text
stringlengths
300
261k
ناصر حجازی یکی از دوستاره لوگوی باشگاه استقلال در زمان ناصر حجازی بوده که استقلال ایران قهرمان آسیا شده است ستاره دیگر هم در زمان پدر استقلال منصور خان پور حیدری روحشون شاد در جواب آذری جهرمی که به لوگوی باشگاه استقلال توهین کرد باید گفت ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توستعرض خود میبری و زحمت ما میداری
همه چیز درباره فرانسه فرانسه با عنوان رسمی جمهوری فرانسه یکی از کشورهای اروپای غربی است که دارای منطقه‌ها و قلمروهای زیادی در آنسوی دریاهاست. فرانسه یکی از سه کشوری است که سواحلی هم در دریای مدیترانه و هم در اقیانوس اطلس دارد (دو کشور دیگر عبارتند از اسپانیا و مراکش). به دلیل شکل نقشه این کشور، در زبان فرانسوی به آن لقب l ' Hexagone (معنی: شش‌ضلعی) داده‌اند. فرانسه از جنوب با آندورا و اسپانیا، از شرق با ایتالیا و سوییس و آلمان و لوکزامبورگ و بلژیک، از جنوب با موناکو مرز زمینی دارد. همچنین از طریق کانال مانش با انگلستان هم مرز است.پرچم فرانسهنام رسمی: جمهوری فرانسهپایتخت: پاریس( 2161000 نفر در سال 2019 )مساحت: 543965 کیلومترمربع(چهل و نهمین کشور بزرگ دنیا)جمعیت: 67006000 نفر در سال 2019 (بیست و دومین کشور بزرگ دنیا)نوع حکومت: جمهوری چندحزبی با دو مجلس قانونگذاریرییس حکومت: رییس جمهور= امانویل مکرون(از سال 2017 )رییس دولت: نخست وزیر= ژان کاستکس(از سال 2020 )زبان: فرانسویواحد پول: یورو= 100 سنت، یک یورو= 281330 ریال(در 8 خرداد 1400 )شهر‌های مهم: لیون، مارسی، لیل، نیس، تولوزاولین اشاره‌ای که به اقوام پیشین ساکن در فرانسه شده، در جریان حمله‌ی ژولیوس سزار در اواسط قرن یکم قبل از میلاد به این نواحی است. سزار، سردار رومی، با هدف گسترش فتوحات امپراتوری روم به شمال ایتالیا، ازجمله آلمان و فرانسه و بلژیک و انگلیس کنونی، لشکر کشید. در این دوره هیچ کشور اروپایی وجود نداشت و کشور امروزی فرانسه و مردم آن که به قبیله‌های مختلفی تقسیم می‌شد به‌طورکلی گل ( Gaul ) نامیده می‌شدند. پس از فتح این نواحی توسط سزار، گل‌ها بخشی از امپراطوری روم شدند و تمدن رومی در این نواحی وارد شد. پس از الحاق گل به امپراطوری روم، سرنوشت این منطقه نیز به امپراطوری روم گره خورد و مصادیق تمدن و شهرنشینی بیشتر و بیشتر وارد این منطقه شد و گل‌هایی که تا پیش از آن به‌صورت قبیله‌ای و در چادرها می‌زیستند، با زندگی در شهرهای رومی خو گرفتند و به زینت‌های شهری آراسته شدند. این رویه، یعنی دور شدن از زندگی قبیله‌ای و عادت کردن به زندگی شهری، به مدت چند قرن ادامه داشت تا اینکه در قرن پنجم میلادی و با شروع تاخت‌وتاز قبایل بربر شمالی، گل نیز مورد هجوم قرار گرفت و وارد دوران قرون وسطی شد. پس از حدود سه قرن تاخت‌وتاز و ناآرامی در اروپا و تلاش‌های شارلمانی برای ایجاد ثبات، در سال 842 میلادی برای اولین بار مقدمات شکل‌گیری کشورهای آلمان و فرانسه‌ی امروزی به وجود آمد. طبق پیمان وردن در سال 842 که منجر به تقسیم امپراطوری کارولنژین شد، سرزمین‌های غربی فرانکی که بعدها پادشاهی فرانسه را تشکیل داد، به شارل کچل رسید. سرزمین‌های شرقی که بعدها به کشور آلمان تبدیل شد، به لویی ژرمنی رسید. البته باید توجه داشت که در اغلب دوران قرون وسطی چیزی به‌عنوان کشور یا دولت فرانسه وجود خارجی نداشت و باوجود شاهان فرانسوی در پاریس، فیودال‌ها قدرت اصلی را در دست داشتند و چه‌بسا گاهی اوقات برخی از فیودال‌ها از قدرت بیشتری نسبت به شاه برخوردار بودند. بعدها و با توجه به شکل‌گیری شهرهای جدید توسط تجار که برای مقابله با فیودال‌ها به یک قدرت جدید نیاز داشتند، اتحادی بین قدرت مرکزی و تجار به وجود آمد و رفته‌رفته قدرت شاهان فرانسوی بیشتر شد. مفهوم ملت فرانسه برای اولین بار در جریان جنگ‌های صدساله بین فرانسه و انگلستان شکل گرفت. مهم‌ترین علت درگیری بین فرانسه و انگلیس در قرن چهاردهم، بر سر فلاندر بود که بازار اصلی پشم خام انگلیس را تشکیل می‌داد. اما می‌توان تصرف گاسکونی از طرف فیلیپ ششم در سال 1337 میلادی که مالک آن انگلیس تلقی می‌شد را علت فوری جنگ‌های صدساله دانست. این جنگ‌ها عموما با پیروزی انگلیسی‌ها همراه بود چراکه سربازان انگلیسی با بهره جستن از کمان‌های برد بلند خود دست برتر را در جنگ داشتند. در اواخر این جنگ و با رشادت‌های کسانی چون ژاندارک که با مرگ خود باعث ایجاد یک شور ملی در جبهه‌ی فرانسه شد، فرانسویان به خود آمده و شروع به بازپس‌گیری مناطقی کردند که در تصرف انگلیس بود. درنهایت این جنگ دو نتیجه‌ی مهم برای فرانسه داشت: از سویی انگلیسی‌ها را از تمام اروپای قاره‌ای (یا همان خشکی اصلی تشکیل‌دهنده‌ی قاره‌ی اروپا) بیرون کردند (به‌جز بندر کاله) که باعث انسجام جغرافیایی فرانسه شد. از سوی دیگر این جنگ‌ها باعث شد تا هویت ملی در فرانسه شکل بگیرد و پس از آن تقویت شود. در اواخر قرون وسطی یعنی قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی، فرانسه وارد دورانی شد که می‌توان آن را خروج از دوران فیودالی و ت سیس دولت مطلقه دانست. هرچند برخی از مناطق فیودالی تا انقلاب فرانسه نیز به زیست خود ادامه دادند اما دیگر قدرت سابق را نداشتند و این شاهان بودند که درنتیجه‌ی اتحاد با تجار و کسب مالیات و تقویت نیروی نظامی و ارتش‌های منظم، قدرت خود را به تمام نواحی فرانسه بسط دادند. لویی یازدهم که از سال 1461 تا 1483 پادشاهی فرانسه را در دست داشت، رهبری گذار فرانسه از دوران فیودالی و قرون وسطایی به کشور واحد را بر عهده داشت. استقرار دولت مطلقه و تثبیت جایگاه شاه در فرانسه، هم‌زمان شد با اتحاد دو پادشاهی آراگون و کاستیل و تشکیل کشور اسپانیا از سویی و پس از مدتی به قدرت رسیدن شارلکن که وارث تاج‌وتخت اسپانیا و هلند و ایالات آلمانی در شرق فرانسه بود. این بود که شاهان فرانسوی مانند فرانسوای اول مدت‌ها درگیر جنگ با دشمنان خود در شرق و غرب برای حفظ موجودیت خود بودند، اما رفته‌رفته و با افول قدرت اسپانیا که تا اواخر قرن شانزدهم قدرتمندترین کشور اروپا بود، فرانسه جای اسپانیا را گرفت و به کشور اول اروپا تبدیل شد. اواخر قرن هفدهم به دلیل قدرت گیری و جنگ‌های لویی چهاردهم، به عصر لویی چهاردهم ( 1661 - 1715 ) معروف است. در این دوره لویی چهاردهم به دلیل وسعت جغرافیایی و جمعیت قابل‌توجه فرانسه به ثروت بسیاری دست یافت که به او این امکان را می‌داد که نه‌تنها در داخل به قدرت‌نمایی و سرکوب مخالفان بپردازد، بلکه با تشکیل یک ارتش منظم و بزرگ شروع به کشورگشایی در قاره‌ی اروپا کند. هرچند لویی چهاردهم پادشاه باشکوهی بود و در زمان او فرانسه به اوج قدرت خود رسید، اما افتخارات او به قیمت فشار بر مردم فرانسه تمام شد. در قرن هجدهم، فرانسه دارای بیشترین جمعیت در اروپا و البته یکی از موفق‌ترین آن‌ها بود، به همین دلیل قدرتمندترین کشور در اروپای قاره‌ای محسوب می‌شد. فرهنگ فرانسوی مورد تحسین و تقلید طبقات بالای کشورهای مختلف اروپایی قرار می‌گرفت. همچنین فرانسوی‌زبان طبقه‌ی اشراف و دادگاه‌های سلطنتی تمام کشورهای اروپایی همچنین روسیه بود. مکانی که لویی چهاردهم ( 1643 - 1715 )، پادشاه فرانسه در قرن هفدهم، در ورسای ساخت، به‌عنوان نماد شکوه، ثروت، قدرت و سلطنت مطلقه تلقی می‌شد و پادشاهان اروپا مکان‌های خود را بر اساس مدل کاخ ورسای طراحی می‌کردند. رژیم قدیم فرانسه (اصطلاح رژیم قدیم یا رژیم باستانی برای اولین بار توسط انقلابیون سال 1789 مطرح شد) بر اساس یک طبقه‌بندی بسیار سخت به وجود آمده بود که جایگاه هر فرد در این نظام طبقاتی بر اساس تولد او در یک خانواده مشخص می‌شد و نه بر اساس تلاش بسیار یا استعداد او. در پایین پادشاه، بقیه‌ی جامعه فرانسوی به سه طبقه تقسیم می‌شدند که هرکدام مسیولیت‌های اجتماعی متمایز و جایگاه اجتماعی متفاوتی داشتند. اولین طبقه روحانیت بود که از جایگاه بالای خود به دلیل فضیلت و کارکرد روحانی‌ای که داشت و البته نزدیکی به خداوند بهره می‌برد همچنین روحانیون تنها یک درصد از جمعیت فرانسه را شامل می‌شدند. البته کلیسا در فرانسه تحت نظر پادشاه بود و دارای قدرت سیاسی نبود که به این وضعیت گالی‌کانیسم ( Gallicanism ) گفته می‌شد اما بااین‌وجود به دلیل اعتقاد اکثریت مردم فرانسه به مذهب کاتولیک، کلیسا از امکانات مالی و اجتماعی ویژه‌ای برخوردار بود. رژیم قدیم تحت تسلط کاتولیک رومی بود و کاتولیسیسم نقش مهمی در کشور فرانسه، هم به‌عنوان یک دین و هم به‌عنوان یک نهاد، بازی می‌کرد. دین در زندگی روزمره‌ی مردم فرانسه گسترده بود و خدمات دینی و جشن‌های دینی مهم‌ترین اتفاق در اغلب شهرها و روستاهای فرانسه بودند. هرکسی که وارد مدرسه می‌شد تحت تعلیم کشیش‌ها قرار می‌گرفت. کلیسا ثروت عظیمی ازجمله تقریبا 10 درصد از کل زمین‌های فرانسه را در تصاحب داشت. همچنین درآمد حاصل از این زمین‌ها نیز بسیار زیاد بود. این رقم گاهی با نصف درآمد سالانه‌ی مالیاتی حکومت سلطنتی برابری می‌کرد. طبقه‌ی دوم نجبا یا اشراف بودند که پشتیبانی نظامی از شاه را فراهم می‌کردند و درمجموع یک یا دو درصد جمعیت فرانسه را شامل می‌شدند. نجبا درواقع طیف وسیعی از افراد را شامل می‌شد. ثروتمندترین و قدرتمندترین نجیبان، کمتر از صد خانواده را شامل می‌شد که صاحب املاک بزرگ و کاخ‌های زیبا بود و فعالیت‌های قابل‌توجه سیاسی و ت ثیرگذار، ازجمله مشارکت در اداره‌ی کشور و دادگاه‌های سلطنتی ایالتی، را انجام می‌دادند. طبقه‌ی سوم را تمام 97 درصد جمعیت باقی‌مانده‌ای تشکیل می‌داد که مسیولیت تولید محصولات کشاورزی و صنعتی و تهیه‌ی تدارکات را به عهده داشت. فرانسه مانند تمام کشورهای اروپایی در آن زمان، از اکثریت جمعیت روستایی برخوردار بود. کشاورزان 85 درصد این جمعیت را به خود اختصاص می‌دادند، بنابراین حجم عظیمی از جمعیت فرانسه را شامل می‌شدند. بااین‌وجود در قرن هجدهم تغییرات بزرگی در ساختار اجتماعی جامعه‌ی فرانسه به‌صورت تدریجی شکل گرفت و منجر به ظهور طبقه‌ی متوسط در فرانسه شد. مت ثر از این تغییر در ساختار اجتماعی، عقاید جدیدی نیز بروز کرد که عموما با عنوان روشنگری شناخته می‌شود. اگرچه روشنگری به یک پدیده‌ی عمومی در اروپا تبدیل شد، اما این جنبش تحت تسلط متفکران و فیلسوفان و نویسندگان فرانسوی بود که به‌عنوان فیلسوفان به آن‌ها رجوع می‌شد. انقلاب فرانسه را می‌توان تلفیقی از تحولات اقتصادی و فکری در فرانسه‌ی قرن هجدهم دانست. از سویی دیگر، جنگ‌های لویی چهاردهم باعث تحمیل حجم زیادی از هزینه‌ها به جامعه‌ی فرانسه می‌شد. این موضوع زمانی تبدیل به بحران شد که بخش عظیمی از اشراف و تمام روحانیان که بخش اصلی اقتصاد و دارایی کشور را در دست داشتند، معاف از مالیات بودند و فشار اصلی اقتصادی و هزینه‌ی جنگ‌ها بر دوش مردم عادی بود. مردمی که مجبور به پرداخت مالیات‌های مختلفی به کلیسا و اشراف و حکام محلی بودند. این نارضایتی عمومی همراه شد با دوره‌ی روشنگری یعنی دوره‌ای که فیلسوفانی چون لاک و مونتسکیو و کانت و روسو با ترویج عقاید آزادگرایانه و مورد انتقاد قرار دادن کلیسا و دولت، یک موج نارضایتی عمومی در بین مردم به وجود آوردند. فرانسه در اواخر قرن هجدهم چون یک بشکه‌ی باروت بود که انتظار یک جرقه برای انفجار یا به تعبیری انقلاب را می‌کشید. این جرقه دستور لویی شانزدهم به تشکیل اتاژنرو یا مجلس نمایندگی بود که پس از آن شرایط را برای جدی‌تر و رادیکال‌تر شدن خواسته‌های معترضان فراهم کرد. انقلاب فرانسه با ظهور ناپلیون به اوج خود رسید و از مرزهای فرانسه فراتر رفت و حتی جوامع خارج از قاره‌ی اروپا را نیز تحت ت ثیر قرار داد، اما پس از خاموش شدن ستاره‌ی اقبال ناپلیون و شکست قطعی وی در نبرد واترلو، دوران جمهوری اول نیز خاتمه یافت و دولت‌های مطلقه‌ی اتریش و پروس و روسیه شرایط پیش از انقلاب را دوباره بر مردم فرانسه تحمیل کردند. مردم فرانسه که دیگر مردم پیش از انقلاب نبودند، دوباره دست به شورش زدند و در سال 1848 لویی هجدهم را برکنار و ناپلیون سوم را به قدرت رساندند. ناپلیون سوم سعی داشت تا عظمت ازدست‌رفته‌ی فرانسه را دوباره احیا کند و در این راه از نادیده گرفتن خواسته‌های مردم نیز ابایی نداشت. اما در اواخر این قرن یک اتفاق مهم در قاره‌ی اروپا رخ داد و آن تشکیل کشور آلمان در همسایگی فرانسه بود. این اتفاق از آن جهت اهمیت داشت که کشور فرانسه که در مرزهای شرقی خود همواره احساس امنیت کرده و چند مرتبه به تصرف ایالات آلمانی پرداخته بود، پس از تشکیل کشور آلمان در سال 1871 ، سه مرتبه از این منطقه مورد تهاجم قرار گرفت و هر سه مرتبه نیز شکست‌های سختی خورد. اولین جنگ فرانسه و آلمان با تشکیل کشور واحد آلمان در سال 1871 مصادف شد که با یک شکست بهت‌آور و سنگین برای فرانسه همراه بود. پس از این شکست، ویلهلم در اقدامی نمادین وارد کاخ ورسای شد و فرانسویان را مجبور به پذیرش غرامتی سنگین و واگذاری برخی از شهرهای مرزی به آلمان کرد. این واقعه به معنی پایان جمهوری دوم و سروری فرانسه در اروپا و ظهور قدرت جدیدی به نام آلمان بود که پس از آن به‌جز مقاطعی تا به امروز قدرت اول اروپا بوده است. فرانسه در دو جنگ جهانی در جبهه‌ی متفقین و متحد کشورهای انگلیس و روسیه و بعدتر آمریکا بود. در جنگ‌های جهانی هیچ‌گاه فرانسه شروع‌کننده جنگ نبود و همواره سعی در دفاع از خود در برابر تهاجم در برابر آلمان را داشته است. در جنگ جهانی اول تا حدودی موفق بود که در برابر تجاوز آلمان از خود دفاع کند، اما اگر حمایت شرکای خود یعنی انگلیس و بعدتر آمریکا را نداشت، توسط آلمان شکست خورده و تصرف می‌شد. درنهایت با ورود آمریکا به جنگ در سال 1918 ، آلمان مجبور به پذیرش شکست شد و پیمان ورسای را در کاخ ورسای، یعنی همان‌جایی که در سال 1871 در قامت برنده پیمان فرانکفورت را به فرانسه تحمیل کرده بود، بپذیرد. بین دو جنگ، فرانسه نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی مشغول بازسازی هزینه‌های به بار آمده از جنگ بود. اما آلمان که از قرارداد ورسای ناراضی بود، درصدد تغییر وضع موجود برآمد و جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. در جنگ جهانی دوم نیز فرانسه با تجاوز آلمان مواجه شد ولی این بار با توجه به ارتش بسیار کارآمد و ماشینی آلمان نتوانست مانند جنگ جهانی اول مقاومت قابل‌توجهی از خود نشان دهد و توسط ارتش آلمان تسخیر شد. پس از این واقعه حکومت فرانسه در مستعمرات خود در آفریقا حکومت تشکیل داد، تا اینکه بازهم با ورود آمریکا در اواخر جنگ جهانی دوم ورق برگشت و آلمان از دو جبهه‌ی شرق و غرب مورد تجاوز قرار گرفت و شکست خورد و فرانسه دوباره استقلال خود را بازیافت. پس از جنگ جهانی تا به امروز نه‌تنها فرانسه بلکه هیچ کشوری در اروپا شاهد جنگ نبوده و با تشکیل اتحادیه‌ی اروپا که فرانسه از موسسین آن بوده است، کشورهای اروپایی به‌جای جنگ به همکاری با یکدیگر تمایل پیدا کرده‌اند.فرانسه دارای یک حکومت متمرکز نیمه‌ریاستی است. قانون اساسی کنونی این کشور برپایه همه‌پرسی در 28 سپتامبر 1958 ت یید و اجرایی شد که ت کید بسیاری بر توانبخشی رابطه شاخه اجرایی (دولت) با شاخه قانون‌گذاری (مجلس) دارد. شاخه اجرایی خود شامل دو بخش می‌شود، بخش نخست ریاست جمهوری است که هر پنج سال با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود و ریاست شاخه اجرایی را بر عهده می‌گیرد. در حال حاضر امانویل ماکرون عهده‌دار این سمت است که در سال 2017 و در انتخابات دور دوم به ریاست جمهوری برگزیده شد. بخش دوم مقام نخست‌وزیری است که اکنون ژان کاستکس عهده‌دار آن است. مجلس فرانسه نیز از دو بخش تشکیل شده، یکی مجمع ملی و دیگری سنا. مجمع ملی شامل نمایندگان محلی است که با رای مستقیم مردم برای دوره‌های پنج ساله انتخاب می‌شوند. این مجلس قدرت انحلال کابینه دولت را دارند ولی بخش دوم، سناست که شامل سناتورها می‌شود. سناتورها برای دوره‌های شش ساله (پیش‌تر 9 ساله) و توسط هییت انتخابات برگزیده می‌شوند. قدرت قانون‌گذاری سنا کوچک است. در صورت ایجاد شدن مشکل در بین شورای ملی و سنا، سخن مورد ت یید نهایی را مجمع ملی خواهد زد.نیروهای مسلح فرانسه از چهار شاخه اصلی نیروی زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، و ژاندارمری تشکیل می‌شود. فرماندهی کل این نیروها بر عهده رییس‌جمهور فرانسه است. رییس‌جمهور از عالی‌ترین اختیارات در زمینه مسایل نظامی برخوردار است و تنها مقامی‌ست که می‌تواند دستور حمله اتمی را صادر کند. بر اساس تحقیقات نیال فرگوسن تاریخ‌دان انگلیسی ارتش فرانسه را می‌توان موفق‌ترین نیروی نظامی در تاریخ اروپا دانست. فرانسوی‌ها از سال 387 میلادی تاکنون در 168 نبرد جنگیده‌اند که از این میان 109 جنگ با پیروزی آنان به پایان رسیده، در 49 جنگ شکست خورده‌اند و ده جنگ نیز با تساوی خاتمه یافته‌است. همچنین از سال 1495 میلادی تاکنون 125 جنگ مهم در اروپا اتفاق افتاده که فرانسوی‌ها در پنجاه تای آن‌ها شرکت داشته‌اند.اقتصاد فرانسه ششمین اقتصاد دنیا از نظر عدد اسمی و سومین اقتصاد اروپا محسوب می‌شود. سیستم اقتصاد فرانسه ترکیبی از دو بخش دولتی و خصوصی است و حدود یک‌پنجم تولید ناخالص داخلی اروپا متعلق به این کشور میباشد، و همانطور که در مقاله درآمد فرانسه اشاره کردیم، فرانسه دهمین کشور پردرآمد دنیا به شمار میرود. بخش خدمات بیش از 70 درصد تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده است که شامل: حمل‌ونقل عمومی، گردشگری، دفاع، انرژی، و ارتباطات مخابراتی می‌باشد. فرانسه بازار آماده‌ای برای سایر کشورهای اعضای اتحادیه اروپا است، به طوری که 49 درصد صادرات آن‌ها را مصرف می‌کند. این کشور دارای 2 ٫ 5 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی اسمی و تولید داخلی سرانه 38 هزار دلار است. سهم بخش مربوط به تولید ناخالص داخلی کشور به شرح زیر است:خدمات 70 ٫ 8 %کشاورزی 1 ٫ 9 %صنعت 18 ٫ 3 %منابع: ویکی پدیا، سایت ایوار، سایت حامی مهاجردرود بر انسانیتپست‌های مرتبط: - % DA % 86 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 88 % D9 % BE % D8 % A7 - ncprlgqu8059 - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A2 % D9 % 84 % D9 % 85 % D8 % A7 % D9 % 86 - obz3lbdwpjia - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 84 % DB % 8C % D8 % A7 - cdeasjyhiddt - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B3 % DB % 8C % D9 % 87 - gchfjlrcgdiz - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % B1 % DB % 8C % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % A7 - je24vvoakqot - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D8 % B3 % D9 % BE % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C % D8 % A7 - upbd1c9rjv85
ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست ! گوستاو لوبون، مستشرق فرانسوی، در قرن نوزده به صراحت نوشت که اروپا نسبت به اسلام، "تعصب و عناد موروثی" دارد.این‌که علت‌ها و دلایل این کینه و دشمنی چیست و به کجا برمی‌گردد، بماند اما یک نکته را می‌توان دریافت و آن، اینکه اسلام و آموزه‌های پیامبر اسلام زنده و اثرگذار است و اگر غیر از این بود شاید این‌قدر آماج حمله و توهین و تحریف قرار نمی‌گرفت.گوته، شاعر برجسته و بلندآوازه‌ی آلمانی که خسته از تنگ‌نظری‌های قومی و نژادی و کینه‌توزی‌های آزاردهنده، شیفته‌ی مشرق‌زمین و شیدای اندیشه و نگاه بلند حافظ شده بود، درباره‌ی آشنایی خود با حافظ چه زیبا گفته است:"ناگهان با عطر آسمانی شرق و نسیم روح‌پرور ابدیت که از دشت‌ها و بیابان‌های ایران می‌وزید، آشنا شدم و مرد خارق‌العاده‌ای را شناختم که شخصیت عجیبش مرا سراپا مجذوب خویش کرد."این مرد خارق‌العاده(حافظ) که گوته بارها و بارها او را ستوده و "شاعر شاعران جهان" لقب داده تنها یکی از هزاران انسان فرهیخته و تربیت‌شده در دامان فرهنگ و تمدن اسلامی‌ست. چنان‌که حافظ خود گفته است:عشقت رسد به فریاد ار خود به‌سان حافظقرآن ز بر بخوانی در چارده روایتمقام گوته در غرب چنان است که یک نویسنده و صاحبنظر آلمانی به نام اشپنگلر حدود صد سال پیش کتابی نوشت با عنوان "انحطاط غرب" و در روزهای پیشرفت سریع و گسترده‌ی تکنولوژی، از انحطاط سخن گفت و مقصود او این بود که این صنعت و تکنولوژی و ساختمان، روح ندارد. اشپنگلر می‌گفت پس از گوته غرب دچار رکود در تولید اندیشه و محتوا و فرهنگ برای تمدن خود شده و پیشرفت تکنولوژی نیز این درد را درمان نخواهد کرد.امروز اگر در اروپا، اسلام و قرآن و پیامبر(ص) مورد هجوم و بی‌احترامی قرار می‌گیرد، اگر چه بسیار دردناک و آزاردهنده است اما از واقعیتی خبر می‌دهد که چندی پیش یک کشیش اروپایی با نگرانی و به صراحت به آن اعتراف کرد و هشدار داد که نام و اندیشه و اعتقاد محمد(ص) فردای اروپا را تسخیر خواهد کرد.
معماری شرقی (بیزانسی) طراحی ویلا به سبک معماری شرقیکنستانتینکنستانتین کبیر آخرین امپراطور بت پرست و اولین امپراطور مسیحی رم بود. او کسی بود که برای تغییر حکومت به حکومتی مسیحی لولین گام را برداشت.بناهایی چون حمام‌های رم نشان‌گر گذشته کفرآمیز حکومت اوست، اما بسیاری از بناهای دیگر از جمله باسیلیکای کنستانتین یا کلیسای سنت پتر، در آلمان یادگاران دوران مسیحی حکومت اوست.برخی از دستاوردهای او مانند تکمیل باسیلیکای نوا، طراحی اتاق‌های سرد در مجموعه‌های حمام و قوس کنستانتین یادگار پیروزی او در نبرد مکسنتیوس است.در 324 میلادی کنستانتین شهر قسطنطنیه را به عنوان رم جدید احداث کرد و اراده او را در باز آفرینی رم میتوان در ساخت کلیسای هایاسوفیا ( Hagia Sopgia ) یا خرد مقدس که بعد‌ها به مسجد ایاصوفیه تبدیل شد مشاهده کرد.ایاصوفیهمسجد ایاصوفیه یا کلیسای خرد مقدس که پس از یکسره در آتش سوختن به دستور امپراطور یوستنینان در 537 میلادی بازسازی شد. یکی از پرهزینه‌ترین بناهای تمام طول تاریخ است.این بنا را دو دانشمند به نام‌های آنتمیوس ترالسی و ایزیدور میلتوسی طراحی کردند و ده هزار کارگر طی پنج سال آن را ساختند. بلندترین قوس آن گنبد 32 ٫ 5 متری آن است که به کمک چهار ستون سه گوش یا طاسچه بر بالای فضای مرکزی چهار گوش برافراشته شده است.استفاده از طاسچه وزن گنبد را توزیع و به دیوارها منتقل می‌کند. زیر گنبد پوششی از طلا برای تداعی آسمان دارد و فضای چهار گوش زیرش از مرمر رنگین است که رنگ‌های زمین را تداعی می‌کند.با انحطاط امپراطوری روم شرقی تزیینات بنا بارها چپاول شد و زمانی که ترکان عثمانی در 1453 به قسطنطنیه یورش آوردند، سلطان محمد دوم بنا را به مسجد مبدل کرد و یک سده بعد مناره‌ها را بدان افزود.معماری بیزانسیوقتی کنستانتین شهر قسطنطنیه را در سال 324 میلادی بنیان گذاشت. امپراطوری روم به دو بخش تقسیم شد: قسطنطنیه پایتخت امپراطوری رم شرقی و راونا پایتخت امپراطوری روم غربی شد. پیوند شیوه‌های رومی و یونانی امپراطوری بیزانس به صورت هایی رهنمون شد چون نقشه یونانی چلیپا شکل برای کلیساها، با چهار بازوی مساوی و مرکزی چهارگوش و سقف گنبدی.ساختمان‌های مهم بام‌های بلند با تزیینات بسیار زیاد شامل حجاری بر مرمر، کاشی کاری و طلاکاری دارند و در کلیساها به جای تندیس نقش برجسته‌های نقاشی شده به چشم می‌خورند.از آنجایی که قسطنطنیه در مسیر راه‌های بازرگانی قرار داشت، سبک معماری بیزانسی (روم شرقی) در منطقه وسیعی گسترش یافت و بر معماری قرون وسطایی، نوزایی و عثمانی اثر گذاشت.از جمله آثار باقی مانده از این نوع معماری باسیلیکای هشت ضلعی سن ویتاله ( San Vitale ) در راونا است که محراب هشت ضلعی اش با آجرهای باریک و کاشی کاری باشکوه عناصری از سبک معماری بیزانسی همراه دارد.همچنین کلیسای جامع سنت مارک ( St Mark ) در ونیز و کلیسای هوسیوس لوکاس ( Saint Luke ) در بویوتیای یونان که در سده یازدهم میلادی ساخته شد.معابد هندواولین معابد هند در سده‌های چهارم و پنجم میلادی ساخته شدند. پس از آن این معابد برای خدایان گوناگون و ناحیه به ناحیه متفاوت ساخته شد. با وجود تمام تفاوت‌ها تمام این معابد باز بودند و ساختاری متقارن با شبکه‌های مربعی داشتند.در همه این معابد خلوت گاه یا حریمی داخلی و اتاقی به نام "گارب‌ها گرها" ( garbha grha اتاق زاهدان) وجود داشت که محل قرار گرفتن تندیس بت یا خدای اصلی بود.در بالای گارب‌ها گرها برجی به نام شیخارا و فضایی برای طواف وجود دارد. تالار زیارت کنندگان دیگر بخش این معابد است.نخستین معابد هندو با خاک رس ساخته می‌شدند و با کاهگل و حصیر پوشانده می‌شدند و بعدها سنگ و آجر هم بدان‌ها افزوده شد.فرهنگ هندو آزادی از تعلق را تبلیغ می‌کند، اما معمارانش همگی با اصول ثابت چون دقت و تناسب هندسی و استفاده از تندیس‌های خدایان با تزیینات مبالغه آمیز و به ساخت الگوهایی همیشگی از حیوانات، گیاهان و عابدان پایبند بودند.پرامبننمجموعه معابد پرامبنن ( Prambanan ) در مرز یوگیاکارتا ( Yogyakarta ) و جاوه مرکزی در اندونزی، بزرگترین معبد هندو و در جاوه باستان است.پرامبنن احتمالا ساخته شد تا بازگشت قدرت را به سلسله هندوی سنجایا پس از یک سده سلطه سلسله بودایی سیلندرا بر جاوه مرکزی نشان دهد.پادشاه سنجایا معبد را در حدود 850 میلادی به احترام شیوا پایه گذاشت و پادشاهان پس از او آن را در سه بخش دیگر گسترش دادند. بخش بیرونی فضایی باز و گسترده است و بخش میانی 224 زیارتگاه همسان کوچک را شامل می‌شود.بخش مرکزی و مقدس‌ترین بخش معبد در احاطه دیوار سنگی چهار گوشی است که در مرکز هر یک از چهار ضلعش دروازه‌ای تعبیه شده است.سه تریمورتی (معبد) اصلی در مرکز این دیوار سنگی شامل زیارتگاه شیوا در وسط، با تزیینات فراوان و ایوان هستند. نقوش برجسته‌ای از افسانه رامایانا بر دیواره ایوان دو تریموتی دیگر متعلق به ویشنو و برهما به چشم می‌خورد.با وجود اینکه معبد پرامبنن مجموعه‌ای است از معابد با این حال از الزامات طراحی معابد هندو پیروی می‌کند از جمله اینکه در شبکه منظم هندسی با تسلط ساختمان مرکزی پر ابهتی به ارتفاع 47 متر بر کل بنا طراحی شده است.انکوروتشهر انکور را شاهان هندو و مذهب خمر، در شمال غربی کامبوج، در میانه سده‌های نهم تا پانزدهم میلادی بنا گذاشتند. مجموعه معابد شگفت آور انکور وت، بزرگترین بنای مذهبی جهان، در این شهر قرار دارد. این معبد را پادشاهی به نام سوریاوارمن، به عنوان معبدی برای پرستش خدای ویشنو و ارامگاه سلطنتی ساخت.معبد اصلی دارای سه ردیف ایوان است و زمین، آب و هوا را نمایندگی می‌کند. نقوش برجسته ریز فراوانی که ساختمان را آراسته‌اند، افسانه‌های هندو را با جزییات بسیار نمایش می‌دهند. طواف بر گرد معابد خندو مرسوم و از آداب ستایش بوده است و فضای طواف به دور انکور وت 19 کیلومتر است.معماری انکور وت بعدها در سراسر قلمرو و فرمانروایی خمر تقلید شد، اما هیچ یک از معابد بعدی در ظرافت و دقت و عظمت به انکور وت نرسید.معابد ژاپنیزیارتگاه‌های ژاپنی مذهب شینتو، به نام کامی، منزلگاه خدایان بودند. اشیای مقدسی که خدایان را نمایندگی می‌کردند، احتمالا، بیرون از آنجا در هوندن یا داخل حرم نگهداری می‌شد.معابد بودایی نیز با برخی ویژگی‌های معماری سنتی ژاپنی در کنار معابد شینتو حضور دارند (هر چند معماری بودایی از چین به ژاپن و دیگر فرهنگ‌های آسیایی برده شد و به همین جهت کمی التقاطی است). تا اندازه‌ای به سبب این سرچشمه‌های گوناگون فرهنگی و تا اندازه‌ای در واکنش به اختلاف آب و هوایی در مناطق مختلف ژاپن، معابد ساختارهای متفاوتی دارند.بیشتر معابد ژاپنی از چوب ساخته می‌شدند تا در برابر زلزله مقاوم باشند و اگر چه با الهام از معماری چینی ساخته می‌شدند ویژگی‌های متمایزی هم داشتند.بام‌های به تدریج خمیده که بر تیرها تکیه داشتند در آن‌ها رایج بود و دیوارهایی نازک به ضخامت کاغذ که اغلب متحرک بودند و از همین رو فضای داخلی را متغیر می‌ساختند.معبد و پاگودای هوریوجینخستین معبد و پاگودای هوریوجی کمی پس از ورود بودیسم به ژاپن حدود سال 607 میلادی، در استان نارا ساخته شد. پس از برخورد صاعقه و آسیب دیدنش در 670 میلادی، در 711 بازسازی و چند بار تعمیر شد.اطراف معبد را راهرویی چوبی و گذرگاهی که به حیاط معبد رهنمون می‌شود فرا گرفته است. طراحی ژاپنی بر پیوند با طبیعت تاکید دارد و هوریوجی در کنار تاثیرپذیری از پاگودا، به فهم ژاپنی از زیبایی، ظرافت، عدم تقارن و وحدت اجزا متمرکز است.مجموعه هوریوجی شامل پاگودایی پنج طبقه است تالار طلایی تالار سخنرانی و تعدادی کوشک کوچک برای نگهداری سوتراها و متون مقدس. پاگودا دارای اشیایی مقدس و نمادین از بودا بوده، در حالی که تالار طلایی گنجینه‌ای از تصاویر مذهبی بوده است.طره‌ها و برج بدون هیچ هدف خاصی برای بالا رفتن (کاربرد معمول برج)، به سادگی، نقشش افزودن ارتفاعی صرفا تزیینی به سیمای کلی بنا است.دودمان سونگدودمان چینی سونگ با پاگوداهای مرتفع بودایی اش، با پل هایش از چوب و سنگ و با قصرهای با شکوه و مقبره‌های مجلل و معماری پیچیده‌ای که پایه گذاشت، شناخته شده است.از جمله بناهای متعلق به دوره سلطنت آن‌ها پاگودای 110 متری در بیانجینگ ( bianjing ) پایتخت سونگ شمالی است. پاگوداها از ساختاری چوبی و ضعیف به بناهایی از سنگ، آجر، و حتی فلزات ریخته‌گری شده تبدیل شدند.در ساخت پاگودای فلزی 2103 متری معبد بوکوان (تپه ببر) در استان هوبی، از 53 تن فلز ریخته‌گری شده استفاده شده است. در پایتخت جنوبی سونگ، ژیجیانگ، پاگودای دیگری به نام لیوهه (شش توازن) وجود دارد که نمونه خوبی از پاگوداهای دودمان سونگ به شمار می‌رود.این پاگودا با 60 متر ارتفاع از آجر قرمز و با 13 طبقه طره چوبی ساخته شده است. البته در داخل پاگودا دارای 7 طبقه است، هر کدام با سقفی که ماهرانه تزیین شده است.معماری اسلامی نخستینسلسله بنی امیه نخستین فرمان روایان مسلمانان بودند که امپراطوری تشکیل دادند و بناهای مجللی برای نمایش اقتدارشان ساختند.ترکیبی از معماری ایرانی دوره ساسانیان و معماری بیزانس بود.آن‌ها دمشق را پایتخت خود خواندند و تعداد زیادی قصر باشکوه ساختند. معماری در جهان اسلام به چهار شیوه بنیادی دسته بندی شده است شیوه مصری که با الهام از معماری کهن مصر پدید آمد و در کشورهای شرق آفریقا مانند مصر و سودان رواج داشته است. مانند مسجد ابن طولون مصر.شیوه مغربی که بسیار پیشرفته و تحت تاثیر معماری ایرانی است و نمونه‌های آن در کشورهای مراکش، الجزایر و جنوب اسپانیا دیده می‌شود، مانند مسجد جامع قرطبه و کاخ الحمرا در اسپانیا.در نهایت شیوه ایرانی که از همه گسترده‌تر است در کشورهای ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، کشورهای آسیا میانه، هند، اندونزی و کشورهای پیرامون خلیج فارس نمونه‌های درخشانی دارد، مانند مسجد فهرج و مسجد سامرا.قبه الصخرهقبه الصخره که در فاصله سال‌های 691 تا 692 میلادی به دستور خلیفه اموی عبدالملک بن مروان بر کوه معبد یا حرم شریف در بین المقدس ساخته شد، یکی از نمادهای شهر بیت المقدس است.این منطقه برای مسیحیان، یهودیان و مسلمانان به یک میزان اهمیت دارد و قبه الصخره بر معابد پیشین این مکان ساخته شده است. در ابتدا قبه الصخره، مانند کعبه، قبله مسلمانان بود.نقش هشت ضلعی این بنا شاید ملهم از کلیسای بیزانسی سنت ماری باشد که در 8 451 در جاده بین بیت المقدس و بیت لحم ساخته شده است. گنبد قبه الصخره 20 متر قطر و 20 ٫ 5 متر ارتفاع دارد و بر سر دروازه ستون و چهار پایه قرار گرفته است.روشنایی داخلی بنا با دو ردیف پنجره تامین می‌شود که یک ردیف آن در دیوارهای هشت ضلعی و ردیف دیگر در دیوار پایینی تعبیه شده است. تخمین زده شده که در حدود 100000 سکه طلا برای پوشاندن گنبد قبه الصخره ذوب کرده‌اند.مساجد ایرانیمساجد مهمترین بناهای معماری ایران پس از اسلام هستند. شاخص‌ترین و پیشرفته‌ترین بناهای هر دوره معماری ایران پس از ورود اسلام را می‌توان در مساجد پیدا کرد.معماری مساجد ایران نخست برگرفته از نقشه مسجد مدینه بود، اما در طول زمان طرح‌های متنوعی برای مساجد پدید آمد. در ایران مساجد شبستانی، یک ایوانی، دو ایوانی، چهار ایوانی و ترکیب گنبد خانه با ایوان اصلی که بر گرفته از طرح چهار طاقی است، ساخته می‌شد.تزیینات مساجد نیز در هر دوره تفاوت آشکاری دارد، در دوره سلجوقی آجرکاری، در دوره ایلخانی گچ بری و در دوره تیموری و صفویه کاشی کاری رایج بوده است.با وجود تفاوت هایی که بر شمردیم مساجد اسلامی در ایران همواره از عناصر مهم معماری ایرانی بهره برده‌اند که پیش از اسلام نیز در معماری ایران رایج بوده است، مانند ایوان، صفه، ایوان منتهی به گنبد، تالار ستون دار، چهار ایوانی و . از جمله مساجد شاخص ایران می‌توان به مسجد جامع عباسی (امام) و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان، مسجد کبود در تبریز، مسجد گوهرشاد در مشهد و مسجد نصیر الملک در شیراز اشاره کرد.منبع: گروه معماری مهندس متینه درویشیان,
چرا در هند و پاکستان پارسی جایش را به انگلیسی داد؟ رضا محمدی: امروزه خیلی‌ها می‌پرسند چطور شعر حافظ، طوطیان هندی را در قرن هشت هجری شکرکن می‌کرده، اگر بدانند که شعر حافظ خوانندگان بیشتری در هندوستان داشته، شاید تعجب کنند.شکر شکن شوند همه طوطیان هندزین قند پارسی که به بنگاله می‌رودبرای این، وقتی عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان، درباره زبان فارسی در شبه‌قاره در سفر اخیرش به تهران صحبت کرد و گفت "اگر انگلیسی‌ها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه ما به فارسی صحبت می‌کردیم. فارسی برای 600 سال زبان رسمی در هند بود"، خیلی‌ها حیرت کردند.اما اگر کسی به هند و پاکستان سفر کند، می‌بیند هنوز علی‌رغم این که به ندرت فارسی صحبت می‌شود، نام‌های فارسی در همه شبه‌قاره هند زنده است. سه قرن قبل از حافظ، یکی از بزرگترین شاعران فارسی، مسعود سعد سلمان، در لاهور می‌زیست، همان که یکی از زیباترین شعرهای تاریخ را در نوستالژی شهر لاهور نوشته است.ای لاوهور ویحک بی من چگونه‌ایبی‌آفتاب روشن روشن چگونه‌ایو البته معروف‌ترین حبسیه تاریخ زبان فارسی را او در زندان نوشته است که:نالم به دل چو نای من اندر حصار نایپستی گرف همت من زین بلند جایهمشهری او، هجویری غزنوی، صاحب کشف‌المحجوب، را هم همه علاقمندان عرفان می‌شناسند و طرفه این که آخرین شاعر بزرگ شبه‌قاره، اقبال لاهوری، هم همشهری او بوده است.اما در بین این هزار سال، هزاران شاعر، نویسنده و منتقد و عارف و دانشمند فارسی‌گوی دیگر، اکثرا در ایران ناشناخته‌اند، زبانی که هزار سال در شبه‌قاره هند، فرهنگ و هنر و اندیشه خلق کرد اما یک‌باره، جایش را به زبان انگلیسی داد.عمران خان، رییس جمهور پاکستان، اخیرا در تهران گفت: "اگر انگلیسی‌ها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه ما به فارسی صحبت می‌کردیم. فارسی برای 600 سال زبان رسمی در هند بود"باغ بیدل در دهلیفقط انگلیسی‌ها نبودند که زبان فارسی را در هند به وادی فراموشی سپردند. فارسی‌گویان در ایران نیز چنین کردند، برای همین، بسیاری‌ها به شمول خیلی از دانشجویان ادبیات فارسی در ایران، از ثروت ادبی فارسی در هند غافل مانده‌اند، برای این اظهارات عمران‌خان باعث شگفت‌زدگی شد.زبان فارسی به طور نظام‌یافته توسط محمود غزنوی به هند وارد شد و بعد در پادشاهی پتان‌ها (پشتون‌ها) زبان رسمی شد. در امپراتوری 300 ساله مغول‌ها، زبان اداری و اصلی هندوستان بوده است. شواهد نشان می‌دهد که قبل از غزنویان عده‌ای در بخش مرکزی هند به زبان فارسی صحبت می‌کردند. در طی همه این زمان‌ها کلیه مراودات، مکاتبات، نامه‌نگاری‌ها و اسناد دولتی که توسط شاهان و درباریان انجام و به سراسر جهان ارسال می‌شد، به زبان فارسی بود که موجب گسترش این زبان شد.یکی از سه سبک عمده شعر فارسی به نام 'سبک هندی' مسمی است، اگرچه در دوره افراط ناسیونالیسم، بعضی‌ها به جای هندی، این سبک را 'اصفهانی' می‌نامند و همین ناسیونالیسم تلخ باعث فراموشی آن همه میراث شگفت معرفتی و ادبی شد.هندی‌ها معتقدند که هند را شمشیر سلطان محمود، فارسی‌زبان نکرد. سخنان میر سیدعلی همدانی که امروزه زیارت مثالی تاجیکستان است فارسی‌گو ساخت. از 110 جلد آثار این عارف بزرگ که همه به فارسی است، هیچ کدام در ایران منتشر نشده، نه 'ذخیره‌الملوک' که نقشه راه مدارا در هند بوده و نه حتی شعرهایش.همان طور که 'مجمع البحرین داراشکوه' (کتابی در یگانگی هند و اسلام) و ترجمه اوپانیشادهای این شاه شگفت منتشر نشده‌اند. همان طور که شاعران بزرگی چون بیدل دهلوی و واقف لاهوری و میرزا غالب به تازگی کشف شده‌اند. غنی کشمیری همراه با شاعران دیگری که رگ و ریشه‌یی در مرزهای ایران امروز داشتند مثل صایب تبریزی و کلیم کاشانی و عرفی شیرازی و طالب آملی و غیره زودتر پیدا شده بودند.پارسیان هند مشغول تجلیل از نوروزبه جز هزاران دیوان شعر، آثار بسیاری از قبیل حدود 30 لغت‌نامه معروف فارسی مثل برهان قاطع و آنندراج در شبه‌قاره هند تالیف شده‌اند. کتابخانه‌های عمومی و خصوصی هند و پاکستان، هنوز پر از آثار خطی شگفت فارسی‌اند، به طور مثال، کتابخانه خانقاه گنج‌بخش لاهور یکی از قیمتی‌ترین ذخایر آثار درجه یک خطی فارسی محسوب می‌شود و برای نسخه‌شناسان و محققان فارسی در شبه‌قاره هنوز هم مرجع اهل تحقیق اند.به طورمثال پروفسور عارف نوشاهی در لاهور و پروفسور شریف حسین قاسمی در دهلی را می‌توان نام برد که هر دو در سال‌های اخیر برای تدریس نسخه‌شناسی به عرس بیدل تهران دعوت شدند.در سراسر هند بیش از 50 بخش زبان فارسی در دانشگاه‌ها و کالج‌ها به فعالیت اشتغال دارند. بیش از 100 مدرسه و دبیرستان فعالانه به تدریس زبان فارسی می‌پردازند. در اکثر قریب به اتفاق مدارس سنتی اسلامی، زبان فارسی در متون درسی وجود دارد و همه علما و مدرسین با دیوان‌های شعرای بزرگ، آشنایی و الفت دارند. احمد فراز، مشهورترین شاعر مردمی شبه‌قاره که با این نگارنده دوستی داشت و همین اواخر درگذشت، اشعار فارسی بسیاری را در حافظه داشت.نکته دیگری که درباره فارسی در هند جالب است، نقش مهاجران یا فراریان یا هم تاجران ایرانی است که بعدها در هند ساکن شدند. به طور مثال شاهزاده آقاخان، امام حاضر اسماعلیه جهان، از اعقاب امام آقاخان محلاتی است که از ایران تبعید شد. آن‌ها علاقه به زبان فارسی و معارف آن را نیز با خود در هند گسترش دادند.همان طور که جمعیت پارسیان هند که زرتشتیان مهاجرند و جامعه‌ای ثروتمند در هند به شمار می‌روند، برای این عجیب نیست که بگوییم این مهاجران هم در نشر کتاب و روزنامه فارسی و هم در اتفاقات سیاسی ایران، تاثیراتی مهمی در تاریخ داشته‌اند. در سال 1781 نخستین کتاب فارسی چاپ شده در هند با عنوان انشای هرکرن با آن چاپ شد و در سال 1788 کتاب لیلی و مجنون هاتفی خرجردی با کوشش و تصحیح ویلیام جونز به عنوان اولین کتاب ادبی فارسی و نخستین کتاب آموزشی فارسی نیز به سال 1792 با عنوان درس‌های فارسی و انگلیسی در کلکته چاپ شد.نوشته‌های فارسی هنوز در پاکستان از چشم‌اندازهای آشناستخیلی پیش‌تر از ایران و افغانستان، شرق‌شناسانی که در کمپانی هند شرقی کار می‌کردند، سیاستشان حمایت از زبان فارسی به عنوان مظهر تمدن بومی بود. برای این گلچینی از آثار مهم فارسی تالیف، تصحیح و به زیور چاپ آراسته شدند. این دوران طلایی اما در هفتم مارس 1835 با روی کار آمدن حکمران جدید سر چارلز ترولیان به پایان رسید، با این دستور که بهتر است هندیان سرگرم ادبیات و هنر اروپایی شوند. با این حال چاپ کتاب‌های فارسی در هند ادامه یافت.روزنامه‌نگاری فارسی در هند نیز قدمتی بیش از روزنامه‌نگاری فارسی در ایران و افغانستان دارد. از سال 1821 تا آغاز جنگ جهانی اول 19 روزنامه فارسی در هند منتشر می‌شده‌اند. برنامه فارسی در رادیوی دولتی پاکستان، همین اواخر جایش را به عربی داد و بدین ترتیب، رقابت‌های سیاسی منطقه‌ای که سایه شومش را بر سر هر چیزی می‌توان دید، دشمن جدید زبان فارسی در شبه‌قاره شد.امروزه نیز، شبه‌قاره هند و البته پاکستان، جمعیت‌های فارسی‌زبان پراکنده‌ای دارد، در هند بیش از 140 شاعر فارسی‌زبان، توسط بنیاد فارسی هند، شناسایی شده‌اند، بعضی از آن‌ها حتی 30 ساله نشده‌اند. همان طور که بنیاد فارسی هند که دکتر اکبرشاه جعفری، استاد دانشگاه دهلی و از فارسی‌گویان کشمیری، ریاستش را برعهده دارد، امسال برای اولین‌بار جایزه کتاب سال فارسی هند را نیز برگزار کردند، به روایت او هر سال بیش از چند صد کتاب خوب فارسی در هند منتشر می‌شود. اگر چه به سختی می‌توانند دیگر حامی پیدا کنند.در پاکستان اما، جمعیت فارسی زبان کویته، پیشاور و حتی گلگیت، جمعیتی قابل توجه هستند و چه خوب که بر خلاف دولت هند که فارسی را پس می‌زند، دولت جدید پاکستان، از آن با این گرمی یاد و حمایت می‌کند.برگرفته از تارنمای پارسی انجمن
برج گالاتا - % da % af % d8 % a7 % d9 % 84 % d8 % a7 % d8 % aa % d8 % a7 - % da % a9 % d9 % 88 % d9 % 84 % d9 % 87 - % d8 % b3 % db % 8c / برج گالاتا کوله سی که در قرون وسطا ساخته شده ،در قسمت شمالی شاخ طلایی قرار دارد.(شاخ طلایی: یکی از مسیرهای آبی کشور ترکیه بوده است، وقسمت اروپایی کشور را به دو بخش تقسیم میکند.از آنجا که به یک شاخ تیز شبیه است، و رنگ آن در غروب آفتاب طلایی میشود شاخ طلایی نام گرفته است.)در منطقه گالاتا قرار دارد.هدف از ساخت آن جایگزین کردن برج گالاتا با برج بزرگ قسطنطنیه بود.(برج بزرگ استانبول سال‌ها قبل از ساخت برج گالاتا بر اثر آتش سوز و زلزله به طور کامل از بین رفت.)از برج گالاتا در دوره‌های متفاوت در زمینه‌های مختلف استفاده شده است.در زمان رومیان از آن برای اهداف نظامی استفاده میشد،سال‌ها بعد از آن در زمان عثمانی‌ها برای نظارت بر حمل ونقل کشتی‌ها وشناسایی کشتی‌های دشمنان مورد استفاده قرار گرفت،و اکنون این برج استوانه‌ای کاربرد توریستی دارد.برج گالاتا در زمان بیزانس‌ها به دستور امپراطور روم شرقی،به سبک رومانیسک،حدود 700 سال پیش در سال 1384 میلادی با نام برج مسیح ساخته شد.ارتفاع برج گالاتا به 67 متر میرسد و دارای 9 طبقه بوده و دیوارهایی به پهنای 3 ٫ 75 متر و وزن آن به حدود 10 هزار تن میرسد.برج گالاتا، سالها به عنوان بلند‌ترین برج استانبول یا قسطنطنیه شناخته شده بود.در سال 1461 توسط جنویزها به دستور امپراطور روم دوم، به نام او برجی دیگر در کنار برج گالاتا ساختند. بعدها منجم تقی الدین به عنوان رصد خانه از آن استفاده کرد.اما این رصد خانه در سال 1579 بسته شد.این برج دارای 3 بخش ورودی بوده،و یک رستوران وسکوی بازدید در آن تعبیه شده است.برای اینکه به طبقات فوقانی برسید میتوانید از آسانسور استفاده کنید،لازم به ذکر است برای دسترسی به دو طبقه بالایی برج تنها باید از آسانسور استفاده نمایید.جالب است بدانید،یکی از تیم‌های معروف فوتبال در ترکیه گالاتا سرای نام دارد که نام آن الهام گرفته از برج گالاتا میباشد.بازسازی و مرمت برج گالاتااین برج در طی گذر زمان صدمه‌های بسیار زیادی را متحمل شد.در سال 1509 میلادی بیشترین خسارت به برج مسیح وارد شد، وتا حدودی نیز رو به ویرانی رفت.معماری به نام هیرتین Hayrettin که جزء معروف‌ترین سازندگان در قرن 16 میلادی بود، کارمرمت و بازسازی این برج را به عهده گرفت.در سال 1794 بار دیگر برج گالاتا بر اثر آتش سوزی به شدت آسیب دید،و مورد بازسازی قرار گرفت،در این بازسازی یک اتاق کوچک چوبی به برج گالاتا اضافه شد.بعد از این بازسازی برج گالاتا باز هم بارها دچار آتش سوزی شد و هر بار مورد بازسازی و مرمت قرار میگرفت.در سال 1875 برج گالاتا درگیر یک طوفان شد، که این موضوع باعث شد آسیب جدی به برج وارد شود،بازسازی آسیب‌های طوفان تا سال 1960 میلادی به طول انجامید.در طی این بازسازی در برج تغییر کاربری ایجاد شده و یک رستوران در آن ساخته شد.احمد چلبی معروف به مرد هزار فن در قرن 17 میلادی با بال‌های دست ساز خود، به برج گالاتا رفت و از بلندای آن به پرواز در آمد از تنگه بسفر عبور کرده و در اسکله‌ای واقع در بخش آسیایی استانبول فرود آمد،او در این پرواز مصافتی به طول 6 کیلومتر را طی کرد.از برج گالاتا،میتوانید در ساعت‌های پایانی شب با ثبت خاطراتی به یاد ماندنی و حسی شورانگیز بازدید نمایید.آدرس: Bereketzade , B y k Hendek Cd . No : 2 , 34421 Beyo lu / stanbul
برکسیت ماجرای جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا ماجرای جدایی انگلستان از اتحادیه اروپامقدمهدر این قسمت از پادکست دایجست می‌خواهیم راجع به مفهومی به نام "برکسیت"، یکی از بزرگترین اتفاقات سیاسی تاریخ معاصر انگلستان، صحبت کنیم. احتمالا در سال‌های اخیر اسم برکسیت را بسیار شنیده‌اید. برکسیت در واقع حاصل ادغام دو کلمه‌ی انگلیسی است. BR مخفف بریتانیا و Exit یک واژه‌ی انگلیسی به معنای خروج است. این عبارت به داستان جدا شدن پادشاهی انگلستان از اتحادیه‌ی اروپا اشاره دارد. این تصمیم در رفراندوم 23 ژوین 2016 در انگلیس - که از حیث درصد مشارکت مردم بی‌سابقه بود - گرفته شد. اما برای این‌که اشراف کاملی بر ماجرای برکسیت داشته باشید و بدانید که چه عواملی در اتخاذ این تصمیم نقش داشته‌اند، باید کمی در تاریخچه‌ی آن کنکاش کنیم. در ابتدا بببینیم که اتحادیه‌ی اروپا چیست و چگونه به وجود آمد؟آشنایی اجمالی با ساختار حوزه‌های اتحادیه‌ی اروپااتحادیه‌ی اروپا از 28 کشور تشکیل شده‌است. این تعداد به مرور زمان به اتحادیه اضافه شده‌اند و هنوز هم کشور‌هایی (مثل ترکیه) در صف انتظار پیوستن به آن هستند. چگونگی عملکرد اتحادیه‌ی اروپا بسیار مفصل و پیچیده است و باید در یک پادکست جدا مفصلا به آن بپردازیم. اما به‌طور خلاصه 3 فاکتور اصلی را باید بدانید: 1 . کشورها باید برای عضو شدن در این اتحادیه، حق عضویت پرداخت کنند. 2 . باید برای قانون‌هایی که در سطح اتحادیه‌ی اروپا وضع می‌شود، ر ی‌گیری کنند. 3 . تمام شهروند‌ان کشور‌های این اتحادیه، شهروند اتحادیه‌ی اروپا به‌شمار می‌روند. یعنی اگر شما شهروند یکی از کشورهای اتحادیه هستید، می‌توانید به هر کشور دیگری از اتحادیه رفت‌وآمد کنید و در این کشورها زندگی کنید و حتی بازنشسته بشوید و مستمری بازنشستگی بگیرید.اتحادیه‌ی اروپا سیستم پیچیده‌ای دارد و خود این، یکی از دلایل برکسیت است که در ادامه راجع به آن صحبت می‌کنیم. چیزی که کمک می‌کند اتحادیه‌ی اروپا را خوب درک کنیم، شناخت تقسیم‌بندی‌های منطقه‌ای متفاوت آن است که بر اساس المان‌های مالی، اقتصادی، مهاجرتی و سیاسی تعریف شده‌است. این تقسیم‌بندی‌ها را با مثال توضیح می‌دهم: - حوزه‌ی اتحادیه‌ی اروپا: اصلی‌ترین حوزه‌ی اتحادیه است و تصمیمات اصلی آن‌جا گرفته می‌شود ولی تمام کشور‌ها عضو اصلی این حوزه نیستند. آلمان، انگلیس، فرانسه، بلژیک و . از اعضای اصلی آنند. - منطقه‌ی اقتصادی اروپا: برخی کشور‌ها مثل نروژ و ایسلند فقط عضو این حوزه‌ی اتحادیه‌ی اروپا هستند، و عضو اصلی اتحادیه نیستند. این بدان معناست که این کشورها از برخی فواید اتحادیه نفع می‌برند، ولی به تمام قوانین اتحادیه متعهد نیستند. مردم اروپا و حتی این کشور‌ها می‌توانند به‌راحتی و بدون محدودیت بین مرزها تردد کنند. واردات و صادرات کالا‌ها و خدمات (به غیر از صنایع خاص مثل شیلات و کشاورزی و .) تقریبا آزاد است. این کشور‌ها باید حق عضویت خود را پرداخت و از برخی قوانین اتحادیه‌ی اروپا تبعیت کنند اما حق ر ی دادن ندارند، چرا که عضو اصلی اتحادیه‌ی اروپا نیستند. - شنگن: احتمالا اسمش را شنیده‌اید. کشور‌های این حوزه مرزهایشان را به اشتراک می‌گذارند. مثلا سوییس فقط عضو این حوزه است و نه حوزه‌های دیگر اتحادیه‌ی اروپا. یعنی افراد غیرسوییسی می‌توانند به راحتی به سوییس سفر کنند، اما نمی‌توانند در آن‌جا مقیم شوند. در مقابل بعضی کشور‌ها با این‌که عضو اصلی اتحادیه‌ی اروپا هستند، اما عضو حوزه‌ی شنگن نیستند. کشور‌هایی مثل انگلیس، ایرلند، قبرس جنوبی، رومانیا، کرواسی، بلغارستان جز آن دسته از کشور‌ها در اتحادیه‌ی اروپا هستند که نمی‌توان با ویزای شنگن در آن‌جا تردد کرد. - حوزه‌ی یورو ( Euro zone ): تمام کشور‌های عضو، واحد پولی یکسانی (یورو) دارند. باز هم برخی کشور‌ها عضو این حوزه نیستند. ازجمله انگلیس، سوید، دانمارک و چند کشور دیگر. به همین دلیل است که در زمان سفر به انگلیس باید پوند بخرید و در سفر به سوید باید کرون به‌همراه داشته باشید.اتحادیه‌ی اروپا حوزه‌های دیگری هم دارد که در حوصله‌ی این پادکست نیست. حال ببینیم که این اتحادیه چگونه شکل گرفت.تاریخچه‌ای اجمالی از پیدایش اتحادیه‌ی اروپابعد از جنگ جهانی دوم این ایده مطرح شد که اگر کشورهای اروپایی با هم ارتباطات اقتصادی زیادی داشته باشند، احتمال جنگ بین آن‌ها از بین می‌رود. این ایده به معاهده سال 1957 روم بین 6 کشور بلژیک، فرانسه، ایتالیا، آلمان غربی، لوکزامبورگ و هلند منجر شد که جامعه‌ی اقتصادی اروپا ( European Economic Community ) را به وجود آورد.در آن زمان انگلیس عضو این اتحاد نبود. البته بعدا در سال‌های 1963 و 1967 برای عضویت تلاش‌هایی کرد، ولی مارشال دوگل، رییس‌جمهور فرانسه، اجازه نمی‌داد چون به انگلیسی‌ها و متحدانش (آمریکا) اعتماد نداشت. البته دلیلی که رسما بیان می‌کرد این بود که اقتصاد انگلیس قابل مقایسه با اروپا نیست. چند سال بعد که دوگل در قدرت نبود، یعنی در سال 1973 ، انگلیس عضو EEC یا همان جامعه‌ی اقتصادی اروپا شد. دانمارک و ایرلند هم عضو این جامعه بودند.از همان زمان بسیاری از مردم انگلیس موافق این عضویت نبودند. در نتیجه دو سال بعد از عضویت، انگلستان برای ماندن یا نماند در EEC رفراندومی برگزار کرد و 67 % شرکت‌کنندگان ر ی به ماندن دادند.پس در آن زمان اتحادیه‌ی اروپایی وجود نداشت و فقط EEC بود که بعدها به EU تبدیل شد. این مدل در اصل قرار بود یک کپی از مدل دولت فدرال ایالتی آمریکا باشد. کشور‌های اروپایی به این نتیجه رسیده بودند که اگر با هم یک اتحاد تشکیل بدهند، می‌توانند از لحاظ اقتصادی پیشرفت چشم‌گیری کنند و در واقع همین‌طور هم بود. اگر سرانه‌ی تولید داخلی این کشور‌ها را با اقتصاد‌های نوظهور دیگر (مثل چین، برزیل و ترکیه) مقایسه کنید، متوجه می‌شوید که کشورهای اروپایی به شکل قابل‌توجهی سرعت بیشتری داشته‌اند. با بررسی نمودار رشد اقتصادی این کشورها، شاهد شیبی شبیه به رشد اقتصادی آمریکا خواهیم‌بود.هرقدر که اروپا سیاست‌های یکپارچه‌سازی خود را گسترده‌تر می‌کرد، انگلستان بیشتر برای استقلال مذاکره می‌کرد. مثلا وارد حوزه‌ی ویزای شنگن و حوزه‌ی یورو نشد.در همان زمان معاهده‌ی لیسبون مطرح شد که بند 50 آن به هر یک از اعضا این اجازه را می‌داد که در صورت تمایل بتوانند اتحادیه‌ی اروپا را ترک کنند.افزایش فشار‌های اقتصادی و مهاجرتی به اتحادیه‌ی اروپا و زمزمه‌های خروج انگلستانبا پیدایش رکود‌های اقتصادی، فشار‌های اقتصادی زیادی از سمت کشور‌های ضعیف اتحادیه مثل یونان به سمت کشور‌های قوی‌تر اتحادیه مثل آلمان و انگلستان و فرانسه وارد می‌شد. از طرف دیگر، به دلیل ناآرام بودن وضع امنیتی در خاورمیانه و آفریقا، مهاجران زیادی به سمت اروپا سرازیر شدند و مقصد موردعلاقه‌ی آن‌ها، یکی از سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس بود.هم‌زمان با ورود خیل عظیم پناه‌جویان به اروپا - که بسیاری از آنان محتاج خدمات رفاهی بودند - جنبش‌های ضدمهاجرتی ملی‌گرایانه هم در انگلیس شکل گرفتند. سیل مهاجران باعث شد که کشور‌های اروپایی دیوارهایشان را بالا ببرند و اجازه ندهند که مهاجران وارد کشورهایشان شوند. هرچند که بعضی از رهبران اروپایی، مثل آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، تعداد زیادی از پناهجویان را پذیرش کردند. انگلیس به‌لطف جزیره بودن، راحت‌تر می‌توانست جلوی ورود مهاجرین را بگیرد.دیوید کمرون - نخست‌وزیر انگلیس - که تحت فشار بود، در مبارزات تبلیغاتی خود قول داد که در صورت پیروز شدن در انتخابات، برای ماندن یا نماندن انگلیس در اتحادیه‌ی اروپا رفراندوم برگزار کند. او پس از پیروزی، مذاکراتی را با اتحادیه‌ی اروپا شروع کرد که اجازه می‌داد با اعمال استثنایاتی در قوانین اتحادیه‌ی اروپا، تغییرات کوچکی در نحوه‌ی برخورد با انگلیس به وجود آید مثلا ورود مهاجرین دیگر به راحتی میسر نباشد. البته همه‌ی این‌ها به شرطی انجام می‌گرفت که انگلیس در رفراندوم 2016 ماندن در اتحادیه‌ی اروپا را انتخاب کند. رقبای کمرون در جبهه‌ی مقابل، یعنی بوریس جانسون (شهردار سابق لندن)، مایکل گاو (وزیر دادگستری) و نایجل فاراژ (رهبر سابق حزب استقلال انگلستان) کمپینی را راه‌اندازی کردند که خواهان جدایی انگلستان از اتحادیه‌ی اروپا بود.در ادامه دلایل اصلی انگلیس برای جدایی از اتحادیه‌ی اروپا را تشریح می‌کنیم.ادامه‌ی این مطلب را در این صفحه از وب‌سایت پادکست دایجست بخوانید.
استراتژی هند در برابر چین موسسه‌ی بروکینگز هند مقاله‌ای از شیوشانکار منون منتشر کرد با عنوان "استراتژی امور خارجه‌ی هند". بعد از انتشار این مقاله، که با استقبال زیادی روبه‌رو شد، وبیناری با حضور نویسنده و اندیشمندانی از کشورهای دیگر برگزار شد و حاضران درباره‌ی این مقاله سخنانی گفتند.خلاصه‌ای از این صحبت‌ها را کنستانتینو خاویر، از اعضای ارشد موسسه‌ی بروکینگز هند، توییت کرده که ترجمه‌ی آن‌ها را در ادامه می‌خوانید.موضوع بحث: چینمنون: این روزها سطح اعتماد خیلی پایین‌تر از سال 2007 است. اگر به آنچه در چند برهه‌ی حساس اتفاق افتاده نگاه کنیم، مثلا به اتفاقات دریای چین جنوبی، به تایوان، به هنگ‌کنک، طبیعتا به نتایجی می‌رسیم که اندکی با گذشته متفاوت است. حتی خود چینی‌ها هم دیگر صحبتی از "خیزش صلح‌آمیز" نمی‌کنند.منون: [کشور] تمام کسانی که در این جلسه هستیم با چین روابط مهمی داریم، روابطی که در آن هم رقابت هست و هم همکاری. هرکدام از ما از شیوه‌هایی استفاده می‌کنیم تا آن رفتارهایی را که می‌پسندیم در چین تقویت کنیم، ولی همیشه در این کار موفق نیستیم.منون: وقتی به همکاری‌هایی که ما با همدیگر داریم نگاه کنیم، می‌بینیم ریشه‌ی بسیاری از این همکاری‌ها به ارزیابی جدیدی می‌رسد که همه‌ی ما از موقعیت چین و مقاصد این کشور داریم. برای همین، من خیلی وقت‌ها به دوستان هندی‌ام می‌گویم که رابطه‌ی ما با بسیاری از دوستان‌مان از صدقه‌سر چین است.جلال (از اندونزی): در حالت عادی، وقتی ما از استقلال استراتژیک (اندونزی) حرف می‌زنیم منظورمان این است که اندونزی از تمام قدرت‌های بزرگ به یک اندازه دور باشد . اما اکنون، استقلال استراتژیک از نظر ما این است که تا می‌شود به پکن و واشنگتن نزدیک شویم.ویس (فرانسه): (در پاسخ به این سوال که نزدیکی فرانسه به هند آیا بر روابط با چین هزینه‌ای تحمیل کرده است؟) من فکر نمی‌کنم این یک جور بازی با جمع صفر باشد. قضیه این است که ما بتوانیم آن چیزهایی را که به آن‌ها اعتقاد داریم به شرکای خود منتقل کنیم، و هزینه‌ی این کار چندان بالا نیست.ویس: درباره‌ی درکی که اروپا از چین دارد، سال 2020 نقطه‌ی عطفی بود. .چیزی در این میان خراب شد . چین در صحنه‌ی بین‌الملل بازیگری است که ما می‌توانیم با او در بعضی کارها مشارکت کنیم . اما الگویی که چین عرضه می‌کند و نفوذ ژیوپلتیکی‌اش این کشور را تبدیل به رقیب ما می‌کند.مدکالف (استرالیا): در مجامع سیاستگذاری استرالیا این دیدگاه تقویت شده که هرچه مشکلات ما با چین بیشتر می‌شود، اهمیت هند افزون‌تر می‌شود. بااین‌حال، فکر می‌کنم ما هم اندک‌اندک داریم متوجه می‌شویم که همکاری با هند نیز پیچیدگی‌های خودش را دارد.آیرس (آمریکا): اکنون لحظه‌ای است که ناگهان توجه همه به چین جلب شده . و این باعث می‌شود که در بحث‌های سیاست خارجی نتوان به‌راحتی فرصتی پیدا کرد . تا درباره‌ی اهمیت همکاری میان دو دموکراسی سخنی بگوییم، چون اضطراری ندارد.منون: بدیهی است که موضع ایده‌آل برای هند این است که فاصله‌اش با آمریکا و چین کمتر از فاصله‌ی آن دو کشور با هم باشد. و با توجه به مسیری که روابط این دو کشور طی می‌کند، این کار سختی نباید باشد.برای دانلود فایل‌ها و دریافت لینک‌های مربوطه به کانال t . me / subcontinent مراجعه کنید.
منتشر شد کتاب "دو گفتار در تاریخ و تمدن" متن مختصر و ساده‌ای‌ست در چند محور مشخص برای مخاطب عام.این متن نه بر پایه‌ی محفوظات کلیشه‌ای بلکه بر اساس ترسیم نمایی کلی از خطوط اصلی تاریخ و تمدن این سرزمین در بخش‌هایی از دو دوره‌ی ایران باستان(پیش از اسلام) و ایران پس از اسلام نوشته شده است.آنچه جامعه‌ی امروز ما در بخش مطالعات تاریخی در درجه‌ی نخست به آن نیاز دارد، این است که استناد به آثار صاحب‌نظران تاریخ را جایگزین مراجعه به مطالب بی‌شناسنامه و ارزیابی‌نشده‌ی اینترنتی کند. این کتاب، تعدادی از تحقیقات صاحب‌نظران تاریخ را به مخاطب معرفی کرده است.نویسنده گمان می‌کند هرگاه توانسته باشد بر پرسش‌های خوانندگان و مخاطبان کتاب بیفزاید، به هدف خود دست یافته است.
مرثیه‌ای بر عاقبت آزادی خواهی در 25 کیلومتری شرق قزوین، حوالی حصار خروان بنایی با گنبدی لاجوردی خودنمایی می‌کند، درب آن بسته است و هیچ نشانه‌ای از هویت شخصیت خفته در آن بنا وجود ندارد، باید دست به دامان افراد محلی شوی تا بگویند اینجا امامزاده بی‌غیرت است و ادله‌شان بر این نام شگرف، قتل پدر توسط پسر است.خرافات بسیاری در مورد این بنا وجود دارد، عده‌ای دیگر روایت می‌کنند که روزگاری دزدان شبانه به این محل حمله کردند و اموالش را به غارت بردند، زان پس لقب بی‌غیرت بر آن نهادند و گفتند امامزاده‌ای که از مال خودش نمی‌تواند حفاظت کند، حاجات ما را روا خواهد کرد؟ از این خرافات و القاب عجیب که بگذریم، مهم‌ترین نکته آن است که امامزاده‌ای در کار نیست! محل یادشده آرامگاه میرزاحسن شیخ الاسلام یا رییس المجاهدین از پیشگامان جنبش مشروطه می‌باشد. میرزا حسن در 1245 هجری خورشیدی متولد شد، پدرش میرزا مسعود از علمای قزوین بود و از جانب ناصرالدین شاه شیخ الاسلام لقب گرفت، برخلاف پسر که مبارزه در راه مشروطه را در کارنامه خود داشت، پدر مخالف سرسخت مشروطه بود و برعلیه مشروطه خطبه‌هایی خوانده است. میرزا حسن با تشکیل انجمن مجاهدین قزوین، مشروطه‌خواهان را گرد هم جمع کرد و در هنگامه مخالفت محمدعلی شاه با مشروطه، به همراه شماری از سواران مسلح در دفاع از مشروطه به جانب تهران رفت و طی همین رویداد او را رییس المجاهدین نامیدند. چندی بعد محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست و مشروطه خواهان مورد پیگرد قرار گرفتند، میرزا حسن به استانبول گریخت و اندکی بعد مخفیانه به کشور بازگشت. پس از اینکه مشروطه خواهان، رشت را فتح کردند و به قزوین رسیدند، رییس المجاهدین و دیگر مشروطه خواهان به آنان پیوستند و کنترل شهر را به دست گرفتند. در همین حین میرزا مسعود به دست مشروطه خواهان کشته شد، شایع گشت قتل پدر به تحریک پسر رخ داده است.که البته این اتهام هرگز اثبات نشد. میرزا حسن در سال 1298 درگذشت و مشروطه خواهان مقبره‌ای به رسم یادبود بر مزارش ساختند. میرزا حسن مردی ظلم‌ستیز و مردم‌دوست بود و به ساختن ت سیسات عام‌المنفعه همت می‌گماشت، وی مجاهدات بی‌شمار در دفاع از مشروطه و آزادی‌خواهی را در کارنامه خویش دارد. با این همه، مجاهد مشروطه خواه را بی غیرت لقب دادند و ما نزدیک به یک قرن، جاهلانه بر این تحریف تاریخی تاکید داریم! نکته‌ی دیگر اطلاق عنوان امامزاده به این محل است که نمی‌توان هیچ منطقی بر این ادعا پیدا کرد، مگر هرکجا که مزار و گنبدی داشت امامزاده است؟!پ.ن: این مطلب پیشتر در بیستم آبان 1394 در اینجا منتشر شده است.
