text
stringlengths 300
261k
|
---|
مهر اشک هایش همچون ابشاری سرازیر بودند. دستانش میلرزیدند قلبش تند تند میزد.تا به امروز نمیدانست مهر چیست.نمیدانست بی مهری چیست .اصلا نمیدانست چگونه باید مهر بورزد.و این کاملا منطقیست که در تنهایی هایش کسی را برای خودش نداشته. کسی که او را دوست بدارد.ارام دستان پر مهر پدرش را فشرد. پدرش ارام در گوشش زمزمه کرد.عاشقت هستم .
|
سعدی شیرازی، شاعر جهانگرد قرن هفتم چکیده:سعدی شیرازی تاثیرگذارترین فرد بر روی ادبیات فارسی، بعد از فردوسی میباشد. شاعری که حتی در زمان حیات خود نیز طرفداران زیادی داشت. اما دلیل این طرفدارها چه بود؟ چه چیزی سعدی را مشهور میساخت؟ شعر و دیگر چه؟سعدی شیرازیسعدی شیرازی، شاعر و سخنران ماهر قرن هفتم، بعد از فردوسی، تاثیرگذارترین فرد بر روی ادبیات زیبای فارسی است. او تنها یک شاعر چیره و بسیار ماهر که نه سخنوری بی نظیر نیز بود. سعدی شیرازی یکی از شاعرانی بود که علاوه بر بعد از حیاتش، در زمان حیات نیز بسیار پرطرفدار بود. این شهرت سعدی شیرازی تنها داخل ایران نبود. وی جهانگردی میکرد. بسیار به هند و آسیای صغیر سفر میکرد. حتی خودش گفته است اگر مردم بسیار مرا دوست دارند، دلیل آن این است که من بسیار فصیح سخن میگویم و زبان خود را به خدمت تنها عشق در نیاوردهام.سعدی شیرازیخانوادهی سعدی شیرازی از عالمان دینی بودند. پدر او از کارکنان دربار اتابک بود. سعدی نیز از همان کودکی مورد تربیت پدر قرار گرفت. البته در سنهای پایین پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری درآمد. در دوران جوانی بود که به بغداد رفت. در این جا جهانگردیهای سعدی شروع شد. اشعار سعدی در نگاه اول بسیار ساده هستند. شما به ندرت کلمات دشوار را در بوستان و گلستان سعدی پیدا خواهید کرد. مشهورترین آثار او بوستان سعدی به نظم و گلستان به نثر است. البته حکایتهای بسیار خواندنی نیز از این بزرگمرد ادبی موجود است.تاریخ دقیق فوت سعدی شیرازی مشخص نیست.. عدهای معتقدند در سال 691 ه.ق بوده و عدهای نیز آن را سال 690 ه.ق میدانند. آرامگاه این شاعر بزرگ در باغ بسیار زیبا و شاعرانهای در رکن آباد شیراز قرار دارد."در آن نفس بمیرم که در آرزوی تو باشمبدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم" .منابع: - shirazi - poet /
|
سفر ناصرالدین شاه قاجار به اروپا امروز در تاریخ ، سالروز اولین سفر ناصرالدین شاه قاجار به خارج از کشور است. سفری که میخواست نقطهی آغازی باشد بر کسب تمدن مدرنی که اینبار نه مردمان شرق جهان بلکه غربیان پایه گذار آن بودند و افرادی نظیر مشیرالدوله ( صدراعظم ناصرالدین شاه) سخت امیدوار بودند که شاه با دیدن عریان واقعیت، به خود آمده و ایران را گلستان کند. پس از مدتی گشت و گذار، در اندک مدتی پس از رویت واقعیات میدانی خارج از دربار متملقان و چاپلوسانی که ایران را قبله گاه جهان و شاه را قبلهی عالم مورد خطاب قرار میدادند، ناصرالدین شاه با فهم حقیقت از خود بی خود شد و به نظر میرسد که در همان سفر اول ، پایان کار استارت نخوردهی رساندن فرهنگ و تمدن و مدرنیت از غرب به ایران را کلید زد!آنگونه که نقل کردهاند در همان سفر اول ناصرالدین شاه به وضوح دریافت که اولا رساندن ایران به گردخاک کشورهای مترقی نیز تقریبا امری محال با ساختار حکومتی قاجاریان است دوما شاه خود را ناتوانتر از آن میدید که بتواند دست از عناصری برکشد که ثبات حکومتش را با گسترش دموکراسی و مدنیت به خطر اندازد آن هم وقتیکه سالها طول خواهد کشید تا به گرد خاک غرب برسد.ناصرالدین شاه که با دیدن واقعیات عریان عقب ماندگی و عدم توسعه سرزمین ایران، به کل از اهداف مدرنیزاسیون سفر به خارج خود چشم پوشیده بود، با انبوه خدم و حشم دربار ترجیح داد سفرهای بعدی خود را بیشتر در معیت ضرب المثل هم فال و هم تماشا ادامه دهد و از نعمات الهی در بلادکفر نهایت استفاده را از جیب مردم ایران ببرد.خیلی زود خرج سفرهای کمرشکن ناصرالدین شاه به خارج کاری بر سر ایران زمین آورد که برای تامین هزینه این سفرها، حکومت قاجار مجبور به استقراض از روس و انگلیس گردید و معدود بارقههای امیدی که در میان برخی سیاسیون که در فرنگ تحصیل کرده بودند برای اصلاح کشور ایران و حکومت قاجار بی رنگ شد هرچند که ناصرالدین شاه سعی وافری نمود که با بزک کردن ایران و سرگرم کردن مردم با برخی مظاهر تمدن و تکنولوژی غرب نظیر دوربین عکاسی و .جلوهای مصلحانه به خود بگیرد ولی در عمل کار بدانجا رسید که میرزا رضای کرمانی خون ناصرالدین شاه را در امامزاده بر زمین ریخت و بر دههها حکمرانی او خاتمه داد و به مرور نسیم نهضت مشروطه مردمان عاصی ایران زمین وزیدن گرفت.ناصر الدین شاه قاجار پس از مدتی گشت و گذار، در اندک مدتی پس از رویت واقعیات میدانی خارج از دربار متملقان و چاپلوسانی که ایران را قبله گاه جهان و شاه را قبلهی عالم مورد خطاب قرار میدادند، ناصرالدین شاه با فهم حقیقت از خود بی خود شد و به نظر میرسد که در همان سفر اول ، پایان کار استارت نخوردهی رساندن فرهنگ و تمدن و مدرنیت از غرب به ایران را کلید زد!آنگونه که نقل کردهاند در همان سفر اول ناصرالدین شاه به وضوح دریافت که اولا رساندن ایران به گردخاک کشورهای مترقی نیز تقریبا امری محال با ساختار حکومتی قاجاریان است دوما شاه خود را ناتوانتر از آن میدید که بتواند دست از عناصری برکشد که ثبات حکومتش را با گسترش دموکراسی و مدنیت به خطر اندازد آن هم وقتیکه سالها طول خواهد کشید تا به گرد خاک غرب برسد.سفر اروپا ناصر الدین شاه قاجارناصرالدین شاه که با دیدن واقعیات عریان عقب ماندگی و عدم توسعه سرزمین ایران، به کل از اهداف مدرنیزاسیون سفر به خارج خود چشم پوشیده بود، با انبوه خدم و حشم دربار ترجیح داد سفرهای بعدی خود را بیشتر در معیت ضرب المثل هم فال و هم تماشا ادامه دهد و از نعمات الهی در بلادکفر نهایت استفاده را از جیب مردم ایران ببرد.خیلی زود خرج سفرهای کمرشکن ناصرالدین شاه به خارج کاری بر سر ایران زمین آورد که برای تامین هزینه این سفرها، حکومت قاجار مجبور به استقراض از روس و انگلیس گردید و معدود بارقههای امیدی که در میان برخی سیاسیون که در فرنگ تحصیل کرده بودند برای اصلاح کشور ایران و حکومت قاجار بی رنگ شد هرچند که ناصرالدین شاه سعی وافری نمود که با بزک کردن ایران و سرگرم کردن مردم با برخی مظاهر تمدن و تکنولوژی غرب نظیر دوربین عکاسی و .جلوهای مصلحانه به خود بگیرد ولی در عمل کار بدانجا رسید که میرزا رضای کرمانی خون ناصرالدین شاه را در امامزاده بر زمین ریخت و بر دههها حکمرانی او خاتمه داد و به مرور نسیم نهضت مشروطه مردمان عاصی ایران زمین وزیدن گرفت.
|
بیگانههای ناپیدا: چرا تا به حال نشانهای از تمدنهای فرازمینی ندیدهایم؟ اگر بتوانیم دور از شهرهای شلوغ و پر از نور به آسمان شب نگاه کنیم، منظرهای شگفتانگیز انتظار ما را میکشد. هزاران نقطه چشمکزن که هرکدام از آنها حداقل چندین و چند سال نوری از ما فاصله دارند. هرکدام از این نقاط، ستارههایی کمابیش شبیه خورشید ما هستند.ستارهشناسان تخمین میزنند که تنها در راه شیری، 100 میلیارد ستاره وجود داشته باشد. از طرف دیگر حدود 200 میلیارد کهکشان در جهان شناسایی شده است. به عبارتی، تعداد ستارههای جهان آنقدر زیاد است که نمیتوانیم آنها را به راحتی بشماریم. این تصور دور از ذهن نیست که تعدادی از این ستارهها مرکز منظومههای سیارهای باشند و روی تعدادی از این سیارهها، تمدنهایی هوشمند شبیه به ما زندگی کنند.این تمدنها کجا هستند؟ و چرا در تاریخ چند صدهزار سالهبشر هیچ نشانهای از آنها وجود ندارد؟بازوی راه شیری با میلیاردها ستارهاش این پرسش را به وجود میآورد که آیا ما واقعا تنها هستیم؟ هوش فرازمینی در طی تاریخمانند خیلی از مفاهیم علمی دیگر، مفهوم حیات و تمدن فرازمینی هم در یونان باستان آغاز شد. فلاسفه یونانی درباره مفهومی به نام پلورالیسم (تکثرگرایی) کیهانی بحث میکردند که معنای آن وجود تمدنهای دیگری در جهانهایی متفاوت از جهان ما بود. پس از آنها و در تاریخ بعد از میلاد، رویای حضور تمدنهای بیگانه را در آثار بسیاری از نویسندهها و فلاسفه میبینیم.اولین نشانه مکتوب آن به کتابی به نام "یک داستان حقیقی" برمیگردد. نویسنده این کتاب، شخصی به نام لوکیانوس که کتاب را در سال 200 بعد از میلاد نوشت، در داستانش سفری خیالی به ماه را تعریف میکند. در داستان لوکیانوس، ماه میزبان تعداد زیادی موجود زنده عجیب و غریب است.در بسیاری از افسانهها و داستانها آن را زادگاه بیگانهها میدانند. در ژاپن، افسانه بامبوشکن یا شاهدخت کاگویا، قصه دختری را روایت میکند که از ماه به زمین میآید تا زندگی زمینی را تجربه کند و بعد از ناامیدی از انسانها دوباره به ماه برمیگردد.تخیل درباره بیگانهها در قرنهای پیش تنها به زندگی روی ماه ختم نمیشد. ویلیام هرشل، اخترشناسی که موفق شد سیاره اورانوس را کشف کند، تصور میکرد که موجودات زنده میتوانند روی سطح خورشید هم زندگی کنند!وجود سایر روایتهای مشابه نشان میدهد که رویای تمدنهای ناشناختهدر فراسوی زمین و منظومه شمسی، تقریبا از آغاز شکلگیری تمدنهای زمینی با ما همراه بوده است. تنها اتفاقی که افتاده این است که ما به مرور، شکل این حیات و تمدنها را براساس دانش زیستشناسیمان تغییر دادهایم. مثلا امروز میدانیم که ماه و خورشید نهتنها میزبان تمدنی نیستند بلکه حتی سادهترین شرایط برای شکلگیری حیات میکروبی را هم ندارند. آنها کجا هستند؟در قرن بیستم، تحول جدیدی در صنایع فضایی و علم نجوم رخ داد. در همین قرن بود که عصر فضا آغاز شد، تلسکوپها پیشرفت فوقالعادهای کردند و ما فهمیدیم که جهان ما محدود به راه شیری نیست بلکه تعداد بسیار زیادی کهکشان دیگر هم خارج از راه شیری وجود دارند.در این دوران، فرضیهپردازی درباره تمدنهای فرازمینی شکل دیگری به خود گرفت و ما انسانها از تخیل محض به سمت راههایی عملیرفتیم تا بتوانیم واقعا با این تمدنها ارتباط برقرار کنیم. آغاز این تحول را شاید بتوانیم به انریکو فرمی، یکی از مهمترین فیزیکدانهای ذرات، نسبت بدهیم. نقل میشود روزی که فرمی در میان همکارانش بوده، بحث موجودات فرازمینی و سفرهای میانستارهای داغ میشود. در اینجاست که فرمی پرسش مهمی را مطرح میکند: "آنها کجا هستند؟"انریکو فرمی، فیزیکدانی که پارادوکس فرمی را به او نسبت میدهندپرسش فرمی را امروزه به نام پارادوکس فرمی میشناسیم (هرچند که ماهیت آن واقعا متناقض نیست). تعداد زیادی کهکشان وجود دارد که هریک میزبان میلیاردها ستاره هستند. تعدادی از این ستارهها نیز منظومههای سیارهای دارند و دور از ذهن نیست که کسری از این سیارهها بتوانند میزبان حیات باشند و حیات پس از شکل گرفتن روی آنها به قدری تکامل پیدا کرده و پیشرفتهشده باشد که بتواند به تکنولوژی سفرهای میانستارهای دست پیدا کند. از طرف دیگر 14 میلیارد سال از عمر جهان میگذرد و به نظر میرسد این زمان برای شکل گرفتن تمدنهای بسیار پیشرفته فضایی کافی باشد. اما اگر تمام این شرایط برقرار است، چرا ما هیچ اثری از تمدنهای فرازمینی نمیبینیم؟ چرا آنها هرگز به ملاقات ما نیامدهاند و حتی پیامی برای ما ارسال نکردهاند؟ معادله دریکحداقل چند تمدن احتمالی وجود دارند که ما بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ اخترشناسی به نام فرانک دریک در سال 1961 تلاش کرد تا تعداد این تمدنها را با در نظر گرفتن تمام فاکتورهای ت ثیرگذار، محاسبه کند. این معادله به معادله دریک معروف است. N = تعداد تمدنهایی که درون کهکشان وجود دارند و برقراری ارتباط با آنها امکانپذیر است. R * = نرخ تشکیل ستاره درون کهکشان Fp = آن کسری از ستارهها که میزبان منظومههای سیارهای هستند. آن کسری از سیارهها که میتوانند میزبان بالقوهای برای حیات باشند. آن کسری از سیارههای میزبان بالقوه حیات که حیات هوشمند روی آنها تکامل پیدا کرده و به تمدن تبدیل شده است. آن کسری از تمدنهای هوشمند که به تکنولوژی لازم برای ایجاد ارتباط بین ستارهای دست پیدا کردهاند. مدت زمانی که تمدن میتواند سیگنالی را به سایر تمدنها ارسال کند (از زمان دست یافتن تمدن به تکنولوژی لازم تا پایان عمر تمدن)اقل چند تمدن احتمالی وجود دارند که ما بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ اخترشناسی به نام فرانک دریک در سال 1961 تلاش کرد تا تعداد این تمدنها را با در نظر گرفتن تمام فاکتورهای ت ثیرگذار، محاسبه کند. این معادله به معادله دریک معروف است.باغ وحش کیهانیجستوجو برای بیگانهها به پارادوکس فرمی محدود نشد. در سال 1959 ، دو فیزیکدان به نام جوزپه کاکونی و فیلیپ موریسون، مقالهای را به نام "جستوجو برای ارتباطات میانستارهای" را در ژورنال نیچر منتشر کردند. در این مقاله، ارتباط گرفتن با تمدنهای احتمالی از تمام جهتها بررسی شد و این دو اخترشناس، موارد مختلفی از جمله طول موج لازم برای برقراری ارتباط، بهترین مکانهای موجود روی زمین برای برپا کردن تلسکوپهای رادیویی و بهترین ستارهها برای جستوجوی سیگنال را بررسی کردند. پس از این مقاله و مطرح شدن معادله دریک، جستوجو برای هوش فرازمینی رسما آغاز شد.ولی با گذشت چند دهه از شروع جستوجو، همچنان اثری از سیگنالفرازمینیها به دست نیامد و کمکم موجی از انتقادها نسبت به این جستوجو شروع شد. اخترشناسی به نام مایکل هارت معتقد بود که ما هیچ پیامی از هوش فرازمینی دریافت نکردهایم چرا که آنها اصلا وجود ندارند. ستارهشناس دیگری به نام فرانک تیپلر معتقد بود که هیچ تمدنی نمیتواند به آن سطح از تکنولوژی برسد که به کمک آن بتواند با سایر تمدنها ارتباط برقرار کند. تلسکوپهای رادیویی احتمالا بهترین راه ارتباطی ما با تمدنهای بیگانه هستند البته فرضیههای خوشبینانهتری هم در این زمینه وجود دارد. معروفترین آنها، فرضیه باغ وحش است. این فرضیه میگوید که هوش فرازمینی وجود دارد و از وجود ما باخبر است اما به دلایلی، آگاهانه خودش را از ما پنهان کرده است. در این فرضیه که جان بال، اخترشناس رادیویی، در سال 1973 مطرح کرد، ما انسانها مانند گونهای کمیاب و در حال انقراض هستیم که در یک باغ وحش کیهانی قرار داریم. سایر گونههای هوشمند از دور ما را مشاهده میکنند اما ارتباط ما با آنها یکطرفه است چرا که هرگونه ارتباط بیشتر میتواند به تغییر سرنوشت ما و نابودی احتمالی تمدن انسانها منجر شود.سناریوی باغ وحش کیهانی در نگاه اول شبیه به یک سناریوی علمی - تخیلی به نظر میرسد. اما اگر مقیاس کیهان و معادله دریک را مورد نظر قرار بدهیم، شاید چندان هم غیرمحتمل نباشد. مخصوصا که ما انسانها هرچند هنوز در قفس زمینیمان حبس شدهایم، در حال پیدا کردن راههایی هستیم که بتوانیم میلههای قفس را بشکنیم و با صاحبان احتمالی این باغوحش ارتباط برقرار کنیم. فیلتر بزرگسکه پاسخ به پارادوکس فرمی دو رو دارد. روی بدبینانه آن که فیلتر بزرگ معروف است، میگوید که اگر در سیارهای حیات به وجود بیاید، همیشه عاملی سر راه آن وجود دارد که مانع از رسیدن آن حیات به سطح بالای ارتباطات میانستارهای میشود.مهمترین و اولین مشکل، به وجود آمدن جرقههای اولیه حیات روی سیاره است. در حال حاضر سیارههایی زمینمانند را میشناسیم که شرایط مناسبی از نظر فاصله از ستاره مادر و ترکیبات تشیکلدهنده دارند اما هنوز نمیدانیم که این سیارهها به طور قطعی میتوانند میزبان حیات باشند یا خیر. در صورت شکل گرفتن حیات سلولی، این حیات باید بتواند خودش را بازتولید کند، از سلولهای ساده به سمت سلولهای پیچیده برود. کمکم، حیات چندسلولی و سپس تولید مثل جنسی شکل بگیرد. در نهایت این حیات باید آنقدر پیشرفته شود تا توان استفاده از ابزار را داشته باشد.مطابق فیلتر بزرگ، حیات در سیارههای فراخورشیدی در هریک از مراحل تکاملش با یکی از این مانعها برخورد کرده و از پیشرفت بازمیماند. مثلا ممکن است مانع اصلی، تکامل حیات از سطح سلولی به حیات هوشمند باشد. ممکن است ما هزاران سیاره داشته باشیم که حیات میکروبی روی آنها وجود دارد اما توان رفتن به مراحل بعدی را ندارد. یا ممکن است تمدنی به وجود بیاید و در اثر حادثهای مثل برخورد شهابسنگ از بین برود. سناریوی دیگر این است که خود آن تمدن در اثر گرمایش سیاره یا استفاده از بمب هستهای از بین رفته باشد.هر تمدنی برای زنده ماندن نیاز به انرژی دارد. با رشد جمعیت و پیشرفت تمدن، نیاز آن به انرژی هم بیشتر میشود. اما چقدر انرژی نیاز است تا یک هوش پیشرفته بتواند با همسایههایش ارتباط برقرار کند؟ در سال 1964 ، نیکولای کارداشف مقیاسی را تعریف کرد که میزان پیشرفته بودن هر تمدن را براساس میزان انرژی استخراجی آن نشان میداد. سطح 1 : 10 بتوان 16 وات تمدنی که بتواند از تمام انرژی سیارهاش استفاده کند. یعنی کنترل تمام حوادث طبیعی مثل زلزله و آتشفشان را در دست داشته باشد. سطح 2 : 10 بتوان 26 وات تمدنی که بتواند از تمام انرژی ستارهاش استفاده و آن را کنترل کند. یعنی بتواند سازهای بسازد که دور ستاره قرار بگیرد و تمام انرژی آن را استخراج کند. سطح 3 : 10 بتوان 36 وات تمدنی که موفق شده کل کهکشان را کلونیسازی کرده و حاکم کهکشان شود. حاکمان احتمالی کهکشانفیلتر بزرگ این ترس را به وجود میآورد که شاید ما هم روزی به آن گرفتار شویم. اما اعتقاد تعدادی از ستارهشناسان این است که با مقداری شانس از این فیلتر گریختهایم. ما به عنوان حیات هوشمند روی زمین از بسیاری از مراحل سخت گسترش و تکامل حیات جان سالم به در بردهایم، برخورد شهابسنگ، انقراضهای بزرگ و رسیدن به بمب هستهای را تجربه کردهایم و همچنان به عنوان یک تمدن زنده هستیم. در نهایت ممکن است ما آن گونه از حیات هوشمند باشیم که زودتر از سایر هوشمندان ساکن در راه شیری، کلونیسازی در کهکشان را آغاز میکند.در نهایت، آخرین پاسخ احتمالی که برای پارادوکس فرمی خواهیم داشت مسیله زمان است. برای درک این مسیله کافیست فرایند تکامل حیات روی زمین را مرور کنیم: کره زمین حدود چهار و نیم میلیارد سال پیش تشکیل شد. قدیمیترین نشانههای حیات روی این سیاره به حدود سه و نیم میلیارد سال پیش برمیگردد. در مقایسه با کل عمر حیات روی زمین، حیات هوشمند زمینی هنوز بسیار نوپاست و جای تکامل زیادی دارد. از طرف دیگر، پس از گذشت سه و نیم میلیارد سال از عمر حیات ما هنوز نتوانستهایم به تکنولوژی سفرهای میانستارهای دست پیدا کنیم. اگر سایر تمدنها کمابیش همزمان با ما یا دیرتر از ما تکامل پیدا کرده باشند، احتمالا آنها هم هنوز توانایی لازم را برای برقراری ارتباط با ما ندارند.در حال حاضر آیندهای هیجانانگیز برای سفرهای فضایی پیش روی ماست. سفر انسان به مریخ از چند سال آینده آغاز میشود و پس از آن سفرهایی دیگر به سایر کرات منظومه شمسی در راه خواهند بود. اما کسی نمیداند که چند نسل زمان مورد نیاز است تا ما بتوانیم به منظومههای فراخورشیدی برویم. در حال حاضر تخمین میزنیم که حتی با بهترین تکنولوژیها، سفر به این منظومهها بسیار طولانی باشد.شاید ما نمایندگان حیات هوشمند به جای یک باغ وحش، درون یک جنگل زندگی میکنیم و این جنگل چنان بزرگ است که هرگز نمیتوانیم بفهمیم چه گونههای دیگری ساکن آن هستند. شاید تمدنها یکی پس از دیگری در یک سکوت کیهانی به وجود میآیند و سپس میمیرند.در حال حاضر، بهترین پاسخ را برای پرسش "آنها کجا هستند؟" میتوانیم از آن آرتور. سی. کلارک، آیندهنگر و نویسنده علمی - تخیلی، بدانیم: "دو احتمال وجود دارد: یا ما در جهان تنها هستیم و یا نیستیم. در هر دو صورت، این مسیله ترسناک است."
|
تاریخچه پیدایش بانکداری در ایران شاید دانستن پیدایش اولین بانک ایرانی برایتان جالب باشد. در مطالب پیشین پیدایش بانکداری در جهان شرح داده شد. در این مقاله به پیدایش بانکداری در ایران میپردازیم.در روزگار قبل از هخامنشیان، مردم پولهای خود را به معابد و شاهزادگان میسپردند. هخامنشیان با فتح کشور ثروتمند لیدی که مردمانش به ضرب سکه اشتغال داشتند و همچنین فتح بابل که در زمان حمورابی قوانین و مقررات خاص خود را برای اعطای وام و پذیرش سپردهها داشت، اقتصاد ایران را وارد مرحله جدیدی کردند و موجب رونق اقصاد ایران و رواج پول مسکوک شدند.سرآغاز بانکداری در ایران را میتوان تاسیس بانکهایی خصوصی نظیر" اگیبی و پسران " در زمان هخامنشان دانست. بنیانگذار این بانک فردی به نام یعقوب از مهاجران یهودی مقیم بابل بود و فعالیتهای آن شباهت بسیاری به بانکهای امروزی داشت. از جمله فعالیتهای بانک اگیبی و پسران میتوان به اعطای وام و قبول سپرده، ایجاد حساب بانکی برای مشتری و صدور چک اشاره کرد.در سال 1266 شمسی اولین بانک خارجی در ایران با نام " بانک جدید شرق " که مرکز آن در لندن و حوزه عملیاتش مناطق جنوبی آسیا بود بدون کسب مجوز از دولت شروع به فعالیت کرد و شش شعبه در سایر شهرهای ایران دایر نمود. این بانک برای نخستین بار در ایران حساب جاری که بهره به آن تعلق میگرفت، ارایه نمود. این بانک سه سال در ایران فعالیت و پس از تاسیس بانک شاهنشاهی کلیه اموال خود را به آن واگذار کرد.بانک شاهنشاهی ایران در سال 1267 هجری شمسی توسط فردی انگلیسی به نام بارون جولیوس دو رویترز که موسس خبرگزاری رویترز بود، تاسیس شد. رویترز که با اعطای وام به ناصرالدین شاه به امتیازات بسیاری دست یافته بود حق تاسیس بانک شاهی را به مدت شصت سال از ناصرالدین شاه گرفت و مهمتر از آن انحصار انتشار اسکناس نیز به رویترز انگلیسی واگذار شد. این بانک از سال 1269 فعالیت خود را آغاز کرد. سرمایه اولیه بانک یک میلیون لیره و تابع قوانین انگلستان بود در سال 1309 حق انحصاری نشر اسکناس از این بانک خریداری شد و به بانک ملی ایران واگذار گردید.پس از بانک شاهی همچنان امتیاز تاسیس بانک به اتباع خارجی سپرده میشد. این بار نیز امتیاز تاسیس بانک به مدت 75 سال به یکی از اتباع روسیه تزاری واگذار گردید این بانک " بانک استقراضی ایران " نام گرفت. بانک استقراضی ایران در سال 1270 آغاز به فعالیت کرد. در سال 1301 برمبنای توافق بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی به دولت ایران واگذار شد و در سال 1312 در بانک کشاورزی ادغام شد.در سال 1303 به منظور تسهیل مبادلات بازرگانی بین دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق و انجام امور مالی موسسات بازرگانی وابسته به دولت شوروی در ایران " بانک ایران و روس " تاسیس شد. فعالیتهای این بانک بر مبنای قوانین بانکی ایران صورت پذیرفت.در سال 1304 نخستین بانک ایرانی با سرمایه 3 , 883 , 950 ریال از محل موجودی صندوق بازنشستگی نظامیان تاسیس شد و در 24 اسفند همان سال اولین شعبه بانک سپه در شهر رشت افتتاح گردید و علاوه بر معاملات نظامیان به گشایش اعتبار برای بازرگانان و معاملات بازرگانی پرداخت. در سال 1305 با استفاده از وجوه صندوق بازنشستگی کشور، " موسسه رهنی ایران " تاسیس شد. این موسسه در ابتدا تحت نظارت وزارت دارایی فعالیت میکرد و در مقابل اخذ وثیقه منقول، به اعطای وام به افراد با نرخ بهره پایین پرداخت. این موسسه پس از تاسیس بانک ملی ایران به بانک ملی واگذار شد و به " بانک کارگشایی " تغییر نام یافت. اکنون بانک سپه با حدود 1700 شعبه نقش بسیار مهمی را در تحقق اهداف اقتصادی کلان کشور ایفا مینماید.در سال 1306 ، قانون اجازه تاسیس بانک ملی توسط مجلس شورای ملی تصویب شد. در شهریور 1307 بانک ملی ایران در تهران فعالیت خود را آغاز کرد. اولین مدیر عامل بانک ملی " دکتر کورت لنیدن بلات " و معاون او " فوگل " از کشور آلمان به ایران آمدند. از مهمترین اقدامات بانک ملی میتوان به لغو امتیاز انتشار اسکناس توسط بانک شاهنشاهی اشاره کرد. از آغاز سال 1311 شمسی اسکناسهای بانک ملی مورد استفاده قرار گرفت.نخستین بانک خصوصی ایران " بانک بازرگانی ایران " نام داشت که به شکل شرکت سهامی عام تاسیس شد. تا اواسط سال 1331 پنج بانکخصوصی دیگر به نامهای عمران، صادرات، تهران، بیمه بازرگانی و پارس تاسیس شدند.بانک مرکزی ایران در سال 1339 یعنی هفتاد و سه سال پس از شروع فعالیتهای بانکی در ایران تاسیس شد و فعالیتهای غیرانتفاعی بانک ملی ایران مانند انتشار اسکناس، ضرب سکه، بانکداری دولت به بانک مرکزی واگذار گردید. بانک مرکزی مسیولیت اداره نظام پولی و اعتباری و کنترل سازمان بانکی کشور را به عهده گرفت.سرانجام دولت ایران، یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی (سال 1358 )، به منظور حفظ حقوق سپردهگذاران و سرمایههای ملی و تضمین بازپرداخت سپردههای مردم،بانکهای ایران را ملی اعلام کرد. پس از ملی شدن بانکها ادغام آنها به منظور حفظ سرمایه صورت گرفت. به عنوان مثال بانک تجارت از ادغام یازده بانک و بانک ایران و روس به وجود آمد. بانک ملت نیز در اثر ادغام ده بانک ایجاد شد. در نهایت بانکها پس از ادغام 37 بانک به 6 بانک تجاری شامل بانک رفاه، بانک ملی ایران، بانک صادرات ایران، بانک تجارت، بانک ملت و بانک سپه و 3 بانک تخصصی شامل بانک کشاورزی، بانک مسکن و بانک صنعت و معدن بخشبندی شدند. استعلام بانکی
|
دبیرههای ایرانی - هام دبیره - بخش یکم در پیشیته ایران شهر نیاکان ما در دورههای متفاوت به دبیرههای گوناگون مینوشتند. در دوران شاهان هخامنشی دبیره میخی هخامنشی و دبیره آرامی به کار میرفته است که سخنهای داریوش یکم (داریوش برزگ) در سنگ نوشتههای بیستون به آنها کنده شدهاند.پس از براندازی هخامنشیان به دست اسکندر گجستک، مردم ایران تا پایان فرمانروایی سلوکیان و همچنین در دوران اشکانیها نخست به دبیره یونانی و سپس به دبیره پارتی (پهلوی اشکانی) مینوشتند. دبیره پارتی دارای 22 واک و از راست به چپ نوشته میشده است.سلوکوس بازمانده و فرمانروا و جانشین اسکندر گجستک بود و به به دودمان به جای مانده از سلوکوس، سلکویان گفته میشود.پس از شکست اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی و براندازی دودمان اشکانیان به دست اردشیر پاپکان، دبیرههای تازهای به روی کار آمدند. دردوران ساسانی 7 دبیره بوده است که هر کدام برای کاربرد ویژهای به کار میرفتهاند.اردشیر بابکان یا ارتخشر پاپکان در پهلوی میانه ( artax r p pakan ) بنانگذار دودمان ساسانی است.از آن هفت دبیره تنها سه دبیره به نامهای هام (آم) دبیره، گشته دبیره و دین دبیره به دست ما رسیده است. هام دبیره یا آم دبیره، دبیره همگانی و میان همه گان رواگ (رواج) داشته اشت. آن را برای نوشتن پیمانها و نسکها به کار میبردهاند. گشته دبیره برای سنگ نوشتهها و دین دبیره برای نگارش اوستا به کار گرفته شده بودهاند. آنچه که میخواهیم در این نوشته به شما یاد دهیم، هام دبیره است.واکهای هام دبیره از همانند فارسی امروزی، از راست به چپ و به گونه پیوسته (چسبیده به هم) نوشته میشدهاند. دین دبیره دارای 44 نشانه است که هم اکنون همه گیرترین دبیره در جهان است. دین دبیره واکهای ع و ض و دیگر وات هایی که در زبانهای ایرانی نبوده است را ندارد ولی از دید واکهای آوا دار در جهان همتایی ندارد.الفبای هام (آم) دبیره در دبیره فارسی امروزی، 15 نشانه هست که با افزودن سرکش و نقطه، 24 واک را نشان میدهند. که چندین نشانه برای واکهای متفاوت به کار میروند. برای نمونه، ک برای ک و گ، د برای د و ذ، ر برای ر و ز و ژ، ب برای ب، پ، ت، ث، ص برای ص و ض و ط برای ط و ظ به کار میروند. در هام دبیره نیز همین گونه است. هام دبیره دارای 14 نشانه است که هر کدام از آنها چندین واک را میزبانی میکنند. برای نمونه در هام دبیره برای واکهای و - ن تنها یک نشان است، برای واکهای ا - آ - ه - خ تنها یک نشانه است.به بیان دیگر در خواندن پهلوی میانه یا پارسیک که به پارسیک نیز شناخته میشود، یک نشانه میتواند نشانگر چندین واک (حرف) باشد و از این رو یک واژه میتواند به چندین گونه خوانده شود. نگاره زیر الفبای هام دبیره را نشان میدهد و میبینید که با تیل گذاری (نقطه گذاری) میتوان تمامی حرفهای الفبای امروزی را نشان داد.الفبای هام دبیره - دوره ساسانی تا سده سوم هجری قمری به کار میرفته است.این دبیره در دوره ساسانی تا سده سوم هجری قمری به کار میرفته است. نسک هایی مانند ماتیکان یوشت فریان، مینوی خرد، اندرزها اوشنر دانا، کارنامه اردشیر بابکان و دیگران بدان نوشته شده بودند. به نگاره بالا خوب نگاه کنید تا همانندیهای میان آن و الفبای امروزین را پیدا کنید. امروزه به گفته و دیدگاه برخی از زبان شناسان همانند، الفبای فارسی امروزی، از عربها نیست بلکه پدید آمده به دست ایرانیان است.دسته بندی واکهای هام دبیره با نگاهی به جدول بالا، میبینید که برای واکهای آ ا و ه و خ یک نشانه هست که در زیر نشان دادهایم. پس آنها در یک دسته خواهند بود. در خ یک نطقه بالای آن است و در ه یک ویرگول در زیر آن استنشانه هام دبیره برای آ ا خ ه همچنین برای واکهای ج و د و ذ و گ و ی نیز یک نشانه هست که در زیر نشان دادهایم. پس آنها در یک دسته خواهند بود. در ج یک نقطه زیر آن و در د یک ^ بالای آن و در ذ یک نقطه بالای آن و در ی دو نقطه زیر آن و در گ دو نقطه بالای آن است.نشانه هام دبیره برای ی - گ - د - ذ - جهمچنین برای واکهای پ و ف نیز یک نشانه هست که در زیر نشان دادهایم. پس آنها در یک دسته خواهند بود. در ف یک نقطه بالای آن است.نشانه هام دبیره برای پ و فبرای واکهای ل و ر نیز یک نشانه هست که در زیر نشان دادهایم. پس آنها در یک دسته خواهند بود. در ف یک نقطه بالای آن است. یک بند کوچک در ل است.نشانه هام دبیره برای ل و ر برای واکهای ز و ژ نیز یک نشانه هست که در زیر نشان دادهایم. پس آنها در یک دسته خواهند بود. در ژ سه نقطه بالای آن استنشانه هام دبیره برای ر و ژدر هام دبیره واکهای ع، غ، ص، ض، ط و ظ نیست زیرا این واژههای برای گویش زبان عربی است. گویش ما برای واکهای ز - ض - ظ - ذ یکی است ولی برای عربها تفاوت دارد. به نخستین نگاره این نوشته نگاه کنید خواهید دید که س دو گونه نوشته میشود که در نوشته آینده خواهیم گفت. همسانی با واکهای امروزیدر نگاره زیر تلاش شده از گفتههای دیگران و دید نویسنده همسانیهای میان دو الفبای هام دبیره و امروزی را نشن دهیم.همسانی میان هام دبیره و الفبای امروزیتفاوت با واکهای امروزیدر نگاره زیر تلاش شده از گفتههای دیگران و دید نویسنده تفاوتهای میان دو الفبای هام دبیره و امروزی را نشن دهیم.تفاوت میان هام دبیره و الفبای امروزی برای نوشتن از نسک نامه پهلوانی استاد فریدون جنیدی کمک گرفته شده است و این داستان ادامه دارد.دبیرههای ایرانی - هام دبیره - بخش دوم
|
موزه ملی ایران موزه ایران باستان به عنوان اولین موزه ایران، در 21 اردیبهشت سال 1313 به دستور رضا شاه توسط معمار فرانسوی، آندره گدار، شروع به ساخت شد و پس از سه سال به اتمام رسید و برای بازدید عموم افتتاح شد. مساحت کلی زمین اختصاصیافته به این موزه 5500 متر مربع بود که 2744 متر مربع زیربنای آن است. نما و سردر ورودی موزه به سبک نمای ایوان کسری ساخته شد، ایوان کسری نام کاخ شناختهشده شهر تیسفون پایتخت دولت ساسانی است که ایوان آن 35 متر بلندی، 50 متر پهنا و 25 متر ژرفا دارد. رنگ آجرها نیز به همین منظور به رنگ سرخ تیره تعیین شده تا نمایانگر معماری عصر ساسانی باشد.در ابتدا طبقه اول موزه به بخش ایران پیش از اسلام و طبقه دوم موزه به بخش پس از اسلام اختصاص یافت. هدف از احداث موزه در ابتدا موزه مردمشناسی بود که با گسترش تحقیقات و کاوشها در زمینه باستانشناسی و ازدیاد روزافزون آثار، موجب گسترش موزه و تغییر نام کلی موزه، به موزه ملی ایران شد. قدیمیترین بخش پارینه سنگی موزه که از سنگ کوارتز ساخته شدهاند، مربوط به حوزه رودخانه کشف رود در شرق مشهد هستند، که بیش از یک میلیون سال قدمت دارند. از دیگر مجموعههای قدیمی این بخش دربند و گنج پر مربوط به استان گیلان و شیوه تو در نزدیکی مهاباد است که حدود هفتصد تا دویست هزار سال قدمت دارند.از دوره پارینه سنگی میانه که همزمان با حضور انسان نیاندرتال در ایران است ابزارهای ساخته شده از سنگ آتش زنه و بقایای سنگواره جانوران مربوط به غارهای کوه زاگرس و فلات مرکزی ایران از جمله غارهای بیستون و خرمآباد در موزه ملی ایران به نمایش درآمدهاست. قدیمیترین بقایای انسان کشف شده در ایران، دندان وزمه است که بطور مستقیم تاریخگذاری شده و در غاری بنام وزمه در نزدیکی کرمانشاه کشف شدهاست. این دندان آسیای کوچک مربوط به کودکی نه ساله است، به روش طیفسنجی گاما سالیابی شده که تاریخی بین 20 تا 25 هزار سال پیش را نشان میدهد. ابزارهای استخوانی و تزیینات شخصی مانند آویز صدفی، دندان حیوانات و گل اخرا که مربوط به دوره پارینه سنگی در ایران است و از مکانهای مهم این دوره یعنی غار "یافته" در لرستان کشف شده است، ابداع ابزارهای ترکیبی، کاربرد سنگساب و نگهداری مواد خوراکی که مربوط به دوره فراپارینه سنگی است و از غارهای "علیتپه" مازندران و غار "شلم" ایلام و چند مکان دیگر یافت شدهاند.آثار مربوط به دوره نوسنگی و روستانشینی در این موزه از جمله قدیمیترین خشت ایران از تپه گنجدره، قدیمیترین پیکرکهای گلی انسان و حیوان از تپه سراب و ابزارهای سنگی هستند. شوش (خوزستان)، اسماعیلآباد و چشمهعلی (تهران)، تلباکون (فارس) از محوطههای بسیار مهم در هزارههای پنجم و چهارم پیش از میلاد (دوره مس و سنگ) در ایران هستند که نمونههایی از سفالینههای منقوش آنها در موزه به نمایش درآمدهاند. از نقشهای مورد توجه در این دوره میتوان به نقش ساده شده بز کوهی اشاره کرد که در سطح ظروف سفالین اسماعیلآباد و چشمهعلی دیده میشوند. ظروف، ادوات جنگی، اشیا تزیینی، پیکرکهای انسان و جانوران از جمله اشیای فلزی اواخر عصر مفرغ و آغاز عصر آهن هستند که در موزه ملی ایران موجود است. همچنین سفال خاکستری با سطح صیقلی و داغدار و همچنین ظروف با لولههای ناودانی، ظروف با فرمهای جانوری و انسانی و ریتونها (ظروف جانورسان) و اشیای آهنی نیز از دیگر اشیا به نمایش درآمدههستند. تمدن ایلام یکی از پرشکوهترین ادوار میانه است که معبد چغازنبیل یکی از مهمترین بقایای معماری این دوره بوده و آثار قابل توجهی مانند پیکره گاو با کتیبه،آجرنوشتهها، کلون و لولههای شیشهای چغازنبیل که از قدیمیترین نمونههای شیشه در ایران است. چند نمونه از آثاری که در سالن ایران باستان به نمایش درآمدهاند از جمله: پیکرهسازی، ساخت ظروف تزیینی از قیر طبیعی، نقوش برجسته، مهرهای استوانهای، پیکرکها به صورت نقش برجسته قالبی، آجرهای لعابدار، اشیای بدل چینی، اشیای مفرغی و سردیسهای تدفینی هستند. آدرس: خیابان امام خمینی، ابتدای خیابان 30 تیرمنبع: راهنماسفر
|
کاوه آهنگر زمانه خود باشیم حتی شده بقدر دستها زیر بغل قایم کردن کاوه آهنگر زمانه خود باشیم حتی شده بقدر دستها زیر بغل قایم کردن!! این داستان رو یادمه زمان ما تو کتابهای پارسی دبیرستان بهمون درس میدادند یادتون هست ؟هنوزم این داستان توی کتابهای درسی مون هست یا نه ؟داستان ضحاک یکی از جالبترین قصههای شاهنامه است : 1 - ضحاک تازی است و بر ایرانزمین سلطهدارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی . 2 - شیطان در هی ت یک آشپز بهاستخدام دربار درمیآید و برای نخستینبار به ضحاک گوشت میخوراند . طعم پرندگان بریان بهمذاق ضحاک خوشمیآید و تصمیم به تشویق آشپز جدید میگیرد . 3 - ضحاک ، آشپز را بهحضورمیطلبد و از او تمجید میکند و بهاو میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلبمیکند ، آشپز که همان شیطان است میگوید بوسه بر شانههای شاه بهترین پاداش برای من است . شاه از این تملق خوششمیآید و اجازه بوسه میدهد ! 4 - روز بعد شانههای شاه زخممیشود و پس از مدتیزخمها باز میشوند و دو مار سیاه از زخمها بیرونمیآیند ، مارها تمایلدارند از گوشهای ضحاک بهداخل روند و مغز سر او را بخورند ! شیطان اینبار به هی ت حکیم ظاهرمیشود و میگوید تنهاراه بقای شاه ایناست که هرروز دوجوان را قربانیکند و مغز سر آنان را بهمارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشتهباشند ! ضحاک بلافاصله میپذیرد و امر صادرمیشود ! 5 - هرروز دو جوان ایرانی به قید قرعه دستگیرمیشوند و به آشپزخانه دربار آوردهمیشوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و بهکسی ظلمنمیشود .ولی روزانه مغز سر دوجوان ، غذای مارها میشود ، باشد که مغز شاه سالمبماند . 6 - هیچکس جر ت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که : "بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟ " و خشنودی هر خانواده ایرانی ایناست که امروز نوبت جوان آنها نشدهاست " از این ستونبه آنستون فرج است " 7 - "ارمایل" و "گرمایل" که ادارهکننده آشپزخانه دربار هستند تصمیمبهاقدام میگیرند ، البته نه اقدامی "رادیکال" بلکه اقدامی "میاندارانه"آنها فکر میکنند که اگر هر روز یکجوان را قربانیکنند و مغز سر آنجوان را با مغز سر یکگوسفند مخلوطکنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمیشوند و بااینحساب آنها میتوانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجاتدهند!جالب اینجاست که مارها "مغز" میخواهند ، مغز ! نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز ! هرکس که مغز ندارد خوشبگذراند ، مارها فقط مغز طلبمیکنند . 8 - اقدام میان دارانه دو آشپز جوابمیدهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیصنمیدهند و هر روز از دوجوان که به آشپزخانه سلطنتی سپردهمیشوند یکی آزاد میشود ! ارمایل و گرمایل خشنودند که درسال 365 نفر را نجات دادهاند ، نیمه پر لیوان ! 9 - ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزادمیکنند و بهاو میگویند سربهبیابان بگذارد و در شهرها آفتابینشود که اگر معلومشود او از آشپزخانه گریخته ، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل . 10 - "کاوه " آهنگر بود و سهجوانش خوراک مارهای ضحاک شدهبودند ، کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سهجوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند . 11 - ضحاک ماردوش تصمیممیگیرد از رعایا نامهای بگیرد مبنیبر اینکه سلطانی دادگر است ! رعایا اطاعتمیکنند و بهصف میایستند تا طوماری را امضاکنند بهنفع دادگری ضحاک ! آنها میایستند و امضامیکنند ، در صف میایستند و امضاء میکنند ، در صف میایستند و .. 12 - نوبت به کاوه میرسد ، امضانمیکند ، طومار را پارهمیکند و فریادمیزند که تو بیدادگری نه دادگر . کاوه نمیترسد ! 13 - فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشتزده میکند : این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است. 14 - کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن میپوشید را بر سر نیزه میکند و این پرچم نماد قیامش میشود ، درفش کاویانی . 15 - با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه ، قیام علیه ضحاک آغاز میشود .فروغ میگوید : همه میترسند ،همه میترسند اما من و توبه درخت و آب و آینه پیوستیمو نترسیدیم .
|
روشنفکری برآمده از عصر خفقان حسین روحانیبیشک شرایط اجتماعی و عصر زندگی روشنفکران و اندیشمندان، بر نظرات و آرای آنان ت ثیرات مستقیم دارد. فضای کلیسا به شکلگیری فلاسفه مدرسی میانجامد، تجددخواهی به اندیشه اصلاح و به تبع آن تجدیدنظرطلبی مدرنیته میل میکند و اعتراض به دستاوردهای اندیشه مدرن، به ظهور و بروز فلاسفه پسامدرن منجر میشود. در فضای داخلی کشور ما نیز همین قاعده کمابیش حکمفرماست و شرایط اجتماعی و تاریخی را در شکلگیری بسترهای فکری اندیشمندان نمیتوان نادیده گرفت. در یادداشت زیر و پیش از آنکه به نقد و بررسی آرای احمد فردید پرداخته شود، میکوشیم، شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر رشد و شکلگیری اندیشه این استاد دانشگاه را بکاویم.بررسی بسترهای گفتمانی ت ثیرگذار بر اندیشه سیاسی فردیدبرآمدن اندیشه فردید، در فضای مسموم رضاخانیاولین بارقههای فکری سیداحمد فردید در دوران رضاشاه پدیدار میشود که او با نوشتن سلسله مقالاتی، با مدرنیته مخالفت میورزد و علاقه خویش را به تفکر معنوی و شرقی نشان میدهد. فردید از دوره جوانی خویش که مقارن با دوره حاکمیت رضاخانی و پهلوی اول بر ایران است، آرام آرام وارد پهنه فکری و اندیشه کشور میشود و از مدرنیته انتقاد میکند. دوره جوانی فردید مصادف با دورهای است که رضاخان پهلوی و گروهی از یاران او، آغازگر برنامه نوسازی گستردهای میشوند که همه جنبههای جامعه را مت ثر میکند. رضاخان تلاش میکند با تضعیف نقش مذهب در دو قلمرو آموزش و قضا، نظامهای آموزشی و قضایی را از طریق اقدامات قدرتمندانه و آمرانه نوسازی کند. در حیطه اجتماعی و فرهنگی تلاش میکند به وسیله قدرت حکومت، هنجارهایی متناسب با دنیای مدرن ایجاد کند که یکی از بحثانگیزترین این تلاشها، فعال کردن زنان از طریق گسستن از برخی سنتهای جامعه چون برداشتن حجاب است. در دوره رضاشاه، سیاست دولت در راستای نابودی جلوههای اجتماعی مذهب قرار داشت. حجاب مهمترین نماد اجتماعی مذهب بود که به سختی مورد حمله دولت قرار گرفت. رضاشاه در سال 1307 ، قانون لباس متحدالشکل را به اجرا درآورد و مردان را به استفاده از لباس یک شکل و کلاه پهلوی واداشت. هدف رضاشاه از اقداماتی چون کشف حجاب و متحد الشکل کردن لباس مردان این بود که اختلافات ظاهری ایرانیان و غربیها را به زعم خویش از بین ببرد. او در راستای نیل به هدف خویش که همانا غربیسازی ایران بود، دستورهایی نیز راجع به روش استفاده از کلاه جدید و آداب و رسوم مربوط به آنها صادر کرد و ایرانیها موظف شدند در دیدارها و احوالپرسیها همانند اروپاییان کلاه از سر بردارند. رضاخان برای پیشبرد اهداف خویش که همانا برکندن سنتها و به طور مشخص حذف دین بود به ناسیونالیسم ایرانی متوسل شد. اندیشه ناسیونالیسم که در جریان جنگ جهانی اول و بعد از آن در ایران اوج گرفت، در افکار روشنفکران ایرانی نیز تجلی پیدا کرد و رضاخان نیز مت ثر از این فضا با علم کردن ناسیونالیسم، سیاست بیاعتنایی به فرهنگ و تمدن اسلامی و هویت مذهبی مردم را در پیش گرفت. زنده کردن مفاخر ایران باستان همراه با تحقیر ارزشها و افتخارهای اسلامی صورت گرفت و تاریخ اسلامی ایران به عنوان دوره عقب ماندگی طردگردید. ویژگی دیگر ناسیونالیسم رضاخانی، ت کید بر شاه به عنوان نماد هویت و محور انسجام جامعه ایرانی بود. در واقع این نوع ناسیونالیسم میکوشید با بازسازی و زنده کردن اندیشه کهن شاهی ایرانی، پایههای مشروعیت دولت پهلوی را استوار سازد. رضاخان، گفتمان ناسیونالیستی خویش را با گفتمان غربگرایی گره زد. البته غربگرایی رضاخان، شبه مدرنیستی بود و مراد از شبه مدرنیسم، تقلید از ظواهر تمدن غرب است که جنبههای منطقی و فکری آن را در برنمیگرفت. رضاخان بر آن شد با مدرنیزاسیون از بالا و به شیوهای آمرانه، ایران را ظرف مدت زمان کوتاهی تبدیل به کشور غربی کند. البته او در راستای نیل به مقصد خویش، ناکام بود و رضاخان درکی سطحی از تجدد داشت و گمان میکرد تجدد تنها محدود به بعد سختافزاری آن میشود. از طرفی او به درستی ماهیت هویت ایران زمین را که اسلام از ممیزههای شاخص آن بود نشناخته بود و به دلیل فقدان شناخت و آگاهی از واقعیات جامعه ایرانی، سیاستهایش ارمغانی جز شکست در بر نداشت. در فضای فکری سالهای پس از جنگ جهانی اول، به دلیل هرج و مرج، ناامنی، جنبشها و شورشهای محلی و بیم تجزیه، بازسازی اقتدار دولت مرکزی به یک آرزوی بزرگ تبدیل شده بود. وجود این شرایط بود که زمینه را برای قدرتگیری رضاخان فراهم ساخت. دوران حکومت رضاخان، دوران تاریک و به غایت هولناکی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. رضاخان با تجدد آمرانه و سرکوب کردن ناراضیان سیاسی، عملا شرایط را برای دخالت بیگانگان در شهریور 1320 فراهم کرد. احمد فردید که در دوران رضاشاه، دوره جوانی خویش را تجربه مینمود، در واکنش به فضای ملال آور ناشی از شبه مدرنیسم رضاخانی، از اندیشههایدگر که مروج و مبلغ نوعی بومی گرایی، مخالفت با مدرنیسم، بازسازی ارزشهای فراموش شده جهان سنتی و احیای تفکر شهودی و حضوری بود، استقبال میکند و مینویسد:"مارتینهایدگر که اکنون در دانشگاه فرایبورگ آلمان به جای هوسرل به تدریس اشتغال دارد و فلسفه او در آلمان رواج و قبول خاصی پیدا کرده، تاکنون همت خود را بیشتر به بحث و تحقیق در وجود از اینرو که وجود است (مطلق وجود) و انحای آن از جمله به بحث وتحقیق در زمان که آن را نیز از وجود و مرتبهای از آن قرار میدهد، مصروف داشته است." فردید همچون در جای دیگری مینویسد:"گاه میشود که میبینیم دل ما از جهان و هر چه در اوست سخت ملال گرفته است. هیچ چیز نمیخواهیم، هیچ چیز به خصوص مورد توجه ما نیست، همه چیز برای ما یکسان و نسبت به همه اشیا و اشخاص بیاعتنا و از هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد هستیم و بالجمله در درون خاطر خود یک نحو تنهایی و بیکسی و فقدان و نیستی را ادراک میکنیم. در اینگونه احوال و موارد است که باید گفت در عین ادراک فقدان یا تمام ذات هستی به نحوی وجدان پیدا کردهایم." فردید جوان در این نوشتهها به وضوح از مدرنیسم شکوه میکند و درصدد پیدا کردن راهی جهت خروج از مدرنیسم است. واقع امر این است که شهرت فردید نه به دوره جوانی او بلکه به دوره میانسالی او برمیگردد. دورهای که بعد از 40 شروع میشود و تا بعد از انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند. ت ثیرات فضای پهلوی دوم بر اندیشه سیاسی فردیدبعد از سقوط دولت رضاشاه، پسر او محمدرضا بر تخت سلطنت جلوس کرد. مهمترین حادثهای که در دوران محمدرضا پهلوی رخ داد کودتای 28 مرداد بود که با هدایت امریکاییان و انگلیسیها، دولت محمد مصدق را سرنگون کرد و زمینه را جهت استبداد تام و تمام پهلوی دوم فراهم نمود. دولت کودتا با وعده اصلاح وضع موجود، پایان هرج و مرج، بهبود اوضاع اقتصادی و حفظ دستاوردهای نهضت ملی به ویژه در زمینه صنعت نفت، کار خویش را آغاز کرد. محمدرضا پهلوی پس از کودتا، سیاست حذف تدریجی مخالفان را در پیش گرفت و ساختار سیاسی را به سوی استبداد و دیکتاتوری هدایت کرد. مسیله نفت در دولت کودتا، با شرایطی به مراتب تحقیرآمیزتر از پیشنهادهایی که به مصدق شده بود حل شد و تولید فروش نفت ایران در اختیار کنسرسیومی مرکب از شرکتهای امریکایی، انگلیسی و اروپایی قرار گرفت. در سال 1344 ، ایران با پیوستن به پیمان بغداد به طور رسمی وارد جرگه کشورهای بلوک غرب شد و چندی بعد با امضای موافقتنامه دفاعی با امریکا به همپیمان رسمی این کشور تبدیل گردید و بر اتهام وابستگی خود به این کشور مهر ت یید زد. اقدامات شاه مبنی بر وابستگی به امریکا، همزمان با سرکوب داخلی نیز بود. شاه در سال 1336 ، ساواک - سازمان مخوف امنیتی - را برای کشف و سرکوب سازمانها و نیروهای مخالف ت سیس نمود تا از این طریق مخالفان خویش را ساکت نماید. البته به دنبال فشار امریکا بر شاه و سر برآوردن کمونیسم در اکثر کشورهای جهان سوم، شاه تصمیم گرفت اصلاحات صوری را تحت عنوان پر طمطراق اصلاحات ارضی در ایران به مرحله اجرا درآورد. اصلاحات امریکایی شاه با لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی آغاز شد و در نخستین گام با مخالفت شدید روحانیان روبهرو گردید. طبق لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، واژه اسلام از شرایط انتخاب شوندگان و انتخابکنندگان حذف شده بود و منتخبان نیز به جای آنکه مراسم تحلیف را با سوگند به قرآن به جای آورند، از این پس با سوگند به کتاب آسمانی این کار را انجام میدادند. روحانیون این لایحه را مقدمهای برای سیاستهای ضددینی دولت و زمینهساز حضور غیرمسلمانان به ویژه بهاییان میدانستند. در واقع، روحانیون در این لایحه، طلیعه پیدایش یک دولت غربگرای ضد مذهبی را میدیدند و نگران بازگشت رضاشاه در چهرهای جدید بودند. در اثر اعتراض روحانیون به این لایحه ضددینی، دولت وقت ناچار شد لغو لایحه را به طور رسمی اعلام کند ولی شاه که مصر به انجام اصلاحات مورد نظر خویش بود، برنامه انقلاب سفید را مطرح کرد. این برنامه عبارت بود از تقسیم زمینهای کشاورزی و خلع ید از مالکان بزرگ، ملی کردن جنگلها، اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق ر ی و وکالت مجلس به زنان، عرضه سهام انحصارهای دولتی به مردم برای ت مین منابع مالی اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانهها و فروش سهام به آنان و سرانجام ایجاد سپاه دانش از راه فرستادن دیپلمههای وظیفه برای مبارزه با بیسوادی. هدف شاه از این اصلاحات، مشروعیت بخشی به رژیم، خلع سلاح مخالفان داخلی و به دست آوردن پشتیبانی امریکا بود. این بار نیز علما به مخالفت با انقلاب سفید برخاستند و آن را دنباله سیاستهای ضد مذهبی گذشته قلمداد کردند. امام خمینی از روحانیون شاخصی بود که از مخالفت با انقلاب سفید دست نکشید و قیام تاریخی 15 خرداد را تدارک دید که البته با سرکوب شدید محمدرضا پهلوی مواجه شد. پس از سرکوب خونین قیام 15 خرداد، مخالفان مذهبی به کلی از نظام پهلوی ناامید شدند و حکومت شاه نیز با دستگیری تمام مخالفان عملا به فضای خاصی میان مخالفان و حکومت دامن زد. همزمان با سرکوب نیروهای مذهبی توسط شاه، گرایش نظام سیاسی به غرب نیز افزایش یافت. تجدد در نظام شاه و دولتمردانش در خرید و استفاده از مدرنترین تکنولوژیها، به ویژه از نوع نظامیاش و تقلید از الگوی فرهنگی غرب و گرایش به امریکا در عرصه سیاست خلاصه شد و شاه سعی کرد وابستگی خویش به امریکا را بیش از پیش کند. در این دوره ناسیونالیسم و باستانگرایی و اشاعه آن بار دگر در دستور کار دولتمردان پهلوی دوم قرار گرفت و از این رهگذر ارزشها و نهادهای اسلامی به حاشیه رانده شد. در واکنش به مدرنیسم بیدنده و ترمز محمدرضا پهلوی که ارمغانی جز توسعه نامتوازن، حاشیهنشینی و اعتراض تودههای سنتی مردم نداشت، روشنفکران ایرانی نیز دست به کار شدند و با رویکردی انتقادی به نقد مدرنیزاسیون محمدرضا پهلوی پرداختند. در دهه 40 شمسی، نویسندگان و روشنفکران بسیاری به مباحثی مانند شرق و غرب، غربزدگی، مخالفت با تکنیک، نقد زندگی شهرنشینی جدید و ت کید بر مفاهیم بومی در قبال بحرانهای تجدد و مدرنیزاسیون پرداختند. به همین خاطر دهه 40 را اوج جریان بومیگرایی میدانند دههای که غلبه گفتار غربزدگی و بازگشت به خویشتن، ابزار نظری لازم برای یک جنبش فکری اسلامی را در دهه بعد فراهم کرده بود (بروجردی، 1384 : 199 - 268 ). آل احمد یکی از مشهورترین روشنفکرانی بود که نقدی جدی علیه غرب و فرایند نوسازی درایران ارایه کرد و در این نقد، تهاجم اصلی خویش را متوجه روشنفکران غربزده نمود. آل احمد که تحت ت ثیر فردید بود، غربزدگی را با مسیله هویت شرقی و اسلامی پیوند میدهد و میگوید:"اجازه بدهید که اکنون به عنوان یک شرقی پای در سنت و شایق به پرشی 200 ، 300 ساله و مجبور به جبران این همه درماندگی و واماندگی و نشسته بر زمین آن کلیت تجزیه شده اسلامی، غربزدگی را چنین تعبیر کنم که مجموعه عوارضی که در زندگی و فرهنگ و تمدن و روش اندیشه مردمان نقطهای از عالم حادث شده است بیهیچ سنتی به عنوان تکیهگاهی و بیهیچ تداومی در تاریخ." پیامد رویکرد غرب ستیزانه آل احمد و مخالفتش با پهلوی دوم او را به ت یید مشروعهخواهی شیخ فضلالله نوری میکشاند. او در این باره میگوید:"اینکه پیشوای روحانی طرفدار مشروعه در نهضت مشروطیت بالای دار رفت، نشانهای از عقبنشینی مردم در برابر روشنفکران غربزده بود. از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را - شیخ فضل الله نوری - بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غم بزرگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد." آل احمد غربزدگی را از بعدی جامعهشناسانه مورد بررسی قرار میدهد و این سخن را به میان میآورد که: "غربزدگی مشخصه دورانی از تاریخ ماست که هنوز به ماشین دست نیافتهایم و رمز ساختمان آن و سازمان آن را نمیدانیم. غربزدگی مشخصه دورانی از تاریخ ماست که بر مقدمات ماشین، یعنی با علوم جدید و تکنولوژی آشنا نشدهایم. غربزدگی، مشخصه دورانی از تاریخ ماست که بر جبر بازار و اقتصاد و رفتوآمد نفت ناچار از خریدن و مصرف کردن ماشینیم." در نهایت آل احمد، در پی یافتن راهحلی میپرسد:"آیا همچنان که تاکنون بودهایم باید فقط مصرفکننده باقی بمانیم؟ یا باید درهای زندگی را به روی ماشین و تکنولوژی ببندیم و به قعر رسوم عمیق و سنن مالی و مذهبی بگریزیم." فخرالدین شادمان دیگر روشنفکری بود که در کتاب تسخیر تمدن فرهنگی بر این نکته ت کید ورزید که ایران برای اینکه تحت تسلط تمدن غرب در نیاید باید بکوشد که از روی میل و رضایت و هوشمندانه، آن تمدن را به تسخیر خود درآورد. شادمان، فکلیها یا غربزدگان را که برای غربی شدن، ریشههای ملی - دینی و آداب و رسوم خود را قربانی میکنند خطرناکترین دشمنان ایران تلقی میکرد و از کسانی که اسلام را عامل عقبماندگی ایرانیان میدانند سخت انتقاد میکرد. شریعتی، دیگر روشنفکر مذهبی بود که با نقد مدرنیته و طرح تز "بازگشت به خویشتن" نوعی واکنش انتقادی به سیاستهای غربگرایانه محمدرضا پهلوی از خود نشان میداد. واقع این امر این است که مبحث بومیگرایی و غربزدگی و مخالفت با مدرنیته، همان زمانی در ایران شکوفا شد که حساسترین ذهنهای جهان غربی مانند آلبرکامو، اریک فروم، مارکوزه، ژان پل سارتر، آرنولدتویین بیوهایدگر به خاطر بحرانهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فلسفی بعد از جنگ در اروپا درباره شایستگیها و مسیر غرب، تردیدهای جدی وارد کردند. دهه 50 و 60 میلادی که نوعی فضای انتقادی علیه مدرنیته در جهان حاکم بود، ظهور جریانهای استقلال طلب ملیگرا و ضد استعماری در بخشی بزرگ از آفریقا و آسیا نیز در برجسته کردن تفکرضد مدرن در ایران ت ثیرگذار بود. در این دوره بود که نظریهپردازان مکتب وابستگی مانند پل باران و آندره گوندر فرانک، انتقادات شدیدی را به تیوری نوسازی وارد کردند و از آنجا که مدرنیزاسیون محمدرضا به نحوی از انحای مت ثر از جریان فکری نوسازی امریکایی قرار داشت، مکتب وابستگی میتوانست خوراک فکری مناسبی جهت مقابله با سیاستهای نوسازی غربی محمدرضا باشد. در این میان روحانیون نیز به عنوان یکی از اقشار مهم در سمت دهی تحولات سیاسی - اجتماعی ایران، با اعلام انزجار شدید از سیاستهای دین ستیزانه شاه همبستگی خویش را با نسل شوریده، فقیر و از خود بیگانهای که در اثر سیاستهای نوسازی شاه، حاشیهای شده بود اعلام نمود. در امتداد تحولات سیاسی و تاریخی، پیدایش داستانهای اقلیمی و روستاییها یکی دیگر از ویژگیهای فضای گفتاری در دهه 40 است. یکی از مهمترین مضامین نویسندگان ایران در این دوره، پرداختن به معضلات اجتماعی و روحی ایرانیان در قبال مدرنیزاسیون و از دست رفتن سامان زندگی سنتی است. فردید نیز همگام با بسیاری از روشنفکران هم عصر خویش، نقدی گزنده علیه مبانی تمدن غرب صورت داد و اصطلاح غربزدگی را برای اولین بار وضع کرد. همچنین وی، مت ثر ازهایدگر که مروج مخالفت با مدرنیته و سرمایهداری، احیای نوعی معنویتگرایی و زنده کردن فرهنگ بومی آلمان بود، سعی کرد از طریق همسخنی با هایدگر و نقد سیاستهای شبه مدرنیستی پهلوی دوم و با توشهگیری از منابع دینی ایران زمین، منظومه فکری را صورت بندی کند که امروزه تحت عنوان رهیافتهایدگری از آن یاد میشود.کانال ما در ایتا:
|
در ت یید قرارداد با چین توضیح: این مطلب اوایل سال 1399 نوشته شده بود. زمانی که هنوز اخبار در مورد تفاهمنامه با چین غیررسمی بود و مقامات چینی هنوز به ایران سفر نکرده بودند. با این حال سعی کردهام با بهروز کردن تحلیل خودم و انتشار اخبار بیشتر، بعضی قسمتهای آن را اصلاح کنم.از زمانی که اخبار جسته و گریختهای از آمادهسازی یک تفاهمنامه 25 ساله تجاری بین ایران و چین به گوش میرسید، نگرانیهای از سوی مخالفان گردش به شرق مطرح شد. منتقدان، که با توجه به عملکرد بد حکومت در روابط بینالمللی نگرانیهای به جایی دارند، از به تاراج رفتن منابع و تحت سلطه رفتن ایران میگویند. شاهد آن را صیادی بی ضابطه کشتیهای چینی و قرارداد چین و کامبوج میگیرند. اما این مخالفتها خالی از اشکال نیست که در انتهای این مطلب به آنها اشاره میکنم و آن قسمت را بیشتر بهروز خواهم کرد.این قرارداد، نه با یک وضعیت ایدهآل، که با انزوای کنونی کشور باید سنجیده شود. به دلایل تاریخی، ژیوپولیتکی و اقتصادی، شراکت استراتژیک با چین در بلند مدت (و حتی در کوتاهمدت) به نفع ایران است.دلایل تاریخیشاکله حکومت و فرهنگ امروز ایران از دوران صفویان بنا شده است. بعد از فروپاشی کشور در دوران شاهان مختلف و ایلخانان مغول، ایران اتحاد و حاکمیت گسترده را تجربه نکرده بود. تا اینکه "شاه اسماعیل اول" آمد و حکام محلی از بلخ تا عراق را سرکوب کرد و با استفاده از مذهب شیعه، اتحادی سراسری به وجود آورد. بزرگترین تهدید خارجی، دولت عثمانی، قصد تصرف ایران را داشت. اما ساز و کار به گونهای بود که با وجود شکست شاه اسماعیل در جنگ چالدران (حدود سال 900 شمسی) و فرار او از میدان جنگ، ایران ضمیمه عثمانی نشد. به نظر میرسد ترویج و رسمیت مذهب شیعه ( به مثابه یک ایدیولوژی ملی) باعث تحکیم سلسله صفویان و اتحاد ایران شد. بعد از شکست شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب اول جهت مقابله با تهدیدات عثمانی به دنبال متحد بود و در نهایت شاه عباس بود که با بریتانیا به توافق رسید و با کمک تجهیزات نظامی آنها جزیره هرمز را از پرتغالیها پس گرفت. حکام قاجار روابط ایران با اروپا را گسترش دادند. اما از آن زمان تا دوران جنگ جهانی دوم، ایران همواره قربانی اختلافات داخلی اروپاییها بود. مثلا فتحعلیشاه قرارداد فینکنشتاین را با ناپلیون بناپارت امضاء کرد و قرار شد انگلیسیها را از ایران بیرون کنند، که به دلایلی این قرارداد از عملی نشد. بعد از آن، حدود سال 1200 شمسی، ایران و انگلیس "عهدنامه مجمل" و "عهدنامه مفصل" را منعقد کردند و در آن انگلیسیها به شرط دفاع از ایران در مقابل حمله خارجی امتیازاتی خواستند. اما انگلیسیها در جنگ 10 ساله ایران و روسیه خلف وعده کردند و ایران را ترغیب به امضاء قرارداد گلستان با روسیه کردند. در آن قرارداد بخشهایی از کشور به خاک روسیه ضمیمه شد. با وجود همه کارشکنیها، انگلستان "قرارداد رویترز" را با ایران بست که شاید این ننگینترین قرارداد تاریخ ایران بود. بارون جولیوس دو رویترز، در ازای پرداخت وام به ایران در قرارداد رویترز بسیاری از منابع ایران را در اختیار گرفت.قراردادی که امروز با چین قرار است بسته شود شبیه به چنین عهدنامههایی نخواهد بود، چرا که نامحدود نیست و از الان مشخص است 25 ساله است. ضمن اینکه ایران امروز و جهان امروز به اندازه دوران قاجار در برابر تهدیدات نظامی خارجی و از دست رفتن بخشهایی از سرزمین آسیبپذیر نیستند. شاید اگر بیکفایتیهای دولتهای مستقر در ایران نبود، امتیازات بیشتری از چین میگرفتیم. اما در بدترین حالت، حتی اگر این قراداد "باج" هم باشد، بیثمر نیست.چه بخواهیم چه نخواهیم ایران از اواسط صفویه تا کنون مورد دست اندازی بوده و به دلایل مختلف برای قدرتهای جهانی جذاب است. به همین علت اتحاد با یک قدرت خارجی اجتنابناپذیر است. قدرتهای امروز (و شاید تا بیست یا سی سال آینده) جهان جز امریکا و چین نیستند. روسیه تحت فشار اروپا و امریکا است و قدرت اقتصادیاش در حد مقابله با آنها نیست. اروپا بعد از جنگ جهانی دوم عملا تحت نفوذ امریکا است. کرهشمالی و کشورهای این چنینی هم فقط مزاحم قدرتها هستند و نه بازیگر. به ناچار - مت سفانه - ایران، که در بهترین حالت یک قدرت منطقهای است، بر خلاف شعار آرمانی "شعار نه شرقی و نه غربی" ناچار است که به سمت شرق غش کند و یا به سمت غرب. تاریخ نشان داده که همواره از سوی غرب (پرتغال، انگلستان، امریکا) به سوی ایران دست درازی شده است. از بعد از انقلاب 57 تا کنون هم که با اقدامات همان قدرتها ایران تضعیف شده، پناه بردن به "دشمن" خودکشی است. این که چه کسی مقصر این دشمنی است موضوع بحث نیست که چه بسا تقصیر ایران بسیار بیشتر باشد.دلایل ژیوپولیتکیایران در نزدیکی جغرافیایی متحدان غرب قرار دارد که با شیعهگری مشکل بنیادین دارند. ایران از زمان صفویه تا کنون شیعه بوده و متحدان امریکا در منطقه، عربستان و کشورهای جنوب خلیج فارس، این مذهب و انقلاب 57 ایران را تهدیدی برای خود میبینند. اگر نتیجهگیری قسمت قبل (ناچار بودن ایران به انتخاب متحد از بین امریکا و چین) را قبول داشته باشیم باید ببینیم از نظر ژیوپولیتیکی کدام اتحاد به سود مردم ایران است. امریکا که بر کشورهای جنوب خلیج فارس، عربستان، کشورهای شمالی ایران و تا حدی افغاستان و پاکستان نفوذ دارد؟ یا چین که در حال ساخت پروژه "راه ابریشم جدید" است.با توجه به ارزان شدن نفت [در زمان نوشتن این مطلب، قیمت نفت "منفی" هم شده بود] و همچنین با توجه به نیاز ناگزیر کشورهای جهان جهت استفاده از انرژیهای جایگزین، اهمیت خلیج فارس برای امریکا کمتر از پیش شده است. کرونا روی اقتصاد جهان (و امریکا) ت ثیر گذاشته و شاید حضورش در خاورمیانه کمرنگتر شود. در مقابل، چین علاوه بر پروژه عظیم راه ابریشم، با جمعیت انبوه و تولید ارزان کالاهای مختلف ضروری و غیرضروری نفوذش را در جهان بیشتر کرده است. قصد چین برای ایجاد پایگاههای نظامی عملا حوزه نفوذ امریکا در جهان را کمرنگتر میکند.چین آخرین کشوری خواهد بود که تن به معاهدات زیستمحیطی میدهد و به انرژی ارزان ایران نیاز دارد. چین، بر خلاف امریکا، که حداقل در ظاهر برای ایجاد دموکراسی در کشورهای دوردست میجنگند، مشکلی با دیکتاتوری در ایران ندارد. یک قرارداد بزرگ (حتی فقط تجاری) باعث تقویت موقعیت سیاسی و امنیتی ایران در منطقه خواهد شد. حتی اگر دشمنی با امریکا هم وجود نمیداشت، به نظر نمیرسد که اراده و سیاست امریکا اجرای چنین طرحهای عظیمی در ایران باشد. وجود یک ایران قوی در منطقه بر خلاف استراتژی امریکاست و این مطلب در اسناد وزارت دفاع امریکا آمده است (بعدا لینک میدهم). طرح بلندپروازانه توسعهای چین موسوم به "یک کمربند و یک جاده" یا "راه ابریشم جدید"نکته دیگر پیشرفت سریعتر چین نسبت به سایر نقاط دنیا (از جمله امریکا) در تکنولوژی است. هوش مصنوعی و شاخههای مختلف آن در همه عرصههای زندگی ما وارد شدهاند و پررنگتر هم خواهند شد. جنگهای آینده، علاوه بر حملات سایبری، با روباتها و پهپادها و سیستمهای هوشمند تشخیص هدف خواهد بود. اتوموبیلها، قطارها و هواپیماها بدون راننده، لوکوموتیوران و خلبان خواهند شد. "اینترنت چیزها" ( IoT ) بیش از پیش وارد زندگی روزمره و کارخانهها میشود. انسانها فراتر از توانایی بدن خودشان میبینند، میشوند، فکر میکنند و تصمیم میگیرند. دانشمندان چینی در زمینه هوش مصنوعی پیشرو هستند. گرچه در دانشگاههای انگلستان بعضی افراد این باور عمومی را زیر سوال میبرند. اما مثلا جدول صفحه 29 این گزارش مغرضانه و جانبدارانه را که خود این منکران دادهاند ببینید و به یاد داشته باشید که دانشجویان کامپیوتر مقاطع عالی در چین سه برابر امریکا هستند و بسیاری از دانشجویان کامپیوتر در امریکا، چینی هستند.برای من که مشاهدات عینی از فضای آکادمیک کامپیوتر و هوش مصنوعی در امریکا دارم به صورت شهودی واضح است که دانشمندان چینی در حال استفاده "کاربردی" از تحقیقات دانشگاههای مطرح امریکا هستند. بسیاری از این تحقیقات هم توسط افراد چینی یا چینیتبار انجام میشود. به همین خاطر است که امریکاییها به تکاپو افتادهاند که حضور آنها را در دانشگاههای امریکا کمتر کنند.در نتیجه، کشوری که تسلط بیشتری بر هوش مصنوعی دارد موقعیت ژیوپلیتیک بهتری نسبت به کشورهای اطرافش خواهد داشت.دلایل اقتصادیتحریمهای حداکثری امریکا [که البته به نظر میرسد با آمدن بایدن بیش از این نشوند] بیش از حکومت، مردم ایران را دچار مشکل کرده است. گرچه بسیاری از تحلیلگران مشکل اصلی اقتصاد را سوء مدیریت داخلی و فساد میدانند، با این حال نباید از نقش تحریمها گذشت. صلح با امریکا (سرمایهگذاریاش بماند) نیازمند قبول وابستگی اقتصاد به تصمیمات آتی آنهاست و در آینده با شل و سفت کردن شیر تحریمها باعث میشود به خواستههای خود برسند. در حال حاضر افکار عمومی جهانی در مقابل موشک و گلوله و ریخته شدن خون واکنش نشان میدهند و جنگ اقتصادی (به علت اثر فرسایشی و بلندمدتش) ت ثیر چندانی بر احساسات آنها ندارد. برای حل مشکلات اقتصادی یا باید انتظارات را پایین آورد و مقاوت اقتصادی کرد، یا به سمت غرب چرخید و یا به سمت شرق.برای به نتیجه رسیدن مقاومت اقتصادی در میان مدت، تشدید مبارزه با فساد ضروری است. این مبارزه با فساد نه فقط با دادگاه برگزار کردن و گزینشی محاکمه کردن افراد، که با آزاد گذاشتن مطبوعات و خبرنگاران جهت بررسی منش فساد و چابکی سیستم قانونگذاری و تبعیت همه نهادها (از دولت گرفته تا نهادهای تحت نظر رهبری) ت مین میشود. همچنین، تفکیک واقعی سه قوه و سیاستگذاری واحد (یا از سوی دولت و مجلس یا تعطیل کردن آنها اگر قرار است موازی کاری و کارشکنی صورت بگیرد) ضروری است. مت سفانه حاکمیت نشان داده افراد "خودی" مهمتر از ملت هستند. مثالها فراوانند و تکرارشان حشو است. بنابراین با سیاستهای فعلی حاکمیت این ره به ترکستان میرود.از طرفی دیگر، مذاکره با امریکا به زودی منجر به مبادلات اقتصادی نخواهد شد. برجام چند سال طول کشید و به جز مقادیری پول نقد نفع اقتصادی دیگری برای ایران نداشت. فوقش کمی از "تنبیهها" کمتر شد. اما فرض کنیم ایران کلا دست از انرژی هستهای بردارد، اسراییل را به رسمیت بشناسد و از عراق و سوریه و یمن بیرون برود. در این صورت امریکا "اجازه" میدهد ایران از اروپا یا امریکا هواپیما بخرد یا اجناس دیگری وارد کند. سیاست جلوگیری از هژمونی شدن ایران هنوز پابرجاست و توسعه زیرساختهای ایران، گامی در جهت هژمونی ایران در منطقه خواهد بود. امریکا چند سال پیش با کوبا روابطش خوب شد و سفارت خانه باز کردند و اوباما و رایول کاسترو دست دادند، اما هنوز تحریم هستند و حتی مثل ایران در پروژه starlink (اینترنت ماهوارهای بدون سانسور) اسم کوبا در لیست کشورها نیست. یا بعد از جنگ در لیبی و سالها بعد از کشتن معمر قذافی، هنوز امکان مراوده مالی با موسسات مالی امریکا برای لیبیاییها فراهم نیست. پس چرخش به غرب به سالها عادیسازی روابط نیاز دارد و بعد شاید منجر به توسعه زیرساختها و بهبود اصولی اقتصاد شود.درست است چین مشکلات بسیاری دارد. دموکراسی ندارند، برایشان مهم نیست که با نماینده ملت ایران صحبت کنند یا نهادهای انتصابی. ممکن است در بزنگاه در شورای امنیت قطعنامهای را وتو نکند تا از ایران باج بگیرد. اما در مقایسه با اقتصاد مقاوتی و چرخش به غرب، گزینه مناسبتری است. چین اگر بر روی زیرساختهای ایران (بنادر، جادهها، ریلها) سرمایهگذاری کند، از منابع ایران استفاده کند و در عوض ایجاد اشتغال و آبادانی کند. یعنی به نوعی ایران را استثمار کند اما اوضاع مردم بهتر شود و آیندگان از مواهب توسعه زیرساختها استفاده خواهند کرد. نتیجهگیریچه خوشمان بیاید چه نه، ایران کشور دموکراتی نیست و تاریخ و فرهنگ شاهنشاهی هنوز پابرجاست. ترکیبی از پادشاهی صفوی و تلاشهای مشروطهخواهان برای کنترل آن. گرچه این کنترل از صد سال پیش تا کنون پررنگ و کمرنگ میشود اما ملغمهای از این دو در ایران امروز هم وجود دارد. حالا هر چقدر بگوییم "جمهوری"، این جمهوری خودیهاست و نه مردم و هر چقدر بگوییم "اسلامی"، این اسلام خودیهاست نه مردم. شاید دهها سال دیگر لازم باشد تا جمهوریت گستردهتر شود و اسلام اختیاریتر و سهلگیرانهتر. ساختار غیردموکراتیک کنونی حکومت در ایران، سوء مدیریت و فساد باعث شده اراده و امید کافی برای پیشرفت ملی شکل نگیرد. در این وضعیت، یک راه باقی میماند و آن اتحاد با یکی از ابرقدرتها است. در حال حاضر به نظر میرسد امریکا و چین تنها گزینههای موجود برای تحت سیطره رفتن اقتصادی و سیاسی ایران هستند. اگر انقلاب نشده بود و همچنان دیکتاتوری شاه ادامه داشت احتمالا امریکا گزینه بهتری بود. اگر انقلاب نشده بود اما دولت بختیار ادامه پیدا میکرد و آزادیهای سیاسی و شایستهسالاری وجود میداشت احتمالا استقلال و تعامل برابر با کشورهای همسایه برای پیشرفت کافی بود. حالا که انقلاب شده و نحوه حکومت - مت سفانه - به شکل کنونی است، معامله با چین بهترین گزینه است.به همین خاطر من این تفاهمنامه را، اگر موجب رشد اقتصادی، کمتر شدن بیکاری و آبادانی شهرها و جادهها شود ترجیح میدم. همچنین این تفاهمنامه را ترجیح میدهم به معامله با امریکا که سابقه بدی در جلوگیری از رشد ایران داشته. ایران علاوه بر جلب نظر امریکا، باید نظر متحدانش در منطقه (عربستان و اسراییل) را هم ت مین کند. ضمن اینکه امروز نتیجه اتحاد ترکیه و امریکا را میبینیم.پانوشت: این مطلب ممکن است با گذر زمان و با توجه به بازخوردها ویرایش شود. به شرطی که ویرایش بر خلاف روح مطلب نباشد و فقط تکمیل کنده نوشته یا اصلاح کننده اشتباهات باشد.
