id
stringlengths
1
7
url
stringlengths
31
762
title
stringlengths
1
132
text
stringlengths
4
168k
6919
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D8%A7%DA%AF
پراگ
پراگ پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشور جمهوری چک و همچنین چهاردهمین شهر بزرگ اتحادیه اروپا است. این شهر در شمال غربی کشور چک بر روی رودخانه ولتاوا بنا شده‌است و جمعیتی نزدیک به ۱٫۳ میلیون نفر دارد که منطقه بزرگ شهری آن جمعیتی نزدیک به ۲ میلیون نفر را شامل می‌شود. پراگ دارای آب و هوای معتدل اقیانوسی بوده و از این رو دارای تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد است. متروی پراگ از اواسط قرن بیستم فعال شده اما بیشتر حمل و نقل عمومی مردم با استفاده از خطوط تراموا است. این شهر زمانی پایتخت بوهم بوده، به‌خاطر موقعیت راهبردی‌اش، بسیار مهم تلقی می‌شده و در جریان دو جنگ جهانی هم بسیار نقش‌آفرین بوده‌است. خصوصیت‌های جغرافیایی و تاریخی منطقهٔ پراگ قدیم آن را به شهری گردشگرپذیر تبدیل کرده و سالیانه حدود ۶ میلیون نفر گردشگر را از سراسر دنیا پذیرا است. قلعهٔ پراگ، پل تاریخی کارل، ساعت نجومی و موزهٔ ملی، از دیدنی‌های پراگ به‌شمار می‌روند. تالار شهرداری، گالری پراگ، موزهٔ کافکا، موزهٔ کمونیسم، موزهٔ هنرهای تزئینی، باغ وحش پراگ، گورستان اولشانی و تپه و پارک پترین، از دیگر جاذبه‌های گردشگری پراگ هستند. مرکز این شهر ساختمان‌هایی با نماهایی هنری با شیروانی‌های آجری‌رنگ و کوچه‌های سنگفرش با تعداد کثیری مغازهٔ سوغاتی‌فروشی و کافه دارد. پراگ در کنار رودخانه ولتاوا، در مرکز حوضه آبریز بوهمی و حدوداً در همان عرض جغرافیایی فرانکفورت، پاریس و ونکوور واقع شده‌است. بر پایه سرشماری سال ۲۰۱۱ در حدود ۱۴ درصد از ساکنان شهر خارجی بودند که این بالاترین میزان در میان شهرهای جمهوری چک بود. تاریخچه نام پراگ از یک واژه اسلاوی گرفته شده که به معنی گُدار یا محل کم‌عمق برای گذر از رودخانه است. این نام به خاستگاه این شهر به عنوان گذرگاه رودخانه ولتاوا اشاره دارد. ریشه نام منطقه پراگا در شهر ورشو لهستان نیز از همین واژه است. نخستین ساکنان دره ولتاوا قبایل سلتی بودند که در حدود ۵۰۰ پیش از میلاد در این محل سکنی گزیدند. قوم ژرمنی مارکومان کمی پیش از میلاد مسیح این دره را از آن خود کرد و سپس در سدهٔ ششم میلادی این دره به دست اسلاوها افتاد. از حدود ۹۰۰ تا ۱۳۰۶، فرمانروایان دودمان پرژمیسل بیشتر بوهم را تحت کنترل خود داشتند. اولین فرمانروای بوهم که مورخان به آن اشاره کرده‌اند، شاهزاده بورژیووی یکم بود که در نیمه دوم قرن نهم حکومت کرد. لودمیلا همسر او پس از درگذشت قدیس حامی بوهم شد. هر دوی آنها توسط متودی تعمید شدند. بورژیووی مقر خود را به پراگ منتقل کرد و قلعه پراگ، یکی از بزرگترین قلعه‌های جهان توسط او در حدود ۸۸۰ ساخته شد. از آن زمان تاکنون، این منطقه مقر فرمانروایان بوهم بوده‌است و امروزه نیز محل استقرار رئیس‌جمهور چک است. دودمان پرژمیسل از قرن ۹ تا ۱۳۰۶ در پادشاهی بوهم حکومت می‌کردند. واتسلاو یکم، نوهٔ بورژیووی یکم، در سال ۹۲۱ ساختن کلیسای جورج مقدس رادر نزدیکی قلعه آغاز کرد که معماری رومانسک محسوب می‌شود و قدیمی‌ترین کلیسای پراگ است. در سال ۹۲۹ واتسلاو یکم برای عبادت خود در کنار قلعه دومین کلیسا را نیز به سبک رومانسک به نام کلیسای ویتوس مقدس ساخت ولی در ۱۰۶۰ معماری این کلیسا به بازیلیکا تغییر یافت. پس از کشته شدن واتسلاو سوم، آخرین پادشاه بوهم از خاندان پرژیمیسل بود دودمان لوکزامبورگ تاج پادشاهی بوهم را به دست آوردند. یان لوکزامبورگ (۱۳۴۶–۱۲۹۶) در سال ۱۳۴۴ بازیلیکای ویتوس مقدس را خراب کرد و در آن مکان سنگ بنای ساخت کلیسایی به سبک گوتیک را نهاد. به دلیل جنگ‌های زیاد ساختن این کلیسا به وسیله حکومت چکوسلواکی در سال ۱۹۲۹ به اتمام رسید. کلیسای ویتوس مقدس کنونی مشهورترین ساختمان مذهبی جمهوری چک است. در این کلیسای جامع نمازخانهٔ واتسلاو یکم که در آن اتاق خاصی تعبیه شده، قرار دارد؛ از این اتاق ویژه برای مخفی کردن تاج پادشاهی بوهم استفاده می‌شود. بر طبق افسانه‌ها اگر کسی لایق پادشاهی نباشد و این تاج را بر سرش بگذارد، قبل از این که سال تمام شود، خواهد مرد. در دوره جنگ صد ساله شاه یان، پادشاه بوهم در فرانسه به وسیله سربازان انگلیسی کشته شد و پسر وی کارل، شاه بوهم شد. شاه کارل چهارم (۱۳۷۸–۱۳۱۶) مشهورترین شاه بوهم است که شهر پراگ را توسعه داد و نخستین دانشگاه را تأسیس کرد. دانشگاه کارل در سال ۱۳۴۸ تأسیس شد و از لحاظ قدمت رتبه دوم را در دانشگاه‌های اروپایی دارد. پل کارل مشهورترین پل پراگ است که در سال ۱۳۵۷ ساخته و در قرن ۱۹ به وسیله مجسمه‌های سنگی تزئین شد. کارل چهارم دو پسر داشت. نخستین پسر واتسلاو چهارم بود که پس از در گذشتن کارل چهارم، پادشاه شد و سیگیسموند پسر دوم بود که شاه اوهری شد. واتسلاو چهارم (۱۴۱۹–۱۳۶۱) به جای حکومت کردن تنها به شکار و زنان علاقه داشت. در آن زمان کشیش یان هوس (۱۴۱۵–۱۳۷۱) به وسیله خطبه خود از روحانیت کاتولیک انتقاد کرد. در سال ۱۴۱۵ روحانیت کاتولیک یان هوس را به شهادت رساند ولی مردم چک علیه شاه و روحانیت کاتولیک بسیج شدند و ارتش صلیبی که به وسیله پاپ و سیگیسموند به بوهم فرستاده شده بود را شکست دادند. در سال ۱۴۲۰ یرژی پودیبراد شاه چک شد. وی آخرین شاه چکی بود. در سال ۱۴۷۱ ولادیسلاف یاگیلونسکی (۱۴۵۶–۱۵۱۶) که شاهزاده لهستانی بود تاج شاهی چک را بر سر نهاد. شاه ولادیسلاف یاگیلونسکی در قلعه پراگ بزرگ‌ترین سالن به سبک گوتیک را ساخت. در حال حاضر از این سالن برای جشن انتخابات رئیس‌جمهوری چک استفاده می‌شود. از نظر تاریخی آخرین امپراتوری که تأثیر زیادی بر شهر پراگ گذاشت، رودولف دوم (۱۶۱۲–۱۵۵۲) بود. امپراتور رودولف دوم از دودمان هابسبورگ بود که پراگ را خیلی دوست داشت و پراگ را مرکز امپراتوری هابسبورگ قرار داد. رودولف دوم به دانش، هنر و علوم طبیعی علاقه داشت و به این دلیل ستاره‌شناسان و شیمیدان‌ها را به پراگ دعوت کرد. رودولف دوم به جمع‌آوری نقاشی‌ها و مجسمه‌های هنرمندهای مشهور نیز علاقه داشت. در آن زمان مجموعه رودولف دوم بزرگ‌ترین مجموعه در اروپا بود. در سال ۱۶۱۸ دو نفر از اعضای کاتولیک‌مذهب دودمان هابسبورگ را از پنجره پایین انداختند و جنگ سی‌ساله شروع شد. این جنگ مهیب‌ترین جنگ اروپا بود. در سال ۱۶۴۸ ارتش سوئد پراگ را اشغال کرد و مجموعه رودولف دوم را به غارت بردند. در سال ۱۶۸۹ شهر پراگ در یک آتش‌سوزی نابود شد و مردم دوباره آن را به سبک باروک که نماد کلیسای کاتولیک روم بود، بازسازی کردند. در آن زمان این منطقه چهار قسمت داشت که امروز به نام‌های شهر قدیم، شهر جدید، سَمت کوچک و منطقهٔ قلعه شناخته می‌شوند. این چهار بخش در سال ۱۷۸۴ یکی شدند و شهر پراگ را به وجود آوردند. مترو متروی پراگ در سال ۱۹۷۴ تأسیس شده و هم‌اکنون دارای ۳ خط و ۶۱ ایستگاه می‌باشد. اقتصاد اقتصاد امروزی پراگ عمدتاً صادرات‌محور و مربوط به بخش خدمات است. در بررسی‌های سال ۲۰۱۰ پراگ به عنوان بهترین شهر در مرکز و شرق اروپا برای کسب و کار اعلام شد. تقریباً یک‌پنجم از تمام نیروی کار جمهوری چک در پراگ به فعالیت مشغولند. میانگین دستمزد در این شهر در حدود ۲۵ درصد بالاتر از بقیه کشور است. حدود ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جمهوری چک از پراگ است. تقریباً نیمی از درآمدی که جمهوری چک از محل گردشگری دارد از شهر پراگ به دست می‌آید. در این شهر در حدود ۷۳ هزار تخت‌خواب برای اقامت گردشگران وجود دارد که بیشتر آن‌ها پس از سال ۱۹۹۰ تهیه شده‌اند. ۵۱ هزار از این تعداد محل خواب در هتل‌ها و متل‌ها قرار دارند. از اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اواخر دهه ۲۰۰۰ پراگ محل محبوبی برای تولید فیلم‌های هالیوودی و بالیوودی بود. ترکیبی از معماری شهر هزینه‌های کم و وجود زیرساخت‌های لازم برای تهیه فیلم، فیلمسازان را به این شهر جذب کرده‌است. علوم و پژوهش منطقه پراگ از مراکز مهم پژوهشی است به‌طوری‌که ۳۹ نهاد علمی از ۵۴ نهاد زیرمجموعه فرهنگستان علوم چک در این شهر قرار دارند. از بین بزرگ‌ترین این نهادها می‌توان به مؤسسه فیزیک، مؤسسه میکروبیولوژی، و مؤسسه شیمی آلی و زیست‌شیمی اشاره کرد. در پراگ همچنین ۱۰ پژوهشگاه عمومی، ۴ مرکز رشد کسب و کار و چندین بیمارستان بزرگ تحقیقاتی فعال هستند. از میان آن‌ها می‌توان به بیمارستان دانشگاهی موتول اشاره کرد. در سال ۲۰۰۸ از میان ۳۰ هزار پژوهشگر علمی اهل چک ۱۳ هزار نفر از آن‌ها در پراگ بودند. در آن سال، محققان ساکن این شهر ۳ درصد از جمعیت فعال اقتصادی پراگ را تشکیل می‌دادند. چند شرکت بزرگ چندملیتی معروف نیز در پراگ تأسیسات توسعه و تحقیقات برپا نموده‌اند نظیر زیمنس، هانی‌ول و سان مایکروسیستمز. نگارخانه یادداشت منابع Wikipedia contributors, "Prague," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Prague&oldid=184525235 (accessed January ۱۶، ۲۰۰۸). تاریخچه پراگ: کتاب Dějiny zemí Koruny české بنیان‌گذاری‌های دهه ۸۸۰ (میلادی) در اروپا بنیان‌گذاری‌های دهه ۸۸۰ (میلادی) پادشاهی بوهم پایتخت‌های اروپا دومین سطح کد جغرافیایی اتحادیه اروپا شبکه شهرهای خلاق یونسکو لندمارک‌ها در جمهوری چک مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۹ (میلادی) منطقه‌های جمهوری چک میراث جهانی یونسکو در جمهوری چک
6922
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7
آنکارا
آنکارا پایتخت و پس از استانبول دومین شهر بزرگ کشور ترکیه است. این شهر هم‌چنین مرکز سیاسی استان آنکارا است. آنکارا که در بخش مرکزی آناتولی واقع شده، شهری جدید و نسبتاً مدرن با بیش از ۵/۶ میلیون جمعیت است. این شهر در گذشته پایتخت سرزمین باستانی گالاتیا (۶۴–۲۸۰ پیش از میلاد) و بعدها پایتخت استانی به همین نام در امپراتوری روم بوده (۲۵ پیش از میلاد تا قرن هفتم میلادی) و آثار باستان‌شناسی مختلفی از حتیان، هیتی‌ها، لیدیه، فریگیه، گالاتیا، یونانیان عصر هلنیستی، هخامنشیان، رومیان، امپراتوری بیزانس و عثمانیان در این شهر به جا مانده‌است. عثمانیان این شهر را به عنوان اولین پایتخت ایالت آناتولی (۱۳۹۳ تا اواخر قرن پانزدهم میلادی) و سپس پایتخت ولایت انقره (۱۹۲۲–۱۸۶۷ میلادی) تعیین کردند. مرکز تاریخی شهر آنکارا، تپه‌ای سنگی با ۱۵۰ متر ارتفاع از کرانه چپ رود آنکارا (شاخه‌ای از رود سقاریه) است. ویرانه‌های قلعه آنکارا بر فراز این تپه قرار دارد. هرچند بخش کمی از آثار باستانی آنکارا باقی مانده اما نمونه‌های خوبی از معماری رومی و عثمانی را می‌توان کماکان در شهر مشاهده کرد. چشمگیرترین نمونه آن معبد آگوستوس و روم متعلق به سال ۲۰ پیش از میلاد است که لوح حاوی شرح سرگذشت و دستاوردهای آگوستوس بر روی دیوارهای آن باقی مانده‌است. در ۲۳ آوریل ۱۹۲۰، مجلس ملی کبیر ترکیه در آنکارا تأسیس شد و در دوران جنگ استقلال ترکیه، مقر نهضت ملی ترکیه بود. پس از تأسیس جمهوری در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳، آنکارا به عنوان پایتخت جدید ترکیه تعیین شد. اغلب مشاغل در شهر آنکارا دولتی هستند اما این شهر یکی از مراکز مهم تجاری و صنعتی نیز به‌شمار می‌رود و در مرکز شبکه جاده‌ای و ریلی ترکیه قرار دارد. نام این شهر روی خرگوش آنقره و بز آنقره (منبع تولید موهر) و گربه آنقره گذاشته شده‌است. گلابی، عسل و انگور این منطقه مشهور است. هرچند آنکارا در یکی از خشک‌ترین مناطق ترکیه واقع شده و پیرامون آن عمدتاً پوشش گیاهی استپ دارد (به جز بخش‌های جنگلی در جنوب شهر) اما به ازای هر نفر، ۷۲ متر مربع فضای سبز دارد و شهری سبز محسوب می‌شود. ریشه‌شناسی رسم‌الخط نام آنکارا طی دوره‌های مختلف تغییر کرده‌است. این نام را به مرکز مذهبی هیتی‌ها به نام «آنکواش» (Ankuwaš) نسبت داده‌اند که البته هنوز محل اختلاف است. در دوران باستان و قرون وسطی، این شهر در یونانی به Ánkyra (انکور به معنای لنگر) و در لاتین به Ancyra شناخته می‌شد؛ نام شهر در زبان گالاسیایی نیز احتمالاً واریاسیونی از همین نام بوده‌است. این شهر پس از تصرف‌شدن به دست ترکمنان سلجوقی در ۱۰۷۳ میلادی، در بسیاری از زبان‌های اروپایی به نام آنگورا (Angora) معروف شد و در ترکی عثمانی هم انگورو (Engürü) گفته می‌شد. «آنگورا» در نام گونه‌های مختلف حیوانات متعلق به این منطقه حفظ شده‌است. پیشینه آنکارا از زمان هیتی‌ها (قومی کهن که در هزارهٔ دوم پیش از میلاد بر قسمت اعظم آسیای صغیر و سوریه فرمان‌روایی داشت) اهمیت داشت که در دورهٔ رومی‌ها کرسی ایالتی شد. این شهر در زمان خسرو پرویز (سال ۶۲۰ م) توسط ساسانیان فتح شد. آنکارا در زمان هارون الرشید و معتصم خلفای عباسی محاصره و تاراج شد. در این شهر امیر تیمور، بایزید یکم (سلطان عثمانی) را مغلوب و دست‌گیر کرد (۱۴۰۲م). آنکارا در ۱۹۲۳ پایتخت ترکیه شد. مردم اکثریت جمعیت آنکارا را مردمان ترک آناتولی تشکیل می‌دهند. همچنین کردها در شهر آنکارا اقلیت این شهر به‌شمار می‌آیند. آناتولی مرکزی و زمین‌شناسی شهر آنکارا یکی از آن شهرهایی است که نزدیک به گسل آناتولی مرکزی بزرگ‌ترین گسل از آناتولی مرکزی است که از شمال غربی ۵ کیلومتری اسکی شهر کشیده شده و تا آغ‌سرای، قونیه، قره‌شهر، نوشهر، آنکارا، قرق‌قله، بیلجیک، چروم و منطقه خیلی کوچکی از شرق ۲۰ کیلومتری بورسا را در بر می‌گیرد تا حالا هزار زلزله از آنکارا گذشته، در قرن ۶ جان ۱۲۴۵ نفر را از دست دادند و دومین زلزله بزرگ قرن در ترکیه شد. ترابری مترو متروی آنکارا در سال ۱۹۹۶ تأسیس شده و هم‌اکنون دارای ۴ خط و ۴۵ ایستگاه است. راه‌آهن ایستگاه راه‌آهن آنکارا که در سال ۱۸۹۲ تأسیس شده علاوه‌بر اتصال به شبکه راه‌آهن ترکیه به صورت هفتگی یک قطار به مقصد ایستگاه راه‌آهن تهران نیز دارد. منابع پیوند به بیرون Governorate of Ankara Municipality of Ankara استان آنکارا پایتخت‌های آسیا پایتخت‌های اروپا شهرهای ترکیه مناطق مسکونی در استان آنکارا
6924
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6
ریاض
ریاض ، (معنا: بوستان ها و باغ ها) پایتخت کشور عربستان سعودی است؛ و در نجد واقع شده‌است، و یکی از آبادترین و پررونق‌ترین شهرهای عربستان سعودی است. دانشگاه ملک سعود بزرگترین و قدیمی‌ترین دانشگاه که در کشور عربستان سعودی است در شهر ریاض قرار دارد. از بارزترین نمادهای کشور عربستان برج المملکه و برج الفیصلیه در این شهر واقع می‌باشند. شهر ریاض مجسمه ای بزرگ که خدای شهر ریاض در عصر کنفوسیوس محسوب میشد وجود دارد به نام مجسمه حروم شهر که در حال حاضر به آثار تاریخی شهر ریاض تبدیل شده است بیش از یک‌چهارم قرن پیش به دلیل اتحاد محمدبن سعود اول و محمدبن عبدالوهاب در ریاض، این شهر جایگاه سیاسی و استراتژیک پیدا کرد و بعد از اینکه ملک عبدالعزیز پدر شاهان کنونی عربستان سعودی در این شهر حکومت سعودی کنونی را بنا نهاد، ریاض اهمیت بیشتری پیدا کرد. این شهر هم‌اکنون بیش‌از ۶ میلیون نفر جمعیت دارد و مرکز سیاسی عربستان به‌شمار می‌رود. تاریخچه «الریاض جمع روضه و أرض المکان و أروض أی کثرة روضه» بمعنای: گلزار و باغ که آن را گلستان نیز گویند و بستان مخفف بوستان است و آن جایی را گویند که بوی گل و ریاحین در آنجا بسیار باشد. جایی که آب باران جمع شود و پس از آن گل‌های رنگارنگ و خوشبو بروید. از اینجا تسمیه (الریاض) پایتخت کشور عربستان سعودی آمده‌است. این شهر بر ویرانه‌های شهر تاریخی حجر الیمامه ساخته شده‌است، تاریخ (حجر الیمامه) به دوران دو قبیلهٔ مشهور طسم و جدیس بر می‌گردد که دوران پیش از اسلام می‌زیسته أند، این دو قبیله در نهایت نابود شده أند، بنا براین در وصف تاریخ نگاران این دو قبیله (طسم و جدیس) از قبائل (البائدة) به‌شمار می‌آیند. آثار و بقایا کاخ‌های آنان تا صدر اسلام نیز باقی‌مانده بوده‌است، و قبیلهٔ بنی حنیفه در آن‌ها جا گرفته بوده‌اند در عصر جاهلیت، و همچنین یکی از بازارهای مشهور دوران جاهلیت بوده‌است. در این باب یاقوت حموی در معجم البلدان می‌گوید: نام «حجر الیمامه» از نام حجر عبید الحنفی گرفته شده هنگامی ۳۰ کاخ و ۳۰ بستان بنا نهاد ونام آن‌ها (حجر) گذاشت. اما پیش از آن «الیمامه» نام داشته‌است. جغرافیای منطقه براساس اطلاعات موجود در مرکز آمار عربستان در ۴۶ درجه و ۴۳ دقیقه طول شرقی و ۲۴ درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی از نصف‌النهار مبدأ واقع شده‌است. ارتفاعش از سطح دریا ۶۰۰ متر می‌باشد. شهر ریاض دقیقاً در وسط شبه جزیره عربستان واقع شده‌است. «شهر ریاض» روی تپه أی پهناور که ارتفاع آن در حدود ۶۰۰ متر می‌رسد قرار دارد، و در جزء شرقی فلات نجد واقع شده‌است. دره «وادی حنیفة» از وسط شهر می‌گذرد، این دره از سمت شمال شروع می‌شود، و به سمت مغرب می‌رود، سپس به سمت مشرق منتهی می‌شود. طول مجرای دره حنیفه ۱۲۰ کیلومتر، و عمق آن مابین ۱۰ تا ۱۰۰ متر است، و عرض آن از ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ متر می‌باشد. از کوه‌های اطراف این دره عظیم، دره‌های کوچک و مسیلات آبی جریان دارد که مهم‌ترین آن‌ها وادی بطحاء نام دارد. قدیمی‌ترین پل شهر ریاض بر فراز این دره قرار دارد. طول وادی البطحاء ۲۵ کیلومتر است، و از شمال شهر رو بطرف جنوب جاری است، به دره‌های «وادی لبن» و «وادی الأیسن» می‌ریزد. چون شهر ریاض در میان این دره‌ها واقع شده‌است، و در مواسم باران و بهار سر سبز از کلهای رنگارنگ و ریاحین می‌شود، تاریخ‌نگار معروف (الهمذانی) در کتاب خود که به نام (صفة جزیرة العرب) معروف است، شهر «ریاض» (خضراء حجر) را نامگذاری کرده‌است. مناطق «منفوحه» از محلات شهر ریاض است. منفوحه محله‌ای مهاجرنشین است که اغلب ساکنان آن از شرق آفریقا هستند. نگارخانه پانویس دکتر: شامی، یحیی، (موسوعة المدن العربیة والاسلامیة) ، دارالفکر العربی، بیروت، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی به (عربی). دکتر: زاهیة، قدوره، (تاریخ العرب الحدیث) ، دارالنهضة العربیة چاپ سال ۱۹۸۰ میلادی به (عربی). المستشار: مانع، محمد، مانع، الموسوعة الخلیجیة(العواصم و المدن الخلیجیة)، ناشر، و کالة باناجة للاعلام، چاپ سال، ۱۹۸۷ میلادی به (عربی). دکتر: السید عبدالعزیز، بن سالم، (تاریخ العرب فی العصر الجاهلیة) ، دارالنهضة العربیة چاپ سال ۱۹۷۸ میلادی به (عربی). دکتر: زاهیة، قدوره، (شبه الجزیرة العربیة) ، دارالنهضة العربیة چاپ سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی). الحموی، یاقوت، ابوعبدالله، (مُعجَم اَلبُلدان) ''، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، جلد یکم، چاپ سال ۱۹۹۰ میلادی به (عربی). پیوند به بیرون پایتخت فرهنگ عرب پایتخت‌های آسیا شهرهای عربستان سعودی محله‌های ریاض مرکز استان‌های عربستان مناطق مسکونی در استان ریاض
6930
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%AF%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
حسین دهلوی
حسین دهلوی (زادهٔ در تهران – درگذشتهٔ در تهران) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و رهبر ارکستر اهل ایران بود. زندگی حسین دهلوی، در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. او آموزش موسیقی را از پنج سالگی نزد پدرش، معزالدین دهلوی که از شاگردان علی اکبر شهنازی بود، آغاز کرد و در ۹ سالگی با تشویق مادرش به ساز ویولن علاقه‌مند شد. فراگیری ویلن را نزد ابوالحسن صبا پی گرفت. او همچنین در هنرستان عالی موسیقی نزد حسین ناصحی و هایمو تویبر آهنگسازی را فرا گرفت. او به شکل خصوصی در این زمینه از آموزش‌های توماس کریستین داوید نیز بهره‌مند شد. «باله بیژن و منیژه» و «سبکبال» از پرآوازه‌ترین آثار او می‌باشند. وی در سال ۱۳۴۵، با سوسن اصلانی که در آن زمان از شاگردانش در هنرستان موسیقی ملی بود، ازدواج کرد. در نوزدهمین دورهٔ انتخاب کتاب سال در سال ۱۳۷۹، کتاب پیوند شعر و موسیقی آوازی نوشتهٔ حسین دهلوی، برندهٔ جایزه کتاب سال شد. او در سومین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۲ به عنوان «چهره ماندگار» معرفی شد. آخرین اجرای رسمی آثار او در تالار وحدت و در افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر سال ۱۳۹۷ بود که پویان آزاده به عنوان تکنواز پیانو اثر چهارگاه برای پیانو و ارکستر از ساخته‌های حسین دهلوی را با همراهی ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان، برای نخستین‌بار اجرا کرد. فعالیت حرفه‌ای پیش از انقلاب دهلوی در سال ۱۳۳۹ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آهنگسازی دانش‌آموخته شد. پس از درگذشت ابوالحسن صبا در سال ۱۳۳۶ رهبری ارکستر شماره یک اداره هنرهای زیبا که بعداً «ارکستر صبا» نامیده شد به دهلوی واگذار شد. این ارکستر از زمان گشایش تلویزیون ایران در سال ۱۳۳۷ به صورت هفتگی در تلویزیون به اجرای برنامه پرداخت. حسین دهلوی، در سال ۱۳۴۱ به ریاست هنرستان موسیقی ملی برگزیده شد و تا فروردین ۱۳۵۰ این سمت را عهده‌دار بود. او خود در دوره دوم هنرستان رشته‌های تئوری موسیقی ایران، تلفیق شعر و موسیقی، فرم موسیقی ایران، هارمونی و ارکستر را شخصاً آموزش می‌داد. در این سال، وی برای سفر دو ساله مطالعاتی به آلمان و اتریش رفت. پس از انقلاب دهلوی از سال ۱۳۵۶ تصنیف اپرای مانا و مانی را به مناسبت سال جهانی کودک (۱۹۷۹) آغاز کرد. ساخت این اثر دو سال به طول انجامید که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران به خاطر محدودیت‌های استفاده از صدای خواننده زن تا به حال به اجرا درنیامده (در بخشی از اپرا، یک دزد بره یک دختر کوچک را می‌رباید و دخترک که صاحب بره بوده به جنگل می‌رود و آواز می‌خواند) و تنها موسیقیِ سازیِ آن در خرداد ۱۳۷۹ با تلاش و رهبری علی رهبری با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی در براتیسلاوا اجرا و ضبط شده‌است. نوآوری در موسیقی دهلوی در زمینه نوآوری در موسیقی ایرانی تلاش‌های زیادی داشته‌است. تدوین متد تمبک در کتاب آموزش تمبک، به وسیله او و جمعی دیگر از جمله: حسین تهرانی، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی و هوشنگ ظریف برای بهبود جایگاه تمبک در موسیقی ایرانی و آسان‌سازی آموزش این ساز، توجه به ساخت سنتور کروماتیک برای جبران مشکل کوک این ساز برای استفاده در ارکستر، از جمله این مواردند. موسیقی فیلم حسین دهلوی، در زمینه موسیقی فیلم هم فعالیت داشته‌است که البته بیشتر برای فیلم‌های مستند، نقش مشاور و انتخاب‌کننده موسیقی را بر عهده داشته و در تیتراژ فیلم‌ها، از او به نام مستعار «فریبا» یاد شده‌است. دهلوی برای چند فیلم مستند از ابراهیم گلستان مانند یک آتش (چشم‌اندازها)، موج و مرجان و خارا، و گنجینه‌های گوهر و همچنین فیلم هفده روز به اعدام اثر هوشنگ کاووسی موسیقی نوشته‌است. نودمین زادروز در گفتگویی که سوسن اصلانی همسر حسین دهلوی در اردیبهشت ۱۳۹۵ با روزنامه شرق داشت از نامساعد بودن حال خالقِ اپرای مانا و مانی و عدم توجه مسئولان فرهنگی و هنری به وی خبر داد. هومن دهلوی، فرزند حسین دهلوی در نودمین زادروز او در گفتگویی با بی‌بی‌سی گفت که حسین دهلوی به دلیل بیماری فراموشی دیگر چیزی از گذشته به یاد نمی‌آورد. برای نودمین زادروز دهلوی هیچ برنامه خاصی در ایران سازماندهی نشد و تلاش‌های هومن دهلوی که او نیز در خارج از ایران به فعالیت در زمینه آهنگسازی مشغول است برای اجرای دوباره بخشی از آثار پدرش به جایی نرسید. آثار نخستین اثر ارکستری دهلوی به نام «سبک بال» در سال ۱۳۳۲ و در دستگاه شور ساخته شد. کنسرتینو برای سنتور و ارکستر، یکی از بخش‌های این آلبوم، نتیجه همکاری مشترک دهلوی با فرامرز پایور است. آثار بعدی دهلوی مانند «گفتگوی دل در شور» (۱۳۳۶) و «فروغ عشق» در آواز اصفهان از تجربیات ارزشمند وی در تلفیق شعر و موسیقی ایرانی به‌شمار می‌روند. دهلوی همچنین قطعاتی از ابوالحسن صبا را نیز برای ارکستر تنظیم کرده‌است. «به یاد صبا» (۱۳۳۷)، برگرفته از قطعه به یاد گذشته در آواز دشتی، شوشتری (۱۳۳۸)، چهارمضراب برای ویولن و ارکستر و نغمه ترک (براساس قطعه دوضربی بیات ترک) از آن جمله‌اند.برخی از آثار چاپ‌شده دهلوی شامل پارتیتور آهنگ‌های او به نام‌های دوئو سنتور در سه‌گاه، شورآفرین در شور برای ارکستر، چهارنوازی مضرابی در آواز اصفهان، سوئیت بیژن و منیژه (بر اساس اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی) برای ارکستر زهی، بیژن و منیژه برای ارکستر سمفونیک (۸ بخش) و سرباز برای آواز گروهی و ارکستر می‌شود.یکی از مهم‌ترین آثار حسین دهلوی کتاب پیوند شعر و موسیقی آوازی است که حاصل بیش از ۴۰ سال تجربه وی در تلفیق موسیقی با شعر است و جایزه کتاب سال را به‌دست آورد. آخرین کوشش او در زمینه کارهای جمعی موسیقی ملی، پایه‌گذاری ارکستر مضرابی است که با همکاری ۶۶ نفر از نوازندگان سازهای مضرابی ایرانی تشکیل شد و در سال ۱۳۷۲ به روی صحنه رفت. حسین دهلوی در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهره ماندگار مورد تقدیر قرار گرفت. از دیگر کارهای حسین دهلوی می‌توان شورآفرین در ابوعطا برای ارکستر، چهارنوازی مضرابی آواز اصفهان، فانتزی برای تار و ارکستر و فانتزی برای گروه تمبک و ارکستر را نام برد. درگذشت حسین دهلوی در ۲۳ مهر ۱۳۹۸ پس از چند سال ابتلا به بیماری آلزایمر و بیماری تنفسی در سن ۹۲ سالگی در بیمارستان دکتر شریعتی تهران درگذشت. مراسم تشییع پیکر حسین دهلوی صبح روز یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۸ با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در تالار وحدت تهران برگزار و در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. تمبر یادبود در دی ماه ۹۷، به میمنت جشن صدسالگی هنرستان موسیقی، تمبر اختصاصی حسین دهلوی در کنار غلامحسین غریب رونمایی شد. بهمن ۱۳۹۹، در آیینِ ششمین سال‌نوای موسیقی ایران، از تمبر اختصاصی یادبود حسین دهلوی، توسط حسین علیزاده رونمایی شد. روزشمار زندگی هنری ۱۳۳۲: آغاز ساخت قطعات ویژه موسیقی ارکسترال ایرانی: سبکبال؛ در شور. ۱۳۳۳: آفرینش نخستین دونوازی برای سنتور به نام «دوئو سنتور» در سه گاه (با اجرای فرامرز پایور و داریوش صفوت). «شور آفرین» در ابوعطا برای ارکستر. ۱۳۳۶: رهبری «ارکستر شماره ۱ اداره کل هنرهای زیبای کشور» و تعویض نام ارکستر به صبا، انتشار دوئو سنتور در سه گاه. ۱۳۳۷: «کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» درچهار بخش؛ با همکاری و تکنوازی فرامرز پایور. ۱۳۴۳: چهار نوازی مضرابی در اصفهان. ۱۳۴۴: بندباز: فانتزی برای تار و ارکستر، براساس قطعه «بندباز» اثر علینقی وزیری. ۱۳۴۵: ساخت قطعه «سرباز» برای آواز و گروهی و ارکستر با شعری از ابراهیم صفایی. ۱۳۴۷: پایه‌گذاری «ارکستر ایرانی تالار رودکی». ۱۳۴۹: ساخت اپرای خسرو و شیرین روی سروده‌های نظامی. ۱۳۵۰: کناره‌گیری از مدیریت هنرستان عالی موسیقی ملی. انتشار کتاب «آموزش تمبک» با همکاری و راهنمایی حسین تهرانی و تعدادی دیگر از استادان هنرستان موسیقی ملی. ۱۳۵۴: اجرای باله «بیژن و منیژه» در تالار بزرگ رودکی. ۱۳۵۴: انتشار. پارتیتور «سبکبال» در شور، برای ارکستر. ۱۳۵۵: انتشار مجموعه دوم نغمه‌های کودک. ۱۳۵۶: تنظیم بخش‌هایی از باله بیژن و منیژه برای ارکستر زهی، انتشار شور آفرین (در ابوعطا) برای ارکستر، انتشار چهار نوازی مضرابی در اصفهان. ۱۳۵۸: بازنشستگی حسین دهلوی از وزارت فرهنگ وهنر. ۱۳۵۸: برگزاری مجلس بزرگداشت علینقی وزیری، به مناسبت درگذشت وی با اجرای موسیقی در تالار رودکی. ۱۳۶۰: انتشار پارتیتور «کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» (حسین دهلوی و فرامرز پایور). ۱۳۶۳: انتشار پارتیتور فانتزی برای تار و ارکستر براساس قطعه بند باز، اثر علینقی وزیری. ۱۳۶۳: انتشار پارتیتور بیژن و منیژه: سوئیت برای ارکستر زهی. ۱۳۶۴: انتشار پارتیتور فانتزی برای گروه تمبک و ارکستر. ۱۳۶۵: انتشار پارتیتور «شوشتری برای ویولون و ارکستر»، براساس اثری از ابوالحسن صبا. ۱۳۶۸: تجدید چاپ متن ویراسته شده آموزش تمبک (به کوشش حسین دهلوی، همکاری حسین تهرانی و جمعی دیگر). ۱۳۷۰: انتشار پارتیتور «بیژن و منیژه» برای ارکستر سمفونیک. ۱۳۷۱: انتشار گفتگو با حسین دهلوی – گفتگو با علی تجویدی (ناصر حریری). انتشار گفتگوی دل: برای آواز و ارکستر. ۱۳۷۲: نخستین اجرای «ارکستر مضرابی» به رهبری حسین دهلوی در تهران. ۱۳۷۳: انتشار فروغ عشق: برای آواز و ارکستر، انتشار نخست گلبانگ مضرابی: برای ارکستر مضرابی. پانویس منابع https://www.flickr.com/photos/hansthijs/27111784815/in/photostream/ پیوند به بیرون وبگاه حسین دهلوی مستندی درباره حسین دهلوی نود سالگی حسین دهلوی، استاد موسیقی ارکسترال ایران، بی‌بی‌سی فارسی ۹ مهر ۱۳۹۶ تقدیر محمدرضا شجریان از حسین دهلوی، پایگاه خبری تحلیلی فردا، ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ زندگی و آثار حسین دهلوی آهنگساز برجسته ایرانی که امروز درگذشت ـ نغمه‌های نو آموزگاران موسیقی اهل ایران آهنگسازان اپرا اهل ایران آهنگسازان باله اهل ایران آهنگسازان کلاسیک سده ۲۱ (میلادی) آهنگسازان کلاسیک مرد آهنگسازان موسیقی کلاسیک سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان موسیقی کودک اهل ایران اهالی تهران برگزیدگان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در موسیقی خاک‌سپاری‌ها در قطعه هنرمندان بهشت زهرا درگذشتگان ۱۳۹۸ درگذشتگان ۲۰۱۹ (میلادی) رهبران ارکستر اهل ایران زادگان ۱۳۰۶ زادگان ۱۹۲۷ (میلادی) موسیقی فارسی موسیقی‌دانان اهل ایران موسیقی‌دانان اهل تهران موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) موسیقی‌دانان مرد سده ۲۱ (میلادی)
6931
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85
فاشیسم
فاشیسم یک نظریهٔ سیاسی راست افراطی و گونه‌ای نظامِ حکومتی خودکامهٔ ملی‌گرای افراطی است که نخستین بار در سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به دست بنیتو موسولینی رهبری می‌شد و بر سه‌پایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را می‌توان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایه‌داری و کمونیسم قرار گرفته‌است. فاشیسم در واژه به‌معنای روش‌هایی است که برای تمرکز قدرت در حکومت استفاده می‌شود. در علوم سیاسی همچنین از واژه فاشیسم اقتصادی و فاشیسم فرهنگی برای بیان برخی رفتارهای تمرکزگرایانه اقتصادی یا فرهنگی در سرزمینی خاص نیز استفاده می‌شود. فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری است که در شرایط بحران حاد اقتصادی برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن سایر بخش‌های جامعه، در جامعه حاکم می‌شود. این واژه بعدها در مفهوم گسترده‌تری به کار رفت و به دیگر رژیم‌های نظامی و مذهبی که دارای ویژگی‌های مشابهی بودند گفته شد. فاشیسم از لحاظ نظری، محصول توسعهٔ نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی و از نظر اجتماعی محصول بحران‌های اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول بود؛ ولی با شکستِ کلّیِ نیروهای محور در جنگ جهانی دوم از اعتبار افتاد. پس از جنگ، برخی حزب‌های نوفاشیست در اروپا پدید آمدند (از جمله حزب نوفاشیست ایتالیا) ولی توفیق چندانی به‌دست نیاوردند. در قاره‌های دیگر نیز رژیم‌هایی با ایدئولوژی فاشیستی پدید آمدند؛ مانند پرونیسم در آرژانتین به رهبری خوآن پرون که بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ دیکتاتورِ آرژانتین بود. اما پرونیسم آرژانتین با فاشیسم ایتالیا تفاوت‌های مهمی (از جمله نداشتن سیاست خارجی تجاوزگرانه) داشت. مفهوم فاشیسم واژهٔ فاشیسم برگرفته از فاسْکیس و به معنی تبرپوش است. در روم باستان محافظان همراه حکم‌گذاران تبرپوش را به‌عنوان نشان اختیار از دولت مرکزی حمل می‌نمودند و تبرپوش عبارت بود از تعدادی چوب که به دور یک تبر فلزی نوارپیچ شده بود. مورّخان، دانشمندان علوم سیاسی و دیگر پژوهش‌گران مدّت‌هاست که دربارهٔ ماهیّت دقیق فاشیسم به بحث پرداخته‌اند. هر دید از فاشیسم متمایز از دیگری است و بسیاری از تعاریف یا بیش از حد گسترده یا بسیار محدود، عنوان شده‌است. از نظر گونه‌ای دانش سیاسی و طبق برخی دیدگاه‌ها، هدف فاشیسم، حفظ نظام دیکتاتوری است در هنگامی که حکومت به شیوه‌های متعارف، امکان‌پذیر نباشد. حکومت فاشیستی کلّیهٔ حقوق و آزادی‌های دموکراتیک را در کشور از بین می‌برد و سیاست خود را معمولاً در لفافه‌ای از تئوری‌ها و تبلیغات مبتنی بر تعصّب ملّی، نژادی، ایدئولوژیک یا مذهبی می‌پوشاند. فاشیسم در مرحله‌ای از مبارزهٔ شدید طبقاتی میان پرولتاریا و بورژوازی پدید می‌آید که بورژوازی دیگر قادر نیست سلطهٔ خود را از طریق پارلمانی حفظ کند و لذا به استبداد و ترور، سرکوب خونین جنبش کارگری و هر جنبش دموکراتیک دیگر و نیز به عوام‌فریبی‌های گزافه‌گویانه، متوسّل می‌شود. فاشیسم، سیاستِ داخلی خود را به ممنوع کردن سندیکاها و سایر سازمان‌های مترقّی، الغای آزادی‌های دموکراتیک و نظامی‌کردن دستگاه دولتی و همهٔ حیاتِ اجتماعیِ کشور، مبتنی می‌سازد. فاشیسم برای اجرای این مقاصد، از گروه‌های ضربتی نظیر اس‌اس‌ها در آلمان نازی و پیراهن‌سیاهان در ایتالیای موسولینی استفاده می‌کند. نژادپرستی، شوونیسم تئوری‌های نظیرِ آن، حربه‌های اساسی ایدئولوژیک فاشیسم را تشکیل می‌دهند. فاشیسم در ایتالیا تاریخ پیدایش فاشیسم در ایتالیا همواره همراه بوده با درخشش نام متفکر اکتوالیست ایتالیایی جیوانی جنتیله. در مورد مهم‌ترین نکات فلسفه جنتیله می‌توان به مفهوم بسیار اساسی نفی اشاره کرد. به‌طوری‌که از نوشته‌های او بر می‌آید تاریخ بشر از منظر جنتیله عرصه زایش و نفی همواره ایده‌های به عمل درآمده‌است. از این دیدگاه زایش یک ایده همواره همراه است با نفی خشونت‌آمیز ایده‌های پیشین در عمل. نکته در اندیشه‌های جنتیله روشی است که برای توجیه دفاع اکتوالیستی از فاشیسم به کار می‌گیرد. به این اعتبار در نگاه جنتیله رهبر به عنوان مغز جامعه در پرتو شور برآمده از مردم همواره در مسیر نفی‌های خشن و ضروری قرار می‌گیرند. جنتیله سرانجام در راه مذاکره برای آزادی روشنفکران ضد فاشیست که از دوستانش بودند به دست پارتیزان‌ها کشته شد. از نظر تاریخی فاشیسم نخست در ایتالیا در سال ۱۹۱۹ به وجود آمد و سه سال بعد توانست حکومت را در این کشور در دست گیرد. حزب فاشیستی آلمان در سال ۱۹۲۰ ایجاد شد و نام حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان برخود نهاد. این حزب در سال ۱۹۳۳ به کمک انحصارهای بزرگ آلمانی و خارجی حکومت را به‌دست گرفت و دیکتاتوری هیتلری را مستقر کرد. در آلمان هیتلری که به اعتقاد بعضی صاحب‌نظران مظهر فاشیسم و نمونه روشن آن به‌شمار می‌رود (گرچه برخی معتقدند فاشیسم و نازیسم با هم تفاوت‌هایی دارند)، حزب کمونیست آلمان (۱۹۱۸)، سندیکاهای کارگری و سایر سازمان‌های دموکراتیک یکی پس از دیگری سرکوب شدند. فاشیست‌ها با استفاده از تئوری‌های «فضای حیاتی» و «ژئوپلیتیک» و با اقدامات علمی بزرگ، جنگ جدیدی را برای تقسیم مجدد جهان و اشغال سرزمین‌های دیگر کشورها تدارک دیدند. این سیاست منجر به جنگ دوم جهانی شد که بالاخره با در هم شکستن کامل نظامی، اقتصادی و سیاسی ارتجاع فاشیستی و با پیروزی اتحاد شوروی و ائتلاف ضد هیتلری فاشیستی پایان یافت. نازیسم دارای همان معنای فاشیسم است. این کلمه از حروف اول اسم حزب فاشیستی هیتلر که «حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان» خوانده می‌شد ترکیب یافته‌است. به نظر «موسولینی»، فاشیسم یک مفهوم مذهبی است که انسان در آن وابسته به قانونی اعلی و اراده‌ای واقعی است که از فرد تجاوز می‌کند و به عضویت یک جامعهٔ روحانی ارتقاء می‌یابد. به نظر می‌رسد کسانی که در سیاست‌های مذهبی فاشیسم، چیزی جز فرصت‌طلبی ندیده‌اند این معنی را نفهمیده‌اند که فاشیسم علاوه بر آن‌که یک سیستم حکومتی است، بالاتر از همه یک سیستم فکری نیز هست. «فاشیسم» با همهٔ تجربه‌های فردی دارای طبیعت مادی — مانند آنچه در سده هجدهم رواج داشت — مخالفت می‌کند. فاشیسم مخالف استقلال فردی و طرفدار دولت است و برای فرد تا آنجا ارزش قایل است که با دولت یعنی وجدان و ارادهٔ عمومی انسان در وجود تاریخی وی منطبق شود. اصول آزادی دولت را در مقابل مصالح فرد انکار می‌کند. اما فاشیسم، دولت را به عنوان یک واقعیت حقیقی مبنا قرار می‌دهد. اصول فاشیسم اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آن‌ها را در دانشنامهٔ ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارت‌اند از: عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح مخالفت با اندیشه‌های سوسیالیستی مخالفت با لیبرالیسم تبعیّت زندگی همهٔ گروه‌ها از دولت (تمامیّت‌خواه بودن) تقدّس پیشوا تا سرحدِّ امکان مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی می‌نامند) اعتقاد شدید به قهرمان‌پرستی تبلیغ روح رزم‌جویی نظام تک‌حزبی مخالفت با مفهوم چپ‌گرائی سرگذشت فاشیسم پس از جنگ جهانی اول، ایتالیا مانند دیگر کشورهای اروپایی درگیر مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود. اعتصابات، شورش‌ها و تصرف اراضی به وسیله روستاییان در نواحی کشاورزی از مسایل مبتلا به این کشور به‌شمار می‌رفتند. طبقات متوسط مانند طبقات مشابه در کشورهای سرمایه‌داری از بلشویسم هراسان بودند. در کشوری که شکل حکومت آن دموکراتیک بود، ولی برخلاف بریتانیا از سنت سیاسی مقتدر برای حمایت از دموکراسی برخوردار نبود، همهٔ این مسائل لاینحل مانده و اغتشاش و هرج و مرج را تشدید می‌کرد. در چنین زمینه‌ای از اضطراب و اغتشاش، محبوبیت حزب فاشیست موسولینی رو به افزایش نهاد. فاشیسم اعلام کرد که ایتالیا را از بلشویسم نجات می‌دهد، و قول داد که شوکت و افتخار امپراتوری روم باستان را به کشوری که روحیه و انتظامش را از دست داده، باز خواهد گرداند. فاشیسم همه نوع افراد ناراضی را به خود جلب کرد: سربازان سابق که بیکار مانده بودند، طبقات متوسط دلسرد و مأیوس، جوانان وطن‌پرست و روستاییان گرسنه. فاشیست‌ها پیراهن سیاه بر تن کرده و چکمه می‌پوشیدند و دربارهٔ یک آرمان بزرگ ملی فریاد می‌زدند که همه چیز به همه کس عرضه می‌کرد: شغل، سعادت و افتخار ملی. استدلال سیاسی آن‌ها تروریسم و جنگ‌های خیابانی بود و دولت ضعیف تر از آن بود که جلوی آن‌ها را بگیرد. بالاخره وقتی محافل صنعتی قدرتمند به پشتیبانی از فاشیسم برخاستند، موسولینی (ایل دوچه/پیشوا) به دنبال راهپیمایی بزرگی که در ۱۹۲۲ در رم بر پا شد، به قدرت رسید. او بدون درنگ یک دیکتاتوری نظامی بر پا کرد و اقتصاد را به شیوه خاص خود سازمان داد. دولت برخی فعالیت‌های عمومی را به عهده گرفت و ارتش را تقویت کرد و با فتح حبشه (که امروز اتیوپی نامیده می‌شود) در سال ۳۶–۱۹۳۵، از آن برای توسعه امپراتوری ایتالیا در آفریقای شمالی استفاده کرد. فاشیسم موفق به نظر می‌رسید زیرا نظم را در کشور بی‌نظم و ناامن برقرار کرده بود. مردم ایتالیا، موسولینی را تأیید می‌کردند، از این نظر که توانسته‌است «قطار را به موقع به حرکت درآورد». موسولینی با اعلام این مطلب که فاشیسم یک فلسفه‌است سعی کرد برای رژیم خود احترامی کسب کند. او فرضیه‌اش را با شعارهایی چون «کشور، وجدان و اراده عمومی بشریت است» پر کرد. از شعارهای مشهور دیگرش: «همیشه حق با موسولینی است»، «بحث نه، تنها اطاعت!»، «ایمان بیاورید، اطاعت کنید!، بجنگید!» سایر دیکتاتورهای دهه ۱۹۳۰ روش‌های سیاسی ایتالیایی فاشیست را تقلید کرده و آن را با اوضاع و شرایط و آداب و سنن کشور خود تطبیق دادند. برای مثال، در اسپانیا ژنرال فرانکو ارتش را با اشرافیت و کلیسای کاتولیک پیوند داد. رژیم فاشیست تا دهه ۱۹۷۵ به حیات خود ادامه داد. اما دیگر رژیم‌های مشابه مانند آلمان نازی و چند رژیم در اروپای شرقی (و حتی خود ایتالیای فاشیست) در جنگ جهانی دوم با شکست روبرو شدند. فاشیسم و جنسیت «ملت» در ملی‌گرایی نژادپرستانه فاشیست‌ها، در معنای مردانه کلمه تصور می‌شود. فاشیسم همانگونه که با سوسیالیسم مخالف است، با فمینیسم نیز منازعه دارد. فاشیست‌ها به‌طور تاریخی معتقد بودند وظیفه اصلی زنان انجام کارهای خانه و تولید مثل است؛ امری که پوپولیست‌های دست راستی با گفتن «جنسیت‌ها برابر اما متفاوت هستند» توجیه می‌کنند. جنگ جهانی اول، در نظر بسیاری از اروپاییان، روابط بین جنسیت‌ها را مختل کرده بود. زنان مشاغل مردانه را در دست گرفتند، سازمان‌های زنانه ظهور کردند و بسیاری از کشورها بعد از جنگ به زنان حق رای دادند. سبک پوشش زنان بورژوا تغییر کرد و آنان البسه ساده‌تری که با زندگی کاری‌شان سازگاری بیشتری داشت، انتخاب کردند. پیر دریو لا روشل، نویسنده فرانسوی که بعدها فاشیست شد، اعلام کرد که «این تمدن دیگر جنسیت ندارد.» این وضعیت یک «زوال اجتماعی» به حساب می‌رفت. محافظه‌کاران بدان نتیجه رسیدند اگر زنان به جای خود بازنگردند، کارایی جامعه مختل خواهد شد. نتیجتاً در بسیاری از کشورهای اروپایی جنبش‌هایی به وجود آمد که با بالا بردن نرخ باروری، تلفات جنگ جبران شود. اینان که تولدگرا نامیده می‌شدند، معتقد بودند زنان قبل از هر چیز مادر هستند و نباید وظایف دیگر به آن‌ها داده شود. فاشیست‌ها نیز معتقد بودند جامعه باید مطابق ارزش‌های مردانه نو شود. در واقع، در نظر فاشیست‌ها محافظه‌کاران به اندازه کافی «مردانه» نبودند. آن‌ها کهنه‌سربازان جنگ جهانی را به عنوان نمونه‌های آرمانی برای احیای رجولیت ملت می‌یافتند که با خدمت در جبهه‌ها از خود دلاوری مردانه، مطیع‌بودن، فداکاری و غیره نشان داده‌اند. فاشیسم و تأثیر آلمان بعد از جنگ جهانی اول، آلمان مانند ایتالیا با مسایل و مشکلاتی مواجه شد. این کشور مجبور بود شرمساری و مجازات ناشی از شکست خود در جنگ را تحمل کند. دموکراسی که در ۱۹۱۹ در این کشور برقرار شد، هرگز مورد قبول طبقه بالا که با اشتیاق به گذشتهٔ پر افتخار آلمان قیصری می‌نگریست، نبود. آن‌ها و تعداد زیادی از مردم آلمان عقیده «نازیسم» هیتلر را مورد استقبال قرار دادند، زیرا با سنت‌های پذیرفته‌شده تاریخ آلمان یعنی اطاعت از مافوق، روحیه نظامی‌گری و ستایش «ملت» پیوند داشت. به علاوه، این عقیده با احساسات گسترده ضد سامی در آلمان مطابقت می‌کرد. البته باید خاطر نشان کرد که هیتلر مبتکر این احساسات نبود بلکه از آن به‌طور کامل بهره‌برداری می‌کرد. در آلمان نظریه برتری ملی تحت عنوان نظریه «نژاد برتر» مطرح و ادعا شد که این نظریه دارای ریشه‌های تاریخی است و در عقاید معدودی از فلاسفه قرن نوزده آلمان آمده‌است. چون آلمانی‌ها از مردم برتر بودند شکست آلمان در جنگ جهانی اول نمی‌توانسته ناشی از تقصیر ارتش آلمان باشد، بنابراین لازم بود تقصیر به گردن افراد دیگری گذاشته شود. این افراد عبارت بودند از: بلشویک‌ها، یهودی‌ها و سوسیال دمکرات‌هایی که «از پشت به ارتش آلمان خنجر زده بودند و حالا نیز این افراد مسبب تمام مشکلات بعد از جنگ به‌شمار می‌آمدند.» در اوایل دهه ۱۹۳۰ که اوضاع آلمان به دنبال رکود بزرگ رو به وخامت گرایید، میلیون‌ها نفر آلمانی با اشتیاق، تجزیه و تحلیل هیتلر را دربارهٔ وضعیت کشور خود پذیرفتند. در ۱۹۳۳ نازی‌ها بزرگ‌ترین حزب آلمان را تشکیل دادند و هیتلر صدراعظم آلمان شد. او به مجرد رسیدن به قدرت یک دولت تک حزبی را به وجود آورد. سایر خصوصیات حزب نازی مشابه حزب فاشیست ایتالیا بود. نازی‌ها مانند فاشیست‌ها از طرف برخی صنایع آن زمان حمایت می‌شدند. هیتلر نیز پروژه‌های بزرگ دولتی مانند جاده‌سازی و از آن مهم‌تر برنامهٔ بزرگ تجدید تسلیحات را راه انداخت که برای شش میلیون نفر بیکار، شغل ایجاد کرد. نقدهای وارد بر فاشیسم فاشیسم پس از شکست نیروهای دولت محور در جنگ جهانی دوم به‌طور گسترده در فرهنگ عامه مورد انتقاد محکوم شده‌است. کوشش‌های حکومت‌های فاشیستی برای کاهش بیکاری، دولت قوی و دخالت این دولت در همه امور به خاطر حفظ منافع ملی است. هیتلر و موسولینی هنگام عروج به قدرت، به‌طور سربسته وعده دادند که رفتار بهتری با کارگران خواهند داشت؛ ولی وعده‌های آن‌ها چندان عملی نشد زیرا رژیم‌های آن‌ها تغییری در ترکیب اجتماعی به وجود نیاوردند و همان طبقه حاکم کماکان در رأس امور باقی بود. در آلمان و ایتالیا به استثنای چند نفر، بقیه اعضای طبقه از حکومت فاشیستی حمایت می‌کردند و به وسیله آن حکومت حمایت شدند. طولی نکشید که میلیون‌ها آلمانی آمادگی خود را برای پیروی از پیشوا اعلام کردند. هر کس که تردیدی نسبت به ایدئولوژی جدید داشت یا از کشور گریخت یا سکوتی سنگین پیشه کرد. آن‌هایی که علیه او حرف می‌زدند به اردوگاه‌های کار اجباری نازی اعزام می‌شدند تا به یهودی‌ها، کولی‌ها، هم‌جنس‌گراها و سایر به گفته وی «طفیلی‌های بشر» ملحق شوند. به این ترتیب تمام ملت از فلسفه هیتلر که می‌گفت: «جنگ، ابدی است. جنگ، زندگی است» پشتیبانی کردند. راه‌حل نهایی او برای مسئلهٔ یهود، یهودیان را به کام مرگ فرستاد. پس از جنگ جهانی دوم، ایتالیا و قسمت غربی آلمان به عنوان دموکراسی‌های لیبرال تجدید سازمان یافتند و نازیسم اعتبار و آبروی خود را از دست داد؛ ولی ترس از حیات دوباره فاشیسم در جهان پس از جنگ و به ویژه در کشورهایی مثل شوروی که بیش از همه از تهاجم آلمان صدمه دیده بود پا بر جا ماند. این ترس به شدت در سیاست شوروی نسبت به آلمان تأثیر گذاشت. به‌طور کلی فاشیسم، در عملکرد برخی از دولت‌ها، برای مثال در دیکتاتوری نظامی «سرهنگان» یونان از «۱۹۶۰ تا ۱۹۷۴» و جذبه‌ای که فاشیسم برای برخی از مردمان دارد، به چشم می‌خورد. برخی از گروه‌های سیاسی در غرب مثل جبهه ملی بریتانیا، بازتاب‌دهندهٔ نظریات فاشیسم قبل از جنگ هستند. جستارهای وابسته دین سکولار حزب نازی بنیتو موسولینی آدولف هیتلر جنگ جهانی دوم تمامیت‌خواهی عوام‌گرایی اقتصاد فاشیستی فاشیسم اسلامی پانویس منابع امیر نیک‌آیین - واژه‌نامهٔ سیاسی پیوند به بیرون هیتلر و آلمان‌ها فرهنگ سیاسی، غلام‌رضا بابایی فاشیسم پوپولیسم راست تمامیت‌خواهی جنگ جهانی دوم خودکامگی روشنفکرستیزی سیاست‌های راست تندرو ضد کمونیسم ضد سرمایه‌داری عوام‌گرایی کلمات و عبارات ایتالیا گونه‌های حکومت مکتب‌های اقتصادی نظریه‌های سیاسی واژگان علوم سیاسی
6932
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%BE%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%AA
هپاتیت
هپاتیت به معنی التهاب در پارانشیم کبد است و به دلایل مختلفی می‌تواند ایجاد شود که بعضی از آن‌ها قابل سرایت هستند و برخی مسری نیستند. از عواملی که ایجاد هپاتیت می‌کنند می‌توان به افراط در مصرف الکل، اثر برخی داروها، آلودگی به باکتری و هم‌چنین ویروس اشاره نمود. هپاتیت ویروسی منجر به عفونت کبدی می‌گردد. عامل بیماری هپاتیت ویرال (ویروسی) یک ویروس است و در ابتدا می‌تواند مثل یک سرماخوردگی بروز نماید؛ ولی بیماری مزمن هپاتیت "C" بر عکس سرماخوردگی معمولی به دلیل از کار افتادن کبد و مشکل بودن درمان می‌تواند حیات بیمار را تهدید کند. بیشتر مبتلایان به هپاتیت از نوع C و B علائمی ندارد. برخی از این بیماران علائم سرشتی عفونت ویروسی را نشان می‌دهند از قبیل خستگی، دل درد، لاغری شدید، درد عضلانی و تهوع و بی اشتهایی، ولی در موارد پیشرفته علائم نارسایی کبدی بروز می‌کند که شامل تورم شکم، اندامها، یرقان و خونریزیهای گوارشی و … است. در ایران بالغ بر ۳٪ افراد آلوده به این ویروس می‌باشند. حدود ۷۵ الی ۸۰ درصد از افرادی که تازه به این ویروس مبتلا شده‌اند، دچار پیشرفت و مزمن شدن این بیماری شده و از بین آن‌ها نیز ۶ الی ۷۰ درصد به بیماری‌های مزمن کبدی دچار می‌شوند. از بین افراد حدود ۵ الی ۲۰ درصد به سیروز کبدی مبتلا شده و ۱ الی ۵ درصد آنان بر اثر بیماری سیروز کبدی یا سرطان کبد می‌میرند. لازم است به نوع دیگری از هپاتیت اشاره شود که بر اثر تخریب سلولهای کبدی توسط سیستم دفاعی بدن صورت می‌پذیرد و به آن هپاتیت خودایمنی یا اتو ایمیون گفته می‌شود. هپاتیت اتو ایمیون یا خود ایمنی بیماری است که در آن سیستم ایمنی بدن، سلول‌های کبدی را دچار التهاب می‌کند. از علل التهاب کبد می‌توان به هپاتیت‌های ویروسی، استفاده از برخی داروها و تجمع چربی در کبد، هپاتیت اتو ایمیون یا خود ایمنی اشاره کرد. درصورتی که این بیماری مزمن به موقع تشخیص و درمان نشود، کبد فرد دچار نارسایی شدید در عملکرد یا سیروز خواهد شد. علت ایجاد این بیماری هنوز کاملاً شناخته نشده‌است اما زنان و دختران جوان بیشتر در معرض این بیماری قرار دارند به طوریکه حدود ۷۰ درصد این بیماری در زنان دیده می‌شود و کودکان نیز از این بیماری مصون نیستند. هپاتیت اتو ایمیون یا خود ایمنی مسری نیست، برخی از بیماران علائم این بیماری را مانند سرما خوردگی شدید یا آنفلوانزا گزارش داده‌اند و همچنین بسیاری از بیماران از علائمی مانند ضعف و خستگی شدید شکایت داشتند و حتی بعد از مدت طولانی دچار زردی یا یرقان می‌شوند. از دیگر نشانه‌های شایع بیماری هپاتیت اتو ایمیون به مواردی زردی (یرقان)، خستگی شدید، بی اشتهایی، درد روی ناحیه کبد، بزرگ شدن کبد، خارش، درد مفاصل و گاهی جوش‌های شدید صورت در دختران جوان و اختلالات قاعدگی اشاره کرد. آزمایش خون مربوط به آنزیم‌ها کبدی، سونوگرافی و بیوپسی (نمونه برداری) کبد از مهم‌ترین ابزارهای تشخیصی هپاتیت خودایمنی است. هدف از درمان این بیماری کم کردن التهاب کبد است و با توجه به نقش سیستم ایمنی بدن بیمار در روند بیماری، درمان اصلی مبتلایان از طریق داروهای مهار کننده ایمنی است. بیماری سیر پیشرونده خود را در کبد به صورت خاموش طی می‌کند و بیماران گاهی در مراحل پیشرفته به پزشک مراجعه می‌کنند. مطابق برآورد سازمان بهداشت جهانی، ۳۲۵ میلیون نفر معادل حدود ۴٪ از جمعیت جهان با هپاتیت B و یا C زندگی می‌کنند، و برای اکثر آنها، آزمایش و معالجه فراتر از دسترس است و سالانه بیش از ۳۴/۱ میلیون مرگ ناشی از این بیماری گزارش می‌شود. انواع هپاتیت ویروسی در حال حاضر ۸ نوع از این ویروس شناخته شده‌است. هپاتیت نوع A هپاتیت نوع B هپاتیت نوع C هپاتیت نوع D (همیشه همراه با نوع B) هپاتیت نوع E هپاتیت نوع F هپاتیت نوع G هپاتیت نوع H هپاتیت نوع IوJ.K.L.M.N.O.P.Q.R.S.T.U.V.VV.X.Y.Z: در حال حاضر ۱۰ تا ۱۵ درصد مبتلایان در هیچ‌کدام از این دسته‌ها قرار نمی‌گیرند به همین دلیل می‌شود انتظار ویروس نوع H را نیز داشت. هپاتیت خود ایمنی هپاتیت خود ایمنی بیماری خودایمنی کبد است که بر اثر پادتنهای ساخته شده توسط سیستم ایمنی علیه سلول‌های کبد به وجود می‌آید. نشانه‌های ابتدایی بیماری شامل درد ماهیچه، خستگی، بی اشتهایی، زردی، درد در یک چهارم بالای سمت راست بدن، مدفوع سفید رنگ یا ادرار تیره می‌باشد. گاهی هم بیماران هیچ نشانه ای ندارند و بیماری توسط آزمون عملکرد کبد تشخیص داده می‌شود. هپاتیت خود ایمنی برخلاف دیگر انواع هپاتیت از شخص بیمار به افراد دیگر منتقل نمی‌شود و همچنین قابل انتقال از مادر به جنین نیست. روش‌های انتقال هپاتیت B و C این ویروس عمدتاً از طریق تماس با خون افراد آلوده منتقل می‌شود. همچنین روش‌های زیر می‌تواند باعث انتقال این ویروس گردد: ارتباط جنسی با افراد آلوده اشتراک گذاری مایعات بدن فرد به فرد دیگر استفاده از سوزن‌های آلوده که به سرنگ استفاده می‌شود، به ویژه در افراد معتاد به مواد مخدر تزریقی و همچنین سوراخ شدن بدن با هر وسیلهٔ تیز یا سوزن آلوده (مثل خالکوبی غیر بهداشتی) استفاده از لوازم شخصی به صورت اشتراکی دریافت فرآورده‌های خون و پلاسمای آلوده که در ایران اکثراً در بیماران تالاسمی و هموفیلی دیده می‌شود. زخمی شدن پوست بدن در یک بخش آلودهٔ بیمارستانی. آزمایش‌ها از دیگر نکات مهم در مورد این ویروس این است که به تدریج به کبد آسیب می‌رساند. یک کبد سالم مواد شیمیایی مورد نیاز بدن را می‌سازد و مواد سمی را از خون خارج می‌کند. وقتی شما به این بیماری مبتلا می‌شوید کبد شما ملتهب می‌شود و بافت طبیعی تخریب شده به جای آن بافت فیبری و فرسوده می‌ماند. پس از تشخیص پزشک آزمایش کبد انجام می‌گیرد. این کار از طریق آزمایش‌های خون، سونوگرافی و نمونه برداری از کبد کار بسیار آسانی است و از طریق بی‌حسی موضعی و از طریق یک سوزن نمونه‌گیری انجام می‌شود و بیمار حداکثر یک روز در بیمارستان بستری می‌شود. پژوهشگران ایرانی نانو ابزار کاغذی را برای آنالیز DNA ابداع کردند که قادر به تشخیص سریع و ارزان بیماری‌هایی همچون هپاتیت B و ناباروری در مردان است. جلوگیری در هپاتیت، پیشگیری بهترین راه است. برای جلوگیری از انتشار این ویروس کارهای زیر ضروری به نظر می‌رسد: زخم و بریدگی‌های پوست را خودتان پانسمان کنید. در صورت نیاز به کمک برای پانسمان زخم از دستکش استریل استفاده شود. در صورتی که به این بیماری مبتلا هستید، خون، پلاسما و اعضای بدن و بافت اهداء نکنید. عدم استفاده از ریش‌تراش، مسواک، و لوازم آرایشی یا لوازم شخصی دیگران به‌طور مشترک. به یاد داشته باشید غیر از واکسن نوع B این بیماری، این بیماری واکسن و درمان کامل ندارد. از این رو پیشگیری از آلودگی دیگران با عمل به توصیه‌های بهداشتی بر عهدهٔ شماست. ویروس از طریق الکل حاوی ایزوپروپیل نور خورشید (اشعه ماورای بنفش) اشعه گاما گرما بتاپروپیولاکتون و فرمالدهید به راحتی از بین میرود پس شستن و ضد عفونی کردن سطوح آلوده با این مواد علاوه بر هپاتیت B از هپاتیت A ویروس HIV هپاتیت C پاپیلوما انسانی و بیماری های دیگر که از طریق خون و سطوح تیز آلوده وارد بدن میشوند پیشگیری میکند روش‌های درمان در هپاتیت A استراحت در بستر در طی دوران حاد، مصرف غذاهای مغذی، داروهای ضد ویروسی مانند اینترفرون پگیله و ریباویرین، تجویز سرم قندی و دادن مایعات کافی، رعایت اصول بهداشتی و… تجویز ایمنوگلوبولین B و استفاده از داروی ضد ویروسی تنوفوویر در هپاتیت B بلافاصله پس از تماس خونی با فرد هپاتیت+ می‌تواند مؤثر باشد هپاتیت C درمان قطعی ندارد، واکسن ندارد، و خطرناکترین نوع هپاتیت است. پانویس هپاتیت آماس بیماری‌های گوارشی بیماری‌های ویروسی گوارش، کبد و مجاری صفراوی
6939
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%87%20%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%D8%B1
سه شه‌پدر
سه شه‌پدر، معروف به شلوشت هاآوت در زبان عبری، ابراهیم، پسرش اسحاق و نوه‌اش یعقوب هستند. گاهی یوسف نیز به عنوان چهارمین شه‌پدر در نظر گرفته می شود. سه شه‌مادر سه شه‌مادر که زنان اصلی سه شه‌پدر، سارا (زن ابراهیم)، رفقه (زن اسحاق)، لیه و راحیل (زنان یعقوب)، چهار شه‌مادر یهودیت کلاسیک هستند. درخت خاندان منابع https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Patriarchs_(Bible)&oldid=727011374 سه شه‌پدر اصطلاحات مسیحی شخصیت‌های تورات
6943
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B4%D9%82%E2%80%8C%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF
عشق‌آباد
عشق‌آباد (اَشک آباد) (ترکمنی: Aşgabat şäheri، آشغابات شأهری) پایتخت کشور ترکمنستان است. این شهر در پایه کوه کوپه داغ در بیابان قره قوم و در نزدیکی مرز این کشور با ایران واقع شده‌است. این شهر در عین اینکه در استان آخال واقع شده، اما از این استان مستقل بوده و قانونا یک شهر هم‌درجه‌ی استان می باشد. عشق‌آباد در سال ۱۸۸۱ میلادی (۱۲۶۰ گاه‌شماری هجری خورشیدی) توسط نیروهای روسیه تصرف گردید. ریشهٔ نام این شهر در نزدیکی پایتخت باستانی اشکانیان (شهر نسا) قرار دارد. نام عشق‌آباد در قدیم «اَشک‌آباد» (aşkāpāt) بوده‌است و آن را برگرفته از نام ایرانی «اشک یکم» (سردودمان سلسله اشکانیان) به همراه واژهٔ فارسی «آباد» دانسته‌اند. تاریخچه عشق‌آباد در سال ۱۸۱۸ تنها روستای کوچک جهت استراحت کاروانیان جاده ابریشم بوده که در نزدیکی شهر باستانی نسا قرار داشته‌است. شهر نِسا که در زمانی پایتخت اشکانیان بوده که در حمله مغول کاملاً ویران شده‌است. آثار این شهر در نزدیکی عشق‌آباد کشف شده‌است. در حال حاضر اینطور حدس زده شده‌است که عشق‌آباد بر روی خرابه‌های شهر باستانی نِسا بنا گردیده‌است. در سال ۱۸۸۱ روسیه یک پایگاه نظامی به منظور پشتیبانی حمل و نقل ریلی (قطار سراسری) که از دریای خزر شروع و در کشورهای قزاقستان و ازبکستان عبور می‌کرد در آن منطقه احداث نمود. در سال ۱۹۱۹ اولین معبد بهاییان در عشق‌آباد تأسیس و لزوماً تا سال ۱۹۳۸م یکی از آثار هنری عشق‌آباد به‌شمار می‌رفت که در سال ۱۹۶۳ توسط شوروی تخریب و ویران گردید. در سال ۱۹۱۹ این شهر به افتخار پاول پولتوراتسکی انقلابی بلشویک به پولتوراتسک تغییر نام داد، اما در سال ۱۹۲۷ دوباره به نام اصلی‌اش عشق‌آباد بازگشت. در سال ۱۹۲۴ عشق‌آباد رسماً پایتخت ترکمنستان شوروی شد. در سال ۱۹۴۸ میلادی زمین‌لرزهٔ ویرانگری این شهر را تخریب کرد که سپس بازسازی گردید. در سال ۱۹۶۲ طرح کانال قره قوم که در نوع خود طولانی‌ترین کانال جهان به طول ۶۰۰ کیلومتر بود و قره قوم را به آمودریا متصل می‌نمود، شروع شد. در سال ۲۰۱۳، عشق آباد بخاطر تمرکز بلندترین ساختمان‌های سنگ مرمر جهان در کتاب رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت. جغرافیا جمعیت این شهر در سال ۲۰۱۲ میلادی ۱٬۰۳۲٬۰۰۰ نفر بود. ارتفاع عشق‌آباد از سطح دریا ۲۱۴ تا ۲۴۰ متر است. عشق‌آباد در جنوب ترکمنستان، در دشت توران، و در ۲۵ کیلومتری شمال مرکز ایران واقع شده‌است. این شهر در وادی آخال-تکه در دشت کوه‌پایه‌ای کوهستان کپه‌داغ قرار دارد. کوه‌های کپه‌داغ از سمت جنوب به شهر نزدیک می‌شوند و بیابان سعید کاتب صفا نیز از سمت شمال تا نزدیکی‌های شهر می‌آید. در سال ۱۹۶۲ کانال آبیاری قره‌قوم به عشق‌آباد رسید. شهر شیروان در استان خراسان شمالی نزدیک‌ترین شهر ایران به عشق‌آباد است و از مرز این شهرستان در حدود ۲۰ کیلومتر فاصله تا پایتخت ترکمنستان می‌باشد. فاصلهٔ عشق‌آباد از مشهد، دومین شهر بزرگ ایران ۲۵۰ کیلومتر می‌باشد. تقسیمات اداری شهر عشق‌آباد، شامل ۴ شهرستان یا منطقه شهری می باشد: شهرستان بزمین شهرستان بختیارلیق شهرستان برقرارلیق شهرستان کپه‌داغ معماری پس از ۱۹۹۱ میلادی پس از بیرون‌روی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، تعداد زیادی ساختمان‌های مسکونی بلند در این شهر به‌وجود آمد. تکنیک‌های ساختمانی مدرن ساختمان‌های بلند اغلب ۱۲ را توسعه داد که نسبتاً در مقابل زلزله مقاوم هستند. ساختمان‌ها در اصل برج‌های مسکونی هستند که طبقهٔ اول عموماً به محل‌های خرید و خدماتی اختصاص داده شده‌است. بسیاری از این ساختمان‌ها از مرمر سفید ساخته شده‌اند. بنای یادبود بی‌طرفی یک بار پایین آورده شد و دوباره در جنوب پایتخت در همان شکل اولیه‌اش بر پا شد. برج ترکمنستان، که ۲۱۱ متر ارتفاع دارد، جدیدترین ساختمان در این کشور است. شهرها و شهرستانهای خواهرخوانده عشق‌آباد با این شهرها خواهرخوانده است: بجنورد، ایران آتن، یونان البوکرکی، آمریکا ویرجینیای غربی، آمریکا آنکارا، ترکیه کی‌یف، اوکراین نگارخانه منابع بنیان‌گذاری‌های ۱۸۸۱ (میلادی) در آسیا پایتخت‌های آسیا زیربخش‌های ترکمنستان شهرهای راه ابریشم مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۸۱ (میلادی)
6944
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85
ابراهیم
ابراهیم ()، با نام اصلی ابرام، از شخصیت‌های سفر پیدایش در تنخ و اولین شه‌پدر بنی اسرائیل است. ادیان ابراهیمی، شامل یهودیت، مسیحیت، اسلام و بهائیت، او را نیای دین خود محسوب می‌کنند. پژوهشگران معاصر با رویکرد تاریخی انتقادی ابراهیم را شخصیتی افسانه‌ای می‌دانند که با هدف مشروعیت‌بخشی به ادعای بنی اسرائیل بر سرزمینشان ایجاد شده‌است. مطابق روایت تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، ابراهیم در اور متولد شد. او پسر تارح بود و با خواهر ناتنی خود ساره ازدواج کرد. بعد از اینکه خدا به او وعده ارض موعود و فرزنددار شدن را داد، به همراه ساره و برادرزاده‌اش لوط به کنعان مهاجرت کرد. در ادامه، به دلیل قحطی، راهی مصر شد. آنجا از ترس اینکه مصریان برای تصاحب ساره او را بکشند، وی را خواهر خودش معرفی کرد. در نتیجه، ساره را به حرم‌سرای فرعون بردند و بابتش ثروت زیادی به ابراهیم بخشیدند، اما نهایتاً الوهیم باعث شد ساره را به او بازگردانند. بعد از این اتفاقات، ابراهیم به کنعان بازگشت. آنجا بر سر چراگاه با لوط دچار اختلاف شد و لوط قبیله آن‌ها را ترک کرد و راهی سدوم شد. در ادامه روایت، سدوم توسط پادشاهان شرقی تصرف شد، اما ابراهیم با سپاه خود به آنجا تاخت؛ او لوط را آزاد کرد و غنائم زیادی به چنگ آورد. چون ۱۰ سال از وعده الوهیم گذشته بود و ابراهیم هنوز بچه‌دار نشده بود، ساره کنیز مصری خود هاجر را به او بخشید و هاجر فرزندی به دنیا آورد که او را اسماعیل نامیدند. ۱۳ سال بعد، الوهیم نام ابرام و سارای را به ابراهیم و ساره تغییر داد. سپس ابراهیم و الوهیم عهد کردند که ابراهیم و همه نوادگان ذکورش ختنه شوند تا نشانه عهدشان باشد. بعد از این اتفاق، الوهیم به همراه دو پیام‌آور دیگر به مهمانی ابراهیم رفت و خبر حاملگی ساره را به او داد. در ادامه خدا به ابراهیم گفت که قصد دارد سدوم را نابود کند، اما ابراهیم از وی خواست نظرش را تغییر دهد که خدا نپذیرفت. ابراهیم و ساره سپس به جرار سفر کردند که ابراهیم باز هم از ترس جانش ساره را خواهر خود معرفی کرد؛ نتیجتاً، ابیملک ساره را به زنی گرفت اما وقتی خدا به او وحی کرد که به ساره نزدیک نشود، وی را آزاد کرد. مدتی بعد اسحاق متولد شد که هاجر و اسماعیل را از خانه بیرون کردند، تا او تنها وارث ابراهیم باشد. چند سال بعد، خدا به ابراهیم دستور داد اسحاق را قربانی کند اما در آخرین لحظه فرشته‌ای مانع او شد. ابراهیم نهایتاً در ۱۷۵ سالگی درگذشت. هیچ منبع باستانی غیر از تنخ به ابراهیم و افراد مرتبط با او اشاره نکرده و باستان‌شناسان نیز موفق نشده‌اند اثری از او بیابند. به نظر پژوهشگران، سرگذشت ابراهیم از ترکیب داستان‌های عامیانه کوتاه و جداگانه به وجود آمده و برخی از این داستان‌ها یادآور اعمال پادشاهان اسرائیل نظیر داوود هستند. ظاهراً نویسندگان بخش‌های قدیمی‌تر تنخ با داستان‌های زندگی او آشنایی نداشته‌اند. ابراهیم احتمالاً در آغاز خدایی اجدادی بوده که در غار مخپلا یا حبرون پرستیده می‌شده و داستان‌هایش ارتباطی با اسحاق و یعقوب نداشتند اما در طول زمان با آن‌ها ترکیب شدند. به ابراهیم و سرگذشت او در قرآن نیز اشاره‌هایی شده و روایت قرآنی تفاوت‌هایی اساسی با آنچه در تنخ موجود است، دارد. قرآن برخلاف تنخ به زندگی وی پیش از مهاجرت بسیار پرداخته‌است. او را اولین مسلمان، سازنده کعبه و تبلیغ‌کننده پرستش خدای یگانه معرفی کرده‌است. مناظرات و مباحثات وی در معرفی و تبلیغ توحید و احتجاجاتش علیه شرک به تفصیل بیان شده‌است. همچنین نام پسری که به قربانگاه برده شده در قرآن موجود نیست. میان حضور ابراهیم در سوره‌های مکی و مدنی تفاوت‌هایی دیده می‌شود و جایگاهش در سوره‌های مدنی بالاتر رفته‌است. به نظر پژوهشگران تاریخ ادیان بیشتر داستان‌های قرآنی دربارهٔ ابراهیم ریشه در تلمود دارد. قرآن همچنین پدرش را برخلاف تنخ، آزر نامیده شده‌است. نام ابراهیم در آغاز با نام «ابرام» (אַבְרָם‎) در تنخ معرفی می‌شود. معنای دقیق این نام را نمی‌توان به روشنی مشخص کرد اما بخش اول (اب) بی‌تردید به معنای «پدر» است که علاوه بر عبری، در زبان‌های سامی دیگر نیز به همین معنا کاربرد داشته‌است. بخش دوم (رام) می‌تواند ریشه در رعمو (دوست داشتن) در زبان اکدی یا rwm (با تلفظ نامشخص؛ به معنای والا بودن) در زبان‌های سامی غربی داشته باشد. بدین ترتیب، این نام به نژاده‌بودن شخص به دلیل جایگاه بالای پدرش اشاره دارد. معانی احتمالی دیگر «پدر والا است»، «او پدر را دوست داشت» یا «پدر دوست دارد» هستند که البته به اندازه فرضیه اول قابل اتکا نیستند. هیچ معادل قطعی برای این نام خارج از تنخ یافت نشده اما A-ba-am-ra-ma در کتیبه‌های اکدی قرن ۱۹ قبل از میلاد و A-bi-ra-mì در متون اوگاریتی بدان شبیه هستند. «ابراهیم» (אַבְרָהָם‎) به احتمال زیاد تلفظ دیگری از «ابرام» است و وجه تسمیه آن که در تورات ذکر شده («پدر [ملت‌های] کثیر»)، برداشتی عامیانه‌است. نویسنده این قسمت از تنخ به صورت خلاقانه‌ای نام جدید را به دو کلمه عبری «اب» (پدر) و «همون» (پرشمار) ربط داده‌است. مطابق فرضیه‌ای دیگر، بخش دوم «ابراهیم» (راهیم) معادل عبری لغت عربی «رُهام» (پرتعداد) است. در زبان عربی قدیمی‌ترین منابعی که این نام را به صورت «ابراهیم» به کار برده‌اند اشعار امیه بن ابی صلت و قرآن هستند. روایت کتاب مقدس قصه‌های زندگی ابراهیم در باب‌های ۱۲ تا ۲۵ سفر پیدایش، اولین کتاب تورات، روایت شده‌اند. این داستان‌ها یک روایت پیوسته نیستند، بلکه مجموعه‌ای از قصه‌های جداگانه‌اند. ابراهیم در ابتدا ابرام نام داشت و پسر تارح و دهمین نفر از نسل نوح از طریق پسرش سام بود. او ۲ برادر به نام‌های ناحور و هاران و خواهری به نام ساره داشت. ابراهیم با خواهرش ساره ازدواج کرد؛ این دو از یک پدر، اما از مادرهای متفاوتی بودند. خانواده اینان از اور کلدانیان به کنعان مهاجرت کرد. در طول اقامت در حران برای اولین بار وعده الهی پدید آمدن ملتی از نسل ابراهیم به او داده شد. ابراهیم که در این زمان ۷۵ ساله بود، سپس به همراه همسرش ساره و برادرزاده‌اش لوط راه کنعان در پیش گرفت. در شکیم، دوباره وعده ارض موعود به او داده شد و ابراهیم همان‌جا قربانگاهی ساخت و به سفر خود ادامه داد. زمانی که قحطی پدید آمد، ابراهیم به همراه همسرش رو به مصر نهادند. در آن سرزمین، ابراهیم که می‌ترسید او را بکشند تا همسرش را تصاحب کنند، ساره را خواهر خود معرفی کرد. پس ساره را به حرم‌سرای فرعون مصر بردند و بابتش ثروت زیادی به ابراهیم بخشیدند. سپس الوهیم بلایایی بر فرعون و اهل خانه او نازل کرد که در نتیجه آن، فرعون متوجه شد ساره زن ابراهیم است و او را به وی پس داد. ابراهیم دوباره به کنعان بازگشت و به سفرهای خود ادامه داد. این بار، لوط به دلیل درگیری بر سر چراگاه قبیله را ترک کرد. در اثر این اتفاق، وعده ارض موعود دوباره تکرار شد. ابراهیم این بار در حبرون قربانگاهی ساخت. در ادامه ابراهیم که «ابرام عبرانی» (در تنخ تنها خارجی‌ها اسرائیلیان را «عبرانی» خطاب می‌کنند و این تنها جایی است که راوی یک اسرائیلی را «عبرانی» نامیده) خوانده شده، نقش یک مبارز و فرمانده جنگی را ایفا می‌کند. او فرماندهی ۳۱۸ نفر را در نبرد با ائتلاف ۹ پادشاه شرقی بر عهده داشت. این پادشاهان سدوم و عموره را غارت کرده و لوط را به اسیری گرفته بودند. در هیچ منبع دیگری به این جنگ یا اسامی این ۹ پادشاه اشاره‌ای نشده‌است. ابراهیم و سربازانش در نبرد به پیروزی رسیدند و لوط را آزاد کردند. همچنین اموال غارت شده را پس گرفتند. در بازگشت، ملکیصدق، پادشاه و کاهن شلیم (اورشلیم؟)، با نان و شراب نزد ابراهیم آمد و او را برکت داد. ملکیصدق احتمالاً کاهن خدایان یبوسی اورشلیم بوده‌است. پادشاه سدوم از ابراهیم تقاضا کرد که غنائم را تقسیم کنند اما ابراهیم نپذیرفت. این بخش تورات احتمالاً با ترکیب منابع مختلف پدید آمده‌است. همچنین سبک داستان نشان می‌دهد که باید به دوره بعد از تبعید به بابل (قرن ۶ قبل از میلاد) تعلق داشته باشد. در ادامه، باب ۱۵ که به نظر متاخرتر است، به گفتگوهای ابراهیم و الوهیم پرداخته شده‌است. در این گفتگوی طولانی، وعده ارض موعود و بچه‌دار شدن ابراهیم تکرار شد. مطابق باب شانزدهم، ۱۰ سال بعد از اولین وعده، ساره هنوز باردار نشده بود. در نتیجه، او کنیز خود هاجر را به ابراهیم بخشید تا از او بچه‌دار شود. مانند قصه‌های قبلی روایت ابراهیم، این داستان هم نمونه مشابه خود را در سفر پیدایش (باب ۲۱) دارد و این‌ها نسخه‌های مختلف قصه عامیانه قدیمی‌تری هستند. هاجر باردار شد و اسماعیل را زایید. در این زمان، ابراهیم ۸۶ ساله بود. در کتاب مقدس هیچ اطلاعاتی دربارهٔ ۱۳ سال آتی نیست اما در روایت بعدی، الوهیم بر وعده خود به ابراهیم مبنی برداشتن فرزندان بی‌شمار تأکید کرد. در همین زمان است که نام‌های ابرام و سارای به ابراهیم و ساره تغییر پیدا می‌کند. الوهیم و ابراهیم همچنین توافق کردند که به عنوان نشانه عهدی که بسته‌اند، همه پسران و نوادگان پسر ابراهیم و همچنین برده‌های او ختنه شوند تا «عهد الوهیم در گوشت آنان جاودان باشد» و آن کس که ختنه نشود، این عهد را شکسته‌است. سپس به ساره وعده فرزند پسری داده شد، که نامش اسحاق باشد و عهد از طریق او و نوادگانش ادامه پیدا کند. در این نقطه ابراهیم که ۹۹ ساله بود، خودش، اسماعیل و سایر اعضای مذکر خانه خود را ختنه کرد. در ادامه روایت، ۳ پیام‌آور (که یکی از آن‌ها یهوه است) بر ابراهیم وارد شدند و او از آن‌ها در خیمه خود پذیرایی کرد. اینان به ابراهیم و ساره خبر تولد اسحاق را دادند و ساره و ابراهیم با شنیدن این خبر خندیدند. ملاقات میان انسان‌ها و خدایانی که خودشان را شکل آدم‌ها کرده‌اند، مضمونی رایج در جهان باستان بوده‌است؛ شاعر رومی اووید افسانه‌ای مشابه دربارهٔ خدایانِ آدم‌نمایی که خبر از تولدی معجزه‌آسا می‌دهند را نقل کرده‌است. الوهیم همچنین در این نقطه ابراهیم را از تصمیم خود برای نابود کردن سدوم و عموره مطلع کرد. ابراهیم خدا را سرزنش کرد و از او خواست بی‌گناهان آن شهرها را نکشد. با این حال، خدا مدعی شد بی‌گناهی در آنجا وجود ندارد. از نکات قابل توجه این قسمت تورات این است که نویسنده ماجرای نابودی سدوم را با بازگویی تفکرات درونی خدا («آیا باید آنچه می‌خواهم انجام دهم را از ابراهیم مخفی کنم؟ نه، من او را انتخاب کرده‌ام…») آغاز می‌کند. در ادامه گفته می‌شود که لوط و دخترانش به خاطر ابراهیم از نابودی سدوم جان سالم به در بردند. ابراهیم دوباره به سفرهای خود ادامه داد و این مرتبه در جرار ساکن شد. باری دیگر، ساره را خواهر خود معرفی کرد و در نتیجه، ساره را به قصر شاه ابیملک بردند، اما خدا در خواب به ابی‌ملک وحی کرد که اگر ساره را آزاد نکند، خواهد مرد. در نتیجه او نیز چنین کرد و ساره نزد ابراهیم بازگشت. در این بخش از داستان ابراهیم مقصر نشان داده شده‌است. در ادامه، ساره که ۹۰ ساله بود، پسری زایید و او را اسحاق نامیدند. ابراهیم نیز ۱۰۰ سال داشت. تولد اسحاق البته باعث مشکلاتی در خانه ابراهیم شد. ساره از ابراهیم تقاضا کرد که هاجر و اسماعیل از خانه بیرون انداخته شوند، تا اسحاق تنها وارث باشد. ابراهیم در آغاز موافق نبود، اما الوهیم طرف ساره را گرفت و ابراهیم پذیرفت؛ هاجر و اسماعیل رانده شدند. در ادامه روایت، ابراهیم و ابیملک عهد بستند که با یکدیگر نجنگند. آن‌ها همچنین دربارهٔ چاه‌های آب نیز توافق کردند. ابراهیم به همین مناسبت درختی می‌کارد و «ال عُلام» را می‌پرستد؛ نویسنده این خدا را با یهوه یکی دانسته اما در واقع احتمالاً خدای شهر بئرشبع بوده‌است. کتاب در ادامه می‌گوید که ابراهیم زمان زیادی در «سرزمین فلیسطی‌ها» سپری کرد که حاوی زمان‌پریشی است زیرا فلیسطی‌ها تا قبل از قرن ۱۲ پیش از میلاد وارد کنعان نشده بودند. روایات زندگی ابراهیم با قربانی کردن اسحاق به اوج خود می‌رسند. الوهیم برای امتحان ابراهیم، به او دستور داد «یگانه پسر» خود اسحاق را به کوه موریا ببرد تا او را قربانی کند. ابراهیم اطاعت می‌کند و اسحاق را به آن مکان می‌برد. اسحاق از ابراهیم می‌پرسد «چوب و آتش آماده است، اما بره‌ای که قرار است سوزانده شود کجاست؟» ابراهیم پاسخ داد که الوهیم بره را فراهم خواهد کرد. سپس اسحاق را به قربانگاه بست و چاقو را بالا گرفت که در این لحظه، فرشته یهوه (که در واقع شخص یهوه است) مانع او شد و قوچی به ابراهیم داده شد تا قربانی کند. ابراهیم که از بزرگ‌ترین آزمون بیرون آمده بود، برای آخرین بار برکت الهی را دریافت کرد. احتمالاً در پس‌زمینه تاریخی این داستان، سنت قربانی‌کردن انسان، به خصوص فرزند اول، نهفته اما مدرکی از چنین سنتی در اسرائیل باستان یافت نشده‌است. زمانی که ساره در ۱۲۷ سالگی مرد، ابراهیم غار مخپلا را از مردم محل خریداری کرد تا گورستان خانوادگی آن‌ها باشد. در ادامه، او یکی از خدمتکاران خود را به حران فرستاد تا برای اسحاق زنی پیدا کند، زیرا ابراهیم خوشش نمی‌آمد که فرزندش با یکی از زنان کنعانی ازدواج کند. بعد از ازدواج اسحاق با ربه‌کا، ابراهیم نیز زنی به نام قطوره گرفت. قطوره فرزندانی زایید که مانند اسحاق «ملت‌ها از نسل ایشان پدید آمدند.» پیام این بخش در واقع این است که وعده به ابراهیم مبنی بر اینکه او پدر چند ملت خواهد بود، محقق شده‌است. با این حال، ابراهیم همه ارث خود را به اسحاق بخشید و سایر فرزندانش را با هدایایی راهی سرزمین‌های شرقی کرد. مطابق روایت، ابراهیم در ۱۷۵ سالگی مرد و اسحاق و اسماعیل او را در غار مخپلا دفن کردند. البته گاهشماری این بخش از روایت آشفته و سردرگم است زیرا اسحاق در زمان صد سالگی ابراهیم متولد شد و خود اسحاق هم در ۶۰ سالگی بچه‌دار شد، در نتیجه ابراهیم می‌بایست تا ۱۵ سالگی فرزندان اسحاق زنده می‌ماند، اما مرگ ابراهیم قبل از تولد فرزندان اسحاق روایت شده‌است. دیدگاه تاریخی-انتقادی شکل‌گیری شخصیت ابراهیم در دورهٔ باستان هیچ منبعی جز منابع یهودی وجود ندارد که از ابراهیم یا افراد مرتبط با او نام برده باشد و در باستان‌شناسی نیز اثری از او نیست. به گفته ویلیام دِوِر، «بعد از یک قرن تحقیقات طاقت‌فرسا، همهٔ باستان‌شناسانِ کاربلد از بازیابی هر چیزی که ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به شخصیت‌های تاریخی تبدیل کند، ناامید شده‌اند.» ابراهیم در نظر محققان امروز، شخصیتی افسانه‌ای و نمادین از فردی با ایمان است که ادعای اسرائیلیان بر سرزمین خود را تقویت می‌کند و به آن مشروعیت می‌بخشد. در مجموع نظر کلی محققان این است که داستان‌های ابراهیم، اسحاق و یعقوب را نباید روایت زندگی افراد واقعی محسوب کرد؛ این سه شخصیت در آغاز با یکدیگر نامرتبط بودند و داستان‌هایشان با یکدیگر ترکیب شده تا خانواده‌ای که جد یک ملت بزرگ است و خدا به آن برکت می‌دهد، ایجاد شود. اساساً شخصیت‌های تنخ نماد اقوام و مردمان مختلفند. برخی از قصه‌های ابراهیم یادآور اعمال پادشاهان اسرائیل، به خصوص داوود، است. نسخه فعلی داستان‌های ابراهیم در تورات از ترکیب مطالب «منبع روحانی» با دیگر منابع به وجود آمده‌است؛ افزوده‌شدن مطالب غیرروحانی به سرگذشت ابراهیم احتمالاً بعد از بازگشت یهودیان از بابل در دوره کوروش بزرگ اتفاق افتاده‌است. اگر داستان‌های مبتنی بر منبع روحانی کنار گذاشته شوند، آنچه باقی می‌ماند داستان ابراهیم و لوط و داستان خرید غار مخپلا است. محققان غربی تلاش بسیار به کار بسته‌اند تا دست‌کم شرایط و زمانهٔ تاریخی را که داستان‌های ابراهیم در آن جریان دارد، شناسایی کنند، با این حال هیچ‌کدام از فرضیه‌های ارائه شده مقبول پژوهشگران نیست. محققان در قرن ۱۹ و نیمه اول قرن ۲۰ میلادی فرض می‌کردند این داستان‌ها شرایط زندگی هزاره دوم قبل از میلاد را بازتاب می‌دهند. آن‌ها ابراهیم و شه‌پدران را شخصیت‌های تاریخی قلمداد می‌کردند که به همراه دیگر قبایل سامی غربی در نیمه اول هزاره دوم قبل از میلاد وارد کنعان شدند. با گذشت زمان این عقیده با تردید مواجه شد؛ به‌خصوص زمانی که یولیوس ولهاوزن بیان کرد که داستان‌ها بین سال‌های ۱۲۰۰ تا ۳۰۰ قبل از میلاد نوشته شده‌اند و نمی‌توان از روایت تورات، اطلاعاتی دربارهٔ شه‌پدران به عنوان شخصیت‌های تاریخی به دست آورد؛ لذا ابراهیم و شه‌پدران نماد گروه‌های قومی عبرانی و احتمالاً مخلوقات ادبی هستند. گانکل در سال ۱۹۰۱ پیشنهاد کرد روایات زندگی ابراهیم در واقع از به هم چسبانده شدن قصه‌های عامیانه کوتاه و جداگانه به وجود آمده‌است. این داستان‌ها به صورت سینه به سینه نقل می‌شدند، تا اینکه با هم ترکیب و نهایتاً مکتوب شدند. کشفیات تازه باستان‌شناسی در نیمه اول قرن ۲۰ تغییر چندانی در اجماعی که دربارهٔ تاریخی بودن این شخصیت‌ها وجود داشت، ایجاد نکرد؛ در واقع، محققانی چون ویلیام آلبرایت بدان نتیجه رسیدند که اکتشافات باستان‌شناسان تصویر کلی تنخ را تأیید می‌کند. به عقیده او، اوایل هزاره دوم دوره مهاجرت‌های گسترده بوده و شه‌پدران نیز گروهی از این مهاجران — موسوم به عموری‌ها — بودند. آلبرایت ابراهیم را رهبر کاروانی تاجرِ خر در منطقه بین دمشق و مصر می‌دانست. از دهه ۱۹۷۰، دیدگاه پژوهشگران در این زمینه دستخوش تغییرات بزرگی شده و بیشتر محققان بدان نتیجه رسیدند که قصه‌های ابراهیم و شه‌پدران ارتباطی به هزاره دوم قبل از میلاد ندارد و اساساً نمی‌توان آن‌ها را در نقطه به خصوصی از تاریخ قرار داد. دانشوران، به خصوص تامپسون و فان سترس، با بررسی مجدد شواهد پیشین، به نتایج متفاوتی رسیدند. اکتشافات باستان‌شناسی جدید همچنین نشان داد در آن دوره، مهاجرت گسترده از جنوب بین‌النهرین رخ نداده؛ برعکس، این دوره زمان گسترش شهرنشینی بوده‌است. مهم‌ترین چالشی که عقاید پیشین با آن روبرو شدند این بود که تامپسون نشان داد سنت‌ها و اسامی شخصیت‌ها (که پیشتر تصور می‌شد قدیمی هستند) تا دوره امپراتوری آشوری نو (قرن هفتم قبل از میلاد) کاملاً رایج بوده‌اند. مسئله دیگری که نشان می‌دهد این داستان‌ها به اوایل هزاره دوم قبل از میلاد تعلق ندارند، زمان‌پریشی‌های موجود در آن‌هاست. در داستان به شتر اشاره شده، اما استفاده از شتر تا قبل از اواخر هزاره دوم پیش از میلاد در خاورمیانه رایج نبوده‌است. برخی شخصیت‌های داستان آرامی هستند اما آرامیان تا قبل از حدود ۹۰۰ قبل از میلاد حضور پررنگی در منطقه نداشته‌اند. مکان‌هایی که روایت به آن‌ها اشاره کرده تنها در هزاره اول قبل از میلاد به صورت همزمان وجود داشته‌اند. بعد از تغییرات بزرگی که در دهه ۱۹۷۰ در تحقیقات در این زمینه حاصل شد، در حال حاضر بیشتر مورخان باب‌های ۱۲ تا ۵۰ سفر پیدایش (ابراهیم تا مرگ یوسف) را قصه‌ها و حماسه‌هایی با پیام‌های دینی محسوب می‌کنند و این داستان‌ها در اغلب تحقیقات در زمینه تاریخ اسرائیل لحاظ نمی‌شوند. به گفته سجادی در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، بر اساس روایت کتاب مقدس، تخمین زده می‌شود که ابراهیم حدود ۴۰۰۰ سال پیش متولد شده‌است. ماهیت ابراهیم برخی از تاریخ‌پژوهان قرن بیستمی ابراهیم را یکی از خدایان کنعانی محسوب می‌کردند؛ به خصوص که او در داستان با اور و حران که مراکز پرستش خدای ماهِ بین‌النهرینی بودند، مرتبط است. ساره ایزدبانوی ماه و تارح (پدر ابراهیم) نیز خودِ ماه (یارح، نام خدای ماه کنعانی) به‌شمار می‌آمد. این نظریه با گذشت زمان طرفداران خود را از دست داده، اما هنوز هم جایگاه دینی-تاریخی «پدر ابراهیم» به عنوان مهم‌ترین جد ادیان ابراهیمی و «صخره» (به معنای «به وجود آورنده نطفه»، کتاب اشعیا ۵۱:۱) نامیده‌شدن او مورد توجه دانشوران است. این مورد اخیر احتمالاً بدان جهت است که «پدر ابراهیم» در آغاز خدایی اجدادی در غار مخپلا بوده که توسط اسرائیلیان (به بیان دیگر، کنعانی‌ها) پرستیده می‌شده‌است. در تورات ابراهیم برای چند خدای مختلف در مناطقی چون شکیم، بث‌ئیل، ممری و غیره پرستشگاه‌هایی تأسیس می‌کند. او احتمالاً در ابتدا با حران مرتبط بوده و مرتبط دانسته شدنش با شکیم و بث‌ئیل مطلبی متاخر است؛ در واقع، ابراهیم زمانی با شکیم و بث‌ئیل پیوند خورد که در سنت‌های روایی به پدرِ اسحاق و نیای اسباط شمالی اسرائیل تبدیل شد. روی هم رفته با در نظر گرفتن مناطق زندگی «ابراهیمِ عبرانی» و محل دفن او در غار مخپلا در تورات، می‌توان نتیجه گرفت که این خدا اصالتاً ریشه در حبرون (الخلیل امروزی) داشته‌است. همچنین مجسمه‌های زیادی از بزها (به عنوان نشانه باروری) و ایزدبانوان برهنه از جنوب کنعان در میانه‌های عصر برنز یافت شده‌است؛ اهمیت زیادی باروری در هنر این دوره یادآور نگرانی ابراهیم و اسحاق و همسرانشان برای فرزنددارشدن است. مطالبی که پیش از شکل‌گیری تنخ دربارهٔ ابراهیم رایج بوده، نزد طایفه کالب شکل می‌گرفته و حفظ می‌شده‌است. اینان قبل از اینکه با اتحادیه ایلات یهودا ترکیب شوند، در حبرون اقامت داشته‌اند. ابراهیم در پرستشگاه ممری-حبرون «پدر ملت‌های کثیر» بوده و این باور حتی در زمان داوود و سلیمان نیز وجود داشته‌است. در پایان هزاره دوم قبل از میلاد، حداقل دو اتحادیه ایلاتی (بنی‌اسرائیل و بنی‌اسماعیل) مدعی بودند ابراهیم یکی از اجدادشان است اما در روایات اسرائیلی، تنها در پایان عهد سلطنت (آغاز قرن ششم قبل از میلاد، دوره تبعید در بابل) بود که «پدرمان ابراهیم» از سایه یعقوب (اسرائیل) بیرون آمد و احتمالاً ماهیت جهانی‌تر ابراهیم مسبب این اتفاق بوده‌است. پدر اسرائیل‌بودن ابراهیم و باورها مبنی بر اینکه او انتخاب شد تا دوست و خادم خدا باشد (و حتی در قرآن هم به صورت «خلیل» بازتاب داشته) می‌تواند بازتاب‌دهنده تکریم او به عنوان نیایی مقدس و میانجی‌گر (میان اسرائیل و خدا) باشد. شاید ابراهیم در ابتدا تنها جد قبایل یهودا و یعقوب جد اسرائیل محسوب می‌شده‌است. از این نظر، داستان‌های سفر یعقوب به حران در بین‌النهرین و ازدواج‌هایش در آن منطقه، می‌تواند نقطه پیوند دو گروهی که یکی در کنعان و دیگری در حران ساکن بوده، قلمداد شود. البته قصه فرار یعقوب به حران به داستان‌های عامیانه هم شبیه است. در قرن هفتم قبل از میلاد سه داستان مختلف برای توضیح ریشه‌های اسرائیل شکل گرفت؛ یکی از این داستان‌ها در مملکت اسرائیل (موسی) و دو داستان دیگر (شه‌پدران و داوود) در مملکت یهودا تدوین شدند؛ لذا به دلیل شکل‌گیری داستان در یهودا، ابراهیم (نیای مملکت یهودا) پدربزرگ یعقوب (نیای مملکت اسرائیل) است و به لحاظ زمانی بر او تقدم دارد. شخصیتی که کتاب مقدس از ابراهیم به نمایش می‌گذارد، رهبر یک گروه بزرگ چادرنشین نیمه‌عشایری که در نزدیکی مراکز شهرنشین مرکز منطقه فلسطین تا صحرای نگب دررفت و آمد هستند، است. ابراهیم صاحب گله، نقره، طلا و برده‌ است و برای خودش یک ارتش شخصی دارد. او با دیگر رهبران اتحاد نظامی می‌بندد، با پادشاهان ارتباط دارد و با اشراف‌زادگان شهر برای خرید زمین مذاکره می‌کند. ابراهیم مردی خداترس است و خدا نیز در تصمیمات خود با او مشورت می‌کند. وی همچنین «نبی» نامیده شده زیرا می‌تواند میانجی دیگران نزد خدا شود. روی هم رفته، این بخش از کتاب مقدس مطلبی دینی را روایت می‌کند، نه تاریخی. رواج، تثبیت و جایگاه داستان‌های ابراهیم بخش‌های قدیمی‌تر تنخ که به دوره قبل از تبعید یهودیان به بابل (آغاز تا میانه‌های قرن ششم قبل از میلاد) تعلق دارند، هیچ نشانی از اینکه با اتفاقات زندگی ابراهیم آشنا هستند، به دست نمی‌دهد. همین مسئله باعث شده دربارهٔ طولانی یا کوتاه بودن مدت زمان رواج سینه به سینه داستان‌های ابراهیم اختلاف نظر وجود داشته باشد. از سوی دیگر، نام او بسیار قدیمی به نظر می‌رسد، به گونه‌ای که نویسندگان سفر پیدایش در تورات معنای درست این اسم را نمی‌دانستند و به اشتباه معنای لغوی «ابراهیم» را «پدر کثیر است» نوشته‌اند. سرانجام در نقطه‌ای از تاریخ، این سنت شفاهی به یکی از بخش‌های تورات تبدیل می‌شود که اکثر محققان دوره مورد نظر را عهد حکومت هخامنشیان بر یهودیان (۵۲۰ تا ۳۲۰ قبل از میلاد) می‌دانند. روندی که منجر به این اتفاق شد نامعلوم است، اما دو فرضیه مهم وجود دارد. مطابق فرضیه اول، جامعه یهودی بعد از دوره تبعید بابلی، تورات را به وجود آورد تا از آن به عنوان متن حقوقی در نظام شاهنشاهی هخامنشی استفاده شود. مطابق فرضیه دوم، تورات نوشته شد تا با استفاده از آن مشخص شود چه کسانی به جامعه پساتبعیدی تعلق دارند و نیز ساختار قدرت و مناصب گروه‌های مختلف مثل روحانیون تعیین گردد. به هر روی، در تکمیل تورات و پروسه ترفیع آن به مرکزیت یهودیتِ بعد از دوره تبعید، به همان اندازه یا حتی بیشتر از متون جدیدی که نوشته شد، از ترکیب متون موجود قدیمی هم استفاده کردند. در کتاب حزقیال که در دوره تبعید (نیمه اول قرن ۶ قبل از میلاد) نوشته شده‌است، حزقیال (یکی از تبعیدیان) می‌نویسد آنان که در یهودا مانده‌اند، ادعا می‌کنند که به عنوان وارثان ابراهیم، مالک آن سرزمین هستند اما حزقیال در پاسخشان می‌گوید آنان هیچ حقی ندارند، زیرا از تورات پیروی نمی‌کنند. کتاب اشعیا نیز به‌طور مشابهی از تنش میان تبعیدیان و مردم یهودا گواهی می‌دهد و می‌گوید خدا پدر اسرائیل است و تاریخ اسرائیل، با خروج از مصر آغاز می‌شود، نه با ابراهیم. از این و مدارک مشابه می‌توان نتیجه گرفت ابراهیم احتمالاً میان زمین‌داران بزرگ یهودا در زمان تبعید و بعد از آن، شخصیت برجسته‌ای به حساب می‌آمده‌است و آنان از او برای تقویت ادعای خود بر آن سرزمین در مقابل ادعای آنان که از تبعید بازمی‌گشتند، استفاده می‌کردند. اور کلدیس یا اور کلده شهری است که در تنخ به عنوان زادگاه ابراهیم ذکر شده‌است. در سال ۱۸۶۲ هنری راولینسون اور کلدیس را به همراه اور در نزدیکی ناصریه در جنوب پادشاهی عراق شناسایی کرد. در سال ۱۹۲۷، لئونارد ووللی این سایت را حفاری کرد و آن را به عنوان یک سایت باستان‌شناسی سومری که در آن قرن هجدهم قبل از میلاد در کلدین قرار دارد، شناسایی کرد. در قرآن از ابراهیم در ۲۵ سوره قرآن نام برده شده‌است و میان شخصیت‌های کتاب مقدس بعد از موسی از این حیث در رتبه دوم قرار می‌گیرد. در دو سوره از سوره‌های دوره اول مکی، به «صحف ابراهیم و موسی» اشاره شده‌است. به گفته محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، قرآن شصت و چند بار از ابراهیم نام برده‌است و داستان وی را این‌طور بیان کرده‌است که شخص پاک فطرتی بوده که خداوند ملکوت را به وی نشان داده بوده‌است. وقتی دید پدرش بت‌پرستی می‌کند، با آنان مخالفت کرد و به بحث با پدرش آزر برخاست و آنان را به توحید دعوت کرد. در مقابل تهدیدات پدرش، وی را دعا کرد. همچنین به احتجاج با اقوامی که بت‌پرستی و ستاره پرستی می‌کردند، اقدام و دلایلی را بر برتری توحید نسبت به عقاید آنها بیان کرد. در روزی که مردم برای عبادت به صحرا رفته بودند، به بهانه بیماری در شهر ماند و اقدام به شکستن بت‌ها کرد وتنها بت بزرگ را سالم نگه داشت. مردم که بازگشتند و بتها را شکسته یافتند، سراغ ابراهیم رفتند و او را بازخواست کردند. وی در پاسخ گفت که این کار بت بزرگ بوده‌است و از خود بت‌ها سؤال کنید، تا بدین ترتیب مردم خود اقرار به عجز بت‌ها نمایند. سپس، آنها را بابت ترک کردن خدا و پرستش بت‌های ساخت دست خود مؤاخذه کرد. مردم در مقابل تصمیم گرفتند آتشی برافروزند و برای حمایت از خدایان خود، ابراهیم را در آن افکنند، اما به خواست خدا آتش بر او سرد و ایمن شد. از سوی دیگر، ابراهیم با شاه آن سرزمین که ادعای پروردگاری داشت، دیدار کرد. او گفت که هر کس را بخواهد زنده نگه می‌کند و هر کس را بخواهد می‌کشد. ابراهیم در مقابل گفت که پروردگار عالم خورشید را از شرق درمی‌آورد و تو اگر می‌توانی آن را از غرب در بیاور. نهایتاً، عده کمی از جمله همسر ابراهیم و لوط به وی ایمان آوردند و از آن سرزمین مهاجرت کردند تا به جایی بروند که بدون مزاحمت به پرستش خداوند بپردازند. در این سرزمین خداوند به ابراهیم که به پیری رسیده بود وعده تولد فرزندانی شامل اسحاق و یعقوب از نسل او را داد. همین‌طور اسماعیل متولد شد. ابراهیم به امر پروردگارش به سرزمین خشک و متروک مکه رفت و یک فرزند شیرخوارش، اسماعیل، را در آنجا گذاشت. اسماعیل به یاری خدا در این سرزمین رشد کرد و چادرنشینانی پیرامونش گرد آمدند. سپس ابراهیم بازگشت و با یاری فرزندش خانه کعبه را برای عبادت خدا ساخت و دعا کرد تا خداوند مردمان را از هر سو برای پرستش خود بدانجا گردآورد. در اینجا ابراهیم دستور حج را داد و آیین آن را تشریع نمود. سپس، خداوند به ابراهیم در رؤیا دستور ذبح فرزندش را داد. وی این را با فرزند خود در میان نهاد و او پذیرفت و از پدر خواست تا دستور را انجام دهد. زمانی که اقدام به کشتن او کرد، خداوند ممانعت کرد و گفت این قربانی را از وی پذیرفته و به جای آن ذبحی بزرگ را خون‌بهای او قرار داده‌است. همچنین، قرآن دعاهای متعددی را از ابراهیم ذکر کرده‌است که در حق خود و نسلش کرده‌است. خداوند در قرآن ابراهیم را به صفات نیکوی متعدد ستوده‌است از جمله اینکه هرگز شرک نورزیده، خلیل خداوند بوده، امتی خداپرست و حنیف بوده، پیامبری صدّیق بوده، امام و پیشوای مردم بوده، در آخرت از نیکان بوده، خداوند او را خاص کرده، حلیم، بازگردنده، اهل ایمان و یقین و شکرگزار نعمت‌ها و پیام آور دین توحید بوده‌است. به گفته طباطبایی در تفسیر المیزان، دعای ابراهیم در سوره ابراهیم مبنی بر امن نگه داشتن «این شهر»، به مکه اشاره دارد. طباطبایی با توجه به این دعا که دو بار در قرآن تکرار شده اما اختلافاتی با یکدیگر دارند، نتیجه می‌گیرد که شاید ابراهیم دو بار دعا کرده و بار دوم زمانی بود که برای دیدن اسماعیل و هاجر به مکه بازگشت. او معتقد است اینجا منظور از امنیت، امنیت تشریعی است. در قرآن همچنین ابراهیم از الله می‌خواهد که او و فرزندانش را از پرستش بتان حفظ کند. در ادامه همین سوره دعاهای دیگری نیز از قول ابراهیم روایت شده‌است. به گفته دوو گوتاین، محمد احتمالاً در زمینه ارجاع صحف به ابراهیم دچار اشتباه شده و در سال‌های بعدی تبلیغ خود پی برد که کتابی به ابراهیم منسوب نیست. سوره‌های دوره‌های دوم و سوم مکی (مطابق تقسیم‌بندی نلدکه) به مبارزه ابراهیم با بت‌پرستان و تبلیغ توحید پرداخته شده‌است. قرآن او را «صدّیق» و رسول نامیده‌است. در چند سوره، فرستادگانی از سوی الله، خبر مجازات قوم لوط را به ابراهیم می‌دهند. در سوره صافات، مبارزه ابراهیم با بت‌پرستی و سپس قربانی کردن پسرش به دستور الله روایت شده، اما قرآن نام آن پسر را مشخص نکرده‌است. تعداد زیادی از آیات دربارهٔ نوادگان ابراهیم هستند؛ گاه نامی ذکر نشده و فقط به «غلام» بسنده شده‌است. در یک آیه تنها به اسحاق اشاره شده و در پنج آیه دیگر اسحاق و یعقوب به‌طور همزمان نام برده شده‌اند. حضور اسماعیل در سوره‌های مکی، بسیار کم‌رنگ است و اطلاعات مشخصی دربارهٔ او یافت نمی‌شود. در سوره‌های مدنی، جایگاه ابراهیم بالاتر رفته‌است. از این زمان، نقش اسماعیل نیز پر رنگ‌تر می‌شود و او پسر ابراهیم است و به پدرش در ساخت کعبه کمک می‌کند. تا قبل از این نقطه هیچ ارتباطی میان اسماعیل و ابراهیم و همچنین ابراهیم و ساخت کعبه در قرآن یافت نمی‌شود. به گفته دوو گوتاین، تردید کمی وجود دارد که محمد با داستان ساخت معبد اورشلیم توسط ابراهیم که در کتاب یوبیل روایت شده، آشنا بوده‌است. در نتیجه، با استفاده از این مطالب تازه ماجرای ساخت کعبه توسط او و اسماعیل (جد فرضی اعراب) را ساخته‌است. حتی کلمه «اسلام» (تسلیم بی‌قید و شرط) نیز به تابعیت ابراهیم از خدا مربوط است. آیه‌ای در سوره حج می‌گوید «ابراهیم شما را مسلمان نامید.» در سوره‌های مدنی، اسماعیل بر اسحاق مقدم است و از آن دو، به عنوان پسران ابراهیم یاد شده‌است. قرآن اسلام را «ملت ابراهیم» (ملت به معنای دین) و شخص ابراهیم را حنیف معرفی می‌کند. او همچنین «خلیل‌الله» (دوست خدا) لقب داده شده‌است. برداشت پارت این است که در سوره‌های مکی به نظر می‌رسد یعقوب نیز پسر ابراهیم محسوب شده‌است اما در سوره‌های مدنی یعقوب دیگر پسر ابراهیم محسوب نمی‌شود، بلکه مانند کتاب مقدس، نوه اوست. بنا به نظر سنوک هورگرونی، ابراهیم اولین بار بعد از هجرت محمد و در اثر منازعه او با یهودیان، «حنیف» و «اولین مسلمان» نامیده شد و در کنار اسماعیل سازنده کعبه به حساب آمد. در نظر هورگرونی، ابراهیم در این زمان به جایگاه مهم‌ترین سلف محمد بالا برده شد تا بدین طریق، «اسلام بتواند ادعا کند که به عنوان دینِ توحید خالص ابراهیمی، بر یهودیت و مسیحیت تقدم دارد.» پارِت، در نقد نظریه هورگونی، یادآوری می‌کند که در سه سوره از دوره سوم مکی نیز ابراهیم خصوصیات دوره مدنی را دارد: در سوره ابراهیم از او به عنوان نیای اهل مکه نام برده شده و در سوره‌های نحل و انعام، اسلام دین «ابراهیم که حنیف بود و مشرک نبود» دانسته شده‌است. نام پدر ابراهیم (تارح) در منابع روایی اسلامی با نام ذکر شده در کتاب مقدس همسان است اما قرآن او را آزر نامیده‌است. آزر به‌نظر کلمه‌ای عربی نیست و می‌تواند صورت تحریف‌شده «العاذار» باشد؛ العاذار در پیدایش ۱۵:۲ خدمتکار ابراهیم است. برخی محققان نیز ازر را با ازیریس، یکی از خدایان مصری، مرتبط دانسته‌اند. یوسیبوس، مورخ یونانی، نیز نام پدر ابراهیم را «اثر» نوشته‌است. قرآن دلیل مهاجرت ابراهیم را جدال او با آزر دربارهٔ خدا دانسته‌است. علاوه بر موارد فوق، داستان‌های دیگری مثل گلستان‌شدن آتش نمرود بر ابراهیم و بت‌شکنی او در قرآن وجود دارد. به نظر محققان، اغلب این قصه‌ها ریشه در افسانه‌های تلمود دارند. قصه‌های ابراهیم قبل از اسلام نیز در عربستان شناخته شده بودند و امیة بن ابی‌الصلت، رقیب و معاصر محمد، نیز با آن‌ها آشنایی داشت. در دیدگاه ادیان یهودیت به گفته متون یهودی آگادا، هر چند هنوز در زمان ابراهیم یهوه ده فرمان خود را به ملت اسرائیل منتقل نکرده بود، اما ابراهیم از آن فرامین پیروی می‌کرد. او بیش از همه مراقب بود که فرامین را زیرپا نگذارد و به حیوانات گله‌اش پوزه‌بند بسته بود تا مزارع دیگران را نخورند. تفاسیر مختلف او را مبتکر نماز صبح، صیصیت و تفیلین معرفی کرده‌اند که احتمالاً پاسخی به مسیحیانی است که پیروی از قوانین موسی را ضروری نمی‌دانستند. در یهودیت، بزرگ‌ترین فضیلت ابراهیم این است که او نخستین شخصی بود که خدا را شناخت زیرا اعتقاد داشت که هر قلعه‌ای به فرماندهی نیاز دارد. در افسانه‌های یهودی، ابراهیم تلاش بسیار به کار بست تا پیام یکتاپرستی را پخش کند و بسیاری به او ایمان آوردند و زمانی‌که بت‌های پدرش که بت‌ساز بود را شکست، نمرود او را در دیگ سوزانی انداخت، اما جبرئیل نجاتش داد. به گفته تفسیر ربانی سفر پیدایش، زمانی که ملکیصدق از کاهنی شلیم برکنار شد، ابراهیم جای او را گرفت. ابراهیم پیامبر بزرگی بود که خدا نه در خواب و رؤیا که در هوشیاری با او سخن می‌گفت و تمام برکت‌های جهان را به او داد. ابراهیم سنگی قیمتی دور گردن خود داشت و به همین دلیل مردم دنبالش می‌کردند؛ زیرا هرکسی که بدان می‌نگریست، شفا پیدا می‌کرد. او این قابلیت را کسب کرده بود که به دیگران برکت دهد و تمام کسانی که با او ارتباط داشتند برکت یافتند. ابراهیم به اندازه‌ای مهمان‌نواز بود که چهار در خانه‌اش باز بودند و منتظر مهمانان می‌نشست و به آن‌ها ایمان به خدا را آموزش می‌داد. به دلیل فعالیت‌های تبلیغی‌اش، او پدر تمام مبلغان مذهبی محسوب می‌شود. ابراهیم در یوم‌کیپور توسط سام پسر نوح ختنه شد و خدا هر ساله به خون ختنه ابراهیم نگاه می‌کند و گناهان همه را می‌بخشد. ختنه‌شدن یکی از ده آزمونی بود که ابراهیم پشت‌سر گذاشت و به همین دلیل، جلوی در جهنم می‌نشیند و اجازه نمی‌دهد آن‌هایی که ختنه شده‌اند، وارد شوند. تا به امروز موقع ختنه یهودیان، عبارت «ورود به عهد پدرمان ابراهیم» گفته می‌شود. منابع یهودی روایت کرده‌اند ابراهیم ده آزمون مختلف را پشت‌سر گذاشت و در متون میدراشی این آزمون‌ها به شیوه‌های مختلف گزارش شده‌اند. قربانی شدن اسحاق را بیشتر میان آزمون‌های ابراهیم قرار داده‌اند. در آگادا شیطان را هم وارد قصه قربانی شدن اسحاق کرده‌اند که ظاهراً با هدف مقایسه ابراهیم و ایوب بوده‌است. در جواب آنان که ایمان ابراهیم را زیر سؤال می‌بردند، گفته شده تنها کسانی مورد آزمایش قرار می‌گیرند که سربلند بیرون آمدنشان قطعی باشد. دنیا و تمام ساکنانش به خاطر ابراهیم حفظ شده‌اند و مَنَ، پیروزی در جنگ و بخشش گناهان اسرائیل همگی به خاطر اویند. متون میدراشی ابعاد تازه‌ای به درخواست ابراهیم از الوهیم برای نجات مردم سدوم داده‌اند و گفته‌اند که او در مقایسه با ایوب از «زبان تمیزتری» برای بیان درخواست خودش استفاده کرد. همچنین، مهمان‌نوازی صادقانه ابراهیم با مهمان‌نوازی «جعلی» سدومی‌ها (که قصد تجاوز به مهمانان لوط را داشتند) مورد قیاس واقع شده‌است. با این حال، ابراهیم در متون یهودی نقد هم شده‌است. در تلمود گفته شده «پدرمان ابراهیم مجازات شد و نوادگانش در مصر به بردگی گرفته شدند، زیرا دانشمندان را به زور به میدان جنگ فرستاد»، در آزمایش‌کردن خدا زیاده‌روی کرد و از ورود افراد به زیر بیرق الهی جلوگیری کرد (اشاره به عدم تقسیم غنیمت‌ها بعد از جنگ، پیدایش ۱۴:۲۱). او در ختنه‌کردن خود تردید کرد و به همین دلیل سرزنش شد. روا (یکی از ربی‌هایی که مطالب تلمود به او ارجاع داده شده) در سرزنش ابراهیم گفته که او حق نداشت به جای مردمش دربارهٔ سرزمین تصمیم بگیرد. در متون ربانی، ابراهیم به خاطر داشتن فرزند نالایقی چون اسماعیل سرزنش شده و گفته شده به همین دلیل او نمی‌تواند با یعقوب در یک مرتبه قرار بگیرد. همچنین نجات ابراهیم از آتش نمرود به خاطر تولد یعقوب از نسل او در آینده دانسته شده‌است. شخصیت ابراهیم در اسفار مشکوک تحت تأثیر فرهنگ یونانی قرار گرفته‌است. درباره‌اش نوشته‌اند که او قانون‌گذار بود و شهری تأسیس کرد که دو اصل اساسی در فرهنگ یونانی برای مشخص‌کردن رهبران بزرگ بوده‌است. دربارهٔ خرد ابراهیم اغراق زیادی شده و نقل شده او به این دلیل موفق شد خدا را بشناسد که دانش زیادی در نجوم داشت و این دانش را به مردان بزرگ نسل خودش منتقل کرد. باور به تخصص ابراهیم در زمینه‌های مختلف از اینجا ریشه گرفته‌است. کتاب یوبیل حتی می‌گوید که او به کشاورزان آموخت چگونه بهتر زمین را شخم بزنند تا بذر را از چشم کلاغ‌ها دور بدارند. بر تبار بابلی او تأکید شده زیرا در آن زمان تمدن بابل را خاستگاه عرفان می‌دانستند. در اسفار مکابیان با استناد به پیدایش ۱۷:۵، ابراهیم را پدر اسپارتان‌ها هم نامیده‌اند. در همان کتب به مقاومت ابراهیم در برابر ظالمان اشاره شده که اشاره‌ای به آزار یهودیان در اسکندریه در زمان نوشته شدن این متون است. فیلون و چند دروغ‌نامیده مثل عهد ابراهیم به او پرداخته‌اند و یوسیبوس مطالبی از نویسندگان یهودی دربارهٔ او را ثبت کرده‌است. مسیحیت از ابراهیم ۷۲ بار در عهد جدید یاد شده و ابراهیم بعد از موسی میان شخصیت‌های عهد عتیق از این نظر در رتبه دوم قرار می‌گیرد. سنت مسیحی به‌طور کلی ابراهیم را پدر معنوی همه مومنانی که قرار است عهدهای الهی به ابراهیم را به ارث ببرند، می‌داند اما مسیحیان انجیلی تأکید دارند که نسل عیسی به صورت خونی از طریق داوود به ابراهیم می‌رسید. به گفته پولس، به دلیل «ایمان» ابراهیم، خدا او را برای عهدهای الهی انتخاب کرد و از طریق نسل او، همه ملت‌های جهان برکت خواهند دید. در نتیجه، همه مسیحیان به دلیل ایمانشان به مسیح فرزندان ابراهیم هستند و راستی ابراهیم به آنان منتقل شده‌است. یک سنت رایج در ادبیات دینی مسیحی یافتن ارتباط میان افراد و وقایع عهد عتیق با زندگی عیسی است. پدران کلیسا نیز به همین شیوه زندگی و اعمال ابراهیم را تفسیر کرده‌اند. آگوستین، به عنوان مثال، ترک خانه توسط ابراهیم به فرمان خدا را مشابه پیروی حواریون از عیسی می‌دانست. تابعیت او از خدا، تا جایی که حاضر شد اسحاق را قربانی کند، از دیگر موارد از این قبیل است و مسیحیان آن را یادآور مرگ عیسی می‌دانند. آگوستین همچنین در نامه‌نگاری‌هایش با فاستوس میلوی، کاهن دین مانی، از عمل قربانی‌شدن اسحاق دفاع کرد؛ درحالی که فاستوس ابراهیم را به این دلیل فرد گناهکاری می‌دانست، آگوستین به او پاسخ داد قربانی‌شدن اسحاق امری شیطانی می‌بود، به شرط آن‌که ابراهیم از جانب خدا دستور نگرفته بود. گریگوری، اسقف نیسا در قرن چهارم، دربارهٔ آثار هنری ذبح اسحاق توسط ابراهیم می‌نویسد «بارها این اتفاق دردآور را در تصاویر دیده‌ام و هیچ‌گاه نتوانسته‌ام بدون ریزش اشک از کنار آن عبور کنم.» یوحنا کریسوستوم، از پدران کلیسا، معتقد بود ابراهیم و ساره نیاز جنسی نداشتند، بلکه تنها خواسته آن‌ها بچه‌دار شدن پیش از مرگ بود. جروم ابراهیم را می‌ستود؛ زیرا اعتقاد داشت ابراهیم به دلیل بی‌اعتنایی‌اش به خانواده و امیال جنسی حاضر شد اسحاق را به قربانگاه ببرد. اوریجن خوانشی استعاری از سرگذشت ابراهیم داشت و معتقد بود او نباید به‌خاطر ازدواج در سنین بالا سرزنش شود؛ زیرا او واقعاً ازدواج نکرد، بلکه منظور واقعی سفر پیدایش از ازدواج ابراهیم، جستجوی او برای یافتن خرد است. آگوستین اعتقاد داشت ابراهیم و یعقوب به رابطه با کنیزان همسرانِ نازای خود بی‌میل بودند اما با آن‌ها همخواب شدند؛ زیرا می‌دانستند «بدن‌هایشان متعلق به خودشان نیست.» در مسیحیت شرقی، دیدار ابراهیم با سه پیام‌آور را نشانه تثلیث و در مسیحیت غربی آن را با ابلاغ خبر تولد عیسی به مریم مرتبط می‌دانستند. از قرن ۱۷ به این سو، این دیدار را به عنوان الگویی برای مهمان‌نوازی تعبیر کردند. مارتین لوتر ابراهیم را مرد ایمان می‌دانست؛ زیرا تعهد کامل او به خدا بر پایه منطق نبود، بلکه از ایمان خالص سرچشمه می‌گرفت. به گفته اولریش تسوینگلی، تنها یک قوم برگزیده و یک عهد وجود دارد؛ بعد از مرگ، مسیحیان به بهشت و یهودیان به دامان ابراهیم می‌روند. فریدریش شلایرماخر می‌گوید با توجه به نظر پولس دربارهٔ ایمان ابراهیم، باید مسیحیت را یهودیتِ خالص ابراهیم که احیا شده‌است، محسوب کرد. سورن کی‌یرکگور در کتاب ترس و لرز به ابراهیم و داستان ذبح اسحاق پرداخته‌است. او در این کتاب ضمن مقایسه قربانی‌شدن اسحاق با داستان‌های مشابه، تلاش می‌کند ایمان ابراهیم به خدا را درک کند و «وارد ذهن کسی شود که حتی حاضر بود پسر خودش را هم قربانی کند.» او می‌گوید «ابراهیم ایمان داشت که خدا اسحاق را از او طلب نخواهد کرد اما همچنین حاضر بود در صورتی که خدا اسحاق را طلب کرد، این کار را انجام دهد.» کی‌یرکگور دربارهٔ احساس ابراهیم در لحظه بالا بردن چاقو می‌نویسد که او می‌بایست به‌طور قطع آگاه باشد که درحال قربانی‌کردن اسحاق است و اگر نمی‌دانست در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد. امانوئل کانت صراحتا ابراهیم را به دلیل تلاش برای کشتن اسحاق محکوم می‌کند: «حتی اگر خدا واقعاً با انسانی صحبت کند، آن انسان به‌طور قطع نمی‌تواند مطمئن باشد که صدا از جانب خداست؛ اما در برخی موارد، انسان می‌تواند مطمئن باشد که صدا از جانب خدا نیست؛ مثلاً اگر صدا از او بخواهد کاری برخلاف قوانین اخلاقی انجام دهد، او (انسان) باید این را توهم خودش بداند. ابراهیم می‌بایست به این صدای مثلاً الهی پاسخ می‌داد اینکه من پسر عزیزم را نخواهم کشت، قطعی است اما اینکه تو خدایی قطعی نیست.» اسلام مسلمانان ابراهیم را به عنوان شخصیت مؤسس یا اصلاح‌گر دین توحیدی پرستش خدای کعبه می‌دانند. علاوه بر قرآن، در منابع اسلامی مثل قصص الانبیاء نیز به ابراهیم پرداخته شده‌است. طبری محل تولد ابراهیم را کوثی و ابن بطوطه آن را برص روایت کرده‌است. طبری همچنین حران را محل تولد پدر ابراهیم دانسته‌است. در منابع اسلامی، بحث‌های زیادی دربارهٔ نام پدر ابراهیم که در تورات تارح و در قرآن آزر نامیده شده، به وجود آمده‌است. حدیثی از محمد، پیامبر اسلام، بر آزر به عنوان نام پدر ابراهیم تأکید کرده اما از آنجا که در حدیثی دیگر از محمد، او همه نیاکان خود را موحد نامید. مفسران گاه گفته‌اند آزر عموی ابراهیم یا جد مادری او بوده‌است. از آنجا که ابراهیم به «خلیل‌الله» (دوست خدا) نامیده شده، مسلمانان به حبرون، شهری که اعتقاد دارند محل دفن او در آن واقع است، الخلیل می‌گویند. مسعودی در مروج الذهب می‌گوید ساره و لوط (که او را برادرزاده ساره معرفی کرده) اولین کسانی بودند که به ابراهیم ایمان آوردند. در روایت قرآن، ابراهیم با پرستندگان اجرام آسمانی به مجادله پرداخت. محمد بن حسن طوسی، مفسر شیعه، در این زمینه نوشته ابراهیم برای نشان دادن وحدانیت الله ابتدا به پرستش اجرام آسمانی روی آورد، اما سپس از آن‌ها رویگردانی کرد. در روایت طوسی، ابراهیم بعد از مجادله با فرمانروا و شکستن بت‌ها، به آتش انداخته می‌شود. طبری گفته در آتش ماندن ابراهیم ۴۰ یا ۵۰ روز طول کشید. به گفته فخرالدین رازی، مفسر اهل سنت، هاران برادر ابراهیم قوم را تحریک می‌کرد تا ابراهیم را در آتش اندازند. در تاریخ طبری، نمرود بعد از زنده ماندن ابراهیم، به خدای او ایمان آورد و قربانی داد. ثعلبی و طبری ساره را دختر فرمانروای حران معرفی کرده‌اند که بعد از بیزاری از دین پدرانش، با ابراهیم ازدواج کرد. برخلاف تورات که ساره را خواهر ابراهیم از مادری دیگر معرفی کرده، در منابع اسلامی مثل ابن قتیبه و طبری، او را دختر عمو یا دختر عموزاده ابراهیم دانسته‌اند. طباطبایی، مفسر شیعه، ازدواج ابراهیم با خواهرش در تورات را درست نمی‌داند و همچنین می‌گوید حتی «ابراهیم اگر پیامبر نبود و فردی عادی بود، از ناموسش برای کسب درآمد استفاده نمی‌کرد.» در صحیح بخاری، کتاب حدیثی اهل سنت، حدیثی به محمد منسوب است که ابراهیم تنها سه بار دروغ گفت؛ دو بار دربارهٔ ذات خدا و وحدانیت او و یک بار دربارهٔ ساره که او را خواهر خودش معرفی کرد. در همین حدیث گفته شده که ابراهیم و ساره تنها مسلمانان روی زمین بودند؛ لذا ساره «خواهر دینی» ابراهیم هم بود. زمانی که ساره نزد پادشاه برده شد، وی چنان او را شیفته شد که دستش را به سویش دراز کرد اما دستش خشک شد و از ساره خواست که از خدا بخواهد دستش را باز کند. ساره چنین کرد و این اتفاق سه بار تکرار شد تا اینکه پادشاه تصمیم گرفت ساره را از کشورش بیرون کند و هاجر را هم به او ببخشد. طباطبایی، مفسر شیعه، با صحت این حدیث مخالف است. کلینی، محدث شیعه، به نقل از جعفر صادق، ششمین امام شیعه، می‌گوید ابراهیم بعد از خروج از کشور نمرود، صندوقی ساخت و ساره را درون آن گذاشت و درهای آن را از همه طرف بست. سپس وارد کشور پادشاهی به نام عزاره شد. وقتی مأمور مالیات آن کشور با ابراهیم روبرو شد، اموالش را گشت تا اینکه به آن صندوق رسید. ابراهیم مایل نبود در صندوق را باز کند تا او ساره را ببیند؛ نتیجتاً، او را گفت که فرض کن این صندوق حاوی طلا و نقره است و من مالیاتش را می‌دهم. مأمور نپذیرفت و ابراهیم به ناچار صندوق را گشود. از ابراهیم پرسید چرا او را در صندوق کرده‌ای؟ ابراهیم پاسخ داد غیرتم اجازه نمی‌دهد نامحرمان او را ببینند. مأمور خشمگین شد و پیکی نزد پادشاه فرستاد. نهایتاً، ابراهیم را با صندوق به دربار بردند و آنجا به دستور پادشاه ساره را از صندوق بیرون آوردند. پادشاه با دیدن ساره شیفته او شد و به سویش دست دراز کرد اما دستش خشک شد. ابراهیم از خدا درخواست کرد دست او را آزاد کند. این اتفاق سه بار رخ داد، تا اینکه در آخر پادشاه به ابراهیم و ساره گفت از کشورش بیرون روند و همچنین هاجر را نیز به آنان بخشید. مسلمانان ساره را خواهر ناتنی ابراهیم نمی‌دانند. در روایتی آمده‌است که ساره دخترخالهٔ ابراهیم بود و بعد با او ازدواج کرد. در روایات اسلامی دربارهٔ نام پسر قربانی ابراهیم، با توجه به اینکه قرآن نامش را مشخص نکرده، اختلاف نظر وجود دارد. برخی چون ابن قتیبه، ابن مسعود و غیره او را اسحاق و برخی چون محمد بن حسن طوسی و فخرالدین رازی، اسماعیل دانسته‌اند. در احادیث منسوب به امامان شیعه امامی، اسماعیل ذبیح معرفی شده‌است. طبری، قطوره همسر سوم ابراهیم را از کنعانیان یا اعراب معرفی کرده‌است. همچنین از زن دیگری به نام حجور نیز یاد کرده‌اند و گفته‌اند از او صاحب پنج پسر شد. روایت مرگ ابراهیم و محل دفن او نیز تقریباً آنچه در تورات وجود دارد، شباهت دارد. به گفته ابن هشام، سیره نویس اهل سنت، تا قبل از فتح مکه توسط محمد، ابراهیم و اسماعیل از خدایان کعبه بودند و پرستیده می‌شدند و محمد بت‌های آنان را شکست. ثعلبی ابراهیم را مردی سخاوتمند و مهمان‌نواز توصیف کرده‌است. غزالی، متکلم اشعری، در قیاسی ارسطویی، از گفتگوی ابراهیم با نمرود در قرآن برای اثبات الله استفاده می‌کند: «[خدا آن است که بر طلوع خورشید مسلط است.] این قدرت در اختیار خدای من است. پس خدای من خداست.» قاضی عبدالجبار، متکلم معتزلی، اعتقاد داشت خدا به ابراهیم نگفته بود فرزندش را قربانی کند، بلکه او رویایش را با فرمان الهی اشتباه گرفته بود. به گفته فارابی، فیلسوف مسلمان، ابراهیم به همراه محمد و موسی بدان دلیل به بالاترین مرتبه نبوت رسیدند که در علم و فلسفه سرآمد بودند؛ این برداشتی مشابه شهریاران فیلسوف افلاطون است. یکی از اختلاف‌های اصلی بین اسلام و یهودیت در مسئله ارث بردن اسماعیل از ابراهیم است. بعضی از مسلمانان عقیده دارند دلیلی که در دین یهودیت امروزی نسل از طریق مادر و نه از طریق پدر منتقل می‌شود، توجیه وارث ندانستن اسماعیل است. به‌طور کلی دید متون یهودی نسبت به اسماعیل بسیار منفی است. همچنین مسلمانان عقیده دارند چون خدا وعدهٔ ارض موعود را به فرزندان ابراهیم می‌دهد و در زمان مرگ ابراهیم، اسحاق و اسماعیل هر دو فرزند او خوانده می‌شوند، زندگی فرزندان اسماعیل در آن منطقه نیز این عهد را برآورده می‌کند. بهائیت ابراهیم در بهائیت یکی از مظاهر ظهور و نیای دین توحیدی به حساب می‌آید. در نوشته‌های بهائیان نیز او را مانند منابع اسلامی «خلیل‌الله» نامیده‌اند. بهائیان معتقد هستند ابراهیم جد بهاءالله (از طریق قطوره، همسر سوم ابراهیم) و باب بوده‌است. عبدالبهاء تبعید بهاءالله را با سفرهای ابراهیم مقایسه کرده‌است. در هنر و ادب در ادبیات عبری قرون وسطی معمولاً از مطالب مربوط به ابراهیم در میدراش برای خلق آثار ادبی دربارهٔ او استفاده می‌شد. آدولف یلینیک، ربی اتریشی، سه داستان در این سبک را گردآوری کرده که البته در آن‌ها عناصری هم یافت می‌شود که با میدراش متفاوت است. دو مضمون اصلی این داستان‌ها شهید بودن ابراهیم و اولین یکتاپرست بودن اوست. گفته شده نمرود دستور داد تمام نوزادانی که در روز تولد ابراهیم متولد شده را بکشند و به همین دلیل ابراهیم را در غاری گذاشتند؛ جبرئیل از او پرستاری کرد و طی چند روز توانست راه برود و صحبت کند. در سفر یاشر، کتابی عبری از قرون وسطی، نویسنده علاوه بر قصه‌های میدراش و داستان‌های مرسوم، مطالبی را هم خودش اضافه کرده‌است. سفر یتزیرا به ابراهیم منسوب است که عارفان یهودی فکر می‌کردند می‌توانند با استفاده از آن گولم بسازند. در نمایش‌های کرامات قرون وسطی و آثار رنسانسی چون رموز عهد عتیق و درام‌های دینی ایتالیایی نیز به ابراهیم پرداخته شده‌است. در دوران مدرن نخستین چندین نمایشنامه با محوریت ابراهیم خلق شد که از جمله آن‌ها هاجر در بیابان (۱۷۸۱) از کومته دو ژنلی فرانسوی و هاجر (۱۸۴۸) از آیزاک دا کوستای هلندی است. ابراهیم در شکل‌گیری جهان از موشه بن مردخای زاکوتو نیز حضور دارد که یکی از اولین نمایشنامه‌ها به زبان عبری است. ابراهیم همچنین در نقاشی، مجسمه‌سازی، نسخه‌های خطی مصور و موزائیک‌های منقش نیز مورد توجه بوده‌است. در هنر مسیحی معمولاً او را پیرمردی با ریش‌های سفید و چاقویی در دست نمایانده‌اند و در نقاشی اسلامی مثل مینیاتورهای قصص الانبیاء نیز حضور پررنگی داشته‌است. نقوشی از سرگذشت او بر موزائیک‌های باسیلیکای قرن پنجمی سنتاماریا مجیوره، در نسخه خطی قرن ششمی پیدایش وین، موزائیک‌های قرن ششم راونا، بر روی درهای برنزی سن زنو در ورونا، قربانگاه وردون، فرسکوهای سن ساوین و درهای برنزی تعمیدگاه فلورانس وجود دارد. ملاقات ابراهیم با ملکیصدق، دیدارش با سه پیام‌آور و قربانی‌کردن اسحاق توسط او بیش از سایر اتفاقات مورد علاقه هنرمندان مسیحی بوده‌اند. نقاشانی چون رامبرانت، موریلو و تیه‌پولوها (جامباتیستا و پسرش جووانی) از جمله نقاشان غربی هستند که سرگذشت ابراهیم را به تصویر کشیده‌اند. هنرمندان یهودی بیشتر به قربانی‌شدن اسحاق توجه نشان داده‌اند و قدیمی‌ترین آثارِ موجود دیوارنگاره‌های قرن سومی دورا اروپوس هستند. میان هنرمندان معاصر یهودی، مارک شاگال نقاشی‌های زیادی با محوریت ابراهیم به جا گذاشته‌است. قدیمی‌ترین آثار سینمایی دربارهٔ ابراهیم، فیلم‌های کوتاه صامت بودند. در فیلم‌های فرانسوی‌زبان قربانی ابراهیم (۱۹۱۱) و قربانی اسماعیل (۱۹۱۲) به ترتیب به ذبح اسحاق و بیرون انداختن هاجر و اسماعیل پرداخته شده‌است. ابراهیم در یکی از سکانس‌های مراتع سرسبز (۱۹۳۶) ظاهر می‌شود. اولین فیلم مهمی که به سرگذشت ابراهیم پرداخته، کتاب مقدس (۱۹۶۶) از جان هیوستون است. در فیلم سه ساعته ابراهیم (۱۹۹۳)، ریچارد هریس نقش ابراهیم را بازی می‌کند. علاوه بر آثاری که از سفر پیداش اقتباس شده‌اند، چند فیلم نیز بر اساس دیدگاه اسلامی ساخته شده و فیلم ایرانی ابراهیم خلیل‌الله (۱۳۸۳) یکی از آن‌هاست. ابراهیم در فیلم کمدی سال یکم (۲۰۰۹) نیز حضور دارد که در آن، دو انسان اولیه زمانی‌که ابراهیم مشغول قربانی‌کردن اسحاق است، با او روبرو می‌شوند؛ ابراهیم که خجالت‌زده شده، به آنان توضیح می‌دهد که او و اسحاق مشغول بازی کردن هستند. دو قسمت از بزرگ‌ترین قهرمانان کتاب مقدس (۱۹۷۹) دربارهٔ ابراهیم است. ابراهیم جوان (۲۰۱۱) انیمیشنی دربارهٔ ابراهیم است که داستان آن با استفاده از متون میدراش تهیه شده‌است. در موسیقی نیز بسیار به ابراهیم پرداخته شده‌است. هاجر (۱۶۷۱) از جووانی باتیستا ویتالی، ابیملک (۱۷۶۸) از ساموئل آرنولد، ابراهیم (۱۸۶۰) از برنهارد مولیک، ابراهیم و اسحاق (۱۹۵۲) از بنجامین بریتن، ابراهیم و اسحاق (۱۹۶۳) از ایگور استراوینسکی، ابراهیم: کنسرتویی برای امید (۲۰۰۵) از رکسانا پانوفنیک و «دختر ابراهیم» (۲۰۱۲) که موسیقی متن فیلم بازی‌های گرسنگی بود، از جمله این آثار هستند. «سفر ابراهیم به کشوری جدید» سرودی روحانی است که کارولین گیلته آن را برای پناهجویان نوشته‌است. ابراهیم و اسحاق (۱۷۷۶) اوراتوریویی از یوزف میسلیوچک است که موتسارت در وصف آن در نامه‌ای نوشته که «همه مونیخ دربارهٔ آن صحبت می‌کنند.» اولین ترانه فرانتس شوبرت «شکایت هاجر» (۱۸۱۱) نام دارد. جوانی ابراهیم (۱۹۲۲) اپرایی از موسیقی‌دان یهودی روس میخائیل گنیسین است. شجره‌نامه پانویس منابع پیوند به بیرون ابراهیم، دائره المعارف بزرگ اسلامی افراد در سفر پیدایش افرادی که وجودشان مورد بحث است اهالی بابل باستان اهالی حران بنیان‌گذاران مذهب پیامبران اولوالعزم پیامبران در اسلام پیامبران در کتاب مقدس عبری پیامبران تاریخ عراق خاک‌سپاری‌ها در الخلیل سفر پیدایش سه شه‌پدر شخصیت‌های قرآن شخصیت‌های کتاب مقدس فرشته‌بینان ویکی‌سازی رباتیک هلال حاصل‌خیز
6945
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DA%A9%D9%86
پکن
پِکَن (تلفظ در زبان ماندارین: بِیچینگ) پایتخت جمهوری خلق چین و یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای جهان است. این شهر در سال ۲۰۱۴ بیش از ۲۱٬۵۱۶٬۰۰۰ میلیون نفر سکنه داشته‌است. پکن دومین شهر پرجمعیت چین پس از شانگهای و مرکز سیاسی، فرهنگی و آموزشی کشور است. فرودگاه بین‌المللی پکن دومین فرودگاه شلوغ جهان از نظر ترافیک مسافران است.بر مبنای آخرین داده های دقیق جغرافیایی بیشترین درازای شهر پکن ۲۰۴ کیلومتر می باشد که از آن حدوداً یک سوم کوهستان های سرسبز و خالی از سکنه هستند. سابقه تاریخی شهر به حدود سه هزار سال پیش می‌رسد و در هشت قرن اخیر در اغلب دوره‌ها پایتخت چین بوده‌است. کمتر شهرهایی در دنیا هستند که برای دوره‌ای چنین دراز مرکز سیاسی، فرهنگی و آموزشی باقی مانده باشند به همین جهت آثار تاریخی زیادی در شهر وجود دارد. پکن میزبان بازی های المپیک تابستانی ۲۰۰۸ و بازی های المپیک زمستانی ۲۰۲۲ بود و به این ترتیب اولین شهری است که هم المپیک تابستانی و هم المپیک زمستانی در آن برگزار شده است. نگارخانه نام در جای شهر کنونی پکن در ابتدا شهری به نام چونگدو بود که مغول ها آن را سوزاندند و ویران‌کردند. قوبیلای قاآن، در جای پکن کنونی، شهری را ساخت و آن را پایتخت خود کرد. آن شهر را در مغولی خان بالِق (به معنای شهرِ خان) و در چینی دادو (به معنای پایتخت بزرگ) می‌خواندند. در متون فارسی دوران مغول نیز این شهر به صورت خان بالق و خان بالغ ذکر شده‌است. پس از برپایی سلسلهٔ مینگ در سال ۱۳۶۸ میلادی، این شهر نام بِیپینگ (به معنای صلح شمالی) گرفت و در سال ۱۹۴۹ در نخستین کنفرانس حزب کمونیست چین نامش به بِیجینگ (به معنای پایتخت شمالی) تغییر کرد. پکینگ به انگلیسی و پکن به فرانسوی، گونه‌های دیگری از نگارش همان واژهٔ چینی بیجینگ اند. در واقع، روش‌های متفاوتی برای نوشتن واژه‌های چینی به خط لاتین وجود دارد. در لاتین‌نویسی نقشهٔ پستی چین، این نام به صورت پکینگ نوشته می‌شود و در روش پینیین، این نام به شکل Beijing نشان داده می‌شود. تلفظ معیار این واژه (در گویش معیار چینی ماندارین) نزدیک به بِیچینگ است. حالت دوم در زبان چینی غالباً از کلمه 首都 برای «پایتخت» استفاده می‌شود و کلمه 京 غیر معمول است و منحصراً برای شهر پکن به کار می‌رود. ریشه‌شناسی قوی این است که این شهر توسط مغولان مناطق شمال دور تأسیس شده‌است و شهر را بیگین به معنای «شهر بیگ» نامیده‌اند. مترو متروی پکن در سال ۱۹۶۹ تأسیس شده و هم‌اکنون دارای ۲۷ خط و ۴۷۸ ایستگاه می‌باشد. این مترو پر رفت‌وآمد ترین و شلوغ ترین مترو در جهان است. شهرهای خواهر به دلیل اینکه شهر پکن، ناحیه نیز محسوب می‌شود بنابراین برخی از خواهر خواندگان پکن نیز از نواحی و استان‌های دیگر کشورها نیز می‌باشند. پانویس منابع Wikipedia contributors, "Beijing," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Beijing&oldid=184641182 (accessed January 16, 2008). بنیان‌گذاری‌های سده ۱۱ (پیش از میلاد) در چین پایتخت‌های آسیا دشت شمال چین شبکه شهرهای خلاق یونسکو شهرداری‌های جمهوری خلق چین شهرهای چین شهرهای میزبان المپیک تابستانی مناطق شهری بر پایه کشور جمهوری خلق چین مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در هزاره ۲ (پیش از میلاد)
6949
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
بغداد
بَغْدادْ پایتخت عراق و دومین شهر بزرگ جهان عرب پس از قاهره است. این شهر، مرکز استان بغداد و بزرگ‌ترین شهر عراق است که در مرکز جغرافیایی عراق در کنار رود دجله قرار دارد. بغداد در سرشماری سال ۲۰۱۵ دارای ۸٬۱۲۶٬۷۵۵ نفر جمعیت بوده‌است. بغداد یکی از شهرهای تاریخی و فرهنگی در جهان عرب و خاورمیانه است. تاریخ بغداد از دورهٔ عباسیان آغاز می‌شود و پیش از آن پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد امروزی بود. در آن زمان بغداد نام یک سرزمین کوچک در نزدیکی تیسفون بود و در روزگار عباسیان به پایتختی خلافت برگزیده شد و در همان زمان هم نام‌آور گشت به گونه‌ای که نمادی برای سرزمین‌های اسلامی قرون وسطی بود. شهر بغداد در ۳۰ ژوئیهٔ ۷۶۲ میلادی در کرانهٔ باختری رود دجله به دست برمکیان در زمان عباسیان و در روزگار خلیفه ابوجعفر منصور بنیاد شد. ابوجعفر منصور برای بغداد چهار دروازه (باب) ساخت؛ دروازهٔ خراسان، که به باب‌الدولة نیز مشهور بود به خاطرِ روی‌آوری و اقبال دولت عباسی از خراسان، و باب‌الشام، که به سوی شام بود، پس از آن باب‌الکوفة، که به س سقوطوی کوفه بود، و در پایان دروازهٔ بصره. برای بنای اولیهٔ این شهر چهار هزار هزار و هشتصد و سی و سه درهم، هزینه شد. نزدیک به یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم و تجارت در جهان اسلام تبدیل گشت، بیت‌الحکمه نام بنیادی بود که به کار ترجمهٔ نوشته‌های یونانی، پارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفهٔ آنان گرد آوردن تحصیل‌کردگان از دانشگاه گندی‌شاپور ایران و معرفی یونان و هند باستان به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و برخی دیگر تنها به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان‌های شهرزاد از سری داستان‌های «هزار و یک شب» در بغداد بوده‌است. پس از سرنگونی امویان و پیدایش عباسیان، پایتخت خلافت اسلامی از شام به عراق و شهر بغداد منتقل شد. بغداد در سال ۱۲۵۸ میلادی به دست هلاکوخان کرد. در سال‌های دورتر، بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و صفویان دست به دست می‌شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا این‌که پس از جنگ جهانی اول و تقسیم خلافت عثمانی به عنوان پایتخت عراق گزیده شد. در ماه‌های مارس و آوریل ۲۰۰۳ در جریان جنگ عراق، بغداد تحت شدیدترین بمباران‌ها قرار گرفته و در روزهای ۷ آوریل – ۹ آوریل تحت کنترل ایالات متحده درآمد و طی سال‌های بعد وضعیّت امنیتی بغداد پایین آمد. در سال ۲۰۱۲ بغداد با کسب رتبهٔ ۲۲۱ عنوان بدترین شهر دنیا برای زندگی را به خود اختصاص داد. شرایط بد امنیتی یکی از مهم‌ترین دلایل کسب این رتبه بوده‌است. پیشینه دارالخلافهٔ عباسی، ابتدا در شهر انبار، در کنار فرات واقع شده بود. اینگونه گفته شده‌است که برای اولین مرتبه، منصور دوانیقی در سال ۱۴۵ هجری قمری با همفکری با خالدبن برمک ایرانی تصمیم گرفت که شهر بغداد را ایجاد نماید و خلافت را به آنجا منتقل کند، و پس از گذشت سه سال، بغداد را تأسیس نمود و در دوران خلافت هارون الرشید، بغداد به مرکزیت نهضت ترجمهٔ آثار علمی یونان (به زبان عربی) درآمد. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» نامی فارسی به معنی خداداد است که در زمان اکدی‌ها به آن منطقه نهاده شد. بغداد در روزگار عباسیان به پایتختی برگزیده شد و در همان زمان هم نام‌آور گشت؛ به گونه‌ای که نمادی برای سرزمین‌های اسلامی سده‌های میانه بود. پس از سرنگونی امویان و ظهور عباسیان پایتخت خلافت اسلامی از شام به عراق (شهر بغداد) منتقل شد. گفته می‌شود که شهر بغداد در ۳۰ ژوئیهٔ سال ۷۶۲ در کرانهٔ غربی رود دجله توسط عباسیان و در زمان خلیفه المنصور بنیاد شد، به هر رو نام این شهر در متون پیش از اسلام از جمله در تلمود یهودیان نیز ذکر شده‌است. از این رو شاید بغداد جدید در کنار شهر قدیمی بغداد که در ۵۰ مایلی شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده‌است. این شهر جایگزین تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران و دمشق پایتخت امپراتوری اموی شد. با سرنگونی عباسیان به دست مغول‌ها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند. در سال‌های دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان، عثمانیان و صفویان دست به دست می‌شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا این‌که پس از جنگ جهانی اول و تکه‌تکه شدن عثمانی زیر نظر انگلیسی‌ها به عنوان مرکز کشور تازه ساز عراق درآمد. برمکیان در زمان منصور عباسی برای طراحی این شهر از دو طرح استفاده کردند. طرح نخست از نوبخت، معمار ایرانی و طرح دوم از ماشاءالله، یک یهودی سابق از اهالی خراسان در ایران بود. بغداد به صورت دایره‌ای با قطر ۲ کیلومتر طراحی شد که این شهر را به‌عنوان ""شهر گرد"" معروف ساخت. طراحی نخستین شهر نشانگر یک حلقه از ساختمان‌های مسکونی و بازرگانی بود که در کنار دیوارهای درون شهر ساخته شده بودند، ولی در هنگام ساخت حلقه‌ای دیگر در داخل حلقه اصلی ساخته شد. در مرکز شهر ساختمان‌های مسجد و همچنین قرارگاه مرکزی سربازان قرار داشت. هدف از ساخت و کاربری بخش خالی مرکز شهر ناشناخته‌است. پایه طراحی دایره شکل شهر دقیقاً بر پایه طراحی شهرسازی ساسانیان است. طرح شهر بغداد کپی‌برداری از نقشه و طرح شهر ساسانی گور (فیروزآباد کنونی) است. اعتقاد عمومی بر آن است که بغداد در سال‌های ۷۷۵ تا ۹۳۵ میلادی بزرگ‌ترین شهر دنیا بوده‌است. این شهر احتمالاً نخستین شهر بالای یک میلیون نفری دنیا نیز بوده‌است. بغداد تا زمان بنیان گرفتن پادشاهی آی- سی ای کی تحت کنترل انگلیسی در سال ۱۹۲۱، تحت حکومت عثمانی باقی بود. کنترل بریتانیایی‌ها بر پایهٔ سیاست سرکوب اعراب عراقی و گرایش‌های ملی‌گرایانهٔ کردها استوار گردیده بود. اهتمام بریتانیای کبیر در برخورد نظامی با شورشیانی جنوب از راه حملات گازی از یک سو و موج بمباران‌های انجام شده در سراسر عراق توسط واحدهایی از نیروی هوایی سلطنتی که از جمله بغداد را نیز شامل شده بود، می‌گردید. از این‌رو بریتانیای کبیر به نخستین کشور جهان که اهداف غیرنظامی را بمباران کرده معروف شد. این عملیات دربرگیرندهٔ بمباران برای ایجاد ترس، بمباران در شب، بمب‌افکن‌های سنگین و بمب‌های تأخیری می‌گردید که همگی برای «حفظ امنیت و آرامش» مردم عراق به‌کار می‌رفتند. در سال ۱۹۳۲ استقلال رسمی به عراق اعطا شد و در سال ۱۹۴۶ حاکمیت ملی استحکام یافت. البته استقلال واقعی تا سال ۱۹۵۸ یعنی زمان سرنگونی فیصل دوم در پی یک کودتا حاصل نشد. جمعیت شهر از رقم ۱۴۵۰۰۰ نفر در سال ۱۹۰۰ به عدد ۵۸۰۰۰۰ در سال ۱۹۵۰ بالغ گردید که از این تعداد حدود ۱۴۰۰۰۰ نفر یهودی بودند. در طول دههٔ ۱۹۷۰، عراق به دلیل افزایش شدید بهای محصولات نفتی که تنها قلم صادراتی آن کشور به‌شمار می‌رفت، شاهد دوره‌ای شکوفا و پر رونق بود. در این دوران امکانات زیربنایی مانند تجهیزات فاضلاب، آب آشامیدنی و بزرگراه ساخته شدند ولی جنگ ایران و عراق در دههٔ ۱۹۸۰، روزگار سختی را برای این شهر رقم زد، زیرا بودجه در اختیار ارتش قرار گرفته و هزاران نفر از شهروندان نیز کشته شدند. ایران بارها بغداد را در پاسخ به موشک‌باران و بمباران شهرها و اهداف غیرنظامی ایران، هدف حملات موشکی قرار داد، این حملات به دلیل ضعف توان موشکی ایران و تحریم‌های گسترده علیه ایران، خسارات و تلفات نسبتاً کمی برجای گذاشت. نام کندی در دانشنامهٔ ایرانیکا آورده‌است که نام بغداد ممکن است از ترکیب «بغ» (به معنی پروردگار) و «داد» (به معنی اعطا شده) باشد. احتمال از آنجاست که بیشتر ساکنین بغداد، نبطی‌های آرامی زبان بوده‌اند. بَغداد واژه‌ای است به زبان پهلوی (پارسی میانه) به معنای خُداداده. این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونهٔ صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō-dâta و به همان معنا در بخش‌هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده‌است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و اینبار به ریخت بَغ‌دات آورده شده‌است. نام‌های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده‌است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، یا الله داد، محمد داد، علی داد و «بغ» یعنی خدا چنان‌که به پادشاهان چین «بغ پور» و به شکل معرب آن فغفور می‌گفته‌اند؛ و نام‌های دو مکان «بجستان» و «بیستون» نیز هردو دگریدهٔ «بغستان» است. برخی دیگر از زبان‌شناسان عقیده دارند بغداد از دو واژهٔ بغ (کوتاه شدهٔ باغ) و داد (کوتاه شدهٔ داد) به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده‌است و بغداد به معنی باغ خدا است. اگرچه دربارهٔ ریشه‌های ایرانی هیچ شبهه‌ای وجود ندارد، واژهٔ بغداد دو نوع ریشهٔ اصلی گوناگون داشته‌است. قابل اطمینان‌ترین موردی که توافق بیشتری بر روی آن گردیده، لفظی است که از ترکیب پارسی باستان با نام «باگا» (=بت، خدا) +داتا (=معلوم مسلم) به وجود آمده که واژهٔ پارسی میانهٔ «بگدات / بگداد» (= داده شده توسط خداوند) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به واژهٔ فارسی امروزی و عربی «بغداد» تغییر یافته‌است. ریشهٔ دیگر نیز از پارسی «باگ – داد» یا «بگ-دا-دو» (ترجمه «باغ خداوند») گرفته شده‌است. در عین حال، برخی اقلیت‌ها اعتقاد دارند که این نام از عبارت آرامی «گوسفند» اخذ شده‌است. مرکز این شهر در دورهٔ عباسیان «مدینةالسلام» نامیده می‌شد. بغداد به‌عنوان قطب علم‌آموزی در حدود یک نسل پس از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم‌آموزی و تجارت تبدیل گشت. خانه حکمت نام مؤسسه‌ای بود که به کار ترجمهٔ متون یونانی، پارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفهٔ آنان گرد آوردن تحصیل‌کردگان از دانشگاه گندی‌شاپور ایران و معرفی یونانیان و علوم هند به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالیست که برخی دیگر فقط به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان‌های شهرزاد از سری داستان‌های «هزار و یک شب» در بغداد بوده‌است. جمعیت‌شناسی در سدهٔ نهم، جمعیت این شهر بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود. رشد چشمگیر بغداد در دوران ابتدایی شکل‌گیری آن، به واسطهٔ برخی عوامل کاهش یافت. این عوامل عبارت بودند از مشکلات موجود با خلیفه‌گری شامل برگرداندن پایتخت به سامرا (در خلال سال‌های ۸۰۸ تا ۸۱۹ و ۸۳۶ تا ۸۹۲)، ضرر و زیان استان‌های غربی و شرق دور، دوران تسلط سیاسی آل بویهٔ ایرانی (در خلال سال‌های ۹۴۵ تا ۱۰۵۵) و ترک‌های سلجوقی (در خلال سال‌های ۱۰۵۵ تا ۱۱۳۵). با وجود این مسائل، بغداد موقعیت خود به‌عنوان قطب‌های فرهنگی و بازرگانی جهان اسلام را تا ۱۰ فوریهٔ سال ۱۲۵۸ یعنی زمان حملهٔ مغولان تحت فرماندهی هولاکو خان به آن حفظ نمود. مغول‌ها حدود ۸۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان شهر از جمله خلیفهٔ عباسی مستعصم را قتل‌عام و بخش وسیعی از شهر را نابود ساختند. کانال‌های مجرای آب و سدها که شکل‌دهندهٔ سیستم آبرسانی شهر بودند نیز به نابودی کشانده شدند. غارتگری بغداد به حکومت خلفای عباسی پایان داد. ضربه‌ای که تمدن اسلامی هیچ‌گاه از آن بهبودی کامل نیافت. در این مقطع حکومت بغداد در دست ایلخانیان یعنی امپراتوران مغول در ایران بود. در سال ۱۴۰۱، بغداد مجدداً و این بار توسط تیمور («تیمور لنگ») مورد تهاجم و غارتگری قرار گرفت. در این زمان این شهر به‌عنوان مرکز استانی تحت کنترل حکومت پادشاهان سلسلهٔ جلایری (در خلال سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۱۱)، قره‌قویونلو (در خلال سال‌های ۱۴۱۱ تا ۱۴۶۹)، آق‌قویونلو (در خلال سال‌های ۱۴۶۹ تا ۱۵۰۸) و صفویان (در خلال سال‌های ۱۵۰۸ تا ۱۵۳۴) درآمد. در سال ۱۵۳۴، بغداد از ترک‌های عثمانی شکست خورد. بغداد در زمان تسلط عثمانی‌ها به دورهٔ افول خود نزدیک شد. در یک برههٔ زمانی و قبل از تصرف آن توسط قسطنطنیه در قرن شانزدهم، بغداد بزرگ‌ترین شهر خاورمیانه به‌حساب می‌آمد. طبق اطلاعات دایرةالمعارف ناتال جمعیت این شهر در سال ۱۹۰۷ حدود ۱۸۵۰۰۰ نفر برآورد شده‌است. یهودیان در سال ۱۱۷۰ میلادی نزدیک به ۱۰۰۰ خانوادهٔ یهودی در بغداد زندگی می‌کردند. در سال ۱۹۲۰ از جمعیت ۲۰۲ هزار نفری بغداد را ۱۰۰ هزار نفر مسلمانان و ۸۰ هزار نفر یهودیان تشکیل می‌دادند. از سال ۱۹۳۲ به دلیل تعدی بر یهودیان تعداد آنان به دلیل مهاجرت و کشتار رو به کاهش رفت. با تشکیل دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ وضع برای یهودیان بدتر شد. در سال ۱۹۷۱–۱۹۷۲ نیز ۳۰۰۰ یهودی بغداد از طریق کردستان از عراق فرار کردند. هم‌اکنون تنها ۴۰۰۰ یهودی در کل عراق حضور دارند. کردهای فیلی کردهای فیلی ساکن بغداد عمدتاً از سال‌های نخست قرن بیستم کوچ گروهی به بغداد را آغاز کردند و هم‌اکنون جمعیتی میلیونی را در این شهر تشکیل می‌دهند. کردهای فیلی در بدو ورود در محلاتی مانند «شارع الکفاح»، «عگد القشل»، «ساکه الفردوس» و «باب‌الشیخ» سکونت یافتند. محلهٔ «باب‌الشیخ» به احترام عبدالقادر گیلانی نام‌گذاری شده و هم‌اکنون به نام «عگدالاکراد» نامیده می‌شود. در نیم قرن اخیر کردهای فیلی در محله‌هایی مانند «ساحه البیروت»، «جمیله» و «عقاری» نیز ساکن شده‌اند و در این محله‌ها اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند. دوره معاصر جنگ خلیج فارس که در سال ۱۹۹۱ به‌وقوع پیوست باعث بروز خساراتی به بغداد و خصوصاً بخش‌های حمل‌ونقل، برق و زیرساخت‌های بهداشتی آن گردید. در ماه‌های مارس و آوریل سال ۲۰۰۳ و در جریان حملهٔ ۲۰۰۳ به عراق، بغداد تحت شدیدترین بمباران‌ها قرار گرفته و طی روزهای ۷ تا ۹ آوریل تحت کنترل ایالات متحده درآمد. خسارات دوچندان نیز در غارت‌های روزهای پس از پایان جنگ به شهر وارد شد. با عزل رژیم صدام حسین، شهر به اشغال سربازان ایالات متحده درآمد. پیش از تأسیس دولت تازهٔ عراق، مقامات موقت نیروهای ائتلافی اقدام به ایجاد «منطقه‌ای سبز» به گسترهٔ سه مایل مربع (۸ کیلومتر مربع) در قلب شهر نموده و از آنجا امور را اداره می‌کردند. در پایان ژوئن سال ۲۰۰۴، مقامات موقت نیروهای ائتلافی قدرت را به دولت موقت تسلیم کرده و سازمان خود را منحل نمودند. بر پایهٔ نتایج یک نظرسنجی که در ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۳ انجام شد، حدود دو سوم مردم بغداد اعتقاد داشتند سرنگونی رهبر عراق ارزش مصائبی که بر آنان وارد گردیده را داشته و این‌که آن‌ها انتظار زندگی بهتر در پنج سال آینده را داشته‌اند. به‌هرحال با گذشت زمان، پشتیبانی از نیروهای ائتلاف به‌شدت کاهش یافت. در آوریل ۲۰۰۴، روزنامهٔ «یواس‌ای تودی» در گزارشی اعلام کرد نتایج نظرسنجی پیرو نظرسنجی پیشین که در بغداد انجام شد نشانگر این است که «در حال حاضر فقط ۱۳ درصد از مردم اعتقاد دارند که اشغال عراق اخلاقاً توجیه‌پذیر بوده‌است. در نظرسنجی سال ۲۰۰۳ بیش از دو برابر این تعداد این حق را به نیروهای ائتلاف می‌دادند.» تلاش برای نوسازی بیشتر تلاش‌ها برای ساختن دوبارهٔ عراق صرف تجدید بنا و تعمیر زیرساخت‌هایی بود که به‌سختی آسیب دیده بودند. بیشتر تلاش‌های آشکار نوسازی از راه توسعهٔ خصوصی مانند طرح‌های رنسانس عراق طراح و معمار شهری هشام ان. اشکوری و مرکز کنفرانس و مجتمع هتل‌های سندباد از جمله طرح‌های مورد توجه اولیه به‌شمار می‌آمدند ولی به دلیل بی‌ثباتی منطقه ناکام باقی‌ماندند. دولت بغداد دارای ۸۹ منطقهٔ رسمی مجاور در گسترهٔ ۹ ناحیه دارد. این بخش‌های فرعی رسمی شهر که به‌عنوان مراکز مدیریتی برای ارائهٔ خدمات شهرداری عمل می‌نمایند تا سال ۲۰۰۳ هیچ نوع عملکرد سیاسی نداشتند. در ابتدای آوریل ۲۰۰۳ مقامات موقت نیروهای ائتلافی (سی پی ای) شروع به تعریف وظایف سیاسی برای این بخش‌ها کردند. این روند در مراحل ابتدایی بر روی انتخابات شوراهای مناطق مجاور در نواحی رسمی همسایهٔ شهر، متمرکز شد. این انتخابات توسط انجمن‌های حزبی انجام شد. (سی پی ای) اقدام به برگزاری یک سری جلسات در هر بخش به‌منظور توجیه دولت محلی، همچنین توضیح روند انتخابات انجمن‌های حزبی و نهایتاً ترغیب شرکت‌کنندگان به تبلیغ عقاید و آوردن دوستان، فامیل و همسایگان به جلسات بعد، نمود. هر یک از این روندها نهایتاً با برگزاری یک جلسهٔ نهایی برای معرفی کاندیداهای شورای ناحیه و دعوت از همسایگان جهت رأی دادن به آن‌ها خاتمه می‌یافت. به محض این‌که همه ۸۸ (که بعد به ۸۹ افزایش یافت) شورای نواحی همسایه در سمت خود قرار گرفتند، شورای هر ناحیه به انتخاب نمایندگانی از میان اعضاء به منظور خدمت در شورای‌های نواحی نه‌گانهٔ شهر اقدام نمودند. تعداد نمایندگان هر منطقه در شورای ناحیه بستگی به جمعیت آن منطقه دارد. قدم بعدی استفاده از نمایندگان منتخب شورای‌های نواحی نه‌گانه در شورای ۳۷ نفرهٔ شهر بغداد بود. این سیستم سه ردیفی دولت محلی، مردم بغداد را به‌واسطهٔ نمایندگان مناطق مجاور آن، از طریق نواحی و از طریق شورای شهر به دولت مرکزی ارتباط می‌دهند. همین روند برای تعیین اعضای شورای دیگر اجتماعات استان بغداد که خارج از شهر واقع شده بودند، مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در این محلات شوراهای محلی از ۲۰ منطقهٔ مجاور (ناحیه) انتخاب گشته و این شوراها نیز به انتخاب نمایندگانی از اعضای خود به منظور خدمت در شوراهای شش منطقه (کادا) پرداختند. در خصوص خود شهر، شوراهای محلی به گزینش نمایندگانی از اعضای خود برای خدمت در شورای محلی ۳۵ نفرهٔ بغداد اهتمام ورزیدند. آخرین گام در زمینهٔ تشکیل سیستم دولت محلی استان بغداد انتخاب شورای استانی بغداد بود. مانند گذشته، نمایندگان شورای استانی بغداد توسط هم رده‌های خود از شوراهای رده پایین‌تر که نمایندگی مناطق با جمعیت بیشتر را عهده‌دار بودند، انتخاب گشتند. شورای استانی ۴۱ نفره بغداد در فوریهٔ سال ۲۰۰۴ کار خود را آغاز نموده و تا زمان برگزاری انتخابات ملی در ژانویهٔ سال ۲۰۰۵ یعنی زمان انتخاب یک شورای استانی جدید به‌کار خود ادامه داد. این سیستم که دربرگیرندهٔ ۱۲۷ شورای مجزا از هم است به‌نظر بسیار سخت می‌رسد و استان بغداد منزلگاه جمعیتی حدود هفت میلیون نفر است. در پایین‌ترین سطح، یعنی شوراهای مناطق، هر شورا نمایندهٔ میانگین ۷۴۰۰۰ نفر است. منطقه‌ها و محله‌های بغداد محله‌های بزرگ بنا بر تقسیم مذهبی: از مناطق شیعه‌نشین بغداد می‌توان به «شهرک صدر»، «الحسینیه»، «الکمالیه» و «الامین» اشاره کرد. اعظمیه: سنی‌نشین کاظمیه: شیعه‌نشین کراده: اکثریت شیعه منصور: اکثریت سنی دوره: اکثریت سنی بغداد الجدیده: اکثریت شیعه شهرک صدر: شیعه‌نشین شهرک حریه: مختلط محله‌های اصلی بغداد در دو سوی دجله: همسایگان اصلی بغداد اعظمیه: اکثریت سنی الکاظمیه: اکثریت شیعه کراده: اکثریت شیعه المنصور: اکثریت سنی دوره: اکثریت سنی بغداد الجدیده (بغداد جدید): اکثریت شیعه شهرک صدر: اکثریت شیعه شهرک حریه: اکثریت شیعه مناطق دیدنی و آثار باستانی از مکان‌های جالب بغداد، موزه ملی عراق است که بخشی از آثار گران‌بهای آن در جریان یورش سال ۲۰۰۳ آمریکا غارت شد. همچنین بسیاری از کتیبه‌های باستانی موجود در کتابخانهٔ ملی در جریان این تهاجم و هم‌زمان با آتش‌سوزی و تخریب ساختمان از بین رفتند. نقاط دیدنی دیگر عبارت‌اند از طاق دست‌های آزادی، و باغ‌وحش بغداد. یکی از کهن‌ترین بناهای بغداد، قصر عباسیان است که بنای آن به سده‌های ۱۲ یا ۱۳ برمی‌گردد. «طاق کسری» یا «ایوان مدائن» (پایتخت امپراتوری ایران در دوره ساسانیان) نیز در نزدیکی بغداد قرار دارد. زیارت‌گاه‌ها در بغداد تشیع مسجد کاظمیه در بخش شمال غربی بغداد (در کاظمین) از مهم‌ترین ساختمان‌های مذهبی شیعیان به‌شمار می‌آید. بنای این مسجد در سال ۱۵۱۵ به اتمام رسیده‌است و آرامگاه‌های امام هفتم (ابوالحسن موسی الکاظم) و نهم (ابوجعفر محمد الجواد) شیعه در این مکان قرار دارد. همچنین ۱۹ مکان تاریخی و زیارتی در بغداد وجود دارد. مراقد نواب اربعه و قبر شیخ کلینی و مرقد اسماعیل بن موسی بن جعفر و مسجد براثا و زندان موسی کاظم و آرامگاه قنبر علی و مرقد سید ادریس از نوادگان موسی کاظم جز این‌ها قرار دارد. اهل سنت مسجد ابوحنیفه (به عربی: مسجد أبوحنیفة یا مسجد أبی‌حنیفة) که به مسجد امام اعظم (به عربی: جامع الإمام الأعظم) نیز شهرت دارد و از مساجد مهم مسلمانان اهل سنت است. این مسجد در اعظمیه بغداد است. این مسجد مدفن ابوحنیفه نعمان بن ثابت، فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایه‌گذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهل سنت است. از این رو به مسجد ابوحنیفه مشهور گشته‌است. همچنین آرامگاه عبدالقادر گیلانی از دیگر زیارتگاه‌های مهم بغداد است که مورد احترام اهل سنت است. یارسان بغداد به لحاظ مذهبی برای پیروان دیانت یارسان اهمیت دارد. علاوه بر این‌که شماری از کردهای پیروی دین یارسان در این شهر زندگی می‌کنند، دو زیارتگاه عالی قلندر و پسر ارشد شاه‌ابراهیم قانون‌بگ که از بزرگان یارسان هستند و شاه ابراهیم یکی از اعضای هفت تن و جانشین سلطان اسحاق است در بغداد قرار دارد. فرهنگ بغداد از مراکز اصلی فرهنگ خاورمیانه بوده‌است. برخی از سازمان‌های مهم فرهنگی شهر عبارت‌اند از: ارکستر ملی عراق که تمرین‌ها و نمایش‌های آن به هنگام جنگ خلیج فارس متوقف شد، ولی پس از آن به‌طور نسبی به حالت عادی بازگشت. تئاتر ملی عراق. ساختمان تئاتر مذکور در جریان حمله سال ۲۰۰۳ عراق غارت شد ولی تلاش‌هایی در جهت برقراری مجدد آن انجام شده‌است. اجرای تئاتر در بغداد در دههٔ ۱۹۹۰ یعنی در زمانی که تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل واردات فیلم‌های خارجی را محدود کرده بود رشد کرد. بر پایهٔ گزارش‌ها، در این دوره داستان‌های حدود ۳۰ فیلم برای نمایش به‌روی صحنه‌های تئاتر آماده گردیدند و این امر باعث تولید حجم گسترده‌ای از محصولات کمدی و درام گردید. سازمان‌هایی که در بغداد وظیفهٔ ارائهٔ آموزش‌های فرهنگی را برعهده دارند عبارت‌اند از: فرهنگستان موسیقی، مؤسسهٔ هنرهای زیبای بغداد و مدرسهٔ موسیقی و باله. در بغداد همچنین تعدادی موزه وجود دارد که بیشتر مربوط به یافته‌های باستان‌شناسی هستند. در طول زمان اشغال سال ۲۰۰۳ عراق، شبکهٔ نیروهای آمریکایی در عراق «رادیو آزادی» به پخش اخبار و برنامه‌های سرگرم‌کننده در منطقهٔ بغداد مشغول بوده‌است. ورزش بغداد مرکز تیم‌های اصلی فوتبال عراق است که مهم‌ترین آن‌ها تیم‌های باشگاه فوتبال نیروی هوایی عراق (القوة الجویة)، الزورا، الشرطه (شهربانی) و الطلبه (دانش‌آموزان) هستند. نام بزرگ‌ترین ورزشگاه شهر بغداد ورزشگاه الشعب (ورزشگاه بین‌المللی ملت) است که در سال ۱۹۶۶ گشایش پیدا کرد. این شهر همچنین دارای پیشینهٔ باستانی در زمینهٔ سوارکاری از زمان جنگ جهانی اول است که در بین مردم عراق به نام «مسابقات» نامیده می‌شود. گزارش‌هایی از فشارهای اسلام‌گرایان برای توقف این مسابقات به دلیل شرط‌بندی و قمارهای مربوط به آن دریافت شده‌است. جستارهای وابسته نیروگاه الصدر پانویس منابع پیوند به بیرون Map of Baghdad Interactive map Iraq - Urban Society خیال‌بافی در زمینهٔ بازسازی عراق توصیف طرح اولیهٔ بغداد Ethnic and sectarian map of Baghdad - Healingiraq Baghdad Renaissance Plan سرمایه‌گذاران امارات متحدهٔ عربی علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در پروژهٔ رنسانس عراق هستند Man With A Plan: Hisham Ashkouri طرح رنسانس در اخبار ARCADD, Inc. Song - Birds Over Baghdad مطالعهٔ بیشتر By Desert Ways to Baghdad اثر لوئیسا جب (خانم رولاند ویلکینز)، ۱۹۰۸ (۱۹۰۹ ای دی) " (یک پیام فاکس قابل تحقیق در کتابخانه‌های دانشگاه جورجیا؛ دی جی وی یو و فرمت layered PDF A Dweller in Mesopotamia ماجراهای یک هنرپیشه رسمی در باغ عدن، اثر دونالد ماکس ول، ۱۹۲۱"" (یک پیام فاکس قابل تحقیق در کتابخانه‌های دانشگاه جورجیا؛ دی جی وی یو و فرمت layered PDF اتحادیه کشورهای عرب بغداد بنیان‌گذاری‌های ۷۶۲ (میلادی) در آسیا بنیان‌گذاری‌های ۷۶۲ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های سده ۸ (میلادی) در آسیا پایتخت‌های آسیا پایتخت‌های خلافت اسلامی تاریخ عراق جوامع آشوری در عراق جوامع تاریخی یهودیت جوامع ترکمان در عراق شام (سرزمین) شبکه شهرهای خلاق یونسکو شهرهای راه ابریشم شهرهای رودگذر شهرهای طراحی شده فرهنگ عراق مکان‌های مقدس یارسان مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۸ (میلادی) هلال حاصل‌خیز
6955
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
انگلیس (ابهام‌زدایی)
انگلستان و انگلیس می‌تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد: بریتانیا یا پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی کشوری که شامل انگلند (انگلیس یا انگلستان)، اسکاتلند، ولز، ایرلند شمالی می‌شود. انگلستان منطقه (کشور یا استان) جزیره بریتانیای کبیر و در کشور بریتانیا
6957
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7
بریتانیا
پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی که به‌اختصار بریتانیا یا پادشاهی متحد خوانده می‌شود، کشوری مستقل و فراقاره‌ای است که در شمال غربی اروپای قاره‌ای واقع شده‌است. بریتانیا یکی از مهم‌ترین بازیگران عرصهٔ سیاست و اقتصاد جهانی است و یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان را داراست. بریتانیا از چهار کشور انگلستان، اسکاتلند و ولز که روی هم جزیرهٔ بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهند و ایرلند شمالی که در شمال شرقی جزیره ایرلند واقع شده‌است، تشکیل شده‌است. لندن پایتخت و بزرگ‌ترین شهر بریتانیا و نیز انگلستان است. بریتانیا را اقیانوس اطلس از غرب و شمال، دریای شمال در شرق، کانال انگلیس در جنوب و دریای ایرلند در غرب احاطه کرده‌است. پادشاهی متحد یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل می‌باشد و دارای حق وتو است. نظام سیاسی بریتانیا پادشاهی مشروطه است که مبتنی بر نظام وستمینستر به مرکزیت شهر لندن اداره می‌شود. نظام سیاسی بریتانیا دارای شش نوع انتخابات است که طی آن‌ها اعضای مجلس، کابینه، دولت‌های محلی، نمایندگان بریتانیا در اتحادیه اروپا، شهرداری‌ها، و کمیساریای پلیس انتخاب می‌شوند. سه کشور اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی دارای دولت‌های واگذار شده خودشان هستند که با حدود اختیارات مختلف در چهار پایتخت به نام‌های ادینبورو، کاردیف و بلفاست اداره می‌شوند. هر چند جزایر گِرنزِی، جرزی و من وابسته به بریتانیا هستند ولی جزو آن به‌شمار نمی‌روند. پادشاهی بریتانیای کبیر با اتحاد دو پادشاهی مستقل به نام‌های اسکاتلند و انگلستان شکل گرفته‌است. در سال ۱۷۰۷ دو مجلس مستقل کشورهای اسکاتلند و انگلستان بر اساس یک قرارداد سیاسی با نام «پیمان اتحاد انگلستان و اسکاتلند» تصمیم گرفتند که ادغام شده و پادشاهی بریتانیای کبیر را به وجود آوردند. در سال ۱۸۰۰، بر اساس قرارداد و مصوبه‌های دو طرفه مجلس ایرلند، ایرلند به پادشاهی بریتانیای کبیر متحد شد و پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند پایه‌گذاری شد که تا زمان خروج ایرلند تا سال ۱۹۲۲ وجود داشت. با جدایی بخش وسیعی از ایرلند، در نهایت نام رسمی آن که چهار کشور انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی را در بر می‌گیرد به پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی تغییر یافت. بریتانیا دارای ۱۴ سرزمین آن سوی دریا و ۵۳ قلمرو مشترک‌المنافع است. این سرزمین‌ها بقایای امپراتوری بریتانیا هستند. این امپراتوری که بزرگ‌ترین امپراتوری تاریخ به‌شمار می‌رود، در اوج خود در سده‌های ۱۹ و ۲۰ تقریباً به یک چهارم خشکی‌های کرهٔ زمین حکومت می‌راند. تأثیر استعمار بریتانیا را می‌توان در زبان انگلیسی، فرهنگ بریتانیایی و نظام‌های حقوقی مستعمرات سابق این امپراتوری مشاهده کرد. بریتانیا کشوری توسعه‌یافته است و دارای ششمین اقتصاد بزرگ دنیا بر اساس تولید ناخالص داخلی و هشتمین اقتصاد دنیا بر پایهٔ برابری قدرت خرید است. بریتانیا نخستین کشور صنعتی دنیا و در طول سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ ابرقدرتی بی‌همتا در سطح بین‌الملل به‌شمار می‌رفت. بریتانیا هنوز هم در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی، نظامی و سیاسی دارای قدرت گسترده بین‌المللی است و جزء معدود اعضای ثابت دارای حق‌وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۴۶ است. این پادشاهی یکی از قدرت‌های شناخته‌شدهٔ دارای جنگ‌افزار هسته‌ای در جهان است و از لحاظ هزینه‌های نظامی رتبهٔ چهارم جهان را دارد. بریتانیا عضو سابق اتحادیه اروپا و پیش از آن عضو جامعهٔ اقتصادی اروپا از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۷۳ بوده‌است. همچنین بریتانیا، عضو اتحادیه کشورهای همسود، شورای اروپا، گروه هفت، گروه ۲۰، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و سازمان تجارت جهانی می‌باشد. بریتانیا در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوسته بود اما بریتانیایی‌ها در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ به جدایی از اتحادیه اروپا رأی موافق دادند؛ و سرانجام بریتانیا در تاریخ جمعه ۳۱ ژانویه سال ۲۰۲۰ در ساعت ۱۱ شب به وقت محلی از اتحادیه اروپا جدا شد. تاریخ تاریخ بریتانیا با عبور نخستین مهاجران از تنگه دوور و ورود آن‌ها به جزایر بریتانیا در هزاران سال پیش آغاز می‌گردد. با کشف تعدادی ابزار سنگی و ردپا در هَپیس‌برگ در نورفولک، معلوم شده‌است که از بیش از هشت هزار سال پیش انسان‌های باستانی در سرزمینی که اکنون به آن، انگلستان می‌گویند زندگی می‌کرده‌اند. قدیمی‌ترین مدرکی که از حضور انسان کنونی در شمال غرب اروپا در دست است، استخوان آرواره‌ای است که در سال ۱۹۲۷ در کِنتزکاورن در ناحیهٔ دِوون کشف شد. عمر این استخوان آرواره را در سال ۲۰۱۱ دوباره تخمین زدند و سن آن را حدود ۴۱۰۰۰ تا ۴۴۰۰۰ سال برآورد کردند. انسان‌ها تا حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، یعنی تا انتهای آخرین عصر یخبندان، به‌طور پیوسته در این سرزمین سکونت داشته‌اند. در این ناحیه بقایای متعددی از دوران میان‌سنگی، نوسنگی، و عصر برنز وجود دارد، از جمله استون‌هنج و اِیوبری. ساکنان انگلستان در عصر آهن، همچون دیگر نواحی بریتانیا که در جنوب خور فورث هستند، سلت‌ها بودند. این سلت‌ها به نام بریتون مشهور هستند. البته در جنوب شرق انگلستان قبایل بلژی نیز سکونت داشتند. در سال ۴۳ پیش از میلاد فتح بریتانیا به دست جمهوری روم آغاز شد. بریتانیا گرچه تا پیش از حمله ژولیوس سزار به گالیا چندان شناخته شده نبود، ولی صدها سال پیش از آن توسط ملوانان کارتاژ و یونان کشف شده بود. یکی از نخستین کاشفانی که سواحل بریتانیا و ایرلند را کشف کرد جهانگردی به نام پایتیاس بود. پایتیاس اهل جزیره مارسلی یا همان جزیره مارسلیا امروزی بود که در آن زمان کلونی‌های یونانی در آن سکونت داشتند. رومیان تا قرن پنجم پس از میلاد کنترل ایالت بریتانیا را حفظ کردند. با پایان دوران حکمرانی رومیان بر بریتانیا، آنگلوساکسون‌ها توانستند در آن جا اسکان بیابند. معمولاً اسکان آنگلوساکسون‌ها را سرآغاز کشور انگلستان و نژاد انگلیسی می‌دانند. آنگلوساکسون‌ها که مجموعه‌ای از مردم ژرمن بودند، پادشاهی‌های متعددی را بنا گذشتند. این پادشاهی‌ها نخستین قدرت‌های انگلستان و بخش‌هایی از جنوب اسکاتلند بودند. آن‌ها با خود زبان انگلیسی باستان را آوردند. این زبان جایگزین زبان قبلی که زبان بریتانیایی بود شد. آنگلوساکسون‌ها با اخلاف دولت‌های بریتانیایی در ولز، کورن‌وال، و هن‌اوگ‌لد (شمال قدیم؛ بخش بریتونی‌زبان شمال انگلستان و جنوب اسکاتلند) و همچنین با یکدیگر می‌جنگیدند. از حدود ۸۰۰ پس از میلاد یورش‌های پی‌درپی وایکینگ‌ها آغاز شد. اسکاندیناویایی‌ها برای نخستین بار در سال ۸۵۱ میلادی در خاک انگلستان اقامتگاه دائمی بر پا کردند. این قوم کنترل قسمت‌های پهناوری از این سرزمین را در دست گرفتند. تنها پادشاهی وسکس که بر تمامی جنوب انگلستان سلطه داشت موفق شد کاملاً مستقل باقی بماند. در طول این دوره حاکمان زیادی تلاش کردند تا پادشاهی‌های گوناگون آنگلوساکسون را که گاهی به یکدیگر نزدیک می‌شدند و گاهی تشدد بین آن‌ها حاکم می‌شد، با هم متحد کنند. این تلاش‌ها در قرن دهم میلادی منجر به ظهور پادشاهی انگلستان شد. با توجه به نابسامانی‌های موجود در اراضی تحت کنترل دانمارکی‌ها، پادشاهان وسکس به عنوان تنها حاکمان محلی، از سال ۸۹۹ میلادی شروع باز پس‌گیری انگلستان کردند. این فرایند در سال ۹۵۴ میلادی با سلطه بر تمامی سرزمین‌هایی که تحت حاکمیت دشمن بودند و با به رسمیت شناخته شدن حاکمیت پادشاه وسکس بر تمامی انگلستان، با توفیق به پایان رسید. البته این موضوع به معنای خارج شدن اسکاندیناویایی‌ها از این سرزمین نبود. بلکه با وجود رخت بربستن عده قلیلی، حاکمان کوچک‌تر دانمارکی با حفظ رده‌ها و زمین‌هایشان سر جای پیشین خود باقی ماندند ولی وادار به تبعیت از پادشاهان انگلستان شدند. ریشه نام در این مورد تعاریف متفاوتی وجود دارد. احتمالاً این نام ریشه در زبان اولین ساکنان جزیره دارد. نام لاتین Britannia از کلمه brith از زبان سلت‌ها مشتق شده و به معنای رنگارنگ یا لکه دار است. از قرار معلوم رنگ کردن بدن در آن دوران رایج بوده. براساس برخی منابع دیگر نام بریتانیا برگرفته از نام قدیم این ناحیه در زمان بریتانیای روم به همراه شمایلی انسان‌دیسی شده در ظاهر یک بانو از الهه‌ای فنیقیه‌ای می‌باشد. اگر به سکه‌های ۵۰ پنی و دو پوندی نگاهٔ کنید، تصویر هک شده زنی مسلح با نیزه سه‌شاخه و کلاهخود و سپر را خواهید دید؛ و این زن الهه‌ای است که تجسم ملی بریتانیا است و نامش را به آن سرزمین داده. این زن نماد غرور، قدرت و اتحاد ملی مردم بریتانیا برای صدها سال بوده و همچنین در گذشتهٔ به شکل به خصوصی با قدرت دریایی آن کشور ارتباط داشتهٔ. او الهه‌ای بود که با فتوحات رومی‌ها به جزایر بریتانیا برده شد و بعدها نامش توسط ژولیوس سزار به تمامی آن سرزمین داده شد. این الههٔ بر اساس یک الههٔ دیگر رومی به نام مینروا بنا شده که حامی هنر و تجارت و خرد بود. گرچه مینروا درحقیقت خودش نسخه رومی آتنا و تخصیص شده آن الههٔ بود و خود آتنا نیز برگرفته از یک الهه فنیقی به نام باراتی بوده که به عنوان الهه آب‌ها و دریاها شناخته می‌شد. پس از آنکه آخرین سرباز رومی در سال ۴۰۷ میلادی انگلستان را ترک کرد آن سرزمین بزودی تحت تازش اقوام آنگلوساکسون قرار گرفت و سلت‌های ساکن آنجا به مناطقی همچون اسکاتلند، ولز، ایرلند و شمال فرانسه عقب‌نشینی کردند و نام بریتانیا را با خود به آن مناطق بردند. در قرن ۱۶ و ۱۷ و در زمان حکمرانی ملکه الیزابت یکم انگلیسی‌ها موفق شدند که یک تهاجم بزرگ دریایی اسپانیا را با موفقیت دفع کنند و این پیروزی دریایی که در زمان رهبری یک حکمران زن به‌دست آمده بود زمینه بازگشت اسطوره بریتانیا را فراهم آورد و تبدیل به نماد قدرت ملی انگلستان شد. همچنین این نماد باری دیگر در زمان شکل‌گیری بریتانیا از اتحاد انگلستان و اسکاتلند و ولز مورد توجه قرار گرفت و تبدیل به نمادی برای اتحاد این چهار سرزمین شد و نام خودش را به این پادشاهی متحد داد؛ و در نهایت این نماد باری دیگر در زمان حکمرانی ملکه ویکتوریا و پدیده انقلاب صنعتی و پیشرفت قدرت اقتصادی و نظامی بریتانیا باری دیگر مورد توجه قرار گرفت و پس از آن تبدیل به یک نماد و تجسم ملی برجسته در بریتانیا شد. جغرافیا بریتانیا در سواحل شمال غربی اروپا واقع شده‌است و توسط دریای شمال از شبه جزیره اسکاندیناوی و هلند، و توسط کانال مانش از فرانسه جدا می‌گردد. این کشور از دو جزیره اصلی تشکیل شده‌است؛ جزیره اصلی و بزرگ‌تر «بریتانیای کبیر» نامیده می‌شود و شامل اسکاتلند، ولز و انگلستان است. جزیرهٔ دیگر، جزیره ایرلند است که توسط دریای ایرلند از بریتانیای کبیر جدا می‌شود و شامل ایرلند شمالی (در شمال) و جمهوری ایرلند (در جنوب) می‌باشد. جمهوری ایرلند (ایرلند جنوبی) یک کشور مستقل و عضوی از اتحادیه اروپا است و بخشی از کشور بریتانیا محسوب نمی‌شود. آب و هوا آب و هوای بریتانیا، مرطوب و معتدل بوده و میانگین دما در تابستان بین ۱۷ تا ۱۳ درجه و در زمستان بین ۷ تا ۵ درجه سانتی گراد متغیر است. میزان بارندگی سالانه در نوسان بوده و در اطراف «منطقه دریاچه» (Lake District) بالاترین میزان را دارد. اقتصاد بریتانیا در گروه هشت در سه سال پیاپی، سریع‌ترین رشد اقتصادی را به خود اختصاص داده‌است. صنعت خودرو سازی در بریتانیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از جمله برندهای معروف انگلیسی می‌توان به رولز رویس، آستون مارتین، لندروور، جگوار، مک لارن و بنتلی اشاره کرد. ۷۶ درصد زمین‌های بریتانیا زیر کشت هستند و اگرچه عدهٔ کمی از جمعیت این کشور به کشاورزی مشغول هستند اما تولیدات آنها، علاوه بر تأمین نیازهای داخلی به خارج نیز صادر می‌شوند. محصولات مهم کشاورزی بریتانیا عبارت‌اند از: گندم – جو – سیب زمینی – گوجه فرنگی – نیشکر و سبزیجات. این کشور دارای چراگاه‌های دائمی زیادی است که در آن‌ها گوسفند، گاو، خوک و طیور پرورش می‌یابد. در اقتصاد بریتانیا، صیادی و جنگلداری جایگاه ویژه‌ای دارد. ذخایر معدنی آن شامل: زغال سنگ که در تولید برق بکار می‌رود؛ نفت خام و گاز طبیعی که در مراکز صنعتی، تجاری و مسکونی به مصرف می‌رسند و منیزیم، فسفات – مس و آنتیموان است. صادرات این کشور که شامل: گوشت – لبنیات – کالاهای الکترونیکی - ماشین آلات صنعتی - اتومبیل - کشتی – قطعات و موتور هواپیما - غلات – تنباکو و نفت خام می‌باشد. بریتانیا از خدمات یک شبکهٔ حمل و نقل بسیار گسترده بهره‌مند است. روابط اقتصادی با هند بریتانیا و هند دارای سرمایه‌گذاری‌های وسیع و رو به رشدی در کشورهای یکدیگر هستند و گرایشی قابل توجه به گسترش این سرمایه‌گذاری در هر دو طرف وجود دارد. از لحاظ میزان سرمایه‌گذاری خارجی در هند، بریتانیا در ردهٔ سوم قرار می‌گیرد و سرمایه‌گذاران هندی نیز از لحاظ تعداد طرح‌های اجرا شده در بریتانیا رده سوم را پس از سرمایه‌گذاران آمریکایی و فرانسوی به خود اختصاص داده‌اند. به عنوان مثال، گروه صنعتی و بازرگانی تاتا با نیروی کاری حدود ۶۵ هزار نفر، بزرگ‌ترین کارفرمای در بخش صنایع تولیدی بریتانیاست. سیاست مقام سلطنت در بریتانیا، مقام سلطنت جنبه تشریفاتی و نمادین دارد و اگرچه بسیاری از نهادهای حکومتی به نام پادشاه یا ملکه این پادشاهی فعالیت می‌کنند، اما او عملاً دارای اختیارات اجرایی و در نتیجه، مسئولیت سیاسی نیست و تصمیمات حکومتی، حتی در مورد بسیاری از موضوع‌های مربوط به خاندان سلطنتی و نهاد سلطنت، به نام پادشاه یا ملکه اما توسط دولت، پارلمان و دیگر نهادها گرفته و اجرا می‌شوند. هم‌اکنون، چارلز سوم، رئیس کشور بریتانیا و ۱۴ قلمروی مشترک‌المنافع دیگر است. نظام حقوقی بریتانیا نظام حقوقی واحدی ندارد بلکه دارای ۳ نظام حقوقی مجزا است. نظام حقوقی انگلستان محدود به انگلستان و ولز است. نظام حقوقی ایرلند شمالی که محدود به ایرلند شمالی است و نظام حقوقی اسکاتلند که در اسکاتلند اجرا می‌شود. نظام حقوقی انگلستان و ایرلند هر دو بر اساس اصول کامن لا تنظیم شده‌اند. کامن لا به‌طور خلاصه به این معنی است که حقوق توسط قضات دادگاه‌ها با در نظر گرفتن قوانین، سابقه قضایی و عقل سلیم ساخته می‌شود. نظام حقوقی اسکاتلند هم ترکیبی از کامن لا و نظام حقوق مدون است. قانون اتحاد ۱۷۰۷ بین پادشاهی‌های اسکاتلند و انگلستان که منجر به تشکیل بریتانیای کبیر شد، استقلال نظام قضایی اسکاتلند از بقیه بریتانیا را تضمین می‌کند. روابط خارجی بریتانیا یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه هشت، گروه ۲۰، سازمان جهانی تجارت و پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی (ناتو) است. بریتانیا از اعضای سابق اتحادیه اروپا به‌شمار می‌رفت که نهایتاً در تاریخ ۳۱ ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی از این اتحادیه جدا شد. واحد پول واحد پول بریتانیا پوند استرلینگ است که با نماد £ شناخته می‌شود و قدیمی‌ترین واحد پولی در حال استفاده در جهان می‌باشد. پول مسکوک در تمامی بریتانیا یکی است و توسط بانک انگلستان تولید و توزیع می‌شود. اما بانک‌های اسکاتلند و ایرلند شمالی مجاز هستند اسکناس‌های خود را چاپ و توزیع کنند. تمامی این اسکناس‌ها علی‌رغم تفاوت ظاهری «پوند استرلینگ» هستند و از نظر ارزش برابرند (هرچند که در بازارهای غیررسمی ارز ایرلند با قیمت‌های متفاوت عرضه می‌شوند). تاریخچهٔ تقسیم پوند به واحدهای کوچک‌تر اکنون پوند به یکصد پنی تقسیم می‌شود اما تا سال ۱۹۷۰ پوند تقسیمات گوناگونی داشت. یک پوند برابر با ۲۰ شیلینگ بود. هر ۲ شیلینگ واحد دیگری به نام فلورین را تشکیل می‌داد؛ بنابراین هر ۱۰ فلورین یک پوند می‌شد. هر شیلینگ برابر با ۱۲ پنی بود در نتیجه یک پوند ۲۴۰ پنی می‌شد. تقسیمات واحد پول بریتانیا به این موارد محدود نبود. هر پنج شیلینگ مساوی با یک کرون بود و هر پوند به ۴ کرون تقسیم می‌شد. بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ این تقسیمات پیچیده حذف شدند و پوند بریتانیا به صورت ساده برابر با یکصد پنی شد. مراقبت‌های بهداشتی در بریتانیا به تدریج و با تأسیس سرویس سلامت همگانی (ان‌اچ‌اس) در سال (۱۹۴۸) توسط نایرون بوین، وزیر بهداری در دولت کارگری کلمنت اتلی گسترش خدمات رایگان پزشکی و بهداشتی آغاز شد. بودجهٔ سازمان مزبور که از محل مالیات مستقیم شهروندان بریتانیایی تأمین می‌شود در طی پنج دهه گذشته همواره سنگین‌ترین بخش بودجه را به خود اختصاص داده‌است. سرویس سلامت همگانی (ان‌اچ‌اس) که هم‌اکنون در بریتانیا به عنوان یک میراث ملی محسوب می‌گردد منتقدانی نیز دارد. آنان معتقدند این سازمان در قرن ۲۱ پاسخگوی احتیاجات و انتظارات مردم نیست و تأمین هزینه‌های آن خارج از توانایی مالی دولت قرار دارد. شهرهای بزرگ تقسیمات کشوری در بریتانیا دارای مراکز زیر هستند: لندن: پایتخت انگلستان و هم‌زمان پایتخت کل پادشاهی بریتانیا ادینبرو: پایتخت اسکاتلند کاردیف: پایتخت ولز بلفاست: پایتخت ایرلند شمالی شهر لندن پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر بریتانیا است. جدول زیر ده شهر پرجمعیت بریتانیا را به همراه «جمعیت منطقه شهری» و «جمعیت منطقه کلان‌شهری» نشان می‌دهد: پرچم بریتانیا پادشاهی بریتانیا در سال ۱۷۰۷ میلادی در پی اتحاد پادشاهی انگلستان (شامل انگلستان و ولز) در جنوب و پادشاهی اسکاتلند در شمال بریتانیا به وجود آمد. پرچم مشهور بریتانیا از ترکیب پرچم‌های این دو پادشاهی و ایرلند شمالی ایجاد شده‌است: پرچم سنت اندروز (اسکاتلند) دارای زمینه آبی با ضربدر سفید و پرچم سنت جرج (انگلستان) دارای زمینه سفید و صلیب سرخ، پرچم سنت پتریک که دارای زمینه سفید با ضربدر سرخ است. بعداً به عنوان نماد ایرلند شمالی به پرچم اتحاد افزوده شد. این پرچم «پرچم اتحاد» نام دارد که به زبان انگلیسی Union Jack و Union Flag نامیده می‌شود. نقش پرچم بریتانیا در طول ۳۰۰ سال گذشته در پرچم‌های کشورهای بسیاری از جمله هند، استرالیا، نیوزیلند، قبرس، ایالات متحده آمریکا، فلسطین، کنیا، نیجریه، سیلان، جامائیکا، کانادا و سنگاپور وجود داشته‌است. در سال ۱۹۹۹ پس از بازپس دادن هنگ کنگ به چین، نقش پرچم بریتانیا از پرچم هنگ کنگ حذف شد. امروزه چهار کشور استرالیا، نیوزیلند، فیجی و تووالو کماکان نقش پرچم بریتانیا را در پرچم ملی خود حفظ کرده‌اند. این نقش همچنان در پرچم برخی از استان‌های کانادا مانند (بریتیش کلمبیا، مانیتوبا و انتاریو) و پرچم ایالت هاوایی در ایالات متحده آمریکا حضور دارد. گروه کشورهای همسود بریتانیا در راس اتحادیه کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) قرار دارد. ارگان کشورهای مشترک‌المنافع شامل ۵۳ کشور مستقل است که همه آن‌ها به جز موزامبیک و کامرون قبلاً مستعمره امپراتوری بریتانیا بوده‌اند. چهارچوب همکاری کشورهای این ارگان بر اساس اعلامیه سنگاپور مصوب سال ۱۹۷۱ حول توسعه ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، حکومت قانون، آزادی‌های فردی، مساوات، دموکراسی، تجارت آزاد، صلح جهانی و همکاری‌های چندجانبه‌است. در حال حاضر چارلز سوم نماد همبستگی میان تمامی ۵۳ عضو ارگان کشورهای همسود است. عضویت در این ارگان به عنوان اتحاد سیاسی تلقی نمی‌شود و پذیرش ملکه الیزابت دوم به عنوان نماد ارگان به معنای پیروی سیاسی کشورهای عضو از بریتانیا نیست. در عین حال، بالاترین مقام تشریفاتی دربار بریتانیا (چارلز سوم) عنوان «ریاست کشور» را در ۱۶ عضو کشورهای همسود دارا است. این کشورها به اصطلاح «قلمرو هم‌سود» خوانده می‌شوند. مقام ریاست کشور مقامی تشریفاتی است و در عمل کارهای روزمره کشورهای قلمرو از طریق دولت انتخابی به ریاست نخست‌وزیر انجام می‌شود. این کشورها شامل استرالیا، نیوزیلند، پاپوآ گینه نو، جزایر سلیمان، تووالو در اقیانوسیه، کانادا در آمریکای شمالی، بلیز در آمریکای جنوبی، و آنتیگوا و باربودا، باهاما، باربادوس، گرنادا، جامایکا، سنت کیتز و نویس، سنت لوسیا، سنت وینسنت و گرنادین در (هند غربی و جزایر کارائیب) هستند. بازی‌های المپیک کشورهای همسود هر چهار سال یکبار بازی‌های اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع در یکی از شهرهای اعضا برگزار می‌شود. این رویداد چندورزشی بزرگ‌ترین رویداد ورزشی بعد از بازی‌های المپیک و بازی‌های آسیایی است. ایده برگزاری این بازی‌ها در سال ۱۸۹۱ مطرح شد، در سال ۱۹۱۱ به بهانه تاج‌گذاری جرج پنجم پادشاه بریتانیا بین تیم‌های استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا و بریتانیا انجام گرفت و از سال ۱۹۳۰ به همه اعضای کشورهای همسود تعمیم یافت. در دهه اخیر شهرهای کوالالامپور در مالزی (۱۹۹۸)، منچستر در بریتانیا (۲۰۰۲) و ملبورن در استرالیا (۲۰۰۶) میزبان این بازی‌ها بوده‌اند. میزبان بازی‌های سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ به ترتیب شهرهای دهلی نو در هند و گلاسگو در بریتانیا خواهند بود. رانندگی در کشورهای همسود در تمامی کشورهای همسود به استثنای کانادا رانندگی مانند بریتانیا از سمت چپ جاده انجام می‌شود و اتومبیل‌ها معمولاً فرمان راست هستند. آمار کشورهای همسود ۵۳ عضو اتحادیه کشورهای همسود روی هم ۱٬۹ میلیارد نفر جمعیت دارند که تقریباً معادل ۳۰٪ جمعیت کره زمین است. تولید ناخالص ملی این گروه معادل ۷٬۸ ترلیون دلار معادل ۱۶ درصد اقتصاد جهانی است. مساحت کل کشورهای همسود ۳۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع معادل یک سوم خشکی‌های زمین است. پهناورترین کشورهای عضو ارگان همسود کانادا (۹٬۸ میلیون کیلومتر مربع)، استرالیا (۷٬۷ میلیون کیلومتر مربع) و هند (۳٬۱ میلیون کیلومتر مربع) هستند. دین و مذهب در یک نظرسنجی ۷۱٫۹٪ مردم بریتانیا اعتقاد خود را مسیحی، ۱۵/۲٪ بی‌دین، ۲٫۳٪ مسلمان، ۱٪ هندو ۰٫۶٪ سیک، ۰٫۵٪ یهودی، ۰٫۳٪ بودایی و ۰٫۳٪ سایر مطرح کردند.امروزه حدود یک و نیم میلیون مسلمان در بریتانیا زندگی می‌کنند. تنوع فرهنگ در بریتانیا لهجه در نقاط مختلف پادشاهی بریتانیا، مردم به لهجه‌های گوناگون تکلم می‌کنند و هر ناحیه لهجه خاص خود را دارد. در بریتانیا نسبت به کشورهای انگلیسی‌زبان دیگر مانند آمریکا، تنوع لهجه بیشتر است و مردم بریتانیا قادرند لهجه‌های مختلف را بهتر تشخیص دهند. لهجه و گویش یک شهروند علاوه بر زادگاه او، می‌تواند نشانگر طبقه اجتماعی او نیز محسوب شود. در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی سراسری بریتانیا، لهجه‌ای که مورد استفاده قرار می‌گیرد، لهجه مردم طبقه متوسط و تحصیلکرده جنوب بریتانیا است. در گذشته هنگامی که مردم در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بی‌بی‌سی شرکت می‌کردند با این لهجه صحبت می‌کردند که به انگلیسی بی‌بی‌سی معروف بود اما امروزه لهجه‌های مناطق مختلف بریتانیا نیز شنیده می‌شود. به دلیل کاربرد زیاد لهجه رسمی لندن و جنوب انگلستان —که Estuary English نیز نامیده می‌شود — سخن گفتن با این گویش در غرب و مرکز انگلستان نیز متداول شده‌است. هندی تباران ساکن بریتانیا در حال حاضر، جمعیت هندی‌ها و هندی تباران ساکن بریتانیا به حدود ۱٫۴ میلیون نفر می‌رسد که بزرگ‌ترین اقلیت قومی ساکن بریتانیا را تشکیل می‌دهند و نقشی عمده در تحکیم روابط بین دو کشور ایفا می‌کنند. جستارهای وابسته امپراتوری بریتانیا جزایر بریتانیا نشان پادشاهی بریتانیای کبیر انگلستان لندن سیتی لندن لندن بزرگ پل لندن تیمز لندن، انتاریو پانویس منابع پیوند به بیرون نقشهٔ گوگلی بریتانیا وبگاه دولت بریتانیا وبگاه خاندان سلطنتی بریتانیا وبگاه سفارت بریتانیا در تهران سرود ملی بریتانیا از سایت رسمی دربار نحوه وراثت تاج و تخت در بریتانیا تغییر یافت اروپای شمالی اروپای غربی اعضاء اتحادیه کشورهای همسود بریتانیا پادشاهی مشروطه کشورها در اروپا کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورهای اروپای شمالی کشورهای جزیره‌ای کشورهای جی۷ کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو جی ۸ کشورهای عضو سازمان پیمان مرکزی کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای گروه ۲۰ کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی
6959
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%84%D9%86%D8%AF
اسکاتلند
اسکاتلند (به انگلیسی: Scotland، به گیلیک اسکاتلندی: بخشی از پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است. اسکاتلند بخش شمالی جزیره بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهد و از جنوب با انگلستان دارای مرز مشترک‌است. در کنار خاک اصلی، اسکاتلند همچنین ۷۹۰ جزیره دارد که جزایر شمالی و هِبریدیز از آن جمله هستند. از این تعداد ۹۳ جزیره با داشتن ۲٪ جمعیت کشور، مسکونی هستند. پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرا است. در آب‌های اسکاتلند در دریای شمال، ذخایر مهمی از نفت خام وجود دارد. اسکاتلند و انگلستان (شامل ولز که به آن ضمیمه شده بود) تا سال ۱۷۰۷ کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مهٔ ۱۷۰۷ دو کشور طی توافقنامه‌ای با هم متحد شده و کشور «پادشاهی بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند. بعدها در سال ۱۸۰۱ با اتحاد پادشاهی بریتانیای کبیر با پادشاهی ایرلند، پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند به وجود آمد که تا سال ۱۹۲۲ ادامه داشت. با جدایی بخش وسیعی از ایرلند در سال ۱۹۲۲، از همان سال تاکنون این کشور و حکومت مستقل پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی که اسکاتلند جزئی از آن است، وجود دارد. پرچم کنونی بریتانیا از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینهٔ آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینهٔ سفید، صلیب سرخ) به وجود آمده‌است. تاریخ سلطه وایکینگ‌ها بر مناطق شمالی انگلستان و ساکن شدن آن‌ها در یورک‌شر، موجب جدایی سرزمین کنونی اسکاتلند از مردمان آنگلوساکسون جنوب و تشکیل پادشاهی مجزای اسکاتلند تحت سلطه سلت‌ها در آنجا گردید. پادشاهی اسکاتلند در سده‌های میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال ۱۶۰۳ آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج‌وتخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز یکم در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به‌طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد بریتانیا» در سال ۱۷۰۷ که پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند را تا امروز به یکدیگر ملحق ساخته، ادامه داشت. در این قانون، دو مجلس اسکاتلند و انگلستان بر اساس یک قرارداد سیاسی تصمیم گرفتند که «اتحاد پادشاهی(United Kingdom)» تشکیل دهند. پیش از سال ۱۷۰۷ تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندی‌ها پرسبیتری یا یعقوبی یهودی بودند و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آن‌ها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندی‌های بسیار اندکی به جنوب سفر می‌کردند و تعداد انگلیسی‌هایی که روانهٔ شمال می‌شدند حتی از آن‌ها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامهٔ تحصیلات و الهام‌گیری‌های فکری به دانشگاه‌ها و کلیساهای جامع در اروپای قاره‌ای می‌نگریستند و نه به انگلستان. دست‌کم سه شورش خونبار یعقوبی‌ها در سال‌های ۱۶۹۰، ۱۷۱۵ و ۱۷۴۵ بنیان‌های اسکاتلند را به لرزه درآورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرت نظام ارباب رعیت باقی‌مانده خود را از دست دادند و مناطق اسکاتلند کوهستانی (هایلند) فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازهٔ خود با کلیسای اسقفی را تحمل می‌کرد و دست آخر دچار چنددستگی شد. سیاست با وجود آنکه اسکاتلند در امور سیاسی و بین‌المللی همچون عضویت در سازمان ملل متحد و برخی از امور داخلی نظیر برخی از انتخابات‌ها نظیر انتخابات سراسری بریتانیا و همچنین در مسابقات المپیک به عنوان بخشی از بریتانیا است؛ ولی دارای نظام حقوقی و نظام آموزشی جداگانه برای خوداست. دولت محلی اسکاتلند نظام بهداری و درمانی عمومی را همچنان رایگان نگهداشته‌است و دانشجویان اسکاتلندی نیز از پرداخت شهریه‌های دانشگاهی معاف هستند. همه‌پرسی تاریخی در مورد استقلال اسکاتلند روز پنجشنبه ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۴ میلادی (۲۷ شهریور ۱۳۹۳) برگزار شد که ۵۵٪ مردم به آن رأی مخالف دادند. با این که احزاب سنتی بریتانیا یعنی حزب محافظه‌کار، کارگر و لیبرال دموکرات مخالف جدایی از بریتانیا هستند اما حزب سبزها گفته‌است از برنامهٔ حزب ملی اسکاتلند برای استقلال حمایت خواهد کرد. دولت محلی اسکاتلند با حفظ برنامه‌های عدالت اجتماعی، ایجاد شرایط رقابتی و دسترسی به درآمد نفت‌وگاز دریای شمال قادر خواهد بود در صورت رأی موافق مردم، پس از ۳۰۷ سال یکپارچگی با انگلستان، کشور مستقل اسکاتلند را بار دیگر تأسیس کند. از عواملی که از احساسات استقلال‌طلبی اسکاتلندی‌ها در دههٔ اخیر کاسته آغاز فعالیت پارلمان اسکاتلند بود که در طی روند قدرت‌سپاری به دولت محلی عملاً اختیارات گسترده‌تری نسبت به مجلس شورای ملی ولز کسب کرد. اسکاتلند بر روی نظام آموزشی خود کنترل کامل دارد، تا اندازه‌ای اندک از اختیار تغییر میزان مالیات‌ها و از نهادی معادل وزارت کشور برخوردار است که بجز مسئله مواد مخدر، سلاح، قمار و مهاجرت و ملیت و شهروندی در باقی موارد می‌تواند تصمیم‌گیری کند. با این حال غیبت احزاب اسکاتلندی (همانند احزاب ولز یا ایرلند شمالی) در مناظره‌های انتخاباتی در میان اسکاتلندی‌ها نوعی حس انزوا ایجاد کرده‌است. جغرافیا اسکاتلند از شمال با دریای نروژ، از شرق با دریای شمال، از جنوب‌غربی با دریای ایرلند و از غرب با اقیانوس اطلس شمالی مرز آبی دارد. افزون‌بر سرزمین اصلی اسکاتلند در جزیرهٔ بریتانیا، اسکاتلند شامل ۷۹۰ جزیرهٔ کوچک و بزرگ است. آب‌های ساحلی این کشور، عمدتاً در دریای شمال، منبع بزرگ‌ترین ذخایر نفت خام و گاز طبیعی در بین کشورهای اروپا است. بخش بزرگی از بلندی‌های بریتانیا در اسکاتلند واقع شده و ناحیه‌ای سرسبز و پوشیده از چمنزار است که قسمت عمده جنگل‌های کشور را دربرگرفته‌است. رودهای زیادی در آن جریان دارند که از آن جمله می‌توان به رودهای رود کلاید و توئید اشاره نمود. بلندترین نقطهٔ آن قلهٔ بن نویس با ۱٬۳۴۳ متر ارتفاع است. اقتصاد مرکز اصلی بانک سلطنتی اسکاتلند (RBS)، یکی از ۵ بانک بزرگ جهان، در ادینبرو قرار دارد. شهر گلاسگو بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند و یکی از ۳ شهر بزرگ کشور بریتانیا است. گلاسگو و حومهٔ آن حدود ۴۱ درصد کل جمعیت اسکاتلند را در خود جای داده‌است. سومین شهر بزرگ اسکاتلند و مرکز فعالیت صنعت نفت بریتانیا شهر ابردین در شمال شرق اسکاتلند است. سقوط بانک سلطنتی اسکاتلند و هلیفکس که بزرگ‌ترین مؤسسه‌های مالی فعال در اسکاتلند نیز تلقی می‌شدند باعث شد تا هزاران نفر شغل خود را از دست دادند اما این دو بانک به نوعی توسط دولت بریتانیا از ورشکستگی نجات یافتند. براوردهای آماری نگاهی به آمارهای اصلی نشان می‌دهد که هزینه‌های دولت به ازای هر فرد در اسکاتلند، بیشتر از هزینه‌های متوسط در بریتانیا است. در سال ۲۰۱۱ این رقم در اسکاتلند ۱۲٬۱۰۰ پوند و در کل بریتانیا ۱۰٬۹۰۰ پوند بوده‌است. سهم اسکاتلند در درآمد بریتانیا از محل مالیات ۸٫۲ درصد است. این رقم بازتاب درصد جمعیت آنجا نسبت به بریتانیاست که معادل ۸٫۳ درصد است. «گزارش مخارج و درآمد دولت محلی اسکاتلند» نشان‌دهندهٔ جزئیات بیشتری در این زمینه است. برآورد میزان بدهی اسکاتلند مشکل است. طبق گزارش مخارج و درآمد دولت محلی اسکاتلند، با توجه به جمعیت اسکاتلند، سهم آن در بدهی بریتانیا ۹۲ میلیارد پوند است و این میزان ۶۲ درصد تولید ناخالص داخلی است؛ ولی محاسبه با استفاده از توازن مالی، میزان تخمینی این بدهی ۵۶ میلیارد پوند خواهد بود که ۳۸ درصد از تولید ناخالص داخلی اسکاتلند است. شیوه‌های محاسبهٔ دیگر، رقم‌های متفاوتی به دست خواهد داد. ۷٫۵ درصد جمعیت فعال اقتصادی در اسکاتلند بیکار هستند میزان بی‌کاری در کل بریتانیا ۷٫۸ درصد است. دستمزد هفتگی معمول در اسکاتلند ۴۹۸ پوند است؛ این رقم از میزان دستمزد در انگلستان کمتر ولی از ولز و ایرلند شمالی بیشتر است. نظرسنجی «هزینه‌های زندگی و مواد غذایی» نشان می‌دهد در حالی که اسکاتلندی‌ها، نسبت به کل بریتانیا، به‌طور متوسط مقدار کمتری برای خرید مواد غذایی هزینه می‌کنند، ولی پول بیشتری برای خرید دخانیات و مشروبات الکلی صرف می‌کنند. اقتصاد نفت هر چند انحصار بهره‌برداری از نفت دریای شمال، دریایی که در مجاورت اسکاتلند قرار دارد کماکان در دست بریتانیا باقی‌مانده‌است اما اسکاتلند در طی قرن بیستم با رشد صنایع سنگین مانند کشتی‌سازی در گلاسکو قدرت گرفت. در دههٔ ۷۰ و ۸۰ میلادی حمایت دولت بریتانیا از این صنایع از بین رفت و عمده کارخانه‌های فعال در این صنایع مجبور به تعطیلی شدند اما صنعت و فرهنگ کارگری، ذهنیت سیاسی مردم را شکل داده بود. اگر درآمد حاصل از نفت در آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی لحاظ شود اسکاتلند به‌طور کلی درآمد سرانه بیشتری نسبت به بریتانیا دارد. طبق تخمین دولت محلی اسکاتلند این رقم ۲۶٬۴۲۴ پوند در مقایسه با ۲۲٬۳۳۶ پوند در بریتانیاست. اگر درآمد نفت در تولید ناخالص داخلی لحاظ نشود، تفاوت زیادی بین دو رقم نیست؛ به‌طوری‌که تولید ناخالص داخلی سرانه در اسکاتلند ۲۰٬۵۷۱ و در بریتانیا ۲۰٬۸۷۳ پوند خواهد بود. آمار مربوط به منابع نفت و گاز دریای شمال متغیر است. درآمد بریتانیا به‌طور کل از منابع نفت از ۱٫۵ میلیارد پوند در سال ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲، تا ۲۷ میلیارد پوند در سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ تغییر کرده‌است. طبق برآوردها، ۱۰ تا ۲۰ درصد از درآمد اسکاتلند از محل مالیات مبتنی بر نفت است در حالی که این رقم برای کل بریتانیا ۱٫۵ درصد است. پیش‌بینی‌های موجود دربارهٔ ذخایر نفتی بسیار متفاوت است. طبق اعلام ادارهٔ آمار ملی بریتانیا، ارزش ذخایر نفتی که هنوز مورد بهره‌برداری قرار نگرفته، ۱۲۰ میلیارد پوند است در حالی که برآورد دولت محلی اسکاتلند حاکی است که ارزش ذخایر نفت و گاز دریای شمال، ۱۵۰۰ میلیارد پوند به قیمت عمده فروشی است. شهرها پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبورگ یا ادینبرو است. ادینبرو دومین شهر بزرگ اسکاتلند و یکی از مراکز مهم اقتصادی و بانکداری اروپا است. این شهر در عصر روشنفکری اسکاتلند در سدهٔ هجده باعث شد تا اسکاتلند به یکی از کانون‌های بازرگانی، فکری و صنعتی اروپا تبدیل شود. جریان روشنفکری و «روشنگری اسکاتلندی» از ۱۷۴۰ تا ۱۷۹۰ بال و پر یافت. بر خلاف آنچه در فرانسه رخ داد بسیاری از طلایه‌داران این نهضت در اسکاتلند از دانشگاهیان بودند. گلاسگو که بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند است از شهرهای مهم صنعتی بریتانیا به‌شمار می‌آید. مردم اسکاتلند ۵ میلیون و ۳۳۰ هزار نفر جمعیت دارد؛ یعنی حدود ۸٫۳ درصد از جمعیت بریتانیا در اسکاتلند زندگی می‌کنند. حدود ۲٪ جمعیت اسکاتلند در جزیره‌ها زندگی می‌کنند. زبان رسمی آن انگلیسی است. زبان‌های گیلیک اسکاتلندی و اسکاتس نیز دو زبانی هستند که به عنوان زبان محلی در اسکاتلند رسمیت دارند. گیلیک اسکاتلندی از ریشه زبان‌های سلتی و اسکاتس از ریشه زبان‌های ژرمنی غربی است. مطابق با نتایج سرشماری سال ۲۰۱۱ میلادی حدود ۵۴ درصد مردم اسکاتلند ابراز داشته‌اند که مسیحی هستند، در حالیکه حدود ۳۷ درصد خود را بی‌دین اعلام نموده‌اند. حدود ۲ درصد اعلام نموده‌اند که به یکی از دین‌های اسلام، یهودیت، هندو، بودائی و … اعتقاد دارند. ۷ درصد باقی‌مانده نیز از ابراز دین خود اجتناب نموده‌اند. هَگیس، غذای سنتی اسکاتلندی‌ها که با دل و قلوه چرخ شده گوسفند و پیاز و ادویه تهیه می‌شود، دامن مردانه موسوم به کیلت، لهجه محلی و موسیقی و هنر اسکاتلندی به‌طور عام از ویژگی‌های فرهنگی متمایز در اسکاتلند است. موسیقی محلی بیشتر با نی‌انبان نواخته می‌شود و آبجو و ویسکی از اصلی‌ترین نوشیدنی‌های الکلی در اسکاتلند هستند. اسکاتلند به ویژه در قرن بیستم از خاستگاه‌های اندیشه‌های چپی بود و حتی تفکرات کمونیستی هم تا اندازه‌ای در این منطقه رواج یافت. آنچه به تثبیت این اندیشه‌ها کمک کرد مخالفت دیرینه اسکاتلندی‌ها با سلطه‌جویی انگلستان بود که ریشه‌هایی مشترک با چپ‌گرایی یافت. طبق تازه‌ترین آمار مربوط به امید به زندگی (متوسط طول عمر) انتظار می‌رود مردانی که در سال ۲۰۱۰ در اسکاتلند متولد شده‌اند، ۷۶ سال عمر کنند که ۶۰ سال آن وضعیت سلامتی شان خوب خواهد بود. زنانی که در سال ۲۰۱۰ به دنیا آمده‌اند، به‌طور متوسط ۸۰ سال عمر می‌کنند که ۶۴ سال آن را به سلامت هستند. امید به زندگی در کل بریتانیا کمتر است. اسکاتلند جزو آن دسته کشورهایی است که کمترین میزان امید به زندگی را در اروپای غربی دارند. جشنواره کتاب ادینبرو از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی بریتانیاست و هر سال در ماه اوت هم‌زمان با بعضی جشنواره‌های هنری دیگر از جمله جشنواره جاز و جشنواره هنرهای نمایشی در این شهر برگزار می‌شود. شون کانری از بازیگران نقش جیمز باند که از طرفداران حزب ملی اسکاتلند بود خواهان استقلال این کشور از انگلستان بود. او در باهاما زندگی می‌کرد و گفته‌بود تا زمانی که اسکاتلند مستقل نشود در سرزمین خود اقامت نخواهد کرد. همه‌پرسی استقلال از بریتانیا اگرچه با بازگشایی پارلمان اسکاتلند در سال ۱۹۹۹ این کشور بیش از پیش مستقل شد، اما اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی با بریتانیا و همچنین کشف، استخراج و درآمد نفت اسکاتلند باعث ادامه بحث‌ها پیرامون استقلال بیشتر شد. در نهایت با توافق دولت محلی اسکاتلند و بریتانیا موضوع استقلال در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۴ به رأی عمومی گذاشته شد و بیش از ۵۵ درصد مشارکت‌کنندگان در این رای‌گیری به ماندن اسکاتلند در پادشاهی متحده رأی مثبت دادند. گاهشمار رویدادهای مهم دربارهٔ تاریخ اسکاتلند عبارتند از: پیوند به بیرون وبگاه دولت اسکاتلند وبگاه پارلمان اسکاتلند پانویس منابع Wikipedia contributors, "Scotland," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Scotland&oldid=201785455 اروپای شمالی اروپای غربی بریتانیا بر پایه کشور بریتانیا بریتانیای کبیر کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورهای جزیره‌ای ملت‌های سلتی مناطق خودمختار
6962
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7
آندورا
آندورا با نام رسمی شاهزاده‌نشین آندورا کشور کوچک، مستقل و محصور در خشکی واقع در اروپای غربی است. این کشور در کوه‌های پیرنه از غرب با اسپانیا و از شرق با فرانسه مرز مشترک دارد. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن آندورا لاولا است. مساحت آندورا ۴۶۷٫۶۳کیلومتر مربع و جمعیت این کشور در حدود ۸۵٬۴۷۰ نفر است. واحد پول آندورا، یورو است هرچند که این کشور در اتحادیه اروپا عضو نیست. از شهرهای آندورا می‌توان از اسکالدز-انگوردانی، انکمپ و سنت حولیا ده لوریا نام برد. زبان رسمی این کشور کاتالان است. این کشور در تاریخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۹۳ به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد. سیاست حکومت آندورا میان رئیس‌جمهور فرانسه و اسقف اعظم ناحیه اورخل کشور اسپانیا مشترک است. نمایندگانی دائمی از سوی این دو مرجع، کشور را اداره می‌کنند. سیاست‌های آندورا در چارچوب دموکراسی پارلمانی جهت‌گیری می‌شوند که برابر این سیاست‌ها، نخست‌وزیر در جایگاه نخست دولت قرار می‌گیرد و نظام چندحزبی بر این کشور حاکم می‌گردد. قانون‌گذاری بر عهده دولت و پارلمان است و دولت به تنهایی قوای اجرایی کشور را در دست دارد. کشور آندورا قوه قضائیه و دادگستری مستقل دارد. آندورا نیروی نظامی ندارد و دو کشور فرانسه و اسپانیا مسئولیت پشتیبانی از خاک این کشور را بر عهده دارند. پایتخت آندورا مرتفع‌ترین پایتخت اروپا و در کوچکی ششمین کشور اروپاست. آندورا کشوری است شکوفا و مرفه که عمده درآمدش از گردشگری است. سالانه بیش از ده میلیون نفر از این کشور مناسب اسکی و ورزشهای زمستانی دیدن می‌کنند. از این گذشته آندورا به اتحادیه اروپائی نپیوسته و مطبوع کسانی است که نمی‌خواهند مالیات پردازند. تقسیمات کشوری آندورا به هفت استان (در اصطلاح آندورا: comuns) بخش شده‌است: آندورا لاولا کانیلو انکمپ اسکالدز-انگوردانی لا ماسانا اوردینو سنت حولیا ده لوریا جغرافیا آندورا در کوه‌های پیرنه قرار گرفته و ۴۶۸ کیلومتر مربع مساحت دارد. در میان دو کشور فرانسه (از شمال) و اسپانیا (از جنوب) محصور است. اقتصاد جهانگردی، ۸۰٪ تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌دهد. تنها دو درصد از زمینهای کشور قابل کشت است. غلات و سبزیجات از فراورده‌های مهم کشاورزی آندورا هستند. محصولات چوبی و توتون از این کشور صادر می‌شود. جهانگردی کوهستانهای آندورا دارای مراکز اسکی هستند و سالانه ۵۰۰٬۰۰۰ نفر را به سوی خود جلب می‌کنند. آندورا بزرگ‌ترین کشور دنیا است که فرودگاه ندارد. مردم اسپانیولی ۴۳٪، آندورایی ۳۳٪، پرتغالی ۱۱٪، فرانسوی ۷٪، سایر ۶٪. زبان مردم آندورا به زبانهای اسپانیایی، کاتالان، پرتغالی و فرانسوی سخن می‌گویند. زبان رسمی آندورا کاتالان است. دین بیشینه مردم پیرو کلیسای کاتولیک رم هستند. منابع پانویس (Canillo) (دو حرف L در اسپانیایی صدای «ی» می‌دهد). ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۲۷۸ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۲۷۸ (میلادی) در اروپا پادشاهی مشروطه پادشاهی‌های اروپا پیرنه شاهزاده‌نشین‌ها کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها و سرزمین‌های کاتالان‌زبان کشورها در اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای محصور در خشکی لیبرال دموکراسی مناطق ویژه اقتصادی
6963
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%B2%DB%8C
اندونزی
اَندونِزی یا به‌طور رسمی جمهوری اندونزی (به اندونزیایی: Republik Indonesia) (به انگلیسی: Indonesia )یک کشور فراقاره‌ای و مجمع‌الجزایری است که در آسیای جنوب شرقی و شمال اقیانوسیه (پاپوآ در ملانزی) قرار دارد. اندونزی در مجمع‌الجزایر مالایی بین قاره آسیا و اقیانوسیه قرار دارد. اندونزی یک کشور مجمع‌الجزایری متشکل از ۱۷٬۵۰۸ جزیره و ۳۸ استان است. اندونزی با جمعیت بیش از ۲۷۵ میلیون نفر، چهارمین کشور پرجمعیت و پانزدهمین کشور پهناور در جهان است. نظام سیاسی این کشور جمهوری با انتخابات مجلس و ریاست جمهوری می‌باشد. پایتخت اندونزی جاکارتا است. واژه‌شناسی نام اندونزی از دو واژه یونانی ایندوس به معنی هندوستان و نسوس به معنی جزیره آمده‌است بنابراین اندونزی به معنای «جزیره هند» است. نام امروزی آن به قرن ۱۸ میلادی، زمانی که اندونزی در حال تشکیل یک کشور مستقل بود بازمی‌گردد و تلفظ آن در فارسی از زبان فرانسه گرفته شده‌است. تاریخ روزگار باستان یافت شدن بازمانده‌های سنگواره‌ای انسان راست‌قامت که به نام انسان جاوه‌ای نیز شناخته می‌شود نشان می‌دهد که مجمع‌الجزایر اندونزی از دو میلیون تا ۶۰۰ هزار سال پیش مسکونی شده‌بود. اکثریت جمعیت امروزی اندونزی از نژاد آسترونزی هستند که از تایوان به سوی جنوب شرق مهاجرت کرده‌بودند. آن‌ها در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد به اندونزی رسیدند و جمعیت بومی ملانزی را به سوی شرق راندند. شرایط بسیار خوب برای کشاورزی و توسعه کشت آبی برنج در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد باعث شد تا شهرها، شهرستان‌ها و پادشاهی‌های کوچک بتوانند در سراسر قرن نخست پیش از میلاد شکوفا شوند. حالت قرارگیری تنگه‌های میان جزایر در اندونزی به‌گونه‌ای است که هم تجارت بین جزایر و هم بازرگانی برون‌مرزی را شکوفا می‌کند. به عنوان نمونه مسیرهای تجاری میان پادشاهی‌های اندونزی و چین از چند سده پیش از میلاد مسیح شکل گرفته بودند. این تجارت‌ها بر تاریخ اندونزی تأثیر بسیاری داشته‌است. در متون خاورمیانه از مناطقی از اندونزی امروزی به عنوان «جابه» و «زابج» یاد شده‌است. این دو نام بیش از آنکه به‌زعم برخی پژوهندگان محدود به دو جزیرهٔ جاوه و سوماترا باشد، یک عنوان کلی برای قلمرو پادشاهی سری‌ویجایا و ماجاپاهیت، شامل تعداد زیادی از جزایر هند بوده‌است. مسلمانان تمام این جزایر را تحت نام کلی جاوه می‌شناختند و کلمهٔ زابج یا جابه نیز در متون کهن اسلامی به همین معنا به کار رفته‌است. تلقی مارکوپولو از جاوهٔ بزرگ و جاوهٔ کوچک نیز احتمالاً به اعتبار همین نام کلی می‌باشد. منبت العطر یا سرزمین گیاهان خوشبو به شرحی که در کتاب ابن خُردادبه با فاصلهٔ پانزده روز راه از زابج و اطراف آن آمده‌است به احتمال زیاد جزایر ملوک مرکز ادویه می‌باشد، زیرا میخک و جوز بویا که اقلام عمدهٔ ادویه‌اند عمدتاً در این جزایر به عمل می‌آیند. حتی جنگل‌های خودروی این دو گیاه نیز از قدیم در بعضی از جزایر ملوک نظیر آمبون و ترناته وجود داشته‌است. دوران استعمار جزایر اندونزی در قدیم سلطان‌نشین بوده‌اند تا آنکه در قرن شانزدهم اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها به آن دست یافتند. کمپانی شرقی هلند در ابتدای قرن هجدهم، حکومت اندونزی را به دست گرفت. در ۱۷۴۰ هلندی‌ها شورش مردم جاکارتا را با کشتار ۲۰ هزار اندونزیایی و چینی درهم شکستند. در ۱۹۰۷، «سی سی نگا مانگزایا» پادشاه اندونزی علیه هلندی‌ها قیام کرد اما ارتش استعماری هلند سپاه او را شکست داد و سلطه استعمار هلند بر اندونزی محکم شد. روزگار معاصر تا ۱۹۴۲ میلادی اندونزی متعلق به هلند بود و از ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ تحت اشغال ژاپن درآمد. در ۱۷ اوت ۱۹۴۵، ملّیون به رهبری احمد سوکارنو اعلام جمهوری کردند. چهار سال تمام میان نیروهای هلند و اندونزی جنگ بود. در نهایت در سال ۱۹۴۹ موافقت‌نامه‌ای امضاء شد که طبق مفاد آن، همه سرزمین اندونزی بجز گینه نو به حکومت موقت (جمهوری) ایالات متحده اندونزی واگذار شد. در۱۶ دسامبر ۱۹۴۹، سوکارنو به ریاست جمهوری این کشور انتخاب گردید. از قرن هفدهم، هند شرقی مهم‌ترین و سودآورترین بخش امپراتوری هلند به‌شمار می‌رفت. به غیر از اشغال کوتاه مدت بریتانیایی‌ها (۱۸۱۱ تا ۱۸۱۴) و قیام‌های گاه گاهی محلی، هلند کنترل این کشور را تا ۱۹۴۲ حفظ کرد. در این سال ژاپنی‌ها به این مستعمره هجوم آوردند و به عنوان آزاد کنندگان کشور از حکومت استعماری مورد استقبال اکثر اندونزیایی‌ها قرار گرفتند با تسلیم ژاپن در ۱۹۴۵، احمد سوکارنو (۱۹۰۱ تا ۱۹۷۰)- بنیان‌گذار حزب ملّیون در ۱۹۲۷ – هند شرقی هلند را جمهوری مستقل اندونزی اعلام کرد. هلندی‌ها پس از چهار سال جنگ متناوب ولی وحشیانه، تحت فشار بین‌المللی استقلال اندونزی را در ۱۹۴۹ پذیرفتند. حکومت سوکارنو به‌طور فزاینده‌ای اقتدارطلب شد و کشور به هرج و مرج اقتصادی گرفتار گردید. او در ۱۹۶۲ گینه نوی هلند را تصرف کرد، که در۱۹۶۲ با عنوان ایریان جایا رسماً ضمیمه شد، هر چند جنبشی جدایی طلب پا برجاست. بین ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ سوکارنو کوشید با تهاجمات مسلحانه به شمال بورنئو فدراسیون نوپای مالزی را بی‌ثبات سازد. احمد سوکارنو تا زمان سقوطش از کلیه جنبش‌های استقلال طلبانه در قاره‌های آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین دفاع می‌کرد. ژنرال سوهارتو توانست با سرکوبی قیام کمونیستی در ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ سیاست ضد آمریکایی سوکارنو را وارونه سازد و نهایتاً با کمک دانشجویان و ارتش او را برکنار کند. در این مدت حدود ۸۰ هزار نفر از اعضای حزب کمونیست اندونزی کشته شدند. الحاق تیمور شرقی پرتغال در ۱۹۷۶ توسط اندونزی از طرف جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته نشد، و عملیات چریکی ملی گرایان محلی ادامه داشت. برنامه جاه طلبانه‌ای برای اسکان مجدد اهالی جاوه به منظور کم کردن جمعیت زیاد این جزیره به مورد اجرا گذاشته شد ولی این مهاجران جاوه‌ای با انزجار بومیان جزایر کم توسعه یافته و دوردست روبرو شد. کشتار تظاهرکنندگان بی سلاح تیموری به دست سربازان اندونزی در ۱۹۹۱ اعتراضات بین‌المللی را به دنبال داشت. ژنرال سوهارتو بعد از آنکه به قدرت رسید کشور مالزی را به رسمیت شناخت و دوباره کشورش را به عضویت سازمان ملل درآورد و از این جهت مورد حمایت ایالات متحده آمریکا بود. در مدت طولانی ریاست جمهوری اش خود و خانواده‌اش مستقیماً در صادرات و واردات اندونزی دخالت کرده و میلیاردها دلار اندوختند. در اثر رکود اقتصادی و ضعف بنیان مالی و فقر عمومی ژنرال سوهارتو دچار تظاهرات مردمی شد تا آنکه در ۱۹ مه ۱۹۹۸ مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکا به او تکلیف کرد که از مقام خود استعفاء کند. ژنرال سوهارتو در همان روز ۱۹ مه ۱۹۹۸ بعد از ابلاغ برکناری‌اش توسط آلبرایت در یک نطق سه دقیقه یی از مردم اندونزی به سبب خطاهایش پوزش خواست و از مردم درخواست کرد از بشارالدین یوسف حبیبی تبعیت کنند. زمانی که محمد سوهارتو پس از سی و سه سال قدرت سقوط کرد بسیاری از مردم اندونزی بر این عقیده بودند که کشور اندونزی تجزیه خواهد شد اما پس از سوهارتو وسعت این امر کمتر از پیش‌بینی‌ها بود. در دهه ۱۹۵۰ مبارزات خشونت‌آمیزی علیه حکومت اندونزی بر جزایر ملوک جنوبی، توسط مردم ملوک جنوبی صورت گرفت و نیروهای اندونزی این مبارزات را به شدت سرکوب کردند. پس از سقوط حکومت ژنرال سوهارتو در سال ۱۹۹۸، این مبارزات از سر گرفته شد. از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲، خشونت‌ها در جزایر ملوک موجب کشته شدن حدود ۵ هزار نفر و بی‌خانمان شدن ۵۰۰ هزار نفر شد. در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۹ به دستور یوسف حبیبی ژنرال دامیری به فرماندهی منطقه تیمور شرقی رسید که مردم آن خواهان استقلال بودند. در چهارم ژوئیه ۱۹۹۹ بانک جهانی با اعطای وام یک میلیارد دلاری به اندونزی موافقت کرد. انتخابات ریاست جمهوری پس از ۳۰ سال انجام شد و رقیب یوسف حبیبی، خانم مگاواتی سوکارنو پوتری از حزب دموکرات بود که بالاخره در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۱ به ریاست جمهوری رسید و حزب گلکار یعنی حزب وابسته به سیستم حاکمیت شکست خورد. در آخرین روزهای حکومت یوسف حبیبی مردم تیمور شرقی با نظارت سازمان ملل به استقلال خویش رأی دادند. بعد از مگاواتی سوکارنو پوتری، ژنرال بازنشسته سوسیلو بامبانگ یودهویونو که زمانی افسر اطلاعات و فرماندار تیمور شرقی بوده‌است در ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴ در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. پایان جنگ (۱۹۴۸ میلادی) از اواسط تا اواخر جنگ جهانی دوم، اندونزی تحت اشغال ژاپن بود. با پایان جنگ و تسلیم نیروهای ژاپن، کلیه سلاح‌های ژاپنی به دست ملی گرایان استقلال طلب اندونزیایی افتاد. در سال ۱۹۴۵ میلادی احمد سوکارنو رهبر آزادی خواهان این کشور، اعلام استقلال کرد، که با مخالفت و لشکر کشی هلندی‌ها مواجه گردید. اما سازمان ملل در این موضوع دخالت کرد و دولت هلند به ناچار با حکومتی به نام اتحادیه اندونزی و هلند موافقت کرد. از این رو نمایندگان دولت اندونزی و دولت پادشاهی هلند به دستور سازمان ملل متحد، بر روی عرشه یک ناو آمریکایی، قرار داد ترک مخاصمه را در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۸ امضاء کردند و جنگ دو کشور به پایان رسید. علت این که اندونزی و هلند، این قرار داد را روی یک کشتی بیگانه امضاء کردند این بود که هیچ محل دیگری برای امضای معاهده مورد موافقت دو طرف قرار نگرفته بود. جدایی تیمور شرقی در سال ۱۹۹۹ مردم تیمور شرقی با شرکت در یک همه‌پرسی که تحت نظر سازمان ملل برگزار شد به استقلال از اندونزی رأی دادند. نتیجه این همه‌پرسی واکنش خشونت‌آمیز شبه نظامیان طرفدار اندونزی را به دنبال داشت. اقدامات شبه نظامیان با ورود یگان‌هایی از ارتش استرالیا، که بر اساس قطعنامه شورای امنیت به این سرزمین اعزام شده بودند، پایان یافت اما در جریان خشونت‌ها، بیش از یک هزار تن از اهالی تیمور شرقی کشته شدند. با خروج نیروهای اندونزی از تیمور شرقی، اداره امور این سرزمین به‌طور موقت برعهده نماینده سازمان ملل قرار گرفت و روز ۲۰ ماه مه سال ۲۰۰۲، تیمور شرقی به عنوان یک کشور مستقل مورد شناسایی بین‌المللی قرار گرفت. تیمور شرقی بیش از یک میلیون جمعیت دارد که اکثر آنان مسیحی کاتولیک هستند. دولت و سیاست محمد سوهارتو، رئیس‌جمهوری پیشین اندونزی در سال ۱۹۶۸ و در پی خشونت‌هایی که پس از یک کودتای شکست خورده رخ داد، به قدرت رسید و بلافاصله به مبارزه با کمونیسم پرداخت که نتیجه آن قتل حداقل ۵۰۰ هزار نفر و زندانی کردن میلیون‌ها نفر دیگر شد. جغرافیا با ۱٬۹۱۹٬۴۴۰ کیلومتر مربع (۷۴۱٬۵۰ مایل مربع)، اندونزی پانزدهمین کشور بزرگ جهان از لحاظ مساحت است. اندونزی مجموعه‌ای از جزایر (نزدیک به ۱۷۵۰۸جزیره بزرگ و کوچک) است که در جنوب شرقی آسیا در اقیانوس کبیر قرار دارد. اندونزی در نیمکرهٔ شرقی، در جنوب شرقی آسیا، در اقیانوس هند و دریاهای وابسته به آن واقع شده و خط استوا از آن می‌گذرد. اندونزی در جزیره گینه نو با پاپوا و هم چنین در جزیره برنئو با مالزی مرز مشترک دارد. سابقاً این جزایر در تصرف هلند و به هندِ هلند موسوم بود ولی بعد از آنکه کشوری مستقل و آزاد گردید، «اندونزی» نام گرفت. پایتخت آن شهر جاکارتا است که در جزیره جاوه قرار دارد و سابقاً باتاویا نامیده می‌شد. شهر مهم آن سورابایا است. این کشور دارای معادن قلع، نفت، زغال‌سنگ و مس است و توتون، برنج، قهوه و کائوچو جزو محصولات کشاورزی این کشور است. اندونزی را می‌توان بزرگ‌ترین مجمع الجزایر جهان دانست که بین دو خشکی، یعنی جنوب شرق آسیا و استرالیا واقع شده‌است. وسعت آب‌های این کشور ۳ برابر مساحت خشکی‌های آن می‌باشد. بندرهای مهم این کشور نیز عبارتند از: مدان، بندر ساحلی بلاوان، پکانبارو، ریو، جاکارتا سنگارنگ، نوزاتنگارا، بندر ساحلی بیتونگ و بندر آمبون. شهرهای مهم اندونزی را هم می‌توان در ۱۰ شهر زیر خلاصه کرد: جاکارتا، سورابایا، سمارانگ، باندونگ، مدان، پالمبانگ، یوجونگ پادانگ، بانجارماسین، بندر لامپومگ، مانادو. جاکارتا، پایتخت کشور اندونزی، ابتدا یک شهر بندری کوچک بود، اما هم‌اکنون این شهر ۶۷۰ کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیتی معادل ۹ میلیون نفر را در خود جای داده و یکی از مراکز مهم اقتصادی اندونزی است. جزیره جاوه با آنکه فقط ۷ درصد کل خاک این کشور را تشکیل می‌دهد، به تنهایی حدود ۶۰ درصد کل جمعیت کشور را به خود اختصاص داده‌است. رشته جزایر جنوبی کوهستانی و آتشفشانی است و شامل سوماترا، جاوه، مادورا، بالی و جزایر سوندای کوچک (از جمله لامبارک، فلورس و تیمور) است. جاوه و همسایه کوچکترش مادورا جمعیت متراکمی دارند و نزدیک به دو سوم مردم اندونزی را در خود جای می‌دهند. زنجیره جزایر شمالی متشکل است از کالیمانتان (بخش اندونزیایی جزیره بورنئو)، جزایر نامنظم و کوهستانی سولاوسی (سلبس)، گوره ملوک، وایریان جایا (بخش غربی گینه نو). بیش از دو سوم این کشور از جنگل‌های استوایی بارانی پوشده شده‌است؛ و آب و هوای آن استوایی و بارندگی در طول سال سنگین است. رودهای مهم آن کاپواس، دیگول، باریتو، و بلندترین نقطه اندونزی نگگا پولو (هرم کارستنز) با ۵۰۳۰ متر ارتفاع است (در جزیره ایریان جایا). قسمت اعظم اندونزی کوهستانی است و با وضع جغرافیائی خود که در دو طرف خط استوا قرار گرفته بیش از دو فصل دارا نیست یکی فصل مرطوب از نوامبر تا مارس و دیگری فصل خشک از ژوئن تا اکتبر. جزایر اصلی این کشور را می‌توان از لحاظ وضعیت طبیعی به چند قسمت زیر تقسیم کرد: جزیره سوماترا: یکی از بزرگ‌ترین جزیره‌های جهان است و با جزیره‌های جاوه، سلبس و برنئو، در مجموع، جزایر سوندای بزرگ نامیده می‌شوند. قسمت عمده آن را جلگه‌ها و نواحی پست تشکیل داده و ارتفاعات آن (از جمله کوه‌های باریسان) در کناره غربی آن تا سمت شمال گسترده شده و دارای وسعت زیادی می‌باشند. رودهای آن کوتاه و پرآب بوده و اکثراً از سمت غرب به شرق جاری هستند و مهم ترینشان عبارتند از: کامپار، بارومون، ایندراگیری، روکان، موسی و هاری. جنگل‌ها که اغلب غیرقابل نفوذند، وسعت زیادی دارند؛ و مرداب‌های وسیعی نیز در کرانه شرقی آن وجود دارند. بلندترین نقطه آن قله کرینتجی (۳۸۰۰ متر) است. جزیره جاوه: پنجمین جزیره وسیع اندونزی و از پرجمعیت‌ترین آن‌ها است که بیش از ۶۵٪ جمعیت کشور در آن زندگی می‌کنند. کوه‌ها در تمام نقاط آن پراکنده شده و قسمت اعظم آن را جلگه‌ها و جنگل‌ها تشکیل می‌دهند. رودهای آن عمدتاً کوتاه و پرآب بوده و مهمترینشان عبارتند از: سولو، سرانگ، تاروم، سرایو و مانوک. بلندترین نقطه آن قله سمرو با ۶۷۶، ۳ متر ارتفاع است. جزیره برنئو: قسمت اعظم این جزیره متعلق به اندونزی است که در اصطلاح محلی به آن کالیمانتان گفته می‌شود. ارتفاعات آن عمدتاً در نواحی شمالی واقع شده و قسمت اعظم آن را جنگل‌ها و جلگه‌ها شامل می‌شوند. رودهای طویلی در آن جریان دارند از جمله: باریتو، ماهاکام، نگارا، کایان و کاپواس. بلندترین نقطه آن ۹۸۸٬۲ متر ارتفاع دارد. جزیره سلبس (سلب): جزیره‌ای کوهستانی و مرتفع است که قسمت اعظم آن را جنگل‌ها پوشانده‌اند. از رودهای آن می‌توان از ماریسا، کاراما، ماماسا، بونگکا و پالو نام برد. قله رانتکومبولا با ۴۵۵، ۳ متر ارتفاع بلندترین نقطهٔ آن است. نام محلی این جزیره، سولاوسی است. جزیره گینه نو: نیمه غربی این جزیره که اصطلاحاً ایریان غربی گفته می‌شود و به اندونزی تعلق دارد. نواحی مرکزی و شمال غربی آن را کوه‌ها و نواحی بلند پوشانده و قسمت اعظم آن را جنگل‌ها و جلگه‌ها تشکیل می‌دهند. رود دیگول مهم‌ترین رود آن است. بلندترین نقطه آن قله جایا (۰۲۹، ۵ متر) است. جزایر سوندای کوچک (نوساتنگارا): این جزایر بین جزیره جاوه و جزیره گینه نو واقع شده‌اند و عمدتاً کوهستانی و مرتفع می‌باشند. بزرگ‌ترین جزیره‌های آن عبارتند از: سومباوا، فلورس، سومبا، تیمور و بالی. سایر جزایر غربی: که در اطراف جزیره‌های برنئو، جاوه و سوماترا واقع شده و عمدتاً کم ارتفاعند. بزرگ‌ترین جزیره آن، بانگکا می‌باشد. سایر جزایر شرقی: که مجموعاً به جزایر ملوک یا اویه معروف هستند و در اطراف جزیره‌های سلس و گینه نو واقع شده‌اند و کوهستانی و مرتفع‌اند. جزیره‌های هالماهرا و سرام بزرگ‌ترین جزیره‌های این نواحی می‌باشند. بر روی هم اندونزی سرزمینی نیمه کوهستانی است. جلگه‌های آن عمدتاً در جزیره‌های جاوه و سوماترا و جزایر سوندای کوچک (نوساتنگارا) و جنگل‌های آن عمدتاً در جزیره‌های برنئو، گینه نو، و سوماترا واقع شده‌اند. آب و هوای آن گرم و مرطوب و پر باران است. بلندترین نقطه آن قله جایا با ۰۲۹، ۵ متر ارتفاع است. طویل‌ترین رود آن باریتو (۸۸۵ کیلومتر) و دریاچه توبا (۵۰۰، ۲ کیلومتر مربع) وسیع‌ترین دریاچهٔ آن است. کوه لوکون در جزیره سولاوسی یکی از فعال‌ترین آتشفشان‌های اندونزی است که فوران آن در ژوئیه ۲۰۱۱ هزاران نفر را آواره کرد. سونامی سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند منجر به کشته شدن ۱۷۰٬۰۰۰ نفر در آچه اندونزی شد. نگاه کنید به: فهرست شهرهای اندونزی تقسیمات کشوری فهرست استان‌های اندونزی که برپایه منطقه دسته‌بندی شده‌است. نام‌های اندونزیایی در پرانتز آمده و نام مرکز استان‌ها نیز پس از آن آمده‌است. در این فهرست در جلوی استان‌های دارای وضعیت ویژه ستاره گذاشته شده‌است. سوماترا آچه* – بندر آچه سوماترای شمالی (Sumatera Utara) – مدان سوماترای غربی (Sumatera Barat) – پادانگ ریائو – پکانبارو جزایر ریائو (Kepulauan Riau) – تانجونگ پینانگ جامبی – جامبی سوماترای جنوبی (Sumatera Selatan) – پالم‌بانگ جزایر بانگکا-بلیتونگ (Kepulauan Bangka-Belitung) – پانگکال پینانگ بنگکولو (Bengkulu) – بنگکولو لامپونگ – بندر لامپونگ جاوه جاکارتا* (Daerah Khusus Ibu Kota Jakarta) – Jakarta بانتن – سرانگ جاوه غربی (Jawa Barat) – باندونگ جاوه مرکزی (Jawa Tengah) – سمارانگ یوگیاکارتا* (Daerah Istimewa Yogyakarta) – یوگیاکارتا جاوه شرقی (Jawa Timur) – سورابایا جزایر سوندای کوچک بالی – دنپاسار سوندای غربی (Nusa Tenggara Barat) – ماتارام سوندای شرقی (Nusa Tenggara Timur) – کوپانگ کالیمانتان کالیمانتان غربی (Kalimantan Barat) – پونتیاناک کالیمانتان مرکزی (Kalimantan Tengah) – پالانگ‌کارایا کالیمانتان جنوبی (Kalimantan Selatan) – بانجارماسین کالیمانتان شرقی (Kalimantan Timur) – ساماریندا سولاوسی سولاوسی شمالی (Sulawesi Utara) – مانادو گورونتالو – گورونتالو سولاوسی مرکزی (Sulawesi Tengah) – پالو سولاوسی غربی (Sulawesi Barat) – ماموجو سولاوسی جنوبی (Sulawesi Selatan) – ماکاسار سولاوسی جنوب شرقی (Sulawesi Tenggara) – کنداری جزایر ملوک ملوک – آمبون ملوک شمالی (Maluku Utara) – سوفیفی پاپوآی غربی پاپوآی غربی* (Papua Barat) – مانوکواری پاپوآ* – جایاپورا مردم اندونزی ۲۷۳ میلیون نفر جمعیت دارد و زبان رسمی آنان «اندونزیایی» است ولی به زبان‌های مختلف گویش می‌نمایند. ۸۶٫۱ درصد از مردم اندونزی مسلمان هستند و اسلام توسط بازرگانان دریانورد مسلمان از تانزانیای دارالسلام به این منطقه رسید و در نتیجه مسلمانان این منطقه نیز مانند مسلمانان شرق قاره آفریقا شافعی مذهب هستند. اندونزی در ۱۷ اوت ۱۹۴۵ از هلند استقلال یافت و استقلال آن در ۲۷ دسامبر ۱۹۴۹ به رسمیت شناخته شد. مذهب حدود ۸۶ درصد از مردم اندونزی مسلمان و بقیه مسیحی، هندو یا بودایی هستند. فرقه اسلامی احمدیه در اندونزی حدود دویست هزار هوادار دارد. اندونزی که پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان جهان است همواره به داشتن سنت بردباری مذهبی افتخار می‌کرده و در قانون اساسی این کشور آزادی مذهبی تضمین شده‌است ولی در سال‌های اخیر این آزادی مذهبی مورد تهدید قرار گرفته‌است. امروزه قوانین این کشور تبلیغ افکار خداناباوری را جرم دانسته و برای کسانی که بخواهند مؤمنان مسلمان را با باورهای دیگری آشنا کنند تا پنج سال زندان پیش‌بینی کرده‌است. در اندونزی دین نقش مهمی در آموزش خصوصی دارد و در شرایطی که تعداد مدارس دولتی خوب بسیار اندک است غیر از مدارس دینی گزینه دیگری نیست. آچه تنها استان اندونزی است که قوانین شریعت می‌تواند در آن اجرا شود. پارلمان محلی آچه در سال ۲۰۰۹ به تنبیه همجنسگرایان با ترکه چوب رأی داد، اما فرماندار آچه حاضر به اجرای این رأی و تبدیل آن به قانون نشده‌است. در قانون مجازات «کفرگویی» که در سال ۱۹۶۵ در اندونزی به تصویب رسیده‌است هرگونه دگراندیشی از یکی از شش دین رسمی اندونزی ممنوع اعلام شده‌است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی نهادی اسلامی در اندونزی با صدور فتوایی نرمش‌های یوگا را ممنوع اعلام کرد. ابوبکر بشیر، روحانی بنیادگرای مسلمان اندونزی، به اتهام همکاری در عملیات تروریستی و سازماندهی یک مرکز آموزش تندروهای مسلح در استان آچه، در غرب اندونزی، محاکمه شده‌است. اقتصاد با وجود جمعیت زیاد و مناطق پرتراکم، اندونزی جنگل‌های کم‌جمعیت بسیار گسترده‌ای نیز دارد که دومین سطح از تنوع زیستی را در جهان در خود جای داده‌اند. بنابر آمار سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی اندونزی ۲۸۷ میلیارد دلار بوده‌است که سهم سرانه هر فرد ۴۴۵۸ دلار است. در سال ۲۰۲۲تولید ناخالص داخلی (GDP) اندونزی برابر ۱۰۸۹میلیارد دلار بوده‌است. اندونزی سهم صنعت ۴۰٫۷٪ که بیشتر به فرآوری محصولات کشاورزی و معدنی مشغول است و سهم بخش کشاورزی ۱۴٪ می‌باشد و محصول اصلی اش برنج است. با این حال بیشترین شاغلان در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. ۴۱ میلیون و هشتصد هزار نفر از نیروی کار در بخش کشاورزی شاغلند؛ که کشاورزانی هستند که حرفه‌ای نیستند و در سطح کلان تولید نمی‌کنند. اما هم کشاورزان بزرگ و هم روستاییان مقدار زیادی لاستیک، چای، قهوه، تنباکو و ادویه تولید و صادر می‌کنند. از دوران استعمار هلند زیرساخت مناسب آبیاری در کشاورزی برای اندونزی به جا مانده‌است. بیشترین صادرات اندونزی به کشورهای آمریکا و ژاپن و چین و سنگاپور می‌باشد. اندونزی از لحاظ معدنی کشوری غنی می‌باشد و معادن نفت، گاز طبیعی، قلع، نیکل، زغال‌سنگ، بوکسیت و مس در این کشور موجود است اما به علت نسبت بیشتر جمعیت به ثروت جمعیت مردم فقیر زیاد است. صنعت معدنکاری سهمی ۱۲ درصدی در تولید ناخالص داخلی اندونزی دارد. یکی دیگر از منابع کسب درآمد برای اندونزی صنعت گردشگری است. در اواخر دهه ۹۰ میلادی که بازارهای اقتصادی در آسیا دچار مشکلات شدید شد، ارزش پول اندونزی نیز به‌شدت سقوط کرد و سوهارتو ناچار شد تا اصلاحات اقتصادی شدیدی را انجام دهد و در همین رابطه با صندوق بین‌المللی پول برای کمکی به ارزش بیش از ۴۰ میلیارد دلار به توافق رسید. نارضایتی‌های سیاسی و در خواست استعفای سوهارتو، از پیامدهای این مشکلات اقتصادی بود. در مارس سال ۱۹۹۸ سوهارتو برای چندمین بار به قدرت رسید. اما مشکلات برای دولت همچنان ادامه داشت. در میان سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ شمار میلیونرها در اندونزی رشد فزاینده‌ای داشته‌است اما هنوز نیمی از مردم با درآمد روزی کمتر از دو دلار زندگی می‌کنند. تنها ۱۰ درصد کسانی که کار می‌کنند مالیات می‌پردازند و دولت برای تأمین آموزش رایگان و بهداشت مشکل دارد. تولید نفت در اندونزی بسیار کم است و این میزان تنها برای تأمین نیازهای داخلی این کشور صرف می‌شود ولی با این حال اندونزی بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت در کشورهای جنوب شرقی آسیا به‌شمار می‌آید. اندونزی به دلیل فرسودگی چاه‌های نفت و کمبود تولید نفت در این کشور در ماه مه ۲۰۰۸ از سازمان اوپک خارج شد. واحد پول این کشور روپیه اندونزی است که هر دلار آمریکا معادل ۱۴٬۳۵۰ روپیه و هر روپیه معادل ۰٫۰۰۰۰۷ دلار است. (آوریل ۲۰۲۲) محیط زیست اندونزی دارای بزرگ‌ترین جنگل‌ها در کشورهای جنوب شرق آسیا است به‌طوری‌که ۱۲۰ میلیون هکتار آن را جنگل‌های بارانی تشکیل داده‌است. حریق در جنگل‌های اندونزی به رویدادی سالانه در فصل خشک کشور تبدیل شده و تاکنون برای کشورهای همسایه آلودگی زیادی ایجاد کرده‌است. افزایش تقاضا برای تهیه روغن درخت نخل در هند نیز موجب تخریب نگران‌کننده جنگل‌های استوایی در اندونزی شده‌است. دولت اندونزی در ابتکاری زیست‌محیطی زوج‌های جوان را ملزم کرده قبل از ازدواج خود یک درخت بکارند. اندونزی دارای آب و هوای استوایی، گرم و مرطوب می‌باشد و تغییرات فصلی و دما در آن بسیار کم است. این کشور دارای دو فصل گرم، بارانی و مرطوب است. فرهنگ هنر نقاشی در بالی هنری دارای سنت و پیشینه است. تماس هنرمندان محلی با سبک نقاشی اروپایی در سده بیستم روی داد. امروزه البته در جاوه مرکزی روش‌های نقش‌پردازی کلاقه‌ای که از روش‌های بسیار قدیمی اندونزیایی است رفته‌رفته کاربردهای بیشتری در نقاشی‌ها پیدا می‌کنند. موسیقی در اندونزی انواع گوناگونی داد ولی معروف‌ترین آن موسیقی گاملان است که موسیقی سنتی دربارهای جاوه و بالی به‌شمار می‌آید. امروزه تمام سبک‌های موسیقی پاپ نیز به زبان ملی (اندونزیایی) یا به زبان محلی خوانده می‌شود. افزون بر این سبک‌های عامه‌پسندی مانند کرونتیونگ، دانگ‌دوت، کاپورساری و جایپونگان نیز رایجند. زبان رسمی این کشور زبان اندونزیایی و واحد پول آن روپیه است. مردم این کشور متشکل از اقوام گوناگونی هستند که جاوه‌ایها با حدود ۴۰ درصد بزرگ‌ترین قوم هستند و پس از آن‌ها سوندانی‌ها با ۱۵ درصد قرار دارند. جاوه‌ای‌ها بر امور سیاسی اندونزی چیرگی دارند. پانویس منابع ویکی‌پدیاهای انگلیسی و هلندی. غفاریان، سیروس: ۴۰۰ قوم و یک ملت. در: روزنامه اعتماد. ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۱۹۵۷. Friend, T. (2003). Indonesian Destinies. Harvard University Press. . فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی، انتشارات علم - سخن، تهران، ۱۳۸۶ جستارهای وابسته جزایر اندونزی اسلام در اندونزی اندونزی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۵ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۵ (میلادی) در آسیا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۵ (میلادی) در آسیای جنوب شرقی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۹ (میلادی) در اندونزی جمهوری‌ها کشورها در آسیا کشورها در اقیانوسیه کشورها در ملانزی کشورها و سرزمین‌های مالایی‌زبان کشورهای اسلامی کشورهای جاده ابریشم کشورهای جزیره‌ای کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو اوپک کشورهای عضو پیشین اوپک کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو گروه پانزده کشورهای فراقاره‌ای کشورهای گروه ۲۰ گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه لیبرال دموکراسی ملت‌های E7
6965
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C%20%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C
مهندسی شیمی
مهندسی شیمی مهندسی شیمی به معنای فن به‌کارگیری علوم پایه (ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی) برای پیاده‌سازی فرایندهای شیمیایی و فیزیکی در واحد صنعتی است. شاخه‌ای از علوم مهندسی است که با طراحی، ساخت و بهره‌برداری از فرایندها و کارخانجات مرتبط با صنایع شیمیایی درگیر است. منظور از صنایع شیمیایی آن دسته از صنایع هستند که در آن‌ها تغییری شیمیایی، فیزیکی یا بیولوژیک مواد خام را به محصولات با ارزش صنعتی تبدیل می‌کنند. حیطه اصلی مطالعات یک مهندس شیمی بر سه بخش، اختلاط، مهندسی واکنش و جداسازی دارد. بر این مبنا کارخانجات بسیاری از قبیل واحدهای یک پالایشگاه، پتروشیمی، صنایع چوب و کاغذ، صنایع غذایی، صنایع داروئی و تجهیزات پزشکی، صنایع سلولزی، صنایع پلیمر، صنایع شیمیایی معدنی و بسیاری دیگر از صنایع به‌طور مستقیم از کاربردهای علم مهندسی شیمی بهره می‌برند. به این بخش از مهندسی شیمی که با فرایندهای صنعتی شیمیایی در مقیاس بزرگ ارتباط دارد، در اصطلاح مهندسی فرایند گفته می‌شود. فرایندهای مجزایی که توسط یک مهندس شیمی به کار گرفته می‌شوند (مانند تقطیر، استخراج و…)، عملیات واحد نام داشته و شامل، عملیات انتقال جرم، انتقال حرارت و انتقال اندازه حرکت هستند. این فرایندها برای سنتز شیمیایی یا جداسازی شیمیایی با هم ترکیب می‌شوند. سه قانون فیزیکی اساسی در مهندسی شیمی، اصل بقای جرم، اصل بقای انرژی و اصل بقای اندازه حرکت هستند. انتقال ماده و انرژی در یک فرایند با استفاده از موازنهٔ جرم و انرژی برای کل واحد، عملیات واحد یا بخشی از آن ارزیابی می‌شود. مهندسین شیمی اصول ترمودینامیک، سینتیک واکنش و پدیده‌های انتقال را به کار می‌گیرند. مهندسی شیمی نوین، گستره‌ای فراتر از مهندسی فرایند را در بر می‌گیرد. هدف اصلی مهندسی شیمی استفاده از دانش فیزیک و ریاضیات در خلق مواد و محصولات بهتر برای دنیای امروز است. امروزه مهندسین شیمی علاوه بر فرایندهای تولید مواد اولیهٔ پایه، بلکه در توسعه و تولید محصولات باارزش و متنوع شرکت دارند. این محصولات شامل مواد ویژه و کارآمد برای صنایعی همچون تجهیزات پایه پالایشگاهی. هوافضا، خودروسازی، پزشکی، صنایع الکترونیک، کاربردهای محیط زیست و صنایع نظامی است. به عنوان مثال‌هایی از این محصولات می‌توان به الیاف، منسوجات و چسب‌های بسیار قوی، مواد زیست‌سازگار و داروهای جدید اشاره کرد. امروزه مهندسی شیمی ارتباطی تنگاتنگ با علوم زیست‌شناسی، مهندسی پزشکی و اغلب شاخه‌های مهندسی دارد. تاریخچهٔ مهندسی شیمی اولین درس در زمینهٔ مهندسی شیمی نخستین بار توسط پروفسور «نورتون» در سال ۱۸۸۱ در دانشگاه MIT و در دانشکدهٔ مکانیک تدریس شد؛ نورتون شیمی صنعتی تدریس می‌کرد. در آن زمان صنایع شیمیایی رو به توسعه گذاشته بودند و لازم بود ساخت و بهره‌برداری از فرایندهای شیمیایی توسّط افراد متخصّص صورت گیرد. در آن زمان طرّاحی و نظارت بر ساخت فرایندهای شیمیایی و صنایع شیمیایی به دو شکل صورت می‌گرفت: به وسیله شیمی‌دان‌هایی که از تئوری‌های شیمیایی و علوم آزمایشگاهی آگاهی داشته، ولی اطّلاعات فنّی و تجارب کافی از طراحی صنعتی نداشتند. به وسیلهٔ مهندسان مکانیکی که تجربه طرّاحی صنعتی داشتند، ولی اطّلاعات کافی از فرایندهای شیمیایی نداشتند. این موضوع باعث شد که تا مدّتی برای طرّاحی واحدهای شیمیایی از شیمیدانان و مهندسان مکانیک به صورت مشترک استفاده شود. امّا برای هماهنگ‌کردن کار این دو گروه، به افرادی نیاز بود که هم از فرایندهای شیمیایی و هم از طرّاحی صنعتی مطّلع باشند و هم تجربه‌های آزمایشگاهی لازم را داشته باشند. از این رو رشته‌ای جدید در دانشگاه‌ها با نام «شیمی صنعتی» یا «صنایع شیمیایی» به وجود آمد. با توسعه تدریجی صنایع شیمیایی، نیاز به چنین متخصّصانی که هم در زمینه طرّاحی صنعتی و هم در زمینه فرایندهای شیمیایی تخصص داشتند، بیشتر احساس شد. به این ترتیب، دوره‌هایی با نام «مهندسی شیمی مدرن» در دانشگاه‌ها پایه‌گذاری شدند. توسعه صنایع شیمیایی باعث شد که دانشگاه‌ها اقدام به تأسیس دانشکده مهندسی شیمی به صورت مجزّا کرده و آن را جدا از رشته‌های شیمی و مکانیک تدریس کنند. مهندسی شیمی در ایران : دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه علم و صنعت ایران با فارغ‌التحصیل نمودن اولین دانش‌آموخته خود در سال ۱۳۱۴ به عنوان اولین دانشکده مهندسی شیمی در ایران پا به عرصه فعالیت گذارد. دانشگاه علم و صنعت ایران که در سال‌های آغازین خود به عنوان «مدرسه صنعتی ایران و آلمان» شناخته می‌شد پس از جنگ جهانی اول به عنوان غرامت جنگی به ایران واگذار شده بود، در هر کدام از رشته‌های مهندسی شیمی، برق و ماشین حدود بیست دانشجو می‌پذیرفت. دانش آموختگان مدرسه صنعتی ایران پس از یک دوره تحصیلی دو ساله «مهندس شیمی» نامیده می‌شدند. در سال ۱۳۱۳ «دانشگاه تهران» تأسیس شد و رشته مهندسی شیمی یکی از رشته‌های ارائه شده در دانشکده فنّی بود. در سال ۱۳۳۶ «دانشگاه صنعتی امیرکبیر» (پلی تکنیک تهران) تأسیس شد و در رشته مهندسی شیمی و برای یک دوره چهار ساله به پذیرش دانشجو اقدام کرد. امّا برنامه درسی آن زمان دانشگاه تهران و پلی تکنیک هنوز با برنامه واقعی مهندسی شیمی تفاوت بسیار داشت. درس‌هایی مانند «انتقال حرارت»، «انتقال جرم» و «طراحی رآکتور» در سرفصل دروس گنجانده نشده بودند و از تنها درس‌های ویژه مهندسی شیمی «تقطیر»، «جذب» و «ترمودینامیک» را می‌توان نام برد. پس از این دو دانشگاه، «دانشگاه شیراز» و پس از آن در سال ۱۳۴۵ «دانشگاه صنعتی شریف» (صنعتی آریا مهر سابق) این رشته را راه اندازی کردند که برنامه درسی آن‌ها تفاوت چندانی با برنامه درسی که امروز در رشته مهندسی شیمی ارائه می‌شود نداشت. در سال‌های بعد، دوره کارشناسی ارشد و در برخی دانشگاه‌ها دوره دکتری مهندسی شیمی نیز راه‌اندازی شد. گرایش‌های مهندسی شیمی طراحی فرایند شبیه‌سازی و کنترل فرایند مهندسی ترموسنتیک مهندسی کاتالیست جداسازی مهندسی بیوشیمیایی پدیده‌های انتقال مهندسی نانو مهندسی صنایع پالایش مهندسی صنایع پتروشیمی مهندسی تکنولوژی صنایع شیمیایی مهندسی صنایع گاز مهندسی پلیمر مهندسی صنایع غذایی مهندسی صنایع سلولزی مهندسی صنایع شیمیایی معدنی مهندسی طراحی فرایندهای صنایع نفت مهندسی بیوتکنولوژی مهندسی داروسازی مهندسی ایمنی بهداشت ومحیط زیست HSE بیوتکنولوژی مهندسی هسته‌ای مهندسی مهمات و تسلیحات مهندسی انرژی دروس مهندسی شیمی در ایران بر اساس مصوّبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، علاوه بر دروس عمومی و علوم پایه که دانشجویان فنّی مهندسی موظف به گذراندن آن هستند، سایر دروس این رشته به دو دسته «اصلی» و «تخصّصی» تقسیم می‌شوند. دروس اصلی آن دسته از دروس هستند که تمامی دانشجویان مهندسی شیمی با هر گرایشی آن‌ها را می‌گذرانند و دروس تخصصی به دروسی اطلاق می‌شود که با توجه به گرایش، دانشجو موظف به گذراندن آن‌ها است. دروس اصلی موازنه انرژی و مواد (اصول محاسبات مهندسی شیمی) مکانیک سیالات انتقال حرارت انتقال جرم طراحی رآکتورهای شیمیایی کنترل فرایند کاربرد ریاضیات در مهندسی شیمی ترمودینامیک عملیات واحد دروس تخصّصی بسته به گرایش متفاوت است. نرم‌افزارهای مهندسی شیمی در چند دهه اخیر، نرم‌افزارهای متعدّدی برای شبیه‌سازی فرایندهای شیمیایی نوشته شده‌اند که از بین آن‌ها این نرم‌افزارها در ایران شناخته شده تر هستند: Ansys-Fluent, Comsol حل عددی هیدرودینامیک فرایندهای شیمیایی همراه با در نظر گرفتن انتقال جرم و انتقال حرارت (این دسته از نرم‌افزارها به عنوان نرم‌افزارهای دینامیک سیالات محاسباتی (Computational Fluid Dynamics-CFD)شناخته می‌شوند) aspen plus برای شبیه‌سازی و طرّاحی فرایند aspen bjac برای شبیه‌سازی و طرّاحی مبدل aspen HTFS برای طرّاحی مبدل aspen polymer برای شبیه‌سازی واکنش‌های پلیمری aspen adsim برای شبیه‌سازی جذب سطحی aspen dynamic برای شبیه‌سازی فرایندهای پویا (دینامیک) aspen icarus برای برآورد اقتصادی فرایندهای شیمیایی aspen hysys برای شبیه‌سازی فرایندهای پایا hysys dynamic برای شبیه‌سازی فرایندهای پویا pipesys برای شبیه‌سازی خطوط لوله chemcad برای شبیه‌سازی فرایندهای شیمیایی comsol برای شبیه‌سازی و طرّاحی فرایند و پدیده‌های مختلف مهندسی شیمی Ansys Fluent برای شبیه‌سازی و طرّاحی پدیده‌های مختلف مهندسی شیمی تفاوت با شیمی این دو عنوان بعضی اوقات، به دلیل تشابه اسمی، باهم اشتباه می‌شوند. یک مهندس شیمی فردی است با قابلیت طراحی و کنترل وسایل و تجهیزات صنعتی برای تولید مواد شیمیایی که در عین حال مقداری از علم شیمی، که در طراحی‌های صنعتی لازم است، می‌داند. مهندسی شیمی علم کاربرد ریاضیات، شیمی، فیزیک و اقتصاد در فرایند تبدیل مواد خام به مواد باارزش‌تر یا سودمندتر است. مهندسی شیمی را می‌توان به‌طور کلی علم استفاده از موازنه جرم، موازنه انرژی و موازنه اندازه حرکت برای طراحی و کنترل واحدهای فرآیندی شیمیایی از قبیل واحدهای یک پالایشگاه پتروشیمی، صنایع چوب و کاغذ و غیره در نظر گرفت. درحالی که یک شیمیدان بیشتر با آزمایشگاه سروکار دارد و درحوزه علم (science)و تحقیق (research) فعالیت دارد. جستارهای وابسته شیمی علم مواد استخراج بسپار (پلیمر) طراحی فرایند انتقال جرم عملیات واحد کنترل فرایند مهندسی سیستم‌های انرژی منابع پیوند به بیرون وبسایت‌ها و وبلاگ‌های مفید: خانه مهندسی شیمی ایران مجله بیوتکنولوژی غذایی کاربردی انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور انجمن‌های مهندسی شیمی جهان: آمریکای شمالی: انجمن مهندسان شیمی آمریکا (AIChE) اروپا: انجمن مهندسان شیمی (IChemE) آسیا و اقیانوسیه: انجمن مهندسی شیمی ایران دانشگاه تهران: وبسایت تخصصی مهندسان شیمی دانشگاه تهران مهندسی فرایند
6966
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%DA%AF%D9%88%D9%84%D8%A7
آنگولا
آنگولا با نام رسمی جمهوری آنگولا کشوری در جنوب آفریقا و هفتمین کشور بزرگ در آفریقا است. آنگولا از جنوب با نامیبیا، از شرق با زامبیا، از شرق و شمال با جمهوری دموکراتیک کنگو و از غرب با اقیانوس اطلس هم‌مرز است. پرجمعیت‌ترین شهر و پایتخت آن لوآندا است. زبان رسمی آنگولا زبان پرتغالی، جمعیت آن برابر ۳۲٬۸۶۶٬۰۰۰ نفرو واحد پول آن کوانزا است. آنگولا از شمال و خاور با جمهوری دموکراتیک کنگو و از خاور با زامبیا و از جنوب با نامیبیا مرز مشترک دارد و از سوی باختر به اقیانوس اطلس می‌رسد. آنگولا دارای سرزمین برون بومی کابیندا است استان کابیندا از شمال با جمهوری کنگو و از خاور و جنوب خاوری با جمهوری دموکراتیک کنگو و از جنوب باختری و باختر به آب‌های اقیانوس اطلس پیوند می‌خورد. مردم آنگولا مسیحی هستند که بیش از نیمی از آن‌ها پیرو مذهب کاتولیک رومی و یک‌چهارم نیز پروتستان هستند. اکثریت مردم آنگولا از مردم سیاه‌پوست بانتو-تبار هستند که ۳۶ درصدشان به قوم اوویمبوندو، ۲۵ درصد به قوم آمبوندو و بقیه به دیگر اقوام تعلق دارند. کشور آنگولا یکی از کشورهای صادرکننده نفت است که بیش از ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی خود را از طریق فروش نفت تأمین می‌کند و نفت مورد نیاز خود را پس از اینکه در خارج از این کشور به انواع فراورده‌های نفتی تبدیل شد وارد می‌کند، ولی دو سوم مردم این کشور در فقر زندگی می‌کنند. آنگولا که در بهار ۲۰۰۲ از یک جنگ داخلی ۱۵ ساله به درآمد امروزه به دومین تولیدکننده بزرگ نفت قاره آفریقا بعد از نیجریه تبدیل شده‌است و آمریکا دومین کشور خریدار نفت خام آنگولاست. آنگولا پس از آفریقای جنوبی و نیجریه سومین اقتصاد آفریقاست. آنگولا خود را از هم‌اکنون در زمره کشورهای نوظهور اقتصادی جهان می‌بیند. پرتغال که استعمارگر پیشین آنگولا بود هم اینک خود با مشکل بزرگ بیکاری روبه‌رو است و شمار زیادی متخصص پرتغالی برای کار به آنگولا مهاجرت کرده‌اند. آنگولا عضو اتحادیه آفریقا، سازمان ملل متحد و کمیته هماهنگی توسعه در آفریقا است. از اواخر قرن پانزدهم آنگولا مستعمره پرتغال بود. در قرن بیستم، کارکشی اجباری، اخذ مالیات‌های سنگین و تبعیض از سوی مهاجران پرتغالی به تحریک ملی‌گرایی انجامید. سرکوبی تمامی اعتراضات سیاسی از جانب پرتغال منجر به بروز جنگ چریکی در ۱۹۶۱ شد. وقتی استقلال بالاخره در ۱۹۷۵ اعطا شد، سه جنبش رقیب چریکی برای به دست آوردن کنترل کشور به نبرد پرداختند. جبهه خلق برای آزادی آنگولا، با پشتیبانی شوروی و کوبا، تحت رهبری آگوستینو نتو برتری یافت و همچنین موفق به دفع تهاجمی از جانب آفریقای جنوبی شد. در دهه ۱۹۸۰، سربازان کوبایی به پشتیبانی از دولت جبهه خلق برای آزادی آنگولا در برابر جنبش یونیتا به رهبری جوناس ساویمبی با پشتیبانی آفریقای جنوبی در جنوب ادامه دادند. در ۱۹۹۰ مداخله خارجیان در جنگ داخلی پایان یافت و در ۱۹۹۱ با آتش‌بس توافق شد. در ۱۹۹۲ پس از خودداری یونیتا از پذیرش نتیجه انتخابات چند حزبی، نبرد بین این جنبش و جبهه خلق برای آزادی آنگولا دوباره از سر گرفته شد. تاریخ در ۱۴۸۲ «دیه‌گو کائو» کاشف دریانوردان پرتغالی سرزمین آنگولا را کشف کرد. آنگولا با هند و خاور دور روابط بازرگانی یافت و بعدها مرکز فروش برده به مستعمرات پرتغال در برزیل شد. به موجب پیمان ۱۸۸۵ برلن، استعمارگران انگلیسی و پرتغالی برای استخراج معادن آنگولا به ایجاد راه‌ها و راه‌آهن‌ها و سایر مؤسسات صنعتی و توسعه کشاورزی پرداختند. آنگولا آخرین مستعمره بزرگ اروپائی بود که استقلال خود را بازیافت. این کشور نزدیک به پنج قرن در استعمار پرتغال بود با کمک‌های نظامی روسیه و کوبا در جنگهای داخلی ۷۶–۱۹۷۵ پیروز گشت. پس از جنگ جهانی دوم با آغاز جنبش‌های آزادیخواهانه در قاره آفریقا، سرکوب جنبش توسط پرتغالی‌ها با شکست روبرو و سرانجام در آوریل ۱۹۷۴ پرتغال مجبور به دادن استقلال شد و سال بعد رئیس‌جمهور پرتغال «فرانسیسکو داکوستاکومز» استقلال آنگولا را پذیرفت و پس از انجام انتخابات، ام‌پی‌ال‌ای، جبهه‌های آزادی‌خواه آنگولا (اف‌ان‌ال‌ای) و یونیتا مشترکاً استقلال کشور را به دست آوردند. برخی ازین جناح‌های سیاسی کمک‌ها و پیشنهادهایی از کشورهای مختلف دریافت می‌کردند. دیری نگذشت که آنگولا میدان مبارزات داخلی و خارجی گشت. حکومت جدید آنگولا به وسیله ام‌پی‌ال‌ای به رهبری «آگوستینونتو نتو» در یازدهم فوریه ۱۹۷۶ تشکیل و جمهوری مردمی آنگولا برقرار گشت ولی به وسیله زئیر، آفریقای جنوبی تجاوزات زیادی به سرزمین آنگولا صورت گرفت. جنگ بلافاصله پس از سقوط حکومت استعماری پرتغال در آوریل ۱۹۷۴ آغاز شد و پس از اعلام استقلال نیز ادامه پیدا کرد. با دخالت سربازان آفریقای جنوبی در کنار نیروهای «اتحاد ملی برای استقلال کامل آنگولا» (یونیتا). دولت «جنبش مردمی برای آزادی آنگولا» (MPLA) با کمک نیروهای کوبایی مقاومت کرد. در سال ۱۹۹۲، برای مقابله با حمله جدید «اتحاد ملی برای استقلال کامل آنگولا» (یونیتا) و پاسداری از تأسیسات نفتی، دولت لوآندا از فرانسه درخواست کمک نظامی کرد. در سال ۱۹۹۳ شرکت «اکزکیوتیو آوتکامز» به کمک دولت آنگولا شتافته تا تسلط منطقهٔ نفتی سویو را از دست یونیتا بیرون آورد. برادران امیدوار، دو جهانگرد ایرانی که در سال ۱۳۳۳ خورشیدی تهران را ترک کرده و در طی ۱۰ سال جهان را دور زدند در زمانی که آزادی‌خواهان آنگولا به رهبری هولبرن روبرتو در لوآندا مستقر شده و با پرتغالی‌ها درگیری نظامی داشتند با وجود خطراتی چون سفیدپوست بودن به آنگولا رفته و برای رسیدن به شمال غربی آفریقا از این کشور عبور کردند. سیاست حزب حاکم آنگولا ام‌پی‌ال‌ای است که از سال ۱۹۷۵ در این کشور حکومت می‌کند. رئیس‌جمهوری این کشور ژوزه ادوآردو دوس سانتوس است. وی با استقلال آنگولا در سال ۱۹۷۵ میلادی، وزیر امور خارجه دولت انتخابی شد. او در سال ۱۹۷۸ میلادی وزیر طرح و برنامه کشور شد و به دنبال مرگ «آنتونیو آگوستینو نتو»، دوسانتوس در ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۹ میلادی به ریاست جمهوری آنگولا رسید و تاکنون در همین منصب است. دوس‌سانتوس در سال ۱۹۹۱ میلادی با معترضان داخلی، که اختلاف با آن‌ها به درگیری و جنگ‌های داخلی هم منجر شده بود، پیمان آشتی بست و قرار شد که نخستین انتخابات در سال ۱۹۹۲ میلادی برگزار شود. مهم‌ترین گروه مخالفان که خواستار به قدرت رسیدن به جای حزب ام‌پی‌ال‌ای بودند، حزب «یونیتا» بود. انتخابات در وقت مقرر انجام شد و با تأیید سازمان ملل و دیگر ناظران بین‌المللی، ام‌پی‌ال‌ای حزب حاکم و دوس‌سانتوس رئیس‌جمهور آنگولا شد. البته یونیتا همچنان به اعتراضات خود ادامه داد و نتایج انتخابات را نپذیرفت به همین دلیل بار دیگر کشور به صحنه درگیری تبدیل شد. دوس‌سانتوس برای بازگرداندن کشور به حالت آرامش اقدام نمود و از سازمان ملل، آمریکا، روسیه و پرتغال برای حل این بحران استفاده کرد. نتیجه این اقدامات آن بود که در نوامبر ۱۹۹۴ میلادی «پیمان لوساکا» میان دولت و حزب یونیتا منعقد گردید. بعد از ایجاد آرامش داخلی نسبی، در سپتامبر سال ۱۹۹۵ میلادی، در پی اقدامات و طرح‌های دوس‌سانتوس برای بازسازی کشور و تقویت زیرساخت‌ها، نمایندگانی را برای جلب پشتیبانی جامعه بین‌الملل به بروکسل فرستاد. ناآرامی‌های داخلی آنگولا تا سال ۲۰۰۲ میلادی نیز ادامه یافت. اما با کشته شدن جوناس ساویمبی، رهبر حزب یونیتا، توسط ارتش آنگولا در سال ۲۰۰۲ میلادی، اعضای دیگر این حزب دست از مبارزه برداشتند و صلح نمودند. حزب یونیتا در سال ۱۹۹۳ میلادی توسط آمریکا به رسمیت شناخته شده بود. از اقدامات دوس‌سانتوس می‌توان به لغو مجازات اعدام و تغییر بخشی از قانون اساسی اشاره نمود. دوسانتوس در سال ۲۰۰۱ میلادی اعلام کرده بود که در انتخابات شرکت نمی‌کند، اما بار دیگر در سال ۲۰۰۳ میلادی به عنوان رهبر حزب حاکم و رئیس‌جمهور آنگولا معرفی شد. جغرافیا آنگولا کشوری بزرگ در جنوب غرب آفریقا و در کناره جنوبی اقیانوس اطلس، بین نامیبیا و جمهوری دموکراتیک کنگو واقع شده‌است. میزان بارش سالانه از ۲۵ سانتی‌متر در شمال، تا ۶۰ سانتی‌متر در جنوب این کشور، متغیر است. پست‌ترین نقطه آنگولا در ساحل اقیانوس اطلس همسطح آب‌های آزاد دنیاست و بلندترین نقطه آن مورو دموکو با ۲۶۲۰ متر ارتفاع است. طول خطوط ساحلی آنگولا با اقیانوس اطلس از سمت غرب به ۱۶۰۰ کیلومتر می‌رسد.کابیندا یک ناحیه جدا شده از خاک اصلی کشور آنگولا می‌باشد که در قسمت شمال رود کنگو واقع شده‌است. بخش اعظم کشور آنگولا را فلات‌ها پوشانده‌اند (فلات بیه و لوآندا مهم‌ترین فلات‌ها هستند)، جلگه ساحلی (کناره اقیانوس اطلس) که از جنوب به طرف شمال امتداد دارد. در قسمتهای جنوبی باریک و در شمال عریض‌تر می‌گردد. جلگه داخلی آنگولا در شمال به وسیله رودخانه کنگو و در جنوب به وسیله رودخانه کوبانگو، قسمتی از مرز بین‌المللی را تشکیل می‌دهند. رودخانه زامبزی که ۲۵۷۵ کیلومتر طول دارد و به اقیانوس هند می‌ریزد از طرف منتهی‌الیه قسمت شرقی آنگولا جاری می‌شود از دیگر رودخانه‌های مهم این کشور می‌توان کوننه، کوانزا و کویتو را نام برد. مناطق غربی آنگولا به لحاظ مجاورت با اقیانوس اطلس، آب و هوایی اقیانوسی دارد، ولی مناطق شمالی این کشور دارای آب و هوایی سرد و کوهستانی است و بیشتر مناطق شرقی هم آب و هوایی گرم و مرطوب دارند. جلگه داخلی به خاطر ارتفاعش یک آب و هوای معتدل و بارانی متناوب دارد. ماه‌های خرداد تا شهریور خشک‌ترین و سردترین ماه‌ها مهر تا اردیبهشت با میانگین بارندگی ۱۵۲ سانتیمتر در شمال شرقی می‌باشد. تقسیمات کشوری کشور آنگولا ۱۸ استان دارد: اقتصاد نیمی از جمعیت بزرگسال در بخش کشاورزی و عمدتاً تولید فراورده‌های غذایی مشغول هستند. فراورده عمده صادراتی قهوه است. بخش زیادی از جمعیت این کشور، در کار کشت ذرت و قهوه هستند. آنگولا دارای منابع زیر زمینی بسیار غنی، نظیر: نفت، الماس، آهن و منگنز، مس، طلا بوده و بیش از نیمی از درآمد کشور، از فروش نفت حاصل می‌شود. مراکز صنعتی و به ویژه، نساجی، بیشتر در کنار پایتخت دایر می‌باشند نیمی از جمعیت بزرگسال در بخش کشاورزی و عمدتاً تولید محصولات غذایی مشغول هستند. محصول عمده صادراتی قهوه‌است. سومین اقتصاد آفریقای جنوب صحرا پس از آفریقای جنوبی و نیجریه، آنگولا خود را از هم‌اکنون در زمره کشورهای نوظهور اقتصادی جهان می‌بیند. در پی موفقیت آشتی ملی، پس از چندین دهه جنگ داخلی، آنگولا از یک ثبات سیاسی برخوردار است که جذب سرمایه‌گذاران خارجی به‌ویژه چینیان را در پی داشته‌است. در پی برقراری آتش‌بس و پایان جنگ داخلی در کشور آفریقایی آنگولا در سال ۲۰۰۲ میلادی، ساختمان‌سازی در لوآندا پایتخت این کشور به شدت گسترش یافت. وضعیت جغرافیایی این شهر به گونه‌ای است که تنها گنجایش سکونت ۵۰۰ هزار تن را دارد در حالیکه اینک بیش از پنج میلیون تن در این شهر زندگی می‌کنند و همین مسئله موجب شده که زندگی در آن برای خارجی‌هایی که به این کشور سفر کرده و به کار و زندگی مشغولند به گونه‌ای پرهزینه شود که به گرانترین پایتخت جهان مبدل شود. پرتغال که استعمارگر پیشین آنگولا بود هم اینک خود با مشکل بزرگ بیکاری روبه‌رو است و شمار زیادی متخصص پرتغالی برای کار به آنگولا مهاجرت کرده‌اند. از پانصد و سی و دو مؤسسه خارجی در آنگولا – که ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی را کنترل می‌کنند -، ۳۸ درصد پرتغالی و ۱۸٬۸ درصد چینی هستند. در حالی که پرتغالی‌های مقیم آنگولا در سال ۲۰۰۳ حدود بیست و یک هزار نفر بودند، در سال ۲۰۱۱ تعداد آن‌ها از صد هزار نفر تجاوز می‌کند. بر اساس گزارش‌های کنسولگری‌های آنگولائی، تعداد واقعی دو برابر این رقم است. شرکت نفت دولتی آنگولا روز ۲۴ فوریه ۲۰۱۲، ۵ اسفند ۹۰ اعلام کرد که به دلیل تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، از حضور در یک پروژهٔ هفت و نیم میلیارد دلاری گاز در ایران منصرف شده‌است. سهم شرکت نفت آنگولا در پروژه فاز ۱۲ پارس جنوبی بیست درصد بود که این شرکت نفتی اعلام کرد به دلیل تحریم‌های بین‌المللی ایالات متحده آمریکا علیه ایران از این پروژه کناره‌گیری کرده‌است. فرهنگ فرهنگ مردم آنگولا مخلوطی از فرهنگ قدیم تلفیق شده با فرهنگ اروپایی هست ورزش فدراسیون فوتبال آنگولا در سال ۱۹۷۹ تأسیس شده و از سال ۱۹۸۰ به عضویت فیفا درآمده‌است. آنگولا نخستین بار شرکت در دور مقدماتی جام‌های جهانی را نیز به سال ۱۹۸۵ و برای جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۸۶ در مکزیک تجربه کرد. منابع Wikipedia contributors, "Angola," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Angola&oldid=506927319 (accessed August 13, 2012). ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۵ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۵ (میلادی) در آنگولا جمهوری‌ها کشورها در آفریقا کشورها و سرزمین‌های پرتغالی‌زبان کشورهای آفریقای مرکزی کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو اوپک کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس مستعمره‌های پیشین پرتغال
6969
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%86
اوکراین
اوکراین ( به انگلیسی: Ukraine، به اوکراینی: Україна، به روسی: Украина)، کشوری در اروپای شرقی است. این کشور، دومین کشور از نظر وسعت در اروپا بعد از روسیه است که در شرق و شمال شرقی با روسیه هم‌مرز است. همچنین اوکراین دارای مرز مشترک با بلاروس از شمال؛ لهستان، اسلواکی و مجارستان از غرب؛ رومانی و مولداوی از جنوب و دارای خط ساحلی با دریای آزوف و دریای سیاه است. این کشور دارای مساحت ۶۰۳٬۶۲۸ کیلومتر مربعی بوده و دارای جمعیت ۴۳٫۶ میلیونی است که هشتمین کشور اروپا از نظر جمعیت است. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن کی‌یف است. قلمروی اوکراین مدرن از ۳٬۲۰۰ قبل از میلاد مسکونی بوده‌است. طی قرون وسطی، مساحت یکی از مسائل کلیدی در فرهنگ اسلاوهای شرقی بوده‌است، به‌طوری‌که فدراسیون قبیله‌ای روس کی‌یف، پایه‌ای برای هویت اوکراینی را تشکیل می‌دهد. پس از تکه‌تکه شدن اوکراین به چندین قلمرو سلطنتی در قرن ۱۳ میلادی و نابودی ناشی از هجوم مغول‌ها، اتحاد این قلمرو از بین رفت و مورد مناقشه و تقسیم قرار گرفت و توسط قدرت‌های مختلفی شامل مشترک‌المنافع لهستان-لیتوانی، امپراتوری اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و روسیه تزاری تقسیم شد. هتمنیت قزاق ظهور پیدا کرد و طی قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی کامیاب شد، اما قلمرویش در نهایت بین لهستان و امپراطوری روسیه تقسیم شد. در واقع پس از انقلاب روسیه، تحرکات ملی اوکراین برای خودمختاری ظهور پیدا کرده و جمهوری خلق اوکراین در صحنه بین‌المللی به‌رسمیت شناخته شده و در ۲۳ ژوئن ۱۹۱۷ میلادی استقلال یافت. جمهوری شوروی اوکراین، عضو مؤسس اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۲۲ میلادی بود. این کشور استقلال خود را در ۱۹۹۱ میلادی پس از فروپاشی شوروی مجدداً به‌دست‌آورد. اوکراین پس از استقلال، از لحاظ سیاسی خود را بی‌طرف اعلام کرد؛ این مسئله شراکت نظامی با روسیه و سایر کشورهای مشترک‌المنافع را محدود کرد، درحالی‌که موجب ایجاد مشارکتش با ناتو در ۱۹۹۴ میلادی شد. در ۲۰۱۳ میلادی، پس از این که حکومت ویکتور یانوکویچ تصمیم به تعلیق توافقنامه «انجمن اتحاد اوکراینی-اروپایی» گرفت و به دنبال روابط اقتصادی نزدیک‌تری با روسیه بود، موج اعتراضات چندین ماهه‌ای که به یورومیدان شناخته می‌شد آغاز گشته که بعداً تشدید شده و منجر به «انقلاب ۲۰۱۴» گشت که سرانجام یانوکوویچ را براندازی کرده و دولت جدیدی را تأسیس نمود. این رویدادها پس‌زمینه الحاق کریمه به روسیه در مارس ۲۰۱۴ میلادی و جنگ در دونباس را تشکیل می‌دهند، جنگی که نزاع طولانی مدتی داشت و همچنین با جدایی‌طلبان تحت حمایت روسیه بود که از آوریل ۲۰۱۴ میلادی تا حمله روسیه در فوریه ۲۰۲۲ میلادی ادامه یافت. اوکراین مؤلفه اقتصادی «ناحیه تجارت آزاد عمیق و جامع» را همراه با اتحادیه اروپا در ۲۰۱۶ میلادی عملیاتی نمود. اوکراین کشور درحال توسعه‌ای است که رتبه ۷۴م را در شاخص توسعه انسانی دارد. این کشور از نرخ بالای فقر و همچنین فساد شدید رنج می‌برد. با این حال، اوکراین به دلیل زمین‌های حاصلخیز وسیعش، یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان غلات در جهان است. اوکراین جمهوری متمرکزی تحت نظام نیمه‌ریاستی با تفکیک قوا به شاخه‌های قوای مقننه، مجریه و قضایی است. این کشور عضوی از سازمان ملل، شورای اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان توسعه اقتصادی و دموکراسی گوآم انجمن تریو و مثلث لوبلین است. زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین به عنوان برترین شخصیت سال ۲۰۲۲ از سوی مجله تایم شد تاریخ پیش از تاریخ سکونت انسان در اوکراین به سال‌ها قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد، زمانی که در دوران نوسنگی فرهنگ کوکوتنی-تریپلی در منطقهٔ وسیعی گسترش یافت که بخش‌هایی از اوکراین امروزی شامل تریپیلیا و تمام منطقه دنیپر و دنیستر را در بر می‌گرفت. در عصر آهن، این سرزمین محل سکونت کیمری‌ها، سکاها و سرمتی‌ها بود. و بین ۷۰۰ تا ۲۰۰ پیش از میلاد نیز بخشی از سرزمین سکاها به حساب می‌آمد. سکاها دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار بودند که تاریخشان به پیش از هخامنشیان برمی‌گردد. آن‌ها در درازنای تاریخی از درون آسیای میانه یعنی از سین‌کیانگ چین تا دریای آرال و خود ایران و از این نواحی با فاصله‌هایی تا رود دُن و از این رود تا رود عظیم دانوب پراکنده بودند. بعدها، مستعمرات یونان باستان، روم باستان و امپراتوری روم شرقی، مانند تایراس، اولبیا و هرموناسا در اوایل قرن ششم پیش از میلاد در کنار دریای سیاه تأسیس شدند و در اواسط قرن ۶ بعد از میلاد رونق خوبی پیدا کردند. عصر طلایی دورترین گستره روس کی‌یف، (۱۰۵۴–۱۱۳۲) استقرار روس کی‌یف مبهم و نامشخص است. بسته به تفاسیر تواریخ حداقل سه نسخه وجود دارد. به‌طور کلی، این ایالت شامل بسیاری از اوکراین امروزی، بلاروس و بخش غربی روسیه اروپایی بود. طبق تواریخ اولیه، نخبگان و فرمانروایان روسیه در ابتدا متشکل از وارنگیان اهل اسکاندیناوی بودند. در سال ۸۸۲، شاهزاده اولگ (اوله) بت‌پرست، کیف را از آسکلد و دیر فتح کرد و آن را به عنوان پایتخت روسیه اعلام کرد. با این حال، همچنین اعتقاد بر این است که قبایل اسلاوی شرقی در امتداد بخش‌های جنوبی رودخانه دنیپر قبلاً در حال تشکیل یک کشور مستقل بودند. در هر صورت، وارنگیان بعداً در جمعیت اسلاو جذب شده و بخشی از اولین سلسله روس، دودمان روریک شدند. روس کی‌یف متشکل از چندین حاکمیت بود که توسط کنیاازهای روریکی ("شاهزاده‌ها") که اغلب برای تصاحب کیف با یکدیگر می‌جنگیدند، اداره می‌شدند. در طول قرون ۱۰ و ۱۱، روس کی‌یف به بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ایالت اروپا تبدیل شد، دوره‌ای که به عنوان عصر طلایی آن شناخته می‌شود. با سلطنت ولادیمیر کبیر (۹۸۰–۱۰۱۵)، که روسیه را به سمت مسیحیت بیزانسی سوق داد، آغاز شد. در دوران سلطنت پسرش، یاروسلاو خردمند (۱۰۱۹–۱۰۵۴)، روسیه کی‌یف به اوج توسعه فرهنگی و قدرت نظامی خود رسید. با افزایش دوباره اهمیت نسبی قدرت‌های منطقه‌ای، دولت به زودی تکه‌تکه شد. پس از تجدید حیات نهایی تحت حکومت ولادیمیر دوم مونوماخ (۱۱۱۳–۱۱۲۵) و پسرش، مستیسلاو(۱۱۲۵–۱۱۳۲)، روس کی‌یف سرانجام پس از مرگ مستیسلاو به حکومت‌های جداگانه متلاشی شد، اگرچه مالکیت کیف همچنان برای چندین دهه اعتبار زیادی داشت. در قرن ۱۱ و ۱۲، کنفدراسیون کوچ‌نشینان ترک‌زبان کومان و قبچاق نیروی غالب در استپ پونتیک در شمال دریای سیاه بود. حمله مغول در قرن سیزدهم روسیه کی‌یف را ویران کرد و کیف در سال ۱۲۴۸ به‌طور کامل ویران شد. در قلمرو اوکراین امروزی، حاکمیت‌های هالیچ و ولدیمیر-ولینسکی به وجود آمدند و در ایالت گالیسیا-ولهینیا ادغام شدند. دانیال گالیسیا، پسر روم بزرگ، بسیاری از جنوب غربی روسیه، از جمله درلین، گالیسیا و پایتخت باستانی کیف را دوباره متحد کرد. او متعاقباً توسط اسقف اعظم پاپ به عنوان اولین پادشاه تازه ایجاد شده تاجگذاری کرد. پادشاهی روتنیا در سال ۱۲۳۵. جنگ جهانی دوم با شروع جنگ جهانی دوم این کشور از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ در اشغال آلمان بود. بسیاری از سکنه شهرها و روستاهای اوکراین که شدیدترین ستم‌گری‌ها را از رژیم کمونیستی ژوزف استالین متحمل شده بودند، به شکل شگفت‌انگیزی از نیروهای آلمانی به عنوان آزادی‌بخش استقبال کردند. برخی حتی با نهادن یک قدم فراتر خواهان دریافت سلاح و مهمات جهت جنگیدن با ارتش سرخ شدند. استقلال ۲۳ اوت ۱۹۹۱ اوکراین استقلال خود را اعلام کرد. لهستان ۲ دسامبر ۱۹۹۱ به عنوان اولین کشور استقلال اوکراین را به رسمیت شناخت. پس از فروپاشی شوروی پس از فروپاشی شوروی، اقتصاد آن کشور به سمت مالکیت خصوصی و بازار آزاد حرکت کرد. این روند انتقالی برای خانوارهای اوکراینی که اغلب فقیر بودند و هیچگاه فعالیت اقتصادی خصوصی را تجربه نکرده بودند بسیار سخت بود. برعکس جمعیت کشور که در آن زمان در اوج بود، اقتصاد اوکراین دوران فلاکت را سپری می‌کرد. پس از فروپاشی شوروی، رشد اقتصادی اوکراین تا یک دهه به صورت پیاپی منفی بود. فقر روز بروز گسترده‌تر می‌شد، تورم سرسام‌آور اعتماد به پول ملی را از بین برده بود و حتی گاهی معاملات به شکل پایاپای انجام می‌شد. برای مثال در سال ۱۹۹۳ قیمت‌ها بیش از ۱۰۰ برابر شدند. یک همبرگر که در آغاز سال ۱ کوپن (واحد پول پیشین اوکراین) قیمت داشت در پایان همان سال ۱۰۱ کوپن شده بود. سال بعد یعنی سال ۱۹۹۴ رشد اقتصادی این کشور منفی ۲۲٪ سقوط کرد. از فروپاشی تا انقلاب نارنجی سال ۱۹۹۴ برای اوکراین سال شروع تغییرات بود. در این سال و در اوج ناکامی و فلاکت اقتصادی مردم آن کشور به پای صندوق رای رفتند و لئونید کوچما را به عنوان دومین رئیس‌جمهور کشور مستقل اوکراین برگزیدند. او به زبان اوکراینی صحبت نمی‌کرد و با اکثریت قاطع آرای مردم نیمه شرقی اوکراین که عموماً روس تبار هستند انتخاب شد ولی مجموعه اقدامات او باعث شد که پنج سال بعد در نیمه غربی اوکراین هم اکثریت بالایی به‌دست‌آورد و دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شود. او اقدامات بسیار مؤثری در صحنه سیاست و اقتصاد اوکراین شروع کرد که به‌طور خلاصه عبارتند از: کاهش کسری بودجه از ۱۳٪ به ۵٪ کاهش استقراض از بانک مرکزی از ۱۲٪ به ۲٪ انتشار اوراق قرضه داخلی و وام گرفتن از دولت‌های خارجی و در نهایت پس از اصلاحات زیاد، حذف ۵ صفر از پول ملی معرفی گریونا به عنوان واحد پول جدید این اقدامات کم‌کم نتیجه داد و ترمز تورم کشیده شد. کوچما در دومین دوره ریاست جمهوری اش توانست رشد اقتصادی را به اوکراین بازگرداند. همچنین کوچما روابط سیاسی و اقتصادی اوکراین با روسیه را بازسازی کرد. او بدینسان موفق شد از پیوندهای عمیق اقتصادی اوکراین و روسیه به نفع کشورش استفاده کند. پس از آن اوکراین توانست با تکیه بر منابع کشاورزی، معادن غنی و بازسازی صنایع به جای مانده از قبل، برای یک دهه رشد اقتصادی قابل قبولی را نگه دارد. همچنین در یک دورخیز سیاسی، کوچما در خواست رسمی برای عضویت در اتحادیه اروپا داد و بیان کرد که کشورش تا سال ۲۰۰۷ می‌تواند به استانداردهای لازم برای عضویت در اتحادیه اروپا برسد. چیزی که نه تنها تاکنون محقق نشده بلکه منشأ اختلافات بزرگی هم در جامعه اوکراین شده‌است. انقلاب نارنجی و پس از آن در سال ۲۰۰۴، نخست‌وزیر ویکتور یانوکویچ برندهٔ انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد. این نتایج اعتراض مردم را به همراه داشت، مسموم شدن ویکتور یوشچنکو رقیب اصلی یانوکوویچ در جریان مبارزات انتخاباتی هم، بر آتش شک و کینه طرفدارانش دمید و موجی از اعتراض و نا فرمانی مدنی کشور را فرا گرفت. در نهایت پس از حدود سه ماه اعتراض، دادگاه عالی اوکراین انتخابات را باطل کرد و انتخابات مجدد زیر نظر موشکافانه ناظران داخلی و بین‌المللی برگزار شد. این بار یوشچنکو با اکثریت شکننده ۵۲٪ رئیس‌جمهور اوکراین شد. این اعتراضات که با استفاده از نمادهای نارنجی رنگ همراه بود به انقلاب نارنجی اوکراین معروف شد. یانوکوویچ نیز کاخ ریاست جمهوری را زیر نگاه سنگین دوربین‌های رسانه‌ها ترک کرد و رفت تا اپوزیسیون را شکل دهد. او پنج سال بعد دوباره در انتخابات شرکت کرد و این بار پیروز شد. اما انقلاب نارنجی شوک سنگینی بر اقتصاد کشور وارد کرد. اقتصادی که سال قبل از انقلاب نارنجی ۱۲٫۵٪ رشد کرده بود در سال بعد تنها ۲٫۵٪ رشد داشت. بحران ۲۰۱۴ در ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ در پی اعتراضات خیابانی علیه دولت و وخیم شدن اوضاع داخلی اوکراین با رأی پارلمان اوکراین ویکتور یانوکویچ از سمت رئیس‌جمهوری برکنار شد و یولیا تیموشنکو نخست‌وزیر سابق که در روز ۱۹ مهر ۱۳۹۰ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۱ محکوم به زندان شده بود پس از تسخیر کاخ ریاست جمهوری توسط مخالفان و رأی پارلمان این کشور مبنی بر بازگشت به قانون اساسی سال ۲۰۰۴؛ که این طرح با ۳۲۵ رأی موافق به تصویب رسید و راه برای آزادی تیموشنکو هموار شد. همچنین پارلمان اوکراین به آزادی تیموشنکو از زندان نیز رأی مثبت داد و در ساعاتی بعد در ۲۲ فوریه یولیا تیموشنکو از زندان آزاد شد. پس از برکناری یانوکویچ وی به روسیه گریخت و الکساندر تورچینف به عنوان رئیس‌جمهور موقت برگزیده شد. در پی این حوادث شبه جزیره کریمه توسط نیروهای روسی تحت عنوان محافظت از روس تبارهای این ایالت خودمختار اشغال شد. چند روز بعد از این اتفاقات، مردم شبه جزیره کریمه در برگزاری همه‌پرسی سراسری، موافقت ۹۶ درصدی خود را با پیوستن به کشور روسیه اعلام کردند و این شبه جزیره رسماً جزئی از خاک روسیه شد. یانوکوویچ در یک نطق تلویزیونی با اشاره به پیش نویس توافقنامه پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا از مردمش دعوت کرد که متن پیش‌نویس را بخوانند. او گرچه مخالف قطعی پیوستن اوکراین به اتحادیه نیست اما می‌گوید این پیش‌نویس الحاق، اوکراین را فقط یک بازار مصرف برای محصولات اروپایی در ازای نیروی کار ارزان و غیر متخصص می‌خواهد و نه یک شریک تجاری واقعی برای اروپا. اما از طرف مقابل نیمه غربی اوکراین چشم به توان اقتصادی اروپا بسته‌است. آن‌ها به همسایگان فقیر خود می‌نگرند که درست مانند اوکراین بخشی از اتحاد جمهوری‌های شوروی بودند اما حالا اتباع آن‌ها آزادانه در هر جای اتحادیه اروپا سفر، اقامت و کار می‌کنند. مداخله نظامی روسیه در اوکراین پس از برکناری ویکتور یانکوویچ از ریاست جمهوری اوکراین در ماه فوریه و فرادستی نیروهای هوادار غرب در دولت کی یف، اهالی روس تبار بخش‌هایی از شرق اوکراین مبتنی بر بدبینی تاریخی‌اشان به جهت‌گیری‌های سیاسی در غرب اوکراین و نیروهایی که در کی‌یف قدرت را به دست گرفته‌اند و نیز بر بستر برخی اشتباهات دولت جدید با آن از در ستیز و مخالفت درآمده‌اند. در این میان روسیه که فعل و انفعالات سیاسی در اوکراین را تلاشی دیگر برای تشدید محاصره خود و حضور سیاسی و نظامی غرب در پشت مرزهای خود تلقی می‌کند با حمایت از مخالفت‌ها در شرق اوکراین و تشدید ستیز میان اهالی منطقه و دولت کی‌یف درصدد حفظ منافع ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خود تا حد ممکن است. این رویکرد روسیه در همان روزهای اول پس از برکناری یانکوویچ و با تصرف بحث‌انگیز شبه جزیره کریمه نمودی بارز یافت. گرچه نیروهای حاکم در کی‌یف قول‌هایی مبنی بر تغییر قانون اساسی و اعطای اختیارات بیشتر به مناطق، به ویژه شرق کشور را داده‌اند، ولی این قول نه برای جدایی‌طلبان و نه برای روسیه حامی آنها کافی نبوده‌است. با به‌دست آمدن برخی موفقیت‌های نظامی دولت در شرق، عرصه بر شبه نظامیان شرق اوکراین روز به روز تنگ‌تر می‌شود، اما تاکنون هیچ‌یک از دو طرف، اراده‌ای برای برای پایان درگیری‌ها نشان نداده‌اند. افزایش تلاش‌های دیپلماتیک اخیر در اروپا برای حل بحران و افزایش تماس‌ها و دیدارها میان مقام‌های روسیه و اوکراین نشانگر آن است که هر دو طرف پیروزی واقعی و کاملی برای خود در این بحران متصور نیستند و بیش از همه، یافتن راه‌حل سیاسی که مبتنی برخواستهای متعادل شده طرفین باشد مد نظر است. گزینه کرملین برای تحقق این امر ایجاد یک حکومت فدرال در این کشور است؛ زیرا در یک اوکراین فدرال دولت مرکزی نسبتاً ضعیف در جهت‌گیری‌های خارجی‌اش به نظر موافق مناطق فدرال (از جمله مردم نواحی شرق کشور) وابسته است و روسیه را راضی کند که پیوند تنگاتنگ میان کی یف و غرب (به خصوص از دید نظامی) عملی نشود. این راه‌حل شاید اوکراین را در پیوندهای مستقیم سیاسی و اقتصادی با غرب قرار دهد، اما در عین حال باید به پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی شرق اوکراین با روسیه هم توجه کند و به لحاظ نظامی، مانند آنچه برای فنلاند پس از جنگ جهانی دوم ترسیم شد، موقعیتی خنثی و حائل را برای اوکراین رقم بزند. اما روسیه به هیچ‌یک از این راه حل‌ها توجهی نکرده و بدون در نظر گرفتن عواقب بعدی، به افزایش درگیری‌ها در شرق اوکراین دامن می‌زند. از زمان شروع درگیری‌ها در آوریل ۲۰۱۴ تا ماه اوت، بین ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ داوطلب روس به همراه جدایی طلبان شرق اوکراین می‌جنگیدند. یکی از روش‌های دیگر روسیه در جهت همسو کردن مردم، استفاده از حافظهٔ تاریخی آن‌ها و دادن لقب‌هایی چون فاشیست و نازی به مبارزه با مخالفانش از جمله رهبران امروز اوکراین است. همچنین تا آغاز ماه سپتامبر، نتیجه این جنگ، باعث یک میلیون آواره، ۲۶۰ هزار بی‌خانمان و مرگ ۲۶۰۰ نفر گردید و با ادامه یافتن این وضعیت در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۴ پارلمان اوکراین رأی به الحاق این کشور به ناتو داد. حمله تمام عیار روسیه به اوکراین در مارس و آوریل ۲۰۲۱، روسیه یک تقویت نظامی بزرگ را در نزدیکی مرز روسیه و اوکراین آغاز کرد. دومین مرحله از اکتبر ۲۰۲۱ تا فوریه ۲۰۲۲ در روسیه و بلاروس دنبال شد. اعضای دولت روسیه مکرراً داشتن طرح‌هایی برای حمله یا حمله به اوکراین را رد کردند. از جمله سخنگوی دولت دیمیتری پسکوف در ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، معاون وزیر امور خارجه سرگئی ریابکوف در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۲، سفیر روسیه در ایالات متحده آناتولی آنتونوف در ۲۰ فوریه ۲۰۲۲، و سفیر روسیه در چک جمهوری الکساندر زمیفسکی در ۲۳ فوریه ۲۰۲۲. نیکلای پاتروشف، مشاور ارشد امنیت ملی پوتین، معتقد بود که غرب سال‌ها در جنگ اعلام نشده با روسیه بوده‌است. استراتژی امنیت ملی به روز شده روسیه که در ماه مه ۲۰۲۱ منتشر شد، گفت که روسیه ممکن است از «روش‌های قهری» برای «خنثی کردن یا جلوگیری از اقدامات غیردوستانه ای که حاکمیت و تمامیت ارضی فدراسیون روسیه را تهدید می‌کند» استفاده کند. منابع می‌گویند که تصمیم برای حمله به اوکراین توسط پوتین و گروه کوچکی از شاهین‌های جنگی در حلقه داخلی پوتین، از جمله پاتروشف و وزیر دفاع روسیه سرگئی شویگو گرفته شد. در مرحله دوم، روسیه خواستار آن شد که ایالات متحده و ناتو وارد یک ترتیب قانونی الزام‌آور شوند که از پیوستن اوکراین به ناتو جلوگیری می‌کند و نیروهای چند ملیتی را از کشورهای عضو اروپای شرقی ناتو خارج می‌کند. روسیه تهدید کرد که اگر ناتو از «خط تهاجمی» پیروی کند، پاسخ نظامی نامشخصی خواهد داد. این خواسته‌ها به‌طور گسترده غیرقابل اجرا تلقی می‌شدند. اعضای جدید ناتو در اروپای مرکزی و شرقی به این ائتلاف ملحق شده بودند زیرا آنها امنیت و فرصت‌های اقتصادی ارائه شده توسط ناتو و اتحادیه اروپا را ترجیح می‌دادند و دولت‌های آن‌ها به دنبال محافظت در برابر بی‌تفاوتی روسیه بودند. یک معاهده رسمی برای جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو با " درهای باز " معاهده مغایرت دارد. سیاست، علی‌رغم پاسخ غیر مشتاقانه ناتو به درخواست‌های اوکراین برای پیوستن. امانوئل ماکرون و اولاف شولز تلاش‌هایی را برای جلوگیری از جنگ در فوریه انجام دادند. مکرون با پوتین ملاقات کرد اما نتوانست او را متقاعد کند که حمله را ادامه ندهد. شولز هشدار داد. پوتین دربارهٔ تحریم‌های سنگینی که در صورت حمله به اوکراین اعمال خواهد شد، شولز در تلاش برای مذاکره برای حل و فصل، به زلنسکی نیز گفت که از تمایلات خود برای پیوستن به ناتو چشم پوشی کند و بی‌طرفی خود را اعلام کند؛ با این حال، زلنسکی گفت که نمی‌توان به پوتین برای حفظ چنین توافقی اعتماد کرد. در ۲۴ فوریه، قبل از ساعت ۵:۰۰ صبح به وقت کیف، پوتین «عملیات نظامی ویژه» را در شرق اوکراین اعلام کرد و «به‌طور مؤثر به اوکراین اعلام جنگ کرد». پوتین در سخنرانی خود گفت که هیچ برنامه ای برای اشغال سرزمین اوکراین ندارد و از حق مردم اوکراین برای تعیین سرنوشت حمایت می‌کند. او گفت که هدف از این «عملیات» «حفاظت از مردم» در منطقه عمدتاً روسی زبان دونباس است که او به دروغ ادعا کرد که "اکنون هشت سال است که [با تحقیر و نسل کشی] روبرو بوده‌اند. رژیم کیف». پوتین گفت که روسیه به دنبال "چند دقیقه پس از اعلام پوتین، انفجارهایی در کیف، خارکف، اودسا و منطقه دونباس گزارش شد. یک گزارش ادعایی افشا شده از داخل FSB ادعا کرد که آژانس اطلاعاتی در مورد طرح پوتین برای حمله به اوکراین هشدار داده نشده‌است. بلافاصله پس از حمله، زلنسکی در اوکراین حکومت نظامی اعلام کرد. همان شب، او دستور بسیج عمومی همه مردان اوکراینی بین ۱۸ تا ۶۰ سال را داد که از خروج از کشور منع شده بودند. ۱۰۰ نیروهای روسی از شمال در بلاروس (به سمت کیف) وارد اوکراین شدند. از شمال شرق در روسیه (به سمت خارکف)؛ از شرق در جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک؛ و از جنوب در کریمه. ۱۰۱ تجهیزات و وسایل نقلیه روسی با نماد نظامی Z سفید (حروف غیر سیریلیک) مشخص شده بودند که تصور می‌شود اقدامی برای جلوگیری از آتش دوستانه باشد. حکومت و سیاست نظام سیاسی اوکراین، جمهوری ترکیب شده نیمه پارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل می‌باشند و رئیس‌جمهور در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رئیس دولت انتخاب می‌شود. در دور دوم انتخابات سال ۲۰۱۰، ویکتور یانوکویچ با پیشی گرفتن از رقیب خود، یولیا تیموشنکو ریاست جمهوری اوکراین شده و میکولا آزارف به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شد. نظامی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای مسلح اوکراین صاحب ۷۸۰٫۰۰۰ سرباز در خاک خود و سومین زرادخانه تسلیحات هسته‌ای در جهان شد. در ماه مه ۱۹۹۲ در حالی که اوکراین با تحویل تسلیحات هسته‌ای خود به روسیه برای دفن موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاح‌ها را امضا نمود تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آید. در دوران کوچما، اوکراین این پیمان را در سال ۱۹۹۴ به تصویب رساند و در سال ۱۹۹۶ به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد. اوکراین تاکنون کشوری بدون تسلیحات اتمی شناخته شده‌است. ارزش اقتصادی و ژئو پولتیک اوکراین اوکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اوکراین به‌دست می‌آمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اوکراین صادر می‌شد. به این فهرست، منابع زغال‌سنگ، جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم باید افزود. اوکراین یکی از مهم‌ترین کشورهای معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم‌نظیر است. گفته می‌شود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اوکراین وجود دارد. بر خلاف بیشتر کشورهای معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اوکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا سرزمین سیاه) معروف است حاصلخیزترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت می‌شود. اوکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است. این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه‌های ملی اوکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام می‌شود. کشاورزان می‌گویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را با خود به آلمان می‌بردند. موقعیت ژئوپولتیک اوکراین هم برای غرب، بی‌نظیر است. مرزهای اوکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای غرب به این فاصله از قلب بلوک شرق رؤیا بود. اوکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه‌های غرب در زنجیره مهار روسیه است. علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اوکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، واردکننده گاز از روسیه هستند و همه خط لوله‌ها به جز یکی از خاک اوکراین می‌گذرند. این یعنی اوکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اوکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اوکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شب‌های بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند. در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریباً ۱۸٫۷ تریلیون فوت مکعب گاز در سال مصرف می‌کند که ۱۶٪ آن از خاک اوکراین ترانزیت می‌شود. پس عجیب نیست که این کشور تا این اندازه مهم است و همین اهمیت است که جامعه اوکراین را دچار دودستگی کرده. تقسیمات کشوری کشور اوکراین به ۲۴ ابلاست (استان) و استان‌های اوکراین به نوبه خود به ۴۹۰ رایون (بخش) تقسیم شده‌اند. اوکراین دارای یک منطقه تحت کنترل روسیه به نام کریمه می‌باشد و شهر سواستوپول به لحاظ موقعیت نظامی خاص از وضعیت قانونی ویژه‌ای برخوردار است. روز جمعه، ۱ فروردین ۱۳۹۳ (۲۱ مارس ۲۰۱۴)، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور وقت روسیه، مصوبهٔ پارلمان روسیه در مورد الحاق شبه جزیرهٔ کریمه به خاک این کشور را امضا کرد و به این ترتیب، این مصوبه از نظر قوانین روسیه رسمیت یافت. جغرافیا اوکراین با ۶۰۳٫۵۵۰ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۷۸۲ کیلومتر خط ساحلی چهل و چهارمین کشور بزرگ جهان و پس از روسیه دومین کشور وسیع در اروپا است. این کشور از زمین‌های مسطح و دشت‌های حاصلخیز (یا استپ) تشکیل شده‌است که از میان آن‌ها رودخانه‌هایی چون دنیپر، دونتس، دنیستر و بوگ جنوبی می‌گذرند و به دریای سیاه و دریای کوچک آزوف منتهی می‌شوند. در جنوب غربی اوکراین دلتای رود دانوب در مرز این کشور با رومانی قرار گرفته‌است. تنها کوه‌های این کشور بخشی از رشته کوه‌های کارپات می‌باشد که بلندترین نقطه آن در اوکراین، کوه هورلا است که ۲٬۰۶۱ متر ارتفاع دارد و در شبه جزیره کریمه نیز رشته کوه‌های کریمه تا ساحل جنوبی کریمه امتداد دارد. اوکراین دارای آب و هوای معتدل قاره‌ای است، هرچند در سواحل جنوبی کریمه شرایط آب و هوایی مدیترانه‌ای وجود دارد. بارش باران در نقاط مختلف اوکراین متفاوت است، به‌طوری‌که بیشترین میزان بارش در شمال و غرب این کشور صورت می‌گیرد و کمترین میزان بارش در شرق و جنوب شرقی است، به‌طور مثال بارش سالیانه در منطقه غربی حدود ۱٬۲۰۰ میلی‌متر است، در حالی که بارش سالانه در کریمه ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد. اقتصاد در زمان شوروی، اقتصاد اوکراین دومین اقتصاد بزرگ اتحاد جماهیر شوروی بود و یک بخش صنعتی و کشاورزی مهم به حساب می‌آمد. پس از فروپاشی شوروی، نظام اقتصاد با برنامه این کشور به سمت یک اقتصاد بازاری تغییر کرد که روند این انتقال برای اکثریت جامعه که دچار فقر بودند، بسیار دشوار بود. پس از فروپاشی شوروی اقتصاد اوکراین به شدت محدود شده و زندگی روزانه برای یک فرد معمولی که در اوکراین زندگی می‌کرد بسیار دشوار بود. تعداد قابل توجهی از روستاییان بوسیلهٔ غذایی که خودشان می‌کاشتند زندگی می‌کردند، برخی نیز دو یا چند شغل داشتند و از طریق مبادله کالا با کالا، مایحتاج اولیه‌شان را تهیه می‌کردند. قبل از بحران ۲۰۲۲ اوکراین تا قبل از جنگ اوکراین و روسیه در سال ۲۰۲۲، این کشور رشد اقتصادی قابل توجهی داشت و صادرات غلات و مواد معدنی و غیره به قوی تر شدن اقتصاد اوکراین کمک می‌کرد. اما پس از حملات روسیه به این کشور، سطح فقر بالا می‌رود با خسارت‌های مالی و عظیم وارد شده به این کشور اقتصاد دچار مشکلات شدیدی می‌شود. آموزش طبق قانونی اساسی اوکراین، تمام شهروندان اوکراینی از تحصیل رایگان برخوردار هستند. اوکراین دارای دانشگاه‌های بسیار زیاد و تنوع رشته بسیار زیاد است و رشته‌هایی مانند مکانیک، برق کاملاً کاربردی و هدفمند تدریس می‌شود، دانشگاه‌های اوکراین دارای امکانات کامل و با تکنولوژی روسی و به سبک روسی کلیه رشته‌ها تدریس می‌شود. جمعیت و نژادها جمعیت این کشور بالغ بر ۴۳٫۷ میلیون نفر می‌باشد. با توجه به آن که بیشتر نواحی صنعتی در شرق و جنوب شرقی اوکراین واقع شده‌اند، تراکم جمعیت در این نواحی بیشتر است، همچنین ۶۹٪ از جمعیت اوکراین نیز در مناطق شهری زندگی می‌کنند. طبق سرشماری سال ۲۰۰۱ اوکراین، ۷۷٫۸٪ از جمعیت اوکراین را نژاد اوکراینی و مابقی را نژادهای روس (۱۷٫۳٪)، بلاروسی (۰٫۶٪)، مولداوی، تاتارهای کریمه (۰٫۵٪)، بلغارها (۰٫۴٪)، مجارستانی (۰٫۳٪)، رومانیایی (۰٫۳٪)، لهستانی (۰٫۳٪)، یهودیان (۰٫۲٪)، ارامنه (۰٫۲٪)، یونانی‌ها (۰٫۲٪) و تاتارها (۰٫۲٪) تشکیل می‌دهند. در پی تهاجم نظامی روسیه در پی سلطه گرایی روسیه بر اوکراین حدود ۱۲ میلیون نفر اوکراینی از کشور گریخته‌اند. دین و مذهب تا سال ۹۸۸ میلادی ساکنین اوکراین فعلی نیز به مانند بسیاری از مردم اروپا بت‌پرست بودند ولی با پذیرش آئین مسیحیت از سوی پرنس ولادیمیر این کشور نیز مسیحی شد. در سال ۱۰۵۴ به دنبال تکفیر متقابل پاپ روم و پاتریارک بیزانس، مذهب ارتدکس توسط پاتریارک بیزانس به وجود آمد و کشورهای زیادی از جمله اوکراین ارتدکس گردیدند و به همین دلیل بیشتر مردم اوکراین تابع کلیسای ارتدکس بوده و اقلیتی تابع کلیسای کاتولیک می‌باشند که بیشتر ساکن نواحی غرب اوکراین هستند. علاوه بر ارتدکس‌ها و کاتولیک‌ها، پیروان مذهب پروتستان و برخی فرق مسیحی دیگر نیز در اوکراین وجود دارند. یهودیان هم دارای کنیسه‌های مختلف هستند (در کی‌یف ۲ کنیسه) که مراسم مذهبی خود را انجام می‌دهند. حدود ۹۶٫۲ درصد جمعیت اوکراین مسیحی هستند و پس از آن اسلام با ۰٫۷ درصد و یهودیت ۰٫۶ درصد و سایر ادیان ۲٫۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند از زمان فروپاشی اتحاد شوروی، هیچ‌یک از دولتهای حاکم بر اوکراین قوانین لازم برای حمایت و دفاع از زبان، مذهب و سایر حقوق اقلیت‌های ساکن این کشور را تصویب نکرده‌اند. از آغاز درگیری‌ها در شرق اوکراین، احساسات ضدیهودی در شرق این کشور بالا گرفته‌است. گفته می‌شود این نگرش با پخش اعلامیه‌هایی از طرف جمهوری مردمی دونتسک (وابسته به دولت روسیه) دامن زده می‌شود. فرهنگ زبان زبان مردم اوکراین از گروه زبان‌های اسلاو شرقی است و شباهت زیادی به زبان روسی دارد. به عبارت دیگر لغات مورد استفاده در زبان اوکراینی بیشتر بر گرفته از زبان لهستانی است ولی دستور زبان آن به مانند زبان روسی می‌باشد. زبان روسی بیشترین رواج را پس از زبان اوکراینی در این کشور دارد. الفبای زبان اوکراینی نظیر زبان روسی سیریلیک می‌باشد و تفاوت میان این دو اندک است. ادبیات موسیقی و رقص موسیقی در اوکراین با تاریخی طولانی و اثرگذار، بخش عمده‌ای از فرهنگ این کشور را تشکیل می‌دهد. از موسیقی بومی سنتی تا موسیقی کلاسیک و مدرن راک، اوکراین فهرست بلندی از موسیقی‌دان‌های برجسته‌ای چون چایکوفسکی و اوکآن الزی را در سطح بین‌المللی شناسانده‌است. ورزش فوتبال دو تیم مطرح دینامو کی‌یف و شاختار دونتسک جزو بهترین‌های فوتبال این کشور می‌باشند که در مقاطعی در لیگ قهرمانان اروپا هم حضور داشته‌اند. تیم دینامو کی‌یف ستارگان مطرحی از جمله اندره‌ای شوچنکو را به دنیای فوتبال معرفی کرده‌است. صنعت گردشگری در رتبه‌بندی سازمان جهانی گردشگری، اوکراین از نظر تعداد گردشگران جایگاه هشتم را به خود اختصاص داده‌است. همچنین عجایب هفتگانه اوکراین از اصلی‌ترین جاذبه‌های گردشگری این کشور می‌باشند که از هفت بنای تاریخی و فرهنگی تشکیل شده‌است و شهرهای مهم توریستی آن کریمه، کی‌یف و خارکوف می‌باشد. جستارهای وابسته انقلاب ۲۰۱۴ اوکراین الحاق کریمه به فدراسیون روسیه حمله روسیه به اوکراین (۲۰۲۲–اکنون) ماریوپل یورومیدان بندر اودسا یادداشت‌ها منابع پیوند به بیرون اوکراین. کتاب حقایق جهانی. آژانس اطلاعات مرکزی. اوکراین در بی‌بی‌سی نیوز ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در اوکراین جمهوری‌ها روس کیف کشورها و سرزمین‌های اوکراینی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای پساشوروی کشورهای عضو سازمان ملل متحد
6970
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B5%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%A1%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%87
وصایاء قدسیه
وصایاء قدسیه نام کتابی است به زبان عربی در جستارهای صوفیانه نوشته شده توسط ابی بکر محمد بن محمد با علی شیخ زین‌الدین خوافی. یکی از دستنوشته‌های موجود این کتاب متعلق به اواخر ربیع‌الاول ۹۵۴ برابر با آوریل ۱۵۴۷ است. کتاب‌های عرفانی
6973
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85
لیبرالیسم
لیبرالیسم یا لیبرال‌گرایی در معنای لغوی، به معنی آزادی‌خواهی با قوانین خاص است و به آرایهٔ وسیعی از ایده‌ها و نظریه‌های مرتبط دولت گفته می‌شود که آزادی فردی را مهم‌ترین هدف سیاسی می‌داند. لیبرالیسم مدرن در عصرِ روشنگری ریشه دارد. به‌طور کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت، تأکید جدی دارد. شاخه‌های گوناگون لیبرالیسم، ممکن است سیاست‌های متفاوتی را پیشنهاد کنند ولی همهٔ آنها به صورت عمومی در مورد چند قاعده متحد هستند، از جمله گسترش آزادی اندیشه و آزادی بیان، تحدید قدرت دولت‌ها، نقش بسزای قانون، تبادل آزاد ایده‌ها، اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط و یک نظام شفاف دولتی. همچنین همهٔ لیبرال‌ها و برخی از هواداران ایدئولوژی‌های سیاسی دیگر، از چند شکل مختلف دولت که به آن لیبرال دموکراسی گفته می‌شود، با انتخابات آزاد و عادلانه و حقوق یکسان همهٔ شهروندان توسط قانون، حمایت می‌کنند. لیبرالیسم به صورت یک اصطلاح اندیشهٔ سیاسی، معانی زیادی داشته‌است ولی هرگز از اصل لاتین واژهٔ libber، به معنی آزاد، جدا نبوده‌است. این اصطلاح دلالت دارد بر دیدگاه یا خط‌مشی‌های کسانی که گرایش اولیه‌شان در سیاست و حکومت کسب یا حفظ میزان معینی آزادی از قید نظارت یا هدایت دولت یا عوامل دیگری است که ممکن است برای ارادهٔ انسانی نامطلوب به‌شمار آید. لیبرالیسم به‌طور سنتی جنبشی بوده‌است برای تأمین این نظر که مردم به‌طور کلی تابع حکومت خودکامه نیستند، بلکه در زندگی خصوصی‌شان مورد حمایت قانون قرار می‌گیرند و در امور عمومی بتوانند قوهٔ مجریه حکومت را از طریق یک هیئت قانونگذاری که آزادانه انتخاب شده باشند کنترل کنند. لیبرالیسم در زمینهٔ نظریهٔ ناب متمایل به پیروی از جان لاک فیلسوف انگلیسی بوده‌است که به وضعیت طبیعی و قانون طبیعت اعتقاد داشت. بر این اساس این نظر تصدیق می‌شد که هیچ‌کس نباید به سلامتی، زندگی و اموال دیگران آسیبی برساند. وجه تسمیه لیبرال لغتی فرانسوی است که ریشه در زبان لاتین دارد. در لاتین، لیبر در معانی چون «آزاد» و «افسار گریخته» به کار گرفته می‌شد. لیبرال در فرانسوی باستان (حدود سدهٔ ۱۲ م) به معنی «اشرافی» یا «زیبندهٔ آزادان» بود. تا سدهٔ ۱۵ م، مترادف «بی‌بند و بار» و «ولخرج» شده بود که بار منفی داشت. در عصر روشنگری با معانی چون «خالی از تعصب» و «روادار» حامل بار مثبت شد. در سدهٔ نوزده، پیش از اینکه معنای سیاسی به خود بگیرد، لفظی دینی و متضاد اُرتُدُکس به‌شمار می‌رفت. لیبرال اولین بار به سال ۱۸۱۴ م در معنای سیاسی به کار رفت. در آن عهد، دسته‌ای از اعضای پارلمان اسپانیا که خواهان حاکمیت مشروطه و بازگشت آزادی‌های قبلی بودند را «لیبرال‌ها» خواندند. در فرانسهٔ دههٔ ۱۸۳۰، هر آن کس که مخالف بازگشت رژیم پیشین بود را «یک لیبرال» خطاب می‌کردند. بین دهه‌های ۱۸۵۰ و ۱۹۲۰، حزب لیبرال یکی از دو حزب بزرگ بریتانیا بود و در عصر فعلی نیز این نام بر روی احزاب بی‌شماری در سراسر جهان نهاده شده‌است. تعاریف اختلاف نظرها به‌طور کلی، مانند دیگر مکاتب، برداشت یکسانی از لیبرالیسم وجود ندارد. افرادی مانند جان لاک، آدام اسمیت، جان استوارت میل، مونتسکیو همگی لیبرال محسوب می‌شوند اما اینان در مسائلی مثل حدود رواداری، مشروعیت دولت رفاهی و فضیلت‌های دموکراسی با یکدیگر هم‌نظر نیستند. به همین ترتیب، روش‌های مختلفی برای بازگو کردن روند پیدایش لیبرالیسم وجود دارد. به عنوان مثال، فریدریش فون هایک آن را به دو دستهٔ تکاملی و راسیونالیستی تقسیم می‌کند که اولی طی سده‌ها شکل گرفته و در بریتانیای سدهٔ ۱۹ به اوج خود رسیده و دیگری حاصل مبارزهٔ متفکران اروپایی با روحانیان و فئودالیسم است. در تعریف دیگر، لیبرالیسم ماحصل جنگ‌های مذهبی اروپاست؛ مطابق این تعریف، اولین نظریه‌های سیاسی دارای مشخصه‌های لیبرال، در سدهٔ ۱۷ میلادی توسط متفکران پروتستان اهل نیمهٔ شمالی قارهٔ اروپا شکل داده شد. مکتب فکری اینان را با نام‌های مختلفی مثل قرارداد اجتماعی یا قانون طبیعی مدرن یاد می‌کنند و مهم‌ترین شاخصهٔ نوین آن، تلاش برای تشریح یک نظم مشروع اجتماعی و سیاسی از دیدگاه مینیمالیستی دربارهٔ حقوق افراد در یک وضع طبیعی است. وضع طبیعی حالتی است که در آن افراد مستقل بدون اینکه توسط جامعه محدود یا حمایت شوند، با یکدیگر تعامل می‌کنند. مطابق این تصوّر، دغدغهٔ اصلی افراد مذکور حفظ جان، آزادی و املاکشان در برابر دیگران است. جنبهٔ لیبرالیستی این نظریه، حق طبیعی آزادی است که فقط وظیفهٔ احترام به حقوق برابر دیگران آن را محدود می‌کند. هیچ‌کس تابع دیگری نیست و قوانین باید محدودیت‌ها را به صورت برابری وضع کنند. نیز در این قوانین، آزادی باید فقط به اندازه‌ای محدود شود که امنیت و نظم لازم برای اعضای جامعه جهت انجام مسائل شخصی‌شان را فراهم کند. قانون طبیعی مدرن در شرایط جنگ‌های مذهبی در اروپا و اوج آن طی جنگ سی‌ساله ۱۶۱۸–۴۸ در آلمان، شکل گرفت. در آن عهد، قتل‌عام مسیحیان توسط دیگر مسیحیان، باعث ایجاد فشار بر جناحین درگیر جهت رواداری در برابر یکدیگر شد. تئوریسین‌های قوانین مدرن جزء دستهٔ خواستار تسامح بودند. اینان علی‌رغم رجوع به متون مذهبی مسیحی برای پشتیبانی از نظریاتشان، معتقد بودند که اجرای قوانین طبیعی که با استفاده از خرد خدادادی تدوین کرده‌اند، اجرای خواسته خداست. علاوه بر منازعات مذهبی، توسعهٔ اقتصادی و سیاسی عظیم آن عهد نیز در موفقیت دکترین نوظهور لیبرال اثرگذار بود. در واقع، منافع طبقهٔ تازه‌به‌وجودآمدهٔ کاپیتالیستی که خواستار آزادی اقتصادی بودند، با منافع پادشاهان ممالک اروپایی که طالب رها شدن از نفوذ فئودال‌ها و شهرهای خودمختار بودند، هم‌راستا شد. نتیجتاً، دولت‌های مدرن ظهور کردند. از قرابت‌های دکترین قانون طبیعی جدید و دولت‌های مدرن، آن بود که هر دو هیچ واسطه‌ای میان دولت و اتباعش نمی‌خواستند. به عبارت دیگر، در یک سو دولت بود و در سوی دیگر، افرادی که به‌طور برابر تابع جامعهٔ سیاسی بودند. لیبرال‌ها در مورد مفاهیم لیبرال نیز توافق نظر ندارند؛ مثلاً، می‌شود گفت «آزادی فردی» مورد توافق همهٔ آن‌هاست اما تعاریف موجود از «آزادی فردی» یکی نیستند و در گذر زمان دچار تغییرات شگرفی شده‌اند؛ در سدهٔ ۱۸ لیبرال‌های کلاسیک به دنبال آزادی منفی بودند اما در قرون بعد نظرات متفاوتی شکل گرفت و در سال‌های اخیر، خوانشی جمهوری‌خواهانه از آزادی (به معنای آزادی از سلطه) مورد توجه برخی از لیبرال‌ها بوده‌است. اختلاف نظر بزرگ‌تر در مورد دولت است. لیبرال‌های کلاسیک یا لیبرترین‌ها دولت را شر ضروری می‌بینند زیرا تمام اقداماتش نوعی تعرض به آزادی شخصی است. در نظر گروهی دیگر، دولت ابزاری طبیعی است که می‌تواند سرکوبگر باشد اما در عین حال می‌تواند خیر عمومی ایجاد کند که افراد به تنهایی قادر به دستیابی به آن نیستند. برخی لیبرال‌ها انسان را موجودی غیرقابل اعتماد می‌دانند که مشوقه‌های شخصی و علاقه به سلطه بر دیگران محرکه‌های او هستند و نتیجتاً، باید توسط قانون محدود شود اما برخی دیگر این‌ها را ترس‌های بی‌اساس می‌یابند. جیمز مدیسون به خاطر می‌آورد در زمان نوشته‌شدن قانون اساسی ایالات متحده، گروهی اعتقاد داشتند تنها «زنجیرهای استبداد» می‌تواند انسان‌ها را از نابود کردن یکدیگر باز بدارد. دربارهٔ امکان برپایی لیبرالیسم نیز تفاوت نظر دیده می‌شود؛ عده‌های معتقد هستند قانون و نهادهای مناسب جهت اجرای لیبرالیسم کفایت می‌کند اما در نظر گروه دیگر، اگر لیبرالیسم به معنای دولت محدود باشد، نتیجتاً لیبرالیسم توسط سنت‌های فرهنگی محلی — دینی یا سکولار — که خواهان سلطهٔ تمام‌وکمال بر زندگی مردم هستند، رد خواهد شد. زمینه‌های اصلی موضوعات بحث نظریه‌پردازان و فیلسوفان لیبرال، در طول زمان‌های گوناگون، فرهنگ‌های مختلف و قاره‌های متفاوت بسیار با یک دیگر فرق داشته‌اند. تنوع موضوعات و اندیشه‌ها در لیبرالیسم را می‌توان از قیود متعددی که اندیشمندان و جنبش‌های لیبرال به خود واژهٔ لیبرالیسم اضافه کرده‌اند، دریافت؛ قیودی همچون: کلاسیک، تساوی‌گرا، اقتصادی، اجتماعی، دولت رفاهی، اخلاقی، انسان‌گرا، اخلاق‌گرا، کمال‌طلب، دموکرات و نهادگرا که همین تعداد یاد شده نیز تنها تعداد کمی از موارد موجود می‌باشند. علی‌رغم این طیف گسترده و تفاوت‌ها، اندیشهٔ لیبرال در مفاهیم بنیادی خویش تمایز و تفاوت بسیار کمی دارد و مکاتب مختلف بر این جنبه‌ها اتفاق نظر دارند: باور به برابری و آزادی فردی، پشتیبانی از مالکیت خصوصی و حقوق افراد، حمایت از دولت مشروطه محدود، پذیرفتن اهمیت ارزش‌های مرتبط مثل تکثرگرایی، مدارا، خودمختاری، تمامیت جسمانی و رضایت. فیلسوف لیبرال جان گری، بنیادهای مشترک در اندیشهٔ لیبرال را فردگرایی، مساوات‌خواهی، بهبودباوری و جهان‌گرایی برمی‌شمارد. عنصر فردگرا بر برتری اخلاقی بشر در برابر فشار جمع‌گرایی اجتماع تأکید دارد، عنصر مساوات‌خواه همین برتری را برای همه افراد قائل است، عنصر بهبودباور معتقد به بهبود نظم اجتماعی سیاسی در طی نسل‌های پیاپی است و عنصر جهان‌گرا نیز مربوط به وحدت اخلاقی انسان‌هاست و تفاوت‌های کوچک فرهنگی را ناچیز می‌شمارد. عنصر بهبودباور موضوع مناقشات بسیار بوده؛ متفکرانی مثل ایمانوئل کانت که به پیشرفت انسان معتقد بودند از آن دفاع کردند و کسانی مثل ژان-ژاک روسو که باور داشتند تلاش برای بهبود انسان‌ها از طریق همکاری اجتماعی محکوم به شکست است، بدان تاخته‌اند. کلاسیک و مدرن با در نظر گرفتن اختلافات موجود، لیبرالیسم معمولاً به دو دسته عمده تقسیم می‌شود: کلاسیک و مدرن. لیبرالیسم کلاسیک اهداف محدودی دارد و به‌طور کلی مکتبی سیاسی است. لیبرالیسم مدرن نامحدود است و اهدافش عمومی. گفته شده که لیبرالیسم مدرن، تهدیدی برای نوع کلاسیک آن محسوب می‌شود. تمرکز لیبرالیسم کلاسیک بر دولت محدود، حفظ حاکمیت قانون، پرهیز از قدرت استبدادی، مسئولیت افراد برای سرنوشت خود و حفاظت از مالکیت شخصی و قراردادهاست. لیبرالیسم کلاسیک لزوماً یک مکتب دموکراتیک نیست؛ زیرا قطعیتی وجود ندارد که حکومت یا منافع اکثریت با حکومت قانون، حق مالکیت و آزادی‌های مدنی هم‌راستا باشد. اینان همچنین با دولت رفاهی نیز منازعه دارند زیرا اعتقاد دارند هر فرد باید به دنبال رفاه خود باشد. توماس هابز تلاش داشت که هدف و توجیه قدرت دولت را بعد از جنگ داخلی انگلستان تشریح کند. وی برای این کار از ایدهٔ حقوق طبیعی استفاده کرد و با توسل به مفهوم قرارداد اجتماعی نتیجه گرفت که نظام پادشاهی نظام ایده‌آل و تنها نظام مطلوب برای جامعه است. جان لاک وقتی که نظریه هابز از قرارداد اجتماعی و حقوق طبیعی را بر می‌گرفت، بحث کرد که وقتی پادشاه یک فرد ظالم و مستبد می‌شود، خود موجب نقض قرارداد اجتماعی شده که باعث به مخاطره افتادن زندگی، آزادی و مالکیت شهروندان به عنوان حق طبیعی ایشان می‌شود. وی نتیجه می‌گیرد که مردم حق دارند که علیه فرد مستبد و ظالم قیام کرده و او را به زیر کشند. لاک با قراردادن زندگی، آزادی و مالکیت به عنوان ارزش‌های اساسی و مافوق قانون و قدرت حکومت، لیبرالیسم را بر پایهٔ نظریهٔ قرارداد اجتماعی تعریف می‌کند. در نظر اولین اندیشمندان دورهٔ روشنگری، پاسداشت حقوق اساسی زندگی –مهم‌ترین در بین آنان آزادی و مالکیت خصوصی- نیازمند شکل‌دهی حاکمیتی است که بتواند نظام قضایی فراگیری داشته باشد. لیبرال‌ها بحث می‌کنند که انسان‌ها در ذات خود از غرایز خود پی روی کرده و به دنبال پیگیری منافع خویش هستند و تنها راه جلوگیری از این طبیعت خطرناک و رهایی از آن این است که قدرتی مشترک در بین افراد و مافوق تمام ایشان را شکل داد که قادر باشد به شیوه‌ای اجباری و با ضمانت اجرایی میان این کشمکش‌ها و برخورد منافع و غرایز مردم داوری کند. این قدرت می‌تواند در چهارچوب یک جامعه مدنی شکل گیرد که به افراد اجازه می‌دهد داوطلبانه به انعقاد قرارداد اجتماعی با قدرت حاکم دست زده، سرنوشت خود را تعیین کرده و حقوق طبیعی خویش به دولتی که خود انتخاب کرده‌اند منتقل کنند تا بتواند از زندگی، آزادی و مالکیت ایشان محافظت کند. این لیبرال‌های مقدم اغلب دربارهٔ مطلوب و مناسب‌ترین شکل حکومت با یکدیگر موافق و هم رأی نیستند اما همگی در این عقیده با هم مشترک اند که آزادی یک حق طبیعی است و هر گونه محدود کردن آن نیاز به یک توجیه قوی دارد. لیبرال‌ها عموماً به دولت محدود معتقدند، گرچه بعضی از فلاسفهٔ لیبرال آشکارا کلیت دولت را مورد تقبیح قرار می‌دهند، کما این که توماس پین در این زمینه می‌نویسد: دولت حتی در بهترین وضعیت خویش یک شر لازم است. به عنوان بخشی از پروژهٔ محدود کردن قدرت دولت، نظریه پردازان متعدد لیبرال همچون جیمز مدیسون و بارون دو مونتسکیو از ایدهٔ تفکیک قوا دفاع می‌کنند، نظامی که طراحی شده تا قدرت‌های حکومت را به‌طور مساوی در بخش‌های اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی توزیع کند. دولت‌ها باید بفهمند که لیبرال‌ها از این ایده دفای می‌کنند که شهروندان حق دارند به تمام طریقه‌های ممکن، حتی خشونت و انقلاب اگر نیاز شد، علیه دولت نا مطلوب، از نظر خودشان، قیام کرده و آن را به زیر کشند. لیبرال‌های معاصر به شدت تحت تأثیر لیبرالیسم اجتماعی بوده و هنوز شدیداً از دولت محدود مبتنی بر قانون اساسی حمایت می‌کنند، در حالی که از طرف دیگر مدافع خدمات دولت و محلی برای تضمین حقوق برابر افراد هستند. لیبرال‌های مدرن ادعا می‌کنند که تضمین‌های رسمی و تشریفاتی برای حقوق افراد، وقتی که ایشان توان استفاده از آن‌ها را نداشته باشند، بی‌معنی است و بنابراین قائل به نقش بیشتر دولت در زمینهٔ ادارهٔ امور اقتصادی می‌باشند. لیبرال‌های مقدم هم چنین زمینهٔ جدایی کلیسا از دولت و دین از سیاست را نیز فراهم آوردند. لیبرال‌ها هم چون پیشگامان خویش در دوران روشنگری معتقدند که هر گونه نظم اجتماعی و سیاسی ناشی از رفتارها و اعمال انسانی است نه ناشی از یک ارادهٔ الهی. بسیاری از لیبرال‌ها آشکارا با عقاید دینی و مذهبی دشمنی می‌ورزیدند، اما بیشتر مخالفت ایشان با دخالت دین در امور سیاسی حول این بحث بود که ایمان به خودی خود می‌تواند کامیابی را برای افراد به ارمغان آورد و نیازی به حمایت یا اداره توسط دولت ندارد. فرای تبیین نقشی مشخص برای دولت در یک جامعهٔ مدرن، لیبرال‌ها تأکید شدیدی بر معنا و طبیعت مهم‌ترین اصل در فلسفهٔ لیبرال دارند: آزادی. از سده هفدهم تا سده نوزدهم، لیبرال‌ها از آدام اسمیت گرفته تا جان استورات میل آزادی را به معنای فقدان دخالت دولت یا هر فرد دیگری در نظر می‌گیرند و ادعا می‌کنند هر شخص باید این آزادی را داشته باشد که بتواند ظرفیت‌ها و توانایی‌های منحصربه‌فرد خویش را بدون این که مورد تعرض دیگران قرار بگیرد، پرورش و توسعه دهد. کتاب درباره آزادی میل (۱۸۵۹)، یکی از متون کلاسیک در زمینهٔ فلسفهٔ لیبرال، مقرر می‌دارد که: تنها آزادی که شایستهٔ این نام است این است که منافع و خواست‌های خویش را به شیوهٔ دلخواه و منحصربه‌فردمان پیگیری کنیم. حمایت از سرمایه‌داری بازار آزاد نیز همیشه با این آزادی همراه بوده‌است. فردریش هایک در کتاب خود، راه بردگی (۱۹۴۴) بحث می‌کند که اتکا به بازار آزاد از تمامیت‌خواهی دولت جلوگیری می‌کند. به هر رو در اوایل سده نوزدهم مفهوم جدیدی از آزادی به عرصهٔ فکری لیبرال وارد شد. این گونهٔ جدید از آزادی با نام آزادی مثبت شناخته می‌شود که برای تمایز از آزادی که پیش از آن وجود داشت و آزادی منفی خوانده می‌شد، به وجود آمد. این آزادی اولین بار توسط فیلسوف بریتانیایی، توماس هیل گرین شرح و بسط داده شد. گرین این نظریه که انسان‌ها فقط توسط منافع خویش به انجام کارها دست می‌زنند را رد کرد و به جای آن بر پیچیدگی شرایط که در تکامل شخصیت اخلاقی ما نقش دارند، تأکید کرد. در اولین قدم‌هایی که وی برای آیندهٔ لیبرالیسم مدرن برداشت، مطرح کرد که نهادهای سیاسی و اجتماعی باید به تقویت هویت و آزادی‌های فردی بپردازند. گرین برای توضیح این آزادی و این که نشان دهد آزادی به معنای آزاد بودن در انجام هر کاری است نه اجتناب از رنجش حاصل از اعمال دیگران نوشت: اگر هیچ وقت منطقی بود که برای کارکرد مطلوب جهان ساختاری جز این آرزو کرد… احتمالاً باید این آرزو را کرد که آزادی این گونه معنی شود که هر کس قدرت هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد، داشته باشد. برخلاف لیبرال‌های پیشین که جامعه را به عنوان یک محیط آکنده از افراد خودخواه می‌دانستند، گرین جامعه را به عنوان یک کل سازمان یافته می‌دید که در آن هر فرد وظیفه‌ای برای پیشرفت و توسعهٔ خیر عام در آن جامعه دارد. نظریات وی به سرعت گسترش یافت و توسط دیگر اندیشمندان نظیر ال تی هابهاوس و جان هابسون توسعه یافت. در اندک سال‌هایی بعد، سوشیال لیبرالیسم تبدیل به برنامهٔ سیاسی و اجتماعی اساسی حزب لیبرال بریتانیا شد، و در سده بیستم هم سیطرهٔ بیشتری را در جهان از آن خود کرد. در سده بیست و یکم بحث از ظهور نئولیبرالیسم شد که بر محور آزادی بدون زمان استوار است، که قصدش این است تا تمام آزادی‌های مثبت و منفی را به نسل‌های آینده از طریق کارهایی که امروز انجام می‌شوند، توسعه دهد. علاوه بر اعمال و پیاده‌سازی آزادی‌های مثبت، منفی و بدون زمان، لیبرال‌ها سعی در درک رابطهٔ مناسب و صحیح میان آزادی و دموکراسی داشته‌اند. کما این که ایشان تلاش بسیاری برای توسعهٔ حق رأی در میان تعداد شهروندان بیشتری داشتند. از طرف دیگر لیبرال‌ها به‌طور روزافزونی به درک این نکته این رسیدند که اگر مردم رها شوند تا خودشان هر گونه که مایل اند به تصمیم‌گیری‌ها دموکراتیک دست بزنند نهایتاً منجر به استبداد اکثریت بر اقلیت می‌شود، مفهومی که در رسالهٔ در باب آزادی میل و کتاب تحلیل دموکراسی در آمریکا (۱۸۵۳) الکسی دو توکویل به خوبی مورد بحث و شرح واقع شده‌است. برای پاسخ دادن به این مسئله، لیبرال‌ها خواستار ایجاد یک حفاظت مناسب و یک ضمانت کارآمد در دموکراسی شدند که از طریق آن هیچ اکثریتی نتواند حقوق هیچ اقلیتی را پایمال کند. علاوه بر آزادی، لیبرال‌ها چندین اصل دیگر را که برای شالودهٔ ساختار فلسفی شان مهم تلقی می‌شد را توسعه دادند. اصولی نظیر برابری، کثرت گرایی (پلورالیسم) و شکیبایی و مدارا. ولتر برای شفاف‌سازی اصل اول که همیشه با سردرگمی و ابهام رو به رو است، نظر می‌دهد که برابری اول از همه طبیعی‌ترین حق انسان‌ها، و در طول زمان واهی‌ترین آن است. تمام اشکال لیبرالیسم در مبانی خویش این فرض را می‌گیرند که همهٔ افراد با یک دیگر برابرند. از نظر لیبرال‌ها برای نگاه داشتن این برابری بی‌طرفانه در بین مردم تنها یک چیز مهم است؛ تمام افراد از آزادی یکسانی برخوردار باشند. به عبارت دیگر، هیچ‌کس محق این امر نیست که از منافع یک جامعهٔ آزاد بیش از هر کس دیگری لذت ببرد، و تمام مردم به‌طور برابر در پیشگاه قانون دیده می‌شوند. فرای این تعریف بنیادین، نظریه پردازان لیبرال دربارهٔ درک و تعریف شان از برابری با یکدیگر اختلاف نظر دارند. فیلسوف آمریکایی جان راولز تأکید می‌کند که نه تنها نیاز به تضمین برابری در پیشگاه قانون است بلکه بازتوزیع برابر منابع مادی در بین افراد نیز به شدت ضروری است تا هر فرد بتواند تمام چیزهایی که برای کامیابی در زندگی می‌خواهد، داشته باشد. در طرف دیگر اندیشمند لیبرتارین، رابرت نوزیک با راولز موافق نیست و به جای آن از نسخهٔ پیشین برابری که توسط لاک تبیین شده بود، دفاع می‌کند. برای مشارکت در پیشرفت و توسعهٔ آزادی، لیبرال‌ها هم چنین مفاهیمی نظیر پلورالیسم و مدارا را ترویج داده‌اند. لیبرال‌ها از اشاره کردن به پلورالیسم سعی در نشان دادن آرای متکثر و عقاید متعدد دارند که سازنده و شکل دهندهٔ یک نظم اجتماعی پایدار است. لیبرال‌ها برخلاف بسیاری از پیشینیان و سابقین خویش، به دنبال انطباق و تجانس در بین آرای مردم و یک سان کردن شیوهٔ فکر کردن ایشان نیستند؛ در واقع، تمام تلاش‌های لیبرال‌ها بر این بوده‌است که چهارچوبی را برای ادارهٔ کشور تأسیس کنند که در جهت هماهنگ‌کردن و حداقلی کردن دیدگاهٔ متفاوت و متعارض باشد ولی از طرف دیگر به دیدگاه‌های مخالف اجازهٔ حضور و درخشش بدهد. در نظر فلسفهٔ لیبرال، پلورالیسم به سادگی منجر به مدارا می‌شود. از آن جا که افراد هر یک دیدگاه‌های متفاوتی دارند، لیبرال‌ها بحث می‌کنند که هر فرد باید برای فرد دیگر و حتی فرد مخالف خویش احترام و بردباری قائل باشد. از دیدگاه لیبرال، مدارا در آغاز مربوط به بردباری دینی بوده‌است. کما این که اسپینوزا حماقت و آزار و اذیت‌های مذهبی و جنگ‌های ایدئولوژیک را محکوم می‌کند. بردباری هم چنین نقش مرکزی مهم در نظریات کانت و جان استوارت میل بازی می‌کند. هر دوی این اندیشمندان معتقد بودند که جامعه حاوی مفاهیم و تعاریف متعددی است و هر کس معیار اخلاقی متفاوتی را برای خوب زندگی کردن دارد و به این خاطر افراد باید مجاز باشند که آزادانه دست به انتخاب‌های خویش بزنند بدون این که کوچک‌ترین ترسی از دخالت دولت یا افراد دیگر داشته باشند. نظریات لیبرترین لیبرالیسم و لیبرترینیسم دو گرایش نزدیک اما نایکسان در نظریه لیبرال هستند. نظیر تفاوت بین لیبرالیسم کلاسیک و مدرن، اینان نیز مدعی هستند تفکرات خودشان «لیبرالیسم واقعی» و گروه مقابل پیرو مکتب مجزایی است. لیبرترین‌های معاصر خود را «لیبرال‌های کلاسیک» به حساب می‌آورند، با این حال تفاوت‌هایی با لیبرالیسم کلاسیک دارند. به عنوان مثال، لیبرترین‌ها طالب لغو مجازات برای «جرایم بی‌خطر» – مثل تن‌فروشی و غیره – هستند که تفکرات مشابهی در آثار جان لاک یا آدام اسمیت دیده نمی‌شود. در مجموع، تمایز بین لیبرالیسم و لیبرترینیسم کار آسانی نیست. نظریه‌پردازان لیبرترین اعتقاد دارند موجودیت دولت تنها در حالتی از نظر اخلاقی قابل توجیه است که کارکرد آن به حداقلی‌ترین حالت تقلیل داده شود. متفکران لیبرترین آنارشیست نیز معتقدند موجودیت دولت اصلاً قابل توجیه نیست. مطابق نظریه حق طبیعی آزادی، تنها محدودیت قابل قبول بر آزادی، آن است که برای محافظت از حق طبیعی آزادی دیگران وضع شده‌است. در صورتی که پای آزادی دیگران وسط نباشد، شخص تنها نسبت به منافع خود مقید است؛ این می‌تواند شامل یک دولت حداقلی باشد یا نباشد. در صورتی شخص حق طبیعی آزادی داشته باشد و هیچ چیزی وجود ندارد که او را از دیگران متمایز کند، نتیجتاً او باید حق برابری را برای همه انسان‌ها بپذیرد. این منجر مباحثی شده‌است، از جمله اینکه چرا همه باید چنین حقی داشته باشند؟ در عقیده رابرت نوزیک، همه انسان‌ها ظرفیت خودمختاری را دارند و باید به این ظرفیت احترام گذاشته شود. جان لاک اعتقاد داشت انسان‌ها در مالکیت خدا هستند و بنابراین حق ندارند به آزادی دیگران خدشه وارد کنند. در نظر لاک، اگر خدا می‌خواست انسان‌ها از حق برابر آزادی برخوردار نباشد، به شیوه‌ای آن را به آدمیان می‌فهماند. این استدلال ضعف‌هایی دارد؛ مثلاً در صورت حق طبیعی آزادی برابر برای همه، هر کس می‌تواند بدون کسب اجازه از دیگران، از منابع طبیعی زمین استفاده کند. لاک دو محدودیت در این زمینه اعمال می‌کند: شخص باید به اندازه نیازش از این منابع استفاده کند و باید برای دیگران هم باقی بگذارد. کارکرد حداقلی دولت شامل حفاظت کشور از حمله خارجی و برقراری قانون دربارهٔ تعامل شهروندان است. این دولت حق استفاده از زور برای اجرای قوانین و نیز مجازات آنان که سرپیچی می‌کنند را دارد. نتیجتاً، دولت هم ممکن است نقض‌کننده حق طبیعی آزادی مردم باشد. اما بنا به گفته جان لاک، چون مردم دربارهٔ این حق دولت توافق کرده‌اند، پس طبیعی آزادی کسی نقض نمی‌شود؛ با این حال قوانین دولت باید مطابق قوانین طبیعت باشد و در غیر این صورت، مردم حق مخالفت با آن را دارند. لیکن نسل‌های آینده موافقت خود با این دولت را ابراز نکرده‌اند. لاک دو جواب دارد؛ آن‌ها با پذیرفتن ارثی که بهشان می‌رسد، در عمل موافقتشان را نشان داده‌اند و هرکس در قلمرویی ساکن است و از حاکمیت قانون در آن بهره می‌برد، باید حاکمیت آن قلمرو را نیز بپذیرد. نظریات فایده‌گرایانه جرمی بنتام و جان استوارت میل، به عنوان بزرگ‌ترین فایده‌گرایان بریتانیا، در مطرح‌کردن فایده‌گرایی به عنوان جایگزینی برای نظریات حقوق طبیعی و قرارداد اجتماعی در کشور خود بسیار موفق بودند. فایده‌گرایی یا یوتیلیتاریانیسم بر این اصل استوار است که هر عملی که نسبت به اعمال جایگزین فایده بیشتری تولید کند، عملی صحیح است. منظور از فایده در نظر اینان، «خوشحالی» یا به عبارت دیگر، «لذت» است. نتیجتاً، به عنوان مثال، انباشت پول به دلیل کارهایی که می‌توان با آن کرد، وسیله‌ای برای تولید خوشحالی است. اما انسان خسیس به وسیله نگاه‌داشتن پول لذت به دست می‌آورد. بدین ترتیب، افراد و اعمال با احتساب تاثیرشان در مقدار کلی یک چیز، خوب یا بد به حساب می‌آیند. این با آن گروه از دکترین‌های اخلاقی که ارزش افراد را متعلق به شخص خودشان می‌داند، در تضاد است. مطابق این دسته از دیدگاه‌ها، افراد صرف‌نظر از تاثیرشان بر مقدار کلی مورد بحث، حقوقی دارند و کسی نباید برای افزایش مقدار مورد نظر به این حقوق تجاوز کند. اهمیت تولید خوشحالی در فایده‌گرایی آن را در برابر شیوه تفکر ضد لیبرال قیم مآبانه آسیب‌پذیر می‌کند؛ مثلاً اگر دخالت مستقیم دولت منجر به ایجاد رفاه شود، فایده‌گرایی می‌تواند از آن استقبال کند. نتیجتاً، فایده‌گرایان در صورتی از لیبرالیسم پیروی می‌کنند که آن را تضمین‌کننده بهترین پیامد ممکن بیابند. جرمی بنتام این را قبول داشت؛ به عقیده او، دولت با حفاظت از آزادی اشخاص برای یافتن خوشحالی شخصی، می‌تواند بهترین عملکرد خود در افزایش میزان خوشحالی عمومی را داشته باشد. با این حال دولت باید آزادی افراد را به گونه‌ای محدود کند که شخص نتواند سبب مشقت دیگران شود. بنتام در کنار آزادی، از چهار اصل ثانویه معیشت، فزونی، امنیت و برابری نیز نام می‌برد. برابری و امنیت گاه ممکن است در تضاد باشند و بنتام امنیت را بر برابری مقدم می‌دانست. فایده‌گرایی تفکری جهان‌محور است اما فایده‌گرایان واحدهای سیاسی کوچک‌تر را به دولتی جهانی ترجیح می‌دهند، با همان استدلالی که آزادی شخصی را بر دخالت دولت ارجح می‌داند. نظریات معاصر جان رالز در کتاب نظریه عدالت ادعا کرد لیبرالیسم در برابر برداشت‌های متفاوت از خیر، بی‌طرف است. او عقیده داشت اعضای یک جامعه سیاسی موجود به اصولی که می‌توانند بر روی آن به توافق برسند، مقید خواهند بود. اما آنان باید این اصول را از پشت یک پرده بی‌خبری انتخاب کنند؛ پرده‌ای که باعث نادیده‌گرفتن شدن مسائلی مثل جنسیت، سن، توانایی‌ها و به‌طور کلی ویژگی‌های طبیعی و اجتماعی شخص شود. به عقیده رالز، پرده باعث می‌شود فرد با دانستن ویژگی‌های کلی انسان‌ها و جوامع انسانی و نیز در نظر گرفتن احتمال هر کسی بودن، انتخاب کند. این دانسته‌های کلی شامل ویژگی‌های اجتماعی اصلی خیر مانند آزادی، فرصت، درآمد، ثروت و عزت نفس است. نتیجتاً، آنان می‌دانند هر چه خیر بیشتری نصیبشان شود، بیشتر به نفعشان خواهد بود و بدین ترتیب، به یک اندازه آزاد و مرفه خواهند بود و فرصت‌های برابری خواهند داشت. رالز این را انصاف می‌خواند. او همچنین اصل تفاوت را نیز عادلانه می‌خواند: تقسیم نابرابر ثروت و درآمد به نفع کم‌برخوردارترین گروه جامعه. به عقیده جان چاروت، این حالت تنها در وضعیتی منصفانه خواهد بود که اعضای جامعه دربرداشت خود از خیر، تکثرگرا باشند تا به سود اکثریت مصادره نشود. او جامعه‌ای از مسلمانان اهل سنت را مثال می‌زند که اگر از پشت پرده بی‌خبری تصمیم بگیرند، با غیر مسلمانان و مسلمانان غیر سنی منصفانه رفتار نخواهد شد. در نظریه «لیبرالیسم جامع» از رونالد دوورکین، بین دو اصل برابری و آزادی، برابری مقدم است و آزادی باید مطابق آن تفسیر شود. اصل برابری او بدان معناست که برای همه انسان‌ها اهمیت و احترامی برابر باید قائل شد. دوورکین معتقد بود جان همه انسان‌ها به‌طور برابری مهم است و نیز انسان‌ها ظرفیتی برای اعمال عدالت و انجام برنامه‌های خود دارند. مطابق گفته دوورکین «برای هر شخص مهم است که زندگی‌اش چگونه سپری می‌شود… که بدان معناست که زندگی‌اش اهمیتی ذاتی دارد. اگر زندگی به دلیل مهم بودن نحوه سپری شدنش اهمیتی ذاتی دارد، پس منطق مشابهی به همه اشخاص دیگر هم اعمال می‌شود. نتیجتاً، زندگی همه افراد دارای ارزش ذاتی برابر است.» اما به عقیده چاروت ضعف این استدلال آن است که زندگی هر شخص فقط برای خودش از اهمیت ذاتی برخوردار است. نویسنده اسرائیلی جوزف راز در نظریه لیبرالیسم کمال‌گرا معتقد است آزادی منفی که لیبرالیسم ایجاد می‌کند، از جهت محافظت از خودمختاری شخصی قابل توجیه است. به عقیده راز، شخص تا حدی نویسنده زندگی خودش است و با تصمیمات پیاپی در طول زندگی آن را شکل می‌دهد. او «تا حدی» استفاده می‌کند زیرا معتقد است جامعه و ژنتیک نیز در شکل‌دهی به زندگی مؤثر هستند. در حدود این محدودیت‌ها، قوانین حافظ آزادی منفی لیبرال به فرد اجازه می‌دهند با تصمیم‌گیری‌هایش زندگی خود را پیش ببرد. اما او خودمختاری را زمانی خوب می‌یابد که طیفی از انتخاب‌های ارزشمند پیش روی فرد باشد تا او بتواند انتخاب کند. بدین ترتیب او دولت را موظف می‌داند که انتخاب‌های ارزشمند را فراهم کند و انتخاب‌های مضر را از بین ببرد؛ برداشتی که به قیم مآبی می‌ماند زیرا یک حکومت لیبرال وظیفه محافظت از آزادی و برابری اتباعش را دارد و نه مجبور کردن آنان به زندگی بهتر. همچنین در خوانش راز از لیبرالیسم هیچ نظریه‌ای در باب برابری وجود ندارد. او معتقد است همه به‌طور برابری از حقوقی که خودمختاری شخصی ایجاد می‌کند بهره‌مند خواهند شد. علی‌رغم این، او برداشت برابری‌محور دوورکین را رد می‌کند. تاریخچه لیبرالیسم به عنوان یک جنبش سیاسی در چهار سده اخیر سیطره داشته‌است، گرچه واژه لیبرالیسم به عنوان ارجاع به این مکتب تا سده نوزدهم رسمیت نیافته بود. شاید اولین دولت مدرنی که بر پایهٔ اصول لیبرالی بنیان نهاده شد، ایالات متحده آمریکا بود که در اعلامیه استقلال خود اعلام کرد: تمام انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و توسط خالق شان از یک سری حقوق بهره‌مند شده‌اند، از جملهٔ این حقوق: زندگی، آزادی و پیگیری سعادت و خوشبختی است؛ که یادآور این عبارات جان لاک است که از اهمیت بالایی در نظریه‌های وی برخوردار بودند: زندگی، آزادی و مالکیت. چند سال بعد این بار انقلاب فرانسه بود که بر میراث اشرافی‌گری این کشور با شعار آزادی، برابری و برادری، غلبه کرد و تبدیل به اولین کشور در تاریخ شد که حق رأی فراگیر برای همهٔ مردان قائل شد. اعلامیهٔ حقوق مردم و شهروندان اولین بار در فرانسه در سال ۱۷۸۹ تدوین شد و بعدها تبدیل به سندی بنیادین هم برای لیبرالیسم و هم برای حقوق بشر شد. انعقاد انقلاب ظهور رنسانس در سده پانزدهم باعث پدید آمدن رویکرد متفاوتی به دانش و جامعه نسبت به دوران قرون وسطی شد. در سده شانزدهم اصلاحات پروتستانی باعث کم‌تر شدن قدرت و سیطرهٔ کلیسای کاتولیک شد و به همین منوال ساختار فئودالی و بارونی جامعهٔ اروپا رو به تضعیف گذاشت. به عنوان نقطه عطف تلاش‌هایی که در جنگ‌های سی سالهٔ سده هفدهم در انگلستان شکل گرفت به همراه جنگ‌های داخلی که به اعدام شاه چارلز اول در ۱۶۴۹ منجر شد نهایتاً باعث شد تا پارلمان موفق شود و پادشاهی مشروطه را به عنوان نظام این کشور اعلام کند، این اقدامات که در سال ۱۶۸۸ به ثمر نشست با نام انقلاب باشکوه معروف است. مستعمرات آمریکایی هم که برای دوره‌ای طولانی به بریتانیا وفادار بودند در ۱۷۷۶ استقلال خود را از نظام پادشاهی اعلام کردند و اصلی‌ترین دلیل خود را نداشتن نماینده در ادارهٔ دولت خود می‌دانستند، دولتی که برای مدت‌ها با تصمیم عده‌ای از نمایندگان مردم دیگر در فرسنگ‌ها دور تر اداره می‌شد؛ و این مستعمرات سیاست‌های مالیاتی که توسط دیگران بر آن‌ها تحمیل می‌شد را نقض حقوق طبیعی خویش می‌دانستند. انقلاب آمریکا در آغاز انقلابی سیاسی و مدنی بود ولی در نهایت به اقدامات نظامی کشیده شد تا اینکه دست آخر به پیروزی رسید و اعلامیهٔ استقلال خود را صادر کرد و این اعلامیه که در تضاد با ظلم و ستم پادشاهی بریتانیا نوشته شده بود نمایانگر تمام اصول آزادی‌خواهی و منصفانهٔ انسانی یا در یک واژه لیبرالیسم بود. بعد از به ثمر رسیدن انقلاب، ملت جدید در سال ۱۷۸۷ یک کنوانسیون قانون اساسی به راه انداخت تا به حل مشکلات و تأسیس دولت جدید فدرال بپردازد. نتیجهٔ این امر قانون اساسی ایالات متحده شد که بر پایه ساختار جمهوری و فدرال بنا نهاده شد. منشور حقوق ایالات متحده به سرعت در سال ۱۷۸۹ پی گرفته شد که حقوق طبیعی بنیادین مشخصی را بر اساس ایده‌آل‌های لیبرال به شهروندان اعطا می‌کرد. انقلاب فرانسه سه سال پس از وقوع انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه، نویسندهٔ آلمانی، گوته در حین گزارش شکست سربازان پروسی در جنگ والمی می‌نویسد: از این مکان و از این زمان چهارمین دوره در تاریخ جهان آغاز شد، و همهٔ شما می‌توانید بگویید که در هنگام تولد این دورهٔ جدید حضور داشته‌اید. تاریخ‌نگاران، متفق‌القول انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه را یکی از مهم‌ترین اتفاقات در تاریخ بشر می‌دانند، این انقلاب انقلابی بود که به دوران پیشا مدرن پایان داد. دست‌آوردهای این انقلاب در پیروزی ارزش‌ها و اصول لیبرالی نقش گسترده‌ای داشت. برای لیبرال‌ها این انقلاب لحظهٔ هویتی آنان در نظر گرفته می‌شود، انقلابی که بعد ترها نیز نه تنها نتایج آن بلکه خود این انقلاب توسط تمام لیبرال‌ها مورد تأیید قرار گرفت. پس از به ثمر رسیدن انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ انجمنهای لیبرال گوناگونی شکل گرفتند که به همراه یک گروه سلطنت طلب محافظه کار قصد اصلاحات بنیادین در فرانسه داشتند. پس از این دوره، دوران حکمفرمایی ترور آغاز شد که توسط روبسپیرها انجام یافت و بعد از سقوط ایشان ژاکوبن‌های رادیکال کنترل فرانسه را در ۱۷۹۵ در دست گرفتند و تا سال ۱۷۹۹ در قدرت ماندند، زمانی که ناپلئون بر سر قدرت آمد. ناپلئون بار اول برای پنج سال به قدرت رسید. او در این مدت سعی کرد قدرت را هر چه بیشتر مرکزی کرده و به نظام اداری نظم بخشد. جنگ‌های ناپلئونی که نشان‌گر ایستادن یک کشور انقلابی در مقابل نظام‌های پادشاهی قدیمی اروپا بود، در سال ۱۸۰۵ میلادی آغاز شد و برای یک دهه ادامه داشت. چیزهایی که به همراه شمشیرها و چکمه‌ها در این جنگ‌ها به سراسر اروپا گسترش یافت، برهم چیده شدن نظام ملوک الطوایفی، آزادسازی قوانین مالکیت، پایان یافتن حقوق ویژهٔ امرا و شاهان، لغو اتحادیه‌ها، قانونی شدن طلاق، فروپاشی محله‌های یهودی نشین، فروپاشی دادگاه‌های تفتیش عقاید، محو کامل و نابودی امپراتوری مقدس روم، محو دادگاه‌های کلیسایی و اختیارات ویژهٔ مذهبی، استقرار سیستم اندازه‌گیری متریک، و برابری در پیشگاه قانون برای تمام افراد بود. ناپلئون نوشت «مردم آلمان به مانند مردم فرانسه، ایتالیا و اسپانیا خواستار ایده‌هایی برابری‌خواهانه و آزادای‌طلبانه هستند.» آنگونه که برخی تاریخ‌نویسان اشاره می‌کنند، شاید ناپلئون اولین شخصی بود که از واژهٔ آزادی در معنای سیاسی آن استفاده کرد. او هم چنین از طریق شیوه‌ای حکومت می‌کرد که یکی از تاریخ‌نویسان آن را دیکتاتوری مدرن نامیده‌است، شیوه‌ای که وی مشروعیت قانونی خود را از مشورت مستقیم با مردم در شکل یک همه‌پرسی به دست می‌آورد. با این وجود ناپلئون همیشه به دنبال پیاده کردن ایده‌آل‌های آزادانه که خود از آن‌ها یاد می‌کرد و به آن‌ها تأکید داشت، نبود. بزرگ‌ترین و پایاترین دستاورد ناپلئون، قانون مدنی بود که با نام خود وی نیز از آن یاد شده و گهگاه آن را کد ناپلئون می‌نامند. این قانون به عنوان نمونه‌ای برای تدوین قوانین مدنی در سراسر جهان گسترش یافت. البته این قانون همچنین تبعیضات گوناگونی را علیه زنان اعمال می‌کرد و آن تبعیضات را تحت نظم طبیعی توجیه می‌کرد. پیامدهای انقلاب فرانسه لیبرال‌ها و آزادی‌خواهان در سده نوزدهم خواستار توسعهٔ جهان به گونه‌ای بودند که در آن دولت‌ها از مداخله در امور شهروندان خودداری کنند یا میزان دخالت‌های دولت کاهش یابد. آن‌ها قهرمانانه از آزادی‌های منفی دفاع کردند که به معنی فقدان هر گونه اجبار و فقدان موانع خارجی بر سر ارادهٔ شهروندان است. خواستهٔ آن‌ها این بود که دولت را از زندگی خصوصی افراد خارج نگاه دارند. لیبرال‌ها به‌طور پیوسته برای گسترش حقوق مدنی و برای توسعهٔ بازار آزاد و تجارت آزاد در تلاش بودند. این دست عقاید اقتصادی، کمی بعد در کتاب معروف ثروت ملل نوشته آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ میلادی به رشتهٔ تحریر درآمد که سبب تحولی شگرف در زمینهٔ اقتصاد شد. این کتاب دربارهٔ وجود دست نامرئی بازار آزاد در سازوکار تنظیم خویش حرف می‌زد که نیازی به دخالت هیچ عنصر خارجی نداشت. در سایهٔ لیبرالیسم، اقتصاد بازار آزاد در جهان به سختی فراوان در سده نوزدهم ظهور یافت و از همه جا بیشتر در ایالات متحده و بریتانیا فراگیر شد. از دیدگاه سیاسی، لیبرال‌ها به سده نوزدهم همچون دروازه‌ای نگاه می‌کنند برای دستیابی به تحقق تمام آرمان‌های انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه. در اسپانیا، لیبرالِز اولین گروهی بودند که از واژهٔ لیبرال در مفهوم سیاسی آن برای معرفی خود استفاده کردند و سال‌ها برای اعمال قانون اساسی ۱۸۱۲ مبارزه کردند تا این که سرانجام در ۱۸۳۰ میلادی توانستند بر سلطنت طلبان پیروز شوند و قانون اساسی مطلوب و مورد نظر خویش را به مرحلهٔ اجرای کامل در بیاورند. در فرانسه، انقلاب ژوئیه ۱۸۳۰، توسط سیاست‌مداران و روزنامه‌نگاران لیبرال صورت گرفت و باقی‌مانده‌های سلطنت را در فرانسه به کنار راند و به انقلابی الهام بخش برای تمام نقاط اروپا تبدیل شد. با این وجود، شکوفایی لیبرالیسم و پیشرفت‌های سیاسی در اروپا حتی بیشتر از چیزی بود که مد نظر انقلاب ۱۸۴۸ میلادی بود. انقلاب‌ها در سراسر امپراتوری اتریش، ایالت‌های آلمانی و ایتالیا گسترش یافت. دولت‌ها به سرعت سرنگون شدند. لیبرال ناسیونالیست‌ها خواستار قانون‌های اساسی نوشته، انجمن‌ها و مجلس‌های نماینده‌ای، حق رای‌های بیشتر و گسترده‌تر و آزادی مطبوعات بودند. چند دهه بعد از انقلاب فرانسه، لیبرالیسم شکلی جهانی به خود گرفت. کشمکش‌ها میان لیبرال‌ها و محافظه‌کاران در اسپانیا، خود را در کشورهای آمریکای لاتین همچون مکزیک و اکوادور هم نشان داد. از ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۱ مکزیک درگیر در یک جنگ خونین اصلاحات شد. یک درگیری خونین داخلی و ایدئولوژیکی که میان لیبرال‌ها و محافظه‌کاران درگرفت. پیروزی لیبرال‌ها در مکزیک منجر به بروز موقعیتی مشابه در اکوادور شد. گرچه لیبرال‌ها در سده نوزدهم در سراسر جهان فعال بودند، ولی این بریتانیا بود که در آن جا شخصیت آیندهٔ لیبرالیسم شکل گرفت. بعد از دورهٔ انقلابی در سده قبل، احساسات لیبرالی در بریتانیا بروز یافت و باعث شد تا در نهایت حزب لیبرال این کشور تأسیس شود. این حزب ارمغان‌آور یکی از تأثیرگذارترین نخست وزیران بریتانیا بود؛ ویلیام اوارت گلدستون که با نام پیرمرد بزرگ هم معروف است. در دورهٔ گلدستون، لیبرال‌ها آموزش را اصلاح کردند، کلیسای ایرلند را تحت قانون ۱۸۶۹ از اختیارات سابق خود محروم کردند، و صندوق‌های رأی مخفیانه را برای انتخابات‌های محلی و پارلمانی به راه انداختند. بعد از گلدستون و بعد از دوره‌ای از چیرگی محافظه‌کاران در سیاست انگلستان، لیبرال‌ها در انتخابات عمومی ۱۹۰۶ با قدرت کامل به عرصهٔ سیاست بازگشتند. پس از این پیروزی تاریخی، حزب لیبرال از لیبرالیسم کلاسیک خود به سمت دولت رفاهی آیندهٔ بریتانیا تغییر موضع داد و باعث تأسیس انواع مختلف بیمه‌های درمانی، بیمه‌های بیکاری، و حقوق بیکاری برای از کار افتادگان شد. این شیوهٔ جدید لیبرالیسم در سده بیستم در بیشتر نقاط جهان شیوع یافت. درگیری‌ها و نوسازی سده بیستم آغازی شدید و عجیب برای لیبرالیسم بود. جنگ جهانی اول باعث بروز چالش‌هایی اساسی برای دموکراسی‌های لیبرال بود، گرچه در آخر این دموکراسی‌ها پیروز میدان جنگ بودند و این پیروزی فقط مختص به جنگ نبود بکله در مصاف با کمونیسم و سلطنت طلبان هم پیروزی از آن لیبرال‌ها بود. جنگ باعث فروپاشی شکل‌های سابق دولت‌ها بود از جمله، امپراتوری‌ها و دولت‌های دودمانی. تعداد جمهوری‌های اروپا در پایان جنگ به سیزده رسید، در حالی که در زمان آغاز جنگ این تعداد تنها سه جمهوری بود. نمونهٔ این اتفاقات از جمله فروپاشی و شکست سلسله‌های پادشاهی در روسیهٔ آن زمان نیز اتفاق افتاد. افسردگی شدید پس از پایان جنگ به گونه‌ای بنیادین جهان لیبرال را دچار تغییر کرد. در زمانهٔ جنگ نظریه‌هایی برای لیبرالیسمی جدید وجود داشت ولی لیبرالیسم مدرن به‌طور کامل در ۱۹۳۰ به عنوان واکنشی به افسردگی ناشی از جنگ، محقق شد که باعث الهام بخشیدن به اقتصاددانانی چون جان ماینارد کینز شد تا رشتهٔ اقتصاد را به کلی متحول کند. لیبرال‌های کلاسیک همچون لودویگ فون میزس اقتصاددان، از بازار کاملاً آزاد دفاع می‌کردند تا واحدهای مجزای اقتصادی قادر باشند که به تخصیص مناسب منابع خویش دست بزنند و به عبارت دیگر در طول زمان به اشتغال کامل و امنیت اقتصادی دست یابند. کینز پیشگام حمله‌های وسیع به اقتصاد کلاسیک و پیروان آن بود و بحث می‌کرد که بازار کاملاً آزاد ایده‌آل نیست و این که در آن زمانهٔ سخت برای داشتن اقتصادی پویا و رو به رشد به مداخله و سرمایه‌گذاری دولت نیاز است. برای مثال وقتی که بازار در تخصیص مناسب منابع شکست بخورد نیاز است تا دولت وارد اقتصاد شود و به نظم دهی آن دست بزند تا زمانی که بخش خصوصی بتواند به سازوکار پیشین خود بازگردد و اقتصاد را از دستان دولت باز پس گیرد، این ایده‌ای بود که به زعم کینز باعث افزایش تولید و بهره‌وری صنعتی می‌شد. برنامهٔ لیبرالیسم اجتماعی که در دورهٔ رئیس‌جمهور روزولت در ایالات متحده انجام یافت، گونه‌ای جدید از لیبرالیسم بود که در بین مردم محبوبیت بسیار یافت. در سال ۱۹۳۳ وقتی روزولت به ریاست جمهوری رسید، نرخ بیکاری به میزان ۲۵ درصد بود. وضعیت اقتصاد با توجه به شاخص تولید ناخالص ملی به نصف میزان خود در سال ۱۹۲۹ رسیده بود. پیروزی روزولت حاکی از خواست مردم آمریکا برای اجرایی شدن برنامه‌هایی برای کار عمومی بود. این بود روزولت توانست در سال ۱۹۳۶ نرخ بیکاری را به ده درصد برساند. گسترش ویرانی‌ها و نابود شدن اقتصاد کشورها در جنگ جهانی دوم و جدا بودن ایالات متحده از این وضعیت باعث شد تا این کشور از آسیب‌های جدی و رکود ناشی از جنگ در امان بماند. از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۱ نرخ تولید ناخالص ملی آمریکا هفده درصد افزایش یافت و نرخ بیکاری برای اولین بار بعد از سال ۱۹۲۹ به زیر ده درصد رسید. تا سال ۱۹۴۹ دولت موفق شد که بیکاری را تقریباً به‌طور کامل و کارآمدی از بین ببرد. بیشتر دولت‌های جنگ زده پس از جنگ هم تصمیم گرفتند با دخالت دولت‌ها در اقتصاد خویش وضعیت بحرانی خویش را سامان دهند. مفاهیم مدارا لیبرالیسم از نظر تاریخی با مفهوم تسامح و مدارا ارتباط نزدیکی دارد و برخی نویسندگان معاصر آن را «قلب اساسی لیبرالیسم» دانسته‌اند. از آنجا که لیبرالیسم دارای گرایش‌ها و شاخه‌های گوناگونی است، نقش و جایگاه دقیق تسامح در آن مشخص نیست. تسامح از دیدگاه «اصول فراگیر لیبرالیسم» (CDL) پیش از آن که یک مسئله سیاسی باشد، در رابطه با رفتارهای شخص در محدودهٔ زندگی اوست و مسئله‌ای اخلاقی به‌شمار می‌رود. از این دیدگاه و بنا بر نظریات جان رالز، تا زمانی که دولت عادل باشد، می‌تواند حدود و ثغور میزان تسامح را در همهٔ امور تعیین کند. اما در «لیبرالیسم سیاسی» (PL)، تا زمانی که دولت مشروع باشد، قوانین آن تعیین می‌کند که چه چیزی باید تحمل شود. این بدان معنی است که اگر دولت نتوانست با افکار عمومی مطابقت داشته باشد، نباید قانونی هم داشته باشد که در امور افراد دخالت کند و این مستلزم داشتن استقلال سیاسی افراد است، گرچه بنا بر لیبرالیسم سیاسی، لزومی بر استقلال اخلاقی آنان وجود ندارند. به‌طور مثال، فرض کنید افرادی با علم بر این که فلان مذهب موجب شستشوی ذهنی فرزندانشان خواهد شد، به آن گرویدند؛ بنا بر اصول فراگیر لیبرالیسم، این مسئله قابل تسامح نیست، زیرا به استقلال فردی شخص لطمه می‌زند، ولی همین مثال از نظر لیبرالیسم سیاسی اشکالی ایجاد نخواهد کرد، مشروط بر این که استقلال سیاسی افراد حفظ شود. بنابرین در لیبرالیسم سیاسی تنها استقلال سیاسی برای همگان تضمین می‌شود و توجه به مدارا و تسامح بیشتر از توجه به بار اخلاقی مسئله است، زیرا لیبرالیسم سیاسی به مسائل متافیزیک (ماوراءالطبیعه) کاری ندارد. علاوه بر این دو دیدگاه، «لیبرال‌های استقلال‌خواه»، همچون کانتی‌ها، نیز هستند که به اصل «بد بودن رنج» باور دارند و هدف اصلی خود را پایان دادن به رنج بشر می‌دانند. این یک تعریف خاص از لیبرالیسم است که «آزادی از آسیب» را اصلی‌ترین ارزش سیاسی می‌داند و لذا عقیده دارد تا زمانی که آسیبی به دیگران وارد نشود، باید همهٔ رفتارها توسط دولت تحمل شود، تا کسی آزرده‌خاطر نگردد. کشوری که با چنین دیدگاهی ایجاد شود، به دنبال ایجاد اخلاق در مردم نیست بلکه آن‌ها را به سوی زندگی خودشان رها می‌کند و چنین وضعیتی مردم را به زندگی با توجه به وجدانشان وا می‌گذار؛ خواه وجدان آن‌ها رشد عقلانی و مستقل داشته باشد یا نتیجه جامعه‌پذیری و تلقین باشد. دولت تنها برای جلوگیری از آسیب رساندن دیگران وارد عمل می‌شود و قانونی به جز این نخواهد داشت. در این شیوه، به استقلال افراد اهمیت چندانی داده نمی‌شود. برابری به‌طور کلی لیبرالیسم برابری افراد را تأیید می‌کند. اما در حدود و تعریف برابری اختلاف نظرهایی وجود دارد: اکثر لیبرال‌ها می‌پذیرند که افراد جامعه بایستی از نظر سیاسی و دموکراتیک برابر باشند و هر شخص از حق رأی مساوی در گزینش قانون‌گذاران و مجریان قانون برخوردار شود. همچنین غالب لیبرال‌ها معتقدند که تا حدی باید بین اعضای جامعه از نظر درجه، قدرت و منزلت مساوات وجود داشته باشد و از این طریق افراد جامعه باید با هم برابر باشند. برخی از لیبرال‌ها عقیده دارند که برای بنیاد آزادی‌های اساسی و نه صرفاً رسمی، جامعه باید به گونه‌ای تنظیم شود که همگان از امکانات مادی کافی برخوردار باشند و مهارت‌های توسعه یافته داشته باشند تا بتوانند از این آزادی‌ها به‌طور مؤثر استفاده کنند؛ یعنی اگر کسی می‌تواند به سفری برود، دیگران با شرایط برابر هم بتوانند به آن سفر بروند و فقط عدم تمایلشان بتواند مانع از این کارشان شود. بحثی وجود دارد که برابری در اینجا به معنی داشتن مهارت‌ها و امکانات پایه است یا برابری تام لازم است. برخی فراتر از برابری فرصت‌ها، خواهان یک هنجار برابری ماهوی فرصت نیز هستند. این در یک فرم ضعیف مستلزم است که همه افراد شرایط و دسترسی یکسانی به آنچه نیاز دارند، داشته باشند؛ مثلاً چند رقیب دانشجو، بایستی دسترسی برابر به عوامل موفقیت همچون وام‌های دانشگاه، موقعیت کارآموزی و… داشته باشند. در فرم قوی، این امر مستلزم این است که همه افراد با استعداد بومی یکسان و جاه‌طلبی یکسان (فارغ از طبقه اجتماعی، جنسیت و گرایش جنسی، قومیت و نژادشان)، برای موفقیت باید شانس یکسانی در رقابت داشته باشند. نوع دیگری از برابر که برخی لیبرال‌ها پذیرفته‌اند، مستلزم کمک به افرادی است که وضعیت ضعیف‌تری دارند. این نوع برابری می‌تواند صرفاً خواهان اعطای شرایط مساوی در زمینه‌ای خاص به افراد محتاج باشد، یا برابری در رفاه کامل را طلب کند. در فلسفهٔ معاصر واژهٔ برابری دو معنا را در بر می‌گیرد؛ یکی به عنوان اصلی توزیعی است و دیگری به صورت یک آرمان است. به صورت کلی برابری در لیبرالیسم از نوع اول است؛ یعنی در لیبرالیسم، برابری به معنای رسیدن به عدالت نیست، بلکه این منش خواهان برخورداری برابر افراد از حقوق اساسی لیبرال است، که از طریق آن هر شخص در موقعیتی باشد که بتواند بر زندگی خود مسلط شود و تابع هیچ‌کس نباشد. در جامعه‌ای لیبرال انجمن‌هایی که بر افراد مسلط باشند و ساختاری مستبد داشته باشند، مانند کلیساهای کاتولیک و آنگلیکان، تنها در حالتی مجاز تلقی می‌شوند که افراد مجبور به حضور در آنجا نباشند و حق ترک انجمن را هر زمانی داشته باشند. اگر یک جامعه از نظر سیاسی لیبرال دموکراتیک باشد، اعضا فرصت دارند رهبران خود را تعیین کنند یا خلع نمایند. اما یک عضو منفرد نمی‌تواند تصمیم بگیرد که فی‌المثل مالیات خود را پرداخت نکند یا از قانون خاصی تبعیت نکند، زیرا مسائل سیاسی حوزهٔ کنش‌های جمعی هستند و نه تصمیمات صرفاً فردی؛ پس نوع رژیم سیاسی هر چه باشد، تصمیم مقامات سیاسی آن برای همه افراد قلمرو سیاسی مذکور لازم‌الاجرا است. تنها گزینه‌هایی که اعضا در چنین جامعه‌ای دارند، ترک آن قلمرو سیاسی یا تغییر نظام آن (مثلاً شورش، رفراندوم و…) است که مورد دوم می‌تواند خطراتی برای فرد داشته باشد. نظر لیبرال‌ها چنین است که به عنوان یک حوزهٔ عمل جمعی، ایدهٔ تصمیم‌گیری آزادانه افراد نمی‌تواند اعمال شود. بنابرین در قلمرو سیاسی نمی‌توان به راحتی از سلسله‌مراتب اقتدار گریخت. این سلسله‌مراتب ممکن است در قالب‌های غیر سیاسی، مانند ورزش، تجارت، هنر و… هم اعمال گردد. برابری در لیبرالیسم با شیوهٔ سلسله‌مراتبی نظام‌های سلطنتی قدیم مغایرت دارد. در حکومت‌های فاشیستی علناً با حقوق لیبرال افراد مخالفت می‌شد و در کشورهای کمونیستی هم آزادی‌ها و برابری افراد مشروط به منافع قشرها ضعیف جامعه توصیف می‌شد. در واقع کشوری که نظام تک‌حزبی داشته باشد، مردم را در مقابل قشر حاکم قرار داده و میان این دو طبقه فاصله‌ای ایجاد می‌کند. گرچه نمونه‌هایی از دموکراسی‌های مهندسی‌شده و غیرلیبرال نیز وجود دارند. دموکراسی توماس کریستیانو دموکراسی را دارای ارزش ذاتی می‌داند؛ او در توجیه این ارزش دموکراسی، به چند مورد از نتایج مفید آن اشاره می‌کند: اولاً به کمک دموکراسی ما یک روش جمعی خواهیم داشت تا بتوانیم دربارهٔ یک سؤال تصمیم بگیریم. ثانیاً، عملکرد تصمیم‌گیری سیاسی باعث پیش‌برد منافع مشترک و عدالت در بین افراد می‌گردد، حال آن که تصمیمات الزام‌آور در این فقره اهمیت بیشتری دارند. ثالثاً، همه انسان‌ها دارای منافعی هستند که جهان اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند را شکل می‌دهد و این منافع در یک فرایند تصمیم‌گیری دموکراتیک پیشرفت می‌کنند. اما ارزشمندی دموکراسی تنها زمانی صدق می‌کند که در جامعهٔ هدف برابری وجود داشته باشد و حداقل‌های برابری افراد رعایت شوند. آزادی اقتصادی آزادی اقتصادی در لیبرالیسم بدین معناست که هر فرد بتواند از نیروهای ذهنی و جسمی (دارایی‌های شخصی) و هر چیز دیگری که به صورت قانونی به او تعلق دارد، به شیوه‌ای که دوست دارد استفاده کند و بر این آزادی فقط محدودیت‌های مشخصی اعمال شود. این آزادی فردی نیاز به توضیح دو مسئله مالکیت مشروع دارایی‌های غیر شخصی و محدودیت‌ها بر استفاده از دارایی‌های مشروع دارد. می‌توان گفت مالکیت مشروع فردی بر دارایی‌های غیر شخصی بسیار محدود است و/یا این محدودیت بر استفاده از این‌گونه دارایی‌ها به شیوه دل‌بخواهی وجود دارد. به‌طور کلی هر شخص از این حق اساسی برخوردار است که «کار» خود را بفروشد یا کار شخص دیگری را خریداری کند. اما به هر روی این بازار آزاد کار نمی‌تواند بدون حدی از قاعده‌مندی به درستی عمل کند. محدودیت معمولی که بر آزادی اقتصادی اعمال می‌شود و تمام جوامع‌قانون‌مند از پیروی می‌کنند، جلوگیری از سلطه فردی بر دارایی‌های دیگران با زور یا نیرنگ است. اینکه فرد خود را در ازای غذا به بردگی بفروشد نیز به عنوان آزادی اقتصادی به رسمیت شناخته نمی‌شود. همچنین محدودیت‌هایی برای حفظ امنیت و نیز مالیاتی برای تأمین نیازهای دولت وضع خواهد شد. جامعه‌ای که در آن تنها این سه محدودیت اعمال شود، جامعه مورد تأیید لیبرترین‌هاست. افراد بابت نقض قراردادها یا ضرر به دیگران مؤاخذه خواهند شد اما دولت برای مواردی که منجر به رفاه عمومی شوند (مثلاً حمایت مالی از فقرا) دخالت نخواهد کرد. با این حال هیچ جامعه‌ای را در حال حاضر در این معنا نمی‌توان لیبرترین نامید. دولت‌های لیبرال در جهان امروز بودجه خود را صرف مسائلی مثل تحصیل یا رشد اقتصادی کشور می‌کنند. این هزینه‌ها با استفاده از مالیات ممکن می‌شود و بدین ترتیب می‌توان آن را نوعی محدودیت اقتصادی به حساب آورد زیرا افراد نمی‌توانند انتخاب کنند با پولی که به عنوان مالیات پرداخت کرده‌اند، چه کنند. همچنین بیشتر دولت‌های لیبرال حاضر محدودیت‌هایی بر قراردادهای مابین کارگر و کارفرما جهت حفظ منافع کارگر (مثل حداقل حقوق، ساعات کار و غیره) وضع کرده‌اند. این محدودیت‌ها نیز قیم مآبانه و غیر لیبرال به نظر می‌رسند اما یک برداشت لیبرالیستی آن است که این محدودیت‌ها برای فراهم‌کردن شرایط مورد نیاز کارگران جهت دفاع از منافع خودشان ضروری است. دسته دیگر از محدودیت‌هایی که بر آزادی اقتصادی افراد وضع می‌شود، در جهت منفعت عمومی است. برخلاف استدلال در پس بازار آزاد (اینکه بازارهای آزاد نتیجه بهتری برون می‌دهند)، در این مواقع استدلال می‌شود بازار آزاد در ربط با تأمین منافع عمومی ناتوان است. هوای پاک یا تأمین نظم توسط پلیس از این قبیل است. مشخصه‌های این موارد غیر رقابتی و همگانی بودن آن است؛ غیر رقابتی است زیرا استفاده از آن توسط یک نفر، باعث نمی‌شود سهم دیگران کاهش پیدا کند و نیز همگانی است زیرا در صورت وجود هوای پاک، کسی نمی‌تواند دیگران را از آن محروم کند. در چنین وضعیتی، انگیزه اقتصادی برای تأمین منفعت عمومی باقی نمی‌ماند زیرا نمی‌توان آن را به کسانی که بهایش را می‌پردازند، محدود کرد. بدین ترتیب، اگر منافع عمومی به بازار آزاد واگذار شود، تأمین نمی‌شود یا کیفیت لازم را نخواهد داشت. راه‌حل آسان، وضع مالیات بر کسانی است که از آن منفعت عمومی بهره‌مند می‌شوند. در کنار موارد ذکر شده، محدودیت‌های اقتصادی دیگری نیز در جوامع لیبرال وجود دارد که شاخص‌ترین آن، دریافت مالیات بیشتر از اعضای ثروتمندتر جامعه است که با هدف ارتقای برابری در جامعه انجام می‌شود. آزادی جنسی چون لیبرال‌ها معتقدند افراد بالغ باید در اداره زندگی خود تا حد ممکن آزاد باشند، نتیجتاً نباید بر روابط جنسی که با رضایت طرفین بزرگسال انجام می‌شود، محدودیت قانونی وضع شود. این وضعیت در اروپا و آمریکای شمالی برقرار است و نیز در بیشتر کشورهای اروپایی رابطه جنسی با اعضای نزدیک خانواده (اصطلاحاً «محارم») از نظر قانونی منعی ندارد. با این حال، این آزادی شامل کودکان و نوجوانان نمی‌شود. همچنین کنش‌های جنسی در فضاهای عمومی نیز غیرقانونی است. به‌طور کلی در طول تاریخ روابط جنسی بین افرادی که قانوناً مزدوج بودند و نیز همجنس‌گرایان در بیشتر کشورها با مجازات روبرو می‌شد. بیشتر کشورهای اروپایی طی قرون ۱۹ و ۲۰ قوانین ضد همجنس‌گرایی را ملغی کردند اما در تعداد کثیری از ایالات آمریکا تا سال ۲۰۰۳ پا بر جا بودند. ممنوعیت زنا اول بار به سال ۱۸۵۷ توسط بریتانیا لغو شد و زان پس بسیاری از ممالک غربی دیگر نیز چنین کردند اما در ۲۱ ایالت آمریکا روی کاغذ جرم محسوب می‌شوند هر چند آن را اجرا نمی‌کنند. البته هنوز هم در برخی کشورها مجازات‌های سنگینی برای آن وجود دارد. به‌طور نمونه در کشورهای اسلامی مثل سومالی، جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می‌تواند با مجازات مرگ روبرو شود. قوانین جهت محدودسازی روابط جنسی بیشتر متوجه زنان است تا مردان. در گزارش گروه تبعیض علیه زنان در قانون و عمل سازمان ملل، ذکر شده منظور از قوانین ضد روابط جنسی بین دو فرد غیر مزدوج، صرفاً رابطه بین یک زن متأهل با مردی که شوهرش نیست، است. این به خصوص در ممالک اسلامی مشهود است چرا که مردان اجازه دارند علاوه بر زنان و کنیزهایشان، با زنان دیگر نیز آمیزش جنسی داشته باشند به گونه‌ای که زنا محسوب نشود. در دستگاه‌های قضایی برخی از این کشورها، مثل سومالی و پاکستان، قانون زنا حتی در صورتی که زن رضایت به انجام رابطه نداشته باشد هم اعمال می‌شود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۸ یک دختر ۱۳ ساله اهل سومالی که توسط دو مرد مورد تجاوز واقع شده بود، به جرم زنا با حکم قانون سنگسار شد. تمرکز این قوانین بر زنان از ماهیت مردسالارانه جوامع ناشی می‌شود زیرا تا به عنوان مثال مردان بتوانند مطمئن شوند فرزندانشان حتماً از نسل خودشان هستند. یک قاضی ارشد انگلیسی در سال ۱۷۰۷ در دفاع از چنین قوانینی رابطه زن متأهل با مردی غیر از شوهرش را «بالاترین تعرض به ملک شخصی» یک نفر نامید. ظهور فمینیسم و برداشته‌شدن قوانین مردسالارانه در جوامع غربی از نتایج لیبرال‌سازی روابط جنسی بود. دین در اروپای پیرو کلیسای کاتولیک سده پنجم میلادی، پاپ ژلازیوس یکم دکترین «دو قاعده» را بنا نهاد، که طبق آن اقتدار مقدس کلیسا و قدرت سیاسی امپراتوران ساختارهای متمایزی بودند و تفاوت اساسی این دو نهاد این بود که صلاحیت رسیدگیشان مربوط به دو حوزهٔ متفاوت از فعالیت انسانی بود. این آموزه فرض می‌کرد که کلیسا در سراسر قلمرو سوژه یکپارچه باشد و این که مردم آنجا همگی پیرو کلیسا باشند. دولت و کلیسا بنا بر آموزهٔ مذکور با هم تلاش می‌کردند هدف به کمال رساندن فضیلت‌ها و تقوای مردم را پیش‌رو گیرند. دو قاعده زمانی به چالش کشیده شد که در میان مسیحیان شکاف مذهبی روی داد و در مناطقی از اروپا مردم پیرو پروتستان شدند. در متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا دکترین دو قاعده رد شد و ایجاد قوانینی که آزادی دینی شهروندان را نقض کنند، منع شد. از آن پس جدایی دین از سیاست در کشورهای غربی معمول گردید. با این حال هنوز هم در لیبرال دموکراسی‌های کنونی اختلاف نظرهایی وجود دارد که مرز آزادی‌های مذهبی و جدایی دین و سیاست تا چد حدی است. این مسئله‌ای است که هنوز هم دادگاه‌ها و قانون‌گذاران با آن درگیری‌هایی دارند. به‌طور مثال ممنوعیت حجاب اسلامی در فرانسه، یا کمک مالی دولت آمریکا به مدارسی که آموزه‌های مذهبی به دانش‌آموزان ارائه می‌کنند، مواردی بحث‌برانگیز در کشورهای سکولار بوده‌اند. در سطح جهان از لیبرالیسم غالباً به عنوان ایدئولوژی دوره‌های مدرن یاد می‌شود. از نظر سیاسی، لیبرال‌ها در سراسر جهان به‌طور گسترده سازمان یافته‌اند. احزاب، اندیشکده‌ها و دیگر نهادهای لیبرال در خیلی از کشورها رایجند گرچه بر پایهٔ جهت‌گیری ایدئولوژیکشان از جنبش‌های متفاوتی دفاع می‌کنند. احزاب لیبرال ممکن است بسته به مکان شان چپ میانه، میانه‌گرایی، یا راست میانه باشند. می‌توان آن‌ها را بسته به پایبندی به لیبرالیسم اجتماعی یا لیبرالیسم کلاسیک تقسیم کرد، گرچه همهٔ احزاب و افراد لیبرال تشابهاتی پایه‌ای دارند، منجمله حمایت از حقوق مدنی و دموکراسی. نقد لیبرالیسم از جانب هر دو طیف چپ و راست مورد نقد واقع شده‌است. در سده ۱۹ کارل مارکس و دیگر کمونیست‌ها اهمیت مالکیت خصوصی و اقتصاد بازار آزاد در لیبرالیسم را مورد نقد قرار دادند و نیز دموکراسی لیبرال و بسیاری آزادی‌های شخصی که لیبرال‌ها حیاتی حسابشان می‌کردند را رد کردند. محافظه‌کارانی مثل سمیوئل تیلور کولریج به دفاع از کلیسا و ساختار طبقاتی موجود برخاستند و به نقد دولت محدود که وظیفه حفاظت از آزادی‌های شخصی و اقتصاد بازار آزاد را داشت پرداختند. فلاسفه کمال‌گرای آلمانی سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰، مثل هگل، شوپنهاور، نیچه و هایدگر نیز لب به انتقاد برخی از عناصر لیبرالیسم گشودند. در جوامع لیبرال دوره معاصر نیز انتقادات از لیبرالیسم به طرق مختلف وجود دارد. به عقیده محافظه‌کاران سنتی عصر حاضر، اولویتی که لیبرال‌ها به خودمختاری شخصی می‌دهند و نیز مخالفتشان با قیم مآبی، اغراق‌شده و برای نظم اجتماعی و «رسوم ضروری» جامعه مثل دین، ازدواج، خانواده، میهن‌پرستی و احترام به حاکمیت دولت مخرب است. اینان می‌گویند ذات انسانی مشکل‌دار است و حتی در شرایط مساعد نیز همیشه به سمت خیر گرایش ندارد. نتیجتاً نباید لزوماً خطاها را از چشم محیط و عدم موجودیت خودمختاری شخصی دید. در نظر اجتماع‌گرایان، عدم تعهد لیبرالیسم به یک برداشت غالب از خیر مشترک انسانی سبب سرگردان بودن آن شده‌است و حتی توجیه فلسفی مناسبی برای حقوق و آزادی‌هایی که لیبرال‌ها می‌خواهند از آن دفاع کنند، ندارد. نتیجتاً، لیبرالیسم را استوار بر «آزادی منفی» می‌یابند که جوامعی متشکل از انسان‌های خودخواه به دنبال امیال شخصی و فاقد وحدت اجتماعی می‌آفریند. از نقطه نظر لیبرال‌ها، یک هدف اجتماعی مشخص برای وحدت اجتماعی نه مطلوب است و نه ضروری؛ بلکه در یک جامعه لیبرال، اهمیتی که به عدالت داده شده‌است، مبنای وحدت اجتماعی است و شهروندانی با اهداف مختلف می‌توانند از نهادهای حافظ آزادهای شخصی، برداشت‌های مختلف از خیر و شیوه‌های زندگی متنوع دفاع کنند. بسیاری اجتماع‌گرایان با بیشتر نهادها و حقوق لیبرال (به غیر از برخی از آزادی‌های اقتصادی که لیبرال‌های کلاسیک و لیبرترین از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند) موافق هستند. نقد اصلی آنان نسبت به لیبرالیسم، آنچه عدم توانایی لیبرال‌های کانتی، فایده‌گرا و لیبرترین درآمیختن ارزش‌های جامعه با لیبرالیسم خوانده می‌شود، است. برخی فلاسفه از جمهوری‌خواهی به عنوان جایگزینی برای لیبرالیسم نام برده‌اند اما تفاوتی که بین این دو قائل هستند مبهم است. اینان از «آزادی در معنای عدم سلطه» به جای آزادی منفی لیبرال به عنوان ستون جمهوری‌خواهی نام می‌برند. در میان چپ‌ها، کارل مارکس معتقد بود تفکراتی مثل عدالت، حقوق فردی و توزیع عادلانه ثروت که لیبرالیسم را شکل می‌دهند، در واقع توهم و «زباله کلامی» هستند. چهره‌های شاخص مکتب فرانکفورت، مثل ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و دیگران مفهوم عدالت و حقوق فردی لیبرال به عنوان توهماتی ایدئولوژیک را گسترش دادند و امروزه نیز در نقدهای مارکسیستی لیبرالیسم کاربرد دارد. علی‌رغم این، یورگن هابرماس که روزگاری آخرین مارکسیست برجسته مکتب فرانکفورت به حساب می‌آمد، نهایتاً از لیبرالیسم چپ و دموکراسی مشروطه دفاع کرد. در نظر فمینیست‌های منتقد لیبرالیسم، آزادی اتحادیه‌ها و ادیان تحت لیبرالیسم منجر به حفاظت از عقاید و نهادهایی (مثل ازدواج و ساختار سنتی خانواده) می‌شود که جنسیت‌زدگی علیه زنان را تقویت می‌کنند و مسبب تضعیف برابری اجتماعی و سیاسی هستند. جان استوارت میل اعتقاد داشت خانواده مهم‌ترین مکتب جهت شکل‌دهی به شخصیت، اخلاق و نظرات سیاسی کودکان است و نتیجتاً، برابری اجتماعی جنسیت‌ها تا زمانی که کودک برابری را در خانواده خودش نبیند، ممکن نیست. میل، رالز و تعدادی دیگر از لیبرال‌ها معتقد بودند اگر به زنان حقوق و فرصت برابر سیاسی و غیره داده شود، نگاه جامعه نسبت به برابری جنسیتی تغییر خواهد کرد. اما به عقیده بسیاری از فمینیست‌ها، این اقدامات به همان اندازه در از بین‌بردن جنسیت‌زدگی مؤثر بوده که آزادی بیان نژادپرستی را معدوم کرده‌است. فمینیست‌های لیبرال نیز تلاش کرده‌اند به این انتقادات جواب دهند؛ به نظر آنان، هر چند هنوز در بالاترین سطوح رسمی و نیز در خانواده‌های با دیدگاه‌های مذهبی و اجتماعی سنتی، نابرابری جنسیتی مشهود است، اما نگاه جامعه نسبت به حضور زنان در مناصب اجتماعی تغییر کرده‌است و نیز مردان تمایل بیشتری به انجام وظایف خانه نشان می‌دهند. با این حال، از آنجا که باورهای سنتی و روابط اجتماعی تحت حفاظت آزادی‌های لیبرال (مثل آزادی‌های دینی و غیره) هستند، دربارهٔ منجر شدن به این روند به برابری جنسیتی تردید وجود دارد. در واقع، این یکی مهم‌ترین منازعات درون لیبرالیسم است زیرا لیبرال‌ها باید میان تعهدشان به برابری اجتماعی و نیز حفاظتشان از آزادی‌های اساسی مصالحه ایجاد کنند. موضوع اصلی اختلاف اجتماع گرایان با لیبرال‌ها دربرداشتی است که هر یک از آن‌ها از فرد ارائه می‌دهند. نقد دیگر اجتماع گرایان این است که لیبرالیسم ارتباط میان فرد و جامعه را به درستی درک نمی‌کند، به ویژه آنکه لیبرالیسم این واقعیت را نادیده می‌گیرد که این اجتماعات هستند که کیستی و ارزش‌های افراد را شکل می‌دهند. نقد اجتماع گرایان درباب نظریه سیاسی لیبرالیسم این است که این تفکر، رویکردی قرار داد گرایانه به نظریه سیاسی دارد و بر اساس آن اهداف افراد به صورت مستقل از جامعه یا مقدم بر آن شکل می‌گیرد. این تلقی، موضوع مهمی را لحاظ نمی‌کند و آن اینکه جامعه ای که افراد در آن زندگی می‌کنند در فهم آنها از خودشان و شیوه هدایت زندگیشان تأثیر می‌گذارد. به نظر اجتماع گرایان بی‌توجهی لیبرال‌ها به جنبه‌های اجتماعی فرد موجب عدم مطلوبیت نظریه لیبرالیسم می‌شود. از دیدگاه اجتماع گرایان این تصور نادرست که در تلقی لیبرال‌ها از انسان آزاد و مختار و مقدم بر اهداف و غایاتش متجلی می‌شود موجب شده‌است برداشت نامتناسبی از اجتماع و دولت ارائه شود، منشأ تأکید لیبرال‌ها بر ضرورت بی‌طرفی و ضد کمال گرایی دولت آن است که به اشتباه تصور می‌کنند می‌توان با کنار گذاشتن موضوعات مربوط به خیر و سعادت، برداشتی از فرد با «خود» ارائه کرد که مبتنی بر هیچ نظریه یا قضاوت اخلاقی دربارهٔ ماهیت بشر نباشد. و از این طریق بتوان از اختلافات موجود در عرصه اخلاق و خیر پرهیز کرد اما اجتماع گرایان معتقدند فرد را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن زمینه و متن فرهنگی و اجتماعی که فرد بخشی از آن است تصور کرد. همان گونه که زبان و فلسفه زمینه محور است، مفهوم فرد و خود نیز در زمینه‌های بسیار متفاوت فرهنگی تبیین و تعریف می‌شود. جستارهای وابسته تاریخ لیبرالیسم تکنولیبرالیسم فهرست نظریه‌پردازان لیبرال لیبرال دموکراسی لیبرالیسم اجتماعی‏ لیبرالیسم اقتصادی لیبرالیسم جامعه‌شناسانه لیبرالیسم جمهوری‌خواهانه لیبرالیسم در ایالات متحده آمریکا لیبرالیسم در ایران لیبرالیسم دینی لیبرالیسم سبز لیبرالیسم سکولار لیبرالیسم عضلانی لیبرالیسم فرهنگی لیبرالیسم کلاسیک لیبرالیسم محافظه‌کارانه لیبرالیسم مشروطه‌ای لیبرالیسم نهادگرا نئولیبرالیسم (روابط بین‌الملل) نئولیبرالیسم نولیبرالیسم یادداشت‌ها پانویس منابع برای مطالعهٔ بیشتر بشیریه، حسین، (۱۳۷۸)، تاریخ اندیشه‌های سیاسی سده بیستم: لیبرالیسم و محافظه کاری؛ تهران: نشر نی. شاپیرو، جان سالوین، (۱۳۸۰)، لیبرالیسم، معنا و تاریخ آن، ترجمه محمد سعید حنایی، تهران: نشر مرکز. علیزاده، عزیزالله، (۱۳۹۱)، فرهنگ تشریحی ایسم‌ها (مشتمل بر ۱۹۹۰ ایسم از علوم مختلف): تهران: انتشارات فردوس، (گالینگور، وزیری) ۶۵۶ صفحه. ISBN 978-964-320-482-2 کونل، راین هارد، (۱۳۵۷)، لیبرالیسم، ترجمه منوچهر فکری ارشاد تهران: نشر توس پیوند به بیرون سایت تحلیلی ایران لیبرالیسم سایت چراغ آزادی تاریخ فلسفه سیاسی جنبش‌های فلسفی سکولاریسم ضد فاشیسم فردگرایی فرهنگ سیاسی فلسفه سیاسی مساوات‌خواهی مفاهیم حقوق بشر مکتب‌ها و ایدئولوژی‌های سیاسی نظریه‌های اجتماعی واژگان علوم سیاسی