نقاشی مشاهیر تاریخ در یک قاب مشهورترین افراد تاریخ را در یک نقاشی ببینید، تصویری خیالی بر گرفته از کمدی الهی دانته که بهشت و دوزخ با بیش از 100 چهره مشهور پر شده است! شما چند نفر از این افراد را میشناسید؟نیم وال ، نقاشی مشاهیر جهان توسط سه هنرمند چینی با نامهای Li Tiezi (راوی و تصنیف‌گر نقاشی) و Zhang An و Dai Dudu (نقاشان) خلق شده است. - % D9 % 86 % D9 % 82 % D8 % A7 % D8 % B4 % DB % 8C - % D9 % 85 % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % 87 % DB % 8C % D8 % B1 - % D8 % AC % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % 85 % D8 % AF % D9 % 84 - N - 99354 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - شروع کار نقاشی در سال 2006 بود و تکمیل آن 10 ماه طول کشید. هر سه‌ی ما در این زمان به صورت مستمر برای تکمیل این نقاشی تلاش کردیم. در آن زمان، ما می‌خواستیم در یک نقاشی واحد بخشی از جهان را به تصویر بکشیم و این احساس را در بیننده القا کنیم که دارد صفحات تاریخ را ورق می‌زند. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - افراد حاضر در این نقاشی : Bill Gates بیل گیتسبیل گیتس با نام کامل ویلیام هنری گیتس سوم (به انگلیسی: William Henry Gates III ) در 28 اکتبر 1955 در سیاتل، مرکز ایالت واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. او و پل آلن شرکت مایکروسافت را پایه ریزی نمودند. گیتس به‌عنوان مدیر عامل و مدیر معماری نرم‌افزار در شرکت مایکروسافت فعالیت کرده‌است و دارای بیشترین سهام (معادل 8 %) می‌باشد.بر اساس مجله فوربس بیل گیتس در سال 2008 میلادی، سومین مرد ثروتمند جهان پس از وارن بافت سرمایه‌دار آمریکایی و کارلوس اسلیم بازرگان مکزیکی است.[ 1 ] وی تا پیش از این بین سالهای 1995 تا 2007 میلادی ثروتمندترین مرد جهان بود و دارایی‌های او معادل 65 میلیارد دلار برآورد شده بود. در مجموع، ثروت خانواده گیتس بعد از خانواده والتون وارثان وال مارت و بنیانگذارش سم والتون در رتبه دوم قرار دارد. در ژانویه 2007 مجله فورچون اعلام کرد که ثروت کارلوس اسلیم، میلیاردر مکزیکی، از ثروت بیل گیتس پیشی گرفته بوده است. Plato افلاطونافلاطون یا فلاطون (به یونانی باستان: , با تلفظ: Pl t n ) ( 428 / 427 پ.م. تا 348 / 347 پ.م) دومین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سه‌گانه (سقراط، افلاطون و ارسطو) یونانی‌است. در میان این سه فیلسوف بزرگ او بود که پایه‌های فلسفی فرهنگ غرب را بنا گذاشت. تاثیر او بر فلسفه اسلامی نیز قابل توجه‌است.افلاطون در سال 387 پیش از میلاد آکادمی را در مکانی به همین نام بنا کرد تا به طور فراگیر به آموزش خردورزی و پژوهش در این زمینه بپردازد. ارسطو به مدت 20 سال شاگرد آکادمی و پس از آن استاد بود. در آکادمی رشته‌های گوناگونی شامل ستاره‌شناسی، زیست شناسی، هندسه، اخلاق و کلام آموزانده می‌شد. Cui Jiano کی جین Cui Jiano (متولد 2 اوت 1961 کره - چین) خواننده، ترانه سرا، گیتاریست و نوازنده ترومپت است. او یکی از پیشگامان موسیقی راک در چین و یکی از اولین هنرمندانی است که به نوشتن آهنگ‌های راک پرداخت. Cui Jiano به "پدر راک چینی" نیز مشهور است.ظهور موسیقی راک در چین به اواسط دهه‌ی 80 باز می‌گردد. زمانی که صدای خش‌دار Cui Jian ، جنب و جوشی در فرهنگ همه‌پسند چین پدید آورد. ترانه‌ی " Nothing to My Name " او در سال 1986 بر سر زبان‌ها افتاد و تبدیل به شعار و سرود اعتراضی دانشجویان در جنبش دانش‌آموزی سال 1989 شد. Vladimir Lenin ولادیمیر لنینولادیمیر ایلیچ لنین (به روسی: ) ( 1924 - 1870 ) تیوریسین و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب 1917 روسیه و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.لنین در 22 آوریل سال 1870 در شهر کوچک سیمبرسک (اولیانوفسک) در خانواده‌ای مرفه و تحصیل‌کرده چشم به جهان گشود. در سده نوزدهم روسیه با ساختار مسلط فیودالی نسبت به اروپا کشوری عقب مانده به شمار می‌رفت. برادر بزرگ‌تر لنین در سال 1887 به جرم شرکت در توطیه‌ای برای ترور تزار الکساندر سوم دستگیر و اعدام شد. گفته‌اند که اعدام برادر، بر لنین جوان ت ثیر عمیقی باقی گذاشت.لنین روزنامه ایسکرا (به فارسی: اخگر) را در اروپا منتشر کرد و در آن به نشر اخبار جنبش کارگری روسیه و تبلیغ انقلاب پرداخت. روزنامه که مخفیانه به روسیه می‌رسید، از سال 1902 به صورت ارگان اصلی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه در آمد. این حزب برای سرنگونی تزار در روسیه و پایه گذاری یک نظام سوسیالیستی فعالیت می‌کرد و با جنبش کمونیسم بین‌الملل روابط نزدیک داشت. Pavel Korchagin پاول کورکجینقهرمان کتاب "چگونه فولاد آبدیده شد" رمان ریالیست سوسیالیستی نوشته شده توسط نیکلای نیکالایویچ آستروفسکی ( 1904 - 1936 )."چگونه فولاد آبدیده شد" تراوشات مغز کارگر جوانی است که در محیط تصور ناپذیر مشکلات و زندگی سهمگین، توانسته با غلبه بردشواریهای وحشت زا به سطح فکری بالایی برسد. این اثر جنبه کاملا اتو بیوگرافیک دارد.وبلاگ سافت سرا Bill Clinton بیل کلینتونویلیام جفرسون "بیل" کلینتون (زاده شده به نام 'ویلیام جفرسون بلایت سوم' 19 اوت 1946 ) چهل و دومین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا از سال 1993 تا 2001 بوده‌است. او که عضو حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا است پیش از انتخاب به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا به مدت 12 سال فرماندار پنجاهم و پنجاه و دوم ایالات جنوبی آرکانزاس را بر عهده داشت. او بعد از فرانکلین روزولت و جان کندی جوانترین شخصی است که به عنوان رییس جمهور خدمت کرده است.کلینتون سیاست‌مدار نیو دموکراتی بود که مسیول اصلی فلسفه حکومتی "راه سوم" می‌باشد که دو دوره ریاست جمهوری وی از مصداق‌های این فلسفه به حساب می‌آیند. کلینتون رییس جمهور دورانی بود که طولانی‌ترین دوره رشد اقتصادی در حال صلح به شمار می‌آمد که بودجه میزان و مازاد کلی را در برداشت. در دوره اول ریاست جمهوری وی، قانون‌گذاری‌هاو سیاست‌های اقتصادی متعددی مشاهده شد. دوره دوم ریاست‌جمهوری وی بیشتر تحت ت ثیر رسوایی مونیکا لویینسکی بود. وی نهایتا توسط مجلس سنای ایالات متحده آمریکا تبریه شد و در دفتر ریاست جمهوری برای تکمیل دوره ریاست جمهوری‌اش باقی ماند. از دیگر حوادث دوره دوم ریاست جمهوری کلینتون جنگ کوزوو بود. Peter I of Russia پتر کبیرپتر کبیر یا پتر یکم ( 9 ژوین 1672 - 8 فوریه 1725 ) تزار روسیه از 7 مه 1682 تا سال 1696 ، همراه با برادر مریض و ناتوانش ایوان پنجم بر امپراتوری حکومت می‌کرد. او مشهورترین تزار روسیه می‌باشد و توانست روسیه را به یک قدرت اروپایی تبدیل کند.پتر اصلاحات زیادی در فرهنگ روسیه انجام داد. او بسیار غربگرا بود و سعی کرد با اصلاحاتش فرهنگ روسیه را با فرهنگ مدرن مشابه کند. از جمله اصلاحاتش، وارد کردن لباسهای مدرن به جای لباسهای سنتی روسی و همچنین تراشیدن ریش و صورت به حالت مدرن به جای ریشهای بلند روسی بود.پتر در کشورگشایی نیز بسیار موفق بود. او نیروی دریایی روسیه را برای مقابله با سویدی‌ها در جنگ بزرگ شمالی ت سیس کرد و در 8 ژوین 1709 سویدی‌ها را در نبرد پولتاوا به سختی شکست داد. از کارهای مهم دیگر او در این جنگها ت سیس سن پترزبورگ بود. Bruce Lee بروس لیبروس لی ( 27 نوامبر 1940 میلادی - 20 ژوییه 1973 ) استاد هنرهای رزمی، بازیگر فیلم‌های رزمی، فیلسوف و بنیانگذار سبک جیت کان دو ( Jeet Kune Do ) است. او به عنوان تاثیر گذارترین رزمی کار قرن بیستم و نماد فرهنگی ( cultural icon ) شناخته شده‌است. او همچنین پدر دو بازیگر به نام‌های براندون لی ( Brandon Lee ) و شانون لی ( Shannon Lee ) بود.لی در سانفرانسیسکو در کالیفرنیا به دنیا آمد و تا اواخر نوجوانی در هنگ کنگ بزرگ شد. فیلم‌های تولید هالیوود که او در هنگ کنگ بازی کرد موجب ارتقای سطح فیلم‌های رزمی هنگ کنگ شده بود و تحسین عامه را برانگیخت و موجی از علاقه مندی به فیلم‌های هنرهای رزمی چینی را در جهان غرب به وجود آورد. کارگردانی و جو فیلم‌های او، هنرهای رزمی و فیلم هنرهای رزمی را در هنگ کنگ و بقیه جهان تغییر داد. Winston Churchill وینستون چرچیلسر وینستون لیونارد اسپنسر چرچیل (به انگلیسی: Sir Winston Leonard Spencer - Churchill ) متولد 30 نوامبر 1874 و متوفی در 24 ژانویه 1965 سیاست‌مدار و نویسنده بریتانیایی است که بین سال‌های 1940 تا 1945 یعنی در طول جنگ جهانی دوم و بار دیگر بین سال‌های 1951 تا 1955 نخست وزیر بریتانیا بود. او افسر ارتش بریتانیا نیز بود. چرچیل جایزه نوبل ادبیات در سال 1953 را به خاطر نوشته‌هایش بدست آورد.مجله تایم در سال 1949 ، وینستون چرچیل را به عنوان "مرد نیمه اول قرن بیستم" انتخاب کرد. چرچیل سال 1940 نیز به عنوان مرد سال تایم انتخاب شده بود.چرچیل در 30 نوامبر 1874 در "بلنهایم پالاس" در آکسفوردشایر انگلستان در خانواده معروف اسپنسر به دنیا آمد. پدر وی "لرد راندولف چرچیل" یک سیاست‌مدار و مادر او "لیدی راندولف چرچیل" دختر یک میلیونر آمریکایی بود. او همچنین برادری به نام "جان استرنج اسپنسر چرچیل" داشت. چرچیل ابتدا به مدرسه "هارو" و پس از آن به "آکادمی نظامی سلطنتی سندهرست" ملحق شد. در سال 1893 به ارتش بریتانیا پیوست و در 1898 به عنوان افسر ارتش در جنگی در سودان شرکت کرد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Henri Matisse هانری ماتیسهانری ماتیس ( 31 دسامبر 1869 - 3 نوامبر 1954 ) نقاشی فرانسوی بود که بر نقاشی اوایل قرن بیستم تاثیر بسیاری گذاشت. به سبب نوآوری هایش و اثر گذاری اش بر معاصران، یکی از مهمترین هنرمندان سده بیستم به شمار می‌آید. اهمیت تاریخی کشف‌های او در عرصه رنگ ناب را میتوان در حد دستاورد کوبیسم در آزادسازی فرم از قید بازنمایی عینی دانست. ماتیس در رشته حقوق تحصیل کرد و ابتدا در همین رشته مشغول به کار شد، ولی در بیست و دو سالگی به دنیای هنر گام نهاد.او در مسیر نقاشی دست به تجربه مجسمه سازی زد و از هنرمندان برجسته گروه ددگر به شمار می‌رفت.وی در لوکاتو - کامبرزی، در شمال فرانسه متولد شد. در رشته حقوق تحصیل کرد در 1980 در پاریس در آکادمی ژولین زیر نظر گوستاو مورو به فراگیری هنر پرداخت. ماتیس کارهای خود را در نمایشگاه‌های مختلفی از جمله از 1901 در سالن مستقل‌ها و از 1903 در سالن پاییز به نمایش در آورد وی در 1904 نخستین نمایشگاه خود را در ولار برگذار کرد. در سال‌های 1905 و 1906 همراه نقاشان دیگری با عنوان فووها آثار خود را در سالن پاییز به نمایش گذاشت. اونخستین جایزه خود را در نمایشگاه بین‌المللی کارنگی در پیتزبورگ در 1927 ، و سپس در بی ینال ونیز در 1950 دریافت کرد . وی در ونس ، در جنوب فرانسه با زندگی وداع گفت. Pel پلهادیسون آرانتس دوناسیمنتو (به پرتغالی: Edison Arantes do Nascimento ) ملقب به پله ( Pel ) (متولد 23 اکتبر 1940 در ترس کوراسایویس) بازیکن سابق تیم ملی فوتبال برزیل است. پله در دوران بازیکنی خود سه جام جهانی را کسب کرد و رکوردهای بسیاری را شکست.او اولین بازیکنی است که بیشتر از 1000 گل به ثمر رساند. از القاب دیگر او "او ری" (شاه) و "پرولا نگرا" (مروارید سیاه) بودند. او عموما به عنوان بزرگ‌ترین بازیکن تاریخ جهان شناخته می‌شود.او ضمن مهارت در بازی به عنوان هافبک یا مهاجم، مهارت کامل بازی با هر دو پا را داشت. تمام‌کننده‌ای قهار بود، دریبل‌زنی بی‌نظیر و پاسوری به یاد ماندنی. سرعت و قدرت شوت او از معروف‌ترین ویژگی‌هایش هستند.او در دوران حرفه‌ای خود سه جام جهانی را کسب کرد و 1281 گل به ثمر رساند. او تمام دوران فوتبال خود را در باشگاه برزیلی سانتوس بازی کرد و تنها در سال‌های آخر به آمریکا رفت تا برای کوسموس بازی کند. بعد از بازنشستگی در 1977 او به عنوان شخصیتی ورزشی فعالیت کرده‌است و مدتی وزیر ورزش برزیل بوده‌است. Guan Yu گوانگ یوگوانگ یو، یکی از افسران جنگ‌سالار لیو بی در دوران زمام‌داری سلسله هان بود.گوانگ یو به طور کلی در خدمت جنگ سالاران تحت Liu Bei در اواخر دوره سلسله Han شرقی از چین بود. او نقش مهمی در جنگ داخلی که منجر به سقوط سلسله Han و استقرار Shu Han از سه امپراطوری بود، داشت.در ایران انیمیشنی به نام افسانه سه برادر به بررسی زندگی او و برادرانش پرداخته‌است، نیز نمایش داده شد. Ramesses II رامسس دومرامسس دوم یا رامسس بزرگ ( Ri m sisu به معنای زاده ره) فرعون مصر باستان از دودمان نوزدهم پادشاهان آن سرزمین بود. بسیاری او را نیرومندترین فرعون تاریخ مصر باستان می‌دانند.ستی یکم پدرش هنگامی که او چهارده‌ساله بود وی را به جانشینی برگزید. او از همین سن همراه پدرش در جنگ علیه اقوام نوبیایی و لیبی شرکت می‌کرد. رامسس در آغاز دهه بیستم زندگی به پادشاهی رسید.او 66 سال پادشاهی نمود و بیش از نود سال زیست. او دارای 45 پسر و 60 دختر از 108 همسر خود بود.برخی او را فرعون یادشده در سفر خروج دانسته‌اند. Charles de Gaulle شارل دوگلشارل آندره ژوزف ماری دوگل (به فرانسوی: Charles Andr Joseph Marie de Gaulle ) که به ژنرال دوگل معروف است، رییس‌جمهور فرانسه بود. ژنرال دوگل افسر ارتش فرانسه بود. در جنگ اول جهانی شرکت داشت و در نبرد وردون زخمی شد . در جریان جنگ جهانی دوم فرمانده نیروهای فرانسه آزاد شد و پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید.در چند دوره که رییس جمهور بود فرانسه توانست از یک کشور جنگ زده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شود. پایه‌گذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم در برابر فشار آمریکا حاصل سرسختی او بود . جنگ الجزایر و استقلال آن کشور از فرانسه در دوران ریاست جمهوری دوگل رخ داد.رویدادهای مه 1968 او را از ادامه ریاست جمهوری منصرف کرد و تا آخر عمر در دهکده "کولومبی له دوز اگلیز" به نوشتن خاطرات خود مشغول بود. برخلاف بسیاری از رهبران جهان، پس از مرگ او خانواده‌اش وضع مالی مناسبی نداشتند.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Margaret Thatcher مارگارت تاچرمارگارت هیلدا تاچر (به انگلیسی: Margaret Hilda Thatcher ) (زاده 13 اکتبر 1925 ) رهبر سابق حزب محافظه‌کار بریتانیا بود که در 1979 میلادی با شعار بهبود اوضاع اقتصادی از سوی محافظه‌کاران به نخست وزیری بریتانیای کبیر رسید و تا سال 1990 در این سمت باقی ماند و از 1975 تا 1990 نیز رهبر حزب محافظه‌کار بوده است. وی تنها زنی است که تاکنون دارای این دو پست بوده است.الگوی رفتار سیاسی وی به " تاچریسم " معروف است .او به دلیل قاطعیت خود به بانوی آهنین (آتیلا) مشهور بوده است.خاطرات دوران زمامداری وی به زبان فارسی ترجمه و توسط موسسه اطلاعات منتشر گردیده است .وبلاگ سافت سرا Alfred Nobel آلفرد نوبلآلفرد برنارد نوبل ( 21 اکتبر 1833 استکهلم، سوید 10 دسامبر 1896 سان‌رمو، ایتالیا) شیمی‌دان، مهندس، مبتکر و اسلحه‌ساز سویدی است که به عنوان مخترع دینامیت شناخته می‌شود. او از سال 1894 تا روز فوتش صاحب اسلحه‌سازی بزرگ بوفورس بود و در تغییر آن از یک کارخانه ذوب آهن به یک توپخانه سازی مدرن و یک کارخانه تولید مواد شیمیایی نقشی اساسی داشت. وی در آخرین وصیت نامه خود سرمایه حیرت انگیزش را برای تامین هزینه‌های جایزه نوبل اختصاص داد. عنصر شیمیایی نوبلیم به احترام او نام‌گذاری شده‌است.گفته می‌شود که انتشار مطلب دروغین فوت نوبل در یک روزنامه فرانسوی در سال 1888 ، در حالی که او را به خاطر اختراع دینامیت گناه کار خوانده بود، او را به فکر ایجاد تصویر بهتری از خود نزد آیندگان واداشت. این نشریه این گونه نوشته بود: "فرشته مرگ مرده‌است، دکتر آلفرد نوبل، فردی که برای ایجاد راهی برای کشتن افراد بیشتر در زمان کمتر ثروتمند شده بود دیروز فوت کرد." Franklin D . Roosevelt فرانکلین دلانو روزولتفرانکلین دلانو روزولت ( 1882 - 1945 ) سی و دومین رییس‌جمهور آمریکا بود. وی قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهوری به بیماری فلج اطفال دچار شد، بطوری که از کمر به پایین فلج شده و قادر به راه رفتن نبود. روزولت برای رسیدن به پست ریاست جمهوری آمریکا تلاش‌های فراوانی کرد و برای این که بتواند حداکثر آرا را جمع آوری کند و همچنین محبوبیت خود را تاحد زیادی بالا ببرد کمک‌های بسیار شایانی در رابطه با بیماری فلج اطفال کرد. وی در جورجیانای آمریکا مجتمعی به نام Warm Springs را راه اندازی کرد که شامل چند هتل و یک استخر آب گرم می‌شد و بیشتر برای افراد بی بضاعت بود. او شیوه آب در مانی را نیز رونق بخشید زیرا خود با استفاده از این روش به درمان رسید. Warm Springs یکی از معتبرترین و بهترین مجتمع‌های نگهداری از بیماران فلج اطفال در دنیا می‌باشد. روزولت در سال 1932 توانست به نامزدی دموکرات‌ها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دست یابد. وی توانست در انتخابات آن سال، با اختلافی فراوان هربرت هوور را شکست دهد. Ernest Hemingway ارنست همینگویارنست میلر همینگوی ( 21 ژوییه، 1898 - 2 ژوییه 1961 ) از نویسندگان برجسته آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات است. همینگوی در 1898 در الینوی آمریکا زاده شد. وی در 1917 درس خود را در دبیرستان اوک پارک به پایان رساند و در کانزاس‌سیتی به خبرنگاری در گاهنامه استار پرداخت. ماجراجویی‌هایش او را به جبهه جنگ در ایتالیا کشاند و در آن جا زخمی شد.از مهم‌ترین رمان‌های او کتاب پیرمرد و دریا است. این کتاب می‌گوید " یک مرد را می‌توان نابود کرد، ولی نمی‌توان شکست داد ". این کتاب داستان پیرمردی است که با ماهی بزرگی مبارزه می‌کند. برخی ار نقادان گفته‌اند ارزش پیامی و داستان با ارزش‌تر از اختراع پیل بوده است. Elvis Presley الویس پریسلیالویس آرون پریسلی ( 1935 - 1977 ) خواننده و هنرپیشه آمریکایی و موفق‌ترین شخصیت در هنر معاصر و موسیقی آمریکا و جهان است. او در دوران شکوفا شدن موسیقی سبک راک اند رول به ویژه در نیمه دوم دهه 1950 بر آن حکمرانی می‌کرد، چنانکه به "شاه راک اند رول" مشهور شد.الویس از سال 1956 به بعد با اجرای 45 ترانه که از هرکدام از آنها بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت و با بازی در 33 فیلم سینمایی و حضور در برنامه‌های تلویزیونی و کنسرتها، موفقیت اقتصادی رکوردشکنی را کسب کرد. حتی مرگ او در سن 42 سالگی به محبوبیت وی در بین هوادارانش و به فروش موفق کارهای او خاتمه نبخشید. بعد از مرگ او فروش اثار او رو به فزونی گذاشت و حتی بازدید از قبر او جزو یکی از نمادهای صنعت توریسم آمریکا به شمار می‌رود. الویس پریسلی به عنوان یک کالت و فرهنگ دیداری شنیداری بزرگترین هنرمند دوران معاصر محسوب می‌شود. او همچنین با یک میلیارد فروش آلبوم و صفحه بزرگترین خواننده تاریخ است. اهمیت الویس تا اندازه‌ای است که جان لنون درباره‌اش گفت : قبل از الویس هیچ چیز نبود. J . Robert Oppenheimer رابرت اوپنهایمررابرت اپنهایمر، (متولد 22 آوریل 1904 در نیویورک، ایالات متحده درگذشت 18 فوریه 1967 در پرینستن، نیوجرسی)، فیزیکدان آمریکایی و در جهان شناخته شده به عنوان "پدر بمب اتمی" است. اوپنهایمر، سال 1904 در یک خانواده یهودی - آلمانی مهاجر در نیویورک - آمریکا به دنیا آمد. پدرش یک صادر کننده ثروتمند، لباس بود.رابرت اوپنهایمر، فیزیک، شرق شناسی، زبان شناسی و شیمی را در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد. سپس برای ادامه تحصیل به کمبریج رفت که آنجا با ارنست رادرفورد آشنا شد. در گوتینگن (آلمان) با نیلز بوهر و ادوارد تلر همکاری می‌کرد و با فیزیکدان مشهور انگلیسی پاول دیراک شریکی زندگی می‌کرد. به این ترتیب وی در گوتینگن، دکترای خود را سال 1927 تحت نظر ماکس بورن به پایان رسانید. او همچنین تقریب بورن - اپنهایمر را گسترش داد که هم اکنون در فیزیک کوانتومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اوپنهایمر سال 1963 جایزه انریکو فرمی را که بالاترین عنوان از طرف سازمان انرژی اتمی آمریکا بود نصیب خود کرد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان William Shakespeare ویلیام شکسپیرویلیام شکسپیر ( 1564 - 1616 ) شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی بود که وی را بزرگ‌ترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته‌اند. ویلیام شکسپیر در 23 آوریل سال 1564 در انگلستان متولد شد. شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران می‌دانند. اما بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است.ویلیام شکسپیر در ماه آپریل (احتمالا روز بیست و سوم) در استراتفورد متولد شد. پدرش بازرگان پشم و مادرش فرزند زمین داری محلی بود. شکسپیر احتمالا در مدرسه گرامر استراتفورد تحصیل و در آنجا اطلاعات ارزشمندی درباره لاتین به دست آورد. درباره جوانی‌های ویلیام افسانه‌های زیادیست و در واقع سند معتبری وجود ندارد. اولین مدرکی که ما درباره او پس از مراسم تعمید و نام گذاری داریم از ازدواج او با آنی هاداوای anne hathaway در سال 1582 می‌باشد. که ثمره آن دختری در سال 1583 و یک دختر و پسر دو قلو در سال 1583 بود. Wolfgang Amadeus Mozart ولفگانگ آمادیوس موتسارتولفگانگ آمادیوس موتسارت ( 27 ژانویه 1756 - 5 دسامبر 1791 ) آهنگساز اتریشی، از نوابغ مسلم موسیقی و از بزرگ‌ترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود. او در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی برای اپرا، سمفونی، کنسرتو، مجلسی، سونات، سرناد، و گروه کر از خود باقی گذاشت.موتسارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد و همه‌جای اروپا شهرت بسیاری یافت. در هفت سالگی اولین سمفونی و در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت. بر خلاف هر آهنگساز دیگری، او در تمام ژانرهای مرسوم در دوران زندگیش، موسیقی تصنیف نمود و در این زمینه از همه برتر بود. Audrey Hepburn آدری هپبورنآدری هپبورن ( 4 مه 1929 - 20 ژانویه 1993 ) هنرپیشه مشهور آمریکایی بلژیکی‌تبار سینما و تیاتر بود. این هنرپیشه باریک‌اندام و خوش‌پوش، به‌خاطر زیبایی فریبنده، ایفای نقش ماهرانه و در عین حال معصومانه‌اش در فیلم‌ها و اقدامات بشردوستانه‌اش برای کودکان نیازمند، شهرت داشت. آدری هپبورن در 4 مه 1929 در شهر بروکسل پایتخت بلژیک به دنیا آمد. پدرش بانکدار ثروتمند بریتانیایی و مادرش بارونس هلندی بود. دوران کودکی‌اش را در زمان جنگ جهانی دوم، در هلند سپری کرد. او از ازدواج قبلی مادرش دو برادر خوانده نیز داشت.آدری هپبورن در سال‌های 1950 تا 1960 ، یکی از بازیگران مطرح نقش اول زن در هالیوود بود و چهار بار نامزد اسکار شد. از سال 1983 تا پایان زندگی‌اش سفیر یونیسف بود و مدال آزادی ریاست جمهوری را به سبب کمک‌های خیرخواهانه‌اش دریافت کرد. در سال 1999 ، بنیاد فیلم آمریکا ( American Film Institute )، وی را سومین ستاره بزرگ بازیگران زن در هم ه دوران معرفی کرد. او در سال 1993 در اثر ابتلا به سرطان روده در سوییس درگذشت. Ludwig van Beethoven لودویگ وان بتهوونلودویگ وان بتهوون [به آلمانی: Ludwig van Beethoven ] (تعمید در 17 دسامبر 1770 26 مارس 1827 ) یکی از موسیقی‌دانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگ‌ترین و ت ثیرگذارترین شخصیت‌های موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک بود. بتهوون، به‌عنوان بزرگ‌ترین موسیقی‌دان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازه او موسیقیدانان، آهنگ‌سازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت ت ثیر عمیق قرار داده‌است. در میان آثار شناخته‌شده وی می‌توان از سمفونی نهم، سمفونی پنجم، سمفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، سونات مهتاب، و هامرکلاویر، اپرای فیدلیو و میسا سولمنیس نام برد.بتهوون در شهر بن آلمان متولد شد. پدرش، یوهان وان بتهوون، اهل هلند (فلاندر آن زمان) بود و مادرش ماگدالنا کوریچ وان بتهوون تبار اسلاو داشت. این خانواده صاحب هفت فرزند شد که چهارتن از آنان در کودکی در گذشتند. آنان که باقی ماندند عبارت بودند از سه برادر به نام‌های لودویگ، کاسپارکارل ( 1774 - 1815 ) و نیکولایوس یوهان ( 1776 - 1848 ).اولین معلم موسیقی بتهوون پدرش بود. پدرش یکی از موسیقی‌دانان دربار بن بود. او مردی الکلی بود که سعی می‌کرد بتهوون را به‌زور کتک، به‌عنوان کودکی اعجوبه همانند موتزارت به نمایش بگذارد. هرچند استعداد بتهوون به‌زودی بر همگان آشکار شد.وبلاگ سافت سرا Adolf Hitler آدولف هیتلرآدولف هیتلر ( 20 آوریل 1889 30 آوریل 1945 ) رهبر حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان بود. او بین سالهای 1933 تا 1945 صدراعظم آلمان و بعد از 1934 ، به عنوان پیشوای رایش سوم و رییس کشور آلمان رسید.هیتلر به عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول، در سال 1920 به حزب نازی پیوست و در سال 1921 به ریاست آن رسید. او پس از زندانی شدن به خاطر شرکت در کودتای نافرجام در سال 1923 ، با ترویج ایده‌های ناسیونالیستی، ضد کمونیستی و یهودستیزی و ایراد سخنرانیهای پرشور ، حامیانی در سطح کشور آلمان به دست آورد. هیتلر در سال 1933 به مقام صدراعظمی رسید و بیدرنگ یک دیکتاتوری فاشیستی تک حزبی را بنیان نهاد. مجموعه ارتشی - صنعتی آلمان توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا در زمان خود نماید. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف تصرف فضای حیاتی بیشتر دنبال نمود و یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در 1939 توسط او بود که در نتیجه بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی‌ها و تلفات بسیار بود. Benito Mussolini بنیتو موسولینیبنیتو موسولینی ( 29 ژوییه 1883 - 28 آوریل 1945 ) رهبر ایتالیای فاشیست طی دوران جنگ جهانی دوم بود.در سال‌های میان دو جنگ جهانی موسولینی که فرزند یک آهنگر بود و در حین جنگ جهانی اول وی به درجه استواری نایل آمده بود، از نارضایتی مردم ایتالیا استفاده کرد و حزب فاشیسم را تشکیل داد. او با تشکیل این حزب ادعا می‌کرد که می‌خواهد عظمت روم باستان را برای ایتالیا احیا کند. او اعلام وفاداری خویش نسبت به شاه ایتالیا و کلیسا و ادعای خود را مبنی بر اینکه سلحشوری در راه حفظ قانون، قدرت حکومت و نظم بود را مسجل‌تر گردانید.موسولینی در پایان جنگ جهانی دوم در حالی که به اتفاق معشوقه‌اش در حال فرار از ایتالیا بودند در مزرعه‌ای توسط پارتیزان‌های ایتالیایی دستگیر شده و در همان جا به همراه سایر همراهانشان که از مقامات حکومت فاشیستی بودند، پس از محاکمه صحرایی به اعدام محکوم شدند و در 28 آوریل 1945 تیرباران شدند.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Saddam Hussein صدام حسینصدام حسین عبدالمجید تکریتی از سال 1358 تا 1382 ( 1979 تا 2003 ) رییس‌جمهور سابق و دیکتاتور جنگ‌طلب کشور عراق بود. وی که یکی از اعضای برجسته حزب بعث عراق محسوب می‌شد، نقشی کلیدی در کودتای سال 1347 ( 1968 ) داشت که منجر به حکومت درازمدت حزب بعث شد. مبانی نظری این حزب بر پان‌عربیسم، نوسازی اقتصادی و سوسیالیسم استوار است. صدام به عنوان نایب‌رییس تحت فرمان دایی خود، ارتشبد احمد حسن البکر، توانست به سختی کشمکش‌های بین دولت و نیروهای مسلح را در زمانی که گروه‌های بسیاری توانایی براندازی دولت را داشتند کنترل کند. او این کار را با تشکیل نیروهای امنیتی سرکوبگر و تحمیل نیروی خود به دولت انجام داد. وی توانست اقتصاد عراق را با یک رشد نسبتا تند در دهه 70 میلادی به پیش ببرد.صدام به عنوان یک رییس‌جمهور دیکتاتور توانست نوعی پرستش شخصیتی فراگیر برای خود و در بین مردم به وجود آورد. او دولتی به شدت مستبد تشکیل داد و توانست در طول جنگ ایران و عراق ( 1367 - 1359 ) ( 1988 - 1980 ) و جنگ اول خلیج فارس ( 1370 ) ( 1991 ) که هر دو عامل کاهش استانداردهای زندگی و وضع حقوق بشر در عراق شدند قدرت را حفظ کند. دولت صدام تمام جنبش‌هایی را که به باور خود تهدیدکننده تلقی می‌کرد، به ویژه آنهایی را که برآمده از گروه‌های دینی یا قومی بودند و خیال استقلال یا خودمختاری داشتند سرکوب کرد. Maxim Gorky ماکسیم گورکیآلکسی ماکسیموویچ پشکوف ( 28 مارس 1868 - 18 ژوین 1936 ) که بیشتر با نام ماکسیم گورکی (به روسی : ) شناخته می‌شود، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس انقلابی روس و از بنیان‌گذاران سبک ریالیسم سوسیالیستی بود. گرچه او را بیش‌تر به عنوان یک نویسنده، در سطح جهانی می‌شناسند و ستایش می‌کنند، از رهبران جنبش انقلابی روسیه نیز به شمار می‌آید."نیژنی نوگورود"، روستای محل تولدش، از 1932 تا 1991 ، به افتخار او "گورکی" نامیده می‌شد.وی در سال 1936 در سن 68 سالگی به وسیله زهر توسط یک گروه ضد شوروی کشته شد.برخی از آثار گورکی عبارتند از: مادر، در جهان، دوران کودکی، زندانبان، خاطرات من، استادان زندگی، خرده بورژواها، ولگردها، سه رفیق، یک شب پاییزی، انگلستان و انقلاب روسیه، ارباب، کلیم سامگین، تجارت آرتامانوف و میراث Sun Yat - sen سون یات سنسون یات سن‌"پدر چین مدرن" سیاست‌مدار و رهبرانقلابی چین در براندازی دودمان چینگ در انقلاب 1911 بود. در اوایل سال 1911 نیروهای انقلابی حزب ملی چین (کومین تانگ) به رهبری سون یات سن بر امپراتوری منچو پیروز شدند. وقتی جمهوری چین در 1912 ت سیس شد، او اولین رییس جمهور چین در سال 1912 بود. او بعدا هم حزب ملی چین " KMT " را ت سیس کرد و تا سال 1921 رهبر این حزب بود.سون یات سن در سال 1921 در گذشت. در سال 1921 حزب کمونیست چین در شانگهای سازمان دهی شد. در همان سال 1921 چیانگ کای شک بعد از مرگ سون یات سن سیاست‌مدار و رهبرانقلابی حکومت چین کنترل حکومت را به دست گرفت‌. عقاید چیانگ کای شک با خط مشی سون یات سن مغایرت کامل داشت و سال بعد کنترل ارتش ملی چین را به عهده گرفت‌. در سال 1927 چیانگ کای شک حکومت و عوامل آن را از کمونیست‌ها پاک کرد و افرادی که جزء حزب کمونیست بودند اخراج و زندانی شدند. حزب کمونیست چین دست از فعالیت نکشید و یک ارتش پارتیزانی را تشکیل داد. جنگ داخلی چین تخاصمی نظامی در کشور چین بین کومین تانگ و حزب کمونیست چین بود. Deng Xiaoping دنگ ژیایوپینگدنگ ژیایوپینگ ( 1904 - 1997 ) سیاست‌مدار و رهبر چینی که از اواخر دهه 70 تا اوایل دهه 90 عملا حاکم چین بود، در دهه 1920 به حزب کمونیست چین پیوست. در دوران انقلاب فرهنگی چین او مورد تصفیه قرار گرفت، اما در دوران چو ان - لای به عنوان معاون نخست وزیر برگزیده شد، گرچه دو باره در سال 1976 برکنار شد. با آغاز رهبری تنگ شیایوپنگ بر حزب کمونیست چین، سیاست‌های درهای باز و اصلاحات در چین آغاز گشت. او گرچه در سال 1989 جنبش دانشجویان چین را در میدان تیان آن من به خون کشید، اما مدرنیزه شدن کشاورزی، صنعت و ارتش چین از دستاوردهای دوران قدرتمداری او به حساب می‌آید.پس از مرگ مایو او کم کم جای خود را در مرکز قدرت دوباره بدست آورد. در سال 1978 تنگ شیایوپنگ با سیاست مدرنیزه کردن کشاورزی، صنعت، قوای دفاعی، علم وصنعت باعث تحول عظیمی در چین شد و مسیر این کشور را به کلی تغییر داد. او رهبری واقع بین بود که منافع مردم کشورش را به ایدیولوژی ترجیح می‌داد. طی مدت 20 سال خدمت به عنوان رهبر عالی چین تنگ شیایوپنگ توانست بعضی از صدماتی را که مایو بر کشورش در دوران انقلاب فرهنگی چین وارد آورده بود جبران کند. Alexander Pushkin الکساندر پوشکینالکساندر سرگیویچ پوشکین شاعر و نویسنده روسی سبک رومانتیسیسم است. او در 6 ژوین 1799 در شهر مسکو چشم به جهان گشود و در 10 فوریه 1837 در سن پترزبورگ درگذشت. او بنیان‌گذار ادبیات روسی مدرن به حساب می‌آید و برخی او را بزرگ‌ترین شاعر زبان روسی می‌دانند. پدر او از خانواده‌های اصیل روسی بود و مادرش نوه یک برده اتیوپیایی و پسرخوانده پتر کبیر بود که بعدها به مقام‌های بالایی دست یافته بود.پوشکین اولین اشعار خود را در پانزده‌سالگی منتشر کرد. بعد از اتمام مدرسه، وی به خاطر سخنرانی‌های انتقادی‌اش در حمایت از اصلاحات اجتماعی مجبور به ترک پایتخت و به سمت مولداوی شد. در آنجا او عضو فیلیکی اتریا شد که برای آزادسازی و استقلال یونان از امپراتوری عثمانی فعالیت می‌کرد. از این گذشته او تحت ت ثیر انقلاب یونان قرار گرفت. سال 1823 پوشکین به اودسا رفت و باز آنجا با حکومت درگیر و مجبور به تبعید شد.در 1831 پوشکین با نیکولای گوگول ملاقات کرد و تحت ت ثیر داستان‌های کمدی‌اش قرار گرفت. در همین سال نیز او با ناتالیا گونچارووا ازدواج کرد. پس از این ازدواج رفت و آمد او در دربار بیش از پیش افزایش پیدا کرد. ولی پس از اینکه تزار به با لقب بسیار پایین درباری به وی قناعت کرد، او بسیار عصبانی و سرشکسته شد، زیرا قبل از همه همسر بسیار زیبای او مورد ستایش درباریان بزرگ (از جمله خود تزار) بود. Lu Xun لو خوانلو خوان ( 25 سپتامبر 1881 - 19 اکتبر 1936 ) یکی از نویسندگان بزرگ چین در قرن بیستم می‌باشد. وی همانند بسیاری از بنیان‌گذاران ادبیات معاصر چین، علاوه بر نوشتن به زبان‌های چینی کلاسیک، به زبان بایهو (بومی) نیز می‌نوشت. لو خوان نویسنده داستان کوتاه، ویراستار، مترجم، منتقد، مقاله‌نویس و شاعر بود. وی در دهه 1930 به عنوان نماینده نویسندگان چپ چینی در شانگهای شناخته می‌شد.آثار لو خوان ت ثیر قابل توجهی پس از جنبش چهارم مه گذاشت به طوری که از 1949 به بعد، به عنوان یک پدیده توسط رژیم کمونیست مورد توجه قرار گرفت. مایو تسه تونگ خود، یکی از تحسین‌کنندگان مادام‌العمر آثار لو خوان بود. اگرچه لو خوان به آرمان‌های چپ علاقه‌مند بود، با این وجود در واقع هرگز به عضویت حزب کمونیست چین در نیامد. آثار لو خوان از طریق ترجمه‌های متعدد به خوانندگان انگلیسی‌زبان شناخته شده، بخصوص مجموعه برگزیده داستان‌های لو شون ترجمه یانگ شی‌ین - یی و گلادیس یانگ که مجموعه‌ای برگزیده از آثار وی است، از مشهورترین ترجمه‌های آثار اوست.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Josef Stalin ژوزف استالینژوزف استالین ( 18 دسامبر 1878 - 5 مارس 1953 ) رهبر و سیاست‌مدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه 20 تا مرگش در 1953 رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود. او با نام یوسف ویسارینویچ جوگاشویلی در شهر گوری در گرجستان که آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در 1922 به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه 20 بر لیون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه 1930 استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در 1937 به اوج رسید.حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی ماندند. گرچه مایوییست‌ها، خوجه ییست‌ها، آنتی رویزیونیست‌ها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی می‌دانند و عروج خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را "رویزیونیسم" می‌خوانند. استالین مدعی بود که سیاست‌هایش بر مارکسیسم - لنینیسم بنا شده‌اند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم می‌خوانند. (گرچه بعضی از طرفداران استالین با این عنوان مخالفند) Leonardo da Vinci لیوناردو داوینچیلیوناردو داوینچی ( 15 آوریل 1452 - 2 مه‌1519 ) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس است که در رشته‌های نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه شخصی برجسته بود.عده‌ای از محققان ایتالیایی با تحقیق بر روی بازسازی اثر انگشت وی او را دارای ریشه عربی و اهل خاورمیانه برشمرده‌اند. داوینچی را کهن‌الگوی "فرد رنسانسی" دانسته‌اند. وی فردی بی‌نهایت خلاق و کنجکاو بود. او نظریات خود را در یک سلسله یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه می‌باشند ثبت کرده است. او طرحهای مبتکرانه‌ای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپهای بخار، ماشینهای پرنده و ادوات زرهی ارایه کرده بود هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند. وی طراح اولیه صدها اثر معماری و هم‌چنین طرح اولیه هواپیما به‌شمار می‌رود. یکی از طرح‌های ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و چیزهای دیگر را طراحی یا اختراع کرد. لیوناردو داوینچی برای طرحهای خود بوسیله خط معکوس یادداشت‌هایی را نوشته است که فقط آنها را در آینه می‌توان خواند. Karl Marx کارل مارکسکارل هاینریش مارکس ( 5 مه 1818 در تریر، پروس - 14 مارس 1883 در لندن، انگلستان) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعه‌شناس، تاریخ‌دان، اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است. او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست ( 1848 ) که مشهورترین رساله تاریخ جنبش سوسیالیستی می‌باشد را منتشر کرد. مارکس همچنین مولف "سرمایه" مهم‌ترین کتاب این جنبش است. این آثار به همراه سایر تالیفات او و انگلس، بنیان و جوهره اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل می‌دهد."تاریخ همه جوامع تا کنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است." از جمله مشهورترین جملات مارکس درباره تاریخ است که در خط اول مانیفست کمونیست خلاصه شده‌است‌. Charlie Chaplin چارلی چاپلینسر چارلز اسپنسر چاپلین ( 16 آوریل 1889 - 25 دسامبر 1977 ) یکی از مشهورترین بازیگران و همچنین کارگردان و موسیقی‌دان برجسته هالیوود و برنده جایزه اسکار است. بیشتر فیلم‌های او کمدی و صامت هستند. چاپلین در زمینه سینما بیش از 65 سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچه‌ای آغاز شد و تا سن 88 سالگی ادامه یافت. وی در سال 1919 به همراهی تعدادی از دوستان سینمایی اش اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد. مارتین سیف در کتابی تحت عنوان 'چاپلین، یک زندگی' می‌نویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود، او غولی بود.والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شده و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمه پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او 12 ساله بود درگذشت.در سال 1914 با کمپانی کی استون چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیت‌های چشمگیری رسید. خود در زندگی‌نامه‌اش می‌نویسد: " من هیچ ایده‌ای درباره چهره‌پردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. می‌خواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمی‌دانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که می‌خواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمی‌دانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خود لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه می‌رفتم، کاملا متولد شده بود. " Henry Ford هنری فوردهنری فورد ( 30 ژوییه 1863 - 7 آوریل 1947 ) بنیان‌گذار کارخانه خودروسازی فورد بود. او اولین کسی بود که برای تولید خودروی ارزان‌قیمت خط تولید را به کار گرفت. او نه تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد، بلکه ترکیب تولید انبوه کالا، دستمزد بالا برای کارگران و قیمت پایین پیشنهادی او چنان ت ثیری بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم ایجاد کرد که آن را فوردیسم نامیدند. او دیدگاهی جهانی داشت و مصرف‌گرایی را باعث صلح در جهان میدانست. هنری فورد به یکی از مشهورترین و متمول‌ترین مردان تاریخ تبدیل شد. او پس از مرگ همه ثروتش را به بنیاد فورد بخشید، ولی ترتیبی داد که خانواده‌اش برای همیشه کنترل آن را در دست داشته باشند. فورد در کنار فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی، یک نظریه پرداز و نویسنده ماهر نیز بود. کتاب یهودی بین‌المللی یکی از معروفترین آثار وی است که به آثار مخرب سرمایه‌داران یهودی بر صلح و اقتصاد جهانی می‌پردازد. آدولف هیتلر پیشوای رایش سوم از هنری فورد به عنوان الگوی خود و کسی که به او انگیزه میبخشد یاد کرده است. پیشوا عکسی تمام قد از هنری فورد را در اتاق کارش قرار داده بود.در سال 1918 نیمی از خودروهای آمریکا فورد مدل تی بودند. اما تمام آنها سیاه‌رنگ بودند. فورد در زندگینامه خود نوشته است: " هر مشتری می‌تواند خودرویی به رنگ دلخواه خود داشته باشد تا زمانیکه این رنگ سیاه باشد " تا پیش از راه‌اندازی خط تولید که برای فعالیت سریعتر تنها خودروی سیاه تولید می‌کرد مدل تی به رنگ‌های دیگر مانند قرمز نیز تولید می‌شد. Lei Feng لی فنگلی فنگ از معروف‌ترین سربازان خلق ارتش آزادیبخش چین ( Kupanga ) بود. لی یک سال پس از مرگ، به عنوان یک فرد فروتن و عاری از نفس پرستی به حزب کمونیست، مایو تسه تونگ، و مردم چین معرفی شد.در سال‌های اخیر به دلیل محبوبیت لی فنگ، از چهره‌ی او توسط شرکت‌های چینی برای تبلیغات و ایجاد تصویر اعتماد و اطمینان استفاده می‌شد. Norman Bethune نورمن بتهون Norman Bethune پزشک کانادایی و مبتکر پزشکی است. او برای اولین بار خدمات انتقال خون سیار را در اسپانیا در سال 1936 توسعه داد. وی بهترین خدمات خود را در قالب واحدهای پزشکی در طول جنگ داخلی اسپانیا و با خلق ارتش آزادیبخش در جریان جنگ دوم چین و ژاپن ارایه داد. Sigmund Freud زیگموند فرویدزیگمونت فرویت [اوزیگیسمونت شلومو فرویت] ( 6 مه 1856 - 23 سپتامبر 1939 ) عصب‌شناس اتریشی و پایه‌گذار رشته روان‌کاوی است. او زاده شهر پریبور در جمهوری چک کنونی و امپراتوری اتریش پیشین است. خانواده وی از یهودیان اشکنازی بودند. پدرش پارچه‌فروش بود که سه سال بعد از تولد زیگموند به دلیل مشکلات مالی همراه با خانواده خود به لایپزیک رفت و پس از مدتی به وین مهاجرت کرد.به نظر او بسیاری از رفتارهای انسان تحت ت ثیر انگیزه‌های ضمیر ناخودآگاه است. افکار و خاطرات بخصوص ضمیر ناخودآگاه، بویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه، ریشه اختلالات روانی هستند، و اینگونه اختلالات روانی می‌توانند با تبدیل اندیشه‌ها و خاطرات ناخودآگاه به آگاهی از طریق معالجات روانکاوانه، درمان شوند.متاسفانه نظریات فروید در میان عامه به شدت مورد سوء تعبیر و حتی تحریف قرار گرفته‌اند. برای مثال عموما به اشتباه تصور می‌شود وی طرفدار بی بند و باری جنسی بوده‌است.از نظر فروید آسیبهای روانی انسان، در 5 سال نخست زندگی ریشه دارند خصوصا نحوه ارضای تمایلات جنسی کودک و حوادث بزرگسالی نقش چندانی در شکلگیری شخصیت ندارند. به علاوه افراط در ارضا به اندازه محرومیت مضر است. Jack Kevorkian جک کورکین Jack Kevorkian متولد 26 مه 1928 پاتولوژیست، نقاش، آهنگساز و نوازنده آمریکایی ارمنی بود. پاتولوژی (آسیب‌شناسی) شاخه‌ای از علم پزشکی است که در خصوص تاثیر بیماری‌ها و آسیب‌ها در سطح بافتی و سلولی بحث می‌کند و شامل مطالعه فرایند بیماری در یک اندام یا تمامی بدن برای شناخت ماهیت و علت‌های آن است. در شرایط عملی آسیب‌شناسان با بافت‌برداری از مناطق آسیب دیده یا بررسی بافت‌های ارسال شده توسط پزشکان به تشخیص عامل بیماری‌زا کمک می‌کنند.او اقدام به مشاوره‌های زیادی به بیمارانی که از بیماریهای لاعلاج رنج می‌بردند، برای خودکشی یا مرگ اختیاری (اوتانازی فعال) داد. او ادعا کرده که به حداقل 130 نفر برای دستیابی به این هدف، کمک کرده است. وی در سال 1999 به 25 سال زندان به اتهام قتل عمد محکوم شد. او در سال 2007 پس از تحمل 8 سال زندان با شرط عدم مشاوره به بیماران برای مرگ اختیاری آزاد شد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Chiang Kai - Shek چیانگ کای‌شکچیانگ کای شک ( 31 اکتبر 1887 - 5 آوریل 1975 ) رهبر سیاسی و نظامی چینی بود که پس از فوت سون یات سن در 1925 مدعی رهبری کومینتانگ شد و آن را در اختیار گرفت. او "کوچ شمال" را رهبری کرد و چین را علیه رهبران جنگی بسیج کرد و در سال 1928 با پیروزی به عنوان رهبر عملی جمهوری چین شناخته شد.چیانگ در جنگ دوم چین و ژاپن نیروهای چینی را رهبری کرد. در این جنگ موقعیت بین‌المللی او بهبود یافت، اما موقعیت داخلی‌اش بدتر شد . در طول جنگ داخلی چین از 1926 تا 1949 چیانگ سعی در شکست دادن حزب کمونیست چین به رهبری مایو تسه دون داشت، اما موفق به این کار نشد و نهایتا خود به سختی شکست خورد و رهبری سیاسی چین به دست حزب کمونیست چین افتاد. در نتیجه جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی چین ت سیس شد و چیانگ و یارانش مجبور به عقب‌نشینی به تایوان شدند . در آنجا او تا پایان عمر به عنوان رییس جمهوری چین و فرمانده کومینتانگ فعالیت کرد.وبلاگ سافت سرا Queen Elizabeth II الیزابت دوم، ملکه انگلستانالیزابت دوم یا الیزابت الکساندرا مری ویندسور (به انگلیسی: Elizabeth Alexandra Mary Windsor ) متولد 21 آوریل 1926 رییس دولت کشور پادشاهی متحد و پانزده کشور مستقل است که روی هم با عنوان قلمروهای همسود شناخته می‌شوند. این پانزده کشور عبارت‌اند از کانادا، استرالیا، نیوزلند، جاماییکا، باربادوس، باهاما، گرانادا، پاپوآ گینه نو، جزایر سلیمان، تووالو، سنت لوسیا، سنت وینسنت و گرنادین، آنتیگوا و باربودا، بلیز و سنت کیتس و نویس.پس از مرگ پدرش شاه جورج ششم در 6 فوریه 1952 ، الیزابت دوم به مقام ریاست دولت پادشاهی متحد رسید. امروز بیش از 128 میلیون نفر در کشورهایی زندگی می‌کنند که او در صدر حکومت آنان است. او در ضمن مقام‌های صدر همسود، فرماندار عالی کلیسای انگلستان ، لرد مان و دوک لانکستر را نیز به عهده دارد.او در حال حاضر پس از شاه بامیبول در تایلند طولانی‌ترین دوره صدارت حکومت در جهان را به عهده دارد. در طول پنج دهه حکومت، او شاهد ده نخست وزیر در پادشاهی متحد و چندین نخست وزیر در سایر نواحی اتحادیه کشورهای همسود بوده است. Mike Tyson مایک تایسونمایکل جرارد تایسون معروف به مایک تایسون متولد 30 ژوین 1966 در بروکلین - نیویورک مشت‌زن بازنشسته آمریکایی است. وی جوان‌ترین قهرمان بوکس حرفه‌ای سنگین‌وزن و یکی از مشهورترین شخصیت‌های ورزشی دنیا ست.تایسون از سال 1985 وارد دنیای بوکس حرفه‌ای شد. در 1986 قهرمان دسته فوق سنگین شورای جهانی مشت‌زنی شد و سال بعد قهرمانی اتحادیه جهانی مشت‌زنی و فدراسیون بین‌المللی مشت‌زنی را هم به چنگ آورد و قهرمان بلامنازع جهان شد.در 1988 در یک مبارزه به‌یادماندنی در 91 ثانیه مایکل اسپینکس را ناک‌اوت کرده و اولین شکست او را رقم زد و 20 میلیون دلار جایزه مسابقه را برد. تایسون برای مدتی شکست‌ناپذیر به‌نظر می‌رسید تا این که در 1990 در مقابل جیمز داگلاس مغلوب شد.او در سال 1992 به جرم تجاوز جنسی 6 سال حبس محکوم شد و پس از 3 سال از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان گفته می‌شد که شخصیت او متحول شده‌است. خود تایسون می‌گفت که در زندان آثار مالکوم ایکس و کتاب‌های کمونیستی را مطالعه کرده و مسلمان شده است. Vladimir Putin ولادیمیر پوتینولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین (به روسی: ) دومین رییس جمهور کشور روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نخست وزیر فعلی و رییس حزب روسیه واحد (از 15 آوریل 2008 ) است. او متولد 7 اکتبر 1952 در شهر لنینگراد است.ولادیمیر پوتین به عنوان رییس جمهوری پرکار شناخته می‌شود که اقتصاد روسیه را از بحران شدید دهه 1990 به ثبات و رشد قابل توجه در قرن بیست و یکم هدایت کرده‌است. پوتین پیش از ریاست جمهوری روسیه، سابقه همکاری با کا.گ.ب را در دوران شوروی در کارنامه خود دارد. همچنین عده‌ای او را به عنوان ورزشکارترین رییس جمهور دنیا می‌شناسند. او در راندن انواع و اقسام وسایل نقلیه مهارت دارد. وی زیردریایی هسته‌ای، لوکوموتیو و کامیون‌های عظیم‌الجثه را نیز به تنهایی هدایت کرده استدر روز 9 اوت 1999 پوتین، رییس وقت اداره اطلاعات و امنیت روسیه "اف‌.اس‌.بی" (جانشین کا.گ‌.ب) و رییس شورای امنیت فدراتیو روسیه، صبح به عنوان یکی از سه معاون سرگیی استپاشین، نخست وزیر وقت روسیه برگزیده شد، اما تنها ساعاتی بعد با سقوط دولت استپاشین، به مقام کفالت نخست وزیری رسید و عصر همان روز بوریس یلتسین، رییس جمهور وقت روسیه که اوضاع مزاجی‌اش رو به وخامت بود، او را به عنوان جانشین خود به مردم روسیه توصیه کرد. Lewis Carroll لوییس کارولچارلز لاتویج داجسون با نام مستعار لوییس کارول ( 27 ژانویه 1832 چشایر - 14 ژانویه 1898 گویلدفورد) استاد ریاضیات کالج کریست چرچ دانشگاه آکسفورد، کشیش، عکاس و نویسنده انگلیسی است. وی به عنوان بزرگترین نویسنده ادبیات کودک جهان لقب گرفته است و شاهکار بی بدیل او "الیس در سرزمین عجایب" را تمامی نویسندگان جهان به عنوان بزرگترین و بهترین اثر ادبی کودک جهان می‌دانند و کمتر کسی در جهان وجود دارد که داستان "الیس در سرزمین عجایب" را نداند.هنگامی که لوییس کارول در سن 25 سالگی دخترک کوچک بسیار زیبایی را در یکی از مناطق فقیر نشین لندن می‌بیند آن چنان مجذوب فریبندگیهای ذاتی و معصومیت این دختر نوجوان می‌شود که به طور کل در زندگی دچار تحول می‌شود و تمام وقت و عمر خود را صرف این دختر می‌کند تا جایی که دیگر تا پایان عمر زندگی اش ازدواج نمی‌کند و دوستی با این کودک معصوم را بر همه چیز دیگر ترجیح می‌دهد و شب وروز خود را با این دخترک زیبا می‌گذارند و در نهایت به دلیل علاقه بی نهایتی که به این دختر پیدا کرده بود نام شاهکار ادبی خود و جهان را به نام این دخترک فقیر بی خانمان می‌گذارد. اثری که به جرات می‌توان گفت که انگار توسط خداوند به لوییس کارول وحی شده است و هیچ اثر ادبی جهان را در زیبایی و عظمت همپای رقابت با خود نمی‌بیند. این کتاب به عنوان پر فروش‌ترین اثر ادبی جهان شناخته شده است که به بیش از صد زبان دنیا ترجمه شده است.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Shirley Temple شرلی تمپلشرلی جین تمپل (به انگلیسی : Shirley Jane Temple ) متولد 23 آوریل 1928 بازیگر کودک پیشین آمریکایی است. او موفق‌ترین بازیگران خردسال تاریخ سینما و یکی از معروف‌ترین آنها بوده‌است.تمپل بازیگری را از سه سالگی آغاز کرد. او نخستین نقش مهمش را در فیلم برخیز و هورا بکش ( 1934 ) ایفا کرد. او با استعداد چشمگیر و چهره بسیار دوست‌داشتنی‌اش، به محبوبیت زیادی در دهه 1930 میلادی دست یافت.او در سن شش سالگی موفق به کسب جایزه اسکار افتخاری نوجوانان شد. او در تلویزیون نیز قصه‌گوی یک برنامه ویژه کودکان ( 1947 ) و میزبان برنامه نمایش شرلی تمپل ( 1960 ) بود.تمپل نیز مانند بسیاری از بازیگران کودک دیگر، با رسیدن به نوجوانی افول کرد. او در سال 1950 فعالیت‌های سینمایی را کنار گذاشت و از آن پس بیشتر به کارهای خیریه پرداخت. Leo Tolstoy لیو تولستویلیو نیکلایویچ تولستوی (به روسی : )، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس متولد 9 سپتامبر 1828 میلادی در یاسنایا پالیانا از توابع تولا است . تولستوی در روز 20 نوامبر 1910 میلادی درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه می‌باشد. رمان‌های "جنگ و صلح" و "آنا کارنینا" جایگاه او را در بالاترین رده ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لیو نیکلایوویچ تولستوی به حدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیر سکه طلای یادبودی به‌احترام وی ضرب شده‌است. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.تولستوی در سال 1862 با دختر هیجده‌ساله‌ای به‌نام سوفیا آندر ژونا برس ( 1844 - 1919 )، ازدواج کرد و رمان‌های جاودانه‌ای به نام "جنگ و صلح" و "آنا کارنینا" را ت لیف و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از فعالیت‌های ادبی تولستوی که به روایتی 1400 صفحه از پیش نویس "جنگ و صلح" را بیش از هفت بار پاکنویس کرده‌است، شایسته احترام است. رابطه این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. Albert Einstein آلبرت اینشتینآلبرت اینشتین ( 14 مارس 1879 - 18 آوریل 1955 ) فیزیک‌دان نظری زاده آلمان بود. او بیشتر به خاطر نظریه نسبیت و بویژه برای هم‌ارزی جرم و انرژی ( E = mc2 ) شهرت دارد. علاوه بر این، او در بسط تیوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمده‌ای داشت. اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال 1921 برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فوتوالکتریک دریافت کرد. او به دلیل ت ثیرات چشمگیرش، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیزیکدانانی شناخته می‌شود که به این جهان پا گذاشته‌اند.در فرهنگ عامه، نام "اینشتین" مترادف هوش زیاد و نابغه بودن شده‌است. وقتی اینشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطب‌نمای جیبی نشان داد و اینشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن ت ثیر می‌گذارد. او بعدها این اتفاق را یکی از تحول‌آمیزترین اتفاقات زندگی‌اش توصیف کرد.آلبرت اینشتین در 14 مارس 1879 میلادی در ساعت 11 : 30 صبح به وقت محلی در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان ، واقع در 100 کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد . پدرش هرمان اینشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را ت سیس کرد و مادرش، پولین نی کوچ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت - باد با یکدیگر ازدواج کردند. Genghis Khan چنگیزخانچنگیز خان مغول ( 1162 یا 1167 تا 18 اوت 1227 میلادی) با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه‌گذاری کرد. او پدربزرگ قوبلای‌خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان - نخستین ایلخان ایران - بود.چنگیز با نام تموچین در سالهایی بین 1162 تا 1167 میلادی به دنیا آمد. او نخستین پسر یسوگی، رییس قبیله کیاد، از خاندان برجی‌گین بود. در زمان یسوجی و آغاز احوال چنگیز، اقوام مغول و تاتار یکی و مطیع دیگری نبودند و هر یک از خود دارای رییس قبیله جداگانه‌ای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده‌اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنجهای فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت، چون میدید که خویش و بیگانه از وی بیزارند، درصدد یافتن پشتیبان برآمد که بتواند موقتا در زیر سایه وی پناه ببرد. سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام اونگ‌خان رفت. اونگ‌خان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش بخوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود. Napoleon Bonaparte ناپلیون بناپارتناپلیون یکم یا ناپلیون بناپارت ( 15 اوت 1769 - 5 مه 1822 ) نخستین امپراتور فرانسه (در سال‌های 1804 تا 1815 میلادی) بود. وی، در جزیره کرس در خانواده‌ای پرجمعیت بدنیا آمد. در آن زمان، این جزیره، جزء حکومت جنوا (واقع در ایتالیای امروزی) بود. اما بعدها به اشغال فرانسه در آمد.ناپلیون که در ابتدا، سرهنگی گمنام بود، پس از انقلاب فرانسه، به یکباره قدرت گرفت و وارث انقلاب شد. در ابتدا، به ایتالیا حمله کرد و با حمایت مردم این کشور، آنجا را از دست حکومت اتریش خارج نمود. سپس به مصر رفت و به سلطه مملوک‌های مصری نیز پایان بخشید و سوریه را نیز ضمیمه خاک کشور خود کرد. در بازگشت به فرانسه با کمک دو برادر خود لوسین و ژوزف مجلس را منحل کرده و خود را امپراتور نامید. سپس پروس، هلند، لهستان، بلژیک و نیز سرزمین اتریش را تسخیر کرد. در جنگ دریایی با انگلیس شکست خورد. اما اسپانیا و پرتغال را هم به متصرفات خود افزود. آنگاه عازم روسیه شد و تا مسکو پیش رفت. ضمن اینکه در این دوره طی قرارداد فین کن اشتاین با فتحعلی شاه (حاکم ایران) که با روسها در جنگ بود همکاری نمود. اما بعد از انکه اتحادیه سوم را شکست داد با امپراتور روسیه علیه بریتانیا متحد گردید و با قرارداد صلح تیلسیت با روسیه آشتی و به فتحعلی شاه شاه ایران خیانت نمود. Che Guevara چه گواراارنستو رافایل گوارا دلاسرنا ( 14 ژوین 1928 روساریو، استان سانتا فه - 9 اکتبر 1967 ) که بیش‌تر به‌نام چه‌گوارا یا ال‌چه شناخته می‌شود، پزشک، چریک، سیاست‌مدار و انقلابی مارکسیست، در آرژانتین زاده شد.گوارا یکی از اعضای جنبش 26 ژوییه فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال 1959 قدرت را در کوبا به‌دست آورد. چه‌گوارا چندین پست مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال 1966 به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد. در اوایل اکتبر 1967 چه‌گوارا در بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرح‌ریزی شده بود دستگیر شد. برخی باور دارند که سیا ترجیح می‌داد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته باشد، اما در هر صورت او به‌وسیله ارتش بولیوی در نزدیکی وایه‌گرانده در مدرسه روستای لا ایگه را در سانتا کروز دلاسیه‌را به دستور بارریه نتوس دیکتاتور نظامی کشته شد.پس از مرگ چه‌گوارا، او به عنوان یک تیوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگ‌آور تبدیل به قهرمان جنبش‌های انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شد. Fidel Castro فیدل کاستروفیدل کاسترو روث [به اسپانیایی: Fidel Castro Ruz ] در اوت 1926 در شهر بیران واقع در استان سابق اورینته به دنیا آمد. خانواده او از زمین‌داران مرفه بودند. او بعد از گذراندن دوره ابتدایی در روستا به مدرسه‌ای خصوصی واقع در شهر سانتیاگو در کوبا و بعد هاوانا رفت و سپس از دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا فارغ‌التحصیل شد.کاسترو زمانی که دانشجو بود به یک گروه دانشجویی پیوست که علیه فساد سیاسی مبارزه می‌کرد. او در سال 1947 عضو حزب مردم کوبا شد که به حزب ارتدوکس هم شهرت داشت. وی سپس رهبر جناح چپ حزب شد و همان سال داوطلب عضویت در یک گروه مسلح برای مبارزه علیه دیکتاتوری رافایل تروخیو در جمهوری دومینیکن شد. این گروه نتوانست از کوبا خارج شود. فیدل کاسترو بارها در طرح‌ریزی و اجرای این‌گونه نقشه‌های ضد امپریالیستی نقش داشت. او در 1959 توانست، نظام فالگنسیو باتیستا را شکست دهد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Marlon Brando مارلون براندومارلون براندو ( 3 آوریل، 1924 - 1 ژوییه، 2004 ) بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار و ستایش شده‌ترین بازیگر تاریخ سینمای جهان است. او یکی از تاثیرگزارترین بازیگران تاریخ سینما است. بسیاری بهترین نقش او را "پدر خوانده" می‌دانند. این بازیگر آمریکایی در بین بسیاری از علاقمندان به سینما و منتقدان به عنوان "بهترین بازیگر تاریخ سینما" شناخته می‌شود. آنچنان که خودش بیان کرده هرگز فکر نمی‌کرده در جهان سینما به چنین شهرتی برسد و می‌گوید همه چیز اتفاقی شد. او در دوران نوجوانی وارد آکادمی نظامی شد، ولی آن را نیمه تمام گذاشت و بعد‌ها به آکادمی بازیگری استلا آدلر (زنی که تا کنون یکی از بزرگترین استادان بازیگری مخصوصا در رشته تاتر شناخته می‌شود) رفت ، و سپس به تیاتر برادوی راه یافت. Yasser Arafat یاسر عرفاتیاسر عرفات ( 4 اوت 1929 قاهره، مصر - 11 نوامبر 2004 در بیمارستان نظامی پرسی، حومه پاریس) با نام کامل محمد عبدالرحمان عبدالریوف القدوره الحسینی و کنیه بو عمار رهبر فلسطینی بود. او رییس حکومت خودگردان فلسطین از هنگام تشکیل در 1996 ، رییس سازمان آزادی‌بخش فلسطین از سال 1969 و رییس و بنیانگذار جنبش فتح از سال 1959 تا هنگام مرگ بود.عرفات بیشتر عمر خود را در مبارزه با اسراییل طی کرد، اما در سال 1988 با قبول قطعنامه 242 شورای امنیت موضع خود را در مورد اسراییل تعدیل کرد. وی در مذاکرات تاریخی اسلو شرکت کرد که نتیجه آن به وجود آمدن مناطق خودگردان فلسطین و در آینده کشور مستقل فلسطینی خواهد بود.وی در سال 1994 همراه با شیمون پرز و اسحاق رابین به خاطر مذاکرات انجام شده در اسلو جایزه صلح نوبل گرفت. 6 روز پس از انقلاب 1357 یاسر عرفات اولین مهمان خارجی ایران بود. هواپیمای او با وجود تعطیلی فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و به محض ورود در پاسخ به دلیل اطلاع ندادن سفرش گفت: "آدم برای رفتن به خانه‌اش اجازه نمی‌گیرد". ابوعمار سپس به مدرسه علوی رفت و با سید روح الله خمینی دیدار کرد. او سپس به بهشت زهرا رفت و در سخنرانی‌اش گفت: "به موشه دایان گفتم آمریکا مال تو، من به ایران تکیه می‌کنم." او یک هفته در ایران ماند و به مشهد و خوزستان هم سفر کرد. عرفات در زمان حمله عراق به کویت از صدام حسین حمایت کرد این اقدام او باعث کاهش حمایت از او دربین کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. Julius Caesar ژولیوس سزارگایوس ژولیوس سزار، ژول سزار یا قیصر ( 12 یا 13 ژوییه 100 (پیش از میلاد) - درگذشته 15 مارس 44 (پیش از میلاد)) دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود. او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سه‌گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهمترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می‌دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت، اگرچه گرفتاری‌هایش با سنا و پومپی آن را بی‌سرانجام گذارد. او همچنین لژیون‌هایش را به آن‌سوی رود روبیکون رهبری‌نمود.وی در پی جنگی داخلی که در 49 (پیش از میلاد) به راه‌انداخت فرمانروای بی‌چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست‌زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته‌ای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او، سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت. Claire Lee Chennault ژنرال کلر لیژنرال کلر لی ( 6 سپتامبر 1893 - 27 ژوییه 1958 )، خلبان نظامی ارتش آمریکا بود که فرمان "پرواز ببرها" را در طول جنگ جهانی دوم صادر کرد. ژنرال کلر لی در سال 1937 بازنشسته شد. Luciano Pavarotti لوچیانو پاواروتیلوچیانو پاواروتی (شنبه 12 اکتبر 1935 در مودنا، ایتالیا - صبح پنجشنبه 6 سپتامبر 2007 در مودنا، ایتالیا)، از خواننده‌های تنور ( Tenor ) بسیار مشهور اپرا بود. پدرش یک خواننده آماتور ارتش موسولینی و یک نانوا بود . او در جوانی عاشق فوتبال و یکی از اعضای تیم فوتبال شهر بود. بعد از سالها تمرین صدا و نمایش‌های آماتوری، با پدرش برای شرکت در مسابقات بین‌المللی لینگلین به شهر والس رفت و موفق به کسب جایزه اول این مسابقه گردید و این مقدمه‌ای شد که اولین نقش حرفه‌ای‌اش را سال 1961 با عنوان رودولفو اپرای خواننده دوره گرد اثر جیاکومو پوچینی، در سالن اپرای رجیو امیلیا اجرا کند.پاواروتی در گروهی به نام "پاواروتی و دوستان" که در آن خوانندگان مشهور بین‌المللی پاپ دنیا از جمله برایان آدامز، آناستازیا، سلین دیون، التون جان، اریک کلاپتون، انریکو ایگلیسیاز، ریکی مارتین، استینگ و بسیاری دیگر به او ملحق شده بودند، کنسرت‌های خیرخواهانه زیادی جهت کمک به کودکان جنگ‌زده اجرا کرد. George W Bush جورج دبلیو بوشجورج واکر بوش ( George Walker Bush ) رییس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا و چهل و سومین رییس جمهور ( 2009 - 2001 ) این کشور بود. وی تا قبل از آغاز ریاست جمهوری در 20 ژانویه 2001 بین سال‌های 1995 تا 2000 به عنوان چهل و ششمین فرماندار تگزاس خدمت کرد. بوش بزرگترین پسر جورج هربرت واکر بوش چهل و یکمین رییس جمهور آمریکا و باربارا بوش بانوی اول ایالات متحده بین سال‌های 1989 تا 1993 است. وی پس اتمام تحصیلاتش در دانشگاه ییل به کار در تجارت نفت خانواده خود پرداخت. در سال 1978 در حالی که به تازگی با لورا ولش ازدواج کرده بود تلاش ناموفقی را برای ورود به مجلس نمایندگان آغاز کرد. سپس مدیریت یک تیم بیسبال به نام رنجرز تگزاس را بر عهده گرفت و در سال 1994 با شکست "ان ریچاردز" در انتخابات ایالتی تگزاس به فرمانداری برگزیده شد. در سال 2000 و در جریان یک انتخابات نزدیک و بحث برانگیز بوش به عنوان کاندیدای حزب جمهوری خواه به سمت ریاست جمهوری رسید.عکس از هانری کارتیه برسون Henri Cartier - Bresson هانری کارتیه برسون ( 22 آگوست 1908 در شانتلو، فرانسه - 3 آگوست 2004 ) عکاس فرانسوی بود که در ابداع و گسترش فوتوژورنالیسم (عکاسی خبری) و همچنین عکاسی لحظه‌ای و خیابانی نقش اساسی داشت. وی با دوربین مشهور لایکای 35 میلیمتری خود به اقصی نقاط دنیا سفر می‌کرد و با صبر و تقریبا به صورتی نامحسوس صحنه‌ها را ثبت می‌کرد. توانایی منحصر بفردش در ثبت "لحظه قطعی" ( The Decisive Moment )، چشم دقیقش برای طراحی صحنه، شیوه منحصربفرد کارش و بیان ادبی اش در تیوری و عملی عکاسی٬ وی را بعنوان یک شخص افسانه‌ای در میان فتوژورنالیست‌های همدوره‌اش مطرح کرد.والاترین نکته کار برسون نگرش ژرف به احساسات و ویژگیهای انسان و نشان دادن آن در قاب تصویر است که نمی‌تواند از روی شانس و اقبال بدست آمده باشد و تنها از استعدادی نادر برمی آید. لحظه قطعی و شکار لحظات تنها در این تعریف می‌تواند به سطحی هنری ارتقا یابد. برسون در کتاب"لحظه قطعی" نوشته‌است: "در عکاسی کوچکترین چیزها می‌توانند بزرگترین سوژه‌ها باشند، ویژگی‌های کوچک انسان می‌توانند به موضوعی مهم بدل شوند."خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Osama bin Laden اسامه بن لادناسامه بن محمد بن عوض بن لادن متولد 1955 یا 1957 در ریاض - عربستان سعودی یکی از اعضای خاندان بن لادن و بنیانگذار و رهبر گروه تروریستی القاعده است. اسامه بن لادن در ارتباط با حملات تروریستی بسیاری در سرتاسر جهان از جمله بمب گذاریهای 7 اوت 1998 در سفارتخانه‌های آمریکا در دارالسلام (تانزانیا) و نایروبی (کنیا)، حمله به کشتی جنگی یواس‌اس کول ( USS Cole )، حمله 11 سپتامبر 2001 به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون تحت تعقیب پلیس فدرال آمریکا قرار دارد.در 15 ژانویه 2009 ، در خلال جنگ غزه، یک پیام صوتی از وی در وب‌گاه شبکه خبری الجزیره منتشر شد که مخاطبان را به جهاد و مبارزه علیه اسراییل و آزادی نوار غزه از دست ارتش اسراییل فرا می‌خواند. هم‌اکنون تصور می‌رود که وی در مرز بین افغانستان و پاکستان به سر می‌برد.در ژانویه 2010 وزرات خارجه آمریکا عکسی بازسازی شده را منتشر کرد که تصویر بن لادن را بصورت یک فرد مسن با تغییرات ظاهری احتمالی نشان می‌دهد. Liu Xiang لیو شیانگلیو شیانگ متولد 13 ژوییه 1983 در شانگهای چین، دارنده‌ی مدال طلای المپیک و رکورد جهانی 110 متر و قهرمان جهان است. او در سال 2004 برای اولین بار مدال طلای المپیک را در رشته‌ی میدانی برای چین به ارمغان آورد.لیو یکی از بزرگترین ورزشکاران تجاری موفق چین است و یکی از نمادهای فرهنگی - ورزشی چین محسوب می‌شود. او اولین ورزشکار چینی است که موفق به رسیدن به "تاج سه گانه" [رکورد جهانی، قهرمان جهان و المپیک قهرمانی] از دو و میدانی شده است. Friedrich Nietzsche فریدریش نیچهفردریش ویلهلم نیچه ( 15 اکتبر 1844 میلادی - 25 اوت 1900 میلادی) فیلسوف بزرگ آلمانی مکتب اگزیستانسیالیسم بود.از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفه امروزی بر مبنای سیوالات بنیادینی درباره بنیان ارزشها و اخلاق، بوده‌است. نوشته‌های وی نوع سبک تازه در زبان آلمانی محسوب می‌شد. نوشته‌هایی در نهایت ژرفی و ایجاز، آمیخته با افکاری انقلابی که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گویی‌ها می‌نامید. او در 15 اکتبر سال 1844 در روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. به دلیل مقارنت این روز با روز تولد فردریش ویلهلم چهارم که پادشاه وقت پروس بود، پدر او که معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود، به ذوق وطن‌خواهی از این تصادف خوشحال گردید و نام کوچک پادشاه را به فرزند خود نهاد. خود او بعدها که بزرگ شد در یکی از کتابهایش گفته:"این مقارنت به هر حال به نفع من بود زیرا در سراسر ایام کودکی روز تولد من با جشنی عمومی همراه بود." Steven Spielberg استیون اسپیلبرگاستیون آلن اسپیلبرگ ( 18 دسامبر 1946 ) کارگردان معروف آمریکایی، برنده 3 جایزه اسکار و یکی از موفقترین کارگردانان تاریخ سینما، هم در میان منتقدان و هم در بین مردم عادی است. با این حال بعضی از منتقدین او را نمونه فیلمسازان بلک‌باستر (اهمیت وجه تجاری بر وجه هنری) می‌دانند. او ابتدا فیلمهای حادثه‌ای می‌ساخت اما امروز او را به خاطر چالش هایش در ساخت فیلم هایی با مضامین هولوکاست، برده‌داری، جنگ و تروریسم می‌شناسند. نخستین فیلم بلند وی "دویل" نام داشت. او اکنون موفقترین کارگردان سینما در زمینه تجاری است. او کارگردان و تهیه‌کننده موفق‌ترین فیلم‌ها در گیشه سینما بوده است و کارگردانان بسیاری از او ت ثیر پذیرفته‌اند. در سال 2004 از دید مجله پریمیر و دیگر نشریات او قدرتمندترین و پرنفوذترین شخص در صنعت سینما بوده است و در پایان قرن بیستم مجله لایف او را پرنفوذترین شخص در این زمینه شناخت. او 5 بار نامزد جایزه اسکار برای بهترین کارگردان شده که دو بار برای فیلم‌های "فهرست شیندلر" و "نجات سرباز رایان" برنده آن شده است. همچنین هفت فیلم او نامزد بهترین فیلم شده‌اند و درحالی که تنها "فیلم فهرست شیندلر" برنده شده است. Pablo Picasso پابلو پیکاسوپابلو روییس پیکاسو (به اسپانیایی: Pablo Ruiz Picasso ) نقاش، طراح صحنه، پیکرتراش، گراورساز و سرامیک‌کار اسپانیایی و یکی از برترین و تاثیرگذارترین هنرمندان سده 20 میلادی بود. او به همراه ژرژ براک نقاش و پیکرتراش فرانسوی، سبک کوبیسم را پدید آورد. از جمله آثار مشهور او می‌توان به "دوشیزگان آوینیون" و "گرنیکا" اشاره کرد. پیکاسو بیشتر عمر خود را در فرانسه به سر برد.او در مجسمه سازی، قلم زنی، حکاکی روی چوب و معماری تبحر داشت. پیکاسو علاقه خاصی به زنها داشت و غیر از اینکه در زندگی غرق آنها بود، تا مدت‌ها نقاشی‌های وی مشخصآ تنها راجع به زنها بود. دوره اول هنری وی در طبقه بندی‌ها بنامهای Blue & Rose میباشد. در دوران آبی سبک کاری وی اغلب شامل سایه‌های آبی کشیده شده از اجسامی بود که تنها به نیمی از آنها به تصویر کشیده می‌شد. در دوران رز از آبی به سمت صورتی تمایل پیدا کرد و نقاشی‌های وی به دنیای واقعی نزدیکتر شدند. او سپس به سبک کوبیسم روی آورد که در آن اشیا را توسط اشکال ساده هندسی به تصویر کشاند. آخرین دوره کاری پیکاسو دوره سوریالیستی است که از 1924 آغاز می‌شود. با این وجود همیشه فاصله‌اش را با سوریالیستها حفظ کرد. پیکاسو و هنرمندان سوریالیست جهان در اصول بنیادی، بدین معنا که 'هنر قادر است آنچه را که طبیعت و عقل نمی‌توانند ابراز کنند نشان دهد'، موافقت داشتند ولی اختلاف اساسی بسیاری بین پیکاسو و سوریالیست‌ها وجود داشت. به عقیده آنها ، پیکاسو به دنیای خارج و مضمون وابستگی بسیار دارد و از دنیای اوهام و رویاها بسیار دور است. Abraham Lincoln آبراهام لینکلنآبراهام لینکلن ( 12 فوریه 1809 - 15 آوریل 1865 ) شانزدهمین رییس‌جمهور آمریکا بود. آبراهام لینکلن به عنوان نخستین رییس جمهور از حزب جمهوری خواه آمریکا انجام وظیفه می‌کرد. امروز او بدین جهت مشهور است که به تاریخ برده داری در آمریکا خاتمه داد و ایالات متحده آمریکا را با نظارت بر مسایل مربوط به جنگ در طی جنگ داخلی آمریکا پا برجا نگه داشت. او ژنرالها را انتخاب کرد و استراتژی آنها را تایید نمود، افسران ارشد غیر نظامی را برگزید، بر دیپلماسی، عزل و نصب و فعالیتهای حزب نظارت کرد، و از طریق پیامها و سخنرانیها نظرات عموم را جمع آوری نمود. توان بالای او در سخنوری قدرت ت ثیر گذاری او را افزایش می‌داد. نطق گتیسبرگ وی ت ثیر ماندگاری بر ارزشهای آمریکا داشت.لینکلن می‌بایست برای حفظ آمریکا برده داری را نابود می‌کرد و این کار را با اعلامیه آزادی بردگان و متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده به انجام رساند. او شخصا مسیولیت "بازسازی" را به عهده گرفت و در پی این بود که هرچه سریعتر کشور را دوباره یکپارچه سازد. از طرفی "جمهوریخواهان تندرو" که طرفدار سیاستهای سختگیرانه‌تر بودند با او به مخالفت برخاستند.تاریخ نویسان بر این باورند که لینکلن بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آمریکا ت ثیری ماندگار بر جای نهاد، به ویژه اینکه این روال را در پیش گرفت که تمرکز قدرت را در دولت فدرال افزایش دهد و از قدرت دولتهای ایالتی بکاهد. اعتبار او مدیون نقش در تعریف مسایل بزرگ و مهم، سازمان دهی جنگ داخلی و پیروزی در آن، از بین بردن برده داری، تجدید نظر در ارزشهای ملی، تشکیل حزب سیاسی نوین و حفظ آمریکا است. ترور او در نگاه میلیونها تن از مردم آمریکا شهادت محسوب شد. Mao Zedong مایو تسه تونگمایو تسه تونگ (مایو زدونگ یا مایو تسه دون نیز تلفظ می‌شود) تیوریسین مارکسیست لنینیسم و سیاست‌مدار انقلابی کمونیست بود . وی جمهوری خلق چین را در سال 1949 با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک، رییس‌جمهور وقت چین بنیان گذاشت. او تا پایان عمر در راس حکومت جمهوری خلق چین قرار داشت و این کشور جهان سومی را به یکی از مهم‌ترین کشورهای دنیا در عرصه سیاست و اقتصاد تبدیل کرد، گرچه روشهایی که وی در پیش گرفت مورد انتقاد برخی است. برداشت مایو از مارکسیسم که به نقش برجسته دهقانان و روستاییان در انقلاب کارگری ایمان داشت و بر اهمیت فرهنگ به عنوان عنصری که می‌تواند بر اقتصاد سوسیالیستی ت ثیر گذارد، به مایوییسم معروف است. از او به عنوان یکی از ت ثیرگذارترین و مهم‌ترین شخصیت‌های سیاسی دنیا در قرن بیستم نام برده می‌شود.در سال 1921 حزب کمونیست چین در شانگ‌های سازمان‌دهی شد. مایو عضو اصلی آن حزب شد و در هونان رهبری طرفداران این حزب را به عهده گرفت‌. حزب جدید در یک بخش پیشرو شکل گرفت‌. مایو در بخش پیشرو در شانگهای، هونان و کانتون و سازمان‌های کارگری و رعیتی فعالیت‌های زیادی انجام داد و یک موسسه آموزشی برای کارگران و کشاورزان ت سیس کرد. در همان سال چیانگ کای شک بعد از مرگ سون یات سن سیاست‌مدار و رهبرانقلابی حکومت چین کنترل حکومت را به دست گرفت‌. عقاید چیانگ کای شک با خط مشی سون یات سن مغایرت کامل داشت و سال بعد کنترل ارتش ناسیونالیستی را به عهده گرفت‌. در سال 1927 چیانگ کای شک حکومت و عوامل آن را از کمونیست‌ها پاک کرد و افرادی که جزء حزب کمونیست بودند اخراج و زندانی شدند. او مایو را نیز به کوه‌های جنوب چین تبعید کرد، حزب کمونیست چین دست از فعالیت نکشید و یک ارتش پارتیزانی را تشکیل داد. سال 1927 مایو حرکت و جنبش کشاورزان را که خودش باعث آن بود، در هونان رهبری کرده و عقاید بالقوه‌اش را به بالفعل تبدیل کرد. Zhou Enlai چوان‌لایچوان‌لای ( 1898 - 1976 ) سیاست‌مدار و رهبر سیاسی چینی و اولین نخست‌وزیر جمهوری خلق چین از 1949 تا پایان عمرش در 1976 بود. او به سیاست‌های معتدل و بخصوص ایفای نقش در معتدل کردن اوضاع پس از انقلاب فرهنگی شهرت دارد.با تاسیس دولت جمهوری خلق چین ( 1949 ) چو ان لای نقش نخست وزیر و وزیر امور خارجه را قبول کرد. در ژوین 1953 ، او پنج اظهارنامه برای صلح را درست کرد. چو هییت نمایندگان جمهوری خلق چین به کنفرانس ژنو ( 1954 ) و به کنفرانس باندونگ ( 1955 ) را سرپرستی کرد. چو سر راه به باندونگ از یک کوشش قتل (بمب ساعتی در هواپیما) به وسیله حزب ملی چین و دولت چیانگ کای‌شک جان به در برد.کانون اصلی توجه چو پس از نخست‌وزیر شدن اقتصاد چین بود. او اصلاحات زیست محیطی را اول بار در چین آغاز کرد. در 1958 ، مایو تسه تونگ جهش بزرگ به جلو را با اهداف غیر واقع‌بینانه افزایش دادن تولید صنعت شروع کرد و به عنوان یک مدیر عامه‌پسند ، موضع خود را حفظ کرد.انقلاب فرهنگی چین ( 1966 - 1976 ) یک ضربه بزرگ به چو بود. در مراحل بعد انقلاب فرهنگی چین در 1975 ، او را تحت فشار گذاشت. چو برای خنثی کردن فشار انقلاب فرهنگی چین بر "چهار نوسازی" بسیار تلاش کرد که زیان انقلاب فرهنگی چین را خنثی کند. Johann Wolfgang von Goethe یوهان ولفگانگ گوتهیوهان ولفگانگ فون گوته ( 28 اوت 1749 در فرانکفورت - 22 مارس 1832 در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود.پدر گوته، یوهان کاسپار گوته ( 1710 - 1782 ) همراه با خانواده‌اش در یک خانه بزرگ در فرانکفورت زندگی می‌کرد که آن زمان قسمتی از امپراتوری مقدس روم بود. مادر گوته نیز کاترینا الیزابت گوته (تکستور سابق) از خانواده‌های سرشناس فرانکفورتی بود. یوهان ولفگانگ در کنار پدرش و معلم خصوصی‌اش بسیاری از معلومات از جمله زبان‌های لاتین، یونانی، فرانسوی، انگلیسی و عبری را فرا گرفت.او بین سالهای 1765 - 1768 در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستین فورشتگوت گلرت علاقه پیدا کرد. پس از سال 1768 ، گوته به زادگاه‌اش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود. Laozi لایوتسهلایوتسه، فیلسوف افسانه‌ای چین است که گمان می‌رود در قرن ششم قبل از میلاد زیسته است. بسته به نوشتارهای باقی‌مانده او را Laotse یا Lao - Tse یا Lao - tzu نیز می‌خوانند.لایوتسه خالق و پدیدآورنده مکتب تایوییسم به شمار می‌رود و مشهورترین کتاب نوشته شده در فلسفه تایو ته جینگ به او نسبت داده می‌شود.این جمله‌ی فلسفی از لایوتسه بسیار معروف است: "گلدان تنها به یمن تهی بودنش مفید است. فضای خالی موجود در دیوار است که به کار پنجره می‌آید. به این طریق، خلاء موجود در اشیا است که آنها را مفید می‌سازد." Marilyn Monroe مریلین مونرونورما جین مورتنسون معروف به مریلین مونرو بازیگر، خواننده و مانکن مشهور آمریکایی بود. مریلین مونرو در روز 1 ژوین سال 1926 میلادی در لس آنجلس به دنیا آمد. در 9 سالگی به یتیم خانه سپرده شد و دو سال در آنجا بود، سپس در 16 سالگی دوباره مجبور شده به یتیم خانه بازگردد. برای نجات از یتیم خانه در 16 سالگی با گریس مک کی که گارگر کارخانه بود، ازدواج کرد. او پس از اینکه مدتی مدل عکاسی و نقاشی بود و بعد از چند بازی در نقش‌های کوچک، به خاطر زیبایی، استعداد طنزآمیز و توانایی بازیگری‌اش، توانست به یکی از مشهورترین ستارگان سینما و نماد جذابیت و زیبایی قرن بیستم تبدیل شود.مونرو پیش از ورود به سینما، مدل عکاسی و سپس مدل نقاشی به نام ارل مورن شد. با تصویر "پن اپ" وی روی جلد مجله پلی بوی بود که این مجله به شهرت فراوان بین خاص و عام رسید.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Salvador Dal سالوادور دالیسالوادور فلیپه ژاسینتو دالی دومنک ( 11 مه 1904 - 23 ژانویه 1989 ) نقاش فراواقع‌گرای اسپانیایی بود. دالی طراحی ماهر بود که بیشتر به خاطر خلق تصاویری گیرا و خیالی در آثار فرا واقع‌گرایش به شهرت رسید. مهارت وی در نقاشی اغلب به تاثیر نقاشان رنسانس نسبت داده می‌شود. معروف‌ترین اثر سالوادور دالی به‌نام تداوم حافظه در سال 1931 خلق شد. وی همچنین در عکاسی، مجسمه‌سازی و فیلم‌سازی نیز فعالیت داشت. وی با والت دیسنی تهیه‌کننده و کارگردان شهیر آمریکایی در ساخت کارتن کوتاه و برنده جایزه اسکار "دستینو" که در سال 2003 و پس از مرگ وی منتشر شد، همکاری داشت. دالی همچنین با آلفرد هیچکاک در ساخت فیلم "طلسم شده" ( 1945 میلادی) همکاری کرد.دالی شدیدا فردی خیال‌پرداز بود و علاقه وافری به انجام کارهایی عجیب برای جلب توجه دیگران داشت. این قبیل کارها اغلب برای کسانی که به هنر وی علاقه داشتند خسته‌کننده بود و به همان اندازه برای منتقدین وی، آزاردهنده به شمار می‌رفت. این نوع رفتار غیرعادی دالی گاهگاهی توجه افکار عمومی را بیشتر از آثار هنری وی جلب می‌کرد و در نتیجه، این رسوایی و بدنامی تعمدی منجر به شناخت گسترده عامه مردم و تقاضا برای خرید آثار وی توسط طیف گسترده‌ای از مردم شد.در نوامبر 1988 دالی به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد و در تاریخ 5 دسامبر 1988 "خوان کارلوس اول" پادشاه اسپانیا که خود را همیشه از مریدان سرسخت دالی برمی‌شمرد، از وی عیادت کرد. در 23 ژانویه سال 1989 ، هنگامی که قطعه محبوبش از اپرای "تریستن و ایزولده" اجرا می‌شد، سالوادور دالی به علت عارضه قلبی در سن 84 سالگی در فیگویرس از دنیا رفت. وی در سرداب موزه و تیاتر خود به خاک سپرده‌شد. مراسم تدفین وی در کلیسای سنت پره جایی که وی در آن غسل تعمید داده و در نزدیکی خانه‌ای که در آنجا متولد شده‌بود، برگزار شد.وبلاگ سافت سرا Empress Dowager Cixi ملکه تزو شیتزی شی یا تزو شی ( 29 نوامبر 1835 - 15 نوامبر 1908 )، ملکه قدرتمند و پرنفوذ دودمان چینگ بود که 47 سال (از سال 1861 تا زمان مرگ در سال 1908 ) در عمل حکمران چین بود.او در ابتدا و دوران جوانی بعنوان صیغه امپراتور شیانگ فنگ به دربار راه یافت. تزوشی بتدریج در حرم رشد کرد و فرزندی را بدنیا آورد که بعد از مرگ شیانگ فنگ، تونگشی امپراتور چین شد. او در سال 1875 گوانجو از اقوام خود را بر مسند امپراتوری چین نشاند. او حکمرانی محافظه کار بود که اصلاحات گوانگجو را برنتافت و او را به حبس خانگی فرستاد. با مرگ او سلسله چینگ بعد از چند سال برچیده شد. او پیش از مرگش پویی دو ساله را به تخت امپراتوری نشاند. Marie Curie ماری کوریماری کوری (ماریا اسکلو دووسکا) در سال 1867 در ورشو پایتخت لهستان متولد شد. او در سن 19 سالگی به پاریس رفت تا در آنجا به تحصیل در رشته شیمی بپردازد. در آنجا با فیزیکدان جوان فرانسوی به نام پیر کوری آشنا شد. این آشنایی به ازدواج انجامید. او به پیر کوری در انجام آزمایشهای عملی‌اش درباره الکتریسیته کمک می‌کرد.زمانی که ماری کوری در سال 1895 در انباری چوبی کوچکی که آزمایشگاه او بود شروع بکار کرد، نه او و نه هیچ کس دیگر چیزی در باره عنصر شیمیایی رادیوم نمی‌دانست و این عنصر هنوز کشف نشده بود. البته یکی از همکاران پژوهشگر پاریسی و فیزیکدان فرانسوی، "هانری بکرل"، در آن زمان تشخیص داده بود که عنصر شیمیایی اورانیوم، پرتوهایی اسرار آمیز نامریی از خود می‌افشاند. Ariel Sharon آریل شارونآریل سامویل مردخای شرایبر معروف به آریل شارون در 27 فوریه 1928 در روستای کفر ملال به دنیا آمد. وی فرزند یک لهستانی بود که پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزی مشغول شده بود و در نهایت به فلسطین نقل مکان کرد.در سال 1942 ، زمانی که فقط 14 سال داشت به گروه هاگانا پیوست. گروه هاگانا در آن زمان اقدامات متعددی را برای خارج کردن فلسطینیان از خانه‌ها و زمین‌هایشان طراحی و پیاده سازی کرده بود و در صورت بروز مخالفت، مخالفین را به قتل می‌رساند. اینگونه گروه‌ها پس از ت سیس دولت، اولین هسته‌های ارتش اسراییل را تشکیل دادند. شارون در سال 1947 به عضویت پلیس شهرک‌های یهودی نشین در آمد، سپس در بیست سالگی در جنگ 1947 شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام را در بخش اسکندریه بدست آورد و در پی این جنگ از ناحیه شکم مجروح گردید.شارون در همان سال 1952 در دانشگاه عبری اورشلیم تحصیلات خود را در رشته تاریخ و مسایل خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق در دانشگاه تل‌آویو رفت. وی در سال 1964 تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند. Prince Charles of Wales چارلز، شاهزاده ولزپرنس چارلز (شاهزاده ولز) پسر بزرگ ملکه الیزابت (ملکه پادشاهی متحد و قلمروهای همسود) است. پرنس چارلز در مقام ولیعهدی این سرزمین است و در صورت مرگ یا کناره گیری ملکه الیزابت، گزینه اول برای پادشاه شدن در پادشاهی متحد خواهد بود، اما لزوما فرمانروای قلمروهای همسود نخواهد گشت. وی از سال 1985 هم‌زمان با ولیعهد شدن، لقب شاهزاده ولز را هم دریافت کرده است. همسر سابق او پرنسس دیانا، شاهزاده معروف پادشاهی متحد بود که یک سال پس از طلاق از چارلز در سال 1997 کشته شد.در خانواده سلطنتی بریتانیا رسم بر این بوده است که فرزندان پس از تمام کردن تحصیلات عمومی به آموزش نظامی مشغول شوند. اما پرنس چارلز نخستین کسی است که این رسم را کنار نهاد و به کالج ترینیتی در دانشگاه کمبریج رفت. وی در سال 1970 پس از تحصیل در حوزه‌هایی مانند مردم‌شناسی و باستان‌شناسی توانست با نمراتی ضعیف فارغ‌التحصیل شود. او پنج سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را از همین دانشگاه دریافت کرد.چارلز در جوانی و تا پیش از ازدواج با زنهای فراوانی رابطه عاشقانه داشته است که از جمله می‌توان به پرنسس سارا اسپنسر خواهر بزرگ‌تر پرنسس دیانا اشاره کرد. روابط وی با زنان همواره مورد توجه رسانه‌ها و گروههای مختلف بوده و وی از این جهت مورد انتقاد بوده است. Kofi Annan کوفی عنانکوفی عنان، فرزند ویکتوریا و هنری رجینالدو است. عنان در بخش کفاندروس کوماسی غنا به دنیا آمد. او فرزند دوقلوی خانواده‌است. خواهر دو قلویش، افوآ عطا که در سال 1991 از دنیا رفت، در اسم میانی عطا با او شریک است، عطا در زبان‌های اکان فانته به معنای دوقلو است. همانند اغلب نام‌های اکانی، قسمت اول نام عنان، بیانگر روزی از هفته‌است که در آن زاده شد: در واقع کوفی به معنای پسری است که در روز جمعه زاده شده‌است. پدر او از فرمانداران محلی غنا و از اصیل‌زادگان قبیله فانته بود. عنان پس از تحصیل در رشته علوم و فنون در غنا سال 1959 به آمریکا رفت تا در کالج مک آلیستر مینه‌سوتا اقتصاد بخواند. او همچنین مدرک مدیریت‌اش را اوایل دهه هفتاد از ام‌آی‌تی گرفت.او نخستین سمتش در سازمان ملل را سال 1962 و در سازمان بهداشت جهانی به‌دست آورد. مدیریت پرسنلی، مدیریت بودجه، قایم مقام اداره کمیساریای عالی پناهندگان، معاونت مالی دبیر کل و رهبری گروه حافظ صلح سازمان ملل، پست‌هایی بودند که او تا سال 1997 و رسیدن به دبیرکلی، آنها را تجربه کرد. در واقع، او نخستین دبیر کل سازمان است که با طی مدارجی در خود سازمان، به این سمت رسیده‌است. یک سال پیش از آن، انتصاب عنان در ر س عملیات گروه صلح‌بان در بوسنی، او را به یکی از مهم‌ترین رهبران سازمان ملل تبدیل کرده بود. او با همسرش نان لگرگرن که یک هنرمند و وکیل سویدی است در کوزوو آشنا شد و با او ازدواج کرد. Qi Baishi کی بیشی Qi Baishi متولد 1 ژانویه 1864 و متوفی در 16 سپتامبر 1957 یک نقاش چینی بود. او در نقاشی از سبک خاصی پیروی نمی‌کرد و موضوعات نقاشی‌های او شامل تقریبا همه چیز می‌شد. حیوانات، منظره، چهره، اسباب بازی، سبزیجات، و . برخی از موضوعات نقاشیهای وی می‌باشند. وی در سال 1953 به ریاست انجمن هنرمندان چینی انتخاب شد و در سال 1957 در پکن درگذشت. Qin Shi Huang چین شی هوانچین شی هوان (نوامبر یا دسامبر 260 - 10 سپتامبر 210 (پیش از میلاد)) اولین پادشاه دودمان چین در میان سال‌های 247 تا 221 (پیش از میلاد) و سپس نخستین امپراتوری بود که چین را یکپارچه نمود و از 221 پیش از میلاد تا سال مرگش بر آن سامان فرمان راند.نام اصلی او یینگ ژنگ بود. میان سال‌های فرمان‌رواییش بر همه‌ی چین به او نام نخستین امپراتور را دادند. او به جز یکپارچه‌کردن چین به قانون‌گرایی نامور بود. او به همراهی مهتر رایزنانش "لی سی" یک سری اصلاحات و طرح‌ها را در چین پیاده کردن که نامدارترینش ساخت دیوار بزرگ چین بود. همچنین ساخت آرامگاهی بزرگ با ارتش سفالی و نیز سامانه انبوه راه‌های ملی که البته همه این‌ها به بهای جان‌هایی به پایان‌رسید. وی همچنین پس از استواری فرمانرواییش کنفوسیوس‌گرایی را منع‌کرد و بسیاری از پیروان او را زنده به گور کرد و کتاب‌های ایشان را نهی‌نموده و به خاک‌سپرد.او با همه خودکامگی‌اش نقشی محوری در تاریخ چین دارد، چرا که این کشور را یکپارچه ساخت و این یکپارچگی اگرچه گسسته ولی دو هزاره پایدار ماند. Hideki Tojo هیدکی توجوهیدکی توجو ( 30 دسامبر 1884 - 23 دسامبر 1948 ) از ژنرال‌های ارتش سلطنتی ژاپن بود. او متفکری اولتراناسیونالیست بود و چهلمین نخست وزیر ژاپن به حساب می‌آمد.وی در دوره امپراتوری هیروهیتو به عنوان نخست وزیر تعیین گردید و از 18 اکتبر 1941 تا ژولای 22 1944 یعنی تقریبا در تمام طول جنگ جهانی دوم هیدکی نخست‌وزیر ژاپن بود. توجو در تاریخ 23 دسامبر 1948 اعدام شد. Mother Teresa مادر ترزااگنس گونجا بویاجیو معروف به مادر ترزا (متولد 26 اوت 1910 در اسکوپیه امپراطوری عثمانی ) راهبه کاتولیک آلبانیایی و ت سیس کننده ماموران امور خیریه در هند بود. وی در سال 1928 به هندوستان رفت و به گروه خواهران "لورتو" پیوست‌. به‌خاطر ارادتی که به "ترزا اهل آویلا"، راهبه اسپانیایی و بنیانگزار یکی از جریانهای رهبانیت و خدمات خیرخواهانه داشت‌، نام ترزا را برای خود برگزید. در سال 1948 صومعه را ترک گفت تا پرستاری بیاموزد. مادر ترزا به خاطر خدمات انسان‌دوستانه‌اش سال 1979 ، جایزه نوبل صلح را به خود اختصاص داد و در سال 2003 از طرف پاپ ژان‌پل دوم آمرزیده شناخته شد.ترزا در خاطرات خود می‌نویسد که 5 سال اول کار او مملو از دشواری‌ها و مشقات زیادی بوده‌است. او درآمدی نداشت و از حامی ای برای دریافت غذا و مایحتاج برخوردار نبود. ترزا در این مدت دچار احساس تنهایی و شک و تردید و وسوسه‌ای برای بازگشت به زندگی نسبتا اسوده در دیر شد.مادر ترزا در 13 مارچ 1997 از مقام خود استغفا کرد و در 5 سپتامبر همان سال زندگی را بدرود گفت. هنگام مرگ امور خیریه دارای بیش از چهار هزار راهبه و در 123 کشور جهان مبلغ داشت. دولت هند به منظور قدردانی از زحمات مادر ترزا برای او مراسم رسمی ویژه‌ای به عمل آورد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Mikhail Gorbachev میخاییل گورباچفمیخاییل سرگیه‌ویچ گورباچف متولد 2 مارس 1931 از سال 1985 تا 1991 آخرین رهبر اتحاد شوروی بود. تلاش‌ها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد، اما هم‌زمان یگانگی سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و نهایتا باعث فروپاشی شوروی شد. گورباچف در سال 1990 جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است.او به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست سفرهای بسیاری به خارج داشت و معروف است که این سفرها عمیقا دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی او را تحت ت ثیر قرار داد. در 1975 او در صدر هییتی به آلمان غربی رفت و در 1983 در صدر هییتی از شوروی برای دیدار نخست وزیر پیر ترودو و اعضای مجلس عوام کانادا به این کشور رفت. در 1984 او به پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی سفر کرد و آن‌جا با نخست وزیر مارگارت تاچر نیز دیدار کرد. گورباچف در 1992 بنیاد گورباچف را ت سیس کرد. او در 1993 صلیب سبز بین‌الملل یکی از سه حامی مالی "منشور زمین"‌را ت سیس کرد. او در ضمن به باشگاه رم پیوست. Soong Ching - ling سونگ چینگ لینگیکی از سه خواهر Soong که همراه با شوهران خود بودند. این سه خوار مهم‌ترین چهره‌های سیاسی در اوایل قرن 20 در چین بودند. Rabindranath Tagore رابیندرانات تاگوررابیندرانات تاگور ( 7 مه 1861 - 7 اوت 1941 ) شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و چهره‌پرداز اهل بنگال هند بود. نام‌آوریش لقب شاعری اوست. وی نخستین آسیایی برنده جایزه نوبل بود. پدرش دبندرانات (مهاریشی) و مادرش سارادادیوی نام داشت. به تاگور لقب گوردیو ( Gurdev ) به معنای پیشوا داده‌اند. وی از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان به‌شمار می‌آید.رابیندرانات تاگور بزرگترین شاعر ایالت بنگال است، که به دو زبان هندی و بنگالی شعر می‌سرود و اشعار خود را به انگلیسی نیز ترجمه می‌کرد. هم سرود ملی هند و هم سرود ملی بنگلادش از تصنیفات تاگور است. او از کودکی اشعاری نغز می‌سرود و در زبان شبه قاره، انقلابی ادبی پدید آورد. به ویژه اشعار موسوم به گیتانجالی معروفیت فراوان دارد و به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌است. تاگور با این اشعار در سال 1913 جایزه نوبل را در ادبیات دریافت کرد. او علاوه بر سرودن شعر، داستان و نمایشنامه نیز می‌نوشت و گاه ت ملات خیال‌انگیز و عرفانی خود را روی بوم نقاشی می‌آورد.تاگور در سراسر مشرق زمین محبوبیت داشت. او به ایران علاقه فراوان داشت و دو بار به ایران سفر کرد: بار اول در اردیبهشت 1311 (بهار 1932 ) که به همراه عروس خود و دینشاه ایرانی (از پیشوایان پارسیان هند) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادمین زادروز او در تهران برگزار شد. تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. ملک‌الشعرای بهار در ستایش تاگور قصیده‌ای بلند سروده‌است. او در سال 1313 برای بار دوم به ایران سفر کرد. Otto von Bismarck اتو فون بیسمارکاتو فون بیسمارک ( 1 آوریل 1815 ، شونهاوزن (زاکسن - آنهالت امروزی) - 30 ژوییه 1898 ، فریدریشسروه در نزدیکی هامبورگ)، امیر بیسمارک - شونهاوزن و دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم در تاریخ آلمان بود. بیسمارک در 1 آوریل 1815 در شونهاوزن متولد شد. در گوتینگن به تحصیل حقوق پرداخت و پس از اینکه او به عنوان دیپلمات در همبستگی آلمانی، در سن پترزبورگ و در پاریس مشغول بود، در سال 1862 به عنوان نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه پروس صدا زده شد.بیسمارک، سال 1864 رهبری پروس را در جنگ آلمان - دانمارک بر سر اشلسویگ - هولشتاین، با اتحاد به اتریش برعهده داشت. دو سال بعد هم وی، همین مسوولیت را در جنگ پروس - اتریش که به نابودی همبستگی آلمانی و در نهایت به بیرون راندن اتریش از امپراتوری آلمان انجامید، با موفقیت به پایان رسانید. سال 1867 ، همبستگی آلمانی شمالی تاسیس شد که در آن بیسمارک به عنوان صدراعظم صدا زده شد. در پایان جنگ پروس - فرانسه در 18 ژوییه 1871 ، ویلهلم یکم در ورسال به عنوان امپراتور (آلمانی: Kaiser ) خوانده شد و از این رو، بیسمارک توانست، با همت و تلاش خود امپراتوری آلمان را تاسیس کند. خود وی، صدراعظم امپراتوری شد و لقب صدراعظم آهنین را بعدها از آن خود کرد. Run Run Shaw ران ران شاوسر Run Run Shaw در Ningbo , Zhejiang چین متولد شد و تحصیلات خود را در مدارس آمریکا به پایان رساند. او کوچکترین پسر Shanghai تاجر بزرگ پارچه در چین بود.در سن 19 سالگی، در طول تعطیلات تابستان، او به دنبال سومین برادر بزرگ خود Runme شروع به ایجاد فیلم سازی در سنگاپور کرد. پس از آن او علاقه بسیار زیادی به فیلم و سینما پیدا کرد. او و برادرش در سال 1930 شروع به تاسیس یک استدیوی فیلم سازی کردند که بعدها نام آن به استودیو شاو تغییر پیدا کرد. وی در سن 85 (در سال 1987 ) درگذشت. Jean - Jacques Rousseau ژان - ژاک روسوژان - ژاک روسو ( 1712 1778 ) متفکر سوییسی، در سده هجدهم و اوج دوره روشنگری اروپا می‌زیست. اندیشه‌های او در زمینه‌های سیاسی، ادبی و تربیتی، ت ثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سال‌ها در پاریس زندگی کرد، به عنوان یکی از راه‌گشایان آرمان‌های انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست. اگر چه روسو، از نخستین روشنگرانی است که مفهوم حقوق بشر را بطور مشخص به کار گرفت، اما نزد او از این مفهوم تنها می‌توان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد. در مجموع باید گفت که وی رادیکال‌تر از هابس و جان لاک و شارل دو مونتسکیو می‌اندیشید. شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه، وی را اساسا در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمی‌دانند، بلکه اندیشه او را بیشتر در نقد فلسفه روشنگری ارزیابی می‌کنند.برای روسو، صرف نظر کردن انسان از آزادی، به معنی صرف نظر کردن از خصلت انسانی و "حق بشری" است. روسو تلاش می‌کند نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد نماید. وی این کار را در اثر معروف خود قرارداد اجتماعی که در سال 1762 میلادی نوشته شد، انجام می‌دهد. یکی دیگر از کتاب‌های مهم روسو به نام امیل در زمینه تربیت کودکان است.روسو واپسین سال‌های حیاتش را در روستایی در حومه پاریس، با آرامش گذراند و به نگارش زندگانی شخصی و عاطفی خود پرداخت. او سرانجام در روز 2 ژوییه 1778 به علت سکته مغزی، در منزل خود در نزدیکی پاریس چشم از جهان فروبست. برخی از معاصران او همچون "مادام دوستال" اعتقاد داشتند که او خودکشی کرده‌است. رویاهای گردشگر تنها، اثر خیال‌بافانه ناتمام او، و کتاب مشهور اعترافات، که شرح زندگی 66 ساله اوست، پس از مرگ او منتشر شدند. Li Bai لی بایلی بای یا لی‌پوشاعر چینی بود که از سال 701 تا 762 میلادی می‌زیست. او عضو گروه هشت جاودانه جام شراب بود که بیش از 2300 شاعر در آن عضو بودند. آثار شعری او و دوستش دوفو در مجموعه‌هایی گرد هم آمده‌اند. این اشعار عموما در بیش از 1200 سال پیش نوشته شده‌اند.لی‌پو یکی از دو شاعر بزرگ تاریخ ادبیات چین به شمار می‌رود. امروزه بیش از 1000 شعر از اشعار او باقی مانده‌اند. لی‌پو شاعری رمانتیک و خیالباف بود و در آثارش "متافیزیک محض آیین تایو" با مضامین پیچیده و خیالات در هم آمیخته‌اند در اشعار او مضامین تازه بسیار یافت می‌شوند.همچون دوفو، لی‌پو بیشتر عمرش را به مسافرت گذراند، هرچند علت این ثروتمندی او و نه فقر او بود گفته شده است که او هنگامی که می‌خواست نور ماه را ببوسد، از قایقش در رود یانگ تسه پایین افتاد و غرق شد. Charles Darwin چارلز داروینچارلز داروین در 12 فوریه 1809 در خانواده پزشکی ثروتمند اهل شروزبری در ناحیه شراپشایر در انگلستان دیده به جهان گشود. او پنجمین فرزند خانواده (از شش فرزند) بود. پدرش رابرت داروین و مادرش سوزانا وجوود هر دو از خانواده‌های اصیلزاده انگلیسی مسیحی یونیتارین بودند.وقتی داروین هشت سال داشت مادرش درگذشت. یک سال بعد او را برای تحصیل به مدرسه شبانه‌روزی در شهر مجاور فرستادند. در 1825 پس از صرف یک سال کارآموزی در کنار پدرش برای تحصیل پزشکی به دانشگاه ادینبرو رفت. اما خشونت عملیات جراحی باعث شد که از پزشکی بیزار شود و در عوض نزد یک برده سیاهپوست آزاد شده به نام جان ادمونستن به آموختن تاکسیدرمی مشغول شود. داروین شیفته داستان‌هایی بود که ادمونستن از جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی برایش تعریف می‌کرد. یک سال بعد داروین یکی از اعضای فعال انجمن دانشجویی طبیعی‌دانان و شاگردی مستعد در مکتب رابرت ادموند گرانت، یکی از پیشگامان نظریه فرگشت بود. وی همچنین در کلاس‌های تاریخ طبیعی رابرت جیمسون در زمینه جغرافیای چینه‌شناختی شرکت می‌کرد و طریقه طبقه‌بندی گیاهان را در موزه بزرگ دانشگاه ادینبورگ می‌آموخت.از سال 1836 تا 1858 داروین مخفیانه روی نظریه انقلابیش کار می‌کرد. او دیگر به وجود فرگشت موجودات زنده یقین پیدا کرده بود ولی از آن بیم داشت که با علنی کردن آن از سوی گروه‌های تندرو به کفرگویی متهم شود. او که می‌دانست با مطرح شدن نظریه‌اش چه جنجالی در جامعه و محافل علمی بر پا می‌شود، کوشید با انجام دادن آزمایش‌های فراوان روی گیاهان و جانوران و استفاده از تجربیات پرورش‌دهندگان کبوتر و خوک شواهد کافی و علمی برای نظریه‌اش فراهم آورد. Confucius کنفوسیوسکنفوسیوس در سال 551 قبل از میلاد، در روستایی به نام تسو، واقع در ایالت قدیمی لو که امروزه بخشی از شهرستان جدید شاندونگ است، زاده شد. خانواده‌ای که کنفوسیوس در آن به دنیا آمد، خانواده‌ای پرجمعیت بود. پدر کنفوسیوس، شولیانگ هو، افسری بازنشسته بود که با شرکت در جبهه‌های نبرد موفق شده بود رضایت پادشاه را به دست آورده و زمین هایی را به تملک خود درآورد. شولیانگ سه همسر داشت که هیچ کدام از آنها نتوانسته بودند برایش پسری بزایند. نه دختر او نیز همه ازدواج کرده و به خانواده‌های دیگر پیوسته بودند. به همین دلیل، در سال 555 قبل از میلاد، شولیانگ هو، در حالی که شصت و چهار سال سن داشت، دختری پانزده ساله به نام یان چنگ تسای را به عنوان همسر متعه خود اختیار کرد. چنگ تسای نیز تا مدتی نمی‌توانست باردار شود، به همین دلیل چنان که از روایات سنتی آیین کنفسیوس بر می‌آید از تپه نی چی یو بالا رفت و بر فراز آن به دعا و نماز مشغول شد تا این که سرانجام حامله شد. به همین سبب، یکی از نام‌های کنفسیوس "چیو" به معنی تپه است.کنفوسیوس در بیشتر دوران عمرش از مقامات چندان بلندپایه نبود، اما دانش زیادی داشت. در چین باستان آموزش و پرورش از حقوق ویژه اشراف بود. اما کنفوسیوس با شیوه خود این حق را از آنان گرفت و خود شاگردانی را جذب کرد و به آنها آموزش داد. گفته می‌شود که وی سه هزار شاگرد داشته و در میان آنها چند تن جزو دانشمندان آینده بوده‌اند.کنفوسیوس در پنجاه سالگی به خدمت فرماروایان دولت چو رسید و حکومت یکی از شهرهای بزرگ را در دست گرفت. او رسیدن به مقام حکومتی را بهترین راه ایجاد اصلاحات اجتماعی می‌دانست. سرانجام در سال 479 پیش از میلاد، در حالی که خود را ناموفق می‌دانست از دنیا رفت. وی آثار مهمی بر جای نهاد و شاگردان برجسته‌ای پرورش داد که آموزه‌های او را رونق بخشیدند. Corneliu Baba کرنلیو باباکرنلیو بابا نقاش رومانیایی، صورتگر، و تصویرگر کتاب بود. او در 18 نوامبر 1906 دیده به جهان گشود و در 28 دسامبر 1997 چشم از جهان فرو بست. او نقاشی را نزد پدرش و نیز به صورت آکادمیک در دانشکده هنرهای زیبا در بخارست آموخت، اما هیچوقت مدرکی در این زمینه دریافت نکرد. او اولین نمایشگاه عمومی خود را در سال 1934 برگزار کرد. Michelangelo (میکل‌آنجلو (میکل‌آنژ بوناروتیمیکل‌آنژ بوناروتی (میکلانجلو دی‌لودوویکو بوناروتی سیمونی)، نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی است. زادروز وی 6 مارس 1475 در توسکانا است. میکل‌آنژ یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است. وی در تاریخ 18 فوریه 1564 در رم درگذشت.میکل‌آنژ دومین پسر از خانواده "لیوناردو دی‌بوناروتی سیمونی" و "فرانچسکا دی‌نری" بود. پس از تولد میکل‌آنژ خانواده بوناروتی به‌فلورانس مهاجرت نمود. مادر میکل‌آنژ، پس از به‌دنیا آوردن سه پسر دیگر، چشم از جهان فروبست. او از دوران کودکی، برخلاف میل پدرش علاقمند به هنر و تحصیل در این رشته بود و سرانجام در پی نزاعی سخت با پدرش به هدف والای خود رسید. در سن سیزده سالگی به عنوان دستیار حقوق‌بگیر، در کارگاه "دومنیکو ژیرلاندایو" استخدام شد. وی نزد استادش به کارآموزی پرداخت و پایه و اساس نقاشی روی دیوار مرطوب را یاد گرفت و مانند بسیاری از هنرمندان هم‌دوره خود در فلورانس، در کلیسای کوچک "برانکاچی" به‌تحصیل هنر پرداخت. گرچه در ابتدا به نقاشی روی آورد اما غریزه طبیعی وی مشتاق هنر پیکرتراشی بود، از این رو پیش از اتمام دوره نقاشی، به عنوان استاد به مدرسه مجسمه‌سازی که به‌وسیله لورنتزوی مدیچی در باغ‌های مدیچی ت سیس شده بود، منتقل شد.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان Mohandas Karamchand Gandhi مهانداس کارامچاند گاندیمهانداس کارامچاند گاندی ( 2 اکتبر 1869 - 30 ژانویه 1948 ) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفه بی‌خشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز ت ثیر گذارده‌است.گاندی توانست با استفاده از شیوه ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوه مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا ت ثیر گذاشت. البته همه این رهبران نتوانستند کاملا به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.گاندی همیشه می‌گفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی هندو به نام‌های ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) گرفته شده‌اند. او می‌گفت "من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن همسن کوه‌ها هستند". Dwight D . Eisenhower دوایت دیوید آیزنهاوردوایت دیوید آیزنهاور معروف به "آیک" ( 14 اکتبر 1880 در تگزاس - 28 مارس 1969 ) سرباز و سیاست مدار آمریکایی بود. او از سال 1953 تا 1961 سی و چهارمین رییس جمهور آمریکا بود. او در طول جنگ جهانی دوم عنوان "ژنرال ارتش" را دارا بود و فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا بود. آیزنهاور از حزب جمهوریخواه بود. در سال 1950 هری ترومن از ژنرال آیزنهاور که سمت‌های نظامی متعددی را تا آن زمان تجربه کرده بود، خواست تا ریاست نیروهای ناتو را در اروپا بپذیرد.وی دو سال بعد در کنوانسیون حزب جمهوری خواه به عنوان نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد. وی سپس "آدلای استیونسون"، رقیب خود را در انتخابات 1952 شکست داد و رییس جمهور آمریکا شد.آیزنهاور طی دو دوره تصدی اش در پست ریاست جمهوری سیاست‌های داخلی را تعدیل کرد. وی معتقد بود که در عصری که ملی گرایی نوین، تکثیر موشک‌های اتمی و سفرهای فضایی رواج پیدا کرده‌است، باید در جست وجوی صلح بود. او درصدد بود تا اتحاد آمریکا را با کشورهای هم پیمان تقویت کرده و واشینگتن را برای مقاومت در برابر تهاجم "سرخ" به اروپا، آسیا و آمریکای لاتین مهیا نگه دارد. دکترین آیزنهاور در سال 1957 سطح تعهدات کشورش را به خاورمیانه افزایش داد. Vincent van Gogh ونسان ون گوگونسان ویلم ون گوگ یا فینسنت فان خوخ [به هلندی: Vincent Willem van Gogh ] ( 30 مارس 1853 - 29 ژوییه 1890 ) نقاش نامدار زاده هلند بود. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی کامل به سر می‌برد اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر (پست‌امپرسیونیست) شناخته می‌شود. او در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی رنج می‌برد و همین موضوع به خودکشی او منجر شد.ونسان در انزوای خود خواسته‌اش همه اندیشه‌ها و امیدهایش را در نامه‌هایی به تیو، که به صورت خاطره‌نگاری‌های روزانه درآمده بود می‌نوشت. در این نامه‌ها رسالتی که نقاش در خود احساس می‌کرده، تلاش‌ها و کام‌یابی‌ها، تنهایی غم‌بار و آرزوی داشتن هم‌صحبتی همدل به خوبی آشکار است.ونسان در یکی از نامه‌هایش به تیو می‌نویسد: "ایده تازه‌ای در سرم بود و این پیش‌طرحی از آن است. این بار موضوع تابلو همان اتاق خواب خودم است، اتاقی که در آن فقط رنگ است که اهمیت دارد و ضمن آن که با سادگی و یک‌دستی خود شکوهی به اشیا داده‌است، نشان می‌دهد که این اتاق چیزی جز محل خواب و استراحت نیست. خلاصه بگویم، نگاه کردن به این تابلو باید موجب استراحت فکر و بیش از آن آسودگی خیال شود." Henri de Toulouse - Lautrec هنری تولوز لوترکهنری تولوز لوترک ( 24 نوامبر 1864 - 9 سپتامبر 1901 ) نقاش، طراح و تصویرساز فرانسوی است. وی در پاریس و در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمد. تحصیلاتش را در لیسه فونتانس پاریس آغاز کرد و در ده سالگی به نقاشی و طراحی پرداخت. لوترک به دلیل شکستگی پاهایش در 12 و 14 سالگی امکان رشد عادی قد را از دست داد و تا پایان دوران بلوغ بیش از 1 ٫ 5 متر قد نکشید.وی در 1882 نزد بونات و پس از آن نزد کورمون و همچنین ادگار دگا به شاگردی پرداخت. در 1887 در پاریس به عنوان نقاش به خوبی شناخته شده بود و اولین نمایشگاه خود را در سالن هنرمندان مستقل در سال 1889 برپا کرد و دو سال بعد اولین نمایشگاه پوستر مولن روژ را به اجرا در آورد.لوترک موضوعات آثارش را از میان زندگی روزمره و خوشگذرانی‌های شهری انتخاب می‌کرد و مضمون بسیاری از آن‌ها سیرک، تیاتر، کاباره، فاحشه‌خانه‌ها و بارها بود. او همچنین در آثارش از نقاشان ژاپنی الهام‌های فراوانی گرفته‌است. لوترک با لیتوگرافی‌هایش، به ویژه پوسترهایش برای نمایش‌های آواز، رقص و کاباره، شهرت بسیاری یافت. هنری تولوز لوترک سرانجام در سال 1901 و در حالی که سی و شش سال بیشتر نداشت، بر اثر بیماری مهلکی ناشی از افراط در نوشیدن مشروبات الکلی درگذشت. Michael Jordan مایکل جردنمایکل جردن از مشاهیر بسکتبال آمریکا است. او چندین مرتبه تیم شیکاگو بولز را به قهرمانی رسانید.در 17 فوریه 1963 تولد نوزاد سیه چرده‌ای در بروکلین (نیویورک) موجب هیجان خانواده‌ای فقیر شد که با فریاد شادی و رضایت خود، توجه دوستان و همسایگان را به این نوزاد جلب کردند. تولد یک بچه برای هر خانواده‌ای رخداد شیرین و هیجان انگیزی است، اما این کودک استثنایی خیلی زود توجه آشنایان و مردم محله را جلب کرد. مایکل جردن در سن 11 سالگی چنان بلند قد بود که همه بدون تردید اعلام کردند که وی باید بسکتبالیست شود و بورسیه بگیرد. بورسیه تحصیلی برای بسکتبالیست‌های خوب و با استعداد یک پله ترقی وشانس بزرگ برای درخشیدن در مسابقات کالج است، اما مایکل جردن سمبل شعار ملی مسابقات حرفه‌ای I love this game (من عاشق این بازی هستم) شد. او حتی فراتر از تصور خانواده و آشنایان خود رشد کرد وعنوان قهرمان دوران وبرترین ورزشکار ملی را به خود اختصاص داد. ستاره‌ای که فراتر از تایگر وودز (گلف) و پیت سمپراس (تنیس) درخشید ویک اسطوره شد. این ستاره مرد اول در میان سه قهرمان دوران است. Marcel Duchamp مارسل دوشامپمارسل دوشامپ ( 28 ژوییه 1887 - 2 اکتبر 1968 ) هنرمند فرانسوی بود کار او اغلب با جنبش داداییست و سورریالیست همراه بود. آثار دوشامپ بیشتر تحت تاثیر هنر غرب پس از جنگ جهانی اول بود. مارسل دوشامپ شخصیتی شوخ طبع داشت.او در مورد هنر گفته است: "هنر همان کشتی شکسته‌ای است که در آن هر کس به فکر نجات خویش است." Aristotle ارسطوارسطو از فیلسوفان یونان باستان بود. اوکه یکی از مهم‌ترین فیلسوفان غربی به حساب می‌آید شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی بود. تالیفات او در زمینه‌ها و رشته‌های گوناکون منجمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بوده‌اند. ارسطو بهمراه سقراط و افلاطون از ت ثیر گذارترین فیلسوفان یونان باستان بوده‌است. این سه تن، فلسفه اروپایی را بر اساس فلسفه ماقبل سقراط یونان بنیاد نمودند. ارسطو فلسفه را به‌عنوان "دانش بودن" تعریف می‌کرد. آثار ارسطو بسیار متنوع و شامل جمیع معارف و علوم یونانی (جز ریاضی) است و اصولا شامل منطقیات طبیعیات الهیات و خلقیات است که از آن جمله از (فن شعر) (فن خطابه) (کتاب اخلاق) (سیاست) (ما بعد الطبیعه) باید نام برد.ارسطو در سال 384 (قبل از میلاد) در خانواده‌ای ثروتمند از اهالی استاگیرا، شهری در شمال یونان، به دنیا آمد. در 17 سالگی به فرهنگستانی به نام آکادمی افلاطون در آتن فرستاده شد و 20 سال در آن‌جا درس خواند و تدریس کرد.پس از مرگ افلاطون در سال 347 ، ارسطو ناکام از به اختیار گرفتن مدیریت فرهنگستان به اسوس در آسیای کوچک رفت و با پایتیاس خواهرزاده فرمانروای وقت ازدواج کرد. در 343 به دعوت فیلیپ مقدون آموزش اسکندر مقدونی را بر عهده گرفت. پس از بازگشتش به آتن در 335 ، آموزشگاهی خود را به نام لایسیوم ت سیس کرد.در 323 و پس از مرگ اسکندر، که آتن را ملحق شاهنشاهی خود کرده بود، آتش احساسات ضدمقدونی اوج گرفت و دامن‌گیر ارسطو شد. او به ناچار به چالسیس پناه برد و سال بعد ( 322 ) در 62 سالگی درگذشت. Liu Bei لیو بیلیو بی ( 161 قبل از میلاد - 223 قبل از میلاد) موسس سلسه شو هان و اولین امپراطور آن در طول سه دوره پادشاهی. Dante Alighieri دانتهدانته آلیگیری، شاعر ایتالیایی ( 1265 ، فلورانس - سپتامبر 1321 ، راونا) در روند سیاسی زادگاه خود عاملی موثر بود. نوشته‌های دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا موثر افتاده‌است. تاریخ تولد دانته به درستی مشخص نیست، اما باور عمومی بر این است که این تاریخ تولد او حدود سال 1265 میلادی بوده است. این تاریخ استنتاجی است از اتوبیوگرافی دانته در کتاب کمدی الهی - دوزخ که به صورت کنایه آمیز گفته است : "در نیمه راه سفر زندگانی .". با توجه به انجیل میانگین عمر آدمی 70 سال است ولذا این "نیمه راه سفر زندگانی" برابر با 35 سال خواهد بود. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بدست میدهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمده است، از جمله اینکه میگوید: "همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، از تپه‌ها تا خروجی‌های رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت می‌کرد."دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب‌های متعددی زد که معروف‌ترین آن‌ها "کمدی الهی"، "زندگانی نو"، "ضیافت"، "سلطنت"، و "آهنگ‌ها" است. کتاب "کمدی الهی" در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ ، برزخ و بهشت.خرید تابلو نقاشی مشاهیر جهان پرفروش‌ترین کتاب‌های چاپی نسخه چاپی پرفروش‌ترین آثار نویسندگان برجسته ایران و جهان را میتوانید از طریق لینک زیر خریداری کنید مشاهده کتاب‌ها
نیمچه خبرنامه سلام میریم سراغ خبری عجیب:به گزارش خبرگزاری مهر، مرکز تقویم موسسه ژیوفیزیک دانشگاه تهران اعلام کرد بر اساس محاسبات صورت گرفته اعلام کرد که شروع سال 1400 شمسی، به معنای آغاز قرن جدید هجری خورشیدی نیست.معنای قرن یا سده، یکصد سال است. هر تقویم یک مبد دارد و در عرف اولین سال هر تقویم سال یک محسوب می‌شود. روز اول نخستین قرن هجری خورشیدی، جمعه 1 فروردین 1 و روز پایان آن، سه‌شنبه 29 اسفند 100 ، است.روز اول قرن دوم هجری خورشیدی، چهارشنبه 1 فروردین 101 و روز آخر آن، یک شنبه 29 اسفند 200 ، است. قرن چهاردهم هجری خورشیدی، از روز چهارشنبه 1 فروردین 1301 ، آغاز شده و روز یک شنبه 29 اسفند 1400 به انجام خواهد رسید.بنابراین، روز اول قرن پانزدهم هجری خورشیدی، دوشنبه 1 فروردین 1401 خواهد بودوالله تو سال 1401 اتفاقات فوق مهمی میوفته نگید نگفتی!
خداپرستی در مصر باستان رایج است که در هر دوره تاریخی، شغلی در جوامع عزت می‌یابد و صاحبان آن شغل از جایگاه والایی در میان مردم برخوردار میشوند.مردمان مصر باستان دیندارترین مردم تاریخ بودند. به این سبب شغل خدایی در میان مردم از محبوب‌ترین و والاترین شغل‌ها محسوب میشده است.در مصر باستان بیش از 1400 خدا و نماد توسط مردم پرستیده میشده است.خداپرستی در مصر باستان به این صورت بود که با معرفی خدایی جدید بناهای مصری شروع به ساخت معبد نموده، دختران آماده می‌شدند تا به همسری خدا در بیایند، نفراتی سریعا موی خود را تراشیده پارچه سفید به خود بسته به عنوان خادم معبد شروع به کار می‌کردند و مردمی هم پیروان آن خدا می‌شدند و اینگونه چرخ مملکت میچرخید و کسی بیکار نمی‌ماند.خدایان از چنان عظمتی برخوردار بودند که وقتی مادری برای فرزندش به خواستگاری میرفت و پدر عروس راجع به شغل پسر می‌پرسید، آن مادر بادی به غبغب انداخته و می‌گفت پسرم خداست.همان لحظه مادر دختر داد میزد دخترم چای بیار و بزرگان فامیل مبارک باشه می‌گفتند.در متون ایران باستان کشف شده اصطلاح " طرف خداست" از مصر به ایرانیان رسیده است.از دیگر ویژگی خدایان مصر قدرت جنگاوری آنها بود و آنها در اکثر مواقع با یکدیگر در جنگ بودند. در تاریخ مصر آمون با پیروزی بر تمامی خدایان به عنوان گنده خدایان یا خدای خدایان شناخته می‌شد که توسط آخناتون یا خدای یکتا سرنگون شد.پ.ن: چاپ شده در کافی نیوز شماره 124
درخت آسوریگ یادگاری به پهلوی ولی پس از اسلام در نوشته پارسی‌گویان باستان زبان خویش را چه می‌نامیدند؟ که از بزرگمهر لقمان بازگو کردم، از نسکی به نام درخت آسوریگ نام برده شده است، پس بر آن شدم تا در مورد آن نیز بنویسم. در نوشته‌های پیشین نام چندین نسک دوران ساسانی و نوشته شده به زبانی پارسی میانه را گفته بودم.کارنامه اردشیر بابکان یادگار دوران ساسانیمینوی خردماتیکان یوشت فریانهچ اندرزی اوشنری داناککهن‌ترین پویا نمایی جهانپیش از آنکه به درخت آسوریگ بپردازم، بهتر است، یکی دیگر از شاهکاری ایران، نخستین پویا نمایی که تا به امروز شناخته شده است را به شما یادآوری کنم یا بشناسانم. در میان یافته‌های پیدا شده در شهر سوخته در سیستان و بلوچستان، یک سفالینه یافت شده که نقش بز و درخت خرمایی است که با چرخاندن آن، بز با پنج جهش به درخت خرما رسیده و از آن می‌خورد.سفالینه شهر سوختهدرخت آسوریگدرخت آسوری یا درخت آسوریگ ( draxt s rik ) پس از اسلام به دبیره پهلوی (هام دبیره) و به شعر گونه نوشته شده است ولی آمیخته به زبان پارتی و فارسی میانه (پارسیگ) است. این داستان که پیشنه‌ای داراز و کهن در داستان‌ها دارد، با این که به زبان پارسی میانه است، ولی پس از اسلام نوشته شده است. در این داستان گفتمان میان درخت آسوری (درخت خرما) و بز هستیم که در فرجام به برتری بز می‌انجامد.به یاد داشته باشید زبان پارسیک یا زبان پارسی میانه، زبانی است که در دوران ساسانیان تا سده سوم هجری قمری و پس از اسلام بدان سخن گفته می‌شد و با هام دبیره نوشته می‌شد و ایرانیان یکباره زبان و دبیره پیش از اسلام خود را از دست نداند.در زمان ساسانیان 7 دبیره (خط) بوده است که یکی از آنها هام دبیره (یا آم دبیره) که ویژه همگان بوده است.درخت خرما از سرزمین آسوری ( s rik ) یا آشوری (عراق کنونی) و بز از سرزمین ایران (ایرانشهر) است. احسان طبری در برگردان آن گفته است که درخت خرما نشانه فرهنگ بیابانی و بز فرهنگ کشاورزی و شبانی (چوپانی) ایران است. همچنین ایده دیگری نیز است، این که شاید بتوان بز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چند گونه‌پرستی آسور دانست.آسورستان ( s rist n ) یکی از استان‌های ایران بود که اکنون عراق مرکزی را تشکیل می‌دهد ولی پیش از کوروش و در زمان مادها، آسور کشوری جدا بود که با مادها بسیار جنگ و ستیز داشتند. پس از به فرمانروایی کوروش، آسور بخشی از ایران شد و تا پایان ساسانیان، بخشی از ایران ماند.درختی رسته اندر کشور آسور زشت آیینبنش خشک و سرش‌تر، برگ آن ماننده‌ی زوبینبر آن چون بر انگور، در کام کسان شیرینشنیدستم که شد با بز، درخت اندر سخن بازیکه: ((از تو برترم و والاترم در چاره پردازی))به ((خونیرس)) که از مرز چارم گیتی ست، همسان نیست.شاید مصطفی رحمان دوست در شعر کلاغ و زاغ از این نسک بهه برده باشد، شاید، نمی‌دانم. درخت آسوریک کهن‌ترین نوشته ادبی کودکان ایران پنداشته می‌شود. امیدوارم نسک درخت آسوری (آسوریک) را گرفته و بخوانید. برای این نوشته از پیوندهای زیر کمک گرفته شده است.درخت آسوری - ویکی پدیا فارسیبرگردان درخت آسوری - احسان طبریدرخت آسوری - کانال همنشین بهار در یوتیوب
زودیاک چیست ؟ در زمان‌های باستان انسان‌ها ستاره‌ها را با طرحی خاص یا گروهی در آسمان دنبال می‌کردند که به آن صورت فلکی گویند. در این مطلب از مجله دنیای مد در مورد تاریخچه زودیاک و علایم آن صحبت خواهیم کرد.زودیاک منطقه‌ای از آسمان است که تقریبا 8 درجه شمال یا جنوب (به اندازه عرض جغرافیایی آسمانی) مسیر آشکار خورشید در طول حوزه آسمانی در طول سال است. مسیرهای ماه و سیارات قابل مشاهده نیز درون کمربند زودیاک قرار دارند.در طالع بینی غربی و پیش از این نجوم، زودیاک به دوازده نشانه تقسیم شده است که هر کدام 30 درجه طول سیاره‌ای را اشغال می‌کنند و تقریبا مربوط به صور فلکی هستند.تاریخچه زودیاکتاریخچه زودیاک به بابلیان ( Chaldean ) بر می‌گردد. در حدود قرن 5 قبل از میلاد، اختر شناسان بابلی هر سال را به 12 ماه 30 روزه تقسیم کردند و برای هر کدام یک نشان گذاشتند.در خاطرات نجومی بابلی‌ها، موقعیت سیاره به طور کلی تنها با توجه به علامت زودیاک ثبت می‌شد.نشانه‌های زودیاکدوازده نشانه زودیاک یک سیستم مختصات آسمانی را تشکیل می‌دهند.فروردین برج حمل ( Aries ) - اردیبهشت برج ثور ( Taurus ) - خرداد برج جوزا ( Gemini )تیر برج سرطان ( Cancer ) - مرداد برج اسد ( Leo ) - شهریور برج سنبله ( Virgo )مهر برج میزان ( Libra ) - آبان برج عقرب ( Scorpio ) - آذر برج قوس ( Sagittarius )دی برج جدی ( Capricorn ) - بهمن برج دلو ( Aquarius ) - اسفند برج حوت ( Pisces )
سند همکاری 25 ساله با چین سند فراموشکاری تاریخی ماست در دوران راهنمایی که درس تاریخ میخواندیم مدام از عهدنامه هایی نام برده میشد که طرف خارجی در بزنگاه تاریخ به تعهدات خود عمل نکرده و پشت ما را خالی کرده است. در دوران قاجاریه که ایران به شدت از طرف همسایه پرقدرت شمالی تهدید میشد دولتمردان ایرانی به دنبال دوست و شریک قدرتمندی بودند تا از تجاوز و زورگویی روسیه تزاری درامان بمانند. یک روز با فرانسه و روز دیگر با بریتانیا دست دوستی میدادند که در صورت تجاوز همسایه شمالی از آنها حمایت کند. معروفترین این قراردادها عهدنامه "فینکنشتاین" بود. در سال 1186 خورشیدی ایران و فرانسه قراردادی دفاعی بستند که در آن فرانسویها متعهد شده بودند که در بیرون کردن روسها از گرجستان به ایران کمک کنند. اما ناپلیون که چند ماه بعد با الکساندر اول، امپراطور روسیه، بطور مخفیانه قرارداد دوستی "تیلسیت" را امضا کرده بود، هیچگاه به عهد خود وفا نکرد. فتحعلی شاه قاجار که از فرانسویها ناامید شده بود قراردادهای مشابه‌ای با انگلیسیها بست که آنها هم دست او را در پوست گردو گذاشتند و هنگام تجاوز روسها به ایران و عقد قراردادهای ننگین، ما ایرانی‌ها تک و تنها بودیم.در دورانی که دانش آموز مقطع راهنمایی بودیم دبیران تاریخ حداکثر از خیانت و عهدشکنی کشورهای مقابل میگفتند و ما هم از رفتار ناجوانمردانه آنها خونمان به جوش می‌آمد.بزرگ که شدیم فهمیدیم چقدر ساده و نادان بودیم که انتظار داشتیم فرانسه یا بریتانیا برای حمایت از ما وارد جنگ با روسیه ابر قدرت شوند آنهم صرفا به دلیل امضایی که پای یک ورق کاغذ کرده بودند! آنها شاید ناجوانمرد و عهدشکن بودند، اما بطور حتم ما متوهم و خوش خیال بودیم.این خوش خیالی و حماقت را طارق عزیز، معاون صدام حسین، بهتر از هر کس دیگری درک کرده بود. پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط دیکتاتوری صدام طارق گفت تا یک شب قبل از حمله آمریکاییها روسها به ما اطمینان داده بودند که حمله نظامی آمریکا بلوف است زیرا در آن صورت ما جلوی آمریکا خواهیم ایستاد. طارق عزیز گفته بود اگر صدام میدانست قول روسها اعتباری ندارد، هیچگاه کار را به جایی نمیکشاند که آمریکا به عراق حمله کند.حالا شده حکایت دولتمردان ما و امضا سند افتخارآمیز همکاری 25 ساله با چین. چینی که زودتر از خیلی از کشورها واردات نفتش از ایران را کاهش داده و طلب دلاری ما را با جنس بنجل خودش صاف میکند و ما را مجبور کرده تا در برابر کشتار مسلمان اویغوری در چین و روهینگیایی در میانمار سکوت کنیم، حالا ناجی ملت ما شده! تا زمانی که بتواند نفت مفت ببرد میبرد نه به آبزیان خلیج فارس رحم میکند نه به خاک و معادن این کشور. بزنگاه هم که فرا برسد یه نامرد به نامردهای قبلی در درس تاریخ ما اضافه می‌شود.