|
خاستگاه کشاورزی در جهان بر اساس دیانای 44 انسان در هلال حاصلخیز (به رنگ سبز در تصویر)، دانشمندان محل زیست پیشگامان کشاورزی جهان را یافتهاند.زرتشتیان ایران هنوز دارای دیانای پیشینیان کشاورز خود در 12000 سال پیش هستند.کشاورزان امروز ایران در کوههای زاگرس، یکی از دو نقطه جهان که سپیدهدم کشاورزی در آنجا دمیدهاست.خوشههای گندم قرمز که در دامنههای زاگرس کشت میشدهاست.خاستگاه کشاورزی در جهان در دو ناحیه در آسیای غربی قرار دارد. کشاورزی در این دو ناحیه، مستقل از هم تکوین یافتهاست و سپس به اروپا، آفریقا و دیگر نقاط در آسیاگسترش یافتهاست. انقلاب نوسنگی، در ایران، در شرق هلال حاصلخیز و در غرب آن، ارمنستان، ترکیه، فلسطین و اردنامروزی شکل گرفتهاست.[ 1 ]گذار از شکارچی - جمعآوری کنندهانقلاب نوسنگی که با دمیده شدن سپیده کشاورزی در جهان مشخص میشود، از مهمترین دورههای تاریخ بشر بودهاست، برای نخستین بار در این نواحی شکل گرفتهاست. در این انقلاب، انسانها از مرحله شکار و جمعآوری دانههای گیاهان وحشی، به کشاورزی و اهلیگری پرداختند و یکجانشینشدند. پیشگامان کشاورزی جهان، هزاران سال پیش، به کشت نخستین محصولات کشاورزی دست زدند و به اهلی کردن گوسفند و دیگر حیوانات پرداختند.ژنتیک سخن میگویدبه نقل از مجله نیچر، مطالعه 44 ژنوم انسان، گواه باستانشناختی است که نشاندهنده دو گروه متمایز جمعیتی در هلال حاصلخیز است. این دو گروه متمایز مردم، دو بار انقلاب کشاورزی را مستقل از هم، حدود 12 ٬ 000 تا 8 ٬ 000 سال پیش[ 2 ]به انجام رساندند و سپس این فناوری را به دیگر نقاط جهان تسری دادند.نمونههای ژنتیک یافت شده، مربوط به اسکلتهایی است که از 12000 سال تا 1400 سال پیش از میلاد در این نواحی بدست آمدهاست. این اسکلتها از دوره پیش از انقلاب نوسنگی تا عصر برنز را دربرمیگیرد.[ 3 ]یافتههابرای درک چگونگی گذار به کشاورزی در نقاط مختلف جهان، بررسی ژنتیکی جمعیتهای کشاورز نخستین در سپیدهدم کشاورزی در 12000 تا 8000 سال پیش، نشان دهنده سه گروه متمایز جمعیتی در هلال حاصلخیز است. در ایران، فلسطین و اردن در دو کرانه هلال حاصلخیز که اخیرا مطرح شدهاست و در آناتولی یا ترکیه امروزی که پیشتر ذکر شده بود. جمعیت آناتولی به اروپای غربی، جمعیت اردن و فلسطین به شرق آفریقا و مردمان ایران به استپهای روسیه و قزاقستان و از آنجا به جنوب آسیا مهاجرت کردهاند.[ 2 ]تحقیقات انجام شده نشان میدهد که ژنومکشاورزان نخستین در زاگرس ایران، و اردن و فلسطین، پیشینیان اصلی مردمان آسیای جنوبی امروزی و نیز مردم اطراف دریای اژه را نمایندگی میکند. مردمان مذکور، حدود 8000 سال پیش به اروپا مهاجرت کردند. گروه زرتشتیان ایرانی، به دلیل اختلاط کمتر با دیگر مردمان، دیانای پیشینیان زاگرس نشین خود را بیش از همه حفظ کردهاند.[ 4 ]دیانای مردم افغانستان و پاکستان نیز از این میراث کشاورزان نخستین ایرانی بهره بردهاست.[ 5 ]به نقل از مجله ساینس، دیانای کشاورزان نخستین آناتولی غربی، پیشینیان بیواسطه کشاورزان نخستین اروپایی میباشند.به نقل از مجله نیچر، مردم ایران با مهاجرت به استپهای اوراسیا از سویی، و مهاجرت به شرق، هند و پاکستان، از سوی دیگر، کشاورزی را گسترش دادند. گروه دوم مردمان جنوب هلال حاصلخیز، با مهاجرت به شرق آفریقا، کشاورزی را گسترش دادند.یافتههای تیم تحقیقاتی، نشانگر تفاوتهای متمایز و برجسته، بین گروه مردمان ایران در دامنههای زاگرس و مردمان گروه دوم در فلسطین و اردناست. به گفته راجر متیو، مسیول تیم پروژه باستانشناسی زاگرس مرکزی در ایران، این دو گروه مردم، در فاصله دو هزار کیلومتری از یکدیگر، مستقلا از نقش خود به مثابه شکارچی - جمعآوریکننده در مرحله پیش از دوره نوسنگی، جداگانه و مستقل از یکدیگر رشد کردهاند و با انقلاب نوسنگی، به کشاورزی، اهلیگری و یکجانشینی پرداختهاند. (همانجا)تغذیه متفاوت دو گروههر یک از این دو گروه، محصولات و دامهای خود را داشتند. در زاگرس پرورش بز و کشت نوعی گندم (به انگلیسی: emmer ) قرمز با نام جو شیطان، شعیر ابلیس ( triticum diccocum ) داشتهاند.[ 6 ]در حالی که گروه دوم، جو و گندم کشت میکردند.جستارهای وابستهتپههای شیخیآباد و جانیتپه چغاگلانمنابع 1 . - invented - twice - in - middle - east - genomes - study - reveals - 1 ٫ 201192 . http :// popular - - 2016 / article / ancient - dna - reveals - complex - genetic - history - of - near - east - at - dawn - of - agriculture3 . - dna - reveals - how - farming - emerged - independently - different - neolithic - populations - 15723904 . - first - farmers - were - surprisingly - diverse6 .
|
زلنب و زینبوهای تمدن غرب فروریخته،اینها تفاله هاشن! مثلث تفالههای تمدن غربهرچه زمان از حادث شدن انقلاب اسلامی که گذشت تمایل امت اسلام به ایدیولوژی انقلاب اسلامی بیشتر شد و گفتمان تمدنی انقلاب اسلامی روز به روز ملتهای مستضعف بیشتری را در جهان همراه خود کرد و اتاق فکرهای هژمونی غرب را مجبور به تلاش برای متوقف کردن این جریان کرد.تمدن غرب که با بازوی رسانه و بازیگران دیپلماسی در راس حکومتها مشغول به ساختن زیرساختهای نظم نوین جهانی بود،با چشم اندازی از گسترش اسلام ضد ظلم و عدالت خواه در جهان رو به رو شد و تمام محاسباتش به هم خورد و به جایی رسید تا دست از نمایش شعار هایش دست بردارد و برای حداقل حفظ سنگرهای اصلی اش چهرهی واقعی خود را عیانتر نشان دهد.به دوراهیهای غلط_غلطی که هر کدام را انتخاب کند غلط است،مثلا:حاج قاسم را به شهادت میرساندند(که رساندند) یا خیر انتخابشان غلط بود.به مسلمانان توهین کنند و یا نکنند اقدامشان غلط است.و ..حقیقت عجیبیست ولی دوراهی غلط_غلط خانهی آخر این ناتمدن در حال فروپاشی است و مطلقا فکر نکنید که ترامپ یا جانسون یا ماکرون رادیکال اند و آنها نظام سرمایه را به این جهت میبرند، بلکه این تمدن غرب است که به جایی رسیده است که راه افراد مذکور به راس حکومتها هموار شده است.بله،زلنب و زینبوهای تمدن غرب فروریخته، و اینها تفاله هاشن!نوش جان!
|
سال بلوا کتابی که قصه ستیز با زنان را روایت میکند به گزارش گلونی گاهی حامل غمی هستی که کوه هم نمیتواند آنرا بکشد. غمت به وسعت تاریخ و نهایت تحملت اندازه سه دهه است.گویی تمام دردهای تاریخ چون خون سیاوش که بر خاک ریخته باشد و از آن سروی بروید، در دلت میروید.گاهی باید میان صفحههای این تاریخ پراندوه بر خورد برای مرور هر دردی که بر ما گذشته، برای یافتن غمی که نمیدانیم درست از چه سالی نفرینش گریبانگیرمان شد آن روز که رستم به اشتباه پاره تن را کشت؟ یا روزی که به نیرنگ برادر در چاه افتاد؟ روزی که سر بیگناه یحییبن زید بریده شد؟ یا روزی که رگدستهای امیر را زدند؟ شاید هم قبلتر.هرچه هست این خاک همیشه بارور بذر غصه بوده و هست، و گل ما را هم انگار از همین خاک برداشتهاند. گل "نوشا"ی "سال بلوا" را هم.سال بلوا، رمانی است که عباس معروفی آنرا پس از "سمفونی مردگان" نوشت. با اینکه برخی معتقد بودند بعد از شاهکاری مثل سمفونی مردگان، دیگر نباید دست به قلم ببرد، او با نوشتن سال بلوا مهر ت ییدی بر تواناییهای قصهپردازی خود زد.سال بلوایی که نگاشتن آن سه سال و نیم برای معروفی طول کشید، روایت دختری به نام نوشآفرین است که در هفت شب خاطرات خود را مرور میکند.نوشا، دختر سرهنگ نیلوفری است که دلباخته کوزهگری بهنام حسینا میشود. مثل مه در مقابل معشوق ظهور میکند و مثل آفتاب غروب میکند تا که درمیباید دل حسینا نیز در گرو اوست، اما "تقدیر، اسب رم کردهای است که نمیشود بهش دهنه زد" و عشق هم هیچوقت آسان نبوده و نیست.معروفی در پس یک داستان عاشقانه، قصه ستیز با زنان را نیز روایت میکند.ستیزی که آنقدر قدمت دارد که گویی همیشه بوده و همیشه هم باقی خواهدماند.سال بلوا، قصه تمام زنان این نقطه از جغرافیا است.از فرنگیس گرفته تا رودابه، از رابعه بنت کعب تا فروغ، حتی من و شما.نویسنده سال بلوا، مایی را روایت میکند که در طول تاریخ بیصدا بودهایم و اغلب بخش بزرگی از خود را در پستوی خانه پنهان کردهایم.گوشهایمان را گرفتهایم، چشمهایمان را بستهایم و همهاش به این فکر کردهایم که عاقبت چه میشود؟سخن آخر اینکه خواندن این کتاب مثل مرور تاریخ یک ملت در هفت روز است تاریخی که جز بهجز آن با سرنوشت ما گره خورده.پایان پیامنویسنده: کیمیا قنبری
|
نگهبان استقلال، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران هستیم شهادت سردار قاسم سلیمانی و همراهان تسلیت باد. هر چند، ضعف اطلاعاتی و غافلگیر شدن در این باره پذیرفتنی نیست. ?در این ارتباط چند نکته از منظر راهبردی حایز اهمیت است: 1 - این جنایت رسما به دستور مستقیم ترامپ و با مسوولیت مستقیم وی صورت گرفتهاست. بنابراین، امریکا باید پیامدهای آن را بپذیرد و امکان فرافکنی ندارد. 2 - 1 - این یک رویارویی مستقیم امریکا با ایران است. هرچند، از موضع ضعف و بهصورت دزدانه در خارج از ایران و به صورت نقطهای صورت گرفتهاست. 3 - این رویارویی زمانی شروع میشود که رهبری رسما اعلام کردند که ایران خواستار جنگ نیست. بنابراین، امریکا رسما مسوولیت طرف شروعکننده را بر عهده دارد. 4 - با توجه به نقش شهید سردار سلیمانی در جنگ با داعش، جبههالنصره، و هماهنگی با جبههی مقاومت در برابر اسراییل و همچنین، هماهنگی داعش و اسراییل، ترور رسمی و دولتی او توسط نیروهای امریکایی مستقر از سویی نشان از به موقعیت ضعیف ترامپ و نتانیاهو در آمریکا و اسراییل و از سویی دیگر، نشان از اولویت دفاع رسمی از منافع اسراییل در منطقه برای امریکا در برابر هر تهدید دیگری است. این نشان از آن دارد که علیرغم هیاهوهای تبلیغاتی امریکا، جنگ آن با داعش در هالهی از ابهام جدی قرار دارد. 5 - هرچند این عملیات با دستور ترامپ و توسط نیروهای امریکایی صورت پذیرفته و نباید نادیده و دستکم گرفته شود در عین حال، کلاه صهیونیستی ترامپ و وابستگی تمام عیار وی به صهیونیستها نیز نباید نادیده گرفتهشود. بنابراین، همچنان باید تهدید اسراییل برای امنیت ملی ایران در اتحاد استراتژیک با امریکا در کانون توجه سیاستمداران ایران باشد. 6 - اقدام امریکا، ظرفیت بالاگرفتن درگیریها و منازعات بیپایان در منطقه را دارد. در چنین فضایی، ایران، بیگمان در عین حالی که حق انتقام و اقدام متقابل را برای خود حفظ میکند، چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ حفظ منافع ملی خود در صدد گسترش منازعات و توسعهی درگیریها بر نخواهد آمد. بنابراین، ابتکار انتخاب مکان، زمان و نوع عملیات تلافیجویانه را برای خود حفظ میکند و در دام اسراییل و عامل وی ترامپ در یک اقدام کور و اندیشیدهنشده نخواهد افتاد. 7 - بیگمان، امکانات ایران برای عملیات تلافیجویانه در منطقه بسیار بیشتر از امریکاست. بنابراین، بازندهی این ماجراجویی که امریکا با هدایت و رهبری اسراییل در منطقه آغاز کردهاست، خود اوست. 8 - در چنین فضایی، سیاست ملی و وطنخواهانهی ایرانیان تاکید بر نگهبانی از استقلال، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی استوار خواهد بود. در برابر، به عنوان یک ظرفیت راهبردی، شاهد اختلاف در صحنهی سیاسی امریکا، نهادهای قدرت، شخصیتهای سیاسی و رویارویی دو حزب اصلی امریکا هستیم. 9 - ما همچنان نگهبان استقلال، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران هستیم. عباس آخوندی - 13 دیماه 97
|
تاریخچه دیکشنری جهان از اکدیان تا آکسفورد دیکشنری یک کتاب(مجموعه) کاربردی و مهم است که به فهم یک زبان و فرهنگ و یادگیری آن کمک مینماید. یک فرهنگ لغت یا واژهنامه یک لغت را تعریف میکند، نمونههایی از کاربرد آن، تلفظ صحیح آن و مترادفهایی واژگان را ارایه میدهد. فرهنگ لغتها میتوانند عمومی یا تخصصی باشند. فرهنگ لغت عمومی شامل دامنه وسیعی از انواع کلمات است اما در دیکشنری تخصصی، تمرکز بر روی یک زمینه خاص مانند پزشکی، حقوق، مهندسی برق و . میباشد. دیکشنری یا واژهنامه یکی از ابزاری است که بسیاری از افراد به صورت روزانه از آن استفاده میکنند. استفاده از این ابزار به حدی عمومی شده است که گاهی اهمیت آن در تاریخ علم و جهان فراموش میشود. اهمیت دیکشنری در تاریخ علم به حدی است که بعضی، انتشار اولین جلد دیکشنری انگلیسی آکسفورد در سال 1884 میلادی را یکی از رویداد بزرگ علمی جهان میدانند. در ادامه به صورت مختصر به تاریخچه دیکشنری خواهیم پرداخت.قدیمیترین دیکشنریهای جهانقدیمیترین دیکشنری که تا امروز شناخته شده است، لوحهایی با خط میخی، مربوط به امپراتوری اکدیان ( Akkadian ) است. این دیکشنری یک لیست کلمات دوتایی زبانهای سومری ( Sumerian ) و اکدی ( Akkadian ) است. این دیکشنری در ابلا (تل مردیخ) در 55 کیلومتری شهر حلب واقع در سوریه کنونی کشف شد.اکدیان در 2500 سال پیش از میلاد در سمت شمالی بینالنهرین یا بغداد کنونی بعد از پیروزی بر سامریان به سلطنت رسیدند و منطقه حکومتی خود را تا کرمانشاهان، شام و دریای مدیترانه جلو برند. زبان اکدی یک زبان سامی است که از هزاره سوم پیش از میلاد در بینالنهرین بین آشوریان و بابلیان رایج بود. این زبان اولین زبان سامی است که برای نوشتن از آن استفاده شده و با استفاده از خط میخی نگارش صورت گرفته است. بنابراین اولین واژهنامه کشف شده مربوط به 2500 سال قبل از میلاد است.امپراطوری اکدیانبعد از آن قدیمیترین دیکشنری کشف شده مربوط به قرن سوم پیش از میلاد است. اریا ( Erya ) یک لغتنامه یک زبانه چینی است. بعضی از محققین شیجوپین ( Shizhoupian ) را که مربوط به 800 سال پیش از میلاد است را قدیمیتر از اریا میدانند اما در واقع این کتاب مجموعهای از شخصیتهای دودمان Zhou است و نمیتوان آن را به عنوان واژهنامه در نظر گرفت.واژه نامه Erya پس از میلاد مسیح، آپولونیوس ( Apollonius ) اولین واژهنامه را به نام خود به ثبت رسانده است. قرن چهارم پس از میلاد اولین لغتنامه آمراسکا ( Amarako a ) توسط آماراسینها ( Amara Sinha ) به زبان سانسکریت به تحریر درآمد. این واژه نامه، شامل 10000 لغت بود.فرهنگ پهلوی ( Frahang - I pahlavig ) در واقع واژهنامه کوچکی است که در آن 1000 واژه اوستایی به 2250 واژه پهلوی برگردانده شده است. در روزگار ساسانیان برای رفع نیازهای علمی و به وجود آمدن متون متعدد علمی در زمینههای گوناگون به زبان پارسی میانه (پهلوی) نیاز به این فرهنگ لغت احساس شده بود. این واژهنامه مربوط به قرن سوم هجری ( 9 و 10 میلادی) است و نسخههای گوناگون خطی از آن به جا مانده است.همچنین کتاب خالق باری که در واقع یک فرهنگ لغات فارسی و اردوست در قالب مثنوی توسط امیرخسرو دهلوی در قرن 13 میلادی به نظم در آمده است.اولین دیکشنری یک زبانه انگلیسیاصطلاح دیکشنری ( Dictionary ) اولین بار در سال 1220 میلادی توسط جان گارلند ( John Garland ) مورد استفاده قرار گرفت. اولین دیکشنری یک زبانه لاتین با نام Dictionarium در سال 1502 میلادی توسط Ambrogio Calepino منتشر شد و در قرن 16 میلادی به صورت چند زبانه توسعه پیدا کردند. در سال 1582 اولین دیکشنری غیر الفبایی با 10000 لغت توسط ریچارد مولکاستر ( Richard Mulcaster ) منتشر شد و اولین دیکشنری کاملا انگلیسی الفبایی توسط رابرت کادری ( Robert Cawdrey ) در اوایل قرن 17 میلادی منتشر شد. سال 1884 با انتشارات دیکشنری آکسفورد ( Oxford ) که توسط دانشگاه آکسفورد تهیه شده بود، سطح جدیدی از دیکشنری به جهان ارایه شد. این دیکشنری در زبان انگلیسی تا امروز تکمیل و مورد استفاده قرار میگیرد.فرهنگ لغت یک زبانه فارسیجالب است بدانید، فرهنگ لغاتی که تا قرن هشتم هجری در ایران تالیف شدهاند بر اساس حروف آخر لغات مرتب شده است. دلیل این نوع ترتیب لغات، استفاده شاعران برای به کاربردن لغات در قافیه اشعار بوده است. در این دوره در واقع لغتنامهها برای عموم مردم و کاربر عمومی آن مورد توجه نبودهاند و یا در واقع با نگاه کاربرد برای افراد خاص بودهاند. بعد از قرن هشت هجری توجه بیشتری به فرهنگ لغت گردید و تعداد زیادی فرهنگ لغت به ترتیب حروف الفبا آماده گردید. بیتوجهی فارسی زبانان به تهیه فرهنگ لغتی جامع در زمانی که باید، تاثیر زیادی بر ورود کلمات مجعول در زبان فارسی دارد. از جمله قدیمیترین فرهنگ لغات فارسی میتوان به فرهنگ قواس (تالیف 6 ه.ق)، بحر الفضایل فی منافع الافاضل، موید الفضلا ( 9 ه.ق)، فرهنگ وفایی ( 9 ه.ق)، فرهنگ جهانگیری ( 10 ه.ق)، برهان قاطع ( 10 ه.ق)، فرهنگ رشیدی ( 10 ه.ق)، غیاث اللغات ( 12 ه.ق)، فرهنگ آنندراج ( 13 ه.ق) و فرهنگ نظام ( 13 ه.ق) اشاره نمود. در سده حاضر، لغتنامه دهخدا به همت علی اکبر دهخدا تهیه شده است که بزرگترین فرهنگ لغت زبان فارسی است.دیکشنری تخصصی آنلاین ترجمیکواژهنامه تخصصی آنلاین ترجمیک، به عنوان دیکشنری آنلاین، از سال 1396 (با استفاده از واژهنامههای معتبر انگلیسی و فارسی و لغاتی که توسط مترجمان متخصص ترجمیک جمعآوری شده بود) به صورت رایگان در اختیار عموم قرار گرفت. این واژهنامه به طور پیوسته توسط مترجمان در رشتههای مختلف به صورت تخصصی در حال تکمیل شدن است. در حال حاضر این واژهنامه برای زبان انگلیسی در دسترس است و برای زبانهای دیگر از جمله عربی، آلمانی، فرانسوی، روسی و . نیز در حال راهاندازی است.هدف از راهاندازی این لغت نامه، جمعآوری مجموعهای کامل از واژههای تخصصی در رشتههای مختلف و ارایهی رایگان آن برای پژوهشگران، دانشجویان، اساتید و مترجمان سراسر جهان است. ترجمیک، این را قدمی کوچک در راستای حق برابری یکسان و عمومی از امکانات و اطلاعات آموزشی میداند.
|
چهارشنبهسوری (آیینی از ایرانباستان یا رسم ایرانیان در دوران اسلامی) دکتر علی نیکویی: چهارشنبهسوری (آیینی از ایرانباستان یا رسم ایرانیان در دوران اسلامی)ایرانیان بر این باورند که سهشنبه آخر هر سال مراسمی را تحت نام چهارشنبهسوری[ 1 ]بزرگداشت میکنند که ریشه در اساطیر و فرهنگ ملی آنان دارد چون مهرگان، سده، نوروز.روایتهای گوناگون در مورد ریشههای تاریخی آیین چهارشنبهسوریدر مورد ریشههای آیین چهارشنبهسوری اخبار گوناگون در دست است که گهگاه اطلاعات مکشوف از منابع گوناگون تضادهایی با یکدیگر دارند، در سطور بعدی به نقل برجستهترین گزارشات میپردازیم: 1 . در ایران پیش از اسلام در شب چهارشنبه سوری مردم از سه کپهی آتش به نامهای آسمان/ آذر/ آبان میپریدند که بعدها به هفت کپه افزایش یافت به نام هفت امشاسپند، و پس از پایان آتشافروزی خاکستر آن را جمع میکردند و از خانه بیرون میبردند و در کنار دیواری میریختند. (رضایی، 1374 : 574 ) 2 . پس از پیروزی اعراب بر ایرانیان، ایرانیان بر پایداری در بسیاری از باورهای خود اصرار ورزیدند، اعراب چهارشنبه را نحس میدانستند ایرانیان جهت عدم پیروی از دستورات اعراب در نحسی این روز، چهارشنبه آخر سال را جشن گرفتند و به شادی پرداختند. (محمدی، 1380 : 16 ) 3 . پس از شهادت امام حسین(ع) مختار به خونخواهی امام قیام کرد و برای اعلام زمان قیام به یارانش با آتش روی بامها خبر داد. چون با این خبر قیام آغاز گردید و به پیروزی رسید این رسم از آن زمان به جای مانده است و مردم هر سال به یاد آن پیروزی جشن میگیرند. (شکورزاده، 1363 : 80 ) 4 . ایرانیان در روزگار باستان ایام هفته را با عنوان شنبه، یکشنبه و . نمیخواندند بلکه هر روز نامی برای خود داشت و متعلق به امشاسپندان و ایزدان بود و سال نزد آنان 12 ماه و هر ماه سی روز تمام بی کم و کاست بود. به کار بردن ایام هفته چون شنبه و یکشنبه و . خاصه اعراب بود و اعراب بودند که برای چهارشنبه نحوست خاصی قایل بودند[ 2 ]و برای فرار از نحسی آن خصوصا در شب چهارشنبه آخر سال آتش میافروختند تا دفع شر و بلا شود. (پورداود، 1343 : 47 ) 5 . چهارشنبهسوری همان روزی است که سیاوش با اسب خود از آتش گذشت و چون بیگناه بود نسوخت. فردوسی داستان سیاوش را بدینگونه نقل میکند: سیاوش شاهزاده پاک دامن ایرانی از جانب همسر جوان پدر خود که سودای وصال با سیاوش را داشت و سیاوش از این امر امتناع کرد، به دروغ متهم میگردد به چشمناپاکی و طمع در همسر پدر. سیاوش برای اثبات پاک دامنی خود حکمیت آتش را بر میگزیند و باید از آتش بگذرد:سیاوش سیه را به تندی بتاخت / نشد تنگدل جنگ آتش بساخت ز هر سو زبانه همی برکشید / کسی خود و اسپ سیاوش ندید ز آتش برون آمد آن زادمرد / لبان پر زخنده به رخ همچو ورد (فردوسی، 1314 : 255 ) 6 . سیاوش در پایان سال 1013 پ.م که برابر با روز چهارشنبه بود بنا به دستور افراسیاب پادشاه توران کشته شد و چون در میان زردشتیان مراسم سوگواری و رثای مردگان جایز نیست پارسایان زردشتی در آخرین شب چهارشنبه سال از آتش میگذشتند تا خاطره سیاوش در دفاع از عفت خویش جاودان بماند. (کاوه، 1373 : 42 ) 7 . چهارشنبهسوری ارتباط با شب یلدا دارد آتش روشن کردن در شب چهارشنبهسوری در واقع نوعی کمک به گرم شدن خورشید به حساب میآید و در واقع جادوی گرم کردن خورشید است که با پریدن از آتش تمام سرمای مرگآور زمستان از انسان دور میشود و شادابی و زندگی در وی هویدا میگردد در چهارشنبهسوری با پریدن از روی آتش به شکل نمادین مرگ را به زمستان میدهند و حیات بهاری پیدا میکنند، همانگونه که ایرانیان به طور نمادین سبزه را در بهار سبز کرده تا طبیعت را تحریک کنند به از سر گرفتن زندگی و رشد، چهارشنبهسوری هم نوعی تحریک و تشویق خورشید به گرم شدن است. (طالبی، 1377 : 21 ) 8 . در اوایل امر این جشن با چهارشنبه ارتباطی نداشت بلکه روز هفته پس از دوران اسلامی به آن افزوده شد. به چهارشنبه مربوط شدن و مراسم چهارشنبهسوری نوعی استفاده و نوعی نماد است و بدین ترتیب از یک سال به سال آینده کوچ مینماییم اما کیفیت اسطوره چهارشنبهسوری همان است که در جشن سده است انتظار میرود که سرما رخت بندد. (بهار، 1345 : 332 )با نگاهی به ریشههای آیین چهارشنبهسوری نمیتوان به یک تعریف واحد دست یافت اما چیزی که میتوان اندیشید آن است که در ایران پیش از اسلام جشنی با عنوان چهارشنبهسوری وجود نداشته و این مراسم از ترکیب باورهای ایرانی - عربی در اوایل دورهی تسلط اعراب به ایران بروز نموده است. شاید حساسیت عرب به نحوست چهارشنبه، مخالفت ایرانیان با اعراب فاتح، تقدس آتش نزد ایرانیان، جامعهی کشاورزی ایرانی و تنفر ایشان از زمستان و تعلق خاطر ایرانیان کشاورز به بهار، آشنایی ایرانیان با نامگذاری ایام هفته به سبک اعراب (شنبه، یکشنبه، .) دست به دست هم داد تا جشنی کوچکتر از سده که تنها چون جشن سده، خوشحالی از پایان چلهی بزرگ زمستان و پایان سرما برای ایرانیان کشاورز نبود بلکه در کنار این مزیت سهشنبه شب منحوس اعراب را هم به نشان دهنکجی و اعتراض جشن میگرفتند. اگر اینگونه بیندیشیم این جشن یک مبارزهی فرهنگی با فاتحین عرب و یک نیایش به درگاه خدا (مانند سده) بوده است.دکتر علی نیکویی - - - - - - - - منابع 1 . بهار، مهرداد. ( 1345 ) پژوهشی در اساطیر ایران. تهران. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. 2 . پورداوود، ابراهیم. ( 1343 ) اناهیتا، به کوشش مرتضی گرجی. تهران. انتشارات امیرکبیر. 3 . رضایی، عبدالعظیم. ( 1374 ) اصل و نسب دینهای ایرانباستان. تهران. انتشارات مروی. 4 . شیخ صدوق. ( 1367 ) من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری. تهران. نشر صدوق. 5 . طالبی، طهماسب. ( 1377 ) جشن سده. روزنامه همشهری. سل هفتم. شماره 1971 . موررخ 24 / 12 / 13776 . فردوسی، ابولقاسم. ( 1314 ) شاهنامه، ج 1 - 10 . به کوشش سعید نفیسی. تهران 7 . کاوه، علیمحمد. ( 1373 ) گاهشماری و تاریخگذاری از آغاز تا سرانجام. تهران. نشر بردار. 8 . مجلسی، محمدباقر. ( 1384 ) حلیه المتقین ج 1 . قم. انتشارات عصر جوان. 9 . محمدی، حسین. ( 1380 ) جشنهای ایرانباستان. تهران. انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم. [ 1 ] سور به معنی شادمانی، رنگ سرخ، بارو و شر و بام بلند و حتی دیوار دور شهر آمده است. (دهخدا ذیل کلمه سور)[ 2 ] [ 2 ] برای نحوست چهارشنبه نگاه کنید به: مجلسی، محمدباقر. ( 1384 ) حلیه المتقین ج 1 . قم. انتشارات عصر جوان. ص 175 و شیخ صدوق. ( 1367 ) من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری. تهران. نشر صدوق.
|
پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامیبه گزارش گلونی احتمالا در فهرست نامهای موجودات ماورایی و افسانهای نام پریان را بارها و بارها شنیدهاید. این موجودات که امروزه راه خود را به ادبیات کودک و ادبیات فانتزی باز کردهاند، در تاریخ ملل مختلف از جمله ایران ریشه دارند.در آیین مزدیسنا و ادبیات دینی فارسی میانه و نوشتههای پهلوی پری یکی از مظاهر شر و از دامهای اهریمن است و در سپاه او جای میگیرد و از آن همواره به زشتی یاد شده است.جالب آنکه در ایران اسلامی پری وجه دیگری دارد. در دوره اسلامی پری موجودی زشت و گماشته اهریمن نیست، بلکه بسیار زیبا، فریبا و حتی دارای فره به تصویر کشیده شده است.در نتیجه مردمان در اعتقادشان به موجودی به نام پری به دو دسته تقسیم شدند دستهای که بنا بر تعلیمات دینی زرتشتی او را نحس، زشت و اهریمنی میدانستند و گروهی که باز هم به دلیل پیشینه تاریخی و مذهبی خود آنها را مادینهای دلفریب و مظهر تمام خواستنیهای نیکو میدیدند.منشا باور به این موجودات اما هنوز بر ما مشخص نیست. دیوید بیوار، باستانشناس و ایرانشناس بریتانیایی معتقد است، چنین موجودی را نباید در مفاهیم دینی هند و اروپایی جستوجو کنیم بلکه این افسانهها برخاسته از یک سلسله سنتهای بومی ایرانی و متعلق به قبیلهای به نام پریکانی است که روحانیون زرتشتی از آنها بیزار بودند و بیوار علت این بیزاری را این مسیله میداند که قبیله پریکانی در نزد زرتشتیان کافرکیشانی بودند که وارث و حامل سنن روایی پریانی به حساب میآمدند.دکتر مهرداد ملکزاده نیز وجود چنین قبیلهای را در نزدیکی تهران کنونی تایید میکند.اما انگار اسلام ماهیت پری را تغییر داد و او را به محل اجتماع خوبیها تبدیل کرد و ابن خصیصه را در متون ادبی فارسی هم شاهدیم.پری دوره اسلامی آفریده خداوند یکتاست و از آتش پدید آمده است. او یاور مومنان است و در مقابل دیوان قرار میگیرد. برخلاف اعتقادات ایران باستان بال و پر ندارد و کاملا نامریی است و انواع مختلفی هم ندارد.در نهایت با دقیق شدن در این افسانهها و سیر حضور و افول آنها در باور عامه میتوانیم بر بسیاری از باورهای امروزی و نکات ادبی دیروز اشراف پیدا کنیم و همچنین برای آفرینش آثار ادبی جدید از عوامل فرهنگی مملکت خودمان بهره بگیریم.پایان پیامنویسنده: کیمیا قنبری
|
چرا همه کشورها فقط ارتش دارند ولی ما ارتش و سپاه؟ سوالی است که شاید در ذهن شما هم پیش آمده باشد. اکثر کشورهای دنیا فقط یک نیروی نظامی به نام ارتش دارند. اما ما در ایران دو نیروی نظامی داریم، هر کدام هم با قوای زمینی، هوایی و دریایی. علت این موازی کاری چیست؟هر چند پاسخ این پرسش بسیار ساده است، اما جالب است که توجیهات پرت و غیر قانع کننده برای آن بسیار جا افتادهتر و رایجتر از پاسخ حقیقی هستند. معمولا دو پاسخ برای این سوال میشنویم. اولین نظریه، که در حقیقت قرایت رسمی هم همین است، بدین صورت است که ارتش و سپاه ماموریتهای متفاوتی دارند و هیچ تداخلی در کار هم ندارند. یعنی ارتش جمهوری اسلامی موظف به دفاع از خاک و مرزهای کشور است، اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وظیفه حراست و پاسداری از انقلاب را دارد و البته طبق این دو روایت گویا انقلاب اسلامی چیزی سوای جمهوری اسلامی ایران است. هر چند به دلیل استفاده از تعاریف مبهم و غیر شفاف نمیتوان این نظریه را به راحتی رد کرد، اما مشخص است که این پاسخ در حقیقت نوعی طفره رفتن از پاسخ دادن است.نظریه دوم این است که چون ارتش از زمان پیش از انقلاب تشکیل شده و تداوم همان ارتش شاهنشاهی است، نظام جمهوری اسلامی یا از ارتش میترسد و یا از آن خوشش نمیآید، و نتیجتا سپاه را ترجیه میدهد. بنابراین نظام جمهوری اسلامی همواره تمام تلاشش را میکند تا روزی برسد که ارتش را به کلی منحل و سپاه را جایگزین کند!دلایل بی شماری وجود دارد که این نظریه را رد میکند. اولا مشخص نیست اگر نظام جمهوری اسلامی تا این حد مشتاق انحلال ارتش است، چرا تا به حال این کار را نکرده؟ آیا زورش به ارتش نمیرسد؟ مگر همین جمهوری اسلامی در ماجرای کودتای نوژه ارتش را پاکسازی نکرد؟ آن زمان که سپاه هم بر خلاف امروز انسجام و امکانات گستردهای نداشت. وانگهی چطور در اوایل انقلاب که فشار زیادی از سوی نیروهای سیاسی افسار پاره کرده آن زمان، منجمله مجاهدین خلق و برخی نیروهای چپ دیگر و حتی بسیاری از لیبرالها برای منحل کردن ارتش وجود داشت این اتفاق نیافتاد؟ چرا امام از ارتش حمایت کرد و نگذاشت این اتفاق بیافتد؟ممکن است بگویند آن زمان به دلیل درگیری در جنگ امکان منحل کردن ارتش نبود. گیریم که چنین باشد. امروز که دیگر درگیر جنگ نیستیم. اگر هم درگیری باشد بصورت برون مرزی است و تنها سپاه و نیروی ویژه قدس است که درگیر آن است و ارتش نقش بخصوصی در آن ندارد. پس چرا ارتش و سپاه در هم ادغام نمیشوند؟ مگر پس از رحلت امام سه نیروی مستقل، یعنی شهربانی، ژاندارمری و کمیتههای انقلاب اسلامی در هم ادغام نشدند تا نیروی انتظامی تشکیل شود؟ چرا این اتفاق در مورد ارتش و سپاه نمیافتد؟پر واضح است که قضیه این چیزها نیست. ابتدا توجه داشته باشید ساختارها و نهادهای حکومتی یک شبه به وجود نمیآیند بلکه در طول قرنها شکل میگیرند. دو گانه ارتش و سپاه ممکن است ظاهرا پیشینهاش به دوران پس از انقلاب باز گردد، اما این مطلب سابقه بسیار طولانیتری در تمدن ایرانی داشته است.در حقیقت هر گاه ارتش دایمی و نیروی نظامی تخصصی و آماده به خدمت در ایران وجود داشته، نیاز به این دوگانگی هم خودش را نشان داده است. اولین سابقهای که از آن سراغ داریم ارتش هخامنشی بود که در کنارش نیروی گارد جاویدان هخامنشی به عنوان نیرویی با سلسله مراتب فرماندهی مستقل وجود داشت.در مقاطع بسیاری در تاریخ ایران ارتش دایمی وجود نداشته و نیروهای رزمنده در هنگام نیاز مورد فراخوان قرار گرفته و در غیر اینصورت به زندگی غیر نظامی مشغول بودند. این رویه خطر طغیان ارتش را از میان میبرد، اما نقطه ضعف آن از دست رفتن آمادگی نظامی بود، که در مواردی موجب فجایع جبران ناپذیری هم گردید، منجمله در جریان تهاجم مغولها به ایران.دولت صفویه اولین دولت کاملا مستقل ایرانی بود که پس از ورود اسلام به ایران بر سر کار آمد. یکی از کارهایی که صفویان کردند احیای ارتش آماده به خدمت بود که در قالب نیروی قزلباش (سر قرمز یا همان کلاه قرمز) شکل گرفت. جالب است که شاه عباس صفوی متوجه خطری شد که از جانب این نیروی نظامی متوجه سلطنتش بود. برخی از فرماندهان قزلباش به حدی اقتدار پیدا کرده بودند که گه گاه از فرامین پادشاه سرپیچی میکردند. راه حلی که شاه عباس برای این مشکل پیدا کرد عبارت بود از تشکیل یک نیروی نظامی با سلسله مراتب نظامی مستقل که متشکل از سربازان ارمنی بود و به نام نیروهای شاهسون (شاه دوست) معروف شدند. بنابراین در دولت صفوی هم دوگانه قزلباش و شاهسون بوجود آمد.در دوران قاجار ایران فاقد نیروی نظامی منظم بود. عباس میرزای قاجار در زمان فتحعلی شاه تلاش هایی کرد اما عمرش به دنیا نبود. اما با روی کار آمدن رضاشاه و تاسیس ارتش شاهنشاهی، مجددا نیروی زبده و مستقلی با عنوان گارد جاویدان تشکیل شد. پس از انقلاب ارتش با فرمان امام پابرجا ماند، اما گارد جاویدان منحل شد. سپاه پاسداران به عنوان یک نهاد بسیار نوپای انقلابی تشکیل شده بود، اما مدتی طول کشید تا به شکل یک نیروی نظامی کامل در بیاید و در ابتدا بیشتر به یک نیروی شبه نظامی شباهت داشت. در اثر همین ضعف و خلا قدرت هم بود که جریانهای کودتای نوژه پیش آمد. نهایتا با فرمان امام قوای سه گانه نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی سپاه تشکیل شدند. سپاه پاسداران امروز شامل نیروهای تخصصی متعددی است، اما توان رزمی آن تقریبا برابر با توان رزمی ارتش است.اهمیت این ساختار در نهادهای قدرت را از زاویه دیگری هم میتوان مشاهده کرد. بعنوان مثال دو کشور در دوسوی مرزهای ایران را در نظر بگیرید، یعنی ترکیه و پاکستان. هر دو کشور بارها شاهد کودتای نظامی ارتش و سقوط دولتهای خود بودهاند، چیزی که در ایران هرگز سابقه نداشته (بجز کودتای 28 مرداد که آن هم از بی دقتی مصدق و همکاری شاه با آمریکاییها بود).حمزه علوی، جامعه شناس پاکستانی تبار، کارویژه ارتش و بوروکراسی دولتی را در کشورهای جهان سوم به عنوان ابزاری تعریف میکند که نبود انسجام میان طبقات اجتماعی را جبران میکند. بنابراین حکومتهای دموکراتیک در جوامع جهان سوم یا به دلیل واگرایی اجتماعی از هم میپاشند، و یا توسط فرماندهان نظامی و سران سیستم بوروکراتیک محدود و محصور میشوند. از آنجا که ارتش و سیستم بوروکراسی معمولا توسط دول استعماری و در زمان سلطه آنها بر این جوامع بوجود آمدهاند، طبیعتا پس از کسب استقلال سیاسی کماکان ارتباط این نیروها با دول استعماری (مانند انگلیس در مورد پاکستان و هند، و آمریکا در مورد ترکیه به عنوان عضو ناتو) تداوم مییابد. به همین دلیل جنبشهای ملی که به سمت سیاستهای مستقل ملی حرکت میکنند از طریق کودتای نظامی سرکوب میشوند. همین اتفاق در ایران پس از جنبش ملی شدن صنعت نفت هم افتاد.نهادهای حکومتی در طول قرنها و بر اثر انباشت تجربیات ملی شکل میگیرند. ملاحظه میکنید که این مطلب هم مجددا به نظریه تکامل داروین ارتباط پیدا میکند. از میان بردن نهادهای ملی عواقب و عوارضی دارد که نمونههای آن را امروز در لیبی و عراق مشاهده میکنیم.
|
تاجی که رفت،حجابی که ماند . به مناسبت 17 دی سالگرد اجرای طرح استعماری حذف حجاب .میخواهم با شما از مستبدترین فردی که میشناسم صحبت کنم کسی که به اجبار عشایر را محکوم به یکجانشینی کرد و اگر میتوانست نفس کشیدن مردم را نیز متحدالشکل میکرد. آری میخواهم در مورد رضاخان با شما صحبت کنم.او که با ریختن خونهای بسیاری سلطنت قاجاریان را در ایران خاتمه داده و تخت پادشاهی را تصاحب کرده بود، پس از سفر به ترکیه سخت مجذوب پیشرفتهای آنان شد و ریشهاش را دریک شکل کردن لباسها و بیحجابی یافت. یکسان و غربی الشکل کردن پوشش ایرانیان از سال 1307 آغاز شد. اما این فقط یک شروع کوچک بود او با طرحریزی برنامههای مختلف ضد فرهنگی سعی کرد اذهان مردم را برای واقعهای بزرگتر آماده کند کشف حجاب! قانونی که در 17 دی ماه 1314 تصویب شد.طبیعی بود مردمی که به یک شکل شدن لباسها واکنش منفی نشان داده بودند در برابر زیر پا گذاشتن حکم خداوند نیز واکنش نشان دهند. رضاخان میخواست نیمی از جمعیت کشور را که تا آن زمان به حساب نمیآمدند، در ترقی و مدرن شدن کشور سهیم کند اما نتیجهی قانونش 9 سال خانه نشینی زنان مومن و عالم ایرانی بود. رضاخان برای محکمتر کردن میخ استعمارش محدودیتهایی ایجاد کرد رانندهها حق سوار کردن زنان محجبه را نداشتند، مدارس حق ورود به معلمان و دانش آموزان محجبه نمیدادند، زنان محجبه حتی حق ورود بدون دردسر به گرمابهها را نیز نداشتند چه برسد به ادارات و سایر اماکنی که در مسیر ترقی بودند! بسیاری از زنان مومن محجبهی آن زمان پس از اشاره به اهانتهای بسیاری که در کوچه و خیابانها به آنها میشد، میگفتند:با ما مانند اسرای #شام رفتار میکردند .دربرابر این سختگیریها، اهانتها و جرم انگاریهایی که در حق زنان محجبه میشد، حفظ امنیت زنانی که به قانون متضاد با فرامین الهی پایبند بودند، تماما برعهدهی حکومت گذاشته شده بود. حکومت کمکم داشت شکلی طاغوتی به خود میگرفت .سالها گذشت و با پیروزی انقلاب اسلامی، حکومتی در ایران شکل گرفت که نگاهش به زن و پوشش همان نگاه مترقی اسلام است. نگاهی که زنان را تشویق میکند با شکلی عفیفانه دوشادوش مردان برای تعالی جامعهی اسلامی تلاش کنند.این روزها اما ایران اسلامی داغدار سرباز بزرگ اسلام است. کمتر کسی هست که درگیر مسایل غرب آسیا و ایران باشد اما سخنرانی دیروز #زینب_سلیمانی را ندیده باشد! او فرزند کسیست که فهم مشترک همهی ما دربارهاش، مدافع امنیت برای همهی ما با هر عقیده و ظاهری بودن است. نعمتی که اهمیتش حالا بیشتر از همیشه نمایان شدهاست. دختری که با صلابتی زینبوار بدون ذرهای ترس و یا لکنت، آنچنان خطابهای برای جهانیان خواند، کسیست که میتواند الگوی معاصر #بانوی_تراز_مسلمان باشد. این روزها که تب #انتقام_سخت داغ است، به وظیفهی خودم میاندیشم. خدا را شکر که قسمت نظامی و جهاد این انتقام از دوش ما بانوان برداشته شده است. اما جبههای مهمتر، بیش از پیش ما را به خود فرامیخواند. جبههی #جنگ_نرم!شاید تویی که این متن را میخوانی اختلاف سلیقه و نظر بسیاری با من داشته باشی اما میخواهم از تو دعوت کنم سهمی از این انتقام را برعهده گیری.با هر ظاهر و عقیدهای که داری، از تو میخواهم خودت را آمادهی میدان نبردی سخت کنی. تو باید #سردار این جنگ نرم در دانشگاه باشی با درسی که میخوانی و کرسی تدریسی که بدست میآوری. اگر تابحال نگاه اسلام را درمورد زن نمیدانستی از تو میخواهم تحقیق و مطالعهی عمیق و همه جانبه را شروع کنی و زمانیکه فطرت خداجویت حقانیت آن را دریافت، به گوش دیگران هم برسانی. باید برای ترکشهایی که در فضای حقیقی و مجازی به سویت شلیک میشود هم خودت را آماده کنی تا همچون زینب سلیمانی محکم پاسخ شبهات را بدهی و از حقیقت دفاع کنی. اینها حداقل وظیفهی ما بانوان ایرانی مسلمان در گرفتن انتقام خون کسی است که عمرش را صرف دفاع از خاک و ناموس این وطن و دختر خطیب فدک، امالمصایب زینب کبری(س) کرد. و 17 دی ماه 1398 در آغوش خاک آرام گرفت.منصوره جعفری
|
1984 وجود فضایی آنچنان تحت فشار و نظارت حکومت شاید غیر قابل باور باشد اما دور از تصور نیست، سالهایی نه چندان دور در کشورهایی همچون شوروی کمونیست شاهد چنین سیستم هایی بودهایم و البته همچنان هم حکومتهای دیکتاتوری سعی در ساختن چنین شرایطی برای کنترل هر چه بیشتر مردم دارند، اما شاید بدین شکل که در کتاب 1984 در مورد حکومتهای تمامیت خواه میخوانیم موفق نبودهاند یکی از مهمترین عوامل در تن ندادن انسانها به زور و ظلم حکومتها آگاهیست،زمانی که انسانها به این مهم دست یابند حکومتها توان مقابله با انها را نخواهند داشت. در واقع مردم با آگاهی به آزادی دست میابند و به حقوق خود پی میبرند،همانطور که در کتاب قید شده حزب با رها کردن طبقهی فرودست در فقر و نادانی سعی در کنترل آنها دارد.با درک شرایط حاکم بر اقیانوسیه شما کشورهای دیکتاتوری حال حاضر را متصور میشوید، کودکان طوری تربیت میشوند که برایشان حزب نسبت به خانواده در اولویت قرار دارد و یا دیدن کوچکترین تغییری در چهرهی انسانها و رفتارشان به دستگیری ختم شده و مورد بازجویی قرار میگیرند،که بی شباهت به شرایط کرهی شمالی نیست کشوری که در آن همسایهها حتی اگر از تغییر رفتار یا فرار همسایهی خود به کشورهای دیگر اطلاعی نداشته باشند دستگیر و بازجویی میشوند یا تصاویر بزرگ ناظر کبیر که در گوشه گوشهی شهر برافراشته است بی شباهت به تصاویر استالین در شوروی سابق نیست. این کتاب برای علاقمندان به آشنایی با نظامهای توتالیتر و سیاستهای این حکومتها پیشنهاد میشود.
|
اولین پست ایران ما، معرفی تیم ایران ما این اولین پست ایران ماست و شروع اولینها برای خودمون هم یکم سخته. توی پست اولمون قصد داریم کمی درباره خودمون بگیم تا بیشتر با ما آشنا بشید.الان که این مطلب رو میخونید تیم ایران ما یک گروه ده نفرهاست که یک روز تصمیم گرفتن کنار هم، یک کار هدفمند رو برای ایران شروع کنند. البته هیچ تیمی یک دفعه و ناگهانی جمع نمیشه. بهتره بگیم شروع فعالیت ما از یک دغدغه شخصی بود و همه ما که دوست داشتیم کاری برای ایران انجام بدیم از اولین ایده استقبال کردیم.قصه از کجا شروع شد؟اجازه بدید براتون تعریف کنیم که چه انگیزهای باعث شروع کار تیم ما شد. توی فرهنگ کشورمون نمادهای زیادی داریم اما انگار تا الان کسی به طراحی این نمادها فکر نکرده. برای همینه که کار زیادی برای نمادهای فرهنگی و مذهبی ایران انجام نشده و طرحهای حرفهای از نمادهای ایران یا سنتهایی مثل نوروز و یلدا وجود نداره. البته مثالهایی مثل این کم نیستند مثلا توی تلویزیون ملی، نماد ماه رمضان طرحی مشابه فانوسهای عربیه. یا توی همین فضای اینترنت طراحی و دیزاین چندانی درباره نمادهای استانهای ایران وجود نداره و پیدا کردن یک نماد دیزاین شده خیلی از شهرها، تقریبا ناممکنه. قصه ایران ما هم از همینجا شروع شد.اولین ایده متعلق به حسام بود. تصمیم گرفت تا با همکاری چندتا طراح دیگه یه تیم تشکیل بده تا بتونن کنار هم و در حد توانشون بخشی از این کمبود رو جبران کنند. به قولی دیگران کاشتند و ما خوردیم حالا کمی هم ما بکاریم. همین تصمیم هم بهانهای برای تشکیل تیم ایران ما شد.شبستان، اولین پروژه ایران ماتیم اولیه ایران ما با کنار هم قرار گرفتن چند طراح تشکیل شد. حسام، فیروزه، ویدا، افشین، ساناز، علی، و سمانه داوطلبانه کنار هم جمع شدند و کار شروع شد. اولین پروژه تیم ایران ما شبستان بود. طراحی 31 بنا از 31 استان ایران، کار راحتی نبود چون اطلاعات و مخصوصا تصویر از بناهای بسیاری از استانها به سختی پیدا میشد ولی بچهها تصمیمشون رو گرفته بودند و میخواستن که حتما این پروژه رو با موفقیت به سرانجام برسونن.کار طراحی به خوبی پیش میرفت اینجا بود که تصمیم گرفتیم کار رو یکم سختتر کنیم و برای هر کدوم از بناهای طراحی شده یه متن معرفی بنویسیم، به همین خاطر شیوا برای نوشتن محتوا درباره تیم و نمادها به گروه اضافه شد. برای اینکه کار بهتر و هماهنگتر پیش بره ویدا مدیر هنری تیم شد و طراحی بچهها رو از لحاظ سبک و مدل به هم نزدیکتر کرد. فیروزه هم مدیریت فرآیند انجام کارها و هماهنگی بین بچههای تیم رو به عهده گرفت. کارهای بخش طراحی و برنامه نویسی سایت با آرمان و پویا شروع شد و بعد محمد به تیم برنامهنویسی اضافه شد. به این ترتیب همه تیم دست به دست هم دادن و پروژه اول ایران ما یعنی "شبستان" را تکمیل کردند.داستان تیم ایران ما، داستان همراهی کساییه که به خاطر علاقهشون به ایران کنار هم جمع شدن و این تیم رو تشکیل دادن تا با هنرشون گوشهای از عظمت کشور ایران رو به بقیه معرفی کنن.جالبه بدونید در مدت پیشرفت و انجام کارهای پروژه اعضای تیم هیچ جلسه حضوری با هم نداشتن و همگی بهصورت ریموت کار کردن و جلسهها هم بهصورت آنلاین برگزار شد. درست حدس زدید خیلی از ما تا حالا همدیگه رو ندیدیم ولی تونستیم کنار هم یه تیم موفق تشکیل بدیم.اولین قدمها در یک راه بزرگ، تیم ایران ما در انتظار بزرگتر شدنداستان تیم ایران ما، داستان همراهی کساییه که به خاطر علاقهشون به ایران کنار هم جمع شدن و این تیم رو تشکیل دادن تا با هنرشون گوشهای از عظمت کشور ایران رو به بقیه معرفی کنن. پروژه شبستان شروع یه راه تازهاست. اگر فکر میکنید به کار برای ایران علاقه دارید حتما بهمون خبر بدید تا در پروژههای بعدی از شما هم کمک بگیریم. خیلی خوشحال میشیم که ایدههاتون در مورد ایران رو باهامون مطرح کنید، شاید ایده شما تبدیل به پروژه بعدی ایران ما بشه. پس از سایت ایران ما بازدید کنید و نظرتون رو درباره کار و پروژهها باهامون به اشتراک بگذارید.
|
تاریخچهی روابط ایران و آمریکا مشکل از کجا شروع شد؟ داستان چیست؟ چرا آمریکا نمیگذارد ما با خیال راحت زندگی کنیم؟ از آن طرف، ما چهکار به آمریکا داریم؟ چرا مدام به آمریکا گیر میدهیم؟ آنها مدام ما را تحریم میکنند، تهدیدمان میکنند یا داراییهای ملیمان را بلوکه میکنند. ما هم مدام علیه آنها حرفهای تند میزنیم، مرگ بر آمریکا میگوییم و پرچمشان را آتش میزنیم. ماجرا پیچیده است، اما اولین قدم این است که اطلاعات درست و دقیقی در این زمینه داشته باشیم. در این مطلب، میخواهم داستان روابط ایران و آمریکا را از آغاز تا سال 1358 شمسی مرور کنم. چه شد که یک رابطهی دوستانه، تبدیل به دشمنی شد؟ یک به یک اتفاقات مهم را از 1235 تا 1358 بررسی کنیم: 1235 - سال امضای معاهدهی بازرگانی بر مبنای دوستی و درک متقابل. رابطهی رسمی و سیاسی ایران و آمریکا با این معاهده آغاز شد. 1262 - گشایش نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران. 1267 - ورود نخستین نمایندهی ایران به واشنگتن 1278 تا 1319 - یک آمریکایی به نام دکتر سامویل جردن، زندگی خود را وقف بهبود نظام آموزشی ایران کرد. او مدیر کالج آمریکاییها (دبیرستان البرز فعلی) بود. (خیابان جردن در تهران، هنوز به نام او شناخته میشود). ملک الشعرای بهار دربارهی او چنین سرود:تا کشور ما جایگه جردن شدبس خارستان کز مددش گلشن شداین باغ هنر که دور از او بود، کنونچشمش به جمال باغبان روشن شددکتر سامویل جردن 1285 - امضای فرمان مشروطه در ایران. آمریکا در درگیریهای داخلی ایران هیچگونه دخالتی نکرد. 1288 - یک آمریکایی فارغالتحصیل پرینستون (هوارد باسکرویل)، که در تبریز آموزگار و مبلغ مسیحیت بود، از مشروطهخواهان حمایت کرد. او دوشادوش مردم ایران جنگید و به شهادت رسید. او باعث شد مردم ایران نگاه مثبتی به آمریکاییها بیابند. سروش اصفهانی در رثای او و سیصد یار مسلمانش چنین سرود:سیصد گل سرخ، یک گل نصرانیما را ز سر بریده میترسانی؟ماگر ز سر بریده میترسیدیم،در محفل عاشقان نمیرقصیدیم.عارف قزوینی دربارهی او چنین سروده است:ای محترم مدافع حریت عبادوی قاید شجاع و هوادار عدل و دادکردی پی سعادت ایران فدای جانپاینده باد نام تو، روحت همیشه شادهوارد باسکرویل 1290 - مشروطهخواهان ایران، از یک متخصص آمریکایی (ویلیام مورگان شوستر) خواستند به عنوان مشاور مالی به ایران بیاید تا سیستم مالی دولت را بازسازی و سالمسازی کند. مجلس او را به عنوان خزانهدار کل ایران انتخاب کرد و او مسیولیتش را به خوبی پیگیری کرد. اما با فشار و دخالت روسیه و انگلیس، ایران مجبور به اخراج شوستر شد.مورگان شوستر 1293 - آغاز جنگ جهانی اول. ایران اعلام بیطرفی کرد. اما روسیه و انگلیس وارد خاک ایران شدند. با درخواست ایران، آمریکا از استقلال ایران دفاع کرد. 1295 - گروههای آمریکایی، کمیتهی کمکرسانی پارس را برای ارسال کمکهای امدادی به ایران تشکیل دادند. دو سال بعد هم در نیویورک، کمیسیون کمکرسانی ایران و آمریکا شکل گرفت. 1298 - بریتانیا معاملهای پنهانی با نخستوزیر وقت ایران (وثوق الدوله) کرد که اگر به تصویب مجلس میرسید، ایران به کشوری تحت سلطهی بریتانیا تبدیل میشد. آمریکا علیه این قرارداد موضعگیری کرد. در این سالها تصور ایرانیان از آمریکا، یک کشور خیرخواه و ضداستعماری بود.وثوق الدوله 1301 - به دعوت دولت ایران، گروهی از متخصصان آمریکایی به سرپرستی آرتور میلسپو به ایران آمدند و با اختیارات تام، به اصلاح اقتصادی ایران پرداختند.آرتور میلسپو 1322 - نخستین سربازان آمریکایی با هدف کمک به شوروی، وارد ایران شدند. این شاید اولین مداخلهی آمریکا در امور داخلی ایران بود. 1324 - در این سال، آمریکا، با تهدید نظامی، شوروی را مجبور به خروج از خاک ایران کرد. جنگ سرد میان آمریکا و شوروی تازه آغاز شدهبود. 1326 - محمولهای از کمکهای نظامی آمریکا به ایران ارسال شد و 25 میلیون دلار برای آموزش و تجهیز ارتش ایران اختصاص یافت. آمریکا سعی میکرد با این کمکها، ایران را در جبههی خودش نگاه دارد. 1328 - مجلس ایران تصمیم گرفت کنترل منابع نفتی ایران را از خارجیها پس بگیرد. در برابر فشارهای بریتانیا، ایران از آمریکا طلب کمک کرد. در این زمان، عدهای امیدوار بودند که آمریکا میانجیگری کند. 1329 - در آخرین روزهای سال، ملی شدن نفت در مجلس تصویب شد. یک ماه بعد با فشار عمومی، مصدق نخستوزیر شد. بریتانیا اقدامات مخفیانهای را با هدف سرنگونی مصدق آغاز کرد و در این زمینه از آمریکا کمک خواست.دکتر محمد مصدق 1331 - با انتخاب آیزنهاور به عنوان رییسجمهور آمریکا، همکاری پنهانی آمریکا و انگلیس علیه مصدق شدت گرفت. MI6 بریتانیا و CIA آمریکا، عملیاتی با رمز آژاکس طرحریزی کردند که شامل تبلیغات منفی علیه دولت مصدق، مخدوش کردن انتخابات، تطمیع مقامات رسمی و ایجاد شورشهای شهری با استخدام دستهجات و پخش پول در میان آنها میشد. با کشف مدارک توطیه، وزیر امورخارجه (دکتر حسین فاطمی) دستور داد سفارت انگلیس در ایران تعطیل شود. اما آمریکا به صورت چراغخاموش، کودتا را پیگیری میکرد.دکتر حسین فاطمی 1332 - کودتای آمریکایی بریتانیایی، به جنبش مردمی در ایران، پایان داد و دولت مصدق را سرنگون کرد. این کودتا محوریترین حادثه در شکلگیری رابطهی ایران و آمریکا طی دهههای بعدی بود. دکتر فاطمی اعدام شد. مصدق سه سال زندانی شد و سپس بقیهی عمرش را در حصر خانگی سپری کرد. محمدرضا شاه با موجی از دستگیری، زندان و شکنجه، شروع به پاکسازی مخالفانش کرد. او که سلطنتش را مدیون آمریکا بود، تلاش کرد با دادن امتیازاتی از آمریکا، تشکر کند. 1333 - قرارداد نفتی جدید بر خلاف قانون ملی شدن صنعت نفت، تصویب شد که طی آن انگلیس و آمریکا، بیشترین سهم (هر یک 40 %) را داشتند. 1335 - با حمایت آمریکا، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به عنوان مخوفترین عنصر در ساختار قدرت شاه ت سیس شد. آموزش عملی نسل اول کارکنان ساواک بر عهدهی CIA بود. 1343 - شاه قانون کاپیتولاسیون را تصویب کرد. این قانون به نیروهای مسلح آمریکایی مستقر در ایران و خانوادههایشان، مصونیت کامل سیاسی میداد.محمدرضا شاه 1351 - رییس جمهور آمریکا (نیکسون) به ایران سفر کرد و مقرر شد گروههای بیشتری از نیروهای نظامی آمریکا به ایران بیایند و ایران خریدهای تسلیحاتیاش از آمریکا را افزایش دهد. طی سالهای بعد با افزایش قیمت نفت، پولهای هنگفتی برای خرید سلاح به آمریکا سرازیر شد.ریچارد نیکسون 1357 - انقلاب اسلامی مردم ایران پیروز شد. پس از 25 ساله حمایت مداوم آمریکا از استبداد شاه، شعارها و احساسات ضدآمریکایی بخش جداییناپذیری از قیام مردم ایران بود. در بهمنماه همین سال، گروهی از دانشجویان کمونیست سفارت آمریکا را اشغال کردند. اما امام خمینی دستور داد آنها را از سفارت بیرون کنند. 1358 - در روز 30 مهرماه، شاه وارد آمریکا شد. طی روزهای بعد، به طور مداوم گروههای مختلفی از جوانان ایرانی مقابل سفارت آمریکا تظاهرات میکردند و علیه شاه و آمریکا شعار میدادند. آنها خواستار بازگرداندن شاه به ایران بودند. عاقبت در روز 13 آبان، جمعی از دانشجویان که خود را پیرو خط امام مینامیدند، سفارت آمریکا را اشغال کردند. همهی مسیولین با شنیدن این خبر شوکه شدند و امام خمینی از دانشجویان خواست از سفارت خارج شوند. اما پس از آنکه اطلاعات بیشتری دربارهی اسناد محرمانهی یافتهشده، به او رسید، از این حرکت حمایت کرد. رییس جمهور آمریکا فورا میلیاردها دلار از داراییهای ایران در آمریکا را مسدود و نخستین دور از تحریمها را علیه ایران وضع کرد. به این ترتیب گروگانگیری که در تصور دانشجویان قرار بود 48 ساعت طول بکشد، 444 روز به درازا کشید.در نگارش این مطلب بیش از هر چیز از کتاب خواندنی ایران و آمریکا نوشتهی دکتر حسین موسویان بهره بردم.برای مطالعهی بیشتر این کتاب را از دست ندهید!
