Chapter
int64
1
61
Part
int64
1
76
Bait
int64
1
890
Mesra
int64
1
2
Text
stringlengths
18
34
1
12
24
1
چو کودک لب از شیر مادر بشست
1
12
24
2
ز گهواره محمود گوید نخست
1
12
25
1
نپیچد کسی سر ز فرمان اوی
1
12
25
2
نیارد گذشتن ز پیمان اوی
1
12
26
1
تو نیز آفرین کن که گوینده‌ای
1
12
26
2
بدو نام جاوید جوینده‌ای
1
12
27
1
چو بیدار گشتم بجستم ز جای
1
12
27
2
چه مایه شب تیره بودم به پای
1
12
28
1
بر آن شهریار آفرین خواندم
1
12
28
2
نبودم درم جان بر افشاندم
1
12
29
1
به دل گفتم این خواب را پاسخ است
1
12
29
2
که آواز او بر جهان فرخ است
1
12
30
1
بر آن آفرین کو کند آفرین
1
12
30
2
بر آن بخت بیدار و فرخ زمین
1
12
31
1
ز فرش جهان شد چو باغ بهار
1
12
31
2
هوا پر ز ابر و زمین پر نگار
1
12
32
1
از ابر اندر آمد به هنگام نم
1
12
32
2
جهان شد به کردار باغ ارم
1
12
33
1
به ایران همه خوبی از داد اوست
1
12
33
2
کجا هست مردم همه یاد اوست
1
12
34
1
به بزم اندرون آسمان سخاست
1
12
34
2
به رزم اندرون تیز چنگ اژدهاست
1
12
35
1
به تن ژنده پیل و به جان جبرئیل
1
12
35
2
به کف ابر بهمن به دل رود نیل
1
12
36
1
سر بخت بدخواه با خشم اوی
1
12
36
2
چو دینار خوارست بر چشم اوی
1
12
37
1
نه کند آوری گیرد از باج و گنج
1
12
37
2
نه دل تیره دارد ز رزم و ز رنج
1
12
38
1
هر آن کس که دارد ز پروردگان
1
12
38
2
از آزاد و از نیک‌دل بردگان
1
12
39
1
شهنشاه را سر به سر دوست‌وار
1
12
39
2
به فرمان ببسته کمر استوار
1
12
40
1
نخستین برادرش که‌تر به سال
1
12
40
2
که در مردمی کس ندارد همال
1
12
41
1
ز گیتی پرستندهٔ فر و نصر
1
12
41
2
زیَد شاد در سایهٔ شاه عصر
1
12
42
1
کسی کش پدر ناصرالدین بود
1
12
42
2
سر تخت او تاج پروین بود
1
12
43
1
و دیگر دلاور سپهدار طوس
1
12
43
2
که در جنگ بر شیر دارد فسوس
1
12
44
1
ببخشد درم هر چه یابد ز دهر
1
12
44
2
همی آفرین یابد از دهر بهر
1
12
45
1
به یزدان بود خلق را رهنمای
1
12
45
2
سر شاه خواهد که باشد به جای
1
12
46
1
جهان بی‌سر و تاج خسرو مباد
1
12
46
2
همیشه بماناد جاوید و شاد
1
12
47
1
همیشه تن آباد با تاج و تخت
1
12
47
2
ز درد و غم آزاد و پیروز بخت
1
12
48
1
کنون باز گردم به آغاز کار
1
12
48
2
سوی نامهٔ نامور شهریار
2
1
1
1
سخن‌گوی دهقان چه گوید نخست
2
1
1
2
که نام بزرگی به گیتی که جست
2
1
2
1
که بود آن که دیهیم بر سر نهاد
2
1
2
2
ندارد کس آن روزگاران به یاد
2
1
3
1
مگر کز پدر یاد دارد پسر
2
1
3
2
بگوید تو را یک به یک در به در
2
1
4
1
که نام بزرگی که آورد پیش
2
1
4
2
که را بود از آن برتران پایه بیش
2
1
5
1
پژوهندهٔ نامهٔ باستان
2
1
5
2
که از پهلوانان زند داستان
2
1
6
1
چنین گفت کآیین تخت و کلاه
2
1
6
2
کیومرث آورد و او بود شاه
2
1
7
1
چو آمد به برج حَمَل آفتاب
2
1
7
2
جهان گشت با فرَ و آیین و آب
2
1
8
1
بتابید از آن سان ز برج بره
2
1
8
2
که گیتی جوان گشت از آن یک‌سره
2
1
9
1
کیومرث شد بر جهان کدخدای
2
1
9
2
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
2
1
10
1
سر بخت و تختش بر آمد به کوه
2
1
10
2
پلنگینه پوشید خود با گروه
2
1
11
1
از او اندر آمد همی پرورش
2
1
11
2
که پوشیدنی نو بُد و نو خورش
2
1
12
1
به گیتی درون سال سی شاه بود
2
1
12
2
به خوبی چو خورشید بر گاه بود
2
1
13
1
همی تافت زو فرّ شاهنشهی
2
1
13
2
چو ماه دو هفته ز سرو سهی
2
1
14
1
دد و دام و هر جانور کش بدید
2
1
14
2
ز گیتی به نزدیک او آرمید
2
1
15
1
دوتا می‌شدندی بر تخت او
2
1
15
2
از آن بر شده فرّه و بخت او
2
1
16
1
به رسم نماز آمدندیش پیش
2
1
16
2
و ز او برگرفتند آیین خویش
2
1
17
1
پسر بد مر او را یکی خوب‌روی
2
1
17
2
هنرمند و همچون پدر نامجوی
2
1
18
1
سیامک بُدش نام و فرخنده بود
2
1
18
2
کیومرث را دل بدو زنده بود
2
1
19
1
به جانش بر از مهر گریان بدی
2
1
19
2
ز بیم جداییش بریان بدی
2
1
20
1
بر آمد بر این کار یک روزگار
2
1
20
2
فروزنده شد دولت شهریار
2
1
21
1
به گیتی نبودش کسی دشمنا
2
1
21
2
مگر بدکنش ریمن آهرمنا
2
1
22
1
به رشک اندر آهرمن بدسگال
2
1
22
2
همی رای زد تا ببالید بال
2
1
23
1
یکی بچه بودش چو گرگ سترگ
2
1
23
2
دلاور شده با سپاه بزرگ
2
1
24
1
جهان شد بر آن دیو بچّه سیاه
2
1
24
2
ز بخت سیامک و زان پایگاه
2
1
25
1
سپه کرد و نزدیک او راه جست
2
1
25
2
همی تخت و دیهیم کی شاه جست