6974
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%84%D9%86%D8%AF
جمهوری ایرلند
جمهوری ایرلند یا ایرلند با نام قدیم هیبرنی ، نام کشوری به پایتختی دوبلین است که در جزیرهٔ ایرلند، در شمال‌غرب قارهٔ اروپا واقع شده‌است. این کشور گاهی با نام ایرلند جنوبی خوانده می‌شود تا با ایرلند شمالی اشتباه نشود. جمعیت جمهوری ایرلند بیش از ۴٫۷۵ میلیون نفر است. پنج‌ششم از مساحت جزیره ایرلند، به ایرلند جنوبی تعلق دارد. ایرلند جنوبی و ایرلند شمالی با یک مرز ساده از همدیگر جدا شده‌اند. همچنین در غرب ایرلند اقیانوس اطلس، در شرق دریای ایرلند و در جنوب دریای سلتی و در جنوب‌غربی کانال سنت جورج قرار دارد. جمهوری ایرلند یکی از اعضای اتحادیه اروپا است که در ۱ ژانویه ۱۹۷۳ به این اتحادیه ملحق شد. جزیرهٔ ایرلند سومین جزیرهٔ بزرگ اروپا و بیست و دومین جزیرهٔ بزرگ جهان است. جزیرهٔ بزرگ‌تری به نام بریتانیای کبیر در شرق ایرلند قرار دارد که دریای ایرلند این دو را از هم جدا کرده‌است. جزیره ایرلند تا سده هفدهم با جنگل‌های انبوه پوشیده شده بود، ولی امروزه از بی‌جنگل‌ترین مناطق اروپا است. در این جزیره ۲۶ گونه پستاندار بومی زندگی می‌کنند. دو زبان ایرلندی و انگلیسی زبان‌های رسمی جمهوری ایرلند هستند، اما انگلیسی از ایرلندی رایج‌تر است. زبان ایرلندی از شاخه زبان‌های سلتی و متعلق به خانواده زبان‌های هندواروپایی است. پیش از گسترش انگلیسی، زبان ایرلندی بیش از دو هزار سال زبان بومی مردم این کشور بود. نماد ملی ایرلند چنگ سلتی است که بر سکه‌های یورو ایرلند نیز حک شده‌است. وجه تسمیه نام ایرلند برگرفته از نام الهه اریو, ایزدبانوی آیین پیش از مسیحیت ایرلند می‌باشد. تاریخ از زمان تصویب مصوبه‌های اتحاد ۱۸۰۰ ایرلند به بخشی از کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند بدل شد. گرچه از دههٔ ۱۸۸۰ احساسات ملی‌گرایانه و ابراز علاقه به ایجاد حاکمیت محلی در ایرلند شکل گرفت، اما دیدگاه‌های تجزیه‌طلبانه در اقلیت قرار داشتند.در سال‌های ۱۹۱۲–۱۹۱۳ دولت مرکزی لیبرال بریتانیا پیشنهادی برای ایجاد حکومت خودمختار محلی در ایرلند ارائه کرد که با مخالفت بخشی از جمعیت ایرلند مواجه شد و این مخالفان یک گروه شبه‌نظامی به نام داوطلبان اولستر تشکیل دادند تا با ایجاد حکومت محلی در ایرلند مقابله کنند. در مقابل این گروه، بخش دیگری از جامعهٔ ایرلند که خواهان استقلال بیشتر بودند، داوطلبان ایرلندی را بنیان نهادند. در ۱۹۱۴ پارلمان بریتانیا لایحه‌ای دیگر، برای حکومت داخلی ایرلند تصویب کرد که ایجاد چنین نهادی را تا پایان جنگ جهانی اول به تعلیق می‌انداخت. رهبر ملی‌گرایان ایرلند، جان ردموند، قول همکاری در جنگ داد و بسیاری از ایرلندی‌ها راهی جبهه‌های جنگ جهانی اول شدند. ناامیدی از تأسیس دولت محلی و جنگ موجب شد ملی‌گرایی در ایرلند حالت رادیکال‌تری به خود بگیرد. در ۱۹۱۶ بازماندگان سازمان داوطلبان ایرلندی با همراهی ارتش خلق ایرلند در جهت کسب استقلال شورشی در دوبلین برپا کردند که به قیام عید پاک معروف شد. این شورش خاستگاه مردمی نداشت و پس از یک هفته ساقط شد و رهبران شورشیان اعدام شدند، اما موجب اقبال عمومی مردم به جبههٔ ملی‌گرایان گردید. پس از این واقعه تلاش شد تا در کنوانسیون ایرلند مشکل حکومت محلی را حل کنند که موفقیت‌آمیز نبود. در نهایت پیشنهاد انگلیسی‌ها برای تمدید خدمت سربازی ایرلندی‌ها مخالفت گستردهٔ مردم را برانگیخت و حزب پارلمانی ایرلند که گفته بود در طول جنگ با انگلستان همکاری خواهد کرد، وجههٔ خود را از دست داد. این عوامل موجب حمایت مردمی از حزب شین فین شد که پیشکسوتان قیام عید پاک آن را رهبری می‌کردند و خواهان اعلان استقلال کشور ایرلند بود. در انتخابات عمومی ۱۹۱۸ ایرلند شین فین اکثریت کرسی‌های ایرلند را به دست آورد؛ لیکن نمایندگان خود را به مجلس بریتانیا در وست‌مینستر نفرستاد و در عوض در شهر دوبلین یک مجلس انقلابی به نام «دایل ایرین» تشکیل داد. این حزب سپس مدعی تأسیس «جمهوری ایرلندی» شدند تا جایگزین نهادهای محلی منصوب بریتانیا گردد. در پی این اقدامات جنگ استقلال ایرلند آغاز شد و ارتش جمهوری‌خواه ایرلند شروع به مبارزه با نیروهای بریتانیا نموده و جنگ چریکی را علیه آنان آغاز کرد. جنگ در سال ۱۹۱۹ فقط ۱۹ کشته داشت، اما از نیمه دوم سال ۱۹۲۰ به شدت تلفات افزایش یافت و فقط در شش ماه اول سال ۱۹۲۱ هزار نفر در طرفین درگیری کشته شدند. ایمون دو والرا به عنوان رئیس‌جمهور دولت خودخواندهٔ ایرلند شناخته می‌شد، ولی او بیشتر طول جنگ را در ایالات متحده گذراند و مشغول جمع‌آوری کمک‌های مالی و پشتیبانی بود. در غیبت او، دو جوان به نام‌های مایکل کولینز و ریچارد مولکای به سازمان‌دهی شورشیان و ارتش جمهوری‌خواه ایرلند می‌پرداختند. چندین تلاش ناموفق برای مذاکره در مورد پایان دادن به درگیری‌ها وجود داشت. در تابستان ۱۹۲۰, حکومت بریتانیا لایحهٔ جدیدی نوشت که پیشنهاد می‌کرد جزیره ایرلند به دو قسمت ایرلند شمالی (شامل شش شهرستان) و ایرلند جنوبی (الباقی جزیره که بیشتر نواحی ایرلند را شامل می‌شد) تقسیم گردد. با این حال، این برای جمهوری‌خواهان جنوبی قابل قبول نبود و فقط نهاد ایرلند شمالی بر اساس قانون ۱۹۲۱ تأسیس شد. پس از مذاکرات ناموفق دیگری در دسامبر ۱۹۲۰، بالاخره در ژوئیه ۱۹۲۱، با پیمان توافقی میان IRA و بریتانیا، درگیری چریکی به پایان رسید و گفتگوها به منظور دستیابی به توافق صلح به‌طور رسمی آغاز شد. تا حدی جنگ استقلال بازتاب شکاف‌های سیاسی و مذهبی در جامعهٔ ایرلند بود. IRA بیش از ۲۰۰ غیرنظامی را در درگیری کشت. ادعا شده که گروه‌هایی مانند پروتستان‌ها و دوستداران اتحاد با بریتانیا در میان این قربانیان بیشتر بودند، ولی این استدلالی است که مورخان دیگر بر سر آن اختلاف دارند. اما به هر دلیل، چه به خاطر خشونت و ارعاب و چه به دلیل وفاداری به حضور انگلیسی‌ها در ایرلند، بین سال‌های ۱۹۱۱ و ۱۹۲۶ حدود ۳۴ درصد از جمعیت پروتستان مناطق جنوبی (حدود ۴۰٬۰۰۰ نفر) ۲۶ شهرستان را ترک کردند و عمدتاً به ایرلند شمالی یا انگلیس کوچیدند. کشورداری جمهوری ایرلند دارای یک نظام پارلمانی است. رئیس‌جمهور که رئیس دولت است برای یک دوره ۷ ساله برگزیده می‌شود و می‌تواند برای دو دوره پیوسته نیز انتخاب گردد. مجلس شند (سنا) متشکل است از ۶۰ عضو که ۱۱ نفر آن را نخست‌وزیر تعیین می‌کند، ۶ نفر را دانشگاه‌ها انتخاب می‌کنند و ۴۳ نفر غیر مستقیم انتخاب می‌شوند تا برای دوره‌ای پنج ساله به نمایندگی منافع ویژه و صنفی بپردازند. دویل (مجلس نمایندگان) متشکل است از ۱۶۶ عضو که برای دوره‌ای پنج ساله با رأی تمامی افراد بالغ تحت نظام تعیین تعداد نمایندگان به نسبت جمعیت هر منطقه انتخاب می‌گردند. رئیس‌جمهور برای دوره‌ای هفت ساله مستقیماً انتخاب می‌شود. نخست‌وزیر و شورای وزیران را مجلس نمایندگان نامزد و رئیس‌جمهور منصوب می‌کند. احزاب مهم سیاسی عبارتند از: • فیانا فیل (سربازان تقدیر، میانه‌رو متمایل به راست) • فینه گیل (حزب متحد ایرلند، میانه‌رو متمایل به راست) • حزب کارگر (چپ‌گرا) • دموکرات‌های پیشرو (میانه‌رو متمایل به راست). مردم ایرلند در ۲۳ مه ۲۰۱۵ با بیش از ۶۲ درصد، به قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان رأی موافق دادند. به این ترتیب، ایرلند اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌گرایان را از طریق همه‌پرسی قانونی اعلام کرد. تقسیمات کشوری ایرلند از ۴ استان اولستر، کناخت، لینستر و مانستر و ۳۴ شهرستان تشکیل شده‌است. جغرافیا مرکز ایرلند زمین پستی است که در آن تپه‌های کوچک، دره‌های پهناور، فلات‌ها و دریاچه‌ها قرار دارند. این زمین پست را به‌جز ساحل شرقی در شمال دوبلین تپه‌ها و کوه‌های ساحلی از جمله کوه‌های ویکلو (جنوب دوبلین) کوه‌های کامرا (در بخش واترفورد) و کوه‌های آکس و تپه‌های کانمارا و دانگال در غرب احاطه کرده‌است. بلندترین ارتفاعات مک‌گیلیاردی ریکز در جنوب غرب است. ساحل ناهموار ایرلند در کنار اقیانوس اطلس پستی و بلندی‌هایی فراوان دارد. رودهای مهم ایرلند شانن، شوئر، بوین، برو، ارن و بلندترین نقطه آن قله کونتوال، با ۱۰۴۱ متر است. آب و هوای ایرلند معتدل و ملایم است و میزان بارندگی بالاست و از بیش از ۲۵۰۰ میلی‌متر در غرب و جنوب غرب تا ۷۵۰ میلی‌متر در شرق متغیر است. مردم پژوهش‌های ژنتیکی نشان داده‌است که مهاجران اولیه ایرلند پس از پایان عصر یخبندان از شبه جزیره ایبری به ایرلند آمده‌اند. جمعیت ایرلند در طول سال‌های اخیر افزایش یافته‌است. بخش زیادی از این افزایش جمعیت را می‌توان به افزایش مهاجرها و بازگشت برخی مهاجران ایرلندی از خارج که به علت بیکاری سالیان گذشته مهاجرت کرده بودند همراه با فرزندانشان که در خارج متولد شده‌اند دانست. همچنین میزان زاد و ولد در ایرلند دوبرابر مرگ و میر است و این در میان کشورهای اروپای غربی غیرمعمولی است. ده درصد جمعیت ایرلند در حال حاضر از مهاجران خارجی تشکیل شده‌است. زبان دو زبان ایرلندی و انگلیسی، زبان‌های اصلی ایرلند شناخته می‌شوند. هر دو زبان به‌طور چشمگیری به ادبیات این منطقه کمک کرده‌اند. زبان ایرلندی زبان بومی و رسمی ایرلند است که از بیش از دو هزار سال پیش و از زمان مهاجرت پروتوگالیک‌ها در عصر آهن به وجود آمده اما امروزه گویشورانش در اقلیت هستند. زبان ایرلندی دارای گنجینهٔ بزرگی از نوشته‌ها در سده‌های مختلف است و توسط زبان شناسان به ایرلندی باستان از قرن ۶ تا ۱۰ میلادی و ایرلندی میانه از قرن ۱۰ تا ۱۳، زبان ایرلندی نوین اولیه تا قرن ۱۷ و ایرلندی امروزی از قرن ۱۷ تاکنون تقسیم‌بندی شده‌است. این زبان برای مدت‌ها زبان رایج ایرلند بود و در دوره‌هایی تحت تأثیر زبان‌های لاتین، زبان نورس باستان، فرانسوی و انگلیسی قرار گرفته بود. زبان انگلیسی نخست پس از حمله نورمن‌ها به ایرلند توسط عدهٔ کمی از دهقانان و بازرگانان که از انگلستان آمده بودند سخن گفته می‌شد. پس از حملهٔ خاندان تودور، زبان انگلیسی به‌طور گسترده جایگزین زبان ایرلندی شد. امروزه کمتر از ۱۰ درصد جمعیت جمهوری ایرلند، به زبان ایرلندی در خارج از نظام آموزشی سخن می‌گویند. و ۳۸ درصد از افراد بالای ۱۵ سال در ایرلند شمالی به عنوان گویشوران زبان ایرلندی شناخته می‌شوند.زبان شلتا نیز توسط برخی از عشایر بومی ایرلند سخن رانده می‌شود. فرهنگ ایرلند سهم بزرگی در شاخه‌های مختلف ادبیات جهان، به‌خصوص ادبیات انگلیسی داشته‌است. شعر به زبان ایرلندی، قدیمی‌ترین نمونهٔ شعر بومی در اروپاست. جاناتان سوییفت که اغلب، کماکان از وی به عنوان نخستین هجونویس در زبان انگلیسی یاد می‌شود، در عصر خود برای نوشتن آثاری چون سفرهای گالیور و یک پیشنهاد ساده، بسیار معروف بود. همچنین اسکار وایلد که از دیگر نویسندگان ایرلندی است، بیش از هر چیز به خاطر بذله گویی‌های نقل شده‌اش شناخته می‌شود. در قرن بیستم، ایرلند چهار برندهٔ نوبل ادبیات داشته‌است: جرج برنارد شاو، ویلیام باتلر ییتس، ساموئل بکت و سیموس هینی. همچنین جیمز جویس اگرچه برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات نبود، اما به‌طور گسترده‌ای به عنوان یکی از شاخص‌ترین چهره‌های ادبیات قرن بیستم شناخته می‌شود. اولیس (شهر)، رمان معروف جویس یکی از مهم‌ترین آثار در ادبیات مدرن است. ادبیات مدرن ایرلندی، غالباً در ارتباط با فرهنگ روستایی است، این امر در آثار نویسندگانی چون جان مک گاهرن و شاعرانی چون سیموس هینی مشهود است. جستارهای وابسته ایرلند شمالی وحدت ایرلند جزیره ایرلند سلت‌ها منابع Wikipedia contributors, "Ireland," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ireland&oldid=490502061 (accessed May 6, 2012). اروپای شمالی اروپای غربی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۲ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۲۲ (میلادی) در ایرلند جمهوری ایرلند جمهوری‌ها کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورهای اروپای شمالی کشورها در اروپا کشورهای جزیره‌ای کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی منطقه‌های اروپا دارای زبان‌های رسمی چندگانه
6978
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%88
رونالدینیو
رونالدو ده آسیس موریرا (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۸۰) که بیشتر با نام رونالدینیو یا رونالدینیو گائوچو شناخته می‌شود؛ بازیکن فوتبال پیشین برزیلی است که در پست هافبک تهاجمی یا مهاجم، برای باشگاه‌های بارسلونا و آث میلان، و تیم ملی برزیل بازی می‌کرد. رونالدینیو را یکی از بهترین بازیکنان فوتبال نسل خود و حتی تاریخ فوتبال می‌دانند که در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، دو بار پیاپی از سوی فیفا به بازیکن سال فوتبال جهان برگزیده شد. رونالدینیو ابتدا فوتبال حرفه‌ای را در باشگاه گرمیو برزیل آغاز کرد و سپس در بیست سالگی به تیم پاری سن ژرمن فرانسه پیوست و نیز پس از درخشش در این تیم در سال ۲۰۰۳ به بارسلونا اسپانیا انتقال یافت. او در دومین فصل حضورش با بارسلونا به قهرمانی در لالیگا رسید و جایزه بازیکن سال فوتبال جهان را دریافت کرد. او همچنین در فصل بعدی حضورش در قهرمانی بارسلونا پس از ۱۴ سال در لیگ قهرمانان اروپا ۰۶–۲۰۰۵ و قهرمانی دوباره در لالیگا نقش زیادی داشت. رونالدینیو پس از به ثمر رساندن دو گل انفرادی دیدنی در بازی الکلاسیکو، تبدیل به دومین بازیکن پس از دیه‌گو مارادونا شد که در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو مورد تشویق و تحسین تماشاگران رئال مادرید قرار می‌گیرد. رونالدینیو برای دومین سال پیاپی بازیکن سال فوتبال جهان و همچنین بهترین بازیکن سال اروپا شد. او پس از مصدومیت در سال ۲۰۰۸ به باشگاه آث میلان ایتالیا پیوست و قهرمان لیگ سری آ شد. او بعد از گذشت سه فصل درحالیکه اُفت کرده بود، به لیگ فوتبال برزیل بازگشت و در مدت زمان حضور خود در اتلتیکو مینیرو قهرمان جام لیبرتادورس و بازیکن سال فوتبال آمریکای جنوبی در سال ۲۰۱۳ شد. او در ژانویه ۲۰۱۸ از فوتبال کناره‌گیری کرد. در ردهٔ ملی رونالدینیو در ۹۷ بازی برای تیم ملی برزیل به میدان رفت و توانست ۳۳ گل به ثمر برساند. او یکی از بازیکنان تأثیرگذار در قهرمانی برزیل در جام جهانی ۲۰۰۲ بود. در بازی مقابل انگلیس، رونالدینیو با ضربه آزاد از فاصلهٔ ۳۵ متری گلی را به ثمر رساند. همچنین درخشش او در کنار ریوالدو و رونالدو باعث شد تا به‌عنوان یکی از بازیکنان تیم منتخب جام جهانی انتخاب شود. او در جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۵ با زدن سه گل در این رقابت‌ها و درخشش در مسابقه فینال، قهرمان شد. او به همراه مهاجم مکزیکی، کواوتموک بلانکو، برترین گلزن تاریخ جام کنفدراسیون‌ها است. نام او در فیفا ۱۰۰ (لیستی از بهترین بازیکنان ادوار فوتبال به انتخاب پله) و موزه مشاهیر فوتبال برزیل قرار گرفته‌است. آغاز زندگی مادر رونالدینیو، میگوئلینا، درگذشته، فروشندهٔ خانه‌به‌خانه بوده‌است و اکنون پرستار است. پدر او، ژائو، کارگر کشتی و همزمان بازیکن فوتبال آماتور برای باشگاه کروزیرو بود. ژائو در هشت سالگی رونالدینیو، هنگام شنا در استخر خانوادگی دچار حملهٔ قلبی شد و ۲ روز بعد درگذشت. برادر بزرگ رونالدینیو، روبرتو، در سطح حرفه‌ای و برای باشگاه فوتبال گرمیو بازی می‌کرد اما مصدومیت باعث شد فوتبال را کنار بگذارد و البته بعدها مدیر برنامه‌های رونالدینیو شد. گفته می‌شود که رونالدینیو از کودکی به فوتسال و فوتبال ساحلی علاقه داشت و استعدادش به همان‌جا برمی‌گردد. رونالدینیو در خانه با سگ‌هایش به نام‌های «بلا» و «بوم‌بوم»، تمرین دریبل می‌کرد. او استعداد فوتبالش را در ۱۳ سالگی با زدن ۲۳ گل در یک بازی مدرسه نشان داد. او بعدها قهرمان جام جهانی زیر ۱۷ سال با تیم برزیل شد. او تا پیش از ۲۱ سالگی پس از روماریو دومین گلزن برتر برزیل شد و پیشنهادی ۴۰ میلیون پوندی از باشگاه فوتبال لیدز یونایتد دریافت کرد. پیشینهٔ باشگاهی گرمیو رونالدینیو فوتبال حرفه‌ای را از تیم جوانان گرمیو در شهر پورتو آلگره آغاز کرد. نخستین مربی او فیلیپه اسکولاری بود که بعدها در جام جهانی ۲۰۰۲ نیز مربی او شد. او برای نخستین‌بار در جام باشگاه‌های آمریکای جنوبی در تیم بزرگسالان به میدان آمد و سبک بازی تکنیکی، توانایی گلزنی بالا، و قدرت کنترل توپ به شهرتش انجامید. او در سال ۱۹۹۹ و در سن ۱۹ سالگی به تیم ملی برزیل دعوت شد. او در سال ۲۰۰۱ درصدد جدایی از گرمیو بود و از بسیاری از باشگاه‌ها به‌خصوص باشگاه‌های انگلیسی پیشنهاد داشت. علی‌رغم تمام پیشنهادها (به‌عنوان مثال آرسنال یا باشگاه لیدز یونایتد با رقمی نجومی) او با عقد قراردادی پنج ساله به ارزش پنج میلیون یورو به پاری سن ژرمن در لیگ ۱ فرانسه پیوست. پاری سن ژرمن پس از جدایی رونالدینیو از گرمیو در تابستان ۲۰۰۱، او با پیراهن پاری سن ژرمن به میدان رفت. در پی‌اس‌جی او با سرمربی تیم، لوئیس فرناندز مشکلاتی داشت و مربی مدعی بود که او بیش از حد درگیر زرق و برق پاریس و مسائل حاشیه‌ای است. در ۲۲ فوریه ۲۰۰۳، رونالدینیو گل برگزیدهٔ فصل را در بازی با گنگام به‌ثمر رساند و همچنین برای عملکردش در جام حذفی فرانسه مورد تحسین قرار گرفت. او در نیمه‌نهایی مقابل بوردو دو بار گلزنی کرد تا پاری سن ژرمن ۲–۰ برنده‌شود و در فینال این جام نیز درخشید. رونالدینیو در قهرمانی جام اینترتوتو نیز نقش داشت. او پس از موفقیت در جام جهانی ۲۰۰۲ و درخشش ویژه‌اش در پاری سن ژرمن پیشنهادهای بسیاری دریافت کرد و بالاخره در تابستان۲۰۰۳ قصد جدایی خود را اعلام کرد؛ در نتیجه باشگاه‌های بزرگ جهان آغاز به ارائه پیشنهادها خود کردند. منچستر یونایتد، رئال مادرید و بارسلونا مهم‌ترین پیشنهاددهنده‌ها بودند. بارسلونا در ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۳ رونالدینیو با مبلغ ۱۸ میلیون پوند به بارسلونا پیوست. خوان لاپورتا، رئیس وقت بارسلونا، ابتدا قول آوردن تیری آنری یا دیوید بکهام را داده بود اما ماندن آنری در آرسنال و پیوستن بکهام به رئال مادرید او را بر آن داشت که برای رونالدینیو تلاش کند و نهایتاً از سد رقبایی چون منچستر یونایتد گذشت و او را جذب کرد. بدین ترتیب رونالدینیو در میان بازار شایعات به باشگاهی پیوست که قبلاً برزیلی‌های بسیاری را در خود پرورش داده بود؛ همانند اواریستو، روماریو، رونالدو و ریوالدو. رونالدینیو در فصل ۰۴–۲۰۰۳ از همان ابتدا هنر خود را در بارسلونا نشان داد. او در بازی تدارکاتی مقابل آث میلان نخستین گل خود را برای بارسا به ثمر رساند و از پایه‌های پیروزی ۲ بر صفر تیمش بود. او در این فصل از حضورش در لالیگا، ۱۵ بار گلزنی کرد و به همراه بارسلونا به نائب قهرمانی رسید. او در بازی الکلاسیکو مقابل رئال مادرید پاس گلی را به ژاوی داد تا بارسلونا پس از ۷ سال برای نخستین‌بار در رقابت با این تیم پیروز شود. پس از گذشت نیم فصل ۰۵–۲۰۰۴ رونالدینیو از سوی فیفا بالاتر از تیری آنری و آندری شوچنکو به‌عنوان بازیکن سال فوتبال جهان انتخاب شد. او در ۱ مه ۲۰۰۵ پاس گلی را برای لیونل مسی فرستاد تا مسی برای نخستین‌بار در بارسلونا گلزنی کند. او با بارسلونا فاتح لالیگا شد و نیز در لیگ قهرمانان اروپای این فصل درخشش خیره کننده‌ای داشت. در بازی‌ای که در زمین استمفورد بریج لندن برگزار می‌شد، بارسلونا با نتیجه ۴–۲ مغلوب چلسی شد اما رونالدینیو هردو گل بارسلونا را وارد دروازهٔ چلسی کرد. او در هنگام شوت‌زنی چندبار دروازه‌بان و مدافعان چلسی را فریب داد و سپس توپ را به گوشهٔ دروازه فرستاد و گل دوم خود را به ثبت رساند که این گل مورد شگفتی بسیاری قرار گرفت. رونالدینیو در فصل ۰۶–۲۰۰۵ که بهترین فصل دوران حرفه‌ای او بود، جوایز انفرادی بسیاری را دریافت کرد. او در سپتامبر ۲۰۰۵ بالاتر از ساموئل اتوئو و فرانک لمپارد، برای دومین بار بازیکن سال فوتبال جهان و نیز به‌عنوان بازیکن سال اروپا و بهترین مهاجم لیگ قهرمانان اروپا انتخاب شد. رونالدینیو سومین بازیکن در تاریخ فوتبال برزیل است که توانسته عنوان بهترین بازیکن سال اروپا را به دست آورد. ۱۹ نوامبر ۲۰۰۵ در بازی ال کلاسیکو، هواداران رئال مادرید در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو شاهد دریبل‌ها و هنرنمایی‌های رونالدینیو، و دو بار گلزنی انفرادی توسط او بودند که باعث پیروزی سه بر صفر بارسلونا مقابل رئال مادرید شد و باعث تشویق و تحسین قرار گرفتن او توسط هواداران رئال شد. رونالدینیو در سال ۲۰۰۶ نیز در جام قهرمانان اروپا برای بارسلونا به میدان آمد و پس از ۱۴ سال توانست برای این تیم قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را به ارمغان بیاورد. در ۷ مارس ۲۰۰۶ او در بازی برگشت مقابل چلسی در نیوکمپ، انتقام سال گذشته را با به ثمر رساندن یک گل و تساوی ۱–۱ مقابل چلسی گرفت که باتوجه به بازی رفت، این تساوی باعث صعود بارسلونا به یک‌چهارم نهایی بازی‌ها شد. جلوهٔ دیگر رونالدینیو در ۱۸ آوریل ۲۰۰۶ و در بازی رفت نیمه‌نهایی مقابل آث میلان بود که رونالدینیو با پاس خود، پایه‌گذار تک گل بازی توسط لودویک گیولی شد. او همچنین یکی از گل‌های بارسلونا مقابل بنفیکا را وارد دروازه این تیم کرد. بازی برگشت نیز بدون گل تمام شد تا بارسلونا با درخشش رونالدینیو به فینال بازی‌ها راه پیدا کند. در ۳ مه ۲۰۰۶ بارسلونا با شکست دادن یک بر صفر سلتاویگو قهرمان لالیگا شد و او این افتخار را نیز به کارنامه‌اش افزود. تنها چند هفته بعد، در ۱۷ می۲۰۰۶، بارسلونا در فینال جام باشگاه‌های اروپا به مصاف آرسنال رفت و این تیم را نیز ۲–۱ مغلوب کرد که یکی از گل‌ها با پاس رونالدینیو و تمام‌کنندگی ساموئل اتوئو به‌ثمر رسید. رونالدینیو این فصل را با مجموع ۲۵ گل تمام کرد و در پایان فصل، نام وی در تیم فوتبال منتخب سال فیفا و تیم باشگاهی منتخب سال فیفا آورده‌شد. در فصل ۰۷–۲۰۰۶ وی در بازی با ویارئال از روی سانتر ژاوی گلی را با حرکت قیچی برگردان به ثمر رساند که به‌عنوان یکی از بهترین گل‌های لالیگا به ثبت رسید. او در این فصل پس از فابیو کاناوارو و زین‌الدین زیدان، سومین بازیکن سال جهان شد، درحالیکه تا مدتی از ناحیهٔ پایش مصدوم بود. در فصل ۰۸–۲۰۰۷، او بازی دویستم خود را برای بارسلونا در مقابل اوساسونا به پایان رساند، اگرچه به دلیل مصدومیت شدید از ناحیهٔ پا افت کرده‌بود. پس از آن، برخلاف مدل زندگی حرفه‌ای و اختصاص دادن وقت خود به تمرین در فصل‌های گذشته، عدم تعهد به تمرین و اُفت وضعیت فیزیکی در او دیده شد. در می ۲۰۰۸، مدیر باشگاه بارسلونا خوآن لاپورتا اعلام کرد که رونالدینیو برای ادامهٔ دوران حرفه‌ای خود به یک «چالش جدید» نیاز دارد. رونالدینیو در آخرین بازی خود برای بارسلونا دو بار گلزنی کرد و دو بار نیز پاس گل داد. او در زمان دریافت جام خوان گمپر نامه‌ای را به طرفداران و بازیکنان بارسلونا فرستاد و اظهار کرد که بهترین دوران فوتبال‌اش پنج سال بازی برای باشگاه کاتالان‌ها بوده و نیز از اینکه به اندازهٔ کافی در کنار لیونل مسی بازی نکرده، متأسف است. آ.ث. میلان در ژوئیه ۲۰۰۸ رونالدینیو پیشنهاد ۲۵٫۵ میلیون پوندی منچستر سیتی را رد کرد تا به باشگاه ایتالیایی آ.ث. میلان با مبلغ ۲۲٫۰۵ میلیون یورو و دستمزد ۶٫۵ میلیون یورو بپیوندد. با توجه به اینکه شماره ۱۰ توسط کلارنس سیدورف پوشیده می‌شد، رونالدینیو شماره ۸۰ که سال تولد او بود را انتخاب کرد. رونالدینیو نخستین گل خودش را برای آث. میلان در تاریخ ۲۸ سپتامبر در شهرآورد دلا مادونینا مقابل اینتر میلان به ثمر رساند که میلان با همان تک گل برنده شد. در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۰۸ او در مقابل سمپدوریا دو بار گلزنی کرد. در مرحله گروهی لیگ اروپا رونالدینیو یک گل در دقیقه ۹۳ مقابل براگا به ثمر رساند تا میلان برنده به رختکن برود. رونالدینیو فصل ۰۹–۲۰۰۸ را با ۱۰ گل در ۳۲ بازی از مجموع تمام مسابقات به پایان رساند. او بعد از عملکرد خوبش در ابتدای فصل، مشکل تناسب‌اندام پیدا کرد و بیشتر بازی‌ها را از روی نیمکت آغاز می‌کرد تا پایانی ناامیدکننده در آخر فصل داشته باشد. حضور در مهمانی‌های دیر وقت شبانه و عدم روش زندگی حرفه‌ای ورزشکارانه باعث انتقاداتی از وی شد، مانند سخنان کارلو آنچلوتی مربی میلان که گفته‌بود افت رونالدینیو مرا متعجب نکرد. وضعیت فیزیکی او نیز به هم ریخته‌است اما دربارهٔ استعداد او شکی نیست. با این وجود او در ۱۱–۲۰۱۰، فصل موفقیت‌آمیزی را پشت سر گذاشت و رکورد بیشترین پاس گل‌های این فصل را از آن خود کرد. رونالدینیو در بازی با یوونتوس دو گل را به‌ثمر رساند تا آث. میلان رقیب جدی خود را ۳–۰ شکست دهد. درخشش دیگر او در بازی مقابل سیه نا بود که نخستین هت تریک فصل میلان را با پنالتی، سرزنی و شوت از سمت راست دروازه به انجام رساند. او در بازی با منچستر یونایتد در لیگ قهرمانان، گل زود هنگام میلان را وارد دروازه منچستر کرد اما میلان در نهایت با نتیجه ۳–۲ مغلوب شد. فلامینگو رونالدینیو پس از جدایی از میلان پیشنهادها مختلفی را از سوی باشگاه‌های لس‌آنجلس گلکسی از لیگ برتر فوتبال آمریکا، بلکبرن روورز از لیگ ۱ فرانسه و باشگاه‌های برزیلی پالمیراس و کورینتیانس دریافت کرد اما در سال ۲۰۱۱ رونالدینیو به باشگاه فلامینگو در لیگ برتر برزیل پیوست و شماره ۱۰ و بازوبند کاپیتانی را تصاحب کرد. او در فصل ۱۲–۲۰۱۱، در ۳۳ بازی برای فلامینگو به میدان رفت و ۱۵ بار گلزنی کرد. رونالدینیو با این تیم جام قهرمانی ایالت ریو دو ژانیرو موسوم به کاریوکا را کسب کرد. او در بازی مقابل سانتوس هت‌تریک کرد و موجب پیروزی ۵–۴ تیمش شد. اتلتیکو مینیرو رونالدینیو پس از جدایی از باشگاه فلامینگو در ۴ ژوئن ۲۰۱۲ به اتلتیکو مینیرو برزیل پیوست و در این تیم شماره ۴۹ را با اشاره به سال تولد مادرش انتخاب نمود. او در ۱۳–۲۰۱۲ فصل موفقیت‌آمیزی را پشت سر گذاشت. اتلتیکو با کاپیتانی رونالدینیو در سال ۲۰۱۳ قهرمان جام لیبرتادورس شد. او در این فصل به عنوان بهترین بازیکن لیگ برتر برزیل و بازیکن سال فوتبال آمریکای جنوبی در ۲۰۱۳ برگزیده شد. رونالدینیو همچنین با اتلتیکو مینیرو در فصل ۱۴–۲۰۱۳ قهرمانی جام سودامریکانا را دریافت کرد. کوئرتارو او در ۵ سپتامبر ۲۰۱۴ با قراردادی به مدت دو سال به باشگاه کوئرتارو در دسته برتر فوتبال مکزیک پیوست و در این تیم نیز شماره ۴۹ را به تن کرد. ۱۸ آوریل ۲۰۱۵، در بازی کرتارئو مقابل تیم América که در ورزشگاه آزتکا مکزیک برگزار می‌شد، رونالدینیو دو گل انفرادی را برای کرتارئو به ثمر رساند که باعث شد اکثر تماشاگران بازی که از طرفداران حریف بودند، به نشانه تحسین او بایستند و او را مورد تشویق قرار دهند. این دومین باری بود که رونالدینیو مورد تحسین تماشاگران تیم رقیب قرار می‌گرفت (بار دیگر در بازی الکلاسیکو و ورزشگاه سانتیاگو برنابئو). او دو پنالتی را در دو بازی متوالی گل کرد و در یک بازی دیگر نیز یک ضربه ایستگاهی را وارد دروازه حریف کرد. او سرانجام در ژوئن ۲۰۱۵ جدایی خود را از تیم کرتارئو اعلام کرد. فلومیننزه در ۱۱ ژوئیه سال ۲۰۱۵ میلادی رونالدینیو از تیم ملی برزیل اعلام کناره‌گیری کرد و با قراردادی ۱۸ ماهه به فلومیننزه برزیل پیوست. رونالدینیو در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۸ برای همیشه از فوتبال حرفه‌ای اعلام کناره‌گیری کرد. رده ملی رونالدینیو در تیم زیر ۱۷ سال برزیل شرکت داشت و در جام جهانی زیر ۱۷ سال مصر ۱۹۹۷ برای برزیل به میدان آمد و نخستین گل خود را مقابل استرالیا با پنالتی به ثمر رساند. او نخستین‌بار در سال ۱۹۹۹، هنگامی که ۱۹ سال سن داشت به تیم ملی بزرگسالان برزیل دعوت شد و در ۲۶ ژوئن آن سال برای نخستین‌بار مقابل لتونی به میدان آمد. نخستین تورنمنتی که او در آن شرکت داشت، کوپا آمریکا ۱۹۹۹ بود که او در نخستین بازی خود در این مسابقات (در مقابل ونزوئلا) گلی را به ثمر رساند و در نهایت با برزیل به قهرمانی در این مسابقات رسید. او سپس در جام کنفدراسیون‌ها ۱۹۹۹ به میدان رفت و تا فینال این جام، در تمام دیدارها گلزنی کرد. برزیل در فینال به مکزیک با نتیجه ۳–۴ باخت اما رونالدینیو بهترین بازیکن و نیز آقای گل شد و کفش طلا و توپ طلایی این جام را از آن خود کرد. در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی او برای تیم زیر ۲۳ سال برزیل به رقابت پرداخت و در ۴ بازی یک گل زد. برزیل در یک‌چهارم نهایی این مسابقات به کامرون باخت. جام جهانی ۲۰۰۲ رونالدینیو در قهرمانی برزیل در جام جهانی ۲۰۰۲ نیز نقش داشت. او ۲ بار گلزنی و پاس‌های کلیدی زیادی در بازی‌های برزیل ارسال کرد. او نخستین گل خود را به چین زد و در مرحلهٔ یک‌چهارم نهایی مقابل انگلستان، ضربه آزادی را از فاصله ۳۵ متری شوت کرد که دیوید سیمن دروازه‌بان انگلستان نتوانست مانع بازشدن دروازه شود. او در همان بازی به علت خطا روی دنی میلز اخراج شد و نیمه نهایی را از دست داد اما مجدداً در فینال به میدان آمد و در پیروزی دو بر صفر مقابل آلمان و قهرمانی این جام شرکت داشت. در ۹ ژوئن ۲۰۰۵ او به عنوان کاپیتان تیم ملی برزیل در مسابقات جام کنفدراسیون‌ها حضور داشت، ۳ بار گلزنی کرد و به همراه برزیل فاتح آن مسابقات شد. فینال این جام بین آرژانتین و برزیل برگزار شد که به پیروزی ۴–۱ برزیلی‌ها انجامید و رونالدینیو به‌عنوان مرد میدان شناخته شد. او به همراه مهاجم مکزیکی کواوتموک بلانکو با ۹ گل، برترین گلزن تاریخ جام کنفدراسیون‌ها است. رونالدینیو در جام جهانی ۲۰۰۶ نیز حضور داشت اما در مرحلهٔ حذفی برزیل با نتیجه ۱–۰ مغلوب فرانسه و حذف شد. او به سبب عملکرد ضعیف در این جام مورد انتقاد قرار گرفت. زندگی شخصی رونالدینیو با خاناینا ناتیل ویانا مندس، رقاصه‌ای که پیشینهٔ شرکت در برنامهٔ تلویزیونی «دومینگائو ده فائوستائو» را داشت، ازدواج کرد و در ۲۵ فوریه ۲۰۰۵ صاحب نخستین فرزند خود از خاناینا شد و او را به یاد پدرش ژائو نام‌گذاری کرد. رونالدینیو از طرفداران پر و پا قرص موسیقی برزیلی است و با دوستانش طبل می‌نوازد و آواز می‌خواند. او از سال ۲۰۱۷ سفیر رسمی باشگاه بارسلونا است. در سال‌های اخیر، کارهای رونالدینیو و برادرش باعث از دست رفتن چهره محبوب رونالدینیو و جریمه‌های سنگین شده‌است. در سال ۲۰۱۱ کوکا کولا قرارداد خود با رونالدینیو را لغو کرد؛ زیرا او در یک مصاحبه مطبوعاتی، پپسی می‌نوشید. در ژوئیه ۲۰۱۹ اموال متعلق به رونالدینیو به همراه گذرنامه‌های برزیلی و اسپانیایی وی به دلیل مالیات و جریمه‌های پرداخت نشده مصادره شدند. در مارس ۲۰۲۰ او در کشور پاراگوئه توسط پلیس به علت استفاده از گذرنامه جعلی برای ورود به این کشور، مورد بازجویی قرار گرفت. رونالدینیو و برادرش حاضر به پرداخت جریمه نشدند و در نتیجه بازداشت شدند و ۵۷ مورد املاک آن‌ها و همچنین گذرنامه دو برادر توقیف شد. موارد توقیف شده فقط پس از توافق مالی بازگردانده شدند. در همان ماه، یک پرونده پولشویی ۵۰ میلیون دلاری برای رونالدینیو باز شد. او که در زندانی در آسونسیون زندانی بود در یک رقابت فوتسال شرکت کرد و به همراه تیمش برنده شد. آنها در فینال ۱۱–۲ پیروز شدند. رونالدینیو ۵ گل به ثمر رساند و به ۶ گل دیگر کمک کرد. دو برادر با سپردن وثیقه ۱/۶ میلیون دلاری از زندان بیرون آمده و به هتلی در پالماروگا رفتند. افتخارات و دستاوردها باشگاهی پاری سن ژرمن جام اینترتوتو اروپا: ۲۰۰۲ بارسلونا لا لیگا (۲): ۰۵–۲۰۰۴، ۰۶–۲۰۰۵ سوپرجام اسپانیا (۲): ۲۰۰۵، ۲۰۰۶ لیگ قهرمانان اروپا: ۰۶–۲۰۰۵ آث. میلان سری آ: ۱۱–۲۰۱۰ فلامینگو لیگ قهرمانی کاریوکا: ۲۰۱۱ اتلتیکو مینیرو لیگ قهرمانی مینیرو: ۲۰۱۳ کوپا لیبرتادورس: ۲۰۱۳ رکوپا سودامریکانا (قهرمانی آمریکای جنوبی): ۲۰۱۴ ملی برزیل انفرادی نگارخانه پانویس منابع پیوند به بیرون وبگاه رونالدینیو (بایگانی و به انگلیسی) Photos and Videos Ronaldinho افراد اسپانیایی برزیلی‌تبار افراد برزیلی آفریقایی‌تبار افراد زنده بازیکنان باشگاه آ.ث. میلان بازیکنان باشگاه اتلتیکو مینیرو بازیکنان باشگاه بارسلونا بازیکنان باشگاه پاریس سن ژرمن بازیکنان باشگاه فلامینگو بازیکنان باشگاه فلومیننزه بازیکنان باشگاه کرتارو بازیکنان باشگاه گرمیو بازیکنان برنده جام جهانی فوتبال بازیکنان برنده جام کنفدراسیون‌ها بازیکنان برنده کوپا آمریکا بازیکنان برنده لیگ قهرمانان اروپا بازیکنان تیم ملی فوتبال برزیل بازیکنان تیم ملی فوتبال جوانان برزیل بازیکنان تیم ملی فوتبال زیر ۲۰ سال برزیل بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ بازیکنان جام کنفدراسیون‌ها ۱۹۹۹ بازیکنان جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۳ بازیکنان جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۵ بازیکنان دسته برتر فوتبال مکزیک بازیکنان سری آ بازیکنان فوتبال اهل برزیل بازیکنان فوتبال بازی‌های المپیک برزیل بازیکنان فوتبال در المپیک تابستانی ۲۰۰۰ بازیکنان فوتبال در المپیک تابستانی ۲۰۰۸ بازیکنان فوتبال دور از وطن اهل برزیل بازیکنان فوتبال دور از وطن در اسپانیا بازیکنان فوتبال دور از وطن در ایتالیا بازیکنان فوتبال دور از وطن در فرانسه بازیکنان فوتبال دور از وطن در مکزیک بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۹ بازیکنان لا لیگا بازیکنان لیگ ۱ فوتبال فرانسه بازیکنان لیگ برتر فوتبال برزیل برندگان توپ طلای اروپا برندگان جایزه بهترین بازیکن فوتبال جهان برندگان مدال المپیک در فوتبال برندگان مدال برنز المپیک اهل برزیل برندگان مدال‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۸ دور از وطن‌های اهل برزیل در اسپانیا دور از وطن‌های اهل برزیل در ایتالیا دور از وطن‌های اهل برزیل در فرانسه دور از وطن‌های اهل برزیل در مکزیک زادگان ۱۹۸۰ (میلادی) زندانیان و بازداشت‌شدگان اهل برزیل سیاستمداران حزب جمهوری‌خواه برزیل شهروندان اسپانیا از طریق تغییر تابعیت فیفا ۱۰۰ کاتولیک‌های رومی اهل برزیل مهاجمان فوتبال ورزشکاران اهل پورتو آلگری ورزشکاران دور از وطن اهل برزیل در اسپانیا ورزشکاران دور از وطن اهل برزیل در ایتالیا ورزشکاران دور از وطن اهل برزیل در مکزیک ورزشکاران مرد اهل برزیل
6982
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AD%DB%8C
حسن ریاحی
حسن ریاحی (زادهٔ ۲۲ بهمن ۱۳۲۳) چهره ماندگار موسیقی، آهنگساز ایرانی، رئیس هیئت داوران جشنواره موسیقی فجر، مدیر سابق مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما و مدیر گروه موسیقی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی است. موسیقی سرود ملی فعلی ایران از آثار او است. زندگی هنری حسن ریاحی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۲۳ در خانواده‌ای اهل هنر در تهران متولد شد. او از کودکی نزد پدر فراگیری پیانو را آغاز کرد و در سن ۱۲ سالگی وارد هنرستان موسیقی شد و با ساز تخصصی ویلن فارغ‌التحصیل گردید. وی پس از مدتی کار اجرایی در دانشگاه شیراز، جهت تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت. در سال ۱۳۵۶ کارشناسی ارشد موسیقی را از دانشگاه تمپل و کمبز فیلادلفیای آمریکا دریافت کرد و در سال ۱۳۶۱ موفق به دریافت مدرک دکترای موسیقی از همان دانشگاه گردید. وی پس از بازگشت به ایران در واحد موسیقی سازمان صدا و سیما مشغول به کار شد و هم‌اکنون مدیر گروه موسیقی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد است. سرود ملی فعلی ایران از ساخته‌های او است که چند سال بعد، انتقاداتی در مورد کپی برداری وی از سرود ملی کره جنوبی در تدوین سرود ملی ایران در دوران جمهوری اسلامی مطرح شد. حسن ریاحی آلبومی با نام «بوی بهار» نیز دارد که در آن آهنگهایی چون «بوی بهار» (آب زنید راه را…)،(میلاد - باصدای حسین سرشار) مدرس و … به چشم می‌خورد. سوابق اجرایی از جمله سوابق اجرایی حسن ریاحی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: معاون و مدیر هنری تالار رودکی (وحدت) رئیس هنرستان آواز رودکی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی مدیر پژوهش هنر دانشکده هنر و معماری سر دبیر مجله موسیقی (دوره سوم) مدیر کل مرکز موسیقی صدا و سیما ریاست گروه موسیقی دانشکده صدا و سیما ریاست انجمن آهنگسازان جوان صدا و سیما مدیر دفتر تحقیقات مرکز موسیقی صدا و سیما هیات تحریریه عضویت در هیات تحریریه دوفصلنامه علمی تخصصی جستارنامه فرهنگ و هنر اسلامی افتخارات از جمله افتخارات حسن ریاحی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: چهره ماندگار سال ۱۳۸۳ استاد نمونه منطقه ۸ دانشگاه آزاد اسلامی استاد نمونه دانشگاه سوره تهران بزرگداشت در خانه هنرمندان ایران (۱۷ شهریور ۱۳۹۰) پانویس منابع چهره‌های ماندگار هنر آنلاین سامانه اعضای هیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی هنرلند موسیقی ما وبگاه هنر و موسیقی آهنگسازان اهل ایران موسیقی‌دانان اهل ایران نوازندگان پیانو اهل ایران نوازندگان ویولن اهل ایران استادان دانشگاه آزاد اسلامی افراد زنده برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در موسیقی زادگان ۱۳۲۳
6983
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%85%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86
غلامرضا مین‌باشیان
غلامرضا خان مین‌باشیان (۱۲۴۰–۱۳۱۴) معروف به «سالار معزز»، موسیقی‌دان و رهبر ارکستر نظامی اهل ایران بود. زندگی‌نامه در سال ۱۲۴۰ در تهران زاده شد. تحصیلات موسیقی خود را در شعبهٔ موسیقی دارالفنون زیر نظر مسیو لومر انجام داد و پس از فراغت از تحصیل به تعلیم در همان‌جا گمارده شد. سپس برای تکمیل تحصیلات خود به روسیه سفر کرد و در کنسرواتوار سن‌پترزبورگ در کلاس ریمسکی کورساکوف موسیقیدان بزرگ روس به تحصیل پرداخت. پس از مراجعت به ایران در بریگاد قزاق که تحت نظارت فرماندهان روس بود کار کرد و ریاست دستهٔ موزیک آن جا را داشت. هنگام نهضت مشروطیت به خاطر علاقه و همکاری با مشروطه‌خواهان از دستهٔ قزاق بیرون آمد و به فرانسه رفت. او پس از بازگشت از فرانسه با درجهٔ سرتیپی به ریاست کل دسته‌های موزیک نظام ایران رسید و در سال ۱۳۰۰ ادارهٔ موزیک ارتش را بنیاد گذاشت. شعبهٔ موزیک دارالفنون که به نام «مدرسهٔ موزیک» از سپاه تفکیک شده بود تا سال ۱۳۰۷ زیر نظر سالار معزز و فرزندش غلامحسین مین‌باشیان اداره می‌شد. او علاوه بر موزیک نظام به موسیقی ایرانی نیز وارد بود و از نخستین کسانی است که موسیقی ایرانی را به نت اروپایی نوشت و انتشار داد. سالار معزز سازندهٔ سرود «سلامتی دولت علّیهٔ ایران» یعنی سرود ملی ایران در آغاز دورهٔ مشروطه است. این سرود ظاهراً نخستین بار در ۲۸ تیر ۱۲۸۸ ه‍.خ (۱ رجب ۱۳۲۷ ه‍.ق) منتشر شده‌است. نصرالله مین‌باشیان (نصرالسلطان) و غلامحسین مین‌باشیان ، فرزندان، و فتح‌الله مین‌باشیان و مهرداد پهلبد نوه های او بودند. سالار معزز در سال ۱۳۱۴ درگذشت. آثار ترجمهٔ سه کتاب هم‌آهنگی، سازشناسی و ارکسترشناسی با همیاری مزین‌الدوله ساختن سرودهای مهیج و پرشور برخی جزوههای آموزشی منابع پیوند به بیرون آهنگسازان اهل ایران خاندان مین‌باشیان دانش‌آموختگان دارالفنون درگذشتگان ۱۳۱۴ درگذشتگان ۱۹۳۵ (میلادی) رهبران ارکستر اهل ایران زادگان ۱۲۴۰ زادگان ۱۸۶۱ (میلادی) موسیقی‌دانان اهل ایران نظامیان اهل ایران
6984
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C%20%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%87
محمدتقی مسعودیه
محمّدتقی مسعودیه (۳۱ فروردین ۱۳۰۶ – ۱۲ بهمن ۱۳۷۷ ه‍.ش) موسیقی‌دان، موسیقی‌شناس قومی، آهنگساز و آموزگار موسیقی اهل ایران بود. وی در طولِ فعالیت حرفه‌ای‌اش به پژوهش، آهنگسازی، گردآوری و تألیف کتاب‌های مهم در حیطهٔ موسیقی‌شناسی، فعالیت‌های دانشگاهی و تربیت شاگردانی سرشناس پرداخت. مسعودیه که در رشتهٔ هارمونی مدرک فوق لیسانس داشت و دو دکترای مختلف در موسیقی داشت، یکی از تحصیل‌کرده‌ترین موسیقی‌دانان زمان خود بود. او برای نخستین‌بار بسیاری از درس‌های تخصصی مربوط به موسیقی را وارد دانشگاه‌های ایران کرد. او در کتاب مبانی اتنوموزیکولوژی برای نخستین‌بار علم موسیقی‌شناسی قومی (اتنوموزیکولوژی) را به ایرانیان معرفی کرد و از او به عنوان «پدر اتنوموزیکولوژی ایران» یاد کرده‌اند. مسعودیه در مشهد متولد شد. از کودکی به موسیقی علاقه داشت اما به دلیل مخالفت‌های پدرش تا سن ۱۶ سالگی از پرداختن به ساز و موسیقی بازماند. در این زمان مخفیانه آموختنِ ویلن را آغاز کرد. او تا ۱۸ سالگی در مشهد ماند و پس از آن برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت و از دارالفنون دیپلم ادبی گرفت. وی تحصیلات دانشگاهی خود را هم‌زمان در دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و هنرستان عالی موسیقی پیش برد و در سال ۱۳۲۹ از هر دو مرکز، مدرک لیسانس دریافت کرد. سپس به فرانسه رفت و در سال ۱۳۳۵، دانشنامهٔ دورهٔ فوق لیسانس خود را در رشتهٔ هارمونی از کنسرواتوار ملی موسیقی پاریس دریافت کرد. پس از آن به آلمان سفر کرد و در سال ۱۳۴۲، دانشنامهٔ عالی، معادل مدرک دکترای آهنگسازی خود را از کنسرواتوار لایپزیگ اخذ کرد. او مدتی بعد تحصیلات خود را در دانشگاه کلن ادامه داد و در سال ۱۳۴۷، موفق به دریافت دانشنامهٔ دکترای تخصصی در رشتهٔ موسیقی‌شناسی قومی شد. پس از آن بی‌درنگ به ایران بازگشت و به فعالیت‌های پژوهشی و دانشگاهی خود پرداخت. گستردگی و تنوع پژوهش‌های او، مباحث بسیاری را در موسیقی ایران در بر می‌گیرد. مباحث نظری موسیقی‌شناسی قومی، ابداع علامت‌های ویژه برای آوانویسی موسیقی نواحی، تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی، طبقه‌بندی علمی سازهای جهان و سازهای نواحی مختلف ایران، موسیقی مذهبی ایران و جهان اسلام، فرهنگ‌های موسیقایی غیرِغربی، موسیقی کشورهای اسلامی، بررسی و گردآوری فهرست نسخ خطی موسیقی و مطالب متنوع دیگر، گستره‌ای از فعالیت‌های علمی او بوده که از این منظر می‌توان گفت دامنهٔ فعالیت‌های هیچ موسیقی‌شناسی در ایران به اندازهٔ مسعودیه وسیع و عمیق نبوده‌است. او در زمینهٔ آهنگسازی نیز از آهنگسازان پیشرو معاصر ایران به‌شمار می‌آید. تلاش برای بسط و گسترش موسیقی ملی، از دغدغه‌های اصلی مسعودیه بود و در همین زمینه، نگاه خاص او به چندصدایی نیز ریشه در شناخت عمیق او از موسیقی بومی داشت. وی در آثارش تلاش کرد تا نشانه‌های مختلف چندصدایی در موسیقی ملی ایران را عرضه کند. مسعودیه در ارائهٔ آثار خود، معتدل و میانه‌رو بود و نوآوری در آثارش تا آنجا استفاده می‌شد که به محتوا و فرم آسیب نرساند. حرکت‌های کاننیک، ایمیتاسیونی و فوگاتو از تکنیک‌های مورد علاقهٔ مسعودیه در آهنگسازی بود. زندگی خانواده و دوران کودکی محمّدتقی مسعودیه ۳۱ فروردین سال ۱۳۰۶ در خیابان خاکی کوچهٔ نصرت‌الملک مشهد متولد شد. پدرِش محمدعلی، بنکدار بود و از مدرسهٔ کالج تهران دیپلم داشت. وی از مبارزان مشروطه‌خواه بود که مدتی تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده داشت و ملقب به «مسعودالتولیه» بود؛ او به همین سبب نام خانوادگی مسعودیه را برگزید. مادر محمدتقی، حلاوت فاضل بسطامی نام داشت. وی فرزند محمدفاضل بسطامی بود که او هم از مبارزان مشروطه‌خواه اهل بسطام بود. محمدفاضل بسطامی، پدربزرگ مادری محمدتقی، به او لقب «» داده بود که به همین سبب نزدیکانش وی را «مجدی» می‌خواندند. پدربزرگ پدری‌اش، غلامعلی یزدی نیز از ملاکان یزد بود و زمانی که پسرش محمدعلی ۹ ساله بود به مشهد مهاجرت کرد و در حرم علی بن موسی الرضا مشغول‌به‌کار شد. پرداختن به موسیقی در خانوادهٔ مسعودیه سابقه‌ای نداشت؛ با این حال محمدتقی از کودکی به موسیقی گرایش پیدا کرد. زمانی که یک‌ساله بود، مستأجری داشتند که یک دستگاه گرامافون در خانه داشت. هنگامی که صدای موسیقی از خانهٔ همسایه بلند می‌شد، محمدتقی با گریه از مادرش درخواست می‌کرد تا او را به آن‌جا ببرد. وقتی به کنار دستگاه گرامافون می‌رسید، ساعت‌ها می‌نشست و تا آخر موسیقی‌ها را با دقت گوش می‌کرد. او آن‌قدر مجذوب موسیقی می‌شد که هرچه اصرار می‌کردند از آن خانه بیرون نمی‌آمد. محمدتقی، یک خواهر کوچک‌تر از خود به نام «قدسیه» داشت. کمی که بزرگتر شد، بازی و سرگرمی‌اش این بود که پاهای خواهر و مادرش را در دست بگیرد و با رؤیای نواختنِ تار، بنوازد. کمی بعد، آهنگ‌هایی را که می‌شنید، با سوت اجرا می‌کرد. وی از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۹، تحصیلات دورهٔ ابتدایی خود را در دبستان علمیهٔ مشهد سپری کرد. دوران نوجوانی مسعودیه از مهر ۱۳۱۹ وارد دبیرستان شاه‌رضای مشهد شد و تحصیلات دورهٔ متوسطه را آغاز کرد. وی در این زمان بیشتر با غلامحسین یوسفی (نویسنده) و کاظم امیدوار که بعدها در ناسا مشغول به‌کار شد، دوستی و الفت داشت. هرچند که پدر محمدتقی با موسیقی به‌طور جدی مخالف بود و پرداختن به این هنر را چیزی در ردیف انحراف و اعتیاد به مواد مخدر می‌دانست، اما شوق و علاقهٔ او به ساز و موسیقی باعث شد تا سرانجام در سن ۱۶ سالگی به دور از چشم پدر، ساز ویلنی را از محمد فضائلی که نوازندهٔ ویلن و از خویشاوندانش بود بگیرد و مشغول فراگیری مقدمات موسیقی شود. محمدتقی از تابستان سال ۱۳۲۲، نزد حسن جوان که در آن زمان تنها مدرس ساز ویلن در مشهد و همچنین آموزگار سرود مدارس این شهر بود رفت و فراگیری این ساز و موسیقی ایرانی را آغاز کرد. او مخفیانه تمرین می‌کرد و برای این‌که پدرش متوجه صدای ساز نشود، گاهی ساعت‌ها در صندوق‌خانهٔ کوچکِ منزل که پر از وسیله بود و گاهی در زیرزمینی که پر از تار عنکبوت بود، می‌نواخت و تمرین می‌کرد. مسعودیه در خرداد سال ۱۳۲۴، دیپلم علمی سال پنجم متوسطه را دریافت و پس از آن به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. وی در تهران به مدرسهٔ دارالفنون رفت و در خرداد سال ۱۳۲۵، دیپلم ادبی سال ششم متوسطه را کسب کرد. دوران جوانی سال‌های تحصیل در ایران و خارج از کشور محمدتقی مسعودیه از مهر سال ۱۳۲۶، به توصیهٔ پدر و برای احترام به خواست وی، تحصیلات تکمیلی خود را در رشتهٔ حقوق قضایی، با ورود به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران آغاز کرد. اما او هم‌زمان در هنرستان عالی موسیقی نیز نام‌نویسی کرد و به تحصیل موسیقی پرداخت. وی در شهریور ۱۳۲۹ مدرک کارشناسی حقوق قضایی را از دانشگاه تهران و دیپلم عالی موسیقی خود را از هنرستان عالی موسیقی اخذ کرد. مسعودیه پس از آن تصمیم گرفت حقوق و قضا را کنار بگذارد و انرژی و وقت خود را به تحصیلات عالی در رشتهٔ مورد علاقه‌اش یعنی موسیقی اختصاص دهد. او دو سال پس از دریافت دیپلم هنرستان عالی موسیقی، به فرانسه سفر کرد و پس از قبولی در امتحان ورودی، از نیمهٔ سال ۱۳۳۱ در مدرسهٔ عالی موسیقی پاریس (کنسرواتوار ملی موسیقی پاریس) به فراگیری تخصصی ساز ویلن نزد لین تالوئل مشغول شد. وی هم‌زمان در این مدرسهٔ عالی، هارمونی را نزد ژرژ داندلو و کنترپوان را از نوئل گالان آموخت و در تابستان سال ۱۳۳۵، دانشنامهٔ دورهٔ فوق لیسانس خود را در رشتهٔ هارمونی دریافت کرد. مسعودیه نخستین ایرانی بود که چنین مدرکی با گرایش تخصصی هارمونی از کنسرواتوار ملی موسیقی پاریس به دست آورد. در آن زمان به‌دلیل بالا بودن هزینهٔ دورهٔ دکترا، به ندرت به افراد خارجی بورس تحصیلی تعلق می‌گرفت، اما مسعودیه به عنوان یک شهروند غیرفرانسوی، پس از مدتی با استفاده از بورس تحصیلی اتحادیهٔ بین‌المللی دانشجویان ایرانی که مرکز آن در شهر پراگ بود، به لایپزیک در آلمان شرقی رفت و در شهریور ۱۳۳۷، تحصیلات خود را در مدرسهٔ عالی موسیقی این شهر، در رشتهٔ آهنگسازی ادامه داد. او در این زمان از آموزش‌های دو آهنگساز سرشناس آلمانی، اوتمار گرستر و یوهانس ویروخ بهره برد. مسعودیه در رابطه با روزهای اقامت و تحصیل در پاریس و لایپزیک نوشته‌است: مسعودیه زمانی که ۳۶ ساله بود، در تابستان سال ۱۳۴۲، دانشنامهٔ عالی، معادل مدرک دکترای آهنگسازی خود را از «کنسرواتوار لایپزیک» دریافت کرد. تحصیل موسیقی‌شناسی و موسیقی‌شناسی قومی محمدتقی مسعودیه که همچنان شوقِ آموختن داشت، این بار به شهر کلن سفر کرد تا در دانشگاه آن شهر به تحصیل موسیقی‌شناسی و موسیقی‌شناسی قومی بپردازد. او در فروردین سال ۱۳۴۳ وارد دانشگاه کلن شد و تحصیلات خود را در رشتهٔ موزیکولوژی (موسیقی‌شناسی تاریخی) نزد کارل گوستاو فلرر ادامه داد. وی همزمان رشتهٔ موسیقی‌شناسی قومی را نزد ماریوس اشنایدر فرا گرفت و به آهنگسازی نیز ادامه داد. مسعودیه در سال ۱۳۴۷ اثر دو موومان برای ارکستر زهی را تصنیف کرد. این اثر از نخستین آثار نوشته شده توسط یک آهنگساز ایرانی در بستر موسیقی آتُنال است. او در اردیبهشت ۱۳۴۷، موفق به دریافت دانشنامهٔ دکترای تخصصی در رشتهٔ موسیقی‌شناسی قومی شد. رسالهٔ دکترای او با عنوانِ آواز شور: دربارهٔ تغییر و تحول ملودی در موسیقی هنری ایران، در دو جلد، بلافاصله پس از پایان تحصیلاتش در سال ۱۳۴۷، در رگنسبورگ آلمان به انتشار رسید. مسعودیه از ماریوس اشنایدر به عنوان بزرگترین آموزگار خود در زمینهٔ موسیقی‌شناسی تطبیقی و موسیقی‌شناسی قومی یاد می‌کرد. اشنایدر، موسیقی‌شناس سرشناس معاصر، دستیار و جانشین «هورن بوستل» در آرشیو فنوگرام برلین بود که در سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۸ در دانشگاه برلین تدریس می‌کرد. نظریه‌ها و ایده‌های اشنایدر در سطح بین‌المللی مطرح بود و شاگردان و نسل پس از وی به شدت تحت تأثیر او بودند. شیوهٔ او و شاگردانش تحت عنوان «مکتب موسیقی‌شناسی کُلن» شهرت یافته‌است. مکتب کلن اشنایدر، ادامه دهندهٔ مکتب برلینِ هورن بوستل به‌شمار می‌آید که مسعودیه یکی از دانشمندان این مکتب در سطح جهان بود. فعالیت‌ها بازگشت به ایران محمدتقی مسعودیه که یکی از تحصیل‌کرده‌ترین موسیقی‌دانان زمان خود بود، پس از پایان تحصیلات، به ایران بازگشت و به تدریس موسیقی و آموخته‌های خود مشغول شد. او با دعوت هرمز فرهت، در زمستان سال ۱۳۴۸، به عنوان استادیار پیمانی، همکاری خود را با گروه آموزش موسیقی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد. مسعودیه ریاست نخستین کانون آکادمیک موسیقی پس از هنرستان‌ها را نیز در دانشگاه تهران به عهده گرفت. در سال ۱۳۵۱، نخستین کتاب خود را در ایران با عنوانِ خصوصیات ملودی در موسیقی سنتی خاورمیانه، هند و جنوب شرقی آسیا ترجمه و منتشر کرد. او پس از گذراندن مرحلهٔ رسمی آزمایشی در سال ۱۳۵۱ و مرحلهٔ رسمی قطعی در سال ۱۳۵۳، به سمت دانشیاری دانشگاه تهران رسید. مسعودیه در سال ۱۳۵۲، به همراه نورعلی برومند به عنوان استاد راهنما در رسالهٔ آواز ایران: تحلیل مکاتب اصفهان و تبریز در دورهٔ قاجار که پایان‌نامهٔ دانشگاهی محمدرضا لطفی بود حضور داشت. در همین زمان کتاب تجزیه و تحلیل چهارده ترانه محلی ایران، مداومت در اصول موسیقی ایران را نوشت و به انتشار رساند. از ابتدای دههٔ ۱۳۵۰، دو بخش اصلی با تمرکز بر موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی بومی و محلی ایرانی، در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران شکل گرفت. بخش نخست با عنوان مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی و بخش دوم به پیشنهاد فوزیه مجد، با عنوان «گروه گردآوری و شناخت موسیقی بومی»، فعالیت‌های خود را آغاز کردند. محمدتقی مسعودیه به همراه فوزیه مجد، نخستین موسیقی‌دانی بودند که در گروه «گردآوری و شناخت موسیقی بومی»، به همکاری با این سازمان پرداختند. به بیانی دیگر، جمع‌آوری موسیقی نواحی با مسعودیه آغاز شد و فوزیه مجد ادامه‌دهندهٔ این راه بود. در این مرکز، «مردم‌شناسی موسیقی» توسط محمدتقی مسعودیه و فوزیه مجد بررسی می‌شد. مرکز مردم‌شناسی موسیقی، استودیویی در اختیار داشت که آثار بیشتر هنرمندان موسیقی محلی ایران در آنجا ضبط و جمع‌آوری می‌شد. این گردآوری‌ها در آرشیو رادیوی ایران موجود است. همچنین، مسعودیه که شیفتهٔ موسیقی مناطق مختلف بود، به‌منظور جمع‌آوری موسیقی‌های محلی به نقاط مختلف ایران سفر می‌کرد. در برخی از این سفرها، قدسیه مسعودیه نیز او را همراهی و یاری می‌کرد. مسعودیه در سال ۱۳۵۶، کتاب موسیقی بوشهر اثر مشترک خود با «یوزف کوکرتز» را منتشر کرد. او در همین سال، ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران را که محمود کریمی در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ ضبط کرده بود، با همکاری هوشنگ ظریف و رحمت‌الله بدیعی، نت‌نویسی و منتشر کرد. این ردیف از نمونه‌های اصیل و بی‌نقص در موسیقی آوازی ایرانی به‌شمار می‌آید که به عنوان مرجعی برای آموزش آواز و خوانندگان استفاده می‌شود. مسعودیه در زمستان سال ۱۳۵۶ به همراه دوست و همکارش «یوزف کوکرتز» مدتی در دانشگاه کلن، به عنوان استاد مهمان به تدریس پرداخت. او در سال ۱۳۵۹ کتاب دیگری از خود با عنوان موسیقی تربت جام که حاصل سال‌ها پژوهش خود در موسیقی منطقهٔ تربت جامِ خراسان بود را منتشر کرد. مسعودیه در تابستان سال ۱۳۶۴، به عنوان استاد موسیقی‌شناسی تطبیقی در دانشگاه آزاد برلین و همچنین به همراه «یورگن النسر» در دانشگاه هومبولت برلین، تدریس کرد. او با استفاده از فرصت مطالعاتی، مدتی را نیز در دانشگاه‌های آمریکا و چند کشور دیگر به مطالعه و پژوهش پرداخت. وی در همین سال، اثر پژوهشی دیگر خود را با عنوان کتاب موسیقی بلوچستان منتشر کرد. در سال ۱۳۶۵ مسعودیه یکی از مهم‌ترین آثار خود یعنی کتاب مبانی اتنوموزیکولوژی موسیقی‌شناسی تطبیقی را به چاپ رساند که برخی این کتاب را یکی از مهم‌ترین کتاب‌های موسیقی‌شناسی قومی در جهان می‌دانند. او ۲ سال بعد، جلد اول کتاب موسیقی مذهبی ایران را که نخستین کتاب و پژوهش دربارهٔ موسیقی تعزیه در ایران است، منتشر کرد. مسعودیه در اردیبهشت سال ۱۳۷۲ به سمتِ «استاد رسمی قطعی تمام وقت» دانشگاه ارتقا یافت و به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به تدریس و تحقیقات خود در این دانشگاه، دانشگاه هنر، دانشگاه علم و فرهنگ و دانشگاه سوره ادامه داد. او برای نخستین بار بسیاری از درس‌های تخصصی مربوط به موسیقی را وارد دانشگاه کرد که از آن میان می‌توان به تاریخ موسیقی اروپا، هارمونی پیشرفته و پراتیک، فرم و آنالیز، سازشناسی، ارکستراسیون، ترانسکریپسیون و مباحث گوناگون موسیقی‌شناسی قومی اشاره کرد. مسعودیه در سال ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳، به عنوان عضو هیئت داوران در نهمین و دهمین جشنواره موسیقی فجر حضور داشت. او هم‌زمان با فعالیت‌های دانشگاهی، پژوهش‌های خود را ادامه داد و در سال ۱۳۷۵ کتاب نسخ خطی فارسی دربارهٔ موسیقی را به زبان فرانسوی در مونیخ آلمان منتشر کرد. مسعودیه طی بیش از ۳۰ سال تدریس در دانشگاه، درس‌های مختلف رشتهٔ موسیقی را برای دانشجویان تدریس کرد. تاریخ موسیقی از یونان باستان تا دوران معاصر، مباحث مختلف در زمینهٔ تئوری و متد در موسیقی‌شناسی قومی، آوانویسی، سازشناسی، فرم و آنالیز، هارمونی پیشرفته، هارمونی عملی، ارکستراسیون، و مباحث مربوط به موسیقی شرق و موسیقی بومی نواحی مختلف ایران، از جملهٔ این درس‌ها بودند. او در بیش از ۳۰۰ پایان‌نامهٔ دانشگاهی به عنوان استاد راهنما، دانشجویان رشتهٔ موسیقی را هدایت کرد. فعالیت‌های دیگر مسعودیه عضو «گروه مطالعاتی مقام» در شورای بین‌المللی موسیقی سنتی بود و سال‌ها با این شورا همکاری کرد. وی در کنفرانس‌ها و همایش‌های بین‌المللی متعددی در زمینهٔ موسیقی‌شناسی قومی شرکت می‌کرد. مسعودیه در بخش موسیقی «همایش بین‌المللی تاریخ علم در ایران» نیز حضوری فعال داشت. وی مدتی هم در نگارش واژگان موسیقی فرهنگ بزرگ سخن با حسن انوری همکاری کرد. او در اواخر زندگی در سمپوزیوم لندن حضور یافت و دربارهٔ موسیقی مذهبی و روضه‌خوانی در ایران مطالبی ارائه داد. او همچنین در ماه‌های آخر زندگی به همراه پنج موسیقی‌دان دیگر، از دانشگاه سوره تقاضای تأسیس رشتهٔ موسیقی‌شناسی قومی کرد. مسعودیه در پاییز سال ۱۳۷۷، برای آخرین‌بار در همایش دوسالانهٔ گروه مطالعاتی مقام که در استانبول ترکیه برگزار شده بود، حضور یافت و به سخنرانی پرداخت. او پیش از درگذشت، آوانویسی و تجزیه و تحلیل موسیقی گیلان و مازندران، کردستان، بختیاری، قشقایی، و آذربایجان را در دست تهیه و تدوین داشت. شاگردان محمدتقی مسعودیه در طول سال‌ها تدریس در دانشگاه‌های ایران، شاگردان بسیاری را پرورش داد. از جملهٔ شاگردان محمدتقی مسعودیه می‌توان به محمدرضا درویشی، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، فریدون شهبازیان، کامبیز روشن‌روان، شهرداد روحانی، هومان اسعدی، مسعود شناسا، عباس خوشدل، اسماعیل واثقی، پشنگ کامکار، هوشنگ جاوید، محمدجلیل عندلیبی، محمدعلی کیانی‌نژاد، مهران روحانی، محمد حقگو، پیروز ارجمند، محمدمهدی گورنگی، محمد آذری، و سیامک آقایی اشاره کرد. زندگی خصوصی محمدتقی مسعودیه در سال ۱۳۷۶، هجده ماه پیش از درگذشت، با «پری محمودی» ازدواج کرد. آن‌ها از این ازدواج صاحب فرزندی نشدند. محمدتقی مسعودیه در کار بسیار دقیق، جدی و ریزبین بود. برای هر ادعایی که بیان می‌شد دلیل روشن و سخن مستندی را لازم می‌دانست. با این حال خوش‌برخورد و با نشاط بود. هروقت از جانب شاگردان و اطرافیانش با یک بی‌دقتی، کوتاهی یا سهل‌انگاری و بی‌توجهی مواجه می‌شد، با عبارتِ «اَتَک ژنرال» (که تکیه‌کلام او در این مواقع بود)، فرد را متوجه اشتباه خود می‌کرد و این نهایتِ تُندی او بود. مسعودیه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانی علاقه داشت و کتاب‌های بسیاری در این زمینه جمع‌آوری کرده بود. او شخصیتی «متواضع، بردبار، فروتن و مهربان» داشت. استفاده از لقب‌هایی مانند «دکتر» را برای خودش نمی‌پسندید و خود را تنها محمدتقی مسعودیه معرفی می‌کرد. مهم‌ترین اصل زندگی او کار بود و جمله‌ای از احمد شاملو را برای خود به‌کار می‌برد: «در خود به جُست‌وجویی پیگیر، همت نهاده‌ام. در خود به کاوشَم. در خود ستمگرانه من چاه می‌کَنَم. من نقب می‌زنم. من حفر می‌کنم.» او هیچ‌گاه در حضور جمع خود را پژوهشگر معرفی نمی‌کرد. از مصاحبه با رسانه‌ها و چاپ عکس دوری می‌کرد. هنگامی که به زادگاهش، مشهد می‌رفت به همهٔ اقوام دور و نزدیک سر می‌زد. به علی بن موسی الرضا علاقه داشت و می‌گفت: «هرچه از امام رضا خواسته‌ام به من داده‌است.» درگذشت محمدتقی مسعودیه ۱۲ بهمن ۱۳۷۷، به علت ایست قلبی در منزل شخصی خود در تهران درگذشت. او در آخرین ساعات زندگی نیز در اتاق کارش مشغول آهنگسازی و نوشتن صفحهٔ هشتم یک اثر سمفونیک ناتمام بود. هرچند که وی به دلیل دلبستگی به فرهنگ ایرانی دوست داشت که در شهر نیشابور دفن شود و می‌گفت: «در آن شهر شاعر و نقاش هست و جای یک موسیقی‌دان خالیست» اما پس از درگذشت، پیکر او با نظر نزدیکان و با حضور دانشجویان و شاگردانش از دانشگاه تهران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. واکنش‌ها رویگرد شوماخر، استاد موسیقی‌شناسی قومی دانشگاه کلن آلمان در واکنش به درگذشت مسعودیه نوشت: برونو نتل، استاد موسیقی‌شناسی قومی در دانشگاه ایلینوی آمریکا، که به مدت ۲ سال در دههٔ ۱۳۴۰ در تهران اقامت داشت، در پیامی مسعودیه را یکی از چهره‌های شاخص موسیقی ایران ارزیابی کرد که در همایش‌های بین‌المللی موسیقی‌شناسی نیز شرکت می‌جست تا نظرات جالب خود را در مورد ساختار مقام در موسیقی خاورمیانه تشریح کند. محمدرضا درویشی که خود از شاگردان مسعودیه بود نیز دربارهٔ او نوشت: چند روز پس از درگذشت مسعودیه، نام او در فهرست برگزیدگان ۲۰ سال موسیقی پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ثبت رسید و در چهاردهمین جشنوارهٔ موسیقی فجر، مورد تجلیل قرار گرفت. ۲۵ آذر سال ۱۳۸۴، مراسم بزرگداشت محمدتقی مسعودیه با حضور هنرمندانی همچون شاهین فرهت، نصرالله ناصح‌پور، ساسان فاطمی، محمد فدوی و جمعی از دانشجویان رشتهٔ موسیقی دانشگاه‌های تهران در تالار خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این مراسم، ساسان فاطمی و شاهین فرهت دربارهٔ زندگی و آثار مسعودیه به سخنرانی پرداختند و «گروه زهی پارسیان» نیز، قطعهٔ دو موومان برای ارکستر زهی اثر محمدتقی مسعودیه را به یاد او نواختند. آثار پژوهش محمدتقی مسعودیه سال‌های زیادی را صرف پژوهش کرد که حاصل آن چندین کتاب و مقاله و همچنین ضبط آثار بسیاری از موسیقی مناطق ایران و جهان است. مسعودیه کتاب‌ها و مقالاتی به چهار زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و فارسی تألیف کرده که در مجموعه‌ای پانزده جلدی منتشر شده‌است. مسعودیه برای آوانویسی موسیقی نواحی مختلف ایران، علامت‌های ویژه‌ای که بیانگر برخی از حالت‌های مختلف این نوع موسیقی است، طراحی و ابداع کرد. شیوهٔ مسعودیه در موسیقی‌شناسی بیشتر با نگاه طبیعت‌گرایانه به موسیقی همراه بود. او در حیطهٔ تخصصی خود، برخوردی کاملاً متدولوژیک و علمی، مبتنی بر آموزه‌های آکادمیک غربی در علم موسیقی‌شناسی قومی داشت. وی در موسیقی‌شناسی تطبیقی سبکی ویژه داشت که به‌طور کلی متأثر از «مکتب برلین»، همراه با جنبه‌هایی از یافته‌های جدید موسیقی‌شناسی قومی در «مکتب آمریکا» بود. او در آوانویسی نهایتِ ریزبینی و دقت را به کار می‌برد. شیوهٔ خاص مسعودیه در آوانویسی و تجزیه و تحلیل موسیقی‌های غیرغربی، شهرتی جهانی دارد. او در طول زندگی خود سفرهای پژوهشی بسیاری به نقاط مختلف جهان داشت. در این سفرها، فرهنگ‌های موسیقی مناطق مختلف دنیا را با نگرشی عمیق مورد مطالعه قرار داد و در حیطهٔ گسترده‌ای به پژوهش پرداخت. اگرچه پیش از مسعودیه، موسیقی‌دانانی نظیر زاون هاکوپیان و خاچی خاچیک دربارهٔ موسیقی‌شناسی قومی مباحثی را مطرح کرده بودند و در سال ۱۳۴۰ در کنگرهٔ موسیقی تهران نیز برخی از موسیقی‌شناسان غربی در این زمینه به سخنرانی پرداختند، اما این موضوع با تلاش‌های محمدتقی مسعودیه به‌صورت جدی مطرح شد. تا پیش از فعالیت‌های علمی مسعودیه، موسیقی‌شناسی تطبیقی یا موسیقی‌شناسی قومی به عنوان بخشی از موسیقی‌شناسی سیستماتیک در ایران ناشناخته بود. او در کتاب مبانی اتنوموزیکولوژی برای نخستین‌بار علم موسیقی‌شناسی قومی را به ایرانیان معرفی کرد. از همین رو، مسعودیه را «پدر اتنوموزیکولوژی ایران» لقب داده‌اند. همچنین برخی او را پایه‌گذار موسیقی آکادمیک در ایران می‌دانند. دامنهٔ پژوهش‌های محمدتقی مسعودیه، مباحث متنوعی را در بر می‌گیرد. از مباحث نظری موسیقی‌شناسی قومی گرفته تا تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی، طبقه‌بندی علمی سازهای جهان و سازهای نواحی مختلف ایران، موسیقی مذهبی ایران و جهان اسلام، فرهنگ‌های موسیقایی غیرغربی، موسیقی خاورمیانه اسلامی، بررسی نسخ خطی مربوط به موسیقی و مطالب متنوع دیگر، گستره‌ای از فعالیت‌های علمی او بوده‌است. تا به امروز دامنهٔ فعالیت‌های هیچ موسیقی‌شناسی در ایران به اندازهٔ مسعودیه وسیع و عمیق نبوده‌است. توماس اوگر، موسیقی‌شناس و ایران‌شناس آلمانی که از مسعودیه به عنوان یک چهرهٔ جهانی، ملی و بین‌المللی یاد می‌کند، معتقد است «کتاب موسیقی بوشهر اثر محمدتقی مسعودیه و یوزف کوکرتز در نوع خود رنسانسی در آن سُنّتِ تقریباً فراموش‌شده ایجاد کرد و امروزه موسیقی‌دانان جوانی هستند که سبک بوشهری را پیش برده‌اند». به عقیدهٔ او، این تأثیرات مسعودیه را برای پژوهش‌های خود در سنت‌های نواحی مختلف ایران و حتی فراسوی مرزهای جغرافیایی ایران، ترغیب کرد. توماس اوگر دربارهٔ گفت‌وگوهایش با مسعودیه نوشته‌است: «او چنین اظهار می‌کرد که بزرگترین رسالت و وظیفهٔ کاری او این است که به دانشجویان ایرانی سنّت‌های موسیقی نواحی خودشان و نیز کشورهای هم‌جوار با ایران را نشان دهد و به آنان ایده‌ای از بستر و زمینهٔ جهانی-ایرانی ارائه کند.» تسلط مسعودیه به زبان‌هایی نظیر فرانسوی، آلمانی و انگلیسی او را نه تنها با پژوهش‌های موسیقی‌شناسی جدید آشنا می‌ساخت، بلکه باعث می‌شد تا پژوهش‌های خود او نیز به زبان‌های مختلف منتشر شود و به بایگانی دانشگاه‌های معتبر جهان راه یابد. مسعودیه نخستین کسی بود که علاوه بر موسیقی کلاسیک ایرانی، دربارهٔ موسیقی مردمی فرهنگ‌های مختلف ایران پژوهش کرد و این گونه از موسیقی را شایستهٔ مطالعه دانست. نسخ خطی فارسی دربارهٔ موسیقی، یکی از آخرین آثار محمدتقی مسعودیه به زبان فرانسوی است که در سال ۱۹۹۶ م. در مونیخ منتشر شد. مسعودیه برای نگارش و گردآوری این کتاب، سال‌ها در زمینهٔ نسخ خطی فارسی پژوهش کرد که حاصل آن در جلد دوازدهم از سری معرفی نسخ خطی موسیقی جهان در مجموعهٔ بین‌المللی منابع موسیقایی به انتشار رسید که یکی از مهم‌ترین آثار در نوع به حساب می‌آید. در این کتاب حدود ۲۰۰ رسالهٔ موسیقی فارسی به‌طور خلاصه ارائه و با دقت معرفی شده‌است. توجه به مطالعات تاریخی و استفاده از منابع دست اول و نسخه‌های خطی، مسعودیه را به گردآوری این کتاب ترغیب ساخت. فهرست نسخِ خطی مسعودیه یکی از معدود نمونه‌هایی است که می‌تواند به مطالعات دانشجویان و پژوهشگران کمک کند. مسعودیه در پژوهش‌های خود به آثاری در موسیقی مناطق مختلف ایران دست یافته بود که نمونه‌هایی از موسیقی چندصدایی بودند. به عقیدهٔ او این نوع از موسیقی چندصدایی غیر از نمونه‌های موسیقی نواحی، در موسیقی تعزیهٔ دورهٔ قاجار نیز قابل شنیدن است. کتاب موسیقی ترکمنی، آخرین پژوهش مسعودیه بود که حدود ۲ سال پس از درگذشت وی منتشر شد. بهروز وجدانی پژوهشگر موسیقی، معتقد است که این کتاب «ارزشمندترین پژوهش انجام شده در موسیقی‌شناسی قومی ایران است». پس از درگذشت مسعودیه آثار دیگری از او به چاپ رسیده و هنوز هم آثار منتشر نشدهٔ دیگری از وی باقی مانده‌است. آهنگسازی مسعودیه ۲۲ قطعه موسیقی خلق کرده‌است. آثاری که از مسعودیه توسط اجرا شده، گویای شخصیت اوست که از لحاظ سبک دارای کروماتیزمی است که به‌نوعی یک مرکز تونال دارد، ولی در یک تونالیته نمی‌ماند. او که از آهنگسازان پیشرو معاصر ایران به‌شمار می‌آید، در آثارش به‌دنبال ارائهٔ یک بافت ملودیک نبود و بیشتر بر منطق‌های چندصدایی و فوگال در آهنگسازی تأکید می‌کرد. تلاش برای بسط و گسترش موسیقی ملی، از مهم‌ترین دغدغه‌های مسعودیه در آثار تألیفی و آهنگسازی او بود. نگاه خاص او به چندصدایی نیز ریشه در شناخت عمیق او از موسیقی بومی داشت. وی نشانه‌های مختلف چندصدایی در موسیقی ملی ایران را در آثار خود عرضه کرده‌است. دو موومان برای ارکستر زهی که در سال ۱۳۴۷ ه‍.خ توسط مسعودیه ساخته شد، از نخستین آثار موسیقی آتنال در بین آهنگسازان ایرانی محسوب می‌شود. حرکت‌های کاننیک و ایمیتاسیونی و به‌کارگیری فوگاتو، از تکنیک‌های مورد علاقهٔ مسعودیه در آهنگسازی بوده‌است که هم در قطعهٔ دو موومان برای ارکستر زهی و هم در موومان سمفونیک مشهود است. به‌کارگیری مُدهای مختلف و همراهی آن مد با هارمونی‌های سکوندال، کوارتال و به‌طور کلی فاصله‌های عمودی که سوم‌ها در آن نقش کمتری دارند، در برخی قسمت‌های دو موومان برای ارکستر زهی باعث شده تا بافت صدای ایجاد شده، فاقد تونالیته و صدای مرکزی باشد. با این حال استفاده از فاصله‌های دوم افزوده و پس از آن حرکت به دوم کوچک، از جمله تکنیک‌هایی است که مسعودیه برای ایجاد فضای مُدهای ایرانی از جمله همایون و چهارگاه، استفاده کرده‌است. مسعودیه در ارائهٔ آثار موسیقی خود، معتدل و میانه‌رو بود. در آثار او نوآوری تا آنجا استفاده می‌شد که به محتوا و فرم آسیب نرساند. موسیقی مسعودیه «آرام، ساده، برانگیزاننده و وفادار به آموزه‌های موسیقی غربی است». آثاری از او در برنامه‌های ارکستر سمفونیک تهران در سال‌های پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به اجرا درآمده و تعدادی از قطعات او نیز به رهبری علی رهبری و منوچهر صهبایی در اروپا ضبط شده‌اند. میراث پس از درگذشت مسعودیه، مجموعه‌ای از سازهای گردآوری شده توسط او و برخی از وسایل شخصی‌اش، به همسرش «پری محمودی» رسید که سرنوشت نامعلومی پیدا کرد. کتابخانهٔ شخصی مسعودیه و مقداری از وسایل شخصی او نیز به موزه موسیقی ایران اهدا شد. «قدسیه مسعودیه» خواهر محمدتقی مسعودیه که در برخی پژوهش‌های او در کنارش بود، پس از درگذشت برادر، یکی از کتاب‌های او با عنوان فهرست نسخ خطی موسیقی ایرانی را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرد، اما جامعهٔ هنری و به‌ویژه نهادهای دولتی همکاری شایسته‌ای در این خصوص با او نداشتند. از این کتاب که حاصل ۱۵ سال پژوهش محمدتقی مسعودیه است، تنها ۲۰ نسخه توسط فرهنگستان هنر به چاپ رسید. «قدسیه مسعودیه» همچنین مجموعه‌ای از دست‌نوشته‌ها، مقاله‌ها و فایل‌های صوتی ضبط شده از موسیقی مناطق مختلف ایران و برخی کشورها مانند مصر و هند، که توسط برادرش نوشته یا ضبط شده بود را گردآوری کرد. او با اعلان یک فراخوان قصد داشت تا جهت تهیهٔ یادنامه‌ای، مقالات و یادداشت‌هایی را در مورد برادرش جمع‌آوری کند، اما تلاش او در این مورد نتیجه‌ای نداشت. نقد آثار مسعودیه مانند سایر موسیقی‌شناسان تطبیقی آلمان از جمله هورن‌بوستل و ماریوس اشنایدر، تأکید زیادی بر آوانگاری با جزئیات و تجزیه و تحلیل ساختار موسیقی داشت. این مسئله و همچنین «نبود نگاه فرهنگی و انسان‌شناختی و نبود فرضیه و نظریه» در آثار مسعودیه، از دید برخی منتقدان از جمله محسن حجاریان به عنوان نقص در کارهای او مطرح شده‌است. حجاریان، محمدتقی مسعودیه را از دانشمندان موسیقی‌شناسی قومی می‌داند ولی عقیده دارد که آثار او «خالی از برداشت‌های فرهنگ‌شناسانهٔ اتنوموزیکولوژی» است. او همچنین برخی از تعریف‌های ارائه شده از جانب مسعودیه از جمله، مُد، صوت، مقام و دستگاه را مورد نقد قرار داده و معتقد است باید در این موارد با تأمل برخورد کرد. به عقیدهٔ حجاریان، افراط در نوشتن نقل‌قول‌های ارائه شده در آثار پژوهشی مسعودیه و عدم بیان دیدگاه شخصی، در برخی از موارد موجب سرگردانی خواننده در دستیابی به دیدگاه نویسنده می‌شود. محسن حجاریان دربارهٔ آوانگاری‌های مسعودیه نیز نوشته‌است: برخی عقیده دارند وسواس و دقت بسیار بالا در آوانگاری‌های مسعودیه و دشواری درک آنها، بعضی از آثار او را برای دانشجویان غیرقابل‌استفاده کرده‌است. به عقیدهٔ ساسان فاطمی که خود فارغ‌التحصیل دورهٔ دکترای موسیقی‌شناسی قومی از دانشگاه پاریس است، گاهی این آوانگاری‌ها به حدی سنگین و پیچیده‌است که دشیفر کردن آن‌ها، حتی برای کسانی که سلفژ خوبی دارند سخت و دشوار است و این ممکن است به گم شدنِ اصل موضوع بینجامد. همچنین تجزیه و تحلیلی که در ابتدای برخی از کتاب‌های مسعودیه آمده‌است، از حد شکافتن بعضی عوامل ساختاری فراتر نمی‌رود و مسائل پیرامونی و اجتماعی که به‌طور مستقیم با موسیقی در ارتباط است، در تحلیل‌های او کمتر پرداخته و بررسی شده‌است. بهرنگ نیک‌آیین معتقد است که آوانگاری‌های پرجزئیات مسعودیه و تأکید او بر ساختارهای موسیقی، نقص کار او به حساب نمی‌آید بلکه پایه و اساسی است برای هر مطالعهٔ فرهنگی اجتماعی موسیقی. این پژوهشگر موسیقی همچنین نبود نگاه انسان‌شناختی و فرهنگی در آثار مسعودیه را ضعف نمی‌داند، و این موضوع را رویکردی می‌پندارد که باید در زمانِ مسعودیه اتخاذ می‌شده‌است. به عقیدهٔ او «اگر قوم‌شناسی قصد شناخت موسیقی در فرهنگ و ارتباط با بین بخش‌های مختلف فرهنگ را دارد، باید ابتدا ساختار موسیقی را بشناسد.» نیک آیین همچنین بخش‌هایی از آثار مسعودیه را نظریه‌ای برای چگونگی بسط و گسترش ملودی قلمداد می‌کند. او دراین‌باره نوشته‌است: «آنچه مسعودیه بیان کرده‌است نوعی توضیح برای چگونگی تغییرپذیریِ ملودی در موسیقی‌های مورد بررسی‌اش است.» محمدرضا درویشی نتایج حضور محمدتقی مسعودیه در عرصهٔ پژوهش موسیقی در ایران را با ذکر چند عنوان این چنین توضیح داده‌است: «۱. مطرح‌کردن و انتقال یکی از روش‌ها یا تئوری‌های اتنوموزیکولوژی جهانی در زمینهٔ چگونگی ثبت و تجزیه و تحلیل موسیقی ۲. مطرح‌کردن یک دیدگاه تحلیلی که تا حدی به کالبدشکافی موسیقی می‌انجامد. ۳. نگریستن به موسیقی فراتر از اندیشه‌های ماوراءالطبیعه به عنوان یک مادهٔ صوتی یا به قول ایشان «ماتریال سونور»؛ یعنی پدیده‌ای عینی، قابل رویت، قابل کاوش و قابل کالبدشکافی که شناخت آن فقط از طریق تجزیه و تحلیل میسر است. ۴. مطرح‌کردن اصطلاحات تخصصی اتنوموزیکولوژی جهانی در ایران ۵. ارجح دانستن عینیت بر ذهنیت در شنیدن و ادراک موسیقی ۶. توجه به مقولات ماوراءالطبیعهٔ مرتبط با موسیقی در حدِ روایت و افسانه ۷. و در نهایت صداقت او در گفتار و کردار نسبت به آنچه می‌اندیشید و باور داشت.» مسعودیه خود در واکنش به برخی از منتقدانش که گاهی با طنز و کنایه، فعالیت‌های او را کم‌اهمیت جلوه می‌دادند، می‌گفت: «ما کار خودمان را می‌کنیم، زمان همه‌چیز را روشن می‌کند.» پی‌نوشت‌ها یادداشت یادکردها منابع ماهنامه ادبیات، هنرها، علم و فرهنگ، سال اول، ویژه نوروز ۱۳۹۵ پیوند به بیرون «دو موومان برای ارکستر زهی» اثرِ محمدتقی مسعودیه در وبگاه ایران صدا آهنگسازان اهل ایران آهنگسازان اهل مشهد مسعودیه، محمدتقی خاک‌سپاری‌ها در قطعه هنرمندان بهشت زهرا درگذشتگان ۱۳۷۷ درگذشتگان ۱۹۹۹ (میلادی) زادگان ۱۳۰۶ زادگان ۱۹۲۷ (میلادی) موسیقی‌دانان اهل ایران موسیقی‌دانان اهل مشهد موسیقی‌شناسان اقوام موسیقی‌شناسان اهل ایران نوازندگان ویولن اهل ایران استادان دانشگاه تهران نویسندگان موسیقی اهل ایران موسیقی‌دانان موسیقی سنتی ایرانی آهنگسازان کلاسیک اهل ایران نظریه‌پردازان موسیقی اهل ایران آموزگاران موسیقی اهل ایران دانش‌آموختگان دانشگاه کلن
6985
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%AD%DB%8C
حسین ناصحی
حسین ناصحی (زادهٔ ۱۳۰۴ ه.خ – درگذشتهٔ ۶ مهر ۱۳۵۶) موسیقی‌دان و آهنگساز اهل ایران بود. زندگی هنری حسین ناصحی در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران متولد شد. او از سال ۱۳۱۸ در هنرستان عالی موسیقی به تحصیل پرداخت. ساز تخصصی وی ترومبون بود و استاد او در تهران یکی از موسیقی‌دانان اهل چک به نام «ژوزف اسلادک» بود. او در ارکستر رادیو به رهبری پرویز محمود نوازندگی می‌کرد. در سال ۱۳۲۲ جزو دانشجویانی بود که بنا به دعوت دولت ترکیه برای ادامه تحصیل روانه آنکارا شد و در کنسرواتور دولتی آنکارا در رشته آهنگسازی تحت نظر نجیل کاظم آکسس تحصیل کرد. ناصحی در سال تحصیلی ۲۸–۱۳۲۷ دوره عالی آهنگسازی را به اتمام رساند. آثار اولیه خود را برای درک تکنیک آهنگسازی به سبک استادان بزرگ گذشته مانند یوهان سباستیان باخ، الکساندر اسکریابین و گابریل فوره نوشت و به تدریج به مطالعه در موسیقی مشرق‌زمین و به‌خصوص موسیقی ایرانی پرداخت و کوشید تا در آثارش شخصیت موسیقی شرق را بنمایاند. وی خود عقیده داشت که در کوارتت زهی می‌مینورش بدین منظور دست یافته؛ گفتنی است کوارتت مزبور هنگامی که در ترکیه اجرا شد، مورد توجه لودویک چاچکس از استادان آکادمی موسیقی وین قرار گرفت به حدی که وی به سفارت ایران در ترکیه مراجعه و درخواست کرد تا سازنده جوان این کوارتت را برای مطالعات فنی، مدتی به وین اعزام دارند. ناصحی بلافاصله پس از ورود به تهران در سال ۱۳۲۹ در هنرستان عالی موسیقی به تدریس هارمونی، کنترپوآن و فوگ و آهنگسازی پرداخت. از جمله شاگردان او می‌توان از حسین دهلوی، احمد پژمان و پرویز منصوری نام برد. فرزند او فریدون ناصحی نیز نوازندهٔ سرشناس پیانو است. آثار از آثار حسین ناصحی می‌توان به پوئم شور (برای ویلنسل و پیانو) – کوارتت زهی در می مینور – حرمان (برای آواز و پیانو، که به حسین سرشار تقدیم شده‌است) – آواز بیگفتار (برای ارکستر) – گدا (برای پیانو) – رقص در بارگاه شاه سمنگان (برای آواز و ارکستر) - ملودرام رستم و سهراب و قطعاتی دیگر که متأسفانه نت بسیاری از آنها مفقود شده‌است اشاره کرد. درگذشت ناصحی در ششم مهرماه ۱۳۵۶ در سن ۵۲ سالگی درگذشت. منابع پیوند به بیرون «رقص در بارگاه شاه سمنگان» (برداشت آواز و پیانو) (با صدای اِولین باغچه‌بان) آهنگسازان اهل ایران اهالی تهران درگذشتگان ۱۳۵۶ درگذشتگان ۱۹۷۷ (میلادی) زادگان ۱۳۰۴ نوازندگان ترومبون اهل ایران
6986
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B4%D9%85%D8%AA%20%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%B1%DB%8C
حشمت سنجری
حشمت سنجری (زادهٔ ۱۹ اسفند ۱۲۹۶ در تهران – درگذشتهٔ ۱۴ دی ۱۳۷۳ در تهران) موسیقی‌دان، رهبر ارکستر، آهنگساز و نوازنده اهل ایران بود. زندگی هنری پدر او حسین سنجری از بهائیان ایرانی و از نوازندگان نام‌آشنای تار در زمان خود بود که از شاگردان درویش خان، علینقی وزیری و مرتضی نی داوود به‌شمار می‌آمد. او از چهارسالگی با آموزش پدر، که خود نوازنده تار بود، فراگیری موسیقی را آغاز کرد. حشمت پس از آشنایی با نت‌نویسی به نوازندگی ویولن روی آورد و از ابوالحسن صبا و روح‌الله خالقی، ردیف موسیقی ایرانی را فراگرفت. اما نهایتاً به موسیقی کلاسیک علاقه‌مند شد و این رشته را در هنرستان عالی موسیقی تهران ادامه داد. وی سپس به رهبری ارکستر علاقه‌مند شد و از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹سفری مطالعاتی به اروپا را آغاز کرد. سنجری در این سفر در وین، بروکسل (کلاس هانس اسواروسکی)، هیلورسوم هلند (کلاس فرانکو فرارا) و پروجا (ایتالیا) به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و از سازمانهای آموزشی معتبر دیپلم‌هایی گرفت که مهم‌ترین آن‌ها دیپلم رهبری ارکستر سمفونیک، اپرا و دیپلم آهنگسازی در سال ۱۳۳۶ از آکادمی موسیقی وین هستند. حشمت سنجری در سال‌های (۱۳۳۶–۱۳۳۴)، (۱۳۵۱–۱۳۳۹)، (۱۳۶۸–۱۳۵۸) رهبر دائم ارکستر سمفونیک تهران بود. گرامیداشت در ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ به مناسبت صدمین زادروز حشمت سنجری، آیین گرامیداشت وی با حضور هنرمندان سرشناس موسیقی، شاگردان و همسر وی مرسده بایگان در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. همچنین فیلم مستندی از او با نام رقص دایره به کارگردانی فرزاد فره‌وشی ساخته شده‌است. فیلم رقص دایره به زندگی حرفه‌ای و کارهای حشمت سنجری می‌پردازد؛ بررسی شرایط اجتماعی و تأثیر آن در گروه‌های موسیقی، ساخت هنرستان موسیقی، معرفی افراد مؤثر در تشکیل ارکستر، معرفی استادان هنرستان موسیقی در بازهٔ زمانی سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، برپایی ارکستر از سوی حشمت سنجری، و مشکلاتی که این کار را دشوار می‌نمود. رقص دایره می‌کوشد تا تصویری روشن و حقیقی از وقایع و اقدامات جریان‌ساز درحوزهٔ موسیقی و به‌طور خاص ارکستر سمفونیک تهران به مخاطبان ارائه دهد. هدف از تولید آن، آشنایی بیشتر با روند تکامل گروه‌های موسیقی کلاسیک که در نهایت به تشکیل ارکستر سمفونیک تهران منتهی شده، است. کارگردان، پژوهشگر و تدوینگر: فرزاد فره‌وشی، مشاور کارگردان، گویندگی و اجرا: ژرژ پطروسی، با حضور: حشمت سنجری، مرسده بایگان (سنجری)، سیاوش ظهیرالدینی، شهرداد روحانی، جاوید مجلسی، کامبیز روشن‌روان، محسن افتاده، توماس کریستین داوید و فریدون مشیری. آثار «رنگارنگ» «سوئیت تابلوهای ایرانی» (رقص دایره یکی از معروف‌ترین قطعات این اثر است) «پوئم سمفونی بر روی تم‌های زورخانه با اشعار شاهنامه» «قهرمانان آسیا» «به امید دیدار» جستارهای وابسته بهائیان ایرانی پانویس منابع وبگاه هنر و موسیقی وبگاه حوزهٔ هنری سازمان تبلیغات اسلامی خبرگزاری ایرنا هنرستان موسیقی ایران اینترنشنال وب سایت حشمت سنجری وب سایت فرزاد فره وشی سنجری آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران سنجری خاک‌سپاری‌ها در قطعه هنرمندان بهشت زهرا سنجری درگذشتگان ۱۹۹۵ (میلادی) سنجری رهبران ارکستر مرد اهل ایران سنجری زادگان ۱۹۱۷ (میلادی) زادگان ۱۹۱۸ (میلادی) موسیقی‌دانان کلاسیک سده ۲۰ (میلادی) سنجری موسیقی‌دانان کلاسیک اهل ایران بهائیان اهل ایران
6987
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%AE%20%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C
شاهرخ خواجه‌نوری
شاهرخ خواجه‌نوری از آهنگسازان معاصر ایران است. تجربهٔ آهنگسازی را از ۱۲ سالگی و فراگیری پیانو را نزد امانوئل ملیک اصلانیان آغاز کرد. در سال ۱۳۵۰ برای ادامهٔ تحصیل وارد کالج موسیقی لندن شد و دیپلم ویژه آهنگسازی (Fellowship) خود را که بالاترین مدرک آهنگسازی فرهنگستان لندن است، به دست آورد. موسیقی الکترونیک را نیز نزد پروفسور میشائل کروبرت آموخت. اکنون در دانشکده سینما و تئاتر به آموزش موسیقی کلاسیک و موسیقی فیلم مشغول است. زندگی‌نامه شاهرخ خواجه نوری در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۱ در تهران به دنیا آمد. وی در نوجوانی نوازندگی پیانو را نزد امانوئل ملیک اصلانیان آغاز کرد و در سال ۱۳۵۰ عازم انگلستان شد و تا سال ۱۳۶۲ به تحصیل و تجربهٔ موسیقی آکادمیک ادامه داد. در مدرسهٔ موسیقی Guild Hall School Music به فراگیری هارمونی و کنترپوان مشغول گردید. سپس وارد کالج موسیقی لندن (London College of Music) شد و دورهٔ کامل آهنگ سازی، تئوری موسیقی و پیانو را فرا گرفت و مدرک L.L.C.M را کسب کرد. در ادامه، دیپلم مخصوص آهنگسازی (Fellowship) و درجهٔ F.L.C.M (بالاترین مدرک آهنگسازی انگلستان) را به دست آورد. سونات برای پیانو اپوس ۶ اثر خواجه‌نوری در دوران تحصیل، جایزهٔ نخست مسابقات دانشگاهی را برای او به همراه داشت. سپس وارد کالج مورلی شد و به مدت دو سال موسیقی الکترونیک را نزد Prof. Michael Graubert آموخت. وی در زمینهٔ موسیقی الکترونیک، هنر، فلسفه و ادبیات انگلیسی در کالج مورلی لندن در دههٔ هفتاد و اوایل هشتاد میلادی به تجربه و تحصیل پرداخت. پس از بازگشت به ایران از ۲۰ الی ۲۵ سال گذشته تا کنون، به تدریس در دانشکدهٔ صدا و سیما و دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک در زمینهٔ آشنایی با موسیقی علمی، موسیقی فیلم، موسیقی و هنرهای تجسمی (انیمیشن) و تدریس آهنگسازی برای مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه هنر، مشغول است. همچنین از سال ۲۰۰۵ در دو دانشگاه موسیقی و هنر Bremen و Hannover آلمان به عنوان آهنگساز و استاد مدعو همکاری داشته‌است. او در طول این سال‌ها شاگردان بسیاری را پرورش داده‌است و اولین هنرجویان موسیقی الکترونیک در ایران، در کلاسها و کارگاه‌های موسیقی الکترونیک وی به آموزش پرداختند. وی بیش از صد اثر برای ارکستر سمفونیک، ارکستر مجلسی، سازهای سولو، موسیقی کامپیوتر، موسیقی الکترونیک و موسیقی مستند تلویزیونی نوشته، که برخی از این آثار در ایران و اروپا به اجرا درآمده که از آن جمله می‌توان به "تریوآرشی" با اجرای Trio Classique de Paris، "کوارتت نی ریز" توسط گروه کوارتت Fortuna در برلین، "سفر دناً به سفارش دانشگاه برمن و قطعهٔ "فراکتیوناً به سفارش گروه انتگرال که در موزهٔ هنرهای معاصر برمن در سال ۲۰۰۷ به اجرا درآمده است، اشاره کرد. کوارتت شمارهٔ ۱ خواجه‌نوری در سال ۱۹۹۱ جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران را درBesancon فرانسه درFedration des Festivals de France Musique et Dance کسب کرد. وی در کارنامهٔ کاری خود، ترجمه و تألیف کتاب موسیقی فیلم را نیز دارد. وی همچنین موسیقی ۵ مستند تلویزیونی در ایران ۲ کار برای Play Film (شرکت فرانسوی) و همچنین موسیقی فیلم مستند نقاشان معاصر زن در ایران به سرمایه‌گذاری شبکه‌های BBC و Arte را ساخته‌است. به غیر از موسیقی از ایشان آثاری نیز در زمینهٔ شعر انگلیسی در سه دوره (سالهای ۱۹۹۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲) کتاب انجمن کتابخانهٔ ملی شاعران ایالات متحدهٔ آمریکا به چاپ رسیده که این سه شعر در کنار اشعار دیگری از میان هزاران شعر از سراسر جهان انتخاب شده‌اند و در هر سه دوره از وی تقدیر شده و در سال ۲۰۰۰ از وی به عنوان مهمان افتخاری دعوت به عمل آمده و همان سال شعری از وی به همراه ۹ شعر دیگر، انتخاب شده از سایر کشورهای جهان بر روی نوار کاست دکلمه شده‌است. نخستین کارهای هنرهای تجسمی وی در اولین نمایشگاه هنر مفهومی در موزهٔ هنرهای معاصر تهران با اجرای کاری به نام "همصدا با کالدر" (۲۰۰۴) برگزار شد. او در ادامهٔ فعالیت‌هایش اجرای نمایش چند ویدئو آرت در کنسرت شب خواجه نوری در دانشگاه برمن (۲۰۰۵)، سفارش یک کار محیطی با صدای الکترونیک و چیدمان در شهر Zyke شمال آلمان (۲۰۰۷) همراه با چند هنرمند آلمانی و ژاپنی، برگزاری نمایشگاه ویژهٔ خود در نمایشگاه هفت ثمر تهران به نام هنر مفهومی با کارهای نقاشی، عکس، حجم، چیدمان و اجرای موسیقی در سال ۱۳۸۸، اجرای چند ویدئو آرت و اجرای موسیقی الکترونیک با چیدمان محیطی در موزهٔ هنرهای معاصر هانفر آلمان (۲۰۱۰)، نمایشگاه نقاشی در گالری هفت ثمر (۱۳۹۱) و … را در کارنامهٔ خویش داشته‌است. آثار موسیقی خواجه نوری سال هاست که توسط گروه‌ها و نوازندگان مختلف در ایران و خارج از ایران اجرا می‌شود که از آن میان می‌توان به گروه‌های انتگرال، گروه توفا و نوازندگانی چون Claudia Birkholz, Margit Kern, Katharina Bauml, Brigit Meyer و … اشاره کرد. گروه موسیقی یارآوا تنها گروهی است که آثار شاهرخ خواجه نوری را در ایران، به‌طور گسترده‌ای به اجرا گذاشته‌است. این آثار شامل آثار الکترونیک، پرفورمنس، کارهای سلو، مجلسی و ارکسترال می‌شود. مؤسسه یYMG Records کارهای ایشان را در قالبِ دی وی دی تصویری منتشرکرده‌است که از آن میان می‌توان به "موسیقی برای پیانو"، "نمایشگاه مفهومی" و "شب ایرانی چهار" اشاره کرد. همچنین در اولین شمارهٔ نشریه "تک ساز" نت یکه گاهه" برای پیانو، اثر خواجه نوری به چاپ رسیده‌است. شاهرخ خواجه نوری در بیش از ۱۰ برنامهٔ گروه یارآوا در قالب‌های "خلوت موسیقی"، "آی سی" و "کارگاه موسیقی" به سخنرانی پرداخته و هم‌اکنون نیز به عنوان عضو هیئت امنا و مشاور هنری با گروه همکاری می‌کند. همچنین (پیانیست) در کنسرت بعدی خود اجرای آثاری از خواجه‌نوری را در برنامه دارد. جستارهای وابسته منابع https://web.archive.org/web/20140218224419/http://www.yarava.com/index.php?option=com_content&view=article&id=651:1391-06-08-17-46-07&catid=65:%201391-06-08-17-46-07&Itemid=93 آهنگسازان اهل ایران زادگان ۱۳۳۱
6988
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%20%DA%86%DA%A9%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86
لوریس چکناواریان
لوریس هایکازی چکناواریان (; ) (زادهٔ ۲۱ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد) آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانی ارمنی‌تبار است. وی یکی از چهره‌های شناخته‌شدهٔ فرهنگی ایران و ارمنستان است. چکناواریان به‌عنوان آهنگساز تاکنون بیش از ۷۵ اثر شامل ۶ اپرا، ۵ سمفونی، ۱ اوراتوریو، ۱ رکوئیم، آثاری در زمینهٔ موسیقی کُر، موسیقی مجلسی، موسیقی باله، پیانو و خوانندگی، و همچنین کنسرتوهایی برای پیانو، ویولن، گیتار، سلو و پیپا، در کنار موسیقی‌های متن فیلم ساخته‌است. او بیش از ۱۰۰ اثر با لیبل‌هایی مانند آرسی‌ای، فیلیپس، اِمی و ای‌اس‌وی منتشر کرده‌است. چکناواریان بسیاری از ارکسترهای مهم جهان از جمله ارکستر فیلارمونیک ارمنستان، «فیلارمونیک سلطنتی انگلستان»، «فیلارمونیک سلطنتی لیورپول»، «ارکستر مجلسی انگلیس»، «ارکستر سمفونیک لندن» را رهبری کرده‌است. چکناواریان، بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰، رهبری ارکستر فیلارمونیک ارمنستان را برعهده داشت و بیشتر در ارمنستان به سر می‌بُرد. در مهر سال ۱۳۹۸ لوریس چکناواریان به‌عنوان سفیر صلح ایران در سازمان ملل متحد پیشنهاد شد. ابتدای زندگی لوریس چکناواریان در ۲۱ مهر ۱۳۱۶ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ در شهر بروجرد از پدر و مادری ارمنی‌تبار به دنیا آمد. پدرش اهل ارمنستان شرقی بود و مادرش اهل ارمنستان غربی که در نسل‌کشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ به ایران فرار کرده بود. خودش در این باره می‌گوید که: پدربزرگش طبابت می‌کرد اما در ساعات فراغت خود ویولن می‌نواخت و لوریس جوان شیفتهٔ گوش دادن به صدای ویولن شده بود. والدین او تمایل داشتند که هر سه فرزندشان یک ساز بنوازند. لوریس علی‌رغم کمبود استاد، در ۸ سالگی ویولن را انتخاب کرد. او در ۱۶ سالگی کر چهار-قسمتی را ساخت و در ارکسترای خود در تهران اجرا کرد. تحصیل و تدریس او ابتدا وارد دبیرستان فیروزبهرام شد. او تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی تهران آغاز کرد و از آنجا فارغ‌التحصیل شد. پدر لوریس که از فرهیختگان ارمنی بود و صاحب تألیفاتی است، او را برای ادامه تحصیل به وین فرستاد. لوریس قبل از عزیمت، در تهران، در تالار کلوب ارمنیان، ارکستر سمفونی تهران را رهبری کرد و قطعاتی از آهنگسازان مشهور جهان را به همراه گروه نواخت. او شاید یگانه ایرانی باشد که در ۱۷ سالگی ارکستر سمفونیک را رهبری کرده‌است. پس از آموختن ویولون و پیانو در کنسرواتور موسیقی تهران، آهنگسازی را در آکادمی موسیقی وین آموخت و در سال ۱۹۶۱ با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شد. اندکی پس از فارغ‌التحصیلی، چهار اثر او برای پیانو و باله فانتاستیک برای سه پیانو و سازهای کوبه‌ای توسط دوبلینگر در وین چاپ شدند. به دنبال دوره تحصیل موفق لوریس چکناواریان در سال ۱۳۳۹ به ایران بازگشت چکناواریان در فاصله سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ در کنسرواتور موسیقی تهران به تدریس تئوری موسیقی پرداخت. در همان دوران، به مدیریت آرشیو موسیقی ملی در تهران منصوب شد و تحقیق دربارهٔ موسیقی فولکلور ایران و سازهای ملی و گردآوری آنها را به عهده گرفت. در سال ۱۹۶۳، با بورسی که از سوی کارل ارف به او داده شد، به اتریش برگشت و در سالزبورگ اقامت و اپرای رستم و سهراب خود را تکمیل کرد. سپس به اتریش رفت و در «آکادمی موسیقی موتسارتئوم» زالتسبورگ به تحصیل پرداخت و سپس به ایران مراجعت کرد. در سال ۱۹۶۵، در دانشگاه میشیگان به مطالعه و تحصیل در رشته رهبری ارکستر پرداخت. (وی همچنین فارغ‌التحصیل دانشگاه میشیگان در رشتهٔ رهبری ارکستر می‌باشد.) در فاصله سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۷، به‌عنوان آهنگساز مهمان، در کالج کنکوردیا واقع در مورهد، مینه‌سوتا اقامت کرد. و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰، مدیر بخشهای‌سازی و اپرایی دانشگاه مورهد بود. فعالیت‌های موسیقایی در سال ۱۹۷۰، وزیر فرهنگ ایران، مقام «آهنگساز مهمان» را به چکناواریان پیشنهاد کرد که شامل رهبری ارکستر خانه اپرای رودکی در تهران هم می‌شد. او در این مقام، اپراهای بی‌شماری، از جمله اپراهای خودش: پردیس و پریسا و نمایش حرکات موزون سیمرغ را اجرا کرد. در سال ۱۹۷۵ با کمپانی RCA قراردادی را برای انتشار انحصاری آثار خود امضا کرد وی سال‌های متمادی در وین، نیویورک، و لندن زیسته‌است و در فاصله مسافرت‌هایش به ایران برای فیلم‌های موسیقی متن ساخته‌است. از جمله آثار وی ۵ سمفونی، اپراهای رستم و سهراب و پردیس و پریسا می‌باشد. آفرینش نخستین اپرای ایرانی برای کودکان نیز با 'پردیس و پریسا به نام لوریس چکناواریان ثبت شده‌است. لوریس چکناواریان در عرصهٔ باله نیز کار کرده‌است. افسانهٔ «سیمرغ» از عطار نیشابوری از کارهای او در این زمینه است. سیمرغ در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی نخستین اجرای خود را تجربه داد. دیگر آثار لوریس چکناواریان عبارت‌اند از: سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبه‌ای، سمفونی کردو، اوراتوریو (Oratorio) زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، سوئیت دریاچهٔ وان، و بالاخره اوراتوریو آخرزمان. سوئیت سمفونیک از باله اتللو به وسیلهٔ ارکستر سمفونیک لندن به رهبری چکناواریان اجرا شده‌است. لوریس چکناواریان در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) با ساختن موسیقی متن فیلم جلد مار ساختهٔ هژیر داریوش آهنگسازی برای فیلم را آغاز کرد. به عنوان یکی از موسیقیدانان صاحب سبک برای مستندهای بسیاری موسیقی ساخته و با کارگردان‌های متفاوتی همکاری داشته‌است. موسیقی متن ۴۰ فیلم مستند و سینمایی از جمله جدال در مهتاب (۱۳۴۸) به کارگردانی انزو دل وینچنسو , بی‌تا (۱۳۵۱) به کارگردانی هژیر داریوش، تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی و تنگسیر به کارگردانی امیر نادری را تهیه کرده‌است. او برای ۱۷ فیلم مستند موسیقی متن فیلم تهیه کرده‌است. وی برای تهیه موسیقی متن فیلم بی‌تا از سازهای ایرانی استفاده کرد و دو تن از استادان طراز اول موسیقی ملی، فرامرز پایور سنتور و حسن ناهید نی نواختند. از آثار مستندی که برایشان موسیقی تصنیف کرده‌است می‌توان به حاج مصورالملکی (۱۳۵۰) ساختهٔ خسرو سینایی، عالی‌قاپو و چهل‌ستون (۱۳۵۲) هر دو ساختهٔ منوچهر طیاب اشاره کرد. در آثار چکناواریان تأثیر موسیقی ملی ایران به خوبی مشهود است. چکناوریان در سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر اپرای تهران منصوب گردید. چکناوریان پس از انقلاب اسلامی در ایران به ارمنستان رفت و در ایروان به فعالیت‌های هنری خود ادامه‌داد. چکناواریان در سال ۱۹۸۹، به سمت مدیر و رهبر ارکستر فیلارمونیک ارمنستان منصوب شد. او در فاصله یازده سال همکاری با این ارکستر، توانست از طریق ایستگاه رادیو تلویزیون اتریش (ORF) و کمپانی صفحه پرکنی انگلیس (ASV) آثار خود را به مردم سراسر جهان معرفی کند و با سفر به کشورهای مختلف اروپا، آمریکا، ایران و لبنان، به اجرای برنامه بپردازد. او در سال ۲۰۰۰، از سمت‌های رسمی خود استعفا داد تا بتواند وقت خود را عمدتاً صرف آهنگسازی و رهبری سایر ارکسترهای دنیا کند. به مدت ۳ سال (۹۳–۱۹۹۱) نیز برای اجراهای خیریه با این ارکستر در وین بود. او در اواسط دههٔ ۱۳۷۰ به ایران سفر کرد و به‌عنوان رهبرِ مهمان، اجراهای فراوانی را با ارکستر سمفونیک تهران داشت و دورهٔ رهبری او بر این ارکستر از جمله دوره‌های پرفروغ ارکستر سمفونیک تهران به‌شمار می‌رود. چکناوریان با برخی از خوانندگان هم اجراهایی را رهبری کرد که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به اجرایی با شهرام ناظری از مجموعه آثار این خواننده در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی و همچنین اجرایی با عبدالحسین مختاباد در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن اشاره کرد. او مدتی هم رهبری ارکستر مجلسی رودکی را عهده‌دار شد. جشن تولد ۷۸ سالگی لوریس چکناواریان شامگاه یک‌شنبه در یازدهمین ویژه برنامه «تولد ماه» سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی برگزار شد. وی در سال ۱۳۸۴ یک کنسرت با همکاری شهرام ناظری و با اجرای ارکستر بزرگ کومیتاس ارمنستان اجرا کرد که در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات آوای باربد با نام کنسرت شهرام ناظری و لوریس چکناوریان منتشر شد. آخرین آثار اجراشدهٔ او در ایران خسرو و شیرین و رستم و سهراب هستند. روزهای ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴، دو کنسرت برای جمع‌آوری کمک به آسیب‌دیدگان زلزله بم، در پاریس اجرا شد. کنسرت‌ها یکی در کلیسای «سنت سولپیس» و دیگری در تالار کنسرواتوار شهرک ایسی-له-مولینو در حومه پاریس برگزار شد و قطعاتی به رهبری لوریس چکناواریان توسط ارکستر مجلسی رودکی با بیست و شش نوازنده که از ارمنستان او را همراهی می‌کردند، اجرا گردید. برنامه کلیسای سنت سولپیس داستان لیلی و مجنون نظامی بود و چکناواریان با استفاده از آثار موسیقیدانان کلاسیک و همین‌طور قطعاتی از ساخته‌های خودش و حسین دهلوی، آن را تنظیم کرده بود. در برنامه دوم در شهرک ایسی-له-مولینو ارکستر قطعاتی از آهنگسازان ارمنی از جمله آرام خاچاتوریان، ادوارد میرزویان، ملیک موویساکالیان و آهنگسازان ایرانی همچون حشمت سنجری، حسین دهلوی و خود لوریس چکناواریان را اجرا کرد. چکناواریان اولین اجرای ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۱۳۹۵ را رهبری کرد. این برنامه در حمایت از فعالیت‌های انسان دوستانه موسسات خیریه، نیمه اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در تالار وحدت روی صحنه رفت. چکناواریان در آستانه هشتاد سالگی، تمامی آثارش را در حوزه موسیقی به موزهٔ موسیقی اهدا کرد. به همین منظور، مراسمی در روز نهم آبان ۱۳۹۶ در موزهٔ موسیقی با حضور چهره‌های شناخته‌شدهٔ موسیقی برگزار شد. در چهارمین جشن سالانه موسیقی ما که در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ در تالار وحدت تهران برگزار شد، از لوریس چکناواریان به پاس یک عمر فعالیت هنری تقدیر به عمل آمد. او در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، با رهبری کردن ارکستر سمفونیک لندن، آلبوم «فرشتهٔ شب» به آهنگسازی حافظ ناظری را ضبط نمود. از دیگر فعالیت‌های لوریس چکناواریان می‌توان به رهبری ارکستر مجلسی رودکی و ریاست خانهٔ اپرا اشاره کرد. آثار در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) نخستین موسیقی متن فیلم سینمای ایران را برای فیلم جدال در مهتاب محصول مشترک ایران و ایتالیا، نوشت. برای بیش از ۴۵ فیلم موسیقی متن ساخته‌است. او برای ۵ فیلم سینمایی موسیقی متن فیلم تهیه نموده‌است و کلیه منتقدان فیلم و سینمای ایران آثار او را ستوده‌اند. آفرینش نخستین اپرا برای کودکان نیز با پرویز و پریسا به نام لوریس چکناواریان ثبت شده‌است. او شاید نخستین آهنگسازی نیز باشد که روی رستم و سهراب کار کرده و اپرای خود را در صحنه‌های جهانی نیز به اجرا درآورده است. لوریس چکناواریان در عرصهٔ باله نیز کار کرده‌است. افسانه «سیمرغ» از عطار نیشابوری را صحنه‌ای کرده‌است. «سیمرغ» در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی نخستین اجرای خود را پیدا کرد. دیگر آثار برجسته لوریس چکناواریان عبارت است از سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبه‌ای، سمفونی کردو، اوراتوریو (Oratorio) زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، سوئیت دریاچهٔ وان و بالاخره اوراتوریو آخرزمان. کلاسیک او بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا، موسیقی باله، آثاری برای گروه کُر، یک رکوئیم و یک اوراتوریو فیلم ساخته‌است. بخشی از آثار کلاسیک چکناوریان عبارت اند از: اپرای رستم و سهراب طی ۲۵ سال در هشت نسخه نوشته شده‌است و در ایران برای نخستین بار در بهمن ۱۳۷۸ در پانزدهمین دوره جشنواره موسیقی فجر اجرا شده‌است. باله آهنگ نور و صدا (برای جشن‌های تخت جمشید) توکاتا و فوگ برای ارکستر زهی کنسرتو پیانو سمفونی پرسپولیس (۱۳۸۴) سمفونی برای بالهٔ اتللو (۱۹۸۴) قطعه شب قبل از عاشورا چکناواریان قطعه شب قبل از عاشورا را بر اساس شعر «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است / صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع» ساخته‌است. این قطعه توسط ارکستر سمفونیک البرز و گروه کر فیلارمونیک ایران به رهبری لوریس چکناواریان اجرا شده‌است. سایر فعالیت‌ها نمایشگاه نقاشی نمایشگاه نقاشی‌های لوریس چکناواریان با عنوان «موسیقی روی بوم» روز ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ با حضور جمعی از مسئولان، چهره‌های هنری و علاقه‌مندان این هنرمند، در نگارخانه استاد ممیز خانهٔ هنرمندان ایران گشایش یافت. او در این نمایشگاه تابلوهایش با تکنیک آکریلیک را در معرض بازدید عموم قرار داد. نویسندگی چکناواریان کتاب طنزی با عنوان «خرستان» را در ۱۶۸ صفحه را که شامل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه طنز می‌باشد توسط نشر صدای معاصر رونمایی و منتشر کرد. وی که فردی شوخ‌طبع می‌باشد، در این کتاب داستان کشوری از مجموعه خران را نوشته‌است. معرفی و جشن امضای این کتاب، ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، با حضور «اکبر عالمی» و «یارتا یاران» و «محمود دولت‌آبادی» در «کافه کتاب» شهر کتاب مرکزی برگزار شد. جوایز، نشان‌ها، قدردانی‌ها و تجلیل‌ها در زیر فهرست جوایز، نشان‌ها و تجلیل‌های لوریس چکناواریان آورده شده‌است: نشان درجه یک هنر از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۳۸۱ (۲۰۰۲)). دریافت جوایز چنگ طلایی برای دستاورد عالی هنری از ۱۵ام و ۱۶ جشنواره موسیقی فجر در تهران استاد افتخاری کنسرواتوار کومیتاس، ایروان دریافت نشان فرهنگی «ساهاک مقدس-مسروپ ماشتوتس مقدس» (۱۹۷۸) از عالیجناب وازگن یکم جاثلیق اعظم تمامی ارمنی‌ها جهان. ՀՀ Նախագահի հրամանագրով պարգևատրվել է «Հայրենիքին մատուցած ծառայությունների համար» 1-ին աստիճանի մեդալով, (۲۰۱۲) دریافت نشان دولتی برای خدمات به زمین لرزه از آقای ووسکانیان نخست‌وزیر ارمنستان شوروی اعطاء مدال موسس خورناتسی (۱۹۹۶) توسط دولت جمهوری ارمنستان به خاطر خدمات فرهنگی به ارمنستان شهروند افتخاری ایروان (۱۹۹۱) اعطاء صلیب طلایی کلیسای رومانی. دریافت نشان طلایی از دانشگاه ارمنستان. نشان همایون (۱۹۷۱ ایران) از ملکه فرح پهلوی Recipient of the "Golden Conducting Baton" from the Armenian Philharmonic Choir for Artistic Achievement. Golden Cultural Medal from the Armenian Ministry of Culture جشن تولد ۷۸ سالگی لوریس چکناواریان شامگاه یک شنبه در یازدهمین ویژه برنامه «تولد ماه» سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی برگزار شد. در چهارمین جشن سالانه موسیقی ما که در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ در تالار وحدت تهران برگزار شد، از لوریس چکناواریان به پاس یک عمر فعالیت هنری تقدیر به عمل آمد. دریافت «جایزه سرو ایرانی» در سومین دوره آئین جایزه سرو ایرانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی، ۱۳۹۷ اعطاء «نشان عالی هنر برای صلح» در هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی هنر برای صلح، به پاس نیم قرن تلاش برای موسیقی، ۱۳۹۸ جایزهٔ ویژهٔ کمیسیون «کتاب‌ها برای صلح» سال ۲۰۲۰، از سازمان‌های همکار سازمان جهانی یونسکو، به پیشنهاد و معرفیِ جشنوارهٔ بین‌المللی هنر برای صلح، ۱۳۹۹ شورای شهر تهران روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در مصوبه‌ای یکی از خیابان‌های این شهر را به نام لوریس چکناواریان؛ موسیقی‌دان و آهنگساز شهیر بروجردی نامگذاری کرد. فیلم دربارهٔ وی مایسترو (به زبان ارمنی به معنای «استاد») مستند بلند ۵۲ دقیقه‌ای اولین فیلمی است که دربارهٔ لوریس چکناواریان ساخته شده‌است. مایسترو به کارگردانی وحید زارع‌زاده و تهیه‌کنندگی زهرا مشتاق، زندگی لوریس چکناواریان آهنگساز بین‌المللی را به تصویر کشیده‌است. ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ نام مستند دیگری است که دربارهٔ لوریس چکناواریان به کارگردانی بکتاش آبتین ساخته شده‌است این مستند برنده جایزه سینما حقیقت شده‌است نظرات دربارهٔ وی بزرگان موسیقی دربارهٔ چکناواریان می‌نویسند: جستارهای وابسته ارمنی‌ها در سینمای ایران ارمنی‌های ایران فهرست ارمنی‌های ایران فهرست آهنگسازان ارمنی یادداشت پانویس منابع به فارسی به ارمنی و انگلیسی پیوند به بیرون وبگاه رسمی Vahram Dumanyan receives composer Loris Tjeknavorian آموزگاران موسیقی اهل ارمنستان آهنگسازان اپرا اهل ایران آهنگسازان اهل ارمنستان آهنگسازان اهل ایران آهنگسازان باله اهل ایران آهنگسازان کلاسیک اهل ایران آهنگسازان کلاسیک سده ۲۱ (میلادی) آهنگسازان کلاسیک مرد آهنگسازان موسیقی کلاسیک سده ۲۰ (میلادی) افراد ایرانی ارمنی‌تبار مسیحیان اهل ایران افراد زنده اهالی بروجرد تحصیل‌کردگان دبیرستان فیروزبهرام دانش‌آموختگان دانشگاه میشیگان دریافت‌کنندگان نشان عالی هنر برای صلح رهبران ارکستر اهل ارمنستان رهبران ارکستر اهل ایران رهبران ارکستر سده ۲۰ (میلادی) رهبران ارکستر سده ۲۱ (میلادی) رهبران ارکستر مرد اهل ایران زادگان ۱۳۱۶ زادگان ۱۹۳۷ (میلادی) شهروندان افتخاری ایروان موسیقی‌دانان ارمنی‌تبار موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) موسیقی‌دانان مرد سده ۲۱ (میلادی) موسیقی‌دانان موسیقی سنتی ایرانی نقاشان سده ۲۰ (میلادی) نقاشان مرد اهل ایران
6998
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87%20%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%AF
جایزه تورینگ
جایزه ای‌سی‌ام تورینگ سالانه از سوی انجمن ماشین‌های محاسب (ACM) به اشخاصی که سهم بسزایی در زمینه کامپیوتر دارند، اعطا می‌شود. از آن جایی که جایزه نوبل برای علوم کامپیوتر وجود ندارد، از این جایزه به عنوان جایزه نوبل در کامپیوتر یاد می‌شود. این جایزه به افتخار آلن تورینگ پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی نام‌گذاری شده‌است. شرکت‌های گوگل و اینتل حامیان مالی این جایزه یک میلیون دلاری هستند. فهرست برندگان جایزه تورینگ نگارخانه جستارهای وابسته انجمن ماشین‌های حسابگر آلن تورینگ منابع آلن تورینگ انجمن ماشین‌های محاسب آآ جایزه‌های بین‌المللی تورینگ جوایز بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۶ (میلادی) جوایز علمی علوم رایانه جوایز علوم سیستمی
7002
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4%20%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%E2%80%8C%D9%86%D8%B3%D9%82
کیاوش صاحب‌نسق
کیاوش صاحب‌نسق (زادهٔ ۱۸ آذر ۱۳۴۷) موسیقی‌دان، آهنگساز، نوازندهٔ پیانو و پژوهشگر موسیقی اهل ایران است. زندگی‌نامه کیاوش صاحب‌نسق، ۱۸ آذر ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. از ۹ سالگی به فراگیری موسیقی پرداخت و نواختن ساز پیانو را نزد هنرمندانی همچون «آشکن هارطونیان»، «رضایی»، «شهسا»، فرمان بهبود و فریدون ناصحی آموخت. پس از آن، تئوری موسیقی و سلفژ را نزد شریف لطفی فراگرفت. او دوره‌های هارمونی مقدماتی، هارمونی پیشرفته و کنترپوان را نزد مهران روحانی و محمدرضا درویشی گذراند و به کلاس‌های هارمونیِ علیرضا مشایخی راه یافت. صاحب‌نسق هم‌زمان به فراگیریِ موسیقی ایرانی پرداخت و نزد مسعود شعاری و مدتی کوتاه، نزد حسین علیزاده، با نواختن سه‌تار و ردیف موسیقی ایران آشنا شد. او نخستین تجربه‌های آهنگسازی خود را با ساخت قطعاتی برای پیانو و همچنین بداهه‌نوازی بر روی این ساز آغاز کرد. پس از آن به عنوان آهنگساز با صدا و سیما به همکاری پرداخت. وی در سال ۱۳۷۱ به اتریش سفر کرد و تحصیلات موسیقی خود را در دانشگاه موسیقی شهر گراتس، در رشتهٔ تئوری موسیقی و آهنگسازی، تحت نظر «به‌آت فورِر» دنبال کرد. کیاوش صاحب‌نسق همزمان با تحصیل، در زمینهٔ موسیقی کامپیوتر و الکترونیک نیز آثاری را تجربه کرد. او همچنین به تحقیق دربارهٔ ارتباط خطوط استخراج شده از نسبت‌های طلایی و ردیف موسیقی ایران پرداخت و مقاله‌هایی را در زمینهٔ موسیقی میکروتونال ترجمه کرد. وی تحقیقاتی را نیز در حیطهٔ ثبت دقیق‌ترِ ردیف موسیقی و موسیقی نواحی ایران و همچنین بررسی امکانِ ایجاد چندصدایی در این موسیقی، انجام داد. صاحب‌نسق در زمان اقامت خود در اتریش، قطعاتی را در چهارچوب انجمن موسیقی مدرن، در شهر گراتس و کشور اسلوانی به اجرا گذاشت و از آهنگسازان ایرانی برای ارائه و اجرای آثارشان در اتریش دعوت کرد. صاحب‌نسق در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه موسیقی و هنرهای دراماتیک گراتسِ اتریش در رشتهٔ آهنگسازی و تئوری موسیقی فارغ‌التحصیل شد. او پس از آن، در سال ۱۳۸۲ برندهٔ بورسیه آهنگسازی شد و پس از اخذ مدرک دکترا از مؤسسهٔ موسیقی الکترونیک و آکوستیک گراتس، در رشتهٔ موسیقی الکترونیک و اتنوموزیکولوژی، در سال ۱۳۸۴ به ایران بازگشت. عنوان رسالهٔ دکترای او «میکروتونالیته در موسیقی ایران و بررسی نظریات مختلف در باب اندازه‌گیری فواصل در موسیقی ردیف» بود که در دانشگاه موسیقی گراتس انستیتو الکترونیک، انستیتو اتنوموزیکولوژی با همکاری دانشگاه موتزارتیوم سالزبورگ، ارائه شد. کیاوش صاحب‌نسق پس از بازگشت به ایران، فعالیت‌های موسیقی خود را ادامه داد و در همین سال به عنوان دبیر جشنوارهٔ موسیقی «آهنگسازان معاصر ایران» در بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران به فعالیت پرداخت. او در سال ۱۳۹۱، ارکستر مجلسی «نوفه» را پایه‌گذاری کرد و در همان سال نخستین کنسرت این گروه را در تالار رودکی تهران، رهبری کرد. وی ضمن تدریس در دانشگاه و هنرستان موسیقی، آهنگسازی فیلم را نیز تجربه کرد و آثار موسیقی خود را به انتشار رساند. صاحب‌نسق در سال ۱۳۹۹ به عضویت شورای ارکستر سمفونیک تهران منصوب شد. وحید تاج، حیدر کاکی و مسعود سخاوت‌دوست از جمله شاگردان کیاوش صاحب‌نسق بوده‌اند. فعالیت‌های هنری از جمله فعالیت‌های هنری کیاوش صاحب‌نسق می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پایه‌گذاری «انجمن نوای ایران» در اتریش با هدف معرفی موسیقی ایران، پایه‌گذاری انجمن و ارکستر «رود زمان» به همراه «ادو میچیچ» و «کلمنس فروشتوک» به منظور اجرای قطعات موسیقی مدرن، برگزاری کنسرت «نوای ایران» در سال ۲۰۰۲ برای کوارتت زهی آثار آهنگسازان ایران، حضور در فستیوال بین‌المللی موسیقی مدرن اتریش (Musik Protokoll) در سال ۲۰۰۰ با قطعهٔ «لحظهٔ منجمد شده»، حضور در فستیوال بین‌المللی موسیقی مدرن اتریش (Hoergaenge) در سال ۲۰۰۲ با قطعهٔ «Memento»، عضویت در شورای نویسندگان مجلهٔ فرهنگ و آهنگ، عضویت در هیئت داوران آهنگسازی جشنواره موسیقی فجر، عضویت در هیئت داوران جشنوارهٔ موسیقی صبا، عضویت در شورای آهنگسازان فستیوال «موسیقی فردا»، عضویت در هیئت داوران جشنوارهٔ «نوشتارها و وب سایت‌های موسیقی در اینترنت»، عضویت در شورای ارکستر سمفونیک تهران، عضویت در شورای مرکزی نظارت بر آموزشگاه‌های آزاد موسیقی، دبیر هنری و اجرایی سامان‌دهی کتابخانهٔ بنیاد رودکی، تأسیس مدرسهٔ موسیقی رنگآهنگ، تدریس در هنرستان موسیقی دختران تهران، تدریس در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تدریس در دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر تهران، تدریس در دانشگاه سوره آثار هنری از جمله آثار موسیقی کیاوش صاحب‌نسق می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: آلبوم موسیقی لحظه‌ها، قطعاتی برای پیانو، نشر هرمس، ۱۳۸۳ لالایی زیر آوار، موسیقی برای ارکستر و کامپیوتر، نشر کارگاه موسیقی، ۱۳۷۸ … و اینجا در سکوت، بداهه نوازی‌های پیانو، نشر کارگاه موسیقی، ۱۳۷۸ زرمان، سه قطعه برای ارکستر و سه قطعه برای سولو، مجموعهٔ ۲ سی‌دی، نشر آوای باربد، ۱۳۸۸ ورن، قطعاتی برای ارکستر آکوستیک و الکترو آکوستیک، باصدای احمد شاملو، نشر آوا خورشید، ۱۳۹۱ پیانوی همراه، (دی‌وی‌دی صوتی و تصویری) بداهه نوازی برای پیانو و آیفون، نشر آوا خورشید، ۱۳۹۳ چهل رباعی تا خرقان، با شعر و صدای امیر حسین الهیاری، ۱۳۹۶ برخی قطعه‌ها «memento Ia» برای ۱۲ نوازنده، اجرا توسط آنسامبل «Klangforum Wien» اتریش «در جدال با خاموشی» برای گوینده و ارکستر، با صدا و شعر احمد شاملو «در آستانه» برای گوینده و ارکستر، با صدا و شعر احمد شاملو «حصار» برای ساکسوفون و ارکستر، با نوازندگی کلمنس فروشتوک، به رهبری: ادو میچیچ، ۱۳۸۲ «کوارتت ورن»، اجرا شده توسط «کوارتت باربد» در نیویورک آمریکا، تیر ۱۳۸۳ «کنسرتو سه‌تار» با نوازندگی سه‌تار مسعود شعاری به همراه ارکستر «نیوآنسامبل پاریس»، فرانسه، ۱۳۸۶ «دًژاوو» (آشناپنداری) برای ابواس، با نوازندگی مارکوس دویتر «اوهام» برای ۲۰ نوازنده، به رهبری ادو میچیچ «ده ۱+۹#»، اجرا شده توسط ارکستر «رود زمان» به رهبری ادو میچیچ «کîوî»، با نوازندگی سه‌تار مسعود شعاری به همراه ارکستر نو آمستردام «ندانستگی» یا «آگنوزی» به سفارش انجمن فلوت ایران برای بخش کنکور فلوت «زوال عقل» قطعه برای کوارتت مخلوط «واریاسیون روی تم آشنا» «آبایی» (از آلبوم ابرها) «سماع» (از آلبوم ابرها) پروژهٔ موسیقایی ادبی «رستم و سهراب با خوانش و تحلیل محمود دولت‌آبادی، همراه با اجرای «کهن سازگان ایران» (متشکل از ۲۰ ساز کهن ایرانی) موسیقی فیلم، نقاشی متحرک و ویدئو آرت فیلم کوتاه خاطرات عکاس پیر آواز قناری (مرگ کلاغ) فضای خارجی (Outer Space) ساختهٔ پتر چرکاسکی «آرم تریلر» فستیوال بین‌المللی فیلم ۹۹ در وین چهره تو در نگاه من، به کارگردانی سیمین کرامتی آهنگر خانه بهروز، به کارگردانی فرشاد فداییان، ۱۳۸۳ کهنه نو می‌شود، به کارگردانی فرشاد فداییان، ۱۳۸۷ موزهٔ هنرهای معاصر، به کارگردانی بهمن کیارستمی، ۱۳۸۷ انگشتان پای چپ، به کارگردانی فرشاد فداییان، ۱۳۸۵ انارکوچک کویر، (مستند) به کارگردانی مریم سپهری، ۱۳۸۶ کهنه نو می‌شود، به کارگردانی فرشاد فداییان، ۱۳۸۷ زار خاک (فیلم سینمایی مستند)، به کارگردانی رضا توفیق‌جو، ۱۳۹۳ این بامداد خسته (مستند زندگی احمد شاملو)، به کارگردانی فرشاد فداییان، ۱۳۹۴ کهن‌سازگان، (مستند) به کارگردانی حامد احمدی، ۱۳۹۴ زنبورک در گام مینور (مستند زندگی حمید نفیسی) به کارگردانی مریم سپهری، ۱۳۹۶ روی خط صفر، به کارگردانی مهرداد غفارزاده، ۱۳۹۸ آخرین نفس‌ها، به کارگردانی فراز فداییان، ۱۳۹۹ اتودهای قرنطینگی، به کارگردانی فراز فداییان، ۱۳۹۹ مولتی مدیا پروژه مولتی مدیا «سعیده»، یک مونولوگ بر اساس بریده‌ای ۲۱ دقیقه‌ای از مستند سعیده به کارگردانی فرشاد فداییان موسیقی غرفه ایران در نمایشگاه جهانی اکسپو ۲۰۰۰ در آلمان «لحظهٔ منجمد شده»، مولتی مدیا برای سه‌تار، ساکسوفون، ترومپت، کنترباس، پرکاشن، الکترونیک و هفت مونیتور، سالن لیست گراتس، ۲۰۰۱ «پژواک سکوت»، چیدمان صوتی برای ۱۶ ستون، میدان اکسپو هانور، ۱۳۸۹ «دکه»، چیدمان صوتی با دخالت مخاطب، بداهه نوازان زروان، گالری ایست، مهر ۱۳۹۱ ترجمه تینا و ارکستر، کتاب و سی‌دی برای آشنایی کودکان و نوجوانان با سازهای ارکستر کلاسیک اروپایی، نشر آوای باربد، ۱۳۹۱ شعر هیج هیج از کوچه برنمی‌تابد، نشر نخبگان، ۱۳۹۴ جوایز برندهٔ جایزه موسیقی شهر گراتس برای قطعهٔ «لحظهٔ منجمد شده»، ۲۰۰۱ برندهٔ بورسیهٔ آهنگسازی اتریش، ۲۰۰۳ برندهٔ تندیس بهترین موسیقی برای فیلم زنبورک در گام مینور، از دهمین جشن سینمای مستند ایران، ۱۳۹۷ برندهٔ تندیس بهترین موسیقی برای فیلم آخرین نفس‌ها، از چهاردهمین دورهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی سینما حقیقت، ۱۳۹۹ منابع پیوند به بیرون ویدیوهای کیاوش صاحب‌نسق در آپارات آهنگسازان اهل ایران افراد زنده اهالی تهران زادگان ۱۳۴۷ نوازندگان پیانو اهل ایران نوازندگان سه‌تار اهل ایران
7006
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%84%20%D9%BE%D9%88%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8
مصطفی کمال پورتراب
مصطفی کمال پورتراب (زادهٔ ۲۳ شهریور ۱۳۰۳ در تهران – درگذشتهٔ ۲ تیر ۱۳۹۵)، آهنگ‌ساز ایرانی و از استادان تئوری موسیقی بود. او از اعضای هیئت مؤسس و نایب‌رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران بود. زندگی‌نامه مصطفی کمال پورتراب سال ۱۳۰۳ در تهران به دنیا آمد. پدرش از افسران نظامی شوروی بود که بعد از انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ به ایران آمد و ازدواج کرد. فرزند اول خانواده بود و در پنج سالگی، پدرش یک فلوت برایش خرید و مصطفی با آن برای بچه‌های محله آهنگ‌هایی را که شنیده بود می‌نواخت. پس از آموختن مقدمات موسیقی سال ۱۳۱۸ وارد دوره شش ساله متوسطه هنرستان عالی موسیقی شد و تا سال ۱۳۲۴ که مدرک دیپلم را دریافت کرد، سازهای متنوعی نظیر فاگوت را از یاروسلاوبیزا، ویولن را از حشمت سنجری و عطاالله خادم میثاق و تار را از موسی معروفی فرا گرفت. وی هم‌چنین تئوری موسیقی ایرانی را نزد روح‌الله خالقی آموخت و در فراگیری آواز گروهی از آموزش‌های روبیک گریگوریان و در سرایش از آموزش‌های فریدون فرزانه و پاتما گریان استفاده کرد. پس از آن، به دلیل این که امکان تحصیل در دورهٔ عالی آهنگسازی در هنرستان وجود نداشت، به‌طور خصوصی نزد پرویز محمود به فراگیری آهنگسازی پرداخت. او بعداً همین رشته را در هنرستان نیز ادامه داد و در سال ۱۳۳۹ فارغ‌التحصیل شد. از استادان دیگر او می‌توان به گیتی امیرخسروی اشاره نمود. او بعدها در سال ۱۳۴۶ دوره‌ای تکمیلی نیز در فرانسه گذراند. کمال پورتراب از ۱۳۲۴ تدریس موسیقی را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۴۰ به عنوان سرپرست ۲ ارکستر اداره کل هنرهای زیبا مشغول به کار شد. هم‌چنین در فاصله ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ مدیر هنرستان موسیقی ایران شد. در سال ۱۳۵۶ هیأت بررسی و ارزشیابی هنری مدرسین هنرستان عالی به وی عنوان استادی اعطا کرد. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، کمال پورتراب به تدریس هارمونی و کنترپوان به صورت خصوصی ادامه داد و پس از گذشت چند سال، به عنوان استاد دانشکده موسیقی دانشگاه هنر و دانشگاه آزاد نیز به صورت رسمی در این زمینه تدریس کرد. کمال پورتراب چندین قطعه موسیقی خلق کرده و چند کتاب نیز نوشته یا ترجمه کرده‌است. یکی از پرفروش‌ترین آثار او کتابی به نام تئوری موسیقی است که تا سال ۱۳۹۳ به چاپ پنجاه و سوم رسید. مصطفی کمال پورتراب در زمان فعالیت، عضویت شوراهای متعددی در وزارت فرهنگ و هنر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگستان زبان، انستیتو تحقیقات موسیقی شناسی ایران، انجمن ژونس موزیکال و چندین انجمن و مؤسسه دیگر را عهده دار بود. وی در سال ۱۳۸۷ به عنوان چهره ماندگار موسیقی ایران انتخاب شد. درگذشت وی در ۲ تیر ۱۳۹۵ در ۹۱ سالگی به علت کهولت سن در تهران درگذشت و پیکرش صبح روز جمعه، ۴ تیرماه از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. کتاب‌شناسی تألیف تئوری موسیقی، نشر چشمه، مق‍دمه‌ای بر مب‍انی آهن‍گس‍ازی، نشر چشمه، آهن‍گ‌ه‍ای برگزیده برای پی‍انو، انتشارات سرود، ترجمه متد آموزش پیانو اروپا، ترجمهٔ پویان آزاده، ویرایش مصطفی کمال پورتراب، نشر چشمه کن‍ترپوان به زبان ساده، نوشتهٔ اچ. سی.ال. است‍اک، تج‍زیه و تح‍لی‍ل موسی‍قی برای جوانان، نوشتهٔ ل‍ئ‍ونارد برنس‍تاین، هارمونی بر روی شستی‌های پیانو، نوشتهٔ کارل پدرن، انتشارات چنگ، تک‍الی‍ف و حل مس‍ائ‍ل ت‍ئ‍وری موسی‍قی و تع‍لی‍م خط و خوشن‍ویس‍ی، نوشتهٔ اتوره پوتس‍ولی، آموزش کن‍تر پوان مدال (مق‍امی)، نوشتهٔ مارسل دوپر، انتشارات چنگ، هارمونی کلاسی‍ک، نوشتهٔ سی. اچ. کی‍تس‍ون موسیقی مدرن، نوشتهٔ موریس لورو، موتس‍ارت، نوشتهٔ یان مک لی‍ن زندگی پراضطراب چایک‍وفس‍کی، نوشتهٔ هربرت ولس‍توک هانون، نوشتهٔ شارل لویی، هارمونی مدرن (توضی‍ح و کاربرد آن)، نوشتهٔ ایگ‍لف‍یل‍د هال هماهنگی علمی و عملی، نوشتهٔ هانری سارلی، انتشارات چنگ، ۹–۹۲–۸۰۲۶۰۳–۰–۹۷۹ ISMN منابع پیوند به بیرون پایگاه رسمی مصطفی کمال پورتراب آهنگسازان اهل ایران استادان دانشگاه آزاد اسلامی کمال پورتراب اهالی تهران برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در موسیقی زادگان ۱۳۰۳ مجله خروس جنگی درگذشتگان ۱۳۹۵ خاک‌سپاری‌ها در قطعه هنرمندان بهشت زهرا موسیقی‌دانان اهل ایران نظریه‌پردازان موسیقی اهل ایران آموزگاران موسیقی اهل ایران زادگان ۱۹۲۴ (میلادی) درگذشتگان ۲۰۱۶ (میلادی) رهبران ارکستر سده ۲۱ (میلادی)
7008
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C
انوشیروان روحانی
انوشیروان روحانی (زادهٔ ۱ مرداد ۱۳۱۸)، آهنگساز، نوازندهٔ پیانو، ارگ و آکاردئون اهل ایران است. زندگی‌نامه انوشیروان روحانی پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۱۸ در یک خانوادهٔ هنرمند، در رشت متولد شد. او پس از سه سال که مدت مأموریت پدرش به پایان رسید، به اتفاق خانواده به تهران آمد و در همان سال یک ملودیکا برای او خریدند. سپس با راهنمایی پدر و تداوم در راه فراگیری موسیقی، به شکلی پیشرفت کرد که در سن ۹ سالگی در «جامعه باربد» که به سرپرستی اسماعیل مهرتاش اداره می‌شد، برنامه‌هایی اجرا کرد که مورد تشویق مهرتاش و مدعوین قرار گرفت. روحانی در سن ۶ سالگی با راهنمایی‌های پدر، با نت آشنا شد و در همین اوقات وارد هنرستان موسیقی شد. در هنرستان موسیقی، جواد معروفی، روح‌الله خالقی و سایر استادان هنرستان موسیقی تعلیم وی را بر عهده گرفتند. وی در کنار تحصیل در زمینه موسیقی در سال ۱۳۴۷ موفق به دریافت گواهینامه خلبانی نیز گردید. تحصیلات تکمیلی وی در مدرسه جولیارد و کنسرواتوار پاریس بعد از فارغ التحصیلی اش بود، او در سال ۱۳۴۶ عضو رسمی انجمن آهنگسازان فرانسه شد. او بیش از ۲۵ سال نداشت که عضو شورای موسیقی رادیو شد و تا آخرین سالی که در آن سازمان فعالیت داشت، این سمت را عهده دار بود. وی از اولین برنامه «گلها» با این برنامه همکاری فراوان داشت و رهبری ارکستر شماره ۸ به عهده او بود روحانی پس از چند سال به رادیو راه یافت و در ارکسترهای مختلف برنامه‌هایی اجرا کرد. در اولین جلسه‌ای که او را در ۷ سالگی جهت اجرای برنامه کودک به رادیو می‌برند به علت خردسالی، صبحی مهتدی مجری برنامه و قصه گوی شهیر، او را روی صندلی گذاشت تا سازش به میکروفن نزدیک شود. او اولین تانگوی خود را به نام «تانگوی مامانی» را در سن ۶ سالگی ساخت و از سن ۱۵ سالگی عضو روزمزد رادیو شد. در ۲۱ سالگی اولین آهنگش را بنام «اسرار ساز» با کلام کریم فکور ساخت که با صدای پوران اجرا شد. روحانی بیش از ۲۵ سال نداشت که عضو شورای موسیقی رادیو شد و تا آخرین سالی که در آن سازمان فعالیت داشت، این سمت را عهده‌دار بود. وی از اولین برنامه «گلها» با این برنامه همکاری فراوان داشت و رهبری ارکستر شماره ۴ به عهده او بود. روحانی در سال‌های اخیر به عنوان آهنگساز با ارکسترهای معروف جهان همکاری نزدیک دارد، که نشان دهنده تسلط او بر سبک‌های جهانی موسیقی از جمله موسیقی کلاسیک است. همچنین روحانی در سال ۱۳۵۰ به هزینه شخصی مدرسه‌ای در روستای کلشتر واقع در شهر رودبار استان گیلان احداث نمود. آثار او یکی از آهنگسازان معاصر است که بیش از پانصد آهنگ ساخته‌است که در حدود ۲۵۰ اثر ضبط گردیده‌است اکثر آن‌ها از معروف‌ترین آهنگ‌های زمان خود بوده‌اند. روحانی در آهنگسازی ویژه فیلم و سینما نیز دارای آثار معروف و ارزنده‌ای می‌باشد. اولین بار در سال ۱۳۴۶ توسط وی «ارگ» به ایران آورده‌شد. «تولدت مبارک» یکی از آثار انوشیروان روحانی است که تقریباً تمامی ایرانیان در مراسم‌های تولد با آن خاطره دارند. این ترانه اولین بار به مناسبت جشن تولد خودرو ایرانی پیکان در سال ساخته و رونمایی شد. از آخرین آثار او می‌توان به آهنگ «Maybe I Maybe You» از آلبوم Unbreakable گروه اسکورپینز اشاره کرد که حاصل همکاری روحانی با این گروه در اواخر سال ۲۰۰۰ می‌باشد. قطعه «Maybe I Maybe You» در سال ۲۰۰۳ در آخرین اجرای این گروه معروف در «راک هال» (ROCK HALL) آلمان اجرا شد، که باعث شد این گروه علاوه بر این قطعه، یک قطعه دیگر را در آلبوم جدید خود از «روحانی» خواستار باشند. نکته جالب توجه در این قطعه استفاده از تم‌های ایرانی است که در زمان انتشارش درجدول تاپ تونتی (TOP 20) در رده نهم قطعات موسیقی دنیا قرار گرفته‌است. همچنین آثار زیر را نیز خلق نموده‌است: ساخت و تنظیم و اجرای ۴۵ قطعه برای گروه کر دختران بین سال‌های ۱۳۴۷ الی ۱۳۵۴. ساخت موسیقی برای تبلیغات رادیو تلویزیونی از جمله برای بلیط بخت آزمایی با شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند». نوشابه شوئپس پرتقالی. او آهنگساز تعدادی از مهم‌ترین آثار مهستی و هایده بوده‌است. از معروف‌ترین قطعات او می‌توان به «آواز جدایی» «راز خلقت» (دارم سؤالی از خدا)، «هوس»، «تولدت مبارک»، «دل کوچولو»، «مجنون تو»، «عاشق شدم من»، «سلطان قلب‌ها» و «گل سنگ» اشاره کرد. اصغر فرهادی در مصاحبه‌ای از علاقه خود به آهنگ فیلم سلطان قلبها گفت و اینکه به همین دلیل از این آهنگ در فیلم شهر زیبا استفاده کرد. نگارخانه ترانه‌ها آثار بی‌کلام موسیقی فیلم همکاری به عنوان رهبر ارکستر و نوازنده خانواده پدرش، رضا روحانی، مهندس کشاورزی و از متمولین استان گیلان بود (کاوه) که در نواختن ویولن و نیز سرودن شعر تجربیات زیادی داشت. انوشیروان روحانی سه برادر با نام‌های اردشیر، شهرداد، شهریار دارد که آن‌ها هم در زمینهٔ موسیقی فعالیت می‌کنند. اردشیر معلم پیانو است. شهرداد روحانی آهنگساز و رهبر ارکستر است و با آهنگسازان بزرگی مانند «یانی» همکاری داشته‌است. او بیشتر آهنگ‌های «انوشیروان» را تنظیم کرده‌است. شهریار روحانی نیز فارغ‌التحصیل مدرسه موسیقی «وین» و یکی از چهره‌های شناخته‌شدهٔ موسیقی نوین ایران است. همسر انوشیروان روحانی خواهر پوران خوانندهٔ ایرانی است که در دهه‌های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ آثار پرارزشی را اجرا کرده‌اند. انوشیروان روحانی دارای سه فرزند با نام رضا روحانی، نوا روحانی و ندا روحانی است. رضا در راه پدر تحصیلاتش را در زمینه موسیقی ادامه داده‌است و به همراه پدرش چندین کنسرت زنده نیز اجرا کرده‌اند. کلاس‌ها وی در حال حاضر مستر کلاس‌هایی را در بعضی از شهرها مثل (تهران، مشهد، اصفهان و گیلان و کرمان …) برگزار می‌کند منابع تصحیحات انوشیروان روحانی بر روی صفحه ویکی‌پدیای خود برگرفته از وبگاه هنر و موسیقی وبگاه گلهای رنگارنگ مردان موسیقی سنتی و نوین ایران، ج۱، حبیب اله نصیری فر، انتشارات راد، تهران، چاپ ۴، ۱۳۷۰، صص ۱۴۱–۱۳۹. بانک اطلاعاتی سینمای ایران آثار انوشیروان روحانی در فروشگاه سایت شخصی پیوند به بیرون وبگاه رسمی انوشیروان روحانی، سازنده آهنگ‌های سلطان قلب‌ها، گل سنگم و تولدت مبارک ۷۲ ساله شد. آهنگسازان اهل ایران آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان سده ۲۱ (میلادی) آهنگسازان فیلم اهل ایران ارگ‌نوازان اهل ایران افراد زنده اهالی رشت ایرانیان مقیم لس آنجلس پیانونوازان سده ۲۱ (میلادی) ترانه‌پردازان اهل ایران تنظیم‌کنندگان موسیقی اهل ایران تهیه‌کنندگان موسیقی اهل ایران زادگان ۱۳۱۹ زادگان ۱۹۳۹ (میلادی) زندگی‌نامه‌های دارای امضاء موسیقی‌دانان مرد اهل ایران نوازندگان پیانو اهل ایران نوازندگان پیانو سده ۲۰ (میلادی)
7013
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%84%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%BE
تلسکوپ
تِلِسکوپ یا دوربین فضایی یا فرابین، وسیله‌ای برای دیدن اجرام آسمانی با استفاده از تابش الکترومغناطیس (مانند نور مرئی) به‌صورت واضح و دقیق است. نخستین فرابین کارا در ابتدای سدهٔ هفدهم و با استفاده از لنزهای شیشه‌ای در هلند اختراع شد. در درازای چند دهه، تلسکوپ (فرابین) بازتابی که از آینه استفاده می‌کرد اختراع شد؛ بسیاری از انواع نوتری از فرابین‌ها در سدهٔ ۲۰ میلادی زاده شدند. رادیوفرابین در دههٔ ۱۹۳۰ و فرابین فرابنفش در سال ۱۹۶۰ از جملهٔ این اختراعات بودند. واژهٔ تلسکوپ می‌تواند به تمام حیطهٔ وسایل عملیاتی در سرتاسر ناحیهٔ میدان الکترومغناطیس اشاره داشته باشد. واژهٔ تلسکوپ، از دو واژهٔ یونانی تله به معنی دور و اسکوپین به معنی دیدن، گرفته شده‌است. نخستین بار در سال ۱۶۱۱ میلادی یک ریاضیدان ایتالیایی به نام جووانی دمیزیانی که برای یکی از ابزارهای گالیلئو گالیله که در آکادمی‌دلینچی به نمایش گذاشته شده بود به‌کار گرفته شد. پیشینه اولین مدارک استفاده از فرابین مربوط به تلسکوپ شکستی است که در سال ۱۶۰۸ در هلند پدیدار شد. در آن زمان از عدسی به عنوان عدسی شیئی استفاده می‌کردند تا یک تصویر بسازد. پیشرفت آن به سه نفر نسبت داده می‌شود: هانس لیپرشی و زاخاریاس یانسن که در میدل‌بورخ آلمان، عینک ساز بودند، و یک ابزار ساز و کارشناس عدسی‌ها به نام یاکوب میتیوس از شهر آلکمار. در ماه جون سال ۱۶۰۹ گالیله از ساخته‌شدنِ تلسکوپِ آلمانی با خبر می‌شود و تلسکوپ خود را در یک‌ماه می‌سازد و در درازای یک‌سال برای بهبود طراحی آن می‌کوشد. این ایده که شیئی(عدسی شیئی|) یا عنصرِ جمع‌آوری‌کننده نور، می‌تواند به جای یک عدسی، یک آیینه باشد، محصول تحقیقی بود که مدت کمی پس از اختراع تلسکوپ شکستی انجام شد. مزایای استفاده از آینه‌های سهمی‌گون به جای عدسی، از جمله کاهش ابیراهی‌کروی و عدم وجود ابیراهی‌رنگی، باعث شد تعداد زیادی طرحِ پیشنهادی و چندین تلاش برای ساخت آینه بازتابی صورت گیرد. در سال ۱۶۶۸ ایزاک نیوتن اولین تلسکوپ بازتابی کاربردی را ساخت که بعدها تلسکوپ نیوتنی نام گرفت. وسیلهٔ او از یک آینه مقعر و یک آینه تخت تشکیل می‌شد که در یک لوله قرار گرفته بودند. آینهٔ تلسکوپ نیوتون از فلز ساخته شده بود و قطری در حدود۵ سانتی‌متر داشت. اختراع عدسی‌بی‌رنگ در سال ۱۷۳۳ میلادی، خطای رنگی را اندکی تصحیح کرد و امکان ساخت عدسی‌هایی با فاصلهٔ کانونی کمتر که به کوتاه شدن لوله تلسکوپ می‌انجامید را فراهم ساخت. تلسکوپ‌های بازتابی اگرچه ابیراهی رنگی نداشتند، ولی در درازای قرن‌های ۱۸ و ۱۹ آینهٔ فلزی آن‌ها که از مس و قلع ساخته‌شده بودند به مرور زمان تیره می‌شدند. این مشکل با اندود کردن سطح شیشه با نقره در ۱۸۵۷ یا آلومینیم در سال ۱۹۳۲ حل شد. حداکثر اندازهٔ عدسی شیئی تلسکوپ‌های شکستی در حدود یک متر است. اغلب تلسکوپ‌های ساخته شده در قرن بیستم از نوع بازتابی بودند، این درحالی است که بزرگترین تلسکوپ‌های بازتابیِ در حال کار، بزرگتر از ۱۰ متر هستند. قرن بیستم همچنین پیشرفت در ساخت تلسکوپ‌هایِ فعال در طیف وسیعی از طول موجها از امواج رادیویی تا امواج گاما را نشان می‌دهد. اولین تلسکوپ رادیویی هدفمند نیز در سال ۱۹۳۷ وارد عملیات ساخت شد و از آن زمان پیشرفت‌های شگرفی در تنوع مجموعهٔ ابزار نجومی انجام شده‌است. انواع تلسکوپ‌ها واژه تلسکوپ می‌تواند به تمام حیطهٔ وسایل عملیاتی درسرتاسر ناحیهٔ میدان الکترومغناطیس اشاره داشته باشد، اما تفاوت‌های عمده‌ای در جمع‌آوری نور (تابش الکترومغناطیس) توسط ستاره‌شناسان و منجمان در پهناهای فرکانسی مختلف وجود دارد. تلسکوپ‌ها ممکن است براساس طول موجِ نوری که تشخیص می‌دهند، دسته‌بندی شوند: پرتو ایکس ، استفاده از طول‌موج کوتاه‌تر از نور فرابنفش فرابنفش (UV)، استفاده از طول‌موج کوتاه‌تر از نور مرئی نوری (visible)، استفاده از نور مرئی فروسرخ، استفاده از طول‌موج بلندتر از نور مرئی زیرمیلی‌متری، استفاده از طول‌موج بلندتر از نور فروسرخ هرچه میزان طول‌موج، بلندتر می‌شود، استفاده از فناوری آنتن برای تعامل با تابش الکترومغناطیس آسان‌تر می‌شود، حتی ممکن است برای دریافت آن‌ها بتوان آنتن‌های بسیار کوچکی ساخت. نورهای نزدیک به طول‌موج فرابنفش را می‌توان بسیار شبیه به تور مرئی بکارگرفت، با این حال در محدوده نور فروسرخ دور و زیرمیلی‌متر، تلسکوپ‌ها می‌تواند بیشتر شبیه یک تلسکوپ رادیویی به کار گرفته شوند. برای نمونه، تلسکوپِ جِیمز کلارک ماکسوِل می‌تواند با استفاده از یک آنتن سهمی آلومینیومی، از طول‌موجِ ۳ میکرومتر(۰٫۰۰۳ میلی‌متر) تا ۲۰۰۰ میکرومتر(۲ میلی‌متر) را مشاهده کند، از سوی دیگر، تلسکوپ فضایی اسپیتزر ، با استفاده از یک آینه بازتابنده (بازتاب نوری)، از طول‌موجِ ۳ میکرومتر(۰٫۰۰۳ میلی‌متر) تا ۱۸۰ میکرومتر(۰٫۱۸ میلی‌متر) را مشاهده می‌کند. همچنین با استفاده از بازتاب‌های نوری، تلسکوپ فضایی هابل ، توسط دوربین دید گستردهٔ ۳، توان مشاهده طول موج‌های بین ۲ میکرومتر(۰٫۰۰۲ میلی‌متر) تا ۱٫۷ میکرومتر(۰٫۰۰۱۷ میلی‌متر)، از محدوده نور فرابنفش تا فروسرخ را دارد. تصویرساز فرنل ، یک فناوری لنز نوری تجهیزات نوری اشعه ایکس، برای برخی از طول‌موج‌های اشعه ایکس ˌ یکی دیگر دست‌آوردها در طراحی تلسکوپ، و برای افزایش انرژی فوتونها (طول‌موج کوتاه‌تر و فرکانس(بسامد) بالاتر) استفاده از یک بازتابنده کامل نوری است. تلسکوپ‌هایی مانند ترِیس و سوهو، از آیینه‌های ویژه‌ای برای تشدیدِ انعکاس پرتو فرابنفش استفاده می‌کنند، به همین دلیل تولیدِ تفکیک‌پذیری بالاتر و وضوح بیشتر تصاویر از این تلسکوپ‌ها ممکن شده‌است. دهانه بزرگتر تنها به معنی جمع‌آوری نور بیشتر نیست، بلکه تلسکوپ را قادر به تفکیک‌پذیری زاویه‌ای دقیق‌تری می‌کند. تلسکوپ‌ها همچنین بر اساس محل قرارگیری نیز دسته‌بندی می‌شوند: نوع زمینی، تلسکوپ فضایی یا تلسکوپ پروازی یا بر پایهٔ استفاده توسط منجمان حرفه‌ای یا آماتور. تلسکوپ نوری یک تلسکوپ نوری طیف مرئی نور را گردآوری می‌کند. تلسکوپ‌های نوری قطر زاویه‌ای و روشنی اجرام مورد رصد را افزایش می‌دهند. در یک تلسکوپ نوری به منظور ایجاد تصویر از آینه یا عدسی استفاده شده‌است. از این نظر تلسکوپ‌ها را به سه گروه عمده تقسیم‌بندی می‌کنند: تلسکوپ‌های شکستی تلسکوپ‌های بازتابی تلسکوپ‌های شکستی – بازتابی تلسکوپ‌های شکستی در یک تلسکوپ شکستی برای ایجاد تصویر از عدسی استفاده می‌شود. اولین بار گالیله از این نوع تلسکوپ استفاده کرد و از این رو به این گونه تلسکوپ‌ها گالیله‌ای نیز می‌گویند. تلسکوپ‌های شکستی انواع مختلفی دارند که عبارتند از: تلسکوپ شکستی آکروماتیک تلسکوپ شکستی آپوکروماتیک تلسکوپ شکستی آکروماتیک در تلسکوپ‌های شکستی از دو عدسی شیئی و چشمی استفاده می‌شود. عدسی شیئی برای جمع‌آوری نور و کانونی کردن آن و عدسی چشمی برای بزرگنمایی تصویر. استفاده از عدسی به عنوان شیئی دارای معایب مهمی مانند ابیراهی رنگی است. برای رفع این مشکل می‌توان شیئی را از دو عدسی ساخت که منجر به ساخت تلسکوپ شکستی نوع آکروماتیک می‌شود. نسبت کانونی این نوع تلسکوپ‌ها از f/۷ تا f/۱۱ است که به این تلسکوپ‌ها اصطلاحاً «تلسکوپ کند» می‌گویند. تلسکوپ شکستی آپوکروماتیک تلسکوپ‌های شکستی آکروماتیک سنتی پس از دو قرن استفاده گسترده حالا جای خود را به مدلی پیشرفته‌تر به نام آپوکروماتیک می‌دهند. عدسی شیئی این نوع تلسکوپ‌ها از چندین عدسی ساخته شده‌است که از جنس ED هستند. تلسکوپ‌هایی که شیئی آن‌ها از سه قسمت تشکیل شده باشد به اصطلاح تریبلت می‌گویند. فضای بین این عدسی‌ها را از گاز نیتروژن پر می‌کنند. نسبت کانونی تلسکوپ‌های شکستی آپوکروماتیک معمولاً ازf/۴ تا f/۹ می‌باشد که به این تلسکوپ‌ها «تلسکوپ تند» می‌گویند. همچنین به علت پایین بودن نسبت کانونی از این نوع تلسکوپ‌ها برای عکاسی نجومی نیز استفاده می‌کنند. تلسکوپ‌های بازتابی در این تلسکوپ‌ها جمع‌آوری نور به عهدهٔ یک آینهٔ مقعر است. پوشش بازتابندهٔ آینه می‌تواند نقره یا آلومینیم باشد. پوشش آلومینیومی این مزیت را دارد که اکسیده شدن آن باعث از بین رفتن قابلیت بازتاب آینه نمی‌شود. در بعضی دیگر از تلسکوپ‌ها از نقره استفاده می‌شود، سپس روی آن پوششی قرار می‌گیرد که مانع اکسید شدن نقره می‌شود. آینهٔ مقعر می‌تواند قسمتی از یک کره (کروی) یا قسمتی از یک سهمی (سهموی) باشد. در تلسکوپ‌های بازتابی اگر از آینه سهموی استفاده شود، ابیراهی کروی به حداقل کاهش می‌یابد. تلسکوپ‌های بازتابی پس از مدتی نیاز به تمیز کردن آینه و پس از آن بسته به کیفیت روکش آلومینیوم، نیاز به تجدید روکش دارند. تلسکوپ‌های بازتابی در مقایسه با نوع شکستی یک مزیت عمده دارند: آینه خمیده در قسمت انتهایی تلسکوپ نصب می‌شود که باعث می‌شود آینه زیر وزن خود تغییر شکل ندهد. تلسکوپ‌های بازتابی به دو دستهٔ اصلی تقسیم می‌شوند: تلسکوپ نیوتنی تلسکوپ کسگرین تلسکوپ نیوتنی در این نوع تلسکوپ، نور جمع‌آوری شده به وسیلهٔ یک آیینهٔ کاو (مقعر)، با یک آینهٔ ثانویهٔ تخت یا منشور به بیرون از لولهٔ تلسکوپ هدایت شده و به عدسی چشمی ارسال می‌شود. اگرچه تلسکوپ‌های نیوتنی از انواع شکستی کوتاهترند، ولی همچنان از مدل‌های جدیدتر کسگرین یا اشمیت-کسگرین بلندتر و سنگین‌تر هستند. تلسکوپ کاسگرین تلسکوپ‌های نیوتنی نسبتاً بلند هستند و هنگامی که اندازهٔ آینه اصلی آن‌ها بزرگ‌تر می‌شود، طول تلسکوپ بسیار زیاد می‌شود. برای حل این مشکل از روشی به نام کاسگرین استفاده می‌شود. در این روش مرکز آینهٔ اصلی تلسکوپ سوراخ شده و چشمی در پشت تلسکوپ قرار می‌گیرد. آینهٔ ثانویه پرتوهای آینهٔ اصلی را از میان سوراخ آینهٔ اصلی به سمت چشمی می‌فرستد. در این روش به دلیل اینکه پرتوها طول تلسکوپ را دو بار طی می‌کنند، طول تلسکوپ به نصف کاهش می‌یابد. از روش کاسگرین در لنزهای آینه‌ای دوربین‌های عکاسی نیز استفاده می‌شود. تلسکوپ‌های شکستی-بازتابی این تلسکوپ‌ها شبیه تلسکوپ‌های بازتابی هستند، با این تفاوت که در ساخت آنان از تیغه‌های شیشه‌ای‌ای استفاده شده‌است تا بتوان از آینه کروی به جای آینهٔ سهموی استفاده کرد. تلسکوپ‌های اشمیت و ماکسوتف - باورز از این دسته‌اند. تلسکوپ اشمیت در دهانهٔ این تلسکوپ تیغه باریکی به نام تیغه اشمیت قرار می‌گیرد که کار تصحیح خطای آینه را بر عهده دارد و بر اساس تراش و خطای آینه ساخته می‌شود. تلسکوپ اشمیت-کاسگرین تلسکوپ اشمیت-کاسگرین به تلسکوپی گفته می‌شود که از هر دو فناوری کاسگرین و تیغه اشمیت در آن استفاده شده باشد. این روش عموماً برای تلسکوپ‌های ۸ اینچ به بالا به کار می‌رود. عدم شفافیت جو برای امواج الکترومغناطیس از آنجا که جو زمین برای عمده طیف الکترومغناطیس شفاف نیست، تنها چند محدوده از امواج الکترومغناطیس در سطح زمین قابل دریافت است. این محدوده‌ها عبارتند از فروسرخ نزدیک و بعضی از امواج رادیویی. به همین دلیل هیچ تلسکوپ پرتو ایکس یا فروسرخ دوری در سطح زمین قابل استفاده نیست. چنین تلسکوپ‌هایی باید به مدار زمین زمین فرستاده شوند تا خارج از جو رصد خود را انجام دهند. حتی برای طول موج‌هایی که در سطح زمین قابل دریافت‌اند، تلسکوپی در مدار زمین به دلیل بدور بودن از اغتشاشات جوی، کارایی بسیار بیشتری دارد. استقرار تلسکوپ تکیه‌گاه تلسکوپ باید محکم و استوار باشد تا از لرزش آن جلوگیری کند؛ ضمن اینکه باید در هنگام رصد، تلسکوپ را به نرمی و به صورت یکنواخت چرخاند. دو شیوهٔ اصلی در استقرار تلسکوپ وجود دارد: استوایی و سمتی-ارتفاعی. استقرار استوایی در استقرار استوایی، یک محور تلسکوپ به سمت قطب سماوی نشانه می‌رود. این محور را محور قطبی یا محور ساعت نام نهاده‌ند. محور دیگر، عمود بر این محور، محور مِیل است. با توجه به موازی بودن محور ساعت و محور چرخش زمین، اگر تلسکوپ را با یک سرعت ثابت حول این محور بچرخانیم، چرخش ظاهری آسمان جبران می‌شود. مهم‌ترین مشکل فنی در نصب استوایی، محور میل می‌باشد. زمانی که تلسکوپ به سمت جنوب نشانه رفته‌است، وزن آن، نیرویی عمود بر این محور وارد می‌کند. چنانچه تلسکوپ در تعقیب یک جسم به سمت غرب بچرخد، یاتاقان‌ها باید یک بار اضافی را، موازی با محور میل، تحمل کنند. استقرار سمتی-ارتفاعی در استقرار سمتی- ارتفاعی، یکی از محورها عمودی و دیگری افقی است. سوار کردن تلسکوپ به این صورت، از نصب استوایی ساده‌تر بوده، پایداری آن در تلسکوپهای خیلی بزرگ بیشتر می‌باشد. برای دنبال کردن چرخش آسمان، تلسکوپ باید با سرعت متغیر حول هر دو محور بچرخد. بدین ترتیب میدان دید نیز می‌چرخد؛ و این مسئله‌ای است که باید در هنگام استفاده از تلسکوپ جهت عکس‌برداری مورد توجه قرار گرفته، جبران شود. زمانی که یک جسم سماوی به سمت‌الرأس نزدیک می‌شود، مختصه سمتی آن در مدت زمانی بسیار کوتاه تغییر می‌کند. از این رو، در اطراف سمت‌الرأس ناحیه کوچکی وجود دارد که رصد آن با یک تلسکوپ سمتی غیرممکن است. استقرار سمت ارتفاعی بهتر است یا استوایی؟ پایه‌های سمتی-ارتفاعی، درست مانند پایه‌های دروبین عکاسی فقط به بالا و پایین و چپ و راست حرکت می‌کنند و از این رو لوله تلسکوپ فقط در همین جهات حرکت خواهد کرد. بهترین نوع از پایه‌های سمت-ارتفاعی، آن‌هایی هستند که پیچ حرکت آرام دارند که به درد دنبال کردن جرم مورد نظر می‌خورند (البته فقط در جهت‌های گفته شده). با وجود این، پایه‌های سمت-ارتفاعی نمی‌توانند ستاره‌ها را در حرکت قوسی شان دنبال کند. محمد حسین رجایی؛ وبسایت//؛ناسا رادیو تلسکوپ رادیو تلسکوپ‌ها انتن‌های رادیویی کنترل‌شونده‌ای هستند که در اخترشناسی رادیویی استفاده می‌شوند. این دیش‌ها گاهی روی شبکه فلزی رسانایی با دهانه‌ای کوچکتر از طول موج در حال مشاهده ساخته می‌شوند. رادیو تلسکوپ‌های چند قسمتی از جفت یا گروه‌های بزرگتری از این دیش‌ها ساخته شده‌اند. برای برهم نهی دهانه‌های مجازی که اندازه‌های یکسانی دارند به منظور تفکیک بین دو تلسکوپ. این فرایند به تطبیق دهانه‌ها معروف است. رکورد فعلی مربوط به اندازه چینش تلسکوپها برای سال ۲۰۰۵ است که برای چندین بار عرض زمین با استفاده از پایه‌های فضایی براساس تداخل طولانی‌ترین مدار مبنا (VLBI) تلسکوپها از قبیل هالسی (HALCA) ژاپنی (آزمایشگاه پیشرفته برای ارتباطات و نجوم) ماهواره VSOP(VLBI برنامه رصد فضایی) با استفاده از اطلاعات نوری (کنار هم قرار دادن تلسکوپهایی نوری) و مانع دید شدن تداخل دهانه‌ها در تلسکوپهای بازتابی تنها برهم نهی دهانه‌ها هم‌اکنون در مورد تلسکوپهای نوری نیز عملی شده‌است. از رادیوتلسکوپها برای گردآوری اشعه میکروموجی استفاده می‌شود. همچنین برای گردآوری اشعه وقتی که یک نور مرئی یا تیرگی (از قبیل اخترنماها) مانع می‌شود. بعضی از رادیو تلسکوپ‌ها در پروژه‌هایی از قبیل SETI و رصدخانه AREIBO برای بررسی کردن زندگی EXTERRESTRIAL استفاده می‌شوند. رادیو تلسکوپ نوعی آنتن رادیویی است که در اخترشناسی رادیویی به منظور پیدا کردن و جمع‌آوری اطلاعات از ماهواره‌ها و کاوشگرهای فضایی و هر گونه منبع رادیویی در فضا استفاده می‌شود. این نوع تلسکوپ‌ها با تلسکوپ‌های نوری متفاوت هستند چون فقط می‌توانند از منابع رادیویی اطلاعات بگیرند. رادیو تلسکوپ‌ها دارای دیش‌های بزرگی هستند که به صورت تکی یا چند تایی کار می‌کنند و معمولاً برای جلوگیری از تداخل امواج الکترومغناطیسی منتشر شده از تلویزیون و رادیو و رادار و… در مکان‌های خالی از جمعیت واقع شده‌اند این دقیقاً مانند تلسکوپ‌های نوری است که باید از آلودگی نوری پرهیز کند. رادیو تلسکوپ برای مطالعه رخدادهای رادیویی از ستاره‌ها، کهکشان‌ها اخترنماها، و سایر اشیاء فضایی استفاده می‌شود در طول موجی بین ۱۰ متر (۳۰ مگاهرتز) و ۱ میلی‌متر (۳۰۰کیلوهرتز) در طول موج‌های بلندتر مانند ۲۰ سانتیمتر (۱۰۵ گیگاهرتز) بی قاعدگی‌ها در طبقه یونسفر زمین باعث خمیدگی امواج ورودی می‌شود، به این پدیده جرقه زدن می‌گویند که قابل قیاس با چشمک زدن ستارگان در طول موج مرئی می‌شود جذب امواج کهکشانی توسط لایه یونسفر با افزایش طول موج افزایش می‌یابد تا جایی که طول موج‌ها ی بالاتر از ۱۰ متر با رادیو تلسکوپ‌های زمینی قابل دریافت نیستند. رادیو تلسکوپ‌های اولیه اولین آنتن رادیویی استفاده شده برای تشخیص منابع رادیویی نجومی توسط Karl Guthe Jansky یکی از مهندسان لابراتوار تلفن بل در سال ۱۹۳۱ ساخته شد. جان اسکای شغل خود را به شناسایی منابع ایستا که توانایی مداخله با سرویس رادیویی تلفن را دارند اختصاص داد.آنتن جان اسکای برای دریافت سیگنال‌های رادیویی موج کوتاه در یک فرکانس ۲۰٫۵ MHz (طول موجی تقریباً ۱۴٫۶ m) طراحی شده بود. آن نصب شده بوددر یک صفحه گردون که اجازه می‌داد تابه هر سمتی بچرخد، و چرخ و فلک جان اسکای نام گرفت. آن دارای ضخامتی تقریباً ۱۰۰ فوت(۳۰ متر) و ۲۰فوت (۶ متر) ارتفاع بود؛ و به وسیلهٔ مجموعهای از چهار چرخ چرخش و هدایت می‌شد در دریافت منابع رادیویی مزاحم (ایستا) و می‌توانست با دقت اشاره کند. بخشی کوچک امواج از یک طرف آنتن با سیستم خودکار و کاغذ آنالوگ ذخیره می‌شدند. بعد از ثبت سیگنال‌ها از همه مسیرها در چندین ماه، جان اسکای عاقبت آن‌ها را به سه نوع ایستا دسته‌بندی کرد:نزدیک به وسیلهٔ توفان همراه با آذرخش و صاعقه، دور توفان همراه با آذرخش و صاعقه و یک صدای ضعیف هیس از منبعی نا شناخته. اخترشناسی رادیویی اخترشناسی رادیویی یکی از شاخه‌های مهم اخترشناسی است که به مطالعه اجرام سماوی در زمینه امواج الکترومغناطیسی می‌پردازد. تکنیک‌های اخترشناسی رادیویی شبیه به تکنیک‌های اخترشناسی اپتیکی است با این تفاوت که در اخترشناسی رادیویی از رادیو تلسکوپ استفاده می‌شود ولی در اخترشناسی از تلسکوپ نوری از این رو تنها می‌تواند از منابع رادیویی اطلاعات بگیرد. تاریخچه این ایده که اجرام سماوی می‌توانند تشعشعات رادیویی داشته باشند نخستین بار توسط معادله ماکسول نشان داده شد که تشعشعات رادیویی از ستارگان می‌توانند با هر طول موجی وجود داشته باشند. بسیاری از دانشمندان برجسته مانند توماس الوا ادیسون، الیور جوزف لوج و ماکس پلانک پیش‌بینی کرده بودنند که خورشید دارای تشعشعات رادیویی است. حتی لوج سعی کرد که سیگنال‌های خورشیدی را دریافت کند ولی به دلیل مشکلات دستگاهش در این امر موفق نبود. اولین تشعشعات دریافت شده از یک منبع رادیویی در فضا که به‌طور اتفاقی در اوایل دهه ۳۰ ثبت شد به وسیله کارل گوت جانسکی انجام شد. او که به عنوان یک مهندس در آزمایشگاه تلفن بل کار می‌کرد در حال تحقیق و بررسی روی فرستادن امواج صوتی به آن سوی اقیانوس اطلس بود که بدین منظور از یک آنتن بزرگ استفاده می‌کرد سپس او متوجه شد که سیستم آنالوگ ضبط وی مدام یک سیگنال را از منبعی نامعین ضبط می‌کند از آنجا که این سیگنال روزی شدت گرفت جانسکی گمان کرد که منبع آن ممکن است خورشید باشد. پس از بررسی‌ها او متوجه شد که سیگنال دقیقاً با طلوع و غروب خورشید مطابق نیست ولی در عوض در یک سیکل ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه تکرار می‌شود نوعی از اجرام سماوی که ساکن در کره سماوی می‌باشند و با شب و روز زمین می‌چرخند با مقایسه مشاهدات وی با نقشه‌های فضایی، دریافت که این سیگنال‌ها از کهکشان راه شیری می‌آید و در مرکز کهکشان قوت می‌گیرد در صورت فلکی کماندار او نتایج مشاهدات و اکتشافاتش را در سال ۱۹۳۳ رسماً اعلام کرد؛ ولی از آنجا که آزمایشگاه بل وی را به شاخه دیگری منتقل کرد او نتوانست تحقیقات خود را در این زمینه ادامه دهد. گرت ربر با ساختن یک دیش شلجمی با ۹ متر طول در شعاع که در ساخت رادیو تلسکوپ استفاده می‌شد کمک شایانی به اخترشناسی رادیوی کرد این کار در ۱۹۳۷ انجام گرفت بعد از مدتی وی موفق به ترسیم اولین نقشه آسمانی از امواج رادیویی شد. در ۱۹۴۲ ج. س هی که یک محقق نظامی در بریتانیا بود کشف کرد که خورشید امواج رادیویی می‌دهد. در اوایل دهه ۵۰ مارتین ریل و آنتونی هویش دردانشگاه کمبریج از تداخل سنج امواج که در دانشگاه موجود بود استفاده کرده و موفق به ترسیم نقشه‌های معروف ۲c و ۳c شدند. تلسکوپ‌های ذرات پر انرژی تلسکوپ امواج ایکس از تلسکوپ WOLTER که ترکیب شده از شکل حلقوی اجمالی اینه‌های ساخته شده از فلزات سنگین قادر به بازتاب امواج با درجه کم هستند، استفاده می‌کنند. این آینه‌ها معمولاً مقطعی از یک سهمی دوران داده شده و هذلولی یا بیضی هستند. در سال۱۹۵۲هانس والتر سه راه که یک تلسکوپ می‌توانست با استفاده از این نوع خاص از آینه‌ها ساخته شود را شرح داد. تلسکوپ‌های امواج گاما مانع از تمرکز کامل می‌شوند و از پنهان کردن رمزی دهانه استفاده می‌کنند. الگوهای پنهان کردن ایجاد شده می‌تواند برای تشکیل یک تصویر احیا شوند. تلسکوپ‌های امواج ایکس و گاما معمولاً در ماهواره‌هایی در مدار زمین یا بالن‌های بلند پرواز خارج از جو زمین که برای این قسمت از طیف الکترو مغناطیس مات هست، قرار دارند. در گونه‌های دیگر از تلسکوپ‌های ذرات پرانرژی، هیچ سیستم تشکیل تصویر نوری وجود ندارد. تلسکوپ‌های امواج کیهانی معمولاً از کنار هم قرار دادن انواع آشکارسازهای مختلف پخش شده در یک منطقه بزرگ، تشکیل شده‌اند. تلسکوپ نوترینو از جرم زیادی از آب ویخ احاطه شده به وسیله مجموعه‌ای از آشکارسازهای حساس به نور به نام لوله PHOTOMULTIPLIER تشکیل شده‌است. جستارهای وابسته تلسکوپ فضایی تلسکوپ رادیویی تلسکوپ انعکاسی بزرگترین تلسکوپ‌های جهان برنارد لیوت (مخترع تلسکوپ تاج‌نما یا کوروناگراف) پیوند به بیرون تلسکوپ رادیویی، از وبگاه دانش فضایی ساختار فنی رادیوتلسکوپها، از وبگاه دانش فضایی تصویرسازی از امواج رادیویی، از وبگاه دانش فضایی منابع مطلب برگرفته از وبگاه سیمرغ، نوشتاری از امیر صدیقی تلسکوپ‌های اپتیکی و رادیویی/ دکتر سعدالله نصیری قیداری/ تهران/ گیتاشناسی/۱۳۸۴ فناوری تلسکوپ‌ها / سی.آر. کیچین/ ترجمهٔ سیّد جواد نورایی/ تهران/ به نشر/ ۱۳۸۰ شماره ۲۰۳ مجله نجوم، تلسکوپ مسیه، ترجمه و تألیف معین پناهنده https://www.isna.ir/news/98042614125/رونمایی ابزارهای اخترشناسی اختراع‌های سده ۱۷ (میلادی) اختراع‌های هلندی اخترشناسی رصدی تصویربرداری نجومی تلسکوپ‌ها جمهوری هلند در دهه ۱۶۰۰ (میلادی) دوران طلایی هلند رصدخانه‌ها علم و فناوری در جمهوری هلند معرفی‌شده‌های سده ۱۷ (میلادی) ناوبری