|
21 آذر 1325 در آذربایجان چه گذشت؟ پیمان عارف ما را با چه چیز تهدید میکند؟ پس از گذشت 73 سال از 21 آذر 1325 و انتشار اسناد محرمانه تقریبا شکی نیست که هدف میرجعفر پیشهوری در ماههای آخر حکومت ملی آذربایجان نه فدرالیسم بلکه جدایی از ایران بوده است. با این حال بررسی و مطالعه سیر تغییر عقاید پیشهوری به عنوان کسی که در زمان تشکیل جمهوری خلق آذربایجان در روزنامهی آذربایجان، جزء لاینفک ایران قلم میزد، مجال بیشتری میطلبد.از سوی دیگر چنانچه محمدرضاشاه پهلوی و قانون اساسی (میثاق ملی) را در سال 1325 نماد تمامیت ارضی ایران در نظر بگیریم، باید توجه کرد که سیر حوادث و مذاکرات بین حکومت مرکزی و حکومت خودمختار آذربایجان به سادگی آنچه که توسط گروههای سلطنت طلب و پان ایرانیست تحت عنوان "نجات آذربایجان" تبلیغ میشود، نبوده است.زیرا در خرداد ماه 1325 بین سران فرقه و حکومت مرکزی توافق حاصل شد و حکومت ملی آذربایجان منحل شد و جهت تطبیق با قانون اساسی ایران (قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی) مجلس ملی آذربایجان به انجمن ولایتی آذربایجان تبدیل شد.شاه به تاریخ 17 خرداد 1325 سلامالله جاوید را در کاخ سعدآباد به حضور پذیرفت و او را به مقام استانداری آذربایجان منصوب کرد. شاه همچنین دستور داد که برای حل مشکل آب شهر تبریز، یک میلیون تومان بودجه اختصاص یابد و شخصا، یک اتومبیل نیز به استاندار جدید هدیه داد. پنج روز بعد، در روز 23 خرداد در تبریز، توافقنامهای 15 مادهای میان نمایندگان دولت و "حکومت ملی آذربایجان" امضا شد. فردای این روز، این توافق نامه در "مجلس ملی آذربایجان" تصویب شد و در همین روز، نام این مجلس به "انجمن ایالتی آذربایجان" تغییر کرد. یک روز بعد، پیشهوری از انجمن ولایتی تقاضا کرد که او را از کار دولتی معاف کنند. بدین ترتیب، تشکیلاتی که به نام "حکومت ملی آذربایجان" در روز 21 آذر سال 1324 کار خود را آغاز کرده بود، در روزهای پایانی خردادماه سال 1325 به کار خود پایان داد و کنترل تشکیلات اداری آذربایجان به دست دولت مرکزی ایران بازگشت. (منبع)من دقیقا نمیدانم وقتی کنترل تشکیلات اداری در خرداد ماه به حکومت مرکزی بازگشته بود و مقام مسیول توسط حکومت مرکزی منصوب شده بود، چطور امکان جدایی در آذرماه و در زمان عدم حضور ارتش شوروی در ایران وجود داشته که سلطنتطلبان از این روز با عنوان پرطمطراق "روز نجات آذربایجان" یاد میکنند و واقعا چه کسی شاه را مجبور کرده بود که سند جدایی آذربایجان را امضا کند؟ به هر روی یکی از ایرادات ما ایرانیها هم (به زعم من) مطالعه سرسری و سطحی تاریخ معاصر است که زمینهساز افتادن در دام تبلیغ گروههای مختلف میباشد.باید توجه کرد که حتی پس از حمله ارتش به آذربایجان، سلامالله جاوید تنها به 2 سال حبس محکوم شد که بلافاصله توسط شاه مورد عفو قرار گرفت (کدام جدایی در آذرماه ممکن بوده که نجاتی در پی آن باشد؟)به هر حال اماپیمان عارف ما را با چه چیز تهدید میکند؟ آیا ارتش بدون خون و خونریزی وارد آذربایجان شد؟ آیا ارتش و مقامات دولتی روی شهر کنترل کامل داشتند و توانستند از خونریزی غیرضروری، سواستفاده اشرار از اوضاع و انتقام شخصی و . جلوگیری کنند؟ آیا از اراذل و اوباش و اشرار سواستفاده نشد؟ آیا هیچ بیگناهی کشته نشد؟ آیا خوانین روستاییان بیگناه را که تنها جرمشان ثبت نام برای دریافت زمین در مدت یکسال حکومت فرقه بوده نکشتند؟ آیا کارگرانی که تنها جرمشان عضویت در اتحادیههای کارگری برای احقاق حق خود بوده کشته نشدند؟آیا وضع مردم در سالهای پس از 1325 بهتر بود؟ در این راستا من تنها تصاویری از کتاب "ب رادرمص م د ب ه رن گ ی: روای تزن دگ یو م رگاو" نوشته اسد بهرنگی که در آن تاریخ 11 ساله بوده و کتاب "سرزمین شگفت انگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنی" نوشته ویلیام او. داگلاس را که در سال 1329 سفری به آذربایجان داشته ضمیمه میکنم. حتما افراد دیگری نیز خاطرات خود را از آن روزها نوشتهاند. چه شاهدان بسیاری هنوز زندهاند و واقعیت به سادگی توسط شبکههایی چون "من و تو" و "ایران اینترنشنال" و مستندنماهایی چون "تونل زمان" قابل تحریف نیست.کتاب برادرم صمد بهرنگی: روایت زندگی و مرگ اوکتاب سرزمین شگفت انگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنیبه حال چنین مملکتی باید گریست. مملکتی که در آن امثال پیمان عارف نام "روزنامهنگار"، "تحلیلگر سیاسی" و "اپوزوسیون دموکراسی خواه" را یدک میکشند و حداکثر آرزوی آنان بازگشت به استبداد سابق است.دانلود کتاب سرزمین شگفت انگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنیدانلود کتاب برادرم صمد بهرنگی: روایت زندگی و مرگ او
|
میراث ملی - چغازنبیل #میراث_ملی ایران را چقدر میشناسیم؟ .چغازنبیل | میراث ملی تاریخی | تاریخ ثبت: 1 دی 1348 از پیرمردی که روپوش نگهبان به تن دارد میپرسم: آقا؟ شما میدانید زیگورات چغازنبیل به چه معناست؟نگاهی میکند که حرفی در آن خواندهنمیشود. خاموشتر و عمیقتر از سکوت. بروشوری به من میدهد که تای آن باز نشده . و اشاره میکند به بزرگ معبد خدایان، مانده از کهن تمدنی فرای موعود مسیح، که تمام قامت ایستاده . محو عظمت سازهای که همچون"زنبیلی واژگون" هنوز ایستاده پیش میروم و خنده میزنم به جنازهای که از خاک بیرون آوردهاند . سایه آقای پرفسور گیرشمن را میبینم ایستاده در کنج معبد که با چه شوقی به این مرده از خاک بیرون کشیده، نگاه میکند، از او میپرسم چرا این عظمت خفته را از زیر این تل خاک بیرون آوردید پرفسور؟ چرا اجازه ندادید این پرستشگاه خدایان در آسایش، دوره احتضار خود را به آسودگی بیارامد؟ میگویم نگاه کنید پرفسور، از پنج طبقهمعبد که در راهنما به آن اشاره شده، دو طبقه و نیمی بیشتر باقی نمانده است . خالی و غارت شده! پرفسور نگاهی میکند خاموشتر و عمیقتر از سکوت و به درگاه اشاره میکند.علیاحضرت، اونتاش گال را میبینم که در درگاه ساخته خود ایستاده و از فخر بزرگترین زیگورات خدایان گال و اینشوشیناک در پوست خود نمیگنجد! علیاحضرتا از شما میپرسم، شکوه خدایان شما همین بود؟ به خاک فرونشسته اسبان دشمن که بیرحمانه شهر را به آتش کشیدند خیره میشود و به دست باد و خاک که چه ساده زیگورات را مدفون ساختند نگاهی میکند و سپس با نگاه به آجرهای طلایی حکاکی شدهای که دیگر نیست لبخند میزند و خاموشتر و عمیقتر از سکوت به شبح بالاترین طبقه زیگورات اشارهمیکند!گال و اینشوشینایک را میبینم نشسته بر فراز پنجمین بارگاه زیگورات، بر فرازی که دیگر نیست.گال؟ انشوشینایک؟ نگاه کنید! دیگر نامی از شما باقی نمانده مگر گره خورده به زیگورات! از شما میپرسم این آخرین پیوند شما با جهان تا کی دوام خواهد آورد؟! و آنها نگاهی میکنند خاموشتر و عمیقتر از سکوت . نگاهی پر از بودن. آنها میدانند، خوب میدانند زیگورات تا ابد زنده خواهد ماند! در لابهلای صفحات تاریخ نفس خواهد کشید، به بلندای کهنترین تمدنها .به درگاه نگاه میکنم، به اونتاش گالی که غره از ساخت زیگورات شده، به کنج معبد چشم میدوزم به شوق جمع شده در چشمان پرفسور از کاویدن این برگ تاریخ و به پیرمرد نگهبانی که خود را طلایه دار این برش تاریخ میداند.و زیگورات در قلبم پا میگیرد.در "#میراث_آسمان" میخواهیم عکسها تنها لحظهای از آسمان شب نباشند میخواهیم ترکیبی از آسمان، نمادهایی از میراث ایران و روایتگری را در قاب عکسها بچینیم.رقابت عکاسی "میراث آسمان از فلات تا کویر ایران"در سه بخش برگزار خواهد شد: 1 - عکاسی از آسمان شب و میراث تاریخی 2 - عکاسی از آسمان شب و میراث طبیعی 3 - عکاسی از آسمان شب و میراث ناملموس
|
خلاصه فصل دوم کتاب طبقات اجتماعی دولت و انقلاب در ایران طبقاتاجتماعی دولت و انقلاب در ایرانفصل دوماحمداشرف و علیبنوعزیزیطبقات اجتماعی در دوره قاجاریه هییت تحریریه برداشتهای سیاستگذاری اجتماعیدر دوران قاجار منابع قاجاری همواره تفاوت میان اعیان و اشراف از یکسو و عوام الناس یا عامه رعایا از سوی دیگر را ذکر میکردند و نسبت به آن پایبند بودند. در این دوران میتوان سه نوع نابرابری را در پشت کلماتی نظیر فقیران و ضعیفان و یا اقویا و اغنیا دید که عبارتند از: مرتبه اجتماعی، مواهب مادی و قدرت. علیرغم وجود تضاد میان طبقات مختلف جامعه در دوره قاجاریه، زندگی روزمره مردم شامل چارچوبهای رو در رو و محلی افراد آشنا بود که گرایش به آن داشت که دست کم - در سطح ذهنی - فاصله میان صاحبان امتیاز و قشرهای اجتماعی محروم را کم کند . بخشبندی سهگانه و دیرپای ایلی - روستایی - شهری به عنوان مشخصه مسلط ساختار جامعه ایران در عصر قاجار با تفاوتهای مهمی در تقسیمبندی سهگانه جمعیت که از لحاظ سرشت فعالیتهای اقتصادی، سازمانهای سیاسی - اجتماعی، مناسبات طبقاتی، سبک زندگی و رهیافتهای فرهنگی رخ داد، همچنان تداوم یافت.قشرهای مسلطقشرهای صاحب امتیاز در دوره قاجاریه شامل شاهزادگان، روسای ایلات، حکام ایالات و فرماندهان نظامی، ردههای بالای دیوان سالاری و علما بودند. این گروهها اغلب از طریق منافع مشترک، شراکت در کار و ازدواج با هم پیوند داشتند. تعارضهای درونی اشراف شهری، اغلب قشرهای متوسط و عوام را نیز درگیر میکرد. افراد صاحب امتیاز هیچ مالیانی نمیپرداختند و اغلب تیول، مواجب، مقرری و کمکهای دولتی دریافت میکردند. تا اواخر قرن نوزدهم میلادی چنین مبالغی بخش اعظم مخارج دولت را تشکیل میداد. شاهزادگان سرشناس قاجار و روسای ایلات قدرتمند شالوده نخبگان نظامی و دولتی را تشکیل میدادند و اغلب درمرتبه مالکان بزرگ قرار داشتند. فرماندهان نظامی با تجربه جدید و دیوان سالاران را نیز باید در زمره آنان قرار داد.شاهزادگان قاجارنخستین پادشاهان قاجار به پیروی از رسوم ایلی، میان اهل قلم و اهل شمشیر به تمایزی دقیق قایل بودند. اهل شمشیر را از کارهای اهل قلم منع میکردند و از اینکه به اهل قلم ایالات را واگذتر کنند، اکراه داشتند. در انقلاب مشروطیت ( 11 - 1905 ) برجستهترین شاهزادگان در مخالفت با مشروطه طلبان موضع گرفتند، و از انتخاب نمایندگان خود به مجلس امتناع کردند، در حالی که طبق قانون انتخابات جدید به تعیین نماینده مجاز بودند. بسیاری از شاهزادگان صاحب امتیاز از پیوستن به انجمنهای سیاسی طبقات دیگر امتناع کردند و انجمن خود را تشکیل دادند. از سوی دیگر بسیاری از شاهزادگان رده میانی که از جمله روشنفکران در حال شکلگیری بودند در انجمنهای طرفدار مشروطه مشارکت داشتند و به طور فعال از انقلاب حمایت میکردند.قدرت و اعتبار اجتماعی روسای ایلات عمده، تنها در قیاس با شاهزادگان برجسته قاجاری در مرتبه دوم قرار میگرفت. آنها اشرافیت نظامی سنتی ایران را تشکیل میدادند. با کاهش قدرت دولت مرکزی در اواخر دوره صفویه و پس از آن در قرن 18 میلادی بسیاری از روسای ایلات به ویژه کسانی که در نواحی مرزی مستقر بودند و وظیفه دفاع از مرزها به عهده آنها بود، قدرت سنتی خود را گسترش دادند و به تدریج خودمختاری آنها افزایش یافت. شاهان قاجار کوشیدند تا روسای ایلات را مطیع حاکمان منصوب خود نمایند، اما در اغلب موارد اطاعت روسای ایلات از حاکمان ایلات صرفا ظاهری بود.روسای ایلات با پرداخت باج به کارگزاران یا افراد برجستهای که تحت قیمومیت آنها قرار گرفته بودند همچنان به رتق و فتق امور ایلات خود میپرداختند. علاوه بر این، روسای قدرتمندتر اغلب به عنوان حاکم ولایت خدمت میکردند و بر بیشتر شهرهای بزرگ نزدیک به مناطق ایل خود مسلط بودند. خانهای بزرگ ایلهای قدرتمندی همچون بختیاری و قشقایی، ایلخانها و ایلبیگها، که رهبران موروثی ایلات خود بودند به فرمان شاه به طور ظاهری به این مناصب منصوب میشدند و بر نواحی ایلی حکم میراندند. راهبرد دیگر برای مهار رهبران، ایجاد خصومت و تعارض در میان ایلات و در درون هریک از آنها بود. برانگیختن خصومت بین ایلات از جمله ابزار سیاست دولتی بود. اغلب روسای ایلات در نخستین مرحله انقلاب مشروطه ( 8 - 1905 ) مخالف انقلاب بودند. در مرحله دوم ( 11 - 1909 ) برخی از سران ایلات و از همه مهمتر خانهای بختیاری در مبارزه بر ضد محمدعلی شاه به مشروطه طلبان پیوستند و بدین ترتیب در صحنه سیاست ملی مقام برجستهای یافتند.فرماندهان نظامیدر ابتدای دوره قاجار، میان فرماندهان نظامی و روسای ایلات تمایز اندکی وجود داشت یا در واقع هیچ تمایزی وجود نداشت. ارتش نیمه دایمی ترکیب یافته از تفنگداران که به دست عباس میرزا و با کمک افسران اروپایی در دهه 1820 میلادی تشکیل یافت، توسط میرزا تقیخان امیر کبیر در نیمه قرن 19 میلادی، با برقراری سهمیه سربازگیری در هر روستا، ایل و ناحیه گسترش یافت. تشکیل بریگاد قزاق به فرماندهی افسران روسی در سال 1879 میلادی برای اولین بار نیروی نظامی دایمی، جدید و مهمی را در کشور به وجود آورد. گسترش تدریجی اقتدار دولتی و قدرت نظامی به درون ایالات طی قرن 19 میلادی باعث شد که دیوانسالاران و نخبگان نظامی شهری به زیان روسای ایلات، صاحب امتیازهای اقتصادی و سیاسی شوند. عامل مهم در دگرگونی توازن قدرت، لشکرهای پیاده نظامی یود که به تازگی تحت فرمان دولت مرکزی تشکیل شده بودند. با اینحال، جایگزینی موثر ارتش منظم به جای اشرافیت نظامی و سواره نظام مبتنی بر ایلات تا پیش از دهه اول حکومت پهلوی در سالهای 1300 شمسی/ 1920 میلادی تحقق نیافت.قشرهای بالای دیوانسالاریبه اداره امور حکومت قاجارچنان نگریسته میشد که بخشی از زندگی خصوصی و خانگی شاه باشد، که موجب میشد قشرهای دیوان سالار، نظامیان و اهل قلم را طبقه نوکر محسوب نمایند. قاجارها به پیروی از رویه صفویان از منصب مستوفیالممالک و بعد صدر اعظم را بنیان نهادند. دیوانسالاری قاجار به تدریج در اواخر قرن 19 میلادی کاهش یافت. در منصب مستوفیگری که به ویژه در دهههای پایانی دوره قاجار گروه قدرتمند صاحب امتیازی تشکیل داده بودند گرایش زیادی به انتقال اینشغل از پدر به پسر وجود داشت. اغلب مستوفیها از منطقه اراک و ایالت مازندران به کار گرفته میشدند. برخی از خاندانهای مستوفیان از طریق ازدواج با خاندانها همشان اهمیت بیشتری در ردههای بالای دیوانسالاری بدست آوردند. یک نمونه بارز، خاندانی است که از منطقه تفرش - فراهان برخاسته بودند و اعضای آن کارگزاران برجستهای چون مستوفیالممالک، قوامالدوله و میرزا هدایتالله وزیر دفتر بودند. نهادینه شدن تدریجی مناصب دیوانسالاری طی قرن 19 میلادی به ترفیع منزلت "اهل قلم" منجر شد. بدینسان برای مثال به مستوفیان و لشکرنویسان بزرگ القاب افتخارآمیزی اعطاء شد که با القابی که به افسران نظامی رده بالا داده میشد معادل بود. از علایم دیگر ارتقای دیوانسالاران در اواخر قرن 19 میلادی، تفویض متناوب والیگری ایالات و ولایات به آنها بود.قشرهای مسلط و زمینداریقدرت سیاسی و منزلت اجتماعی برای افراد طبقات مسلط، ابزار لازم را برای مالکیت و اداره زمینهای بزرگ فراهم میکرد. افراد والارتبه تیولدار قادر بودند در ناحیهای که تیول آنها قرار داشت یا در حین تصدی شغل دولتی در ایالات صاحب میزان قابل توجهی زمین شوند. فروش زمینهای دولتی و املاک اشراف حکومتگر به تجار بزرگ در نیمه دوم قرن 19 میلادی، گروه جدیدی از تاجر - زمینداران را به طبقات زمیندار اضافه کرد. این تجار شامل محمدحسن امینالضرب، حاج ابوالقاسم رییسالتجار، حاج معینالتجار بوشهری و چند تن دیگر بودند. به طور کلی هرچه املاک زمیندار وسیعتر بود قدرت او نیز بیشتر میبود و هرچه غیبت او از املاک خود طولانیتر میشد مباشران از زارعان بهرهکشی بیشتری میکردند. زمینداران بزرگ با اقامت در شهرها میتوانستند با صاحبان قدرت رابطه برقرار سازند و به این ترتیب املاک خود را حفظ کنند. برخی از اینان صاحب ارتشهای خصوصی بودند. پس از انقلاب مشروطه نیز زمینداران موقعیت ممتاز خود را حفظ کردند و این امر از آنجا مشهود است که برای مثال در پنج دوره نخست مجلس تا پایان حکومت قاجار، زمینداران محلی را در کنترل خود داشتند. نسبت نمایندگان زمینداران از 21 درصد در دوره اول مجلس ( 26 - 1324 / 8 - 1906 م) به 30 درصد در دوره دوم ( 29 - 1327 / 11 - 1909 م) و 49 درصد در دوره پنجم( 30 - 1332 / 26 - 1924 م) افزایش یافت.سلسله مراتب مذهبیدر ایران عصر قاجار، نهاد روحانی شیعه طیف وسیعی از پایگاههای اجتماعی، گسترهای از بالاترین تا نزدیک به پایینترین سطح سلسله مراتب اجتماعی را در بر میگرفتند. ظرفیتهای این گروه به آنها امکان میداد که نقشی واسطهای بین قشرهای مسلط و تودههای مردم بازی کنند، از اینرو گروه مهمی در حفظ نظم اجتماعی بودند. در راس سلسله مراتب مذهبی مجتهدان قرار داشتند که از جمله دانشمندترین آنها مجتهد اعلم بود. روحانیانی که شاه به مناصبی همچون امامت جمعه در مساجد جامع میگماشت از همان منزلت مجتهدان برخوردار بودند ولی از استقلال سیاسی و اقبال عمومی آنها محروم بودند. در سطوح میانی، نهاد روحانیت، مدرسان مدارس دینی، تعداد بسیاری از ملاها که به عنوان پیشنماز و امام جماعت در مساجد محلههای شهری اقامه نماز میکردند و وعاظ قرار داشتند. در نهایت در پایینترین سطح سلسله مراتب روحانی، اهل منبر و از آن جمله روضهخوانها قرار داشتند. از لحاظ موقعیت اجتماعی - اقتصادی و وابستگیهای سیاسی علما، میتوان علمای برجسته را به سه گروه نسبتا متمایز تقسیم کرد. کسانی که به دربار سلطنتی وابسته بودند آنهایی که با زمینداران ایالات همکاری نزدیکی داشتند و با اینکه غالبا خود صاحب زمین بودند و آنهایی که به طبقه متوسط و زیر متوسط شهری برای گذران زندگی متکی بودند. مثالهای بارز گروه اول، حاج میرزا زینالعابدین ظهیرالاسلام و پسرش حاج میرزاابوالقاسم از سلسله موروثی ایمه جمعه تهران بودند که به ترتیب با دختر ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه ازدواج کردند. بسیاری از اعضای این خاندان به زمینداران ثروتمند و شخصیتهای برجستهای در سیاست کشور تبدیل شدتد که شیوه زندگی مسرفانهای داشتند. از اینرو شگفتآور نیست که آنها در شورش تنباکو ( 9 - 1308 / 91 - 1890 ) و انقلاب مشروطیت ( 30 - 1323 / 11 - 1905 ) از شاه حمایت کردند.گروه دوم شامل بسیاری از روحانیان رده بالا، به خصوص در ایلات بودند که از مذهب و اقتدار قضایی خود برای جمعآوری ثروت و نفوذ سیاسی بهره میگرفتند. آنها به عنوان قضات شرع و ایمه جمعه، در حوزههای قضایی خود با حکام ایالات و دیگر عناصر قدرت ارتباط نزدیک برقرار میکردند. همچنین در سیاستهای روزمره شهرها درگیر میشدند و تواناییشان در برانگیختن شورش به ویژه بر ضد اقلیتهای مذهبی آنها را در قیاس با حکام ایالات در جایگاه قدرتمندی قرار میداد. محمدباقر شفتی، آقا شیخ محمدتقی نجفی، حاکم شرع اصفهان، حاج آقامحسن مجتهد سلطانآبادی، حاج ملارفیع شریعتمدار در رشت، حاج ملاعلیکنی در تهران، حاج میرزاجوادمجتهد در تبریز نمونههای دیگری از علمای ثروتمند و قدرتمند بودند.سومینگروه علما به طور عمده شامل مجتهدان پرهیزکار و روحانیان میانهحال در شهرهای بزرگ بودند که به لحاظ حمایت مالی و اجتماعی به بازاریان شهری و زمینداران متوسط وابسته بودند. بسیاری از افراد این گروه به روشنفکران نوپا پیوند یافتند و به صورت فعالی در جنبش مشروطیت شرکت کردند.علاوه بر گروههای مذکور، اربابعمایم ، در هر شهر شامل جماعتی از ملاها میشد که با فریبکاری زندگی خود را میگذراندند و برای کسانی که سواد نداشتند نامه مینوشتند و قرارداد تنظیم میکردند.گروه دیگر سادات بودند. در بسیاری از شهرها، سادات جمعیتی صنفی را تشکیل میدادند که در راس آنیک فرد مسن برجسته وجود داشت که گاهی به اولقب قدیمی نقیبالسادات یا نقیبالاشراف داده میشد. سادات برجسته از پرداخت مالیات و بیگاری کردن معاف بودند و اغلب به آنها مواجب و تیول داده میشد. طبقه متوسططبقه متوسط شامل تجار، علمای میانهحال، زمینداران کوچک، اعیان محلی و در یک سطح پایینتر از آن، صنعتگران و پیشهوران میشد. طبقه متوسط بازاری: در راس سلسله مراتب اجتماعی بازار، تجار عمده فروش بودند که به همراه اصناف و علما، ارزشها و شیوه زندگی سنتی شهری را بیش از هر گروه اجتماعی دیگری حفظ میکردند. به رغم منزلت والا و نفوذ قابل توجه تجار در بازار، آنان در قیاس با علمای والامرتبه و ردههای دیوانسالاری به ندرت در نظر حکام اعتبار مییافتند. اصناف و پیشه وران در گروههای سازمان یافته بودند که مطابق نظم پیچیده از معیار و ملاک، از جمله ماهیت فعالیتشان، نوع و سطح مهارتشان، انواع موادی که در حرفه خود به کار میبردند، اهمیت نسبی محصولشان برای جامعه، ارزش نسبی حرفهشان، و بنا به ارزشهای اخلاقی موجود در سلسله مراتب بازار جای میگرفتند. اعضای هر حرفه و پیشه در جای خاصی در بازارهای مسقف فعالیت داشتند. هر کدام از آنها ریشسفیدانی به عنوان نماینده داشتند و دولتمردان به منظور جمعآوری مالیات و بیگاری کشیدن از آنان به صورت جمعی با آنان برخورد میکردند. بازاریهای رده متوسط نقش بزرگی در شورش تنباکو ( 9 - 1308 / 91 - 1890 ) و در انقلاب مشروطیت ( 29 - 1323 / 11 - 1905 ) ایفا کردند. وضعیت سیاسی مشارکت آنها در جنبش مشروطه در نظامنامه انتخابات 1324 / 1906 مشخص شد که تجار و اصناف به عنوان دو گروه از شش گروه در نظر گرفته شده که حق انتخاب نمایندگان خود را برای اعزام به مجلس اول داشتند. نمایندگان بازار به صورت فعال در مذاکرات و تصمیمگیریهای مجلس، به خصوص در موضوع هایی همچون پاسخگو بودن اعضای هییت دولت به مجلس، درآمدها و هزینههای دولت و ت سیس بانک ملی مشارکت میکردند.برداشتهای سیاستگداری اجتماعیزمینداران خردزمینداران خرد کسانی بودند که روستای کوچکی داشتند یا در اراضی چند روستا شریک بودند. بسیاری از زمینداران خرد، مانند دهقانان صاحب زمین، زمینهای خود را با چند مزدبگیر کشت میکردند. فقدان ارتباطهای سیاسی، آنها را در مقابل درخواستهای بیش از اندازه حکومت دولتی آسیبپذیر ساخته بود که اگر به این خواستهها پاسخ نمیدادند ممکن بود املاکشان مصادره شود. گاه زمینداران خرد و کشاورزان در قبال حمایت نظامی قدرتمندی بخشی از املاکشان را به وی منتقل میکردند. رعایاعامه رعایا شامل دهقانان، مردمان ایلات و کارگران فرورتبه در کارهای ساختمانی و کارگاهها و خدمات شهری و روستایی و نیز گروههای بی طبقه همچون درویشان تهیدست است، گدایا و راهزنان میشد. اکثریت قاطع عوام را دهقانان و مردم ایلات تشکیل میدادند. آنان تولید کنندگان اصلی ثروت مادی کشور بودند و بار عمده پرداخت مالیات و سربازگیری را به دوش میکشیدند. در روستای مسکون دو نوع کشاورز وجود داشت: اکثریت از زارعان سهمبر و کشاورزان اجارهدار و اقلیتی از خوشنشینان بودند. شیوه مضارعه و اجاره مورد تایید فقه اسلامی بود. بنابر قاعده، زارع سهمبر، سهمی از محصول بر پایه میزان مشارکت خود در عناصر تولید دریافت میکرد. زارعان اجارهدار، اجاره ثابتی به صورت نقدی و جنسی میپرداختند. زارعان سهمبر و کشاورزان اجارهدار هر دو دارای حق نسق یا حق ریشه در تکههای زمین بودند که در آن زراعت میکردند. آن دسته از زارعان که در مناطق خشک و نیمه خشک زراعت میکردند اغلب در گروههای کوچک کار با عنوانهای بنه، صحرا، طاق و از این قبیل سازمان مییافتند. به این ترتیب برای زمینداران در جمعآوری سهم محصول بسیار مفید بود و به زارعان برای آبیاری و کشت کمک میکرد. هر چند دهقانان بنابر قاعده، همچون نظام سرف در اسارت مالکان نبودند، اما حق آنها اغلب توسط زمینداران نقض میشد. به ویژه هنگامی که اربابان از صاحبان عالیرتبه و قدرتمند بودند.اعتمادالسلطنه در سال 1307 / 1899 نوشت که: در دورههای گذشته دهقانان جر ت نداشتند به مناطق دیگری مهاجرت کنند، زیرا وقتی دستگیر میشدند زمینداران آنها را مجازات میکردند. هرچند این وابستگی دهقانان به طور کامل مانند اسارت رعایای روسیه نبود، اما به سلطه زمینداران بر دهقانان منجر میشد .ناصرالدین شاه فرمانی صادر کرد که دست کم به طور نظری آزادی کامل جابجایی را به دهقانان اعطا میکرد.ظهور طبقات اجتماعی مدرنادغام ایران در اقتصاد نو ظهور جهانی در دهههای نخستین قرن 14 هجری/دهههای پایانی قرن 19 میلادی موجب تغییرات مهمی در ساختار اجتماعی کشور شد. اقتصاد از شیوه پیشاتجاری به اقتصاد بازار تبدیل گردید که در آن مقدار کمی تجارت خارجی نیز انجام میشد. تجاری شدن کشاورزی، بهبود حمل و نقل و ارتباطات، و ایجاد صنایع کوچک جدید باعث افزایش درآمد ملی، عواید دولت و معیارهای زندگی شهری شد. این تغییرات اقتصادی منجر به پیدایش طبقات جدید اجتماعی در کنار طبقات سنتی شد، به ویژه گروه کوچکی از روشنفکران دیوانسالار و حرفهای در چارچوب دستگاه دولت، گروه جدیدی از تجار بزرگ و سرمایهگذاران و یک طبقه کارگر صنعتی نوپا از اهمیت خاصی برخوردار بودند. ولی علاوه بر آن شامل نویسندگان، مورخان، جغرافیدانان، نسبشناسان، منجمان، اطباء و شعرا بودند که گذران زندگیشان به حفظ ارتباط نزدیک آنها با صاحبمنصبان دولتی در سطوح مختلف بستگی داشت.روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی در رشتههای ادبیات عربی و فارسی، علوم سنتی، علوم انسانی و الهیات و فقه اسلامی تعلیم مییافتند. ورود عقاید غربی در اواخر قرن 13 هجری/ 19 میلادی شکافی بین روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی ایجاد کرد. بازگشت دانشجویان اعزامی به اروپا، ایجاد مدارس جدید در ایران، مسافرت به خارج و حضور اروپاییها در شهرهای بزرگ باعث آشنایی بسیاری از ایرانیها با عقاید و ارزشهای اروپایی شد. فارغالتحصیلان مدارس خارجی و دارالفنون که در سال 1268 / 1851 به دست امیر کبیر تاسیس شد و بعدها فارغالتحصیلان مدرسه علوم سیاسی که در سال 1319 / 1901 بنیاد یافت هسته طبقه مدرنی از بروکراتها و افراد متخصص را در ایران شکل داد. آنها نقش مهمی در مدرن کردن نظام اداری دولتی و نیروهای ارتش در نیمه دوم قرن 13 هجری/ 19 میلادی ایفا کردند و ایدیولوگهای انقلاب مشروطه شدند. یک گروه از تجار بزرگ از فرصتهای تجاری جدید در اواخر قرن 13 هجری/ 19 میلادی برای انباشت سرمایه مالی و تجاری قابل توجهی از طریق انجام تجارت بینالمللی بهره گرفتند، برخی از آنها زبانهای خارجی یاد گرفتند، به طور گستردهای مسافرت کردند، دفاتر تجاری برون مرزی تاسیس نمودند و از ابزارهای تجارت مدرن همچون شرکتهای سهامی استفاده کردند. برخی از آنها سرمایهشان را در معادن، جادهسازی، حمل و نقل، ارتباطات و در حد محدودی در صنایع تولیدی به کار گرفتند. حاجمحمد حسن امینالضرب نمونه برجستهای از این گروه از تجار بود. وی در تجارت خارجی و داخلی، بانکداری، صنعت و معدن فعال بود و ثروت عظیمی نزدیک به 25 میلیون تومان گرد آورد. نفوذ سیاسی تجار به دلیل نیاز دولت به نقدینگی و ضعف دولت پس از شورش تنباکو 9 - 1308 / 2 - 1891 افزایش یافت. آنها درمقابل مالیاتهای بیش ازحد و عوارض گمرکی مقاومت کرده، به تصمیمهای زورگویانه کارگزاران دولتی و به ناامنی جادهها اعتراض کردند و خواهان آزادی عمل بیشتر در انجام امور خود شدند. برای مثال یک گروه از تجار و صرافها برای مقابله با تعدیهای بانک شاهنشاهی، بانکی در شیراز تاسیس کردند. بیشتر تجار شیرازی بلافاصله در آن حساب بازکردند و از معامله با بانک شاهنشاهی سرباز زدند. این حرکت، دولت بریتانیا را به وحشت انداخت و به حاکم شیراز شجاعالسلطنه (پسر مظفرالدین شاه) فشار آورد تا فرمانی در 20 ژوین 1901 در جایگزین کردن اسکناسهای بانک شاهنشاهی به جای اسکناسهای بانک محلی صادرکند. تجار همچنین به طور مستقیم در سیاست درگیر شدند. برای مثال طی شورش تنباکو تجار تهران، تبریز، شیراز و مشهد به علما کمک کردند تا جنبشهای اعتراضی را سازمان دهند. پانزده سال بعد آنها نقش مهمتری در انقلاب مشروطیت ایفا کردند. طبقه کارگر صنعتی نوپا تا نیمه دوم قرن 19 میلادی بیشتر کارگران ایران در بخش کشاورزی، صنایع دستی سنتی، خدمات و به عنوان کارگران غیر ماهر استخدام میشدند. در واپسین دهههای قرن 19 میلادی، و نخستین دهههای قرن 20 میلادی، طبقه کارگر صنعنی جدید شکل گرفت. این کارگران از بین دهقانان فقر زده، مردمان اسکان یافته و نیمه اسکان یافته ایلی، فقرای شهری و استادکاران ماهر برآمدند که بازار محصولات خود را در برابر کالاهای خارجی از دست داده بودند. رشد تجارت خارجی و به کارگیری سرمایه خارجی عواقب گوناگونی برای بخشهای مختلف نیروی کار سنتی به همراه داشت. گزارشهای کنسولی، سفرنامهها و دیگر منابع نشانگر آن است که حدود 126000 کارگر در مناطق شهری در دهه نخست قرن بیستم وجود داشت ولی فقط 9000 نفر ( 7 / 2 درصد) در بخشهای صنایع نوپای جدید استخدام شده بودند: 7 تا 8 هزار نفر در شرکت نفت ایران و انگلیس و کمتر از 2 هزار نفر در صنایع مختلف تولیدی، 60 تا 70 هزار نفر از افراد باقیمانده در کارگاههای فرشبافی استخدام شده بودند، 20 هزار نفر در کارگاههای نساجی بودند.در اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم میلادی، با وخیمتر شدن شرایط اقتصادی در ایران و وجود فرصتهای شغلی بهتر در ایالات جنوبی روسیه در قفقاز و ترکستان دهها هزارت تن از کارگران ایرانی به مهاجرت به این مناطق ترغیب شدند تا در بخشهای کشاورزی، صنعت، ساختمان، راهآهن و مناطق نفتی به کار بپردازند. در سال 1901 میلادی فقط کنسول روسیه در تبریز تعداد 26855 و در سال 1903 میلادی تعداد 32866 ویزای ورود به روسیه صادر کرد. در سال 1904 میلادی، تعداد ویزاهای صادر شده برای کارگران غیرماهر ایرانی در تبریز و ارومیه به 54846 نفر رسید. کودکان و زنان بخش قابل توجهی را از نیروی کار مزد بگیر در ایران تشکیل میدادند. آنها مزدی به مراتب کمتر از مردان بالغ دریافت میکردند و نه تنها در صنایع دستی همچون قالیبافی و پارچهبافی که اکثریت کارگران در این قسمت محسوب میشدند بلکه در صنایع جدیدی همچون کارخانه ابریشمبافی متعلق به امینالضرب در رشت که 150 کارگر داشت که بیشتر آنها زن بودند، به کار مشغول بودند.دگرگونی شیوه زندگی نخبگانکلانتر ضرابی توصیف آشکاری از معیارهای زندگی و الگوهای مصرف زندگی اغنیاء، طبقه متوسط و فقرا در کاشان به خصوص در مورد غذای روزانه، لباس و منزل در دهه پایانی قرن 19 میلادی ارایه کرده است. شرح ضرابی آشکار میسازد که در این دوره نابرابری شدیدی وجود نداشت و شباهتهای آشکاری در شیوه زندگی طبقات اجتماعی مختلفی ترسیم شده است. این وضعیت در دهههای نخست قرن 19 میلادی و اوایل قرن 20 میلادی، زمانی که در بین طبقات صاحب امتیاز زندگی مصرفی معمول شد، شروع به تغییر کرد. این دگرگونی به نوبه خود نشاندهنده آغاز وضعیت نوظهور دوگانهای در زندگی شهری شد که از یکسو شیوه زندگی سنتی را به صورت اتحاد بین بازار روحانیت حفظ میکرد و از سوی دیگر شیوه زندگی مدرن نخبگان، روشنفکران و طبقه متوسط جدید را در بر میگرفت.الگوهای همکاری و تحرک اجتماعیدر نهایت تا واپسین دهههای قرن 19 میلادی، برخی عوامل موجب تعدیل نابرابریهای عمیق در توزیع ثروت، قدرت و منزلت در ایران شد. اول آنکه معیار عمومی سطح زندگی پایین بود و شیوههای زندگی مرفه واقعی به طور نسبی اندک بود نه تنها در روستاها که بیشتر مردم فقیر و تمایزهای اجتماعی کم و بیش اندک بود، بلکه در شهرها نیز چنین بود. دوم آنکه مردم در محلهها و جماعتهای خودکفا زندگی میکردند، جایی که ارتباط رودررو میان قشرهای اجتماعی و گروههای منزلتی گوناگون مکرر اتفاق میافتاد غیر معمول نبود که ثروتمندان و فقرا در یک محله زندگی کنند. سوم آنکه از آنجایی که غالب مردم مذهب مشترک داشتند و کاملا مذهبی بودند همه قشرهای اجتماعی در آیینهای مذهبی، مراسم عزاداری، خواندن دعاهای شب جمعه، روزهداری ماه رمضان و به خصوص مراسم عزاداری دهه اول ماه محرم مشارکت داشتند. دوستعلیخان معیرالممالک، نوه ناصرالدین شاه، در کتاب خاطرات از حرم سلطنتی نشان میدهد که خاندان سلطنتی نیز همچون مردم عوام مقید به برگزاری مراسمات مذهبی بودند. شاه، زنان حرم و دیگر درباریان به همراه مردم از دیگر قشرهای اجتماعی به طور مداوم در مراسم تعزیه در تکیه دولت شرکت میکردند. در ماه رمضان مساجد مملو از جمعیت بود و مردمی از هرقشر و طبقه نماز ظهر و شب را در کنارهم اقامه میکردند. بنابر گزارش کلانتر ضرابی طبقات متوسط و بالای کاشان در عید نوروز و به همین شیوه با هم در میآمیختند. بسیاری از محلهها، تکیهها و حسینیههای مخصوص به خود داشتند که محلهایی برای گردهمایی بود که همه ساکنین محل طی مراسم عمومی در آن گرد میآمدند. علاوه بر این رسمی وجود داشت که خانوادههای مرفهتر همه اهالی محله را در مراسم و آیینهای مذهبی در خانه خود میپذیرفتند. هنجارهای مذهبی و فرهنگی موانع غیرقابل حلی در مقابل تحرک اجتماعی در عصر قاجار محسوب نمیشد. یک سیاح خارجی مینویسد: در ایران کاست وجود ندارد، افراد به راحتی جایگاه اجتماعی خود را تغییر میدهند. یک رقاصه، زن سوگلی فتحعلی شاه بود، پسر یک فلاح ممکن است به وزارت برسد. حاجی بابای سقا، شخصیت داستان تقلید ناپذیر موریه، ویز مختار ایران در انگلستان شد. تولد در خانوادهای فقیر، مانع رسیدن به موقعیتهای بالای اجتماعی نمیشود .قاجارها در پی نزدیک به یک قرن آشوبهای سیاسی و اجتماعی در کشور به قدرت رسیدند. این آشوبها تاثیر قابل توجهی در نابودکردن ساختار اعتبارهای اجتماعیای داشتند که در دوره صفویه تطور یافته بود. علاوه بر این ماهیت استبدادی حکومت قاجار و دستاندازی مداوم دربار سلطنتی دیوانسالاری قدرتمند به املاک دیگران برای کسانی که فاقد حمایت و پشتیبانی بودند انباشت کردن ثروت شخصی را دشوار میساخت.با اینحال به رغم بیثباتی نظم اجتماعی بسیاری توانستند ثروتهای خصوصی عظیمی گردآورند (غالبا در شکل مالکیت اراضی) و آنرا برای فرزندانشان به میراث بگذارند. افزون بر آن، هرچند افرادی استثنایی با پیشینهای پست به بالاترین لایههای دیوانسالاری ارتقاء یافتند اکثریت کسانی که در قشرهای مسلط حضور داشتند و همچنین کسانی که در سایر ردهبندیهای منزلتی و حرفهای حضور داشتند، منصب و جایگاه خود را به میراث میبردند، نه اینکه در اثر کوشش شخصی به دست آورند. در آخرین دهه حکومت قاجار، ادغام تدریجی ایرلن در اقتصاد جهانی، تجاری شدن کشاورزی، ورود مناسبات تولید سرمایهداری، و افزایش تماس با غرب تغییرات مهمی را در ساختار اجتماعی کشور به وجود آورد و زمینهای برای ظهور طبقات اجتماعی مدرن فراهم کرد.اما طبقات جدید - روشنفکران دیوانسالار، بورژوازی مدرن و طبقه کارگر صنعتی نوپا - کوچکتر از آن بودند که به طور موثر ساختارهای موجود قدرت و امتیاز را به چالش بگیرند. تلاش آنها غالبا به کمک طبقات متوسط سنتی در اصلاح دستگاه دولتی که به سرعت از هم میپاشید درچارچوب قانون اساسی ایران با موفقیت اندکی مواجه شد و چیزی نگذشت که با دخالت خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی از بین رفت.
|
تاریخچه مسجد سلیمان تاریخچه مسجد سلیمان یکی از مقالات جامع و بسیار پرطرفدار در بین مخاطبین عزیز سایت ماست این مقاله به درخواست مکرر مخاطبان گردآوری شده است و دارای اسناد بسیاری است که در کتب تاریخی به آن اشاره شده است ما قصد داریم در ادامه این مقاله به شهرستان بسیار دوست داشتنی مسجد سلیمانسری بزنیم و تلاش شده است حقایق تاریخی این شهر را برای شما به قلم و در چهارچوب این وبسایت معرفی نماییم در ادامه با ویکی بختیاریهمراه باشیدمسجد سلیمان یکی از شهرستانهای بختیاری نشین ایران است این شهر از دیرین سکونتگاه بختیاریها میباشددر صد زیادی از بختیاریهای این شهر جز دسته هفت لنگ میباشند و زادگاه اقوام زیادی از طوایف بختیاری استتاریخچه مسجد سلیماناین شهر تاریخی دارای قدمتی دیرینه است و این قدمت به سده اول قبل از میلاد برمی گردد کتب بسیار زیادی تاریخ دیرینهتری از این شهر را با به همراه داشتن سندهای مختلف مدعی هستندولی اسناد معتبرتری از این شهر وجود دارد که تاریخ فوق را تایید مینمایداین شهر در دوره تمدن ایلام،آساک مینامیدند و بخشی از منطقه سیماش عیلام تلقی میشدهپس از حمله آریاییها و شکست عیلامیها به پارسوماش تغییر نام داداواسط سده 9 تا اوایل سده 7 پیش از میلاد قومی آریایی با نام پارسوا که در مناطق غربی و شمال غربی کوههای زاگرس زندگی میکردند به منطقه خوزستان کوچ میکنند و در بخشهای مختلف خوزستان کنونی و شهر مسجد سلیمان سکنی میگزینند و این مناطق را برای زندگی انتخاب کردند.این قوم نیم بدوی به کار تربیت اسب مشغول بودهاند و پس از مدتی با آشنا شدن کار کشاورزی و ترک کوچ نشینی در ناحیههای کوهپایه ایی شهری تازه بنا نهادند و نام آن را به یاد پارسوا سابق پارسوماش نهادند نشانه هایی در شهر مسجد سلیمان همچون آتشکده ایی در برروی تپه بلند وجود دارد که گواه به اثبات چنین موضوعی استپرفسور گیرشمن باستان شناس فرانسوی این آتشکده را مربوط به دوران پارسها میداند و این آتش کده را زادگاه چیش پش اول هخامنشی جد کوروش بزرگ میدانددلیل نامگذاری مسجد سلیمانمسجد سلیمان کنونی در قدیم با نام سرمسجد نامیده شده است به دلیل وجود چنین آتشکده ایی به این نام مشهور گردیدهدر زمان حمله اعراب تازیها قصد تخریب این آتشکده را داشتهاند که ایرانیان باستان به دروغ ابراز میکنند که این معبد ساخت حضرت سلیمان نبی است همین امر این قوم را به دلیل احترام زیادی که برای سلیمان نبی قایل بودند از تخریب این آتشکده منصرف میکنداین شهر در سال 1303 بعد از دستور رضاخان به نام مسجد سلیمان تغییر نام داد و در سال 1305 در مجلس شورای ملی به تصویب نهایی رسیدجوشش روغن برسطح زمین و مشتعل شدن آن و اتصال آن به اعتقاد ایرانیان باستان به آتش و نماد مقدس اهورا مزدا باعث گردید شهر دیرینه مسجد سلیمان دارای آتشکدههای همیشه جاودان بسیار زیادی باشداین شهر از لحاظ مذهبی دارای اهیمت بسیار زیادی نزد ایرانیان است تا حدی که آتش این آتشکدهها بعضا تا زمان هارون الرشید روشن بوده و دارای اهیمت بسیار ویژهای بوده.اهمیت مذهبی و اعتقاد پاک ایرانیان باستان باعث گردید حتی پس از ورود اسلام ایرانیان برای زیارت به این شهر مراجعت کنند و هویت مذهبی این شهر همچون اماکن دیگر مسجد سلیمان به قوت خود پابرجا بماند و قوت نام مسجد سلیمان در همین راستا افزوده گردید.کشف نفت در مسجد سلیمانبا جوشش نفت از میدان نفتی نمره یک در میانه مسجد سلیمان کنونی بعد از صدههای گوناگون در روز چهارم خرداد سال 1287 هجری شمسی مصادف با سال 1908 میلادی باعث گردید این شهر طلوعی دوباره را تجربه کند و حیات اقتصادی به معنای واقعی کلمه،زنده شدن دوباره این شهر مصادف گردید ولی به دلایل مختلف و ضعف حکومتهای آن زمان با دخالت انگلیس شرکت سندیکای امتیازات، متعلق به ویلیام ناکس دارسی به شرکت "نفت ایران و انگلیس" تبدیل گشت که تاسف بسیاری برای مردم آن زمان را در پی داشت.انتقال خط لوله نفت مسجد سلیمان به آباداندر سال 1912 میلادی (نیازمند منابع و اسناد معتبر تاریخی) با اتمام خط لوله مسجد سلیمان به آبادان حیات دوبارهای به این شهر بازگشت و استخراج نفت که در این سالها حدود 43 هزار تن بود تا آخر جنگ جهانی اول به سالیانه 1 میلیون تن و تا 1925 میلادی به بیش از 4 میلیون تن در سال برسد و همین امر باعث گردید روحی دوباره به اقتصاد این کشور و این شهر دمیده گرددبه دلایل استعمار کشورهایی همچون انگلیس و بی کفایتی شاهان و حکومتهای آن زمان و دوشیدن کشور عزیزمان ایران توسط دولتهای مستمری این تحولات به نفع مناطق خارجی این شهر و کشور ایران گردیدشهر تاریخی مسجد سلیمان در سال 1928 میلادی تنها منبع استخراج نفت در ایران به شمار میآمد که در همین سال در میدان نفتی هفتگل فوران عظیمی از نفت رخ داد و این شهر از انحصار استخراج نفت خارج گردید اما تولید در این منطقه به شدت افزایش یافت به طوری که در سال 1314 هجری شمسی مصادف با 1935 میلادی به 127000 بشکه در روز رسدبه دلیل ملی شدن صنعت نفت در سالها 1333 1330 و خروج استعمار دولتهای خارجی استخراج این طلای سیاه به نصف اعداد اعلام شده رسید و به دلیل برنامه انگلیس (شرکت نفت ایران و انگلیس) در استخراج نفت دوباره افزایش داشت که تا سال 1345 کم و بیش ثابت بود اما از این سال به بعد استخراج نفت به سرعت کاهش یافت و در سالهای 1359 و 1360 با بسته شدن چاههای اصلی به میزان قابل توجهی کاهش داشت.در دهه هفتاد به دلیل اهمیت استخراج نفت از میادین مرزی کشور و مشکلاتی در استخراج نفت که میبایست با تزریق فشار آب و یا گاز انجام پذیرد به صرفه نبوده و اکثر چاههای این شهر بسته و استخراج به میادین دیگر انتقال یافتقبل از دهه هفتاد استخراج و بهره برداری از میادین مرتبط این شهر تا 98 % اعلام گردیده که با اعلام ردیف مالیات و بودجه صرفه اقتصادی خوبی برای کشورمان ایران به همراه نداشته استاولین شهر مسجد سلیمان و اولینها در این شهرردیفعنوانتوضیحات 1 اولین چاه نفت ایران و خاورمیانهدر تاریخ 5 خرداد 1287 در مسجدسلیمان به نفت رسید. 2 اولین کارخانه گوگردسازی در ایران و خاورمیانهدر سال 1291 در منطقه بی بیان این شهر احداث شد و هماکنون به عنوان موزه نفت توسط شرکت بهرهبرداری نفت و گاز مسجدسلیمان نگهداری میشود. 3 اولین تصفیه خانه آب کشوردر سال 1297 در منطقه تل بزان احداث شد که آب شرب مورد نیاز منازل کارکنان انگلیسی و خانوادهشان را ت مین میکرد. 4 اولین کارخانه تولید برق در ایران و خاورمیانهدر منطقه تمبی و در جوار سدی تفریحی بر روی رودخانهای با این نام احداث شد و کار برقرسانی به ت سیسات نفتی را انجام میداد. 5 اولین راهآهن در ایرانبه طول 55 کیلومتر از مسیر دربخزینه در راه اهواز تا مسجدسلیمان جهت تسهیل نمودن امر جابجایی وسایل حفاری و دیگ بخار احداث شد. 6 اولین فرودگاه در ایرانپس از انتشار خبر کشف نفت در این شهر یک تیم ارشد تحقیقاتی جهت انجام کارهای نقشهبرداری و تحقیقاتی خود به وسیله هواپیما عازم این شهر شدند تا بدینوسیله مقدمات اولین فرود هواپیما در این شهر و ساخت اولین فرودگاه آغاز شود. این فرودگاه هماکنون با نام فرودگاه شهید آسیایی در خدمت هواپیمایی نیروی زمینی ارتش (هوانیروز) میباشد. 7 اولین و مجهزترین بیمارستان کشور 8 اولین و مجهزترین آزمایشگاه طبی در کشور 9 اولین کارخانه شیر پاستوریزه در کشور 10 اولین واحد نوشابهسازی در کشور 11 اولین کلوب تفریحیبا نام باشگاه مرکزی که در سال 1298 در این شهر ایجاد شد و شامل امکاناتی از قبیل: سینما، استخرهای شنا، بولینگ، زمینهای تنیس، میزهای بیلیارد و پینگ پنگ و سالن فوتبال و مهمانسرا میباشد و هماکنون پس از گذشت نزدیک به یک قرن به فعالیت خود ادامه میدهد. 12 اولین پیست و تیم دوچرخه سواری 13 اولین باشگاه گلف بانوان 14 اولین باشگاه گلفدر منطقه گلف بین محلات کلگه و بی بیان قرار دارد و هماکنون جزو مجهزترین باشگاههای گلف ایران میباشد. همچنین محل استراحت بازیکنان تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان در مهمانسرای این باشگاه میباشد. 15 اولین استخر شنا در ایراندر محل باشگاه مرکزی قرار دارد و اولین استخر مدرن ایران بهشمار میآید که قهرمانان زیادی را به ایران و آسیا معرفی کردهاست. 16 اولین باشگاههای ورزشیاز جمله باشگاه والیبال، پینگ پنگ گلف، شنا، فوتبال، راگبی. 17 اولین باشگاه سوارکاری در کشور 18 اولین باشگاه اسکواش در کشور 19 اولین پالایشگاه نفت در ایران و خاورمیانهدر کنار کارخانه گوگردسازی بی بیان احداث شد و محل تصفیه نفت خام در خاورمیانه بود. 20 اولین واحد بهرهبرداری نفت در ایران و خاورمیانهبنام شرکت نفت ایران و انگلیس که کار بهرهبرداری نفت را انجام میداد. 21 اولین کارخانه گچ در کشور 22 اولین زمین فوتبال رسمی در ایران و خاورمیانهزمین فوتبال میدان که هماکنون با عنوان ورزشگاه شهید بهنام محمدی در اختیار تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان میباشد. 23 اولین و مجهزترین بیمارستان کشور 24 اولین و بلندترین پل فلزی ایران و خاورمیانهبیش از صد سال پیش بر روی رودخانه تمبی احداث شد. 25 اولین فرستنده خصوصی در ایران و خاورمیانهبا نام رادیو نفتون. 26 اولین تله کابین در کشور و خاورمیانه 27 اولین شهر صنعتی در ایران 28 اولین موزه زمینشناسینام محلههای مسجد سلیمانباشگاه مرکزی:ورودی مسجدسلیمانسرمسجد: این محله به علت آثار باستانی که روی تپهای بالای آن وجود دارد و منسوب به سلیمان است، سرمسجد نامیده شد. نامگذاری مسجدسلیمان در دیماه 1303 شمسی هم به علت همین آثار میباشد.نمرهیک: مرکز شهر مسجدسلیمان است و به علت وجود "چاه شماره یک" (اولین چاه نفت ایران - خاورمیانه) در این محله، به این نام معروف شد.کلگه: به علت وجود تپهای باستانی به نام "کلگه زرین" یا کلگه زری، کلگه نامیده شده و از اولین محلههای مسجد سلیمان است که قدمت باستانی بسیاری دارد و در تشکیل شهر مسجد سلیمان سهم بسزایی داشتهاست.هوانیروزتلخابنفتکباغ چشمهعلیباشگاه سوارکارانچهاربیشهنصیرآبادکولرشاپ Cooler Shop : نام خود را ازیکی از ادارات شرکت نفت گرفتهاست.ریل وی یا Rail Way : به خاطر وجود یکی از ایستگاههای قطار در این محله به این اسم نامیده شدهاست.بازار چشمهعلی: در گذشته چشمهای با همین نام در این محله وجود داشتهاست. همچنین بازارچه قدیمی در این محله احداث شد که از رونق خوبی برخوردار بود و اکثر ساکنان محلات شمالی شهر برای تهیه مایحتاج خود به آنجا میرفتند. با زار چشمه علی بعلت وجود چندین مدرسه قدیمی، شعبه قدیمی بانک ملی، زبانکده، بهداری، کودکستان، بازارچه، باشگاه، پارک جنگلی و خانههای سازمانی نفت و ارتش، از قدیم یکی از امنترین و بهترین محلات شهر بودهاست.لین اصفهانیهامحله حسین قصاب مال گندلیها: که در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی به کوی کاوه مشهور بودهاست و هنوز در فیشهای آب و برق نام کوی کاوهنوشته میشود و نامهای پیش گفته فقط جنبه شفاهی دارند.لین هندیها: درابتدا محل اقامت کارکنان هندی بوده و اکنون کاملا از بین رفتهاست.دره گلگیریهامال جونکیسرکورهها که بعلت وجود معدن گچ و کورههای گچ پزی به این اسم نامگذاری شد.مال شنبه کوی شهید لرستانیپنج بنگلههشت بنگله:بنگله به خانههای ویلایی لوکس کارمندان عمدتا خارجی شرکت نفت که به همراه خانوادههایشان در آنها زندگی میکردند، گفته میشودشاهنشینمالکریمنمره یازدهدرهاشکفت: محلیها آن را دراشکفت میخوانند. اشکفت در گویش بختیاری به معنی غار است.نمرهدوپانسیون خیامسی برنج ( C . Branch )کمپ کرسنت ( Camp Crescent ) که کرسنت به معنی تپه یا قله میباشد. (نام کمپی که روی تپه ساخته شده)اسکاچ کرسنت ( Scotch Crescent )کمیک لب کرسنت Chemic Lab : منطقهای که آزمایشگاه شیمیایی نفت در آن احداث شده بود.نفتونپشتبرجباغ ملیافرمبی:محلهای که پشت گاراژ شرکت نفت، بین باغ ملی و محله پشت برج قرار دارد. در گذشته در این محله ادارهای با نام اداره تعمیرات راه و ساختمان منطقه وجود داشتهاست. نام انگلیسی این اداره Field Road Maintenance And Building بوده و حروف اول نام این اداره ( F . R . M . B ) است. انگلیسیها در آن زمان نام این اداره را به صورت خلاصه یعنی (اف، آر، ام، بی) و با سرعت افرمبی تلفظ میکردند. این نام، بعدها در گویش محلی بهافرمبی تغییر کرد.مین آفیس: اداره مرکزی شرکت نفت ( Main Office )سبزآباد: این محله در مرکز شهر مسجدسلیمان قرار دارد و قسمتی از محله نمره چهل میباشد. یکی از محلات قدیمی مسجد سلیمان میباشد که در حال حاضر هنرستان شبانهروزی کار و دانش امیرکبیر مسجد سلیمان که در گذشته دانشسرای تربیت معلم تربیت معلم مسجد سلیمان بود و قبل از انقلاب هم دبیرستانی مخصوص ادبیات بود و در گذشته بزرگترین هنرستان غرب کشور بود که افراد از شهرها و استانهای مختلف کشور در این مکان تحصیل کرده و آموزش دیدهاند. در حال حاضر قسمتی از این هنرستان به کتابخانه عمومی شهید بهنام محمدی مسجد سلیمان تبدیل شدهاست.نمرهچهلپشت کوهدرهخرسانبازار شوشتریهادره سوکیاسنمرههشتبیبی یان:که در گذشته بسیاری از کارخانهها و پالایشگاهها در آن فعالیت میکردندظلم آبادمرغ آبادشیخآبادشالوالین فرهنگیانمال بالا عیدی مختارچهارراه خانعلی طاهریخواجهآبادنفتآبادتمبی: از مناطق قدیمی و در فاصلهای نسبتا دور از شهر و در کنار رودخانه فصلی مسجد سلیمان به همین نام قرار دارد.منابع: کتاب پارسوماش،شهرداری مسجد سلیمان،دانشنامه آزاد ویکی پدیا،ویکی بختیاری
|
نوروز در چه کشورهایی تعطیل است؟ اول فروردین ( 20 یا 21 مارس)، آغاز بهار و آغاز تعطیلات نوروزی فقط در ایران تعطیل رسمی نیست. بعضی کشورهای دیگر هم به نام نوروز یا نامهای دیگر در این روز تعطیل هستند:افغانستان: نوروز ( Nowrooz )جشن گرفتن نوروز در افغانستان از سال 1996 تا 2001 از سوی طالبان ممنوع شده بود. در افغانستان مردم در این روز گل میکارند، به مساجد میروند و بزکشی میکنند (بازیای که در آن عدهای سوار بر اسب برای برداشتن لاشهی یک بز و انداختن آن به محلهای مشخص رقابت میکنند).بزکشی، افغانستانآذربایجان: نوروز ( Novruz )طبق قانون کار در آذربایجان، نوروز به مدت پنج روز تعطیل است. بعد از ایران، طولانیترین مدت تعطیلات نوروز را آذربایجان دارد. در زمان شوروی سابق، جشن نوروز غیررسمی و در زمانهایی غیرقانونی بود. مردم آذربایجان هر روز نوروز را به نام یکی از عناصر چهارگانه (آب، آتش، خاک و باد) جشن میگیرند، لباس نو میپوشند، گل و گیاه میکارند، خانه تمیز میکنند، تخم مرغ رنگ میکنند و شیرینیهای محلی مثل شکرپوره و باقلوا درست میکنند. آذربایجانیها میزی شبیه سفرهی هفت سین به نام "سمنی" دارند که در آن سبزه، تخم مرغ نقاشیشده، شمع و حداقل هفت ظرف مختلف هست. "کسا" و "کسل" دو شخصیت نمادین نوروز در آذربایجان هستند که معمولا با لباس قرمز نمایش اجرا میکنند.سفره سمنی، آذربایجانقزاقستان: نوروز ( Nauryz )از سال 2009 از اول تا سوم فروردین به مدت سه روز در قزاقستان "تعطیلات بانکی" است.قزاقها غذایی به نام nauryz - koje دارند و معتقدند هر چه بیشتر از این غذا بخورند سال بهتری دارند. این غذا سوپی شامل هفت ماده است: آب، گوشت، کره، آرد، برنج یا ارزن، نمک و شیر است. هر کدام از این مواد نماد چیزی هستند: رشد، شانس، شادی، سلامتی، ثروت، عقل و یاری آسمانی. سوار شدن بر نوعی تاب به نام آلتیباکان، خوردن شیراسب، اسببازی و شعرخوانی از مراسمهای دیگر نوروز در قزاقستان است. غذای محلی قزاقستان، nauryz - koje قرقیزستان: نوروز ( Nooruz )در قرقیزستان از سال 1991 و پس از استقلال این کشور از شوروی سابق نوروز به صورت ملی جشن گرفته میشود. کشتی، تیراندازی با کمان و اسبسواری از جمله مراسمهای سنتی این کشور در نوروز است. تمیز کردن خانه، بیرون انداختن وسایل اضافی و تزیین کردن خانه و شهر از جمله مراسمهای نوروزی قزاقستان است. غذای محلی نوروز در این کشور "سومالاک" است که عنصر اصلی آن یکی از غلات مانند گندم است اما طبق باوری قدیمی در آن هفت سنگ هم انداخته میشود. افسانه میگوید مادری فقیر هفت کودک داشت و غذایی نداشت که به آنها بدهد برای همین هفت سنگ در آب دیگ انداخت و زیر آن آتش روشن کرد و کمی خوابید. بعد از بیدار شدن دید دیگ پر از مواد غذایی شده است.سومالاک، قرقیزستانتاجیکستان: نوروز ( Navruz )نوروز در تاجیکستان دو روز تعطیل است. بزکشی و کشتی از جمله بازیهایی است که در نوروز تاجیکستان انجام میشود. هر خانواده میزی به نام "دستورخوان" دارد که مشابه هفتسین ایرانی شامل هفت چیزی است که با سین شروع میشود. در تاجیکستان هم مانند قرقیزستان، سومالاک پخته میشود. این غذا باید پیش از طلوع آفتاب نوروز پخته شود و قبل از خوردنش باید یک آرزو کرد. آرزویی که در سال جدید برآورده میشود.ترکمنستان: نوروز ( Novruz Bayram )در ترکمنستان هم نوروز دو روز جشن گرفته میشود. مراسم اصلی در روستایی در درهای نزدیک عشقآباد برگزار میشود. ترکمنها در این روز سوار اسبهای تزیینشده میشوند، بازارها را تزیین میکنند و غذاهای سنتی درست میکنند. یکی از مراسمهای نوروزی این کشور روشن کردن آتش و هفت بار پریدن از روی آن است. نوروز در ترکمنستانازبکستان: نوروز ( Navruz )نوروز در ازبکستان دو روز تعطیل است. ازبکها در نوروز نهضتی عمومی به نام "هشر" برای تمیز کردن و نوسازی خانهها و کل شهر دارند. مراسم نوروزی دیگر ازبکستان بویچچاک است. پسرها و دخترهای کوچک دستههای گل به در خانهها میبرند و عید را تبریک میگویند. پخت غذاهای خانگی هم از مراسمهای نوروزی دیگر ازبکستان است.نوروز در ازبکستانکردستان عراق: نوروز ( Eid Norooz )کردها نوروز را به عنوان جشنی زرتشتی پاس میدارند. و مهمترین رسم آنها پوشیدن لباسهای نو و رقصهای دستهجمعی است. کردها معتقدند پس از حکومت ضحاک، دیگر بهار به کردستان نمیآمد تا این که پس از قیام کاوه و کشتن ضحاک و آتش روشن کردن به مناسبت شکست ضحاک، بهار بالاخره به کردستان آمد. برای همین در نوروز آتش به عنوان نماد آزادی روشن میشود. برخی کردها این روز را به عنوان روز ملی کردها هم میشناسند.نوروز در کردستانآلبانی: نوروز ( Nevruz )طبق افسانههای آلبانی، خداوند در این روز جهان، خورشید و انسان را آفرید. کیومرث (پادشاه افسانهای آلبانی) و جمشید (سمبل شکوه آلبانی) در این روز به پادشاهی رسیدند و جشن گرفتند. همچنین جم (هفتمین فرزند حضرت آدم طبق عقیدهی آلبانیاییها) در این روز به آذربایجان رسید.علویان بکتاشی در آلبانی این روز را مصادف با تولد حضرت علی، ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه و روز به خلافت رسیدن حضرت علی میدانند.مردم در این روز نماز میخوانند، شیر مینوشند و اشعار مذهبی و "نوروزیه" میخوانند. برخی مردم آلبانی معتقدند تقدیر خدا برای سال جدید در شب نوروز اتفاق میافتد. مردم در این شب، لباسهای نو و زیبا میپوشند.نوروز در آلبانیژاپن: تعادل بهاریدر ژاپن به مناسبت پایان زمستان و آغاز بهار این روز تعطیل رسمی است. معمولا ژاپنیها در این روز به مقبرهی گذشتگانشان میروند.تعادل بهاری، ژاپننامیبیا: روز استقلالدر نامیبیا این روز را به مناسبت سالگرد استقلال از آفریقای جنوبی (از سال 1990 ) جشن میگیرند. منطقهی نامیبیا از 1881 تا پایان جنگ جهانی اول مستعمرهی آلمان بود، سپس مستعمرهی آفریقای جنوبی شد و پس از کشمکشهای سازمان ملل و جنگهایی و پس از برچیدهشدن نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی، بالاخره نامیبیا مستقل شد.روز استقلال، نامیبیاآفریقای جنوبی: روز حقوق بشردر آفریقای جنوبی سالروز تاسیس کمیسیون حقوق بشر این کشور تعطیل عمومی است.این کمیسیون در سال 1996 تاسیس شد. 36 سال قبل از آن، در همین روز حدود پنج هزار نفر در اعتراض به قانون گذرنامهی داخلی این کشور (قانونی برای کنترل جمعیت و جداسازی نژادی) روبروی ایستگاه پلیس منطقهی شارپویل آفریقای جنوبی تجمع کردند. پلیس به سمت جمعیت شلیک کرد و 69 نفر را کشت. این روز برای یادآوری مبارزه با تبعیض نژادی پاس داشته میشود.روز حقوق بشر، آفریقای جنوبیمنابع https :// www . officeholidays . comhttps :// ok . ruhttps :// publicholidays . euhttps :// www . advantour . comhttps :// www . journalofnomads . comhttp :// eurasia . travelhttp :// www . turkmenistan . ruhttps :// www . mircorp . com ویکیپدیای فارسی و انگلیسی
|
خانهای برای آینده تاریخ نمادساز در نگاه نخست نوآوری نوعی عناد و دشمنی با تاریخ و وضعیت فعلی ماست. هر نوآوری یعنی تخریب خلاقانهی گذشته و ایجاد مسیری نو! همانطور که نوپاها (استارتآپها) همهچیزشان در تقابل با سنت پیشینیان است. از پوشش کسانی که کار میکنند، تا کنسولهای بازی در محیط شرکت! اما واقعیت آن است که نوآوری بیش از اندازه به گذشته وابسته است. نوآوری تمامی هویتاش را از همان گشتهای میگیرد که به جنگش برمیخیزد! محیط شرکت نوپا به نوعی نه گفتن به محیط شرکتهای پیشین است! بر اساس همین تقابل است که در جهان، به تازگی نمادهای گذشته را تبدیل به نمادهای آینده میکنند! ایستگاه F در پاریس نمونهای قابل توجه است. این ایستگاه قدیمی قطار ( 1929 ) بازمانده از دوران پیش از جنگ جهانی دوم بود ایستگاهی که در قرن جدید، با سرعت سریع تحولات، تبدیل به ایستگاهی متروکه و از کار افتاده شده بود. همین نماد توسعهی گذشته، نه متروکه ماند، نه موزه شد! ایستگاه F امروز اصلیترین پایگاه حضور نوپاها، شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه و خلاقترین پاریسیها شده است. آنها نماد گذشته را تبدیل به نماد آینده کردند! پاریسیها خوب میدانند که باید نماد داشت! نمادی که آیندهی ما را به گذشته پیوند میزند! خانهی مستوفیالممالک مستوفیالممالک، یا همان جناب "آقا"، جد اندر جد حسابداران و خزانهداران دولتی بودهاند. از زمان شروع قاجار، که نیاز به حداقلهایی از بوروکراسی پدید آمد، "مستوفیالممالک" لقب این دیوانداران جدید خاندان آشتیانی شد. مستوفیالممالک باید میتوانست حساب کتاب کند، امور مالی و مالیاتی را مدیریت و سیاست کند. مستوفیالممالکها حاملان ورود به دورهی جدید بوروکراسی در ایران بودند. اما میرزا حسن مستوفیالممالک، تنها میراثدار خانودهاش نماند. او که از 12 سالگی مستوفی ایران شده بود، طرفدار مشروطه بود. او پس از مشروطه به همراه مصدق، مجمع انسانیت را تاسیس کرد و تا پیش از به توپ بستن مجلس، در نوسازی ساختار ایران کوشید. نخستین جلسه هیات دولت پس از مشروطه در خانهی مستوفیالممالک تشکیل شد. زمین دانشگاه الزهراء فعلی از موقوفات اوست، او باغی را وقف کرده بود برای تشکیل مدارسی برای دختران. خانهی نمادین در جلسهی گذشتهی شورای معاونین وزارت ارتباطات، تصمیم جمعی گرفته شد تا "خانه مستوفیالممالک" را که تاریخ تحولاتی را در حافظهی خود دارد، تبدیل به نماد آینده هم سازیم. خانهای که امروز متروک در گوشهای از تهران افتاده است. "خانه مستوفیالممالک" را به عنوان "خانهی نوآوری و نوپاها" در نظر گرفتیم خانهای که در آن تحولات دیوانداری، تشکیل نخستین کابینه پس از مشروطه و محل داوری میان بازاریان و حکومت بود. وزیر، پیشنهاد جناب هادیان و تصمیم شورا را تایید کرد تا پس از بازسازی و مرمت تبدیل به محلی برای رویدادهای نوآورانه شود هرچند از این خانه بخش عمدهای رفته است اما آنچه باقی مانده است نیز ذیقیمت است. امیدواریم "خانه مستوفیالممالک" به سرعت تبدیل به خانهای نمادین برای تحول و نوآوری شود خانهای برای آینده!پ.ن.: در چند نشستی که با متخصصین میراث فرهنگی برگزار شد، آنان از رویکرد حیات در میراث فرهنگی سخن گفتند. از اینکه امروز در دنیا، ابنیهی تاریخی کمتر موزه میشوند، اینکه موزه کردن یک مکان تاریخی یعنی مردن آن. متخصصین تاکید داشتند که در ساختمانهای تاریخی میراث فرهنگی باید حیات جریان بیابد و به همین دلیل است که استفادهی مناسب از ساختمانها، همراه با رعایت جنبههای تاریخی، بهترین شیوهی حفظ تاریخ و آثار تاریخی است.
|
قحطی در زمان ناصرالدین شاه قاجار نان و گوشت درتمام دوره قاجار دغدغه اصلی مردم بود و غالبا مردم ازکمیابی نان و گرانی گوشت ناراحت بودند. دلیل اصلی آن نیز احتکار و انحصار این اقلام بود.گوشت درتهران در انحصار کامران میرزا نایب السلطنه فرزند ناصرالدین شاه بود. عمال اوبه بیرون ازشهر میرفتند و گوسفندها را از رعایا خریداری و سپس به سه تاچهار برابرقیمت خریداری شده به قصابان میفروختند.درنتیجه گرانی گوشت چندین بارنزدیک بود کاربه اغتشاش بکشد. شاه مجبورشد تعدادی سربازان نظمیه را موظف نماید تا از ولایات اطراف تهران گوسفند خریداری و باهمان قیمت درتهران به قصابان بفروشند. درنتیجه اینکار قیمت گوشت به یک چهارم سابق رسید.هنوز یک ماه از اجرای این طرح نگذشته بودکه نایب السلطنه و مادرش، مبلغ قابل توجهی رابه ناصرالدین شاه پیشکش کردند. درنتیجه شاه خرید و کشتار گوسفند توسط سربازان را قدغن و ممنوع اعلام کرد و دوباره نایب السلطنه و نوکرهایش یگانه وارد کننده گوشت به تهران شدند و قیمت گوشت مثل سابق گران شد.درشهرهای دیگرنیز وضعیتی مشابه وجود داشت. امیرنظام پیشکار آذربایجان به ناصرالدین شاه تلگراف زدکه مردم گرسنه هستند و اجازه خواست تا انبارهای بزرگترین محتکرین غله را بگشاید و غلات را به بهای عادله بفروش رساند.شاه موافقت کرد اما تاکید نمودکه امیرنظام تنی چند از بزرگترین محتکرین راکه از نزدیکان شاه بودند استثنا قرار داده و با انبارهای ایشان کار نداشته باشد! امیرنظام پیرو دستور شاه، تصمیم میگیرد محتکرین درجه دوم را تحت فشار قرار دهد. دراین مرحله نیز با مخالفت ولیعهد و ممانعت او روبرو میشود و کاری از پیش نمیبرد.سرانجام او که گرسنگی مردم را میبیند علیرغم سفارش شاه به انبار بزرگترین محتکر شهر "نظام العلما" هجوم میبرد. عمله نظام العلما به سوی ماموران تیراندازی میکنند و حدود 20 نفر دراین درگیریها کشته میشود. اما مقداری گندم بدست مردم میرسد.شاه این اقدام امیرنظام را خودسرانه میخواند و او را بشدت توبیخ مینماید.ادوارد براون حکایت عامیانهای نقل میکند که گویای سختی اوضاع معیشت و گرسنگی زیاد مردمان آن روزگار است.سه مسافر اصفهانی، شیرازی و خراسانی در راهی میرفتند. شبی قاب "سینی" پلویی بدست میآورند. قرارمیگذارند هرکس نتوانست درمورد ولایتش شعری بسازد، او را از پلو خوردن محروم نمایند.اصفهانی میگوید: از صفاهان میوه هفترنگ میآید برون.شیرازی میگوید: آب رکنآباد ما از سنگ میآید برون.نوبت به خراسانی میرسد و دستپاچه از بیم آنکه از قاب پلو بینصیب گردد فیالبداهه میگوید: از خراسان مثل منه الدنگ میآید برون!منابعخاطرات کلنل کاساکوفسکیتاریخ ادبی ایران، ادوارد براون
|
معروفترین بناهای تاریخی ایران مکانهای تاریخی ایران شما را با اسالت پیشینیان آشنا میکند. از این میان سنگنبشتهها و بناهای تاریخی در گوشه و کنار کشورمان، گواه معتبرتری برای حضور پر رنگ سلاطین و امپراطوریهای بزرگ ایران است. آنچه مایهی تحسین توریستها در ایران می شود، معماری بی نظیر، کاشی کاریهای تزیینی و شاهکارهای مهندسی بناهای باستانی و قدیمی است که هم اکنون نیز بی مهابا پیشتاز در عرصهی رقابت با دیگر آثار تاریخی یونسکو میباشند. اگر اهل باستان شناسی هستید یا گردشگری را پیشه میکنید، قطعا بازدید از معروفترین بناهای تاریخی ایران، برایتان جذاب خواهد بود. در این مطلب با لیستی مهیج از بهترین و معروفترین قدیمیترین بنای تاریخی ایران همراه شما خواهیم بود، پس تا انتها همراه ما باشید.معروفترین مکانها و بناهای تاریخی و باستانی در ایرانبرای دیدن این بناهای تارخی و زیبا پیشنهاد میکنم با آژانس احمدزاده مشهد همراه باشید.معماری منحصر به فرد سیستم هیدرولیک شوشترسیستم هیدرولیک تاریخی شوشتر یکی از معروفترین بناهای تاریخی ایران و نشانی از هوش و ذکاوت مردم این دیار در هدایت و استفاده از آبهای دو رودخانه دز و کارون است. مردم ایران از معماری عجیب و خاصی برای به حرکت درآوردن آسیابهای صنعتی و تولید آرد استفاده کردهاند. آنچه مایه حیرت توریستها و مسافران تور شوشتر می شود، سیزده اثر تاریخی از آسیاب و آب بند و آبشار گرفته تا کانالها پلها و تونلهای هدایت آب که از دوران ساسانیان و قرن 3 میلادی تا به امروز در این مکان تاریخی پابرجا مانده است. این منطقه جزو آثار ثبت شده در فهرست جهانی یونسکو و سازمان ملل است که برای دیدن 40 آسیاب آن باید خودتان را به 90 کیلومتری شهر اهواز برسانید.شگفتی دنیای باستان در شهر سوخته استان سیستان و بلوچستانیکی از قدیمیترین آثار باستانی دنیا که قدمتی 5000 هزار ساله دارد و در 120 کیلومتری زابل واقع شده است شهر سوخته در استان جنوبی سیستان و بلوچستان است. این شهر قدیمی 3200 سال قبل از میلاد ساخته شده است. تمدن این شهر یکی از شگفتیهای بی نظیر باستانی در دنیا است. این شهر با مساحتی حدود 152 هکتار در برآمدگی میان دریاچه هامون و رود هیرمند بنا شده است.یکی از شگفتیهای شهر سوخته یافتن آثاری از اولین جراحی مغز انسان در 4800 سال پیش در این شهر است. آثاری در این شهر پیدا شده که نشان می دهد مردم این شهر در تولید کفش، ریسندگی، حصیربافی، سفالگری و ساخت ابزار فلزی مهارت داشتهاند. سایر نشانههای به جامانده در شهر سوخته روایت هایی از دانش پزشکی، کشاورزی و سیستم آبرسانی در ایران باستان است که شکوه و تمدن ایرانی را به رخ بینندگان می کشد.ردپای تمدن شهر نشینی در زیگورات چغازنبیل شوشاولین مکان تاریخی ایران که در فهرست آثار ملی یونسکو نیز به ثبت رسیده، چغازنبیل است. این بنا حدود 1250 سال پیش از میلاد و در دوران تمدن ایلامیها و برای پرستش رب النوع گال و اینشوشیناک ساخته شده است. قطع به یقین از عمر این سازه قدیمی، سه هزار و پانصد سال می گذرد.برای بازدید از این سازه خشت و گلی تاریخی، باید 45 کیلومتر از شهر شوش دور شوید تا این سازه آجری مربع شکل به طول و عرض 105 در 105 را از نزدیک ببینید. چغازنبیل با ارتفاع 52 متر در پنج طبقه ساخته شده که امروزه فقط دو طبقه از آن با ارتفاع 25 متر باقی مانده است. بنای اصلی شهر یک رصد خانه یا تقویم آفتابی بوده که چون بنایی مقدس محسوب می شده از بهترین مصالح ساختمانی در ساخت آن استفاده شده است. در این شهر قدیمی ترین تصفیه خانه ایران، کتیبهها و سنگ نوشته هایی می بینید که پیچیدگی هنر معماری ایران را به خوبی نشان میدهد. بلندای معماری ایران بر گنبد قابوس در گنبدمفتخریم که شما را به دیدن یکی از بلندترین برجهای آجری دنیا در مرکز شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان دعوت کنیم.این برج قدیمی از مکانهای تاریخی ایران است که در قرن یازده میلادی ساخته شده و بی نظیرترین سازههای آجری جهان است که شاهکاری از معماری ایرانی در شهر گنبد کاووس است. بلندی این برج به همراه پی آن 75 متر است که با احتساب گنبد 18 متری، ارتفاعی بیش از 90 متر دارد. این ارتفاع برای برجی آجری در آن دوران یک شگفتی معماری محسوب می شود. کتیبهای بر سینه کوه بیستون کرمانشاهیکی از معروفترین بناهای تاریخی ایران سنگ نوشتهای در دل کوه است که در غرب کشور و 30 کیلومتری کرمانشاه واقع شده است. اولین سوالی که به ذهن هر بیننده ای میرسد این است که چطور این بنا در هفتمین صخره مرتفع جهان با ارتفاع صد متری ساخته شده است. ضمن آن که کدام قلم قدرت شکافتن سنگ ها و این هنرنمایی در دل کوه را داشته است؟اگر دوست دارید بدانید در دل این کتیبه چه چیزی حک شده باید بگوییم داستان فتح داریوش بزرگ و وقایع سالهای اول حکوت داریوش است که بر سینه این کوه ثبت شده است. تصویر آخرین پادشان ساسانی، خسرو پرویز و اردشیر دوم را نیز میتوانید در این بنای تاریخی ببینید. هدف داریوش بزرگ از این سنگ نوشته معرفی خود، آثار و حوادث زمان پادشاهی اش است. این سنگ نوشته به دو زبان عیلامی و متن فارسی باستان است. آرامگاه کوروش کبیر در محوطه تاریخی پاسارگادپاسارگارد در دشت مرغاب یکی مکانهای تاریخی ایران است که در فهرست آثار ملی یونسکو به ثبت رسیده است. در این منطقه که سابقه 3 هزار ساله دارد آرامگاه کوروش کبیر را نیز می توانید ببینید. از بخشهای دیدنی این بنای تاریخی، تل تخت یا تخت سلیمان، تالار عمومی، قصر مسکونی و باغ سلطنتی است. زندان سلیمان هم یک مجموعه سلطنتی در پاسارگاد است که برج سنگی آن 24 متر ارتفاع دارد.تخت جمشید شیراز، شکوه و اقتدار ایرانیاناز جمله معروف ترین بناهایی تاریخی ایران که در همه دنیا شناخته شده است، تخت جمشید شیراز است. این کاخ، بنایی زیبا به جا مانده از دوران باشکوه حکومت هخامنشیان است. ساختمان تخت جمشید به خوبی شکوه و اقتدار این حکومت را در آن دوران نشان می دهد.این بنای زیبا و خیال انگیز در زمان داریوش بزرگ، خشایار و اردشیر اول ساخته شده و قدمتش به 518 سال قبل از میلاد مسیح برمی گردد. حتی تصورش هم مایه افتخار است که هزاران سال قبل ایرانیانی با ذوق و قریحه بسیار عمارتی به این وسعت و عظمت را با این معماری عجیب برپا کرده باشند. برای بازدید از این بنای عظیم و زیبا بهتر است در تور شیراز شرکت کنید تا با اطلاعات راهنمایان تور اطلاعات بیشتری کسب کنید.دروازه ارگ، شناسنامه سمناندروازه ارگ سمنان از مکانهای تاریخی ایران است که وسط یکی از میدانهای شهر جا خوش کرده و هر روز ماشینها و آدمهای زیادی دورش می گردند. این اثر تاریخی که پیشینهاش به دروان قاجار برمی گردد، شناسنامه شهر سمنان است و گنجینهای ارزشمند برای مردم این شهر است.این دروازه دارای شش مناره و دو نمای شمالی و جنوبی است که کاشی کاری های خوش نقش و نگارش حکایتهای زیادی برای گفتن دارد. نقاشیهای دو سردر هلالی ارگ با رنگ هایی زیبا و فریب انگیز نبرد دیو و رستم و کتیبه ای نستعلیق را نشان می دهد. ارگ بم کرمان، بزرگترین بنای خشتی در قلب کویربزرگترین بنای خشتی جهان که در مجاورت جاده ابریشم واقع شده ارگ بم کرمان است. برای دیدن معروف ترین بنای تاریخی ایران در شهر بم باید از قلب کویر ایران شهر کرمان عبور کنید.تاریخ این سازه خشتی به قرن پنجم پیش از میلاد می رسد و جزو آثار تاریخی است که در لیست میراث یونسکو ثبت جهانی شده است. این بنا دژی بزرگ با گونههای مختلفی از معماری از جمله دیوار، حصار، برج و بارو، دروازههای متعدد، مسجد، بازار، کاروانسرا و غیره است.خاصترین بخش این قلعه، تقسیم بندی محلهها به بخشهای حاکم نشین یا همان بالاشهر خودمان و عامه نشین یا مرکز شهر است. در این قلعه ی قدیمی همه بخش هایی که یک شهر متمدن در نظر گرفته شده از سربازخانه و اصطبل و آسیاب گرفته تا خانه حاکم و برج دیده بانی. ارگ بم قلعهای مستطیل است که در دامنه صخرهای نه چندان بلند بنا شده است. خندقهای دور تا دور این شهر برای جوگیری از هجوم دشمنان حفر شده است. زلزله سال 1382 این اثر را تا حد زیادی تخریب کرد ولی با توجه و همکاری مردم و مسیولین و 12 کشور خارجی بازسازی و مرمت شد.معروفترین مساجد تاریخی در ایرانشکوه کاشی کاری ایرانی در مسجد جامع اصفهانحتما برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید این مسجد که 1400 سال قبل و پیش از ورود اسلام به ایران ساخته شده، روزگاری آتشکده ایرانیان زرتشتی بوده پس از ورود اسلام بر روی ویرانههای همان آتشکده این مسجد باشکوه بنا شده است.مسجد جامع اصفهان یکی از مکانهای تاریخی ایران و شاهکاری از هنر کاشی کاری هنرمندان چیره دست است. بر گنبد طاقی شکل و فیروزه ای این مسجد کاشیهای فیروزهای با مهارت و چیره دستی کنار هم چیده شدهاند و شکوه و عظمت معماری ایرانی را به همه دنیا ثابت کرده است.ترکیب هنر بیزانس و کلاسیک در این بنای باشکوه اسلامی جلوهای بی نظیر به آن داده است و آن را در لیست آثار یونسکو نیز به ثبت رسانده است. ان اثر تاریخی توریستهای زیادی را از آن سر دنیا به اصفهان کشانده، پس قطعا تماشای این مکان تاریخی، ارزش یک برنامه ریزی حسابی برای سفر به اصفهان را دارد. بلیط هواپیمای لحظه آخری اصفهان را میتوانید با نازلترین قیمت از سایت ایرانگردی احمدزاده خریداری کنید. بادگیرهای تابستانی مسجد امیر چخماق یزدیکی از مساجدی که از معروفترین بناهای تاریخی در ایران به شمار می رود مسجد امیر چخماق یزد است. این مسجد یکی از منحصر به فردترین مناظر و جلوههای تاریخی این شهر است که در دوره تیموریان ساخته شده است. کاشی کاری و معماری باشکوه آن زیبایی خیره کنندهای به این بنای تاریخی داده است. این مسجد با سردر بلند و مرتفع، ایوانهای زیبا و بادگیری که دارد گردشگران زیادی را به سوی خود کشانده است. دیدن بادگیر بلند قسمت تابستانی مسجد که یکی از هزاران بادگیر شهر یزد خالی از لطف نیست. معروفترین روستاهای باستانی و مکانهای تاریخی در ایرانروستای میمند کرمان، اولین تجمع انسانی دنیابرای دیدن یکی از نخستین مراکز تجمع انسانها در روی کره زمین آماده شوید. روستایی قدیمی با 406 خانه سنگی یا کیچه که نزدیک به 13 هزار سال است در این نقطه از زمین، پابرجا و استوار ایستاده است. فرهنگ، زبان و گویش قدیمی مردم این روستا نشانی از گذشته ها دارد و آداب زندگی و رسم و رسومات قدیمی هنوز در میان مردم رواج دارد.مخفیگاهی در غارهای کندوانماجرای غارهای 700 ساله کندوان، بسیار شنیدنی و جالب است. در سالیان دور مردمان آذرباییجان شرقی برای حفظ جان خود از دست مغولها به غارهایی فرار کردند که به خاطر صخرههای گنبدی شکلی که شبیه کندوهای عسل بود، به کندوان معروف شدند. ماندن مردم در این غارها باعث پیدایش روستای کندوان شد. این روستای صخرهای در 18 کیلومتری شهر اسکو قرار است و یکی از معروفترین بناهای تاریخی ایران به شمار می رود که برای توریستها بسیار محبوب و دیدنی است. میتوانید با انتخاب یکی از تورهای ایرانگردی سفری به یادماندنی به این مکان دیدنی داشته باشید. نگران جایی برای اقامت نباشید، هتلها و اقامتگاههای زیادی در نزدیکی این روستای خوش آب و هوا برای گذران شبی به یاد ماندنی و خاطره انگیز وجود دارد. گردشگری مهیج با تورهای ایرانگردی احمدزادهایران به همان اندازه که وسیع و پهناور است، دیدنیها و شگفتانههای تاریخی و باستانی زیادی را هم در دل خود دارد. آثاری که شاید شما اولین نفری باشید که آن را کشف میکنید! برای کسب چنین هیجانی دو راه دارید! یا میبایست دل به دریا بزنید، توشهی راه برچینید و گردشگری خودتان را از یک گوشهی نقشه شروع کنید و روزگار در سفر بگذرانید. این روشی است که علاوه بر زمان بر بودن احتمالا خستگی راه را بر تنتان میگذارد. ما مسیر آسانتری را به شما معرفی میکنیم همراهی با تورهای گردشگری و ایرانگردی احمدزاده.از مزیتهای تورهای گردشگری همین بس که علاوه بر داشتن یک سفر برنامه ریزی شده، از بیمه مسافرتی هم برخوردار میشوید. پس با خیال راحت چمدانتان را ببندید و مسافر تورهای داخلی احمدزاده شوید، ما بهترین گزینه را روی میز خواهیم گذاشت.در ادامه اگر خدمات بیشتری برای مسافرتهای خود نیاز داشتید، میتوانید تنها با یک کلیک، وارد سایت ایرانگردی و جهانگردی احمدزاده شوید.سایت ایرانگردی و جهانگردی احمدزاده یکی از معتبرترین مراجع بلیط هواپیما داخلی و خارجی، بلیط قطار، رزرو هتلهای داخلی و بین المللی است. همچنین میتوانید از خدمات ویژهی سایت احمدزاده برای صدور بیمه مسافرتی، اخذ ویزا و گرفتن وقت سفارت نیز بهره مند شوید.
|
ظلالسلطان و تاجر اصفهانی (برگی از تاریخ) ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار و حاکم اصفهاندکتر علی نیکوییظل السلطان پسر بزرگ ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان، چندین مرتبه از یک تاجر ثروتمند اصفهانی، به زور مقدار زیادی پول میگیرد. در هر نوبت، این پول چندین برابر مالیاتی بوده که به این تاجر بخت برگشته تعلق میگرفت..تاجر که از ظلم شاهزاده به ستوه آمده بود به تهران میرود و عریضهای در باب دادخواهی به ناصرالدین شاه مینویسد. شاه دستخطی برای ظل السلطان نوشت که رفع این شکایت کرده و بعد از این مراقبت نماید تا کسی اینطور مورد ظلم و تعدی واقع نشود..تاجر بدبخت با خوشحالی تمام دستخط شاه را گرفت و روانه اصفهان شد. بحضور شاهزاده رسید و دستخط شاه را تقدیم کرد و خود سر به زیر انداخت و منتظر ماند..ظلالسلطان به آرامی آنرا خواند و بعد با لبخند گفت واقعا که مرد شجاع و با جراتی هستی! باید این جسارت تو را یاد بگیرم! خب، مرد شجاعی مثل تو حتما قلب شجاع و بزرگی هم دارد! و من برای آنکه شجاعت تو را بیاموزم باید قلب بزرگ تو را ببینم!.سپس فریاد زد و میرغضبها را صدا کرد و گفت بیایید قلب این مردشجاع را به من نشان دهید! فراشها و میرغضبها بر سر تاجر بخت برگشته ریختند و دست و پاهای او را بستند و با کارد سینهی تاجر وحشتزده را شکافتند و قلب او را بیرون آورده و در سینی گذاشتند و نزد شاهزاده آوردند!.وقتی خبر این مجازات هولناک به من رسید واقعا تکان خوردم و ملاقاتهای خود را با این شاهزاده بخاطر آوردم که در ظاهر چقدر خود را شوخ طبع نشان میداد..آنچه که من دربرخورد و تماسهای خود احساس کردهام، ایل قاجار که سلسله کنونی ایران از این ایل است خشونت، بیرحمی و قساوت خود را بیشتر از مغولان به ارث بردهاند تا از ایرانیها..قجرها در حقیقت تورانی و از نژاد مغولها هستند، فقط مذهب آنها شیعه است بطور کلی هوش و استعداد و تحرک آنها کمتر از ایرانیان است و فقط در اعمال زور و لافزنی و سنگدلی از ایرانیهای آریایینژاد جلوتر هستند..منبعایران و ایرانیان عصر ناصرالدین شاه، سامویل گرین بنجامین سفیر آمریکا در ایران
|
آیا واقعا ایرانی هستیم ؟ دیگر تقویم هم بوی ایران را نمیدهد ..تعطیلات رسمی کشور ما به جز عید نوروز، همگی مذهبی، اون هم فقط شیعی هستند. ما یک تعطیلی ملی نداریم که به خاطرش جشن بگیریم. گویی اصلا اسطورهای در این خاک کهن نداشتهایم. برای تولد امامان شیعه جشن میگیریم روز زن از اعراب روز مرد از اعراب روز دختر از اعراب روز جوان، روز ازدواج، روز . و روز فوت آنها روز ماتم ماست، روز عزای این مرز و بوم است. اما تولد زرتشت، بزرگداشت کوروش که تمام دنیا با افتخار و سربلندی بر خود میبالند که چنین انسانهایی بر این کره خاکی قدم نهادهاند و همچنین حماسه آرش و بابک و . هیچگاه در تقویم رسمی ما نبوده و نیست. گویی اینجا ایران نیست و ما اصلا هویت ایرانی نداریم. اصالت کوروش چه شد ؟راستی ما چه هستیم؟ جشن مهرگان کجاست؟ جشن سده، تیرگان و . چه شد؟ هفته بزرگداشت فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، امیر کبیر و هزاران هزار پهلوان و اسطوره و . کجای تقویم ماست؟ ما چند بار ایام فاطمیه داریم، صفر و محرم و . اما به یاد بابک خرمدین کدام روز تعطیل رسمی است؟ بابکی که بخاطر جلوگیری از حمله اعراب به ناموس ایرانی قطعه قطعه شد، به یاد جنگ قادسیه و بزگداشت کشته شدگان وطن کدام روز در تقویم رسمی ما ثبت شده؟ آیا ما واقعا ایرانی هستیم . البته پای پیاده رفتن به اربعین مهمتر از بزرگداشت کوروش است.تقویمی که بوی ایران ندهد بوی بیتفاوتی به وطن خواهد داد ..چگونه به خدمان ایرانی میگوییم وقتی اوضاع اینگونه است ما ایرانی هستیم یا عرب ؟ هرچند با چنین وضعیتی نمیتوانیم بگوییم ایرانی هستیم ..____________________________________________________________________________________________پ ن : تا وقتی خودمون این مردم غیور ایرانی نخوان هیچی عوض نمیشه .