فریدون، اوشنر دانا، زو تهماسب، تهماسب، منوچهر، اغریرث و ایرج فروردین یشت - بند 131 می ستاییم فروهر فریدون، از پیروان راستین اشه، از خاندان ا تبین را، از برای پایداری در برابر پریون و تب و نیزه (؟) و تب و لرز و واورشا (؟) از برای پایداری در برابر ا زار مار. می‌ستاییم فروهر ای وشنره، از پیروان راستین اشه و بسیار اندیشمند را. می‌ستاییم فروهر اوزوه، از پیروان راستین اشه و از خاندان توماسپه را. می‌ستاییم فروهر اغریرث، از پیروان راستبن اشه و دلاور را. می‌ستاییم فروهر منوچهر،ازپیروان راستین اشه، از خاندان ایرج را.فریدوننام فریدون در زبان اوستایی ثر ات ان ( raetaona ) و در زبان پهلوی فرتن ( fr t n ) خوانده می‌شود.فریدون پسر آبتین و از این رو از خاندان آبتین و از تبار جمشید است.فریدون یکی از پادشاهان پیشدادی است.فریدون با کمک کاوه آهنگر بر آژی دهاک ستمگر چیره گشت و او را در کوه دماوند زندانی کرد و سپس خود بر تخت شاهنشاهی ایران زمین نشست.پریون: بیماری ریزش مو و گری (؟)ا زار مار: به گمان زیاد، "پایداری در برابر ا زار مار"، اشاره‌ای است کهن، به ماجرای نبرد فریدون با ا ژی دهاک (در شاهنامه: ضحاک) که دو مار از شانه‌های او روییده بود.اوشنر دانابه گفته نسک دینکرد او رایزن (مشاور) کیکاووس بوده و به گفته نسک بندهشن او در زمان همین پادشاه کشته شده‌است.نام اوشنر در زبان اوستایی ایوشنر (بخوانید ا اوش نر) و در زبان پهلوی اشنر ( nar ) خوانده می‌شود.بر پایه نوشته‌های فارسی میانه (پارسیگ)، کی‌کاووس وزیری دانا به نام اوشنر داشت.این مرد، همه خردمندی بود و با آموزش‌های بخردانه خود ایرانیان را پرورش داد.دانایی او سبب شد که کاوس بر هفت کشور زمین پادشاهی کند.اوشنر زمانی که در شکم مادر بود فره جمشید بدو پیوست و از همان زمان با مادر خود سخن گفتن آغاز کرد.او پسر دختر پایورجیریای مزداپرست بود و پس از زاده شدن از مادر با فرات‌چیه جادوگر گفت‌وگو کرد و چیستان‌های او را پاسخ گفت و اهریمن را شکست داد. - eran - shahr /% D9 % 87 % D9 % 8E % DA % 86 - % D8 % A7 % D9 % 8E % D9 % 86 % D8 % AF % D8 % B1 % D8 % B2 % DB % 8C - % D8 % A7 % D9 % 88 % D8 % B4 % D9 % 86 % D9 % 8E % D8 % B1 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % A7 % DA % A9 - q4h1w2idlseq تهماسب و زو تهماسبزو یا زو تهماسپ، در شاهنامه فردوسی پسر تهماسب است که پس از نوذز به پادشاهی رسید.در زبان اوستایی اوزوه و در زبان پارسی امروزی اوزو خوانده می‌شود.پس از آن که افراسیاب، نوذر را کشت زو یا زو تهماسپ به شاهی رسید.زو پنج سال پادشاهی کرد.او به یاری سه کس به نام طوس، گستهم و رزمان با افراسیاب جنگید و پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زو صلح را پذیرفتند.زو در 86 سالگی درگذشت.پس از مرگ او، گرشاسب به پادشاهی رسید.نام تهماسب در زبان اوستایی توماسپ ( t m spa ) و در زبان پهلوی توماسپ ( t m sp ) خوانده می‌شود.تهماسب پدر زو است.منوچهرمنوچهر یکی از پادشاهان پیشدادی و از تبار فریدون است.او به کین‌خواهی نیای خویش، ایرج، سلم و تور را می‌کشد.در جنگی که میان منوچهر و افراسیاب درگرفت، منوچهر شکست خورده و در تبرستان گرداگرد راه بر او بسته شد. به ناچار میان ایرانیان و تورانیان آشتی پدیدآمد.نام منوچهر در زبان اوستایی منوش چیثر ( man i ra ) و در زبان پارسیگ منوش چیهر ( man ihr ) یا منوچیهر ( man ihr ) خوانده می‌شود.در زبان پارسی میانه (پارسیگ) چیهر ( ihr ) برابر با نژاد امروزی است و از این رو منوش چیهر یا منوچیهر به چم کسی از نژاد منوش (مانوش) است.اغریرثاغریرث پسر پشنگ و برادر افراسیاب است.در جنگی که میان ایران و توران درگرفت او ایرانیان را آزاد کرد که به دست افراسیاب، برادرش اسیر شده بودند شد.افراسیاب از این رو اغریرث را کشت.ایرجایرج کوچترین فرزند فریدون است.نام ایرج در زبان اوستایی ایریو ( airyva و بخوانید ای ری و) و در زبان پهلوی ارچ ( r ) یا ارچ ( ra ) خوانده می‌شود.فریدون سرزمینش را میان سه فرزندش ایرج، سلم و تور بخش کرد.کشور ایران در این بخش بندی به ایرج رسید.سلم و تور که به ایرج رشک بردند، او را به سرزمین خویش دعوت و سرش را بریدند.در آینده (بعدها) منوچهر نوه ایرج، آن دو را به کین ایرج کشت.
چین ، با 400 میلیارد دلار معامله با ایران ، میتواند نفوذ را در خاورمیانه تقویت کند سلام به شما دوستان عزیز و گرامی حالتون چطوره ؟ این کشورها روز شنبه پیمان گسترده‌ای را امضا کردند که خواستار سرمایه گذاری سنگین چینی‌ها در ایران در طی 25 سال در ازای نفت است - گامی که می‌تواند انزوای بین المللی ایران را کاهش دهد.عکسی که توسط دفتر حسن روحانی رییس جمهور ایران هنگام استقبال از وانگ یی وزیر امور خارجه چین در حال ترک در تهران ، در روز شنبه منتشر شد.عکسی که توسط دفتر حسن روحانی رییس جمهور ایران هنگام استقبال از وانگ یی وزیر امور خارجه چین که روز شنبه در تهران رفت ، منتشر شد. اعتبار . دفتر ریاست جمهوری ایران ، از طریق آسوشیتدپرستوسط فرناز فصیحی و استیون لی مایرزچین طی یک توافق نامه گسترده اقتصادی و امنیتی که روز شنبه امضا شد ، در طی 25 سال در ازای ت مین ثابت روغن برای ت مین سوخت در حال رشد ، موافقت کرد که 400 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کند.این توافق می‌تواند نفوذ چین در خاورمیانه را عمیق‌تر کند و تلاش‌های آمریکا برای منزوی نگه داشتن ایران را زیر پا بگذارد. اما بلافاصله مشخص نشد که در حالی که اختلافات ایالات متحده با ایران بر سر برنامه هسته‌ای آن هنوز حل نشده است ، چه مقدار از این توافقنامه قابل اجرا است.رییس جمهور بایدن پیشنهاد کرده است که مذاکرات با ایران را در مورد توافق هسته‌ای 2015 که سلف او ، دونالد جی ترامپ رییس جمهور آمریکا سه سال پس از امضای آن لغو کرد ، از سر بگیرد. مقامات آمریکایی می‌گویند در حالی که ایالات متحده تدریجا تحریم‌ها را لغو می‌کند ، هر دو کشور می‌توانند برای هماهنگ کردن ایران با مفاد توافق ، گام‌های هماهنگ بردارند.ایران از این کار امتناع ورزیده است و چین نیز از آن حمایت کرده و خواستار این است که ایالات متحده ابتدا برای احیای توافقی که با لغو تحریم‌های یک جانبه که اقتصاد ایران را خفه کرده است ، احیا کند ، اقدام کند. چین یکی از پنج قدرت جهانی بود که همراه با ایالات متحده ، توافق نامه هسته‌ای سال 2015 را با ایران امضا کردند.در اکتبر در بازار بزرگ تهران. اعتبار . آرش خاموشی برای نیویورک تایمزبه گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس ، وزیران امور خارجه دو کشور جواد ظریف و وانگ یی این توافق نامه را طی مراسمی روز شنبه در وزارت خارجه در تهران امضا کردند. این یک دیدار دو روزه توسط آقای وانگ بود که بیانگر بلند پروازی چین برای ایفای نقش بزرگتر در منطقه‌ای است که از دهه‌های گذشته مشغول استراتژیک ایالات متحده بوده است.وزارت امور خارجه چین گزارش داد: "چین قاطعانه از ایران در حفاظت از حاکمیت کشور و عزت ملی خود حمایت می‌کند." آقای وانگ گفت ، ایالات متحده باید فورا تحریم‌های خود را علیه ایران لغو کند و "بازوی طولانی اقدامات قضایی خود را که هدف آن چین بوده است ، از بین بردارد".ایران جزییات توافق نامه را قبل از امضا علنی نکرده و همچنین دولت چین جزییات آن را بیان نکرده است. اما کارشناسان گفتند که این تا حد زیادی از پیش نویس 18 صفحه‌ای سال گذشته نیویورک تایمز تغییر نکرده است.این پیش نویس 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری چینی را که باید در ده‌ها زمینه از جمله بانکداری ، ارتباطات از راه دور ، بنادر ، راه آهن ، مراقبت‌های بهداشتی و فناوری اطلاعات طی 25 سال آینده انجام شود ، بیان کرد. در ازای آن ، چین یک عرضه منظم - و به گفته یک مقام ایرانی و یک تاجر نفت ، با تخفیف شدید - از نفت ایران دریافت خواهد کرد.این پیش نویس همچنین خواستار تعمیق همکاری‌های نظامی از جمله آموزش‌ها و تمرین‌های مشترک ، تحقیقات مشترک و توسعه سلاح‌ها و اشتراک اطلاعات است.یک تانکر حامل نفت خام وارد شده از ایران در بندر ژوشان ، چین ، در سال 2018 . اعتبار . Imaginechina ، از طریق آسوشیتدپرسمقامات ایرانی توافق نامه با پکن - اولین بار توسط شی جین پینگ ، رهبر چین ، در هنگام بازدید از سال 2016 پیشنهاد شد - را به عنوان دستیابی به موفقیت مطرح کردند. اما در داخل ایران با انتقاداتی روبرو شده است که دولت می‌تواند بیش از حد به چین بدهد.حسام الدین آشنا ، مشاور عالی رییس جمهور روحانی ، این توافق را "نمونه‌ای از یک دیپلماسی موفق" در توییتر خواند و گفت که این نشانه قدرت ایران "برای شرکت در ایتلاف‌ها ، نه برای منزوی ماندن در انزوا" است. وی آن را "یک فرمان مهم برای همکاری طولانی مدت پس از مذاکرات طولانی و کار مشترک" خواند.سخنگوی وزارت امور خارجه ایران ، سعید خطیب زاده ، این سند را "نقشه راه کاملی" از روابط برای ربع قرن آینده خواند.آقای وانگ پیش از این از سفرهای حقوقی ایران ، عربستان سعودی و همچنین ترکیه بازدید کرده و قرار است در روزهای آینده به امارات متحده عربی ، بحرین و عمان برود. وی گفته است که این منطقه در یک دوراهی قرار دارد و به چین در حل اختلافات مداوم ، از جمله در مورد برنامه هسته‌ای ایران ، کمک می‌کند.چین حتی آماده است تا میزبان مذاکرات مستقیم بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها باشد و اشاره دارد که سلطه آمریکا در منطقه مانع صلح و توسعه شده است.پرسنل نیروی دریایی چین در حال تمرینات مشترک دریایی با ایران و روسیه در خلیج عمان در سال 2019 در نزدیکی شهر بندری چاهبهار در جنوب شرقی ایران هستند.
تکامل، فرگشت، تاریخ پیشاتمدن، انسان خردمند، یوال هراری، همه در پادکست ناوکست شاید شما هم این سوال براتون پیش اومده باشه که چرا ما انسان‌ها این قدر با سایر جانوران فاصله داریم و مثل سایر حیوانات انواع گونه‌ها نداریم. مثلا چرا هیچ حیوان دیگری در روی کره زمین نیست که مثلا، قادر به حرف زدن کمی ابتدایی‌تر از انسان‌ها باشد، یا بتواند برای خودش تمدن دست و پا کند. نزدیک‌ترین حیوان به ما انسان‌ها، شامپانزه و انواع میمون‌ها هستند که باز هم فاصله‌ی بسیار زیادی دارند و این وسط، خلاء خیلی خیلی بزرگی از تکامل دیده می‌شود. چند وقتی است که پادکستی ساخته می‌شود که به این سوال جواب می‌دهد. پادکست #ناوکستناوکست، در واقع از روی کتاب #انسان_خردمند، نوشته‌ی یوال هراری ساخته می‌شود. قبل از اینکه با این پادکست آشنا بشوم، از دیدن معرفی این کتاب چنان هیجان زده شده بودم که این معرفی رو در یک پستی در کانال تلگرام قرار دادم، و توضیح دادم که با وجود اینکه در این کانال قرار نیست به معرفی کتاب بپردازیم، ولی این کتاب این قدر جالب به نظر می‌آید که دلم می‌خواهد به همه معرفیش کنم. معرفی کتاب که در کانال به اشتراک گذاشته بودم رو در این لینک بخونید: به شدت توصیه می‌کنم این نوشته‌ی خوب برای معرفی این کتاب را از دست ندهید، خواندن این نوشته، خود ارزش افزوده‌ای در بر دارد که به ما می‌گوید چرا واجب و لازم است تاریخ را بدانیم و چرا به طور خاص، خواندن این کتاب، کمک بزرگی به ما می‌کند برای فهم بشر و زندگی و تمدنش، و وضعیت امروزه‌ی خودمان. و البته مگر به علتی غیر از این است که تاریخ می‌خوانیم؟در قسمتی از این معرفی، صدرا خلاصه‌ای از توضیحات کتاب در مورد گونه‌های مشابه انسان را توضیح می‌دهد: "هراری میگوید: حقیقتی که ما پنهان میکنیم این است که شش گونه‌انسان وجود داشته و گونه‌ی ما (انسان خردمند) تنها یکی از شش گونه است. چرا این را پنهان میکنیم؟ دو دلیل. یکی این که خاص بودن و توهمان را زیرسوال میبرد. دو این که شاید میخواهیم آنچه را که برسر پسرعمو‌هایمان آورده‌ایم را پنهان کنیم. چند احتمال هست. ممکن است همه آن‌ها را قتل عام کرده باشیم و کشته باشیم(در طول تاریخ باقی گونه‌های جانوری را هم هرجا که رفتیم تقریبا از بین بردیم). یک احتمال دیگرهم این است که با آن‌ها زاد و ولد کرده باشیم و ترکیب شده باشیم."اغلب قسمت‌های این معرفی آن قدر جذاب هستند که دلم می‌خواد همه شان را اینجا کپی پیست کنم! اما خودداری می‌کنم و بار دیگر شما را به خواندن اصلن متن توصیه می‌کنم. و اما اگر شما هم مثل من فراغتی برای خواندن کتاب، چه به انگلیسی چه ترجمه‌اش به فارسی پیدا نکرده باشید، می‌توانید از گوش دادن به پادکست #ناوکست ذوق زده شوید. ناوکست از آن دست پادکست هایی است که باید تمام اپیزودهای آن را به ترتیب گوش کنید. و شاید گاهی لازم باشد چند باره گوش کنید. هر قسمت از این اپیزودها کوتاه‌تر از 30 دقیقه هستند و آن قدر با اطلاعات هیجان انگیز پر شده‌اند که اصلن متوجه نمی‌شوید این زمان چگونه می‌گذرد. تا الان که این یادداشت رو می‌نویسم، ( 23 مهرماه 97 ) ده قسمت از ناوکست منتشر شده و داستان به جاهای خیلی خیلی جالبی رسیده. در توییتر ناوکست در مورد این پادکست چنین توضیح داده شده: برای کمک به درک #هویت انسان، روایت من از تاریخچه مختصر بشر، نوشته یووال هراری را بشنوید. و روشن، هدف خودش رو از ساختن این پادکست ، این عنوان می‌کند که انسان‌ها متوجه بشوند چیزی به نام تفاوت نژادی، مذهبی، جنسیتی و . وجود ندارد و هیچ کدام از این هویت‌ها باعث برتری عده‌ای از آدم‌ها نسبت به بقیه نیست، یا حتی شاید نیست به سایر جانداران روی کره‌ی زمین. پادکست ناوکست را "روشن آبادی" می‌سازد، و "کریشنا مهاجر" که هر دو ساکن استرالیا هستند، آن را ادیت می‌کند. اگر دوست داشته باشید، می‌توانید روشن و کریشنا را با این آی دی‌ها در توییتر دنبال کنید: @ krishna _ moha , @ Roshan _ abady اگر می‌خواهید ناوکست را در توییتر دنبال کنید: لینک ناوکست روی وبسایت پادبین: من بعد از گوش دادن به قسمت دوم ناوکست، انسان آشپز، یادداشتی در موردش در کانال نوشتم که لینکش رو اینجا می‌ذارم: و اما پاره‌ای از توییت‌ها در مورد این پادکست رو اینجا ببینید: خلاصه و کلی دیگه از این گونه تعریف‌ها! فعلن به این مشت نمونه‌ی خروار بسنده می‌کنیم. ناوکست، ترجمه‌ی خود روشن از متن انگلیسی است و با ترجمه‌ای که در بازار ایران موجود است تفاوت دارد، نظر یکی از مخاطبین پادکست در مورد این ترجمه: چند مورد از تویید هایی که به عنوان نقدهایی که به این پادکست وارد شده، در مورد نحوه‌ی اجراست که ترجیح می‌دهم اینجا قرارشون ندم، به این علت که تلاش دارم متقاعدتون کنم این پادکست رو گوش کنید، در مورد خوبی و بدی اجرا هم خودتون تصمیم بگیرید. (البته که بی طرف نیستم :) و خودم هم موقع گوش دادن پادکست اصلن متوجهشون نشدم، پس بعید نیست شما رو هم اذیت نکنه. امیدوارم با این همه توضیحات، متقاعدتون کرده باشم که حتما ناوکست رو دنبال کنید. در پست بعدی، یادداشت کوتاه تلگرامی خودم رو که بعد از شنیدن قسمت دوم این پادکست نوشتم، و لینک تلگرامش رو هم وسط همین پست گذاشتم، قرار می‌دم.
10 مورد از اختراعات شگفت انگیز ایرانیان باستان| از تخته نرد تا انیمیشن! تمدن پارس یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های دنیا به شمار می‌رود. اما شاید باورتان نشود که بسیاری از چیزهایی که امروزه به کار می‌بریم، از اختراعات ایرانیان در زمان باستان است. Persian Empire تمدن پارس به دلیل تعداد اختراعاتی که به نامش ثبت شده، یکی از علمی‌ترین تمدن‌های باستان به شمار می‌رود. مردم پارس که امروزه به نام ایران از آن یاد می‌شود، اختراعاتی را در تاریخ به ثبت رسانده‌اند که مدل‌های پیشرفته آنها امروزه وجود دارند و شاید کسی باورش نشود که آنها از اختراعات ایرانی‌ها به شمار می‌روند و با توجه به امکانات آن روزها، بسیار پیشرفته به نظر می‌رسند. همه آن اختراعات طراحی ساده‌ای داشته و در ساخت آن‌ها از امکانات موجود در منطقه استفاده شده است. پتانسیل این اکتشافات در زمان ایران باستان به صورت کامل درک نشده و همگی آنها در دنیای مدرن امروزی همچنان در حال تکامل هستند. با این وجود، آنها نشان می‌دهند که تمدن ایران باستان تا چه حد پیشرفته بوده است.در این مقاله قصد دارم که ده مورد از این اختراعات را برای شما معرفی کنم که شاید باورتان نشود! پس با من همراه باشید. Persepolis آنجه در این مقاله می‌خوانید:شگفت انگیزترین اختراعات ایرانیانیخچالباتریاسید سولفوریکتخته نردالفباخدمات پستمفهوم حقوق بشرانیمیشنسیستم مالیاتقنات (سیستم آبرسانی)شگفت انگیزترین اختراعات ایرانیانتمدن ایران یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های دنیا به شمار می‌رود و قدمت آن به چند هزار سال قبل باز می‌گردد. در طول تاریخ، ایرانیان چیزهای زیادی را اختراع کرده‌اند که امروزه از مدل امروزی آنها در زندگی روزمره خود استفاده می‌کنیم و شاید اصلا باورمان نشود که این‌ها را اجداد ما اختراع کرده باشند. در ادامه به ده مورد از این اختراعات شگفت‌انگیز اشاره می‌کنیم. 10 . یخچالیخچال از اختراعات ایرانیانیخچال نوعی محل خنک‌کننده به روش تبخیر باستانی است که نام آن از دو واژه یخ به معنای چیزی سرد و چال به معنای محل ساخته شده است. یخچال‌های باستانی در اصل در ایران باستان مورد استفاده قرار می‌گرفتند و از اختراعات ایرانیان در طول تاریخ است. ایرانیان نوعی روش پیشرفته در خنک کردن ساختمان داشتند که آن را در قرن چهارم میلادی (حدود چهارصد سال قبل از هجرت پیامبر) برای ساخت نوعی یخچال به کار بردند. ساختار روی زمین حالتی گنبدی شکل داشت که نوعی فضای ذخیره‌سازی زیرزمینی داشت. این فضای ذخیره‌سازی زیرزمینی در طول سال، با استفاده از مواد مقاوم در برابر حرارت عایق می‌شد. فضای موجود در آن حدود 5 هزار متر مکعب بود. بسیاری از این ساختارها صدها سال قبل ساخته شده و برخی از آنها هنوز هم سرپا هستند و کار می‌کنند.هوای سرد از فضای زیرزمینی و پایه ساختمان وارد می‌شد. شکل گنبدی و مخروطی ساختمان سبب می‌شد که گرما به سمت بالا برود و هوای سرد درون محیط باقی مانده و در نتیجه محیط داخل ساختمان خنک‌تر شود. ملات ساختمان از نوعی مواد منحصربه‌فرد و مقاوم در برابر آب به نام ساروج ساخته شده بود. این ملات از ماسه، خاک رس، پوسته تخم‌مرغ، موی بز و در برخی جاها خاکستر ساخته شده بود تا ساختار ساختمان در برابر گرما و آب باران مقاوم باشد. دیواره‌های پایه این ساختمان حداقل دو متر ضخامت داشت و به گونه‌ای بود که در اصل در آن یخ نگهداری شود، اما درعین حال قابلیت ذخیره‌سازی غذا را نیز داشت. یخ در طول زمستان جمع‌آوری شده و درون این ساختمان‌ها نگهداری می‌شد تا در طول تابستان مورد استفاده قرار گیرد. 9 . باتریباتری از اختراعات ایرانیانیک ظرف سفالی، یک لوله فلزی و یک درپوش از جنس فلزی متفاوت تمام چیزهایی بودند که برای ساخت باتری بغداد یا سلول اشکانی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. این دستگاه در شهر مداین و محلی به نام "خوجوت رابه" در نزدیکی بغداد پایتخت عراق امروزی کشف شده است. این باتری توسط دانشمندان غربی مورد آزمایش قرار گرفت و مشخص شد، زمانی که ظرف مورد نظر از سرکه و یا محلول الکترولیت دیگری پر می‌شد، قابلیت تولید 1 ٫ 5 تا 2 ٫ 0 ولت برق را داشت.ویلهلم کولیگ، مشاور موزه ملی عراق در دهه 1930 مقاله‌ای را منتشر کرد که در آن بیان شده بود، این دستگاه برای سلول‌های گالوانیزه‌ای ساخته می‌شد که برای آبکاری طلا روی ظروف نقره استفاده می‌شد. این نظریه رد شده و همچنان هدف اصلی از ساخت این دستگاه نامشخص است. اگر این دستگاه که از اختراعات ایرانیان است، به عنوان منبع برق استفاده می‌شده، در آن صورت آن باتری که توسط الکساندر ولتا حدود 1600 سال بعد ساخته شد، دومین نوع باتری ساخته شده توسط بشر بوده است. 8 . اسید سولفوریکزکریای رازی کاشف اسید سولفوریکاسید سولفوریک یا جوهر گوگرد یکی از مهم‌ترین اکتشافات ایرانیان باستان است. ابوبکر محمد بن زکریای رازی، ستاره‌شناس، ریاضیدان، جغرافیدان و شیمیدان ایرانی اولین کسی بود که اسید سولفوریک را کشف کرد. این کشف در آن زمان، اکتشاف چندان مهمی به حساب نمی‌آمد، اما مبنای مهندسی شیمی در دنیای مدرن شد.امروزه از این نمونه از اختراعات ایرانیان، اسید سولفوریک برای ساخت مواد مختلف از کودهای شیمیایی گرفته تا شوینده‌های مختلف استفاده می‌شود و این ماده در تمامی حوزه‌ها از کشاورزی گرفته تا دامپروری کاربرد دارد. همچنین توان صنعتی یک کشور به میزان اسید سولفوریکی بستگی دارد که می‌تواند تولید کند. در نتیجه این مورد نیز از جمله اکتشافات ایرانی‌ها به شمار می‌رود و در دنیا به نام اکتشافات ایران ثبت شده است. 7 . تخته نردتخته نردیکی از بازی‌هایی که امروزه بسیار طرفدار دارد، تخته نرد است. این بازی حدود 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح در ایران ابداع شد. این بازی یکی از قدیمی‌ترین بازی‌های مدل تخته است که از اختراعات ایرانیان و از جمله اختراعات ایران باستان به شمار می‌رود و تاکنون پابرجا باقی مانده است. در دنیای مدرن امروزی، این بازی با دو نفر انجام می‌شود که مهره‌هایی را روی تخته بر اساس عدد تاس به حرکت در می‌آورند. شرکت‌کننده‌ای که اول بتواند تمامی مهره‌هایش را از تخته خارج کند، برنده است.سینیت یا Senet یک نوع بازی تخته‌ای بود که توسط مصریان باستان ابداع شد، اما هنوز هم ایرانیان به عنوان مبدعین بازی تخته نرد شناخته می‌شوند. اکتشافاتی که در شهر سوخته (حوالی زابل امروزی) در ایران انجام شده، نشان می‌دهد این بازی با دو تاس و 60 مهره انجام می‌شده است. محبوبیت بازی تخته نرد در طول هزاران سال گذشته، همچنان حفظ شده و هنوز هم ایرانیان بسیاری در پارک‌ها و دیگر محل‌های عمومی این بازی را انجام می‌دهند. البته، امروزه نحوه چینش مهره‌ها تغییر کرده و با نوع باستانی آن تفاوت دارد. 6 . الفباالفبا از اختراعات ایرانیاندر طول قرن ششم قبل از میلاد مسیح، امپراتوری هخامنشی در ایران به قدرت رسید و دامنه سلطنت آن‌ها از افغانستان تا بین‌النهرین را شامل می‌شد. زبان باستانی ایران، در طول اوایل سلطنت این سلسله شکل گرفت و شاخه مستقیمی از سیستم سومری و اکدیان به شمار نمی‌رود. در حالی که ظاهر فیزیکی نمادهای پارسی قدیمی خط میخی است (که حروفی به شکل قلم بودند)، اما شکل اصلی علامت‌ها در سیستم قدیمی‌تر دارای کمیت‌های صدایی مشابهی نبود.متونی که به این زبان نوشته شده‌اند، در مکان‌هایی در پرسپولیس (تخت جمشید)، شوش، همدان، ارمنستان، رومانی و جزیره خارگ در حاشیه کانال سویز کشف شده‌اند. تاریخ این نوشته‌ها به زمان داریوش اول هخامنشی و فرزندش خشایارشاه باز می‌گردد. بعدها فرم جدیدتری از زبان در این منطقه مورد استفاده قرار گرفت که به عنوان زبان پارسی پیش از میانه شناخته می‌شود. به این ترتیب، الفبا نیز از جمله اختراعات ایرانیان به شمار می‌رود. 5 . خدمات پستخدمات پست از اختراعات ایرانیانشواهد معتبری وجود دارد که نشان می‌دهند اولین سیستم پست دنیا در ایران باستان کارش را آغاز کرده و در واقع از اختراعات ایرانیان به شمار می‌رود. اسب‌سواران و ارابه‌های دارای اسب نامه‌ها و بسته‌هایی را که بیشتر مرسوله‌های دولتی بودند را از جایی به جای دیگر می‌بردند. بر اساس آن چیزی که هرودوت، مورخ یونانی اعلام کرده، خدمات پست اولیه در قرن ششم پیش از میلاد و در زمان کوروش بزرگ، پادشاه هخامنشی کارش را آغاز کرده است. این سیستم پست بسیار سریع بود و مردانی به همراه اسبانشان در فاصله‌های مکانی حضور داشتند و بسته‌ها را دست به دست می‌کردند و بدون توجه به شرایط آب و هوایی و یا برف، باران و یا گرما به حرکت خود ادامه می‌دادند.در این سیستم از افرادی پیامرسان به نام چاپار استفاده می‌شد. این پیامرسان‌ها بسته‌های پستی را روی پشت اسبان خود حمل می‌کردند و در ایستگاه‌های مختلف توقف می‌کردند و این ایستگاه‌ها آن قدر به یکدیگر نزدیک بودند که یک اسب بدون نیاز به غذا خوردن و یا استراحت می‌توانست به حرکت ادامه دهد. این ایستگاه‌های توقف اداره پست بودند که نامش چاپارخانه بود و پیامرسان‌ها در آنجا توقف می‌کردند تا بسته‌های خود را به پیامرسان دیگری تحویل دهند و یا اسب خود را عوض کنند. 4 . مفهوم حقوق بشرمنشور کوروشمفهوم حقوق بشر امروزه موضوعی بسیار داغ و مهم در میان جوامع مختلف است. در حالی که این مسیله به نظر بسیار جدید می‌آید، اما باید به شما بگوییم که این عبارت ریشه در تاریخ ایران باستان دارد و از جمله اختراعات ایرانیان است. نظامیان کوروش بزرگ، اولین شاهنشاه ایران باستان در سال 539 پیش از میلاد، بابل را فتح کردند. کوروش اسرای جنگی را آزاد کرد و به مردم حق انتخاب مذهب خود را داد و نوعی برابری نژادی را در میان مردم رواج داد. این اعلامیه روی یک استوانه سفالی پخته شده نوشته شد که به منشور حقوق بشر کوروش معروف است. اعلامیه مذکور به زبان هخامنشی و به خط میخی روی استوانه درج گردید.منشور کوروش به سال 1879 ، در میان خرابه‌های بابل در بین‌النهرین کشف شد و هم‌اکنون در موزه بریتانیا ( British Museum ) نگهداری می‌شود. این اعلامیه به شش زبان رسمی سازمان ملل ترجمه شده و عبارت‌های آن در اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد استفاده قرار گرفت. 3 . انیمیشنانیمیشنانیمیشن در دنیای امروز، پیشرفت‌های زیادی کرده، اما تاریخ اولیه‌اش به عصر برنز و در سرزمین پارس باز می‌گردد و از اختراعات ایرانیان است. یک جام سفالی که در شهر سوخته از استان سیستان و بلوچستان کشف است، تصاویری از یک بز را روی خود دارد که در حال پریدن به سمت بالای یک درخت و خوردن برگ‌های آن است. تصاویر دنباله‌دار شبیه به این، در بسیاری از چام‌های پیدا شده از دوره پس از اسلام وجود دارند.این جام سفالی توسط یک باستان‌شناس ایتالیایی در یک گورستان کشف شد، اما رابطه میان این تصاویر در آن زمان مورد توجه قرار نگرفته بود. این رابطه سال‌ها بعد توسط یک باستان‌شناس ایرانی به نام دکتر منصور سجادی تشخیص داده شد. از آن زمان، در مورد اهمیت این اثر هنری میان محققان اختلاف وجود دارد. این گونه به نظر می‌رسد که آن بز قصد دارد تا برگ‌های درخت زندگی آشوری را بخورد، اما باستان‌شناسان در حال حاضر، اعتقاد دارند که این جام دارای تصویر بز مربوط به هزار سال قبل از تمدن آشوری است. 2 . سیستم مالیاتسیستم مالیاتتاریخچه سیستم جمع‌آوری مالیات به ایران باستان باز می‌گردد و این مورد نیز از اختراعات ایرانیان است. این مقوله یکی از موارد بسیار مهم در سیستم حکومتی هخامنشی بوده و به نام مالیات هخامنشی معروف بوده است. در زمان پادشاهی کوروش دوم و کمبوجیه، موضوع مالیات بیشتر هدایا و مالیات معمولی را در بر می‌گرفته است. اما از زمان حکومت داریوش اول (در سال‌های 522 تا 486 قبل از میلاد) سیستم مالیات شکل و شمایل رسمی به خود گرفت. در حالی که سیستم مالیات حکومتی از زمان کوروش دوم مرسوم شده بود، قانون خاصی برای آن وضع نشده بود و افرادی که مالیات پرداخت نمی‌کردند، می‌بایست هدایایی را به حکومت می‌دادند.در حالی که خود ایرانی‌ها به عنوان قومی که خودشان حکمران بودند، از مالیات نقدی معاف بودند، اما می‌بایست مالیات‌های خود را به صورت غیرنقدی می‌پرداختند. بر اساس اطلاعاتی که در اسناد تقویت‌سازی تمدن ایلامی آمده، جمع‌آوری مالیات در جنوب غرب ایران در زمان سلطنت داروش اول به اثبات رسیده است. برخی از اسناد ثبت شده رسیدهایی را نشان می‌دهند که به نظر مربوط به اهدای دام جهت پرداخت مالیات بوده‌اند. تقریبا 7 ، 740 شمش نقره برابر با 232 ، 200 کیلوگرم هر ساله توسط مردم به حکمرانان هخامنشی به عنوان مالیات پرداخت می‌شد. البته هندیان از این برنامه مستثنی بودند و آنها مالیات خود را به صورت خاک طلا پرداخت می‌کردند. 1 . قنات (سیستم آبرسانی)قناتقنات به کانال‌های زیرزمینی گفته می‌شود که آب در آن‌ها جریان دارند و به خانه‌ها می‌رسند و از جمله اختراعات ایران است. این سیستم برای آبرسانی به مزارع مورد استفاده قرار می‌گرفت و همچنین به عنوان آب شرب مردم به کار می‌رفت. این کانال‌ها نوعی سیستم قدیمی برای آبرسانی به مردم از طریق مجموعه‌ای از چاه‌ها و محورهای دسترسی عمودی بودند. این روش هنوز هم نوعی فرآیند قابل اطمینان برای تامین آب برای مردم و همین طور آبیاری محصولات کشاورزی در مناطق آب و هوایی گرمسیری، خشک و نیمه‌خشک به شمار می‌رود. این سیستم اولین بار توسط مردم سرزمین پارس در هزاره اول قبل از میلاد ساخته شد. این سیستم به تدریج در کشورهای غربی و شرقی نیز مورد استفاده قرار گرفت.تونل‌های قنات که چندین کیلومتر طول داشتند، توسط افراد حفر می‌شدند. سیستم این تونل‌ها به گونه‌ای بود که باعث تصفیه آب نیز می‌شد و همچنین مسیرهایی نیز برای تعمیرات در نظر گرفته شده بودند. این تونل‌ها با روش‌هایی کاملا علمی ساخته شده بودند و کار آبرسانی به مردم و زمین‌های کشاورزی را انجام می‌دادند و حتی در طول زمان‌های خشکسالی نیز فرآیند آبرسانی به مردم بدون مشکل صورت می‌گرفت. چنین قنات‌هایی هنوز هم در برخی از مناطق چین، مراکش و قاره آمریکا وجود دارند.در این مقاله، به اختراعاتی اشاره شده که دارای ارزش علمی و عملی هستند و از اختراعات ایرانیان هستند و نشان می‌دهند که ایرانیان باستان تا چه حد تمدن پیشرفته‌ای داشته‌اند و یکی از مهم‌ترین تمدن‌های باستانی دنیا به شمار می‌روند.برخی از این اختراعات و ابداعات همچون منشور حقوق بشر و سیستم مالیات هنوز هم توسط بشر امروزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهاداتتون رو برای من بنویسید و از دیگر نوشته هایم نیز دیدن فرمایید.
مکان‌های توریستی ایتالیا مکان‌های توریستی ایتالیااین مکانها به عنوان ایتالیا در لیست سطل‌های مسافران در رتبه‌های بالا قرار دارند. سلیقه سفر شما هرچه باشد ، آن را در این کشور عجیب و غریب و آشنا ارضا خواهید کرد. تاریخ ، هنر ، غذا ، موسیقی ، معماری ، فرهنگ ، اماکن مقدس ، دهکده‌های جذاب و مناظر خیره کننده در همه جا وجود دارد و در فضایی وجود دارد که فقط معتمدترین فرد مجاز نمی‌تواند از آن لذت برد. سفر خود را با لیست بهترین مکان‌های سفر به ایتالیا برنامه ریزی کنید. به شما پیشنهاد می‌کنم دهکده بورانو ایتالیا را ببینید.توجه: برخی از مشاغل ممکن است به دلیل مسایل بهداشتی و ایمنی اخیر در جهان موقتا بسته شود. 1 - رمرم هم به دلیل تاریخ خود به عنوان پایتخت بیشتر اروپا و هم به دلیل نقش امروزی خود به عنوان یکی از پر جنب و جوش‌ترین شهرهای اروپا ، برای اکثر گردشگرانی که به ایتالیا سفر می‌کنند ، فهرست مکان‌های بازدید است. آثار با شکوه باستانی آن - کولوسیوم ، تالار گفتگو ، پانتیون ، راه اپیان و تپه پالاتین - با غنای عظیم واتیکان به عنوان مهمترین جاذبه‌ها.اما در میان مکانهای توریستی مهمی مانند کلیسای سیستین و Pieta میکل آنژ وقت خود را برای لذت بردن از شهر اختصاص دهید. در باغهای Borghese استراحت کنید. در مراحل اسپانیایی ژلاتو بخورید. در خیابان‌های باریک تراستوره گشت و گذار کنید. پنجره فروشی در Via Veneto و یک سکه در فواره Trevi بیندازید ، بنابراین می‌توانید بارها و بارها برگردید. برای دیدن همه اینها چندین سفر طول خواهد کشید. 2 - فلورانسویترین رنسانس ایتالیا ، فلورانس می‌تواند گاهی اوقات به عنوان یک موزه غول پیکر هنری به نظر برسد. Duomo ، کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره ، یک بنای برجسته معماری جهان است که در بالای آن گنبد عظیم ضد خشونت قرار گرفته است. این مجموعه به همراه برج ناقوس مرمر منبت کاری شده توسط Giotto و باپتیستری هشت ضلعی و درهای برنز بی نظیر توسط Ghiberti ، یکی از بهترین گروه‌های هنر رنسانس در جهان است.نیمی از موزه‌های هنری پر از نقاشی و مجسمه سازی است ، در حالی که شاهکارهای بیشتری کلیساهای آن را تزیین می‌کنند. قبل از مصرف بیش از حد هنر در گالری اوفیزی و کاخ Pitti ، در باغ‌های Boboli قدم بزنید و در استودیوهای صنعتگران و کارگاه‌های Oltrarno گشت و گذار کنید یا در Santa Croce به دنبال چرم باشید. 3 - ونیزچه کسی نمی‌تواند شهری را دوست داشته باشد که خیابان هایش از آب ساخته شده ، اتوبوس‌های آن قایق است و آوازهای گوندولی‌ها در هوا می‌پیچد؟ این یک شهر جادویی است و جاذبه اصلی آن برای گردشگران ، خود این شهر است. قطب شهر ، میدان وسیع سن مارکو ، میدان سنت مارک است که توسط چندین جاذبه گردشگری برتر احاطه شده است. کلیسای بزرگ سنت مارک در کنار کاخ دوژ قرار دارد و مشرف به هر دو قله بلند است.گوندولاها در انتهای میدان بزرگ کانال بزرگ جمع می‌شوند ، و در جهت دیگر ، یک دروازه در زیر برج ساعت به یک مجرای معبر باریک و پیچ در پیچ منتهی می‌شود ، جایی که مطمینا در مسیر پل ریالتو گم خواهید شد. اما گم شدن یکی از بزرگترین لذت‌های ونیز است که در هر گوشه آن صحنه کارت پستال انتظار می‌کشد. 4 . شهرهای تپه توسکانتاج منظره موج دار توسکانی را شهرهای سنگی تاج گذاری می‌کنند که پایه‌های آنها به اتروسک‌ها برمی گردد. هر کدام در بالای تپه‌ای نشسته‌اند و بسیاری هنوز قلعه‌ها و برج هایی دارند که زمانی از مواضع فرماندهی خود دفاع می‌کردند.انتخاب یکی بالاتر از دیگران دشوار است ، زیرا هرکدام معماری ، هنر ، شخصیت و داستان خاص خود را دارند. سن جیمینیانو که تقریبا با برج هایی محصور شده و در دیواره هایی محکم بسته شده است ، به نظر می‌رسد مانند قرون وسطی ، زمانی که ایستگاه مهم زایران برای رم بود. ولترا قبل از آمدن رومیان یک مرکز مهم اتروسک بود و امروزه نیز بقایای هر دو تمدن باقی مانده است. جاذبه‌های گردشگری آریزو میراث بسیاری از هنرمندان ، معماران و شاعرانی است که در آنجا زندگی می‌کردند.مانند ولترا ، کورتونا دیواره‌ای یک شهرک اتروسک و بعدا رومی بود ، اما یادآورهای گذشته فلورانس آن نیز اضافه می‌کند. کورتونا یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایتالیا است. مجاورت این شهرهای تپه‌ای با شهرهای فلورانس ، سیه نا ، پیزا ، و لوکا توسکانی را با تجمع بسیاری از بهترین مکان‌ها برای بازدید در ایتالیا پر می‌کند. 5 - میلاناگرچه میلان به دلیل داشتن فرودگاه ، یک مکان اصلی ورود گردشگران است ، اما به عنوان مقصد خاص خود ، اغلب از آن غافل می‌شود. این شرم آور است ، زیرا میلان یکی از بالاترین تمرکزهای جاذبه‌های هنری و معماری را در کل ایتالیا دارد و برای کسانی که به طراحی و مد علاقه دارند (بدون ذکر خرید) ، این یک ضرورت است. میلان خانه و محل کار مفاخر در همه این زمینه‌ها بوده است: میکل آنژ ، لیوناردو داوینچی ، وردی ، انریکو کاروزو ، توسکانینی و طراح جورجیو آرمانی.ایل دوومو ، کلیسای جامع عظیم میلان ، از جمله باشکوه‌ترین کلیساهای جهان و بهترین نمونه از سبک گوتیک فلامبیان است. La Scala معتبرترین سالن اپرای جهان است ، شام آخر داوینچی دیوار صومعه‌ای را پر می‌کند و در سراسر شهر موزه‌ها و کاخ هایی پر از بهترین هنرهای جهان وجود دارد. و هیچ fashionista نمی‌تواند در برابر قدم زدن در Quadrilatero معروف مقاومت کند. 6 . دریاچه کومواز زمانی که رومیان باستان از گرمای تابستان میلان فرار کردند تا در ویلاهای حاشیه شیب آن خنک شوند ، زیباترین دریاچه ایتالیا ، کومو مورد پسند تابستان محبوب‌ترین افراد ثروتمند و مشهور بوده است. ویلاهای بعدی شهرهای کاملا خوشه‌ای آن را تزیین می‌کنند ، خصوصا بلاجیو زیبا ، که در آنجا در جایی قرار گرفته‌اند که سه بازوی باریک دریاچه به هم می‌پیوندند.یک میکرو اقلیم ساحل غربی کومو را حتی در زمستان معتدل می‌کند ، بنابراین می‌توان قله‌های سفید کوه‌های آلپ را در شمال بین درختان خرما و کاملیا مشاهده کرد. از شهر کومو ، در ساحل جنوبی ، غافل نشوید ، ارزش آن را دارد که قبل از سوار شدن به یک بخار برای کشف دریاچه ، یک توقف کنید.درست در غرب دریاچه کومو ، دریاچه مجیوره قرار دارد ، با جاذبه‌های خاص خود. در شرق دریاچه گاردا قرار دارد ، یک زمین بازی تابستانی پر از ورزش‌های آبی و سایر کارها. 7 . ساحل آمالفی و کاپریشبه جزیره آمالفی مرتفع و پر آب و هوا به شدت به دریای مدیترانه در جنوب ناپل متصل می‌شود و لبه جنوبی خلیج ناپل را تشکیل می‌دهد. تصور یک مکان زیبا - یا بعید برای شهرهایی که در دامنه‌های شیب دار آن می‌ریزند ، دشوار است. خیابان‌ها در بیشتر راه پله‌ها هستند و به نظر می‌رسد خانه‌ها به صخره‌های پشت سر خود چسبیده‌اند. گلها در همه جا شکوفا می‌شوند و در زیر شهرها سواحل گرفتار در آبهای زمردی وجود دارد. Amalfi Drive ، در امتداد ساحل جنوبی ، یکی از مسیرهای دیدنی و جذاب جهان است. در انتهای شبه جزیره ، و دسترسی آسان با کشتی‌های معمولی ، جزیره افسانه‌ای کاپری است ، با غار دریایی Blue Grotto ، ویلاهای مجلل و باغ‌های سرسبز. سورنتو ، در سواحل شمالی شبه جزیره آمالفی پایگاه خوبی است ، یک سفر یک روزه آسان از همه چیزهایی که می‌توانید در این منطقه ببینید و انجام دهید. 8 . Cinque Terre دسترسی به پنج شهری که به ساحل شیب دار و صخره‌ای مدیترانه در شمال لا اسپزیا می‌چسبند ، از طریق زمینی تقریبا غیرممکن بود تا اینکه راه آهن آنها را از طریق تونل از سر تپه هایی که آنها را جدا می‌کند ، به هم متصل کند. امروزه دنباله‌ای در امتداد صخره هایی که روزگاری مردم محلی از شهری به شهر دیگر سفر می‌کردند یکی از بزرگترین پیاده روی‌های ایتالیا است. کوتاهترین و گسترده‌ترین بخش آن ، بین مانارولا و ریوماگیوره به نام Via dell ' Amore شناخته می‌شود. Riomaggiore و Vernazza ، با خیابان‌های باریک خود که به بندرگاه‌های کوچک صخره‌ای می‌پیوندند ، بیشترین شخصیت را دارند و علی رغم محبوبیت اخیر آن در بین گردشگران ، Cinque Terre همچنان یکی از جذاب‌ترین جاذبه‌های ایتالیا است. 9 . پیزا و لوکااین دو شهر نزدیک در حالی که در توسکانی هستید ارزش بازدید را دارند ، اولین شهر برای مجتمع استثنایی Campo dei Miracoli و دیگری برای جذابیت‌های دوست داشتنی. برج پیزا ، در واقع محوطه‌ای برای کلیسای جامع مجاور ، یک نماد شناخته شده ایتالیایی است و مرکز میراث جهانی یونسکو را تشکیل می‌دهد که شامل کلیسای جامع ، تعمیدگاه و Campo Santo نیز می‌شود.برجسته‌ترین تعطیلات برجسته منبری کاملا منقوش و کنده کاری شده نیکولا پیسانو است که شاهکاری از مجسمه سازی رومانسک است. در همان نزدیکی ، لوکا یکی از جذاب‌ترین شهرهای ایتالیا برای گشت و گذار و لذت بردن از آن است که با دیوارهای وسیعی احاطه شده است که قسمت بالای آن پارکی پوشیده از درخت است. در داخل کلیساهای زیبای رومانسک و گوتیک توسکانی ، خانه‌های برج (که می‌توانید از یکی از آنها به بالای آن صعود کنید) و یک عرصه رومی وجود دارد که در یک میدان بیضی "فسیل" شده است. 10 - ورونامرکز تاریخی جمع و جور این سنگرگاه سابق روم با یک منحنی عمیق در رودخانه Adige در آغوش گرفته شده است. صحنه قلب جشنواره اپرای تابستانی مشهور در جهان ، صحنه قابل توجهی است که به خوبی حفظ شده است و در قرن اول روم سلطه دارد. چندین طاق رومی در میان بناهای قرون وسطایی و رنسانس مخلوط شده است ، بسیاری از آنها تاریخ طولانی ورونا را به عنوان بخشی از امپراتوری ونیز نشان می‌دهد.در کنار رودخانه Castelvecchio بزرگ قرار دارد ، قلعه‌ای که در قرن 14 ساخته شده است و از یک پل قوسی آجری ، Ponte Scaligero محافظت می‌کند. بزرگترین ادعای شهرت جهانگردان ورونا با وجود خزانه داری غنی از معماری و هنر ، مبتنی بر داستان ناب است. این مکان برای رومیو و ژولیت شکسپیر بود و در طول قرن گذشته ، مردم محلی با ایجاد خانه‌ها ، بالکن و حتی مقبره برای شخصیت‌های داستانی موظف شده‌اند. 11 . پمپیی و هرکولانومدر سال 79 میلادی ، کوه وسووی با خشونت و ناگهانی فوران کرد ، شهر پر رونق روم پمپیی را در برگرفت و آن را برای بیش از هزاره در شش متر خاکستر و سنگ پوسته محصور کرد. این شهر به مرور زمان یخ زده ماند تا اینکه حفاری هایی که از قرن هجدهم آغاز شد بیش از نیمی از ساختمان‌ها و فضاهای عمومی آن را کشف کرد.همین فوران شهر هرکولانوم را نیز در برگرفت ، اما این بار در گدازه مذاب ، نه خاکستر. بنابراین گدازه به جای باریدن و خرد کردن ساختمان‌ها با وزن خود ، به داخل آن سرازیر شد و شهر را از زمین پر کرد و دیوارها و سقف‌ها را هنگام بالا آمدن حمایت کرد و آنها را در جای خود حفظ کرد. همچنین مواد ارگانیک ، مانند چوب ، منسوجات و مواد غذایی در این مهر و موم هوای محفوظ مانده بودند ، و تصویر کاملی از زندگی در قرن اول ارایه می‌دادند. 12 . سیه نادر اوج خود در قرن‌های 13 و 14 ، Siena با هنرها و فرهنگ خود رقابتی با فلورانس داشت و هنوز هم ثروت‌های هنری و گنجینه‌های معماری دارد. برجسته‌ترین کلیسای جامع با شکوه سانتا ماریا آسونتا است که نمای مرمر منبت کاری شده و برج ناقوس راه راه آن به طرز چشمگیری در میان ساختمانهای عمدتا آجر قرمز سیینا قرار دارد. فضای داخلی کلیسای جامع موزه‌ای از آثار هنرمندان و مجسمه‌های بزرگ از جمله دوناتلو ، جیووانی پیسانو ، برنینی و لورنزو غیبرتی است.اما گنجینه‌های هنری تنها جاذبه‌های آن نیستند. خیابان‌های قرون وسطایی پر پیچ و خم و میادین وسیع مکان هایی را برای سرگردانی دعوت می‌کند. هر تابستان دو بار ، میدان اصلی عظیم و شیب دار صحنه یک مسابقه اسب سواری بی نظم است که به پالیو معروف است. 13 . ناپلهمانطور که کانال‌ها ونیز را مشخص می‌کنند ، و دوره رنسانس ذات فلورانس است ، در ناپل ، این شور و نشاط فراوان است که شما را جادو خواهد کرد. مکانی پر سر و صدا ، خیابان‌های باریک آن پر از رنگ ، سر و صدا و زندگی است. در کلیساهای مملو از گنج ، کاخهای باشکوه آن که در غنای سلطنت اروپا به سر می‌برند و موزه باستان شناسی برتر آن که یافته‌های پمپیی مجاور را به نمایش می‌گذارد ، چیزهای زیادی برای دیدن و انجام و تجربه خواهید یافت.به محلی‌ها بپیوندید و در کنار آب قدم بزنید تا مناظر دلچسب کوه را تماشا کنید. وسووی در آن سوی خلیج ، کشتی را به جزیره کاپری یا سورنتوی جادویی بروید ، در گالری شیشه‌ای Galleria Umberto I خرید کنید و به هر حال از پیتزا نمونه بگیرید - نوپولی‌ها ادعا می‌کنند که آن را اختراع کرده‌اند. 14 . سیسیلجزیره سیسیل هفت مکان در فهرست میراث جهانی یونسکو به دست آورده است ، سه مکان برای مکان‌های باستانی ، دو مکان برای شگفتی‌های طبیعی و دو مکان برای گنجینه‌های معماری. برخی از بهترین نمونه‌های باقی مانده از بناهای باستانی در سیسیل وجود دارد: در Selinunt یکی از بزرگترین معابد یونانی است. در آگریجنتو ، در دره معابد ، یکی از سه معبد کامل یونان در هر مکان است. و 3500 متر مربع موزاییک در Villa Romana del Casale در Enna یکی از بهترین ویلاهای حفظ شده در کل امپراتوری روم را تزیین می‌کند. مناظر سیسیل با جاذبه‌های کلاس جهانی آن مطابقت دارد. 15 . تورینتورین ، یکی از شهرهای بزرگ صنعتی شمال ، برخلاف میلان ، نسبتا کوچک و جمع و جور است ، اما با برجستگی آسان می‌توان پیاده روی آن را کشف کرد. از نظر معماری و طرح رسمی آن ، عظمت و شکوهی وجود دارد که توسط Savoys طراحی شده است تا نشان دهد آنها به اندازه هر خانواده سلطنتی اروپا سلطنتی هستند و می‌توانند خود را با شکوه و عظمت رقابتی پاریس محاصره کنند.میدان‌ها و خیابان‌های بازی و کاخ‌های سلطنتی درست در مرکز آن رنگ و بویی ایجاد می‌کند ، اما این همه جذابیت تورین نیست. یک چهارم قرون وسطایی کوچک ، اماکن رومی و کل محله‌های Art Nouveau از تنوع زیادی برخوردار هستند و یک پارک کنار رودخانه با یک دهکده کاملا مصنوعی قرون وسطایی ثابت می‌کند که تورین خیلی جدی خودش را نمی‌گیرد. موزه خارق العاده سینما را در یک آسمان خراش که زمانی کنیسه بود از دست ندهید. تضادهای تورین شما را جذاب خواهد کرد - قهوه خانه‌ها و کافه‌های بزرگ آن. 16 . ساردینیااین جزیره معمایی مدیترانه‌ای به نظر می‌رسد دنیایی جدا از ایتالیا ، و خود سرزمین تضادهای فاحش است. ساردینیا که بیشتر به خاطر پر زرق و برق جذاب Costa Smeralda ، بهشت مجموعه‌های لوکس واقع در مقابل آبهای زمرد ساحل شمال شرقی شناخته شده است ، چیزهای بیشتری برای ارایه به جهانگردان ماجراجو ، یا حتی ساحل دوستدار آفتاب دارد. سراسر جنوب با مایل به ماسه سواحل ماسه سفید پیچیده است ، و فضای داخلی ناهموار منطقه اصلی کوهنوردان و کوهنوردان است.این مکانی برای مسافرانی است که می‌خواهند در روستاهای کوهستانی دورافتاده گشت و گذار کنند ، جایی که سنت‌های قدیمی نه تنها در آن زنده مانده بلکه راهی برای زندگی است. اما جالب‌ترین و جذاب‌ترین جاذبه‌ها صدها برج سنگی مرموز و گرد است که به Nuraghe معروف است و کل جزیره را در خود جای داده و ساردنی را در لیست مکان‌های منحصر به فرد ایتالیا قرار داده است. اماکن ماقبل تاریخ در همه جا وجود دارد و شامل این برج‌ها ، چاه‌های مقدس ، "مقبره‌های غول پیکر" و دیگر بناهای باستانی است. تمام شهرهای فنیقی و رومی منتظر بررسی هستند. 17 . راونااین شهر باستانی واقع در آدریاتیک در ایتالیا واقعا بی نظیر است. برخلاف هر کس دیگر ، ریشه‌های هنری راونا تقریبا کاملا بیزانسی است و در اینجا بهترین مجموعه موزاییک‌های بیزانس را در اروپای غربی پیدا خواهید کرد که همگی در شرایط بکر و دست نخورده‌ای هستند. در قرن ششم ، راونا مقر پادشاه تیودوریک بزرگ بود که در قسطنطنیه بزرگ شد و به مرکزی برای هنر معرق تبدیل شد که در اینجا به اوج خود رسید.هفت ساختمان که با بهترین نمونه‌های هنر معرق تزیین شده‌اند در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند. همه آنها را ببینید ، اما مهمتر از همه غرفه داری Neonian اوایل قرن 5 را از دست ندهید. فضای داخلی چشمگیر سن ویتاله و آرامگاه جواهری مانند Galla Placidia ، که یونسکو آن را "یکی از کاملترین آثار هنری" می‌داند و از بین آثار موزاییکی به بهترین شکل حفظ شده است.برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت گردشگری جیران مراجعه نمایید.
مشکل سال‌های کبیسه در جاوا سلامبا اومدن سال جدید تاریخ‌های بعضی برنامه‌ها و دستگاه‌ها به هم ریخته و سوژه بسیاری از کانال‌ها شده .تقریبا چند سال پیش بود ، روی یه سفارش اندرویدی کار میکردم که توش از تقویم فارسی استفاده باید میکردم .بنا به عادت پیگیر لایبراری هایی برای این کار شدم , تو همون سرچ اول چندتا لایبراری با دیزاین‌های قشنگ پیدا کردم و تصمیم بر استفادشون گرفتم .در نگاه اول همه چیز اوکی بود تا اینکه توی بعضی دیوایس‌ها به مشکل دیزاین برخوردم و بعضی جاها ui تقویم به هم میریخت با عوض کردن چند تا لایبراری و بررسیشون فهمیدم هر کدوم مشکلاتی دارن یکی ui رو بهم میریزه یکی دیزاینش شیک نیست و نمیشه شخصی سازی کرد به راحتی و ... این مسایل رو سخت نگرفتم تا اینکه به یه مشکل اساسی خوردم . "سال‌های کبیسه" متوجه شدم چندتا تقویمی که استفاده کردم تو چندتا سال خاص مشکل کبیسه گیری دارن .پیش خودم گفتم این که کاری نداره کبیسه هر چهارسال یبار هستش و فوقش با یه حلقه شمارش سالها رو انجام میدم و ...وقتی این کار رو کردم دیدم ای دل غافل همچیز در هم شد و سال‌ها بسی قاطی گشت (کبیسه‌های من با تقویم واقعی اصلا جور نبود :(رفتم پیگیر کلاس‌های نوشته شده برا جاوا شدم که دیدم یه کلاس تقریبا خوب هست برا این کار (دنبال لینک سایتی که ازش دانلود کرده بودم گشتم پیدا نکردم ولی کلاس ویرایش شده خودمو آخر همین مطلب میزارم )تبدیل‌ها رو خوب انجام میداد ولی باز با بعضی سال‌ها مشکل داشت مثلا 1342 , 1375 , 1403 و . . نمیتونست کبیسه رو درست تشخیص بده :یکم تحقیق کردم که توی ویکی پدیا به جواب رسیدمسال کبیسه - ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد ()گاه‌شماری رسمی ایران - ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد()برخلاف تصور من کبیسه هر چهارسال یبار نیست و توی دوره هایی کبیسه پنج ساله داریم و بر خلاف تقویم میلادی کبیسه‌های ما دوره چندان منظمی در نگاه اول نداشت ; تو تقویم میلادی بعد از 20 سال کبیسه 4 ساله یه کبیسه 5 ساله پیش میاد ولی در تقویم شمسی این دوره‌ها متفاوتن 37 , 33 , 29 ساله که تکرار هر کدوم متفاوته .نشستم به زیر و بالا کردن سال‌های استثنایی که توی اون مقاله ویکی پدیا و سال‌های استثنایی که خودم بدست اوردم رو تو یه کد اوردم و اون کلاس رو ارتقا دادم تا بتونم استفاده کنم (منبع چک من بود باحساب هم مشکلاتی داشت ) .بهش یه ساختار برای نمایش در انتخابگر تاریخ ( date packer ) دادم تا تاریخ 1600 و بعد از اون تو برنامه هام چه ویندوزی و چه اندرویدی ازش استفاده میکنم .راستی دوستان این مشکل من در زبان java بود.کلاس و لینک گیت رو پایین میزارم تا هر کی خواست استفاده کنه یا هم اگر مشکلی در کد‌ها بود اصلاح کنه و ارتقا بده . saudparkook / PersianDataPicker ()
بحران آب: خواب پیشرفت سودای عظمت نقدی بر سیاست‌های راهبردی محیط زیستمحمدرضا جعفریبحران بی‌آبی در کشور به مرزهای بحرانی خود رسیده اما این بحران در بستری تاریخی، نه جدید است و بی‌سابقه و نه غیرقابل پیش‌بینی.انتقاد شدید رییس سازمان محیط زیست از سیاست‌های کلان کشور کلانتری: ایران درحال محو شدن است/ جنگ آب از استان‌ها به روستاها می‌رسد.اگر بخواهیم جمله‌ای از "کارل مارکس" به این مضمون که "اصلاح آگاهی مختصرا در این جمله خلاصه می‌شود: بیدار کردن جهان از خوابی که در مورد خویش می‌بیند." را به شکل هم‌زمانی و در رابطه‌خاص با وضعیت امروز ایران از منظر اکولوژیکی و زیست‌محیطی، به‌ویژه بحران آب با پیامدهای عمیق و گسترده‌اش بر محیط‌زیست طبیعی و جامعه در نظر بگیریم، از کجا باید آغاز کنیم؟ ما در نسبت خود با جهان محسوسات و جهان طبیعی کدام خواب اشتباه را دیده‌ایم یا به تعبیر نادرست آن برآمده‌ایم؟در مورد وجود بحران آب و محیط‌زیست حتی در گفتار رسمی مقامات مسیول نیز تردیدی وجود ندارد و تبعات ناخواسته اما پیش‌بینی‌شده‌آن گاه به تدریج و گاه به شکل تبعات برجسته، در سرتاسر کشور قابل مشاهده است.اعتراضات دامنه‌دار کشاورزان شرق استان اصفهان، هم‌گامی شهرهایی با تنش آبی و کمبود آب کشاورزی در اعتراضات دی‌ماه سال 96 ، مهاجرت‌های گسترده از مناطق خشک‌شده که در کلام وزیر کشور بازتاب یافت، اعتراض کشاورزان خوزستانی به ممنوعیت کشت، اعتراضات مداوم مردم چهارمحال‌وبختیاری و خوزستان به انتقال بین‌حوضه‌ای از سرچشمه‌های کارون به فلات مرکزی و سوءمدیریت کلان منابع آب، نمونه‌هایی آشکار از وضعیتی است که ادامه آن امکان پایداری اجتماعی را ناممکن و زیست انسانی را به خطر خواهد انداخت. این تنها وجه انسانی ماجراست. در آن سوی مرزهای انسانی، محیط طبیعی، خود با خطر روبه‌رو است از بین رفتن تنوع گونه‌های زیستی، گیاهی و جانوری و از بین رفتن بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی و جنگل‌ها، آلودگی آب دریاها و رودخانه‌ها و آب شدن یخچال‌های طبیعی. این گستره‌و عمق تغییرات ناخوشایند به ناچار نمی‌تواند تک‌عاملی و تک‌ساحتی و کوتاه‌مدت باشد.واکنش مقامات به بحران آب و محیط‌زیست عمدتا دارای دو رویه‌به هم‌پیوسته است. یکی وجه آشکارتر واکنش‌ها در فضای رسانه‌ای عمومی است مبنی بر نقش اصلی تغییر اقلیمی، گرمایش کره زمین، خشکسالی و سوءمصرف آب توسط مردم و رویه‌دیگر در محافل رسمی، کارشناسی و نشست‌ها مبنی بر نقش انسانی و دستکاری بی‌ضابطه در طبیعت و سوءمدیریت در ساحتی کلان البته به شکل فرار رو به جلو و متهم کردن دیگران در نقش اپوزیسیون. اما روشن شده که نقش عوامل مدیریتی و به شکلی پیشینی ساختار شکل گرفته در حوزه‌حکمرانی و سازه‌های ذهنی قاعده‌گذاران در ایجاد شرایط بحرانی کنونی از هر امر دیگری اصولی‌تر است، به صورتی که مولفه‌های دیگر بروز بحران تنها در نقش تشدیدکننده یا پیش‌اندازی بحران ظاهر شده‌اند. پیشی گرفتن تقاضای آب از مقدار آب قابل استحصال در بخش‌های عمدتا غیرشهری که فشار خود را بر منابع تامین آب آشامیدنی و مصرفی شهرها تحمیل کرده و خشک‌شدن رودخانه‌ها و کاهش شدید سفره‌های آب زیرزمینی در کنار از بین رفتن جنگل‌ها و فرسایش خاک، لزوما پیشرانه‌هایی مهم‌تر از مصرف مصرفانه‌آب در بخش شهری دارد آمارها و سهم شش - هفت درصدی شهرها در تخصیص آب، گویای این واقعیت است.خشکسالی، کاهش و تغییر الگوی بارش‌ها نه امری جدید و بی‌سابقه است و نه غیرقابل پیش‌بینی. ابوطالب مهندس در کتاب "منابع آب‌های ایران از نظر توسعه اقتصادی" در سال 1344 و پرویز کردوانی در کتاب "منابع و مسایل آب در ایران" در سال 1363 ، سند سیاست‌های توسعه و تکامل جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت سال 1359 در دولت موقت و مطالعات بین‌المللی از میانه‌دهه 70 بر وضعیت ناپایدار و تنش‌خیز منابع آبی ایران هشدار داده بودند. مساله آنجاست که در کنار خشکسالی‌های متناوب و مداوم در فلات ایران، مبنای محاسبه‌های آب قابل استحصال و برنامه‌ریزی نه میزان متوسط که می‌بایست حداقل میزان موجودی آب در دوره‌های زمانی مشخص باشد. عدول از این اصل به همراه قصور از میزان مجاز برداشت، استاندارد 40 تا 60 درصدی، خود گویای ساز‌و‌کارهایی است که در نتیجه‌منطقی عملکرد خود، مساله‌آب به بحران تبدیل شده بی‌آنکه مجموعه مدیریتی توان و امکان ذهنی و ساختاری جلوگیری از آن‌را داشته باشد. ریشه‌ها و زمینه‌های تاریخی و ساختاری این مساله باید مرور شود.ایران کشوری همواره خشک و در معرض کم‌آبی بوده با بارندگی یک‌چهارم متوسط جهانی و تبخیری حدودا سه برابری. 65 درصد مناطق ایران خشک و فراخشک و 20 درصد نیمه‌خشک است با تنها 15 درصد مرطوب و نیمه‌مرطوب. بارش‌هایی با توزیع نامتقارن مکانی: حوضه آبریز خزر با 10 ٫ 8 درصد مساحت کشور از 18 ٫ 2 درصد نزولات جوی برخوردار بوده و حوضه آبریز مرکزی با 50 ٫ 7 درصد مساحت، تنها 33 ٫ 5 درصد حجم بارش را به خود اختصاص می‌دهد و غیر همزمان با فصول زراعی: تنها 25 درصد.حیات شهری و اجتماعی ایران با نگاه به این مساله و با درک محدودیت‌های اقلیمی شکل گرفته و تاریخ در حکم سازگاری با ابزار قلیل تولید و منابع کم در دسترس، مسیر بی‌چرخش و ممتد خود را در فلات ایران طی کرده است. این تاثیرپذیری و سازگاری با اقلیم و محدویت‌های ابزار تولید به صورتی است که مکان‌یابی و تمرکز شهرها و نوع پراکندگی جمعیتی، ساختار حکومت و شیوه‌اعمال فرامین حکومتی و وابستگی اجتماعی به قدرت را شکل داده و نوع متفاوتی از سازمان اجتماعی را، آنچه مارکس شیوه‌تولید آسیایی بر پایه‌روابط استثمار غیرطبقاتی می‌خواند، موجب شده است.در این شیوه و به تاثیر از ابتدایی بودن ابزار تولید، سطح تکامل زندگی به طور مستقیم با سطح تکامل نیروهای تولیدی و شرایط تولید ارتباط داشته و میزان بهره‌برداری از منابع به کنترل تقاضا یا به بیان بهتر به محدود شدن آن می‌انجامید. آنچه فناوری‌های بومی و بومی‌گرایی در ایران تاریخی نامیده می‌شود و عمدتا در قنات (که بنا بر برخی مطالعات راه ایجاد و استفاده از آن به شکلی تصادفی دانسته شده بود) و کاریز نمود دارد، ناشی از همین واقعیت است. این زیربنا، روبنای فرهنگی قناعت‌خیز و فروتن و اندک‌خواه را شکل داده بود. با این‌حال هم "انگلس" تاکید می‌کند حاصلخیز کردن مصنوعی زمین و بعد اضمحلال سیستم آبیاری، مناطق درخشان کشت در پالمیر، هند و ایران را به ویرانی کشاند. اگر ایران باستانی می‌توانست به یمن تمدن خود شبکه‌های آب‌رسانی بر حاشیه‌رودها دایر کند بعدها و با افول این تمدن راه‌های کم‌بازده و پایدارتر تامین آب یافته شد.انتقال سینه‌به‌سینه‌تجربه‌های تاریخی و درک محدودیت‌ها به شکل‌گیری یک الگوی کشت متناسب با شرایط تولید انجامیده بود. ایران تاریخی از یک‌سو به آزمون و خطا شگرد بهره‌برداری بهینه و بیشینه با توجه به فوری‌ترین اثرات دستیابی به تلاش خود و شرایط نامناسب اقلیمی را آموخت و زیست، اجتماع‌و حیات سیاسی‌اش را سامان داد اما از‌سوی دیگر، محدودیت‌های ابزار تولید راه را بر استفاده و بعدها استثمار طبیعت و منابع طبیعی سد کرد. در این وضعیت، الگوی کشت و کشاورزی همسو با شرایط دیم و کم‌بارشی، متناسب با آورد و سرریز قنات، مناسب برای تغذیه قنات و تزریق روان‌آب‌ها در بالادست قنات پا گرفت و از بندها و سدهای کوچک بر حوضه یا درون قنات جهت مدیریت تامین آب در فصول مختلف استفاده بهره گرفته شد.شاخص ایجاد و استفاده از این فناوری دیرینه، مشارکت جمعی و تعاون در به‌کارگیری امکانات و نیز هم‌فکری و مشارکت گروه‌های ذینفع در تامین و تخصیص آب در محل بر اساس نیازها و درک شرایط محیطی بوده است. شکل‌گیری میراب و آب‌دار و آب‌سالارها و شیوه‌ی مدیریت آن‌ها در سطوح مختلف تولید و توزیع آب و به نمایندگی از حکومت یا مالک کلان آب یا قنات گاه به صورت دستوری و گاه از طریق هم‌یاری جوامع محلی و کمون‌ها برای هم‌افزایی منافع فردی و جمعی صورت می‌گرفته است. نکته‌ی کارآیی و تداوم تاریخی قنات به عنوان فناوری کم‌بهره‌ور و مشتقات اجتماعی‌اش را از یک‌سو باید در سازمان همیاری و تعاون اجتماعی با ناچار شکل‌گرفته پیرامون آن و در دیگر سو، و شاید مهم‌تر، فقدان تکنولوژی‌ها و ابزارهای جدید با کارآیی بیش‌تر برای افزایش برداشت آب و در نتیجه‌ی آن محصول از زمین دانست.این سازمان اجتماعی، به‌رغم تغییرات نسبی و تطور کم‌دامنه‌اش در شیوه‌مالکیت و تصرف ارضی، ملاک و شیوه‌حکمرانی سلطان و یا پادشاه در طول تاریخ، در برخورد با فکر مترقی و اندیشه‌روشنگری و با مواجهه‌ای یکباره و غیردرونزا با تکامل نیروهای مولده در غرب و با مواجهه‌ای شگفت‌زده و غافلگیرکننده با سطح بالای تکنیک و تکنولوژی، به ناگهان در معرض وسوسه‌پیشرفت و توسعه‌گرته‌برداری شده‌ای قرار گرفت که بنیان سازمان اجتماعی و نقش دولت را دگرگون و بهره‌برداری حداکثری و تغییر در ساخت و به نظم درآوردن طبیعت به مثابه یک هدف و به یک تعبیر هجوم به طبیعت را هموار و آسان کرد.به این ترتیب، جامعه‌ایرانی پس‌افتاده از شکل پیشرفت در غرب و با احساس تحقیرشدگی، متکی به ابزارهایی وارداتی موجد مناسبات جدید اقتصادی در پیکره‌دولت - ملتی نوین، سرزمین بکر و بیکرانی در مقابل خود می‌دید آماده‌فتح. این صورت‌بندی جدید، در فرایندی دیالکتیکی، الزامات خود را بر جامعه و بر شرایط تولید به شکل توسعه‌ای آمرانه و اقتدارگرایانه تحمیل کرد. رشد نیروهای مولد و مناسبات تولید ساز‌و‌برگ دولتی متناسب با رشد خود را ضروری می‌کرد، در عین حال‌که این ساز‌و‌برگ جدید با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی به شکلی نابسنده و ظاهرگرایانه از پیشرفت و توسعه‌منجر می‌شد. توسعه‌ای تکنیکی، وارداتی و فناورانه در فقدان مولفه‌های آرمانی و انسانی عصر روشنگری عناصری که در جوامع مدرن غربی و به صورتی دیگر مضمحل شده بود. حاملان انقلاب مشروطه، دولت رضاشاهی، انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و انقلاب سال 57 و در ادامه‌آن مواجهه، با اندیشه‌ترقی، بر بستری از اهداف معین و امکانات موجود و فهم خود از مدرنیسم، پاسخ‌های متنوع و مختص به خویش را ارایه و اجرا کرد.ردپای بسیاری از طرح‌های توسعه را می‌توان و می‌بایست در دوران سلطنت پهلوی دنبال کرد. در این دوره است که مدرنیزاسیون رضاشاهی و تغییرات اجتماعی جامعه‌ایران، آغاز و برنامه‌های توسعه‌پهلوی دوم از سال 1327 با دو برنامه 7 ساله‌عمرانی و سه برنامه 5 ساله، بر اساس رهنمودها و مطالعات مشاورهای آمریکایی و بعدها اروپایی بر اساس همان مدل توسعه‌پیش‌گفته با قصد بازسازی عظمت ایران باستان و تلقی خاصی از مفهوم پیشرفت اجرا می‌شود. زمینه‌های بحران‌ساز امروز جدا از عوامل ساختاری و برنامه‌ریزی‌های نهادی و نوع خاص اقتصاد سیاسی عصر جمهوری اسلامی، اشتراکات فراوان مفهومی در نظر به توسعه و رابطه‌انسان، تکنولوژی و طبیعت در عصر پهلوی دارد. آنچه برای ما مهم است، درک و شفافیت این زمینه‌های بحران‌ساز و شناخت دقیق عوامل نهادی و مولفه‌های ساختاری است که در تحلیل نهایی با کالایی‌سازی طبیعت و ایجاد و تصاحب ارزش اضافه، توسعه‌ای نامتوازن و محیط‌زیستی فروگسیخته را موجب شده است.بنابه آمارها بر شدت این بحران در سه - چهار دهه‌گذشته افزوده شده است. سیاست‌های راهبردی محیط زیست را به مرحله‌ای خطرخیز و تنش‌زا وارد کرده است. باید از این خواب برخاست، در مقابل توفان پیشرفت، به تعبیر "والتر بنیامین"، ایستاد و تلنبار ویرانه‌ها را به قصد صدادار کردن آنچه در زیر آوار مدفون شده وارسی کرد. این آغاز آگاهی است.منبع: مجله قلمرو رفاه، شماره 42
کتاب تفکرات مارکوس ارلیوس الهام‌بخش رهبرهای بزرگ تاریخالهام‌بخش رهبرهای بزرگ تاریخ کتاب تفکرات مارکوس ارلیوس,همواره در طول تاریخ پادشاه‌های کشورها و تمدن‌های مختلف در طول سلطنت خود به جنگ و خونریزی مشغول بودند، قطعا کمتر پادشاهی را می‌شناسیم که از خودکامگی دور باشد، اما بی‌شک مارکوس ارلیوس یکی از آن پادشاهانی بود که در حین سلطنت خود همواره از جنگ مبادرت می‌کرد. اکثر تاریخ‌نویسان او را یک امپراتور فیلسوف می‌خوانند، زیرا مارکوس ارلیوس علاقه زیادی به فلسفه داشت تا جایی که مطالعه‌ی زندگی سقراطبرایش جالب بود و او را به هیجان می‌آورد.منش و رفتار مارکوس ارلیوس همانند یک امپراتور نبود برای او شرافت مهم‌تر از قدرت و ثروت بود او تا هجده‌سالگی همانند انسان‌های عادی لباس می‌پوشید و بر تخت‌های سخت می‌خوابید. زمانی که عمویش امپراتور آنتونیوس او را ولیعهد خود معرفی کرد مارکوس وارد دنیایی شد که هیچ علاقه‌ای به آن نداشت.کتاب تفکرات مارکوس ارلیوس درباره ت ملات ذهنی مارکوس ارلیوس، امپراتور روم باستان است که از سال 161 تا 180 بر تخت سلطنت نشست و در تاریخ تبدیل به نماد اعتماد و رهبری و یک مرد ایده‌آل شد. او این کتاب را هم‌چون یک فیلسوف در طول جنگ با قبایل سارماتی بین سال‌های 169 175 نوشته است.ویل دورانت درباره‌ی او می‌گوید مارکوس ارلیوس روزها در نبردی سنگین بود و شب‌ها در اردوگاه سربازان درباره‌ی تصورات خود در طی همان روز می‌نویسد، "هنگام روز سرمتها [یا سارماتی‌ها، آلمانی‌های بربر در آن ایام] را تعقیب می‌کرد و شب‌هنگام می‌توانست درباره ایشان با هم‌دردی بنویسد".اشخاص بسیاری درباره‌ی امپراتور مارکوس ارلیوس اظهارنظرهای خوبی بیان نمودند، همچون افلاطون فیلسوف معروف که به او لقب شاه فیلسوف را داد. مردم نیز از پادشاهی او راضی بودند، مارکوس ارلیوس یکی از پنج امپراتور بزرگ تاریخ بود که مردمش او را بسیار دوست داشتند و او را رهبر واقعی خود می‌دانستند.کتاب تفکرات مارکوس ارلیوس در حین جنگ روم نوشته‌شده بود و برای قرن‌ها، الهام‌بخش رهبرهای بزرگ تاریخمانند ناپلیون بناپارت، آبراهام لینکلن، وینستون چرچیل، بنیتو موسیلینی، نلسون ماندلا و . است و برای اولین بار قوانین رهبرهای بانفوذش جاودانه شد و بی‌شک می‌توان گفت این کتاب حاصل یک رهبری واقعی و یک اندیشه‌ی فیلسوفانه است.ت ملات او علاوه بر رهبرها بر بسیاری از افراد همچون گوته، فردریک کبیر، جان استوارت میل و بیل کلینتون نیز ت ثیر به‌سزایی گذاشت. این کتاب دارای دوازده فصل است که در دنیای غرب و جهان ت ثیر بالایی داشته و چندین بار به زبان‌های اروپایی ترجمه‌شده است.درباره‌ی طالبوفاین کتاب در زمینه‌ی فلسفه و اولین بار در ایران توسط عبدالرحیم بن ابوطالب نجار تبریزی معروف به طالبوفیکی از روشنفکران زمان مشروطه ترجمه‌شده است، طالبوف این کتاب را به‌خوبی ترجمه کرده است و به نامپندنامه مارکوس قیصر روم منتشر نمود. این کتاب در اصل به زبان یونانی نوشته‌شده است. برخی منتقدین درباره ترجمه این اثر توسط طالبوف گفته‌اند: "آن ترجمه کاری تفنن‌آمیز است و اگر متن آثار سیاسی را ترجمه می‌نمود بهتر بود". بااین‌حال طالبوف درباره‌ی ترجمه‌اش می‌گوید: "ترجمه‌ی پندنامه مارکوس قیصر روم که ما او را بنا بر اقتضای وقت از وظایف مقدس وطن‌پرستی می‌دانیم در انتظار مودبین بی‌موقع نخواهد بود و درجه قبول خواهد یافت".در مقدمه‌ی کتاب می‌بینیم که طالبوف بیان نموده این کتاب از زبان یونان به روس ترجمه‌ی "پرنس اوروزوف" و از روسی به فارسی ترجمه‌ی بنده خاکسار عبدالرحیم بن ابوطالب نجار تبریزی است.این اثر علاوه بر طالبوف توسط چهار مترجم دیگر و در سال‌های متفاوتی ترجمه‌شده است. 1 - اندیشه‌ها، ترجمه‌ی غلامرضا سمیعی ( 1369 ) 2 - ت ملات، ترجمه‌ی عرفان ثابتی ( 1384 ) 3 - ت ملات، ترجمه‌ی مهدی باقی و شیرین مختاریان ( 1384 ) 4 - ت ملات، ترجمه‌ی مرضیه خسروی ( 1391 )گزیده‌ای از تفکرات مارکوس ارلیوسمارکوس ارلیوس درباره‌ی انسان و جهانش این‌چنین بیان نموده: "عمر آدمی لحظه‌ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه‌ی کرم‌ها، نفسش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است. مختصر این‌که آدمی از لحاظ جسمانی همچون آب جاری و از لحاظ نفسانی همچون خواب‌وخیال و بخار است زندگی چیزی نیست جز نبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه و پس از شهرت، گمنامی فرا می‌رسد. پس چه چیزی می‌تواند راهنما و پاسدار آدمی باشد؟ فقط و فقط یک‌چیز: فلسفه"."هم‌چون دماغه‌ای باش که همواره امواج را می‌شکند، او محکم و استوار می‌ایستد، درحالی‌که هیاهوی امواج به‌سرعت فرو می‌نشیند". "چقدر بداقبالم که چنین اتفاقی برایم افتاد! به‌هیچ‌وجه این‌طور نیست در عوض بگو: چقدر خوش‌اقبالم که این اتفاق موجب تلخ‌کامی‌ام نشد نه از امروز می‌ترسم و نه از فردا بیمناکم. این اتفاق ممکن بود برای هرکسی پیش آید، ولی هرکسی نمی‌توانست بدون تلخ‌کامی آن را از سر بگذراند".تفکرات مارکوس ارلیوس به قلم روان فرامرز معتمد دزفولی به ت لیف درآمده است این کتاب بازهم بعد از چندین سال در موضوع فلسفه توسط نشر نگاه معاصر به چاپ رسیده است. قطعا این کتاب نزد علاقه‌مندان به تاریخ روم باستان و یا کتاب‌های فلسفی جذاب است، می‌توانید با مراجعه به وبگاه کاواک کتاب‌های حوزه فلسفه را مشاهده کنید، وبگاه کاواک سعی نموده‌بهترین و جذاب‌ترین کتاب‌ها با موضوعات متفاوت را به‌صورت اینترنتی عرضه نماید، در حال حاضر این کتاب به قیمت 180 , 000 ریال به‌صورت اینترنتی قابل‌خرید است.
مهر گاوکش، امانت لوور به موزه ملی سنگ‌نگاره مهر گاوکش، قرن 4 میلادی، یافته شده در صیدا در لبنان، نگهداری در موزه لووردر بین 50 و اندی اثر موزه لوور که به تهران امانت داده شده، سنگ‌نگاره‌ای مرمرین نگاهم را به خود کشید. این همه رمز و راز در یک اثر نهفته . در جستجوی معنای آن به کتاب‌های شروین وکیلی رسیدم. آنچه می‌خوانید تماما براساس تحقیقات و ایده‌های ایشان نوشته شده است.گاو را به زیر کشیده، با چکمه منقوش و بلند، شنل بر باد، دو انگشت در سوراخ بینی گاو انداخته، دشنه را در گرده گاو فرو کرده . او ایزد مهر است و دیگر موجودات و جانوران گرداگردش را گرفته‌اند.این سنگ‌نگاره در صیدا، شهری باستانی در لبنان یافته شده است. می‌دانیم که در قرن چهارم میلادی، این منطقه زیر سلطه رومیان بوده است. و این تنها سنگ‌نگاره‌ای نیست که در قلمرو روم با چنین مضمونی یافت شده . صدها نمونه دیگر در ایتالیا، سوریه و آناتولی در مهرابه‌ها (معابد مهرپرستی) پیدا شده است. مهرپرستی ( Mithraism ) تا پیش از فراگیری مسیحیت در زمان کنستانتین در قرن چهارم، پیروان بسیاری در قلمرو امپراتوری روم داشته است. احتمالا این آیین به واسطه ایجاد اردوگاه‌های نظامی در آناتولی و نیز مهاجرت مغان مهرپرست در روم رواج پیدا کرده است. به هر ترتیب، میترایسم یا مهرپرستی - غربی را آیینی می‌دانیم که ریشه‌هایش را بایستی در باورهای مهرپرستی اقوام آریایی جستجو کنیم. همانطور که باورهای مهرپرستی در آیین زرتشت نفوذ کرد، مهرپرستی - غربی نیز در مسیحیت ریشه دواند. و این طبیعی‌ست که دین‌ها و آیین‌ها خواه یا ناخواه برای دست یافتن به پایگاه مردمی، تغییر شکل دهند و به باورهای قبلی آن مردم نزدیک‌تر شوند.مهر خون گاو را می‌ریزد ماجرا از چه قرار است؟در اسطوره‌شناسی مهر، مهر هم قربانی می‌شود و هم قربانی می‌کند. چگونه ممکن است؟ بایستی به "مهریشت" رجوع کنیم. مهریشت مجموعه‌ای از سروده‌های مهرپرستان است که در دوران هخامنشی به اوستا افزوده شد. در دوران اردشیر دوم هخامنشی باورهای مهرپرستی صورتبندی و در محتوای دین زرتشت تدوین شدند. در این مجموعه "اسطوره آفرینش" چهار بازیگر اصلی دارد: زروان (ایزد زمان)، اهورامزدا، اهریمن و مهر. در ابتدا زمان بی‌کران و پیوسته است. شب و روز نداریم. تا آنکه زروان قربانی می‌شود و از شکم او دو ایزد بر می‌خیزند، اهورامزدا و اهریمن. شهادت زروان به معنای پایان یافتن زمان بی‌کران و پیوسته است آغاز زمان کران‌دار و گسسته، آغاز مفهوم روز و شب و ماه و سال. قرار بر این است که اهورامزدا و اهریمن 12 هزار سال نبرد کنند و در پایان مهر به داوری بنشیند. مهر در آخرالزمان در غار از سنگ زاده می‌شود و با قربانی کردن گاو نخستین/یکتاداد، آفرینش را دوباره آغاز می‌کند. خون گاو است که ریخته می‌شود و زمین خشک را سیراب می‌کند. و این همان گاوی‌ست که در هزاره دوم از مهلت 12 هزار ساله توسط اهورامزدا آفریده شده، و اهریمن به آن حسادت برده و کشته بود. گویی دگر بار مهر آن را در عالم زیرین می‌یابد و خونش را می‌ریزد و جهان نو می‌شود. با غلبه نیکی بر بدی، زمان دوباره بی‌کران می‌شود. زروان و مهر هر دو ایزد زمان بی‌کرانه‌اند، به ترتیب از ازل تا ابد حکمرانی می‌کنند.مهر گاوکش، با کلاه بلند شکسته، شنل، دشنه بر شانه گاو - صیدا، لبنان، قرن 4 میلادیچنین است در اسطوره قدیمی‌تر، که مهر قربانی می‌کند. حال آنکه مهر در اسطوره جدیدتر مهرپرستی - غربی با پایان زمان کران‌دار دوازده هزار ساله، خود قربانی می‌شود. او با شهادتش رهسپار عالم مردگان می‌شود و با نور خود، تاریکی را از میان می‌برد. روشنایی بر ظلمت، خیر بر شر پیروز می‌شود و زمان بی‌کرانه و پیوسته دوباره آغاز می‌شود.بنابراین مهر، پس از گذر از زمینه اساطیر میانرودان و در پایان عصر هخامنشی به ماهیتی تازه دست یافته بود. او مانند دوموزی بابلی (ایزد کشاورزی)، ایزدی شهید بود که با کشته شدن و تبعید به قلمروی ظلمت، زمینه را برای باززایش خویش و چیرگی نهایی نور بر ظلمت فراهم می‌کرد [ 1 ].مفهوم ایزد شهید چنان قدرتمند است که آثارش را در باورهای مسیحیت نیز می‌بینیم. در رستاخیز، مسیح همچون مهر دوباره زنده می‌شود.شیر و مار و عقرب و سگ و کلاغ، همه گرداگرد مهراگر اسطوره آفرینش زروان را در نظر بگیریم که به تحول در "زمان" اشاره دارد، برج‌های فلکی به خوبی مفهوم زمان کران‌دار و گسسته را تجسم می‌کنند. همین است که در سنگ‌نگاره مهر که پایان دهنده زمان کران‌دار است، صورت‌های فلکی را می‌بینیم. حتی در دیگر تصاویر مهر گاوکش، برج‌های فلکی به شکل دایره مهر و گاو را احاطه کرده‌اند. در تابلوهای قرون وسطی مسیح جای مهر را گرفته و دوازده حواری او هر کدام با یک برج مقارن شده‌اند.صفحه 863 ، اسطوره‌شناسی آسمان شبانه، شروین وکیلیبرج‌های فلکی یا همان صورت‌های فلکی 12 گانه در دایره‌البروج، با گذر ماه و فصل در آسمان شبانه جابه‌جا می‌شوند. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که این صورت‌های فلکی نه در مصر و هند و یونان، بلکه در میان‌رودان (به طور خاص بابل) صورت‌بندی شده‌اند و جالب آنکه جهش در علم اخترشناسی بابل، با ورود اقوام آریایی به قلمرو ماد و ایلام همزمان بوده است. از آن گذشته، به جز صورت‌فلکی "بز - ماهی" یا جدی، سایر موجودات و جانوران برج‌های فلکی جایی در اسطوره‌های بابلی ندارند. همچنین پیشنهاد شده که عرض جغرافیایی مناسب برای انتخاب آن 12 صورت فلکی 36 درجه شمالی بوده است و با توجه به حرکت تقدیمی محور زمین، زمان صورت‌بندی برج‌های دوازده‌گانه بایستی هزاره سوم پیش از میلاد باشد. و این همزمان است با حضور طبقه مغان (دانشمندان و اخترشناسان) در آریایی‌های آسیای میانه .جالب است که اسطوره‌شناسی روم و یونان و بابل از روایت داستان صورت‌های فلکی باز می‌ماند، اما در مهرپرستی و عرفان مهری اکثر موجودات برج‌های فلکی نقش پیدا می‌کنند. کلاغ، نماد نخستین مرحله از عرفان مهری است. کلاغ خبررسان است و جای گاو را به مهر نشان می‌دهد. کژدم (عقرب) بیضه گاو را گرفته و نیش می‌زند. مار زیر سینه گاو را می‌گزد و سگ یا شیر خیز برداشته‌اند به سوی گاو. در اسطوره مهر گاوکش،‌این موجودات به مهر کمک می‌کنند که گاو را از پای در آورد. دو پیکر، دو مشعل را رو به بالا و پایین گرفته‌اند، به نمایندگی از طلوع و غروب خورشید. ترازو (میزان) و آتشدان از ابزارآلات آتشکده هستند. شیر نماد آتش و چهارمین مرحله از عرفان مهری است و به همین شکل در نقش‌های هخامنشی می‌بینیم که این شیر است که به گاو حمله می‌کند.در پایان، یک سوال و ایده باقی می‌ماند: آیا مهر گاوکش علاوه بر اسطوره آفرینش و گذر از زمان 12000 ساله، به اعتدال بهاری نیز اشاره می‌کند؟ اگر حرکت حرکت تقدیمی محور زمین را در نظر بگیریم، در فاصله 2 تا 4 هزاره پیش از میلاد، اعتدال بهاری از برج گاو (ثور) آغاز می‌شده . هنگام اعتدال بهاری پس از 12 ماه به تمثیل از 12 هزار سال خورشید بر برج ثور، مهر بر گاو غلبه می‌کند و جهان نو می‌شود.[ 1 ] اسطوره‌شناسی آسمان شبانه، شروین وکیلی[ 2 ] اسطوره‌شناسی ایزدان ایرانی، شروین وکیلی
تاریخ تهران، زیر چتر بیمه بیمه بنای تاریخی و فرهنگی، از مهم‌ترین فعالیت‌هایی است که شرکت‌های بیمه می‌توانند انجام دهند. این بیمه، اثری مهم و جاودان در حفظ و حراست از میراثی دارد که مانندش در هیچ کجای جهان نیست. میراثی که هویت ما را ساخته و می‌تواند به آیندگان نیز از تاریخ و آنچه که بر سرزمین‌مان گذشته است بگوید. با اینکه اهمیت بیمه شدن بناهای باستانی، کاملا مشخص است، اما تا به امروز، تنها 3 بنای فرهنگی و تاریخی ایران بیمه شده است. در این مطلب به بررسی این سه بنا خواهیم پرداخت. در ادامه این مطلب از بیمه ماهان از دیگر آثار مهمی می‌گوییم که ممکن است در سفرهای تهرانگردی آنها را دیده باشید. آثاری که بیمه شدن آنها می‌تواند به معرفی و حمایت بیشتر منجر شود.از صفویه تا تاج گذاریاولین بیمه بنای تاریخی که در این مطلب به بررسی آن پرداختیم، کاخ گلستان است. کاخی متفاوت و زیبا که به ثبت یونسکو نیز رسیده و جز آثار جهانی به‌شمار می‌رود. این کاخ از زمان صفویه تا دوره پهلوی، مسکون بوده و حوادث تاریخی بسیاری را به چشم دیده است.اولین بناهای کاخ گلستان در زمان پادشاهان صفوی، در حدود 450 سال پیش نهاده شد. در آن زمان، کاخ گلستان با چنارهای افراشته احاطه شده بود و در سفرنامه اروپایی‌هایی که به ایران سفر می‌کردند، از آن یاد می‌شد.بعدها در زمان کریمخان زند، اهمیت این کاخ بیشتر شد. بخش‌هایی از کاخ را آیینه‌کاری و بخش‌هایی را هم با کاشی‌های دست ساز و زرین فام، تزیین کردند. چند سال بعد، وقتی که آقا محمد خان قاجار، حکومت زندیه را عزل و قاجاریه را با تاج گذاری در تهران آغاز کرد، سرنوشت کاخ گلستان هم عوض شد.بیمه کاخ سلطنتیبا تاج گذاری اولین پادشاه قاجار، اهمیت کاخ گلستان هم بیشتر شد و نسل‌های بعدی این خاندان نیز در این کاخ زندگی کردند. در این کاخ بناهای دیگری همچون شمس‌العماره، تالار سلام، تالار آیینه، عمارت بادگیر، تالار عاج، کاخ ابیض، تالار برلیان، حوضخانه و. نیز وجود دارد. هر کدام از این بناها در نوع خود مهم و نیازمند به نگهداری هستند. از آنجا که اهمیت این کاخ بسیار زیاد است، در سال 1392 به ثبت یونسکو نیز رسید. پس از این ثبت، اهمیت کاخ بالاتر رفت و مسیولان و گردشگران بیشتری به آن توجه کردند. در نهایت کاخ گلستان به عنوان یکی از معدود بناهای تهران بیمه شد.طاق کسری در قلب تهراناگر داستان ایوان مداین یا طاق کسری را شنیده و یا عکس‌های آن‌را دیده باشید، می‌دانید که این کاخ از بزرگترین و زیباترین بناهای ایران در پیش از اسلام بوده است. کاخی باشکوه که امروزه در خارج از مرزهای ایران و در کشور عراق قرار گرفته است. از آنجا که ما از طاق کسری جدا افتاده‌ایم، در سال 1308 ، یک معمار فرانسوی به‌نام آندره گدار، بنای موزه ایران باستان را با الهام از کاخ تیسفون یا طاق کسری در مرکز تهران، ساخت.این موزه در سال 1316 بازگشایی شد و از آن زمان گنجینه‌ای مهم از تاریخ و فرهنگ ایران را در خود جای داده است. امروزه سالن اول موزه به نمایش آثاری از 800000 سال پیش تا پایان دوره ساسانی اختصاص داده شده است. سالن دیگری هم به نمایش آثار دوره اسلام مشغول است. علاوه بر این‌ها، در این موزه حرکت‌های بسیاری خوبی هم صورت می‌گیرد. مثلا جابه‌جایی برخی از اشیای دوره قاجار با اشیای موزه لوور و دو ماه نمایش منشور صلح کوروش، از آن دسته است. بیمه بنای تاریخی موزه ایران باستان یا موزه ملی ایران، از دیگر اقدامات ارزشمندی است که برای حفاظت از تاریخ و فرهنگ انجام شده است.برای آنکه درباره سومین بنای تاریخی تهران که بیمه شده است، بخوانید، در وبلاگ بیمه ماهان منتظرتون هستیم.
راهنمای سفر به هند جغرافیای هند اقیانوس هند، جنوب غربی و جنوب شرقی کشور هند را احاطه کرده است، هند از شمال غربی با پاکستان، از شمال شرقی با چین و نپال و از سمت شرق با بنگلادش و میانمار هم مرز است. آب و هوای هند آب و هوای هند بسیار متنوع می‌باشد، کوهستان‌های آن همیشه پوشیده از برف هیمالیاست در حالی که غرب این کشور کویری و خشک است. آب و هوای هند تحت تاثیر هیمالیا و صحرای تار قرار دارد، از دسامبر تا فوریه سرد و خشک، از مارس تا مه گرم و خشک، از ژوین تا سپتامبر بارندگی و ماه‌های اکتبر و نوامبر معتدل است. دین و زبان مردم هند زبان رسمی هند، زبان هندی است که این زبان برگرفته از کریبولوی و اردو و سانسکریت است. ادیان مختلف و فرقه‌های مذهبی گوناگونی در هند وجود دارد اما 80 ٫ 5 % پیرو آیین‌های هندو، 13 ٫ 4 % مسلمان، 2 ٫ 3 % مسیحی، 1 ٫ 9 % پیرو سیک، 0 ٫ 8 % بودا، 0 ٫ 8 % پیرو جین و 0 ٫ 4 % پیرو بقیه مذاهب هستند. زادگاه آیین بودا، هندوستان بوده که امروزه این آیین جزء اقلیت‌های هند به شمار می‌رود.اقتصاد هند واحد پول رسمی این کشور روپیه است، به رغم وجود میلیون‌ها فقیر در هند که حتی غذایی برای خوردن ندارند، اقتصاد این کشور چهارمین اقتصاد بزرگ جهان است. چین بزرگ‌ترین شریک تجاری هند است و با توجه به پیشرفت‌های اقتصادی هند، کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که تا سال 2020 هند سومین کشور صنعتی جهان پس از آمریکا و چین باشد. پایتخت هند دهلی پایتخت و دومین کلانشهر هند است که در ناحیه مرکزی نیمه شمالی هند و در ساحل غربی رود یامونا واقع شده و مساحتی بالغ بر 1483 کیلومتر مربع دارد. در شهر دهلی اماکن تاریخی و گردشگری متعددی وجود دارد که باعث جذب گردشگران می‌شود.جاذبه‌های گردشگری هند مرداب‌های کرالا مرداب‌های کرالا زیستگاه گونه‌های منحصر بفرد آبزیان از جمله خرچنگ، قورباغه، پرندگان آبی و حیواناتی مانند سمور دریایی و لاک پشت است.قصر دریاچه این قصر یک هتل 5 ستاره است که در دریاچه پیچولا واقع شده به طوری که مهمانان با قایق از اسکله به این هتل منتقل می‌شوند.معبد ویروپاکشا معبد ویروپاکشا در شهر هامپی واقع شده، این معبد در قرن هفتم قبل از میلاد که یک مقبره کوچک بود تا کنون که به مجتمعی بزرگ تبدیل شده، بی وقفه مورد استفاده قرار گرفته است.پالولم پالولم زیباترین بندر طبیعی هند محسوب می‌شود که توسط پرتگاه‌های بلند اطرافش احاطه شده و به دریایی آرام و ساکن با شیب کند منتهی می‌شود.پارک ملی کانها پارک ملی کانها زیستگاه ببرهای هند است، جنگلهای باشکوه بامبو و دشت‌های سرسبز آن، این پارک را به یکی از جاذبه‌های هند تبدیل کرده است.هارماندیر صاحب (معبد طلایی) ساخت این معبد توسط استاد راماداس جی در قرن 16 آغاز شد، و در قرن 19 ماهاراجه رانجیت سینگ، طبقات فوقانی آن را با طلا پوشاند. همچنین معبد هارماندیر صاحب توسط دریاچه‌ای کوچک احاطه شده که همین امر نیز به زیبایی آن افزوده است.جایسالمر جایسالمر شهر صحرایی بزرگی است که در منطقه راجاستان و نزدیک مرز پاکستان واقع شده است، با وجود ازدحام توریست و سروصداهای وسایل نقلیه، این شهرهمچنان جاذبه‌های خود را حفظ کرده است.غارهای آژانتا قدمت غارهای آژانتا به قرن دوم پیش از میلاد بازمی‌گردد، شهر آیورانگ آباد راه ورود غارهای آژانتا و همچنین غارهای شگفت انگیز الورا می‌باشد.شهر واراناسی واراناسی یکی از قدیمی‌ترین شهرهای جهان است که در سواحل رود گنگ واقع شده و شهری مقدس برای بودایی‌ها، هندوها و جین‌ها محسوب می‌شود. واراناسی متجلی بهترین و بدترین جنبه‌های هند بوده، شاید صحنه‌ی ادای قربانی زایران در رود گنگ و کنار معابد می‌تواند تاثیرگذارترین صحنه باشد.تاج محل تاج محل یکی از شاهکارهای معماری موقال و از بزرگ‌ترین جاذبه‌های توریستی هند به شمار می‌رود. علاوه بر آرامگاه گنبدی مرمر سفید، شامل چندین ساختمان زیبای دیگر، حوض‌های بزرگ و باغ‌های وسیع زینتی نیز می‌باشد. منبع: راهنماسفر
زنان مهم شاهنامه ایرانی نیستند چرا؟ اثر استاد میرزا آقا امامیدر توییتر از امیر خادم سازنده‌ی پادکست فردوسی‌خوانی پرسیدم که (لینک توییت): چرا هیچ‌کدوم از زنان مهم شاهنامه تبار ایرانی ندارند؟ زنانی مثل رودابه(همسر زال - مادر رستم)، سودابه(همسر کیکاووس - مادرخوانده‌ی سیاوش)، تهمینه(همسر رستم - مادر سهراب)، فریگیس(همسر سیاوش - مادر کیخسرو)، جریره(همسر سیاوش - مادر فرود) و مادر سیاوش(که علی‌رغم اصل و نسب دار بودنش هیچ اسمی ازش در شاهنامه نیومده).علاوه بر امیر خادم، دیگرانی هم اومدند و توضیحاتی دادند، بحث‌های جانبی هم شکل گرفت. توییت‌های منشن شده به سوالم رو اینجا میارم:امیر خادم (کاربر فردوسی‌خوانی )سوال خوبیه. جواب دقیقی ندارم. به این فهرست میشه چندتا اسم هم اضافه کرد که جلوتر وارد داستان می‌شوند. ولی شخصیت زن ایرانی هم البته داریم. خواهران جمشید، گردآفرید، و چند زن دیگر که جلوتر می‌رسیم بهشان. کاربر Bibliiiophile : به نظرم یک جور جلب ژن از ملیت‌های مختلفه. دختر به جایی نمیدن ولی تا دلت بخواد از جاهای دیگه دختر می‌گیرن. و دیگر این که اون پهلوون اگر کار خطایی کرد به اون خرده شیشه خارجی مربوطش کنند. کاربر Shervin Farridnejad عجالتا خالقی مطلق نظریه‌ای داره درباره‌ی اینکه زنان مهم شاهنامه همه پیشینه‌شون از پریان هست و دلیل قدرت، علاقه‌شون به پهلوانان و البته غیرایرانی بودنشون در حماسه‌ی ملی هم همین است، اما ایده‌اش رو باز نمی‌کنه و توضیح بیشتری هم نمیده. کاربر Arash Zeini پرسش بسیار خوبیه. اینجا بی شک جای یک بحث طولانی و پیچیده نیست و من هم ادعا نمیکنم که جواب دارم. ولی تقریبا مطمینم که اگر جوابی هست (فقط) در شاهنامه نیست، بلکه باید در متون متفاوت اوستایی پیدایش کرد. کاربر Amir Amiri Naeini من یه نظری دارم به عنوان شنونده ساده، این پهلوونا که هیچ کودوم یه زن نداشتن، چندین بار ازدواج کرده بودن. بعد این که زن گرفتن از دختر همسایه و آشنا احتمالا خیلی جذابیت داستانی نداشته براشون برای همین فقط اون مواردی که از خارجه زن گرفتن رو تو داستان آوردن. جواب کاربر فردوسی‌خوانی به نظر کاربر Amir Amiri Naeini : در مورد رستم که مطمین هستیم چون وقتی ماجرای سهراب تمام میشه یهو فرامرز پیداش میشه. مادرش کیه؟ خدا میداند. کاربر سیمجور خواهران جمشید با انیرانی ازدواج می‌کنن گردآفرید هم مورد توجه انیرانی‌هاست کزازی مرگ پهلوانان رو مرتبط با همین می‌دونه که تقاص آمیختگی نژادی پهلوان مرگشه جای هم که یکی مثل فرود کشته میشه کیخسرو زنده می‌مونه. که البته اونم اونطور.جواب کاربر فردوسی‌خوانی به نظر کاربر سیمجور: این "تقاص آمیختگی نژادی" یه کم نظر عجیبیه، چون شاهنامه واقعا نگاهش به نژاد اینجوری نیست. مثلا عقد سیاوش و فریگیس هیچ‌جایی حتی به شکل ضمنی هم محکوم نشده. سیمجور: نمی‌دونم نظر کزازی ممکنه هم غلط باشه یه نمونه دیگه‌ش هم مرگ اسفندیاره. نمونه این نگاه بی‌منطق شاهنامه وقتیه که ضحاک مرداس رو به قتل می‌رسونه و فردوسی ضحاک رو فرزند نامشروع مادرش می‌دونه: "پژوهنده را راز با مادرست" چیزی که خودم فکر کردم اینه: زن آوردن از بیگانه نوعی تفاخر بوده. در نهایت به نظر می‌رسه که این سوال جواب مشخصی نداره، حتی انگار هیچ‌کدوم از جواب‌ها نسبت به دیگری برتری نسبی هم ندارند در هر حال بحث خوبی شکل گرفت و مشتقات خوبی هم داشت.موضوعات دیگه‌ای که تو حاشیه‌ی این بحث مطرح شدند: 1 . چرا رودابه و تهمینه ایرانی محسوب نمی‌شوند؟ 2 . چطور تبار "آژی‌دهاک" (همون ضحاک) عرب محسوب میشه؟ 3 . رسم ازدواج با محارم. 4 . نحوه‌ی ادامه پیدا کردن نسل ایرج.که هر چند هر کدوم از این بحث‌ها خیلی کوتاه و توییتری پی گرفته شدند، اطلاعات و تحلیل‌های خوبی برای من داشتند که حتما توییت‌های مربوط به این بحث‌ها رو هم اینجا میارم.