7016
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%AE%20%D8%B2%D8%A7%D9%87%D8%AF%20%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C
شیخ زاهد گیلانی
تاج‌الدین ابراهیم کردی سنجانی معروف به شیخ زاهد گیلانی (۶۱۵–۷۰۰ / ۱۲۱۸–۱۳۰۱) از صوفیان بزرگ ایران بود. زندگی صفی‌الدین اردبیلی بنیانگذار دودمان صفوی ۲۵ سال نزد زاهد گیلانی گذرانید و دختر او را به همسری گرفت. زاهد، صفی‌الدین را به جانشینی خود در طریقت برگزید. پس از مرگ زاهد، و به روایتی در همان دوران زندگی وی، صفی‌الدین به اردبیل بازمی‌گردد و طریقتی به نام صفویه در آنجا بنیاد می‌گذارد. زاهد مرید شهاب الدین اهری است. طریقت طریقت او به رهبران تصوف مانند ابونجیب سهروردی و حسن بصری می‌رسد. شیخ زاهد صوفی نوگرایی بود. وی به تصوف در معنای جدیدی توجه داشت. وی بر این باور بود که تلاش‌های روزانه برای تأمین معاش خود و خانواده در حد جهاد در راه خدا باارزش است. شیخ زاهد توجه به خانواده و تشکیل خانواده را بااهمیت به‌شمار می‌آورد. مدفن در حال حاضر در جاده لاهیجان به لنگرود در ۳ کیلومتری لاهیجان، در روستایی به نام شیخانبر بقعه‌ای وجود دارد که به عنوان آرامگاه شیخ زاهد گیلانی شناخته می‌شود. با این حال پژوهشگران نظرات متفاوتی درخصوص محل دفن شیخ زاهد ارائه داده‌اند. احمد موسوی مزار شیخ زاهد را بر اساس نوشته‌های صفوةالصفا حوالی روستای سیاهورود در ۱۳ کیلومتری فومن می‌داند و اضافه می‌کند در آنجا بنای ساده‌ای وجود دارد که به شیخ (پیر) زاهد منسوب است. هرچند به علت ارادت مردم به این شخصیت، بقعه‌های دیگری نیز در سایر آبادی‌های گیلان وجود دارد که به او منسوب است. عباسقلی غفاری‌فرد با بررسی متونی همچون صفوه‌الصفا، تاریخ حزین اثر حزین لاهیجی و روضه‌الصفویه بر این باور است که مکان‌هایی که این منابع از آن نام می‌برده‌اند، امروز در جمهوری آذربایجان قرار دارند. وی بر اساس بررسی‌های میدانی روستای ساحلی سیاه‌ور واقع در شهرستان لنکران را محل اولیه دفن شیخ زاهد می‌داند که پس از چندین سال پیکر شیخ زاهد از آن‌جا به روستای شیخ‌کران در دو کیلومتری روستای اول، منتقل می‌گردد و هم‌اکنون نیز آرامگاهی با نام شیخ زاهد در آن روستا قرار دارد. کتاب دربارهٔ او از نویسندگان نامدار ایران، سعید نفیسی، کتابی دربارهٔ وی نوشته به نام «زاهد گیلانی». بازماندگان نوادگان شیخ زاهد در طول تاریخ با نام «زاهدی» شهرت داشتند. در کتاب سلسله النسب الصفویه که در روزگار شاه سلیمان صفوی تألیف شده‌است، شرحی از بازماندگان شیخ زاهد ارائه شده‌است. مؤلف این کتاب، شیخ حسین پیرزاده زاهدی خود از نوادگان شیخ زاهد بوده‌است. به نوشته او فرزندان شیخ زاهد به شرح زیر بوده‌اند: شیخ جمال‌الدین که از همسر اول شیخ زاهد بود. چون شیخ زاهد در بستر مرگ افتاد، بسیاری منتظر بودند تا او شیخ جمال‌الدین را که در آن زمان مردی نسبتاً سالخورده بود به جانشینی خود معرفی کند. پس از فوت شیخ زاهد، شیخ جمال‌الدین مجاور آرامگاه او شد و نوادگان او تا زمان تألیف کتاب سلسله النسب الصفویه همچنان مجاور آنجا بوده‌اند. تبار حزین لاهیجی، از عالمان اصفهان در اواخر صفوی و افشاریان و زندیه با ۱۵ نسل به شیخ جمال‌الدین می‌رسد. شیخ زاهد در هفتاد سالگی با دختر یکی از مریدانش به نام اخی‌سلیمان کلخورانی ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر و یک دختر شد: بی‌بی‌فاطمه، همسر شیخ صفی‌الدین اردبیلی و مادر شیخ صدرالدین موسی شیخ شمس‌الدین، نوادگان او از زمان شاه عباس اول به تولیت آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی اشتغال داشتند و شیخ حسین مؤلف سلسله النسب الصفویه نیز از همین دودمان بوده‌است. همچنین، افراد زیر را نیز از نوادگان شیخ زاهد دانسته‌اند: منابعی چون آتشکده آذر، رستم‌التواریخ و خاطرات سردار ظفر (احتمالا به پیروی از دو منبع قبل از خود) خوانین حاکم بر ایل بختیاری (ایلخانان بختیاری) را از زمان شاه تهماسب اول صفوی تا زمان عادل شاه افشار از نسل زاهد گیلانی به‌شمار می‌آورند. میرزا احمد تنکابنی (حکیم‌باشی) پزشک فتحعلی شاه قاجار نیز نسب به زاهد گیلانی می‌رسانده‌است. شمایل او، به قولی، در یکی از تالارهای کاخ گلستان آویزان است. نوادگان و وابستگان میرزا احمد در دوران معاصر نام خانوادگی زاهدی را انتخاب کردند. فضل‌الله زاهدی از این خانواده بود. جستارهای وابسته تاج‌الدین علیشاه جیلانی پانویس منابع درگذشتگان ۱۳۰۱ (میلادی) درگذشتگان ۷۰۰ (قمری) روحانیان اهل ایران زادگان ۱۲۱۸ (میلادی) زادگان ۶۱۵ (قمری) صوفیان اهل ایران صوفیان کرد طریقت صفویه
7025
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%B4
چاووش
چاووش‌ یا چاوش برگرفته از واژه ترکی چاو و به معنی اعلان، خطاب، نقیب، پیش‌رو لشکر یا کاروان، نگهبان و مراقب سپاهیان، راهنما و کسی که کاروانیان را به حرکت و جنگ‌جویان را به جنگ تشجیع می‌کند. چاووش‌ها صفوف لشکر را در جنگ منظم می‌کرده‌اند و شمارهٔ افراد لشکر و هویت و وظیفهٔ یکایک آنان را می‌دانسته‌اند. چاووش و چاووشی، شغلی بوده‌است در تشکیلات دولت ترکان عثمانی که بعدها این واژه در زبان فارسی وارد شده‌است. چاووش‌خوانان در ایران قدیم یه کسانی گفته می‌شد که چوب به دست در محل گذر پادشاهان پیشاپیش حرکت کرده و مردم را از عبور شاه آگاه می‌کرده‌اند. در ایران قدیم به افرادی که برای چاووش‌خوانی یا اعلام چاووش در خدمت شاهان بودند چاووش‌باشی گفته می‌شد. جستارهای وابسته دورباش‌داران جلودار نقیب شاطر منابع برپایه داده‌هایی در: هفته‌نامه نسیم جنوب، نوشتاری از دکتر سید جعفر حمیدی پیشه‌ها
7026
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B4%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1
دورباش‌دار
دورباش‌دار نام یکی از مناصب دستگاه سلطنتی ایران قدیم است. دورباش‌دار یکی از افراد خبررسان بوده و حاملان دورباش دارای مقام و منصب مهمی بوده‌اند. دورباش نیزهٔ دو سر یا سه سر یا زوبینی بوده که در هنگام حرکت امیران و پادشاهان، پیشاپیش آنها حرکت داده‌می‌شد. دورباش‌داران، معمولاً دوازده نفر از سربازان ویژه بودند که به فاصلهٔ حدود پنجاه متر جلو موکب پادشاه بودند و مردم با دیدن زوبین‌های برافراشته بر دست دورباشان متوجه می‌شدند که باید از سر راه موکب به‌کناری روند و حتی روی خود را به طرف امیر برنگردانند. جستارهای وابسته چاووش‌خوانی برگرفته از هفته‌نامه نسیم جنوب برداشت از آن وب‌گاه با یادکرد منبع آزاد است. درجات نظامی
7032
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D9%87%E2%80%8C%DA%AF%D8%B2
بنه‌گز
بُنه‌گز، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر ایران. روستای بُنه گَز جزء شمالی‌ترین روستاهای تابعه شهرستان تنگستان و در حدود سی کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد. جمعیت این روستا در دهستان باغک قرار داشته و بر اساس سرشماری رسمی ۱۳۹۰ جمعیت آن حدود ۳۳۰۵نفر (۸۹۷خانوار) بوده‌است. زبان مردم پارسی با لهجه محلی بوده و مذهب آن‌ها شیعه دوازده امامی می‌باشد. پیشینه روستای بنه گز از دیر زمان جز روستاهای شناخته شده در تنگستان بوده‌است محمد علی خان سدید السلطنه کبابی که در سال ۱۳۲۲ قمری (حدود سالهای ۱۲۸۲ شمسی) از روستاهای تنگستان بازدید کرده از احوال برخی از روستاهای تنگستان از جمله بنه گز چنین یاد کرده‌است: «بنه گز تقریباً دویست خانوار و ششصد نفر نفوس شوند. قریب سیصد نفرشان سلاح ورزند پنجاه قبضه تفگ طراز جدید در آن دیده شود یک حسینیه در قریه موجود است. اجاره دیوان اینجا سیصد و هفتاد تومان است. نخلستانشان شاید چهار هزار اصله شود. شش خانه در قریه و چهار خانه در خارج قریه تعلق به روسا دارد و صاحب برج باشند.» منابع پیوند به بیرون سایت باشگاه فرهنگی ورزشی کارگر بنه گز سایت تیتر اول بنه گز روستاهای شهرستان تنگستان
7033
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1
بوشهر
بوشِهْر () از شهرهای بندری ایران است که مرکز استان بوشهر و شهرستان بوشهر محسوب می‌شود. بوشهر در سال ۱۳۹۵ خورشیدی بالغ بر ۲۲۳٬۵۰۴ نفر جمعیت داشته‌است که بدین‌ترتیب پرجمعیت‌ترین شهر استان بوشهر و چهارمین شهر پرجمعیت جنوب ایران به‌شمار می‌رود. این شهر که در واقع به‌صورت یک شبه‌جزیره در بخش مرکزی شهرستان بوشهر قرار دارد، فقط از سمت شرق با خشکی ارتباط دارد. بوشهر ۱۸ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای آب و هوای نیمه بیابانی گرم است. بوشهر قدمتی حدود ۵هزار سال دارد و از مراکز مهم در حکومت‌های مختلف اعم از عیلامی، ساسانی، و افشاریان بوده‌است. در دورهٔ خلیفهٔ دوم (عمر)، ریشهر (بوشهر قدیم) به‌دست مسلمانان در جنگی به‌نام «وقعه ریشهر» فتح شد. بوشهر کنونی توسط «ابومهیری» که پسر «شیخ ناصرخان آل مذکور» بود، در سال ۱۱۱۴ ه‍.ش ایجاد شد. به‌دلیل اهمیت زیاد این شهر در سده‌های گذشته، اقدامات زیادی برای اولین بار در بوشهر انجام شد. به‌عنوان نمونه اولین چاپخانه سنگی، صنایع برق، یخ‌سازی، و اولین خط تلگراف در بوشهر راه‌اندازی شد. نام بوشهر در کتاب‌ها و اسناد تاریخی، تحت نام‌های مختلفی نظیر «رام اردشیر»، «ابوشهر»، «بُخت اردشیر»، «لیان»، و «ریشهر» به ثبت رسیده‌است.بیشتر مردم بوشهر به زبان فارسی با گویش بوشهری تکلم می‌کنند. بندر بوشهر به‌خاطر عواملی، مانند صیادی (شیلات)، وجود نیروگاه اتمی، کشتی‌سازی و صادرات، از این بندر رونق اقتصادی گرفته‌است. ۱۸ اسفند سالروز تأسیس مدرسهٔ سعادت، روز بوشهر نام گرفته‌است. نام بوشهر در گذشته نام‌های گوناگونی برای تمدن و شهر بوشهر فعلی وجود داشته‌است که قدیمی‌ترین نام اعلام‌شده «لیان» است. براساس حفاری‌های باستان‌شناسی موریس پزار (باستان‌شناس فرانسوی) در سال ۱۹۱۳ میلادی که در مناطق گل پیل، امامزاده، و سبزآباد انجام شد، حدس زده شد که در دورهٔ عیلامیان به این شبه‌جزیره لیان گفته می‌شده‌است. به‌گفتهٔ برخی از محققان بوشهری، کلمهٔ لیان یک واژهٔ بابلی و به‌معنای «آفتاب درخشان» است. همچنین در دیگر دوران‌ها نام‌هایی همچون «ریشهر»، «ریواردشیر»، «بوخت اردشیر»، «رام اردشیر»، و «رامش اردشیر» را به بوشهر نسبت داده‌اند. در برخی منابع گفته شده که بوشهر تصحیف و تحریف‌شدهٔ «بخت اردشیر» به‌معنی «شهر رهایی» و همان شهری است که اردشیر بابکان در آن رهایی یافته‌است. در برخی اسناد قدیمی عربی، این شهر را «البوشهر» نامیده‌اند که کوتاه شده آن «ابوشهر» است. از نام‌های دیگری که به این شهر نسبت داده‌اند می‌توان به «رامشهر»، «انطاکیه»، و «بندر نادری» اشاره کرد. در عصر هخامنشی از تمدن‌های بزرگ در ایران تمدن لیان بوده‌است که برخی به‌اشتباه نام آن را از نام‌های بوشهر می‌دانند. هم‌اکنون نام خیابانی در بازار بوشهر به همین نام است. طبق آثار کشف شده در منطقهٔ باستانی هلیله و ریشهر نام این سرزمین ژرمانسیکا بوده‌است. همچنین در آثار باستانی شوش از این بندر نام برده شده‌است. در زمان اسکندر نام آن به موزامبری تغییر یافت. پیشینه قبل از اسلام پیشینه تاریخ تمدن شهر بوشهر مربوط به پنج الی شش هزار سال قبل از میلاد است(دوره نو سنگی جدید و قدیم) و دقیقاً معلوم نیست که این شهر در چه نقطه ای از تاریخ و توسط کدام قوم یا مردمی تأسیس شده‌است. قدیمی‌ترین آثار بدست آمده مربوط به دوره عیلامی‌ها بوده‌است که بعد از دو کاوش باستان‌شناسی توسط آلمانها (پروفسور آندریاس در ۱۸۷۲–۱۸۷۷ میلادی) و فرانسویی‌ها (موریس پزار در ۱۹۱۳ میلادی) انجام شده‌است. در دوره حکومت عیلامیان، شهری به نام لیان (به معنای آفتاب درخشان) در کنار شهر بوشهر فعلی بنا شد که عظمت این شهر را می‌توان با توجه به قبرستان شغاب (۱۰ هکتار) که محل دفن مردگان اهالی لیان بوده، بسیار بزرگ حدس زد. چند خدایی، نیروهای طبیعی، و رب النوعهای گوناگون که توسط این مردم پرستش می‌شده، نشان از مذهب متفاوت اهالی این شهر دارد. زبان و خط نوشتاری مردم این شهر سومری بوده اما بعدها خود عیلامیان خط دیگری ابداع می‌کنند که تا زمان مادها و هخامنشیان مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. اقتصاد مردم لیان علاوه بر تجارت؛ صیادی و کشاورزی و تولید انجیر و انگور و خرما نیز بوده‌است که آب این فعالیتها و آب شرب مردم توسط قنات‌هایی که از جنوب شرقی تا شمال غربی شهر حفر کرده بودند، تأمین می‌شده‌است. منشأ آب این قنات‌ها هنوز معلوم نیست. بوشهر مرکز تجارت دولت عیلام بوده‌است. در دوره حکومت عیلامیان، شهر لیان چندین بار بین بابلیها و عیلامی‌ها دست به دست شد اما سرانجام توسط «نبوکدنصر یکم» (بخت النصر) به آن حمله بزرگ همراه با قتل‌عام مردم این شهر صورت گرفت و این شهر با خاک یکسان شد. بعد از عیلامیان، بوشهر و منطقه بوشهر قسمتی از قلمرو مادها بوده‌است. طبق گفته پیر بریان، در دوره هخامنشیان ترعه ای در کنار بوشهر ساخته شده که مربوط به دوره داریوش بزرگ است. در دوره سلوکیان، نه شهر در کنار خلیج فارس دایر شد که از آنها می‌توان به انطاکیه پارس که در واقع بوشهر امروزی در کنار لیان باستانی بود، اشاره کرد. انطاکیه پارس توسط آنتیوخوس سوم در حدود سال ۲۰۵ قبل از میلاد ایجاد شد. اسکندر مقدونی زمانی که به دریانورد معروف خود «نئارخوس» دستور داد که گزارش دریایی از خلیج فارس برای او تهیه کند، در سال ۳۲۷ قبل از میلاد بعد از گذشتن از میناب به سواحل بوشهر رسید. وی از نواحی شبه جزیره «مزامبریا» (که اکنون بوشهر فعلی در آن قرار دارد) برای همراهان خود آذوقه تهیه کرد. در دوره اشکانیان نیز مهرداد اول بر نواحی خلیج فارس چیره شد. او کشور عیلام را از بین برد و حاکم بر خلیج فارس، بین‌النهرین و خوزستان شد. در دوره ساسانیان، اردشیر ساسانی (اردشیر یکم) با قیام علیه حکومت سلوکیان که بر ایران از لحاظ اجتماعی و اخلاقی رنگ و بوی یونانی داده بود، برخاست و سواحلی از خلیج فارس که قبلاً بخشی از حکومت ایران بود را تسخیر کرد. وی تا بحرین را به تسخیر خود درآورد. در این دوره بوشهر «بخت اردشیر» نامیده می‌شد. «ریو اردشیر» یا «بخت اردشیر» در دوره‌های بعد «ریشهر» نامیده شد. هم‌اکنون در منطقه ریشهر کنونی در بوشهر، یک قلعه وجود دارد که ساسانیان از آن زمان در ریشهر ساخته بودند. ویرانه‌های این شهر در ۸ کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد و به آن «ریشهر» گفته می‌شود. عرب‌ها این شهر را «ریضهر» و یونانیان آن را «کرسونئوس» می‌نامیدند.اخیراً طی یک بررسی که در دریا و به فاصله ۵۰ متری از ساحل بوشهر انجام شده، سفالهای اژدری و لعاب دار فیروزه ای مربوط به دوره ساسانی و صدر اسلام کشف شده‌است. بعد از اسلام بعد از سقوط حکومت ساسانیان به دست اعراب مسلمان، منطقه بوشهر در بین سالهای ۱۹ تا ۲۲ ه‍.ق و در دوره خلیفه دوم، عمر، به دست «عثمان ابن ابی العاص» فتح شد. در این دوره مرزبان بوشهر شخصی به نام «شهرک» بوده‌است. از لحاظ بزرگی و غنیمت‌های بدست آمده، این جنگ را با جنگ «قادسیه» مقایسه کرده‌اند. به همین دلیل به این جنگ «وقعه ریشهر» می‌گویند و یکی از ایام العرب نامیده شده‌است. بعد از اینکه خساراتی در دوره فتوحات اسلامی به این بندر وارد شد اما بوشهر تا زمان سلجوقیان پایدار ماند. در دوره صفویه در ایران که با پایان قرون وسطی در اروپا همراه بود و اروپاییان برای تأمین کالا از شرق نیازمند راه ارتباطی با هند و چین بودند، با ظهور ترکان عثمانی، شاهراه ارتباطی شرق به غرب مسدود شد. به همین دلیل اروپاییان یا باید از راه پر خطر زمینی شمال اروپا و آسیا عبور می‌کردند یا از راه دریا با دور زدن قاره آفریقا به هند می‌رسیدند. پرتغالی‌ها راه دوم را انتخاب کردند تا با تسخیر جزیره هرمز بر دریای عمان و خلیج فارس حاکم شوند و با نفوذ بر بصره و مقابله با ترکان عثمانی و نهایتاً حفظ گوا بر هند سلطه بیشتری داشته باشند. در این دوره از جمله مناطق در خلیج فارس که توسط پرتغالی‌ها اشغال شد، ریشهر و قسمتی از این نواحی بود. عملیات اخراج پرتغالی‌ها از سال ۱۰۱۰ ه‍.ق توسط امام‌قلی خان برای آزادسازی بحرین از دست پرتغالی‌ها، از استان بوشهر آغاز شد. در نهایت، درسال ۱۰۳۱ ه‍.ق با آزادسازی جزیره هرمز، پرتغالی‌ها به‌طور کامل از خلیج فارس اخراج شدند. طبق گفته دوباروس بندر ریشهر در این دوره از تاریخ (قرن شانزدهم میلادی/دهم هجری) دو هزار خانه بوده‌است. روی هم رفته، این بندر از دوره سلجوقیان تا دوره نادرشاه افشار در رکود بود اما چون راه‌های کاروانی و پستی خلیج فارس و بلعکس به بوشهر منتهی می‌شد و از امنیت مناسبی برخوردار بود، در دوره افشاریه بعنوان بندر اصلی خلیج فارس انتخاب می‌شود و رفته رفته به بندر معتبری در خلیج فارس تبدیل می‌شود. نادرشاه در سال ۱۱۴۷ ه‍.ق (۱۷۳۵ م) به فکر تأسیس یک نیروی دریایی بود. او لطیف خان دشتستانی را بعنوان حاکم کل کرانه‌ها، بندرها، جزیره‌های جنوب، دشتستان و شولستان انتخاب کرد. لطیف خان محل کنونی بوشهر را که یک آبادی کنار ساحل بود بعنوان مرکز فرماندهی خود انتخاب کرد و بناهایی در آن ایجاد کرد. اون نام این بندر را «نادریه» گذاشت و شهر ریشهر را به این شهر جدید منتقل کرد. البته نام بندر نادریه به بوشهر تغییر کرد. نادرشاه در این مدت تلاش زیادی برای ایجاد یک نیروی دریایی کرد. وی اقدام به خرید و ساخت کشتی در بوشهر کرد و با بکار گرفتن یک تاجر انگلیسی به نام «جان التون» بوشهر را به یک مرکز مهم کشتی سازی و پادگان نظامی تبدیل کرد(نیروی دریایی ایران افشاری). در همین بین هلندی‌ها بندر ریگ را بعنوان مرکز تجارت خود انتخاب کردند و از طرف دولت افشاریه به آنان اجازه حضور در بندر بوشهر داده شد. آل مذکور ازخاندان‌های قدرتمند عرب جنوب بودند که در نیمه اول قرن دوازدهم از سواحل جنوبی به ریشهر مهاجرت کردند. رئیس طایفه آل مذکور یعنی شیخ ناصر بعد از مدتی شهر بوشهر فعلی را بنیان نهاد و از ریشهر به آن نقل مکان کرد. بوشهر فعلی حدود ۳۰۰ سال قدمت دارد و توسط «ابومهیری» در سال ۱۱۱۴ هجری شمسی ایجاد شد تا محلی برای تأسیس نیروی دریایی نادرشاه باشد. ابومهیری پسر «شیخ ناصرخان آل مذکور» (ناخداباشی کشتی‌های نادرشاه و بنیان‌گذار خاندان «آل مذکور» است. بعد از مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ م (۱۱۶۰ ه‍.ق) نیروی او در سواحل خلیج فارس بین حاکم بندرعباس و بوشهر تقسیم شد. حاکم بوشهر یعنی شیخ «ناصرخان آل مذکور» که یکی از دریاسالاران نادرشاه بود کشتی‌ها و ناوگان در بوشهر را به تصرف خود درآورد و حکومت قدرتمندی در بوشهر برای خود تشکیل داد. از آن زمان تا ۱۵۰ سال بعد، بوشهر به جای بندرعباس مهم‌ترین بندر خلیج فارس شد. در سال ۱۷۴۷ م هلندی‌ها تشکیلات تجاری خود در بوشهر را به‌صورت بخشی از تشکیلات بصره درآوردند. شیخ ناصر اقدام به تحریک دیگر بنادر علیه هلندی‌ها کرد. هلندی‌ها با فهمیدن این موضوع در سال ۱۷۵۳ م. تشکیلات خود را از بوشهر به خارگ منتقل کردند. آغاز حضور انگلیسی‌ها در بوشهر در سال ۱۷۵۳ م. هلندی‌ها از بصره و چند سال بعد نیز از بوشهر و بندرعباس خارج شدند. بعد از هلندی‌ها، انگلیسی‌ها با اجازه کریم خان زند در بوشهر تجارتخانه تأسیس کردند و جایگزین هلندی‌ها شدند. در سال ۱۷۷۶ م. انگلیسی‌ها از بصره خارج شدند و به‌طور کامل در بوشهر استقرار یافتند. در دوم ژانویه ۱۷۶۳ م. (۱۶ رجب ۱۱۷۶ ه‍.ق) قراردادی بین پرایس بعنوان نماینده کمپانی هند شرقی انگلیسی و شیخ سعدون آل مذکور (فرزند شیخ ناصر و برادر شیخ نصیر آل مذکور) نماینده حکمران بوشهر منعقد شد که به قرارداد «پرایس-سعدون» شهرت دارد. این قرارداد ده ماده ای به امضای کریم خان زند نیز رسید. بند هفتم این قرارداد طوری تدوین شده بود که می‌توان آن را قرارداد فروش بوشهر نامید. در این بند نوشته شده بود: «شرکت انگلیسی می‌تواند در هر نقطه بوشهر یا هر بندر دیگر که در خلیج فارس انتخاب نماید، آن قدر زمینی که برای ساختمان یک نمایندگی تجاری لازم باشد، تصرف کند» احمد فرامرزی در کتاب کریمخان زند و خلیج فارس دربارهٔ این قرارداد می‌گوید که این قرارداد باعث شد که بریتانیا حاکم بلامعارض خلیج فارس شود و حتی شیوخ سواحل خلیج فارس و سکه آن ژنرال انگلیسی مقیم بوشهر را «رئیس خلیج» می‌نامیدند. دوره قاجار در بوشهر بعد از مرگ کریمخان زند، لطفعلی خان زند که برای مقابله با نیروی قاجار نیازمند منابع مالی بود تمام دارایی شیخ ناصر ثانی فرزند شیخ ناصر آل مذکور را غصب کرد. به همین دلیل شیخ ناصر ثانی در درگیری بین لطفعلی خان و آقا محمدخان قاجار از لطفعلی خان حمایت نکرد و مانع ورود او به بوشهر شد. این مسئله باعث شد تا شیخ ناصر ثانی در دولت قاجار از جایگاه مطلوبی برخوردار شود. در دوره قاجار، بوشهر از یک بندر عادی به بندر اصلی ایران در مبادلات کالا تبدیل شد و علاوه بر آن مرکز حکمرانی تمام بنادر و مرکز نمایندگی بریتانیا در خلیج فارس بود. تا دوره قاجار بریتانیا توانست مانع از حضور دیگر دولت‌های اروپایی در خلیج فارس شود اما با انعقاد دو قرارداد ترکمنچای و گلستان امکان حضور روسها در همه جای ایران فراهم شد. با این اتفاق که امکان حضور روسها در مرزها و خلیج فارس را ممکن می‌کرد که امکان تسلط بر هند را فراهم می‌کرد، بریتانیایی‌ها سعی می‌کردند که با تحت فشار قرار دادن حکومت داران ایران، به‌ویژه در هرات، از افزایش نفوذ روس‌ها بکاهند. از آنجایی که هرات قسمتی از ایران بود، پس مداخلات بریتانیا باعث ایجاد درگیری بین ایران و بریتانیا شد. در دوره محمدشاه قاجار (در ۱۲۵۰–۱۲۶۴ ه‍.ق / ۱۸۳۴–۴۸ م) اولین درگیری بین ایران و بریتانیا به دلیل اعزام نیرو از ایران به هرات برای اعمال حاکمیت ایران، در خلیج فارس و جزیره خارگ رخ داد. این درگیری در ۱۲۵۴ ه‍.ق / ۱۸۳۸ م. رخ داد. درگیری دوم در زمان ناصرالدین شاه (۱۲۶۴–۱۳۱۳ ه‍.ق) رخ داد که دلیل آن اعزام دوباره نیرو از ایران به هرات برای جلوگیری از تجاوز امیرنشینهای افغان بود. با تصرف هرات دوباره حکومت بریتانیا اقدام به اعزام نیرو به خلیج فارس و تصرف جزیره خارگ و بوشهر کرد. این درگیری در سال ۱۲۷۳ ه‍.ق / ۱۸۵۶ م. رخ داد اما این لشکرکشی بریتانیا تا خرمشهر ادامه پیدا کرد و در نتیجه باعث انعقاد «معاهده صلح پاریس» در ۷ رجب ۱۲۷۳ ه‍.ق / ۴ مارس ۱۸۵۷ م.شد. در این دو نبرد، مردم بوشهر به رهبری بعضی روحانیون مانند شیخ حسن آل عصفور به مقابله با قوای بریتانیا پرداختند. سومین حمله بریتانیا به بوشهر در زمانی رخ داد که میلیون با قیام آیت الله مرتضی اهرمی و فتوای آیت الله آخوند خراسانی بوشهر را تصرف کردند. این حرکت در دوران مشروطه و حکومت استبدادی محمدعلی شاه قاجار به وقوع پیوست. بریتانیا به بهانه به خطر افتادن امنیت اتباع خارجی و تسلط مشروطه خواهان بر گمرک که در رهن بریتانیایی‌ها بود، به بوشهر نیرو اعزام کردند و با همکاری حکمران بوشهر یعنی احمدخان دریابیگی زمینه شکست مشروطه خواهان را فراهم کردند. آخرین یورش بریتانیا به بوشهر در جنگ جهانی اول یعنی ۸ اوت ۱۹۱۵ م. (۱۶ مرداد ۱۲۹۴ ه‍.خ/۲۷ رمضان ۱۳۳۳ ه‍.ق) روی داد که با فتوای علمای وقت همچون آیت الله سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری، آیت الله شیخ محمد حسین برازجانی و آیت الله شیخ عبدالنبی بحرانی مردم این شهر و استان به مقابله با نیروهای بریتانیا برخاستند. در طی این اشغال که تا پایان جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد، بریتانیایی‌ها نیرویی به نام «تفنگداران پلیس جنوب» به جای ژاندارمری در جهت اجرای اهداف خود تشکیل دادند. در کنار مقابله مردم بوشهر، واسموس که کنسول آلمان در بوشهر بود به فعالیت علیه بریتانیایی‌ها پرداخت و ضرباتی به نیروهای برتانیایی وارد کرد. در این مدت بریتانیایی‌ها اشخاص آزادی‌خواه و وطن‌پرست بوشهر را به شهر «تانه» هند تبعید کردند و تمبری که روی آن نوشته بود «بوشهر در تصرف بریتانیا» را چاپ کردند. رخدادهای تاریخی مهم مشروطه در بوشهر بعد از انتشار اخبار قیام مشروطه‌خواهان شهرهای مختلف ایران به توپ بسته شدن مجلس و سرکوب مشروطه‌خواهان، سید عبدالحسین لاری هیئت‌هایی به داراب، بندرعباس و بوشهر می‌فرستد. او در نامه به پیروزی‌های خود بر نیروهای دولتی در منطقهٔ لارستان را به اطلاع سید مرتضی مجتهد اهرمی می‌رساند. گزارش این پیروزی‌ها باعث برانگیخته شدن انقلابیان بوشهر می‌شود و سید مرتضی با کمک مردم آمادهٔ حمله به مقرهای دولتی در بوشهر می‌شود. خود سید مرتضی به دستور عبدالحسین لاری و براساس احکام علمای نجف، رهبری این قیام را به عهده می‌گیرد. او در ۲۲ مارس و با نام آرمان مِلّیون، بوشهر را تصرف می‌کند. علیمراد فراشبندی اعلام کرده‌است که سید مرتضی در شب اول ربیع الاول ۱۳۲۷ ه‍.ق / ۲۳ آوریل ۱۹۰۹ م. به‌سرعت و بدون خون‌ریزی بوشهر را تسخیر می‌کند. بعد از مدتی گمرک بوشهر که در رهن بریتانیایی‌ها بود نیز توسط سید مرتضی و مِلّیون تصرف می‌شود. بعد از گذشت ۲ ماه از قیام سید مرتضی، دولت با موافقت بریتانیا احمدخان دریابیگی را به سمت حکمرانی کل بنادر جنوب ایران می‌گمارد. احمدخان ابتدا به نجف می‌رود و نظر علمای آنجا را جلب می‌کند و سپس از عراق به سمت بوشهر حرکت می‌کند. طی این مدت عده‌ای از نیروهای سید مرتضی که اکثراً صحرانشین بودند به بازار بوشهر دستبرد می‌زنند و اموال مردم را می‌دزدند. جنرال کنسول بریتانیا در بوشهر که مخالف سرسخت سید مرتضی و مِلّیون بود به سر جرج بارکلی گزارشی از اوضاع بوشهر را ارسال می‌کند و در آن وضعیت بوشهر را نامناسب بیان می‌کند. سر ادوارد گری وزیر امور خارجهٔ وقت بریتانیا با مداخلهٔ نظامی بریتانیا موافقت می‌کند و ناو سلطنتی فاکس دستور حرکت از بندرعباس به بوشهر را می‌دهد. همچنین وزارت خارجهٔ ایران، روسیه، عثمانی، فرانسه و آلمان نیز با این مداخله موافقت می‌کنند. بعد از اتمام حجت نمایندهٔ سیاسی بریتانیا در بوشهر با سید مرتضی برای ترک بوشهر و رد این درخواست از طرف سید مرتضی، چهارصد نیروی بریتانیایی در ساحل پیاده شده، ساختمان نمایندگی بریتانیا (در سبزآباد فعلی)، محوطهٔ گمرک در شمال شهر، بانک شاهنشاهی و تجارتخانهٔ وانکهوس و شرکا را تصرف می‌کنند. با حمایت فاتحان تهران و نامهٔ آیت‌الله آخوند خراسانی، احمدخان دریابیگی به بوشهر برگشت و کنترل را در دست گرفت. در ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۷ ه‍. ق، تفنگداران تنگستانی از صبح تا غروب به مبارزه با نیروهای حکومتی پرداختند اما نیروهای حکومتی با بمباران مواضع تنگستانی‌ها، آن‌ها را به‌شدت در هم کوبیدند. احمدخان سعی کرد که با وساطت شیخ حسین خان چاهکوتاهی به موضوع خاتمه دهد اما موفق نشد. در نتیجه، سربازان پادگان و برخی اهالی بوشهر با تحریک بریتانیایی‌ها خانه سید مرتضی تسلیم شد و صلح را پذیرفت. در ۱۸ جمادی الاول ۱۳۲۷ ه‍.ق رؤسای لشکری و کسبه و تاجران بوشهر با حضور در دارالحکومه (امیریه) و تهیه استشهاد خواستار اخراج و تبعید وی از بوشهر شدند چرا که او را مایه اغتشاش و اختلال نظم می‌دانستند. اصرار بر اخراج و تبعید سید و مقاومت او ادامه پیدا کرد تا اینکه نهایتاً سید اسدالله خارقانی را به نمایندگی از آخوند خراسانی پیش او فرستادند تا سید مرتضی را مجاب به طبعیت کند اما دوباره نتیجه ای حاصل نشد در نتیجه نیروهای حکومتی با دو توپ منزل سید را گلوله‌باران کردند. بعد از تخریب قسمتی از منزل و فرار حامیان سیدمرتضی و غارت منزل، سید مرتضی با دو-سه نفر به سمت کنسولگری بریتانیا حرکت کرد اما سربازان دولتی او را دستگیر و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد از دستگیری سید مرتضی که سرکنسول بریتانیا، مستر چیک ویس، نیز در آن محل حضور داشت، او را در هلهله و هیاهو به دارالحکومه بردند و تسلیم حکومت کردند. چند روز بعد از دستگیری سید مرتضی، رئیسعلی دلواری با عده ای از روسای دشتی تصمیم گرفت به بوشهر حمله کند و سید مرتضی را آزاد کند اما احمدخان دریابیگی که از برنامه حمله رئیسعلی آگاه شده بود سید مرتضی را به کشتی مظفری در وسط دریا منتقل کرد. سید مرتضی پس از هجده روز توقیف در کشتی مظفری، در ۸ رجب ۱۳۲۷ ه‍.ق / ۲۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م. به همراه خانواده اش به نجف تبعید شد. یکی از دلایل شکست قیام و سید مرتضی و مشروطه خواهان بوشهر، سرخوردگی تاجران بوشهری از مشروطه خواهان بود. در طی ماهی که بوشهر در دست مشروطه خواهان و سید مرتضی بود و جاده بوشهر-شیراز نیز ناامن شده بود، متحمل ضرر شده بودند و خواستار حکمفرما شدن آرامش در منطقه بودند. یکی دیگر از دلایل شکست این قیام را ارتباط سید مرتضی با آلمان‌ها می‌دانند. با آغاز دوره انقلاب مشروطیت، انجمن‌هایی در بوشهر شکل گرفتند که از آنها می‌توان به انجمن ایالتی (مجلس ملی) و ولایتی، بلدیه، اتحادیه تجار، داوطلبان ملی، شوکت اسلامیه، صفا، تجارت، اتحاد اسلامی و وکلای مدرسه سعادت اشاره کرد. در این بین لژ فراماسونری نیز در بوشهر فعالیت داشته‌است. لژ نظامی فراماسونری دیگری نیز در دستک (در ۱۴ کیلومتری بوشهر) بین سالهای ۱۹۱۴–۱۹۱۸ م. که بوشهر تحت اشغال بریتانیا بود، وجود داشته‌است. کشتی رافائل در سال ۱۹۷۶ محمدرضا پهلوی ۲ کشتی توریستی به نام‌های «رافائل» و «میکل آنژ» را به دلیل عدم توانایی ایتالیایی‌ها در بازپرداخت تسهیلاتی که سال‌ها قبل دولت ایران به این کشور پرداخت کرده بود، بعنوان غرامت دریافت کرد. میکل آنژ که کوچکتر بود به بندرعباس و رافائل به بوشهر فرستاده و ساکن شدند. در این دوره، کشتی رافائل که با ۲۷۶ متر طول و ۳۱ متر عرض از کشتی تایتانیک هم بزرگتر بود مورد توجه و علاقه مردم بوشهر و حتی کشور قرار گرفت به‌طوری که به آن لقب «تایتانیک ایران» را داده بودند. با شروع جنگ تحمیلی محل استقرار این کشتی بمباران شد به همین علت با یدک‌کش هزار متر در کنار ساحل جابه‌جا شد اما در روز پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۳۶۲ هواپیماهای عراقی بالاخره در گرماگرم بمباران خارگ و بوشهر آن را هدف موشک قرار داده و به آن آسیب جدی وارد کردند به حدی که رافائل تا نیمه در آب‌های کم عمق ساحلی لنگرگاه بوشهر فرورفت. چیزی نگذشت که یک کشتی باری به نام ایران سیام ناگهان به صورت اتفاقی با آن برخورد کرد و به بدنه اش آسیب جدی رساند و نهایتاً کشتی رافائل به‌طور کامل غرق شد. حضور کشتی رافائل در بوشهر برای مردم بوشهر به یک خاطره فراموش نشدنی تبدیل شده‌است و اخیراً مستندی دربارهٔ این کشتی ساخته شده و در شبکه مستند صداوسیمای ایران پخش شده‌است. جغرافیا موقعیت بوشهر بر کرانه‌های خلیج بوشهر واقع در شبه‌جزیره بوشهر در موقعیت جغرافیایی ۲۸ درجه و ۵۹ دقیقه و ۳ ثانیه، و عرض جغرافیایی ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه و ۱۵ ثانیهٔ طول شرقی نسبت‌به نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد. طول این شبه‌جزیره حدود ۱۵ کیلومتر و عرض آن بین ۲ الی ۴ کیلومتر است. این شهر یا هم‌سطح دریا یا در برخی قسمت‌ها پایین‌تر از سطح دریا قرار دارد. بوشهر فقط از سمت شرق به خشکی راه دارد که در این قسمت جادهٔ ورودی به شهر به نام جادهٔ شیراز - بوشهر قرار دارد. پوشش گیاهی شهر بوشهر به‌دلیل موقعیت و خاک فقیر و شوری آن دارای پوشش گیاهی قابل توجهی نیست؛ اما اخیراً کاشت نهال حرا در ساحل بوشهر آغاز شده و کم‌کم وضعیت پوشش گیاهی این شبه‌جزیره را تغییر خواهد داد. آب‌وهوا شهر بوشهر به‌دلایلی دارای آب‌وهوای گرم است که این دلایل عبارت‌اند از: قرار گرفتن در عرض‌های پایین جغرافیایی و نزدیکی به مدار رأس سرطلان، کمی ارتفاع نسبت‌به سطح دریا، کمبود پوشش گیاهی، قرارگرفتن در مسیر بادهای گرم عربستان، کمی بارش. طبق بررسی‌ها متوسط دمای بوشهر ۲۵ درجهٔ سانتیگراد و معدل حداکثر دما ۴۲ درجهٔ سانتیگراد بوده‌است. از ویژگی‌های مهم آب‌وهوایی شهر بوشهر می‌توان به پدیدهٔ شرجی اشاره کرد. فرهنگ و هنر سینما، تئاتر، نگارخانه و موسیقی سینماهای شهر بوشهر عبارت‌اند از سینما بهمن (با سه سالن به نام‌های فانوس، ساحل، و دریا)، کانون پرورش فکری کودکان، شهید آوینی، شهدای نیروگاه اتمی، و ولایت. در حوزهٔ تئاتر، بوشهر به‌عنوان یک شهر کوچک در میان ۵ کلانشهر ایران قرار گرفته که در آن جشنوارهٔ تئاتر فجر برگزار شده‌است. در شهر بوشهر ۳ سالن تئاتر وجود دارد که از این میان می‌توان به سالن‌های استاد لطفی با ظرفیت ۶۰ نفر، استاد صغیری با ظرفیت ۱۴۰ نفر و استاد امیری با ظرفیت ۸۰ نفر اشاره کرد. در حال حاضر اولین نگارخانهٔ تخصصی و استاندارد این شهر با نام نگارخانه سوره در سال ۱۳۹۷ در بوشهر افتتاح شد. همچنین هر ساله یک فستیوال موسیقی به نام فستیوال موسیقی کوچه در بوشهر برگزار می‌شود که موسیقی‌های بومی و محلی در آن نواخته می‌شود. فرهنگ‌سرا در حال حاضر یک فرهنگ‌سرا تحت مدیریت بخش خصوصی با نام شهید گنجی در شهر بوشهر وجود دارد. کتابخانه‌ها نخستین قرائت خانه یا کتابخانه آموزشی بوشهر در مدرسه سعادت و در سال ۱۲۸۵ ه‍.ش / ۱۳۲۴ ه‍.ق / ۱۹۰۶ م. تأسیس شد. بعد از آن در سال ۱۳۰۰ قرائت خانه «فردوسی» و «نادری» راه اندازی شدند. از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۳۲ «قرائت خانه ایران و انگلیس» در بوشهر جهت انجام فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغاتی متفقین و انگلستان برپا بود. در سال ۱۳۲۹ ه‍.ق / ۱۹۱۱ م. کتابخانه اسلامیه بعنوان چهارمین کتابخانه عمومی کشور در بندر بوشهر بعد از شهرهای رشت، شیراز و تهران تأسیس شد. ۱۵ کتابخانه در شهر بوشهر وجود دارد که عبارت‌اند از کتابخانهٔ ملی ایران شعبه بوشهر، کتابخانهٔ ادارهٔ کل بنادر و دریانوردی، کتابخانهٔ ادارهٔ کل حفاظت محیط‌زیست، کتابخانهٔ ادارهٔ کل منابع طبیعی و آبخیزداری، کتابخانهٔ استانداری بوشهر، کتابخانهٔ مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی، کتابخانهٔ مؤسسهٔ استاندارد و تحقیقات صنعتی، کتابخانهٔ شهید مطهری، کتابخانهٔ بنیاد بین‌المللی غدیر، کتابخانهٔ سازمان قضایی نیروهای مسلح، کتابخانهٔ بنیاد ایران‌شناسی، کتابخانهٔ مصلحیان (کتابخانهٔ شبانه‌روزی)، کتابخانهٔ مرکز تربیت معلم بنت الهدا صدر، کتابخانهٔ پستی بوشهر، کتابخانهٔ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز شمارهٔ ۱ بوشهر، کتابخانهٔ پژوهشکدهٔ میگوی کشور مردم جمعیت بوشهر پرجمعیت‌ترین شهر استان بوشهر و سومین شهر پرجمعیت جنوب ایران به‌شمار می‌رود. طبق سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ جمعیت شهر بوشهر ۱۷۷۶۳۰ نفر و ۴۲۷۷۷ خانوار بوده‌اند. از این تعداد ۹۴۷۹۵ نفر مرد و بقیه یعنی ۸۲۸۳۵ نفر زن بوده‌اند. براساس آمار بیشترین تراکم ابتدا در مرکز شهر و سپس به ترتیب در محلات سنگی و بهمنی بوده‌است. در سال ۱۳۹۵ طبق سرشماری نفوس و مسکن جمعیت بوشهر ۲۲۳۵۰۴ نفر و ۶۳۸۲۰ خانوار بوده‌است. از این تعداد ۱۱۵۲۶۰ نفر مرد و ۱۰۸۲۴۴ نفر زن بوده‌اند. اقوام در تاریخ ۱۹۱۳ میلادی، ج.ج. لوریمر، سرکنسول انگلیس در بوشهر که جمعیت آن ۱۵هزار نفر بود، قومیت‌های موجود در شهر بوشهر را طبق جدول زیر اعلام کرد. این جدول نشان می‌دهد که بیشترین قوم غالب در بوشهر از کدام بوده‌است. طبق این جدول قوم‌های غالب به‌ترتیب، خود بوشهری‌ها، شنبدی‌ها، کازرونی‌ها، بهبهانی‌ها، خنسیرها، شیرازی‌ها، تنگستانی‌ها، دوانی‌ها و بحرینی‌های عرب بوده‌اند. پس می‌توان گفت که نژاد مردم شهر بوشهر در اصل از این قوم‌ها بوده‌است. ارامنه براساس اسناد موجود در بایگانی وزارت خارجه که کشیش واهاک (رئیس روحانی ارامنه بوشهر) با مجلس شورای ملی و وزارت خارجه مکاتبه داشته‌است می‌توان تخمین زد که حضور ارامنه در این شهر سیصد سال است. در واقع از دوره صفویان ارامنه در بوشهر حضور داشته‌اند. بعد از سقوط اصفهان توسط افغانها و در دوره پایانی صفویه، بخشی از این اقلیت به نواحی جنوبی از جمله بوشهر مهاجرت کردند. طبق گفته پیشینیان، مردم و ارامنه بوشهر با هم ارتباط بسیار نزدیکی داشته‌اند و ارامنه بوشهر مورد اعتماد مردم بوشهر بوده‌اند به‌طوری که اندوخته‌ها و دارایی‌های خود را به آنان می‌سپرده‌اند. همچنین در دوره مشروطه که قوای مردمی گمرک بوشهر را تصرف می‌کنند و بلژیکی‌ها را از ریاست خلع می‌کنند، یک ارمنی به نام مؤسس خان ارمنی را به ریاست آن منصوب می‌کنند. همچنین در تأمین مالی بعضی از فعالیت‌ها در بوشهر نیز مشارکت داشته‌اند. در حال حاضر از کلیساهای ارامنه بوشهر می‌توان به کلیسای گئورگ مقدس اشاره کرد که خود بنوعی نشان از حضور بسیار زیاد اقلیت ارامنه در بوشهر داشته‌است. یهودیان طبق اطلاعات ذکر شده در اسناد تاریخی، در سالهای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ م. به ترتیب حدود ۷۰ و ۳۵۰ نفر یهودی در بوشهر ساکن بوده‌اند. در سال ۱۹۰۰ م. یهودیان بوشهر به ۶۰۰ نفر می‌رسند که در محله‌های بهبهانی و دهدشتی و در منطقه ای به نام محله «کلیمی‌ها» ساکن بوده‌اند. شغل اکثر یهودی‌های بوشهر زرگری، پارچه فروشی، مشروب فروشی، دارو فروشی و صرافی بوده‌است. یهودیان بوشهر دارای سه کنیسه بوده‌اند. در دهه ۱۳۳۰ ه‍.ش بیشتر یهودیان بوشهر به قصد زندگی در سرزمین موعود یعنی اسرائیل، بوشهر را ترک کردند. در دوره قاجار با وجود محدودیت برای یهودیان اما در بوشهر زندگی مسالمت آمیزی داشته‌اند به‌طوری که در انجام امورات زندگی و اجرای مراسمات مسلمانان؛ کمک کننده و یاری گر مسلمانان بوده‌اند. از خاندان مشهور یهودی بوشهر می‌توان به ساسون‌ها اشاره کرد. زبان بوشهری‌ها با گویش بوشهری صحبت می‌کنند. اقتصاد از گذشته دور یکی از منابع درآمد مردم شهر بوشهر تجارت از راه دریا بوده‌است. در سفرنامه یوشیدا ماساهارو که بعنوان اولین فرستاده امپراتور ژاپن به ایران در دوره قاجار بوده و از بوشهر و دشتستان برای رسیدن به پایتخت عبور کرده‌است، نوشته شده که اکثر تجار بزرگ و معتبر بوشهر یا ارمنی و یهودی بوده‌اند یا خارجی. او از خاندان یهودی ساسون‌ها در بوشهر بعنوان یکی از تجار بزرگ نام برد. از دیگر تجار مشهور بوشهر در آن دوران می‌توان به هوتس که هلندی بودند اشاره کرد. از شرکت‌های قدیمی تجاری در بوشهر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: شرکت هاتس و پسران (دارای دو شعبه در لندن و بوشهر) شرکت موییر توییدی (یک شرکت بریتانیایی) شرکت گری پل (یک شرکت بریتانیایی) شرکت دیوید ساسون (یک شرکت یهودی که در بوشهر و اصفهان شعبه داشت) از شرکت‌های کشتیرانی قدیمی در بوشهر می‌توان موارد زیر را نام برد: کمپانی حاج ابوالقاسم بوشهری کمپانی کشتیرانی جهازات هند انگلیسی کمپانی کشتیرانی جهازات خلیج فارس کمپانی خط هامبورگ و آمریکا کمپانی روسی کشتی‌رانی و تجار همچنین یوشیدا دو قلم از مهم‌ترین کالاهای صادراتی از این بندر را تریاک و اسب عنوان می‌کند. از دیگر نکات جالب این سفرنامه می‌توان به کاشت خربزه و هندوانه در بوشهر اشاره کرد که نشان می‌دهد مردم بوشهر ظاهراً در این منطقه کشاورزی می‌کرده‌اند و منبع درآمدشان هم بوده‌است. اقتصاد شهر بوشهر در اصل بسیار وابسته به دریا است. صنایع دریایی مانند کشتی‌سازی و سکوسازی، تجارت دریایی، و شیلات نقش مهمی در اقتصاد مردیم این شهر داشته و دارد. اما چند ده سال از تأسیس منطقه ویژه اقتصادی بوشهر و دو شهرک صنعتی و یک ناحیه صنعتی دریائی بوشهر در کنار این شهر می‌گذرد و نقش این دو در اقتصاد مردم این شهر پررنگ تر شده‌است. جدای از اشتغال در محیط‌های اداری، وجود چندین پایگاه نظامی (پایگاه ششم شکاری، منطقه دوم نیروی دریای سپاه، نیروی دریایی ارتش(گردان تکاوران دریایی بوشهر)، نیروی هوافضای سپاه، پدافند هوایی شهید بوشهریان، و نیروی زمینی سپاه)، چندین نیروگاه اتمی و گازی از دیگر مواردی است که در ایجاد اشتغال و اقتصاد مردم نقش داشته‌است. از دیگر منابع درآمدی و اشتغال مردم بوشهر، می‌توان به وجود مراکز تجاری و تفریحی در بوشهر اشاره کرد که هم‌اکنون در حال افزایش می‌باشد. جاذبه‌های گردشگری تاریخی قسمت ساحلی بافت قدیم بوشهر در سال ۱۳۷۸ با شماره ۲۳۶۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. تقریباً تمامی این نواحی قدیمی و مربوط به دورهٔ حکومت‌های پیشین است. از اماکن تاریخی و دیدنی این شهر می‌توان به مراکز مقابل اشاره نمود: ریشهر، آب انبار قوام، خانه قاضی، عمارت دهدشتی، مدرسه گلستان، بافت شهر بوشهر، عمارت کلاه‌فرنگی بوشهر، عمارت گلشن، کلیسای ارامنه گریگوری، گورستان مهاجمین انگلیسی، قبر جنرال، عمارت کوتی، مدرسه سعادت، عمارت ملک بوشهر، آرامگاه اصفهانی، معبد خدا دریا، کلیسای مسیح مقدس، قلعه هلندی‌ها، کنیسه یهودیان، عمارت حاج رئیس مذهبی امامزاده عبدالمهیمن طبیعی بوستان‌ها بوستان‌های شهر بوشهر عبارتند از: مرجان، مروارید، لیان، خلیج فارس، شغاب موزه موزه‌های شهر بوشهر عبارت‌اند از: باستان‌شناسی، مردم‌شناسی بوشهر، دریا و دریانوردی خلیج فارس، تاریخ طبیعی، تاریخ پزشکی خلیج فارس، موزه منطقه ای خلیج فارس (بزرگ‌ترین موزه جنوب ایران)، موزه تجارت دریایی خلیج فارس، دهدشتی هتل و مراکز اقامتی هتل سیراف (رضا، سابق)؛ خیابان امام خمینی (سنگی) هتل دلوار: میدان رئیس علی دلواری هتل پرواز: خیابان ساحلی، روبه‌روی پارک مرجان هتل آپارتمان آسمان: بوشهر. خیابان حافظ جنوبی هتل آپارتمان پاسارگاد: بوشهر. خیابان خمینی مهمان‌سرای ایران: خیابان صفوی مهمان‌سرای سعدی: خیابان حافظ مهمان‌سرای کسری: خیابان نادر مهمان‌سرای قصر طلایی: خیابان لیان هتل آپارتمان یاس: خیابان عاشوری هتل آپارتمان جزیره: کوی بندر هتل ورزش: خیابان ورزش هتل پلاس: چهارراه کشتیرانی نمایشگاه بین‌المللی شرکت نمایشگاه‌های بین‌المللی شهر بوشهر در سال ۱۳۸۱ تشکیل گردید و هم‌اکنون در کیلومتر ۴ جاده بوشهر-برازجان قرار دارد. سوغات از سوغات‌های شهر بوشهر می‌توان به ماهی، میگو، گلیم، قالی، مسقطی، و حصیر اشاره کرد. ترابری فرودگاه فرودگاه بین‌المللی شهدای بوشهر در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی ایجاد شد که در حال حاضر یک قرن از تأسیس آن می‌گذرد. در گذشته، این فرودگاه یکی از دو قطب اصلی فرودگاهی کشور بوده‌است به طوری که اولین میزبان خطوط هوایی بزرگ و مهم دنیا همچون بریتیش ایرویز انگلستان و کی ال ام هلند در ایران بوده‌است. گفته شده که اولین محموله هواپیماهای خریداری شده برای ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در بندر بوشهر تحویل و از این فرودگاه به دیگر نقاط کشور فرستاده شده‌است. در سال ۱۹۱۹ میلادی اولین پرواز بین اروپا و هندوستان راه اندازی شد که در فرودگاه بین‌المللی بوشهر جهت سوختگیری و سرویس، نشست و برخاست داشت و همچنین از اولین پروازهایی بود که از آسمان ایران استفاده می‌کرد. این فرودگاه به دلیل امکانات و تجهیزات، و سامانه‌های پیشرفته ناوبری هوایی از توان بسیار بالایی برخوردار است. در حال حاضر کار مطالعات احداث فرودگاه جدید بوشهر تمام شده‌است و قرار است این فرودگاه در ۲۵ کیلومتری بندر بوشهر (بین چغادک و احمدی) با ۴۲۵۰ هکتار وسعت ایجاد گردد. پروازهای بین‌المللی فرودگاه بوشهر به عراق، سوریه، عربستان سعودی و کشورهای حوزهٔ خلیج فارس چون امارات متحده عربی صورت می‌پذیرد. پروازهای داخلی فرودگاه بوشهر هم‌اکنون به تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، خارگ، تبریز، رشت، بندرعباس، کیش انجام می‌شود. مسافری و گردشگری دریایی بوشهر دارای یک پایانهٔ بین‌المللی مسافری و گردشگری دریایی است که برای مسیر خارگ-بوشهر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین مسئولان استان هنوز در حال پیگیری برای برقراری خط کشتیرانی بوشهر-قطر هستند اما هنوز این امر محقق نشده‌است. راه‌آهن در حدود سال ۱۲۹۸ هجری شمسی، انگلیسی‌ها با استفاده از هندوها بین بوشهر و برازجان یک خط ریلی ایجاد کردند تا از آن جهت مقاصد نظامی استفاده کنند. انگلیسی‌ها به شهرداری بوشهر پیشنهاد فروش این خط ریلی را دادند؛ اما چون شهرداری توانایی خرید آن را نداشت پس مصالح خط ریلی را جمع می‌کنند و به بصره می‌برند. بعد از انقلاب اسلامی، در دولت دهم، طرح راه‌آهن بوشهر شیراز به طول ۴۳۹ کیلومتر تصویب شد؛ اما به‌علت نبود اعتبارات مالی متوقف شد. این پروژه به ۱۱ قطعه تقسیم شده‌است. قرار بوده‌است که این خط راه‌آهن از مرودشت در شمال شیراز آغاز و پس از عبور از کوار، فیروزآباد، فراشبند، کلمه، بوشکان، اهرم و چغادک عبور کرده و نهایتاً به بوشهر متصل شود. در قسمت دیگر، محور دیگری از اهرم شروع و با گذشتن از خورموج و کنگان به بندر عسلویه متصل شود. تأمین اعتبار این پروژه نیز قرار بوده‌است تا توسط وزارت نفت انجام شود که ظاهراً این وزارتخانه از ۱۳۸۹ از تأمین اعتبار این خط ریلی شانه خالی کرده‌است. در سال ۱۴۰۱، احداث راه‌آهن شیراز-بوشهر از سر گرفته شد به شرط آنکه ساخت مسیر ریلی شیراز- بوشهر-عسلویه ۴۰ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز داشته باشد که مصوب شد از محل تهاتر نفت و در مدت زمان ۳ سال انجام شود اتوبوس و تاکسی برون‌شهری در حال حاضر شهر بوشهر دارای یک ترمینال اتوبوس جهت مقاصد برون‌شهری و برون استانی است که در قسمت جنوبی شهر و در جادهٔ برازجان - بوشهر قرار دارد. یازده شرکت مسافربری با ۱۲۰ اتوبوس و ۱۱۰ تاکسی در حال خدمت‌رسانی به مسافران در این ترمینال هستند. اتوبوس و تاکسی درون‌شهری در حال حاضر با وجود پاندمی کرونا ۳۰ دستگاه اتوبوس شهری در ۱۱ خط در حال انجام فعالیت هستند. همچنین در بوشهر حدود ۴۰۰ تاکسی زرد شهری وجود دارد که به دلیل فرسودگی فقط ۲۰۰ عدد در حال استفاده می‌باشند. از دیگر تاکسی‌های عمومی در شهر بوشهر می‌توان به تاکسی بیسیم اشاره کرد. سیما و رسانه‌ها صدا و سیما صدا و سیمای مرکز بوشهر که شامل دو بخش تلویزیونی و رادیویی است، برنامه‌های متعددی را پخش می‌کند. شبکه بوشهر هم‌اکنون هر روز به مدت ۲۴ ساعت برنامه‌های خود را به مخاطبان ارائه می‌کند. رادیو بوشهر نیز به‌عنوان یکی از رادیوهای محلی کشور هم‌اکنون به صورت ۲۴ ساعته فعالیت می‌کند. نشریه‌ها اولین روزنامه مستقل و محلی بوشهر در سال ۱۳۱۸ ه‍.ق / ۱۹۰۰ م. با نام «طلوع» شروع به فعالیت کرد. مدیر و سردبیر آن عبدالحمیدخان ثقفی ملقب به «متین السلطنه» بود. روزنامه بعدی، «مظفری» بود که در ۱۷ شوال ۱۳۱۹ / ۱۹۰۱ م. در ۱۶ صفحه و قطع خشتی در بوشهر منتشر شد. بعد از آن در ۱۳۲۷ ه‍.ق / ۱۹۰۹ م. روزنامه «اصلاح» در چهار صفحه و با خط نسخ و چاپ سنگی منتشر شد که مدیر آن محمدرضا دریس (معروف به بوشهری) این روزنامه در بمبئی هندوستان چاپ می‌شد. هدف از فعالیت آن تحقق آرمان دموکراسی و مشروطیت و افشای جنایات محمدعلی شاه قاجار بود. در سال ۱۳۲۵ / ۱۹۴۶ م. روزنامه «ندای جنوب» با صاحب امتیازی و سردبیری محمدباقرخان تنگستانی در بوشهر منتشر شد. البته از سال ۱۳۲۱ ه‍.ق / ۱۹۱۳ م. که بوشهر به دست قوای بریتانیایی افتاد، چاپ روزنامه در آن متوقف شد. اما واسموس روزنامه «ندای حق» را که خودش سردبیری آن را بر عهده داشت در سال ۱۳۳۴ ه‍.ق / ۱۹۱۶ م. در برازجان چاپ و منتشر کرد. بوشهر سابقه صدساله در داشتن مطبوعات دارد. تبادل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بوشهر با نقاط دیگر جهان موجب ارتقا فرهنگی سیاسی و گسترش نشر و چاپ روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌های مختلف از دوران مشروطیت در بوشهر شده‌است. روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌هایی چون ندای جنوب، سنگلاخ، دریاکنار، پست خلیج، عرشه، طلوع، مظفری، اصلاح، ندای حق و… در دهه‌های گذشته تا زمان کودتای سال ۱۳۳۲، در بندر بوشهر، چاپ، نشر و توزیع می‌شده‌است. بعد از انقلاب ایران با تأخیر چند ساله، اولین هفته‌نامهٔ بوشهر، «آئینه جنوب»، در سال (۱۳۷۳) نشر گردید. نسیم جنوب دومین هفته‌نامهٔ استان بوشهر و قدیمی‌ترین نشریه در حال انتشار بوشهر از اسفندماه ۱۳۷۶ تاکنون است. چاپخانه اولین چاپخانه بوشهر «مظفری» نام داشته که اطلاعات زیادی از آن در دست نیست. چاپخانه دوم در بوشهر «احمدیه» نام داشته‌است که سید عبدالله علوی با خریداری و تجهیز آن چاپخانه «علوی» را بنیان‌گذاری می‌کند که با یک قرن سابقه قدیمی‌ترین و پرسابقه‌ترین چاپخانه ایران و کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس می‌باشد و هنوز هم مشغول به فعالیت است. ورزش ورزشگاه‌ها از ورزشگاه‌های مهم و مشهور شهر بوشهر می‌توان به ورزشگاه شهید بهشتی و ورزشگاه شهید مهدوی اشاره کرد. باشگاه فوتبال شهر بوشهر دارای دو باشگاه فوتبال مشهور می‌باشد که عبارت‌اند از باشگاه فوتبال ایرانجوان بوشهر و باشگاه فوتبال شاهین بوشهر که هر دو سابقهٔ حضور در جام حذفی و لیگ برتر را در کارنامه خود دارند. مراکز آموزش عالی و دانشگاه‌ها مکتب‌خانه «احمدیه» اولین مرکز آموزشی در بندر بوشهر بوده‌است که «شیخ احمد» مدیریت آن را بر عهده داشته‌است. بعد از مرگ شیخ احمد، «واثق الملک» که کارگزار بوشهر بوده‌است، به همراه احمدخان دریابیگی بنیان «مدرسه سعادت» را با تغییراتی بر همین مکتب‌خانه در سال ۱۳۱۷ ه‍.ق ایجاد کردند. البته نام سعادت برگرفته از نام محمدحسین سعادت است که به درخواست احمدخان دریابیگی این مدرسه را ایجاد کرد. مدرسه سعادت در کل ایالت فارس نخستین مدرسه به سبک جدید بوده‌است. دومین مدرسه غیردولتی در بوشهر، مدرسه «تربیت» بوده‌است. مدرسه ایرانیان بحرین (تأسیس ۱۳۲۲ ه‍.ق) از دیگر مدارس مشهور بوشهر بود که در خود بحرین تأسیس شد. از مدارس دیگر می‌توان به مدرسه فردوسی، پورسینا یا سالاریه، معینی، اخوت، شاهدخت و مدرسه فرانسوی زبان فرانسوی‌ها اشاره کرد. از دانشگاه‌های بوشهر می‌توان به موارد زیر اشار کرد: دانشگاه خلیج فارس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر دانشگاه الزهرا دانشگاه جامع علمی کاربردی بوشهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر عالیشهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات استان بوشهر دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر دانشکده فنی پسران بوشهر مرکز تربیت معلم بنت الهدی صدر بوشهر مؤسسه غیرانتفاعی لیان بوشهر مؤسسه غیرانتفاعی خرد بوشهر آموزشکده فنی و حرفه‌ای سماء بوشهر دانشگاه تربیت معلم علامه طباطبایی بوشهر مدرسه علمیه خمینی بوشهر دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر بوشهر افول بوشهر بوشهر در دوره افشاریه، زندیه، قاجاریه و دوران پهلوی اول مهم‌ترین و مشهورترین بندر خلیج فارس بوده‌است به‌طوری که حدود ۲۰ کشور در آن دارای کنسولگری بوده‌اند. در دوره قاجار به بوشهر «باب الابواب» خلیج فارس گفته می‌شده‌است. حاکم بوشهر در این دوره‌ها حکمران کل بندرها و جزایر خلیج فارس بوده و قلمرو آن تا بلوچستان و بندر چاه بهار را در بر می‌گرفته‌است (یعنی حتی بندرعباس و جزایر آن). اسدپور، استادیار گروه تاریخ دانشگاه خلیج فارس عوامل و موانع توسعه بوشهر را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده که عبارتند از: موانع درونی: موقعیت جغرافیایی و اقلیمی بوشهر ضعف نخبگان و دیوانسالاران بومی ساختارهای سنتی اقتصاد و معشیت قاچاق خروج نخبگان و عدم ماندگاری آنان زوال و افول جامعه تجاری بوشهر اوضاع نابه سامان سیاسی و اجتماعی مهاجرت و پیامدهای آن ضعف سرمایه‌گذاری‌های صنعتی بوشهر موانع بیرونی: بحران‌های سیاسی و نظامی سیاست‌های دولت‌های ایران فاصله زیاد از پایتخت کشور برخورداری و توسعه یافتگی استان‌های همجوار مشاهیر بوشهر دارای مشاهیر در زمینه‌های متفاوتی در طول تاریخ بوده‌است. در حوزه سیاست می‌توان جواد بوشهری را بعنوان یکی از مشاهیر شهر بوشهر معرفی کرد. او سناتور، وزیر پست و تلگراف (در دوره نخست‌وزیری احمد قوام)، وزیر کشاورزی (در دوره نخست‌وزیری عبدالحسین هژیر)، وزیر راه (در دوره نخست‌وزیری محمد مصدق) و مدیر جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهشنشاهی بوده‌است. از دیگر مشاهیر شهر بوشهر می‌توان به ناخدا عباس دریانورد اشاره کرد که از دریانوردان مشهور دوره خود بوده‌است. در حوزه دینی از مشاهیر این شهر می‌توان به سید عبدالله بلادی بوشهری و غلامعلی صفایی بوشهری اشاره کرد. از مشاهیر ادبی بوشهر می‌توان به صادق چوبک و در حوزه هنری می‌توان به غلامرضا نیکخواه و جهانبخش کردی‌زاده اشاره کرد. در حوزه ورزشی نیز می‌توان مهدی طارمی و مهدی قایدی را نام برد. مدیریت شهری شورا شورای شهر بوشهر دارای ۹ عضو اصلی و ۵ عضو علی‌البدل است. در سال ۱۴۰۱ بودجه شهرداری شهر بوشهر و سازمان‌های وابسته آن ۹۴۰ میلیارد تومان و ۱۵۱۳ میلیارد تومان که ۵۰۰ میلیارد تومان آن اوراق مشارکت و مابقی نقدینگی است برای طرح‌های شهرداری بوشهر تصویب شد. معضلات شهری از معضلات شهر بوشهر می‌توان به مدیریت نامناسب فاضلاب و آب‌های جاری شده نزولات آسمانی یا زه ساختمان‌ها، عدم حفاظت صحیح از بافت قدیمی شهر، کمبود شدید امکانات تفریحی و مبلمان شهری ضعیف، ترافیک سنگین در برخی نقاط شهر مانند نقاط ورودی شهر، کمبود شدید محل پارک یا پارکینگ در برخی از خیابان‌های شلوغ مانند باغ زهرا و سنگی و خیابان‌های مرکز شهر، کمبود تاکسی زرد شهری و گرانی یا کمبود مسکن برای خرید یا اجاره نشینی اشاره کرد. محلات و مراکز شهری امروزه محله‌های دهدشتی، شنبدی، کوتی و بهبهانی چهار محلهٔ شمالی و مرکزی بندر بوشهر هستند. قدیمی‌ترین محلهٔ این شهر، ریشهر است که با همین نام پارسی حداقل قدمت آن به دوره عیلامی می‌رسد. در این منطقه پرتغالی‌ها بعد از ساخت بناهایی ساکن شدند. از دیگر محله‌های این بندر می‌توان به صلح‌آباد، جُفره، جفره علی‌باش، جفره ماهینی، سنگی، شکری (بهشت صادق)، باغ زهرا، جبری، شغاب، کوی فرهنگیان، عالی‌آباد، ستم‌آباد، ظلم‌آباد، رونی، سبزآباد، سنگی، پودر، جلالی، مخ بلند، دواس، تل کوتی، بن مانع، عسلو، هلالی، نیدی، خواجه‌ها، دستک، امام‌زاده، رایانی، سرتل، تنگک (شمالی، وسطی، جنوبی)، تنگک غریب، تنگک محمد جعفری (رئیس)، تنگک زنگنه، نیروگاه اتمی، هلیله، بندرگاه، دروازه، چاه‌کوتاه، آب طویل، توحید اشاره کرد. روز ملی بوشهر هم‌اکنون ۱۸ اسفند ماه، سالروز تأسیس مدرسهٔ سعادت، روز بوشهر نام گرفته شده‌است. این روز با به‌کارگیری حروف ابجد و همراهی آن با مناسبت‌های مختلف تاریخی، فرهنگی، قهرمانی استان بوشهر تعیین شد. شهروندان افتخاری در سال ۱۳۹۱، هم‌زمان با روز بوشهر، احمد اقتداری، جغرافی‌دان و پدر مطالعات خلیج‌فارس، از سوی شهرداری این شهر به‌عنوان شهروند افتخاری بوشهر معرفی شد. کنسولگری‌ها از دوره افشاریه تا دوران پهلوی اول حدود ۲۰ کشور در بوشهر دارای کنسولگری بوده‌اند. کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، بریتانیا (انگلستان)، روسیه، آلمان، فرانسه، هلند، ایتالیا و عثمانی از جمله کشورهایی بودند که در بوشهر دارای کنسولگری بوده‌اند. بعضی کنسولگری‌ها در بوشهر به قدری پراهمیت بوده‌اند که دیگر کنسولگری‌ها زیر نظر کنسولگری آن کشور در بوشهر اداره می‌شده‌اند مانند سرکنسولگری روسیه در بوشهر که کنسولگری‌های دیگر مناطق مانند اهواز و شیراز زیر نظر آن اداره می‌شد. هنوز هم بعضی از کشورها مانند روسیه محل کنسولگری خود در بوشهر را حفظ کرده‌اند. شهرهای خواهرخوانده بوشهر با ۲ شهر، پیمان خواهرخواندگی امضا کرده‌است: مرسین، ترکیه: از مهر ۱۳۹۱ حیدرآباد، هند هرار، اتیوپی: از ۲۱ مارس ۲۰۱۵ خواهرخواندگی بوشهر با یکی از شهرهای کشورهای زیر هم پیشنهاد شده‌است: آفریقای جنوبی روسیه ژاپن صربستان بیمارستان‌ها شماری از بیمارستان‌های بندر بوشهر عبارت‌اند از: بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر بیمارستان فاطمه زهرا بیمارستان قلب بوشهر بیمارستان بنت الهدی بوشهر بیمارستان پایگاه هوایی (بیمارستان امیرالمؤمنین) بیمارستان نیروگاه اتمی بوشهر بیمارستان سلمان فارسی (تأمین اجتماعی) بوشهر بیمارستان کودکان علی‌اصغر بوشهر مرکز جراحی دی بیمارستان قائم بیمارستان خاتم النبیا جستارهای وابسته فهرست خواهرخواندگان ایران فهرست شهرهای استان بوشهر فهرست شهرستان‌های استان بوشهر پانویس منابع پیوند به بیرون استانداری بوشهر فرمانداری بوشهر شورای شهر بوشهر شهرستان بوشهر شهرها و شهرک‌های بندری خلیج فارس شهرهای استان بوشهر بوشهر شهرهای بندری در ایران شهرهای دارای نام با ریشه زبان پهلوی شهرهای شهرستان بوشهر مرکز استان‌های ایران مستعمره‌های سلوکیان
7039
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%AA%D8%AC%D9%87%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AA%20%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C
فهرست تجهیزات رایانه‌ای
پردازنده صفحه کلید موشی (موشواره) حافظه حافظه تنها خواندنی (ROM) حافظه دسترسی تصادفی (RAM) دیسک نرم(فلاپی‌دیسک) دیسک‌گردان (فلاپی‌دیسک درایو]]) درایو نوری (سیدی رام) دیسک سخت (هارد دیسک) مادربورد مودم کارت گرافیک کارت صدا کارت شبکه باسیم کارت شبکه بیسیم مودم دی‌اس‌ال کارت اسکازی کارت‌خوان(کارت ریدر) وب‌بین(وب کم) بلندگو منبع تغذیه رایانه نمایشگر(صفحه نمایش) چاپگر پویشگر(اسکنر) حافظه فلش کارت تلویزیون و رادیو کارت فایر وایر سخت‌افزار رایانه
7041
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%86%E2%80%8C%D9%BE%DB%8C
پی‌اچ‌پی
پی‌اچ‌پی (PHP) یک زبان برنامه‌نویسیِ شیءگرا و برای سرور است که برای طراحی وب توسعه یافته‌است، اما می‌توان از آن به عنوان یک زبان عمومی نیز استفاده‌کرد. تا ژانویهٔ سال ۲۰۱۳ میلادی، پی‌اچ‌پی روی ۲۴۴ میلیون وبگاه و ۲٫۱ میلیون سرور وب نصب شده‌است. این زبان در سال ۱۹۹۵ میلادی توسط راسموس لِردورف ساخته‌شد و در حال حاضر توسعهٔ آن بر عهدهٔ گروه پی‌اچ‌پی است. در ابتدا، پی‌اچ‌پی از عبارت صفحهٔ خانگی شخصی گرفته شده‌بود. اما اکنون این کلمه مخففِ بازگشتی PHP: Hypertext Preprocessor به معنی پی‌اچ‌پی: پیش‌پردازنده‌ی ابرمتن است. کدهای پی‌اچ‌پی توسط یک سرور وب که نرم‌افزار پی‌اچ‌پی روی آن نصب باشد، تفسیر می‌شود. دستورهای این زبان می‌توانند به صورت مستقیم در درون کدهای اچ‌تی‌ام‌ال قرار بگیرند. زبان پی‌اچ‌پی از نسخهٔ ۴٫۳ به بعد قابلیت پشتیبانی از واسط خط فرمان را نیز به امکانات خود اضافه کرد. این قابلیت می‌تواند برای ایجاد نرم‌افزارهای غیر وبی یا نرم‌افزارهایی با واسط گرافیکی کاربر مورد استفاده قرار بگیرد. پی‌اچ‌پی یک نرم‌افزار آزاد است که تحت مجوز پی‌اچ‌پی انتشار یافته‌است. این مجوز به دلیل قرار دادن محدودیت روی استفاده از عنوان پی‌اچ‌پی، با مجوز همگانی گنو (GPL) سازگار نیست. پی‌اچ‌پی را می‌توان روی اکثر سرورهای وب نصب کرد. همچنین قابلیت نصب آن به صورت یک شل جداگانه روی تقریباً تمامی سیستم‌های عامل و پلت‌فرم‌ها (یا سکوها) وجود دارد. تمامی این استفاده‌ها رایگان است. تاریخچه توسعهٔ پی‌اچ‌پی از سال ۱۹۹۴ و زمانی آغاز شد که راسموس لردورف تعدادی اسکریپت به زبان سی نوشت تا صفحهٔ خانگی خود را مدیریت کند. این اسکریپت‌ها که به صورت رابط دروازهٔ مشترک نوشته شده‌بودند، مسئول انجام عملیات‌های ساده‌ای مانند نشان دادن رزومهٔ راسموس و بررسی آمارهای بازدید از وبگاه او بودند. با گسترش اسکریپت‌ها و افزودن توانایی تعامل با فرم‌های وب و ارتباط با پایگاه‌های داده، نام صفحهٔ خانگی شخصی/مفسر فرم یا PHP/FI برای آن‌ها انتخاب شد. PHP/FI می‌توانست برای ایجاد نرم‌افزارهای سادهٔ وب استفاده شود. در ابتدا، لردورف برای یافتن خطاهای این اسکریپت‌ها و بهبود آن‌ها، در ۸ جون سال ۱۹۹۵ میلادی اسکریپت‌ها را با نام ابزارهای صفحهٔ خانگی شخصی نسخهٔ ۱٫۰ تحت مجوز عمومی گنو روی گروه خبری یوزنت منتشر کرد. این نسخهٔ اولیه بسیاری از ویژگی‌های نسخهٔ کنونی این زبان را داشت. متغیرها به سبک زبان پرل بودند، مدیریت فرم‌ها وجود داشت و می‌شد کدها را در درون کدهای اچ‌تی‌ام‌ال قرار داد. قواعد پی‌اچ‌پی نیز از زبان پرل پیروی می‌کردند، اما ساده‌تر، محدودتر و ناپایدارتر بودند. با شکل‌گیری یک گروه برنامه‌نویسی و بعد از انجام تست‌های فراوان روی نسخهٔ بتا و بازنویسی موتور تجزیه‌کننده، سرانجام PHP/FI نسخهٔ ۲٫۰ در نوامبر سال ۱۹۹۷ میلادی منتشر گردید. اندی گاتسمن و زیو سوراسکی با بازنویسی موتور تجزیه‌کننده در سال ۱۹۹۷ میلادی پایه و اساس نسخهٔ ۳ پی‌اچ‌پی را بنیان نهادند. این دو نفر با همراهی لردورف با تغییر نام پی‌اچ‌پی به پی‌اچ‌پی: پیش‌پردازندهٔ ابرمتن که یک مخفف بازگشتی است، در ماه جون ۱۹۹۸ میلادی رسماً پی‌اچ‌پی نسخهٔ ۳٫۰ را منتشر کردند. بعد از این اتفاق گاتسمن و سوراسکی شروع به نوشتن هستهٔ جدیدی برای زبان پی‌اچ‌پی کردند که منجر به به وجود آمدن موتور زِند در سال ۱۹۹۹ میلادی شد. آن‌ها همچنین شرکت زِند تکنولوژی را در کشور اسرائیل تأسیس کردند. در تاریخ ۲۲ مه سال ۲۰۰۰ میلادی، پی‌اچ‌پی نسخهٔ ۴ که از موتور زند نسخهٔ ۱٫۰ استفاده می‌کرد، منتشر شد. این نسخه تا ماه اوت سال ۲۰۰۸ میلادی توسعه یافت و به زیرنسخهٔ ۴٫۴٫۹ رسید. هم‌اکنون پشتیبانی این نسخه به پایان رسیده‌است و هیچ به‌روزرسانی برای آن منتشر نمی‌شود. در ۱۳ ژوئیه سال ۲۰۰۴ میلادی، نسخهٔ ۵ پی‌اچ‌پی که از موتور زند نسخهٔ ۲ بهره می‌برد، منتشر شد. نسخهٔ ۵ ویژگی‌های زیادی را به پی‌اچ‌پی اضافه کرد. پشتیبانی کامل از شیء گرایی، افزونهٔ PDO (PHP Data Object Extension) (که دسترسی به بانک‌های اطلاعاتی را ممکن می‌ساخت) و بهبود بازدهی از جملهٔ این ویژگی‌ها محسوب می‌شد. از سال ۲۰۰۸ به بعد، با پایان یافتن پشتیبانی از تمامی نسخه‌های قدیمی‌تر پی‌اچ‌پی، نسخهٔ ۵ تنها نسخهٔ در حال گسترش است. در کنار نسخهٔ ۵ پی‌اچ‌پی یک نسخهٔ اصلی دیگر در حال توسعه است. با توجه به تغییرات عمدهٔ موجود در این نسخه از جمله پشتیبانی کامل از یونیکد، قرار بود این نسخه به عنوان نسخهٔ ۶ پی‌اچ‌پی منتشر گردد. اما پیاده‌سازی پشتیبانی از یونیکد بیش از آنچه انتظار می‌رفت، به طول انجامید. این امر باعث شد تا در مارس سال ۲۰۱۰ میلادی، این نسخه به بخش در حال توسعه منتقل شد و دیگر به آن نسخهٔ ۶ گفته نمی‌شود. مهم‌ترین تغییرات این بخش جدید: حذف register_globals، magic quotes و safe mode . دلیل حذف magic quotes تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی و دلیل حذف register_globals خطرهای امنیتی بود که در نرم‌افزارها ایجاد می‌کرد. به جای استفاده از magic qoutes برنامه‌نویس می‌تواند از تابع addslashes()یا توابع دقیق‌تری استفاده کنند که برای هر پایگاه داده ایجاد شده‌اند، مانند mysql_real_escape_string()که برای پایگاه داده مای‌اس‌کیوال طراحی شده‌است. توابعی که قرار است در نسخهٔ ۶ حذف شوند، از نسخهٔ ۵٫۳ به صورت توصیه‌نشده درآمده‌اند و استفاده از آن‌ها باعث بروز هشدار در نرم‌افزار خواهد شد. تعداد بسیار زیادی از پروژه‌های بزرگ و متن‌باز که از زبان پی‌اچ‌پی استفاده می‌کنند، از سال ۲۰۰۸ با به وجود آمدن جنبش ابتکاری GoPHP5 به معنای برو به پی‌اچ‌پی ۵ دیگر از پی‌اچ‌پی نسخهٔ ۴ استفاده نمی‌کنند. این جنبش توسط بسیاری از توسعه‌دهندگان پی‌اچ‌پی پشتیبانی شد تا بتوانند به گسترش استفاده از نسخهٔ ۵ پی‌اچ‌پی کمک کنند. مفسرهای زبان پی‌اچ‌پی برای هر دو معماری ۳۲بیتی و ۶۴بیتی موجود است. تنها استثنا سیستم‌عامل ویندوز است که فقط نسخه‌های ۳۲بیتی برای آن منتشر می‌شود. اما مدتی است که نسخه‌های ۶۴بیتی ویندوزی نیز به صورت امتحانی روی وبگاه پی‌اچ‌پی منتشر می‌شوند و استفاده از نسخه‌های امتحانی ۶۴بیتی ویندوز برای سرورهای بزرگ توصیه نمی‌شود. تاریخچه انتشار از تاریخ ۲۸ جون سال ۲۰۱۱ میلادی (برابر )، گروه پی‌اچ‌پی برنامه‌ای مدون برای انتشار نسخه‌های آیندهٔ این زبان را منتشر کرد. بر اساس این برنامه، هر ماه یک انتشار جزئی و هر سال یک انتشار اصلی اتفاق خواهد افتاد. از هر نسخه از پی‌اچ‌پی تا ۳ سال پشتیبانی می‌شود. تا ۲ سال تمامی به‌روزرسانی‌ها و سال سوم تنها به‌روزرسانی‌های امنیتی برای هر نسخه منتشر می‌شود. نماد elePHPant نام نماد پروژه پی‌اچ‌پی است، یک فیل آبی با آرم پی‌اچ‌پی در کنارش، که توسط وینسنت پانتیر در سال ۱۹۹۸ طراحی شد. «اگر در یک زاویه به طرفین نگاه کنید، حروف (PHP) شکل یک فیل را تشکیل می‌دادند.» گاهی elePHPant به شکل اسباب‌بازی‌های مخملی دارای رنگ‌های مختلف است. تغییرات زیادی از این نماد در طول سال‌ها ساخته شده‌است. فقط elePHPantهای بر اساس طرح اصلی وینسنت پانتیر توسط جامعه، رسمی در نظر گرفته می‌شوند. اینها قابل جمع‌آوری و برخی از آنها بسیار نادر هستند. ساختار برنامه Hello World زیر با استفاده از زبان پی‌اچ‌پی که در درون کدهای اچ‌تی‌ام‌ال قرار گرفته‌است، نوشته شده: <!DOCTYPE html> <meta charset="utf-8"> <title>PHP Test</title> <?php echo 'Hello World'; ?> از آنجایی که پی‌اچ‌پی نیازی ندارد که در درون کدهای اچ‌تی‌ام‌ال قرار بگیرد یا روی سرور وب اجرا شود، کوتاه‌ترین برنامه Hello World پی‌اچ‌پی به صورت زیر است: <?= 'Hello world'; مفسر پی‌اچ‌پی تنها کدهایی را که در درون جداکننده‌های پی‌اچ‌پی قرار بگیرند، تفسیر می‌کند. معروف‌ترین جداکننده‌های پی‌اچ‌پی علامت <?php و ?> است. جداکننده‌های دیگری، مانند <script language="php"> و <code></script></code> یا جداکنندهٔ کوتاه <? یا <?= (که برای خروجی دادن متن یا متغیر استفاده می‌شود) و <% یا <%= و %> نیز وجود دارند. تمامی نوشته‌هایی که در خارج از جداکننده‌های پی‌اچ‌پی قرار بگیرند، توسط مفسر تفسیر نشده و به عنوان خروجی ارسال خواهند شد. استفاده از جداکننده‌های کوتاه می‌تواند از قابلیت حمل برنامه بکاهد. ازآن‌جاکه این جداکننده‌های توسط تنظیمات پی‌اچ‌پی فعال‌سازی نمی‌شود، استفاده از این جداکننده‌ها توصیه نمی‌شود. هدف تمامی این جداکننده‌ها این است که کد پی‌اچ‌پی را از قسمت غیر-پی‌اج‌پی مانند اچ‌تی‌ام‌ال جدا کند. نام متغیرها در زبان پی‌اچ‌پی حتماً باید با نماد دلار آغاز شود و نیازی به مشخص کردن نوع آن‌ها نیست. برخلاف نام توابع و کلاس‌ها نام متغیرها به بزرگی و کوچکی حروف حساس هستند. خطوط جدید و فاصله‌ها نادیده گرفته شده (به جز فاصله‌هایی که در درون رشته‌ها قرار داشته باشند) و تمامی دستورهای این زبان با علامت سمی‌کولن (;) پایان می‌یابند. در زبان پی‌اچ‌پی به ۳ صورت متفاوت می‌توان کامنت گذاشت. از علامت‌های /* */ برای کامنت‌های چندخطی و از علامت‌های // یا # برای کامنت‌های یک خطی استفاده می‌شود. از نظر ساختار کلی و کلمات کلیدی، پی‌اچ‌پی مانند بسیاری از زبان‌های سطح بالا از قواعد زبان سی پیروی می‌کند. اما برای تمام ساختارهای کنترلی قواعد نوع دومی نیز وجود دارد که می‌توان از آن‌ها مانند ساختار اصلی بهره برد. این قواعد نوع دوم مانند زبان‌های خانوادهٔ بیسیک است. انواع داده زبان پی‌اچ‌پی داده‌های عددیِ صحیح را بر اساس نوع پلت‌فرم ذخیره می‌کند. در سیستم‌های ۳۲بیتی و ۶۴بیتی به ترتیب اعداد صحیح به‌صورت ۳۲ و ۶۴بیتی ذخیره می‌شوند. اعداد بدون علامت در عملکردی که مانند هیچ‌کدام از زبان‌ها برنامه‌نویسی دیگر نیست، در موقعیت‌هایی به اعداد علامت‌دار تبدیل می‌شود. اعداد صحیح می‌توانند با مبنای ده (به صورت مثبت یا منفی یا مثبت)، در مبنای ۱۶، در مبنای ۸ یا در مبنای ۲ مقدار دهی شود. اعداد اعشاری نیز با توجه به پلت‌فرم ذخیره می‌شوند. این اعداد را به صورت اعشاری ساده یا ۲ حالت از نمایش علمی می‌توان مشخص کرد. پی‌اچ‌پی مانند زبان‌های جاوا و سی++ به‌صورت پیش‌فرض داده‌های بولی (صحیح و غلط) را در خود تعریف کرده‌است. بر اساس قوانین تبدیل متغیرها در این زبان، تمامی متغیرهای غیر صفر به صحیح و تمامی متغیرها با مقدار صفر به غلط تبدیل می‌شوند. عملکردی مشابه در زبان پرل و سی++ وجود دارد. نوع داده‌ای به نام نال (null) نیز در این زبان وجود دارد. متغیر نال هیچ مقداری ندارد. تنها متغیر از نوع نال NULL (کلمهٔ نال با حروف بزرگ) است. داده‌هایی که از نوع منبع (Resource) هستند، نمایان‌گر اشاره‌گرهایی به منابع خارجی است. این نوع متغیرها توسط خانوادهٔ خاصی از توابع که از معمولاً در یک افزونه قرار دارند، ایجاد شده و تنها توسط همین خانواده از توابع قابل استفاده است. داده‌هایی مانند فایل، تصاویر و اتصال‌ها به پایگاه‌های داده مثال‌هایی از منابع خارجی هستند که نیاز به متغیرهای منبع دارند. آرایه‌ها می‌توانند اعضایی از تمامی انواع داده‌ای را در خود داشته‌باشند که پی‌اچ‌پی از آن‌ها پشتیبانی می‌کند. ترتیب در آرایه‌های پی‌اچ‌پی حفظ می‌گردد. آرایه‌ها در واقع جداول درهم‌سازی هستند که می‌توانند برای هر عضو خود یک کلید داشته‌باشند. در صورتی که کلیدی برای عضو مشخص نگردد، مانند آرایه‌های معمولی، به‌صورت خودکار از اعداد به‌عنوان کلید استفاده می‌گردد. این شماره‌گذاری از عدد صفر آغاز می‌شود. همچنین اعضای با کلید و بدون کلید می‌توانند در کنار هم در یک آرایه قرار بگیرند. پی‌اچ‌پی داده‌های رشته ای نیز دارد. رشته‌ها می‌توانند در درون علامت ' یا قرار گرفته یا با قواعد نوداک (nowdoc) و هیِرداک (heredoc) نوشته‌شوند. کتابخانه استاندارد پی‌اچ‌پی (SPL: Standard PHP Library) در تلاش است تا بتواند انواع داده‌های استاندارد را به بهترین نحو توسط کلاس و اینترفیس پیاده‌سازی کند. این داده‌ها شامل لیست پیوندی، پشته، صف و … است. توابع زبان پی‌اچ‌پی صدها تابع پایه و هزاران تابع افزونه دارد. اکثر این توابع به‌خوبی روی وبگاه پی‌اچ‌پی مستندسازی شده‌اند. نام‌گذاری توابع پایهٔ این زبان از قوانین یکسانی و مشخصی پیروی نمی‌کند. پی‌اچ‌پی تاکنون توابعی برای پشتیبانی از رشته‌های اجرایی (Thread) ارائه نکرده‌است، اما از سیستم‌های چندپردازنده پازیکس (POSIX) پشتیبانی می‌کند. توابع جدید می‌توانند به شکل زیر تعریف شوند: function myNameFunction() { // تابع را تعریف می‌کند return 'John Doe'; // مقداری را بازمی‌گرداند } echo 'My name is ' . myNameFunction() . '!'; // خروجی متن مقابل خواهد بود: 'My name is John Doe!' در نسخهٔ ۵٫۲ و نسخه‌های قبل آن توابع دست اول نبوده و تنها به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم با نام‌شان قابل فراخوانی هستند. توابع پی‌اچ‌پی می‌توانند بدون نوشتن نمونه اولیه (Prototype) تعریف شوند. تعریف توابع می‌تواند در درون بلاک‌های شرطی قرار بگیرند تا در شرایط خاص تعریف شود. تمامی توابع پی‌اچ‌پی در هنگام فراخوانی در جلوی خود باید پرانتز داشته‌باشند. متغیرهایی که با دستور new ساخته می‌شود، در صورتی که آرگومان نداشته‌باشد، از این قاعده مستثنی هست. پی‌اچ‌پی قابلیت تعریف توابع بدون نام را ندارد، اما می‌توان با قرار دادن نامِ یک تابع در متغیر تابع را به‌صورت غیرمستقیم فراخوانی کرد. از نسخهٔ ۵٫۳ به بعد می‌توان با استفاده از قابلیت بستار (Closure)، توابع بدون‌اسم را به صورت زیر تعریف کرد: function getAdder($x) { return function($y) use ($x) { return $x + $y; }; } $adder = getAdder(8); echo $adder(2); // خروجی عدد ۱۰ خواهد بود در تکه‌کد بالا، تابع getAdder به کمک متغیر $x یک بستار تعریف می‌کند که متغیر $y را به‌عنوان ورودی می‌گیرد. این نوع تابع یک شیء دست اول است به این معنی که می‌توان آن را در یک متغیر نگاه داشت و می‌توان به‌عنوان ورودی آن را به توابع دیگر داد و استفاده‌های دیگری از آن کرد. (توضیحات کامل‌تر در وبگاه ویکی پی‌اچ‌پی موجود است) دستور goto نیز در زبان پی‌اچ‌پی به‌شکل زیر قابل استفاده است: function lock() { $file = fopen('file.txt', 'r+'); retry: if (!flock($file, LOCK_EX | LOCK_NB)) { goto retry; } fwrite($file, 'Success!'); fclose($file); } هنگامی که تابع flock فراخوانده می‌شود، پی‌اچ‌پی سعی می‌کند تا فایلی را قفل کند. کلمه‌ای که قبل از علامت : در ابتدای خط قرار می‌گیرد، نام خط را مشخص می‌کند. (در اینجا retry) این نام را می‌توان در دستور goto به‌عنوان مقصد استفاده کرد. مقصدهای دستور goto در زبان پی‌اچ‌پی باید درون فایل و محیط جاری باشند. پشتیبانی از این دستور از نسخهٔ ۵٫۳ به پی‌اچ‌پی افزوده شده‌است. دستور if در زبان پی‌اچ‌پی از توابع شرطی به‌شکل زیر قابل استفاده است: $t = date("H"); if ($t < "20") { echo "Have a good day!"; } خروجی "Have a good day!" اگر زمان فعلی (HOUR) کمتر از ۲۰ باشد چاپ خواهد شد. اشیاء قابلیت برنامه‌نویسی شیءگرایی به‌صورت ابتدایی در نسخهٔ ۳ به زبان پی‌اچ‌پی افزوده و در نسخهٔ ۴ بهتر شد. این قابلیت که در نسخهٔ ۵ کاملاً بازنویسی شده‌بود، با افزایش قابلیت‌ها و بهبود عمل‌کرد در درون زبان قرار گرفت. در نسخه‌های قبلی پی‌اچ‌پی، با اشیاء مانند یک نوع داده برخورد می‌شد. بنابراین، باید در هر بار مقداردهی یا ارسال شیء به یک تابع، کل محتویات شیء در یک فضای حافظه جدید کپی شود، اما در نسخهٔ ۵ نحوهٔ مدیریت اشیا تغییر کرد. از این پس، اشیاء با یک اشاره‌گر به فضای حافظه مشخص می‌شود، نه با مقادیرشان. در کنار این بهبودها، مفاهیم جدیدی مانند متغیرهای شخصی (Private member variables) و عمومی (Public member variables) و همچنین کلاس‌های انتزاعی (Abstract Class)، کلاس‌های نهایی (Final Class) و بسیاری موارد دیگر نیز معرفی شد. نحوهٔ تعریف متدهای سازنده (Constructors) و تخریب‌کننده (Destructors) نیز مانند زبان سی++ استانداردسازی شد و راه حلی برای مدیریت خطاها و استثناها ارائه گردید. علاوه‌بر این موارد، پی‌اچ‌پی ۵ قابلیت استفاده از اینترفس‌ها (Interface) را نیز معرفی و از پیاده‌سازی چندین اینترفیس در یک کلاس پشتیبانی کرد. در این میان، اینترفیس‌های خاصی برای برقرار کردن رابطه با ساختارهای زبان به وجود آمدند؛ مثلاً، با کلاس‌هایی که اینترفیس ArrayAccess را پیاده‌سازی کنند، می‌توان مانند آرایه‌ها برخورد کرد. اگر شخص برنامه‌نویس با استفاده از کلمهٔ کلیدی clone سعی کند که یک شیء را کپی کند، موتور زند ابتدا بررسی می‌کند که متد __clone در درون کلاس تعریف شده‌است یا خیر. در صورتی که تعریف نشده‌باشد، متد پیش‌فرض __clone فراخوانی می‌شود که تمامی خصوصیات کلاس را کپی می‌کند. اما اگر این متد در کلاس وجود داشته‌باشد، مسئولیت کپی کردن و مقداردهی در کلاس کپی‌شده بر عهدهٔ این متد خواهد بود. یک نمونه‌کد ابتدایی از برنامه‌نویسی شیءگرا به زبان پی‌اچ‌پی به‌شکل زیر است: class Person { public $firstName; public $lastName; public function __construct($firstName, $lastName = '') { $this->firstName = $firstName; $this->lastName = $lastName; } public function greet() { return "Hello, my name is " . $this->firstName . " " . $this->lastName . "."; } public static function staticGreet($firstName, $lastName) { return "Hello, my name is " . $firstName . " " . $lastName . "."; } } $he = new Person('John', 'Smith'); $she = new Person('Sally', 'Davis'); $other = new Person('iAmine'); echo $he->greet(); // prints "Hello, my name is John Smith." echo $she->greet(); // prints "Hello, my name is Sally Davis." echo $other->greet(); // prints "Hello, my name is iAmine." echo Person::staticGreet('Jane', 'Doe'); // prints "Hello, my name is Jane Doe." میدان دید متغیرها و متدهایی که در درون کلاس‌های پی‌اچ‌پی تعریف می‌شود، به‌وسیلهٔ کلمات کلیدی مانند public، private و protected مشخص می‌گردد. کلمهٔ کلیدی var نیز که در نسخه‌های قدیمی‌تر استفاده می‌شد، هم‌اکنون معادل public است. متدها و خاصیت‌های public در همه‌جا قابل دسترسی هستند. protected دسترسی آن‌ها را به کلاس‌های مشتق‌شده (Inherited Class) محدود کرده و private دسترسی را فقط برای کلاس تعریف‌کننده میسر می‌سازد. در پی‌اچ‌پی، اشیائی از یک نوع می‌توانند به متدها و خاصیت‌های خصوصی (private) یکدیگر دسترسی داشته‌باشند. در بسیاری از موارد، قابلیت‌های میدان دید در این زبان مفید دانسته می‌شود. با این حال عده‌ای نیز آن‌ها را ناکارآمد می‌دانند. پیاده‌سازی‌ها در ابتدا، زبان پی‌اچ‌پی به صورت یک زبان مفسری پیاده‌سازی شد و امروزه نیز این پیاده‌سازی پرکاربردترین نسخهٔ مورد استفاده است. تعدادی مترجم نیز برای این زبان ایجاد شده‌است که این زبان را از مفسرها دور می‌کند. مترجم‌ها در زمان اجرا، قابلیت آنالیز ایستا (Static Analysis) و رابطهٔ بهینه با زبان‌های دیگر نسبت به مفسرها برتری دارند. از مترجم‌های مطرح زبان پی‌اچ‌پی می‌توان به فالانگر اشاره کرد که کد پی‌اچ‌پی را به بایت‌کد زبان میانی مشترک (CIL) تبدیل می‌کند، و هیپ‌هاپ که به صورت منبع‌باز توسط فیس‌بوک توسعه داده می‌شود. مترجم هیپ‌هاپ با تبدیل کد پی‌اچ‌پی به کد زبان سی++ می‌تواند سربار سرور را تا ۶ برابر کاهش دهد. از روش‌های دیگری که برای بهبود زمان اجرا اسفاده می‌شود، می‌توان از بهینه‌سازی کد نام برد. این عمل با کاهش حجم کد، حذف و ادغام قسمت‌های تکراری و تغییرات متفاوت دیگر صورت می‌گیرد. قابلیت بهینه‌سازی کد در زبان پی‌اچ‌پی نیز موجود بوده و برنامه‌ها و افزونه‌هایی، مانند eAccelerator برای این منظور توسعه داده می‌شود. برای کاهش سربار ترجمه در زبان پی‌اچ‌پی می‌توان از حافظه نهان برای کدهای عملیاتی (Opcode Caching) نیز استفاده کرد. در این روش، دستورهای ترجمه‌شده، در حافظهٔ مشترک (Shared Memory) قرار می‌گیرد تا از ترجمهٔ مجدد آن‌ها جلوگیری شود. از نسخهٔ ۵٫۵ به بعد افزونه Zend Opcache که از این روش برای افزایش کارایی استفاده می‌کند، به صورت پیش‌فرض به زبان پی‌اچ‌پی افزوده شد. از نمونه‌های دیگر حافظهٔ نهان برای کدهای عملیاتی می‌توان به Alternative PHP Cache (APC) اشاره کرد. پروانه انتشار پی‌اچ‌پی یک نرم‌افزار آزاد است که با پروانه پی‌اچ‌پی منتشر می‌شود. این پروانه علاوه بر قوانین موجود در نرم‌افزارهای آزاد اعلام می‌دارد که: تمامی محصولاتی که بر پایهٔ پی‌اچ‌پی گسترش می‌یابند، نباید بدون اجازهٔ قبلی از [email protected] از نام "PHP" برای نام‌گذاری استفاده کنند. شما می‌توانید با قرار دادن کلمهٔ "for PHP" (به‌معنای برای پی‌اچ‌پی) در نام محصول خود نشان دهید که محصول شما با زبان پی‌اچ‌پی کار می‌کند؛ مثلاً استفاده از نام "PHP Foo" غیرمجاز است، در حالی‌که استفاده از "Foo for PHP" بدون مشکل خواهد بود. وجود این محدودیت در پروانهٔ این زبان آن را با پروانه عمومی همگانی گنو (GPL) ناسازگار می‌کند. توسعه و جامعیت پی اچ پی شامل کتابخانه‌های منبع باز و آزاد مختلفی در منبع توزیع خود می‌شود، یا از آن‌ها در برنامه‌های دودویی پی اچ پی استفاده می‌کند. پی اچ پی اساساً یک سامانه اینترنت فهم با ماژول‌های داخلی است که از طریق این ماژول‌ها به سرورهای FTP (پروتکل انتقال فایل) و بسیاری از سرورهای پایگاه داده از جمله PostgreSQL,Mysql,Microsoft SQL Server و SQLite (که یک پایگاه داده توکار است)، سرورهای LDAP و غیره. بسیاری از توابعی که برنامه نویسان زبان C با آن‌ها آشنایی دارند، مانند آن‌هایی که در خانواده stdio قرار دارند، در برنامه‌های استاندارد پی اچ پی قابل دسترسی هستند. پی اچ پی به توسعه دهندگان این اجازه را می‌دهد تا با نوشتن افزونه‌هایی به زبان C، به زبان پی اچ پی کارایی لازم را ببخشند. افزونه‌های پی اچ پی می‌توانند به صورت ایستا در داخل پی اچ پی کامپایل شوند یا به صورت پویا در زمان اجرا بارگزاری شوند. افزونه‌های بی شماری نوشته شده‌اند تا از ویندوز اِی پی آی، فرایند مدیریت در سیستم عامل‌های شبه یونیکس، رشته‌های چند بایتی (یونیکد)، cURL و چند قالب فشرده سازی محبوب پشتیبانی کنند. دیگر ویژگی‌های پی اچ پی که توسط افزونه‌ها در دسترس قرار گرفتند، شامل مجتمع سازی با IRC، تولید پویای تصاویر و محتوای ادوبی فلش، اشیاء داده پی اچ پی (PDO) که به عنوان یک لایه ظاهری برای دسترسی به پایگاه داده به کار می‌رود، و حتی ترکیب صدا می‌شود. بخشی از توابع هسته زبان، مانند آن‌هایی که با رشته‌ها و آرایه‌ها سروکار دارند، نیز به عنوان افزونه پیاده‌سازی شده‌اند. پروژه کتابخانه جامع افزونه‌های پی اچ پی (PECL) مخزنی برای افزونه‌های به زبان پی اچ پی است. چند پروژه دیگر مانند زفیر (Zephir)، برای افزونه‌های پی اچ پی این توانایی را فراهم می‌کنند تا به یک زبان سطح بالا نوشته شده و به افزونه‌های داخلی پی اچ پی کامپایل شوند. چنین رویکردی، به جای نوشتن افزونه‌های پی اچ پی به زبان C به صورت مستقیم، توسعه افزونه‌ها را تسهیل کرده و زمان لازم برای برنامه‌نویسی و تست را کاهش می‌دهد. در دسامبر سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه پی اچ پی شامل ۱۰ نفر بود: سیِز سی آرِنتزِن، استیگ باکِن، شِین کاراوِئو، اندی گاتمَنز، راسموس لردورف، سم رابی، ساشا شومان، زیو سوراسکی، جیم وینستِد و آندرِی زِمینِوسکی. فناوری زِند بر اساس آزمون پی اچ پی ۵٫۵ یک گواهی نامه پی اچ پی برای برنامه نویسان صادر می‌کند تا به عنوان توسعه دهندگان مجاز شناخته شوند. نصب و تنظیمات به‌طور کلی، دو روش اصلی برای نصب زبان پی‌اچ‌پی بر روی سرورهای وب است. در بسیاری از سرورهای وب یک ماژول مستقیم به نام Server Application Programming Interface یا SAPI وجود دارد. برای مثال، سرورهای آپاچی، مایکروسافت آی‌آی‌اس و آی‌پلنت (iPlanet) از این روش استفاده می‌کنند. تعدادی دیگر از سرورهای وب نیز از Internet Server Application Programming Interface یا ISAPI پشتیبانی می‌کنند. اگر زبان پی‌اچ‌پی در سرور وب ماژولی نداشته‌باشد، همواره می‌توان از آن به عنوان Common Gateway Interface یا CGI و FastCGI استفاده کرد. در این حالت باید سرور را تنظیم کرد تا تمامی درخواست‌های مربوط به زبان پی‌اچ‌پی را با فایل‌های CGI اجرا کند. برای نوشتن برنامه‌های دارای رابط گرافیکی نیز می‌توان از افزونهٔ PHP-GTK در زبان پی‌اچ‌پی استفاده کرد. این افزونه در نسخهٔ منتشر شده موجود نیست و باید به این زبان افزوده‌شود. برای استفاده از این افزونه، نسخهٔ پی‌اچ‌پی باید بالاتر از ۵٫۱ باشد. رایج‌ترین روش برای نصب این افزونه، ترجمهٔ کد آن می‌باشد. هنگامی که از زبان پی‌اچ‌پی در محیط‌های ابری استفاده می‌شود، کیت‌های توسعه نرم‌افزار (SDK) خاصی برای استفاده از امکانات محیط نیز همراه با آن منتشر می‌گردد. برای مثال: سرویس‌های وب آمازون کیت AWS SDK For PHP را ارائه کرده‌است. ویندوز اژور (Windows Azure) نیز کیت Windows Azure SDK for PHP را در اختیار عموم قرار داده‌است. امنیت ۲۹٪ از مشکلات امنیتی که در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی توسط پایگاه داده امنیتی ملی (National Vulnerability Database) منتشر شد، با زبان پی‌اچ‌پی مرتبط است. این مسائل اکثراً به دلیل نبود استفاده از روش‌های مناسب توسط برنامه‌نویسان ایجاد می‌شود. و این در حالی‌است که مشکلات تکنیکی که در خود زبان پی‌اچ‌پی وجود دارند، بسیار کم هستند. (۲۳ مشکل در سال ۲۰۰۸، کمتر از ۱٪ مشکلات) با توجه به این‌که برنامه‌نویس‌ها اشتباهات بسیاری می‌کنند، بارها پیشنهاد شده‌است که قابلیت‌هایی برای تشخیص خطاهای امنیتی در زبان پی‌اچ‌پی گنجانده شود تا این خطاها را به برنامه‌نویس گزارش بدهد. با اینکه چنین ابزاری برای زبان پی‌اچ‌پی در حال توسعه است، اما این پیشنهادها تاکنون رد شده و این ابزارها به زبان افزوده نشده‌اند. تست PHP تست برنامه‌های کاربردی و نرم‌افزارهای توسعه داده شده با PHP از جهت‌های مختلف حایز اهمیت هستند. با توجه به استفاده فراگیر PHP در برنامه‌های کاربردی وب (Web Applications) تست کارایی (Performance Testing)از اهمیت دوچندانی برخوردار است. همچنین ابزارهای بازبینی و مرور کد نیز کمک فراوانی به توسعه دهندگان می‌کند که بتوانیم بسیاری از اشکالات را در سطح کد و قبل از تست برطرف نماییم. اشکال زدایی php گاهی ممکن است به دلایل مختلف در یک برنامه php مشکلاتی ایجاد شود، در حالت عادی یافتن خطا در بین هزاران خط کد ممکن است بسیار سخت باشد در php می‌توان با فعال کردن حالت اشکال زدایی با استفاده از توابع مربوط به آن، خطا در برنامه را به راحتی پیدا کرد. یک روش فعال سازی حالت اشکال زدایی در php: ini_set('display_startup_errors', 1); ini_set('display_errors', 1); error_reporting(-1); جستارهای وابسته طراحی وب اچ‌تی‌ام‌ال منابع پیوند به بیرون گروه رسمی پی‌اچ‌پی راهنمای جامع پی‌اچ‌پی جی‌تی‌کی برای پی‌اچ‌پی خط فرمان برای پی‌اچ‌پی PHP 7 راهنمای پسوند نام پرونده زبان برنامه‌نویسی پی‌اچ‌پی زبان‌های اسکریپت‌نویسی زبان‌های برنامه‌نویسی اسکریپتی زبان‌های برنامه‌نویسی خانواده سی زبان‌های برنامه‌نویسی رویه‌ای زبان‌های برنامه‌نویسی ساخته‌شده در ۱۹۹۵ (میلادی) زبان‌های برنامه‌نویسی سطح بالا زبان‌های برنامه‌نویسی شیءگرا زبان‌های برنامه‌نویسی کلاس محور زبان‌های برنامه‌نویسی ماشینی پویا زبان‌های برنامه‌نویسی متن‌گرا زبان‌های برنامه‌نویسی وب سرواژه‌سازی‌ها کامپایلرها و مفسرهای آزاد نرم‌افزارهای پی‌اچ‌پی نرم‌افزارهای چندسکویی نوشتارهای صوتی واژگان اینترنت
7049
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%B5%D9%81%20%D8%A8%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1%DB%8C
واصف باختری
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = واصف باختری | تصویر = Bakhtari.jpg | توضیح تصویر = | نام اصلی = محمد شاه واصف باختری | زمینه فعالیت = ادبیات، شعر، ترجمه، نویسنده | ملیت = تاجیک | تاریخ تولد = | محل تولد = مزار شریف، بلخ، افغانستان | تاریخ مرگ = | محل مرگ = کالیفرنیا |اتفاقات مهم = |بنیانگذار = | سال‌های نویسندگی = |سبک نوشتاری = |کتاب‌ها = و آفتاب نمی‌میرد، از میعاد تا هرگز، از این آیینه بشکسته تاریخ، دیباچه یی در فرجام |مقاله‌ها = |نمایشنامه‌ها = |دیوان اشعار = |تحصیلات = |دانشگاه = 'دانشگاه کابل، دانشگاه کلمبیا|شاگرد = |علت شهرت = | تأثیرگذاشته بر = | تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج | وبگاه = }} واصف باختری ( – )https://www.afintl.com/202307208700 از شاعران فارسی‌زبان بنام افغانستان بود. زندگی محمد شاه واصف باختری، در جوزا/خرداد ۱۳۲۱ در مزارشریف بلخ زاده شد. وی لیسه باختر (دبیرستان باختر) و حبیبیه را در افغانستان خواند. واصف باختری در سال ۱۳۴۵ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دری را از دانشگاه کابل گرفت/ او مدتی ویراستار کتاب‌های درسی وزارت تعلیم و تربیه بود. واصف باختری در سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل در رشته آموزش‌وپرورش به دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک رفت و در سال ۱۳۵۴ گواهینامهٔ ماستری (کارشناسی ارشد) به دست آورد. او پس از بازگشت به افغانستان تا سال ۱۳۵۷ به کار در وزارت تعلیم و تربیه ادامه داد. نزدیکی او با کنشگران سیاسی چپگرا در افغانستان باعث شد برای بیش از یک سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ از سوی دولت وقت زندانی شود. واصف باختری از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۷۵ عضو ریاست دارالتألیف، مدیر مسئول مجله ژوندون ارگان نشراتی انجمن نویسندگان افغانستان و دبیر بخش شعر آن انجمن بود. واصف باختری از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۴ در اتحادیه نویسندگان افغانستان در سمت‌های سردبیر بخش شعر، مدیر مسئول مجلۀ ژوندون و منشی دبیرخانه اتحادیه کار کرد. در طول این سال‌‌ها در آموزشگاه این اتحادیه کار می‌کرد. او سال‌ها عضو گروه دبیران بنیاد فرهنگ افغانستان، عضو گروه رهبری کانون حکیم ناصر خسرو، عضو شورای مرکزی انجمن فرهنگی خوشحال‌خان، و عضو هیئت رئیسۀ اتحادیه خبرنگاران افغانستان بود. واصف باختری از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ در پیشاور زندگی کرد و پس از آن به عنوان پناهنده، در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کرد. واصف باختری در غزل‌سرایی به ملک الشعرا بهار و در سرایش شعر نو به مهدی اخوان‌ثالث پهلو می‌زد. آثار از واصف باختری تا اکنون هفت دفتر شعر و یک گزینه از میان این هفت دفتر، و کتابی در زمینهٔ عرفان و شعر فارسی به نام نردبان آسمان چاپ و انتشار یافته‌است که چیزی شبیهٔ کتاب عبدالحسین زرین‌کوب به نام پله پله تا ملاقات خدا است. و آفتاب نمی‌میرد از میعاد تا هرگز از این آیینه بشکسته تاریخ تا شهر پنج ضلعی آزادی دیباچه یی در فرجام در استوای فصل شکستن مویه‌های اسفندیار گمشده دروازه‌های بسته تقویمآثار پژوهشی و ادبی دیگر واصف باختری از این قرارند: سرود و سخن در ترازو گزارش عقل سرخ، پژوهشی درنگ‌ها و پیرنگها، پژوهشی بازگشت به الفبا، پژوهشی اسطوره یی بزرگ شهادت، ترجمه یی شعر'' جستارهای وابسته منیژه باختری فرزند واصف باختری منابع پیوند به بیرون وبگاه جنبش زادگان ۱۳۲۱ زادگان ۱۹۴۳ (میلادی) اهالی بلخ تاجیک‌های اهل افغانستان دانش‌آموختگان دانشگاه کلمبیا دور از وطن‌های اهل افغانستان در ایالات متحده آمریکا دور از وطن‌های اهل افغانستان در پاکستان درگذشتگان ۱۴۰۲ درگذشتگان ۲۰۲۳ (میلادی) شاعران تاجیک شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل افغانستان شاعران سده ۲۱ (میلادی) اهل افغانستان شاعران فارسی‌زبان اهل افغانستان نویسندگان اهل افغانستان
7050
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B4%DB%8C%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
همجوشی (ابهام‌زدایی)
همجوشی می‌تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: همجوشی هسته‌ای فرآیندی در فیزیک هسته‌ای همجوشی دوتریوم همجوشی برخورد پرتوی همجوشی محصورسازی لختی فیوژن یا موسیقی تلفیقی گونه‌ای از موسیقی که حاصل تلفیق دو یا چند فرهنگ موسیقایی باشد. جاز همجوشی یا جاز فیوژن یکی از سبک‌های فرعی موسیقی جاز همجوشی (گیاهان) در گیاهان؛ پدیده‌ای طبیعی که تنه، شاخه یا ریشه دو درخت باهم جوش‌خورده و رشد می‌کنند.
7051
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87%20%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86
نظریه ریسمان
در فیزیک، نظریه ریسمان یک چهارچوب نظری فراهم می‌آورد که در آن ذرات نقطه‌ای فیزیک ذرات با اشیاء یک بعدی به نام ریسمان‌ها جایگزین شده‌اند. این نظریه به توصیف این می‌پردازد که چگونه ریسمان‌ها در فضا منتشر شده و با همدیگر برهم‌کنش می‌کنند. در مقیاس‌های بزرگتر از ابعاد ریسمان‌ها، ریسمان‌ها شبیه ذرات نقطه‌ای هستند که جرم، بار، و دیگر خواص آنها توسط وضعیت ارتعاشی هر ریسمان مشخص می‌شود. در نظریه ریسمان، یکی از حالت‌های متعدد ارتعاشی متناظر با گراویتون است؛ ذره ای در مکانیک کوانتومی که نیروی گرانش را حمل می‌کند؛ لذا نظریه ریسمان به نوعی نظریه گرانشی کوانتوم هم می‌باشد. نظریه ریسمان موضوع گسترده و متنوعی است که تلاش دارد تا تعدادی از مسائل عمیق فیزیک بنیادی را حل کند. نظریه ریسمان برای مسائل متعددی در فیزیک سیاهچاله و کیهان‌شناسی اولیه جهان اعمال شده و موجب پیشرفت‌های عمده‌ای در ریاضیات محض گردیده‌است. به علت این که نظریه ریسمان توضیح یکپارچه‌ای از گرانش و فیزیک ذرات ارائه می‌دهد، کاندیدی برای نظریه همه چیز است؛ مدل ریاضیاتی خود-بسنده که تمام نیروهای بنیادی و اشکال مختلف ماده را توصیف می‌کند. با وجود کارهای زیادی که روی این مسائل انجام شده‌است، هنوز مشخص نیست که نظریه ریسمان تا چه حد توصیف‌گر جهان واقعی است یا این که اصولاً این نظریه تا چه میزان آزادی عمل در انتخاب جزئیاتش را خواهد داد. نظریه ریسمان اولین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی به عنوان نظریه‌ای برای نیروی هسته‌ای قوی مورد مطالعه قرار می‌گرفت، تا این که این ایده رها شده و پس از آن به هدف کرومودینامیک کوانتومی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس مشخص شد که دقیقاً همان ویژگی‌هایی که مطالعه نظریه ریسمان‌ها را به عنوان نظریه ای برای نیروی قوی هسته‌ای نامناسب می‌ساخت، آن را کاندید امیدوار کننده‌ای برای نظریه گرانش کوانتومی می‌کند. اولین نسخه‌های نظریه ریسمان، یعنی نظریه ریسمان بوزونی، تنها ذره‌هایی به نام بوزون‌ها را به کار می‌گرفت. بعدها نظریه ریسمان به نظریه ابر ریسمان گسترش پیدا کرد، که رابطه ابرتقارنی بین بوزون‌ها و دسته ای دیگر از ذرات به نام فرمیونها را فرض قرار می‌داد. قبل از این که در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی حدسی زده شود مبنی بر این که تمام نسخه‌های نظریه ریسمان حالت‌های محدودتری از نظریه ریسمان ۱۱ بعدی، به نام نظریه M است، پنج نسخه سازگار از نظریه ریسمان‌ها وجود داشت. در اواخر ۱۹۹۷ میلادی، نظریه پردازان رابطه مهمی به نام تناظر AdS/CFT را کشف کردند، که نظریه ریسمان‌ها را به دیگر نظریه فیزیکی به نام نظریه میدان‌های کوانتومی مرتبط می‌ساخت. یکی از چالش‌های نظریه ریسمان این است که کل نظریه تعریفی که در تمام شرایط ارضاء کننده باشد را ندارد. یکی دیگر از مشکلات این است که به نظر می‌رسد این نظریه طیف گسترده‌ای از جهان‌های ممکن را توصیف می‌کند، و این مسئله تلاش برای توسعه نظریه فیزیک ذرات بر اساس نظریه ریسمان‌ها را به امری غامض و پیچیده تبدیل ساخته‌است. بنیان‌ها در سده بیستم، دو چارچوب نظری برای فرموله بندی قوانین فیزیکی ظهور پیدا کردند. اولین آن‌ها نظریه نسبیت عام انیشتین بود، نظریه ای که نیروی گرانش و ساختار فضا-زمان را توصیف کرد. دیگری مکانیک کوانتومی بود، یک فرموله بندی کاملاً متفاوت برای توصیف پدیده‌های فیزیکی که از اصول شناخته شدهٔ احتمالاتی استفاده می‌کرد. تا پایان دهه ۱۹۷۰، این دو چارچوب باید خود را از نظر توصیفی راضی کننده برای بسیاری از ویژگی‌های مشاهده شده در جهان، از ذرات بنیادی گرفته تا اتم‌ها تا تکامل ستاره‌ها و کل جهان، اثبات می‌کردند. با وجود چنین موفقیت‌هایی، هنوز مسائل بسیاری حل نشده باقی مانده‌اند. یکی از عمیق‌ترین مسائل در فیزیک مدرن، مسئله گرانش کوانتومی است. نظریه نسبیت عام در چارچوب فیزیک کلاسیک فرموله شده، در حالی که نیروهای بنیادی در چارچوب مکانی کوانتومی توصیف شده‌است. به منظور یکی سازی نسبیت عام با اصول مکانیک کوانتومی، نیاز به یک نظریه کوانتومی از گرانش است، اما زمانی که تلاش برای اعمال نسخه‌های رایج نظریه کوانتوم به میدان گرانش انجام می‌شود، مشکلاتی ظهور پیدا می‌کند. علاوه بر مسئله توسعه یک نظریه سازگار با گرانش کوانتومی، مسائل بنیادین متعدد دیگری در فیزیک هسته اتم‌ها، سیاه چاله‌ها و ابتدای جهان وجود دارند. نظریه ریسمان‌ها یک چارچوب نظریست که تلاش برای حل این مسائل و دیگر مسائل می‌کند. نقطه آغاز نظریه ریسمان ایده ذرات نقطه مانند در فیزیک ذرات است، که می‌توان آن را به صورت اشیاء تک بعدی به نام ریسمان‌ها مدل کرد. نظریه ریسمان‌ها به توصیف چگونگی نشر ریسمان‌ها در فضا و برهمکنششان با هم دیگر می‌پردازد. در نسخه ای از نظریه ریسمان، تنها یک نوع ریسمان وجود دارد، که ممکن است شبیه یک حلقه کوچک، یا تکه ای از ریسمان معمولی باشد، و می‌تواند به طرق مختلف به ارتعاش در آید. در مقیاس‌های بزرگتر از ابعاد ریسمان، یک ریسمان صرفاً شبیه یک ذره عادی با همان جرم و بار الکتریکی و دیگر خواص می‌باشد که این خواص توسط ارتعاش ریسمان‌ها تعیین می‌گردند. در نظریه ریسمان، یکی از وضعیت‌های ارتعاشی رسیمان منجر به تولید گراویتون‌ها، ذرات مکانیک کوانتومی حامل گرانش، می‌گردد؛ لذا نظریه ریسمان نوعی نظریه گرانش کوانتومی محسوب می‌گردد. یکی از پیشرفت‌های عمده در چندین دهه اخیر در نظریه ریسمان‌ها کشف برخی "دوگان"‌ها بوده‌است، یعنی تبدیلات ریاضیاتی که یک نظریه فیزیکی را به نظریه ای دیگر تبدیل می‌کند. فیزیکدان‌هایی که بر روی نظریه ریسمان‌ها مطالعه می‌کنند، تعدادی از این دوگان‌ها را بین نسخه‌های مختلف نظریه ریسمان یافته‌اند، و این منجر به این حدس شده‌است که تمام نسخه‌های سازگاری نظریه ریسمان‌ها در یک چارچوب به نام نظریه M می‌گنجند. همچنین مطالعات در نظریه ریسمان‌ها منجر به نتایجی در مورد طبیعت سیاهچاله‌ها و برهمکنش‌های گرانشی شده‌است. هنگامی که تلاش برای فهم جنبه‌های کوانتومی سیاهچاله‌ها صورت می‌گیرد، تناقضاتی بروز می‌کنند، کارهایی در حال انجام است تا این مسائل را رفع کند. در اواخر ۱۹۹۷ میلادی، این خط کاری منجر به کشف تناظر آنتی دو سیتر/نظریه میدان همدیس یا AdS/CFT گشته‌است. این نظریه، نظریه ریسمان‌ها را با دیگر نظریات فیزیکی قابل فهم تر مرتبط ساخته و در دیگر موضوعات شامل فیزیک ماده چگال و فیزیک هسته ای نیز به کار رفته‌است. ابعاد بالاتر به‌طور سنتی فضایی که ریسمان‌ها در آن در نظر گرفته می‌شوند، بیست و شش بُعدی است. عدد بیست و شش از روی ضوابط ریاضی و نظریهٔ گروه‌ها (برای حفظ هموردایی لورنتز) به دست می‌آید. این بعدهای اضافی برخلاف چهار بعد دیگر کوچک و نیز فشرده هستند. فشرده یعنی آنکه اگر در جهت آن‌ها به اندازهٔ کافی پیش‌روی کنید به جای اول خود بازمی‌گردید. کوچک بودن هم معنایش اینست که برای آنکه به جای نخست بازگردید باید مسافت خیلی کمی را طی کنید. برای نمونه یک لولهٔ بینهایت دراز را در نظر بگیرید. سطح این لوله مسلماً دوبعدی است؛ یعنی مورچه‌ای که روی سطح این لوله قرار دارد می‌تواند در دو راستای مستقل از هم حرکت کند. فرض کنید که سر مورچه در راستای طول لوله‌است. مورچه می‌تواند یا عقب-جلو برود یا چپ-و-راست. اما اگر به‌فرض این مورچه به اندازهٔ کافی (یعنی به اندازهٔ محیط لوله) در جهت چپ حرکت کند به جای اول خود بازمی‌گردد اما قضیه در مورد عقب جلو رفتن صدق نمی‌کند. پس یکی از بعدهای این فضای دوبعدی (یعنی یکی از بعدهای سطح لوله) فشرده و یکی نافشرده است. اینک فرض کنید که این مورچه روی یک توپ قرار دارد. باز هم می‌تواند در دو راستای مستقل از هم حرکت کند منتهی این‌بار در هر جهتی روی سطح کره مستقیم حرکت کند، پس از طی مسافتی (برابر با محیط دایرهٔ عظیمهٔ کره) به جای نخست بازمی‌گردد. پس این بار هر دو بعد این فضای دوبعدی (یعنی سطح توپ) فشرده‌است. بازگردیم به فضای دوبعدی سطح لوله. این بار فرض کنید که محیط این لوله خیلی کم باشد یا مثلاً به جای لوله یک کابل برق داشته‌باشیم. برای مورچه (اگر به اندازهٔ کافی کوچک باشد) این کابل هنوز یک سطح دو بعدی است یعنی وقتی که روی سطح کابل قرار دارد می‌تواند در دو راستای مستقل از هم حرکت کند. اما برای ما انسان‌ها کابل برق یک شی یک بعدی محسوب می‌شود چون فقط درازای آن قابل درک است. حالتی بسیار شبیه به این در مورد این بعدهای اضافه در نظریه ریسمان رخ می‌دهد. به این معنی که ما به خاطر اندازهٔ بزرگ خود از درک این ابعاد اضافی عاجز هستیم اما این ابعاد برای بعضی از ذره‌ها با انرژی زیاد قابل دسترسی است. انواع نظریه ریسمان باید گفت که چندین نظریه ریسمان وجود دارد. اما تنها تعداد کمی از آن‌ها می‌توانند نامزدی برای توصیف طبیعت باشند. برای مثال نظریهٔ ریسمانی که در طیف ذراتش (یعنی در حالت‌های مختلف نوسانی‌اش) ذره‌ای دارد که سریع‌تر از نور حرکت می‌کند نمی‌تواند مدل خوبی از طبیعت باشد. چون به سرعت بیشتر از سرعت نور اشاره دارد که درکش سخت‌تر است اما حتی نظریه‌های ریسمانی که مدل خوبی از طبیعت نیستند می‌توانند به فهم فیزیکدانان از این نظریه و نظریه‌هایی که می‌توانند به فهم طبیعت کمک کنند. به‌طور کلی دو گونه نظریه ریسمان وجود دارد: ریسمان بوزونی اَبَرریسمان ریسمان بوزونی نخستین و ساده‌ترین گونهٔ نظریهٔ ریسمان است. به‌طور سنتی احتیاج به ۲۶ بعد برای همخوانی با ضوابط و پیش‌فرضهای فیزیکی (مانند تقارن لورنس) دارد. متأسفانه در طیف ذرات آن تاکیون (ذره‌ای که سریعتر از نور حرکت می‌کند) وجود دارد بنابراین نمی‌تواند مدلی از طبیعت باشد. همچنین از آمار بوز (در مقابل فِرْمی در [مکانیک آماری]) پیروی می‌کند بنابراین به‌طور طبیعی نمی‌تواند توصیف‌گر ذراتی مثل الکترون باشد. البته این نظریه در توصیف ذرات میدانی مانند گراویتون‌ها و فوتون‌ها موفق است. ابرریسمان با استفاده از فرض ابرتقارن (یعنی در مقابل هر ذره بوزی ذره‌ای فرمیی داریم) گونه‌ای نظریه است که قابلیت آن را دارد که توصیف‌گر طبیعت باشد. تعداد ابعاد مورد نیاز در ابرریسمان غالباً ده است. در حال حاضر پنج نظریهٔ ابرریسمان وجود دارند که می‌توانند توصیف‌گر طبیعت باشند. این پنج نظریه شامل گونهٔ I، IIA IIB و دو نظریهٔ ابرریسمان دیگر که به هتروتیک معروف‌اند می‌شود. D-برین مفهوم دیگری که به نظریه ریسمان‌ها ارتباط دارد، بحث D-برین است. D-برین‌ها اشیایی هستند که دو سر ریسمان‌های باز روی آن‌ها می‌لغزند. این اشیاء می‌توانند صفر-بعدی تا تعداد ابعاد-فضایی (غیر زمانی)-بعدی باشند. به D1-غشاءٔ دو بعدی یعنی شکلی مثل یک صفحه‌کاغذ با ضخامت صفر «پوسته» یا D2-برین می‌گویند. D1-برین خود به شکل ریسمان است. به همین منوال می‌توانیم D0-برین، D1-برین و… داشته باشیم. حرف «D» که در ابتدای این کلمه‌ها می‌آید حرف اول نام دیریکله است. در سال‌های اخیر D-برین‌ها اهمیت فزاینده‌ای یافته‌اند؛ یعنی اهمیت آن‌ها دیگر فقط به خاطر این نیست که دو سر ریسمان‌ها روی آن‌ها می‌لغزد؛ مثلاً با چیدن D-برین‌ها در فضا و از این رو محدود کردن جاهایی که ریسمان می‌تواند آغاز یا پایان یابد، می‌توان نظریه‌های پیمانه‌ای مختلف ایجاد کرد. همچنین می‌توان کنش توصیف‌کنندهٔ یک D-برین را نوشت. نظریه-ام در سال ۱۹۹۵ ادوارد ویتن و دیگران ثابت کردند که پنج نظریهٔ ابرریسمان موجود بی‌ارتباط به هم نیستند و با گونه‌ای روابط دوگانی به هم مربوط می‌شوند. او نشان داد که این پنج نظریه در واقع پنج جلوه گوناگون از یک نظریهٔ مادر و بزرگ‌تر هستند؛ یعنی این نظریهٔ مادر که آن را نظریه-ام نام نهادند در شرایط خاص به هر یک از این پنج نظریه تقلیل می‌یابد (بسته به شرایط به نظریه‌های مختلف). عموماً از این واقعه با عنوان انقلاب دوم ابرریسمان یاد می‌شود. هرچه هست هم‌اکنون بسیاری از فیزیکدانان به دنبال کشف و درک نظریه-ام هستند. احتمالاً یافتن نظریه-ام از بزرگ‌ترین دستاوردهای بشر خواهد بود زیرا این نظریه قادر خواهد بود تمام دنیا را در بنیادین‌ترین حالت توصیف کند. باید توجه داشت که نظریهٔ ریسمان (و به تبع آن نظریه-ام)، نظریه‌ای فاقد پارامتر آزاد است؛ یعنی جایی برای تنظیم پارامترها به کمک آزمایش باقی نمی‌گذارد. به بیان روشن‌تر خواص تمام ذرات باید از روی معادلات ریاضی درآورده شود؛ بنابراین مثلاً این نظریه باید بگوید چرا الکترون وجود دارد و چرا جرم آن فلان اندازه و چرا اسپین آن یک‌دوم و چرا بار الکتریکی آن بهمان مقداری است. تاریخچه نظریه ریسمان نظریه ریسمان اولین بار برای توضیح نیروی بین‌هسته‌ای قوی پیشنهاد شد. لیکن معلوم شد که مدل کرومودینامیک کوانتومی (QCD) که اینک بخشی از مدل استاندارداست در توضیح این پدیده بسیار موفق‌تر است. طبیعتاً نظریهٔ ریسمان به نفع کرومودینامیک کوانتوم وانهاده شد. بعدها نظریهٔ ریسمان به عنوان یک تئوری نامتناقض گرانش کوانتومی از نو توسط گرین و شوارتز مطرح شد. این‌بار اندازه و مقیاس ریسمان‌ها بسیار کوچک‌تر از آنِ ریسمان‌های توضیح‌دهندهٔ نیروی ضعیف در نظر گرفته شد. به این احیای مجدد نظریهٔ ریسمان در اواسط دههٔ هشتاد میلادی اصطلاحاً انقلاب نخست ابرریسمان گفته می‌شود. پیشوند ابر در ابتدای کلمهٔ ریسمان به این دلیل آمده‌است که برای داشتن یک نظریهٔ ریسمان فاقد تناقض و همچنین امکان داشتن ریسمان‌های فرمیونی (که در نهایت به توضیح خواص ذرات فرمیونی خواهد پرداخت)، نیاز به معرفی یک تقارن جدید موسوم به ابرتقارن در کنش ریسمان داریم. تنها پنج نظریهٔ ریسمان نامتناقض داریم؛ و این سؤال هم مطرح بود که کدام یک از این نظریه‌ها توصیف‌گر طبیعت‌اند. انقلاب دوم نظریهٔ ریسمان با کشف D-برین‌ها توسط پولچینسکی اواسط دههٔ نود میلادی آغاز شد، با توضیح آنتروپی سیاهچاله‌ها توسط کامران وفا و اندرو استرامینجر بر مبنای D-برین‌ها توجه عموم فیزیکدانان انرژی بالا را جلب کرد، با کشف ویتن دربارهٔ ارتباط دوگانی پنج نظریهٔ ریسمان به اتحاد و یکپارچگی بی‌سابقهٔ نظریهٔ ریسمان منجر شد، و در اواخر دههٔ نود به کشف تناظر ای دی اس/سی اف تی توسط مالداسنا، ویتن، و گوبسر-کلبانوف-پولیاکوف منتج شد. یادداشت‌ها ارجاعات کتابشناسی برای مطالعهٔ بیشتر علوم عامه‌پسند کتب درسی بعد ریاضی فیزیک صفحات نیمه‌حفاظت‌شده ویکی‌پدیا در برابر خرابکاری فیزیک ذرات بنیادی فیزیک فراتر از مدل استاندارد فیزیک نظری کیهان‌شناسی فیزیکی مفاهیم فیزیکی هندسه چندبعدی
7055
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7
استرالیا
استرالیا با نام رسمی قلمرو همسود استرالیا یک کشور فراقاره‌ای است که از سرزمین اصلی قاره استرالیا، جزیره تاسمانی و جزایر کوچکتر متعددی تشکیل شده‌است. این کشور از نظر مساحت بزرگ‌ترین کشور اقیانوسیه و ششمین کشور بزرگ جهان است. جمعیت استرالیا نزدیک به ۲۶ میلیون نفر و مساحت آن ۷٬۶۱۷٬۹۳۰ کیلومتر مربع (۲٬۹۴۱٬۳۰۰ مایل مربع) می‌باشد. استرالیا کشوری با نرخ شهرنشینی بسیار بالا است و بیشتر شهرهای این کشور در ساحل شرقی متمرکز هستند. کانبرا پایتخت کشور است، در حالی که بزرگ‌ترین شهر سیدنی است و سایر مناطق کلانشهری مهم شامل ملبورن، بریزبن، پرث و آدلاید است. بومیان استرالیا از حدود ۶۵۰۰۰ سال پیش، قبل از ورود اولین کاشفان هلندی در اوایل سده هفدهم، که آن را نیوهلند نامیده بودند، در این قاره ساکن بودند. در سال ۱۷۷۰، نیمه شرقی استرالیا توسط بریتانیای کبیر تسخیر شد. در زمان هجوم طلا در دهه ۱۸۵۰، بیشتر قاره توسط مهاجران اروپایی اکتشاف شد و پنج مستعمره دیگر تأسیس شد. در ۱ ژانویه ۱۹۰۱، شش مستعمره با هم متحد شدند و مشترک المنافع استرالیا را تشکیل دادند. استرالیا از آن زمان یک سیستم سیاسی لیبرال دموکراتیک باثبات را حفظ کرده‌است که به عنوان یک سلطنت قانون اساسی پارلمانی فدرال عمل می‌کند که شامل شش ایالت و ده قلمرو است. استرالیا قدیمی‌ترین، مسطح‌ترین، و خشک‌ترین قاره مسکونی است، با کمترین خاک حاصلخیز. این کشور بسیار متنوع است و وسعت آن تنوع زیادی از مناظر و آب و هوا را به آن می‌دهد، با بیابان‌ها در مرکز، جنگل‌های بارانی استوایی در شمال شرقی و رشته کوه‌ها در جنوب شرقی. استرالیا خشک‌ترین قاره مسکونی در جهان است. ۷۰ درصد آن یا خشک یا نیمه خشک است. منطقه خشک به عنوان مناطقی تعریف می‌شود که میانگین بارندگی آنها ۲۵۰ میلی‌متر یا کمتر است. منطقه نیمه خشک به عنوان مناطقی تعریف می‌شود که میانگین بارندگی آنها بین ۲۵۰–۳۵۰ میلی‌متر است. موقعیت گرمسیری/نیمه‌گرمسیری استرالیا و آب‌های سرد اقیانوس در کرانه‌های غربی، بیشتر غرب استرالیا را به بیابانی گرم و خشک تبدیل کرده‌است که یکی از ویژگی‌های بارز قسمت اعظم این قاره است. این آب‌های سرد رطوبت کمی را برای سرزمین اصلی استرالیا تولید می‌کنند. ناحیه صحرای استرالیا موسوم به آوت‌بَک، ۷۰ درصد قاره استرالیا را پوشش می‌دهد. استرالیا درآمد خود را از منابع مختلف، از جمله صادرات مرتبط با معدن، ارتباطات از راه دور، بانکداری، تولید و آموزش بین‌المللی تولید می‌کند. استرالیا کشوری بسیار توسعه یافته و دارای دوازدهمین اقتصاد بزرگ جهان است. این کشور دارای یک اقتصاد پردرآمد است و دارای رتبه دهم درآمد سرانه در جهان است. استرالیا یک قدرت منطقه‌ای است و سیزدهمین هزینه نظامی در جهان را دارد. مهاجران ۳۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، که بالاترین نسبت در میان کشورهای اصلی غربی است. استرالیا با داشتن هشتمین شاخص توسعه انسانی و نهمین رتبه برتر دموکراسی در سطح جهان تا سال ۲۰۲۰، از نظر کیفیت زندگی، سلامت، آموزش، آزادی اقتصادی، آزادی‌های مدنی، و حقوق سیاسی، با تمام موارد اصلی خود، رتبه بالایی دارد. این کشور عضو گروه‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد، G20، مشترک المنافع ملل، ANZUS, AUKUS, Five Eyes, Quad, OECD, WTO, APEC، مجمع جزایر اقیانوس آرام و جامعه اقیانوس آرام است. یکی از مهم‌ترین کشورهای جهان و اقیانوسیه کشور استرالیا است. ریشه نام پس از ورود امپراتوری هلند به استرالیا، آبل تاسمان نام این سرزمین را هلند نو گذاشت. هلندی‌ها خودشان علاقه چندانی به سکونت در هلند نو نشان ندادند و این سرزمین تا چندین دهه بعد دست نخورده باقی ماند. تاریخ بر پایه شواهد به جا ماند ه، حدود۶۵ تا ۸۰ هزار سال پیش نخستین انسان‌ها وارد این سرزمین شدند. در آن هنگام گروهی از مردمان شکارچی جنوب آسیا، برای یافتن غذا و شکار، تدریجی شروع به مهاجرت به سرزمین‌های جنوبی‌تر نمودند و از راه جزایر و کانال‌هایی که آسیا را به شمال استرالیا وارد می‌کند به شمال کوئینزلند وارد شدند و سپس با پراکنده شدن در سراسر استرالیا، قبایل مختلف بومیان استرالیا را بنیان نهادند. این مردمان، ده‌ها هزار سال بدون ارتباط با سایر مناطق جهان در این سرزمین زیسته‌اند. طبق تحقیقی که سال ۲۰۱۳ بر روی ژن‌های دی ان ای بومیان استرالیایی انجام شد در حدود ۴۲۳۰ سال پیش گروهی از مهاجران از هند وارد استرالیا شدند. طبق این مطالعه ۱۱٪ دی ان ای بومیان استرالیا از این مهاجران هندی آمده‌است. در همین دوره نخستین فسیل‌های دینگو (سگ وحشی استرالیا) کشف شده و این نشان می‌دهد که هندی‌ها دینگو را با خود به این قاره آوردند. آنها همچنین ابزار‌های سنگی جدیدی نیز با خود وارد استرالیا کردند. پیشینه تاریخی تلاش برای دستیابی به سرزمین‌های ناشناخته در جنوب خاوری آسیا و نیز اقیانوسیه به هزاره نخست پس از میلاد بازمی‌گردد. در این دوره هندی‌های بودایی و هندو اقدام به استعمار جزیره‌های اندونزی و فراتر از آن کردند و تا جزیره لومبوک هم پیش رفتند. اما با لشکرکشی مسلمانان به هند در سده پانزدهم میلادیپیش روی آن‌ها در این منطقه هم متوقف شد. مهاجر نشینی در جزیره‌های این منطقه از سوی چینی‌ها در سده نهم میلادی آغاز شد. بازرگانان چینی در اوایل سده پانزدهم با سوماترا، جاوه و ماکاسار در سلبز داد و ستد می‌کرند. در نهایت این بازرگانان قایق‌های بسیار بزرگ ماهی‌گیری خود را تا به کرانه‌های شمالی استرالیا گسیل داشتند. سر انجام در سال ۱۳۴۲ در نتیجه دگرگونی در حکومت پکن و روی کار آمدن گروهی که با بازرگانان خارجی مخالف بودند جلوی پیشرفت چینی‌ها به دریاهای جنوب نیز گرفته شد. نخستین بار هلندی‌ها در سال ۱۶۰۶ میلادی شبه جزیره کیپ یورک (Cape York Peninsula) در شمال کوئینزلند را اکتشاف کردند و در دهه‌های بعد، بیشتر مناطق شمالی و غربی استرالیا را مشاهده و ثبت نمودند. آبل تاسمان هلندی نام این سرزمین را هلند نو گذاشت. هلندی‌ها خود علاقه چندانی به سکونت در هلندنو نشان ندادند و این سرزمین تا چندین دهه بعد دست نخورده باقی‌ماند. در سال ۱۷۷۰ م. کاپیتان جیمز کوک دریانورد بریتانیایی، نواحی اطراف سیدنی در شرق استرالیا را اکتشاف و ثبت کرد. کاپیتان آرتور فیلیپ در ۱۸ ژوئیه ۱۷۸۸ با یازده کشتی و ۱۳۵۰ مسافر به حدود سیدنی رسید و ضمن اعلام این منطقه با نام نیو ساوت ولز به عنوان یکی از مستعمره‌های بریتانیا، خود به فرمانداری آن برگزیده شد. بریتانیایی‌ها در دید اول به استرالیا به عنوان سرزمینی دوردست و خشک برای تبعید محکومین و زندانیان نگاه می‌کردند. به همین دلیل بیشتر مسافران اولیه، به اجبار به منطقه ولز جنوبی تازه آمدند. اما ساکنان دیگر ایالت‌ها بیشتر به اختیار خود به سرزمین تازه مهاجرت کردند. در سال ۱۹۰۰ میلادی، ملکه ویکتوریا طی قانونی به استرالیا استقلال سیاسی اعطا کرد. استقلال کشور استرالیا به‌طور رسمی در روز اول ژانویه ۱۹۰۱ اعلام شد و از این به بعد استرالیا به عنوان یک قلمرو همسود یا سرزمینی با حکومت مستقل اما در زمره کشورهای تحت حمایت بریتانیا درآمد. استرالیایی‌ها از این روز به عنوان روز ملّی خود یاد می‌کنند. از سال ۱۹۰۱ تا سال ۱۹۲۷ که کانبرا ساخته شد، فدراسیون استرالیا، ملبورن را پایتخت موقت کشور قلمداد می‌کرد. این کشور در جنگ جهانی اول به عنوان حامی بریتانیا جنگید و «ارتش مشترک استرالیا و نیوزلند» یا به اختصار روز اَنزَک در نبرد گالیپولی در ترکیه امروزی شرکت کرد. در مجموع بیش از شصت هزار استرالیایی در خلال جنگ جهانی اول کشته شدند. در جنگ جهانی دوم مناطقی از شمال و شرق این کشور توسط ژاپنی‌ها بمباران شد و نیروهای آمریکایی در این کشور پیاده شدند. اما استرالیا از صدمات این جنگ به کنار ماند. طی قانونی در سال ۱۹۸۶ استرالیا به‌طور رسمی دخالت پادشاهی متحده را در امور سیاسی و نظامی این کشور پایان داد، استرالیایی‌ها در ۶ نوامبر ۱۹۹۹ با رأی اکثریت (۸۲٪ آرا) رأی به تحت قیمومیت بودن ملکه دادند تا همچنان ملکه انگلیس برایشان «فرماندار کل» تعیین کند. جغرافیا استرالیا یا اقیانوسیه با ۷/۶ میلیون کیلومتر مربع مساحت، کوچک‌ترین قاره جهان به‌شمار می‌رود. استرالیا سرزمینی تقریباً هموار است. ناحیه غربی آن را فلات غربی استرالیا و شرق آن را رشته کوه جداکننده تشکیل می‌دهد و بین این دو، سرزمین پست و همواری قرار گرفته که بیشتر آن خشک و خالی از سکنه است. بلندترین نقطه استرالیا قله‌ای در کوهستان برفی است که ۲۲۲۸ متر ارتفاع دارد و پست‌ترین نقطه آن ۱۵- متر است که در دریاچه اِیر قرار دارد. بلندترین رودخانه استرالیا رود دارلینگ است که بیش از ۲۷۰۰ کیلومتر طول دارد. این رود با پیوستن به رود ماری که دومین رود بزرگ استرالیا است در نهایت در جنوب ویکتوریا به اقیانوس منجمد جنوبی می‌ریزد. استرالیا که همچون جزیره‌ای بزرگ در اقیانوس آرام واقع شده، از نظر زمین‌شناسی کهنترین خشکی جهان به‌شمار می‌آید. استرالیا اقیانوس آرام جنوبی را از اقیانوس هند جدا می‌کند. درازای سرزمین اصلی از شمال تا جنوب ۳٬۱۳۵ کیلومتر و پهنای آن از شرق به غرب ۳٬۷۸۲ کیلومتر است. استرالیا ۲۵٬۷۶۰ کیلومتر مرز دارد که تماماً مرز آبی است. و بالغ بر ۴۰٪ از زمین‌های این کشور تپه ماسه‌ای است. کشور استرالیا با داشتن ۷۵۵ گونه متنوع‌ترین کشور در جهان از لحاظ زیست‌بوم است. جنوبگان استرالیا با ادعای مالکیت نزدیک به ۴۰٪ از جنوبگان، سرمایه‌گذاری چشمگیری روی پروژه‌های پژوهشی در این قاره انجام داده‌است. بر پایه برنامه راهبردی ۱۰ ساله پژوهشی این کشور در جنوبگان، استرالیا تمرکز ویژه‌ای بر پژوهش‌ها در این بخش دارد. یکی از دلایل اصلی این پژوهش‌ها، ارتباط تنگاتنگ اکوسیستم جنوبگان و استرالیا است. این کشور، چهار ایستگاه پژوهشی در جنوبگان دارد و به‌طور میانگین ۸۰ تا ۹۰ نفر از دو کشور استرالیا و نیوزیلند در آنها زندگی می‌کنند. تقسیمات کشوری تقسیمات کشوری، سلسله مراتب اداری ـ سیاسی در تقسیم هر کشور به واحدهای کوچکتر، برای سهولت اداره آن و تأمین امنیت و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی است. تقسیمات کشوری استرالیا، حدنگاری (کاداستر) استرالیا به منظور شناسایی سرزمین‌ها برای اطمینان از امنیت مالکیت زمین است. در اکثر ایالت‌های استرالیا این تقسیمات شامل شهرستان و در برخی موارد پریش و یکصد (هاندرد) می‌باشد. ایالت‌ها و قلمروها لازم است ذکر شود استرالیا پنجمین قاره ازنظر بزرگی است. استرالیا از شش ایالت و دو سرزمین تشکیل شده‌است که اختیاراتشان کمتر از ایالت‌ها است. ایالت‌های استرالیا عبارت‌اند از: ایالت کوئینزلند (QLD) که مرکز آن بریزبن است. ایالت استرالیای جنوبی (SA) که مرکز آن آدلاید است. ایالت تاسمانی (TAS) که جزیره‌ای است در جنوب شرقی سرزمین اصلی و مرکز آن هوبارت است. ایالت ویکتوریا (VIC) که مرکز آن ملبورن است. ایالت استرالیای غربی (WA) که مرکز آن پرت است. ایالت نیو ساوت ولز (NSW) یا ولز جنوبی تازه که مرکز آن سیدنی است. قلمروهای استرالیا عبارت‌اند از: قلمرو پایتختی استرالیا (ACT) شامل شهر کانبرا (پایتخت استرالیا) در ایالت نیو ساوت ولز. قلمرو سرزمین شمالی (NT) که مرکز شهر آن داروین است. شهرها پایتخت استرالیا شهر کانبرا است و از شهرهای استرالیا؛ سیدنی، ملبورن، بریزبن، پرت، آدلاید، و تانزویل جزو شهرهای مهم هستند. پایتخت استرالیا شهر کانبرا است، شهری که در آن مجلس کشور و خانه فرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی و به نمایندگی چارلز سوم ریاست دولت استرالیا را به عهده دارد. در عمل نخست‌وزیر منتخب در کنار دولت و مجلس اداره کشور را در دست دارند. سرزمین‌های فرادریایی جزیره‌های آشمور و کارتیر جزیره کریسمس جزایر کوکوس جزیره‌های دریای کورال جزیره هرد و جزایر مک دونالد جزیره نورفولک مردم‌شناسی جمعیت استرالیا در ژوئیه ۲۰۱۵ به‌طور تقریبی ۲۲٬۷۵۱٬۰۱۴ نفر بوده‌است. و با تراکم نسبی ۳/۱۴ نفر در هر کیلومتر مربع، یکی از پایین‌ترین ارقام میزان تراکم در جهان را دارد. کرانه جنوب شرق این کشور تراکم جمعیتی بیشتری نسبت به سایر نقاط دارد. یک سوم جمعیت کشور در ایالت نیو ساوت ولز و یک چهارم دیگر در ایالت ویکتوریا به سر می‌برند. میانگین نرخ رشد جمعیت در سال ۱/۲۲۱ است و تقریباً در هر دو دقیقه یک نوزاد در این کشور زاده می‌شود. بومیان استرالیا حدود نیم میلیون نفر تخمین زده شده‌اند که دو و نیم درصد جمعیت کل کشور را تشکیل می‌دهند. جامعه ادیان و مذاهب تا پیش از ورود اروپاییان به استرالیا، مردمان بومی این سرزمین از آیین دیرینه و بدوی خود پیروی می‌کردند، ولی امروزه برخی از این بومیان به مسیحیت گرویده‌اند. مسیحیت را اروپاییان به استرالیا آوردند و با آغاز مهاجرت به این سرزمین فرقه‌های گوناگون مسیحیت، در آنجا به فعالیت پرداختند. در سده بیستم، با مهاجرت شمار اندکی از آسیایی‌ها از چین، آسیای جنوب شرقی، هند و خاورمیانه، آیین‌ها و ادیان بودایی، اسلام، یهودی و بهائی به آن راه یافتند. استرالیا دین رسمی ندارد و قانون اساسی استرالیا دولت را از تصویب هر قانونی که بر پایه دین بنا شده باشد منع می‌کند. در استرالیا دین از حکومت جدا بوده و طبق قانون، دین و مذهب آزاد بوده و هر کس می‌تواند آئین‌های ویژه دینی خود را آزادانه پیگیری کند. در سال ۲۰۰۱، بیش از ۷۰٪ استرالیایی‌ها خود را مسیحی معرفی کرده‌اند و بیش از ۱۵٪ نیز پیرو هیچ آئینی نبوده‌اند. بودائیسم و اسلام نیز هر یک با کمتر از دو درصد، در رده‌های بعدی قرار داشته‌اند. اقوام حدود ۴۰ هزار سال پیش اولین انسان‌ها (بومیان استرالیا) از جنوب آسیا و گینه نو وارد استرالیا شدند. بر پایه اولین برآوردها جمعیت بومیان استرالیا در سال ۱۷۸۸ که اروپایی‌ها وارد این قاره شدند حدود ۳۱۴ هزار نفر بود اما مطالعات تازه‌تر نشان می‌دهد که جمعیت بومیان می‌توانسته بین ۵۰۰ تا ۷۵۰ هزار نفر و حتی تا یک میلیون نفر باشد و بیشترین تراکم جمعیتی هم بر پایه تمامی شواهد در منطقه کوئینزلند بوده‌است. از جمعیت بومیان استرالیا به تدریج کاسته شده و امروزه بومیان، بخش کوچکی از جمعیت استرالیا را تشکیل می‌دهند. بر پایه سرشماری سال ۲۰۱۱ حدود ۳۶ درصد مردم اصلیت خود را انگلیسی ذکر کرده‌اند. ایرلندی‌ها ۱۰٫۴٪، اسکاتلندی ۸٫۹٪، ایتالیایی ۴٫۶٪، آلمانی ۴٫۵٪، چینی ۴٫۳٪، هندی ۲٪، یونانی ۱٫۹٪ و هلندی ۱٫۷٪ در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند. تعداد بومیان در این سرشماری ۵۴۶ هزار نفر (۲٫۵٪) بود. زبان و خط استرالیا زبان رسمی ندارد و زبان ملی آن انگلیسی استرالیایی است. اختلافات بسیار نامحسوسی در لهجه مناطق گوناگون وجود دارد. زبان‌های دیگر مانند ایتالیایی و چینی نیز در بین مهاجران بسیار رایج است. کشاورزی بر اساس گزارش فائومهم‌ترین محصولات کشاورزی و باغی استرالیا در سال ۲۰۱۸ به این شرح بوده‌است: بادام (۶۹٬۸۸۰ تن)- سیب (۲۶۸٬۰۰۰ تن)- جو (۹٬۲۵۳٬۰۰۰ تن)- باقلا (۳۷۷٬۰۰۰ تن)- انگور (۱٬۶۶۳٬۰۰۰ تن)- کاسنی (۱۴۸٬۰۰۰ تن)- قارچ (۴۳٬۴۴۰ تن) یولاف(۱٬۲۲۷٬۰۰۰ تن) - زیتون (۶۲٬۱۸۰ تن) - پیاز (۲۷۹٬۰۰۰ تن)- پرتقال (۳۷۸٬۰۰۰ تن)- گلابی (۱۰۳٬۰۰۰ تن)- آناناس (۸۸٬۶۰۰ تن) سیب زمینی (۱٬۱۸۸٬۰۰۰تن)- دانه کلزا (۳٬۸۹۳٬۰۰۰ تن)- برنج (۶۳۵٬۰۰۰ تن)- ذرت خوشه ای (۱٬۲۵۷٬۰۰۰ تن)- نیشکر (۳۳٬۵۰۰٬۰۰۰ تن) گوجه فرنگی (۳۸۶٬۰۰۰ تن)- گندم (۲۰٬۹۴۰٬۰۰۰ تن) اقتصاد استرالیا کشوری توسعه یافته با اقتصاد متکی بر بازرگانی و کشاورزی است. در میان قابل زندگی‌ترین شهرهای جهان در سال ۲۰۰۸ به گزارش اکونومیست، ملبورن دوم، پرت چهارم، آدلاید هفتم و سیدنی نهم بود. محصولات اصلی استرالیا نیشکر، پنبه، غلات و گوشت است. این کشور معادن فراوانی دارد. شرکای بازرگانی استرالیا بیشتر چین، ژاپن و کره جنوبی در آسیا و نیز ایالات متحده آمریکا هستند. بنا بر گزارش بانک جهانی، این کشور در سال ۲۰۰۵ از نظر تولید ناخالص داخلی یا GDP در رده پانزدهم جهان قرار داشته‌است و نیز بر پایه گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد، استرالیا از نظر شاخص توسعه انسانی در سال ۲۰۰۶ سومین کشور توسعه یافته جهان به حساب می‌آید. مجموع صادرات این کشور در سال ۲۰۱۹ حدود ۲۶۶ میلیارد دلار و واردات آن حدود ۲۲۱ میلیارد دلار بوده‌است. واحد پول این کشور دلار استرالیا نام دارد. هر دلار استرالیا معادل ۰٫۷۳۹ دلار آمریکاست. (آوریل ۲۰۲۲). تحصیل و آموزش عالی دانشگاه‌های استرالیا یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان هستند و شمار زیادی از دانشجویان بین‌المللی در آن تحصیل می‌کنند. در سال ۲۰۱۹ بیش از ۳۳۰ هزار دانشجوی بین‌المللی در استرالیا تحصیل می‌کردند. بیشترین مراکز تجمع دانشجویان بین‌المللی در شهرهای سیدنی، ملبورن و آدلاید هستند. هزینه تحصیل در استرالیا نسبت به کشورهای هم‌رده خود یعنی بریتانیا و ایالات متحده آمریکا کمتر است. به دانشجویان خواهان تحصیل در استرالیا روادید SubClass 500 تعلق می‌گیرد. استرالیا دارای ۳۷ دانشگاه با بودجه دولتی و سه دانشگاه خصوصی و همچنین تعدادی مؤسسه تخصصی دیگر است که دوره‌های مورد تأیید را در سطح آموزش عالی ارائه می‌دهند. OECD استرالیا را در میان گران‌ترین کشورها برای حضور در دانشگاه قرار می‌دهد. ۳۰٫۹ درصد از جمعیت استرالیا دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی هستند که در میان بالاترین درصدها در جهان است. انگلیسی زبان بودن، امن بودن و کیفیت آموزش بالا باعث محبوبیت این کشور در بین دانشجویان بین‌المللی شده‌است. دانشجویان بین‌المللی بسیاری در شهرهای ملبورن، سیدنی آدلاید و … در حال تحصیل هستند. اکثر دانشجویان بین‌المللی از کشورهای چون چین، هند، کره، انگلستان، ایران، تایوان و … در این کشور مشغول به تحصیل هستند. سیاست استرالیا کشوری از مجموعه کشورهای همسود با حکومت پادشاهی مشروطه است و بالاترین مقام سلطنتی بریتانیا یعنی چارلز سوم پادشاه استرالیا نیز به حساب می‌آید. جانشین پادشاه در این کشور فرماندار کل استرالیا است که وی نیز به نوبه خود فرمانداران ایالت‌های این کشور را تعیین می‌کند. هرچند فرماندار کل بر پایه قانون اساسی، از اختیارات فراوانی برخوردار است اما در عمل شخص اجرایی اول در استرالیا نخست‌وزیر است که طی یک فرایند دموکراتیک انتخاب می‌شود و دولت را تشکیل می‌دهد. در استرالیا، مردم ابتدا نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. رئیس حزبی که بیشترین نفرات انتخاب شده را در مجلس داشته باشد به‌عنوان نخست‌وزیر مسئول تشکیل کابینه دولت می‌شود. دولت استرالیا از سه زیرشاخه تشکیل می‌شود: قانون گذاری، اجرایی و قضایی. پارلمان استرالیا از دو مجلس تشکیل شده‌است. مجلس سنا (مجلس علیا) و مجلس نمایندگان (مجلس سفلا). دادگاه عالی استرالیا نیز قدرت والای قضایی را در این کشور در اختیار دارد. حزب‌ها احزاب عمده استرالیا عبارت‌اند از: حزب لیبرال استرالیا (ایدئولوژی: محافظه کاری) حزب کارگر استرالیا (ایدئولوژی: جنبش کارگری) حزب سبز (ایدئولوژی: محیط‌زیست‌گرا) حزب ناسیونال استرالیا از سال ۱۹۹۶ تا نوامبر ۲۰۰۷ حزب لیبرال قدرت را در این کشور در دست داشت و جان هوارد به مدت یازده سال نخست‌وزیر این کشور بود. در انتخابات فدرال که در نوامبر سال ۲۰۰۷ برگزار شد حزب کارگر توانست رقیب خود حزب لیبرال را شکست دهد و به این ترتیب کوین راد رئیس این حزب به عنوان نخست‌وزیر تازه استرالیا مسئول تشکیل کابینه دولت شد. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ پس از کناره‌گیری کوین راد از مقام نخست‌وزیری، جولیا گیلارد که رهبری حزب کارگر را بر عهده دارد توانست به عنوان نخستین نخست‌وزیر زن استرالیا زمام امور را به دست بگیرد در فوریه سال ۲۰۱۳ پس از انتقاداتی که از رهبری حزب کارگر جولیا گیلارد شد و همچنین با درخواست ۳۰ درصد از اعضای حزب، ایشان با انتخابات درون حزبی برای رهبری حزب موافقت کردند که منجر به پیروزی کوین راد شد. در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۳ و در انتخابات فدرال، جناح ائتلافی استرالیا پیروز شد و در نتیجه رهبر این حزب، تونی ابوت، به عنوان نخست‌وزیر آینده استرالیا انتخاب شد. وی بیست و هشتمین نخست‌وزیر استرالیا، محسوب می‌شود. پیروزی تونی ابوت به شش سال حاکمیت حزب چپ‌گرای کار بر استرالیا پایان داد. در حال حاضرآنتونی آلبانیزی نخست‌وزیر استرالیا است. دفاع در کشور استرالیا اجباری برای خدمت وظیفه عمومی وجود نداشته و افراد برای عضویت و خدمت در ارتش، مانند دیگر شغل‌ها حقوق دریافت می‌کنند. در استرالیا وظیفه دفاع از این کشور بر عهده نیروی دفاع استرالیا است. فرهنگ و هنر با اسکان اروپاییان در استرالیا در سده ۱۸ میلادی، شیوه زندگی اروپایی به فرهنگ غالب استرالیا تبدیل شد. افزایش جذابیت فرهنگ استرالیا توسط کمک‌های مالی دولت بود که این کمک برای هنر، تغذیه و بهبود وسایل رفاهی بود. شهرهای کوچک و بزرگی ساخته شد که پر از ساختمان‌های هنری، گالری و تئاتر بود. در اواخر سده ۱۹ «ملبورن حیرت‌آور» (marvelous melbourne) پرجمعیت‌ترین شهر استرالیا و از ثروتمندترین شهرهای جهان و پس از لندن بزرگ‌ترین شهر در سراسر امپراتوری بریتانیا و دارای گالری‌ها، تئاترها و موزه بود. بهترین معماران، تالار اپرای سیدنی را ساختند. اپرا، رقص باله، ارکستر سمفونی‌ها، بازیگران، نمایش نامه نویسان، شرکت‌های هنری و غیره توسط مجلس استرالیا حمایت می‌شدند. دولت‌های فدرال بر روی کمپانی‌های رادیویی استرالیایی مستقل از شبکه رادیویی و تلویزیونی سراسری سرمایه‌گذاری کردند. استرالیا همچنین دارای شرکت‌های رسانه ای، روزنامه و مجلات زیادی است که به فرهنگ منطقه‌ای کمک بسزایی می‌کنند. امروزه شهر ملبورن به عنوان پایتخت فرهنگی کشور شهرت دارد. تلویزیون و سینما استرالیا دارای پنج شبکه تلویزیونی هر یک با چند کانال در سطح ملّی است که برنامه‌های آنها در نواحی مختلف ممکن است متفاوت باشد. همچنین شبکه‌های تلویزیونی پولی زیادی در این کشور قابل دریافت است. به دلیل بزرگی سرزمین استرالیا، تعداد ایستگاه‌های رادیویی این کشور بسیار زیاد است و بیشتر شهر‌های کوچک نیز یک یا چند رادیوی محلی دارند. سینمای استرالیا بیشتر بازتاب زندگی استرالیایی‌ها به ویژه در نقاط غیرشهری است. سینما از تفریحات مورد علاقه استرالیائی هاست و سالن‌های سینمای این کشور از رونق و کثرت زیادی برخوردارند. صنعت فیلمسازی استرالیا با «داستان دار و دسته کلی» که اولین فیلم بلند ساخته شده در جهان است در سال ۱۹۰۶ در ملبورن آغاز گشت. این کشور هنرمندانی چون نیکول کیدمن، کیت بلانشت، مارگو رابی، نائومی واتس، هیت لجر، هیو جکمن، ارول فلین، جودیت اندرسون، جفری راش و تونی کُلِت و هوگو ویوینگ و اریک بانا به سینمای جهانی عرضه کرده‌است. شکوفایی مجدد صنعت فیلم‌سازی در استرالیا به موج نوی دهه ۱۹۷۰ بازمی‌گردد با فیلم‌هایی مانند «پیک نیک در هنگینگ راک» (۱۹۷۵) به کارگردانی پیتر ویر. برخی از معروفترین فیلم‌های استرالیا در عرصه جهانی پیانو، کروکودیل دندی، پریسلا ملکه بیابان، گالیپولی، مدمکس، شاین و بابی پسر بد و ده کانو هستند. موسیقی، رقص و نمایش تاریخ موسیقی اروپایی در استرالیا به دوران ساکن شدن بریتانیایی‌ها در این قاره برمی‌گردد که با خود آواهای دسته جمعی را نیز آوردند. امروزه هر شهر بزرگ، دارای سالن ارکستر و اپرا به همراه شرکت رادیویی استرالیا است. ستارگان بزرگ و رهبران ارکستر از بسیاری از کشورها مرتباً به استرالیا سفر کرده و گرد هم می‌آیند. استرالیا از طریق صدای رسا و بی‌همتای «نلی ملبا» و «جان ساترلند» برای موسیقی جهان اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مالی می‌کند. استرالیا در زمینه موسیقی مردمی (پاپ)، راک و متال نیز هنرمندان مشهوری دارد. گروه متال ای‌سی/دی‌سی (AC/DC) و خواننده پاپ مشهور کایلی مینوگ این از دسته هستند. کایلی مینوگ که اکنون ساکن بریتانیا است در سال ۲۰۰۷ «نشان امپراتوری بریتانیا» (OBE) را به خاطر خدمات ارزنده اش به هنر موسیقی از الیزابت دوم دریافت کرد. او همچنین در یکی از قسمت‌های سریال تلویزیونی محبوب «دکتر هو» (Doctor Who) نقش آفرید که در شب کریسمس سال ۲۰۰۷ از شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی پخش شد. گل و رنگ ملی آکاسیای طلایی گل ملی استرالیا است. این گل، بیشتر روی درخت‌های کوچک در جنوب خاوری استرالیا می‌روید. گلبرگ‌های این گل، طلایی و برگ‌های آن سبز هستند. به خاطر رنگ‌های این گل، پوشاک ورزشی تیم‌های ملی استرالیا طلایی و سبز هستند. این گل، پس زمینه نشان ملی استرالیا است. هر یک از ایالت‌ها و قلمروهای استرالیا گل نمادین ویژه خود را دارند. ورزش ورزش در استرالیا به صورت جدی و گسترده پیگیری می‌شود و به جزئی از سبک زندگی و فرهنگ مردمان آن درآمده‌است. استرالیا از مدال آورترین کشورها در بازی‌های المپیک است. شهر ملبورن به عنوان پایتخت ورزشی استرالیا، همه ساله میزبان بسیاری از رخدادهای مهم ورزشی جهان مانند مسابقات ماشین رانی جایزه بزرگ استرالیا، جام اسب سواری معروف ملبورن کاپ و نیز تنیس آزاد استرالیا است. المپیک تابستانی ۱۹۶۵ و بازی‌های همسود ۲۰۰۶ در ملبورن برگزار شد همچنین المپیک تابستانی ۲۰۰۰ در سیدنی برگزار شد. ورزش‌های گروهی پرطرفدار در استرالیا عبارت‌اند از: راگبی ۱۵ نفره، راگبی ۱۳ نفره، فوتبال استرالیایی (نوعی از ورزش راگبی که به فوتی هم معروف است)، کریکت و بسکتبال. علاوه بر این تیم ملی هاکی روی چمن و تیم ملی واترپولو و والیبال ساحلی بانوان این کشور هم در جمع بهترین تیم‌های جهان قرار دارند. استرالیایی‌ها در برخی ورزش‌های انفرادی هم مانند گلف، شنا و دیگر ورزش‌های آبی، تنیس و اسکواش هم در ردیف کشورهای درجه اول جهان قرار می‌گیرند. در سال‌های اخیر کوشش زیادی برای گسترش ورزش فوتبال در این کشور به عمل آمده‌است از دهه ۱۹۹۰ تعداد زیادی از فوتبالیست‌های شاخص استرالیایی در لیگ برتر انگلستان بازی می‌کنند. از جمله این بازیکنان می‌توان به هری کیول، مارک بوسنیچ و مارک ویدوکا اشاره کرد. استرالیا میزبان دو المپیک ۱۹۵۶ ملبورن و المپیک ۲۰۰۰ سیدنی بوده‌است و یکی از شش کشوری‌ست که بیش از یک بار میزبان المپیک تابستانی بوده‌اند. این کشور در تمام ادوار المپیک حاضر و بیش از همه در شنا و دو و میدانی موفق بوده، ضمن اینکه در پاروزنی، دوچرخه‌سواری و سوارکاری نیز موفقیت‌هایی داشته‌است. داون فریزر، مورای روز، یان تورپ، گرانت هکت و سوزی اونیل در شنا و مارجوری جکسون، بتی کاتبرت، هرب الیوت و ران کلارک در دو و میدانی از موفق‌ترین ورزش‌کاران استرالیایی در المپیک بوده‌اند. باشکوه‌ترین موفقیت این کشور در المپیک سیدنی به دست آمد که آن‌ها به ۵۸ مدال (شامل ۱۶ طلا) در بیست رشته دست یافت. در المپیک آتن نیز با ۱۷ مدال طلا رده چهارم جدول مدال‌ها را به خود اختصاص دادند. بازی‌های کشورهای همسود هم تاکنون ۴ بار در استرالیا برگزار شده؛ ۱۹۳۸ در سیدنی، ۱۹۶۲ پرث، ۱۹۸۲ بریزبن و ۲۰۰۶ ملبورن. استرالیا با ۱۰ قهرمانی در ۱۸ دوره این مسابقات در جدول مدال‌ها بهترین نتیجه را به دست آورده‌است. رقابت‌های بین‌المللی تنیس آزاد استرالیا نیز که هرساله در ملبورن برگزار می‌شود، یکی از ۴ گرنداسلم ورزش تنیس است. کاپ اسب سواری ملبورن نیز به عنوان یکی از پر طرفدارترین بازیها در استرالیا شناخته می‌شود. محیط زیست استرالیا بخشی از بهترین محیط از نظر پوشش گیاهی است. حیواناتی ویژه‌ای همچون کوالا، کانگورو، سگ‌های دینگو را دارد. استرالیا پایتخت سرطان پوست در جهان است و سالانه بیش از ۱۱ هزار نفر در این کشور مبتلا به ملانوما تشخیص داده می‌شوند. تخمین زده می‌شود که بیش از ۴۰۰ هزار نفر در این کشور تحت درمان دیگر گونه‌های سرطان پوست قرار دارند. رتبه‌های جهانی جستارهای وابسته پانویس منابع پیوند به بیرون درگاه اطلاعات دولتی استرالیا اداره آمار استرالیا اداره مهاجرت استرالیا وزارت امور خارجه استرالیا سفارت استرالیا در تهران سفارت ایران در کانبرا صفحه ویژه ایرانیان در استرالیا - بی‌بی‌سی فارسی تصویر هوایی اعضاء اتحادیه کشورهای همسود اعضای اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۰۱ (میلادی) پادشاهی مشروطه جزیره‌ها کشورها در استرالزی کشورها در اقیانوسیه کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورهای اقیانوس هند کشورهای جزیره‌ای کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای فراقاره‌ای کشورهای گروه ۲۰ کشورهای هم‌مرز با اقیانوس آرام لیبرال دموکراسی مستعمره‌های پیشین بریتانیا نوشتارهای صوتی
7057
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D9%88%D8%A7%DA%A9%DB%8C
اسلواکی
اِسلُواکی با نام رسمی جمهوری اسلواک کشوری محصور در خشکی در اروپای مرکزی است. جمعیت آن حدود ۵٫۴ میلیون نفر و پایتخت آن براتیسلاوا است. شهر براتیسلاوا حدود ۴۱۳ هزار نفر جمعیت دارد. واحد پول این کشور یورو است. زبان رسمی آن زبان اسلوواک (به اسلوواک:slovenčina، اسلووِنچینا؛ یا slovenský jazyk، اسلووِنسکی یازیک) است که یک زبان هندواروپایی و از خانواده زبان‌های اسلاوی است. این کشور از غرب با جمهوری چک و اتریش، از شمال با لهستان، از شرق با اوکراین و از جنوب با مجارستان هم‌مرز است. تاریخ استقلال این کشور ۱ ژانویه ۱۹۹۳، از چکسلواکی است. اسلواکی در سال ۲۰۰۴ به اتحادیه اروپا و در ۱ ژانویه ۲۰۰۹ به منطقه یورو پیوست. اسلواکی همچنین عضوی از منطقه شنگن، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و سازمان ملل متحد می‌باشد. اسلواکی به همراه اسلوونی، استونی، لتونی و لیتوانی تنها کشورهای کمونیست سابق هستند که اکنون هم‌زمان عضو اتحادیه اروپا، منطقه یورو، منطقه شنگن، و سازمان ناتو می‌باشند. حدود ۸۱ درصد از جمعیت این کشور از اسلواکی‌تباران، ۸٫۵ درصد از مجاری‌تباران و دو درصد از مردمان روما (کولیان) تشکیل شده‌است. حدود ۱۳ درصد از مردم اسلواکی بی‌دین هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در نظرسنجی‌ها دین و باور خود را اعلام نکرده‌اند. بقیه جمعیت این کشور مسیحی هستند که بیشتر آن را پیروان شاخه کاتولیک رومی تشکیل می‌دهند. تاریخ مردمان قوم اسلاو در سده‌های پنجم و ششم میلادی به منطقه اسلواکی رسیدند و این منطقه در دورانی از تاریخ جزئی از امپراتوری سامو بود که نخستین واحد سیاسی اسلاوها به‌شمار می‌آید. تا سال ۱۹۱۸، اسلواکی بخشی از کشور اتریش-مجارستان بود و در بخش مجاری قرار داشت. اسلواکی از ۱۹۱۸–۱۹۳۹ بخشی از چکسلواکی شد که بعد از جنگ جهانی اول تشکیل شده بود. اسلواکی در دوره ۱۹۳۹–۱۹۴۵ تحت نام جمهوری اسلواکی رسماً کشوری مستقل بود، اما در عمل، از مناطق اقماری آلمان نازی بود. از ۱۹۴۵–۱۹۹۲ اسلواکی دوباره بخشی از چکسلواکی شد. در تاریخ ۱۰ اوت سال ۱۹۶۸ نیروهای ارتش شوروی که در آن مجارها نیز عضویت داشتند وارد خاک اسلواکی (که در آن زمان چکسلواکی، متشکل از دو کشور چک و اسلواکی بود) شدند و به دوره‌ای از اصلاحات موسوم به بهار پراگ در این کشور خاتمه دادند. در ۱ ژانویه ۱۹۹۳، چکسلواکی به دو کشور جمهوری چک و اسلواکی تقسیم شد. از ۱ مه سال ۲۰۰۴، اسلواکی یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. مردم این کشور در ۱۸ ماه مه ۲۰۰۳ در یک همه‌پرسی به پیوستن به این اتحادیه رای مثبت داده‌بودند. یک ماه پیش از پیوستن به اتحادیه اروپا، اسلواکی در ۲۹ مارس ۲۰۰۴، به پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، پیوست. در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۰۷ اسلواکی به حوزه شنگن پیوست که از طریق آن رفت‌وآمد آزاد بین اسلواکی و کشورهای همسایه‌اش، به استثنای اوکراین مجاز شمرده می‌شود. جغرافیا مساحت این کشور: ۴۹۰۳۵ کیلومتر مربع (صدوبیست و هفتمین کشور جهان) است. بیشتر سطح اسلواکی با کوهستان‌ها پوشیده شده‌است و این کوه‌ها همگی جزئی از رشته‌کوه‌های بسکید و کارپات هستند. کوه‌های کارپات بیشتر نیمه شمالی کشور را دربر می‌گیرد. دشت‌های پست اسلواکی تنها در جنوب غربی و منتهی‌الیه جنوب شرقی کشور قرار گرفته‌اند که جزئی از فلات پانونی به‌شمار می‌آیند. کوه‌های تاترا با ۲۰ قله بلندتر از ۲۵۰۰ متر مرتفع‌ترین بخش از کوهستان کارپات را تشکیل می‌دهند؛ بیشتر مساحت تاترا در خاک اسلواکی قرار گرفته‌است. در شمال، نزدیک به مرز لهستان، کوه‌های تاترای علیا قرار دارند که از مناطق محبوب کوهنوردی و اسکی است و بسیاری از دریاچه‌ها و دره‌های خوش‌منظره کشور در این محل قرار گرفته‌است. بلندترین نقطه اسلواکی، یعنی قله گرلاخ (Gerlachovský štít) که ۲٬۶۵۵ متر ارتفاع دارد و کوه کریوان (Kriváň) که از نمادهای اسلواکی است نیز در همین منطقه واقع شده‌اند. مهم‌ترین رودهای اسلواکی عبارتند از دانوب، واه و هرون، و هورناد. رود تیسا ۵ کیلومتر از مرز اسلواکی-مجارستان را در بر می‌گیرد. اسلواکی در میان کوه‌های خود صدها غار دارد که ۱۵ عدد از آن‌ها برای بازدید عموم باز است. پنج غار اسلواکی به نام‌های غار یخی دوبشینسکا، غار دومیتسا، گومباسک، یاسوفسکا، و غار آرگونیتی اوختینسکا در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند. میانگین دمای سالیانه حدود ۹–۱۰ درجه سانتی‌گراد است. میانگین دمای گرم‌ترین ماه حدود ۲۰ درجه و میانگین دمای سردترین ماه بیشتر از ۳- است. این‌گونه آب و هوا در زاهورسکا نیژنا و پودونایسکا نیژنا دیده می‌شود. آب و هوای غالب پایتخت براتیسلاوا این‌گونه‌است. میانگین دمای سالیانه کمتر از ۵ درجه سانتیگراد است. میانگین دمای گرم‌ترین ماه کمتر از ۱۵ درجه و میانگین دمای سردترین ماه کمتر از ۵- است. آب و هوای کوهستانی در کوه‌ها و در برخی روستاها در دره «اوراوا» و «اسپیش» دیده می‌شود. شهرهای مهم آن کوشیتسه، نیترا، ژیلینا است. تقسیمات کشوری اقتصاد واحد پول این کشور یورو است. اقتصاد اسلواکی به تولید و صدور خودرو و وسایل الکترونیکی، به ویژه به آلمان وابسته است و موتور محرکه رشد اقتصادی اسلواکی به‌طور انحصاری تقاضای خارجی است. منابع طبیعی آن شامل انواع زغال‌سنگ، اوره آهن، مس و منگنز؛ نمک؛ زمین‌های کشاورزی؛ و مقدار کمی نفت و گاز است. مهم‌ترین صنایع آن ماشین‌سازی، صنایع فلزی، صنایع الکتریکی و اپتیک، صنایع نظامی، خودروسازی، نساجی، منابع غذایی و آشامیدنی، شیمیایی، کاغذ و چاپ، صنعت برق، صنایع گاز، سرامیک، و تولید سوخت هسته‌ای است. فراورده‌های کشاورزی اسلواکی جو، سیب زمینی، چغندرقند، رازک، میوه، احشام و خوک، و تولیدات جنگلی است. سیاست حکومت اسلواکی، جمهوری مبتنی بر دموکراسی پارلمانی است. روز ملی این کشور مصادف با روز تصویب قانون اساسی (تصویب این قانون، شروعی برای استقلال اسلواکی بود) در اول سپتامبر ۱۹۹۲ می‌باشد. نظام حکومتی اسلواکی جمهوری مبتنی بر دموکراسی پارلمانی است که رئیس‌جمهور، دولت و مجلس سه رکن اصلی آن را تشکیل می‌دهند. مجلس اسلواکی دارای ۱۵۰ کرسی است. رئیس‌جمهور تا پیش از سال ۹۸ توسط نمایندگان پارلمان انتخاب می‌گردید ولی پس از اصلاح قانون انتخابات این کشور، با آراء مستقیم مردم و به مدت ۴ سال انتخاب می‌شود و مهم‌ترین وظایف رئیس‌جمهور عزل و نصب دولت، انحلال مجلس، عزل و نصب فرماندهان ارتش، عزل و نصب رؤسای دانشگاه‌ها، توشیح مصوبات مجلس می‌باشد. ایوان گاشپاروویچ از سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴ میلادی) به مقام رئیس‌جمهوری اسلواکی منصوب شد. او اولین رئیس‌جمهوری است که دو بار به این سمت برگزیده می‌شود. آندری کیسکا (به اسلواکی: Andrej Kiska) رئیس‌جمهور قبلی جمهوری اسلواکی بود. طرح اتهام فساد مالی علیه دولتمردان اسلواکی و سوء مدیریت بر بحث‌های انتخاباتی سال ۲۰۱۲ در این کشور سایه انداخت. گفته می‌شود که تعدادی از احزاب سیاسی این کشور تحت کنترل نهادهای امنیتی هستند و گفتگوهای بسیاری از سیاستمداران شنود می‌شود. کنترل‌هایی که از ساختارهای مافیایی گسترده‌ای میان سیاستمداران اسلواکی خبر می‌دهند. مردم اکثر ساکنان اسلواکی اسلواک هستند. مجارها بزرگ‌ترین اقلیت قومی هستند. (۹٫۵٪) طبق سرشماری ۲۰۰۱ دیگر گروه‌های قومی شامل ۱٫۷ درصد کولی‌ها، ۱ درصد روسین و اوکراینی و نیز ۱٫۸٪ دیگر گروه‌ها بوده‌است. زبان این کشور زبان اسلواکیایی است. این زبان به زبان چکی نزدیک است و گویشوران دو زبان همدیگر را می‌فهمند. گویش‌های شرق اسلواکی البته تفاوت بیشتری با چکی و دیگر گویش‌های اسلواکییایی دارند و درک متقابل میان مردم چک‌زبان با گویشوران شرق اسلواکی محدود است. دین قانون اساسی اسلواکی آزادی ادیان را در این کشور تضمین می‌کند. ۶۸/۹٪ مردم این کشور مسیحی کاتولیک هستند. پیش از جنگ جهانی دوم، در این کشور ۹۰٬۰۰۰ یهودی می‌زیستند که از آن‌ها تنها ۲٬۳۰۰ نفر برجا مانده‌اند. فرهنگ فرهنگ فولکلور اسلواکی در جشنواره فرهنگ عامه ویخودنا (Východná) تجلی می‌یابد. ویخودنا قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین جشنواره سراسری کشور است که هرساله در روستایی به همین نام برگزار می‌شود. بزرگ‌ترین گروه هنرهای مردمی اسلواکی است، که در حفظ سنت فولکلور کشور می‌کوشد «اجتماع هنر مردمی اسلواک» (Slovenský ľudový umelecký kolektív یا به اختصار SĽUK) نام دارد. نمونه‌ای از معماری چوبی قوم اسلواک را می‌شود در روستای ولکولینتس (Vlkolínec) مشاهده کرد که از سال ۱۹۹۳ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است. قابل توجه‌ترین سازه‌های چوبی کشور کلیساهای چوبی بخش شرقی اسلواکی هستند که به ویژه در منطقه اسپیش (Spiš) قابل مشاهده‌اند. معروف‌ترین قهرمان اسلواک، که در بسیاری از افسانه‌های محلی از او یاد شده، «یورای یانوشیک» (Juraj Jánošík) (۱۶۸۸–۱۷۱۳) نام دارد که معادل اسلواکی رابین هود است و بر پایه افسانه‌ها دارایی‌هایی را از ثروتمندان گرفته و به فقرا می‌داد. زندگی یانوشیک طی سده بیستم در شمار زیادی از آثار ادبی و بسیاری از فیلم‌ها به تصویر کشیده شده‌است. یکی از محبوب‌ترین این فیلم‌ها یانوشیک نام دارد که مارتین فریچ آن را در سال ۱۹۳۵ کارگردانی کرده‌است. در آشپزی سنتی اسلواکی عمدتاً از گوشت خوک، طیور (بیشتر مرغ و در درجه دوم اردک، غاز و بوقلمون) استفاده می‌شود. آرد، سیب زمینی، کلم، و فراورده‌های لبنی نیز در غذاهای این کشور کاربرد زیادی دارند. آشپزی اسلواکی نسبتاً نزدیک به آشپزی مجاری، چک و اتریشی است. در شرق اسلواکی نیز تأثیر آشپزی اوکراینی و لهستانی دیده می‌شود. غذای ملی اسلواکی برینجووه هالوشکی (Bryndzové Halušky) نام دارد که از قطعات نان سیب‌زمینی با پنیر گوسفند و کالباس سرخ‌کرده خوک تهیه می‌شود. جستارهای وابسته قتل یان کوچیاک جمهوری اسلواکی (۱۹۳۹-۱۹۴۵) فهرست شهرهای اسلواکی منطقه‌های اسلواکی اسلواک‌ها قانون اساسی اسلواکی سینمای اسلواکی رئیس‌جمهور اسلواکی مجارهای اسلواکی لیگ دسته اول فوتبال اسلواکی تیم ملی فوتبال اسلواکی کرونای اسلواکی پانویس ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۹۳ (میلادی) جمهوری‌ها کشورها و سرزمین‌های اسلاوی‌زبان کشورها و سرزمین‌های اسلواکیایی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای محصور در خشکی لیبرال دموکراسی
7058
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86
تالین
تالین پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشور استونی است که در ساحل شمالی این کشور و در کنار خلیج فنلاند قرار دارد. این شهر از قرن سیزدهم تا ۱۹۱۸ میلادی و اشغال استونی توسط آلمان در جنگ جهانی دوم از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ با نام روال شناخته می‌شده‌است. شهر تالین حدود ۱۵۹٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۴۴۰٬۷۷۶ نفر جمعیت دارد. این شهر در ۸۰ کیلومتری جنوب شهر هلسینکی، ۳۸۰ کیلومتری شرق استکهلم و ۳۲۴ کیلومتری غرب سن پترزبورگ واقع شده‌است. این شهر که به‌عنوان پایتخت فرهنگی اروپا در سال ۲۰۱۱ نیز معرفی شده در فهرست آثار جهانی یونسکو قرار دارد و جزو ده شهر برتر هوشمند دنیا می‌باشد و اغلب سیلیکون‌ولی اروپا نامیده می‌شود. مرکز آژانس آی‌تی اتحادیه اروپا و مرکز دفاع سایبری ناتو در این شهر قرار دارد. نام‌گذاری در گذشته نام این شهر قلون (Qlwn یا Qalaven, احتمالاً مشتقات Kalevan یا Kolyvan) بوده‌است و شریف ادریسی مورخ مسلمان در آثار خود به این شهر اشاراتی را نموده و آن را مانند قلعه کوچکی توصیف نموده‌است. پس از فتح تالین توسط دانمارکی‌ها این شهر با نام روال (Reval) و تا سال ۱۹۱۸ مورد استفاده بوده‌است. واژه امروزی تالین در زبان استونیایی معنی قلعه دانمارکی می‌دهد. تاریخچه اولین آثار پیدا شده از زندگی انسان در تالین مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش می‌باشد که آثار باستانشناسی آن پیدا شده‌است. در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی در تپه تومپئا ساخته شده‌است. در سال ۱۲۱۹ حکومت دانمارکی در تالین و شمال استونی آغاز شد، در این دوران این شهر به عنوان یک بندر مهم برای تجارت بین کشورهای اسکاندیناوی و روسیه محسوب می‌شد. دانمارکی‌ها در سال ۱۳۴۶ میلادی تالین و دیگر مناطق شمالی استونی را به شوالیه‌های تتونیک فروختند، تالین قرون وسطی از موقعیت استراتژیک در تجارت شمال و غرب اروپا با روسیه برخوردار بود، شهر دارای ۸۰۰۰ نفر جمعیت و ۶۶ برج و بارو دفاعی بود. جغرافیا تالین در جنوب خلیج فنلاند و شمال غربی استونی واقع شده‌است و دارای دو دریاچه به نام‌های اولمیسته (۹٫۴۴ کیلومتر مربع) و هارکو (۱٬۶۳۵ کیلومتر مربع) می‌باشد. بلندترین نقطه در تالین ۶۴ متر ارتفاع از سطح دریا است و در ناحیه Hiiu, Nõmme در جنوب غربی شهر واقع شده‌است. تالین همچنین دارای ۴۶ کیلومتر طول خط ساحلی است و از ۳ بخش بزرگ Kopli peninsula و Paljassaare peninsula و Kakumäe peninsula تشکیل می‌شود. ناحیه‌ها آب و هوا آب و هوای تالین بسیار سرد است و دمای هوا در زمستان‌ها گاهی به ۳۲ درجه زیر صفر می‌رسد. این درحالی است که در فصول گرم به ندرت دما از سی درجه سانتیگراد تجاوز می‌نماید. مردم بیشتر مردم شهر تالین استونیایی‌تبار هستند و برخی اقلیت‌های فنلاندی و روس نیز در این شهر ساکن می‌باشند. اقتصاد تالین سرمایه اقتصادی و تجاری استونی است. این شهر دارای اقتصاد بسیار متنوعی است شامل فناوری اطلاعات، گردشگری و لجستیک می‌شود. بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی استونی متعلق به تالین است. در سال ۲۰۰۸، سرانه تولید ناخالص داخلی تالین ۱۷۲ درصد از میانگین استونی بود. فناوری اطلاعات تالین علاوه بر کارکردهای دیرینه به عنوان بندرگاه و پایتخت، شاهد توسعه بخش فناوری اطلاعات است. نیویورک تایمز در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۵، استونی را به‌عنوان «سیلیکون‌ولی در دریای بالتیک» توصیف کرد. اسکایپ یکی از مشهورترین استارت‌آپ‌های استونیایی است که در تالین طراحی شده‌است. در سال‌های اخیر تالین به تدریج در حال تبدیل شدن به یکی از مراکز اصلی فناوری اطلاعات در اروپا شده‌است، مرکز دفاع سایبری ناتو در این شهر واقع شده‌است، همچنین دفاتر شرکت‌هایی همچون تلیا کمپانی و کوهنه + ناگل در تالین قرار دارد. گردشگری شهر تالین با توجه به ثبت بخش قدیمی آن در میراث جهانی یونسکو به دلیل وجود آثار بسیار زیاد سالم به‌جای مانده از قرون وسطی سالانه میزبان گردشگران زیادی می‌باشد، از آثار تاریخی این شهر می‌توان به کاخ کادریورگ، موزه هنر استونی، کلیسای جامع الکساندر نوسکی، کلیسای جامع سنت ماری و دیوارهای تالین اشاره کرد. سالانه حدود ۴٫۳ میلیون نفر از شهر تالین بازدید می‌کنند و این تعداد در طول یک دهه گذشته پیوسته رشد داشته‌است. آموزش و پرورش موسسات آموزش عالی تالین عبارتند از: مدرسه فیلم و رسانه بالتیک آکادمی هنرهای استونی آکادمی علوم امنیتی استونی آکادمی موسیقی و تئاتر استونی مدرسه بازرگانی استونی آکادمی دریانوردی استونی مؤسسه ملی فیزیک شیمی و بیوفیزیک دانشگاه تالین دانشگاه صنعتی تالین ترابری تالین دارای ۷۳ خط اتوبوس داخل شهری، ۴ خط تراموا و ۴ خط اتوبوس برقی می‌باشد، فرودگاه تالین در سال ۱۹۳۶ تأسیس شده و به نقاط مختلف اروپا پرواز دارد، همچنین ایستگاه راه‌آهن بالتی یام به عنوان ایستگاه مرکزی شهر در سال ۱۸۷۰ میلادی راه‌اندازی شده و به نقاط مختلف استونی و شهرهای مسکو و سنت پترزبورگ خدمات‌دهی دارد. شهرهای خواهرخوانده نگارخانه منابع اعضای پیمان هانزایی پایتخت‌ها پایتخت‌های اروپا پایتخت‌های فرهنگی اروپا شهرداری‌های استونی شهرها و شهرک‌های استونی شهرها و شهرک‌های بندری دریای بالتیک کرییس هارین مناطق مسکونی در شهرستان هاریو مناطق مسکونی ساحلی در استونی میراث جهانی یونسکو در استونی نوشتارهای صوتی
7059
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86%DB%8C
استونی
اِستونی با نام رسمی جمهوری استونی کشوری در منطقه بالتیک در شمال اروپا است. این کشور از غرب به دریای بالتیک و از شمال به خلیج فنلاند می‌رسد و مرز شرقی آن با روسیه و مرز جنوبی آن با لتونی مشترک است. جمعیت آن ۱٬۳۲۸٬۹۷۶ نفر و پایتخت آن تالین است. واحد پول این کشور یورو و تنها زبان رسمی این کشور استونیایی است. این زبان برخلاف اکثریت زبان‌های قاره اروپا که از ریشه هندواروپایی هستند جزو زبان‌های خانواده اورالی است. ۶۹ درصد از مردم این کشور از تبار استونیایی و حدود ۲۵ درصد روس‌تبارند. استونی یکی از بی‌دین‌ترین مردمان جهان را دارد و بیش از ۷۰ درصد از مردم این کشور اعلام کرده‌اند که به هیچ‌یک از ادیان باور ندارند. نظرسنجی سال ۲۰۰۵ اروپایی نشان داد که تنها ۱۶ درصد از استونیایی‌ها به خدا باور دارند که این پایین‌ترین درصد در میان کشورهای اتحادیه اروپا است. استونی از سوی نهادهای مالی جهان به عنوان کشوری با اقتصاد پیشرفته رده‌بندی شده‌است و سازمان ملل نیز استونی را در رده کشورهای دارای شاخص توسعه انسانی بسیار بالا قرار می‌دهد. استونی از نظر آزادی مطبوعات، آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و آموزش در سطوح بالای جهانی قرار دارد. استونی در زمان شوروی نیز در میان جمهوری‌های آن اتحادیه بالاترین سرانه تولید ناخالص را داشت. در طول چند سده اخیر، کشورهای گوناگون از جمله دانمارک، سوئد، لهستان، روسیه هرکدام برای مدتی بر این کشور مسلط بودند اما پس از شکست روسیه تزاری در جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی در روسیه، استونی توانست استقلال خود را از روسیه به دست آورد. جمهوری مستقل استونی تا سال ۱۹۴۰ دوام یافت اما براساس توافق پنهانی ژوزف استالین با آدولف هیتلر برای تقسیم بخش‌هایی از اروپا، به اشغال نیروهای شوروی درآمد و پس از آغاز جنگ بین شوروی و آلمان در سال ۱۹۴۱، توسط نیروهای آلمانی اشغال شد. شکست آلمان در جنگ دوم به تسلط مجدد شوروی منجر شد که تا فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ و اعلام استقلال استونی ادامه یافت. استونی در سال ۲۰۰۴ به اتحادیه اروپا پیوست و به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو - پذیرفته شد. کشور استونی آزادترین شبکه اینترنتی دنیا را دارد. و به دیجیتالترین کشور دنیا معروف است. تاریخ گفته شده‌است که نام استونی از یک قوم باستانی به نام آئستی (Aesti) گرفته شده‌است. وایکینگ‌ها از سده هفدهم در سواحل استونی مستقر شدند. در سال ۱۲۰۲ استونی در اختیار یکی از گروه‌های شوالیه‌ای مذهبی به نام برادران شمشیر قرار گرفت که مردم استونی را به زور شمشیر مسیحی کردند. قسمت جنوبی استونی به همراه لتونی امروزی زیر سلطه این گروه باقی‌ماند اما قسمت شمالی در بهار ۱۲۲۴ جزئی از قلمرو پادشاه دانمارک شد ولی در سال ۱۳۴۶ فرمانروایی این قسمت نیز به گروه «برادران شمشیر» واگذار شد. در این زمان به‌جز شهر «رِوال» (تالین امروزی) که پایتخت بود، ده‌ها دژ نیز در استونی ساخته شد که در کنار آن‌ها به مرور شهرهایی شکل گرفتند. این شهرها به اتحادیه بازرگانی هانزا پیوسته بودند و ساکنان آن‌ها نیز بیشتر از اهالی مناطق شمالی امپراتوری آلمان بودند. دوره معاصر زمانی که کمونیست‌ها قدرت را در روسیه به دست گرفتند (۱۹۱۷) استونی جدا شد ولی اشغال آلمانی‌ها و دو حمله از سوی روسیه استقلال را تا ۱۹۱۹ به تعویق انداخت. در ۱۹۳۴ دیکتاتوری جایگزین دموکراسی ضعیف استونی گردید. پیمان عدم تعرض (۱۹۳۹) بین هیتلر و استالین استونی را به شوروی واگذاشت. بزودی در ژوئن ۱۹۴۰، روسیه به بهانهٔ تحریکات دولت وقت استونی علیه نیروهای روسی مقیم، خواستار افزایش تعداد این نیروها در خاک استونی و تغییر دولت آن شد. در این دوره با پیشروی نظامی نیروهای آلمان نازی در جبهه‌های اروپای غربی، استالین به منظور تقویت مرزهای غربی، تصمیم به الحاق سه کشور بالتیک به شوروی گرفت، به ویژه که واکنشی از ناحیهٔ انگلستان یا فرانسه انتظار نمی‌رفت و ضمناً اپوزیسیون چپ داخلی نیز به دلیل بحران فزاینده اقتصادی، نفوذ و قدرت فراوان یافته بود. سرانجام استونی تسلیم تهدیدات شوروی شده و در ۲۱ ژوئن ۱۹۴۰ با حضور و نظارت نمایندگان اعزامی از مسکو، یک «دولت خلقی» با اعضایی کاملاً وابسته به شوروی، زمام امور را در دست گرفت. یک ماه بعد در حالی‌که اعضای حزب کمونیست و طرفداران شوروی، مجلس استونی را نیز در اختیار داشتند، پارلمان رسماً تأسیس جمهوری سوسیالیستی استونی را اعلام و تقاضای الحاق به اتحاد جماهیر شوروی را نمود که البته در ۶ اوت ۱۹۴۰ پذیرفته شد. از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ استونی تحت اشغال آلمان نازی بود. زمانی که سلطه شوروی دوباره تحمیل گشت (۱۹۴۵)، مهاجرت گسترده روس‌ها جایگزین ۱۲۰٬۰۰۰ استونیایی شد که کشته یا به سیبری تبعید شده بودند. در ۱۹۸۸ اصلاحات در شوروی به استونیایی‌های ملی‌گرا این فرصت را داد تا آشکارا فعالیت کنند. ملی‌گرایان در پارلمان این جمهوری به اکثریت دست یافتند و خودمختاری بیشتری کسب کردند و به دنبال کودتای نافرجام کمونیست‌های تندرو در مسکو (اوت ۱۹۹۱) استونی را از اتحاد شوروی خارج کردند. در سپتامبر ۱۹۹۱ شوروی استقلال استونی را به رسمیت شناخت. روسیه بر این نکته اصرار دارد که ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق اروپا را از چنگ نازی‌ها آزاد کرد و رئیس‌جمهوری روسیه از درخواست کشورهای لتونی، لیتوانی و استونی برای عذرخواهی در مورد اقدام شوروی سابق در الحاق این کشورها خشمگین است. دولت استونی آخرین یادبود تسلط پنجاه ساله شوروی بر این کشور را روز ۲۷ آوریل ۲۰۰۷ از پایتخت برداشت. این اقدام با اعتراض روس‌تبارهای استونی روبرو شده‌است. تظاهرات خشونت بار آن‌ها دستکم یک نفر کشته و حداقل ۱۵۳ زخمی برجای گذاشت. سیاست نظام سیاسی استونی جمهوری پارلمانی است و رئیس‌جمهوری، که اختیارات اجرایی محدودی دارد، از سوی نمایندگان پارلمان برای دوره پنج ساله به این سمت برگزیده می‌شود. پارلمان این کشور دارای یک مجلس با ۱۰۱ نماینده است که با رای مستقیم مردم برای دوره‌های چهارساله به عضویت مجلس انتخاب می‌شوند. مجمع ۱۰۶ نفره و رئیس‌جمهور با رأی تمامی افراد بالغ برای چهار سال انتخاب می‌شود. رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و شورای وزیرانی را انتصاب می‌کند که به مجمع پاسخگو هستند. احزاب عمده سیاسی عمده عبارت‌اند از: حزب اصلاحات استونی، حزب مرکزی استونی، حزب محافظه‌کار خلق استونی، ایساما و حزب سوسیال دموکراتیک استونی آلار کاریس در اوت ۲۰۲۱ به عنوان رئیس‌جمهور جدید این کشور انتخاب شد. کشور استونی بیش از ۱۳۰ سرباز در چهارچوب نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت، آیساف در افغانستان داشت که در ولایت آشوب‌زده هلمند مستقر بودند. با امضای توافقنامه‌ای میان آمریکا و جمهوری استونی، شهروندان استونیایی از اواخر سال ۲۰۰۸ میلادی می‌توانند بدون روادید به آمریکا سفر کنند. جغرافیا استونی ۴۵٬۲۲۷ کیلومتر مربع (۱۷۴۶۲ مایل مربع) وسعت دارد. استونی کوچک‌ترین و شمالی‌ترین کشور منطقه بالتیک بوده و از تعداد زیادی جزیره در ساحل جنوبی خلیج فنلاند تشکیل شده‌است. این کشور متشکل است از سرزمینی کم‌ارتفاع، که در جنوب شرق ۳۱۸ متر ارتفاع می‌یابد، و دو جزیره اصلی که ۲۲ درصد کشور را جنگل پوشانیده‌است و از چوب آن برای کاغذ و کبریت‌سازی استفاده می‌شود. استونی، از نظر منابع طبیعی فقیر می‌باشد. در این کشور، دریاچه‌های فراوان و جنگل‌های متراکم زیادی، به چشم می‌خورد. استونی سه رودخانه اصلی دارد به نام‌های امایوگی، پارنو و ناروا. آب‌وهوای این کشور معتدل و مرطوب با تابستان‌های ملایم و زمستان‌های سرد است. استونی ۵۶۱ کیلومتر مرز دارد و طول سواحل آن بسیار بیشتر از این یعنی ۳۷۹۴ کیلومتر است. در مرز شرقی استونی با روسیه، دریاچه پیپوس واقع شده و مرز شمالی را رودخانه ناروا تشکیل می‌دهد. استونی تنها در مرز جنوبی خود عارضه طبیعی مشخصی ندارد. سطح کشور استونی کمابیش هموار است ولی در برخی سواحل آن زمین‌ها گاه با شیب زیادی از دریا بیرون آمده‌اند و در جنوب شرق کشور در پشت این سواحل نیز تپه‌زارها ادامه می‌یابند. بلندترین نقطه استونی یعنی سور مونامگی (به معنی کوه تخم‌مرغی بزرگ) که ۳۱۸ متر ارتفاع دارد نیز در این بخش از کشور واقع شده‌است. در مناطق غربی و شمالی استونی صدها جزیره واقع شده که بیشتر آن‌ها غیرمسکونی هستند و از شماری از آن‌ها در زمان شوروی به عنوان منطقه نظامی استفاده می‌شد. بزرگ‌ترین این جزایر ساره و هیو هستند که هر یک استان‌های جداگانه‌ای به‌شمار می‌آیند. از جزیره‌های کوچک‌تر مسکونی می‌توان به موهو، وورمسی، ویلساندی، آبروکا، کیهنو، و روهنو اشاره کرد. اقلیم استونی در بخش شمالی منطقه معتدل و در بین منطقه انتقال اقلیم اقیانوسی و اقلیم قاره‌ای قرار دارد و دارای چهار فصل تقریباً یکسان است. دمای هوای استونی به‌طور میانگین ۱۶٫۳ درجه سانتیگراد (۶۱٫۳ درجه فارنهایت) در جزایر بالتیک تا ۱۸٫۱ درجه سانتیگراد (۶۴٫۶ درجه فارنهایت) در داخل در ماه ژوئیه (گرم‌ترین ماه) و از ۳٫۵- درجه سانتیگراد (۲۵٫۷ درجه فارنهایت) در جزایر بالتیک تا ۷٫۶- درجه سانتیگراد (۱۸٫۳ درجه فارنهایت) در داخل در فوریه (سردترین ماه) است. همچنین در کل متوسط دما در سال در استونی ۵٫۲ درجه سانتی گراد (۴۱٫۴ درجه فارنهایت) است. میانگین بارش در سال‌های ۱۹۶۱–۱۹۹۰ از ۵۳۵ تا ۷۲۷ میلیمتر (۲۱٫۱ تا ۲۸٫۶ اینچ) در سال بوده. تنوع زیستی بسیاری از گونه‌های منقرض شده در بیشتر کشورهای اروپایی هنوز در استونی یافت می‌شوند. پستانداران موجود در استونی شامل گرگ، وشق اوراسیایی، خرس قهوه‌ای، روباه سرخ، رودک، گراز، موس، مرال، شوکا، سگ آبی اوراسیایی، شنگ اوراسیایی، فک خاکستری و فک حلقه‌دار است. تیره‌راسوی اروپایی که به شدت در معرض خطر انقراض است مجدداً با موفقیت در جزیره هیوما دیده شده و سنجاب پرنده سیبریایی در شرق استونی زیست می‌کند. گونه‌های معرفی شده مانند گوزن ژاپنی، سگ‌راکون و موش آبی در این کشور یافت می‌شوند بیش از ۳۰۰ گونه پرنده در استونی شناسایی شده‌است که شامل عقاب دریایی دم‌سفید، عقاب خال‌دار کوچک، عقاب طلایی، ستبرخروس اوراسیایی، لک‌لک سیاه و لک‌لک سفید و گونه‌های متعددی جغد و غاز می‌شود. همچنین چلچله پرنده ملی کشور استونی محسوب می‌شود. مناطق حفاظت شده ۱۸٪ سرزمین استونی و ۲۶٪ سرزمین دریایی آن را تحت پوشش قرار داده‌است. ۶ پارک ملی، ۱۵۹ ذخیره‌گاه طبیعی و بسیاری از مناطق حفاظت شده در این کشور وجود دارد. تقسیمات کشوری استونی به ۱۵ شهرستان (به استونیایی: maakonnad) تقسیم می‌شود که ناحیه‌های مدیریتی کشور هستند. اقتصاد استونی به‌عنوان عضوی از اتحادیه اروپا، از نظر بانک جهانی اقتصادی با درآمد بالا تلقی می‌شود، برابری قدرت خرید کشور براساس اعلام صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۶ برابر با ۲۹٬۳۱۲ دلار بوده. جمهوری استونی در ۱ ژانویه ۲۰۱۱ هفدهمین کشور اتحادیه اروپاست که به حوزه یورو پیوسته‌است. براساس یورواستات، استونی کمترین نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی را در میان کشورهای اتحادیه اروپا با ۶٫۷ درصد در پایان سال ۲۰۱۰ داشته‌است. بودجه متعادل، بدهی دولت تقریباً ناموجود، مالیات بر درآمد ثابت، رژیم تجارت آزاد، بخش بانکداری تجاری رقابتی، خدمات نوآورانه الکترونیکی و حتی خدمات مبتنی بر تلفن همراه، از شاخصه‌های اقتصاد بازار استونی هستند. استونی حدود ۷۵ درصد از برق مصرفی خود را تولید می‌کند که در سال ۲۰۱۱ حدود ۸۵ درصد از آن توسط سنگ نفت استخراج شده در کشور تولید شده‌است. منابع انرژی جایگزین مانند چوب، پوده و زیست‌توده تقریباً ۹٪ از تولید انرژی اولیه را تشکیل می‌دهند. انرژی باد حدود ۶٪ کل تولید در سال ۲۰۰۹ را تشکیل می‌داده. استونی فراورده‌های نفتی را از اروپای غربی و روسیه وارد می‌کند همچنین ۱۰۰٪ گاز طبیعی خود را از روسیه وارد می‌کند. انرژی سنگ نفت، مخابرات، نساجی، محصولات شیمیایی، خدمات بانکی، غذا و ماهیگیری، الوار، کشتی‌سازی، الکترونیک و حمل و نقل بخش‌های اصلی اقتصاد استونی را تشکیل می‌دهند. خاک استونی، قابلیت کشت مناسبی نداشته، و دامداری آن نیز، فقط جوابگوی ۲۰ درصد نیاز کشور است. در سالیان اخیر، منابع محدودی از نفت و فسفریت در این کشور یافت شده‌است. استونی نخستین کشور از جمهوری‌های شوروی سابق بود که واحد پول یورو را به جای پول ملی، به گردش درآورد. بیست سال پس از جدا شدن استونی از اتحاد جماهیر شوروی، برای بسیاری از مردم استونی، پیوستن به یورو این موضوع را ثابت کرد که آن‌ها به غرب پیوسته‌اند. کاهش هزینه‌های دولتی که برای پیوستن استونی به حوزه یورو ضروری بوده، سبب افزایش نرخ بیکاری در این کشور و رسیدن آن به ۱۶ درصد شد. بحران بدهی‌های اروپا در گذشته به شدت به استونی صدمه زده‌بود. اقتصاد استونی از شفافیت بسیار بالایی برخوردار است به‌طوری که در رده ۶ جهانی و رده ۲ اروپا در شاخص آزادی اقتصادی قرار دارد. یک سیستم مالیاتی ساده با نرخ ثابت و مالیات غیرمستقیم کم، گشودگی برای سرمایه‌گذاری خارجی و یک سیستم تجاری لیبرال از اقتصاد ارتجاعی و عملکرد خوب حمایت کرده‌است. تمرکز زیاد در بخش فناوری اطلاعات منجر به خدمات عمومی بسیار سریعتر، ساده و کارآمد شده‌است که برای مثال ثبت اظهارنامه مالیاتی کمتر از پنج دقیقه طول می‌کشد و ۹۸٪ معاملات بانکی از طریق اینترنت انجام می‌شود. مردم پیش از جنگ جهانی دوم، مردم استونیایی‌تبار ۸۸ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌داد و اقلیت‌های قومی ۱۲ درصد باقی‌مانده را تشکیل می‌دادند. بزرگ‌ترین گروه‌های اقلیتی در سال ۱۹۳۴ عبارت بود از روس، آلمانی، سوئدی، لتونیایی، یهود، لهستانی، فنلاندی و اینگری‌ها. بین سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۸۹، با اجرای برنامه روسی‌سازی شوروی‌ها درصد استونیایی‌تبارها در میان مردم این کشور به به ۶۱ درصد کاهش یافت. شوروی مهاجرت انبوه کارگران صنعتی از روسیه، اوکراین، و بلاروس را به استونی ترویج کرد و بسیاری از استونیایی‌ها در زمان جنگ ناچار به مهاجرت شدند. ژوزف استالین نیز دست به تبعیدهای دسته جمعی و اعدام مردم استونی زد به‌طوری‌که در جریان دوران «پاکسازی» او ۱۱۰ هزار تن از مردم استونی کشته یا تبعید شدند. در دهه پس از استقلال، مهاجرت گسترده روس‌ها از استونی و برچیده شدن پایگاه‌های نظامی روسیه در سال ۱۹۹۴ باعث شد که نسبت قوم استونیایی در استونی از ۶۱٪ در سال ۲۰۰۶ میلادی به ۶۹٪ درصد افزایش پیدا کند. فرهنگ در سال ۲۰۱۰، تعداد ۲۴۵ موزه در استونی وجود داشت که به‌طور جمعی بیش از ۱۰ میلیون شیء در آن‌ها به نمایش درآمده‌است. آکادمی هنرهای استونی (به استونیایی: Eesti Kunstiakadeemia, EKA) ارائه آموزش عالی در هنر، طراحی، معماری، رسانه، تاریخ هنر و آموزش مرمت آثار را برعهده دارد. رویکرد فرهنگسرای ویلیاندی (Viljandi) دانشگاه تارتو همگانی کردن فرهنگ بومی از طریق ارائه برنامه‌های درسی در رشته‌های ساختمان‌سازی بومی، آهنگری بومی، طراحی پارچه و لباس بومی، صنایع دستی سنتی و موسیقی سنتی است. هستهٔ اولیهٔ شعر معاصر استونی با آرمان‌گرایی استقلال‌طلبانهٔ آن، موجب پدید آمدن گروهی از شاعرانی شد که کارشان را از ۱۹۰۵ آغاز کردند و با نام «استونی‌های جوان» شهرت دارند. پس از استقلال جمهوری استونی از امپراتوری تزاری روس و قرن‌ها سلطه فئودالی آلمانی‌ها، شعر «ماری اوندر» به عنوان الگوی سنتی شعر استونی شناخته شد و نام او را به عنوان نامزد جایزهٔ ادبی نوبل مطرح کرد. در دهه ۱۹۳۰ نسل سوم شاعران استونی قدم به عرصهٔ وجود گذاشتند، که از آن میان می‌توان به شاعرانی چون: «بتی آلور»، «اوکو ماسینگ» و «برنارد کانگرو» اشاره کرد؛ که از میان آنان «بتّی الور»، پس از درگذشت «ماری اوندر» عنوان شاعر ملی استونی را به دست آورد. حرکت جدید شعر معاصر استونی که از دههٔ پنجاه به بعد رو به رشد نهاده بود، در دهه‌های بعد نیز به حرکت خود ادامه داد و در حال حاضر نیز به رشد خود ادامه می‌دهد. موسیقی اولین اشاره به آواز استونیایی مربوط به ساکسو گراماتیکوس بوده‌است، ساکسو از رزمندگان استونیایی صحبت می‌کند که شبانه در حالی که منتظر نبرد بودند آواز می‌خواندند. سازهای بادی سنتی که توسط چوپان‌ها ساخته و نواخته می‌شد مدتی رواج داشت، از دیگر سازهای موسیقی فولکلور استونی می‌توان از زیتر و آکوردئون اشاره کرد. جشنواره موسیقی استونی که از سال ۱۸۶۹ تاکنون برگزار می‌شود بزرگ‌ترین جشنواره موسیقی در این کشور محسوب می‌شود که ابتدا در شهر تارتو برگزار می‌شد اما از سال ۱۸۹۶ به تالین منتقل شد. نوازندگان و آهنگسازان حرفه‌ای استونی در قرن ۱۹ شامل رودولف توبیاس، مینا هارما، مارت سار، آرتور کاپ، یوهان آویک، الکساندر اونیلید، آرتور لمبا و هینو الر و موسیقی‌دانان حرفه‌ای مطرح استونی در قرن ۲۰ شامل آروو پرت، ادوارد توبین و ویلیو تورمیس بوده‌است. در دهه ۱۹۵۰، جورج اوتس باریتون اهل استونی به عنوان یک خواننده اپرا به شهرت جهانی رسید. در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۰۱ تانل پادار با آهنگ «همه» برنده این مسابقات شد و در سال ۲۰۰۲ استونی میزبان مسابقه آواز یوروویژن را برعهده داشت. ادبیات ادبیات استونی به ادبیات نوشته شده به زبان استونیایی اشاره دارد. (حدود ۱ میلیون گویشور) شکست استونی در جنگ‌های صلیبی شمالی از قرن سیزدهم تا ۱۹۱۸ در برابر آلمان، سوئد و روسیه منجر به انتشار چند اثر ادبی اولیه به زبان استونیایی شد، قدیمی‌ترین سوابق نوشتاری استونی مربوط به قرن سیزدهم است. اسکار لوتس برجسته‌ترین نثرنویس ادبیات اولیه استونی بود که آثارش امروزه نیز به‌طور گسترده خوانده می‌شود مخصوصاً رمان مکتب غنایی بهار (Kevade), آنتون هانسن تامساره در رمان حقیقت و عدالت که یک اثر واقع‌گرای روانشناختی پنتالوگرافی است تحول جامعه استونی را از یک جامعه دهقانی به یک کشور مستقل ثبت کرده‌است. در دوران مدرن یان کروس و یان کاپلینسکی مشهورترین و ترجمه‌شده‌ترین نویسندگان استونی هستند. همچنین از مشهورترین نویسندگان اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم می‌توان به تونو اونپالو و اندروس کیویرا اشاره کرد. تعطیلات روز ملی استونی روز استقلال این کشور در ۲۴ فوریه است، روزی که اعلامیه استقلال استونی صادر شده‌است، از سال ۲۰۱۳، دوازده روز تعطیل عمومی وجود دارد که جشن گرفته می‌شود. منابع پیوند به بیرون رأی‌گیری با تلفن همراه در استونی. در رادیو فردا. (به فارسی). اروپای شمالی اعضای سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های غیررسمی ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۱۸ (میلادی) جمهوری‌ها کشورهای اروپای شمالی کشورها در اروپا کشورهای حوزه دریای بالتیک کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو لیبرال دموکراسی