|
روشنفکران و رضاشاه روشنفکران و رضاشاه محسن ثروتی نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران از عصر ناصری به این سو نقشی بسیار تاثیرگذار و جریانساز بوده است،اغاز روشنفکری در ایران را نمیتوان به یک شخص ارتباط داد، روشنفکران در ارتباط با انقلاب مشروطه و اصلاحات حکومتی اقدام به نوشتن و چاپ مقالات بسیاری کردند،بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و به طبع آن هرج و مرج در کشور روشنفکران را به فکر فرو برد، رویدادهایی چون قرارداد 1907 ،استبداد صغیر، دردسرهای روسیه و شوستر ،جنگ جهانی و اشغال ایران و از همه مهمتر قرارداد 1919 و واکنش تند جامعه ایرانی به ان موجبات تفکری جدید بنام حکومت مقتدر مرکزی و استبداد منور را به عرصه نظری جامعه کشاند، مبحث سیاسی و ایدیولوژیکی روشنفکران ایرانی که اکثریت مقیم المان و فرانسه بودند تقریبا در یک زاویه بود، به نوعی یک تفاهم فکری برای رسیدن به هدفی مشترک،برای مثال مشفق کاظمی از نخستین نویسندگان رمان در ایران میگوید:" ما دی تاتور عاقل میخواهیم " ما دی تاتور فاشیست میخواهیم ." این سخن مشفق کاظمی دنباله همان استبداد منور است، البته با تفاوتهای اساسی، روشنفکران نسل اول ایران بر مبنای این نگرش اقدام به حمایت از حکومتی مقتدر و مستبد کردند که فرجامی خوشایند برایشان نداشت، ویژگیهای این روشنفکران متفاوت با نسلهای دیگر بود که امروز با توجه به یک اندوخته و تجربه تاریخی ما به تحلیل آن میپردازیم، روشنف ران آستانه مشروطیت تا پایان س نت په وی اول که روشنف ران متقدم و نسل اول در ایران ت قی میشوند ویژگیهایی داشتند که آنها را از روشنف ران دورههای بعدی تاری ایران متمایز میکند ،اهم این ویژگیها از حی خاستگاه طبقاتی، مبانی ف سفی و اندیشگی، نو نگرش به سنت و مدرنیته و نو راب ه با ح ومت مربوط میشود، این روشنف ران از حی خاستگاه طبقاتی عمدت به طبقه حاکم و نخبگان اقتصادی جامعه یعنی اشراف زمیندار، نزدی ان به دربار تع داشته و یا فرزندان کارمندان عالیرتبه دستگاه دولتی یا فرزندان نظامیان ردهبا بودهاند،ودارای تحصیلات عمدتا مدرن و مخالف سنتهای مکتبخانه ایی، از نظر جهانبینی و مبانی اعتقادات ف سفی عمدت لیبرال، مدرنیست، رفرمیست، مخال سنتهای دینی و دلبسته میراثهای ف ری و اندیشگی ایران باستان، معتقد به حکومت قانون و ایجاد مجلس و دولت پاسخگو،این روشنف ران بعدها به گرای ها و مشربهای مخت تقسیم شدند ولی روی هم رفته سرچشمه اندیشههای روشنف ران ایرانی بیشتر به زادگاه اندیشه تجدد یعنی غرب اروپایی برمیگردد ، روشنف ران این دوره عمدت در پی دگرگون کردن باورهای قدیم، م و سنتها و درانداختن طرحی نو در نگرشها، طرز ف رها و کن های اجتماعی و عمومی ( روابط و مناسبات مردم ) و نیز عمدت س و ر و ئیک بودهاند ، روشنف ران نسل اول به جنبههای " اثباتگرایی مدرنیت " بی از جنبههای دیگر آن از قبیل دموکراسی و حقوق بشر توجه کردهاند و در نتیجه عمدت به سمتی روی کردند که تمام به صنعتی شدن، ع م، فناوری و ایدئولو ی توسعهگرا ختم شد ، و نتیجه نهایی این طرفداری از استراتژی توسعه آمرانه، پیدای ر یم دی تاتوری و شبه مدرنیسم په وی اول بوده است ،دوره سلطنت رضاشاه به دلیل تلاش حکومت برای ت سیس دولت مدرن و گسترش غربگرایی و تلاش شخص رضاشاه و روشنفکران همراه و همر ی وی برای کسب مشروعیت سیاسی از طریق پیوند دادن سلطنت پهلوی با پادشاهیهای باستانی ایران، یک مقطع دورانساز و موثر در شکل دهی بنیانهای فکری ایران نوین به شمار میرود،در این میان ناسیونالیسم که به عنوان یکی از ایدیولوژیهای اصلی و ماهوی جریان تجدد خواهی، با پیروزی انقلاب مشروطیت در فضای سیاسی و فرهنگی ایران تثبیت شده بود، از یک نقش محوری در تحولات فکری عصر پهلوی اول برخوردار شد، از سوی دیگر، ناامنی و ناکارآمدی گسترده بعد از دوران مشروطه که در بالا به آن اشاره کردیم موجب گرایش هر چه بیشتر روشنفکران و رجال سیاسی آن عهد به سوی ملیگرایی و مظاهر اصلی آن همچون دولت ملی برای ایجاد ثبات و امنیت و توسعه در ایران شد، در چنین فضایی رضاخان پا به عرصه قدرت سیاسی گذاشت و توانست با در دست گرفتن اقتدار نظامی و ایجاد ثبات و امنیت نسبی در کشور، وجهه خوبی برای خود به دست آورد و سپس، با اتخاذ ایدیولوژی ناسیونالیسم تلاش کرد تا ضمن رسیدن به مقام سلطنت ایران، برای حکومت خود مشروعیت سیاسی استواری فراهم کند، روشنف ران عصر رضاشاه نیز به دستههای مختلف تقسیم شدند که از حی نو راب ه با ح ومت چندان به ح ومت نزدیک بودهاند که پارهای از آنها را میتوان روشنف ران ح ومتی لقب داد ، روشنف رانی مانند داور، فروغی و ع یاصغر ح مت از آن جم هاند که مقامهای مهمی را بدست اوردند که البته همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم سرنوشت خوشایندی نداشتند،بسیاری چون دکتر مصدق،محمدتقی بهار و علی اکبر دهخدا نیز رفته رفته به انزوا رفتند،در عصر رضاشاه یکی از مهمترین تفکرات روشنفکران چه حکومتی و غیرحکومتی تفکر و نگاه لاییک به دولت بود، بسیاری از این روشنفکران در دوران رضاشاه نقش مهمی در ساخت و پرداخت ایدیولوژی ملیگرایی بازی کردند، در آن دوران، ایران شاهد مدرن شدن حوزههایی از زندگی فکری و سیاسی است و نوآوریهای رضاشاه بی ارتباط با شخصیت خاص خود او نیست که کوشید تا با تکیه بر برداشتی آمرانه از تجدد، ایران را وارد دوره تازهای از حیات خود کند، در دورانی که ناسیونالیسم ایدیولوژی غالب زمانه بود او وطن پرستی و یا ناسیونالیزم را بعنوان ایدیولوژی خود پذیرفت،مسیله حجاب و کلاه پهلوی که از تندترین نظرات رضاشاه پهلوی بود عمیقا نشان دهنده سطح تقلیل یافته تجدد در نگاه و نگرش فرهنگی او به جامعه بود که موجبات دوری هرچه بیشتر مردم و روشنفکران از حکومت شد،رضاشاه بعنوان یک نظامی باتجربه و فاقد سواد آکادمیک در نگرش بسیاری از همراهانش تجددخواه بود و بدون انکه الگوی روشن و دقیقی از روند تجددخواهی داشته باشد و چون فاقد چنین الگویی بود در نتیجه بسیاری از روشنفکران را در کنار خود گردآورد و این روشنفکران نقش مهمی در روند مدرن کردن ایران داشتند،روشنفکرانی چون فروغی، داور،تدین،فیروز، تیمورتاش و . با جذب شدن در بوروکراسی دولتی در انتقال افکار و عقاید و خلقیات مدرن در ایران اثر گذار بودند، این مدرنگری در چند حوزه انجام گرفت، در حوزه قضایی علی اکبر داور که از درس خواندگان ایرانی در سوییس بود و در رشته حقوق تحصیلات خود را به پایان رسانده بود با ورود به ایران نقش مهمی در شکلگیری دستگاه دادگستری در سال 1306 بازی کرد، در حوزه تاسیس نهادهای آموزشی مدرن و مخصوصا تاسیس دانشگاه در سال 1313 باید از علی اکبرسیاسی و نقش او در تاسیس دانشگاه یاد کرد، در حوزه مدرنگری زبان و تاسیس فرهنگستان اول نیز روشنفکران نقش مهمی داشتند، در این حوزه میتوان از تاسیس فرهنگستان اول نام برد، حکومت پهلوی "مثل همه حکومتگران چیزی از زبان و مسایل آن نمیدانست این روشنفکران درون حاکمیت بودند که بر بنیاد روح ناسیونالیستی چیره برفضای آن دوران اندیشه برپا کردن فرهنگستان را پیش آوردند و ضرورت آن را به رضاشاه فهماندند"، در کنار این نهادهای مدرن باید از تاسیس نهادهای دیگری چون ارتش، ثبت احوال و شناسنامهدار کردن ایرانیان نیز یاد کرد،این نهادها بدون وجود روشنفکران و تفکرات آنها امکان ظهور و فعالیت در بدنه اجتماعی را نداشتند، همزمان با این کارها مجددا باید از اقدامات خودسرانه رضاشاه برای به کرسی نشاندن افکارش چون کلاه پهلوی در سال 1307 برای مردان و منع حجاب در مکانهای عمومی در سال 1314 برای زنان نام برد، ارتباط روشنفکران و رضاشاه در گذر زمان بر اثر تثبیت قدرت مرکزی رو به افول رفت، تناقض اشکار مدرنیته در ذهنیت رضاشاه و روشنفکران ضرباتی سنگین بر بدنه روشنفکری حکومتی و غیرحکومتی وارد اورد، اقدامات شبه مدرنیستی رضاشاه با حمایت و پشتیبانی همین روشنف ران آغاز شده بود اما برخی روشنف ران ایران که خود پشتوانه ف ری زم برای اص حات و نوسازی را فراهم کرده بودند، بهتدریج و پس از بروز خص تهای استبدادی در رضاشاه، از نظام سیاسی حاکم فاص ه گرفتند ، شاه چون نتوانست برای نهادهای ح ومتی خود پایگاههای اجتماعی زم را بهدست آورد و از آنجا که بدون کمک یک حزب سیاسی سازمانیافته ح ومت میکرد و اقدامات نوسازیاش نیز آماج حم ت مداوم سنتگرایان بود ، با از دست دادن حمایت روشنف ران ناگزیر شد که از شدت و دامنه اص حات و نوسازی ب اهد و این تمهید ناگزیر، نهفقط ت ول ساختار اقتصادی کشور و از آن طری سرعت حرکت نوسازی را دچار وقفه کرد ب ه هم پادشاه توسعهگرا و هم اجتما در حال نضج روشنف ری کشور را در مقابل حم ت مداوم سنتگرایان آسیبپذیر ساخت ،ارزیابی نادرست از سیاستهای بینالم ی و اشتباه کاری در سیاست خارجی و به تبع آن زمینهسازی ناخواسته و ناآگاهانه اشغال خا ایران توسط متفقین و سقوط و تبعید رضاشاه و وابستگی سیاسی ناگزیر پسرش که پس از وی توسط متفقین به روی کار آورده شد را باید پیامد اجتنابناپذیر ناهمسویی نیروهای اجتماعی داخ ی و تعار سه سویه میان شاه، روشنف ران و سنتگرایان دانست که بهطور طبیعی به از دست رفتن پایگاه اجتماعی و سیاسی روشنف ران منجر شد ،در بدنه اجتماعی منتقد حکومت به غیر از منتقدان سنتی روشنفکران متاثر از مارکسیسم نیز وجود داشتند که با تثبیت قانون منع فعالیتهای کمونیستی در سال 1310 یا زندانی شدند یا به صورت مخفی فعالیت کردند،گروه 53 نفر نمونه بارز این گروهها بود، تقی ارانی یکی از مهمترین روشنفکران چپی بود که قربانی استبداد رضاشاه شد،او بر تناقضات حکومت تاکیید داشت و با تکیه بر آن نظام را به چالش کشید،او که مانند بسیاری از همنسلان خود آغازگر نسل دوم روشنفکری یا به عبارتی روشنفکران مارکسیستی بود،او نق مهمی در ش لگیری و سازماندهی فعالیتهای انتقادی این گروه ع یه نظام توتالیتر وقت ( په وی اول ) داشت ، ارانی که به همراه سایر اعضای گروه 53 نفر در 1316 دستگیر شده بود در ج سه م اکمهاش ضمن به چال کشیدن نظام ی هتاز وقت بر این ن ته ت کید گذاشت که :اگر میخواهید لباس غربی، مد غربی، نهادهای غربی، ت نولو ی غربی و شیوه زندگی غربی را اقتباس کنید باید ف سفههای غربی را نیز اقتباس کنید ( ابراهامیان 147 ) با بررسی حکومت رضاشاه مهمترین نکته مورد توجه عدم ارتباط مناسب بین روشنفکران و حکومت است، گرچه در ابتدا این ارتباط مقاوم و مفید بود اما قدرت روزافزون رضاشاه و ماهیت حکومت دیکتاتوری غیرپاسخگو فاصله را افزایش داد و موجبات دوری طبقه متوسط و روشنفکران از حکومت شد،گرچه رضاشاه در اواخر حکومت طبقهای جدید از بورژوای پوشاکی را با اصلاحات سرسختانه خود در اختیار داشت اما این طبقه مربوط به روشنفکران نبود و عملا فاقد پایگاه اجتماعی بودند که با سیاستهای اقتصاد رانتی رشد کرده بودند و در دوران زمامداری پهلوی دوم نقش مهمتری را برعهده گرفتند .
|
تاریخچه سفال و سرامیک در ایران در این مجال به بررسی تاریخچه سفال و سرامیک در ایران از حدود 10 هزار سال ق.م. تا کنون خواهیم پرداخت . سپس به بررس آن در دههها و سالهای گوناگون و همین طور ،افول و سعود مصرف و تفکر به این کالا خواهیم پرداخت .سفال و سرامیک و در کل سفالینه در ایران بیش از 10 هزار سال قدمت دارد . بدین سبب ایران را مهد سفالگری مینامند . لازم به ذکر است برخی کاشیهای کشف شده در باستان شناسی مربوط به هزاران سال پیش است و بدین سان قدمت سفال و سرامیک در ایران را به بیش از 12 هزار سال قبل از میلاد میرساند .قطعا اولی سفالینهها با دست و بدون چرخ سفالگری و یا حتی پخت و لعاب ایجاد میشده است. نمونههای یافت شده نشان میدهد که این گونه محصولات به تقلید از سبدهای که با ترکه درختان میبافتند ساخته شده و در بسیاری از مواقع به صورت قالبی برای ساخت سفالینهها قرار میگرفته است.بررسی سفال و سرامیک از ابتدای 6000 سال ق.منمونههای یافت شده در منطقه " گنج دره" و نیز غارهای "کمربند و هوتو " نشان از سفالگری در ایران در حدود 8000 سل قبل از میلاد است . پیدایش کوره در 6000 سال ق . م . دگرگونی عظیمی در این صنعت داشته است.شکل گیری صنعت سفالگری از 4700 سال ق.م. رخ میدهد .اختراع چرخ سفالگری در 4000 سال ق.م. باعث افزایش تولید و سرعت فرایند میشود .در حدود 3000 سال پیش کورههای ابتدایی در کشور شکل میگیرد شامل یک ورود و یک خروجی هوا . در این کورهها فضایی برای قرار گیری سفالها در آن محیا میشد . محلی که عموما به شکل گودالی در زمین بود .از ویژگیهای جذاب سفالگیری ایرانی میتوان به نقش و نگاری زیبا از طبیعت و یا خیال گونه از محیط نام برد.ازشروع سالهای 1500 سال ق.م. یه علت گسترش فلز سفال رونق اولیه خود را از دست داد .اما اوایل هزاره اول ق.م. بهترین کاشیهای ایرانی تولید میشد و میتوان هنر کاشی کاری در شوش را در این زمان یافت . در همین زمان میتوان ورود لعابگری بر سفال را در میان یافتههای باستانشناسی یافت.سفال و دوره اشکانیاندر زمان اشکانیان، برای ساخت ظروف، معمولا از چرخ سفالگری استفاده میشد، به طور کلی سفالهای "عهد پارتی" (دوره اشکانی) را میتوان به دو گروه "سفالهای بدون لعاب" و " سفالهای لعابدار " تقسیم کرد.گفتنی است که سفالهای بدون لعاب نیز خود به دو دسته "سفالهای قرمز" و "سفالهای خاکستری" تقسیم میشدند. سفالهای خاکستری شامل کاسه، پیاله و خمرههای بزرگ است که با کف محدب و بدون تزیین ساخته شده و بعضی از ظروف نیز جلا یافتهاند.سفالهای قرمز رنگ عهد اشکانی که تولید و ساخت آن بیشتر از سفالی خاکستری مرسوم بوده، به صورت کاسه، خمره بزرگ و کوزه با لبه برگشته ساخته میشده است.در دوره اشکانی ساخت ساغرهای سفالین (= ریتونهای سفالی) به شکلی حیوانات با سفال قرمز، خاکستری و حتی نخودی رنگ نیز مرسوم بوده است، ضمن آنکه مهمترین تحول این صنعت در عهد پارتی، توسعه لعاب قلیایی است.لعابهای سفال دوره ساسانیان کماکان ادامه همان لعاب کاری اشکانی است و در این دوره رنگهای سبز و آبی همچنان متداولترین رنگها بوده است.صنعت سفالگری و ورود اسلامبا شروع دوران اسلامی ، صنعت و پس از گزر از دوره ساسانیان ، سفالگری مورد توجه بسیار واقع گردید . هرچند برای بررسی تاریخچه سفال و سرامیک در ایران میبایست به آن دوران توجه دقیق داشت .البطه تولیدات ابتدای کار تقلیدی از نسلهای گزشته بود . ولی پس از بررسیهای آثار باقی مانده نوعی تحول تدریجی یافت میشود که نشان از مهارت و ابداعات جدید آنان در زمینه سفال، سرامیک و کاشی دارد.تولیدات سفال و سرامیک دورهی آل بویه و دورهی ساسانی، قرون سوم و چهارم ه. ق. معمولا دارای رنگ قرمز و لعاب گلی غلیظ است که روی آن تزییناتی به صورت فرورفته انجام شده و سپس با لعاب سربی به رنگهای شفاف پوشش یافته است.قدرت رسیدن سلجوقیاندر اوایل قرن پنجم ه.ق. با به قدرت رسیدن سلجوقیان، فصل نوینی در هنرها و صنایع ایرانی گشوده شد و صنعت سفالگری تحول و دگرگونی فوق العادهای یافت و شهرهایی نظیر نیشابور، گرگان و گنبد (جرجان)، ری و کاشان به صورت مراکز عمده سفالگری در آمد.در این دوران انواع ظروف سفالی و سرامیک با لعاب فلزی رنگ، تولید گستردهای داشته است و رنگهای متنوع دیگری از طلایی کم رنگ تا قهوهای تیره مورد استفاده سفال سازان قرار میگیرد.ظروف مینایی که از نظر زیبایی نقش و همچنین از لحاظ مرغوبیت لعاب اهمیت فوق العاده زیادی دارند به بهترین شکل ممکن ساخته میشد. مهمترین مرکز ساخت ظروف مینایی در قرون سوم و چهارم ه .ق. "ری" بود.نوعی سفال لعابدار در کاشان ساخته میشد که بیشتر برای تزیین ساختمان مورد استفاده قرار میگرفت و شهرت کاشان در این مورد به قدری زیاد بود که برخی معتقدند کلمه "کاشی" از نام آن شهر گرفته شده است.هنرمندان این شهر، از ترکیب خطوط عربی، کوفی و فارسی و اشکال تزیینی با رنگهای آبی، فیروزهای و سفید که گاهی صاف و گاهی برجسته نقاشی میشد، طرحهای تزیینی جدیدی برای کاشی به وجود آوردند که هنوز هم بسیاری از آنها مورد استفاده کاشی سازان قرار میگیرد.طی قرون پنجم تا هفتم ه. ق. انواع و اقسام ظروف، اشیاء و محصولات نظیر قاب و قدح، کاسه و بشقاب، کوزه، آبخوری، خمره، قمقمه، قندیلی، ابریق، گلدان، پیه سوز و. در عرصه سفال و سرامیک تولید و عرضه میشود .سفالگران این دوران از خمیر سفید برای ساخت بدنه که شبیه به خاک کایولین بدنههای ظروف چینی ساخت کشور چین بود ، استفاده میکنند و از روشها و تکنیکهای متفاوت و گوناگونی نیز در ساخت، نقاشی و لعاب کاری بهره میگیرند.تقسیم انواع کاشی در دوران سلجوقیصاحبنظران، آثار دوران سلجوقی را به طور عمده به 9 گروه متفاوت تقسیم میکنند که عبارت از:ظروف لعابی سفید رنگظروف دارای لعاب یک رنگظروف با نقش قالبیظروف با نقش کنده کاری شده و لعاب رنگارنگظروف معروف به لعابیظروف طلایی یا زرینفامظروف دارای نقاشی زیر لعابظروف سرامیکی میناییظروف معروف به لاجوردیحمله مغولها و ورود به دورهی ایلخانیحمله مغول به ایران جز کشتار و ویرانی چیزی به همراه نداشت و طی حملات مغولها به کشورمان بسیاری از شهرهایی که مراکز مهم سفال سازی ایران محسوب میشد مانند ری، جرجان و به ویژه نیشابور ویران شد و نه تنها تولید سفال و سرامیک، بلکه تولید در تمامی حرفهها، صنایع و هنرهای صناعی ایران دچار وقفه شد.اما با گذشت این دوره سراسر مصیبت و در پی روی کار آمدن ایلخانان کم کم تهیه و ساخت محصولات سفال و سرامیک، بار دیگر آغاز و در پی حمایت ازصنعتگران سفال ساز در مراکزی مانند سلطان آباد، ساوه، کرمان، سلطانیه و مشهد، تولید رو به فزونی نهاد.در آثار سفال و سرامیک وکاشی دوره ایلخانی نفوذ طرحها و نقوش چینی را به وضوح میتوان مشاهده کرد و این امر بخصوص در طرحهایی که مشتمل بر نقوش اژدها، نیلوفر آبی و ابرهای پیچنده میشود، کاملا مشهود است.تولید کاشی معرقسفال سازان دورهی ایلخانی در آثار و تولیدات خود بیشتر از مایه رنگهای آبی، فیروزهای و لاجوردی و نیز ارغوانی و قرمز استفاده کردهاند و ضمنا موفق به تولید نوعی از کاشی به نام "کاشی معرق" شدهاند که نمونه برجسته و قابل ذکر آن در "مقبرهی سلطان محمد خدابنده" (مقبرهی اولجایتو) در سلطانیه دیده میشود.گفتنی است که کاشی معرق که یکی از جالبترین انواع کاشیهای ایرانی است، در دورهی تیموری به رشد و بالندگی خود میرسد و در نماسازی و تزیین بناهای مشهوری چون "مسجد گوهرشاد" در مشهد و "مسجد کبود" در تبریز به کارگرفته میشود.در دوره ایلخانی، تولید انواعی دیگر از کاشی مانند کاشی زرینفام، نقش برجسته، بدل چینی اختر و چلیپایی مینایی و. نیز مورد توجه بوده است و بسیاری از ابنیه تاریخی و مذهبی با انواعی از کاشی مذکور تزیین مییابد.در دوره تیموری نیز طرحها و نقوش سفالینهها، سرامیکها و حتی کاشیهای ایرانی همچنان مت ثر از نقوش و تزیینات چینی است . صاحبنظران در بررسی آثار سفال و سرامیک دوره تیموری، به نوآوری و شروع تولید سه نوع ظروف با ویژگیهای خاصی خود اشاره دارند که عبارتند از: 1 - ظروف سلادنکه عبارتند از ظروف لعابداری به رنگهای سبز، خاکستری یا سبز بیدی که شرایط پخت خاص و درجه حرارت بالایی را در حدود 1200 درجه سانتیگراد نیاز داشت که برخی از نمونههای آن هم اکنون در موزه رضا عباسی و گنجینه دوران اسلامی موجود است و به نظر میرسد که به طور عمده در قسمتهای جنوب ایران ساخته شده است. 2 - ظروف "کوباچه"که قاعدتا باید این نام را از شهری به نام "کوباچه" در داغستان قفقاز گرفته باشد . این ظروف به طور عمده با نقوشی به رنگ سیاه که در زیر لعاب فیروزهای رنگ شفاف، نقش شده است، مشخص میشود . نمونههایی از این ظروف نیز در موزههای داخلی و خارج کشور از جمله در موزه رضا عباسی تهران موجود است. 3 - ظروف "آبی و سفید"در واقع ظروفی است با بدنه سفید که نقوشی با رنگی آبی کبالتی بر بدنه آنها نقاشی و سپس با لعاب شفاف پوشانده شده است. به نظر میرسد که این نوع ظروف بیشتر در شمال ایران تولید شده باشد.گفتنی است که در دوره تیموری ضمنا تولید انواع ظروف سفالی دیگر هم مرسوم بوده استبرای مشاهده کامل این مقاله کلیک کنید
|
اهمیت درس تاریخ و جغرافیا در کنکور سال 1400 گروه آزمایشی انسانی از درس تاریخ در کنکور 15 سوال طرح میشود که این 15 سوال از بین سه کتاب دوم و سوم و پیش دانشگاهی به طور تقریبا مساوی تقسیم میشود. از درس تاریخ به عنوان یک درس صد درصد حفظی، بسیار پرحجم و پر از اسامی و وقایع که باید بارها آن را خواند که به حافظه سپرده شود، یاد میشود.در این که تاریخ حفظی است شکی نیست، اما باید توجه کرد که باید همین محفوظات را در قالب ساختار هایی حفظ کرد که به ماندگار شدن مطالب در ذهن کمک بسیاری میکنند. یکی از شیوه هایی که در بیاد ماندن مطالب به شما کمک میکند، استفاده از خط زمان است. در خط زمان، شما علاوه بر آن که میدانید در هر لحظه در چه مقطعی در تاریخ قرار دارید و با چه وقایعی روبه رو هستید، چون از نمودار استفاده کردهاید. به خاطرسپاری را هم ماندگارتر کردهاید. علاوه بر اینکه این شیوه به خلاصه سازی کمک شایانی میکند. اکنون به درس 21 از کتاب تاریخ ایران و جهان 2 که به صورت خط زمان در آمده است، توجه کنید (خط زمان و یادداشتهای آن را دقیق بخوانید).
|
راهنمای حل جدول حرف س راهنمای حل جدول حرف سقطعا برای همه ما اتفاق افتاده که ناگهان رشته افکارمان پاره شود ویا مطلبی که میخواستیم بگوییم را فراموش کرده باشیم. این مساله به تقویت حافظه مربوط میشود به علاوه این که ممکن است اگر حافظه خود را تقویت نکنیم در سنین بالا دچار بیماری هایی مانند آلزایمر شویم. برای تقویت حافظه راهکارهای زیادی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به حل جدول اشاره کرد.ساز جنوبی (تمپو)ساز دهنی (هامونیکا)ساز زهی با بدنه گلابی شکل (ماندولین)ساز ساخته افلاطون (ارغنون)سازش (آشتی - صلح)ساز شاکی (نی)ساز شبیه سنتور (قانون)ساز ضربی (دف)ساز فنلاندی (هارپو)ساز کلیسا (ارگ)ساز گران قیمت (پیانو)سازمان (تشکیلات)سازمان آوارگان ملل متحد (انر)سازمان بین المللی استاندارد (ایزو)سازمان جهانی خواربار و غلات (فایو)سازمان حمل و نقل بین المللی هوایی (یاتا)سازمان فضایی آتازونی (ناسا)سازمان مخوف (سیا)سازمان هواشناسی (ومو)ساز مولانا (نی)سازندگی (اتابولیسم)سازنده آمریکایی نخستین جدول کلمات متقاطع (آرتور وین)سازنده اولین ماشین تحریر در جهان (ویلیام بورت)سازنده اولین بمب اتم (رابرت اپنهایمر)سازنده سر در دارالفنون (لر زاده)سازنده طاق مسجد جامع اصفهان (یوسف اصفهانی)سازنده عروسک باربی (روت هندلر)سازنده عصیان (اکیر و کوروساوا)سازنده ظروف مسی (مسگر)سازنده فیلمهای کارتونی (انیماتور)سازنده کاخ ورسای فرانسه (لویی چهاردهم)سازنده موسیقی ارباب حلقهها (هاواردشور)ساز و برگ (یراق)ساز و برگ اسب (هرا)سازی سیمی شبیه چنگ (هارپ)ساس (پشه - بق)ساقدوش (شاه بالا)ساقه زیر زمینی گیاهان (ریزوم)ساقه قارچ (پایک)ساکن صومعه (راهب)ساکنین (سکنه)سالار ملی (باقر خان)سال پر باران (آبسال)سال ترکی (ییل)سال خورشیدی (شمسی)سالک و رونده (رهرو)سال گذشته (پار)سال مرغ در اصطلاح ترکی (تخاقویییل)سالم و تندرست (درواخ)سالن (تالار)سالن نمایش (آمفی تیاتر)ساو (باج و خراج)ساو (ریزههای طلا)سایل و گدا (تلا)سایه (نش)سایه بان درشکه (کروک)سایهها (ظلال)سبب (علت - وسیله)سبد (زنبق)سبد بزرگ میوه (کوار)سبد و زنبیل (کوار)سبز قبا (کاسکینه)سبز فام (زمردین)سبز مایل به سیاه (یشمی)سبزه زار (راود)سبزی پیچیده (کلم)سبزی تره (گندنا)سبزی خورشتی (ریواس)سبزی سالاد (کاهو)سبزی شاهی (ترتیزک)سبط (فرزند زاده - نوه)سبک حقیقت نویسی در ادبیات ایتالیا (وریسم)سبک وخوار شمردن (استهانت)سبک و روش (استیل)سبکی (هوان)سبکی در آواز ایرانی (کر)سبکی در موسیقی روستایی آمریکا (کانتری)سبکی در موسیقی (کلاسیک - باروک - رمانتیک - مینی مال - رپ - راک - جاز - پاپ - ریتم و بلوز - آراندبی - سوینگ - رگتایم - پانک - متال - اصیل ایرانی - الکترونیک - رقص الکترونیک - الکترونیکا - نغمه ای - رگه - داب - هیپی ها - بوسانوا - اکسپریمنتال - سنتی - محلی)سبیل و بروت (شارب)سپاس گزار (شاکر)سپاه (جیش)سپاه شاه اسماعیل صفوی (قزلباش)سپیدار (پد)سپیده دم (صبح دم)ستاره (نجم)ستارهای بزرگ و روشن (رامح)ستارهای در اسمان (حور)ستارهای در صورت فلکی جبار (ناجد)ستاره پروین (پرن)ستاره دنباله دار (هالی - ذوالذوابه)ستاره شناس آمریکایی کاشف دو قمر بهرام (آساف هال)ستاره شناس دانمارکی (اولاس رومر)ستاره شناس لهستانی (کوپرنیک)ستاره شناسی (استرونومی)ستایش (تعریف)ستایشگر (حامد)ستبری و ضخامت (ثخافت)ستوربان (میرآخور)ستون بدن (پا)ستون خانه (عمود)ستون دین (نماز)ستون فقرات (مازه)ستونی در مسجد النبی (ستون حرس - ستون سریر)ستونی که پیامبر بر آن تکیه میزد(حنانه)ستیز و جنگ (آفند)ستیزه کار (ژکاره)ستیزه کردن (ستیهش)ستیزه کننده (معاند)سجاف لباس (فراویز)سخت (رست - قمطریر)سخت دل (قسی)سختی (حرج - عذاب - وبال)سختی و استواری (صلابت)سخن آهسته (نجوا)سخن بی پرده (رک)سخنان پوچ وبی معنی (ترهات)سخن دانان (ادبا)سخن زیر لب (ژک - ورد)سخن شیوا (غرا)سخن گزاف (یاوه)سخن گفتن (تکلم)سخنگو (متکلم)سخن منظوم (شعر)سخن نا امید کننده (آیه یاس)سخن نا گفتنی(لن ترانی - راز - رمز - سر)سخنور و فیلسوف آلمانی (نیچه)سخن وگفتار (کلام)سخن یاوه (ژاژ - ور)سد (ترا)سد استان فارس(دوردزن)سدی بر رود ارس (خداآفرین)سدی در استان آذربایجانشرقی(پارام)سدی در تهران (لتیان)سدی در جاجرود (لتیان)سدی در جنوب (دز)سدی در ساوه (سد غدیر)سر (راز - رمز)سراب (آل - کتیر)سراپرده (تتق - پوش)سرازیری (شیب)سرافرازی (عزت)سر افسار (ستام)سرایت (واگیر)سرای جغد (خرابه)سرای محبت (دل)سرازیری (شیب)سرازیری جاده (تنده)سر انگشتان (انامل)سرای باقی (آخرت)سرای ثروتمندان (کاخ)سراینده جامع عباسی (شیخ بهایی)سراینده خوان و اخوان (ناصر خسرو)سراینده دیوان شمس تبریزی (مولوی)سراینده ستاره فروغ (نظام وفا)سراینده شعر ابراهیم در آتش (شاملو)سراینده گل و نوروز (خواجوی کرمانی)سراینده مثنوی غریب نامه (عاشق پاشا)سراینده وامق و عذرا (عنصری)سرباز (روباز - سر گشاده - سیاهی)سرباز تعلیم ندیده (چریک)سرباز چریک (پارتیزان)سرباز دریایی (ناوی)سرباز روسی (سالدات - سالخو)سرباز مسلح (قورچی)سربازی که در خدمت افسر باشد (اردناس)سرب (ابک)سرب سوخته (ابار)سربلند (سرافراز - مفتخر)سر بی مو و طاس (دغ - لغ - تاس)سرپاس (فرمانده پاسبانان - رییس نگهبانان - سپر - کلاهخود)سرپرست (ولی)سرپرست اداره (رییس)سرپرستان (اولیا)سرپرست رعایا (ارباب)سرپرستی (قیمومت)سرپرست یتیم (قیم)سرپوش روی چراغ (اباژور)سرپیچی (ابا - تمرد - نافرمانی)سرحد (مرز)سرخ (حمرا)سرخاب (غازه - گلگونه)سرخ پوستان باستانی آمریکا (ازتک)سرخ کمرنگ (آل)سرخود (یله - رها)سرخوش (شنگل)سرد (خنک)سردار اشکانی (سورنا)سردار ایرانی (آق شاه)سردار ایرانی که امویان را برانداخت و عباسیان را به حکومت نشاند (ابو مسلم خراسانی)سردار ترک (ینال)سردار روم باستان (کراسوس)سردار شاه عباس صفوی (امام قلی خان)سردار عثمانی (انور پاشا)سردار قوم هون (آتیلا)سردار کارتاژ (هانیبال)سردار معروف روم باستان (کراسوس)سردار ملی (ستار خان)سردسته (سرگروه)سردسیر (ییلاق)سردوشی نظامیان (واکسیل)سرد کن (چیلر)سرد وخنک (بارد)سررشته دار (محاسب)سرزمین (لک - دیار - وادی)سرزمین افراسیاب در شاهنامه (توران)سرزمین بلقیس (سبا)سرزمین تحت سلطه (مستعمره)سرزمین دانوب (لقب کشور اتریش)سرزمین کرد نشین ترکیه (دیار بکر)سرزمین مردان بلند (رواندا)سرزمینی بین مشعر و. منی (وادی محشر)سرزنش (عتاب - لوم - نکوهش - ملامت)سرزنش کردن (نکوهیدن)سر شب (مسا)سرشیر (چربک)سرطان خون (لوسمی)سرعت (شتاب - تندی)سرکش و نافرمان (خیره سر - یاغی)سر کوه (شخ)سرکه (خل)سرکه فروش (خلال)سرگرد قدیم (یاور)سرگرمی (تفنن)سرگشتگی (بهت - حیرت)سرگشته (کلاو - هامی - متحیر - حیران)سرما (زم)سرمای سخت (بوران)سرمایه (نس)سرمربی باشگاه اینتر میلان (مورینیو)سرمربی باشگاه وردربرمن (توماسر شاف)سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال عربستان)سرمربی تیم بلکبرن انگلیس (سامال اردیس)سرمربی تیم فوتبال یوونتوس (چیرو فرارا)سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران (رایکو ترومن)سرمربی تیم ملی فوتبال "ترکیه" (تریم)سرمه (کحل - توتیا)سر نامه (عنوان)سر نخ معدن (رگه)سرند (الک)سرنگون ساختن (تنکیس)سرنوشت (مقدر - تقدیر - قضا)سر نیزه (سنان)سرود (چکامه - خنیا - نغمه)سرود اوستایی (گات)سرودهای از نیما یوشیج (عمو رجب - بز ملا حسن)سرور (مولا - آقا)سرور آزادگان جهان (امام حسین)سروش و ملک (فرشته - هاتف)سر و سامان (نوا)سر و صدا (قال)سرو کوهی (ارسا - عرعر - ورس)سرهنگ دریایی (ناو سالار)سرهنگ فرنگی (کلنل)سره و بی غش (ناب)سریالی از اردکانی (آیینههای نشکن)سریالی با بازی پوپک گلدره (دنیای شیرین دریا)سریالی با بازی تیرانداز (حلقه سبز)سریالی از حاتمی کیا (خاک سرخ)سریالی از حسن فتحی (شب دهم)سریالی از رضا عطاران (ترش و شیرین)سریالی از سعید سلطانی (شکرانه)سریالی از سیروس مقدم (روز حسرت)سریالی از علی حاتمی (هزاردستان)سریالی از فخیم زاده (ولایت عشق - حس سوم)سریالی کارآگاهی فرانسوی (ناوارو)سریالی از کمال تبریزی (دوران سرکشی)سریالی از مهران مدیری (پاورچین - هزار چهره)سریالی با بازی فرهاد آییش (نون و ریحون)سریشم (یلم - پت)سزاوار (شایسته - لایق)سست رای (رکاک)سستی (فتور - رخوت - ضعف - فترت)سست و نا استوار (لق)سطح و رویه (کف - ور)سطل آبکشی (دلو)سطل چاه (دلو)سعادتمند (مسعود)سعایت (سخن چینی - نمامی)سعدی نامه (بوستان)سعر (قیمت - نرخ - بهاء - فی)سعی وکوشش (جد)سفاک (خونخوار)سفال لعابدار رنگی (سرامیک)سقایت (ابیاری)سفت نیست (شل)سفره بزرگ (شیدان)سفره چرمین (ادیم)سفره خانه دربار (شیلان)سفره زیبا (قلمکار)سفره طعام (شیلان)سفید رنگ (ابیض)سفید وروشن (غرا)سفینه یوری گاگارین (وستوک)سقا (آب فروش)سقز (قندرون - قندران)سقف (سغ)سقف دهان (سق - نگ)سقف فقرا (اسمان)سقف مدور (کنبد)سقم (بیماری)سکاچه (بختک)سکه آلمانی (فنیگ)سکه تقلبی (شهروا)سکه رایج هند (انه)سکه طلای قدیمی (اشرفی)سگال (فکر - اندیشه)سگ آبی (قندس)سگ بیمار (هار)سگ گزنده (هار)سگ ماهی (بمبک)سلاح (قور - حربه)سلاح آتشین (تخشا)سلاح بومیان استرالیا (بومرنگ)سلاح ضد تانک (بازوکا)سلاح قدیمی دفاعی (اسپر)سلاح کمری (ششلول)سلاح ویرانگر (بمب)سلاخ (پوست کن)سلاله (نسل)سلسلهای در ایران (غزنویان - خوارزمشاهیان - زندیان)سلسله پادشاهان ترک در ایران (غزنویان)سلسله پارتها (اشکانیان)سلسله حاکم بر مصر بعد از اسکندر (بطالسه)سلسله سخنرانیها (سمینار)سلطان جنگل (شیر)سلطان گور گیر (بهرام)سلطان نثر فرانسه (آناتول فرانس)سلول شناسی (سیتولوژی)سلول عصبی (نورون)سلول گیاهی (میکروارگانیسم)سله (سبد)سماروغ (قارچ)سماری (کشتی - جهاز)سماق (تتری)سماک (ماهی فروش)سماوی (آسمانی)سم الفار (ارسینک)سمبل کوهی (فو)سمبل ممانعت (سد)سمبولیک (نمادین)سمت چپ (یسار)سمت راست (یمین)سمت راست لشکر (برانغار)سمعی (شنیدنی)سمفونی از شهرام ناظری (مولانا)سم کشنده (زهر)سم مهلک (هلاهل)سمن (چاقی - فربهی - چربی)سموت (فتراک)سمور (جانوری شبیه روباه)سمی خطرناک (سیانور)سمینار (همایش)سناء (فروغ و روشنی)سناتوریوم (آسایشگاه)سنان (سرنیزه)سنبل کوهی (فو)سنبل الطیب (والریان - علف گربه - الک)سنجد (درختی است خاردار)سند (مدرک - قباله)سند ازدواج (عقدنامه)سندل (نوعی کفش)سندل (درختی خوشبو وتناور شبیه به گردو در هندوستان)سندیکا (شرکت - صنف)سنقر (مرغ شکاری - باز)سنگ آتش زنه (خیاب - چخماق)سنگ انداختن (رامی - رمی)سنگ انداختن یا تیر انداختن (رمایت)سنگ اندازی (رجم)سنگ پشت (لاک پشت)سنگ تابان (ایمه)سنگ ترازو (ورام)سنگچه (تگرگ)سنگ خواره (اسفرود)سنگدل (قسی - بیرحم - ظالم)سنگدلی (قساوت)سنگر (پناهگاه - جان پناه)سنگریزه (شن)سنگ زرآزما (محک)سنگسار (رجیم)سنگ سبز (زبرجد - یشم)سنگ سرمه (کالامین)سنگ سماک (پرفیر - سنگ سماق)سنگ سیاه (فنیک - شبق)سنگ طلق (میکا)سنگ قپان (ناره - وزنه - ورام)سنگ قبر (لحد)سنگ گرانبها (زمرد)سنگله (نان ارزن)سنگ محک (بازالت)سنگ میکای سفید (مسکویت)سنگ میکای سیاه (بیوتیت)سنگ نوشته (کتیبه)سنگور (سله)سنگی شبیه یاقوت (کرکوهن)سنگی که با آن کارد تیر میکنند (فسان)سنگی گرانبهاء و قیمتی (یاقوت - الماس)سنگین (گران)سنگینترین گاز (رادون)سنگینی (وزن)سنور (گربه)سوار دلیر و چالاک (شهسوار)سوال (پرسش)سوپاپ (دریچه)سوپ ایرانی (آش)سوختن (حرق)سودا (معامله - خرید و فروش - داد و ستد)سودا (جوهر قلیا - آب گازدار)سودای ناله (آه)سود حرام پول (ربا)سود سوز آور (پتاس)سود کننده (رابح)سود و بهره (منفعت)سود وزیان (نفع)سور (مهمانی - جشن)سوراخ (شکاف - روزن)سوراخ کردن (سفتن)سوراخهای لانه زنبور (نخاریب)سوال کردن از وزیر در مجلس (استیضاح)سورچی (راننده درشکه)سوره بنی اسراییل (اسرا)سوره پنجاه یکم قرآن (ذاریات)سوره پنجاه چهارم قرآن (قمر)سوره سی چهار قرآن (سبا)سوره صد و یازده قرآن (مسد)سوره هشتادم قرآن (انفال)سوره هشتاد و ششم قرآن (طارق)سوره هشتاد و نه قرآن (فجر)سوزن (ابره)سوزن خیاطی (دوزینه)سوسمار (ضب)سوسمار استرالیایی (ورل )سوسن (زنبق)سوسن آسمانگون (ایرسا)سوسن زرد (وج)سوسن کوهی (راسن)سوط (شلاق - تازیانه)سوء ظن (بد بین)سوغات (نورهان)سوغات ارومیه (نقل)سوغات اصفهان (گز)سوغات بم (خرما)سوغات تبریز (نوقا)سوغات روسیه (سماور)سوغات ساوه (انار)سوغات قم (سوهان)سوغات کرمانشاه (کاک)سوغات کلیبر (زغال اخته)سوغات گجرات (تمر)سوغات لاهیجان (کلوچه)سوغات نطنز (گلابی)سوغات نیشابور (فیروزه)سوغات یزد (حلوای آرده)سوق (بازار)سوق (راندن - راندن چهار پا)سوق الجیشی (استراتژیک)سوگ (عزا - ماتم)سوگوار (ماتم زده)سولفات مس (کات کبود)سولفات مضاعف فلزات سه و یک ظرفیتی (زاج)سوله (سوراخ)سومین پادشاه مادها (هوخشتر)سومین دوره از دوران مزوزوییک (کرتاسه)سومین شهر صنعتی ژاپن (اوزاکا)سومین لفظ حروف ابجد (حطی)سو و جانب (ور - زی)سویدا (دانه سیاه)سوی دیگر (ورا)سویق (آرد نرم)سوی و جانب (جهت - ور - زی)سها (ستارهای در دب اصغر)سهر (بیداری - بیدار ماندن در شب)سه کیلو (من)سهل انکاری (تهاون)سهل و آسان (میسور)سهم (ترس - بیم)سهمگین (ترسناک)سهی (راست - درست)سیاح (جهانگرد)سیاحت (جهانگردی)سیاح وجهانگرد مراکشی (ابن بطوطه)سیادت (سروری - بزرگی - مجد - شرف)سیاره خریدار (مشتری)سیاره مریخ (مارس)سیاره مشتری (ژوپیتر)سیاره زحل (کیوان)سیاست باز پولی وبانکی (انبساطی)سیاستمدار فرانسوی (میتران - تالیران - کلمانسو)سیاه چشم (حور)سیاهرگ (ورید)سیاه زخم (شاربن)سیاه و سفید (ابلق)سیاهه فروش (فاکتور)سیاهی جسم (شبح)سیاهی شهر (سواد)سیب تبریزی (الما)سیب فرنگی (اپل)سیخ تنور (یوک)سیخ کباب (بابزن - آماش)سیخکی (راست)سیخ نانوایی (یوک)سیخور یا سیخول (خارپشت بزرگ - تیرانداز - سگر - دلدل)سیخونک (سک)سیخهای دراز در خوشه گندم (داسه)سیر (مقیاس وزن معادل 16 مثقال یا 75 گرم)سیراب کردن (اروا)سیر خوردن ستور (تاوین)سیر کوهی (موسیر)سیرم (تسمه - دوال)سیرمان (یاقوت سرخ)سیر و تماشا (تفرج)سیستیم فرانسوی نمایش تصویر رنگی تلویزیون (سکام)سی سی (سانتی متر مکعب)سیغ (نیکو - نغز)سیف (شمشیر)سیفور (پارچه ابریشمی لطیف مانند دیبا و اطلس)سیفون (آبشویه)سیلاب (هین)سیل بزرگ (اباب)سیلک (حریر - ابریشم)سیلی (لت - تس - تپانچه)سیماب (آبک - جیوه - زیبق)سیمرغ (عنقا - سیرنگ)سینه (ور - بتیا)سینه انسان (صدر)سیه روز (بیچاره)سیهک (باد تند و شدید)?برگرفته شده از
|
سفر به لرستان سرزمینی با قدمت هفت هزار سال لرستان سرزمین هزاره هاست . سرزمین تمدنهای دیرین زاگرس سرزمینی که دیدنش را نباید از دست دادتا حالا تصور کردهاید که اگر سالها پیش به دنیا آمده بودید چطور زندگی میکردید؟ یا مثلا کجای این سرزمین؟ اگر در عصر صفوی به دنیا آمده بودید شاید دلتان میخواست اصفهانی میشدید و با کالسکه میدان نقش جهان را دور میزدید یا اگر قدیمیتر بودید چطور؟ دوست داشتید شیرازی باشید تا تلق تلق سم اسبها را روی پلههای قصرهای شاهان هخامنشی بشنوید؟اگر خیلی خیلی قبلتر از این حرفها به دنیا میآمدید چطور؟ مثلا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح! احتمالا در غار زندگی میکردید. اما کجا؟ ما به شما میگوییم که احتمالا شما در یکی از غارهای لرستان کنونی زندگی میکردید. در غارهای اطراف دره سرسبزی که حالا شهر خرمآباد نام دارد و در این صورت احتمالا از متمدنترین مردم عصر خودتان حساب میشدید.هرچند این روزها برای دیدن گل سر مفرغی که یک گوزن ظریف روی سرش حکاکی شده حتما باید به پاریس و موزه لوور مراجعه کنید و از دیدن هنر نیاکانتان به خود ببالید اما همین حالا هم میتوانید به سمت جنوب غربی کشور راه بیفتید و به لرستان برسید - به مهد تمدن مفرغ (برنز) دنیا. خرمآباد کجاست؟شهر کنونی خرمآباد که در زبان لری به آن "خورموه" میگویند با جمعیتی بالغ بر 540 هزار نفر بزرگترین و پرجمعیتترین شهر لر نشین و از مهمترین شهرهای غربی ایران است. شهری است کوهستانی که دورتادورش را کوههای کمره سی، شینشاه، تاف، مخمل که، یافته و اسپی که فرا گرفتهاند و در دو سوی رودخانه گلال است.این رودخانه بر مسیری پر پیچ و خم از میان درهای دراز و قیفی شکل مابین دو کوه کمره سی در شرق و اسپی که در غرب، از شمال به جنوب جاری است. عرض دره خرمآباد از شمال به سمت جنوب رفته رفته بیشتر و بیشتر میشود. به نحوی کهاین دره طویل (با درازای 20 کیلومتر) و کم عرض در جنوبیترین بخش خود وارد دشت وسیع و حاصل خیز کرگاه میشود. به همین دلیل و گسترده شدن این شهر بر دامنه کوههای اطراف و عمق دره، وسعت شهر دقیقا معلوم نیست و برای دیدن تمام آن باید بر فراز کوههای مرتفع مجاور آن رفت.
|
پس از مسکو سفر رییس مجلس به روسیه و دیدار با مقامات مختلف و نیز انتقال پیام مقام معظم رهبری باعث آن شد تا هجمههای عظیمی علیه این سفر شکل بگیرد. اما علت چه بودکه این حجم از تخریب برضد این سفر به وجود آمد؟پس از مسکوسفر رییس مجلس به روسیه و دیدار با مقامات مختلف و نیز انتقال پیام مقام معظم رهبری باعث آن شد تا هجمههای عظیمی علیه این سفر شکل بگیرد. اما علت چه بودکه این حجم از تخریب برضد این سفر به وجود آمد؟آقای قالیباف به دعوت ویچسلاو والودین رییس دومای روسیه به مسکو رفت. رییس مجلس حامل پیام مکتوب مهم، تاریخی و دورانساز رهبرانقلاب برای رییس جمهور روسیه بود. هدف از این سفر بالابردن سطح روابط ایران و روسیه به سطح راهبردی بود که اقدامات آشکار و پنهان دولتیان موید مخالفت آنان با این سفر و موفقیت توامان رییس مجلس بود.اما نظام بین الملل در دوران تغییر قدرت از دو سوی آتلانتیک به آسیا و اوراسیا است قدرتی که از محور آتلانتیک به سمت اوراسیا در حال گذار است و در این میان نیز نقش ایران مهم.لذا باید بتوانیم از این چرخش قدرت در جهت منافع و مصالح ملی استفاده کنیم.از همین منظر تمرکز سخنان چندی پیش بایدن نیز بر روی روسیه و چین به همین دلیل است. ما در این نظم آینده جهانی باید بتوانیم برای خود متحد راهبردی ایجاد کنیم تا جای مهمی داشته باشیم در غیراینصورت این فرصتهای تاریخی را از دست میدهیم.باید بدانیم در این نظام جایگاه روسیه ، چین ، هند و برخی دیگر از کشورهای مستقل دنیا حایز اهمیت است.همچنین روابط ما با روسیه بر سر تحولات سوریه منافع مشترک دارد اما بدلیل اینکه در دیگر حوزهها منافع مشترک راهبردی تعریف نشده است ، با فروکش کردن بحران سوریه، مشخص نیست مواضع دولت روسیه با ما چه میشود. لذا در این مقطع حساس تاریخی ضروری است ، ریل گذاری جدیدی برای روابط راهبردی ایران و روسیه صورت گیرد.که خوشبختانه در طول این سفر شاهد آن بودیم که نوع جلسات با بخشهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی روسیه و محتوای مباحث بر همین اساس به پیش رفت.علی ای حال جریان غربگرا نگران از تدبیر رهبر انقلاب برای این مساله، تلاش خواهد کرد کل سفر و پیام را تحت الشعاع قرار دهد. لذا برجسته کردن دستاوردهای اقتصادی و راهبردی سفر بسیار پر اهمیت است.از منظر دیگر دستگاه دیپلماسی یک کشور محدود به وزارت خارجه نیست بلکه با تقویت دیپلماسی پارلمانی به عنوانی مکملی برای کمکاریها و اهمالهای احتمالی باید به کمک دیپلماسی فعال کشور آمد که طبیعتا یکی از اهرمهای آن ایجاد ظرفیت در مجلس شورای اسلامی است.لذا پیشنهاد خوبی دال بر عمق بخشی به مناسبات از طریق ارایه تفاهم نامه 20 و 50 ساله ممکن است. از همین سبب رهبر انقلاب ، تدبیر مهمی دارند که روابط ایران با روسیه را به سطح راهبردی ببرند اما جریان اصلاحات، اعتدال این راهبرد را مورد تخریب قرار میدهند.از سوی دیگر حل کردن مشکلات تبادلات تجاری و روابط مالی بین دوکشور ، بعنوان زیرساخت مهمی برای آغاز بالابردن سطح تعاملات اقتصادی هم برای کشوری که در حال تحریم است و هم برای روابط راهبردی است.در این بین اتحادیه اوراسیا هم نقش بسیار مهمی میتواند در گسترش تبادلات اقتصادی ایران با کشورهای اوراسیا ایجاد کند که این مساله با نهایی شدن کریدور شمال و جنوب باعث منافع راهبردی دو طرفه پایدار میشوداگرچه در پی حل و فصل مناقشه قرهباغ منافع اقتصادی ایران دچار صدمه شده اما ایران از هرگونه همکاری اقتصادی جدید که بر مبنای منافع مشترک باشد، استقبال میکند.تجربه تلخ توافق هستهای، خروج آمریکا از برجام و سنگاندازی اروپا به ایران ثابت کرده که هرگونه توافق احتمالی جدید و یا تحول در مسیر برجام، نباید باعث شود که روابط ایران با شرکای راهبردی خود همچون روسیه و چین تضعیف شود.در مجموع دکترین سیاست خارجی ایران بر مبنای دو بال استقلال و پیشرفت بنیان نهاده شده است. این دو بال ایران را به سوی چندجانبهگرایی و افزایش سطح همکاری سوق میدهد که در هر دو راهکار، به گسترش روابط ایران و روسیه و راهبردیتر شدن آن میانجامد.همچنین تجربه همکاری ایران و روسیه در تحولات سوریه میتواند در برخی دیگر از مسایل منطقه که روسیه در گذشته حوزه نفوذ داشته است در جهت منافع هردو کشور تکرار شود.یادداشت شریف زمانی / فعال سیاسی و مشاور رسانهای / منبع: مثلث نیوز
|
با تقویم یار دیگر از روزها، ماهها و سالها عقب نمانید اهمیت وجود تقویم در زندگیاستفاده از تقویم آنلاین یا تقویم کاری تا چند سال پیش آنقدرها باب نبود و از آن ممکن بود افراد تنها برای دانستن رویدادها استفاده کنند. اما امروزه نحوه استفاده چه از تقویم خانگی و چه از تقویم آنلاین متفاوت شده است به طوری که افراد برای نظم دادن به کارهای خود از ان استفاده میکنند. ممکن است اینکه امروز در چه روزی هستیم و فردا چه روزی هست برای خیلی از افراد مهم نباشد اما این امر برای افرادی که برای آینده خود برنامه دارند و میخواهند قلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کنند مهم است که امروز چه روزیه و فردا چه روزی میباشد. اما باید بدانید که بر اساس همین امر میتوانیم بسیاری از ارزشها، اولویتها و سبک زندگی افراد را شناسایی کنیم و بدانید هرکس چگونه از وقت و زندگی خود به بهترین نحو ممکن استفاده میکند. شما حتی با استفاده از تقویم آنلاین میتوانید رویداد هایی که میخواهید در آینده برای آن کاری انجام دهید را ذخیره کنید. به عبارتی سادهتر با مشخص کردن یک تاریخ در یک تقویم خوب مانند تایم و یار میتوانید همانند یک آلارم از آن برای به یاد داشتن تولد یک فرد و . استفاده کنید.درباره تقویم آنلاین یارتقویم یار یک نرم افزار ابری با قابلیتهای فراوان میباشد که امروزه در اختیار مردم گذاشته شده است. برای این برخی از افراد دست به ساخت تقویم هایی مانند یار زدهاند تا هیچ فردی هیچ کمبودی را در تقویمی که استفاده میکند نداشته باشد. به عبارتی سادهتر اگر به سراغ تقویم یار بروید نه تنها هیچ چیزی را در زندگی خود دیگر فراموش نمیکنید بلکه میتوانید با برنامه ریزی اصولی به قلههای پیشرفت دست پیدا کنید. تقویم آنلاین یار دارای ویژگیهای متعددی میباشد که در ادامه برای آگاهی بیشتر در مورد این تقویم برخی از بهترین ویژگیهای آن را برایتان مطرح کردهایم:پشتیبانی از منطقه زمانیامکان تعریف رویداد خصوصیامکان تعریف رویداد عمومی با قابلیت ارسال دعوتنامهپشتیبانی از تبدیل خورشیدی و میلادی و بلعکسپشتیبانی از تبدیل شمسی و قمری و بلعکسقابلیت به اشتراک گذاری رویدادهاامکان ثبت یادآوریهای مهمامکان ثبت یادداشتهای روزانهقابلیت دعوت افراد به رویداد و مدیریت آن هاامکان تعریف مکان رویداد را بر روی نقشهامکان پیدا کردن دوستان خود در تقویم و دعوت آنها به رویدادها و جلساتدارای نمای متنوعبرای کسب آگاهی بیشتر در خصوص تبدیل تاریخ شمسی به میلادی یا میلادی به شمسی و . میتوانید وارد سایت یار شوید و نهایت بهره را ببرید.منبع : . cloud /
|
پترا یعنی صخره پترا به زبان رومی یعنی صخره. اولین بار عیسی مسیح این نام را برای یکی از حواریون به نام شمعون گذاشت، که در کتاب های مقدس به نام پطرس از آن یاد شده. آیا می توان تصور کرد روزی شهری کامل را ببینیم که تماما در دل صخره سخت، در کوهی عظیم، با تخته سنگ هایی به رنگ بی نظیر گل سرخ نورسیده، یعنی تقریبا صورتی، تراشیده شده باشد.شهر پترا در 262 کیلومتری جنوب اردن واقع شده است. در سده 4 قبل از میلاد، در زمان تمدن نبطی ها، این شهر در دل صخره ها بنا شد و به دلیل سرخ رنگ بودنش به نام المدینهالوردیه معروف شد. این تمدن، از اعراب شمال جزیره به شمار می روند، از دولت های کهن آن. در کتابی که درسال 1978 میلادی چاپ شد، در مورد این بنا سخن به میان آمده است.پترا شهری خاصشهر پترا، پایتخت نبطی ها، حلقه اتصالی بین تمدن بین النهرین و سرزمین شام و مصر بوده است. شاید به همین دلیل است که معماری این بنا در ظاهر شبیه به معماری رومیان است. آن ستون های بلند تراشیده شده با سرستون ها و طاق ها، بیشتر شما را به یاد روم و یونان می اندازد تا بنایی در کشور اردن. از سویی نام پترا نیز به همین شکل تغییر یافته، چرا که نام اصلی شهر پترا "سلع" بود و بعد رومیان آن را به زبان خود petra نامیدند.شهر پترا در لیست عجایب هفت گانه دنیااست که عده ای حتی ساخت آن را کار موجودات فرازمینی می دانند. تا جایی که می گویند شب ها سروصداهای عجیب از آن شنیده می شود. اهالی، توریست ها را رهنمون می شوند که در شب به هیچ وجه برای بازدید از این مکان نروند! چراکه اعتقادشان این است که شهر به تسخیر جن ها در آمده. شاید همین داستان هااست که پترا را جزء یکی از بی نظیرترین جاذبه های تاریخی کرده است. به طور حتم مطالب زیر برای تان جذاب خواهد بود:گردشی در مزه های افطاراینجا پایتخت، بام لند تهرانمن و قلعه رودخان و خاطره سازیدر کاروانسرای تی تی همیشه باز استبرای خواندن مطالب مرتبط به گردشگری به مجله دلتا در همین صفحه سر بزنید.
|
شهر ساوه شهرستان ساوهشهر ساوهساوه از شمال به شهرستان زرندیه و استان قزوین، از جنوب به شهرستان تفرش، از جنوبشرق به استان قم، از شرق به استان تهران و قم و از غرب و جنوب غربی به استان همدان محدود میگرددپیشینه تاریخی ساوهساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است. این شهر در دوران گذشته در برخورد کلانترین راههای کاروانی میان ری باستان، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان، قم و کاشان قرار داشته و در روزگار پارتیان یکی از خانمانهای مهم میان راهی بوده و در سده 7 (پیش از میلاد) یکی از دژها و خانمانهای سرزمین ماد بهشمار میرفته و زیست همگانی در این بخش از ایران از پیشینه و دیرینگی بسیار برخوردار است و از دید زمینشناسی از آن دوران سوم و چهارم زمینشناسی میباشد.ساوه نخست از توابع میدان بوده و بعد بخشی از ری بزرگ شده و به سبب نزدیکی با میانههای نیرومند برخی دودمان و پادشاهان بر ایران گذشته از این که همواره از ارزش ویژهای برخوردار بوده دارایی و چمنزارهای آن نیز از دیرباز جای توجه دودمانها بوده و روی همین پایه فرمانروایان آن اغلب از میان دولتمردان بنام برگزیده شدهاند بعد از ساسانیانحکومت سامانیان و آلبویه و سپس سلجوقیبر این سرزمین دست داشتنداقتصاد شهر ساوهشهر صنعتی کاوه در 10 کیلومتری شهر ساوه، بزرگترین شهرک صنعتی کشور و یکی از قطبهای مهم صنعت در ایران به حساب میآید. شهر صنعتی کاوه در سال 1352 در شمال شرقی شهر ساوه ایجاد شدهاست که هماکنون در مساحتی بالغ بر 3000 هکتار و با بیش از 600 واحد کارخانه تولیدی مشغول به فعالیت استجاذبههای گردشگری ساوهنظر به اینکه ساوه یکی از شهرستانهای باستانی ایران زمین است لذا آثار باستانی آن نسبتا زیاد میبوده تا اینکه در حمله مغول و بعد به دست سپاهیان تیمور لنگ اکثر آنها منهدم گردید.بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره صفویهمسجد جامع ساوه - قدمت تاریخی دوره سلجوقیمناره مسجد جامع - قدمت تاریخی 504 ه .قمناره مسجد میدان - سده 5 ه .قمسجد سرخ یا انقلاب - قدمت تاریخی 453 ه .قمسجد بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره زندیهگنبد چهارسوق - قدمت تاریخی دوره صفویهقلعه دختر یا قیزقلعه - قدمت تاریخی دوره ساسانیمراکز تفریحیمجتمع تفریحی امام خمینی (بلوار تختی)بام ساوه (شهرک فجر)بوستان خانواده (بلوار مطهری)پارک بسیج (بلوار مطهری ساوجی)پارک شهر (بلوار طالقانی)پارک جنگلیبوستان فدکرهآوردهاانارطالبیپستههتلهاهتل صدرا (خیابان مطهری)هتل بینالمللی کاوه (شهر صنعتی کاوه)هتل آزادی (میدان آزادی)صنایع دستیهنر صنایع دستی در شهر ساوه دارای قدمت زیادی است. وجود تکههای سفالینه کشف شده در اطراف تپه باستانی آوه شاهدی بر این مدعاست. همچنین گلیم ساوه یکی از آثار مشهور کشور است که از دوره صفوی در این شهر رواج داشتهاست.سفالگریدر زمان سلجوقیان، ساوه یکی از مراکز مهم سفالگری بود که هر چند نمیتوانست با ""ری"" در این زمینه رقابت کند ولی به هر طریق از اهمیت فراوانی برخوردار بود. پس از حمله مغول، ""ری"" از فعالیت بازایستاد لکن ساوه همچنان به خلق آثار گرانبهایی در این زمینه ادامه داد. نمونههای زیبایی از سفالینههای ساوهای در حفاریهای تپههای تاریخی "" آوه"" به دست آمده که در "" موزه ایران باستان"" نگاهداری میشود.گلیم بافیدر گلیم ساوه استفاده از رنگهای مناسب و طرحهای زیبا دیده میشود و این امر گلیم ساوه را در سطح استان مطرح ساختهاست. روستای "نورعلی بیگ" در بخش مرکزی شهرستان ساوه از جمله روستاهایی است که بافت گلیم در آن مشهود است. از انواع گلیمها، خورجین، گاله یا به اصطلاح ساوهایها "گووالا" و غیره تهیه میشود. گاله اغلب در کودکشی مورد استفاده قرار میگیرد. "سفره آرد" یا به قول محلیها "اون سفرا" از دیگر دستبافتهای مردم این دیار است. سفره آرد گلیمی ظریف از نخ پنبه است و معمولا در نانپزی مورد استفاده قرار میگیرد..قالی بافیرودوزیهای سنتیمنبتقلمزنیغذاها و شیرینیهااز جمله شیرینیهای سنتی شهر ساوه میتوان به نان ماستی (نون ماستی یا نون قندی)، چوکه، نان قندی، روحافزا اشاره کردموزهها ?موزهچهارسوقساوه ? گنبد چهارسوقموزه مردم شناسی چهارسوق که از آثار به جای مانده دوران صفویه است در تاریخ 28 مرداد 1386 به مناسب روز جهانی صنایع دستی به عنوان موزه مردمشناسی شهرستان ساوه مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست، در این موزه اشیای همچون کتب خطی و دستنویس، انواع قفلهای قدیمی، ظروف مسی و سفالی، سکه و اسناد خطی، سنگ قبرهایی مربوط به دوره قاجار به نمایش درآمدهاست.ساوهپیشینه ساوهتاریخ ساوهفرهنگ ساوه
|
تاریخچه استان گیلان معرفی استان گیلان شهر رشت به عنوان مرکزیت استان پایگاه اصلی واردات، صادرات و بازار تجاری منطقه محسوب میشود که امکانات جهانگردی مناسبی نیز دارد. مراکز دیدنی و تفریحی در این استان بسیار زیادند و به همین دلیل به عنوان یکی از مقاصد اصلی گردشگری شناخته شده است. هر ساله مسافران بسیاری از مناطق دور و نزدیک به این خطه که چون نگینی سرسبز در شمال کشور میدرخشد، سفر میکنند و باعث رونق اقتصادی در این استان میشوند.بخوانید: وضعیت تراکم جمعیت در استان گیلانزبان مردم گیلان چیست؟در قسمتهای غربی و شمال غربی استان اغلب به گویش تالشی صحبت میکنند. این گویش در زمانهای گذشته (تا حدود قرن 10 هجری) به دلیل نزدیکی با کشور جمهوری آذربایجان دستخوش تغییر شده و جای خود را به گویش ترکی داد. البته ناگفته نماند که گویش و لهجههای دیگری هم در این استان به گوش میرسد. به طور کلی قومیتهای مختلفی در استان گیلان در کنار هم زندگی میکنند که مهمترین آنها گیلگ هستند. بعد از آن به ترتیب: اقوام تالش، ترک، کرد و لر بیشترین جمعیت این خطه را به خود اختصاص میدهندغذاهای معروف گیلانغذاهای اصیل گیلانی مانند: باقلاقاتق، فسنجان، سیرقلیه، میرزا قاسمی، ترش تره، آلو مسما، ترش شامی، واویشکا، مرغ ترش و کته کباب محلی از معروفترین غذاهای گیلان هستند.آیینهای محلی و قدیمی یکی از آداب و رسوم همیشگی در تاریخچه گیلانکشتی گیله مردی، لافند بازی، مراسم شب چله و چهارشنبه سوری و 13 سال از دیگر مراسمات معروف و محبوب در بین مردمان این سرزمین محسوب میشود.آشنایی کوتاه با قدمت شهرستانهای گیلانمرکزیت گیلان، شهر زیبای رشتشهر رشت که قدمت آن به دوران ساسانیان باز میگردد، در سال 1266 بر اثر شیوع طاعون شاهد مرگ 6000 نفر بود. بعد از آن در سال 1302 با آتش کشیدن شهر و خسارت هایی که بر اثر جنگ جهانی اول بر آن وارد گردید، دستخوش تغییرات فراوانی شد. یکی از مهمترین دستاوردهای این خطه نهضت میرزاکوچک خان جنگلی بود که نماد اصلی شهر رشت در میدان شهرداری میباشد.بندر انزلی، مرکز اصلی تجاری و اقتصادی استاندر بررسی تاریخچه استان گیلان آمده است که بندر انزلی در سالهای دور تنها دهکدهای کوچک بیشتر نبوده و به سال 863 هجری قمری برمیگردد. لقب دروازه اروپا از آنجایی به این شهر نسبت داده شد که در اوایل دوران صفویه نقش مهمی در تجارت ایران داشت.لاهیجان عروس گیلاناین شهر توریستی در سال 705 هجری قمری توسط اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. شیطان کوه، استخر لاهیجان، تالاب امیر کلایه و دهها مرکز دیدنی و گردشگری دیگری که در این شهر زیبا وجود دارد قدمت بالای آن را نشان میدهد.شهر قدیمی و زیارتی گیلان، آستانه اشرفیهقبل از قرار گیری مقبره آقا سید جلال الدین اشرف (ع) در این شهر که برادر امام موسی کاظم (ع) میباشد، این مکان را به اسم "کوچان" میشناختند. قدمت آستانه اشرفیه به قرن 4 هجری قمری برمیگردد.لنگرود، یکی از مراکز اصلی گردشگری در شرق استاناولین بار از این شهر در سال 512 هجری قمری همزمان با مرگ سلطان محمد فرزند شاه آلب ارسلان یاد شده است. در دوران صفویان مخصوصا دوره شاه عباس اول در این شهر اتفاقات بزرگی رخ دارد. مانند: فرار حاکم لاهیجان، یعنی احمد خان و دستگیری اعضای خانواده او توسط حاکم گیلان و تحویل آنها به شاه عباس.شهرستان رودباراز این شهر به عنوان دروازه ورودی در بخش مرکزی نام برده میشود. قدمت رودبار به 2000 سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد! همواره در طول تاریخ اقوام متعددی به این شهر مهاجرت کردند که مهمترین آنها: اقوامی از حلب، شام، کردهای قوچان و بخش هایی از خراسان شمالی امروزی بودند.شهرستان قدیمی تالشدر گذشته این منطقه را به سرزمین تالش میشناختند. البته سفا رود و کرگان رود هم اسامی بود که به این قسمت اختصاص میدادند. اما به دنبال عهد نامه گلستان و ترکمانچای که بین کشور ما و روسیه اتفاق افتاد، بسیاری از بخشهای شهر تالش از کشور جدا شده و در اختیار روسها قرار گرفت!شهرستان مرزی آستارااین شهر قدیمی که در شمال غربی استان گیلان قرار دارد، در سال 1316 بخشی از استان اردبیل بود! در مهر 1337 تابع آذربایجان شرقی شد و سرانجام در خرداد ماه 1339 به قلمرو گیلان پیوست. اسمهای مختلفی در طول تاریخ به این شهرستان که با رود آستارا از آستارای جمهوری آذربایجان جدا میشود لقب دادهاند.
|
شمارهها، از باستان تا به امروز شماره یک در زبان اوستایی ایو ( a va و بخوانید ا ا و) و در زبان پارسی باستان ایو ( aiva ) و در زبان پهلوی به سه گونه او ( w ) و اوک ( vak ) و یک ( yak ) خوانده میشود.شماره دو در زبان اوستایی دو ( dva ) و در زبان پارسی باستان دوو ( duva ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی د ( d ) خوانده میشود.شماره سه در زبان اوستایی ثری ( ri ) و در زبان پارسی باستان چی ( i ) و در زبان پهلوی س ( s ) خوانده میشود.شماره چهار در زبان اوستایی چثور ( a war ) و در زبان پارسی باستان چهار ( ah r ) و در زبان پهلوی پارتی چفار ( af r ) و در زبان پهلوی ساسانی چهار ( ah r ) خوانده میشود.شماره پنج در زبان اوستایی پنچ ( pan a ) و در زبان پارسی باستان پنچ ( pan a ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی پنج ( pan ) یا پنچ ( pan ) خوانده میشود.شماره شش در زبان اوستایی خشوش ( x va ) و در زبان پارسی باستان شش ( ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی شش ( a ) خوانده میشود.شماره هفت در زبان اوستایی هپت ( hapta ) و در زبان پارسی باستان هفت ( hafta ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی هفت ( haft ) یا خوانده میشود.شماره هشت در زبان اوستایی اشت ( a ta ) و در زبان پارسی باستان اشت ( a ta ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی هشت ( ha t ) یا اشت ( a t ) خوانده میشود.شماره نه در زبان اوستایی نو ( nava ) و در زبان پارسی باستان نو ( nava ) و در زبان پهلوی پارتی نه ( nah ) و در زبان پهلوی ساسانی نه یا ن ( n ) خوانده میشود.شماره ده در زبان اوستایی دث ( da a ) و در زبان پارسی باستان دث ( da a ) و در زبان پهلوی پارتی دس ( das ) و در زبان پهلوی ساسانی ده ( dah ) خوانده میشود.شماره بیست در زبان اوستایی وی - س - ایی - تی ( v saiti ) و در زبان پهلوی پارتی ویست ( w st ) و در زبان پهلوی ساسانی ویست ( vist ) خوانده میشده است.شماره سی در زبان اوستایی ثریست ( risat ) و در زبان پهلوی سیه ( sih ) خوانده میشده است.شماره چهل در زبان پهلوی چیهیل ( ihil ) خوانده میشده است.شماره پنجاه در زبان اوستایی پنجاثت ( pan at ) و در زبان پهلوی پارتی پنجست ( pan ast ) و در پهلوی ساسانی پنجاه ( pan ah ) خوانده میشده است.شماره پنجاه در زبان اوستایی پنجاثت ( pan at ) و در زبان پهلوی پارتی پنجست ( pan ast ) و در پهلوی ساسانی پنجاه ( pan ah ) خوانده میشده است.شماره شست (شصت) در زبان اوستایی خشوشتی ( x va ti ) و در زبان پهلوی پارتی و ساسانی شست ( ast ) خوانده میشده است.شماره هفتاد در زبان اوستایی هپتای - تی ( hapt iti ) و در زبان پهلوی پارتی هفتاد ( haft d ) و در زبان پهلوی ساسانی هفتات ( haft t ) خوانده میشده است.شماره هشتاد در زبان اوستایی اشتاتی ( a t ti ) و در زبان پهلوی پارتی هشتاد ( ha t d ) و در زبان پهلوی ساسانی هشتات ( ha t t ) خوانده میشده است.شماره نود در زبان اوستایی نوی - تی ( navaiti ) و در زبان پهلوی ساسانی نهوت ( nahvat ) یا نوت ( navat ) خوانده میشده است.نشانه شمارهها در سنگ نبشتههای پارسی باستان (شاهان هخامنشی)شکل زیر نشانههای شمارههای یک تا ده را به دبیره (خط) میخی نشان میدهد.پهرست شمارههای هام دبیره ساسانی - 1 نگاره زیر در کنار شمارههای یک تا ده به دبیره میخی، نشانههای دیگر شمارهها را نیز نشان میدهد. پهرست شمارههای هام دبیره ساسانی - 2 همانگونه در نگاره بالا میبینید، شماره 20 از دو تا 10 کوچکتر و روی هم ساخته شده است.شماره 80 از هشت تا 10 یا چهار تا 20 ساخته شده است.شماره 120 از یک سد (صد) و دو تا 10 یا همان یک 20 ساخته شده است.همچنین نگاره زیر نشانه شماره 100 در دبیره میخی را نشان میدهد.شماره 100 دبیره میخینشانه شمارهها در نوشتههای پهلوی ساسانی - پارسیگ یا پارسی میانهشکل زیر نشانههای شمارههای یک تا ده و بیست تا سد (صد) و همچنین شمارههای 200 و 1000 را به دبیره (خط) هام دبیره ساسانی نشان میدهد.پهرست شمارههای هام دبیره ساسانیشماره پنج در هام دبیره، از سه و دو ساخته شده است.شماره شش از دو تا سه ساخته شده است.شماره هفت از چهار و سه ساخته شده است.شماره هشت از دو تا چهار ساخته شده است.شماره نه از سه تا سه ساخته شده است.در نسکی به نام اندرز اوشنر دانا، در آغاز آن سهمان (جمله) زیر نوشته شده است.نخستین واژهای که با چهارگوش نمایان شده است، واژه اوک ( vak ) یا همان واژه یک امروزی است و دومین که با چهارگوش نمایان شده است، شماره 1000 امروزی است که میتوانید از در نگاره بالایی (پهرست شمارههای هام دبیره ساسانی) ببینید. - eran - shahr /% D9 % 87 % D9 % 8E % DA % 86 - % D8 % A7 % D9 % 8E % D9 % 86 % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % B2 % DB % 8C - % D8 % A7 % D9 % 88 % D8 % B4 % D9 % 86 % D9 % 8E % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % A7 % DA % A9 - q4h1w2idlseq اگر دوست دارید میتوانید این پیوند را برای آگاهی بیشتر درباره شمارگان پارسیگ (پهلوی ساسانی) بخوانید. - eran - shahr /% D9 % 88 % D8 % B2 % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % 87 % D9 % 86 % D9 % 88 % D8 % B2 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D8 % B2 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % BE % D9 % 87 % D9 % 84 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % B3 % D8 % AE % D9 % 86 - % D9 % 85 % DB % 8C - % DA % AF % D9 % 88 % DB % 8C % D9 % 86 % D8 % AF - xmecvv4iabxo - eran - shahr /% D8 % A2 % D9 % 85 % D9 % 88 % D8 % B2 % D8 % B4 - % D8 % B2 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % BE % D9 % 87 % D9 % 84 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % A8 % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % A7 % D8 % AF - % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % B4 % D8 % A7 % D8 % A8 % D9 % 88 % D8 % B1 - fcazjjvs7arm - eran - shahr /% D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % A8 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B3 % D8 % AA % DA % AF % DB % 8C % D9 % 90 - % D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C % DA % AF - % D8 % A2 % DA % AF % D8 % A7 % D9 % 87 % DB % 8C - uktv0oif8izg - eran - shahr /% D9 % 85 % D8 % A7 % D8 % B2 % DA % AF % D9 % 90 % D9 % 87 - % D9 % BE % D9 % 8F % D8 % B1 % D8 % B2 % D9 % 8E % D9 % 84 % D8 % A7 - % D8 % A7 % D9 % 90 % D8 % B3 % D9 % BE % DB % 8C - % D9 % 85 % D9 % 8E % D8 % B2 % DA % AF % D9 % 8E % D8 % AA - % D8 % AF % D9 % 90 % D8 % B2 % DA % AF % D8 % A7 % D9 % 85 % D9 % 8E % D8 % B2 % DA % AF % D9 % 8E % D8 % AA - % D9 % 88 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - mosque - ujm2zmwnaign - eran - shahr /% D9 % 86 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % A8 % D9 % 87 % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D9 % 88 - % D8 % AA % D8 % A7 % D8 % AC - % DA % AF % D8 % B0 % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % A8 % D9 % 87 % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 85 - % DA % AF % D9 % 88 % D8 % B1 - ojhljitypo1q - eran - shahr /% D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % DA % 86 % D8 % B1 % D8 % AE % DB % 8C % D8 % AF % D9 % 86 - % DA % AF % D8 % B1 % D8 % AF % D9 % 88 % D9 % 86 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % A8 % D9 % 87 - % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % AA % D8 % B4 % D8 % AA % D8 % A7 % D8 % B1 - % DA % 86 % D8 % B1 % D8 % AE - % D9 % 88 - % D9 % 85 % D8 % A7 % D8 % B4 % DB % 8C % D9 % 86 - bai9cykb0vd0 - eran - shahr /% D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % DA % A9 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % B3 % D8 % B1 % D8 % A7 - % D9 % 87 % D9 % 86 % D8 % B1 - % D9 % 88 - % DA % A9 % D9 % 88 % D8 % B4 % D8 % B4 - vss0ebo4yh70 - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B2 - pdoawfh2xolu - eran - shahr /% D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D8 % B3 % D8 % B1 % D8 % AE - lixqapcylkid ا - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - q6vwoikywuxb - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % B2 % D8 % B4 % DA % A9 - % D9 % 88 - % DA % AF % D9 % 88 % D9 % 86 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D9 % BE % D8 % B2 % D8 % B4 % DA % A9 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % AA % D9 % 85 % D8 % AF % D9 % 86 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - jk6b0itmsdgm - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D8 % AF % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % AF - % D9 % 88 - % D8 % A8 % D8 % B1 % D8 % AE % DB % 8C - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % DA % AF % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B2 % D8 % AF % DB % 8C % D8 % AF - % D8 % AF % D9 % 88 - % D9 % 86 % D9 % 81 % D8 % B1 - ugl7jflcbovm - eran - shahr /% D9 % 85 % D9 % 8F % D8 % B1 % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % AF - % D9 % 86 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D9 % 8E % D9 % 85 % D8 % B1 % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % AF - % D8 % A2 % D8 % B1 % DB % 8C - blhnapqvbkeh - eran - shahr /% D8 % A7 % D9 % 90 % D8 % B3 % D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B4 - % D9 % 81 % D8 % B6 % D8 % A7 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C - uu5niod2njb1 - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D9 % BE % D9 % 8E % D8 % B1 % DA % AF % D8 % A7 % D8 % B1 - yojscomrpy6e - eran - shahr /% DA % A9 % D9 % 88 % D9 % 81 - % D9 % 88 % D9 % 8E - % D8 % A8 % D9 % 8E % D8 % BA - lc54dbnmdifo - eran - shahr /% D8 % A2 % D8 % B1 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B4 - % D9 % 88 - % D9 % BE % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B4 - dtxsttwjnn5m - eran - shahr /% DA % 86 % D9 % 87 % D8 % A7 % D8 % B1 - % D8 % B3 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % AC % D8 % BA % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 81 % DB % 8C % D8 % A7 % DB % 8C % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D9 % 81 % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C - viawknsa4u7z - eran - shahr /% D9 % 86 % D8 % AE % D8 % B3 % D8 % AA % DB % 8C % D9 % 86 - % D9 % 86 % D9 % 88 % D8 % B4 % D8 % AA % D9 % 87 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D9 % 86 % D8 % A7 % D9 % 85 - % DB % 8C % D8 % B2 % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 - irbkwty1q51v
|
آخرین داستان، انیمیشنی که حرفی برای گفتن دارد این متن حاوی اسپویل نمیباشد!هر جامعه کهن سالی برای خودش اسطوره هایی دارد. یونان، روم، اروپا، آفریقا، هند و . و همچنین ایران خودمان. اما در این بین اسطورههای یونانی و رومی همچون: زیوس، آرتمیس، سیزیف و . بیشتر شناخته شده هستند. چرا؟ چون رویشان کار شده است. غربیها برای برجسته کردن این اساطیر عرق جبین ریختهاند! فیلم، انیمیشن، نقاشی، کتاب، مقاله، و کلی پژوهشگر به درد بخور پرورش دادهاند. اما وقتی به تمدنها و کشورهای دیگر وارد میشویم چندان چیز دندان گیری گیرمان نمیآید. چرا؟ چون بر رویش کار، سرمایه گذاری و اندیشه عمیق نشده.ایران هم اسطورههای تاثیر گذاری دارد، اسطوره هایی که بیشترشان را در کتابهای بندهش، اوستا و شاهنامه میخوانیم. من همیشه میگویم شاهنامه میتواند برای خود یک بازی تاج و تخت بشود. حتی از آن هم میتواند تاثیر بیشتری داشته باشد اما شخصیت خوش سلیقهای پیدا نمیشود که عهده ساخت این اثر سترگ را بر عهده بگیرد. برای همین است که چندان هم دیده نمیشود.در این بین تیم خوش ذوقی نیز در ایران پیدا شده که بر اساس یکی از داستانهای شاهنامه انیمیشنی ساخته است به نام آخرین داستان.انیمیشن آخرین داستان تلاش کرده است که داستان ضحاک ماردوش را با اقتباسی آزاد از شاهنامه به یک انیمیشن دیدنی تبدیل کند. و در کمال تعجب موفق هم شده است. هیچ وقت فکر نمیکردم (حداقل تا دیروز) که بخواهم یک انیمیشن ایرانی را معرفی کنم. چون اصولا اثر دندان گیری از ایرانیان ندیدهام. حتی برخی از انیمیشن هایی که دیدهام گویی چند تا نقاشی کشیده و سپس پشت نقاشیها یک منبری گذاشتهاند که هر چه نصیحت اخلاقی در طول تاریخ اسلامی! بوده است بیان بشود تا کودکان (شاید هم نوجوانان) مثلا تحت تاثیر قرار بگیرند.پوستر انیمیشن آخرین داستاناما این انیمیشن بر خلاف قبلیها به واقع تاثیر گذار است. داستان با مبارزه جمشید شاه آغاز شده و سپس به جانشینی ضحاک ماردوش میرسد. اما داستان تمامش مثل شاهنامه نیست. در واقع بخش قابل توجهی از داستان را فیلم نامه نویسان تغییر دادهاند، و برای همین نوشتهاند برداشتی آزاد از شاهنامه حکیم فردوسی.روی ساخت این انیمیشن دوبعدی حدود ده سال زمان گذاشته شده و توسط استودیو هورخش ساخته شده است. در جشنواره فجر امسال ( 1398 ) نیز توانسته جایزه بهترین انیمیشن را برنده بشود، همچنین نماینده ایران در اسکار 2020 بود. گویندههای این اثر نیز عمومشان از بازیگران مطرح سینمای ایران هستند از جمله: پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، مجید مظفری، اشکان خطیبی و .حامد بهداد در نقش ضحاکنقدی بر آخرین داستان:دوست داشتم فیلم را نقد جدی هم داشته باشم، اما متاسفانه اهل فن نیستم، این یادداشت کوتاه را هم نوشتم که صرفا نظر شخصی ام را بیان کرده و این اثر را برای دوستانی که نمیشناسند معرفی کنم.در برنامه هفت نقدی (به نظرم) منصفانه داشتهاند که اگر مایل بودید زمان بیشتری بگذارید میتوانید آن را تماشا کنید. (اصل برنامه نود دقیقه است، اما فقط تماشای چهل دقیقه اول کفایت میکند) تیم هورخش به نظر من بسیار خوش ذوق هستند چون از همین ابتدا محصولات جانبی این فیلم را هم ساختهاند که میتوانم منصفانه بگویم خوش سلیقه هستند. در ادامه چند عکس از محصولاتشان را هم میگذارم. برای اطلاعات بیشتر نیز میتوانید، به صفحه اینستاگرامشان بروید: سخن پایانی:این یادداشت را نه برای نقد که برای معرفی این اثر نوشتم. قطعا در برابر غول هایی مثل پیکسار یا دیزنی مسیر طولانی را باید طی کند، اما در برابر دیگر انیمیشنهای ایرانی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این اثر تا تاریخ 16 مهر ماه اکران آنلاین دارد. اگر تمایل به تماشای این اثر دارید میتوانید از طریق این لینک، بلیط خریده و تماشا کنید: - ebc3 - 11ea - b2d9 - 6d6da55a41e5 ? download = 1 پی نوشت: تماشای آنلاین فیلم تجربه جذابیست. اما فقط یک مسیله دارد . اینترنت! در حین تماشای این انیمیشن حدود سی بار اینترنت قطع و وصل شد. فیلم هم به سبب اینکه در حال اکران است امکان دانلود میسر نیست برای همین لطفا در حین تماشا صبر پیشه کنید:)امیدوارم ترغیب شده باشید که این اثر را تماشا کنید. خوش حال میشوم اگر فیلم را دیده یا به طور کلی نظری درباره یادداشت دارید در کامنتها بنویسید.