با وجود کرونا، در کدام تور شرکت کنیم؟ حتما کسانی که قصد سفر کردن در روزهای آتی به خارج از کشور را داشته‌اند تا الان متوجه شدند که طی محدودیت‌های مرزی اخیر به علت شیوع ویروس کرونا در ایران،توسط برخی کشور‌ها، از جمله گرجستان و آذربایجان که مقصد بسیاری از ایرانیان است، موضوع سفر بسیاری در شهرهای ایروان، پوکت، باکو و . به مخاطره رفته.برای آن دسته از اشخاص که جهت موارد کاری ضروری قصد سفر به این کشور‌ها را داشته‌اند موضوع مشخص است.اما برای افرادی که جهت تفریح و گردش در این کشور‌ها را داشتند راه‌ها و پیشنهادات دیگری هم وجود دارد.البته که هنوز موضوع بسته ماندن مرزها تا ایام طولانی قطعی نیست و ممکن است با تدابیر و تغییر روند در روزهای آینده وضعیت به حالت قبل بازگردد.به هر حال در این پست چند مقصد گردشگری محبوب که قابل سفر هستند معرفی می‌کنیم که در شرایط فعلی هیچ محدودیتی برای ورود به آنها صورت نگرفته و به عنوان مقصد گردشگری قابل انتخاب هستند.تور استانبولتور آنتالیاتور کیشتور دبیگردشگران عزیز می‌توانند در حال حاضر بدون هیچگونه مشکل و محدودیتی تاطیلات خود را در یکی از این مقاصد توریستی تجربه کنند.در صورت بسته ماندن مرزهای کشورهایی مثل ترکیه، احتمال افزایش نرخ سایر تورهایی که ذکر شد برای نوروز وجود دارد.از آژانس‌های مسافرتی که این پکیج‌ها را ارایه می‌دهند، می‌توان به آژانس رادین گشت اشاره کرد.می توانید سری به سایت این آژانس بزنید و پکیج‌ها رو مشاهده کنیددر پایان امیدواریم گردشگران عزیز امکان سفر به هرکدام از کشورهای توریستی مورد نظرشان را داشته باشند و در این ایام دچار سردرگمی و تحمیل هزینه‌های بالا برای مسافرت‌های خود نشوندبرای سفر به مسیر‌های مجاز در ایام کرونا میتوانید از سایت سلام پرواز اقدام به خرید تور برای سفر هایتان کنید
تاملات یکی از دلایلی که ادعای تاریخی "نوشته شدن اوستا بر دوهزار نسخه روی چرم گاو" و ادعاهایی از این دست رو بی‌اعتبار می‌کنه اینه که خط اوستایی از ریشه خطوط آرامی است و با تغییر و تکامل حروف خط پهلوی به دست اومده. به غیر از متون دستنوشته، که تاریخ عمده آن‌ها به قرون ابتدایی و میانه دوره اسلامی برمی‌گرده، از خط پهلوی نمونه سنگ‌نبشته هم موجوده که تاریخ استفاده از این خط رو تا دوره ساسانی (کتیبه‌های ساسانی) به عقب می‌بره - اما قبل‌تر از اون تنها میراث مکتوب قابل استناد خط میخی هخامنشیه (کتیبه‌های هخامنشی). حالا سوال اینه: اوستای مورد ادعا به چه خطی نوشته شده بوده؟
خیام داشتم رباعیات خیام رو میخوندم که رسیدم به این رباعی رندی دیدم نشسته بر خنگ زمیننه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دیننه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقیناندر دو جهان کرا بود زهره این؟تصور اینکه خیام ایستاده بر دشتی بی انتها فارغ از تمام مشغولیات ذهنی بشر از گذشته تا هنوز ، رها از تفکراتی که شالوده فلسفه‌و مباحث فلسفی رو تشکیل داده برای من جالب و در عین حال پیچیده است ، ذهنی عاری از تمام اینها به چه چیزی دیگری مشغول خواهد شد؟؟ اگر روزی بشر فلسفیدن رو کنار بزاره و اونطوری که دلش میخواد زندگی کنه چه اتفاقی میوفته؟؟ مکاتب فکری که بشر رو مثل کوری که به ریسمانی بسته شده دنبال خودشون میکشن و انسان سعی میکنه در جهت اثبات بر حق بودن و منتج به سعادتمندی شدن اون با همه جدل کنه ، خیام به چه چیزی فکر میکرده و چطور عمرش رو گذرونده ؟؟ آیا راضی و خشنود با زندگی وداع کرده؟ می‌خوردن و گرد نیکوان گردیدنبه زانکه بزرق زاهدی ورزیدنگر عاشق و مست دوزخی خواهد بودپس روی بهشت کس نخواهد دیدن
ایران ایران شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)ایران برایم کوه و صحرا و چمن نیستایران برایم چهار فصل این وطن نیستاز آبشار و سبزه زار و رود هایش سر سبزی جنگل یا دشت و دمن نیستایران برایم یک گوهری یا در نایاب گشته رها از چنگ‌های اهرمن نیستایران خزر را با خلیج تا ابد فارسایران برای ما که هرگز پیرهن نیستایران برایم ایل و قوم گویش و لهجهترک و لر و کرد و بلوچ تن به تن نیستایران غرور و عشق و فرهنگ جهانیدارد اصالت بوده ما هرگز که من نیستبا قدمت و با افتخار و علم و دانشاهل عمل بوده ولی اهل سخن نیستحامی مظلومان عالم بوده و هستجز حکم حق هرگز درگیر سنن نیستبا سختی و با مشکلات و ظلم دشمنجنگیده تا جان ولی غرق محن نیستایران سرای آرش و سهراب و زال استکی گفته جای شیر مرد و شیر زن نیستاز شیر علی وبو علی تا ملا صدرا ماهی بود گویی که در این انجمن نیستاین سرای عزت و دین و شریعت درصلح اهل جنگ یاکه عهد شکن نیست - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
متن اپیزود 9 پادکست پرچم سفید - بخش نهم روایت جنگ جهانی دوم این متن اپیزود نهم پادکست پرچم سفید هستش که منتشر میشه. می‌تونید این پادکست رو از لینک‌های زیر دنبال کنید: (کست باکس - اپل پادکست - شنوتو - ناملیک)اپیزود نهم رو هم می‌تونید از همینجا گوش بدید. یکی از مهمترین ویژگی‌هایی که نبرد در سرزمین پهناور شوروی داشت، حس مقاومت و شکست‌ناپذیری ارتش شوروی بود. در قسمت قبل دیدیم که ارتش آلمان نازی چطور با حمله‌های برق‌آسا در سه جبهه شمال و مرکز و جنوب تونست شکست‌های سنگینی رو به ارتش سرخ وارد کنه و باعث بشه اونها عقب‌نشینی کنن و رسیدیم به جایی که آلمان‌ها آماده حمله به مسکو بودن. ولی بریم توی نبردها و جزییات دقیق‌تری از اونها بشنویم. 21 ژوین 1941 فرودگاه‌های شوروی زیرحمله‌های سنگین هواپیماهای آلمانی بودن و کاپیتان برکل یکی از فرماندهان اسکادران‌های نیروی هوایی به این حمله‌ها سریعا واکنش نشون داد. برکل صدای آژیر رو به صدا درآورد و افرادیش را در سریع‌ترین زمان به آسمون کشوند. کاپیتان برکل، جنگنده خوبی در هوا بود و سریعا تونست تعدادی از هواپیماهای آلمانی رو شکار کنه و "فرودگاه‌میلنور" را به قبرستانی برای بمب‌افکن‌های آلمانی تبدیل کنه.فقط یکی از اسکادران‌های آلمان به اسم "ادلوایس" 7 فروند هواپیما رو از دست داد. ولی در نهایت در روز نحس نیروی هوایی ارتش سرخ، این‌ها فقط تعداد محدود و ناچیزی از پیروزی به حساب می‌اومدن. حمله‌های لوفت‌وافه پشت سرهم ادامه پیدا کرد و فرودگاه‌های مختلف رو از بین برد.یکی از بزرگترین اتفاقاتی که در این جنگ رخ می‌داد، عدم توانمندی خلبان‌های ارتش سرخ برای مقابله به مثل بود. اون‌ها هواپیماهای خوب و به‌روزی داشتم ولی توانایی بالایی در استفاده از اون هواپیماها رو نداشتن. در همون حمله‌های اول تقریبا بخش بزرگی از نیروی هوایی ارتش سرخ از بین رفت و این نوید رو به هیتلر می‌داد که پیروزی راحت دیگه‌ای رو در جنگ به دست خواهد آورد.بامداد 22 ژوین 1941 نیروی زمینی آلمان حمله خودش رو شروع کرد و نبرد تانک‌ها آغاز شد. تانک‌های "هاس" بین 50 تا 70 کیلومتر در حوزه بالتیک پیشروی کردن و پل‌های کلیدی "ایتالیاتوسه" و "مکنینا" رو تصرف کردن.ژنرال هاس در جایی از خاطراتش نوشته: "هر سه پل روی رود نیمن سالم تصرف شد و این موضوع کاملا غیرمنتظره بود." همه این پیروزی‌های سریع باعث شد ژنرال‌های آلمانی رویاپردازی کنن که چقدر زود می‌تونن به آرزوی رهبرشون جامه عمل بپوشونن اما چیزی رو که پیش‌بینی نمی‌کردن، مقاومت‌های عجیبی بود که در روزها و ماه‌های آینده از طرف ارتش سرخ باهاش روبرو می‌شدن. مقاومت‌های ارتش سرخ خیلی زود سر و شکل پیدا کرد و به بلایی برای جون ارتش سرخ تبدیل شد.لشکر تانک‌های پنزر ژنرال هاس به سوی "ویلینیوس" در حال حمله بود و هدف، محاصره قوای ارتش سرخ در بلاروس و جبهه شمالی نبرد بود. اما اتفاقی در روز اول باعث شد که روند رو به جلوی حمله، با کمی تاخیر و شوک همراه بشه.در جایی از جبهه بیلوروس شرایط غیرمنتظره‌ای برای دو طرف پیش اومد. جایی که آلمان‌ها به یک دژ روسی به نام "برست" برخورد کردن. دژ "برست" که در قرن 19 ساخته شده بود، به پایگاه مقاومت روس‌ها در ابتدای جنگ تبدیل شد. این دژ در ظاهر فقط پایگاهی برای یک گردان بود، اما واحدهایی از دو لشکر روس، مجموعا 7000 سرباز در زمان حمله اینجا بودن.صبح 22 ژوین 1941 که حمله نیروی زمینی آلمان به شوروی شروع شد و نیروی هوایی و توپخانه آلمان، حملات خودشون رو به این دژ شروع کردن. سربازهای ارتش سرخ بین دیوارهای این دژ سنگر گرفتن ولی در اثر بمباران‌های بی‌وقفه آلمانی‌ها، سربازها بین دیوارهای دژ گیر افتادن و نمی‌تونستن فرار یا عقب‌نشینی کنند.آلمان‌ها انتظار داشتن تصرف دژ فقط چند ساعت طول بکشه، اما این نبرد به عنوان یکی از اولین مقاومت‌های ارتش سرخ شناخته شد و نبرد خونین، چند روز طول کشید. سربازهای دژ برست با مقاومت بسیار زیاد، حتی از هر اینچ این دژ محافظت می‌کردن. بعضی از سربازها حاضر بودن که کشته بشن ولی تسلیم نه! ولی بالاخره بعد از 4 روز، مواضع بیرونی دژ به دست آلمان‌ها افتاد و تونستن کمی پیشروی کنند.ارتش سرخ به داخل دژ عقب‌نشینی کردن و 400 سرباز باقی‌مونده هم تحت رهبری "سرلشکر گاوریلوف" به دفاع از دژ مشغول بودن. 29 ژوین 1941 ، حمله‌ای دو روزه و سنگین به دژ شروع شد که طی این حمله سنگین بالاخره دژ تسلیم شد و نیروی زمینی آلمان وارد دژ شد، ولی مقاومت در بخش‌های داخلی دژ ادامه داشت. مدافع‌های دژ، بدون آب و غذا داخل دژ گیر افتاده بودن ولی هنوز به نبرد و دفاع ادامه می‌دادن. بعد از 4 ماه از شروع حمله، آلمان‌ها تونستن سرلشکر گاوریلوف رو دستگیر کنند. به گفته دکتری که سرلشکر رو معاینه کرده بود، گاوریلوف از شدت خستگی و گرسنگی غش کرده بود و توان قورت دادن غذا رو هم حتی نداشت. اما با این حال همین چند ساعت پیش نبردی سنگین رو با آلمانی‌ها داشته و تونسته بود چند آلمانی رو با نارنجک از بین ببره.اما بالاخره و علیرغم مقاومت جانانه سرلشکر گاوریلوف و سربازهاش، لشکر تانک‌های پنزر گودریان، دژ برست را دور می‌زنن و از اونجا دور میشن و به "رود باگ" می‌رسن.با همه ایرادهایی که ارتش سرخ در شروع نبرد با آلمان داشت، یک نکته خیلی مهم را باید در نظر بگیریم و اون هم تعداد بی‌شمار تانک‌های ارتش سرخ بود. در نواحی غربی، 7 ارتش سرخ تعداد 10 هزار عدد تانک داشتن که آماده نبرد بودن. این تانک‌ها مجموعه‌ای از تانک‌های T26 و BT7 بودن که خیلی سبک بودن. خیلی زود این تانک‌ها، نبردی خونین رو با تانک‌های پیشرفته آلمانی شروع کردن ولی در نهایت این نبرد خیل کوتاه بود و تعداد زیادی از تانک‌های ارتش سرخ از بین رفت.اما چرا این نبرد خیلی کوتاه ولی خونین شد؟ زره جلوی تانک‌های T26 تنها 15 میلیمتر ضخامت داشت و BT7 هم فقط 22 میلیمتر قطر زره‌شون بود. همین موضوع باعث شد که در مقابل شلیک تانک‌های پیشرفته آلمانی آسیب‌پذیر نشون بدن. حتی اسلحه‌های 45 میلیمتری این تانک‌ها هم قدرت نفوذ به تانک‌های آلمانی رو نداشتن. مشکل دیگه‌ای که این تانک‌ها داشتن، در واقع طراحی ضعیف و پر از مشکل گلوله‌های روسی بود که به راحتی در زمان برخورد با زره تانک‌های آلمانی خورد می‌شدن.اولین نبرد رودرروی تانک‌های آلمان و شوروی از راه رسید و این نبرد به اولین شوک بزرگ برای ارتش سرخ بدل شد. تانک‌های ارتش سرخ در مقابل لشکر تانک‌های پنزر، در منطقه‌ای به اسم "پوشانی" به هم رسیدن و نبرد شروع شد. جنگی که به زودی به قبرستانی از تانک‌ها بدل شد. بیشتر از 100 تانک T26 اون هم فقط در چند ساعت منهدم شد.در نبرد دیگه‌ای که در منطقه "وینیسکا" در جریان بود، حدود 150 تانک T26 نابود شد. اما داستان نبرد تانک‌ها اینجا تموم نشد و به روز بعد هم کشیده شد. روز دوم نبرد تانک‌ها هم خونین بود. ضدحمله‌های تانک‌های T26 روسی در نزدیکی شهر "پورشی لی" در بالتیک شروع شد. وقتی روز شروع شد، لشکر 28 تانک شوروی، 130 تانک داشت ولی در پایان روز تنها 50 تانک برای روس‌ها باقی مونده بود. ارتش آلمان با 4000 تانک و تسلیحات خودکار نظامی حمله خودش رو به شوروی شروع کرد.درباره تانک‌های پنزر توی قسمت 8 بیشتر شنیدیم. حدود نصف تانک‌های آلمان از نوع پنزر 1 و پنزر 2 بودن که می‌شد اونها رو در رده تانک‌های سبک قرار داد. حدود 1400 تانک هم از نوع تانک‌های پنزر 3 و 4 بودن. هر لشکر پنز شامل 200 تانک می‌شد و بیش از 2000 خودروی فرماندهی و تدارکاتی هم اونها رو پشتیبانی می‌کردن. اما لشکر تانک‌های ارتش سرخ تقریبا دو برابر این تعداد تانک رو شامل می‌شد. ولی برعکس آلمان‌ها، تعداد خودروهای پشتیبانی ارتش سرخ خیلی کمتر بود و همین موضوع پاشنه آشیلی برای ارتش سرخ شد. جایی که تدارکات و سوخت اضافی باید به کمک تانک‌ها می‌اومد، آلمان‌ها برنده میدان شدن و ارتش سرخ صدها تانک رو در صحنه نبرد رها کردن و عقب‌نشینی کردن و آلمان‌ها به پیشرفتشون ادامه دادن.خدمه تانک‌های آلمانی در حالی وارد جنگ شدن که از پیروزی خودشون مطمین بودن، اما، غافلگیر شدنشون هم از همین‌جا شروع شد. فرمانده تانک "گوستاو شرودر" در لشکر 11 پنزر در عملیاتی نزدیک محلی به نام "رادیکوف" بود.شرودر در خاطراتش اینطوری از اون روز یاد می‌کنه: "ما اولین توپ رو به سمت اونها شلیک کردیم. گلوله به تانک‌هاشون برخورد کرد ولی هیچی نشد! شلیک دوم هم همینطور. اما باز هم هیچی! تانک‌های فرماندهی‌شون به سمت ما در حال حرکت بود. چه خبر شده بود؟ ما همیشه به شوخی می‌گفتیم که ما به تانک‌های شوروی تف میندازیم و اونها آتیش می‌گیرن."اینجا بود که داستان مقاومت، اون روی جدی خودش رو نشون داد. گزارش‌های دیگه‌ای هم از مقاومت تانک‌های ارتش سرخ به گوش می‌رسید که به سلاح‌های آلمانی مقاوم بودن.نزدیک منطقه نبرد در "رازینی"، تانک‌های سنگین شوروی از چندین شلیک جون سالم به در بدن. تسلیحات آلمان،‌نیروی پشتیبانی، تانک‌ها و در مجموع خط حمله آلمان دچار آسیب و صدمه بسیار زیادی شده بود. تنها راه متوقف کردن این هیولاهای جدید روسی، استفاده از شلیک‌های ضد هوایی 88 میلیمتری به صورت مستقیم به تانک‌ها بود. تانک‌های جدید روسی به نام‌های T34 و KV1 پا به میدان جنگ گذاشته بودن و همین موضوع داشت یواش یواش سربازهای آلمانی رو به وحشت می‌انداخت. از T34 یک فیلم ساخته شده که داستانش واقعیه و درباره چند سرباز یک تانک تی 34 هستش که در سال 1944 اتفاق میافته و 2018 هم اکران شده. - - تیزر فیلم t34 - - در حالی که نبردی سنگین در جریان بو، لشکر سوم کوزنتسوف در نزدیکی "گرودنو" تنها کسی بود که جلوی پیشروی آلمان‌ها رو با شلیک بی‌وقفه توپخونه گرفته بود. نیروهای کوزنتسوف با لشکر نهم آلمان در حال جنگ بودن تا جلوی پیشروی اونها رو بگیرن.ژنرال آلمانی، آرت در حاطرات خودش نوشته: "مقاومت سرسختانه روس‌ها، یک بار دیگه جنگ رو به سمتی برد که غیرقابل پیش‌بینی بود. ما در لهستان و غرب خوش شانس بودیم. اما حالا نه!"کوزنتسوف اولین فرمانده شوروی در این ضدحمله‌واحدهای زرهی بود. ارتش ششم مکانیزه شوروی حدود 1000 تانک داشت که شامل 350 تانک T34 و KV1 می‌شد. کوزنتسوف خیلی سریع تصمیم گرفت که ضدحمله خودش رو از کجا ترتیب بده. وقتی که تجمع تانک‌های آلمانی در نزدیکی گرودنو بود و لشکر سوم کوزنتسوف هم در همون نزدیکی می‌جنگید، تصمیم بر این شد که از همین محل ضدحمله انجام بشه. اما این تصمیم یکی از بدترین تصمیم‌های گرفته شده بود و تبدیل به یک فاجعه تمام‌یار شد. ارتش شش مکانیزه تقریبا به طور کامل منهدم شد. بسیاری از تانک‌ها یا خراب شدن یا سوخت تموم کردن و دسترسی به انبارهای پشتیبانی هم عملا امکان‌پذیر نبود چون همشون زیر حمله‌های هوایی از بین رفته بودن. خدمه باقیمانده ماشین‌ها و تانک‌های باقی‌مانده رو آتیش زدن و عقب‌نشینی کردن.حالا که راه برای ارتش پیاده‌نظام آلمان باز شده بود، اونها پیشروی خودشون رو به سمت ویلینیوس رو بدون هیچ مزاحمتی و به راحتی شروع کردن. - - تسلط آلمان در آسمان باعث شده بود که شوروری در بلاروس نتونه از هواپیماهای جاسوسی خودش استفاده کنه. با حدس و گمان، پاولوف تخمین زد که با یک یا دو لشکر زرهی آلمان روبرو میشه. اما در سومین روز جنگ، واحد شناسایی آلمان در "اسلونیوم" به دام افتاد. بعد از نبرد و شکست واحد شناسایی آلمان، نقشه حمله آلمانی‌ها پیدا و برای پاولوف ارسال شد. بعد از بررسی‌ها، پاولوف فهمید که چه اشتباه مهلکی رو مرتکب شده. به جای یک یا دو لشکر تانک، کل ارتش دوم پنزر گودریان آلمانی، 5 لشکر پنزر و دو لشکر مکانیزه پیاده‌نظام در حال پیشروی کردن به سمت مینسک و باب‌روسک بودن. در واقع پاولوف دید که چطوری کل لشگرش در حال محاصره شدن هست. باز هم پاولوف یک اشتباه دیگه مرتکب شد و به لشگرش دستور عقب‌نشینی داد. دستوری که دیگه دیر صادر شده بود. پنزرهای گودریان وارد اسلونیم شدن و تنها جاده مناسب و خوب به سمت بیالیستوک رو در پشت مینسک مسدود کردن. در اراضی وسیع و باتلاقی و جنگل‌های متراکم بلاروس، کنترل یک جاده مکمل مثل این می‌تونست خیلی موثر و حیاتی باشه. در واقع این راه، تنها راه برای عقب‌نشینی کردن بود. چیزی که از این موضوع وحشتناک‌تر بود، سرعت پیشروی ارتش پنزرهای آلمانی بود.فرماندهان آلمانی فقط دنبال پیدا کردن نقاط ضعف خطوط دفاعی دشمن بودن و با پیدا مردن اونها، به سرعت و با یک حرکت گازانبری دشمن رو محاصره و نابود کردن. اگر هم مقاومت در جایی بالا می‌گرفت، اون محل رو به راحتی دور می‌زدن و از اونجا عبور می‌کردن. در واقع ترکیب نیروی زمینی، پیاده‌نظام و تیم پشتیبانی در کنار حمایت نیروی هوایی از پنزرها، ترکیبی رو درست کرده بود که به این تیم، شکل یک تیم برنده رو می‌داد.اما در این بین و زمانی که هاس و گودریان به سمت مسکو در حال حرکت بودن و پیروزی از همیشه واقعی‌تر به نظر می‌رسید، دستوری بهشون رسید که به شدت اونها رو عصبانی کرد. دستور از طرف آدولف هیتلر بود و باید هر دو ژنرال به جای تمرکز روی مسکو، به سمت مینسک حرکت می‌کردن. تصمیمی عجیب از سوی هیتلر که پیش‌درآمدی برای شکست آلمان در آینده بود. اگر دقت کرده باشید توی این قسمت‌های اخیر دیدیم که هیتلر این اواخر تصمیم‌های عجیب غریبی می‌گرفت و جاهایی که می‌تونست برگ برنده‌های خودش رو کامل کنه، تصمیم‌های اشتباهش، مسیر رو برای شکست خودش رقم زد.روز نبرد مینسک فرا رسید و در همون روز اول، بمباران سنگین شهر اون رو به خرابه‌ای تبدیل کرد که دود غلیظی ازش بلند می‌شد.جنگ اصلی رو اما تانک‌های هاس شروع کردن. اونها ضربه‌های سختی به خطوط دفاعی شوروی زدند.اما به محض اینکه خط دفاعی شکسته شد، ضدحمله نیروهای خط‌شکن اونها رو قیچی کرد. نبردی سخت بین تانک‌های هاس و ارتش سرخ در گرفت. اما به هر حال تاکتیک‌های ورماخت امتحان خودشون رو پس داده بودن.دسته تانک‌های آلمانی معمولا به صورت V حرکت می‌کردن و شکل می‌گرفتن. اینکار به تانک‌های آلمان امکان حمله از جبهه‌ای محدود رو می‌داد. در واقع تعداد محدودی تانک آلمان امکان حمله به 50 تا 60 تانک رو در هر 1000 متر می‌داد. از طرف دیگه از سال 1941 به ارتش سرخ دستور داده شده بود که سلاح‌های ضدتانک رو در تمام خطوط جبهه گسترش بدن. اینطوری بود که 50 تانک آلمانی تنها با 5 تا 10 سلاح ضدتانک روبرو می‌شدن، به اونها حمله می‌کردن، حفره‌ای در خط دفاعی ایجاد می‌کردن،‌با نفوذ به خط دفاعی اون رو دور می‌زدن و از پشت بقیه سلاح‌های چپ و راست رو از بین می‌بردن. وضعیت سلاح‌های شوروی هم چندان جالب نبود و تعریفی نداشت. سلاح‌های 45 میلیمتری ضدتانک شوروی فقط از نزدیک می‌تونست مخرب باشه. با این اوضاع تنها پس از دو روز نبرد، خط دفاعی روس‌ها شکسته شد و از بین رفت. 28 ژوین 1941 روزی بود که پاولوف شاهد تنگ‌تر شدن حلقه محاصره بود. مثل خیلی از نبردهای دیگه، پاولوف هم گرفتار حمله برق‌آسا شد و تقریبا له شد. پاولوف باز هم دستور عقب‌نشینی داد اینبار به شرق با این امید که نیروهای زیادی زنده بمونن. این بار هم اما این ترفند چندان کارساز واقع نشد.تنها یک هفته بعد از حمله آلمان به شوروی بیش از 300 هزار نفر سرباز روس در محاصره بین بیالیستوک و مینسک گرفتار بودن. بعضی از واحدها می‌تونستن به نبرد ادامه بدن. این موضوع از این جهت اهمیت داشت که اگر می‌تونستن نبردها رو پیروز بشن، راهی به سمت جنوب شرقی برای عقب نشینی پیدا می‌کردن. پیشروی آلمان‌ها و عقب‌نشینی روس‌ها به معنی فاصله افتادن بین لشگرهای مختلف می‌شد. خیلی از این لشگرها، هفته‌ها در جنگل‌ها راه می‌رفتن تا به خطوط خودشون ملحق بشن.اما بین بیالیستوک و مینسک هزاران نفر که نتونسته بودن فرار کنن، یا مردن و از بین رفتن یا اسیر شدن. اونها جنگیدن، فرار کردن، به دشمن صدمه زدن اما در نهایت دو هفته بعد از حمله آلمان، دسته‌های مقاومت نابود شدن. 290 هزار سرباز روسی اسیر شدن و فقط تعداد کمی از اونها تونستن برگردن.ژنرال پاولوف، فرمانده جبهه شرق، رییس دفتر ژنرال، سرلشکر کیلموسفکیا و فرمانده ارتش چهارم، ژنرال کرابکف و تعدادی از افسران همگی به جرم بزدلی و بی‌کفایتی دستگیر شدن.در بازجویی‌های پلیس مخفی پاولوف با استناد به مشکلات بزرگی که گریبان‌گیرش بود، اتهاماتش رو نپذیرفت ولی به هر ترتیب استالین برای مسکوت کردن بی‌کفایتی‌ها، به قربانی نیاز داشت. محاکمه انجام شد و همگی به اعدام محکوم شدن. دمیتری پاولوف ژنرال نظامی برنده جوایزی همچون درجه پرچم سرخ، نشان لنین، و قهرمان اتحاد شوروی شده‌بود که همون رو توسط پلیس مخفی اعدام شد.در جنوب اکراین، ارتش سرخ در جنوب غربی از محاصره عظیم هفته اول فرار کرد. ولی در عوض آلمان‌ها باید بین 150 تا 170 کیلومتر در خاک شوروی پیشروی کردن. قبل از اینکه فاجعه مینسک ارتش سرخ را مجبور به عقب‌نشینی تا "رود دنیپر" کند.فرماندهی ارشد آلمان‌هااز این پیروزی‌های اولیه روحیه بالایی گرفتن و تصور کردن که روس‌ها با از دست دادن سرباز، تانک، هواپیما و تجهیزات دیگه، نمی‌تونن ادامه بدن و فروپاشی شوروی نزدیکه.فرانس هالدر، رییس ستاد مشترک ارتش آلمان، در خاطرات خودش نوشته بود: "خیلی دور از واقعیت نیست اگر بگم در 14 روز اول نبرد با شوروی پیروز میدان بودیم."هدف بعدی آلمان‌ها، تصرف اسمولنسک که در کنار رودخونه دنیپر قرار داشت بود. دنیپر هم رودخانه‌ای هستش که از روسیه آغاز میشه و پس از گذشتن از بلاروس و اوکراین به دریای سیاه می‌ریزد. اسمولنسک اما هدف راحتی نبود. در ابتدا، آلمان‌ها تمرکز خودشون رو بر نبردهای اولیه و ابتدایی در خط مقدم گذاشته بودن. اما نیروهای آلمانی از بالتیک تا جنوب اوکراین پخش شده بود.برای دومین بار نیروهای ذخیره شوروی وارد میدون جنگ شدن. این نیروها تازه‌نفس بودن و در جنچ‌های اولیه حضور نداشتن. اما الان در مواضع رود دنیپر و داوینا در آماده‌باش کامل بودن. تانک‌های گودریان و هاس دوباره عازم عملیاتی مشابه، اینبار در شرق شدند. ماموریت اونها پیشروی از جناحین دشمن و پیوست در شرق اسمولنسک بود. اما خیلی زود ارش دوم تانک‌های گودریان زیرحمله‌های ارتش تازه‌نفس شوروی قرار گرفت.بعد از نبردی شدید، گودریان مجبور شد حالت تدافعی بگیره. این اتفاق‌ها خیلی زود برای ارتش هاس هم افتاد. ضدحمله‌های ارتش شوروی، آلمان‌ها رو مجبور کرد که شهر "ولیکیه لوکی" رو رها کنند. این اولین شهر شوروی بود که از دست آلمان‌ها بازپس‌گیری شد.ارتش شمال هم به دردسر افتاده بود. حمله به "شهر نووگورود" متوقف شده بود. بدتر از این اتفاق این بود که لشکر هشتم پنزر آلمان در نزدیکی "شهر سالت سی" محاصره شده بود و از مسیر نبرد اصلی منحرف شد.یکی از افسرهای آلمان در خاطراتش اینطور نوشته بود که "ما احساس نمی‌کردیم که با کشور شکست‌خورده‌ای مثل فرانسه روبرو هستیم. در عوض ما با مقاومت روبرو بودیم. یک مقاومت همیشگی. اهمیتی نداشت که این مقاومت چقدر شکنندخ یا ناامید کننده باشد."در ماه آگوست، ارتش سرخ موفق شد اوضاع رو کمی سر و سامون بده و یک وضعیت باثباتی را در میدان نبرد ایجاد کنه. دوباره خط مقدم نبرد شکل گرفت و هزاران هزار سرباز به میدان نبرد برگشتن. بعد از یک ماه تلاش برای عبور از جنگل و باتلاق‌ها سایر نیروهای کوزنتسوف هم نهایتا به خطوط مقدم رسیدن.در همین زمان، گودریان برای حمله‌ای جدید به مسکو آماده می‌شد، در 21 آگوست موقعیت نیروهای گودریان برای حمله، "شهر استارودوپ" بود. اما باز هم دستور هیتلر همه رو شوکه کرد. ژنرال هادر این لحظه رو لحظه‌ای سرنوشت‌ساز برای جنگ توصیف کرده. طبق این دستور، ارتش مرکزی از پیشروی به سوی مسکو منع شد. در عوض ژنرال هاس دستور گرفت که برای پشتیبانی از تهاجم به لنینگراد به سمت ارتش شمالی حرکت کند.گودریان هم دستور گرفت که به سمت جنوب بره و کمک کنه که محاصره نیروهای شوروی در اوکراین به درستی اتفاق بیافته. اما گودریان برای بحث در اینباره بلافاصله به برلین پرواز کرد.گودریان در مواجهه با هیتلر قویا خواسته‌اش رو مطرح کرد که الان زمان مناسبی برای حمله به مسکو هستش. گودریان درخاطراتش نوشته :"من به عواقب جدیی که قطعا به وقوع می‌پیوست اشاره کرد. اگر عملیات‌های جنوبی بیش از حد طول می‌کشید،‌زمان مناسبی برای حمله به مسکو را از دست می‌دادیم." اما هیتلر زیر بار این استدلال‌ها نرفت و روی حرف خودش پافشاری کرد.تابستان همون سال با حمله‌پنزرهای گودریان به جنوب در حال سپری شدن بود. اگر گودریان می‌تونست به پل‌های تصرف شده در رود دنیپر برسه. کل نیروهای ارتش سرخ در کیف به تله می‌افتادن. بعد فرار از محاصره مینسک، ژنرال کوزنتسوف فرمانده ارتش 21 شد. نیروهای کوزنتسوف دقیقا در مسیر ارتش دوم پنزر گودریان قرار داشتن. تنها راه ارتش کوزنتسوف نبرد در طول رودخانه بود ولی این خطر هم وجود داشت که در صورت شکست خوردن،‌به شدت محاصره بشن.در آگوست 1941 ارتش سرخ دچار کمبود تانک بود و واحدهای مکانیزه در نبردهای ابتدایی جنگ نابود شده بودن. برای مثال ارتش 21 کوزنتسوف فقط 16 تانک براش باقی مونده بود. ارتش 21 ضعیف شده کوزنتسوف توسط نیروهای گودریان آسیب دیده بود و وقتی راهشان را به لوک‌ویستا سد کرده بودن در 125 کیلومتری شرق کیف، گودریان قصد داشت تمام نیروهای مدافع پایتخت اوکراین را قیچی کنه.به نظر لحظه‌های سختی می‌اومد تا به نیروهای روس در جنوب غربی دستور عقب‌نشینی داده بشه. اما فرماندهی شوروی مردد بود و منتظر آخرین اطلاعات از خط مقدم باقی موند. همزمان آلمان‌ها مواضعشون روی پل دنیپر در نزدیکی شهر کرمنچوک رو تقویت می‌کردن. اونها یه پل شناور و عظیمی ساختن که طولش حدود 800 متر می‌شد.لشکر یکم پنزر فون کلایست به سرعت خودش رو به کرمنچوک رسوند. تانک‌ها در تاریکی شب و هوای بارونی از رود دنیپر گذشتن و به نیروهای گودریان در لوک‌ویستا پیوستن. فرماندهی شوروی با تاخیر زیاد در تصمیم‌گیری باعث شد که تمام نیروها پر جبهه جنوب غربی و کیف به دام بیافتن و محاصره بشن.برای ارتش سرخ به وضوح فاجعه تلخ دیگه‌ای در کیف رقم خورد. این محاصره بزرگترین محاصره تاریخ بود. تخمین زده می‌شد که حدود 532 هزار سرباز در کیف محاصره شده بودن و از این تعداد در نهایت 15 تا 20 هزار نفر موفق به فرار شدن. اما نبرد در کیف تا اواخر سپتامبر به طول کشید.کمبود تانک‌های شوروی از تعداد غنایمی که باقی مونده بود مشخص شد. فقط 50 تانک! همزمان ارتش مرکزی آلمان که متشکل از تانک‌های گودریان و هاس بود با ضدحمله‌های شدید و وسیع شوروی در نزدیکی اسمولنسک درگیر بودن. در این نبردهای ایثارگرانه واحدهای گارد ارتش سرخ متولد شدن و ب ای نشون دادن شجاعتشون در درگیری‌های اطراف "منطقه یلنیر" لشکر 100 تفنگدارها به لشکر یکم گارد تفنگداران تغییر نام داد.ژنرال هاس بعدها نوشت که: "ما تلفات سنگینی متحمل شدیم. مخصوصل از افسران تازه‌کار." تلفات از نبردهای قبلی بالاتر بود و فقط بخشی از این افراد تونستن جایگزین بشن.طبق جدول زمانی فرماندهان آلمان، ارتش شوروی باید در یک نبرد زمانی یک‌ماهه فرو می‌پاشید. اما ارتش آلمان روز به روز خسته‌تر می‌شد و اهداف اصلی هر روز دورتر. البته که ارتش سرخ هم وضعی خیلی بهتری نداشت و حتی می‌شه گفت وضعیت نابهنجاری داشت. با محاصره شدن تعداد زیادی از نیروها در کیف، سرفرماندهی شوروی هرچی که نیرو داشت رو وارد میدان نبرد کرد و حالا با آخرین ضربه به قوای کیف، لشگرهای پنزر گودریان، هونپر و هاس بار دیگه عازم مسکو شدن. از بین این فرماندهان،‌چند ماه بعد، گودریان از فرماندهی عزل شد و هوپنر به دلیل ترسویی و نافرمانی از دستورها توسط هیتلر اخراج شد. فقط هاس تونست سمت خودش رو حفظ کنه.در آینده نه چندان دور کوزنتسوف به عنوان یکی از شجاع‌ترین فرماندهان ارتش سرخ شناخته می‌شد. حملات در نزدیکی مسکو، نبردهای اطراف استالینگراد و برگشت به بلاروس همگی در کارنامه ژنرال کوزنتسوف ثبت شده. در 1945 افراد کوزنتسوف حمله به برلین رو به عهده داشتن و در رایشتاگ هم حضور پیدا کردن. در اول می 1945 سربازانی از لشکر 150 ارتش سوم ژنرال کوزنتسوف، الکسی پیرست، میکاییل اگوروف و میلیتبانت کانتاریا، پرچم داس و چکش رو بر بالای رایشتاگ برافراشتن.
آموزش زبان پهلوی در بنیاد نیشابور در پیشینه ایرانشهر چندین نوشته درباره زبان پهلوی گفته شده است. در این نوشته نیز می‌خواهیم گفتاری کوتاه درباره زبان‌های ایرانی و به ویژه زبان پهلوی گفته شده است. همچنین در پایان بنیاد نیشابور به شما شناسانده می‌شود که می‌توانید رایگان در آن زبان پهلوی را بیاموزید. - eran - shahr /% D8 % B2 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - obouerblwlrc - eran - shahr /% D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C % DA % AF % D9 % 88 % DB % 8C % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 90 - % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % B2 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 90 - % D8 % AE % D9 % 88 % DB % 8C % D8 % B4 - % D8 % B1 % D8 % A7 - % DA % 86 % D9 % 87 - % D9 % 85 % DB % 8C % D9 % 86 % D8 % A7 % D9 % 85 % DB % 8C % D8 % AF % D9 % 86 % D8 % AF - mkzkpxla5smr - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % BE % D9 % 87 % D9 % 84 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % DB % 8C % DA % A9 % D9 % 85 - iieoqwk70ofv - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % D8 % AF % D9 % 88 % D9 % 85 - glxyuiby4ydi - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % D8 % B3 % D9 % 88 % D9 % 85 - qmji2o85mgev - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % DA % 86 % D9 % 87 % D8 % A7 % D8 % B1 % D9 % 85 - mgytbearnx6y - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % D9 % BE % D9 % 86 % D8 % AC % D9 % 85 - q209sr0dvund - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % D8 % B4 % D8 % B4 % D9 % 85 - qdvu2nbkgxda - eran - shahr /% D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 87 % D8 % A7 % D9 % 85 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D8 % AE % D8 % B4 - % D9 % 87 % D9 % 81 % D8 % AA % D9 % 85 - hl7mximpbrfc زبان "فارسی" از زمان "هخامنشیان" زبان رسمی "ایران" شد و در سنگ‌نوشته‌هایی که از زمان آنان بر کوهها باقی مانده همین زبان را به کار گرفتند. در زمان "اشکانیان" زبان "پهلوی" یا "پهلوانیک" زبان رسمی بود. زبان "پهلوی ساسانی" پیوسته به زبان "اشکانیان" و در ادامه زبان هنگام "هخامنشیان" (پارسی باستان) و زبان "اوستایی" است. امروزه زبان‌شناسان در مورد زبان‌های "ایرانی" و زبان "فارسی" قایل به سه دوره هستند: باستان، میانه، نو. - eran - shahr /% DA % 86 % D9 % 87 % D8 % A7 % D8 % B1 - % D8 % B3 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % AC % D8 % BA % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 81 % DB % 8C % D8 % A7 % DB % 8C % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D9 % 81 % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C - viawknsa4u7z - eran - shahr /% DA % A9 % D9 % 88 % D9 % 81 - % D9 % 88 % D9 % 8E - % D8 % A8 % D9 % 8E % D8 % BA - lc54dbnmdifo - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D9 % BE % D9 % 8E % D8 % B1 % DA % AF % D8 % A7 % D8 % B1 - yojscomrpy6e - eran - shahr /% D8 % A7 % D9 % 90 % D8 % B3 % D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B4 - % D9 % 81 % D8 % B6 % D8 % A7 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % A7 % D8 % B1 % D8 % B3 % DB % 8C - uu5niod2njb1 - eran - shahr /% D9 % 85 % D9 % 8F % D8 % B1 % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % AF - % D9 % 86 % D9 % 87 - % D8 % A7 % D9 % 8E % D9 % 85 % D8 % B1 % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % AF - % D8 % A2 % D8 % B1 % DB % 8C - blhnapqvbkeh - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D8 % AF % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % AF - % D9 % 88 - % D8 % A8 % D8 % B1 % D8 % AE % DB % 8C - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % DA % AF % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % A8 % D8 % A7 % D8 % B2 % D8 % AF % DB % 8C % D8 % AF - % D8 % AF % D9 % 88 - % D9 % 86 % D9 % 81 % D8 % B1 - ugl7jflcbovm - eran - shahr /% D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B4 % D9 % 87 - % D9 % 88 % D8 % A7 % DA % 98 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % B2 % D8 % B4 % DA % A9 - % D9 % 88 - % DA % AF % D9 % 88 % D9 % 86 % D9 % 87 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D9 % BE % D8 % B2 % D8 % B4 % DA % A9 % DB % 8C - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % AA % D9 % 85 % D8 % AF % D9 % 86 - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - jk6b0itmsdgm دسته‌بندی چنین است 1 - "ایرانی باستان" شامل زبان کهن "پارسی هخامنشی" و زبان "اوستایی" است (که "اوستایی" با زبان "پارسی هخامنشی" یا "پارسی باستان" نزدیکی بسیار دارد، و نیز با زبان کهن "هندوستان" یعنی "سانسکریت" نزدیک است). در کنار این زبان‌ها از چند زبان دیگر یاد می‌شود. 2 - "ایرانی میانه" که شامل "پهلوی اشکانی" (پارتی) و "پهلوی ساسانی" (فارسی میانه) و چند زبان "خراسانی" (شرقی) چون "سغدی" و . است. 3 - "ایرانی جدید" که شامل "فارسی دری" پس از "اسلام"، و دیگر زبان‌های "ایرانی" (کردی، بلوچی، سیستانی، گیلکی و پشتون و .) است.به روایت "فردوسی" در "شاهنامه"، "پهلوی" زبان رسمی "ایرانیان" بود. در "شاهنامه" همه جا از "پهلوی" معنی "ایرانی" برمی‌آید، نه یک قوم مثل "سیستانیان"، یا "پارسیان"، یا "مادها"، بلکه "پهلوی" شامل همه اقوام "آریایی"، و "ایرانی" است. چنانکه افزون بر زبان "پهلوی" یا "پهلوانی" از کیش پهلوی، جامه پهلوی، سرود پهلوی، جوشن پهلوی، و خط پهلوی در "شاهنامه" فراوان نام برده شده است.اکنون که دانستیم "پهلوی"، و "پهلوان" منسوب به "پهلو" به معنی "ایرانی" است، خوب است بدانیم که "ایرانیان" زبان خویش را زبانی زیبا می‌دانستند و بنابراین نغمه‌سرایی بلبل را سخن "پهلوی" می‌شمردند. نمونه را:روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد ابر از رخ گلزار همی‌شوید گردبلبل به زبان پهلوی با گل زردفریاد همی زند که می، باید خوردبلبل به شاخ سرو، به گلبانگ پهلویمی‌خواند، دوش، درس مقامات معنوی.از سال 1354 ، نگارنده ((استاد فریدون جنیدی) "پهلوی" را خود آموخت، و کتاب "نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی" را نوشت که در سال 1360 چاپ شد. در همه این سالها انجمن‌های گوناگونی را برگزار کرد و بسیاری از ایرانیان خط و زبان "پهلوی" را به ساده‌ترین شیوه آموختند.از سالهای پایانین دهه 60 در خانه‌ای که آن را روانشاد مهندس "کیخسرو زارع" فرزند روانشاد "اردشیر زارع" به "بنیاد نیشابور" پیشکش کرده بودند، انجمن‌ها به گونه گسترده‌برگزار شد و تا به امروز همچنان در هر سال نزدیک به 100 تن نام‌نویسی می‌کنند و در هفته یک تا سه روز و هر روز یک ساعت ویژه انجمن آغازین پهلوی‌خوانی است. هر ساله از نیمه شهریورماه تا مهرماه نام‌نویسی در "بنیاد نیشابور" برگزار می‌شود و دانشجویان تنها باید پیمان ببندند که در انجمن‌ها غایب نباشنددر اتاقی کوچک از این ساختمان که ویژه آموزش گردیده، جز از پسین (غروب‌گاه) روزهای شنبه که انجمن‌شاهنامه‌خوانی برگزار می‌شود، هر روز (یکشنبه تا چهارشنبه) بی‌هیچ آزمون و مدرکی، از پایین‌ترین پایه تا بالاترین جایگاه، خط و زبان "پهلوی" آموخته می‌شود و همه دوره‌ها افتخاری و رایگان است.پس از پایان دوره‌های پهلوی‌خوانی و سپس کتیبه‌های پهلوی ساسانی و اشکانی، کسانی که مهرشان پیوسته است و پایدارند، می‌توانند چند زبان باستانی دیگر را نیز بیاموزند و در دریای شگفت فرهنگ و دانش نیاکان بیشتر شناور باشند. به امید روزی که همه جوانان ایرانی با اندیشه‌های ژرف نیاکانشان آشنا گردند. - eran - shahr /% D8 % B3 % D8 % AA % D9 % 88 % D9 % 86 - % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C - % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % BE % D9 % 88 % D8 % B1 - % D8 % B3 % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - % D9 % 88 - % DA % AF % D8 % B4 % D8 % AA % D9 % 87 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - jlsybrch0baz - eran - shahr /% D8 % B3 % D9 % 86 % DA % AF - % D9 % 86 % D8 % A8 % D8 % B4 % D9 % 87 - % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % BE % D9 % 88 % D8 % B1 - % D8 % B3 % DA % AF % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % B4 % D8 % A7 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % DA % AF % D8 % B4 % D8 % AA % D9 % 87 - % D8 % AF % D8 % A8 % DB % 8C % D8 % B1 % D9 % 87 - % D8 % B3 % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 86 % DB % 8C - zjdxm4xiqkks نشانی تارنمای بنیاد نیشابورنشانی تلگرام بنیاد نیشابورروزها و ساعتهای نام نویسی انجمن‌های پهلوی از شنبه تا چهارشنبه ساعت 11 تا 13 و 16 تا 19 است.نام نویسی از 23 شهریور 1398 آغاز می‌شود و 15 مهر 1398 پایان می‌یابد.انجمن‌های پهلوی سال 98 دوشنبه صبح ساعت 11 و دوشنبه عصر ساعت 17 احتمالا از هفته سوم مهر ماه آغاز می‌شود.انجمن‌ها به صورت افتخاری و رایگان برگزار می‌شود.برای نام نویسی هر کس باید خود بیاید و منابع دوره مقدماتی را از دفتر بنیاد یشابور تهیه نماید.برای آگاهی‌های دیگر، از جمله نام منابع و هزینه منابع ومدت دوره مقدماتی و . تلفنی و حضوری پرسش نمایید.شاد باشید.تلفن تماس: 88962784 پیوند فرستادن پیاممنابع یادگیری زبان پهلویاگر می‌خواهید بدون گنگی پهلوی خوانی را بیاموزید، پیش نهاد می‌کنم آموزش‌های استاد فریدون جنیدی و نسک ایشان را بخوانید زیرا هر آنچه گفتم از (فیلم‌ها و نسک) ایشان بود. نسک‌های دیگری نیز در بازار برای فروش است.بارگیری "نامه پهلوانی" فریدون جنیدیکانال یوتیوب: فیلم‌های آموزش پهلوی خوانی فریدون جنیدی - تارنمای: بنیاد نیشابور و همچنین دنباله آموزش‌ها (قسمت 18 تا پایان) را می‌توانید از این کانال یوتیوب بردارید.زبان پارسیگ (پهلوی): دستور زبان، واژه‌سازی و واج‌شناسی" چاپ شدپهلوی آسان: آموزش زبان فارسی میانه ساسانی - نشر اساطیر
من خسته نیستم: به یاد سید جمال الدین اسدآبادی سلام.این مطلب را سال 1385 به مناسبت 19 اسفند روز وفات سید جمال الدین اسدآبادی تهیه کردم و در بخش "روزها" در همشهری جوان چاپ شد.بر ما مسلمانان‌چه‌خواهد گذشت‌اگر نگاه‌کنیم‌و ببینیم‌که‌فرو مایگان‌فرنگ‌، ناموس‌ما را هتک‌می‌کنند و اموال‌ما را غارت‌می‌نمایند و حقوق‌ما را غصب‌می‌کنند و دین‌ما را مورد اهانت‌قرار می‌دهند و شریعت‌ما را تحقیر می‌نمایند؟همه‌ی این‌ها سرانجام‌عملی‌خواهد شد، اگر پشتیبانان‌و حامیان‌دین‌، به سرعت‌این‌خطری‌را که‌بر حوزه‌اسلام‌مسلط‌شده‌است‌، برکنار نکنند.(نامه به علمای شیعه) 1 سیدالسادات مولانا جمال/زنده از گفتار او سنگ و سفالترک سالار آن حلیم دردمند/فکر او مثل مقام او بلندبا چنین مردان دو رکعت طاعت است/آری آن کاری که مزدش جنت است(اقبال لاهوری) 2 قدرت این مرد به قدری بود که بدون هیچ گونه اغراق سلاطین عظیم الشان را به لرزه در آورد و نقشه‌های سیاسی دول اروپا را که برای آتیه‌ی شرق تهیه نموده بودند به هم زد.(ادوارد براون) 3 او را نگوییم ایرانی،یا افغانی، یا هر کجایی دیگر.او را اسدی از اسدستان اسلام آباد بشماریم،مردی که خود را والاتر از این قدر می نهاده است که منسوب به شهری و کشوری باشد،و زندگی پر تلاش و پر ارزش خود را، به تمامی، وقف همه‌ی قلمرو اسلام و حتی تمامت شرق خفته و غدر و ناسپاسی دیده از جهان، کرده بوده است(مهدی اخوان ثالث) 4 سید جمال در مدت عمرش به 10 کشور( 5 ) سفر کرد و حداقل با 7 نفر از مقامات این کشور‌ها( 6 ) دیدار کرد.او دست کم به 5 زبان (فارسی - عربی - انگلیسی - فرانسوی - ترکی) مسلط بود. در کشورهای گوناگون چندین روزنامه منتشر کرد و 6 کتاب از خود به جا گذاشت.او تا آخر عمر ازدواج نکرد. سید جمال الدین در هنگام مرگ 59 سال داشت.من‌برخلاف‌افتراهای‌دروغ‌پردازانه‌، نه‌پشیمانم‌و نه‌خسته‌شده‌ام‌و نه‌در راه‌اعتلای‌کلمه‌خدا، فترتی‌در من‌ایجاد شده‌و نه‌در تصمیمم‌سستی‌ای‌راه‌یافته‌است‌، و بزودی‌دماغ‌هر بازدارنده‌و هر دروغگوی‌ستمگر و هر گناه کار فرومایه‌را به‌خاک‌خواهم‌مالید و شما انشاءالله خواهید دید.(آخرین نامه از بصره) 7 منابع 1 - نامه‌ها و اسناد سیاسی‌تاریخی‌سیدجمال‌الدین‌حسینی (اسدآبادی) - سید هادی خسرو شاهی - بخش 3 . شش‌نامه‌به‌علمای‌شیعه‌درباره‌فساد شاه‌و رژیم‌قجری‌ایران - الحجه‌البالغه‌یا نامه‌ای‌به‌: نگهبانان‌دین 2 - مفخر شرق سید جمال الدین اسد آبادی - سید غلامرضا سعیدی - محقق:سید هادی خسروشاهی - چاپ اول 1379 - نشر شروق - - دیدگاهها و خاطره‌های اندیشمندان و صاحب نظران - به نقل از فلک عطارد 3 - نامه‌های تاریخی و سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی - گردآوری:ابوالحسن جمالی اسد آبادی با پیشگفتار محیط طباطبایی - ص 83 - به نقل از تاریخ انقلاب ایران - براون 4 - بیدارگران اقالیم قبله - محمود حکیمی - یاد کردی از:سید جمال الدین اسد آبادی - آفاق وجود و شخصیت - نامه‌ی خوان ثالث به نگارنده 5 - عثمانی - هند - مصر بریتانیا - فرانسه - روسیه - عربستان - افغانستان - ایران - آلمان 6 - ناصر الدین شاه - ظل السلطان حاکم اصفهان - تزار روسیه - عبدالحمید سلطان عثمانی - رندولف چرچیل و سالیسبری سران انگلیس - شیر علی خان حاکم افغانستان - توفیق پاشا خدیو مصر - بیسمارک صدر اعظم آلمان 7 - نامه‌ها و اسناد سیاسی‌تاریخی‌سیدجمال‌الدین‌حسینی‌( اسدآبادی‌( - سیدهادی‌خسروشاهی‌- کلبه شروق و انتشارات سماط - - بخش 3 . شش‌نامه‌به‌علمای‌شیعه‌درباره‌ی‌فساد شاه‌و رژیم‌قجری‌ایران
هر چیزی که درباره مهاجرت به کشور یونان از طریق انواع ویزای مهاجرتی یونان باید بدانیم! در این نوشتار از مجموعه مقالات مجله دادمان هر چیزی که درباره مهاجرت به کشور یونان از طریق اخذ یکی از انواع ویزای مهاجرتی یونان باید بدانیم مانند ویزای کار در یونان ،ویزای تحصیلی یونان ،ویزای توریستی یونان ،ویزای طلایی و گرفتن ویزا از طریق ازدواج و همچنین مهاجرت به کشور یونان از طریق انواع پناهندگی و شرایط اخذ انواع ویزای مهاجرتی و راههای گرفتن وقت سفارت یونان به طور کامل صحبت میکنیم .کشور یونان در یک نگاهکشور یونان با نام رسمی جمهوری یونان با مساحتی بالغ بر 131990 کیلومتر مربع در جنوب شرقی قاره اروپا و جنوب شبه جزیره بالکان جای گرفته است. کشور یونان از شمال با کشور آلبانی و کشور بلغارستان و کشور مقدونیه شمالی و از شرق با کشور ترکیه دارای مرزهای مشترک می‌باشد. این کشور از شرق و از جنوب با دریای مدیترانه احاطه شده است و از غرب در نزدیکی دریای یونان قرار دارد. آتن مهمترین شهر این کشور محسوب می‌شود که به عنوان پایتخت کشور یونان نیز شناخته می‌شود. کشور یونان دارای 10816286 نفر جمعیت می‌باشد، شهروندان این کشور به زبان یونانی به مکالمه می‌پردازند. واحد پول رایج در این کشور یورو می‌باشد.ویژگی‌های مهم کشور یونانقبل از اقدام به مهاجرت به کشور یونان از طریق یکی از انواع ویزای مهاجرتی یونان میخواهیم شما را با برخی از مهمترین ویژگی‌های کشور تاریخی یونان آشنا کنیمکشور یونان کشوری است که نخستین تمدن پیشرفته اروپا در آن شکل گرفته است. مرکز این کشور شهر آتن می‌باشد.دولت یوناندین مردم یونانمعابد و اماکن دیدنی کشور یونانمناطق دیدنی بسیار زیادی در کشور یونان وجود دارد که نگاه هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کنند. جاذبه‌های دیدنی این کشور شامل مکان‌های تاریخی، مراکز تفریحی و مناطق گردشگری طبیعی هستند. کشور زیبای یونان که لقب کشور فلاسفه را به دوش می‌کشد، پر است از جاذبه‌های گردشگری و تفریحی که نظر گردشگران و جهانگردان را از نقاط مختلف جهان، به خود جلب کرده است.همچنین مهاجرت به کشور یونان از طریق اخذ یکی از انواع ویزای مهاجرتی یونان طرفداران خاص خود را دارد. از آنجایی که تور یونان در میان گردشگران ایرانی نیز از محبوبیت خاصی برخوردار است، در ادامه این نوشتار قصد داریم به دیگر اماکن تفریحی یونان بپردازیم.معبد آکروپولیس واقع در شهر آتنموزه آکروپولیسمعبد دلفیپلاکا، آتنآسوس، کفالونیا (سفالونیا)، آیونیونشهر ناکسوس (کورا)، ناکسوس، سیکلادپارگا، یونان شمالیشهر میکونوس، میکونوس، سیکلادلیندوس، رودز، دودکانمونم واسیا، پلوپونسه https :// dad - - % d8 % a8 % d9 % 87 - % d8 % aa % d8 % b1 % da % a9 % db % 8c % d9 % 87 / چانیا، کریتکاستراکی، متویوراسانتورینی یونانپارک آبی آکوآلند کورفوتله کابین سانتورینی یونانساحل میرتوس یونانباغ ملی آتنونیز کوچک یونانمحبوب‌ترین غذاهای یونانی که حتما باید امتحان کردقبل اینکه با استفاده از یکی از انواع ویزای مهاجرتی یونان اقدام به شروع کارهای اقامت و مهاجرتتان به کشور یونان را انجام دهید بد نیست درباره سلایق غذایی و ذایقه چشایی مردم یونان و همچنین غذاهای معروف شهرهای مختلف یونان اطلاعاتی داشته باشید.غذاهای یونانی تحت تاثیر فرهنگ شرقی بسیار به ذایقه ایرانی‌ها نزدیک هستند در ادامه چند تا از معروف‌ترین غذاهای یونانی را برایتان معرفی میکنیم:موساکا یونانی | moussaka کوفته یونانی | Keftedes دلمه برگ مو | Dolmades کباب سوولاکی | Souvlaki پای اسفناج | Spanikopita کلفتیکو بره | Lamb Kleftiko جیرو | Gyro تریپوتا | Tiropita اقتصاد کشور یوناناقتصاد کشور یونان 51 امین اقتصاد بزرگ جهان با تولید ناخالص داخلی و تولید سالانه 218 ٫ 032 میلیارد دلار در سال می‌باشد. از نظر میزان برابری قدرت خرید، یونان 55 مین اقتصاد بزرگ جهان با 317 ٫ 455 میلیارد دلار در سال است. از سال 2018 ، یونان هفدهمین اقتصاد بزرگ در 28 عضو اتحادیه اروپا است. ما در این مقاله به بررسی شرایط اقتصادی یونان، بحران اقتصادی یونان و محصولات کشاورزی یونان خواهیم پرداخت.افرادی که قصد مهاجرت به کشور یونان را با استفاده از یکی از انواع ویزای مهاجرتی یونان از جمله ویزای کار در یونان دارند اقتصاد یونان برایشان بسیار مهم است در ادامه با حقایقی جالب راجع به اقتصاد این کشور آشنا می‌شوید.کشاورزی در یوناناین کشور یک تولید کننده قابل توجه در صنعت کشاورزی در اتحادیه اروپا است. یونان بزرگترین اقتصاد در بالکان را دارد و به عنوان یک منطقه مهم برای سرمایه گذاری محسوب می‌شود.صنعت گردشگری یوناندر ماه مه 2010 ، یونان اولین کمک مالی خود را از صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا برای بازسازی اقتصاد یونان تجربه کرد. در نتیجه به یونان 146 میلیارد دلار وام داده شد. به دلیل میزبانی بازی‌های المپیک 2004 و روی آوردن به یورو، یونان دچار ضعف اقتصادی شد. سپس، در آگوست سال 2018 ، یونان وام نهایی خود را از بستانکاران اروپایی دریافت کرد.صادرات و واردات یونانطبق طبقه بندی HS صادرات کشور یونان با استفاده از تجدید نظر در سال 1992 ، نفت پالایش شده ( 8 ٫ 16 میلیون دلار)، داروهای بسته بندی شده ( 1 ٫ 3B $ )، آبکاری آلومینیوم ( 617 میلیون دلار)، ماهی تازه غیر فیله ( 547 میلیون دلار) و روغن زیتون خالص ( 515 میلیون دلار) است.انواع ویزا برای مهاجرت به یونانیونان به عنوان عضوی از حوزه شینگن شناخته می‌شود و در نتیجه شهروندان کشورهای مختلف از جمله ایران برای ورود به این کشور نیاز به اخذ ویزای شینگن دارند. البته در صورتی که اقامت یکی از کشورهای عضو شینگن را داشته باشید نیازی به اخذ هیچ کدام از انواع ویزای مهاجرتی یونان را نخواهید داشت. قوانین و مقررات صدور ویزای شینگن یونان از همان قوانین کلی حوزه شینگن تبعیت می‌کند. ویزاهای شینگن یونان را می‌توان در دو دسته کوتاه‌مدت و بلندمدت قرار داد. با ویزاهای کوتاه‌مدت مانند ویزای توریستی حداکثر 90 روز امکان اقامت در یونان را دارید. اما با اخذ انواع ویزای مهاجرتی بلندمدت یونان مانند ویزای تحصیلی اجازه اقامت طولانی‌تری را خواهید داشت.در ادامه به معرفی انواع راههای مهاجرت به کشور یونان از طریق اخذ یکی از ویزای مهاجرتی یونان مانند ویزای کار یونان ، ویزای تحصیلی یونان ، پناهندگی در یونان ، مهاجرت از طریق ازدواج ، ویزای توریستی ، ویزای طلایی یونان می‌پردازیم.مهاجرت از طریق اخذ ویزای توریستی یونانمهاجرت از طریق اخذ ویزای طلایی یونانمهاجرت به یونان از طریق ازدواجمهاجرت از طریق اخذ ویزای کار در یونانمهاجرت از طریق اخذ ویزای تحصیلی یوناندر صورتی که نیاز به راهنمایی و مشاوره تخصصی رایگان دارید، همواره می‌توانید با کارشناسان و وکلای امور مهاجرت موسسه حقوقی سروش نافع دادمان ارتباط برقرار کنید. همچنین می‌توانید تمامی سوالات خود در باب مهاجرت به کشور یونان با اخذ یکی از انواع ویزای مهاجرتی را در بخش دیدگاه‌های این مقاله به اشتراک بگذارید و پاسخ آن‌ها را در کوتاه‌ترین زمان ممکن دریابید. https :// dad - چرا مهاجرت از طریق ویزای تحصیل در یونان ؟یکی از راه‌های مهاجرت به یونان و اخذ اقامت یونان ، تحصیل در یونان می‌باشد. کشور یونان سابقه‌ای طولانی در تاریخ ، هنر ،فرهنگ و فلسفه دارد به طوری که اولین دانشگاه جهان در یونان تاسیس شده است و بالاترین ارزش آموزشی در جهان به عنوان اولین نهاد دانشگاهی معتبر متعلق به کشور یونان می‌باشد . یکی از بالاترین ارزش‌های اجتماعی در جهان یونان بوده امر آموزش می‌باشد .دانشگاه‌‌های یونان عضو دانشگاه‌‌های برتر اتحادیه اروپا هستند کشور یونان 24 دانشگاه و 16 دانشگاه فنی دارد. در سال 2017 برخی از دانشگاه‌‌های مهم یونان در رده‌بندی دانشگا‌های برتر دنیا قرار گرفته‌اند، دانشگاه کرت، دانشگاه پاتراس، دانشگاه اقتصاد و بازرگانی، دانشگاه ارسطو تسالونیکی و دانشگاه ایوانینا هستند.سوالات متداول در مورد تحصیل در یوناندر کشور یونان چند دانشگاه وجود دارد؟کشور یونان 22 دانشگاه دارد که تحصیل در آن‌ها معمولا دو ترم تحصیلی و شامل 13 هفته درسی است.زبان تحصیل در دانشگاه‌های یونان چیست؟برای تحصیل به زبان یونانی می‌توان با طی یک دوره سه ماهه با هزینه 1500 یورو در یونان اقدام به یادگیری این زبان کرد.مدت زمان تحصیل در دانشگاه‌های یونان چقدر است؟مدت زمان تحصیل در یونان در مقطع کارشناسی 3 الی 4 سال است. زبان تحصیل در این مقطع اکثرا یونانی است و ارایه مدرک زبان یونانی برای ادامه تحصیل الزامی می‌باشد.برای خواندن متن کامل مقاله " مهاجرت به کشور یونان از طریق اخذ انواع ویزای مهاجرتی یونان " به لینک زیر مراجعه کنید: https :// dad - - % d8 % a8 % d9 % 87 - % da % a9 % d8 % b4 % d9 % 88 % d8 % b1 - % db % 8c % d9 % 88 % d9 % 86 % d8 % a7 % d9 % 86 /
شجاعت حیرت انگیز دوچرخه سواران در جنگ جهانی اول اگرچه افسانه جبهه غربی و قایق‌های U آلمانی در تاریخ ماندگار شده‌اند، اما کمتر کسی از نقش دوچرخه سواران جسور در این واقعه حماسی خبر دارد.در 21 آگوست 1914 ، یک سرباز هفده ساله انگلیسی به نام جان هنری پار ( John Henry Parr ) به همراه چند دوچرخه سوار دیگر به یک م موریت اکتشافی - شناسایی در جبهه جنوبی بلژیک فرستاده شدند تا درباره موقعیت ارتش آلمان اطلاعاتی را به دست آورند. آنها توانستند با شناسایی موقعیت نیروهای نازی، خط آتش نیروهای متفقین برای کوبیدن آنها را پیشنهاد دهند، اما جان در هنگام برگشت سوار بر دوچرخه مورد اصابت قرار گرفت و کشته شد تا بدین ترتیب نام خود را به عنوان اولین سرباز انگلیسی کشته شده در این جنگ بزرگ ثبت کند. طی چهار سال بعد، بیش از 700 هزار نفر به او پیوستند. اینکه اولین کسی که کشته شد یک دوچرخه سوار بود، به خودی خود عجیب نبود زیرا دوچرخه‌ها به دلیل سرعت، سکوت و ظرفیت نسبیشان برای م موریت‌های خطرناک شناسایی، انتقال پیام‌ها و همچنین حمل و نقل‌های پزشکی به کار گرفته می‌شدند. این امر چنان ت ثیرگذار بود که در آغاز جنگ بیش از چهارده هزار بریتانیایی به عنوان دوچرخه سواران ارتش استخدام شدند و به زودی تعداد آنها به بیش از صد هزار نفر رسید. در نیروهای فرانسوی و برزیلی این رقم حدود صد و پنجاه هزار بود. در پایان قرن نوزدهم تقریبا ارتش همه کشورهای اروپا هم مانند ایالات متحده شامل یک یگان ضربت دوچرخه سوار بود. در واقع دوچرخه به جزء جدایی ناپذیر این ارتش‌ها تبدیل شد و به تدریج جایگزین سواره نظام‌ها گردید.دلایل موفقیت دوچرخه سواری در ارتش چندان دور از ذهن نیست نخست باید بدانیم که سرباز دوچرخه سوار، بر خلاف سواره نظام، می‌تواند مسیرهای سربالایی را بدون تولید هیچگونه صدایی پیش برود. این امر، برتری بسیاری را نسبت به دشمن پر سر و صدایش به او می‌بخشد. اما سکوت تنها مزیت استفاده از دوچرخه نیست بلکه سرعت، دیگر ویژگی مهمی است که می‌تواند بسته به شرایط، هم در زمان حمله و هم در هنگام عقب نشینی مورد استفاده قرار گیرد. قابلیت استتار دوچرخه هم یکی دیگر از امتیازت مهم دوچرخه است که می‌تواند منجر به شکست را به پیروزی تبدیل کند. دوچرخه سوار گاه میتواند در جاده‌های هموار به نحوی مستتر شود که عملا مثل موجودی نامریی به نظر برسد. به علاوه بسیاری از استراتژیست‌های نظامی می‌گویند که دوچرخه برخلاف اسب، نیازی به استراحت، تغذیه و آب نوشیدن ندارد و همین امر سبب میشود که به مقدار زیادی در هزینه‌های دوچرخه و آموزش سربازان صرفه جویی شود و سوار شدن و راندنش نیز به سرعت و آسانی صورت پذیرد. ماجرای زیر یکی از بهترین نمونه‌های ت ثیرگذاری سربازان دوچرخه سوار است که طی آن چند دوچرخه سوار بریتانیایی توانستند جان صدها نفر از متحدان خود را نجات دهند:
همه چیز درباره آزتک‌ها آزتک‌ها اعضا یکی از آخرین تمدن‌های بومی بزرگ آمریکای مرکزی هستند که طی سده‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی، امپراتوری بزرگی را در مکزیک به وجود آوردند.آزتک‌ها در سده چهاردهم میلادی به قدرت رسیدند یعنی در زمانی که شهر تنوچ تیتلان را روی جزیره‌ای، که اکنون شهر مکزیکوسیتی در آن قرار دارد، ساختند. آزتک‌ها با تصرف شهر‌های همسایه، بیشتر در جنوب و شرق، امپراتوری بزرگی به وجود آوردند.امپراتور آزتک برای دفاع از امپراتوری و توسعه آن به جنگجویان متکی بود. طبقه مهم بعدی کاهنان بودند. کشاورزان، بازرگانان، صنعتگران و بردگان در طبقه مردم عادی قرار می‌گرفتند. مواد غذایی در باغ‌های شناور که چینامپس نام داشتند، کاشته می‌شد. این باغ‌ها روی دریاچه تکسکوکو قرار داشتند که تنوچ تیتلان را در بر گرفته بود. آزتک‌ها ذرت، سبزی و کتان می‌کاشتند و سگ‌ها و بوقلمون‌ها را برای گوشتشان نگه داری می‌کردند(البته خیلی‌ها نیز می‌گویند که این قبایل آدم خوار بودند). آنان از نخستین قوم هایی بودند که از دانه کاکایو برای تهیه نوشیدنی و شکلات استفاده کردند.بنای مذهبی اصلی آزتک‌ها، معبد بزرگ تنوچ تیتلان بود این معبد یک هرم سنگی بود که بالای آن جایگاهی برای قربانی کردن وجود داشت. هر حاکم آزتک یک معبد بزرگ‌تر و با شکوه‌تر در این محل می‌ساخت. معبد بزرگ تنوچ تیتلان شش بار بازسازی و مرمت شد.مونتزومای دوم در سال 1502 میلادی امپراتور شد و برای خود کاخ بسیار بزرگی بنا کرد. در زمان او، امپراتوری آزتک به اوج قدرت خود رسید. در سال 1519 میلادی، گروه کوچکی از سربازان اسپانیایی و شکارچیان مزدور به رهبری ارنان کورتس، وارد مکزیک شدند و زمام امور را به دست گرفتند. داشتن توپ و تفنگ به اسپانیایی‌ها برتری مطلق می‌داد. بسیاری از آزتک‌ها، از جمله امپراتور مونتزوما، معتقد بودند که کورتس همان خدای افسانه‌ای، یعنی کوتزال کوتل، است. به همین سبب، به استقبال اسپانیایی‌ها رفتند. تا سال 1521 میلادی، سپاهیان کورتس شهر تنوچ تیتلان را به طور کامل تخریب کردند و کورتس حاکم مکزیک شد.کوتزال کوتل(به معنای شیطان بزرگ) یکی از خدایان اصلی آزتک‌ها بودآزتک‌ها از دو تقویم استفاده می‌کردند: تقویم خورشیدی(شکل بالا)، که در آن هر سال به 18 ماه تقسیم شده است، و تقویم مقدسبرای آزتک‌ها، آیین‌ها بسیار مهم بودند. آن‌ها خدایان متعددی، مانند جنگ، باران، خورشید و باد، را پرستش می‌کردند. آزتک‌ها برای جلب حمایت و توجه خدایانشان، قربانی‌های انسانی به آنان تقدیم می‌کردند. این قربانی‌ها که از اسیران جنگی بودند، به دست کاهن‌ها قربانی می‌شدند. آن‌ها برای بریدن بدن قربانی‌ها و در آوردن قلب آنان از چاقو‌های سنتی، که از سنگ‌های بسیار تیز ساخته می‌شدند، استفاده می‌کردند. از خون قربانیان برای شست و شوی پیکره‌های خدایان استفاده می‌شد.درود بر انسانیت
تاریخچه سینمای مستند ایران در سال 1900 میلادی، میرزا ابراهیم خان، عکاس باشی دربار مظفرالدین شاه، در نمایشگاه جهانی پاریس، با سینماتوگرافی آشنا شد و در آستانه بلژیک، فیلم گرفت و پس از بازگشت از این سفر شبه‌اکتشافی، پیش از انقلاب مشروطیت، فیلمهایی از زندگی برداشت که اسناد مهمی از درون دربار و دارالخلافه تهران، محسوب می‌شوند. نخستین گزارشهای خبری در دوره حکومت رضا شاه پهلوی، بر پرده ظاهر شد و در دوره اشغال نیز متفقین در تهران صاحب سینما بودند. برنامه‌های آموزشی دانشگاه سیراکیوز، در سال 1953 در تهران به راه افتاد که پی آ مد توافق‌نامه اصل چهار بود و پس از یک دوره یک ساله مطالعه نظری و کار عملی، فارغ‌التحصیلان، در سازمان سمعی و بصری اداره هنرهای زیبای کشور، استخدام شدند. . در سالهای 1330 نسل جدیدی از فیلمسازان که به سینمای غیر داستانی، علاقمند شده بودند، در جوار فیلمسازان بخش دولت، به کار پرداختند. از میان آنها می‌توان به مصطفی فرزانه، ابراهیم گلستان و فرخ‌غفاری اشاره کرد که برای شرکت نفت فیلم ساختند. گلستان، سازمان فیلم گلستان را ت سیس کرد و فیلمهایی مثل یک آتش، موج و مرجان وخارا، تپه‌های مارلیک نخستین جوایز بین‌المللی از جشنواره‌های ونیز، پزارو و سانفرانسیسکو، به ارمغان آورد. فروغ فرخزاد هم "خانه سیاه است" را همان‌جا ساخت. فریدون رهنما نیز تخت جمشید را با سرمایه شخصی ساخت. در اویل دهه چهل، تعدادی از فارغ‌التحصیلان سینما از اروپا بازگشتند و به بخش مستندسازی اداره هنرهای زیبا پیوستند. فرید داریوش "گود مقدس" و منوچهر طیاب " ریتم " را ساخت. محمد فاروقی نوه دختری احمد‌شاه، "طلوع جدی" را را در اصفهان ساخت که در سال 1944 جایزه از جشنواره کن بدست آورد و کامران شیردل قلعه، ندامتگاه، و تهران پایتخت ایران را ساخت. . خسرو سینایی، کارش را با "آوایی که عتیقه می‌شود" ، آغاز کرد. .در سال 1345 ابوالقاسم رضایی و جلال مقدم فیلم "خانه خدا" را ساختند. نخستین فیلم مستند ایرانی که به صورت گسترده در سراسر کشور به نمایش در آمد و بسیاری از مردم برای اولین بار به سالن‌های سینما رفتند تا مراسم حج را ببینند. بلوط، نخستین فیلم مردم‌نگاری ایران است که توسط دکتر نادر افشار نادری در سال 1347 ساخته شد. این شیوه رهیافت علمی، توسط حسین طاهری‌دوست با فیلم سیاه وسفید "بلوط"، "تار" از فرهاد ورهرام، "آب و آبیاری" محمد رضا مقدسیان و "کشتی کویر" احمد ضابطی‌جهرمی، ادامه یافت. , تلویزیون ملی ایران، در سال 1345 ت سیس شد، ناصر تقوایی "باد جن" را ساخت، نصیب نصیبی "آناهیت" و پرویز کیمیاوی "یا ضامن آهو" و محمد تهامی نژاد "سینمای ایران به شیوه‌ی ترکیبی" ساخت. منوچهر عسگری‌نسب "پیر سبز چکچکو"، منوچهر طبری "دراویش قادریه"، احمد شاملو "پاوه، شهری از سنگ در دل تپه هی سبز"، کیومرث درم‌بخش "جرس ( ساربانان کویر ) " و محمدرضا اصلانی فیلم تجربی "جام حسنلو" را ساخت. . . منوچهر طیاب در دهه پنجاه فیلمهای معماری را ساخت و حمید سهیلی در دهه 1360 مجموعه معماری ایرانی را برای صدا و سیما تولید کرد. در این دوره، فیلمهایی با شیوه‌ها و دیدگاههای متفاوت ساخته شده، به واقع فیلمهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عرصه تفاوت‌هاست. وضعیت انقلابی جامعه، مناسب‌ترین شریط را برای تحقیق در احوالات گذشته سرزمین و میراث حکومت‌ها فراهم آورد: مس فلز سیاسی ( علی یعقوبی )، اتل (جمشید زاهدی) خاک تا خاک (منوچهر مشیری) مهاجرت(علی نایینی) کودک‌واستثمار (محمدرضا‌اصلانی)، کوره‌پز‌خانه ( محمدرضا مقدسیان ) نانی از گل (فریده شفیی) خاویار (ابراهیم مختاری) از آن جمله‌اند. هفت قصه از بلوچستان و خان گزیده‌ها (ساخته مرتضی آوینی) نیز دارای چنان مضامینی بودند و در جهاد، ساخته شدند .در شهریور 1359 هواپیماهای عراقی به حریم هوایی ایران تجاوز کردند و شهرهای مرزی ایران، تصرف شد. جنگ، فیلمسازان ما را به سراسر جبهه‌های گسترده ایران، کشاند و آنها در مدت هشت سال، با سبک‌ها و نظر گاههای متفاوت و متنوع، فیلم ساختند. هرچند ممکن است همه آنها یکسان مورد توجه قرار نگرفته باشند. فیلم مستند ایرانی از 1357 به این سوی دستخوش تغییر شده است. دوربین‌های سبک و قابل حمل، در خدمت سینمای بی‌واسطه در آمد و نسل جدید زندگی را از دیدگاههایی تازه، مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد. تعداد این آثار، بسیار زیاد و از نظر شکل و موضوع عرصه تفاوت‌ها و تنوع فرهنگی است.
باورهای غلط اما رایج درباره انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه 1357 یک حکومت در ایران سقوط کرد و حکومت جدیدی ظهور نمود. اولین بار نبود ایران شاهد تغییر حکومت می‌شد. تاریخ هزاران ساله ایران ظهور و سقوط حکومت‌های بسیاری را شاهد بوده. برخی پایدارتر بودند و حکومتی طولانی‌تر داشتند، برخی هم عمر مختصری داشته و طی مدت کوتاهی سرنگون شدند.انقلاب اسلامی را از این جهت با جابجایی‌های قبلی در نظام حکومتی و قدرت متفاوت دانسته‌اند که گفته می‌شود یک نظام 2500 ساله شاهنشاهی سرنگون شد و در عوض برای اولین بار یک حکومت جمهوری مردمی ظهور کرد.از همینجا باورهای غلط آغاز می‌شود. اولا، این تصور که در این 2500 سال همیشه یک عده پادشاه زورگو و ستمگر و گرگ صفت بوده‌اند که "مردم" بی آزار و نجیب و بره صفت را استثمار می‌کرده‌اند از اساس چرند و بی اساس است. این شیوه نگاه تقلیل گرایانه به جامعه برای اولین بار تحت تاثیر اندیشه‌های مارکسیستی و چپ وارد ادبیات و افکار ما شد، که البته همین تاثیر پذیری از اندیشه‌های مارکسیستی هم منبعث از نگاهی ساده انگارانه و درک ناقص اندیشه‌های کارل مارکس بوده و بیشتر تحت تاثیر روایت هایی بوجود آمده که دستگاه تبلیغاتی اتحاد جماهیر شوروی در راستای منافع آن کشور ترویج می‌نمود.بعنوان مثال، دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب "تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی"، از "طبقات انگل" صحبت کرده و "بیکارگان و دزدان" را در کنار "کاهنان و جنگجویان حرفه‌ای" ذیل همین طبقات انگل دسته بندی کرده. این دیدگاه از همان باورهایی ناشی می‌شود که تمدن بشری را به نیروهای تولیدی تقلیل می‌دهد. این دیدگاه در نوشته‌های اولیه مارکس وجود داشت و در ادبیات مارکسیستی کاملا رایج است. ادامه همین دیدگاه را در آرمان "جامعه توحیدی بدون طبقه" که بزرگترین خواسته فرقه مجاهدین خلق بوده و هست هم مشاهده می‌کنیم. ادامه همین دیدگاه را در شعارهای تروتسکیست‌ها و طرفداران جنبش ضد جنگ هم می‌بینیم. - % D8 % B6 % D8 % AF - % D8 % AC % D9 % 86 % DA % AF - % D9 % 88 - % D8 % AD % DA % A9 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AA - % DA % AF % D8 % B1 % DA % AF - % D9 % 88 - % D8 % B2 % D8 % A7 % D8 % BA - % D9 % 88 - % D8 % B4 % D8 % BA % D8 % A7 % D9 % 84 - vql3oik35tc3 اما اشکال اساسی این دیدگاه آنجاست که وقتی "جنگجویان حرفه‌ای" را در حد "دزدان" بی آبرو می‌کنیم، نتیجه این می‌شود که دزدان به راحتی بر جامعه ما مسلط می‌شوند و با فراغت خاطر به غارت و چپاول می‌پردازند. چون جامعه‌ای که جنگجوی حرفه‌ای ندارد توان ایستادن در برابر دزدان و جنگجویان حرفه‌ای متجاوز را هم ندارد.وقتی "کاهنان" را در حد "بیکارگان" بی اعتبار می‌کنیم، نتیجه این می‌شود که جامعه‌ای واگرا پیدا می‌کنیم که در آن هر کسی ساز خودش را می‌زند و منافع شخصی خودش را پیگیری می‌کند. اصطکاک اجتماعی بالا می‌رود، تضادها در منافع قسمت‌های مختلف جامعه پررنگ می‌شود. و نهایتا جامعه ما تحت تاثیر کاهنان (یا همان رسانه‌ها) جوامع دیگر قرار می‌گیرد و اسیر همان چیزی می‌شویم که در همین ادبیات مارکسیستی نامش را گذاشتند "نفوذ هژمونیک". - % D8 % B9 % D9 % 82 % D9 % 84 - % DA % AF % D8 % B1 % D8 % A7 % DB % 8C % DB % 8C - % D9 % 88 - % DA % AF % D8 % B1 % DB % 8C % D8 % B2 - % D8 % A7 % D8 % B2 - % D9 % 85 % D8 % B0 % D9 % 87 % D8 % A8 - va8zt5eoclhd پس اینطور نبوده که یک "مردم" باشد و یک "حکومت"، و این حکومت، آن مردم را استثمار کند. خیر. این نگاهی تقلیل گرایانه و جهت دار به تاریخ است. تمام حکومت‌ها در تمام طول تاریخ بشریت و در هر جامعه‌ای، همیشه در ارتباط دیالکتیکی با جامعه خود بوده‌اند. اما جوامع دو دسته هستند. جوامعی که بافتی متقارن و همگن داشته باشند به همگرایی رسیده و می‌توانند حکومتی هماهنگ با نیازهای کلیت جامعه داشته باشند. اما جوامعی که بافتی نامتقارن یا ناهمگن داشته باشند واگرا شده و هر حکومتی در این جوامع فقط می‌تواند با تمایلات یک بخش از جامعه همگرا شود، و لاجرم با سایر بخش‌های جامعه واگرا خواهد شد. - % D8 % AF % D9 % 85 % D9 % 88 % DA % A9 % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % B3 % DB % 8C - % D9 % 85 % D9 % 88 % D8 % AC % D8 % A8 - % D8 % B9 % D8 % B2 % D8 % AA - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - % DB % 8C % D8 % A7 - % D8 % B0 % D9 % 84 % D8 % AA - ef8jenxuhvsj سابقه واگرایی اجتماعی در جامعه ایران بسیار طولانی است. حکیم نظامی گنجوی نقطه آغاز این پدیده را از زمان حکومت اسکندر مقدونی بر ایران دانسته و می‌گوید اولین بار اسکندر بدعت دعواهای حیدری و نعمتی را در ایران بنا نهاد که از آن پس همیشه ادامه داشته است.سکندر بسی پای در کین فشردز کس مهر دارا نشایست بردهمان دید چاره در آن داوریکه یاران خود را کند یاوریز نوبتگه خود به فرهنگ و رایکند رایتی دیگر آنجا به پایاز آن رایت آن بود مقصود شاهکه رایت ز رایت بود کینه خواهچو دانست کان شهر دارا پرستبه جهد سکندر نیاید به دستخصومتگهی ساخت تا نفخ صورکه از سازگاری شد آن شهر دورخصومتگران گشته در خاک پستهنوز آن خصومت در آن خاک هست (یعنی هنوز هم این کینه و عداوت و دودستگی میان مردم وجود دارد)پس این باور عمومی که حکومت‌ها ظالمند، ریشه در واگرایی اجتماعی دارد که همیشه خصلتی عمومی در جامعه ما بوده است. بعبارت دیگر، ضدیت "مردم" با حکومت‌ها اتفاقا ناشی از ناهمگن بودن جمعیت بوده، نه اینکه یک "مردم" وجود داشته باشد که همه یک چیز بخواهند و یک حکومت ظالم هم وجود داشته باشد که تمام توانش را در جهت آزار و اذیت آن مردم بکار بندد! - % D8 % A8 % DB % 8C % D9 % 86 - % D8 % AF % D9 % 88 - % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 82 % D9 % 84 % D8 % A7 % D8 % A8 - % D9 % 88 - % D8 % A8 % D8 % B9 % D8 % AF - % D8 % A7 % D8 % B2 - % D8 % A7 % D9 % 86 % D9 % 82 % D9 % 84 % D8 % A7 % D8 % A8 - ztm2hj8qku2a با ورود مدرنیته به ایران، این واگرایی اجتماعی به دلیل توسعه نامتقارن روز به روز تشدید شده. امروز هم این واگرایی وجود دارد، و به مراتب شدیدتر و وخیمتر از آنچه قبل از انقلاب بوده. پس این تصور که با انقلاب اسلامی نظام 2500 ساله ستمشاهی به پایان رسید و جمهوریتی به پا شد که اجازه می‌دهد "مردم خودشان بر خودشان حکومت کنند" در حد همان قصه‌های خاله شادونه و عمو پورنگ برای خردسالان و کودکان کم سن و سال معتبر است. اگر قرار بود واقعا مردم خودشان بر خودشان حکومت کنند، امروز چیزی به نام ایران وجود نداشت که اینهمه بر سرش دعوا باشد. شاید ایرانستانی باقی می‌ماند که شامل کویر لوت و دشت کویر و دریای نمک می‌شد!باور رایج دیگر این است که همه چیز در ایران گل و بلبل بود، تا اینکه ناگهان یک فردی به نام آیت الله خمینی سر و کله‌اش پیدا شد و مردم را علیه حکومت شوراند و کشور را به سمت انقلاب رهبری کرد. همین روایت را هم طرفداران نظام جمهوری اسلامی تکرار می‌کنند و هم مخالفان و معاندان آن. یکی این را با زبان مثبت می‌گوید و دیگری با زبان منفی. اما هر دو نهایتا یک چیز می‌گویند. یکی می‌گوید مردم در خواب و غفلت و نادانی بودند و امام آمد و آنها را بیدار کرد تا قیام کنند و آزادی و استقلال بخواهند. دیگری می‌گوید مردم داشتند در آرامش زندگی می‌کردند و کشور به سمت تمدن بزرگ حرکت می‌کرد که خمینی آمد و مردم را فریب داد و در نتیجه انقلاب شد و سر مردم کلاه رفت!هر دو به یک اندازه تاریخ را تحریف می‌کنند، چون هر دو دقیقا یک چیز می‌گویند. نگاهی به سخنرانی‌ها، مکاتبات، خاطرات و سخنان امام خمینی این مطلب را روشن می‌کند که ایشان تمایلی به انقلاب و تغییر و سرنگونی حکومت نداشتند. البته انتقادات جدی نسبت به عملکرد و خط مشی‌ها و اقدامات حکومت شاه داشتند، اما اینکه امام خمینی را با مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروه‌های انقلابی در یک سبد بگذاریم به هیچ عنوان با حقایق تاریخی جور در نمی‌آید. آیت الله خمینی همیشه با جنبش مسلحانه مخالف بود. آیت الله خمینی همیشه با انحلال ارتش مخالف بود. آیت الله خمینی ارتش شاهنشاهی را "ارتش رژیم" نمی‌دانست، بلکه تاکید داشت "این ارتش اسلام است". آیت الله خمینی هرگز با تشکیل یک "ارتش آزادیبخش" خارج از مرزهای ایران موافقت نکرد (کاری که مجاهدین خلق بعد از انقلاب کردند و در جنگ ایران و عراق، دوش به دوش ارتش عراق علیه ایران جنگیدند). یرواند آبراهامیان، مورخ برجسته آمریکایی، در کتاب "خمینیسم" آیت الله خمینی را رهبری ارزیابی کرده که برخلاف بسیاری از روحانیون رده بالای زمان خود، با دستاوردهای علمی و تکنولوژیک مدرنیته نه تنها مخالفتی نداشت، بلکه آن را برای ایران و جامعه اسلامی لازم و ضروری می‌دانست. آبراهامیان بسیاری از موضع گیری‌های سیاسی امام را نتیجه جو سیاسی و واقعیات میدانی حاکم بر فضای فکری جامعه ایران در آن زمان دانسته. امام زمانی از سقوط "رژیم" و برپایی حکومت جمهوری صحبت کرد که بر وی مسجل شده بود حکومت شاه به هر حال سقوط خواهد کرد، خواه ایشان از این انقلاب حمایت می‌کردند و خواه مانند برخی دیگر از مراجع تقلید با آن مخالفت می‌کردند. وقتی موج انقلاب بلند شد و حکومت هم اراده ایستادن و مقاومت کردن را از دست داد، مخالفت با انقلاب در حکم خودکشی سیاسی بود. انقلاب یک واقعیتی بود که قابل تغییر نبود، اما اینکه فردای انقلاب و سقوط حکومت چه اتفاقی خواهد افتاد مشخص نبود.همه می‌دانند به غیر از آیت الله خمینی، هیچ رهبر سیاسی دیگری نبود که توان انسجام بخشی به جامعه انقلاب زده ایران آن روز را داشته باشد. عده‌ای از لزوم کودتای ارتش می‌گفتند و عده‌ای هم فقط چشمانشان را بسته بودند و تلاش می‌کردند آنچه می‌توانند از "بقایای رژیم قبلی" نابود کنند تا مبادا دوباره رژیم برگردد! همه چیز، از دستگاه‌های دیوانی و دولتی تا مجسمه‌ها و بناهای تاریخی و حتی فرهنگ و علایق اجتماعی و ملی باید نابود می‌شد. نقش تاریخی امام خمینی به مانند پادشاهانی بود که پس از سقوط یک سلسله سر بلند کرده و کشور را متحد و یکپارچه می‌نمود. بعنوان مثال، وقتی ضعف حکومت صفویان به جایی رسید که سلسله صفوی سقوط نمود، یک نادرشاه لازم بود تا ایران را مجددا یکپارچه نماید. امام خمینی همین نقش را پس از سقوط سلسله پهلوی ایفا نمود. اما تفاوت اینجا بود که نادرشاه با نبوغ نظامی خود نایل به این وظیفه تاریخی شد، اما آیت الله خمینی از قدرت رهبری و ذکاوت سیاسی و جذبه و ابهت و گیرایی که در شخصیت و چهره و صوت و کلام او موجب مجذوب شدن توده‌های ایرانیان می‌شد استفاده نمود.بعد از بازگشت به ایران، امام مستقیما به سمت بهشت زهرا رفت و اولین سخنرانی خود را در فضای قبرستان ارایه نمود. تفاوت این رهبر سیاسی با سایرین در همین نکات بود که فی المثل قادر به تشخیص این مطلب بود که در آن مقطع تاریخی، مخاطبان و ایرانیانی که به استقبال وی رفتند در فضای بهشت زهرا وارد حال و هوای معنوی می‌شدند که حرف شنوی از یک مرجع تقلید شیعه و رهبر مذهبی را افزایش می‌داد. ای بسا امروز چنین تصمیمی نتیجه معکوس بدهد و مثلا سخنرانی در فضای یک کاخ تاریخی موثرتر باشد (شاید هم نباشد)، اما مساله مهم تشخیص درست در زمان درست بود.پس خمینی انقلاب نکرد، بلکه انقلاب شد و خمینی آن را جمع کرد.باور غلط و رایج دیگر اینکه تصور می‌شود اگر انقلاب نمی‌شد اوضاع اقتصادی خیلی بهتر از امروز می‌بود. طرفداران نظام ادعا می‌کنند انقلاب ایران جهان را تغییر داد! مخالفان نظام هم تصور می‌کنند دنیا هنوز همان دنیای قبل از انقلاب است. هر دو دیدگاه غلط است.البته که انقلاب ایران تاثیراتی بر جهان گذاشت، اما خود انقلاب تا حدود زیادی معلول تحولات جهانی بود. انقلاب اسلامی در سال 1979 به پیروزی رسید. اتفاقا پایان دهه 1970 ، پایان دوران سرمایه داری ملی در سطح جهانی بود. از همان زمان بود که نولیبرالیسم متولد شد. از همان زمان بود که به تدریج وطن پرستی در تمام جهان جای خود را به وطن فروشی و رانت خواری و فساد داد. از همان زمان بود که به تدریج تکنولوژی‌های نوظهور مدعی ساختن طرحی نو در تمدن جهانی شدند.ما ایرانیان عادت کرده‌ایم همه چیز را به انقلاب حواله دهیم. این را نمی‌بینیم که همان زمانی که ما انقلاب را تجربه کردیم، همزمان بقیه کشورهای جهان هم تحولات اجتماعی و سیاسی پر تنشی را تجربه کردند. تمام جهان تغییر کرد، ما تنها نبودیم.به ما می‌گویند چون ما انقلاب کردیم و اسراییل را به رسمیت نشناختیم و از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتیم، تمام مصایب و مشکلات اقتصادی ما از آنجا بوجود آمد و اگر این کارها را نمی‌کردیم همه ایرانیان امروز در اوج رفاه و آسایش بودند.سوال: اینهمه کشورهای دیگر در دنیا هستند که هم با آمریکا روابط دوستانه‌ای دارند و هم اسراییل را به رسمیت می‌شناسند، اما روز به روز اوضاع اقتصادی وخیمتری پیدا می‌کنند. مشکل آنها کجاست؟ از کجا معلوم ما اگر مسیر آنها را می‌رفتیم با همان مشکلات مواجه نمی‌شدیم؟می گویند آنها موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی و امکانات و ظرفیت‌های گسترده ایران را ندارند.سوال: چرا فکر نمی‌کنید همین موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی و امکانات و ظرفیت‌های گسترده ایران است که موجب می‌شود ایران و آمریکا روابط دوستانه‌ای نداشته باشند؟ - % D8 % AF % D8 % B4 % D9 % 85 % D9 % 86 - % D9 % 85 % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - % DB % 8C % D8 % A7 - % D9 % 85 % D8 % A7 - % D8 % AF % D8 % B4 % D9 % 85 % D9 % 86 - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % A6 % DB % 8C % D9 % 84 - djbpk7hqxah9 می‌گویند حکومتی که با وجود اینهمه امکانات و منابع و موقعیت‌ها، نتوانسته مطالبات مردم را عملی کند خاین است.سوال: از کجا معلوم این اقدامات خاینانه در راستای مطالبات همان "مردم" نیست؟از بس در گوشمان از "مطالبات مردم" و "اراده مردم" و "خواست مردم" گفته‌اند دایما فراموش می‌کنیم این "مردم" یک نفر یا یک گروه همگن و متجانس و یکدست نیست. این مردم غربگرا دارد، غرب ستیز هم دارد. این مردم مذهبی دارد، مذهب ستیز هم دارد. این مردم وطن پرست دارد، وطن فروش هم دارد. این مردم حزب اللهی دارد، هواخواه مجاهدین خلق هم دارد. این مردم آدم حسابی و با فرهنگ و اصیل دارد، آدم نخاله و بی شرف و بی ریشه هم دارد. در این دنیایی که اعتقاد و ایمان مذهبی به دموکراسی و مردمسالاری آنچنان در اذهان ریشه دوانده که حتی در توجیه دموکراسی از طریق فقه اسلامی و شیعه هم کتاب‌ها نوشته‌اند، طبیعی است موج‌های اجتماعی منشا قدرت می‌شوند. حکومتی که حتی در همان اعمال قانون حجاب اجباری هم به وضوح ناتوان است، چطور قادر خواهد بود تمام امکانات و ظرفیت‌های ملی را علیرغم نبود یکپارچگی و یکدستی در تمایلات اجتماعی بسیج نماید؟ اصلا در جامعه‌ای تا این اندازه واگرا، چطور می‌توانیم به خودمان بقبولانیم که خود حکومت تحت تاثیر این جامعه واگرا نشده و یکدست و منسجم و مستقل از جامعه سر جای خود نشسته؟! - % D8 % AF % D9 % 85 % D9 % 88 % DA % A9 % D8 % B1 % D8 % A7 % D8 % B3 % DB % 8C - % D8 % AA % D9 % 86 % D9 % 87 % D8 % A7 - % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 87 - % D8 % AA % D9 % 88 % D8 % B3 % D8 % B9 % D9 % 87 - % D9 % BE % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AF % D8 % A7 % D8 % B1 - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - oa4lgch41uza شرایط و اوضاع اجتماعی امروز ایران تداوم و معلول تحولات و اوضاع بین المللی و جهانی است. ما در دوران نولیبرالیسم زندگی می‌کنیم. اگر در سال 57 انقلاب نمی‌شد و شاه هم سرطان نمی‌گرفت و تا امروز زنده می‌ماند، دو حالت بیشتر وجود نداشت. یا نظم نوین جهانی و نولیبرالیسم را می‌پذیرفت و او هم اجازه می‌داد فرهنگ وطن فروشی و رانت خواری و ربا خواری و فساد و فرار سرمایه و فرار نیروی کار به همین شکل که امروز می‌بینیم رواج پیدا کند. یا نظم نولیبرال جهانی و سلطه هژمونیک آمریکا و غرب را به چالش می‌کشید و توسعه ملی و ملی گرایانه را انتخاب می‌کرد، که اگر چنین می‌کرد قطعا هدف همین تحریم‌ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار می‌گرفت که امروز می‌بینیم.لذا واقعا اگر انقلاب نمی‌شد وضعیت امروز ما تفاوت چندانی با چیزی که امروز می‌بینیم نداشت. نهایتا شاید حجاب اجباری نبود. اما در سایر زمینه‌ها همین آش بود و همین کاسه. مضاف بر اینکه بعید بود شاه بتواند نیروی نظامی مقتدری هم پایه سپاه پاسداران ما تشکیل دهد، پس نمی‌توانست در معادلات منطقه‌ای اقتداری که ما امروز داریم را اعمال نماید، و لذا در برابر فشارها چاره‌ای جز تسلیم پیدا نمی‌کرد، و تسلیم هم نتیجه‌اش می‌شد سقوط و سرنگونی و فروپاشی ایران. - % D8 % AD % D9 % 85 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AA - % D8 % A7 % D8 % B2 - % D9 % 81 % D9 % 84 % D8 % B3 % D8 % B7 % DB % 8C % D9 % 86 - % D9 % 88 - % D9 % 84 % D8 % A8 % D9 % 86 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % B3 % DB % 8C % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA % DB % 8C - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AF % D8 % A6 % D9 % 88 % D9 % 84 % D9 % 88 % DA % 98 % DB % 8C % DA % A9 - % D8 % A7 % D8 % B3 % D8 % AA - wvowq8453qxx ما که می‌دانیم انقلاب اسلامی به دلیل باز شدن فضای سیاسی ایران در یکی دو سال پیش از انقلاب به وقوع پیوست. این را هم می‌دانیم که فضای سیاسی به دلیل فشار آمریکاییها باز شد. این را هم می‌دانیم که بسیاری از سیاست‌های شاه که در راستای منافع ملی ایران بود برای آمریکاییها غیرقابل قبول بود. از واردات اسلحه از بلوک شرق و یوگوسلاوی بگیریم تا حمایت از گروه‌های فلسطینی و لبنانی. پس از همینجا هم می‌توانیم بفهمیم آتش انقلاب ایران را خمینی روشن نکرد. چون خمینی همین سیاست‌ها را ادامه داد. نگاه تقلیل گرایانه و روایات مجعول و عوامانه از تاریخ، معضلی است که روز به روز وخامت بیشتری پیدا می‌کند. اکثر مردم تاریخ را وارونه می‌خوانند. یعنی به جای اینکه تحولات تاریخی را بطور دقیق بررسی کرده و به تحلیلی در مورد امروز برسند، برعکس عمل نموده و ابتدا تحلیلی از اوضاع امروز را که تصور می‌کنند درست است گرفته و از طریق آن تاریخ را روایت می‌کنند.بعنوان مثال، یک نفر از آخوندها خوشش نمی‌آید، لذا ترجیح می‌دهد باور کند مقصر تمام مصایب و مشکلات کشور همین آخوندها هستند. پس حتما انقلاب هم تقصیر آخوندها بوده. پس آمریکا و اسراییل هم بسیار خوب و خیرخواه هستند چون با آخوندها مشکل دارند. یا اینکه دعوای آخوندها و اسراییل و آمریکا جنگ زرگری است و آخوندها در خدمت اسراییل و آمریکا هستند! در این شیوه تفکر واقعا تفاوت چندانی هم نمی‌کند واقعیات و حقایق جهان چه باشند. آمریکا و اسراییل خوب و خیرخواه باشند یا آخوندها در خدمت آمریکا و اسراییل. مهم فقط همین است که آخرش به ناسزاگویی به آخوندها برسد!انقلاب اسلامی دو جنبه داشت. یک جنبه آن تداوم تمدن و خرد ایرانی بود که در کشمکش با مدرنیته و هژمونی غرب، گامی به جلو برداشت و همچنان لنگ لنگان به راه خود ادامه می‌دهد. اما جنبه دیگر آن نفوذ جمهوریت و همین شیوه تفکر عوامانه و بی خردانه‌ای است که امروز در تمام شیون زندگی روزمره ما دیده می‌شود.تاریخ ایران نوین، تاریخ تقابل این دو نیرو و این دو جنبه است. باید ببینیم نهایتا کدامیک بر دیگری غلبه خواهد نمود. غلبه میراث تمدن و خرد ایرانی بر جمهوریت غربی می‌تواند ایران را به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین تمدن‌های جهان بدل نماید. اما در مقابل، غلبه جمهوریت بطور قطع موجب سقوط و اضمحلال ایران و تمدن ایران خواهد شد. قرنها زمان لازم خواهد بود تا از چنین شکستی کمر راست کنیم. از آنجا که هیچکدام از ما عمری به درازای این قرنها نخواهیم داشت، برای منفعت خودمان هم شده بهتر است گوش به زنگ باشیم! - % D9 % 85 % D8 % B1 % D8 % AF % D9 % 85 % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 84 % D8 % A7 % D8 % B1 % DB % 8C - % D9 % 85 % DB % 8C - % D8 % AA % D9 % 88 % D8 % A7 % D9 % 86 % D8 % AF - % D9 % 85 % D8 % B4 % D8 % B1 % D9 % 88 % D8 % B9 % DB % 8C % D8 % AA - % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % AC % D8 % A7 % D8 % AF - % DA % A9 % D9 % 86 % D8 % AF - lxft6j1v2t8k
یگانه تخت جمشید ، یادواره امپراتوری جهان تخت جمشید نام شهری است باستانی در مرودشت استان فارس، که توسط داریوش در دامنه کوه مهر، بنیان نهاده شد و تا سال ها قبل از این که توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شود، پایتخت تشریفاتی امپراتوری سلسله هخامنشی بود.ابتدا این شهر 125 هزار مترمربع نبود، اما هر پادشاه که آمد در کنار آن کاخی برای خود، بنا نهاد و شهر تخت جمشید را گسترش داد دروازه ناتمام یکی از نشانه های آن است چراکه در زمان به آتش کشیدن این شهر، هنوز ورود و خروج از این دروازه انجام نمی شده و به همین دلیل به دروازه ناتمام معروف شد.آنچه که پس از سال ها از تخت جمشید به دست آمد، شکوه و جلال این دوره را تا حدودی به تصویر کشیده است. ستون های سربه فلک کشیده، نقش های تراشیده شده بر دیوار و سرستون ها، و تندیس های بال داری از انسان و حیوان همه و همه نشانه هایی از تمدن پرشکوه ایران باستان است . برای خواندن مطالب بیشتر به مجله دلتا و بخش گردشگری سر بزنید.همچنین مطالبی که شاید به آن علاقه مند باشید:تا هوا گرم نشده کجا بریم؟ طبس (+ویدیو)یگانه تخت جمشید ، یادواره امپراتوری جهان (+ویدیو)غار علیصدر ، مرموز بدون نجواهای شبانه
تمدن کاریزی نگارنده : زهره منتظرآیا تاکنون نام قنات (کاریز) را شنیده اید؟ نامش تداعی کننده کدام منطقه از سرزمین پهناورمان در ذهنتان است؟قنات تکنیکی ست زاییده شرایط اقلیمی و صد البته هوشمندی نیاکان ما در مناطق مرکزی ایران. هزاران سال پیش، ایرانیان باستان با حفر کاریز به منظور کاوش آب در دل زمین و استفاده از آن در بخش های کویری، با ذهن خلاق خود، موفق به ابداع شیوه‌های کارآمد و کم مصرف در انتقال آب به سطح زمین و آبیاری اراضی کشاورزی شدند که این روش ها منجر به آبادانی و احیای بخش وسیعی از سرزمین‌های خشک فلات مرکزی ایران شد و پایه‌های تمدنی را بنیان نهاد که نه تنها از نظر اقتصادی که از منظر اجتماعی و فرهنگی نیز از دیگر تمدن ها پیشی گرفت.شواهد چنین می نماید که اولین بار از قنات در گزارش سارگون دوم به آشور (خدای آشوریان) در وصف چهارمین لشکرکشی اش به ایران به قصد تسخیر اورارتو در سال 714 قبل از میلاد، نام برده شده است. از این گزارش که در آن نام دقیق مناطق عبوری، آمده است اطلاعات مفیدی در مورد تقسیم بندی‌های شهری و جغرافیای ایران آن زمان را می توان استخراج نمود که مشاهده قنات در منطقه ای در اطراف مرند کنونی یکی از آن هاست و قدمت استفاده از این تکنیک در ایران را نشان می دهد. اما این سیستم گسترشش در سراسر دنیا را مدیون هخامنشیان و پس از آن مسلمانان است.سیستم قنات در دوران هخامنشیان( حدود 525 ق.م) در طی کشورگشایی ها و همچنین توسط بازرگانان ایرانی، عمدتا در مسیر جاده ابریشم از شرق تا حاشیه کویر تکله‌مکان چین و در غرب به مصر و شمال آفریقا رفت و بعد از اسلام، این فناوری، مرزهای اروپا را نیز پیمود. اعراب در اوایل قرن هشتم میلادی، با فتح هیسپانیا، دانش این تکنیک را از ایران به اسپانیا برده و برای اولین بار در مادرید، اولین قنات جاری شد. هنوز هم بقایای قنات ها در این منطقه وجود دارند و هنوز تعداد کمی از آن ها از جمله در مادرید و جزایر قناری فعال می باشند.گرچه قنات در نقاط مختلف ایران و جهان گسترش یافته است، اما هرچه به حوزه مرکزی ایران نزدیکتر می شویم، این فناوری پیچیدگی و عظمت بیشتری پیدا می کند و نقش آن در زندگی، فرهنگ و سنت های مردم آن نواحی نیز پر رنگ تر می گردد. ساکنان مناطقی چون یزد، کرمان، کاشان و . از دیرباز با مشکل کمبود آب مواجه بوده اند. اما با استفاده از هنر آب یابی و توسعه فنون آن توانسته اند از آب های زیرزمینی به بهترین نحو بهره برده و اثرات عمیقی در بهبود وضع معیشتی، ساماندهی اجتماعی و استحکام پایه های تمدن ایرانی بر جای نهند تا جایی که یکی از ملزومات شناخت فرهنگ و تمدن دیرپای این مناطق شناخت همه جانبه قنات و نظام تولیدی مستتر در آن است. در این مناطق، قنات ها چیزی فراتر از یک روش استفاده از آب های زیرزمینی هستند، آنها هویت ملی و بیانگر یک سیستم منحصر به فرد و یکپارچه ، در مدیریت پایدار زمین، آب و تنوع زیستی در کشاورزی می باشند. آنچه که ما اکنون آن را "تمدن کاریزی" نامیده ایم، در اصل ویژگی های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دانش نحوه زندگی در بیابان هاست.یکی از مکان هایی که می تواند در شناساندن و معرفی این شاهکار و سازه‌های جانبی آن، اثرگزار باشد، موزه آب یزد است. این موزه که روزگاری خانه ای باشکوه و متعلق به یکی از بازرگانان یزدی بوده، اکنون به راستی می توان آن را دایره المعارفی از تمدن کاریزی و شکوه زندگی در کویر دانست. چه، در این مکان علاوه بر آشنایی با چگونگی حفر قنات، ملزومات این کار، سازه‌های وابسته به قنات، روش های تقسیم آب و . با معماری کویری و بهره گیری پایدار از 4 عنصر حیاتی آب، باد، خاک و آتش در خانه‌های کویرنشینان، نیز آشنا می شوید.شناساندن قنات و همچنین اندیشه ها، هنرها و مهارت هایی که از آن منتج شده اند، به هموطنان و گردشگران خارجی بطور حتم می تواند در حفظ این شاهکار جهانی و انتقال آن به نسل های آینده موثر باشد. چرا که حفظ قنات حفظ آب و منابع آبی ست و آب آبادانی به همراه دارد و ارمغان آبادانی، رونق اقتصادی، صنعتی و گردشگری خواهد بود.