7060
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%88%D9%86%DB%8C
اسلوونی
اسلوونی با نام رسمی جمهوری اسلوونی کشوری است در جنوب اروپای مرکزی. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن لیوبلیانا است. همچنین اسلوونی در سال ۲۰۰۴ به عضویت پیمان ناتو درآمد. اسلوونی از سوی غرب با ایتالیا، از شمال با اتریش، از جنوب و جنوب شرقی با کرواسی و از سمت شمال شرق با مجارستان هم‌مرز است. اسلوونی یک جمهوری پارلمانی است و از اقتصاد و وضعیت اجتماعی پیشرفته‌ای برخوردار است. ۶۱ درصد از مردم اسلوونی مسیحی و بقیه بی‌دین یا پیرو دیگر ادیان هستند. این کشور تا سال ۱۹۹۱ جزئی از کشور یوگسلاوی بود و پس از آن تاریخ مستقل گردید. اسلوونی شمالی‌ترین بخش جمهوری فدراتیو یوگسلاوی سابق بوده‌است و در سال ۱۹۹۱ و پس از یک درگیری مختصر نظامی (جنگ ده روزه) با صربستان، استقلال خود را اعلام کرد. این جمهوری، همواره پل ارتباطی شبه‌جزیرهٔ بالکان با مرکز و غرب اروپا بوده‌است. بخش زیادی از این کشور، کوهستانی است و اکثر جمعیتش، در شهر لیوبلیانا و حومهٔ آن زندگی می‌کنند. جمعیت این کشور دو میلیون و شصت هزار نفر است. واحد پول این کشور یورو و زبان رسمی آن اسلوونیایی است. اسلوونی از اعضای اتحادیه اروپا و پیمان ناتو است. تاریخچه اسلوونی نظیر کرواسی زیر سلطهٔ امپراتوری عثمانی نرفت ولی قدرت‌های ناحیه‌ای اروپایی نظیر جمهوری ونیز و باواریا به ویژه امپراتوری اتریش-مجارستان قرنها بر این قسمت حاکمیت داشتند. حکومت محلی باواریا از قرن هفتم و هم‌زمان با ورود اسلاوها به اسلوونی بر آن دست یافت و تا قرن سیزدهم و ورود امپراتوری اتریش-مجارستان به حضور خود ادامه داد. منطقه اسلوونی امروزی قرن‌ها متعلق به اتریش بود. اسلوونی‌ها در این دوره در مناطق مختلف خالصه و دوک‌نشین اتریشی زندگی می‌کردند. در سال ۱۸۶۶ برخی از نواحی اسلوونی‌نشین جزئی از ایتالیا شدند. اسلوونی در سال ۱۹۱۸، بخشی از کشور کوتاه‌مدت «اسلوونی‌ها، کروات‌ها و صرب‌ها» (SHS) شد، و پس از آن و از سال ۱۹۱۸ به بعد اسلاونی در زمرهٔ جمهوریهای سه‌گانه پادشاهی یوگسلاوی قرار گرفت. در آن زمان، در دوره ۱۹۱۹–۱۹۲۰، مرزهای اسلوونی در پیمان سن ژرمن (مرز شمالی)، پیمان راپالو (مرز غربی) و پیمان تریانون (مرز شمال شرقی) تعیین شد. پس از اشغال اسلوونی در سال ۱۹۴۱، که در آن خاک این کشور بین آلمان، ایتالیا و مجارستان تقسیم شد، جبهه آزادیبخش اسلوونی مبارزه شدیدی را برای آزادی آغاز کرد و این جبهه در این نبرد به پارتیزان‌های تیتو پیوست. در ۱۰ اوت ۱۹۴۵، اسلوونی با عنوان «جمهوری خلق اسلوونی» تبدیل به بخشی از جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی شد. این واحد سیاسی جدید چند ماه بعد، در پی یک انتخابات غیرآزاد که در ۱۱ نوامبر برگزار شد، جمهوری خلق فدرال یوگسلاوی، نام گرفت و باری دیگر پس از آن، در ۱۹۶۳–۱۹۹۱، نام آن به جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی (SFRJ) تغییر نام داد. پس از ۱۹۴۴ در کنار پاکسازی‌های سیاسی، پاکسازی قومی نیز در اسلوونی صورت گرفت. در آن زمان آلمانی‌تباران بومی اسلوونی به همراه آلمانی‌های مهاجری که توسط نازی‌ها به اینجا فرستاده شده‌بودند از کشور اخراج شدند. این آلمانی‌ها به تعداد ده‌ها هزار نفر به‌ویژه در چند شهر و حومه آن‌ها ازجمله ماریبور (ماربورگ)، چلیه (چیلی)، پتوی (پتاو) سکونت داشتند. با ضمیمه شدن منطقه ایستریا به یوگسلاوی بیشتر ایتالیایی‌ها ساکن نواحی کرانه‌ای ایستریا نیز از کشور اخراج شدند. اسلوونی ثروتمندترین جمهوری در فدراسیون یوگسلاوی بود. در ۷ مارس ۱۹۹۰ نام «جمهوری سوسیالیستی اسلوونی» به «جمهوری اسلوونی» تغییر کرد. اسلوونی در سال ۱۹۹۱ کشوری مستقل شد. پیش از این استقلال جنگی ده‌روزه درگرفت، که با توافق‌نامه بریونی متوقف شد. اسلوونی در ۱ مه سال ۲۰۰۴، به اتحادیه اروپا پیوست و پس از آن نیز عضو ناتو شد. یکم ژانویه ۲۰۰۷، اسلوونی رسماً به منطقه یورو پیوست و واحد پول پیشین یعنی تولار اسلوونی را کنار گذاشت. سیاست پس از درگذشت «یانزدرونشکا» رئیس‌جمهور سابق اسلوونی، «دانیلو تورک» از اواخر سال ۲۰۰۷ میلادی به سمت رئیس‌جمهور این کشور برگزیده شد. اداره هیئت دولت اسلوونی نیز با نخست‌وزیر یانیز یانسا است. همچنین مجلس نمایندگان اسلوونی ۹۰ عضو دارد که برای دوره‌های چهارساله به نمایندگی انتخاب می‌شوند. احزاب لیبرال دمکرات، اسلوونی جدید، دمکرات اسلوونی، حزب ملی اسلوونی، حزب مردم و سوسیال دمکرات در این کشور فعالیت سیاسی دارند. دادگاه قانون اساسی اسلوونی والاترین قدرت قضایی در این کشور است که از ۹ قاضی تشکیل شده‌است قاضی‌ها توسط مجلس شورای ملی برای یک دورهٔ نه ساله انتخاب می‌شوند. جغرافیا کشور اسلوونی با ۲۰٬۲۷۳ کیلومتر مربع (۷۸۲۷ مایل مربع) مساحت در مرکز قاره اروپا و در مجاورت رشته کوه آلپ و دریای آدریاتیک واقع است. محیط ۲۸۳۱ کیلومتری اسلوونی از سمت شمال به اتریش، از سمت شرق به مجارستان، از سمت جنوب به کرواسی و از سمت غرب به ایتالیا محدود می‌شود. اسلوونی سرزمین ناهموار با آب و هوای متنوع است. مناطق شمالی آب و هوایی سرد و کوهستانی و مناطق جنوبی و غربی آب و هوایی معتدل دارند. پست‌ترین بخش این سرزمین در ساحل دریای آدریاتیک (هم‌سطح آب‌های آزاد جهان) و بلندترین نقطه آن در قلّه «تری گلاو» با ۴۶۸۲ متر ارتفاع واقع است. مراتع طبیعی و دشت‌های سرسبز بیش از ۰۲ درصد از خاک اسلوونی را شامل می‌شوند و حداقل ۸۲ درصد از پهنه این سرزمین مستعد کشاورزی است. پراکندگی جمعیت در اسلاونی از شرایط توپوگرافیک تابعیت می‌کند به‌گونه‌ای که با غلبه شدید ناهمواری‌ها، ساکنان اولیهٔ آن یعنی اسلاوها به دنبل مسطحترین مناطق بوده و هرجا به نقطه‌ای صاف و هموار رسیده‌اند در آنجا مستقر شده و از آن‌جا که این نوع محدوده‌های در اسلاونی کمتر به چشم می‌خورد با نگاه به نقشهٔ دموگرافیک موجود متوجه عدم تعدد در مراکز جمعیتی شهری و روستایی می‌شویم. در این میان دو شهر لوبیانا و ماریبور بزرگ‌ترین دشت‌های واسطه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. افزایش آلاینده‌های صنعتی در رود ساوا که درست از وسط اسلوونی عبور می‌کند و بالا رفتن غلظت ذرات معلق در هوای شهرهای صنعتی و نیز فرسایش بی‌رویه جنگل‌ها، از مهم‌ترین مشکلات زیست‌محیطی این سرزمین قلمداد می‌شود. شهرها اقتصاد اگرچه وسعت اراضی کشاورزی بسیار اندک است، ولی وجود چراگاه‌های کوهستانی باعث رونق دامپروری شده‌اند. در قسمتهای شمال غربی، معادن عظیمی از جیوه قرارگرفته‌است، که همراه با صنایع سبک و صنعت گردشگری، نقش مهمی در تأمین درآمدهای کشور، ایفا می‌کنند. در سالیان اخیر، رشد صنایع دستی و محلی در این کشور، بسیار چشمگیر بوده‌است. اسلوونی دارای ذخایر غنی از قلع، روی، زغال‌سنگ و سنگ‌های ساختمانی است. از سوی دیگر، عبور رودخانه ساوا از داخل این کشور باعث شده تا ظرفیت قابل‌توجهی از توان تولید انرژی الکتریکی در اسلوونی ایجاد شود. اسلوونی با پیروی از یک مدل اقتصاد باز به یکی از کشورهای موفق در حوزه بالکان تبدیل شده و برای سرمایه‌گذاران شرق اروپا به مثابه یک بهشت اقتصادی است. اسلوونی در ضمن، سالانه پنج میلیون مترمکعب گاز طبیعی استخراج می‌کند که بخش ناچیزی از تقاضای مصرف داخلی خود را پوشش می‌دهد. اسلوونی به عنوان کشوری با پتانسیل‌های قوی اقتصادی در اتحادیه اروپا در بخش صنایع الکترونیک، مکانیک، تجهیزات مخابراتی و نیروگاه سازی به خصوص در ساخت دریچه‌های سد صاحب فناوری است. این کشور در بخش کشاورزی تولیدکننده فراورده‌هایی همچون سیب‌زمینی، نخود، گندم، نیشکر، ذرت و لوبیا و در بخش دامپروری و شیلات تولیدکننده گوشت و پشم گاو و گوسفند و نیز فراورده‌های شیلاتی است. صنایع ذوب و ریخته‌گری آلومینیوم، قلع و روی مهم‌ترین بخش ذوب فلزات اسلوونی را تشکیل می‌دهند. همچنین صنایع دیگری در زمینه تولید تجهیزات الکترونیک، کامیون سازی، خودروسازی، تجهیزات نیروگاهی، تسلیحات نظامی، محصولات چوبی، مواد شیمیایی، بافندگی و ماشین‌ابزار در اسلوونی فعالند. باتوجه به شرایط طبیعی و انسانی موجود اسلوونی نقشی در اقتصاد کشاورزی یوگسلاوی نداشت و در عوض در برگیرندهٔ پیچیده‌ترین و فناوری برترین صنایع یوگسلاوی بود. تنها نیروگاه هسته‌ای یوگسلاوی نیز که احداث آن با اعتراضات دولت‌های همسایه همراه بود در کرچکا و با فناوری بومی به کار افتاد. اقتصاد این کشور در سال‌های اخیر به لحاظ پایداری و ثبت نسبت به دهه گذشته در وضعیت مطلوبتری قرار گرفته‌است و اسلوونی با اعمال سیاست بازار آزاد در شرایط حساس اقتصادی منطقه اروپا توانسته خود را به عنوان یک رقیب جدی در برابر دیگر کشورهای صنعتی معرفی کند. کسر هزینه‌های اضافی کار در خطوط تولید، موجب افزایش تمایل صنایع اسلوونی به فناوری‌های برتر، و نیز عوامل موفقیت در صحنه‌های رقابت جهانی شده و به همین سبب زمینه افزایش دستمزدها و سطح رفاه عمومی در این کشور فراهم آمده‌است. همچنین، با کاهش ریسک سرمایه‌گذاری در این کشور و ایجاد فضاها و بازار آزاد، روزبه‌روز بر علاقه سرمایه‌گذاران برای مشارکت در طرح‌های بزرگ اقتصادی این کشور افزوده می‌شود. بندر «کوپر» مهم‌ترین اسکله تجاری و صنعتی اسلوونی است و اراضی اطراف این بندر یکی از مهم‌ترین مناطق ویژه اقتصادی این کشور قلمداد می‌شود. مردم بیشتر مردم اسلوونی از تبار اسلاو هستند و زبان اسلوونیایی نیز از زبان‌های اسلاوی است. عدم علاقه‌مندی خانواده‌ها به بچه‌دار شدن و رشد مهاجرت جوانان به سایر کشورهای اروپایی باعث شده که در سال‌های اخیر نرخ رشد جمعیت اسلوونی منفی شود. هم‌اینک نرخ رشد جمعیت این کشور حدود منفی ۰/۸۰ درصد است. در سال ۲۰۰۹، میزان خودکشی در اسلوونی ۲۲ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال بود که با این حساب اسلوونی در میان بالاترین رتبه‌ها در کشورهای اروپایی در این زمینه قرار دارد. با این حال، از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۰، نرخ خودکشی‌ها در این کشور حدود ۳۰ درصد کاهش یافته‌است. اسلوونی در میان جمهوری‌های یوگسلاوی یک منطقهٔ فرهنگی کاملاً جدا را تشکیل می‌داد. متأثر از همجواری با کشورهای ژرمنی اروپا و اقامت طولانی نیروهای آنان جوانب فرهنگی اسلوونی به کلی با آنچه که در کشورهای شرقی‌تر یوگسلاوی پیشین مشاهده می‌شود متفاوت است. شاخص‌هایی از فرهنگ باروک اروپای مرکزی در کنار اسلوب خاص زندگی مردمان اسلاو چهرهٔ شهرها و روستاهای آن را عموماً حالتی ویژه بخشیده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای اسلوونی منابع نرجه، کامران: جمهوری اسلوونی. در: «نامه اتاق بازرگانی». خرداد ۱۳۸۷ - شماره ۴۸۲. (از صفحه ۳۶ تا ۳۸). Slovenia.si. Your gateway to information on Slovenia. Government of the Republic of Slovenia کوه‌ها در اسلوونی [Wikipedia contributors, "Slovenia," Wikipedia, The Free Encyclopedia - http://en.wikipedia.org/w/index.php?] Stanić, Stane, Slovenia (London, Flint River Press, 1994). پیوند به بیرون اسلوونی ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در اروپا جمهوری‌ها جنوب شرقی اروپا کشورها و سرزمین‌های اسلاوی‌زبان کشورهای آلپ کشورها در اروپا کشورهای ساحلی مدیترانه کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو لیبرال دموکراسی
7063
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%B4%D8%A7
گارینشا
مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوس ملقب به گارینشا (زاده ۲۸ اکتبر ۱۹۳۳، پائوگرانده – درگذشته ۲۰ ژانویه ۱۹۸۳ در سائوپائولو) از بهترین بازیکنان فوتبال تاریخ برزیل است. نام او را گاه در فارسی گارینچا هم نوشته‌اند. او را به عنوان یکی از تکنیکی‌ترین، بهترین و محبوب‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال می‌شناسند. مهارت بی‌نظیر او در دریبل‌زدن و تک‌روی مشهور است. همچنین زوج او با پله از به یادماندنی‌ترین‌های تاریخ جهان است. تیم برزیل در تاریخ خود هرگز با حضور هم‌زمان پله و گارینشا شکست نخورده‌است. تولد گارینشا در پائو گراده (واقع در ایالت ریو دو ژانیروی برزیل) متولد شد. او دچار مشکل جسمانی مادرزاد بود و پای راستش از پای چپش شش سانتیمتر کوتاه‌تر بود و بعضی‌ها این نقیصه را از علل درخشش او در فوتبال دانسته‌اند. گارینشا به معنی پرنده کوچک است. عده‌ای او را تکنیکی‌ترین بازیکن جهان لقب داده‌اند اما چیزی که باعث ماندگاری وی شده‌است ابداع پاس به بیرون بوده‌است. هم نسلانش او را فوتبالیست آینده می‌خواندند. کارنامهٔ حرفه‌ای باشگاهی در سطح باشگاهی گارینچا جمعاً ۵۸۱ بار برای بوتافوگو به میدان آمد و ۲۳۲ گل به ثمر رساند. او همچنین برای باشگاه‌های دیگری در برزیل مانند کورینتیانس (در ۱۹۶۶)، پورتوگوئزا (در ۱۹۶۷)، فلامنگو (در ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹) و اولاریا (در ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲) به میدان آمد. او برای مدتی در ۱۹۶۸ برای باشگاه آتلتیکو جونیور در کشور کلمبیا نیز بازی کرد. دورهٔ حرفه‌ای فوتبال او از ۱۹۵۳ آغاز شد و در ۱۹۷۲ پایان یافت . تیم ملی برزیل گارینشا بین سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۶۶ برای تیم ملی برزیل بازی کرد و جمعاً در ۶۰ بازی به میدان آمد. او در جام‌های جهانی ۱۹۵۸، ۱۹۶۲ و ۱۹۶۶ شرکت داشت. او در پنجاه و نه بازی اول خود هرگز شکست را تجربه نکرد و تنها آخرین بازی ملی او (در جام جهانی ۱۹۶۶ در مقابل مجارستان) با شکست ۳ بر یک همراه بود. برزیل با حضور هم‌زمان او و پله هرگز شکست نخورد. وی در سال ۱۹۵۸ یکی از بهترین‌ها بود. وضعیت وی در سال ۱۹۶۲ در جام جهانی بهتر هم شد و گل هم زد. گارینشا اولین بازیکن تاریخ فوتبال بود که موفق شد در سال ۱۹۶۲ علاوه بر جام جهانی صاحب توپ طلا و کفش طلای این تورنمت شود پس از او ماریو کمپس و پائولو روسی موفق شدند همزمان با قهرمانی جهان صاحب توپ و کفش طلای جام جهانی شوند. مطالب جانبی گارینشا پدر حداقل چهارده فرزند از زن‌های مختلف بود. معروف است که با یک خوانندهٔ پاپ، رابطه‌ای جنجالی داشت. مادر زنش را، به سهو، در یک سانحهٔ رانندگی به کشتن داد و خود اسیر مشروبات الکلی شد تا بسیار زود و در سن چهل و نه سالگی، بر اثر سیروز کبدی، جهان را وداع گوید. منابع مطلب برگرفته از هفته‌نامه نسیم جنوب ویکی‌پدیای انگلیسی بازیکنان باشگاه بوتافوگو بازیکنان باشگاه فلامینگو بازیکنان باشگاه کورینتیانس بازیکنان باشگاه ورزشی اتلتیکو جونیور بازیکنان برنده جام جهانی فوتبال بازیکنان تیم ملی فوتبال برزیل بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۵۸ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۶۲ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۶۶ بازیکنان فوتبال اهل برزیل بازیکنان فوتبال دور از وطن اهل برزیل بازیکنان فوتبال دور از وطن در کلمبیا بازیکنان لیگ برتر فوتبال برزیل بازیکنان لیگ سری آ کلمبیا درگذشتگان ۱۹۸۳ (میلادی) درگذشتگان به علت سیروز زادگان ۱۹۳۳ (میلادی) مهاجمان فوتبال هافبک‌های کناری فوتبال ورزشکاران اهل ایالت ریو دو ژانیرو
7065
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C.%20%DA%A9%DB%8C.%20%D8%B1%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%AF
جی. کی. رولینگ
جوآن رولینگ (؛ زاده ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵) متخلص به جی. کی. رولینگ (J. K. Rowling)، مؤلف، تهیه‌کنندهٔ فیلم و فیلم‌نامه‌نویس بریتانیایی است. عمدهٔ شهرتش را برای نوشتن مجموعهٔ فانتزی هری پاتر کسب کرده‌است که بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه فروش داشته‌است و به یکی از پرفروش‌ترین مجموعهٔ کتاب‌های تاریخ تبدیل شده‌اند. مجموعه‌فیلم محبوبی به همین نام توسط شرکت برادران وارنر بر پایهٔ این کتاب‌ها ساخته شده است و رولینگ هم از تهیه‌کنندگان قسمت‌های پایانی این مجموعه بود. او با نام مستعار رابرت گالبریث چند داستان جنایی نوشته‌است. در سال ۲۰۰۷ فهرست ثروتمندان ساندِی تایمز میزان ثروت رولینگ را به ۴۵۴ میلیون پوند (۱٫۰۷ میلیارد دلار) تخمین زد و در بین پولدارترین زنان انگلیس رولینگ را در ردهٔ ۱۳ جدول قرار داد. همچنین در همین سال به انتخاب مجلهٔ تایم، رولینگ پس از ولادیمیر پوتین به عنوان دومین شخص تأثیرگذار سال انتخاب شد. مجلهٔ فوربز رولینگ را در ردهٔ چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. او در حال حاضر فعالیت‌های انسان دوستانه و خیرخواهانه بسیاری را به عهده گرفته و پشتیبانی می‌کند. در سال ۲۰۱۴ جایزهٔ ادبیات داستانی زنان، اقدام به انتخاب بیست نویسنده زنی کرد. که بیشترین تأثیر را بر روی خوانندگان خود گذاشته‌اند. در این فهرست، رولینگ پس از هارپر لی، مارگارت اتوود و شارلوت برونته در جایگاه چهارم قرار گرفت. نام رولینگ با آنکه همواره با نام هنری جی.کی. رولینگ کتاب‌هایش را امضاء می‌کند اما هیچ‌گاه نام میانی نداشته‌است. هنگامی که نخستین کتاب هری پاتر را نگاشت، آن را با نام جوان رولینگ امضا کرد. انتشارات بلومزبری، ناشر کتاب هری پاتر، پیش از انتشار آن در نظر داشت که خوانندگان کتاب پسران جوان هستند و ممکن است کتابی را که نویسندهٔ آن زن باشد، نخرند؛ به همین دلیل، رولینگ پیشنهاد کرد به جای به کار بردن نام واقعی‌اش، کتاب را با دو واژهٔ کوتاه شده امضاء کند. از آنجا که وی مانند دیگران نام وسط نداشت، حرف ک به جای نام کاتلین را به عنوان دومین حرف انتخاب کرد. این نام مربوط به مادربزرگ پدری‌اش بود. رولینگ پس از ازدواج گاهی از نام جوان ماری استفاده می‌کند. او دربارهٔ نام جوآن هم می‌گوید در دوران جوانی‌اش هیچ‌گاه کسی وی را «جوآن» خطاب نمی‌کرد؛ مگر این که از دست وی عصبانی شده باشد و همه او را «جو» می‌نامیدند. تحصیلات رولینگ در سال ۱۹۶۵ در شهر یاته نزدیک بریستول انگلستان متولد شد. او در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه اکستر انگلستان به تحصیل پرداخت. رولینگ در سال ۱۹۹۰ هنگامی که در انتظار یک قطار که تأخیر داشت، بود، ایدهٔ هری پاتر و مدرسهٔ جادوگری در ذهنش شکل گرفت و سه سال بعد در زمانی که از همسر روزنامه‌نگار پرتغالی‌اش جدا شده بود و در حالی که همراه دخترش جسیکا که حاصل ازدواج نافرجامش بود، نوشتن داستان را شروع کرده بود. ازدواج و جدایی با توجه به مقالهٔ چاپ شده در روزنامهٔ گاردین برای تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به پورتوی پرتغال مهاجرت کرد. او یک روز پس از گوش سپردن به یکی از کنسرت‌های چایکوفسکی نوشتن را آغاز کرد. پس از گذر هجده ماه (۱۶ اکتبر ۱۹۹۲) زندگی در پورتو او با روزنامه‌نگار پرتغالی به نام ژورگه آرانتس ازدواج کرد و کمتر از یک سال دختر آن‌ها به نام جسیکا به دنیا آمد. رولینگ پیش‌تر در زمان بارداری یک بار دچار سقط خودبه‌خودی شده بود که با این وجود در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۳ از همسر پرتغالی خود جدا شد. برخی از زندگی‌نامه نویسان مدعی شده‌اند که علت این جدایی را رنج رولینگ از رفتار خشونت‌آمیز شوهرش دانسته‌اند؛ هرچند که صحت این ادعا کاملاً مشخص نیست. مدتی پس از این جدایی او به همراه دختر کوچکش به ادینبرای اسکاتلند مهاجرت کرد. هفت سال پس از فارغ‌التحصیلی، او خود را یک شکست خوردهٔ واقعی می‌دانست. او با داشتن دختری هفت ساله، هم در ازدواجش ناکام شده بود و هم بدون شغل بود؛ پس او تمرکز خود بر روی نویسندگی را بیشتر کرد. مدتی نیز او در درمانگاه افسردگی به علت افسردگی و اقدام به خودکشی ناموفق بستری بود. خلق موجودی به نام دیوانه‌ساز در مجموعه داستان‌های هری پاتر برگرفته از همین دوره از زندگی رولینگ است. فعالیت‌های بشر دوستانه رولینگ ریاست بنگاه خیریه «جینجربِرِد» را عهده‌دار است. این بنگاه در سال ۱۹۱۸ بنا نهاده شده‌است و هدف آن حمایت خانوارهای تک سرپرست به ویژه مادرانی است که خارج از پیوند زناشویی صاحب فرزند شده‌اند. در سال ۲۰۰۵ میلادی، رولینگ با تأسیس انجمن خیریه‌ای به نام لوموس سعی در پوشش کودکان آسیب‌پذیری کرد که مورد آزار و اذیت جنسی و جسمی یا در معرض فقر و معلولیت هستند و هدف خود را بالابردن سطح سلامت، آموزش و رفاه اجتماعی این کودکان عنوان کرد. بر اساس آمار منتشر شده، این بنگاه خیریه تا سال ۲۰۱۶ توانسته‌است نزدیک به سی و پنج هزار کودک را تحت پوشش خود قرار دهد که اکثریت این کودکان در کشورهای شرق اروپا و آفریقا زندگی می‌کنند. دیدگاه سیاسی و مذهبی رولینگ به عنوان یک چپ میانه شناخته می‌شود و وی در سال ۲۰۰۸ مبلغ یک میلیون پوند به حزب چپ‌گرای کارگر کمک کرد. بسیاری از افرادِ باورمند به مذهب به ویژه مسیحیان، کتاب‌های رولینگ را مؤثر در تبلیغِ سحر و جادو می‌دانند اما او خود را معتقد به خدا خوانده و ذکر کرده برای نوشتن مجموعه هری پاتر از بسیاری از متون مسیحی الهام گرفته‌است. او در مصاحبه‌ای با مجلهٔ تاتلر عنوان کرده‌است گرچه خود را نسبت به برخی مسائل شک‌گرا می‌داند اما به خدا و زندگی پس از مرگ از دید خودش باور دارد و این مسئله را از دیدگاه خود در کتاب‌هایش مطرح کرده‌است. جوایز و افتخارات ۱۹۹۷: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و سنگ جادو ۱۹۹۸: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و تالار اسرار ۱۹۹۸: جایزه کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و سنگ جادو ۱۹۹۹: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و زندانی آزکابان ۱۹۹۹: جایزه کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و زندانی آزکابان ۱۹۹۹: جایزه ادبی کاستا بوک (بخش کودک): هری پاتر و زندانی آزکابان ۲۰۰۰: جایزه کتاب سال بریتانیا: نویسنده سال بریتانیا ۲۰۰۰: رتبه امپراتوری بریتانیا ۲۰۰۰: جایزه لوکس: هری پاتر و زندانی آزکابان ۲۰۰۱: جایزه برترین رمان هوگو: هری پاتر و جام آتش ۲۰۰۳: جایزه شاهزاده آستوریاس: نشان کنکورد ۲۰۰۳: جایزه برام استوکر: هری پاتر و محفل ققنوس ۲۰۰۶: جایزه کتاب سال بریتانیا: هری پاتر و شاهزاده دورگه ۲۰۰۷: جایزه نشان آبی پیتر ۲۰۰۸: کتاب سال بریتانیا: دستاوردهای برجسته ۲۰۱۰: جایزه هانس کریستیان آندرسن ۲۰۱۱: جوایز آکادمی فیلم بریتانیا: سهم برجسته در مشارکت با سینمای بریتانیا، (مشترک با دیوید هیمن) ۲۰۱۲: نشان آزادی شهر لندن از سوی شهردار این شهر ۲۰۱۷: جایزه افتخاری خانواده سلطنتی بریتانیا فیلم زندگینامه در سال ۲۰۱۱ فیلم جادو فراتر از کلمات براساس کتاب زندگی‌نامه او ساخته و از شبکه لایف تایم منتشر شد و جایزه هنرهای تصویری کانادا در سال ۲۰۱۳ در بخش بهترین فیلم کوتاه دراماتیک یا فیلم تلویزیونی را دریافت کرد. کتاب‌شناسی کودکان و نوجوانان مجموعه هری پاتر ۱. هری پاتر و سنگ جادو (۲۶ ژوئن ۱۹۹۷) ۲. هری پاتر و تالار اسرار (۲ ژوئیه ۱۹۹۸) ۳. هری پاتر و زندانی آزکابان (۸ ژوئیه ۱۹۹۸) ۴. هری پاتر و جام آتش (۸ ژوئیه ۱۹۹۹) ۵. هری پاتر و محفل ققنوس (۲۱ ژوئن ۲۰۰۳) ۶. هری پاتر و شاهزاده دورگه (۱۶ ژوئیه ۲۰۰۵) ۷. هری پاتر و یادگاران مرگ (۲۱ ژوئیه ۲۰۰۷) ۸. هری پاتر و فرزند نفرین‌شده (۲۰۱۶) آثار مرتبط جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها (مکمل مجموعه هری پاتر) (۱ مارس ۲۰۰۱) کوییدیچ در گذر زمان (مکمل کتاب هری پاتر) (۱ مارس ۲۰۰۱) قصه‌های بیدل نقال (۴ دسامبر ۲۰۰۸) هری پاتر و فرزند نفرین‌شده (طرح کلی داستان) (نمایشنامه‌ای نوشتهٔ جک تورن) (۳۱ ژوئیه ۲۰۱۶) راهنمای ناکامل و نامعتبر هاگوارتز (۶ سپتامبر ۲۰۱۶) داستان‌های کوتاهی از قدرت، سیاست و اشباح مزاحم در هاگوارتز (۶ سپتامبر ۲۰۱۶) داستان‌های کوتاهی از قهرمانی‌ها، سخت‌کوشی‌ها و سرگرمی‌های خطرناک در هاگوارتز (۶ سپتامبر ۲۰۱۶) جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها (فیلمنامه) (۱۹ مارس ۲۰۱۶) جانوران شگفت‌انگیز: جنایات گریندل والد (فیلمنامه) جانوران شگفت‌انگیز: اسرار دامبلدور (فیلمنامه) داستان‌های کوتاه پیش‌درآمد هری پاتر (ژوئیه ۲۰۰۸) تجدید دیدار ارتش دامبلدور در مسابقهٔ نهایی جام جهانی کویییدیچ (ژوئن ۲۰۱۴) بزرگسالان خلأ موقت (۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲) مجموعه کورمورن استرایک آوای فاخته (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۸ آوریل ۲۰۱۳) کرم ابریشم (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۹ ژوئن ۲۰۱۴) ردپای شیطان (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۲۰ اکتبر ۲۰۱۵) سفید کشنده (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸) خون مشکل‌دار (با نام مستعار روبرت گالبریث) (سپتامبر ۲۰۲۰) فیلم‌شناسی منابع پیوند به بیرون اعضای انجمن پادشاهی ادبیات انگلستان اعضای انجمن سلطنتی ادینبرو افراد انگلیسی اسکاتلندی‌تبار افراد انگلیسی فرانسوی‌تبار افراد در حزب کارگر (بریتانیا) افراد زنده افراد مرتبط با پرث‌های و کینروز افسران رتبه امپراتوری بریتانیا اهالی یاته برندگان جایزه آنتونی برندگان جایزه تونی برندگان جایزه کتاب بریتانیا پیروان کلیسای اسقفی اسکاتلند جی.کی. رولینگ دانش‌آموختگان دانشگاه ادینبرو دانش‌آموختگان دانشگاه اکستر دریافت‌کنندگان جوایز شاهدخت آستوریاس دور از وطن‌های اهل انگلستان در پرتغال دور از وطن‌های اهل بریتانیا در پرتغال رمان‌نویسان زن اهل انگلستان رمان‌نویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل انگلستان رمان‌نویسان سده ۲۱ (میلادی) اهل انگلستان رمان‌نویسان سده ۲۱ (میلادی) اهل بریتانیا زادگان ۱۹۶۵ (میلادی) زنان نوع‌دوست انگلیسی شوالیه‌های لژیون دونور طرفداران مبارزه با فقر میلیاردرهای اهل انگلستان میلیاردرهای زن نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان اهل انگلستان نویسندگان با نام مستعار نویسندگان برنده جایزه هوگو نویسندگان خیال‌پردازی اهل انگلستان نویسندگان داستان کوتاه زن اهل بریتانیا نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۱ (میلادی) اهل بریتانیا نویسندگان داستان‌های جنائی اهل بریتانیا نویسندگان زن سده ۲۱ (میلادی) اهل انگلستان نویسندگان زن علمی تخیلی و فانتزی نویسندگان غیرداستانی زن انگلیسی نیکوکاران اهل انگلستان هری پاتر
7069
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84%D8%AF%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7
هارولد در ایتالیا
هارولد در ایتالیا (به فرانسوی:Harold en Italie) نام دومین سمفونی هکتور برلیوز آهنگساز فرانسوی است. این سمفونی در چهار موومان در سال ۱۸۳۴ میلادی و ظاهراً به تقاضای نیکولو پاگانینی ویلون‌نواز استثنایی نوشته‌شد. نخستین اجرای این قطعه در ۲۳ نوامبر بود. این اثر با الهام از یکی از اشعار ("Childe-Harold") لرد بایرن شاعر بزرگ انگلیسی نوشته‌شده است. گویند پاگانینی پس از اتمام این اثر وجهی کلان به برلیوز پرداخت هرچند که خودش هرگز آن را اجرا نکرد. در این سمفونی شخصیت هارولد در قالب ساز ویولا نشان داده شده است. «استفاده از تک‌نوازی ساز برای نشان‌دادن یک شخصیتِ بخصوص از ابداعات برلیوز است. هرچند که ممکن است این نوآوری ملهم از بعضی اپراهای وبر (مانند پیمان‌کار رایگان یا Euryanthe) باشد که در آنها از تک‌ساز برای همراهی با آواز قهرمان داستان استفاده شده است.» بعدها ریمسکی کرساکوف در شهرزاد و ریچارد اشتراوس در دن کیشوت و Ein Heldenleben از این نوآوری سود جستند. در این قطعه همانند سمفونی فانتاستیک تم اصلی (ملودی آغازین ویولا) در تمام طول اثر بازتولید می‌شود. برلیوز در خاطراتش می‌نویسد: «علی‌رغم پیچیدگی هارمونیکِ اثر، من این سمفونی را به همان سرعتِ اکثر سایر کارهایم تصنیف کردم ولی زمان زیادی را صرف تمیزکاری‌های پایانی کردم.» چهار موومان سمفونی از قرار زیر است: هارولد در کوهستان (Harold aux montagnes) مارش زائران (Marche des pélerins) اظهار عشق (سرناد) (Sérénade) عیاشی تبهکاران (Orgie de brigands) پانویس به آلمانی Der Freischütz http://www.hberlioz.com/Scores/sharold.htm http://www.hberlioz.com/Scores/harold.htm پیوند به بیرون http://www.hberlioz.com/ آثار برای ویولا و ارکستر آثار موسیقایی ۱۸۳۴ (میلادی) آثار هکتور برلیوز سمفونی‌ها سمفونی‌های رمانتیک سمفونی‌های کنسرتانت
7070
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%B1%20%D8%A8%D8%B1%D9%84%DB%8C%D9%88%D8%B2
هکتور برلیوز
لوئی هکتور برلیوز (۱۱ دسامبر ۱۸۰۳ – ۸ مارس ۱۸۶۹) آهنگساز فرانسوی، از چهره‌های تأثیرگذار در موسیقی دورهٔ رمانتیک، و از بهترین رهبران ارکستر در زمان خود و منتقدی کارآزموده در موسیقی بود. برلیوز در سال ۱۸۳۰ جایزهٔ رم را کسب کرد و برای آشنایی با موسیقی ایتالیا رهسپار آن کشور شد. در آنجا آثاری چون اوورتور شاه لیر و له لویه را نوشت. از سمفونی‌های او می‌توان به سمفونی فانتاستیک و هارولد در ایتالیا، که به سفارش نیکولو پاگانینی، آهنگساز بزرگ ایتالیایی نوشت، اشاره کرد. آثار بیان شوریده، آتش درونی و نامنتظره بودن ویژگی‌های حاکم بر موسیقی برلیوز هستند. کیفیت صوتی و موسیقی برلیوز در دوره رمانتیک از برجستگی و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. موسیقی او دربرگیرندهٔ تضادهای زیاد و ناگهانی میان رنگ صدای زیر بادی‌های چوبی و زهی‌های بم، نوای پرآشوب سازهای بادی برنجی و کوبه‌ای است. پویایی موسیقی او همواره در آن‌ها در نوسان است و تمپو در آن‌ها بارها تغییر می‌کند.بیشتر آثار هکتور برلیوز به صورت تک‌خوان یا همراهی گروه کُر سروده شده‌اند. سمفونی فانتاستیک، یکی از سمفونی‌های معروف اوست که در سال ۱۸۶۰ آن را سرود. ایده تصنیف این سمفونی از منظومهٔ فاوست گوته به ذهن برلیوز خطور کرده‌است که نتیجه آن مبادرت به ساخت این سمفونی شده‌است. از دیگر آثار مهم او می‌توان به: هارولد در ایتالیا (سمفونی، ۱۸۳۴) رومئو و ژولیت (سمفونی، ۱۸۳۹) بِن‌وِنوتو چلینی (اپرا، ۱۸۴۸) تروایی‌ها (اپرا، ۱۸۵۶–۱۸۵۸) بئاتریکس و بندیک (اپرا، ۱۸۶۰–۱۸۶۲) دید مذهبی هکتور برلیوز در واپسین نامه‌ای که نگاشته‌است، در آن ذکر کرده‌است که ندانم‌گرا است. هرچند که در دانشنامه کاتولیک قید شده‌است که او کاتولیکی باورمند بوده که نتوانسته تا پایان بر ایمان کاتولیکی خود بماند. منابع آهنگسازان اپرا اهل فرانسه آهنگسازان اپرای مرد آهنگسازان اهل فرانسه آهنگسازان رمانتیک اهل فرانسه آهنگسازان رمانتیک آهنگسازان کلاسیک اهل فرانسه آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی) آهنگسازان کلاسیک مرد اهل فرانسه آهنگسازان کلاسیک مرد اپرانامه‌نویسان فرانسه اعضای افتخاری انجمن رویال فیلارمونیک اهالی ایزر بی‌خدایان اهل فرانسه بی‌خدایان جایزه بزرگ رم برای آهنگسازی درگذشتگان ۱۸۶۹ (میلادی) رهبران ارکستر اهل فرانسه رهبران ارکستر سده ۱۹ (میلادی) رهبران ارکستر مرد اهل فرانسه روزنامه‌نگاران سده ۱۹ (میلادی) روزنامه‌نگاران مرد اهل فرانسه روزنامه‌نگاران مرد زادگان ۱۸۰۳ (میلادی) مدفونان در گورستان مون‌مارتر منتقدان اپرا منتقدان موسیقی اهل فرانسه موسیقی‌دانان مرد سده ۱۹ (میلادی) ندانم‌گرایان اهل فرانسه نمایشنامه‌نویسان مرد اهل فرانسه نویسندگان مرد اهل فرانسه روزنامه‌نگاران سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه آهنگسازان موسیقی کلاسیک کلیسایی
7072
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C
آذری
آذری دارای معانی و کاربردهای زیر است: منسوب به آذربایجان مردم آذری زبان آذری (زبان پیشین مردم آذربایجان) زبان ترکی آذربایجانی (زبان کنونی مردم آذربایجان و مردم آذربایجان ایران) سیاوش آذری روزنامه‌نگار ایرانی باغ آذری در تهران جستارهای وابسته آذربایجان (ابهام زدایی) آذربایجانی (ابهام‌زدایی) استان آذربایجان (ابهام‌زدایی) صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
7077
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%84%20%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%84
بهومیل هرابال
بـُهومیل هرابال (زاده ۲۸ مارس ۱۹۱۴ در برنو، درگذشته ۳ فوریه ۱۹۹۷ در پراگ) از داستان نویسان برجسته جمهوری چک (چکسلواکی آنزمان) است. میلان کوندرا رمان‌نویس سرشناس، او را بهترین نویسنده معاصر چک می‌خواند. زندگی هرابال در سال ۱۹۴۸ دکترای حقوق گرفت و ضمن تحصیل دوره‌هایی در سطح دانشگاهی در فلسفه ادبیات و تاریخ گذراند اما پس از تحصیل از مدرک و سابقهٔ تحصیلی‌اش هیچ استفاده‌ای نکرد و به قول خودش به یک سری مشاغل جنون‌آمیز از جمله سوزن‌بانی راه‌آهن و راهنمایی قطارها، نمایندهی بیمه، دست‌فروش دوره‌گرد اسباب‌بازی، کارگر ذوب‌آهن و کار در کارگاه پرس کاغذ باطله پرداخت. هرابال در این دوره یک کارگر-روشن‌فکر بود. در جامعهٔ آن زمان چک کارگر-روشن‌فکر پدیده‌ای استثنایی محسوب نمی‌شد. بسیاری از روشن‌فکران استادان دانشگاه فلاسفه و هنرمندان در زمینه‌های متفاوت به اجبار یا اختیار مشاغلی چون کارگری ساختمان، شیشه‌شویی، سوخت‌اندازی، رانندگی تاکسی و غیره را در پیش می‌گرفتند. آنچه در آثار هرابال به وضوح به چشم می‌خورد آشنایی خیره کننده هرابال با ظرایف شغل و زندگی این مشاغل است. نوشته‌های هرابال در سال ۱۹۶۳ مجموعهٔ «مرواریدهای اعماق» تقریباً اولین اثر نویسنده به فاصلهٔ یکی دو ساعت به فروش رفت و نایاب شد و در ادبیات معاصر چک حادثه‌ای قلمداد گردید. بسیاری از آثار هرابال پس از چاپ در کشورهای مختلف و کسب شهرت دست آخر در مملکت خودی چاپ می‌شد. با این که هنوز کتاب هرابال چاپ نشده بود اما میلیون‌ها نفر در داخل و خارج مملکت آن را خوانده بودند. بهترین اثر وی را داستان «قطارهای تحت الحفظ» دانسته‌اند که از آن فیلمی نیز ساخته شده‌است. آثار وی در داخل به شکل خودنَشر (سامیزدات) تکثیر و در خارج اغلب توسط سازمان انتشاراتی ۶۸ در کانادا چاپ و توزیع و به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شد. در مقدمهٔ کتاب‌های چاپ خارج قید می‌کردند که کتاب بدون اجازهٔ نویسنده چاپ شده تا در مملکت باعث دردسر نویسنده نشود برای مثال کتاب «تنهایی پرهیاهو» هرابال به سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشته به سال ۱۹۷۷ به صورت سامیزدات (شبنامه) پخش به‌سال ۱۹۸۰ در خارج و بالاخره به سال ۱۹۸۹ در چک چاپ شد. با تمام این اوصاف هرابال یک سیاسی‌نویس نبود. هرابال از زندگی روانی و مناسبات حاکم بر زندگی مردم می‌نوشت. آثار وی یک گواهی نافذ و پایدار بر تاریخ معنوی معاصرش است. به نوشتهٔ تایمز آثار هرابال نوعی تاریخچهٔ غیررسمی روان تسخیرناپذیر ملت چک و از آن بالاتر روان آدمیان در هر کجای جهان است. کارگر-روشن‌فکر شخصیت اصلی رمان کوتاه «تنهایی پرهیاهو» او است. «هانتا کارگر کارگاه پرس کاغذهای باطله» است. شخصیتی بسیار خاص و کم‌نظیر در ادبیات داستانی جهان. آنچه بیش از همه ما را شوک زده می‌کند سواد و اطلاعات فوق‌العادهٔ یک کارگر گوشه‌گیر و سادهٔ چنین کارگاهی در زمینه‌های الهیات، فلسفه، نقاشی، ادبیات و… است. کارگری که در خلوت خود جهان را تمسخر می‌کند و تنهایی‌اش را با هیاهوی جنگ موش‌ها و موسیقی بی‌پایان فاضلاب‌های پراگ و رفت و برگشت پیستون پرس هیدرولیک پر می‌کند. هانتا یک شخصیت فراموش نشدنی در ادبیات امروز است. شخصیتی است که به آشنایی‌اش می‌ارزد. در طول تاریخ ادبیات نویسندگان نادری موفق به معرفی و خلق شخصیت‌های جدید و بکر شده‌اند و بی‌گمان هرابال یکی از آنهاست. تنهایی پرهیاهو درنظرخواهی از ناقدان ادبی و استادان دانشگاه و نویسندگان در آغاز سده کنونی به عنوان دومین اثر متمایز ادبیات نیمهٔ دوم سده بیستم چک برگزیده شد. مترجم فارسی، پرویز دوایی با پیشینهٔ سی و چند سال اقامت در چک و ایالت بوهمیا تنهایی پرهیاهو را در سال ۱۳۸۳ از زبان چک به زبان فارسی برگردانده است. . پس از این کتاب «قطارهای تحت الحفظ» با عنوان چشم‌های تیزبین روی قطارها با ترجمه عدنان غریفی در ایران به زبان فارسی منتشر شد. مرگ آقای بالتیس برگر (مجموعهٔ ۱۳ داستان کوتاه از هرابال) با ترجمه ساغر اسرار و همه ترس‌هایم با ترجمه شیما روحانی نیز در ایران نشر یافته‌اند. در سال ۱۳۹۴ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هرابال بار دیگر با ترجمهٔ پرویز دوایی در ایران به چاپ رسید؛ این مجموعه نی سحرآمیز و چند داستان دیگر نام دارد. آثار هرابال به همهٔ زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌اند. آثارش در اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، لهستان و مجارستان در شمارگانی حتی بیشتر از چک چاپ شده‌است. آثار زیادی از وی به فیلم برگردانده شده و فیلم قطارهای تحت الحفظ (با عنوان انگلیسی Closely Watched Trains) اسکار بهترین فیلم‌خارجی سال ۱۹۶۷ را به دست آورد. یان لوگنش منتقد ادبی چک معتقد است: با مرگ هرابال دوران یک نسل بزرگ ادبی قرن حاضر چک به نحوی بی‌بازگشت به پایان می‌رسد. روزی در ماه فوریه ۱۹۹۷ هرابال گفت که می‌رود به کبوترها دانه بدهد. پس رفت که به کبوترها دانه بدهد. هنگامی که در بیمارستان بستری بود، از پنجرهٔ طبقهٔ پنجم به زیر افتاد. معروفترین آثار وی برخی از معروف‌ترین آثار وی عبارت‌اند از: کلاس رقص اکابر (۱۹۶۴) قطارهای تحت الحفظ (۱۹۶۵) آگهی واگذاری خانه‌ای که دیگر در آن نمی‌خواهم زندگی کنم (۱۹۶۵) مرگ آقای بالتیسبرگر (۱۹۶۶) اخبار قتل‌ها و افسانه‌ها (۱۹۶۸) تکلیف خانگی (۱۹۷۰) جوانه (۱۹۷۰) من پیشخدمت شاه انگلیس بودم (۱۹۷۱) وحشی نجیب (۱۹۷۳) کوتاه کردن مو (۱۹۷۴) شهرکی که در آن زمان از حرکت ایستاد (۱۹۷۴) تنهایی پرهیاهو (۱۹۷۷) جشن گل‌های برفی (۱۹۷۸) اندوه زیبا (۱۹۷۹) مشق عشق (۱۹۸۲) زندگی بدون لباس رسمی (۱۹۸۶) مشق از شاعرانه‌ها (۱۹۸۴) عروسی در خانه (۱۹۸۶) زندگی جدید (۱۹۸۶) گره دستمال (۱۹۸۷) زمین‌های خالی (۱۹۸۷) برای دیدن پراگ طلایی؟: مجموعهٔ داستان کوتاه (۱۹۸۹) همهٔ ترس‌ها (۱۹۹۰) توفان ماه نوامبر (۱۹۹۰) رودخانه‌های زیرزمینی (۱۹۹۱) شوالیهٔ صورتی (۱۹۹۱) سپیده‌دم در ساحل شنی (۱۹۹۲) قصه شبانه برای کاسیوس (۱۹۹۳) تنها و تنها روزهای آفتابی را به یاد می‌آورم (۱۹۹۸) منابع پیوند به بیرون صدسالگی بهومیل هرابال؛ تنهایی پرهیاهوی یک نویسنده اهالی برنو، جمهوری چک حوادث مرگبار در اثر سقوط خودکشی در ۱۹۹۷ (میلادی) دانش‌آموختگان دانشگاه چارلز پراگ درگذشتگان ۱۹۹۷ (میلادی) درگذشتگان در سوانح در جمهوری چک دریافت‌کنندگان مدال شایستگی جمهوری چک رمان‌نویسان اهل چک رمان‌نویسان سده ۲۰ (میلادی) رمان‌نویسان مرد بر پایه ملیت رمان‌نویسان مرد زادگان ۱۹۱۴ (میلادی) شوخی‌پردازان اهل جمهوری چک طنزپردازان اهل چک کشتگان پرت‌شده از پنجره نویسندگان اهل جمهوری چک نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل جمهوری چک نویسندگان مرد اهل جمهوری چک
7084
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%86%20%DA%A9%DB%8C%D8%B4%D9%88%D8%AA
دن کیشوت
دُن کیشوت یا به اسپانیایی دُن کیخوته دِ لا مانچا (به اسپانیایی: Don Quijote de la Mancha) نام رمانی اثر نویسندهٔ اسپانیایی میگِل سِروانتِس ساآوِدرا (۱۶۱۶–۱۵۴۷) است. این اثر از قدیمی‌ترین رمانها در زبان‌های نوین اروپایی است. بسیاری آن را بهترین کتابِ نوشته‌شده به زبان اسپانیایی و از برجسته‌ترین نمونه‌های رمان پیکارِسک می‌دانند. سروانتس بخش اول دن کیشوت را در زندان نوشت. این بخش نخستین بار در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم در سال ۱۶۱۵ چاپ شد. بخش اولِ رمان دن کیشوت در سال ۱۶۰۵ در مادرید منتشر شد و بخش دوم آن ده سال بعد، در ۱۶۱۵ به چاپ رسید. داستان دُن کیشوت زندگی فردی را به مخاطب نشان می‌دهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می‌گذرانَد. در زمان روایت داستان، نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه ها می‌پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان، خود را جای یکی از همین شوالیه‌ها می‌بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می‌بیند که اغلب،کوه‌ها و درخت‌ها هستند. دُن کیشوت پهلوانی خیالی و بی‌دست‌وپاست که خود را شکست‌ناپذیر می‌پندارد. او، با همراهی خدمتکارش، سانچو پانزا، به سفرهایی طولانی می‌رود و در میانهٔ همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب از وی سر می‌زند. او که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد، نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی می‌بیند. خلاصهٔ داستان کتاب اول آلونسو کیشانو پنجاه‌ساله و نه چندان ثروتمند، لاغر اندام و با صورت استخوانی، به همراه خواهرزاده‌اش، آنتونیا و خدمتکار بداخلاقش در روستای اسپانیایی لامانچا زندگی می‌کند. کیشانو در اغلب کارهایش مردی عملگراست. او نسبت به هم‌رده‌هایش در جامعه، کشیش روستا و طبقهٔ خدمتکاران مهربان است. کیشانو برای طبقهٔ حاکم احترام ویژه‌ای قائل است و آن‌ها را بدون چون و چرا از خود بالاتر می‌داند. او نه میلی به ثروت و مقام دارد و نه فقر آبرومندانه‌اش مایهٔ کج‌خلقی‌اش می‌شود. باارزش‌ترین دارایی کیشانو که کتاب‌خوان و اهل تفکر است، کتاب‌هایش هستند. او تحت تأثیر کتاب‌هایش، ابتدا به آیین‌ها، ماجراها و قصه‌های شوالیه‌گری علاقه‌مند می‌شود و سپس به تدریج شیفتهٔ شوالیه‌های ماجراجویی می‌شود که دنبال مأموریتی شرافتمندانه و آرمانی هستند. اشتهای کیشانو به داستان‌های شوالیه‌گری تشدید می‌شود و برای خرید کتاب‌های بیشتر زمین‌هایش را می‌فروشد. کتاب‌ها پشت سر هم قطار می‌شوند و او بیشتر از قبل خودش را غرق مطالعه می‌کند. به گفتهٔ سروانتس بر اثر مطالعهٔ زیاد و خواب کم، مغز دن کیشوت آب می‌رود و هوش و حواسش را از دست می‌دهد. رؤیای کیشانو این است که شوالیه‌ای ماجراجو شود و سوار بر اسب و زره بر تن در دنیا ماجراجویی کند. با این هدف که تمام اشتباهات عالم را درست کند. پس از مدتی طولانی شیفتگی‌اش به آیین شوالیه‌گری او را وادار می‌کند تا دست به عمل بزند. کیشانو ملبس به زره‌ای زنگ‌زده، بر اسبی لنگ سوار می‌شود تا به جستجوی ماجراهای شوالیه‌ای برود. او که امیدوار است اشراف‌زاده‌ای محترم به او لقبی اعطا کند، سرانجام به دست مسافرخانه‌داری که کیشانو را صاحب تیول می‌پندارد به دن کیشوت دِ لامانچا ملقب می‌شود. اسب لنگ و از پا افتاده‌اش هم به مقام رزینانته ارتقا پیدا می‌کند. اکنون دن کیشوت برای آغاز سفرش تنها به دو چیز احتیاج دارد؛ بانویی که دن کیشوت خودش را وقف او کند و یک خدمتکار. برای اولی، دن کیشوت نام دولسینیا دل توبوسا را برمی‌گزیند، به‌یاد آلدونزا لورنزو، همان دختر روستایی که زمانی دلش را برده‌است… کتاب دوم کتاب دوم ماجراهای دون کیشوت که در جلدی جداگانه چاپ شد، ویژگی منحصر به فردی دارد. کمی بعد از انتشار کتاب اول که سروانتس نوشتن کتاب دوم را شروع کرده بود، خبری به گوشش رسید که نویسنده‌ای به نام اَوِلاندو نسخه‌ای جعلی از ادامهٔ ماجراهای دن کیشوت نوشته و کار را به جایی رسانده که دن کیشوت از وفاداری به دولسینیا دست می‌کشد. در این زمان سروانتس در حال نوشتن فصل ۵۹ از کتاب دوم بود، جایی که دون کیشوت و سانچو به قصد شرکت در یک تورنمنت نیزه‌زنی به سمت ساراگوسا حرکت می‌کنند. اکنون سروانتس خشمگین از نسخهٔ جعلی، به قصد انتقام ترتیبی می‌دهد که دن کیشوت و سانچو حین صرف شام در مسافرخانه‌ای، خبر نسخهٔ اولاندو را بشنوند. شوالیه و خدمتکارش سریع به سمت بارسلونا، خانهٔ دن‌آلوارو تَرفه یکی از شخصیت‌های کتاب اولاندو، حرکت می‌کنند و پس از رسیدن به بارسلونا او را می‌ربایند. کتاب دوم شخصیتی به نام سامسون کاراسکو را هم معرفی می‌کند، مردی جوان از روستای دن کیشوت که به تازگی از دانشگاه سالامانکا فارغ‌التحصیل شده‌است. کاراسکو نقش پیشین کشیش و سلمانی را به عهده می‌گیرد و خواهان نجات دن کیشوت و حفظ جانش در برابر خطرات است اما دن کیشوت چندان علاقه ندارد نجاتش دهند. دن کیشوت قصد دارد برای ادای احترام به دولسینیا به توبوسوا سفر کند. او و سانچو در راه با سه دختر روستایی روبه‌رو می‌شوند و سانچو با توسل به حیله‌ای امیدوار است اربابش یکی از این سه دختر را به عنوان دولسینیا بپذیرد. هر وقت وقایع برخلاف انتظار پیش می‌روند، دن کیشوت گمان می‌کند دست جادوگران در کار است. در این مورد خاص هم گمان می‌کند جادوگران دولسینیا را به هیئت دختر روستایی زشت‌رویی درآورده‌اند. دن کیشوت به شکل غیرمنتظره‌ای در نبرد با شوالیهٔ آینه‌ها به پیروزی می‌رسد. شوالیه‌ای که معلوم می‌شود کسی جز سامسون کاراسکوی تغییر چهره داده نیست. سامسون قصد کرده بود از طریق تغییر چهره و درآمدن در هیئت شوالیه‌ای رقیب، دن کیشوت را به خانه بازگرداند. نقشهٔ او تأثیر معکوسی دارد. اندکی بعد از این واقعه، دن کیشوت و سانچو پانزا با شوالیهٔ سبزپوش روبه‌رو می‌شوند. در این اپیزود شیری وجود داردکه دن کیشوت تصمیم می‌گیرد با آن مبارزه کند. بخش اعظم این بخش به دوک و دوشسی بی‌نام اختصاص می‌یابد که به کمک خدمتکاران خانه‌زادشان، در قالب مجالس مضحکه، سربه‌سر دن کیشوت می‌گذراند. به‌علاوه دوک و دوشس باعث می‌شوند شوالیه و خدمتکارش مجروح شوند. عنصر مهم دیگر داستان انتصاب سانچو پانزا به فرماندهی یک جزیره است، شوخی دیگری که در نهایت با اعلام برائت سانچو از زندگی ارباب‌های فئودال خاتمه می‌یابد و عمق وفاداری او به دن کیشوت را نشان می‌دهد… تحلیل داستان در دنیای ایدئال شوالیه، افراد جامعه فقط در پی کسب دارایی و رفاه فردی نیستند و در فضایی ساده و صمیمی به دور از فساد و ظلم، در کنار هم زندگی می‌کنند. بدیهی است که این دنیای اسطوره‌ای را نمی‌توان در مکان و زمان معینی پیدا کرد. شوالیه‌های قرون وسطایی فقط در دنیای شانس و جادو می‌توانند زندگی کنند و هویت خود را شکل دهند. به همین دلیل مختصات جغرافیایی و موقعیت تاریخی رخدادها و ماجراهای داستان سروانتس مبهم است. ماجراجویی‌های شوالیه از لحاظ زمانی هم بیرون از چرخهٔ توالی زمان واقعی هستند. خلاف رخدادهایی که در زندگی واقعی وجود دارند، ترتیب زمانی ماجراهای او معنای خاصی ندارد. دن کیشوت برای رسیدن به آرمان‌شهر طلایی‌اش هم خود را از مکان حقیقی دور می‌کند و هم زمانِ حال واقعی زندگی‌اش را ترک می‌کند و از یک نازمان آرمانی سر درمی‌آورد. به همین دلیل ماجراهای شوالیهٔ سروانتس ماهیتی رؤیاگونه پیدا می‌کنند. داستایوفسکی رمان سروانتس را از «غم‌انگیزترین» رمان‌ها می‌داند، چرا که به گفته‌ی وی «دُن کیشوت گرفتار مرض است: نوستالژیای واقعیت‌گرایی». برای خوانندگانی که با جهان دُن کیشوتی آشنایند، جمله‌ی داستایوفسکی -چه به عنوان غمگینانه‌ترین رمان و چه گرفتاری دُن کیشوت در نوستالژیای واقعیت‌گرایی- ترکیبی متناقض است. چگونه می‌توان دُن کیشوتی که رمه‌ی گوسفندان را لشکریان دشمن می‌پندارد، موصوف اندوه‌بار واقعیت دانست؟ موردی که داستایوفسکی در «زیرمتن» توصیف خود از رمان سروانتس دارد، اشاره به برساخت «آرمان‌شهرِ» دُن کیشوت است. به عبارتی دُن کیشوت خانه و روستایش را ترک می‌کند تا با «ماجراجویی» آرمان‌شهرِ خود را -که حاصل مطالعه‌ی انبوهی از کتاب‌های شوالیه‌گری قرون وسطاست- تحقق بخشد. آرمان‌شهری که تنها برای دُن کیشوت وجود دارد و حاصل ماجراجویی‌اش چیزی جز مسخره کردن و در نهایت مرگ در بستر بیماری نیست. از این رو «واقعیت» برای دُن کیشوت که همانا دست‌یابی به آرمان‌شهرش است، هرگز محقق نمی‌شود و چنین دست‌نیافتنی «غم‌انگیز» است. دن کیشوت در حسرت رسیدن به دنیایی مانند سرزمین آرمانی آرکیدیا است که در آن زندگی ساده و بی‌پیرایهٔ روستایی در فضایی عاری از تبعیض و ستم و خشونت جریان دارد. او در پی احیای ارزش‌های سنتی عصر طلایی و نوعی ساده‌زیستی رمانتیک است. اما آرمان‌شهر سانچو به منزلهٔ نمایندهٔ طبقهٔ فرودست، عشرت‌کده‌ای است که در آن هیچ‌کس مجبور نیست برای گذراندن زندگی تلاش کند و نیازها و آرزوهای افراد بدون هیچ زحمتی برآورده می‌شود. رویارویی روایت رسمی و مردمی از جهان و هم‌جواری آرمان‌شهرهای برخاسته از آن‌ها، دو نکته را برای مخاطب روشن می‌کند. اول این‌که فانتزی‌های طبقات فرودست جامعه چه تفاوت‌هایی با فانتزی‌های فرهنگ حاکم دارد و دنیای آرمانی نمایندگان هر فرهنگ چه ویژگی‌هایی دارد. نکتهٔ دوم توضیحی است دربارهٔ ارتباط جایگاه اجتماعی افراد با ماهیت ماجراهایی که از سر می‌گذرانند. فرهنگ رسمی در رمان دن کیشوت، زبانی باستانی و کهن دارد که با زندگی سادهٔ روستایی جور در نمی‌آید. در دنیای ایدئالِ دن کیشوت، تصویری آرمان‌گرایانه از زندگی بی‌غل و غش روستایی وجود دارد. نامناسب بودن زبان رسمی او در مواجهه با گفتمان کنایی و شوخ روستاییان به چشم می‌آید. قطعیت آرمان‌شهری فانتزی دن کیشوت دربارهٔ زندگی روستایی هم در مواجهه با کنایه‌های کارناوالی خرده‌فرهنگ مردمی متزلزل می‌شود. حضور این خرده‌فرهنگ در کنار فرهنگ رسمی سه کارکرد در رمان دارد: نشان دادن شکاف‌های بین دو فرهنگ، اشاره به توزیع نامتوازن سرمایه‌های فرهنگی و افشای بی‌پایه و اساس بودن ادعاهای مبنی بر اصالت، درستی و حقانیت ذاتی. ارزش‌های اثر شیوهٔ نگارش این کتاب بسیار مهم است و زمان نوشتنش اهمیت آن را بیشتر می‌کند. شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این‌همه مورد عشق و علاقه ملل گوناگون نبوده‌است. بسیاری از کتاب‌ها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارند و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌روند، بسیاری دیگر نیز هستند که در میان ملل دیگر هم خواننده دارند اما تنها مورد پسند طبقه روشنفکر یا مردم عادی یا طبقات ممتاز اند؛ اما دن کیشوت تمام حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را در هم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت گره زده‌است. رمان دن کیشوت از مهم‌ترین آثار ادبی است که حضور دو فرهنگ رسمی و غیررسمی و تعامل آن‌ها را به تصویر می‌کشد. این اثر زادهٔ دورانی است که فرهنگ‌های گوناگون درهم آمیخته‌اند. ردپای همهٔ اختلاف‌نظرها، تضادها و کشمکش‌های اروپای قرن شانزدهم میلادی را می‌شود در این رمان دید. سروانتس در زمانه‌ای شخصیت‌ها و ماجراهای دن کیشوت را آفرید که تغییرات دوران، روایتهای جدیدی از جهان را در کنار روایت‌های موجود گذاشت و فرهنگ‌های گوناگون در عرصه‌های مختلف با یکدیگر مواجه شدند. ترجمه‌های فارسی دن کیشوت، ترجمهٔ محمّد قاضی از زبان فرانسوی (۱۳۳۷-۱۳۳۵) دون کیشوت، ترجمهٔ ذبیح‌الله منصوری دن کیخوته، ترجمهٔ کیومرث پارسای از زبان اسپانیایی (۱۳۹۱) دن کیشوت، ترجمهٔ سلمان ثابت دن کیشوت، ترجمه حشمت کامرانی انیمیشن تلویزیونی از داستان دن کیشوت یک انیمیشن کامپیوتری با همین نام ساخته شده‌است. پانویس منابع هفته نامه پیک سنجش. ۵ تیرماه ۱۳۸۵. شماره ۱۲. پیوند به بیرون متن کامل به زبان اصلی متن کامل رمان به زبان انگلیسی دن کیشوت آثار فراداستانی ادبیات اسپانیا اسپانیا در ادبیات داستانی اسپانیایی‌های تخیلی رمان‌های ۱۶۰۵ (میلادی) رمان‌های ۱۶۱۵ (میلادی) رمان‌های اسپانیایی مورد اقتباس در فیلم‌ها رمان‌های اسپانیایی مورد اقتباس در نمایشنامه‌ها رمان‌های خیال‌پردازی دهه ۱۶۰۰ (میلادی) رمان‌های خیال‌پردازی دهه ۱۶۱۰ (میلادی) رمان‌های سده ۱۷ (میلادی) رمان‌های فراداستانی رمان‌های مورد اقتباس در اپراها رمان‌های مورد اقتباس در فیلم‌ها رمان‌های مورد اقتباس در کمیک‌ها رمان‌های مورد اقتباس در مجموعه‌های تلویزیونی رمان‌های میگل د سروانتس رمان‌های واقع‌شده در بارسلون رمان‌های طنزآمیز رندنامه‌ها شخصیت‌های تخیلی معرفی شده در ۱۶۰۵ (میلادی) شخصیت‌های دن کیشوت شوالیه‌گری شوالیه‌های تخیلی عصر طلایی اسپانیا نوشته‌های زندان ویکی‌سازی رباتیک
7085
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D9%82%D8%A7%D8%B6%DB%8C%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
محمد قاضی (ابهام‌زدایی)
محمد قاضی (۱۲۹۲–۱۳۷۶) مترجم ایرانی بود. محمد قاضی همچنین ممکن است به افراد زیر اشاره کند: محمد قاضی (نگارگر) (۱۳۰۳–۱۳۸۲) نقاش، تندیس‌گر و خوشنویس معاصر ایرانی محمد قاضی (بازیکن فوتبال) (زادهٔ ۱۳۶۳) بازیکن فوتبال اهل ایران صفحه‌های ابهام‌زدایی نام افراد
7098
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C
جمهوری آفریقای مرکزی
جمهوری آفریقای مرکزی کشوری محصور در خشکی واقع در مرکز آفریقا است. این کشور از شمال با چاد و از شمال شرقی با سودان، از شرق با سودان جنوبی از جنوب با جمهوری دموکراتیک کنگو و از جنوب غربی با جمهوری کنگو و از غرب با کامرون مرز مشترک دارد. آفریقای مرکزی ۶۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت و ۴٬۷ میلیون نفر جمعیت دارد. بزرگ‌ترین شهر و پایتخت این کشور شهر بانگی است. زبان رسمی این کشور، سانگو و فرانسوی است. جمهوری آفریقای مرکزی یک حکومت ریاستی، متمرکز با حاکمیت دینی است. این کشور سالها یکی از بدترین کشورها از نظر شاخص توسعه انسانی و امید به زندگی و کیفیت زندگی و ثروت همراه چاد، نیجر، سودان جنوبی، سومالی، یمن و افغانستان بوده‌است. روز ۱۳ اوت ۱۹۶۰ از فرانسه استقلال یافت و این پس از آن صورت گرفت که دو سال پیش از آن به خودمختاری دست یافته‌بود. کشور آفریقای مرکزی مدت ۳۰ سال توسط رؤسای جمهوری که قدرت را به زور و با انتخابات تقلب‌آمیز به‌دست آورده‌بودند اداره شد. نخستین انتخابات دموکراتیک در سال ۱۹۹۳ برگزار شد که در پی آن آنژ-فلیکس پاتاسه به ریاست‌جمهوری رسید. وی اما در سال ۲۰۰۳ توسط ژنرال فرانسوا بوزیزه کنار زده‌شد؛ بوزیزه در انتخابات ۲۰۰۵ پیروز شد. پس از او فاوستین-آرچانگه توادرا در سال ۲۰۱۶ به ریاست‌جمهوری این کشور رسید و در انتخابات ۲۰۲۱ نیز پیروز شد. صلح‌بانان سازمان ملل متحد پس از بروز ناآرامی در جمهوری آفریقای مرکزی در سال ۲۰۱۴ مستقر شدند؛ زمانی که پس از سرنگونی رئیس‌جمهور وقت توسط شورشیان عمدتاً مسلمان که باعث خشم شبه نظامیان مسیحی شد، و اوضاع بحرانی شد. هزاران نفر در خشونت‌ها کشته شدند و صدها هزار نفر به کشورهای همسایه گریختند. تنش‌های قومی در جمهوری آفریقای مرکزی تاکنون منجر به فرار ۱۰ درصد از مردم شده‌است. به‌رغم حضور ۱۱ هزار نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد، هنوز بسیاری از بخش‌های این کشور تحت کنترل نیروهای شورشی و باندهای تبهکاری است. جمهوری آفریقای مرکزی از کشورهای فقیر جهان است. قوم آکا در این کشور ساکنند. تاریخ جمهوری آفریقای مرکزی ابتدا بخاطر مجاورت با رود اوبانگی به کشور اوبانگی معروف بوده‌است که احتمالاً به دلیل وضعیت انسانی و سیاسی، اوبانگی‌شاری (Ubangishari) نیز نامیده می‌شده‌است. در قرن نوزدهم با تسلط استعمار فرانسه، این کشور با سیزده کشور دیگر آفریقایی مجموعاً به «آفریقای سیاه فرانسه» موسوم گشت. از سال ۱۸۹۱م تا ۱۹۱۰م به آفریقای مرکزی نام «کنگوی فرانسه» دادند. در جریان میارزات استقلال طلبانه مردم این کشور برای نخستین بار نام «آفریقای مرکزی» برای آن رایج شد چون در مرکز قاره آفریقا واقع شده‌است. در سال ۱۹۶۰م این کشور استقلال خود را بدست آورد و به جمهوری آفریقای مرکزی موسوم گشت که نام رسمی و بین‌المللی آن نیز می‌باشد. این کشور شاهد بیشترین بهره‌کشی‌های استعمارگران فرانسوی در بین تمامی کشورهای آفریقایی بوده‌است و بیشترین زیان‌های دوران استعمار را تجربه کرده‌است. جغرافیا این کشور در جنوب کشور چاد، جنوب و جنوب غربی کشور سودان، شرق کامرون و شمال دو کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (زئیر) و جمهوری کنگو (کنگوی برازاویل) قرار گرفته‌است. جمهوری آفریقای مرکزی محصور در خشکی است و از هیچ طرف به دریا راه ندارد. آب و هوای گرمسیری داشته و شمال آن را بیابان فراگرفته‌است و از جنوب نیز به رودخانه بانگوئی محدود است. بیشتر این کشور فلاتی پست است در حدود ۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا، که در امتداد مرز سودان با کوه‌های بونگوس و در غرب با کوه‌های کاره مرتفع می‌گردد، در شمال شرق کشور تپه‌ماهورهای حاصلخیز و در جنوب غرب نیز تپه‌های پراکنده قرار دارند. در منطقه جنوب شرقی کشور پوشش گیاهی گرم‌دشتی (ساوانا) به حد وفور، به چشم می‌خورد. بیشتر نیمه شمالی کشور در ناحیه گرم‌دشت شرقی سودان واقع شده که در فهرست صندوق جهانی طبیعت قرار دارد. رودهای مهم آن اوبانگی، زئیر، و شاری و بلندترین نقطه کشور قله گائو با ۱۴۲۰ متر است. در علفزارهای استوایی شمال میزان بارندگی بین نوامبر تا مارس کم است. در مناطق جنوبی با دمای بالا و بارش سنگین، استوایی است. بیشتر مرز جنوبی این کشور را شاخه‌های رود کنگو تشکیل داده‌اند. رودخانه مبومو در شرق با رودخانه اوئله ادغام می‌شود و رود اوبانگی را تشکیل می‌دهد که بخشی از مرز جنوبی جمهوری آفریقای مرکزی را تشکیل می‌دهد. رود سانگها در بخشی از مناطق غربی این کشور جریان دارد. مرز شرقی جمهوری آفریقای مرکزی در امتداد کناره‌های حوضه آبریز رود نیل قرار گرفته‌است. در حدود ۸ درصد کشور را جنگل‌ها پوشانده‌اند. متراکم‌ترین جنگل‌ها در جنوب قرار دارند. جنگل‌های این کشور تنوع بسیار زیادی دارند و گونه‌های مهم تجاری نظیر درخت قاب و ماهون ستونی در آن می‌رویند. نرخ جنگل‌زدایی در این کشور در حدود ۴ دهم درصد در سال است و تجارت غیرقانونی الوار در آن رواج زیادی دارد. در سال ۲۰۰۸ جمهوری آفریقای مرکزی در بین کشورهای جهان کمترین آلودگی نوری را داشت. از آنجا که آفریقای مرکزی کشور نسبتاً وسیع و گسترده‌ای می‌باشد، این کشور را از نظر جغرافیایی و طبیعی به سه منطقه تقسیم می‌کنند: منطقه شرقی آفریقای مرکزی: شامل ۵ استان منطقه مرکزی آفریقای مرکزی: شامل ۶ استان به همراه شهر بانگوئی، پایتخت منطقه غربی آفریقای مرکزی: شامل ۵ استان توجه داشته باشید که این سه منطقه از تقسیمات اداری یا سیاسی این کشور نمی‌باشند و تنها از نظر جغرافیایی به این سه منطقهٔ طبیعی تقسیم گردیده‌است. شهرهای مهم این کشور بربراتی، بامباری، امبایکی، بُودا، بیمبو، کارنوت هستند. تقسیمات کشوری کشور آفریقای مرکزی به ۱۶ استان بخش شده‌است که از میان آن‌ها، دو استان، ناحیه ویژه اقتصادی هستند. شهر بانگوئی، پایتخت، به صورت خودمختار و مستقل از سایر استان‌ها اداره می‌شود. فهرست استان‌های آفریقای مرکزی: لوبای بامینگوبانگوران کوتو سفلی کوتو علیا امبومو علیا کومو مامبرکادی امبومو نانامامبر اومبلا مپوکو اوواکا اوهام اوهامپونده واکاگا ناحیه اقتصادی ناناگربیزی ناحیه اقتصادی سانگا امبیری استان‌های آفریقای مرکزی، خود به ۷۱ شهرستان تقسیم می‌گردند. سیاست این کشور دارای رژیم جمهوری است. آفریقای مرکزی در سال ۱۹۶۰ به استقلال رسید و در همان سال نیز به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. جمهوری آفریقای مرکزی از سال ۲۰۱۳ درگیر خشونت‌های فرقه‌ای شده‌است؛ کمی پس از آن‌که ائتلافی از شورشیان عمدتاً مسلمان با عنوان «سلکا» رئیس‌جمهوری وقت آفریقای مرکزی، فرانسوا بوزیزه را در دسامبر ۲۰۱۲ از قدرت برکنار کردند. میشل جوتودیا، رهبر ائتلاف شورشیان که آقای بوزیزیه را از قدرت خلع کرد، خود را به عنوان اولین رئیس‌جمهور مسلمان در جمهوری آفریقای مرکزی با اکثریت شهروندان مسیحی معرفی کرد. هم‌زمان مسیحیان راست‌گرای افراطی گروه‌های شبه‌نظامی «آنتی بالاکا» را برای دفاع از خود تشکیل داده‌اند که بیشتر آن‌ها به آقای بوزیزیه وفادار هستند. معنی بالاکا در زبان محلی، قمه یا قداره است. این گروه‌ها غیرنظامیان مسلمان در آفریقای مرکزی را هدف حملات تلافی‌جویانه قرار دادند. پس از آن گروه‌های مسلح مسلمان نیز به تلافی‌جویی پرداختند. گروه شورشیان سلکا رسماً منحل شده‌است و بیشتر آن‌ها به ارتش پیوسته‌اند. بر اساس اعلام سازمان ملل متحد در این درگیری‌ها تا کنون هزاران نفر در این کشور کشته شدند و ده‌ها هزار مسلمان مجبور شدند محل زندگی خود را رها کنند. بنا بر گزارش‌های سازمان ملل متحد حدود دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر (نیمی از جمعیت این کشور) به کمک بشردوستانه نیاز دارند. مداخله نیروی نظامی فرانسه در آفریقای مرکزی موسوم به «سانگاری» و پس از آن استقرار نیروهای صلحبان بین‌المللی در این کشور موسوم به «مینوسکا» تا اندازه ای موجب بازگشت ثبات به این کشور شد و شرایط را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فراهم ساخت با این حال اوضاع در آفریقای مرکزی هنوز هم ناآرام و پیچیده‌است و دولت جدید آفریقای مرکزی نیز قادر نیست بر همه مناطق این کشور حاکمیت خود را اعمال کند. مأموریت صلحبانی سازمان ملل در جمهوری آفریقای مرکزی موسوم به «مینوسکو» شامل ۱۲ هزار و ۸۷۰ نظامی و پرسنل پلیس می‌شود. سازمان ملل در مارس ۲۰۱۳ نسبت به امکان نسل‌کشی در جمهوری آفریقای مرکزی هشدار داد. پس از آن دولت وقت ایالات متحده نیز نسبت به وقوع چنین اتفاقی ابراز نگرانی کرد. سلکا و آنتی بالاکا در ژوئیه ۲۰۱۴ پیمان آتش‌بس امضا کردند، اما خشونت‌ها هنوز ادامه دارد. اکنون اگرچه جمهوری آفریقای مرکزی رسماً کشوری یکپارچه محسوب می‌شود، اما در واقع به دو بخش شمالی (تحت کنترل سلکا) و جنوبی (تحت کنترل آنتی بالاکا) تقسیم شده. فاوستین-آرچانگه توادرا، رئیس‌جمهور آفریقای مرکزی که از سال ۲۰۱۶ که زمام قدرت را به دست گرفته‌است تاکنون بارها بر لزوم و اهمیت انجام برنامه خلع سلاح گروه‌های مسلح و ایجاد صلح و یکپارچه‌سازی کشور که از زمان براندازی فرانسوا بوزیزه، رئیس‌جمهور سابق این کشور دچار شکاف و درگیر کشمکش شده‌است، تأکید کرده‌است. اقتصاد واحد پول این کشور فرانک جامعه مالی آفریقا موسوم به فرانک سی اف آ می‌باشد. جنگلهای درخت سارج در جنوب شرقی، الوار صادراتی را تأمین می‌کنند. همچنین در منطقه جنوب شرقی کشور پوشش گیاهی ساوانا به وفور، به چشم می‌خورد. صادرات این جمهوری شامل: قهوه – کاکائو – الوار – تنباکو – اورانیوم – الماس و مقدار کمی طلا می‌باشد. سه سال خشونت و بی‌خانمانی نزدیک به یک میلیون نفر در جمهوری آفریقای مرکزی کشاورزی را در این کشور مختل کرده و موجب افزایش بهای مواد غذایی در این کشور شده‌است. مدیر برنامه جهانی غذا در جمهوری آفریقای مرکزی در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که در این کشور بسیاری از خانواده‌ها با کمبود مواد غذایی مواجه هستند. به گفته او، نزدیک به دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در حال حاضر با کمبود مواد غذایی مواجه هستند و این مسئله موجب شده‌است تا کودکان از ادامه تحصیل محروم شوند و خانواده‌ها به تکدی‌گری روی آورند. برنامه جهانی غذا و سازمان خواربار و کشاورزی در گزارشی اعلام کرده‌است که تولید فراورده‌های کشاورزی در سال ۲۰۱۵ کمتر از متوسط نیمی از این محصولات پیش از آغاز بحران در جمهوری آفریقای مرکزی بوده‌است. مردم این کشور ۴٬۸۳۰٬۰۰۰ تن جمعیت دارد که بیشتر آن‌ها از نژاد سیاه هستند و زندگی قبیله ای دارند. ۷۰٪ مردم این کشور مسیحی، ۲۰ تا ۲۵ درصد آن‌ها مسلمان سنی و دیگران آنیمیست هستند. زبان رسمی این کشور نیز فرانسوی است. اما زبان ملی سانگو می‌باشد که در بین مردم بومی رایج‌تر است. بزرگ‌ترین شهرهای آفریقای مرکزی بانگی (۶۲۳٬۰۰۰ نفر) بیمبو (۱۲۵٬۰۰۰ نفر) بربراتی (۷۷٬۰۰۰ نفر) کارنو (۴۶٬۰۰۰ نفر) بامباری (۴۲٬۰۰۰ نفر) بوار (۴۱٬۰۰۰ نفر) فرهنگ جستارهای وابسته فوستن-آرکانژ توادرا سینمای آفریقای مرکزی امپراتوری آفریقای مرکزی انتخابات سراسری آفریقای مرکزی (۲۰۲۰) تیم ملی فوتبال جمهوری آفریقای مرکزی استان‌های جمهوری آفریقای مرکزی فهرست شهرهای جمهوری آفریقای مرکزی فهرست فرودگاه‌های جمهوری آفریقای مرکزی فهرست سفارت‌های جمهوری آفریقای مرکزی منابع ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در جمهوری آفریقای مرکزی جمهوری‌ها کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای آفریقای مرکزی کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای محصور در خشکی
7099
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7
اوگاندا
اوگاندا به صورت رسمی جمهوری اوگاندا، کشوری محصور در خشکی در شرق قاره آفریقا است که پایتخت آن کامپالا است. اوگاندا از شمال با سودان جنوبی و از غرب با جمهوری دموکراتیک کنگو و از شرق با کنیا و از جنوب با تانزانیا و از جنوب غرب با رواندا مرز مشترک دارد. برزگترین دریاچه قارهٔ آفریقا دریاچهٔ ویکتوریا است که در بخشی از دریاچه در جنوب شرقی اوگاندا جای گرفته‌است. جمعیت این کشور ۴۵٬۷۴۱٬۰۰۰ نفر است. زبان نخست رسمی در اوگاندا انگلیسی و زبان رسمی دوم زبان سواحلی است. واحد پول این کشور شیلینگ اوگاندا است. ۸۵ درصد مردم این کشور مسیحی و ۱۲ درصد مسلمان هستند. یووری موسونی، رئیس‌جمهوری اوگاندا، در ژانویه ۱۹۸۶ و در پی جنگ‌های چریکی شش‌ساله بر سر کار آمد. تاریخ اوگاندا در ۱۸۹۴ به عنوان کشوری تحت‌الحمایهٔ بریتانیا و در ابتدا به صورت یک پادشاهی تشکیل گردید. اوگاندا در سال ۱۹۶۲ استقلال خود را از بریتانیای کبیر به دست آورد و به عنوان یک جمهوری اعلام موجودیت کرد. در سال ۱۹۷۱ حکومت میلتون اوبوته رئیس‌جمهور اوگاندا که در ۱۹۶۶ به قدرت رسیده بود، طی کودتایی به رهبری عیدی امین که در دورهٔ ریاست جمهوری میلتون اوبوته فرماندهی ارتش و نیروی دریایی اوگاندا را در دست داشت سرنگون شد. در سال ۱۹۷۱، هنگامی که میلتون اوبوته در سفر خارج به سر می‌برد، امین دست به کودتا زد و حکومت وی را سرنگون کرد. قذافی رهبر لیبی جزو نخستین کسانی بود که حمایت خود را از امین اعلام نمود. رژیم عیدی امین در سال ۱۹۷۹ و پس از آن که نیروهای نظامی تانزانیا، همسایهٔ اوگاندا، این کشور را اشغال کردند سرنگون شد. اشغال اوگاندا به هشت سال حکومت امین خاتمه داد در حالیکه گفته می‌شد در این دوره، هزاران نفر در اوگاندا کشته شده بودند. از آن زمان تا کنون یووری موسوینی رهبری کشور را در دست دارد. اوگاندا رشد اقتصادی حدود ۸ درصدی تولید ناخالص ملی در طول سه سال گذشته تجربه کرده‌است. شورش‌های مسلحانه در شمال و شرق اوگاندا یکی از بزرگ‌ترین جمعیت‌های آوارهٔ آفریقا را به وجود آورده‌است. این شورش در مدتی نزدیک به دو دهه ۶٫۱ میلیون نفر از مردم اوگاندا را مجبور به پناه گرفتن در اردوگاه‌های پناهندگان کرده‌است. شمار آوارگان داخل این کشور از سال ۲۰۰۲ تقریباً سه برابر شده‌است. سوء تغذیهٔ کودکان در بعضی مناطق تا ۳۰ درصد برآورد شده‌است. وحشت از عوارض جنگ داخلی و شورش تأثیر شدیدی برای فصل کشاورزی سال ۲۰۰۴ داشته‌است. با تمام شدن ذخایر دارویی و فرار امدادگران بهداشتی مؤسسه‌های بهداشتی با دشواری به کار ادامه می‌دهند. سیاست نظام سیاسی اوگاندا جمهوری است و دارای پارلمان قانونگذاری است. یووری موسونی فرمانده ارتش مقاومت ملی، که در ۱۹۸۶ قدرت را در دست گرفت، رئیس‌جمهور است. او نخست‌وزیر و دیگر وزیران را انتصاب می‌کند. شورای مقاومت ملی با ۲۷۸ عضو نقش مشورتی دارد و متشکل است از ۲۱۰ عضو که به‌طور غیر مستقیم انتخاب شده‌اند و ۶۸ عضو منتصب از سوی رئیس‌جمهور است. درگیری‌های سیاسی در پی تنش میان دولت و جناح مخالف در اوگاندا و پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۸ فوریه ۲۰۱۱ (۲۹ بهمن) در این کشور روی داد. «یووری موسوینی» نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اوگاندا را از آن خود کرد. «کیزا بزیگیه» مهم‌ترین رقیب موسوینی و رقبای دیگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را رد کرده و آن را فریبکارانه خوانده‌اند. بزیگیه که تاکنون ۴ بار در مقابل موسوینی شکست خورده‌است، در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۶ میلادی نیز نتایج انتخابات را زیر سؤال برد. در هر دو پرونده دادگاه اعلام کرد که تخلف‌هایی صورت گرفته به قدری نیست که نتایج انتخابات باطل شود. نیروهای دمکراتیک کنگو یک نیروی شبه نظامی اوگاندایی است که در جمهوری دمکراتیک کنگو پایگاه دارد و گفته می‌شود که با القاعده در ارتباط است. نیروهای دمکراتیک کنگو در اواسط دهه ۹۰ میلادی علیه «یووری موسوینی» رئیس‌جمهوری اوگاندا شورش کردند و بعدها در طرف کنگویی مرز مشترک این کشور با جمهوری دمکراتیک کنگو پایگاه ایجاد کردند. این نیروی شبه نظامی به غارتگری، استفاده نظامی از کودکان و تجارت غیرقانونی چوب متهم است. ارتش مقاومت پروردگار گروه «ارتش مقاومت پروردگار» طی دو دهه گذشته حداقل ۳۰ هزار غیرنظامی را در شمال اوگاندا، جنوب سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو به قتل رسانده‌است. جوزف کانی، بنیان‌گذار «ارتش مقاومت پروردگار» مبارزات خود را در سال ۱۹۸۷ میلادی با هدف تأسیس یک حکومت دینی در اوگاندا آغاز کرد. گروه او که در ابتدا تعداد آنها بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر بود، توسل به خشونت را مجاز می‌داند و در موارد زیادی به قطع عضو مردم دست زده‌است. او به ویژه به تجاوز جنسی، شکنجه و قتل برای از بین بردن مخالفان یا ارعاب مردم و وادار کردن آنان به همکاری متوسل شده‌است. تلاش‌های بین‌المللی برای مذاکره و خلع سلاح این گروه بی‌نتیجه بوده و دولت اوگاندا نیز قادر به شکست نظامی آن نبوده‌است. ایالات متحده آمریکا بعد از رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، شورشیان «ارتش مقاومت پروردگار» را در شمار سازمان‌های تروریستی قرار داد و از همان زمان، تمام سعی ارتش اوگاندا مبارزه برای نابودی این شورشیان است. دولت این کشور با این اقدام، خواستار حمایت اقتصادی و سیاسی آمریکاست. جوزف کانی در سال ۲۰۰۸ میلادی از امضای یک معاهده صلح با دولت اوگاندا خودداری کرد. دولت اوگاندا گفته بود که نمی‌تواند تضمین کند دیوان کیفری بین‌المللی پیگرد قضایی او را متوقف خواهد کرد. دومینیک آونگون، یکی از مخوف‌ترین فرماندهان ارشد گروه شورشیان اوگاندا موسوم به «نیروی مقاومت الهی»، به اتهام ارتکاب جرایم جنگی و جرایم علیه بشریت در دیوان کیفری بین‌المللی در لاهه محاکمه شد. دومینیک آونگون خود یکی از صدها کودک ربوده شده از سوی «ارتش مقاومت پروردگار» بوده‌است که با ارتقا یافتن در سلسله مراتب سازمانی این گروه موفق شد به یکی از سران این گروه شورشی مبدل گردد. جغرافیا اوگاندا تقریباً به‌طور کامل در حوضه نیل قرار دارد. این کشور که دارای یک فلات مرکزی کم‌ارتفاع با پوشش گیاهی گرم‌دشت (ساوانا) می‌باشد. در اطراف دریاچه ویکتوریا، استعداد خاک برای کشاورزی بیش از سایر نقاط است. همچنین این دریاچه از نظر ماهیگیری نیز اهمیت به سزایی دارد. در غرب این کشور رشته کوهی با حد اکثر ارتفاع ۵۱۱۸ متر وجود دارد. اوگاندا دارای آب و هوای معتدل با میانگین دمای ۲۴–۲۱ درجه سانتی گراد، و میزان بارش سالانه ۱۵۰–۷۵ سانتی‌متر می‌باشد. رودهای مهم جاری در این کشور نیل و سملیکی است. اگرچه اوگاندا محصور به خشکی است و به دریاها راه ندارد اما دارای شمار زیادی دریاچه بزرگ است. از آن میان، علاوه بر دریاچه‌های ویکتوریا و کیوگا، می‌توان دریاچه آلبرت (آفریقا)، دریاچه ادوارد و دریاچه کوچکتر جرج را نام برد. بخش عمده‌ای از جنوب کشور به شدت تحت تأثیر یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های جهان، یعنی دریاچه ویکتوریا، قرار دارد که دارای شمار زیادی جزیره نیز هست. مهم‌ترین شهرهای کشور در جنوب، یعنی در نزدیکی این دریاچه واقع شده‌اند، از جمله پایتخت کشور، کامپالا و شهر نزدیک به آن، انتبه. تمساح‌ها در کرانه دریاچه ویکتوریا، با حملات برق‌آسا به کشاورزان و ماهیگیران حمله می‌کنند. دریاچه کیوگا در مرکز کشور قرار دارد و توسط مناطق وسیع مردابی احاطه شده‌است. تقسیمات کشوری کشور اوگاندا به چهار استان تقسیم شده‌است. این استان‌ها به نوبه خود به ۱۱۱ شهرستان به اضافه منطقه پایتختی تقسیم شده‌اند. اقتصاد اوگاندا دارای منابع طبیعی ثابت، شامل خاک حاصلخیز، بارش باران دائمی، معادن غنی و قابل ملاحظه مس و کبالت است. اوگاندا دارای منابع بسیار بزرگ بکر و دست نخورده نفت خام و گاز است. عمده صادارات سالانه اوگاندا شامل:قهوه (۴۶۶٫۶ میلیون دلار)، چای (۷۲٫۱ میلیون دلار) و پرورش آب‌زی (۳۶٫۲ میلیون دلار) است. هرچند فقر در این کشور بواسطه استعمار انگلیس و حکومتهای پادشاهی وابسته ریشه تاریخی دارد، اما رشد اقتصادی اوگاندا علی‌رغم رقم نرخ تورم ۲۴۰٪ در سال ۱۹۸۷ تحت حکومت پیشین، در سال ۲۰۰۳ معادل ۵٫۱٪ برآورد گردیده‌است و این کشور شاهد رشد اقتصادی کم‌نظیری بوده‌است. رشد اقتصادی در این کشور در سال ۲۰۰۹ معادل ۷٫۲٪ و در ۲۰۱۰ برابر ۵٫۹٪ و در ۲۰۱۱ به نرخ ۶٫۷٪ رسیده‌است. کشاورزی بیش از سه چهارم نیروی کار اوگاندا را دربردارد. قهوه معمولاً ۹۰٪ صادرات اوگاندا را تشکیل می‌دهد. چای و توتون محصول عمده صادراتی دیگر است و کشتهای معیشتی شامل سیب زمینی شیرین است. چای سومین محصول صادراتی پس از قهوه و ماهی است و صادرات ۴/۳۶ میلیون کیلوی آن در سال ۲۰۰۰ مبلغ ۴/۳۶ میلیون دلار عاید این کشور نموده‌است. این رقم در سال ۲۰۰۱ علی‌رغم افزایش حجم صادرات به جهت کاهش جهانی قیمت چای به ۲/۳۳ میلیون دلار رسیده‌است. میزان صادرات چای برای سال ۲۰۰۵ چهل میلیون کیلوگرم برآورد شده‌است. این کشور همچنین دارای معادن غنی آهن است. هرچند در اثر کمبود سرمایه‌گذاری در توسعه معادن، تولید و صادرات آهن و فولاد حجم بزرگی از صادرات آنرا تشکیل نمی‌دهد. گردشگری منبع دیگری از درآمدهای خارجی اوگاندا را تشکیل می‌دهد. فرهنگ مردم اوگاندا از قبایل مختلفی تشکیل شده‌اند و ۱۲ پادشاه رهبری قبایل را برعهده دارد. هریک از قبایل آداب و رسوم خاصی دارند. اسلام در سالهای ۱۸۰۰ توسط بلوچهای ایرانی و عمانی وارد دربار کاباکا شد. مسیحیت نیز در سالهای ۱۸۵۶ به دربار ارائه گردید. قوم کراموجونگ یا برهنه‌گرایان که همسایه قوم ماساها و تورکانه‌ها در مرز کنیا هستند از دیدنی‌ترین اقوام اوگاندا هستند. هر جوان کراموجونگ برای اینکه شایستگی ازدواج پیدا کند باید یک شیر یا پلنگ یا گرگ شکار کند و به خانه عروس بیاورد. در اوگاندا، قرن‌هاست که لباس سنتی مردم از الیافی ساخته می‌شود که پوست درختانی مثل درخت موز است. در سال‌های اخیر استفاده از این جامه‌ها کاهش پیدا کرده و بیشتر در مراسم ویژه پوشیده می‌شود. اما طراحان اوگاندایی دوباره به این سنت روی آورده‌اند. در چارچوب قانونی که رئیس‌جمهوری اوگاندا در ماه فوریه ۲۰۱۴ تأیید کرد، برای همجنسگرایان مجازات سنگینی در نظر گرفته شده بود و حتی اگر کسی از وجود رابطه‌ای همجنسگرایانه بین افراد خبر داشت و به پلیس گزارش نمی‌کرد، مجرم شناخته می‌شد. بحث دربارهٔ قانون ضد همجنسگرایی اوگاندا از سال ۲۰۰۹ میلادی در جریان بود و پس از تصویب آن، چندین مؤسسه و نهاد خیریه فعالیت خود را در اوگاندا متوقف کردند. بانک جهانی اعلام کرد که اعطای کمک ۹۰ میلیون دلاری به طرح‌های سلامت و بهداشت در اوگاندا را متوقف خواهد کرد و دولت آمریکا این مصوبه را ناقض حقوق بشر خواند و گفت که به دلیل وضع این قانون، اوگاندا را تحریم می‌کند. چند کشور اروپایی از جمله دانمارک، نروژ، هلند و سوئد هم کمک‌های مالی خود را به اوگاندا قطع کردند. آموزش میزان با سوادی: ۶۶٪ (۲۰۰۲). میزان تحصیل اجباری: آموزش سطح ابتدای اجباری می‌باشد. تعداد دانشگاه: ۳۰۲ دانشگاه معتبر در درگاه unche در سال ۲۰۲۰ لیست گردیده‌است. وضعیت نیروهای مسلح کل نیروهای مسلح: ۷۰٬۰۰۰ (۱۹۹۱) به علاوه ۱۶٬۸۹۰ پلیس. خدمت سربازی اجباری: ندارد. مشخصات آماری اوگاندا نام رسمی جمهوری اوگاندا (The Republic of Uganda) عضو سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد، اتحادیه کشورهای همسود (مشترک‌المنافع)، سازمان وحدت آفریقا مساحت: ۲۴۱٬۰۳۸کیلومتر مربع مختصات جغرافیایی: ۱ درجه شمالی و ۳۲ درجه شرقی جمعیت: ۴۰ میلیون نفر - پایتخت: کامپالا(۱٬۵۰۷٬۰۰۰ نفر) شهرهای عمده: نانسانا(۳۶۶٬۰۰۰ نفر)-کیرا(۳۱۸٬۰۰۰ نفر)-ماکیندی ساباگابو(۲۸۳٬۰۰۰ نفر)-امبارارا(۱۹۵٬۰۰۰ نفر)-موکونو(۱۶۵٬۰۰۰ نفر) زبان رسمی: انگلیسی و سواحلی و زبانهای محلی از جمله لوگاندا مذهب: کاتولیک رومی، پروتستان، آنیمیست، اسلام سنی امید به زندگی: ۵۱ سال واحد پول: شیلینگ اوگاندا دین بر طبق سرشماری سال ۲۰۰۲، ۸۴٪ از مردم کشور اوگاندا مسیحی هستند. در این آمار اکثراً پیرو کلیسای کاتولیک و کلیسا انگلیکن هستند. جستارهای وابسته جنگ اوگاندا و تانزانیا عیدی امین هندی‌ها در اوگاندا بوگاندا شیلینگ اوگاندا تیم ملی فوتبال اوگاندا فدراسیون فوتبال اوگاندا پرچم اوگاندا استان‌های اوگاندا فهرست فرودگاه‌های اوگاندا سرود ملی اوگاندا پانویس منابع آشنایی با کشور اوگاندا (بی‌بی‌سی) https://web.archive.org/web/20070111032757/http://newvision.co.ug/ http://www.monitor.co.ug پیوند به بیرون آخرین پادشاه اسکاتلند: فیلمی از به صعود و نزول عیدی امین در اوگاندا آفریقای شرقی اعضاء اتحادیه کشورهای همسود اوگاندا ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۲ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۲ (میلادی) در اوگاندا جمهوری‌ها جمهوری‌های مشترک‌المنافع کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها و سرزمین‌های سواحلی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای محصور در خشکی
7100
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D9%84%D9%86%D8%AF
ایسلند
ایسلند با نام رسمی جمهوری ایسلند کشور جزیره‌ای در شمال اروپا است جزیره‌ای در شمال اقیانوس اطلس. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن ریکیاویک و جمعیت این کشور ۳۴۱٬۲۴۳ (۲۰۲۰) نفر است. واحد پول این کشور کرونای ایسلند نام دارد و زبان رسمی آن زبان ایسلندی است. ۹۳٫۳۶ درصد مردم آن را ایسلندی‌ها تشکیل می‌دهند که از تبار ژرمن هستند و مابقی عمدتاً از مهاجران دیگر کشورهای اروپایی هستند. حدود ۸۸ درصد از مردم این کشور مسیحی و بیشترشان پیرو آیین پروتستان هستند. کشور ایسلند در تاریخ ۱ دسامبر ۱۹۱۸ از دانمارک مستقل شده‌است. ایسلند که تا قرن بیستم از فقیرترین کشورهای جهان بود در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم با صنعتی کردن ماهیگیری خود و دریافت کمک از طرح مارشال به رفاه دست یافت و توانست در دههٔ ۱۹۹۰ تبدیل به یکی از مرفه‌ترین کشورهای جهان شود و حتی از لحاظ شاخص توسعه انسانی در سال ۲۰۰۵ رتبهٔ اول را در میان کشورهای جهان به‌دست‌آورد. ایسلند دارای بازاری آزاد است و میزان مالیات در این کشور نسبت به دیگر اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه نسبتاً پایین است. در سال ۲۰۰۸ نظام بانکداری کشور با دشواری عظیمی روبه‌رو شد و این امر به ناآرامی سیاسی انجامید و آثار این بحران هنوز به‌طور کامل رفع نشده‌است. با این وجود بنا به اعلام سازمان ملل، ایسلند در سال ۲۰۱۱ چهاردهمین کشور توسعه‌یافته در جهان بود. ایسلند با مساحت ۱۰۳٬۰۷۰ کیلومتر مربع کمی بزرگتر از کرهٔ جنوبی است و کناره‌های حاشیه‌ای جزیره در جنوب غرب جزیره ایسلند، دوسوم جمعیت این کشور را در خود جای داده‌است. زمین این کشور از نظر آتشفشانی و زمین‌شناختی فعال است و در آن آبفشان‌های بسیار یافت می‌شود و انرژی زمین‌گرمایی نیز در بسیاری از نقاط آن در دسترس است. منطقه ایسلند که کمی پایین‌تر از مدار قطبی واقع شده آب‌وهوای سرد و قطبی دارد ولی حضور جبهه‌هایی از هوای معتدل از سرمای شدید این جزیره کاسته‌است. منطقه داخلی جزیره بیشتر از فلاتی تشکیل شده که با ماسه‌زارها، کوه‌ها و یخچال‌ها پوشیده شده‌است. شمار زیادی از رودخانه‌هایی که از این یخچال‌ها سرچشمه می‌گیرند نیز با گذر از زمین‌های پست‌تر به سوی دریا سرازیر می‌شوند. اسکان دائمی انسان در ایسلند از سال ۸۷۴ آغاز شد یعنی زمانی که اینگولفور آرنارسون، یک رئیس قبیله از نروژ با افراد خود به این جزیره آمده و به‌طور دائمی در آن مستقر شد. پیش از او افراد دیگری به‌طور فصلی و موقت به جزیره ایسلند می‌آمدند. ایسلند از سال ۱۲۶۲ تا ۱۹۱۸ جزئی از پادشاهی نروژ و پس از آن بخشی از پادشاهی دانمارک بود و در سال ۱۹۱۸ به استقلال رسید. هم‌اینک ایسلند کم‌جمعیت‌ترین کشور عضو پیمان ناتو است و تنها عضو این سازمان است که ارتش دائمی ندارد. سفارت دانمارک در تهران امور مربوط به صدور روادید ایسلند را انجام می‌دهد. کشور ایسلند عضو اتحاد شنگن می‌باشد. تاریخ نخستین کسانی که در ایسلند سکنی گزیدند گروهی از کشیش‌های ایرلندی بودند که در سده‌های هفتم و هشتم میلادی به این جزیره آمدند. این کشیش‌ها اما در سده نهم به‌دست وایکینگ‌ها از ایسلند رانده شدند. وایکینگ‌های نورس (نروژی) در دهه ۸۶۹ میلادی ایسلند را کشف کردند. بر پایه روایات قدیمی، نخستین وایکینگی که ایسلند را کشف کرد مردی بود به نام «نادودور» که در راه رسیدن به جزایر فارو راه خود را گم کرده و پس از مدت زیادی سفر دریایی به ایسلند رسید. نخستین تلاش وایکینگ‌ها برای سکونت دائمی در ایسلند توسط شخصی به نام فلوکی ویلگروآسون صورت گرفت. او در شمال غرب جزیره به خشکی آمد اما زمستان سخت آن سال حیوانات اهلی همراه او را کشت و او به نروژ بازگشت. «فلوکی ویلگروآسون» کسی بود که نام ایسلند، به معنای «سرزمین یخ» را به این جزیره داد. مهاجران بعدی با هدف سکونت دائمی از حدود سال ۸۷۱ از نروژ و کوچ‌نشین‌های وایکینگ در جزایر بریتانیا به سوی ایسلند آمدند و فردی نروژی به نام «اینگولفور آرنارسون» آن‌ها را رهبری می‌کرد. آرنارسون با خانواده و برده‌ها و حیوانات خود در ریکیاویک مستقر شد. در سال ۹۳۰ میلادی جمعیت ایسلند به حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر رسید. در این سال نخستین جرگه ریش‌سفیدان این کشور تحت عنوان آلدینگ در محلی به نام دینگوتلیر تشکیل شد و از آن زمان تاکنون پارلمان ایسلند آلدینگ نام دارد. ایسلند از سال ۱۲۶۲ تا ۱۹۱۸ جزئی از پادشاهی نروژ و پس از آن بخشی از پادشاهی دانمارک بود. ملی‌گرایی ایسلندی در قرن نوزدهم رشد کرد، و در ۱۹۱۸ این کشور از دانمارک مستقل شد. با این حال، دو کشور به واسطهٔ پادشاهی مشترکشان به هم پیوسته بودند. در جنگ جهانی دوم پیوند دانمارک گسسته شد و در ۱۹۴۴ جمهوری اعلام شد. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰، اختلاف دربارهٔ حق ماهیگیری در آب‌های ساحلی ایسلند منجر به درگیری با نیروی دریایی بریتانیا گشت. این درگیری‌ها که به جنگ‌های روغن‌ماهی معروف شد سه جنگ را در بر می‌گرفت: جنگ اول ۱۹۵۸ جنگ دوم ۱۹۷۳–۱۹۷۲ جنگ سوم ۱۹۷۶–۱۹۷۵ جغرافیا کشور ایسلند با مساحت ۱۰۲٫۸۱۹ کیلومتر مربع هجدهمین جزیرهٔ بزرگ جهان و دومین جزیرهٔ بزرگ اروپا، پس از جزیره بریتانیا است. این کشور شامل یک جزیرهٔ بزرگ و ۳۰ جزیره کوچک در اقیانوس اطلس شمالی است که اندکی پایین‌تر از مدار شمالگان قرار گرفته‌اند. فاصله ایسلند به قاره اروپا نزدیک‌تر است تا به آمریکای شمالی و به همین خاطر عموماً از نظر تاریخی، سیاسی، و فرهنگی به عنوان جزیره‌ای اروپایی در نظر گرفته شده‌است. فاصلهٔ ایسلند تا نروژ ۹۷۰ کیلومتر، تا اسکاتلند ۷۹۸ کیلومتر و تا گرینلند ۲۸۷ کیلومتر می‌باشد. ایسلند منطقه‌ای آتشفشانی است، که چشمه‌های آب گرم زیادی داشته و پوششی از یخ و خاکسترهای آتشفشانی، سطح جزیره را دربر گرفته‌است. ایسلند ۴٬۹۷۰ کیلومتر ساحل دارد که شامل شمار زیادی آبدره است و بیشتر سکونتگاه‌های ایسلند نیز در همین آب‌دره‌ها تشکیل شده‌اند. ایسلند دارای آب و هوای سرد و قطبی است، اما تا حدی تحت تأثیر جبهه‌هایی از هوای معتدل قرار دارد. جریان‌های آب گرم گلف استریم در کرانه‌های جنوبی ایسلند سبب افزایش نسبی دما و جلوگیری از یخبندان‌های گسترده در زمستان می‌شود. بیش از نیمی از پهناوری جزیرهٔ اصلی ایسلند، فلاتی است که ۴۰۰ متر از سطح دریا بلندی دارد و فاقد پوشش گیاهی چشمگیر است. دوازده درصد پهنهٔ ایسلند پوشیده از یخکوه است، که انباشته‌ای از بارش‌های زمستانی برف در ایسلند هستند. یک دهم رویهٔ ایسلند پوشیده از بقایای فوران‌های آتشفشانی است که در حدود ده هزار سال گذشته روی داده‌اند. ۲۵ آتشفشان فعال در ایسلند وجود دارند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: اورائِفا یوکُل (Oraefa Jokull) با بلندی ۲۱۱۹ متر، هِلکا (Helka) با ۱۵۲۰ بلندی متر، و سنائِفِلس یوکُل (Snaefells Jokull) با بلندی ۱۱۴۶ متر. در حدود ۳۰۰ چاه بخار در کشور ایسلند پراکنده هستند که منابع بالقوهٔ زمین‌گرمایی به‌شمار می‌آیند و از آن‌ها برای تولید برق و انرژی گرمایی استفاده می‌شود. ایسلند دارای نزدیک به ۱۸۰۰ دریاچه است که دریاچهٔ پینگوالاواتن (Pingvallavaten) با پهناوری ۸۴ کیلومتر مربع و ژرفای ۱۱۴ متر بزرگ‌ترین آن‌هاست. هم‌چنین بیش از ۲۵۰ رودخانه در سطح جزیره جریان دارد که طولانی‌ترین آن‌ها رودخانهٔ پیورسا (Pjorsa) با ۲۳۷ کیلومتر طول است. تقسیمات کشوری کشور ایسلند هشت استان دارد: شهرها سیاست حکومت ایسلند جمهوری پارلمانی ِ با پارلمان تک‌مجلسی است، که نمایندگان آن با رأی مردم برای یک دورهٔ چهارساله انتخاب می‌شوند. این مجلس که به زبان ایسلندی آلثینگی نامیده می‌شود، نخستین بار در سال ۱۸۴۵ میلادی به عنوان یک نهاد مشورتی به پادشاه دانمارک گشایش یافت. پیش از آن بین سال‌های ۹۳۰ تا ۱۷۹۹ میلادی یک مجمع ملی در ایسلند فعالیت می‌کرد و تأسیس السینگ را معمولاً بازگشایی آن مجمع تعبیر می‌کنند. به همین دلیل برخی ایسلند را صاحب «قدیمی‌ترین دمکراسی پارلمانی» دنیا دانسته‌اند. رئیس کشور ایسلند رئیس‌جمهور است که با رأی مردم برای یک دوره چهارساله انتخاب می‌شود و محدودیتی برای دوره‌های ریاست‌جمهوری او وجود ندارد. البته رئیس‌جمهور بیشتر نقش تشریفاتی دارد و از اختیارات چندانی برخوردار نیست. با این حال قادر است مصوبات مجلس را وتو کرده و آن‌ها را به همه‌پرسی بگذارد. همچنین اگر رهبران احزاب پیروز در انتخابات مجلس نتوانند در یک بازهٔ زمانی مشخص نخست‌وزیر و دیگر اعضای کابینه را تعیین کنند، رئیس‌جمهور خودش کابینه را معرفی می‌کند که این اتفاق از زمان تأسیس جمهوری ایسلند در سال ۱۹۴۴ روی نداده‌است. حکومت ایسلند همیشه ائتلافی بوده و در طول دوران جمهوری در این کشور هیچگاه حزبی نتوانسته بیش از ۵۰ درصد آرا را به دست آورد و همواره دو یا چند حزب دولتی ائتلافی را تشکیل داده‌اند. ایسلند نخستین کشوری است که یک حزب کاملاً تشکیل یافته از زنان در آن تأسیس شده‌است. این حزب «ائتلاف زنان» نام داشت که در سال ۱۹۸۳ با هدف پیشبرد نیازهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان پایه‌گذاری شد و هرچند در سال ۱۹۹۹ به فعالیت خود پایان داد و در ائتلاف سوسیال دمکراتیک ادغام شد اما تأثیر بادوامی بر سپهر سیاسی ایسلند گذارد و باعث افزایش حضور زنان در مجلس این کشور شد. ایسلند همچنین نخستین کشوری است که در سال ۱۹۸۰ یک زن در انتخابات مردمی به عنوان رئیس‌جمهور آن انتخاب شد. ویگدیس فینبوگادوتیر که در این سال رئیس‌جمهور ایسلند شد تا سال ۱۹۹۶ در این مقام باقی ماند. ایسلند عضو سازمان ملل متحد و ناتو است و دارای روابط دیپلماتیک با تقریباً تمامی کشورهای دنیاست اما به‌طور خاص با کشورهای نوردیک (فنلاند، سوئد، نروژ و دانمارک)، آلمان، ایالات متحده، کانادا و اعضای دیگر ناتو روابط نزدیک دارد. ایسلند عضو اتحادیه اروپا نیست اما در سال ۲۰۰۹ درخواست عضویت در این اتحادیه را ارائه کرد. اما در سال ۲۰۱۳ دو حزب حاکم کشور (حزب مرکزگرای ترقی‌خواه و حزب راست‌گرای استقلال) اعلام کردند که با برگزاری یک همه‌پرسی نظر مردم کشور در مورد عضویت در اتحادیه اروپا را جویا خواهند شد. در ماه مارس ۲۰۱۵ دولت ایسلند بدون ارائه هیچ دلیلی اعلام کرد که دیگر تمایلی برای عضویت در اتحادیه اروپا ندارد. ایسلند ارتش دائمی ندارد. تا سال ۲۰۰۶ نیروی هوایی آمریکا پایگاهی در این کشور داشت و چهار تا شش هواپیمای رهگیر را در آن مستقر کرده بود. پس از تعطیلی این پایگاه جنگنده‌های ناتو به صورت دوره‌ای مأموریت‌های گشت و مراقبت را در حریم هوایی این کشور انجام می‌دهند. ایسلند در جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ مشارکت داشت و یک واحد خنثی‌سازی بمب از گارد ساحلی خود را به عراق اعزام کرد. این کشور در جنگ افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۱۴) و بمباران سال ۱۹۹۹ یوگسلاوی نیز مشارکت داشت. ایسلندی‌ها در سال ۱۹۸۶ میزبان نشست تاریخی ریگان و گورباچف بودند که اهمیت زیادی در پایان دادن به جنگ سرد داشت. بیشتر اختلافات بین‌المللی ایسلند در تاریخ این کشور به مسئله حق ماهیگیری مربوط بوده‌است. اقتصاد اقتصاد ایسلند برپایهٔ ماهیگیری و صنایع شیلات، کشاورزی، گردشگری و منابع انرژی تجدیدپذیر برق‌آبی و زمین‌گرمایی استوار است. سیب‌زمینی، مهم‌ترین فراوردهٔ کشاورزی ایسلند است. تولید ناخالص داخلی ایسلند، در سال ۲۰۰۷ میلادی، ۱۱٫۸۹ میلیارد دلار می‌باشد که در مقایسه با سال گذشته ۱٫۸ درصد رشد داشته‌است. صادرات ایسلند، بیشتر شامل ماهی، فلز آلومینیم، فراورده‌های حیوانی و کانی سیلیس است که بیشتر این فراورده‌ها را به کشورهای هلند، بریتانیا، اسپانیا، ایالات متحده و آلمان صادر می‌کند. و نیز از کشورهای ایالات متحده، آلمان، چین، دانمارک، سوئد، ژاپن و هلند، ماشین‌آلات، فراورده‌های نفتی، مواد خوراکی و پوشاک وارد می‌کند. ایسلند بالاترین تولید سرانه برق را در بین تمامی کشورهای دنیا دارد و نزدیک به ۱۰۰ درصد برق و ۸۵ درصد کل انرژی مصرفی خود را از منابع انرژی تجدیدپذیر به دست می‌آورد. تقریباً تمام برق کشور در نیروگاه‌های برق‌آبی و زمین‌گرمایی تولید می‌شوند، و ایسلند تنها کشور دنیا در این زمینه است. این کشور مقداری فراورده‌های نفتی را نیز برای حمل و نقل و ناوگان ماهیگیری خود وارد می‌کند. ایسلند یکی از معدود کشورهای دنیاست که توانایی تولید هیدروژن کافی به قیمت قابل قبول را دارد و در آن ایستگاه‌های فروش انرژی هیدروژن برای خودروهایی که از سوخت هیدروژن استفاده می‌کنند، ساخته شده‌است. از سال ۲۰۱۲ گفتگوهایی بین این کشور و بریتانیا برای برقراری یک خط انتقال برق به منظور صادرات برق این کشور انجام شده‌است. مردم بر اساس آمار ۲۰۱۲ کشور ایسلند ۳۱۳٬۳۷۶ نفر جمعیت داشته که میانگین سنی ایشان ۳۴٬۵ سال بوده‌است. امید به زندگی برای زنان در این کشور ۸۲٫۶۲ سال و برای مردان ۷۸٫۳۳ سال بوده‌است. هم‌اکنون جمعیت این کشور ۳۵۰۷۱۰ (مارس ۲۰۱۸) نفر است. ایسلندی‌ها طبق قانون اساسی ایسلند از آزادی دینی برخوردارند گرچه کلیسای ایسلند، که لوتری است، کلیسای رسمی است. ایسلند کشوری بسیار سکولار است: همچون دیگر کشورهای نوردیک میزان فعالیت مذهبی مردم نسبتاً پایین است. فرهنگ فرهنگ ایسلند از مهاجران وایکینگ سده نهم این ناحیه سرچشمه می‌گیرد. ایسلندی‌ها به میراث نیاکان وایکینگ خود افتخار می‌کنند و شجره‌نامه بسیاری از آنان به نخستین مهاجران بازمی‌گردد. زبان ایسلندی به زبان وایکینگ‌ها یعنی زبان نورس قدیم نزدیک است و از این‌رو ایسلندی‌ها به راحتی می‌توانند ساگاها – تاریخ و فولکلور مهاجران اولیه ایسلند- که به قرون وسطی تعلق دارند را بخوانند. دورافتادگی و سده‌ها انزوا باعث شده تا فرهنگ نوردیک این کشور به‌نسبت دست‌نخورده بماند و زبان ایسلندی نیز (به‌جز زبان فاروئی) از دیگر زبان‌های اسکاندیناوی به زبان نورس قدیم نزدیک‌تر باقی مانده‌است. ایسلندی‌ها هم‌چنین نسبت به دیگر کشورهای اسکاندیناوی و اروپا اهمیت بیشتری برای استقلال و خودکفایی قائلند؛ در یک نظرسنجی که از سوی کمیسیون اروپایی انجام شد، ۸۵ درصد از ایسلندی‌ها استقلال را «بسیار مهم» توصیف کردند در حالی‌که این درصد برای نروژی‌ها ۴۷ درصد، برای دانمارکی‌ها ۴۹ درصد و میانگین آن در میان کشورهای اتحادیه اروپا ۵۳ درصد بود. ایسلندی‌ها هم‌چنین از تعهد کاری قوی برخوردارند و ساعات کاری روزانه آن‌ها از طولانی‌ترین ساعات کاری در میان کشورهای صنعتی است. برابری‌خواهی در ایسلند از اهمیت بالایی برخوردار است و اختلاف درآمد در میان مردم آن از پایین‌ترین‌ها در جهان است. برابری میان زنان و مردان نیز در این کشور از وضعیت بسیار خوبی برخوردار است و ایسلند در میان سه کشور برتر در این زمینه است. بر اساس آمار سال ۲۰۱۳ شاخص صلح جهانی ایسلند با توجه به نداشتن ارتش، آمار ناچیز جرم و جنایت و ثبات قابل توجه سیاسی-اقتصادی مسالمت‌آمیزترین فضا را در بین تمامی کشورهای دنیا داشته‌است. ایسلند یکی از کشورهاییست که کمترین آمار جرم و جنایت را دارد به‌طوری‌که حتی نیروهای پلیس معمولاً غیر مسلح هستند. در سال ۲۰۱۳ برای اولین بار در تاریخ این کشور شخصی در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شد. پانویس منابع خبرگزاری آفتاب ۱. خبرگزاری آفتاب ۲ . همشهری آنلاین. Harlow, Cathy, Iceland, Hunter Publishing Inc, , pages ۱۶–۱۷. Wikipedia contributors, "Iceland," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Iceland&oldid=494521229 (accessed May 27, 2012). اروپای شمالی اروپای غربی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۴ (میلادی) ایسلند جزیره‌های ایسلند جمهوری‌ها سرزمین‌های شمالی قلمروها و کشورهای ژرمنی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای اروپای شمالی کشورهای جزیره‌ای کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی مستعمره‌های پیشین دانمارک مستعمره‌های پیشین نروژ
7101
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%B3
بلاروس
جمهوری بلاروس (به بلاروسی: Беларусь، الفبای لاسینکا: Belaruś؛ ، نام قدیمی‌تر: Белору́ссия تلفظ: بِلُروسّییا) یا روسیه سفید یک سرزمین محصور در خشکی در اروپای خاوری است که با کشورهای روسیه، اوکراین، لهستان، لیتوانی و لتونی هم‌مرز است. پایتخت آن شهر مینسک است، و شهرهای مهم دیگر آن برست، گرودنو، گومل، موگلیف و ویتبسک هستند. در بیشتر دوران تاریخ، این ناحیه که هم‌اکنون تحت عنوان بلاروس شناخته می‌شود، بخشی از سرزمین‌های دیگر بود که از آن جمله می‌توان به دوک‌نشین پولاتسک، دوک‌نشین بزرگ لیتوانی، مشترک‌المنافع لهستان–لیتوانی و امپراتوری روسیه اشاره کرد. نهایتاً، در سال ۱۹۲۲، به یک جمهوری در اتحاد شوروی تحت عنوان بلاروسیه SSR تبدیل شد. این جمهوری به‌طور رسمی در ۲۷ اوت ۱۹۹۰، حاکمیت خود را اعلام کرد، و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استقلال خود را به‌عنوان جمهوری بلاروس در ۲۵ اوت ۱۹۹۱ اعلام کرد. از سال ۱۹۹۴ تاکنون، الکساندر لوکاشنکو رئیس‌جمهور این کشور بوده‌است. بلاروس فعلاً در حال مذاکره با همسایه خود روسیه است تا هر دو کشور در میان سایر موارد، اقتصاد خود را در طرحی به نام اتحادیه روسیه و بلاروس با همدیگر یکپارچه کنند. این کشور هنوز هم متحمل آثار انفجار هسته‌ای در حادثه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ است، که در همسایگی جمهوری سوسیالیست شوروی اوکراین قرار داشت. در پی مناقشات مرزی روسیه با اوکراین، لوکاشنکو قویا حمایت خود از روسیه را اعلام کرد و گفت کشورش در صورت حمله به روسیه، وارد جنگ خواهد شد و قول داد در صورت درگیری، «صدها هزار» سرباز روس را در خاک خود خواهد پذیرفت. از لحاظ رسمی، این کشور تحت عنوان جمهوری بلاروس (به بلاروسی: Рэспубліка Беларусь؛ به روسی: Республика Беларусь،Respublika Belarus) شناخته می‌شود، در حالی که نام کوتاه آن بلاروس است. برخی کاربرد عبارت «بلاروسی» را که با استفاده از بیان مستقیم روسی‌سازی آن بوده، کسرشأن می‌دانند. این نام به‌طور نادرست به «روسیه سفید» ترجمه شده، که این نام به یک منطقه‌ای جداگانه اشاره دارد. نام از لحاظ تاریخی، نام این کشور در زبان انگلیسی به «روسیه سفید» یا به نام تلفظ اصلی خودش (بلا: سفید) اشاره شده‌است. اما این نام دقیقاً درست نیست؛ ترجمه درست آن عبارت است از: روتنیای سفید (ناحیه‌ای در اوکراین)؛ که این اقدام (نادرست) تا امروز در زبان‌های دیگر نیز تداوم یافته‌است. نخستین کاربرد شناخته‌شده از کلمه «روسیه سفید» راجع به بلاروس در اواخر قرن شانزدهم از سوی فردی اروپایی به نام جرومی هورسی صورت گرفت. او این اصطلاح را برای تشریح امپراتوری ایوان مخوف به کار برد. طی قرن هفدهم، تزارهای روسی از عبارت «روتنیای سفید» استفاده کردند که تلاش می‌کردند میراث خود را از (سرزمین) همسود لهستان-لیتوانی بگیرند. پس از آن که این همسود فروپاشیده شد، سرزمین‌هایی که هم‌اکنون بلاروس را تشکیل می‌دهند به‌طور رسمی تحت عنوان «بلاروس» و «بلاروسی» نامیده شدند و این نام‌ها جایگزین نام‌های ممنوعه «لیتوا» و «لیسوینی» بودند و کاربرد آن شدند. تلفظ‌های بلوروسیه و بیلوروسیه نقل حروف نام این کشور بر اساس (تلفظ) روسی است. بلاروس در روزهای امپراتوری روسیه «بلوروسیه» نامیده می‌شد و تزار روسیه معمولاً «امپراتور کل روس‌ها - روسیه بزرگ، روسیه کوچک، و سفید» خوانده می‌شد. این کار در سراسر دوران شوروی ادامه یافت، ضمن آن‌که نام رسمی این کشور نام جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی برای خود انتخاب کرده بود. برخی از اهالی بلاروس با نام «بلاروسیه» مخالف هستند، زیرا این نام، در نظرشان روزهای تسلط حکومت روسیه و شوروی را تداعی می‌کند. در سال ۲۰۰۲، یک بررسی اطلاعاتی از سوی وب‌سایتی انجام گرفت تا ببینند کدام نسخه از این نام در اکثر وب سایت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده از گوگل، وب سایت به جستجوی اصطلاحات گوناگون و عباراتی پرداخت که در آن کلمه «بلاروس» وجود داشت، و شکل رسمی کوتاه آن نام برای ۹۳٪ از وب سایت‌ها مورد استفاده قرار گرفته بود. تلفظ‌های «بلاروسیه»، «بیلوروسیه» و «بیلوروسیا» در ۱٪ تا ۲٪ از موارد به کار رفته بود. امروزه شماری از زبان‌ها هنوز از بلاروس به عنوان روسیه سفید نام می‌برند، همچون «Weiβrussland» در زبان آلمانی، «بیاض روسیه» در زبان ترکی یا «Λευκορωσία» (لوکوروسیه) در زبان یونانی. تاریخ بین قرون ششم و هشتم میلادی، آنچه که هم‌اکنون به نام بلاروس نامیده می‌شود تحت سکونت اسلاوها قرار داشت، که هنوز هم بر آن کشور سیطره دارند. کم‌کم اسلاوهای قدیمی شرق شروع به برقراری ارتباط با ورنجیان‌ها نمودند و کشوری را تحت عنوان روسیه تشکیل دادند، که عمدتاً نواحی اطراف پولوتسک نوین امروزی در بخش شمالی آن کشور در بر می‌گیرد. در قرن ۱۳ ام، این کشور به نحو ناهنجاری تحت تأثیر حمله مغول‌ها قرار گرفت، و نهایتاً بخش‌هایی از روسیه توسط دوک‌نشین بزرگ لیتوانی بلعیده (تصرف) شد. سرزمین‌های اصلی این دوک‌نشین شامل نواحی اطراف شهرهای کرناوه، تراکای، ویلنیوس، بودند، اما خود دوک‌نشین اغلب در حال نبرد بود و فتوحات مشهوری را علیه مغول‌ها در شرق، ترک‌های عثمانی در جنوب و دولت شوالیه‌های تتونیک در غرب داشتند. تا قرن ۱۵ ام، دوک‌نشین بزرگ لیتوانی تا بخش عمده‌ای از اروپای باختری، از دریای بالتیک تا دریای سیاه گسترش یافت. در ۲ فوریه ۱۳۸۶، دوک بزرگ لیتوانی، ولادسلاو دوم یوگایوا، پادشاه لهستان شد، و دوک‌نشین بزرگ را با لهستان در یک اتحاد شخصی تحت کنترل یک حکومت درآورد. این اتحادیه شخصی نهایتاً به ایجاد همسود لهستان-لیتوانی، یک کشور جدید در سال ۱۵۶۹، منجر گردید. اما تا سال ۱۷۹۵، این کشور تقسیم شد و بر مبنای تقسیمات همسود لهستان-لیتوانی از طریق الحاق روسیه امپراتوری، پادشاهی پروس و هابسبورگ اتریش به هم پیوست. مناطق بلاروس تا زمان اشغال آن به وسیله امپراتوری آلمان طی جنگ جهانی اول به عنوان بخشی از قلمرو روسیه باقی‌ماند. نخستین بار بلاروس استقلال خود را در ۲۵ مارس ۱۹۱۸ با تشکیل جمهوری خلق بلاروس اعلام نمود. اما این جمهوری، عمر کوتاهی داشت، و حکومت آن به زودی پس از خروج آلمان سرنگون شد. در سال ۱۹۱۹، بلاروس به جمهوری شوروی سوسیالیستی بلاروس تبدیل شد، و پس از اشغال لیتوانی شرقی از سوی روسیه، در جمهوری سوسیالیستی لیتوانی-بلاروس شوروی ادغام شد. پس از پایان جنگ شوروی و لهستان در سال ۱۹۲۱، سرزمین‌های بلاروس میان لهستان و بلاروسیه تازه تأسیس SSR تقسیم گردید، که یک عضو بنیادی جمهوری‌های سوسیالیست اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲ شد. در سپتامبر ۱۹۳۹، اتحاد شوروی در نتیجه معاهده معاهده عدم تعرض مولوتف-ریبنتروپ، به سرزمین بلاروس تحت کنترل لهستان پیوست شد. در سال ۱۹۴۱، آلمان نازی عملیات بارباروسا را با حمله به اتحاد شوروی انجام داد. بلاروس به زودی پس از آن تسخیر شد، و اشغال بلاروس توسط آلمان نازی تا سال ۱۹۴۴ ادامه یافت. بیشتر زیرساخت‌های کشور نابود شد و بخش عمده‌ای از جمعیت آن در حمله آلمان کشته شدند. مردم یهودی بلاروس نیز طی واقعه هولوکاست دچار فاجعه شدند. این موضوع تا سال ۱۹۷۱ ادامه داشت تا این که جمعیت مردم بلاروس به سطح پیش از جنگ رسید. اما جمعیت یهودیان هرگز ترمیم نشد. پس از پایان جنگ، بلاروسیه، یکی از ۵۱ امضاکننده منشور ملل متحد در سال ۱۹۴۵ بود. بازسازی که پس از جنگ در بلاروس انجام گرفت در مقایسه با جمهوری شوروی آبادانی قابل مقایسه‌ای را به دنبال داشت. در طی این زمان، بلاروس به مرکزی اصلی سازندگی در ناحیه غرب اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. افزایش مشاغل باعث سرازیر شدن جمعیت مهاجر فراوانی از جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی به این کشور گردید. طی دوران ژوزف استالین، سیاست روسی‌سازی برای «حفاظت» SSR بلاروسیه در برابر نفوذهای کشورهای غربی آغاز شد. این برنامه قرار بود در هویت فرهنگی بلاروس ریشه داشته باشد که با عناصر روسی جایگزین شد. این سیاست شامل اعزام روس‌ها از نقاط گوناگون اتحاد شوروی و قرار دادن آن‌ها در نقاط کلیدی داخل حکومت SSR بلاروسیه بود. استفاده رسمی از زبان بلاروسی و دیگر جنبه‌های فرهنگی نیز به سیاست‌های اتحاد شوروی/مسکو محدود می‌شد. پس از مرگ استالین در سال۱۹۵۳، جانشین او، نیکیتا خروشچف به برنامه روسی‌سازی ادامه داد، پایتخت SSR بلاروسیه را شهر مینسک قرار داد که «هرچه همه ما زودتر به روسی صحبت کنیم، باید زودتر کمونیسم را برقرار نماییم». در سال ۱۹۸۶، بخشی از بلاروس تحت تأثیر فاجعه چرنوبیل قرار گرفت که این حادثه در همسایگی اوکراین رخ داد. زمانی که نخست‌وزیر شوروی میخائیل گورباچف شروع به اجرای برنامه پرسترویکای خود نمود، مردم بلاروس با فرستادن نامه‌ای به وی در دسامبر ۱۹۸۶، دربارهٔ نزول فرهنگ خود شرح دادند. این رخداد از سوی مورخان، «چرنوبیل فرهنگی ۱» نام‌گذاری شده‌است. در ژوئن ۱۹۸۸، گورهای دسته‌جمعی در شهر کوراپاتی کشف گردید. بنا به ادعاها، این گورها در حدود ۲۵۰ هزار نفر از قربانیان (دوره) استالین را در خود جای می‌داد. برخی اظهار می‌نمایند که این کشف گواهی بر این مسئله است که دولت شوروی تلاش می‌نموده که مردم بلاروس را از بین ببرد و همین موجب شده تا برخی از آن‌ها خواهان استقلال شوند. بلاروس در ۲۷ ژوئیه ۱۹۹۰ موجودیت خود را اعلام نمود، و در ۲۵ اوت ۱۹۹۱، جمهوری شوروی سوسیالیستی بلاروس با به دست آوردن استقلال کامل خود، رسماً به جمهوری بلاروس تبدیل شد. در حدود همان زمان بود که استانیسلاو شوشکویچ رئیس شورای عالی بلاروس در مقام رهبری بلندپایه بلاروس گردید. ششکویچ، در کنار بوریس یلتسین از روسیه و لئونید کراوچوک از اوکراین در ۸ دسامبر۱۹۹۱ در بلاوژسکایا پوشچا در همایشی رسماً انحلال اتحاد شوروی و تشکیل کشورهای مستقل مشترک‌المنافع را اعلام نمودند. از سال ۱۹۹۴، کشور به وسیله الکساندر لوکاشنکو رهبری می‌شد، که مورد انتقاد دولت‌های غربی، (گروه) ناظر حقوق بشر، و دیگر سازمان‌های غیردولتی غربی به خاطر سیاست‌های داخلی خود به سبک اتحاد شوروی پیشین، واقع شد. از سال ۲۰۰۵، به نظر می‌رسد که جنبشی در بلاروس به سوی اتحاد دوباره با روسیه صورت گرفته باشد. در نوامبر ۲۰۰۵، یک پیش‌نویس از قانون اساسی برای تصویب به هردو (رئیس‌جمهور) ولادیمیر پوتین و لوکاشنکو تسلیم شده‌است. این حرکت، در کنار دیگر موارد، بخشی از طرح ۱۹۹۶ بود که توسط لوکاشنکو و رئیس‌جمهور پیشین روسیه، بوریس یلتسین برای ایجاد اتحادیه روسیه و بلاروس انجام گرفت. اعتراضات بلاروس (۲۰۲۰) اعتراض‌های ادامه‌دار مردم این کشور است که به انقلاب دمپایی موسوم است و شامل مجموعه‌ای از اعتراض‌های خیابانی علیه دولت اقتدارگرای الکساندر لوکاشنکو رئیس‌جمهور فعلی بلاروس است. سیاست بلاروس یک جمهوری است که توسط رئیس‌جمهور و مجلس دوگانه آن –مجلس ملی جمهوری بلاروس و مجمع ملی- اداره می‌شود که شامل یک مجلس پایین دستی، مرکب از ۱۱۰ عضو مجلس نمایندگان جمهوری بلاروس مجلس نمایندگان، و یک مجلس بالادست، با ۶۴ عضو شورای جمهوری بلاروس شورای جمهوری است. مجلس نمایندگان اختیار دارند تا نخست‌وزیر بلاروس را منصوب نمایند، اصلاحاتی در قانون اساسی بدهند، به نخست‌وزیر رأی اعتماد داده و پیشنهادهایی راجع به سیاست خارجی و داخلی بلاروس ارائه نمایند. شورای جمهوری این قدرت را دارد که مقامات گوناگون دولتی را انتخاب نموده، رئیس‌جمهور را استیضاح کرده و نیز اختیار دارد تا لوایح مورد تصویب مجلس نمایندگان را قبول یا رد نماید. هر یک از این مجامع می‌توانند هرگونه قانون مصوب از سوی مقامات محلی را در صورتی که مغایر با قانون اساسی بلاروس باشد، رد (وتو) کنند. رئیس‌جمهور- از سال ۱۹۹۴، الکساندر لوکاشنکو- رهبر کشور می‌باشد. دولت، شورایی از وزرا به ریاست نخست‌وزیر بلاروس است؛ اعضای شورای وزیران لازم نیست عضو مجلس (قوه مقننه) باشند، و از سوی رئیس‌جمهور تعیین می‌شوند. قوه قضائیه شامل دادگاه عالی و دادگاه‌های ویژه گوناگونی همچون دادگاه قانون اساسی بلاروس است، که به قانون اساسی یا قوانین اجرایی می‌پردازد. قضات دادگاه قانون اساسی از سوی رئیس‌جمهور انتخاب شده و مورد تأیید شورای (مجمع) جمهوری قرار می‌گیرند. در بلاروس، با این که احزاب سیاسی وجود دارند که یا موافق یا مخالف رئیس‌جمهور لوکاشنکو هستند، اکثریت کرسی‌های مجمع ملی توسط افرادی اشغال می‌شود که وابستگی به هیچ‌یک از احزاب سیاسی ندارند. اما، سه حزب وجود داند که کرسی‌های مجلس نمایندگان را اشغال می‌کنند: حزب کمونیست بلاروس (۸ کرسی)، حزب کشاورزان بلاروس (۳ کرسی)، و حزب لیبرال دموکرات بلاروس (۱ کرسی). دو حزب دیگر که متعهد به حمایت از لوکاشنکو، حزب سوسیالیست ورزش دوست بلاروس و حزب جمهوریخواه کار و عدالت می‌باشند که در انتخابات اکتبر۲۰۰۴ هیچ کرسی را به دست نیاوردند. احزاب مخالف، همچون جبهه خلق بلاروس و حزب متحد غیرنظامی بلاروس نیز هیچ کرسی را در آن احراز نکردند. UCPB و BPF احزاب دیگری هستند که ائتلاف خلق به علاوه ۵، گروهی از احزاب سیاسی مخالف لوکاشنکو، را شامل می‌شوند. سازمان‌های متعددی از جمله OSCE سازمان امنیت و همکاری در اروپا OSCE، این انتخابات را به سبب نتایج منفی احزاب مخالف و غرض ورزی رسانه‌های بلاروس به سود دولت، فاقد آزادی لازم اعلام نمودند. گزارش راجع به انتخابات پارلمانی دسامبر ۲۰۰۴ در انتخابات ۲۰۰۰، مجلس نتایج چهار دور از رأی‌گیری را پیش از آن که تمامی کرسی‌ها پر شود، به خود اختصاص داد؛ و سرانجام، ۸۶٪ نمایندگان منتخب از میان اعضای مستقل بودند، و باقی آن‌ها نمایندگان از میان احزابی انتخاب شدند که از لحاظ سنتی به رئیس‌جمهور وفادار بودند. دور بعدی انتخابات در ۱۹ مارس ۲۰۰۶ برگزار شد و این انتخابات نیز گزینش رئیس‌جمهور را شامل می‌شد. لوکاشنکو در این انتخابات در برابر الکساندر میلینکویچ، نامزد معرفی شده از سوی ائتلاف احزاب مخالف قرار گرفت. دیگر نامزد مخالف، الکساندر کازولین از دموکرات‌های سوسیالیستی بود که طی اعتراضاتی که توسط مجمع کل خلق بلاروس پیرامون موضوع تصدی لوکاشنکو ابراز شد، دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این واقعه در بین سایر حوادث، به دلیل اظهار نگرانی نسبت به انتخابات ۲۰۰۶ بود که بی نظمی‌هایی را به همراه خود داشت. رئیس‌جمهور با به دست آوردن ۸۰٪ آراء، پیروز بلامنازع انتخابات شد. اما این انتخاب از نظر سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) ناعادلانه بود. از لوکاشنکو نقل قول شده که گفته بود وی سبک حکومت خودکامه را برای کنترل و نظارت بر کشور به کار می‌گیرد. شورای (مجمع) اروپا از سال ۱۹۹۷ به دلیل تخلفات غیر دموکراتیک در انتخابات در همه‌پرسی قانون اساسی و مجلس از طریق برگزاری انتخابات ثانویه از عضویت در این اتحادیه محروم نمود. بر طبق مفاد کمیسیون و نیز مجمع اروپا، قانون اساسی بلاروس «نامشروع بوده و حداقل استانداردهای دموکراتیک را در برندارد و از این رو از اصول جداسازی اختیارات و اصل قانون عدول می‌نماید.» دولت بلاروس همچنین به خاطر موارد تجاوز به حقوق بشر، و فعالیت‌های آن علیه سازمان‌های غیردولتی، روزنامه‌نگاران مستقل، اقلیت‌های ملی و سیاستمداران مخالف خود مورد انتقاد قرار گرفت. طی دوره زمامداری دستگاه جاری حکومت در بلاروس، موارد متعددی از تعقیب قانونی و آزار و اذیت وجود داشته‌است، از جمله غیبت اجباری، ناپدید شدن یا مرگ رهبران سرشناس مخالف و روزنامه‌نگاران مستقل. بلاروس همچنین یکی از تنها دو کشوری در اروپا است که مجازات مرگ را برای جنایات خاص اعمال می‌کند (کشور دیگر آلبانی است). وزیر خارجه آمریکا، کاندولیزا رایس خطاب به کمیته سنای آمریکا در روابط خارجی، بلاروس را در میان شش کشوری معرفی نمود که به عنوان بخشی از فهرست «بازماندگان (دوران) ستمگری» آمریکا قرار دارند. وزارت خارجه بلاروس اظهار داشت که بیانات وزیر خارجه آمریکا، رایس «پایه سستی» برای ایجاد یک اتحاد مناسب بین بلاروس و آمریکا است. بلاروس به عنوان «یک اتحاد شوروی در مقیاس کوچک در بهترین دوره‌ها» توصیف شده‌است. تقسیمات کشوری بلاروس به شش استان (اوبلاست) تقسیم می‌شود، که شهرهای آن به عنوان مراکز اداری آن نامیده می‌شوند. شهر مینسک، واقع در ایالت مینسک، دارای جایگاه ویژه‌ای از یک زیر مجموعه کشوری است که هیچ‌یک از این اوبلاست‌ها آن را شامل نمی‌شوند. تقسیم‌بندی زیر گروهی " اوبلاست " میراث دوره شوروی است. اوبلاست‌ها نیز خود به زیرگروه‌هایی به نام " رایون "ها تقسیم می‌شوند. ترجمه رایج این واژه " بخش "ها یا " نواحی" است. مقامات اداری محلی (" رایساوت "، "مشاور رایون ") از سوی ساکنین رایون انتخاب می‌شوند؛ و مقامات اجرایی محلی ("مدیریت رایون ") نیز توسط مسئولان بالاتر اجرایی منسوب می‌گردند. به همین صورت، هر اوبلاستی دارای یک مقام قانونگذار خود ("اوبلزووت ") بوده که از طرف ساکنان آنجا انتخاب می‌شود، و نیز یک مقام اجرایی ("مدیریت اوبلاست ") که رهبر آن از سوی رئیس‌جمهور تعیین می‌شود. (مراکز مدیریتی در داخل پرانتزها قرار گرفته‌اند) مینسک (پایتخت) منطقه بریست (برست) منطقه گومل (گومل) منطقه گرودنو (گرودنو) منطقه موگیلف (موگیلف) منطقه مینسک (مینسک) منطقه ویتبسک (ویتبسک) جغرافیا مساحت کشور بلاروس ۲۰۷٬۵۹۵ کیلومتر مربع و کم و بیش اندازه گویان است. بلاروس یک کشور دور از دریا و محصور در خشکی، نسبتاً پست، و شامل نواحی گسترده‌ای از سرزمین‌های باتلاقی (مردابی) است. دریاچه‌ها و رودخانه‌ها این کشور را بریده بریده نموده‌اند. بزرگ‌ترین منطقه باتلاقی آن پولزیا است که در میان وسیع‌ترین تالاب‌های اروپایی قرار دارد. ۱۱ هزار دریاچه در بلاروس وجود دارد، اما اکثر این دریاچه‌ها کمتر از ۵/۰ کیلومتر مربع (۱۲۴ مایل مربع) وسعت دارند. سه رودخانه اصلی در داخل این کشور جریان دارند، رود نمان، رود پریپیات، و رود دنیپر. بلندترین نقطه بلاروس در جیارژینسکایا هارا (تپه جیارژیانسکارا) به بلندای ۳۴۵ متر (۱۱۳۲ پا) است. اقلیم آن از زمستان‌های بسیار سرد (دمای متوسط در ژانویه در دامنه‌ای بین ۸- درجه سلسیوس تا ۲- درجه سلسیوس) تا تابستان‌های خنک و بارانی (میانگین دمای ۱۵ درجه سلسیوس تا ۲۰ درجه سلسیوس) در نوسان است. جنگل‌ها ۳۴٪ کل مناظر این کشور را پوشانده‌اند، و محصولات جنگلی را یکی از پررونق‌ترین منابع طبیعی برای این سرزمین می‌کنند. دیگر منابع طبیعی که می‌توان در بلاروس یافت شامل ذخایر زغال‌سنگ نارس، مقادیر اندکی نفت و گاز طبیعی، گرانیت، دولومیت، سنگ آهک، خاک رسوبی (آهک دار)، گل سفید، ماسه، شن و خاک رس می‌شود. در حدود یک پنجم این سرزمین، بیشتر در ایالات جنوب خاوری و گومل و موگیلف هنوز تحت تأثیر انفجار سال ۱۹۸۶ در فاجعه نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل قرار دارد. با این که مقدار پرتوافکنی از زمان فاجعه تاکنون (تا یک درصد) کاهش یافته، بیشتر این ناحیه به عنوان نواحی غیرقابل سکونت در نظر گرفته شده‌است. اقتصاد نظام اقتصادی تا حدود ۸۰٪ تحت کنترل دولت قرار دارد، و از زمان اتحاد شوروی تاکنون چنین بوده‌است. این کشور از لحاظ اقتصادی نسبتاً با ثبات است، اما تا حدود زیادی در تأمین مواد خام به متحد نزدیک خود روسیه وابسته است. صنعت و کشاورزی عمدتاً در دست دولت قرار دارد؛ بنابراین بلاروس یکی از معدودترین بازمانده‌های اقتصادهای ملی با سرمایه‌گذاری دولتی است. کشاورزی تحت کنترل کشت اشتراکی با زیربخش‌های عمده کشت سیب زمینی و پرورش دام است. از لحاظ تاریخی مهم‌ترین شعب صنعت شامل منسوجات و فرآوری چوب (جنگلی) می‌باشد. پس از سال ۱۹۶۵، ایجاد صنعت سنگین و مهندسی مکانیک (تراکتور، یخچال) عمدتاً سبب ارتقاء توسعه صنعتی گردید. در داخل اتحاد شوروی، بلاروس یکی از توسعه یافته‌ترین جمهوری‌ها از لحاظ صنعتی بود. به لحاظ اقتصادی، بلاروس خود در همسود کشورهای مستقل، مجمع اقتصادی اوراسیا و اتحادیه روسیه و بلاروس شرکت دارد. پس از سال۱۹۹۰، با عرضه ساختارهای بازار آزاد به داخل اتحاد شوروی پیشین، تولید صنعتی شناور گردید. اما، رشد اقتصادی در سال ۱۹۹۶ به آن بازگشت و بلاروس در سال۲۰۰۱ اولین کشور از گروه کشورهای مستقل همسود (CIS) بود که به سطوح تولید صنعتی و کشاورزی سال ۱۹۹۰ رسید. تولید ناخالص ملی برای سال ۲۰۰۵ (تخمیناً) بالغ بر ۱۳/۷۹ میلیارد دلار که تقریباً برابر با درآمد سالانه ۷۷۰۰ دلار به ازای هر فرد می‌شود. در سال ۲۰۰۵، تولید ناخالص ملی تا حدود ۹٪–۸ با وجود نرخ متوسط تورم حدود ۸٪، افزایش یافت. بر طبق (آمار) سازمان ملل، طی ده سال گذشته، متوسط ماهانه درآمد از ۲۰دلار آمریکا به ۲۲۵ دلار آن افزایش یافته‌است. نرخ بیکاری، بر اساس آمار دولت بلاروس، در سال ۲۰۰۵، ۲٪ بوده‌است. اما، کارشناسان خارجی معتقد بوده‌اند که نرخ واقعی آن احتمالاً از این میزان بیشتر است. موضوع بحث برانگیزتر، تصمیم این کشور به کنار گذاشتن روبل بلاروس (BYR) به نفع روبل روسیه (RUB) می‌باشد که بر طبق آژانس خبری روسیه، آژانس ایتارتاس، از ۱ ژانویه ۲۰۰۸ آغاز می‌شود. اقتصاد بلاروس تحت فشار اوضاع سیاسی داخل این جمهوری است. این فشار عمدتاً به شکل تحریم‌ها علیه این کشور یا رهبری بلاروس قابل احساس است؛ مثلاً، اتحادیه اروپا، قطعنامه شورای (EC) به شماره ۲۰۰۶/۷۶۵ را در ۱۸ مه ۲۰۰۶، تصویب نمود. این قانون موجب مسدود شدن حساب‌های رئیس‌جمهور لوکاشنکو و نیز بین ۳۰ تا ۳۵ نفر از مقامات بلندپایه بلاروس در بانک‌های خارجی می‌شود. این تحریم‌ها همچنین شامل ممنوعیت سفرهای رهبران یادشده به نقاط گوناگون می‌شود. این تحریم از سوی اتحادیه اروپا پس از زمانی اعمال شد که فراکسیون این کشور اعلام نمود که انتخابات ۱۹ مارس ۲۰۰۶ فریبکارانه بوده و نیز گروه‌های مخالف در این کشور سرکوب شده‌اند. جمعیت‌شناسی بزرگ‌ترین قوم در این کشور بلاروسی‌ها هستند که ۸۳ درصد جمعیت ۱۰ میلیون نفری این کشور را تشکیل می‌دهند. روس‌ها دومین گروه پرجمعیت این کشور با حدود ۸٪ از ترکیب جمعیتی این کشور می‌باشند. لهستانی‌ها با ۳٫۱٪ و اوکراینی‌ها با ۱٫۷٪ دیگر اقلیت‌های قومی این کشور هستند. روسی و بلاروسی هر دو زبان‌های رسمی این کشور هستند. روسی زبان اصلی کشور است و ۷۲ درصد به آن صحبت می‌کنند. جمعیت این کشور مثل اغلب کشورهای اروپای شرقی در دو دهه اخیر روند کاهشی داشته و از بیش از ده میلیون در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به ۹٫۵ میلیون در سرشماری سال ۲۰۰۹ رسیده‌است. تراکم جمعیت در حدود ۵۰ نفر به ازای کیلومتر مربع است و حدود ۷۲٪ مردم شهرنشین هستند. از جمعیت شهرنشین ۲۴٪ در مینسک، پایتخت و بزرگ‌ترین شهر بلاروس زندگی می‌کنند. سن میانگین جمعیت ۳۷ سال است. نرخ باروری در سال ۲۰۰۷ حدود ۱٫۲۲ (بسیار پایینتر از نرخ جانشینی) بود و نرخ مهاجرت نیز منفی بود. امید به زندگی ۶۸٫۷ سال (۶۳ سال برای مردان و ۷۴٫۹ سال برای زنان) است. تعداد زنان بیشتر است و به ازای هر ۱۰۰ زن ۸۷ مرد وجود دارد. ۹۹ درصد افراد بالای ۱۵ سال باسواد هستند. بر اساس آمارهای دولتی در سال ۲۰۰۹ ۵۸٫۹٪ درصد به یک مذهب اعتقاد دارند و ۴۱٫۱٪ درصد بی‌دین هستند. بیشتر مذهبی‌ها به کلیسای ارتدوکس شرقی پایبند هستند و کلیسای کاتولیک نیز در نواحی غربی (۷ درصد کل جمعیت) پیروانی دارد. این کشور در گذشته از مهم‌ترین مراکز جمعیتی یهودیان اروپا بود و جمعیت یهودیان آن به ۱۰ درصد می‌رسید اما از میانه‌های قرن بیستم جمعیت آن‌ها به شدت کاهش یافته و اکنون اقلیت کوچک کمتر از یک درصدی را تشکیل می‌دهند. نرخ مهاجرت به ازای هر هزار نفر در بلاروس برابر با ۳٫۲+ است. بر طبق گزارش سازمان بین‌المللی مراقبت (از) کودکان، (در مقایسه با ۱۶۷ کشور) بلاروس دارای بالاترین نرخ در میان همه کشورهای اتحاد شوروی سابق است. آن دارای رتبه ۱۶ برای نسبت شاخص مادران، رتبه ۱۴ برای نسبت شاخص زنان و رتبه ۲۰ برای نسبت شاخص کودکان است. نزدیک‌ترین کشورها به آن در بین کشورهای اتحاد پیشین شوروی، استونی (رتبه ۱۸ برای رده زنان)، اوکراین (۲۶/۳۱/۲۱) و روسیه (۶۴/۳۴/۲۷) هستند. بزرگ‌ترین شهرهای بلاروس (۲۰۲۰): مینسک – ۱٬۷۴۲٬۰۰۰ گومل – ۴۸۰٬۰۰۰ موگیلف – ۳۶۹٬۰۰۰ ویتبسک – ۳۴۲٬۰۰۰ گرودنا – ۳۱۷٬۰۰۰ برست – ۳۰۰٬۰۰۰ بابرویسکا – ۲۲۰٬۰۰۰ بارانویچی – ۱۶۸٬۰۰۰ باریساوو – ۱۴۴٬۰۰۰ اورشا – ۱۲۵٬۰۰۰ پینسکا – ۱۳۰٬۰۰۰ مازیر – ۱۱۲٬۰۰۰ سالیگورسک – ۱۰۱٬۰۰۰ نواپولاتسک – ۱۰۱٬۰۰۰ فرهنگ تاریخچه لباس سنتی بلاروس به زمان روسیه کییفی بر می‌گردد و در طول زمان تحت تأثیر فرهنگ‌های همسایه: لهستانی‌ها، لیتوانیایی‌ها، تویان‌ها، روس‌ها و دیگر کشورهای اروپایی قرار گرفته‌است. گذشته از ریشه‌های غالب روتنیایی (در اوکراین)، سبک آشپزی بلاروسی بسیار به لیتوانیایی نزدیک می‌باشد. برخی اوقات آن را تا حدودی نسبت به همسایگان بانفوذ خود از غنا و تأثیر کمتری برخوردار است. اما، در واقع این می‌تواند حاصل نبود کلی هویت ملی باشد که هنوز به عقب نگهداشتن کشور از توسعه ادامه داده و نیز سبب افت وجود سنت‌های آشپزی در ۱۰۰ سال گذشته شده‌است. جنبه‌های خاص فرهنگ بلاروس به دلیل روسی شدن آن، در طول زمان از دست رفته‌است. رئیس‌جمهور لوکاشنکو قوانینی را عرضه نموده که ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی را وادار می‌نماید پیشرفت روزبه روز بلاروس را نمایش دهند، اما این اجرای این کار، تفاوتی ندارد به زبان بلاروسی باشد یا به زبان روسی. ایستگاه‌های رادیو و تلویزیونی مذکور، دولتی بوده، و توسط شرکت تلویزیونی-رادیویی دولتی کشور اداره می‌شود. دولت روسیه بسیاری از جشنواره‌های فرهنگی سالانه را برگزار می‌نماید: «بازار اسلاویانتسکی در ویتبسک»، «چشمه مینسک»؛ «همایش‌های تئاتری اسلاوونیک»؛ «جشنواره ملی دروگری»؛ «هنرها برای کودکان و جوانان»؛ «مسابقه هنرهای نمایشی گروه جوانان»؛ «مشاعره‌های نیزویژ»؛ «قصر صلح»؛ و جشنواره ملی ترانه و شعر بلاروس. این وقایع اجرا کنندگان با استعداد بلاروسی را نمایش می‌دهد، اعم از این که در موسیقی، هنر، شعر، رقص یا تئاتر دارای ذوق باشند. در این جشنواره‌ها، جوایز گوناگونی تحت عنوان قهرمانان شوروی و بلاروسی به خاطر مهارت آن‌ها در موسیقی یا هنر اعطاء می‌شود. شماری از روزهای تعطیل در این کشور نظیر روز استقلال یا روز پیروزی جمعیت فراوانی را به خود جذب می‌کند و نمایش‌های متعددی همچون آتش بازی و رژه‌های نظامی در آن‌ها برگزار می‌شود. بیشتر این جشنواره‌ها در ویتبسک یا مینسک برپا می‌شود. بلاروس دارای چهار مکان میراث (فرهنگی) جهانی است، که دو تا از آن‌ها بین این کشور و کشورهای همسایه مشترک هستند. این چهار مورد عبارتند از: مجموعه قصر صلح؛ قصر نیازویژ؛ بلووژسکایا پوشاچا (مشترک با لهستان)؛ طاق زمین پیمای استروو (که در آن با کشورهای استونی، فنلاند، لیتوانی، لتونی، نروژ، مولداوی، روسیه، سوئد و اوکراین سهیم می‌باشد) مناطق دیدنی قلعه میر (mir castle complex) جنگل بیالوزا (bialowieza forest) قلعه برست (twierdza brzeska) کلیسای سنت سیمون و هلنا (church of saints simon and helena minsk) پارک گورگی (gorky park) کاخ گومل (gomel palace) برج کامیانتس (tower of kamyanets) باغ گیاه‌شناسی (botanical garden) رتبه‌بندی بین‌المللی هر سال، تعدادی از گروه‌های غیردولتی و سازمان‌های بین‌المللی درجه‌بندی‌هایی را ارائه می‌کنند که در آن به مقایسه کشورها با یکدیگر دربارهٔ موارد فساد، آزادی در مطبوعات، فعالیت اقتصادی و حقوق زنان می‌پردازند. این، یک نمونه برداری از گروه‌های گوناگون با گزارش آن‌ها، در کنار نتایجی است که به چگونگی وضعیت رتبه‌بندی در بلاروس اشاره دارد. مراقبت از کودکان، وضعیت زنان، مادران و کودکان جهان در سال ۲۰۰۶ - رتبه ۱۶ ام برای مادران، ۱۴ ام برای زنان و ۲۰ ام برای کودکان در بین ۱۶۷ کشور ای.تی. کندی/مجله سیاست خارجی:فهرست جهانی شدن ۲۰۰۵، کشور رتبه‌بندی نشده‌اند بنیاد میراث (فرهنگی)/ روزنامه وال استریت:2005 شاخص آزادی اقتصادی رتبه ۱۴۳ ام در بین ۱۵۵ کشور (با رتبه ۹۹/۳، رکود اقتصادی) نرخ توسعه مالی بین‌المللی: ۶۰ (کشور و ناحیه) در این رتبه‌بندی شرکت نکرده‌اند. (هفته نامه) اکونومیست: جهان در سال ۲۰۰۵- شاخص کیفیت زندگی در سراسر دنیا، رتبه ۱۰۰ ام از بین ۱۱۱ کشور گزارشگران بدون مرز:- فهرست سالانه آزادی مطبوعات در سراسر دنیا (۲۰۰۴)، رتبه ۱۴۴ ام از میان ۱۶۷ کشور شفاف‌سازی بین‌المللی:- فهرست آمار فساد ۲۰۰۴- رتبه ۷۴ ام در بین ۱۴۶ کشور برنامه توسعه سازمان ملل:- مقام ۶۲ ام از بین ۱۷۷ کشور عرصه اقتصادی جهان: گزارش رقابت جهانی ۲۰۰۵–۲۰۰۴ – رتبه‌بندی فهرست رقابت رشد، ۱۰۴ کشور در این درجه‌بندی وجود نداشتند. تحصیلات دانشگاهی تحصیلات دانشگاهی در بلاروس ملزم به دارا بودن مدرک پیش دانشگاهی روسی (پادفک) است. در بلاروس چندین دانشگاه وجود دارد که همه ساله دانشجویانی را از بلاروس و سایر کشورها به خود جذب می‌کنند. ایرانیان بسیاری نیز برای ادامه تحصیل به خصوص در رشته‌های شاخه پزشکی این کشور را انتخاب می‌کنند. از جمله دلایل آن می‌توان به امکان تحصیل به انگلیسی و هزینه پایین و پذیرش آسان‌تر نسبت به کشورهای غرب اروپا اشاره کرد. از تابستان ۱۳۹۵، مدارک این کشور برای دانشجویان رشته‌های وزارت بهداشت در ایران، فاقد اعتبار اعلام شد. وب سایت‌های دولتی سایت رئیس‌جمهور دولت بلاروس سفارت بلاروس در آمریکا دولت الکترونیک بلاروس اطلاعاتی-فرهنگی سایت متفرقه در بلاروس راهنمای مجازی بلاروس درون بلاروس- بلاروس در دست بلاروسی‌ها درون بلاروس- بلاروس در دست بلاروسی‌ها دایرکتوری شبکه با سرفصل‌های بلاروسی اخبار و تحلیل بلاروس پارک دودوتکی: یک موزه در فضای باز راهنمای سفر به بلاروس آژانس ملی جهانگردی بلاروس تصاویر ویدئویی از مینسک خوردن به سبک بلاروسی جشنواره‌های بلاروس تاریخچه بلاروس بر مبنای مناسبت‌ها رسانه‌ها در بلاروس فهرست شماره تلفن‌های ضروری بلاروس منابع ویکی‌پدیای انگلیسی <div class="references-small"> پیوند به بیرون روابط اتحادیه اروپا با بلاروس ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در دهه ۹۸۰ (میلادی) جمهوری‌ها جمهوری‌های اتحاد شوروی روس کیف کشورها و سرزمین‌های اسلاوی‌زبان کشورها و سرزمین‌های روسی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای محصور در خشکی ویکی‌سازی رباتیک
7102
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%DA%98%DB%8C%DA%A9
بلژیک
بلژیک با نام رسمی (Belxiye) پادشاهی بلژیک ، کشوری در غرب اروپا و یکی از اعضای اتحادیه اروپا است که پایتخت آن بروکسل است. بلژیک در شمال با هلند، در شرق با آلمان، در جنوب شرقی با لوکزامبورگ، در جنوب با فرانسه و از شمال غربی با دریای شمال مجاور است. خطّ جدایی فرهنگی ژرمن‌ها و رومی‌زبانان از میانه‌های کشور بلژیک می‌گذرد. در ۶۰٪ از مناطق بلژیک، زبان هلندی (گویش فلاندری) صحبت می‌شود و فرانسوی در ۴۰٪ مناطق جنوبی مثل والونی صحبت می‌شود و در منطقه پایتخت (بروکسل) هر دو زبان در نهادهای دولتی رایج است. کمتر از ۱٪ مردم بلژیک آلمانی‌زبان هستند و در شرق کشور زندگی می‌کنند. نام بلژیک از نام لاتین که برای اکثر بخش‌های شمالی منطقه گُل‌نشین استفاده می‌شد، یعنی «گالیا بلجیکا» گرفته شده‌است. این نام لاتین خود برگرفته از گروهی از قبایل سلت است که قبیله بلژها نام داشتند. به لحاظ تاریخی، بلژیک قسمتی از کشورهای سفلی بوده که شامل هلند و لوکزامبورگ نیز می‌شده‌است و پیش‌ترها نواحی گسترده‌تری را نسبت به گروه کشورهای بنلوکس امروزی در بر می‌گرفته‌است. بلژیک از اواخر سده‌های میانه تا سدهٔ هفدهم، کانون بازرگانی و فرهنگی پررونقی به‌شمار می‌رفته‌است. از سدهٔ شانزدهم تا انقلاب بلژیک در سال ۱۸۳۰ و جدایی این کشور از هلند، بلژیک محل جنگ‌های بسیاری بین قدرت‌های اروپایی بود و به همین دلیل با عنوان «میدان جنگ اروپا» لقب‌گذاری شده بود. اخیراً بلژیک عضو برجسته‌ای از اتحادیه اروپا به‌شمار می‌رود و میزبان تعدادی از نهادهای اتحادیه اروپا و سازمان‌های بین‌المللی از جمله ناتو است. بلژیک در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۹۴۵ به سازمان ملل متحد پیوست. بلژیک در انقلاب صنعتی شرکت کرد، و در جریان قرن بیستم مالک امپراتوری استعماری بلژیک در آفریقا بود. بین ۱۸۸۵ و ۱۹۰۸، ایالت آزاد کنگو، که به‌طور خصوصی متعلق به لئوپولد دوم بود، شاهد جنایت‌ها و بیماری‌های فراگیر بود؛ در میان اعتراض عمومی در اروپا، بلژیک این قلمرو را به عنوان یک مستعمره ضمیمه خود کرد. امپراطوری استعماری بلژیک بین ۱۹۶۰ و ۱۹۶۲ استقلال پیدا کرد. نیمه دوم قرن بیستم شاهد تنش‌های فزاینده بین شهروندان هلندی زبان و فرانسوی زبان بود که تفاوت‌ها در زبان و فرهنگ و توسعه اقتصادی نابرابر فلاندر و والونی بر این تنش افزود. خصومت ادامه‌دار به اصلاحات دولتی پردامنه انجامید، که منجر به گذار این کشور بین ۱۹۷۰ و ۱۹۹۳ از یک حکومت یکپارچه به یک حکومت فدرالی شد. با وجود این اصلاحات، تنش‌های بین این گروه‌ها باقی مانده، و شاید زیاد هم شده باشد؛ جدایی طلبی شایان توجهی مخصوصاً بین فلامان‌ها وجود دارد؛ قوانین مجادله برانگیز در خصوص زبان مانند شهرداری‌ها وجود دارد؛ و پس از انتخابات ژوئن ۲۰۱۰ تشکیل یک حکومت ائتلافی ۱۸ ماه زمان برد که یک رکورد جهانی است. بیکاری در والونی بیش از دو برابر فلاندر است که پس از جنگ جهانی دوم رشد سریعی داشته‌است. تاریخ دوران باستان بیش از دو هزار سال پیش، ناحیه‌ای که اینک بلژیک خوانده می‌شود، دارای جمعیت زیادی بوده و تنش‌های فرهنگی و سیاسی فراوانی را شاهد بوده‌است. اولین حرکت مستند شده مردمی تصرف منطقه توسط جمهوری روم و کنسول مشهور آن ژولیوس سزار در قرن اول پیش از میلاد بود که تا سدهٔ پنجم توسط ژرمن‌ها-فرانک‌ها ادامه پیدا کرد. قرون وسطی طی سده ۵ میلادی فرانک‌ها پادشاهی مروونژی‌ها را تثبیت کردند که در سدهٔ هشتم پادشاهی کارولنژیان نام گرفت. در طی قرون وسطی، کشورهای فروبوم به چندین ایالت فئودال کوچک تقسیم شدند. هلند بورگوندی - هابسبورگ بسیاری از ایالت‌ها، طی سده‌های چهاردهم و پانزدهم توسط خاندان بورگوندی با عنوان هلند بورگوندی متحد گشتند. این ایالات در قرن پانزدهم استقلال بیشتری یافتند و پس از آن هفده استان یا ایالات هفده‌گانه نام گرفتند. هلند اسپانیا - اتریش جنگ هشتادساله (۱۶۴۸–۱۵۶۸)، ایالات هفده‌گانه را به جمهوری هفت ایالات متحده در شمال و هلند جنوبی در جنوب تقسیم کرد. ایالات جنوبی تحت کنترل هابسبورگ اسپانیایی - اتریشی قرار گرفت. این ناحیه، در سده‌های هفدهم و هجدهم و تا زمان استقلال، محل وقوع بسیاری از جنگ‌های فرانسه – اسپانیا و فرانسه - اتریش، از جمله جنگ فرانسه و هلند، جنگ نه‌ساله، جنگ جانشینی اتریش و قسمتی از جنگ جانشینی اسپانیا بود. انقلاب فرانسه و پادشاهی متحد هلند در پی جنگ‌های انقلاب فرانسه، کشورها و مناطق کوچکی که پیش از آن، هرگز تحت اختیار هابسبورگ نبودند، به جمهوری اول فرانسه ضمیمه شده و نفوذ اتریشی‌ها در منطقه پایان یافت. کمی بعد و با فروپاشی امپراتوری اول فرانسه در ۱۸۱۴ و کناره‌گیری ناپلئون بناپارت از قدرت، کشورها و قلمروهای کوچک منطقه تحت عنوان پادشاهی متحد هلند، دوباره متحد شده و به یکدیگر پیوستند. بلژیک مستقل انقلاب بلژیک در ۱۸۳۰ موجب تثبیت استقلال کاتولیک‌ها و بی‌طرف شدن بلژیک در حکومتی موقتی شد. از زمان انتصاب لئوپولد یکم به عنوان پادشاه در سال ۱۸۳۱، بلژیک دارای نظام سلطنتی قانون اساسی و دموکراسی پارلمانی شد. در میان دورهٔ استقلال و جنگ جهانی دوم، کشور به دست ثروتمندان در دو حزب اصلی اداره می‌شد. کاتولیک‌ها و لیبرال‌ها، برای دستیابی به یک سیستم هماهنگ که سومین حزب را شامل می‌شد، حزب کارگری و نقش قدرتمند اتحادیه بازرگانی. فرانسه، که زبان سازگار شده اشراف و بورژواها بود، زبان رسمی و اداری به‌شمار می‌رفت. این کشور تا این زمان با یک سیستم دوزبانه هلندی – فرانسوی گسترش یافته‌است. کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۵ با پیمان واگذاری ایالت آزاد کنگو به لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک، به عنوان املاک شخصی‌اش موافقت کرد. کنگو، منبع مناسبی برای درآمدزایی حکومت بلژیک از طریق تجارت عاج فیل و مواد اولیهٔ تولید لاستیک بود. از حدود سال ۱۹۰۰، نگرانی‌های گسترده‌ای در مورد ارتکاب اعمال وحشیانه و بدرفتاری با مردم کنگو، توسط نیروهای بلژیک، به‌جود آمده بود. تعداد زیادی از مردم کنگو، به‌اتهام تأخیر یا کمبود تهیه و ارسال عاج فیل و لاستیک، توسط نیروهای لئوپولد به قتل می‌رسیدند. این وقایع منجر به بازپس‌گیری کنگو از لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک و واگذاری آن به عنوان مستعمره به کشور بلژیک شد و از آن زمان نام ایالت آزاد کنگو به کنگوی بلژیک تغییر یافت. در ۱۹۱۹، کمیسیون بلژیکی مأمور به بررسی جنایات کنگو اعلام کرد که جمعیت کنگو در مقایسه با ۱۸۷۹ به نصف کاهش یافته‌است. جنگ جهانی اول و دوم در اوت ۱۹۱۴ و در ابتدای جنگ جهانی اول، نیروهای آلمانی، به‌عنوان بخشی از نقشه شلایفن، برای رسیدن به مرزهای فرانسه و جبهه غربی جنگ، به بلژیک حمله‌ور شدند. مستعمرات آلمان، رواندا-اوروندی، که امروزه کشورهای مستقل رواندا و بوروندی نامیده می‌شوند، توسط کنگوی بلژیک در سال ۱۹۱۶ تصرف شد. در سال ۱۹۲۴ این مناطق توسط جامعه ملل تحت اختیار بلژیک درآمدند. جنگ جهانی دوم بار دیگر بلژیک توسط آلمان نازی در سال ۱۹۴۰ طی یک یورش وحشیانه مورد حمله قرار گرفت. تا زمستان سال ۴۵–۱۹۴۴ که توسط نیروهای متفقین آزاد شد، تحت اشغال قرار داشت. کنگوی بلژیک، استقلال خود را پیش از بحران کنگو در سال ۱۹۶۰ به دست آورد و رواندا و بوروندی نیز در سال ۱۹۶۲ مستقل شدند. پس از جنگ پس از جنگ جهانی دوم بلژیک به‌عنوان یکی از اعضای پایه‌گذار، به پیمان ناتو پیوست و همراه با هلند و لوکزامبورگ، اتحاد بنلوکس را تشکیل داد. بلژیک همچنین یکی از شش عضو پایه‌گذار سازمان زغال سنگ و فولاد اروپا تأسیس شده در سال ۱۹۵۱، اتحادیه اقتصادی اروپا و سازمان اروپایی انرژی اتمی تشکیل شده در سال ۱۹۵۷ است. بلژیک میزبانی فرماندهی ستاد مرکزی ناتو بر عهده دارد و همچنین بخش مهمی از نهادها و مؤسسات اتحادیه اروپاست که شامل هیئت اروپایی، شورای اتحادیه اروپا و جلسات فوق‌العاده پارلمان اروپا به‌علاوه بخشی از موسساتش می‌باشد. در طول قرن بیستم، به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم، تاریخ بلژیک به سرعت تحت تأثیر دو کمیته اصلی خودگردان آن قرار گرفته‌است. این دوره شاهد افزایش کشمکش‌های فرقه‌ای بوده‌است و اتحاد ایالات بلژیک تحت بررسی قرار گرفته‌است. از طریق اصلاحات قانون اساسی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تقسیم نواحی کشور به ایجاد نظامی سه ردیفه منجر شد: فدرالیسم، انجمن زبان‌شناختی و دولت منطقه‌ای، مصالحه برای کاستن کشمکش‌های زبانی. امروزه این نهادهای فدرال قدرت قانونی بیشتری نسبت به پارلمان دو مجلس شورا و سنا کسب کرده‌اند در حالی که دولت ملی هنوز تقریباً تمام مالکیت را کنترل می‌کند، بیش از ۸۰ درصد از دارایی‌های انجمن زبان شناختی و دولت منطقه‌ای و صد در صد تأمین اجتماعی. سیاست بلژیک، یک پادشاهی مشروطه است. نظام سیاسی این کشور، نظام پارلمانی فدرال و دومجلسی است و مجلس فدرال بلژیک از دو مجلس سنا و مجلس نمایندگان، تشکیل شده‌است. در حالی که سنا مجموعه‌ای از سیاست‌مداران بالارتبه منتخب و نمایندگان انجمن‌ها و مناطق است، مجلس شورا نشانگر تمام بلژیکی‌های بالاتر از هجده سال در یک نظام رأی‌گیری هم‌زمان می‌باشد. بلژیک از معدود کشورهاییست که رأی دادن در آن اجباریست و به همین علت در جهان یکی از بالاترین آمار رأی‌گیری را داراست. دولت فدرال که رسماً توسط پادشاه معرفی می‌شود، باید از مجلس شورا رأی اعتماد بگیرد. توسط نخست‌وزیر رهبری می‌شود. تعداد وزرای هلندی و فرانسوی زبان طبق آنچه توسط قانون اساسی تعریف شده باید مساوی باشد. شاه یا ملکه رهبر کشور محسوب می‌شوند اگرچه از طریق امتیاز مخصوص حق ارثی محدود. قدرت حقیقی در دست نخست‌وزیر و دولت‌های مختلفی‌است که کشور را اداره می‌کنند. نظام قضایی بر پایه حقوق مدنیست و از مجموعه قوانین ناپلئونی سرچشمه می‌گیرد. دادگاه استان یک رده از دادگاه فرجام خواهی که نهادی بر پایه دادگاه فرجام خواهی فرانسوی‌است پایین‌تر است. نهادهای سیاسی بلژیک پیچیده‌اند. بیشتر قدرت سیاسی حول و حوش نیاز به ارائه انجمنهای زبان می‌گردد. از حدود سال ۱۹۷۰، حزب‌های سیاسی ملی مهم بلژیک به اجزای جداگانه‌ای تقسیم شده‌اند که به‌طور عمده علایق این انجمن‌ها را نشان می‌دهند. حزب اصلی در هر انجمن به سه خانواده مهم سیاسی تعلق دارند: جناح راست یا همان لیبرال‌ها، دموکرات‌های مسیحی و جناح چپ یا همان سوسیال دموکراتها. دیگر حزب‌های جدیدتر مهم عبارتند از حزب سبز و به خصوص در فلاندرز حزب ملی یا ناسیونالیست و احزاب راست‌گرای افراطی. سیاست تحت تأثیر گروه‌های تحمیل گرا مانند اتحادیه‌های تجاری و منافع تجاری به صورت بنگاه اقتصادی بلژیک می‌باشد. پادشاه کنونی بلژیک فیلیپ بعد از پادشاه آلبرت دوم در سال ۲۰۱۳ به حکومت رسید. از سال ۱۹۹۹، نخست‌وزیر، گای ورهوفستات از دموکرات‌ها و آزادی خواهان فلاندری رهبری شش حزب آزادی خواهان، سوسیال دموکرات‌ها، حزب سبز را بر عهده داشته و اغلب از دولت او با نام دولت رنگین کمان نام برده می‌شود. این اولین دولت بدون دموکرات‌های مسیحی بود که از سال ۱۹۵۸ به روی کار آمد. در انتخابات عمومی بلژیک در سال ۲۰۰۳، ورهوفستات برای بار دوم برنده دوره انتصاب مجلس شد و رهبری ائتلاف چهار حزبی لیبرال سوسیال دموکرات‌ها را بر عهده گرفت. ساختمان مجلس شورا بر روی سایت رسمی مجلس به زبان فرانسه. در سال‌های اخیر همچنین در حزب راست‌گرای افراطی جدائی طلبان ملی فلاندری‌ها تحرکات زیادی مشاهده شده‌است که در عین حال این حزب بر حزب Vlaams Belang که با اتهام نژادپرستی روبه‌رواست غلبه کرده‌است. هدف اصلی دو حکومت ورهوفستات متعادل کردن بودجه بود؛ بلژیک یکی از معدود اعضاء اتحادیه اروپا است که تاکنون به این هدف نایل گشته‌است. این سیاست توسط حکومت‌های موفق در طی دهه ۱۹۹۰، تحت فشار از جانب شورای اروپا به کار گرفته می‌شد. سقوط دولت پیشین عمدتاً به خاطر بحران دی اکسین بود. بر ملأ شدن مسمومیت‌های شدید غذایی در ۱۹۹۹ موجب تشکیل دایره غذایی بلژیک شد. این رویداد به جنجال بزرگ و نابهنجار حزب سبز در مجلس انجامید و تأکید بیشتری بر روی سیاست‌های محیطی طی دولت اول ورهوفستات به وجود آورد. به عنوان مثال یکی از سیاست‌های حزب سبز باعث تصویب قانون خارج کردن قدرت هسته‌ای بلژیک شد، که توسط دولت جاری تعیین شده‌است. غیاب حزب دموکرات‌های مسیحی در مقامات دولتی به ورهوفستات این توانایی را داد تا موضوعات اجتماعی را با دیدگاهی لیبرال تر بر عهده بگیرد و قانون استفاده از مواد مخدر ملایم، ازدواج هم جنسان و کشتن از روی ترحم را به تصویب برساند. در دوره دو تا از مهم‌ترین مجالس بلژیک دولت سیاست فعالی را در آفریقا اتخاذ کرده‌است، این سیاست‌ها بر خلاف دخالت سیاسی طی بحران خلع سلاح عراق بود و باعث تصویب قانونی در رابطه با جنایت‌های جنگ شد. در هر دو دوره حکومت ورهوفستات این مسئله مورد بحث انجمن بلژیک شد. از موارد مورد بحث اصلی می‌توان به راه‌های هوایی شبانه در فرودگاه بروکسل و وضعیت ناحیه انتخاباتی بروکسل – هال –ویلوود اشاره نمود. کشمکش بین افراد از طریق دادگاه حکمیت حل و فصل می‌شود. چنین روشی باعث مصالحه شده و به فرهنگ‌های گوناگون امکان همزیستی مسالمت آمیز می‌بخشد. اقلیت فلاندری در سال ۱۹۸۰ منطقه فلاندر را برای تشکیل دولت فلاندری به دست آورد. مرزهای مشترک مناطق و انجمن‌ها دو ویژگی همه را ایجاد کرده‌است:محدوده منطقه پایتختی بروکسل شامل دو اقلیت فرانسوی و فلاندری‌است و محدوده اقلیت آلمانی زبان کاملاً داخل منطقه والون قرار گرفته‌است. مناطق فلاندری و والون به نهادهای اجرایی بیشتری در استان‌ها تقسیم شده‌اند. در بالاترین رده از این طرح سه رده‌ای دولت فدرال قرار دارد که امور خارجه، معاونت توسعه وزارت دفاع، ارتش، پلیس، مدیریت اقتصادی، رفاه اجتماعی، انتقال تأمین اجتماعی، انرژی، مخابرات و تحقیقات علمی، صلاحیت‌های محدود در حوزه آموزش و فرهنگ و سرپرستی امور مالیات‌ها را توسط مقامات کنترل می‌کند. دولت فدرال بیش از ۹۰ ٪ از تمام مالیات را در دست کنترل دارد. دولت‌های اقلیت مسئول توسعه زبان، فرهنگ و آموزش و پرورش در مدارس، کتابخانه‌ها، و تئاترها می‌باشند. رده سوم دولت‌های محلی هستند که بیشتر مسائل مربوط به اموال منقول و غیرمنقول مانند خانه، وسایط ترابری را کنترل می‌نماید. به عنوان مثال، ساختمانی که به یک مدرسه در بروکسل اختصاص داده شده‌است و متعلق به نظام مدرسه عمومی‌است، توسط دولت منطقه‌ای بروکسل کنترل می‌شود. با این حال، مدرسه به عنوان یک مؤسسه، اگر فرانسوی زبان باشد، تحت قوانین دولت فلاندری درمی‌آید. تقسیمات سیاسی جغرافیا بلژیک ۳۰٬۶۸۹ کیلومتر مربع (۱۱۷۸۷ مایل مربع) وسعت دارد. این کشور، با فرانسه (۶۲۰ کیلومتر)، آلمان (۱۶۷ کیلومتر)، لوکزامبورگ (۱۴۸ کیلومتر) و هلند (۴۵۰ کیلومتر)، مرز مشترک دارد. بلژیک سه منطقه جغرافیایی اصلی دارد: دشت ساحلی در شمال غربی، فلات مرکزی و کوه‌های آردن در جنوب شرقی. دشت ساحلی عمدتاً شامل تپه‌های شنی و پُلدرها (زمین‌های خشک‌شده از دریا) می‌شوند. اراضی پست کنار دریا نواحی ای از زمین، نزدیک یا زیر سطح دریا هستند که از دریا به جا مانده یا اراضی داخلی بیشتری که از کانال‌ها زهکشی شده و توسط خاکریزها محافظت شده‌اند. منطقه جغرافیایی دوم، زمین‌هایی‌است که در نواحی دورتر قرار دارد. این یک منطقه روان، و پیش رونده‌است که دره‌های حاصلخیز را در برمی‌گیرد و توسط زهکشی‌های متعددی آبیاری می‌شود. در اینجا همچنین می‌توان زمین‌های سخت تری را یافت که شامل غارها و تنگه‌های کوچک می‌شود. سومین منطقه جغرافیایی، که آردن نامیده می‌شود، ناهموارتر از دو مورد اولی‌است. انبوه جلگه‌های جنگلی، که بسیار صخره‌ای‌است و برای کشاورزی چندان مناسب نمی‌باشد، و دارای ژرف‌دره‌هایی است که به‌سوی غرب تا فرانسه، امتداد یافته‌اند. در این‌جا، می‌توان بسیاری از نمونه‌های حیات وحش بلژیک را یافت. مرتفع‌ترین نقطهٔ بلژیک، سیگنال دو بوترانژ، با ارتفاع ۶۹۴ متر (۲٫۲۷۷ فوت)، در این ناحیه واقع شده‌است. اقلیم بلژیک دارای اقلیم اقیانوسی، همراه با میزان بارندگی زیاد در تمام فصول است (سامانه طبقه‌بندی اقلیمی کوپن). میانگین دمای هوا برابر با ۳ درجه سلسیوس در ژانویه، و ۱۸ درجه سلسیوس در ژوئیه و میانگین میزان بارندگی از ۵۴ میلی‌متر در فوریه و آوریل تا ۷۸ میلی‌متر در ژوئیه، متغیر است. بلژیک بر پایهٔ اطلاعات صندوق جهانی طبیعت، در ناحیه بوم‌شناختی جنگل‌های مخلوط اقیانوس اطلس و جنگل‌های پربرگ اروپای غربی قرار دارد. به دلیل تراکم بالای جمعیت و مکان در مرکز اروپای غربی، بلژیک با مشکلات محیطی مهمی روبه‌روست. در گزارش سال ۲۰۰۳ گفته می‌شود آب رودخانه‌های بلژیک جزء کم کیفیت‌ترین آب‌های اروپاست و در پایین‌ترین رده فهرست ۱۲۲ کشوریست که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. جمعیت‌شناسی تراکم جمعیت بلژیک (۳۴۲ نفر در هر کیلومتر یا ۸۸۶ نفر در هر مایل مربع) یکی از بالاترین تراکمات جمعیت بعد از هلند و بعضی ابرایالات مانند موناکو در اروپاست. پرتراکم‌ترین مناطق از نظر جمعیت در اطراف بروکسل قرار دارند، شهرهای پرتراکمی مانند آنتورپ، خنت و لوون که به نام الماس فلاندری معروف اند و شهرهای مهم دیگری مانند لیژ، شارلوا، مونز، کورتریک، بروژ، هسلت و شهر نامور. شهر آردنس کمترین تراکم جمعیت را داراست. آمار سال ۲۰۰۵ جمعیت منطقه فلاندری را ۶٬۰۴۳٬۱۶۱، والونی را ۳٬۳۹۵٬۹۴۲ و بروکسل را ۱٬۰۰۶٬۷۴۹ نشان می‌دهد. حدود ۵۸ درصد از جمعیت کشور هلندی زبان، ۴۱ درصد فرانسه زبان و کمتر از یک درصد آلمانی زبانند. بروکسل، با ۸ درصد از جمعیت کشور، به‌طور رسمی دوزبانست. (فرانسه-هلندی). بروکسل از شهری عمدتاً هلندی زبان هنگامی که ایالت بلژین در سال ۱۸۳۰ با زبان رسمی فرانسوی در آن زمان به استقلال رسید، نشات گرفت. اکثریت عظیمی از جمعیتش (در حدود ۸۵ تا ۹۰٪ محاسبه شده که به‌طور فطع نمی‌توان گفت زیرا آمار دقیق در دست نیست) تحت عنوان ضد فرانسه ثبت شده‌اند، این میزان از جمعیت شامل تعداد زیادی از شهروندان خارجی بروکسل است که زبان فرانسه را به عنوان زبان دوم (بعد از زبان مادری شان) یا زبان اصلی انتخاب نموده‌اند. هلندی زبانان و فرانسه زبانان بلژیکی تفاوت‌های جزئی در لغت و معنا با هلندی و فرانسه معیار دارند. بسیاری هنوز می‌توانند به لهجه‌های زبان هلندی صحبت کنند. اما در مورد زبان والونیایی می‌توان گفت که بیشتر توسط سالخوردگان صحبت می‌شود. این لهجه‌ها همراه با لهجه‌های دیگری مثل پیکاردیایی یا لیمبورخی در زندگی روزمره به کار نمی‌رود. در حدود ۸۶٪ از جمعیت بلژیکی دارای ملیت بلژیکی هستند. ۹٪ (بر اساس تعداد) ایتالیایی، مراکشی، فرانسوی، ترکی یا هلندی هستند و ۵٪ یکی از ملیت‌های دیگر را دارا می‌باشند. از زمان استقلال، اصول مذهبی کاتولیکی با اصول قوی آزاداندیشی و به خصوص جریانات فراماسونری هم تراز شده و نقشی مهم در سیاست بلژیک ایفا نموده‌است. قانون اساسی بلژیک معتقد به آزادی مذهب است و دولت عملاً به این حق احترام می‌گذارد. طبق تحقیق و مطالعات مذهب در سال ۲۰۰۱ در حدود ۴۷٪ از جمعیت خود را متعلق به کلیسای کاتولیک می‌دانند در حالی که دین اسلام با ۱۰ ٪ دومین دین بزرگ به‌شمار می‌رود. بررسی سال ۲۰۰۶ در فلاندرز نشان می‌دهد که ۵۵٪ از مردم خود را مذهبی می‌دانند و ۳۶٪ اعتقاد دارند که خداوند جهان را خلق کرده‌است. ۹۸٪ از جمعیت بزرگسال شمارش شده باسواد هستند تحصیلات از سنین ۶ تا ۱۸ سال اجباری است اما بسیاری از بلژیکی‌ها تا سن حدوداً ۲۳ سالگی به تحصیل ادامه می‌دهند. در بین کشورهایOECD در سال ۱۹۹۹ بلژیک سومین مقام تحصیل را در بین جوانان ۱۸ تا ۲۱ ساله که ۴۲٪ از جمعیتش را تشکیل می‌دادند، کسب نمود. با وجود این در سال‌های اخیر توجه مردم به سواد حرفه‌ای رو به افزایش است. در دوره ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸، ۱۸٫۴ ٪ از جمعیت دچار کمبود مهارت‌های سواد حرفه‌ای بودند. با توجه به این که نظام آموزشی بلژیک همواره منعکس‌کنندهٔ کشمکش‌های سیاسی تاریخی بین بخش‌های کاتولیک و آزاداندیش بوده‌است، در هر اقلیت به شاخه لائیک تقسیم شده که توسط همان اقلیت، استان‌ها، یا شهرستان‌ها و مذاهب خیریه اکثراً کاتولیک، تحت کنترل مقام‌های مذهبی و اقلیتی، اغلب اسقف‌نشین - کنترل می‌شوند. با این حال باید در نظر داشت که – حداقل برای مدارس کاتولیک –مقام‌های مذهبی قدرت بسیار محدودی در این مدارس دارند. اقتصاد بلژیک، با جمعیت متراکم، در قلب یکی از مهم‌ترین مناطق صنعتی جهان قرار گرفته‌است. به‌طور جاری، اقتصاد بلژیک، عمدتاً بر پایه خدمت است و طبیعتی با بخش‌های دوگانه فلاندری جلوه پویایی از خود بروز داده و بروکسل به عنوان مرکز چند نژادی و چند زبانه آن، و یکی از بلندمرتبه‌ترین اعضای اتحادیه اروپا ست و اقتصادی والونی که از لحاظ تولید ناخالص ملی یک چهارم عقب مانده‌است. بلژیک اولین کشور اروپایی اقلیمی بود که در اوایل دهه ۱۸۰۰ دستخوش انقلاب صنعتی شد. شهرهای لیژ و شارلوا به سرعت در صنایع معدن و فولادسازی توسعه یافتند و در اوایل قرن بیستم کاملاً شکوفا شدند. با این حال، در دهه ۱۸۴۰ صنعت پارچه بافی فلاندرز به بحران شدیدی دچار شد و فلاندر از این جهت دچار قحطی شد. بعد از جنگ جهانی دوم، شهرهای خنت و آنتورپ توسعه سریع صنایع شیمی و پتروشیمی را تجربه نمودند. بحران‌های نفت ۱۹۷۳ و بحران نفت ۱۹۷۹ اقتصاد را به سمت ترقی طولانی مدت پیش برد. صنعت فولادسازی بلژیک تاکنون رکودهای اقتصادی زیادی را تجربه نموده‌است. این مسئله مانع از توسعه اقتصادی والونی شده‌است. در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ توسعه مرکز اقتصادی کشور به سمت شمال فلاندرز ادامه یافت. امروزه، صنعت در مناطق پرجمعیت فلاندری در شمال متمرکز شده‌است. در پایان دهه ۱۹۸۰، سیاست‌های اقتصاد کلان بلژیک به بدهی انباشته دولت در حدود ۱۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی منجر شد. به‌طور جاری، بودجه در تعادل است و بدهی عمومی با ۹۴٫۳ درصد از تولید ناخالص داخلی (تا پایان سال ۲۰۰۵) هم تراز می‌باشد PDF در سال۲۰۰۴ نرخ حقیقی رشد تولید ناخالص داخلی در حدود ۲٫۷ درصد محاسبه شد. اما انتظار می‌رود در سال ۲۰۰۵ این مقدار به ۱٫۳ درصد تنزل کرده باشد. بلژیک به‌طور خاص دارای اقتصاد باز است. از دیدگاه ترابری بلژیک، دارای زیربنای محکم بنادر، کانال‌ها و راه‌آهن و بزرگ راه است که امکان یکپارچه شدن صنعتش با صنایع همسایگانش را به آن می‌دهد. بندر آنتورپ دومین بندر بزرگ اروپاست. بلژیک، به عنوان یکی از اعضای پایه‌گذار اتحادیه اروپا، از توسعه قدرت سازمان‌های این اتحادیه برای یکپارچه سازی اقتصاد کشورهای عضو شدیداً حمایت می‌نماید. در سال ۱۹۹۹، بلژیک، یورو، تنها واحد پول اروپایی، را به عنوان واحد پول پذیرفت و در سال ۲۰۰۲، آن را جایگزین فرانک بلژیک کرد. اقتصاد بلژیک، قویا به بازرگانی خارجی به ویژه کالاهای ارزش افزوده وابسته‌است. واردات عمده آن عبارتند از تولیدات غذایی، ماشین آلات، الماس خام، نفت خام و تولیدات نفتی، مواد شیمیایی، لباس و لوازم و بافتنی‌ها. صادرات عمده آن عبارتند از اتومبیل، غذا و تولیدات غذایی، آهن و فولاد، الماس پرداخته، منسوجات، پلاستیک، تولیدات نفتی و فلزات غیر آهنی. از سال ۱۹۲۲، بلژیک و لوکزامبورگ دارای یک بازار تجاری مشترک با گمرک و واحد پول یکسان بوده‌اند که تحت عنوان اتحادیه اقتصادی بلژیک لوکزامبورگ فعالیت می‌نماید. شرکای تجاری اصلی این اتحادیه عبارتند از آلمان، هلند، فرانسه، بریتانیای کبیر، ایتالیا، ایالات متحده آمریکا و اسپانیا. بلژیک در سال ۲۰۰۵، از نظر شاخص توسعه انسانی، در سازمان ملل، در رده نهم قرار داشته‌است. فرهنگ مشاهیر هرژه خالق ماجراهای تن‌تن و میلو موریس مترلینک نویسنده پرنده آبی موریس گرویس نویسنده کتاب جامع دستور زبان فرانسه آندره وزالیوس بنیان‌گذار کالبدشناسی جدید روابط ایران و بلژیک روابط رسمی دیپلماتیک بلژیک و ایران مربوط به پایان قرن نوزدهم است. در آن دوره بلژیک بسیار مشتاق بود تا روابط خود را با کشورهای آسیا و آفریقا گسترده‌تر کند و منافع و اکتشافات خود را در درجه اول به سمت آفریقای سیاه و آنچه قرار بود به کنگو بلژیک تبدیل شود، جهت‌گیری کرده بود. با این حال دیپلمات‌های بلژیکی که نیم قرن می‌شد در تهران خدمت می‌کردند، وظیفه داشتند تلاش‌های کشورشان را در نفوذ تجاری و صنعتی ایران بیشتر کنند. در واقع منحصر به فرد بودن این روابط مدیون این واقعیت است که از سال ۱۸۹۸ تا آستانه جنگ جهانی دوم بلژیک تعداد نسبتاً زیادی از مقامات را به ایران گسیل کرد که وظیفه‌شان سازماندهی یا سازماندهی مجدد بخش‌های مختلف اداری کشور بود. این «کمک فنی» به خواست دولت ایران انجام شد. به دلیل بی‌توجهی مسئولان ایران، در درجه اول حاکمان قاجار، لازم بود وام‌های خارجی قابل ملاحظه‌تری را با شرایط بیشتر و سخت‌گیرانه‌تر قرارداد شود. روسیه و انگلستان سعی داشتند به جای کشورهای قدرتمند بلژیکی‌ها را در ایران به کار گیرند. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که قانون اساسی بلژیک مانند قانون اساسی دیگر کشورهای اروپایی به عنوان الگو برای قانون اساسی ایران منظور شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای بلژیک قانون اساسی بلژیک فهرست شهرهای بلژیک نخست‌وزیر بلژیک سلطنت بلژیک منابع حسینی فرد، حبیب: بلژیک؛ کشوری در آستانه تجزیه؟. در: بی‌بی‌سی فارسی. ۹ آوریل ۲۰۱۱–۲۰ فروردین ۱۳۹۰. پانویس وبگاه سفارت بلژیک در ایران WWW.Diplomatie.be/tehran پیوند به بیرون قانون اساسی بلژیک بروکسل اروپای شمالی اروپای غربی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۳۰ (میلادی) بلژیک بنلوکس بنیان‌گذاری‌های ۱۸۳۰ (میلادی) در بلژیک بنیان‌گذاری‌های ۱۸۳۱ (میلادی) در بلژیک پادشاهی مشروطه قلمروها و کشورهای ژرمنی‌زبان قلمروهای پادشاهی کشورها و سرزمین‌های آلمانی‌زبان کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها و سرزمین‌های هلندی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای عضو ناتو کشورهای فدرال کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی
7103
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%B4
بنگلادش