|
از یلدا بدانیم - شب چله تاریخچهی شب یلدا:شب چله، که به عنوان یکی از شبهای مقدس در ایران باستان بوده و در تقویم ایرانیان باستان در زمان داریوش یکم به ثبت رسیده است. چله و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی پیبردند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر، از همین رو آن را شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند، کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد.برای گذشتگان تاریکی نماینده اهریمن بوده، پس طولانیترین شب سال برای ایرانیان نحس بود به همین دلیل آریاییها آتش روشن میکردند، تا از اهریمن در امان باشند و دور هم جمع شده و شب را با خوردن، شادی و پایکوبی میگذراندند و در سفرههای خود هرآنچه که نگهداری شده بود از جمله میوههای خشک قرار میدادند.دو روایت از شب یلدا:اولین روایت اینکه در این شب مهر، میترا (میترا معنی دوستی و خورشید میدهد و از ایزدگان زرتشتیان است.) به جهان بازمیگردد. دوم اینکه در شب یلدا، پیامبری در شب یلدا زاده میشود و او را دو دولفین از آب بیرون میآورند، چون در آیین مهر، آب با ارزش بوده است.سفرهی شب یلدا:سفره شب چله، میزد نام داشت و شامل میوههایتر و خشک، آجیل (به زبان زرتشتیان لرک) به افتخار جشن مهر برپا میشده.ایرانیها امروزه با تنقلات و آجیل و میوهای فصل، غیر فصل مثل هندوانه و دسرهای خوشمزه و تزیینهای ژله سفرهی شب یلدای خود را زیباتر میکنند.در بعضی از نقاط کشور و پیرو بعضی سنتها در شب یلدا، برای تازه عروس هدایایی به اسم شب یلدایی میبرند. این هدایا بسته به هر شهر و فرهنگ متفاوت است. بعضی از افراد آجیل و میوه و هندوانه شب یلدا رو با تزیینهای زیبا به خانه تازه عروس میبرند بعضی نیز با هدایای گران قیمت، طلا و پول از نو عروس را خوشحال میکنند.کرسی شب یلدا:در زمانهای نه چندان دور یکی از نشانههای آمدن فصل سرما و جمع شدن خانوادهها دور هم کرسی بود. کرسی به شکلهای مختلفی درست میشود که هم میتوان از چراغ نفتی، لامپ، ذغال یا المنتهایی استفاده کرد. همچنین از یک میز چوبی هم تشکیل شده که وسیلهی گرمایشی زیر میز قرار گرفته و روی میز یک لحاف میاندازند و در هوای سرد از کرسی استفاده میکنند تا گرم شوند. اصولا پایههای میز چوبی از پایههای یک میز عادی کمی کوتاهتر است تا موقع نشستن روی زمین به راحتی بتوان از سطح رویی کرسی استفاده کرد. کرسی یکی از اجزای ثابت دورهمیهای یلدا در طولانیترین شب سال بود همچنین از کرسی در عید نوروز هم استفاده میکردند. امروزه استفادهی کرسی دوباره رایج شده و وسیلهی گرمایشی بسیار مناسبی هم است. افراد دور کرسی مینشستند و لحاف را روی پای خود میانداختند. اصولا روی سطح کرسی هم یک فرش بافتهشده یا قالیچه هم میانداختند تا روی کرسی وقتی موادغذایی قرار میگیرد، کثیف نشود. وقتی پای شما زیر کرسی قرار بگیرد مدت زمان زیادی طول نمیکشد تا شما خوابتان ببرد. دلیلش این است که قوهی مدبرهی انسان گرما را احساس کرده و به بدن دستور خواب را میدهد و فرد وقتی بخوابد پایش زیر کرسی قرار میگیرد و ریهاش بیرون است. هر جانداری وقتی زمستان برسد به خواب زمستانی میرود و از نو برای تابستان ساخته میشود. برای انسان هم این موقعیت را در زمستان درست کردند. در قدیم اتاقی که در آن کرسی قرار داشت به شدت گرم بود و در یا پنجرهی آن اتاق را باز میگذاشتند و شما زیر کرسی بودید و برف میآمد و شما خواب بودید و مغز شما دستور خواب و بازسازی مجدد شما را به اجزای بدنتان ارسال میکرد. کرسی امروزه هم دوباره به روی کار آمده است. شما انواع کرسیهی آماده که در بازار فروخته میشود را میتوانید تهیه کنید و یک شب و دورهمی به یاد ماندنی در کنار عزیزانتان درست کنید ولی پیشنهاد من به شما این است که درست کردن کرسی را حداقل یک بار خودتان تجربه کنید.دانلود آهنگ معروف شب یلدا:بریدهای از متن آهنگ شب طولانی علی مولایی آخ! تو شب یلدای منی! دیوونهی دوست داشتنی! لبای تو رنگ اناره و هندونه شیرینیش کم یاره پیش بوسههای تو! که غم نداره. غم نداره. غم نداره. آخ! تو شب یلدای منی!
|
نقش بختیاریها در نبرد کرنال و فتح دهلی نقش بختیاریها در نبرد کرنال و فتح دهلینقش بختیاریها در نبرد کرنال و فتح دهلی در سایت ویکی بختیاری به نگارش محسن حیدری استاد عزیز میباشد نبرد کرنال یکی از جنگهای نادر شاه است که در آن به هندوستان حمله شد و در آن ارتش نادر پیروز گردید در این نبرد نقش بختیاریهای ایران بسیار پررنگ بوده و در کتب بسیاری به آن اشاره شده است ما در ادامه به بررسی این نقش پرداختهایم پس در ادامه با ما همراه باشید.آرایش نظامی اردوی نادرشاه در نبرد کرنالبختیاریها در آرایش نظامی اردوی نادرشاه در نبرد "کرنال" در شمال دهلی پایتخت هند، در 3 جایگاه عهده دار نقش و ماموریت بودند 1 ٫ تشکیل "سواره نظام بختیاری" (سنگین اسلحه بدون سپر) بعنوان یگان احتیاط خط اول 2 ٫ عضویت در سواره نظام گارد (سنگین اسلحه با سپر) در خط اول (با الگوی نبرد غیر بختیاری) 3 ٫ تشکیل سواره نظام سبک بختیاری در خط دومروز نخست نبرد کرنالسه شنبه 15 ذیقعده 1151 ق برابر با 5 اسفند 1117 ش، در میانه روز، به دستور نادرشاه تیراندازی توپخانه آغاز شد و دو فوج 1000 نفره به مرکز و پهلوی راست ارتش هند تک نمودند که بدون درنگ، سواران دو پهلوی ارتش هند جهت رویارویی به حرکت درآمدند.سپس به دستور نادرشاه، نصرالله میرزا (فرزند نادر) و تهماسب قلی جلایر به ترتیب به پیادهها و جناح راست هند (به فرماندهی سعادت خان) تک نمودند که وی درخواست کمک از محمدشاه گورکانی نمود.به دستور محمدشاه گورکانی، سربلندخان یکی از فرماندهان یگان احتیاط ارتش هند به جلو اعزام شد که منجر به شکست یگان جلایر گردید.در این هنگام نادرشاه به "سواره نظام بختیاری" فرمان داد به سبک خود و براساس الگوی جنگی خود وارد عمل شود تا علاوه بر کمک به سواران نصرالله میرزا، از جلو به نیروی سعادت خان یورش برند.نادرشاه که از شور و جنگاوری بختیاریها و ماموریت استراتژیکی که در این نبرد به آنها واگذار کرده بود، به خوبی آگاه بود، برای اینکه فتح کرنال مثل فتح قندهار تماما به نام بختیاریها رقم نخورد، خود نیز همراه سواره نظام بختیاری شد.به این ترتیب سواره نظام بختیاری در حالیکه نادرشاه نیز شخصا در این هنگ حضور داشت، از عقب به نیروهای سربلندخان یورش برد که در پهلوی ارتش راست هند اختلال افتاد و خط شکست و عقب نشینی هندیها آغاز گردید و آغاز پیروزی ایرانیها رقم خورد و در این مرحله بعلت نزدیکی غروب آفتاب، روز نخست نبرد پایان یافت.روز دوم نبرد کرنالدر روز دوم نبرد، نادرشاه که از خاطره فتح قندهار و تمام شدن آن به نام بختیاریها تلخکام بود، ماموریتی به سواره نظام بختیاری نداد ولی بطور گسترده از خدمات بختیاریهای عضو "سواره نظام سنگین اسلحه گارد" در خط اول و "سواره نظام سبک اسلحه بختیاری" در خط دوم بهره برد.در روز دوم نبرد، یورش گسترده فیلهای هندی و دستور نادرشاه برای آتش نهادن بر پشت شترها و رم دادن فیلها رخ داد که از جمله عوامل شکست اردوی محمدشاه گورکانی بود.نکات مهم نبرد کرناللشگرنویسان اردوی نادری، ضمن اشاره به نقش مهم بختیاریها، از ثبت جزییات رفتار نظامی بختیاریها و ذکر نام فرماندهان و سرداران بختیاری پرهیز کردهاند و به نظر میرسداین رفتار لشگرنویسان برخلاف رویه معمول آنان در همین نبرد بوده و احتمالا علل سیاسی و دستوری داشته است.چند روز بعد محمدشاه گورکانی، خود را تسلیم نادرشاه کرد.نادرشاه پذیرفت و پس از ورود به دهلی، دختر محمدشاه به ازدواج نصرالله میرزا پسر نادرشاه درآمد و نادرشاه سلطنت هند را مجددا به محمدشاه گورکانی اعطا کرد.محمدشاه نیز کلید خزانه سلطنتی هند را در اختیار نادرشاه قرار داد و تعدادی از جواهرات عمده را به او پیشکش کرد که قیمت آنها 10 برابر درآمد سالانه صفویه بود.یکی از آن الماسها و جواهرات، الماس دریای نور و الماس کوه نور بودند که اولی در موزه جواهرات بانک مرکزی در تهران و دومی بر روی تاج ملکه بریتانیاقرار دارد.یکی از خاندانهای بختیاری، "اسفندیاری کوه نور" یا "اسفندیاری نوری" نام دارند که خانم "منتخب اسفندیاری کوه نور" دخترعموی علی خان اسفندیاری(معروف به نیما یوشیج) در خاطرات خود، این خانواده را منتسب به بختیاری دانسته که به استانداری مازندران منسوب شدهاند.محسن حیدری این فرضیه را مطرح کرده که اسم خاندان اسفندیاری نوری و اسفندیاری کوه نور ربطی به نام شهر نور مازندران نداردزیرا آن شهر تا قبل از دوره پهلوی "سولده" نام داشته و این نام خانوادگی احتمالا برگرفته از الماس کوه نور است و احتمالا این خانواده علاوه بر نقش آفرینی در نبرد کرنال، در دست آمدن یا حمل و انتقال کوه نور ماموریت ویژهای را عهده دار بودهاند و سپس عهده دار خدمات ارشد دولتی در مازندران شدهاند.منابع: تاریخ نظامی و هنر جنگ،شهرام رامتین،انتشارات دانشگاه افسری ارتش، 1387
|
آداب خواستگاری در دوره قاجار درجلسه اول خواستگاری ابتدا جهت معاینه موی سر و بوی دهان و زیر بغل دختر، مادر و خواهر داماد او را در آغوش میگرفتند و به بهانه بوسیدن او، دهانش را بو میکشیدند و پنجه به میان موهای سرش فرو میبردند که کچلی یا کم مویی و پر مویی او را مشخص نمایند.اگر عروس در معاینات ابتدایی قبول میشد، فیالمجلس او را به اتاق دیگر برده و از جامه تهیاش ساخته و برهنه سر و پا و پس و پیش و پیدا و نهانش را معاینه میکردند.در صورتیکه دختر در معاینات ثانویه هم قبول میشد در جلسات بعدی خانواده داماد جهت معلوم نمودن خانهداری دختر، مقداری سبزی با خود آورده و جلو دختر میگذاشتند تا ببینند سبزیها را درست پاک میکند یا خراب و نفله مینماید. سپس در جلسات بعدی گوشت جهت طبخ و سنجیدن آشپزی و پخت و پز دختر و پارچه برای دوخت و دوز و معلوم نمودن هنر دختر با خود میآوردند.اگر دختر همه این آزمونها را به موفقیت پشت سر میگذاشت وصلت سر میگرفت. همه این سختگیریها در صورتی بود که بیشتر پسرها کار و شغلی نداشتند و وقتی از معاش آنها سوال میشد خانواده داماد با گفتن اینکه هر کس پیش خدا روزی دارد و روزی زن با خودش به خانه شوهر میرود و چراغ که روشن شود چه یک نفر زیرش بنشیند چه دونفر، کار را پیش میبردند. به همین جهت پسر تا به سن بلوغ میرسید برایش درصدد زن گرفتن برمیآمدند.منبعتاریخ اجتماعی تهران، جلد اول، جعفر شهری
|
ثروت هخامنشیان در دوران هخامنشیان، دولت و وزارت دارایی و سازمانهای تابعه به معنا و مفهوم امروزی وجود نداشت اما وضع مالیاتها عادلانه و براساس میزان درآمد آن منطقه بصورت عجیبی دقیق بود. این مالیاتها بانظم و ترتیب معین و صحیحی وصول میگردید. کشورهای تابع امپراتوری بزرگ هخامنشی که هر کدام به منزله استانی در آنروز به شمار میرفتند، فراخور جمعیت و موقعیت و محصول و صادرات و بنیه مالی، مقداری جنس و مبلغی نقد یا شمشهای زر و سیم میپرداختند.استانداران "خشترهپاونها" مسیول و موظف به وصول و ارسال مالیاتها بودند. در نتیجهی این حساب دقیق و منظم مالیاتی و حفظ این اموال توسط شاهان پارسی در طول بیش از دو قرن عمر این امپراتوری، مقدار زیادی زر و سیم، سکه یا شمش از راه وصول مالیاتها در خزانههای شاهنشاهی گرد آمده بودند.ما از میزان درآمد سالانه حاصل از این مالیاتها جز آنچه هرودوت و پلوتارک و سایر مورخان باستانی گفتهاند اطلاع و آمار دیگری در دست نداریم. بگفته پلوتارک، داریوش سوم پس ازشکست در نبرد گوگمل و از دست دادن خزانههای اربیل و موصل "عراق امروزی" گفته بود "بگذارید این ملت آزمند مقدونی و یونانی که دیرگاهیست تشنه خزاین من هستند، تا گلو در زر فرو روند!"شاید همین خزانههای پرپیمانه بودکه اسکندر و لشکریانش را تطمیع کرد تا به قلب امپراتوری چشم بدوزند! در هرصورت و بگفته هرودوت در مجموع خزانههای سارد، دمشق، ممفیس، بابل، اربیل، موصل، شوش، تختجمشید، استخر، پاسارگاد، هگمتانه و . بدست اسکندر مقدونی افتاد.با آنکه پیش از شکست داریوش سوم، مبالغ زیادی از ثروت هنگفت این خزانهها به مصرف جنگ رسیده و مقداری نیز داریوش سوم باخود همراه داشت و مقادیر زیادی هم پنهان گردیده بود با اینحال جمع کل مبالغی که از خزانههای هخامنشیان بدست اسکندر افتاد 43 هزار تالان تخمین زده شده است. "برابر با 1100 تن طلا و نقره و جواهرات" این درحالیست که اسکندر زمانیکه تصمیم به جنگ با ایران گرفت تنها 200 تالان پول بیشتر نداشت!پلوتارک مینویسد "چون اسکندر با نهایت شتاب سپاهیان داریوش و بسوس را دنبال میکرد، سپاهیان هخامنشی ارابههای مملو از سیم و زر و اشیا گرانقدر زیادی را در راه رها کرده فرار مینمودند و اسکندر از میان خرمن سیم و زر و ارابههای پر از غنایم، میگذشت!"منابع"اسکندر و آسیاییها" و "تاریخ اقتصادی آخرین دورههای قدیم" تالیف فرانتس آلتهایمتاریخ هرودوت ترجمه هادی هدایتی
|
بلندترین برجهای جهان در سالهای اخیر رقابت تنگاتنگی بر سر ساخت بلندترین برجهای جهان در میان کشورها، مشاهده میشود گوییکه دارا بودن برجهایی بلند در هر شهر به عنوان نمادی از شکوه و عظمت آن منطقه در نظر گرفته میشود. برج خلیفه، بلندترین برج جهان، با ارتفاع 828 متر از سطح زمین، حدود دو برابر برج پتروناس کوالالامپور ارتفاع دارد و این در حالیست که برج پتروناس در کمتر از 20 سال قبل، مدتها عنوان بلندترین برج جهان را در اختیار خود داشت و اکنون حتی در لیست 10 تایی "بلندترین برجهای جهان" جای ندارد که این خود نشان دهندهی تمایل پایان ناپذیر بشر در به چالش کشیدن خود و ثبت نمودن رکوردهایی جدید است. ابداع تکنولوژیهای جدید و به کار بردن مصالح جدیدتر، ساخت سازههایی با ارتفاعاتی که در گذشته ناممکن بنظر میرسیدند را ممکن ساخته است. در ادامهاین مطلب از استودیو معماری فرحو، 10 برج بلند جهان را به شما معرفی خواهیم کرد.برج خلیفه ( Burj Khalifa )ارتفاع: 828 مترتعداد طبقات: 123 مکان: دبی، امارات متحده عربیسال افتتاح: 2010 در سال 2004 بزرگترین معماران جهان گرد هم آمدند تا با طراحی شگفتانگیزترین سازهی دنیای معماری، به صنعت توریستی دبی رونقی دو چندان ببخشند. ساخت این سازه در سال 2010 به پایان رسید و از آن زمان تا کنون با ارتفاعی معادل 829 ٫ 8 متر به عنوان بلندترین آسمان خراش جهان شناخته میشود. طراحی این سازهی باشکوه از طراحی مسجد سامرا تاثیر پذیرفته است. وجود 9 هتل، بالغ بر 30000 واحد مسکونی، 3 هکتار فضای سبز، 19 مجتمع مسکونی، دبی مال و اختصاص 12 هکتار به دریاچهی مصنوعی برج خلیفه، به شگفتی هرچه بیشتر این ابرسازه افزوده است.برج شانگهای ( Shanghai Tower )ارتفاع: 632 مترتعداد طبقات: 128 مکان: شانگهای، چینسال افتتاح: 2015 چینیها همواره به عنوان پیشروترین مردم جهان در ساخت شگفتانگیزترین سازههای ساخته شده به دست انسان شناخته میشوند. 8 عدد از بلندترین برجهای جهان در کشور چین قرار گرفتهاند. برج شانگهای در چین با ارتفاع 632 متر و داشتن 128 طبقه، به عنوان دومین برج بلند جهان شناخته میشود. ساخت این بنا از سال 2008 تا 2015 به طول انجامید و در طراحی آن سعی شده از مناسبترین مصالح ممکن در رابطه با محیط زیست استفاده شود. این ساختمان هتل، فضاهای متعدد تجاری، مراکز خرید لوکس و دفاتر اداری زیادی را در خود جای داده است.برج سلطنتی ساعت مکه ( Makkah Royal Clock Tower )ارتفاع: 494 مترتعداد طبقات: 120 مکان: مکه، عربستان سعودیسال افتتاح: 2012 در ادامهی مقالهی "بلندترین برجهای جهان" این بار نوبت به کشوری از خاورمیانه میرسد. برج سلطنتی ساعت که به عنوان ساختمان مرکزی مجموعهی ابراج البیت شناخته میشود و در شهر مکه عربستان واقع شده، مقام سومین برج بلند جهان را به خود اختصاص میدهد. این بنا در مجاورت مسجدالحرام، بزرگترین مسجد جهان، ساخته شده و به عنوان پرهزینهترین سازه در دنیای معماری شناخته میشود. وجود هتل و مراکز خرید لوکس متعدد، سالن کنفرانس و مسجدی با طرفیت 3500 نفر این ساختمان را به محلی لوکس جهت اقامت حجاج تبدیل نموده است. موزه برج ساعت در 4 طبقه انتهایی این ساختمان قرار گرفته و در بالاترین قسمت این برج رصدخانهای بسیار بزرگ تعبیه شده است.مرکز تجارت مالی پینگآن ( PING AN Finance Center )ارتفاع: 599 مترتعداد طبقات: 115 مکان: شنژن، چینسال افتتاح: 2017 بدون تردید چینیها به سادگی دست از رقابت در این زمینه برنخواهند داشت و به ساخت سازههای خارقالعادهخود ادامه خواهند داد. این سازه در شهر شنژن چین، با داشتن ارتفاعی در حدود 599 ٫ 1 متر، به عنوان چهارمین برج بلند جهان شناخته میشود. ساخت این بنای 115 طبقهای، از سال 2010 تا 2017 به طول انجامید. این بنا همچنین رکورد مرتفعترین عرشهی بازدید را در ارتفاع 562 ٫ 2 متر از سطح زمین داراست و مراکز اداری، تجاری، سالن کنفرانس و فروشگاههایی لوکس رادر خود گنجانده است. در طراحی این بنا سعی شده تا در عین داشتن ظاهری مدرن، تاریخ کشور چین نیز در آن مشهود گردد.برج جهانی لوته ( Lotte World Tower )ارتفاع: 556 مترتعداد طبقات: 123 مکان: سیول، کره جنوبیسال افتتاح: 2017 در ادامهی مقالهی "بلندترین برجهای جهان" باز هم به ساختمانی در آسیای شرقی برمیخوریم. ساختمان لوته واقع در شهر سیول از مشهورترین جاذبههای گردشگری کرهی جنوبی به شمار میرود. این ساختمان با ارتفاعی معادل 555 ٫ 7 متر و دارا بودن 123 طبقه، شامل فضاهای اداری، تجاری، مسکونی و هتلهای لوکس است. این بنا همچنین دارای یک سالن کنسرت در بالای برج میباشد. از زمان برنامهریزی برای ساخت این بنای تمام شیشهای تا زمان تاسیس آن در مجموع 13 سال زمان صرف گردیده و در نهایت در سال 2017 دربهای آن به روی عموم گشوده شد.مرکز تجارت جهانی وان ( One World Trade Center )ارتفاع: 546 مترتعداد طبقات: 94 مکان: نیویورک، ایالات متحده آمریکاسال افتتاح: 2014 ساختمان تجارت جهانی وان نیویورک، واقع در جنوب منهتن به عنوان یاد بودی از برجهای دوقلوی تجارت جهانی که در حملهی تروریستی 11 سپتامبر از بین رفتند، ساخته شد. ساخت این بنا در سال 2006 آغاز شد و در سال 2012 به عنوان بلندترین برج نیویورک تکمیل گردید. با اضافه نمودن سازهی فلزی واقع در بالای برج، در نهایت در سال 2013 ارتفاع این بنا به 1776 فوت رسید که این عدد یادآور سالی است که اعلامیه استقلال ایالاتمتحده آمریکا امضا شد.مرکز مالی CTF گوانگجو ( Guangzhou CTF Finance Centre )ارتفاع: 530 مترتعداد طبقات: 111 مکان: گوانگجو، چینسال افتتاح: 2016 باز هم با سازهی دیگری از کشور چین آشنا میشویم! این ساختمان مانند همتای خود در شهر تیانجین، ارتفاعی معادل 530 متر دارد با این تفاوت که 111 طبقه را داراست.این ساختمان چند منظوره مرکز خریدی لوکس، هتل، واحدهای متعدد مسکونی و اداری را در خود جای داده است. ساخت این بنا در سال 2009 آغاز و در سال 2016 به پایان رسید.ساختمان CTF تیانجین ( Tianjin CTF Finance Centre )ارتفاع: 530 مترتعداد طبقات: 97 مکان: تیانجین، چینسال افتتاح: 2019 ساخت این بنا در سال 2013 آغاز شد و در سال 2019 به پایان رسید. این ساختمان با ارتفاع 530 متر و دارا بودن 97 طبقه، بلندترین برج شهر تیانجین بعد از ساختمان گلدین 117 است. طراحی انحنادار این بنا موجب استقامت بیشتر آن، در مقابل بادها و طوفانهای شدید رایج در این منطقه شده است.برج سیتیک ( Citic tower )ارتفاع: 528 مترتعداد طبقات: 109 مکان: پکن، چینسال افتتاح: 2018 برج سیتیک که در شهر پکن واقع شده، ساختمانی تجاری است که ساخت آن در سال 2018 تکمیل شد. این بنا با ارتفاعی معادل 528 متر و دارا بودن 109 طبقه، بلندترین برج پکن است. این عنوان در گذشته متعلق به ساختمان شماره 3 برج تجارت جهانی چین بود.طراحی این ساختمان از یک ظرف باستانی چینی بنام "زو" الهام گرفته شده است، به این صورت که این سازه در قسمت بالا و پایین پهنتر از قسمت میانی است و شمایلی شبیه به گلدان دارد. این ساختمان با داشتن 60 طبقهی تجاری، 20 طبقهی مسکونی و 20 طبقه هتل با 300 اتاق، ساختمانی چند منظوره است. همچنین یک روف گاردن در بالای این برج در ارتفاع 524 متری از سطح زمین قرار گرفته است.برج تایپه 101 ( Taipei 101 )ارتفاع: 509 مترتعداد طبقات: 101 مکان: تایپه، تایوانسال افتتاح: 2004 برج تایپه 101 ابرسازهای با 101 طبقه میباشد که در کشور تایوان واقع شده است. این برج با ارتفاعی در حدود 509 متر، از سال 2004 عنوان بلندترین برج جهان را در اختیار داشت تا اینکه با کامل شدن ساخت برج خلیفه در سال 2010 این عنوان را از دست داد با این وجود همچنان در لیست بلندترین برجهای جهان قرار میگیرد و به عنوان بلندترین سازهی دوست دار محیط زیست شناخته میشود. آسانسورهای تعبیه شده در این سازه با سرعتی معادل 60 کیلومتر بر ساعت قادرند مسافرین را در زمانی حدود 40 ثانیه از اولین به آخرین طبقه انتقال دهند. این برج به عنوان نماد تایوان شناخته میشود و هر ساله شاهد زیباترین صحنههای آتش بازی سال جدید میلادی، در این بنا هستیم. معماران این بنا سعی داشتهاند تا سبک معماری سنتی تایوان را به صورتی مدرن در این بنا به نمایش بگذارند. این برج به گونهای طراحی شده تا در مقابل شدیدترین بلاهای طبیعی همچون طوفان و زلزله که در این منطقه جغرافیایی بسیار شایع میباشند، مقاومت داشته باشد. این بنا دارای رستوران، فروشگاه، کلابها انواع نمایشگاههای هنری و دیگر جاذبههای گردشگری است. یکی از نکات جذاب در مورد این بنا نداشتن طبقهی 44 است. از آنجاییکه عدد 4 در فرهنگ مردم چین به عنوان عددی نحس شناخته میشود، در این بنا بعد از طبقهی 42 طبقهی 42A و سپس 43 قرار میگیرد.در این مقاله سعی نمودیم شما را با 10 تا از "بلندترین برجهای جهان" آشنا سازیم. برج خلیفه نزدیک به یک دهه است که عنوان بلندترین سازهی معماری جهان را در اختیار خود دارد اما با ساخته شدن هرسالهابرسازههایی در سراسر جهان، بدون شک سازهای دیگر این عنوان را به زودی از آن خود خواهد نمود. اگر از خواندن این مطلب لذت بردید با دیگر مقالات "استودیو معماری فرشید حسینی" با ما همرا باشید.
|
حقیقت درمیان غوغاها خودنمایی میکند به نام خداچگونه مذهب اهلبیت یا اسلام حقیقی در میان امواج سهمگین تاریخ خودرا نمایان ساخت؟ ببینید 1 - در طول سه قرن اول هجری که امامان جانشین پیامبر آمدند برای هریک ازآنان فرقه یا مذهبی ایجادشد تا انحرافی از مسیر اصلی بشودازامام سوم به بعد مذاهب 4 امامی 5 امامی 6 امامی 7 امامی 8 امامی 9 امامی 10 امامی و 11 امامی بوجود آمد تا جلوی ایجاد مذهب اتنی عشری را بگیرند اما نشد وبرخی از مذاهب انحرافی در تاریخ ماندند والباقی نابود شدند 2 - زمانیکه حضور امام مهدی محقق شد این بار دیگر خبری از ایجاد امام 13 امام 14 وغیره نشد چون نمیتوانست بشود .کار روی ظهور انجام گردید . درطول 10 قرن بعدی تا کنون حدود 40 ظهور انجام شده است که برخی درتاریخ مانده وبقیه نابود شدهاند مانند مواردیکه در سودان پاکستان وایران خودما پیش آمد. این بار هم شیطنتها کارساز نبود وهمچنان بیرق ظهور پابرجاستاین رویدادها نشانهای از وجود حقیقتی است که درمیان غوغاها وغبارها مخفی مانده بود که عیان گردید.
|
از شاه اسماعیل صفوی تا رضاشاه چگونه با مذهب شیعه برخورد کردند ؟ نوشتاری کوتاه از قدرتمند شدن تدریجی مذهب تشیع در ایران مذهب شیعه در ابتدا یک مذهب درون گرا بوده است اما به تدریج با گسترش مناسک و شعایر خود را در جامعه قدرتمند میسازد و نمود بیشتری پیدا میکند. این دوران، دوران صفویه است که با گسترش مناسک و شعایر مذهب را پر قدرت میسازد تا جایی که قدرت علمای مذهبی و تاثیر گذاری آنها بر دستگاه حکومتی بیشتر میشود به طوریکه پادشاه نمیتوانسته بدون صلاح دید آنها عملی خلاف شرع انجام دهد. در نتیجه در این دوران علمای مذهبی امور اجتماعی جامعه را در دست داشتند و به عنوان یک نیروی قدرتمند ظاهر میشوند و این قدرتمندی آنها پادشاه و حکمرانان را در وضعیت سردرگمی قرار میدهد. در سالهای زمامداری قاجار این علما بودند که بازیگری قدرتمند در عرصه اجتماع هستند به طوریکه رهبری انقلاب مشروطه را در دست داشتند گرچه این انقلاب با رهبری علما بود اما انچه که رقم خورد خلاف دیدگاه آنها بود. و بعد از هرج و مرج در دوران به توپ بستن مجلس و اوضاع آشفته ایران در آن زمان شخص رضاشاه ظهور میکند و شاه جدید برای مدرن سازی ایران نیاز به یکدست سازی جامعه داشت که این دیدگاه در تضاد با مراجع مذهبی بود. بنابراین رضاشاه پیوندهای دینی با سلطنت را از بین میبرد و یک رویارویی تمام عیار را با جریان قدرتمند دینی تدارک میبیند که این عمل در دید رهبران مذهبی به معنای غیر مشروع بودن سلطنت است و این رویارویی شکست حکومت پهلوی را داشت. آمال و آرزوهای رضاشاه با این سیاست حذف جریان مذهبی بر باد رفت و جامعه بیش از پیش تودهای و وابسته به رهبری مذهبی شد و به طوریکه جامعه آرمانهای خود را در مذهب و دین میدید.شاه اسماعیل صفوی مذهب تشیع را مذهب رسمی کشور مینامد و تلاش برای گسترش آن در کنار ساختن ایران متمرکز و قدرتمند رضاشاه پیوندهای بین سلطنت و دین را برای اجرای نوسازی قطع میکند و این کار او یعنی رویارویی با جریان قوی مذهبی و نتیجه این مبارزه نفس گیر حذف پهلوی بود
|
در خدمت و خیانت رجال سیاسی تردیدی نیست که تلاش برای دستیابی به فناوری هستهای بیش از هر چیزی با انگیزه دستیابی به قدرت بازدارندگی نظامی و تضمین امنیت ملی ایران است. این را هم ما میدانیم و هم تمام دولتهای دوست و دشمن ما در سطح جهانی.استفاده صلح آمیز از فناوری هستهای همواره در تمام جهان پوششی بوده است برای دستیابی به ظرفیت تولید سلاحهای هستهای. در دنیای امروز، سایر تسلیحات متعارف هم معمولا با عنوان "تجهیزات دفاعی" ساخته و تولید میشوند. هر چند بسیاری از این تسلیحات در جنگهای متجاوزانه استفاده میشود، اما هیچکس صراحتا از جنگ و تجاوز حرفی نمیزند و همه بر دفاع و پیشگیری از جنگ و جلوگیری از جنگهای بزرگتر تاکید میکنند. - % D8 % AF % D8 % B3 % D8 % AA % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % B1 % DA % 98 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % B3 % D8 % AA % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C - % DA % 86 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D9 % 87 % D9 % 85 % DB % 8C % D8 % AA % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % AF - rhllbj4pfyyr ظرافتهای سیاسی دقیقا همینجا شکل میگیرد که یک سیاستمدار باید بتواند با شیوه بیان خود، حتی زمانی که چیزی علیه منافع مخاطب است، آن را همسو یا لااقل سازگار با منافع مخاطب جلوه دهد.اخیرا جناب حجت الاسلام والمسلمین علوی، وزیر محترم اطلاعات دولت فخیمه حجت الاسلام دکتر حسن روحانی (فریدون)، اینطور اظهار کرده بودند:وی در تلویزیون دولتی گفت: "برنامه هستهای ما یک برنامه صلح آمیز است و رهبر عالی کشور در فتوای خود صریحا گفتند که تولید سلاح هستهای خلاف شرع است و جمهوری اسلامی آن را دنبال نخواهد کرد و آن را حرام میداند." "اما بگذارید به شما بگویم، اگر گربهای را گوشهای گیر بیاندازید ممکن است رفتار متفاوتی از گربهای داشته باشد که به صورت آزاد پرسه میزند. اگر آنها ایران را به آن سمت سوق دهند ، تقصیر ایران نیست بلکه تقصیر کسانی است که ایران را تحت فشار قرار دادهاند."خطونشان هستهای ایران از نگاه نیویورکتایمز ()موضعگیری جناب وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید چند ویژگی دارد:اولا، ایران را به گربهای تشبیه کرده که در گوشهای گیر افتاده است. وقتی گربهای در گوشهای گیر میافتد، خود را در یک قدمی مرگ میبیند. این حالت مملو از استیصال و بیچارگی است. جناب علوی موضع ایران را در اوج ضعف و انفعال تصویر کردهاند.دوما، جناب وزیر اطلاعات بطور تلویحی پذیرفتهاند که این صنعت هستهای که در ایران شکل گرفته در مواقع اضطرار میتواند ماهیت تسلیحاتی یافته و در جهت ساخت و حتی استفاده از مهیبترین سلاح کشتار جمعی استفاده شود. به لحاظ حقوقی همین تاییدیه کافیست که هر گونه تحریمی علیه ایران مشروعیت یافته، و از لحاظ دیپلماتیک این مساله میتواند اجماع جهانی علیه ایران را احیا کند. همان اجماعی که دولت تدبیر و امید بارها با افتخار ادعا کرده به برکت سیاستهای این دولت شکسته شده است. همه میدانند که توافق برجام هیچ دستاوردی برای ایران نداشت. اما همین که میان روسیه و چین و آمریکا و اروپا آن اجماعی که در زمان احمدی نژاد علیه ایران وجود داشت دیگر وجود ندارد، هواداران دولت روحانی این را بعنوان بزرگترین دستاورد برجام معرفی میکنند. اظهارات آقای علوی وزیر اطلاعات دولت روحانی بهترین دستاویز برای آمریکا و دشمنان ایران است تا آن اجماع جهانی را مجددا احیا کنند. قطعا نه روسیه و نه چین تمایلی به دستیابی ایران به سلاح هستهای ندارند.سوما، وقتی میفرمایند "تقصیر ایران نیست بلکه تقصیر کسانی است که ایران را تحت فشار قرار دادهاند"، از یکسو مجددا ایران را در موضع انفعالی و ضعف قرار داده، و از سوی دیگر استدلالهای مشابه دشمنان ایران را که در توجیه زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی استفاده میکنند مشروعیت بخشیده است. بعنوان مثال، رژیم صهیونیستی کودکان فلسطینی را به قتل میرساند و ادعا میکند کشته شدن این کودکان تقصیر مبارزان فلسطینی است که "پشت کودکان مخفی شدهاند". یا عربستان با توجیه مشابهی کودکان و غیر نظامیان یمنی را به قتل میرساند. یا خود آمریکا با استدلال مشابهی در عراق و افغانستان و لیبی و غیره کشتار غیر نظامیان را توجیه مینماید. شیوه اظهار نظر جناب وزیر اطلاعات ما تمام این استدلالات را پذیرفته و مشروعیت میبخشد.اما در همین موضوع، اخیرا رهبری به شیوه دیگری موضعگیری نمودند:ایشان گفتند: در این میان، آن دلقک صهیونیست بینالمللی دایم میگوید ما نمیگذاریم ایران به سلاح هستهای دست یابد، در حالی که باید به او گفت اگر جمهوری اسلامی تصمیم به دستیابی به سلاح هستهای داشت، او و بزرگتر از او هم نمیتوانستند مانع شوند.حضرت آیت الله خامنهای ت کید کردند: آنچه مانع جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هستهای است، فکر و مبانی اسلامی است که ساخت هر سلاحی اعم از هستهای یا شیمیایی را که موجب کشتار مردم عادی میشود، ممنوع میداند.ایشان با یادآوری قتل عام 220 هزار تن در بمباران اتمی آمریکا و همچنین محاصره مردم مظلوم یمن و بمباران بازار و بیمارستان و مدرسه بوسیله جنگندههای ساخت غربیها، گفتند: کشتار غیرنظامیان و مردم بیگناه روش آمریکاییها و غربیها است و جمهوری اسلامی این روش را قبول ندارد و بر همین اساس به سلاح هستهای فکر هم نمیکند.رهبر انقلاب اسلامی ت کید کردند: اما ما برای کسب تواناییهای هستهای متناسب با نیازهای کشور مصمم هستیم و به همین علت، حد غنیسازی ایران 20 درصد نخواهد بود و تا هرجا که لازم و نیاز کشور باشد، اقدام خواهد کرد مثلا برای پیشران هستهای یا کارهای دیگر ممکن است غنیسازی را به 60 درصد هم برسانیم.حد غنیسازی ایران 20 درصد نیست متناسب با نیاز کشور شاید به 60 درصد هم برسد/ مجلس و دولت اختلافشان را حل کنند/ فکر اسلامی، مانع تصمیم ایران درباره سلاح هستهای است نه آن دلقک صهیونیست - تابناک | TABNAK محتوای موضعگیری رهبری در حقیقت همان مطلبی است که وزیر اطلاعات هم اظهار کرده بود، اما شیوه بیان رهبری ویژگی هایی بکلی متفاوت دارد.اولا، بجای اینکه ایران را در موضع ضعف و انفعال جلوه دهد، از موضع اقتدار و کسی صحبت میکند که ابتکار عمل در دستان اوست.ثانیا، بجای اینکه دشمن را در موضع اقتدار و ابتکار عمل قرار دهد، او را تحقیر کرده و با استفاده از عبارت "آن دلقک صهیونیست" او را تخفیف میدهد.ثالثا، با اشاره به این واقعیت تاریخی که آمریکا تنها کشور جهان است که از سلاح هستهای برای کشتار غیرنظامیان استفاده کرده، هر گونه مشروعیت را از دشمن خلع نموده و موضع ایران را مشروعیت میبخشد.رابعا، با تاکید بر اینکه عملکرد جمهوری اسلامی بر آمده از تعالیم اسلامی است و کشتار غیر نظامیان حاصل تمدن غربی است، دعوای لفظی را به سطح تمدنی کشانده و تمدن غربی را تحقیر میکند.و خامسا، در انتها با اشاره به اینکه ما غنی سازی اورانیوم را در حد 20 درصد متوقف نکرده و به درجات غنای بالاتر مانند 60 درصد خواهیم رفت، تهدیدی جدی و مقتدرانه علیه دشمن را اعلام میکند. یعنی همان تهدید و خط و نشانی که ظاهرا جناب علوی میخواست برای دشمنان بکشد، رهبری همان تهدید را اینجا بکار میبرد، اما به شیوهای که نه تنها هزینهای برای کشور ایجاد نمیکند، بلکه باور پذیری آن هم بسیار بیشتر است. رجال سیاسی خاین آن دستهای هستند که گاهی ایران را آنچنان خوار و ذلیل میکنند که مثلا حتی توان تولید لوله هنگ را هم ندارد، یا حد تکنولوژی آن تولید آبگوشت بزباش است، و گاهی هم وقتی میخواهند با زبان تهدید آمیز علیه دشمن صحبت کنند طوری موضعگیری میکنند که گویا مستقیما از کارشناسان تبلیغاتی دشمن خط گرفتهاند. اگر بتوانیم به خودمان بقبولانیم که برخی از این رجال نفوذیهای وطن فروش و وابسته به دشمن نیستند، در خوشبینانهترین حالت به این نتیجه میرسیم که اینها انسانهای ببو و پخمه هستند که ناخواسته هرگاه دهانشان را باز میکنند هزینههای جدیدی برای کشور ایجاد میشود.در هر دو صورت، چه این دسته نفوذی و خاین و وطن فروش باشند، و چه ببو و پخمه و کارنشناس، این سوال مطرح میشود که چطور ممکن است چنین افرادی در سمتهای کلیدی و حساس حکومتی قرار گیرند.دو احتمال وجود دارد. یک احتمال همان توجیهی است که رسانههای معاند برانداز مطرح میکنند. یعنی اینکه نظام جمهوری اسلامی یک نظام فاسد و دیکتاتوری و خاین و ضد ملی است که آنچنان ناکارآمدی و فساد در تار و پود آن رخنه کرده که هر آدم پخمه و ببویی به راحتی در آن به مقامات بلند پایه صعود میکند. بر اساس این نظریه، فساد و ناکارآمدی از خود رهبر شروع شده و به لایههای پایینتر میرسد.اما در همین مثالی که اینجا بررسی کردیم به وضوح دیدیم که این دیدگاه نمیتواند درست باشد. موضعگیری رهبری در حقیقت نقطه مقابل موضعگیری وزیر اطلاعات بود. اگر قرار بود جمهوری اسلامی یک نظام دیکتاتوری باشد، چطور ممکن بود رهبری که در راس این نظام است یک جور موضعگیری کرده و وزیر اطلاعات دولت جور دیگر؟ مضافا، آیا باید باور کنیم در میان طرفداران و پیروان رهبری، حتی یک نفر وجود نداشته که بتواند حرف دهانش را بفهمد و تشخیص دهد این قبیل اظهاراتی که جناب وزیر اطلاعات فرمودهاند تا چه حد در تضاد با مواضع رهبری است؟ اگر قرار بود رهبر شخصا وزیر اطلاعات را دستچین کند، چرا باید کسی را انتخاب نماید که اینطور علنی برای نظامی که آن رهبر در راس آن است هزینه زایی کند؟اما احتمال دیگر که بسیار بیشتر قرین به واقعیت است اینکه نظام جمهوری اسلامی یک نظام حکومتی هردوانه است. یعنی هم نهادهای حکومتی اقتدارگرایانه با ماهیت و خصلت ملی در آن هست، و هم نهادهای حکومتی دموکراتیک که به دلیل بافت جمعیت ایران، ماهیت و خصلت غربگرایانه و ضد ملی پیدا کردهاند.در ادبیات رسمی این دو گروه را تحت عناوین "اسلامیت" و "جمهوریت" در نظام "جمهوری اسلامی" عنوان میکنند. اما در واقع اینها همان نهادهای اقتدارگرایانه ملی در مقابل دموکراتیک جهان وطنی و ضد ملی هستند. رجال سیاسی ساده لوح و پخمه و ببو و خاین و وطن فروش و ناموس فروش هم معمولا از طریق همان نهادهای دموکراتیک به درون نظام رخنه کرده و میکنند. - % D8 % AF % D9 % 85 % D9 % 88 % DA % A9 % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % B3 % DB % 8C - % D8 % AA % D9 % 86 % D9 % 87 % D8 % A7 - % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 87 - % D8 % AA % D9 % 88 % D8 % B3 % D8 % B9 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % B1 - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - oa4lgch41uza انتخابات ریاست جمهوری 1400 نقطه عطفی در تاریخ ایران خواهد بود. کشمکش میان جریانات و جناحهای سیاسی در دو جهت ادامه دارد. یک دسته به دنبال تحقق تسلط کامل نهادهای اقتدارگرای ملی بر کلیه ارکان قدرت در نظام جمهوری اسلامی هستند. و دسته دیگر به دنبال ایجاد اغتشاش و آشوب با استفاده از شعارهای مردمسالاری و دموکراسی و جمهوریت و آزادی و غیره. در این میان، دولتهای غربی و دیگر دشمنان ایران قطعا از دسته دوم حمایت میکنند. لذا واقعهای که در پیش روی ماست در حقیقت کشتی سنگین وزنی است میان تمدن ملی ایرانی و تمدن بی وطن غربی. قطعا امروز غرب در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد. اما سوال اینجاست که باید دید تمدن ایرانی واقعا در چه موقعیتی است. آیا ما در موضعی حتی ضعیفتر از غرب هستیم، یا بالاخره به جایی رسیدهایم که بتوانیم با استفاده از این بزنگاه تاریخی پس از قرنها کمر راست کرده و تمام قد در عرصه جهانی بایستیم؟ - % D9 % 85 % D8 % B1 % D8 % AF % D9 % 85 % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 84 % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C - % D9 % 85 % DB % 8C - % D8 % AA % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % AF - % D9 % 85 % D8 % B4 % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B9 % DB % 8C % D8 % AA - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AC % D8 % A7 % D8 % AF - % DA % A9 % D9 % 86 % D8 % AF - lxft6j1v2t8k با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در داخل ایران عموما این تصور وجود دارد که غرب هر چقدر هم ضعیف شده باشد ما همچنان از آن ضعیفتریم. اما نکته دقیقا همینجاست که آمریکا و غرب از نقطه اوج خود به سیر حضیض افتاده، در صورتیکه ما از نقطه قعر میخواهیم به سیر صعودی بیافتیم.تنها چیزی که میتواند مانع از صعود ایران شود، پیوند و ادغام بیش از حد جامعه و نظام حکومتی ایران در تمدن غربی است. تنها در اینصورت است که ایران هم با گره زدن دم خود به دم غرب، در سقوط آزاد آن به پایین کشیده خواهد شد.از آنجا که جناح سیاسی تسلیم طلب غربگرا کاملا نسبت به عدم اقبال خود در افکار عمومی در این مقطع از زمان آگاه و واقف است، ابتدا صحبت از تحریم انتخابات میشد. اما تحریم انتخابات فی الواقع بزرگترین خدمتی است که اصلاح طلبان و دیگر نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج میتوانند به کشور بکنند. زیرا به این ترتیب راه برای انتقال مسالمت آمیز قدرت به جناح سیاسی اقتدارگرای ملی باز میشود. به همین دلیل اخیرا بیشتر از برگزاری انتخاباتی "پرشور" صحبت میشود و نیروهای تسلیم طلب غربگرا به تکاپو افتادهاند تا به هر ترتیبی شده حضوری همه جانبه در انتخابات داشته باشند و تا حد ممکن فضای جامعه را متشنج نمایند.در این میان البته احمقهای سیاسی هم نقش خود را بازی میکنند. از جمله آنهایی که از دستبوسی امام به پابوسی آمریکا و عربستان سعودی رسیدهاند، و حالا برای رد گم کردن از برخی دستبوسان دیگر امام انتقاد میکنند که چرا زمانی دستبوس صاحب استخری بودهاند که شیخ غریق از آنجا به معراج رسید!هدف دشمنان یک چیز است. اینکه تجربه تلخ انتخابات اخیر در آمریکا را با شدتی بیشتر در ایران تکرار کنند. هر چه فضای انتخابات متشنجتر شود، مشروعیت دولت بعدی را با سهولت بیشتری زیر سوال برده و در جهت اهداف خود برای کسب امتیاز از ایران حرکت خواهند کرد. و البته، در بهترین حالت اگر بتوانند موجبات براندازی کل نظام را فراهم کنند که چه بهتر!هر چند دشمنان هم به خوبی میدانند براندازی نظام آرزویی دست نیافتنی است، اما لااقل خواهند توانست مانند انتخابات 88 ، از اغتشاشات انتخابات 1400 هم در جهت شکل دهی اجماعی جهانی علیه ایران استفاده کنند.همانطور که نجات الله ابراهیمیان، عضو سابق شورای نگهبان، اخیرا اظهار داشته، "انتخابات ریاست جمهوری عامل چندان مهمی در تغییر اوضاع و احوال کشور نیست بلکه آنچه که ما اکنون به آن نیاز داریم بازنگری قانون اساسی است". و البته این بازنگری قانون اساسی آنطور که آرزوی اپوزیسیون برانداز است در جهت کاهش اقتدارات رهبری و نهادهای وابسته به رهبری نیست، بلکه در جهت یکدست کردن ساختار قدرت و محدودسازی نهادهای جمهوریتی است که هر چهار سال بهترین فرصت را برای ایجاد هزینههای گزاف و سنگین علیه کشور و به سود دشمنان ایران فراهم میکند. همان جمهوریتی که بنی صدر را روی کار آورد. همان جمهوریتی که دولت تسلیم طلب خاتمی را روی کار آورد. همان جمهوریتی که دولت پوپولیست احمدی نژاد را روی کار آورد. همان جمهوریتی که دولت گرین کارتی و رانت پرور و تسلیم طلب غربگرای روحانی را روی کار آورد. و همان جمهوریتی که شخص فاضل و نابغه و برجستهای همچون حجت الاسلام والمسلمین علوی را در مسند وزارت اطلاعات و امنیت کشور قرار داده است، که با یک اظهار نظر آنچه همقطاران برجامی وی در طول هشت سال رشته بودند را هم پنبه میکند!آنزمانی که امام گفت "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر"، منظور ایشان از یک کلمه کمتر "جمهوری" نبود، بلکه "اسلامی" بود. امام این جمله را در مقابل افرادی گفت که طرفدار "جمهوری ایران" بودند، و مخالف "جمهوری اسلامی ایران". امروز میفهمیم اگر همان قسمت دوم نبود، روشنفکران خاین و وطن فروش و عوامفریب و تسلیم طلب و غربگرا تا بحال هزار بار این کشور را به باد داده و تجزیه کرده بودند.باید ببینیم آیا بالاخره در قرن پانزدهم کشور ایران، و نظام حکومتی ایران، و ملت ایران به آن درجه از بلوغ سیاسی رسیده که بتواند جمهوریت وارداتی غربی را دور بریزد و تمدن نوین خود را بر پایههای میراث تمدنی کهنش بنا کند؟
|
تبریز ?تپه حاجی فیروز، با قدمت 8000 سال قبل از میلاد?محل پیدا شدن تنگ شراب 7 هزار ساله تپه حاجی فیروز که در آن رسوبات شراب انگور دیده شده است. این تنگ با ظرفیت 9 لیتر قدیمیترین مخزن شراب در جهان است که در موزه پنسیلوانیا نگهداری میشود!?تپه حاجی فیروز تپهایی تاریخی است که قدمت آن به 8000 قبل از میلاد میرسد. این تپه در شرق دره شهر سولدوز (نقده)، دهستان حسنلو، روستای حاجیفیروز و در دو کیلومتری جنوب شرقی تپه تاریخی حسنلو واقع شده است. طبق حفایهایی که در این منطقه صورت گرفته این تپه 16 دوره تاریخی داشته و یازده مرحله ساختمانسازی را مشخص میکند.?در این تپه بقایای 18 ساختمان نمایان شد که به هزاره هشتم پیش از میلاد تعلق دارند و مستقل از هم بنا شدهاند. ورودی خانهها عمدتا در سمت شرق یعنی خلاف جهت وزش باد منطقه است.@ qocatabriz ?واحدهای ساختمانی دارای اتاقهای نشیمن، محل آمادهسازی غذا و پخت و پز، انبارکهای غذا و آذوقه و خمرههای ذخیره بود. اجساد کودکان را هم معمولا در زیر کف این قسمت دفن میکردند. دیوارها را معمولا از چینه و در بعضی موارد از خشتهایی که بدون قالب بود، میساختند. سطوح دیوارها را گاهی با مخلوطی از کاهگل و گچ اندود کرده بودند.?سنتهای تدفین در تپه حاجیفیروز بسیار متنوع است. در حالت نخست، مردگان را در جایی مینهادهاند تا پس از زایل شدن بدن، استخوانها را در استخواندانهای کوچک گروهی که در کف یا گوشه اطاقها قرار داشتند، دفن کنند. در حالت دوم مردگان را بر شانه چپ و در حالی که سر به طرف شمال بوده است، دفن میکردهاند. در حالت سوم مردگان را میسوزاندهاند و استخوانهای آنرا دفن میکردهاند.?برای آشنایی بیشتر با تاریخ، مشاهیر و موسیقی آذربایجان، و همچنین جاذبههای گردشگری آن با ما همراه شوید??? @ Scientificchallenge ?
|
اقبال لاهوری را بیشتر بشناسید چکیده:اقبال لاهوری شاعر نامداری که در سال 1256 در پاکستان به دنیا آمد. او تنها یک شاعر بزرگ نبود بلکه در زمینهی تالیف و ترجمهی کتاب نیز دستی داشت. باید آثار این شاعر بزرگ را خوانده باشید تا با حال و هوای آن روزها که به زیبایی در شعرهای خود آورده است آشنا شوید.اقبال لاهوری:محمد اقبال لاهوری فرزند یک خانوادهی متدین بود. وی در شهر سیالکوت در کشور پاکستان در سال 1256 به دنیا آمد. پدر اقبال بازرگان بود که اجداد او از برهمنان کشمیر بودند که بعدها به دین اسلام گرویدند. دوران کودکی و نوجوانی اقبال در سیالکوت گذشت. به یادگیری زبانهای فارسی و عربی درآمد و مقدمات علوم اسلامی و معارف قرآنی را یاد گرفت. وی عالم بزرگی نیز بوده است. او زبانهای انگلیسی و فرانسوی و فلسفهی غرب را نیز آموخته است و با رتبه یک مشغول به تدریس در زمینههای فوق شد.اقبال لاهوریاقبال سرودن جدی شعر را از جوانی خود آغاز کرد. استادی داشت به نام "سید میر حسن" که بسیار از او حمایت میکرد. اشعار اقبال به حدی مورد تایید این استاد درآمد که با وجود اینکه عقیده داشت جوانان نباید شعر بگویند، اما حمایتهای عالی از اقبال کرد. او علاوه بر شعر، کتاب هایی در زمینه علم اقتصاد و علم سیاست ترجمه و تالیف کرده است. برای همین او تنها یک شاعر نبود.اشعار اقبال لاهوری در مرحلههای اول رنگ و بویی صوفیانه و عرفانی داشت. او از مضمونها و قواعد شعر سنتی پیروی میکرد. اما بعدها که با جریانات سیاسی و کوشش هایی که مسلمانان برای دوباره زنده کردن حیات ملی انجام میدادند، اشعار اقبال مسایل روز را به خود گرفت و حالتی اجتماعی و سیاسی پیدا کرد. او روح زمانهی خود را در شعرهایش نشان میداد و این مسیله را میتوان به زیبایی در اشعار اقبال دید.منابع: - % D9 % 85 % D8 % AD % D9 % 85 % D8 % AF - % D8 % A7 % D9 % 82 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 84 - % D9 % 84 % D8 % A7 % D9 % 87 % D9 % 88 % D8 % B1 % DB % 8C - % DB % B1 % DB % B2 % DB % B5 % DB % B6 - % DB % B1 % DB % B3 % DB % B1 % DB % B7
|
22 بهمن 1357 و دولت ملی در ایران 22 بهمن سالروز یک تغییر بنیادین در تاریخ ایران است. جدا از هر اندیشهای که داشتهباشیم، بر این امر اجماع داریم که در این روز رژیم سلطنتی فروریخت و سپس به نظام جمهوری اسلامی تغییر یافت. افزون بر صورت و شکل حکومت، مفهوم استقلال، آزادی و ارادهی ملی یکبار دیگر در سطح عموم مورد توجه اذهان ملت ایران قرار گرفت و در قانون اساسی نهادینه شد. این رویداد ، حق شهروندی و حاکمیت ملی را برای مردم این سرزمین تثبیت کرد. اسلام را رسما به عنوان جزو جدایی ناپذیر فرهنگ ایرانی تثبیت و به ضرورت عدم مغایرت اقدامهای حکومت با اصول اسلامی در تمام فرایندهای حکمروایی ایران به عنوان یک اصل رسمیت بخشید.آنچه پس از 42 سال از آن واقعه، باید از آن بیاموزیم این است که این روز آغاز یک فرایند جدید در نظام حکمروایی ملی مبتنی بر کرامت و حفظ حقوق شهروندی و نه اعلام یک وضع نهایی بود. فرایندی که در سیر خود باید ریشههای استقلال، آزادی و ارادهی ملی را هرچه بیشتر تثبیت کند. گرامیداشت این روز یاد آور ضرورت اندیشیدن در باره فرایندهای حکمروایی و افزایش کارایی آن و تشکیل دولت ملی است. رویکرد به بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب صرفا گرامیداشت یک واقعه تاریخی که موجبات غرور ملی را فراهم آورد نیست، بلکه افزون بر آن یادگیری اجتماعی برای ایجاد یکپارچگی ملی به منظور سرعت بخشیدن به حرکت چرخهای توسعه ایران اسلامی است.در فرمانی که حضرت امام (ره) برای تشکیل دولت موقت بهنام شادروان مهندس بازرگان رحمه الله علیه صادر کردند آمده بود که شما را "م مور تشکیل دولت موقت مینمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصا انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید". جان مایه این فرمان ایمان به حاکمیت ارادهی ملی و ارادهی عمومی در فرایند حکمروایی و شکلدهی دولت ملی بر مبنای آن است. امروز نیز بر این باورم که نمیتوان در تاریخ باقی ماند و باید حرکت رو به جلو داشت و در اندیشه سرافرازی ایران اسلامی در جهان متحول امروزی بود. جهان همواره در تحول و پیشرفت است ، دانش بشری در این عصر با سرعت رو به توسعه بوده و قدرت، از آن ملت هایی است که در عرصهی جهانی، کارایی بیشتری نشان دهند. افزون بر این، بزرگداشت این روز باید موجب فراهم آوردن فضای نقد تاریخی برای آموختن از تاریخ و گشودن پنجرههای جدید به روی مردم این سرزمین و خلق فرصتو ظرفیتهای جدید برای توسعهی ملی باشد. واقعیت این است که بر اساس برخی بیتوجهیها دولت ملی تا حد زیادی تضعیف شده و وحدت سرزمینی گاهی مورد تهدید قرار میگیرد. باید همراه با نگرانی بههوش بود. برای نسل من این روز نشانهای است برای شروع دوباره، خلاقیت و دیدن افقهای دوردست، افقهایی که باید برای نسلهای بعدی خود ایجاد کنیم.
|
تاریکخانه تاریخ / قسمت دوم : محمد علی فروغی ناصحی که همچنان گوش شنوا میجوید "شما شنوندگان! من یقین دارم که بسیار شنیدهاید که از تمدن و توحش و ملل متمدن و وحشی سخن میگویند. آیا درست فکر کردهاید که ملت متمدن کدام است و ملت وحشی چیست؟ گمانم این است که بعضی از شما خواهند گفت ملت متمدن آن است که راهآهن و کارخانه و لشکر و سپاه و تانک و هواپیما و از این قبیل چیزها دارد و ملت وحشی آن است که این چیزها را ندارد و یا خواهند گفت ملت متمدن آن است که شهرهایش چنین و چنان باشد، خیابانهایش وسیع و آسفالته و خانههایش چند اشکوبه باشد و قس علیهذا. البته ملت متمدن این چیزها را دارند اما من به شما میگویم که این چیزها فروع تمدناند، اصل تمدن نیستند. اصل تمدن این است که ملت تربیت داشته باشد و بهترین علامت تربیت داشتن ملت این است که قانون را محترم بدارد و رعایت کند. اگر این اصل محفوظ باشد آن فروع خود به خود حاصل میشود."صحبتهایی رو که شنیدیم سخنان محمدعلی فروغی بود که مهرماه 1320 وقتی نخست وزیر بود از رادیو تهران بیان کرد و به مردم تهران که شهرشون توسط متفقین اشغال شده بود اما خودشون از استبداد رضا شاه رها شده بودن توصیه میکرد که قانون رو رعایت کنند. توی این سخنرانی فروغی به زبان ساده تلاش میکنه که مشکل ایران رو برای ایرانیها توضیح بده. کما اینکه به همراه روشنفکرهای دیگه ایرانی از روزی که ایرانیها به شکلهای مختلف با جهان مدرن آشنا شده بودند تلاش میکرد که راه حلی برای مشکل تقابل سنت و مدرنیته پیدا کنه. توی این سخنرانی رادیویی فروغی برای شهروندهای تهرانی که شنونده حرفاش بودن انواع حکومتداری رو شرح میده :"قسم اول حکومت انفرادی و استبدادی است. قسم دوم حکومت خواص و اشراف است. قسم سوم را حکومت ملی میگویند که اروپاییان دموکراسی مینامند و هر یک از این سه قسم هم اشکال مختلفی دارد که چون مقصود من این نیست که به شما علم حقوق درس بدهم داخل این مبحث نمیشوم . شما ملت ایران به موجب قانون اساسی که تقریبا سی و پنج سال پیش مقرر شده است، دارای حکومت ملی پادشاهی هستید اما اگر درست توجه کنید تصدیق خواهید کرد که در مدت این سی و پنج سال کمتر وقتی بوده است که از نعمت آزادی حقیقی یعنی مجری و محترم بودن قانون برخوردار بوده باشید و چندین مرتبه حکومت ملی یعنی اساس مشروطیت شما مختل شده است. آیا فکر کردهاید که علت آن چیست؟ من برای شما توضیح میدهم."در ادامه این سخنرانی فروغی که انگار برای دانشجویان صحبت میکنه مردم ایران رو خطاب میکنه و شرایط حکومت ملی رو اینچنین براشون شرح میده :"فراموش نکنید که معنای حکومت ملی این است که اختیار امور کشور با ملت باشد."بعد از این جمله ست که فروغی وظایف ملت، نمایندگان پارلمان، هیات وزیران و روزنامهنگاران یعنی نمایندگان افکار عمومی رو تشریح میکنه و همچنین وظیفه پادشاه رو حفاظت از قانون اساسی و نظارت بر اعمال دولت میدونه. فروغی مطمینه یکی از شنوندههای سخنرانیش از رادیو تهران، محمدرضا پهلوی، شاه تازه سوگندخورده است، پس بدون پرده پوشی شاه رو نصیحت میکنه که شرافت داشته باشه:"پادشاه باید گفتار و کردار خود را با اصول شرافت و آبرومندی تطبیق کند، چنان که یکی از حکمای اروپا گفته است: اگر بنیاد حکومت استبدادی بر ترس و بیم است، بنیاد حکومت ملی بر شرافت افراد ملت است و مخصوصا اگر متصدیان امور عامه، شرافت را در اعمال، نصبالعین خویش نسازند کار حکومت ملی پیشرفت نمیکند." ذکاءالملک فروغی یک سال و خردهای بعد از این سخنرانی در شصت و پنج سالگی فوت میکنه. مرگ فروغی پایان زندگی پرکار روشنفکری بود که همه عمرش رو برای معرفی تجدد به ایرانیان گذاشت و تلاش کرد فرهنگ ایرانی رو با عقلانیت مدرن آمیخته کنه. نصیحتهایی در روز تاجگذاریخطابه تاجگذاری رضا شاه در چهارم اردیبهشتماه 1305 خورشیدی رو فروغی ایراد میکنه. فروغی توی این خطابه تلاش میکنه تا به شیوه وزرای سیاستمداری مثل خواجه نظامالملک، رضاشاه رو نصیحت کنه.برای همین هست که در خطابه ش به شاه پند میده که هوای نفس رو کنار بذاره و خودمحور نباشه. به شاه میگه که تمام فکرش رو برای خدمت به مردم و آباد کردن کشور بذاره. فکر و عملش را طوری هماهنگ کنه وضعیت مردم بهبود پیدا کنه و برای مردم سرمشق درستی باشه تا مردم با دنبال کردن مسیرش، زندگی خوبی داشته باشند. در انتها هم فروغی انگشت اشاره ش رو به سمت فساد در کشور میگیره و اعلام میکنه فساد تاریخچهای دراز و تاریک در تاریخ این سرزمین داشته و داره.فروغی که زبانی شیوا برای انتقال مفاهیم حرفاش داشته خطاب به شاه و حاضران میگه : "ملت ایران باید بداند و البته خواهد دانست که امروز تقرب به حضرت سلطنت به وسیله تایید هواای نفسانی و استرضای جنبه ضعف بشری سلطان و تشبثات گوناگون و توسل به مقامات غیرمقتضیه میسر نخواهد شد .راه درست و یگانه راه نیل به آن مقصد عالی، احراز مقامات رفیعه هنر و کمال و ابراز لیاقت و کفایت و حسننیت و درایت در خدمتگذاری این آب و خاک است. خادم، محترم و عزیز و خاین، خوار و خفیف خواهد بود . ملت ایران میداند که [ .] آن ضمیر منیرانی از خیال رعیت آسوده نیست و دایما در فکر بهبود احوال آنان است، و اگر هر آینه به واسطه موانع طبیعی یا فقدان وسایل و اسباب،در انجام منظور همایونی راجع به اصلاح امور مملکتی اندک تاخیر و ت نی حاصل شود، خاطر مقدس مکرر و قلب مبارک مت لم میگردد . ملت ایران میبیند که امروز به فیض وجود، شاهنشاهی فایق شده که رفتار و گفتارش برای هر فردی از افراد و هر جمعیتی از جماعات باید سرمشق واقع شود، و اگر طریقالناس علی دین ملوک بپیماید، همانا به سرمنزل سعادت و شرافت خواهد رسید."تاریخ به ما نشون داد که رضاشاه آرزوی تجددخواهانی مثل فروغی برای ایجاد دولت مقتدر مرکزی، ارتش مدرن، دانشگاه، نظام حقوقی جدید، آموزش همگانی، راهسازی، و شکلدهی دولت - ملت رو با کمک خود اونها محقق کرد ولی به قواعد حکومت پارلمانی هیچ توجهی نکرد و تبدیل به دیکتاتوری تمامعیار شد. رضاشاه معمارهای حکومت خودش رو یکی یکی کشت یا خونهنشین کرد. این وسط، سهم فروغی، موسس دانشگاه تهران که در حکومت پهلوی اول دو دوره نخستوزیر و همچنین سفیر و وزیر بوده، لقب "زن ریشدار" میشه و 6 سال خانه نشینی رو تجربه میکنه. سرنوشت فروغی البته به دردناکی اون چیزی که بر تیمورتاش، نصرتالدوله فیروز و سردار اسعد رفت، نبود.فروغی و شهریور 1320 در شهریور 1320 که متفقین از شما و جنوب وارد ایران شدن رضاشاه دست یاری به سمت فروغی دراز میکنه و فروغی رو به نخست وزیری انتخاب میکنه. خیلیها فروغی رو متهم میکنند که در اون لحظات حساس کمک رسوندن به یه دیکتاتور رو قبول کرده و قصد داره تاج و تخت پهلوی رو حفظ کنه. شاید قسمتی از این اتهام درست بود ولی همه حقیقت این نبود. فیلسوف سیاستمدار وقتی مسوولیت دولت رو قبول کرد که تمامیت ارضی کشور به خطر افتاده بود. روسها همونطور که بعدها نشون دادند به قسمتهای حاصلخیز خاک ایران چشم طمع داشتند و اون قسمتها رو اشغال کردند. فروغی شاید سلطنت پهلوی رو حفظ کرد اما از طرف دیگه شاه رو متقاعد کرد استعفا بده و از سمت دیگه متفقین رو متقاعد کرد که شاه مستعفی باید کشور رو ترک کنه تا امرای ارتش از شاه جدید اطاعت کنند. دولت فروغی زندانیان سیاسی رو آزاد کرد و از خانواده قربانیان قتلهای سیاسی دوران رضاشاه دلجویی کرد. فروغی، رضاشاه رو ترغیب کرد تا املاک وسیعی رو که غصب کرده به شاه جوان بده و بعدش محمدرضا شاه رو ترغیب کرد تا این اموال رو به دولت ببخشه. فروغی مطبوعات رو آزاد کرد و با اشغالگران ایران پیمان مودت و دوستی امضا کرد تا استقلال ایران تضمین بشه. بر اساس این پیمان مودت سهجانبه، دولتهای اشغالگر موظف شدند 6 ماه بعد از پایان جنگ جهانی دوم قوای خودشون رو از خاک ایران خارج کنند و استقلال و تمامیت ارضی کشور رو به رسمیت بشناسند.فروغی سیاستمداری واقعگرا و ملیگرا بود. فروغی به اختیار خودش برای روی کار اومدن رضاشاه مشارکت کرد چون که این اتفاق رو ضامن ثبات و حفظ تمامیت ارضی ایران میدونست. همین دلایل هم باعث شد که در شهریور 20 برای حفظ سلطنت پهلوی تلاش کنه. الان که بیشتر از هفتاد سال از اون دوران میگذره هنوز هم صدای نصیحتهای فروغی از رادیو تهران که فرد فرد ملت رو به مسیولیت پذیری، قانون گرایی و ایران دوستی ترغیب میکنه، گوش شنوا میطلبهاین پادکست بر اساس متن فروغی نظام الملکی در عصر جدید نوشته آقای علی افتخاری روزبهانی منتشر شده در سایت تاریخ ایرانی تهیه شده که امیدوارم مورد توجه تون قرار گرفته باشه
|
خون را با خون نمیشویند خون را با خون نمیشویند . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... بوووومممممم حمله به ایران در سالهای آخر جنگ تحمیلی بوووووممممم حمله به هواپیمای مسافربری ایران و تقدیر از فرمانده ناو وینسس سالها همین بووووممممها ادامه یافت در کشورهای همسایه و اکنون هم که فرمانده شهید قاسم سلیمانی ترور شد، عدهای گفتند خون را با خون نمیشویند و چند دقیقه پیش بوووومممم، حمله پهپادی به افغانستان و کشتن حداقل 30 غیر نظامی ..و لکم فی القصاص حیاه یا ولی ال لباب .ای اندیش ورزان! برای شما در قصاص، زندگی ست .
|
نگاهی به نمایشگاه "لالهزار، چهارراه کنت" وقتی نمیدانی کجا میخواهی بروی، چه فرقی میکند که از کدام راه بروی لوییس کارول چه چیزی زیباتر از اینکه همچون آلیس در سرزمین عجایب پا بگذاری به یک گالری مدرن و از آن طرفش از دنیایی قدیمی سردربیاوری، یک دنیای قدیمی که تو را در زمان جابهجا میکند و میبرد به خیابان لالهزار قدیم که قرار بود چیزی شبیه شانزهلیزه فرانسویها باشد، پر از گل و پر از فرهنگ. برخلاف موسیقیهای رایج کلاسیک و مدرن که این روزها در گالریها پخش میشود، این موسیقی فیلمهای هزاردستان و کیف انگلیسی است که فضای گالری ایده را در برمیگیرد و مخاطب را در یک مستطیل خاکستری که دیوارهایش را اسناد، نقشهها و آثار هنری پوشانده به روزگاران گذشته میبرد. به همان روزهایی که تهران، به لطف سفرهای خارجی ناصرالدین شاه، عطش مدرن شدن گرفته بود. این هفته گالری ایده میزبان نمایشگاهی با عنوان "لالهزار، چهارراه کنت" بود نمایشگاهی ترکیبی از هنر، پژوهشهای تاریخی و عشق. این نمایشگاه در هشت ایستگاه تاریخ و خاطرات این خیابان مهم تاریخی را بهصورتی فشرده مرور میکرد و از انسانهای شریفی نام میبرد که هنر امروز ما مدیون آنهاست. در این نمایشگاه علاوه بر اطلاعات نوشتاری مفصل در 8 قسمت، از دو نقاشی شهری و یک اثر هنری در قالب پاراون پتینه شده با تصاویر لالهزار بهره گرفته بود و اسناد و مدارک تاریخی، نقشهها، اسکیسهای هنرمندان، عکسهای قدیمی و پوستر نمایشهای آن دوران را در اختیار بازدیدکنندگان قرار میداد. در تمام مسیر نمایشگاه، تصاویر پرینت شده 50 هنرمند برجسته نیمه نخست قرن 14 شمسی سوار بر قطارهای اسبی و دودی بازدیدکنندگان را همراهی کردند. گراند هتل یکی از اولین مکانهایی است که ما با آن آشنا میشویم، گراند هتلی که بر اساس تحقیقات عباس کتابی، کیوریتور نمایشگاه، فقط یک هتل و رستوران اشرافی نبود بلکه مرکزی فرهنگی و هنری بود و سالنهایی برای نمایش فیلم، تیاتر و موسیقی داشت. شاید برایتان جالب باشد بدانید که اپرت "رستاخیز شهریاران ایران" از میرزاده عشقی برای اولین بار به سال 1302 در این مکان به اجرا درآمد. جالب اینکه این اپرت حرف اصلیاش ضدیت با نوآوری و نوسازیهایی بود که اکنون برای میراث فرهنگی شده است. تصنیف "مرغ سحر" محمدتقی بهار به سال 1313 به همراه غزلی از ایرج میرزا در این مکان برگزار شد. فقط کمی تخیل لازم است تا روزهای پررونق هنرمندانی را تجسم کنیم که دست بر قضا علیه این نوآوریها میشوریدند. سینما دیدهبان یا مایاک دومین ایستگاه بود که از ورود سینما به ایران میگفت. سینمایی که عشق مظفرالدین شاه قاجار بود و دستور داده بود تا دستگاه سینماتوگراف را از فرنگ برایش بیاورند و اینچنین بود که لالهزار اولین پایگاه نمایش فیلم در تاریخ ایران شد. لالهزار، جامعه باربد را هم داشت، جامعهای که میخواست موسیقی و نمایش را به عرصه هنر معاصر وارد کند. اولین نمایشگاههای جامعه باربد برگرفته از داستانهای ایرانی همچون لیلی و مجنون و خسرو و شیرین بود و همین امر موجب شهرت بیشتر آن شد. هر چه از این خیابان گفته شود کم است، خیابانی که روزگاری قطب فرهنگی جماعت فرهنگ و ادب و هنر بود، ایستگاه تماشاخانه تهران و کافه فرد لالهزار و هزار نکته ریزودرشت دیگر در این نمایشگاه وجود دارد که از حوصله این مقال کوتاه خارج است. کافه فرد لالهزار، یکی از اولین جلوههای کافه نشینی به سبک فرنگی در لالهزار بود جایی که روشنفکران، هنرمندان و فعالان سیاسی در آن گرد میشدند و گفته میشود پس از سال 1320 پاتوقی برای نویسندگانی همچون صادق هدایت بود و کتاب "وغوغ ساهاب" هدایت از دل گفتگوهای او و مسعود فرزاد در این مکان شکل گرفت. سنت کتابخوانی، نقد و تصحیح نوشتههای هنرمندان و نویسندگان نیز در این مکان مجال حضور و رشد یافت. از عمارت پیرنیا نیز در این میانه نباید غافل شد. عمارت پیرنیا، جایی پایینتر از چهارراه کنت بود، ساختمانی سهطبقه که نیکلای مارکوف روسی آن را در آغاز مشروطه دوم ساخته بود، جایی که فرمان مشروطیت و تدوین قانونهای جدید دادگستری در آن شکل گرفت و محلی برای رفتوآمد بزرگان، ادیبان و سیاسیون شد ازجمله افراد مشهوری که در آن رفتوآمد داشتند میتوان از جلیل شهناز، رهی معیری، ابوالحسن ورزی، احمد عبادی و تجویدی و . یادکرد. میگویند حسین قوامی کنار حوض این خانه بود که ترانه "داد از دل، فریاد از دل" را سر داد و شجریان هم بهعنوان جوانی مستعد در آن حضور مییافت. چهارراه کنت را بسیاری از ما نمیشناسیم. چهارراهی که بانام "کنت دومونت فورت" فرانسوی گرهخورده است فردی که آمده بود تا به رویای ناصرالدین شاه برای داشتن نیروی انتظامی مشابه نمونه خارجیاش جامه واقعیت بپوشاند و ایستگاه آخر گردش ما در نمایشگاه "لالهزار، چهارراه کنت" است. عباس کتابی همچون علی حاتمی دل درگرو عشق تهران و تاریخ آن دارد. او همچون حاتمی که شهرک سینمایی غزالی را با طرحهای ولیالله خاکدان و با دشواریهای زیاد ساخت و به ثمر رساند، دوباره لالهزار را برای ما روایت میکند و از تاریخ و خیابانهای شهر تهران میگوید. ما در این نمایشگاه جادویی با چنین تاریخی روبهرو شدیم، تاریخی که عده قلیلی از ما آن از خبر دارند و اینچنین است که ما آلیسهای سرزمین عجایب امروز، میتوانیم بهجای سرگردانی میان مالها و بزرگراهها، به دنبال چیزهایی بگردیم که هویت ما را تعریف میکنند و به دنبال جمعها و بزرگانی باشیم که ما را به ناکجا نمیبرند.