ظهور استیم‌پانک استیم پانک در حقیقت یک زیر سبک یا خرده ژانر است که در اواخر سالهای 1980 پدید آمد. هویت این زیر سبک برگرفته شده از داستانهای علمی - تخیلی یا فانتزی علمی است، تکنولوژی و دیزاین‌های زیبایی شناسی که ویژگی‌های خود را از ماشین‌آلات بخار و عصر صنعتی وام می‌گیرد.مکس دیوانه: جاده خشم ( Mad Max : Fury Road ) در سبک استیم پانک. این فیلم چهارمین قسمت از سری فیلم‌های مکس دیوانه و ریبوت آن به‌شمار می‌آید.هرچند ریشه‌های ادبی آن گاهی با ژانر سایبرپانک همراه است و اغلب در ادبیات و ژانر تاریخ متناوب [ 1 ] یا تاریخ بدیل دوران ویکتوریا [ 2 ] یا غرب وحشی [ 3 ]پدیدار می‌گردد، جایی که حتی پس از این دوران در آینده‌ای دور یا در دنیایی فانتزی همچنان قدرت بخار به عنوان یک جریان اصلی و مورد بهره‌وری محفوظ مانده است، و بنا بر این شرح، به گونه‌ای جنبش زیبایی شناختی ویکتوریای نوین به شمار می‌آید.به بیانی دیگر شاید استیم پانک بازشناختنی است از ویژگی‌های فن‌آوری‌های اشتباه، بی مورد و نابه‌هنگام یا اختراعات رترو - فوتوریسم که مردم در قرن 19 پیش‌بینی کرده بودند و بدین‌سان از دورنمایی در فرهنگ، معماری، فشن، دیزاین و هنر تا به‌حال ریشه دوانیده است، این تکنولوژی‌و فن‌آوری‌ها شامل ماشین‌های تخیلی و داستانی همانند ماشین‌هایی در آثار اچ. جی. ولز (هربرت جورج ولز) و ژول ورن (ژول گابریل ورن) یا نویسندگان مدرنی همانند فیلیپ پولمن، اسکات وسترفلد،استفان هانت و چاینا میویل هستند.نمونه‌های دیگری از این نوع دستاوردها براساس سبک تاریخ متناوب به بالن‌ها و کشتی‌های هوایی، کامپیوترهای آنالوگ یا مکانیکی و یا موتور تحلیلی چارلز بابیج می‌توان اشاره نمود.استیم پانک می‌تواند به عنوان یک سبک ترکیبی با المانهای دیگری از ژانرهای فانتزی، ترسناک، ادبیات تاریخی یا دیگر شاخه‌های ادبیات گمانه‌زن ادغام گردد. اولین نمود از واژه استیم پانک در سال 1987 شناخته شده است، هر چند بصورت برگشت ناپذیر به بسیاری از دستاوردهای داستان‌ها و آثاری که در دهه 1950 تا 1960 خلق شده‌اند و همچنین به سبک‌های هنری، فشن و مد و یا خرده فرهنگ‌هایی که زیبایی شناختی را در داستانهای استیم پانک، دوران ویکتوریا نوین، آرت نوو، و فیلمهای نیمه قرن 20 گسترش داده‌اند، اشاره می‌نماید. 1 - تاریخ جایگزین، تاریخ متناوب یا تاریخ بدیل ژانری از داستان‌نویسی است که با نگاه به تاریخ نگاشته می‌شود. این ژانر را می‌توان زیرمجموعه ژانر علمی - تخیلی، داستان‌های ادبی و تاریخی دانست. 2 - دوره ویکتوریا یا دوره ملکه ویکتوریا، که گاه‌به‌گاه دوره ویکتوریایی هم گفته می‌شود، دوره اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا و اوج امپراتوری بریتانیا بود.پژوهش و برگردان: محمود عباسی تمام حقوق محفوظ است، استفاده از محتوا، نقل قول و یا اشتراک با ارجاع به منابع آزاد است. ایستگاه هنر و صنعت پاریس ( Arts et M tiers ) در سال 1994 بر اساس سبک استیم پانکطراحی مبلمان بر اساس سبک استیم پانک
ایران جزو پنج کشور برتر در افزایش ضریب نفوذ اینترنت ایران جزو پنج کشور برتر در افزایش ضریب نفوذ اینترنتایران با افزایش بیش از 27 درصدی تعداد کاربران خود در دو دهه گذشته بالاتر از هند در رتبه چهارم جهان از لحاظ افزایش دسترسی به اینترنت قرار گرفته است. ایران با بیش از 67 میلیون کاربر اینترنت بیشترین تعداد کاربران در منطقه خاورمیانه را به خود اختصاص داده است. با وجود 80 ٫ 5 درصد ضریب نفوذ اینترنت در ایران این کشور در خصوص توسعه اینترنت ودسترسی به زیرساخت‌های آن از بسیاری از همسایگان خود عقب است.منبع : پینوپی
از کمین برآمد که منم: ابرماه ( Supermoon ) گرمایش زمین و کرونا گرمایش زمین و کرونا، شست بزرگی است برافراشته برای ما که همچون ابرماه در آسمان دمیده است.تازگی نگاهی به رباعیات خیام انداختم. تلخ بود. یاد مرگ ناگزیر بر اشعارش سایه انداخته است. خیام هر ظرف سفالی را که می‌بیند، یادآوری می‌کند این ظرف که می‌بینید، روزگاری سر پادشاهی یا روی نگاری بوده است. می‌گوید هرکس که باشیم، چند روزی هستیم، بعد می‌رویم و دیگران می‌آیند.شاید دلیل این احساس تلخی، دشواری دوره‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که انتظار داشتیم آسودگی باشد. پزشکی، اقتصاد، مهندسی، مدیریت، کشورداری، سیاست بین‌الملل، علوم گوناگون همگی به بلوغ رسیده‌اند و انسان چشم به کهکشان‌ها و ذرات زیراتمی و دانش‌های نوپدید دارد. اما روزگار ما مردمان ایران‌زمین که تمدن شش‌هزارساله داریم خوب نیست. نه فقط وضع ما، حتی خارجی‌ها هم چندان که از خارجی‌بودنشان انتظار داریم بسامان نیستند.در دوران نو که ما در آن هستیم قرار بود قانون حاکم باشد ولی قانون خواست کسانی شده که زور بیشتری دارند. قرار بود اخلاق حاکم باشد ولی اخلاق فرمان‌برداری از کسانی شده که زور بیشتری دارند. قرار بود امنیت و رفاه باشد ولی امنیت و رفاه برای طرف‌داران کسانی شده که زور بیشتری دارند. قرار بود عدالت برقرار باشد ولی عدالت شده فراهم‌کردن نفع و صلاح کسانی که زور بیشتر دارند. قرار بود روش ارباب‌رعیتی، حتی میان مخلوق و خداوند، کنار برود و روش مردم‌سالاری و نفع همگانی همراه با فردگرایی با عقل‌مداری حاکم شود. ولی می‌بینیم آن‌ها که زور دارند، یا زور را به دست آورده‌اند، مسلط می‌شوند و نفع خودشان را با قدرت، بلکه با شدت، گاهی هم که لازم می‌دانند با خشونت به دیگران تحمیل می‌کنند. آن‌ها ارباب و "فرمان‌روا" هستند و دیگران بنده و رعیت. هرکس با آن‌ها نباشد می‌شود "بیگانه" و بیگانه برای آن‌ها مانند طبیعت "چیز" است. اهمیت "چیز" برای آن‌ها فقط در بهره‌دهی‌اش است وگرنه یا باید نابود شود یا رها شود تا خودش نابود شود.ارباب و رعیت، یا دولت‌های قدرتمند هستند و دولت‌های ضعیف، یا مردم متمدن هستند و مردم غیرمتمدن، یا باسوادها و کم‌سوادها، یا پول‌دارها و ندارها، یا آقازاده‌ها و مردم عادی، یا ویژه‌ها و معمولی‌ها، یا دین‌دارها و بی‌دین‌ها، یا برعکس بی‌دین‌ها و دین‌دارها، یا محلی‌ها و غیربومی‌ها، یا آدم‌ها و حیوان‌ها. حتی به‌تازگی دیدیم که چگونه پدر و مادری اربابی خودشان را با خشونت بر فرزندان بزرگ‌سالشان اعمال کردند.هرکس دستش برسد، مال خودش را، عقیده و فرهنگ و هنجار خودش را، سلامت خودش را، جان خودش را با نابودکردن و خراب‌کردن و کشتن دیگری به دست می‌آورد. اخلاق شده فراهم‌کردن نفع خودی، فداکاری شده فداکردن برای خودی، فرهنگ شده هم‌رنگ‌شدن با هنجارهای خودی، اقتصاد شده نابودکردن طبیعت و سرزمین دیگران برای پول‌درآوردن خودی.برای این گفته‌ها نمونه نیاوردم نمونه‌های روان‌فرسا را هر روز در اخبار خارج و داخل می‌بینیم.خیامخیام می‌گوید:هر یک‌چندی یکی برآید که منم! / با نعمت و با سیم و زر آید که منم!چون کارک او نظام گیرد روزی / ناگه اجل از کمین برآید که منم!درباره این رباعی فکر کردم که قدیم در زمان خیام، قدرت فردی بوده است. بیشتر کسانی که فرمانروا می‌شدند، بعد از مدتی باد به کله‌شان می‌افتاده و غرور برشان می‌داشته. بعد ناگهان مرگ از کمین بر می‌آمده و نشان می‌داده که قدرت واقعی دست کیست. اما اداره دنیای امروز به‌شکل سیستمی است نه فردی. قدرت دست افکار عمومی و اجتماع است در دست یک نفر آدم نیست که باد به کله‌اش بیفتد. از سویی مرگ ویژه آدم‌هاست با "سیستم" که روش گروه بسیاری از انسان‌ها و هنجار و فرهنگ آن‌ها است چه‌کاری می‌تواند بکند؟ گیرم یک نفر هم بمیرد. بدین ترتیب دور از ذهن به نظر می‌رسد که سیستم‌ها نابودی داشته باشند مثلا روش مطلوب و پذیرفته‌شده حکومت‌داری یا روابط بین‌المللی در جهان تغییر کند. اکنون به همین دلیل شاید دیگر کاری از دست آن قدرت فوق بشری که به آن خدا یا کاینات یا طبیعت می‌گویند برنمی‌آید انگار که انسان کاملا مستقل شده است.ابرماه ( Supermoon )، خیام، سعدیتصویر ابرماه را دیده‌اید که ماه عظیم، مانند داستان‌ها یا فیلم‌های تخیلی در آسمان طلوع می‌کند؟ به نظر من مشکل گرمایش زمین و بیماری کرونا بیلاخ بزرگی است که همچون ابرماه در آسمان سیاره ما انسان‌ها دمیده است. انگشت شست خدا یا کاینات یا طبیعت است که رو به ما بلند شده و به‌قول خیام از کمین برآمده که منم! به ما می‌گوید اگر همچنان خودخواهانه زندگی کنید و هم‌نوعان خودتان را و طبیعتی را که از آن برخاسته‌اید فدای خواسته‌های فردی و گروهی بکنید، اگر نگرش به‌قول سعدی "بنی‌آدم اعضای یک پیکرند" نداشته باشید و از طبیعت تافته جدابافته باشید، دست از سرتان برنمی‌دارم.مولوییک شعر معروف از مثنوی هم هست که برای اینجا مناسب است. دوست دارم تلخی این سخن را با گفته مولوی بگیرم. آن بیت چنانکه معروف است این است: "در کف شیر نر خون‌خواره‌ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای"اکنون اصل آن از مثنوی: . ای رفیقان راه‌ها را بست یار / آهوی لنگیم و او شیر شکارجز که تسلیم و رضا کو چاره‌ای / در کف شیر نری، خون‌خواره‌ایاو ندارد خواب و خور چون آفتاب / روح‌ها را می‌کند بی‌خورد و خوابکه بیا من باش یا هم‌خوی من / تا ببینی در تجلی روی من .لینکدین و توییتر نویسندهاز کمین برآمد که منم: خیام، کرونا، ابرماه، انگشت! سعدی، مولانا - % D8 % B3 % D8 % B1 % D8 % B2 % D9 % 85 % DB % 8C % D9 % 86 - % D8 % B4 % DB % 8C % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 86 - dctpc69fijzr - % D9 % BE % D8 % B3 % D8 % A7 % D9 % 82 % D8 % B7 % D8 % B9 - % D8 % A7 % DB % 8C % D9 % 86 % D8 % AA % D8 % B1 % D9 % 86 % D8 % AA - o44wyoe80g5t - % D8 % AF % D8 % B1 - % D8 % AE % DB % 8C % D8 % A7 % D8 % A8 % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % A8 % D9 % 87 - % D8 % B3 % D8 % B1 % D8 % AA % D8 % A7 % D9 % 86 - % D8 % B2 % D8 % AF - % DA % A9 % D9 % 87 - % D8 % A8 % D9 % 88 % DB % 8C - % D8 % B9 % DB % 8C % D8 % AF - % D9 % 85 % DB % 8C - % D8 % A2 % DB % 8C % D8 % AF - nmsftrvphrnm - % DA % 86 % D9 % 87 - % D9 % 81 % D8 % B1 % D9 % 82 % DB % 8C - % DA % A9 % D8 % B1 % D8 % AF % D9 % 87 % D8 % A7 % DB % 8C % D9 % 85 - mdde7afi7kcz
معنی شعر درس همزیستی با مام میهن فارسی نهم معنی شعر درس همزیستی با مام میهن فارسی نهمهمی‌خواهم از کردگار جهان *** شناسنده آشکار و نهانکه باشد ز هر بد، نگهدارتان *** همه نیک نامی بود یارتاناز خداوند بزرگ که آفریننده جهان است و پنهان و آشکار جهان را می‌شناسد، می‌خواهم که شما را از هر گزند و آسیب در امان نگه دارد و همیشه نیک‌نامی یار و یاورتان باشد.***ندانی که ایران نشست من است؟ *** جهان سر به سر، زیر دست من است؟نمی‌دانی که سرزمین ایران محل زندگی و حکومت من است، سراسر جهان گسترده زیر دست من و تحت فرمان‌روایی من است.همه یکدلانند، یزدان شناس *** به نیکی ندارند از بد، هراسمردم ایران در هر قوم و قبیله‌ای که هستند، خداوند یگانه را پرستش می‌کنند و با نام نیک از بدی و پلیدی ترسی ندارند و یک‌دل هستند.دریغ است ایران که ویران شود *** کنام پلنگان و شیران شودحیف است که ایران از بین برود و محل زندگی پلنگ‌ها و شیر‌ها شود. (محل زندگی و اشغال دشمنان شود)چو ایران نباشد، تن من مباد *** در این بوم و بر، زنده یک تن مباداگر قرار است ایران نباشد، من نیز نباید زنده باشم. نه تنها من، بلکه در این سرزمین کسی زنده نباشد بهتر است. (با نبود سرزمین ایران، دیگر ایرانی وجود نخواهد داشت.)همه سر به سر، تن به کشتن دهیم *** از آن به که کشور، به دشمن دهیماگر ما یک به یک کشته شویم و در راه وطن جانمان را فدا کنیم بهتر از آن است که کشور عزیزمان به دست دشمن بیفتد.معنی لغات درس همزیستی با مام میهن:کردگار:‌آفرینندهیزدان: خداهراس: ترسدریغ: افسوس و حسرتکنام: جایگاه و آشیانهبوم و بر: سرزمین می‌خوای آموزش همه درس‌های فارسی را داشته باشی؟ کتاب فارسی ششم ابتدایی گاج را از دیجی کالا بخر خرید کتاب
تابلو قلمزنی برجسته با مطالعات انجام شده این نتیجه حاصل شد که تفاوت تکنیک قلمزنی دوره قاجار با دوره‌های گذشته خود، مخصوصا صفویه که اوج هنر قلمزنی بوده در این است که شیارهای نقوش قلمزنی این دوره کم عمق‌تر و سطحی‌تر از دوره‌های گذشته است ، در این دوره قلمزنی بیشتر همراه با هنرهای دیگر به خصوص طلاکوب، نقره کوب، روکش طلا و ترصیع همراه بوده است . تابلو قلمزنی برجستهنقوش آثار قلمزنی این دوره بیشتر از گذشته اقتباس شده و ادامه سنت گذشتگان است نقوش اسلیمی با چرخشها و پیچشهای کمتری نسبت به صفویه اجراء شده‌اند ، گلهای ختایی به طبیعت نزدیک و با ظرافت و دقت کمی کار شده‌اند نقوش گیاهی هم طبیعت گرایانه‌تر از گذشته نقش شده‌اند .حیوانات مختلف (شیر، ببر، گاو، اسب، شتر، خرگوش، میمون، فیل و . و پرندگان مختلف ) در میان گیاهان و اسلیمی‌ها و ختایی‌ها مشغول گرفت و گیر، جست و گریز و گاهی در حال سکون نقش شده‌اند.نقوش انسانی اعم از ایمه اطهار حضرت علی (ع) دراویش، انسانهای اسطوره‌ای همچون رستم ونقش زنان و مردان عادی در حالتهای مختلف جنگ ، سواکاری، در حال انجام کارهای روزانه و مجالس بزم با پوشاک ایرانی (قاجاری و صفوی) و پوشاک اروپایی (کلاه و کت و شلوار) رخ می‌نمایند. استفاده از نقش بته جقه در دوران قاجار وسعت پیدا کرده ،کتیبه‌های خوشنویسی با مضامینی چون آیات قرآن ، ادعیه و اسماء الهی و ایمه اطهار، اشعار شاعران پارسی گوی چون حافظ و سعدی و داستانهای قدیمی و شاهنامه ، اوراد و طلسم‌ها ، که غالبا به خط نسخ ، ثلث و نستعلیق نوشته شده‌اند در بسیاری از آثار دیده می‌شود .به طور کلی طراحی این نقوش با ظرافت و حساسیت کمتری نسبت به دوره صفویه صورت پذیرفته است.بنابراین از نتایج حاصله می‌توان پی برد که اشیاء قلمزنی شده در دوره قاجار با کیفیت مطلوب به صورت محدود برای صدور به خارج از کشور یا استفاده محدود خواص و اشیاء با کیفیت پایین و نامطلوب و اشیاء وارداتی صنعتی به صورت گسترده‌تری در میان مردم رواج داشته . دنیا به سمت صنعتی شدن در حرکت بوده و ایران هم از این امر مستثنا نبوده است ، موارد ذکر شده بخشی از دلایلی است که نشان می‌دهد قلمزنی قاجار دورانی سست و متزلزل را داشته است و اکثر اشیاء تولیدی با کیفیتی نامطلوب به بازارهای داخلی ایران عرضه می‌شده است .
11 اصل بهره وری شخصی: ما دارای سه مغز هستیم، نه یک مغز! 1 . مغز قدیم:مغز غریزی، خزنده یا ذهن مارمولکی ما، مغز فیزیکی ما. 2 . مغز میانی:سیستم لیمبیک، پستاندار یا مغز احساسی ما. جایی که احساسات ما قرار دارند. 3 . مغز جدید:مغز نیوکورتکس، متفکر یا مغز انسانی. جایی که بخش عقلانی متفکر ما قرار دارد. به موازات رشد نژاد بشر، این بخش‌های مغز بر روی همدیگر رشد کرده‌اند. ما فکر می‌کنیم که ما مغز متفکر (شماره 3 ) مان هستیم و همیشه منطقی و عقلانی رفتار می‌کنیم. ولی درک نمی‌کنیم که قدرت واقعی در مغزهای قدیمی‌تر ما، 1 و 2 قرار دارد. این مغزها هستند که واقعا در حال کنترل ما هستند.ما اینطور فکر می‌کنیم که ابتدا یک فکری داریم سپس بر اساس آن فکر منطقی، احساسات و بدنمان را به حرکت در می‌آوریم. در حالیکه در حقیقت مغزهای قدیمی ما که درگیر مفاهیمی مانند سکس، قدرت، کنترل بقیه افراد، احساس تهدید شدن، بدست آوردن عشق، محبت و تایید دیگران هستند، ما و تصمیم گیری‌های ما را کنترل می‌کنند. این دو بخش 1 و 2 کنترل کننده بخش 3 متفکر ما هستند و باعث می‌شوند ما رفتارهای عجیب این بخش‌های قدیمی مغز خودمان را توجیه و تفسیر منطقی کنیم.این سه بخش به طور مجزا به خوبی کار می‌کنند ولی به خوبی به هم متصل نیستند و با هم همکاری نمی‌کنند. بنابراین ما اکثرا در بخش‌های فیزیکی، احساسی و منطقی خود تضاد را تجربه می‌کنیم. معولا علت وقت هایی در زندگی که گیر کرده‌اید، به همه طرف کشیده می‌شوید و نمی‌توانید تصمیم گیری مناسبی کنید این علت است که سه بخش مغز شما با هم در هماهنگی نیستند و نمی‌توانند با هم بخوبی ارتباط برقرار کنند. شما از نظر احساسی تمایل دارید کاری بکنید، ولی در منطق خودتان می‌دانید که انجام آن کار صحیح نیست. یا می‌خواهید کاری را که به شما لذت می‌دهد را انجام دهید، اما بخاطر آن احساس گناه می‌کنید.از این شرایط است که تضادهای درونی ما ریشه می‌گیرند. اگر این بخش‌های مغز را بشناسید و آن‌ها را با هم هماهنگ کنید و با هم بکار بگیرید، متوجه می‌شوید که داشتن بهره وری بیشتر و مدیریت خود و زمانتان خیلی آسان‌تر خواهد شد. - % d8 % af % d8 % a7 % d8 % b1 % d8 % a7 % db % 8c - % d8 % b3 % d9 % 87 - % d9 % 85 % d8 % ba % d8 % b2 - % d9 % 87 % d8 % b3 % d8 % aa % db % 8c % d9 % 85 - % d9 % 86 % d9 % 87 - % db % 8c % da % a9 - % d9 % 85 % d8 % ba % d8 % b2 /
نقش زنان در تاریخ سیاسی ایران با نگاهی سطحی از بیرون مرزهای ایران به داخل کشورمان این برداشت آشکار می‌شود که هویت اجتماعی ایران و تصمیم گیران سیاست‌های داخلی و خارجی ایران مردان بوده‌اند و هویت دینی و فرهنگی این مردمان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام کاملا مردانه می‌بوده البته بعد از انقلاب مشروطه برای به روز درآوردن ظواهر تجدد گاها برخی از زن‌ها را در پست هایی گمارده‌اند اما چیزی که هست ایشان نیز در اصل دکوری برای نشان دادن برابری زنان و مردان در ایران بوده‌اند!اما در اینجا نکته‌ای نهفته است و آن مورد این است که آیا ما مدل خاصی از حضور زنان در سیاست داریم یا هر جامعه‌ای مدل خودش را برای حضور زنان دارا می‌باشد؟ و احتمالا این مدل خاص حضور زنان در سیاست و جامعه همان مدل غربی است و در جامعه‌ی شرقی با تاریخ و فرهنگ و تمدن خاص خودش همان مدل از حضور زنان باید اعمال شود تا بگوییم زنان هم در عرصه‌ی سیاسی جامعه‌ی شرقی حضور دارند!؟ اساسا بیاییم بیندیشیم تا پیش از رشد فرهنگی غرب پس از گذر از قرون سیاه وسطی زن شرقی و علی الخصوص زن ایرانی در سیاست حضور داشته است یا خیر؟با نگاهی گذرا به تاریخ ایران از دوران باستان تا به امروز در مورد نقش زنان در سیاست ایران پی می‌بریم و به چگونگی حضور زنان ایرانی در عرصه‌ی سیاست بهتر پی می‌بریم. 1 . دوران باستان:در تورق صفحات ضخیم تاریخ ایران حتی در دور دستان می‌بینیم زن ایرانی بیش از هر زنی در هر ملتی در سیاست‌های ایران نقش فعال داشته است برای این مدعی نگاه می‌کنیم به دوردست‌ترین زمان تاریخی مکتوب ایران یعنی دوران شاهنشاهی هخامنشی تا به نقش زن ایرانی در سیاست‌های ایران در دوهزار و پانصد سال پیش پی ببریم: "مطاله‌ی همه جانبه‌ی تاریخ هخامنشی نشان می‌دهد که زنان دربار هخامنشی مخصوصا مادر و همسر شاه، بیش از همه هنگامی که منافع دودمان شاهنشاهی مورد خطر واقع می‌گردیده از نفوذ و قدرت خود استفاده می‌کردند و بیشتر نقش میانجیگری داشتند چنان که در هنگام توطیه‌ی کوروش کوچک برای نابود کردن برادرش اردشیر دوم، مادرش پروشات با استفاده از نفوذ خود کوروش کوچک را از مرگ رهایی بخشید. در دوره‌ی هخامنشیان زنان دودمان شاهی و زنان اشراف در جشنها و مهمانی‌های دربار حضور می‌یافتند، این رخدادها در قیاس با دیگر دول غربی که سرآمدش یونانیان بودند کاری بی نظیر و بی همتا بود برای مثال در یونان همروزگار هخامنشی جشنها و رویدادهای مهم اجتماعی برقرار می‌گشت اما تنها این مراسم از آن مردان بود و زنان هیچ گاه نمی‌توانستند در آنها راه پیدا نمایند زنان در دوره‌ی هخامنشی حتی در سفرهای جنگی پادشاه همراه می‌گشتند و در حقیقت بخشی از هویت و پایگاه اجتماعی شاه بودند البته سفرهای زنان هخامنشی همواره با شاه نبود و گهگاه جداگانه انجام می‌گرفت و همراه وظیفه‌ای رسمی بود، چنانکه آمی تیس دختر خشایارشا و آمستریس به سوریه رفتند تا همسرش را که در کارزار رویارویی با اردشیر اول شاهنشاه هخامنشی بود را به دوستی و صلح با شاهنشاه فرا بخوانند.در دوران ساسانیان اولین زن در تاریخ ایران به مقام شاهنشاهی می‌رسد، بعد از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال 628 م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوراندخت به سلطنت نشست.تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از 150 سال نمی‌رسد، اما "پوران دخت"، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن "فمنیستی" ایرانی را بیان کرد در نامه‌ای خطاب به سپاهیانش و خود را در زمره‌ی اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد." این پادشاهی را نه به کشتن و قتل دیگران می‌توان نگاه داشت و نه با سپاه و قدرت لشگریان، تنها با عدل و داد است که می‌توان به اداره امور پرداخت و با انصاف، آن را پایدار کرد. پادشاه دادگر می‌تواند ملک را محافظت کرده و نگاه دارد و فرقی میان زن یا مرد بودن او نیست، پس امید دارم از من چنان عدالت و دادگستری و انصافت ببینید که هیچ کس تاکنون ندیده باشد. " 2 . دوران پس از اسلام:یکی از مهم‌ترین عرصه‌های فعالیت زنان صفوی به ویژه زنان درباری و صاحب نفوذ، عرصه‌ی سیاسی بود. بی شک حرمسرا یکی از عوامل ت ثیرگذار در سیاست آن عصر به شمار می‌رفت. می‌توان این گونه گفت که زنان در طول تاریخ ایران به لحاظ منزلت فردی و اجتماعی اوج و افول‌های متعددی داشتند. هرگاه جامعه از رونق و سیاست از اعتلا برخوردار بوده، منزلت زنان بالا و هرگاه جامعه درسراشیبی قرار داشته، منزلت زنان نیز افول کرده است. عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر نقش‌های اجتماعی ت ثیر می‌گذارند. زنان طبقات بالای صفوی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و برای رسیدن خود یا خویشان خود به مقامات بالای کشور در امور سیاست دخالت می‌کردند و یا با تحت ت ثیر و تحریک دیگران فعالیت‌های سیاسی می‌کرده‌اند. فعالیت سیاسی زنان در این دوره بیشتر به عزل و نصب‌ها و دسیسه چینی‌ها محدود بود و می‌توان گفت که در عرصه‌ی فعالیت‌های سیاسی، زنان به حاکمیت مردان تن داده بودند و در عرصه‌ای که قواعد آن را شاهان قدرتمند یا ضعیف صفوی مشخص می‌نمودند، اعمال اثر می‌کردند. در همین زمان برخی زنان به دلیل انتساب به مردان بزرگ و یا زیبایی از قدرت زیادی در تصمیم گیری‌های مملکتی برخوردار می‌شدند مانند پری خان خانم که در رویدادهای جانشینی طهماسب اول بسیار ت ثیرگذار عمل کرد. همچنین مهدعلیا همسر محمد خدابنده که سیوری در مورد او می‌گوید : " . به مدت هجده ماه فرمانروای بلامعارض کشور بود"(سیوری، 1387 : 68 ). وی که مادر شاه عباس اول بود و به رغم نفوذ گسترده‌ای که ایجاد کرده بود، به شکل کم سابقه‌ای در تاریخ ایران به دست سران قزلباش کشته شد. 3 . دوران قاجار و مشروطهواقعیتهای تاریخی نشان می دهد زنان ایرانی در حادثه‌آفرینی وقایع ایران معاصر نقش داشته‌اند و این نقش، موثر، وسیع، کارساز و مثبت بوده و اغلب زنان ایفاگر این نقش، در کنار ملی‌گرایی و وطن‌خواهی، به ظواهر اسلامی پایبند بوده‌اند. در تقسیم بندی زنان ایرانی به شکل کلان می‌توان چنین عنوان نمود که: زنان درباری: اغلب مشغول دسیسه چینی و حرمسرایی ، زنان روشنفکر: در بهترین وضعیت، مبلغ آرا و اندیشه های فمینیستی غربی و کمونیستی شرقی بودند. آنها تعدادشان اندک و گستره فعالیتشان تنها به دولت، دربار، دانشگاه و مدارس ختم می شد. فعالیت این دو دسته کمتر با مبانی ملی و مذهبی مردم ایران ارتباط داشت و علت واکنش سرد توده زنان به فعالیتهای آنان، همین مساله بود. توده زنان ایرانی با حفظ ارزشهای ملی و مذهبی به میدان آمدند و با این کار ثابت کردند شرط حضور زنان مسلمان در عرصه سیاسی اجتماعی، کنارنهادن ارزشهای ملی و مذهبی نیست، بلکه با حفظ آن می توان عالی ترین حضور و فعالیت موثر و وسیع را به نمایش گذاشت.نقش اصلی مخالفتهای ضد دولتی و حتی فعالیتهای ضداستعماری و نیز مخالفت با استبداد را زنانی برعهده داشتند با انگیزه های مذهبی و با هدف حفظ کیان کشور پای به میدان مبارزه نهادند.برای مثال واقعه‌ی تباکو، چرا زنان حرمسرای سلطنتی، قلیانها را شکستند؟ چرا برخی از آنان، خبرهای اندرونی را به مخالفان حکومت دادند؟ و به چه دلیل بعضی از زنان درباری، از افکار سیدجمال الدین و از اقدام میرزارضای کرمانی علیه ناصرالدین‌شاه حمایت کردند؟ به این سوالها، پاسخهای مختلفی داده شده و از جمله گفته شده است اغلب زنان شاه را دهقان زادگانی تشکیل می دادند که شاه بیشتر آنان را در گردش و شکار و به‌صورت‌تصادفی می‌یافت و به همسری برمی‌گزید. اغلب این زنان وضعیت رضایت بخشی نداشتند. تعداد زیادی از آنها، تنها چندبار در سال همسر خود را می دیدند و گاه اتفاق می افتاد شاه حتی از تولد و مرگ فرزندان این زنان آگاه نمی شد. تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، درباره وضع این زنان شاه نوشته است: "در خانه هایی که دیوارهایش از سه تا پنج ذرع ارتفاع دارد، مخلوقاتی سر و دست شکسته، بعضی با رنگهای زرد و پریده، برخی گرسنه، برخی برهنه، بعضی در تمام شبانه‌روز منتظر و گریه‌کننده، در زنجیر به سر می برند. در مقابل این زندگانی تاریک، مرگ، روز سفید ما است. تلاش این دسته از زنان در مخالفت با سلطنت را نمی توان در پرونده زنان مرفه و اشراف قرار داد، آنان بیش‌ازآن که به دربار تعلق داشته باشند، به جامعه دهقانی و روستایی تعلق داشتند. برخی از مهمترین حرکتهای ضددولتی زنان شاه و درکل زنان دربار را به شرح زیر می توان نام برد:یکی از برجسته ترین مخالفتهای این زنان درباری با اقدامات شاه، طغیان آنها علیه قرارداد رژی بود. در این حادثه بسیاری از زنان درباری به حدی منقلب بودند که تمام قلیانهای بلوری، چینی و گلی را شکستند و همه آثار دخانیات را از عمارت سلطنتی پاک کردند. در این حرکت، همه زنان، چه کوچک و چه بزرگ، همدست بودند. هم دستی زنان و پافشاری شان، شاه را شگفت‌زده کرد، به‌طوری‌که شاه با خشم و غضب می گفت: "زن هایم حاضر بودند، برای خوشی من جان خود را فدا کنند، اما امروز حتی از دادن یک سیگار به من مضایقه می کنند.جلوه دیگر مخالفت زنان شاه با قرارداد رژی، زمانی ظاهر شد که ماموران دولتی به سوی مردان و زنان تظاهرکننده آتش گشودند. در پی آن، زنان اندرونی بنای گریه و زاری گذاشتند. یکی از آنها، گریه و زاری بیشتر می کرد. ناصرالدین‌شاه وقتی او را دید، برای آرام‌کردنش گفت: حکم تحریم تنباکو، از میرزای شیرازی نیست، و الا من هم اطاعت می کردم. آن زن پاسخ داد: پس این صدای تیر و تفنگ که به طرف سادات و علما شلیک می شود را نمی شنوید. شاه برای گمراه‌کردن آن زن گفت: این تیرها به هوا شلیک می شود.اوج مخالفت زنان حرمسرا با قرارداد را می توان در اقدام انیس الدوله، سوگلی شاه، مشاهده کرد. شاه قلیان درخواست نمود اما او که ریاست حرمسرا را بر عهده داشت، گفت: کشیدن قلیان حرام است. شاه گفت: چه کسی آن را حرام کرده. وی جواب داد: همان کسی که مرا بر تو حلال کرده است. انیس الدوله که دختر یکی از دهقانان لواسان تهران بود و در جریان مسافرت شاه به لواسان به عقد شاه درآمد، بارها در جهت خواست عمومی گام برداشت. به‌عنوان‌مثال، "وی از شاه خواست که رکن الدوله حاکم شیراز را عوض نکند تا مردم مجبور نشوند با آمدن حاکم جدید، دوباره مالیات بدهند. شاه با تقاضای وی موافقت کرد.البته همه فعالیت سیاسی اجتماعی زنان دوره ناصری به آنچه برشمردیم، خلاصه نمی شود بلکه تاریخ، فعالیتهای دیگری را از آنان ثبت کرده است. از جمله: افزایش رنگ و بوی سیاسی مجالس روضه‌خوانی (مانند سخنرانیهای سیاسی واعظ اصفهانی در مجالس روضه زنان) و قلم زنی در عرصه اعتراض سیاسی (مانند رساله نوری‌خانم جان تهرانی درباره راه نجات زنان). با مشاهده این تلاشهای زنان ایرانی بود که خانم مری شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در زمان ناصرالدین‌شاه، درباره زنان ایران اذعان کرد: باید اعتراف کنم با آن که پنهان‌بودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی کاملشان یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرودبودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد.مشارکت زنان در برخوردهای مسلحانه دوران مشروطهدر دوره استبداد صغیر که درگیری نظامی بین مردم و محمدعلی‌شاه شدت یافت و برخوردهای مسلحانه سختی روی داد، در موارد ضروری، زنان نیز نقشی مستقیم و فعال داشتند. در این زمینه، نقش زنان تبریز، پررنگ تر و برجسته تر از همه جا بود. ماجرای زنان در تبریز زمانی شروع شد که شاه پس از به‌توپ‌بستن مجلس و تعطیل‌کردن آن، عین الدوله را برای تصرف تبریز فرستاد. او شهر تبریز را به محاصره خود درآورد و در مدت محاصره یازده‌ماهه تبریز، زنان علاوه بر پختن غذا، دوختن لباس، بافتن جوراب، پرکردن پوکه، خبررسانی جنگی و پرستاری از مجروحان، حتی به جنگیدن با لباس مردانه در میدان رزم پرداختند. یکی از همین زنان در این باره گفته است: "در بحرانی ترین روزهای قیام، مجبور بودیم برای رعایت پنهان کاری، تکه های نان را زیر چادر به سینه و شکم مان ببندیم و به سنگر مجاهدان برسانیم،ستارخان تحت‌تاثیر نامه یکی از زنان تبریزی، فرمان حمله به مقر مستبدان شهر تبریز را صادر کرد و در این حمله، حداقل بیست زن کشته شدند. پاولویچ دراین‌باره نوشته است: یکی از سنگرهای تبریز را زنان چادر‌به‌سر تبریزی اداره می کردند.یکی از این زنان، عزت الحاجیه، مادر کلنل تقی خان پسیان بود. این شیرزن وقتی خبر مرگ کلنل را برای او آوردند، مجلس جشن ترتیب داد، لباس سفید پوشید و به هیچ‌کس اجازه نداد لباس سیاه به تن کند. در بین زنان مبارز تبریز، زنانی از گیلان و کردستان نیز دیده می شدند که گاه در بین آنان پیرزن شصت‌هفتادساله و دختر سیزده‌چهارده‌ساله به چشم می خورد زنان کشاورز روستاهای آذربایجان هم در حالی که نوزادان خود را بر پشت بسته بودند، اسلحه برداشتند و دوش به دوش مردان جنگیدند.در جنگهای ضداستبدادی مردم با محمدعلی‌شاه، علاوه بر زنان تبریز، زنان شهرهای دیگر هم به ایفای نقش پرداختند از جمله زمانی‌که محمدعلی‌شاه در تهران مجلس را به توپ بست و برخی از جوانانی را که به دفاع از مجلس می‌پرداختند، کشت، مردان جرات نمی کردند جنازه جوانان را بردارند و به خاک بسپارند، تااینکه زنان همت کردند و آنها را بر داشتند و به خاک سپردند.حضور زنان در حوادث پس از مشروطهبا تلاش مردان و زنان این مرز و بوم، انقلاب مشروطه سرانجام در سال 1285 .ش/ 1906 .م به پیروزی رسید. محمدعلی‌شاه تبعید شد و احمدمیرزا به جای او نشست، اما انقلاب نوپای مشروطه، همچنان خود را به حمایت و حضور مردم نیازمند می دید. زنان با درک شرایط و موقعیت، به شکل دیگری این بار به معاونت و مساعدت دولت و مجلس آمدند. این تلاشها، حاصل و برآیند قیام عمومی آنان در مساله گریبایدوف و حادثه تنباکو بود و آنان علیرغم‌آنکه از حق رای و انتخاب‌شدن برخوردار نشدند، صحنه دفاع از انقلاب مشروطه را ترک نکردند.مطالبات سیاسی:در جریان انقلاب مشروطه، زنان هیچگاه خواسته های صنفی خود را مطرح نکردند، اما پس از پیروزی انقلاب، آنان خواهان آن شدند که تشکلهای سیاسی آنان از سوی مجلس به رسمیت شناخته شوند. زنان در اولین اقدامشان برای رفع موانع موجود بر سر راه فعالیت تشکلهای سیاسی بانوان، از مرتضی قلی خان، نماینده اصفهان، خواستند این مساله را در مجلس مطرح نماید و زمینه را به گونه ای فراهم آورد که مجلس مجوز قانونی فعالیتهای زنان را به تصویب برساند.عده ای از نمایندگان، طرح مساله را در مجلس غیرضروری دانسته و آن را جزء وظایف وزارت داخله قلمداد کردند. البته آنها معتقد بودند وزارتخانه باید تشکلها ی سیاسی زنان را قدغن نماید. عده‌ای دیگر می گفتند: اصل اجتماع سیاسی زنان اشکالی ندارد، ولی چون امکان فاسدشدن برخی توسط این تشکلها وجود دارد، باید از تاسیس و تداوم آنها جلوگیری کرد. اما تعدادی مثلا وکیل‌الرعایا، نماینده همدان در دفاع از این تشکلها می‌گفتند: "اگر در آن مفسده ای راجع به دین و دنیا بروز کرد، آن وقت باید در آن را گل گرفت." ولی سرانجام، مجلس ر ی به غیرقانونی‌بودن این تشکلها داد. البته این تصمیم مجلس چندان بر فعالیت تشکلهای سیاسی زنان تاثیر نگذاشت و تاریخ پس از پیروزی انقلاب، شاهد افزایش کمی و کیفی این تشکلها بود.از دیگر مطالبات سیاسی زنان، برخورداری از حق ر ی بود، اما با کمال شگفتی، علیرغم نقش موثری که زنان در انقلاب مشروطه ایفا کردند، ماده چهار نظام نامه انتخابات، آنان را در کنار محجورین، صغار، متکدیان و مرتکبین قتل و سرقت قرار داد و آنها را از حق ر ی محروم ساخت. طبق ماده هفت نظام نامه، حق انتخاب‌شدن نیز از ایشان سلب گردید. در سال 1287 .ش/ 1908 .م اصلاح نظام نامه در دستور کار نمایندگان مجلس دوم قرار گرفت اما بار دیگر کمیسیون نظام نامه، زنان را از حق انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن، محروم ساخت. شهید مدرس، از کمیسیون به دلیل آن که زنان را در زمره دیوانگان و سفیهان قرار داده بود، انتقاد کرد اما به علت تلاش گرایشهای سیاسی مخالف شرکت زنان در انتخابات، زنان موفق به کسب حق ر ی نشدند. یکی از نشریات در اعتراض به این مساله نوشت: "تا روزی‌که زنان از حق ر ی و ورود به مجلس، حتی برای تماشاکردن محروم اند، امید به ترقی در این کشور نیست.مبارزه با اولتیماتوم روسیه: مجلس دوم در 1288 .ش/ 1909 .م افتتاح گردید و بی درنگ یکی از کارهای خود را سروسامان‌دادن امور مالیه کشور اعلام کرد. ازاین‌رو، دولت تصمیم گرفت مستشار خارجی استخدام کند. درهمین‌راستا، مورگان شوستر امریکایی به ایران دعوت شد و به عنوان مسیول امور مالیه کشور و با اختیارات وسیع شروع به کار کرد. روسها با حضور شوستر در ایران به مخالفت برخاستند و در پی آن، ارتش خود را به بندر انزلی فرستادند و تهدید کردند اگر شوستر از ایران اخراج نشود، ارتش تزاری مستقر در رشت به سوی قزوین و تهران حرکت خواهد کرد.به دنبال اولتیماتوم دولت روسیه، فریاد مردم از جمله زنان اصفهان، قزوین، آذربایجان و تهران از هر سو برخاست و حتی زنان هندی در همدردی با زنان ایرانی، صدای اعتراض خود را بلند کردند. در تهران، حدود پنجاه‌هزار نفر ضمن اعلام اعتصاب، به خیابانها ریختند. هزاران زن درحالی‌که می گریستند و برخی از آنها کفن پوشیده بودند، آمادگی خود را برای جنگ با روسیه و دفاع از کشور اعلام کردند.بدرالملوک بامداد دراین‌باره نوشته است: "هزاران زن ایرانی در تظاهرات گردآمدند و بعضی از آنها بر فراز دیوار یا سکویی رفتند و برای مردم سخن گفتند و بر ضرورت دفاع از انقلاب پای فشردند و از مجلس خواستند که در برابر تهدیدهای خارجی بایستد.زمانی‌که خبر تصمیم سری و محرمانه مجلس مبنی بر تسلیم‌شدن در مقابل اولتیماتوم روسیه افشا شد، زنان به یک اقدام متهورانه دست زدند. شوستر این اقدام را این گونه توصیف کرده است: "سیصد زن محجوب ایرانی از خانه های خود بیرون ریختند و آهنگ پارلمان کردند. بسیاری از ایشان با خود سلاح داشتند که در آستین و زیر دامن خویش پنهان کرده بودند. سپس در برابر مجلس گرد آمدند و خواستار ملاقات با رییس مجلس گردیدند و درنتیجه، تنی چند از ایشان به درون پارلمان راه یافتند. زنان سلاحهای خود را به نمایش گذاشتند و پرده از چهره برگرفتند و به رییس مجلس اخطار کردند که اگر او و همکارانش، لحظه ای از اجرای وظایف خود که همانا پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران است، غفلت ورزند، در آن صورت، ما زنان، نخست شوهران و پسران خود و سپس خود را از میان بر می داریم. زنان حتی پا را از این فراتر گذاشتند چنانکه در حمایتی آشکار، جماعتی از زنان فقیر به پارک اتابک رفتند، تا به شوستر بگویند چون اداره خزانه تحت امرش، پول مورد درخواست ارتش را نمی پردازد، دولت و ارتش با وی مخالف اند.دستاوردهای مشروطه برای زنانزنان به هنگام سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه، پرچم قرمز بر سر در خانه های‌شان نصب می کردند. آنها وقتی از خانه های شان خارج می شدند، پرچم کوچک قرمزی در دست می گرفتند. این شور و شوق نشان می داد که آنان قصد دارند نقش بیشتری نسبت به قبل از انقلاب، بر عهده بگیرند اما مردان مشروطه، نقش آنها را صرفا تا مرحله پیروزی پذیرفتند و پس از آن بیشتر مایل بودند زنان در خانه باشند تا در اجتماعات. چنین فضایی، زنان را وامی داشت کمتر در عرصه سیاسی حضور یابند.زنان در جریان جنبشی که به انقلاب مشروطه انجامید، حضوری فعالانه و همه‌جانبه داشتند. گاه از ظلم و ستم دولت بر علما به خروش می آمدند و گاه بازاریان را وامی داشتند در اعتراض به دولت، بازار را ببندند. آنها برای به‌ثمرنشاندن انقلاب، حتی از بذل مال و جواهرات خویش و مهمترازهمه از اهدای جان خود، مضایقه نکردند. زنان بارها جواهراتشان را برای کمک و پیروزی به انقلاب، هدیه کردند و کم نبودند زنانی که در این راه، به زندان رفتند، تومار نوشتند، فریاد زدند، جنگیدند و به شهادت رسیدند. البته همه اینها، تنها بخشی از فعالیتهای آنان است زیرا اقداماتشان در تشویق و حمایت از مردانی که به انقلاب پیوستند، کمتر در نوشته های تاریخی آمده است.زنان پس از پیروزی انقلاب مشروطه، چند درخواست سیاسی مطرح کردند: اول‌آنکه مجلس به تشکلهای سیاسی آنان رسمیت ببخشد و دوم‌اینکه به آنان حق انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن داده شود. اما مجلس با هیچ یک از این دو خواسته موافقت نکرد. زنان بی توجه به این بی مهری ها و زمانی‌که روسیه و انگلیس شمال و جنوب کشور را مورد تجاوز قرار داده بودند، صحنه را ترک نکردند و با شرکت در راهپیماییها و حتی با جنگ علیه قوای انگلیسی جنوب، تلاش کردند از مرزهای کشور و ارزشهای انقلابی‌شان پاسداری کنند. آنان در این راه، جان خود را به خطر انداختند و هنگامی‌که باید از زندگی آسوده تری که انقلاب مشروطه وعده آن را داده بود، بهره مند می‌شدند، با تحریم کالاهای خارجی، زندگی‌شان سخت تر گردید.پس از انقلاب اسلامی نیز زنان در پشت پرده‌ی مردان سیاست مدار حضور داشتند و بی شک تاثیرات فراوانی نیز به روی اهداف ایشان داشته‌اند می‌توان از زنانی چون همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی،فایزه هاشمی، معصومه ابتکار، مرضیه دباغ، مرضیه وحید دستجردی، و زهرا رهنورد را نام برد.از آنجا که نقش زنان در جامعه‌ی ما نقش پشت پرده می‌باشد شاید اکنون به تاثیرات عمیق زنان معاصر به روی سیاست‌های کلان کشور نتوان به روشنی آگاهی یافت اما با توجه به سابقه‌ی تاریخی نمی‌توان گفت زنان ایران بی تاثیر به روی سیاست‌های ایران می‌باشند.دکتر علی نیکویی
متن اپیزود 3 پادکست پرچم سفید - بخش سوم روایت جنگ جهانی دوم این متن سومین قسمت ار پادکست پرچم سفید هستش که به پرونده جنگ جهانی دوم اختصاص داره. اگر دو قسمت قیلی رو گوش داده باشید یا متنش رو از همین وبلاگ خونده باشید، دیدید که با صدارت هیتلر، جهان در آغاز جنگ دوم جهانی قرار گرفت. توی تیم قسمت، سومین بخش از پرونده جنگ جهانی دوم رو بررسی می‌کنیم. می‌تونید این پادکست رو از لینک‌های زیر دنبال کنید: (کست باکس - اپل پادکست - شنوتو - ناملیک) با اینکه جامعه ملل از هر طرف مورد حمایت و تایید بود، ولی توی جلوگیری از تجاوز نیروهای متجاوز ناتوان بود و این موضوع به همه ثابت شده بود. همونطوری که توی اپیزودای قبلی گفتیم، هیتلر وقتی قدرت گرفت، از جامعه ملل خارج شد و برخلاف تعهداتی که براساس قرارداد ورسای داده بود، توسعه نیروی نظامیش رو از مجدد سر گرفت. هیتلر به راین‌لند فرانسه هم حمله کرد و بدون خونریزی اون رو زیر پرچم آلمان برگردوند و بعدها در این مورد به ارتشش گفت:"هرکسی به غیر از من بود، خودش رو می‌باخت. من باید دروغ می‌گفتم و چیزی که نجاتمون داد، همین لجاجت، سرسختی و اعتماد به نفس شگفت‌آور من بود."هیتلر از مدت‌ها قبل ایده کشورگشایی رو داشت. اما هیتلر به جای اینکه جنگ رو شروع کنه، کشورگشایی رو با بهونه‌های مختلفی شروع کرد این کشورگشایی‌ها رو اول بدون خونریزی شروع کرد ولی بعد به سربازاش گفته بود رحم نداشته باشن و وحشیانه عمل کنن، چون 80 میلیون آلمانی باید به حقشون برسن.پیشوا می‌گفت کسایی که می خوان بجنگن بذارین بجنگن و بدونین کسانی که نمی‌خوان بجنگن، شایستگی زندگی کردن رو ندارن. هیتلر می‌گفت آلمان باید بجنگه چون معاهده ورسای قلمروهاشو از چنگش درآورده و سرزمینایی که مردم آلمان توش زندگی می‌کنن، حالا دیگه زیر پرچم این کشور قرار نداره. جالبه که آدولف هیتلر با این ادعاها آلمانیای خسته از جنگ جهانی اول و روزای سخت بعد از شکست رو با خودش همراه‌کرد. اون بهشون می‌گفت مسیله گسترش فضای زندگی ما در شرق تا بتونیم هم منابع غذایی لازم را به دست بیاریم و هم مسیله ایالات بالتیک رو حل کنیم. هیتلر معتقد بود جمعیت ممالک غیرآلمانی توی شرق باید به عنوان نیروی کار مورد استفاده قرار بگیره و به نوعی می‌خواست نظام برده‌داری نوینی رو روی کار بیاره.توی اون روزا، یهودیا توی آلمان و سرزمینایی که تصرف می‌کرد، زندگی سختی داشتن البته اگه زنده می‌موندن! شاید از نظر خیلی از ماها احمقانه برسه که یهودی‌ها، زیر همه فشارای حکومت رایش هنوز خاک آلمان رو ترک نمی‌کردن. اما دلیل موندن اونا زیر این همه تهدید و تحقیر و ظلم روشن بود فقط عده کمی از مردم باور داشتن که وحشت‌آفرینی ادامه پیدا می‌کنه و خیلی‌ها معتقد بودن که این همه فشار و ظلم به زودی به پایان میرسه! 2 از سال 1933 تا سال 1938 ، بودجه تسلیحاتی رایش سوم، مدام افزایش پیدا می‌کرد. این بودجه سال 1933 ، معادل 700 میلیون مارک بود، اما سال 1935 ، به 5 / 15 میلیارد مارک رسید.جالبه بدونیم توی اون سال کل بودجه رایش معادل 2 / 26 میلیارد مارک بود و معنیش اینه که اونا بیشتر از نیمی از بودجه‌شون رو برای امور نظامی و تسلیحاتی خرج می‌کردن. البته نباید فکر کنین که هیتلر خیلی خوب ساز و کارهای بالا بردن این بودجه رو فراهم کرده بود. اونا حسابی بدهکار شده بودن. سال 1933 ، بدهی‌های رایش 19 / 12 میلیارد مارک بود، اما سال 1938 ، اونا 5 / 31 میلیارد مارک بدهی بالا آورده بودن.حالا رایش فقط به جنگ‌ها و کشورگشاییاش امید داشت تا از جیب ملتهای دیگه، بدهیاش رو بتونه بپردازه. از طرفی هیتلر نمی‌تونست از مردمش انتظار داشته باشه سطح زندگی‌شونو پایین بیارن و صرفه‌جویی کنن چون فشار آوردن به آلمان، پایانی جز مرگ رایش سوم نمی‌تونست داشته باشه.هیتلر که بالون آزمایشیش رو توی آسمون راین لند به پرواز درآورده بود و با هیچ واکنش نامطلوبی هم روبرو نشده بود، برنامه‌های تازه‌ای رو کشورای اروپایی می‌چید. اینبار، هم آلمانیا پشتش بودن و به بهونه به دست آوردن فضای حیاتی برای نژاد برترشون حمایتش می‌کردن، هم انگلیس و فرانسه از ترس شروع یه جنگ دیگه، دم بر نمی‌آوردن. این وسط فقط ارتش نازی از بازی شیر یا خط هیتلر با آینده آلمان می‌ترسید و برای هیتلر هم اصلا مهم نبود که ارتشش نسبت به تصمیماش چه احساسی دارن. هیتلر توی آسمون راین‌لند می‌پرید و به شرق اتریش نگاه می‌کرد اتریشی که خونه دوم آلمانیا بود. هیتلر سال 1937 به ژنرال‌هاش گفت که هدف بعدی اتریشه. 3 به نظر پیشوا همه چیز برای پیوند زدن خاک اتریش به آلمان بزرگ آماده بود. اتریش نیروی گسترده نازی داشت که دولت آلمان ازش پشتیبانی و بهش کمک مالی می‌کرد. اون موقع صدر اعظم اتریش فردی بود به اسم شوشنیک. صدر اعظم اتریش، شوشنیک، مخالف جنبش نازی بود و یه سری از رهبرا این جنبش رو توی خاک این کشور، بازداشت و زندانی کرده بود. اما ملاقاتی ترتیب داده شده بود تا هیتلر و شوشنیک همدیگر رو در پناهگاه پیشوا ملاقلات کنن. اما داستان عوض میشه. شوشنیک وقتی توی پناهگاه هیتلر با پیشوا روبرو شد، یه اولتیماتوم جدی از هیتلر گرفت. اون باید منع فعالیت نازیا تو اتریش رو لغو و بازداشتیا رو هم آزاد می‌کرد. در غیر این صورت، ارتش آلمان همون روز وارد خاک کشورش می‌شد. شوشنیک از ترس خون و خونریزی، شرایط پیشوا رو پذیرفت. اما انگار فرقی هم نکرد. ارتش آلمان دوازدهم مارس، از مرز گذشت و جالبه که با استقبال گرم هزاران اتریشی روبرو شد. شوشنیک و رهبرای جمهوری، دشمن "آلمان بزرگ" شناخته و بازداشت شدن. مردی که تا همین چند صباح پیش صدر اعظم یه کشور اروپایی بود، حالا باید آشغالا و توالتای گارد آلمان رو تمیز می‌کرد.بازنده این بازی ناجوانمردانه، فقط جمهوری خواها نبودن. یهودیا هم قربانی هجوم پوتین‌پوشای نازی شدن. ده‌ها هزار یهودی فقط به جرم باور داشتن به پیامبری حضرت موسی، زندانی یا راهی اردوگاه کار اجباری شدن. اونایی هم که آزاد موندن، حسابی تحقیر شدن و بعضیاشون مجبور می‌شدن روی زمین بخزن و مثل سگ عوعو کنن.جالبی داستان اینه که متحدای اتریش، این کشور رو تنها گذاشتن و سربازای آلمانی وقتی به روستاهای اتریش پاگذاشتن، از طرف زنا و بچه‌ها، با گل استقبال شدن. همه جا پرچم صلیب شکسته به اهتزاز در اومد و ناقوس کلیساها هم نواخته شد. اینجوری بود که رایش بدون ریختن یه قطره خون آلمانی، اتریش رو هم گرفت و هفت میلیون نفر دیگه به جمعیت آلمان اضافه کرد.هیتلر از مونیخ حرکت کرد و از مرز گذشت. فرزند گمشده اتریش، حالا پیروز به وطن برگشته بود. 4 اما این تازه یه جورایی برای هیتلر دست گرمی بود. هدف بعدی پیشوا چکسلواکی بود. حالا که اتریش به خاک آلمان پیوند خورده بود، چکسلواکی از سه طرف محاصره بود. هیتلر روی بخش آلمانی زبانش به اسم سودت‌لند دست گذاشت. یه ناحیه کوچیک توی مرز غربی چکسلواکی.چکسلواکی کشور آروم و خوشبختی بود اما نمی‌تونست مسیله اقلیت‌ها رو حل کنه. 3 میلیون و 250 هزار آلمانی "سودت" توی مرزهاش زندگی می‌کردن و همین بهونه کافی بود تا هیتلر ارتشش رو به اون خاک بکشونه. یادمون نره که! بهانه اصلی هیتلر برای کشورگشاییاش، برگردوندن آلمانیا به خاک آلمان بود.اما کار هیتلر این بار به اندازه دو حمله قبلی آسون نبود. اخطار دایمی انگلیس و فرانسه دال بر این بود که حمله به چکسلواکی به معنی جنگ با اروپاس. حتی انگلستان پا رو فراتر گذاشت و به هیتلر اخطار کرد که در صورت درگیری یه جنگ دیگه در اروپا، تضمینی نیست که انگلستان وارد معرکه نشه. حکومت چکسلواکی هم که دموکراتیک بود، با خواست هیتلر به شدت مخالفت کرد. گذشته از این، چک‌ها معاهده‌هایی با فرانسه و روسیه امضا کرده بودن و براساس این تعهدا، این کشورا باید از چکسلواکی در برابر هر حمله‌ای دفاع می‌کردن. چکها فکر می‌کردن با همچین متحدای قدرتمندی، دیگه جایی برای نگرانی نیست که البته خیلی هم نباید مطمین می‌بودن.از اون طرف هیتلر هم وقتی نظر مخالف ژنرالاش رو شنید، داد و بیداد راه می‌نداخت و اونا رو به بزدل بودن متهم می‌کرد. ژنرالایی که فک می‌کردن هیتلر جدی نمی‌گیردشون و توی تصمیماشون دخالت می‌کنه، یه نماینده مخفی رو به لندن فرستادن تا با یه عضو کابینه بریتانیا ملاقات کنه و اونا رو در جریان نقشه پیشوا برای فتح چکسلواکی بذاره. البته مقامات عالی دولت بریتانیا، اهمیتی به این هشدار ندادن.در نهایت پیشوا بخاطر مقاومت سیاستمدارای چک و حمایت پاریس و لندن، احساس خاری کرد اما برای اینکه اوضاع رو آروم کنه، به وزارت خارجه در 23 ماه مه گفت، به چک‌ها اطلاع بدن که رایش قصد دست‌اندازی به چکسلواکی رو نداره. با وجود این، هیتلر بعد از مدتی افسرای عالی‌رتبه "ورماخت" (یا همون نیروهای مسلح) را برای شنیدن یه تصمیم آنی یا یه جورایی دستور صدا کرد و بهشون گفت که چکسلواکی باید از روی نقشه حذف بشه.توی همین روزا، اولین بحران بین ژنرالای آلمان به وجود اومد. شکافی بین هیتلر و عده‌ای از ژنرالای عالی‌رتبه‌اش. ژنرال "لودیک بن" رهبری مخالفا که باید طرح عالی هیتلر برای تهاجم رو برعهده می‌گرفت، یه جلسه محرمانه با ژنرالای عالی‌رتبه تشکیل داد. جلسه محرمانه فرمانده‌های عالی‌رتبه ارتش آلمان بخاطر اینکه کسی جرات نداشت مطالب رو به هیتلر بگه، بدون نتیجه به هم خورد و بعد از اون، ژنرال لودیک بن، از مقام سرفرماندهی ارتش استعفا داد.هیتلر استعفای این ژنرال رو با رغبت پذیرفت اما انعکاس خبرش توی رسانه‌های نازی و نشریات نظامی رو ممنوع کرد. چون که فرانسه و انگلستان نباید چیزی از اختلافای داخلی ارتش آلمان می‌فهمیدن. 5 انگلستان به اندازه دفعه های قبل نسبت به تصمیم هیتلر برای کشورگشایی بی‌تفاوت نبود. دیگه اونا فهمیدن که پیشوا یه تهدید جهانی جدیه و مسیله‌اش هم فقط راین‌لند یا اتریش نیست. همین بود که نخست وزیر هفتاد ساله انگلستان، چمبرلین برای هیتلر تلگرام فرستاد و تقاضای گفت و گوی خصوصی کرد. هیتلر فورا قبول کرد و روز پانزدهم سپتامبر، چمبرلن که تا اون زمان با هواپیما پرواز نکرده بود، برای ملاقات با پیشوا، سوار هواپیما شد.چمبرلن نخست وزیر بریتانیا، که توی ملاقات با هیتلر حسابی از قدرت پیشوا و ارتشش ترسیده بود، نمی‌دونست در برابر زیاده خواهی‌های هیتلر باید چه کنه. چمبرلن توی یه سخنرانی رادیویی خطاب به ملتش گفت:"چقدر وحشتناک، باورنکردنی و شگفت‌انگیزه که لازم باشه بخاطر دعوایی توی یه کشور دوردست، بین مردمی که هیچی ازشون نمی‌دونیم، اینجا مشغول حفر سنگیر بشیم." و اینجوری بود که اونا خودشونو از سرنوشت چکسواکی کنار کشیدن و هیتلر رو برای ویران کردن کشوراشون توی سالای آینده، حسابی قدرتمند کردن.بعد از اون دیدار تحقیرآمیز، چمبرلین برای میانجی‌گری دست به دامن موسولینی شد و اونم یه کنفرانس با قدرتهای بزرگ رو پیشنهاد کرد. دعوت‌نامه‌هایی به سرعت برای سران دولت‌های انگلستان، فرانسه و ایتالیا ارسال شد تا ظهر روز بعد برای حل مسیله چکسلواکی در مونیخ با پیشوا ملاقات کنند. اما برای پراگ، دعوتنامه‌ای فرستاده نشده بود. از چکسلواکی حتی نخواسته بودن موقع صدور حکم مرگش حاضر باشه. بالاخره و روز بیست و نهم سپتامبر، چمبرلین، دالادیه (نخست وزیر فرانسه) و موسولینی توی مونیخ دور هم جمع شدن و موافقت کردن که آلمانا از اول اکتبر تا دهم اون ماه، به منطقه زودتن وارد بشن و بعد همه‌پرسی انجام بشه و تصمیم نهایی رو مردم بگیرن. البته شوروی توی معاهده نامه مونیخ شرکت نکرد و به شدت هم بهش اعتراض کرد.جالبه بدونین وقتی چمبرلین و دالادیه که درواقع شکست خورده این مذاکرات بودن به کشوراشون رفتن، جمعیت با شور و هیجان ازشون استقبال کردن و اونا رو به عنوان ناجی‌هایی که صلح رو برای اروپا آورده بودن معرفی کردن. بله! از نظر کشورهای دیگه، دست و دلبازی اونا برای بخشیدن چکسلواکی به رایش، قدمی بود که در راه صلح جهانی برداشته می‌شد.به این ترتیب، چکهایی که خیالشون بخاطر پیمان‌هایی که با انگلستان و فرانسه داشتن راحت بود، طرد شدن و خاکشون رو برای میزبانی از پوتین‌های نازیا آماده کردن. براساس معاهده مونیخ، بدون خونریزی بخشی از چکسلواکی به آلمان تعلق گرفت اما هیتلر هنوز راضی نبود. چیزی که پیشوا می‌خواست یه فتح نظامی بود نه یه تصرف با مذاکره سیاسی. بخاطر همین پشت سر چمبرلن می‌گفت که این مرد در پراگ من رو ضایع کرد. چند روز بعد آلمان بدون درنظر گرفتن پیمان ضمانت عدم تعرض به باقی‌مونده چکسلواکی، شروع به تبلیغات سیاسی و تحریکات داخلی برای حمله نظامی به این کشور ویران شده کرد. وقتی نیروهای رایش توی مرزهای این کشور به حالت آماده باش بودن، دکتر امیل هاکا، رییس جمهور چکسلواکی که از ناراحتی قلبی رنج می‌برد، به برلین اومد و به پیشوا التماس کرد. اما هیتلر گفت چیزی جز تمام چکسلواکی راضیش نمی‌کنه و اگه اسناد واگذاری کشورش به آلمان رو امضا نکنه، ظرف دو ساعت هواپیماهای جنگی رایش، از پراگ یه ویرانه می‌سازن. دکتر هاکا زیر این فشار غش کرد و با آمپولای نازیا به هوش اومد و بعد هم کاغذا را امضا کرد.با تجزیه چکسلواکی، 86 درصد از مواد شیمیایی، 79 درصد آهن، 79 درصد نیروی برق این کشور در اختیار رایش قرار گرفت و یه کشور خوشبخت صنعتی و یه جمهوری آروم، یه شبه از هم متلاشی و ورشکسته شد. حالا دیگه هیتلر واقعا به چیزایی که می‌خواست رسیده بود. زمینی برای رشد نژاد برتر، قرار گرفتن جمعیت بیشتری از آلمان زیر پرچم رایش و ثروتی که می‌تونست به اونا برای پرداخت بدهیای سنگینشون کمک کنه. 6 حالا هیتلر می‌خواست به لهستان حمله کنه اما اتحاد شوروی توی شرق لهستان ظاهری تهدید کننده داشت. بخاطر همین هیتلر استالین رو ترغیب کرد که با آلمان پیمان عدم تجاوز ببنده. هیتلر و استالین خیلی از هم خوششون نمی‌اومد و سیاست‌هاشونم زمین تا آسمون با هم فاصله داشت. اما این پیمان، به نفع هر دوشون بود. اونا پیمان رو روز 23 اوت 1939 بستن و بعدشم توافق کردن که لهستان رو بین خودشون تقسیم کنن. هشت روز بعد از بستن پیمان عدم تجاوز، ساعت 4 : 45 صبح، ارتش آلمان تانکها و لشگرش رو روونه لهستان کرد. دو هفته بعداز این روز، لهستان توی چنگ آلمانی‌ها بود.مردم آلمان اون روزا مخالف جنگ بودن اما هیتلر توی جمع ژنرالاش می‌گفت:" بعد از پیروزی کسی از فاتحا نمی‌پرسه که حقایق رو گفتن یا نه! در راه‌انداختن یه جنگ، این که حق با کیه مهم نیست بلکه مهم اینه که چه کسی پیروز می‌شه."هیتلر برای اینکه واکنش جامعه جهانی رو کمتر کنه، یکی از ماموراش رو برای 6 روز توی مرز لهستان منتظر گذاشت تا بتونه طوری صحنه‌سازی کنه که انگار لهستانیا به ایستگاه رادیویی آلمان حمله کردن. مامورای اس اس درحالیکه لباس ارتش لهستان پوشیده بودن، تیراندازی می‌کردن و آلمانیایی که مقابلشون بودن، با رنگ قرمز خودشون رو غرق در خون می‌کردن و به مردن می‌زدن.به محض اینکه صبح شد، ارتش آلمان از مرزهای لهستان گذشت و از طرف شمال، جنوب و غرب ورشو سرازیر شد. جنگ‌افزارای نازی برای جنگ‌های برق‌آسا آماده بودن. اونا هزاران تانک سنگین زره‌دار به اسم "پانزر" ساخته بودن که می‌تونست توی زمین گل‌آلود حرکت کنه و هواپیمای جدید و عجیبی به اسم "استوکا" تولید کرده بودن که روی جاده‌ها و راه‌های آهن شیرجه می‌رفت و اونا رو بمب‌بارون می‌کرد. استوکاها به دستگاه زوزه‌کشی مجهز بودن که مردم روی زمین رو به وحشت می‌انداخت. اما لهستان چی؟ اونا ارتش بزرگی داشتن اما جنگ‌افزاراشون به طرز ناامید کننده‌ای از رده خارج بودن آخه این کشور اصلا آماده جنگ نبود و فکر نمی‌کرد چند وقت بعد از جنگ جهانی اول، بدون اینکه کشوری رو تحریک و تهدید کنه، قراره اینطور قربانی یه جنگ دیگه بشه. با همه اینا لهستانی‌ها دو هفته شجاعانه جنگیدن. اما چطور می‌تونستن در برابر ارتش مجهز و مصمم آلمان دووم بیارن؟اونا با همه ضعفشون جنگیدن، اما ضربه آخر رو شوروی با حمله از شرق بهشون زد و کار لهستان، تموم شد. فاتحان، لهستان رو مثل لاشه یه حیوون بین خودشون تقسیم کردن. ثلث شرقی مال شوروی شد و بقیه‌اش سهم آلمان.جنگ با لهستان رو به اتمام بود اما حالا دیگه انگلستان و فرانسه می‌دونستن حتی اگه به هیتلر باج بدن و ساکت بمونن، چیزی از خطرش کم نمی‌شه. سوم سپتامبر، انگلستان و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادن و همون شب یه زیردریایی آلمانی، کشتی انگلیس معروف به "آتنیا" رو غرق کرد. توی این کشتی 112 نفر مسافر بود که 18 تاشون آمریکایی بودن. این بود که ایالات متحده هم به بازی‌ای وارد شد که هیتلر انتظارش رو نداشت. حالا دیگه جنگ جهانی دوم، رسما داشت شروع می‌شد.
روسیه در اوکراین تجربه جنگ‌های جدید "جنگ هیبریدی روسیه در اوکراین"نیروهای ارتش روسیه در مراحل نهایی تجاوز به خاک اوکراین در منطقه شبه جزیره کریمهجنگ هیبریدی و تفاوت آن با طرح‌های کلاسیکاصطلاح جنگ هیبریدی کمی پیش‌تر از جنگ روسیه در اوکراین و با تهاجم روسیه به گرجستان در سال 2005 ظهور پیدا کرد. در واقع بخش زیادی از پایه ریزی تجهیزات جنگی مرتبط با جنگ هیبریدی همزمان با آماده سازی نظامی روسیه برای اشغال گرجستان و تجاوز به آن توسعه یافت. تنها جنگ روسیه و اوکراین بود که به روشنی نشان داد یک الگوی استادانه نظامی، اطلاعاتی و ایدیولوژی برای اشغال اوکراین طراحی شده است. جنگ هیبریدی با دلایلی روشن بعنوان موثرترین روش تحممیل دستورات کرملین به دولت کشور مورد تهاجم، بشمار میرود.امکان پیروزی روسیه در یک جنگ تمام عیار، متناسب با رکود اقتصادی آن به سرعت رو به کاهش است پس روسیه نیازمند انسجام سیاسی بالا و مشروعیت بخشی به حزب حاکم و گسترش هدف‌های خود است. برای جلوگیری از موفقیت روسیه در جنگ‌های احتمالی، داشتن درک درست از ماهیت و ویژگی جنگ هیبریدی بعنوان نوع خاصی از درگیری نظامی - سیاسی و اقدامات روسیه، یک پیش شرط اساسی است.در مورد جنگ مدرن هیبریدی روسیه، لزوما نباید یک نزاع مستقیم وجود داشته باشد در واقع چنین نزاعی توسط رسانه‌های روسیه - صرف نظر از واقعیت امور - شبیه سازی شده است. بارزترین ویژگی جنگ هیبریدی، ترکیب دو عامل منحصر بفرد است: اقدام به جنگ مستقیم توسط فدراسیون روسیه انکار علنی دخالت در جنگ توسط فدراسیون روسیهدرک این تناقض به منظور اتخاذ تصمیمات نظامی و سیاسی کشور قربانی و جامعه بین المللی ضروری است. درک نادرست از ماهیت جنگ تحمیل شده از سوی روسیه، منجر به این استنباط میشود که نیروها یا افراد سیاسی که در واقع هیچ قدرت تصمیم گیری ندارند، به ندرت توسط رهبران سیاسی از برنامه‌ها و یا تصمیمات آگاه میشوند و تاثیری بر تصمیمات کرملین ندارند، بعنوان "احزاب مستقل جنگ" شناخته میشوند و هرگونه تلاشی برای انجام مذاکرات(مذاکراتی که روسیه مشتاقانه کشور قربانی و جامعه بین المللی را برای شرکت در آن تشویق میکند)با چنین نیروها یا افراد سیاسی به توهم درگیری غیرنظامی داخلی در کشور مورد تجاوز دامن میزند و این مسیله تنها برای کرملین خوش آیند است. این روند منجر به از دست رفتن زمان ارزشمند(پیدا کردن آمادگی لازم برای مقابله با اهداف دشمن به خصوص در مراحل اولیه نزاع) به منظور انجام گفت و گوهای از پیش شکست خورده، میشود.منطق توسعه جنگ هیبریدی، با منطق توسعه درگیری‌های سیاسی داخلی مطابقت ندارد. کارشناسان علوم سیاسی با توهم درگیری سیاسی داخلی با ارایه راهکارهای نظامی و سیاسی و دیپلماتیک سعی در رفع و جلوگیری از پیشرفت آن دارند اما ماهیت متناقض جنگ هیبریدی در قالب درگیری داخلی مستتر شده است. این تناقض سبب میشود که وسوسه‌ای طبیعی برای پیشبینی پیشرفت آن با طرح‌های کلاسیک و بکارگیری مکانیزم‌های مقررات سیاسی داخلی برای دستیابی به طرح ایجاد شده است.از نقطه نظر عملیاتی و استراتژیک، جنگ هیبریدی عملیاتی نظامی و کاملا برنامه ریزی شده دولتی علیه دولت دیگر مطابق با منطق کلاسیک است، یعنی یک حمله نظامی به خوبی برنامه ریزی شده که از یک ستاد فرماندهی واحد کنترل میشود. مفهوم جنگ هیبریدی موجب برنامه ریزی روند توسعه آن میشود.مشارکت روسیه در جنگ ارمنستان - جمهوری آذربایجان( 1992 - 1994 )یا جنگ غیرنظامی در تاجیکستان( 1992 - 1997 )را میتوان کاملا بعنوان "طرح دخالت خارجی در یک درگیری ایجاد شده بطور مستقل" توصیف کرد. همچنین طرفین درگیری‌های مسلحانه در ترانسیستریا( 1992 )، آبخازیا( 1992 - 1993 ) و اوستیای جنوبی( 1991 - 1992 ) تا حد زیادی توسط کرملین تحریک میشدند. این حرکت‌ها برای اولین بار زمینه توسعه روش برای مشروعیت بین المللی تجاوز نظامی روسیه را ایجاد کردند که تحت آن نیروهای مهاجم روسیه در ابتدا بطور غیر رسمی عمل میکنند فعالیت‌های آنها هیچ نشانه مشخصی ندارد و به تشکل‌های شبه نظامی مبدل میشوند. علاوه بر این، آنها در پی موفقیت نظامی، در مذاکرات بین المللی به عنوان "نیروهای حافظ صلح روسیه" وجه قانونی به خود میگیرند.اولین جنگ روسیه و چچن(نوامبر و دسامبر 1994 )به نوعی جنگ هیبریدی بود:نیروهای منظم ارتش روسیه تهاجم را آغاز کردند ولی شکست عملیات و فعالیت رسانه‌های مستقل در روسیه، کرملین را وادار به اعتراف درباره مشارکت نیروهای نظامی خود کرد. دولت روسیه اعلام کرد در آینده به عنوان "احیا کننده قانون اساسی" عمل خواهد کرد. پس از آن اقدامات روسیه طوری با اصل "مصلحت سیاسی" توجیه شدند که برای زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی در همه درگیری‌های بعدی روسیه سابقه و دلیلی ایجاد شد.در دومین جنگ روسیه و چچن در سالهای 1999 تا 2001 باز هم کرملین از ابزار جنگ هیبریدی استفاده کرد:"ناتوانی دولت قانونی چچن در برقراری امنیت و کنترل وضعیت داخلی و همچنین اقدامات نیروهای مسلح آن" با توجه به روش مدرن جنگ هیبریدی روسیه، این روش به عنوان یکی از ارکان اصلی به شمار میرود.دومین روش جنگ هیبریدی روسیه - اعم از ایجاد تصویر تبلیغاتی از دشمن به منظور شناسایی نقاط ضعف موجود در سیستم امنیت جامعه بین الملل و خنثی سازی مداخله کشورهای غربی با موفقیت توسط روسیه در تجاوز علیه گرجستان در سال 2008 در دوره به اصطلاح "برقراری تحمیلی صلح"(یک اصطلاح جدید معرفی شده توسط روسیه است که گستردگی کمتری نسبت به جنگ هیبریدی دارد)مورد بهره برداری قرار گرفت.با توسعه ابعاد اساسی و اصلی جنگ هیبریدی در سال 2014 ارکان منحصر بقرد آن در جنگ علیه اوکراین در بهار سال 2014 آغاز شد. وقتی کرملین نتوانست اقدامات خود را به "مداخله کلاسیک" در امور داخلی اوکراین محدود کند برای کمک به حفظ دولت رییس جمهور طرفدار روسیه ویکتور یانکوویچ، دخالت مستقیم اندکی از طرف فدراسیون روسیه صورت گرفت. دولت یانکوویچ در دوره انقلاب دموکراتیک ملی سرنگون شد و برای مقابله با این پیشینه بود که روسیه از ویژگی‌های تمام عیار جنگ هیبریدی به شیوه‌ای سیستماتیک و کامل استفاده کرد.جنگ هیبریدی در اوکراین به شکل یک پروژه کاملا نظامی - سیاسی درآمد که بیشتر به عنوان الگو در هر کشور دیگری ممکن به هر شکل استفاده شود. در روسیه طرح تهاجم نظامی علیه اوکراین "پروژه روسی بهار 2014 " نام گرفت. اگر پروژه "بهار روسی" در منطقه بالتیک در نتیجه مداخله به موقع ارتش، سرویس‌های امنیتی و قانونی، شهروندان و غیرنظامیان در مقابل کرملین، تحقق نیافته باقی بماند، بهترین کاربرد عملی مطالب حاضر است.نقشه تهاجم بهار روسی 2014 اهداف و وظایف روسیه در جنگ هیبریدیرهبری فدراسیون روسیه اهداف مختلف و متعددی را دنبال میکند که وقتی به عنوان یک کل در نظر گرفته میشود، طرحی برای ساختن یک جهان به اصطلاح روسی را ارایه میدهد.طرح "جهان روسی" بطور کاملا نامعقولی ادعا میکند که نه تنها به دنبال بنیان نهادن یک کشور جدید است بلکه در پی طرح ریزی یک "تمدن جایگزین" است(در حالی که هم زمان از کمبود قابل توجه عوامل خودکفایی رنج میبرد). این طرح در حقیقت مانند یک عروسک ماتروشکای روسی عمل میکند که هسته داخلی آن را کرملین تشکیل میدهد و به همین ترتیب بخش‌های دیگر سیاسی - نظامی روسیه لایه‌های دیگر را تشکیل میدهند. در آغاز این طرح نیز، فدراسیون روسیه لایه اصلی ماتروشکای جهان روسی را تشکیل میدهد. طی 16 سال گذشته طرح زیر نظر مستقیم پوتین رهبری و هدایت شده و پیشبینی میگردد که این طرح بعنوان یک پروژه همیشگی تحت نظارت کرملین کنترل شود.طرح "جهان روسی" برنامه هایی را برای دوره زمانی نامشخصی و با هدف محافظت از اختیار و نفوذ کامل دولت حاکم و همچنین حراست از قوانین تدوین شده توسط مقامات کرملین(قانونی که اصطلاحا "نیروی عمودی" نامیده میشود.)پیش بینی کرده است.قانون نیروی عمودی:این قانون انحلال کامل نهادهای مدنی و رسانه‌های مستقل، تبعیت رسمی از روند انتخابات استبدادی مدنظر حکومت و نبود هرگونه جایگزینی برای قدرت حاکم را همواره با نظام مستمر تبلیغات ایدیولوژیک دولت(جایگزین رسانه‌های مستقل)مدنظر دارد. همچنین این قانون یک اقتصاد منابع محور را که کاملا وابسته به تجارت دولتی است، ایجاد میکند.لایه بعدی طرح جهان روسی دولت‌های مستقل هستند. طرح مذکور اجرای تدریجی نفوذ و کنترل امور این کشورها توسط کرملین، مشابه آنچه در فدراسیون روسیه حاصل شده است، را برآورده میکند. طرح جهان روسی با حفظ وضعیت کشورهای مستقل به دنبال ایجاد رژیم‌های دست نشانده، تحت کنترل کامل کرملین، میباشد. در این طرح از بین رفتن تدریجی همه ویژگی‌های حاکمیتی این دولت‌ها به جز پرچم، نشان ملی و سرود ملی آنها مورد نظر است.لزوما به خاطر کنترل تمام عیار فدراسیون روسیه در سراسر کشورهای تازه استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی، ایجاد چنین رژیم هایی تنها مراحل گذار محسوب میشوند. طرح جهان روسی وابسته به متحدان روسیه نیست و هدف ابتدایی آن کنترل مستقیم و کامل فدراسیون روسیه در سراسر کشورهای شوروی سابق است.فدراسیون روسیه عموما از رژیم‌های طرفدار خود حمایت میکند و این در حالی است که بطور غیر رسمی باعث انزوای بین المللی آنها بعنوان حکومتی "دیکتاتوری" و "غیردموکراتیک" میشود. این امر آن رژیم را بطور کامل به سوی روسیه متمایل میکند. کشور بلاروس نمونه روشنی از موفقیت چنین سیاستی است.رژیم دست نشانده بعنوان بخشی از سیاست خارجی خود باید یکسری توافقات نظامی سیاسی و اقتصادی تجاری را با فدراسیون روسیه امضا کند. این امر عملا به معنای ادغام آن کشور با فدراسیون روسیه است. به منظور حفظ کنترل فدراسیون روسیه در سراسر کشورهای هدف، طرح جهان روسی تدریجا کنترل مناطق آن کشور را از رژیم محلی به روسیه منتقل میکند.طرح جهان روسی در مقایسه با طرح‌های قبلی(نظیر طرح انجام اقدامات امپریالیستی فدراسیون روسیه)، هم کنترل "عمودی" را مدنظر داشته و هم به دنبال کنترل "افقی"(تحت آن همه مناطق کشور "تابع" از کنترل رژیم دست نشانده خارج شده و مستقیما با روسیه یکپارچه میشود)در کشور‌های دیگر است. طرح جهان روسی نه تنها به طرح‌های نسبتا سیاسی جدید ایجاد رژیم‌های طرفدار شوروی یا طرفدار غرب در کشورهای "جهان سوم" شبیه است، بلکه به اقدامات استالینیستی نیز شباهت دارد.با توجه به کنترل دولت بر رسانه‌ها، فعالیت رسانه‌های تحت حمایت روسیه گسترش میابد(با ممنوع شدن فعالیت رسانه‌های جناح‌های مخالف و غربی). بعلاوه رسانه‌های روسی امتیاز فعالیت رسانه‌های کشور تابع را خریداری میکنند. بانک مرکزی و صنایع بزرگ نیز به شویه یکپارچه و مستقیم توسط فدراسیون روسیه اداره میشود.همچنین پروژه هایی تحت عنوان "توسعه اقلیت‌های قومی" در حوزه‌های مربوط به آموزش و پرورش اجرا میشوند که برای نمونه میتوان به القای اهمیت زبان روسی در برابر زبان‌های محلی و همچنین معرفی آن به عنوان "زبان موفقیت" و یا "زبان جهان مدرن" اشاره کرد. تسلط رسانه‌ای روسیه بر کشور هدف نیز بیشتر باعث به حاشیه رفتن زبان بومی در اکثر مناطق کشور تابع شده و زبان روسی جایگزین میشود(جمهوری بلاروس، جمهوری خودمختار کریمه و جمهوری به رسمیت شناخته نشده مولدوای نمونه هایی از این موفقیت سیاست زبانی هستند.)حزب مخالفی که وابسته به مسکو است به عنوان اهرمی برای مقابله با "دولت تابع" آن کشور تشکیل میشود. این جناح مخالف در زمان مناسب روبروی دولت می‌ایستد و برای رسیدن به دو هدف تلاش میکند: حفظ دموکراسی ظاهری اعمال فشار اضافی به نمایندگی از کرملین بر دولت تابع محلیبه این شکل فعالیت جناح مخالف روسیه کاهش میابد و حذف میشود.جنبه مهم دیگری از کنترل افقی، اعمال کنترل مستقیم بر ارتش و سرویس‌های امنیتی دولت تابع است. افسران ارتش و سرویس‌های ویژه به عنوان خبرچین و عوامل FSB و GRU توسط روسیه به کار گرفته میشوند. به این صورت که در ابتدا ماموران FSB آن‌ها را درگیر طرح‌های رشوه خواری میکنند و به دنبال آن، این افراد را مورد باج خواهی قرار میدهند. همچنین فدراسیون روسیه آن‌ها را برای طی مدارج ترقی مساعدت میکند. روسیه در این رابطه بسیار به عملیات مخفی دست میزند و هدف این مورد تنها گسترش نفوذ در دولت تابع یا سرویس‌های امنیتی ویژه نیست بلکه قرار گرفتن افراد وابسته به سرویس‌های امنیتی فدراسیون روسیه در پست‌های اصلی ارتش و سرویس‌های ویژه است.مرحله تکمیلی نفوذ در بخش‌های امنیتی، گسترش اختیارات افسران روسی در نهادهای امنیتی و سرویس‌های ویژه کشور تابع میباشد. آنها در ابتدا به عنوان مشاورانی وارد عمل میشوند که تابعیت خود را تغییر داده و یا رسما موقعیت حایز اهمتی در کشور اشغال شده، دریافت کرده‌اند.در آخرین سالهای فعالیت دولت "تابع روسیه" یانکوویچ در اوکراین، کنترل بر سرویس امنیت ملی مستقیم به FSB فدراسیون روسیه واگذار شد. نفوذ آژانس GRU به ساختار نیروی دریایی اوکراین(در بخش کریمه)برای فلج کردن هرگونه مقاومتی از سوی نیروی دریایی اوکراین در صورت تهاجم نظامی کافی بود. همچنین فرصت کافی برای اعمال نفوذ ارتش روسیه بر همه نقاط استراتژیک شبه جزیره را بدون هیچ نبردی فراهم میکرد.انقلاب بهار نارنجی که منجر به سرنگونی دولت دست نشانده روسیه شد و بهانه‌های اولیه برای جنگ اوکراین را به دست فدراسیون روسیه داددر طرح جهان روسی شرایط پیرامون و موجود روسیه موقتی و تصادفی در نظر گرفته شده و در نهایت باید تصحیح شود. استقرار حکومت دست نشانده محلی ممکن است با در دست گرفتن کنترل تدریجی رسانه‌ها، بانک‌ها و صنعت ممکن شود و با سرمایه گذاری در پروژه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی - آموزشی ادامه یابد. چنین "تهاجم آرامی" میتواند قبل از استقرار حکومت دست نشانده به خوبی تحقق یابد یعنی در زمان آماده سازی برای استقرار چنین حکومتی(از طریق کنترل افقی فدراسیون روسیه)و در نقاط منحصر به فرد سیاسی و اقتصادی کشور قربانی تهاجم.ممکن است تهاجم در زمان‌های مختلف و در قسمت‌های مشخص انجام شود. در مولداوی:"ترانسیستریا"(موفق) و "گاگایوزیا"(نسبتا موفق)، در گرجستان:"آبخازیا" و "اوستیای جنوبی"(موفق) و ناکامی در "آجارستان"، در اوکراین:"کریمه"(موفق)، "نووروسیا"(نسبتا موفق) و طرح‌های نسبتا موفق "جمهوری دونتسک" و جمهوری خلق"لوگانسک" بود. هدف روسیه فقط در اختیار گرفتن این مناطق نیست و هدف نهایی کل کشور هدف است از انواع اشغال، الحاق و به رسمیت شناختن تحت سلطه. هدف نهایی روسیه در این مرحله از جهان روسی یکپارچه سازی کامل مناطق شوروی سابق با فدراسیون روسیه است.تهاجم فدراسیون روسیه به گرجستان در سال 2005 حلقه بعدی "ماتروشکای جهان روسی" شامل تعدادی از کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، عمدتا اعضای سابق پیمان ورشو، بالکان از جمله یونان و تعدادی از کشورهای جهان سومی و در حال توسعه(در درجه اول سوریه و تعدادی از کشورهای عربی، همچنین برزیل، هند، ایران، اسراییل و ترکیه)میشود. کنترل کامل بر این کشورها غیرممکن بنظر میرسد اما ایجاد ارتباطی که بر اساس آن، این کشورها به عنوان متحدان روسیه در سیاست خارجیشان، مطابق میل کرملین عمل کنند هدف قابل دسترسی است. همچنین روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت نیز هست.طرح جهان روسی بعنوان یک برنامه اکثریتی حمایت از حکومت سیاسی چنین کشورهایی را تصور میکند این بدان معناست که آنها رابطه دوستانه با روسیه و رفتار خصمانه با آمریکا پیدا خواهند کرد و یا از گذشته دارند. توافق مورد نظر روسیه در خصوص کشورهای جهان سوم، ایجاد یک دیکتاتوری و رابطه تنگاتنگ با مسکو است. در خصوص کشورهای اروپایی و اسراییل چنین توافقی غیرممکن است بنابر این تمرکز روسیه بر "تغذیه" موازی و درگیر کردن رهبران محلی و رهبران حزب مخالف داخلی در طرح‌های رشوه خواری و باج خواهی و تغییرات منظم در ساختار دولت‌های کشورهای دموکراتیک است.کنترل "نرم و غیررسمی" بر فضای رسانه‌ای محلی برای اطمینان از انتشار پیام‌های تبلیغاتی روسیه میباشد. گرچه این امر به نام خود آنها و طبیعتا با حفظ استقلال ظاهری این رسانه‌ها است.طرح ماتروشکای جهان روسی به قشنگی عروسک‌های ماتروشکا نیستلایه بعدی ماتروشکای روسی شامل کشورهای اروپای غربی میشود. دامنه این لایه از آلمان و اتریش تا اسپانیا و پرتغال و اسکاندیناوی کشیده میشود. حالت "خنثی" بین روسیه و کشورهای آنگلوساکسون(در طرح جهان روسی فقط آنگلوساکسون‌ها بعنوان دشمنان ابدی و تنها رقبای درخور امپراطوری روسیه شناخته میشوند) و نقش "ابلهان مفید" با ایفای نقش لابی بین المللی طرفدار روسیه در رویارویی بین روسیه و ایلات متحده در عرصه بین المللی، به آنها اختصاص داده شده است.در رابطه با این کشورها طرح مذکور "کنترل آرامی" را تصور میکند که در اصل از طریق سه مکانیزم مهم اجرا میشود: کنترل مخفیانه بر نخبگان سیاسی(هم جناح حاکم و هم جناح مخالف) و دخالت دادن آن در طرح‌های رشوه خواری. این اصطلاح را پس از درگیر شدن صدراعظم سابق آلمان توسط شرکت "گازپروم" در طرح رشوه خواری "اثر شرودریزیشن" نامیدند. کنترل اطلاعات و اخبار رسانه‌های عمومی از طریق توافقات مالی با صاحبان آنها. از طریق تغذیه سیستماتیک روزنامه نگاران داخلی و روشنفکران و اعطای شرایط تبعیض آمیز به شرکتهای بزرگ محلی در پروژه‌های اقتصادی با روسیه و خبرنگاران همکار با روسیه."برنامه حداقلی" برای کشورهای این دایره امکانی برای لابی طرفدار روسیه تصور میکند تا هرگونه تصمیم سیاسی مضر برای روسیه را در هر زمانی وتو کند. "برنامه حداکثری" به دنبال ایجاد افکار عمومی طرفدار روسیه و دخالت دادن همه رهبران کلیدی در زندگی اقتصادی و سیاسی و فعالیت‌های مشترک با روسیه است که اولویت‌های روسیه در کشورهای غربی را تضمین کرده و از طرح‌های کرملین حمایت کند، تا بتواند به وسیله بعضی از کشورهای اروپایی با کشورهای آنگلوساکسون مقابله کند.شرط لازم برای تحقق تمام عیار طرحی که در بالا توصیف شد، جداسازی جبهه ناتو و اتحادیه اروپا و به هم ریختن ساختارهای موجود در خاورمیانه و برخی کشورهای آمریکای لاتین است.در حال حاضر فدراسیون روسیه برای حمایت از جنبش‌های ضد اتحادیه اروپا در حلقه‌های سیاسی این اتحادیه و همچنین جهت ترویج سیاست‌های ضد آمریکایی و جنبش‌های ضد ناتو و تلاش‌های اقتصادی استراتژیک در خاورمیانه و آمریکای لاتین، تلاش‌های مهم و سرمایه گذاری‌های کلان انجام داده و خواهد داد.مفهوم جهان روسی در فرم کامل آن تضعیف چشمگیر قدرت غرب و تقسیم آن به سه بخش متضاد و متخاصم است: ایالات متحده آمریکا و کشورهای آنگلوساکسون(محروم شده از برقراری روابط اتحادیه‌ای با قاره اروپا) کشورهای اروپای قدیم(براساس طرح کرملین، مبارزه فعال با اعمال نفوذ کشورهای آنگلوساکسون در این کشورها و متحد شدن با روسیه) کشورهای اروپای مرکزی و شرقی(براساس طرح کرملین صرف نظر کامل از اتحادهای سیاست خارجی با ایالات متحده و اروپای غربی، رقابت با کشورهای اروپای قدیمی و تحت "کنترل نرم" روسیه قرار گرفتن)درک ژیوپولیتیک جهان روسی با مفاهیم سیاسی معاصر و فعلی منسوخ و غیر قابل درک است اما با اندیشه ژیوپولیتیک "کلاسیک" که در گذشته تجربه شده و مورد نقد اروپایی‌ها است و به عنوان طرحی شکست خورده شناخته میشود را باید یادآوری کرد. این طرح ویژگی هایی دارد که مستقیما از عصر فتوحات قرن 18 و 19 گرفته شده یعنی درک ژیوپولیتیک رقابتی بین چند ابر قدرت به منظور کنترل مستقیم استعماری بر کشورهای کوچکتر و درک مفهوم "تقسیم جهانی" یعنی وجود شبه قدرتهای منفعل و ناکارآمد در میان چند بازیگر فعال و قدرتمند جهانی.فدراسیون روسیه در محدوده خود "حوزه نفوذ طبیعی" ایجاد میکند و آن را بصورت مستقیم به کنترل خود در می‌آورد تا امیال کرملین تحت مدل اتحاد جماهیر شوروی و مناطق تحت نفوذ آن با اصلاحیه هایی دموکراتیک‌تر و هم در مواردی اقتصادی‌تر شکل گرفته و اجرا شوند(اقتصاد بصورت انحصاری تحت اداره دولت و شرکت‌های بزرگ ادغام شده با دولت که هنوز در مالکیت خصوصی و عمدتا الیگارشی هستند.)در سراسر اروپا نیز احزاب سیاسی طرفدار روسیه که مستقیما توسط کرملین تامین مالی شده‌اند، حوزه‌های حاشیه‌ای سیاست را ترک کرده و بخشی از "سیاست عظیم" آن شده و در نقاطی از جهان(جمهوری چک، یونان، رژیم صهیونیستی، مجارستان و ترکیه و در آینده آمریکای لاتین و برخی کشورهای اروپایی و حتی خود امریکا که احتمال پیروزی پوپولیست‌ها و راست‌های افراطی در آنها وجود دارد) به قدرت رسیده‌اند.در فضای رسانه‌ای و محافل روشنفکری اروپایی، پیام‌های تبلیغاتی کرملین آزادانه، مخابره میشود و بدون هیچ انتقادی(بعنوان نمونه منابع رسانه‌های ایتالیایی و اسپانیایی زبان، در طول جنگ کریمه از منابع روسی تامین میشد)شعارهای ضد آمریکایی و ضد ناتو گسترش میابد.کرملین شاید نتواند بطور کامل و طولانی مدت طرح جهان روسی را انجام دهد ولی دست از تلاش کوتاه مدت برای ایجاد ارکان این طرح در کشورهای مختلف اروپایی(بخصوص کشورهای نزدیک یا کشورهای در حال بحران)بر نمیدارد و طی چند سال آینده حتی بخاطر سیاست داخلی در خود روسیه نیز آن را دنبال میکند.طرح جهان روسی به کشورهای حوزه بالتیک از سه جهت متمرکز خواهد شد: مشکلات کوتاه مدت، حوادث تاریخی و تلاش غرب برای نفوذ به حوزه نفوذ روسیه و از هم پاشیدن آنچه متعلق به روسیه است. پس قرار گرفتن کشورهای بالتیک یک اولویت و یک کار مهم در این طرح ژیوپولیتیکی است.اهداف روسیه در کوتاه مدت و میان مدت را میتوان به موارد زیر خلاصه کرد:در هم شکستن پیمان ناتو از طریق مقابله با منافع ایالات متحده آمریکا، بریتانیای کبیر و کشورهای اروپایی تا انحلال این پیمان. تفکیک اتحادیه اروپا با حمایت از جنبش‌های ضد اتحادیه اروپا و دامن زدن به درگیری بین بریتانیا و کشورهای غرب اروپا با اعضای جدید از منطقه اروپای مرکزی - شرقی، به منظور انحلال اتحادیه و احیای آن به صورتی ناکارآمد و مشاوره‌ای مانند سازمان امنیت و همکاری اروپا. استقرار طرح جهان روسی در سه حوزه نفوذ هماهنگ: مناطقی تحت کنترل کامل و مستقیم فدراسیون روسیه که بدون استثنا شامل همه کشورهای شوروی سابق میباشد. مناطق تحت کنترل نرم نظیر کشورهای اروپای مرکزی، کشورهای جهان سوم مناطقی از حامیان روسیه متشکل از کشورهای اروپای غربی(جایگاه کشورهای بالتیک در این طرح، در میان حوزه کامل کنترل روسیه در نظر گرفته شده است.) ایجاد و ثبات حکومت‌های دیکتاتوری در کشورهای جهان سوم بطوری که در سطح بین المللی منزوی باشند ولی با روسیه در ارتباط کامل قرار گیرند. ایجاد و حفظ اهرم‌های قدرت منحصر بفرد برای روسیه همچون گاز و رسانه برای ایجاد فشار بر کشورهای دموکراتیک اروپای غربی. به هم ریختن ساختارهای موجود که توسط آمریکا و غرب در مناطقی همچون خاورمیانه و آمریکای لاتین شکل گرفته‌اند."آغاز جنگ"توالی مراحل اصلی جنگ هیبریدیمجموعه اقدامات جداگانه و مقدماتی در جریان درگیری‌های متعدد محلی به روسیه کمک کرد تا قبل از تهاجم به اوکراین همه اقدامات را به شکل یک طرح تهاجمی واحد تحت عنوان "بهار روسی" گردآوری کند. در کاملترین مفهوم، طرح روسیه برای غلبه بر کشورهای مرزی شامل مراحل ثابت زیر است.مرحله "صفر" یا "نهفته"مرحله جنگ روانی یا تبلیغاتی. در این مرحله اهداف روسیه به شرح زیر است: آماده سازی روانی جامعه روسیه برای درک "ضرورت" درگیری مسلحانه روسیه در کشوری که بعنوان هدف تهاجم انتخاب شده است. آماده سازی روانی جامعه در کشور قربانی تهاجم، که انتظار میرود هر نوع مقاومتی در برابر تهاجم را تضعیف کند. آماده سازی گروه‌های نفوذ طرفدار روسیه در کشور قربانی تهاجم که مستقیما در طول مراحل بعدی تهاجم فعال خواهند شد. آماده سازی افکار عمومی و موقعیت سیاسی در کشورهای غربی که انتظار میرود اقدامات تهاجمی فدراسیون روسیه علیه کشور مورد تهاجم از دید جامعه جهانی را قانونی جلوه دهد و خنثی کردن مکانیزمهای بین المللی امنیت جهانی.مرحله صفر هیچ چهارچوب زمانی خاصی ندارد، این مرحله به معنای گردآوری اطلاعات چشم گیر و منابع انسانی نیست. این مرحله میتواند به طور همزمان علیه کشورهای متعدد، به امید تحمیل ضربات بعدی در شرایط مساعد و متفاوت به اجرا درآید.مرحله تهاجم مستقیمبه عنوان مرحله "بی ثبات سازی" شناخته میشود. در این مرحله روسیه دست به عملیات مخفی برای ایجاد هرج و مرج و جنگ داخلی با کمک افراد حرفه‌ای FSB و ارتش میزند. در عین حال، تمامی امکانات تبلیغاتی به منظور ایجاد یک تصویر خاص فعال میشوند تا اقدامات بعدی روسیه را قانونی نشان دهند. مهمترین اهداف روسیه در این مرحله شامل موارد زیر است. راه اندازی جنگ داخلی در کشورهای قربانی تجاوز ایجاد تصویر منفی از مخالفان تهاجم روسیه ایجاد توهم "ناتوانی و ضعف" دولت قانونی کشور مورد تهاجم در کنترل اوضاع و شرایط کشور ایجاد تصویری غیر واقعی از کشورهای قربانی میان حامیان روسیه، سرکوب جمعیت غیرنظامی و یا عناصر تندرو توسط مقامات کشور.مرحله ایجاد مقاومت غیر نظامیبه دنبال سرکوب‌های بیرحمانه از سوی گروه‌های نفوذ طرفدار روسیه در ارتش کشور مورد هدف که تحت فرمان FSB و GRU کار خود را فعالانه شروع کرده‌اند با دخالت مستقیم نیروهای ویژه ارتش روسیه، تشکیل جنبش دفاع غیرنظامی، با ماموریت(ظاهرا)حفاظت از جمعیت غیرنظامی خواهان صلح در برابر سرکوب‌ها آغاز میشود. مرحله اعلان رسمی مقاومت بلافاصله از طریق افزایش خشونت دنبال میشود.مرحله افزایش خشونت و اقدامات تحریک آمیز "مرحله اول خونریزی"هدف فوری روسیه در این مرحله، تحریک مقامات کشور به خون ریزی است که بلافاصله با جبهه گیری قاطع و یکطرفه، از طریق رسانه‌های روسیه نشان داده میشود. این اقدام وجهه مقامات مذکور را خراب میکند و انتقال روسیه به مرحله بعدی را کلید میزند. هدف دیگر این مرحله دستیابی به "نقطه بدون بازگشت" برای هر دو طرف است به این معنی که با رسیدن سطح نفرت به مراحل بالا و افزایش تلفات، هرگونه دستیابی به توافق مستقیم بین نیروهای محلی طرفدار روسیه و مقامات قانونی کشور قربانی، بدون واسطه‌گری روسیه غیرممکن شود.اگر مقامات کشور قربانی نیز دست به سرکوب نزنند، کشتارها ادامه میابد و روسیه عملیات را بازچینی کرده و مقامات را عامل بی میلی و ناتوانی در حفظ کشور و جمعیت غیر نظامی در مقابل کشتارهای نیروهای تندرو نمایش میدهد. هر دو سناریو مرحله بعدی "جنگ هیبریدی" را کلید میزنند.مرحله شبیه سازی ذهنیتدر این مرحله هدف فدراسیون روسیه استقرار دولت خودگردان یا یک دولت جایگزین از میان گروه‌های حامی روسیه است. یعنی تبدیل گروه‌های خودگردان دفاعی به نمایندگان قانونی مردم محلی. در این مرحله نفوذ نظامی روسیه نیز در مناطق محلی بیشتر میشود.سازماندهی چنین حوادثی فدراسیون روسیه را قادر میسازد تا از دولت آن کشور و جامعه بین المللی تقاضا کند که اشغال و تهاجم نظامی روسیه در مقیاس بزرگتر را به رسمیت بشناسد. ابزار اصلی این تقاضا هم، در خواست کمک نظامی جمعیت غیرنظامی صلح طلب طرفدار روسیه در مقابل گروه‌های حاکمیت است.اگر مراحل قبلی با سرنگونی دولت مرکزی یا جایگزینی آن با یک رژیم دست نشانده به پایان نرسد، مرحله بعدی، جنگ نظامی همه جانبه تحت رهبری روسیه است یعنی جنگ نظامی آشکار بین دولت مرکزی و گروه‌های خودگردان. گروه‌های خودگردان نیز تحت رهبری روسیه و عواملش با پوشش تشکل‌های شبه نظامی مطیع و دولت خودگردان سطحی عمل میکنند. شکل مطلوب، شکست نظامی دولت مرکزی و به قدرت رسیدن حکومت محلی دست نشانده است.کوچکترین هدف نیز رسیدن به وضعیت "بن بست" است یعنی وقتی دولت مرکزی سرنگون نشود اما کنترل خود را بر بخشی از کشور از دست بدهد. دولت مرکزی پس از آن مجبور به مشروعیت بخشیدن اشغال با پذیرش استقلال گروه‌های حامی روسی خواهد شد. دولت مرکزی همچنین ناگزیر به پذیرش حضور نظامی روسیه در کشور به عنوان نیروهای حافظ صلح میشود.در نهایت اگر ادامه دخالت پنهان برای روسیه غیرممکن باشد وضعیت به مرحله بعدی منتقل میشود که قبلا در مولداوی و گرجستان رخ داده است تهاجم روسیه از طریق استقرار یک جانبه نیروهای حافظ صلح و انجام عملیات صلح آمیز!مرحله صفر جنگ هیبریدی(تبلیغات)این تبلیغات با توجه به نوع مخاطب به 4 دسته تقسیم میشوند: خطاب به شهروندان روسیه در جهت آماده سازی اذهان برای اقدامات تبلیغات خطاب به گروه‌های نفوذ حامی روسیه در کشور قربانی تجاوز تبلیغاتی با هدف تحت تاثیر قرار دادن دیگر گروه‌های جمعیتی در کشور قربانی تجاوز تبلیغات خطاب به جوامع و نخبگان سیاسی "اروپای غربی" و آمریکانکات کلیدی تبلیغاتی خطاب به شهروندان روسیهکشور قربانی تچاوز حقیر است، تصادفا بوجود آمده، در نتیجه یک اشتباه تاریخی یا بطور ساختگی از روسیه جدا شده است. اجزای مهم این تبلیغات "سلسله وار و یکپارچه" بخصوص درباره فروپاشی اتحاد شوروی به عنوان یک "فاجعه ژیوپولیتیکی" معرفی میشود در حالی که وجود امپراطوری روسیه و شوروی سابق یک منطق تاریخی و طبیعی و شکوفاترین و موفق‌ترین دوره روسها و مردم تحت حاکمیتشان نشان داده میشود. هدف دیگر محروم کردن کشورهای همسایه از هویت ملی مستقل است.بخش دیگر هدف‌ها معرفی جنبش‌های ملی کشورهای سابق شوروی بعنوان مشتی خاین و جنگلی و . فاشیست نمایش دادن آنها است که وابسته به غرب و حکومت‌های استبدادی هستند که روزی با آلمان نازی و حالا با آمریکا و CIA همکاری میکنند.این تصویر با تحقیر نیروهای نظامی کشور قربانی تجاوز تکمیل میشود. در نتیجه روس‌ها خود را برای یک کمپین نظامی سریع و پیروز در یک جنگ طولانی با تعداد قابل توجهی تلفات آماده میکنند. اگر هم نبرد بیش از حد تصور طولانی شود(مانند اوکراین)، روسیه در تبلیغات خود از پشتیبانی آمریکا و ناتو از ارتش دولت مرکزی خواهد گفت. اینگونه هم تلفات توجیه میشود و هم ضرورت جنگ در نگاه روس‌ها توجیه خواهد شد چون جنگ را در حقیقت جنگ با ناتو و آمریکای تجاوزکار قالب میکند.نویسنده کتاب حاضر که یک سرهنگ پژوهشگر لیتوانیایی است شخصا در بازجویی‌های اسرای روسی در اوکراین حضور داشته و مینویسد که "نیروهای روسی که کاملا متقاعد شده بودند برای مبارزه با آمریکا به اوکراین میروند با دیدن نیروهای ارتش اوکراین بجای نیروهای آمریکایی شوکه میشدند".پیام بعدی تبلیغاتی روسیه، مظلوم نشان دادن روس‌ها در کشور قربانی تجاوز است. روس‌ها متقاعد شده‌اند که حکومت محلی فاسد است و با تبعیض و ظلم فقط به دنبال اقدام علیه اقوام روس است. آنها بر این باورند که این اقدامات توسط گروه‌های نازی مستقر در آن کشور و با همکاری مقامات دولتی رخ میدهد.تصویر ایجاد شده از وضعیت زندگی اقوام روس در کشورهای دیگر هرچند کاملا با واقعیت متنافر باشد اما برای رسانه‌های روس مهم نیست و این باعث حس تنفر از کشورهای دیگر در روسیه و توجیه حضور نظامی میشود.نکات کلیدی تبلیغاتی برای سایر اقوام کشور قربانیتبلیغاتی که سایر اقوام کشور قربانی را مخاطب قرار میدهد، متفاوت از تبلیغات طراحی شده برای مخاطبان روس نیست. به موجب این پیام‌های رسانه‌های روس که به توصیف قربانی‌های بالقوه ظلم و ستم دولت فاشیست مرکزی میپردازد و آن‌ها را تشویق میکند تا برای حفاظت و مراقبت از خود جانب روسیه باشند. تاکیدی که در این پیام‌ها بکار میرود برای ایجاد وحدت میان اقوام و روس‌ها بدون توجه به مرزهای جدید حکومتی است.توجه خاصی به ترویج نوستالژی میشود هم برای روسیه بعنوان سرزمین مادری و تاریخی و هم برای اتحاد شوروی به عنوان یک عصر طلایی. یک نوستالژی به ظاهر معصومانه، در واقع یکی از مهمترین اجزای "جنگ علیه خودآگاهی" محسوب میشود. "افسانه عصر طلایی" در هر ایدیولوژی ملی یکی از عناصر کلیدی در خودشناسی ملی است.تصویر عصر طلایی در ذهن مخاطب یک خودشناسی امپریالیستی کاملا خاص ایجاد میکند که یکی از عناصر اصلی فیلتر کردن ضمیر ناخودآگاه و معیاری از طرح جهان روسی است که باعث تعریف اطلاعات کنونی در ذهن فرد میشود و او را مستعد پذیرش هرگونه اخبار کذب مخابره شده از سوی رسانه‌های روسیه و مقاوم در برابر استدلال‌های منطقی از سوی منابع "غیر روسی" میگرداند.اسطوره "جنگ کبیر میهنی" و "پیروزی بزرگ" در مجموعه مدرن اسطوره شناسی و ایدیولوژی‌های جهان روسی نقش مهمی در حد نقش سه عنصر مقدس "ارتدکسی"، حق حاکمیت دولت و "ناسیونالیسم" در ایدیولوژی روسیه تزاری ایفا میکند.نویسنده کتاب حاضر مینویسد" من فرصت مشاهده ترویج نماد و اسطوره جنگ بزرگ میهنی در جنگ بهار 2014 را داشتم، زمانی که "روبان سنت جرج" با جدیت زیاد بعنوان بخشی از اسطوره "پیروزی بزرگ" گسترش یافت و تعیین کننده طرفداران روسیه شد. این مبارزان با آن روبان‌ها به مبارزه با ارتش اوکراین رفتند. آنها برای نشان دار کردن یونیفرم‌های خود و ساختمان‌های اشغال شده از این روبان استفاده میکردند و خویشتن پنداری آنها در ردای ادامه دهنده مبارزه با فاشیسم و پیروزی بزرگ جنگ را ادامه داد."دیدن روبان‌های سنت جورج در خیابان‌های کشورهای دیگر هم باید مورد نظر واقع شود چون این روبان ماندگار‌ترین بخش ایدیولوژی "جهان روسی" است.پرورش اسطوره "پیروزی بزرگ" منجر به ایجاد تصویری از روسیه مدرن به عنوان یک پایگاه مبارزه با "فاشیسم" در جهان میشود حتی اگر این ادعا با ماهیت تبلیغاتی و حتی وجودی روسیه در تضاد باشد ماهیت استبدادی رژیم روسیه و ایدیولوژی ملی - وطن پرستانه و ارتدکسی مشتق شده از جانب آن از بعضی جهات با فاشیسم ملی اروپایی دهه 1930 همخوانی دارد، نه با ایدیولوژی اینترناسیونالیستی شوروی.برای طرفداران طرح جهان روسی و با القای رسانه‌ای گذار به موقعیت تحولات جاری در سال‌های دهه 1940 تا 1950 و خودشناسی به عنوان قهرمانان ارتش سرخ و NKVD و یکسان دانستن دشمنان پوتین با فاشیست‌ها یک وضعیت کاملا طبیعی جلوه داده شده است.نکات کلیدی تبلیغاتی برای جمعیت بومی کشور قربانی تجاوزقسمت بعدی تبلیغات روسی خطاب به جمعیت بومی کشورهای قربانی تجاوز است. موضوعات کلیدی جای گرفته در خودآگاهی مردم محلی کشورهای شوروی سابق شامل مفاد زیر است: انتقاد مداوم از مقامات دولت:ایجاد شک و تردید جدی و آگاهانه توسط حامیان روسیه در مورد کارایی کل سیستم نظام دموکراتیک و ایجاد ایده حکومت "کارآمدتر" در روسیه یا اتحاد شوروی بصورت مخفیانه. تشکیل گفتمان ضد غربی:تبلیغات، رویکرد استعماری غرب(که در تضاد با رویکرد استعماری شرق است)به ویژه اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ناتو را نسبت به کشورهای مستقل گسترش داده و به مخاطب تحمیل میکند. در این تبلیغ‌ها، مخالفان اتحادیه اروپا و ضد آمریکایی که در اقلیت هستند بعنوان قشر غالب اروپا نمایش داده میشوند و مردم کشورهای مختلف اروپا را مایل به روسیه نشان میدهند. ترسیم قدرت نامحدود نظامی و اقتصادی روسیه و ناتوانی فیزیکی کشورهای مستقل تازه تاسیس برای سازماندهی هرگونه مقاومت کارآمد در مقابل تهاجم روسیه.نکات کلیدی تبلیغاتی برای مخاطبان غربیتبلیغات روسی برای مخاطبان غربی خود دارای یکسری پیام جداگانه است. در این نسخه صادراتی تمرکز اصلی سوءاستفاده از یکسری عقده‌های روانی است که اروپایی‌ها پس از جنگ جهانی دوم پرورش داده‌اند.در گذشته کشورهای اروپای غربی به اشاعه نظریه عدم خودکفایی کشورهای شوروی سابق اقدام میکردند و ناپایداری این کشورها را تهدیدی برای کل اروپا میدانستند و در نهایت بر این باور بودند که این یک معضل پیچیده برای کل اروپا خواهد بود، روسیه با تبلیغات خود به این مسیله دامن میزند و این نکته را نیز تلقین میکند که این کشورها اگر تحت حاکمیت روسیه باشند خطر اقتصادیشان برای اروپا کمتر است و اینگونه سلطه خود را بر اقمار سابق شوروی توجیه میکند.کشورهای اروپای غربی که خود را تسلیم فاشیست‌های تمامیت خواه کرده بودند نیز مورد بازی درباره عقده‌های تاریخی شان قرار میگیرند و رسانه‌های روسی خود را بعنوان کشوری که تسلیم فاشیسم نشد بعنوان ملاکی برای اطلاق فاشیست بودن یا نبودن کسی و گروهی مشخص میکند.جنبه دیگر تبلیغاتی روسیه برای غرب این گونه است که نخبگان حکومتی را خطاب قرار نمیدهد بلکه محافل حاشیه‌ای اروپا را مورد خطاب قرار میدهد و اروپای شرقی را صحنه بازی میان روسیه و آمریکا نشان میدهد و سعی میکند تا مسیله عدم دخالت دولت‌های اروپای غربی را در این بازی توسط این روشنفکران جای بیاندازد و آنها مردم کشورهای غربی را در برابر این سوال قرار دهند که:"منفعت طلبی ظالمانه آمریکا بهتر است یا تحت کنترل روسیه قرار گرفتن؟"گروه‌های اصلی مورد خطاب تبلیغات روسیهگروه‌های اصلی که مورد خطاب تبلیغات روسی هستند(زمانی که هدف کل جامعه باشد) به قرار زیر هستند: 1 . در کشورهای قربانی تجاوز 1 ٫ 1 . روس‌های ساکن در کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق و دیگر اسلاوها که اسطوره سازی برای آنها میتواند صورت بگیرد. 1 ٫ 2 . اقلیت‌های قومی غیر روسی که تبلیغات روسی برایشان اسطوره امپراطوری روسیه - شوروی را بصورت خانه‌ای مشترک برای همه ملت‌ها نشان میدهد و یکسری اسطوره درباره خطر نازی‌ها و فاشیست‌های محلی 1 ٫ 3 . مجموعه دیگری از اسطوره‌ها به ویژه اقلیت‌های قومی را که در تاریخ خود صاحب دوره‌ای از دولت‌های امپریالیستی بوده‌اند، مورد هدف قرار میدهد. تشدید آن دوره نوستالژیک را ایجاد و ارضای خواست ایجاد آن را در همراهی با روسیه معرفی میکند. 1 ٫ 4 . احزاب چپ و لیبرال‌ها نیز به همان روش از طریق تبلیغات روسی به عنوان اقلیت‌های قومی به وحشت انداخته میشوند یعنی ترس از "فاشیسم ملی" و راست‌های افراطی با این تفاوت که برای مخاطب روس، فاشیست‌ها به همه مردم بومی و دولت مرکزی اطلاق میشود. 2 . در کشورهای اروپای غربی 2 ٫ 1 . روشنفکران چپ و لیبرال که نقش قدیمی ضد فاشیست روسیه برایشان تزیین میشود و آنها را از فاشیست‌های محلی و موجود در کشورشان که پوپولیست‌ها و راست‌های افراطی هستند میترساند. 2 ٫ 2 . سیاستمداران محافظه کار و جناح راست سنتی که در وهله اول توسط چشم اندازهای همکاری اقتصادی( درگیری در طرح‌های فساد و رشوه خواری مانند شرودر در آلمان، سارکوزی در فرانسه و برلوسکونی در ایتالیا)با روسیه بزرگ و ثروتمند با وعده هایی در خصوص تضمین "پایداری و نظم" در کل قلمرو خود همراه میشوند. 2 ٫ 3 . گروه‌های افراطی راستگرا در ازای تبلیغ فعال در مورد مدل همکاری اروپا با امپراطوری باثبات و قابل اطمینان روسیه، در مرزهای پیشین اتحاد جماهیر شوروی یا حتی امپراطوری تزاری حمایت میشوند.(یک نمونه برجسته، حزب جبهه ملی مارین لوپن که مستقیما از سوی فدراسیون روسیه تامین مالی میشود.) 2 ٫ 4 . احزاب ضد سیاست‌های جهانی سازی، ضد آمریکایی و ضد اتحادیه اروپا که تا حدی از جانب فدراسیون روسیه تامین مالی میشوند و تقریبا کورکورانه به عنوان گروه‌های مطیع مورد استفاده قرار میگیرند.مرحله اول جنگ هیبریدی(گروه‌های نفوذ)گروه‌های نفوذ استفاده شده در جریان حملهگروه‌های رادیکالگروه‌های راست افراطی داخلی و سازمان‌های ناسیونالیستی رادیکال. از آنجا که این گروه‌ها و سازمان‌ها، بطور کلی شعارهای ضد روسی میدهند، در نگاه اول آنها حامی روسیه نیستند اما در واقع این گروه‌های در طرح آماده سازی و مشروعیت دادن به حمله روسیه، نقش مهمی دارند. در اصل آن‌ها در کشور قربانی تجاوز به دو نوع مختلف میتوانند وجود داشته باشند:یک ، گروه‌های موجود واقعی که بطور مستقل ظاهر شده و اعضای آن وطن پرستان واقعی هستند اما دیدگاه‌های رادیکال افراطی دارند.دو، اگر گروه‌های واقعی وجود نداشتند، FSB شروع به کل دهی گروه‌های راست افراطی ساختگی از میان عوامل خود میکند.نقش ابلهان مفید برای گروه‌های موجود به نفع روسیه است و نقش نقش ابلهان مفید را بازی کردن برای گروه‌های ایجاد شده نیز همین کار را میکند. در عرصه حمله روسیه، این گروه‌ها نقش ایجاد کننده ترس و وحشت را در تبلیغات برای ارعاب و نازی سازی بعهده میگیرند و نتیجتا اقلیت‌های قومی به حمایت روسیه از آنها پناه میبرند. در تبلیغات برای غرب هم این گروه‌ها فاشیست معرفی میشوند و از ثمره تبلیغاتی وجود آنها روسیه به هر شکلی بهره میبرد.در اوکراین تبلیغات روسیه در انتقال تصویری از "بندرویست‌های نازی اوکراین" و سازمان "بخش راست" به بخش نسبتا عظیمی از جمعیت روس زبان و اقلیت‌های قومی اوکراین با موفقیت روبرو شد. در کریمه و دونباس ترس از قتل عام به مرز هیستری جمعی رسید و تظاهرات هایی برپا شد که در آن از نیروهای ارتش روسیه خواسته میشد تا برای حفاظت به آنجا بیایند.اقدامات عمومی این گروه‌ها به خصوص در لحظات بحرانی تهاجم روسیه، کار را برای کرملین آسانتر میکند و ایجاد رعب و وحشت را سرعت میبخشد که برای توجیه حضور نظامی لازم است. ردیابی مدون حضور و عملکرد این گروه‌ها(واقعی یا ساختگی)یکی از مهمترین وظایف دفاعی سرویس‌های ویژه جامعه مدنی کشور قربانی بالقوه تجاوز است.سرمایه دارانمنبع دیگر از نفوذ فعال که نقش برجسته‌ای در اولین مراحل حمله آشکار دارد، عملیات مالی سرمایه داران بزرگ و متوسط داخلی در ارتباط نزدیک با روسیه است.باید بخاطر بیاوریم که در روسیه مدرن هیچ بازار آزاد و تجارت بزرگی وجود ندارد که مستقیما با دستگاه دولتی فدراسیون روسیه در ارتباط نباشد. در پی چندین "جنگ مافیایی" پیاپی و توزیع مجدد بازارها و حوزه‌های تاثیرگذار در اوایل سال 2000 ، یک گروه حاکم در روسیه، بر مبنای "همزیستی و فعالیت" نزدیک افسران سرویس‌های سابق و افسران فعال FSB و GRU و افسران و مدیران شرکت‌های مهم سوختی و انرژی پا به عرصه وجود گذاشت. حداقل در 15 سال گذشته این گروه تمامی جریان‌های مالی قابل ملاحظه در روسیه و فعالیت‌های تجارت خارجی آن را کنترل کرده است.ورود شرکت‌های روسی به اصطلاح خصوصی به اقتصاد یک کشور مرحله‌ای از نفوذ این گروه‌ها و تزریق مدل روسی است. گاهی نیز عنوان واسطه هایی میان شورشیان طرفدار روسیه و دولت مرکزی را بعهده میگیرند تا اهداف روسیه را پیگیری کنند همانند "رینات آخمتوف" که در جنگ دونباس بعنوان واسطه‌های خصوصی مذاکرات صلح( Track II diplomacy ) فعالیت میکردند و بر این امر اصرار داشتند که دولت عملیات مسلحانه خود را برای خنثی کردن فعالیت تروریست‌ها و مهاجمان طرفدار روسیه به تاخیر بیندازد تا اینکه اشغال دونباس توسط نیروهای روسیه تکمیل گردد.گاهی نیز جلوی اعلام جنگ رسمی علیه کشور متجاوز را در کشور قربانی به تاخیر میندازند و موانع قانونی برای عملیات‌های نیروهای مسلح کشور قربانی ایجاد میکنند. تجار طرفدار روسیه به حدی کار خود را به درستی انجام داند که تا یکسال پس از تجاوز رسیم روسیه به اوکراین و گرجستان این کشورها به روسیه اعلام جنگ رسمی نداده بودند.جنایتکارانحلقه جنایتکاران نیز به نفوذ فعالیت روسیه کمک میکنند. آنها بیشتر تحت همکاری و استفاده FSB نقش نیروهای داوطلب شورشی را در مناطق مورد مناقشه ایفا میکنند. کارهای کثیف این مناقشات نیز بعهده این گروه‌ها است و شناسایی روابط و نهادهای مدنی در منطقه هدف برای خنثی کردنشان نیز توسط آنها انجام میشود.رسانه‌ها در مرحله اول تهاجم توهم درگیری داخلی را بعنوان پوششی برای حضور نیروهای روس فراهم میکنند و کارهای انجام شده را به جای تجاوز طرفدران خود روسیه، اقدامات خرابکارانه جا میزنند و حتی کار را هم گردن راست‌های افراطی می‌اندازند و دولت را در واکنش درست و سریع به خطا می‌اندازند.در مرحله بعدی نیز این رسانه‌ها دعوت به مذاکرات صلح و شرکت دولت مرکزی در این مذاکرات میکنند، مذاکراتی که یا برگزار نمیشود و یا محکوم به شکست است و هم زمان بیشتری به روسیه میدهد و هم از طرفی مذاکره کنندگان دولتی را محکوم به ناتوانی میکنند.در پایان هم معمولا نیروهای روسیه به دلیل خودسری حلقه جنایتکاران دست به نابودی آنها میزنند و از این قتل عام هم منافع تبلیغاتی میبرند.نهادهای مدنی جعلینیروهای نفوذ بعدی ساختارهای جامعه مدنی‌ای هستند که توسط روسیه ایجاد میشوند و "جامعه شبه مدنی" هستند. مدافعین دروغین حقوق مدنی میتوانند به سادگی از طریق منابع مالی در دسترس و نیز از طریق "معیارهای دوگانه" که در زمان ارزیابی تحولات اخیر منطقه در موضع گیری‌های خود نمایش میدهند، شناسایی شوند. آنها در کشف و انتقاد، هر شکست یا کمبودی که به نحوی به دولت مرکزی یا سازمان‌های ملی مربوط شود، پرشور هستند. در عین حال چشمان خود را به روی نقض بسیار آشکار حقوق بشر و آزادی هایی که در روسیه یا در نقاط اشغالی رخ میدهد میبندند. این سازمان‌ها با زدن برچسب فاشیست و سرکوبگر، دولت مرکزی را زیر فشار سازمان‌های جهانی میبرند. ضمنا رسانه‌ها اظهارات سازمان‌های حاشیه‌ای از این دست را با عنوان "معتبر"، "کارشناسی شده" و "منعکس کننده افکار عمومی" یاد میگردد.نهادهای نفوذ فرهنگی - عقیدتیسازمان‌های زیر به مراکز آموزش حرفه‌ای برای شبه نظامیان وابسته در اوکراین تبدیل شده‌اند: 1 . شعب محلی سازمان‌های غیرقانونی ناسیونالیستی رایت افراطی روسیه.(برخی حتی در خود روسیه هم ممنوع الفعالیت هستند ولی توسط FSB در قلمروهای همسایه حمایت میشوند.) 2 . سازمان‌های قانونی نظامی - ورزشی جوانان طرفدار روسیه.(اغلب تحت پوشش "آموزش وطن پرستانه برای جوانان" ظاهر میشوند، اما به سبک شوروی سابق.) 3 . باشگاه‌های ورزشی جوانان.(عمدتا فعال در رشته‌های کشتی و جودو) 4 . سازمان‌های مسیول اعزام جوانان به کمپ‌های آموزش تابستانی در روسیه.(تحت عنوان تبادل فرهنگی و آموزشی) 5 . سازمان‌های کهنه سربازان جنگ افغانستان و دیگر مبارزان محلی.(جنگجویان اینترناسیونالیست) 6 . سازمان‌های به اصطلاح "بازآفرینان تاریخ" که در بازسازی اقدامات جنگ‌های تاریخی مشارکت دارند.(بسیاری از فرماندهان واحدهای روسیه در شرق اوکراین از جمله این "بازآفرینان تاریخ" بودند.) 7 . افسران نظامی و بازنشسته FSB و GRU و ارتش سرخ تحت پوشش فعالیت‌های خرد تجاری.(یک نمونه برجسته از نقش مهم این افسران بازنشسته یک سرهنگ GRU با نام "ایگور بزلر" است که سالها تحت پوشش یک تاجر زندگی کرده بود[صاحب مجموعه سردخانه] اما بعد از شروع بهار روسی رهبری عملیات اشغال شهر گورلیفکا را بعهده گرفت.)نفوذ شبکه‌های اجتماعیدر جریان جنگ "هیبریدی" روسیه علیه اوکراین، روسیه برای اولین بار از انواع جدید سازمان‌های گروهی(همچون بکارگیری و هماهنگ سازی فعالیت‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی)استفاده کرد که در گذشته بیشتر توسط گروه‌های مخالف که انقلاب نارنجی یا بهار عربی را شکل دادند استفاده میشد و این اولین باری بود که توسط سرویس‌های ویژه دولتی مورد استفاده قرار میگرفت.انجمن‌های هواداران روسیه در فیسبوک، وی کانتکت، همکلاسی‌ها و دیگر شبکه‌های اجتماعی معروف نقش مهمی را در بسیج "صحنه‌های اجتماعی" ایفا کردند که پس زمینه لازم و "تصویر" مشروع سازی حمله نظامی را ایجاد نمود.تحلیل عملکرد گروه‌های طرفدار روسیه در شبکه‌های اجتماعی، در درجه اول بهره وری چشمگیر آنها به عنوان یک ابزار بسیج "بهار روسی" را نشان داد که امکان هماهنگی ستون پنجم روسیه را فراهم میکرد. شبکه‌های اجتماعی برای سازماندهی وقایع تبلیغاتی جمعی و حتی شورش‌های خیابانی، بسیار کارآمد هستند اما برای سازماندهی عملیات برنامه ریزی شده‌ای مانند اشغال ساختمان‌ها، حمله به ارتش یا مجموعه‌های مجری قانون کم کاربردند. نظارت بر پیدایش گروه‌های طرفدار روسیه در اینترنت و پیام‌های رد و بدل شده توسط این گروه‌ها بعنوان نشانه‌ای از وقوع جنگ "هیبریدی" نباید کم اهمیت تلقی شود.مرحله دوم حمله(جنگ تصاویر)اولین اقدام تجاوز به هیچ وجه ظاهر شدن ارتش منظم فدراسیون روسیه یا مبارزان مبدل اما مسلح نیست. چنین اقدامی به روسیه اجازه نخواهد داد تا "داخلی بودن درگیری" را تلقین نماید، بلکه اجازه هم خواهد داد تا کشور قربانی کمک بین المللی نیز بخواهد.بی شک حضور یک ستون پنجم عظیم و کاملا آماده امکان این حمله را بطرز چشمگیری تسهیل میکند. درست است که این گروه‌های حاشیه‌ای به چشم نمی‌آیند اما همین میزان نیز برای سازماندهی و ارایه تصویر ناآرامی اجتماعی و تلقین درگیری داخلی کافی است.اقدامات برای ایجاد هرج و مرج و تصویر ناآرامی ضرورتا سه هدف اصلی را دنبال میکند: شبیه سازی "هرج و مرج"، "وضعیت غیر قابل کنترل" در کشور قربانی تجاوز و "تظاهرات جمعی اقلیت‌ها علیه سیاست رژیم حاکم" مشارکت و افزایش مواجه بین جمعیت بومی و غیر بومی تحریک دولت کشور قربانی تجاوز برای سرکوب این اقدامات اعتراضی "مسالمت آمیز"هر چیزی میتواند بهانه‌ای برای این اقدامات باشد، زیرا زمان چنین اقدامی نه براساس فرآیندهای داخلی کشور قربانی تجاوز بلکه صرفا براساس آمادگی روسیه برای شروع تجاوز تعیین میگردد.به دنبال سناریو حمله، "سرکوب" توسط تبلیغات روسیه تا سطح "خونریزی گسترده" مورد اغراق قرار میگیرد و بلافاصله تظاهرات‌ها به دستور کرملین حالت افراطی به خود میگیرند.روبان سنت جرج بر سینه یکی از نیروهای شبه نظامی طرفدار روسیه در مطقه دونباساگر دولت مرکزی بتواند به طور معجزه آسا موفق به جلوگیری از اعمال خشونت شود و بتواند در خیابان‌ها نظم برقرار کند، در این صورت روسیه از جنبش بک‌آپ بهره میگیرد استفاده از حمله "نیونازی‌ها"(واقعی یا ساختگی) به تظاهرات مسالمت آمیز.اگر استفاده از نسخه بک‌آپ ضرورت پیدا کند، تصویر مخابره شده از طریق رسانه‌های روسیه کمی تغییر خواهد یافت به جای تمرکز بر دولت مرکزی این بار "نیونازی‌ها" در حال قتل عام اسلاوها نشان داده میشوند و دولت مرکزی هم ناتوان در مقابله با آنها.نتیجه این مرحله از تهاجم، در نهایت اشاعه موج ترس و وحشت میان جمعیت روس زبان و همچنین ایجاد تصویری از هرج و مرج و ناآرامی در کشور قربانی تجاوز است.مرحله سوم حمله(از جنگ تصاویر تا دفاع روسیه از خود خطرات اصلی در مراحل اولیه حمله مسلحانه)در این مرحله که در مدت کوتاهی پس از اعلام رسمی سرکوب و هرج و مرج رخ میدهد، واحدهای نظامی و سرویس‌های روسیه برای اولین بار تحت پوشش واحدهای دفاعی جمعیت روس زبان محلی کار خود را شروع میکنند.در این مرحله با دست آویز قرار دادن ضعف دولت در مراقبت از اقلیت‌ها در برابر فاشیست‌ها و با اعلام وفاداری به قانون اساسی تشکیل گروه‌های دفاعی اعلام میشود. در بسیاری از کشورهای دموکراتیک، استفاده از ارتش آموزش دیده در درگیری‌های داخلی از نظر حقوقی ممنوع شده و سرکوب افراط گرایان مسلح و تروریست‌ها به پلیس واگذار شده است.اگر تشکیل نیروی دفاع از خود روسی در مراحل ابتدایی محدود نشود، سناریوی جنگ هیبریدی مستلزم آن است که مهاجمان به طور همزمان دو اقدام انجام دهند: مشروعیت بخشیدن به ستون پنجم محلی تحت عنوان "گروه‌های خودگردان"آغاز آموزش و اجبار نیروهای دولتی برای سرکوب خشونت آمیز تظاهرات صلح طلبانه و سرکوب خودگردان‌ها.لحظه کلیدی و "مرحله بدون بازگشت"، مرحله اشغال ساختمان‌های دولتی است. اشغال ساختمان‌های دولتی توسط نیروهای دفاع از خود روسی، دستیابی به اهداف تاکتیکی را برای روسیه تسهیل خواهد کرد. کنترل موفقیت آمیز چندین ساختمان، بعنوان کنترل بر کل آن منطقه نشان داده میشود و یا حتی کنترل بر کل حوزه‌ای که از لحاظ اجرایی، تابع آن منطقه است. این جایگزینی مفاهیم است که باعث حصول دو نتیجه نادرست زیر میشود و به راحتی توسط خودآگاهی جمعی درک میشوند: ناتوانی دولت مرکزی و عدم کنترل دولت بر نقاط حساس و مهم حمایت جمعی از نیروهای خودمختار محلینتیجه دوم وقتی توسط مردم از طریق ناخودآگاه جمعی ایشان درک شود منجر به حمایت مردمی از گروه‌های خودگردان میشود.شرایط لازم برای پنهان سازی تهاجم روسیه در قالب یک درگیری داخلی به شرح زیر است: وجود یک گروه کوچک اما اختصاصی و فعال از طرفداران روسیه، برای شبیه سازی صحنه حضور جمعی مردم محلی. وجود نقشه و سناریوی طرح ریزی شده در فدراسیون روسیه و ورود پیشاپیش تعداد کمی از رهبران باتجربه و آموزش دیده در حوادث مشابه برای کنترل اوضاع. امکان اعزام سریع گروه‌های فعال سیار و گروه‌های ویژه استتار نیروهای مسلح روسیه به صحنه‌های تجمعی. بی تفاوتی یا سرگردانی اکثریت جمعیت محلی که ممکن است در حقیقت حامی تهاجم روسیه نباشند.اولین محل هایی که معمولا توسط نیروها اشغال میشوند:دفتر شهردارمقر پلیسایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونیدر مراحل بعد و با گسترش ناآرامی، میانجیان مذاکرات از طرفداران روسیه که پیشتر درباره آنها صحبت شد کار خود را برای طولانی کردن روند مذاکرات شروع میکنند. رسانه‌ها نیز به مقاومت هرج‌و‌مرج‌طلبان دامن زده و از طرفی طرفداران روسیه خود را در ساختمان‌ها تثبیت میکنند.از نقطه نظر تاکتیکی زمان به دست آمده از تاخیر در مذاکراتی که از پیش شکست خورده است، برای پرداختن به چهار وظیفه زیر توسط نیروهای اشغالگر روسیه استفاده میشود:استخدام داوطلبان از میان مردم محلی برای تشکل‌های شبه نظامیسازماندهی مجدد این نیروهای شبه نظامی در گروه‌های مختلف به شکل یگان‌های شایسته آموزش دیدنشناسایی فعالان محلی طرفدار روسیه و حذف فعالان وطن‌پرست محلیسرانجام در پی تاخیر دولت جهت اعمال قدرت از یک روز به دو تا سه هفته، تحولات وارد مرحله قانونی شدن "خودگردانی" منطقه مورد تجاوز میشود.