بنگلادش با نام رسمی جمهوری خلق بنگلادش یک کشور در جنوب آسیا است که از شمال، شرق و غرب با هند، از جنوب شرقی با میانمار همسایه است و از جنوب به خلیج بنگال پیوند می‌خورد. پایتخت آن شهر داکا و با جمعیت آن ۱۶۵ میلیون نفر هشتمین کشور پرجمعیت جهان است. پول رایج بنگلادش تاکا بنگلادش نام دارد و زبان رسمی آن بنگالی است. زبان بنگالی از ریشه زبان‌های هندوآریایی است و خط ویژه خود را دارد. از زبان انگلیسی نیز در آموزش عالی و دادگستری استفاده زیادی می‌شود و طبقه متوسط و بالا از آن به عنوان زبان دوم استفاده می‌کنند. ۹۸ درصد از مردم این کشور بنگال هستند. این کشور که پیش از این پاکستان شرقی نام داشت در پی جنگ استقلال بنگلادش، در تاریخ ۲۶ مارس ۱۹۷۱ به کمک هند از پاکستان غربی (پاکستان امروزی) جدا شده و کشوری جداگانه شد. ۹۱٫۰۴ درصد از مردم بنگلادش مسلمان و اکثریت آن‌ها سنی‌مذهب هستند. ۷٫۹۵ درصد از بنگلادشی‌ها نیز پیرو آیین هندو هستند. بنگلادش هشتمین کشور پرجمعیت جهان و از پرتراکم‌ترین کشورها از نظر جمعیت است. بنگلادش بر روی زمین‌های حاصلخیز دلتای رود گَنگ واقع شده و در معرض آسیب سیل‌ها و چرخندهای سالانه قرار دارد. بنگلادش از نظر جغرافیای سیاسی در محاصره کامل هند قرار دارد و به دلیل واقع بودن در شبه‌قاره هند شدیداً تحت تأثیر آن است. مهم‌ترین روابط را در نظام بین‌المللی با هند دارد و هر آن احتمال ادغام آن با هند به‌عنوان ایالت بنگال شرقی (۳۰ اُمین ایالت هندوستان) وجود دارد. بخش کوچکی از مرزهای زمینی این کشور نیز در اشتراک با میانمار است. بنگلادش در موسیقی، معماری و مجسمه‌سازی و نقاشی پیشینه‌ای غنی دارد. ادبیات بنگالی از زبان و ادبیات فارسی تأثیر بسیاری گرفته‌است. بنگلادش کشوری بسیار فقیر با درآمد ناخالص سرانه سالانه ۴۵۵۰ دلار می‌باشد که البته این رقم رو به افزایش است. این کشور از ردهٔ کشورهای توسعه نیافته (LDC) بشمار می‌رود. این کشور با هندوستان ۴٬۱۴۲ کیلومتر و با میانمار ۲۷۱ کیلومتر مرز مشترک دارد و همچنین دارای خط ساحلی به طول ۵۸۰ کیلومتر است. تاریخ مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتاب‌های جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگال نامیده می‌شدند اشاره شده‌است. مهاباراتا چندین درگیری را در این اجتماع ذکر می‌کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می‌کند. تاریخ‌نگاران دیگری هم با نام‌های گوناگون به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده‌اند ولی برای نخستین بار نام بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز به عنوان سوبا - بنگلا شناخته شد. در روزگار چیرگی بریتانیا بر هند بین سال‌های ۱۸۵۴–۱۸۷۴ م بنگال شامل این قسمت‌ها بود: ۱-بنگال خاص؛ ۲- ایالت بیهار در هند کنونی و مناطق اریسا و چوتانگپور در غرب؛ ۳- قسمتی از دره سورما در شمال شرقی. در ۱۸۷۵م هنگامی که ایالت آسام به وجود آمد، بخش‌های کاچار و سیلهت در دره سورما از بنگال جدا شد و به ایالت جدید واگذار گردید. در ۱۹۰۵م ایالت بنگال شرقی و آسام از ترکیب پانزده بخش از بنگال، ایالت آسام و ایالتهای کوچ بیهار، تریپورا و منپور تشکیل شد و داکا، مقر دولت، ایالت جدید شد. این کشور در زمان تسلط بریتانیا به شبه قارهٔ هند تا سال ۱۹۴۷ به عنوان پاکستان خاوری شناخته می‌شد، در ۲۶ مارس ۱۹۷۱ این کشور بعد از سال‌ها جنگ‌های داخلی با نام کشور مستقل «بنگلادش» از پاکستان اعلام استقلال کرد. با تجزیه هند بریتانیا در ۱۹۴۷، این ناحیه به دلیل مسلمان بودن اکثریت جمعیت به ایالت شرقی پاکستان مستقل تبدیل شد. پاکستان شرقی به خاطر فاصله ۱۶۰۰ کیلومتری از ایالت غربی اردوزبان و از نظر سیاسی حکمفرما، خود را قربانی بی عدالتی اقتصادی و قومی یافت. در ۱۹۷۱ این انزجار باعث بروز جنگ داخلی شد و کمک هند به نیروهای نامنظم بنگالی منجر به ایجاد جمهوری خلق بنگلادش (بنگال آزاد) مستقلی تحت رهبری شیخ مجیب‌الرحمن شد. ترور این شیخ در ۱۹۷۵ در نهایت منجر به قدرت رسیدن ژنرال ضیاءالرحمان شد و وی با انجام اصلاحاتی در قانون اساسی، کشوری اسلامی به وجود آورد. این ژنرال نیز خود در ۱۹۸۱ ترور شد و ژنرال ارشاد در ۱۹۸۲ به قدرت رسید. در ۱۹۸۶ حکومت نظامی ملغی گشت و با اصلاحاتی در قانون اساسی دولتی غیرنظامی زمام امور را به دست گرفت. به دنبال مدتی اغتشاش، ارشاد خلع و متهم به فساد شد. در مارس ۱۹۹۱، حزب ملی بنگلادش به رهبری بیوه ضیاء الرحمن، برنده انتخابات چندحزبی گردید. از آن زمان نظام حکومتی بنگلادش از محور رئیس‌جمهور به محور پارلمان تغییر یافته‌است. دولت «شیخ حسینه»، نخست‌وزیر این کشور، اعلام کرده که انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۴ میلادی زیر نظر دولت کنونی برگزار خواهد شد. ظل رحمان در ۱۱ فوریه سال ۲۰۰۹، که به عنوان دومین مقام ارشد حزب عوامی لیگ به‌شمار می‌رفت رئیس‌جمهور بنگلادش پس از ایجادالدین احمد شد. پست ریاست جمهوری در بنگلادش از سال ۱۹۹۱ که این کشور به نظام پارلمانی روی آورد، عمدتاً تشریفاتی بوده‌است ولی رئیس‌جمهور در دوره انتقال قدرت، اختیارات زیادی دارد. جغرافیا کشور بنگلادش در جنوب قاره آسیا و در شبه قاره هند قرار گرفته‌است. این کشور از شمال و شرق و غرب به هندوستان و قسمتی از جنوب شرقی به کشور برمه محدود بوده و در قسمت جنوبی آن خلیج بنگال قرار دارد. پایتخت این کشور شهر داکا با ۱۲ میلیون نفر جمعیت است. مساحت بنگلادش ۱۴۷٬۵۷۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۱۶۴ میلیون نفر است که به نسبت وسعت تراکم جمعیت بسیار زیاد است. از شهرهای مهم بنگلادش می‌توان به چیتاگونگ ۳٬۹۲۰٬۰۰۰ نفر، خولنا ۱٬۳۴۹٬۰۰۰ نفر و راجشاهی ۷۰۰٬۰۰۰ نفر اشاره کرد. بنگلادش به دو منطقه طبیعی تقسیم می‌شود: جلگه آبرفتی وسیعی که ۹۰٪ کشور را تشکیل می‌دهد و دوسوم بخش شرقی جلگه دلتایی براهماپوترا ـ گنگ، بزرگ‌ترین دلتای جهان، است و از خلیج بنگال به طرف شمال امتداد می‌یابد؛ و منطقه دوم منطقه تپه‌های چتاگانگ که در گوشه جنوب شرقی کشور قرار دارد و حدود یک ششم سرزمین را در برمی‌گیرد. این کشور از نظر طبیعی در جلگهٔ هموار بنگال قرار دارد. نزدیکی این کشور به خط استوا موجب وجود باران‌های موسمی شده‌است و نیز دارای رودخانه‌های بسیاری می‌باشد که نقش مهمی را در اقتصاد این کشور بر عهده دارند. از نظر آب و هوایی، بنگلادش دارای آب و هوای گرم و مرطوب است و به سبب واقع شدن در کنار خلیج بنگال و اقیانوس هند تابستان‌ها این کشور به شدت در مقابل سیل‌های ناشی از جریان‌های موسمی اقیانوس هند آسیب‌پذیر است و سالانه صدها نفر قربانی این باران‌های موسمی می‌شوند. رودهای گنگ، براهماپوترا (جمونا)، میگهنا و پدما مهم‌ترین رودهای بنگلادش‌اند و این کشور را آبیاری می‌کنند. رودهای گنگ و براهماپوترا که از کوه‌های هیمالیا سرچشمه گرفته و به خلیج بنگال می‌ریزند. رود گنگ و رودهایی که به آن می‌ریزد، ناحیه وسیعی از جنوب غربی بنگلادش را در برمی‌گیرد. سرچشمه هیچ‌یک از رودهای بنگلادش در داخل این سرزمین قرار ندارد، ازینرو بنگلادش بر جریان رودهایی که سرزمین آن را آبیاری می‌کند نظارت کامل ندارد؛ برای نمونه، ساخت سدی بر بالای رود گنگ در ایالت بنگال غربی هند، موجب تغییر مسیر مقادیر قابل ملاحظه‌ای آب به نفع این ایالت شده‌است. رودخانه‌های پرشمار، مهم‌ترین چشم‌انداز طبیعی بنگلادش است و به‌طور چشمگیری بر سبک زندگی مردم آنجا تأثیر گذاشته‌است. این رودها زمین‌های گسترده‌ای را آبیاری کرده و نوعی سامانه ترابری مناسب و ارزان به وجود آورده‌اند. ته‌نشینی رسوبات آبرُفتی این رودها باعث غنای خاک کشاورزی می‌شود و ذخایر بزرگ ماهی آنها، منبع غذایی مهمی برای ساکنان این کشور است. با اینهمه، به سبب تغییرات پیوسته و بعضاً سریع در مسیر این رودها و طغیان آنها، خسارت زیادی متوجه بنگلادش می‌شود. به هر صورت، سرزمین بنگلادش بسیار حاصلخیز بوده و امکان زندگی را برای جمعیت بزرگی فراهم نموده‌است. قسمت‌های جنوب شرقی این کشور، از جنگل‌های خیزران پوشیده شده‌است. کشاورزی بنگلادش متکی به باران‌های موسمی است. ۸۲ درصد جمعیت بنگلادش به کشاورزی مشغول هستند و برنج و کنف از محصولات آنان است. به تازگی، در اعماق خلیج بنگال منابع گاز طبیعی، کشف شده‌است. این کشور فاقد منابع معدنی و ذخایر زیرزمینی قابل توجه است. ادیان دین اصلی و عمده مردم در بنگلادش اسلام اهل سنت است اما تعداد شیعیان در این کشور حدود ۱٫۵ میلیون نفر هستند بنگلادش برخلاف برخی کشورها که دین اسلام از طریق درگیری و جنگ وارد شد؛ از طریق تجار و طریقت و پذیرش خود مردم صورت گرفت از آنجا که اسلام از نظر تاریخی توسط صوفیان به بنگلادش آورده‌شد پیروان طریقت‌های صوفی همچون دیوبندی، اهل حدیث (که از فرقه حنفی هستند) نیز در این کشور حضور درخور توجهی دارند تقسیمات کشوری کشور بنگلادش مشتمل بر ۷ استان است: باریسال (Barisal) چیتاگونگ (Chittagong) داکا (Dhaka) خولنا (Khulna) راجشاهی (Rajshahi) رنگ پور (Rangpur) سیلهت (Sylhet) سیاست حزب ملی‌گرای بنگلادش در ائتلاف با هفت حزب سیاسی دیگر سرانجام دولت نظامی بنگلادش به رهبری ژنرال ارشاد را وادار کرد تا به برگزاری انتخابات آزاد در سال ۱۹۸۳ تن در دهد. با وجود تصمیم ژنرال ارشاد به تشکیل مجدد پارلمان، خالده ضیا در اعتراض به ادامه محدودیت‌های سیاسی در بنگلادش، انتخابات پارلمانی را تا سال ۱۹۹۱ تحریم کرد. با فراهم شدن زمینه برگزاری انتخابات آزاد، ائتلاف به رهبری حزب ملی‌گرای بنگلادش در انتخابات فوریه سال ۱۹۹۱ توانست اکثریت کرسی‌های پارلمان را به دست آورد و رهبر این حزب عبدالرحمان بیسواس در همین سال رئیس‌جمهور بنگلادش شد و خالده ضیا به عنوان نخستین نخست‌وزیر زن در بنگلادش رای اعتماد پارلمان را کسب کرد. این حزب توانست در دور بعدی انتخابات در سال ۱۹۹۶ به پیروزی چشمگیری دست یابد و خانم ضیا مجدداً به سمت نخست‌وزیری منصوب شد. در انتخابات سال ۲۰۰۱ نیز حزب ملی‌گرای بنگلادش با ائتلاف با احزاب اسلامگرا در انتخابات شرکت کرد و برای سومین بار به پیروزی دست یافت. خالده ضیا همسر ژنرال ضیاء الرحمن، رئیس‌جمهوری پیشین بنگلادش است که از سال ۱۹۷۷ تا زمان ترور او در سال ۱۹۸۱ زمام امور این کشور را در دست داشت. در پی ترور ژنرال ضیاء الرحمان، خالده ضیا وارد صحنه سیاست شد و رهبری حزب ملی‌گرای بنگلادش را در دست گرفت. شیخ حَسینه، که دختر مجیب‌الرحمن، پایه‌گذار کشور بنگلادش است، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ مقام نخست‌وزیری این کشور را در دست داشت و به عنوان رهبر حزب عوامی لیگ، از رهبران سیاسی مهم بنگلادش به‌شمار می‌آمد. در انتخابات سال ۲۰۰۲ میلادی تاج‌الدین احمد با اکثریّت آرا حائز پست ریاست جمهوری شد. از ماه اکتبر سال ۲۰۰۶ و پایان دوره زمامداری خالده ضیا یک دولت انتقالی زمام امور بنگلادش را در دست گرفت. براساس قوانین بنگلادش، در صورتی که در پایان یک دوره پارلمانی انتخابات جدیدی برگزار نشده باشد، دولت انتقالی می‌تواند به مدت سه ماه زمام امور را به منظور فراهم کردن زمینه برگزاری انتخابات در دست بگیرد. با این همه، دولت انتقالی انتخابات پارلمانی را که برای ماه ژانویه سال ۲۰۰۷ برنامه‌ریزی شده بود به دلیل درگیری‌های خونین بین طرفداران حزب ملی‌گرا و حزب عوامی لیگ به تعویق انداخت و با اعلام وضعیت اضطراری در بنگلادش، گفت به اقداماتی برای پاکسازی صحنه سیاست این کشور از فساد دست خواهد زد. حدود دو دهه خصومت سیاسی بین شیخ حسینه و خالده ضیا از عوامل ناآرامی و بی‌ثباتی در این کشور بوده‌است. ده‌ها تن از سیاستمداران بنگلادشی، از جمله طارق رحمن، فرزند خانم خالده ضیا، به اتهام فساد مالی بازداشت شدند. در سال ۲۰۰۹ به دنبال به قدرت رسیدن شیخ حسینه، نیروهای شبه نظامی بنگلادش دست به شورش زدند. شورشی که از داکا آغاز شد و تدریجاً به دیگر شهرهای بنگلادش گسترش یافت ولی بعداً به‌طور کامل سرکوب شد. اصلاحاتی که دولت شیخ حسینه به منظور سکولارتر کردن قانون اساسی بنگلادش صورت داد، باعث خشم تندروها در این کشور شد. مردم ۹۸٪ نژاد این کشور را بنگالی‌ها تشکیل می‌دهند. دین ۸۹٫۷ درصد مردم بنگلادش مسلمان است که اکثریت آن‌ها را اهل تسنن تشکیل می‌دهند. ۹٫۲ درصد از بنگلادشی‌ها نیز پیرو آیین هندو است. زبان رسمی بنگلادش، بنگالی است، زبان انگلیسی هم اگرچه رسمی نیست ولی به عنوان زبان دوم شناخته می‌شود، طبق آخرین گزارش‌ها از بانک توسعه آسیایی، ۹۵ درصد از زنان در بنگلادش زیر خط فقر زندگی می‌کنند و با شرایط دشواری روبرو هستند. براساس برآورد انجام شده، بیش از ۷۷ میلیون نفر از مردم بنگلادش یعنی حدود نیمی از جمعیت این کشور، از دهه ۷۰ میلادی و در پی حفر چاه‌هایی که امکان استفاده از منابع آب زیرزمینی را می‌دهد، در معرض سم آرسنیک قرار گرفته‌اند. اقتصاد بنگلادش دومین صادرکننده پوشاک جهان است. کارمزد پایین کارگران، این کشور را به یکی از قطب‌های مورد توجه مارک‌های شناخته‌شده جهانی تبدیل کرده‌است. یکای پول بنگلادش تاکا بنگلادش با یکای جزء پَیسه است. این کشور از اعضای کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) است، بنگلادش با جمعیتی سریعاً در حال رشد یکی از فقیرترین کشورهاست و به کمک خارجی شدیداً وابسته است. کشاورزی و دامداری بیش از ۷۰٪ جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد. برنج در بیش از سه چهارم زمین قابل کشت تولید می‌شود. با وجود حاصلخیزی زمین، محصول اغلب با سیل و طوفان از بین می‌رود. در ۱۹۹۲ طرحی بزرگ با عنوان طرح مهار سیل آغاز شد، که طبق آن مسیر رودخانه‌ها تغییر کرده و دیواره آن‌ها مرتفع خواهد شد. کشت تجاری عمده کشور چای و کنف است که بنگلادش ۹۰٪ تولید جهانی کنف را در دست دارد. صنایع معدنی کم است ولی ذخایر گاز طبیعی وجود دارد. رشد اقتصادی هم‌اکنون بنگلادش دارای رشد اقتصادی بسیار بالایی است که باعث ارزش بیشتر واحد پول کشور و توسعه زیرساخت‌های اقتصادی در بخش‌هایی نظیر کشاورزی و کارخانه‌های تولیدی شده‌است. دامپروری بر اساس گزارش فائو در سال ۲۰۱۹ تعداد دام زنده موجود در بنگلادش به این شرح بوده‌است: گوسفند(۲٬۳۳۲٬۰۰۰) - بز(۶۱ میلیون) - گاو(۲۴٫۱ میلیون) - گاومیش(۱٬۴۹۰٬۰۰۰) ورزش ورزش در بنگلادش توسعهٔ زیادی نیافته‌است. اما وجود استعدادهای خوب و کافی مشخص است. علاقه مردم بنگلادش به کریکت زیاد است و امروز تیم ملی کریکت بنگلادش یکی از تیمهای خوب در جهان است. در دهه هشتاد میلادی فوتبال ضعیف بنگلادش توسط ناصر حجازی بازیکن و مربی ایرانی به شکلی عجیب پیشرفت کرد. حجازی توانست تیم محمدان بنگلادش را که تیم گمنامی در آسیا بود به سطح اول این قاره برساند. شکست پرسپولیس تهران و حذف از رقابتهای آسیا توسط همین تیم صورت گرفت. حجازی بعد از مدتی همزمان مربی گری محمدان و تیم ملی فوتبال بنگلادش را بر عهده داشت. دیدنی‌ها دلتای بنگلادش آبشارها و کشتزارهای چای و طبیعتی سرسبز دارد. سواحل کاکس در ۱۵۰ کیلومتری بندر چیتاگونگ و بازار آن و باغ وحش داکا از مناطق دیدنی آن کشور به‌شمار می‌رود. معماری سنتیِ بنگلادش در آثار باقی‌مانده از دوره گورکانیان، نمود می‌یابد. آثار و سازه‌های تاریخی مانند مسجد کوسومبا (۹۶۵) در راجشاهی؛ مسجد شاه محمد (۱۰۹۱) در اگرا سندور؛ مسجد داکا و دژِ لال باغ (۱۱۹۱–۱۱۹۲)؛ مسجد هفتاد و هفت گنبد در باگرهات و آرامگاه بی‌بی پری در داکا از دیدنی‌های معماری دوران اسلامی در بنگلادش است. ترابری در شهر داکا، ریکشا (سه چرخه‌هایی که توسط انسان یا موتور حرکت می‌کنند) از معروفترین وسایل نقلیه به حساب می‌آمد، اما در سال ۲۰۰۲ دولت استفاده از این وسیله نقلیه را در بسیاری از شهرها ممنوع کرد. از آن زمان به بعد تنها وسیله حمل و نقل اتوبوس‌های خصوصی و عمومی برای رفت‌وآمد جمعیت هفت میلیونی این شهر است. جستارهای وابسته الیاس‌شاهیان بنگال مردمان بنگالی زبان بنگالی بنگال غربی پاکستان شرقی بنگلادش بزرگ حافظ دیوان حافظ شاهی بنگاله ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان ادب پارسی در هند سرایندگان ایرانی در شبه‌قاره هند تاریخ بنگلادش بهمن شاهیان تغلق‌شاهیان قطب‌شاهیان منابع Wikipedia contributors, "Bangladesh," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Bangladesh&oldid=495567206 (accessed June ۳، ۲۰۱۲). Khan, Zillur R. (1997). "Bangladesh's experiments with parliamentary democracy". Asian Survey 37 (6): 575–589. اعضاء اتحادیه کشورهای همسود اعضای اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۱ (میلادی) بنگال بنگلادش بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۱ (میلادی) در آسیا جمهوری‌ها جمهوری‌های مشترک‌المنافع کشورها و سرزمین‌های بنگالی‌زبان کشورها در آسیا کشورهای اقیانوس هند کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای جنوب آسیا کشورهای سوسیالیستی کشورهای عضو اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه لیبرال دموکراسی مستعمره‌ها و تحت‌الحمایه‌های پیشین بریتانیا در آسیا مستعمره‌های پیشین بریتانیا مناطق تقسیم‌شده
7104
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%BA%D8%A7%D9%84
پرتغال
پُرتُغال یا پُرتُگال با نام رسمی جمهوری پرتغال کشور فراقاره‌ای در غرب اروپا واقع در در شبه‌جزیره ایبریا است. جمعیت آن تقریباً ۱۰/۵ میلیون نفر، پایتخت آن لیسبون و زبان رسمی آن پرتغالی است که از شاخهٔ زبان‌های رومی می‌باشد. واحد پول پرتغال یورو است. این کشور از اعضای اتحادیه اروپا و ناتو است و شیوه حکومتی آن جمهوری پارلمانی است. پرتغال جزء کشورهای توسعه‌یافته به‌شمار می‌آید. دین مردم این کشور مسیحیت از شاخه کاتولیک رومی است. پرتغال غربی‌ترین کشور سرزمین اصلی اروپاست و خاک پرتغال به همراه تنها همسایه خود اسپانیا شبه‌جزیره ایبری را تشکیل می‌دهد. پرتغال از سوی غرب به اقیانوس اطلس محدود شده‌است و دو مجمع‌الجزایر آزور و مادیرا واقع در این اقیانوس نیز جزء خاک پرتغال هستند. کشور پرتغال دو منطقه کلان‌شهری عمده دارد که یکی کلان‌شهر لیسبون در جنوب و دیگری کلان‌شهر پورتو در شمال است. استنام کامل پورتو، پورتو-کاله بوده‌است که به معنی بندر کال‌ها (نام قومی سلتی) است و نام پرتغال نیز تلفظی از نام پورتو-کاله است. مناطق پورتو و لیسبون از قدیم با یکدیگر در رقابت بوده‌اند. در دوران باستان ساکنان سرزمین کنونی پرتغال را اقوام سلتی گالاسی و لوسیتانی تشکیل می‌دادند و این منطقه بعداً بخشی از امپراتوری روم شد و سپس قبایل گوناگون ژرمن نیز به این سرزمین آمدند. ناحیه پرتغال در سده هشتم میلادی به تصرف مسلمانان موری (مراکشی) درآمد ولی شوالیه‌های مسیحی بعداً مسلمانان را از این منطقه راندند. زبان پرتغالی امروزه به زبان لاتین بیش از سایر زبان‌های اروپایی شباهت دارد. پرتغال در سال ۱۱۳۹ میلادی اعلام پادشاهی مستقل کرد. گرچه امپراتوری بزرگی که با کوشش دریانوردان پرتغالی به وجود آمده بود بعداً روی به افول نهاد، آنچه هنوز برجای مانده به حدی است که امروزه دولت پرتغال سومین کشور بزرگ مستعمراتی جهان به‌شمار می‌رود. روزگاری حکومت استعماری پرتغال شامل برزیل، گینه بیسائو، موزامبیک و آنگولا در آفریقا، تیمور شرقی و بخش‌هایی از قلمرو هند بود. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به دنبال استقلال بسیاری از کشورهای آفریقایی که پیش از آن مستعمرهٔ سایر قدرت‌های استعماری بودند، پرتغال با نگرانی، بخش‌های استعماری را بخش‌های جدایی‌ناپذیر خود دانست به این ترتیب، بسیاری از این مناطق در حدود پانزده سال برای کسب آزادی و استقلال مبارزه کردند و سرانجام، در سال ۱۹۷۴ این امر به سقوط نظام دیکتاتوری و فاشیستی پرتغال منجر شد. یک سال بعد، کشورهای تحت سلطه و استعمار پرتغال، البته به جز ماکائو، صاحب استقلال شدند. سیب‌زمینی، گوجه‌سبز، زیتون، انگور و لبنیات از فراورده‌های کشاورزی و دامی پرتغال و پارچه، کفش، کاغذ، فراورده‌های پتروشیمی، پلاستیک، سفال و شراب از تولیدات آن است. نام واژه پرتغال از نام رومی-سلتی شهر پورتوس کاله (Portus Cale) آمده‌است. ویلا نوا د گایا امروزی در دهانه رود دورو در شمال پرتغال در مکان آن قرار دارد. نام شهر از ترکیب واژه لاتین portus به معنای بندر و واژه کاله آمده که ریشه آن ناشناخته است. یک توضیح اصلی این است که کاله نام دیگر مردم کاسترو بود که به نام‌های کالائیسی، گالائیسی یا گالائیسیا نیز شناخته می‌شدند و در شمال غرب ایبری ساکن بودند. نام‌های کاله و کالائیسی ریشه نام‌های گایا در (ویلا نوا د گایا) و گالیسیا هستند. یک فرضیه دیگر پیشنهاد می‌کند کاله مشتقی از واژه سلتی برای بندر است که در ایرلندی caladh یا در گیلیک اسکاتلندی cala نامیده می‌شود. برای این توضیح نیاز است که زبان رومی منطقه سلتی Q باشد در حالی که سلتی P است. گرچه برخی از پژوهشگران باور دارند زبان‌های سلتی یک ریشه دارند و واژگانی همچون کاله، گال، گایا، کالائیس، گالاتیا، گالیسیا، گیلیک، گائل، گائول، ویلز، والونیا و غیره همگی یک ریشه سلتی مشترک دارند. یک فرضیه دیگر پیشنهاد می‌کند که کالا نام یک الهه سلتی بود (مقایسه کنید با Cailleach گیلیک). برخی پژوهشگران فرانسوی معتقدند ممکن است پرتغال از Portus Gallus به معنای بندر گال‌ها یا سلت‌ها آمده باشد. تاریخ نام نخست پرتغال، پورتو-کاله بود و آن نام شهر کوچکی بود واقع در کنار رودخانه دورو که در زمان‌های قدیم شکوه و رونقی خاص داشت و ناحیه اطراف این شهر (اوپورتوی کنونی) سرزمین پرتغالی (Terra portucalense) نامیده می‌شد. رومیان در این سرزمین آیین مسیحیت را جایگزین پرستش خدایان قدیم ساختند. این دین حتی در دوره خلفای اسلامی بر پرتغال نیز همواره باقی و برجا بود. ویریاتوس رهبر قوم جنگاور لوسیتانی با افراد خود به پاسگاه‌های رومیان حمله کرده و با این عمل خود نظر و توجه دنیای متمدن آن روز را به خویش معطوف داشت. نجبا و اشراف مسیحی در بحبوحه قدرت دولت اسلامی، یعنی در آن زمان که سپاهیان اسلام تا سواحل رود دوئرو پیش رفته بودند، با آنها دست و پنجه نرم می‌کردند. آلفونسو هانریکوس، نبردهای ملی را متمرکز ساخت و دولت پرتغال را بنیان نهاد و خود اولین سلطان آن شد (۱۱۴۰م). پادشاهانی که پس از وی به سلطنت رسیدند در راه تحقق وحدت کشور کوشش بسیار به‌عمل آوردند و سرزمین پرتغال را مستحکم ساختند. از جمله این سلاطین سانچوی مستعمره‌گیر، آلفونسوی دوم، معروف به چاق، دینیژ کشتکار و پدروی ستمگر هستند. روزگار دریانوردی بیش از چهارصد سال قبل، دریانوردان پرتغالی راه‌های دریایی گوناگونی را کشف و بر روی نقشه ثبت کردند. همین راه‌ها بود که سنگ اول بنای امپراتوری مستعمراتی عظیم پرتغال را بنیان نهاد. در بین مردانی که در سده‌های میانه برای تبدیل پرتغال به یک ملت بزرگ دریانورد کمک کرده‌اند باید شاهزاده هانری دریانورد (۱۳۹۵–۱۴۶۰ م) را نام برد. وی، به جای آنکه به زندگی اشرافی و درباری بپردازد، گروهی از بهترین اخترشناسان، ریاضیدان و دریانوردان روزگار را گرد خود جمع کرد تا به پژوهش و بررسی جهان‌های نادیده‌ای که در ورای تمدن غرب قرار داشت، بپردازند. کوشش‌های او منجر به این شد که دریانوردان پرتغالی از دماغه بوژادور در سواحل آفریقا بگذرند و پرتغال چنان ثروت و قدرتی پیدا کند که مدت‌ها پس از مرگ او باقی بماند. در دوره‌ای که در تاریخ پرتغال به‌عصر زرین شهرت دارد، اکتشافات جغرافیایی مهمی به‌عمل آمد. بارتولومئو دیاز تا دماغه امید نیک. یعنی جنوبی‌ترین نقطه قاره آفریقا پیش راند (۱۴۸۷م). پس از وی واسکو دو گاما بزرگ‌ترین کاوشگر پرتغالی، راه‌های دریایی هند و شرق را پیدا کرد. شبکه عظیم راه‌های دریایی پرتغال موجب آن شد که این دولت پایگاه‌هایی در ایران، سیلان، چین، ژاپن، و سایر قسمتهای جهان به‌دست‌آورد. جنگ شاه عباس با پرتغالی‌ها جنگی بود که دست آنها را از تنگهٔ هرمز کوتاه کرد. این عصر زرین تا زمانی که یکی از پادشاهان اسپانیا پرتغال را تسخیر کرد، ادامه یافت. تسلط اسپانیا بر پرتغال ۶۰ سال به طول انجامید. سرانجام پرتغالی‌ها در ۱۶۴۰م استقلال خود را بازیافتند و دگربار اقدامات سریعی به‌منظور تحکیم پایه‌های سیادت دریایی، که در مدت تسلط اسپانیایی‌ها تا حدی به دست انگلیسی‌ها و هلندی‌ها افتاده بود، به‌عمل آوردند. در همین دوره‌است که پرتغالی‌ها سرزمین گسترده و پر ثروت برزیل را کشف کردند و آن را مستعمره خویش ساخته قهوه و شکر و برنج و الماس آن را به کشور خود بردند. روزگار معاصر در آغاز سده نوزدهم آتش جنگ سراسر اروپا را فراگرفت. در ۱۸۰۷ م نیروهای فرانسه از مرزهای پرتغال عبور کرده مقاومت مردم این سرزمین را در هم شکستند و به لیسبون هجوم آوردند. در مدت اشغال پرتغال به دست فرانسوی‌ها پایتخت به برزیل انتقال یافت. پس از شکست ناپلئون، خاندان سلطنتی و دولت به لیسبون بازگشت. برزیل هم استقلال یافت. پرتغال در سده نوزدهم غالباً دچار بی‌ثباتی سیاسی بود. امپراتوری پرتغال در آفریقا تثبیت شد، هر چند این کشور در رقابت برای استعمار آفریقا توان دستیابی به سرزمین‌های بیشتر را نداشت. رژیم پرتغال پس از انقلاب خونین ۱۹۱۰ م که منجر به سرنگون کردن رژیم استبدادی آن کشور شد، به یک حکومت جمهوری مبدل شد، ولی جمهوری پرتغال نیز بی‌ثبات بود و در ۱۹۲۶ نظامیان قدرت را در دست گرفتند. در ۱۹۳۲ ژنرال «آنتونیو اولیویرا سالازار» یک حکومت دیکتاتوری را که از فاشیسم ایتالیایی الهام می‌گرفت در پرتغال برپا داشت. دیکتاتوری سالازار مانند دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا متکی به ارتش و اقتدار اخلاقی کلیسای پرتغال بود. سالازار هرگونه تحول و پیشرفت اجتماعی در درون کشور را سد کرد و از سوی دیگر جنبش‌های ملی در مستعمرات پرتغال را سرکوب کرد. او پس از سقوط فاشیسم در آلمان نیز توانست بر مسند قدرت باقی بماند و آمریکا و حتی اروپای زخم دیده از فاشیسم، از بیم نفوذ کمونیست‌ها در پرتغال و اسپانیا، این دو ژنرال متحد هیتلر را حمایت کردند تا بر قدرت باقی بمانند و با موج سقوط فاشیسم از صحنه حذف نشوند. آنها بتدریج به دیکتاتورهای مصلح پرتغال و اسپانیا مشهور شدند. البته روی امواج خونی که در هر دو کشور از انقلابیون و نیروهای مترقی براه انداخته بودند. سالازار، دیکتاتور پرتغال، به همراه ژنرال فرانکو در اسپانیا، آخرین بازمانده‌های دوران سلطه فاشیسم بر بخش مهمی از اروپا بودند. در ۱۹۷۴ کودتای نظامی چپگرای روی داد که رهبران آن به مستعمرات آفریقایی استقلال دادند (۱۹۷۴ تا ۱۹۷۵) و در آغاز کوشیدند تا نظامی مارکسیستی بر کشور تحمیل کنند؛ ولی انتخابات در ۱۹۷۶ چپ افراطی را قاطعانه کنار زد. پرتغال انتقال از دیکتاتوری به دموکراسی را به اجرا گذاشت و دولت غیرنظامی بار دیگر استقرار یافت و این کشور در عین حال با از دست رفتن مستعمرات و عضویت در جامعه اروپا (از ۱۹۸۶) اتحاد نزدیکتری با دیگر ملل اروپا یافت. سیاست این کشور تا ۵ اکتبر ۱۹۱۰ رژیم پادشاهی داشت ولی با گریز پادشاه به برزیل این کشور دارای جمهوری شد. در ژوئن ۲۰۱۱ سوسیال دموکرات‌ها توانستند در انتخابات، سوسیالیست‌های تحت رهبری ژوزه سوکراتس نخست‌وزیر وقت پرتغال را که از سال ۲۰۰۵ زمام قدرت را در این کشور در دست داشتند شکست دهند. نخست‌وزیر پرتغال پس از شکست حزب حاکم سوسیالیست در انتخابات با پذیرش مسئولیت این شکست از رهبری حزب استعفا داد. نخست‌وزیر کنونی پرتغال آنتونیو کوشتا می‌باشد که در سال ۲۰۱۵ با ائتلاف احزاب چپگرا موفق به تشکیل دولت گردید. شیوه حکومتی پرتغال، دموکراسی پارلمانی است و این کشور جمهوری نیز هست که رئیس‌جمهور آن برای دوره‌های پنج‌ساله از سوی مردم انتخاب می‌شود. رئیس‌جمهوری کنونی پرتغال مارسلو ربلو ده سوزا است که او را در سال ۲۰۱۶ برگزیدند. مجلس جمهوری، قوهٔ مقننهٔ پرتغال است که از ۲۳۰ نماینده تشکیل شده‌است. در خردادماه ۹۶ در پی آتش‌سوزی در جنگل‌های مرکز این کشور دست‌کم ۶۱ نفر جان خود را از دست داده‌اند و ده‌ها نفر دیگر نیز مصدوم شدند. در آن ماه در چندین منطقه پرتغال دمای هوا به بیش از ۴۰ درجه سانتی‌گراد رسید که نزدیک به ۶۰ مورد آتش‌سوزی در جنگل‌های این کشور در پی داشت. اما این آتش‌سوزی یک قربانی سیاسی نیز داشت. کونستانکا اوربانو دسوزا، وزیر کشور پرتغال ناگزیر به استعفا شد. خشم پایتخت نشینان پرتغالی موجب شد که مردم به خیابان‌های لیسبون بریزند و خواستار استعفای تمامی وزرای کابینه شوند. قانون و عدالت کیفری مجازات اعدام در پرتغال در سال ۱۸۶۷ لغو شده‌است. حکم اعدام تا سال ۱۹۷۶ و تنها در زمان جنگ و در موارد معدود در پرتغال صادر می‌شد. مجازات اعدام در دوران آنتونیو ده الیویرا سالازار (۱۹۲۶ ۱۹۷۴) یک بار هم اجرا نشده‌است. قانون اساسی، که در دوره حکومت نظامیان چپ‌گرا در پرتغال تدوین شد، مجازات حبس ابد را هم منع کرده‌است. طولانی‌ترین مجازات زندان در این کشور ۲۵ سال است. پرتغال همین‌طور به‌خاطر جرم‌زدایی از مواد مخدر در سال ۲۰۰۱ نیز شناخته می‌شود و اولین کشوری است که دست به چنین اقدامی زده‌است. در پرتغال، از در اختیار داشتن تمام ماده‌های مخدری که مصرف آنها در دیگر کشورهای توسعه‌یافته ممنوع است مانند حشیش، کوکائین، هروئین و ال‌اس‌دی، جرم‌زدایی شده‌است. در حالی که داشتن مواد جرم نیست، قاچاق (حمل و نقل) آن و در اختیار داشتن بیش از مقدار مورد نیاز برای «مصرف شخصی در ۱۰ روز» جرم بوده و می‌تواند با مجازات‌هایی همچون زندان و جریمه مواجه شود. مصرف این نوع از مواد (به جز ماری‌جوآنا) برای رده سنی ۱۶ تا ۱۸ سال ممنوع است. پس از جرم‌زدایی در پرتغال، آمار ابتلای به اچ‌آی‌وی در سال ۲۰۰۹ تا ۵۰ درصد، کاهش یافته‌است. در ۳۱ مه ۲۰۱۰، پرتغال ششمین کشور اروپایی و هشتمین کشور در جهان شد که ازدواج همجنس‌گرایان را در سراسر کشور مجاز شمرد. این قانون از ۵ ژوئن ۲۰۱۰ به اجرا گذاشته شد. جغرافیا پرتغال کشوری است کوچک که در حاشیه غربی شبه جزیرهٔ ایبری یعنی پایین‌ترین بخش جنوب غربی اروپا قرار دارد. این سرزمین را می‌توان دنباله فلات مرتفع مرکزی اسپانیا دانست که هرچه به طرف دریا پیش می‌رود، ارتفاعش کم و کمتر می‌شود. سواحل غربی و جنوبی آن را اقیانوس اطلس فرا گرفته و در شرق آن کشور اسپانیا قرار دارد. پرتغال از مشرق و شمال به اسپانیا محدود است. مساحت پرتغال ۹۲٬۲۱۲ کیلومتر مربع است؛ یعنی کم و بیش اندازه مجارستان یا اردن. طول این کشور، از شمال به جنوب، ۶۳۰ کیلومتر و حداکثر عرضش ۲۱۷ کیلومتر است. طول خطوط ساحلی آن، در مغرب از رود مرزی مینیو در شمال تا تخته‌سنگ‌های ساحلی و پرتگاه‌های مرتفع دماغه سنن وینسنت ۶۴۰ کیلومتر است، و در جبهه جنوبی، از این دماغه تا دهانه رود گوادیانا ۱۶۰ کیلومتراست. کلیه بندرگاه‌های عمده در مغرب کشور قرار دارند. جزایر مادیرا و آزور در اقیانوس اطلس به ترتیب حدود ۱۰۰۰ کیلومتر و ۱۲۰۰ کیلومتر در سمت جنوب غربی با سرزمین اصلی فاصله دارد. رودهای مهم پرتغال، تاگوس (ریو تژو)، دورو، رود گوادیانا و بلندترین نقطه سرزمین اصلی قله استرلا با ۱۹۹۳ متر ارتفاع است. پرتغال آب و هوایی معتدل دارد که در شمال مرطوب‌تر و در جنوب و نواحی دور از دریا خشک‌تر و گرم‌تر است. در پس جلگه‌ای ساحلی در شمال رود تاگوس ناحیه مرتفعی قرار دارد که در مرکز آن رشته‌کوه اصلی کشور یعنی سرا دا استرالا قرار دارد و فلاتی عریض در شمال شرق ادامه گسل مسستای اسپانیا است. در جنوب رود تاگوس زمین پست پرفرازونشیبی وجود دارد. بیشتر رشته‌کوه‌های پرتغال در شمال رود تاگوس ممتد است. این رشته‌کوه‌ها را می‌توان امتداد کوه‌های پیرنه دانست که از اسپانیا بدانجا کشیده شده‌اند. بر ارتفاعات همین رشته‌ها است که روزگاری قبایل سلتی ایبری ـ لوسیتانی‌ها ـ دژها و استحکاماتی بنا نهادند و گله‌های بز و گوسفند خود را در آن می‌چرانیدند و در عین حال با هم دست و پنجه نرم می‌کردند. در نواحی مرکزی تپه‌هایی وجود دارد پوشیده از جنگل‌های کاج، که در سده‌های گذشته برای متوقف ساختن توده‌های ریگ روان کاشته شده‌است. از این جنگل‌ها استفاده‌های دیگری هم می‌شود، و آن تهیه الوار برای ساختن کشتی‌هایی است که در کارخانجات کشتی‌سازی اوپورتو و لیسبون ساخته می‌شود. عمده‌ترین رودهای پرتغال رود تاگوس و رود دوئرو می‌باشند که هر دو از خاک اسپانیا سرچشمه می‌گیرند. تاگوس در دشت حاصلخیزی جاری است که محل پرورش دام است (بیشتر گاوهایی که برای مسابقات گاوبازی آماده می‌شوند، از این دشت است). لیسبون بزرگ‌ترین شهر پرتغال و پایتخت آن، نزدیک دهانه این رود قرار دارد. دوئرو رودی است پرجوش و خروش که در دره‌های عمیق جریان یافته و تاکستان‌های نواحی کوهستانی اوپورتو را که دومین شهر بزرگ پرتغال است مشروب می‌سازد. قایق‌های موسوم به رابلوس با بادبان‌های سیاه یا قهوه‌ای، در تمام ساعات روز در شاخه‌های این رود رفت‌وآمد می‌کنند. شهر لیسبون، پایتخت، بیش‌ترین ثروت کشور پرتغال را در خود ذخیره کرده و از شهرهای مهم اتحادیهٔ اروپا به‌شمار می‌آید؛ به‌طوری که ۴۵ درصد از کل تولیدات کشور به این ناحیه اختصاص دارد. شهر لیسبون قطب سیاسی پرتغال بوده و دولت این کشور در این شهر مستقر شده‌است. تقسیمات کشوری کشور پرتغال به هفت ناحیه و دو منطقه خودمختار (عبارت از مجمع‌الجزایرها) بخش شده‌است. این کشور همچنین شامل هیجده استان است که در زیر مشخص شده‌اند. لیسبون لیریا سانتاری ستوبال بژا فارو اوورا Portalegre Castelo Branco Guarda Coimbra Aveiro Viseu Bragança Vila Real پورتو براگا Viana do Castelo اقتصاد صنایع عمده پرتغال عبارت است از ماهیگیری، شراب‌سازی و مصنوعات چوب پنبه‌ای و غذای آماده و ساردین. کشتیهای ماهیگیری آنان برای صید ماهی تا سواحل نیوفاوندلند (یکی از ایالت‌های کانادا) و ایسلند پیش می‌روند و حداکثر بهره‌برداری را از دریا به عمل می‌آورند. شراب را در سرداب‌های کارخانجات شراب‌سازی در اوپورتو نگهداری می‌کنند تا کهنه شود. امروز قسمت عمده چوب‌پنبه‌ای که در جهان مصرف می‌شود از درختان چوب‌پنبه‌ای که در جنوب رود تاگوس می‌روید، به دست می‌آید. در سال ۲۰۱۱ دولت پرتغال مقاومت زیادی در برابر وام خارجی کرد، اما سرانجام اذعان کرد که نتوانسته به اهداف سال ۲۰۱۰ برای کاهش کسری بودجه دست یابد. ماه مارس ۲۰۱۱ دولت اقلیت سوسیالیست به‌دنبال شکست طرح ریاضتی اقتصادی‌اش در پارلمان استعفا داد. در حالی که اعتصاب‌های عمومی در اعتراض به طرح ریاضت اقتصادی دولت پرتغال رایج‌اند اما پرتغال برای دریافت کمک‌های بین‌المللی برای پرداخت بدهی‌های خود ناچار است کسری بودجه خود را شدیداً کاهش دهد. در سال ۲۰۱۴، پرتغال رسماً اعلام کرد که از بحران اقتصادی خارج شده‌است. همچنین دولت میانه‌گرا که در نوامبر سال ۲۰۱۵ به قدرت رسید، اعلام نمود که بودجه سال ۲۰۱۶ را بدون در نظر گرفتن ریاضت اقتصادی تدوین می‌نماید. مردم بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۱ جمعیت این کشور بالغ بر ۱۰٫۳۵۵٫۸۲۴ نفر بود که ۵۲٪ آن زن و ۴۸٪ آن مرد بود. در سرشماری سال ۲۰۱۱ این جمعیت به ۱۰٬۵۶۲٬۰۰۰ رسید که ۳۳۲٫۱۳۷ نفر آنها مهاجرین قانونی بودند.پرتغال از نظر قومی کشوری یک‌دست است و نزدیک به ۹۷ درصد از مردم آن را پرتغالیان تشکیل می‌دهند. در تمامی کشور زبان پرتغالی رایج است و تنها در روستاهای پیرامون «میراندا دو دورو» گویشی از زبان آستوری به نام می‌راندی صحبت می‌شود که آن هم از گویش‌های رومی‌تبار است. گویش می‌راندی در پرتغال به عنوان یک زبان اقلیتی رسمیت دارد. بیشتر جمعیت پرتغال کاتولیک رومی هستند. امید به زندگی در پرتغال برای مردان، ۷۴/۶ سال و برای زنان ۸۱/۳۶ سال است. در حدود ۰/۴ درصد از مردم این کشور در سال ۲۰۰۱ میلادی به ویروس اچ‌آی‌وی مبتلا بودند که جمعیتی در حدود ۲۲ هزار نفر را شامل می‌شد. هرچند در این کشور دین رسمی تعیین نشده‌است، ۸۴٫۵ درصد از مردم آن کاتولیک و پیرو کلیسای رم هستند. زبان رسمی آن پرتغالی است. بخش اعظم جمعیت پرتغال در کشتزارها، تاکستان‌ها، و جنگل‌ها کار می‌کنند و کار روزانه در مزارع پایه و اساس تفریحات و سرگرمی‌ها و حتی جشنها و اعیاد آنان است. پایتخت پرتغال شهر لیسبون است که ۵۴۵٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد. پورتو با ۲۳۸٬۰۰۰ نفر و براگا با ۱۸۹٬۰۰۰ نفر جمعیت بزرگ‌ترین شهرهای پرتغال هستند. فرهنگ دست‌نوشته‌هایی که در بعضی صومعه‌های پرتغال وجود دارد متضمن ماجراها و افسانه‌های کهن و دیرینی است. این افسانه‌ها که مدرک و مبنای چکامه‌های حماسی پرتغال به‌شمار می‌رود، اکنون کلاً وارد تاریخ گذشته این کشور شده‌است. ادبیات پرتغال فرهنگ کاتولیک جستارهای وابسته فهرست شهرهای پرتغال ناحیه‌های پرتغال منابع Wikipedia contributors, "Portugal," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?oldid=500271731 (accessed July ۳، ۲۰۱۲). Brockey, Liam Matthew (2008). Portuguese Colonial Cities in the Early Modern World. . Juang, Noelle Anne (2008). Africa and the Americas: Culture, Politics, and History: A Multidisciplinary Encyclopedia. 2. . محسن‌پور، حمیدرضا: فرهنگ ایبریایی، پرتغال و رؤیای شرق. در: انسان‌شناسی و فرهنگ. ۱۳۸۹. اروپای جنوبی اروپای غربی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۸۶۸ (میلادی) جمهوری‌ها کشورهای فراقاره‌ای کشورها و سرزمین‌های پرتغالی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای شمال آفریقا کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی
7110
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%86
پلاتین
پلاتین یکی از عنصرهای شیمیایی و از فلزات است. عدد اتمی این عنصر ۷۸ و نشانه اختصاری آن Pt است. پلاتین از گروه فلزات واسطه به رنگ سفید-خاکستری، متراکم، رسانا و شکل‌پذیر است و از باارزش‌ترین فلزات گران‌بها محسوب می‌شود. نام این فلز برگرفته از واژه اسپانیایی پلاتینا به معنی «نقره کوچک» است. پلاتین کمترین واکنش‌پذیری در بین تمامی فلزات را دارد و همچنین مقاومت بسیار بالایی نسبت به خوردگی دارد و حتی در محیط‌های بسیار داغ نیز این ویژگی را حفظ می‌کند. بیشتر کاربردهای پلاتین به دلیل این ویژگی‌ها و خاصیت کاتالیزوری بالای آن است. بیشترین استفاده پلاتین در ساخت مبدل‌های کاتالیست و جواهرات است. ابزارهای مخصوص آزمایشگاهی، اتصال‌های الکتریکی و الکترودها، تجهیزات پزشکی و دندان‌پزشکی، دستگاه‌های مقاوم در برابر خوردگی و زنگ‌زدگی، تجهیزات حرارت‌سنج برای کوره‌های الکتریکی، پوشش موشکها، و سوخت موتور جت از دیگر موارد استفاده این فلز است. پلاتین از نادرترین عناصر در پوسته زمین است و غلظت آن فقط ۵ در میلیارد است. پلاتین به صورت آزاد در طبیعت وجود دارد و معمولاً همراه دیگر فلزهای خانواده پلاتین یعنی پالادیم، روتنیم، رودیم، ایریدیم و اسمیم دیده می‌شود. همگی این ۶ عنصر ویژگی‌هایی شبیه به هم دارند و عناصری بسیار نادر هستند. تاریخچه نخستین مورد شناخته‌شده از کاربرد پلاتین در تاریخ بشر به بومیان قاره آمریکا در کشور اکوادور کنونی برمی‌گردد که این فلز را از شن‌های رودخانه به دست آورده و از آلیاژ پلاتین و طلا برای ساخت زینت‌آلات استفاده می‌کردند. ژولیوس سزار اسکالیگر مردم‌شناس ایتالیایی در سال ۱۵۵۷ نخستین اروپایی بود که وجود این فلز را گزارش کرد. وی آن را فلزی توصیف کرده بود؛ «که نه آتش و نه هیچ ابزار اسپانیایی قادر به ذوب کردن آن نیست». این توصیف اشاره به دمای بالای ذوب این فلز دارد. نقطه ذوب پلاتین ۱۷۶۸ درجه سانتیگراد و نقطه جوش آن در ۳۸۲۵ درجه است. تولید پلاتین در نهشته‌های آبرفتی و به ویژه نهشته‌های نیکلی دیده می‌شود و به عنوان فراورده ثانویه معادن نیکل و مس به دست می‌آید. تولید جهانی پلاتین در سال ۲۰۱۰ حدود ۱۹۲ تن بوده‌است که معادل کمتر از یک‌سیزدهم تولید طلا در همان سال است. حدود ۷۷٪ از این میزان در آفریقای جنوبی تولید شده‌است. روسیه ۱۳ درصد تولید پلاتین دنیا را به خود اختصاص داده و کانادا، زیمبابوه و آمریکا هم در رتبه‌های بعدی قرار گرفته‌اند. مجموعه معادن سنگ‌های آذرین بوچولد در آفریقای جنوبی بیشترین تولید پلاتین و بیشترین ذخیره پلاتین و دیگر سنگ‌های گروه پلاتین دنیا را به خود اختصاص داده‌اند. معدن سنگ‌های آذرین نیکل و مس در نزدیکی شهر نوریلسک در روسیه و معدن نیکل حوضه سادبری در کانادا که بر اثر برخورد شهابسنگ ایجاد شده، دو ذخیره‌گاه عمده دیگر پلاتین هستند. سنگ‌های معدن سادبری فقط نیم گرم در هر تن پلاتین دارند و حجم عظیم استخراج نیکل این معادن است که تولید پلاتین را اقتصادی می‌کند. معادن کوچکتری هم در ایالت‌های غربی آمریکا قرار دارند. معدنی در کلمبیا که از زمان پیش از ورود اروپاییان از آن برداشت می‌شده هم هنوز به تولید خود ادامه می‌دهد. قیمت قیمت پلاتین از طلا نوسان بیشتری دارد. این فلز معمولاً در وضعیت ثبات و رشد اقتصادی گرانتر از طلاست و قیمت آن تا دو برابر طلا می‌رسد اما در دوره‌های بی‌ثباتی اقتصادی گاهی از طلا ارزانتر می‌شود. چراکه پلاتین در درجه اول کاربرد صنعتی دارد و در زمان رشد اقتصادی تقاضای آن افزایش پیدا می‌کند در حالی که طلا بیشتر کاربرد سرمایه‌گذاری دارد و در زمان ناآرامی اقتصادی تقاضای آن بیشتر می‌شود؛ مثلاً در جریان رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ قیمت پلاتین از ۲۲۵۲ دلار برای هر اونس تروا (۳۱٫۱ گرم) به ۷۷۴ دلار رسید و در واقع دوسوم ارزش خود را از دست داد اما در همان مقطع طلا از ۱۰۰۰ دلار به ۷۰۰ دلار کاهش یافت و فقط کمتر از یک‌سوم ارزش آن کاهش یافت. قیمت پلاتین در ژوئیه سال ۲۰۲۰ حدود ۸۵۰ دلار برای هر اونس (نزدیک به ۶۰۰هزار تومان برای هر گرم) بوده‌است. میزان مصرف در سال ۲۰۱۰ در مجموع ۲۴۵ تن پلاتین فروخته شد که از این میان ۱۱۳ تن در تولید ابزارهای کنترل گازهای سمی خودروها (۴۶٪) و ۷۶ تن در ساخت جواهرات (۳۱٪) استفاده شده‌اند و ۳۵ تن باقیمانده هم به کاربردهایی چون سرمایه‌گذاری، الکترودها، داروهای ضدسرطان، حسگرهای اکسیژن، کلیدهای اشتعال و موتورهای توربینی (مثل جت) اختصاص یافته‌اند. کاتالیزور بیشترین مورد استفاده پلاتین به ساخت مبدل‌های کاتالیست خودروها مربوط می‌شود که گازهای سمی ناشی از احتراق سوخت در موتور یعنی مونوکسیدکربن، هیدروکربن‌های نسوخته و اکسیدهای نیتروژن را به مواد بی‌خطر مثل بخار آب و دی‌اکسیدکربن تبدیل می‌کنند. برای این استفاده از پودر پلاتین همراه با دو فلز هم‌گروه آن پالادیم و رودیم استفاده می‌شود. قابلیت جذب هیدروژن و خاصیت‌های کاتالیزوری بالای پلاتین باعث شده تا در فرایندهای شیمیایی مختلف از جمله در تولید اسید سولفوریک، فرایند تبدیل الکل به فرمالدئید و کراکینگ تولیدات نفتی کاربرد داشته باشد و از آلیاژهای پلاتین - رنیوم برای تولید بنزین‌های مرغوب بدون سرب و اکتان بالا استفاده شود. جواهرات دومین کاربرد اصلی پلاتین در ساخت زیورآلات است. مقاومت پلاتین در مقابل تیرگی و خوردگی بسیار بیشتر از طلاست و شکل‌پذیری آن هم بالاتر از طلا و نقره و مس است. از همین رو پلاتین گزینه مناسبی برای ساخت جواهرات محسوب می‌شود. جواهرات پلاتین عموماً با عیار ۹۵۰ از هزار ساخته می‌شوند. سرمایه‌گذاری پلاتین کاربرد سرمایه‌گذاری و مالی محدودی نیز دارد که البته قابل مقایسه با طلا و نقره نیست. نخستین بار اسپانیایی‌ها در قرن هجدهم در مستعمرات آمریکایی خود سکه پلاتین را ضرب کردند و امپراتوری روسیه نیز در قرن نوزدهم اقدام مشابهی انجام داد. هرچند در عمل استفاده از این سکه‌ها به عنوان پول نقد موفقیت‌آمیز نبود چون هم تشخیص پلاتین از فلزات کم‌ارزش دشوار بود و هم ضرب سکه با آن سخت‌تر از فلزات دیگری مثل طلا و مس بود. امروزه این فلز در بازار بورس نیویورک و بازار بورس لندن معامله می‌شود. چند کشور اقدام به ضرب سکه‌های پلاتین هم کرده‌اند. سکه عقاب پلاتین آمریکا، برگ افرای پلاتین کانادا، کوالای پلاتین استرالیا، پاندای پلاتین چین و چندین نوع سکه پلاتین شوروی سابق و روسیه کنونی از جمله این سکه‌ها هستند. استاندارد اندازه دقیق واحد کیلوگرم از سال ۱۸۷۹ جرم یک وزنه ساخته شده از آلیاژ ۹۰٪ پلاتین و ۱۰٪ ایریدیوم است. الکترود استاندارد هیدروژن نیز از پلاتین ساخته شده‌است. از سال ۱۸۸۹ تا ۱۹۶۰ اندازه دقیق متر طول یک میله از ۹۰٪ پلاتین و ۱۰٪ ایریدیوم بود. پیش از آن هم در سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۸۹ یک میله ساخته شده از پلاتین اندازه دقیق متر را مشخص می‌کرد. پلاتین به دلیل خصوصیت ضدفرسایش بالای خود برای این کاربردهای مرجع انتخاب شده‌است. کاربردهای دیگر با توجه به خنثایی شیمیایی در حرارت‌های بالا (تا حدود هزار درجه سانتیگراد) در ساخت ظرف‌های مخصوص ذوب فلز کاربرد دارد. از این فلز در ساخت ابزارهای مختلف پزشکی، پروتزهای دندان‌پزشکی، ترموکوپل‌ها و اتصال‌های الکتریکی نیز استفاده می‌شود. همچنین برای ساختن آهنرباهای قوی پلاتین و کبالت را با هم ترکیب می‌کنند. آندهای پلاتین هم به‌طور گسترده در سیستمهای حفاظتی کاتدی برای کشتی‌های بزرگ، موج‌شکن‌های فولادی و لوله‌کشی‌ها کاربرد دارد. مفتول پلاتین سیم پلاتین ماده ای بسیار انعطاف پذیر و چکش خوار است، به این معنی که می توان آن را به راحتی به سیم کشیده و به اشکال مختلف درآورد. این یک ماده متراکم با وزن مخصوص 21.45 است که آن را از سایر فلزات معمولی سنگین تر می کند. پلاتین همچنین یک رسانای عالی الکتریسیته است و دارای نقطه ذوب بالای 1768 درجه سانتیگراد است که آن را برای استفاده در کاربردهای با دمای بالا ایده آل می کند. سیم پلاتین در برابر خوردگی نیز بسیار مقاوم است، به همین دلیل است که اغلب در کاربردهای شیمیایی و صنعتی استفاده می شود. تحت تأثیر اکثر اسیدها از جمله اسیدهای هیدروکلریک، سولفوریک و نیتریک قرار نمی گیرد و در برابر خوردگی توسط کلر و برم مقاوم است. علاوه بر این، پلاتین زیست سازگار است، به این معنی که برای بدن انسان سمی نیست و اغلب در کاربردهای پزشکی استفاده می شود. سیم پلاتین در زمینه های مختلف کاربرد وسیعی دارد، از جمله: برق و الکترونیک: سیم پلاتین یک رسانای عالی الکتریسیته است که آن را برای استفاده در کاربردهای الکتریکی و الکترونیکی ایده آل می کند. اغلب برای ایجاد کنتاکت های الکتریکی، مقاومت ها و ترموکوپل ها استفاده می شود. صنایع شیمیایی: سیم پلاتین در برابر خوردگی بسیار مقاوم است و برای استفاده در واکنش های شیمیایی ایده آل است. اغلب به عنوان یک کاتالیزور در فرآیندهای شیمیایی مختلف و به عنوان ماده ای برای تجهیزات آزمایشگاهی مانند بوته ها، الکترودها و همزن ها استفاده می شود. زیورآلات: سیم پلاتین به دلیل رنگ نقره ای-سفید براق و دوام آن اغلب در تولید جواهرات گران قیمت استفاده می شود. همچنین ضد حساسیت است و برای افرادی که پوست حساسی دارند مناسب است. صنعت پزشکی: سیم پلاتین زیست سازگار است، به این معنی که برای بدن انسان سمی نیست. اغلب در ایمپلنت های پزشکی مانند ضربان ساز و پرکردن دندان استفاده می شود. سیم پلاتین ماده ای با ارزش با خواص فیزیکی و شیمیایی منحصر به فرد است که آن را در کاربردهای مختلف بسیار مورد توجه قرار می دهد. این فلز گرانبهایی است که انعطاف پذیر، چکش خوار و رسانای عالی الکتریسیته است. سیم پلاتین همچنین در برابر خوردگی بسیار مقاوم است و برای استفاده در کاربردهای شیمیایی و صنعتی ایده آل است. کاربردهای متنوعی در زمینه های مختلف از جمله برق و الکترونیک، صنایع شیمیایی، جواهرات و صنایع پزشکی دارد. تأثیر بر سلامتی از برخی از ترکیبات دارویی حاوی پلاتین برای شیمی‌درمانی برخی انواع سرطان استفاده می‌شود. پلاتین به عنوان فلز خطر جدی برای انسان ندارد، اما نمک‌های پلاتین خطراتی از قبیل دگرگونی ژنتیکی، سرطان از قبیل سیسس، حساسیت‌های پوستی، تخریب ارگانهای بدن مانند معده، کلیه و مغز استخوان ، روده ، بینایی و سیستم شنوایی دارد. البته با توجه به مقاومت بسیار بالای پلاتین در مقابل فرسایش خطر واقعی این فلز در حد فلزات دیگر نیست. منابع شرکت‌های فهرست شده در بورس اوراق بهادار هنگ کنگ علم و فناوری در اسپانیا عناصر شیمیایی فلزات گران‌بها فلزات واسطه فلزهای کم‌یاب کاتالیزگر کانی‌های عناصر آزاد کانی‌های مکعبی
7113
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%86%D8%B3%DB%8C%20%D9%84%D9%88%D9%BE%D8%B2
ننسی لوپز
ننسی لوپز (زاده زاده ۶ ژانویه ۱۹۵۷ در کالیفرنیا) یکی از محبوبترین و موفقترین زنان گلف باز دنیا است. وی پس از ازدواج به نام ننسی نایت (Nancy Knight) تغییر هویت داد. ستاره‌ای که از سال ۱۹۷۸ گلف را به صورت تفننی آغاز کرد، استعداد ویژه خود را به همه گلف بازان نشان داد. او گلف را زمانی که دختر بچه‌ای بیشتر نبود آغاز کرد هنگامی که سال دوم دانشگاه تولسا در اوکلاهاما بود آن را به صورت حرفه‌ای پی گرفت. ننسی از سوی انجمن حرفه‌ای گلف زنان چهار مرتبه عنوان بهترین بازیکن سال طی سال‌های ۱۹۷۸، ۱۹۷۹، ۱۹۸۵ و ۱۹۸۸ از آن خود کرد و نام خود را در زمره بهترین‌های گلف در رده‌های سنی مختلف ثبت کرد. وی نخستین بار در سن ۸ سالگی تحت آموزش پدرش دومینگو بازی گلف را تجربه کرد و اولین عنوانش را در ۱۲ سالگی با پیروزی در رقابت های زنان آماتور مکزیک کسب کرد. پس از آن دو بار در سال‌های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ فاتح رقابت‌های دختران آمریکا تحت عنوان (USGA Junior Girls Championship) شد. در سال ۱۹۷۵، او سه بار قهرمان بازی‌های (Western Junior) و (Mexican Amateur) گشت و به سرعت نام خود را مطرح ساخت. در همان سال وارد مدرسه گلف زنان آمریکا و با بهترین نمره از آنجا دانش‌آموخته شد. پیشرفت او در گلف تا جایی ادامه پیدا کرد که سال بعد مدعی قهرمانی رقابت‌های جهانی (AIAW) در تیم اعزامی ایالات متحده شد. او در سال ۱۹۷۶ یکه‌تاز بلامنازع گلف دانشگاه تولسا در رده زنان بود. سال ۱۹۷۸ فصلی جدید با ۹ عنوان قهرمانی برای او بود. همچنین در رقابت‌های رولکس روکی ((Rolex Rookie و ورا (Vera) پیشتاز بود. سال ۱۹۷۹ برای او در ۸ تورنمنت پیروزی به ارمغان آورد و ۶ سال بعد او مجدداً در رولکس روکی و ورا برای سومین بار صاحب عنوان شد. سال۱۹۸۷ برای این قهرمان ۳۵ ساله بسیار به یاد ماندنی بود و توانست در رقابت‌های ساراسوتا کلاسیک «Sarasota Classic» (همان دوره رقابت‌هایی که نخستین بار در سال ۱۹۷۸ مدعی آن شد) پیروز شود. در سال ۱۹۹۷ چهل و هشتمین عنوان قهرمانی اش را کسب کرده و در بازی‌های اوپن زنان ایالات متحده با رکورد امتیازات ۶۹-۶۸-۶۹-۶۹ در رده دوم ایستاد. یکه‌تاز گلف آمریکا او اولین زنی در آمریکا است که در تاریخ رقابت‌های اوپن زنان در شش دوره تا مراحل نهایی صعود کرده‌است و در این میان تنها آلسون نیکولاس (Alison Nicholas)و جیمز نیل (James Nill) با وی در رقابت بود. در میان همه این افتخارات ریز و درشت، وی در سال ۱۹۹۲ از سوی بنیاد ورزشی زنان یکی از معتبرترین عناوین ورزشی زنان را دریافت کرد. در فصل ۲۰۰۱ او مدت خیلی محدودی توانست گلف بازی کند چرا که از ناحیه زانو مصدوم بود و از ادامه رقابت‌ها باز ماند. در مجموع نانسی لوپز را باید یکی از مستعدترین و کوشاترین زنان گلف باز دنیا دانست که توانسته در این رشته ورزشی به عناوین مختلف جهانی دست پیدا کند. منابع مطلب برگرفته از مجله اینترنتی ورزش (برداشت مجاز با ذکر منبع) افراد زنده اهالی کالیفرنیا اهالی ده ویلجز، فلوریدا اهالی راسول، نیومکزیکو اهالی شهرستان سومتر، فلوریدا زادگان ۱۹۵۷ (میلادی) گلف‌بازان اهل ایالات متحده آمریکا گلف‌بازان اهل جورجیا گلف‌بازان اهل کالیفرنیا گلف‌بازان اهل نیومکزیکو گلف‌بازان زن اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران اهل آلبانی، جورجیا ورزشکاران اهل تورانس، کالیفرنیا ورزشکاران مکزیکی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا
7114
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%DA%A9%D8%B3
بوکس
بوکس، مشت‌زنی یا مبارزه با مشت یک ورزش رزمی از نوع انفرادی است. بوکس مبارزه‌ای است که در آن دو نفر با ضربات مشت در دو نوع آماتور و حرفه‌ای، با یکدیگر مبارزه می‌کنند. بوکس تاریخچه‌ای طولانی در کشور یونان دارد. البته بوکس مدرن در واقع از کشور آمریکا سرچشمه می‌گیرد. مسابقات این ورزش معمولاً با ناک‌اوت یا ضربه فنی همچون رشته‌های رزمی دیگر به پایان می‌رسد. پیشینه مسابقه ورزش بوکس به‌طور رسمی در ششصد و هفتاد و هفت سال پیش از میلاد مسیح در بیست و سومین بازی المپیک در هاین که نخستین نبرد این ورزش است شروع شده و «ابراستوس» اهل سمیرنا در این مسابقه فاتح و قهرمان شناخته شد. این‌که قدیمی‌ترین نبرد بوکس به چه نوع صورت گرفت و چگونه با یکدیگر می‌جنگیدند معلوم نیست. چنان‌که در تواریخ روم ذکر شده‌است که طرفین مشت‌های خود را به چرم‌های خامی محکم بسته و سعی می‌کردند که با ضربات محکمی از این مشت‌های سخت و سنگین حریف را از پای درآورند. البته این مسابقات بدون رعایت وزن بدن انجام می‌شد. ملائکوماس که پدرش نیز چهل و پنج سال پس از میلاد مسیح فاتح بوکس و قهرمان المپیک گردیده بود، عموم رقیب‌های خود را تنها با فن (نه با زور و قدرت) مغلوب می‌ساخت. مسابقه‌هایی که بدین صورت وقوع می‌یافت بدون انقطاع بود و دائماً در میدان‌های مسابقه یک ورزشکار با قهرمانان آماده به نبرد بوده و هرکس که از بین تماشاچیان داوطلب مسابقه بود دست خود را بلند می‌کرد. ملائکوماس قهرمان رومی که در اکثر نبردهای ورزشی بدین نوع فاتح می‌گردید بالاخره در یک مسابقه که حریف او کشته شد به شهرت بسزایی دست یافت. در این مسابقه‌ها قهرمانان دوره امپراتوری روم دست‌های خود را با آلتی شبیه به دستکش که روی آن میخ‌های محکم فولادی کوفته شده بود مجهز می‌کردند و نیز یک نوع دستکش مخصوص دیگر که از چرم‌های سخت و محکم تشکیل شده بود در دست می‌گرفتند و مسابقه را شروع می‌کردند. این مسئله که با استفاده این دستکش‌ها در هر مسابقه یکی از دو طرف حتماً سخت مجروح یا مقتول می‌شد، سبب منسوخ شدن برگزاری مسابقه‌های بوکس بدین نحو گردید. در واقع بازی بوکس با از بین رفتن مسابقه‌های المپیک توأم گردیده و در سال ۴۰۰ بعد از میلاد قهرمانان ورزش‌های مختلف بوکس را به کلی فراموش کردند. مقارن با آغاز قرن هجدهم مجدداً ورزش بوکس شروع شد. پس از ایجاد بوکس به این صورت یکی از استادان ورزشکار انگلیسی موسوم به چک بروکتون در سال ۱۷۴۹ در مسابقه‌ای که داور قوانین و دستورها مخصوص وضع کرد وسعت میزان مسابقه و عده اشخاصی که حق ورود به محوطه میدان بازی را داشتند معلوم کرد؛ ولی هنوز این بازی به‌طور رسمی معمول نشده بود و در هر جا که مشت‌زن‌ها مسابقه می‌دادند پلیس آن‌ها را متفرق می‌ساخت. در قرن هجدهم با اینکه انواع ورزش‌ها در انگلستان به‌حد اعلای ترقی خود رسیدند اما قهرمانان بسیاری به این دلیل که تصور می‌شد برای پیروزی در بوکس یکی از داوطلبان حتماً بایستی کشته یا سخت مجروح گردد بوکس را ورزش خطرناکی تلقی می‌کردند، و اهمیتی به این ورزش نمی‌دادند. «جون جاکسون» که از استادان بوکس قرن هجدهم بود تدریجاً بوکس را رسمی‌کرد و چون خود استاد بی‌نظیری بود در هر مسابقه مبالغ هنگفتی عاید او گردید؛ زیرا از همان موقع جوایز سنگینی برای قهرمانان این ورزش معین شده بود. این شخص نخستین مشت‌زن و قهرمان عصر خود بود و توانسته بود این ورزش را در دنیا رواج دهد. در سال ۱۸۳۵ جمس پورله ورزشکار انگلیسی این ورزش را به آمریکا برد؛ ولی پیشرفت آن به قدری سریع بود و به اندازه‌ای آمریکایی‌ها به این ورزش راغب بودند که در سال ۱۸۶۰ یعنی ۲۵ سال پس از ورود این ورزش به آمریکا جون سن هیس آمریکایی توانست در سرزمین انگلستان که این بازی وضع شده و قرن‌ها قهرمانان دنیا از آن مملکت بوده‌اند فاتح گردد و در تمام دنیا بی‌رقیب باشد. با آن که جک بروگتون مدت‌ها بود که دستکش مخصوص بوکس را اختراع کرده بود ولی بیش از یکی دو مورد آن را به کار نبرده بودند و در اکثر مسابقه‌ها با مشت گره شده و بدون دستکش با یکدیگر می‌جنگیدند. به همین جهت مدت مسابقه و دوره آن خیلی طول می‌کشید. طویل‌ترین دورهٔ بوکس که در سال ۱۸۲۴ در ۲۳ ژوئیه بین قهرمانان آمریکایی میکه مادن و بیل هایس انگلیسی در انبرگ انگلستان انجام شد. این مبارزه جمعاً شش ساعت و سه دقیقه به طول انجامید. ورزش بوکس با وضعیت کنونی از سال ۱۸۹۰ یعنی پس از آنکه مارکیز کوئینزبری قواعد جدیدتری وضع کرد و استفاده از دستکش بوکس را رسمی‌کرد شروع شد. او مدت هر دوره بوکس را سه دقیقه و فواصل بین دورها را یک دقیقه معین کرد و چون این دستور می‌توانست نتیجه نیکویی برای ورزیدن و رفع خستگی بشود از طرف عموم ورزشکاران دنیا قبول شد و طریقه‌ای که کینز معین کرده بود متداول و مرسوم گردید. برای اولین دفعه مسابقه با وضع جدید در سال ۱۸۹۲ در ۷ سپتامبر در ارولئون بین جون سولیوان آخرین قهرمان مشت‌زن بدون دستکش که قهرمان تمام آمریکا بود و جوانی بیست و شش ساله موسوم به جمس می‌کوربت که او نیز آمریکایی و از رقیب خود دو سال کوچک‌تر بود انجام و پس از ۲۱ دوره (راند) مبارزه قهرمان قدیم دنیا که بدون دستکش عنوان و مقام عجیبی پیدا کرده بود مغلوب قهرمانی شد که با دستکش بوکس را آموخته بود. پس از گذشت چندین دهه از ورود بوکس به آمریکا این ورزش در میان محبوب‌ترین ورزش‌های آمریکا قرار گرفت و از این سو پای مافیا به این ورزش بازگردید تا جایی که در سال ۲۰۱۱ این ورزش با انتقال مالی سالیانه ۶۸۲ میلیارد دلار در رده ۲ پر مبادله‌ترین ورزش‌های جهان پس از اسب‌دوانی قرار گرفت. تاریخچهٔ بوکس در ایران در متون ادبی پارسی، از مشت‌زنی یاد شده‌است (برای مثال گلستان سعدی)؛ حال این‌که آن مشت‌زنی به چه مقدار به ورزش بوکس امروزی شبیه بوده‌است نیاز به بررسی دارد. معروف است که هوارد باسکرویل از آمریکا که به عنوان مدرس کالج آمریکایی (مدرسه مموریال) در تبریز منصوب شده بود، نخستین کسی است که ورزش بوکس را به ایران آورد. او بعدها با مشروطه‌خواهان ایران همراه شد و در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصرهٔ تبریز در این شهر به همراه جمعی از مشروطه‌خواهان، جان خود را برای دفاع از مشروطه و مردم ستمدیدهٔ آن دیار نثار ایران و ایرانیان نمود… شایان ذکر است در دوره‌ای که نفت در ایران کشف شد و مهندسین و کارگران اروپایی وارد ایران شدند و با برگزار کردن مسابقات بوکس، باعث آشنایی بیشتر مردم با این ورزش شدند. سال‌هایی که صنعت سینمای ایران ترقی کرد جوانان روی پرده سینما این ورزش را دیده و با خود تمرین می‌کردند. چند نفری هم که در آن سال‌ها برای تحصیل به خارج رفته بودند با این ورزش آشنا شدند. در سال ۱۳۱۴ یک مهندس اهل چکسلواکی موسوم به فایت که مأمور ایران در کمپانی اشکودا در تهران شده بود وارد ایران شد. فایت یکی از قهرمانان معروف سنگین‌وزن اروپا بود و یک بار هم ماکس شملینگ آلمانی را مغلوب کرده بود. چند نفر از علاقه‌مندان در آن دوران نزد او مشغول به تمرین شدند که آقایان ناطقی (محصل مدرسه نظام) و استوار زنگنه‌پور از جمله این افراد بودند. در همین سال‌ها در بعضی از شهرهای ایران جوانان با این ورزش آشنا شدند برای مثال در مشهد منوچهر مهران و حسین بنایی و چند نفر دیگر نزد یک نفر آلمانی مهندس برق به تمرین این فن مشغول بودند. از سال ۱۳۱۸ که به دستور رضاشاه مسابقات قهرمانی کشور در رشته‌های مختلف ورزشی شروع شد تا سال ۱۳۲۴ این ورزش جزء برنامه نبود. علت اصلی نبودن وسایل و مربی و نبودن مقررات لازم بود. سرانجام در سال ۱۳۲۳ این ورزش مورد توجه اداره تربیت بدنی واقع شد و برای اولین دفعه به‌طور رسمی جزء برنامه مدارس و دانشکده‌ها شد. این مسابقه با وسایل و قضاوت آمریکایی‌ها و «محمد پور» و «عبدالله نادری» انجام شد. در سال ۱۳۲۴ برای اولین بار با کمک اولیای ارتش آمریکایی مقیم ایران و با واگذاری مقدار کافی وسایل و قضاوت و لوازم مورد احتیاج مسابقه در دسته‌های آزاد انجام شد. در المپیک ۱۹۴۸ لندن که ایران برای نخستین بار در المپیک شرکت داشت. بوکسورها نیز به مسابقات اعزام شدند که به موفقیتی دست نیافتند. بوکس در ایران پس از فعالیتی ۳۴ ساله با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تعطیل شد. البته هیچ قانون یا فرمان رسمی یا فتوای مذهبی مشخصی مطرح نشد. این رشته در سال ۱۳۶۸ دوباره راه‌اندازی شد و احمد ناطق نوری که چندین سال نمایندگی مجلس را بر عهده داشت، ریاست فدراسیون آن را بر عهده گرفت؛ اما همچنان مورد بی‌توجهی مسئولان حکومت قرار داشته‌است، به‌طوری‌که تنها پخش مستقیم تلویزیونی این رشته به دیدار فینال وزن ۹۱- کیلوگرم بازی‌های آسیایی دوحه بین علی مظاهری و حریف سوریه‌ای بازمی‌گردد. به گفتهٔ احمد ناطق نوری که تا سال ۱۳۹۵ ریاست فدراسیون را بر عهده داشت مقامات عالی جمهوری اسلامی از جمله سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و حسینعلی منتظری قائم‌مقام سابق رهبری با این رشته مخالف بوده‌اند هرچند دستوری مبنی بر ممنوعیت آن نداده‌اند: «ایشان (خامنه‌ای) یکی دو بار از اینکه بنده در بوکس هستم گلایه کردند و به اخوی ما [گفتند] که این احمد آقای شما چرا رفته بوکس را گرفته‌است. من به ایشان -اخوی‌مان- گفتم به ایشان بگویند اگر حرام است من دیگر انجام نمی‌دهم. یک بار هم در یک جمع عمومی گفتند من نمی‌دانم این آقای ناطق مجوز فدراسیون بوکس را از کجا گرفت. چون ممنوع نشده بود که مجوزش را بگیرم. یک عده بی‌خودی ۱۰ سال تعطیلش کرده بودند. آقای منتظری گفته بود: «این چه ورزشی است؟ وحشی‌گری است. ببندیدش.» یک عده آمدند بستند. فتوا هم نداده بود. در یک جمعی گفته بود.» وی دربارهٔ تفکیک ورزشکاران ورزش حرفه‌ای و نیمه حرفه‌ای گفت: قاعدتاً کسانی که در ورزش حرفه‌ای شرکت می‌کنند که دوران آماتور را پشت سر گذاشته باشند. دوستانی هستند که سال‌ها قهرمان بودند و الآن در بخش حرفه‌ای نیز فعالیت می‌کنند می‌توانند از این ظرفیت استفاده نمایند. چارت سازمانی هیئت بوکس چارت سازمانی هیئت بوکس از چند نفر ورزشکار اعم از بوکسور یا غیربوکسور (اغلب رزمی‌کار) تشکیل شده‌است که وظیفه مدیریت بوکس آن منطقه را عهده‌دار هستند. چارت سازمانی به صورت زیر است: رئیس هیئت—نایب رئیس—دبیر هیئت—خزانه‌دار—اعضای هیئت رئیسه مسئولان کمیته‌ها که شامل: کمیتهٔ مربیان—کمیتهٔ داوران—کمیتهٔ انضباطی—کمیتهٔ مسابقات—کمیتهٔ استعدادیابی در ۴ مورد اصلی (رئیس هیئت، نایب رئیس، دبیر هیئت و خزانه‌دار) چارت هیئت بوکس نباید اعضای تکراری به‌کارگیری شود ولی موارد دیگر می‌تواند از این قانون پیروی نکند و از اعضای تکراری استفاده شود. بیشتر در چارت هیئت بوکس از افراد بوکسور و رزمی‌کار استفاده می‌شود. در چارت هیئت بوکس از افرادی استفاده می‌شود که فاقد سوءسابقه کیفری باشند. مربیان و داوران نیز باید فاقد سوءسابقه کیفری باشند و اگر مربی یا داور سوءسابقه کیفری داشته باشد خلاف قانون بوده و شخص از لحاظ قانون مجرم شناخته می‌شود. در چارت هیئت بوکس باید از افراد تحصیل کرده با حداقل مدرک دیپلم استفاده شود. مربیان و داوران نیز باید دارای حداقل مدرک دیپلم باشند در غیر این صورت اگر مربی یا داور فاقد مدرک دیپلم به بالا باشد صلاحیت مربیگری و داوری را ندارد؛ بنابراین از لحاظ قانونی نیز باید از افرادی که فاقد مدرک دیپلم به بالا هستند جهت ورود به آزمون مربیگری یا داوری جلوگیری به عمل آورده شود و اگر متصدی برگزارکننده آزمون مدرک تحصیلی را ملاک قرار نداد نهادهای قانونی می‌توانند علیه متصدی متخلف طرح دعوا کنند. اکثراً در چارت هیئت بوکس از افراد با تجربه در مسابقات و داوری که به اصطلاح بوکسور یا فایتر گفته می‌شود استفاده می‌شود. وزن دستکش وزن دستکش تا متوسط وزن ۱۰ اونس برابر با ۲۸۴ گرم و برای سنگین‌وزن ۱۲ اونس برابر ۳۴۰ گرم کمتر نباشد. Oمعمولاً برای مسابقات دستکش‌هایی با وزن ۱۰ اونس استفاده می‌شود و برای تمرین و کیسه زدن از دستکش ۱۰ تا ۱۴ اونس استفاده می‌شود. دستکش‌هایی با وزن غیرمعمول عبارت‌اند از: ۶-۱۴-۱۶-۱۸ محل بوکس محل مسابقه بوکس، سکوی مشت‌زنی یا رینگ نام دارد که محوطه‌ای چهارگوش، معمولاً حدود یک متر بالاتر از سطح زمین است که اطراف آن با سه یا چهار ردیف طناب موازی محصور است. ک این سکوها معمولاً از چهار طرف توسط چهار ردیف طناب با فاصله ۳۰، ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ سانتیمتر از زمین پوشیده شده‌اند. قطر طناب‌ها یک اینچ (۲٫۵۴ سانتی‌متر) و روی آن توسط پارچه نرمی یا لاستیک پوشانده می‌شود. اندازه استاندارد رینگ بوکس آن از داخل طناب‌ها ۶٫۱۰ × ۶٫۱۰ متر مساوی با ۲۰ ×۲۰ فوت و از خارج ۸ × ۸ متر مساوی با ۲۶ × ۲۶ فوت است. کف محوطه بوکس بایستی با تشک پوشانیده و روی تشک نیز با برزنت محکم شده و توسط طناب به کف محوطه بسته شود. اصطلاحات رایج ورزش بوکس پر از اصطلاحات مختلف است که برای درک بهتر این ورزش و تماشای آن، باید بر آن ها واقف شد. ناک اوت (Knockout): وقتی یکی از بوکسورها بر اثر ضربه بیهوش می شود، اصطلاحا می گویند که ناک اوت شده است. Technical Knockout یا همان ناک اوت فنی هم وقتی رخ می دهد که یکی از بوکسورها بر اثر ضرباتی که به او وارد شده، توانایی ندارد و داور تشخیص می دهد که نمی تواند به مبارزه ادامه دهد. ناک داون (Knockdown): وقتی بوکسور بر اثر ضربات روی زمین بیفتد، ناک داون شده است. جب (Jab):بوکسور دست های خود را مشت کرده و مقابل صورت خود نگه می دارد و سپس با دست غیر تخصصی ضربه می زند. کراس (Cross): کراس شباهتی به جب دارد. در این ضربه نیم تنه بوکسور در جهت مخالف قرار می گیرد و او با دست موافق که عقب تر از حالت معمول است، به حریف ضربه می زند. هوک (Hook): از ضربات قدرتی و سهمگین بوکس، هوک است. بوکسور برای زدن این ضربه باید انرژی خود را از پایین تنه به بالا تنه منتقل کند و با چرخیدن، ضربه ای افقی به حریفش وارد کند. دست در این حالت می چرخد و مشت زاویه ای کمتر از 90 درجه به خود می گیرد. معمولا ضربه هوک، فک حریف را هدف قرار می دهد. در ضمن این ضربه با هر دو دست زده می شود و خیلی از بوکسورها با دست غیر تخصصی خود هوک می زنند. آپرکات (Uppercut): بعد از هوک می رسیم به آپرکات که دیگر ضربه سهمگین مشت زنی به شمار می رود. وقتی هوک زده می شود، در ادامه آن آپرکات از راه می رسد. آپرکات هدفش شکستن گارد دفاعی حریف است و چانه حریف را هدف می گیرد. در این ضربه دست خم می شود و مشت از پایین به طرف بالا حرکت می کند. شوشاین (Shoeshine): به ضربات متوالی که به سرعت زده می شود، شوشاین گفته می شود. این ضربات معمولا آپرکات های متوالی و سریع است که در تمرینات بوکس نیز به وفور از این حرکت استفاده می شود. داک (Duck): داک یک تکنیک دفاعی است و برای فرار از مشت ها و ضربات حریف استفاده می شود. در این تکنیک بوکسور سر خود را به طرفین حرکت می دهد و از مشت های حریف جا خالی می دهد. حرکت پا در این تکنیک بسیار مهم است زیرا بوکسور باید مراقب قدم های خود باشد و بدنش را به خوبی برابر ضربات حریف کنترل کند. وزن‌های مسابقه مسابقات بوکس آماتور در سیزده گروه وزنی و مسابقات بوکس حرفه‌ای در پانزده وزن برگزار می‌شود. امتیازات مسابقه قانون امتیازدهی بوکس آماتور طبق قانون نامه انجمن بین‌المللی بوکس (آیبا) بر حسب ۹–۱۰ است. بدین گونه که هر راند امتیاز مربوط به برنده و بازنده به ترتیب ۱۰ و ۹ توسط پنج داور کنار وارد سیستم داوری می‌شود. تعداد ضربات – ضرباتی که مطابق قانون و بدون دفاع به هدف اصابت نماید. حمله و روش صحیح بوکس لازم است کاملاً مورد نظر باشد. ضربات خطا و غیر فنی حساب نمی‌شوند. در موقعی که داور وسط خطا را دیده و تذکر می‌دهد در صورتی که از سه بار بیشتر تکرار شود امتیاز کسر می‌شود. توسط داورها ضربات صحیح بایستی با مشت بسته و با سطح جلوی چهار انگشت یا چهار بند دست زده شود. محل صحیح ضربات، جلوی صورت و طرفین آن، جلوی بدن بالاتر از کمربند و طرفین است. روی ساعد، بازو و دستکش امتیاز نخواهد داشت. نسبت به اتفاقات آنی تصمیم داور وسط قطعی است و در غیر این صورت کمیته مسابقات تصمیم لازم را می‌گیرد. پانویس منابع علی حق‌شناس، دانشنامه هنرهای رزمی، تهران، نگاه بوستان، ۱۳۹۴، ص ۷۵. ورزش‌های ابداع‌شده در انگلستان ورزش‌های المپیک تابستانی ورزش‌های المپیک ورزش‌های فردی ورزش‌های مبارزه‌ای هنرهای رزمی اروپایی هنرهای رزمی
7122
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C
مردم ارمنی
مردم ارمنی یک گروه قومی کهن و بومی غرب آسیا است. شمار ارمنی‌ها () در جهان حدود ۱۱٬۰۰۰٬۰۰۰ (یازده میلیون) نفر برآورد شده‌است. حدود ۳ میلیون نفر از آنان در جمهوری ارمنستان زندگی می‌کنند؛ بقیه در بسیاری از کشورهای جهان زندگی می‌کنند و جامعه ارمنیان پراکنده را تشکیل می‌دهند. خاستگاه دیدگاه نخست چنین است که این قوم در اثر ادغام تدریجی اقوام مهاجر هند و اروپایی (قوم آرمن) با اقوام بومی قدیمی‌تر ساکن در فلات ارمنستان مانند:هوری، اورارتویی، لوویان و هایاسا به‌وجود آمده‌است. بر پایه دیدگاه دیگر ارمنیان از آغاز در موطن اصلی خود فلات ارمنستان می‌زیستند لیکن از ادغام اقوام گوناگون پدید آمده‌اند. ارمنیان خود را «های» و کشورشان را هایک یا «هایاستان» می‌نامند. در مورد پیدایش و نام ارمنیان موسس خورناتسی در کتاب خود این‌گونه می‌نویسد که: در متون کهن ارمنی، هایک را یکی از نوادگان نوح و از دودمان یافث دانسته‌اند. در کتاب مؤسس خورناتسی آمده‌است که هایک پس از کشتن بل و در هم شکستن سپاه وی در محل نبرد ملکی بنا کرد و آن را «هایخ» نامید. از این رو تا زمان مؤسس خورناتسی (سده ۵ میلادی) نیز این ناحیه «هایوتس – دزور» نامیده می‌شد. هایوتس در زبان ارمنی به مفهوم «ارمنیان» و دزور به معنای «دره» است. تنی چند از دانشمندان نام «های» را با واژه «هاتی» که نام حتیان بوده مربوط دانسته‌اند. پیوتروفسکی این نظریه را مستدل و استوار دانسته‌است. پاتکانوف بر آن بود که «های» در آغاز نام قومی جداگانه بوده که بر دیگر اقوام مجاور برتری داشته و نام خود را به همه آن‌ها داده‌است. در آسیای صغیر به هنگام کاوش‌های باستان‌شناسی در ناحیه هتوشش تختگاه کهن دولت حتیان، کتیبه‌ای متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد کشف شده و این قدیم‌ترین منابعی است که در آن از کشور هایاسا و مردم آن یاد شده‌است. با کشف کتیبه «حِتی» سده ۱۴ پیش از میلاد معلوم شد که سرزمین شمال غرب ارمنستان، هایاسا نام داشته‌است. «کاپانتسیان» یادآور شده که (سا) و (شا) در زبان‌های اقوام آسیای صغیر صورت پسوندی را داشته که مشخص‌کننده نام سرزمین و محل معینی بوده‌است. چنین نتیجه‌ای حاصل شده‌است که وجود دو قوم در تشکیل مردم ارمنستان مؤثر بوده‌است که یکی از آن‌ها ساکن ارمنستان شرقی و شامل اتحاد قومی «ارمنیا» و دیگری ساکن ارمنستان غربی و شامل اتحاد قومی «هایاسا» بوده‌است. یعقوبی در تاریخ یعقوبی مردم ارمنستان را از قوم ارمن معرفی می‌کند. یعقوبی می‌نویسد: قدیمی‌ترین سندی که نام ارمنستان در آن آمده‌است سنگ نوشته‌ای هخامنشی مربوط به قرن ششم قبل از میلاد از دوران داریوش اول است. در این سنگ نوشته که به سه زبان پارسی باستان، ایلامی، و اکدی (Akkadian) نگاشته شده از این سرزمین به ترتیب به نامهای آرمینا (فارسی)، اوراشتو (اکدی)، و هارمینویا (ایلامی) یاد شده‌است. همچنین در آثار یونانیان از جمله گزنفون و هکاتئوس مربوط به قرن پنجم قبل از میلاد نام ارمنستان ذکر شده‌است. ارمنیان در سایر نقاط جهان جماعت ارمنیان پراکنده یا دیاسپورای ارمنی (و یا به ارمنی اسپیورکاهایوتیون սփյուռքահայություն و به انگلیسی Spiurkahayutiun) جوامع ارمنیِ ساکن در خارج از ارمنستان و قره‌باغ (آرتساخ) را به‌وجود آورده‌است. جمعیت ارمنی ساکن در سراسر جهان حدود ۱۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود، اما تنها حدود ۲٬۹۹۸٬۶۰۰ نفر آن‌ها در ارمنستان و حدود ۱۴۰٬۰۰۰ نفر نیز در قره‌باغ و حدود ۱۲۰٬۰۰۰ نفر هم در جاواختی ساکنند. جمعیت دیاسپورای ارمنی (با بیشترین میزان جمعیتش در روسیه، ایالات متحده، فرانسه، آرژانتین، اوکراین، لبنان، سوریه، ایران و گرجستان) حدود هشت میلیون نفر تخمین زده می‌شود. در واقع کمتر از یک سوم جمعیت ارمنیان جهان در ارمنستان زندگی می‌کنند. فرهنگ فرهنگ ارمنی بر پایه فرهنگ اقوام و طوایف از دیرباز ساکن در سرزمین کوهستانی ارمنستان رشد و تکامل یافته‌است؛ لذا در تکوین و رشد این فرهنگ نقش فرهنگ اورارتوها نقشی بسزا و بزرگ است. بخش‌های زیادی از فرهنگ ارمنستان براساس جغرافیا، ادب و هنر و موسیقی ارمنی پایه‌گذاری شده‌است. ارمنیان خود برای زبانشان نام‌های «هایِرن» و «آشخارابار» یا «آشخاری» را بکار می‌برند. البته نام «آشخاری» بیشتر از سوی ادیبان بکار می‌رود. تاریخ تاریخ ارمنستان در زمان دودمان یرواندونی روند تشکیل ملت ارمنی به مرحله پایانی خود رسید. پس از لشکر کشی اسکندر مقدونی و پایه‌گذاری حکومت سلوکی، آرتاشس اول پادشاه ارمنستان بر آنان شوریده و پادشاه ارمنستان بزرگ را در صده اول قبل از میلاد بنیان نهاد که در زمان تیگران بزرگ به اوج قدرت خود رسید. در زمان سلسله اشکانی ارمنستان تحولات جدیدی به وقوع پیوست. به سال ۳۰۱ میلادی مسیحیت را به عنوان دین رسمی حکومت خود پذیرفتند، در این هنگام جمعیت آنان به ۴ میلیون نفر بالغ می‌گردید و وسعت ارمنستان بزرگ به ۳۱۲ هزار کیلومتر مربع می‌رسید پس از فروپاشی پادشاهی اشکانی ارمنستان با مبارزات آزادیبخش خود در برابر ساسانیان و امپراتوری رم شرقی و آنگاه حکومت اعراب توانستند هویت ملی و معنوی-فرهنگی خود را نگهدارند. در سال ۴۰۵ میلادی الفبای ارمنی ابداع شده باعث استواری هر چه بیشتر فرهنگی و معنوی گردید که در شرایط غیبت حکومت ملی توانست در یکپارچگی آنان سهیم گردد. پس از پیکار و شورش‌های بی‌امان آزادیبخش مردم در برابر چیرگان خارجی حکومت متحد ارمنیان بدست دودمان باگراتونی بنیان نهاده شد. پس از چندی حکومت‌های دیگری نیز تأسیس یافت مانند حکومت آرزرونی که بسال ۱۰۲۱ میلادی بدست بیزانس منقرض گردید. در اثر ستم‌های حکومت‌های بیزانس، اعراب و سپس در اثر تاخت و تازهای ترکان سلجوقی ارمنیان بسیاری از سرزمین خود کوچ نموده به کشورهای دیگر رفتند. یکی از مهم‌ترین آن‌ها کیلیکیه در کنار دریای مدیترانه بود و در آنجا آنان توانستند حکومتی مستقل تأسیس نمایند که به پادشاهی ارمنی کیلیکیه یا «ارمنستان کوچک» شهرت یافت. در زمان تقویت گرجستان (سده‌های ۱۲ و ۱۳ میلادی) بخش‌های شمالی و مرکزی ارمنستان از دست سلجوقیان آزاد شده به سرکردگی ارمنستان زاکارید حکومت ارمنستان احیاء شد. مهاجرت ارمنیان و رکود اقتصادی و فرهنگی آنان در زمان لشکرکشی تاتارها و مغولان و تاخت تازهای تیمور لنگ و طوائف آق‌قویونلو و قره قویونلو (سده‌های ۱۴ و ۱۵ میلادی) برای ارمنستان اسفناک بود. در سده ۱۶ میلادی ارمنستان تحت سیطره امپراتوری عثمانی و صفویان ایران قرار گرفت. روسیه تزاری بسال ۱۸۲۸ میلادی ارمنستان شرقی را به تصرف خود درآورد بدین سان ارمنیان در زیر سه حکومت روسیه، عثمانی و ایران قرار گرفتند. حکومت سلطان عثمانی با سیاست ضد ارمنی خود دست به کشتارهای توده‌ای در ارمنستان غربی زده از ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۶ میلادی بیش از ۳۰۰ هزار نفر را قتل‌عام کردند. مبارزه ارمنیان در رهایی از دولت عثمانی آغاز گردید و مسئله ارمنی در محافل حکومتی و سیاسی اروپا مطرح شده آنان گهگاه در اثر ضرورت از این مسئله به عنوان حربه‌ای در برابر سلطان عثمانی استفاده نمودند. در سال ۱۹۱۵ حکومت ترکان جوان دست به نخستین نسل‌کشی سده بیستم میلادی زده بیش از یک و نیم میلیون ارمنی را در ارمنستان غربی به کام نیستی فرستاد. در اثر مبارزات ارمنیان آنان موفق شدند پس از نبرد سارداراباد و نبرد قره کلیسا به سال ۱۹۱۸ میلادی پس از پنج سده حکومت خود را احیاء نمایند. در مدت حدود دو سال اولین جمهوری ارمنستان در بخش کوچکی از ارمنستان باستان تأسیس شد. بر اساس معاهده سور ترکیه مکلف شد شش ولایت ارمنی را به جمهوری ارمنستان بازپس دهد؛ لیکن با قدرت رسیدن کمال آتاتورک این امر جامه عمل نپوشید. از سویی دیگر قسمتی از آرتساخ و تمامی خاک نخجوان و آخالکالاکی در تصرف جمهوری‌های آذربایجان و گرجستان شوروی باقی ماند. از سال ۱۹۲۰ حکومت سوسیالیستی؛ ارمنستان شوروی جانشین آن گردید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی؛ جمهوری ارمنستان در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ اعلام گردید. تاریخچه مردم ارمنی در ایران بسیاری از مناطق آذربایجان از دیرباز محل سکونت ارمنی‌ها بوده‌است. وجود یکصد و هشتاد و هفت کلیسا و کلیسای کوچک (دَیر) ارمنی در نقاط مختلف آذربایجان، مانند قره کلیسا در چالدران (دوره صفوی)، کلیسای استفانوس مقدس در جلفای ارس (سده نهم میلادی)، کلیسای زور زور در در چالدران (دوره صفوی)، کلیسای مریم‌مقدس دره‌شام (سدهٔ شانزدهم میلادی) و کلیسای موجومبار نشانه‌هایی از حضور ارمنیان در این منطقه است. سال‌ها پیش از آنکه شاه عباس بزرگ، ارمنیان را به داخل فلات ایران کوچ دهد، بازرگانان ارمنی از طریق شیراز و بندرعباس با هندوستان داد و ستد داشتند. «هایک عجمیان»، محقق نام آشنای ارمنی، شش دهه پیش در قبرستان ارمنیان شیراز در باباکوهی، سنگ مزارهایی از ارمنیان یافت که تاریخ ۱۵۵۰ میلادی داشتند. این امر نشان می‌دهد که حداقل پنجاه سال پیش از مهاجرت اجباری بزرگ ارمنیان بازرگانان ارمنی در شیراز مستقر بوده و کلیسا و خانه‌هایی داشتند. در سال ۹۹۹ ه‍.ق به موجب پیمان منعقده میان نمایندگان شاه عباس صفوی و سلطان مراد سوم خلیفه عثمانی، تبریز، باختر ایران و ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان و قره‌باغ تحت سیطره دولت عثمانی درآمد. در سال ۱۰۱۳ ه‍.ق شاه عباس بخش اعظمی از آذربایجان، ارمنستان و قره‌باغ را از عثمانیان بازپس گرفت ولی بمحض اطلاع از حرکت سردار عثمانی از شروان بسوی قارص، ساحل جنوبی رودخانه ارس عقب‌نشینی کرد و دستور داد ارمنیانی که در مسیر حرکت سپاهیان عثمانی اسکان داشتند، خانه و کاشانه خود را رها و به این منطقه کوچانده شوند. طبق فرمان شاه عباس ارمنیان جلفای نخجوان به اصفهان کوچانده و ابتدا در شمس‌آباد اصفهان سکنی گزیدند و به مرور زمان جلفای اصفهان را بنا نهادند. آراکل داوریژتسی توصیف کاملی از وقایع این دوران را به شرح ذیل بازگو کرده‌است: «پس از خروج از ایروان، شاه عباس دستور داد سپاهیانش عقب‌نشینی کنند و تمامی شهرها و روستاهای سر راهشان را تا مرزهای ایران ویران سازند تا به این ترتیب مانع از تعقیب سریع سپاهیان عثمانی شوند. آن‌ها به هر شهر و روستایی که می‌رسیدند خانه‌ها را ویران می‌کردند، مزارع را آتش می‌زدند، دام‌ها را هلاک می‌ساختند و ساکنان آنجا را وادار به ترک خانه‌هایشان می‌کردند و آنان را کوچ می‌دادند. هر کس در مقابلشان ایستادگی می‌کرد و حاضر به رفتن نمی‌شد یا اینکه توان رفتن نداشت محکوم به مرگ بود. بدین ترتیب، سپاهیان شاه عباس اکثر شهرها و روستاهای ارمنی‌نشین واقع در دشت آرارات را ویران کردند و سکنهٔ آن مناطق را به مقصد ایران با خود همراه ساختند. هنگامی که این جمعیت به واغارشاپات رسیدند به شاه عباس خبر رسید که دسته‌ای از سپاهیان عثمانی در حال نزدیک شدن به آنان هستند. شاه عباس که می‌دانست با این جمعیت انبوه از مردم بی دفاع نخواهد توانست در برابر این سپاهیان بایستد و بجنگد به سرداران لشکرش دستور داد که دسته‌های مردم را با سرعت بیشتری حرکت دهند؛ بنابراین، آن تعداد از جمعیت که قادر به حرکت نبودند، از جمله پیران و بیماران و کودکان، ناگزیر ماندند و پر واضح است که به چه سرنوشتی گرفتار آمدند. بالأخره، شاه عباس به همراه جمعیت مهاجر ارمنی به جلفا رسید. اکنون باید از رودخانهٔ ارس عبور می‌کردند. دوباره به شاه عباس خبر دادند که سپاه عثمانی به نخجوان رسیده‌است. با شنیدن این خبر شاه عباس که می‌دانست فرصت زیادی ندارد به سپاهیان خود دستور داد تا مردم را وادار به عبور هر چه سریع تر از رودخانه کنند. رودخانه خروشان بود و خطرناک و مردم یا باید عبور می‌کردند یا در آنجا منتظر رسیدن قشون عثمانی می‌ماندند که در آن صورت مرگشان حتمی بود. به ناچار عبور از رودخانه را انتخاب کردند.» از حدود سیصد و پنجاه هزار تن از ارمنیان به تعداد سیصد هزار تن از آنان در رودخانه غرق شدند. اگر چه شاه عباس بخش اعظمی از ساکنان ارمنی شهرها و روستاهای ارمنستان را به ایران کوچ داد، اما این بدان معنا نبود که این سرزمین‌ها خالی از سکنه شدند. هنوز بسیاری از ارمنیان در شهرها و روستاهای این نواحی سکونت داشتند که از آن پس تا نیمه اول سده نوزدهم زندگی آن‌ها کم و بیش دستخوش حوادث و تهاجم‌های ناگوار است. به علت ناسازگاری اوضاع اقلیمی گیلان با طبیعت ارمنیان تعداد بسیاری از ارمنیان گیلان درگذشتند. ارمنیان مازندران بیشتر در فرح‌آباد سکونت گزیدند. ارمنیان ساکن در نواحی روستایی به کشاورزی، دامداری و باغداری و ارمنیان جلفا به داد و ستد اشتغال یافتند. به موجب اعتماد خاصی که شاه عباس به تجار ارمنی داشت آنان را جهت صدور ابریشم که در اختیار خود شاه بود به خدمت گرفت. پس از درگذشت شاه عباس اوضاع ارمنیان دگرگون شد. جانشینان شاه عباس به آزار و اذیت تجار ارمنی پرداختند و مالیات‌های بسیار سنگینی به دارائی‌های آنان بستند. در دوران حکومت نادرشاه هم ارمنیان از شرایط مساعدی بهره‌مند نبودند، به عنوان مثال، ناچار بودند سالیانه ۶۰٬۵۰۰ نادری به حکومت غرامت بپردازند و بدین ترتیب بدنبال اعمالِ عُمال نادرشاه، برخی از ارمنیان به هندوستان، هندوچین و جاوه مهاجرت کردند. در برخی از نواحی ایران، ارمنیان حق نداشتند سواره وارد شهر شوند و فقط می‌توانستند به مشاغلی چون زرگری، نجاری، تجارت و تهیه شراب اشتغال یابند. در دوران قاجار، تحولاتی در اوضاع ارمنیان ایران حادث شد و به دنبال خدمات آنان در دوران مشروطیت، آنان سرانجام حقوق یک شهروند ایرانی که سال‌ها از آن محروم بودند را یافتند. جستارهای وابسته تاریخ ارمنستان ارمنستان نسل‌کشی ارمنیان کوچاندن ارامنه به ایران پیوند به بیرون اخبار ارمنی‌های ایران و جهان به زبان فارسی منابع ارمنی‌تبارها اقوام اروپا اقوام خاورمیانه اقوام در اتحادیه عرب اقوام در ارمنستان اقوام در اوکراین اقوام در ایران اقوام در ترکیه اقوام در جمهوری آذربایجان اقوام در روسیه اقوام در فرانسه اقوام در گرجستان اقوام در لبنان اهالی ارمنستان بر پایه پیشه اهالی ارمنستان مردمان باستانی خاور نزدیک مردمان باستانی مردمان قفقاز مردمان هندواروپایی
7123
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1
ترانزیستور
ترانزیستور مهم‌ترین قطعهٔ مداری در الکترونیک است و برای تقویت یا قطع‌ وصل سیگنال ها به عنوان سوئیچ به کار می‌رود. ترانزیستور یکی از ادوات حالت جامد است که از مواد نیمه‌رسانایی مانند سیلیسیم و ژرمانیم ساخته می‌شود. یک ترانزیستور در ساختار خود دارای پیوندهای نوع N و نوع P است. ترانزیستورها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: ترانزیستورهای اتصال دوقطبی (BJT) و ترانزیستورهای اثر میدانی (FET). اِعمال جریان در BJTها، و ولتاژ در FETها بین ورودی و ترمینال مشترک، رسانایی بین خروجی و ترمینال مشترک را افزایش می‌دهد، از این‌رو سبب کنترل شدت جریان بین آن‌ها می‌شود. مشخصات ترانزیستورها به نوع آن‌ها بستگی دارد. شکل ظاهری ترانزیستورها با توجه به توان و فرکانس کاری‌ متفاوت است. در مدارهای آنالوگ، ترانزیستور در تقویت‌کننده‌ها (در تقویت سیگنال‌هایی مانند صوت، تصویر، رادیویی ...) و منابع تغذیه تثبیت‌شده خطی و غیرخطی (منبع تغذیه سوییچینگ) به کار می‌رود. در مدارهای دیجیتال از ترانزیستورها به عنوان سوییچ (کلید) الکترونیکی استفاده می‌شود. امروزه ترانزیستورها به ندرت جداگانه، بلکه به‌هم‌پیوسته در مدارهای مجتمع یک‌پارچه به کار می‌روند. مدارهای دیجیتال شامل گیت‌های منطقی (logic gates)، حافظه با دسترسی تصادفی (RAM)، ریزپردازنده‌ها و پردازنده‌های سیگنال دیجیتال (DSP) هستند. ترانزیستور BJT، سه‌پایه دارد: بِیس هوم (پایه Base)، کُلِکتور یا کالِکتِر (جمع‌کننده Collector) و اِمیتر (منتشرکننده Emitter). بروجی ساختمان ترانزیستور اتصال دوقطبی ترانزیستور اتصال دوقطبی BJT از اتصال سه لایه بلور نیمه‌هادی تشکیل می‌شود. لایهٔ وسطی، بیس ، و دو لایهٔ کناری، امیتر و کلکتور نام دارد. نوع بلور بیس، با نوع بلور امیتر و کلکتور متفاوت است. معمولاً ناخالصی امیتر بیشتر از دو لایهٔ دیگر و عرض لایه بیس کمتر و عرض لایهٔ کلکتور بیشتر از لایه‌های دیگر است. در یک ترانزیستور دو قطبی، امیتر یا گسیلنده بیشترین ناخالصی را دارد؛ که الکترون‌ها از امیتر به‌سوی کلکتور که ناخالصی کمتری دارد، گسیل داده می‌شوند. اهمیت ترانزیستور یکی از بزرگترین اختراعات در تاریخ نوین است و در رتبه‌بندی اهمیت، در کنار ماشین چاپ، خودرو و ارتباطات الکترونیک قرار دارد. ترانزیستور عنصر فعال بنیادی در الکترونیک مدرن است. اهمیت ترانزیستور در جامعهٔ امروز متکی به قابلیت تولید انبوه آن است که از یک فرایند ساخت کاملاً اتوماتیک که قیمت تمام‌شده هر ترانزیستور در آن بسیار ناچیز است، استفاده می‌کند. اگرچه ترانزیستور هنوز جداگانه نیز استفاده می‌شود ولی بیشتر در مدارهای مجتمع (IC، میکروچیپ، یا چیپ) همراه با دیود، مقاومت، خازن و دیگر قطعات الکترونیکی برای ساخت یک مدار الکترونیک به کار می‌رود. برای نمونه یک گیت منطقی حدود بیست ترانزیستور دارد یا یک ریزپردازنده پیش‌رفته در ۲۰۰۶ از بیش از ۷٫۱ میلیون ترانزیستور ماس‌فت ساخته شده‌است. قیمت کم، انعطاف‌پذیری و اطمینان، از ترانزیستور یک قطعهٔ همه‌کاره ساخته‌است. مدارهای ترانزیستوری به خوبی جای‌گزین دستگاه‌های کنترل و ماشین‌ها شده‌اند. استفاده از یک میکروکنترلر استاندارد و یک برنامه رایانه‌ای که کنترل را انجام می‌دهد اغلب ارزان‌تر و مؤثرتر از طراحی مکانیکی معادل آن است. به سبب قیمت کم ترانزیستورها، گرایش برای دیجیتال کردن اطلاعات بیشتر شده‌است، زیرا رایانه‌های دیجیتالی توانایی خوبی در جستجوی سریع، دسته‌بندی و پردازش اطلاعات دیجیتال دارند. در نتیجه امروزه داده‌های رسانه‌ای بیشتری به دیجیتال تبدیل می‌شوند و پس از پردازش با رایانه در اختیار کاربر قرار می‌گیرند. تلویزیون، رادیو و روزنامه‌ها از جمله چیزهایی هستند که بیشتر از این انقلاب دیجیتالی اثر گرفته‌اند. برای بیان اهمیت ترانزیستور در الکترونیک همین بس که یک رایانه کوچک بدون ترانزیستور، یک اتاق متوسط و یک موتور برق و خنک کننده نیاز داشت. مزایای ترانزیستور بر لامپ‌ خلاء قبل از گسترش ترانزیستور، لامپ‌ خلاء قطعه فعال اصلی تجهیزات الکترونیک بود. از مزایای ترانزیستور که آن‌ را در بیشتر کاربردها جایگزین لامپ‌ خلاء کرده میتوان این‌ها را نام برد: اندازه به مراتب کوچک‌تر تولید کاملاً اتوماتیک هزینه کمتر (در تولید انبوه) ولتاژ کاری پایین‌تر (لامپ‌ خلاء در ولتاژهای بیش‌تر کار می‌کند) بی‌نیازی به گرم‌شدن اولیه (بیشتر لامپ‌های خلاء به ۱۰ تا ۶۰ ثانیه زمان برای گرم‌شدن نیاز دارند) تلفات توان کمتر (گرمایی، ولتاژ اشباع خیلی پایین) قابلیت اطمینان و سختی بدنه بیشتر (اگرچه لامپ‌ خلاء از نظر الکتریکی و در برابر پالس‌های الکترومغناطیسی هسته‌ای (NEMP) و تخلیه الکتروستاتیکی (ESD) مقاوم‌ترند) عمر بسیار بیشتر (کاتد لامپ خلاء و حتی خلاء آن‌ سرانجام از بین می‌رود) فراهم آوردن دستگاه‌های مکمل (امکان ساختن مدارات مکمل متقارن: لامپ خلاء قطبی معادل نوع مثبت BJTها و نوع مثبت FETها در دسترس نیست) قابلیت کنترل جریان‌های زیاد (ترانزیستورهای قدرت برای کنترل صدها آمپر یا بیشتر در دسترس‌ند، لامپ‌ خلاء برای کنترل حتی یک آمپر، بزرگ و هزینه‌بر است) نداشتن پرتوهای خطرناک در ولتاژهای بالا. میکروفونیک بسیار کمتر (لرزش می‌تواند بر خصوصیات لامپ خلاء اثر بگذارد). تاریخچه نخسین ترانزیستور اثر میدان را یولیوس ادگار لیلینفلد، فیزیک‌دانی آلمانی، در ۱۹۲۸ اختراع و ثبت کرد، گرچه او هیچ مقاله‌ای دربارهٔ آن منتشر نکرد و این اختراع از سوی صنعت نادیده گرفته شد. فیزیکدان آلمانی دیگری، اسکار هایل، ترانزیستور اثر میدان دیگری را در ۱۹۳۴به ثبت رساند. هیچ مدرکی که این ترانزیستور ساخته شده‌باشد در دست نیست، اما بعداً کارهایی در دهه ۹۰ میلادی نشان داد که یکی از طرح‌های لیلینفلد کار کرده و بهره تقویت کنندگی قابل توجهی داشته‌است. مدارک ثبت اختراع آزمایشگاه‌های بل نشان می‌دهد که ویلیام شاکلی و جرالد پیرسن یک نسخه قابل استفاده از اختراع لیلینفلد ساخته‌اند، در حالی که آن‌ها هیچ‌گاه آن را در تحقیقات و مقالات خود یاد نکردند. در ۲۳ دسامبر ۱۹۴۷، ویلیام شاکلی، جان باردین و والتر براتین، اولین ترانزیستور اتصال نقطه‌ای را در آزمایشگاه‌های بل ساختند. این کار با تلاش‌های زمان جنگ برای تولید دیود میکسر کریستال ژرمانیم خالص ادامه یافت، این دیود در رادار به عنوان میکسر فرکانس در گیرنده‌های میکروموج استفاده می‌شد. یک پروژه دیود ژرمانیم در دانشگاه پردو، کریستال‌های نیمه‌هادی ژرمانیم را با کیفیت خوب که در آزمایشگاه‌های بل استفاده می‌شد ساخت. سرعت سوئیچ لامپ خلأ برای این کار کافی نبود، و این، تیم بل را بر آن داشت تا از دیود نیمه‌هادی استفاده کنند. آن‌ها با دانش خود شروع به طراحی یک سه‌قطبی نیمه‌هادی کردند، اما دریافتند که کار ساده‌ای نیست. جان باردین سرانجام یک شاخه جدید فیزیک سطح را برای محاسبه رفتار عجیبی که دیده بودند پیش نهاد و سرانجام براتین و باردین یک قطعه عملی ساختند. آزمایشگاه‌های بل برای این اختراع به یک نام نیاز داشت: «سه‌قطبی نیمه‌هادی»، «سه‌قطبی جامد»، «سه‌قطبی اجزاء سطحی»، «سه‌قطبی کریستال» و «لاتاتورن» که مطرح شده‌بودند، اما «ترانزیستور» را که جان رابینسون پیرس پیش‌ نهاده بود، برنده قرعه کشی شد. برای این اسم در یادداشت فنی بعدی شرکت رای‌ گرفته‌شد؛ "ترانزیستور، ترکیب اختصاری از «ترانسفر» (انتقال) و «رزیستور» (مقاومت) است. این قطعه منطقاً متعلق به خانواده مقاومت متغیر است که "امپدانس انتقالی" و "بهره" دارد؛ بنابراین این اسم یک ترکیب توصیفی است. -آزمایشگاه‌های تلفن بل- یاداشت فنی (۲۸ می۱۹۴۸)" در آن زمان تصور می‌شد که این قطعه مثل دو لامپ خلاء است. لامپ‌ خلاء هدایت انتقالی دارد، بنابراین ترانزیستور هم هدایت انتقالی دارد؛ و این اسم می‌بایست متناسب با نام دیگر قطعات مثل واریستور، ترمیستور باشد؛ و نام ترانزیستور پیشنهاد شد. آزمایشگاه‌های بل، ترانزیستور تک اتصالی را بی‌درنگ از تولیدات انحصاری شرکت وسترن الکتریک در آلنتون پنسیلوانیا قرار داد. نخستین ترانزیستورها برای گیرنده‌های رادیو AM ساخته و به نمایش گذاشته شدند اگر چه در واقع فقط آزمایش‌گاهی بودند. به هر حال در ۱۹۵۰ شاکلی یک نوع کاملاً متفاوت ترانزیستور را پیش نهاد که به ترانزیستور اتصال دوقطبی معروف شد. اگرچه اصول کار آن با ترانزیستور تک اتصالی فرق می‌کند، این قطعه‌ای است که امروزه به عنوان ترانزیستور شناخته می‌شود. پروانه تولید آن نیز به تعدادی از شرکت‌های الکترونیک شامل تگزاس اینسترومنتس که تعداد محدودی رادیو ترانزیستوری تولید می‌کرد داده شد. ترانزیستورهای اولیه از نظر شیمیایی ناپایدار بودند و فقط برای کاربردهای فرکانس و توان پایین مناسب بودند، اما همینکه طراحی ترانزیستور توسعه یافت این مشکلات نیز کم‌کم رفع شدند. هنگامی که ماسارو ایبوکا، مؤسس شرکت ژاپنی سونی از آمریکا بازدید می‌کرد آزمایشگاه‌های بل مجوز ساخت و نیز دستورالعمل‌های ساخت ترانزیستور را منتشر کرده بود. ایبوکا پروانه تولید را از وزارت دارایی ژاپن گرفت و در ۱۹۵۵ رادیوی جیبی خود را با مارک سونی معرفی کرد. بعد از دو دهه ترانزیستورها به تدریج جای لامپ‌های خلاء را در بسیاری از کاربردها گرفتند و بعدها امکان تولید مدارات مجتمع و دستگاه‌های جدیدی مانند رایانه‌های شخصی را فراهم آوردند. از ویلیام شاکلی، جان باردین و والتر براتِین به پاس تحقیقاتشان در نیمه‌هادی‌ها و کشف اثر ترانزیستور با جایزه نوبل فیزیک قدردانی شد. کاربرد ترانزیستور، قلب تپندهٔ الکترونیک است. ترانزیستور در مدارات الکترونیک آنالوگ و دیجیتال کاربردهای بسیار دارد. در مدارات آنالوگ، ترانزیستور در ناحیه فعال کار می‌کند و می‌توان از آن به عنوان تقویت‌کننده یا تثبیت کننده ولتاژ (رگولاتور) و … استفاده کرد. در مدارات دیجیتال ترانزیستور در دو ناحیه قطع و اشباع کار می‌کند که می‌توان از آن در پیاده‌سازی مدار منطقی، حافظه و سوئیچ (وسیله قطع و وصل جریان) استفاده کرد. عملکرد ترانزیستور، یک قطعه سه‌پایه است که با اعمال ولتاژ به یکی از پایه‌ها، می‌توان جریان از دوپایه دیگر را کنترل کرد. برای کار ترانزیستور در مدار، ولتاژها و جریان‌های لازم را باید با مقاومت‌ها برای آن فراهم کرد یا اصطلاحاً آن را بایاس کرد. ترانزیستور سه ناحیه کاری دارد: قطع فعال (کاری یا خطی) اشباع در ناحیه قطع ترانزیستور خاموش است. در ترانزیستورهای BJT، با افزایش ولتاژ بیس، ترانزیستور از حالت قطع بیرون آمده و به ناحیه فعال وارد می‌شود. در حالت فعال ترانزیستور مثل یک عنصر تقریباً خطی عمل می‌کند اگر ولتاژ بیس را همچنان افزایش دهیم به ناحیه‌ای می‌رسیم که با افزایش جریان ورودی بیس دیگر شاهد افزایش جریان بین کلکتور و امیتر نخواهیم بود. به این حالت اشباع می‌گویند و اگر جریان ورودی بیس زیادتر شود ممکن است ترانزیستور بسوزد. ترانزیستور در ناحیه فعال کاربرد تقویت کننده دارد و در ناحیه قطع و اشباع به عنوان یک سوئیچ به کار می‌رود که میتوان برای تحریک یک رله یا در مدارات سوئیچینگ به عنوان یک سوئیچ سریع از آن استفاده کرد. انواع دو دسته اصلی ترانزیستورها، ترانزیستور دوقطبی پیوندی (Bipolar Junction Transistors, BJT) و ترانزیستور اثرِ میدان (Field Effect Transistors, FET) هستند. ترانزیستورهای اثر میدان، خود به دو دستهٔ ترانزیستور پیوند اثر میدانی (JFET) و ترانزیستور اثر میدان نیمه‌هادیِ اکسید-فلز (Metal-Oxide Semiconductor Field Effect Transistor, MOSFET) که به اختصار به آن ماس‌فت گفته می‌شود، تقسیم می‌شوند. ترانزیستور دوقطبی پیوندی در ترانزیستور دو قطبی پیوندی با اعمال جریان به پایه بیس جریان عبوری از دوپایه کلکتور و امیتر کنترل می‌شود. ترانزیستورهای دوقطبی پیوندی در دونوع npn و pnp ساخته می‌شوند. بسته به حالت بایاس این ترانزیستورها ممکن است در ناحیه قطع، فعال یا اشباع کار کنند. سرعت بالای این ترانزیستورها و بعضی قابلیت‌های دیگر باعث شده که هنوز هم از آن‌ها در بعضی مدارات خاص استفاده شود. امروزه در مدارات مجتمع به جای استفاده از مقاومت و خازن، از ترانزیستور استفاده می‌کنند. روش‌های بایاس ترانزیستور بایاس ثابت بایاس سرخود بایاس اتوماتیک ترانزیستور پیوند اثر میدانی (JFET) در ترانزیستورهای پیوند اثر میدانی (JFET)، با اعمال ولتاژ به پایه گِیت، میزان جریان میان دوپایه سورس و دِرِین کنترل می‌شود. ترانزیستور اثر میدانی به دو نوع تقسیم می‌شود: نوع n یا N-Type و نوع p یا P-Type. از دیدگاهی دیگر این ترانزیستورها در دو نوع افزایشی و تخلیه‌ای ساخته می‌شوند. نواحی کار این ترانزیستورها شامل «فعال» و «اشباع» و «ترایود» است این ترانزیستورها تقریباً هیچ استفاده‌ای ندارند چون محدودیت جریان دارند و به سختی مجتمع می‌شوند. انواع ترانزیستور پیوندی PNP: شامل سه لایه نیمه‌هادی که دو لایه کناری از نوع p و لایه میانی از نوع n است و در آن جهت جاری شدن حفره‌ها با جهت جریان یکی است. NPN: شامل سه لایه نیم هادی که دو لایه کناری از نوع n و لایه میانی از نوع p است. پس از درک ایده‌های اساسی برای pnp می‌توان به سادگی آن‌ها را به ترانزیستور پرکاربردتر npn مربوط ساخت. ساختار ترانزیستور پیوندی ترانزیستور پیوندی دارای دو پیوند است. یکی بین امیتر و بیس و دیگری بین بیس و کلکتور. به همین دلیل ترانزیستور شبیه دو دیود است. دیود سمت چپ دیود بیس _ امیتر یا دیود امیتر، و دیود سمت راست دیود کلکتور _ بیس یا دیود کلکتور است. میزان ناخالصی ناحیه وسط به مراتب کمتر از دو ناحیه جانبی است. این کاهش ناخالصی باعث کم شدن هدایت و زیاد شدن مقاومت این ناحیه می‌گردد. امیتر که به شدت آلاییده (Doped) شده، نقش گسیل یا تزریق الکترون به بیس را به عهده دارد. بیس بسیار نازک ساخته شده و آلایش (Doping) آن ضعیف است و لذا بیشتر الکترون‌های تزریق شده از امیتر را به کلکتور عبور می‌دهد. میزان آلایش کلکتور کمتر از میزان آلایش امیتر و بیشتر از آلایش بیس است و کلکتور الکترون‌ها را از بیس جمع می‌کند. طرز کار ترانزیستور پیوندی طرز کار ترانزیستور pnp مشابه npn است، به شرط اینکه الکترونها و حفره‌ها با یکدیگر عوض شوند. در نوع npn به علت بایاس مستقیم دیود امیتر ناحیه تهی کم عرض می‌شود، در نتیجه حاملهای اکثریت یعنی الکترونها از ماده n به ماده p هجوم می‌آورند. حال اگر دیود بیس _ کلکتور را به حالت معکوس بایاس کنیم، ناحیه دیود کلکتور به علت بایاس معکوس عریض‌تر می‌شود. الکترونهای جاری شده به ناحیه p در دو جهت جاری می‌شوند. بخشی از آن‌ها از پیوندگاه کلکتور عبور کرده به ناحیه کلکتور می‌رسند و تعدادی از آن‌ها با حفره‌های بیس بازترکیب شده و به عنوان الکترونهای ظرفیت به سوی بیس روانه می‌شوند، این مؤلفه بسیار کوچک است. شیوهٔ اتصال ترانزیستورهای پیوندی به مدار اتصال بیس مشترک در این اتصال پایه بیس بین هر دو بخش ورودی و خروجی مدار مشترک است. جهت‌های انتخابی برای جریان شاخه‌ها جهت قراردادی جریان در همان جهت حفره‌ها می‌شود. در این اتصال امپدانس ورودی کم و امپدانس خروجی زیاد است بهره ولتاژ نیز زیاد است این اتصال بیشتر برای تقویت کردن سیگنال ها با دامنه کم یا تطبیق امپدانس بین دو بلوک کارایی دارد. اتصال امیتر مشترک مدار امیتر مشترک بیشتر از سایر روش‌ها در مدارهای الکترونیکی کاربرد دارد و مداری است که در آن امیتر بین بیس و کلکتور مشترک است. این مدار دارای امپدانس ورودی کم، و امپدانس خروجی بالاست. اتصال کلکتور مشترک اتصال کلکتور مشترک برای تطبیق امپدانس در مدار بکار می‌رود، زیرا برعکس حالت قبلی دارای امپدانس ورودی زیاد و امپدانس خروجی پائین است. اتصال کلکتور مشترک غالباً به همراه مقاومتی بین امیتر و زمین به نام مقاومت بار بسته می‌شود. ترانزیستور اثر میدان FET این ترانزیستورها نیز مانند JFETها عمل می‌کنند با این تفاوت که جریان ورودی گیت آن‌ها صفر است. همچنین رابطه جریان با ولتاژ نیز متفاوت است. این ترانزیستورها دارای دو نوع PMOS و NMOS هستند که فناوری استفاده از دو نوع آن در یک مدار تکنولوژی CMOS نام دارد. این ترانزیستورها امروزه بسیار کاربرد دارند زیرا به راحتی مجتمع می‌شوند و فضای کمتری اشغال می‌کنند. همچنین مصرف توان بسیار ناچیزی دارند. به تکنولوژی‌هایی که از دو نوع ترانزیستورهای دوقطبی و Mosfet در آن واحد استفاده می‌کنند Bicmos می‌گویند. البته نقطه کار این ترانزیستورها نسبت به دما حساس است و تغییر می‌کند؛ بنابراین بیشتر در سوئیچینگ بکار می‌روند. ساختار و طرز کار ترانزیستور اثر میدانی - فت همانگونه که از نامش بر می‌آید، پایه کنترلی آن جریانی مصرف نمی‌کند و تنها با اعمال ولتاژ و ایجاد میدان درون نیمه‌هادی، جریان عبوری از FET کنترل می‌شود. به همین دلیل ورودی این مدار هیچ گونه اثر بارگذاری بر روی طبقات قبلی نمی‌گذارد و امپدانس بسیار بالایی دارد. فت دارای سه‌پایه با نام‌های درین D، سورس S و گیت G است که پایه گیت، جریان عبوری از درین به سورس را کنترل می‌نماید. فت‌ها دارای دو نوع N کانال و P کانال هستند. در فت نوع N کانال زمانی که گیت نسبت به سورس مثبت باشد جریان از درین به سورس عبور می‌کند. FETها معمولاً بسیار حساس بوده و حتی با الکتریسیته ساکن بدن نیز تحریک می‌گردند. به همین دلیل نسبت به نویز بسیار حساس هستند. نوع دیگر ترانزیستورهای اثر می‌دانی MOSFETها هستند (ترانزیستور اثر می‌دانی اکسید فلزی نیمه‌هادی - Metal-Oxide Semiconductor Field Efect Transistor) یکی از اساسی‌ترین مزیت‌های ماسفت‌ها نویز کمتر آن‌ها در مدار است. فت‌ها در ساخت فرستنده باند اف ام رادیو نیز کاربرد فراوانی دارند. برای تست کردن فت کانال N با مالتی متر، نخست پایه گیت را پیدا می‌کنیم؛ یعنی پایه‌ای که نسبت به دوپایه دیگر در یک جهت مقداری رسانایی دارد و در جهت دیگر مقاومت آن بی‌نهایت است. معمولاً مقاومت بین پایه درین و گیت از مقاومت پایه درین و سورس بیشتر است که از این طریق می‌توان پایه درین را از سورس تشخیص داد. نحوه سوختن ترانزیستورها ترانزیستورها فارغ از نحوه اتصال و نحوه ورود شوک به مدار آن به دو صورت کلی می‌سوزند: الف) حالت سوختن اتصال کوتاه امیتر به کلکتور یا حالت Junction: در این حالت مسیر امیتر به کلکتور به صورت یکسره برقرار می‌گردد که این حالت ترانزیستور با قطع ورودی تریگر روی پایه base یا gain همچنان برقرار است. در واقع در این حالت مثل آن می‌ماند که سوئیچ به صورت یکسره و تا زمان وجود ولتاژ روی پایه امیتر همچنان برقرار باشد. ب) حالت سوختن قطع ارتباط مسیر امیتر به کلکتور یا حالت Cut off Circuite: حالت سوختن Cut off Circuite: در این حالت ارتباط امیتر به کلکتور به صورت دائمی قطع می‌گردد؛ یعنی حتی با تحریک base یا gain ترانزیستور، دیگر هیچ اثر خروجی ولتاژ روی پایه کلکتور ترانزیستور وجود ندارد. به‌طور کلی در این حالت، ارتباط پایه امیتر به کلکتور تحت هیچ شرایطی برقرار نمی‌گردد. دلایل سوختن ترانزیستورها سوختن ترانزیستور می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد. از جمله این دلایل می‌توان به اعمال ولتاژ بالای خارج از محدوده ولتاژ ترانزیستور به آن اشاره کرد که این ولتاژ می‌تواند از طریق پایه Emitter به ترانزیستور منتقل شده یا در مدارات مکانیکی اعمال بار سلفی سیم پیچ مصرف‌کننده و در زمان Peak Off آن به پایه کلکتور اشاره کرد که جلوگیری از هرکدام از آن‌ها روش‌های مربوط به خود را دارد. یکی دیگر از دلایل آن می‌تواند قراردادن مصرف‌کننده با جریان بیش از اندازه قدرت سوئیچ ترانزیستور باشد که منجر به گرم شدن، داغ شدن و نهایتاً سوختن ترانزیستور می‌گردد. همچنین قطعات نیمه‌هادی که در نقش سویچینگ هستند و اتصال کوتاه می‌شوند به دلیل وجود جریان‌های ضربه‌ها یا ولتاژ بالاست (بهترین وقتی رخ می‌دهد که ولتاژ ضربه‌ای، متغیر با زمان فرکانس بالا و … باشد) همچنین از دلایل سوختن قطعات نیمه‌هادی که در نقش سویچینگ هستند و اتصال باز می‌شوند به دلیل وجود جریان‌های dc ضربه‌ای می‌باشد. این دو دلیل هم بابت عدم ایده‌آل بودن دیفیوژن قطعات در هنگام ساخت قطعه است؛ یعنی وقتی که قطعه p روی n قرار می‌گیرد به جای اینکه سطوح صاف و مثلاً مثل مستطیل باشند، لبه‌های تند و تیز یا در جاهایی یکنواختی وجود دارد که لبه‌های تیز باعث حالت اول و لبه‌های صاف ایجاد حالت دوم می‌کند. جستارهای وابسته اختراع‌ها در ایالات متحده (۱۹۴۶–۱۹۹۱) ترانزیستور ۲ان۳۹۰۴ ترانزیستور ۲ان۳۹۰۶ ترانزیستور بی سی ۵۴۸ ۲ان۲۲۲۲ منابع پیوند به بیرون آزمایشگاه‌های بل اختراع‌های آمریکایی اختراع‌های سده ۲۰ (میلادی) اختراع‌های مجارستانی ترانزیستورها دستگاه‌های نیمه‌رسانا علوم رایانه در ۱۹۴۷ (میلادی) فناوری در ۱۹۴۷ (میلادی) قطعات نیم‌رسانا معرفی‌شده‌های ۱۹۴۷ (میلادی) معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۱۹۴۷ (میلادی)
7127
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%AF%20%D9%BE%D8%A7%DA%A9
عید پاک
عید پاک یکی از روزهای تعطیل در یکشنبه‌ای از ماه مارس یا آوریل است. مسیحیان بر این باورند که در این روز عیسی مسیح پس از اینکه به صلیب کشیده شده بود دوباره زنده شده و برخاست و از این رویداد به‌عنوانِ رستاخیز مسیح یاد می‌کنند. عید پاک در پایان هفتهٔ مقدسی است که عیسی وارد اورشلیم می‌شود و توسط سربازان رومی دستگیر و پس از تحمل مصائب و سختی‌ها بر فراز تپه گلگتا در اورشلیم مصلوب می‌شود. زمان این عید، برخلاف سایر اعیاد و مراسم، ثابت نیست و هر سال میان ۲۲ مارس (۲ فروردین) تا ۲۵ آوریل (۵ اردیبهشت) تغییر می‌کند و به اولین یکشنبه بعد از ماه کامل پس از اعتدال بهاری می‌افتد. بزرگ‌ترین عید مسیحیان برای مسیحیان، عید پاک با رستاخیز و قیام مسیح پیوند خورده‌است. طبق انجیل عهد جدید، عیسی مسیح دو روز پیش از روز فصح به صلیب کشیده شد، و روز سوم، در یکشنبه‌ای که ماه به حالت قرص تمام بود، از قبر برخاست، چهل روز در زمین زندگی کرد و بعد به آسمان رفت. مسیحیان نخستین، که در جامعه‌ای یهودی می‌زیستند، جشن رستاخیز پیشوای خود را همزمان با مراسم عید فصح برپا می‌کردند. در سال ۳۲۵ و پس از آن که مسیحیت توسط دولت روم دین رسمی شناخته شد، پدران کلیسا، عید قیام مسیح را از عید فصح یهود جدا کردند، و آن را با روایات مسیحی هماهنگ ساختند. بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از برآمدن ماه کامل پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که می‌تواند میان دوم فروردین تا پنجم اردیبهشت (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد. در این روز مؤمنان برای نماز و عبادت به کلیسا می‌روند، و به همراه دیگران سرودها و اوراد دینی می‌خوانند. شام آخر شامگاه پنجشنبه عیسی حواریون را فرا خواند تا با او شام بخورند. در این مهمانی، او به آنها نان و شراب عرضه کرد، سپس برای آنها سخنرانی کرد و خبر داد که به زودی دستگیر خواهد شد. پس از پایان شام، بر اساس روایات، یکی از حواریون، به نام یهودای اسخریوطی، مخفیانه به نزد حاکمان رومی رفت و در ازای پولی ناچیز مخفیگاه مسیح را به آنها لو داد و زمینه دستگیری او را فراهم کرد. در پایان شب، وقتی حواریون به بستر خواب رفتند، مسیح با دو تن از یارانش به بالای کوه زیتون رفت و به مناجات پرداخت و دانست که عقوبتی سخت در انتظار اوست. سحرگاه جمعه، آدینه نیک سربازان رومی مسیح را در موضعی به نام باغ جتسمانی دستگیر کردند و به مقر فرماندهی بردند. حاکمان رومی اورشلیم، به تحریک رؤسای کاهنان و مشایخ قوم یهود، مسیح را پس از شکنجه و آزار فراوان، واداشتند که صلیبی سنگین را بر روی دوش تا بالای تپه گلگتا حمل کند. به این مناسبت جمعه نیک روز سوگواری است. پیروان کلیسا در این روز معمولاً از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند. در این روز هم سبزی‌خواری و هم سبزه‌کاری توصیه شده‌است. روز شنبه را که روز خاکسپاری مسیح است، اهل کلیسا به عبادت و تأمل و خویشتن‌داری برگزار می‌کنند. مسیحیان در روز شنبه مقدس معمولاً به خانه‌تکانی، خرید، آشپزی و تدارک بساط روز عید پاک مشغول هستند. مطابق روایت، در سومین روز پس از تصلیب، یاران و نزدیکان مسیح سپیده‌دم به مدفن او رفتند تا جسد را تدفین کنند، اما عیسی را نیافتند و دانستند که به سوی خداوند رفته‌است. آداب و رسوم روزهای یکشنبه و دوشنبه در همه خانه‌ها جشن برگزار می‌شود، که با شادمانی، بزم و می‌گساری همراه است. از مهم‌ترین غذاهای عید پاک گوشت بره است و در بسیاری از کشورها وعدهٔ اصلی غذای یکشنبه عید پاک را تشکیل می‌دهد که اشاره به بره خدا دارد. از رسوم بسیار رایج در عید پاک همچنین درست کردن کیک پاسکا، رنگ کردن تخم مرغ و خوردن آن است. در طول چلهٔ روزه از مصرف تخم‌مرغ و برخی مواد دیگر خوراکی پرهیز می‌شود، ولی مرغ‌ها در این مدت تخم گذاشتن را متوقف نمی‌کنند، بنابراین برای جلوگیری از خراب شدن در پایان روزه باید سریع مصرف شوند. گذشته از آن تخم‌مرغ خود سمبل زایش و جاودانگی است. در برخی از کشورهای اروپای مرکزی و آمریکای شمالی عید پاک با خوردن تخم‌مرغ و ژامبون جشن گرفته می‌شود به این دلیل که خوک سمبل شانس در دورهٔ پیش از مسیحیت اروپا بوده‌است. خوک معمولاً در ابتدای پائیز سلاخی، پرورده و دودی شده و منبع مهم تغذیه در طول زمستان است؛ ژامبون تا ابتدای بهار ماندگاری دارد. روز عید پاک به ویژه بچه‌ها تخم مرغ‌های رنگین را، که خرگوش در گوشه و کنار باغ پنهان کرده، پیدا می‌کنند و با لذت می‌خورند. رنگ کردن تخم‌مرغ، سنتی دیرین است، و احتمالاً اشاره به هنر رنگرزی عیسی مسیح دارد که جامه‌ها را به هر رنگی که می‌خواست درمی‌آورد. چنان‌که خاقانی هم در در قطعاتی به آن اشاره کرده‌است: یا در جایی دیگر: نگارخانه جستارهای وابسته چلهٔ روزه شب‌زنده‌داری عید پاک پسح تخم‌مرغ عید پاک رستاخیز مسیح پاسکا منابع http://www.bbc.co.uk/persian/arts/ پیوند به بیرون برگزاری مراسم عید قیام مسیح در کلیسای تهران گزارش تصویری از مراسم عید قیام کلیسای انجیلی آشوری تهران گزارش تصویری مراسم روز عید پاک در کلیسای حضرت یوسف پیوندهای عید پاک با طبیعت - بیژن روحانی پسح مسیحیت هفته مقدس
7128
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AF%20%D8%A8%D8%B1%20%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87%20%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1
فهرست اعیاد بر پایه کشور
فهرستی از نام جشن‌ها، اعیاد و سالروزها در سراسر جهان: هند فستیوال هولی دیوالی ناواراتری گانش چاتوری اونام (شکرگزاری) کریشنا و گویندا پوشکار یا شتر سواران جشن هندی معبد کرالا ایران جشن فروردینگان جشن خردادگان جشن اردیبهشتگان جشن اسفندگان جشن تیرگان شب یلدا مهرگان نوروز نوروز انهار جشن سده سیزده بدر چهارشنبه سوری چین سال نو چینی جشنواره فانوس جشنواره یا فستیوال بهاری در چین روز بزرگداشت رفتگان روز کارگر در چین جشن قایق اژدها در چین جشنواره زمستانی در چین جشنواره شبح در چین روز ملی جمهوری خلق چین جشن نیمه پاییز یکی از جشن ها و اعیاد کشور چین عید ارواح ژاپن جشن‌های توکیو سال نوی ژاپنی ستسوبون فستیوال برف و یخ ساپورو اومیزوتوری جشن ۲۰ سالگی جشن گل فوجی جشنواره رقص آوا جشنواره شینگن‌کو هاکاتا جیئون یاماکاسا هانامی هونن ماتسوری هیگان هیناماتسوری ناقوس شب سال نو ژاپن گلدن ویک (ژاپن) کانامارا ماتسوری شیچی-گو-سان شورو ناگاشی ابن اومیسوکا بن اودوری تاناباتا تانگو نو سکو روز فرهنگ روز فضای سبز روز کودکان (ژاپن) ویتنام عید تت برزیل ماردی گرا ایالات متحده روز شکرگزاری اسرائیل پسح جشن سایه‌بان‌ها (سوکوت) سایر مناطق کارناوال (جشن فاشینگ) سینکو دی مایو روز شکرگزاری هالووین بالماسکه کریسمس عید پاک نیوالی فورت آو ژوئیه جهان اسلام جمعه عید قربان غدیر خم عید فطر بعثت امامت سال نو اسلامی اعیاد شعبانیه منابع تعطیلات عمومی بر پایه کشور فهرست‌ها بر پایه کشور فهرست‌های تعطیلات عمومی بر پایه کشور
7129
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A6%DB%8C
برونئی
برونئی با نام رسمی کشور برونئی سرای صلح، کشوری است در جزیره بورنئو در جنوب شرقی آسیا پایتخت آن بندر سری بگاوان است. برونئی از جنوب با مالزی همسایه است و از شمال به دریای جنوبی چین پیوند می‌خورد. نام رسمی این کشور «کشور برونئی سرزمین آشتی» (به مالزیایی با خط عربی: نڬارا برونی دارالسلام) است. نام "برونئی" از واژهٔ سانسکریت "varun" به معنی اقیانوس گرفته شده‌است این کشور کوچک با اکثریت مسلمان، در آسیا قرار دارد، بیش تر به دلیل نام پادشاهش و ثروت افسانه‌ای او شناخته شده‌است. جمعیت این کشور در سال ۲۰۲۰ میلادی برابر با ۴۳۶ هزار نفر است و زبان رسمی آن زبان مالایی است. برونئی در کنار مالزی قرار گرفته‌است و در حقیقت در گذشته به همراه دیگر بخش‌های مالزی یکی از کشورهای تحت‌الحمایه انگلیس بود. برونئی تنها بخش در مجموعه این بخش‌ها است که در سال ۱۹۶۳ ترجیح داد تحت‌الحمایه انگلیس باقی بماند و به مالزی نپیوندد. این کشور در سال ۱۹۸۴ از بریتانیا استقلال یافت و به دلیل داشتن منابع فراوان نفت و گاز، یکی از بالاترین استانداردهای زندگی در جهان را دارد. تاریخ در طول تاریخ تقریباً دور جزیره بونئو متعلق به قلمرو برونئی بود اما در سده نوزدهم سلاطین برونئی بخش کوچکی از قلمرو پیشینشان را زیر حکومت داشتند. بریتانیای کبیر به جایی که به صورت بهشت دزدان دریایی درآمده بود نظم و ترتیب داد و از ۱۸۸۸ تا ۱۹۷۱ این سرزمین را همسود خود کرد. نفت در سال ۱۹۲۹ کشف شد. در ۱۹۸۴ حکومت سلطان حسن البولکیاه مجدداً برقرار شد. ادعا شده‌است که وی ثروتمندترین مرد جهان است. وی در حال حاضر بزرگ‌ترین کلکسیون اتومبیل دنیا را در اختیار دارد که بسیاری از اتومبیل‌های موجود در آن منحصراً به سفارش وی ساخته شده‌اند. سیاست سلطان که پادشاهی موروثی است با کمک شورای وزیرانی که خود انتصاب می‌کند با صدور فرمان حکومت می‌کند. هیچ حزب سیاسی وجود ندارد. حاجی حسن البولکیاه سلطان برونئی که گفته می‌شود ثروتمندترین مرد جهان است پس از استعفای پدرش در ۵ اکتبر ۱۹۶۷ جانشین وی شد. مجلس قانون‌گذاری این کشور در سال ۲۰۰۴ برای نخستین بار پس از ۲۰ سال تشکیل شد. البته سلطان این مجلس را در سال ۲۰۰۵ ملغی کرد و مجلس جدیدی را با ۲۹ کرسی روز بعد از آن تشکیل داد. قوانین این کشور برگرفته از قوانین انگلیسی است. در برخی بخش‌ها قوانین شرعی دین اسلام در دادگاه‌ها برای مسلمانان ارجحیت دارد. تقسیمات کشوری کشور برونئی به چهار استان (daerah) تقسیم شده که این استان‌ها نیز ۳۸ شهرستان (mukims) را در خود جای داده‌اند. چهار استان این کشور عبارتند از: بلائیت، توتونگ، برونئی-موآرا، و تمبورونگ. پایتخت این کشور بندر سری بگاوان است. جغرافیا این کشور در شمال غربی کرانه بورنئو واقع شده، و دارای آب و هوای استوایی گرم و مرطوب است. برونئی متشکل است از دو سرزمین محصور ساحلی. قسمت (بزرگ‌تر) غربی تپه‌دار است؛ سرزمین شرقی بیشتر کوهستانی و جنگلی است. رود مهم آن برونئی، و بلندترین نقطه این کشور بوکیت پاگون (در مرز مالزی) با ارتفاع ۱۸۵۰ متر است. برونئی آب و هوای استوایی با بادهای موسمی دارد. بارش باران در سال از ۲۵۰ سانتی‌متر در سواحل تا ۵۰۰ سانتی‌متر در کوهستان‌ها متغیر است. تقریباً این کشور در کنار مالزی قرار دارد. اقتصاد اقتصاد برونئی برپایه صادرات، نفت، الوار، کائوچو و گاز طبیعی به ژاپن استوار گشته‌است. نفت در سال ۱۹۲۹ کشف شد. استخراج ذخایر فراوان نفت و گاز طبیعی برونئی را از یکی از بالاترین میزانهای درآمد سرانه در جهان برخوردار کرده‌است، بیشتر غذای مورد نیاز کشور باید وارد شود. در این کشور ۸۰ هزار و ۲۰۰ خط تلفن ثابت و ۲۵۴ هزار خط تلفن همراه وجود دارد. برونئی ۱۵ هزار و ۳۴۷ میزبان اینترنتی و ۱۶۵ هزار و ۶۰۰ کاربر اینترنت دارد. این کشور همواره یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان از لحاظ درآمد سرانه است، همچنین مردم کشور در سطح زندگی بسیار بالایی به سر می‌برند. واحد پول این کشور دلار برونئی است. هر دلار برونئی معادل ۰٫۷۳۶ دلار آمریکاست. هر دلار آمریکا هم معادل ۱٫۳۵ دلار برونئی است. (آوریل ۲۰۲۲). مردم ۶۶٪ مردم برونئی از نژاد مالایی می‌باشند و به زبان مالایی سخن می‌گویند. بقیه مردم نیز اکثراً چینی هستند. این مردم اغلب مسلمان و أهل سنت هستند. در کشور جدیداً مساجد زیادی برای مسلمانان ساخته شده. فرهنگ تقریباً ۸۹٪ مردم برونئی باسواد هستند. زبان مالایی در همه مدارس این کشور تدریس می‌شود. البته در برخی مدارس زبان عربی نیز تدریس می‌شود. در کشور برونئی خدمت سربازی اجباری ندارد. مردم این کشور بیشتر به ورزش فوتبال علاقه‌مندند. منابع ویکی‌پدیای انگلیسی. پیوند به بیرون http://www.pmo.gov.bn/Theme/Home.aspx جورج کلونی خواستار تحریم هتل‌های متعلق به سلطان برونئی شد اعضاء اتحادیه کشورهای همسود اعضای اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۴ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۸۸۸ (میلادی) در امپراتوری بریتانیا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۸۴ (میلادی) در برونئی بورنئو پادشاهی مشروطه سلطنت‌ها کشورها در آسیا کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها و سرزمین‌های مالایی‌زبان کشورهای جاده ابریشم کشورهای جزیره‌ای کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی مستعمره‌ها و تحت‌الحمایه‌های پیشین بریتانیا در آسیا مستعمره‌های پیشین بریتانیا مقاله‌های دانشنامه رشد ناحیه دریایی جنوب شرق آسیا
7130
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B3%D8%AD
پسح
پِسَح هم‌چنین معروف به فطیر، عید آزادی قوم یهود از قید برده‌داری فرعون‌های مصر است. عید پسح با مراسمی پرشکوه و نیایش‌ها و آوازهای مذهبی هم‌راه است و خوراکی‌های ویژه دارد. این عید، یکی از سه عید بزرگ یهودیان به‌شمار می‌آید. این عید در نیمه ماه نیسان در تقویم عبری که در نیمکره شمالی در بهار است، آغاز شده و به مدت یک هفته در سرزمین مقدس یا هشت روز در سایر نقاط جهان ادامه دارد. ریشه‌شناسی معادل انگلیسی کلمه پِسَح در زبان انگلیسی، passover بود که اولین بار در اولین ترجمه انگلیسی کینگ جیمز از نسخه لاتین کتاب مقدس (Bible) بود. برابر این واژه در زبان پارسی، «گذر» و برابر آن در زبان عربی «عبور» است. رسوم مراسم شب عید پسح در شب عید پسح، تمامی اعضای خانواده به دور سفره غذا می‌نشینند و هر یک از اعضای خانواده، به نوبت بخشی از هگادا (داستان خروج از مصر) را می‌خواند. در جریان مراسم عید، چهار جام شراب کوشر نوشیده می‌شود، ولی کودکان آب انگور می‌نوشند. شام شب عید بسیار مفصل است و تخم مرغ، کاهو و ران مرغ، بخشی از خوراک‌های سنتی شب عید پسح است. پس از صرف شام، اعضای خانواده به خواندن غزل غزل‌های سلیمان و دیگر سروده‌های مذهبی ویژه عید پسح می‌پردازند. کشتار روز پسح در تاریخ ۲۷ مارس ۲۰۰۲ و در جشن عید پسح، در شهر نهاریای اسرائیل، توسط گروه شبه‌نظامی حماس، عملیاتی انتحاری در این روز انجام گرفت که در طی آن بیش از ۳۰ شهروند غیرنظامی اسرائیلی کشته و بیش از ۱۴۰ نفر دیگر زخمی‌شدند. جستارهای وابسته کشتار روز پسح شالوش رگالیم شمارش اومِر حنوکا یوم کیپور روش هاشانا عید پاک پانویس اعیاد یهود تعطیلات عمومی در اسرائیل شالوش رگالیم موسی
7131
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%B2
بلیز
بلیز () () کشوری در آمریکای مرکزی و غرب اقیانوس اطلس است. بلیز از شمال با مکزیک از غرب با گواتمالا و از جنوب با هندوراس مرز مشترک دارد. پایتخت بلیز، بلموپان است. جمعیت این کشور ۴۲۰٬۰۰۰ نفر و زبان رسمی آن انگلیسی است. در سال ۱۹۸۱ از بریتانیا مستقل شده و واحد پول آن دلار بلیز است. مردم این کشور از تبارهای گوناگون و آمیخته سرخ‌پوست، سفیدپوست و سیاه‌پوست‌اند؛ ۳۶ درصد از مردم بلیز مستیزو (دورگه سرخ‌پوست و سفیدپوست) هستند. عمده‌ترین منابع مالی این کشور کشاورزی، بانکداری و گردشگری است. عمده‌ترین فراورده‌های صادراتی این کشور شکر و طرف‌های اقتصادی عمده این کشور آمریکا، مکزیک و اتحادیه اروپا هستند. بانکداری در این کشور از وضعیت مطلوبی برخوردار است. بلیز کم جمعیت‌ترین و کوچک‌ترین کشور منطقه آمریکای مرکزی به‌شمار می‌آید. این کشور از شمال با مکزیک و از غرب و جنوب با گواتمالا همسایه است. در شرق این کشور دریای کارائیب قرار دارد. دین اغلب مردم این کشور مسیحی است. ۴۰ درصد از بلیزی‌ها کاتولیک رومی و ۳۱٫۷ درصد پروتستان هستند. این کشور در دوره‌های مختلف تحت حکومت اسپانیا و بعد هم انگلیس بود و در دوره‌ای «هُندوراس بریتانیا» نامیده می‌شد و سپس به استقلال رسید. این کشور جزو کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) است. گردشگری مهم‌ترین منبع درآمد خارجی این کشور است. در این کشور چشم‌اندازهای طبیعی زیبا و بازمانده‌های تاریخی از دوره مایاها را می‌توان یافت. تولید شکر و موز و مرکبات برای صدور بخش عمده اقتصاد را تشکیل می‌دهد. در عین حال این کشور به مرکزی برای داد و ستد مواد مخدر نیز تبدیل شده‌است و به همین دلیل جنایات و قتل‌های زیادی در آن روی می‌دهد. مستعمره هندوراس بریتانیا در ۱۹۷۳ به بلیز تغییر نام دارد و در ۱۹۸۱ استقلال یافت. به دنبال توفندی شدید در ۱۹۶۱، مقر پایتخت از بلیزسیتی به جایی دور از دریا و به شهر نوبنیاد بلموپان انتقال یافت. گواتمالا تا ۱۹۹۱ بر ادعای مالکیت بر بلیز به عنوان بخشی از قلمروش ادامه داد. بلیز به عنوان تنها کشور عضو کاریکام در منطقه آمریکای مرکزی است که تمامی مردم آن به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی مسلط هستند. تاریخ نام بلیز از زبان قوم مایا آمده و به معنای «آب گل‌آلود» است که به رودخانه بلیز اشاره دارد. میان سال‌های ۱۵۰۰ پیش از میلاد و ۳۰۰ پس از میلاد تمدن مایا در منطقه بلیز کنونی گسترش فزاینده‌ای یافت، کاوش‌ها در مناطق باستان‌شناسی همچون، کاراکول، لامانای، لوبا آنتون، «آلتون‌ها» و شونانتونیچ صحت این مدعا و گسترش تمدن مایا را در منطقه بلیز تأیید می‌کند. نخستین ارتباط اروپاییان با این منطقه به سال ۱۵۰۲ و پیاده شدن کاشف اسپانیایی، کریستوف کلمب در سواحل بلیز بازمی‌گردد، از سال ۱۶۳۰ میلادی بریتانیا نفوذ خود را در این منطقه گسترش داد و کشتی‌هایی را که حامل مهاجران و مستعمره‌نشینان بریتانیایی بود به بلیز گسیل داشت، در سال ۱۹۳۸ یکی از این کشتی‌های مهاجرنشینان در دریای کارائیب غرق شد. طی سال‌های ۱۶۵۰ و ۱۸۰۰ و در طول این ۱۵۰ سال بلیز شاهد دزدی‌های دریایی و حمله سرخ‌پوستان و اسپانیایی‌تباران مناطق مجاور بود. در رقابت دو قدرت استعماری یعنی اسپانیا و بریتانیا بر سر بلیز پیروزی از آن بریتانیا بود، در طی نبردی موسوم به نبرد سنت جورجز کی در سال ۱۷۹۸ نیروی دریایی بریتانیا موفق به شکست اسپانیایی‌ها شد. در سال ۱۸۴۰ بریتانیا این منطقه را مستعمره خود قلمداد و نام آن را هندوراس بریتانیا نهاد. هندوراس بریتانیا در سال ۱۸۶۲ به مستعمره سلطنتی بریتانیا بدل گشت. خودمختاری داخلی در ژانویه ۱۹۶۴ به هندوراس بریتانیا داده شد. در سال ۱۹۷۳ هندوراس بریتانیا به بلیز تغییر نام داد. کشور بلیز در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۱ رسماً از بریتانیا اعلام استقلال کرد. اما گواتمالا که از سال ۱۸۰۰ ادعای مالکیت بلیز را مطرح کرده بود از به رسمیت شناختن استقلال بلیز خودداری کرد. در همین ارتباط نیروهای بریتانیایی همچنان برای دفاع از بلیز در این کشور باقی‌ماندند و مناقشه بین بریتانیا و گواتمالا بر سر بلیز همچنان حل‌ناشده ماند. سرانجام گواتمالا در سال ۱۹۹۱ حاکمیت بلیز را به رسمیت شناخت، هرچند هنوز هم ادعای مالکیت بر بیش از نیمی از بلیز را تکرار می‌کند. جغرافیا جنگلی استوایی بیشتر بلیز را پوشانده‌است. در جنوب بلیز کوه‌های مایا جای دارد. شمال عمدتاً باتلاقی و کم ارتفاع است. رودهای مهم این کشور، هندو، بلیز، و نیو هستند. آب و هوای نیمه استوایی این کشور را بادهای تجارتی معتدل می‌کند. بارندگی سنگین است، ولی فصل خنک از فوریه تا مه است. بلیز دارای آب و هوایی گرمسیری، گرم و مرطوب است، همچنین بلیز دارای اقلیمی صاف و مسطح، دشت‌های باتلاقی در امتداد ساحل و کوه‌های پست در جنوب است. بلندترین نقطه بلیز، قله دویلز دیلایت نام دارد که با ۱۱۶۰ متر ارتفاع در جنوب بلیز واقع شده‌است، قله ویکتوریا نیز با ۱۱۲۲ متر ارتفاع، دیگر قله مرتفع بلیز به‌شمار می‌رود. از مهم‌ترین شهرهای بلیز می‌توان به بلیزسیتی ۶۳ هزار نفر، سان ایگناسیو ۲۲ هزار نفر، اورنج واک ۱۶ هزار نفر و دانگریگا ۱۱ هزار نفر اشاره کرد. تقسیمات کشوری بلیز به ۶ استان بخش می‌گردد که نام، مساحت و جمعیت آن‌ها در زیر آمده‌است: استان بلیز ۴٬۲۰۴ کیلومتر مربع – ۲۲۷۲۷ ۲۴۷ نفر استان کایو ۵٬۳۳۸ – ۷۳٬۲۰۲ استان کوروزال ۱٬۸۶۰ – ۴۰٬۳۲۴ استان اورنج واک ۴٬۷۳۷ – ۴۵٬۴۱۹ استان استن کریک ۲٬۱۷۶ – ۳۲٬۱۶۶ استان تولیدو ۴٬۶۴۹ – ۳۰٬۵۳۸ جمع مساحت و جمعیت ۲۲٬۹۶۴ – ۳۱۲٬۹۷۱ سیاست رئیس حکومت در این کشور به‌طور رسمی پادشاه انگلیس است که نمایندگی از او را فرماندار کل به عهده دارد. نخست‌وزیر، رئیس دولت است. رهبر حزب پیروز در انتخابات مجلس ملی به عنوان نخست‌وزیر انتخاب می‌شود. قوه قانونگذاری این کشور از دو بخش تشکیل شده‌است. مجلس سنا ۱۲ کرسی دارد و نمایندگان آن را فرماندار کل تعیین می‌کند. مجلس ملی این کشور ۳۱ کرسی دارد. نمایندگان این مجلس با رأی مردم برای دوره‌ای پنج ساله انتخاب می‌شوند. هشت عضو مجلس سنا از طرف فرماندار کل گمارده می‌شوند. ۲۸ عضو مجلس نمایندگان برای دوره‌ای پنج ساله با رأی تمامی افراد بالغ انتخاب می‌شوند. فرماندار کل شخصی را به نخست‌وزیری منصوب می‌کند که از پشتیبانی اکثریت مجلس نمایندگان برخوردار است و همچنین کابینه را با توصیه نخست‌وزیر، انتصاب می‌کند. کابینه به مجلس نمایندگان پاسخگو است. احزاب عمده سیاسی بلیز عبارتند از حزب متحد مردم و حزب دموکراتیک متحد. سعید موسی برای دوره سوم نیز در سال ۲۰۰۳ به نخست‌وزیری بلیز منصوب شد. در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۳ سر کولویل یانگ از جانب بریتانیا به عنوان فرماندار کل بلیز منصوب شد. در روز ۸ فوریه ۲۰۰۸ نیز دین بارو به سمت نخست‌وزیر بلیز منصوب شد در انتخابات پارلمانی بلیز نیز که در ۶ فوریه برگزار شد حزب دموکراتیک متحد به رهبری دین بارو با کسب ۵۷ ٪ آراء ۲۵ جایگاه از ۳۱ جایگاه مجمع نمایندگان بلیز را به خود اختصاص داد. دین بارو بلافاصله در ۱۱ فوریه کابینه خود را تشکیل داد و علاوه بر پست نخست‌وزیری، پست وزیر امور مالی کشور نیز را به خود محول کرد، در این کابینه ویلفرد الرینگتون به سمت وزیر خارجه، کارلوس پدرومو به سمت وزیر امنیت ملی و همچنین در ۱۲ فوریه، گاسپار وگا را نیز به سمت کفیل خود معرفی کرد. اقتصاد از مهم‌ترین صادرات بلیز می‌توان به شکر، موز، مرکبات، پوشاک، فراورده‌های شیلات، شیره قند و چوب اشاره کرد. گردشگری نیز از جمله صنایع مهم در بلیز به‌شمار می‌رود. تولید ناخالص داخلی در این کشور ۴۴۴/۲میلیارد دلار است. ۱۱۳ هزار نفر نیروی کار این کشور را تشکیل می‌دهند. محصولات وارداتی این کشور شامل ماشین‌آلات و تجهیزات حمل و نقل، کالاهای تولیدی کارخانه‌ای، سوخت، مواد شیمیایی، دارو، مواد غذایی، نوشیدنی‌ها و تنباکو است که از کشورهای آمریکا (۷/۳۵ درصد)، مکزیک (۱۳ درصد)، کوبا (۷٫۷ درصد)، گواتمالا (۲/۷ درصد) و چین (۳/۴ درصد) وارد می‌شود. فراورده‌های صادراتی این کشور شامل شکر، موز، مرکبات، پوشاک، ماهی، شیره قند و چوب است که به کشورهای آمریکا (۹/۳۳درصد)، انگلیس (۶/۳۳درصد) و ساحل عاج (۷/۳ درصد) صادر می‌شود. برپایه گزارش دومین بررسی سیاست تجاری کشور بلیز، این کشور با داشتن یک اقتصاد باز کوچک در معرض خطر شوک‌های خارجی اقتصادی و زیست‌محیطی قرار دارد و در نتیجه با چالش‌های بسیار عمده‌ای روبرو می‌باشد. بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ نیز تأثیرهای سوئی بر اقتصاد بلیز به ویژه در بخش سرمایه‌گذاری خارجی، گردشگری و پرداختهای خارجی گذارده، که از قضا تمامی این بخش‌ها نقش مهمی در تراز پرداخت‌ها و غلبه بر کسری بزرگ تجارت کالایی این کشور ایفا می‌نمایند. سطح بالای بدهی خارجی و وابستگی به وام‌های سازمان‌های بین‌المللی فضای چندانی برای انعطاف‌پذیری مالی کشور بلیز باقی نگذارده‌است. از طرف دیگر رابطه ثابت میان دلار بلیز و دلار ایالات متحده آمریکا با همه محاسنی که دارد، فضا را برای سیاست‌های پولی این کشور محدود کرده‌است. به‌رغم محدودیت‌های موجود در سیاست‌گذاری‌های داخلی، بلیز پیشرفت‌های چشمگیری در مقابله با شوک‌های خارجی داشته‌است که از طریق متنوع‌سازی اقتصاد خود و دور کردن آن از وابستگی به صادرات معدود فراورده‌های کشاورزی به‌دست آورده‌است. گونه‌گون‌سازی اقتصاد بلیز تنها منحصر به گسترش بخش خدمات این کشور نمی‌شود، بلکه تنوع بخشی به ترکیب صادرات کشاورزی این کشور در مورد محصولاتی چون خربزه درختی، کشمش، برنج و غیره نیز سرایت کرده‌است. مردم نژاد ۳۶ ٪ از بلیزی‌ها، مستیزو (دورگه اسپانیایی و سرخ‌پوست «سرخ و سفید») ۲۴ ٪ را کریول (دورگه سیاه و سفید)، ۱۰ ٪ را مایا و ۶ ٪ را گاریفونا تشکیل می‌دهند، همچنین دین ۴۹ ٪ از مردم بلیز، کاتولیک، ۲۷ ٪ پروستان (شامل: ۷ ٪ پنتکوستال، ۵ ٪ انگلیکن، ۵ ٪ ادونتیست روز هفتم، ۴ ٪ منونایت و ۳ ٪ متدیست) می‌باشد. فرهنگ نماد ملی بلیز گل ارکیده سیاه است. جستارهای وابسته ناحیه بلیز تیم ملی فوتبال بلیز فهرست سفارت‌های بلیز فهرست شهرهای بلیز فهرست فرودگاه‌های بلیز منابع همشهری آنلاین: آشنایی با بلیز. بازدید: مه ۲۰۱۲. Peedle, Ian. 1999. Belize in focus: a guide to the people, politics, and culture. New York: Interlink Books. پیوند به بیرون اعضاء اتحادیه کشورهای همسود اعضای اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۸۱ (میلادی) در آمریکای شمالی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۸۱ (میلادی) در بلیز پادشاهی مشروطه شبه‌جزیره یوکاتان کشورها و سرزمین‌های اسپانیایی‌زبان کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها در آمریکای مرکزی کشورهای جزایر کارائیب کشورهای جزیره‌ای کوچک در حال توسعه کشورهای عضو سازمان ملل متحد لیبرال دموکراسی مستعمره‌های پیشین اسپانیا مستعمره‌های پیشین بریتانیا
7132
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%DB%8C%D9%86
بنین
بنین با نام رسمی جمهوری بنین کشوری واقع در غرب قارهٔ آفریقا است. نام پیشین این کشور داهومی بوده‌است. بنین از شمال با بورکینافاسو و نیجر و از باختر با توگو و از خاور با نیجریه همسایه است و از سوی جنوب به اقیانوس اطلس می‌رسد. پایتخت آن پورتو نووو است اما مرکز سیاسی کشور در کوتونو قرار گرفته‌است که در عین حال بزرگ‌ترین شهر و مرکز اقتصادی کشور نیز هست. جمعیت این کشور ۱۲ میلیون نفرو زبان رسمی آن، فرانسوی است. واحد پولی رایج در این کشور فرانک سی‌اف‌ای آفریقای غربی است. بنین در تاریخ اوت ۱۹۶۰ میلادی از فرانسه اعلام استقلال کرد. حدود ۴۰ درصد از مردم این کشور از فون و بقیه از تعداد زیادی اقوام دیگر هستند. نام بنین تا سی‌ام نوامبر ۱۹۷۵ داهومی نام داشت که از نام امپراتوری داهومی گرفته شده‌است. برگزیدن نام جدید بنین برای کشور با هدف بی‌طرفی صورت گرفته و به این خاطر است که منطقه تاریخی داهومی تنها یک‌سوم جنوبی کشور کنونی را دربر می‌گرفت و پورتو نوو و هم‌چنین بخشی از شمال را شامل نمی‌شد. نام بنین از نام خلیج بنین گرفته شده که نام‌گذاری آن هم خود ریشه در حضور امپراتوری بنین در نزدیکی آن دارد. تاریخ بنین از پادشاهی داهومی پدید آمده‌است. داهومی در آغاز سلطان‌نشینی بود به نام فون که در سده هفتم در اطراف شهر آبو پدید آمد و با گذر زمان بر وسعت خود بسوی شمال و جنوب افزود. در قرن ۱۷ امپراتوری داهومی بخش قابل توجهی از غرب آفریقا را دربر می‌گرفت. این پادشاهی در سده هفدهم به یک پادشاهی مرفه تبدیل شده‌بود که اسیران جنگی خود را به عنوان برده به اروپایی‌ها، به‌ویژه به پرتغالی‌ها و هلندی‌ها می‌فروخت. ساحل داهومی نیز در آن زمان به عنوان «ساحل بردگان» شهرت یافته‌بود. یک دژ قدیمی پرتغالی که در حال حاضر موزه است در شهر ساحلی «اُویدا» یادگاری است از دوران تجارت برده‌ها. در نیمه قرن ۱۹، بسیاری از بردگان پیشین برزیلی (آگودا) در شهرهایی مانند پورتو نووو و اویدا ساکن شده و به بازرگانی روی آوردند. این گروه از لحاظ فرهنگی تأثیر زیادی بر مردم محلی به‌ویژه بر یوروباها داشته‌اند. از سده هیجدهم امپراتوری داهومی آغاز به فروپاشی کرد به‌گونه‌ای که فرانسوی‌ها در سال ۱۸۹۲ موفق شدند بخش بزرگی از این منطقه را در کنترل خود بگیرند. داهومی در سال ۱۸۹۹ به عنوان جزئی از «غرب آفریقای فرانسه» درآمد. در سال ۱۹۵۸ این کشور تحت عنوان جمهوری داهومی به خودمختاری رسید. این کشور در ۱ اوت ۱۹۶۰ استقلالش را بدست آورد و جمهوری داهومی بنیان نهاده شد. طی دوازده سال پس از استقلال، کشور از درگیری‌های قومی رنج می‌برد و چندین کودتا و تغییر حکومت در بنین رخ داد. سورو آپیتی، هوبرت ماگا و ژوستین آهومادگبه که هر یک بخشی از کشور را نمایندگی می‌کردند صحنه سیاسی بنین را در دست داشتند. پس از آن‌که خشونت‌ها به خدشه‌دار شدن اعتبار انتخابات ۱۹۷۰ منجر شد این سه چهره سیاسی برای تشکیل یک شورای ریاست‌جمهوری به توافق رسیدند. در سال ۱۹۷۲ این شورای ریاست‌جمهوری با یک کودتای نظامی تحت رهبری ماتیو کرکو سرنگون شد. کرکو حکومتی مارکسیستی را مستقر کرد و در سال ۱۹۷۵ بنین را جمهوری خلق بنین نامید. کرکو در اواخر دهه ۸۰ پس از یک بحران اقتصادی ایدئولوژی مارکسیستی را کنار گذاشت و تصمیم گرفت تا دموکراسی را دوباره در کشور مستقر کند. جغرافیا این کشور که قبلاً «داهومی» نامیده می‌شد، سرزمین کوچکی بین نیجریه و توگو است. بنین ۱۱۲٬۶۲۲ کیلومتر مربع مساحت دارد و از شمال به کشور نیجر و از شرق به نیجریه و از جنوب به خلیج بنین، از غرب به کشور توگو و از شمال غربی به بورکینافاسو محدود است. بنین به صورت نوار باریکی از خلیج بنین به سوی شمال کشیده شده‌است. در شمال غرب کوه آتاکورا قرار دارد. در شمال شرق، جلگه‌ها به سوی دره نیجر متمایل است. فلات‌های مرکزی بنین به منطقه کم ارتفاع حاصلخیزی در جنوب منتهی می‌شود. در پشت جلگه‌ای ساحلی و باریک مرداب‌ها جای دارند. آب و هوای آن گرم و مرطوب در جنوب همراه با باران بسیار که به آن نوعی آب هوای شبه استوایی می‌بخشد. هر چه از جنوب به سمت شمال کشور پیش برویم از مقدار بارندگی‌ها کاسته می‌شود. از این رو پوشش گیاهی آن از جنگل‌های استوایی در جنوب و بوته‌زارها در شمال در اختلاف است. مهم‌ترین شهرهای بنین نیز کوتونو با ۸۱۸ هزار نفر، پاراکو با ۲۲۷ هزار نفر، جوگو با ۲۰۶ هزار نفر و آبومی با ۱۲۶ هزار نفر می‌باشد. رودهای مهم این کشور، ومه، نیجر هستند و بلندترین نقطه بنین گرانکوه آتاکورا با ارتفاع ۳۵ متر است. تقسیمات کشوری کشور بنین دارای ۱۲ استان می‌باشد: سیاست لنین در ۱۸۷۲ به مستعمره فرانسه تبدیل شد. این کشور در ۱ اوت ۱۹۶۰ از فرانسه زیر نام داهومی اعلام استقلال کرد. در ۱۹۷۲ یک دولت دیکتاتوری مارکسیست لنینیست در بنین برآمد و به حکومت نظامی‌ها در بنین پایان داد. رهبر این حکومت ماتیو کرکو بود. ماتیو کریکو در سال ۱۹۷۲ قدرت را در دست گرفت، و در سال ۱۹۷۵ نظام تک‌حزبی به نام حزب انقلاب مردمی بنین در این کشور برقرار کرد که خود رهبر آن بود. در ۱۹۸۹ و با فروپاشی شوروی زمینه‌های حرکت به سوی یک حکومت انتخابی فراهم شد. فشار اقتصادی و ناآرامی‌های فزاینده کرکو را مجبور کرد در ۱۹۹۰ کنفرانسی ملی را برگزار کند. نتیجه کنفرانس قانونی اعلام شدن فعالیت احزاب سیاسی در این کشور در سال ۱۹۹۰ و هم‌چنین برگزاری انتخابات در ۱۹۹۱ بود. در انتخابات ۱۹۹۱ کرکو شکست خورد، قدرت را به شکلی صلح‌آمیز واگذار کرد و نخست‌وزیر پیشین نیکفور سوگلو به ریاست جمهوری رسید. نیکفور سوگلو با ائتلاف سه‌حزبی در مسند قدرت قرار گرفت. بنابر آمار وضعیت حقوق بشر پس از این تغییر و تحولات پیشرفت چشمگیری پیدا کرد. سوگلو در سال ۱۹۹۳ به حزب رنسانس بنین پیوست. کرکو در انتخابات سال ۱۹۹۶ به قدرت رسید و پیروزی خود را در سال ۲۰۰۱ نیز تکرار کرد. انتخابات سال ۲۰۰۱ انتخاباتی ناسالم بود و منجر به آن شد که نفرات دوم و سوم انتخابات در دور اول در دور دوم انتخابات را تحریم کنند و کرکو با ۸۴٪ آرا برندهٔ انتخابات شود. در مارس ۲۰۰۳ ائتلاف حاکم در انتخابات پارلمان به پیروزی چشمگیری دست یافت. بنا بر گفتهٔ منابع بیطرف درصد شرکت کنندگان در انتخابات به شکل معناداری پایین بود اما تقلب انتخاباتی چشمگیری مشاهده نشد. اپوزیسیون این انتخابات را اگر چه مخدوش ندانست اما بدان اعتراض کرد. در انتخابات سال ۲۰۰۶ میلادی یایی بونی به عنوان رئیس‌جمهور بنین برگزیده شد. آزمون دموکراسی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ آزمون دموکراسی بنین بود. در این انتخابات، نیکفور سوگلو نیز که بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ رئیس‌جمهور بنین بود، به دلیل بالاتر بودن سنش از حد نصاب قانون اساسی، نمی‌توانست نامزد ریاست جمهوری شود. «ماتیو کرکو» که به مدت ۱۰ سال رئیس‌جمهوری بنین بود، نیز به دلیل پیروزی در دو دوره گذشته و براساس قانون اساسی، حق کاندیدا شدن در انتخابات را نداشت. از آنجا که در کشورهای مختلف جهان (بویژه آفریقا)، سیاستمداران قدرتمند در چنین مواقعی قانون اساسی را به سود خود تغییر می‌دهند، تصور می‌شد کرکو نیز دست به چنین کاری بزند. درست چندماه پیش، همین مشکل برای «موسونی» رئیس‌جمهوری اوگاندا به وجود آمد و او با اصلاح قانون اساسی باز هم رئیس‌جمهور شد. اما کرکو قانون اساسی را عوض نکرد و در عوض، از آن اطاعت کرد، مسئله‌ای که در کشورهای آفریقایی سابقه کمی دارد. از سوی دیگر او هیچ‌کس را به عنوان وارث و جانشین خود نیز اعلام نکرد. امری که در میان رهبران آفریقا بسیار نادر بود. در مرحله دوم انتخابات بونی با ۷۵ درصد آرا انتخاب شد. درصد شرکت کنندگان در هر دو مرحله بسیار بالا بود و ناظران مستقل انتخابات را آزاد و منصفانه ارزیابی کردند. اقتصاد واحد پول بنین، فرانک سی اف آ با واحد جزء (سانتیم) می‌باشد. صادرات بنین را نفت، پنبه، روغن نخل، دانه‌های روغنی و کاکائو تشکیل می‌دهند. اقتصاد این سرزمین وابسته به کشاورزی است. پنبه، هسته روغن نخل سه چهارم صادرات کشور را تشکیل می‌دهد. تهیه لوازم زندگی و صنایع کوچک از جمله مصنوعات بنین به‌شمار می‌رود. دولت برای ترقی صنعتی کشور در سال ۱۹۷۵ برنامه هائی از جمله تأسیس کارخانه پارچه بافی با دو هزار نفر کارگر به مرحله اجرا درآورده‌است. از هر ده نفر نه نفر به کارهای زراعی و مشاغل وابسته به آن اشتغال دارند. بیشتر کالاهای بازرگانی کشور از بندر کوتونو که در عین حال بزرگ‌ترین شهر بنین است می‌گذرد. بنین یکی از اعضای اتحادیهٔ آفریقاست. مردم ۴۰٪ نژاد مردم بنین را قبایل فون، ۱۲٪ را یوروبا، ۱۱٪ را آجارا و ۸٪ را باریبا تشکیل می‌دهند. زبان رسمی مردم بنین، فرانسوی است که در کنار آن بیش از ۶۰ زبان و لهجهٔ محلی نیز وجود دارد. در منطقه شمالی بنین که تحت نفوذ سودانی‌ها یا هوساها به اسلام گردیده‌اند تحت تأثیر فرقه قادریه قرار گرفته‌اند. برخی از اقوام بومی این سرزمین در برابر اسلام مطلقاً غیرقابل نفوذ باقی ماندند. در کوه‌های آتاکورا جزء فاراجبانی که از نیجر، نیجریه و غنا آمده‌اند و مسلمانند مسلمانً دیگری وجود ندارد. در منطقه جنوب بنین اسلام اساساً شهری است. پیروان مذهب تیجانیه در کوتونو و پورتو نووو و اطراف آن زندگی می‌کند. شهر پورتو نووو محل برخورد مسلمانان آفریقایی و مسلمانان مهاجری بود که از آمریکای جنوبی آمده بودند. اسلام خیلی زود به این شهر وارد شد و حضور تاجران مسلمان در این شهر در اواخر قرن ۱۷ ذکر کرده‌اند. مذهب طبق آمار سال ۲۰۰۲ میلادی، دین ۴۲٫۸٪ مردم بنین مسیحی(۲۷٫۱٪ کاتولیک، ۵٪ پیرو کلیسای آسمانی مسیح، ۳٫۲٪ متدیست و ۷٫۵٪ پیرو سایر فرقه‌های مسیحیت)، ۲۴٫۴٪ مسلمان، ۱۷٫۳٪ پیروی از آیین وودوو، ۶٪ پیرو سایر آیین‌های بومی مرسوم، ۱٫۹٪ پیرو سایر مذاهب و ۶٫۹٪ بدون دین بودند. جستارهای وابسته برنزهای بنین سینمای بنین تیم ملی فوتبال بنین پرچم بنین استان‌های بنین فهرست شهرهای بنین فهرست سفارت‌های بنین فهرست فرودگاه‌های بنین منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Benin پیوند به بیرون ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در آفریقا بنین تحت‌الحمایه‌های پیشین بریتانیا جمهوری‌ها جمهوری‌های مشترک‌المنافع کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی مستعمره‌های پیشین بریتانیا مستعمره‌های پیشین پرتغال
7133
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D9%82%D8%A7%D8%B6%DB%8C
محمد قاضی
محمّد قاضی (زادهٔ ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در مهاباد - درگذشتهٔ ۲۴ دی ۱۳۷۶ در تهران) مترجم و نویسنده برجستهٔ کرد ایرانی، و مترجم آثاری چون دن کیشوت و زوربای یونانی و شازده کوچولو به زبان فارسی است. زندگی محمد قاضی، فرزند میرزا عبدالخالق قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد در استان آذربایجان غربی ایران به دنیا آمد. وی در کتاب سرگذشت خود به نام خاطرات یک مترجم می‌نویسد: «پدر من ابتدا یک فرزند به نام محمد داشت که فوت کرد، سپس یک دختر داشت، آن هم فوت کرد، خداوند پسر دیگری به پدر و مادرم داد و به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت نام این کودک را نیز محمد گذاشت، اما این محمد ثانی هم بعد از مدتی فوت کرد. اما پدرم دست از تلاش برنداشت و دوباره صاحب فرزند پسر دیگری شد و نام وی را نیز محمد گذاشت. این محمد ثالث من هستم و خدا رحم کرد که شهید ثالث نشدم.» میرزا عبدالخالق امام جمعه مهاباد بود. محمد قاضی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد ادیب کُرد «گیو مکریانی» آغاز کرد. قاضی در سال ۱۳۰۸ با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان دیپلم حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار می‌کرد، به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. در سال ۱۳۱۸ دورهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهٔ قضایی به پایان برد. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود. از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ دورهٔ خدمت نظام را با درجهٔ ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند. محمد قاضی در مهر ۱۳۲۰ به استخدام وزارت دارایی درآمد. در سال ۱۳۵۵ از خدمت دولتی بازنشسته شد. وی از اعضای حزب توده ایران بود، و به عقاید خویش وفادار ماند. از ابتدای دههٔ ۱۳۲۰ با ترجمهٔ اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام «کلود ولگرد»، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت. در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یک سال‌و نیم وقت برای ترجمهٔ جزیره پنگوئن‌ها اثر آناتول فرانس، به‌زحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند، اما سه سال بعد که این اثر انتشار یافت، به دلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس از ردیف نویسندگان بی‌بازاری که کتابشان در انبار کتاب‌فروشانِ ایران خاک می‌خورد به درآمد. در این باره نجف دریابندری در روزنامه اطلاعات مطلبی با عنوان «مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد» نوشت. در سال ۱۳۳۳ کتاب شازده کوچولو نوشتهٔ سنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد. محمد قاضی با ترجمهٔ دورهٔ کامل دن کیشوت اثر سروانتس در سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزهٔ بهترین ترجمهٔ سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد. محمد قاضی پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت که حاصل این دوره ترجمهٔ کتاب‌های «باخانمان» از هکتور مالو، ماجراجوی جوان از ژاک ژروند و زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس است. محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، به‌علت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمی‌توانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده می‌کرد که صدایی ویژه تولید می‌کرد. با این حال کار ترجمه را ادامه داد، و ترجمه‌های جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار می‌یافت. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است. از آثار مهم ترجمه‌شده توسط او می‌توان به دن کیشوت اثر سروانتس، نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه، آزادی یا مرگ، و در زیر یوغ نام برد. وی از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کرد. همچنین چند اثر را از کردی به فارسی برگرداند. او در مقدمه کتاب‌هایش بسیار تحلیل‌های عالی و عقاید جالبی را گنجانده که کتاب‌های مورد ترجمه او را بسیار جذاب‌تر می‌کند. او در مقدمه کتاب زوربای یونانی، خود را «زوربای ایرانی» نامیده‌است. خودش می‌گوید: «من زوربای ایرانی هستم.» محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. همسر وی، «ایران» پیش از او درگذشته بود. محمد قاضی در شهر زادگاه خود مهاباد به خاک سپرده شد. در فروردین ۱۳۸۶ خورشیدی در کوی دانشگاه مهاباد از مجسمه محمد قاضی به بالای چهار متر ساختهٔ هادی ضیاءالدّینی پرده‌برداری شد. نوشته‌ها بعضی نویسندگان را نخستین بار محمّد قاضی با ترجمه به ایرانیان شناسانید.'' دربارهٔ قاضی محمدرضا شفیعی کدکنی در هشتاد و یکمین زادروز قاضی او را نویسنده، شاعر و ادیب بزرگ زمانه خواند و با ابراز ارادت به پیشگاه آن استاد، این شعر را پیشکش او کرد: قاضیا! نادره مردا! و بزرگا! رادا! سال هشتاد و یکم بر تو مبارک بادا! شادی مردم ایران چو بود شادی تو بو که بینم همه ایام به کامت شادا پیر دیری چو تو، در دهر نبینم امروز از در بلخ گزین تا به خط بغدادا شمع کُردانی و کُردان دل ایرانشهرند ای تو شمع دل ما، پرتوت افزون بادا خان زند، آن که چنو مادر ایران کم زاد رستم کُرد بُد اما نه که فرخزادا اصل «کُرمانجی» و «گورانی» و «زازا» خود چیست؟ حرف شیرین که سخن سر کُنَد از فرهادا عمری ای دوست به فرهنگ وطن جان بخشید قلمت صاعقهٔ هر بد و هر بیدادا همچنین شاد و هُشیوار و سخن پیشه بزی نیز هشتاد دگر بر سر این هشتادا عمران صلاحی در سوگ محمد قاضی سرود. بی‌حنجره صدای خموشت رساتر است بی‌پنجره فضای زمین خوش نماتر است فریاد بی‌صدای تو از هر صدا با گوش‌های بسته من آشناتر است مکث تو از تمام صداها صداتر است سنگین نشسته برف بر بام اما درون خانه از آسمان و باغ خدا دلگشاتر است از خندهٔ ستاره و گل با صفاتر است با تارهای صوتی بانگ تو نارسا بود اینک صدای تو در باد از گیسوان دلبر جانان رهاتر است. بوستان محمد قاضی در تهران در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۴، انجمن صنفی مترجمان ایران به پاس قدردانی از پنجاه سال تلاش بی‌وقفهٔ قاضی در برگرداندن ارزشمندترین آثار ادبی و داستانیِ ادبیات فرانسه به زبان فارسی، توانست پس از یک سال و نیم تلاش و پیگیری، موافقت شورای شهر تهران را برای تغییر نام نزدیک‌ترین بوستان به محل زندگی محمد قاضی در یکی از خیابان‌های منتهی به خیابان شریعتی در تهران، جلب کند و به این ترتیب بر اثر فرجام‌نگری انجمن صنفی مترجمان ایران نام «بوستان سهیل» به «بوستان محمد قاضی» تغییر نام یافت. پانویس منابع حنجرهٔ ترجمه، شناخت نامه استاد محمد قاضی، صلاح پایانیانی، ناشر مؤلف، مهاباد ۱۳۹۴، محمد قاضی و رسالت مترجم، عرفان قانعی فرد، انتشارات نقش و نگار، تهران ۱۳۷۹ دمی با قاضی و ترجمه، عرفان قانعی فرد، نشر ژیار، سنندج ۱۳۷۶ ـ محمد قاضی کیست و چه کرد؟ سید علی صالحی، نشر ققنوس، تهران ۱۳۶۸ کتاب محمد قاضی، نوشته سید علی صالحی، صفحات ۱۱۷ تا ۱۲۰ ادبستان پیوند به بیرون به یاد زوربای ایرانی رفیق محمد قاضی (۱۳۷۶–۱۲۹۲) شازده کوچولو'' تا ''زوربای یونانی اعضای حزب توده ایران اهالی مهاباد درگذشتگان ۱۳۷۶ درگذشتگان ۱۹۹۸ (میلادی) زادگان ۱۲۹۲ زادگان ۱۹۱۳ (میلادی) شاعران کرد شاعران مرد اهل ایران کردهای اهل ایران مترجمان اهل ایران مترجمان سده ۲۰ (میلادی) مترجمان سروانتس محققان کرد نویسندگان کرد نویسندگان کرد اهل ایران نویسندگان مرد کرد محمد قاضی
7134
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86
یونان
یونان یا گاهی با نام رسمی جمهوری یونان کشوری فراقاره‌ای در اوراسیا واقع در جنوب شرقی اروپا و جنوب شبه‌جزیره بالکان است. این کشور همچنین جزایری در ساحل آسیای صغیر مانند رودس، جزیره کوس، ساموس، خیوس و لسبوس دارد و یک کشور اوراسیایی محسوب می‌شود. این کشور از شمال با آلبانی، مقدونیه شمالی و بلغارستان و از شرق با ترکیه دارای مرز مشترک زمینی است. سرزمین اصلی یونان در جنوب و شرق به وسیله دریای مدیترانه احاطه شده و از غرب به دریای یونان و دریای کرت محدود است. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر این کشور آتن و زبان رسمی آن یونانی است. یونان کشوری با ۱۰٬۷۱۸٬۵۶۵ نفر جمعیت در سال ۲۰۲۰ و ۱۳۱٬۹۹۰ کیلومتر مربع، وسعت است. یونان دارای تاریخی بسیار طولانی و درخشان در عرصه جهانی است.این کشور به عنوان مهد فرهنگ غربی و زادبوم دموکراسی، فلسفه غرب، بازی‌های المپیک، علوم سیاسی، تاریخ‌نگاری، اصول ریاضیات یونانی، تئاتر و نمایشنامه‌نویسی «شامل هر دو نوع کمدی و تراژدی» مورد توجه است. یونان دارای تاریخی ویژه و پرحادثه و دارنده میراث فرهنگی است که به‌طور قابل توجهی دارای نفوذ در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه است و ساختاری بنیادی برای فرهنگ اروپا و آنچه امروز به عنوان غرب خوانده می‌شود، به حساب می‌آید. مجموعاً فرهنگ یونانی بسیار بر فرهنگ اروپای امروزی اثرگذار قلمداد می‌شود. یونان در محل پیوند سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا واقع شده‌است و میراث‌دار یونان باستان، امپراتوری بیزانس و نزدیک چهار سده سلطهٔ امپراتوری عثمانی است. امروز یونان کشوری توسعه‌یافته و دارای شاخص کیفیت زندگی بالا و شاخص توسعه انسانی بسیار بالا است. این کشور همچنین دارای بزرگ‌ترین اقتصاد در منطقهٔ بالکان است. یونان، یکی از کشورهای مؤسس سازمان ملل متحد و عضو نهادهای شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان امنیت و همکاری اروپا و سازمان بین‌المللی فرانکفونی است. یونان همچنین عضو اتحادیه اروپا «از ۱۹۸۱ میلادی»، عضو منطقه پولی و اقتصادی یورو «از ۲۰۰۱ میلادی»، ناتو «از ۱۹۵۱ میلادی»، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی یا OECD «از ۱۹۶۰ میلادی» و عضوآژانس فضایی اروپا یا ESA «از ۲۰۰۱ میلادی» است. یونان دارای ۱۸ اثر جهانی یونسکو است و صنعت گردشگری در این کشور اهمیت بالایی دارد. نظام سیاسی یونان، حکومت متمرکز از نوع جمهوری پارلمانی است و این کشور، قدرتی متوسط به‌شمار می‌آید. نام «یونان» نام فارسی این کشور است و این نام از ایونیا منطقه یونانی‌نشین آسیای صغیر گرفته شده‌است. نام یونان نامی است که مردم باستانی شرق برای اشاره به یونانی‌ها به کار می‌بردند که از زبان پارسی باستان آمده و این واژه نیز از زبان یونانی و از شهر ایونیا در کناره غربی آسیای صغیر گرفته شده‌است. تمام ملت‌های زیر تسلط ایرانی‌ها با این نام که از واژه سانسکریت Yavana گرفته شده بود، خو گرفتند. در آغاز در دستور زبان پانینی و سپس در زبان پالی Yona و در هند و یونانی Yonaka ذکر شده‌است. واژهٔ یونان هم‌اکنون در زبان‌های فارسی، ترکی، عربی، هندی، ارمنی، آرامی، مالایی و اندونزیایی به‌کار می‌رود. تاریخ یونان باستان سواحل دریای اژه یونان به‌طور غیرمنتظره‌ای شاهد بروز نخستین تمدن پیشرفته در اروپا بود که امروزه (تأثیرش) بخشی جدانشدنی از ساختار و فرهنگ و توسعهٔ سیاسی در غرب است. در سال ۵۰۰ پیش از میلاد، شاهنشاهی هخامنشی، استان‌های یونان را در آسیای خرد و مقدونیه تصرف و تحت کنترل خود درآورد. تلاش‌های برخی از شهرهای یونان در آسیای خرد برای سرنگونی ایرانیان شکست خورد و ایران در ۴۹۲ سال قبل از میلاد به دولت‌شهرهای سرزمین اصلی یونان حمله کرد اما پس از شکستی که در یکی از جنگ‌ها متحمل شد، در سال ۴۹۰ پیش از میلاد مجبور به عقب‌نشینی شد. شورش ایونیان نیز از سال ۴۹۹ تا ۴۹۳ پیش از میلاد رخ داد. با تحریک یونانیان اروپا، آتش جنگ استقلال‌طلبانه ایونیان بر ضد دولت هخامنشی آغاز شد. در همین زمان گروهی از یونانیان به شهر سارد هخامنشی حمله کردند که به آتش‌سوزی بزرگی انجامید. جنگ ایونیه، شش سال به درازا کشید و فرجام آن پیروزی کامل و قطعی داریوش بزرگ بود. حمله دوم توسط ایرانی‌ها در سال ۴۸۰ قبل از میلاد رخ داد. پس از پیروزی یونانیان در سال‌های ۴۸۰ و ۴۷۹ قبل از میلاد در سالامین و چند شهر دیگر، ایرانی‌ها مجبور شدند برای دومین بار سرزمین‌های اروپایی خود را ترک کنند، که نشان از خروج نهایی آن‌ها از سرزمین‌های اروپایی تصرف شده توسط آن‌ها بود. پیروزی‌های یونان در جنگ‌های ایران و یونان، به‌عنوان یک لحظه محوری و بسیار مهم در تاریخ جهان یاد می‌شود. جغرافیا یونان کشوری در اروپای جنوب شرقی و جنوب شبه‌جزیره بالکان است. این کشور از شمال با آلبانی، مقدونیه و بلغارستان و از شرق با ترکیه دارای مرز مشترک زمینی است. سرزمین اصلی یونان در جنوب و شرق به وسیله دریای اژه احاطه شده و از غرب به دریای یونان و دریای کرت محدود است. «یونان» نام فارسی این کشور است و این نام از ایونیا منطقه یونانی‌نشین آسیای صغیر گرفته شده‌است. یونان در محل پیوند سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا واقع شده‌است و میراث‌دار یونان باستان، امپراتوری بیزانس و نزدیک چهار سده سلطهٔ ترکان عثمانی است. یونان دارای طولانی‌ترین خط ساحلی در حوضه مدیترانه و با داشن ۱۳٬۶۷۶ کیلومتر خط ساحلی، در رتبهٔ ۱۱اُم کشورهای دارای طولانی‌ترین خط ساحلی است. جزایر یونان ۶۰۰۰ جزیره که تنها ۲۲۷ مورد آن دارای سکنه است. مالک بسیاری از این جزایر افراد ثروتمند جهان هستند. یونان کشوری کوهستانی است و ۸۰ درصد از مساحت آن، مناطق کوهستانی هستند. کوه المپ با ۲٬۹۱۸ متر ارتفاع، مرتفع‌ترین کوه این کشور است. تقسیمات کشوری کشور یونان به ۱۳ ناحیه (به یونانی: Περιφέρειες، تلفظ: پـِریفِرئیـِس) تقسیم شده‌است. این ناحیه‌ها نیز به نوبه خود به ۵۴ شهرستان تقسیم شده‌اند. نام ناحیه‌های یونان از این قرار است: شهرها سیاست روابط با روسیه ساموئل هانتینگتون صاحب‌نظر علوم سیاسی در فرضیه مشهور خود با عنوان «برخورد تمدن‌ها» یونان را در محور ارتدوکس‌ها قرار می‌داد که رهبری آن با روسیه است. بسیاری از پژوهشگران و صاحب‌نظران این فرضیه را رد می‌کنند اما بسیاری از یونانی‌ها آن را قبول دارند. مردم یونان همیشه خواهان روابط نزدیک با روسیه بوده‌اند. بر اساس نظر سنجی بین‌المللی که در سپتامبر ۲۰۱۳ توسط مؤسسه پیو انجام شد ۶۳ درصد از مردم یونان در قبال روسیه دیدگاه مثبتی داشتند. این نگاه مثبت به روسیه در تاریخ یونان ریشه‌های عمیقی دارد.۱) در دورانی که یونان بخشی از امپراتوری عثمانی بود، یونانی‌ها برای کمک معمولاً به هم مذهبان ارتدکس خود در روسیه روی می‌آوردند.۲) جنگ استقلال یونان در سال ۱۸۲۱ توسط یک گروه زیرزمینی به نام «انجمن دوستان» آغاز شد که در اودسا، یکی از بندرهای امپراتوری روسیه در ساحل دریای سیاه، تشکیل شده بود.۳) لوئانیس کاپودیستریاس، وزیر خارجه یونانی‌تبار امپراتوری روسیه در سال ۱۸۲۷ به عنوان اولین رئیس حکومت مستقل و نوپای یونان انتخاب شد.۴) «حزب روسیه» در کشور و حکومت نوپای یونان پس از جنگ جهانی اول قوی‌ترین نیروی سیاسی بود. هم‌اکنون یونان می‌خواهد به خرید گاز ارزان‌تر از روسیه امید ببندد تا مشکل اضطراری تأمین سوخت و انرژی برای خانواده‌های فقیر این کشور را بر طرف کند. علاوه بر این سرمایه‌گذاری، روسیه با توسعه مناسبات جهانگردی‌اش در رونق اقتصاد یونان مؤثر خواهد بود. در مقابل روسیه از یک متحد صاحب حق وتو در اتحادیه اروپا برخوردار خواهد شد که در شرایط فعلی و تنش بر سر بحران اوکراین برای مسکو بسیار مهم است. در فوریه ۲۰۱۵ روسیه قبول کرد که شرایط بازپرداخت وام ۲٫۵ میلیارد یورویی قبرس را تسهیل کرده و در آن کشور سرمایه‌گذاری بیشتری بکند؛ ولی این کمک در قبال تصمیم جدید دولت قبرس پیشنهاد شد که قبول کرد کشتی‌های نظامی روسیه از بندرهای این کشور استفاده کنند. اقتصاد رشد تولید ناخالص داخلی یونان از بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا بیشتر بوده‌است. صنعت گردشگری یکی از منابع عمده درآمدزایی برای یونان است و ۱۵٪ از سهم تولید ناخالص داخلی را شامل می‌شود. به‌طور مستقیم و غیر مستقیم ۱۶٫۵٪ از نیروی کار یونان در این صنعت به کار گرفته شده‌اند. نیروی کار یونان بیش از ۴٫۹ میلیون نفر است که در میان کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه بعد از کره جنوبی در رتبه دوم قرار دارد. بر پایه یک نظر سنجی که توسط دانشگاه گرونینگن انجام شد یونان بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ در رتبه سوم ساعات کار در هر سال در بین کشورهای اروپایی قرار دارد. به این ترتیب یونانی‌ها در هر سال ۱٬۸۱۱ ساعت کار کرده‌اند. در سال ۲۰۰۷ کارگران متوسط ۲۰ دلار در هر ساعت تولید کرده‌اند. این رقم مشابه اسپانیا و کمی بیش از نصف متوسط تولید کارگران در آمریکا است. نزدیک به یک پنجم نیروی کار را مهاجران خارجی تشکیل می‌دهند که در بخش‌های کشاورزی و ساخت و ساز به کار گرفته شده‌اند. از سال ۲۰۰۸ بحران اقتصادی، یونان را بارها به مرز ورشکستگی کامل کشانده و ۲۵ درصد از تولید ناخالص ملی و بیش از یک میلیون فرصت شغلی را از بین برده و در پی آن، ستون اصلی سیاست خارجی کشور یعنی تعلق به اروپا و غرب به شدت لطمه خورده‌است. بحران بدهی‌ها جورج پاپاندرئو در سال ۲۰۰۹ پس از نشستن بر مسند نخست‌وزیری پرده از کسری بودجه واقعی دولت برداشت. یونان پیش از این برای ورود به منطقه یورو در مورد وضعیت مالی خود و کلیه آمارهای مربوط به آن دروغ گفته بود. این آغازی بود بر یونان بحران مالی منطقه یورو که عملاً با سنگین شدن بیش از حد بدهی‌های خارجی با خطر ناتوانی برای بازپرداخت وام‌ها روبرو می‌شد. آتن پس از آن وعده داد سیاست‌های ریاضت اقتصادی را در پیش گیرد اما خیلی دیر بود چرا که عملاً دچار ورشکستگی شده بود. کشورهای عضو اتحادیه اروپا اوایل فوریه ۲۰۱۰ در بروکسل وعده دادند از یونان حمایت کنند. اندکی بعد با اعلام اینکه بدهی‌های یونان به بیش از پانزده درصد رسیده‌است، بازارهای مالی دچار آشفتگی شد و در ماه دسامبر مؤسسات اعتبارسنجی مانورهای خود را برای تنزل رتبه اعتباری یونان آغاز کردند. در سال ۲۰۱۲، بدهی‌های این کشور به سیصد و پنجاه میلیارد یورو افزایش پیدا کرد. یونان دیگر قادر به تأمین نیازهای مالی خود نبود و از اروپا و جامعه بین‌الملل درخواست کمک کرد. بدین ترتیب یونان نخستین کشور منطقه یورو بود که کمک مالی بین‌المللی به ارزش یکصد و ده میلیارد یورو دریافت کرد. یک سال بعد دومین بسته کمک نیز از راه رسید. با این حال یونان هنوز با خطر ناتوانی در بازپرداخت وام‌ها روبرو بود. مارس ۲۰۱۲ بیش از هشتاد و سه درصد از طلبکاران خصوصی یونان موافقت کردند بخشی از طلب خود را ببخشند و این مرهمی بود بر بخشی از بدهی‌های سنگین این کشور. ژانویهِ ۲۰۱۵ حزب سیریزا به رهبری آلکسیس سیپراس با وعده مذاکره مجدد در خصوص طرح نجات اقتصادی و پایان دادن به سیاست‌های ریاضتی در انتخابات قانونگذاری به پیروزی رسید. این پیروزی در واقع واکنشی بود به سیاست‌های پنج سال گذشته این کشور که نتیجه‌ای جز سقوط بیست و پنج درصدی تولید ناخالص داخلی و بیکار شدن یک چهارم از جمعیت یونان به همراه نداشت. مردم یونان با امید به رها شدن از سیاست‌های ریاضت اقتصادی، حزب سیریزا را به قدرت رساندند. پیامدها این بحران باعث تعطیلی چند هفته‌ای بانک‌ها و ایجاد تظاهرات گسترده شد. همچنین مردم یونان روزانه فقط حق برداشتن ۶۰ یورو از حساب‌هایشان را دارند. این بحران باعث احتمال خروج دولت یونان از حوزه یورو و اتحادیه اروپا شده‌است. همچنین بحران بدهی یونان تا جایی پیشرفت که حکومت آن مجبور شد یک رفراندوم، راه‌اندازی کند تا برای پذیرش طرح نجات مالی اتحادیهٔ اروپا و ادامهٔ سیاست‌های ریاضت اقتصادی از مردم نظرخواهی کند. فرهنگ فرهنگ یونان در طی هزاران سال تکامل یافته‌است. در یونان باستان پسرها مهم‌تر از دخترها در نظر گرفته می‌شده‌اند. خاستگاه بسیاری از هنرها همچون تئاتر در یونان و به ویژه در دولت‌شهر آتن بوده‌است. دین دین در یونان به چندین دوره تقسیم می‌شود: دین یونان باستان دین در یونان باستان آثار به دست آمده از ادوار کهن یونان باستان حکایت از روحیه مذهبی مردم این سامان دارد. پیشینه عقیدتی یونیان ریشه در مذاهب بدوی دارد: در دین عمومی یونان آثار و بقایای آئین توتم‌پرستی وجود داشت. یونانیان، در سایه اعتقاد به ارواح خبیث مزاحم، به هزاران خرافه پابند بودند. مردم در یونان قدیم به توحید (یک‌خدائی) اعتقاد نداشتند و خدایان متفاوتی را می‌پرستیدند. در دین یونانیان سه عنصر اساسی وجود داشت: خدایان زمینی، خدایان المپی (آسمانی)، و اسرار یا عناصر رمزی یا عرفانی. یونانیان کنونی عموماً پیرو ارتدکس هستند. ورزش یونان زادگاه بازی‌های المپیک است که برای اولین بار سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شده‌است. کشور یونان همچنین دو بار میزبان بازی‌های نوین المپیک در سال‌های ۱۸۹۶ و ۲۰۰۴ میلادی بوده‌است. قهرمانی تیم ملی فوتبال یونان در مسابقات جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۴ یکی از مهم‌ترین اتفاقات ورزشی در تاریخ ورزش این کشور بوده‌است. سوپر لیگ فوتبال یونان بالاترین سطح لیگ فوتبال در کشور یونان است که از ۱۹۵۹ میلادی تاکنون در این کشور برگزار می‌شود. این لیگ دارای ۱۶ تیم از سراسر کشور یونان است. المپیاکوس و پاناتینایکوس از موفق‌ترین باشگاه‌های یونان هستند. جستارهای وابسته فهرست شهرهای یونان فهرست شهرستان‌های یونان فهرست استان‌های یونان زبان یونانی الفبای یونانی خدایان اساطیر یونانی فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان فهرست شخصیت‌های اسطوره‌های یونانی تاریخ حوادث یونان جغرافیای تاریخی یونان پانویس منابع ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۲۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۸۲۱ (میلادی) در اروپا جمهوری‌ها جنوب شرقی اروپا کشورهای فراقاره‌ای کشورها در اروپا کشورهای جاده ابریشم کشورهای ساحلی مدیترانه کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو لیبرال دموکراسی مکان‌های عهد جدید یونان
7135
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D9%82%D8%A7%D8%B6%DB%8C%20%28%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%29
محمد قاضی (نگارگر)