|
پیرمرد پرحاشیه!! جرمی کوربین، شخصیتی متفاوت و جذاب در جایی که انتظار نمیرود سرزنده و شاداب و بهرغم حدود هفتاد سال سن، هنوز انقلابی است. کارکشته است و تجربهی حدود 35 سال نمایندگی مجلس را دارد. الکل نمینوشد خیلی اوقات کراوات نمیزند با دوچرخه و اتوبوس و کیف روی دوشش به مجلس میآید. علیرغم خیلی از سیاستمداران غربی، تهریش میگذارد. پیرمرد متینی که حتی میان رقبایش هم قابل احترام است. برخی کارهای غیراخلاقی "جانسون" را انجام نمیدهد. عکس معروفش با چفیه را چند روز بعد از اینکه به ضیافت شام انگلیس - رژیم صهیونیستی دست رد زد، در حال سخنرانی در راهپیمایی در اعتراض به بیانیهی بالفور در لندن گرفته است. خلاصه، ظاهرش خیلی حزباللهی است اما "جرمی کوربین" چگونه به رهبری حزب کارگر انگلستان رسید؟بعد از سقوط "هارولد ویلسون" در 1976 با توطیهی راستها، بیش از دو دهه قدرت در انگلیس به دست حزب محافظهکار و "جیمز کالاهان" افتاد. سیاست کاملا سودمحور و بورژوازی آمریکا یی در این دوره حاکم بود. حزب کارگر در انتخاباتهای پیاپی شکست میخورد تا جایی که تغییری تاریخی در استراتژی کلی حزب بین سالهای 92 تا 97 رقم خورد. آنها تصمیم گرفتند به جای مقابله با تباهی راستگرایان (به زعم خودشان) تبدیل به رقیب تباهی راستگرایان شوند. در این دوران "جان اسمیت" و بعد از او معاون جوانش "تونی بلر" به تعدیل و تغییر سیاستهای کلی حزب پرداختند. سپس تونی بلر و بعد از او "جیمز براون" به قدرت رسید. در این فاصله، تفکر سنتی حزب، چه میان تودهها و چه در سپهر پارلمانی منکوب شد. حالا حزب کارگر کاملا محافظهکار شده بود به ویژه در مسایلی مثل دولت رفاه، از مواضع پیشین کوتاه آمد و بیچونوچرا با بوش پسر در حمله به عراق و افغانستان همراهی کرد.درسال 2010 این سیاست برخلاف داشتن دولت در حزب شکست خورد یعنی قدرت بدون اکثریت. درسال 2015 یکی از " backbencher "های مجلس و از اعضای حزب کارگر به پشتوانهی خشم فروخفتهی همحزبیهای سنتی و تجربهی شکستهای گذشته، بعد از تغییراتی که در سیستم رایگیری حزب به وجود آمد، درعین ناباوری همگان، به رهبری حزب رسید. میگفتند نمیتواند بماند، اما مانده است.هزینهی انتخاباتیاش از کمترینها بود. طرفدار سیاستهای رفاهی، مسکن برای همه، آموزش و درمان رایگان، ملی کردن راهآهن و افزایش مالیات ثروتمندان است. توهمات چپ قرن بیستمی ندارد. بیش از آن که "اصلاح طلب" باشد، "انقلابی" و "شورشی" بر ضد ساختار است. او سیستم بلر و "تاچر" (به دور از فقرا) را قبول ندارد. ظاهرا به فقرا و قشر آسیبپذیر جامعه توجه دارد سرکشی او به آسیبدیدگان سیل اخیر و انتقادهای تندش دربارهی انفعال دولت به جانسون شاهدی بر این مدعاست.نظرات منحصر به فردی نسبت به فلسطین داشته و طرفدار به رسمیت شناختن استقلال فلسطین است. به همین دلیل طبقهی حکام بریتانیا را نقد میکند. لابیهای صهیونیستی سعی دارند به خاطر این دیدگاه از او چهرهی ضددین بسازند. او پا را از این فراتر گذاشته و گفته که در یمن "جنایت جنگی" رخ میدهد و کشورهای غربی در آن سهیماند و باید فروش اسلحه را متوقف کنند. او یک مبارز ضدسلطه و امپریالیسم است. تمرکز سیاست خارجی انگلیس روی آمریکا و "انگلوساکسون"هاست و او با این تمرکز مخالف است و گفته که جانسون اقتصاد و سلامت را به آمریکا میفروشد. از جنبش ضد"آپارتاید" در آفریقای جنوبی دفاع میکند. با حمله به افغانستان و عراق مخالف است و حتی با تحریمعلیه ایران مقابله میکند. بعد از شهادت حاج قاسم میگوید: "هیچ توجیهی برای اینکه کشوری علیه کشور دیگر، "ترور هدفمند" کند، وجود ندارد. معاملهی قرن را تحکیم استعمار غیرقانونی صهیونیستها میداند. به مقابله با مسلمانستیزی در انگلیس، پولیشدن دانشگاهها و حقوق نابرابر زنان در انگلیس میپردازد. از نظر او رویکرد ناتو " ابتدا بمب، سپس صحبت" است. کوربین برخلاف محافظهکاران وارد جنگ اقتصادی چین و آمریکا نمیشود و به گفتوگوهای سیاسی غیرعلنی تاکید دارد.او مدتی کارشناس و مجری " Press TV " بود. مخالفان همین را علم عثمان کردند و گفتند پس از به قدرت رسیدن اطلاعات طبقهبندی شدهی کشور را در اختیار ایران و روسیه قرار خواهد داد. در حالی که این شبکه در سال اول، (زمانی که کوربین در آن بود) از چپهای زیادی دعوت میکرد (که با آنها دشمن مشترک داشت). او با یک جانبهگرایی آمریکا مبارزه میکند. همچنین انتقادهای جدی به حقوق بشر در ایران دارد. کوربین و نزدیکانش علاقهمند به رابطه با ایران هستند چنان که در سال 92 همراه هییتی از انگلستان برای مراسم تحلیف آقای روحانی به ایران آمد.کوربین در حفظ انسجام حزبش مشکل دارد زیرا حرفهای غیرعادی "ترسناک" کم ندارد خیلیها به رویههای گذشته خو کردهاند. برای جوانهای حزب البته جذاب و برای "پدرخوانده"های حزب، ساختارشکن و ترسناک است. به همین دلیل، بدون پشتوانهی قوی "تنها" مانده است. اینگونه است که بلر، نخستوزیر اسبق و از اعضای حزب به بقیه میگوید: "سوسیالیسم انقلابی کوربین را کنار بزنید." لذا از داخل حزب سعی بر کودتا علیه او شده است.وقتی این تفاوت نظرها عادی نیست و به بنیانهای سرمایهداری اعتراض میکند، او دیگر "خودی" نیست پس طبیعی است که از اندیشکدههای آمریکایی گرفته تا رییس سابق " MI6 " از نخستوزیر شدنش نگران باشند.با همهی حرف و حدیثها بالاخره دسامبر 2019 فرا رسید. یک طرف مبارزی با سابقهی 40 سال مبارزهی ضداستعماری که آرمانگرایی و عدالتخواهی باعث گرایش جوانان حومهی انگلیس به او شد و یک طرف فردی به ظاهر ملیگرا، پوپولیست، حامی منافع بانک و سرمایه داران و اشراف و نمایندهی طبقهی بورژواهای انگلیس (طبقهی طرفدار استعماری که به چرچیل سجده میکند، طبقهای که بیرودربایستی دلتنگ غارت دنیا توسط امپراتوری بریتانیاست).کوربین در انتخابات به بازی رسانهها تن نداد و خواست سیاستها و اصولش مرکز توجه باشند. تمرکزش در انتخابات روی بهبود معیشت طبقهی متوسط و محرومان و مبارزه با سیاستهای نیولیبرالی در آموزش و درمان بود.عصر ما، عصر سلطنت رسانه و صاحبان آن است. سرمایهداری همه چیز را "طوری چیده که در حالی که فکر میکنی آزادی، درچارچوب و پازل آنها باشی."پیرمرد بهرغم بسیج صدها هزار جوان در قالب جنبشی تحت عنوان " momentum " نتوانست از زیر سلطهی امپراتوری رسانهای سرمایهداران درآید. رسانهها سعی کردند از او یک چهرهی ترسناک، یهودیستیز و . بسازند و تخریبش کنند چرا که میتوانست منفعت طبقهی حکام را به خطر بیندازند. بازی رسانهای باعث شد مستضعفین و شهروندان درجهی دوی انگلیس، انتخابات را به رسانههای تحت نفوذ سرمایهداری ببازند. سرانجام هم جانسون و حزب محافظهکار، 362 کرسی از 650 کرسی مجلس را تصاحب کند.مسیله اینجاست که هر قدر در غرب آرمانهایتان را فریاد بزنید و مرگ بر سرمایهداری بگویید، با شما کاری ندارند. امپراتوری شما را (مثل حکومتهای کمونیستی) خفه نمیکند تا حرفی نزنید کاری میکند صدایتان شنیده نشود. با هزار مدل تبلیغاتی، از ایجاد بمبهای خبری تا دوگانههای مسخره و دغدغهسازی بیهوده و سرگرمیهای تخدیرکننده ، تا استفاده از جذابیتهای جنسی و موسیقی و فیلم مخدر برای سرگرمکردن جوانانی که اگر رهایشان کنی، فطرت عدالتخواه انسانیشان، "آرمانهای سرمایهداری" را به صلابه میکشد.اینجا بورژواها هستند که صدا دارند. به قول تحلیلگری: "در غرب برای شنیده شدن صدایتان نیازمند بلندگوهایی هستید که هرکدام چند میلیارد دلار هزینهی اولیه دارد. باید به بلندگوی یکی از جناحهای سرمایه وصل باشید. به BBC ، به CNN ، به فاکس و . . در واقع در غرب تودهها توسط رسانهها سرکوب میشوند، نه دادگاهها."پیرمرد و حزبش 203 کرسی از مجلس را از آن خود کردند. او این انتخابات را غمانگیز نامید و گفت نمیخواهد در انتخابات بعدی رهبر حزب باشد، اما تا انتخاب رهبر بعدی میماند. باید دید ادامهی کار این پیرمرد پرحاشیه به کجا خواهد کشید؟!منابع :مقاله علی علیزاده ، مصاحبه دکتر محید تفرشی ، مقاله هاتف خالدی،
|
کشتار مای لای (میلای) این روزها بشدت صحبت از واقعه شانزدهم مارس است. شانزدهم مارسی که قتلعام "میلای"* صورت گرفت. آیا محاکمه و حرفهای اشخاصی را که در این قتل عام دست داشتند به یاد داری:"تمام کسانی که به دهکده آمده بودند، فقط و فقط قصد کشتن داشتند. دستور این بود که میلای را تا آخرین مرغ زندهاش نابود و خراب کنیم. هیچ موجودی نباید در میلای زنده بماند .""ما زنها و بچهها و مردها و نوزادان را وسط دهکه کنار هم نشانده بودیم، درست شکل یک جزیره شده بودند. ستوان کالی گفت: "میدانید چه باید بکنید؟" و بعد از مدتی دوباره آمده و گفت: "پس چرا هنوز آنها را نکشتهاید؟" و من گفتم: " فکر میکردیم وظیفه ما فقط مراقبت از آنهاست نه قتل آنها." و او شروع کرد به تیراندازی، به من هم دستور داد که به طرف آنها تیراندازی کنم. تفنگام. 16 را با چهار خزانهکه میتوانست شصت و هشت تیر پرتاب کند، پر کردم و شروع کردم به تیراندازی.فکر میکنم در حدود ده پانزده نفرشان را کشتم ."" مرد پیری بود که خودش را در پناه دیگران جا داده بود، خودش را جمع کرده بود. خیلی پیر بود. سرهنگ دیوید میچل فریاد زد: " اورا بکشید." و یک نفر بهسویش تیری انداخت و او مرد .""در دهکده تلی از جسد دیده میشد. در میان آنها بچه کوچکی دیدم که فقط یک بلوز پوشیده بود. آرام به طرف اجساد پیش میآمد. نزدیک آنها که رسید، دست یکی از مردهها را گرفت، شاید جسد مادرش بود. یکی از سربازان زانویش را به زمین گذاشت و نشانه گرفت، و او را با یک گلوله کشت ."" به روی همهچیز و همه کس بدون دلیل شلیک میکردند، حتی به کلبههای در حال سوختن و از طرف ساکنان ده کسی به طرف سربازان شلیک نمیکرد. ما هیچگونه مقاومتی از طرف اهالی دهکده ندیدم، هیچ مقاومتی. حتی هرچه نگاه کردم، پسر جوانی ندیدم که به سن جنگ رسیده باشد .""چشمانم را باور نداشتم. دو بچه در صحرا راه میرفتند. یکی پنج ساله و دیگری شاید در حدود چهار سال داشت. سربازی به طرف پسرک کوچکتر شلیک کرد و پسر بزرگتر خود را به روی برادر کوچکش انداخت تا پناهش دهد. و سرباز شش تیر دیگر به سوی او شلیک کرد.""سربازان کالی، کارهای عجیب و غریبی میکردند. آنها کلبهها را آتش میزدند و بعد منتظر میشدند تا ساکنان کلبهها بیرون بیایند و بعد تیراندازی را شروع میکردند ."" وقتی کارمان تمام شد، من و بیلی نشستیم تا چیزی بخوریم ولی جایی نشسته بودم که نزدیک گروه زخمیها و کشتهها بود و هنوز تعدادی از آنها ناله میکردند. من و بیلی بلند شدیم و همه را راحت کردیم! و بعد توانستیم با خیال راحت غذایمان را بخوریم ."زندگی جنگ و دیگر هیچ|اوریانا فالاچی|ترجمه:لیلی گلستان - - - - - - - - کشتار مای لای (میلای) (به انگلیسی: My Lai massacre ) واقعهای در روز 16 مارس 1968 میلادی، در جریان جنگ ویتنام بود که طی آن 347 تا 504 شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام جنوبی توسط سربازان واحد گردان سوم تجسسی ارتش آمریکا به قتل رسیدند.
|
گشت و گذاری در تاریخ ( 2 ) چند تا از پستهای عکسدار قبلی: - % D8 % AE % D9 % 88 % D8 % B4 % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % AA % DB % 8C - % D8 % AC % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - bdzcejpikej5 - % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 82 % D8 % B9 % DB % 8C - % D9 % 88 - % D8 % B7 % D8 % A7 % D9 % 88 % D9 % 88 % D8 % B3 - % D8 % AE % DB % 8C % D8 % A7 % D9 % 84 % DB % 8C - ijg8xeso8i4a - % D9 % 88 - % DA % AF % D8 % B0 % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % AA % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C % D8 % AE - zdeolbo4pqq6 - % D9 % 85 % D8 % A7 % DA % A9 % D8 % B3 % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % B1 - md123qhgxdva گفته میشود این عکس مربوط به زمانی است که استالین خبر حمله آلمان به شوروی را شنید - سال 1941 مردی اهل چکاسلواکی با یک نصفه قرص نان، جلوی تابلویی ایستاده که روی آن نوشته "هدف حزب کمونیست چک، ساختن بهشتی برای انسانهاست" - دهه 60 میلادییکی از معدود عکسهایی که معلولیت روزولت را نشان میدهد. عکاسان و خبرنگاران به خصوص در زمان جنگ جهانی دوم، از نشان دادن این معلولیت منع شده بودند تا ابهت آمریکا خدشهدار نشود.بهادرشاه، آخرین امپراطور مغول در سال 1858 - این امپراطوری باقیمانده همان امپراطوری چنگیزخان و جانشینانش در ایران و هند و چین بوده. در توضیحات عکس نوشته یک چیز جالب اینکه در زبان فارسی به منگول میگویند مغول! اتفاقا بیشتر برای ما جالب است که آنها به مغول میگویند منگول که یک نوع فحش است.الویس پریسلی در حال زدن واکسن فلج اطفال. شاید الویس پریسلی خودمان (حسام نواب صفوی) هم یک پرفورمنس این شکلی اجرا کند تا مردم را به زدن واکسن کرونا تشویق کند.اطلاعات انگشتنگاری FBI - سال 1944 مخترع بسکتبال در حال تمرین با همسر محترم - 1928 تبلیغات ضدانگلیسی ژاپن در خلال جنگ جهانی دومزوجی در برلین غربی برای فک و فامیلهایشان در برلین شرقی دست تکان میدهند - کریسمس 1961 محبوبیت گروه بیتلز بین هواداران - 1961 واکنش یک پسر وقتی برای اولین بار تلویزیون میبیند - 1948 سربازان آمریکایی در حال بازگشت به خانه بعد از جنگ جهانی دومسربازان خوشحال در حال بازگشت به خانه بعد از جنگ جهانی دومقبل از اختراع ساعت زنگدار عدهای در انگلیس استخدام میشدند تا با این چوبها کارگران را به موقع بیدار کنند - دهه بیست میلادیفیدل کاسترو و بسکتبال که ورزش مورد علاقهاش بودهیک ارابه با قدمت دو هزار سال در مقدونیه به همراه اسکلت اسبهاشوک انفجارنقاشیهایی با قدمت دوازده هزار و پانصد سال در آمازوندر حال ساخت کشتی تایتانیکدر یازده سپتامبر یک آمریکایی در ایستگاه فضایی بینالمللی بود و این چیزی بود که او از آن بالا دیدپناهندههای اروپایی در مصر - 1944 ناسا در دههی هفتاد میلادی تصور میکرد کولونیهای فضایی با جمعیت ده هزار نفر این شکلی خواهند بودزینتآلاتی که زنان شهر اور (در عراق کنونی) 4600 سال پیش دور سر خود میبستند. ساخته شده از طلا و لاجورد.در جریان محاکمه آل کاپون، گانگسترها چهرهی خود را پنهان میکنندزمانی که هنوز فوتوشاپ نیامده بود، سرباز آلمانی را نشان میدهد که سربازان متفقین را یکی میکنددهقانان شوروی وقتی برای اولین بار رادیو گوش میکنند. 1928 نیویورک و کلاههایش - 1932 اتاق کنترل یک زیردریایی آلمانی - 1918 لباس غواصی - 1934 کارگران در حال رنگ کردن برج ایفل
|
خطوط ریلی بین المللی ایران به کدام کشورها وجود دارد؟ راهگذر شمال - جنوب یا کریدور شمال - جنوب از مسیرهای راهبردی در نیمکره شرقی جهان است.موقعیت استراتژیک، ژیوپلتیک و ژیواکونومیک ایران مورد توجه کشورهای بزرگ جهان بوده و هست. موقعیت مناسب ریلی و جادهای و دسترسی ایران به سواحل طولانی در خلیج فارس، دریای عمان، دریای مکران، سواحل دریای خزر در سالهای اخیر بسیار مورد توجه تولیدکنندگان بزرگ اقتصادی جهان بودهاست. اگر بعضی مسیرهای ناتمام ریلی و جادهای ایران تکمیل شود ایران میتواند از عبور و ترانزیت کالا از خطوط ریلی و جادهای خود درآمد سرشاری داشته باشد.کریدور شمال جنوبکریدرور شمال جنوب و از مسیر بندر عباس به سمت استارا برای اتصال ایران به کشور آذربایجان، لهستان، گرجستان و اکراین.راهگذر شمال - جنوبموافقتنامه راهگذر حمل ونقل بینالمللی شمال - جنوب در شهریور ماه 1379 در سن پترزبورگ به امضای وزرای حمل و نقل سه کشور ایران، هند و روسیه رسید.راهگذر شمال - جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپا میباشد که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا 40 درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا 30 درصد ارزانتر میباشد. راهگذر شمال جنوب یکی از مسیرهای مهم ترانزیتی در آسیای میانه است و کشورهای در مسیر این راهگذر هر یک با تشکیل اتحادیه و انعقاد قراردادهای همکاری در رقابتی همهجانبه به توسعه و تجهیز بنادر، جادهها، ترمینال و مسیرهای ریلی خود میپردازند.راهگذر شمال جنوب ( NOSTRAC ) در سال 1993 متعاقب برگزاری اجلاس کمیسیون اروپا وزرای حمل و نقل کشورهای عضو، علاوه بر راهگذرهای شمالی، مرکزی و جنوبی شاهراه ترانزیتی موسوم به راهگذر ترانزیتی شمال جنوب ( NOSTRAC ) را معرفی کرده و به تصویب رساندند.دریای اریترا+ پرشن دریا+ دریای کاسپیاین راهگذر ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا و روسیه از طریق ایران و دریای خزر به کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیج فارس و جنوب آسیا برقرار میسازد. در این میان اتصال خلیج عمان و بندر چابهار در ساحل شرقدریای مکران یا دریای عرب به عنوان بندری استراتژیک به این راهگذر در مبادله کالا به شرق کشور و همسایههای شرقی و آسیای میانه نقش مهمی ایفاد خواهد کرد.در صورت فعال شدن تمام حلقههای این زنجیره ، انتقال کانتینر از بندربمبیی به مسکو حدود یک ماه زمان نیاز دارد در حالی که ترانزیت کانتینری مشابه از طریق دریای بالتیک افزایش 20 درصدی هزینه حمل و نقل را در پی دارد.همچنین این گذرگاه محل اتصال آبهای آزاد به کشورهای حوزه CIS است. کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان از وجود آبهای آزاد بی بهره هستند. در نتیجه برای تجارت با دیگر قارهها میبایست از این کریدور استفاده نمایند. کشور ایران به علت امنیت مناسب، سیستم حمل و نقل نسبتا قابل قبول و راهیابی مستقیم به آبهای آزاد این امکان را برای این کشورها بوجود آورده تا کالای خود را از این مسیر منتقل کنند.حمل ریلی به خاطر حجم بالا در انتقال کالا و قیمت مناسب حمل بسیار مورد توجه قرار میگیرد. همچنین این کشورهای شوری سابق دارای تعداد بسیار زیادی ایستگاه و خطوط ریلی هستند که باعث رونقگیری هر چه بیشتر این رویه حمل میگردد.
|
علل ستمهای نادرشاه افشار بر مردم بسیاری از مورخان یکی از بدیهای نادرشاه افشار را آدمکشیها و بیرحمیهای آخر عمر او برشمردهاند. با اینکه از زمان حکومت نادر کمی بیش از دویست سال نگذشته اما تقریبا تاکنون کسی علت آنچه اقدامات ظالمانه نادر خوانده میشود را آنچنان که باید بیان نکرده و این موضوع را به نحوی که شایسته بزرگی این پادشاه است تحلیل و بررسی ننموده. میرزامهدی خان استرآبادی منشی نادر و از معدود مورخان آن دوره است که در اینباره سخن میگوید و با ادبیاتی بینظیر از نافهمیها و بیمهریها و آزار و اذیتهای مردم ایران نسبت به نادرشاه پرده برمیدارد.همه میدانند که نادر شاه هنگامی به کار برخاست که ایران استقلال خود را از دست داده بود و از آرامش و ایمنی هم بیبهره شده بود. افاغنه پایتخت ایران را گرفته بودند و از سوی دیگر عثمانیها آذربایجان و کردستان و کرمانشاه و همدان را گرفته، روسها قفقاز و گیلان را تصرف نموده بودند و سودای تقسیم ایران در سر داشتند. گذشته از اینها در گوشه و کنار بیش از ده تن از سرداران صفوی کوس خودسری میکوفتند و مدعی استقلال منطقه تحت حکمرانیشان بودند.پادشاه رسمی ایران شاه تهماسب دوم نیز با گریختن از چنگال افاغنه با حالتی ناتوان و زبون گاهی در قزوین و هنگامی در آذربایجان و زمانی در مازندران روزگار میگذرانید.درچنین شرایطی نادر سر برآورد و بیگانگان را از کشور بیرون راند و خودسران را یکایک از میان برداشت. افاغنه را گوشمالی بسزایی داد و عثمانیان را درهم شکست و روسها را با شجاعت از ایران بیرون نمود.نادر نه تنها استقلال ایران بلکه آبروی ایران را هم بازگردانید. پس از انجام این کارها با آنکه بیگفتگو معلوم بود که او پادشاه است، اما به توده مردم احترام گذارد و بزرگان کشور را به دشت مغان خواست و بادست آنها تاج پادشاهی را برسر گذاشت.پس از پادشاه شدن به خوشگذرانی نپرداخت و غیرتمندانه به یک رشته کارهای دوراندیشانه پرداخت و ایران را بزرگترین دولت آسیا گردانید.اما مردم ایران با او چه کردند؟! افسوسآور است که مردم نافهم ایران به استقلال کشور که نادر بازگردانیده بود بها نمیدادند، به نام و آبرویی که دولت ایران درجهان پیدا کرده بود ارج نمیگذاردند و کارهای نادر در نزد آنان بزرگ نبود! بلکه چون نادر میخواست شیوه زشت دشنام و نفرین را از میان بردارد اینان رنجیدگی از او مینمودند و به خاندان بیکاره صفوی دلبستگی نشان داده بسیار میخواستند که پادشاهی با آن خاندان باشد!مینشستند و باصد نافهمی میگفتند: حالا که کارها درست شد، چرا تاج و تخت را بدست صاحبش نمیسپارد! یا میگفتند: پس آن کارها را میکرد که خودش پادشاه شود؟!این بدبختان کج فهم نمیاندیشیدند که پادشاه برای نگهداری کشور است و هرکسی که بهتر توانست کشور را نگه دارد و مردم را آسوده گرداند به پادشاهی شایستهتر است، نمیاندیشیدند که پادشاهی به پیشانی صفویان نوشته نشده که جز آنها پادشاه نباشد، نمیاندیشیدند که صفویان برای کشور بودهاند نه کشور برای صفویان!با این نافهمیهای شوم خود باچنان پادشاه بزرگی دشمنی نشان میدادند! شعرهای ریشخندآمیز سروده به میان مردم میانداختند.این نامردیها تا آنجا رسیدکه هنگامیکه نادر درجنگ با عثمانیها به همدان بازگشت تا سپاهی تازه نفس گردآورد و به مقابله با عثمانیها بازگردد بجای آنکه ایرانیان با سروجان به یاوری آن سردار غیرتمند شتابند، او را خاین به خاندان شاه سلطان حسین خواندند و دنبال رو یک قلندر بچهای به نام آنکه از خاندان صفویست شدند و پرچم هواخواهی شاه تهماسب را برافراشتند!مردم با این رفتار خود نادر را از آن شیوه میانهروی و خونسردی که داشت بیرون آوردند. نادر نه بلکه هرکسی با آن کوششها باچنین رفتاری از ناحیه آن مردم نادان روبرو میگشت آیا نمیگفت که این نمکنشناسان را باید کشت و نابود گردانید؟دلیل اصلی خونریزیهای نادر درپایان زندگانی خود همین بودکه تاکنون کمتر بازگو شده است.منبعجهانگشای نادری،میرزا مهدی استرآبادی
|
ت ثیر ناآرامی کشورهای عربی بر امنیت رژیم صهیونیستی(قسمت دوم) علت ناآرامیهای عراق و لبنانبا توجه به مطالب بیان شده، ناآرامیهای داخلی کشورهای عربی به نفع اسراییل نخواهد بود مگر این که خود اسراییل و جریان استکبار این ناآرامیها را رقم زده باشند. درباره آنچه که در این دو کشور اتفاق افتاده میتوان گفت تقریبا همه تحلیل گران بر این باورند که شروع تظاهرات و نارضایتیها به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی بوده است. 1 اما ادامه یافتن، به خشونت کشیده شدن و بازتاب خبرهای اغراق آمیز اتفاقات در رسانههای معاند، نشان داد که دستهای پشت پرده صهیونیسم بین الملل و مزدوران آنان در صدد جهت دهی این اعتراضات به سمت منافع خود هستند.عراقدرباره این کشور میتوان گفت که بعد از سقوط صدام و حمله داعش، ایران از مهمترین کشورهای حامی مردم عراق است. همین امر نفوذ هر چه بیشتر سیاسی و اقتصادی ایران در بین مسیولان و مردم عراق را رقم زد. ایران بزرگترین دشمن آمریکا و اسراییل است که حضور او در عراق با توجه به هزینههای مادی و انسانی قابل توجه آمریکا در این کشور، برای مخالفان بسیار سخت و دردناک جلوه میکند. همکاری عراق و ایران برای اسراییل خطر آفرین است به همین دلیل ناآرامیهای داخلی این کشور شوراندن مردم بر ضد ایران، به نفع اسراییل و جریان استکبار در منطقه خواهد بود.نقاط قابل ت مل درباره عراق که باعث بروز تحرکات دشمن در این کشور شده عبارتند از: 1 - عراق در تحریمهای اقتصادی ایران با آمریکا همکاری نکرد. 2 - حشد الشعبی با توجه پیوند خوبی که با ایران دارد، نفوذ بیشتری در عراق پیدا کرده است. 3 - علاوه بر این به تازگی مرز "قایم - بوکمال" که بین سوریه و عراق است بازگشایی شده که برای اسراییل یک خطر محسوب میشود. چرا که از این به بعد رابطه محور مقاومت به راحتی انجام خواهد گرفت. 4 - دمکراتیک بودن یک کشور عربی به نفع اسراییل و آمریکا نیست چرا که باعث میشود متحدان آنان همچون عربستان دچار انقلابهای داخلی شده و تجزیه شوند. 2 این موارد دلایل خوبی برای کشورهای معاند است تا بخواهند امور داخلی عراق را به آشوب بکشانند.لبناندرباره ناآرامیهای این کشور میتوان گفت که جریان معاند(صهیونیسم بین الملل در ر س آن آمریکا و اسراییل) سعی دارد اعتراضات را به سمت حزب الله هدایت و او را مقصر اصلی وضعیت موجود معرفی کند. چرا که سید حسن نصرالله نیز کنارگیری دولت را به صلاح لبنان نمیداند. البته دلیل این حمایت کاملا واضح است. چون برکناری دولت و تشکیل دولت جدید چیزی حدود یک سال زمان خواهد برد و در طول این مدت کشور دچار آشوب و تزلزل خواهد شد.جدای از این، رژیم صهیونیستی در حالت عادی به راحتی حریم هوایی، زمینی و دریایی لبنان را نقض میکند و بروز این مشکلات باعث خواهد شد تا مردم به مسایل منطقهای و پیرامونی یعنی اسراییل توجه نداشته باشند.البته برخی از تحلیل گران نیز اتفاقات اخیر لبنان را به موضوع انرژی یا همان نفت گره زدهاند. چرا که این ناآرامیها با آغاز فعالیتهای کشف و استخراج نفت در آبهای شمال بیروت همراه شده است. تاریخ استعمار و کشورهای نفت خیز نیز به خوبی شاهد هستند که غارت انرژی و سرمایههای ملی یک سرزمین با ناآرامیهای قومی، مذهبی، سیاسی و . گره خورده است. 3 احتمال دیگری که در این آشوبها میتوان در نظر گرفت آن است که هدف معاندان از این اغتشاشات، بازگرداندن نیروهای حزب الله از سوریه به لبنان و در ادامه بازکردن پای تروریستها از سوریه به این کشور هستند. تا با این کار جنگی طولانی مدت را در درون این کشور رقم بزنند. 4 پینوشت: 1 - و - protests / 30222756 . html2 - ٫ 3 - ٫ 4 -
|
جدول زمانی معماری ت ثیرات غربی در طراحی ساختماندر مصر باستان ، حاکمان قدرتمند اهرام باستانی ، معابد و عبادتگاه هایی را بنا میکردند. به دور از ساختارهای بدوی ، سازههای عظیم مانند اهرام جیزه شاهکارهای مهندسی قادر به رسیدن به ارتفاعات بزرگ بودند. دانشمندان دورههای تاریخ را در مصر باستان ترسیم کردهاند.چوب در مناظر خشک مصر به طور گسترده در دسترس نبود. خانهها در مصر باستان با بلوک هایی از گل آفتاب پخته ساخته میشدند. طغیان رود نیل و خرابیهای زمان بیشتر این خانههای باستانی را ویران کرد. بیشتر آنچه درباره مصر باستان میدانیم مبتنی بر معابد و مزارهای بزرگی است که با سنگ گرانیت و سنگ آهک ساخته شده و با هیروگلیف ، حجاری و نقاشیهای دیواری با رنگ روشن تزیین شدهاند. مصریان باستان از ملات استفاده نمیکردند ، بنابراین سنگها را با دقت تراش میدادند تا در کنار هم قرار بگیرند.فرم هرمی یک مهندس عجیب بود که به مصریان باستان اجازه ساخت سازههای عظیم را میداد. توسعه فرم هرمی به مصریان اجازه داد تا مقبرههای عظیمی برای پادشاهان خود بسازند. دیوارهای شیب دار میتوانند به ارتفاعات زیادی برسند زیرا وزن آنها توسط پایه هرم گسترده پشتیبانی میشد. گفته میشود که یک مصری ابتکاری به نام ایمهوتپ یکی از قدیمیترین بناهای عظیم سنگی را بنا کرده است ، هرم پلکانی Djoser ( 2 ، 667 قبل از میلاد تا 2 ، 648 قبل از میلاد).معماری در مصر سازندگان در مصر باستان از قوسهای باربر استفاده نمیکردند. در عوض ، ستونها را نزدیک یکدیگر قرار داده بودند تا از سنگ سنگی بالا استفاده کنند. ستونها اغلب با رنگ آمیزی و تراشکاری دقیق ، از نخلها ، گیاهان پاپیروس و سایر اشکال گیاهان تقلید میکنند. در طول قرنها ، حداقل سی سبک ستون متمایز تکامل یافته است. همانطور که امپراتوری روم این سرزمینها را اشغال کرده است ، ستونهای ایرانی و ستونی هم بر معماری غربی ت ثیر گذاشتهاند.اکتشافات باستان شناسی در مصر علاقه به معابد و بناهای باستانی را بیدار کرد. معماری احیای مصر در دهه 1800 مد شد. در اوایل دهه 1900 ، کشف مقبره کینگ توت شیفتگی مصنوعات مصری و ظهور معماری آرت دکو را برانگیخت.معماری کلاسیک به سبک و طراحی ساختمانها در یونان باستان و روم باستان اشاره دارد. معماری کلاسیک رویکرد ما را در ساخت در مستعمرات غربی در سراسر جهان شکل داد.معماری در یوناناز زمان ظهور یونان باستان تا سقوط امپراتوری روم ، بناهای عالی بر اساس قوانین دقیق ساخته میشدند. معمار رومی ، مارکوس ویتروویوس ، که در قرن اول قبل از میلاد زندگی میکرد ، معتقد بود که سازندگان هنگام ساخت معابد باید از اصول ریاضی استفاده کنند. ویتروویوس در رساله معروف خود De Architectura یا ده کتاب در مورد معماری نوشت: "زیرا بدون تقارن و تناسب هیچ معبدی نمیتواند برنامه منظمی داشته باشد."ویتروویوس در نوشتههای خود دستورات کلاسیک را معرفی کرد که سبکهای ستون و طرحهای برجسته مورد استفاده در معماری کلاسیک را تعریف میکرد. نخستین سفارشات کلاسیک به زبانهای دوریک ، یونی و قرنتی بود.اگرچه ما این دوران معماری را با هم ترکیب میکنیم و آن را "کلاسیک" مینامیم ، اما مورخان این سه دوره کلاسیک را توصیف کردهاند: 700 تا 323 قبل از میلاد - یونانی: ستون Doric برای اولین بار در یونان ساخته شد و از آن برای معابد بزرگ ، از جمله پارتنون معروف در آتن استفاده میشد. ستونهای ساده یونی برای معابد کوچکتر و فضای داخلی ساختمان استفاده میشد. 323 تا 146 قبل از میلاد - هلنیستی: هنگامی که یونان در اوج قدرت خود در اروپا و آسیا بود ، امپراتوری معابد و ساختمانهای سکولار مفصلی با ستونهای یونیک و قرنتیان ساخت. دوره هلنیسم با فتوحات امپراتوری روم پایان یافت.معماری در رم 44 قبل از میلاد تا 476 میلادی - رومی: رومیها به شدت از سبکهای اولیه یونانی و هلنیستی استقراض میکردند ، اما ساختمانهای آنها تزیینات بیشتری داشتند. آنها از ستونهای سبک کورنتین و کامپوزیت به همراه براکتهای تزیینی استفاده کردند. اختراع بتن به رومیها امکان ساخت طاق ، طاق و گنبد را داد. از نمونههای معروف معماری رومی میتوان به Colosseum Roman و Pantheon در رم اشاره کرد.بیشتر این معماری باستانی ویرانه است یا بخشی از آن بازسازی شده است. برنامههای واقعیت مجازی مانند Romereborn . org سعی در بازآفرینی دیجیتالی محیط این تمدن مهم دارند.بعد از اینکه کنستانتین پایتخت امپراطوری روم را به بیزانس (که اکنون در ترکیه استانبول نامیده میشود) در سال 330 میلادی منتقل کرد ، معماری رومی به یک سبک برازنده و الهام گرفته از کلاسیک تبدیل شد که از آجر به جای سنگ ، سقفهای گنبدی ، موزاییکهای ظریف و اشکال کلاسیک استفاده میکرد. امپراطور ژوستینین ( 527 تا 565 ) پیشگام بود.سنتهای شرقی و غربی در ساختمانهای مقدس دوره بیزانس ترکیب شده است. ساختمانها با گنبد مرکزی طراحی شدهاند که در نهایت با استفاده از روشهای مهندسی تصفیه شده در خاورمیانه به ارتفاعات جدیدی رسیدهاند این دوره از تاریخ معماری انتقالی و تحول آفرین بود.همزمان با گسترش رم در اروپا ، معماری سنگینتر و پرتحرک رومانسک با طاقهای گرد شکل گرفته است. کلیساها و قلعههای اوایل قرون وسطی با دیوارهای ضخیم و پایههای سنگین ساخته شدهاند.حتی با کمرنگ شدن امپراتوری روم ، اندیشههای رومی به سراسر اروپا رسید. باسیلیکا سنت سرنین در تولوز ، فرانسه که بین سالهای 1070 و 1120 ساخته شده است ، نمونهای خوب از این معماری انتقالی است ، با یک ابسید با گنبد گنبدی بیزانس و یک پرنده شیبی مانند گوتیک. نقشه کف آن صلیب لاتین است که دوباره شبیه گوتیک است و در تقاطع آن یک دگرساز و برج بلند وجود دارد. سنت سرنین که از سنگ و آجر ساخته شده است ، در مسیر زیارتی به سانتیاگو دو کامپوستلا است.منبع : pdfdrive
|
تاریخچه و فلسفه شب یلدا دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمیرا برپا میدارند که در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام "شب چله" یا "شب یلدا" نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در ششماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانهروز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5 / 23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و مجددا بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامیو فرخنده میداشتند. در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومیدینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام "خوره روز" (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبد میلادی به وجود آمده ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبد سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز "کریست" بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون مت خرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام "دی" به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد. نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند، سخت گرامیو بزرگ دانسته میشد و از آن با نام "خرم روز" یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام "ناواسارد" یاد شده است که با واژه اوستایی "نوسرذه" به معنای "سال نو" در پیوند است. هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است اما خوشبختانه اخیرا آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده میکنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف میشود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام "عید نود روز" یاد میکند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلا تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی و ساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی "بازه هور" در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلا دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید میشود.هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستانستارهشناسی ایرانی و دیگر علاقهمندان، در شهر نیاسر کاشان برگزار میشود.حافظ در شب یلدامعمولا در شب یلدا رسم بر این است که صاحبخانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، میدهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگ مجلس، این جمله را میگوید و تفعلی به گنجینه حافظ میزند: "ای حافظ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری ." یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست که امروزه با فنآوری روز نیز بهروز شده. به طوری که در بعضی خانوادهها به جای کتاب حافظ، از فالنامه، نرمافزار تفعل مجازی در رایانه، پایگاههای اینترنتی ویژه فال، نرمافزارهای ویژه تلفن همراه، سامانه پیام کوتاه یا پیامک و . برای انجام این رسم استفاده میکنند که سرگرمیخوبی برای خانوادهها در این شب بلند سال است.پبشینه جشنیلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است.این جشن در ماه پارسی "دی" قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.نور، روز و روشنایی خورشید، نشانههایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانههایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر میبرند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاهتر نشانهای از غلبه تاریکی.یلدا برگرفته از واژهای سریانی است و مفهوم آن " میلاد" است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر "میترا" میپنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند. آن گاه خوانی الوان میگستردند و " میزد" نثار میکردند. "میزد" نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را " میزد" مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانهای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانهها میآید و به مردم هیزم میدهد، و این هیزمها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل میشود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار میماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میکردند.جشن یلدا در ایران امروزجشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامیهستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آیندهگویی میکنند.یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده میشودیلدا در افسانهها و اسطورههای ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در "خرم روز" مکرر میشود."ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر میآید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب میماند و روز فرا میرسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری میاندیشد و ستارهای را اجیر میکند، ستارهای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار میکند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او میدهد. ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر بر میآید و این شب، "یلدا" نام میگیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. "در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، "خور ماه" (خورشید ماه) نیز میگفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیینهای بسیاری در آن برگزار میشد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف مییابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده میشود خورشید از نو زاده میشود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز میکند و خرمیجهان را فرا میگیرد.لازم به ذکر است یلدا در سرزمینهای فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینهی تاریخی برگزار میشود.
|
دانشمندان ایرانی پیش از اسلام شاید که برخی باشند که در گفتهها و دیدگاه هایی (اظهاراتی) نادرست میگویند ایران پیش از اسلام هرگز (اصلا) دانشمند نداشته است!!! این دیدگاه و باور (اظهارات) شگفت آور (عجیب) است چرا که اگر به آبشخورهای (منابع) پس از اسلام نگاه کنیم، دانشمندان ایران باستان، نماد خردورزی و دانشمندی بودهاند از جمله بزرگمهر و برزویه که فراوان از آنها یاد شده است.در گذشته (طول تاریخ) ایران همچون (از جمله) پس از یورش (تهاجم) الکساندر مقدونی و پس از یورش (تهاجم) پادشاهان تازی (خلفای عربی)، بنچاکها (اسناد) و تزده (مدارک) فراوانی نابود شدند و شوربختانه با آنکه یادگارهای (آثار) فراوان هنری و دانش (علمی) از ایران باستان به جا مانده، ولی (اما) نام پدیدآورندگان و گروههایی که در ساختن آنها نخش (نقش) داشتهاند به دست ما نرسیده است.به راستی (در واقع) کارهای ارزنده دانشمندان ایرانی پس از اسلام در ادامه کارهای دانشمندان ایران باستان بوده است و همه دانشمندان ایرانی در همه زمانها ارجمند هستند. در اینجا نام چندی از برجستهترین دانشمندان و اندیشمندان ایران باستان را میآوریم و امید است که خواننده گرامی خود برای دانش بیشتر گام بردارد.هوشتانهکیمیاگر (هوشتانه استاد نوآور (مبتکر) انگاره (نظریه) اتم، دموکریت یونای بوده است) دوره هخامنشیان هوشتانه یا اوستن، یک کیمیاگر و فرزانه (فیلسوف) مغ ایرانی در زمان هخامنشیان بود. نام دیگر هوشتانه، هیوسایتانه به یونانی و هیوستانیوس به زبان مقدونی است.او که یکی از کیمیاگران دودمان مغان زرتشت بهشمار میرفت، که در جریان لشکرکشی خشایارشاه به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت.آموزشگاه آموزشی او چنان مورد پذیره (استقبال) قرار گرفت که به گفته پلینی، بسیاری از فرزانگان (فیلسوفان) یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس، دموکریت، و افلاطون برای خواندن آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتندوی همچنین در یونان، آموزگاری دموکریت (نوآور انگاره اتم) را داشت. وی را نخستین نویسنده در جادوگری یاد میکنند و همواره او را یکی از پایه ایترین بنمایگان (مراجع) کیمیاگری میدانند و یادوارههای (آثار) بسیاری به او نسبت داده میشدهاست. مردم باستان کاوش سنگ جادو را از او میدانستند. سنگ جادو، سنگی که دارنده آن میتوانست با بهرهوری از آن، فلزها را به زر (طلا) تبدیل کند و با دستیابی به انوشگی زندگی دراز داشته باشد.آرتاخه (آرتاخایس)آگاه به مهندسی سازه (از مدیران آبراهه آتوس) دوره هخامنشیان. آرتاخه یا آرتاخایس مهندس ایرانی زمان هخامنشیان و از سازندگان کانال آتوس بود. وی زمانی پس از پایان کارش، درگذشت.آذرباد مهراسپندانفرازمند (حکیم)، اندیشمند، ادیب و از کارسازترین (ت ثیرگذاترین) نفرها در ادبیات پس از اسلام است که در دوره ساسانیان زندگی میکرده است . آذرباد مهراسپندان (آتورپات مهرسپندان، آتورپات مارسپندان، آتورپات امهرسپنت) موبد موبدان شمان شاپور دوم ساسانی بود. گفتهاند برای جلب اعتماد مردم حاضر شد که 9 من روی گداخته، بر سینه وی ریزند. چنین کردند و بدو رنجی نرسید.باربدباربد موسیقی دان بزرگ و از نفرهای کارساز در دانش موسیقی است که در زمان ساسانیان زندگی کرده است. باربد برای هر روزی از روزهای هفته نواهایی ساخته بود که این نواهای هفتگانه به نام طرق الملوکیه مشهور است. همچنین آهنگهایی برای هر سی روز ماه که به نام سی لحن باربدی نامدار است. و هم 360 لحن به شمارگان (تعداد) روزهای سال نوای ویژه (خاص) ساخته بودهاست.بروزیه پزشکپزشک (پیشوای پزشکان)، اندیشمند، آشنا به زبانهای گوناگون دوره ساسانیان . برزویه، پزشک در دربار انوشیروان با کسب اجازه از شاهنشاه برای بدست آوردن گیاهی که مردهها را زنده میکند مسافرتی به هندوستان کرد و در آنجا کوشید تا خواسته ایش را پیدا کند ولی با کامیاب (موفق) نشد. ولی دانشمندان هندی به او گفتند که، آن گیاه نسک (کتاب) کلیلک و دمنک است و آن نسک، نادانان و نابخردان را که به همانند (مثابه) مردگاناند را دانا (عاقل) میسازد و بدین سان (ترتیب) به آنها زندگی میبخشد.برزویه نسک کلیله و دمنه را به ایران آورد و آن را به پارسی میانه (پهلوی ساسانی - پارسیگ) برگرداند (ترجمه کرد). در سده هشتم ترسایی (میلادی) عبدالله ابن مقفع آن را زیر عنوان کلیله و دمنه از پهلوی به عربی برگرداند و سپس آن نسک به زبانهای گوناگون جهان راه یافت.بزرگمهر بختگاناندیشمند و وزیر خسرو انوشیروان و نماد خردمندی و کاردانی در دوره پس از اسلام است دوره ساسانیان.همچنین میتوان از این نفرها (شخصها) نام برد که بسیار کارساز بودهاند:بوبارس/ بوبراندا از مدیران آبراهه آتوس.مانی - فرزانه و هنرمندی که داویدن (ادعای) پیامبری کرد.مهرنرسی - وزیر بهرام گور.نکیسا - موسیقی دان.در نوشتارهای افسانهای که سویه (جنبه) پیشینه (تاریخی) دارند:ثرتیه - از نخستین پزشکان که در اوستا از او یاد شده است.ویونگهان - پدر جمشید، نخستین کسی که آشنا به فشردن گیاه هوم شد.جاماسپ - فرزانه و وزیر گشتاسبجهن برزین - سازنده تاقدیس.آبشخورهای این نوشتاردانشمندان ایران باستانهوشتانه - ویکی پدیا فارسیآرتاخه - ویکی پدیا فارسیآذرباد مهراسپندان - ویکی پدیا فارسیباربد - ویکی پدیا فارسیبرزویه پزشک - ویکی پدیا فارسی - eran - shahr /% D9 % 87 % D9 % 88 % D8 % B4 % D9 % 86 % DA % AF - % D8 % A2 % D8 % AA % D8 % B4 - % D9 % 86 % D9 % 88 % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B2 - % D9 % 88 - % D9 % 85 % D9 % 88 % D8 % B4 - % D9 % BE % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % AF % D9 % 85 - pt5othvh8emu - eran - shahr /% D9 % 87 % D9 % 8E % DA % 86 - % D8 % A7 % D9 % 8E % D9 % 86 % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % B2 % DB % 8C - % D8 % A7 % D9 % 88 % D8 % B4 % D9 % 86 % D9 % 8E % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % A7 % DA % A9 - q4h1w2idlseq - eran - shahr /% D8 % A7 % D9 % 8E % D8 % B1 % D8 % AF % D8 % A7 - % D9 % 88 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % B2 - % D9 % 86 % D8 % A7 % D9 % 85 % D9 % 8E % DA % AF - usjkcq1vhszl - eran - shahr /% D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B2 - % D8 % AC % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % B1 % DB % 8C % D8 % A7 % D8 % B6 % DB % 8C - tfzk71danv67 - eran - shahr /% D8 % A8 % D8 % B3 % DB % 8C - % D8 % B1 % D9 % 86 % D8 % AC - % D8 % A8 % D8 % B1 % D8 % AF % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % A7 % DB % 8C % D9 % 86 - % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 84 - % D8 % B3 % DB % 8C - dgyxnjuxmcu5 - eran - shahr /% D8 % AE % DB % 8C % D8 % A7 % D9 % 85 - % D9 % 87 % D9 % 85 % D9 % 87 - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 - viqoo47bxbm1 - eran - shahr /% DA % A9 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % 87 % D9 % 86 % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % 87 - % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C % D9 % 88 % D8 % B4 - % D8 % A8 % D8 % B2 % D8 % B1 % DA % AF - emuktvpejigu - eran - shahr /% D9 % BE % D9 % 87 % D9 % 84 % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 - % DA % AF % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 85 % DB % 8C % DA % A9 - % D9 % BE % D8 % B3 % D8 % B1 - % D8 % AC % D8 % A7 % D9 % 85 % D8 % A7 % D8 % B3 % D9 % BE - e8kv0fh9smta
|
کرونا، مغول قرن 21 کرونا، مغول قرن 21 شرایط به وجود آمده به واسطه شیوع کووید 19 به قدری فجیع و زیانبار است که مقامات سازمان بهداشت جهانی نیز علاوه بر مقامات کشور خودمان آنرا با جنگ و ویروس را به سان دشمن توصیف میکنند. از اینرو با الهام از این اظهارات و مشاهده نشانههایی از تشابه شرایط کشور در زمان حمله مغول به ایران و نیز شرایط فعلی به نظر میرسد تاریخ دوباره در حال تکرار شدن است. جدا از نکته طنز قضیه که حمله مغول و کرونا هر دو از چین نشات گرفت (و اول هم شهر مذهبی قم را نشانه گرفت)، در این متن فقط به ذکر مشابهتهایی از جنبه فکری قضیه میپردازم (نه بعد سلامت و مادی):طبق بررسیهای انجام شده در متون تاریخی به عوامل شکست بسیاری در حمله مغول به ایران و منطقه پیرامون آن (از سال 598 تا 635 شمسی) اشاره شده است که برخی از این عوامل با وضعیت موجود کشور مشابهتهایی دارد:عوامل وابسته به حکومت: ضعف اقتصادی و فساد سیاسی در سرزمینهای اسلامی باعث جدایی مردم از حاکمیت و کاهش انگیزه مردم برای مقاومت و ایستادگی در مقابل حملات بیگانگان شده بود و وضعیتی مشابه دوران ساسانیان قبل از حمله اعراب به وجود آمده بود [منبع] در شرایط فعلی هم و با وجود تهدیدات متعدد جنگ نظامی، اقتصادی، ویروسی! و . به دلیل ضعف اقتصادی و سیاسی کشور و فساد و اختلافات درون ساختاری حاکمیت، شاهد عدم اعتماد و استقبال مردم در اجرای سیاستهای مقابلهای دولت علیه شیوع ویروس کرونا هستیم.نقش عوامل اعتقادی و فرهنگی مردم: در کتابهای تاریخی این دوران از جمله تاریخ جهانگشای جوینی، حمله مغول نشانهای از عذاب الهی و نشانهای از قهر خداوند شمرده شده و در این دوره بسیاری از مردم اعتقاد به این داشتند که این قضا و قدر الهی است که اسباب قوت و قدرت لشکر مغول شدهاست. در کتابهای تاریخی این دوره همه جا مقاومت مردمی را که در مقابل مهاجمان مغول دفاع میکردند، کاری غیرعاقلانه شمرده شدهاست. در واقع علاوه بر لطمههای روحی و فرهنگی حمله مغول با دلیل ویرانی و سوزاندن مراکز علمی و فرهنگی از جمله کتابخانهها (که بیشتر از ویرانی فیزیکی و خسارتهای اقتصادی آن بودهاست)، حمله مغول بر رونق تصوف نیز افزود زیرا در دوران ویرانی و مصیبت تصوف به مهمترین پناهگاه روحی و فکری مردم تبدیل شد و بسیاری به آن گرویدند.در شرایط حاضر هم شاهد قوت گرفتن اعتقادات خرافی و انتقادهایی از عملکرد برخی از روحانیون و حامیان مردمی و سیاسی آنها در قبال کارشکنیهایی مثل جلوگیری از بستن زیارتگاهها و توصیه درمانهای طب به اصطلاح اسلامی و . هستیم. عوامل اقتصادی: دلیل لشگرکشی و غضب چنگیز خان ممانعت محمد خوارزمشاه برای جریان تجارت بین شرق و غرب و ایجاد راه ابریشم ذکر شده و جالب اینکه بعد از تسلط مغول، بسیاری از صنعتگران و نخبگان ایرانی برای کار وادار به کوچ و فعالیت در چین شدند، به نوعی مهاجرت مغزها که امروزه نیز شاهدیم. یعنی این قوم بربر و فاقد ایدیولوژی فکری هم به دانش فنی بها میداد و در مقطعی تصمیم گرفت بجای کشت و کشتار مردم ایران بر آنها حکومت کند (تشکیل حکومت ایلخانان در ایران)اما نتایج و تاثیرات مثبت: نکته اساسی اینکه این حمله حداقل بر نظام فکری و اعتقادی (و سرنوشت) اندیشمندان همعصر و حتی چند نسل بعد از آنها از قبیل عطار، مولوی، سعدی و حافظ تاثیر بهسزایی داشته است. خوشبختانه یادگار این تاثیرات در آثار ادبی به جا مانده از آنها در دسترس است. (پیشنهاد میکنم در این ایام خانهنشینی اپرای عروسکی مولانا را ببنید، مخصوصا قطعه مربوط به حمله مغول که فوق العاده و مایه افتخار و درس آموزی است.)مخلص کلام اینکه همانطورکه حمله مغول باعث برچیده شدن حکومتهای محلی و ملوک الطوایفی اسلامی مثل اسماعیلیه تندرو و تفرقه انداز در الموت و خوارزمشاه فاسد و ضعیف و خلیفه عباسی ظالم در عراق و شخم زدن فکری و ایجاد یک نظم نوین سیاسی و فکری و مقدمه تشکیل یک دولت منسجم و مقتدر اسلامی (صفویان) پس از سالها و به تعبیری شکوه دوباره اسلام در ایران شد . شاید تحولات مثبت مشابهی هم به یمن کرونا مجددا برای کشور عزیزمان تکرار شود و به قول بهروز غریبپور (نویسنده و پژوهشگر اپرای مولوی) مردم با پشتوانه فرهنگ غنی خود و میدان دادن به اندیشمندان ایرانی این مغول قرن 21 را شکست بدهند. آمین .
|
20 برش از زندگی و مرگ روزنامهنگار وزیر 19 آبان یادآور اعدام دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت ملی دکتر محمد مصدق و مدیر روزنامه "باختر امروز" در سال 1333 است.مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: "در شصتوپنجمین سالروز تلخترین اتفاق پس از کودتای 28 مرداد 1332 و درباره این چهره مشهور تاریخ مطبوعات و سیاست در ایران، 20 نکته گفته شده یا کمتر گفته شده را میتوان یادآور شد: 1 . نخستین ایرانیسیدحسین فاطمی، نخستین ایرانی است که در خارج از کشور، دکترای روزنامهنگاری دریافت کرده است. وجه سیاسی او اما چنان پررنگ است که این نکته تا سالها پیش مغفول مانده بود.در سالهای اخیر دکتر هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات در آغاز دورههای درسی خود در مقاطع مختلف، نخست این پرسش را با دانشجویان در میان مینهاد که "نخستین ایرانی که به دریافت دکترای روزنامهنگاری در خارج از کشور نایل آمده کیست" و شگفتا که اکثر قریب به اتفاق، پاسخ را نمیدانستند و تا میشنیدند تعجب میکردند. نامی آشنا اما در عرصه سیاست و دیپلماسی.هنوز هم در بسیاری از متون، دکتری فاطمی در رشته حقوق ذکر میشود. مسعود بهنود نیز در کتاب "کشتگان بر سر قدرت" او را فارغالتحصیل حقوق معرفی میکند. مرحوم مهندس عزتالله سحابی اما در خاطرات خود (نیمقرن خاطره و تجربه، صفحه 114 ) بر آن چه دکتر خانیکی میگوید صحه میگذارد.این که با دکترای روزنامهنگاری هم سرنوشت روزنامهنگارانی چون جهانگیر صوراسرافیل را پیدا کرد از عبرتهای تاریخ این سرزمین است. 2 . باجناق ژنرالسیدحسین فاطمی در عصر پهلوی و در سال 1333 اعدام شد و باجناق او (مهدی رحیمی) اندک زمانی پس از سقوط رژیم پهلوی و در سال 1357 . سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران در اوج انقلاب 57 و یکی از چهار ژنرال گروه اول اعدامیها بود (به همراه نصیری، رییس ساواک، خسروداد، فرمانده هوانیروز و ناجی، فرماندار نظامی تهران).فاطمی در زندان دژبان مرکز بود که همسر او پریوش سطوتی به اتفاق خواهرش به ملاقات میرفتند و یکی از افسران دل به خواهر همسر فاطمی داد و چون دانست پدر آنان نظامی است (سرتیپ سطوتی) بیمناک گرایش سیاسی باجناق نشد و ازدواج، صورت پذیرفت.فاطمی و رحیمی البته شاید هیچگاه با یکدیگر روبهرو نشده باشند. 3 . نشان همایونشاه اگر چه خود خجالتی بود اما تا پیش از وزارت خارجه شخصیت دکتر فاطمی را دوست داشت و دست کم بر دکتر مصدق ترجیح میداد. فاصله سنی او با مصدق زیاد بود اما تنها دو سال از فاطمی کوچکتر بود. حتی گفته شده که در ملاقاتی او را شایستهتر از مصدق معرفی کرده و بعدتر که درمییابد فاطمی این راز را با مصدق در میان نهاده، میرنجد.با این حال چند ماه قبل از کودتا فاطمی را شایسته دریافت بالاترین مدال حکومتی (نشان همایون) تشخیص داد. 4 . رد فرجامخواهیفرض علاقه قبلی شاه، به فاطمی این پرسش را پدید میآورد که چرا با تقاضای فرجام او موافقت نکرد و بدین ترتیب بر حکم اعدام، مهر ت یید زد؟سه دلیل میتوان آورد:اول این که بعد از کودتای ناکام 25 مرداد 1332 که از ایران گریخت و بعد از کلاردشت و بغداد، سر از رم ایتالیا درآورد سفارت ایران از پذیرش او خودداری کرد و گفتند وزیر امور خارجه تلگراف زده که شاه عملا کنار رفته است. خروج پادشاه همراه ملکه در غیر سفرهای رسمی و بعد از حادثهای در کشور در عرف حکومتهای سلطنتی این گونه تعبیر میشود.دوم این که در روزنامه باختر امروز در فاصله 25 تا 28 مرداد از شاه به عنوان "فراری بغداد" یاد میکرد و به تندی به دربار میتاخت. در میدان بهارستان نیز نطق تندی ایراد کرد.دلیل مهمتر اما این است که در مهر 1333 افسران حزب توده اعدام شده بودند و حتی مرتضی کیوان که افسر و نظامی نبود به خاطر همراهی با آنان تیرباران شد. به شاه گفتند دکتر فاطمی هم درخانه یک دندان پزشک عضو حزب توده - دکتر محمود محسنی - پنهان شده و شاه که با تودهایها هیچ سازگاری نداشت، راضی به اعدام وزیر دولت خود شد که از دست او نشان همایون دریافت کرده بود.البته فاطمی هیچ ارتباط تشکیلاتی با تودهایها نداشت و تنها به این خاطر به آن خانه پناه برد که احساس کرد به لحاظ تشکیلاتی امنتر است. 5 . یادگار فاطمیاگر شاه فرجامخواهی فاطمی را رد کرد، چرا برخی همچنان بر علاقه او به فاطمی اصرار دارند؟دکتر شاهین فاطمی، برادرزاده فاطمی (که به عنوان استاد اقتصاد با تلویزیون فارسی بیبیسی مصاحبه میکند و اکنون باید 80 ساله باشد) مدعی است که شاه تمام مخارج تحصیل یادگار فاطمی (سیروس) را در خارج از کشور تقبل کرد. همسر فاطمی نیز کوشید فرزند را از سیاست و این خاطره دور نگاه دارد و حتی زبان فارسی نمیداند و به خاطر همین دوری در سال 57 حاضر به امضای اطلاعیه معرفی شاه به عنوان قاتل پدر خود نشد. 6 . علی یا سیروسمسعود بهنود در "کشتگان بر سر قدرت" فرزند فاطمی هنگام اعدام پدر را "علی و دو ساله" ذکر میکند. شاهین فاطمی اما از او به عنوان "سیروس" یاد میکند و میگوید 9 ماهه بود که پدر بازداشت شد و چون چندی پس از بازداشت هم زنده بوده دو سال یا کمی کمتر درست است. درباره نام نیز شاید در شناسنامه "علی " بوده و در خانه سیروس صدا میکردهاند. فاطمی خود برادرزاده را به جای "شاهین"، "شاهی" صدا میزد. 7 . گلوله فداییان اسلامسیدحسین فاطمی در سال 25 بهمن 1330 هم یک بار ترور شد و به سختی آسیب دید. این ترور، کار فداییان اسلام بود و سلاح را به دست نوجوان 15 ساله - محمدمهدی عبدخدایی - دادند تا بتوانند از سن او برای رهایی از مجازات استفاده کنند.فداییان اسلام اما چرا سراغ یک نیروی ملی و ضد شاه رفته بودند؟دو دلیل ذکر میشود: اول انتقام بازداشت رهبران فداییان اسلام در دولت مصدق و این شایعه که فاطمی در مقام معاون نخستوزیر دستور سختگیری بر آنها داده بود. دوم این که در جلسهای که نواب صفوی آشکارا از توانایی فداییان اسلام در حذف رزمآرا سخن میگوید و قول میگیرد که اگر ملیها دولت را در دست گرفتند احکام اسلامی را اجرا کنند، فاطمی قول مساعد میدهد اما اجرا نمیکنند هر چند که وزیر خارجه دستور جمعآوری مشروبات الکلی از میهمانیها را صادر میکند.این نگاه بدبینانه هم وجود دارد که نواب صفوی با سیدضیاءالدین طباطبایی ارتباط داشته و سیدضیا، نواب را به ترور فاطمی تحریک کرده بود. سیدضیا با مصدق دشمنی دیرینه داشت و به دولت انگلستان متمایل و بلکه وابسته بود. 8 . چاقوی شعبانفاطمی یک بار دیگر هم آماج سوء قصد قرار گرفت. روی پلههای شهربانی کل کشور و بعد از بازداشت، شعبان جعفری با چاقو به او حملهور شد و اگر سلطنت خانم فاطمی نبود که جان برادر را نجات دهد، همان جا روی پلههای شهربانی به قتل رسیده بود. این احتمال وجود دارد که شعبان به دستور تیمور بختیار این کار را کرده باشد، چون مطمین نبودند اعدام شود و بیم داشتند با توجه به سابقه وزارت و وجهه دیپلماتیک جان به در برد.در بیمارستان نیز کیسه آب جوش پاره شد و پای مجروح او در ترور دو سال قبل سوخت و این کار هم بعید نیست، عمدی بوده باشد. 9 . انکار ضاربشعبان جعفری یا همان شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار و در بیان خاطرات، حمله به فاطمی روی پلههای شهربانی را تکذیب میکند اما دکتر شاهین فاطمی میگوید هم من و هم 6 نفر دیگر شاهد این ماجرا بودیم و اگر عمهام نبود، عمو کشته شده بود. 10 . برادرانعزتالله سحابی در کتاب خاطرات خود فاطمی را یک استثناء در خانواده میداند و مینویسد: "برادرانش خوشنام نبودند. یک برادر استاندار و عامل اجرای سیاستهای شرکت نفت جنوب بود و دیگری در اصفهان در خدمت حاکمیت و حسین استثنا بود.) شاهین فاطمی فرزند یکی از این برادرهاست اما جایی ندیدهام که پاسخی داده و از پدر دفاع کرده باشد. حتی درباره عموی خود نیز تنها در چند مناسبت حاضر به گفتوگو شده است. 11 . تز ملی کردن صنعت نفتهر چند مهندس حسیبی مدعی بود که ایده ملی شدن صنعت نفت را اول بار او مطرح کرده اما شخص دکتر مصدق نوشت که تز ملی کردن نفت را دکتر فاطمی در ذهن او انداخت با این استدلال حقوقی که به جای چالش مستقیم با شرکت نفت انگلستان و ایران، کل صنعت نفت را ملی اعلام کنیم تا شرکت نفت ایران و انگلیس بلاموضوع شود.فاطمی با یک تیر دو نشان زد. با ایده ملی کردن دیگر نمیتوانستند بگویند کار شوروی است چون تنها متوجه نفت جنوب نبود و شرکت نفت ایران و انگلیس هم نمیتوانست علیه یک قانون موضع بگیرد و شکایتشان هم راه به جایی نبرد.به بیان دیگر 65 سال است که ایرانیان بر سر سفرهای نشستهاند که فاطمی گسترد و سهم خود او جانی بود که از کف داد. 12 . اتهام تندرویدر سالهای اخیر که تخریب چهرههای ملی باب شده فاطمی به تندروی متهم میشود. واقعیت ماجرا اما این است که او بازی را شروع نکرد. سفارت انگلیس را تعطیل کرد اما کی؟ وقتی اسناد دخالت آن فاش شد.از شاه فاصله گرفت. اما کی؟ وقتی در 9 اسفند 1331 قصد جان مصدق کردند. به دربار بد گمان شد اما کی؟ وقتی افشارطوس رییس شهربانی را کشتند و شامه قوی او احساس کرد خبرهایی هست. 13 . روزنامه یا دیپلماسیاگر قرار بر نقدی به فاطمی باشد، تندروی نیست این است که بیشتر مدیر روزنامه بود تا وزیر خارجه. اقتضای روزنامهنگاری صراحت است و اقتضای وزارت خارجه ظرافتهای دیپلماتیک و این دو با هم سازگار نبود. بعد از مرگ استالین در اتحاد شوروی و تغییر رییسجمهوری در آمریکا سیاستهای این دو تغییر کرد و نمیدانیم در این باره با مصدق گفتوگو کرده است یا نه. 14 . عذرخواهی نکردفاطمی پس از صدور حکم اعدام تقاضای فرجام کرد اما عذرخواهی نکرد. او با فرجامخواهی مسیولیت را مستقیما به گردن شاه انداخت و همین خون تا سال 57 او را رها نکرد. پادشاه مشروطه البته نباید این قدر مستقیم دخالت میکرد اما شاه پس از کودتا به شاه دیگری بدل شده بود. 15 . خیابان فاطمیبا پیروزی انقلاب در سال 1357 یکی از نخستین خیابانهایی که نام آن تغییر کرد، نام خیابان آریامهر بود که به فاطمی تغییر کرد.بعد از وقایع سال 1360 که نام خیابان مصدق را از بزرگترین خیابان تهران و ایران برداشتند و واژه "ملی" هم مورد غضب قرار گرفت، خیابان فاطمی اما مصون ماند. هر چند بر سر عنوان "شهید" اختلاف بوده است. برخی البته بیمیل نیستند نام خیابان از فاطمی به "فاطمیه" تغییر کند تا به دلایل اعتقادی جای انتقاد نباشد در حالی که خود فاطمی، سید فاطمی بود و با ذکر نام امام حسین (ع) به شهادت رسید. 16 . سوءظنبازار بدگمانی و در ایران چنان داغ و پرسابقه است که حتی فاطمی هم برکنار نماند. بعد از کودتا مخفی شد و چون از او خبر نداشتند حتی در میان هواداران مصدق این شایعه درگرفت که از خودشان بود و فضا را تند کرد و به هم زد و رفت و هنگامی که تصویر او را با ریش انبوه و در چنگال نیروهای تیمور بختیار دیدند خود را سرزنش کردند و هنگامی که تا پای جان هم رفت بیشتر شرمنده شدند. 17 . سریال شهرزاددر تمام سالهای گذشته درباره دکتر فاطمی بسیار گفته و نوشته شده اما هیچ یک جای سریال "شهرزاد" را نمیگیرد که حسن فتحی ساخت و پرداخت و قهرمان آن روزنامهنگاری شیفته دکتر فاطمی است. به یاد آوریم صحنهای را که فرهاد (با بازی مصطفی زمانی) از خبر مرگ دوست خود آن قدر غم زده نمیشود که از شنیدن خبر اعدام فاطمی. 18 . جوانی که پیر شدمحمدمهدی عبدخدایی که در سال 1330 دکتر فاطمی را ترور کرد، در حال حاضر نیز زنده است و اگر چه عذرخواهی نکرده اما از این که گلوله او جان فاطمی را نستاند اظهار خرسندی میکند. بعد از آن ترور، فاطمی از ناحیه ریه و پا آسیب جدی دید و به دستور مصدق به آلمان اعزام و در بیمارستان الیزابت فرانکفورت بستری شد. این ترور اما او را پیر کرد و وقتی برگشت مرد 36 ساله شبیه 50 سالهها شده بود. 19 . جای خالی تندیسجای تندیس سیدحسین فاطمی در میدان فاطمی تهران (جهاد) خالی است و جا دارد شورای شهر کنونی یا شهردار منطقه 6 برای این کار همت گمارند یا جایزهای به این نام اختصاص یابد. 20 . دانسته مرداین را من نمینویسم. دکتر شاهین فاطمی میگوید که انقلابی هم نیست. برادرزاده فاطمی است و در سال 1333 نوجوان بود و سالهاست در فرانسه زندگی میکند. فاطمی میتوانست مانند رضوی یا شایگان دو کلمه بنویسد و جان خود را نجات دهد اما حاضر نشد. دکتر شاهین فاطمی در بیان خاطره 65 سال قبل میگوید:"دو هفته مانده بود که عازم آمریکا شوم. او در بیمارستان لشگر دو زرهی بود. همه رفته بودند پیش او و التماس کرده بودند این ورقه را امضا کن و نکرده بود. تا وارد شدم، گفت: شاهی (شاهین)، میدانم برای چه آمدی. گفتم: درست حدس زدید. به سیروس رحم کنید! گفت: اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچکس در این مملکت، حرف کسی را باور نمیکند و جواب جوانهای مملکت را در آینده تاریخ چه کسی خواهد داد که میگویند: حتی حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد (تعبیری که او به کار برد و ناچارم تکرار کنم) به گه خوردن افتاد. او دانسته مرد ."
|
معرفی کشور ایران پرچم کشور ایرانآشنایی با کشور ایرانایران از جمله کشورهای حایز اهمیت در خاورمیانه میباشد که به دلیل داشتن معادن فسیلی فراوان مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کشور ایران از جوانب گردشگری نیز مهم بوده و از جمله کشورهای قدیمی جهان میباشد. امروزه شاهد هتلها، مراکز خرید و. متعددی هستیم که در تمامی شهرهای ایران به چشم میخورند. در ادامه توضیحات کاملتری از این قبیل ارایه کردهایم.کشور ایراننام ایران به معنی سرزمین آریاییها میباشد. کشور ایران در بخش جنوب غربی آسیا قرار گرفته که وسعتی بیش از 1 میلیارد و 648 هزار کیلومتر مربع دارد.رتبه 18 در جهان از نظر وسعت را به خود اختصاص داده است. تهران پایتخت این کشور بوده و در بخشهای میانی آن قرار گرفته است.کشور ایران یک قدرت متوسط به شمار رفته و در خاورمیانه منطقهای مهم محسوب میشود چرا که در این کشور ذخایر فسیلی بسیاری قرار گرفته است که بزرگترین میدان گاز جهان را در دل خود جای داده است. همچنین از نظر ذخایر نفتی نیز رتبه چهارم جهان میباشد.ایران مناطق گردشگری بسیاری را در خود جای داده است که از این نظر بین 19 کشور ثبت شده در یونسکو میباشد که آثار تاریخی فراوانی دارند.انقلاب 1357 در ایران سبب تغییر نوع حکومت گردید چرا که پیش از این سال حکومت کشور ایران سکولار بوده است اما پس از انقلاب دین مردم کشور ایران اسلام شد.مردم ایران از فرهنگهای مختلف میباشد که هر یک زبان مختص خود و آداب و رسوم خاصی دارند. اما اکثریت مردم آن را شیعیان تشکیل میدهند.تاریخچه کشور ایرانکشور ایران از جمله کشورهایی است که سابقه دیرینه داشته و تاریخ پیدایش آن به ماقبل تاریخ میرسد. در حدود 40 هزار سال پیش انسان به ایران پا گذاشته که آثار مربوط به دوره نوسنگی در بسیاری از مراکز ایران به چشم میخورد.تمدن جیرفت که تاریخ آن به 7 هزار سال پیش بر میگردد که در استان کرمان و در نزدیکی جیرفت به وقوع پیوسته است.ایران به دلیل داشتن آب و هوای مناسب مورد توجه قرار گرفته است که سبب جذب انسانها به این منطقه شده است به همین دلیل از اولین کشورهای کشف شده در خاورمیانه میباشد.پس از انسانها اولیه، مادها روی کار آمدند که حدود 1700 سال قبل از میلاد به وقوع پیوسته است. مادها قومی هستند که مرتبط با پارسها بوده و هندواروپایی هستند.پس از مادها، هخامنشیان بر این کشور حکومت کردند که از پارسها بودهاند. اشکانیان و ساسانیان نیز پس از هخامنشیان بر روی کار آمدند.از حکومتهای پس از اسلام نیز به ترتیب میتوان به این موارد: طاهریان، صفاریان، سامانیان، زیاریان، بوییان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه، پهلوی و در نهایت حکومت جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.جغرافیا کشور ایرانایران از نظر جغرافیایی در بهترین منطقه قرار گرفته است. از قسمت شرق با کشورهای افغانستان و پاکستان و همچنین از بخش شمال شرقی با کشور ترکمنستان همسایه است.دریای خزر بخش شمالی ایران را در بر گرفته است. از شمال غربی نیز با جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم مرز است و از غرب نیز همسایه ترکیه و عراق میباشد. آبهای خلیج فارس و عمان نیز کل بخش جنوبی ایران را تشکیل داده است. بیش از نیمی از بخشهای ایران را مناطق کویری و نیمه کویری پوشش دادهاند.همچنین به دلیل قرار گرفتن رشته کوههای زاگرس و البرز در این کشور یک سوم اراضی آن را کوهستانها تشکیل میدهند. شاهد جلگههای کمی در این کشور هستیم که از جمله آنها میتوان به جلگه دریای خزر و جلگه خوزستان اشاره کرد.بلندترین ناحیه ایران، کوه دماوند میباشد که 5600 متر بوده و از اهمیت گردشگری به ویژهای برخوردار است.
|
پارادوکس انقلاب ایران در سخنرانی اخیر آبراهامیان سخنرانی یرواند آبراهامیان در مدرسه اقتصادی لندن با معرفی رهام الوندی (منبع عکس: حساب توییتر LSE )چند روز پیش، پادکست سخنرانی یرواند آبراهامیان درباره انقلاب ایران در دانشکده تاریخ بین الملل در مدرسه اقتصادی لندن ( LSE ) را شنیدم. پیش از گوش دادن به سخنرانی با خواندن چکیده کوتاه سخنرانی حدس میزدم که احتمالا با یک تز نسبتا "خارق عادت" درباره انقلاب سال 57 روبرو خواهم بود. در چکیده نوشته بود "انقلاب ایران دنیا را تکان داد، اما تاثیر چندان ماندگاری بر خارج از کشور باقی نگذاشت." آبراهامیان به این ویژگی انقلاب ایران میگوید پارادوکس. در سخنرانی نسبتا کوتاهش او میکوشد توضیح دهد منظورش از ت ثیر بین المللی چیست و چگونه بر خلاف بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی معتقد است ت ثیر انقلاب ایران در میان مرزهایش محدود باقی ماند. خلاصه استدلال آبراهامیان این است که از یک طرف انقلاب ایران تمام ویژگیهای انقلابهای کلاسیک دوران مدرن مانند انقلاب فرانسه، روسیه و چین را دارد. یعنی تمام طبقات اجتماعی، از نخبگان گرفته تا طبقه متوسط و طبقه کارگر و فرودست را درگیر میکند. انقلاب همچنین ساختار حکمرانی و ساختار قدرت را در کشور زیر و رو میکند و فصل جدیدی از نظام سیاسی در ایران آغاز میشود.اما از طرف دیگر، بر خلاف انقلابهای بزرگ جهانی، انقلاب سال 57 فاقد آن ت ثیر تاریخساز و جهانیای است که از یک انقلاب کلاسیک انتظار میرود. گفتمانی که انقلاب ایران را به پیش برد، که توسط کسانی مثل شریعتی و جلال آل احمد شکل گرفته بود مبتنی بر "بازگشت به خویشتن"، نفی غرب و احیای ریشههای بومی و ملی بود. این گفتمان تا حدی عکس گفتمان اسلامگراهای سلفی است که غالبا جنبشهایی جهانوطنی بودند و گاهی حتی به شکل خشونتآمیزی، با نیروهای ملی و بومی مشکل داشتند. به این ترتیب اگر قرار بود انقلاب ایران به لحاظ گفتمانی به جایی صادر شود، این عنصر بازگشت به خویشتن باید صادر میشد. در این حال هر ملتی "خویشتن" و ریشه تاریخی خودش را دارد. پس نمیتوان پیوند مشخصی بین انقلابها و جنبشهای منطقهای با انقلاب ایران پیدا کرد به نحوی که همان شعارها و شکل حکومت انقلابی ایران در آن جاها تکرار شود. پس بر خلاف انقلاب روسیه و چین که کمونیسم و مایوییسم را در جهان منتشر کرد، انقلاب ایران ت ثیر گفتمانی بسیار اندکی بر خارج از ایران داشت.آبراهامیان میکوشد تحلیلها و مثالهایی را که موفقیت صدور انقلاب را به انقلابیون ایران نسبت میدهند رد کند. نخست اینکه عمده این تلاشها برای صدور انقلاب توسط خود نیروهای داخلی مانند آیت الله خمینی مسکوت ماند و در مجموع به شکست انجامید. از فعالترین افراد در این زمینه، آیتالله منتظری، محمد منتظری و سیدمهدی هاشمی بودند که اولی عزل شد، دومی ترور شد و سومی اعدام شد.نکته جالب این است که ت ثیرات منطقهای ایران در خاورمیانه، در کشورهایی مثل سوریه، لبنان و عراق، که توسط جمهوری اسلامی همیشه بزرگنمایی میشود، پیشینهاش نه به انقلاب که به پیش از آن برمیگردد. آبراهامیان از حمایت محمدرضا شاه از شیعیان عرب و تشکیل جنبش امل در لبنان مثال میآورد یا حضور مستقیم نیروهای نظامی ایران در یمن و عمان را مطرح میکند. نفوذ ایران در منطقه لزوما به معنای موفقیت پروژه صدور انقلاب نیست.ضمن اینکه سرکوب گروههای چپ بعد از انقلاب مخصوصا در خلال وقایع سال 59 باعث نوعی واکنش منفی در گروههای چریکی فلسطینی و عرب شمال آفریقا شد و امیدی که در میان این گروهها مخصوصا جنبش آزادی بخش فلسطین با رفتن شاه پدید آمده بود به سرعت به ناامیدی بدل شد.سخنرانی آبراهامیان که با لحنی نسبتا آرام و بسیار ساده فهم ارایه میشود حاوی نکتهها و خاطرههای بامزه فراوان دیگری است. مخصوصا در بخش پرسش و پاسخ، مسایل بسیاری از جمله مسایل معاصر جامعه و سیاست ایران مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. اگر دوست دارید از تلگرام برای شنیدن سخنرانی استفاده کنید این لینک را دنبال کنید.
|
انتخابگر تاریخ با سلام خدمت برنامه نویسان عزیز .از جمله مشکلاتی که ما برنامه نویسان با آن مواجه هستیم وارد کردن تاریخ شمسی با یک فرمت مناسب بدون وابسته کردن پروژه به پکیجهای تبدیل تاریخ در صفحات وب است .در اینجا ما به کلی این مشکل را برطرف خواهیم کرد.لینک github repository ویژگیهای اسکریپتانتخاب تاریخ شمسی بدون دستکاری شدن فرمت و ارسال آن به سمت سرور .انتخاب تاریخ شمسی که در زمان پست کردن فرم تاریخ به صورت میلای به سمت سرور ارسال میشود .تبدیل تاریخهای شمسی به میلادی و بلعکس در قسمت هایی که لازم به نمایش تاریخ با فرمت دلخواه برنامه نویس .برای استفاده از این پروژه کافیست فایل رابه پروژه خود اضافه کنیدلازم به ذکر است که ما برای استفاده از این کامپوننت باید اسکریپت jquery را هم در کنار انتخابگر تاریخ اضافه کنیم که پیشنهاد من برای اضافه کردن آن استفاده از cdn jquery استدر سادهترین حالت میتوانید به صورت زیر از انتخابگر تاریخ استفاده کنید $ ("# date "). SA _ DatePicker (); برای شخصی سازی انتخابگر میتواند از خاصیتهای زیر استفاده کنید maxyear با افزودن این ویژگی حداکثر سال انتخابی را مشخص میکنید minyear این ویژگی حداقل سال انتخابی را برای ما مشخص میکند required اجباری کردن تاریخ class افزودن کلاس به لیست کشویی که معمولا برای طرح دادن به آن استفاده میشود bodyClass برای افزودن طرح به جدول اصلی استفاده میشود type نوع تاریخ هنگام ارسال فرم را مشخص میکندبرای انتخاب تاریخ به صورت شمسی و ثبت شدن آن به صورت میلادی هنگام ارسال فرم type را برابر با " Gregorian " قرار بدهیدبه صورت کلی میتوانید به صورت زیر از انتخابگر تاریخ استفاده کنید $ ("# date "). SA _ DatePicker ({ maxyear : 1399 minyear : 1375 , required : true , class : & quotclass1 class2 Class3 ", bodyClass : & quotclass1 , type : & quotGregorian ", }); در ادامه برای تبدیل تاریخهای میلادی به شمسی برای نمایش در جداول خود میتوانید به صورت زیر این کار را به راحتی انجام دهید که تاریخ میلادی داخل ان المنت را گرفته و به فارسی تبدیل میکند و در همان جا آن را به نمایش میگذارد 1996 - 07 - 04T12 : 00 : 00 - 06 : 30 $ (&"). ToPersianDateTime (); و همچنین شما میتوانید از توابع به کاربرده شده برای دیگر کارهای خود به صورت مستقیم در پروژه خود استفاده کنیدتابع ها getPersianYear ()سال جاری را به صورت شمصی برمیگرداند getGregorianYear ()سال جاری را به صورت میلادی برمیگرداند PersianDateToGregorianDate (" 1375 / 4 / 14 ")تاریخ درج شده را به صورت میلادی برمیگرداند GregorianDateToPersianDate (" 2020 - 10 - 19 "," shortdate ")تاریخ را به صورت شمسی با فرمت کوتاه برمیگرداند GregorianDateToPersianDate (" 2020 - 10 - 19 "," longdate ")برای برگرداندن تاریخ و ساعت به صورت کامل استفاده میشود
|
قرون وسطی قرون وسطی از حدود سال 500 میلادی با سقوط امپراتوری روم آغاز شد و تا حدود سال 1500 ، که رنسانس آغاز گردید، ادامه یافت. این دوره به عصر فیودالیسم و عصر شوالیهگری نیز معروف است. فیودالیسم نظام اقتصادی و سیاسی ای بود که بیشتر اروپا، به ویژه اروپای غربی، طی این دوره در سیطره آن به سر میبرد و شوالیهگری راه و رسمی بود که سلحشوران زرهپوش و سواره، یا شوالیهها، چه در میدان نبرد و چه خارج از آن، ظاهرا از آن پیروی میکردند.اصطلاح قرون وسطی را فلاویو بوندو تاریخدان ایتالیایی در قرن شانزدهم ابداع کرد. از نظر بوندو و دیگر تاریخ نویسان رنسانس، قرون وسطی دقیقا یک دوره میانه در تاریخ جهان بود، چون بین دوره باستانی تمدن یونان و روم و دوره رنسانس واقع شده بود.تاریخدانان امروزی نیز دوره بین قرنهای پنجم و پانزدهم را قرون وسطی مینامند، اما آنان اکنون میدانند که این 1000 سال نه در تاریخ جهان یک دوره میانه بود و نه حتی در تاریخ اروپا. اکثر پژوهشگران معاصر به قرون وسطی تنها به عنوان بخشی دیگر از {فرایند} رشد و توسعه تمدن غربی از یونان تا به امروز مینگرند. چنان که تاریخدان لین تورندیک مینویسد:تقریبا هیچ گاه یک شکاف عمیق . بین دورههای همجوار وجود نداشته است. از این رو، قرون وسطی وارث بسیاری از {دستاوردهای} دوران باستان بود، و بسیاری از مشخصههای تمدن کنونی ما را میتوان در چندین قرن پیش در تاریخ قرون وسطی ردیابی کرد. هر عصری با عصر پس از خود همخوانی دارد.