جنوب ایران جنوب ایران شامل نواحی جنوبی کوه‌های زاگرس و کرانه‌های شمالی خلیج فارس است که استان‌های فارس، کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان و بوشهر را در بر می‌گیرد. در برخی منابع استان‌های خوزستان و کرمان نیز در این تقسیم‌بندی جای داده می‌شوند. بخش بزرگی از جنوب ایران دارای آب و هوای گرم و خشک است. شهرهای شیراز، بندرعباس، بوشهر، مرودشت، جهرم و یاسوج از شهرهای پرجمعیت این منطقه به‌شمار می‌روند.جنوب ایران از نظر قومی بسیار متنوع است فارس‌ها، لرها، باصری‌ها، قشقایی‌ها، سیستانی‌ها، لارستانی‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و ایرانیان آفریقایی‌تبار قشم چت را دربرمی‌گیرد. جنوب ایران خاستگاه مردم فارس است و بیشتر مردم ساکن در این بخش از ایران فارسی‌زبان (شامل زیرگروه‌هایی مانند لرها) هستند.
آیا روس‌ها از حمله هوایی اسراییل به مواضع سپاه در سوریه باخبر بودند؟ در حالی که در این روزها با قطع اینترنت و ناآرامی‌ها و آشوب‌های خیابانی دست و پنجه نرم میکنیم، طبق گزارشات رسیده از خبرگزاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، تجاوز هوایی رژیم اشغالگر قدس به سوریه و مهم‌تر از آن به مواضع سپاه پاسداران در نزدیکی دمشق ادامه داشته. البته این برای چندمین بار است که نیروی هوایی رژیم اشغالگر قدس با پرتاب موشک به داخل سوریه انبارهای مهمات و پادگان‌های سپاه در سوریه را هدف قرار میدهند. در دو سال گذشته اسراییلی‌ها بارها به خاک سوریه تجاوز کرده و باعث کشته شدن نیروهای ارتش سوریه و شهادت تعدادی از اعضای سپاه پاسداران شده‌اند. متاسفانه به علت عدم خبررسانی شفاف در این زمینه، اطلاعات دقیقی از نحوه و میزان تلفات در دست نیست و از همین رو، دقیقا نمی‌توان ارزیابی درستی از این حملات داشت. ولی به هر حال با توجه به اطلاعات موجود باید بهترین تحلیل‌های موجود را انجام داد تا از تکرار چنین تجاوزاتی در آینده جلوگیری شود.یکی از وجوه قابل توجه در عملیات‌های مختلف در سوریه، میزان هماهنگی ما با نیروهای ارتش سوریه و نیز نیروهای روس می‌باشد. خوشبختانه ما هماهنگی‌های لازم را با رژیم اسد و نیروهای سوری داشته‌ایم ولی به نظر می‌رسد که ارتباط ما با روس‌ها با چالش‌هایی روبرو بوده است. متاسفانه موضع روسیه در قابل تحرکات اسراییلی‌ها نامشخص و غیر قابل پیش‌بینی بوده و این امر خسارات زیادی به ما وارد کرده است.طبق گزارشهای ارایه شده توسط خود وزارت دفاع روسیه و همانطور که در رسانه‌های داخل کشور هم درج شد، به تازگی تعداد پایگاه‌های نظامی روسیه در سوریه به 3 تاسیسات رسیده و نظامیان روسیه همچنین در دو پایگاه تیاس،‌ملقب به تی 4 ،‌و شعیرات هم حضور نظامی دارند. در همین‌های گزارش‌های مختلف حاکیست که روسیه و اسراییل، یک پیمان به امضاء رسانده‌اند که بر اساس آن، روسیه باید در جریان هرگونه حمله هوایی اسراییلی‌ها به خاک سوریه باشد. بر اساس این توافق‌نامه، حتی اگر حملات ارتش اسراییل به مناطقی که روسها در آن پایگاه ندارند هم باشد، هنوز باید روس‌ها را در جریان بگذارند. این پیمان در پی کشته شدن 15 سرباز روس در سوریه در سال گذشته بسته شد که بر اثر حمله هوایی اسراییلی‌ها اتفاق افتاده بود.با توجه به رابطه نزدیک پوتین با نتانیاهو و دیگر مقامات اسراییل، دور از انتظار نبود که دو طرف به چنین توافقی برسند. ولی سوالی که برای ما طرح می‌شود این است که چرا روسیه ما را در جریان این حملات قرار نمی‌دهد. در واقع با توجه به همکاری‌هایی که ما با روس‌ها داشته‌ایم و فداکاری‌هایی که برای آنها کرده‌ایم، این کمترین توقعی است که می‌توانیم از آنها داشته باشیم. با توجه به اینکه در حمایت از رژیم اسد، ما همپیمان و همرزم روس‌ها بوده‌ایم و همکاری‌های ما با دولت مسکو بسیار فراتر سوریه است، کمترین کاری که روس‌ها می‌توانند انجام دهند این است که ما را در جریان حملات هوایی اسراییلی‌ها قرار دهند. چطور میشود که در حالی که صدمات جانی و مالی متوجه نیروهای ما در سوریه میشود، روسها تا وقتی که مواضع خود هدف این حملات قرار نگرفته باشند مشکلی با هدف قرار گرفتن مواضع ما و شهید شدن نیروهای ما ندارند؟به نظر می‌رسد که ما در بحث عمق استراتژیک بیش از حد روی روس‌ها حساب باز کرده‌ایم و الان یک خلایی در این زمینه پیش آمده است. درحالی که نیروهای ما از توان میدانی و غیرمتقارن بالایی برخوردارند، ولی در بحث سپر دفاعی و پاتک‌های متعارف ما نیازمند پشتیبانی روس‌ها هستیم. ولی در عمل دولت مسکو نشان داده که در مواقع لازم با ما همراهی می‌کند ولی در موارد دیگر به راحتی با دشمنان ما هم دست می‌شود و اولویتی برای امنیت ما در منطقه قایل نیست. شایسته است با اطلاع‌رسانی و شفاف سازی، مقامات مربوطه درک بهتری از وضعیت میدانی بدست آورند تا بتوانند راه‌های دیگری که می‌تواند پیش روی ما باشد را بررسی کنند. افکار عمومی هم در این زمینه سوالات و شبهات زیادی دارد و مسیولان مربوطه نمی‌توانند توجه به این موضوع را به تعویق بیاندازند.
از پله‌های اودسا تا آکوردهای شوستاکوویچ نگاهی بر تاثیرات انقلاب اکتبر 1917 و نسبت آن با تحولات ایران علی بهرامی‌ثانی/ دانشجوی مقطع کارشناسی رشته‌ی مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریفسخنرانی لنین در مقر بولشویک‌ها، اثری از ولادیمیر سروفدر شروع فصلی تازه در تاریخ جهان، بلشویک‌ها در اکتبر 1917 با کنار زدن آخرین تزار، نیکلای دوم، به رهبری لنین، بزرگترین واقعه‌ی قرن بیستم میلادی را رقم زدند. جاییکه سرانجام تعالیم مارکس با حمایت توده‌ها و رهبری ولادیمیر لنین توانسته بود رویدادی را رقم زند که همچنان تاثیرات آن را در جهان مشاهده می‌کنیم، انقلاب اکتبر.انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر بی‌شک رویدادی است که توانست اذهان مردم را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کند و جایگاه یک فرد را در میان انسان‌های دیگر تبیین نماید. جایگاهی که سال‌ها در مناقشات میان خرافه‌پرستی‌ها و امپریالیسم‌گم شده‌بود. اما این جریان چگونه و به چه شکل گسترش پیدا کرد و رمز موفقیت آن چه بود؟ چه شد که توانست از مرزهای روسیه خارج شود و دایره‌ی وسعتش را تا قاره‌ی آمریکا و چین و خاورمیانه برساند؟ چه اتفاقی سبب شد تا علی‌رغم تاثیرات عمیقی که در برخی جوامع داشتند سرکوب گردند؟ ایراد وارد بر آن‌ها چه بود؟در سال‌های پایانی جنگ جهانی نخست بود که بر هر نقطه از روسیه یا مشخص‌تر ولگا که نظر می‌افکندیم چیزی جز یک خواسته از مردم نمی‌دیدیم، ایجاد صلح. خواسته‌ای که پس از شکست روسیه در جنگ جهانی اول به قیمت ازدست‌رفتن بخشی از خاک این کشور میسر و یا حتی بیش از آن، خواستنی بود. در جای‌جای روسیه قحطی و گرسنگی بیداد می‌کرد و مردم منادی دیکتاتوری صلح بودند. بالاخره این اتفاق افتاد، تزار رفت و دولتی موقت متشکل از تمامی عقاید شکل گرفت که آن هم توسط تبلیغات کمونیستی و به رهبری ولادیمیر لنین کنار زده‌شد. اما این رهبری چندان کار آسانی نبود. در همان اوایل انقلاب بود که ولادیمیر لنین پس از پیروزی در اکتبر 1917 ، به کمک دهقانان و کشاورزان و کارگرانی که وی را حمایت کردند ارتشی موسوم به ارتش سرخ را رسما پایه‌گذاری نمود و درصدد یکپارچگی فرمانروایی عظیم روسیه برآمد. روسیه‌ای که اکنون با گرفتن نام "اتحاد جماهیر شوروی"، تاج سلطنت را از خاندان تزار برداشته و ریاست "کشور شوراها" را به لنین عطا نموده بود. در همان ماه‌های نخستین پس از انقلاب، جریان‌های زیادی از جمله جریان‌های خارجی شروع به دخالت و کارشکنی کردند، ارتش‌های رنگارنگی از گوشه و کنار این کشور با یاری نیروهای خارجی سر بر آوردند و حتی امپراتوری ژاپن و عثمانی بخش‌هایی از خاک این کشور را تصاحب کردند.لنین در اولین اقدام برای رفع این مشکلات شروع به حذف دیگر رقبای انقلابی خویش نظیر لیبرال‌ها و جریان‌های غیرسوسیالیست کرد، "چکا" را در دفتر خود تاسیس و اختیاراتی نظیر حق قضاوت و اعدام ورای هر دادگاه و قضاوتی را به آن‌ها داد. فراخواندن دیگر ملل تبدیل به اصل اساسی تمام سخنرانی‌های لنین برای جهانی‌کردن جنبش شده بود و سخنان ضدامپریالیستی وی هواداران فراوانی داشت. رهبر انقلاب کبیر حتی برای نشان‌دادن حسن نیت خویش حاضر شد استقلال فنلاند را رسمیت ببخشد و یا در سیاست خارجه نیز خط بطلانی بر تمامی قراردادهای تزار کشید، از جمله‌آن‌ها می‌توان به لغو قرارداد تقسیم ایران میان این کشور با فرمانروایی بریتانیا اشاره کرد. این دوره، دوره‌ی شکوفایی سوسیالیسم در دیگر کشورهای همسایه‌ی شوروی زیر بیرق کمونیسم لنین و ارتش سرخش بود. پهناوری شوروی در این برهم کمک شایانی به گسترش این تفکر کرد، جایی‌که اکثر سربازان و مهاجمان و مدافعان با این اندیشه آشنا شدند و این اندیشه را با خود به دوردست‌هایی که وطن می‌نامیدند به ارمغان بردند. لنین برای تاثیر هرچه بیشتر این تفکر بر آحاد جامعه دست به سخنرانی‌های طولانی می‌زد و سعی می‌کرد بیش از پیش تاثیر این انقلاب را بر زندگی مردم به نمایش بگذارد و دایما در تلاش بود تا این تفکر را به خارج از مرزهای آن کشور ببرد. وی انقلابی‌ای کارکشته بود که نشان زندان و فعالیت سیاسی خویش را همواره بر سینه می‌کوبید. به واقع سوسیالیسم لنین در پترزبورگ آغاز، با قدرت کمونیسم در مسکو تقویت و در باکو نام سوسیالیم به خود گرفت. جایی که سالانه با تشکیل "کمینترن"، بزرگ‌ترین اندیشمندان و نمایندگان این عقیده از جای‌جای دنیا برای پروراندن آن گرد هم می‌آمدند. این جلسات منجر به تحولات عظیم اینترناسیونالیستی و حمایت از حقوق کارگری و تشکیل سندیکاهای کارگری در دنیایی شد که در قبضه‌ی امپریالیسم غربی بود. از طرفی به علت این که تفکر تازه بر اساس اندیشه‌های اقتصادی فیلسوفی بزرگ به نام مارکس بنا شده بود، بیش از پیش روشنفکران و تحصیل‌کرده‌ها را به خود جذب می‌کرد تا جایی که تا سال 1929 شاهد تحول عظیم ادبی در کشورهایی هستیم که با واردکردن مضامین انقلابی سوسیالیستی به‌کل فرهنگ جدیدی را در ادبیات ملت خود بنیان می‌نهند. در همان سال‌ها بود که شاهد تاثیر عمیق این تفکر بر ادبیات ایران هستیم، شاعران بزرگی چون نیما یوشیج و عارف قزوینی و نویسندگانی چون صادق هدایت و جلال آل‌احمد از جمله افرادی هستند که این جریان را به ادبیات ایران وارد کردند.طرف ثابت تمام مبارزات انقلابی و سیاسی پس از انقلاب اکتبر، گروه‌های موسوم به "چپ" برخاسته از اراده‌ی انقلابی مبتنی بر تحلیل مارکسیستی ولادیمیر لنین می‌باشند. در جامعه‌ی فیودالی وقت، گسترش این تفکر کار چندان سختی نبود. کارگران هر چه بیشتر نسبت به حق و حقوقشان آگاه می‌شدند، بیش از پیش درصدد آن برمی‌آمدند تا دیگران را نیز مطلع کنند و این همان نقطه‌ی عطف تاریخ بود که با شروع انقلاب و شورش‌ها مبانی مبارزه بر پایه‌ی تفکر سوسیالیستی را طرح‌ریزی کردند. در این میان اما با مرگ لنین در سال 1924 و روی‌کار‌آمدن جوزف استالین بر دامنه‌ی این مبانی افزوده شد. جایی که استالین با پیگیری‌سیاست‌های دوگانه‌ی خویش بسیاری از گروه‌های وابسته به شوروی را، که در کشورهای هم‌جوار برای پی‌ریزی سوسیالیسم در تلاش بودند، در معرض خطر بیشتری قرار داد و اوج آن در جایی بود که با قدرت ارتش سرخ و کمونیسم، کمینترن را منحل ساخت. کمینترن اما بذرهای هویت خویش را پیش از انحلالش در کشورهای زیادی کاشته‌بود. ایران از جمله‌ی آن کشورهایی بود که با آغوشی باز صحنه‌ی نمایش بسیاری از گروه‌ها و اشخاص و جریان‌های وابسته به آن بود، که برخی با ادعای کمونیستی‌بودن و برخی سوسیال‌بودن پا به این صحنه گذاشته بودند. در همان اوایل فعالیت در ایران، این گروه‌ها توانسته بودند نظر بسیاری از روشنفکران را به خود جلب کنند به گونه‌ای که ایرانیان هر ساله از هییت‌های قوی‌جلسات کمینترن بودند. نخستین نشانه‌های جریان کمونیستی، "نهضت جنگل" به سردمداری "میرزای جنگلی" و همکاری "دوستداری" بود که بعدها از این نهضت جدا شد و پس از فرار به شوروی در یکی از دادگاه‌های فرمایشی استالین در هشت دقیقه نشان اعدام به سینه گرفت. "نهضت جنگل" که با الگوگیری از جریان‌های کمونیستی پیشین بر آن بود که اکتبری جدید پایه‌ریزی کند، در نتیجه‌ی سیاست‌های دوگانه‌ی استالین و عدم حمایت وی، توسط دولت مرکزی ایران سرکوب شد و این، اولین برخوردهایی بود که با تفکر سوسیالیستی در ایران شد.اما حاصل اصلی انقلاب اکتبر در ایران "حزب توده" بود. حزبی که در عرض یک سال حداقل یک بار اسمش به گوش تمامی جمعیت کشور رسیده بود و شعارش اتحاد توده‌ی مردم و احقاق حق آن‌ها با تشکیل سندیکاهای کارگری بود. کشور شوراها اما بیش از پیش بر آن شد تا ایران را با واردکردن قشون خود به تبریز، شورایی کند. نهضت پیشه‌وری از دیگر نتایج انقلاب اکتبر است که بار دیگر با اتخاذ سیاست‌های دوگانه‌ی استالین شکست می‌خورد. اگر پیش‌تر برویم، می‌توانیم این تاثیرات را در انقلاب اسلامی مشاهده کنیم. آن جا که حزب توده و احزاب چپ از این انقلاب به رهبری امام‌خمینی حمایت کردند اگرچه پس از آن به علت اعتراف به خیانت‌ها سران آن اعدام و برخی نیز به سرزمین موعودشان، باکو پناهنده شدند. از جمله‌ی نتایج انقلاب اکتبر ایجاد گروهک‌های چریکی و پارتیزانی در نقاط گوناگون جهان بود. چه‌گوارا یکی از کسانی بود که اعتقاد داشت جریان سوسیالیستی که ارمغان اکتبر 1917 بود تاحدی منحرف شده‌است و در کوبا با انجام عملیات‌های چریکی و تبلیغات فراوان توانست افراد زیادی را در اقصی نقاط جهان به این نوع از مبارزه دعوت کند. هم‌چنین در ایران گروهک‌هایی مانند چریک‌های فدایی خلق از جمله این گروهک‌ها بودند که با مبارزه‌ی مسلحانه علیه حکومت پهلوی عرصه را بر وی تنگ کردند. و در پی آن حادثه‌ی سیاهکل از جمله مهم‌ترین پاراف‌هایی بود که در نتیجه‌ی این عملیات‌های چریکی بر تاریخ ایران خورد اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست از این قیام برنداشته و در نهایت محکوم به اعدام و فرار شدند. و این نقطه پایان فعالیت گروه‌های چپ کمونیستی در ایران به حساب می‌آمد.نمایی از صحنه قتل‌عام مردم توسط سربازان تزاری بر پله‌های رزمناو پوتمکین در فصل "پله‌های اودسا" از فیلم "رزم‌ناو پوتمکین" به کارگردانی سرگی آیزنشتاینانقلاب اکتبر و انقلابی‌گری کمونیستی از همان نسختین روزهایی که به رهبری لنین پیش می‌رفت ایراداتی بنیادین داشت، لنینیسم شوروی نتیجه‌ی مستقیم جنگ‌جهانی اول بود و در دوره‌ای که هشتاد درصد اقتصاد شوروی بر پایه‌ی کشاورزی بود به دنبال انقلابی سیاسی می‌جست که فرجامش انقلابی اقتصادی باشد، فرجامی که هرگز رخ نداد و با قهرهای سیاسی همان اوایل انقلاب در پس مشاجرات حزب کمونیست شوروی و پشت‌پازدن به کارگران از میان رفت. انقلابی که مبتنی بر حرکت توده‌ها و حمایت کارگران بود دیگر کارگری در خیابان‌ها نداشت و نهایت این امر در کنگره‌ی چهارم، در ملاقات سالیانه‌ی سران حزب و سران سندیکاهای کارگری، جایی بود که سران کمونیست حرف آخر را مبنی بر این که "حزب تصمیم‌گیرنده‌‌است" زدند و اپوزیسیون کارگری را به تبعید و اعدام محکوم کردند. لنین در یک برهه از آمادگی انتقال قدرت سیاسی توانسته بود قدرت را در روسیه قبضه کند ولیکن نتوانست تعالیم اقتصادی مارکس را بر روسیه‌ی ویران پیاده سازد. پیاده‌کردن قوانین و اصول اقتصادی وی در پس ایدیولیزه‌کردن توده‌ها گم شد و انقلاب سیاسی وی تنها در همان سیاست به مجادله پرداخت و تاثیرش در اقتصاد را تنها در لفظ "مالکیت اشتراکی" گذاشت که آن‌هم همواره در حد لفظ ماند. انقلاب سرخ زمانی روی داد که دنیا به آن نیاز داشت. و بیش از هر چیزی در آن روزگار، امپریالیسم بریتانیایی و بهره‌کشی از نیروی کارگری بهانه‌ی گسترش تفکر کمونیسم و سوسیالیسم شد. گسترش این نوع تفکر بیش از آن‌که به کمک شوروی بیاید به ضرر آن تمام شد چرا که هرگز نتوانستند آن طور که باید از آن برداشت‌های خود را داشته باشند. رهبران اتحاد جماهیر شوروی همواره پشت گروه‌ها و جوامعی را که مقتبس از تفکرات آن‌ها بودند به واسطه‌ی مذاکرات پشت پرده خالی می‌کردند، حال آن‌که خود به طور مستقیم سخن از حمایت آن‌ها می‌زدند. بارزترین و آشکارترین آن‌ها هم در جریان جنگ جهانی دوم بود که استالین با سیاست‌های آغوش‌گیرانه‌اش ابتدا کمونیست‌ها را در شورش‌های آن کشور علیه ملی‌گرایان تشویق و حمایت می‌کرد و پس از مدتی آن‌ها را فراموش می‌نمود. ظهور تفکر سوسیالیستی در زمانی‌که دنیا تازه از جنگی رها شده بود این فرصت را به لنین داد تا بتواند هواداران زیادی را گرد خود آورد، تفکری برخاسته از خاکسترهای جنگ جهانی اول که منجر به ظهور فاشیست و شروع جنگ جهانی دوم شد، تفکری که برای اولین بار جریان‌های ملی‌گرایانه را جان بیشتری بخشید. انقلاب اکتبر انقلابی بود که مرزبندی انقلاب‌ها را تغییر داد و امپریالیسم را نهیبی زد تا حق را بهتر تقسیم کند. اروپا با ظهور کمونیسم برای جلوگیری از گسترش آن، برای نخستین بار قایل به حق ارزش افزوده برای کارگران و رفاه آنان شد. تمام مبارزات سیاسی پس از انقلاب اکتبر 1917 ، یک طرف ثابت و فعال را به خود دید که تاثیرش از دیگر جریان‌ها حتی بعضا بیشتر بود و آن، حضور گروه‌های موسوم به "چپ" بود که برخاسته از اراده‌ی انقلابی مبتنی بر تحلیل مارکسیستی ولادیمیر لنین در 25 اکتبر 1917 می‌باشند. برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی "داد" کلیک کنید.
فروش شیایومی می 11 اولترا در هند آغاز شد! به دنبال چند وعده و تیزر تبلیغاتی ، سرانجام Mi 11 Ultra به هند رسید. تقریبا. اولین فروش دستگاه برتر خط تولید شرکت چینی 7 ژوییه ساعت 12 ظهر به وقت محلی در وب سایت هند انجام خواهد شد. توجه داشته باشید که این محصول همانند شیایومی "فروش مقدار محدود سوپرفان" خواهد بود ، بنابراین انتظار داشته باشید که سهام در عرض چند دقیقه ، اگر چند ثانیه نباشد ، به شدت محدود شود.فروش شیایومی می 11 اولترا در هند آغاز شد!دیروز شیایومی ثبت نام Mi 11 Ultra را در هند آغاز کرد و در آن زمان مشخص نشده بود که اولین فروش چه زمانی انجام می‌شود. خوب ، حالا شما می‌دانید ، و اگر شما ثبت نام کرده‌اید ، ممکن است فرصتی برای گرفتن یک واحد داشته باشید. صحبت از ثبت نام می‌شود ، این ممکن است در زمان خواندن این مقاله باز باشد یا نباشد - تلاش برای رفتن به این پیوند ضرری ندارد .می 11 اولترا 74 ، 999 INR قیمت دارد و برخی از کارت‌های هدیه 5 ، 000 INR تخفیف برای شما در نظر گرفته‌اند. هنوز هم ارزان نیست اما شاید به عنوان اولین دستگاه پرچمدار مناسب شیایومی ارزش آن را داشته باشد. اگر می‌خواهید در مورد آن بیشتر بدانید ، بررسی عمیق ما را از دست ندهید .
روایت فوکو و کاپوشچینسکی از انقلاب 57 درباره‌ی انقلاب اسلامی حرف‌ها و روایت‌های متنوعی شنیده‌ایم. در کتاب‌های درسی، برنامه‌های تلویزیونی (صداوسیمای خودمان یا شبکه‌های ماهواره‌ای) و . در میان انبوهی از ادعاها و حرف‌های متفاوت، معلوم نیست به حرف چه کسی می‌توان اعتماد کرد. یک راه برای فرار کردن از این وضعیت آشفته، پیدا کردن منابع مستقل از طرفین ماجرا، است. در این مطلب، قصد دارم حال و هوای ایران در آستانه‌ی انقلاب 57 را از زاویه‌ی دید دو منبع مستقل (یعنی نه مرتبط با انقلابیون و نه مرتبط با رژیم پهلوی) به شما نشان بدهم.توضیح: مشکلات جاری ایران، کار را به جایی رسانده که اگر ساده‌ترین نکته‌ی منفی‌ای درباره‌ی رژیم پهلوی بیان شود، عده‌ای فکر می‌کنند هدف حمایت از جمهوری اسلامی بوده‌است. این دیدگاه، منطقی نیست. به قول معروف: اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌کند. اما اگر شما به هر دلیل همچین تصوری دارید، فکر می‌کنم بهتر است این مطلب را نخوانید.میشل فوکو: فیلسوف و متفکر فرانسوی 1984 - 1926 حتما تا به حال نام فوکو را شنیده‌اید. او فیلسوف و تاریخدان فرانسوی بود که در طول زندگی‌اش به عنوان یک استاد دانشگاه و نویسنده‌ی سرشناس، مشغول فعالیت‌های آکادمیک بود. او به اتفاقات مهمی که در نقاط مهم جهان می‌افتاد، حساس بود و به همین دلیل در پاییز 1357 ، دو بار به ایران سفر کرد. هدف او این بود که وضعیت ایران را ببیند و برای مخاطبان اروپایی‌اش توضیح بدهد که چرا ایران ناآرام است. او مشاهدات و بررسی‌های خود را به صورت سلسله مقالاتی منتشر کرد که مجموعه‌ی آنها، در کتابی با عنوان "ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟" در انتشارات هرمس منتشر شده‌است.خلاصه‌ای از یادداشت‌های فوکو را با هم مرور می‌کنیم:حکومت شاه، یکی از اقمار آمریکاست و خارجی‌ها نفوذ و قدرت بالایی در ایران دارند. اما مردم از این نفوذ خارجی به ستوه آمده‌اند و بیش از این تحمل چنین وضعیتی را ندارند.محمدرضاشاه ادعای مدرن‌سازی ایران را دارد، اما این نوع از تجددطلبی در ایران، یک تفکر کهنه و قدیمی حساب می‌شود. چرا که شاه حاضر نیست تجدد با مهار فساد اطرافیانش و نفوذ بیگانه و آزادی مردم همراه باشد.روستاییان به دلیل اصلاحات ارضی زیر بار قرض رفته‌اند و به دلیل مشکلات مالی به حاشیه‌ی شهرها کشیده شده‌اند.مردم به حکومت کاملا بی‌اعتماد هستند. فساد و استبداد شاه، بسیار گسترده شده‌است.شاه به دنبال لاییک‌سازی ایران است و مردم که سرشار از اعتقادات مذهبی هستند، با این تصمیم کاملا مخالف‌اند.خواسته‌ی یک‌صدای مردم این است: ما دیگر این رژیم را نمی‌خواهیم.مردم و گروه‌های اصلی مبارزان، با هم به توافق رسیده‌اند که پس از سرنگونی رژیم پهلوی، یک حکومت اسلامی تشکیل دهند. در این زمینه هم فقط به خمینی اعتماد دارند.تصور عمومی مردم از حکومت اسلامی، نوعی از حکومت است که در آن افراد از نتیجه‌ی زحماتشان بهره‌مند می‌شوند، آزادی‌ها تا حدی است که به دیگران آسیب نزند، از اقلیت تا جایی که مزاحم اکثریت نشوند، حمایت می‌شود. در امور سیاسی تصمیم را اکثریت می‌گیرند و رهبران در برابر مردم مسیولند و مردم می‌توانند از هر مسیولی حساب بکشند. (از نظر فوکو، اینها همان فرمول‌های بنیادین دموکراسی‌اند).اعتراضات از طریق مراسم مذهبی، نوارکاست، تلفن و اعلامیه پخش می‌شوند و اعتصابات سراسری جدی شده‌اند. شاه متوجه شده که نمی‌تواند اعتراضات را از طریق آزادی‌های موقتی خاموش کند، بنابراین دوباره سیاست سرکوب شدید را آغاز کرده‌است.سربازان دیگر حاضر نیستند در خیابان‌ها به مردم شلیک کنند.مشخص است که رفتن شاه قطعی است.فوکو پس از انقلاب اسلامی، در اردیبهشت 58 ، نامه‌ی سرگشاده‌ای به مهندس بازرگان (نخست‌وزیر دولت موقت) نوشت و نسبت به برخوردهای تند با عوامل رژیم گذشته انتقاد کرد. او معتقد بود که این کارها مسیر را منحرف خواهد کرد.ریشارد کاپوشچینسکی: روزنامه‌گار لهستانی 2007 - 1932 کاپوشچینسکی در طول دوران روزنامه‌نگاری‌اش، 27 انقلاب و کودتا را در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، از نزدیک مشاهده کرد. ده‌ها بار به زندان افتاد و چند بار از حکم اعدام جان سالم به در برد. جسارت عجیب او باعث شد که به مشهورترین روزنامه‌نگار قرن بیستم در لهستان و حتی شاید همه‌ی اروپا تبدیل شود. گابریل گارسیا مارکز، هنر کاپوشچینسکی را ستود و از او به عنوان "استاد واقعی روزنامه‌نگاری" نام برد. کاپوشچینسکی در سال‌های انقلاب به ایران آمد و یادداشت‌هایی درباره‌ی وضعیت ایران، پیش و پس از انقلاب نوشت. ترجمه‌ی یادداشت‌های او در کتابی با نام "شاهنشاه" در نشر ماهی منتشر شده‌است.بخشی از نوشته‌های او درباره‌ی انقلاب ایران:استبداد، مردم ایران را به کلافه کرده‌است. ساواک مطبوعات، کتاب‌ها و فیلم‌ها را سانسور می‌کند و حتی اجرای نمایشنامه‌های شکسپیر و مولیر را ممنوع کرده است، چون در آنها از فساد سلطنت انتقاد شده‌است. ساواک حتی گاهی افرادی را بی‌دلیل زندانی و به سختی شکنجه می‌کند. این کار باعث شده‌است تصویری ترسناک برای مردم از ساواک ساخته شود. شکنجه‌ها بسیار وحشتناک هستند. مثلا یکی از این موارد ماهی‌تابه‌ی شکنجه است که برخی از زندانیان آن را تجربه یا دست کم بوی گوشت پخته بدن متهمی دیگر را حس کرده‌اند.در سال 1973 ( 1352 ش)، بهای نفت در کمتر از دو ماه، چهار برابر شد. شاه با قدرت مطلقی که داشت، از این پس می‌توانست به جای 5 میلیارددلار، 20 میلیارددلار خرج کند. او به سرعت مصاحبه کرد و گفت: "تنها طی یک نسل، ایران به پنجمین کشور قدرتمند جهان تبدیل خواهد شد". او به خبرنگار متعجب اشپیگل گفت: "ما تا ده سال دیگر، به همان سطحی از زندگی می‌رسیم که حالا شما آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها دارید". حالا که دارم به این گفتگو فکر می‌کنم، شاه از کشور رفته و من در روستای کوچکی در شیراز، زنی را می‌بینم که سرگین گاو را به شکل کیک‌های گردی در می‌آورد تا وقتی خشک شد، آنها را (در این مملکت نفت و گاز) برای گرم‌کردن خانه بسوزاند.شاه با افزایش بهای نفت، محموله‌های عظیمی سفارش داد که وقتی به بندرگاه‌های کوچک ایران رسیدند، تازه فهمید حتی نمی‌تواند آنها را تخلیه کند. صدها کشتی کنار ساحل صف کشیدند و شاه برای جبران ت خیر، سالی یک میلیارد دلار به شرکت‌های کشتیرانی داد. بارها که تخلیه شدند، شاه فهمید برای این همه بار انبار ندارد. میلیون‌ها تن محموله که نصفش مواد غذایی و شیمیایی فاسدشدنی بود، در هوای آزاد رها شدند. شاه تازه فهمید وسیله‌ی حمل‌ونقل هم ندارد. دستور خرید دوهزار تریلی از اروپا داد. بعد فهمید راننده ندارد. دستور داد از سیول راننده وارد کنند. بعد دید مهندس و متخصص هم ندارد. چه کسی بهتر از خارجی‌ها. آنها می‌آیند برایمان کار می‌کنند، هیچ انتقادی هم به حکومت نمی‌کنند.شاه شروع کرد به واردات نیروی کار از خارج: خدمتکار از فیلیپین، مهندس هیدرولیک از یونان، برقکار از نروژ، حسابدار از پاکستان، تعمیرکار از ایتالیا و نظامی از آمریکا. عکس‌های شاه در آن دوره را ببینید: مثلا با مهندسی از مونیخ دست می‌دهد. سرکارگری از میلان، راننده‌ای از بستون، برقکاری از کوزنتسک. تنها ایرانی‌هایی که در این عکس‌ها دیده می‌شوند، وزرا و ساواکی‌ها هستند.مردم ایران منظور شاه را فهمیده‌بودند. شاه با رفتارهایش به مردم گفته‌بود: شما به درد هیچ کاری نمی‌خورید. حرف نزنید و فقط بگذارید من پول نفتتان را طبق علایق خودم خرج کنم و با آزمون و خطا، یک "تمدن بزرگ" بسازم.در نظر مردم ایران، این "تمدن بزرگ"، یک "تحقیر بزرگ" بود.
روزهای فلاکت بار شاه خاین در پایان عمر سگ‌ها هم برای مرگ محمد رضا شاه گریه نکردند !دیکتاتوری که خود را سایه خدا (!) می‌دانست و تمام عمر را در ناز و نعمت زندگی کرده، به دیگران امر و نهی کرده و اطرافیان را تحقیر کرده بود، در روزهای پایانی عمرش به خبرنگار بی.بی.سی می‌گوید: "امروز من آینده را پشت سرگذاشته‌ام، بیماری وجودم را تحلیل می‌برد و مثل پدرم در غربت خواهم مرد، ولی یک تفاوت وجود دارد [و آن این] که من توانستم 6 سال بعد از مرگ او جنازه‌اش را به وطن برگردانم، ولی گمان نمی‌کنم دیگر جنازه من هم به ایران برگردد".دیکتاتور فراری مفلوک در مورد این که آیا احساس پشیمانی دارد یا خیر، می‌گوید: "شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم. شاید نباید این طور با روحانیت درمی‌افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می‌پیمودم. باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم، بعضی کاباره‌ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم. حالا بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی مان برایم خواهد گریست و دیگر هیچ!".این موجود بدبخت و نگون بخت، همان دیکتاتوری است که در تاریخ 4 بهمن 1341 در یک سخنرانی و در شهر مقدس قم گفته بود: "امروز به شما می‌گویم، نه در تجربه و نه در عمل هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که بیش از من به خداوند و ایمه‌ی معصومین نزدیک است. از هزار سال پیش یا بیشتر فکرشان تکان نخورده، امروز دین مفت‌خوری از بین رفته ولی برای این‌ها چه فرقی می‌کند؟! من این روحانیت را صد برابر بدتر از توده‌ای‌های خاین می‌دانم".چهار ماه بعد از یاوه سرایی شاه خاین، یک روحانی که بعدها مردم ایران او را امام خمینی(ره) نامیدند، در تاریخ 13 خرداد 1342 ، از همان شهر مقدس قم و از مدرسه فیضیه، خطاب به شاه خاین، سخنانی گفتند که سرآغازی بر قیام خونین 15 خرداد و نهضت اسلامی مردم ایران بود. امام خمینی(ره) در آن سخنرانی، دیکتاتور زمان را مستقیما مورد خطاب قرار دادند و فرمودند: "آقا! من به شما نصیحت می‌کنم ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌کنم: دست بردار از این کارها آقا! اغفال دارند می‌کنند تو را، من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند اگر دیکته می‌دهند دستت و می‌گویند بخوان، در اطرافش فکر کن، نصیحت مرا بشنو ربط ما بین شاه و اسراییل چیست که سازمان امنیت می‌گوید از اسراییل حرف نزنید مگر شاه اسراییلی است؟!"این بیانات کوبنده، کاخ فرعون زمان را به لرزه درآورد، ولی محمد رضا، این دیکتاتور مغرور و سست اراده، نصیحت روح خدا را نفهمید و به کار نبست. شاه خاین دستور سرکوب نهضت را صادر کرد و شما می‌دانید که چه سرنوشت فلاکت باری برای خود و تاج و تخت کثیفش رقم زد!نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) روز به روز گسترده‌تر و تنومندتر شد و در نهایت، شاه خاین در تاریخ 26 دی 1357 از کشور گریخت و مردم جشن گرفتند و خدا را شکر کردند و کمتر از یک ماه بعد، و در تاریخ 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با قدرت و صلابت شکل گرفت.شاه خاین که به مصر گریخته بود و با سرطانی مشکوک و صعب العلاج دست و پنجه نرم می‌کرد، روزهای خفت باری را می‌گذراند. اغلب ساعات در تنهایی و افسردگی بود، اربابانش او را ترک کرده بودند، خانواده‌اش از او فراری بودند، اجازه مصاحبه نداشت و ملاقات هایش محدود بود. امام خمینی(ره) در اوج نهضت فرموده بودند: "شاه فقط یک راه دارد و آن خودکشی است" و حالا محمدرضا در مصر حقیقت کلام امام(ره) را با بندبند وجود مفلوک خود حس می‌کرد.شاه خاین در پی روزنه امیدی از مصر به مراکش رفت و دوران آوارگی او که از لحظه فرار آغاز شده بود، پیچیده‌تر و ناامید کننده‌تر شد. باهاما، مکزیک و امریکا مقصد بعدی دیکتاتور بدبخت بودند. در امریکا او روند درمان خود را پی گرفت که به نظر می‌رسد امریکایی‌ها فرصتی یافتند تا با نادرمانی و جراحی‌های غیر اصولی مرگ نوکر تاریخ مصرف گذشته خود را جلو بیندازند. سپس ارباب، نوکر خود را اخراج کرد و او را به پاناما فرستاد و دیکتاتور چندی بعد از پاناما راهی مصر شد.دعای مردم ایران مستجاب شده بود. این جانب شخصا به یاد دارم که در سن 8 سالگی و در تظاهرات، هم صدا با سیل خروشان مردم انقلابی، از ته دل فریاد می‌زدیم:ای شاه خاین آواره گردیخاک وطن را ویرانه کردیکشتی جوانان وطن، الله اکبرکردی هزاران در کفن، الله اکبرمرگ بر شاه، مرگ بر شاه.مرگ بر شاه، مرگ بر شاه.شاه فراری به سرنوشتی دچار شده بود که بدتر از آن قابل تصور نیست. شاه خاین در بیمارستانی با سیطره نظامیان بستری شد تا به خیال خود درمان شود، اما در یک عمل جراحی مشکوک، طحال او بیرون آورده شد که در نهایت موجب مرگ دیکتاتور گشت.وقتی سران کاخ سفید از مرگ قریب الوقوع شاه خاین اطمینان یافتند، اجازه آخرین مصاحبه را به او دادند و در اوایل خرداد 1359 دو تن از خبرنگاران وابسته به سی.آی.ای بر بالین شاه رو به موت حاضر شدند و بخش اعظم سخنان شاه مخلوع را منتشر نکردند و به روسای خود گزارش دادند.بهترین سندی که از سخنان محمدرضا شاه خاین در دست است، همان جملاتی است که به خبرنگار بی.بی.سی گفته است: "امروز من آینده را پشت سرگذاشته‌ام، بیماری وجودم را تحلیل می‌برد و مثل پدرم در غربت خواهم مرد، ولی یک تفاوت وجود دارد [و آن این] که من توانستم 6 سال بعد از مرگ او جنازه‌اش را به وطن برگردانم، ولی گمان نمی‌کنم دیگر جنازه من هم به ایران برگردد. شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم. شاید نباید این طور با روحانیت درمی‌افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می‌پیمودم. باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم، بعضی کاباره‌ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم. حالا بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی مان برایم خواهد گریست و دیگر هیچ!".اما این شایدها دردی از دیکتاتور فراری دوا نکرد، تاریخ به عقب بازنگشت و جنایت‌های محمدرضا جبران نشد. دیکتاتور در بدترین درجه از ذلت و خواری، دور از وطن و خانواده مرد و در حالی به زباله‌دان تاریخ سقوط کرد که آرزو داشت دست‌کم سگ خانوادگی‌اش برای او عزاداری کند. شاه خاین مرد، در حالی که حتی سگ‌ها هم برایش گریه نکردند!اما این شایدها دردی از دیکتاتور فراری دوا نکرد، تاریخ به عقب بازنگشت و جنایت‌های محمدرضا جبران نشد. دیکتاتور در بدترین درجه از ذلت و خواری، دور از وطن و خانواده مرد و در حالی به زباله‌دان تاریخ سقوط کرد که آرزو داشت دست‌کم سگ خانوادگی‌اش برای او عزاداری کند. شاه خاین مرد، در حالی که حتی سگ‌ها هم برایش گریه نکردند!
ستاره پنج پر(پنتاگرام) عکس هوای از منطقه‌ای در قزاقستان ستاره‌ی پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین ، قدرتمند‌ترین و ماندگار‌ترین سمبل‌ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان‌های امریکای لاتین ، هند،چین،مصرو یونان از مهمترین و پر معنا‌ترین علامتها بوده است.ابتدایی‌ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوار‌های غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده. و در نقاشی‌های مردم بابل وسومریا به عنوان الگوی ترسیم سیاره‌ی ونوس (ناهید)به چشم میخورد.به این خاطر که ناهید هرچهار سال یکبار در آسمان ستاره پنج پر کاملی را رسم می‌کند. دانشمندان چنان از این ویژگی ناهید تعجب کردند که این سیاره پر درخشش و ستاره پنج پرش را نماد عشق و کمال زیبایی بر شمردند و جالب است که بدانید یونانی‌ها برای سپاس از این جادوی ونوس دوره‌های چهار ساله را برای المپیک انتخاب کردند. یعنی المپیک وقتی اتفاق می‌افتد که ناهید در مسیر حرکتی اش یک ستاره پنج پر کامل را رسم کرده باشد.در قرون وسطا مسیحی‌ها ستاره پنج پر را به عنوان طلسم ضد شیطان و عجوزها به کار می‌بردند ستاره پنج پر در زمانی نشانه شهر اورشلیم بوده است همچنین شیطان پرستها نیز آن را با یک بز که ریشش در ضلع پایین گوشهایش در دو ضلع وسط و شاخهایش در دو ضلع بالا بود به کار می‌برده‌اند.در حال حاضر رایج‌ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می‌کنند گروه‌های ویکان‌ها، نیوپاگان‌ها و ساتانیک هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان‌ها و نیوپاگان‌ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله‌ی روح حکومت می‌شدند، منتج می‌شود. در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می‌تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره‌ی پنج پر پایین ر س نمادی از خدای شاخدار ویکا است. در عقیده‌ی کابالیست‌های یهودی، که بسیاری از اندیشه‌ها و ایده‌های فیثاغورثی را قرض گرفته، پنتاگرام نشان دهنده‌ی پنج حقیقت برتر در زندگی است: عدالت، رحمت، دانش، ادراک و شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.البته در برخی مقالات از این جمله استفاده شده :در نوپگانیسم نیز به عنوان سمبل اصلی شناخته شده است و به عنوان نشانهای از پنج عنصر الهام( آب، باد، آتش و زمین ،خاک )است.ولی واقعیت این است که امروز خیلی از مردم آن را یک نماد شیطانی می‌دانند . در صورتی که این نماد نه تنها شیطانی نیست بلکه نماد قدرت نیز محسوب می‌شود . بیشتر سازمان‌های نظامی آزادی خواه که کابوس فاشیست‌ها و سلطنتی‌ها هستند از این نماد استفاده می‌کنند .جالب اینجاست که تقریبا همه کشور‌های کمونیستی نیز از این نماد استفاده می‌کنند . پس می‌توان گفت که این یک نماد برای همبستگی و تشکلات کارگری نیز هست .کشور‌های کمونیستی (کره شمالی ، ویتنام،کوبا،چین)اما جالبتر این است که این نماد در پرچم کشور‌های اسلامی نیز دیده می‌شود .نتیجه :به نظر من نماد ستاره پنج پر یک نماد شیطانی نیست . بلکه چون از دیر باز نماد گروه‌های شورشی و یا ضد قدرت‌های وقت بوده به طرز عجیبی در افکار عموم بد جلوه داده شده‌اند . بیشتر کشور‌های استقلال یافته از قدرت‌های بزرگ (البته با شورش خود جوش مردم و جنگ .) این نماد را در پرچم کشور خودشان دارنند. بیشتر گرو‌های بین‌المللی ضد تروریسم نیز از این نماد استفاده می‌کنند . بیشتر سازمان‌ها یا گروهای که این نماد را دارند بین مردم محبوبیت بیشتری دارند و اغلب نیز در فهرست سازمان‌های تروریستی نیستند .نظر شما هم برای من مهم است ...
تاریخچه پدید آمدن حکومت پهلوی پهلوی، حکومتی که در سال 1304 خورشیدی به طور رسمی به قدرت رسید. رضا شاه پهلوی آغازگر این حکومت است که در تاریخ 25 آذر 1304 ، در کاخ گلستان تاج گذاری کرد. با شروع جنگ جهان دوم در سال 1320 ، متفقین وارد ایران شدند. به دلیل مخالفت‌های رضاشاه با حضور بیگانگان در کشور، وی از پادشاهی خلع و به جزیره موریس تبعید شد. پس از رضا شاه، پسرش محمدرضا شاه بر تخت سلطنت نشست.پهلوی، حکومتی که از سال 1304 رسما در ایران آغاز شد و تا سال 1357 ادامه داشت. حکومت پهلوی با تلاش رضاخان میرپنج بر روی کار آمد و سرانجام با تلاش روحانیت ساقط شد.برای بررسی سلسله پهلوی، شناخت رضاشاه و پرداختن به زندگی و آغاز ورودش به صحنه سیاسی ضروری به نظر می‌رسد.آغاز زندگی و نوجوانی رضاشاه پهلویزمانی که رضاخان میرپنج به عنوان یک سرباز وارد نیروی نظامی شد، شاید فکرش را هم نمی‌کرد روزی بتواند اداره کشور را در دست بگیرد. رضا سوادکوهی، مردی که علاقه زیادی به نظامی‌گری داشت و بعدها با نام د "رضا ماکسیم" و سپس رضاخان پهلوی معروف بود، در 24 اسفند ماه سال 1256 هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران، در خانواده‌ای نظامی به دنیا آمد.پدر رضاخان پهلوی نظامی بود و مادرش "نوش آفرین" نام داشت که از اهالی شهر تهران بود. خاندان رضاخان از مردم لک الشتر بودند که در زمان نادرشاه افشار راهی مازندران شده بودند. زمانی که رضاخان تنها 40 روزه بود، پدرش از دنیا رفت. مادر به همراه رضاخان که در این زمان نوزاد بود، به نزد برادرش در تهران نقل مکان کرد. رضاخان پهلوی مدتها در کنار مادرش در فقر و تهیدستی زندگی کرد. او از همان ابتدا جوانی سرکش و زورگو بود و نسبت به همسن و سالانش هیکل تنومندتری داشت.ورود رضاخان پهلوی به بریگاد قزاقرضاخان پهلوی در سن 12 سالگی توسط یکی از بستگان نزدیک خود وارد نظام شد. در سال 1275 هجری شمسی، ناصرالدین شاه قاجار کشته شد. همین امر موجب شد تا نگهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی، به یکی از مهمترین دغدغه‌های حاکمان قاجار تبدیل شود. در این زمان از رضاخان پهلوی نیز خواسته شد تا در سفارتخانه تهران مشغول به فعالیت شود. وی توانست پس از مدتی وارد قزاقخانه شد.ورود رضاخان پهلوی در قزاقخانه موجب شد تا مسیر زندگی او متحول شود. اکنون او در موقعیتی بود که به راحتی می‌توانست به مدارج بالاتر دست پیدا کند. در سال 1280 خورشیدی رضاخان پهلوی به عنوان سرگروهبان محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد منصوب شد. مدتی بعد نیز منصب وکیل‌باشی گروهان شصت تیری به او داده شد. گروهان شصت‌تیری به عنوان نخستین گروهان شصت‌تیرانداز در ایران بود که فعالیت آن همزمان با محاصره تبریز در دوره محمد علی شاه قاجار (همزمان با دوره استبداد صغیر) آغاز شد. از آنجا که رضاخان پهلوی از مسلسل‌های ماکسیم آن زمان استفاده می‌کرد، به نام "رضا ماکسیم" معروف شد.پس از اینکه دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه قاجار در سال 1287 خورشیدی به پایان رسید و تهران توسط قشون بختیاری و تبریز فتح شد، رضاخان پهلوی به همراه گروه محافظین عین‌الدوله، به فریمان فرستاده شد. در همین زمان رضاخان به عین‌الدوله نزدیک شد و تلاش زیادی برای آموختن خواندن و نوشتن کرد. یک سال بعد نیز به همراه سران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد. رضاخان پهلوی در جنگ با شورشیان از خود رشادت‌های زیادی را نشان داد. سپس با درجه یاوری (سرهنگی) به فرماندهی دسته تیرانداز رسید و در سال 1297 خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.رضاخان پهلوی و سرکوبی جنبش گیلانزمانی که رضاخان پهلوی به عنوان فرماندهی آتریاد همدان انتخاب شد، میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان سربرآورده بود. رضاخان برای سرکوب این جنبش به رشت اعزام شد. در نتیجه ی حضور او در گیلان، جنبش جنگل در هم شکسته شد و میرزا کوچک خان نیز در میان جنگل‌های گیلان درگذشت. با خواباندن شورش‌ها در شمال، امتیازی دیگر در کارنامه سیاسی رضاخان پهلوی ثبت شد.رضاخان پهلوی تا سال 1302 در منصب وزارت جنگ باقی ماند. در طی این مدت (از سال 1299 تا 1302 ) وی سه نیروی قزاق، ژاندارمری و نظمیه را در هم ادغام و یک ارتش منظم به سبک اروپا را ایجاد کرد. سپس برای تقویت اقتدار ارتش، بودجه نظامی را افزایش داد. رضاخان پهلوی توانست با نیروی نظامی متحدی که ایجاد کرده بود، بسیاری از شورش‌ها و ناآرامی‌ها را سرکوب کند.نخست وزیر رضاخان پهلویرضاخان پهلوی که تشنه قدرت بود، توانست در سال 1302 پست نخست وزیری را از احمدشاه قاجار بگیرد. احمدشاه قاجار که جوانی مسالمت جو بود و علاقه زیادی به اداره کشور و فعالیت سیاسی نداشت، تمامی اختیارات را به رضاخان پهلوی محول کرد و خود راهی اروپا شد. با این کار عملا کشور را به رضاخان سپرد. او نیز توانست در این مدت پایه‌های قدرت خود را محکم کند و سر انجام زمینه سرنگونی سلطنت قاجار را فراهم نماید.پادشاهی رضاخان پهلویزمانی که احمدشاه ایران را به قصد سیاحت ترک کرد و رضاشاه به تنهایی مسیولیت اداره کشور را بر عهده گرفته بود، زمینه برای به قدرت رسیدن خاندان پهلوی و سقوط سلسله قاجار فراهم شد. سرانجام در روز 9 آبان 1304 خورشیدی رضاخان پهلوی توانست با فشار بر نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی، ماده واحده‌ای را مطرح کند که طبق آن، احمدشاه از سلطنت خلع شد و حکومت‌موقت،‌در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای‌رضاخان پهلوی واگذار گردید. همچنین "تعیین تکلیف حکومت قطعی" به مجلس موسسان واگذار شد. از این پس رضاخان با نام رضاشاه بر ایران سلطنت می‌کرد. در 4 اردیبهشت سال 1305 نیز مراسم تاجگذاری وی برگزار گردید.عملکرد رضاشاه پهلوی در منصب پادشاهیرضاشاه پهلوی، برنامه منسجمی را برای سامان دهی به وضعیت اداری و اقتصادی کشور در پیش گرفت. در آغاز سلطنت او ایران فاقد نظام اداری، ارتش منسجم، راه‌های ارتباطی، نظام بانکی و اقتصادی مدرن بود. همچنین حکومت مرکزی قدرت کافی برای سرکوب کردن شورش‌های منطقه‌ای را نداشت. در گوشه و کنار ایران ایلات گاه و بی گاه شورش هایی را به راه می‌انداختند. از سوی دیگر نفوذ نیروهای انگلیس در جنوب و شوروی در شمال کشور، از دیگر مشکلاتی بود که رضاشاه پهلوی باید با آن دست و پنجه نرم می‌کرد. او از سال 1304 تا 1320 بر تخت سلطنت نشست و در این مدت تلاش کرد تا از ایران کشوری مدرن بسازد.رضاشاه پهلوی با اقتدار تمام پادشاهی می‌کرد. بسیاری از مورخان او را دیکتاتوری سختگیری می‌نامند و برخی دیگر شخصیت دیکتاتور مآبانه او را لازمه شرایط و وضعیت آن روز ایران می‌دانند. در زمان او بسیاری از جراید و روزنامه‌ها توقیف شدند. بسیاری از آزادی خواهان نیز دستگیر یا کشته شدند. همچنین رییس ایالات و عشایر تبعید شدند. با وجود این در زمان پادشاهی رضاخان پهلوی ایران کشوری بود که از گوشه و کنار آن بوی جدایی خواهی می‌آمد و هر کس ساز خود را می‌نواخت. بنابراین کشور به قدرتی برتر نیاز داشت تا تمامی بی نظمی‌ها را سامان دهد. از جمله اقدامات رضاشاه پهلوی در دوره پادشاهی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: - سرکوب مخالفان دستگاه حکومت - لغو قرارداد نفتی دارسی با شرکت نفت انگلیسی - متحد کردن ارتش و دادن یونیفرم به نیروهای نظامی - کشف حجاب و اجبار مردان به پوشیدن لباس‌های فرنگی - ت سیس رادیو و خبرگزاری پارس - فرستان دانشجویان ایران برای تحصیل به خارج از کشور - تاسیس بانک ملی ایران - تاسیس راه‌آهن سراسری ایران - ت سیس دانشگاه تهران - ساخت جاده (مهمترین آنها جاده چالوس و فیروزکوه بود) - لغو قرارداد کاپیتولاسیون - ت سیس فرهنگستان ایران - تلاش برای یکجا نشین کردن ایلات و عشایر - گسترش صنایع و ساخت کارخانه - جایگزین کردن تقویم خورشیدی جلالی به جای تقویم هجری قمری به عنوان تقویم رسمی ایرانخلع رضاشاه پهلوی از سلطنتدر سال 1941 میلادی ( برابر با 1320 خورشیدی) جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. هیتلر (رهبر حزب سوسیالیسم آلمان) آغازگر این جنگ بود. در همین اثنا میان رضاشاه پهلوی و هیتلر گفتگوها و مذاکراتی انجام شد. رضاشاه برای کوتاه کردن دست انگلیسی‌ها و مقابله با زیاده خواهی‌های آنها، دست همکاری را به سوی هیتلر دراز کرد. اما این امر برای انگلیسی‌ها و شوروی که دشمن شماره یک هیتلر بودند، خوشایند نبود. بنابراین مخالفت خود را با حکومت رضاشاه پهلوی آغاز کردند. به همین دلیل در تاریخ سوم شهریور ماه 1320 ، نیروهای شوروی از شمال و نیروهای انگلیسی از جنوب وارد کشور شدند. ارتش ایران توانایی مقابله با نیروهای خارجی را نداشت و تسلیم شد. در نتیجه تهران توسط نیروهای شوروی و انگلیس تصرف شد.با تصرف تهران، رضاشاه پهلوی از حکومت خلع و به جزیره موریس تبعید شد. پس از مدتی نیز به شهر ژوهانسبورگ منتقل شد. او تا آخر عمر در این شهر باقی ماند. سرانجام در روز 4 مرداد سال 1323 ، از دنیا رفت.سلطنت محمدرضاشاه پهلویپس از تبعید رضاشاه، این بار نوبت فرزندش بود تا بر اریکه قدرت بنشیند. محمدرضاشاه پهلوی در 4 آبان ماه 1298 در شهر تهران متولد شد. او در 25 شهریور سال 1320 تاجگذاری نمود. محمدرضاشاه در سوییس تحصیل کرد و با اخذ درجه ستوان دوم از دانشکده افسری به کشور بازگشت. در آغاز تاجگذاری وی، قدرت اصلی در دست مجلس بود. از سال 1320 تا سال 1332 محمدرضاشاه پهلوی قدرت چندانی نداشت. در واقع او به عنوان یک مقام تشریفاتی در ایران حکومت می‌کرد و اداره کشور رسما توسط مجلس و نمایندگان صورت می‌گرفت. اما پس از سال 1332 تا 1357 ، محمدرضا شاه پهلوی همه اختیارات اداره کشور را عملا به دست کرد.فعالیت‌ها و عملکرد محمدرضاشاه پهلویمحمدرضاشاه پهلوی به دلیل تحصیل در دانشکده افسری، علاقه خاصی به نظامی‌گری داشت. به همین دلیل بودجه نیروی نظامی را تا حد زیادی افزایش داد. ناگفته نماند که قدرت گرفتن ایران و افزایش بودجه نظامی، با سیاست‌های آمریکا همسو بود. در کشور آمریکا، نیسکون (رییس جمهور این کشور) نظریه دو ستونی را ارایه داد. براساس این نظریه باید در منطقه خلیج فارس دو قدرت اقتصادی و نظامی پایه ریزی می‌شد. براساس نظر نیکسون، می‌بایست ایران نقش نظامی و عربستان نقش اقتصادی را در منطقه بر عهده بگیرند. ایالات متحده برای اجرای این تیوری، تلاش زیادی کرد تا ایران را به کشور قدرتمند در منطقه تبدیل کند.کمک‌های نظامی ایالات متحده به ایران، فروش تسلیحات و همچنین اعزام نیرو برای آموزش نظامیان ایرانی از جمله اقدامی بود که ایالات متحده برای اجرای تیوری نیکسون در پیش گرفت. بنابراین محمدرضاشاه پهلوی مهمترین سیاست خود را افزایش بودجه نظامی قرار داد. در دوره سلطنت وی، نیروی نظامی ایران تا حد زیادی قدرت گرفت.از دیگر اقدامات وی می‌توان به انقلاب سفید اشاره کرد که در اوایل دهه 40 خورشیدی آغاز شد. مهمترین نتیجه و دستاورد انقلاب سفید، تقسیم اراضی میان کشاورزان و از بین بردن سیستم خوانین بود. در این میان برخی از کارکردهای انقلاب سفید با مخالفت روحانیون مواجه شد. امام خمینی (ره) در راس مخالفین انقلاب سفید قرار داشت و مخالفت خود را با این سیاست‌ها اعلام کرد.مخالفت علنی امام (ره) با سیاست‌های محمدرضا شاه پهلوی در قرارداد کاپیتولاسیون علنی شد. بر طبق این قرارداد، تمامی نیروهای نظامی آمریکایی در ایران از مصونیت قضایی برخوردار بودند. به این معنا که در صورت ارتکاب جرم نظامیان آمریکایی، محاکم قضایی ایران از رسیدگی به جرم آنان ممنوع شدند. این قرارداد خشم امام را برانگیخت و مخالفت صریح خود را با قرارداد کاپیتولاسیون اعلام کرد. در پی افشاگری‌های امام، حکومت پهلوی وی را به عراق و سپس فرانسه تبعید کرد.سقوط پادشاهی محمدرضاشاه پهلویامام خمینی از سال 1342 تا سال 1357 در تبعید ماند. در پی تلاش هایی که از سوی امام خمینی در خارج از کشور و نیروهای مخالف در داخل ایران صورت گرفت، سرانجام در 22 بهمن ماه سال 1357 حکومت پهلوی سقوط کرد و جمهوری اسلامی ایران جایگزین آن شد. سلطنت محمدرضاشاه پهلوی نیز در تاریخ 11 دی ماه سقوط کرد. وی مدتی را در مصر زندگی کرد و سرانجام در 5 مرداد ماه 1359 در سن 61 سالگی در اثر بیماری سرطان درگذشت.
گرانترین سرگرمی‌ها در دنیا چند موزه در جهان وجود دارد که مجموعه‌ای با شکوه و ارزشمند از جواهرات را به نمایش می‌گذارند. موزه جواهرات ملی ایران یکی از این موارد است ، بنابراین اگر در تهران هستید یا قصد سفر به تهران را دارید ، فراموش نکنید که در لیست بازدیدهای خود ، این موزه را در نظر بگیرید. این مجموعه را می‌توان یکی از منحصر به فردترین و گرانترین مجموعه‌ها در جهان دانست که طی چند قرن گذشته جمع آوری شده است. بدون شک این موزه یکی از بهترین مکانها برای بازدید هنگام سفر به تهران است. در اینجا ، ما قصد داریم به معرفی مختصر این موزه باشکوه بپردازیم. برای تهیه بلیط هواپیما به سایت سفیران مراجعه فرمایید..معرفی موزه ملی جواهرات ایراناین مجموعه شامل تاج‌های مجلل ، سی تیارس ، تعدادی شاخه جواهرات ، دوازده شمشیر و سپر نقره‌ای ، جواهرات گرانبها ، بشقاب‌های متعدد و تعدادی سرویس‌های غذاخوری ساخته شده از فلزات گرانبها که با سنگهای قیمتی پوشیده شده و بسیاری موارد دیگر است. همه موارد نه تنها ارزشمند و زیبا هستند ، بلکه دارای سابقه‌ی تاریخی بلند مدت نیز هستند و بیشتر آنها خاطرات پیروزی‌ها و شکست‌های شیرین و تلخ سرزمین ایران را به یاد می‌آورند. هنگام تماشای مجموعه ، هر بازدید کننده‌ای باید تخیل خود را آزاد و رها کند و به تاریخچه و داستانهای مربوط به هر زمان و تاریخ فکر کند. این مجموعه می‌تواند علاوه بر نشان دادن ماجراجویی پادشاهان در گذشته ، از فرهنگ و تمدن در ایران برای شما داستان‌ها داشته باشد.تاریخچه موزه جواهراتدر طول قرن شانزدهم ، پادشاهان صفوی برای اولین بار اقدام به جمع آوری خزانه جواهرات ملی کردند. پیش از آن ، جواهرات خاندان سلطنتی در خزانه دولت نگهداری می‌شد ، اما در زمان سلسله صفوی ، مسافران خارجی که در کاخ سلطنتی مهمان بودند ، درباره اهمیت یک مجموعه در یک مکان صحبت به میان آوردند ، و بنابراین پادشاهان صفوی شروع به جمع آوری اقلام کردند و آنها را در یک مکان مشخص و حفاظت شده نگهداری کردند.بازرگانان بین المللی که از طریق جاده ابریشم از اصفهان که در آن زمان پایتخت ایران بود ، عبور می‌کردند اقلام بی نظیر بسیاری از هند ، امپراتوری عثمانی و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا را به اصفهان می‌آوردند. منبع دیگر جواهرات این موزه ، میراث حاکمان قبلی ، جواهرات استخراج شده از معادن خراسان و ترکستان ، مرواریدهای استخراج شده از خلیج فارس و هدایای خانواده‌های سلطنتی از کشورهای دیگر بود.نادرشاه افشار به هند حمله کرد و دهلی را اشغال کرد. بنابراین ، پادشاه هند محمد شاه موافقت کرد که در ازای تعهد خود برای آتش بس ، محموله‌های جواهرات ، اسلحه و مهمات را به نادرشاه منتقل کند. با این حال ، هنگام بازگشت به ایران ، برخی از موارد آسیب دیدند یا گم شدند. طبق سنت ، نادرشاه مجبور بود برخی از اقلام را بین کشورهای همسایه مانند امپراطور عثمانی توزیع کند. این افراد شامل سلطان محمود ، الیزابت ملکه روسیه و ابوالفیض خان حاکم بخارا می‌شدند. وی همچنین برخی از گوهرها و جواهرات را به حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد اهدا کرد. در میان تمام مواردی که او از هند آورده است ، مشهورترین آنها الماس "دریای نور" است که با 182 قیراط ، یکی از بزرگترین الماس‌های بریده شده در سراسر جهان است. رنگ آن صورتی کمرنگ است که رنگ رایجی برای الماس نیست.از دیگر اقلام باشکوه این مجموعه می‌توان به تخت طاووس و تاج کیانی اشاره کرد. هر دوی اینها به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته شده‌اند. وی همچنین 48 قطعه الماس بزرگ زرد را به این مجموعه اضافه کرد. علاوه بر این موارد ، یک کره‌ی زمین ساخته شده از جواهرات نیز به این مجموعه اضافه شده است که علاقه او به جمع آوری و نگهداری جواهرات را نشان می‌دهد. در سال 1937 ، پارلمان ایران قانونی را تصویب کرد که به موجب آن بخش عمده‌ای از خزانه داری سلطنتی برای تقویت قدرت مالی بانک مرکزی و سیستم پولی کشور مجبور به انتقال به بانک ملی ایران شد. بعدا ، در سال 1960 ، تمام جواهرات سلطنتی و کل مجموعه به بخشی از بانک مرکزی تازه ت سیس که اکنون موزه ملی جواهرات ایران است ، منتقل شد.می توانیم درباره موارد با شکوه موجود در 36 ویترین موزه صحبت و گفتگو کنیم. با این حال ، به دلیل موارد منحصر به فرد موجود در این مجموعه ، هیچ کس واقعا نمی‌تواند ارزش این اقلام را تعیین کند. آنچه هنگام صحبت درباره ارزش باید در نظر گرفت این است که این کار همیشه در مورد قیمت گذاری یک مجموعه نیست بلکه درک ت ثیر مجموعه در تاریخ ، تمدن و سایر موارد بر اساس تاریخ یک کشور است.اقلام با ارزش مجموعه موزه جواهراتدر حالی که مجموعه موزه جواهرات ملی ایران بسیار ارزشمند است ، مواردی وجود دارد که از کالاهای دیگر برجسته هستند. در اینجا لیستی از ارزشمندترین اشیا مجموعه وجود دارد. در ابتدا الماس دریای نور که مشهورترین الماس صورتی جهان است و در میان الماس‌ها در موزه جواهرات ملی ایران مقام اول را دارد. این الماس معروف به همراه جفت خود کوه نور ، همیشه در طول تاریخ درکنار هم آمده‌اند. هر دو این سنگهای باشکوه در اختیار نادرشاه بود. با این حال ، احمد شاه درانی پس از مرگ او کوه نور را به افغانستان برد. بعدا شرکت هند شرقی آن را بدست آورد و آن را به عنوان هدیه به ملکه ویکتوریا اهدا کرد. در حال حاضر این الماس در تاج ملکه انگلیس به کار رفته است. تاج پهلوی که توسط رضاخان و محمدرضا پهلوی استفاده می‌شد از طلا و نقره ساخته شده و با الماس ، زمرد ، یاقوت کبود و مروارید تزیین شده است. پارچه تاج ، مخملی و قرمز است. طرح کلی به سبک تاج پادشاهان ساسانی ( 226 - 651 میلادی) است. در داخل آن طرح خورشید و یک الماس زرد بسیار بزرگ وجود دارد. همچنین تخت طاووس در زمان فتحعلی شاه و به دستور وی تاج و تخت بزرگی تحت نظارت نظام الدوله محمد حسین خان صدر اصفهانی ، والی اصفهان ساخته شد. از آنجا که در بالای تخت سلطنت از طراحی خورشید منقش به سنگهای قیمتی استفاده می‌شد ، به "تخت خورشید" نیز معروف است. پس از ازدواج فتحعلیشاه با طاووس تاج الدوله ، به دلیل نام وی ، تخت سلطنت "تخت طاووس" نامگذاری شد.نمایشگاه عمومی موزه جواهرات ملی ایرانبازدید از این موزه برای عموم آزاد است. با این حال ، به دلیل حداکثر امنیت در محل ، برخی قوانین و محدودیت‌ها وجود دارد. شما مجاز نیستید که چیزی به همراه خود داشته باشید ، شما همچنین نمی‌توانید هر نوع غذا یا نوشیدنی با خود به سالن اصلی نمایشگاه ببرید. دو دروازه امنیتی وجود دارد ، هنگامی که از در اول عبور می‌کنید ، باید تمام وسایل خود را در یک جعبه قرار دهید و تحویل دهید. بعد از دومین بررسی امنیتی ، با عبور از چند پله از یک راهرو عبور می‌کنید و سپس خود را در یک منطقه حفاظت شده بزرگ که به عنوان سالن نمایشگاه استفاده می‌شود ، خواهید یافتگرانترین سرگرمی‌ها در دنیا
آیا تنگنای اقتصادی می‌تواند موجب سقوط نظام شود؟ یکی از رایج‌ترین استدلالاتی که طرفداران نظریه "کار رژیم تمام شده" ارایه می‌کنند این است که مشکلات اقتصادی به زودی موجب قیام عمومی مردم شده و نتیجتا حکومت سقوط خواهد کرد. پشت این استدلال چند فرض قرار دارد: 1 - مشکلات اقتصادی موجب نارضایتی، نافرمانی، و نهایتا شورش و انقلاب می‌شود. 2 - از آنجا که یک بار قبلا در سال 1357 در ایران انقلاب شد و حکومت قبلی با حکومت فعلی جایگزین شد، پس امکان دارد همین اتفاق مجددا رخ داده و حکومت فعلی با حکومتی دیگر عوض شود. 3 - چنانچه مردم مانند سال 57 به خیابانها ریخته و علیه حکومت قیام کنند، سقوط حکومت حتمی است و به هیچ طریقی نمی‌توان جلوی آن را گرفت.بر پایه این سه فرض، انواع و اقسام کارشناسان و تحلیلگران از طرق مختلف این پیام را به گوش ما می‌خوانند که سقوط نظام نه تنها قطعی است، بلکه بسیار نزدیک هم هست.اما مشکل اینجاست که هر سه فرض فوق اشتباهند، لذا هر گونه نتیجه گیری بر آمده از این فروض هم لاجرم غلط خواهد بود.اولا، این فرض که مشکلات اقتصادی لزوما موجب شورش و انقلاب می‌شود هیچ پایه علمی قابل استنادی ندارد، بلکه شعاری است که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. اتفاقا برعکس، افت ناگهانی و شدید سطح معیشت عمومی یکی از موثرترین راه‌ها برای دفع خطر قیام و شورش عمومی است. نه تنها این مساله در خود ایران بارها در طول تاریخ تجربه شده، بلکه در سایر جوامع و کشورها هم ثابت شده است. این رویه که اصطلاحا "شوک درمانی" نامیده شده یکی از سیاستهایی است که توسط اقتصاددانان مکتب شیکاگو توصیه شده است. بعنوان مثال پس از فروپاشی شوروی، این سیاست در جمهوری فدراتیو روسیه اجرا شد. نتیجتا حدود 6 میلیون نفر در روسیه بر اثر گرسنگی جان باختند. اما نه تنها انقلابی رخ نداد، بلکه الیگارشهای روسیه در سایه این سیاست توانستند صنایع و ثروتهایی که در مالکیت عمومی و ملی قرار داشت را به راحتی تصاحب کنند.مثال دیگر کشور شیلی است که پس از کودتای ژنرال پینوشه همین سیاست در آن پیاده شد. سطح رفاه به شدت سقوط کرد، میزان بیکاری به میزان بی سابقه‌ای افزایش یافت، صنایع ملی خصوصی سازی شدند، صندوق بازنشستگی و تامین اجتماعی خصوصی شد، سطح آموزش و پرورش و امکان کسب تحصیلات به شدت افت کرد، و بسیاری مسایل دیگر. اما خبری از قیام عمومی و انقلاب نبود.مثالهای متعدد دیگری را می‌توان در مورد یوگوسلاوی سابق، لهستان، مجارستان، یا سایر کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین آورد. نتیجه گیری نهایی این است که بلحاظ تاریخی هیچ سندیتی برای اثبات این ادعا وجود ندارد که افت سطح رفاه و معیشت می‌تواند موجب اعتراض عمومی شود. علی الخصوص اگر این افت بسیار شدید بوده و طی مدتی طولانی تداوم داشته باشد.ثانیا، انقلاب سال 57 نتیجه بی کفایتی و بی عرضگی حکومتی بود که به دلیل فشار آمریکا فضای سیاسی را باز کرده و همچنین اراده حکومت کردن و کنترل اوضاع آشفته مملکت را از دست داده بود. هم قبل و هم بعد از سال 57 بارها ایران دستخوش اغتشاشات و تنشهای اجتماعی و خیابانی شده است که در برخی موارد کار از سال 57 به مراتب مخاطره آمیزتر بوده. اما تفاوت در این است که در موارد قبلی و بعدی، چه حکومت شاه و چه نظام جمهوری اسلامی هر دو این اراده را داشتند که زمام امور مملکت را از دست ندهند.ثالثا، این فرض که اگر اکثر مردم ناراضی باشند و میلیونها نفر به خیابانها بریزند دیگر هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد، از اساس فرضی بی پایه و اساس است. این هم از آن شعارهایی است که برای تهییج و به قول معروف شیر کردن ما به خوردمان می‌دهند تا ما جلو بیافتیم و عده‌ای آن عقب غنایم را تقسیم کنند!بعنوان یک قاعده کلی، هر حکومتی کافی است کنترل نیروهای نظامی خود را داشته باشد تا بتواند کل جمعیت را کنترل کند. یک نیروی نظامی صد هزار نفری برای کنترل ده‌ها میلیون جمعیت کافی است. اولین کارویژه ارتش در هر کشوری کنترل اغتشاشات داخلی است، و سپس دفاع در برابر تهدیدات خارجی. بعنوان مثال، جمهوری خلق چین با یک و نیم میلیارد جمعیت، ارتشی دو میلیون نفری دارد. یعنی به ازای هر 700 نفر یک سرباز. همین ارتش آزادیبخش خلق چین در ماجرای میدان تیان آنمن، 5000 نفر از تظاهر کنندگان را به گلوله بست تا غایله خاتمه یافت.در تاریخ معصر جهان مثالهای بزرگتری هم داریم. مثلا در کشور اندونزی، پس از برکناری حکومت سوکارنو، تخمین زده می‌شود ارتش اندونزی برای برقراری نظم، چیزی حدود یک میلیون نفر را قتل عام کرده باشد. یعنی چند برابر بیشتر از کل تلفات ما در جنگ هشت ساله. اگر حکومتی عزم و اراده استفاده از ابزارهای سرکوب را داشته باشد هیچ قیام مردمی توان پایداری در مقابل آن را ندارد. همین حکومت پهلوی که در سال 57 آنطور از هم پاشید، پیش از آن در قیام 15 خرداد 1342 خم به ابرو نیاورد، زیرا عزم و اراده استفاده از ارتش برای سرکوب قیام موجود بود.مرسوم است طرفداران اپوزیسیون برانداز آمارهای علی پروینی ارایه می‌دهند، مبنی بر اینکه مثلا 95 % از جمعیت ایران مخالف رژیم هستند. نتیجه‌ای هم که می‌گیرند این است که کافیست مخالفان رژیم به خیابانها بریزند تا کار جمهوری اسلامی یکسره شود. کافیست یک حساب سرانگشتی کنیم تا ببینیم 420 هزار نفر نیروهای ارتش، به اضافه 190 هزار نفر نیروهای سپاه، به اضافه 82 هزار نفر نیروهای فعال و مسلح بسیجی، به اضافه حدود 5 میلیون اعضای فعال بسیج که در شرایط اضطراری می‌توانند مسلح شوند، استعدادی فراهم می‌کند که لااقل توان کنترل نیم میلیارد جمعیت را دارد.گذشته از این موضوع، همانطور که بارها پیش از این گفتیم، جامعه ایران ماهیتی واگرا دارد. صرفنظر از اینکه چه درصدی از جمعیت واقعا مخالف حکومت فعلی هستند، جمعیت مخالف فقط در اینکه چه چیزی نمی‌خواهند توافق دارند. اما در اینکه چه جایگزینی را می‌خواهند هرگز توافقی ندارند. لذا اختلافات درونی بزرگترین عامل و نیروی مهار کننده است که باعث می‌شود نیازی به استفاده از نیروی نظامی برای سرکوب نباشد. مشکلات اقتصادی و معیشتی هم تشدید کننده این اختلافات است و هرگز موجب یکدست شدن و همگرا شدن جامعه نمی‌شود. اتفاقا سیاستهای دولت رفاه و ارتقای معیشت عمومی است که می‌تواند نهایتا موجب همگرایی جامعه علیه نظام سیاسی فعلی شود.بنابراین تنگنای اقتصادی نه تنها موجب سقوط حکومت نمی‌شود، بلکه موجب محکمتر شدن پایه‌های حکومت هم می‌گردد. چیزی که می‌تواند موجب فروپاشی سیاسی شود، نه تنگنای اقتصادی، بلکه ضعف سیاسی و نرمش در برابر دشمنان است. یعنی همان عاملی که موجب بروز انقلاب در سال 1357 هم شد.