محمد قاضی اسدالهی (زادهٔ مهر ۱۳۰۳ در تهران - درگذشتهٔ ۲۰ آذر ۱۳۸۲ در تهران) هنرمند ایرانی، نقاش (پرتره)، مجسمه‌ساز (سردیس) و خوشنویس معاصر است. زندگی محمد قاضی اولین تابلوی رنگ و روغن خود را در سن پانزده سالگی روی جعبه شیرینی ساخت. در سال ۱۳۲۲ دانشگاه هنر را نیمه کاره رها کرد و بلافاصله از او دعوت شد به عنوان معلم و سپس دبیر نقاشی در مدارس «فردوسی» و «فیروز بهرام» به تدریس بپردازد. تابلوی معروف «عیسی مسیح» او که در سن شانزده سالگی کشیده بود از تلویزیون آمریکا به نمایش درآمد و برای او شهرت و موفقیت بسیاری به ارمغان آورد، این کار در سال ۱۹۵۸ در یک حراج آمریکایی ۴۰٫۰۰۰ دلار قیمت گذاری شد. او در سال ۱۳۳۷ در شیکاگوی آمریکا در «استودیوی مک» مشغول به آموزش نقاشی و مجسمه‌سازی شد. همسر محمد قاضی پس از درگذشت او در سال ۱۳۸۲ طی یک موافقت اصولی نگهداری بخشی از آثارش را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سپرد که بعدها از سرنوشت آن‌ها خبری منتشر نشد. محمدقاضی اسدالهی از نوادگان قاضی اسدالله کوهپایی کاشانی یا (قاضی اسدقهبایی قاسانی) عارف معروف و قاضی کاشان درعهد صفوی است که مقبره اش در میدان قاضی اسدالله کاشان زیارتگاه اهل دل و دردمندان است. پدر در پدر خوشنویس و اهل هنر بودند. ابوالفضل ساوجی و فضل‌الله ساوجی و ذبیح بهروز هم از این خاندان‌اند. </gallery> آثار از کارهای معروف او می‌توان به پرتره‌هایی از «بهزاد» ها، «ملک الشعرای بهار»، پروفسور «محسن هشترودی»، «کمال الملک»، دکتر «محمد مصدق»، «ابوالحسن صبا»، «فرانس یوناس» (رئیس‌جمهور اسبق اتریش)، «الکسی کاسیگین» (نخست‌وزیر سابق اتحاد جماهیر شوروی) و جمعی دیگر از بزرگان ایرانی و غیر ایرانی اشاره کرد. از جمله آثار اهدایی به میراث فرهنگی، که جمعاً ۲۳ تابلو از خود نقاش و چند کپی را شامل می‌شود، تابلوی مادر استاد است و نیز «عیسی مسیح» که در تاریخ نقاشی ایران نظیر ندارد. تابلوها به موزه کاخ سعدآباد سپرده شده‌است. منابع هنر و اندیشه وب‌گاه پیک زبیده جهانگیری {شبنم} همسر استاد/ سند موزه کاخ سعدآباد بای تحویل تابلوها / سیمای هنرمندان {جلدپنجم} شرح حال استاد به قلم زبیده جهانگیری {بدون امضا} / مقدمه عرفان داروی دردهای بی درمان {وزیرنویس مقدمه} اثر نویده/آسمان باران گریست {دفترشعر} زبیده جهانگیری اهالی تهران درگذشتگان ۱۳۸۲ زادگان ۱۳۰۳ مجسمه‌سازان اهل ایران نقاشان مرد اهل ایران
7136
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%84%D9%86%D8%AF
هلند
هُلَند کشور فراقاره‌ای است کوچک از قلمروهای پادشاهی هلند در شمال غربی اروپا با ۱۷٫۱ میلیون نفر جمعیت که پایتخت آن شهر آمستردام است، اما به منظور تمرکززدایی بسیاری از وزارتخانه‌ها و سفارتخانه‌ها در شهر لاهه یا پیرامون آن مستقر شده‌اند. هلند بخش اصلی و اروپایی پادشاهی هلند (به زبان هلندی: Koninkrijk der Nederlanden کُنینک‌رَیک دِر نِیدِرلاندِن) به‌شمار می‌رود که جزایری را در آمریکای مرکزی نیز شامل می‌شود. هلند از شرق با آلمان، از جنوب با بلژیک و از غرب نیز از راه دریا با بریتانیا همسایه است. بندر روتردام دومین شهر بزرگ هلند است و از نظر مساحت و تعداد اسکله‌هایی که دارد، بزرگ‌ترین بندر اروپا نیز به‌شمار می‌رود. کشور گل لاله و سرزمین آسیاب بادی از معروف‌ترین لقب‌های هلند است. هلند با جمعیتی بالغ بر ۱۷٫۷ میلیون نفر که همگی در مساحتی معادل ۴۱۸۵۰ کیلومتر مربع (۱۶۱۶۰ مایل مربع) زندگی می‌کنند - که مساحت آن ۳۳۵۰۰ کیلومتر مربع (۱۲۹۰۰ مایل مربع) است - هلند شصت و نهمین کشور پرجمعیت جهان است و دهمین کشور پرجمعیت اتحادیه اروپا، با تراکم ۵۲۹ نفر در هر کیلومتر مربع (۱۳۷۰ نفر در مایل مربع). با این وجود، به دلیل خاک حاصلخیز، آب و هوای معتدل، کشاورزی فشرده و خلاقیت، دومین صادرکننده بزرگ مواد غذایی و محصولات کشاورزی در جهان از نظر ارزش است. هلند از سال ۱۸۴۸ یک پادشاهی مشروطه پارلمانی با ساختاری واحد بوده‌است. این کشور دارای سنت ستون‌بندی و سابقه طولانی تحمل اجتماعی، قانونی کردن سقط جنین، فحشا و اتانازی انسانی، همراه با حفظ سیاست لیبرال مواد مخدر است. هلند مجازات اعدام را در قانون مدنی در سال ۱۸۷۰ لغو کرد، اگرچه تا زمانی که قانون اساسی جدید در سال ۱۹۸۳ تصویب شد، به‌طور کامل حذف نشد. هلند در سال ۱۹۱۹ حق رای زنان را مجاز دانست و اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌گرایان را در سال ۲۰۰۱ قانونی کرد. - اقتصاد پیشرفته بازار دوازدهمین بالاترین درآمد سرانه در سطح جهان را دارد. هلند از نظر شاخص‌های بین‌المللی آزادی مطبوعات، آزادی اقتصادی، توسعه انسانی و کیفیت زندگی، و همچنین شادکامی در میان بالاترین رتبه‌ها قرار دارد. نام حدود ۵۰ درصد از زمین‌های هلند نیز ارتفاعی کمتر از یک متر از سطح دریا دارد. به این خاطر است که نام این کشور در زبان هلندی Nederland به معنی «سرزمین پست» (فروبوم) است و نامی که بسیاری زبان‌های دیگر برای این کشور به‌کار می‌برند هم همین معنی را می‌دهد. هلند را در آلمانی Niederlande، در انگلیسی the Netherlands، در کرواتی Nizozemska، در فرانسوی Les Pays-Bas، در ایتالیایی Paesi Bassi، در فنلاندی Alankomaat و در اسپانیایی Países Bajos می‌نامند که همگی در این زبان‌ها به معنی «سرزمین پست» است. واژه هلند که در زبان فارسی برای این کشور به‌کار می‌رود در اصل نام منطقه‌ای از این کشور بوده (مقایسه شود: پارس/ایران) که برای اشاره همه کشور به‌کار رفته‌است. واژه هلند Holland در زبان هلندی میانه به شکل holtland بود و معنی آن «سرزمین چوب» است. همچنین نام «هلند» نام یکی از مناطق هلند است. جغرافیا مساحت بخش اروپایی پادشاهی هلند ۴۱٬۵۴۳ کیلومتر مربع است. هلند بین عرض‌های ۵۰ درجه و ۵۴ درجه شمالی و طول‌های ۳ و ۸ درجه شرقی قرار گرفته‌است. هلند کشوری است بسیار کم‌ارتفاع و هموار، به‌طوری‌که حدود ۲۶ درصد از مساحت آن و ۲۱ درصد از جمعیت آن در زمین‌هایی زیر سطح دریاهای آزاد زندگی می‌کنند. حدود ۵۰ درصد از سرزمین هلند نیز تنها یک متر بالاتر از سطح دریا جای گرفته‌است. بخش اعظم قسمت اروپایی کشور مسطح است، به استثنای مقداری تپه در انتهای جنوب شرقی کشور، و یک منطقه تپه‌ماهوری در مرکز کشور. بلندترین تپه‌ها که در جنوب شرق واقع شده‌اند بیش از ۳۲۱ متر ارتفاع ندارند. اکثر نواحی زیر سطح دریا، توسط مردم هلند ایجاد شده‌اند، این کار در پی حفر زمین‌ها برای استخراج زغال‌سنگ یا خشک کردن آب دریا و سدبندی جلوی دریا انجام شده‌است. از اواخر سده شانزدهم، زمین‌های پهناور خشک‌شده از دریا که پُلدر نامیده می‌شوند توسط سامانه‌های زهکشی دقیق و حساسی که شامل خاکریزها، کانال‌ها و ایستگاه‌های پمپاژ هستند، حفظ می‌شوند. تقریباً ۱۷ درصد از اراضی کشور پیش از این دریا و دریاچه بوده که در چارچوب پروژه‌های مختلف خشک و قابل استفاده شده‌است. بخش اعظم خاک هلند ابتدائاً بر اثر رسوبات سه رودخانه بزرگ اروپایی در ریزشگاه آن‌ها به دریا تشکیل شده‌است. این سه رودخانه عبارتند از راین، رود موز (ماس) و اسخلده. بخش جنوب غربی هلند تا به امروز همچنان دلتای این سه رودخانه است و دلتای راین-موز-اسخلده نامیده می‌شود. پیشینه استقلال هلند هلند تا پیش از استقلال به هلند هابسبورگ شناخته می‌شد. چراکه زیر فرمان امپراتوری هابسبورگ بود. در پی جنگی خونین و هشتادساله در سال ۱۶۴۸ میلادی از زیر فرمان امپراتور اسپانیا خارج شد. پس از آن با برقراری جمهوری و در پی آن با ایجاد آرامش در کشور، فعالیت‌های بازرگانی، فرهنگی و سیاسی گسترده‌ای از سوی هلندیان آغاز شد که از آن به عنوان دوران طلایی هلند نام برده می‌شود. جنگ‌های انگلستان-هلند مقاله اصلی: جنگ‌های انگلستان-هلند مقاله اصلی: فهرست شاهان هلند اقتصاد تولید ناخالص داخلی هلند (نه تولید ملی) در سال ۲۰۰۶ بیش از ۵۰۰ میلیارد یورو بوده‌است و نرخ رشد اقتصادی در همین سال نزدیک به ۳ درصد بوده‌است. رشد تورم در هلند از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ به‌طور میانگین حدود دو درصد گزارش شده‌است. نرخ بیکاری در دورهٔ مشابه حدود دو درصد بوده‌است (۴۰۰ هزار نفر و کمتر). هلند در پرورش و تجارت گل مقام اول را در جهان داراست. دامداری و کشاورزی نیز از پایه‌های اقتصاد هلند محسوب می‌شود. هلندی‌ها علی‌رغم کوچکی کشورشان سهم بزرگی در تجارت و بانکداری جهانی دارند. ایالات متحدهٔ آمریکا یکی از بازارهای اصلی هلند است و کشورهای اتحادیه اروپا مهم‌ترین شرکای تجاری آن هستند. بیش از نیمی از سهام شرکت نفتی - گازی شل را هلند در اختیار دارد و مابقی را بریتانیا. این شرکت که بخش هلندی آن به رویال داچ شل معروف است در زمینهٔ استخراج و تجارت نفت و گاز در سراسر جهان از جمله ایران فعالیت می‌کند. هلند خود نیز دارای ذخایر گاز طبیعی است و بخش از آن را صادر می‌کند. کشتی‌سازی و صنایع شیمیایی از دیگر صنایع مادر در هلند هستند. از شرکت‌های بزرگ هلندی می‌توان به فیلیپس (صنایع الکترونیک)، هاینکن (یکی از عمده‌ترین تولیدکنندگان آبجو در جهان) و (صنایع شیمیایی مانند آکزونوبل) اشاره کرد. واحد پول هلند پیش از تبدیل به یورو، فلورن یا گیلدر هلندی بود. سیاست حکومت هلند پادشاهی مشروطه‌است که در آن شاه یا ملکه نقش چندان تعیین‌کننده‌ای در سیاست ندارد و بیشتر نماد وحدت ملی است. در ۳۰ آوریل ۲۰۱۳ میلادی، ملکه بئاتریکس از سمت خود کناره‌گیری کرد و پسرش ویلم الکساندر رسماً پادشاه کشور شد. پیش از ویلم الکساندر به مدت ۱۲۰ سال ملکه‌ها بر هلند حکومت کرده‌اند. دو مجلس نمایندگان در این کشور وجود دارد و حزب دارای بیشترین رأی در انتخابات پارلمانی نخست‌وزیر را برمی‌گزیند و دولت را تشکیل می‌دهد. نخست‌وزیر مهم‌ترین مقام سیاسی کشور شناخته می‌شود. احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات (کار)، سوسیالیست، حزب سبزها و لیبرال از احزاب عمده در این کشور هستند. طی چند سال اخیر و به‌خصوص در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۰ حزب آزادی (راست افراطی به رهبری خیرت ویلدرس) صندلی‌های بیشتری در مجلس هلند بدست آورده و ممکن است در دولتِ آتی به رهبری لیبرال‌هاحزب VVD حضور داشته باشد. تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس هلند را شهروندان مهاجر ترک تبار و مراکشی‌تبار تشکیل می‌دهند. از ایرانیان مقیم هلند نیز «فرح کریمی» به نمایندگی از حزب سبزها در مجلس هلند حضور داشته‌است. جریانِ راست‌گرای افراطی در هلند از جمله به خاطر رشد تعداد مهاجران در این کشور، در دههٔ حاضر قدرت گرفت که نتیجهٔ آن ورود احزابی چون ال‌پی‌اف (فهرست پیم فورتاین) به پارلمان و دولت بود. با کشته شدن پیم فرتاین بدست یک هلندی، او و بعد حزب اش از صحنهٔ سیاست حذف شدند و خیرت ویلدرس با «حزب آزادی» طرفداران او را به سوی خود جلب کرد و وارد پارلمان شد. ویلدرس مخالفِ حضور مسلمانان در هلند است چرا که اسلام را یک تهدیدِ رو به گسترش می‌داند که باید جلوی آن را گرفت. قتل فیلمساز هلندی تئو فان خُخ (ون گوگ) توسط یک مراکشی در سال ۲۰۰۴ به حزبِ ضد اسلامیِ ویلدرس کمک کرد تا وارد پارلمان بشوند. در فروردین ۱۳۸۷ نمایش فیلم کوتاهی از خیرت ویلدرس به نام فتنه مخالفت‌های زیادی در هلند و خارج از این کشور برانگیخت. او در این فیلم قرآن و مسلمانان را مروج خشونت می‌داند. نخست‌وزیر پیشین دولت هلند، یان پتر بالکننده که از حزب دموکرات مسیحی است این فیلم را محکوم کرد. بر خلاف نگرانی‌ها، مسلمانان هلند خشونتی علیه این فیلم نشان ندادند و از روش‌های قانونی برای اعتراض به آن استفاده کردند. رسانه‌های دولتی هلند آگاهانه به مسلمانان میدان دادند تا مخالفت‌هایشان را ابراز کنند. هلند عضو قدیمی اتحادیهٔ اروپا و همچنین عضو پیمان نظامی ناتو است. دولت هلند از حملهٔ آمریکا به افغانستان و عراق پشتیبانی کرد و هم‌اکنون در افغانستان نیروی اندکی دارد. هلند همراه با بلژیک و لوکزامبورگ، بنِلوکس را تشکیل می‌دهند. این نام یک پیمان همکاری منطقه‌ای بین این سه کشور است و از ترکیب نخستین حروف نام این کشورها ساخته شده‌است و این پیمان مادر پیمان اروپای یکپارچه‌است. تقسیمات کشوری استان‌های هلند مهار آب دریا و رودخانه‌ها همواره یکی از چالش‌های هلند بوده‌است (به دلیل کم ارتفاع بودن هلند)، آن‌ها در این کار و نیز در ایجاد خشکی در دریا بسیار پرتجربه هستند و توانسته‌اند سیلاب را به خوبی کنترل کنند. پیشروی دریا در ساحل و زیر آب رفتن زمین‌ها در پی آب شدن مناطق قطبی زمین از چالش‌های آینده هلند است. شهرهای جدیدی چون آلمیره و لیلی‌استاد که در جنوب دریاچهٔ ایسل‌میر واقع اند، در چنین زمین‌هایی بنا شده‌اند. مردم زبان رسمی هلند، هلندی است (به هلندی:Nederlands). این زبان شاخه‌ای از زبان‌های ژرمنی است و به آلمانی شبیه است. برخی واژگان فرانسوی نیز از دوره‌های تسلط فرانسویان بر این منطقه، در زبان هلندی جذب شده‌اند. گسترهٔ جغرافیایی زبان هلندی به جز کشور هلند، استان‌های شمالی بلژیک را نیز دربر می‌گیرد. در مستعمرات هلند از جمله در سورینام لهجه‌های بومی‌شدهٔ هلندی کاربرد داشته‌است. همچنین هلندیان علاقه‌مند به یادگیری زبان‌های خارجی هستند به گونه‌ای که بین ۹۱ تا ۹۳ درصد آن‌ها به انگلیسی، ۷۱ درصد به آلمانی، ۲۹ درصد به فرانسوی و ۵ درصد به اسپانیایی می‌توانند محاوره کنند. در کشور هلند در حدود ۳۰ هزار فارسی‌زبان ایرانی سکونت دارند، ۳۵ هزار نفر از کشور افغانستان هستند که آن‌ها به زبان‌های فارسی دری، پشتو، اردو، ترکی ازبکی صحبت می‌کنند. میانگین قد مردان هلندی ۱۸۴ سانتی‌متر است که کشور هلند را در رتبه اول بلند قامت‌ترین مردمان جهان قرار داده‌است، پس از هلند مردان نروژ نیز با ۱۸۳ سانتی‌متر در جایگاه دوم جای دارند. بیشتر مردم هلند بی‌دین هستند. جمعیت مسلمانان ساکن هلند نزدیک به یک میلیون نفر است. فرهنگ هلند نقاش‌های شناخته شده‌ای داشته‌است. در سده ۱۷ میلادی، در زمانی که جمهوری هلند در اوج خود بود، استادان بزرگی همچون رامبرانت، یوهانس ورمر، جان استین، جیکوب ایساکزون و بسیاری دیگر فعالیت می‌کردند. نقاش‌های مشهور سده ۱۹ و ۲۰ هلند، ون گوگ و پیت موندریان بوده‌اند. موریس اشر هنرمند گرافیست این دوران بود. هلند خانهٔ فیلسوف‌های بزرگی چون اسپینوزا و دزیدریوس اراسموس بوده‌است. همچنین تمام کارهای اصلی رنه دکارت در هلند انجام شده‌است. عقیم کردن سگ‌ها در گذشته برای مدتی طولانی، هلند آمار بیشترین تعداد سگ خیابانی در اروپا را داشت، اما امروزه هلند به عنوان اولین کشوری که حتی یک سگ بی‌خانمان در خیابان‌هایش ندارد، شناخته می‌شود. در این راستا دولت هلند تصمیم گرفت تا راه حل قطعی برای این مشکل پیدا کند و عقیم کردن سگ‌ها را با نتایج عالی اجرا کرد و اکنون هیچ سگ ولگردی در این کشور وجود ندارد. جستارهای وابسته حزب کمونیست هلند کمپانی هند شرقی هلند هند شرقی هلند مرز بلژیک–هلند مرز آلمان–هلند نبرد هلند سرود ملی هلند زبان هلندی فهرست شهرهای هلند لیگ برتر فوتبال هلند تیم ملی فوتبال هلند باشگاه فوتبال آژاکس آمستردام آموزش عالی در هلند مذهب تشیع در هلند امپراتوری هلند آنتیل هلند پیوند به بیرون تصاویر و نوشته‌هایی درباره هلند منابع اروپای شمالی اروپای غربی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۱۵ (میلادی) بنلوکس پادشاهی مشروطه پادشاهی هلند کشورهای فراقاره‌ای قلمروها و کشورهای ژرمنی‌زبان کشورها و سرزمین‌های هلندی‌زبان کشورها در اروپا کشورهای جزایر کارائیب کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی هلند
7137
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85
ویتنام
ویتنام با نام رسمی جمهوری سوسیالیستی ویتنام یک کشور در آسیای جنوب شرقی است. ویتنام با مساحت حدود ۳۱۱٬۶۹۹ کیلومتر مربع، در بخش شرقی سرزمین اصلی جنوب شرق آسیا قرار دارد. ویتنام با جمعیتی بالغ بر ۹۷ میلیون نفر ۱۵مین کشور پرجمعیت جهان به‌شمار می‌رود. ویتنام از شمال با چین، از غرب با لائوس و کامبوج همسایه است و از طریق خلیج تایلند با تایلند، فیلیپین و اندونزی، و از طریق دریای جنوبی چین با مالزی، مرز آبی دارد. پایتخت ویتنام هانوی است و بزرگ‌ترین شهر آن هوشی‌مین (سایگون سابق) می‌باشد. سرزمین ویتنام از اوایل دوران پارینه سنگی مسکونی بوده‌است. نخستین دولت شناخته شده ویتنامی در حدود هزاره نخست پیش از میلاد بر دلتای رود قرمز، شمال ویتنام امروزی، قرار داشت. امپراتوری هان در سال ۱۱۱ پیش از میلاد سرزمین‌های ویتنام را ضمیمه خاک خود کرد. در نتیحه ویتنام از سال ۱۱۱ پیش از میلاد تا ۹۳۹ پس از میلاد، سال تأسیس نخستین امپراتوری مستقل ویتنامی، تحت تسلط چین قرار گرفت. امپراتوری‌های ویتنامی بعدی تا حد زیادی از فرهنگ چینی، به‌خصوص بودیسم و آیین کنفوسیوس، تأثیر گرفتند و آن را در جنوب، تا انتهای دلتای رود مکونگ، گسترش دادند. آخرین سلسله سلطتنتی ویتنام، سلسله نگوین، در سال ۱۸۸۷ توسط فرانسوی‌ها از بین رفت و ویتنام از این سال تحت استعمار فرانسوی‌ها قرار گرفت. پس از انقلاب آگوست، دولت ملی ویت مین، به رهبری کمونیستی به نام هو شی مین، در سال ۱۹۴۵ از فرانسه اعلام استقلال کرد. ویتنام در قرن بیستم جنگ‌های طولانی زیادی را پشت سر گذاشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، فرانسه تلاش کرد تا در جنگ اول هندوچین قدرت استعماری خود را در ویتنام بازپس بگیرد. اما در سال ۱۹۵۴ از ویتنامی‌ها شکست خورد. اندکی پس از این جنگ، جنگ ویتنام آغاز شد. طی این جنگ سرزمین ویتنام به دو بخش تقسیم شد: ویتنام شمالی که یک حکومت کمونیست داشت و از حمایت چین و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود، ویتنام جنوبی که حکومتی ضدکمونیست داشت و از حمایت ایالات متحده آمریکا برخوردار بود. جنگ ویتنام در سال ۱۹۷۵، با سقوط سایگون توسط کمونیست‌های ویتنامی تمام شد و ویتنام در سال ۱۹۷۶ تحت یک حکومت متمرکز سوسیالیست، تحت رهبری حزب کمونیست ویتنام، متحد شد. اما اقتصاد دستوری ناکارآمد، تحریم‌های آمریکا و جامعه جهانی و جنگ با کامبوج و چین، باعث فلج شدن و رکود اقتصادی ویتنام شد. در سال ۱۹۸۶، حزب کمونیست ویتنام اصلاحات اقتصادی و سیاسی خود را آغاز کرد و در پی آن اقتصاد ویتنام به یک اقتصاد بازار محور تبدیل شد. این اصلاحات باعث تسهیل ادغام ویتنام به جامعه جهانی شد. ویتنام اکنون یک کشور در حال توسعه با اقتصادی متوسط و درآمدی پایین و یکی از سریع‌ترین اقتصادهای در حال رشد قرن بیست و یکم است. ویتنام از اعضای نهادهای بین‌المللی و بین دولتی مانند سازمان ملل متحد، انجمن ملل آسیای جنوب شرقی، سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک، توافق شراکت جامع و پیشروی ترنس-پاسیفیک، جنبش عدم تعهد، سازمان بین‌المللی فرانکفونی و سازمان تجارت جهانی می‌باشد. همچنین ویتنام دو بار در شورای امنیت سازمان ملل متحد عضویت داشته‌است. امروزه فساد و مسئله حقوق بشر از دغدغه‌های مهم ویتنام است. ریشه‌شناسی نام نام (، (چو هان) chữ Hán) گونه ای از نام (南越) است، و می‌توان سابقه آن را در سلسله تریو، قرن دوم قبل از میلاد، ردیابی کرد. اصطلاح "" (یوئه) () در چینی میانه برای اولین بار در نگارش واژه‌نگاشت "戉" (به معنای تبر)، در کتیبه‌های استخوانی و برنزی اواخر سلسله شانگ (حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد)، به کار رفته‌است. این واژه در آن زمان به قوم یا رئیسی در شمال غربی چین اشاره داشت. در اوایل قرن هشتم قبل از میلاد، قبیله ای در یانگ‌تسه میانی، که یانگیو نامیده می‌شدند، و بعداً برای مردمان جنوبی تر استفاده شد. بین قرن‌های هفتم و چهارم قبل از میلاد، یوئه/ویت به ایالت یو در حوضه پایینی یانگ تسه و مردم آن اشاره داشت. از قرن سوم پیش از میلاد، این اصطلاح برای جمعیت‌های غیر چینی جنوب و جنوب غربی چین و شمال ویتنام، باگروه‌های قومی خاص به نام‌های مین یوئه، او یوئه، لو یوئه (Vietnamese: Lạc Việt) و غیره که مجموعاً بایوئه (Bách Việt, ;) نامیده می‌شدند، استفاده می‌شد. اصطلاح بایوئه/باش ویت برای اولین بار در کتاب لوشی چانشیو، که در حدود ۲۳۹ قبل از میلاد گردآوری شده‌است، ظاهر شد. در قرون هفدهم و هجدهم میلادی، ویتنامی‌های تحصیل کرده ظاهراً خود را نگویی ویت (مردم ویت) یا نگویی نام (مردم جنوبی) می‌نامیدند. لغت () برای اولین بار در شعر فقهی سام ترانگ‌ترین، شاعر قرن شانزدهم، ثبت شده‌است. این نام همچنین بر روی ۱۲ سنگ یادبود حکاکی شده در قرن‌های ۱۶ و ۱۷ یافت شده‌است، از جمله یکی در بتکده بائو لام در هایفونگ که قدمت آن به سال ۱۵۵۸ برمی گردد. در سال ۱۸۰۲، نگوین پوچ آن (که بعداً امپراتور گیگ لونگ شد) سلسله نگوین را تأسیس کرد. در دومین سال حکومت خود، از امپراتور جیاگینگ درخواست کرد تا پس از به دست گرفتن قدرت در آنام، لقب «پادشاه نام ویت / نانوئه» ( به چینی) را به او اعطا کند. امپراتور نپذیرفت زیرا این لقب مربوط به قلمروی ژیائو توئو، شامل مناطق گوانگشی و گوانگ‌دونگ در جنوب چین، بود؛ بنابراین، امپراتور چینگ تصمیم گرفت به جای نانوئه این منطقه را «ویت نام» بنامد. میان سال‌های ۱۸۰۴ و ۱۸۱۳ نام ویتنام به‌طور رسمی توسط امپراتور گیا لونگ مورد استفاده قرار گرفت. این نام در اوایل قرن بیستم در کتاب تاریخ از دست دادن ویتنام اثر فان بوی چائو و بعد توسط حزب ملی‌گرای ویتنام (VNQDĐ) احیا شد. این کشور به‌طور معمول تا سال ۱۹۴۵، زمانی که دولت امپراتوری ویتنام در هوئه نام را رسماً پذیرفت، آنام نامیده می‌شد. تاریخ در ۱۸۰۲، «نگوین آن» تونکن (شمال کشور)، آنام (مرکز) و کوشن‌شین (جنوب) را متحد و خود را امپراتور ویتنام ساخت. از دهه ۱۸۶۰ فرانسویان در این منطقه مداخله کردند، در ۱۸۸۳ سرزمینی تحت‌الحمایه در ویتنام به وجود آوردند و در ۱۸۸۷ اتحاد هندوچین را - شامل کامبوج و لائوس - تشکیل دادند. در دهه ۱۹۳۰ شورش‌های ضد استعماری آغازگر دوره‌ای از جنگ و اشغال بود که به مدت ۴۰ سال طول کشید. در ۱۹۴۰ ژاپن، ویتنام را اشغال و سرانجام حکومت دست‌نشانده‌ای تحت امپراتوری بائودای برپا کرد. در ۱۹۴۱هوشی مین، رهبر کمونیست، ویت مین را به صورت ارتش ملی‌گرای چریکی برای جنگ با ژاپنی‌ها بنیاد نهاد. در ماه‌های آخر جنگ، ویت‌مین از آمریکا کمک دریافت کرد. پس از تسلیم ژاپن، جمهوری دمکراتیک ویتنام با ریاست هوشی‌مین در هانوی تأسیس شد. فرانسه تا ۱۹۴۶ سلطه خود را بازنیافت، و در ابتدا جمهوری دموکراتیک ویتنام را به عنوان یک «کشور آزاد» داخل هندوچین فرانسه به رسمیت شناخت. پس از برخورد میان حکومت هانوی و فرانسویان، هوشی‌مین هانوی را ترک و جنگ چریکی را با استعمارگران و بائودای، امپراتور به تخت بازگشته، آغاز کرد. ویت‌مین به تدریج تمام تونکن را به دست آورد و در ۱۹۵۴ فرانسویان را در دین‌بین‌فو، پس از ۵۵ روز محاصره، وادار به تسلیم کرد. قرارداد صلح ژنو (ژوئیه ۱۹۵۴) ویتنام را به منطقه کمونیست در شمال و منطقه حکومت بائودای در جنوب تقسیم کرد. انتخابات در سراسر کشور برای ۱۹۵۶ زمان‌بندی شده بود، ولی شمال از شرکت امتناع کرد. در ۱۹۵۵ بائودین خلع شد و نگودین‌دیم در ویتنام جنوبی اعلام جمهوری کرد. رژیم سرکوبگر دیم موجب تشویق فعالیت چریک‌های کمونیست در جنوب شد و در ۱۹۶۰ [نیروی چریکی] ویت کنگ (کمونیست) با هدف سرنگون کردن دولت طرفدار غرب در ویتنام جنوبی تشکیل گردید. در ۱۹۶۱ جان فیتزجرالد کندی، رئیس‌جمهور آمریکا، مستشاران نظامی آمریکایی را برای کمک به ویتنام جنوبی اعزام کرد. در ۱۹۶۴ گروه «مستشاران» به ارتشی از سربازان کادر آمریکا بسط یافته بود. پس از حمله‌ای که ویتنام شمالی به ناوهای نیروی دریایی آمریکا کرد (۱۹۶۴)، آمریکا بمباران هوایی شمال را به‌طور منظم آغاز کرد. در پایان ۱۹۶۴ قریب به ۲۰۰٬۰۰۰ نفر از نیروهای رزمی آمریکا در ویتنام درگیر عملیات بودند. در برابر حمله موسوم به تت، کمونیستها در ۱۹۶۸ مقاومت شدند و ضعف ویتنام جنوبی آشکار گردید. مخالفت با جنگ در آمریکا افزایش یافت. در ۱۹۶۹ مذاکرات صلح آغاز شد ولی در ۱۹۷۰ نیروهای آمریکایی ضد ویت‌کنگ در لائوس و کامبوج فعال بودند. این جنگ طبق موافقات صلح پاریس (۱۹۷۳) رسماً به پایان رسید، ولی پس از عقب‌نشینی سربازان آمریکایی ادامه یافت. از زمان تسخیر جنوب (۱۹۷۵) از طرف کمونیستها و اتحاد مجدد ویتنام بازسازی کشور را جنگ مرزی با چین (۱۹۷۹) و اشغال کامبوج (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹) به دست نیروهای ویتنامی به تأخیر انداخته‌است. فقدان کمک و سرمایه‌گذاری غربی مانع توسعه اقتصادی بوده، و این وضع، در ترکیب با سرکوب سیاسی، منجر به فرار شمار کثیری پناه‌جو («قایق‌سوار»)از کشور شده‌است. از ۱۹۸۹ کوشش برای جذب سرمایه غربی موجب اتخاذ سیاست‌های عملی‌گرایانه‌تری شده‌است. جغرافیا جمهوری سوسیالیستی ویتنام با مساحت ۳۳۰٬۳۶۳ کیلومتر مربع در قسمت شرقی شبه جزیره هند و چین در منطقه جنوب شرقی آسیا واقع شده‌است. ویتنام از شمال با جمهوری خلق چین همسایه بوده و از شرق به خلیج Tonkin و دریای چین جنوبی محدود است. این کشور از غرب با کشور لائوس و در قسمت جنوب غرب با کشور کامبوج مرز مشترک دارد. ویتنام از جنوب نیز به دریای چین جنوبی محدود است. ویتنام باریکه طویلی به طول یک هزار مایل است که از کرانه دلتای رود مکونگ در جنوب تا مرز چین در شمال بطول ۱۶۵۰ کیلومتر امتداد دارد. طول سواحل این کشور ۳۴۴۴ کیلومتر است. به‌طور کلی ویتنام از سه منطقه شمالی، منطقه مرتفع مرکزی و دلتای رودمکونگ تشکیل شده‌است. از نظر جغرافیای طبیعی این کشور باریکه طویلی بطول یک هزار مایل از دلتای رود مکونگ در جنوب تا دلتای رود سرخ در شمال امتداد دارد. دو رودخانه اصلی کشور، رود مکونگ و رود سرخ است. رود مکونگ بطول ۴ هزار کیلومتر و دلتای آن در جنوب به عنوان بزرگ‌ترین رود جنوب شرق آسیا و هفتمین رود قاره آسیا است که از کشورهای چین، تایلند و لائوس و کامبوج گذشته و به ویتنام وارد می‌شود. رود سرخ و دلتای آن در شمال محل اصلی تشکیل مدنیت در این کشور بوده‌است. تقسیمات کشوری هانویی هانویی به عنوان مرکز سیاسی و فرهنگی کشور در منطقه شمالی ویتنام قرار دارد. این شهر جزء هیچ‌یک از استان‌های کشور به حساب نیامده و دارای شهرداری مستقل است. شهرهای هوشی‌مین و هایفونگ نیز وضعیت مشابهی دارند. هوشی مین هوشی‌مین یا بندر سابق سایگون مرکز حکومت ویتنام جنوبی بوده‌است که پس از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور بنام رهبر فقید این کشور نام‌گذاری شده‌است. شهر هوشی مین در حال حاضر بزرگ‌ترین شهر کشور و قطب اصلی اقتصاد ویتنام محسوب می‌گردد. این شهر بیش از ۳۸ درصد از تولید ناخالص داخلی ویتنام را بخود اختصاص داده‌است. بندر هایفونگ بندر هایفونگ یکی دیگر از مناطق استراتژیک و مهم در منطقه شمال ویتنام بشمار می‌آید. این شهر در زمان جنگ‌های استقلال طلبانه و آزادی‌خواهانه ویتنام راه اصلی مواصلاتی نیروهای شمالی کشور بوده‌است. در حال حاضر این بندر با سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته یکی از قطب‌های اقتصادی ویتنام است. هویه هویه واقع در جنوبی‌ترین قسمت منطقه شمالی ویتنام و یکی از قطب‌های گردشگری فرهنگی ویتنام بشمار می‌آید. دانانگ دانانگ یکی از مهم‌ترین مراکز جمعیتی و بندر در مرکز کشور ویتنام و در حال حاضر سومین شهر پر جمعیت ویتنام است. آب و هوا ویتنام دارای آب و هوای موسمی استوایی است. منطقه شمالی بواسطه مجاورت با چین هوایی کاملاً استوایی ندارد ولیکن قسمت جنوبی این کشور دارای آب و هوایی استوایی است. متوسط دما در هانوی ۲۳ درجه و در هوشی مین ۲۶ درجه سانتی گراد است. حکومت و سیاست ویتنام یکجمهوری سوسیالیستیمتمرکز مارکسیست–لنینیستی تک‌حزبی، و یکی از دو دولت کمونیستی (در کنار لائوس) در جنوب شرق آسیا است. گرچه ویتنام رسماً به سوسیالیسم به عنوان کیش تعریف کننده اش متعهد مانده، سیاست‌های اقتصادیش به‌طور فزاینده ایسرمایه‌دارانه شده، و اکونومیست مشخصه رهبری آن را «کمونیست‌های به نحو پرشوری سرمایه‌دار» خوانده‌است. بر اساس قانون اساسی، حزب کمونیست ویتنام (CPV) نقش خود را در همه شاخه‌های سیاست و جامعه اعمال می‌کند. رئیس‌جمهور رئیس کشور منتخب و فرمانده کل قوا ی مسلح است، و به عنوان رئیس شورای عالی دفاع و امنیت فعالیت می‌کند، و دارای دومین مقام عالی‌رتبه و نیز ایفاگر نقش‌های اجرایی و انتصابات دولتی و تعیین خط مشی است. سیاست خارجی سیاست خارجی کنونی ویتنام متشکل از پیاده‌سازی خط مشی استقلال، خوداتکایی، صلح، همکاری و توسعه و نیز بازبودن، تنوع بخشی و چندجانبه‌گرایی با روابط بین‌الملل است. این کشور خود را دوست و شریک همه کشورها در جامعه بین‌المللی، فارغ از پیوستگی سیاسی آنها، از طریق شرکت کردن در پروژه‌های توسعه همکاری منطقه ای و بین‌المللی اعلام کرده‌است. از دهه ۱۹۹۰، ویتنام گامهای کلیدی متعددی برای بازگردانی پیوندهای دیپلماتیک با جهان غرب سرمایه دارانه برداشته است. این کشور از قبل با کشورهای غربی کمونیستی در دهه‌های پیشتر روابط داشت. روابط با ایالات متحده با ارتقای سطح دفاتر نمایندگی دو کشور به جایگاه سفارت در سال ۱۹۹۵ شروع به ارتقا کرد. با رشد پیوندهای دیپلماتیک بین دو حکومت، ایالات متحده یک کنسولگری در هو شی مین سیتی و ویتنام کنسولگری خود در سان فرانسیسکو را افتتاح کردند. روابط کامل دیپلماتیک با نیوزیلند، نیز که سفارت خود را در ۱۹۹۵ در هانوی افتتاح کرد برقرار شد؛ ویتنام در سال ۲۰۰۳ سفارت خود را در ولینگتون افتتاح کرد. پاکستان نیز در اکتبر ۲۰۰۰ سفارت خود را در هانوی بازگشایی کرد و ویتنام سفارت خود را در اسلام‌آباد در دسامبر ۲۰۰۵ و دفتر تجاری خود در کراچی را در نوامبر ۲۰۰۵ افتتاح کرد. در مه ۲۰۱۶, رئیس‌جمهور آمریکا باراک اوباما روابط با ویتنام را پس از اعلام رفع تحریم سلاح به ویتنام بیش از پیش عادی کرد.. امروزه ویتنام با وجود تاریخ گذشته شان، یکی از متحدین بالقوه آمریکا، مخصوصاً در زمینه ژئوپولیتیک مناقشات ارضی در دریای جنوبی چین در برابر توسعه طلبی چین تلقی می‌شود. حقوق بشر و مسائل اجتماعی‌سیاسی بر اساس قانون اساسی، حزب کمونیست ویتنام تنها حزب مجاز به حکمرانی است، فعالیت همه دیگر احزاب غیرقانونی است. دیگر مسایل حقوق بشری معطوف آزادی انجمن، آزادی بیان، آزادی ادیان، و آزادی رسانه اند. در سال 2009, له کونگ دین وکیل ویتنامی دستگیر و به جرم براندازی محکوم شد؛ تعداد زیادی از مرتبطین با او نیز دستگیر شدند. عفو بین‌الملل او و مرتبطین زندانی او را زندانی عقیدتی خواند. ویتنام همچنین دچار قاچاق انسان و مسایل مرتبط بوده‌است. اقتصاد کشور ویتنام از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ گرفتار جنگی خانمان‌سوز شد که بخش قابل‌توجهی از مردم را درگیر قحطی و فقر کرد. تلاش‌های ویتنام قبل از دهه ۹۰، نتوانست موتور اقتصاد این کشور جنگ‌زده را روشن کند، اما در سه دهه اخیر ویتنام با درس گرفتن از اشتباهات گذشته خود، اصلاحات اقتصادی را در دستورکار قرار داد. «آزادسازی اقتصادی»، «عقد توافق‌نامه‌های تجاری با دیگر کشورهای منطقه»، «ثبات اقتصاد کلان» و «اصلاح سیاست‌های پولی و مالی» اقتصاد این کشور را متحول ساخت. براساس آمارهای بانک جهانی، صادرات ویتنام در سه دهه اخیر ۱۰۰برابر شده‌است. نکته جالب فتح بازار آمریکاست؛ اگرچه این کشور بزرگ‌ترین آسیب‌های جنگی را از آمریکا دید، اما در حال حاضر صادرات این کشور به آمریکا به ۶۱ میلیارد دلار رسیده‌است. طی این مدت همچنین متوسط درآمد ویتنامی‌ها حدود ۳۰ برابر شده‌است. براساس آمارها، جمعیت زیر خط فقر نیز از ۶۰ درصد جمعیت به کمتر از ۵ درصد رسیده‌است که این امر نشان می‌دهد این کشور در مسیر توسعه اقتصادی قرار دارد. واحد پول این کشور دونگ نام دارد. هر دونگ ویتنام معادل ۰٫۰۰۰۰۴ دلار آمریکا و هر دلار آمریکا معادل ۲۳٬۰۷۰ دونگ می‌باشد. (آوریل ۲۰۲۲). ویتنام، کشوری است که نامش بیشتر تداعی‌کننده جنگ با آمریکا است. بررسی آمارهای دو دهه اخیر نشان می‌دهد که ویتنام در جبهه اقتصادی، درحال رقم زدن یک پیروزی است. در یک دهه اخیر، ویتنام از کشورهای جنوب شرقی آسیا، بین کشورهای دنیا یکی از بیشترین رشدهای اقتصادی سالانه را داشته‌است. اگر چه اقتصاد این کشور راه زیادی تا رسیدن به اقتصاد کشورهای همجوار خود یعنی سنگاپور و تایوان دارد ولی رشد اقتصادی در یک دهه اخیر و پتانسیل‌های بالقوه اقتصادی در این کشور نوید توسعه اقتصادی در سال‌های آینده را نیز می‌دهد. رویکرد جدید سیاست‌گذاران از اواخر دهه ۸۰ میلادی نقش مؤثری در رشد اقتصادی در سال‌های بعد از آن داشته‌است. در این تغییر رویکرد، سیاست‌گذار از یک اقتصاد مبتنی بر برنامه‌ریزی مرکزی به بازار آزاد تمایل پیدا کرده و تجارت آزاد در دستورکار قرار گرفته‌است. در نتیجه این تغییر سیاستی با وجود افزایش جمعیت به اندازه ۲۵ درصد از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۹ درآمد سرانه از ۹۵ دلار به ۲۷۱۵ دلار رسیده‌است و در همین مدت خط‌فقر نیز از ۶۰ درصد به کمتر از ۵ درصد رسیده‌است. نکته جالب توجه اینکه ویتنام از معدود کشورهای منطقه جنوب غربی آسیا محسوب می‌شود که در سال ۲۰۲۰ گرفتار رکود نشد. براساس آخرین آمار در سال ۲۰۱۹ این کشور بیش از ۶۰ میلیارد دلار به آمریکا صادر کرده‌است، همچنین میزان واردات این کشور از آمریکا در سال ۲۰۱۹ به میزان ۳/ ۱۴ میلیارد دلار بوده‌است. سیاست‌های کمونیستی در پساجنگ ویتنام از سال‌های ۱۹۵۵ تا سال ۱۹۷۵ درگیر جنگ فرسایشی میان نیروهای کمونیستی و ضدکمونیستی بود. بعد از اتمام جنگ در سال ۱۹۷۵ و اتحاد دو ویتنام شمالی و جنوبی، دولت این کشور به دست سیاست‌مداران کمونیست افتاد و در نتیجه این رویداد یک اقتصاد دستوری و برنامه‌ریزی شده به کشور تحمیل شد. برنامه‌های پنج‌ساله اقتصادی با رویکرد کمونیستی، سیاست تثبیت دستوری قیمت‌ها و اتکا به کشاورزی اشتراکی در سال‌های بعد از جنگ باعث شد کشور در حوزه اقتصاد پیشرفت چشمگیری نداشته باشد. تجارت محدود با کشورهای کمونیستی تأثیر مطلوبی بر اقتصاد نداشت و علاوه بر اینها فروپاشی شوروی و تغییر سیاست‌های اقتصادی چین، نگاه جهانی به اقتصاد را نیز تغییر داد. نتیجه سیاست‌های کمونیستی بعد از جنگ حتی به خود سیاست‌گذاران ثابت کرد که نمی‌توانند با این سیاست‌ها توفیق چندانی در بهبود شرایط اقتصادی کشور داشته باشند. در مجموع در سال‌های بعد از جنگ، اقتصاد و زیرساخت‌های کشور به‌طور کامل نابود شده بود و سیاست‌های اقتصادی بعد از جنگ نیز کمکی به حل مشکلات اقتصادی در کشور نکرد. شروع اصلاحات اقتصادی از سال ۱۹۸۶ دولت سیاست جدیدی را تحت عنوان تغییر جدید «Doi Moi» به اجرا گذاشت. تمرکز این سیاست‌گذاری جدید بر روی لغو اقتصاد دستوری و حرکت به سمت اقتصاد بازار آزاد بود. همچنین طی این شیفت سیاستی، اقتصاد بسته کشور برای تجارت آزاد با کشورهای دیگر منطقه و جهان باز شد. توجه برنامه جدید بیشتر بر روی مسائل کشاورزی بود که حدود ۷۰ درصد از نیروی کار را به خود اختصاص می‌داد و براساس این برنامه، بخش کشاورزی از مدیریت اشتراکی درآن سال‌ها به کشاورزی مبتنی بر سود شخصی شیفت کرد، به این معنی که کشاورزان می‌توانستند تولیدات خود را قیمت‌گذاری کرده تا سود خود را در این زمینه بیشینه کنند. در نتیجه این تغییر در سیاست‌گذاری در بخش کشاورزی، تولیدات این گروه از کالاها در ویتنام با افزایش قابل ملاحظه‌ای روبه‌رو شد. این اصلاحات، تنها در بخش کشاورزی نماند و در ادامه سیاست‌گذاران به سراغ اصلاحات ساختاری در اقتصاد کلان نیز رفتند. ابتدا ارزش پول رایج ویتنام (dong) را نسبت به دلار کاهش دادند و به تدریج سیاست‌گذاران به‌دنبال اصلاحات پولی و مالی دیگر هم رفتند. در همین راستا دولت به‌طور جدی حل معضل کسری بودجه را دستور کار خود قرار داد. البته دولت پا را از این هم فراتر گذاشت و از دهه ۹۰ میلادی، خصوصی‌سازی صنایع دولتی توسط تکنوکرات‌های ویتنامی آغاز شد که در نتیجه آن، ۱۲ هزار شرکت دولتی در سال ۱۹۸۹ به کمتر از ۶۰۰ شرکت در سال ۲۰۱۶ رسید. البته دولت قبل از خصوصی‌سازی در اقتصاد به آزادسازی اقتصاد روی آورده بود و تا حد امکان فضا را برای رونق کسب‌وکارهای خصوصی آماده کرده بود؛ به‌همین دلیل خصوصی‌سازی در این کشور توانست موفقیت قابل قبولی پیدا کند. میوه اصلاحات برای اقتصاد ویتنام برنامه تغییر جدید «Doi Moi» تأثیری پایدار بر اقتصاد ویتنام داشت و باعث شد ویتنام از کشوری فقیر در سال‌های بعد از جنگ به کشوری با درآمد متوسط بدل شود. در میانه این اصلاحات در ویتنام، چین نیز به مرور زمان درحال از دست دادن مزیت رقابتی خود بود و در همین حال نگاه آمریکا به چین نیز داشت رنگ و بوی امنیتی به خود می‌گرفت که این امر ریسک سیاسی مهمی برای سرمایه‌گذاری خارجی در این کشور محسوب می‌شد. در همین زمینه ویتنام جایگزین خوبی برای سرمایه‌گذاران کشورهای غربی بود و اصلاحات سیاستی در این کشور به سرمایه‌گذاران این اطمینان را داد که حداقل ریسک سیاسی به اقتصاد ویتنام ضربه نخواهد زد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۹ میزان تولید ناخالص داخلی این کشور به میزان ۲۶۱ میلیارد دلار بوده‌است. این رقم در سال ۲۰۰۰ حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده‌است، یعنی در دو دهه اخیر یک مسیر صعودی با شیب زیاد را طی کرده‌است. در بین سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۱۸ تولید ناخالص داخلی سرانه (به قیمت‌های ثابت سال ۲۰۱۰) ۷/ ۲ برابر شد. در سال ۲۰۱۹ رقم تولید ناخالص داخلی سرانه از مرز ۲ هزار و ۷۰۰ دلار نیز فراتر رفت. همچنین در همین مدت ۴۵ میلیون نفر از خط فقر مطلق رهایی جسته‌اند و درحال‌حاضر صرفاً ۵ درصد از جمعیت، توسط دولت فقیر محسوب می‌شوند که براساس برآوردهای بانک جهانی اکثر این فقیران (حدود ۸۶ درصد از آنها) از اقلیت‌های نژادی هستند. در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ اقتصاد ویتنام رشد بیش از هفت درصدی داشته که بین کشورهای آن منطقه و جهان از سریع‌ترین رشدهای اقتصادی به‌حساب می‌آید. نکته جالب توجه اینکه ویتنام از معدود کشورهای منطقه جنوب شرقی آسیا بود که در سال ۲۰۲۰ گرفتار رکود نشد و توانست رشد اقتصادی را حتی در میانه این پاندمی نیز تجربه کند. علاوه بر سیاست‌های آزادسازی اقتصاد و خصوصی‌سازی، تجارت آزاد با کشورهای منطقه و جهان نیز تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی ویتنام در سه دهه اخیر داشته‌است از سال ۲۰۰۷ ویتنام به سازمان تجارت جهانی «WTO» پیوسته و از آن سال تا به امروز ده‌ها موافقت‌نامه تجاری را با دیگر کشورها امضا کرده‌است. مهم‌ترین شریک تجاری ویتنام کشورهای جنوب غربی آسیا محسوب می‌شوند و ویتنام در دو دهه اخیر فواید بسیاری را از تجارت جهانی با این کشورها به‌دست آورده‌است. تجارت آزاد با دیگر کشورها در دو دهه اخیر با وجود افزایش صادرات، واردات را نیز افزایش داده که این امری اجتناب‌ناپذیر بوده‌است. براساس آمارهای سال ۲۰۱۹، میزان صادرات این کشور در سال ۲۰۱۹ به رقم ۲۶۴ میلیارد دلار و رقم واردات این کشور به ۲۵۳ میلیارد دلار رسیده‌است. در سال ۱۹۹۰ این کشور تنها ۳/ ۲ میلیارد دلار صادرات داشت. نکته قابل توجه این است که بیشترین صادرات این کشور به آمریکا بوده که در سال ۲۰۱۹ به میزان ۶۱ میلیارد دلار به این کشور صادرات داشته‌است. پتانسیل‌های رشد اقتصادی مهم‌ترین مولفه رشد اقتصادی ویتنام در سه دهه اخیر در گرو نیروی کار خود بوده‌است. بیش از ۵۵ درصد از جمعیت ویتنام کمتر از ۳۵ سال دارند و شاخص سرمایه انسانی از سال ۲۰۱۰ تا به امروز از ۶۶ درصد به ۶۹ درصد رسیده‌است که موفقیت بزرگی برای سیاست‌گذاران ویتنامی محسوب می‌شود زیرا در دو دهه اخیر سرمایه‌گذاری‌های دولتی در بخش آموزش بسیار بیشتر شده بود. این شاخص درحال‌حاضر در ایران ۵۹ درصد، بین کشورهای با درآمد بالا بیشتر از ۷۰ درصد و سنگاپور با داشتن شاخص ۸۸ درصدی از همه کشورها در این زمینه بالاتر است. ویتنام بین کشورها با درآمد متوسط بهترین عملکرد را در این شاخص نشان می‌دهد. همچنین به باور صاحب‌نظران، طبقه متوسط ویتنام به مرور درحال رشد است که این امر را به خوبی می‌توان در شاخص سرمایه انسانی و نرخ مشارکت اقتصادی به خوبی مشاهده کرد. درحال‌حاضر نرخ مشارکت اقتصادی در ویتنام ۸۰ درصد است. این درحالی است که نرخ مشارکت میانگین در اروپا حدود ۵۷ درصد، در ایالات‌متحده آمریکا ۴/ ۶۱ و در ایران حدود ۴۰ درصد اندازه‌گیری شده‌است. چالش‌های کشور ۹۶ میلیون نفری ویتنام اگر چه پیشرفت‌های مهمی را در سال‌های اخیر تجربه کرده‌است ولی همچنان اقتصاد این کشور راه سختی را برای رشدهای اقتصادی بالا پیش روی خود دارد. در این کشور ۹۶ میلیون نفری کمتر از ۲۵ درصد از نیروی کار در ویتنام قرارداد شغلی دارند و هنوز حدود ۴۰ درصد از نیروی کار در بخش کشاورزی فعالیت می‌کنند. همچنین جمعیت جوان در ویتنام به سرعت درحال پیر شدن است و این موضوع تهدیدی جدی برای این کشور محسوب می‌شود. قبل از ویتنام، بقیه کشورهای همسایه این کشور به‌خصوص ژاپن، این تهدید را پشت‌سر گذاشته و از این مرحله به سلامت عبور کرده بودند. براساس برآوردها تعداد افراد بالای ۶۵ سال تا سال ۲۰۳۵ از حدود ۷ درصد به ۱۴ درصد خواهد رسید که این امر زنگ خطری برای اقتصاد این کشور محسوب می‌شود. بانک جهانی همچنین عدم شمول اقلیت‌های نژادی در اقتصاد را از تهدیدات جدی پیش‌رو به حساب می‌آورد و به دولت این کشور پیشنهاد داده‌است که اقدامات متناسبی برای رفع این معضل انجام دهد. جستارهای وابسته جنگ ویتنام جنگ ویتنام و کامبوج ارتش خلق ویتنام حزب کمونیست ویتنام سینمای ویتنام نیروی هوایی خلق ویتنام سرود ملی ویتنام تیم ملی فوتبال ویتنام تیم ملی فوتبال ویتنام جنوبی فهرست شهرهای ویتنام زنان در ویتنام دانگ ویتنام یادبود کهنه‌سربازان ویتنام کشاورزی طبق گزارش فائو در سال ۲۰۱۹، این کشور دارای ۱۲٬۱۷۲٬۰۰۰ هکتار اراضی قابل کشت و ۱۴٬۳۷۷٬۰۰۰ هکتار اراضی جنگلی بوده‌است. پیوند به بیرون هوشی مین انقلابی فراموش نشدنی منابع بخش اقتصاد از روزنامه دنیای اقتصاد - مقاله خیز ویتنام از خاکستر جنگ ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۶ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۶ (میلادی) در ویتنام جمهوری‌ها کشورها در آسیا کشورهای تک‌حزبی کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای سوسیالیستی کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای کمونیستی مناطق تقسیم‌شده ویکی‌سازی رباتیک
7138
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA%DB%8C
هائیتی
هائیتی (کریؤل هائیتی: Ayiti) با نام رسمی جمهوری هائیتی کشوری است در جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب. پایتخت آن پورتو پرنس است. جمعیت این کشور ۱۱٫۳ میلیون نفر و زبان‌های رسمی آن فرانسوی و کریؤل هائیتی است. واحد پول آن گورد است. هائیتی از شرق با جمهوری دومینیکن هم‌مرز است. ۹۵ درصد از مردم هائیتی سیاه‌پوست و ۲٫۵ درصد مولاتو (دورگه سفیدپوست و سیاه) و سفیدپوست هستند. حدود ۸۰ درصد از مردم هائیتی مسیحی کاتولیک و حدود ۱۶ درصد نیز پروتستان هستند. برخی از مردمان هائیتی عناصر باورهای بومی جادو-باور معروف به وودوو را نیز با باورهای کاتولیکی مخلوط می‌کنند. هائیتی نخستین کشوری بود در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب به استقلال رسید و نخستین جمهوری در جهان است که رهبران آن سیاه‌پوست بودند. هائیتی تنها کشور مستقل در قاره آمریکا است که اکثریت جمعیت آن فرانسوی‌زبان هستند. امروزه هائیتی با منابع ناچیز و جمعیت زیاد فقیرترین کشور نیمکره غربی است. خشونت‌های سیاسی نیز در این کشور بارها رخ داده و باعث بی‌ثباتی دولتی شده‌است. هرسال چندین هزار نفر از اهالی هائیتی مبادرت به ورود غیرقانونی به ایالات متحده آمریکا می‌کنند. مهاجران اهل هائیتی که تلاش دارند از فقر موجود کشورشان فرار کنند، در قایق‌های پوسیده و بسیار شلوغ در دریای کارائیب با وضعیت فلاکت‌باری مواجه می‌شوند. اسپانیایی‌ها از اواخر سده پانزدهم میلادی استعمار سرزمین هائیتی را آغاز کردند، اما در نیمه دوم سده هفدهم، سایر اروپاییان و از جمله فرانسویان وارد این منطقه شدند. حضور نیروهای کشورهای دیگر اروپایی باعث وقوع جنگ‌هایی بین آنان گردید که در یک مورد آن، جنگ بین نیروهای اسپانیا و فرانسه درگرفت و در بیستم فوریه ۱۶۷۷م، به شکست اسپانیایی‌ها انجامید. پس از این جنگ فرانسویان موفق شدند بخش‌هایی از هائیتی را تصرف نمایند و حضور خود را در آن منطقه تحمیل کنند. فرانسویان پس از بیست سال، در سال ۱۶۹۷م با اسپانیا در تقسیم این جزیره به توافق رسیدند و بخش غربی جزیره به فرانسویان واگذار گردید و فرانسوی‌ها آن را نزدیک به یک‌صد وسی سال در اشغال خود داشتند. هم‌زمان با آغاز انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹م، سیاه پوستان و بومیان هائیتی قیام نمودند. شورش سال ۱۸۰۴ به رهبری ژان ژاک دسالین و هنری کریستف آغاز شد و سرانجام این کشور در سال ۱۸۰۴ میلادی به عنوان اولین کشور آمریکای لاتین به استقلال رسید؛ و هر دو رهبر در مقام پادشاه هائیتی سلطنت کردند. در ۱۸۲۰ جمهوری متحدی تشکیل شد. تنش میان سیاه پوستان و دورگه‌ها، کودتا و بی‌ثباتی موجب زوال هائیتی شد و مداخله آمریکا (۱۹۱۵ تا ۱۹۲۵) را در پی داشت. روز دوازدهم ژانویه ۲۰۱۰ زمین‌لرزه‌ای به قدرت هفت ریشتر در هائیتی روی داد که منجر به کشته شدن حدود ۳۰۰ هزار نفر شد و بر اثر آن تقریباً ۲ میلیون نفر بی سرپناه شدند. این زمین‌لرزه قوی زندگی چهار میلیون نفر را دگرگون کرد و همچنان بیش از ۵۰۰ هزار نفر در چادرهای اردوگاه‌های موقت زندگی می‌کنند. بیشتر اردوگاه‌ها به‌طور خودجوش بنا شده و از امکانات لازم برخوردار نیست. منتقدان به عدم پیشرفت در کار بازسازی هائیتی از سوی دولت و جامعه بین‌المللی اعتراض کرده‌اند. شیوع وبا، مشکلات را برای کشور زلزله‌زده و فقیر هائیتی پیچیده‌تر کرده‌است. هائیتی تنها کشور توسعه‌نیافته‌ی قارهٔ آمریکاست. همچنین طبق گزارش سال ۲۰۱۹ میلادی سازمان ملل، این کشور دارای پایین‌ترین شاخص توسعه انسانی یک کشور غیرآفریقایی پس از یمن است. این کشور علاوه بر این بسیار فقیر است و پس از کرانهٔ باختری و غزه (فلسطین)، پایین‌ترین سرانهٔ ناخالص تولید داخلی را در میان کشورهای غیرآفریقایی داراست (سالانه ۱۸۱۰ دلار). تاریخ اسپانیایی‌ها در سده ۱۷ از این کشور، که در آن زمان هیسپانیولا خوانده می‌شد و شامل جمهوری دومینیکن کنونی و هائیتی می‌شد، به‌عنوان سکویی برای تجارت برده و حمله به دیگر کشورهای منطقه کارائیب و آمریکای جنوبی استفاده می‌کردند. بعدها فرانسوی‌ها اقدام به تسخیر سنت دومنیک کرده و با اجیر و برده نمودن مردم بومی و همچنین آوردن برده از آفریقا دست به کشت نیشکر و قهوه زدند و بدین طریق منطقه سنت دومنیک را به یکی از ثروتمندترین مستعمرات فرانسوی تبدیل نمودند. در تاریخ ۱۷۹۱ برده‌ها با الهام از انقلاب کبیر فرانسه، به رهبری توسیادت لواورتو، ژان ژلک دسالین و هنری کریستف علیه فرانسوی‌ها قیام نمودند و کنترل منطقه را به‌دست گرفتند. در سال ۱۸۰۴ بعد از اینکه ناپلئون لوئیزیانا را به آمریکا فروخت، مردم هائیتی طی شورشی موفقیت‌آمیز، ارتش ناپلئون را شکست داده و کشور مستقل هائیتی را بنا نمودند. بدین روی می‌توان گفت که هائیتی قدیمی‌ترین سیاه‌پوستان منطقه را دارد و همچنین قدیمی‌ترین جمهوری در کل منطقه نیم کره جنوبی است. مردم فقیر هائیتی ناامیدانه از کشورهای جهان در آن زمان درخواست می‌کردند که کشور نوی آن‌ها را به رسمیت بشناسند اما هیچ کشوری حاضر به این امر نبود. منطقه شرقی جزیره سنت دومنیک، که تحت کنترل اسپانیایی‌ها قرار داشت در سال ۱۸۲۲ به‌دست مردم هائیتی افتاد. در همین اثنا دولت فرانسه هائیتی را تهدید به اشغال مجدد و برقراری مجدد برده‌داری می‌نمود تا اینکه در سال ۱۸۲۵ دولت فرانسه مقامات این کشور را مجبور به امضای قراردادی نمودند که با امضای آن نه تنها هائیتی استقلال به‌دست آورده خود را بار دیگر از دست می‌داد بلکه باید مبلغ ۱۵۰ میلیون فرانک به دولت فرانسه غرامت بپردازد. دولت فرانسه تا وصول آخرین فرانک این غرامت آرام ننشست و آخرین قسط این مبلغ را مردم هائیتی سال‌های پس از جنگ دوم جهانی پرداخت نمودند. از سال ۱۸۴۴ تا ۱۹۱۹ زمانی که آمریکایی‌ها این کشور را اشغال نمودند ۲۲ دولت در هائیتی قدرت را در دست داشتند. در سال ۱۹۱۹ ودرو ویلسون با فرستادن نیروهای نظامی به هائیتی این کشور را اشغال نمود و آنجا را به جولانگاه نیروهای آمریکایی تبدیل نمود و سرانجام در سال ۱۹۳۴ قدرت را به ارتشیان تحویل داد. فرانسوا دووالیه («پاپاداک» (Papa Doc)؛ رئیس‌جمهور از ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱) و پسرش ژان کلود («بِیبی داک»؛ رئیس‌جمهور از ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۶) با کمک نیروی شبه نظامی بدنام و خصوصی خود، موسوم به «تون‌تون ماکوت» ملت را مرعوب و فرمانبردار ساختند. پس از فرار دووالیه جوان به دنبال شورش خشونت‌آمیز مردم، نظامیان قدرت را در دست گرفتند. دوره‌ای از ناآرامی قبل از تنها انتخابات چندحزبی دموکراتیک در ۱۹۹۱ سپری شد. برنده این انتخابات یک روحانی به نام پدر آریستید بود. ارتش تا انتخابات آن سال از او پشتیبانی کرد اما ارتش نتیجه انتخابات دموکراتیک را تحمل نکرد و نظامیان به رهبری ژنرال رائول سدراس ظرف هفت ماه حکومت آریستید را سرنگون کردند و وی را مجبور به ترک کشور نمودند. خشونت و تهدید از سوی تون‌تون ماکوت همچنان رواج دارد. تورتوگا تورتوگا یکی از جزایر کارائیب و در شمال غربی هائیتی و جزو خاک این کشور محسوب می‌گردد. این جزیره در قرن هفدهم، مرکز اصلی دزدان دریایی کارائیب بود. این جزیره، طبق سرشماری سال ۲۰۰۳ جمعیتی بالغ بر ۲۵ هزار نفر داشته‌است. زمین‌لرزه زمین‌لرزه هائیتی در ۲۰۱۰ در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ با قدرت هفت ریشتر رخ داد که کانون آن در ۱۵ کیلومتری جنوب پورتو پرنس واقع شده بود و خسارات بسیاری را به این شهر وارد کرد. این زمین‌لرزه گذشته از تلفات گسترده جانی شمار زیادی از آثار باستانی و زیرساخت‌های فرهنگی هائیتی را ویران کرد. در این زمین‌لرزه تقریباً همه ساختمان‌های قدیمی و مهم پورتو پرنس، پایتخت هائیتی، از جمله کلیسای بزرگ، کاخ ملی، کاخ دادگستری، پادگان دسالین، مدرسه الکساندر پسیون، کلیساهای ترینیته، سنت آن و سن ژوزف، ساختمان‌های وزارت دادگستری و وزارت فرهنگ و همچنین مدرسه سن لوئی گونزاگ آسیب دید. شهرهای ژاکمل و لئوگان از جمله شهرهای هائیتی است که قرار بود در فهرست میراث فرهنگی یونسکو گنجانده شوند تخریب شدند. همچنین تعداد زیادی هنرکدهٔ شخصی و دولتی، موزه، کتابخانه و بایگانی در این زمین‌لرزه تخریب شدند. سیاست در قانون اساسی ۱۹۸۷ انتخابات، با رأی تمامی افراد بالغ، برای مجلس سنای ۲۷ نفره، مجلس نمایندگان ۷۷ نفره و رئیس‌جمهور، همگی برای دوره‌ای پنج‌ساله پیش‌بینی شده‌است. طی سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰، تعداد زیادی حزب سیاسی جدید تشکیل شد، ولی حکومت قانونی را نظامیان در ۱۹۹۱ سرنگون کردند. ژان کلود دووالیه در سال ۱۹۷۱ میلادی عنوان رئیس‌جمهوری مادام العمر را از پدرش، فرانسوا دووالیه به ارث برد. فرانسوا دووالیه در سال ۱۹۵۷ به حکومت رسیده بود. دووالیه پسر نیز مانند پدرش با اتکا به یک گروه شبه نظامی خشن هرگونه مخالفتی را به شدت سرکوب می‌کرد. منتقدان می‌گویند او میلیون‌ها دلار از اموال ملی را غارت کرده‌است. دووالیه ۱۵ سال بر هائیتی حکومت کرد. او در سال ۱۹۸۶ از قدرت برکنار و به فرانسه پناهنده شد. در سال ۲۰۰۰ انتخابات برای مجلس و همچنین رئیس‌جمهوری صورت گرفت که حزب آریستید، فانمی لاوالاس در انتخابات حداکثر آرا را به خود اختصاص داد. در فوریه ۲۰۱۲ (اسفند ۱۳۹۰) گری کنیل، نخست‌وزیر هائیتی، پس از چهار ماه از قدرت کناره گرفت. از احزاب کشور می‌توان به جبهه ملی برای بازسازی دموکراسی و اتّحاد ملی برای دموکراسی و پیشرفت اشاره کرد. ترور رئیس‌جمهور این کشور در سال ۲۰۲۱ در تاریخ ۱۶ تیر ۱۴۰۰ مصادف با ۷ ژوئیه ۲۰۲۱ رئیس‌جمهور این کشور جوویل مویس توسط افراد مسلح ناشناسی در خانه خود ترور شد. گفتنی است مویس از زمان به قدرت رسیدن در فوریه سال ۲۰۱۷، همواره با موج اعتراض‌های مردمی مواجه بوده‌است. جغرافیا هائیتی از کشورهای آمریکای مرکزی است که از شمال به اقیانوس اطلس، از مشرق به جمهوری دومینیکن، از جنوب به دریای کارائیب و از مغرب به گذرگاه ویندوارد محدود می‌شود. هائیتی بخش غربی جزیره هیسپانیولا است. رشته‌کوه‌هایی از شرق تا غرب کشور امتداد دارد و در میان آن‌ها دره‌ها و جلگه‌های پرجمعیت قرار دارد. مهم‌ترین رود هائیتی آرتیبونیت و بلندترین نقطه کشور قله سل با ارتفاع ۲۶۸۰ متر است. آب و هوای استوایی هائیتی به واسطه ارتفاع و دریا معتدل است. شهرهای مهم هائیتی لس کایس، کاپ هایتین، گونایوس و سنت رافائل هستند. سنت مارک، له کایه و کاپ هایتین از بندرهای مهم گوناو، تورتو، گراند کائی میت، واش و آروبا از جزیره‌های مهم هستند. عوارض جغرافیایی مهم این کشور شامل دماغه فوکس (در شمال غربی)، خلیج سنت مارک (در مغرب) و دریاچه آزوتی (در مرز با جمهوری دومینیکن) هستند. تقسیمات کشوری اقتصاد دو سوم نیروی کاری کشور هائیتی در بخش کشاورزی اشتغال دارند، و فراورده‌هایشان عمدتاً در بازار داخلی مصرف می‌شود. قهوه کالای اصلی ارز آور این کشور است. هائیتی با منابع ناچیز و جمعیت زیاد فقیرترین کشور نیمکره غربی است. واردات این کشور مواد غذایی، ماشین آلات و وسایل نقلیه و صادرات آن محصولات صنایع سبک، شامل منسوجات، لوازم برقی، وسایل ورزشی و قهوه است. جستارهای وابسته بوکانیر پورت رویال تورتوگا کارائیب منابع عابدین‌زاده، رحیم: کودتای هائیتی و نقش شرکت‌های رسانه‌ای، ۱۸ فروردین ۱۳۸۴. آمریکای لاتین انحلال‌های ۱۸۰۴ (میلادی) در امپراتوری استعماری فرانسه ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۰۴ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۴۹۲ (میلادی) در هند غربی اسپانیا بنیان‌گذاری‌های ۱۸۰۴ (میلادی) در آمریکای شمالی تاریخ هائیتی جمهوری‌ها کارائیب فرانسه کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای جزایر کارائیب کشورهای جزیره‌ای کوچک در حال توسعه کشورهای جزیره‌ای کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو فرانسه‌زبانی مستعمره‌های پیشین اسپانیا مستعمره‌های پیشین فرانسه
7139
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%28%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%29
بوتان (کشور)
بوتان (; ) با نام رسمی پادشاهی بوتان (), یک کشور محصور در خشکی واقع در هیمالیای شرقی در آسیای جنوبی است که با چین و هند مرز مشترک دارد. نپال و بنگلادش در نزدیکی بوتان قرار دارند اما مرز زمینی مشترکی ندارند. این کشور بیش از ۷۵۴٫۰۰۰ نفر جمعیت دارد و مساحت آن است که از نظر مساحت در رتبهٔ ۱۳۳ و از نظر جمعیت در ردهٔ ۱۶۰ قرار دارد. بوتان یک پادشاهی مشروطه است و وجره‌یانه دین رسمی این کشور محسوب می‌شود. تیمفو پایتخت و بزرگ‌ترین شهر بوتان است. بوم‌سازگان کوهستانی هیمالیایی در شمال از دشت‌های نیمه‌گرمسیری سرسبز کشور در جنوب سرچشمه می‌گیرند. در هیمالیای بوتان، قله‌هایی بلندتر از از سطح آب‌های آزاد وجود دارد. گانگکهار پونزوم بلندترین قلهٔ بوتان و بلندترین کوه صعودنشده در جهان است. حیات وحش بوتان به دلیل تنوع آن قابل توجه است، از جمله تاکین هیمالیا. بوتان و همسایه‌اش تبت گسترش دین بودایی که در شبه‌قارهٔ هند و در طول زندگی گوتاما بودا سرچشمه گرفت را تجربه کردند. در هزارهٔ اول، مکتب بودایی وجره‌یانه از جنوب امپراتوری پالا در بنگال به بوتان گسترش یافت. تبت، بوتان، سیکیم و بخش‌هایی از نپال، در زمانی که بودایی‌گری در هند در حال افول بود، به مدارس ماهایانا تبدیل شدند. بوتان همچنین تحت تأثیر امپراتوری تبت قرار گرفت. در طول قرن شانزدهم، نگاوانگ نامگیال دره‌های بوتان را به صورت یک ایالت واحد متحد کرد. نامگیال سه تهاجم تبتی را شکست داد، مدارس مذهبی رقیب را تحت سلطهٔ خود درآورد، نظام حقوقی تسا ییگ را تدوین کرد و دولتی متشکل از مدیران مذهبی و مدنی تأسیس کرد. نامگیال اولین ژابدرونگ رینپوچه (Zhabdrung Rinpoche) شد و جانشینان او مانند دالایی لاما در تبت به عنوان رهبران معنوی بوتان عمل می‌کردند. در طول قرن هفدهم، بوتان بخش‌های وسیعی از شمال شرق هند، سیکیم و نپال را تحت کنترل داشت. همچنین نفوذ قابل توجهی در ایالت کوچ بهار داشت. بوتان دوارهای بنگال را در طول جنگ بوتان در قرن نوزدهم به هند بریتانیا واگذار کرد. خاندان وانگچوک به عنوان پادشاهان قدرت را در دست گرفتند و روابط نزدیکتری با بریتانیایی‌ها در شبه‌قاره ایجاد کردند. در سال ۱۹۱۰، یک معاهده، مشاورهٔ بریتانیا در سیاست خارجی را در ازای خودمختاری داخلی در بوتان تضمین کرد. این توافق بر اساس معاهدهٔ جدیدی با هند در سال ۱۹۴۹ ادامه یافت که در آن هر دو کشور حاکمیت یکدیگر را به رسمیت شناختند. بوتان در سال ۱۹۷۱ به سازمان ملل متحد پیوست. از آن زمان تاکنون روابط خود را با ۵۵ کشور از جمله بنگلادش، اسرائیل، کویت، برزیل، ژاپن، تایلند، و ترکیه؛ همچنین اتحادیهٔ اروپا گسترش داده‌است. در حالی که بوتان به ارتش هند وابسته است، واحدهای نظامی خود را نیز در اختیار دارد. پس از تغییرات در قانون اساسی در سال ۲۰۰۸، اصلاحات قانون اساسی یک دولت پارلمانی را با یک مجلس ملی منتخب، و یک شورای ملی ایجاد کرد. بوتان یکی از اعضای مؤسس اتحادیهٔ همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا است. در سال ۲۰۲۰، بوتان پس از سری‌لانکا و مالدیو در شاخص توسعهٔ انسانی در ردهٔ سوم در جنوب آسیا قرار گرفت. بوتان همچنین عضو انجمن آسیب‌پذیر آب و هوا، جنبش عدم متعهد، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، یونسکو و سازمان جهانی بهداشت است. بوتان در میان کشورهای عضو اتحادیهٔ همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا رتبهٔ اول را در شاخص آزادی اقتصادی، شاخص آسانی انجام کسب‌وکار، شاخص جهانی صلح) و شاخص ادراک فساد) در سال ۲۰۱۶ کسب کرد. بوتان دارای یکی از بزرگ‌ترین ذخایر آب برای انرژی آبی در جهان است. ذوب شدن یخچال‌های طبیعی ناشی از گرمایش جهانی یک نگرانی عمده در بوتان است. ریشه‌شناسی ریشه‌شناسی دقیق «بوتان» ناشناخته است، اگرچه احتمالاً از درون‌نام تبتی «Böd» برای تبت گرفته شده‌است. به‌طور سنتی، آن را یک رونویسی از واژهٔ سانسکریت Bhoṭa-anta () به معنای «پایان تبت» می‌دانند، که اشاره‌ای به موقعیت جغرافیایی بوتان به عنوان منتهی‌الیه جنوبی فلات و فرهنگ تبت است. از قرن هفدهم، نام رسمی بوتان دروک یول (به معنای «کشور دودمان دروکپا» یا «سرزمین اژدهای تندر») بوده‌است. «بوتان» فقط در مکاتبات رسمی انگلیسی زبان استفاده می‌شود. نام‌های مشابه بوتان - از جمله Bohtan, Buhtan, Bottanthis, Bottan و Bottanter- در حدود دههٔ ۱۵۸۰ در اروپا ظاهر شدند. کتاب شش سفر ژان باپتیست تاورنیه در سال ۱۶۷۶ اولین باری است که نام بوتان را ثبت کرده‌است. با این حال، به نظر می‌رسد که این نام‌ها نه به بوتان امروزی بلکه به پادشاهی تبت اشاره داشته‌است. تاریخ ابزارهای سنگی، سلاح‌ها، فیل‌ها و بقایای سازه‌های سنگی بزرگ شواهدی را ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد بوتان در اوایل سال ۲۰۰۰ پیش از میلاد مسکون بوده‌است، اگرچه هیچ گزارشی از آن زمان وجود ندارد. مورخان این نظریه را مطرح کرده‌اند که دولت لومون (به معنای، «تاریکی جنوبی»)، یا مونیول (به معنای «سرزمین تاریک»، اشاره‌ای به مونپا) ممکن است بین ۵۰۰ پیش از میلاد تا ۶۰۰ پس از میلاد وجود داشته باشد. آیین بودایی اولین بار در سدهٔ هفتم پس از میلاد به بوتان معرفی شد. سونگتسن گامپو، پادشاه تبت، امپراتوری تبت را به سیکیم و بوتان گسترش داد. او دستور ساخت دو معبد بودایی به نام‌های بومتانگ در مرکز بوتان و در کیئیچو در نزدیکی پارو را صادر کرد. بودیسم در سال ۷۴۶ به‌طور جدی در زمان پادشاه سیندو راجا، یک پادشاه تبعیدی هندی که در چاخار گوتو حکومتی در بوم‌تانگ ایجاد کرده بود، تبلیغ شد. بسیاری از تاریخ اولیهٔ بوتان نامشخص است زیرا بسیاری از اسناد مرتبط با بوتان در آتش‌سوزی پایتخت باستانی، بوتان یعنی پوناخا در سال ۱۸۲۷ نابود شد. در قرن دهم، توسعهٔ سیاسی بوتان به شدت تحت تأثیر تاریخ مذهبی آن قرار گرفت. زیرگروه‌های مختلف بودایی ظهور کردند که توسط جنگ‌سالاران مختلف مغول حمایت می‌شدند. بوتان ممکن است تحت تأثیر دودمان یوآن بوده باشد زیرا که با آن شباهت‌های فرهنگی و مذهبی زیادی دارد. پس از افول دودمان یوآن در سدهٔ چهاردهم، این گروه‌ها برای برتری در چشم‌انداز سیاسی و مذهبی با یکدیگر رقابت کردند که در نهایت منجر به برتری دودمان دروکپا در قرن شانزدهم شد. به‌طور محلی، بوتان با نام‌های زیادی شناخته شده‌است. اولین سند غربی در مورد بوتان، مربوط به سال ۱۶۲۷ و متعلق به انجمن عیسی در پادشاهی پرتغال است. جغرافیا بوتان در دامنه‌های جنوبی هیمالیای شرقی، قرار دارد و از سوی شمال با منطقهٔ خودمختار تبت چی، و از سمت غرب و جنوب با ایالت‌های هندی سیکیم، بنگال غربی، و آسام و از سوی شرق با و ایالت هندی آروناچال پرادش مرز مشترک دارد. بوتان بین عرض‌های جغرافیایی ۲۶ درجهٔ شمالی و ۲۹ درجهٔ شمالی، و طول‌های جغرافیایی ۸۸ درجهٔ شرقی و ۹۳ درجهٔ شرقی قرار دارد. این سرزمین عمدتاً از کوه‌های شیب‌دار و مرتفع تشکیل شده‌است که توسط شبکه‌ای از رودخانه‌های سریع تلاقی می‌کنند که قبل از سرریز به دشت‌های هند، دره‌های عمیقی را تشکیل می‌دهند. ارتفاع از ۲۰۰ متر (۶۶۰ فوت) در کوهپایه‌های جنوبی آغاز و به بیش از افزایش می‌یابد. این تنوع جغرافیایی بزرگ همراه با شرایط آب و هوایی به همان اندازه متنوع، به طیف برجستهٔ تنوع زیستی و اکوسیستم بوتان کمک کرده‌است. منطقه شمالی بوتان متشکل از کمانی از جنگل‌های هیمالیایی شرقی و مراتع است که تا قله‌های کوهستانی یخبندان با آب و هوای بسیار سرد در بالاترین ارتفاعات می‌رسد. بیشتر قله‌ها در شمال بیش از بالاتر از سطح دریا هستند. بلندترین نقطهٔ بوتان گانگکهار پونزوم با ارتفاع است که وجه تمایز آن بلندترین کوه صعود نشده در جهان است. پست‌ترین نقطهٔ بوتان نیز با ارتفاع ، در دره درنگمه چو، جایی که رودخانه از مرز هند می‌گذرد، قرار دارد. کوه‌های سیاه در منطقهٔ مرکزی بوتان حوضه‌ای را بین دو سیستم رودخانه اصلی تشکیل می‌دهند: مو چو و درنگمه چو. ارتفاعات قله‌های سیاه کوه بین بالاتر از سطح دریا است و رودخانه‌های پر جریان، دره‌های عمیقی را در نواحی کوهستانی پایین‌تر ایجاد کرده‌اند. جنگل‌های کوه‌های مرکزی بوتان از جنگل‌های تابگاه هیمالیایی شرقی در ارتفاعات بالاتر و جنگل‌های پهن‌برگ هیمالیایی شرقی در ارتفاعات پایین‌تر تشکیل شده‌اند. جنگل‌های منطقهٔ مرکزی بیشتر تولیدات جنگلی بوتان را تأمین می‌کنند. تورسا، رایداک، سانکوش و ماناس رودهای اصلی بوتان هستند که از این منطقه می‌گذرند. بیشتر جمعیت در ارتفاعات مرکزی زندگی می‌کنند. در جنوب، تپه‌های شیوالیک با جنگل‌های پهن‌برگ نیمه‌گرمسیری هیمالیا پوشیده شده‌است، دره‌های رودخانه‌ای دشت آبرفتی، و کوه‌هایی تا ارتفاع حدود از سطح دریا کوهپایه‌ها به دشت نیمه گرمسیری دوراس فرود می‌آیند. بیشتر دوراس در هند است، اما یک نوار به عرض تا بوتان امتداد دارد. دوار بوتان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. دوارهای شمالی که به دامنه‌های هیمالیا نزدیک‌ترند، دارای زمین‌های ناهموار و شیب‌دار و خاک خشک و متخلخل با پوشش گیاهی متراکم و حیات وحش فراوان است. دوارهای جنوبی دارای خاک نسبتاً حاصلخیز، علفزار گرم‌دشت، جنگل‌های متراکم و مختلط و چشمه‌های آب شیرین هستند. رودخانه‌های کوهستانی که از ذوب شدن برف یا باران‌های موسمی تغذیه می‌شوند، به رود براهماپوترا در هند می‌ریزند. داده‌های منتشر شده توسط وزارت کشاورزی نشان می‌دهد که این کشور تا اکتبر ۲۰۰۵ دارای ۶۴ درصد پوشش جنگلی بوده‌است. آب و هوا آب و هوای بوتان بنا به ارتفاع متفاوت است، از نیمه گرمسیری در جنوب تا معتدل در ارتفاعات و آب و هوای اقلیم قطبی با برف در طول سال در شمال. بوتان پنج فصل متمایز را تجربه می‌کند: تابستان، موسمی، پاییز، زمستان و بهار. بوتان غربی باران‌های موسمی شدیدتری دارد. جنوب بوتان تابستان‌های گرم و مرطوب و زمستان‌های خنک دارد. بوتان مرکزی و شرقی معتدل‌تر و خشک‌تر از غرب با تابستان‌های گرم و زمستان‌های خنک است. تنوع زیستی بوتان کنوانسیون تنوع زیستی را در ۱۱ ژوئن ۱۹۹۲ امضا کرد و در ۲۵ اوت ۱۹۹۵ به عضویت این کنوانسیون درآمد. متعاقباً یک استراتژی ملی تنوع زیستی و برنامه اقدام با دو تجدید نظر تهیه کرد که آخرین آنها در ۴ فوریه ۲۰۱۰ توسط کنوانسیون دریافت شد. حیوانات بوتان دارای حیات نخستی غنی است، با گونه‌های کمیاب مانند لانگور طلایی. یک نوع ماکاک آسامی نیز ثبت شده‌است که توسط برخی مقامات به عنوان گونهٔ جدیدی به نام Macaca munzala در نظر گرفته شده‌است. ببر بنگال، پلنگ ابری، خرگوش زبرمو و خرس تنبلدر دشت‌های گرمسیری و جنگل‌های چوب سخت در جنوب زندگی می‌کنند. در منطقهٔ معتدل، دم‌بلند خاکستری، ببر، گورال و بز سرو در جنگل‌های مختلط مخروطی، پهن برگ و کاج یافت می‌شوند. درختان میوه‌دار و بامبو زیستگاه خرس سیاه هیمالیایی، پاندای سرخ، سنجاب، گوزن سمبر، خوک و گوزن فریادکش را فراهم می‌کند. زیستگاه‌های کوهستانی هیمالیا در شمال خانهٔ پلنگ برفی، گوسفند آبی هیمالیا، مارموت، گرگ تبتی، شاخ‌درازان، آهوی ختن هیمالیا و تاکین است. گاومیش آبی وحشی در حال انقراض در جنوب بوتان، هرچند به تعداد کم، وجود دارد. بیش از ۷۷۰ گونه پرنده در بوتان ثبت شده‌است. مرغابی بال‌سفید در معرض خطر جهانی در سال ۲۰۰۶ به فهرست پرندگان بوتان اضافه شده‌است. گیاهان بیش از ۵۴۰۰ گونه گیاهی در بوتان یافت می‌شود، از جمله Pedicularis cacuminidenta. قارچ‌ها بخش مهمی از اکوسیستم بوتان را تشکیل می‌دهند، با همزیستی قارچ‌ریشه که درختان جنگلی را با مواد مغذی معدنی لازم برای رشد تأمین می‌کنند، و با پوسیدگی چوب و گونه‌های در حال تجزیه بستر نقش مهمی در بازیافت طبیعی بازی می‌کنند. دولت و سیاست بوتان یک پادشاهی مشروطه با نظام پارلمانی است. پادشاه حاکم جیگمی خسار نامگیال وانگچوک است. نخست‌وزیر کنونی بوتان لوتی تشرینگ، و رهبر حزب دروک نیامروپ تشوگپا است. در سال ۲۰۱۹، بوتان در فهرست شاخص مردم‌سالاری به عنوان یک نظام ترکیبی در کنار همسایگان منطقه‌ای خود نپال و بنگلادش طبقه‌بندی شد. اقلیت‌ها از سال ۲۰۰۸ به‌طور فزاینده ای در دولت بوتان، از جمله در کابینه، پارلمان و دولت محلی حضور دارند. دروک گیالپو (به معنای «شاه اژدها») رئیس کشور است. نظام سیاسی حق رأی عمومی را اعطا می‌کند. این کشور متشکل از شورای ملی، مجلس علیا با ۲۵ عضو منتخب و شورای ملی با ۴۷ قانونگذار منتخب از احزاب سیاسی است. قدرت اجرایی توسط شورای وزیران به رهبری نخست‌وزیر اعمال می‌شود. قوهٔ مقننه هم در اختیار دولت و هم مجلس شورای ملی است. قوه قضائیه در اختیار دادگستری است. سیستم حقوقی از قانون نیمه تئوکراتیک Tsa Yig سرچشمه می‌گیرد و در سدهٔ بیستم تحت تأثیر قانون عرفی انگلیسی قرار گرفت. فرهنگ سیاسی اولین انتخابات عمومی برای مجلس ملی در ۲۴ مارس ۲۰۰۸ برگزار شد. رقبای اصلی حزب صلح و شکوفایی بوتان (DPT) به رهبری جیگمی تینلی و حزب دموکراتیک خلق (PDP) به رهبری سانگی نجیداپ بودند که حزب صلح و شکوفایی بوتان در انتخابات پیروز شد و ۴۵ کرسی از ۴۷ کرسی را به دست آورد. جیگمی تینلی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ به عنوان نخست‌وزیر خدمت کرد. حزب دموکراتیک خلق‌ها در انتخابات سال ۲۰۱۳ به قدرت رسید. ۳۲ کرسی و ۵۴٫۸۸ درصد آرا را به دست آورد. تشرینگ توبگای رهبر حزب دموکراتیک خلق از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ به عنوان نخست‌وزیر خدمت کرد. دروک نیامپروپ تشوگپا بیشترین تعداد کرسی‌ها را در انتخابات مجلس ملی ۲۰۱۸ به دست آورد، و لوتی تشرینگ را به نخست‌وزیری و دروک نیامپروپ تشوگپا برای اولین بار به دولت آورد. واحدهای سیاسی بوتان به بیست «دزونگخاگ» (ناحیه) تقسیم می‌شود که توسط نهادی به نام «دزونگخاگ تشوگدو» اداره می‌شود. ارتش ارتش پادشاهی بوتان متشکل از خدمت نظامی شهروندان این کشور است و بر اساس نظرسنجی گلوبال فایر پاور، یکی از ضعیف‌ترین نیروهای مسلح در جهان است. نیروهای مسلح این کشور شامل گارد محافظت سلطنتی و پلیس سلطنتی بوتان می‌شود. عضویت در ارتش داوطلبانه است و حداقل سن برای عضویت در آن ۱۸ سال است. تعداد اعضای دائمی ارتش حدود ۱۶٫۰۰۰ نفر است و توسط ارتش هند آموزش داده می‌شوند. بودجهٔ سالانهٔ ارتش حدود ۱۳٫۷ میلیون دلار آمریکا (۱٫۸ درصد از تولید ناخالص داخلی) است. به عنوان یک کشور محصور در خشکی، بوتان نیروی دریایی ندارد و همین‌طور فاقد نیروی هوایی است. ارتش این کشور برای کمک هوایی به فرماندهی هوایی شرقی نیروی هوایی هند متکی است. حقوق بشر بوتان توسط خانهٔ آزادی به عنوان «تا حدودی آزاد» رتبه‌بندی شده‌است. پارلمان بوتان در سال ۲۰۲۰ از همجنس‌گرایی جرم‌زدایی کرد. زنان در بوتان به دلیل آداب و رسوم و جنبه‌هایی از فرهنگ بوتان که نقش زن را در خانه دیکته می‌کند، نسبت به مردان در سیاست کمتر فعال هستند. این منجر به محدود شدن صدای آنها در دولت می‌شود. بوتان با ثبت نام تعداد بیشتری از دختران در مدرسه و همچنین ایجاد «کمیسیون ملی زنان و کودکان» (NCWC) در سال ۲۰۰۴، گام‌هایی به سوی برابری جنسیتی برداشته است. این برنامه برای ترویج و حمایت از حقوق زنان و کودکان ایجاد شده‌است. بوتان همچنین اولین زن دزونگدا، معادل دادستان منطقه را در سال ۲۰۱۲ و اولین وزیر زن خود را در سال ۲۰۱۳ انتخاب کرد. همچنین بوتان جزو کشورهایی است که مجازات اعدام در آن وجود ندارد. اقتصاد واحد پول بوتان نگولتروم است که ارزش آن نسبت به روپیهٔ هند ثابت است. روپیهٔ هند نیز به عنوان ارز قانونی در این کشور پذیرفته شده‌است. اگرچه اقتصاد بوتان یکی از کوچک‌ترین اقتصادهای جهان است، در سال‌های اخیر رشد سریعی داشته، ۸ درصد در سال ۲۰۰۵ و ۱۴ درصد در سال ۲۰۰۶. در سال ۲۰۰۷، بوتان دومین اقتصاد با سریع‌ترین رشد را در جهان داشت. نرخ رشد اقتصادی سالانه ۲۲٫۴ درصد عمدتاً به دلیل راه‌اندازی نیروگاه برق آبی تالا بود. در سال ۲۰۱۲، درآمد سرانهٔ بوتان ۲٫۴۲۰ دلار آمریکا بود. اقتصاد بوتان بر پایهٔ کشاورزی، جنگل‌داری، گردشگری و فروش نیروی برق آبی برق آبی به هند است. کشاورزی معیشت اصلی ۵۵٫۴ درصد از جمعیت را تأمین می‌کند. شیوه‌های کشاورزی عمدتاً شامل کشاورزی معیشتی و دامپروری است. صنایع دستی، به ویژه بافندگی و ساخت هنرهای مذهبی نیز یک صنعت کوچک در این کشور است. ناهمواری‌های متعدد و ارتفاع بالا و عدم دسترسی به دریا باعث شده‌است که بوتان نتواند از تجارت قابل توجه محصولات خود بهره‌مند شود. بوتان ترابری ریلی ندارد، اگرچه راه‌آهن هند در نظر دارد جنوب بوتان را به شبکهٔ وسیع خود تحت توافقنامه‌ای که در ژانویهٔ ۲۰۰۵ امضا شد، متصل کند. بوتان و هند در سال ۲۰۰۸ توافقنامهٔ تجارت آزاد را امضا کردند که به علاوه به واردات و صادرات بوتانی از بازارهای ثالث اجازهٔ عبور از هند را بدون تعرفه می‌دهد. بوتان تا سال ۱۹۶۰ با منطقهٔ خودمختار تبت چین روابط تجاری داشت، که پس از هجوم پناهجویان، مرز خود با چین را بست. دسترسی به ظرفیت زیستی در بوتان بسیار بالاتر از میانگین جهانی است. در سال ۲۰۱۶، بوتان دارای ۵ هکتار ظرفیت زیستی جهانی برای هر نفر در قلمرو خود بود، که بسیار بیشتر از میانگین جهانی ۱٫۶ هکتار برای هر نفر است. بخش صنعت در حال حاضر در مرحلهٔ نوپایی است. اگرچه بیشتر تولیدات از صنعت روستایی انجام می‌شود، صنایع بزرگتر تشویق می‌شوند و برخی از صنایع مانند سیمان، فولاد و آلیاژ آهنی راه‌اندازی شده‌اند. اکثر پروژه‌های توسعه‌ای، مانند ساخت و ساز جاده، به کار قراردادی از هند متکی هستند. محصولات کشاورزی شامل برنج، فلفل، لبنیات (بعضی از گاومیش، بیشتر گاو)، گندم سیاه، جو، سیب و مرکبات و ذرت در ارتفاعات پایین‌تر است. صنایع شامل سیمان، محصولات چوبی، میوه‌های فرآوری‌شده، نوشیدنی‌های الکلی و کلسیم کاربید است. بوتان شاهد رشد اخیر در بخش فناوری، در زمینه‌هایی مانند فناوری سبز و اینترنت/تجارت الکترونیک بوده‌است. در می ۲۰۱۲، پارک فناوری تیمفو در پایتخت راه‌اندازی شد. این مرکز، شرکت‌های نوپا را از طریق «مرکز نوآوری و فناوری بوتان» (BITC) رشد می‌دهد. درآمدهای بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نگولتروم در سال مشمول مالیات هستند، اما از آنجایی که بوتان در حال حاضر یکی از کشورهای کمترتوسعه‌یافتهٔ جهان است، تعداد کمی از حقوق بگیران واجد شرایط پرداخت مالیات هستند. نرخ تورم بوتان در سال ۲۰۰۳ سه درصد تخمین زده شد. بوتان دارای تولید ناخالص داخلی در حدود ۵٫۸۵ میلیارد دلار آمریکا است که آن را به صد و پنجاه و هشتمین اقتصاد بزرگ در جهان تبدیل می‌کند. درآمد سرانه (PPP) حدود ۷٫۶۴۱ دلار است که در رتبهٔ ۱۴۴ قرار دارد. درآمدهای دولت بالغ بر ۴۰۷٫۱ میلیون دلار است، اگرچه هزینه‌ها بالغ بر ۶۱۴ میلیون دلار است. با این حال، بیست و پنج درصد از هزینه‌های بودجه توسط وزارت امور خارجهٔ هند تأمین می‌شوند. صادرات بوتان، عمدتاً شامل برق، هل، گچ، الوار، صنایع دستی، سیمان، میوه، سنگ‌های قیمتی و ادویه‌جات و ترشی جات، مجموعاً ۱۲۸ میلیون یورو (برآورد ۲۰۰۰) است. با این حال، واردات بالغ بر ۱۶۴ میلیون یورو است که منجر به کسری تراز تجاری می‌شود. اقلام اصلی وارداتی شامل سوخت و روان‌کننده‌ها، غلات، ماشین‌آلات، وسایل نقلیه، پارچه و برنج است. شریک اصلی صادرات بوتان هند است که ۵۸٫۶ درصد از کالاهای صادراتی آن را به خود اختصاص داده‌است. هنگ‌کنگ (۳۰٫۱ درصد) و بنگلادش (۷٫۳ درصد) دو شریک اصلی صادراتی دیگر هستند. از آنجایی که مرز آن با منطقهٔ خودمختار تبت مسدود اس، تجارت بین بوتان و چین در حال حاضر تقریباً وجود ندارد. شرکای وارداتی بوتان را هند (۷۴٫۵ درصد)، ژاپن (۷٫۴ درصد) و سوئد (۳٫۲ درصد) تشکیل می‌دهند. گردشگری در سال ۲۰۱۴، بوتان پذیرای ۱۳۳٫۴۸۰ گردشگر خارجی بود. به دنبال تبدیل شدن به یک مقصد با ارزش، هزینهٔ روزانه‌ای بین ۱۸۰ تا ۲۹۰ دلار آمریکا (یا بیشتر) را به گردشگران تحمیل می‌کند که شامل تور و اقامت در هتل می‌شود. این صنعت برای ۲۱٫۰۰۰ نفر شغل ایجاد کرده و و ۱٫۸ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد. مردم بوتان در سال دارای نفر جمعیت بود. میانگین سنی در بوتان ۲۴٫۸ سال است. به ازای هر ۱٫۰۰۰ زن، ۱٫۰۷۰ مرد وجود دارد و نرخ باسوادی در بوتان ۵۹٫۵ درصد است. گروه‌های قومی مردم بوتان عمدتاً از نگالوپ‌ها و شارچوپ‌ها تشکیل شده‌اند که به ترتیب بوتانی‌های غربی و بوتانی‌های شرقی نامیده می‌شوند. اگرچه شارچوپ‌ها از نظر اندازهٔ جمعیتی کمی بزرگ‌تر هستند، نگالوپ‌ها بر حوزهٔ سیاسی مسلطند، زیرا پادشاه و نخبگان سیاسی به این گروه تعلق دارند. نگالوپ‌ها عمدتاً متشکل از بوتانی‌هایی هستند که در بخش غربی کشور زندگی می‌کنند. فرهنگ آنها ارتباط نزدیکی با فرهنگ تبت دارد. تقریباً همین را می‌توان در مورد شارچوپ‌ها، بزرگ‌ترین گروه، که به‌طور سنتی به جای شکل رسمی دروکپا کاگیو از بودیسم تبتی پیروی می‌کنند، گفت. در دوران مدرن، با بهبود زیرساخت‌های حمل و نقل، ازدواج‌های زیادی بین این گروه‌ها وجود داشته‌است. مردم لوتشامپا، به معنای «بوتانی جنوبی»، گروهی ناهمگون از اجداد عمدتاً نپالی هستند که به دنبال به رسمیت شناختن سیاسی و فرهنگی از جمله برابری در حق اقامت، زبان و پوشش بوده‌اند. برآوردهای غیررسمی ادعا می‌کنند که در سرشماری سال ۱۹۸۸ آنها ۴۵ درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند. از دههٔ ۱۹۸۰، بوتان برای اعمال تسلط فرهنگی (از نظر زبان، لباس و مذهب) و سیطرهٔ سیاسی بر اکثریت مردم دروکپا، سیاست «یک ملت یک مردم» را اتخاذ کرد. این سیاست در ممنوعیت آموزش زبان نپالی در مدارس و محرومیت از شهروندی برای کسانی که قادر به اثبات رسمی مالکیت زمین قبل از سال ۱۹۵۰ نبودند، آشکار شد به‌ویژه گروه‌های اقلیت نپالی‌زبان را هدف قرار می‌داد، نمایندهٔ یک سوم از جمعیت در آن زمان. این منجر به ناآرامی‌های گسترده و تظاهرات سیاسی شد. در سال ۱۹۸۸، مقامات بوتان یک سرشماری ویژه در جنوب بوتان، در منطقهٔ پر جمعیت لوتشامپا انجام دادند، که منجر به غیر بوتانی نامیدن آنها، و به دنبال آن اخراج اجباری ۱۰۷٫۰۰۰ نفر از مردم لوتشامپا شد که در آن زمان تقریباً یک ششم کل جمعیت را تشکیل می‌دادند. کسانی که طبق قانون ملیت در سال ۱۹۵۸ به آنها تابعیت داده شده بود، تابعیت آنها سلب شد. اعضای پلیس و ارتش بوتان در سوزاندن خانه‌های مردم لوتشامپا، مصادرهٔ زمین و سایر موارد نقض گستردهٔ حقوق بشر از جمله دستگیری، شکنجه و تجاوز به مردم لوتشامپا شرکت داشتند. پس از اخراج اجباری از بوتان، مردم لوتشامپا تقریباً دو دهه را در اردوگاه‌های پناهندگان در نپال گذراند و بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ در کشورهای مختلف غربی مانند ایالات متحده اسکان داده شدند. دین تخمین زده می‌شود که بین دو سوم تا سه چهارم جمعیت بوتان پیرو آیین بودایی وجره‌یانه باشند که دین رسمی نیز هست. حدود یک چهارم تا یک سوم پیرو هندوئیسم هستند. ادیان دیگر کمتر از ۱٪ از جمعیت را تشکیل می‌دهند. دین بودایی در سدهٔ هفتم به بوتان آمد. پادشاه تبت سونگتسن گامپو که به این دین گرویده بود، دستور ساخت دو معبد بودایی را در جکار در مرکز بوتان و کیئیچو در نزدیکی پارو را صادر کرد. زبان زبان رسمی بوتان، زبان دزونگخا، یکی از ۵۳ زبان در خانوادهٔ زبان‌های تبتی است. خطی که به صورت محلی Chhokey (به معنای «زبان دارما») نامیده می‌شود، با تبتی کلاسیک یکسان است. در سیستم آموزشی بوتان، انگلیسی زبان آموزشی است، در حالی که دزونگخا به عنوان زبان ملی تدریس می‌شود. اتنولوگ فهرستی از ۲۴ زبانی را که در حال حاضر در بوتان صحبت می‌شود را فهرست کرده‌است، که همهٔ آنها به جز زبان نپالی، در خانوادهٔ زبان‌های تبتی-برمه‌ای قرار دارند. بهداشت براساس آخرین داده‌های بانک جهانی در سال ۲۰۱۶، امید به زندگی در بوتان ۷۰٫۲ سال (۶۹٫۹ برای مردان و ۷۰٫۵ برای زنان) است. همان‌طور که در قانون اساسی بوتان آمده، مراقبت‌های بهداشتی اولیه در بوتان رایگان است. آموزش از نظر تاریخی، آموزش در بوتان رهبانی بود، آموزش مدرسه‌های سکولار برای عموم مردم در دههٔ ۱۹۶۰ آغاز شد. طبیعت کوهستانی موانعی را برای خدمات آموزشی یکپارچه در این کشور ایجاد کرده‌است. امروزه، بوتان دارای دو دانشگاه غیرمتمرکز با یازده کالج در سراسر این پادشاهی است. این دانشگاه‌ها عبارتند از دانشگاه پادشاهی بوتان و دانشگاه علوم پزشکی خسار گیالپو. حمل و نقل هوایی فرودگاه پارو تنها فرودگاه بین‌المللی در بوتان است. فرودگاه یونگ‌فولا در تراشیگانگ یک فرودگاه داخلی کوچک است که تا سال ۲۰۱۰ در حال بازسازی بود. فرودگاه داخلی یونگ‌فولا برای تکمیل در ژانویهٔ ۲۰۱۰ برنامه‌ریزی شده بود، اما در ژانویهٔ ۲۰۱۵، فرودگاه به دلیل تعمیر مداوم باند همچنان بسته‌بود. هواپیمایی حامل پرچم دروک ایر پروازهای بین فرودگاه پارو و فرودگاه‌های جکار و جلفو را به صورت هفتگی انجام می‌دهد. جاده‌ای جادهٔ کریدوری اصلی، شرق به غرب بوتان است که شهرهای پونت‌شولینگ را در جنوب غربی به تراشیگانگ در شرق متصل می‌کند. سکونتگاه‌های قابل توجهی که جادهٔ اصلی مستقیماً از آن عبور می‌کند عبارتند از ونگدو فودرانگ و تونگسا. جاده اصلی همچنین دارای انشعاب‌هایی است که به تیمفو و دیگر مراکز جمعیتی مانند پارو و پوناخا پوناخا متصل می‌شود. مانند جاده‌های دیگر در بوتان، جادهٔ اصلی به دلیل شرایط روسازی، ریزش‌های شدید، پیچ‌های متعدد، آب‌وهوا و رانش زمین، نگرانی‌های ایمنی جدی دارد. از سال ۲۰۱۴، تعریض جاده‌ها در سرتاسر بوتان، به ویژه برای بزرگراه شمال شرق به غرب از تراشیگانگ به دوچولا، یک اولویت بوده‌است. انتظار می‌رفت پروژهٔ تعریض تا پایان سال ۲۰۱۷ تکمیل شود و سفر جاده‌ای در سراسر کشور را به‌طور قابل توجهی سریعتر و کارآمدتر کند اما این پروژه همچنان در حال احداث است. علاوه بر این، پیش‌بینی می‌شود که بهبود شرایط جاده‌ها باعث تشویق گردشگری بیشتر در منطقهٔ غیرقابل دسترس شرقی بوتان شود. در حال حاضر، به نظر می‌رسد شرایط جاده به دلیل افزایش موارد مسدود شدن، رانش زمین، و اختلال در گرد و غبار ناشی از پروژهٔ تعریض، گردشگران را از بازدید از بوتان بازمی‌دارد. ریلی اگرچه بوتان در حال حاضر راه‌آهن ندارد، اما با هند توافقنامه‌ای را برای اتصال جنوب بوتان به شبکهٔ گستردهٔ هند با ساخت یک خط ریلی به طول بین هاسیمارا در بنگال غربی و توریباری در بوتان منعقد کرده‌است. ساخت راه‌آهن از طریق ساتالی، بهارنا باری و دالسینگ‌پارا توسط راه‌آهن هند تأمین می‌شود. در حال حاضر، نزدیکترین ایستگاه راه‌آهن به بوتان هاسیمارا است. منابع پیوند به بیرون وبگاه رسمی حکومت بوتان بوتان. کتاب حقایق جهانی. سازمان اطلاعات مرکزی. ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۰۷ (میلادی) کشورها در آسیا کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای جنوب آسیا کشورهای عضو اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای محصور در خشکی
7141
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%B3%D9%88
بورکینافاسو
بورکینافاسو (به فرانسوی: Burkina Faso) کشوری در غرب آفریقا است که از شمال و باختر با مالی و از خاور با نیجر و از جنوب با بنین، توگو، غنا و ساحل عاج همسایه است. پایتخت آن واگادوگو است و جمعیت آن حدود ۲۰٫۸ میلیون نفر است. نام قدیم این کشور ولتای علیا بود. ۶۰ درصد مردم این کشور مسلمان هستند، ضمن این که ۲۳ درصد مسیحی و بقیه پیرو ادیان بومی هستند زبان رسمی این کشور، فرانسوی است. تاریخ بورکینافاسو در گذشته مستعمره فرانسه بود. در دوران مستعمراتی، این کشور نقش ذخیره نیروی کار برای مستعمرات توسعه یافته‌تر جنوب را داشت. از زمان کسب استقلال در ۱۹۶۰، این کشور، که در سال ۱۹۸۴ در نخستین سالگرد به قدرت رسیدن توما سانکارا نامش به بورکینافاسو تغییر یافت، تاریخ سیاسی متلاطمی با یک سری کودتاهای نظامی داشته‌است. توما سانکارا به سازماندهی و اجرای اصلاحات گسترده برای ریشه‌کن کردن فقر، افزایش تولید کشاورزی، حمایت از کارگران در برابر کارفرمایان عمدتاً خارجی، مبارزه با استعمار و ترویج سوادآموزی و آموزش اجباری همگانی و به‌ویژه دختران شهرت دارد. سانکارا در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ قرن بیستم و زمانی که اندیشه‌های چپ جهان سوم‌گرا و خلقی همچنان در کشورهای در حال توسعه آفریقایی محبوب بود، به دلیل تلاش‌های «خستگی‌ناپذیر» و اندیشه‌های انترناسیونالیستی و ضد استعمارگرا و در نهایت مرگ در نبرد با مخالفان، به چه‌گوارای آفریقا معروف شده بود. فرمانده سانکارا در جریان یک کودتای نظامی در سال ۱۹۸۷ جان خود را از دست داد اما دولت کودتاگران همواره قتل او را انکار و دلیل مرگ را «طبیعی» عنوان کرد. بلز کمپائوره، همرزم قدیمی سانکارا، پس از قتل توما سانکارا تا سال ۲۰۱۴ حاکم مطلق و بلامنازع این کشور بود. پس از فشار برای آزادی (۱۹۹۰ و ۱۹۹۱) قانون اساسی جدیدی در ۱۹۹۱ وضع شد و در ۱۹۹۲ نظام چند حزبی دوباره بر قرار گشت. معضل اسلام‌گرایی «مارک کریستیان کابوره» رئیس‌جمهوری بورکینافاسو از زمان انتخاب مجددش در نوامبر ۲۰۲۱ با مخالفت فزاینده‌ای به ویژه در سرکوب گروه‌های افراطی اسلام‌گرا روبرو بوده‌است. بورکینافاسو در سال‌های گذشته کشور آرامی بود، اما شورش‌های مکرر گروه‌های اسلامی به ویژه القاعده و داعش، این کشور را به ورطه بحران کشانیده‌است. گروه‌های افراط‌گرای اسلامی، از جمله برخی که در ارتباط با داعش از سال ۲۰۱۴ قرار دارند، در منطقه ساحل قاره آفریقا فعالیت می‌کنند. این منطقه پنج کشور بورکینا فاسو، مالی، موریتانی، نیجر و چاد را دربر می‌گیرد. برای مهار این تهدیدها دولت‌های منطقه‌ای با کمک کشورهای غربی از جمله فرانسه تلاش زیادی کرده‌اند. در حالی که بسیاری از شهروندان بورکینافاسو برای مقابله با گرسنگی و بیماری به کمک سازمان‌های فعال در امور بشردوستانه نیاز دارند، حضور گروه‌های اسلامی که با القاعده یا داعش در ارتباط هستند باعث شده‌است تا ده‌ها مرکز ارائه‌دهنده خدمات پزشکی در بورکینافاسو تعطیل شود. فرانسه در سال‌های گذشته از افزایش حمایت‌های نظامی این کشور به کشورهای آفریقایی که با گروه‌های جهادی درگیر هستند، خبر داده بود. حملات گروه‌های جهادی در بورکینافاسو از سال ۲۰۱۵ میلادی حدود ۱۴۰۰ کشته و بیش از ۱ میلیون آواره برجای گذاشته‌است. سیاست در قانون اساسی انتخابات با رای تمامی افراد بالغ برای مجمع ۷۷ نفره هر چهار سال و برای ریاست جمهوری هر هفت سال تصریح شده‌است. اعضای مجلس نمایندگان به‌طور غیر مستقیم انتخاب می‌شوند. حزب عمده سیاسی (ائتلاف) جبهه مردمی (FP) است. مجلس ملی بورکینافاسو از ۱۲۷ مقام منتخب تشکیل شده‌است. مجلس بر اساس نظام تک مجلسی تشکیل می‌شود و مدت تصدی قوه مقننه ۵ سال است. رئیس فعلی پارلمان آلسان بالا ساکنده است. رئیس دولت یک رئیس‌جمهور منتخب مستقیم است. از دسامبر ۲۰۱۵ روک مارک کریستین کابوره رئیس‌جمهور بود تا این‌که در ژانویه ۲۰۲۲ توسط ارتش سرنگون شد. او پیش از این بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ در زمان رئیس‌جمهور بلز کامپائوره، که در سال ۱۹۸۷ پس از کودتای توماس سانکارا، رئیس‌جمهور وقت به قدرت رسید، به عنوان نخست‌وزیر خدمت کرده بود. کامپائوره در سال ۲۰۱۰ برای چهارمین بار به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد، اما در سال ۲۰۱۴ پس از اعتراضات خشونت‌آمیز استعفا داد. ریاست دولت بر عهده نخست‌وزیر است. از دسامبر ۲۰۲۱ تا ژانویه ۲۰۲۲، این فرد لاسینا زربو بود که توسط رئیس‌جمهور کابوره منصوب شد. انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری به‌طور جداگانه برگزار می‌شود. در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۷، ۵۰ حزب در سراسر کشور ظهور کردند. مشارکت ۵۶ درصدی رای‌دهندگان وجود داشت و انتخابات توسط حدود ۴۰۰۰ ناظر ملی و بین‌المللی دنبال شد. CDP، حزب رئیس‌جمهور سابق کمپائوره، با کسب ۷۳ کرسی از ۱۱۱ کرسی، با اکثریت مطلق در انتخابات پیروز شد. جغرافیا این کشور فقیر که در جنوب صحرای بزرگ آفریقا واقع شده‌است، کشوری است محصور در خشکی که دشت‌های پهناور آن فاقد هرگونه پوشش گیاهی مناسب است. این کشور متشکل از فلات‌هایی با ارتفاع تقریبی ۵۰۰ متر می‌باشد. رودهای مهم: موهون (ولتای سیاه)، ناکامیه (ولتای سفید)، نازینون (ولتای سرخ) بلندترین نقطه: قله تما با ارتفاع ۷۴۹ متر اقلیم: اقلیم خشک و داغ است و فقط در علفزار استوایی جنوب میزان بارندگی (۱۰۰۰ میلی‌متر) کافی است. شمال کشور نیمه کویری است. تقسیمات کشوری Boucle du Mouhoun Cascades Centre Centre-Est Centre-Nord Centre-Ouest Centre-Sud Est Hauts-Bassins Nord Plateau-Central Sahel Sud-Ouest اقتصاد بورکینافاسو یکی از فقیرترین کشورهای جهان، در دو دهه گذشته گرفتار خشکسالی شدید بوده‌است. دامداران چادرنشین و کشاورزانی که در حد معیشت زراعت می‌کنند، عمدتاً کشت ذرت خوشه‌ای، نیشکر و ارزن را انجام می‌دهند، قسمت اعظم جمعیت را تشکیل می‌دهند. بورکینافاسو اقتصاد خود را برپایه کشاورزی و دامپروری بنا نهاده‌است. بورکینافاسو همچنین پنبه، منگنز و روی صادر می‌کند. طلا، منگنز، فسفر و روی بخشی از گنجینه‌هایی است که در اعماق زمین در بورکینافاسو یافت می‌شود. صنعت معدن، رکن مهمی در اقتصاد این کشور است. معدن طلای «باگاسی» در غرب بورکینافاسو، یکی از هشت معدن طلای این کشور است. گروه کانادایی موسوم به «راکس گولد» کار استخراج طلا از این معادن را انجام می‌دهد و طلا تبدیل به اولین محصول صادراتی بورکینافاسو شده‌است. درآمد حاصل از صادارت طلا در سال ۲۰۱۵ میلادی، معادل ۲۵۵ میلیون یورو گزارش شد. کارشناسان مستقل معتقدند که شرکت امنیتی واگنر در کودتاهای اخیر در کشورهای مالی و بورکینافاسو که صاحب معادن بزرگ طلا هستند، دخالت داشته‌است. مدیر و یکی از سهامداران اصلی شرکت امنیتی واگنر به نام یوگنی پریگوژین از نزدیکان ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه است. بر اساس گزارش فائو در سال ۲۰۱۹ تعداد دام زنده موجود در بورکینافاسو به این شرح بوده‌است: گوسفند (۱۰٫۶ میلیون) - خوک (۲٬۵۸۷٬۰۰۰) - بز (۱۶ میلیون) - گاو (۱۰ میلیون) - شتر (۲۰٬۰۰۰) فرهنگ آنچه تاکنون در مورد چگونگی ورود اسلام به کشور گفته و نوشته شده‌است، از ورود این دین توسط بازرگانان و مبلغان نیجر، مالی و غنا به شهرهای جنوب، شمال غربی و شرق کشور حکایت می‌کند. در سال‌های دهه ۱۹۲۰ م، فرمانده اداره امور ولتای علیا (نام پیشین بورکینافاسو)، در گزارشی به فرمانده مستعمرات غرب آفریقا در داکار، از هسته‌های اسلامی شهرهای بوبودیولاسو، شرکت بعضی از مسلمانان در آیین حج و رواج کلاس‌های آموزش قرآن خبر داد. مذهب در این سرزمین مؤلفه‌ای مهم و مؤثر در رفتارهای اجتماعی مردم به‌شمار می‌آید. جامعه این کشور، شاهد برخی فعالیت‌های اجتماعی است که انگیزه‌های مذهبی دارند؛ بنابراین، دین و مذهب، نفوذ درخور توجهی در عرصه اجتماعی دارد. از سوی دیگر، با توجه به نوع حکومت، تصمیم‌ها، رفتارها و سیاست‌های دولتمردان در زمینه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی، ارتباطی با ملاحظات مذهبی ندارد و دولتمردان حتی‌الامکان می‌کوشند از ورود رهبران مذهبی به مسائل سیاسی با انگیزه‌های دینی و مذهبی جلوگیری کنند. برخی از تشکیلات مذهبی، از نظر دولت به رسمیت شناخته شده‌اند و در مراسم رسمی از نمایندگان آن‌ها دعوت می‌شود. این گروه‌ها عبارتند از: تیجانیه، جماعت اسلامی، وهابیون، احمدیه. فرقه تیجانیه، یکی از تشکیلات بانفوذ و دارای پیروان پرشمار در بورکینافاسو به‌شمار می‌رود. این فرقه نزدیک به هشتاد سال پیش توسط فردی به نام «ابوبکر مایگا» از قبیله مارانشی در بورکینافاسو پایه‌گذاری شد. مایگا به مرور به تبلیغ و نشر دین اسلام پرداخت و در نتیجه تلاش‌های وی، افرادی به دین اسلام گرویدند. یکی دیگر از رهبران تیجانیه در بورکینافاسو، «شیخ محمد مایگا» بود. وی فرزند بزرگ شیخ ابوبکر بود که به جای پدر، رهبری جریان تیجانیه را به عهده گرفت. با تلاش وی، دولت فرقه تیجانیه را به رسمیت شناخت. یکی دیگر از تشکل‌های اسلامی در بورکینافاسو جنبش وهابیت است. این جنبش در دهه ۱۹۶۰ م توسط فردی به نام «محمد کوته»، که به تجارت با بازرگانان سعودی مشغول بود، از طریق شهر بوبو وارد بورکینافاسو شد. وی با برخورداری از حمایت و امکانات مالی عربستان، به جذب پیروان بیشتر در بورکینافاسو پرداخت. فرقه احمدیه، فعالیت خود را در سال ۱۹۸۹ م به‌طور رسمی در واگادوگو آغاز کرد. رئیس این فرقه، «شیخ محمد ادریس» و معاون وی، «تاریک محمود» (هر دو پاکستانی‌تبار) نام دارد. آموزش میزان با سوادی: ۱۸٫۲ ٪ (۱۹۹۰). سنین تحصیل اجباری: ۷ تا ۱۴ سال. تعداد دانشگاه: ۴. (۲۰۰۰) نیروهای مسلح کل نیروهای مسلح: ۸۷۰۰ (۱۹۹۱). خدمت سربازی: اجباری نیست. مشخصات آماری نام رسمی: بورکینافاسو (Burkina Faso) (ولتای علیای سابق) عضو: سازمان ملل متحد، سازمان وحدت آفریقا، جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا مساحت: ۲۷۴٬۰۰۰ کیلومتر مربع خط ساحلی: خط ساحلی ندارد مختصات جغرافیایی: ۱۳ درجه شمالی و ۲ درجه غربی جمعیت: ۲۰٫۸۳۶٫۰۰۰ نفر (برآورد ۲۰۲۰) پایتخت: اوآگادوگو (۱٬۰۸۶٬۰۰۰ نفر) شهرهای عمده: بوبو دیولاسو (۳۶۰٬۰۰۰ نفر)، کودوگو(۸۷٬۰۰۰ نفر)، اوهایویا (۶۱٬۰۰۰ نفر)، بانفورا (۶۰٬۰۰۰ نفر) زبان: فرانسوی (رسمی)، موسی، فولانی مذهب: اسلام(۶۰٪)، مسیحیت(۲۳٪) و عقاید محلی(۱۵٪) امید طول عمر: ۴۷٬۲ سال رشد سالانه جمعیت: ۲٬۵۷ ٪ درصد واحد پول: فرانک Communaute Financiere Africaine franc جستارهای وابسته کودتای نافرجام ۲۰۱۶ بورکینافاسو روابط شوروی و بورکینافاسو بلز کمپائوره تیم ملی فوتبال بورکینافاسو پرچم بورکینافاسو فهرست شهرهای بورکینافاسو فهرست سفارت‌های بورکینافاسو فهرست فرودگاه‌های بورکینافاسو سینمای بورکینافاسو استان‌های بورکینافاسو واگادوگو منابع http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=بورکینافاسو&SSOReturnPage=Check&Rand=0 آفریقای غربی فرانسه ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در آفریقا جمهوری‌ها کشورها در آفریقا کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورهای آفریقای غربی کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای محصور در خشکی مهندسی سیاسی بر پایه کودتا
7142
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%A7
پاناما
پاناما با نام رسمی جمهوری پاناما کشور فراقاره‌ای در آمریکای مرکزی است. پایتخت آن پاناماسیتی است. جمعیت این کشور ۴٬۳۱۵٬۰۰۰ نفر، زبان رسمی آن اسپانیایی و واحد پول آن بالبوآ و دلار آمریکا است. پاناما با مساحت ۷۵۵۱۷ کیلومتر مربع؛ صد و شانزدهمین کشور جهان از لحاظ وسعت است. این کشور از شمال به دریای کارائیب (اقیانوس اطلس)، از شرق به کشور کلمبیا، از جنوب به اقیانوس آرام و از غرب به کشور کاستاریکا محدود است. منطقه پاناما دارای باریکترین خشکی در آمریکای مرکزی است که دو نیم‌قاره آمریکای شمالی و جنوبی را به یکدیگر متصل می‌کند. جمهوری پاناما عضو سازمان ملل متحد، و سازمان کشورهای آمریکایی است. ۷۰ درصد از مردم پاناما از تبار مستیزو (دورگه سرخ‌پوست و سفیدپوست)، ۱۴ درصد سیاه‌پوست، ۱۰ درصد سفیدپوست، و ۶ درصد سرخ‌پوست هستند. ۷۵ تا ۸۵ درصد از مردم این کشور کاتولیک رومی و ۱۵ تا ۲۵ درصد مسیحی اوانجلیست هستند. کانال پاناما که دو اقیانوس آرام و اطلس را به یکدیگر پیوند می‌دهد به لحاظ بازرگانی و ترابری دریایی اهمیت فراوانی دارد و مهم‌ترین کانال جهان به‌شمار می‌آید؛ ساخت این کانال ۷۷ کیلومتری یکی از بزرگ‌ترین و دشوارترین پروژه‌های مهندسی در جهان بود که درسال ۱۹۰۶میلادی، توسط ارتش ایالات متحده آمریکا حفر شد. منطقه آزاد کولون در مدخل ورودی این کانال قرار دارد و از موقعیت مناسبی برای بازرگانی بین‌المللی برخوردار است. پاناما در سال ۱۸۲۱ از اسپانیا و سپس در سال ۱۹۰۳ از کلمبیا مستقل شد. پس از رد پیشنهادهای آمریکا از سوی کلمبیا مبنی بر تکمیل کانال پاناما، منطقه پاناما با حمایت آمریکا کشوری مستقل گشت. به این خاطر سطح زندگی در پاناما به نسبت کشورهای همسایه بالاتر است، هر چند بحران سیاسی ۱۹۸۹ به اقتصاد لطمه زد. کالاهای صادراتی عمده شامل موز و میگو و چوب ماهون است. در سال ۱۹۹۰ ارتش پاناما منحل شد و امروزه یک نیروی پلیس ملی متشکل از ۱۱۰۰۰ نفر امور انتظامی کشور را برعهده دارد که بخشی از آن به گارد ساحلی اختصاص یافته‌است. ولی امنیت پاناما، به عهده ایالات متحده آمریکا است. محمدرضا شاه، شاه پیشین ایران، در ۱۵ دسامبر ۱۹۷۹ رهسپار پاناما شد و آخرین ماه‌های زندگی خود را در پاناما و مصر سپری کرد. پاناما تنها کشوری در جهان است که می‌توان در آن طلوع در اقیانوس آرام و غروب در اقیانوس اطلس را مشاهده کرد. تاریخ پاناما بخشی از گرانادای جدید اسپانیا (کلمبیا) بود. در دهه ۱۸۸۰ کوشش فرانسویان در احداث کانالی در پاناما که اقیانوس اطلس را به آرام وصل کند ناموفق بود. از زمان جنگ ایالات متحده و اسپانیا در سال ۱۸۹۹ میلادی، ایالات متحده متوجه شد به مسیر کوتاهتری برای اینکه کشتی‌هایش از ساحل غربی کالیفرنیا خود را به ساحل شرقی این کشور برسانند، نیاز دارد؛ زیرا در آن زمان کشتی‌های آمریکایی برای اینکه از ساحل غربی به ساحل شرقی و بالعکس رفت‌وآمد کنند ناگزیر به دور زدن قاره آمریکای جنوبی از طریق تنگه ماژلان بودند. در آغاز کشور کلمبیا که در آن زمان پاناما جزو خاک این کشور بود از احداث کانال استقبال کرد اما در آخرین روزهای پیش از آغاز عملیات اجرایی نمایندگان مجلس کلمبیا از اینکه حاکمیت خود بر بخشی از قلمروی کشورشان را به بیگانگان واگذار کنند با طرح واشینگتن برای احداث کانال پاناما مخالفت کردند. در پی این تصمیم، دولت تئودور روزولت، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به‌طور آشکار ساکنان پاناما را به جدایی‌طلبی تشویق کرد و کشتی‌های جنگی آمریکا در ساحل مقابل شهرهای کولون و پاناما لنگر انداخته و مانع دخالت ارتش کلمبیا شدند. پس از اعلام استقلال منطقه پاناما از کلمبیا در نوامبر سال ۱۹۰۳ میلادی ایالات متحده این کشور نوبنیاد را به رسمیت شناخته و در روز ۱۸ نوامبر قرارداد احداث کانال میان ایالات متحده و پاناما امضاء شد. این کانال سرانجام در ۱۹۰۶ گشوده و در ۱۹۰۷ به بهره‌برداری رسید. براساس این قرارداد یک نوار خشکی به عرض ۸ کیلومتر از خاک پاناما مجزا شده و به آمریکا تعلق می‌گرفت. تا سال ۱۹۹۹ کنترل کانال پاناما در اختیار دولت آمریکا بوده و واشینگتن در ۳۱ دسامبر این سال این کانال را به دولت پاناما بازپس داد. از ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۹ قدرت در پاناما عملاً در دست ژنرال دیکتاتور، مانوئل آنتونیو نوریگا بود. در سال ۱۹۸۹ میلادی حمله‌ای از جانب دولت وقت آمریکا به پاناما صورت گرفت و نوریگا در این حمله دستگیر شد و به «میامی» انتقال یافت. وی حدود ۲۰ سال به اتهام قاچاق موادمخدر و پول‌شویی در زندان‌های آمریکا و فرانسه حبس بود و در ۱۱ دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی به پاناما بازگردانده شد. جغرافیا یکی از آخرین تحولات بزرگ کره زمین، سه‌میلیون و چهارصد هزار سال پیش رخ داد. این تحول پیدایش خشکی باریکی بود که سرزمین پاناما نام گرفت. پیدایش پاناما، پل ارتباطی آمریکایی شمالی و جنوبی، امکان مهاجرت گونه‌های مختلف جانوری را فراهم کرد. این سرزمین خود اکنون غنی از گونه‌های کمیاب جانوری است. کشور پاناما از شمال به دریای کارائیب، از مشرق به کلمبیا، از جنوب به خلیج پاناما و اقیانوس آرام و از مغرب به کاستاریکا محدود می‌شود. پاناما باریکه‌ای است کوهستانی با جنگل‌های انبوه که آمریکای مرکزی را به آمریکای جنوبی پیوند می‌دهد. رودهای مهم آن توئیرا (با چوکوناکه)، بایانو، سانتاماریا و بلندترین نقطه آن قله آتشفشان بارو با ۳۴۷۵ متر ارتفاع است. اقلیم پاناما در ارتفاعات، معتدل، مرطوب و نسبتاً پرباران و در جلگه‌های ساحلی، مرطوب و بارانی است. پاناما با تغییر دمای کم فصلی، آب و هوایی استوایی دارد. رشته‌کوه‌های نسبتاً مرتفعی که از خاور به باختر این سرزمین کشیده شده‌اند که آن را به دو منطقهٔ شمالی و جنوبی تقسیم می‌کنند. چند رودخانه که همگی از ارتفاعات مرکزی سرچشمه می‌گیرند، این سرزمین را آبیاری می‌کنند که عمده‌ترین این رودها عبارتند از بایامو، توئیرا و چپو. شهر پاناما با ۴۶۳۰۹۳ نفر جمعیت پایتخت کشور پاناما است و شهرهای پاناما و جمعیت آن‌ها طبق آمار سال ۱۹۹۶ عبارتند از: سان میگلیتو با ۳۰۷۲۳۰، نفر و پنونوم با ۶۷۹۰۱ نفر. خلیج‌های این کشور عبارتند از پاناما، لورابا، موسکیتوس، داروین، و سان میگوئل. با عرض کنونیکانال پاناما، تنها نفتکش‌های پاناماگذر، با ظرفیت جابه‌جایی ۵۰ هزار تن نفت توان حرکت در آن را دارند، اما طرح‌هایی برای تعریض این کانال در سال ۲۰۱۴ وجود دارد که در آن صورت نفتکش‌های افرامکس با ظرفیت جابه‌جایی ۸۰ هزار تن نیز می‌توانند از آن عبور کنند. جزایر اصلی پاناما، ری، کویبا، سباکو، جی کارون، پاریدا، و کولون هستند. تقسیمات کشوری پاناما به ۹ استان (provincias) و پنج قلمرو (comarcas) تقسیم شده‌است. در پنج قلمروی خودگردان، مدیریت در دست چهار گروه قومی سرخ‌پوستی کونا، نگوبه بوگله، امبرا، و وونان است: استان‌های پاناما (مراکز استان در پرانتز): ۱ بوکاس دل‌تورو (بوکاس دل‌تورو) ۲ چیریکی (داوید) ۳ کوکله (پنونومه) ۴ کولون (کولون) ۵ دارین (لاپالما) ۶ هررا (چیتره) ۷ لس سانتوس (لاس تابلاس) ۸ استان پاناما (پاناماسیتی) ۹ وراگوآس (سانتیاگو) قلمروهای خودگردان که استان به‌شمار می‌آیند: C1 امبرا-وونان (کیریلو گوآئینورا) C2 کونا یالا (ال پورونیر) C4 نگوبه-بولگه (کوئبرادا گوآبو) قلمروهای خودگردان که استان به‌شمار نمی‌آیند: C3 مادوگاندی (آکوئا یالا) C5 وارگاندی (نورا) سیاست در قانون اساسی انتخابات مجمع قانون‌گذاری ۶۷ نفره، رئیس‌جمهور و دو معاون رئیس‌جمهور برای دوره‌ای ۵ ساله با رأی اجباری تمامی افراد بالغ پیش‌بینی شده‌است. رئیس‌جمهور کابینه وزیران را انتصاب می‌کند. احزاب عمده سیاسی عبارتند از حزب اعتبار لیبرال، حزب دموکرات مسیحی، جنبش آزادی‌بخش جمهوری ملی (که در انتخابات ۱۹۸۹ میلادی با عنوان اتحاد دموکراتیک همکاری کردند)، حزب اعتبار پاناما، و (ائتلاف) کولینا. نوع حکومت پاناما جمهوری است. قوهٔ مقننهٔ این کشور از یک مجلس قانونگذار با ۷۱ عضو تشکیل یافته‌است و دورهٔ عضویت در آن ۵ سال است. رئیس‌جمهور کنونی کشور پاناما که در انتخابات سال ۲۰۱۴ میلادی برگزیده شد، ریکاردو مارتینلی است. وی نماینده ائتلاف «اتحاد برای تغییرات» است که این ائتلاف از اتحاد حزب «تغییر دمکراتیک»، حزب «پاناما» و حزب «اتحاد مولینرا و میهن‌دوست» ایجاد شده‌است. خط مشی سیاسی مارتینلی شامل کمک به نظام سرمایه‌داری و احیای قرارداد بازرگانی آزاد با آمریکا است. این سیاستمدار که صاحب بزرگ‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای کشور است، در انتخابات از بیش از دو میلیون نفر دارای رأی خواست که با آرای خود «از لغزش کشور به سراشیب چپ جلوگیری کنند». معروف‌ترین مسئله سیاسی مربوط به پاناما، بحران آبراه پاناما می‌باشد که با مداخله نظامی آمریکا و کشته شدن ۴۰۰۰ شهروند پانامایی همراه بود. اقتصاد برپایه آمار سال ۱۹۹۹ فراورده‌های عمدهٔ پاناما عبارتند از: نیشکر، موز، برنج، موز سبز، ذرت، سیب زمینی، پرتقال، قهوه و توتون. همچنین مهم‌ترین صنایع آن، مواد غذایی، فراورده‌های نفتی، نوشیدنی، سیمان، آجر و کاشی هستند. طول خط آهن پاناما در سال ۱۹۹۸ بالغ بر ۳۵۴ کیلومتر و طول راه‌های اتومبیل‌رو آن ۱۱۳۰۱ کیلومتر بود که ۳۳ درصد راه‌های اتومبیل‌رو آسفالت بودند. مردم ۷۰ درصد از مردم پاناما از تبار مستیزو (دورگه سرخ‌پوست و سفیدپوست)، ۱۴ درصد سیاه‌پوست، ۱۰ درصد سفیدپوست، و ۶ درصد سرخ‌پوست هستند. سرخ‌پوستان این کشور از هفت قبیله به نام‌های امبرا، وونان، نگوبه بوگله، کونا، ناسو و بریبری تشکیل شده‌اند. بیش از نیمی از جمعیت پاناما در منطقه کلان‌شهری پاناماسیتی-کولون سکونت دارند. ۷۵ تا ۸۵ درصد از مردم این کشور کاتولیک رومی و ۱۵ تا ۲۵ درصد مسیحی اوانجلیست هستند. فرهنگ فرهنگ پاناما از سنت‌ها، موسیقی، و هنر اروپایی مشتق شده و به همراه اسپانیایی‌ها به این منطقه آمده‌است. در عین حال بر اثر آمیزش این فرهنگ با فرهنگ‌های آفریقایی و سرخ‌پوستی فرهنگ‌هایی دورگه نیز در پاناما پدید آمده‌اند. برای نمونه تامبوریتو نوعی رقص اسپانیایی است که با ضرب‌آهنگ‌های آفریقایی آمیخته‌است. فرهنگ عامه این کشور در جشنواره‌های متعدد و مراسم رقص که نسل به نسل برگزار شده بازتاب یافته‌است. شهرهای پاناما شاهد برگزاری جشنواره‌های موسیقی در سبک‌های رگی، رگی آن اسپانیول، رگتون، هائیتیانو، جاز، بلوز، سالسا، و راک هستند. زبان جمهوری پاناما کم‌جمعیت‌ترین کشور اسپانیایی‌زبان در آمریکای لاتین است. اسناد پاناما در سال ۲۰۱۶ یک گروه هکر ناشناس یکی از شرکت‌های حقوقی کشور پاناما به اسم شرکت موساک فونسکا را هک کرده و بیش از ۱۱۴۰۰۰۰۰ سند مربوط به فرار مالیاتی سران جهان از جمله ولادمیر پوتین و دیوید کامرون و بسیاری دیگر از سران جهان را فاش کرد. به نظر کارشناسان این درز اطلاعاتی بالاتر از اسناد ویکی‌لیکس قرار گرفت و به عنوان بزرگ‌ترین درز اطلاعاتی تاریخ قرار گرفته‌است. این اسناد به اسناد پاناما معروف است. جستارهای وابسته بومی‌های پاناما کانال پاناما باریکه پاناما حمله ایالات متحده آمریکا به پاناما فهرست افراد نام‌برده‌شده در اسناد پاناما مانوئل نوریگا فهرست فرودگاه‌های پاناما تیم ملی فوتبال پاناما منابع Wikipedia contributors, "Panama," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Panama&oldid=493695713 (accessed May 22, 2012). Panama Portal بختیاری، سعید: آشنایی با کشورها: پاناما. در: مجله «رشد آموزش جغرافیا». بهار ۱۳۸۲ - شماره ۶۴. خبرهای مربوط به پاناما در خبرگزاری فارس. Buckley, Kevin, Panama, Touchstone, 1992. ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۲۱ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۰۳ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۰۳ (میلادی) در آمریکای جنوبی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۰۳ (میلادی) در آمریکای شمالی جمهوری‌ها کشورهای فراقاره‌ای کشورها و سرزمین‌های اسپانیایی‌زبان کشورهای جزایر کارائیب کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای هم‌مرز با اقیانوس آرام لیبرال دموکراسی
7143
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
پاکستان
پاکستان با نام رسمی جمهوری اسلامی پاکستان (به اردو: اسلامی جمهوریۂ پاکستان)، کشوری در جنوب آسیا واقع در غرب شبه‌قاره هند است. این کشور از جنوب به دریای عمان، از غرب با ایران، از شمال با افغانستان، از شرق با هندوستان و از شمال شرق با چین هم‌مرز است. مساحت پاکستان ۸۸۱٬۹۱۳ کیلومترمربع است و این کشور با ۲۴۹٬۵۶۶٬۰۰۰ نفر جمعیت، پنجمین کشور پرجمعیت جهان است. پایتخت آن، شهر اسلام‌آباد و بزرگ‌ترین شهر آن، کراچی نام دارد. زبان رسمی پاکستان، اردو و انگلیسی است. دین رسمی جمهوری فدرال پاکستان، اسلام است و در میان کشورهای اسلامی، دومین کشور از نظر تعداد مسلمانان محسوب می‌شود. ۹۷ درصد مردم پاکستان خود را پیرو دین اسلام می‌دانند که از این تعداد ۷۵٪ سنی و ۲۵٪ شیعه هستند همچنین حدود ۳ درصد از جمعیت این کشور پیرو دیگر ادیان هستند. بزرگ‌ترین اقلیت‌های دینی این کشور مسیحیان و هندوها می‌باشند. این منطقه تاریخ کهنی از زندگی و تمدن را داراست که شامل تمدن دره سند می‌شود. این کشور در سال ۱۹۴۷ به عنوان یک دولت و کشور جدید از هند مستقل شد. در سال ۱۹۷۱ جنگ داخلی به جدایی پاکستان شرقی با نام بنگلادش از این کشور منجر شد. از زمان استقلال، جمهوری فدرال پاکستان دوره‌های رشد نظامی و اقتصادی و همچنین بی‌ثباتی را هنگام جدا شدن بنگلادش از خود، گذرانده‌است. جمهوری فدرال پاکستان از لحاظ بزرگی نیروهای مسلح در رده هفتم جهان است. پاکستان هفتمین کشور جهان بر پایه تعداد نیروهای نظامی دائمی است، این کشور از قدرت‌های هسته‌ای و از کشورهای دارای سلاح هسته‌ای و و تنها کشور اسلامی دارنده آن است. ناحیهٔ کشمیر مورد ادعای هند و پاکستان است. هر دو کشور به‌طور جداگانه بخش‌هایی از این منطقه را اداره می‌کنند و این مناطق توسط خط کنترل از هم جدا شده‌اند. جمهوری فدرال پاکستان بر اساس برآورد سال ۲۰۲۲ با بیش از ۲۴۲ میلیون نفر جمعیت، پنجمین کشور پرجمعیت دنیا و پرجمعیت‌تر از کشور پهناوری مانند روسیه است. این کشور، جمهوری پارلمانی فدرال است و از ۴ ایالت و چهار قلمرو فدرالی تشکیل می‌شود. جمهوری فدرال پاکستان هم از نظر زبانی و قومی و هم از نظر جغرافیایی کشور متنوع است. در شهریور ماه ۱۳۹۴ دیوان عالی جمهوری فدرال پاکستان با صدور حکمی، زبان اردو را به عنوان زبان اداری این کشور اعلام کرد. نام نام پاکستان (پاک + ستان) به زبان فارسی یعنی سرزمین پاک‌ها. این نام نخستین بار در سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۳) توسط چودری رحمت علی که آن را در نشریه «امروز» یا «هرگز» منتشر کرد، به کار برده شد. این نام به عنوان سرواژه از نام‌های سرزمین‌های اصلی اسلامی مربوط به هند غربی ساخته شده‌است. به‌طور رسمی این کشور به عنوان قلمرو پاکستان در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷) بنا نهاده شد و در سال ۱۳۳۶ (۱۹۵۷) اولین کشور «جمهوری اسلامی» را پایه‌ریزی کرد. پاکستان را به‌خصوص در شبه‌قاره هند معمولاً با نام مخفف «پاک» می‌شناسند. تاریخ در هنگام قیام گاندی علیه استعمار انگلیس در هند (راج بریتانیا)، پاکستان به رهبری محمد علی جناح (از یاران گاندی) پیش از استقلال هند، استقلال خود را بازیافت. پاکستان دارای تمدن آسیایی بوده‌است و یکی از تمدن‌های بزرگ جهان به حساب می‌آید که پس از میان‌رودان و مصر تمدن دوره سِند (۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد) است. کشور کنونی پاکستان در تاریخ ۱۴ اوت (۱۹۴۷) تأسیس شد. اما ناحیه‌ای که دربرمی گیرد تاریخچهٔ گسترده‌ای دارد که با تاریخ هندوستان، اشتراک دارد. این منطقه محل تقاطع راه‌های تجاری تاریخی مانند راه ابریشم بوده‌است و در هزاران سال توسط گروه‌های مختلفی به عنوان سرزمین سکونت به کار برده شد. این گروه‌ها شامل؛ دراویدی‌ها، هندواروپایی‌ها، ایرانی‌ها (که دربرگیرنده هخامنشی‌ها، سکاها، اشکانی‌ها و ساسانی‌ها است)، کوشانی‌ها، اعراب، ترک‌تبارها ومغولها بودند. این منطقه را بیشتر به نام موزه اقوام و نژادها می‌شناسند. مورخ و جغرافی‌دان دو بلیج مولر هنگامی که گفت: «اگر آن‌گونه که می‌گویند مصر موهبتی از سوی نیل است، پاکستان نیز موهبتی از سند است» اهمیت تاریخی این منطقه را آشکار ساخت. نخستین نشانه وجود انسان‌های در این منطقه ابزارهای سنگی هستند که در استان منطقه پنجاب از فرهنگ سوان برجای مانده‌اند و مربوط به ۱۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار سال پیش هستند. رود سند، محل فرهنگ‌های باستانی متعددی از قبیل مهرگره (یکی از اولین شهرهای شناخته شده جهانی) و تمدن دره سند در هاراپا و موهن‌جو دارو است. تمدن دره سند در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد دچار انحطاط شد و پس از آن تمدن ودابی پدید آمد که در بیشتر شمال هند و پاکستان گسترده شد. پادشاهی هندویونانی که توسط دمتریوس اول باختری تأسیس شد، شامل گاندهارا و ناحیهٔ منطقه پنجاب از ۱۸۴ قبل از میلاد می‌شد و در زمان حکومت مناندر اول که با پیشرفت‌های تجاری و فرهنگی دوره یونانی-بودائیسم همراه بود را بنا نهاد و به بیشترین رشد و پیشرفت خود رسید. شهر تاکسیلا مرکز مهم آموزشی در دوران باستانی شد. بقایای شهر که در غرب اسلام‌آباد واقع هستند، یکی از مکان‌های باستان‌شناسی عمده کشور است. در سال ۷۱۲ میلادی، فرمانده عرب به نام محمد بن قاسم، سند و مولتان در جنوب منطقه پنجاب (پاکستان) را فتح کرد. در طول این دوره مروجان دینی صوفی نقش محوری را در تغییر دین اکثریت جمعیت منطقه به اسلام ایفا نمودند. این تحولات مرحله‌ای را برای حاکمیت چندین امپراتوری مسلمان در منطقه ایجاد کرد و بنای حکومت‌های بعدی مسلمانان را که شامل حکومت غزنویان، پادشاهی غوریان، سلطان‌نشین دهلی و امپراتوری گورکانی می‌شدند گذاشت. انحطاط تدریجی حکومت گورکانی در اوایل سده هیجدهم موقعیت‌هایی را برای جمعیت افغان، بلوچ و سیک برای اعمال قدرت و کنترل خود بر نواحی گسترده‌ای را فراهم نهاد تا زمانی که کمپانی هند شرقی، سلطهٔ خود را بر جنوب آسیا گسترانید. جنگ استقلال هند در ۱۲۳۶ هجری خورشیدی (۱۸۵۷) آخرین نبرد مسلحانهٔ منطقه ضد راج بریتانیا بود و زمینه‌های نبرد آزادی‌خواهانهٔ غیرمسلحانه که توسط مجلس ملی هند رهبری می‌شد را بنا نهاد. با این وجود مسلم لیگ هند در نیمهٔ دوم دهه ۱۹۳۰ در میان ارسی از نادیده گرفتن مسلمانان در سیاست به محبوبیت رسید در ۲۹ دسامبر ۱۹۳۰ خطابه مربوط به ریاست جمهوری علامه اقبال لاهوری خواهان ایجاد یک کشور مسلمان مجزا در شمال غربی و آسیای جنوب شرقی شد. محمد علی جناح تئوری دو ملت را حمایت کرد و مسلم لیگ را به سوی پذیرش «قطعنامه لاهور» مربوط به ۱۹۴۰ هدایت کرد که سرانجام به ایجاد کشور پاکستان انجامید. پاکستان در ۱۴ اوت ۱۹۴۷ با دو جناح دارای اکثریت مسلمان در قسمت شرقی و شمال غربی مناطق آسیای جنوبی تشکیل شد که توسط هند که اکثریت آن هندو بودند از هم جدا شد و از استان‌های بلوچستان (پاکستان)، بنگلادش شرقی، استان مرزی شمال غرب، پنجاب غربی و سند تشکیل می‌شد. تقسیم هند تحت کنترل بریتانیا به شورش‌های فرقه‌ای منجر شد. در سراسر هند و پاکستان مخصوصاً جامو و کشمیر تب جنگ بالا گرفت و به اولین مناقشه کشمیر (۱۹۴۸) منتهی شد که در آن پاکستان و هند هر یک قسمت‌های عظیمی از کشمیر را تصرف کردند. پاکستان بعد از استقلال در ۱۴ اوت ۱۹۴۷ (همزمان با هند) اما همچنان به‌طور رسمی مستقل نشده بود تا اینکه در ۲۳ مارس ۱۹۵۶ به‌طور رسمی مستقل شد و اسکندر میرزا به عنوان اولین رئیس‌جمهور هر دو بخش پاکستان غربی و شرقی (بعدها بنگلادش) برگزیده شد و در سال ۱۹۵۸ با کودتایی توسط ژنرال ایوب خان (۶۹–۱۹۵۸) برکنار شد. ژنرال ایوب خان در طول یک دوره ناآرامی داخلی و همچنین در دوره جنگ ۱۹۶۵ هند - پاکستان رئیس‌جمهور بود. جانشین او ژنرال یحیی خان (۷۱–۱۹۶۹) با طوفان - بهولا ۱۹۷۰ - مواجه شد که باعث مرگ ۵۰۰ هزار تن شد. تفرقه‌های اقتصادی و سیاسی در پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) منجر به سرکوبی‌ها و تنش‌های شدید سیاسی گردید، که نهایتاً به جنگ آزادسازی بنگلادش و جنگ ۱۹۷۱ هند و پاکستان و نهایتاً جدا شدن پاکستان شرقی به عنوان کشور مستقل بنگلادش انجامید. حکومت غیرنظامی از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۷ توسط ذوالفقار علی بوتو تا زمانی که خلع شد و توسط یک جنایت قضایی در سال ۱۹۷۹ به دست ژنرال محمد ضیاءالحق اعدام شد، از سرگرفته شد. ضیاء الحق چهارمین رئیس‌جمهور نظامی شد. سیاست‌های سکولار پاکستان با معرفی قوانین اسلامی شریعت توسط ضیاء از بین رفتند و این روند تأثیرات مذهبی و دینی بر جامعه شهریب، و همچنین نظامی را افزایش داد. با مرگ ژنرال ضیاء در حادثه سقوط هواپیما در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸)، بی‌نظیر بوتو دختر ذوالفقار علی بوتو به عنوان اولین نخست‌وزیر زن پاکستانی انتخاب شد. در طول دهه بعد با خرابتر شدن اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور، او قدرت را به نواز شریف واگذار کرد. تنش‌های نظامی در جنگ کارگیل که پاکستان و هند در سال ۱۹۹۹ با آن مواجه بودند، با یک کودتای نظامی دنبال شد که در این کودتا ژنرال پرویز مشرف توانست قدرت اجرایی را به دست گیرد. در سال ۲۰۰۱ مشرف توانست با استعفای رفیق ترار، رئیس‌جمهور پاکستان شود. پس از انتخابات مجلس ۲۰۰۲، مشرف قدرت‌های اجرایی را به نخست‌وزیر تازه منتخب ظفرالله خان جمالی واگذار کرد که او نیز در انتخابات نخست‌وزیری ۲۰۰۴ پاکستان، جای خود را به شوکت عزیز داد. توان نظامی براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سیا و کتابخانه کنگره آمریکا و برآورد آن‌ها در سال ۲۰۱۱، هم‌اکنون پاکستان از نظر توان نظامی در رده پانزدهم قدرت‌های نظامی جهان قرار دارد. بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و کنگره آمریکا، پاکستان که جمعیت آن ۲۲۰ میلیون نفر است، هم‌اکنون دارای ۶۱۷ هزار پرسنل فعال نظامی است و تعداد نیروهای ذخیره فعال این کشور ۵۱۵ هزار نفر است. نیروی زمینی ارتش پاکستان دارای ۲۶۴۰ دستگاه تانک، ۴۶۲۰ دستگاه نفربر، ۱۰۸۶ عراده توپ کششی، ۵۹۵ عراده توپ خودکششی، ۲۰۰ سامانه پدافند موشکی، ۳۲۰۰ خمپاره انداز، ۳۴۰۰ سامانه ضد تانک، ۲۵۰۰ سامانه پدافند هوایی و ۱۱۵۰۰ وسیله نقلیه لجستیکی است. نیروی هوایی ارتش پاکستان نیز دارای ۱۴۱۴ فروند جنگنده و هواپیما، ۵۳۵ فروند هلیکوپتر و ۱۴۸ فرودگاه عملیاتی است. نیروی دریایی ارتش پاکستان نیز دارای یازده فروند کشتی، دو بندر، ۵ زیر دریایی، ۱۵ قایق نظامی گشت زنی، ۱۱ ناوچه، یک ناوشکن و یک قایق جنگی خشکی آبی است. نیروی دریایی پاکستان دارای ناو هواپیمابر نیست. بودجه نظامی پاکستان در سال ۲۰۱۱، شش میلیارد و ۴۱۰ دلار بوده‌است. تقسیمات کشوری پاکستان از پنج ایالت، یک منطقهٔ خودمختار قبایلی، یک منطقه فدرال پایتخت (اسلام‌آباد) و دو منطقه مربوط به جامو و کشمیر تشکیل شده‌است. منطقه زرد رنگ (شماره ۱) ایالت بلوچستان به مرکزیت کویته منطقه بنفش رنگ (شماره ۲) ایالت خیبر پختونخوا به مرکزیت پیشاور (NWFP) منطقه آبی رنگ (شماره ۳) ایالت پنجاب به مرکزیت لاهور منطقه سرخ رنگ (شماره ۴) ایالت سند به مرکزیت بندر کراچی منطقه سفید رنگ (شماره ۵) منطقه فدرال پایتخت (ناحیه پایتختی اسلام‌آباد) (IST) منطقه سبز رنگ (شماره ۶) منطقه خودمختار قبایلی منطقه فیروزه‌ای رنگ (شماره ۷) منطقه کشمیر پاکستان (جامو و کشمیر آزاد) به مرکزیت مظفرآباد (AJK) منطقه سیاه رنگ (شماره ۸) ایالت گلگت بلتستان به مرکزیت گلگت ایالت بلوچستان و ایالت خیبر پختونخوا (سرحد شمال غربی)، خود نیز دارای مناطق خودمختار قبایلی هستند که آن‌ها را (Provincially Administered Tribal Areas (PATA گویند. سازمان اطلاعاتی پاکستان رسانه‌های آمریکایی در رتبه‌بندی بهترین سازمان‌های اطلاعاتی جهان، سازمان «آی اس آی» پاکستان را به عنوان بهترین سازمان اطلاعاتی و سازمان «سی آی اِی» آمریکا را در ردیف دوم و «ام آی ۶» انگلستان را در جایگاه سوم قرار دادند. بر اساس این گزارش، سازمان اطلاعات ارتش پاکستان که مهم‌ترین سازمان اطلاعاتی این کشور است، در میان ۱۰ سازمان اطلاعاتی برتر دنیا در جایگاه نخست قرار گرفت. حفاظت از منافع ملی، اثرگذاری در تحولات سیاسی و اجتماعی و همکاری و مشاوره با ارتش کشور از جمله معیارهای طبقه‌بندی سازمان‌های اطلاعاتی توسط رسانه‌های آمریکایی اعلام شد. حفاظت از تمامیت ارضی، مقابله با دشمنان در داخل و خارج از کشور و به‌ویژه انجام عملیات‌های ضد تروریستی نیز از دیگر معیارهای رسانه‌های آمریکایی برای انتخاب بهترین سازمان اطلاعاتی جهان بود. شهرها شهرهای بزرگ پاکستان - ۲۰۲۰ جغرافیا و آب و هوا پهناوری پاکستان معادل ۸۸۱٬۹۱۳ کیلومتر مربع است که حدوداً معادل مجموع پهناوری کشورهای فرانسه و انگلستان است. نواحی شرق آن بر روی فلات هند و نواحی غربی و شمالی بر روی فلات ایران و سرزمین اوراسیا قرار گرفته‌است. ۱۰۴۶ کیلومتر (۶۵۰ مایل) مرز آبی با دریای عمان از طرف جنوب دارد و از سوی غرب با افغانستان ۲۴۳۰ کیلومتر و از طرف شمال شرق با چین ۵۲۳ کیلومتر و از طرف شرق با هند ۲۹۱۲ کیلومتر و از طرف جنوب غرب با ایران ۹۰۹ کیلومتر مرز دارد. در این کشور انواع ویژگی‌های طبیعی از سواحل شنی مردابی و باتلاق‌های دارای حرا در ساحل جنوبی گرفته تا جنگل‌های معتدل و مرطوب حفاظت شده و قلمروهای یخی کوه‌های (هیمالیا) قراقوروم، هندوکش در شمال همگی به چشم می‌خورند. به‌طور تقریبی ۱۰۸ قله با بلندی بیش از ۷۰۰۰ متر (۲۳۰۰۰ فوت) وجود دارد که با برف و یخچال پوشیده شده‌اند. پنج کوه در پاکستان ازجمله کی۲ (در بلتستان) و نانگا پاربات بیش از ۸۰۰۰ متر (۲۶۰۰۰ فوت) ارتفاع دارند. در قسمتی از کشمیر که توسط هند اداره می‌شود تا نواحی شمالی پاکستان رودخانه سند در طول کشور جریان دارد. هر ساله قسمت‌های شمالی پاکستان شمار زیادی جهانگرد خارجی را به خود جلب می‌کنند. کوهنوردان از سراسر دنیا بلتستان در پاکستان را به عنوان مقصد نهایی خود می‌دانند. در غرب رود سند بیابان‌های خشک و تپه‌ای بلوچستان پاکستان وجود دارند؛ در قسمت شرق هم شن‌های روان بیابان تار وجود دارد. بیشتر نواحی منطقه پنجاب و قسمت‌هایی از سند دشت‌های حاصل‌خیزی هستند که کشاورزی در آنجا از اهمیت زیادی برخوردار است. آب وهوا نیز به همین روال متفاوت است؛ زمستان‌های سرد و تابستان‌های گرم در شمال و آب و هوای معتدل در جنوب که متأثر از اقیانوس هند است. نواحی مرکزی تابستان‌های بسیار گرم دارند و دمای آن‌ها به بیش از ۴۵ درجه سانتی گراد (۱۱۳ درجه فارنهایت) می‌رسد و زمستان‌های سردی که دمای هوا کمتر از دمای انجماد می‌رسد. میزان بارش باران نیز کم است و از ۲۵۰ میلی‌متر و تا ۱۲۵۰ میلی‌متر که بیشتر با دمای موسم (مونسون) غیرقابل اطمینان جنوب غربی در اواخر تابستان همراه هستند در نوسان است. مسئله کمبود آب نیز توسط ساخت سدها بر روی رودخانه‌ها و استفاده از آب چاه‌ها در مناطق خشک‌تر تا حدی حل شده‌است. مردم پاکستان بر اساس آمار تخمینی (۲۰۲۰)، جمعیتی حدود ۲۲۰ میلیون تن دارد. پاکستان پنجمین جمعیت بزرگ جهان را داراست که بیشتر از روسیه و کمتر از برزیل است؛ نشان دادن جمعیت پاکستان نسبتاً مشکل است و این به علت تفاوت‌های آشکار در دقت هر سرشماری و عدم هماهنگی میان بررسی‌های گوناگون مربوط به نرخ رشد جمعیت است، اما احتمالاً بتوان گفت نرخ رشد جمعیت در دهه ۱۹۸۰ به اوج خود رسید؛ جمعیت این کشور تاریخ ۱ ژوئیه ۲۰۰۵ حدود ۱۶۲ میلیون نفر و نرخ رشد جمعیت نیز ۳۴ در هزار و نرخ مرگ و میر حدود ۱۰ در هزار و نرخ رشد طبیعی جمعیت حدود ۲٫۴٪ تخمین زده شد. زبان اردو زبان پاکستانی و زبان مشترک این کشور است، اما انگلیسی زبان رسمی است که در قانون اساسی پاکستان و در تجارت و همچنین طبقه خاص و تحصیل کرده و شهری و بسیاری از دانشگاه‌ها به کار برده می‌شود؛ زبان پنجابی نیز زبان بیش از ۶۰ میلیون نفر است، اما رسمیتی از سوی کشور ندارد. پاکستانی‌ها از نژادها و گروه‌های قومی فراوانی تشکیل یافته‌اند که بیشتر آن‌ها از نوع مردم هندواروپایی هستند و به همین دلیل بسیار متفاوت از افراد بومی ساکن این بخش از شبه قاره هند هستند. اکثریت پاکستانی‌ها به گروه قومی هندوآریایی تعلق دارند؛ در حالی که تعداد قابل توجهی از نژادهای ایرانی و تعداد کمتری از دراویدیان نیز به چشم می‌خوردند؛ این گروه‌های قومی عمده به گروه‌های قومی کوچکتری تقسیم می‌شوند؛ پنجابی‌ها ۴۴٬۷٪، پشتون‌ها ۱۵٬۴٪، سندی‌ها ۱۴٬۱٪، زبان سرائیکی ۸٬۴٪، مهاجر اردو ۷٬۶٪، بلوچها ۳٬۶٪ و سایرین ۶٬۳٪ جمعیت را تشکیل می‌دهند. پاکستان پس از ایران دومین کشور دارای جمعیت شیعه در جهان است؛ بقیه جمعیت پاکستان را مسیحیت، هندوئیسم، یهودیها، سیکها، زرتشتی‌ها، احمدی‌ها و آنیمیست‌ها (که عمدتاً کالاشهای چیترال هستند) تشکیل می‌دهند؛ تعداد کمی بودایی نیر در آمار پاکستان وجود دارند؛ البته این افراد در قسمت لداخ که توسط هند اداره می‌شود و پاکستان ادعای مالکیت آن را دارد زندگی می‌کنند. ساختار جمعیتی پاکستان در سال ۱۹۴۷ با ورود مسلمانان به پاکستان و هندوها و سیک‌ها به هندوستان به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت؛ از سال ۲۰۰۵ به بعد بیش از ۳ میلیون مهاجر (که تقریباً ۸۱٪ آن‌ها را پشتون‌ها تشکیل می‌دهند) به علت جنگ‌های جاری در افغانستان در پاکستان باقی‌مانده‌اند و براساس کمیسیون عالی مهاجران سازمان ملل، ۸۳٪ مهاجران هدف خود را اقامت دائم در پاکستان می‌دانند. ۹۷٪ از جمعیت پاکستان مسلمان هستند (۷۷٪ سنی و ۲۰٪ شیعه). به علاوه ۱٫۸۵٪ هندو، ۱٫۶٪ مسیحی و ۰٫۰۴٪ سیک نیز در کشور می‌زیند. سیاست پاکستان عضو سازمان ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان همکاری منطقه‌ای جنوب آسیا (سارک)، و سازمان اکو می‌باشد. همچنین از دوران استقلال پاکستان و هند از بریتانیای کبیر، این کشور عضوی از اتحادیه کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) بوده‌است. گرچه عضویت پاکستان در این اتحادیه سه بار لغو شده‌است؛ نخستین بار در سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲) پس از آنکه اتحادیه کشورهای همسود استقلال بنگلادش (پاکستان شرقی) را از پاکستان به رسمیت شناخت، دولت پاکستان به نشانهٔ اعتراض این اتحادیه را ترک کرد، که البته دوباره در سال ۱۹۸۹ به اتحادیه بازگشت. عضویت پاکستان از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ به دلیل کودتای غیرقانونی ژنرال پرویز مشرف از طرف اتحادیه لغو شد. سومین بار در نوامبر ۲۰۰۷، عضویت پاکستان به دلیل اعلام وضعیت فوق‌العاده توسط پرویز مشرف از سوی اتحادیه لغو شده‌است. مسلم لیگ، اولین دولت پاکستان را به رهبری محمد علی جناح و لیاقت علی خان تشکیل داد. رهبری سیاست پاکستان به دست مسلم لیگ با ظهور احزاب سیاسی دیگر و با ظهور حزب مردم پاکستان در غرب پاکستان و عوامی لیگ در شرق پاکستان که نهایتاً به ایجاد بنگلادش منجر شد، به میزان زیادی رو به افول گذاشت. اولین قانون اساسی پاکستان در سال ۱۳۳۵ (۱۹۵۶) اتخاذ شد، اما در سال ۱۹۵۸ توسط ایوب خان به حال تعلیق درآمد. قانون اساسی مصوب ۱۹۷۳ توسط ضیاءالحق در سال ۱۹۷۷ به تعلیق درآمد و دگربار در سال ۱۹۹۱ به تصویب رسید و این مهم‌ترین سندی است که پایه‌های دولت و حکومت را بنا می‌نهد. پاکستان یک جمهوری فدرال است و اسلام به عنوان دین رسمی کشور محسوب می‌شود. سیستم نیمه–رئیس‌جمهوری شامل قوه مقننه‌ای متشکل از دو مجلس است که خود شامل سنای پاکستان که شامل ۱۰۰ عضو است و مجمع ملی پاکستان که دارای ۳۴۲ عضو است، می‌شود. رئیس‌جمهور پاکستان، رئیس دولت و همچنین فرمانده کل نیروهای مسلح است و توسط کالج الکتورال پاکستان انتخاب می‌شود. نخست‌وزیر معمولاً رهبر بزرگ‌ترین حزب در مجمع ملی است. هر ایالت، سیستم حکومتی مشابهی دارد و دارای یک مجمع ایالتی است که مستقیماً انتخاب می‌شود؛ در مجمع ایالتی، رهبر بزرگ‌ترین حزب یا ائتلاف به عنوان وزیر انتخاب می‌شود. رؤسای ایالت نیز توسط مجامع ایالتی و به پیشنهاد وزراء انتخاب می‌شوند. ارتش پاکستان نقش مؤثری را در سیاست‌های عمده کشور در طول تاریخ این کشور ایفا کرده‌است؛ رؤسای جمهور نظامی از ۱۹۵۸ و ۷۱، ۱۹۷۷ و ۸۸ و از ۱۹۹۹ تا به امروز رهبری کشور را به عهده داشتند. حزب چپ‌گرای مردم پاکستان (PPP) که توسط ذوالفقار علی بوتو رهبری می‌شد، به عنوان یک بازیگر سیاسی مهم در دهه ۱۹۷۰ ظهور کرد. تحت رهبری نظامی محمد ضیاءالحق پاکستان سیاست خود را از سیاست سکولار بریتانیایی جدا کرد و به سوی شریعت و دیگر قوانین اسلام پایه تغییر موضع داد. در طول دهه ۱۹۸۰ جنبش متحد قومی (MQM) که ضد فئودالی و طرفدار مهاجر اردو |مهاجر بود توسط ساکنان شهری تحصیل کرده و غیرسنتی ایالت سند و به‌ویژه کراچی آغاز به کار کرد. سال‌های دهه ۱۹۹۰ شاهد سیاست‌های ائتلافی که توسط حزب مردم و مسلم لیگ احیا شده رهبری می‌شد بود. در انتخابات عمومی اکتبر ۲۰۰۲، مسلم لیگ پاکستان (PML –Q) تعداد زیادی از کرسی‌های مجلس ملی را با قرار گرفتن در رده دوم از میان دیگر گروه‌ها از آن خود کرد و به عنوان حزب مجلس ملت پاکستان که شاخه‌ای از حزب PPP بود شناخته شد. ظفراللّه خان جمالی از PML –Q به عنوان نخست‌وزیر شناخته شد، اما درتاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۰۴ استعفا داد و رهبر PML –Q چادهری مبثوجات (شجاعت) حسین به عنوان نخست‌وزیر موقت جایگزین او شد. در ۲۸ اوت ۲۰۰۴ مجمع ملی به وزیر اقتصاد پاکستان و قائم مقام پیشین سیتی بانک، شوکت عزیز رأی داد و او را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کرد. مجلس متحده عمل که ائتلاف احزاب مذهبی اسلامی بود درانتخابات ایالت مرزی شمال غرب پیروز شد و حضور خود را در مجمع ملی پاکستان افزایش داد. پاکستان عضو فعالی از سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی است و OIC را به عنوان محلی برای گروه اعتدال روشنفکران به کار برده‌است؛ که برنامه‌ای برای ایجاد یک رنسانس و عنصر روشنگری در دنیای اسلام است. پاکستان همچنین یکی از اعضا سازمان‌های مهم منطقه‌ای سازمان‌های همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا (سارک) و سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو) است. پاکستان در گذشته روابط گوناگونی را با آمریکا به خصوص در اوایل دهه ۱۹۵۰ هنگامی که پاکستان مهم‌ترین متحد آسیایی بود رقم زده‌است. پاکستان همچنین عضو سازمان پیمان مرکزی (سنتو) و سازمان پیمان جنوب شرقی آسیا (SEATO) بود. در طول جنگ شوروی–افغانستان در دهه ۱۹۸۰ پاکستان یکی از متحدان اصلی آمریکا بود. اما روابط آن‌ها هنگامی که آمریکا به‌خاطر سوءظن‌هایی نسبت به استفاده پاکستان از فعالیت‌های هسته‌ای تحریم‌هایی را بر او اعمال کرد، روبه سردی گذاشت. پس از حملات ۱۱ سپتامبر و جنگ بر سر تروریسم روابط آمریکا و پاکستان به‌ویژه پس از اینکه پاکستان حمایت خود را از رژیم طالبان در کابل ظاهراً متوقف نمود، بهبود یافته‌است. در ژانویه ۲۰۰۴، مؤسس برنامه هسته‌ای پاکستان عبدالقدیر خان به موضوع گسترش نیروی هسته‌ای به لیبی، ایران و کره شمالی اعتراف کرد. در ۵ فوریه ۲۰۰۴ پرزیدنت پرویز مشرف اعلام کرد که او عبدالقدیر خان را بخشوده‌است. پاکستان مدت‌های زیادی روابط ناآرامی را با همسایه‌اش هند داشته‌است. اختلاف بلندمدت بر سر کشمیر به جنگ‌های تمام عیاری در جنگ هند – پاکستان در ۱۹۴۷ و جنگ هند و پاکستان در ۱۹۶۵ انجامید. جنگ داخلی در ۱۹۷۱ به جنگ آزادی خواهانه بنگلادش که خودجوش بود و جنگ ۱۹۷۱ هند– پاکستان تبدیل شد. پاکستان برای نشان دادن برابری خود با آزمایش‌های هسته‌ای Pokhran-II هند در سال ۱۹۹۸ آزمایش‌های سلاح‌های هسته‌ای را انجام داد و تنها کشور مسلمان دارای سلاح‌های هسته‌ای به‌طور رسمی گردید. روابط این کشور با هند پس از آغاز مذاکرات صلح در ۲۰۰۲ رو به بهبودی است. پاکستان روابط نزدیک اقتصادی نظامی و سیاسی را با جمهوری خلق چین دارا می‌باشد. پاکستان همچنین در نواحی قبیله‌ای که به صورت فدرال اداره می‌شوند و رهبران قبیله‌ای از طالبان حمایت می‌کنند با بی‌ثباتی‌هایی روبه‌رو است. پاکستان برای سرکوبی ناآرامی‌های محلی مجبور به استقرار نیروهای ارتش خود در این نواحی شده‌است. این در حالی است که آتش‌بس اعلام شده بین رهبران قبیله‌ای و دولت پاکستان ثبات لازم را به منطقه بازنگردانده‌است. اضافه بر این، پاکستان مدت زیادی است که در بزرگ‌ترین ایالت خود، بلوچستان (پاکستان) دچار بی‌ثباتی است. ارتش برای جنگ با شورش جدی در این استان از سال ۱۹۷۳ تا سال ۱۹۷۶ مستقر شد. ثبات اجتماعی پس از اینکه رحیم الدین خان به عنوان مجری حکومت نظامی که آغاز آن در سال ۱۹۷۷ بود منصوب شد. در پاکستان از سرگرفته شد. پس از صلح و آرامش نسبی در طول دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ برخی از رهبران قبیله‌ای بانفوذ بلوچ بازهم یک جنبش جدایی طلبانه را پس از اینکه پرویز مشرف در ۱۹۹۹ به قدرت رسید آغاز کردند. نحوه انتخاب رئیس‌جمهور در پاکستان هر رئیس‌جمهوری در پاکستان برای پنج سال انتخاب می‌شود. رئیس‌جمهور مقامی تقریباً تشریفاتی در پاکستان به‌شمار می‌آید. نمایندگان هر دو پارلمان ملی پاکستان یعنی؛ مجلس ملی و سنا، به همراه چهار مجلس استانی یا مجالس ایالتی که شامل سند، پنجاب، خیبرپختونخواه و بلوچستان رئیس‌جمهور این کشور را با رأی‌گیری انتخاب می‌کنند؛ که حدوداً تعداد این نمایندگان به هزار و صد نفر می‌رسد. روند اخذ رأی انتخابات ریاست جمهوری پاکستان در اسلام‌آباد تحت نظارت قاضی انور کاسی رئیس دادگاه عالی این شهر برگزار می‌شود. احزاب در پاکستان اقتصاد پاکستان کشوری در حال توسعه‌است که در جبهه‌های سیاسی و اقتصادی با چالش‌هایی روبه‌رو بوده‌است. با وجود اینکه در سال ۱۹۴۷ این کشور بسیار فقیر بود نرخ رشد اقتصادی پاکستان در طول ۴ دهه بعد از آن بهتر از میانگین جهانی بوده‌است. اما سیاست‌های ناآگاهانه به پایین آمدن این نرخ در دهه ۱۹۹۰ منجر شد. اخیراً تغییرات گسترده اقتصادی به اقتصادی قدرتمندتر منجر شده‌اند و به نرخ رشد به‌ویژه در زمینه‌های ساخت و تولید و بخش‌های خدمات مالی (اقتصادی) سرعت بخشیده‌اند. پیشرفت‌های بزرگی نیز در موقعیت ارز خارجی و رشد سریع در منابع ارز ثابت در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم. تخمین بدهی خارجی در سال ۲۰۰۵ در حدود ۴۰ میلیارد دلار آمریکا بود. با این حال این بدهی با کمک‌های صندوق بین‌المللی پول و بخشودگی بدهی از طرف ایالات متحده آمریکا کاهش یافته‌است. تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰۵ میلیارد دلار برآورد شد و تولید سرانه ناخالص ملی آن ۲۴۰۰ دلار آمریکا بود. نرخ‌های رشد تولید ناخالص ملی پاکستان در ۵ سال اخیر شاهد یک افزایش ثابت بوده‌اند. در سال ۲۰۰۱ نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور ۸٪/۱ بود ولی در سال مالی که ۳۰ ژوئن ۲۰۰۵ پایان یافت، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی اسمی به حدود ۴٪/۸ رسید. این نرخ رشد پاکستان را پس از چین دارنده دومین نرخ رشد اقتصادی در میان پرجمعیت‌ترین کشورهای جهان قرار داد. با این حال فشارهای تورمی و میزان ذخیره کمتر از مقدار لازم و همچنین عوامل اقتصادی دخیل دیگر امر نگه داشتن نرخ رشد به این میزان را مشکل می‌سازد. واحد پول این کشور روپیه پاکستان است. هر روپیه پاکستان معادل ۰٫۰۰۵۵ دلار آمریکا و هر دلار معادل ۱۸۱ روپیه است. (آوریل ۲۰۲۲). رشد بخش‌های غیر کشاورزی ساختار اقتصاد را تغییر داده‌است و اکنون اقتصاد تنها ۲۰٪ تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد. بخش خدماتی حدود ۵۳٪ تولید ناخالص داخلی کشور که تجارت عمده و خرد کشور حدود ۳۰٪ این بخش را تشکیل می‌دهد. اخیراً بازار بورس کراچی همراه با دیگر بازارهای در حال ایجاد دنیا اوج گرفته‌است. مقادیر هنگفتی از سرمایه‌گذاری‌های خارجی در صنایع متعددی به کار گرفته شده‌اند. با این حال سرانه بازار بورس همچنان مخابرات، نرم‌افزار، خودرو، نساجی، سیمان، کود، فولاد و ساخت کشتی هستند. صنعت مهم دیگری که در گذشته از دسترسی خارجی محروم مانده‌است، هوافضا است. تیپ‌های مختلف توپخانه در ارتش از پیش به گسترده شدن میزان مهمات نظامی پاکستان کمک کرده‌اند. خبرهایی از احتمال مشارکت عمومی یا خصوصی در برنامه‌های آینده موشکی به گوش می‌خورد که می‌تواند با برنامه فضایی پاکستان همراه شود؛ زیرا توانایی‌های کنونی این کشور شامل موشک‌های بالستیک میان برد و تحقیقاتی بر روی موشک‌های بالستیک قاره‌پیما می‌شوند. رویکرد ساختاری برای استفاده از این توانایی‌های هوافضایی ممکن است باعث رونق سریعتر اقتصادی پاکستان شود زیرا صنعت هوانوردی پیش تر هم شاهد رشد چشمگیری در سال‌های گذشته بوده‌است که با حضور شرکت‌های هواپیمایی متعددی همراه بوده‌است. جانوران و گیاهان گونه‌های مختلف مناظر و آب و هوا در پاکستان به این ناحیه اجازه می‌دهد تا از گونه‌های مختلف حیوانات و پرندگان وحشی برخوردار باشد. در جنگلها درخت‌های سوزنی‌شکل آلپی و شبه آلپی از قبیل کاج فرنگی و کاج و سدر دیودار در کوه‌های شمالی و درختان پهن‌برگ مانند جگ و توت– شکل در رشته‌کوه‌های سلیمان در جنوب وجود دارند. تپه‌های غربی دارای سرو کوهی و تمرسیک و علف‌های خشن و گیاهان خاردار هستند. در طول ساحل جنگل‌های پوشیده از منگرو که بیشتر زمین‌های مرطوب ساحلی را تشکیل می‌دهند به چشم می‌خورد. در جنوب در آب‌های تیره در دهانه رودخانه سند تمساح نیز وجود دارند. در حالی که در سواحل رودخانه گراز، آهو، خارپشت و جوندگان کوچک به چشم می‌خورند، در زمین‌های شنی پوشیده از خار مرکز پاکستان گرگ، روباه، شغال، کفتارراه راه، گربه وحشی، پلنگ و در آسمان شاهین، قوش (قرقی)، باز و عقاب دیده می‌شوند. در بیابان‌های جنوب غربی چیتای کمیاب آسیایی نیز وجود دارد. در کوه‌های شمالی گونه‌هایی از حیوانات در حال خطر از قبیل قوچ و میش مارکوپولو، قوچ و میش اوریال، مارخور، بز کوهی، خرس سیاه آسیایی، خرس قهوه‌ای هیمالیایی و پلنگ برفی وجود دارند. در اوت ۲۰۰۶ پاکستان یک بچه پلنگ برفی یتیم کمیاب را که لئو نام داشت به آمریکا هدیه کرد. گونه کمیاب دیگری دلفین رودخانه سند است که تصور می‌شود ۱۰۰۰ عدد دیگر از آن باقی باشد که در ۲ منطقه حفاظت شده نگهداری می‌شوند. در سال‌های اخیر شمار حیوانات وحشی که برای بازرگانی خز و چرم کشته می‌شدند به ایجاد قانون منع شکار حیوانات و پرندگان وحشی در مناطق حفاظت شده حیات وحش منجر شد. فرهنگ و تمدن پاکستان دارای فرهنگ منحصربه‌فرد و غنی است که سنت‌های خود را در طول تاریخ حفظ کرده‌است، اتفاقات مختلف در طول تاریخ نتوانسته‌اند خللی به این فرهنگ وارد نمایند. واقعیت پیش از ورود اسلام بسیاری از پنجابی‌ها و سندیها، هندو و بودایی بودند؛ اما این روند در طول دوره توسعه اسلام، توسط حاکمان اموی، محمد بن قاسم، سلطان محمود غزنوی و دیگران تغییر یافت. بسیاری از فعالیت‌ها، غذاها بقایای تاریخی و مکان‌های مقدس از حکومت مغول مسلمان و فرمانروایان افغان‌ها برجای مانده که شامل لباس ملی شلوار کمیز (تمیز) می‌شود. زنان نیز شلوار قمیز با رنگ‌های شاد می‌پوشند. در حالی که مردان شلوارهایی با رنگ‌های تیره‌تر می‌پوشند و معمولاً شیروانی یا اچکان (نوعی کت بلند) که بر روی لباس‌ها می‌آید برتن می‌کنند. انواع موسیقی پاکستانی متنوع است؛ موسیقی محلی و گونه‌های سنتی مانند قوالی و غزل گایاکی و گونه‌های جدید که موسیقی سنتی و غربی را در هم می‌آمیزند مانند اجرای هم‌زمان قوالی و موسیقی غربی که توسط نصرت فاتح علی خان مشهور انجام می‌شود. دیگر خوانندگان عمده غزل، مهدی حسن، غلام علی و فریده خانم طاهره، سید عبید پروین و اقبال بانو هستند. ورود مهاجران افغان در استان‌های غربی، موسیقی پشتو و زبان فارسی را دوباره زنده کرده‌است و پیشاور را به عنوان محلی برای موسیقی دانای افغان و محلی برای گسترش موسیقی افغان به خارج از کشور مبدل ساخته‌است. تا دهه ۱۹۹۰ شرکت تلویزیون پاکستان که توسط دولت اداره می‌شد (PTV) و شرکت خبرگزاری پاکستان رسانه‌های عمده کشور بودند. اما اکنون کانال‌های تلویزیونی شخصی متعددی از قبیل Geo TV، تلویزیون ایندوس، Hum TV و گروه ARY نیز وجود دارند. کانال‌ها و فیلم‌های متعدد آمریکایی، اروپایی و آسیایی نیز برای اکثریت جمعیت پاکستان از طریق Cask TV و ماهواره قابل دسترسی هستند. همچنین صنایع فیلم‌سازی بومی کوچکی نیز در لاهور و پیشاور (که اغلب با نام لالی وود و پولی وود آن‌ها را می‌شناسند) وجود دارند. با وجود اینکه فیلم‌های بالیوود امروزه ممنوع هستند ستاره‌های سینمای هند در پاکستان بسیار محبوب هستند. جامعه پاکستان عمدتاً چند زبانه و مسلمان است، و اغلب آن‌ها احترام خاصی را به ارزش‌های خانوادگی سنتی دارند. با وجود اینکه خانواده‌های شهری به سیستم خانواده هسته‌ای تغییر یافته‌اند و این به دلیل محدودیت‌های اجتماعی–اقتصادی است که توسط سیستم سنتی خانواده مشترک بر آن تحمیل می‌شود. دهه‌های اخیر حضور طبقه متوسط را در شهرهایی نظیر کراچی، لاهور، راولپندی، حیدرآباد پاکستان، فیصل آباد، سوکور و پیشاور شاهد بوده‌است که خواهان حرکت در سوی یک جهت آزادی خواهانه تر هستند و این در مقابل نواحی قبیله‌ای شمال غربی است که با افغانستان هم‌مرز هستند و سنتهای دیرینه و روش محافظه کارانه را پیش می‌گیرند. افزایش فرایند جهانی شدن تأثیر فرهنگ غربی را افزایش داده و اکنون پاکستان رتبه ۴۶ را در ایندکس جهانی شدن دارا است. در حدود ۴ میلیون پاکستانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند و حدود نیم میلیون نفر مقیم خارج نیز در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کنند. گردشگری یک صنعت در حال رشد در پاکستان است و بر فرهنگ‌ها و ملل و مناظر متنوع آن استوار است. بازمانده‌های تمدن باستانی از قبیل موهنجودارو و هاراپا و تاکسیلا تا بخش‌های تپه‌ای هیمالیا همه جهانگردانی را به خود جذب می‌کنند. پاکستان چندین رشته کوه با ارتفاع بیش از ۷۰۰۰ متر دارد که ماجراجویان و کوهنوردانی را از سراسر دنیا به خود جذب می‌کند، به‌ویژه کی۲. قسمتهای شمالی پاکستان دژها و برج‌ها و دیگر آثار معماری کهن و همچنین دره هونزا و دره‌های چیترال را دارا است. دره‌های چیترال محل جامعه کوچک پیش از اسلام آنیمیست کلشه است که از تباری هندوایرانی هستند. شهر لاهور دارای نمونه‌های بسیاری از معماری مغول مانند مسجد بدشاهی، باغ‌های شالیمار (لاهور)، مقبره جهانگیر و دژ لاهور است. روزهای تعطیل روزهای تعطیل و جشنوارههای بسیاری سالانه در پاکستان جشن گرفته می‌شوند. در حالی که پاکستان یک کشور مسلمان است روزهای تعطیل غیر مذهبی نیز در پاکستان وجود دارند که عبارت‌اند از: روز پاکستان (۲۳ مارس)، روز استقلال (۱۴ اوت)، روز دفاع پاکستان ۶ سپتامبر، روز نیروی هوایی پاکستان ۷ دسامبر سالگرد تولد (۵ دسامبر)، و مرگ (۱۱ سپتامبر) محمدعلی جناح، علامه اقبال لاهوری (۹ نوامبر) و تولد (۳۰ ژوئیه) و فوت (۸ ژوئیه) فاطمه جناح (مادر ملت) و همچنین سند کارگر (که به نام سندمی هم شناخته می‌شود) در روز ۱ می. چند جشنواره مهم توسط مسلمان‌های پاکستانی در طول سال گرامی داشته می‌شوند که وابسته به تقویم اسلامی است؛ در رمضان که نهمین ماه تقویم است ۲۹ یا ۳۰روز را روزه می‌گیرند و سپس جشن عید فطر است؛ در یک جشن دیگر عید قربان را به یاد قربانی ابراهیم انجام قربانی می‌کنند و گوشت آن را میان دوستان و خانواده و فقرا تقسیم می‌کنند؛ هر دو عید از تعطیلات عمومی هستند و مردم می‌توانند در این دو روز از خانواده و دوستان دیدن کنند و بچه‌ها لباس نو هدیه و شیرینی می‌گیرند؛ بعضی از مسلمانان تولد محمد، پیامبر اسلام را در سومین ماه تقویم ربیع‌الاول جشن می‌گیرند. مسلمان‌های شیعه روز عاشورا را در روزهای نهم و دهم اولین ماه تقویم (ماه محرم) گرامی می‌دارند. هندوها، بوداییها، سیکها و مسیحیان پاکستان نیز جشن‌های خودشان را برگزار می‌کنند. سیک‌ها از سراسر جهان می‌آیند تا مکان‌های مقدسی را در پنجاب، مانند آرامگاه گورو ننک مؤسس سیکسیم در حسن عبدلی واقع در ناحیه اتوک و زادگاه او نانکانا صاحب را دیدن کنند؛ جشنواره‌های محلی و منطقه‌ای نیز مانند جشنواره بسنت در پنجاب که آغاز بهار را نشان می‌دهد و با هوا کردن بادبادک‌ها همراه است نیز، جشن گرفته می‌شوند. در ضمن اینکه پنجم فوریه به نام روز کشمیر در پاکستان تعطیل رسمی است. ورزش ورزش رسمی و ملی پاکستان هاکی روی چمن است، با وجود اینکه اسکواش و کریکت نیز بسیار محبوب هستند. تیم ملی کریکت پاکستان یکبار جام جهانی را در مسابقات جهانی کریکت ۱۹۹۲ از آن خود کرد. یکبار هم در جام جهانی کریکت ۱۹۹۹ نایب قهرمان شد و دو بار میزبان بازی‌های جام جهانی کریکت ۱۹۸۷ و جام جهانی کریکت ۱۹۹۶ شده‌اند. این تیم همچنین جام استرالیا را در سال‌های ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ و ۱۹۹۴ از آن خود کرده‌است. حقوق بشر دیوان عالی پاکستان در سال ۲۰۱۲ میلادی، تراجنسیتی را به عنوان «جنسیت سوم» در پاکستان به رسمیت شناخت. بر اساس آمار سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۵ میلادی، بین ۱٬۲ میلیون تا ۱٬۵ میلیون کودک در خیابان‌های پاکستان زندگی می‌کنند. به گفته سازمان‌های مدافع حقوق بشر بیش از ۱۲ میلیون کودک برای فرار از فقر به خیابان‌ها پناه می‌برند یا در خانه غریبه‌ها کارگری می‌کنند. بلوچ ستیزی یکی از اقدامات جنایت بار در کشور پاکستان است. بلوچ‌ها خواهان احقاق حقوق خود از جمله خودمختاری ایالت بلوچستان هستند که تاکنون دولت مرکزی پاکستان آن را نادیده گرفته‌است و همواره سعی در سرکوب مردم بلوچ داشته‌اند، به طوریکه از سال ۲۰۱۰ تا به اکنون نزدیک به ۱۳ هزار نفر از کودکان و جوانان بلوچ مفقود شده‌اند که از سرنوشت هیچ‌یک از آنان اطلاعی در دسترس نیست. قوم بلوچ این اتفاقات را به دست عوامل دولت پاکستان می‌داند. برده‌داری به صورت کار بدون دستمزد در همه نقاط پاکستان جاری است، این پدیده در بخش‌های کشاورزی و صنایع آجرسازی پاکستان دامنه و گستره بسیار وسیعی دارد. در پاکستان اقلیت‌های دینی و مذهبی در موارد زیادی مورد حملات انتقام‌جویانه از سوی عامه مردم یا گروه‌های تندرو مذهبی قرار می‌گیرند. در بسیاری از موارد گروه‌های وهابی، غالباً پیروان مذهب شیعه را هدف قرار می‌دهند. در پاکستان همچنین پیروان فرقه احمدیه که اواخر سده ۱۹ میلادی در آن کشور بنیان‌گذاری شد، مورد اذیت و آزار گاه‌وبیگاه قرار دارند. در پاکستان حداقل سن برای محاکمه کیفری به جرم «۷ سال» است. کشاورزی و دامپروری بر اساس گزارش فائو این کشور دارای ۳۶میلیون و ۷۹۴ هزار هکتار اراضی قابل کشت و ۳ میلیون و ۸۶۸ هزار هکتار اراضی جنگلی می‌باشد. مهم‌ترین محصولات کشاورزی و باغی این کشور در سال ۲۰۱۹ به این شرح بوده‌است: سیب(۵۰۰٬۰۰۰ تن) - زردآلو(۱۰۴٬۰۰۰ تن) - موز(۱۳۵٬۰۰۰ تن) - لوبیا(۱۳۹٬۰۰۰ تن) - فلفل(۱۰۱٬۰۰۰ تن) - خرما(۴۸۳٬۰۰۰ تن) - ذرت(۷٬۲۰۰٬۰۰۰ تن) - پیاز(۲٬۰۷۹٬۰۰۰ تن) - پرتقال(۱٬۶۱۵٬۰۰۰ تن) - نخود(۴۴۶٬۰۰۰ تن) - نخود فرنگی(۱۷۱٬۰۰۰ تن) - سیب زمینی(۴٬۸۶۹٬۰۰۰ تن) - برنج(۱۱٫۱ میلیون تن) - پنبه دانه(۴٬۴۹۰٬۰۰۰ تن) - نیشکر(۶۶ میلیون تن) - تنباکو(۱۰۴٬۰۰۰ تن) - گندم(۲۴٫۳ میلیون تن) همچنین این کشور دارای ۴۰ میلیون راس گاومیش - ۱ میلیون راس شتر - ۴۷٫۸ میلیون راس گاو - ۷۶ میلیون راس بز و ۳۰٫۸ میلیون راس گوسفند می‌باشد. غذاهای پاکستانی تنوع جغرافیایی و فرهنگی پاکستان در گوناگونی غذاهای این کشور دیده می‌شود. برخی از انواع غذاهای پاکستانی عبارتند از: پاکوره (Pakoras) گل گاپا (Gol Gappa) بریانی (Biryani) حلیم (Haleem) پایا (Paya) نِهاری (Nihari) تارکا دال (Tarka daal) نگارخانه جستارهای وابسته زبان اردو قومی ترانه جمهوری اسلامی سازمان همکاری شانگهای منابع پیوند به بیرون وبگاه رسمی دولت پاکستان وبگاه رسمی رئیس‌جمهور پاکستان وبگاه رسمی اطلاعات پاکستان کتاب حقایق سیا اطلاعات داده‌های بانک جهانی درباره پاکستان اعضاء اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۷ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۷ (میلادی) در پاکستان پاکستان جمهوری‌ها جمهوری‌های اسلامی جمهوری‌های فدرال جمهوری‌های مشترک‌المنافع جنبش پاکستان فلات ایران فلات‌های هند کشورها در آسیا کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها و سرزمین‌های پشتوزبان کشورها و سرزمین‌های پنجابی‌زبان کشورها و سرزمین‌های هندوستانی‌زبان کشورهای اسلامی کشورهای اقیانوس هند کشورهای جنوب آسیا کشورهای عضو اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا کشورهای عضو سازمان پیمان مرکزی کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای کشورهای فدرال گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه مستعمره‌های پیشین بریتانیا
7144
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%86
عمان