|
"روزها در راه" و فراخوانی برای جمعآوری و حفظ دفترهای خاطرات قدیمی خواندن کتاب "ارمغان مور" مرا با شاهرخ مسکوب، دنیایش، قلمش و دغدغههایش آشنا کرد. برخورد اولی از همان جنس برخورد اولهایی که از یک دیدار عاشقانه یا یک جلسه مصاحبه کاری انتظار میرود دنیایش سره، قلمش شیوا و ذهنش بلندپرواز است. وقتی درباره کتاب "روزها در راه"ش شنیدم، چشمانتظار خرید و خواندنش بودم که فهمیدم مجوز انتشار در ایران را نگرفته و آتش سرخش زیر خاکستر سرد کتمان واقعیت مدفون شده است. ابتدا نسخههای آنلاین کتاب را در اینترنت پیدا کردم و در نهایت از طریق پادپخشی توانستم به این کتاب گوش دهم.کتاب روزها در راه نوشته شاهرخ مسکوبمسکوب در این کتاب، در گوشهای - به زعم خود جانکاه و استخوانخوردکن - نشسته و نظارهگر و راوی روزهاییست که بیشک بیشترین، مهمترین و طولانیمدتترین تاثیر را در زندگی امروز و فردای ما و فرزندانمان داشته و خواهد داشت: روزهای انقلاب 57 و چند سال بعد از آن. در این نوشته نمیخواهم درباره این کتاب حرف بزنم. هدفم طرح یک نیاز اساسی و اعلان یک فراخوان است فراخوانی که نمیدانم مخاطب و لبیکگویی داشته باشد یا نه: فراخوان جمعآوری خاطرات شخصی ایرانیان، بیرون کشیدن روزنوشتهای مردم عادی از روزهای سرنوشتساز تاریخی ایران، انتشار عمومی و استفاده از آنها در مطالعات جامعهشناختی،سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی.مخاطب این فراخوان تاریخدانها یا تاریخپژوهها نیستند بلکه این درخواست از همه مردم ایران است که شاید از بزرگترهایشان در گنجههای خانههای قدیمی دفترهای خاطراتی به ارث بردهاند که روز به روز از ضخامت و استقامت کاغذهایشان کاسته میشود ولی در دلشان حرفهای زیادی برای بازگفتن دارند. آنچه از شنیدن خاطرات مسکوب دستگیرم شد این است که این نوع روزانهنویسیهای معمولی منبع بسیار معتبری برای درک جریانهای کلان اجتماعی و یافتن پازلهای گمشدهای است که تنها با بازگشایی ذهنیت مردم آن زمان میتوان آنها را بازشناخت. قطعات گمشدهای از پازلتاریخ که دور از دسترس ما و آیندگان بعد از ماست. از این روست که ما به چند دلیل مهم نیاز به بازیابی و بازخوانی خاطرهنویسیهای گذشتگان داریم.چرا دفترهای خاطرات و یادداشتهای شخصی آدمهای معمولی قطعه غیرقابل جایگزین و مهمی از پازل تاریخ ماست؟ 1 . تاریختک - روایت نیست، مجموعه - روایت است"رابرت شیلر" در کتاب "اقتصاد روایی" برای تبیین ساختار ابرروایتهایی که منجر به تحولات بزرگ اقتصادی میشوند از اصطلاح "صور فلکی" به عنوان یک "مجموعه روایت" استفاده میکند و معتقد است چندین روایت بزرگ و کوچک در کنار هم و در تلاقی زمانی - مکانی با هم هستند که یک ابرروایت منسجم میآفرینند چنان که مجموعه ستارگانی در دل آسمان در کنار هم و از دور به مثابه یک شکل منسجم انگاشته میشوند. آن طور که من میفهمم، این دیدگاه را میتوان به فراتر از اقتصاد و به تاریخ هم تعمیم داد.در واقع، فهم ما از تاریخ تک - روایتی نیست بلکه شامل "مجموعه روایتها" است. تاریخ "مجموعهروایتی" است از اتفاقاتی که افتاده، چگونگی آن اتفاقات و سیر رابطه علت و معلولی آنها. اعتبار، انسجام، انطباق و ارتباط روایتهای مختلف این مجموعه، چالش ما در مواجهه معتبر با گذشتهمان، درک بهتر آن و آموختن بکاربستنی از آن است. کار تاریخدزدان هم، ایجاد یک مجموعه روایت انتخابی به نفع خودشان است. فروهشتن (بیرون گذاشتن) روایتهای ناساز و بزرگنمایاندن یا برساختن نیمروایتهای سازگار با آنچه از تاریخ میفهمند یا دوست دارند بفهمند یا در تلاشند تا به بقیه بفهمانند. بیخود نیست که میگویند تاریخ را فاتحان آن مینویسند و شاید بهتر است بگوییم "میدزدند" . 2 . همه روایتها از یک برهه تاریخی یکدست نیستندهمه روایتهای تاریخی، یکدست و میزان فراگیری و ارجاع به آنها متوازن نیستند. آنها را میتوان از منظر دو بعد تقسیمبندی کرد. بعد اول میزان فراگیری و در دسترسی بودن عمومی آنها و بعد دوم میزان رسمی یا غیررسمی بودن رسانهای است که روایت در آن منتشر میشود. از این منظر با تساهل میتوان روایتهای یک مجموعهروایت تاریخی را به سه دسته کلی و مهم زیر تقسیم کرد:کلانروایتهای رسمی: شامل آنچه معمولا در روزنامهها و رسانههای رسمی و معتبر، تاریخنگاریها، مستندات رسمی، کتابهای مرجع و هر کلانرسانه حاکمیتی میتوان یافت.میانروایتهای نیمهرسمی: شامل آنچه در قالب ادبیات، فیلمها و مستندات مستقل، خاطرات افراد تاثیرگذار، پژوهشهای مستقل دانشگاهی و هر محتوای شستهرفته ولی مستقل از بنگاههای حاکمیتی میتوان یافت.خردهروایتهای غیررسمی: شامل آنچه در خاطرات روزانه اشخاص عادی، تاریخ شفاهی شاهدان و امروزه در پستهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی توسط عموم کاربران میتوان دید و یافت.نمایش شماتیک انواع روایتهای تاریخی 3 . خردهروایتهای غیررسمی حلقه مفقوده تاریخاندخردهروایتهای غیررسمی در مقایسه با کلانروایتهای رسمی و میانروایتهای نیمهرسمی حضور کمتری در فهم تاریخی ما دارند در حالی که بخش مهمی از درک تاریخ را جز در آنها نمیتوان یافت. خاطرات شخصی به سیاقی که تا به امروز به صورت روزمرهنویسیمرسوم بوده مهمترین منبع برای یافتن این خردهروایتهای غیررسمی هستند. هر چه روایتها کلانتر و رسمیتر باشند، سوگیرانهتر و دردسترسترند و هر چه روایتها خردتر و غیررسمیتر باشند، بیشتر مبتنی بر مشاهدات بوده و از دسترسعموم دورتر میشوند.ولی چرا این خردهروایتهای مهماند و انگیزه اصلی من از فراخوان جمعآوری دفترهای خاطرات گذشتگان چیست؟ 3 ٫ 1 . روایت در مقابل داستانروایتهای کلانتر ناگزیر از داشتن انسجام و معنا هستند طوری که روایانشان دانسته یا نادانسته به دنبال برساختن یک رابطه علت و معلولی در آنها هستند تا یک روایت را به یک داستان اخلاقی تبدیل کنند "روایتی منسجم که دارای آغاز، میانه و پایان و فرازونشیبهایی در طول مسیر است و البته، پیامی اخلاقی در پایان دارد" [به نقل ازگری کاسپارف استاد بزرگ بینالمللی شطرنج که در کتاب اقتصاد روایی بیان شده است]. در حالی که ممکن است رویدادهای یک مجموعهروایت تاریخی بی هیچ نسبت منطقی با هم رخ داده ولی به دلیل همزمانی یا هم مکانی با هم محرک رویداد مشترک بعدی باشند، چنان که ستارههای یک صورت فلکی هم خارج از منظر دیدشان از روی کره زمین، هیچ ارتباطی با هم ندارند. بسیاری از این رویدادها لزوما ساختار داستانی ندارد و یک روایت محسوب میشوند. یعنی گزارش خطی مجموعه رویدادها، مشاهدات، انگیزهها، هیجانات و . .این روایتها را در یادداشتهای روزانه میتوان یافت. 3 ٫ 2 . نزدیکتر به رویداد و دورتر از تحریفبعد از گذر سالها، عمدتا آنچه از روایت رویدادها باقی میماند، روایتهای رسمی فعالان سیاسی عمدتا پیروز است. هر جریانی هم، به حکم بقا، افکار عمومی و چگونگی و چرایی رویدادها را آن طور که خود میخواسته و دوست داشته تفسیر و بازتاب میدهد. به روایتهای رسمی روزنامههای آن سالها نمیتوان به تمامی اتکا کرد. رمانها، شعرها و به طور کلی ادبیات هم بازتاب آن چیزی است که یک هنرمند از واقعیت درک و در ذهنیت خود تجسم میکرده که آن هم تحت تاثیر آیدهآلگراییها و عناصر خیال و الزامات هنری داستانسرایی بوده. گرچه فکر میکنم ادبیات سهم بیشتری از واقعیت رویدادها در مقایسه با رسانههای رسمی دارد.در مورد تاریخ انقلاب ایران هم، که مسکوب در کتابش به آن پرداخته، اقتدارگرایان همواره درصدد تحریف گفتمان رسمی موجود هستند و مثل هر انقلاب دیگری سعی در پاره پوره کردن تاریخ دارند تا فقط آنچه باقی میماند یک روایت داشته باشد: که من بودم و مردم برای آنچه من میخواستم انقلاب کردند. این رویکرد بالابهپایین حاکمیتی نفوذ کمی در خاطرات روزانه همان انقلابیون و مردم عادی دارد. 3 ٫ 3 . مشاهدات و آنچه هیجانات مردم را برمیانگیختهروایتهای شخصی در دفترهای روزمرهنویسی شامل چیزهایی میشود که در رسانههای رسمی وجود ندارد و معمولا خیلی زود فراموش میشوند. جزییاتی که در بحبوحه رویدادها کماهمیت جلوه میدهند و در گذر زمان کنار گذاشته میشود ولی همین تعداد زیاد جزییات قطعات گمشده پازل تاریخی میشوند.آنچه در خاطرات شخصی مهم است یکی "مشاهدات" است و یکی "انگیزهها" یا همان "محرکهای هیجانات" یعنی چیزی که مردم را به کنش یا واکنشی هیجانی سوق میدهد. به قول "رامسی مکمولن" در کتاب "احساسات در تاریخ، دوران باستان و جدید": "درک عمیق تاریخ نیازمند این است که بفهمیم در ذهن کسانی که تاریخ را ساختهاند چه گذشته است. او این را عامل محرک پاسخهای هیجانی خوانده و معتقد است اگر بخواهیم اقدامات افراد را درک کنیم باید به مطالعه"اصطلاحات و تصاویری" بپردازیم که "آتش این اقدامات را شعلهور میکنند."" [به نقل از کتاب اقتصاد روایی]حتی تعریف کردن خاطرات گذشته هم به ارزشمندی و دقت روایتهای نوشته شده درست در همان دوران، نیست. چرا؟ چون خاطرات اغلب ناآگاهانه تحریف میشوند. آدمها بعد از مدتها چیزهایی را به خاطر میآورند که فکر میکنند درست یا مفید است نه آن چیزی را که واقعا درست یا مفید بوده. آدمها به هنگام تعریف خاطرات گذشته خود، جزییات را فراموش میکنند و گاه برای یک سری حوادث پخش و پلا و پراکنده یک خط روایی منسجم میسازند تا رفتارها، انگیزهها و کنشها و واکنشهایشان منطقی جلوه داده شود. معمولا در مورد نقش خودشان یا مشاهداتشان غلو میکنند. چیزی که کمتر موقع نوشتن خاطرات در همان روز اتفاق میافتد. وقتی کسی در بطن ماجراست روایتش به مشاهداتش در نزدیکترین حالتاند و همانطور که قبلا گفتم ما در خردهروایتهای غیررسمی به مشاهدات وقایع بیشتر نیاز داریم تا یک خط روایی منسجم علی و یک تفسیر کلان از رویدادها.بنابراین آن چیزی که در دفترهای خاطرات ارزشمند است، احتمال تحریف کمتر، نزدیکتر بودن به مشاهدات و جزییاتشان و در نهایت صداقت نویسنده در بیان آنهاست. عادت به نوشتن خاطرات روزانه، شاید امروزه کمرنگتر شده باشد ولی نباید فراموش کنیم که ما انسانها به عنوان کاربران شبکههای اجتماعی در عصر ارتباطات، با تمام فعالیتهای خود در شبکههای اجتماعی عملا در حال وقایعنگاری هستیم که قبلا تنها از طریق دفترخاطرات ممکن و میسر بود. از این رو معتقدم اگر در آینده از شبکههای اجتماعی فراگیر امروزه مانند اینستاگرام، توییتر و. دادهای باقی بماند، مرجع بسیار مهمی در زمینه فهم روند تاریخی بشر خواهند بود. ولی برای دوره زمانی قبل از فراگیری شبکههای اجتماعی احتمالا مسیری بهتر از مراجعه دفترخاطراتهای شخصی نداریم و اگر خیلی سریع اقدام نکنیم، هر آنچه از صد سال پیش داریم که احتمالا بسیار غنیست به زودی برای همیشه از دسترس ما و تمام تاریخ خارج خواهد شد. Photo by Pedro Ara jo on Unsplash بیایید دفترهای خاطراتگذشتگانمان را پیدا و نگهداری کنیمرابرت شیلر در فصلهای انتهایی کتاب اقتصاد روایی چند راهکار برای جمعآوری بهتر روایتهای اقتصادی پیشنهاد میدهد که از جمله یکی از آنها عبارت است از ایجاد "پایگاهدادهی تاریخی نامهها و یادداشتهای شخصی به صورت دیجیتالی و جستوجوپذیر" و در ادامه توضیح میدهد که در ذیل تحقیقات مختلف دانشگاهی و با انگیزههایی محدودتر و با نمونههایی به همان نسبت کمتر، این کار در بسیاری از نقاط دنیا انجام شده است با این وجود ما نیاز به یک منبع یکپارچه، جامع و دردسترس بدون هیچ فیلتر موضوعی داریم. از طرفی به نظر من با وجود پیشرفتهایی که در حوزه یادگیری ماشین و فهم متن داریم، هیچ نگرانی در مورد هزینه بالای خواندن، فهمیدن و دستهبندی متنها نداریم. فناوری همین الان هم توان خواندن، تحلیل کردن و کاویدن متنها را دارد.نمیدانم در ایران آیا تا به حال چنین پایگاهدادهای هرچند محدود و موضوعی ایجاد شده یا نه ولی میتوانم حدس بزنم که این کار حتی در کوچکترین مقیاس هم انجام نشده است. تنها مورد نزدیکتر به چنین کاری را فقط در پروژههای تاریخ شفاهی به یاد دارم که مستقلا توسط حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد و حسین دهباشی انجام شده و شامل مصاحبههایی با افراد تاثیرگذار در مورد رویدادهای تاریخی و خاطرات آنها از آن دوران است. گرچه این پروژهها بسیار ارزشمند هستند ولی من آنها را در دسته میانروایتهای نیمهرسمی دستهبندی میکنم همینطور خاطرات چاپ شده سیاستمداران تاثیرگذار را. خاطراتی که به دلیل نزدیکتر بودن راویان آن به حاکمیت و تاثیرگذاری بالا معمولا سوگیرانه بوده و کمتر شامل روایتهای خردی میشوند که در خیابانها و افکار عمومی در جریان بود.حالا وقت آن است که دوباره به محرک اصلی این جستار، یعنی خاطرات شاهرخ مسکوب در کتاب روزها در راه برگردم. به چند دلیل باید دنبال چنین روایاتی بود. اول اینکه شاهرخ مسکوب گرچه شخصیت فرهیخته و تا حدی شناخته شده در آن روزها بود ولی حضورش به عنوان یک شاهد عینا مانند یک مردم عادی بوده و هیچ مشارکت جدی در فرایند انقلاب نداشته است. دوم آنکه مسکوب این خاطرات را دقیقا همانروزها نوشته و عامدانه بخش مهمی از نوشتههایش را به مشاهداتش اختصاص داده است. مشاهداتی که گاه تا حد اسم خیابانهایی که رفته و گفتگوهایی که با مردم داشته یا شنیده دقیق است. و در نهایت آنکه مسکوب راوی خوبیست، قلم روان و شیوایی دارد و خواندنش لذتبخش است. قطعا نه انتظار میرود نوشتههای هر کسی این طور باشد و نه نیازیست که چنان باشد.اینکه چند ایرانی در 100 سال اخیر عادت به نوشتن خاطرات روزانهشان داشتهاند معلوم نیست. شاید هم یکی دو تا دفتر بیشتر پیدا نشود و همانها هم کیفیت و جامعیت روزها در راه مسکوب را نداشته باشند ولی بیشک یافتن و نگهدری آنها ارزشمند است. تا بهتر بفهمیم در دورههای مهم تاریخ ایران از جمله انقلاب 57 ، چه گذشت نه برای ارضای حس کارآگاهی در پاسخ به این سوال که کی بود، کی بود؟ بلکه برای فهم بهتر تاریخ برای یادگیری از این که چطور چرخهای تاریخ میچرخد و یک انقلاب به وقوع میپیوندد برای آنکه دوباره تکرار نشویم.دو گام اساسی که باید برداشته شود 1 . جمعآوری و حفظ دفترهای خاطرات گذشتگاندر مقاله "جهان مخفی شکارچیان خاطرات روزانه" نوشته "آملیا تیت" که در وبسایت گاردین منتشر شده و من ترجمهاش را در شماره 18 فصلنامه ترجمان (بهار 1400 ) با عنوان "شکارچی خاطرات: زندگی آدمهای معمولی چه هیجان میتواند داشته باشد؟" خواندم، از فردی به اسم "سالی مکنامارا" صحبت شده که بیش از 8000 دفتر خاطرات را طریق سمساریها و سایت abay خریداری کرده و آنها را برای یافتن داستانهای شخصی آدمهای معمولی خوانده است. همینطور فرد دیگری به اسم "ژوانا بورنز" در کانال یوتیوب خود خاطرات افراد درگذشته را میخواند و نزدیک دههزار عضو دارد. در این مقاله به جوانب اخلاقی چنین کاری هم پرداخته شده است که با همه اوصاف به نظر میآید چنین کاری در ایران هم شدنی باشد.من جستجوی سادهای در سایت دیوار انجام دادم و متاسفانه هیچ موردی پیدا نکردم. جز این باید به گنجههای متروک خانههای قدیمی پدران و مادرانمان مراجعه و یا حداقل از آنها بپرسیم آیا چیزی از قدیم نوشتهاند یا نه. بعید میدانم در عتیقهفروشیها یا سمساریها هم چیزی پیدا شود. اهمیت این اراده جمعی در آن است که احتمالا به زودی دیگر برای چنین کاری بسیار دیر خواهد شد، اگر همین الان چنین نشده باشد.بسیاری از خود ما هم دفترهای خاطرات داشتیم که چه بسا یادداشتهایی هم در مورد رویدادهای مهم تاریخی در آنها نوشته باشیم. رویدادهایی مثل دوران کودکیمان و جنگ، رویدادهای سیاسی مثل خرداد 76 ، قایله کوی دانشگاه در سال 1378 ، جنبش سبز و اعتراضات سال 88 ، انتخابات سال 92 ، التهابات سیاسی و اقتصادی منتهی به برجام، اعتراضات سراسری دیماه 96 و آبان 98 و بلایای بعد از آن تا به امروز و در آینده. لازم نیست همین الان آنها را جایی منتشر کنیم و یا طوری بنویسیم که انگار داریم برای تاریخ مینویسم، تنها کافیست بنویسیم. نوشتن یادداشتهای روزانه علاوه بر مزایایی که برای رشد شخصی و آرامش افکارمان دارد میتواند در آینده به عنوان منبعی مهم برای فهم تاریخ توسط فرزندانمان استفاده شود. 2 . تعریف یک پروژه مستقل و غیرانتفاعی در سطح ملی برای دیجیتالی کردن و حفظ این دفترهامستقل و غیرانتفاعی بودن این پروژه شرط لازم آن است. یا یک سازمان مردمنهاد باید مسیولیت آن را برعهده بگیرد و یا یک پروژه دانشگاهی. در هر صورت با توجه به شرایط حاکمیتی در ایران و انتظاراتی که از چنین پایگاهدادهای میرود احتمال دخالت حاکمیتی در آن بسیار بالاست. نمیدانم راهکار درست در این شرایط چه میتواند باشد!این پروژه در گام اول باید این یادداشتها را دیجیتالی کرده و اطلاعات مرتبط با حریم شخصی افراد را در آن پنهان کند. گام بعدی انتشار عمومی این دادهها به عنوان یک دادهباز است تا پژوهشگران، تاریخنگران، جامعهشناسان و روزنامهنگاران بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. در نهایت یک موتور متنکاوی قدرتمند برای تحلیل و کاویدن متنها و استخراج اطلاعات مهم باید پیادهسازی شده و در کنار این پایگاهداده در دسترس عموم قرار بگیرد.شنیدن خاطرات مسکوب در کتاب روزها در راه مرا با قدرت یادداشتهای روزانه در فهم بهتر رویدادهای تاریخی آشنا کرد. مطالعه کتاب "اقتصاد روایی" به من کمک کرد نقش "روایتها" در ساختارهای کلان اقتصاد و به تبع آن سیاست را بهتر درک کنم و در نهایت خواندن مقالهای در فصلنامه ترجمان، امکانپذیری انجام چنین کاری را به من نشان داد. و این سه، انگیزه من از نوشتن این مطلب و فراخوان برای جمعآوری خاطرات روزانه شد.از شما میخواهم این پیام را به دست هر کسی که فکر میکنید ممکن است به چنین دفتر خاطراتی دسترسی داشته و یا آن را به ارث برده باشد، برسانید. اگر هم پروژهای در آینده نزدیک برای چنین کاری آغاز نشود من حاضرم از دفترهای خاطراتی که پیدا میکنید نگهداری کنم. به من پیام دهید.
|
کارنامه اردشیر بابکان یادگار دوران ساسانی یادگاری دیگر از دوره ساسانی و به زبان پارسی میانه گفته شده است. گویش آن در فارسی میانه کارنامکی ارتخشیری پاپکان ( k rn mag Ardax r P bag n ) و در فارسی امروزه کارنامه اردشیر بابکان است. کارنامه اردشیر بابکان داستان زندگی اردشیر بابکان، شامل به فرمانروایی رسیدن وی، جنگ با اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی، و نیز بخشی پیرامون جانشینش (فرزندش) شاپور و پسر وی هرمزد را روایت میکند.گام شروع در یادگیری هام دبیره و زبان پهلوی این یادگار نثری کوتاه، با سبکی ساده دارد، که چه بسا در پایان روزگار ساسانی در پارس (استان پارس - زادگاه هخامنشیان و ساسانیان) نوشته شده است. از بافت این یادگار چنین پیداست که موبدان در تدوین آن نقش زیادی داشتهاند و سنجش آن با بخش مرتبط در شاهنامه فردوسی نشان میدهد که ویراستاری رونویسان مسلمان تا چه اندازه در حذف عناصر زردشتی از این داستان موثر بودهاند.نوشته بالای نگاره به دبیره پهلوی است که به فراز (جمله) کارنامه اردشیر بابکان اشاره دارددر این پیوند یا پیوندهای زیر میتوانید نسک کارنامه اردشیر بابکان را گوش دهید. گوش دادن یا خواندن آن هیچ سختی برای شما ندارد وانگه (بلکه) شما را با پیشنه تان آشنا میکند. با گوش دادن یا خواندن آن میتوانید فهمی از پایان اشکانیان و به روی کار آمدن ساسانیان داشته باشید. برای این نوشته از پیوندهای زیر کمک گرفته شده است.فرگرد یکمفرگرد دومفرگرد سومفرگرد چهارمفرگرد پنجمفرگرد ششمفرگرد هفتمآوای همه نسکنسک همسان واژه کتاب و فرگرد همسان واژه فصل است.ویکی پدیانگاره نوشته
|
دموکراسی در تعلیق نگاهی به نسبت جامعهی ایران با دموکراسی کیان گلباغی/ دانشجوی دورهی کارشناسی ارشد رشتهی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف همایون کاتوزیان، از نظریهپردازان برجستهی معاصر کشور و از جمله کسانی است که مس لهی دموکراسی را به عنوان یک امر اجتماعی در ایران مورد مطالعه قرار داده است. اصطلاحات "استبداد ایرانی"، "جامعهی کوتاهمدت" یا "جامعهی کلنگی" از جمله تعابیری است که کاتوزیان در تحلیل جامعهی ایران به کار برده است. نظریهی استبداد ایرانی به طور اجمالی بیان میکند که نظامهای سیاسی ایران، حکومتهایی مستبد بودند که بر خلاف دیکتاتوریهای غربی، محدود به هیچگونه قانون یا قرارداد اجتماعی یا طبقاتی نبودند. این نظریه که در تحلیل دانشمندان غربی از شرق هم وجوهی از آن دیده شده بود، بیان میکند که در ایران برعکس اروپا که شاه به طبقات متکی بود و مشروعیت خود را از آنها میگرفت، طبقات به ارادهی شاه وابسته بودند. کاتوزیان با مددگیری از شواهدی تاریخی و ادبی، ادعا میکند که در حکومتهای ایرانی، هر آن ممکن بود که وزیر یا اشرافزادهای بدون دلیل خاصی اموالش مصادره شده و به طبقهی فرودست تنزل یابد و یا برعکس، غلامی به امیری خراسان برسد. در چنین نظامهایی قاعدهی مشخصی برای جانشینی وجود نداشت و معمولا پس از سقوط یک حکومت قدرتمند یا مرگ یک پادشاه، کشور دچار هرجومرج شده تا این که بالاخره یک حاکم مقتدر با غلبه بر رقیبان خود، نظم پیشین را احیا کند. طبیعی است که در این نظام هیچ حقی برای هیچ طبقهای رسمیت نداشته و حقوق و مزایا، امتیازاتی بود که از جانب شاه به مردم تعلق میگرفت. عدم وجود قانون و قرارداد به این معنا نبود که همهی حکام به یک میزان قدرت داشتند و هر شاهی میتوانست هر کاری بکند بلکه به این معنا بود که شاه تا هر جایی که قدرتش را داشت، مختار بود هر کاری بکند و به کسی پاسخگو نبود. مثلا اگر فتحعلیشاه نتوانست ایالات و اقوام را سرکوب کند، رضاشاه توانست. یا اگر ناصرالدینشاه نتوانست در برابر نهاد دین بایستد، نادرشاه این کار را کرد.چرخهی دگرگونی نظم سیاسی در ایران پس از مشروطه. انسداد و ناکارآمدی برآمده از ذات استبداد و طرد نخبگان کشور از ساختار تصمیمگیری، همواره زمینهای برای گذار به دموکراسی (هر چند ناپایدار) ایجاد کردهاست.دو اصطلاح دیگر یعنی جامعهی کلنگی (جامعهای که منتظر است هر لحظه با کلنگ به جانش بیفتند) یا جامعهی کوتاهمدت، تا حدی ناظر بر همین بیقانونی است جامعهای که در آن هیچکس به طور تضمینی مالک سرمایهی خود نبود و از همین رو انباشت سرمایه در بلندمدت رخ نمیداد. کاتوزیان در مقالهای تحت عنوان "دموکراسی، دیکتاتوری و مسیولیت ملت" عنوان میکند که این مسیله یعنی عدم وجود حقوق مشخص (حتی به صورت تبعیضآمیز و طبقاتی مانند آن چه که در اروپا بود)، به طور طبیعی عدم وجود مسیولیتپذیری فردی و اجتماعی در قبال کشور را نتیجه میداد. بیراه نیست اگر بگوییم که رسوب این تفکر در فرهنگ ایرانیان، خود به بازتولید استبداد کمک میکرد. اگر این صورتبندی از جامعهی ایران را بپذیریم، خواهیم دید که برای بهبود و پیشرفت در این جامعه، راهی جز این وجود نداشت که پادشاهی عادل و روادار بر کشور حاکم باشد. همان طور که در آثار بزرگان ادبی و سیاست این سرزمین دیده میشود، تمایز فرمانروایان خوب و بد در دوگانهی عدل و ظلم خلاصه میشد. در واقع جایگزین یک نظام استبدادی ظالم، یک نظام استبدادی عادل بود.با آشنایی روشنفکران ایرانی با نظامهای سیاسی نوین غربی، جایگزین جدیدی برای استبداد معرفی شد قانون. این روند از انقلاب مشروطه به بعد، شکل دیگری به خود گرفت. با آشناشدن روشنفکران ایرانی با نظامهای سیاسی نوین غربی، جانشین جدیدی برای استبداد معرفی شد دیگر عدل یا ظلم شخص حاکم موضوعیت چندانی نداشت، بلکه قرار بود اختیارات شاه مشروط به قانون اساسی و نظر نمایندگان ملت شود. از این پس در تاریخ ایران، چرخهی استبداد هرجومرج به استبداد دموکراسی هرجومرج تغییر میکند و با رشد و توسعهی قانون همراه است. اولین هرجومرج با فاصلهی کوتاهی پس از شکلگیری مشروطه، به دلیل ضعف دولت حاکم و ت ثیرات جنگ جهانی اول شکل میگیرد. ناامنی و وضع بد اقتصادی، موجب میشود که جامعهی ایران به خصوص قشر روشنفکر، به ظهور یک دولت مقتدر تن دهند. در همین فضاست که استبداد رضاخان شکل میگیرد. منتها فرق این استبداد با استبداد پیشین (مظفرالدین شاه) این است که نظام دیوانسالاری، مجلس (ولو فرمایشی) و دستگاه قضا (ولو غیرمستقل) دارد. میتوان تا همین امروز، دورههای متوالی این چرخه را شرح داد و نشان داد که گامهای کوچک ملت ایران به سوی دموکراسی، با پیشرفتهایی ماندگار و البته با خون همراه بوده است. اگرچه این روند امیدوارکننده است، اما نباید این شبهه را به وجود بیاورد که اسب سرکش تاریخ، در مهار نظریههای ما رام شده است.برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی "داد" کلیک کنید.
|
تهران کی و چگونه پایتخت شد؟ اولین بار حدود 460 سال پیش، شاه تهماسب صفوی، برج و بارویی را دور روستای تهران بنا کرد و آن را بهصورت یک شهر درآورد و حدود 230 سال پیش، آقامحمدخان قاجار، تهران را به پایتختی ایران انتخاب کرد اما چهاردهم مهرماه سال 1286 خورشیدی، روزی است که در متمم قانون اساسی مشروطه از تهران بهعنوان پایتخت ایران نام برده شد.?کلانشهر تهران بزرگ، از گسترش تدریجی یک روستا پدیده آمده است. به درستی نمیدانیم که این روستا از چه زمانی وجود داشته، اما به باور بیشتر تاریخ پژوهان، نام آن اولین بار در قرن سوم هجری، یعنی حدود 1200 سال پیش در منابع تاریخی درج شده است.نام تهران به شکل مستقل در قرن پنجم هجری در کتابی بهنام "فارسنامه" آمده است. نویسنده این کتاب، از جایی در ایالت فارس یاد میکند که میوههای خوبی دارد و مینویسد: "همه میوههای آنجا بهغایت نیکوست، خاصه انار، که مانند انار طهرانی است."حدود 1200 سال پیش در شمال شهر ری، روستای کوچکی وجود داشت به نام تهران. این روستا بعد از حمله مغولان و خرابی ری، یعنی از حدود 700 سال پیش به تدریج گسترش پیدا کرد و در مدت صد سال یا کمی بیشتر، تبدیل شد به یک روستای بزرگ یا به تعبیر بعضیها شهرک. بعد در دوره صفویه حصاری به دور آن کشیدند و آن را به شهری با 114 برج و چهار دروازه تبدیل کردند و این مربوط میشود به حدود 460 سال پیش. قاجارها هم حدود 230 سال پیش تهران را به پایتختی خود انتخاب کردند.عکس اول: دورنمای بازار تهران از فراز شمسالعماره در دوره ناصرالدینشاه | در عکس گنبد مسجد جامع سلطانی(امام)، مسجد عزیزالله و امامزاده زید معلوم است.برای خرید بلیط هواپیما تهران به سایت مستر بلیط مراجعه کنید. - post _
|
جنایت بزرگ: انسان خداگون و دشمن آن بیماری! لطفا برای حمایت ازین مجموعه مطالب ، ادامه مطالب رو از طریق بلاگ بنده بخونید و اگر برایتان جالب بود برای دوستانتون هم به اشتراک بذارید ^____^ - % d8 % a8 % d8 % b2 % d8 % b1 % da % af - % d8 % a7 % d9 % 86 % d8 % b3 % d8 % a7 % d9 % 86 - % d8 % ae % d8 % af % d8 % a7 % da % af % d9 % 88 % d9 % 86 - % d8 % af % d9 % 88 % d9 % 85 % db % 8c % d9 % 86 - % d8 % af % d8 % b4 % d9 % 85 % d9 % 86 - % d8 % a8 % d8 % b4 / توی مطلب قبل راجب اولین دشمن بشر یعنی قحطی صحبت کردم و آمارهای بسیار وحشتناکی از مرگ میر توسط قحطی صحبت شد .این مجموعه مطالب رو بنده از ترجمه مستقل کتابهای زیر جمع آوری و دسته بندی کردهام : homo deushomo sapiensAI superpowers بگذریم ! داستان زیاد داریم واسه گفتن !دومین دشمن بشریت بیماریهای عفونی و مسری و کلا بیماری بود و نیز هست .شاید این روزا بیماری کرونا ترس و دلهرهای توی شما انداخته باشه ولی یادمون باشه تاریخ همیشه تکرار میشه و بیماری کرونا در مقابل بیماری هایی که جلوتر راجبشون میگم هیچی نیست ! فقط نمیدونم چرا این روزا علم زیاد ادعا میکنه و همچنان موندن چجوری این قضیه کرونا باید هندل شه !شهرای شلوغ و پرجمیعیت و صنعتی یا زیارتگاهی محلی مطلوب برای اشاعهی بیماری ، باکتری و ویروس هاست .در دهه 1300 میلادی دنیا شاهد بدترین نوع بیماری مسری به نام مرگ سیاه یا black death بود . در آن زمان مردم فلورانس یا آتن و کلا افراد قرون وسطایی میدانستند که ممکنه روز آینده یا هفتههای بعد به بستر بیماری بیوفتند و جان خودشون رو از دست بدند !بیماری مرگ سیاه از آسیای شرقی شروع شد و استارت خودش رو از اونجا زد .این بیماری توسط یه باکتری ساده به اسم yersinia pestis شروع به آلوده کردن انسانها توسط نیش ککها کرد .از اونجا که این طاعون به ارتش موشها نیز مجهز شده بود شروع به گسترش یافتن کرد و بسرعت تمام آسیا و اروپا آلوده کرد و کمتر از 20 سال به سواحل اقیانوس اطلس رسید !تا آن زمان مدارک نشان میدهند که جان 200 میلیون انسان را همین بیماری مسری یعنی black death گرفته بود . شهر فلورانس از جمعیت 100 هزار نفری خود 50 هزار نفر را از دست داد و در انگلیس هم از جمعیت 7 ٫ 3 میلیون نفر به 2 ٫ 2 میلیون نفر بخاطر همین بیماری نزول کرد !مردم در رویارویی با این بیماری ناتوان بودند و دست به دامان خدایان و دیگر مقدسات نیز میشدند و کارهای عجیب مذهبی هم انجام میداند به عبادتهای دست جمعی روی آورده بودند ! مثل ایران الان خودمون :))انسانهای آن دوره و کشیشها علت بیماری را اهریمنان و دیمونها و خدایان خشمگین میدانستند ! آنها حتی نمیدانستند یک باکتری ناچیز که سوار بر ککها و موشها بود میتوانست جان همه آن هارا بگیرد ولی به فرشتگان و خدایان خشمگین و ازین قبیل موارد اعتقاد جدی داشتند !همونطور که گفتم علت بیماری یک باکتری ساده به نام یرسینیا پستیس بود .کک حامل باکتریاین آمار مربوط به بیماری کشنده مرگ سیاه ، طاعون یا همون black death بود و جان میلیونها انسان رو هم گرفت !مرگ سیاه و طاعون بدترین بیماری مسری نبودند ! ماجرا زمانی بدتر شد که مهاجرت اولین اروپاییان به آمریکا و استرالیا و جزایر مختلف آغاز شد ! 5 مارس سال 1520 یک ناوگان اسپانیایی از جزایر کوبا به سمت مکزیک حرکت کرد .این ناوگان شامل تعدادی برده آفریقایی ، سلاح ، خوراک و اسب و نزدیک به 900 سرباز بود .این کشتی درواقع داشت بدترین و مرگبارترین بیماری را با خود حمل میکرد!یکی از بردگان به نام فرانسیسکو حامل این محموله مرگبار بود !فرانسیسکو چیزی دربارهی آن نمیدانست، اما جایی در میان تریلیونها سلول خود یک بمب بیولوژیک در حال تیک تاک کردن بود: یک ویروس آبله !پس از آنکه ناوگان به مکزیک رسید و جای گیر شد این ویروس در بدن فرانسیسکو شروع به تکثیر شدن کرد و تمام او را جوشهای وحشتناکی فرا گرفت !فرانسیسکو حالش بدتر و بدتر شد و از تب شدید نیز رنج میرد تا اینکه در خانه یک خانواده بومی آمریکایی در شهرک Cempolan بستری شد. این خانواده و نیز به تدریج تمام همسایگانشان به این ویروس مبتلا شدند و شهر Cempolan در عرض ده روز به گورستان تبدیل شد!طاعون هنوز درمان نشده بود که موج بدتری از بیماری دنیا را فرا گرفت . مهاجران ازین ور دنیا به آنطرف دنیا سفر میکردند به جاهای مختلف میرفتند و این ویروس با خود حمل میکردند و ویروس به سرعت در تمام دنیا پخش شد !قوم مایا در یوکاتان پنینسول گمان میکردند که خدایان سه گانهی اهریمنی، به نامهای اکپتز، اوزانکاک و سوجاکاک، شبانه از دهکدهای به دهکدهی دیگر در پروازند تا مردم را به این بیماری آلوده کنند. قوم آزتک شکایت اینها را به درگاه خدایان تزکاتلیپوکا و زیپه، و یا شاید به محضر جادوگران اهریمنی سفیدپوستان میبردند. با کشیشها و دکترها مشورت میکردند. اینها عبادت، حمام آب سرد، مالیدن قیر بر روی بدن و مالیدن سوسکهای سیاه له شده بر روی زخمها را تجویز میکردند.دهها هزار جسد در خیابانها میپوسید و کسی که میمرد جرات دفن کردند آن را مردم نداشتند و مسیولین دستور داده بودند تا خانهها بر سر جسدها خراب شوند. در برخی از مناطق مسکونی نیمی از جمعیت هلاک شدند.در سپتامبر همان سال یعنی 1520 طاعون به مکزیک رسید و از شهرهای پرجمعیت و پایتخت آن هم نیز عبور کرد .در تاریخ 5 مارس که آن ناوگان اسپانیایی به مکزیک رسید ، کشور مکزیک تقریبا 22 میلیون جمعیت داشت ولی در دسامبر همان سال به 14 میلیون تنزل یافت !در حالی که ثروتمندان و اربابان اسپانیایی در حال مال اندوزی و خوش گذرانی بودند دیگر بیماریهای مسری مثل سرخک و آنفولانزا مکزیک را میخوردند ، تا اینکه جمعیت مکزیک در سال 1580 به 2 میلیون نفر رسید !!در تاریخ 18 ژانویه سال 1778 یعنی دو سده بعد از این اتفاقات یک کاپیتان بریتانیایی به نام جیمز کوک به هاوایی کاوش کرد .مردم در جزایر هاوایی متراکم با جمعیت نیم میلیونی در انزوای کامل از شرق و غرب دنیا زندگی میکردند به همین دلیل در معرض بیماری قرار نگرفته بود تا اینکه به لطف کاپیتان جیمز کوک و خدمهاش بیماریهای سیفلیس و آنفلوآنزا به هاوایی رسید و بعد از آن بازدیدکنندگان بعدی نیز آبله و دیگر بیماری هارا به این جزایر رساندند که این منجر به کاهش جمعیت بسیار سریع در جزایر هاوایی شد و تنها 70 هزار نفر از آنها جان سالم به در بردند.بیماریهای مسری تا قرن 20 به کشتار میلیونی خود ادامه میداد .در ژانویه سال 1918 سربازان فرانسوی در شمال منطقه، در جنگ جهانی اول مبتلا به آنفولوآنزایی به نام Spanish flu یا آنفولوآنزای اسپانیایی شدند و هزاران سرباز را با خود به گور برد .خط مقدم آن زمان موثرترین شبکهی تدارکاتی در جهان بود که نیروهای انسانی و مهمات از بریتانیا و آمریکا، هند و استرالیا به آن سرازیر بود. نفت از خاور میانه، غله و گوشت از استرالیا، لاستیک از مالیا و مس از کنگو میآمد که همگی نیز حامل ویروس نیز بودند !در عرض یک مدت کوتاه یک سوم از جمعیت دنیا ازین ویروسها مردند و در هند 15 میلیون نفر یعنی 5 درصد از جمعیت هند را به کام مرگ کشاند .در مدت کمتر از یک سال جان بین 50 تا 100 میلیون اسنان را گرفت . در جنگ جهانی اول 40 میلیون نفر را با خود به گور برد !بشر طی سدهی اخیر، در اثر مجموعه عواملی چون افزایش جمعیت و حمل نقل بهتر، باز هم نسبت به بیماریهای همه گیر آسیب پذیرتر شده است، کلن شهری مثل توکیو یا کینشاسا، در مقایسه با فلورانس قرون وسطی یا تنوچ تیتلن سالهای ، میکروب هایی را عرضه میکنند که بگونهای بسیار موثرتر و ریشه ایتر عمل 1520 1918 میکنند و یک شبکهی حمل و نقل جهانی امروزی از آنچیزی که در سال وجود داشت، باز هم موثرتر عمل میکند. یک ویروس اسپانیایی میتواند راه خود را به کنگو یا تاهیتی طی مدتی کمتر از بیست و چهار ساعت باز کند. از این رو توقع این است که ما در یک جهنم همه گیر، با طاعونهای منتاوب کشنده زندگی کنیم.صرف نظر از تلفات وحشتناک ایدز و سرطان یا بیماریهای عفونی امروز در قرن بیست یکم در جایی ایستاده اییم که دکترها در مسابقه با ویروسها سریعتر میدوند !به لطف پیشرفت علم و تکنولوژی و تولید واکسن و و و ما امروز توانسه اییم حصار امنی دور خود ایجاد کنیم ولی هیچکس نمیتواند تضمین کند که دیگر بیماری مانند طاعون در کمین ما نیست ولی میتوانیم مطمین باشیم که علم با پیشرفت روزانه خود و درس گرفتن از اشتباهات خود میتواند برای ما نقطه امنی درست کندیادمون باشه که بیماریهای عفونی جدید عمدتا حاصل وجود امکان جهش هایی در ژنومهای باکتریها هستند. این جهشها به باکتریها این امکان را میدهند تا از حیوانات به انسانها بپرند تا بر وضعیت خود ایمنی بدن آنها غلبه کنند، یا در مقابل داروهایی مثل آنتی بیوتیکها مقاوم شوند. چنین جهش هایی شاید امروزه صورت میگیرند و بدلیل ت ثیر انسان بر محیط زیست، سریعتر از گذشته انتشار مییابند.معلوم نیست سال 2050 چه ویروسی دنیا را دوباره به تلاطم بیاندازد ولی مطمینا ما انسانها مقاومتر خواهیم شد و علم نیز با سرعت بیشتری پیشرفت خواهد کرد . ولی فراموش نکنیم تا به چیزی دست پیدا کردیم زیاد بزرگش نکنیم و زیاد توی تبلیغات به خودمون نبالیم مثل کاری که جوامع علمی امروز میکنند ! corona 2020coronavirus map
|
بزرگان - محمد علی جمالزاده (قسمت سوم) " اگرچه عادت به کنیاک فرانسوی ستاره نشان دارم ولی حالا که اصرار فرمودید کمی خوردم." بطری دوغ را به سفره برگرداند اما جوجه کبابی که با دست دیگر در دهان گذاشته بود توی گلویش گیر کرد. دوباره دوغ را برداشت و یکسره بطری را تمام کرد. نفس راحتی کشید و دوباره مثل یک خوشه چین در مزرعه بوتههای چای، از سفره جوجه کبابها را به خندق دهان میانداخت. از تعجب دهانم باز مانده بود. اگرچه دلم میخواست این مزاحم را مثل بچه گربهای از یقه بگیرم و بیرون بیاندازم، اما حضور استاد مانع از این کار بود.محمد علی جمالزادهسفره غارت شده بود و هنوز برای سامان دادن به اوضاع اتاق، گیج بودم که جوانک یقه چرکی با حالت ترسیده بیرون آمد. مصطفی سرش را بالا آورد و دهانش را با آستین پاک کرد. با دیدن جوانک یقه چرکین کنجکاو شده بود. رمضان "فارسی شکر است" انگار از انباری تاریک رها شده باشد با دیدن مصطفی "کباب غاز" انگارکه برادر گمشدهاش را پیدا کرده باشد. به سرعت پرندهای که از قفس رها شده باشد به طرف مصطفی پرید و با قدرت او را به آغوش کشید. مصطفی که غذا خورده بود، قفل زبانش باز شده و با هم برادرانه از هر دری گفتگو میکردند. تلاش من برای فهم صحبتهای آن دو بی فایده بود به ناچار متوجه استاد شدم که محو تماشای دو مخلوق داستانی اش شده بود.همان طور که با دفترچه یادداشت و قلم به استاد که در حال تماشای آن دو بود نزدیک شدم بدون اینکه سر برگرداند گفت: " تا به حال داستان نوشتهای؟" هنوز جواب نداده بودم که دوباره پرسید:" تا به حال برای شخصیتی زندگی خلق کردهای؟" جلوی استاد قطعا نمیتوانستم بگویم چه مزخرفاتی نوشتهام! ترجیح دادم سکوت کنم.شخصیتها و داستانهای من ناقص، نازیبا، کمرنگ و صاحب هزار و یک ایراد بودند. وقتی صحبت از کتابها و داستانهای استاد جمالزاده است، بهتر است من ساکت باشم. شاید رنگ رخساره من از سر درونم خبر داده بود چون استاد منتظر جوابم نشد و به اتاق برگشت. با دست به کتابهای قفسه کتابم اشاره کرد و گفت: " کتاب خارجی میخوانی؟" در حال یادگیری زبان بودم و کتابهای یک ردیف فقط زبان بود علاوه بر این رمانهای خارجی را به رمانهای ایرانی ترجیح میدادم و بیشتر رمانهای قفسه دوم نیز خارجی بودند. - " دیوان حافظ را خواندهای؟" جواب این سوال هم مشخص بود جز برای تفال به سراغ دیوان حافظ نرفته بودم. سکوت کردم. - "رباعیات خیام را خواندهای؟" به غیر از چند بیت شعر که در اینستا گرام دیده بودم چیزی از ربایات نخوانده بودم. - "گلستان و بوستان سعدی؟" این را هم چند تایی حکایت شنیده بودم.لبها را محکم بسته نگه داشتم که هر کلمه که بیرون میآمد اگر دروغ نگویم مایه بی آبرویی من خواهد شد. سکوت من را که دید سوال هایش را فرو خورد و مثل استادی در کلاس درس شروع به صحبت کرد. شاعر بزرگ آلمانی گوته در سنین کهنسالی با شعر فارسی و حافظ آشنا شد و در سن هفتاد سالگی دیوان شعر خود را سرود. گوته را olympien (هم پای خدایان) لقب دادهاند اما او خطاب به حافظ میگوید:" ای حافظ خود را با تو برابر نهادن حقا که دیوانگی محض است، توآن کشتی مغرور و سر افرازی هستی که باد در بادبان افکندهای و سینه قلزم را میشکافی و پا بر تارک امواج مینهی و من تخته پارهای بیش نیستم و چون تخته پارهای از خود بی خبر سیلی خور امواج اقیانوسم." برای خودم بهانه آوردم که شاید ما هم با تفال به این کشتی مغرور و سرافراز متوسل شده بودیم؟ و از این بامزگی خودم خوشحال شدم ولی زیاد طول نکشید که استاد ادامه داد "به آثار فیتز جرالد شاعر انگلیسی به دلیل تاثیر پذیری زیاد از سبک و شیوه خیام، ساخته پسر چادر دوز نیشابور - خیام - میگویند. " با خودم غر غر کردم که مگر چقدر کتابهای خیام را خوانده که تاثیر هم گرفته و در آثارش نشان داده است؟! و استاد صحبت هایش گل انداخته بود که: - امرسون عارف و حکیم آمریکایی درباره سعدی گفته:" با وجود تازیانه خونینی که همواره جان و روانش را ریش میساخت پیوسته بازوانی کوشا و قدمی پویا و لبانی خندان بوده و با همین وصف آثار حکمت بار خود را پدید آورد و برای ما مردم دنیا رگباری از پیامهای گهرخیز فرو بارید." تقصیر تنبلی خودم بود یا گرانی کتاب یا کمیاب بودن نسخههای اصلی یا شاید سیستم آموزشی اما بهانه هر چه بود نتیجه یکی بود:آثار فاخر ادبیات فارسی از جامعه امروزی دور شده بودند!ادامه دارد .
|
کمتر به عقب برگردید جایی یک نزاع بر سر زمین رخ داده. اختلاف بر سر این زمین البته سابقه دارد. برای پیدا کردن جواب و راه حل تا کجای تاریخ عقب میروید؟ احتمالا تا جایی که اسناد رسمیای وجود داشته باشد. برای پس گرفتن زمین پدری به اسطورهها یا تاریخ دو هزاره گذشته ارجاع میدهید؟حاشیه نزاع قرهباغ هم از این ماجراها کم ندارد از کاربران ایرانی که از تعلق تاریخی قفقاز جنوبی به ایران میگویند تا نقشههایی که به شما نشان میدهد در دو هزار سال پیش ارمنستان بزرگ تا ساحل خزر بوده یا جنوب ارمنستان و زنگزور هم روزی محل زندگی و حکمرانی آذریها. حالا این که چهطور چنین نزاع پیچیدهای را میتوان به پیش از 1900 میلادی ارجاع داد، ماجرای غریبی است.آش از این هم شورتر است. آتش نزاع قره باغ به دامن نزاع قومیتی در ایران هم میافتد. برای حل این اختلاف گلایه یا هر چیز دیگر چه باید کرد؟ جستوجوی بیحاصل درباره نژاد مردم آذربایجان و تغییر زبان احتمالی مشکلی را حل میکند؟ برای حل موضوع باید به دوران سلجوقی برگردیم یا ساسانی و هخامنشی یا پیش از ورود آریاییها به سرزمینی که امروز فلات ایران میخوانیم؟ برای حل دعوای مرکز - حاشیه در سال 1399 شمسی دنبال کدام راه در سدههای پیش از میلاد مسیح هستیم؟ مرزهای کشورهای امروز را با معیار امپراتوریهای پیش و پس از اسلام تعیین کنیم؟ یادمان باشد صدام خودش را سردار قادسیه میدانست و دیگری هم انگار میخواهد شکوه سلطانان گذشته را در حاشیه مدیترانه زنده کند. راستش را بخواهید ما فرزندان همین یکی دو سال پیش هستیم، نه فرزندان پادشاهان سدهها و هزارههای گذشته. هویت تاریخی چیز بدی نیست، در این حد که بدانیم در این سرزمین شکوه و جلال هم سابقه داشته. مشکل امروز نه تنها با قواعد دیروز که با داستانهای دیروز هم حل نمیشود. جای کلکل فوتبالی در استادیوم است و کریخوانی پیش و پس از بازی. تاریخ را کل انداختن عاقلانه نمینماید. وقتی همه چیز را از دید کوروش و سلطان سلیم و محمد فاتح و قادسیه ببینیم یعنی دیگر فرزند زمانه خودمان نیستیم. جایی زندگی میکنیم که بیزمان است. بیزمانها را هم آدمهای زرنگ گله میکنند، به جان هم میاندازند و صد البته لقمه خودشان را چربتر میکنند.مرتضی یاری
|
چمروش پرندهای در اساطیر ایرانی - تبلوری از هویت با هدف صیانت از اصالت تاریخ و فرهنگ ایران زمین چمروش، نام پرنده ایست در اساطیر ایران، که در رشته کوه البرز زندگی میکند و بدن او، همچون شیر است و دارای سر و بالهایی همانند یک عقاب میباشد. گفته میشود که این پرنده بر روی زمین، زیر درخت سوما (همان هوم) سکونت دارد که این محل همان جایی است که سیمرغ نیز شبها را در آن به سر میبرد. ماموریت این پرنده حفاظت از سرزمین ایران در برابر هجوم بیگانگان است. در روایت و توصیف این اسطوره آمده است که " ایران زمین هر سه سال یکبار توسط بیگانگان مورد هجوم و غارت واقع میشود و وقتی این اتفاق میافتد، فرشتهی برج (صحیحتر: ایزد برز یا برزایزد)، چمروش را به قله دماوند میفرستد تا ضمن پرواز، بیگانگان را به سان پرندهای که دانه را برمی چیند، از زمین برچیند".سرستونهای پرسپولیس با نماد چمروشالبته نماد چمروش نقشی بسیار مهمتر از یک مرغ اساطیری داشته و بخشی از هویت با هدف صیانت از اصالت تاریخ و فرهنگ ایران زمین را در طول 2500 سال متبلور ساخته است. شاید اولین نشانهی آن در سرستونهای پرسپولیس بصورت دو مرغ قرینه ظاهر شده که هدف آن محافظت از این بنای عظیم تاریخی بوده است که با حمله اسکندر مقدونی ناکام ماند. دومین نشانه حضور چمروش در طراحی نماد هواپیمایی ملی ایران (هما) مشاهده میشود که توسط ادوارد تیگران زهرابیان در سال 1961 صورت گرفت. آژانس تخصصی خبر و اطلاعات حملونقلی (اسکیفت) در گزارش سال 2013 بعد از ارزیابی لوگوی شرکتهای هواپیمایی در سراسر جهان ، شرکت هواپیمایی ایران ایر (هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران) را دارنده بهترین لوگوی خدمت رسانی هوایی معرفی نمود. لازم به یادآوری است که این انتخاب از آنجا دارای اهمیت است که با توجه به تحریمهای بینالمللی، ایران ایر با بسیاری از فرودگاههای دنیا ارتباط پروازی ندارد. نماد ایران ایر هواپیمایی ملی ایران (هما)این نماد اساطیری امروز وظیفه و ماموریت مهمتری برای خود تعریف کرده است و آن محافظت و حمایت از فرش دستباف ایرانی بعنوان یکی از مهمترین میراثهای هنری و فرهنگی ایران زمین است. چمروش داستان اصیل و اسرارآمیزی از گروهی از پژوهشگران، هنرمندان و تولید کنندگان فرش دستباف است که در اوایل سال 2018 میلادی تصمیم گرفتند که با به خدمت گرفتن فناوریهای روز، اصالت فرش دستباف ایران را حفظ کنند و بدین منظور سامانه هوشمند ثبت، شناسایی و ردیابی و تایید اصالت فرش دستباف را پایه گذاری کردند. این سامانه با یکپارچه کردن فناوریهای دیجیتال شامل اینترنت اشیاء، بلاکچین، هوش مصنوعی، پردازش تصویر و محاسبات شناختی، اثر انگشت دیجیتالی و شناسنامه غیرقابل برگشت فرش را با شواهد و دادههای مستند بر روی بستر بلاکچین ثبت میکند. چمروش امروز وظیفه حمایت و حافظت از فرش دستباف ایران را برعهده گرفته است.
|
همه مردم برادرند کتابی از جنس صلح، آزادی و انسانیت رسالهای به رنگ مهاتما گاندیمعرفی موضوع کتاب حاضر، زندگینامه و اعتقادات رهبر جنبش استقلالطلب هندوستان، "مهاتما گاندی" است که با زبانی ساده نگاشته شده است. این کتاب دربردارنده رویدادهای زندگی این شخصیت از دوره طفولیت، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی است و جزییات مربوط به تحصیل و کار و زندگی او را به تصویر میکشد. نگارنده ضمن بازگو کردن اندیشهها و تفکرات وی، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی "گاندی" برای آزادی کشور هند از استعمار و مجازاتها و رنجها و تبعیدهای وی را به تصویر میکشد. نکته اصلی این اثر، شیوایی بیان و جذابیت شخصیتی گاندی است. تمامی کوششها، سختیها و اندیشههای وی به گونهای به نوشتار درآمده است که خواننده به راحتی با آنها ارتباط برقرار کرده و به فکر فرو میرود. این موضوع تا حدی ملموس میباشد که میتواند در سبک زندگی خواننده نیز موثر واقع شود.مقدمه هرچندگاه یک بار، معلمی بزرگ ظهور میکند. ممکن است چندین قرن طول بکشد تا چنین شخصی پیدا شود. آنچه بدان شناخته میشود زندگیای است که نخست خود آن را عمل میکند و بعد به دیگران میگوید که چگونه ممکن است بدان سان زندگی کرد. گاندی چنین معلمی بود . درباره او کتابهای فراوان به زبانهای گوناگون نوشته شده است اما کتاب حاضر از جمله هیچ کدام نیست. این کتاب به توصیه سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و برای تجلیل از گاندی گردآوری شده است.فصل اول: سرگذشت منتصویری از دوران جوانی گاندی"منظورم آن نیست که شرح حال واقعی از خود بنویسم. میخواهم به شکلی خیلی ساده داستان آزمایشهای متعدد خود را درباره حقیقت نقل کنم و از آنجا که زندگی جز همین آزمایشها نیست ناچار این داستان صورت سرگذشت و شرح حال را پیدا خواهد کرد. اما اهمیتی نخواهم داد اگر هر صفحه آن درباره آزمایشهایم سخن بگوید." با این جملات کتاب آغاز میشود که گویای راهبرد این فصل کتاب است. همچنین از همین جملات میتوان پی برد که گاندی تا چه حد فروتن و از صحبت درباره خود بیزار است. این فصل از کتاب به سرنوشت زندگی گاندی از کودکی و روشهایی که در زندگی خود بکار برده است میپردازد. از تولد و خانواده، ازدواج اجباریاش در سن 13 سالگی، تحصیل در انگلستان، سفر به آفریقای جنوبی و تجربه تبعیضات نژادی، گیاهخواری، شرکت در جنگ و بسیاری از ابعاد زندگی درخشان وی تا ترور شدن او. "اگر من با یک بیماری ممتد و یا حتی بر اثر زخم و جراحت کوچک جسمی بمیرم، وظیفه شما آن است (هرچند مردم هم نسبت به شما خشمناک شوند) به جهانیان اعلام دارید که من بدان سان که مدعی بودم، مرد خدا نبودهام. اگر چنین بکنید روح من قرین آسایش خواهد شد. در ضمن به خاطر داشته باشید که اگر کسی با شلیک گلولهای مرا از پا درآورد و من گلوله را بدون نالهای پذیرفتم و آخرین نفسم را همراه با نام خداوند تسلیم کردم، تنها در این صورت در ادعای خود صادق بودهام." - جملات گاندی در 29 ژانویه 1948 تقریبا 20 ساعت پیش از آنکهبه ضرب گلوله از پای درآید.فصل دوم: مذهب و حقیقت"اگر کسی به حقیقت و قلب مذهب خود برسد به حقیقت و قلب مذاهب دیگر نیز رسیده است."در این فصل گاندی از باورها و اعتقادات مذهبی خویش سخن میگوید. وی شناخت شخصیاش از نیروی برتر، برخورد او با مذهب هندو، تحقیقهایش درباره سایر مذاهب، جستجوی خداوند، وجدان و اخلاق، خودشناسی، فلسفه حقیقت، ستایش و عبادت و سایر مسایل وجودی را بر خلاف مکتوبات مذهبی با قلمی جذاب میگستراند."وقتی از مذهب سخن میگویم، منظورم مذهب رسمی یا مذهب مرسوم نیست. بلکه آن مذهب است که روح و اساس تمام مذاهب است و ما را با خالق خویش رو در رو قرار میدهد.""هیچ مذهبی والاتر از حقیقت و راستی نیست.""من هیچ گناهی بزرگتر از این نمیشناسم که بیگناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند."فصل سوم: وسایل و هدفها در فصل سوم از این کتاب به اهداف زندگانی، الگوهای پیشبرد زندگی انسان و اهمیت آنها پرداخته میشود. اینکه چگونه عقیده شما اگر به درستی زندگیتان را در بر نگیرد میتواند مخرب باشد چگونه اعتقادات تعصبی و کورکورانه نابودگر میشوند. گاندی به سوسیالیسم هم گریزی داشته و از مفهوم برابری آن دفاع میکند البته به شرطی که درست پیادهسازی شود:"سوسیالیسم کلمهای زیبا است وتا آنجا که من میدانم در سوسیالیسم تمام افراد جامعه با هم برابرند هیچکس پست و هیچکس عالی نیست. در بدن آدمی هم سر از آن جهت که بالا است مقام عالی ندارد و پاشنههای پا از آن جهت که دایما با زمین در تماس هستند پست وحقیر نمیباشند. به همان قرار که اعضای بدن ادمی با هم برابرند اعضای جامعه هم با هم برابرند."فصل چهارم: اهیمسا یا راه عدم خشونترژه نمک راهپیمایی 390 کیلومتری بدون خشونت گاندی در دوران استعمار این بخش از کتاب مفصلا به اهیمسا میپردازد. اهیمسا به معنی عدم خشونت، اصلی کهن از زندگی در هندوستان است که در بوداییسم و هندوییسم نقشی کلیدی دارد. گاندی نیز با پیروی از همین اصل زندگی و انقلاب خود را پیش برد و نقش خود را در تاریخ جهان جاودانه ساخت. این اصل به نوعی شالوده و اساس تفکرات گاندی را شکل میدهد و در بیشتر فصلهای این کتاب به آن اشاره میشود. البته این اخلاق به هیچ وجه به معنی سکوت در برابر ظلم و بیعدالتی اجتماعی نیست و پس از تعریف آن به کاربرد آن در مقاومت و مبارزه اشاره میشود:"عدم خشونت و بزدلی با یکدیگر سازگاری ندارند. میتوانم تصور کنم که شخص سراپا مسلح باشد و با این همه در عمق وجود و قلب خود ترسو باشد. به دست آوردن اسلحه اگر مستقیما از ترسو بودن ناشی نشود تلویحا عنصری از ترس را در بر دارد. اما عدم خشونت واقعی بدون داشتن بیباکی و نترسی کامل غیر ممکن خواهد بود."فصل پنجم: انضباط شخصیگاندی یک گیاهخوار بود و بسیار کم غذا میخورد مهاتما گاندی به قناعت و سبک زندگیاش شهرت دارد. این فصل به بعدی شخصیتر از زندگی او پرداخته میشود و حتی در برخی موارد بحثبرانگیز میشود. او در سخنانش عمدتا به تقبیح و ترک ابعاد و شهوات حیوانی انسان تاکید دارد. قناعت، خاموش ماندن و گوش دادن، تغذیه کم و به حد کافی، روزه، روابط جنسی تنها به منظور آفرینش، کنترل خشم و احساسات و برهماچاریا (راه رسیدن به خدا) مسایلی هستند که این بخش را در بر گرفتهاند."لب بستن از سخن گفتن، خاموش ماندن نیست. میتوان با بریدن زبان خود هم به این نتیجه رسید. اما سخن نگفتن هم خاموشی گزیدن نیست. کسی به خاموش ماندن میپردازد که با داشتن امکان سخن گفتن هیچ کلمهی بیهودهای را به کار نبرد."فصل ششم: صلح بینالمللیکاشت درخت مقابل کینگزلی هال لندن"ماموریت من تنها برادری جامعه هندی نیست. ماموریت من تنها آزادی هند نیست. هرچند که امروز بدون تردید این موضوع تمام زندگی من تمام وقت مرا پر میکند. اما از راه تحقق بخشیدن آزادی هند من امیدوارم ماموریتی که برای برادری جهان دارم، تحقق بخشم. وطندوستی من چیزی اختصاصی نیست بلکه همه را در بر میگیرد." فصل ششم کتاب به اندیشههای فراملیتی گاندی اشاره دارد. او بر اینکه ناسیونالیسم پیشزمینه اینترناسیونالیسم است تاکید میکند و میگوید ابتدا باید آزادی را از وطن خود آغاز نمود. او به دوستی و برادری جهانیان معتقد است و خود را خادم هندوستان و بینالملل معرفی میکند."اگر این جهان نتواند روزی به صورت جهانی واحد درآید هیچ میل ندارم که درآن زندگی کنم"فصل هفتم: انسان و ماشینگاندی و چرخ ریسندگیاش سیستم اقتصادی، رفاه اجتماعی، صنعت و ماشین موضوعات این بخش از کتاب هستند. او سیستم حاضر در جهان را نقد میکند، توده مردم را عامل پیشرفت و بقا میداند، از صنایع کوچکتر دفاع میکند و چرخ ریسندگی دستی را راهحلی آسان و علمی و فوری برای مشکل هند معرفی میکند."باید اعتراف کنم که من نمیتوانم خط فاصلی مشخص و قاطع یا تفاوتی محسوس میان امور اقتصادی و امور اخلاقی قبول کنم. اقتصادیاتی که به آسایش اخلاقی یک فرد یا ملت زیان برساند مخالف اخلاق است و از این جهت گناهآمیز است. به همین قرار، اقتصادی که به کشوری اجازه دهد کشوری دیگر را طعمه خود سازد، خلاف اخلاق میباشد."فصل هشتم: فقر در میان فراوانی فصل هشتم فقر را دقیقتر مورد بررسی قرار میدهد و مثالهایی از جامعه وقت هندوستان میزند، نظام سرمایهداری را مورد نکوهش قرار داده و آرزوی برابری طبقاتی را در ذهن گاندی مینمایاند و راه رسیدن به آن را توسط عدم خشونت ترسیم مینماید. او لازمهی اینها را دگرگونی درونی و شخصی خود انسان میداند."آرمان من توزیع مساوی و برابر ثروت میباشد. اما تا آنجا که من میتوانم ببینم چنین آرمانی تحققپذیر نیست. از اینرو من در راه توزیع متناسب و شایسته تلاش میکنم.""برای مردمی گرسنه و بیکار، خدا فقط میتواند به صورت کاری که وعده نان و مزد را همراه داشته باشد، جلوهگر شود."فصل نهم: دموکراسی و مردمگاندی در کنار جواهرلعل نهرو عدالت اجتماعی، دموکراسی و باز هم عدم خشونت. به سیاسیترین بخش کتاب میرسیم که حقوق انسانی عمده آن را متشکل میشود. گاندی حکومت موردنظر خود پس از استقلال از انگلستان را بیان میکند و روشهای مختلف کشورداری را مورد بررسی قرار میدهد. وی حقوق اساسی و مشارکت ملت در سیستم سیاسی را به مردم ارزانی میدهد و مجددا وجدان و نفس مردم و رهبران را در سیاست کلان موثر میداند."عقیده مسلم من این است که هیچکس آزادی خود را از دست نمیدهد مگر به علت ضعف خودش.""اگر ما نتوانیم به صورت مردان و زنان آزاد زندگی کنیم باید از مردن خود شادمان باشیم."فصل دهم: آموزش اینجا آموزش و پرورش به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان توسط مهاتما گاندی مورد بررسی قرار میگیرد. او ضرورت تدریس به زبان مادری را گوشزد میکند، سیستم آموزشی دوران استعماری را نقد میکند و از تجربیات و سختیهای شخصی خود در دوران تحصیل میگوید. مهاتما گاندی صرفا با سواد شدن را هدف تحصیل ندانسته و روی کاربرد تحصیل تاکید دارد. آموزش ابتدایی را اجباری و مجانی میداند، دانشها و مهارتهایی چون ورزش، موسیقی و ادبیات را ضروری میداند و معتقد است دانش جنسی باید به جوانان آموخته شود."منظورم از آموزش آن است که بهترین خصال و استعدادهای کودک یا انسان از لحاظ جسم و اندیشه و روح بهشکلی همه جانبه بیرون کشیده و پرورانده شود."فصل یازدهم: زنان در فصل یازدهم به زنان به عنوان یکی از ارکان اساسی جامعه پرداخته میشود. مهاتما گاندی علیرغم جو حاکم بر محیط زندگی خود زنان و مردان را یکسان، برابر و مکمل میداند وکاملا مخالف تبعیض جنسیتی است و علیه این باور شورش میکند. او عفاف را خصلتی درونی میداند و مقید است که عفت چیزی نیست که با دیوار و حجاب بتوان آن را محفوظ نگه داشت. "زن نباید بیش از این خود را وسیله شهوترانی مرد بشمارد. علاج این وضع بیشتر در دست خود زن است تا مرد." "من جدا عقیده دارم که آزادی و نجات هند به فداکاری و روشنبینی زنانش بستگی دارد."فصل دوازدهم: گوناگون فصل آخر کتاب درباره موضوعات پراکندهای هستند که امکان بررسی آنها به تنهایی نبوده است و شامل اظهارات شخصی گاندی و نقلقولهای مختلف وی هستند."اگر در من روح شوخطبعی و خوشخلقی وجود نمیداشت، میبایست مدتها پیش خودکشی کرده باشم.""باید قبول کنیم که مخالفان ما هم در نظرهای خود به اندازه ما شرافت دارند و در آنها نیز همان انگیزه وطندوستی که ما مدعی آن هستیم، وجود دارد.""اخلاق واقعی در دنبال کردن راه دیگران نیست. بلکه در آن است که راه حقیقی و درست را برای خویش پیدا کنیم و بدون بیم و باک آن را دنبال گیریم." سپاسگزارم از اینکه وقتتون رو به خوندن مطلب بنده اختصاص دادید و امیدوارم لذت برده باشید :) مطالعهی این کتاب رو به همهی شما پیشنهاد میکنم.
|
معنی شعر دلیران و مردان ایران زمین فارسی دهم معنی شعر دلیران و مردان ایران زمین فارسی دهمچو هنگامه آزمون تازه شد *** دگرباره ایران، پرآوازه شدوقتی زمان آزمایش تازهای (جنگ تحمیلی و دفاع مقدس) فرا رسید، بار دیگر نام ایران، بر سر زبانها افتاد.از این خطه نغز پدرام پاک *** و زین خاک جانپرور تابناکاز این سرزمین زیبا و شاد و پاک و از این کشور روحپرور و نوارنیاز این مرز فرخنده مردخیز *** کنام پلنگان دشمن ستیزاز این کشور مبارک و پر از جوانمرد که مانند پلنگ با دشمن مبارزه میکننددگر ره، چنان شد هنر آشکار *** کز آن خیره شد دیده روزگاردوباره ایرانیان چنان برتری و کار بزرگی در جنگ نشان دادند که مردم جهان از آن شگفتزده شدند.دلیران و مردان ایران زمین *** هژیران جنگآور روز کیندلاوران و مردان شجاع سرزمین ایران، همان پهلوانان زیرک و جنگنده در روزهای جنگ و دشمنی و انتقامخروشان و جوشان به کردار موج *** فراز آمدند از کران فوج فوجفریادزنان و خشمگین، مانند امواج، گروه گروه از هر گوشهای پیشآمدند. ( به جبهه و میدان جنگ آمدند.)به مردی به میدان نهادند روی *** جهان شد از ایشان پر از گفت و گویدلیران سرزمین ایران، شجاعانه برای نبرد به جبههها رفتند و مردم جهان درباره شجاعت و دلاوری آنها بسیار سخن میگفتند.که اینان ز آب و گل دیگرند *** نگهبان دین، حافظ کشورند(مردم جهان میگفتند) که سرشت و آفرینش این دلاور مردان با دیگران تفاوت دارد. آنان نگهبانان دین و پاسداران کشور خود هستند.بداندیش را آتش خرمناند *** خدنگی گران بر دل دشمناندرزمندگان، در نبرد با دشمن مانند آتش شعلهور شده در خرمن هستند. مانند تیری سخت و کشندهاند که بر قلب دشمن مینشینند.ز کس جز خداوندشان بیم نیست *** به فرهنگشان حرف تسلیم نیستجز خداوند از کسی ترسی ندارند و در فرهنگشان سخنی از تسلیم در برابر دشمنان وجود ندارد.فلک در شگفتی ز عزم شماست *** ملک، آفرینگوی رزم شماستای رزمندگان، آسمان (روزگار) با مشاهده اراده استوار شما شگفتزده شده است. فرشتهها هم ستایشگر جنگ و رزم شما هستند.شما را چو باور به یزدان بود *** هم او مر شما را نگهبان بودای رزمندگان، چون شما به خداوند باور دارید، اون نیز یاور و نگهبان شما است.معنی لغات دلیران و مردان ایران زمین:هنگامه: زمانپرآوازه: مشهورخطه: خاک و سرزمیننغز: نیکو و بدیعپدرام: خوش و خرمتابناک: درخشانفرخنده: خجستهکنام: جایگاهدلیر: شجاعهژیر: پسندیده و نیکوکین: کینه و دشمنیکردار: عمل و رفتارفراز: بلندیفوج: گروهکران: جانب و طرفبداندیش: بدخواهخدنگ: پیکان و تیربیم: ترستسلیم: رام و مطیع شدنفلک: آسمانعزم: ارادهملک: فرشتگانرزم: جنگیزدان: خدا میخوای آموزش همه درسهای فارسی را داشته باشی؟ کتاب فارسی ششم ابتدایی گاج را از دیجی کالا بخر خرید کتاب
|
مهمترین دلایل سفر به هند مهمترین دلایل سفر به هندمهمترین دلایل سفر به هندهند از جمله کشورهایی است که قبل از رفتن به آن حتما باید ویزای هند را دریافت کنید.هند معروف به کشور 72 ملت و هزار رنگ است،یکی از پرطرفداران کشورهای توریستی بین گردشگران است،سرزمین بزرگ و وسیعی که جاذبههای گردشگری فراوانی دارد.یکی از دلایل پرطرفدار بودن این کشور بین توریستان وجود آداب و رسوم مختلف است.داشتن کاخهای مجلل،آداب و رسوم خاص مردم هند،رنگارنگ بودن لباسهای مردم و . تنها چند تا از جذابیتهای چین هستند.با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید تا مهمترین دلایل سفر به هند را به شما معرفی کنیم. 1 .قدمت هزار ساله هندهند یکی از سنتیترین و قدیمیترین شهرها میباشد که پادشاهان زیادی در آنجا حکومت کردهاند.سندهایی مبنی بر تمدن هزارساله هند به صورت کتوب وجود دارد. 2 .فرهنگ قدیمی هندفرهنگهای قدیمی موجود در هند باعث بوجود آمدن آداب و رسوم مختلف و متنوعی شده است که این فرهنگ قدیمی و غنی باعث شده است بر روز زندگی،فستیوالهای و مراسم هایشان تاثیر به سزایی بگذارد.اگر قصد دارید ویزای هند و تور آم را رزرو کنید زمان برگزاری این فستیوالها و جشنها در بیاورید تا سفرتان را با آنها برنامه ریزی کنید. 3 .موسیقی و هنر هندیگی از جمله دلایل جذابیت هند موسیقی و هنر آن است.سبکهای مختلف موسیقی و وجد سازهای متنوع در این کشور باعث شده است توریستان بسیار زیادی را به خود جذب کند. 4 .جاذبههای طبیعی فراوان هنداگر میخواهید سفرتان را در طبیعت بگذرانید،هند بهترین گزینه است.با رفتن به طبیعت منحصر بفرد هند آرامش واقعی را تجربه میکنید.کوهها و قلههای چوشیده از برف،ساحل شنی و مزارع چای آن از جمله مکانهای چر از آرامش هند است. 5 .مراکز خرید هندآیلا شما هم عاشق خرید کردن هستید؟اگر علاقهی خاصی به خرید کردن دارید هند را انتخاب کنید.بازارهای بزرگ و رنگارنگ هند این حس خرید شما را ارضا میکند.در هند سوغاتیهای خاص و یکتایی وجود دارد که با رفتن به مراکز خرید آن به راحتی میتوانید آنها را بخرید.از جمله سوغاتیهای معروف هند میتوان به انواع پارچه،لباسهای با اصالت هندی،ادویههای معروف هندی ،صنایع سنتی و دستی آن و . است که با خرید انها بهترین خاطرات سفر خود را با خود به خانه میآورید. 6 .معماری و طراحی خاص ساختمانها و بناهاساختمانهای هند دارای معماری و طراحی فوق العاده زیبایی هستند که هر کدام از این ساختمانها گذشتهای جالب دارند.هنرمندان و معماران کاخها و قصرهای زیبایی را در این شهر ساختهاند که دیدن آنها خالی از لطف نیست. 7 .غذاهای معروف هندیمگر میشود به این شهر شگفت انگیز سفر کرد و غذاهای خوش طعم و مزهی آنها را تجربه نکرد؟این کشور دارای غذاهایی با طعم و مزه تند میباشد که در این غذاها پر از ادویههای مخصوص هندی است.تجربه خوردن غذاهای معروف هندی یکی از مهمترین دلایل سفغر به هند میباشد که با امتحان کردن آنها با دنیای متفاوتی از مزهی غذاها آشنا میشوید.مردم هند در گذشته علاقهی خاصی به غذاهای گیاهی داشتند اما کم کم با گذشت زمان آنها به غذاهای گوشتی روی آوردند که بسیار خاص و منحصر بفرد هستند.در این مقاله ما درباره مهمترین دلایل سفر به هند با شما صحبت کردیم،حال شما همراهان همیشگی مهرآباد گشت اگر سوالی درباره ویزای هند ، تور و جاذبههای گردشگری آن داشتید،حتما با کارشناسان مجرب مهرآباد گشت تماس بگیرید تا به طور کامل شما را راهنمایی کنند و سفری لذت بخش را با ما تجربه کنید.منبع مطلب:مهرآباد گشت
|
مساجد،بازار،حمامهای تاریخی اصفهان مساجد،بازار،حمامهای تاریخی اصفهان یکی از جاذبههای مهم و دیدنی اصفهان است که چشم هر بینندهای را به خود جذب میکند،پیشنهاد سایت گردشگریهای هتل به شما ، بازدید از شهر اصفهان است که با رفتن به مناطق مختلف آن از جمله : مساجد،بازار،حمامهای تاریخی اصفهان که جزیی از بافتهای قدیمی آن است خاطرهای خوب در کنار سایر مناطق آن بتوانید داشته باشید.در ادامه مقاله معرفی مساجد،بازار،حمامهای تاریخی اصفهان میپردازیم با ما همراه باشید.مسجد جامع اصفهانمسجد جامع اصفهان ترکیبی از سبکهای معماری و تزیین کاری ایران در گذر زمان است از قدیمیترین مساجد ایران است که بر روی ویرانههای مسجد قدیمیتری ساخته شده که اعراب ساکن حومه اصفهان در قرن دوم هجری ساخته بودند.تاریخچه ساخت مسجد به قرون اولیه هجری و در زمان عباسیان بوده، زمانیکه مهمترین طرحهای توسعه در دوران آل بویه و صفوی صورت پذیرفتهاند. ? مسجد شیخ لطفاللهمسجد شیخ لطفالله از شاهکارهای معماری دوره صفوی و کاشیکاری قرن یازدهم است و به فرمان شاه عباس اول در مدت 18 سال که در اصفهان و میدان نقش جهان، بنا شده است.نام این مسجد برگرفته از نام یکی از علمای مشهور و بزرگ عصر صفوی به نام شیخ لطف الله بن عبدالکریم است. این مسجد در ضلع شرقی میدان نقش جهان و روبهروی عمارت عالی قاپو و مجاورت مسجد امام قرار دارد. گنبد مسجد شیخ لطفالله هم از بیرون و هم از درون کاشیکاری شده و روی چندین طاق کنگرهدار مرتفع ساخته شده است. این طاقها به قدری بلند هستند که از میدان نقش جهان نیز دیده میشوند. کاشیکاریهای گنبد این مسجد از استادانهترین و زیباترین کاشیکاریهای معماری ایرانی است. محراب مسجد نیز یکی دیگر از زیباییهای منحصربهفرد و تحسینبرانگیز مسجد شیخ لطفالله است. در این مسجد به گونهای ساخته شده است که چرخش 45 درجهای دارد که معماران سنتی ایرانی در اصطلاح به آنپاشنه میگویند. ? مسجد امام اصفهاندر منتهی الیه جنوبی میدان امام مسجدی برپاست که نمونه ارزندهای از معماری قرن 11 هجری به شمار میرود. ساختمان مسجد امام اصفهان در سال 1019 هجری برابر با 1611 میلادی شروع شد و در سال 1038 هجری برابر با 1629 میلادی به پایان رسید. این مسجد به عنوان یک بنای عمومی برای استفاده مردم ساخته شد.سردر زیبا و با شکوه مسجد امام اصفهان با کاشی معرق است اما بقیه قسمتها با کاشی خشت تزیین گردیده است. ? مسجد رکن الملکیکی از بناهای مشهور اصفهان که در اوایل قرن چهاردهم هجری ساخته شده مجموعه مسجد رکن الملک است. این اثر نفیس و جالب که در ابتدای تخت فولاد واقع شده است از بناهای حاج میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی است. ? مسجد و مناره علیدر جوار مقبره هارون ولایت، مسجدی قرار گرفته که در زما ن شاه اسماعیل اول صفوی به سال 929 هجری قمری ساخته شده است. این بنای باشکوه و زیبا از نظر هماهنگی در ابعاد و اندازهها و نیز از لحاظ آراستگی نمای سر در در عداد یکی از شاهکارهای عصر صفوی است. ? مسجد حکیمدر زمان سلطنت نادرشاه افشار باغ انگوری که متعلق به مردم اصفهان بود به عنوان مالیات از آنها گرفته شد و به تصرف دولت درآمد. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به تصرف مسیول امورمالی حکومت اصفهان درآمد و بعدها فرزند این شخص به نام حاج محمدابراهیم خان که لقب ملک التجار داشت بنای انگورستان را احداث کرد و به برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه اختصاص داد. معمار سازنده این بنام استاد حسین چی است و تاریخ وقف نامه آن سال 1341 هجری قمری است. ? مسجد گاراین بنا در روستای گار در 22 کیلومتری خاور اصفهان و ساحل جنوبی زاینده رود واقع شده و امروز تنها مناره و بقایای بخشی از دیوارهای گنبدخانه مسجد برجای مانده است. با توجه به مناره و کتیبه سلجوقی آن و همچنین بقایای کتیبه و تزییناتی از دوره ایلخانی میتوان گفت که اصل مسجد مربوط به دوره سلجوقی است که در دوره ایلخانی بازسازی شده و محراب و تزییناتی بدان الحاق شده است. ? مسجد علیقلی آقاعلیقلی آقا یکی از خواجه سرایان نیکوکار زمان شاه سلطان حسین صفوی بود که در زمان حیات با برکتش، مسجد و بازار و سرا و چهار سوق زیبایی به نام خود و در محله بید آباد اصفهان ساخت. ? مسجد جامع کاج اصفهاناین بنا در 24 کیلومتری اصفهان و شمال بستر زاینده رود واقع شده است و از آثار قرن هشتم هجری محسوب میگردد. نقشه مسجد عبارت از چهار طاقی گنبدداری است که از جهات شمال، خاور و باختر، به بیرون راه دارد. در ضلع جنوبی این مسجد، محراب و در ضلع شمالی آن، از بیرون، ایوانی به عرض 70 / 8 و عمق 80 / 6 متر قرار دارد. مصالح اصلی این بنا از آجر است و در گذشته دارای مناره و الحاقاتی بوده که از بین رفتهاند. ? مسجد ایلچیمسجد ایلچی درمحله احمد آباد اصفهان واقع شده است. کتیبه تاریخی سر در مسجد حاکی از آن است که این مسجد دردوره سلطنت شاه سلیمان صفوی به وسیله (صاحب سلطان بیگم) دختر حکیم نظام الدین محمد ملقب به حکیم الملک ایلچی و توسط (خواجه سعادت) نامی از خواجگان او به اتمام رسیده است. کتیبه سر در این مسجد در سال 1097 نوشته شده است. در بالای سکوها و در داخل مقرنسهای سر در مسجد ایلچی خطوط بنایی بسیاری نقش بسته است. ? مسجد ازیرانمسجد ازیران مربوط به دوره سلجوقیان است که در شهرستان اصفهان، روستای ازیران در سی کیلومتری شرق اصفهان جای گرفته است و در سی کیلومتری خاور اصفهان و در جنوب بستر زاینده رود دهکده ازیران واقع شده که مردم محل آن را (ازیرون) تلفظ میکنند. در این دهکده که در خاور دشتی واقع شده، به سبک بناهای مغولی در قرن هشتم هجری مسجد جالب توجهی وجود دارد که در حال انهدام و ویرانی است. ? مسجد جامع دیلمیدر انتهای بازار رنگرزان واقع شده است و در دوره شاه عباس دوم به دست پزشک او حکیم محمد داوود در محل ویرانههای مسجد جامع دیلمی جورجیر یا مسجد صاحب اسماعیل بن عباد از قرن چهارم هجری بنا شده است.بازارهای اصفهانبازار اصفهانیکی از بزرگترین و جالبترین بازارهای ایران و جهان اسلام است.در بین بازارهای شهرهای بزرگ ایران کمتر بازاری از نظر تیپ معماری و عناصر متنوع آن، مانند بازار اصفهان سالم مانده و به همین جهت به شدت مورد توجه معماران و شهرسازان داخلی و خارجی قرار دارد. و از جالبترین بازارهای ایران و جهان اسلام است که در بین بازارهای شهرهای بزرگ ایران کمتر بازاری از نظر تیپ معماری و عناصر متنوع آن، مانند بازار اصفهان سالم مانده و به همین جهت به شدت مورد توجه معماران و شهرسازان داخلی و خارجی قرار دارد. ? بازار قیصریهبازار قیصریه بازاری است در بافت تاریخی اصفهان که عمدتا به فعالیت فرشفروشان اختصاص دارد. سردر قیصریه، ورودی این بازار است. این بازار که با نام بازار سلطانی نیز خوانده میشود، از بزرگترین و مجللترین مرکز خرید و فروش در دوران صفویه بوده است و در سال 1029 هجری قمری (دوران صفویه) در شمال میدان تاریخی امام ایجاد گردید که میدان امام را به میدان عتیق (کهنه) و اصفهان عصر سلجوقی مربوط میکند. ? بازار هنر اصفهاناز بازارهای معروف و مشهور اصفهان میتوان از بازار هنر اصفهان که در دوره صفویه بنا شده است و یکی از شاهکارهای معماری آن دوران بوده نام برد . نام این بازار در گذشته کاروانسرای مادر شاه بوده که بعدهها نام آن به بازار هنر تغییر میکند. این بازار در قدیم بلندترین بازار اصفهان و به بازار بلند اصفهان معروف بود، به دلیل ارتفاع هشت متری بازار این لقب برای آن انتخاب شده است.مجتمع تجاری اوسانمجتمع تجاری اوسان یکی از شیکترین مراکز خرید اصفهان است. در این مرکز خرید برندهای مختلف داخلی و خارجی شعبه دارند و انواع پوشاک و بدلیجات را میتوانید از آنجا تهیه کنید، قیمتها در این مرکز خرید به نسبت بالاست و اگر به دنبال خرید ارزان هستید بهتر است گشتهایتان را در این پاساژ بزنید و بعد برای خریدبه مجتمع تجاری پارک که در دوقدمی این مرکز خرید قرار دارد، بروید.ارگ جهان نمامجتمع تجاری اداری و فرهنگی ارگ جهان نما اصفهان از مراکز خرید اصفهان است که با متدها واصول خرید و فروش مدرن در خیابان امام حسین به بهره برداری رسیده است.مجتمع عظیم ارگ اصفهان با مساحت زیربنایی 78000 متر مربع در بازه حدفاصل چهارباغ عباسی (دروازه دولت) و خیابانهای طالقانی و شمس آبادی بنا شده است. ? حمامهای اصفهانحمام شاه علیحمام شاه علی مربوط به دوره صفوی است و در اصفهان، خیابان عبد الرزاق، محله جماله واقع شده و این اثر در تاریخ 11 مرداد 1376 با شماره ثبت 1904 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. ? حمام جارچی اصفهانمربوط به دوره صفوی است و در اصفهان خیابان حکیم، بازار باغ قلندرها واقع شده و این اثر در تاریخ 24 اسفند 1383 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. ? حمام رهاناین حمام تاریخی توسط یکی از رجال سلسله زندیه به نام حاج آقا محمد رنانی ساخته شده است، به دستور ایشان این مجموعه و شاهکار بی نظیر، در میان 4 محله قدیمی رهنان و در کنار بازارچه و مسجد ذوقبلتین بنا شده است . ? در کنار سایر بناهای اصفهان ، مساجد،بازار،حمامهای تاریخی اصفهان هم برای بازدید گردشگران میتواند جالب باشد. .همچنین میتوانید با رزرو هتل در اصفهان، از سایتهای هتل از تخفیفات بیشتری برخوردار شوید.