ده صفت ،ده دیو فردوسی، ده صفت در انسان را با عنوان ده دیو بر می‌شمرد: آز، نیاز، رشک، ننگ، کین، خشم، سخن‌چینی، دورویی، ناپاک دینی(بی‌دانشی) و ناسپاسی. وقتی روان انسان در دست اینان باشد، روشنی و فروغ می‌میرد و انسان در ظلمات گم می‌شود! 25 اردیبهشت سالروز بزرگداشت استاد سخن حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد ?? حکیم ابوالقاسم فردوسی رو سر ما جا داره ولی اگر بیاد و ببینه فارسی(پارسی)در چه وضعیه قطعا شاکی میشه و دیگه خدا به دادمون برسه . این پست دو تا موضوع داره ?نتونستم از این یکی بگذرم خیلی جالب بود برام ???????دوستان این ودکای عمرخیام هستش که توسط یک شرکت فرانسوی تولید میشه!قیمتش الان با یه بشکه نفت برابری می‌کنه، ودکا از انگور و گندم بدست میاد، دو محصول کشاورزی که در ایران بسیار فراوان کشت میشه.ما هیچ، ما فقط نگاه ..من عاشق عمر خیام شدم ??? شما چطور ?؟؟ الان نشینید منو قضاوت کنید .ازتون نمی‌گذرم‌ها گفته باشم ????جدا از شوخی خیلی برام جالب بود .این مورد رو نشنیده بودم چند مورد رو شنیده بودم که اونجا تولید میشه ولی این رو تازه متوجه شدم ??چقدر خیام خوبه و دوست داشتنی ?????
انسان از چه وقت آتش را مهار کرد؟ تحقیقات جدید نشان می دهد مردان باستان بسیار قبل از آن‌چه تصور می‌شد کنترل آتش و استفاده بهینه از آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین قدم‌ها برای قرارگیری در مسیر تمدن فرا گرفتند.ابوالفضل کریمی: بعد از بازبینی 141 مکان باستانی در سراسر اروپا، دانشمندان متوجه شدند استفاده دایمی از آتش بین 300 تا 400 هزار سال پیش آغاز شده است.به گزارش دیلی‌میل، با وجود آن‌که شواهدی از زندگی انسان‌های اولیه، نزدیک به یک میلیون سال پیش در اروپا وجود دارد، محققان هیچ مدرکی که نشان بدهد آن‌ها بیش از 400 هزار سال پیش از آتش استفاده می‌کردند یافت نشده است.ویل روبروکس از دانشگاه لیدن در هلند و پاولا ویلا از دانشگاه کلورادو در این باره می‌گویند: "الگوی کشف شده یکی از روشن‌ترین و البته جالب‌ترین یافته‌هایی است که نشان می‌دهد مردم باستان چگونه توانستند در آب‌و هوای سرد اروپا زنده بمانند. البته در این جا سوال دیگری هم مطرح می‌شود که این مردم قبل از کشف آتش چگونه با آب و هوای سرد کنار می‌آمدند."محققان معتقدند شاید داشتن یک زندگی بسیار فعال و رژیم غذایی پر پروتیین به انسان‌های آن دوره کمک کرده تا بتوانند خود را با آب و هوای سرد تطبیق بدهند.قبل از این دوره نیز مکانی باستانی در فلسطین اشغالی کشف شده بود که دارای شواهدی دال بر استفاده مداوم از آتش دارد. مکان‌هایی در آفریقا هم وجود دارند که نشان دهنده استفاده گاه و بیگاه انسان‌ها از آتش بوده است.یکی از افرادی که در مورد تاریخ کنترل آتش هنوز به قطعیت نرسیده، باستان‌شناس ریچارد رانگام، نویسنده کتاب "چگونه غذا پختن ما را انسان کرد" است. او معتقد است که شاید بیش از دو میلیون سال پیش، انسان‌ها یاد گرفتند که غذای خود را بپزند. با این کار مواد مغذی کافی برای آغاز یک دوره تکاملی فراهم شده که زمینه ساز مغزهای بزرگ‌تر و به عرصه آمدن انسان‌های مدرن امروزی شد.دکتر رانگام معتقد است در طول زمان استخوان‌های سوخته یا خاکسترها از بین رفته یا پراکنده شده‌اند و به همین دلیل ما شواهدی که نشان دهنده استفاده انسان‌های باستان در تاریخ‌های قبل‌تر از آتش باشد را در دست نداریم.اما دکتر ویلا در این باره می‌گوید:" شواهدی از استخوان‌های سوخته در قارهای آفریقای جنوبی در بیش از یک میلیون سال پیش وجود دارد که این موضوع نشان می‌دهد استخوان‌های سوخته می‌توانند در گذر زمان حفظ شده و باقی بمانند." -
شکستن نخستین تحریم نفتی به دست ژاپن پس از ملی شدن صنعت نفت ایران به دست دولت مصدق در 29 اسفند سال 1329 ، انگلستان و ایالات متحده در واکنش به این اقدام، خرید نفت از ایران را تحریم کردند.انگلستان در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد هر کشوری که از ایران نفت بخرد، باید منتظر اقدام انگلستان علیه خود باشد. هدف آن بود که با جلوگیری از فروش نفت، اقتصاد ایران از کار بیافتد. این نخستین تحریم قتصادی ایران در تاریخ معاصر محسوب می‌شود.در این میان شرکت ژاپنی ایده‌میتسو کوسان ( ) تصمیم می‌گیرد این تحریم را بشکند و از ایران بی‌واسطه نفت بخرد. مالک و مدیر شرکت سازو ایده‌میتسو ( ) ابتدا برادر کوچک خود کی‌سوکه ( ) را در پوشش خبرنگار به ایران می‌فرستد تا با دولت مصدق مذاکره کند.در 23 مارس سال 1953 ( 3 فروردین 1332 ) کشتی نفتکش شرکت ایده‌میتسو موسوم به نیشومارو ( ) با 55 خدمه از بندر کوبه به راه می‌افتد. مقصد در ابتدا عربستان سعودی معرفی می‌شود، اما کشتی در حقیقت به سوی بندر آبادان حرکت می‌کند.کشتی در خلیج فارس با پرچم ژاپن از میان ناوهای انگلیسی عبور می‌کند و در ساعت یک بامداد دهم آوریل ( 21 فروردین)، در تاریکی آب‌های آبادان، در بارانداز شماره 19 بندر آبادان پهلو می‌گیرد. بلافاصله بارگیری نفت آغاز می‌شود که حدود دو روز به طول می‌انجامد.پس از اعطای هدایایی از دولت ایران به ناخدای کشتی تاتسویو نی‌یی‌تا ( )، نیشومارو صبح روز پانزدهم آوریل ( 26 فروردین) از آبادان به راه می‌افتد و در فضایی آکنده از نگرانی و اضطراب از آب‌های کم‌عمق خلیج فارس از کنار کشتی‌های انگلیسی عبور می‌کند.نیشومارو نهم آوریل ( 19 اردیبهشت) در بندر کاواساکی ژاپن پهلو می‌گیرد و به این ترتیب نخستین تحریم نفتی ایران در هم می‌شکند. ایده‌میتسو بلافاصله در مصاحبه‌ای تاریخ اعزام بعدی نفتکش نیشومارو به ایران را اعلام می‌کند تا تحریم انگلستان را کاملا بی‌اثر نشان دهد.دولت انگلستان که ادعای مالکیت نفت خریداری شده را داشت دو بار از شرکت ایده‌میتسو شکایت می‌کند. بار اول ر ی به سود ایده‌میتسو صادر می‌شود و بار دوم با مذاکره مخفیانه ژاپنی‌ها، انگلستان شکایت خود را پس می‌گیرد و از شرکت ایده‌میتسو عذرخواهی می‌کند.این ماجرا در چندین اثر مشهور ژاپنی روایت شده است که مشهورترین آن‌ها رمان تاریخی تحسین شده "مردی که دزد دریایی نامیده شد" نوشته نایوکی هیاکوتا ( ) است که تا ابتدای سال 2014 یک میلیون و هفتصد نسخه از آن به فروش رفت و چند جایزه معتبر ادبی گرفت.در سال 2014 یک کتاب مانگا در ده جلد، و در سال 2016 یک فیلم سینمایی به کارگردانی تاکاشی یامازاکی ( ) از روی این رمان با همین نام ساخته شد. واقعه کشتی نیشومارو را می‌توان نماد دوستی ایران و ژاپن دانست.
محور کجاست ؟ تیتر یک خبرهای این روزها درباره ترور سردار بزرگ ایرانی و حرف‌های غیرعقلانی رییس جمهور دولت فدرال آمریکاست.مردم ایران داغدار شخصیتی بزرگ و عزیز شدند. حاج قاسم سلیمانی برای مردم ایران تنها یک سردار سپاه نبود یک شخصیتی بود که میتوان گفت مثل یک پدر سایه جنگ و داعش را از سر منطقه و جهان اسلام دور کرده بود. خشم ایرانیان از این شهادت به خروش آمد و شعار همه در هفته گذشته #انتقام_سخت شده است.رسانه‌ها نگرانی دولت آمریکا از پاسخ ایران را به خوبی بازتاب داده‌اند. این اتفاق مشعلی در دل هر حق طلبی روشن کرد. مشعلی گداخته که تا دست آمریکا را از منطقه کوتاه نکند خاموش نمی‌شود.این غم تلخ بود. اما نقاط امیدبخشی داشت:اقتدار الحشد الشعبیاقتدار حزب الله لبنان و قدرت نمایی محور مقاومت در مقابل آمریکا .مرور تاریخ از ابتدای ظهور ادیان تاکنون یک نقطه مشترکی دارد حضور حق و مقابله ناحق با آن .تاریخ تمدن غرب و شرق و خاورمیانه ردپای آدمیانی را ثبت کرده که تمام تلاششان گرفتن هویت از عده‌ای و برده کشی از آنان بوده است.در مقابل این گله انسان‌های یاغی، جرگه‌ی آدمیانی آزاد همیشه وجود داشته که غبارها را کنار زدند قالب‌ها را شکستند و انقلابی کردند.بیش از 50 سال پیش، در تاریک‌ترین لحظاتی که تمدنی به نام غرب برای خاورمیانه ایجاد کرده بود، جرقه‌ای خورد .ملتی مسلمان بیدار شدند.انقلاب هایی ریز و درشت شکل گرفت. کودتاهایی نیز .از بین این انقلاب‌ها، انقلاب اسلامی ایران انقلابی بود که با زیرساخت هایی صحیح ایجاد و تداوم یافت. انقلابی که خشت اول آن را رهبرانی خالص و معتقد به اسلام واقعی گذاشتند.ایران شد جلو دار تمام آن کشورهایی که دوست داشتند بیدار باشند. دورنمای آینده این انقلاب هم، ایجاد یک تمدن بزرگ برای قد علم کردن مقابل تمدن به ظاهر بزرگ غرب بود.انسان‌های بیدار به دنبال ایجاد آرمانشهری هستند که بتوانند در آن به آسانی نفس بکشند، آرامش داشته باشند، عزت مند باشند و رشد کنند.ایجاد این آرمانشهر نیازمند یک الگو و طرح اولیه بود. ایران این الگو را ساخت. حالا وقت آن است که این آرمانشهر شکل بگیرد. در پهنه‌ی پهناور جغرافیایی که تنها محدود به ایران نمیشود.محقق شدن این آرمانشهر مستلزم یک محور و میدان است.ایران محل تولید الگو است و محور این آرمانشهر است، کشور‌های محور مقاومت میدان ساخت این آرمانشهر.رفتن حاج قاسم را اگر با نگاه تمدنی بنگریم، صحه‌ای بر محوریت ایران برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی میگذارد. اینجا محل تولد تمدن نوین اسلامی است و حالا جهان بیدار شده است و سردار یک سرداری بود برای تمدن و جهان اسلام و رفتنش آتشی در دل هر انسان آزاده‌ای انداخته است که تسکین این درد تنها با تکثیر شدن بیشتر و بیشتر الگوی زندگی شهید سلیمانی و انتقام خون اش تنها با حذف تمدن بی آبرو و احمقانه غرب از میدان این تمدن است. رفتن سردار قلب محور و میدان این تمدن را به تپش انداخته .
کتاب رباعی‌فونت | 47 رباعی خیام، 47 فونت فارسی کتاب رباعی‌فونت | 47 رباعی خیام، 47 فونت فارسیهمیشه می‌خواستم به یک نوع و شیوه‌ای، کتاب رباعیات خیامی با دید و نگاه خودم منتشر کنم. هیچ‌وقت فرصتش پیش نیامد و یا ایده‌خاص و متفاوتی نداشتم. به هر روی می‌دانیم که هزاران کتاب خیام به چاپ رسیده‌اند. اما با ادامه دادن طراحی‌های فونتهای فارسی‌ام که در سالهای اخیر بیشتر و متنوع‌تر شدند، در نهایت به یک نتیجه جالب رسیدم. ایده رباعیات خیام با کتاب دیگری که آن را هم مدتها بود که در نظر داشتم یک کتاب فونت. حاصل ادغام این دو شد یک کتاب فونت با رباعیات خیام. نامش را گذاشتم "رباعی‌فونت". 47 رباعی از رباعیات خیام را انتخاب کردم که به نظرم زیباتر و نزدیکتر به فضای فکری خیام بودند. در صفحه اول، رباعی و نام فونت و لینکهای دانلود را گذاشته‌ام و در صفحه روبرویش، یک اثر تایپوگرافیک با همان فونت و رباعی. نسخه‌الکترونیکی کتاب را با امکان دانلود تک‌تک فونتها می‌توانید از لینک زیر دانلود کنید:
آیا سفره هفت‌سین ریشه در ایران باستان دارد؟ سفره هفت‌سینقدیمی‌ترین اشاره به هفت‌سین، ابوریحان بیرونی در کتاب اثارالباقیه است که این سفره هفت رقمی را از زمان جمشید، پادشاه پیشدادی دانسته است.بیرونی میگوید:"چون جمشید بر اهریمن که راه خیر و برکت و بارش و سبز شدن گیاهان را بسته بود پیروز شد، دوباره خیر و برکت فزون آمد و گیاهان سبز شدند و کشتزارها دوباره سرسبز شدند و مردم از این جهت گفتند "روز نو" یعنی نوروز پدید آمده و مردم در هفت ظرف، جهت تبرک و یادمان جو کاشتند.سپس این رسم در ایران پایدار ماند که برای روز نوروز مردم در هفت ظرف هفت نوع غلات کاشته و سبز میکردند و از رویش غلات در ظرف کشت و کار سال پیش رو را حدس میزدند.".این قدیمی‌ترین و مشروح‌ترین اشاره به هفت‌سین در تاریخ ایران است و باقی تعابیر، برداشتها و نظریات مورخان و پژوهشگران است.برای مثال استاد ابراهیم پورداوود میگوید: "در نوروز در خوانچه‌ای هفت چیز که با سین شروع شود چون سیب و سنجد و غیره میگذاشتند که این اشاره قدیم به هفت امشاسپند یا بزرگترین فرشتگان مزدیسنا است.".سندی عینی و مستقیم از وجود هفت‌سین در ایران‌باستان دردست نیست. اسناد به صورت غیرمستقیم هفت‌سین را به ایران باستان مرتبط دانسته‌اند.(همچون همین بیرونی.) ضمنا اگر اندکی با اندیشه‌های پسااسلامی در خاورمیانه و باورهای باستانی آشنا باشید، خواهید دانست که ظهور این سفره پس از اسلام، غریب است. خود عدد هفت، نشان از آیین میترا و هفت اخگر خورشید میتراییان دارد. محتملا این سفره در نمونه باستانیش، "هفت‌چین" بوده که پس از هجوم تازیان و به دلیل نبود "چ" در تازی به هفت‌سین معرب گشته است..منابع:آثارالباقیه، ابوریحان‌بیرونی. گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، هاشم رضی
جنگ قره باغ سیاست ایران در قفقاز جنوبی بر اساس منافع اقتصادی و امنیتی است و ایران سیاست خارجی خود را در این منطقه بر اساس ایدیولوژی و آرمان دینی بنا نکرده است همانطور که در مناطق دیگر نیز براساس منافع استراتژیک روابط ایران را با کشورهایی با ایدیولوژی متفاوت شاهد بوده‌ایم.اما باز هم ایران برخلاف این روند در جنگ قره باغ زمانی که جمهوری آذربایجان با اکثریت شیعه در خطر بود، به کمک‌شان رفت اما در این تجربه چه اتفاقاتی رخ داد؟ شاید بپرسید چگونه است که ما با تمام قوا و علنی به سوریه کمک کردیم اما چرا برای قره باغ ترمز کرده‌ایم؟حیدر علی اف و سردار نوعی اقدمحیدر علی اف ،رییس جمهور وقت، کنارش نشست و پرسید:" ترکی را در آکادمی آموخته‌ای یا زبان مادری‌ات است؟" در جوابش گفت:" در هر دو." حیدر علی اف با شنیدن این سخن خوشحال شد و دستش را روی شانه‌اش انداخت و گفت :"بعد از اینکه از شر ارمنی‌ها راحت شدیم هردو آذربایجان با هم متحد می‌شویم." حیدر علی اف گفت:" بعد از اینکه ارمنستان را گرفتیم ما از سلطه روس و شما هم از چنگ فارس‌ها خلاص می‌شوید و تبریز را پایتخت‌مان می‌کنیم." سردار نوعی اقدم در جواب گفت:" جناب پرزیدنت شما دولت و ارتش دارید، نفت و اسلحه و مهمات دارید، جمعیت و پولتان هم بیشتر از ارمنستان است."روابط اسراییل و آذربایجانروابط اسراییل و آذربایجان در سال 1997 با سفر نتانیاهو به آذربایجان وارد مرحله جدیدی شد و اسراییل در این تاریخ با افزایش همکاری‌های نظامی علاوه بر گسترش روابط در جهت مدرن‌سازی نیروی نظامی آذربایجان گام برداشت.سال 2009 نیز شیمون پرز در جهت ساخت کارخانه تسلیحاتی توسط شرکت اسراییلی به آنجا رفت. روابط اسراییل با ایران آذربایجان مطابق با دکترین پیرامونی بن گوریون در پی گسترش روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب بود ضمن اینکه نفوذ رژیم صهیونیستی درمیان آذربایجان شیعی دارای ابعاد ضدایرانی وضدشیعی نیز هست رژیم صهیونیستی بیش از هر بازیگر دیگری در منطقه از ناامن شدن مرزهای ایران سود می‌برد زیرا مطابق دکترین دفاعی و نظامی اسراییل هرچه مرزهای ایران ناامن‌تر باشد توان ایران برای بازیگری در معادلات منطقه‌ای و ضربه‌زنی کاهش خواهد یافت از این رو از تداوم مناقشه قره باغ استقبال می‌کند.حال کمک به چنین دولتی که حتی از اعمال سیاست‌های ضدشیعی درکشوری با اکثریت شیعه ابایی ندارد و نه حسن نیت و نه اراده کافی برای آزادی قره باغ را دارد عاقلانه است رسما اراده آذربایجان در دستان کشور‌های دیگر است و بیشتر به مانند عروسکی خیمه شب بازی است که خود نیز از آن لذت می‌برد.در آخر تا زمانی که رویه آذربایجان اینگونه باشد، ایران باید نگاهی کلان به مسیله داشته و منافع ملی در اولویت قرار دهد و با توجه به جمعیت آذری وهمچنین اقلیت ارمنی که در ایران زندگی می‌کنند باید راهبرد حاکمیتی داشته باشد و تحت تاثیر الابیهای آذری داخل و خارج قرار نگیرد.در جنگ قره باغدر جنگ قره باغ علنا ( اسراییل، ترکیه، آذربایجان و پاکستان) علیه ارمنستان در حال مبارزه هستند. ترکیه برای فرار از شکست‌هایی که در لیبی، سوریه و قبرس و همچنین فرار از بحران اقتصادی داخلی و استفاده از حس ناسیونالیستی برای خرج کردن آن در داخل ترکیه،اسراییل برای فروش سلاح و نفوذ خود در مرزهای ایران و پاکستان که به علت مشکلات اقتصادی و ولخرجی آذربایجان نیروها سلفی خود را به قره باغ ارسال میکند و همچنین اتحادیه اروپا که تحت نفوذ آلمان است بعید است به خاطر تهدید اردوغان برای فرستادن 1 میلیون پناهجو وارد جنگ شود و با توجه به اینکه آمریکا هم علنا درگیر انتخابات داخلی است و محتمل می‌باشد میلی به ورود به این نزاع که یک طرف ان شریک او در ناتو است را نداشته باشد و بدین صورت تنها کشوری که می‌تواند موازنه جنگ را عوض کند روسیه است که فروشنده سلاح به هردو کشور است .دلایل؟یکی از دلایل شروع مجدد جنگ قره باغ فشار بر روی ایران و به تبعه آن حزب الله لبنان برای موافقت با شروع مذاکرات مرزی لبنان با اسراییل بود که در مورد آن اطلاع رسانی کردیم.میدان مشترک انرژی بین لبنان و اسراییل که بزرگترین منابع گازی در دریای مدیترانه کشف شده است این منابع حدود 800 میلیارد مترمکعب گاز را در خود ذخیره کرده‌اند. بر مبنای قیمت امروزی بازار این منابع گاز سرمایه‌ای حدود 100 میلیارد دلار را در خود نهفته است باعث ایجاد تنش و طمع رقبا شده است از فرانسه تا روسیه شده است.تماسها بین پوتین و نتانیاهو در این مدت و عدم حمایت علنی روسیه در جنگ قره باغ نشان از اهداف خاصی دارد حل و فصل مسیله مرز دریایی امکان شروع توسعه میادین گازی در منطقه مورد منازعه از جمله با مشارکت روسیه را فراهم می‌کند.اردوغان: اورشلیم شهر ماست که با چشم گریان از آن خارج شدیم .ترکیه و اسراییل ، فرزندان نظام سلطه جهانی دعوا زرگری را به نمایش می‌گذارند.یک سری اسناد نشان می‌دهند که آذربایجان عمدا دست به اقدامات تحریک‌آمیزی در نزدیکی مرز ایران می‌زند تا ارتش ارمنستان به عمد مرز ایران را هدف قرار دهد و ارمنستان را مقصر جلوه دهد هدف اصلی آذربایجان کشیدن پای ایران به این منازعه است.سینا شاویسی
فرزندخواندگی در ایران‌باستان در ایران باستان مقام زن ارجمند بوده و زنان در تمام شیون زندگی با مردان برابری میکردند. در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذکر شده و در کارهای دینی که زنان میبایست انجام دهند و دعاهایی که باید بخوانند، اوستا، زن را با مرد برابر شمرده است..سن بلوغ برای مرد و زن یکسان و 15 سال بوده است. و در کل آنچه در اوستا در مورد زن و مرد میباشد متضمن برابری حقوق است..چنانچه زنان میتوانستند به مقام قضاوت برسند. و نیز در تاریخ میبینیم زنانی همچون همای، پوراندخت و آزرمی‌دخت به مقام پادشاهی هم رسیده‌اند..در اجتماع ایرانی آن دوران نظم و پرهیزکاری و پارسایی حاکم بود. نظم پاسبان عفت و نکاح بود و فواحش در نظر اجتماع منفور بودند و آنان که دختر جوان را از زناشویی مانع میشدند مورد نفرت قرار میگرفتند..برهمین اساس ایرانیان باستان زناشویی را امری مقدس میشمردند و برای آن اهمیت ویژه‌ای قایل بودند. هرودوت مینویسد: در نظر ایرانیان بزرگترین افتخار به جز دلاوری در میدان جنگ، تشکیل خانواده و داشتن فرزندان متعدد است. استرابون مینویسد: خانواده‌های پرجمعیت نزد شاه اهمیت و احترام ویژه‌ای داشتند و سالانه هدایایی از طرف شاه برای آنان فرستاده میشد..ایرانیان به همان اندازه که به امر زناشویی اهمیت میدادند با زناکاری به شدت مخالفت و آنرا جز آثار اهریمنی میدانستند. در اوستا و آثار پهلوی علاوه بر دیوهای گوناگون دیوهای دیگری نیز ذکر میکنند که عبارتند از دیو بی‌شرمی، دیو دروغ، دیو شهوترانی، دیو زناکاری و ..در اوستا آمده خداوند از مردان ستمکاری که دختر را از راه به در برده و مدتی بی‌زناشویی با او به سر میبرند سخت بیزار است..در آیین زرتشت درباره زناشویی و خانواده چنین آمده:شوهر به منزله‌ی پادشاه و زن ملکه‌ی خانواده محسوب میشود و فریضه‌ی شوهر، پرستاری از زن و فرزندان و فراهم آوردن سامان لازم خانواده است. همچنین فرمان‌برداری زن از شوهر در اوستا از صفات پسندیده و برجسته شمرده شده است..ایرانیان معتقد بودند کسیکه در اثر بدکاری گذشته‌ی خود یا بدخواهی ستارگان، بی‌فرزند است، در آن دنیا از پل چینوت یا چینوات "صراط" نمیتواند بگذرد. به همین دلیل بود که شخص بی‌فرزند، ناچار پسرخوانده‌ای انتخاب میکرد و همچون فرزند خود از او مراقبت و نگهداری مینمود..منابعزن در ایران باستان، هدایت الله علویآموزش و پرورش در ایران باستان، امان‌الله صفوی
سوزاندن نانوا به فرمان رضاپهلولی رضاپهلوی واتاتورکاز پدرم و برخی از پیران معتمد محل شنیدم که رضا پهلوی برای ایجاد جاده شوسته ساحلی شمال، مدتی را در شمال بود. وی افزون بر این که در رامسر برای خود کاخ و هتلی بزرگ می‌ساخت، با همکاری آلمانی جاده رامسر به جواهرده (جورده ) را نیز آغاز کرده بود.رضا پهلوی همواره برای سرکشی و نظارت بر کارهای ساختمانی و دیگر سازه‌ها چون سازه‌های آلمانی بر روی رودخانه صفا رود (اسپی رود سابق) آمد و شد داشت. کارگران که بیش‌تر ایشان به بیگاری از سوی کدخداهای محلات رامسر و تنکابن و رودسر فرستاده می‌شدند، غذای خود را از سر دسته می‌گرفتند.نانواهای بسیاری در منطقه برای این کار ایجاد و راه اندازی شده بود. مرکز این نانوایی‌ها در منطقه تنکابن بود که موظف بودند آرد و نان تمامی کارگرانی که در جاده سازی و کاخ و هتل سازی و باغ سازی و مانند آن مشارکت داشتند ، تامین کنند.روزی رضا پهلوی بر سر کار در جاده جواهرده رفت. دید کارگران بیکار نشسته‌اند. وقتی دانست که به سبب نداشتن توشه و نان بی رمق‌تر از آن هستند که کار کنند، خشمگین شد، چون بدانست مدتی است که نانوایان پخت کاملی نداشته و کار به سبب آنان تعطیل شد.رضا پهلوی دستور داد تا سرپرست نانوایان بیاورند. (البته پیران نام و رسم ایشان بگفتند ولی از خاطرم برفت) چون سرپرست را آوردند، از این که در تهیه و تامین نان کارگران کوتاهی کرده بود، دستور داد تا وی را در آتش تنور نانوایی اندازند. مردک بیچاره هر چه عجز و ناله کرد ، تاثیری نداشت و خشم رضا پهلوی فرو کش نکرد.بزرگی که همراه ایشان بود و نامش را گفتند و ولی فراموش کردم ، وساطت کرد و شفاعت نمود که وی را زن و فرزند است. پس با آن که پایین تنه‌اش سوخته بود از درون آتش بیرون کشیدند و دارو و درمان کردند ولی همواره ناتوان بماند.گویند پس از این واقعه نانوایان چنان نان پختند و اندوختند که کناره هر درختی به اندازه قد آدمی نان انبار شده بود و شب‌ها حتی روباه‌ها و شغال برای خوردن آن به محل کارگران هجوم می‌آوردند.
میل رادکان، شاهکاری بینظیر از معماری ایرانی میل رادکان ، شاهکاری تاریخی - معماری می‌باشد که اثری به جا مانده از حکیم بزرگ، خواجه نصیرالدین توسی، دانشمند بزرگ، ریاضی دان برجسته و ستاره شناس ماهر می‌باشد این برج همتای دیگری نیز دارد که آن دیگری در شهر کردکوی قرار دارد که به نام رادکان غربی مشهور است.در حوزه گردشگری، میل رادکان، شاهکاری بینظیر از معماری ایرانی می‌باشد.محل قرارگیری میل رادکانبرای دیدن و تماشای این برج جذاب ابتدا باید از سمت مشهد به چناران حرکت کنید و از آنجا به سمت جاده قوچان بروید میل رادکان در 74 کیلومتری شمال مشهد و 36 کیلومتری چناران واقع شده است. حال که به سمت جاده قوچان در حرکتید، پیش از رسیدن به روستای بیگ نظر مسیر خود را به سمت روستای رادکان عوض کنید سپس در جاده فرعی هم چنان به مسیر خود تا رسیدن به دوراهی ادامه دهید، در مسیر یکی از جاده‌های دوراهی به سمت رادکان امتداد دارد که این مسیر، مسیر فرعی و دوم می‌باشد اما اگر بخواهید از سمت جاده اصلی بروید باید از روستای زینگر عبور کنید.آشنایی با ویژگی‌های این شاهکار معماری - تاریخیارتفاع : حدود 25 متربدنه : استوانه‌ای شکلگنبد : مخروطیدوره تاریخی : دوره ایلخانانقرن : هفتم هجریثبت ملی : در تاریخ 15 دی 1310 نمای بیرونی : تا ارتفاع 3 متری به صورت 12 ضلعی، تا زیر گنبد دارای 36 نیم استوانه، داخل آن 8 ضلعیبنا کننده : خواجه نصیرالدین توسیتاریخ احداث : سال 680 هجری قمریاگر از بیرون به این برج تاریخی زیبا نگاهی بیندازید متوجه این موضوع می‌شوید که دارای بدنه‌ای آجرچینی شده به صورت ساده می‌باشد و هم چنین دارای تزیینات گچ بری است. با نگاهی ژرف به این نکته پی خواهید برد که حد فاصل بندهای آجرها با فشار انگشت دست به داخل فشرده شده است.زیباترین قسمت این بنای تاریخی :حال برویم به سراغ زیباترین قسمت که مربوط می‌شود به بخش فوقانی میل رادکان که دارای دو کتیبه کوفی و پهلوی می‌باشد.طرح داخلی بنا، طرحی مدور و دارای اندود گچ و آهک و ساده می‌باشد اینملات گچ و آهک و آجر در تمام قسمت‌های بنا به کار رفته است.این برج تاریخی دارای 12 روزنه است که در عصر خود برای تعیین چهارفصل، سال کبیسه و نوروز به کار می‌رفته است. با توجه به اسناد تاریخی موجود می‌توان چنین نتیجه گرفت که میل رادکان در زمان خود یکی از ابزارهای نجومی مورد استفاده بوده است. اولین فردی که با نگاهی موشکافانه و عمیق به این آثار معماری زیبا توجه نمود فردی است به نام منوچهر آرین او با استناد به شعر حافظ به این نتیجه رسید که برج را به صورت دقیق و با نگاهی عمیق‌تر بررسی کند.شعر حافظ ابرو که اشاره کرده بود نور ماه در موقع حلول خود، هر دفعه از یکی از دوازده دریچه این برج نمایان می‌شود میلرادکان،شاهکاریتاریخی - معماری او با توجه به شعر حافظ عقیده داشت که درب‌های برج زیبا در ابتدای زمستان و غروب آغاز تابستان در پهنه برج ساخته شده‌اند منوچهر آرین تحقیقات، بررسی‌ها و مشاهدات خود را کتابی ارزشمند با نام نگاهی دیگر به برج‌ها در اختیار عموم قرار داد.
زنده‌نگه‌داشتن جشن‌های ملی نه دل خوش می‌خواهد نه جیب پر! جشن‌های ملی مایه پیوند ماستصبح روز یکشنبه یک دی ماه مسیر خانه تا محل کارم را طی می‌کردم. نفسم از آلودگی هوا تنگ شده بود و با ماسکی که زده بودم نمی‌توانستم خوب نفس بکشم. به‌زحمت به تاکسی‌هایی که رد می‌شدند می‌گفتم: سیدخندان!بعد از کلی دود خوردن بالاخره سوار شدم. از جروبحثی که به خاطر کرایه سرسام‌آور تاکسی به بهانه گرانی بنزین داشتم می‌گذرم.از تاکسی که پیاده شدم واقعا عصبی و خسته بودم. ناخودآگاه یاد دیشب افتادم. دیشب فرخنده شب چله بود. چقدر در کنار اقوام و خانواده خوش گذشت. بگوبخندها، مرور خاطره‌ها، فال حافظ و خوانش مقدمه داستان رستم و اسفندیار از شاهنامه و توضیح آن به زبان کودکانه برای بچه‌ها.دیروز هم هوا آلوده بود، همین گرفتاری‌ها و مشکلات دیروز هم وجود داشت. ولی انگار جشن دیرینه معجزه کرده بود. به‌راستی هرکس ما ایرانیان را دست‌کم بگیرد از نعمت عقل بی‌بهره است و چیزی از تاریخ این سرزمین نمی‌داند.سرزمین زیبایی که میان دو دریای متبرک گسترده شده و کوه‌های زیبایش پناهگاه مردم پر ارجش است. سرزمینی که کم آب است اما فراوان رزق و روزی به مردمانش داده.برخی معتقدند با کام تلخ و دل پردرد نمی‌توان جشن گرفت و خوش‌دل بود. اما نباید فراموش کنیم پدران و مادران ما در هر شرایطی آیین‌ها را حفظ کرده‌اند و بر ما واجب است راه آنان را ادامه دهیم.در منابع آمده است که پس از حمله اعراب به ایران جشن نوروز رسم مجوسان نام گرفت و سخت نکوهیده شد. ولیکن ایرانیان نوروز را به مجالس شخصی خود بردند و آن‌را زنده نگه داشتند. جالب اینکه پس از چندی خلفای بغداد به پیروی از ایرانیان به شادباش نوروز نشستند. این‌ها همه برای ما درس است.بایسته است که سنت‌های پسندیده خود را زنده نگاه داریم و فارغ از مشکلات روزگار شب چله را در انتظار خورشید خوش باشیم و مهرگان را جشن بگیریم و نوروز را به هم تبریک بگوییم. هرچند که نوای شادباش با نوای درونمان هم ساز نباشد.
کاخی که بیمارستان شد! کاخ سرخه حصار یا کاخ یاقوت، در سال 1262 خورشیدی ( 1302 و 1303 هجری قمری) و در دوران ناصرالدین شاه در منطقه سرخه حصار بنا نهاده شد. این کاخ سلطنتی دارای دو عمارت به نام‌های کوشک بیرونی و حرم‌خانه بود و روی هم رفته دارای نزدیک به دویست اتاق بود. افزون بر کاخ اصلی، ساختمان‌های دیگری مانند کاروانسرا، سربازخانه و گرمابه در این باغ وجود داشت که امروز اثری از آن‌ها باقی نمانده‌است.برای ساخت این کاخ در سال 1262 خورشیدی نزدیک به 15 هزار تومان هزینه شده‌است. در دوره قاجار این کاخ دچار آتش‌سوزی شد اما دوباره بازسازی شده بود.گفته می‌شود این کاخ سرآغاز ضرب‌المثل‌هایی مانند "بادمجان دور قاب‌چین"، و "یه آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه" است که در آن زمان و در آشپزخانه این کاخ پدیدار شده بود.ساختمان این قصر نخستین بنای ایران است که هیچ ت ثیری از معماری ایرانی نگرفته‌است. این بنا ایوانی در بالای در ورودی دارد که در معماری اروپایی ویژه معرفی شدن اشخاص مهم (مانند ملکه انگلستان یا پاپ) و ابراز احساسات به مردم است.در سال 1336 با تصویب مجلس شورای ملی باغ این قصر و ت سیسات همراه با آن به سازمان بیمه‌های اجتماعی واگذار شده و به بیمارستان ریوی تبدیل شد و در دهه بعد بخش‌های روانی و جراحی نیز به آن افزوده شد که در سال 1355 با تصویب مجلس، تبدیل به یک بیمارستان عمومی شد و اکنون بیمارستان و مرکز فوق تخصصی قلب دکتر لواسانی نام دارد.بازسازی و بهسازیبازسازی و باززنده‌سازی این ساختمان در سال 1387 آغاز شد و در سال 1389 به پایان رسید. اجرای این طرح به دست مهندس علی قمری، مسعود امیری امامی و مسعود شریفی دیرین با نظارت دکتر جدی و مهندس محمد محمدیان انجام گرفت. - i0zgHbKG /
از سقوط اصفهان تا ظهور سردار سلیمانی گزارش گفتگو با دکتر سید جواد میریدر ابتدا دکتر میری به این نکته‌ی مهم اشاره کردند که خوب است که وقتی درباره سردار سلیمانی صحبت می‌کنیم کمی از غرب‌محور بودن بحث فاصله بگیریم و جایگاه ایران و اسلام را در تغییر و تحولات جهانی که در حال اروپایی و آمریکایی شدن است و نقش سپاه قدس در این فرآیند را در نظر بگیریم.دکتر سید جواد میریابتدا تاریخچه‌ای مختصر در این زمینه گفته شد: "هنگامی که اصفهان، پایتخت صفویه در 1722 سقوط می‌کند، تزارهای روسیه و عثمانی‌ها به تجزیه ایران پرداخته و ایران به عنوان یک عامل سیاسی از صحنه روزگار محو می‌شود. در همین حال استعمار جهانی در حال رشد است، پرتقالی‌ها و اسپانیایی‌ها از ایران شکست خورده‌اند، ولی استعمار انگلستان و هلند در حال ظهور است. این قدرت‌ها به دنبال هند بودند که تحت سیطره امپراتوری قدرتمند گورکانی قرار داشت. در میان سال‌های 1736 و 1747 نادرشاه ظهور می‌کند و عصمانی‌ها و روس‌ها را به مرزهای پیش از صفویه می‌راند و در عرض ده سال، امپراتوری گورکانی را به خاک خود می‌افزاید که موجب شگفتی قدرت‌های استعماری می‌شود. دولت‌های روسیه و انگلیس سپس سیاست تهدید و تحدید ایران را در پیش می‌گیرند و پس از فروپاشی امپراتوری این دو، آمریکا برای کنترل ایران این سیاست را ادامه می‌دهد. طبق این سیاست‌ها هر قدرتی که در منطقه هست یا باید به دلیل اهمیت منابع انرژی و جلوگیری از عرض اندام قدرت‌هایی مثل ایران، محدود یا متلاشی شود. در این میان سپاه قدس و سردار سلیمانی این تهدیدها را تبدیل به فرصت کرده و مسیر تهران تا قدس را می‌گشاید".ایشان در ادامه درباب قدرت یک کشور اشاره کردند که شاخص تولید ناخالص ملی از مرسوم‌ترین معیارهاست، با این حال چینی‌ها برای ارزیابی قدرت خود و دیگر ملل از معیاری دیگر نیز استفاده کردند که یکی از آن‌ها قدرت جامعه ملی است. این معیار شامل عواملی چون قلمرو، منابع طبیعی، قدرت نظامی و اقتصادی، شرایط اجتماعی، دولت مستقر، سیاست خارجه و نفوذ بین‌المللی می‌شود. همچنین اگر کشوری بخواهد از حالت محدود درون خودش خارج شود و بخواهد به عنوان بازیگر در جهان خودش را مطرح کند، نگاه به علم، اقتصاد و تکنولوژی نیز اهمیت پیدا می‌کند. فعالیت سپاه قدس و سلیمانی بر قدرت نظامی و سیاست خارجه و نفوذ بین‌الملل ایران تاثیر دارد.در این گفت‌وگو مسیله معنای انقلاب نیز مطرح شد انقلاب در دیدگاه دکتر میری به معنای نوعی کنش فارغ از سرکوب و عاملیت رهایی‌بخش است و ضدانقلاب یا counter revolution ، نه به معنای سیاسی - تاریخی مرسوم، به معنای عامل مخالف عاملیت مردم و کنش‌گری آن‌هاست. چرا امروزه چه‌گوارا یک نماد است؟ زیرا پاک‌ترین عنصر انقلاب کوباست، آن‌هایی که او و ادامه مسیر انقلاب و رهایی‌بخشی را رها کردند و در کوبا به اشرافیت پرداختند، فراموش شده‌اند. یک خط این‌چنینی می‌توان از چمران تا قاسم سلیمانی دید، نیروهای امید در جهان ناامیدانه. در سنت انقلاب ایران نیاز به امید و نوآوری و باور به عاملیت انسان یکی از مسایل مهم بود که سردار در جهان خودش نشان داده بود. سردار سلیمانی فرزند گفتمان انقلاب بود و این گفتمان، گفتمانیست که باور به عاملیت و کنش‌گری مردم دارد.از ایشان پرسیدیم که فی‌المثل در دنیای علم، چه تفکرات و مولفه‌هایی باید داشته باشیم تا همچون سردار سلیمانی شویم؟ ایشان پاسخ دادند:"در وصیت یک شهیدگفته شده بود که دایره امر به معروف و نهی از منکر را باید از عواطف خانوادگی فراتر بدانیم. توجه به این که حجاب یکی کمتر است که امر به معروف نیست. متاسفانه امروزه روابط اجتماعی ما مبتنی بر خویشاوند سالاری است. آفت جمهوری اسلامی و از دلایل قفل شدنش این است که مثلا اگر فلانی فلان ارتباطات خانوادگی را نداشته باشد ممکن است اتفاقات بدی برایش بیافتد و درصورتی که ارتباطات داشته باشد ممکن است اوضاع او بهتر بشود. این‌که بسیاری دوست ندارند در مسیر سردار سلیمانی قدم بگذارند شاید بدین خاطر است که مسیر ایشان مسیر نبرد و درگیری است و حرف مرگ و زندگی است، اما سفیر فلان جا شدن و مسیول فلان بخش شدن هزینه‌ای ندارد و خیر دنیا و آخریت است و راحتی. ساختار حکومت چون بر پایه خویشاوندسالاری و عدم شایسته‌سالاری است باعث خواهدشد که فی‌المثل سیاست خارجه ما منفعلانه باشد. خود ما می‌بینیم که باندبازی‌ها و لابی‌ها و خویش و خویشاوندی‌ها به وزارت علوم چه ضربه‌ای زده و طرح جدیدی وجود ندارد و افول آموزش را می‌بینیم. در نفر از فرزندانم در آموزش و پرورش هستند و افول این بخش را نیز در کیفیت کتاب‌های آموزشی می‌توان دید. ساخت قدرت خویشاوندسالارانه سبب جلوگیری از طرح مسیله جدید می‌شود"."متاسفانه امروزه خویشاوندسالاری ساخت قدرت است، وقتی می‌توان در این ساختار کاریکرد که پسرفلان حاج‌آقا باشی و یا ارتباطی با فلان فرد داشته باشی. مصلحت عمومی در فضای این خاندان‌ها وجود ندارد".شخصی مانند قاسم سلیمانی خیلی در ساختار قدرت بالاست و اسیر قدرت نمی‌شود.در این باره دکتر میری گفتند: "سردار سلیمانی بخشی از سازمان حکومت را مدیریت می‌کرد که در حال تکوین بود و او باید آن را طراحی کرده و توسعه می‌داد. شاید اگر او در وزارت علوم می‌بود، همچون چمران آن را ترک می‌کرد به جبهه‌ها می‌رفت. چون این‌جا ساختارها خیلی قدرتمند اند و نیروهای مبتکر را سرکوب می‌کنند، ولی فضای سردار سلیمانی و سپاه قدس، فضای تحول کل خاورمیانه بود و او خود استراتژیست بود و سعی می‌کرد ساختار و فضایی جدید طراحی کند. با توجه به ساختار درهم‌تنیده خویشاوندسالارانه فعلی تعییر خیلی سخت به نظر می‌رسد و شاید حتی امثال سردار سلیمانی نیز نتوانند چنین تغییراتی ایجاد کنند. این ساخت اساسا به دنبال بهره‌گیری از قدرت و نبوغ جامعه نیست و می‌خواهد وضعیت فعلی را حفظ کند".این پرسش مطرح شد که با فقدان قاسم سلیمانی چه می‌توان کرد، چگونه می‌توان در راه او قدم برداشت، در فضای کلان و فضای خارجی باید چه کار کنیم؟ مخصوصا با توجه به این‌که پس از شهادت ایشان وضع خوبی در منطقه و کشور نداریم و شکست‌هایی نیز در منطقه متحمل شدیم.دکتر میری پاسخ دادند: "شهادت سردار نشان داد که مولفه‌های قدرت یک‌پایه‌ای نیست. بسیاری از افراد در فضاهای مختلف در اصل کار نمی‌کردند، بلکه یک‌سری افراد در فضاهایی کار می‌کردند و کار این‌ها حوزه‌های دیگر را پوشش می‌داد. در همه حوزه‌ها نگاه ملت نگاه کارمندوارگی و روزمرگی است. با شهادت ایشان نشان داده‌شد که در حوزه‌های دیگر چقدر کم‌کاری شده و اگر بخواهیم تحولی شود باید دوباره با گفتمان انقلاب نسبتی برقرار کنیم و به کنش‌گری و عاملیت افراد معتقد باشیم. مجلس ما قرار بود صدای مردم شود، ولی اگر بخوهیم مجلسی بسازیم که صدای خودمان را اکو کند، یعنی باوری به کنشگری مردم نداریم"."سردار سلیمانی معتقد بود جامعه مثل خانواده ماست، نمی‌توانی خانواده را با برچسب‌های چپی، راستی، بی‌حجاب و غیره متلاشی کنی، این همان عامل social conditions است، نمی‌توان یک ساحت اجتماعی و نظم اجتماعی داشت که دایم در حال تنش باشد. باید فضایی تعریف کنیم که آن ایرانی شیعه، آن ایرانی سنی و ایرانی‌ای که در آمریکا زندگی می‌کند ولی وابستگی و غرور ملی دارد همه زیر چتر حکومت باشند. در انگلیس، هرکس چه مخالف و چه موافق سیاست‌گذاری‌ها، همه تلویزیون خود انگلیس را می‌بینند و نه تهران‌تایمز، چرا مردم ما برای دریافت اخبار خودشان به BBC و ایران اینترنشنال مراجعه می‌کنند؟ اگر می‌خواهیم به سردار سلیمانی اقتدا کنیم باید جامع‌نگر باشیم، باید مخرج مشترک جامعه را بگیریم و نه آن‌چه خود می‌خواهیم"."در پایان نیز باید فکر کرد که چگونه می‌توان از ساحت خویشاوندسالارانه عبور کرد و به جمهور رسید، به طوری که همه در سود و زیانش شریک باشند، این سیره سردار است. پرسش مهم این است که چگونه می‌توان از این وضعیت با کمترین هزینه عبور کرد ."در این گزارش سعی کردیم خلاصه‌ای از گفت‌وگو را برای شما مخاطبین گرامی ارایه کنیم اما طبیعتا همه گفت‌وگو در این گزارش گنجانده نشده و در صورت تمایل می‌توانید صوت کامل جلسه را گوش کنید.جامعه اسلامی شریفتلگرام | اینستاگرام
طاعون همان روز غروب، موقعی که برنار ریو در راهروی ساختمان ایستاده بود و پیش از بالا رفتن از پله‌ها به دنبال کلیدهایش می‌گشت، چشمش به موش چاق و چله‌ای افتاد، که با موهای خیس، تلوتلو خوران از انتهای تاریک راهرو جلو می‌آمد. حیوان لحظه‌ای ایستاد، انگار می‌خواست تعادلش را حفظ کند، بعد دوباره به سمت دکتر راه افتاد، باز هم توقف کرد، با جیغ کوتاه به دور خودش چرخید، به یک پهلو به روی زمین افتاد و خون از میان فک نیمه بازش فواره زد.صحنه‌ای از آغاز رمان طاعون نوشته آلبر کامو. داستان با مرگ ناگهانی و عجیب موش‌های شهر شروع می‌شود موش‌ها دسته جمعی از پناه گاه‌ها بیرون می‌آیند جیغ می‌شکند و با مرگی زجر آور می‌میرند. در آغاز داستان مردم شهرداری و مسیولین را به سبب عدم جمع آوری موش‌ها سرزنش می‌کنند و زندگی عادی خود را ادامه می‌دهند اما به سرعت فاجعه در حال گسترش هست به گونه‌ای که تدابیر شهرداری جوابگو نیست پس از مدتی سطح شهر پر می‌شود از موش هایی که دسته جمعی بیرون می‌آیند و در جلو چشم مردم می‌میرند.پس از مدتی مرگ موش‌ها کاهش می‌یابد و آرامش به شهر بر می‌گردد و خیال مردم راحت می‌شود جز دکتر ریو. او می‌داند این حادثه سر آغاز یکی فاجعه شوم و صحنه‌ی اول یک نمایش هولناک که به زودی آغاز خواهد شد. به کم کم مرگ میرهای در بین ساکنین شهر شروع می‌شود با علایمی از قبیل تب، تورم غدد لنفاوی و .. در روزهای اول تعداد سه چهار نفری بر اثر این مرگ می‌میرند. به اصرار دکتر ریو جلسه پزشکی تشکیل می‌شود هر کس اظهار نظری می‌کند اما کسی جرات به زبان آوردن نام طاعون را ندارد. قرار می‌شود اقدامات لازم توسط فرمانداری انجام و سازمان پزشکی آماده شود. اما فرمانداری احتیاط کرده از بیان نام طاعون در اطلاعیه‌های خود پرهیز می‌کند تا آرامش شهر و افکار عمومی را بر هم نزنند. در واقع این رمان برای تشریح یک حادثه در تاریخ نگاشته نشده است. منظور از طاعون یا پاندمی‌ها اشاره‌ای است که بی ثباتی زندگی ما آدم‌ها. به نظر کامو ما آدم‌ها همیشه بر لبه پرتگاه زندگی می‌کنیم این پاندمی‌ها فقط هشداری هستند به بی ثباتی زندگی. مرگ همیشه همزاد و همراه آدمی است در بسیاری از مواقع در زمان و مکانی که ما انتظار نداریم به سراغ ما می‌آید و هیچ کس را از دستش رهایی نیست. ما آدم‌ها معمولا این بی ثباتی را نادیده می‌گیریم تا بتوانیم زندگی معمولیمان یعنی دویدن دنبال پست و منصب، چاپیدن و ظلم به هم نوع ادامه دهیم. مردم اوران(شهر توصیف شده در رمان) همانند ما، خود را مردمانی امروزه می‌دانستند به همین دلیل تصور می‌کنند طاعون مربوط به گذشته است و با این پیشرفت فنی دلیلی ندارد که همانند مردم دهه‌های گذشته از دنیا بروند اما نکته‌ای که از آن غافل می‌مانند این است که بشر با تمام دستاورد هایش در مقابل نیروی بزرگ مرگ هیچ پناهگاهی ندارد و اصولا تمام تلاش‌های بشر در این زمینه محکوم به شکست است. مرگ در عین تلخی معنا بخش زندگی است. زندگی در سایه مرگ معنا می‌پذیرد جهانی را تصور کنید که مرگ از آن رخت بربنند بدون تردید آن جهان جهانی نیست که ما می‌شناسیم.
آیا منظور شاهنامه از ایران، افغانستان امروزی است؟ متاسفانه رسوایی‌های جمهوری‌اسلامی و تنش‌های نژادی بین دوملت ایران کنونی و افغانستان سبب شده تا عده‌ای از هم‌فرهنگان افغانمان جذب تفرقه اندازی‌ها و جعلیات گروه‌های مختلف ایران‌ستیز قراربگیرند و بگویند منظور از ایران در شاهنامه فردوسی، همان افغانستان امروزی است که قدمتش از 120 سال بیشتر نیست! در این نوشتار تلاش بر این است تا با مراجعه به شاهنامه فردوسی و دیگر متون کهن، به بررسی این ادعای نادرست بپردازم..سخن را با ابومنصور محمد بن عبدالرزاق توسی شروع می‌کنم. استاد فردوسی و نویسنده آن شاهنامه ناتمامی که به نثر بود. همانگونه که در تصویر می‌بینید او حدود ایران را از رودآموی تا رود مصر دانسته!متن شاهنامه منصوریسپس می‌رویم سراغ آقای بیرونی و کتاب التفهمیش. او جهان را به هفت‌اقلیم تقسیم می‌کند که چهارمی ایرانشهر است. همانگونه که در تصویر می‌خوانید محدوده‌ای که او برای ایران قایل است، بزرگتر از آنچیزی است که ابومنصور می‌گوید و فقط افغانستان نیست.متن التفهیمنسخه کهن‌تر به زبان پارسیدر تصاویر بعدی نیز از مسالک‌الممالک اصطخری و آفرینش و تاریخ مطهرابن‌طاهرمقدسی می‌خوانید.ضمنا اگر نتیجه‌گیری الزاما باید از روی شاهنامه باشد، توجه شما را به ابیات زیر جلب می‌کنم:(شاهنامه، بخش اول پادشاهی خسرو انوشیروان بندهای 57 - 63 )شهنشاه دانندگان را بخواندسخنهای گیتی سراسر براندجهان را ببخشید بر چار بهروزو نامزد کرد آبادشهرنخستین "خراسان" ازو یاد کرددل نامداران بدو شاد کرددگر بهره زان بد "قم" و "اصفهان"نهاد بزرگان و جای مهانوزین بهره بود "آذرابادگان"که بخشش نهادند آزادگانوز "ارمینیه" تا در "اردبیل"بپیمود بینادل و بوم گیلسیوم "پارس" و "اهواز" و مرز خزرز خاور ورا بود تا باخترچهارم "عراق" آمد و بوم رومچنین پادشاهی و آباد بوم.در تصویر بعدی نیز ابیاتی دیگر آمده.پی‌نوشت: ایران محدود به مرز سیاسی ج.ا نیست و در بحث تاریخی و فرهنگی، افغانستان نیز در آنچه ایران می‌نامیم سهیم است. زشت است که دونفر از دوطرف یک مرز 120 ساله برسر مولانا دعوا می‌کنند درحالی که هردویشان به همراه مولانا، ایرانی هستند! ایران سیاسی را با ایران فرهنگی یکی ندانید!.مخاطب اگاه می‌پرسد:" چرا درشاهنامه، شرق ایران پررنگ‌تر از غرب ایران است؟".در پاسخ به او می‌توانم سه‌دلیل برای پررنگی شرق ایران بیاورم: 1 . شرق همواره گاهواره تمدن ایرانیان و آریاییان بوده است و آیین زرتشت در آنجا زاده شده و شهرهای شرقی در اوستا جزو شهرهای مقدس شمرده شده‌اند. 2 . به دلیل جنگ‌های بسیار زیاد در شرق با تورانیان و اختلافات مرزی بوده است که طبیعتا شرق را پررنگ‌تر می‌گرداند. 3 . شاهان کیانی در اوستا شاهان شرقی بودند و طبیعی است که در شاهنامه نیز به این وفادار باشد. اما فردوسی هیچوقت مناطق دیگر ایران را فراموش نکرده است و تا حد امکان از آنها نامبرده و آنجاها را ستوده است.ضمنا فردوسی خودش اهل شرق است، بدیهی است که شناخت بیشتری از شرق داشته باشد.(اما همانطور که خواندید، از مناطق غربی‌تر هم غافل نبوده.)سپاسگزارم از اینکه خواندید
آلبرتو بوری آلبرتو بوری ( Alberto Burri ) تولد: 12 مارس 1915 ، اومبریا ایتالیا درگذشت: 15 فوریه 1995 ، نیس فرانسه ملیت: ایتالیایی شناخته شده در زمینه نقاشی و مجسمه سازیآلبرتو بوری در سال 1915 در اومبریا ( Umbria ) متولد گردید. فارغ التحصیل مدرک پزشکی از دانشگاه پروجا ( Perugia ) در زمینه طب گرمسیری، سپس در 12 اکتبر 1940 به عنوان پزشک وارد جنگ جهانی دوم می‌شود و در سال 1943 به لیبی اعزام می‌گردد. پس از شکست نیروهای متحدین ، در تونس دستگیر و در زندان جنگی اردوگاه در گینسویل، تگزاس توقیف می‌شود جایی که نقطه شروع و عطف نقاشی‌های او می‌باشد.اولین آثار آلبرتو اجرای نماهایی از بیابان با رنگ و بومی که در اردوگاه از کیسه‌های قدیمی کرباس تهیه کرده بود و عمدتا تاکید بر نوستالژیک اومبریا و فیگوراتیوهایی از این نوستالژیک می‌بود را ارایه داد که پس از بازگشت به ایتالیا آنها را به کشور خود بازگرداند.آلبرتو پس از آزادی در سال 1946 به رم نقل مکان نمود، و با وجود مخالفت اطرافیان خود به صورت تمام وقت به نقاشی روی آورد و تنها حامی او پسر عموی آلبرتو یک موسیقیدان برجسته بود که با ایجاد ارتباط در محافل هنر روم نقش بسزایی در حمایت از بوری داشت.با این حال آلبرتو بوری و آثارش بسیار انفرادی و خصوصی می‌باشد که ترکیبی از موادی غیر معمول مانند سیمان، پلاستیکها، رزین‌ها، اکسید روی، سنگ، کایولن، تار و چسبهای پی.وی.سی. در آثار او منعکس می‌شد که بیانگر رویکرد علمی هنرمند به خلق آثار می‌باشد.هر چند آلبرتو نگرش خود را از جنبش‌های آن زمان ایتالیا مانند هنر غیر رسمی، اینفورمال ( Arte Informale )جدا کرده بود ولی تا حد زیادی هنر او بر پایه استیتیک، زیبایی شناسی و ایده‌های اینفورمال دورادور استوار می‌نمود، و امروزه از جمله هنرمندان هنر غیر رسمی ( Arte Informale ) شناخته می‌شود.در اواسط 1950 به آثار خود چوب سوخته، پس از آن ورقهای آهن ضایعات که بر روی چوب ثابت شده‌اند، و همچنین ورق‌های رنگی شفاف به آثار خود افزود.در اواسط 1970 نقاشی هایی به صورت لایه هایی از ترک ارایه داد و همچینین مجموعه‌ای از آثار با متریال صنعتی را بین سالهای 1979 تا 1990 خلق نمود.آلبرتو همچنین اثری لند آرت بر روی شهری در سیسیل ایتالیا اجرا نمود، شهر جیبلینا ( Gibellina ) که در سال 1968 پس از یک زمین لرزه رها شده بود. آلبرتو بوری یک محدوده 120 / 000 متر مربعی را با ابعاد 300 در 400 متر توسط سیمان سفید بصورت بافتی از ترک پوشاند ، نام این اثر گراند چرتو ( Grande Cretto ) می‌باشد.آلبرتو بوری در سن 79 سالگی در شهر نیس فرانسه در گذشت. - burri / پژوهش و برگردان: محمود عباسی منابع: - Burri / dp / 8881582260 - burri /
لیست مطالب کانال تلگرام منابع بازرگانی داخلی:(قسمت دوم) 21 . یلوپیج ایران? 22 . یکی از بزرگترین دایرکتوری‌های صنعت نفت و گاز ایران همراه با اطلاعات تماس چند هزار شرکت ایرانی فعال در صنعت نفت و گاز کشور 23 . دایرکتوری نفت، گاز و پتروشیمی کشور 24 . یکی از بزرگ‌ترین دایرکتوری‌های مشاغل تهران? 25 . بزرگ‌ترین دایرکتوری، بانک اطلاعات و بانک مشاغل ایران? 26 . بانک اطلاعات اصناف و مشاغل ایران ? 27 . بانک اطلاعات تجارت و صنایع ایران 28 . دایرکتوری محصولات و توزیع کننده‌ها ? 29 . مرکز تجارت الکترونیک B2B ایران 30 . یکی از وب سایت‌های خرید و فروش میوه و تره بار در ایران بازار خرید و فروش عمده محصولات کشاورزی ایران شامل انواع میوه جات، خرما، برنج و . وب سایت عمده فروشی موادغذایی، شوینده و بهداشتی بازار خرید و فروش محصولات کشاورزی یکی از بازارهای قوی بازرگانی ایران
دو روی یک سکه پس از جنگ جهانی دوم، ایالات‌متحده آمریکا، ایران را به چشم تکمیل‌کننده حلقه امنیتی خود در غرب آسیا می‌دید لذا در کنار حفظ روحیه‌ی استعماری، همکاری نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را جهت پیشبرد اهداف خویش پیگیری نمود. پایه‌گذارن چنین سیاستی فرانکلین روزولت و هری ترومن بودند. هر یک از افراد یاد شده در طول سال‌های جنگ جهانی دوم نقش موثری در اشغال، کنترل نظامی و امنیتی و جهت‌دادن ایران به سوی همکاری‌های راهبردی با ایالات‌متحده ایفا نموده‌اند. فوت زودهنگام روزولت در سال 1945 منجر به نقش‌یابی ترومن در ارتباط با سیاست‌های امنیتی، اجتماعی و اقتصادی ایران گردید. طی دوران جنگ سرد رقابت‌شدیدی مابین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در خصوص سلطه بر ایران و بسیاری از کشورها برقرار بود.پیروزی انقلاب اسلامی، بیشترین تضاد راهبردی در روابط ایران و آمریکا را به وجود آورد. حمایت اقتصادی و تسلیحاتی از مخالفین ایران، حمایت از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، سازماندهی کودتای نوژه، تبدیل سفارت آمریکا به مرکز جاسوسی علیه ایران و به‌کارگیری نیروی هوابرد برای رهایی جاسوسان گروگان گرفته‌شده توسط دانشجویان پیرو خط امام در سفارت آمریکا را می‌توان اصلی‌ترین قالب‌های رفتار ایالات‌متحده در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران دانست.در این فرآیند، تحریم‌های اقتصادی و راهبردی آمریکا علیه ایران از دوران کارتر دموکرات شروع و تاکنون ادامه یافته است. سیاست‌های عمومی آمریکا ضد جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر "شرایط اضطراری" است. در آخرین مرحله، دونالد ترامپ جمهوری‌خواه شرایط اضطراری علیه ایران را در تاریخ 12 نوامبر 2020 تمدید نمود. چنین اقدامی بیانگر آن است که گام نخستین شکل‌گیری شرایط اضطراری در دوران جیمی کارتر به وجود آمد و هر ساله از سوی روسای جمهور ایالات‌متحده تمدید شده است.ردپای همسویی دو حزب دموکرات‌و جمهوری خواه آمریکا را تقریبا در تمام مسایل مهم مربوط با ایران می‌توان دید. به‌عنوان نمونه لایحه ایلسا ( ILSA ) که معروف به "قانون تحریم نفت و انرژی ایران و لیبی" بود، سال 1996 در کنگره آمریکا با حمایت حداکثری هر دو حزب همراه شد و دو کشور ایران و لیبی تحت تحریم قرار گرفتند. در مجلس نمایندگان، 227 جمهوری‌خواه و 187 دموکرات به‌همراه تنها نماینده مستقل این مجلس به این لایحه رای مثبت دادند تا ایلسا با 415 رای به‌تصویب برسد. درمقابل تنها 8 جمهوری‌خواه و 11 دموکرات از دادن رای مثبت خودداری کردند. در سنا هم تمام سناتورهای دموکرات و جمهوری‌خواه به این لایحه رای مثبت دادند. 10 سال بعد، به این دلیل که تحریم‌ها دیگر علیه لیبی اعمال نمی‌شد در 30 سپتامبر 2006 ، این لایحه‌به‌لایحه‌ی تحریم ایران تبدیل و نام آن به آیسا یا ایسا ( ISA ) تغییر یافت.آخرین دوره‌ی تمدید این لایحه تحریمی در سال 2016 بوده است. در نوامبر 2016 ، درست یک‌سال پس از امضای توافقنامه‌ی هسته‌ای ایران یعنی برجام، این قانون با 419 ر ی موافق و یک ر ی مخالف در مجلس نمایندگان آمریکا و 99 ر ی موافق از 99 فرد حاضر در سنای آمریکا به‌تصویب رسید و برای یک دوره 10 ساله دیگر تمدید شد. این درحالی است که طبق برجام، آمریکا حق تحریم صنعت نفت و انرژی ایران را نداشت لذا نقض صریح و آشکار برجام در دوران دموکرات‌ها به تصویب رسید. آش آن‌قدر شور شد که با اعتراض دکتر ظریف وزیر خارجه ایران، اوباما قول داد که با استفاده از اختیارات رییس جمهوری، اجرای این قانون را هر سه ماه یکبار تعلیق کند. قولی که پس از مدتی در دوران ترامپ نادیده گرفته‌شد.یکی دیگر از مهم‌ترین همکاری‌های دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات به قانون "کاتسا" یا "سیاه‌چاله تحریم‌ها" مربوط است. نخستین بار کاتسا با عنوان "مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران" مطرح شد اما در جریان بررسی‌های سنا، نام روسیه و سپس کره شمالی وارد آن شد و نام آن به "قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها" و به طور ویژه تحریم روسیه، ایران و کره‌شمالی تغییر کرد. این لایحه زمانی در مجلس نمایندگان مطرح شد که اکثریت دموکرات این مجلس با دونالد ترامپ، رییس‌جمهور وقت آمریکا دارای بیشترین زاویه و مخالفت و یا به‌عبارت بهتر نوعی دشمنی بودند. با این حال نمایندگان کنگره، کاتسا را با 419 رای موافق تصویب و تنها سه نماینده به آن رای منفی دادند. نکته جالب اینجاست که هرسه نماینده‌ای که به کاتسا رای منفی دادند، از نمایندگان جمهوری‌خواه بودند. 12 نماینده هم رای ندادند. در رای‌گیری مجلس سنای آمریکا نیز از مجموع یکصد سناتور، 98 سناتور به این طرح رای مثبت دادند.ترور سردار سلیمانی یکی از مهم‌ترین اقدامات دولت ترامپ علیه ایران بود و با توجه به نظرات برخی از تحلیلگران این اقدام ترامپ محل اختلاف دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه تلقی می‌شود. این در حالیست که در جریان ترور شهید سلیمانی دموکرات‌ها ابتدا به دلیل شوک ناگهانی و همچنین تبعات احتمالی سنگین آن بر منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا به آن اعتراض کردند. این اعتراضات اما تنها ناظر بر شیوه و بازه‌ی زمانی انجام این اتفاق بود. رخدادهای هفته‌های پس از ترور سردار سلیمانی نشان داد دو حزب آمریکا در انجام این حرکت با یکدیگر اشتراک‌نظر دارند.علی‌رغم جنجال و کشمکش در نطق سالانه رییس‌جمهور آمریکا در آغاز سال 2020 کنگره، که حتی پاره‌کردن نطق ترامپ توسط نانسی پلوسی رییس دموکرات کنگره را به همراه داشت. هنگامی که ترامپ در سخنانش به حادثه‌ی ترور فرماندهان مقاومت در فرودگاه بغداد اشاره کرد، مورد تشویق شدید تمامی حاضران در صحن کنگره، به‌خصوص نانسی پلوسی رییس دموکرات مجلس نمایندگان قرار گرفت. او همراه صدها دموکرات و جمهوری‌خواه بلندپایه‌ی دیگر، به تشویق شدید رقیب و دشمن سیاسی خود پرداخت.سیاست جو بایدن در موضوع شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی همچون دولت وقت بود. او پس از شهادت سردار سلیمانی بیانیه‌ای صادر و از این حمله تروریستی آمریکا علیه ایران حمایت کرد. شدیدترین و سنگین‌ترین تحریم‌ها علیه ایران در دولت باراک اوبامای دموکراتی وضع شد که جو باید معاون آن بود تحریم‌هایی که علاوه بر کمیت، ماهیت و کیفیت آن‌ها حایز اهمیت است. دولت اوباما تلاش کرد تحریم‌های هدفمند علیه ایران را جامع و همه جانبه کند. او و معاونش در دوران ریاست‌جمهوری، قطعنامه‌های مختلفی در شورای امنیت سازمان ملل برای محدودسازی قدرت اقتصادی و راهبردی ایران تنظیم و تصویب نمودند. در این بین قطعنامه‌های 1929 با عنوان تحریم‌های فلج‌کننده شناخته می‌شود.بایدن در 13 سپتامبر سال 2020 مقاله‌ای با موضوع "راه هوشمندانه‌تری برای سخت‌گیری بر ایران وجود دارد" در CNN منتشر کرد. او در بخشی از این یادداشت خود سیاست ترامپ در برابر ایران را به چالش می‌کشد و می‌نویسد: "وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه، حرف‌های تو خالی بوده است". در واقع او طرفدار فشارهای هوشمندانه‌تری بر ایران است و سیاست‌های ترامپ علیه ایران را غیرهوشمندانه معرفی می‌کند. علاوه بر این او در یادداشت خود بازگشت آمریکا به برجام را مستلزم پایبندی ایران به تعهدات برجامی می‌داند. این در حالیست که طبق گزارشات مکرر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران به تعهدات برجامی خود کاملا پایبند بود اما به علت بدعهدی آمریکا و اروپا، 2 سال پس از خروج آمریکا از برجام و بر طبق بند 36 این توافقنامه، نسبت به کاهش تعهدات خویش اقدام نمود که آخرین آن، توقف اجرای پروتکل الحاقی طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی است.مطالب ذکر شده بیانگر این مسیله است که جو بایدن و دونالد ترامپ علی‌رغم اختلاف تاکتیک، راهبرد مشترک فشار بیشتر بر علیه ایران را پیگیری می‌کنند. درواقع روش و تاکتیک ترامپ تک‌روی و اعمال تحریم کور یکی پس از دیگری بود تا حدی که به اذعان "رابرت اوبراین" مشاور امنیت ملی دولت آمریکا، تحریم‌ها به قدری اعمال شد که دیگر کاری نمانده که آمریکا بتواند علیه ایران و روسیه انجام دهد اما تاکتیک دولت بایدن شبیه به عملکرد اوباما است. تیم بایدن در نظر دارد با ایجاد اجماع جهانی علیه ایران، به روش هوشمندانه‌تری فشار موثر بر ایران وارد کند. به‌نظر می‌رسد بایدن به راحتی از فشار حداکثری عبور نکرده و سعی دارد تلاش‌های ترامپ را به محصول مورد نظر خود تبدیل کند.در مجموع می‌توان گفت بایدن در استراتژی اختلاف نظر فاحشی با ترامپ نداشته و هیچ یک از آن‌ها دغدغه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را پیگیری نمی‌کنند. هدف راهبردی آن‌ها تهی کردن نقاط قوت و ظرفیت‌های استراتژیک ایران است. اما همانطور که پیش از این نیز بیان شد روش هریک متفاوت است.به عنوان نکته‌ی آخر می‌توان زیباترین توصیف از تفاوت دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، که ترامپ و بایدن نمونه‌هایی واضح و جاری آن‌ها هستند را، توصیف رهبر فرزانه انقلاب دانست. ایشان سیاست آشکار و بدون روتوش جمهوری‌خواهان در آمریکا را دست‌چدنی معرفی کردند که توسط روکش مخملی دموکرات‌ها تزیین شده لیکن هر دستی که به سوی آمریکا دراز شود، بی‌تردید خرد خواهد شد چه با روکش مخملی و چه بدون آن.
دانش، بر تخت پادشاهی ویلیام داگلاس قاضی مشهور آمریکایی در کتاب "سرزمین‌های بیگانه و نیرو‌های خودی" می‌نویسد: "هیچ فردی مانند او نتوانسته میان آمریکا و ایران حسن نیت بیافریند." او درمورد دکتر سامویل مارتین جردن سخن می‌گوید. جردن معروف به پدر آموزش نوین ایران، از طرف کلیسای پرسبیترین مسیول انتقال علم و دانش به ایران بود. او حوالی 1280 و 1290 با تاسیس کالج‌های آمریکایی که اجداد دبیرستان البرز امروزی هستند، شروع به آموزش دادن علوم مختلف به ایرانیان کرد. او امید داشت افراد با نفوذی تربیت کند که باعث انقلاب و تغییر رویه جامعه ایرانی شوند. فعالیت‌های درخشان او در سال 1319 پایان یافت. البته با دریافت نشان درجه یک علمی و نامگذاری یک خیابان به نامش (خیابان معروف جردن در تهران). پس از بازگشت جردن به وطنش اداره میراثش به دست ایرانیان سپرده شد. از وارثان او دکتر محمدعلی مجتهدی بود که بعد‌ها مدیر دبیرستان البرز شد. دکتر مجتهدی که خود تحصیل کرده‌دانشگاه امیرکبیر بود، چوب دوی امدادی را از جردن تحویل گرفت. او از طرف شاه مامور به تاسیس دانشگاه صنعتی آریامهر شد. این دانشگاه در آن دوره تافته جدابافته از دیگر دانشگاه‌ها بود. دانشگاه‌های دیگر مانند دانشگاه تهران و امیرکبیر که خود حاصل تجدد‌گرایی مشروطه بودند، اکثرا به فلسفه و جامعه‌شناسی و علوم پایه می‌پرداختند. رسالت این دانشگاه‌ها پرداختن به ایده‌ها و پرورش ایدیولوژی‌های جدید سیاسی - اجتماعی بود. این دانشگاه‌ها طبیعتا در پازل تولید و صنعت کشور چندان جایی نداشتند. به قول دکتر مجتهدی باید این دانشگاه‌ها را از خاک بلند کرد.دانشگاه آریامهر با بهره گیری از فارغ التحصیلان دبیرستان البرز (نوادگان جردن) به طور کامل نظام آموزشی و هدف دیگری را دنبال می‌کرد. در این دانشگاه از معماری آموزش گرفته تا معماری ساختمان‌ها همگی با آنچه قبلا از دانشگاه شناخته می‌شد متفاوت بود. رییس آن شخص خود شاه بود و بودجه آن جدا از وزارت فرهنگ و دیگر دانشگاه‌ها تامین می‌شد. در ادامه با خرید 16 میلیون متر مربع زیربنا و تاسیس شعبه اصفهان دانشگاه آریا مهر (دانشگاه صنعتی اصفهان فعلی) به عنوان مرکز جامع توسعه تکنولوژی به نوعی کلنگ ساخت سیلیکون ولی ایرانی زده شد. ظاهرا جریان ورود فناوری و دانش مرتبط با آن به ایران تا قبل از انقلاب مانند حماسه‌ای با شکوه دنبال شد. جریان آزادی‌بخش دانش و فناوری می‌تازد و با خراب کردن شبه علم‌های اسلامی - ایرانی، علم و تیوری غربی را علم می‌کند. نفوذ بیگانگان و جریان‌های استعماری فراتر از اهداف سودجویانه و غارت منابع و به صورت کانال تبادل فکر است. چندین سال است که از دوره کشتار سیاه پوستان و برده داری گذشته است. از دوران انقلاب‌های ضد استعماری و گاندی گذر کرده‌ایم. اما همچنان شاهد قدرت نمایی استعمارگران قدیمی و بازی دیگر ملل در زمین آنان هستیم. همه اینها بخاطر گذر جریان علم و فرهنگ از کانال استعمار است. جریانی که با وجود خشونت و اجبار یا حتی بدون آن، عقیده‌ای را در ذهن یک ملت می‌کارد. گاهی یک اعتقاد کوچک رنگ حکومت حاکمان و تفکر اندیشمندان و زرع کشاورزان را دگرگون می‌کند. در مورد یورش امپریالیسم به سرتاسر عالم هم نباید به دنبال اتاق فکر محرمانه و جاسوس‌های داخلی و تشکیلات سری باشیم. شاید تشکیلات سری وجود داشته باشد، اما نکته مهم آن طرز فکری است که جهان را تغییر داده است.در طول تاریخ امپریالیسم و جهان گشایی‌ها و فتوحات آنان، بررسی بریتانیا خارج از لطف نیست. امپراتوری بریتانیا یکی از استعمارگران معروف در حوالی قرن 18 و یکی از عاملان ترویج تفکر امپریالیستی و سرمایه داری است. در میان مستعمرات بریتانیا، آمریکا و کانادا و استرالیا به عنوان محل زندگی جدید اروپاییان مشکلی برای قرار گرفتن در پازل جهانی بریتانیا نداشتند. اما استعمار هند در شرایطی که جمعیت اروپایی آن در اقلیت بود راه پر پیچ خمی را برای تغییر پیش رو داشت.گروهی از مبلغان مذهبی باپتیست معتقد بودند هندوستان هدیه الهی برای مسیحیان آن است. به همین صورت با تاسیس مدارس مذهبی در هند شروع به آموزش انجیل و مقدمات ریاضیات و فیزیک برای هدایت هندوستان کردند. حکومت مرکزی نیز مدارسی با محوریت زبان انگلیسی و تدریس علوم کاربردی مثل جغرافیا و نقشه‌برداری تاسیس کرد. در ادامه مردم هند برای حقوق بالاتر و استخدام شدن در ادارات و بانک‌ها در آن مدارس تحصیل کردند. در این میان کمپانی هند شرقی نیز کالج‌هایی تاسیس کرد که هدفشان پرورش نخبگانی بود که ارزش‌های ایدیولوژیک بریتانیا را درک می‌کنند. قرار بود این نخبگان برای کسب علم و ادامه تحصیل به آکسفورد و کمبریج بروند. تبادل دانش میان بریتانیا و هند، طبعا بدون غرض ورزی استعماری نبود. طبعا علومی که کاربردی بودند و آینده مالی داشتند، در این فضای استعماری رشد و نمو بیشتری داشتند. برخی پژوهشگران بریتانیایی، به متون سانسکریت علاقه‌مند شدند. منابع سانسکریت که در رابطه با پزشکی بودند، بررسی شد. بریتانیا برای ادامه حیات خود در هند نیازمند نیروی انسانی بود، پس به هندی‌ها آموزش داد. مرکز گیاه‌شناسی کلکته راه‌اندازی شد تا گیاهان بومی هند مورد مطالعه قرار گرفته و به اروپا صادر شوند. یا به طور مثال دانش نقشه‌برداری در هند توسعه یافت تا راه‌های میان شهرها شناخته شوند و رفت و آمد‌های زیاد بریتانیا در هند بهینه شود. جنبه دیگر انتقال دانش به هند، جنبه آزمایشگاهی آن بود. هر حکم اجرایی در بریتانیا ابتدا در هند آزمایش می‌شد. سیستم آموزش دانشگاه‌های امروزی ابتدا در هند آزمایش شد. تاثیراتی که این شیوه استعماری داشت ابتدا منجر به خودآگاهی بیشتر هندوستان شد. پس از تحمل فشار بریتانیا، همان دانش بریتانیا به کمک اعتقادات گذشته ملی‌گرایان هند آمد و استقلال هندوستان را رقم زد. اما داستان اینجا تمام نمی‌شود. بیایید به هند امروزی نگاه کنیم. چهارمین قدرت اقتصادی دنیا و از مهم‌ترین تولید کنندگان نرم‌افزار جهان است. صادرات محصولات کشاورزی، صنایع بزرگ دارویی هند چرخ توسعه را می‌گردانند. گویی پس از این دوره استعماری و تبادل فرهنگی، هندوستان شیوه اجداد خود را کنار می‌گذارد. مهم‌تر از قدرت نظامی و تشکیلات بریتانیا که روزی هندوستان را برده خود کرده بود، تفکر توسعه و سرمایه داری است که به‌وسیله دانش به هندوستان تزریق شد. اکنون هندوستان دیگر نیاز به چوب بریتانیا ندارد تا در زمین سرمایه‌داری بازی کند. یک تفکر ساده که در طول نسل‌های متمادی ایجاد شده و در دل تاریخ قوام یافته باعث همه این جار و جنجال‌های امروز شده است. برای تغییر مسیر جامعه باید آن تفکر را عوض کرد. شاید تفکر امپریالیستی تعبیر سر راستی به زبان گفتار و نوشتار نداشته باشد، اما اندیشمندان مختلف با عقاید مخالف و موافق در مورد اثرات آن به هر زمینه‌ای، کتاب‌ها نوشته‌اند. امپریالیسم و سرمایه داری را نباید به دولت‌های قدرتمند و شرکت‌های عظیم و کاخ‌های تکنولوژی و رنگ و لعاب آن دید. بلکه در دل تک تک مردم، حتی در قعر جوی‌های آب و چشمان کارتن خواب‌ها این عقیده موج می‌زند. علم در دیدگاه اکثریت مقدس شده است. علم منجی الهی است که ما را از جهل و خرافات رها می‌کند. چراغ هدایت و کشتی نجات است. اما در واقع ممکن است لباس زیبای قدرت باشد. ممکن است به جای نشان دادن حقیقت چشم ما به دیدن حقایق نابینا کند. نکته مهم این است که علم هدایت پذیر است. هم ممکن است آتش خاموش کند، هم ممکن است غرق کند. در واقع علم در دنیای امروز ابزاریست که پرستیده می‌شود و وای از آن روزی که برده‌ی ابزار باشیم.پی‌نوشت‌ها: 1 . بر گرفته از مقاله "درآمدی بر پیشینه استعماری تاسیس آموزش عالی جدید در ایران، بررسی موردی دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) / محمد بادامچی، مهدی کفایی" 2 . برای مطالعه بیشتر به کتاب استعمار و علم نوشته مارک ای لارجنت و ترجمه مهدی کفایی مراجعه کنید.
تاریخ ایران‌باستان ( 8 ) کیمریان (فراریان)، تصویری بر ظرفی از تمدن پونتی (پنتوس) اواسط قرن ششم پ. م. کیمری‌ها[ 1 ] . کیمری‌ها اقوام و خویشاوند سکاها بودند، از نیمه‌ی دوم هزاره‌ی دوم پیش از میلاد از سرزمین اصلی خویش در منطقه‌ی جنوبی رود جیحون گذشتند و به سوی جنوب و غرب سرازیر شدند آنان به تاخت و غارت اشتغال داشتند و سرانجام محدوده‌ای از شرق شبه جزیره‌ی کریمه تا شمال غربی فلات ایران را تحت سیطره‌گرفتند. در اوایل هزاره‌ی اول پیش از میلاد کیمری‌ها در برابر اقوام تازه نفس سکایی تاب مقاومت نیاوردند و به سوی جنوب غرب گریختند، بر سر این راه گریز اورارتو و قسمت‌های شمال غرب ایران را مورد تاخت و تاز و ویرانی قرار دادند و چون نتوانستند در این نواحی بمانند بسوی قفقاز راندند و به دنبال قتل و غارت و به دست آوردن غنایم فراوران در شبه جزیره‌ی که بعدها "سینوپ[ 2 ]" نامیده شد، آنان در بخشی از شبه جزیره‌ی آناطولی استقرار یافتند.داکمریان در این راه‌پیمایی بزرگ به متصرفات آشور لطمات درخوری وارد نمودند، زین رو سارگون‌دوم در سال 713 پیش از میلاد لشکرکشی به داخل خاک ماد را آغاز کرد تا هم به تعقیب کیمری‌ها بپردازد و هم از توسعه‌ی نیروی مادها جلوگیری کند، مسیر پیمایش سپاه آشور اکنون برای ما به درستی مشخص نیست اما با قراین می‌توان گفت تا نزدیک کرمانشاه کنونی پیش رفتند، این زمان مصادف بود با تشکیل حکومت مادها سرانجام آشوربانی‌پال شاه بزرگ آشور در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد با کیمری‌ها به جنگی سخت برخواست و آنان را شکست داد، این شکست چنان در احول کیمری‌ها موثر افتاد که بعدها اقوام سکایی که نیروی مهمی در منطقه ایجاد کرده بودند توانستند بقایای ایشان را از میان بردارند، بنابراین زمانی که مادها پایه‌های حکومت خویش را مستحکم می‌نمودند از شر مزاحمت‌های کیمری‌ها رهایی یافتند ولی جای ایشان قوم سفاک و خون‌ریز دیگری بنام سکاها پدید آمد. سکاها با تجربیاتی که درر جنگ و گریزهای گوناگون با کیمری‌ها اندوخته بودند و در دنبال آنان به داخل فلات ایران راه یافته بودند شمال غرب و غرب ایران را در نوردیدند و حکومت مانای، اوراتور و اقوام مادی که به تازگی پا به عرصه‌ی تاریخ نهاده بودند مورد آزاد و یورش خویش قرار دادند و بر "مدیا" ناحیه‌ای که بعدها "آتروپاتن" (آذربایجان) نامیده شد و مرکز آن جنوب دریاچه‌ی ارومیه بود مسلط شدند ..ادامه دارد .[ 1 ] Cimmerians [ 2 ] Sinop
قزلباش‌ها در راه تصرف ایران! قزلباشان که در به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی نقش اساسی داشتند خیلی زود در بدنه حکومت صفوی نفوذ کرده و طبقه جدیدی که شامل قزلباشان و بستگان آنان بود در ایران پدید آمد..قزلباشان طوری بر امور مسلط شدند و پست‌ها و املاک و اموال به آنان منتقل شد که مملکت ایران به مملکت قزلباش معروف گردید..در همان دوران مردم سیستان از حاکم خود نان مستمری داشتند. هرکس به نسبت وضعیت مالی که داشت روزانه بین یک تا سه نان و مقداری روغن از حکومت مستمری میگرفت. بنحوی که حتی اگر کسی تا پنج سال هم به جایی میرفت هنگام بازگشت، حکومت، آرد و روغن پنج ساله را به او پرداخت میکرد. خرج عروسی و ماتم و کفن و دفن اموات نیز برعهده حکومت محلی بود و در پرداخت آن کوتاهی نمیشد..این دوران طلایی مربوط به دوران حکومت سلطان محمودبن ملک شاه، آخرین حاکم سیستان از سلسله ملوک مهربانی "پادشاهان محلی سیستان" بود..پس از قدرت گرفتن شاه اسماعیل صفوی و بدستور وی قزلباشان به سیستان لشکرکشی کردند. سلطان محمودبن ملک بدون جنگ از سیستان مهاجرت کرد و املاک و اموال را به سلطان احمد قزلباش سپرد. سلطان محمود هنگام رفتن تنها یک پیام برای شاه اسماعیل فرستاد:.سیستان را صدهزار سوار از تصرف من بیرون نمیکرد. من بواسطه جلوگیری از خشم و تغییر مزاج مبارک که ممکن بود به قتل و کشتار بی‌گناهان بیانجامد، دست برداشتم. شما وکیل کل باشید که ما از ملک موروثی به جهت آرامش و رفاه مردمانمان گذشتیم..گذشت و سلطان احمد قزلباش به حکومت سیستان منصوب شد. جمیع ملوک را طلب کرده و املاک ایشان را گرفت و مستمری‌ها را قطع نمود. املاک مردم به تصرف قزلباشان درآمد و اوباش بر شهر مسلط شدند..کار بجایی رسید که از نقاط دیگر هر ده نفر و بیست نفر می‌آمدند در سیستان و هرکس میخواستند را تاراج کرده و میرفتند. هر صبح نفیر ناله و فغان از خانه‌ای بلند میشد و هر شام غبار تردد اوباش و غارتگران از کوچه‌ها..این وضع تقریبا در بیشتر شهرهای ایران تکرار میشد و ثروت و قدرت به طبقه‌ای تازه که قزلباشان و بستگان آنان بودند منتقل میگردید..پس از مدتی شاه اسماعیل درگذشت و فرزندش شاه طهماسب برجای پدر نشست. در این مدت سلطان احمد قزلباش بلایی بر سر سیستانیان آورد بود که شاه طهماسب خودش شرمنده شد و اظهار آزردگی میکرد که ملک سلطان محمود نظرکرده پدرم بود در حق آن ملک ظلم بسیار و ستم فراوان شده است..منابعسیاست و اقتصاد عصر صفوی، باستانی پاریزیاحیاء الملوک، محمودبن ملک شاه
ایران ضعیف است رضا کیانی موحد راست میگوید ما نتنها قدرت منطقه‌ای نیستیم که از بی لیاقتیمان هم گند زده‌ایم البته این گند زده اینم آخر از من بود , این نشته به بهانه نوشته‌ای از کیانی که به موضوعات ساده اما مهم درباب چیستی قدرت پرداخته و در اینجا میتوانید بخوانید نوشته شده است ما تنها کمی ابعاد این موضوع را میشکافیم. اول بگویم با کسانی که فکر میکنند ایران یکی از ابر قدرتهای جهان است کاری ندارم فقط برای بهبود سلامتی مغزشان دعا میکنم اینها قبلا جنگنده صایقه را برتر از سوپر هورنت میدانستند و ادعای هم سطحی با اف 35 را داشتند البته شاید شما یادتان نیاید مال سالهای پیش است اما میخواهم بگویم از این افراد هم هستند , روی سخن من دوستانی هستند که با افتخار میگویند ایران به اب‌های مدیترانه دست پیدا کرده و سند حرفهایشان هم این مقاله و ان مقاله در روزنامه‌های عربی است. جمهوری آذربایجان شیعه است و مردم آن ایرانی تبارند اما میبینیم که جمهوری آذربایجان ایران را کشک هم بحساب نمی‌آورد .اگر ما ابر قدرت هستیم پس چرا آذربایجان خودش را به ما نمیچسباند؟مگر کسی هم پیدا میشود که از قدرت بدش بیاید ؟اگر ما قدرت داشتیم جمهوری آذربایجان خود را هزار جور به ما نزدیک میکرد اا نتنها جمهوری آذربایجان شیعه از ما دور میشود بلکه بر‌ها بر علیه ما تحرکاتی انجام داده است. از طرفی همین جنگ قره باغ نشان داد نه ارمنستان فک حسنی و نه شیعیان جمهوری آذربایجان روی ما حساب باز میکنند و برای آنها اهمیتی داریم این با این واقعیت همراه است که ارمنستان تنها راه تنفسش ایران است و از هر سه سو در محاصره است زیرا با آذربایجان و ترکیه که دشمن است از شمال هم گرجستان بخاطر کینه‌اش با روسیه راه را بر ارمنستان بسته است ولی همین ارمنستان ایران را آنقدر قوی و قدرت مند نمیبیند که به همسایه‌اش تکیه کند و مهمترین متحدش روسیه است که نه با آن مرز داد و نه تا کنون خیری از آنها دیده است. قبلا گفته بودم که در ترکیه در قفقاز اتحاد ترکهای جهان است که ارمنستان مانع بین آنها است و این اتحاد قطعا زیانش به چشم ایران خواهد رفت , اگر ایران ابر قدرت بود حتما میتوانست در این جنگ که در صورت شکست ارمنستان ایران بازنده‌اش بود دخالت میکرد و طرفین را به صلح میرساند اما دیدیم که اصلا کسی ایران را بحساب نیاورد در حالی که کلا اذربایجان و ارمنستان سرزمین‌های تاریخی ایران هستند ,ترکیه و روسیه بریدند و دوختند کسی هم کاری به ایران نداشت. قره باغ گذشته از اهمیت جغرافیایی سیاسیش بدلیل ایرانی تبار بودن ارمنی‌ها اذری‌ها تات‌ها و تالشی را باید در هیته این قدرت فرضی خاورمیانه یعنی ایران بگنجند همان گونه که گفتم از نظر تمامی ایم قوم‌ها کشک یعنی ایران !!!! ایران چه ابر قدرتی است که در آذربایجان شیعه ایرانی تبار بجای بلند کردن پرچم ایران پرچم ترکیه را بلند میکنند؟!!!میگویند ما به اب‌های مدیترانه راه پیدا کرده‌ایم اما این اصلا یعنی چه؟ ایا دولتهای سوریه و عراق به ما مالیات میدهند همان گونه که در دوران هخامنشیان دولتهای این مناطق به حکومت ما مالیات میدادند. شاید منظور عزیزان دسترسی به راه‌های تجاری است مثلا ایجاد خط لوله گاز و یا نفت از ایران بطرف مدیترانه اگر هم این است باوجود هزینه زیاد ایران برای تامین امنیت هم اکنون شرایط امنیتی این دو کشور بگونه‌ای نیست که بشود خط لوله یا راه آهن تجاری از ایران به مدیترانه وصل شود پس ایران چگونه ابر قدرتی است که آمده‌اند و متحدانش را با خاک یکسان کرده‌اند؟ اگر ایران ابر قدرت بود پس کسی جرات نمیکرد داعش و گروه‌های صلفی را به جان متحدان ما بیاندازد زیرا ما قدرت داشتیم و نفس حامیان داعش و جبه النصره را میبستیم اما امان از انجایی که ما تهش یک قدرت متوسط هستیم. ایران چه ابر قدرتی است که شهروندان ایرانی تبار کرد در منطقه بجرم ایرانی بودن قتل عام میشوند و ما جرات اعتراض و نظر دادن نداریم؟ از طرفی حملات گاه و بی گاه اسراییل به نیروهای ما در سوریه نشان میدهد که ما نیروی ضعیف هستیم که کسی از پاسخ ما وحشت ندارد همانا اینکه ما جواب اسراییل را هم نداده‌ایم. اگر ما ابر قدرت بودیم یعنی اسراییل نباید جرات حمله به ما را بکند . بی جواب ماندن شهادت سردار سلیمانی نشان میدهد که ما آنقدر ضعیف هستیم که حتی نمیتوانیم پاسخ خون یکی از ارزشمندترین سردارانمان را بدهیم. راحت میایند و سران مملکت مارا میکشند و میروند . ماهم فقط برای خالی نماندن عریضه میرویم و ساختمان هارا بمباران میکنیم تا دلمان خنک شود. در جواب ترور شهید سلیمانی ما حتی یک سرباز امریکایی را هم نکشتیم که اگر صد سرباز آمریکایی را هم میکشتیم انها تاوان خون سردار مارا نداده بودند چرا که در برابر خون یک سردار ایرانی باید یک ژنرال بلند پایه آمریکایی کشته میشد اما میبینیم که امروز حرف از مذاکره با آمریکا قاتل سردار سلیمانی است. مارا میکشند و ما مذاکره میکنیم. !!!!! میبینیم که ما نمیتوانیم جان یک سرباز آمریکایی را تهدید کنیم چه برسد به کشتن یک ژنرال آمریکایی اما امریکا با فراق بال می‌آید و سردار ما را شهید میکند انرا گردن میگیرد و لبخند میزند و هیچ نگرانی هم از تلافی ماندارد چون ابر قدرت است این تفاوت یک ابر قدرت و یک نیروی ضعیف است.
تقویم مایا چیست؟ گاه شماری یا تقویم مایاتقویم مایا یکی از تقویم و گاهشماری‌های رایج در میان اقوام آمریکای مرکزی و جنوبی یعنی مایاها بود. مایاها سه نوع تقویم را بیشتر استفاده می‌کردند که شامل سالنامهای مقدس 260 روزه، هاآب یا سال مبهم 365 روزه و تقویم کامل 52 ساله است.مایا نام یکی از بزرگترین و پیشرفته‌ترین تمدن‌های منطقه آمریکای مرکزی است . قوم مایا چندین بار در طول 2 هزار سال گذشته ظهور و افول داشته‌اند ، هم اکنون نیز تعدادی از مایاها در مکزیک و گواتمالا زندگی می‌کنند.تقویم مایاها که دوره‌ای نزدیک به 5 ، 125 سال را دربر می‌گیرد و از سال 3 ، 114 پیش از میلاد آغاز شده، روز 21 دسامبر 2012 به پایان خود رسید. این تاریخی بود که برخی نظریه پردازان به عنوان "پایان دنیا" اعلام کرده بودند و درباره‌ی وقوع یک فاجعه‌ی آخرالزمانی در این روز هشدار داده بودند. اما وقتی این روز فرا رسید و هیچ اتفاقی رخ ندارد، به نظر می‌رسید که این نظریه پردازها در محاسبات خود اشتباه کرده بودند.مایاهای باستان ناظر برجسته آسمان بودند. مایاهای باستان با استفاده از دانش خود در زمینه نجوم و ریاضیات ، یکی از دقیق‌ترین سیستم‌های تقویم را در تاریخ بشر ایجاد کردند. مایاهای باستان شیفته چرخه‌های زمان بودند. تقویم‌های چرخه‌ای مایا که معمولا شناخته می‌شوند ، هاب ، تزول‌کین و چرخه تقویمی دوره‌ای هستند. گذشته از این موارد، مایاها تقویم Long Count را نیز تنظیم کردند تا به ترتیب تاریخ وقایع افسانه‌ای و تاریخی تعیین کند.چرخه 13 باکتون تقویم مایا، 1 ، 872 ، 000 روز یا 5 ، 125 ٫ 366 سال گرمسیری اندازه گیری می‌کند. این یکی از طولانی‌ترین چرخه هایی است که در سیستم تقویم مایا یافت می‌شود.چرخه هاب 365 روز است و تقریبا سال خورشیدی است. هاب یک تقویم نوزده ماهه است. هاب از 18 ماه و 20 روز و یک ماه با 5 روز ساخته شده است. این ماه 5 روزه " Wayeb " نام دارد. بنابراین ، ( 365 = 5 + 20 * 18 )سالنمای مقدسسالنمای مقدس برای بیست روز، بیست نام را شامل می‌شد که ظاهرا هر نام، نام یکی از خدایان بوده و سیزده شمار روزانه مرتبط با 260 روز است. این نام‌ها و شمارها با هم ترکیب شده و سرانجام با یکدیگر دست به عمل می‌زدند.فهرست روزهای سالنمای مقدس: 1 ٫ ایمیکس Imix2 ٫ ایک Ik3 ٫ آکبال Akbal4 ٫ کان Kan5 ٫ چیک‌چان Chicchan6 ٫ کیمی Cimi7 ٫ مانیک Manik8 ٫ لامات Lamat9 ٫ مولوک Muluc10 ٫ اوک Oc11 ٫ چوین Chuwen12 ٫ اب Eb13 ٫ بن B ' en14 ٫ ایکس Ix15 ٫ من Men16 ٫ کیب K ' ib17 ٫ کابان Kab ' an18 ٫ اتز ناب Etz ' nab19 ٫ کاواک Kawak20 ٫ آیو Ajaw سالنامه مبهم یا هاآباز سالنامه هاب برای ثبت مسایل کشوری و سلطنت و فرمانروایی استفاده می‌کردند و این سالنامه به صورت یک سالنامه خورشیدی بوده و 19 ماه را شامل می‌شد که 18 ماه اول 20 روز است و ماه نوزدهم 5 روز بود و به‌طور کلی 365 روز در سال داشته‌اند.فهرست ماه‌های سالنامه مبهم 1 ٫ پوپ Pop2 ٫ وو Wo3 ٫ سیپ Sip4 ٫ سوتز Sotz5 ٫ سک Sek6 ٫ کسول Xul7 ٫ یاکسکین Yaxk ' in8 ٫ مول Mol9 ٫ چن Ch ' en10 ٫ یاکس Yax11 ٫ ساک Sak12 ٫ که Keh13 ٫ ماک Mak14 ٫ کانکین K ' ank ' in15 ٫ موآن Muwan16 ٫ پاکس Pax17 ٫ کایاب K ' ayab18 ٫ کومکو Kumk ' u19 ٫ وایب Wayeb
28 مهر زادروز ستارخان + بیوگرافی سردار ملی خزل (مهر) آیینین 28 ایی ستارخانین دوغوم گونو قوتلو اولسون نام ستارخان حداقل برای آنان‌که سیر تاریخی مشروطه را دنبال کرده‌اند، آشناست مسیری که پر از تلاطم و دگرگونی‌های شخصیتی برای این سردار ملی بود تا به یک چهره موثر در تاریخ تحول سیاسی کشور تبدیل شود. به‌همین‌دلیل می‌توان در چندین جبهه به بررسی شخصیتی ستارخان پرداخت.در نقطه آغازین بیوگرافی این شخصیت، به ویژگی‌های اقلیمی منطقه‌ای می‌رسیم که او در آن دیده به جهان گشود روستای بیشک ورزقان که جوانان آن به مردان نبرد مشهورند. مسیله تا دوران نوجوانی مشهود نیست تا ستار قره‌داغی در کنار پدرش به بزازی مشغول باشد درست تا آغاز حسی انتقام‌جویانه به عقیده برخی و قتل برادرش اسماعیل که به جرم همکاری با فردی فراری از قفقاز به دستور مسیولان حکومتی کشته شده بود.پس از این واقعه، شرایط ماندگاری در ارسباران برای خانواده‌اش مهیا نبود تا ستار به تبریز مهاجرت کند و ساکن محله‌ای با عنوان "امیرقیز" یا امیرخیز باشد محله‌ای که این روزها با نام ستارخان گره خورده است و سمبل مقاومت تبریز در تاریخ عنوان می‌شود. این قسمت از زندگی‌نامه ستارخان فصل مشترک بسیاری از مطالبی است که درباره بیوگرافی او نگارش یافته است.به عقیده مورخانی از جمله کسروی، ستارخان در مقاطع جداگانه‌ای قرار گرفت که در شکل‌گیری عقاید و اندیشه‌های آرمان‌گرایانه او ت ثیر بسیاری داشت. توانایی‌های او در زمینه اسب‌سواری و تیراندازی که از مهارت‌های بسیاری از قره‌داغی‌های آن دوران بود، ستار را به مهره‌ای قدرتمندتر تبدیل کرد تا جزء سواران حاکم خراسان باشد، اما بدون‌شک سخنان بسیاری درباره سفر او به عتبات عالیات مطرح می‌شود سفری که در شکل‌گرفتن عقاید دینی او موثر بود.درواقع می‌توان به این نتیجه رسید که قسمت بزرگی از عقاید ستار قره‌داغی در خارج از تبریز جریان یافت تا این شهر محلی برای عمل‌گرایی او باشد. با وجود احساسات منفی نسبت به جریان حاکم در ایران، مورد لطف مظفرالدین میرزای ولیعهد قرار گرفت تا از همان لحظه به‌بعد ستارخان نام بگیرد و در جمع تفنگداران ژاندارمری برای محافظت از ولیعهد حضور داشته باشد.پیش از تمامی اتفاقات در جوانی‌اش به جمع لوطیان تبریز پیوسته بود همان سنتی که آغاز و کمالش در دوره قاجار به حساب می‌آمد و این خصوصیات رفتاری و اخلاقی‌اش زمینه درگیری با یکی از م موران محمدعلی میرزا را فراهم کرد تا از شهر بگریزد. اعتقاد اصلی و غالب اهالی تاریخ بر این است که ستارخان در این بازه زمانی به عیاری پرداخته بود که احیاگر اندیشه عیاران است. درواقع او از ثروتمندان می‌گرفت و به فقیران عطا می‌کرد و چاره‌ای جز مبارزه با جبر زمانه خود نداشت.با گذشت زمان، به درخواست علما و مجاهدین حضور در انجمن حقیقت و انجمن ایالتی تبریز لحظه رسمی‌شدن حضور او به‌همراه باقرخان در جرگه مشروطه‌خواهان بود تا داستان درگیری‌اش با رحیم‌خان و شجاع‌الدوله نقطه اوجی در جریان مشروطیت باشد. مقاومت 11 ماهه او و اهالی تبریز به یک موفقیت بزرگ ختم می‌شود.اسماعیل امیرخیزی در کتاب قیام آذربایجان به چهار نبرد مهم و اساسی ستارخان اشاره می‌کند. نبردهای قراملک، الوار، خطیب و حکم‌آباد مقاومت را به نتیجه می‌رساند تا همین روند جریان مشروطیت را به شهرهای دیگر منتقل کند تا قزوین ضربه پایانی مشروطیت بر پیکره محمدعلی‌شاه قاجار باشد و 17 ربیع‌الثانی برگ سبزی برای مجاهدین نام گیرد و محمدعلی‌شاه موافقت خود را با اعطای مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی اعلام کند.در تاریخ، صحنه انتهای زندگی قهرمان داستان چند ظرف مکانی مشخص دارد تهران، پارک اتابکی، دستور خلع سلاح، امتناع و مرگ در 28 ذی‌الحجه 1332 . درواقع آنچه که سعی به ذکرشدن در این روند تاریخی بود، اشاره به مشترکاتی است که مناقشات چندانی را در پی نداشته است. با وجود واقعه‌نگاری‌های زندگی ستارخان، شبهات بسیاری درباره زندگی او وجود دارد که حاصل هم‌نشینی او با افرادی با اندیشه‌های متفاوت است اندیشه‌هایی که به یک هدف مشترک ختم شده است و آن چیزی جز مبارزه با استبداد نبود. در این مجال به برخی شبهات بی‌پاسخ درباره ستارخان می‌پردازیم.محرک‌های حرکتی ستارخانهمواره عده‌ای سرچشمه نبرد ستارخان با استبداد حاکم را در دوران نوجوانی می‌دانند چراکه معتقدند حس کینه ناشی از قتل برادرش ازسوی م موران دولتی است. درحالی‌که خاندان سردار ملی وجود چنین مسیله‌ای را نفی می‌کنند و معتقدند که مردم‌گرایی و حضور در طبقه اصلی جامعه، محرک اصلی او برای چنین اقدامی بود. حال اگر بحث کینه و حس انتقام مطرح بود، ستارخان در جمع تفنگداران ولیعهد قرار نمی‌گرفت. به‌هرحال سیر تحولات تاریخی را نباید در اقدامات مقاومتی او به فراموشی سپرد.عقاید دینی ستارخانبسیار مطرح شده است که حرکت ستارخان مورد ت یید علمای نجف بود. شواهد تاریخی و گفت‌وگوهای اعضای خاندان سردار ملی از شیخیه‌بودن او و باقرخان خبر می‌دهند. این فرقه نام خود را از شیخ احمد احسایی گرفته است که خاستگاه آن عربستان عنوان می‌شود و با دعوت فتحعلی‌شاه قاجار به ایران مهاجرت کرد. با وجود این مورد تکفیر ملامحمدتقی برغانی قرار گرفت. تفکر شیخیه تفاوت‌هایی درمورد معاد، ترکیب اصول دین و نحوه ظهور امام زمان داشته است. همین مسیله تناقضاتی را درباره عقاید مذهبی ستارخان و حمایت‌های علمای نجف از او در ذهن بسیاری ایجاد کند و هنوز پاسخی به این مسیله ارایه نشده است.می‌توان باقطعیت نتیجه گرفت وی مقلد افرادی همچون آخوند خراسانی و ثقه‌الاسلام بوده است. شاید یکی از دلایل اصلی اشاره‌نشدن بیش از حد نام آنها از سوی علمای معاصر، چنین مسایلی باشد.اختلافات ستارخان و باقرخانهمواره به دوستی سردار و سالار ملی اشاره شده است. در کنار این دوستی اختلافات بسیاری نیز مشاهده می‌شود. این اختلافات ابتدا منجر به جنگ این دو می‌شود. باقرخان در آستانه مرگ قرار می‌گیرد و از ستارخان می‌خواهد تا فرصتی برای زندگی و خدمت به او فراهم شود. گذشت زمان انس و الفتی را میان این دو فراهم می‌کند تا دشمنان دیروز هم‌رزم باشند، سواد خواندن و نوشتن باقرخان در کنار صلابت ستارخان این زوج مبارز را فراموش‌ناپذیر کرده است. با وجود این اتحاد، هردو آنها اختلاف سلیقه‌هایی داشته‌اند.ستارخان و باقرخانآرمان اصلیسه خط فکری مهم طیف متفاوتی را در کنار جریان مشروطیت قرار داد. عقاید دینی نقش اصلی را در گسیل مردم به این مسیر ایفا کرد. با دستورات و فتواهای علمای نجف، مشروطیت به جبهه‌های مردمی نیز راه یافته بود. در کنار مذهب، عقاید آرمان‌گرایانه مشروطه که اندیشه‌های غربی در آنها مشاهده می‌شد، طیف دیگری را وارد آزادی‌خواهی کرد.سومین بعد فکری به بغض و کینه بسیاری به محمدعلی‌شاه مربوط می‌شود. بسیاری مورد اول را آرمان اصلی سردار ملی عنوان می‌کنند اما با نگاهی عمیق شاید به موارد دوم و سوم نیز دست یافت. یکی از تیوری‌های موجود در این زمینه، ت ثیرپذیری او از اندیشه‌های سوسیال‌دموکرات است. سام سردار ملی نتیجه ستارخان، از حضور او در دوران نوجوانی در ساختمان راه‌آهن قفقاز و کار در معادن نفت باکو خبر می‌دهد.همچنین ستارخان هم مانند بسیاری از مردم در چندین مقطع متفاوت کینه‌های بسیاری نسبت به محمدعلیشاه داشته است. در هم قراردادن این عوامل قرارگیری قطعی این مبارز ملی را در هیچ‌یک از اندیشه‌ها ت یید نمی‌کند.پناهندگی به سفارت عثمانیرابطه بین ایرانیان و عثمانیان چندان خوب نبوده است. در مقیاس جزیی‌تر هم می‌توان رابطه نه‌چندان خوب اهالی تبریز و عثمانیان از دوره صفویان تا اوایل حکومت پهلوی را نتیجه گرفت که یکی از این عوامل، تقابل شیعه و سنی مذهب اصلی هردو اقلیم بود. رفتارهای عثمانیان در نجف با علمای شیعه، برخی از آنان را آزرده کرده بود تا به ایران و به‌ویژه تبریز مهاجرت کنند. حال با توجه به ارادت ناپوشیده قلبی به این مراجع، داستان پناهندگی او با فشار مضاعف روس‌ها کمی عجیب و غیرمنطقی به نظر می‌رسد.در سوی دیگر، ارتباط قلبی ایرانیان با جوانان ترک عثمانی را توجیهی برای این امر به حساب می‌آورند، زیرا حرکت و جنبش این افراد الهامی برای ایرانیان در مشروطه‌خواهی بود. استبداد 32 ساله عبدالحمید شباهت بسیاری به رفتارهای محمدعلی شاه داشت تا این شاه قاجار رفتارهای او را سرمشق قرار دهد. رهایی جوانان عثمانی، این خودباوری را به ایران منتقل کرد. این ت ثیرپذیری به حدی است که به اعتقاد سیدحسن تقی‌زاده، ریشه این لغت از مفاهیم عثمانی وارد ایران شده است. براساس این استنباط موضع‌گیری عثمانی برخلاف روسیه منجر به چنین اقدامی از سوی ستارخان شده است.خاینان به ستارخانهم‌زمان فشارهای روسیه به ستارخان، وی برای تجلیل به تهران دعوت می‌شود و در مسیر تبریز به تهران بسیاری به استقبال او می‌آیند سفری که به مرگ او منجر می‌شود. یکی از این بدرقه‌کنندگان کسی جز یپرم‌خان ارمنی نیست که پس از انقلاب مشروطه به ریاست نظمیه رسید. یپرم‌خان و حیدرخان عمواوغلی هردو از هم‌رزمان ستارخان بودند اما در تهران و پس از تصویب دستور خلع سلاح و امتناع سردار ملی، دستور حمله به پارک اتابکی از سوی یپرم‌خان صادر می‌شود واقعه‌ای که منجر به زخمی‌شدن ستارخان و کشته‌شدن بسیاری از ملازمان او می‌شود.هنوز مشخص نیست آیا این افراد به دلیل اختلاف سلیقه با ستارخان با او به مشکل خورده‌اند یا اینکه منافع هردو منجر به چنین واقعه‌ای می‌شود. روابط ستارخان با این دو نفر آنچنان صمیمی نقل شده است که او کاری جز تصمیم موافق آنان انجام نمی‌داد. بسیاری معتقدند مسایل می‌توانست با گفت‌وگوی طرفین ختم به‌خیر شود تا رخ‌ندادن چنین اتفاقی شک و شبهات را دراین‌باره افزایش دهد.مجسمه ستارخانقوم‌گرایی یا ملی‌گرایی؟ستارخان چهره‌ای مثبت و قهرمانی برای همه ایرانیان به حساب می‌آید، اما همیشه جبهه‌بندی‌های متفاوتی دراین‌باره مشاهده شده است. ستارخان در پاسخ به درخواست روس‌ها برای برافراشتن پرچم روسیه بر در منزل خود، می‌گوید: "ژنرال کنسول، من می‌خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید.من زیر بیرق بیگانه نروم". این اظهارات مهر ت ییدی از جانب بسیاری برای وطن‌پرستی ستارخان است. پیش از این گفته شد سردار ملی ت ثیرپذیری از تفکرات سوسیال‌دموکرات منطقه قفقاز داشت که دلیل آن چیزی جز همنشینی با حیدرخان عمواوغلی نبود که او را جزء پایه‌گذاران مکتب کمونیسم در ایران به حساب می‌آورند. تفکرات حیدرخان در ادامه منجر به ایجاد نگرشی شد که به تقویت قومیت‌گرایی پرداخت.در سوی دیگر، داستان دولت عثمانی در زمان قاجار همواره متهم به دست‌داشتن در تحرکات منطقه قفقاز برای پیوستن مردمان آنها به قلمرو خود شده است، چراکه عثمانی‌ها مردمان قفقاز را ترک‌تبار می‌دانند. مسیله‌ای که در حال حاضر هم مورد چالش و مناقشه است. از طرفی پناهندگی ستارخان به سفارت عثمانی نیز یکی از دلایل جبهه روبه‌رویی برای داشتن تفکرات قومیت‌گرایی محسوب می‌شود. این مسیله علامت سوال بزرگی را برای همه مخاطبان تاریخ مشروطه مطرح کرده است.با وجود مطرح‌شدن همه این سوالات، ستارخان چهره‌ای محبوب باقی خواهد ماند محبوب برای مردم به خاطر زندگی برای آنها و محبوب برای اهالی مذهب به خاطر تمکین به دستورات آنها خواهد بود. به واسطه او، تبریز سمبل مقاومت ملی شد تا همه سال نام این شهر با سردارانی مانند او عجین شود و مورد تمجید راتسلاو، از کنسول وقت انگلیس، قرار گیرد که گفت: او سردار توده و آرزوهای مردم بود. روزنامه "نوویه ورمیا" از روسیه حرکاتش را پراهمیت برای مخالفان تاتاری و قفقازی بداند که از حرکات او الهام می‌گرفتند. درست مثل قهرمانان چریکی داستان‌های نبرد حق علیه باطل. همچون چه‌گوارا که با زخم به وداع رسید و باور اینکه شاید تاریخ که به صورت متناوب در جغرافیای متفاوت تکرار می‌شود، قوت گیرد.