|
مدرسه زرتشتیهای تهران مدرسه زرتشتیها یا دبیرستان فیروز بهرام از قدیمیترین مدارس تهران و نمونهای بی نظیر از آثار تاریخی تهران واقع در منطقه 12 شهرداری تهران است که در سال 1311 شمسی در خیابان جمهوری ، خیابان میرزا کوچک خان در زمین انجمن زرتشتیان بنا شده است .این دبیرستان هدیهای از رادمنش بهرامجی بیکاجی به فرزندش فیروز بهرامی بیکانجی است که به یادگار از او مدرسه فیروز بهرام نامیده شده است. فیروز بهرام در شهریور سال 1274 در هندوستان به دنیا آمد و در هشتم دی 1294 از دنیا رفت.فعالیت دبیرستان در دوم دی ماه سال 1311 آغاز شد و در ابتدای شروع فعالیت دبیرستان بهرام، نیک اندیش اردشیر کیامنش سرپرستی آن را بر عهده گرفت . دستیار اردشیر کیامنش برای مدیریت مدرسه ارباب کیخسرو شاهرخ بود. برای آشنایی بیشتر با این دبیرستان تاریخی با اجاره خونه سایت اجاره سوییت و آپارتمان مبله ارزان در تهران همراه باشید.معماری دبیرستان فیروز بهرام :معماری این بنا همانند سردر باغ ملی و چندین اثر دیگر تلفیقی از معماری ایرانی و اروپایی است و طراحی آن را استاد جعفرخان معمارباشی پسر مرحوم استاد قاسم معمار انجام داده است.بازسازی دبیرستان :این مدرسه در سال 1375 شمسی زیر نظر سازمان میراث فرهنگی کشور و با همت و یاری افرادی چون ارباب فریدون ، ارباب مهربان زرتشتی،آقای رستم فرخنده وانجمن زرتشتیان تهران به صورت کامل بازسازی شد.منبع: اجاره آپارتمان روزانه
|
آیا اردوغان رهبر ایران است؟ آیا اردوغان توانسته است در ایران کشور میراث دار صفوی که سالها ارتش بزرگ عثمانی را به خاک کشید و قرنها پرچم دارشیعه امامی بوده است شکافی بوجود بیاورد و وارد دستگاه حکومتی ایران بشود؟آیا میتوان گفت اکنون اردوغان از رهبران ایران است؟ ]چرا ایران به منافع ملی خود پشت میکند و پیرو منافع ملی ترکیه میشود حتی در حالی که بزیان ایران است.؟این سوال از انجا نشات گرفته که آیا ایران به متحد خود ارمنستان پشت میکند یا پشت کرده و از متحد ترکیه یعنی آذربایجان حمایت میکند؟ پیروزی آذربایجان در جنگ قره باغ هیچ دستاوردی برای ایران ندارد اما ارمنستان قدرت مند سود هایبسیاری برای ایران به ارمغان خواهد داشت چرا که ارمنستان از جمله ابزارهای ایران برای دورزدن تحریم است .ایران با کمک ارمنستان و بااستفاده از شبکه توزیع این کشور بخش عمده ایاز کالاها و ارز مورد نیاز کشور را وارد میکند اما از آن طرف جمهوری آذربایجان به خاک ایران طمع دارد چنانکه حتی در بدرین شرایط خود هم حاظر نشد دوست ایران بشود چرا که در نگاه آنها ایرانیان یعنی فارسهای اشغالگر. آذربایجان متحد ترکیه و این یعنی متحد عثمانی نو هستند در تمام مدتی که عثمانی درگیر در سوریه برای برقراری عثمانی نو بود جمهوری آذربایجان کاملا در کنار ترکیه بود و هم اینک سربزان تروریست سوری در کنار سربازان اذری در اذربایجان میجنگند. اما چه نشانههای میگوید ایران ممکن است از ارمنستان حمایت نکند. ؟ فارس نیوز در پستی اینستاگرامی این پست را منتشر کرد:ایران چه نقشهای برای حل معضل قرهباغ دارد رهبر انقلاب سال 72 در تبریز فرمودند: در قرهباغ، دولت ارمنستان و ارامنهبه مسلمانان ستم میکنند. ما این را محکوم میکنیم. ایشان دو سال پیش هم به نخستوزیر ارمنستان گفتند: حل موضوع قرهباغ در گرو مذاکرات میان دو کشور است. هاشمی رفسنجانی هم سال 71 زمان جنگ قرهباغ در خاطراتش نوشته: رییسجمهور ارمنستان تماس گرفت. از تجاوز به آذربایجان انتقاد کردم. گفت تدریجا بیرون میروند. ولایتی دیروز گفت ارمنستان باید طبق قطعنامهها قرهباغ را به آذربایجان پس بدهد اما راهحل آن نظامی نیست. دولت نیز به حفظ تمامیت ارضی آذربایجان تاکید و اعلام کرده که مناطق اشغالی باید تخلیه شود.در این پست تصویر زن جوانی که نوزادی را در آغوش گرفته نشان میهد که همان تبلیغ دولت جمهوری آذربایجان از جنگ دهه نود است. بنظر میآید این پست برای جلب نظر آذربایجانیهای ایران باشد و احتمالا ایران برای جلب نظر شهر وندان اذری خود دست به حمایت از دولت باکو بزند ,مدتی پیش مردم در تبریز اردبیل و چند شهر آذری نشین با شعارهای پانترکها بپا خواستند جالب اینکه در این اعتراضها برخی شعارهای ضد ایرانی مانند فارس کرد ارمنی دشمن اذربایجان هم شنیدیه شد و احتمالا نظام برای دل گرمی و نزدیک کردن این گروه از ارمنستان دست بشورد اما باید ایران را بدانیم که پانترکها جز جدا کردن استانهای آذری نشین ایران بچیزی فکر نمیکنند و اما مهمتر اینکه آیا بخشی از مردم ایران یعنی بخشی از ترکهای ایران به سربازان اردوغان تبدیل شدهاند؟ آیا رقیب ایران هر کجا که به سختی بر بخورد از دوستداران آذری خود در ایران کمک خواهد خواست و ایران تا کجا باید دست به عقب نشینی بزند تا ترکهای ایران را راضی نگه بدارد؟ اگر نظام قرار باشد در جنگ قره باغ از ترس آذریهای ایران عقب نشینی کند پس باید این عقب نشینیها ادامه یابد چرا که اروغان هنوز هم سوریه را میخواهد و کوتاه نخواهد امد و اگر ما نفوذ ترکیه بر آذریهای ایران را برصمیت بشناسیم قبول کردهایم که اردوغان رهبر بخشی از جمعیت ایران است و در نتیجه از رهبران ایران است. ایران باید بداند که ترکیه به اینکه شهروندان ترک زیان ایران از ترکیه حمایت کنند بسنده نخواهد کرد چرا که ترکیه برای رسیدن به پلی برای اتحاد زینی جهان ترک نیاز به خاک آذربایجان ایران دارد و تا تجزیه کوتاهی نخواهد کرد.
|
عطار نیشابوری چگونه از دنیا رفت؟ چکیده:عطار نیشابوری زندگی جالب و غم انگیزی داشته است از آن زمان که گدا را پس میزند و زندگی اش متحول میشود تا زمان مرگش که به طور غمگینی از دنیا میرود. عطار شعرهای عارفانه و عاشقانهی زیادی دارد که باید حتما آنها را بخوانید. با ما همراه باشید تا در مورد عطار بیشتر بدانید.عطار نیشابوریعطار نیشابوری از شاعران نامی ایران در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم میباشد که طرفداران زیادی دارد. عطار نیشابوری در سال 540 هجری معادل با 1146 میلادی در کدکن به دنیا آمد. به او عطار میگویند. عطاری پیشهی پدر بود که محمد فرید الدین ابوحامد یعنی همان عطار، آن را بر خود گذاشت. وی طبابت و عطاری میکرد. هیچ کس نمیداند عطار نیشابوری طب را نزد چه کسی آموخت.عطار نیشابوریداستان جالبی در مورد تغییر زندگی عطار وجود دارد. بدین شیوه که روزی درویشی بر دکان عطار گذشت و از او کمک خواست. عطار بی اعتنا به او، مشغول کارهای خود شد و به درویش اعتنایی نکرد. درویش او را دوباره صدا زد و از او پرسید، تو چگونه میخواهی از دنیا بروی، عطار پاسخ داد، همانطور که تو از دنیا خواهی رفت. درویش گفت واقعا؟، سپس کاسهی گدایی اش را زیر سر گذاشت و با گفتن یک بسم الله از دنیا رفت. عطار بسیار از دیدن این صحنه تحت تاثیر قرار گرفت که کار و حرفهی خود را کنار گذاشت و نزد مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری رفت و توبه کرد.اشعار عطار خاص خودش است. کتاب عطار نیشابوری شامل تعداد زیادی اثر است که گفته میشود او 180 اثر مختلف از خود به جای گذاشته است.ماجرای مرگ این شاعر بزرگ از این قرار است که آنگاه که چنگیزخان مغول بر خراسان چیره میشود، عطار را گرفته و قصد جان او را میکند. یکی از میان جمع میگوید که او را نکش، به ازای آن هزار درم به تو خواهم داد. عطار میگوید مرا نفروشید که بیشتر از این نیز به شما خواهند داد. که بعد از چند ساعت مرد دیگری میآید و میگوید به ازای یک کیسه کاه عطار را میخرم، عطار میگوید الان بفروش که همین قدر میارزم. مغول که از شنیدن این حرف بسیار عصبی شده بود، با یک ضربه عطار را از پای درآورد.منابع: سیمرغ - بیتوته - ویکی پدیا
|
چرا ساسانیان سرنگون شدند؟ یکی از مباحث مهم و کاربردی در تاریخ ایران، چرایی و چگونگی جابجایی حکومتهاست.انتخاب ساسانیان از میان دهها حکومت دیگر در تاریخ ایران، دلایلی چندگانه دارد:یک) ساسانیان، آخرین حکومت دورهی ایران باستان(پیش از اسلام) بهشمار میرود.دو) نخستین بار در تاریخ ایران، حکومت ساسانی یک دین را بهعنوان دین رسمی برگزید.سه) پس از اشکانیان، طولانیترین دورهی زمانی(حدود 425 سال) متعلق به ساسانیان است.چهار) سرنگونی نهایی این حکومت در نتیجهی ت ثیر یک نیروی خارجی(حملهی اعراب مسلمان) صورت گرفت.در شرح زمینهها و عوامل سرنگونی ساسانیان، میتوان و باید نگاهی چندبعدی به تاریخ داشت و نقش و ت ثیر علل گوناگون را در جای خود دید و دریافت.بهنظر میرسد ترکیبی از عوامل داخلی و بیرونی در سرنگونی ساسانیان دخیل بوده است. نگاهی دقیقتر، گویای این واقعیت است که هرچند ضربهی نهایی بهوسیلهی یک نیروی خارجی وارد شده اما زمینهها و عوامل داخلی، نقشی پررنگتر و جایگاهی مهمتر در سرنگونی ساسانیان داشتهاند.اول) در جامعهی ساسانی تبعیض و فاصلهی طبقاتی، نهادینه شده و صدها سال تداوم داشت و ت ثیر بلندمدت خود را بهشکل دور شدن تودهی مردم از حکومت و سست شدن تدریجی پایههای قدرت و نفوذ این سلسله نشان داد. در مواردی نیز شورشهای اجتماعی علیه این نظام طبقاتی شکل میگرفت. برای نمونه میتوان به قیام مزدک و هوادارانش اشاره کرد که در زمان انوشیروان سرکوب شد.دوم) موبدان زرتشتی در مقام متولیان دین زرتشت، پیوندی نزدیک با حکومت ساسانی داشتند. استمرار این پیوند طی قرنهای طولانی، گونهای از بیاعتمادی و رویگردانی را در بخشهایی از جامعه نسبت به دین زرتشت، موبدان و حکومت ساسانی در پی داشت. گرایش گسترده به مسیحیت در جامعهی ایران ساسانی و پس از آن تمایل به اسلام، در بستر این واقعیت اجتماعی قابل فهم است.سوم) جنگهای طولانی بهویژه با امپراتوری روم، تحمیل مالیاتهای سنگین بر جامعه، هزینههای سرسامآور دربار ساسانی و مواردی از این دست را نیز میتوان در زمرهی عوامل موثر در سرنگونی ساسانیان بهشمار آورد. برای نمونه میتوان به جنگ ایران و روم در زمان خسروپرویز اشاره کرد که بیش از بیست سال طول کشید و در نتیجه نارضایتی حتی در درون دربار آنچنان گسترش یافت که خسروپرویز را برکنار و زندانی و محاکمه کردند. رویدادی که در تاریخ این سلسله نمونه نداشت.اوضاع ساسانیان در دورهی خسروپرویز بیش از پیش رو به انحطاط گذاشت و نشانههای سرنگونی را در خود داشت، چنانکه دکتر زرینکوب بهزیبایی نوشته است:"کدام خوانندهی تاریخ هست که رویدادهای عهد فرمانروایی خسروپرویز را با نظر ت مل دنبال کند و سقوط نهایی سلطنت ساسانیان را در سالهای بلافاصله بعد از آن یک ضرورت اجتنابناپذیر نیابد؟"چهارم) اختلافات داخلی و کشتارهای گسترده در درون دربار ساسانی از جمله دیگر عوامل زوال این سلسله است. برای نمونه تورج دریایی گفته است:"پس از کشتارهای قباد دوم، شاهنشاهی ساسانی در حال انحطاط بود و هیچیک از شاهان یا ملکهها قادر به کنترل کل شاهنشاهی نبودند و رقبای مختلف تاج و تخت در نواحی مختلف برای خود حکومت کرده و یا سکه ضرب میکردهاند."در مجموع، سرنگونی ساسانیان را میتوان حاصل ترکیب زمینهها و عوامل داخلی و حملهی بیرونی دانست. پررنگ کردن نقش عامل بیرونی و فروکاستن نقش و ت ثیر عوامل داخلی، خطایی است آشکار.واقعیت آن است که ساسانیان بیش و پیش از هر چیز و هر کس، بهدست خود سرنگون شدند. این مفهوم را دکتر محمدی ملایری در تعبیری آموزنده خلاصه کرده است:"شیرازهی دولتی کهن بهدست حافظان و نگهبانان خودش از هم گسسته است."برخی منابع مفید و مرتبط:روزگاران، دکتر زرینکوبسقوط ساسانیان، دکتر تورج دریاییایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستنسنتاریخ و فرهنگ ایران در دورهی انتقال از ساسانی به اسلامی، دکتر محمدی ملایری
|
تحقق طاعون درک من و چکیده ذهنم از بازخوانی رمان طاعون، نوشته آلبرکاموامین ناظرزاده/ دانشجوی دورهی کارشناسی رشتهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریفنشستم دوباره کتاب را خواندم. اولین بار نه سال پیش خوانده بودمش. آن موقع کتاب برای من معنای پوچی میداد یک ظلم و بیداد پلید و طبیعی که انسانها را گاهی اسیر میکند و رهایی از آن ممکن نیست. باید تسلیم شد، عذاب کشید، صبر کرد و قوی ماند و نگاه کرد و نترسید و خشمگین نشد و قبول کرد و باز تسلیم شد. اما بچه بودم و خوانش ایندفعهی من متفاوت بود. اینبار از جنس پذیرش بود، پذیرشی از جنس طغیان. شوپنهاور میگوید باید زشتی زندگی را دید و در برابر آن تسلیم شد. نیچه میگوید باید زشتی را دید و در برابر آن طغیان کرد. کامو در گذار خود از پوچی از این طغیان استفاده میکند. دکارت میگوید من میاندیشم پس هستم. کامو میگوید: من طغیان میکنم، پس هستم. و در این کتاب گذار اندیشه او از طغیان فردی به طغیان اجتماعی را میبینیم. طغیانی دست و پا شکسته و درونی در بیگانه حالا جنبهی اجتماعی پیدا میکند. به عبارتی دیگر: من طغیان میکنم، پس هستیم! گیج شدید؟ بگذارید خلاصهای از اتفاقات را برایتان بگویم.کشیش پانلو پس از جاندادن دردناک کودکی جلوی چشمان او و دکتر ریو با این جمله از طرف او مواجه میشود: "پدر، این یکی دیگربیگناه بود."در شهر ساحل نشینی در الجزایر به نام اران در روزی بهاری موشها به صورت بیسابقهای از لانههای خود بیرون ریخته، لاشههای خود را در کل شهر میپراکنند. چند روز بعد اولین علایمبیماریای شروع میشود که ناشناخته است و این اول ماجراست. خب حتما حدس طاعون را تا به اینجا زدهاید. اما بیاید دینامیک این مواجهه را ببینیم. کامو اشاره میکند که مردم این شهر برای پولدارشدن زیاد و پیوسته کار میکنند. از خوشیهای زودگذر غافل نیستند اما عاقلانهآنرا برای شنبه و یکشنبهها کنار میگذارند. مردم بر اثر فقدان وقت و تفکر ناگزیرند ندانسته عشق بورزند. عشقها افراطیاند، شامل یک انس قراردادی دوطرفهی طولانی و یا بلعیدهشدن در این بازی. و اما این که انسان بیمار خود را در این شهر تنها و بدون پشتیبان مییابد. راوی داستان که آخر داستان مشخص میشود همان قهرمان اصلی داستان یعنی دکتر ریو است، با دید سوم شخص جریانات را نقل کرده است. توجیهش هم آن است که خواننده گمان نبرد قضاوت و یا نظر شخصیای در کار است و تمام تلاشش را کرده است تا سلسه اتفاقات و حوادث خالی ازجهتدهی ذهنی را به خواننده تقدیم کند. داستان راوی دیگری نیز دارد که بخشی از داستان از دست نوشتههای او گرفته شده است. تارو، با هویت و شغل و سرگذشتی نامعلوم به دنبال تقدس است. نه تقدسی مذهبی. به گفتهیخودش در کودکی، پدرش را به عنوان قاضی دیده که حکم اعدام به متهمی میدهد. با تشکیل یک نوع پیوند عاطفی گنگ بین خودش و محکوم تا لحظات آخر اعدامش، پس از اعدام او و نفرت و خشم از پدر از خانه فرار میکند و تا پس از مرگ او نیز باز نمیگردد. این سفر او شروع مسیرش برای یافتن تقدسش میشود. در شهر ابتدا کسی بیماری را جدی نمیگیرد. شهرداری نیز تمام تلاشش را میکند که هر طوری شده از جو متشنج جلوگیری کند با دادن اطمینان خاطر به روشهای مختلف به مردم. بعد از مدتی اما بیماری ملموستر میشود. کشتهها بیشتر میشود،بیمارستانها پر میشود. طبق جلسهی تصمیمگیری و هماهنگی با مرکز، شهر قرنطینه اعلام میشود. رامبر روزنامهنگار جوانیاست که معشوقش در پشت دیوارهای شهر در شهری دیگر منتظر اوست. او که تلاشهای متعددش برای فرار از شهر با شکست مواجه میشود به صف داوطلبانه مبارزان با طاعون میپیوندد. و اما گران، کارمند شهرداری سادهای که از زمان استخدامش نه ترفیع گرفته است و نه اضافه حقوق. نه اینکه کارش مشکلی داشته باشد، نه، تنها به قول خودش نمیداد که چطوری باید بحث آن را پیش بکشد. چند سال پیش زندوستداشتنیاش را از دست داده بود، چون نتوانسته بود روشی پیدا کند که به او بگوید که دوستش دارد. او در خانهی خود شبها روی رمانش کار میکند که قرار است هنگامی که آن را به ناشر تحویل میدهد، آنها بگویند: آقایان به افتخار این شاهکار کلاه از سر خود بردارید. و هر بار با گفتن این جمله کلاهش را از سر برمیدارد. اما چند سالی است که در دام نوشتن جملهی اول کتاب به صورت کامل و بینقض است. به عقیدهاش آنها باید با خواندن اولین جمله کلاهشان را بردارند. گران نیز به صف مبارزان با طاعون پیوستهاست. کشیش پانلو پس از جاندادن دردناک کودکی جلوی چشمان او و دکتر ریو با این جمله از طرف او مواجه میشود: "پدر، این یکی دیگر بیگناه بود." و پانلو که با بحرانی عقیدتی روبرو میشود در خطابهای میگوید: "اکنون زمان آن است که یا همه چیز را پذیرفت و تسلیم شد و یا همه چیز را کتمان کرد. و چه کسی است که جریت داشته باشد که همه چیز را کتمان کند؟" کتار که اوایل داستان خودکشی ناموفقی داشته است و اضطراب از رسیدن مامورها را دارد، از همهگیری طاعون خوشحال است گویی به تازگی همه با او همدرد شدهاند. و اما همهیاینها طغیان میکنند، برای زندگی. دکتر علیه طاعون طغیان کرده است رامبر فکر فرار را قربانی مبارزه میکند پانلو بر عقایدش کتار در آخر داستان با اسلحه طغیان میکند گران در کش و قوستبی وحشتناک پنجاه صفحه رمانش را که همه، صورتهای مختلف جملهیاول کتاب بودند آتش میزند و در آخر تارو تارو آخرین کسی که با طاعون میمیرد. شر با کشتنش او را به تقدس میرساند، مسیحوار. و اما طاعون با اعلام شکست و قبول مبارزههای آینده پایان میگیرد. کامو میگوید: کتاب شهادتنامهای است بر آنچه میبایست صورت پذیرد و آنچه بیگمان مردمان و او باید در آینده، هنگام مبارزه با وحشت به رغم جداییهای فردیشان باز هم به انجام رسانند.در شهر ابتدا کسی بیماری را جدی نمیگیرد. شهرداری نیز تمام تلاشش را میکند که هر طوری شده از جو متشنج جلوگیری کند.در طوفان ناآرامیهای کتاب،تنها یک شب آرام وجود دارد و آن در پایان طاعون نیست. در میان طغیان طاعون است. شبی که تارو و ریو تن خود را به آب آرام دریا میسپارند. شبی که طاعون در اوج قدرتش از مردمان شهر قربانی میگیرد.برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام دوهفتهنامهی دانشجویی "داد" کلیک کنید.
|
بدون عنوان قلمها بسیار درسرنوشت حکومتها موثربودهاند به نوعی که تاریخ نویسان گاهی درباره یک پادشاه درطول تاریخ ممکن است عادلانه ننوشته باشند ودرباره جهان آن پادشاه اززاویه داستان. نقل قول هایی که ازافراد دورواطراف آن پادشاه گفته شده که فلان تاریخ نویس ممکنه جمع اوری کرده باشه . حتی چیزهایی که ممکنه فلان تاریخ با چشمان مبارک خود دیده احساسات (نفرت. عشق) یا دیدگاه خودتاریخ نویس را وارد نوشته خود کرده است ومردم درطول تاریخ فلان کتاب را بارها مورد مطالعه قرار میدهند و حتی بیشتر مواقع مردم به سخن فلان تاریخ نویس درفلان کتاب اعتماد میکنند و همان دیدگاه درمورد فلان پادشاه پیدا میکنند بدون اینکه به منبع دیگری مراجع کنند یا اصلا در گوگل درمورد همان پادشاه جستجو کنند یکی از این افراد ناظم الاسلام کرمانی است که درکتاب چهارجلدی قطور خود (تاریخ بیداری ایرانیان) درمورد اوضاع جامعه ایران دردوره قاجارصحبت میکند ویا نمونه دیگری حمدالله مستوفی درکتاب معروف خود(شرح زندگانی من) است که اوهم مانند اقای ناظم الاسلام کرمانی به انتقاد ازاوضاع زمان خودیعنی دردوران قاجار میپردازدپس به همین دلیل است که شاید دیدگاه ما دردوران ناشی وبرگرفته ازتاریخ نویسان فلان دوره تاریخی است فرا رسیدن 14 تیر سالروز ملی قلم را به همه اهالی قلم تبریک میگویم
|
فرجام ایران با بایدن چه خواهد بود ؟ در این مطلب کوتاه، میخوام به زبون ساده، پیشبینیام رو در مورد سرنوشت کشورمون در چهار سال آینده در میون بگذارم. طبیعتا این حدس و گمانها، نظر شخصیم نیست و تنها یه استدلالیه بر تاریخ و شخصیت افراد و کشورها. امیدوارم که این نظرها، بهتون بینش کافی بده تا در موقعیتهای مختلف زندگیتون، تصمیم درستی بگیرید.با تمام سختیها و موانعی که بر سر راه "جو بایدن" قرار گرفته تا به برجام برنگرده، اما اون و تیمش احتمالا به برجام برمیگرده. به ایران امتیازات محدود میده و قدری تحریمها رو برمیداره. اما هرگز شرایط اقتصادی ایران، مثل سالهای 95 و 96 نمیشه. سوال اصلی اینه، هدف بایدن از این کار چیه؟بایدن فقط و فقط میخواد شرایط رو مهیا کنه تا ایران دوباره پای میز مذاکره برگرده و در قالب 1 + 5 بر سر موضوعات دیگه با ایران به توافق برسه. پس میفهمیم که سیاست بایدن خیلی پیچیده نیست، اما با تدبیر و خرد هست. حالا اگه ایران بعد از بازگشت بایدن به برجام، سر موضوعات حساس دیگه توافق نکنه، تکلیف چی میشه؟ساز و کاری به نام "استپبک" در برجام وجود داره که به آمریکا اجازه میده تا نه تنها از توافق هستهای خارج بشه، بلکه تمام قطعنامههای سازمان ملل رو علیه ایران برگردونه.خب شاید از خودتون این سوال رو بپرسید که همین راه و روش رو دقیقا ترامپ رفت و به جایی نرسید. آره، درست میگید. ترامپ به نتیجهنرسید، چون تقریبا هیچ کشوری تو دنیا در این موضوع، همراهش نبود. اما بایدن چون یه گلوبالیست (یعنی جهانگرا) هست، با چندجانبهگرایی و اتحاد جهانی میخواد جوی علیه ایران راه بندازه تا اگه به میز مذاکره برنگشت، تمام دنیا، ایران رو تحریم کنه.- self - sanction /سوال بعدی که در ذهن شکل میگیره اینه که ایران کی میخواد سر موضوعات موشکی و منطقهای توافق کنه؟ایران احتمالا تا چهار - پنج سال آینده هیچ مذاکرهای با غرب نمیکنه چه توافق مجدد در مورد هستهای و چه بحثهای دیگه. ایران دنبال اینه که بهرههای بیشتری از برجام ببره و خودش رو از درون و در منطقه، قویتر کنه.اینکه ایران در مقابل هدیهی بایدن یعنی بازگشتش به برجام، چه قدم مثبتی برمیداره، پیشبینیش زیاد سخت نیست. احتمالا ایران برجام مالی یا همون FATF رو تو اولویت قرار میده و با مطمین شدن کار مثبت بایدن، FATF در ایران تایید میشه.در آخر باید بهتون بگم که بایدن مثل دو رییسجمهور قبلی آمریکا، نیاز به توافق با ایران داره تا بتونه از اون به عنوان برگ برنده در انتخابات دور دوم استفاده کنه. گمان میکنم که اگه ایران این موضوع رو در چهار سال پیش رو رعایت نکنه، شرایط کشور به دوران احمدینژادی برمیگرده.
|
بلاتکلیفی بزرگ و استراتژی دفاع "هندی شاه" (قسمت دوم) استراتژی دفاع هندیشاهقسمت دوم: استراتژی دفاع "هندی شاه"علاوه بر علل داخلی بلاتکلیفی که در قسمت قبل اشاره شد، علل خارجی نیز در این میان بیتاثیر نیست.زمانی که قدرتی جهانی در برابر قدرتی منطقهای کرنش مینماید، زمانیست که باید مشکوک شد. به اصطلاح یک چیزی این وسط لنگ میزند.درسی از بازارهای مالی میگوید: زمانی که بیش از حد در حال کسب سود در رکاب ابرسرمایهداران هستید، در اصل شما در حال سود نیستید، به شما آب میدهند تا فردا "گوشت جلوی توپ " کلان سرمایهداران شوید.برای تشریح بهتر این موقعیت، چند پرده را سریع مرور میکنیم:پرده اول) مهرههایی در وزارت خارجه آمریکا چیده میشوند که آنچنان دلخواه تندروهای آمریکایی و ایرانی نیستند همانند رابرت مولی و وندی شرمن که به گرفتن مواضع نرم در برابر ایران معروفند.پرده دوم) بلینکن در برابر کنگره گزارش محافظهکارانهای میدهد که با رویکرد ترامپ در مسیله اتمی تفاوتی ندارد. برآیند پرده اول و دوم این میشود که مشخص نیست بایدن - بلینکن میخواهند داد کنگره را درنیاورند و با ایران وارد یک صلح کوتاه مدت دیگر شوند یا در حال مالیدن شیره سر ایران هستند تا با دادن فرصت گشایشهای ماجراجویانه به ایران زیرپایش را خالی کنند.پرده سوم) ایران بیش از پیش مواضع تهاجمیتری در برابر آمریکا اتخاذ میکند. ایران همه ناز میشود و آمریکا همه نیاز. ایران برای شروع مذاکرات شرط میگذارد و آمریکا برای تشکیل جلسات از هیچ کرنشی فروگذاری نمیکند.پرده چهارم) ایران با دو کارت اصلی وارد مذاکرات میشود. یکی از آن کارتها، تفاهمنامهی ایران - چین است.کارت دوم، غنیسازی در نطنز. در حالی که ماموران اطلاعاتی آمریکا محل مذاکرات را شنود میکردند نمایندگان سیاسی آنها در هتلی در همسایگی محل مذاکرات، مستقر شده بودند.پرده پنجم) کارت نطنز طی دو عملیات، در دو روز پیاپی به مسیولیت غیرمستقیم اسراییلیها از بازی خارج میشود و یکی از کارتهای اصلی ایران بلاموضوع میشود.پرده ششم) و ناگهان توافق نزدیک میشود.به نظر میرسد برآیند پردههایمورد اشاره، چیزی میشود که آمریکا آن را خوب بازی کرده. این بازی در صفحه شطرنج، استراتژی "دفاع هندی شاه" نامیده میشود. استراتژی دفاع هندی شاه وضعیتی است که طی آن رقیب یک فرصت تهاجمی ایذایی به حریف اعطا مینماید تا حریف با جدی گرفتن موقعیت، دست به ماجراجویی زند و اینگونه در تلهی آماده شده گرفتار شود. البته ایران پاتک این استراتژی را بلد است و اکثر اوقات از این تله گریخته.ایران ماجرای تاچر - صدام را خوب به خاطر دارد. جایی که به صدام چراغ سبز نشان دادند تا کویت را تصرف کند. پس از به تله افتادن صدام، تاچر گفت: گردن صدام را باید شکست! ایتلافی ساخته شد که حتی در جنگهای جهانی نیز بیسابقه بود. دنیا را ریختند سر صدام. به همین سبب بود که ایران برای نفوذ در منطقه شروع به طراحی جنگهای نیابتی با سرمایهگذاری بر روی ناراضیهای هر منطقه کرد. سیاستی که برای او جواب داد. بدون داشتن مسیولیت حقوقی در جنگها، در تمامی نبردهای نیابتی منطقه نقش داشت.اما در دور جدید تقابلهای ایران - آمریکا، آمریکاییها در برخورد با ایران دو تاکتیک موازی را پیش میبرند. در تاکتیک اول، فشار پشت پرده چین و روسیه نتیجه داده و ایران و آمریکا به توافق میرسند.یا سراغ تاکتیک دوم میروند: جان بولتون نیومحافظهکار تندروی آمریکایی میگوید: "در کابینه ترامپ در مورد ایران به یک تحلیل غالب رسیدیم: تا وقتی بین کادر مرکزی فرماندهان سپاه پاسداران اختلافی اساسی ایجاد نشود به گونهای که به دو یا چند جریان اصلی تقسیم نشوند، تقریبا حساب بازکردن روی اعتراضات و نارضایتیهای مردمی بیفایده است."اگر این فهم از وضعیت( که اتفاقا دریافت دقیقی میباشد) تبدیل به تحلیل غالب در میان دستگاههای امنیتی آمریکاییشود انتخاب شدن یک فرمانده لباسپوش سپاه برای ریاستجمهوری ممکن است همان چیزی باشد که آمریکاییها برای سناریوی دوم در انتظار آن هستند. همان پاشنه آشیل برای وحدت فرماندهی در سپاه پاسداران و ارایه چهرهای میلیتاریزه از ایران.از طرفی نکتهی شک برانگیز ماجرا اینجاست که چرا باید آمریکاییها سراغ احیای توافقنامهای بروند که بندهایی از آن در حال منقضی شدن به نفع ایران است؟! بندهایی در برجام، در وضعیت به اصطلاح "غروب آفتاب" به پایان خود نزدیک میشوند و طلوع به نفع ایران است! اگر چین مهمترین تهدید برای آمریکا و ایران پنجمین باشد، آمریکا میگوید: باید برای محدود کردن چین به ایران نزدیک شد. چینیها هم میگویند: اگر قرار به تصرف خاورمیانه است باید بازی تعمیم تحریمهای آمریکایی به طرفهای ثالث را پایان داد.و اما پرسشی مهم، چرا ناگهان جهان پر شده از صلح و سازش! آیا واقعیست؟فریبرز نعمتی@ tammollaat
|
اهمیت درس تاریخ و جغرافیا در کنکور سال 1400 گروه آزمایشی انسانی درس تاریخ و جغرافیا در کنکور 1400 ، از پرحجمترین درسهای علوم انسانی در کنکور است که به همین دلیل نیاز به منابع آموزشی مناسب و یادگیری نحوه مطالعه صحیح این درس ضروری است! با اهمیت این درس در کنکور بیشتر آشنا شوید.ساختار کتابهای درسیمجموعه تاریخ و جغرافیا، پرحجمترین درس علوم انسانی از لحاظ منابع مطالعاتی را تشکیل میدهد. برای روشن شدن باید بگویم که یک دانش آموز علوم انسانی برای کنکور باید بر صفحات کتاب درسی تاریخ و جغرافیا مسلط باشد و مسلط شد تایم حجم، مستلزم کارهای زیادی است که به تفکیک میآوریم.الف - تاریخ:از درس تاریخ در کنکور 15 سوال طرح میشود که این 15 سوال از بین سه کتاب دوم و سوم و پیش دانشگاهی به طور تقریبا مساوی تقسیم میشود. از درس تاریخ به عنوان یک درس صد درصد حفظی، بسیار پرحجم و پر از اسامی و وقایع که باید بارها آن را خواند که به حافظه سپرده شود، یاد میشود.در این که تاریخ حفظی است شکی نیست، اما باید توجه کرد که باید همین محفوظات را در قالب ساختار هایی حفظ کرد که به ماندگار شدن مطالب در ذهن کمک بسیاری میکنند. یکی از شیوه هایی که در بیاد ماندن مطالب به شما کمک میکند، استفاده از خط زمان است. در خط زمان، شما علاوه بر آن که میدانید در هر لحظه در چه مقطعی در تاریخ قرار دارید و با چه وقایعی روبه رو هستید، چون از نمودار استفاده کردهاید. به خاطرسپاری را هم ماندگارتر کردهاید. علاوه بر اینکه این شیوه به خلاصه سازی کمک شایانی میکند. اکنون به درس 21 از کتاب تاریخ ایران و جهان 2 که به صورت خط زمان در آمده است،
|
معماری کلاسیک و طراحی کلاسیک طراحی ویلا به سبک کلاسیکنظام معماری یونانیپنج سده پیش از میلاد، معماران یونانی به لطف و ظرافتی در شیوه معماری، هماهنگی و مهارتهای فنی دست یافتند. یک سده بیشتر معماران و سنگ تراشان مجموعهای از قوانین را برای استفاده در تمامی بناها تدوین کردند.این قوانین به شکل نظام معماری ای شناخته شد که امروز هم میتوان آنها را به آسانی در ساختار ستون هایشان شناسایی کرد.ستون یونانی به طور کل از سه بخش سر ستون، بدنه و پاستون که میتواند به سه روش آذین گردد، تشکیل میشود. البته ستون دوریسی ( Doric )، پاستون ندارد و با شیارهایی عمودی بالا میرود تا به برجستگی سادهای در سر ستون برسد.ستون ایونی ( Ionic ) باریکتر و بلندتر است. ممکن است نقوش برجسته تمثیلی مانند پیکره زن در بدنه ستون وجود داشته باشد. ستون ایونی دارای دو جفت پیچک در امتداد سه صفحه افقی زینتی به شکل گچ بری سر ستون است.ستون قرنتی ( Corinthian ) هم تا حدودی شبیه به ستون ایونی اما سر ستون آراستهتری دارد. سر ستون قرنتی اغلب با گچ بری برگهای پرپیچ و تاب گیاه آکانتوس و چهار پیچک و گاهی گل نیلوفر و برگهای نخل تزیین میشود.تماشاخانهها و معابد یونانیمعماری یونانی با استفاده از ساختاری از ستونهای عمودی و تیرهای افقی هم پایداری بنا و هم زیبایی شناسی تناسبات بصری را تضمین میکرد.مهمترین بناهای یونان باستان معابد بودند و در رتبه بعدی تماشاخانهها که در ابعاد مختلف ساخته میشدند. معبد کوچک الهه پیروزی آتن، نیکه، که در حدود 421 سال پیش از میلاد ساخته شد، از یک سو بر شهر آتن و از سوی دیگر بر آکروپلیس مشرف است. این بنا دارای چهار ستون ایونی در جلو و عقب است که تنزیینات سر ستون هایش از عناصر بومی ناحیه مانند شاخ قوچ و عناصر طبیعی دیگر مانند نیلوفر آبی و صدف سرچشمه گرفته است، بر خلاف معبد کونکوردیا واقع در سیسیل ایتالیا نمونهای بی گزنده مانده از سبک معماری دوریسی.معبد بزرگ آرتمیس و افسوس با پلکانی که پیکرههای برنزی شیرزنان و جنگاوران مزینش ساخته، یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته میشود. سقف مرکزی این بنا در ارتفاع 80 متری بر فراز 120 ستون ایونی زراندود افراشته بوده است.تماشاخانه اپیداروس، آمفی تیاتر وسیعی است با عرض 118 متر که دارای ردیفهای فشرده سکوهای سنگ آهک است و از نظر کیفیت صدا رسانی عالی است.آکروپلیسمعبد پارتنون ( Parthenon ) واقع در آکروپلیس، تپه صخرهای مقدسی د حومه آتن که به آتنا پیشکش شده است، اوج هنر معماری یونان را به نمایش میگذارد.تپه از پنج هزار سال پیش از میلاد مسکون بوده است، اما پریکلس در حدود 429 پیش از میلاد دستور میدهد که ساخت و ساز در این ناحیه را به بناهای مهم مانند پارتنون، پرپیلایا ( Propylaea )، ارخثیون ( Erechtheion ) و معبد نیکه ( Nike ) اختصاص دهند.مجسمه سازی به نام فید یاس ( Phidias ) طرحی اولیه از تناسبات فضا و نمایش دیداری محوطه ارایه داد و بیشتر بناها بر اساس نظام دوریسی با ستونهای ظریف و آراستگی بسیار زیاد ساخته شد.راه پلههای عریض که به سوی ستونهای مرمرین پرپیلایا رهنمون میشد و جادهای برای ارابهها و چهارپایانی که برای قربانی بدان جا آورده میشدند، نشانگر ورودی مقدسترین مکان آکروپلیس بودند. در پس پرپیلایا، تندیس نه متری برنزی آتنا قرار دارد و معبد مرمرین ارخثیون که در شب تپه ساخته شده است دارای ورودی با شش ستون کاریاتید ( Caryatid ، ستون زن پیکر) و دو رواق سر پوشیده است.پارتنونمعبد یونانی پارتنون که در نظر بیشتر مردم جهان کهن الگو و نماد معماری یونان است، توسط ایکتینوس، کالیکرتس و فیدیاس طراحی و به الهه پشتیبان آتن، دوشیزه آتنا پیشکش شد.هر چند این بنا برخی از عناصر معماری ایونی را داراست، اما با داشتن تناسبات دوریسی مانند نسبت طول و عرض 9 به 4 ، بیشتر به سبک معماری دوریسی نزدیک است. زمانی زیر سقف نگارین و راندود پارتنون تندیسی از آتنا ساخته شده از طلا و عاج قرار داشته است.در حالی که اغلب بناهای یونانی شش ستون در قسمت جلوی بنا دارند، پارتنون هشت ستون جلویی دارد. در مجموع 46 ستون مرمرین ده متری دوریسی در چهار جهت آن وجود دارد که همگی سر ستونی ساده و بدنهای راه راه دارند و سکوی پایه خمیدگی ملایمی دارد که آب باران را به بیرون هدایت کند و در عین حال استحکام بیشتری به بنا ببخشد. از آنجایی که ستونهای یکسره صاف، کمرباریک به نظر میرسند، طراحان پارتنون ترفند ظریفی در کار کردهاند و کمر ستونها را اندکی ستبر ساختهاند کرنش زاویهای ماهرانه به نام تحدب یا برا"دگی ( Entasis ).بالای سرستونها، لوح مرمرین حجاری شده با 92 نقش برجسته مجزا به چشم میخورد، همچنین در بالای ستونهای داخلی، حجاریهای به هم پیوسته با برجستگی کمتر شامل عناصر ایونی بنا وجود دارند.پیکرتراشی در معماری یونانمعماران یونانی مجموعهای پیچیده از حیطههای بصری را، از تناسبات تا ساختارهایی انعطاف پذیر، به کار میگرفتند. تعمدی در کار بود که بنا در مجموع ساده به چشم بیاید، اما تزیینات بنا اعم از حجاریها و مجسمهها اغلب استادانه بودند.یکی از عناصر اصلی بسیاری از معبدها و آرامگاهها، سرستونها، پاستونها، تندیسها و حاشیه کتیبهها است. حجاریهای بیرونی در قسمت پیشانی نما ( Entablature ساختار تقویت کننده سقف که در بالای ستون قرار میگیرد) عموما یا از نوع متوپس ( Metopes ) لوح هایی با نقش برجسته کوچک یا از نوع لوحی دارای سه شیار برجسته ( Triglyphs ) هستند.برخی از معابد متاخرتر دوریسی لوحهای به هم پیوسته و دنباله داری را بر تمام دیوارههای بیرونی اتاق معبد ( Cella ) نشان میدهند، اما معماری ایونی، از نیمه سده ششم پیش از میلاد، تزیینات بسیار پیچیدهتری با خود آورد من جمله برجسته هایی که اغلب نمایانگر رویدادی تاریخی یا روایتگر افسانهای بودند. نقش برجسته بر دیواره معبد پارتنون مردم آتن را در صنوف منظم جشنی محلی در آتن نشان میدهند. بناها و پیکرههای یونانی اغلب به شکلی درخشنده و روشن رنگ آمیزی و نگارگری و در مرحله بعد به وسیله آرایههای فلزی تزیین میشد.معماری شهری - برنامه ریزی شهری یونانینخستین شخصیت تاریخی که نامش با مقوله برنامه ریزی شهری گره خورده، فیلسوف، ریاضی دان و معمار اهل میلتوس یونان، هیپوداموس ( Hippodamus ) است. نقشههای او برای شهرهای یونانی با نظم و قاعده مندی توصیف شدهاند با خیابانهای مستقیم و موازی که در امتداد سامانه هایی منطقی و شبکهای کشیده شدهاند و مقاصد و کارکردها در مکانهای معین مجتمع گشتهاند. (امری بسیار عجیب برای آن دوره و زمانه زیرا هر مهاجمی میتوانست با دنبال کردن این منطق راهش را بیابد).هیپوداموس نقشه جامع شهر میلتوس، پریه نه و لینتوس را مرتب، سازوار و سامان یافته با خیابان هایی عریض ترسیم کرد. زیارتگاهها، تماشاخانهها، ساختمانهای حکومتی، بازارها و میدانهای موسوم به آگورا (میادین عمومی که فعالیتهای ورزشی، سیاسی، هنری و معنوی در آنجا اتفاق میافتاد) مکان هایی بودند که در ناحیه مرکزی شهر گرد آمده بودند.عرصه شهر به بخشهای مقدس، عمومی و خصوصی (بازتابی از تقسیم طبقه سه گانه شهروندی از نظر هیپوداموس) تقسیم میشد. خانهها در دسته بندی نواحی آخرین جایگاه را داشتند و پس از آن که تکلیف همه مکانها روشن میشد جای گذاری میشدند.معماری مذهبی - معابد و آرامگاه هادر میانه قرن سوم پیش از میلاد، معماری مذهبی در شبه قاره هند در سه ساختار توسعه و تکوین یافت: معابد و پرسشگاههای بوداییان (ویهارا)، معابد و مقبرههای نیم کره و تپه مانند (استوپا) و تالارهای عابدان (چیتا و چیتاگریها) که در انتهای آنها استوپایی کنبدی وجود داشت.به دنبال تغییراتی که در فعالیتهای مذهبی روی داد، به تدریج استوپاها در تالارهای عبادت جا گرفتند. این امر در هزاره اول میلادی به اوج خود رسید، به ویژه در مجموعههای غارهای آجانتا ( Ajanta ) و الورا ( Ellora ). استوپا از تل خاک کوچکی که بر مزاری ساخته میشد به نیم کره یا قبهای آجری تکوین یافت که با روبنایی نوک تیز اغلب محلی برای گرامی داشت بودا و سایر تشریفات مذهبی بود. مشهورترین نمونه باقی مانده از این استوپاها استوپای سانچی از یک سده پیش از میلاد است.این ساختارهای ساده بعدها به معابد بسیار آراسته و بزرگ هند تکامل پیدا کرد که اغلب با حجاریها و نقاشیهای زیبا مزین میشدند. از مهمترین ای معابد انکور وت ( Angkor Wat ) در کامبوج و فراپرنگ سام یود( Phra Prang Sam Yod ) در تایلند هستند.دیوار بزرگ چیناین دیوار که طولانیترین و بزرگترین سازه مهندسی تدافعی و نظامی در جهان است، 6500 کیلومتر امتداد مییابد و از شانگهای در شرق به جایو گوان در غرب میرسد.دیوار بزرگ چین ترکیبی از دیوارهای باستانی 20 دولت و سلسله است که نخستین بار در زمان اپراطوری چین شی هوان، 214 سال پیش از میلاد، دیوار دفاعی واحد و یکپارچهای شد و پس از ان سه بار دیگر برای محافظت در برابر هجوم دشمنان نوسازی اش کردند.ارتفاع دیوار از 6 تا 10 متر در نوسان است و پهنایش در پی 6 و نیم متر و در راس به 5 ٫ 8 متر میرسد. تمام مصالح محلی مانند خاک کوبیده، سنگ، آجر و چوب در ساخت دیوار به کار گرفته شد، اما در نوسازی دیوار در دوره امپراطوری مینگ بین سالهای 1368 تا 1644 مصالحی به مراتب مستحکمتر از پیش در ساخت دیوار به کار رفت.نیمه شرقی دیوار با آجر پخته و سنگهای تراشیده ساخته شده و نیمه غربی با خاک کوبیده و آجر پخته شده در آفتاب. برجهای دیده بانی، دژها و دروازهها در تمام طول دیوار به منظور پاسبانی از مهاجمان تعبیه شده است.پاگوداهاپاگوداهای ( Pagodas ) چینی، برج هایی با طرههای چند لای شیروانی، پیش از آمدن بودیسم به چین در قرن اول میلادی، از یرجهای چوبی چند طبقه تکامل یافت و سپس از میراث استوپاهای هندی وام گرفت. پاگودا در ابتدا از چوب و آجر ساخته میشد. ساختار اولیه آنها تو خالی بود.کاربرد اصلی پاگوداها نگهداری از عتیقههای مقدس (اثرالشریف) در زیر زمین بود. هر چند برخی از آنها در انزوا و دور از دیدرس مردم به عنوان عناصر فنگ شویی ساخته میشدند، برخی آرام آرام به عنوان عنصری ازیینی به حیاط کاخها را یافتند.بیشتر نمونههای اولیه که پیش از سده دهم میلادی ساخته شدهاند، دارای پی چهار گوش هستند، اما نمونههای متاخر پی چند وجهی دارند. شکل طرهها و جزییات تزیینات بر حسب زمان و مکان ساخت بنا متنوع است.نخستین پاگودای چوبی به جا مانده معبد اسب سفید در لویانگ است. ( White Horse Temple ) و قدیمیترین پاگودای آجری، صومعه دوازده ضلعی سونگیو است. بوداییها پاگودا را در قرن هفتم میلادی به ژآپن معرفی کردند. این بناها در برابر زلزله بسیار مقاوم اند و این را مرهون ساختار انعطاف پذیرشان هستند.معابد غاریاز سده دوم پیش از میلاد تا سالهای 480 - 460 پس از میلاد، 30 معبد در دل کوههای ناحیه آجانتا در حوالی اورنگ آباد در ایالت ماهاراشترا در هندوستان ساخته شد. در همان نزدیکی غارهای الوارا واقع شدهاند که در سدههای ششم تا نهم میلادی توسط سلسله راشتراکوتا ساخته شدند و شمال معابد بوداییها، هندوها و جینها میشوند.معبد غاری بادامی ( Badami cave ) در باگلکوت ( Bagalkot ) شامل چهار غار است که در دل صخرههای ماسه سنگی تراشیده شدهاند. 1200 معبد غاری هندی تا روزگار ما سالم ماندهاند که اغلب در سدههای پنجم و دهم پیش از میلاد ساخته شدهاند و تقریبا همگی در مجاورت یکدیگر هستند.یادگارانی مقدس، به جا مانده از دوره تقریب و دوستی میان مذاهب مختلف در هند. بیشتر غارها دارای ویهارا و صومعهاند: شامل محل هایی برای سکونت راهبان، شپزخانه، تالار عبادت و ایوان و جرزهایی یکپارچه، سامانهای تو در تو از اتاقها و کنده کاری هایی ظریف و پر جزییات بگذریم از خارج کردن بی عیب و نقص هزاران تن صخره تراشیده شده.پتراچهارراه تجاری پترا، پایتخت حکومت باستانی نبطیها، سدهها از چشم جهان پنهان مانده بود، با اینکه روزگاری بر کنار شاه راه ارتباطی مصر و عربستان و سوریه قرار داشت. نبطیها در سالهای اوج قدرتشان مردم ثروتمند و قدرتمندی بودند که بر پهنه ویعب از صحرای اردن کنونی تسلط داشتند. شهر آنها در دل درهها و کوههای صحرا، نیمی ساخته و نیمی تراشیده، از دل صخرههای شنی سرخ رنگ سر برآورده بود.این سامانه مدیریت آب مبتکرانه شهر بود که پترا را در دل ناحیهای خشک و گرم کم یاب و پررونق میساخت معماری خانهها در پترا ساده بود، گرچه بناهای مذهبی و اجتماعی پترا آمیزهای از شیوههای معماری آشوریان، مصریان، رومیان، و یونانیان بود. نماها ترکیبی از سادگی و توانگری در ستونها و حجاریها به نمایش میگذارد خزانهای بسیار بزرگ و آرامگاه حارث سوم، ترکیبی از ستونهای قرنتی و نبطی و نیز حجاری بر صخرههای سخت در کنار پیکره هایی از اساطیر یونانی و نبطی.منبع: گروه معماری مهندس متینه درویشیان,
|
ایراد فنی سال 2000 ایراد فنی سال 2000 ( Y2K glitch )، به مشکلات قالب بندی و نمایش تاریخ در سیستمهای کامپیوتری در ابتدای سال 2000 میلادی اشاره دارد.این مشکلات به این علت پیش آمدند که برنامههای کامپیوتری سالها، عدد مربوط به سال را به جای 4 رقم تنها با 2 رقم پایانی ذخیره میکردند و نمایش میدادند. به همین علت بعد از پایان سال 1999 ، در برخی برنامهها سال 1900 نمایش داده میشد و مرتب سازی اطلاعات بر اساس تاریخ هم مشکلاتی را ایجاد میکرد.از اونجایی که این اتفاق چیزی شبیه به رفتن به 1400 از سال 1399 برای ماست. به همین بهانه تصمیم گرفتم که بخشی از این مقاله رو از ویکیپدیا ترجمه کنم.اشتباه تابلوی الکترونیکی در نمایش سال 2000 . منبع: ویکیپدیا(ادامه) . همین مسیله باعث شده بود که موسسه بریتیش استاندارد در سال 1997 استانداردی فنی معرفی کند تا از بروز مشکلات در برنامههای کامپیوتری جلوگیری کند.این استاندارد حاوی 4 قاعده بود:هیچ تاریخی نباید باعث بروز خطا در عملیاتهای کامپیوتری شود.عملیاتی که به تاریخها وابسته هستند، باید قبل از سال 2000 و در سال 2000 و همچنین بعد از آن هم به درستی کار کنند.تاریخها چه بر اساس محاسبه الگوریتمی بدست آمده باشند چه به طور ثابت برنامه ریزی شده باشند باید عاری از هرگونه ابهام یا ایراد باشند.سال 2000 یک سال کبیسه است!در این سال دو مشکل ممکن بود باعث ایجاد اختلال در کارایی برنامههای کامپیوتری بشه.یک. دادههای مربوط به سالیانی که یک برنامه در حال کار بوده است، به خوبی قابل مرتب سازی نباشد.مثلا اگر فقط دو رقم برای نمایش تاریخ در نظر گرفته شده باشد، سال 00 که به صورت تقویمی بعد از سال 99 قرار دارد در محاسبات کامپیوتری قبل از این سال قرار میگیرد.دو. کبیسه بودن سال 2000 .همانطور که میدانید هر 4 سال یک بار، یک سال بعنوان سال کبیسه در نظر گرفته میشود، به این معنی که این سال در تقویم یک روز اضافهتر دارد. اما از طرفی سالهای مضرب 100 هم سال کبیسه نیستند.برخی برنامه نویسها با در نظر گرفتن این قاعده تصور میکردند که سال 2000 سال کبیسه نیست. اما در صورتی که قاعده دیگری که وجود دارد این است که سالهای مضرب 400 هم حتما کبیسه هستند. بنابراین سال 2000 را هم میبایست سال کبیسه در نظر گرفت.همچنین در 31 سال اول از سال 2000 (یعنی از 2000 تا 2031 )، مشکل دیگری هم وجود دارد.و آن مشکل این است که اگر تاریخ را به شکل " YY / MM / DD " "روز/ماه/سال" ]به صورتی که سال دو رقمی باشد[ نمایش دهیم، ممکن است سال و روز با هم اشتباه گرفته شوند.بعنوان مثال سال 12 / 08 / 03 هم ممکن است روز سوم ماه هشتم سال 2012 باشد و هم روز دوازدهم ماه هشتم سال 2003 . مشکلی که در سالهای قبل از 2000 وجود نداشت.در سال 1997 شرکت AT & T اعلام کرد که 60 % از زمان و هزینهای که برای حل این مشکلات وجود دارد را باید صرف تست کردن کارایی برنامه بخاطر تغییرات انجام شده نمود.با پیشبینیهای صورت گرفته، شرکتها و سازمانهای زیادی در کشورهای مختلف دست به اصلاح این مشکلات زدند و همین باعث شد مشکلات گزارش شده در سال 2000 بسیار کم باشد.در نهایت هزینههای مالی صورت گرفته برای حل این مشکلات چیزی نزدیک به 300 میلیارد دلار تخمین زده شده است.امیدوارم مشکلی در سیستمهای کامپیوتری کشور ما در سال 1400 رخ نده. و سال خوبی داشته باشید. اگر این مطلب رو دوست داشتید حتما برای بقیه هم بفرستید و فراموشتون نشه :)مطالعه بیشترمشکل سال 2000 راه حلهایی که برای رفع مشکل در نظر گرفته شد و زمینههای شروع برای حل مشک توسط کشورهای مختلف و .مشکل مربوط به سال 2038 که در روز 1 ژانویه، ذخیره قالب تاریخی unix time در یک متغیر عددی ( integer ) 32 بیتی بی علامت، ممکن نخواهد بودسایر مشکلات شناسایی شده مربوط قالب بندی و نمایش تاریخها
|
سقوط پهلوی اول شهریور بیست و سقوط پهلوی اولقسمت اول: شناسایی دال هابرای درک هر واقعهای، باید در واقعیاتی که بر زمان و مکان آن رویداد حاکم بوده توجهی عمیق مبذول داشت تا بفهمیم مبتنی بر چه عوامل و دال هایی، آنچنان برساخت گفتمانی در اندیشه حکومت پهلوی شکل گرفته که خود را در دام متفقین انداخت و نسخه حکومت رضاخان بر ایران پیچیده شد.در مطالب زیر به برخی از عوامل و دالهای مهم که مانع از تصمیم گیری صحیح رضاپهلوی شد و منطبق بر سیاست کبکیزاسیون است، به صورتی کاملا خلاصه وار و گذرا اما کاربردی و مفید برای تحلیل شرایط پهلوی اول اشاره میکنیم. حکومت پهلوی دارای دالهای گفتمانی نظیر ملی گرایی افراطی، باستان پرستی، شاه پرستی، تمجیدپرستی،سنت گرایی بود. ملی گرایی افراطی: در دوران قاجار وقایع تلخ بسیاری بر سرزمین و دولت ایران ( state ) جاری و ساری شد که با ضعف حکومت دارای حاکمیت بر ایران یعنی قاجار ( government ) بخش اعظمی از سرزمین مادری و باستانی ایران بین روس و عثمانی و انگلیس بذل و بخشش شد و یا به تسخیر درآمد بی آنکه موجبات تالم شاهان قاجار و تلاش ویژه برای بازپسگیری این سرزمینها در آنان برانگیخته شود.( که چرایی و چگونگی شکل گیری گفتمان منفعلانه شاهان قاجاردر جای خود نیازمند بررسی دقیقتر است). از سوی دیگر بواسطه غیرایرانی بودن ایل قاجار و زبان غیرپارسی شاهان قاجار که حتی همواره ولیعهد را نیز در فرهنگ خاص قبلیهای قاجارها، پرورده میکردند که باعث گردیده بود، آخرین شاهان تبار قاجار زبان مادری شان غیرپارسی بود، اصولا روحیه ملی گرایی ایرانی طی دوران قاجار به شدت تحت فشار قرار گرفته و به جوش و خروش درآمد که بخش اعظمی از حاصل مزرعه ملی گرایان ایرانی را رضاخان و با تاسیس حکومت پهلوی به نام خود برداشت کرد. ایرانیانی که زبان پارسی را نشانه وحدت ملی سرزمین و دولت ایران میپنداشتند ، سخت به دنبال التیام و مرهم بخشیدن به زخمهای انبوه دوره حکومتی شاهان قاجار بودند که حتی تا زمان انحلال دربار قاجار،از اصطلاحات غیرپارسی برای مخاطب قرار دادن درجات و جایگاه سران لشکری و کشوری استفاده میکردند.در نتیجه بسیاری از ملی گرایان ایرانی که خواه ناخواه جذب گروههای مختلف روشنفکری و تجددخواهی و مشروطه طلبی و ضدیت با شاهان قاجار میشدند یک دال مرکزی اساسی داشتند و آن زبان پارسی بود( که در بحث #گفتمان شرح مفصل اهمیت زبان و نقش آن در برساخت واقعیات میدانی را تشریح نمودهام).ملی گرایان حول این دال جمع شده و شعرا و روشنفکران تجددخواه ،ضددربار قاجار مبتنی بر تقویت روحیه ملی گرایی ایرانی جمع شده بودند و اشعار انتقادی خود ضد اوضاع اجتماعی دوره قاجار را به زبان پارسی ( هرچند هم الفبا عربی است و هم کلمات مخلوط با عربی است)، منتشر میکردند. از دل وحدت زبانی، ریشههای مختلفی نظیر رجوع به تاریخ باستانی ایران شکل گرفت و باستان پرستی نیز خیلی زود به وجههای مهم برخی از تجددگرایان ایرانی اضافه شد( که البته در افرادی نظیر ملکم خان به نسبت ستارخان، قطعا تفاوت هایی در نگرش به اروپا یا باستان وجود داشته است که در جای خود بحث میشود).ایرانیان سخت دلبستگی و وابستگی فراموش شده خود به تاریخ ملی سرزمینی کشورشان را از زبان مشترک پارسی و تاریخ باستانی شان ، بازنمایی و بازیادآوری میکردند و سعی داشتند حقارتهای دوره قاجار و دوران پس از اسلام را با پررنگ کردن وقایع دوران باستان و افزایش وحدت ملی ایرانیان، برطرف نمایند به خصوص که در قرن نوزدهم میلادی، ناسیونالیسم و ملی گرایی به اوج قله خود در جهان رسیده بود و ملتها و قومیتها به دنبال ملی گرایی هر آنچه داشتند بودند. رضا شاه پهلوی باتوجه به این کلیاتی که مطرح شد، میتوان برساختی از واقعیات میدانی آن روزگاران ایران، مطرح کرد همانند شکل گیری گفتمان میهن پرستانه و ملی گرا ، با دال هایی نظیر تقدیس شاهنامه فردوسی،تقدیس ایران باستان، تمسخر قومیتها و ارج نهادن ایرانیت به عنوان یک کل واحد . همانگونه پیشتر در سلسله مباحث #گفتمان مطرح کرده بودیم، یک موضوع و دال نظیر ملی گرایی میتواند به راحتی به یک گفتمان تبدیل شود و همزمان در یک گفتمان نظیر شاهنشاهی پهلوی به عنوان یک دال و موضوع مطرح باشد و زیرمجموعهای از آن قرار گیرد.در نتیجه رضاخان در طی دوره قبض و بسط قدرت خود و اسقاط حکومت قاجار سخت بر دال ملی گرایی ایران لگام زد و خود را زنده کننده تاریخ ملی ایرانیان که توسط قاجار به نابودی رسیده، معرفی نمود و با تاسیس حکومت پهلوی عملا این حکومت خواه ناخواه وارث ملی گرایی ایرانیان که به عشق به تاریخ باستان و نژاد آریایی میرسید، گردید که این مساله به نوبه خود یکی از عواملی بود که پای آلمانهای مدعی نژاد پاک آریایی را به ایران باز کرد و پهلوی اول را وارد گودالی که به خلع او از سلطنت انجامید.#گفتمان
|
همه چیز درباره جنگ جهانی اول جنگ جهانی اول که با نامهای جنگ بزرگ و جنگی برای پایان همه جنگها نیز شناخته میشود، جنگی جهانی بود که از 28 ژوییه 1914 تا 11 نوامبر 1918 میلادی رخ داد و در پی آن سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری از جهان درگیر جنگ گشتند. تلفات جنگ جهانی اول تا آن زمان در تاریخ جنگهای جهان بیسابقه بود. در این جنگ برای نخستینبار از سلاحهای شیمیایی استفاده و به گونهای انبوه مناطق غیرنظامی بمباران هوایی شد.در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان در 28 ژوین 1914 توسط ملیگرای صرب، گاوریلو پرنسیپ، در سارایوو، اتریش - مجارستان جهت انجام چندین خواسته به صربستان ضرب العجل فرستاد و به دنبال برآورده نشدن آنها این کشور را مورد حمله قرار داد. امپراتوری روسیه به عنوان متحد سنتی صربستان، دست به بسیج نیروهای خود زد که موجب نگرانی امپراتوری آلمان متحد اتریش - مجارستان شد. آلمان برای جلوگیری از یک جنگ دو طرفه به متحد روسیه یعنی فرانسه حمله کرد. برای سرعت بخشیدن به روند حمله به خاک فرانسه، ارتش آلمان برای دور زدن خط دفاعی این کشور، طرح اشلیفن را اجرا کرد که به موجب آن نیروهای آلمانی از خاک بلژیک برای حمله به فرانسه عبور میکردند. تجاوز آلمان به خاک بلژیک باعث شد امپراتوری بریتانیا نیز به عنوان ضامن استقلال این کشور، به آلمان اعلان جنگ دهد. با ورود تدریجی متحدین دو طرف، مدتها هیچیک از دو سو نتوانستند به پیروزی مهمی دست یابند و جنگ چهار سال به درازا انجامید و نزدیک به 10 میلیون نفر کشته برجای گذاشت. سرانجام با پیروزی متفقین و پایان جنگ در سال 1919 میلادی، با برگزاری کنفرانس صلح پاریس، معاهدههای جداگانهای امضاء شد که تاوان بسیار سنگینی بر شکستخوردگان جنگ تحمیل کرد. جنگ جهانی اول از برجستهترین رخدادهای تاریخ بشر است و به گونه مستقیم و غیرمستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ سده بیستم داشتهاست. این جنگ پایان چندین نظام پادشاهی در اروپا را رقم زد و مایه نابودی چهار دودمان پادشاهی هابسبورگ در اتریش، هوهنتسولرن در آلمان، آل عثمان در امپراتوری عثمانی و رومانوف در روسیه شد. بیشتر تاریخنگاران باور دارند که شکست دیپلماسی پس از جنگ و تحمیل غرامتها و مجازاتهای تحقیرآمیز بر اساس پیمانهایی چون پیمان ورسای بر آلمان و دیگر دول شکستخورده، مایه پرورش جنبشهایی چون نازیسم و زمینهساز آغاز جنگ جهانی دوم شد. همچنین نادیده گرفتن ایتالیا و ژاپن از سوی قدرتهای بزرگتر در تقسیم غرامتها، از دلایل رشد فاشیسم در ایتالیا و حمله ژاپن به منچوری دانسته میشود. این جنگ همچنین زمینه را برای انقلاب روسیه مهیا ساخت امری که بر آینده جهان ت ثیر گذاشت و به انقلابهای سوسیالیستی دامن زد و از سویی زمینهساز تبدیل شوروی به یک ابرقدرت جهانی شد که آغاز جنگ سرد با ایالات متحده را در پی داشت. در غرب آسیا با انحلال امپراتوری عثمانی، کشور نوینی به نام ترکیه پایهگذاری و قیمومیت موقت مناطق عربنشین تحت حکومت عثمانی تا زمان استقلال آنها به بریتانیا و فرانسه سپرده شد. با فروپاشی امپراتوری اتریش - مجارستان، در اروپای مرکزی کشورهای چکسلواکی و یوگسلاوی پدید آمدند و لهستان با پیوند بخشهایی از خاک سه امپراتوری آلمان، روسیه و اتریش - مجارستان، استقلال خود را پس از دو سده بازیافت.متفقین: بریتانیا، روسیه، فرانسه، صربستان، مونته نگرو، بلژیک، ژاپن، ایتالیا(از 1915 )، پرتغال(از 1916 )، رومانی(از 1916 )، پادشاهی حجاز(از 1916 )، ایالات متحده آمریکا(از 1917 )، یونان(از 1917 )، تایلند(از 1917 )متحدین: امپراتوری آلمان، امپراتوری عثمانی، امپراتوری اتریش - مجارستان، پادشاهی بلغارستان(از 1915 )رهبران متفقین: ریمون پوانکاره(فرانسه)، رنه ویویانی(فرانسه)، جرج پنجم(بریتانیا)، هربرت هنری اسکویت(بریتانیا)، نیکولا دوم(روسیه)، ویکتور امانویل سوم(ایتالیا)، وودرو ویلسون(ایالات متحده آمریکا)، یوشیهیتو(ژاپن)رهبران متحدین: ویلهلم دوم(امپراتوری آلمان)، تیوبالد فن بتمان - هولوگ(امپراتوری آلمان)، محمد پنجم(امپراتوری عثمانی)، محمد ششم(امپراتوری عثمانی)، سه پاشا(امپراتوری عثمانی)، فرانتس یوزف یکم(امپراتوری اتریش - مجارستان)، کارل یکم(امپراتوری اتریش - مجارستان)، فردیناند یکم(پادشاهی بلغارستان)کل نیروهای متفقین: 42959850 روسیه: 12000000 بریتانیا: 8841541 فرانسه: 8660000 ایتالیا: 5615140 ایالات متحده آمریکا: 4743826 رومانی: 1234000 ژاپن: 800000 صربستان: 707343 بلژیک: 380000 یونان: 250000 پرتغال: 80000 مونته نگرو: 50000 کل نیروهای متحدین: 25248321 امپراتوری آلمان: 13250000 امپراتوری اتریش - مجارستان: 7800000 امپراتوری عثمانی: 2998321 پادشاهی بلغارستان: 1200000 کشته شدگان نظامی متفقین: 5525000 کشته شدگان نظامی متحدین: 4386000 زخمیهای نظامی متفقین: 12831500 زخمیهای نظامی متحدین: 8388000 کشته شدگان غیر نظامی متفقین: 4000000 کشته شدگان غیر نظامی متحدین: 3700000 کشته شدگان روسیه: 1811000 کشته شدگان فرانسه: 1397800 کشته شدگان بریتانیا: 1114914 کشته شدگان ایتالیا: 651000 کشته شدگان رومانی: بین 250000 تا 335000 کشته شدگان صربستان: 275000 کشته شدگان ایالات متحده آمریکا: 116708 کشته شدگان بلژیک: بین 58637 تا 87500 کشته شدگان یونان: 26000 کشته شدگان پرتغال: 7222 کشته شدگان مونته نگرو: 3000 کشته شدگان: ژاپن: 415 کشته شدگان آلمان: 2050897 کشته شدگان اتریش - مجارستان: 1200000 کشته شدگان عثمانی: 771844 کشته شدگان بلغارستان: 87500 پیروز نهایی جنگ: متفقینمنبع: ویکی پدیادرود بر انسانیتپستهای مرتبط: - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % AC % D9 % 86 % DA % AF - % D8 % AC % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D8 % AF % D9 % 88 % D9 % 85 - f4dkdbmvu4yk - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % B1 % DB % 8C % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % A7 - je24vvoakqot - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % A7 % D9 % 84 % D8 % A7 % D8 % AA - % D9 % 85 % D8 % AA % D8 % AD % D8 % AF % D9 % 87 - % D8 % A2 % D9 % 85 % D8 % B1 % DB % 8C % DA % A9 % D8 % A7 - feziqyi9lufh - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B3 % DB % 8C % D9 % 87 - gchfjlrcgdiz - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 84 % DB % 8C % D8 % A7 - cdeasjyhiddt - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % DA % 98 % D8 % A7 % D9 % BE % D9 % 86 - vet03ouoopee - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A2 % D9 % 84 % D9 % 85 % D8 % A7 % D9 % 86 - obz3lbdwpjia - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 81 % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % B3 % D9 % 87 - lwu0z0e5oyzg
|
ریشهر(لیان)بوشهر ریشهر بوشهر یکی از آثار تاریخی وشناخته شده در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان بندر بوشهر و در جنوب شهر بوشهر واقع شده است. منطقه ریشهر در تاریخ 24 شهریور 1310 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. آثاری که د ر سالهای 1872 تا 1877 در این شهرکشف شدهاند قدمتشان به هزاره سوم تا هزاره اول پیش از میلاد میرسد.در بین آثارکشف شده توسط تیم باستان شناسی فرانسوی کتیبههای میخی عهد "شو تروک ناخنوته" و آثار بناها و اشیا مفرغی و سفالهای نقش داری وجود داشت که نتایج تحقیقات روی این آثار گواه بر این واقعیت بود که ریشهر از هزاره دوم قبل از میلاد مسیح یکی از شهرهای مهم امپراتوری عیلام بودهاست ، همچنین از آجر نوشتههای عیلامی معلوم میشود که این شهر در آن عصر به نام "لیان" خوانده میشدهاست.در دنیای قدیم،همجواری مرزهای جنوبی فلات ایران با دریا به مردمان فلات هند که برای تجارت با سرزمینهای ایران و دشت بین النهرین از آبهای ساحلی استفاده کنند، به همین دلیل ریشهر(لیان) یکی از مهمترین حلقههای ارتباطی بین تمدنهای شرق و غرب به شمار میرفته است.نام شهر ریشهر خلاصه شده "ریوارد اردشیر" است. اردشیر بابکان در زمان حکومت خود شهرهای زیادی را بر پا نمود که از جمله این شهرها ریوارد اردشیر(ریشهر) بود.ریشهر در دوران ساسانیان به عنوان یکی از مهمترین مراکز علمی و ادبی بود و به همین دلیل دانشمندان و نویسندان زیادی در این شهر زندگی میکردند.گفته میشود ریشهر در قرن شانزدهم در حدود دو هزار خانه مسکونی داشته است و دو منطقه باستانی "تل پی تل" و "شاه نشین" نیز در همان حوالی ریشهر شناسایی شدهاند . آنطور که گفته میشود در زمان نادر شاه جمعیت ریشهر به بوشهر منتقل شدند و در نتیجه ریشهر متروکه ماند.منبع: سایت گردشگری راهنماسفر
|
میشه بدون جنگیدن قهرمان بشم ؟؟؟ میخوام بگم فقط ما آدمها نیستیم که اهل کجا بودن مون توی سرنوشت مون تاثیر داره .و اینکه با زندگی از در آشتی یا دشمنی در اومدیم یا نه ! باز هم توی سرنوشتمون تاثیر داره ..تا اونجایی که به این مقوله ببخشید .. مقاله مربوط میشه برای گاوها هم هردو موردش صدق میکنه !!!یه گاوی بوده بنام (آپیس Apis )از دسته خوشبختترین گاوهای روی کره زمین همون گاو پیشونی سفید خودمون که مصداق مثل معروف (پیشونی منو کجا مینشونی ؟؟)بوده و یه زمانهایی توی مصر چیزی از شخص اول مملکت کم نداشته شیک و مجلسی زندگی میکرده و میچریده و آخر سر هم با تقدیم احترام جنازه ش تحویل رود نیل میشده . ..یه گاوی هم هست که چون توی هند متولد میشه مقدسه.. که دیگه فکر کنم همه مون کم و بیش یه چیزایی درباره ش میدونیم این گاوه در حالی تقدس میشه و همه جوره آدمها هواش رو دارن که عده زیادی از آدمهای همون مناطق (نجس )به شمار میرن (الان یه کم دوز نجس بودن پایبن اومده ) .اینقدر این تناقض و تبعیض به زنهای هند فشار آورده که جنبشی راه انداختن گفتن مگه ما از گاو کمتریم ؟؟؟؟؟؟؟ بوشیدن ماسک گاو توسط زنان به نشانه اعتراض البته که حق با زنهای هندی هست و نه با گاوها . .(بخوانید آدمهای گاو پرست ) اما اوضاع اونجا یه جورایی گاو تو گاوه . ..توی فرهنگ خودمونی (گاو )نمادی از تن لش و بی خاصیتی و پرخوری و بیفکری و بی ملاحظه بودنه ... و من به چشم خودم دیدم که این گاوهای ایرانی چقدر گاون . .با دوستان در کنار دریاچهای نشسته بودیم در دل طبیعت پر از علف و گیاه نورسته و گاوی هم در حال چرا در آن حوالی . . .جناب گاو به محض اتراق کردن ما اون همه نعمت رو ول کرد صاف اومد وسط بساط ما و هرچقدر خواستیم باپوست هندوونه و چیزهایی از این قبیل که برای هرگاوی نعمت حساب میشه منصرفش کنیم نشد که نشد اومده بود دمپایی هامون !!!!! رو بخوره ..گاو دیوونه . ... یه جایی توی دنیا هم هست که گاوها رو توی تاریک روشن دم غروب عمدا دیوونه میکنن تا به جون ادمها بیفته و لت و پارشون کنه واین گاو که قراره دیوونه بشه حداقل 4 سال سن داره و بین 450 تا 600 kg وزن داره ..گاوه رنگش سیاهه (نماد شر )و گاوباز (ماتادور )با لباس روشن و پارچه قرمزش نمایش رو ادامه میده تا در نهایت شمشیر جناب ماتادور تا دسته بین دو کتف گاو فرو میره و بسته به کیفیت نمایش جناب ماتادور (قاتل )دو تا گوش - یه گوش یا دم گاو رو هدیه میگیره ... .گاهی زین به پشت و . ..گاو مصری کجا؟؟گاو هندی کجا ؟؟؟گاو ایرانی کجا ؟؟بخت برگشته اسپانیایی کجا ؟؟؟اینا رو همه گفتم که برسم به معرفی یه انیمیشن عالی توی این مایههای گاو و گاو بازی و باقی قضایا . انیمیشن (فردیناند )محصول 2017 اقتباسی از رمان نوشته مونرو لیف نویسنده امریکایی فردیناند یک گاو صلح طلب هست که عاشق میخک (نماد اسپانیا )شده و الحق تهیه کنندگان این انیمیشن مناظر بدیعی خلق کردن تا ما یه کم فکر کنیم (گاو )حقیقی توی این دوره و زمانه کیه ؟؟اوج زیبایی فیلم در سکانس مبارزه فردیناند و گاو باز مشهور، ال پیرمو، اتفاق میافتد. صحنه هایی که بارها و بارها جای شخصیتها تغییر میکند. به طوری که نمیدانیم کدوم یکی گاو نره ! ال پیرمو یا فردیناند!!!اگه این انیمیشن رو دیدین و احیانا خواستین بیشتر در باره این تفریح خونبار بدونین ارنست همینگوی قبلا زحمتش رو کشیده و توی کتاب (مرگ در بعد ازظهر )این نمایش بی رحمانه انسان خردمند !!!!رو تشریح کرده .امیدوارم با نوشتن این مطلب در سال (گاو )دینم رو به همه گاوهایی که از بدو تولد تا حالا از گوشت و پوست و شیر و روغنشون بهره بردم ادا کرده باشم .با تقدیم احترام خشنود
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.