همه چیز درباره معماری زیگورات چغازنبیل کشورمان ایران تاریخ و تمدن کهنی را در خود جای داده است، یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های روی زمین تمدن آسیای غربی است که در آن دوران وجود داشته است. دراین تمدن‌ها برای ساخت بناهای مذهبی مانند عبادتگاه‌ها از شیوه‌ی خاصی از معماری استفاده می‌شده است و عمده بناهای مذهبی در آن دوران هرمی شکل بوده‌اند. این هرم‌ها به صورت پله پله ساخته می‌شده‌اند و از جنس آجر بوده‌اند که به آن‌ها به صورت اختصاصی زیگورات گفته می‌شود. شاید که دلیل هرمی بودن این نیایشگاه‌ها به این خاطر بوده است که پله پله به سمت آسمان و بعد به خداوند می‌توان نزدیک‌تر شد، این شیوه از ساخت زیگورات‌ها از 4200 سال پیش هم مرسوم بوده است.زیگورات چغازنبیل پرستشگاهی است که ایلامیها ( عیلامیها ) برای خدایان خود ساخته بودند. چغازنبیل در 45 کیلومتری جنوب شهر شوش در نزدیکی منطقه باستانی هفت تپه در استان خوزستان واقع می‌باشد و شوش را به یکی از اماکن دیدنی و باستانی ایران تبدیل کرده است. اونتاش ناپیریشا شاه ایلام ( عیلام ) در قرن سیزده پیش از میلاد معبد چغازنبیل را برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شهر شوش، بنا کرد و در حمله سپاه خونریز آشور ناپال به همراه تمدن ایلامی ویران شد. سده‌های متمادی این بنا زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا این که به دست ر.من کیریشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری شد. زیگورات در زبان عیلامی به معنای نیایشگاه است و چغازنبیل واژه‌ای محلی به معنای زنبیل واژگون است و نام باستانی این بنا به شمار نمی‌آید بلکه این مکان نزد باستان شناسان به دور اونتاش معروف می‌باشد که به معنای قلعه اونتاش است البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان ال اونتاش به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.این نیایشگاه توسط اونتاش گال (پیرامون 1250 پ.م.)، پادشاه بزرگ ایلام باستان و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شهر شوش، ساخته شده‌است. مکان جغرافیایی زیگورات چغازنبیل در 45 کیلومتری جنوب شهر شوش در نزدیکی منطقه باستانی هفت‌تپه است که از جاده شوش به اهواز قابل دسترسی است. بلندی آغازین آن 52 متر و 5 طبقه بوده‌است. امروزه ارتفاع آن 25 متر بوده و تنها 2 طبقه و نیم از آن باقی مانده‌است.نحوه کشف زیگورات چغازنبیلنحوه‌ی کشف شدن زیگورات چغازنبیل هم جالب است در سال 1890 شخصی به نام ژاک دمرگان که یکی از زمین شناسان به نام آن دوران بود که اطلاعیه‌ای داد که در آن گفته شده بود که در زمین‌های جغازنبیل معدن‌های نفت وجود دارد. 50 سال بعد از آن تاریخ، عده‌ی از مهندسان در همان منطقه حفاری‌های نفتی می‌کردند که آجری را پیدا کردند، آجری که روی آن نوشته‌ای وجود داشت و بعد هم آجر را به یکی از باستان شناسان فرستادند تا روی آن تحقیقات انجام دهد، همین حرکت باعث شد تا گمان هایی درباره‌ی تاریخی بودن منطقه به وجود بیاید و این موضوع هم باعث شد تا تحقیقات روی این منطقه شروع شود. این بنا یکی از معدود بناهای تاریخی در کشور است که در فهرست میراث جهانی یونسکو هم ثبت شده است.یکی از مورادی که در مورد زیگورات چغازنبیل وجود دارد این است که این بنای تاریخی پر اهمیت قبل از این که کاملا تکمیل شود توسط یکی از پادشاهان آن دوران به نام آشور بانیپال ویران می‌شود و در کتیبه‌ای که از این شخص پیدا شده است روی آن نوشته شده: من زیگورات شوش را که از آجرهایی با سنگ لاجورد لعاب شده بود شکستم و سازه‌های عیلام را با خاک یکسان کردم. شوش را تبدیل به یک ویرانه کردم و ندای انسانی و بانگ شادی به دست من از آنجا رخت بربست.معماری زیگورات چغازنبیلمردم شوش باستان عقیده داشتند این خدا از این مکان به آسمان میرود و سپس به زمین باز می‌گردد. در تمام طول بنا آبراههایی دیده می‌شود، شاید دلیل آنها حفاظت از بنا در مقابل بارانهای سیل آسای خوزستان است. دورتادور بنا سنگفرش است و در بعضی از سنگفرشها آثار جای پای بچه دیده می‌شود. دلیل آن تا کنون مشخص نشده است. در شمال غربی بنا پناهگاه‌های کوچکی دیده میشوند که مربوط به خدای ایلامی ایشنیکراب است. درون محوطه یک ساعت خورشیدی بزرگ نیز ساخته شده تصفیه خانه آب رودخانه آبرسانی به چغازنبیل یکی از شگفتیهای این معبد است. رود دز از نزدیکی چغازنبیل میگذرد ولی به دلیل اینکه این رود سطح دشت را فرسایش داده و بستر رودخانه در سطح پایین‌تری از سطح دشت است - در برخی مکانها 60 متر پایین‌تر - امکان استفاده از آب این رود برای اهالی منطقه وجود نداشت. بنابراین شاه ایلامی اونتش - نپیریشه دستور به ساخت کانالی به طول 45 کیلومتر می‌دهد تا آب رود کرخه را که هم سطح زمین چغازنبیل بوده‌، به چغازنبیل برسانند. این آب پس از اینکه از هفت تپه عبور می‌کند به چغازنبیل می‌رسد ولی به دلیل اینکه آب کرخه پس از گذر از دشت خوزستان گل آلود است آب را در حوضچه‌های ته نشینی بزرگ و کوچکی می‌ریخته‌اند و با گذر از تنبوشه‌ها و استفاده از قوانین منسوب به فیثاغورث ، آب را تصفیه کرده و گل آنرا جدا می‌کردند. شاید این یکی از قدیمی‌ترین تصفیه خانه‌های آب ایران باشد.چهار گوشه این بنای عظیم درست در جهت یکی از جهات چهارگانه جغرافیایی بنا شده‌اند و این نشان می‌دهد آنها شمال، جنوب، شرق و غرب را به خوبی می‌شناخته‌اند. طبقه اول 105 متر در 105 متر است و یک متر از سطح زمین بالاتر است و دیوارهایش سه متر عرض دارد. طبقه دوم 8 متر ارتفاع ودر حدود 16 متر عرض دارد. در نمای شمال شرقی و شمال غربی ورودیهایی بوده است که با پله به این طبقه راه داشته است. این طبقه اتاقهایی داشته که در ارتفاع 6 متری آنها ، طاقهایی به عرض 2 ٫ 10 و طول حدودی 8 تا 10 متر روی آنها را پوشیده بودند. اتاقهای طبقه اول با ورودی‌های طاق داری به ارتفاع 4 متر به هم راه داشته‌اند ولی اتاقهای طبقه دوم از هم مستقل هستند و هر اتاق تنها از طریق پلکان خود قابل دسترسی است. این بنا توسط میلیونها خشت و هزاران آجر ساخته شده است که حدود 5000 آجر آن نوشته به خط ایلامی دارد. آجرها توسط مهر مکتوب نشده‌اند و هرکدام جداگانه با دست نوشته شده‌اند. ایلامیها از خط برای تزیین بنا استفاده کرده‌اند. از اینگونه آجرها در بوشهر نیز دیده‌ایم. در سال 1876 صدها آجر مکتوب توسط هیات حفار از دل خاک بیرون آمده است و اکنون در موزه‌های مختلف جهان قرار دارند. در شمال غربی سه معبد دیگر به نامهای معبد ایشمکرب، اوبان و الهه کیریرشا وجود دارد که هر کدام حیاط، نیایشگاه، اتاق وانبار دارند. همه این معابد از خشت خام ساخته شده‌اند و قسمتهایی از آنها آجرکاری شده است و این آجرها نیز نوشته دارند.مصالح بکار رفته در ساخت اگر بخواهیم درباره‌ی معماری سازه‌ی چغازنبیل بگوییم باید گفت که در آن دوران آجر تنها المانی نبوده که در ساخت این بناها به کار می‌رفته است و بسیاری از افراد تصور می‌کنند که از آجر فقط برای پر کردن جرزهای دیوار و یا به عنوان المان هایی جدا کننده استفاده می‌شده است در حالی که آجر یکی از اصلی‌ترین المان‌ها و یک عنصر کامل بوده است و از آن در دیگر بناهای تاریخی ایران مثل تپه‌های سیلک کاشان هم استفاده شده است. اما بیشترین عنصری که در ساخت این سازه به کار رفته است، خشت است و در کنار خشت، از آجر هم برای محافظت از خشت که زودتر دچار فرسایش و فرسودگی می‌شود استفاده می‌شده است. این آجرها همگی پخته شده و بعد روی ان‌ها نوشته هایی نوشته شده است.در کند و کاو هایی که در این منطقه انجام شده است مجسمه هایی از جنس سفال که شکل و شمایل گاو نر داشته‌اند هم پیدا شده‌اند.در جریان جستجوها باستان شناسان موفق شده‌اند سنگ نگاره‌ای را پیدا کنند که به دوره عیلام برمی گردد و مربوط به اونتاش ناپیریشا بوده است. روی این سنگ نگاره هم تصویر جالبی قرار دارد، تصویری از یک زن با دم ماهی که مارهایی را در دست گرفته است. این اثر تاریخی و یادگار ارزشمند از فرهنگ و تاریخ ایران که نشان دهنده‌ی تمدن چندین هزار ساله‌ی ایران است، مثل خیلی از آثار تاریخی دیگر در ایران نگهداری نمی‌شود و در موزه‌ی لوور فرانسه است.
تکرار تاریخ/ نقدی بر سوگواریهای بی عبرت ایرانیان مردمان بزرگی هستند که هرچند شکست خورده‌اند اما تسلط متجاوزان را نپذیرفته و هرگز مستعمره دیگران نشده‌اند و اغلب اندکی پس از شکست ناشی از نخوت هوشیار شده و توانسته‌اند رشته امور را در دست گرفته و پیروز نهایی باشند.آنچه بیان گردید صرفا ادعا نیست که تاریخ بر آن گواهی می‌دهد شکست ایران از اسکندر اولین شکست بزرگ ماست اما مگر سلوکیان توانستند به راحتی بر ایران حکمرانی نمایند؟! از همان آغاز با مقاومت مردم و بعد با هجوم اشکانیان مواجه شدند و هر روز از حجم متصرفاتشان کاسته شد، ضمن آن که بدون تاثیر گذاری بر فرهنگ ایرانیان بسیاری از آنها در مردم هضم شده و بسیاری از عقاید ایرانیان را پذیرفتند و کم کم از نخبه گان ایرانی در اداره امور استفاده کردند تا بالاخره به دست اشکانیان و کمک مردم برافتادند، گویی اصلا چنین اتفاقی نیفتاده اعراب ایران را تصرف کردند و پس از پذیرش اسلام کم کم نخبه گان ایرانی سر رشته امور را در دست گرفتند، حال دیگر بزرگ‌ترین دانشمندان اسلام ایرانی‌ها بودند بزرگ‌ترین مشاورین و وزرا ایرانیان بودند و خوانشی را پیروی و حمایت کردند که امروز گفتمان غالب در جهان اسلام است همچنین است برخورد ایرانیان با مغول‌ها و افغان‌ها که اغلب ما نسبت به آن تسلط کافی داریم. آنچه از این رهگذر عاید ما می‌شود نه عقده‌های یک ملت شکست خورده بلکه باید تجربیاتی باشد که با اتکای به آنها از تکرار تاریخ جلوگیری کنیم اتفاقی که برای ما آشناست، روزی اسکندر و روز دیگر اعراب و بعد از آن مغول و زشت‌تر از همه تسلط افغان.نقل مکرر حمله اعراب و کتاب سوزی آنهااز سوی دیگر بحث کتاب سوزی است، بحثی که برخی با احساسسات ناسیونالیستی آمیخته و به جای طرح سودمند آن هر از گاهی احساسات ضد تازی را برمی انگیزند و اندکی بعد فروکش نموده بدون هیچ بهره‌ای از بین می‌رود سوگواری برای کتابسوزی اعراب در ایران، کتابی که هرگز در ایران وجهه مطلوب خود را نداشته و امروز هم ندارد امروز هم باید برای کتاب سوگواری کنیم، تا چه رسد به هزار و چهارصد سال قبل، این ایراد تاریخی ماست، باید با خود اندیشه کنیم چطور است که در کل تمدنهای نویسای جهان اتفاق کتاب سوزی رخ نموده اما فقط ایران است که حتی نسخه‌ای از انبوه کتاب‌های مورد ادعایش باقی نمانده است؟!مگر فقط ایران است که مورد هجوم اعراب قرار گرفته است؟اعراب امپراتوری تاسیس کردند وسیع‌تر از امپراتوری ایران اما همه جاهایی که رفتند و آثاری برانداختند و آثاری برانگیختند، همه آثار از میان نرفت حتی در اندلس پس از تسلط صلیبیان که می‌خواستند همه مسلمین و آثارشان را محو کنند آثار بسیار زیادی بر جای ماند، همچنین است همه تمدنهایی که در طول تاریخ دچار کش و قوس و اوج و فرود شده‌اند چین بارها دچار کشمکش‌های داخلی و تسلط اقوام دیگر از جمله مغولان شده است اما همچنان کتاب‌ها و آثار نوشته کهن دارد همینطور هند و مصر و .پس اشکال کجاست؟ مشکل خود ما هستیم، مایی که هرگز قدر و منزلت کتاب را نشناختیم، سوگوارانه باید بپذیریم ما ملتی هستیم که از کتاب و کتابخوانی بیزاریم دو امر در نبود آثار مکتوب نقش بسزا داشته است: اول آن که در دوره پیشااسلامی ایران نوشتن را امری شیطانی قلمداد میکردیم و موبدان ما آموزش‌های خود را به صورت شفاهی و بر پایه حفظ انجام می‌دادند لذا فرهنگ نوشتن و مکتوب سازی چندان رواج نداشت و سخت معتقدم علی رغم علم و حکمت موجود در ایران متاسفانه آثار مکتوب ما حجم چندانی نداشته استدوم آن که تعلیم و تعلم اختصاص به طبقاتی خاص داشت و سوادآموزی امری همگانی نبود و مردمان عادی از خواندن و نوشتن محروم بودند لذا آثار مکتوب ما علاوه بر قلت آن به جهات اهریمنی بودن و اختصاص به طبقه‌ای خاص در اماکن خاص نگهداری میشد که به راحتی توسط تازیان از میان رفتحال باید چه کردخوشبختانه در دوره جدید که به نظر من آغاز عصر نوینی برای ایران است و می‌تواند مقدمه بازگشت ایران به عظمت پیشین خود باشد از نظر نظامی و امنیتی در سطح نسبتا خوبی قرار داریم که از سطح بازدارندگی مطلوبی برخوردار است و محاسبات هزینه جنگ با ایران ابرقدرت‌ها را برای دست اندازی به میهنمان دچار تردید مینماید اما در زمینه‌های علمی و فرهنگی باید کار کرد، تمدنی که عقبه فکری خوبی نداشته باشد دیر یا زود دچار انحطاط می‌گردد متاسفانه وضعیت کتابخوانی در ایران طبق آمار بسیار وخیم است امروزه مردم ما مخصوصا جوانان ساعت‌ها برای مطالعه متن‌های بی محتوا در عرصه‌های مجازی زمان تلف می‌کنند اما دریغ از مطالعه چند صفحه متن جدی خانه هایمان مالامال از لوازم تجملاتی و آنتیک است اما دریغ از یک قفسه این که هر روز مثل مادر فرزند مرده خاطرات تلخ گذشته را تکرار کنیم و بر سر و صورت خود بزنیم دردی دوا نمیکند. تحقیق کنید و مطالعه داشته باشید تا حلاوت و شیرینی دانش را بچشد.
خانه انیس الدوله، خانه اتحادیه گوشت گوسفندی! خانه انیس الدوله، خانه اتحادیه گوشت گوسفندی تهران شده است. این خانه تاریخی و تماشایی که 140 سال قدمت دارد، متعلق به زن سوم ناصرالدین‌شاه قاجار بوده و در جنوب خیابان ولیعصر، چهارراه گمرک، پلاک 430 و روبه روی مهدیه تهران است.علت تغییر کاربری خانه به اتحادیه گوشت گوسفندیاین خانه تماشایی و قدیمی در زمان پهلوی اول تبدیل به مدرسه شد. پرفسور حسابی نیز از دانش آموختگان این مدرسه بوده است. بعد از آن چند بار دست به دست شده و به این دلیل که نزدیک به کشتارگاه بوده، تبدیل به اتحادیه گوشت گوسفندی تهران شده است! زن بودن را از انیس الدوله بیاموزیم!این عمارت تاریخی با 140 سال سن، متعلق به انیس‌الدوله، سومین همسر عقدی ناصرالدین شاه قاجار و ملقب به "ملکه ایران" در سال های( 1258 - 1314 ) بوده است. محبوب ترین و بانفوذترین بانوی دربار که بر سایر همسران شاه برتری داشت و می توان او را ملکه سلطنتی ایران دانست که نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی را از او دریافت کرده بود.انیس الدوله، با اسم اصلی فاطمه، دختر یتیمی بود که توانست تا مرحله سوگلی بودن اندرونی پرجمعیت شاه قاجار برسد. او اهل روستای امامه لواسان بود و در جریان یکی از شکارهای ناصرالدین شاه، شاه او را که چوپانی گله عمویش را می‌کرد، دید و کمی با او گپ زد. فاطمه نوجوان در همان چند لحظه دل شاه را برد، طوری که او بلافاصله بعد از برگشت از شکارگاه، این دختر را به قصر آورد و به دست جیران، یکی از زنان محبوب خود، سپرد تا آداب و رفتار زندگی درباری را به او یاد بدهد بعد از مرگ جیران، شاه با انیس الدوله ازدواج کرد. او بعد از ازدواجش، در دربار ترقی کرد و به نوعی ملکه غیررسمی ایران بود. هرچند او خیلی زیبا نبود، اما شاه آن قدر به او علاقه داشت که انیس الدوله می‌توانست هر مقام کشور را عزل یا نصب کند.منبع خبر
بهارستان امیر تک Baharestan ورود به بهارستاناز فصل بهارفصل زیبای بهار که یکی از چهار فصل سال می‌باشد، با آب و هوایی معتدل پس از زمستانی سرد و تابستانی گرم قرار گرفته است. تعاریف مختلفی برای بهار وجود دارد اما استفاده بومی از این اصطلاح معمولا به عنوان شرایط آب و هوایی و بر اساس فرهنگ و آداب و رسوم هر کشور متفاوت می‌باشد. یکی از نکات جالب کره زمین این است که وقتی ساکنان نیمکره شمالی فصل بهار را تجربه می‌کنند، کسانی که در نیمکره جنوبی قرار گرفته‌اند در فصل پاییز قرار دارند. در طول این فصل زیبا طول شب و روز به یکدیگر نزدیک شده و از این نظر نیز اعتدال خواهد داشت. با توجه به اینکه به تعطیلات نوروز باستانی نزدیک می‌شویم، الی گشت تصمیم دارد تا حقایقی از فصل بهار در فرهنگ دیگر کشورها که حتما برایتان جالب خواهد بود بیان کند پس با ما همراه باشید. حقایقی از فصل بهار در خصوص تقویم و زمان شروع آناگر پاپ گرگوری هشتم ( Pope Gregory XIII ) تقویم گرگوری را ایجاد نکرده بود که در حال حاضر این تقویم از سال 1582 در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد، تعادل روز و شب و شروع فصل بهار به ازای هر 128 سال یک روز کامل در تقویم جلوتر می‌آمد. این بدین معنی است که عید پاک امروزه در اواسط زمستان قرار می‌گرفت.در حالی که در بهار گل‌ها رشد کرده و آب و هوا گرمتر می‌شود اما ممکن است بدترین زمان برای تولد نوزادان باشد. یک تحقیقی که در مقیاسی بزرگ صورت گرفته است نشان داده که نوزادانی که در بهار متولد شده‌اند احتمال بیشتری داشته تا به بیماری‌های اسکیزوفرنی، اختلالات دوقطبی، افسردگی و بی اشتهایی دچار شوند.اولین روز بهار در نیمکره جنوبی، اولین روز پاییز در نیمکره شمالی می‌باشد.تعطیلاتی که در تقویم میلادی در بهار وجود دارد شامل عید پاک، روز دروغ آوریل، روز زمین، روز مادر، روز پدر و جشنواره رنگها در هندوستان می‌باشد.یک مطالعه طولانی مدت نشان می‌دهد که در منطقه کوهستانی کولورادو، به طور متوسط فصل بهار حدود 3 هفته زودتر نسبت به دهه 1970 آغاز می‌شود. اگر محور کره زمین عمودی بوده و به این صورت اطراف خورشید می‌چرخید هیچ تغییری در طول روز و همچنین در فصول سال رخ نمی‌داد. شیب محور کره زمین در حال حاضر 23 ٫ 4 درجه می‌باشد.روز اول بهار که به آن آغاز نوروز می‌گویند نشانی از روزی جدید است. این به عنوان سال نو ایرانی شناخته می‌شود. جشن 13 روز زمان برده و ریشه در سنتی 3000 ساله از دوران زرتشت دارد. نوروز در ایران، قفقاز شمالی، بخش‌های کرد نشین ترکیه و شمال عراق، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و دیگر جمعیت‌های پراکنده در آسیای مرکزی جشن گرفته می‌شود.عید پاک همیشه در اولین یکشنبه پس از کامل شدن ماه بعد از تعادل بهاری می‌باشد.گل هایی که در ابتدای بهار رشد می‌کنند معمولا شامل گل سرخ، نیلوفر، لاله، نعناع و قاصدک هستند.یک حرکت اجتماعی رو به رشد وجود داشته که از کلمه تعادل بهاری به جای تعادل ماه مارس و یا تعادل نیمکره شمالی استفاده نماید. این حرکت در جهت از بین بردن تعصب در مورد نیمکره شمالی می‌باشد.
بهار ستان امیر تک پرورود به بهار چت حقایقی از فصل بهارفصل زیبای بهار که یکی از چهار فصل سال می‌باشد، با آب و هوایی معتدل پس از زمستانی سرد و تابستانی گرم قرار گرفته است. تعاریف مختلفی برای بهار وجود دارد اما استفاده بومی از این اصطلاح معمولا به عنوان شرایط آب و هوایی و بر اساس فرهنگ و آداب و رسوم هر کشور متفاوت می‌باشد. یکی از نکات جالب کره زمین این است که وقتی ساکنان نیمکره شمالی فصل بهار را تجربه می‌کنند، کسانی که در نیمکره جنوبی قرار گرفته‌اند در فصل پاییز قرار دارند. در طول این فصل زیبا طول شب و روز به یکدیگر نزدیک شده و از این نظر نیز اعتدال خواهد داشت. با توجه به اینکه به تعطیلات نوروز باستانی نزدیک می‌شویم، الی گشت تصمیم دارد تا حقایقی از فصل بهار در فرهنگ دیگر کشورها که حتما برایتان جالب خواهد بود بیان کند پس با ما همراه باشید. روز اول بهار به اعتدال بهاری ( vernal equinox ) شناخته می‌شود. اصطلاح ورنال ( vernal ) به معنی بهار و ایکونوکس ( equinox ) به معنی برابری شب می‌باشد.تنها دو روز در بهار و پاییز وجود داشته که طول شب و روز یکسان می‌شود.در روز اول بهار فردی که در قطب شمال ایستاده است خورشید را در سراسر افق مشاهده می‌کند که قرار است به مدت 6 ماه بدون وقفه در آسمان باشد. از سوی دیگر فردی که در قطب جنوب قرار دارد در روز اول بهار خورشید را در سراسر افق مشاهده می‌کند اما این نشانی از شروع شش ماهه تاریکی می‌باشد.شروع بهار همیشه به 20 یا 21 مارس منتهی می‌شود اما گاهی اوقات در تاریخ 19 مارس نیز آغاز می‌گردد. به همین دلیل است که اعتدال خورشید همیشه در همان روز نبوده و بنابراین کره زمین همیشه به طور دقیق 365 روز نمی‌باشد. در حالی که در بهار گل‌ها رشد کرده و آب و هوا گرمتر می‌شود اما ممکن است بدترین زمان برای تولد نوزادان باشد. یک تحقیقی که در مقیاسی بزرگ صورت گرفته است نشان داده که نوزادانی که در بهار متولد شده‌اند احتمال بیشتری داشته تا به بیماری‌های اسکیزوفرنی، اختلالات دوقطبی، افسردگی و بی اشتهایی دچار شوند.اولین روز بهار در نیمکره جنوبی، اولین روز پاییز در نیمکره شمالی می‌باشد.تعطیلاتی که در تقویم میلادی در بهار وجود دارد شامل عید پاک، روز دروغ آوریل، روز زمین، روز مادر، روز پدر و جشنواره رنگها در هندوستان می‌باشد.یک مطالعه طولانی مدت نشان می‌دهد که در منطقه کوهستانی کولورادو، به طور متوسط فصل بهار حدود 3 هفته زودتر نسبت به دهه 1970 آغاز می‌شود. روز اول بهار که به آن آغاز نوروز می‌گویند نشانی از روزی جدید است. این به عنوان سال نو ایرانی شناخته می‌شود. جشن 13 روز زمان برده و ریشه در سنتی 3000 ساله از دوران زرتشت دارد. نوروز در ایران، قفقاز شمالی، بخش‌های کرد نشین ترکیه و شمال عراق، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و دیگر جمعیت‌های پراکنده در آسیای مرکزی جشن گرفته می‌شود.عید پاک همیشه در اولین یکشنبه پس از کامل شدن ماه بعد از تعادل بهاری می‌باشد.گل هایی که در ابتدای بهار رشد می‌کنند معمولا شامل گل سرخ، نیلوفر، لاله، نعناع و قاصدک هستند.یک حرکت اجتماعی رو به رشد وجود داشته که از کلمه تعادل بهاری به جای تعادل ماه مارس و یا تعادل نیمکره شمالی استفاده نماید. این حرکت در جهت از بین بردن تعصب در مورد نیمکره شمالی می‌باشد.
ایران در شعر شاعران چو ایران مباشد، تن من مباد(ایران در شعر شاعران)به کوشش:سعید فلاحی (زانا کوردستانی) - مقدمه:ایران کشوری است با مفاخر بسیار در تمام شاخه‌های هنر و به خصوص ادبیات و شعر. این هنرمندان با همه‌ی احساس وطن‌دوستی و میهن‌پرستی تلاش نموده‌اند بهترین آثار خود را برای مام میهن یعنی ایران خلق کنند. بزرگی فرموده: وطن تنها میراثی است که هرگز نمی‌توان آن را خرج کرد، هدیه داد و یا فروخت.مهم است که به وجود کشورمان افتخار کنیم، ولی مهمتر از آن، این است که کاری کنیم کشورمان به وجودمان افتخار کند. سر بلندی ایران ما، سر بلندی ما خواهد بود.بلاشک بزرگی و عظمت یک مملکت منوط به وسعت خاک آن نیست، بلکه مربوط به اخلاق و روحیات اهالی آن است.ایران نامی‌است به بلندای تاریخ. گرچه ایران همیشه دارای یک مرز و بوم یا پایتخت و مرکزیت سیاسی ثابت نبوده و مرکز ثقل سیاسی آن بارها در طول تاریخ در فلات ایران جابجا شده است اما این نام علیرغم همه کشاکشهای روزگار و پست و بلندیهای تاریخ، خود را زنده و پابرجا نگاه داشته است با رجوع به متون شعر پارسی در اشعار شاعران فلات ایران، با این نام دیرینه بر‌می‌خوریم.ابوعبدالله رودکی سمرقندی شاعر نامدار ایرانی که در زمان سامانیان می‌زیسته خطاب به ابو جعفر احمد بن محمد سامانی چنین می‌سراید:خسرو بر تخت نشستهشاه ملوک جهان امیر خراسانشادی بوجعفر احمد ابن محمدآن مه آزادگان و مفخر ایرانیا که منوچهری دامغانی شاعر سده‌ی پنجم خورشیدی هم چنین می‌سراید:ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکانای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاقو این بیت دیگرش:زود شود چون بهشت، گیتی ویرانبگذرد این روزگار سختی از ایرانوخواست از ری خسرو ایران مرا بر پشت پیلخود ز تو هرگز نیندیشد در چنین سنینسعدی شیرازی در باب اول بوستان چنین سروده است:بگفت ای خداوند ایران و تورکه چشم بد از روزگار تو دور من آنم که اسبان شهپرورمبه خدمت بدین مرغزار اندرموی همچنین سروده است:تو کافتاب زمینی به هیچ سایه مرومگر به سایه دستور و مفخر ایراننظامی گنجوی شاعر مشهور ایرانی که در شهر گنجه در شمال غربی ایران بزرگ می‌زیسته و در اواسط قرن بیستم به دست حکومت شوروی و امروز به دست حکومت‌های آذربایجان و ترکیه قلب هویت گردیده، ممدوحش شروانشاه را در کتاب "لیلی و مجنون" سبب نظم کتاب خوانده و وی را "شهریار ایران" می‌خواند:این نامه نغز گفته بهترطاووس جوانه جفته بهترخاصه ملکی چو شاه شروانشروان چه که شهریار ایرانوی بارها در اشعارش از ایران نام می‌برد. به طور مثال یکی از ابیات مشهور وی در اینباره از قرار ذیل است:همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین قیاس خجلبه غیر از بیت مشهور مذکور، ابیات دیگری از وی درباره ایران به ویژه در هفت پیکر و شرفنامه نیز وجود دارد:لیکن ایرانیان به زور و به شرمنرم کردندم از نوازش گرم شد آراسته ملک ایران بدوقوی گشت پشت دلیران بدوهمچنین به خود نامدم سوی ایران ز رومخدایم فرستاد از آن مرز و بومو نه بر جنگ از ایران زمین آمدیمبه مهمان خاقان چین آمدیمایض کز آمد شد شاه ایران و رومبرومند بادا همه مرز و بوممسعود سعد سلمان می‌فرماید:به هر شهری که بگذشتی به آن شهر این خبر دهکه آمد بر اثر اینک رکاب خسرو ایرانفخر الدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری که در زمان سلجوقیان می‌زیست، در منظومه ویس و رامین چنین می‌سراید:ز هر شهری سپه داری و شاهیز هر مرزی پری رویی و ماهیگزیده هر چه در ایران بزرگاناز آذربایگان و ری و گرگانمحمد بخش آشوب، نادر را "شاهنشاه ایران" می‌خواند:چو نادر شهنشاه ایران زمینبه اقبالش ادبار آمد یقیناز دیگر اشعاری که در موضوع ایران سروده شده، قطعه‌ای است از حزین لاهیجی، شاعر سده دوازدهم هجری با نام "صفت ممالک بهشتنشان ایران" که در آن چنین به نام ایران اشاره شده است:بهشت برین است ایران زمینبسیطش سلیمان‌وشان را نگینبهشت برین باد جان را وطنمبادا نگین در کف اهرمنعارف قزوینی هم از دیگر شعرای است که درباره‌ی ایران شعرها سروده است. در مجموعه اشعار عارف قزوینی 118 واژه ایران و ایرانی و 41 بار واژه وطن به کار رفته است. برای مثال در غزلی با مطلع و ردیف ایران می‌گوید: به مرگ راضیم از وضع نامنظم ایرانزپا فکنده مرا سخت غصه و غم ایران یا اینکه در غزلی دیگر از شکوه و بزرگی ایران یاد می‌کند و می‌گوید: بزرگی است و شرافت مرام ایرانیکه باد باده عزت به جا ایرانی به احترام سخن گو، مگر نمی‌بینینگاه داشت جهان احترام ایرانی عارف به تصریح خود، همه چیز ایران را دوست داشت و عشق به وطن را برترین دلبستگی می‌دانست. به طور کلی مفهوم وطن و ناسیونالیسم در شعر عارف از نوع خالص ایرانی است. حکیم میسری که در قرن چهارم هجری می‌زیسته در دیباچه‌ی کتاب "دانشنامه" چنین در وصف ایران می‌سراید:چو بر پیوستنش بر، دل نهادمفراوان رای‌ها بر دل گشادمکه چون گویمش من تا دیر ماندو هر کس دانش او را بداندبگویم تازی ار نه پارسی نغزز هر در من بگویم مایه و مغزوپس گفتم زمین ماست ایرانکه بیش از مردمانش پارسیدانصایب تبریزی چنین سروده است:ز رعیت پیشگان شاه، آباد است هندزینت ملک جهان را اهل ایران داده‌انداسدی طوسی در ستایش سلطان محمود چنین می‌سراید:از پرستیدن آن شاه که در ایرانشهرگردنی نی که نه از منت او دارد بارو سرانجام حکیم توس، ابوالقاسم فردوسی که بیش از هزار بار نام ایران را در شاهنامه یاد کرده است.چو ایران مباشد تن من مبادبدین بوم و بر زنده یک تن مباد - شعرها:( 1 ) - چو ایران نباشد تن من مباد:ندانی که ایران نشست منستجهان سر به سر زیر دست منستهنر نزد ایرانیان است و بسندادند شیر ژیان را بکسهمه یکدلانند یزدان شناسبه نیکی ندارند از بد هراسچنین گفت موبد که مرد بنامبه از زنده دشمن بر او شاد کاماگر کشت خواهد تو را روزگارچه نیکو‌تر از مرگ در کار زارهمه روی یکسر بجنگ آوریمجهان بر بد اندیش تنگ آوریمچو ایران نباشد تن من مبادبدین بوم و بر زنده یک تن مباداگر سر به سر تن به کشتن دهیماز آن به که کشور به دشمن دهیمدریغ است ایران که ویران شودکنام پلنگان و شیران شودفردوسی( 2 ) - کجا رفتند ایران پرستان؟خوش آن روزگار همایون ماخوش آن بخت پیروز و میمون ماکجا رفت هوشنگ و کو زرتشت؟کجا رفت جمشید فرخ سرشت؟کجا رفت آن کاویانی درفش؟کجا رفت آن تیغهای بنفش؟کجا رفت آن کاوه نامدار؟کجا شد فریدون والا تبار؟کجا شد هخامنی کجا شد مدی؟کجا رفت آن فره ایزدی؟کجا رفت آن کوروش دادگر؟کجا رفت کمبوجی نامور؟کجا رفت آن داریوش دلیر؟کجا رفت دارای بن اردشیر؟دلیران ایران کجا رفته‌اند؟که آرایش ملک بنهفته اندبزرگان که در زیر خاک اندر اندبیایند و بر خاک ما بگذرندبپرسند از ایندر که ایران کجاست؟همان مرز و بوم دلیران کجاست؟بینند که اینجای مانده تهیز اورنگ و دیهیم شاهنشاهیملک الشعرای بهار( 3 ) - مرغ بوتیمار:گرامی میهنم‌ای‌خاک‌ایران‌نماد هستی و مهد دلیران‌هزاران‌یادگار از روزگاران‌به‌یادت مانده‌از آموزگاران‌هنوز آن برق چشم شهریاران‌بپیچد در دل‌دشت‌و بیابان‌هنوز آن‌گام سربازان‌جانبازخروش‌رادمردان‌سرافرازبه‌گوش‌آید ز ابر و باد و باران‌ز تندرهای‌قلب‌کوهساران‌همی‌آید به‌گوشم‌این‌نداهاتوان‌بخشد به‌جانم‌این‌صداهاگرامی‌میهنم‌پاینده‌مانی‌هماره‌بر جهان‌تابنده‌مانی‌تو دریایی‌ز فر و دانش‌و دادبرآید خور از این‌دریای‌آزادبپیماید ره‌گردون‌به‌صد نازز مهر او درد جان‌دو صد رازبیفتد پرتواش‌گرم‌و دل‌افروزبر این‌دریای‌ژرف‌و هستی‌آموزکرانه‌تا کرانه‌روشنی‌بخش‌فروغ‌مهر "ایران‌" این‌چنین‌پخش‌شود از فر "هرمزد" یگانه‌به‌هر سو مهر جاویدان‌روانه‌منم‌در ساحل‌و ماتم‌گرفته‌وجودم‌را سراسر غم‌گرفته‌تو ایرانی‌و دریایی‌پر از جوش‌منم‌آن‌مرغ‌بوتیمار خاموش‌به‌چشمم‌ناید از مهرت‌دمی‌خواب‌که‌می‌ترسم‌ز دریا کم‌شود آب‌که‌آن‌فر و شکوهت‌تیره‌گرددو چشمانم‌از این‌غم‌خیره‌گردد.مهین‌بانو ترکمان‌اسدی( 4 ) - مام میهن:با تو گویم میهنماین بار هم گل می‌کنمآسمانت را پل پرواز سنبل می‌کنمدر سر پیری جوان می‌گردمی همچون بهارکوچه باغت را پر از آواز بلبل می‌کنمجاودانه میهنماین بار هم می‌سازمتچون درفش کاویان هر جای می‌افرازمتهمچو رستممی‌کنم دیو پلیدی را ز جایچون فریدون شوکت دیرینه می‌پردازمتبا تو مام میهنمدیرینه پیمان می‌کنمگر که ایرانم نباشد، ترک این جان می‌کنمهمچو آرشبر پر البرز جان بر کف به پایکوهساران را پر از آواز ایران می‌کنمبا تو گویم میهنماین بار هم گل می‌کنمبا تو گویم میهنماین بار هم گل می‌کنم.مازیار قویدل( 5 ) - دشمن بداند:دشمن بداندآری از تبار مجوسیماما در صحنه نبردسرباز برتریمو در سرزمین خون و شهادتجانباز کشوریمدشمن بداند آری از تبار مجوسیماما از عهد باستانیمتوحید را هماره پذیرفته ایمهیچ کس را ندید که قرآن رابر نیزه‌های خویش سپر سازیمیا دختران کوچک و معصوم خویش رابی هیچ شرمیدر گور سرد و تیره بیندازیمدشمن بداندما مکتب شهادت و ایمان راپیش از ظهور دین محمدیا پیشتر ز حادثه میلاددر بازوان آرشبا تیر آخری که به ترکش داشت تجربه کردیمباید بداند کان مرد قهرمانآریوبرزنبا عده‌ای قلیل چگونه مقدونی بزرگ زمان را علیل کردخونش به گل نشستاما خجل نگشتدشمن بداندآری از تبار مجوسیماز دودمان مسلم و بابکدر وسعت مقدس ایرانیمدشمن بداندآری از تبار مجوسیماما این سرزمین پاک اهوراییاین مرز و بوم را تا آخرین نفستا قطره‌های آخر خون در حراستیم سیاوش کسمایی( 6 ) - دفتر عشق:ای وطن ای مادر تاریخ سازای مرا بر خاک تو روی نیازای کویر تو بهشت جان منعشق جاویدان من ایران منای ز تو هستی گرفته ریشه امنیست جز اندیشه‌ات اندیشه امآرشی داری به تیر انداختندست بهرامی به شیر انداختنکاوه آهنگری ضحاک کشپتک دشمن افکنی ناپاک کشرخشی و رستم بر او پا در رکابتا نبیند دشمنت هرگز به خوابمرزداران دلیرت جان به کفسرفرازان سپاهت صف به صفخون به دل کردند دشت و نهر راباز گرداندند خرمشهر راای وطن ای مادر ایران منمادر اجداد و فرزندان منخانه من بانه من توس منهر وجب از خاک تو ناموس منای دریغ از تو که ویران بینمتبیشه را خالی ز شیران بینمتخاک تو‌گر نیست جان من مبادزنده در این بوم و بر یک تن مبادعلیرضا شجاعی پور( 7 ) - شرف نامه:بیا به بزم وطن شور و عشق بر پاکنسبوی غم بشکن می‌به جام مینا کنشراب پاک مغان نوش و در کمال ادبدو جرعه نیز نثار ره اهورا کنسرود پاکی و نیکی به گوش یار بخوانو در بلوغ خرد، یادی از اوستا کنبیا و زند بخوان تا سپیده با زرتشتشکوه جلوه‌ی خورشید را تماشا کنبگو که نیک بیندیش و نیک کن گفتارچو نیک شد همه کردار، شکر مزدا کنبگو که ملت ما سرفراز تاریخ استو دشمنان وطن را خفیف و رسوا کنپیام عز و شرف را بخوان ز شهنامهو رمز و راز شرفنامه را هویدا کننبسته دست ترا فتنه‌های چرخ بلندمقام خویش در اوج حماسه پیدا کنبیا و پهنه‌ی این خطه‌ی خدایی رابرای جشن خرد پیشگان مهیا کناگرچه گوش ستم از چرا گریزان استبیا تمام سخن را چرا و آیا کنچرا ز خون سیاوش برآمده ضحاک؟بیا به علم و خرد حل این معما کنتو قطره‌ای و منم قطره و وطن دریابیا و قطره‌ی جان را نثار دریا کنبه شوق دیدن فردای عشق و آزادیبه نور دانش امروز، فکر فردا کنامید می‌چکد از ابر "اتحاد" بیاو بوستان وطن را دوباره احیا کنمصطفی بادکوبه‌ای( 8 ) - عاشق خاک میهن:در طواف شمع میهن پر کشان پروانه امآشنای کوی عشقم، ساکن میخانه امچون سمندر پر کشم مستانه در آتش رومشاهباز عشقم و در قله باشد لانه امآن نه من باشم که از مهر وطن دل بر کنمکز همه ملک جهان من عاشق این خانه امدرس جانبازی من از آزادگان آموختمهمچو فرهادم به شهرت عاشقی دیوانه امقصه‌ها دارم به یاد از روزگار کودکیمن از این افسانه هم ناله با حنانه امخاطرات تلخ و شیرین در این گهواره استزین سبب در راه جان دادن چنین افسانه اممام میهن درس عشق و یک دلی داده مرازین جهت با بی دلان اندر جهان بیگانه امروز سختی ، ترک میهن کار خود کامان بوددر نبرد حق و باطل چون یلی مردانه اممن نیم مثل پرستو تابع آب و هواچون کبوتر هستم و ایران بود کاشانه امعاشق گلزار عشق همچو بلبل در بهارکی اسیر لانه و در بند دام و دانه امخاک پاکت ای وطن شد توتیای چشم منبار عشقت را به منت می‌کشم بر شانه امپاسدار کاخ عقل و عاشق آزادیمپاسبان دینم و مستحفظ این خانه امچشم دشمن کور و بختش سرنگون بادا که منباز می‌سازم ترا ای خانه‌ی ویرانه امگفت کسری ای وطن ای م من عشق و صفاجان به راهت می‌دهم ای گوهر یکدانه اممحمد حسین کسرایی( 9 ) - ایران:ایران .فدای اشک و خنده تودل پر و تپنده توفدای حسرت و امیدترهایی رمنده تواگر دل تو را شکستندتو را به بند کینه بستندچه عاشقان بی‌نشانیکه پای درد تو نشستندکلام شد گلوله بارانبه خون کشیده شد خیابانولی کلام آخر این شدکه جان من فدای ایرانتو ماندی و زمانه نو شدخیال عاشقانه نو شدهزار دل شکست و اخرهزار و یک بهانه نو شدبه خاک خسته تو سوگندبه بغض خفته دماوندکه شوق زنده ماندن منبه شادی تو خورده پیوندافشین یداللهی( 10 ) - ای وطن:ای سلامم، ای سرودمای نگهبان وجودمای غمم تو، شادی ام تومایه آزادی ام توای وطن!ای دلیل زنده بودنای سرودی صادقانهای دلیل زنده ماندنجان پناهی جاودانهای وطن!همچو رویش در بهارانهمچو جان در هر بدنمثل بوی عطر گل‌هامثل سبزی چمنای وطن!مثل راز شعر حافظمثل آواز قناریهمچو یاد خوش‌ترین‌هاهمچو باران بهاریای وطن!مثل غم در مرگ مادرمثل کوه غصه‌هاییمثل سربازان عاشققهرمان قصه‌هاییای وطن!همچو آواز بلندیاز بلندی‌های پاکبا غروری، با گذشتیبا وفایی همچو خاکای وطن!نادر ابراهیمی( 11 ) - وطنم:وطنم، وطنم، وطنمبشنو ز دلم سخنماگر از بر جان گذرمنرود وطن از نظرمتو چو پرتو جان منیتو سرای امان منیبه خدا ز تو دل نکنموطنم وطنم وطنمبرای آزادی تو، آبادی تو سر می‌سپارمامید بهروزی تو، پیروزی تو، در سینه دارمسرباز رزم آفرینم، در سنگر حق، مرد پیکارمچو باشد هوای حق در سرمبه محراب خون نماز آورمکه در خون شوم شناورقسم بر شهید هم سنگرمنپویم بجز ره رهبرمنجویم طریق دیگروطنم، وطنم، وطنمبشنو ز دلم سخنماگر از بر جان گذرمنرود وطن از نظرمحمید سبزواری ( 12 ) - ایران وطنم:وقتی که نسیم موج می‌اندازد در پرچم تو دلم می‌لرزدمانند قدیم با شادی تو، با هر غم تو دلم می‌لرزدای رویش سبز، ای صبح سپید ای لاله‌ی سرخ تو ایمانمعشق کهنم، زیبا وطنم شور سخنم، تو را می‌خوانمعالم می‌داند آری تار و پود این پرچماز خون رگ عشاق استمی بوسد این بیرق راهرکس هرجای دنیانام خدا را مشتاق استدل می‌بازم سر می‌بازم پای این پرچمفرداها را من می‌سازم پای این پرچممظلوم سرفراز همواره بر اوج قله هاییدایم در اهتزاز زیبایی و زیبایی و زیباییمحمد مهدی سیار ( 13 ) - ایران جوان:نام جاوید وطنصبح امید وطنجلوه کن در آسمانهمچو مهر جاودانوطن ای هستی منشور و سرمستی منجلوه کن در آسمانهمچو مهر جاودانبشنو سوز سخنمکه هم آواز تو منمهمه‌ی جان و تنموطنم وطنم وطنم وطنمبشنو سوز سخنمکه نواگر این چمنمهمه‌ی جان و تنموطنم وطنم وطنم وطنمهمه با یک نام و نشانبه تفاوت هر رنگ و زبانهمه شاد و خوش و نغمه زنانز صلابت ایران جوانبه اصالت ایران کهنز صلابت ایران جوانبیژن ترقی( 14 ) - ایران:اگر ایران به جز ویران‌سرا نیست من این ویران‌سرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه‌رنگ است من این افسانه‌ها را دوست دارم.نوای نای ما‌گر جان‌گداز است من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوای‌ش دل‌نشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشک‌ش،من این فرسوده‌پا را دوست دارم.من این دل‌کش زمین را خواهم از جانمن این روشن‌سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور،من این زورآزما را دوست دارم.اگر آلوده‌دامانید، اگر پاک!من ای مردم، شما را دوست دارم حسین پژمان بختیاری ( 15 ) - وطنم ایران:وطنم، تنم چه باشد که بگویم تنی توکه تو جانی و سراپا همه جان روشنی تووطنم تو بوی بارانبه شب ستاره بارانکه خوشی و خوش ترینی به مذاق می‌گسارانوطنم، وطنم ایرانهمه جانی به تنموطنم ایرانمن اگر سروده باشم، وطنم تو شعر نابیمن اگر ستاره باشم، وطنم تو آفتابیوطنم، وطنم ایرانهمه جانی به تنم، وطنم ایرانوطنم که شعر حافظ شده وصله‌ی تن توکه شکفته شعر سعدی به بهار دامن توفرشاد جمالی( 16 ) - وطن یعنی ایران:وطن یعنی همه آب و همه خاکوطن یعنی همه عشق و همه پاکبه گاه شیر خواری گاهوارهبه دور درد پیری عین چارهوطن یعنی پدر مادر نیاکانبه خون و خاک بستن عهد و پیمانوطن یعنی هویت اصل ریشهسر آغاز و سر انجام و همیشهستیغ و صخره و دریا و هامونارس زاینده رود اروند کارونوطن یعنی سرای ترک تا پارسوطن یعنی خلیج تا ابد فارسوطن یعنی دو دست از جان کشیدنبه تنگستان و دشتستان رسیدنزمین شستن ز استبداد و از کینبه خون گرم در گرمابه فینوطن یعنی اذان عشق گفتنوطن یعنی غبار از عشق رفتنوطن یعنی هدف یعنی شهامتوطن یعنی شرف یعنی شهادتوطن یعنی گذشته حال فرداتمام سهم یک ملت ز دنیاوطن یعنی چه آباد و چه ویرانوطن یعنی همین جا یعنی ایرانوطن یعنی رهایی ز آتش و خونخروش کاوه و خشم فریدونوطن یعنی زبان حال سیمرغحدیث جان زال و بال سیمرغسپاه جان به خوزستان کشیدنشهادت را به جان ارزان خریدننماز خون به خونین شهر خواندنمهاجم را ز خرمشهر راندنوطن یعنی اذان عشق گفتنوطن یعنی غبار از عشق رفتنوطن یعنی هدف یعنی شهامتوطن یعنی شرف یعنی شهادتوطن یعنی گذشته حال فرداتمام سهم یک ملت ز دنیاوطن یعنی چه آباد و چه ویرانوطن یعنی همین جا یعنی ایرانعلیرضا عصار( 17 ) - ایران زمین:تازه‌تر کن داغ ما را، طاقت دوری نماندهشکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نماندهپر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلابر نتابد سینه ما داغ چندین ماجراتازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !تازه‌تر کن داغ ما را، شعله زد جانم خدابا تو هرگز برنگردد عهد و پیمانممن زنده‌ام ای وطن در پناه توسر چه باشد بر تن، جان چه باشد بر کف، تا سپارم در راه توماند در دلم داغی از فریاد توشد وقت دلتنگی‌ها با یاد تومن زنده‌ام ای وطن در پناه توسر چه باشد بر تن، جان چه باشد بر کف، تا سپارم در راه توعبدالجبار کاکایی( 18 ) - ایران خاک دلیران:ای خطه ایران مهین، ای وطنمای گشته به مهر تو عجین جان و تن منآبی قلب تو خلیج فارس و هرمزسینه به سینه‌ات سلسله کوه البرزوسعت نام تو، وسعت نام خورشیدجلوه‌ی خاک تو، قرمز و سبز و سپیداین نه منم من، نه من منم منذره خاک وطنم منایران خاک دلیران، ایران غرش شیرانایران همیشه جاویدانشبنمی از جنگل شمال، ایرانیدیده به دریایی از کمال، ایرانیمحو جمیلی از آن جمال، ایرانیایرانی پهلوان، ایرانی مهربان، ایران وطن منایرانی قهرمان، ایرانی پهلواناز ارس تا خلیج وطن منخون سیاوش، کمان آرشمهد شهیدان، غرور آتشخانه ایمان به لطف یزدانایران خاک دلیران، ایران غرش شیرانایران همیشه جاویدانرستم و سهراب قصه‌ها، ایرانیشیرین و فرهاد عاشقا، ایرانیاهل وفا صلح و صفا، ایرانیایرانی مهربان، ایرانی قهرمانایران، وطن مناین نه منم من، نه من منم منذره خاک وطنم منایران خاک دلیران، ایران غرش شیرانایران همیشه جاویدان؟؟؟( 19 ) - تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم:ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارمتو را ای کهن بوم و بر دوست دارمتو را ای کهن پیر جاوید برناتو را دوست دارم، اگر دوست دارمتو را ای گرانمایه، دیرینه ایرانتو را ای گرامی گهر دوست دارمتو را ای کهن زاد بوم بزرگانبزرگ آفرین نامور دوست دارمهنروار اندیشه‌ات رخشد و منهم اندیشه‌ات، هم هنر دوست دارماگر قول افسانه، یا متن تاریخوگر نقد و نقل سیر دوست دارماگر خامه تیشه‌ست و خط نقر در سنگبر اوراق کوه و کمر دوست دارموگر ضبط دفتر ز مشکین مرکبنیین خامه، یا کلک پر دوست دارمگمان‌های تو چون یقین می‌ستایمعیان‌های تو چون خبر دوست دارمبه جان، پاک پیغمبر باستانتکه پیری‌ست روشن‌نگر دوست دارمسه نیکش بهین رهنمای جهان استمفیدی چنین مختصر دوست دارمابرمرد ایرانیی راهبر بودمن ایرانی راهبر دوست دارمنه کشت و نه دستور کشتن به کس دادازینروش هم معتبر دوست دارممن آن راستین پیر را‌گر چه رفته استاز افسانه آن سوی‌تر دوست دارمهم آن پور بیداردل بامدادتنشابوری هورفر دوست دارمفری مزدک آن هوش جاوید اعصارکه ش از هر نگاه و نظر دوست دارمدلیرانه جان باخت در جنگ بیدادمن آن شیردل دادگر دوست دارمجهانگیر و داد آفرین فکرتی داشتفزونترش زین رهگذر دوست دارمستایش کنان مانی ارجمندتچو نقاش و پیغامور دوست دارمهم آن نقش پرداز ارواح برترهم ارژنگ آن نقشگر دوست دارمهمه کشتزارانت، از دیم و فارابهمه دشت و در، جوی و جر دوست دارمکویرت چو دریا و کوهت چو جنگلهمه بوم و بر، خشک و تر دوست دارمشهیدان جانباز و فرزانه‌ات راکه بودند فخر بشر دوست دارمبه لطف نسیم سحر روحشان راچنان چون ز آهن جگر دوست دارمهم افکار پرشورشان را که اعصاراز آن گشته زیر و زبر دوست دارمهم آثارشان را، چه پند و چه پیغامو‌گر چند سطری خبر دوست دارممن آن جاودان یاد مردان که بودندبه هر قرن چندین نفر دوست دارمهمه شاعران تو وآثارشان رابه پاکی نسیم سحر دوست دارمز فردوسی، آن کاخ افسانه کافراختدر آفاق فخر و ظفر دوست دارمز خیام، خشم و خروشی که جاویدکند در دل و جان اثر دوست دارمز عطار، آن سوز و سودای پر دردکه انگیزد از جان شرر دوست دارموز آن شیفته شمس، شور و شراریکه جان را کند شعله‌ور دوست دارمز سعدی و از حافظ و از نظامیهمه شور و شعر و سمر دوست دارمخوشا رشت و گرگان و مازندرانتکه شان همچو بحر خزر دوست دارمخوشا حوزه شرب کارون و اهوازکه شیرین ترینش از شکر دوست دارمفری آذرآبادگان بزرگتمن آن پیشگام خطر دوست دارمصفاهان نصف جهان تو را منفزونتر ز نصف دگر دوست دارمخوشا خطه نخبه‌زای خراسانز جان و دل آن پهنه‌ور دوست دارمزهی شهر شیراز جنت طرازتمن آن مهد ذوق و هنر دوست دارمبر و بوم کرد و بلوچ تو را چوندرخت نجابت ثمر دوست دارمخوشا طرف کرمان و مرز جنوبتکه‌شان خشک و تر، بحر و بر دوست دارممن افغان همریشه‌مان را که باغی‌ستبه چنگ بتر از تتر دوست دارمکهن سغد و خوارزم را با کویرشکه‌شان باخت دوده قجر دوست دارمعراق و خلیج تو را چون ورازوردکه دیوار چین راست در، دوست دارمهم اران و قفقاز دیرینه‌مان راچو پوری سرای پدر دوست دارمچو دیروز افسانه، فردای رویاتبه جان این یک و آن دگر دوست دارمهم افسانه‌ات را، که خوشتر ز طفلانبرویاندم بال و پر، دوست دارمهم آفاق رویایی‌ات را که جاویددر آفاق رویا سفر دوست دارمچو رویا و افسانه، دیروز و فرداتبه جای خود این هر دو سر دوست دارمتو در اوج بودی، به معنا و صورتمن آن اوج قدر و خطر دوست دارمدگر باره برشو به اوج معانیکه‌ت این تازه رنگ و صور دوست دارمنه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن رابرای تو، ای بوم و بر دوست دارمجهان تا جهان است، پیروز باشیبرومند و بیدار و بهروز باشی مهدی اخوان ثالث - منابع: - دیوان رودکی سمرقندی، ( 1388 )،موسسه انتشارات نگاه، چاپ پنجم، تهران. - دیوان منوچهری دامغانی،( 1390 )، انتشارات زوار، تهران. - کلیات سعدی، ( 1386 )،موسسه انتشارات امیرکبیر،چاپ چهاردهم، تهران - دیوان مسعود سعد سلمان ( 1391 ) انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. - کلیات نظامی گنجوی،( 1388 )، انتشارات زوار، تهران،صفحات 47 ، 335 ، 337 ، 401 ، 409 . - نام ایران در تاریخ ( 1394 )، جلال خالقی مطلق، تارنمای آذری‌ها. - دیوان صایب تبریزی،( 1392 )، انتشارات نگاه، تهران. - سایت‌های اینترنتی. - و .
چطور طاعون سیاه، روند تاریخ را به کلی عوض کرد؟ نوشته پیش‌رو، ترجمه غیرحرفه‌ای از مقاله‌ای با نام How the Black Death Radically Changed the Course of History به قلم Steve LeVine است که در انتشارات GEN در وبسایت مدیوم منتشر شده است. گرچه سعی شده ترجمه خوب و وفاداری از آب در بیاید اما ایراداتی (به خصوص در چند بند پایانی) به همراه دارد. اگر متوجه اشتباهی شدید، لطفا در قسمت نظرات بگویید تا اصلاح شود.طرح از Nick Sheeran اروپا درست پیش از همه‌گیری مرگ سیاه یا طاعون سیاه، وارد دوران دشواری شده بود: قرن چهاردهم میلادی با عصر یخبندان کوچک و باران‌های سیل‌آسایی آغاز شد که محصولات کشاورزی را نابود کرد و باعث گرسنگی کشیدن ده‌ها میلیون برده‌ای شد که در طی قرن‌ها حکومت فدرالی تحت نظارت پاپ، روی زمین‌های موروثی اشراف کار می‌کردند. پس از آن طاعون آمد و نیمی از جمعیت اروپا را به کام مرگ فرستاد.جراحات طاعون در نیمه دوم قرن، جهان را درستخوش تغییرات اساسی کرد. دستمزد کشاورزان و پیشه‌وران به دو و سه برابر افزایش یافت و به جایگاه اجتماعی اشراف نیز آسیب رسید. اعتبار کلیسا در جامعه کاهش یافت و نظام فیودالی اروپای غربی از مسیر خارج شد. تورم سنگ بنای اصلاحات لوتری را زد و نیز زمینه‌ساز انقلاب صنعتی و وقایع پس از آن شد.آیا این ویروس مثل یازده سپتامبر و همه‌گیری‌های پیشین، باعث تغییرات چشمگیر در زندگی، کار و اجتماعات ما می‌شود؟سه ماه پیش، زمانی که کووید - 19 شروع به گسترش کرد، متخصصان و سیاستمداران اذعان کردند که این ویروس در مقایسه با سارس و مرس، همه‌گیری‌های مت خر کروناویروس، بی‌سابقه است. بسیاری آنفولانزای بزرگ را به خاطر آوردند. آنفولانزای سال 1918 که پنجاه میلیون نفر، معادل 2 % جمعیت جهان را کشت. اما طاعون سیاه با اختلاف زیادی کشنده‌ترین همه‌گیری هزاره پیش بود. مرگ سیاه، نسبت به هر همه‌گیری دیگری، با نرخ مرگ و میر بسیار بالاتر، درصد بسیار بزرگ‌تری از مردم را کشت. گذشته از که این مرض، کاملا یک فاجعه هولناک بود از سوی دیگر زمینه‌ساز آینده‌ای روشن و طولانی بود که تا امروز ادامه دارد.یک نگرانی اصلی درباره کروناویروس این است که بعد از این که در نهایت شکست خورد، آیا آثار و علایم دایمی از خود به جای خواهد گذاشت؟ اگر آری، این آثار از چه نوعی هستند؟ آیا این ویروس مثل یازده سپتامبر و همه‌گیری‌های پیشین، باعث تغییرات چشمگیر در زندگی، کار و اجتماع ما می‌شود؟ هنوز برای اظهار نظر، با هر قطعیتی، بسیار زود است اما در ایالات متحده و خارج از آن، سرنخ‌هایی وجود دارد که به واقعیت بدل شدند.طاعون سیاه در سال 1347 میلادی از کک‌های روی موش‌های سیاه یک گالی [نوعی قایق باریک پارویی] که از کریمه به سیسیل می‌رفت، شروع شد. پس از آن، بیماری به ونیز و مارسی راه یافت. در سال 1348 در انگلستان بود و سال بعد هم به اسکاتلند و اسکاندیناوی رسید. پیش از آن هم، اروپا در تیره‌روزی به سر می‌برد. مثل اکنون، پای تغییرات اقلیمی در میان بود و بر خلاف امروز، این تغییر اقلیم نه گرمایش که سرما بود: عصر یخبندان کوچک، بلایی از جنس دما و به طول چند قرن سرتاسر سیاره را فرا گرفت. غلات خراب شدند، میلیون‌ها نفر را گرسنه کرد و زمینه‌ساز یورش‌های خونینی علیه اشراف شد. در صدر بلایا، جنگ انگلستان و فرانسه یا جنگ صد ساله قرار داشت که منجر به خیزشی سراسری شد. جامعه اروپا پیش از رسیدن طاعون زیر و رو و متلاشی شده بود.طاعون در سال 1354 در حالی به پایان رسید که بیش از یک سوم جمعیت اروپا را کشته بود. اما این پایان ناخوشی نبود. تا آخر قرن، طاعون پنج بار دیگر برگشت و دست‌کم بیش از نیمی از جمعیت اروپای هشتاد میلیونی پیش از طاعون (در بعضی مناطق تقریبا همه مردم) را از بین برد.دیوید هکر فیشر در کتاب موج بزرگ می‌نویسد: "آزار دهنده‌ترین مس له درباره مرگ سیاه، امواج بودند. درست زمانی که فکر می‌کردید که از بدترین بخش ماجرا عبور کردید، متوجه می‌شدید که این‌چنین نبود. مثلا این بیماری، شهر پیستویا در توسکانی را در سال‌های 1339 ، 1347 ، 1348 ، 1357 ، 1389 و 1399 بلازده کرد. جمعیت شهر، با یک شیب تند شصت و پنج درصدی، از چهل هزار به چهارده هزار نفر رسید. پس از آن، طاعون در سال‌های 1410 ، 1418 ، 1423 ، 1436 و 1457 بازگشت. این طغیان‌ها، هر چند با فاصله، تا اواسط قرن هفدهم در اروپا و تا دهه 1850 در خاورمیانه ادامه پیدا کرد.در کتاب آینه‌ای دور: قرن مصیبت‌بار چهاردهم، باربارا تاچمن می‌نویسد: "ترک روستاها، یکی از پی‌آمدها بود. بازماندگان که جذب زیرساخت‌های کنار رودخانه‌ها و خطوط ساحلی شده بودند، زمین‌های پرت و کم‌ارزش خود را رها کردند تا در خانه‌های تازه خالی شده‌ای که روستاییان تصرف می‌کردند، سکنی گزینند. آن‌ها از ظروف نقره غذا می‌خوردند و دام‌ها، وسایل و گاهی اوقات دم و دستگاه خانواده درگذشته را صاحب می‌شدند.این دهاتیان صاحب چنان استاندارهای زندگی و جایگاه اجتماعی شدند که در مخیله هیچ‌کس نمی‌گنجید. سوک پالموک، تاریخدان اقتصاد دانشکده اقتصاد لندن، در سال 2007 در مقاله‌ای نوشت طاعون، منجر به بالا رفتن تمام دستمزدها شد و زمینه جنگ‌های پرهمهمه کارگری در انقلاب صنعتی را فراهم کرد. در انگلستان و فرانسه، بافندگان و صنعتگران به ساعات کاری کم‌تر و دستمزد دو و سه برابر دوران پیش از طاعون دست یافتند. در هر دو کشور، زمین‌داران ثروتمند قوانینی وضع کردند تا رعایا را کنترل کنند ولی در این دنیای جدید اقتصادی، به این قانون اعتنایی نمی‌شد. تاچمن می‌نویسد: "در روزگاری که شرایط اجتماعی، تعینی به نظر می‌رسید، چنین کنشی انقلابی بود."نگرش به کلیسا هم به خوبی دستخوش تغییر شد. پیش‌تر، قحطی و باران‌های بی‌امان اوایل قرن، ایمان مردم به پاپ را در هم شکسته بود. به قول تاچمن: "دوره اطاعت به سر رسیده بود. در حدی که شاید مرگ سیاه، آغاز ناشناخته انسان مدرن بوده باشد."جهان تا پیش از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به این اندازه منسجم نشده بود. حجم معاملات تجاری میان ملت‌ها بی‌سابقه شده بود. آن دوره، مقدم بر دو جنگ جهانی قریب‌الوقوع بود، ولی تا سه دهه پیش از آن، با قدرت بسیار ادامه داده بود. یک دوره عظیم جهانی‌سازی که به نظر می‌رسد تولیدات از همه جا می‌آمدند و سرهم می‌شدند.اکنون، در یک عقب‌گرد تازه، دنیای کوید - 19 به زنجیره‌های ت مین بدگمان است. به نظر می‌رسد که این نقطه بازگشت است یک برانگیزاننده اجتماعی و اقتصادی سرنوشت‌ساز که فقط می‌توانیم درباره‌اش بیاندیشیم. به نظر می‌رسد که یک چیز قطعی است و آن هم این است که این ویروس به نیروهایی که پیش‌تر هم ت ثیر گذار بودند، شدت می‌بخشد.حتی پیش از کووید - 19 ، اقتصاد ایالات متحده و چین، به وسیله جنگ اقتصادی که ترامپ راه انداخته بود، در حال جدا شدن بود. برخی اندیشمندان و شرکت‌ها، با این استدلال که گرچه جهانی‌سازی، رد پای مشاغل را در ایالات متحده از بین برده بود اما ثروت عظیمی هم تولید کرد و نیز باعث شد که صدها میلیون نفر در جهان از فقر رهایی یابند. وقتی با مقداری تغییرات می‌توان نابرابری‌های ناخواسته را کاهش داد، کنار گذاشتن کل سیستم، غیر عقلانی و بی‌اخلاقی است. ولی به نظر می‌رسد که ایالات متحده پساویروس از این تردید اجتناب کند و خواستار خودکفایی و در دسترس قرار گرفتن تولید باشد. پاول سافو، آینده‌نگر از دانشگاه استنفورد، به نویسنده گفت: "ما شروع کردیم که مثل قبل، به تکه‌های کوچکتر بشکنیم."منظورم این نیست که ردپای چین کوچکتر می‌شود بلکه دنیای پس از کرونا، چینی قدرتمندتر و منعطف‌تر را معرفی می‌کند. پشت آن، احتمالا برخلاف بحران‌های پیشین جهانی، اروپا، ایالات متحده را تنها خواهد گذاشت. صرف نظر از این‌که پس از ترامپ، چه کسی قدرت را در دست خواهد گرفت، اروپایی‌ها نمی‌خواهند خود را دوباره در معرض این آسیب‌پذیری ژیوپلتیکی قرار دهند. یان برمر، رییس اوراسیا گروپ، پیشتر ذکر کرده بود که این ویروس چین را به یک "ابرقدرت نرم" تبدیل کرد. سم برنان، مدیر گروه مخاطرات و آینده‌نگری مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی می‌افزاید: "این واقعا می‌تواند لحظه افول غرب باشد."به عنوان راهگشایی غیرمنتظره برای تغییرات ژیوپلتیکی، این تحولات در طی چندین نسل آشکار می‌شوند. برانکو میلانویچ، استاد دانشگاه شهری نیویورک، به نویسنده گفت که تجزیه امپراتوری روم غربی به فیودالیسم، دو قرن به طول انجامید "و آن زیر فشار جنگ و دو همه‌گیری بود."در یک نمای اجتماعی کلی‌تر، دو قرن پیش، در یک انتقال اقتصادی چشمگیر، مردم ساخت و کشت محصولات در خانه را کنار گذاشتند و در عوض در کارخانه‌ها و دفاتر جمع شدند. زمانی که بافندگان، در دهه 1810 ، به خاطر اتوماسیون، از کار بی‌کار شدند، در جنبشی که به شورش لودیت شناخته می‌شود، به‌پا خواستند. بریتانیا این قیام را با اعدام تعدادی از اعضای جنبش و تبعید بقیه به استرالیا سرکوب کرد.کرونا موج آخر اتوماسیون را به شدت سرعت می‌بخشد. موسسه بروکینگ، هفته پیش، در گزارشی بیان کرد که روباتیزه کردن رستوران‌ها، انبارها و دیگر مشاغل، با سرعتی دیوانه‌وار پیش می‌رود تا هم از خطرات بکاهد و هم باعث صرفه‌جویی در هزینه‌های نیروی کار شود. این‌ها دنیای پساصنعتی است. ولی ما یک عقب‌گرد به دوران پیشاصنعتی را هم تجربه می‌کنیم زمانی که بخش‌های اعظم اقتصاد، در خانه یا وسایل نقلیه بود. اکنون، هم کامندان و هم کارفرمایان در حال کنار آمدن با جنبش کار از خانه‌اند و حرف‌های زیادی هم درباره دایمی بودن این پرش گفته شده است. چیزی که کم‌تر مورد بحث قرار گرفته، آینده شهرهاست. ارزش کلانشهرهایی از ساختمان‌های تجاری و مسکونی غول‌آسایی که طی قرن‌ها ساخته شده، به طرز شگفتی‌آوری دستخوش تغییر می‌شود. تصور تکرار عصر طاعون، زمانی که فقرا از روستاها به شهر می‌آمدند، دشوار است اما ساختمان‌ها اگر حتی کاملا ترک نشوند و در عوض خلوت‌تر بشوند، کاربری‌های جدیدی پیدا خواند کرد. با این بازگشت به خانه، از ما خواسته می‌شود که تسلیم یک نوع فضولی بشیم: نرم‌افزارهایی که به شرکت‌ها این توانایی را می‌دهند تا زیر نظر بگیرند که چه کسی واقعا کار می‌کند. احتمالا جهان پس از کرونا، اورولی‌تر خواهد بود. حکومت‌ها برای اولین‌بار در تاریخ قادر خواهند بود تا به هرکسی به‌طور موثر نظارت و مقابله کنند و کسانی که از قوانین (مانند توصیه‌های بهداشتی) تخطی می‌کنند را مجازات کنند. درست مثل مردمی که احتمال می‌دادند که دوربین‌های خیابانی حرکاتشان را بعد از یازده سپتامبر زیر نظر بگیرد آمریکایی‌های دوران کرونا هم اندازه‌گیری همگانی چیزهای خصوصی مثل دمای بدن و فشار خون را غیرعادی نمی‌دانند.سامویل پیپس، وقایع‌نگار انگلیسی قرن هفدهم، درباره همه‌گیری سال 1665 لندن نوشت: "طاعون تک‌تک ما را مثل سگ دلسنگ ساخته."یووال نوح هراری، روشن‌فکر معروف، در مقاله‌ای در فایننشال تایمز، دنیای پیش رو را که تحت نظارت شدید است را دنیایی رو به عقب می‌داند. او معتقد است که ما بیماری را کنترل می‌کنیم اما به حکومت‌ها هم این توانایی می‌دهیم تا بیش از حد بدانند. مثلا در جایی مثل کره شمالی، پلیس می‌تواند بر افکار عمومی پیرامون سخنرانی رهبر، کیم جون اون، نظارت داشته باشد. او می‌نویسد اگر این اعصاب شما را به هم بریزد، "به خاطرش دخلتان آمده." چه چیزی مانع سوءاستفاده رهبران آینده آمریکا از این سیستم برای سنجش و واکنش به شهرت عمومی خودشان می‌شود؟سافو از استنفورد می‌گوید: "انقلاب مزخرف است." و تعدادی از اندیشمندان می‌گویند تحولی که در آن زندگی می‌کنیم، چیز متفاوتی نخواهد بود. یهودیان در زمان طاعون در معرض اتهام غلط سمی کردن چاه‌ها، قتل‌عام شدند. چارلز مان در کتابش، 1491 ، از توسیدید، مورخ یونانی، درباره همه‌گیری بیماری در آتن قرن چهارم پیش از میلاد [یا طاعون آتن] نقل می‌کند: مردم "از همه چیز بیزار شده بودند، هم از مقدسات و هم از کفر." سامویل پیپس، وقایع‌نگار انگلیسی قرن هفدهم، درباره همه‌گیری سال 1665 لندن نوشت: "طاعون تک‌تک ما را مثل سگ دلسنگ ساخته."نویل جانسون، استاد اقتصاد دانشگاه جرج ماسون و یکی از نویسندگان مقاله‌ای که پارسال درباره مرگ سیاه نوشته شد، می‌گوید امروزه رفتار منزجر کننده بلاگردان کردن و حمله به آسیایی‌ها و مهاجران شایع شده است. او پیش‌بینی می‌کند که دوران کرونا و پس از کرونا پوگروم‌ها [کشتار و قتل‌عام علیه فرقه یا گروهی خاص] را به دنبال خواهد داشت. "دامنه‌ای از اخراج‌ها و خشونت‌های آشکار رخ خواهد داد که به طور ضمنی یا صریح، مجازات حکومت‌ها را به دنبال خواهد داشت. حدس می‌زنم که آزار و اذیت‌ها در مناطقی که سابقه ضدیهودی و مهاجرستیزی داشتند، شیوع بیشتری پیدا کند. همچنین فکر می‌کنم در جاهایی که حکومت ضعیف‌تری دارند، قضیه بدتر خواهد شد هرچند اگر شاهد این آزارها در ایالات متحده یا اروپای غربی باشیم، قطعا شگفت‌زده نخواهم شد."اتفاقات زیادی هم با آرامش رخ خواهد داد. گسترش اقتصاد خانه‌محور به مطالبات کارگران کم‌درآمد مبنی بر درخواست حقوق و امنیت برای بیماران، دامن می‌زند. این رخداد که برای نجات در مرحله شیوع کرونا است، می‌تواند به اندازه یک جنبش کارگری جدید بزرگ شود که خواستار بازپس ستاندن مزایایی ازجمله دستمزد بسیار بالاتر برای پرستاری و مراقبت از سالمندان باشد که طی دهه‌ها از کارگران گرفته شده است، باشد. درخواست فوری و ملموس ادامه یا توقف سیستم مراقب پزشکی عمومی، می‌تواند یک پیشران دوحزبی را پشت نظام قانون‌گذاری بهداشت ملی قرار دهد.در زمان طاعون، به‌خصوص برای کسانی که تا آن زمان به شدت نادیده گرفته شده بودند، چیزی که تغییر می‌کرد، کاملا ثابت و تغییر ناپذیر می‌شد. این چیزها هم یکباره در جای خود ثابت نمی‌شدند. همچنان که در تلاش برای تجسم آینده‌ایم، بیشتر متوجه می‌شویم که این مرحله از تاریخ، شبیه به آن دوران است.
سقوط پهلوی اول قسمت 2 شهریور بیست و سقوط پهلوی اولقسمت دوم: کبکیزاسیون ناسیونالیستی - میلیتاریستیسقوط پهلوی اول همانطور که در قسمت اول اشاره داشتیم، سیاست ملی گرایی باستانی دوره پهلوی اول براساس واقعیات میدانی نظیر شیوع گسترده ناسیونالیسم در قرن نوزدهم میلادی در کنار وضعیت اسفناک ایران در بخش اعظم قرن هفدهم و هیجدهم میلادی که سرزمین ایران را در سراشیبی سقوط قرار داده بود، دست به دست هم دادند تا وضعیتی در طی حاکمیت رضاخان بر ایران فراهم آید که تمایلات ملی گرایانه و باستانی ایرانیان به سمت افراط کشیده شود به نحوی که بخش اعظم جامعه مذهبی اسلامی ایران در این دوره به شدت سرکوب گردیدند. اعراب و مسلمانان در گفتمان دوره پهلوی به واسطه حاکمیت دال‌های ملی گرایانه ایرانیان یعنی ضدیت با عرب و ضدیت با اسلام به شدت گفتمان‌های وابسته به اسلام گرایان را به عقب می‌راندند چرا که آنان را مقصر و پایان بخش دوران طلایی باستانی ایرانیان و غرور ملی ایرانیان میدانستند. با عقب رانده شدن مسلمانان که بخش اعظم طبقات سنتی جامعه ایران را شامل می‌شد و با وقوع وقایعی نظیر سرکوب خونین مسجد گوهرشاد و کشف حجاب مبتنی بر اندیشه‌های سکولار آتاتورک که عثمانی را مضمحل و ترکیه امروزین را پایه گذاری نمود، عملا رضاخان بخش اعظم حمایت طبقات مذهبی را که به حکومتش مشروعیت می‌بخشیدند به دلیل شکل گیری دو جبهه کاملا متمایز ملی گرایی باستان پرستانه و اسلام گرایان سنتی از دست داد. از یکسو تفکرات ملی گرایانه با حلقه‌ی وصل باستان شناسی در دوره پهلوی اول تقویت میشد که مبتنی بود بر تطابق حاکمیت توتالیتر و مطلقه‌ای که در حکومت‌های باستانی حول محور یک شاه مطلقه و حاکم نمودن ریاست سلسله مراتبی غیرمنعطف شکل میگرفت و از سوی دیگر بر طبل سیاست کبکیزاسیون کوبیده میشد که مبتنی بود بر اندیشه برتری نژادی ایرانیان و داشتن دست بالاتر در رویدادهایی که در مقابل سرزمین مجددا ثبات و آرامش یافته ایران در دوره حکومت پهلوی اول، رخ میداد به واسطه ظرفیت عظیمی که سران پهلوی از بیداری روحیه و قدرت ملی گرایی مردم ایران تصور میکردند من جمله در ارتش پهلوی که باید به سان دوران باستان ، عظمت ایران را به رخ دشمنان استعمارگری نظیر بریتانیا و روسیه بکشاند. برای دستیابی به چنین هدفی، طبیعتا لزوم تقویت بیش از پیش اولین ارتش ملی ایران در دوره پهلوی اول، احساس میشد. ارتشی که هم منافع شاه را تامین میکرد هم منافع سرزمین ایران را مبتنی بر گفتمان شاهانه‌ای که ریشه در تاریخ چندهزارساله باستانی ایران داشت. در اینچنین وضعیتی بود که رضاخان بنیه اولیه ارتش خود را فارغ از درک واقعیات میدانی نظیر‌مخالفت پنهان اغلب طبقات سنتی و مذهبی( و احتمالا غالبا متحجر و کم سواد ایرانی در آن دوران) با گفتمان پهلوی، بر بستر فرماندهان قزاقی استوار کرد که پهلوی اول را در طی دوران کودتا و پس از آن ، تمام و کمال همراهی کرده بودند. فرماندهانی که به واسطه رسانه‌های ایرانی پرستی که به دلیل اشتراک دال‌های گفتمانی با تفکرات رضاخان، اقدام به تبلیغات وسیع برای تقویت روحیه ملی گرایی و باستان پرستانه ایرانیان نموده بودند، نهایتا توانسته بودند درکی سطحی و اولیه از معنای ملی گرایی و تاریخ باستان شناسی ایران پیدا کنند که آنرا هم در راستای گزافه گویی و خودبزرگ پنداری ارتش ایران مقابل ارتشهای قدرتمند غالبا به کار میگرفتند چرا که غالبا فاقد سواد نظامی مدرن و آکادمیک بودند. این در حالی بود که واقعیت میدانی را نه تاریخ پرافتخار ارتش شاهنشاهی هخامنشیان بلکه قدرت رزمی ارتش پهلوی اول در مقابل ارتش‌های دیگر به وجود می‌آورد که نیازمند رسیدگی و مراقبتی به مراتب بیشتر از سیاست کبکیزاسیونی بود که فرماندهان قزاق بر اولین ارتش ملی ایرانیان پس از ایران، جاری کردند. عدم توجه به ریزه کاری هایی نظیر دشمنی،بی توجهی، کم رغبتی و بی اهمیتی بدنه ارتش پهلوی به سرشت حکومت شاهنشاهی ضددینی که تمایل به سکولاریسم دارد در کنار عدم جلب نظر طبقات عامه ایرانی که فاقد سواد درست و حسابی و کماکان تحت تسط جامعه روحانی کشور بود، زمینه‌ای را فراهم نمود که در شهریور 20 نه ارتش پهلوی نه مردم ایران، واکنشی درخور و شایسته به تهاجم بیگانگان به خاک کشور نشان ندهند و سرزمین ایران تنها ظرف سه روز از هم پاشیده و در اختیار قوای بیگانه قرار گرفت.#گفتمان
آشنایی با ارگ باستانی نوشیجان دژ باستانی نوشیجان با اهمیت‌ترین بنای باستانی دوره به قدرت مادهاست. این محوطه باستانی در زمان حکومت بنیان گذار اولین امپراتوری ایران یعنی دیاکو جزء حوزه قلمرو اکباتان بوده است. این دژ در 20 کیلومتری شمال غرب ملایر و بالای تپه‌ای به ارتفاع 30 متر و مشرف بر جلگه شور کات واقع شده است.دکتر علی سرفراز، پیر باستان شناسی ایران، سرپرست اولین گروهی بود که این منطقه را مورد بررسی و کاوش قرار داد. از سال 1346 هجری شمسی دیوید استروناخ با هزینه موزه متروپولیتین نیویورک، انستیتوی شرق شناسی دانشگاه شیکاگو و موسسه ایران شناسی بریتانیا به طور رسمی حفاری این منطقه را آغاز کرد. استروناخ در مقاله‌ای در سال 1969 میلادی درباره این محوطه چنین نوشته است:نوشیجان در ایران، نخستین مکانی است که آتش در فضای بسته نیایش می‌شده است. این آتشکده مهم در ابتدا آتشی بوده برآمده از فوران گاز طبیعی از مخزن زیر زمینی که در اثر رعد و برق به وجود آمده است. بعد‌ها با توجه به تقدس آتش نزد ساکنان ایران، عده‌ای بر گرد آن زندگی تشکیل داده‌اند و آتشکده نوشیجان را بنا کردند.استروناخ همچنین معتقد است که دژ نوشیجان علاوه بر آتشکده، یکی از قلعه‌های دفاعی حکومت مرکزی ماد در برابر هجوم اقوام قدرتمند بین النهرین مانند حکومت آشور بوده است. او سه دوره فرهنگی برای این تپه در نظر گرفته است: دوره ماد (نیمه دوم قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد)، دوره هخامنشیان و دوره سلوکی و پارت‌ها.مجموعه باستانی نوشیجان 80 متر طول، 30 متر عرض دارد و مرتفع‌ترین بخش آن 37 متر است. آثار کشف شده مربوط به معماری ماد در نوشیجان عبارتند از: بنای قدیمی جبهه‌ی غربی موسوم به اولین آتشکده تالار ستون دار موسوم به آپادانا معبد مرکزی یا دومین آتشگاه اتاق‌ها و انبارها تونل - حصار و دژمطالعه و بررسی ویژگی‌های معماری خاص نوشیجان نشان دهنده اولین نمونه‌های الگوهای معماری کشور است، مانند کاربرد طاق‌های هلالی، پوشش سقف به صورت گهواره‌ای، مقرنس در تزیین بنا (طاقچه‌های کاذب آتشکده دوم )، یکی از نخستین تالارهای ستون‌دار در تاریخ ایران، کابرد طرح چلیپا در ساختار و تزیینات بنا.برگرفته از سایت:
روسیه نمیتواند متحد ایران باشد روسیه نه متحد ایران است و نه میتواند باشد و اصلا حتی دوست ایرا نیز نیست چرا که منافع اقتصادی این دو کشور کاملا در تضاد یک دیگر است. مهمترین دارایی یا توان مندی اقتصادی ایران منابع نفت و گاز است در روسیه نیز مهم تریم منبع اقتصادی که روسیه از آن پول در می‌اورد صادرات نفت و گاز است در صورتی که وضع ایران اشفته باشد و نتواند گاز و نفت بفروشید به معنی کم شدن یکی از فروشندگان و در نتیجه گران‌تر شدن و یا دست باز‌تر روسیه در برابر مشتریان است این برای ایران نیز صدق میکند اما حداقل امید‌ها برای اتحاد با این واقعیت که نتنها کالا یکی است که مشتری نیز یکی است از میان میرود,ترکیه از مشتریان بزرگ گاز ایران است و ان طرف ترکیه مشتری گاز روسیه نیز است ایران خواهان انتقال گاز به اروپا است در حالی که اروپا هم اکنون مشتری گاز روسیه است و نیت اروپا برای پیدا کردن منبع گاز دیگر به جز روسیه خلاص شدن از وابستگی به روسیه که تبدیل به اهرم فشار روسیه به اروپا شده چنانکه هر وقت روسیه و اروپا دچار مشکل میشدند روسیه در سرمای زمستان شیرهای گاز خود را بر روی اروپا میبست و روسیه هرگز اجازه نخواهد داد تا این اهرم فشار به اروپا از دست برود . خط انتقال گاز روسیه به اروپا چندی پیش نیز ترکیه و روسیه قرارداد خط انتقال گاز روسیه به اروپا را بستند و دست ایران را کوتاه نمودند. البته طبیعی است که ترکیه و اروپا خواهان خرید از هردو تامین کننده هستند چون رقابت ایران و روسیه قیمت‌ها را پایین می‌اورد و چانه زنی هرکدام را کمتر میکند پس طبیعی است که انها به دنبال گاز ایران باشند اما شرایط کنونی ایران که با تحریم‌های سخت و انزوا روبرو است یک امتیاز برای روسیه محسوب میشود و تداوم این شرایط به نفع روسیه است و طبیعی است که خواهان ادامه شرایط باشد. خط انتقال گاز ایران به اروپا
نقد افسانه‌ی نابودی کتاب‌های ایران به‌دست اعراب اینجا و آنجا شنیده یا خوانده‌ایم که در جنگ اعراب مسلمان و ساسانیان، کتاب‌های ایران به‌وسیله‌ی اعراب سوزانده شد و از میان رفت.از نگاه کارشناسان، این روایت، سند معتبر ندارد و دروغ است.سیدحسن تقی‌زاده در کتاب تاریخ علوم در اسلام، گفته است که روایت نابودی کتاب‌های ایران در حمله‌ی اعراب، پایه و اساسی ندارد و پیشینه‌ی روایت، حداکثر به قرن ششم هجری بازمی‌گردد. مشابه همین نقد را دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب کارنامه‌ی اسلام مطرح کرده است.دکتر ذبیح‌الله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران، ضمن اشاره به این‌که آثار مکتوب دوره‌ی ساسانی از بین نرفته و به عربی ترجمه شده حتی ت کید دارد که پس از اسلام، زرتشتیان ایران در دفاع از اعتقادات خود و مقابله با اسلام و مسیحیت، کتاب‌هایی به خط و زبان پهلوی ساسانی نوشته‌اند.استاد مرتضی مطهری نیز در کتاب "کتاب‌سوزی ایران و مصر" این روایت را از نظر شکلی و محتوایی به‌طور مفصل مورد نقد و ارزیابی قرار داده و آن را بی‌اعتبار دانسته است.هم‌چنین در یکی از تازه‌ترین موارد، دکتر همایون کاتوزیان، استاد ایرانی دانشگاه آکسفورد انگلستان، در گفتگو با رادیو فردا به تشریح وضعیت آثار مکتوب ایران پیش از اسلام و نقد این روایت جعلی پرداخته است.سه نکته‌ی مهم از این گفتگو:یک) در دوره‌ی ایران باستان به علت‌های گوناگون، از جمله نظام طبقاتی دوره‌ی ساسانی که اکثریت مردم را از حق درس خواندن محروم کرده بود، آثار مکتوب زیادی تولید نشده است.دو) برخی آثار مرتبط با ایران باستان از جمله کتاب‌های "دینکرد"، "بندهش"، "شهرستان‌های ایران" و "کارنامه‌ی اردشیر بابکان" در دوره‌ی بعد از اسلام نوشته شده است.سه) روایتی که اعراب مسلمان را متهم به نابودی کتاب‌های ایرانیان می‌کند، یک افسانه است و سند معتبر تاریخی ندارد.این روزها از امثال این دروغ تاریخی، برای دمیدن در آتش تنش‌های قومی و مذهبی و آکندن سینه‌ها از کینه‌های نژادپرستانه استفاده می‌شود.
پس از یلدا مانند پس از باران جشن یلدا آخرین شب پاییز با آرین هزار ساله فرهنگ کهن ایرانی شیرین‌ترین دورهمی شب چله نمادی اهورایی است که توسط ایرانیان برگزار می‌شود حضور حافظ و غزل‌ها با فال نابش و شیخ سعدی با گلستان و بوستان و حکیم سخن فردوسی و شاهنامه خوانی در صدر چله نشینی شب یلدای ایرانیان قرار دارد.قصه گویی و بازخوانی خاطرات تلخ و شیرین از زبان بزرگان و پدربزرگ و مادربزرگ لحظات به یادماندنی را در ذهن ما ثبت می‌کند سفره‌های رنگارنگ همنشینی شب یلدا انواع غذاهای خوشمزه خانگی از جمله لبایی برنجی و کنگری آجیل هندوانه انار و سیب نمادی از سلامتی و شادکامی که به دست مادران و زنان و دختران ایرانی به زیبایی آراسته می‌گردد شکستن گردو و پوک یا پر بودن و بازی زیبای آینده گویی آن برای حاضران جلوه خاصی دارد ایرانیان در شب یلدا با مدد از آیین کهن آریایی در طولانی‌ترین شب سال از هزار رنگی پاییز به یکرنگی زمستان سلام می‌دهند با تکیه بر سنت‌های اهورایی به مهر و دوستی محبت و شادی می‌کارند و کوچک و بزرگ سفره همنشینی و هم‌آوایی می‌آرایند تا از پس از غیبت خورشید بتوانم برای شب ظلمانی و تاریکی و سردی غلبه کنند شب را تا پاسی از بامدادان به رقص و پایکوبی و آواز و شعرخوانی میپردازند تا سپیده دم طلوع‌خورشید بشارت روشنایی را نظاره کنند ایرانیان درازترین شب سال دلهایتان دریایی شادیهایتان یلدایی مبارک باد این شب اهوراییدرازترین شب سال محفل آریایی تان طلایی دلهایتان دریایی شادیهایتان یلدایی مبارک باد این شب اهورایی یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود ایرانیان مبارک و جاودان بادچه زود گذشت نه ؟پیشنهاد میکنم حتما کتاب ملت عشق رو مطالعه کنید.
اولین نوشته داریوش ، داریوش چه معنی داره سلام امروز شنبه است - 19 تیر 1400 این نیز بگذر از انتشارات داریوش حالا که این نوشته را می‌نویسم، یک دفعه فکرم رفت توی اینکه چقدر زمان زود می‌گذرد، یک روز این نوشته را که می‌خونم، شاید به خودم بگم اون قدیم‌ها چه حالی داشتیم ، مطلب هم می‌نوشتیم. شاید هم بخندیم که‌ای بابا چقدر داغون آخه این چی بود نوشتی خنده داره . یک خورد بهتر می‌نوشتی . آخه این همه غلط املایی چی که داری.اما امروز هم برای اون سالهای بعد میشه یک جور نوستالژی ، یک کم حال آدم را خوب می‌کند.گفتم غلط املایی دارم، میگن اونهایی که ریاضی خوندن، املاء شان خوب نیست .اما علت غلط‌های متنی من : سرعت تایپم بیشتر از سرعت فکر کردنم .داریوش یعنی چی ؟یک روز رفته بودیم یک مانتو برای خانم بخریم .با صاحب مغازه خوش و بش می‌کردم، متوجه شدیم هم اسم هستیم.اون بهم گفت چه اسم قشنگی داری.حتما هم روحیاتت مثل اسمت قشنگ پرسیدم داریوش یعنی چی گفت :داریوش یعنی نگه دارند خوبی‌های ، پاس دارنده نیکی هابرای اینکه مستند بشه این متن را از یک سایت کپی کردم داریوش/ dAryuS /معنی اسم داریوشاسم: داریوشنوع: پسرانهریشه اسم: فارسیمعنی: (تلفظ: d ru ) (= دارا، دارای، داراب) به معنی دارنده‌ی نیکی، (در اعلام) نام چند تن از شاهنشاهان هخامنشی ]داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر ویشتاسب، داریوش دوم (اخس) پسر اردشیر اول، داریوش سوم، نواده‌ی داریوش دوم[ - مرکب از دارا + وهو (نیکی)اسم‌های مشابه مانند داشاب، داشاد و دالیا را هم بخوانید.معنی داریوش در لغت نامه دهخداداریوش. [ دار ] (اخ ) کلمه‌ای است از پارسی باستان ، که در حالت فاعلی دارایاواوش میشود، مرکب است از داریا (دارا) + وهو (= نیکی ) و جمعا به معنی دارنده نیکی. (بارتلمه 738 ). این نام در پهلوی دارای و داراب خوانده شده و در ادبیات اسلامی دارا وداراب و داریوش آمده است. سه تن در سلسله هخامنشی بدین نام خوانده شده‌اند: داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر وشتاسپ ، داریوش دوم پسر اردشیر اول ، و داریوش سوم پسر آرسان و نواده داریوش دوم ( 336 - 330 ق. م.) واوست که مغلوب اسکندر شد. رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین و هر یک از این سه کلمه در ردیف خود شود.از دنیای سیاه داس تا به امروز برای توضیح بیشتر می‌توانید متن پست مذکور با لینک زیر را مطالعه فرمایید.
ما و فرازمینی‌ها اسناد موجودات فضایی در تمدن سومریان نظریه‌ای غوغایی که در اسناد سومری‌ها پیدا شده هست میگوید که انسان‌های زمینی توسط موجودات فضایی خلق شده‌اند! بر اساس ترجمه آثار بر جای مانده از کتیبه‌های 20 هزار ساله‌ی تمدن سومر باستان، پیدایش نسل انسان توسط موجودات فضایی صورت گرفته هست. آیا تا به حال این سوال را از خود پرسیده‌اید که اصلی‌ترین خاطر پیدایش نسل انسان چیست؟ بر اساس باورهای مذهبی در ادیان گوناگون، خالقی توانا و مسلط به تمامی علوم شناخته شده و شناخته نشده، انسان‌را بعنوان اشرف مخلوقات به زمین فرستاد تا یک زندگی خداگونه را تجربه کنند. در تعداد زیادی از متون و آثار بر جای مانده از ادیان گوناگون، انسان‌ها همواره به مهربانی، کمک به هم‌نوع، بخشندگی و . تشویق شده‌اند. با این وجود، همچنان ابتدا و منشاء آفرینش در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. بر اساس چندین نوشته‌ی قدیمی بر روی کتیبه‌های باستانی، صدها هزار سال گذشته و پیش از آنکه تاریخ‌نگاران، شروع به ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی کنند، گروهی از فضانوردان از گونه‌های فرازمینی به سیاره ما سفر کرده‌اند. نخستین گونه‌های بیگانگان فضایی، در خلیج فارس به زمین نشسته و ضمن سفر به قاره آفریقا، سفر استعماری خود را برای استخراج طلا از اعماق زمین آغاز کردند. همه چیز از سیاره مرموز نیبیرو شروع میشود، سیاره‌ای که بعنوان سیاره ایکس شناخته شده و دارای مداری بیضی شکل در منظومه شمسی ماست. شکل گردش این سیاره به دور خورشید به گونه‌ای هست که آن را هر 3600 سال یک‌بار، در نزدیک‌ترین نقطه از سیاره زمین قرار می‌دهد. ساکنین این سیاره دارای شکل و شمایلی نمونه با زمینیان بوده و به طور متوسط قد آنان 2 ٫ 5 متر هست.در حدود 450 هزار سال گذشته، ساکنین سیاره نیبیرو از وجود معادن بسیار غنی طلا، در سیاره زمین با خبر شدند. از این رو گروهی از مردان خود را برای یک سفر استعماری به زمین ارسال کرده و در خلیج فارس به زمین نشستند. مسافرین زمین، تعداد 8 شهر بزرگ را بر روی سیاره مادری ما ایجاد کردند. Enki که در باورهای سومریان باستان بعنوان خدای "علم" شناخته می‌شود، قسمت‌هایی از آرایش ژنتیکی نیبیرویی‌ها را بر روی موجودات زمینی اعمال کرد و از آنان گونه‌هایی هوشمند و پیشرفته را تولید. خاطر اصلی طراحی چنین موجوداتی در آن زمان، بهره گیری از آن‌ها بعنوان کارگران معدنچی بوده هست. بر اساس نوشته‌های ترجمه شده از سوی زکریا سیتچین، شهرهای ساخته شده توسط بیگانگان، در جریان طوفان بزرگ "داستان حضرت نوح" در حدود 30 هزار سال گذشته، به کلی از بین رفتند.به گزارش پارس ناز بر اساس آثار بر جای مانده از گفته‌های سومریان باستان ، زمانی وجود داشت که در کره زمین هیچ انسانی به شکل موجودات امروزی وجود نداشت. هیچ خبری از تمدن و فناوری نبود و تنها ساکنین زمین، حیواناتی وحشی بودند. هزاران سال گذشته، بیگانگان فضایی در قالب یک گروه 50 نفره از آنوناکی‌ها به زمین آمدند. آن‌ها در حدود 445 هزار سال گذشته، از سیاره نیبیرو به زمین آمده و در خلیج فارس فرود آمدند. گاه‌شمار آنوناکی 450 هزار سال پیش از میلاد مسیح پس از جنگ‌هایی طولانی مدت، اتمسفر سیاره‌ی نیبیرو شروع به تخریب کرده و آن را به محیطی خصمانه برای زندگی تبدیل کرد. آنوناکی‌ها برای ترمیم آن به طلا احتیاج داشتند. بنابر گفته‌های محققین، ما انسان‌ها نیز میتوانیم با بهره گیری از نانو ذرات طلا، لایه‌ی ازن را ترمیم کنیم. 445 هزار سال پیش از میلاد مسیح بیگانگان فرازمینی به زمین آمده و پایگاه خود را در اریدو "محلی باستانی در جنوب میان‌رودان" مستقر ساختند تا در ادامه از خلیج فارس طلا استخراج کنند. این گروه به دست Enki ، پسر Anu رهبری میشد. 416 هزار سال پیش از میلاد مسیح استخراج طلا با مشکل مواجه شد که در پی این اتفاق Anu همراه با پسر دیگرش با نام Enlil به زمین آمدند. آنو تصمیم گرفت که فرآیند استخراج طلا در آفریقا و در طی ماموریتی تحت عنوان Terran ادامه پیدا کند. 400 هزار سال پیش از میلاد مسیح در بین النهرین جنوبی تعداد 7 کشور توسعه یافته بودند. از جمله مهمترین آن‌ها میتوان به Sipar , Nippur و Shuruppakk اشاره کرد. پس از آنکه فرآیند استخراج طلا به اتمام رسید، با بهره گیری از سفینه‌هایی مخصوص آنان را به سیاره مادر ارسال کردند.دیدنی هست بدانید که در بین کتیبه‌های بر جای مانده از سومریان باستان، یک لیست کاملا دقیق از تمامی پادشاهان زمین کشف گردیده که بعضی از این پادشاه‌ها، چندین هزار سال بر زمین حکومت کرده‌اند! پس از رانده شدن پادشاهی از بهشت به کره زمین، نخستین پادشاه سومری در شهر اریدو، Alulim نام داشت. او در حدود 28 هزار و 800 سال حکومت کرد! Alaljar بعنوان پادشاه بعدی، 36 هزار سال حاکمیت را بر عهده داشت و دو پادشاه بعدی در مجموع 64 هزار و 800 سال در زمین به حکومت پرداختند. بررسی این اسناد باستانی، یک زمان تاریخی را توصیف میکنند که طی آن، موجوداتی ناشناخته برای هزاران سال در زمین حکم‌رانی کرده‌اند. در بعضی موارد، خدایان آن‌ها برای چندین هزار سال در یک منطقه حکم‌رانی کرده‌اند درست در زمانی که خدایان و انسان‌ها با همدیگر در زمین زندگی میکردند!
درمان به وسیله شفادهندگان روحانی در دوران قاجار بیشتر جهانگردان و سفرنامه‌نویسانی که به ایران در دوران قاجار سفر کرده‌اند درمان به وسیله شفادهندگان روحانی را در خاطرات خود شرح داده و آنرا درمان مبتنی بر ایمان نامیده‌اند که شامل بستن فرد بیمار با طنابی به ضریح و یا آویزان کردن تکه پاره‌های پارچه و یا گذاشتن پیشکش بر روی شاخه‌های درخت مجاور مکان‌های مقدس میباشد.اینها روش‌های معمولی بود و تقریبا تنها اقدام بیمار و یا خانواده و کسان او بود که برای بهبودی و رفع بیماری انجام میگرفت.شاخه دیگری از شفادهندگان روحانی، دعانویسان بودند که دعا و بیاناتی از کتب مقدس را نوشته و به بیماران در ازای دریافت وجه نقد یا هر کالای دیگری میفروختند. این دعانویسان شامل دراویش، ملاها، سیدها و زنان عاقله بودند.دسته سوم از شفادهندگان روحانی، افراد مورد احترام و شخصیت‌های مقدسی بودند که در قید حیات بوده و به باور عموم دارای نیروی شفادهنده بودند و نفس، آب دهان، غذای نیم‌خورده و یا هرنوع تماس فیزیکی با آنان منجر به بهبودی فرد بیمار میشد.در بسیاری موارد این نوع درمان‌ها نه تنها کمکی به وضعیت بیمار نمیکرد بلکه بدلیل آنکه بیمار را امیدوار به شفا مینمود، هیچ گونه اقدام درمانی موثری روی وی صورت نمیگرفت و منجر به بدتر شدن حال او میشد و گاهی مواقع به مرگ وی ختم میشد.نکته جالب اینکه در چنین مواردی باز هم عده‌ای فرد فوت شده را سعادتمند میدانستند که در لحظات آخر به آب دهان یا غذای نیمخورده یا فلان تربت، متبرک شده و سعادتمند و آمرزیده از دنیا رفته است!پی‌نوشت: نوع درمان‌هایی که گفته شد فقط منحصر به مسلمانان نبود و بدون توجه به اینکه فرد بیمار چه کیشی داشت، تقریبا تمام ایرانیان از جمله مسیحیان و یهودیان به این درمان‌ها اعتقاد داشته و به آنها عمل میکردند..منبعسلامت مردم در ایران قاجار، ویلم فلور