عُمان با نام رسمی سلطان‌نشین عُمان کشوری پادشاهی در شرق شبه جزیرهٔ عربستان است. پایتخت این کشور شهر مسقط است. عمان از شرق به دریای عرب و از شمال به دریای عمان منتهی می‌شود، از جنوب با یمن و از غرب با عربستان سعودی و امارت متحدهٔ عربی مرز زمینی و با ایران مرز دریایی دارد. این کشور دارای دو برون‌بوم است. بخش کوچکی از عمان در قسمت جنوبی تنگهٔ هرمز قرار دارد که مسندم نام دارد. این بخش از سرزمین اصلی جدا افتاده‌است. برون بوم دیگر مدحا نام دارد که توسط امارات متحدهٔ عربی احاطه شده‌است. از سده ۱۷ میلادی عمان دارای پادشاهی خودکفا بوده‌است. در سده ۱۹ میلادی این کشور در اوج قدرت خود بوده‌است. با کاهش قدرت در سده بیستم میلادی این کشور تحت تأثیر و نفوذ گسترده پادشاهی بریتانیای کبیر قرار گرفت اما هیچگاه به شکل رسمی بخشی از آن نگردید. عمان پیوند گسترده نظامی و سیاسی با ایالات متحده آمریکا و پادشاهی بریتانیای بزرگ دارد ولی سیاست خارجی آزادانه‌ای درپیش می‌گیرد. فرمانروایی این کشور پادشاهی بی چون و چراست اما پارلمان نیز نقش قانون‌گذاری و بازرسی اندکی دارد. عمان نقش میانجیگری را در بین کشورهای خاورمیانه دارد. همانند سایر کشورهای عربی خلیج فارس منبع اصلی درآمد کشور، نفت است. هر چند نسبت به همسایگان، این کشور تولیدکننده متوسطی است. کشاورزی و ماهی‌گیری نیز دو منبع مهم درآمد در عمان هستند. منبع جایگزین دیگر گردشگری است. عمان یکی از قدیمی‌ترین مکان‌های بشر ساکن در جهان است و مردمان عمان حداقل ۱۰۶٫۰۰۰ سال زندگی می‌کرده‌اند. عمان قدیمی‌ترین دولت مستقل در بین کشورهای عربی را نیز دارا است. نام سرزمین فعلی عمان در طول تاریخ به نام‌های مختلفی نامیده شده‌است. در بعضی متون اومانا و اومان نیز نامیده شده‌است. عمان واژه ای غیر عربی است. اما بارزترین نام‌های قدیم آن مگان و تغییر یافته آن مجان بوده‌است. مجان در زمان‌های قدیم نام ایالتی در جنوب ایران بوده که بعدها به آن مکران نیز گفته‌اند. همین نام را به منطقه عمان فعلی نیز به‌کار می‌برند که ارتباط زیادی با صنعت کشتی‌سازی و معادن مس «نحاس» در زبان سومریان داشته‌است. نام عمان همچنین به‌خاطر وجود تعداد زیادی از چشمه‌های آب شیرین مدتی «مزون» بوده‌است. «عمان» در اصل نام مکانی بسیار قدیمی در یمن بوده که قبائل عربی بعد از ویران شدن سد مأرب از آنجا به عمان مهاجرت نموده‌اند. در عین حال بعضی از مورخان نوشته‌اند که علت نام‌گذاری عمان به (عمان بن سبأ بن یغثان بن ابراهیم) بازمی‌گردد. «عمانا» در اصل نام یکی از شهرهای جنوب ایران و در غرب چابهار فعلی و بندر جاسک بوده‌است. در روزگار اشکانیان و ساسانیان نیز نام دریای عمان به‌کار می‌رفته‌است و واژه «عمان» نیز ریشه ایرانی دارد. کشور مَزْون (نام فارسی عمان) که مرکز آن صحار بود و نخستین ساکنان آن از اقوام غیر عرب بودند. دریای عمان در منابع تاریخی قدیمی تر تمام پهنه این خلیج و دریای عرب فعلی را مجموعاً به نام‌های دریای مکران و بحر اخضر و در بعضی منابع اروپایی قدیم با نام دریای اریترا و دریای رومیروم و دریای هندوس نیز یاد کرده‌اند که گاهی به کل اقیانوس هند و پهنه‌های آبی مرتبط با آن نیز گفته می‌شده‌است. نام این دریا به همراه دریای عرب امروزی از سوی جغرافی نویسان مسلمان، هندی هاو پارسیان مُکران -مکران که گویا تغییر یافته (مهی خوران) است و اروپائیان با تلفظ Mecran- Makran بکار برده‌اند. گاهی دریای مکران آبهای کل جنوب ایران و پاکستان فعلی قلمداد شده و دریای عمان نیز به سواحل عمان اطلاق شده‌است. عمانای تاریخی در واقع نام یکی از شهرهای جنوب ایران و در فاصله غرب چابهار فعلی و بندر جاسک قرار داشته‌است. نگاه شود (به نقشه پریپلوس). عمان در طول تاریخ نام‌های مختلفی داشته‌است. از مشهورترین نام‌های عمان، «مگان» و تغییر یافته‌اش «مجان» بوده‌است، این نام به صنعت کشتی سازی و معادن مس «نحاس» در زمان سومریان ارتباط داشته‌است. البته مدتی نام عمان «مزون» بوده‌است. مردم محلی از این منطقه به عنوان دریای سیستان و بلوچستان، دریای جنوب و دریای چابهار نیز یاد کرده‌اند. حدود مکران یاقوت حموی: از غرب به کرمان، از شمال به سیستان، از جنوب به دریا و از شرق با هندوستان (پاکستان) همسایه است. بحر کرمان (از مشرق) به بحر مکران پیوسته بود و (از مغرب) از جزیره کیش فراتر می‌رفت و قسمتی از بحر فارس را هم در بر می‌گرفت. بحر مکران (از مشرق) به بحر سند و (از مغرب) به بحر کرمان پیوسته بود. گاهی قسمت جنوبی این دو دریا را بحر عمان می‌خواندند. یونانیان در زمان اسکندر و پس از وی، به‌عمد، نام ایرانی دریاهای جنوب ایران را تحریف کرده‌اند. افزون بر این، در روزگار اشکانیان و ساسانیان نیز نام دریای عمان به‌کار می‌رفته‌است و واژه «عمان» نیز ریشه ایرانی دارد. کشور مَزْون (نام فارسی عمان) که مرکز آن صحار بود و نخستین ساکنان آن از اقوام غیر عرب بودند. اروپاییان تا قرن ۱۸ میلادی این دریا را دریای مکران می‌نامیدند که اسناد آن در موزه‌های جهان موجود است. دریای-مکران (بحر مکران) دریای-اخضر (بحر اخضر) دریای-پارس (این نام شامل کل خلیج فارس و دریای عمان بود) آب و هوا عمان در همه فصل‌ها آفتابی و گرم است؛ دمای هوا در زمستان‌ها اغلب بین ۱۷ تا ۲۵ درجه سانتی‌گراد تغییر می‌کند و در تابستان نیز چیزی در حدود ۳۰ تا ۴۰ درجه سانتی‌گراد است. هوا در ارتفاعات سرد می‌شود و ارتفاعات عمان به‌خصوص در هنگام شب، هوای بسیار سردی دارند. مسقط پایتخت عمان است و آب و هوایی گرم و مرطوب دارد، اما شب هنگام از میزان رطوبت آن کاسته می‌شود. علت اصلی رطوبت این شهر وجود سواحل آن است. تاریخ قدمت عمان به ۱۴ هزار سال پیش برمی‌گردد و رویکرد باستانی این کشور بسیار ارزشمند است. عمان از سمت شمال غرب با امارات متحده، از سمت غرب با عربستان سعودی، از سمت جنوب با یمن همسایه است. در سال ۱۵۰۷ کشور عمان تحت اشغال پرتغال قرار گرفت. بزرگ‌ترین شهر و پایتخت عمان مسقط نام دارد. به گفته باستان‌شناسان تاریخ عمان به هزاره دوازدهم قبل از میلاد و در پایان عصر یخبندان بر می‌گردد. در آن دوران عمان سرزمینی سرسبز، حاصلخیز و پربار بوده‌است. حفاری‌هایی در مختلف باستانی منجر به کشف قبرستان‌های ولایت بریمی در منطقه ظاهره و ولایت ابراء در منطقه شرقیه و محوت در منطقه وسطی و نزوی در منطقه داخلیه و دیگر مناطق سلطنت عمان و به ویژه مناطق ساحلی شده‌است. از این حفاری‌ها پیداست که عمان روابط تجاری گسترده‌ای در مابین هند و میان‌رودان و دیگر تمدن‌های شبه‌جزیره عربستان داشته‌است. عمان در هزاره سوم قبل از میلاد در هزاره سوم قبل از میلاد عمان به نام «مجان» مشهور بوده‌است. همچنین در لوح‌های سومری نام مگان و در گویش اکدی مکان به کار رفته‌است که به معادن مسی عمان پیوند دارد. مس یکی از کالاهای تجارتی اصلی عمان بوده که با کشتی‌های «مجان» بارکشی می‌شده‌است. بقایای معادن مس در حفاری‌ها پیدا شده و هم‌اکنون نیز یکی از منابع اصلی اقتصادی عمان به‌شمار می‌آید. تاریخ عمان نشان می‌دهد که مردم عرب از زمان‌های قدیم در عمان ساکن شده‌اند. «عاد و قبیله‌اش» در تپه‌های شنی (کثبان رملی) و تلماسه‌هایی که بین عمان و استان حضرموت قرار دارد زندگی می‌کرده‌اند. عمان در دوران در قرن ششم قبل از میلاد سپاهیان پارس (۵۵۰ _ ۵۳۰ ق م)، عمان را فتح نمودند. گفته شده که سازه قنات که به عربی به آن «اَلفَلجَ» و جمع آن «الأفلاج» می‌گویند در آن دوران احداث شده‌است. این‌گونه آبیاری در عمان شهرت فراوانی دارد و در حال حاضر صدها رشته قنات در کشور عمان وجود دارد. همچنین رشته دیگری از قنات نیز در عمان به نام «داوودی» مشهور است. گفته می‌شود که «قنات داوودی» ابتکار داوود نبی است. عمان در دوران ساسانیان تاریخ عمان نشان می‌دهد که در دوران ساسانیان از سال‌های (۲۲۶_ ۶۱۰ م) عمان و یمن تحت حاکمیت امپراتوری ساسانی بوده‌است. عمان و بنی ازد در اواخر قرن سوم و اوائل قرن دوم قبل از میلاد با ویرانی سد مأرب در مملکت سبا، شورشی اجتماعی و اقتصادی برپا شد و مردم سبأ به مناطق اطراف پراکنده شدند و قبیله بزرگ بنی ازد به عمان مهاجرت کردند. در این کوچ بزرگ قبیله بنی ازد به سرپرستی بزرگ قوم مالک بن فهم الأزدی وارد عمان می‌شوند. بعد از مدتی و پس از استقرار در عمان بنی ازد دست به نبرد مسلحانه با دیگر اقوام بیگانه‌ای که در عمان وجود داشتند می‌زند و در مدت کوتاهی بنی ازد می‌تواند تمام بیگانگان را از عمان خارج و استقرار و امنیت را در عمان برقرار و اولین مملکت عربی در عمان را بنیان‌گذاری کند. مهم‌ترین جنگ بنی ازد با ایرانیان مقیم عمان بود که به جنگ سلوت مشهور است. سلوت نام صحرایی است که در آن سپاهیان ازد به فرماندهی مالک بن فهم با ارتش ایرانی موجود در عمان در زمان امپراتوری دارا بن داراب یا همان داریوش سوم می‌جنگد و پس از چندین نبرد، ایرانیان را وادار به خروج از عمان می‌کند. تاریخ نویسان عرب چنین می‌نویسند که بنی ازد پادشاهان کوه و صحرا بودند. این دودمان از پادشاهان بنام آلجلندی معروف بودند. سلسله پادشاهان الجلندی در طول تاریخ عمان مشهور بوده‌اند. عمان در دوران اسلام در دوران حکمرانی «الجلندی» اسلام وارد عمان شده‌است. در آن دوران محمد، عمرو عاص و ابازید الأنصاری برای دعوت مردم به اسلام به عمان می‌فرستد. در آن دوران پادشاه عمان جیفر الجلندی و برادرش عبد الجلندی بر عمان حکمران بودند. پادشاه عمان اسلام را پذیرفتند و مردم عمان یکپارچه به دین اسلام گرویدند و از آن به بعد عمان یکی از قلعه‌های بزرگ اسلام و از مدافعان اسلام در نبرد یمامه (یا همان جنگ‌های ردّه) بود. بعد از وفات محمد بسیاری از اعراب شبه جزیره عربستان اسلام را رها نموده و به دین اجدادشان برگشتند. عمانی‌ها برای غلبه بر این مردم در نبرد یمامه (یا همان جنگ‌های ردّه) شرکت داشتند. همچنین رجالات عمان در فتوحات اسلامی در عراق، ایران، هند، ایالت سند، شام، مصرد مراکش و اندلس نیز شرکت داشته‌اند. عمانی‌ها در طول تاریخ به تجارت مشهور بودند و کشتی‌های باری متعددی داشته‌اند و تا نقاطی دور دست و حتی حدود چین و شرق آفریقا رسیده بودند. در آن دوران صحار یکی از بنادر مهم تجارتی عمان بود و کشتی‌های تجارتی از این بندر مهم به سواحل آفریقا و مدغشقر (ماداگاسکار) و شرق اقصی رسیده بودند. اما در نیمه قرن ششم هجری بنی نبهان منطقه داخلی پایتخت حکم خود قرار دادند و مناطق ساحلی را رها نمودند بنابراین پرتغالی‌ها این مناطق را اشغال نمودند. حکم بنی نبهان در منطقه داخلی در قرن نهم هجری پایان یافت. پرتغالی‌ها در عمان در قرن ۱۶ میلادی پرتغالی‌ها از رأس الرجاء الصالح می‌گذرند و تقریباً بر تمام شهرهای ساحلی شرق آفریقا دست می‌یابند. سپس به ساحل هند و اقیانوس هند می‌رسند. در سال ۱۵۰۷ میلادی پرتغالی‌ها بر عمان حمله می‌کنند و بعد از مقاومت شدید از جانب عمانی‌ها سر انجام موفق می‌شوند عمان را اشغال کنند. پرتغالی‌ها مدت یک قرن ونیم در عمان می‌مانند. دولت یعرب‌ها در سال ۱۶۲۴ دولت «یعاربه» به سرپرستی نصیر بن مرشد تأسیس می‌شود. با به روی صحنه آمدن ناصر الیعربی در پی بیرون راندن پرتغالی‌ها از عمان می‌شود ولی درک می‌کند که بیرون راندن پرتغالی‌ها از عمان بدون همبستگی تمام مردم عمان امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین در آغاز می‌کوشد تمام مردم و طوایف عمان دور خود جمع‌آوری کند و سپس با پرتغالی‌ها وارد جنگ شود. بعد از همبستگی و گردهمایی عمانی‌ها و تقویت جبهه داخلی، ناصر بن مرشد الیعربی یقین داشت که نبرد با پرتغالی‌ها فقط یک معرکهٔ زمینی نیست و معرکهٔ آزادی در مقام اول است. همچنین می‌دانست که سِّر قوت پرتغالی‌ها در ناو دریایی ایشان است؛ بنابراین اولین کاری که انجام داد ساخت و تأسیس یک ناوگان بزرگ و قوی همچنین تأمین ذخیره و تجهیزات و مهمات و با تدبیر کامل و تهیه ما یحتاج جنگ با پرتغالی‌ها وارد نبرد شد. در مدت کوتاهی چند شهر ساحلی از چنگ پرتغالی‌ها آزاد نمود؛ ولی مرگ به او امان نداد و درگذشت. پس از وین جانشینش سیف بن سلطان الیعربی راهش را ادامه داد و در سال ۱۶۴۹ میلادی توانست مسقط را از قبضهٔ پرتغالی‌ها رها سازد. بعد از آزادی مسقط تمام اردوگاه‌های پرتغالی‌ها یکی پس از دیگری سقوط کردند و سر انجام تمام عمان از قبضهٔ پرتغالی‌ها رها گردید. عمانی‌ها با آزادی بلادشان از تسلط پرتغالی‌ها اکتفا نکردند و قوای پرتغالی‌ها در سواحل هند و ساحل شرقی آفریقا و اقیانوس هند را تعقیب نمودند و توانستند در چند حملهٔ پی در پی قشون پرتغالی‌ها از این مناطق خارج کنند تا اینکه سر انجام در سال ۱۶۹۸ میلادی پرتغالی‌ها برای همیشه از منطقه رانده شدند. با این عمل شجاعانه، عمانی‌ها توانستند نام عمان در صفحه درخشان تاریخ ثبت نمایند. در نتیجهٔ این پیروزی، یک دولت بزرگ و قدرتمند در عمان پدید آمد و باداشتن یک ناوگان بزرگ دریائی بر تمامی آب‌های منطقه تسلط یافتند. پس از آن عمانی‌ها صاحب بزرگ‌ترین ناوگان دریائی و تجارتی در اقیانوس هند بودند در آن دوران، همچنین حدود مملکت عمان تا ساحل شرقی آفریقا گسترش یافت و دولت عمان بر تمامی جزیره‌های این مناطق و ساحل آفریقا تا دهه شست از قرن بیستم بر این مناطق حاکم بودند. در این دوران عمان یکی از ثروتمندترین دولت منطقه بودند. در پی آن ده‌ها قنات برای آبیاری ایجاد نموند و به کشاورزی پرداختند و باغ‌های مرکبات متعدی ایجاد نمودند و برای حفاظت از منطقه سه دژ بزرگ و مهم در مناطق مختلف عمان بنا نهادند. قلعه‌های مذکور عبارت‌اند از: قلعه نزوی، حصن الحزم و حصن جبرین. باضافه دو قلعه مشهور قلعه می‌رانی و قلعه جلالی که بر شهر مسقط نظارت داشتند. دولت آل بوسعید پس از پیروزی بزرگ «العیاربه» در جنگ با پرتغالی‌ها مدتی عمان در آرامش و امنیت و استقرار می‌گذراند؛ ولی در اواخر حکومتی این خاندان اختلافاتی بروز می‌کند و ناامنی در مناطق داخلی شروع می‌شود. رفته رفته کشور دچار شورش و هرج ومرج می‌شود و آشوب و ناامنی آغاز می‌گردد. در اینجا احمد بن سعید البوسعیدی که والی شهر صحار بود علیه دولت الیعاربه قیام می‌کند. احمد بن سعید توانست مردم صحار و رستاق دور خود جمع نماید و به کمک ایشان مخالفان خود از طریق خود بردارد و شکست دهد. در سال ۱۷۴۴ میلادی مردم و اهل الحل و العقد در رستاق اجتماع می‌کنند و احمد بن سعید به‌طور رسمی به رهبری برمی‌گزینند و به ایشان لقب «الامام احمد بن سعید» می‌دهند. این امامت و رهبری آغاز سلطنت پادشاهان آلبوسعیدی بود که تا امروز در حکم عمان ادامه دارند. بعد از انتخاب الامام احمد بن سعید البوسعیدی به امامت و رهبری ولایت رستاق پایتخت حکم خود قرار داده و به انشاء و تأسیس یک قوه نظامی دریائی می‌پردازد که بتواند از مملکت حمایت نماید. همچنین شهر مسقط یکی از مراکز مهم تجارتی درآورده و ارتباط خاصی بین هند و آفریقا برقرار می‌نماید و نیروی دریائی ایشان بر تمام مناطق آبی نفوذ داشته‌است. در آن دوران مجموعه‌ای از دزدان دریائی از ملبار به کشتی‌های تجارتی حمله می‌کنند و کالاهای کشتی‌های تجارتی می‌ربایند. ایشان کشتی سرستون نیروی دریایی اش «الرحمان» را به دنبال آن‌ها می‌فرستند و رهبر دزدان دستگیر می‌کند. همچنین در سال ۱۷۵۵ میلادی وقتی که بغداد مورد حمله چپاولگران و شورشیان قرار گرفت به کمک والی بغداد می‌شتابد و شهر بصره از دست شورشیان آزاد می‌کند. پس از استقرار امنیت در عمان و مناطق دریائی و اطراف عمان، الامام احمد بن سعید در سال ۱۱۹۹ میلادی این دار فانی به درود حیات گفتند. پس از وفاتش پسرش بر مسند حکم می‌نشیند. سعید بن احمد بن سعید (۱۷۸۳–۱۷۸۴) میلادی حکمران عمان می‌شوند. پس از فوتش پسرش حمد بن سعید (۱۷۸۴–۱۷۹۲) میلادی حاکم عمان بودند. حمد بن سعید پایتخت خود را از رستاق به مسقط منتقل می‌کند و نفوذ خود را تا دریای شرقی آفریقا گسترش می‌دهد. پس از مرگش سلطان بن احمد بن سعید (۱۸۰۴–۱۷۹۲ میلادی) برجایش نشست. در دوران حکومتی سلطان بن احمد تعداد کشتی‌های نیروی دریائی عمانی دو برابر افزوده می‌شود. پس از سلطان بن احم، د السلطان سعید بن سلطان (۱۸۵۶–۱۸۰۴) میلادی بر مسند حکم می‌نشیند. در ایام حکم سعید بن سلطان قدرت نیروی دریائی عمان به اوج خود می‌رسد. السلطان سعید بن سلطان یکی از شخصیت‌های برجسته عمان با شخصیتی مدیر و سیاست‌مدار و جنگجویی شجاع و تاجر بود. مردی هشیار زیرک، حیله‌گر، مکار و دنیا دیده. شعارش این بود (آنچه نمی‌توانید با جنگ به‌دست بیاورید ممکن است با حیله و مکر به‌دست آورید). السید سعید بن سلطان در دوران حکم طولانی خود که ۵۲ سال بطول انجامید توانست امپراتوری گسترده‌ای تأسیس نماید که حدودش از شرق آفریقا تا ساحل ایران تشکیل می‌رسید. در آن دوران که طوفان جنگ و ستیز تمام منطقه را دربرگرفته بود او مانند یک ناخدای ماهر و دنیا دیده توانست ثبات عمان را حفظ کند. در ابتدای حاکمیتش فقط قسمتی از خاک عمان و مقاطعات این دیار را زیر نفوذ داشت که راه‌های شنی اش را کاروان‌های شتر با دشواری و نا امنی طی می‌کردند. اما در روز وفاتش یک امپراتوری قدرتمند و گسترده از خود برجای گذاشت. حدود امپراتوری وی از سواحل عمان، بندر گوادر، مکران، جزیره زنگبار و بمبا در ساحل شرقی آفریقا تا اجاره نمودن بندرعباس، جزیره قشم و جزیره هرمز در خلیج فارس و پیمان تجارتی بستن با حکومت انگلستان، فرانسه، هلند، پرتغال و ایالات متحده آمریکا. در سال ۱۸۴۰ میلادی سعید بن سلطان نماینده شخصی خود احمد بن نعمان الکعبی را به عنوان اولین سفیر عرب به وسیله کشتی شخصی خود که به «سفینهٔ سلطانه» معروف بود به نیویورک فرستاد. این کشتی اولین کشتی عربی بود که به نیویورک می‌رفت. السید سعید بن سلطان عشق خاصی به دریا داشت. می‌گویند که بیش از ۲۰ کشتی مخصوص داشته و دوران زندگی وی در دریا یعنی بیشتر از زندگی اش در خشکی بوده‌است. از آنجا بود که به او لقب «السید البحار» (سید دریا) داده بودند. سعید بن سلطان بیشتر اوقات زندگی اش را در سفر و برفراز آب‌های دریا گذرانیده بو. لازم است ذکر شود که السلطان سعید بن سلطان هنگام وفاتش در سال ۱۸۵۶ میلادی نیز بر روی دریا در سفر از مسقط به زنگبار در کشتی شخصی خود «ویکتوریا» در دریای سیشیل بود. پس از وفات السید سعید بن سلطان عمان دچار هرج و مرج نشد. روزگاری بسیار درخشان و روزگاری تاریک و نا بسامان داشته‌است تا اینکه در ۲۳ ژوئیه سال ۱۹۷۰ سلطان قابوس بن سعید بر مسند حکم می‌نشینند. زمامداری فردی وی سبب شده که حکومت تمام و کمال به خود وی وابسته باشد. سلطان قابوس در طی حکومت خود عمان را به پیشرفت رسانید. وی در تاریخ ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ درگذشت. پیشرفت در زمان سلطان قابوس قابوس کشور عمان را که در آغاز زمامداریش سخت عقب‌افتاده و منزوی از دنیا بود، به سوی پیشرفت اقتصادی هدایت کرد. او با استفاده از منابع ارزی ناشی از درآمدهای نفتی و جهانگردی، زیرساخت‌هایی را ایجاد کرد و مسکن و مدرسه و بندرگاه ساخت. خود نیز با استفاده از این منابع ثروت شخصی عظیمی اندوخت به‌گونه‌ای که بنا بر گزارشهای نشریات غربی، یکی از ده پادشاه ثروتمند جهان به‌شمار می‌رفت. او در عین حال یکی از محبوب‌ترین آن‌ها در میان مردمشان به حساب می‌آمد. شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی در عمان نسبت به بسیاری از کشورهای عربی در سطح محدودتری است و روند مدرن‌سازی با آسیب‌ها و محرومیت‌های اجتماعی شدید توأم نبوده‌است. مدرن‌سازی نظام آموزشی عمان دستاوردهای قابل اعتنایی داشته و دسترسی به آموزش در این کشور دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر (یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر بومی و ۷۰۰ هزار نفر خارجی) به امری قابل دسترس بدل شده‌است. دولت سالانه یک چهارم بودجه خود را به امور آموزشی اختصاص می‌دهد. در زمینه برابری قانونی زن و مرد نیز عمان از همه کشورهای عرب منطقه پیشروتر است. اگرچه عمان عمدتاً مسلمان هستند، اما قابوس آزادی مذهبی را در این کشور اعطا کرد و ساخت چهار کلیسای کاتولیک و پروتستان در این کشور و همچنین چندین معابد هندو را تأمین مالی کرده‌است. در مجموع، سلطان قابوس در عرصه اجتماعی و سیاسی نوعی ثبات توأم با اصلاحات محافظه‌کارانه را دنبال کرده و به رغم قدرت مطلقه‌اش با خواست‌های محدودی که اینجا و آنجا در جامعه محافظه‌کار عمان شکل گرفته همراهی و همگامی نشان داده‌است تا ثبات کشور و تاج و تخت دستخوش بحران نشود. همین رفتار در جریان بهار عربی که تنش‌های محدودی در درون عمان نیز در پی داشت، سبب شد که این کشور در مجموع با عوارض و پیامدهای محدود، بحران را از سر بگذراند. عمده وعده‌های سلطان قابوس برای بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد مشاغل دولتی تا حدودی جامه عمل پوشیده‌است، ولی وعده تبدیل پادشاهی مطلقه به یک پادشاهی مشروطه کم و بیش روی کاغذ مانده‌است. در واقع هم تحولات منفی در سایر کشورهای بهار عربی و هم قدرت ناچیز مخالفان در عمان سبب شده که اصلاحات یادشده چندان پیگیری نشوند. این در حالی است که نارضایتی از فساد اداری و انباشت ثروت کشور در دست نزدیکان پادشاه رو به افزایش بود اما اقدام دولت در تابستان ۲۰۱۴ در حذف یارانه ۷۰ قلم کالا و افزایش قیمت این کالاها نیز تأثیر مثبتی در میان مردم باقی گذاشت. بر پایه‌گزارش‌های سازمان ملل متحد، سلطان‌نشین عمان از جمله کشورهایی به‌شمار می‌آید که در چهار دهه گذشته بیشترین میزان پیشرفت را شاهد بوده‌است. سلطان قابوس دستور داد تا خیابان‌ها، مدارس و بیمارستان‌های جدید ساخته شوند و برق و آب لوله‌کشی به دورترین نقاط کشور راه پیدا کند. دولت عمان به مدت چندین دهه، بسیاری از شهروندان را در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی به کار گرفت و امروز به همین دلیل، بخش خدمات عمومی اشباع شده‌است. بر پایه آخرین آماری که در ۲۰۱۸ میلادی منتشر شد از مجموع ۴ میلیون و ۵۷۳ هزار ۸۹۳ تن جمعیت عمان، ۲ میلیون و ۵۲ هزار و ۶۰۴ تن یا به عبارتی ۴۴٫۸ درصد آن را کارگران خارجی تشکیل می‌دهند. سلطان قابوس در دوره سلطنت خود ارتباط مستقیمی با مردم داشت و تورهای دیدار با مردم را به راه انداخت. او در سیستم حکمرانی خود دیگران را نیز شرکت می‌داد و از توصیه‌های دیگران بهره می‌برد. به همین دلیل، در میان مردم و صاحب‌منصبان محبوب شد. همچنین سلطان قابوس از طریق کمک مالی به یونسکو در اوایل دهه ۱۹۹۰، جایزه سلطان قابوس برای حفظ محیط زیست را تأمین مالی کرد، تا بتواند کمک برجسته ای در مدیریت و حفظ محیط زیست کند. این جایزه از سال ۱۹۹۱ هر دو سال یک بار اهدا می‌شود. عمان در سال ۲۰۱۵ اصلی‌ترین مقصد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در منطقه خلیج فارس بود، به طوری که سرمایه‌گذاران ۱۹٫۶ میلیارد دلار به عمان سرازیر کردند. قابوس از طرفداران فرهنگ و موسیقی است و اولین کسی است که دستور ایجاد خانه اپرا و موسیقی در کشورهای حوزه خلیج فارس را در عمان صادر کرد. وی همچنین برای ترویج صنعت سینما دستور به ساخت سینمای مدرن در عمان را نیز صادر کرد. فرمانروایان ۱ـ احمد بن سعید البوسعیدی ۲ـ سعید بن احمد بن سعید ۳ـ حمد بن سعید ۴ـ سلطان بن احمد بن سعید ۵ـ بدر بن سیف ۶ـ سعید بن سلطان بن احمد ۷ـ ثوینی بن سعید بن سلطان ۸ـ سالم بن ثوینی بن سعید ۹ـ عزان بن قیس بن عزان ۱۰ـ ترکی بن سعید بن سلطان ۱۱ـ فیصل بن ترکی بن سعید ۱۲ـ تیمور بن فیصل ۱۳ـ سعید بن تیمور ۱۴ـ قابوس بن سعید ۱۵- هیثم بن طارق آل سعید جغرافیا کشور عمان با امارات متحده عربی(۶۰۹ کیلومتر) و عربستان سعودی(۶۵۸ کیلومتر) و یمن(۲۹۴ کیلومتر) مرز مشترک دارد و از شمال به تنگه هرمز، و از سمت شرق به دریای عرب محدود می‌شود. عمان با مساحت ۳۰۹٬۵۰۰ کیلومتر مربع، سومین کشور بزرگ بعد از سعودی و یمن در شبه جزیره عربستان است. عمان در جنوب شرق این شبه‌جزیره قرار گرفته و تقریباً نیمه شرقی جنوب شبه‌جزیره عربستان را پوشانده‌است. خطوط ساحلی عمان ۲٬۰۹۲ کیلومتر طول دارند. یک شنزار بیابانی بزرگ بیشتر مناطق مرکزی عمان را دربر گرفته‌است. دو منطقه کوهستانی در دو سوی این بیابان دیده می‌شود، یکی در شمال به نام رشته‌کوه حَجَر و دیگری در کرانه جنوب شرق کشور که کوه‌های ظفار هستند. بیشتر شهرهای اصلی کشور نیز در کوهپایه‌های این دو کوهستان قرار گرفته‌اند: مسقط (پایتخت)، صحار و صور در شمال، و صلاله در جنوب. در میانه‌های کوهستان حجر، جبل اخضر قرار دارد که با ارتفاع ۳۰۷۵ متر بلندترین نقطه عمان و بلندترین نقطه در شرق شبه‌جزیره عربستان است. ارتفاعات این کوه رنگ‌های مختلفی دارد و به‌شکل پله‌پله است. این کوه در میان شنزارها و دشت و تپه‌ماهورهای بزرگ واقع شده‌است. آب‌وهوای عمان در مناطق داخلی گرم و خشک و در امتداد کرانه‌ها شرجی است. در دوره‌های قدیم زمین‌شناسی، اقیانوس سطح عمان را پوشانده بود و به این خاطر سنگواره‌های متعدد صدف‌های دریایی و دیگر آبزیان در خاک بیابان‌های این کشور پراکنده‌است. عمان از مناطق مناسب برای صخره‌نوردی است. بسیاری از صخره‌های سرزمین عمان در کف اقیانوس باستانی تتیس که میان ایران و عمان قرار داشت شکل گرفتند. شبه‌جزیره مُسَندَم که به کشور عمان تعلق دارد، به‌طور جدا از خاک این کشور در جنوب تنگه راهبردی هرمز قرار گرفته‌است. امارات متحده عربی مسندم را از بقیه عمان جدا می‌کند. تنگه هرمز یکی از مهم‌ترین تنگه‌های جهان است. کشور عمان همچنین دارای شهرستانی برون‌بومی است بنام شهرستان مدحاء که در خاک امارات متحده عربی واقع شده‌است به‌طوری‌که خاک امارات از چهار جهت این شهرستان را احاطه نموده‌است. جمعیت آن پیرامون ۲٬۶۰۰ نفر است. همچنین دو روستا به نام‌های شیص و نحوه که از توابع امارت شارجه امارات متحده عربی هستند در میان اراضی این شهرستان واقع است. تقسیمات کشوری کشور عمان به نه واحد اداری بخش می‌گردد: سیاست در عرصه سیاست خارجی عمان پیوسته به نوعی از ثبات محافظه‌کارانه در رویکردها و جهت‌گیری‌های بین‌المللی و منطقه‌ای مشهور بوده‌است. با این همه، ثبات و تمایز در سیاست خارجی عمان تا به حدی است که در سی و دو سال گذشته (از آزادسازی خرمشهر به این سو) برخلاف اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کمتر تنشی در مناسبات مسقط و تهران به وجود آمده‌است. داشتن مناسبات نزدیک با تهران برای مسقط این فرصت را هم ایجاد می‌کرده که بتواند استقلال و امکان مانور خود را در برابر عربستان سعودی تا حدی حفظ کند. روابط با ایران اندکی پس از به قدرت رسیدن سلطان قابوس، او با شورش گروهی چپگرا در ایالت استان ظفار طی شورش ظفار مواجه شد ولی توانست با حمایت محمدرضا شاه پهلوی و ارتش ایران بر آن‌ها غلبه کند. از همین رو، او بقای تخت و تاج خود را تا حد زیادی مدیون ایران می‌دانست. بنا به اسناد ویکی‌لیکس، در حالی که در مناقشه بر سر برنامه هسته‌ای ایران بالا گرفت و بیشتر کشورهای عربی از آمریکا درخواست حمله به ایران را داشتند، عمان تلاش داشته تا نقش میانجیگر را بین ایران و آمریکا حتی از پیش از روی کار آمدن دولت باراک اوباما داشته باشد. علاوه بر سابقه قدیمی روابط دو کشور، این که ایران و عمان بر دو سوی تنگه هرمز مسلط هستند هم عاملی مهم در حسن همجواری آن‌ها به‌شمار می‌رود. ثبات و آرامش این تنگه هم به لحاظ امنیت عمان و هم به دلیل اهمیت آن برای تدوام صدور نفت از خلیج فارس به جهان اهمیت زیادی دارد. همه این‌ها ایجاب می‌کند که مسقط روابط حسنه و عاری از تنشی با تهران داشته باشد و حتی بکوشد تنش‌های بالقوه خطرناک در روابط ایران با سایر کشورها را هم تا حد ممکن کاهش دهد. همین مناسبات خوب با تهران سبب شده که به خصوص در دهه گذشته عمان نقش میانجیگرانه بی‌بدیل در مناسبات ایران و غرب برای آزادی گروگان‌ها و شهروندان زندانی دو طرف (مانند بازداشت سه شهروند آمریکایی در سال ۲۰۰۹ و آزادی شماری از افراد نزدیک به حکومت ایران از زندان‌های غرب) بازی کند. اقتصاد کشور عمان با ۵٬۵ میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده نفت خام، بیست و دومین کشور در جهان و هفتمین کشور در منطقه خاورمیانه از نظر میزان ذخایر نفت است. این ذخایر به‌طور عمده در مناطق خشکی شمالی و مرکزی و در میدان‌های کوچک و پراکنده واقع شده‌اند. عمان با تولید حدود یک میلیون بشکه در روز، بیست و پنجمین تولیدکننده نفت خام جهان است. اقتصاد این کشور همانند تعداد زیادی از کشورهای خاورمیانه وابسته به درآمد نفت است. بیش از ۶۷ درصد از درآمد این کشور از صنایع نفت و گاز حاصل می‌شود. هرچند که طبق آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی عمان، در سال ۲۰۱۶ تنها ۲۶ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور مبتنی بر درآمدهای نفتی بوده‌است. مقصد اکثر محمولات نفت خام صادراتی عمان کشورهای چین، تایلند، کره جنوبی و ژاپن هستند. سامانه خط لوله عمان بیشتر روی تحویل نفت خام به تنها پایانه صادرات نفت این کشور در بندر فحل (میناء الفحل) متمرکز است. مهم‌ترین پروژه راهبردی نفتی این کشور تا سال ۲۰۲۱، طرح احداث یک پالایشگاه ۲۳۰ هزار بشکه‌ای با مشارکت شرکت نفت بین‌المللی کویت (KPI) به ارزش هفت میلیارد دلار، ساخت چندین مجتمع پتروشیمی در مجاورت این پالایشگاه و احداث مخازن ذخیره‌سازی نفت خام تا ظرفیت ۲۰۰ میلیون بشکه در منطقه الدقم است. کالاهای صادراتی مهم عمان شامل نفت خام، صادرات مجدد کالا، ماهی، فلزات و پارچه است و کالاهای وارداتی مهم آن نیز شامل ماشین‌آلات و تجهیزات حمل و نقل، کالاهای صنعتی مواد غذایی و روغن صنعتی است. دولت کشور عمان اعلام کرده که به سرمایه گذاران خارجی مالکیت صد در صد داده می‌شود، افراد می‌توانند از وام‌های کلان با بهرهٔ کم استفاده کنند و شرایط اعطای وام به سرمایه گذاران کشور عمان روز به روز بیشتر می‌شود. در کشور عمان معافیت‌های گمرکی برای سرمایه‌گذاری دیده می‌شود و به‌طور کلی وارد کردن تجهیزات صنعتی نیز بسیار مهم است، معافیت‌های گمرکی برای وارد کردن مواد اولیه کارخانه ای کشور عمان به‌طور جدی دنبال شده‌است. ارائه بیمه اعتبارات صادراتی از طریق ضمانت نامه‌های صادراتی نیز دیده می‌شود و آژانس‌های مالی در این کشور رشد بهتری نسبت به سال‌های گذشته داشته‌اند. ورود کشور عمان به سازمان تجارت جهانی و همین‌طور توافق‌نامه‌های تجارتی آزاد در این کشور سبب می‌شود که تأثیر مثبتی بر روی اقتصاد کشور عمان دیده شود. اقتصاد کشور عمان یکی از با ثبات‌ترین کشورهای GCC محسوب می‌شود و نرخ تورم در این کشور، صفر است. واحد پول این کشور ریال عمان است. هر ریال عمان معادل ۲٫۶ دلار آمریکا و هر دلار معادل ۰٫۳۸۴ ریال عمان است. (آوریل ۲۰۲۲). مردم جمعیت این کشور حدود پنج میلیون و ۳۱۲ هزار نفر با میانگین سنی ۱۹ سال است. امید به زندگی در عمان برای زنان ۷۶ و برای مردان ۷۱ سال است. مردم این کشور از نژادهای عرب، بلوچ، لر، آفریقایی و آسیای شرقی هستند. دین مردم این کشور اسلام است. زبان رسمی آنها عربی است. حدود ۹۱ درصد از مردم این کشور با سواد هستند. تقریباً تمام عمانی‌ها مسلمان هستند. اکثریت مردم عمان اباضی هستند و اقلیت شیعه در امتداد منطقهٔ آل بیتی و ساحل مسقط زندگی می‌کند. پیروان مذهب اباضیه اکثریت جمعیت عمان را تشکیل می‌دهند. این گروه از مسلمانان پیرو عبدالله بن اباض تمیمی بوده و در سراسر عمان سکونت گزیده‌اند. اباضیه یکی از مذاهب اسلام است که از جریان خوارج نشأت گرفته‌است. اباضیه مذهب خود را الدعوه، مذهب الحق، فرقه المحقه و فرقه الناجیه می‌خوانند و آن را کهن‌ترین مذهب اسلامی، نزدیک‌ترین مذهب به عصر نبوّت و نزدیک‌ترین مذهب به روح اسلام می‌دانند. اباضیه میانه‌روتر از دیگر گروه‌های خوارج به‌شمار می‌روند و به همین جهت نزدیکترین گروه خوارج به اهل سنت به‌شمار می‌آیند. اهل سنت عمان در استان جنوبی ظفار و سور و نواحی اطراف آن حضور دارند. شیعیان به عنوان سومین گروه مذهبی عمان خود به سه گروه «عجم‌ها» و «لوایتا» و «بحارنه» تقسیم شده‌اند و بیشتر در امتداد ساحل باطنه و منطقه بین مسقط و مطرح زندگی می‌کنند. مسیحیان نیز در شهرهای مسقط و صلاله سکنی دارند. این کشور در قرن نهم میلادی به اوج رونق خود رسید و با گذشت زمان این عظمت را از دست داد. اختلافات مذهبی و برخوردهای ناشی از آن که بین سنی‌ها و اباضی‌ها آغاز شده بود به مرور زمان به درگیری‌هایی بین امامت و سلطنت منجر شد. با توجه به این که دین رسمی عمان اسلام است سایر ادیان نقشی در ساختار سیاسی کشور ندارند. سلطان قابوس با وجود تلاش برای اداره مملکت به شکلی سکولار توانست تا حدودی در این زمینه به موفقیت دست یابد.بلوچ‌ها یک سوم از جمعیت بومیان عمان را تشکیل می‌دهند. بخش اعظم سپاه عمان در جنگ علیه پرتغالی‌ها را بلوچ‌ها تشکیل می‌دادند. فتح مومباسا توسط ارتش سلطان عمان که اکثراً بلوچ بودند صورت گرفت. آباضیه تنها فرقه بازمانده از خوارج است که در کشورهای مختلف اسلامی پیروانی دارد. به طورکلی از اواسط قرن دوم هجری اباضیه، مذهب اکثریت مردم عمان بود. این سرزمین در طول تاریخ شاهد برخورد سلاطین و امامان بوده‌است که هر کدام به نوبه خود دوره‌های موفقیت‌آمیزی داشته‌اند. لکن با به قدرت رسیدن سلطان قابوس این برخوردها خاتمه یافته و مسئله امامت اباضیه به فراموشی سپرده شده‌است. هرچند امروزه از امامت اباضیه صحبتی در میان نیست ولی پیروان این مذهب در عمان همچنان در اکثریت هستند. گردشگری جزیره مصیره، در سواحل عمان، جزیره مصیره به عنوان یک مقصد منحصر به فرد برای مسافرانی است که در جستجوی خورشید، سواحل، تاریخ و حیات وحش هستند. جزیره مصیره پایگاه هوایی عمان بوده اما شهرهای آن نسبتاً کوچک است. این بدین معنی است که تعداد کمی از مردم در اینجا زندگی کرده و نقاط بسیاری وجود داشته تا شما بتوانید آن را کشف نمایید. در این جزیره برنامه‌های پرطرفداری مانند شنا کردن، بررسی کشتی‌های از کار افتاده، تماشای بیش از ۳۰ هزار لاک پشت که سالانه برای تخم‌گذاری خود به این ساحل می‌آیند. علاوه بر لاک‌پشت‌ها حضور نهنگ‌های کوهان‌دار بر جاذبه‌های زیبای این جزیره افزوده‌است. بهلا، یکی دیگر از مکان‌های دیدنی در این کشور شهر بهلا بوده که در عمان واقع شده‌است. بهلا نوعی آبادی در بیابان بوده و برای قرن‌ها به عنوان یک نقطه توقف برای مسافران شناخته می‌شده‌است. این شهر تنها ۴۰ کیلومتر از نیزوا فاصله داشته و همچنین دارای قلعه‌های قدیمی و تاریخی است. فتح بهلا به قرن سیزدهم و زمانی که به‌طور گسترده‌ای تحت کنترل قبیله بانو نبحان قرار داشت می‌رسد. علاوه بر مشاهده قلعه‌های این شهر که از جاذبه‌های دیدنی عمان است، گردشگران می‌توانند دیواره‌های شهر را نیز در نزدیکی ساحل مشاهده نموده که در حدود ۷ مایل طول دارند. صلاله، در جنوب عمان واقع شده و این مقصد گاهی به عنوان شهر دوم مسقط نیز شناخته می‌شود. صلاله امروزه به خصوص بسیار مهم است. این شهر خانه سلطان قابوس را در خود جای داده که از سال ۱۹۷۰ پادشاه عمان است. در بازدید از این شهر شما می‌توانید قصر باشکوه قابوس را مشاهده کرده و همچنین معماری قدیمی را در شهر هافا مشاهده نمایید. این منطقه به عنوان تجارت کندر شناخته می‌شده‌است بنابراین مطمئن شوید که برخی از آن‌ها را به عنوان سوغاتی از بازارهای هافا تهیه نمایید. از ماه‌های ژوئن تا اوت ابرهای باران زا از هندوستان به این منطقه رسیده و در نتیجه مناطق ساحلی اطراف را سرسبز کرده و آبشارها و جریان‌های فصلی را ایجاد می‌نماید. جبل اخضر می‌توان به کوه‌های سبز ترجمه کرده و این بخشی از کوه‌های حجر است. این منطقه که از جاذبه‌های دیدنی عمان است همدتا از سنگ آهک تشکیل شده و دارای بالاترین نقطه در این کشور است. با اینکه جنگل‌های سرسبزی در این منطقه وجود ندارد اما ارتفاع بالای آن باعث شده تا دما پایین آمده و کشاورزی رشد بیشتری داشته باشد. این منطقه اکنون حفاظت شده‌است و شما می‌توانید با عبور از طریق تراس‌های زیبا به پیاده‌روی پرداخته و حتی درختان میوه را نیز مشاهده نمایید. ممکن است در صحرای عمان پیاده‌روی فعالیت جذابی به نظر نرسد اما در جبل اخضر یک سرگرمی قابل توجه است. راس الجینز در شرق کشور عمان راس الجینز واقع شده‌است. اینجا یک مرکز برای جمع‌آوری و محافظت از لاک پشت‌هایی است که در اقیانوس هند وجود دارد. اگر در طول تابستان یا در بین ماه‌های می و اکتبر از این مکان بازدید نمایید می‌توانید لانه‌های لاک پشت‌ها را در امتداد ساحل مشاهده کرده و حتی لاک پشت‌های کوچکی که به سوی اقیانوس هند می‌روند را نیز ببینید. بازدید از منطقه لاک پشت‌ها می‌تواند یک سفر یک روزه از مسقط باشد اما اکثر بازدیدکنندگان تصمیم می‌گیرند تا شب را نیز در آنجا گذرانده و از مکان‌هایی مانند موزه این منطقه نیز دیدن نمایند. فلات مسندم، شبه جزیره مسندم شمالی‌ترین بخش عمان بوده و توسط امارات متحده عربی از بقیه کشور جدا شده‌است. بخش‌هایی از این منطقه جدا شده و مدت‌ها به عنوان ساکنان روستاهای کوهستانی و جوامع ساحلی زندگی می‌کنند. فلات‌های مسندم که از جاذبه‌های دیدنی عمان است تا شمال کشیده شده و چشم‌اندازهای زیبایی را ارائه می‌نماید. نزوی، در قرن ششم و هفتم شهر نیزوا به عنوان پایتخت عمان شناخته می‌شده‌است. امروزه این شهر به دلیل قلعه شگفت‌انگیز قرن هفدهمی سلطان بن سیف ال یعربی شناخته می‌شود. هرچند بخش‌هایی از قلعه به قرن نهم بازمی‌گردد. یکی از جاذبه‌های دیدنی عمان در قلعه نیزوا برج استوانه ای شکل آن است. قلعه دارای یک مکانیزم دفاعی جالب از جمله تله‌های عسل و پنجره‌های غیر معمول بوده که برای تیراندازی به دشمنان در هنگام نزدیک شدن مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. این بنا همچنین دارای موزه ای است که زندگی عمانی‌ها را در قرن هفدهم نمایش می‌دهد. مسجد سلطان قابوس، یکی از بزرگ‌ترین مساجد دنیای عرب در شهر مسقط عمان واقع شده‌است. معماری منحصربه‌فرد و وجود آثار بسیار ارزشمند، نام مسجد سلطان قابوس را بر سر زبان‌ها انداخته‌است. مناره‌های مسجد با معماری بسیار خاص ساخته شده‌اند و گنبد ۵۰ متری آن نیز از جنس طلا است. پس از ورود به مسجد نیز با شگفتی‌های فراوان روبه‌رو خواهید شد، فرش ایرانی نفیس که تا مدت‌ها بزرگ‌ترین فرش دنیا به حساب می‌آمد در مسجد سلطان قابوس نگه‌داری می‌شود. همچنین لوسترهای بزرگ با تزیینات مخصوص خود، شکوه و ابهت این بنای ارزشمند را چندین برابر کرده‌اند. سالن‌های متعددی در این مسجد وجود دارد که هریک اختصاص به مراسم خاصی دارند. سالن اصلی نمازگزاران با گنجایش بیش از ۲۰۰۰۰ نمازگزار و همچنین سالن کتابخانه مدرن این مسجد. موزه دروازه مسقط، که هدف از تأسیس آن، معرفی تاریخ و معماری کشور عمان با تمرکز روی شهر مسقط است. در آنجا سیستم آبیاری کشور با نام افلاج به نمایش گذاشته شده‌است. کویر وهیبه، این بیابان از توابع استان منطقه شرقی است و یکی از نقاط دیدنی سلطنت عمان به‌شمار می‌آیند. کویر وهیبه در امتداد خلیج مصیره قرار دارد به طول ۱۸۰ کیلومتر و عرض ۸ کیلومتر در استان منطقه شرقی. در کویر وهیبه جاهایی برای سر خوردن یا اسکی بر روی شن وجود دارد، در این مناطق شنهای ریزی وجود دارد که گردشگران به سوی خود می‌کشاند. رمال آل وهیبه نرمترین تپه‌های شنی در دنیا دربردارد. گردشگران بسیاری تجربه سافاری در عمان را با دیدن این کویر زیبا به خاطر می‌سپارند. مسفاة العبریین، این روستای کوهستانی از ساختمان‌های سنگی ساخته شده که سایه‌هایی به رنگ نارنجی و قهوه ای دارد و همانند روستاهای کوهستانی ایتالیا است، شاید انتظار تماشای چنین جاذبه ای را در شبه جزیره عربی نداشتید. این روستای کوهستانی نمونهٔ خوبی از زندگی کوهستانی به‌شمار می‌رود. قلعه رفصه، یکی از مشهورترین قلعه‌های شهرستان صور به عربی ولایة صور، از توابع منطقه شرقی در کشور پادشاهی عمان است، ویکی از جاذبه‌های گردشگری عمان به‌شمار می‌آید. غار مجلس الجن، این فِرتورهای زیبا مربوط به غار انجمن جن‌ها کهف مجلس الجن است، این غار که در فلات سلما در کشور عمان واقع شده و یکی دیگر از جاذبه‌های گردشگری عمان محسوب می‌شود، در سال ۱۹۸۳ میلادی توسط دان دیویدسون، زمین‌شناس مشهور، کشف شد که اکنون عنوان دومین غار عمیق جهان را گرفته‌است. قلعه نخل، قلعه نخل یکی از محکم‌ترین قلعه‌های کشور پادشاهی عمان است. این قلعه در شهرستان نَخل ودر منطقهٔ باطنه واقع شده‌است، ویکی از نقاط دیدنی سلطنت عمان به‌شمار می‌آیند. قلعه نخل یکی از بارزترین معالم أثری و گردشگری در منطقهٔ باطنه است. قنات‌های قدیمی، قنات‌های قدیمی معروفی که بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت دارند به نام‌های دریس، الخطمین، الملکی، المیائر، و الجیلا از منابع آبی بسیاری از شهرها و روستاهای عمان هستند که به خاطر سیستم منحصر به فرد این پنج قنات در سال ۲۰۰۶ به عنوان میراث جهانی ثبت شدند. بازار مطرح، یکی از قدیمی‌ترین بازارهای جهان عرب است. در گذشته اینجا تنها یک بازار کوچک در نزدیکی بندر بود و منابع مورد نیاز مردم عمان را تأمین می‌کرد. اکثر این کالاها وارداتی بودند و نیازهای ساده مردم دهه ۱۹۶۰ را برآورده می‌نمودند. امروزه می‌توان در این بازار مخلوطی از غذاهای عمانی، نقاشی‌ها، خنجر، آثار چرمی و حتی کالای خانگی، کفش و لباس تهیه کرد. بازار ماهی و کاخ العالم نیز در همین نزدیکی قرار دارند. وادی شاب، یکی دیگر از جاذبه‌های مهم و دیدنی تور عمان «وادی شاب» با استخرها، صخره‌ها و غارهای شگفت‌انگیز است. برای لذت بردن از این جاذبه طبیعی باید کمی از نظر فیزیکی توان عبور از مسیرهای ناهموار و صخره‌ای را داشته باشید؛ حتی گاهی نیاز به عبور از آب‌های کم عمق و شنا خواهد بود. رسیدن به آخرین و جذاب‌ترین بخش این گردش باورنکردنی، تنها از طریق شنا کردن امکان‌پذیر است. دژ نخل، این دژ بیش از ۱۰۰۰ سال قبل در سلطنت عمان ساخته شد. دور تا دور دژ نخل را نخلستان‌ها احاطه کرده‌اند. این سازه دفاعی قدیمی و مشهور در دوران حیات خود شاهد جنگ‌های بی‌شماری بوده‌است. اگر از برج‌های مراقبت بالا بروید، با مناظری دیدنی و شگفت‌انگیز از درختان و فضای اطراف روبه‌رو می‌شوید. اخیراً این سازه مورد بازسازی‌های قرار گرفته‌است. جزایر دیمانیات، دیمانیات یکی از بهترین مناطق غواصی در عمان است. در یک روز خوب وضوح منظره زیر آب ۱۵ تا ۲۰ متر خواهد بود. هیچ‌کس در این جزایر زندگی نمی‌کند و تنها در آن پرندگان و جانوران دریایی با آب‌هایی زلال را می‌بینید. سواحل این جزیره‌ها با شن‌های سفید و با صدای آرام دریا، یک بهشت واقعی را می‌سازند. قصر سلطان، اگر شما بایستید کنار دیوار بندرگاه در خیابان می‌رانی، ساختمانی که سمت راست شما قرار دارد با ستون‌های قارچ مانند آبی و طلایی، قصر سلطان است. در سمت داخلی، یک خیابان از درختان نخل منجر به یک میدان احاطه شده توسط ساختمان دربار سلطنتی بزرگ و موزه ملی جدید است. اگر چه کاخ به روی عموم بسته‌است، شما می‌توانید در مقابل دروازه، برای گرفتن یک عکس یادگار توقف کنید. این کاخ برای سفارت بریتانیا ساخته شده بود امروزه به‌طور عمده برای اهداف تشریفاتی استفاده می‌شود. موزه بیت الزبیر، در یک خانه زیبای بازسازی شده، این موزه که متعلق به بخش خصوصی است، میراث عمانی را در نمایشگاه‌های موضوعی مانند صنایع دستی سنتی، مبلمان، تمبر و سکه‌ها به نمایش درآورده است. این موزه که به تازگی به مرکز فرهنگی مسقط تبدیل شده‌است بسیاری از نمایشگاه‌های بین‌المللی هنر معاصر را در گالری ساراح را میزبانی می‌کند. یک کافه مدرن و یک مغازه فروش سوغاتی با کیفیت، نیز در این موزه وجود دارد که اغلب بازدید کنندگان را جذب می‌کنند. اگر از کافه دیدن کردید، نگاهی به برج باد بیندازید که چگونه ساختمان‌های قدیمی در مسقط با حرارت قبل از اختراع تهویه مطبوع مدرن مقابله می‌کردند. موزه ملی عمان، موزه ملی در یک ساختمان جدید زیبا و با ابهت در قلب قدیمی مسقط در کنار کاخ سلطان قرار گرفته‌است. تأکید این موزه معاصر بر کیفیت به جای کمیت است، با فضا، نور و ارتفاع مناسب استفاده شده برای افزایش جلوهٔ آثار به نمایش گذاشته شده در ویترین‌ها به گونه ای آثار باستانی عمان را نشان می‌دهد که گویی زنده هستند. موزه نیروهای مسلح سلطان، با وجود نام این موزه بسیار عالی به مراتب بیشتر از نمایش سخت‌افزارهای نظامی است. این مجموعه که در سال ۱۸۴۵ به عنوان خانه تابستانی سلطنتی ساخته شده‌است، اما بیشتر به عنوان مقر نیروهای مسلح سلطان ساخته شده‌است. اتاق‌های پایین‌تر، تاریخچه عمان را شرح می‌دهند، در حالی که اتاق‌های فوقانی به بررسی روابط بین‌المللی و قدرت نظامی کشور می‌پردازد. یک مدل کانال آبیاری در خارج از موزه نیز وجود دارد که ارزش بازدید دارد تا مهندسی باستانی عمان را ببینید. قلعه الجلالی فورت، قلعه الجلالی در زمان اشغال پرتغالی در دهه ۱۵۸۰ ساخته شد. قلعه فقط از طریق یک پرواز در دسترس است. به همین ترتیب، چندین سال از آن به عنوان زندان استفاده می‌شد، اما اکنون موزه ای از میراث عمانی است. پذیرش بازدید کنندگان فقط از طریق پذیرش در صفحه تماس در وب سایت وزارت میراث و فرهنگ عمان امکان‌پذیر است. در مناسبت‌های نظامی کاخ، کشتی‌های سلطنتی و قایق‌های تفریحی به‌طور کامل به بندر می‌روند. با استفاده از آتش بازی نورهای منعکس شده در آب منظره ای دیدنی را به وجود می‌آورد. سیتی سنتر، یکی از مراکز خرید عمان مرکز خرید سیتی سنتر است که فرصتی فوق‌العاده را پیش روی شما قرار می‌دهد، چرا که این مجموعه حدود ۱۵۰ فروشگاه را در بر می‌گیرد، و همه نوع کالایی مانند لباس، عطر، لوازم آرایشی و بهداشتی و محصولاتی برای مد و زیبایی در آن پیدا می‌شود. مرکز خرید سیتی سنتر که در مرکز شهر مسقط پایتخت عمان قرار گرفته‌است، از محبوب‌ترین مراکز خریدهای شهر محسوب می‌شود، چرا که از نظر جغرافیایی موقعیت بسیار مناسبی دارد و فروشگاه‌های آن تنوع زیادی در ارائه کالا دارند. وادی بنی خالد، نام دره‌ای است در کشور پادشاهی عمان، ویکی از نقاط دیدنی سلطنت عمان به‌شمار می‌آید. این دره در استان منطقه شرقی واقع است. حصن الخندق، یکی از قلعه‌های تاریخی کشور پادشاهی عمان است، و یکی از نقاط دیدنی عمان به‌شمار می‌آید. این قلعه در شهرستان بریمی به عربی از توابع استان ظاهره واقع شده‌است. دور تا دور قلعه خندقی حفر شده‌است، گویا در دوران قدیم خندق پر از آب می‌کردند که دشمن نتواند به آسانی به قلعه دست یابد. تاریخ بنای قلعه به دوران پیش از اسلام بر می‌گردد. قلعه رستاق، یکی از قدیمی‌ترین قلعه‌های کشور پادشاهی عمان ویکی از نقاط دیدنی سلطنت عمان است. قلعه رستاق برفراز تپه‌ای درپایهٔ کوه جبل اخضر در حاشیه سهل باطنه در نزدیکی شهرستان رستاق ولایت الرستاق در استان باطنه عمان واقع شده‌است. قلعه می‌رانی و قلعه جلالی دو قلعه از مشهورترین قلعه‌های کشور پادشاهی عمان هستند، و از نقاط دیدنی سلطنت عمان به‌شمار می‌آیند. این قلعه در مدخل خلیج عمان و در استان مسقط واقع شده‌است. این قلعه قبل از اینکه پرتغالی‌ها به عمان برسندتوسط قبیله آلهوتی بنیان‌گذاری شده‌است و مانند یک برجی بزرگ ساخته بودند. در سال ۱۵۸۸ میلادی پرتغالی‌ها قلعه بازسازی نمودند و قسمت‌هایی به آن اضافه نمودند، مانند جای پرتاب توپ و توپخانه و انبار ذخیره و مهمات، وجایی برای عبادت و مقر استقرار فرمانده و نگهبان. اما در عهد الامام احمد بن سعید البوسعیدی مؤسس الدوله البوسعیدیه در قرن هیجدهم و همچنین در عهد نوه أش السید سعید بن سلطان قلعه به شکلی که حالا دیده می‌شود بازسازی شده‌است. جبل شمس، نام رشته‌کوهی است در شهرستان حمراء از توابع استان منطقه داخلیه در کشور پادشاهی عمان، ویکی از نقاط دیدنی سلطنت عمان به‌شمار می‌آیند. جبل شمس کوهی است به ارتفاع ۱۲ هزار قدم از سطح زمین. ساکنان منطقهٔ جبل شمس به خود می‌بالند که در این مکان زیبا زیسته‌اند و در آن زندگی می‌کنند، و احساس خوشبختی می‌کنند که دارای آب وهوایی لطیف هستند، وروستاشان از ثمرهای وفیر درختان مرکبات و میوه‌های گوناگون برخوردار است. همچنین روزانه شاهد طلوع و غروب آفتاب از قلهٔ این کوه سربفلک کشیده هستند. امنیت عمومی عمان یکی از امن‌ترین کشورهای جهان است. بر اساس پژوهش‌های انجام شده در عمان میزان عملیات تروریستی نیز بسیار کم است. مالی و اقتصادی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سالانه در کشور عمان در ابتدا ۰/۹- درصد بوده و پس از مدتی به ۱۲ درصد رسیده‌است. اینطور که مشخص است وضعیت تولید ناخالص داخلی ۷۹٫۲۹ میلیارد دلار است و مشخص است که سیستم خرید و فروش در کشور عمان در سال‌های اخیر تغییراتی داشته‌است. تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های ثابت در کشور عمان، ۲۸۴۸۱٫۶ میلیون ریال ارزیابی شده و تشکیل سرمایهٔ ثابت ناخالص در کشور عمان، ۷۸۴۷٫۷ میلیون ریال عمان برآورد شده‌است. تولید ناخالص داخلی از کشاورزی در این کشور، ۶۷۰٫۲ میلیون ریال عمان اعلام شده‌است. اینطور که مشخص است ساخت و ساز در کشور عمان نیز در ابتدا ۲۱ درصد بوده و سپس ۲۲ درصد ارزیابی شده‌است. وضعیت تولید ناخالص داخلی از ساخت در کشور عمان نیز ۱۷۱ میلیون ریال عمان برآورد شده‌است. تولید ناخالص داخلی از اداره امور عمومی در کشور عمان نیز به ۳۷ درصد رسیده‌است، تولید ناخالص داخلی از خدمات نیز در وضعیت ۱۴ درصدی دارد و مشخص است که سیستم حمل و نقل عمومی در این کشور ۱۶ درصد بیشتر است. وضعیت خدمات رفاهی در کشور عمان با رتبه ۵۶ درصدی خود ثابت باقی مانده‌است. تغییرات موجودی انبار در کشور عمان، ۹۹۳٫۸ میلیون ریال عمان اعلام شده و وضعیت سرعت اینترنت در کشور عمان ۴۹۲۷٫۰۳ کیلوبایت بر ثانیه است. اینطور که مشخص شده‌است آدرس آی پی‌ها نیز رشد خوبی در وضعیت اقتصادی ایجاد کرده‌است، رتبه‌های رقابتی نیز از ۶۱ به ۴۷ رسیده‌است. وضعیت ثبت خودرو در این کشور ۱۴ درصد بیشتر از قبل شده‌است و تولید الکتریسیته نیز ۳۰۴۲٫۹ گیگاوات بر ساعت است. نرخ مالیات شرکت در کشور عمان در ابتدا ۱۲ بوده که امروزه این نرخ در وضعیت ۱۵ درصد دیده می‌شود. نرخ مالیات درآمد شخصی ۰ اعلام شده و کشور عمان در زمینه نرخ مالیات بر فروش نیز رقم ثابت ۰ را نگه داشته‌است. تعادل کار و زندگی کشور عمان طبق اعلام سایت اینترناتیونس جزو ۱۰ کشور برتر جهان از نظر تعادل کار و زندگی است. سایر کشورها دانمارک، سوئد، امارات و کانادا هستند. بهداشت و درمان در کشور عمان، استاندارد عمومی بهداشت و درمان در هر دو بخش خصوصی و دولتی بالاست. همانند بسیاری از کشورها در این کشور نیز بخش خصوصی ترجیح داده می‌شود. سیستم بهداشت و درمان جهانی ارائه شده در عمان برای شهروندان در زمان مراجعه به مراکز درمانی رایگان و برای مهاجران و اتباع خارجی با نرخ یارانهای است. همچنین ارائه خدمات با نظارت کامل وزارت بهداشت همراه است که بخشی ازاین نظارت، آزمایشگاه کنترل کیفیت است که ایمنی و کیفیت داروها را کنترل می‌کند. فرهنگ و هنر مردم عمان علاقه زیادی به خطاطی دارند و اغلب خوش خط هستند، نوشتن آیه‌های قرآنی به شکل مختلف بخشی از فرهنگ و هنر مردم عمان محسوب می‌شود. بانوان علاقه زیادی به نقاشی با قلم‌های سیاه دارند و آقایان نیز معتقد هستند که هنر در عمان ارزش مخصوص به خود را دارد. آقایان به هنر نوازندگی اهمیت می‌دهند و موسیقی‌های سنتی عمان در دنیا شهرت دارد. زیورآلات طلا و نقره، خنجرهای معروف عمانی، پارچه‌های دست‌باف، فرش و سبد از جمله صنایع دستی این کشور است. سلطان کشور عمان یعنی سلطان قابوس، برای تاریخ و میراث فرهنگی این کشور اهمیت زیادی قائل می‌شد و تأسیس موزهٔ ملی، یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای او در این زمینه به حساب می‌آید. در واقع دستور ساخت این موزه در سال ۲۰۱۳ داده شد و در سال ۲۰۱۶ از آن رونمایی کردند. بازدید از آن برای افراد معلول، کودکان و دانشجویانی که نهایتاً ۲۵ سال دارند، رایگان است. البته مورد آخر، همیشگی نیست و بهتر است خودتان قبل از مراجعه آن را دوباره چک کنید. ساختمان موزهٔ ملی در مجموع، ۱۳٬۷۰۰ متر مربع وسعت دارد که ۴٬۰۰۰ متر مربع آن به سالن‌های نمایش اختصاص داده شده‌است. تعداد این سالن‌ها به ۱۴ مورد می‌رسد و نمایشگاه‌های مختلفی از جمله «گالری افلاج»، «سرزمین و مردم»، «عمان و جهان»، «شکوه و جلال اسلام»، «تاریخ دریایی»، «زره و سلاح» و «گالری رنسانس» را دربر می‌گیرد. علاوه بر آن، ناحیه‌ای ۳۷۶ متر مربعی نیز به گالری نمایشگاه‌های موقتی در این موزه اختصاص دارد. اولین «مرکز آموزشی» کاملاً مجهز کشور عمان نیز در موزهٔ ملی قرار گرفته که مکان مناسبی برای تعلیم افراد در تمام سنین، به خصوص کودکان و دانش‌آموزان است. تجهیزات مربوط به نگهداری و مرمت آن هم مطابق استانداردهای «انجمن موزه‌های بین‌المللی» طراحی شده‌اند. یکی دیگر از موردهای فرهنگی عمان، یکی از شاهکارهای معماری که با تلفیقی از سنت و مدرنیته ساخته شده خانه اپرای مسقط است که در کشور عمان قرار دارد. دستور ساخت این جاذبه در سال ۲۰۰۱ توسط سلطان قابوس بن سعید آل سعید (حاکم عمان) که از طرفداران موسیقی و هنرهای کلاسیک بود صادر شد و در سال ۲۰۱۱ ساخت آن به پایان رسید. معماری خانه موسیقی مسقط به سبک کلاسیک اسلامی طراحی شده و در این معماری توجه ویژه‌ای به تزیینات شده‌است. اینجا یک اپراخانه مجلل و باشکوه با معماری فوق‌العاده است که ظرفیت و گنجایش ۱۱۰۰ نفر را در خود دارد. در طراحی فضاهای داخلی این اپرا، ظرافت‌های زیبایی چون منبت‌کاری برگ طلا در دکوراسیون‌های چوبی و طراحی لوستر کریستال مورد توجه قرار گرفته‌است و صحنه آن به‌گونه‌ای ساخته شده که هم می‌توان کنسرت موسیقی برگزار کرد، هم در آن اپرا اجرا کرد. ساخت این جاذبه بی‌نظیر باعث شده که کشور عمان بیشتر دیده شود و سالن آن پلی میان فرهنگ‌ها و ملت‌های مختلف باشد. حمل و نقل عمومی مردم این کشور از ماشین‌های شخصی بیشتر استفاده می‌کنند، ولی افرادی که خودرو شخصی ندارند از اتوبوس و تاکسی بهره می‌برند. هزینه استفاده از اتومبیل در عمان بسیار ارزان‌تر از اروپا است. در نتیجه، تقریباً تمام مهاجران خارجی اتومبیل شخصی دارند و میزان استفاده از حمل و نقل عمومی اندک است. همچنین می‌توان یک ماشین با راننده در عمان استخدام کرد. هوایی فرودگاه بین‌المللی مسقط اصلی‌ترین فرودگاه کشور عمان است و سالیانه ۲۰ میلیون مسافر در آن جابجا می‌شود امروزه در این فرودگاه ایرلاین‌های معروف و معتبری مانند ایر عربیا، امارات، الاتحاد، کاال‌ام، اجیپت‌ایر، عمان ایر، قطر ایرویز، سوئیس اینترنشنال ایرلاینز، تای ایرویز و ترکیش ایرلاینز دارای پروازهای منظمی است. نگارخانه پانویس اتحادیه کشورهای عرب ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۷۵۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های دهه ۷۵۰ (میلادی) در آسیا بنیان‌گذاری‌های دهه ۷۵۰ (میلادی) سلطنت‌ها شبه‌جزیره عربستان عمان غرب آسیا کشورها در آسیا کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان کشورهای اسلامی کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خاور نزدیک کشورهای خاورمیانه کشورهای عضو اتحادیه عرب کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای غرب آسیا
7145
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%B4
مراکش
مَراکِش (به موراکوش: Murakuc، آمازیغی، ⵎⵓⵔⴰⴽⵓⵛ، به عربی: المغرب، به فرانسوی: Maroc) با نام رسمی پادشاهی مراکش کشوری در شمال غربی آفریقا است. مراکش از شرق با الجزایر، از غرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با قلمروی مورد مناقشهٔ صحرای غربی و از شمال با اسپانیا هم‌مرز است، جمعیت آن حدود ۳۸ میلیون نفر است. مراکش ادعای مالکیت صحرای غربی را دارد و آن را از سال ۱۹۷۵ اداره می‌کند که با احتساب آن، مساحت مراکش به بیش از ۷۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع هم می‌رسد. وضعیت صحرای غربی هنوز مورد اختلاف و مناقشه است. پایتخت مراکش شهر رباط است. از آن‌جا که مراکش در زمان هارون الرشید از سلطه بغداد خارج شده و تحت تسلط ترکان عثمانی نیز درنیامده بود، از جمله کشورهای عربی بود که توانست بر فرهنگ منطقه‌ای خود تأکید ورزد، اما بعدها تحت سیطره استعمار فرانسه و اسپانیا واقع شد و به تدریج تلاش‌ها برای استقلال کشور آغاز شد. واحد پول این کشور درهم نام دارد. هر درهم مراکش معادل ۰٫۱۰۱ دلار آمریکاست و هر دلار آمریکا معادل ۹٫۸۴ درهم می‌باشد. (آوریل ۲۰۲۲). نام نام مراکش از نام پایتخت کهن یعنی شهر مراکش برگرفته شده‌است، که واژه‌ای بربر به معنای «سرزمین خدا» است. نام Maroc در فرانسوی هم تغییر یافته واژه مراکش است. تا همین چند دهه اخیر هم این سرزمین در زبان عربی مراکش خوانده می‌شد. نام «مراکش» در فارسی امروز معمولتر از «مغرب» است و نیز نام بین‌المللی پادشاهی مغرب ماروک است که برگرفته از نام مراکش است. دولت آن کشور هم نام رسمی بین‌المللی ماروکو را به رسمیت می‌شناسد و نه نام عربی المغرب. ترکیه تنها کشور دنیا است که از پادشاهی مراکش با نام کشور فاس نام می‌برد. ابوالحسن نجفی در کتاب می‌نویسد: «[این کشور] در قدیم مغرب نامیده می‌شده [...] مراکش فقط ایالتی از این کشور، [...] و نیز نام کرسی این ایالت است. علت این اطلاق جزء بر کلّ ظاهراً این بوده که در دوران اخیر کلمهٔ مغرب به کشورهای اروپا و آمریکا اطلاق شده‌است و در کتاب‌های فارسی، برای رفع ابهام، لفظِ مراکش را بر کلّ کشور مغرب تعمیم داده‌اند. [...] باید دانست که هم در متون گذشتهٔ فارسی و عربی و هم در اصطلاح امروزهٔ کشورهای عربی‌زبان، نام این کشور مغرب است و نه مراکش.» و نیز کمیته تخصصی نام‌نگاری و یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی ایران نام این کشور را به صورت «مغرب» ضبط کرده‌است. تاریخ تاریخ کهن قبایل بربری یا آمازیغ ساکن منطقه شمال آفریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدن‌های کهن فنیقی، کارتاژی، رومانی، وندالی و بیزانسی بوده‌اند. با این وجود هیچ‌یک از این تمدن‌ها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادی‌خواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند. با رسیدن دعوت اسلامی به آن منطقه در سال ۵۰ هجری قمری (برابر سال ۶۶۵ میلادی) ساکنان منطقه با اهداف اسلامی آشنا گشته و در نتیجه دین اسلام را پذیرا شدند. اسلام سرانجام در سال ۱۷۰ هجری قمری (برابر سال ۷۸۶ میلادی) و به‌طور مشخص پس از گریز یکی از نوادگان محمد، پیامبر اسلام، معروف به مولا ادریس بن عبدالله بن الحسن بن الحسن ابن علی از دست حاکمان عباسی بغداد به صورت ریشه‌ای و بنیادین در منطقه گسترش یافته تا اینکه مراکشیان وی را به امیرالمؤمنین بودن برگزیده و پس از بیعت و اعلام وفاداری، با کمک او نخستین دولت اسلامی مستقل از خلافت مشرق عربی را بر پا نمودند که نام دولت ادریسیان را به خود گرفت. ساکنان و حکمرانان مراکش، گذشته از تفاوت‌های قبیله‌ای و ریشه‌ای خود همواره کوشیده بودند تا دین اسلام را نه تنها در سراسر کشور بلکه در مناطق جنوب و دیگر سرزمین‌های آفریقایی و همچنین در مناطق شمال و کشورهایی همچون اسپانیا، پرتغال و جنوب فرانسه گسترش دهند. تاریخ معاصر سال‌های ۱۹۱۲–۱۸۷۳ مصادف با حکومت‌های حسن اول، عبدالعزیز و مولای حفیظ است. این دوران در پرتو رقابت قدرت‌های بزرگ استعماری، مراکش استقلال خود را حفظ می‌کند. لیکن در سال ۱۹۱۲ پس از موافقتنامه‌های الجزیره (۱۹۰۶ م)، فرانسه بخش عظیمی از مراکش را اشغال می‌کند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز می‌گردد. در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف (محمد پنجم و) به تخت سلطنت می‌نشیند و بعلت مخالفت با سلطه فرانسویان بدون اینکه خواهان گسستن کامل از فرانسه باشد تبدیل به یک چهره ملی می‌گردد که در آینده به پدر استقلال مراکش شهرت می‌یابد. فرانسه که حاضر به پذیرش استقلال مراکش نبود کوشید از برخی گروه‌ها علیه محمد پنجم استفاده نماید که در رأس آن‌ها الجلاوی بود. از این‌رو به خواسته هواداران الجلاوی که خواستار عزل محمد پنجم بودند جواب مثبت داد و محمدپنجم را به همراه خانواده‌اش به ماداگاسکار تبعید نمود. تبعید محمد پنجم نقش مثبتی در تحقق استقلال این کشور ایفاد نمود و مردم خواستار بازگشت وی و اعلام استقلال کشور شدند. از طرفی قیام الجزایر علیه فرانسه عاملی در جهت تضعیف حضور فرانسه در مراکش گردید و فرانسه به منظور جلوگیری از سرایت این قیام بر تمامی منطقه و فشارهای مردمی در داخل به تدریج زمینه را برای پذیرش خواست عمومی مردم مراکش فراهم نمود. در ۱۶ نوامبر ۱۹۵۵ محمد پنجم به کشور بازگشت و در ۳ مارس ۱۹۵۶ فرانسه استقلال کشور مراکش را به رسمیت شناخت. پس از استقلال مراکش ملک محمد پنجم (تا مارس ۱۹۶۱)، ملک حسن دوم (تا ژوئیه ۱۹۹۹) بر تخت سلطنت می‌نشینند و از این پس تاکنون نیز ملک محمد ششم بر این کشور حکومت دارد. گاهشمار رویدادهای مراکش قرن هفتم پس از ورود عرب‌ها مولای ادریس حکومت اسلامی برپا نمود. پس از تشکیل دولت ادریسیان، بدین سوی، مراکش شاهد حکمرانی دودمان‌های متعددی به شرح زیر بوده‌است: (۱۶۶۶ - تا دوران معاصر) دودمان علوی ۱۰۵۵ م - ۱۱۴۷ م) که در طول مدت حکمرانی نفوذ خود را در سراسر مغرب عربی بزرگ و اسپانیا و پرتغال گسترش داده بودند، و سپس سلسله موحدون (۱۱۴۷ م- ۱۲۶۹ م) و سپس سلسله مرینیان (۱۲۶۹ م - ۱۵۵۴ م) که معاصر شکست مسلمانان در اندلس بوده‌اند و در زمان ایشان بود که شهرهای مراکشی سبته و ملیلیه و طنجه از سوی اسپانیا اشغال شد و سپس دودمان سعدیون (۱۵۵۴ م- ۱۶۶۰ م) که خاستگاه صحرایی و بربری دارند در این کشور به فرمانروایی رسید؛ و در این دوره پرتغالی‌ها شکست خورده و سلطه آنان به پایان رسید. از سال ۱۶۶۰ میلادی سلسله شرفای علوی توسط مولای رشید در مراکش بنیان‌گذارده شدکه حکومت کنونی این کشور و حاکمان آن از همین دودمان به‌شمار می‌آیند. ۱۸۶۰ - اختلاف با اسپانیا بر سر شهر سبته ۱۸۸۴ - اسپانیا در سواحل مغرب مستعمره ایجاد می‌کند ۱۹۰۴ - فرانسه و اسپانیا بر سر موضوع مناطق تحت حاکمیت در مغرب به توافق می‌رسند. ۱۹۰۶ - کنفرانس الجزیراس در خصوص چگونگی تعرفه بین فرانسه و اسپانیا در منطقه ۱۹۱۲ - قرارداد فاس برای قیمومیت مراکش توسط فرانسه ۱۹۲۱–۶ قیام ریف و سرکوب آن توسط اسپانیا و فرانسه ۱۹۵۶ استقلال مراکش ۱۹۵۷. ملک محمد پادشاه اعلام می‌شود. ۱۹۶۱ - مرگ ملک محمد و جانشینی حسن دوم ۱۹۶۳ - اولین انتخابات ۱۹۶۵ - اعلام وضعیت نظامی و فرار مهدی بن برکه به الجزایر ۱۹۷۱ - کودتای ناکام نظامیان صخیرات ۱۹۷۳ - قیام پولیساریو علیه اسپانیا ۱۹۷۵ - راهپیمایی ۳۵۰ هزار نفری برای تصرف شهر عیون و صحرای غربی اسپانیا از صحرا خارج شد و صحرا را به مراکش و موریتانی واگذار نمود.. ۱۹۷۶ - نبرد الجزایر و مراکش ۱۹۸۳ - دیدار رهبران الجزایر و مراکش ۱۹۸۴ - مراکش در اعتراض به حضور پولیساریو سازمان وحدت آفریقا را ترک کرد. ۱۹۸۸ - برقراری روابط دیپلماتیک بین الجزایر و مراکش ۱۹۹۱ - آتش‌بس بین پولیساریو و مراکش ۱۹۹۸ - اولین دولت توسط مخالفان شاه حسن تشکیل می‌شود ۱۹۹۹: درگذشت شاه حسن دوم بر تخت‌نشینی محمد ششم ۲۰۰۱ - بازدید ملک محمد از صحرا ۲۰۰۲- موافقت اسپانیا و مراکش در خصوص جزیره پرخیل و عادی‌سازی روابط دو کشور ۲۰۰۲ - کشف توطئه بمب‌گذاری در تنگه جبل طارق ۲۰۰۳ می۱۶–۴۱ نفر در عملیات انتحاری در کازابلانکا به قتل رسیدند. ۲۰۰۴ قرارداد تجارت آزاد با آمریکا اکتبر ۲۰۰۵ کشته شدن ۱۴ مهاجر سری در ملیله توسط مرزبانان اسپانیا و مراکش ژانویه ۲۰۰۶ ملک محمد گزارش هیئت عدالت و سازش مبنی بر اینکه ۶۰۰ نفر در دوره ملک حسن به قتل رسیده‌اند و شایسته اعاده آبرو و جبران خسارت هستند را تأیید کرد. جغرافیا کشور پادشاهی مراکش که در زبان عربی به آن «المملکه المغربیه» گفته می‌شود نخستین کشور شکل گرفته مغرب مسلمان است. این کشور در ایران به نام «مراکش» شناخته می‌شود. در سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد برحسب مورد زبانی، به نام Maroc یا Morocco است چرا که واژه مغرب، مفهوم گسترده «مغرب بزرگ» (شامل کشورهای الجزایر، تونس و مراکش) را افاده می‌کند. مراکش نزدیکترین کشور آفریقایی به اروپا است که به وسیله تنگه جبل الطارق از آن جدا می‌گردد. فاصله میان مراکش و اسپانیا حدود ۱۵ کیلومتر است. مهم‌ترین بندرهای مراکش عبارت‌اند از: کازابلانکا (دارالبیضا)، طنجه، ناظور، محمدیه، آسفی و اگادیر. مهم‌ترین شهرهای مراکش نیز: رباط (پایتخت سیاسی _ اداری)، کازابلانکا (دارای مرکزیت اقتصادی _ تجاری)، فاس (دارای نوعی مرکزیت مذهبی - فرهنگی)، مراکش (دژ فرهنگ بربر)، طنجه، اگادیر (شهرهای توریستی)، ایفرن، مکناس، وجده، تطوان، محمدیه، قنیطره (کنیترا) هستند. همچنین فهرست شهرهای مراکش را ببینید. جغرافیای طبیعی مراکش در دورترین قسمت شمال غربی قاره آفریقا واقع شده‌است. از شمال به دریای مدیترانه و جبل الطارق (۴۶۸ کیلومتر) و از غرب به اقیانوس اطلس (۲۷۰۰ کیلومتر) منتهی می‌شود. این کشور از شرق با الجزایر (۱۵۵۹ کیلومتر) و از جنوب با سرزمین مورد اختلاف صحرای غربی (۴۴۳ کیلومتر) هم‌مرز است. بر اساس نظر دولت و مردم مراکش که صحرای غربی را به‌طور تاریخی از آن خود می‌دانند، این کشور در جنوب با موریتانی هم‌مرز می‌گردد. شایان ذکر است دو شهر سبته و ملیلیه که مشرف بر دریای مدیترانه هستند در حاکمیت ۵ قرنی اسپانیا قرار دارند و از نظر دولت مراکش این دو شهر و چند جزیره کوچک دیگر متعلق به آن‌ها است اما اسپانیا این سرزمین‌ها را اسپانیایی می‌داند که در این صورت ۳/۶ کیلومتر به خاطر شهر سبته و ۶/۹ کیلومتر به خاطر شهر ملیلیه مرز زمینی با اسپانیا وجود دارد. به‌طور کلی مراکش دارای آب و هوایی معتدل و بارانی است. این کشور در مناطق شمالی تحت تأثیر آب و هوای مدیترانه‌ای و در مناطق غربی و شمال غرب متأثر از آّب و هوای اقیانوس اطلس است. در مناطق داخلی، مراکش دارای آب و هوای قاره‌ای بوده و در رشته کوه‌های اطلس بارش برف و باران بیشتر می‌شود. مناطق جنوبی دارای آب و هوای گرم و بیابانی است. جغرافیای انسانی جمعیت مراکش (با احتساب صحرای غربی) حدود ۳۷٫۱ میلیون نفر است که ۴۹٫۸٪ را مردان و ۵۰٫۲٪ را زنان تشکیل داده‌اند از این تعداد جمعیت ۳۷ درصد در مناطق روستایی و ۶۳ درصد در مناطق شهری زندگی می‌کنند. تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع ۵۱ نفر، میانگین نفرات خانوار ۴٫۵ و نرخ رشد سالیانه جمعیت ۱٫۲٪ است. میزان بیسوادی در کشور نیز حدود ۵۰ درصد جمعیت است که نرخ بیسوادی در زنان ۶۲ درصد و در مردان حدود ۳۸ درصد است. نرخ بیکاری در این کشور بالغ بر۲۲ درصد جمعیت فعال است. جغرافیای سیاسی مراکش در ساحل جنوبی دریای مدیترانه و جنوب تنگه جبل الطارق قرار دارد که توسط آن ارتباط میان دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس فراهم می‌شود. از سویی مراکش از جایگاهی راهبردی در میان کشورهای شمال آفریقا برخوردار است چرا که علاوه بر واقع شدن در حوزه جنوبی دریای مدیترانه و جنوب تنگه جبل الطارق و نزدیکی به اروپا (نزدیکترین کشور آفریقایی به اروپاست)، این کشور در مجاور اقیانوس اطلس است اندوخته عظیم ماهیان گوناگون در آب‌های نزدیک به این سرزمین قرار دارند. دسترسی به دریای آزاد و وجود منابع عظیم فسفات و دیگر مواد کانی بر اهمیت مراکش می‌افزاید و چنانچه صحرای غربی را به‌عنوان بخشی از این کشور در نظر بگیریم بر امکانات راهبردی آن افزوده می‌گردد چرا که صحرای غربی دارای ذخایر نفتی، فسفات و گاز است و ذخایر ماهیان اقیانوس اطلس در آب‌های مجاور صحرای غربی بسیار غنی است. شهرهای بزرگ مراکش سیاست پس از استقلال مراکش (۳ مارس ۱۹۵۶)، نخستین قانون اساسی کشور در دسامبر۱۹۶۲، با برگزاری همه‌پرسی به تصویب رسید. مطابق این قانون اساسی پادشاه بالاترین مرجع چه از نظر سیاسی و چه از نظر مذهبی قلمداد می‌شود. پادشاهی مراکش حدود ۱۲ قرن عمر دارد و از ابتدا نیز با مذهب آمیخته بوده‌است. در واقع قانون اساسی مذکور در خصوص مرجعیت سیاسی _ مذهبی پادشاه آنچه را که قبلاً وجود داشت در قالب قانون درآورد. قانون اساسی مراکش در مقاطع سال‌های ۹۶، ۹۲، ۸۰، ۷۲، ۷۰ ویرایش‌ها و پیرایش‌هایی به خود دید که مهم‌ترین تغییر آن مربوط به سال ۱۹۹۶ است که پارلمان مراکش دومجلسی گردید. قانون اساسی کنونی (در همه‌پرسی مورخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۶ به تصویب رسید) قانون اساسی کنونی دارای یک دیباچه و صد و هشت اصل است که در سیزده بخش تنظیم گردیده‌است. بر پایه اصل یکم مراکش دارای نظام پادشاهی مشروطه، دمکراتیک و اجتماعی و مطابق اصل دوم، حاکمیت از آن مردم است. برای اطلاعات بیشتر در مورد ساختار پارلمانی و احزاب در مراکش پارلمان و احزاب مراکش را ببینید. اوضاع فرهنگی مراکش در فرایند تاریخی خود همواره از فرهنگی نسبتاً غنی و متنوع برخوردار بوده و هر نقطه آن نیز ضمن وابستگی به این میراث فرهنگی، ویژگی‌های خاص خود را دارا بوده‌است. جمعیت این کشور از ۲ قوم سامی عرب و بربرآمازیغ تشکیل شده که علاوه بر نقاط مشترک از جمله دین اسلام، میراث بر فرهنگ خاص خود هستند. بربرهای مراکش در تشکیل و تداوم فرهنگ و تمدن‌سازی کشور خود بمیزان اعراب شریک بوده‌اند. از لحاظ تاریخی، مراکش در زمان هارون الرشید از سلطه بغداد خارج شده و تحت تسلط ترکان عثمانی نیز درنیامد. از این‌رو با حفظ عنصر اسلامی ـ ملی، بر فرهنگ مراکشی خود تأکید ورزیده‌است. مراکش تنها کشور در جهان عرب است که از سوی امپراتوری عثمانی مورد هجوم و تسخیر قرار نگرفت. به‌طور کلی می‌توان اذعان داشت که مراکش در مسیر تاریخی خود، از تبادلات فرهنگی با بیگانگان جز آنچه را که خودشان خواسته‌اند، سرباز زده‌اند و هویت فرهنگی خویش را در اولویت اول قرار داده‌اند. مردم مراکش همواره تلاش نموده‌اند در گذر زمان به سنتهای مذهبی ـ ملی خود حتی در پوشیدن لباس سنتی خود، پایبند باشند. مطابق اصل ششم قانون اساسی مراکش، دین رسمی کشور اسلام است. قانون اساسی در نوع مذهب سکوت اختیار کرده لیکن از دیرباز (قرن ۱۱ میلادی) مذهب مالکی (امام مالک بن انس) در این کشور مستقر گشته و اکثریت قریب به اتفاق مردم پیرو مکتب فقهی امام مالک هستند. حاکمیت نیز تأکید زیادی بر وحدت مذهبی به‌عنوان یکی از پایه‌های وحدت مردم دارد. در مراکش تعداد اندکی مسیحی و یهودی زندگی می‌کنند. قسمت اعظم یهودیان مراکش حدود ۲۵۰ هزار نفر که در حال حاضر نسل آن‌ها در اسرائیل به ۹۰۰ هزار نفر می‌رسد در زمان ملک حسن دوم به اسرائیل مهاجرت کردند. یهودیان فعلی در شهر کازابلانکا و مراکش مکناس و فاس و طنجه و صویره و رباط و سلا اقامت دارند. بر پایه اصل ششم قانون اساسی، دولت موظف است آزادی انجام امور مذهبی را برای همگان تضمین نماید. شهر فاس از دیرباز و حتی از زمان تأسیس توسط دودمان ادریسیان، شهری مذهبی بوده و جهت آموزش فقه مالکی و علوم قرآنی بنیاد نهاده شده‌است. حوزه علمیه شهر فاس که «جامعه القرویین» نام دارد از بزرگ‌ترین حوزه‌های علمی مراکش است و طلاب تربیت شده در این حوزه به سراسر کشور و حتی دیگر نقاط اتحادیه مراکش بزرگ جهت تبلیغ مذهبی اعزام می‌شوند. حوزه علمیه دیگری به نام «مولای یوسف» در شهر مراکش که در واقع دژ فرهنگ اسلامی ـ بربری است، وجود دارد. بدیهی است که علماء و فضلای برخاسته از این حوزه‌های علمیه به ویژه در شهر فاس در حکومت‌ها نقش و مشارکت داشته‌اند. مشایخ صوفیه که عمدتاً از نژاد بربرند، دارای استقلال شخصی و نیز نفوذ و پایگاه مردمی دارند. مردم مغرب و مسلمانان مالکی نسبت به سایر شاخه‌های اسلام از تسامح و بردباری بیشتری برخوردارند این شاخه از اسلام با نمادهای شیعی ستیز ندارند و به‌طور کلی مردم عموماً نسبت به ایران احترام قائل هستند و آن را بلاد فارس و سرزمین سلمان فارسی می‌دانند و سلمان نزد آن‌ها از احترام ویژه‌ای برخوردار است. رسانه‌های گروهی الف - رادیو و تلویزیون: برنامه‌های رادیو و تلویزیون در حال حاضر اکثر مناطق پادشاهی مراکش را در بر می‌گیرد وقتی از چارچوب سرزمین ملی نیز فراتر رفته و برخی مناطق جهان را می‌پوشاند. پخش برنامه رادیویی مراکش از سال ۱۹۲۸ میلادی آغاز شده‌است و زبان‌های پخش برنامه رادیویی عربی، فرانسه، اسپانیایی و بربری است همچنین یک رادیویی خصوصی تحت عنوان رادیو بین‌المللی مدیترانه (RMI) در سال ۱۹۸۰ میلادی بر اساس اراده مشترک مراکش و فرانسه تأسیس شد که به دو زبان عربی و فرانسه برنامه پخش می‌کند. تلویزیون مراکش (TVM) نیز در سال ۱۹۶۲ میلادی راه‌اندازی رسمی گردید. همچنین کانال دوم تلویزیون مراکش (۲ M) در مارس ۱۹۸۹ میلادی تأسیس شد. این کانال از جهت کیفیت برنامه و نیز از جهت شکل ارائه برنامه‌ها در حد بسیار بالایی است. ب - مطبوعات: حدود ششصد و پنجاه عنوان نشریه به زبان‌های عربی و فرانسوی منتشر می‌گردد که غالباً متعلق به احزاب و گروه‌های سیاسی یا دولتی است. نام روزنامه‌های اصلی و مهم مراکش در فهرست روزنامه‌های مراکش آمده‌اند. ج - خبرگزاری: خبرگزاری مغرب عربی «وکاله المغرب العربی» در سال ۱۹۵۹ تحت نظارت دولت تأسیس شده و زبان‌های کاری اش عبارتست از: فرانسه، انگلیسی و اسپانیایی. همچنین آژانس خبری مراکش در سال ۱۹۵۸ توسط محمد پنجم گشایش یافت که در سال ۱۹۷۷ دولتی گردید و هم‌اکنون با افزایش شعبه‌های خود توانسته‌است در ردیف خبرگزاری‌های بزرگ جهان عرب و آفریقایی و کشورهای اسلامی قرار گیرد. د - اینترنت: سایت مراکش در سال ۱۹۹۶ افتتاح شد. برای وارد شدن به وبگاه اطلاعاتی مراکش از آدرس زیر استفاده می‌شود: http://www.mincom.gov.ma. اطلاعات موجود در وبگاه مزبور به دو زبان فرانسه و انگلیسی است. کد اینترنتی کشور (.ma) است. کد تلفن کشوری ۰۰۲۱۲ است. آثار تاریخی، باستانی و مراکز دیدنی آثار عمده تاریخی این کشور که عبارت‌اند از مساجد، آرامگاه‌های سلاطین و کاخ‌ها در سه شهر تاریخی فاس، مکناس و شهر مراکش واقع هستند. البته در شهرهای کازابلانکا و رباط و شمال کشور مثل طنجه آثار تاریخی و سیاحتی بسیاری وجود دارد. در زیر برخی از معروفترین آن آثار آورده می‌شود: رباط: آرامگاه ملک محمد پنجم و ملک حسن دوم معبد حسان که فقط ستون‌ها و برج آن باقی مانده‌است (تور حسان) شاله، قلعه بازمانده از دوران رم مدینه (بخش قدیمی شهر رباط) موزه باستانشناسی موزه ودایه دارالبیضا (کازابلانکا): مسجد حسن دوم که گنجایش ۸۰۰۰۰ نمازگزار را دارد و بر کرانه اقیانوس اطلس ساخته شده‌است. دو سوم این مسجد بر روی آب قرار دارد. مکناس: ضریح مولای اسماعیل باب‌المنصور موزه دارالجامع فاس: مسجد بوعینیه جامع قرویین موزه باتا الحمرا که دیوارهای آن باقی مانده‌است. مقبره‌های شاهان و شاهزادگان سلسله سعدیون موزه دار سی سعید نیز قابل توجه هستند. اما امروزه شهر مراکش به دلیل برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم مراکش شهرت دارد. طنجه: آرامگاه ابن بطوطه غار هرکول (در این غار تعداد زیادی غار صخره‌ای وجود دارد که به یکدیگر وصل می‌شوند و بسوی اقیانوس سرازیر می‌گردند) موزه هنرهای معاصر موزه کازبا «قصبه» شهر مراکش: مراکش. مرکز شهر با نام Medina of Marrakesh تحت شماره N31 38 W۰۸ ۰۰ تاریخ ثبت: ۱۹۸۵ جزو مناطق تحت حمایت یونسکو به ثبت رسیده‌است. مراکش که در سال ۱۰۷۰–۷۲ توسط طایفه المراود بنا شد، مدت‌های زیادی مرکز فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور مغرب بوده‌است. تأثیر این شهر بر تمامی دنیای اسلام در غرب، از شمال آفریقا تا اندلس، مشاهده می‌شد. بناهای شگفت‌انگیز از آن دوران به جای مانده‌است که از آن جمله: مسجد کتبیه، قصبات، برج و بارو، درهای بسیار بزرگ، باغ‌ها و غیره را می‌توان نام برد. بعدها شاهکارهای معماری از قبیل کاخ باهیه، مدرسه بن یوسف، مقبره‌های سعدیون، بناهای مسکونی و تئاتر روباز جامع الفنا به این مجموعه اضافه شد. ورزش مراکش در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به نام غولکش معروف شد و توانست تیم‌های بزرگ اروپایی را شکست دهد، با عبور از اسپانیا، پرتغال، و … توانست به نیمه نهایی این رقابت‌ها صعود کند. و با شکست برابر فرانسه به دیدار رده‌بندی رفت و در رده‌بندی از کرواسی شکست خوردو چهارم این رقابت‌ها را به‌دست‌آورد. آرژانتین قهرمان این دوره رقابت‌ها شد. جستارهای وابسته روابط ایران و مراکش مذهب در مراکش فهرست شهرهای مراکش سفرنامه ابن بطوطه فهرست جشنواره‌های مراکش خاندان علویان (مراکش) تیم ملی فوتبال مراکش لیگ دسته اول فوتبال مراکش پانویس تاریخ مراکش منابع پیوندهای تاریخی و فرهنگی ایران و مغرب. دکتر احمد موسی، فصلنامه نامه پارسی سال ۵ شماره ۴ وزارت خارجه مراکش ویکی‌پدیای انگلیسی: :w:en:Morocco تاریخ مراکش . پیوند به بیرون درجستجوی میراث مشترک سفر به مراکش -صحرا العیون Arab Gateway – Morocco BBC News – Country Profile: Morocco CIA World Factbook – Morocco US State Department – Morocco US State Department – Morocco GlobalAdrenaline – Morocco اتحادیه کشورهای عرب بنیان‌گذاری‌های ۱۹۵۶ (میلادی) در آفریقا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۵۶ (میلادی) در مراکش پادشاهی مشروطه سرزمین‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۵۶ (میلادی) کشورها در آفریقا کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورهای ساحلی مدیترانه کشورهای شمال آفریقا کشورهای صحرایی کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو اتحادیه عرب کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای مغربی کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس مراکش
7151
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86
واشینگتن
در ایالات متحده واشینگتن (ایالت) ایالتی در ایالات متحده واشینگتن، دی.سی. پایتخت ایالات متحده واشینگتن، نیوجرسی شهری در ایالت نیوجرسی کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن، کانزاس شهری در ایالت کانزاس کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن، ماساچوست شهرکی در ایالت ماساچوست کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن، یوتا شهری در ایالت یوتا کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن، پنسیلوانیا شهری در ایالت پنسیلوانیا کشور ایالات متحده آمریکا پورت واشینگتن، ویسکانسین شهری در ایالت ویسکانسین کشور ایالات متحده آمریکا فورت واشینگتن، مریلند شهری در ایالت مریلند کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن گرووو، مریلند شهری در ایالت مریلند کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن کورت هاوس، اوهایو شهری در ایالت اوهایو کشور ایالات متحده آمریکا واشینگتن تراس، یوتا مونت واشینگتن، ماساچوست شهرستان واشینگتن، ایلینوی در ایلینوی شهرستان واشینگتن، می‌سی‌سی‌پی در میسیسیپی در بریتانیا واشینگتن (تاین و ویر): شهری در شمال شرقی انگلستان که نامش را به نخستین رئیس‌جمهوری و پایتخت آمریکا داده‌است. افراد جرج واشینگتن رئیس‌جمهور آمریکا دنزل واشینگتن کارگردان و بازیگر آمریکایی واشینگتن اروینگ نویسنده و سیاستمدار آمریکایی جورج واشینگتن گوتالس افسر ارتش ایالات متحده دانشگاه‌ها دانشگاه جرج واشینگتن دانشگاه واشینگتن دانشگاه ایالتی واشینگتن دانشگاه واشینگتن در سن‌لوئیس روزنامه‌ها واشینگتن تایمز واشینگتن پست تیم‌های ورزشی واشینگتن ردسکینز واشینگتن ویزاردز دیگر چیزها پل جرج واشینگتن نام یکی از پل‌های معلق و بزرگ ایالات متحدهٔ آمریکا یادبود واشینگتن از بناهای مشهور شهر واشینگتن، دی.سی. در ایالات متحده آمریکا صفحه‌های ابهام‌زدایی شهرستان‌های آمریکا صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها صفحه‌های ابهام‌زدایی نام خانوادگی صفحه‌های ابهام‌زدایی نام شهر
7153
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%88
مالدیو
مالدیو، با نام رسمی جمهوری مالدیو کشوری جزیره‌ای است در اقیانوس هند واقع در در جنوب غربی هند. پایتخت آن ماله است. جمعیت این کشور حدود ۵۳۹٬۰۰۰ نفر و واحد پول آن روفیه مالدیو است. زبان رسمی این کشور دیوِهی نام دارد که زبانی هندواروپایی است و همانندی‌هایی با زبان سینهالی قدیم دارد. مردم آن از قوم مالِدیوی هستند که تبار اصلی شان هندوآریایی است و به مردم سری‌لانکا (قوم آریایی سینهالی) و هند (آمیخته آریایی و دراویدی) می‌رسد و رگه‌هایی از اعراب نیز در میان آن‌ها وجود دارد. هم زبان و هم مردم آن با نام دیوِهی نامیده می‌شوند که واژه دیبـَجات و دیباجات که در فارسی و عربی در قدیم برای مالدیو به کار می‌رفت نیز شکلی از همین واژه دیوهی است. دین رسمی این کشور اسلام است و پیروی از دیگر ادیان در ملأ عام ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. مالدیو در سال ۱۹۶۵ از امپراتوری بریتانیا مستقل شد. مالدیو هم از نظر جمعیت و هم مساحت کوچک‌ترین کشور قاره آسیا است. زمین‌های این کشور به‌طور میانگین ۱٫۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارند و بنابراین کم‌ارتفاع‌ترین کشور جهان به‌شمار می‌آید. بلندترین نقطه این کشور تنها ۲٫۴ متر ارتفاع دارد. ماله، پایتخت مالدیو ۱۰۴ هزار نفر جمعیت دارد و به‌طور سنتی محل اقامت شاه و تاج‌گذاری‌ها بود. جزایر مالدیو از مکان‌های جذاب برای غواصان است و ایستگاه‌های غواصی زیادی در این جزایر وجود دارد. تاریخ بنا بر روایات تاریخی مالدیو، یک روحانی ایرانی به نام یوسف تبریزی مردم مالدیو را مسلمان کرده‌است؛ و در سفرنامه ابن بطوطه آمده‌است که شخصی به نام ابوالبرکات بربری که از مغرب (مراکش) به آن محل رسیده بود آن‌ها را به دین اسلام دعوت نمود که خود پیرو مذهب مالکی نیز بود و آن‌ها دین اسلام را پذیرفتند. دریانوردان قدیم ایران و عرب آن را دیباجات و دیبجات می‌گفتند و به همین شکل در نقشه‌های کهن ضبط شده‌است. سال‌های سال بازرگانان پارسی و عرب سر راه دریانوردی به شرق دور در بنادر مالدیو پهلو می‌گرفتند. اولین اشاره‌شان به مالدیو که دیباجاتش می‌نامیدند از سده دو میلادی است. دیباجات را جزایر پول هم می‌گفتند زیرا مقادیر کلانی از صدف نرم‌تن دریائی کوری که خرمهره نامیده و در قدیم چون پول بین‌المللی کار می‌گرفتند از آنجا بدست می‌آوردند. امروزه صدف کوری نماد نهاد چاپ پول مالدیو است. به احتمال فراوان در روزگار قدیم این سرزمین را که موج دریا پول به سواحلش می‌ریخت، جادوئی می‌شمردند. جغرافیا مجمع‌الجزایر مالدیو بر روی فلات زیرآبی چاگوس-لاکادیو قرار گرفته و به همراه جزایر چاگوس و لکشدویپ یک زیست‌بوم خاکی را تشکیل می‌دهد. مجمع‌الجزایر مالدیو در جنوب غربی کرانه‌های هندوستان قرار گرفته و کوتاه‌ترین فاصلهٔ آن تا کرانه‌های هند، ۶۰۰ کیلومتر است. مالدیو تپه‌ماهور و رودخانه‌ای ندارد. جمهوری مالدیو مجمع‌الجزایری متشکل از ۱۱۹۲ جزیره مرجانی است که در ۲۶ گروه آب‌سنگی گروه‌بندی می‌شوند. این جزایر در پهنه‌ای آبی در حدود ۹۰ هزار کیلومتر مربع پراکنده‌اند اما کل مساحت خشکی آن‌ها فقط ۲۹۸ کیلومتر مربع است. بزرگ‌ترین جزیره ۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و در مالدیو تنها ۹ جزیره با مساحتی بیش از ۲ کیلومتر مربع وجود دارد. ۲۰۰ عدد از جزیره‌ها مسکونی هستند و ۸۸ جزیره دیگر دارای اقامتگاه‌های گردشگری هستند. پایتخت کشور ماله نام دارد و در کناره جنوبی آبسنگ ماله شمالی قرار گرفته که جزئی از آبسنگ کافو به‌شمار می‌آید. ماله پایتخت و بزرگ‌ترین شهر و مرکز تجاری کشور مالدیو به‌شمار می‌رود که دارای مرز آبی با کشور سری‌لانکا است و فرودگاه مجهز و مدرنی دارد. نام ماله از کلمه «ماهالای» گرفته شده که در زبان سانسکریت به معنای «خانه بزرگ» است و به‌طور کلی در این زبان این کلمه اشاره به قصر پادشاه دارد. این شهر، مرکز همه فعالیت‌های تجاری مالدیو است که از چهار بخش: هنویرو، گالولهو، مافانو و ماچانگولی. تشکیل شده‌است. مسجد جامع، موزه ملی، مقر مولی آگ، مسجد قدیمی و بازار ماهی از نقاط دیدنی شهر ماله می‌باشند. دمای هوای مالدیو تحت تأثیر اقیانوس هند در تمام مدت سال بین ۲۴ تا ۳۳ درجه سانتی‌گراد متغیر می‌باشد. علی‌رغم وجود هوای شرجی نسبتاً بالا، نسیم دریایی مداوم خنک باعث جابجا شدن هوا و تعدیل گرما می‌شود. فصول عمده این کشور را دو فصل خشک و بارانی تشکیل می‌دهند که فصل بارانی از اواخر آوریل تا اواخر اکتبر با باد و طوفان همراه می‌باشد. تقسیمات کشوری مالدیو هفت استان دارد به شرح زیر (ماله، پایتخت، واحد تقسیماتی جداگانه‌ای به‌شمار می‌آید): استان ماتی اوتورو: شامل آب‌سنگ‌ها الیف، آب‌سنگ‌ها دالو و آب‌سنگ شاویانی. استان اوتورو: شامل آب‌سنگ نونو، آب‌سنگ را، آب‌سنگ با و آب‌سنگ لاویانی. استان مدو اوتورو: شامل آب‌سنگ کافو، آب‌سنگ الیفو الیفو، آب‌سنگ الیفو دالو و آب‌سنگ واوو. استان مدو: شامل آب‌سنگ میمو، آب‌سنگ فافو و آب‌سنگ دالو. استان مدو دکونو: شامل آب‌سنگ تا و آب‌سنگ لامو. استان ماتی دکونو: شامل آب‌سنگ گافو الیفو و آب‌سنگ گافو دالو. استان دکونو: شامل آب‌سنگ گناویانی و شهر آدو. سیاست نظام حکومتی مالدیو جمهوری است. این کشور عضو اتحادیه کشورهای همسود می‌باشد. این کشور در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، کلیه روابط خود را با ایران قطع کرد و اتهامات دولت سعودی را علیه ایران تکرار کرد اما پس از مدتی دوباره خواهان روابط با ایران شد. مجمع‌الجزایر مالدیو پس از چند دهه حکومت غیر دموکراتیک، در سال ۲۰۰۸ شاهد اولین انتخابات آزاد بود که در آن آقای نشید به ریاست جمهوری رسید، اما دولت او چندی بعد در اثر کودتای نظامی سقوط کرد. عبدالله یمین رهبر حزب ˈپیشروˈ، از ۱۷ نوامبر ۲۰۱۳ ششمین رئیس‌جمهوری منتخب مالدیو است. محمد نشید، رئیس‌جمهوری پیشین مالدیو، رقیب اصلی او در انتخابات بود. عبدالله یمین که برادر ناتنی مأمون عبدالقیوم، رئیس‌جمهور مستبد پیشین مالدیو است، بر پیروی از محافظه‌کاری مذهبی، تأکید کرده‌است. ملی کردن سرمایه‌گذاری‌های عظیم خارجی، نگرانی‌ها دربارهٔ نقض حقوق بشر از جمله شلاق زدن دختران نابالغی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، به اتهام روابط جنسی خارج از ازدواج و بدرفتاری گسترده با کارگران مهاجری که یک سوم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، از جمله انتقادات بین‌المللی به حکومت مالدیو است. ولی عربستان سعودی که کمک‌های نقدی‌اش صرف پرداخت حقوق تعداد زیاد کارمندان دولت مالدیو می‌شود، انتقادی از این وضعیت نمی‌کند. دولت آقای یمین، قوانینی را که به پیروان سایر مذاهب اجازه انجام فرایض دینی شان را می‌دهد، انعطاف ناپذیرتر کرده و ممنوع کردن ورود مواد غذایی حلال را مد نظر قرار داده‌است. این امر نگرانی‌هایی از نفوذ عربستان سعودی در مالدیو و به تبع آن تندروی اسلامی در این کشور را برانگیخته است. نشید و انتخابات محمد نشید که از فعالان باسابقه حقوق بشر است، در سال ۲۰۰۸ در اولین انتخابات آزاد مالدیو به قدرت رسید اما در سال ۲۰۱۲ در پی اعتراضات خشونت‌بار و شورش افسران ارشد پلیس از مقامش استعفا کرد. آقای نشید پس از کناره‌گیری از ریاست‌جمهوری، سمتش را به معاونش تحویل داد. او در آن زمان گفت که تهدید شده بود اگر از قدرت کنار نرود، نظامیان و نیروهای پلیس دست به خشونت خواهند زد. اتهاماتی که علیه رئیس‌جمهور سابق مالدیو مطرح شده‌است، به ماه ژانویه ۲۰۱۲ مربوط می‌شود. گفته شده‌است که او در آن زمان به‌طور غیرقانونی دستور بازداشت یک قاضی را که به فساد متهم شده بود، صادر کرده‌است. نشید در انتخابات هفتم سپتامبر ۲۰۱۳ به پیروزی رسید، اما دیوان عالی نتیجه انتخابات را به دلیل تخلف باطل اعلام کرد و برگزاری مجدد انتخابات به ۱۹ اکتبر موکول شد که دادگاه‌ها و پلیس مانع برگزاری آن شدند و نامزدها در نهایت در برابر فشار کشورهای خارجی از جمله آمریکا، انگلیس و کانادا تسلیم شده و موافقت خود را برای برگزاری انتخابات اعلام کردند. نشید در نوامبر ۲۰۱۳ یک سخنرانی ضمن پذیرش شکست خود در انتخابات جدید ریاست جمهوری این کشور با اشاره به اینکه حزب دموکراتیک در پی خشونت نیست، خواستار تبدیل این حزب به یک حزب مخالف وفادار به کشور و تمرکز بر پیروزی در انتخابات پارلمانی شد. اقتصاد اقتصاد مالدیو بر پایهٔ کشاورزی، ماهیگیری و گردشگری استوار است. در مالدیو، نارگیل، ذرت، ارزن، سیب‌زمینی شیرین و میوه‌جات به عمل می‌آید. در این کشور صنعت کشتی‌سازی رونق دارد و مردم آن به صنایع‌دستی علاقه‌مندند. از مالدیو، ماهی، گوشت، صنایع‌دستی و نارگیل صادر می‌شود. صنعت گردشگری مهم‌ترین منبع درآمد مالدیو است. شیلات، دومین صنعت مهم مالدیو است که بیست درصد نیروی کار این کشور را جذب کرده‌است. پس از این که اتحادیه اروپا معافیت گمرکی واردات ماهی از مالدیو را لغو کرد، این کشور در صدد یافتن بازارهای جدید برآمد. یک مقام صندوق بین‌المللی پول که اخیراً به مالدیو رفته بود پیشنهاد کرد با توجه به کسری بودجه فاحش مالدیو، مالیات صنعت گردشگری کشور افزایش یابد. گردشگری صنعت گردشگری مهم‌ترین منبع درآمد مالدیو است و برخی از جزایر مالدیو برای گردشگری اختصاص یافته‌اند. در این جزایر هتل‌هایی برای اقامت گردشگران ساخته شده که بیشتر کارمندان آن از مهاجران کشورهای همسایه هستند. گردشگران مستقیماًّ از فرودگاه بین‌المللی ماله به این جزایر می‌آیند. مردم عادی مالدیو، ارتباط چندانی با گردشگران خارجی ندارند. کارشناسان اقتصادی مالدیو تخمین زده‌اند که ۷۰ درصد اقتصاد و ۹۰ درصد ارز خارجی کشور را به‌طور غیر مستقیم گردشگران خارجی تأمین می‌کنند. سال ۲۰۱۳ میلادی یک میلیون و دویست هزار جهانگرد از مالدیو که جمعیتش تنها ۳۳۰ هزار نفر است، دیدن کردند. اگر چه محل‌های گران‌قیمت گردشگری مالدیو در مالکیت شرکت‌های بین الملی از جمله آمریکایی و فرانسوی است یا توسط آن‌ها اداره می‌شود، این کشور چین است که تعداد گردشگرانش در مالدیو روز به روز افزایش می‌یابد. در سال ۲۰۱۳ در مقایسه با سال ۲۰۱۲ شمار گردشگران چینی در مالدیو ۴۴ درصد افزایش داشت. در فروردین‌ماه ۹۳ سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان سعودی برای تقریباً یک ماه سه جزیره مالدیو را برای مقاصد تفریحی رزرو کرد. بازدید کنندگان از مالدیو بدون در نظر گرفتن ملیت خود، نیازی به درخواست ویزای قبل از ورود ندارند؛ مشروط بر اینکه دارای گذرنامه معتبر (با حداقل ۶ ماه اعتبار)، تاییدیه رزرو اقامتگاه، اثبات خروج از کشور در مدت زمان یک ماه از ورود و پول کافی برای خودکفایی برای مدت اقامت در کشور باشند. مردم نژاد مردم مالدیو، آمیزه‌ای از نژادهای سینهالی، دراویدی، آفریقایی و عرب هستند. زبان زبان رسمی مالدیو، زبان دیوهی است که زبانی از خانواده هندوآریایی بوده و با زبان سینهالی (زبان رسمی سری لانکا) هم‌خانواده‌است. بیشینهٔ مطلق (صد در صد) مردم بومی مالدیو مسلمان سنی هستند و اسلام دین رسمی این کشور است. پیشینهٔ اسلام در مالدیو به سدهٔ دوازدهم میلادی بازمی‌گردد، هنگامی که دریانوردان مسلمان به این سرزمین آمده‌اند. پیش‌تر، ساکنان مالدیو پیرو آیین بودا بوده‌اند. فرهنگ فرهنگ مالدیو به شدت تحت تأثیر فرهنگ کشورهای همسایه خود یعنی سریلانکا و هند جنوبی می‌باشد. از میانه‌های سده دوازدهم با تغییر دین مردم این کشور از بودایی به اسلام شاهد تأثیر اسلام، فرهنگ عربی و همچنین فرقه‌های تصوف بر فرهنگ و میراث این کشور بوده‌ایم. معابد سنگی، حصیربافی، مجسمه‌های چوبی، خطاطی و ساخت قایق از چوب نارگیل از تولیدات فرهنگی این کشور است. فوتبال، کریکت، بای بالا (بازی محلی) و والیبال ساحلی عمده ورزش‌های محبوب در مالدیو می‌باشند. محوریت غذا در مالدیو روی ماهی (بخصوص ماهی تن) می‌باشد و متأثر از ذائقه غذایی سریلانکا و هند جنوبی قرار دارد. خوراک‌ها عمدتاً گرم، تند و با ادویه‌جات مختلف بخصوص نارگیل بوده و نوع سنتی آن شامل برنج، ماهی پاک کرده، لیمو ترش، چیلی و پیاز است. برخی از غذاهای محلی مالدیو: گارودیا: یک غذای سنتی شامل برنج و ماهی است که همراه فلفل تند و پیاز سرو می‌شود ماس هونی: یک وعده غذایی برای صبحانه، شامل ماهی دودی و نارگیل رنده شده فیهونو ماس: ماهی با فلفل قرمز هدیکا: یک میان‌وعده که از ماهی درست شده و در روغن سرخ شده که در بیشتر رستوران‌ها یافت می‌شود باجیا: یک شیرینی شامل ماهی، نارگیل و پیاز گولها: شیرینی‌های توپی شکل از ماهی دودی کیمیا: ماهی سرخ شده رولتی کولهی بورکیبا: کیک ماهی ادویه دار تلولی ماس: ماهی سرخ شده با فلفل قرمز و سیر جمعیت مالدیو مسلمان سنی و پایبند هستند و مصرف الکل برای مردم محلی منع قانونی دارد؛ اما کشتی‌های تفریحی مجاز به سرو الکل هستند و خارجی‌ها نیز می‌توانند در ماله الکل را خریداری کنند. اکثر مالدیوی‌ها الکل نمی‌نوشند، اما ممکن است بعضی از جوانترها بنوشند. آب مراکز اقامتی به صورت لوله‌کشی است و غیرقابل نوشیدنی. پدیده گرم شدن زمین و مالدیو زمانی که نخست‌وزیر مالدیو به هیئت دولت خویش دستور داد تا غواصی یاد بگیرند محافل خبری این خبر را به صورت طنز گونه منتشر کردند. حتی برخی گمان کردند که محمد ناشید در پی افزایش جاذبه‌های توریستی کشورش است ولی در اصل غرق شدن مالدیو در آب‌های اقیانوس بر اثر گرم شدن زمین واقعیتی بود که محمد ناشید و هیئت دولتش سعی داشت تا به وسیله جلسه نا متعارفشان به جهانیان گوشزد کنند. پدیده بالا آمدن سطح آب اقیانوس‌ها حدوداً با یک سوم جمعیت جهان به‌طور مستقیم سر و کار دارد؛ کشور مالدیو نیز به علت ارتفاع بسیار کم از سطح دریا مطمئناً با این مشکل روبه رو خواهد بود. منابع عبدالحسین سعیدیان، اطلاعات عمومی، نشر علم، چاپ سوم بهار ۷۵ James Lyon, Maldives, Lonely Planet, 2003, , Google Books Rabindra Nath Ghosh, Rony Gabby, Muhammed Abu B. Siddique, Tourism and Economic Development: Case Studies From The Indian Ocean, Ashgate Publishing Ltd. , 2003, , Google Books Wikipedia, the Free Encyclopedia ]] اعضاء اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۵ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۵ (میلادی) در آسیا جزیره‌های اقیانوس هند جمهوری‌ها جمهوری‌های مشترک‌المنافع زمین‌چهرهای جنوب آسیا کشورها در آسیا کشورهای اسلامی کشورهای اقیانوس هند کشورهای جزیره‌ای کوچک در حال توسعه کشورهای جزیره‌ای کشورهای جنوب آسیا کشورهای عضو اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی مالدیو مجمع‌الجزایرهای اقیانوس هند
7156
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%84%D9%86%D8%AF
تایلند
تایلند () با نام رسمی پادشاهی تایلند و نام پیشین سیام، کشوری در شبه‌جزیره هندوچین واقع در جنوب شرقی آسیاست. تایلند از شمال غربی و غرب با میانمار و از شمال شرقی و شرق با لائوس و از جنوب شرقی با کامبوج و از جنوب با مالزی همسایه است. سواحل خلیج تایلند و دریای آندامان تایلند را به قطب گردشگری جهان بدل کرده‌است هرچند که کارگران جنسی در این شکوفایی قطب گردشگری بی تأثیر نبودند. زبان رسمی کشور تایلندی، پایتخت و همچنین پرجمعیت‌ترین شهر آن بانکوک و مذهب حدود ۹۵ درصد مردم بودایی است. نام تایلند در زبان مردم محلی برگرفته از دو لغت Thai و Land می‌باشد که به معنای سرزمین مردمان آزاد یا همان قوم تای است. جمعیت این کشور ۶۹٬۷۷۸٬۰۰۰ نفر است. تقسیمات کشوری جغرافیا این کشور با مساحت حدود ۵۱۳ هزار کیلومتر حدود ۶۹ میلیون نفر را در خود جای داده‌است. موقعیت جغرافیایی: جنوب شرق آسیا(۱۵ درجه شمالی و ۱۰۰ درجه شرقی - نیمکره شمالی) مساحت: ۵۱۳٬۱۲۰ کیلومتر مربع همسایگان: میانمار در غرب و شمال- لائوس در شمال و شمال شرق- کامبوج در جنوب شرق و مالزی در جنوب مرزهای زمینی: ۴۸۶۴ کیلومتر مرزهای دریایی: ۳۲۱۹ کیلومتر آب و هوا: آب و هوای گرمسیری با سه فصل متمایز گرم و خشک، بارانی و خنک فصل گرم و خشک از ماه مارس تا ماه مه ادامه دارد در این فصل متوسط درجه حرارت ۳۴ درجه سلسیوس است و رطوبت هوا ۷۵٪ ست. فصل بارانی از ماه ژوئن تا ماه اکتبر ادامه دارد و متوسط درجه حرارت به ۲۹ درجه سلسیوس و میزان رطوبت به ۸۷٪ افزایش می‌یابد. فصل خنک از ماه نوامبر تا فوریه‌است. در این فصل درجه حرارت بین ۲۰ تا ۳۲ درجه سلسیوس در نوسان است. منابع طبیعی: کائوچو، قلع، تنگستن، الوار چوبی، سرب، سنگ گچ، زغال‌سنگ، فلوراید، زمین‌های کشاورزی سیاست و دولت در پی کودتای پرایوث چان اوچا فرمانده ارتش علیه یانگلیک شیناواترا نخست‌وزیر سابق این کشور، در سال ۱۳۹۳ حکومت نظامیان بار دیگر بر این کشور استوار شد. در ۱۳۹۵ (۲۰۱۶) همه‌پرسی قانون اساسی توسط نظامیان برگزار شد که رأی مثبت مردم به آن باعث شد تا اختیارات وسیعی به خونتا (حکومت نظامی تایلند) داده شود. نظام سلطنتی تایلند از سال ۱۹۳۲ یک کشور مشروطه سلطنتی است که طبق قانون اساسی قدرت سیاسی در دست نخست‌وزیر و پارلمان کشور است. پادشاه رئیس کشور است و «جایگاهی درخور احترام و عبادت» دارد. در تایلند، مقام سلطنت از محبوبیت و حتی «قداست ویژه‌ای» در میان اکثریت مردم برخوردار است. هم‌اکنون واجیرالونگکورن از دودمان چاکری پادشاه و سوتیدا تیدجای ملکه تایلند است. وی با درگذشت پدرش، بومیپول آدولیاده به سلطنت رسید. پادشاه سابق تایلند، علی‌رغم وقوع چندین کودتای نظامی در دوران سلطنتش، نقشی مهم در ثبات کشور داشت. پیش از بومیپول، برادرش آناندا ماهیدول پادشاه تایلند بود که در شرایط مرموزی در کاخ سلطنتی به قتل رسید. اقتصاد صادرات مهم: اتو مبیل - کولر - برنج و محصولات کشاورزی - پوشاک و محصولات نساجی - شیلات و غذاهای دریایی - ترانزیستور و قطعات کامپیوتر واردات مهم: سوخت (نفت و گاز) - مواد خام صنایع: اتو مبیل سازی - توریسم - نساجی و پوشاک- کشاورزی - نوشابه سازی - تنباکو- سیمان - صنایع سبک نظیر سنگهای قیمتی - تجهیزات الکترونیکی - قطعات کامپیوتر - مدارات مجتمع - دومین تولیدکننده تنگستن در جهان و سومین تولیدکننده قلع محصولات کشاورزی: برنج - نشاسته کاساو یا مانیوک - کائوچو- نیشکر - ذرت - نارگیل - و سویا واحد پول: بات (Baht) - هر دلار آمریکا تقریباً معادل ۳۴ بات است و هر بات معادل حدود ۱۶۰۰ تومان شاخص‌های اقتصادی واحد پول: بات (= ۱۰۰ ساتانگ) نرخ برابری بات با دلار: هر دلار برابر با ۳۳/۶۲ (فروردین ۱۴۰۱) میزان تولیدات داخلی: ۴۵۵ میلیارد دلار(۲۰۱۹) رشد تولید ناخالص داخلی: ۶/۴ درصد(۲۰۰۰)، ۸/۱درصد(۲۰۰۱)، ۹/۴درصد(۲۰۰۲) نرخ تورم: ۵/۱ درصد (۲۰۰۰)، ۷/۱درصد (۲۰۰۱)، ۴/۱درصد(۲۰۰۲) نرخ بیکاری:۹/۲ د رصد(۲۰۰۳) نیروی کار: ۳۴ میلیون نفر صادرات: ۶۹٫۶ میلیارد دلار(۲۰۰۰)، ۶۵٫۱ میلیارد دلار(۲۰۰۱)، ۶۸٫۸ میلیارد دلار(۲۰۰۲)، ۸۰٫۲ میلیارد دلار (۲۰۰۳) واردات: ۶۲٫۱ میلیارد دلار (۲۰۰۰)، ۶۱٫۷ میلیار دلار(۲۰۰۱)، ۶۴٫۲ میلیارد دلار(۲۰۰۲) و ۷۵ میلیارد دلار (۲۰۰۳) توازن تجاری:۷٫۵میلیارد دلار(۲۰۰۰)، ۳٫۴میلیارد دلار(۲۰۰۱)، ۴٫۶ میلیارد دلار(۲۰۰۲) و ۵٫۲میلیارد دلار (۲۰۰۳) بدهی خارجی: ۱۳/۶۷ میلیارد دلار (۲۰۰۱) سرمایه‌گذاری خارجی: ۵/۱ میلیارد دلار (۲۰۰۲) مهم‌ترین کالاهای صادراتی: لوازم برقی و الکترونیک، منسوجات، اتومبیل، غذاهای کنسرو شده، مرغ، شکر، میگو، برنج، کائوچو، ذرت و سنگ‌های قیمتی مهم‌ترین کالاهای وارداتی: غذا و حبوبات، لوازم خانگی، مواد شیمیایی، فولاد، ماشین آلات، سوخت و روغن بزرگ‌ترین شرکای تجاری: ژاپن، ایالات متحده آمریکا، مالزی، سنگاپور، اتحادیه اروپا بودجه:سال ۲۰۰۰ (۸۶۰۰۰۰ میلیون بات) کسری بودجه معادل ۱۲ میلیارد بات، سال ۲۰۰۱ (۹۱۰۰۰۰ هزار میلیون بات) کسری بودجه۱۰۵ میلیارد بات و سال ۲۰۰۲ بالغ بر ۱۰۲۳ میلیارد بات معادل ۲۵ میلیارد دلار است. مهم‌ترین منابع درآمد ارزی: صادرات، گردشگری و سرمایه‌گذاری خارجی درآمد حاصل از روسپیگری در تولید ناخالص ملی حساب می‌شود. انرژی ذخایر اثبات شده نفت: ۴۰۴ میلیون بشکه تولیدات نفتی: ۱۷۸۰۰۰ بشکه در روز (۲۰۰۱) تولید گاز طبیعی: ۸/۱۷ میلیارد متر مکعب(۲۰۰۰) مصرف نفت: ۷۵۹ هزار بشکه در روز واردات نفت خام: ۷۸۸ هزار بشکه در روز (عمدتاً از کشورهای خلیج فارس) ذخایر اثبات شده گاز:۱۶۸/۱۲ تریلیون متر مکعب مردم حدود ۷۵ درصد مردم قومیت تایی، حدود ۱۴ درصد چینی‌تبار، ۳ درصد مالایی و بقیه از اقوام کوچکتری چون مون‌ها، خمرها، و طوایف کوه‌نشین متعدد هستند. زبان زبان تایلندی یکی از قدیمی‌ترین زبان‌های شرق آسیاست و بیشتر مردم تایلند به این زبان صحبت می‌کنند هرچند گویش‌های قومی و منطقه‌ای بسیاری نیز در نقاط مختلف این کشور وجود دارند. تایلندی زبان رسمی این کشور است و الفبای مخصوص خود را دارد. زبان گفتاری و نوشتاری این کشور کاملاً برای کسانی که به این کشور سفر می‌کنند، غیرقابل فهم است. این زبان، تک سیلابی و با پنج لحن (آهنگ) مختلف است که هر لحنی، معنای یک سیلاب واحد را تغییر می‌دهد. ترکیب این لحن‌ها و سیستم نوشتاری پیچیده و نیز تلفظ‌های دشوار این زبان سبب شده که یادگیری این زبان برای خارجی‌ها سخت شود. با اینکه زبان انگلیسی در مدارس تایلند آموزش داده می‌شود، اما میزان تسلط به آن میان مردم این کشور چندان زیاد نیست. با این وجود در بیشتر هتل‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌های این کشور، انگلیسی و برخی از زبان‌های اروپایی استفاده می‌شود و اسامی خیابان‌ها نیز به هر دو زبان انگلیسی و تایلندی هستند. هر چند یادگیری این زبان ساده نیست اما کسانی که به این کشور سفر می‌کنند، با یادگیری واژگان اندک می‌توانند تجربه دلپذیرتری داشته باشند به ویژه اینکه مردم این کشور انتظار ندارند خارجیان زبان آن‌ها را بدانند و از این رو بسیار شگفت زده شده و به آن‌ها می‌گویند که بسیار خوب صحبت می‌کنند. برای تبدیل نوشتاری زبان تایلندی به لاتین، هیچ روش استانداردی وجود ندارد و بنابراین ممکن است یک کلمه واحد تایلندی به چندین شکل لاتین نوشته شود به همین دلیل هم در کتاب‌های راهنما، واژه‌نامه‌ها و سایر متون، از روش‌های مختلفی استفاده می‌شود. استانداردترین روش موجود «سیستم نوشتاری پادشاهی تایلند» است که استفاده از آن رو به افزایش است و برای اسامی خیابان‌ها نیز همین شیوه به کار برده می‌شود. ترتیب جملات در این زبان به صورت فاعل، فعل، مفعول است که فاعل معمولاً در جمله حذف می‌شود. ضمایر نیز بنابر جنسیت افراد تغییر می‌کند. هم چنین افعال در زبان تایلندی صرف نمی‌شوند و هیچ شناسه‌ای ندارند. همچنین، دربارهٔ زبان تایلندی می‌توان به این مورد جالب اشاره کرد که پادشاه تایلند زبانی منحصر به خود دارد که در هیچ جای کشور به این زبان صحبت نمی‌شود و با پادشاه تنها به این زبان می‌توان سخن گفت مذهب حدود ۹۵٪ مردم تایلند بودایی هستند. ۹۵٪ جمعیت بودایی - ۴٪ مسلمان و یک درصد باقی‌مانده سایر ادیان و مذاهب در مناطق خاصی از تایلند، اکثریت جمعیت با مسلمان است که بزرگ‌ترین اقلیت مذهبی تایلند بوده و در اجتماعاتی مجزا از غیر مسلمانان زندگی می‌کنند. مسیحیان تایلند که اغلب کاتولیک هستند، کمتر از یک درصد جمعیت تایلند را تشکیل می‌دهند و در کنار آن‌ها پیروان آیین سیک و هندو زندگی می‌کنند. در تایلند، ۹۴٫۶ درصد مردم بودایی، ۴٫۶ درصد مسلمان، ۰٫۷ درصد مسیحی و ۰٫۱ درصد باقی ادیان هستند. در تایلند برای پیروان تمامی ادیان، آزادی مذهبی وجود دارد. آب و هوا چون تایلند به دریا نزدیک است بیشتر مواقع دارای یک آب هوای معتدل می‌باشد کشور تایلند در موقعیت استراتژیکی جنوب شرقی آسیا قرار داشته و بسیار حاصلخیز می‌باشد. شمال کشور کوهستانی و دارای جنگل‌های بسیاری است و نواحی مرکزی آن پوشیده از شالیزارهای سرسبز برنج است. قسمت غرب و شرق سرزمین دارای باغ‌های میوه، درختان کائوچو، جنگل‌های همیشه سبز و ساحل شنی سفید است. علاوه بر آن دارای جزایر بسیاری است که هر کدام، گویی تصویری از بهشت را برای گردشگران به نمایش می‌گذارد. اما بهترین فصل تایلند از نظر کم بودن گرما و باران در تایلند، بین ماه‌های نوامبر تا فوریه و در فصل سرماست. دمای هوا تایلند در این فصل روزها ۲۸ درجه سانتیگراد و شب‌ها ۱۲ درجه سانتیگراد است و هوا کم‌ترین رطوبت را دارد. پس از آن فصل گرما آغاز می‌شود که آوریل گرمترین ماه آن است و جشن آب در تایلند نیز به همین دلیل در نیمه این ماه برگزار می‌شود. فصل گرم و خشک در تایلند • از فوریه (دومین ماه سال ۱۳ بهمن تا ۱۱ اسفند) تا می(۱۲ اردیبهشت تا ۱۱ خرداد)، میانگین دمای ۳۴ درجه، رطوبت ۷۵ درصد فصل بارانی و آفتابی در تایلند از ژوئن(۱۲ خرداد تا۱۰تیر) تا اکتبر (۱۰ مهر تا ۱۰ آبان)، میانگین دمای ۲۹ درجه، رطوبت ۸۷ درصد فصل سرد در تایلند از نوامبر (۱۱ آبان تا ۱۰ آذر) تا فوریه دومین ماه سال ۱۳ بهمن تا ۱۱ اسفند)، میانگین دما تا زیر ۲۰درجه، کاهش رطوبت فصل بارانی و آفتابی در تایلند در بانکوک معمولاً باران زیادی در ماه‌های اوت (۱۱ مرداد تا ۱۰ شهریور) و سپتامبر (۱۱ شهریور تا ۹ مهر) می‌بارد و در اکتبر (۱۰ مهر تا ۱۰ آبان) به بیشترین حد خود رسیده و سیلاب‌هایی نیز در شهر جاری می‌شوند. بهداشت به گزارش سازمان بهداشت جهانی، تایلند نخستین کشور آسیایی است که توانسته موارد انتقال ویروسِ اچ‌آی‌وی از مادر به نوزاد را ریشه‌کن کند. امید زندگی: به‌طور متوسط ۷۷ سال تعداد بیمارستان‌ها: ۴۰۰۰ بیمارستان تعداد تختهای بیمارستانی: ۱۴۵۰۰۰ نرخ شیوع ایدز: ۱٫۸ درصد (تخمین سال ۲۰۰۱) نرخ با سوادی: ۹۶ درصد باسواد متوسط سن ورود به مدرسه: ۷٫۲ سال نرخ تولد: ۱۶٫۳۷ تولد در هر هزار نفر نرخ مرگ و میر: ۶٫۸۶ در هر هزار نفر نرخ مرگ نوزادان در بدو تولد: ۲۱٫۸۳ در هر هزار تولد نوزاد زنده میانگین سنی: ۴۱ سال فرهنگ کشور بودایی تایلند که قرن‌ها با نام سیام شناخته می‌شد، شاهراه مذهب، فرهنگ و مهاجرت آسیای جنوب شرقی بوده‌است. تایلند کنونی در سال ۱۲۳۸ ایجاد شده و برخلاف کشورهای منطقه، هیچگاه مستعمره و تحت سلطه قدرت‌های اروپایی نبوده‌است. کلمه تای به معنی آزادمرد است و تایلند یعنی سرزمین آزادی. قرن‌ها پیش، مردمی از جنوب چین به تدریج به سوخوتای (تایلند کنونی) مهاجرت کرده و به تدریج در مناطق حاصلخیز کناره رودی در جنوب چین ساکن شدند. در اوایل قرن ۱۴، تایلندی‌ها شهر کوچکی را در سوخوتای بنا کرده و در اواسط این قرن نیز آنجا را به پادشاهی مستقل تایلند تبدیل کردند که پیدایش زبان، فرهنگ و معماری این کشور هم متعلق به همین دوره‌است. سرگرمی ستارگان فیلم‌های اکشن مانند تونی جا. فیلم‌های رزمی با تونی جا: اونگ-بک: مبارز موای تای، تام-یام-گونگ، آونگ بک ۲، آونگ بک ۳. برخی از هنرمندان مشهور بین‌المللی رقص پاپ شامل تاتا یانگ و لالیسا مانوبان اولین نمایش فیلم در تایلند در شهر بانکوک و در ۹ ژوئن ۱۸۹۷ توسط برادران لومیر انجام شد. در همان سال، در جریان سفر پادشاه وقت تایلند چولالونگ‌کورن به اروپا، فیلمی از این سفر توسط برادر پادشاه تهیه شد و تجهیزات فیلم‌برداری توسط وی به تایلند آمد. شاهزاده تونگ تام سامبسترا که «پدر سینمای تایلند» نیز نامیده می‌شود پس از آن کارهای مستندی زیادی انجام داد که در بانکوک به نمایش درمی‌آمد. در سال ۱۹۰۵ بازرگانان ژاپنی ابتدا در بانکوک و سپس در چند شهر دیگر سالن‌های کوچک سینمایی ایجاد کردند. آنچه در این سالن‌ها نمایش داده می‌شد برای چند سال فقط آثار ژاپنی بود تا اینکه کم‌کم فیلم‌های اروپایی و به ویژه فیلم‌های صامت هالیوودی نیز برای اکران این سالن‌ها خریداری شدند. برای مدت‌ها خاندان سلطنتی چاکری متولی امور فیلم و سینما در تایلند بودند. اولین فیلم تایلندی با عوامل بومی۱۹۲۸ توسط مانیت واووات و با نام شانس دوباره ساخته شد. بین سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۲ ۱۷ فیلم در بانکوک ساخته شد که از آن‌ها فقط تعدادی عکس باقی مانده‌است. در سال‌های ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۲ فیلم‌های صامت ژاپنی هنوز در نزد مخاطبان تایلندی محبوبیت داشتند. در ۱ آوریل ۱۹۳۲ اولین فیلم ناطق تایلندی به نام گمراه رفته توسط کمپانی برادران واوات ساخته شد. فیلمی که در دوره اصلاحات سیاسی یک فیلم ایدئولوژیک در نظر گرفته می‌شد. این فیلم به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد و سبب‌ساز، ساخت فیلم‌های بیشتر تا سال ۱۹۴۴ گردید. این دوره توسط محققان به عنوان «عصر طلایی» برای صنعت فیلم تایلند تلقی می‌شود. آشپزی تایلندی آشپزی تایلندی شامل طبخ غذای ملی تایلند است. پخت‌وپز تایلندی تأکید زیادی بر غذاهای سبک تهیه شده با اجزای معطر قوی و چاشنی تند دارد. سرآشپز تایلندی مک دانگ غذای تایلندی را به عنوان «پیچیدگی، توجه به جزئیات، بافت، رنگ، طعم، و استفاده از مواد با فواید دارویی، و همچنین عطر و طعم خوب» و همچنین مراقبت از ظاهر، بو و مواد غذایی توصیف می‌کند. سرآشپز استرالیایی دیوید تامپسون، متخصص غذای تایلندی، مشاهده می‌کند که برخلاف بسیاری از غذاهای دیگر، آشپزی تایلندی "در مورد شعبده بازی با عناصر متفاوت برای ایجاد یک پایان هماهنگ است. مانند یک آکورد پیچیده موسیقی، باید سطح صاف داشته باشد اما مهم نیست که در زیر آن چه اتفاقی می‌افتد. در اینجا سادگی امر ساده‌ای نیست. " غذاهای تایلندی سنتی به چهار دسته طبقه‌بندی می: تام (ظروف آب‌پز)، یام (سالاد تند)، تم (غذاهای زد)، و گاینگ (ادویه کاری) که از پخت‌وپز چینی ناشی می‌شود.در سال ۲۰۱۷، هفت غذای تایلندی در لیست «۵۰ غذای برتر جهان» در یک نظرسنجی آنلاین از ۳۵۰۰۰ نفر در سراسر جهان که توسط CNN Travel، انجام شد قرار گرفتند. غذاهای تایلند بیش از هر کشور دیگری در این این فهرست بود. آنها عبارتند از: تام یام گونگ (رتبه ۴)، پد تایلندی (۵)، سوم تام (۶)، کاری ماسامان (۱۰)، کاری سبز (۱۹)، برنج سرخ شده تایلندی (۲۴) و مو نام توک (۳۶). موای تای موی‌تای به معنی مبارزه تایلندی است. موی به معنی مبارزه و تای نیز یعنی تایلند این رشتهٔ ورزشی دارای قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال در کشورهای تایلند و میانمار و کامبوج و مالزی می‌باشد موی‌تای ورزش ملی تایلند و یکی از مهم‌ترین سمبل‌های فرهنگی این کشور است روز ۱۷ مارس در این کشور روز موی‌تای نامیده شده‌است. موی‌تای یکی از سبک‌های آزاد ورزش‌های رزمی است مبارزات آن به صورت فول کنتاکت و در رینگ برگزار می‌شود. و به همین دلیل از موی‌تای به عنوان یک رشته خشن و سخت رزمی در دنیا یاد می‌شود. تکنیک‌های مشت در موی‌تای شباهت زیادی به بوکس دارند و وجود فنون گلاویزی این رشته را به کیک بوکسینگ و ساندا نزدیک ساخته‌است. شهرهای تفریحی تایلند بانکوک ساموئی پاتایا پوکت سکا جستارهای وابسته جنوب شرق آسیا آسه آن اعتراضات تایلند در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۹ کودتای تایلند در سال ۱۳۹۳ منابع ویکی‌پدیای انگلیسی ۹. کتاب اطلس جغرافیای من پیوند به بیرون کتاب راهنمای تایلند اعلام یک سال عزای عمومی در تایلند ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۳۲ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۳۲ (میلادی) در آسیا پادشاهی مشروطه قلمروهای پادشاهی کشورها در آسیا کشورهای اقیانوس هند کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد
7157
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%A6%D8%AF
سوئد
سوئد یا سویدن (به سوئدی: ، تلفظ: )، با نام رسمی پادشاهی سوئد کشوری نوردیک در شمال اروپا در شبه‌جزیره اسکاندیناوی است. از غرب با کشور نروژ، از شمال‌شرق با کشور فنلاند، از شرق با خلیج بوتنی، از جنوب‌شرقی با دریای بالتیک و از جنوب‌غربی با کشور دانمارک همسایه است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور استکهلم است. درازای کشور سوئد در بیشترین حالت ممکن بر مبنای داده‌های جغرافیایی تقریباً ۱۵۷۴ کیلومتر است. نام این کشور در سوئدی، سوَریه/به سوئدی[Sverige] است ولی در فارسی ایران از نامش در فرانسوی (Suède، سوئِد)، در فارسی افغانستان از نامش در انگلیسی (Sweden، سوِدِن) و در فارسی تاجیکستان از نامش در روسی (Швеция، شوِتسیَه) گرفته شده‌است. سوئد با مساحت ۴۵۰٬۲۹۵ کیلومتر مربع، کمابیش اندازهٔ عراق و چهارمین کشور بزرگ اروپا (پنجمین کشور بزرگ اروپا با احتساب بخش اروپایی روسیه) از نظر مساحت است. جمعیت سوئد بیش از ۱۰ میلیون نفر است که تقریباً ۷٫۹ میلیون نفر آن را افرادی که در کشور سوئد به دنیا آمده‌اند تشکیل می‌دهند. این کشور با تعداد ۲۱ نفر در هر کیلومتر مربع تراکم جمعیت پایینی دارد و بیشتر این جمعیت نیز در جنوب سوئد مستقر هستند. همچنین بیش از ۸۵٪ مردم سوئد در ناحیه شهری زندگی می‌کنند. حکومت کشور سوئد پادشاهی مشروطه است و دولت در آن به شکل پارلمانی اداره می‌شود. پادشاه در این کشور مقامی تشریفاتی است و کشور را نخست‌وزیر اداره می‌کند. پس از پایان جنگ سرد، سوئد در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۹۵ به کشورهای عضو ناتو پیوست اما بعدها همانند کاری که در قبال منطقه یورو کردند، با یک رفراندوم از ناتو خارج شدند. سوئد همچنین عضو سازمان ملل متحد، شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، شورای نوردیک و مدل نوردیک است. سوئد هشتمین سرانهٔ تولید ناخالص داخلی را در جهان دارا است و جایگاه خوبی در جنبه‌های گوناگون ملی مانند مردم‌سالاری، کیفیت زندگی، آزادی، بهداشت، آموزش، اختلاف طبقاتی، رفاه و توسعه انسانی دارد. مردم مردم سوئد همراه با مردمان نروژ، ایسلند و دانمارک از شاخه ژرمنی اقوام هندواروپایی بوده و تبارشان به وایکینگ‌ها می‌رسد. کیفیت زندگی شهروندان سوئدی بالا و نرخ بیکاری در آن کشور پایین است و اقتصاد آن بر پایه مشارکت مردم در سرمایه‌گذاری‌ها استوار است. تاریخ قدیمی‌ترین نوشته‌ها حکایت از قومی نیرومند به نام آسورها در این سرزمین می‌نماید، این قوم به دارا و فقیر تقسیم شده بودند و روسا و سرکردگان آن به ثروت خود اتکا داشتند. اسورها از شاه یگانه‌ای به سیستم شاه – کاهنی پیروی می‌کردند و به پادشاه به چشم یک روحانی بزرگ نگاه می‌کردند و قدرتشان به ویژه به سازمان نیروی دریائی آن‌ها بستگی داشت. انسان از ۱۵۰۰۰ سال پیش در شبه‌جزیره اسکاندیناوی می‌زیسته‌است. نمادهای سنگی به‌جامانده از عصر حجر نشان‌گر زندگی انسان یک‌جانشین در این منطقه است که با شکار، ماهیگیری و جمع‌آوری گیاهان زندگی می‌کردند. در عصر برنز ساکنان اسکاندیناوی به تجارت با دیگر بخش‌های اروپا روی آوردند. در عصر آهن آب‌وهوا سردتر شد و اثر منفی بر زندگی ساکنان سوئد گذاشت. در این دوره جامعه طبقه‌ای نمود بیشتری پیدا کرد و ارتباطات با بخش‌های دیگر اروپا از جمله امپراتوری روم عمیق‌تر شد. وایکینگ‌ها عصر وایکینگ سوئدی تقریباً از قرن هشتم تا قرن یازدهم ادامه داشت. وایکینگ‌های سوئدی و گوتار عمدتاً به شرق و جنوب سفر می‌کردند و به فنلاند، استونی، لتونی، لیتوانی (کشورهای بالتیک)، روسیه، بلاروس، اوکراین، دریای سیاه و حتی تا بغداد می‌رفتند. مسیرهای آنها از دنیپر به سمت جنوب به قسطنطنیه می‌گذرد و در آنجا حملات متعددی انجام می‌دهند. امپراتور بیزانس، تئوفیلوس، متوجه مهارت‌های فوق‌العاده آنها در جنگ شد و از آنها دعوت کرد تا به عنوان محافظ شخصی‌اش، معروف به گارد وارنگی، خدمت کنند. وایکینگ‌های سوئدی، به نام روس، پدران روس کی‌یف هستند. سیاح عرب ابن فضلان این وایکینگ‌ها را توصیف می‌کند و می‌گوید: من روس‌ها را دیدم که در سفرهای تجاری خود می‌آمدند و در کنار ایتیل اردو می‌زدند. من هرگز به چشم نمونه کامل‌تری ندیده‌ام، بلندتر از درخت خرما، بلوند و سرخ‌رنگ. آنها نه تن‌پوش می‌پوشند و نه کتانی، بلکه مردان جامه‌ای می‌پوشند که یک طرف بدن را می‌پوشاند و دستی را آزاد می‌گذارد. هر مردی یک تبر، یک شمشیر و یک چاقو دارد و هر یک را همیشه در کنار خود نگه می‌دارد. شمشیرها پهن و شیاردار، از نوع فرانکی است. اقدامات این وایکینگ‌های سوئدی در بسیاری از سنگ‌های روناس در سوئد، مانند سنگ‌های یونانی و سنگ‌های وارنجی به یادگار گذاشته می‌شود. همچنین مشارکت قابل توجهی در لشکرکشی‌های غرب وجود داشت که بر روی سنگ‌هایی مانند سنگ‌های انگلستان به یادگار می‌آمدند. به نظر می‌رسد آخرین اکتشاف بزرگ وایکینگ سوئدی، لشکرکشی نگون‌بخت اینگوار سفر دور به سرکلند، منطقه جنوب شرقی دریای خزر باشد. از اعضای آن بر روی سنگ‌های اینگوار یاد می‌شود که در هیچ‌کدام از بازمانده‌ای ذکر نشده است. اینکه چه اتفاقی برای خدمه افتاده است مشخص نیست، اما گمان می‌رود که آنها بر اثر بیماری جان خود را از دست داده‌اند. پس از وایکینگ‌ها، تاریخ سوئد را می‌توان به دوران‌های زیر تقسیم کرد: وایکینگ‌ها ۱۰۵۰ – ۸۰۰ میلادی پیش از سده‌های میانه ۱۲۵۰–۱۰۰۰ میلادی سده‌های ۱۳۸۹–۱۲۵۰ میلادی عصر یکپارچگی ۱۵۲۰–۱۳۸۹ میلادی عصر واسا ۱۶۱۱–۱۵۲۰ میلادی عصر ابرقدرت‌ها ۱۷۱۸–۱۶۱۱ میلادی عصر آزادی ۱۷۷۲–۱۷۱۸ میلادی عصر گوستاو ۱۸۰۹–۱۷۷۲ میلادی عصر آخرین بازسازی ۱۸۶۶–۱۸۰۹ میلادی عصر گسترش صنعتی ۱۹۱۸–۱۸۶۶ میلادی عصر دموکراسی ۱۹۳۹–۱۹۱۸ میلادی و جنگ جهانی دوم به بعد سده دهم میلادی در حدود سال‌های ۱۰۰۰ میلادی سوئد سازمانی کاملاً ساده داشت، سازمانی که از مدت‌ها قبل آن را حفظ کرده بود، کشور در وجود شاه تشخص می‌یافت، اما در عین حال پادشاه بر پایه آداب و سنن و برخی قوانین و مقررات سلطنت می‌نمود و موظف به رعایت آن‌ها بود. سرزمین سوئد از ایالت‌های گوناگونی تشکیل می‌شد که این ایالت‌ها با هم پیوندهایی داشتند، این ایالات در امور داخلی خودمختار بودند. در سطح کشوری مجمع همگانی بنام تینگس (Tings) وجود داشت که موارد خاصی مانند جنگ و صلح وظیفه اصلی آن بوده و تعیین انواع مالیات و میزان آن کار بعدی آن را تشکیل می‌داد، تصویب و اجرای قوانین و احکام قضائی و حقوقی نیز در وظایف تینگس قرار می‌گرفت. پادشاه علاوه بر مقام سلطنت مقامی روحانی نیز داشت، این مقام از طرف تینگس به پادشاه تفویض می‌شد، مقام روحانیت شاه تا زمان مسیحیت ادامه پیدا کرد ولی در قرون وسطی این نظام به هم ریخت و شاه قدرت کامل را به خود اختصاص داد. در قرون وسطی، با ورود مسیحیت به سوئد مناقشات و درگیری‌های دامنه‌داری میان پیروان مسیحیت و طرفداران آئین‌های سنتی آغاز شد، نمونه‌ای از نتیجه‌های این درگیری‌ها اخراج اینگه پادشاه وقت از مجمع تینگس توسط توده‌های خشمگین ملت بود، یکی از نزدیکان اینگه تعهد نمود که با انجام مراسم قربانی برای خدایان آن‌ها را به سر مهر آورد و با این تعهد به جانشینی اینگه برگزیده شد. سده دوازدهم در اوایل سده دوازدهم پادشاهی به نام اسورکر به سلطنت رسید، وی فردی مسیحی از فرقه گریگوریان بود، بر پایه دستورها این فرقه کلیسا قدرتی مافوق مردم و قوانین داشت، اسورکر در یک بامداد نوئل وقتی برای ادای نماز به کلیسا می‌رفت به وسیلهٔ یکی از خدمتکارانش به قتل رسید، پس از او اریک یدوارسون به سلطنت رسید، وی دودمانی را بنیان گذاشت که به سلسله اریک معروف می‌باشند، سیمای تاریخی اریک با افسانه و مذهب درآمیخته، هر کار نیکی که انجام می‌شد به او نسبت داده می‌شد، اریک در روز معراج مسیح توسط یک شاهزاده دانمارکی به قتل رسید و به لقب شهید معروف شد. در دوران سلطنت کنوت، پسر اریک، ارتباط ویژه‌ای میان دو کشور آلمان و سوئد برقرار شد، این ارتباط با ورود عده‌ای از معدنچیان آلمانی که کنوت فعالیت آن‌ها را برای صنعتی کردن کشور لازم می‌دانست آغاز شد، این معدنچیان پیشروان صنعتی شدن کشور سوئد شدند. بعد از کنوت یکی از مشاوران او به نام بیریر یارل به سلطنت رسید، نخستین اقدام بیریر ایجاد وحدت سراسری کشور بود، وی پادشاهی بود قانون‌گذار، از قوانین این پادشاه می‌توان از قوانین مربوط به خانواده، قوانین مربوط به کلیسا، قوانین ارث (بر پایه یکی از مواد این قانون دختران یک دوم پسران می‌توانستند ارث ببرند) نام برد. بیریر یارل بانی شهر استکهلم و چند شهر دیگر در سوئد است. سیاست در زمان سلطنت گوستاو واسا در سده ۱۶ نخستین مجلس ملی سوئد متشکل از نمایندگانی از ۴ طبقه اشراف، روحانیون، طبقه متوسط و دهقانان گشایش یافت. طی قرون آتی، قوانین پیچیده‌تری برای ریکسدگ وضع شده و به تدریج تعداد دستگاه‌های اجرائی افزایش یافت. قدرت مجلس ملی به‌طور عمده‌ای تغییر یافته و از زمانی به زمان دیگر نسبت به سلطنت از جایگاه بی‌نهایت سستی برخوردار بوده‌است. این درحالیست که در دورة آزادی طی سده ۱۸، مجلس ملی جایگاه خود را بهبود بخشیده و نظام منسجمی پایه‌ریزی شد. تا پیش از ۱۸۰۹ قدرت سلطنت و مجلس در یکدیگر ادغام بود، تا اینکه پس از سال ۱۸۰۹ دربار و سایر مراجع قدرت، استقلال یافتند. در سال ۱۸۶۵ مجلس دوگانه‌ای جایگزین مجلس قبلی شد. تا سال ۱۹۱۷ نظام دوگانه‌ای برقرار بود، تا این که سازمانی با ۳۵۰ نماینده و کمیته‌های گوناگونی در زمینه‌های گوناگون تأسیس شد. در سال ۱۹۷۴ دولت سوئد به طراحی قانون اساسی جدیدی مبادرت نمود. پس از گذشت مدت زمان ۲۰ سال دوره نمایندگی به دورة چهار ساله تغییر یافت. کشور سوئد از نظام دموکراتیک انتخابی برخوردار است به این معنا که کلیه احزاب سیاسی با بیش از ۴در صد آراء انتخابات عمومی از کرسی در مجلس برخوردار می‌شوند. شهروندان سوئدی اجازه حضور در انتخابات مجلس را دارند. در حال حاضر تعدادی حزب سیاسی در مجلس ملی سوئد فعالیت دارند. سال ۱۹۲۱ آغاز قطعی دموکراسی در سوئد محسوب می‌شود. سال ۱۹۱۹ پارلمان سوئد در مورد حق شرکت همگانی در انتخابات و آراء یکسان زنان و مردان تصمیم‌گیری کرد. دو سال بعد از این تصمیم نخستین انتخابات پارلمان برگزار شد. در پی انتخابات سال ۱۹۲۱ پنج زن به پارلمان سوئد راه یافتند. انتخابات پارلمان سوئد چهارسال یکبار برگزار می‌شود. گشایش مجلس در هر پائیز وظیفه پادشاه سوئد است. در این هنگام سال پارلمانی آغاز می‌شود. پادشاه شخص اول کشور سوئد است ولی این مقام در درجه نخست جنبه نمایندگی مملکت و تشریفاتی دارد. احزاب سیاسی در سوئد احزاب سیاسی کوچک و بزرگ بسیاری فعال هستند. شاخص‌ترین آن‌ها هشت حزب سیاسی زیر است: حزب سوسیال دموکرات Socialdemokraterna حزب میانه‌رو یا مدرات Moderaterna حزب مرکزی یا سنترال پارتی Centralpartiet حزب لیبرال‌ها Liberalerna حزب دموکرات مسیحی Kristdemokraterna حزب چپ Vänsterpartiet حزب سبز Miljöpartiet حزب دموکرات‌های سوئد Sverigedemokraterna جغرافیا سوئد در شمال اروپا و شرق شبه‌جزیره اسکاندیناوی واقع شده‌است. در شرق این کشور دریای بالتیک و خلیج بوتنی قرار دارد و از غرب توسط رشته‌کوه اسکاندیناوی از کشور نروژ جدا می‌شود. طول مرز سوئد و نروژ ۱۶۱۹ کیلومتر است. علاوه بر این، سوئد از سمت شمال شرق با فنلاند مرز زمینی دارد. سوئد با ۷ کشور لهستان، آلمان، لتونی، لیتوانی، استونی، روسیه و دانمارک مرز دریایی دارد. شمال سوئد در مدار شمالگان قرار دارد و در آن خورشید نیمه‌شب قابل مشاهده است. حدود یکصد هزار دریاچه در سوئد وجود دارند که یک دهم مساحت سوئد را در بر می‌گیرند. دوسوم سطح سوئد نیز از جنگل پوشیده شده‌است. بر اساس سامانه طبقه‌بندی اقلیمی کوپن، نیمه شمالی سوئد به‌صورت اقلیم زیرشمالگانی و نیمه جنوبی آن به‌صورت اقلیم قاره‌ای مرطوب طبقه‌بندی می‌شود. به دلیل اثرگذاری گلف استریم و انتقال گرما از استوا به شمال اروپا، آب‌وهوای سوئد معتدل‌تر از مناطق دیگر با عرض جغرافیایی مشابه است. میانگین بارندگی سالانه در سراسر سوئد بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلی‌متر است. میانگین بارش‌ها در جنوب‌غربی سوئد بالاتر از سایر مناطق این کشور و حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ میلی‌متر است. بالاترین دمای هوای ثبت‌شده در این کشور معادل ۳۸ درجه سانتی‌گراد در سال ۱۹۴۷ و پایین‌ترین دما، ۵۲/۶- سانتی‌گراد و در سال ۱۹۶۶ ثبت شده‌است. تقسیمات کشوری استان‌های سوئد کشور سوئد به ۲۵ سرزمین تقسیم می‌شود. - بلکینگه - بوهوسلن - دالارنا - دالس‌لند - گوت‌لند - گستریکلاند - هاللاند - هلسینگلاند - هریدالن - یمتلاند - لاپلاند - مدلپاد - نوربوتن - نرکه - اسکونه - اسمالند - سودرمانلاند - اوپلاند - ورملاند - وستمانلاند - وستربوتن - وستریوتلاند - انگرمانلاند - اولاند - اوستریوتلاند شهرهای بزرگ شهرهای پرجمعیت سوئد به ترتیب عبارت‌اند از: اقتصاد در گذشته نه چندان دور، تا اواخر سده هجدهم میلادی، سوئد یکی از فقیرترین کشورهای اروپا بود، اما بعدها دوران رشد اقتصادی سوئد آغاز شد. بعد جنگ جهانی دوم این رشد اقتصادی شتاب بیشتری به خود گرفت، درآمد خالص ملی کشور بالا رفت و شکوفائی رشد اقتصادی به وجود آمد. درآمد کشور سوئد مثل دیگر کشورهای نسبتاً کوچک صنعتی، وابسته به صادرات تولیدات صنعتی است که در حال حاضر از رشد بالائی در توازن بین صادرات و واردات برخوردار است. تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱/۱۲۰۰ میلیارد دلار بود و رشدی ۵/۴ درصدی را نسبت به سال پیش از آن نشان می‌داد. نرخ بیکاری این کشور ۶/۵درصد است. آماری از جمعیت زیر خط فقر این کشور در دسترس نیست اما به نظر می‌رسد این آمار نباید چندان بالا باشد. تورم در این کشور نزدیک به صفر درصد است. ۳۵ درصد از محصولات صادراتی این کشور را ماشین‌آلات تشکیل می‌دهد و بقیه شامل وسایل نقلیه موتوری، کاغذ و مشتقات آن، چوب، محصولات آهنی و فولادی و مواد شیمیایی است که به کشورهای آلمان (۸/۹درصد)، آمریکا (۳/۹ درصد)، انگلستان (۱/۷ درصد)، دانمارک(۹/۶ درصد)، فنلاند(۶ درصد)، فرانسه(۹/۴ درصد)، هلند(۷/۴ درصد) و بلژیک(۵/۴درصد) صادر می‌شود. واحد پول این کشور کرون نام دارد. هر کرون سوئد معادل ۰٫۱۰۵ دلار آمریکاست و هر دلار آمریکا معادل ۹٫۴۵ کرون سوئد است. (آوریل ۲۰۲۲). فرهنگ زبان زبان سوئدی از خانوادهٔ زبان‌های هندواروپایی شاخهٔ ژرمنی است و به زبان‌های نروژی و دانمارکی نزدیکی دارد. این سه زبان بسیار به هم نزدیک بوده و اغلب گویشوران آن‌ها می‌توانند هر کدام به زبان خود با هم ارتباط زبانی برقرار کنند. زبان سوئدی، زبان رسمی کشور سوئد است. در برخی نواحی شمالی کشور، به زبان فنلاندی نیز صحبت می‌شود. تعداد ۴ زبان اقلیمی اعم از فنلاندی، تورندال، رومانی (زبان کولی‌ها) و ییدیش (زبان یهودیان) در کشور سوئد صحبت می‌شود. شهروندان سوئدی تا حدود معینی در تعامل با دستگاه‌های دولتی از حق استفاده از این زبان‌ها برخوردار بوده و هم چنین در خصوص مراقبت‌های کودکان و بزرگسالان از حق استفاده از زبان‌های فنلاندی و سامی نیز برخوردار می‌باشند. دین مسیحیت پروتستان لوتری با عضویت ۶۶ درصد از جمعیت این کشور در کلیسای سوئد بزرگ‌ترین مذهب در سوئد است. مذاهب مسیحی دیگر موجود در سوئد شامل کاتولیک و ارتدکس شرقی می‌باشند. طبق سندی به نام «آزادی بین‌المللی دینی» از وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا اسلام در سوئد با دارا بودن ۵ درصد از جمعیت، دومین مذهب بزرگ به حساب می‌آید. بقیه جمعیت یا بی‌دین هستند یا متعلق به ادیان دیگر می‌باشند. طبق نظرسنجی یوربارومتر در سال ۲۰۱۰ ۱۸٪ از شهروندان سوئدی پاسخ دادند که «آنها بر این باورند که خدا وجود دارد». ۴۵٪ پاسخ دادند که «آنها بر این باورند که نوعی روح یا قدرت حیات وجود دارد». ۳۴٪ پاسخ دادند که «آنها باور ندارند که هیچ نوع روح، خدا یا قدرت حیات وجود دارد». بر پایه مطالعه دموسکوب دربارهٔ اعتقادات سوئدی‌ها در سال ۲۰۱۵ ۲۱٪ به یک خدا باور داشتند. (در مقایسه با ۳۵٪ در سال ۲۰۰۸) ۱۶٪ به ارواح باور داشتند. ۱۴٪ به خلقت هوشمندانه باور داشتند. تعداد زندانی‌ها سوئد در ردهٔ صد و هفتاد و دوم کشورهایی که بیشترین تعداد زندانی را دارا هستند، قرار دارد. بر پایهٔ آمار رسمی، تعداد زندانی‌های این کشور در سال ۲۰۰۴ میلادی به ۵٬۷۲۲ نفر رسید. پس از این سال شمار زندانی‌ها رو به کاهش نهاد و سالانه ۱ درصد کاهش داشته‌است. میزان کاهش در میان سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ۶ درصد رسید، به‌طوری‌که در سال ۲۰۱۲ از جمعیت ۹٫۵ میلیون‌نفری این کشور ۴٬۸۵۲ نفر زندانی بودند. انتظار می‌رود در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نیز این روند ادامه یابد. کاهش شدید تعداد زندانی‌ها در این کشور باعث شد که در نوامبر ۲۰۱۳ اعلام شود که این کشور قصد دارد ۴ زندان و بازداشتگاه موقت خود را تعطیل کند. با وجود اینکه دلیل قطعی کاهش زندانیان مشخص نشده اما حدس زده می‌شود تأکید بر روند بازپروری زندانیان و کمک به پذیرفته‌شدنشان در جامعه، و نیز اتخاذ مجازات‌های ملایم‌تر برای برخی جرایم از جمله در زمینهٔ مواد مخدر که از سال ۲۰۱۱ در این کشور اجرا شده، در این زمینه مؤثر بوده‌است. مهاجرت سوئد به عنوان یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای اروپا در طول تاریخ یکی از مقصدهای اصلی مردم کشورهای دیگر برای مهاجرت بوده‌است و همواره یکی از دلایل رشد جمعیت آن بوده‌است، در سال ۲۰۱۱ حدود ۲۷٪ یا دو میلیون نفر از جمعیت سوئد به صورت کامل یا جزئی غیرسوئدی بوده‌اند از این تعداد ۱۴۲۷۲۹۶ نفر که در سوئد زندگی می‌کرده‌اند در خارج از کشور به دنیا آمده‌اند. در کشور سوئد ۱۰۰ هزار کرد زندگی میکنند که دارای تیم فوتبال و کرسی در پارلمان هستند. در سال ۲۰۰۹ مهاجرت به سوئد به بالاترین سطح خود رسیده و ۱۰۲٬۲۸۰ نفر به این کشور مهاجرت کرده‌اند. ده گروه بزرگ افراد متولد خارج در سال ۲۰۱۹ به شرح زیر بوده‌است: (۱۹۱٬۵۳۰) (۱۴۷٬۸۸۳) (۱۴۶٬۰۴۸) (۹۳٬۷۲۲) (۸۰٬۱۳۶) (۷۰٬۱۷۳) سابق (۶۴٬۳۴۹) (۶۰٬۰۱۲) (۵۸٬۷۸۰) (۵۱٬۶۸۹) جستارهای وابسته گوستاو آدولف ششم سوئد شارل چهاردهم سرزمین‌های سوئد لاپ‌لند کارلیا امپراتوری سوئد پانویس منابع ویکی‌پدیای سوئدی ویکی‌پدیای انگلیسی اروپای شمالی اسکاندیناوی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۲ (میلادی) پادشاهی مشروطه سرزمین‌های شمالی سوئد قلمروها و کشورهای ژرمنی‌زبان کشورها و سرزمین‌های سوئدی‌زبان کشورهای اروپای شمالی کشورها در اروپا کشورهای اسکاندیناوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس لیبرال دموکراسی
7166
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86
مسلمان
مُسَلمان کسی است که دین اسلام را باور دارد. اسلام یکی از ادیان ابراهیمی است. مسلمانان به دو گروه مذهبی کلی سنی و شیعه تقسیم می‌شوند. مسلمان بودن داشتن اعتقاد به سه اصل دینی؛ توحید، نبوت و معاد است در مذهب شیعه علاوه بر اینها در توحید برای عدل خدا معنایی متمایز وجود دارد و اعتقاد بر امامت نیز ادامه پذیرش نبوت دانسته می‌شود و این دو را علاوه بر اصول دین، اصول مذهب خود می‌دانند. و اسلام آوردن با اقرار شهادتین است. واژهٔ «مسَلمان» یک صفت فارسی است که در اصل جمع فارسی واژهٔ عربی «مُسلِم» به‌صورت «مُسلِم‌مان» بوده، که در گذر زمان با تغییرِ حرکات و حذف یکی از میم‌ها به‌صورت صفت مفرد کاربرد یافته و جمع کاربردی آن مسلمانان شده‌است. «مسلمان» لفظی متاخر است و نخستین بار در دوران عبدالملک بن مروان اموی استفاده شد؛ تا قبل از عبدالملک، پیروان محمد خود را «مومنون» یا «مهاجرون» می‌نامیدند. جمعیت جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۱۷ (میلادی)، حدود ۲۴٪ جمعیت ۷/۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱/۸ میلیارد نفر بود. نزدیک به ۶۰٪ از مسلمانان جهان در آسیا زندگی می‌کنند. از این شمار نزدیک به ۲۰۰ میلیون نفر شیعه و بقیه سنی هستند. (۸۵درصد شیعه ۱۲ امامی) همچنین ۰٫۸٪ از جمعیت کشور آمریکا را مسلمانان تشکیل می‌دهند. جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۷، ۲۰٫۱۲٪ از جمعیت ۶٫۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱٫۳۲ میلیارد نفر بود که در رتبه دوم دین‌های جهان و ادیان ابراهیمی پس از مسیحیت که ۲٫۲میلیارد پیرو دارد، قرار دارد. جستارهای وابسته اتحادیه جهانی علمای مسلمان پانویس مسلمانان واژه‌ها و عبارت‌های قرآنی هویت دینی
7171
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C%20%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C
برنامه‌نویسی رایانه‌ای
برنامه‌سازی رایانه‌ای یا برنامه‌نویسی رایانه‌ای همان فرایند طراحی و ساخت یک برنامه رایانه‌ای اجراپذیر برای به‌دست‌آوردن یک نتیجه رایانشی خاص، یا انجام یک عمل خاص می‌باشد. برنامه‌نویسی شامل عمل‌هایی مثل: تحلیل، ایجاد الگوریتم‌ها، رخ‌نمانگاری دقت الگوریتم‌ها و مصرف منابع و پیاده‌سازی آن الگوریتم‌ها به یک زبان برنامه‌نویسی انتخاب شده‌است (که معمولاً به آن کدگذاری (coding) گفته می‌شود). کد منبع یک برنامه به یک یا بیشتر زبان نوشته می‌شود که این زبان برای «برنامه‌نویس» قابل فهم است (به جای کد ماشین که به صورت مستقیم توسط واحد پردازش مرکزی اجرا می‌شود). هدف از برنامه‌نویسی، پیداکردن ترتیبی از دستورالعمل‌ها است که انجام یک عمل را در یک رایانه، معمولاً برای حل‌کردن یک برنامه داده شده، خودکارسازی می‌کند (که می‌تواند تا حد یک سیستم‌عامل پیچیده باشد). بنابراین، یک برنامه‌نویسی حرفه‌ای نیاز به مهارت در چندین موضوع متفاوت دارد، که شامل دانش دامنه کاربردی، الگوریتم‌های خاص و منطق صوری است. برنامه‌نویسی به‌طور خلاصه یعنی تعیین یک سری دستور برای اجرا شدن توسط رایانه به منظور رسیدن به هدفی دلخواه. تاریخچه دستگاه‌های قابل برنامه‌ریزی قرن هاست که وجود دارند. در اوایل قرن نهم میلادی، یک ترتیب سنج موسیقی قابل برنامه‌ریزی توسط برادران فارسی بانو موسی اختراع شد که یک دستگاه پخش خودکار فلوت را در کتاب دستگاه‌های مبتکر توصیف کرد. در سال ۱۲۰۶میلادی، مهندس کوردالجزاری یک دستگاه درام قابل برنامه‌ریزی را اختراع کرد که در آن می‌توان از اتوماتیک مکانیکی موسیقی برای پخش ریتم‌های مختلف و الگوهای طبل، از طریق میخ‌ها و کامپ‌ها استفاده کرد. در سال ۱۸۰۱، با تغییر دادن برنامه «ژاکارد»، بافندگی ژاکارد می‌تواند بافتهای کاملاً متفاوتی تولید کند - مجموعه ای از کارتهای کارتن با سوراخهایی که در آنها وجود دارد. الگوریتم‌های رمزگشایی و رمزگذاری و تحلیل رمز کد نیز قرن‌ها وجود داشته‌است. در قرن نهم میلادی، ریاضیدان عرب آل کندی، الگوریتم رمزنگاری را برای رمزگشایی کد رمزگذاری شده، در «دست نوشته در رمزگشایی پیام‌های رمزنگاری» شرح داد. او اولین توصیف رمز پزشکی را با استفاده از آنالیز فراوانی، اولین الگوریتم رمزگشایی کد ارائه داد. اولین برنامه رایانه ای به‌طور کلی به سال ۱۸۴۳ مربوط می‌شود، هنگامی که Ada Lovelace، ریاضیدان، الگوریتمی را برای محاسبه دنباله ای از اعداد Bernoulli منتشر کرد، که قرار است توسط موتور تحلیلی چارلز بابیج انجام شود. در دهه ۱۸۸۰ هرمان هالریت مفهوم ذخیره داده‌ها را به صورت قابل خواندن با دستگاه اختراع کرد. بعداً یک کنترل پنل (افزونه) به Tabulator Type 190 خود که به آن اضافه شده بود اجازه داد که برای مشاغل مختلف برنامه‌ریزی شود و تا اواخر دهه ۱۹۴۰ تجهیزات ضبط واحدی مانند IBM 602 و IBM 604 توسط پنل‌های کنترل به روش مشابهی برنامه‌ریزی شدند. اولین کامپیوترهای الکترونیکی با این حال، با مفهوم رایانه‌های برنامه ذخیره شده معرفی شده در سال ۱۹۴۹، هر دو برنامه و داده‌ها به همان شیوه در حافظه کامپیوتر ذخیره و دستکاری شدند. کد ماشین زبان برنامه‌های اولیه بود که در مجموعه دستورالعمل‌های دستگاه خاص، غالباً به صورت دودویی نوشته شده‌است. به زودی زبانهای مونتاژ ایجاد شد که به برنامه‌نویس اجازه می‌دهد تا دستورالعمل‌ها را در قالب متن مشخص کند (به عنوان مثال، ADD X، TOTAL)، با اختصار برای هر کد عملیات و نام‌های معنی دار برای مشخص کردن آدرس‌ها است. اما از آنجا که یک زبان مونتاژ چیزی بیش از یک نشان دیگر برای یک زبان ماشین نیست، هر دو ماشین با مجموعه‌های مختلف دستورالعمل نیز دارای زبان‌های مونتاژ متفاوت هستند. زبان‌های سطح بالا روند تهیه یک برنامه را ساده‌تر و قابل فهم تر و محدودتر به سخت‌افزار زیرین می‌کردند. FORTRAN، اولین زبان سطح پرکاربرد برای اجرای عملی، در سال ۱۹۵۷ منتشر شد [۱۰] و بسیاری از زبان‌های دیگر به زودی توسعه یافتند - به ویژه، COBOL با هدف پردازش داده‌های تجاری و لیپ برای تحقیقات رایانه است. برنامه‌ها بیشتر با استفاده از کارت‌های پانچ شده یا نوار کاغذی وارد می‌شدند. برنامه عصر رایانه را در عصر کارت پانچ ببینید. در اواخر دهه ۱۹۶۰، دستگاه‌های ذخیره‌سازی داده و پایانه‌های رایانه به اندازه کافی ارزان شدند که می‌توان برنامه‌ها را با تایپ کردن مستقیم به رایانه‌ها ایجاد کرد. ویرایشگرهای متن (خود برنامه‌ها) ساخته شده‌اند که اجازه می‌دهد تغییرات و اصلاحات بسیار آسانتر از کارت‌های سوراخ شده انجام شود. برنامه‌نویسی مدرن هر روشی که برای چگونگی اشکالاتی (نه باگ‌ها) را که ممکن است پیش بیایند، پیش‌بینی کرده‌است. این شامل حالت‌هایی مانند دریافت اطلاعات نادرست، نامناسب یا غلط می‌شود؛ همچنین کمبود منابعی مانند حافظه، سرویس‌های سیستم عامل یا اتصال به شبکه و سایر اشکالات مانند خطای کاربر یا اشکالات قطع برق نیز در این دسته قرار می‌گیرند. کاربرد پذیری ارگونومی یک برنامه: آسانی استفاده از برنامه برای شخصی که می‌خواهد از آن برای کار در نظر گرفته شده استفاده کند یا گاهی برای کارهای پیش‌بینی نشده آن را به کار برد. این مورد می‌تواند به تنهایی و علی‌رغم تمام موارد دیگر باعث موفقیت یا شکست شود. طیف وسیعی از عناصر متنی، تصویری و گاهی سخت‌افزاری وجود دارند که می‌توانند باعث ارتقای وضوح، درک، پیوستگی، کامل بودن واسط کاربری برنامه شوند. قابلیت حمل: طیف سخت‌افزارها و سیستم عامل‌هایی که کد منبع (سورس کد) برنامه را بتوان روی آن‌ها با مترجم یا مفسر اجرا کرد. این قابلیت بستگی به تفاوت در تسهیلاتی دارد که سیستم‌های مختلف از نظر منابع سخت‌افزاری و سیستم عامل‌ها برای برنامه‌نویسی ارائه می‌کنند. همچنین رفتار پیش‌بینی شده سخت‌افزارها و سیستم‌های عامل و در دسترس بودن مترجم‌ها (و منابع کتابخانه‌ای) اختصاصی در آن سیستم‌ها برای کد منبع موجود نیز مهم است. نگهداشت پذیری: این که سازندگان و ارتقا دهندگان فعلی برنامه یا افراد دیگری در آن بتوانند به راحتی ارتقاها یا تغییراتی در برنامه انجام دهند تا خطاها و حفره‌های امنیتی را رفع کنند یا بتوانند آن را برای محیط جدیدی تطبیق دهند. در این مورد تلاش مناسب اولیه در ایجاد برنامه است که نقش عمده‌ای بازی می‌کند. این خاصیت ممکن است تأثیر خیلی زیادی روی کاربر نهایی برنامه نداشته باشد ولی در بلند مدت برای سرنوشت یک برنامه خیلی مهم است. کارایی / عملکرد :اندازه‌گیری منابع سیستمی مورد نیاز برای یک برنامه (زمان پردازنده، فضای حافظه، وسایل کند مثل دیسک‌ها، پهنای باند شبکه و موارد دیگری مثل تعامل با کاربر): هر چقدر کمتر، بهتر. این خاصیت همچنین شامل مدیریت صحیح منابع مانند پاک کردن فایلهای موقت و از بین بردن نشتی‌های حافظه نیز می‌شود. خوانایی کد منبع در برنامه‌ریزی رایانه، خوانایی عبارت است از این که خواننده متن کد منبع بتواند هدف، جریان برنامه و عملکرد کد منبع را متوجه شود. این موضوع در مجموعه نیازهای کیفیتی شامل موارد قابلیت انتقال، کاربرد پذیری و نگهداشت پذیری می‌شود. خوانایی خیلی مهم است به این علت که برنامه نویسان بیشترین وقتشان را به جای این که صرف نوشتن کد جدید بکنند، در زمینه درک و تغییر کد منبع موجود می‌کنند. کدهای ناخوانا معمولاً به خطا، نارسایی و کدهای تکراری ختم می‌شوند. یک تحقیق نشان داد که تغییرات جزئی و ساده‌ای برای خوانایی برنامه می‌تواند منجر به این شود که کد نهایی نوشته شده کوتاه‌تر شود و همچنین زمان فهم آن به‌طور قابل توجهی کاهش یابد. پیروی از یک سبک برنامه‌نویسی منسجم معمولاً به خوانایی کمک می‌کند؛ اگر چه خوانایی چیزی بیش از فقط سبک برنامه‌نویسی است. عوامل زیادی که معمولاً دخالتی در توانایی رایانه برای ترجمه مناسب و اجرای بهتر برنامه ندارند، به خوانایی کمک می‌کنند. بعضی از این عوامل این‌ها هستند: بلوک بندی متفاوت (فاصله سفید) یادآورها تکه‌تکه کردن نوشته‌های طولانی قواعد نامگذاری برای اشیا (مثل متغیرها، کلاسها، روال‌ها و غیره) جنبه‌های دیداری برای این کار (مثل تورفتگی، شکستن خطوط، علامت‌گذاری رنگی و مانند این‌ها) معمولاً به وسیله ویرایشگر کد منبع فراهم می‌شود، اما جنبه‌های محتوایی بازتابی از استعداد و توانایی‌های برنامه‌نویس است. زبانهای برنامه‌نویسی دیداری متعددی با این منظور توسعه داده شده‌اند تا بتوانند از روش‌های غیر سنتی برای ارائه کد و تصویر استفاده کنند. محیط‌های یکپارچه توسعه نرم‌افزار (IDEها) می‌خواهند تا تمام این گونه کمک‌ها را به شکل یکپارچه ارائه کنند. تکنیک‌هایی برای بازسازی کد می‌تواند خوانایی را افزایش دهد. پیچیدگی الگوریتمی محیط‌های دانشگاهی و همچنین مهندسین فعال در برنامه‌نویسی هر دو عمیقاً به دنبال کشف و تکمیل الگوریتم‌های کارآمد تر برای گروه مشکلات مشخص شده هستند. برای نیل به این هدف الگوریتم‌ها در ترتیب‌هایی طبقه‌بندی می‌شوند که به عنوان نماد O بزرگ خوانده می‌شوند. این طبقه‌بندی نشانگر استفاده الگوریتم از منابع، مثل زمان اجرا یا انباشت حافظه در ازای اندازه یک داده وارده است. برنامه نویسان حرفه‌ای با گستره‌ای از الگوریتم‌های خوب سازمان یافته آشنایی دارند و پیچیدگی‌های مخصوص آن‌ها را می‌دانند و در نتیجه از این دانسته‌ها برای انتخاب الگوریتم‌های مناسب برای شرایط مورد نظر خود، استفاده می‌کنند. الگوریتم‌های شطرنج به عنوان نمونه "برنامه نویسی رایانه برای بازی شطرنج" مقاله ای در سال ۱۹۵۰ بود که یک الگوریتم "minimax" را که بخشی از تاریخ پیچیدگی الگوریتمی است ارزیابی می‌کند. دوره ای در مورد IBM's Deep Blue (کامپیوتر شطرنج) بخشی از برنامه درسی علوم کامپیوتر در دانشگاه استنفورد است. کاربرد الگوریتم و روندنما در برنامه‌نویسی یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازهای برنامه‌نویسی اطلاع داشتن از نحوهٔ حل مسئله و الگوریتم‌های برنامه‌نویسی است، الگوریتم‌ها به صورت خاص نحوهٔ حل و منطق زبان برنامه‌نویسی را بیان می‌کنند، نمای تصویری الگوریتم را روندنما می‌نامند، پس از نوشتن یک الگوریتم کامل برنامه‌نویسی می‌توان اقدام به رسم روندنما کرد تا نمود بصری الگوریتم به خوبی نمایان گردد. روش‌ها قدم اول در فرایند توسعه بیشتر نرم‌افزارها به شکل معمول شامل بررسی نیازمندی‌ها، سپس آزمایش برای تشخیص الگوی متغیرها، اجرا و سپس حذف خرابی‌ها (اشکال زدایی) است. راه‌های مختلفی برای رسیدن به هر کدام از این وظایف وجود دارند. یک راه پرطرفدار برای تحلیل نیازمندی‌ها تحلیل مورد کاربردی است. بسیاری از برنامه نویسان از شکل توسعه چابک نرم‌افزاری استفاده می‌کنند؛ در این روش مراحل مختلف توسعه نرم‌افزار به شکل چرخه‌های کوتاه با هم ترکیب می‌شوند به‌طوری که هر کدام از این چرخه‌ها فقط چند هفته طول بکشند. این در مقابل روش معمول است که ممکن است چند سال زمان ببرد. روش‌های خیلی زیادی برای روند توسعه برنامه‌ها وجود دارند. محبوب‌ترین زبان در برنامه‌نویسی تعیین اینکه محبوب‌ترین زبان برنامه‌نویسی مدرن کدام است کار بسیار مشکلی است. بعضی از زبان‌ها در کاربردهای خاصی محبوب است و بعضی دیگر مرتباً در نوشتن کاربردهای گوناگون استفاده می‌شود. روش‌های اندازه‌گیری محبوبیت زبان شامل موارد زیر می‌باشد: شمردن تعداد آگهی‌های اشتغال و توجه به یک زبان، تعداد کتاب‌های آموزشی فروخته شده در مورد یک زبان، تخمین تعداد خطوط کد نوشته شده در یک زبان؛ که امروز می‌توان زبان برنامه‌نویسی پایتون و جاوا اسکریپت از محبوب‌ترین زبان‌های برنامه‌نویسی جهان دانستند؛ به‌خصوص پایتون که به دلیل سادگی و کارایی بالا در زمینه‌های مختلف افراد زیادی را به خود جذب کرده‌است. در رده‌های بعدی زبان برنامه‌نویسی سی شارپ هم جایگاه به خصوصی دارد. روش‌شناسی اولین قدم در اکثر فرایندهای رسمی توسعه نرم‌افزار، تجزیه و تحلیل الزامات است و پس از آن آزمایش برای تعیین مدل‌سازی ارزش، پیاده‌سازی و حذف نقص (اشکال زدایی) انجام می‌شود. برای هر یک از این کارها رویکردهای مختلفی وجود دارد. یکی از رویکردهای محبوب برای تجزیه و تحلیل الزامات، استفاده از آنالیز Case است. بسیاری از برنامه نویسان از اشکال توسعه نرم‌افزار Agile استفاده می‌کنند که مراحل مختلف توسعه نرم‌افزار رسمی در چرخه‌های کوتاه که چند هفته به طول می‌انجامند در کنار هم قرار گرفته‌اند. رویکردهای زیادی برای فرایند توسعه نرم‌افزار وجود دارد. تکنیک‌های محبوب سازی مدل‌سازی شامل تحلیل و طراحی شی گرا (OOAD) و معماری مدل محور (MDA) است. زبان مدل‌سازی متحد (UML) علامتی است که برای OOAD و MDA استفاده می‌شود. تکنیک مشابهی که برای طراحی بانک اطلاعاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مدل‌سازی رابطه-رابطه (Entity-Modelation) (مدل‌سازی ER) است. تکنیک‌های اجرای شامل زبان‌های ضروری (شی گرا یا رویه ای)، زبان‌های کاربردی و زبان‌های منطقی است. اندازه‌گیری میزان استفاده از زبان تعیین اینکه محبوب‌ترین زبان‌های برنامه‌نویسی مدرن چیست، بسیار دشوار است. روش‌های سنجش محبوبیت زبان برنامه‌نویسی عبارتند از: شمارش تعداد آگهی‌های شغلی که به آن زبان اشاره می‌کنند، تعداد کتاب‌های فروخته شده و دوره‌های آموزش زبان (این اهمیت بیش از حد زبان‌های جدید را بالاتر می‌برد) و تخمین تعداد خطوط موجود کد نوشته شده به زبان (این کمترین تعداد کاربران زبان‌های تجاری مانند COBOL را دست کم می‌گیرد). برخی از زبان‌ها برای انواع خاصی از برنامه‌ها بسیار محبوب هستند، در حالی که برخی از زبان‌ها به‌طور مرتب برای نوشتن انواع مختلف برنامه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، COBOL هنوز هم در مراکز داده‌های شرکتی غالباً در رایانه‌های اصلی بزرگ، Fortran در برنامه‌های مهندسی، زبان‌های اسکریپت در توسعه وب و C در نرم‌افزارهای تعبیه شده قوی است. برنامه‌نویسی بسیاری از برنامه‌ها از ترکیبی از چندین زبان در ساخت و استفاده خود استفاده می‌کنند. زبان‌های جدید عموماً در حدود نحو یک زبان قبلی طراحی شده‌اند که قابلیت‌های جدیدی نیز به آن اضافه شده‌است (به عنوان مثال ++C جهت‌یابی به شی را به C اضافه می‌کند، و جاوا مدیریت حافظه و بایت کد را به ++C اضافه می‌کند، اما در نتیجه بازده و توانایی کم را از دست می‌دهد) اشکال زدایی اشکال زدایی کار بسیار مهمی در فرایند توسعه نرم‌افزار است زیرا نقص در یک برنامه می‌تواند عواقب قابل توجهی برای کاربران آن داشته باشد. بعضی از زبان‌ها بیشتر مستعد ابتلا به برخی از خطاها هستند زیرا مشخصات آن‌ها به کامپایلرها نیاز ندارد تا به همان اندازه سایر زبان‌ها بررسی کنند. استفاده از ابزار تجزیه و تحلیل کد استاتیک می‌تواند به تشخیص برخی از مشکلات احتمالی کمک کند. به‌طور معمول اولین مرحله برای اشکال زدایی تلاش برای تولید مثل مشکل است. این می‌تواند یک کار غیر مهم باشد، به عنوان مثال با فرایندهای موازی یا برخی از اشکالات نرم‌افزاری غیرمعمول. همچنین، شرایط خاص کاربر و تاریخچه استفاده می‌تواند تولید مشکل را دشوار کند. پس از تولید مجدد اشکال، ممکن است ورودی برنامه ساده شود تا اشکال زدایی آسان‌تر شود. به عنوان مثال، یک اشکال در کامپایلر می‌تواند هنگام عبور از فایل منبع بزرگ خراب شود. با این حال، پس از ساده‌سازی مورد آزمایشی، فقط چند خط از پرونده منبع اصلی می‌تواند برای تکثیر همان تصادف کافی باشد. چنین ساده‌سازی می‌تواند به صورت دستی و با استفاده از روش تقسیم و تسخیر انجام شود. برنامه‌نویس سعی خواهد کرد که برخی از قسمت‌های تست اصلی را حذف کند و بررسی کند که آیا این مشکل هنوز وجود دارد یا خیر. هنگام اشکال زدایی مشکل در یک رابط کاربری گرافیکی، برنامه‌نویس می‌تواند سعی کند برخی از تعامل‌های کاربر را از توضیحات اصلی مسئله جستجو کند و بررسی کند که آیا اقدامات دیگر برای ظاهر اشکالات وجود دارد یا خیر. اشکال زدایی اغلب با IDE‌هایی مانند Eclipse , Visual Studio , Xcode , Kdevelop , NetBeans و Code :: Blocks انجام می‌شود. از اشکال زدایی‌های مستقل مانند GDB نیز استفاده می‌شوند و این‌ها معمولاً کمتر از یک محیط بصری استفاده می‌کنند، معمولاً با استفاده از یک خط فرمان. برخی از ویرایشگرهای متنی مانند Emacs به GDB اجازه می‌دهند تا از طریق آن‌ها فراخوانی شود تا محیط بصری را فراهم کند. نمونه یک برنامه یک برنامهٔ ساده در زبان برنامه‌نویسی Basic که از ساده‌ترین زبان‌های برنامه‌نویسی است می‌تواند به شکل زیر باشد: REM MY FIRST TRY TO COMMAND THIS MACHINE TO DO WHAT I LIKE PRINT "HELLO NEW WORLD!" END سطر نخست که با واژه کلیدی "REM" آغاز شده و از سوی برنامهٔ واسط در نظر گرفته نمی‌شود و تنها برای نگاه داشتن یک توضیح یا مانند آن برای خود برنامه‌نویس است. سطر دوم با واژه کلیدی "PRINT" به دستگاه فرمان می‌دهد تا نوشته "HELLO NEW WORLD!" ("سلام دنیای نو!") را روی نمایشگر بنویسد (چاپ کند). سطر آخر پایان فرمان‌ها و برنامه را به ماشین اطلاع می‌دهد. پس از نوشتن یک برنامه مانند بالا، برنامهٔ مترجم (در اینجا Basic) دستورها را تبدیل به فرامینی می‌کند که لایه زیرین، که ممکن است همان سخت‌افزار باشد، می‌تواند آن‌ها را اجرا کند. برای راحت‌تر شدن کدنویسی (برنامه‌نویسی) از نرم‌افزارهای مختلفی وابسته به زبان آن استفاده می‌کنند که به آن‌ها محیط یکپارچه توسعه نرم‌افزار گفته می‌شود به عنوان مثال برای کدنویسی به زبان سی شارپ از نرم‌افزار مایکروسافت ویژوال استودیو استفاده می‌شود. پارادایم‌ها زبان‌های برنامه‌نویسی گوناگون براساس قابلیت‌های در نظر گرفته شده از شیوهٔ خط‌های مختلف استفاده می‌کنند. موارد ریزتری مانند چگونگی برخورد با نیازهای پشت پردهٔ ماشین مانند مدیریت حافظه و مدیریت زباله نیز در زبان‌های مختلف متفاوت است. علاوه بر این‌ها، مفاهیمی متفاوت از (اجرای) یک برنامه تصور شده‌اند که پارادایم یا الگو نام دارند. زبان‌های برنامه‌نویسی مقاله اصلی: زبان برنامه‌نویسی زبان‌های مختلف برنامه‌نویسی وجود دارند که هر کدام از آن‌ها سبک‌های خاصی را پشتیبانی می‌کنند (به نام پارادایم‌های برنامه‌نویسی). انتخاب زبان مورد استفاده، مورد توجه بسیاری از مباحث از قبیل خط مشی شرکت، مناسب بودن در انجام کار، در دسترس بودن بسته‌های شخص ثالث یا ترجیح شخصی است. در حالت ایدئال، زبان برنامه‌نویسی که برای کار مورد نظر مناسب‌تر باشد، انتخاب می‌شود. تجارت از این ایدئال شامل یافتن برنامه نویسان به اندازه کافی است که زبان را برای ایجاد یک تیم می‌شناسند، در دسترس بودن کامپایلرها برای آن زبان و کارایی که برنامه‌های آنها را با یک زبان خاص اجرا می‌کنند. زبان‌ها طیف تقریبی را از «سطح پایین» تا «سطح بالا» تشکیل می‌دهند. زبان‌های «سطح پایین» به‌طور معمول بیشتر دستگاه محور و سریع‌تر اجرا می‌شوند و به زبان ماشین نزدیک‌تر هستند در حالی که زبان‌های «سطح بالا» انتزاعی‌تر و آسان‌تر برای استفاده هستند اما سرعت کمتری دارند. معمولاً کدگذاری به زبان‌های «سطح بالا» از زبان‌های «سطح پایین» ساده‌تر است. برای نمونه پایتون زبانی ساده‌تر و سریع تر برای نوشتن و سی زبانی اصولی تر و زمانبر تر برای نوشتن می‌باشد. آلن داونی در کتاب «چگونه به شکل یک استاد رایانه فکر کنیم» می‌نویسد: جزئیات در زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف، متفاوت به نظر می‌رسند ولی تعدادی از ساختارهای اساسی در همه زبان‌های برنامه‌نویسی یکسان هستند: ورودی: داده‌ها را از صفحه کلید، یک فایل یا وسایل دیگر فراهم می‌کند. خروجی: اطلاعات را روی صفحه تصویر نشان می‌دهد، به یک فایل می‌فرستد یا به دستگاه‌های دیگری انتقال می‌دهد. محاسبات: اعمال محاسباتی اساسی مثل جمع و ضرب را انجام می‌دهد. حالت‌های شرطی: شرط‌های مشخصی را کنترل می‌کند و بر اساس آن رشته مناسبی از عبارات را اجرا می‌کند. حلقه: بعضی اعمال را به شکل تکراری انجام می‌دهد، معمولاً با استفاده از تعدادی متغیرها این کار انجام می‌شود. بسیاری از زبان‌های برنامه‌نویسی مکانیسم‌هایی را برای تماس با توابع ارائه شده توسط کتابخانه‌های مشترک فراهم می‌کنند. مشروط بر اینکه توابع موجود در یک کتابخانه از کنوانسیون‌های زمان اجرا مناسب پیروی کنند (مثلاً روش گذراندن آرگومان‌ها)، ممکن است این توابع به هر زبان دیگری نوشته شود. چند مورد از زبان‌های برنامه‌نویسی: سی شارپ (#C)، سی (C)، ++C، پایتون (Python)، جاوا (Java)، جاوا اسکریپت (Java Script) و …؛ این‌ها فقط چند نمونه از زبان‌های برنامه‌نویسی هستند. برنامه نویسان نوشتار اصلی: برنامه‌نویس همچنین ببینید: توسعه دهنده نرم‌افزار، مهندس نرم‌افزار برنامه نویسان رایانه کسانی هستند که نرم‌افزار رایانه ای می‌نویسند. مشاغل آنها معمولاً شامل موارد زیر است: کد نویسی اشکال زدایی سندپردازی یکپارچه سازی نگهداشت تجزیه و تحلیل مورد نیاز معماری نرم‌افزار آزمایش نرم‌افزار مشخصات مهارت‌ها یک برنامه‌نویس رایانه علاوه بر دانستن زبان برنامه‌نویسی ملزم به برخورداری از توانایی‌هایی مانند تسلط به زبان انگلیسی، تایپ ده‌انگشتی، ذهنیت حل مسئله، تسلط کافی به ریاضیات و توانایی جستجوی صحیح در اینترنت است. پانویس منابع Programming: Principles and Practice Using C++ by Bjarne Stroustrup, Publisher: Addison-Wesley Professional, 2008 Faster Smarter Beginning Programming by Jim Buyens, Publisher: Microsoft Press, 2002 Java How to Program, by Harvey M. Deitel and Paul J. Deitel, Publisher: Prentice Hall, 2007 Programming ASP.NET 3.5 by Jesse Liberty, Dan Maharry, and Dan Hurwitz, Publisher: O'Reilly Media, Inc. , ۲۰۰۹ جستارهای وابسته برنامه‌سازی موازی الگوریتم روندنما پیوند به بیرون برنامه‌نویسی پیشه‌ها رایانه
7175
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C
موریتانی
موریتانی (با نام رسمی جمهوری اسلامی موریتانی) (عربی: الجمهوریة الإسلامیة الموریتانیة) کشوری مستقل در آفریقای غربی است. موریتانی از شمال با صحرا، از شمال شرقی با الجزایر، از شرق با مالی، از جنوب با سنگال و از غرب به اقیانوس اطلس متصل است. پایتخت آن نواکشوت (جمعیت ۹۵۸٬۰۰۰ نفر) است و بندر نواذیبو (جمعیت ۱۱۸٬۰۰۰ نفر) نیز دومین شهر مهم کشور می‌باشد. زبان رسمی این کشور عربی و فرانسوی است. واحد پول آن اوقیه است. نزدیک به صد در صد مردم این کشور مسلمان سنی‌مذهب هستند. پهناوری موریتانی یک میلیون و سی هزار و هفتصد کیلومتر مربع است که نود درصد آن را بیابان پوشانده‌است. جمعیت این کشور ۴٬۶۵۰٬۰۰۰ نفر متشکل از عرب از قبایل بنی حسان، هلالی و بنی سلیم، و اقوام آمازیغ (بربر) و سیاه‌پوست است. تمرکز جمعیت در این کشور بیشتر به بخش جنوبی که بارش آن مقداری بیشتر است، محدود می‌شود. یک‌سوم جمعیت کشور در پایتخت زندگی می‌کنند که بر ساحل اقیانوس اطلس واقع شده‌است. این کشور نیز در سال ۱۸۸۳ میلادی با کمک سومالی با کنگو غربی جنگ کرد که در این جنگ موریتانی متحمل شکست شد نام این کشور از مملکت تاریخی موریطنیه گرفته شده‌است که یک پادشاهی اقوام بربر بود که از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد در منتهی‌الیه شمال مراکش و الجزیره امروزی مستقر بود. موریتانی در سال ۲۰۰۷ به صورت رسمی برده‌داری را ملغی اعلام کرد. ماهی از اقیانوس اطلس و سنگ آهن تقریباً تنها کالاهای صادراتی موریتانی هستند. درآمد ۲۰ درصد مردم موریتانی از یک دلار و ۲۵ سنت در روز هم کمتر است. الشیخ محمد احمد غزوانی در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸ با ادای سوگند در برابر شورای قانون اساسی، نهمین رئیس‌جمهور موریتانی شد. تاریخ سرزمین موریتانی در قدیم بنام شنقیط شناخته می‌شد در دوره استعمار امپراتوری فرانسه به موریتانی مشهور گردید. در سال ۷۰۸ میلادی در دوره موسی بن نصیر اسلام و بعضی قبایل عرب وارد این منطقه شدند در قرن هفدهم فرانسویان بر ساحل این سرزمین پا گذاشتند، ولی تا ۱۹۰۳ امیرنشین‌های دور از ساحل را ضمیمه نکردند. موریتانی در ۱۹۶۰ استقلال یافت. در ۱۹۷۶ وقتی امپراتوری اسپانیا از صحرای غربی دست کشید، مراکش و موریتانی این سرزمین را بین خود تقسیم کردند، ولی موریتانی نتوانست چریک‌های پولیساریو را، که برای استقلال صحرای غربی می‌جنگند، شکست دهد و از ادعای خود منصرف شد (۱۹۷۹). در ۱۹۸۹، تنش میان اعراب مسلط شمال و سیاهپوستان آفریقای جنوبی به خشونت انجامید. این کشور پس از ۱۹۷۶ تحت حاکمیت نظامیان بود و در ۱۹۷۹ تک‌حزبی گردید. در ۱۹۹۲ انتخابات چندحزبی برگزار شد. جغرافیا موریتانی یازدهمین کشور بزرگ آفریقا و کشوری است در شمال غربی آفریقا به پایتختی نواکشوت. بندر نواذیبو نیز دومین شهر مهم آن است. موریتانی از سوی باختر به اقیانوس اطلس و از شمال با صحرای غربی در شمال شرقی با الجزایر از سوی خاور با مالی و در جنوب با سنگال هم‌مرز است. مساحت موریتانی حدود یک میلیون و ۳۰ هزار کیلومتر مربع است که ۹۰ درصد آن را بیابان پوشانده‌است. هرچه به سمت شمال می‌روید اندازه و سرعت حرکت تپه‌های شنی روان نیز بیشتر می‌شود. در نتیجه خشکسالی‌های شدید، مساحت صحرا از میانه‌های دهه ۱۹۶۰ به این‌سو رو به گسترش داشته‌است. بیشتر مساحت موریتانی پوشیده‌است از فلات‌های صحرای بزرگ که بر فرازشان قلّه‌های منفرد قرار دارد. قله‌های منفرد صحرای موریتانی معمولاً مواد معدنی زیادی در خود جای داده‌اند. در موریتانی به قله‌های کم‌ارتفاع‌تر اصطلاحاً «گلَابه» و به بلندترها «کدیه» می‌گویند. یک سازند کروی و متشکل از دایره‌های هم‌مرکز به نام معروف به چشم صحرا از عارضه‌های مهم جغرافیایی بخش مرکزی شمال کشور است. فلات اَدرار از فلات‌های بلند کشور است با ۵۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا. رود مهم این کشور رود سنگال است و بلندترین نقطه آن کدیه‌الجل، با ۹۱۵ متر است که در نزدیکی شهر زویرات واقع شده‌است. آب و هوای این کشور خشک و داغ است و فقط در جنوب کشور باران کافی می‌بارد. خشکسالی مداوم گله‌های گاو و گوسفند بادیه‌نشینان را تلف کرده‌است. منطقه شمامه منطقه حاصلخیزی است در موریتانی که در کرانه شمالی رود سنگال واقع شده و مرز طبیعی کشور با سنگال را تشکیل می‌دهد. تقسیمات کشوری موریتانی به ۱۵ استان و ۴۴ شهرستان بخش شده‌است. تقسیمات موریتانی شامل ۱۲ استان افزون بر سه استان نواکشوت شمالی و جنوبی و غربی، ۵۳ شهرستان و ۲۸۰ شهر است. استان‌های این کشور از این قرارند: اَدرار اینشیری براکنه ترارزه تَگانت تیرِس زِمور حوض شرقی حوض غربی داخله نواذیبو عصابه گُرگول گیدی ماغا نواکشوت جنوبی نواکشوت شمالی نواکشوت غربی سیاست در موریتانی رئیس‌جمهور و ۷۷ عضو مجمع ملی با رأی تمامی افراد بالغ برای شش سال انتخاب می‌شوند. مجلس سنا به‌طور غیرمستقیم انتخاب می‌گردد. رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و شورای وزیران را انتصاب می‌کند. احزاب عمده سیاسی عبارتند از: • حزب دموکراتیک و سوسیالیست جمهوریخواه (تنها احزاب قانونی سابق) • حزب بازسازی و تجمع برای دموکراسی • وحدت ملی. مخالفان دولت موریتانی، دولت کنونی در این کشور به ریاست جمهوری محمد ولد عبدالعزیز را یک رژیم نظامی می‌دانند. این ژنرال پیشین در کودتای ۲۰۰۵ و سال ۲۰۰۸ میلادی شرکت داشت و این دو کودتا باعث به دست گرفتن قدرت توسط وی شده‌است. عبدالعزیز همچنین ریاست دولت انتقالی را بر عهده گرفت و مدتی بعد از این مقام کناره‌گیری کرد تا در انتخابات سال ۲۰۰۹ شرکت کند و در این انتخابات پیروز شد. مخالفان در موریتانی این اقدام عبدالعزیز را نیرنگی برای کسب قدرت توصیف می‌کنند. از زمان روی کار آمدن محمد ولد عبدالعزیز به عنوان رئیس‌جمهوری این کشور سرمایه‌گذاری‌های عربستان در موریتانی نیز کاهش یافته‌است و همچنین سطح روابط موریتانی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به سبب نزدیک شدن نواکشوت به تهران و سفرهای متقابل میان مقامات ایرانی و موریتانیایی به‌طور چشمگیری کاهش یافته‌است. در بهمن‌ماه ۸۹ و پس از روی دادن بهار عربی در بسیاری از کشورهای منطقه، دولت موریتانی در پی تهدید سندیکاهای کارگری و احزاب مخالف دولت به برگزاری تظاهرات اعتراض‌آمیز، قیمت مواد غذایی اساسی را ۳۰درصد کاهش داد. در مردادماه ۹۶ خورشیدی، ۸۵ درصد رأی‌دهندگان در این کشور با اصلاحات پیشنهادی دولت و برخی احزاب مخالف در قانون اساسی موافقت کردند. رأی‌دهندگان با برگزاری همه‌پرسی برای لغو مجلس سنا و جایگزینی آن با شوراهای منطقه‌ای، تغییر پرچم ملی و ادغام برخی نهادهای قانون اساسی در یک ساختار موافق کردند. مسئولان برجسته موریتانی حمایت خود را از لغو محدودیت‌ها بر تعداد دوره‌های ریاست جمهوری که در حال حاضر طبق قانون اساسی موریتانی تنها دو دوره است، اعلام کردند. این در حالی است که برخی تحلیلگران این اصلاحات را گامی در مسیر تقویت پایه‌های قدرت محمد ولد عبدالعزیز و تمدید دوره ریاست وی می‌دانند. موریتانی مناطق هم‌مرز خود با الجزایر را منطقه نظامی اعلام کرده‌است. وزارت دفاع موریتانی اعلام کرده‌است که این اقدام پس از گسترش دامنه حرکت و فعالیت قاچاقچیان انجام می‌شود زیرا تشخیص غیرنظامیان از کسانی که در شبکه‌های قاچاق دست دارند، دشوار است. بر اساس اعلام این وزراتخانه، هر کس که وارد منطقه مرزی شود یا بخواهد از آنجا عبور کند، خود را در معرض خطر شلیک گلوله بدون هشدار قبلی قرار می‌دهد و به همین دلیل مردم برای نجات جان خود نباید وارد این منطقه شوند. مقام‌های نواکشوت، منطقه نظامی ممنوعه را مربع بین منطقه «الشکات» در شمال شرقی، «عین بن تلی» در شمال غربی، «ظهر تیشیت»، در جنوب غربی و «لمریه» در جنوب اعلام کرده‌اند و بدین ترتیب کل نوار مرزی موریتانی با الجزایر منطقه نظامی اعلام شده‌است. آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری موریتانی در تیر ۱۳۹۸ برگزار شد. در این انتخابات محمد ولد عبدالعزیز رئیس‌جمهور پیشین موریتانی حضور نداشت و الشیخ محمد احمد غزوانی (وزیر دفاع عبدالعزیز) با کسب ۵۲درصد آرا در انتخابات پیروز شد.. در این دوره برای اولین بار در تاریخ موریتانی، انتقال قدرت طی یک مسیر قانونی و مسالمت آمیز انجام شد. اقتصاد اقتصاد موریتانی یکی از ضعیف‌ترین اقتصادهای دنیا است، سنگ آهن و مواد معدنی و فراورده‌های دریایی از اقیانوس اطلس تقریباً تنها صادرات کشور است. کمبود سرمایه‌گذاری و نبود زیرساخت اقتصادی در این کشور از معضلات جدی اقتصاد است که شورش‌های داخلی و فساد حکومتی هم در آن نقش داشتند. بسیاری از جمعیت کشور به شکل قبیله‌ای و ابتدایی زندگی می‌کنند و تعداد قابل توجهی از جمعیت کشور کوچ‌نشین هستند که یکی از دلایل آن اقلیم موریتانی است. مردم جمعیت موریتانی بر اساس برآورد سال ۲۰۱۸ حدود ۴٬۳۰۰٬۰۰۰ نفر بوده‌است. موروها (ترکیب آفریقایی‌ها، عرب‌ها و بربرها) حدود ۷۰ درصد جمعیت موریتانی و سایر اقوام غیر عرب‌زبان آفریقایی حدود ۳۰ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. تقریباً صددرصد جمعیت مسلمان و اکثراً سنی هستند. فرقه صوفیه تیجانیه نیز در این کشور (و همچنین مراکش و سنگال) پیروان زیادی دارد. زبان رسمی کشور عربی است. گویش عربی حسانیه و زبان‌های ولوف، سونینکه و فولانی نیز زبان‌های اصلی گفتاری مردم هستند. زبان فرانسوی نیز در رسانه‌ها و میان تحصیلکردگان رواج زیادی دارد. در کلاس اول ابتدایی فقط عربی آموزش داده می‌شود اما از کلاس دوم آموزش زبان فرانسوی آغاز می‌شود و مباحث علمی به این زبان آموزش داده می‌شود. به‌رغم اینکه موریتانی در سال ۱۹۸۱ رسماً پایان نظام برده‌داری در کشور را اعلام کرد، گزارشگر ویژه سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ از تداوم مناسبات برده‌داری در این کشور خبر داد. نظام برده‌داری موریتانی در این کشور «حراطین» نامیده می‌شود. بنا بر اعلام فعالان سیاسی، فرزندان سیاهان آفریقایی که در جریان حمله تاریخی برده داران به اسارت درآمدند، همچنان به عنوان برده به کار گرفته می‌شوند. طبق آمارهای رسمی، موریتانی آخرین کشور حال حاضر جهان بوده که به نظام برده داری در کشور خود پایان داده‌است. برده‌داری همچنان در موریتانی رواج دارد و این کشور از نظر درصد جمعیت برده در ردهٔ نخست جهان است. بر اساس گزارش سی‌ان‌ان در سال ۲۰۱۲ حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت این کشور برده (به معنی واقعی کلمه) هستند. تازه در سال ۲۰۰۷ بود که برده‌داری در این کشور غیرقانونی اعلام شد و از آن هنگام تنها یک نفر در دادگاه به این جرم محکوم شده‌است. بیشتر برده‌ها سیاهپوست‌هایی هستند که نیاکانشان سده‌ها پیش به اسارت بربرهای عرب، که پوست روشن‌تری دارند، درآمده‌اند. خریدوفروش برده معمول نیست اما هدیه دادن آن‌ها رایج است. به ویژه هدیه کودکان برده در هنگام عروسی رواج دارد. با این حال دولت موریتانی وجود برده‌داری در این کشور را انکار می‌کند و فعالان مخالف برده‌داری را نیز به زندان می‌اندازد. در موریتانی دانشگاه نواکشوت و چند نهاد دیگر آموزش عالی فعالیت دارند اما بیشتر موریتانیایی‌های دارای تحصیلات بالا در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند. اطلاعات عمومی نرخ رشد سالانه جمعیت: دو درصد. تراکم جمعیت: ۲٫۵ نفر در هر کیلومتر مربع. شاخص توسعه انسانی (رتبه): صد و پنجاهمین کشور در بین صد و هفتاد و هفت کشور. جمعیت زیر خط فقر: ۴۶٫۳ درصد. امید به زندگی: پنجاه و دو سال. مرگ و میر کودکان: صد و بیست در هزار نفر. شیوع ویروس ایدز: ۰٫۶ درصد. درصد باسوادی: ۵۱٫۲ (مرد: ۵۹٫۵، زن: ۴۳٫۴). تولید ناخالص داخلی (PIB): ۱٫۲ میلیارد دلار. تولید ناخالص ملی بر سهم قدرت خرید هر فرد(PPA): ۱۷۷۶. تولید ناخالص ملی(PNB) بر جمعیت: ۴۲۰ دلار. بدهی‌های خارجی: ۷۸۵٫۴ میلیون دلار. سرعت رشد: ۶٫۶ درصد. تعداد خطوط تلفنی و تلفن همراه: یک تلفن برای ۱۴۱٫۴ نفر. مهم‌ترین شرکای اقتصادی: الجزایر، بلژیک و لوکزامبورگ، برزیل، چین و فرانسه. سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در استخراج نفت صورت گرفته که در سال جاری بهره‌برداری از آن آغاز شده‌است و بهره‌برداری و درآمد حاصل از نفت آینده درخشانی را برای اقتصاد موریتانی رقم خواهد زد. واحد پول: اوقیه (یک یورو حدوداً برابر با چهارصد اوقیه). منابع اصلی:. معادن و صنایع(۳۰ درصد): آهن، سنگ گچ؛ کشاورزی (۲۴ درصد): دامپروری، تولید برنج، ذرت خوشه‌ای و ذرت، ماهیگیری (هشت پا)؛ گردشگری. یارانه سرانه: ۸۵٫۲۰ دلار. منابع بی‌بی‌سی انگلیسی موریتانی ویژه نامه روزنامه صحرای مغربی ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ لوموند دیپلماتیک نوامبر ۲۰۰۵ روزنامه القدس العربی ۲۷ نوامبر ۲۰۰۵ روزنامه الشرق الاوسط روزهای اول تا ۱۲ دسامبر ۲۰۰۵ وبگاه‌های‌های دولتی موریتانی آفریقای شمالی اتحادیه کشورهای عرب ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در آفریقا جمهوری‌ها جمهوری‌های اسلامی جنبش غیرمتعهدها دیکتاتوری نظامی کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای اسلامی کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای شمال آفریقا کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو اتحادیه عرب کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو فرانسه‌زبانی کشورهای هم‌مرز با اقیانوس اطلس موریتانی مهندسی سیاسی بر پایه کودتا
7176
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%BA%D9%88%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
مغولستان
مُغُولِستان کشوری محصور در خشکی در شرق آسیا می‌باشد که در شمال با روسیه و در جنوب با چین هم‌مرز است. مغولستان نوزدهمین کشور پهناور جهان جزو کشورهای کم‌تراکم و کم جمعیت قاره آسیا است که جمعیت آن، سه میلیون و ۱۴۵ هزار نفر می‌باشد که ۹۵ درصد از آن‌ها مغول و حدود ۴ درصد از اقلیت قزاق هستند. بیش از ۴۵ درصد مردم این کشور نیز در شهر اولان‌باتور، پایتخت آن زندگی می‌کنند.زبان رسمی این کشور مغولی است که به دو خط سیریلیک و اویغوری نوشته می‌شود. دین ۵۳ درصد از مردم مغول، بودیسم تبتی است و حدود ۴۰ درصد نیز بی‌دین هستند. پول رایج این کشور توگروگ نام دارد و نظام سیاسی آن جمهوری پارلمانی است. مغولستان تنها با روسیه و چین مرز دارد و با وجود این که نوزدهمین کشور بزرگ جهان از نظر مساحت است اما کم‌تراکم‌ترین کشور مستقل جهان از نظر جمعیت به‌شمار می‌آید. مغولستان هم‌چنین پس از قزاقستان دومین کشور بزرگ محصور در خشکی در جهان است. کشور کنونی مغولستان توسط پادشاهی‌های گوناگونی ازجمله شیونگنو، شیان‌بی، روران و گوگ‌ترک‌ها فرمانروایی می‌شد و چنگیزخان در سال ۱۲۰۶، امپراتوری مغول را در این نواحی برپا کرد. پس از فروپاشی دودمان یوآن، مغول‌ها به همان روش دیرین درگیری‌های قبیله‌ای و یورش‌های هراز گاهی به مرز چین بازگشتند. مغولستان در سده‌های ۱۶ و ۱۷ میلادی تحت نفوذ بودیسم تبتی درآمد و در پایان سده هفدهم تمامی مغولستان بخشی از قلمرو دودمان چینگ شد. پس از فروپاشی سلسله چینگ در سال ۱۹۱۱، مغولستان نیز اعلام استقلال کرد اما ناچار شد برای مستحکم کردن استقلال واقعی خود تا سال ۱۹۲۱ با جمهوری چین مبارزه کند. رسمیت بین‌المللی استقلال مغولستان در سال ۱۹۴۵ انجام شد. پس از آن، این کشور به‌شکل فزاینده‌ای زیر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و در سال ۱۹۲۴ جمهوری خلق مغولستان شکل گرفت و سیاستمداران آن دنباله‌روی سیاست‌های شوروی شدند. پس از فروپاشی شوروی، مغولستان نیز در اوایل سال ۱۹۹۰ شاهد یک انقلاب دموکراتیک در داخل کشور بود که باعث تشکیل نظام چندحزبی و تنظیم یک قانون اساسی در سال ۱۹۹۲ شده و این کشور را به سوی اقتصاد بازار آزاد سوق داد. تاریخ کشور مغولستان زادگاه و خاستگاه قوم مغول است. مغول‌ها بیش از هر کشوری با چین ارتباط داشتند و گاه به کشور چین حمله می‌کردند و امپراتوران چین برای جلوگیری از حملات‌شان دست به ساخت دیوار چین زدند. بزرگ‌ترین رهبر تاریخی مغولها چنگیزخان بود که توانست قبیله‌های مغول را یکپارچه سازد و رقیبان را نابود گرداند. وی نخست چین را فتح کرد. آنگاه به ایران و اروپا هجوم آورد و پیروزیهای بسیار نسیب آن‌ها شد. فرزندان او تا سال‌ها فتح‌های نیای خود را پی می‌گرفتند. حمله مغول‌ها به ایران را از فجیع‌ترین وقایع تاریخ می‌دانند که شمار زیادی از مردم این مناطق در پی این هجوم‌ها از بین رفتند. پس از چنگیز و فرزندانش سرزمین مغولستان گمنام ماند. اما امپراتوری‌هایی مانند ایلخانان ایران و امپراتوری مغولی هند (گورکانی) در بیرون از مرزهای تاریخی مغولستان مدت‌ها به حیات خود ادامه داد. این کشور در دوره ای از تاریخش به اندیشه‌های سوسیالیستی گرایش یافت و به شوروی متمایل شد. سیاست و روابط خارجی پس از جنگ جهانی دوم مغولستان تحت‌تأثیر عواقب جنگ و فراز و نشیب‌های فراوان و نفوذ قدرت‌های بزرگ مثل چین و اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. در ۱۹۲۴ حزب خلق مغول به حزب انقلابی خلق مغولستان تغییر اسم داد و مغولستان در اکتبر ۱۹۴۵ طی یک همه‌پرسی عمومی به استقلال دست یافت و از لحاظ سیاسی به دو قسمت تقسیم شد: یک منطقه خودمختار در جمهوری خلق چین موسوم به «مغولستان داخلی» و دیگر جمهوری خلق مغولستان موسوم به مغولستان خارجی که در ۱۹۴۶ به‌وسیله دولت چین به رسمیت شناخته شد. نوع حکومت مغولستان جمهوری پارلمانی است و پارلمان کشور مغولستان توسط مردم انتخاب می‌شود. انتخاب رئیس‌جمهور نیز جداگانه و توسط مردم صورت می‌پذیرد. حسب قانون اساسی مغولستان حق آزادی بیان و مذهب پیش‌بینی شده و حق مالکیت کشور از آن مردم می‌باشد. دو حزب فعال کشور مغولستان حزب خلق مغولستان و حزب دموکرات می‌باشند. رئیس‌جمهور مغولستان در صورت اینکه دوسوم پارلمان رای منفی به او بدهند از مقام خود خلع خواهد شد. مغولستان در بخش سیاست خارجی فعال است و روابط اصلی خود را با دولت‌های روسیه، چین، هند، کره شمالی، کره جنوبی، ژاپن و ایالات متحده آمریکا برقرار کرده‌است. مغولستان در رویدادهایی مثل جنگ آمریکا و عراق، جنگ افغانستان و نیز نبرد سیرالئون نیروهایی معدودی اعزام کرده‌است. همچنین مغولستان به عنوان هم پیمان سازمان امنیت و همکاری اروپا در آسیا شناخته شده‌است. همچنین مغولستان جزو کشورهایی است که مجازات اعدام در آن وجود ندارد. جغرافیا مغولستان در شمال آسیای میانه قرار دارد و مناطق مغول‌نشین از سوی شمال با سیبری و از جنوب با چین محصور شده‌اند. پایتخت آن اولان باتور است. مساحت مغولستان ۱٬۵۶۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع است. مغولستان نوزدهمین کشور بزرگ جهان (پس از ایران) و در عین حال کم‌تراکم‌ترین کشور جهان است. مغولستان مجموعاً ۸٬۱۱۴ کیلومتر مرز دارد که ۴٬۶۷۳ کیلومتر آن با چین و ۳٬۴۴۱ کیلومتر آن با روسیه است. این کشور به علت دوری از دریا، دارای آب و هوای برّی و سرد و خشک می‌باشد. ارتفاع سرزمین مغولستان از سطح دریا بین هزار تا دو هزار متر متغیر است. قسمت‌های شمالی و غربی آن را کوه‌ها پوشانیده‌اند و کوه‌های آلتای در غرب کشور تا سیبری ادامه می‌یابند. بلندترین نقطه مغولستان کوه «تاوان بوگد» با ۴٬۳۷۴ متر ارتفاع است که در مرز با چین و روسیه قرار گرفته‌است. در قسمت جنوبی این کشور بیابان گُبی قرار دارد که تا چین ادامه می‌یابد. اکثر مناطق در این کشور تابستانهای کوتاه و گرم و زمستان‌های بسیار سرد و پربرف دارند و اولان‌باتور، پایتخت این کشور، از نظر میانگین سالیانهٔ دما سردترین پایتخت جهان به‌شمار می‌آید. مغولستان به‌طور کلی کشوری سرد مرتفع و بادخیز است. رودهای نیمه شمالی کشور پس از گذر در روسیه به اقیانوس منجمد شمالی و اقیانوس آرام می‌ریزند. رودهای نیمه جنوبی در راه خشک شده یا مقدار کمی از آب آن‌ها به شوره‌زارهای گبی وارد می‌شود. ترابری سامانه ترابری در مغولستان علاوه بر جاده‌ها و راه‌ها مبتنی بر جابجایی ریلی نیز می‌باشد. راه‌آهن سیبری از خاک مغولستان نیز می‌گذرد و سامانه قطار برای جابجایی کالا و مسافران کاربرد دارد. همچنین در مغولستان پروازهای هوایی هم انجام می‌شود و بیشتر فرودگاه‌های این کشور تنها پروازهای داخلی انجام می‌دهند. تنها فرودگاه بین‌المللی در کشور مغولستان فرودگاه بین‌المللی چنگیزخان است که در اولان باتور قرار دارد و پروازهایی از آن فرودگاه به کره جنوبی، چین ژاپن، روسیه و آلمان و قرقیزستان و ترکیه انجام می‌شود. اقتصاد واحد پول مغولستان توگروگ است. اقتصاد مغولستان به دامداری اشتراکی (گاو، گوسفند، بز و شتر) وابسته است. غلات (از جمله محصولات علوفه‌ای) در مقیاسی بزرگ در مزارع دولتی تولید می‌شود. بخش صنعتی عمدتاً به صنایع غذایی و پوست و پشم مربوط است. مغولستان دارای اقتصاد کشاورزی بوده، و صادرات آن شامل: گندم، جو، سیب زمینی، اسب و گاو است. ذخایر زیرزمینی آن نفت، سنگ آهن، طلا، مس و روی (قلع) است. مس یکی از کالاهای اصلی صادرات است. ازهم‌پاشی تجارت با اتحاد شوروی سابق در برهه‌ای از زمان مشکلات شدید اقتصادی ایجاد کرد و باعث شد مغولستان به‌طور فزاینده‌ای برای تجارت و کمک اقتصادی به چین و ژاپن چشم بدوزد. اقتصاد مغولستان که مبتنی بر منابع غنی کانی‌ها است، در سال ۲۰۱۱ میلادی هفده ممیز سه دهم درصد رشد داشت. البته مغولستان این رشد اقتصادی را تا حدی مدیون سرمایه‌گذاری‌های خارجی مانند طرح معدن اویو تولگوی است که به او تی نیز شهرت دارد. بیشتر سنگ مس استخراج شده از این معدن به آن سوی مرزها در چین فرستاده می‌شود. این طرح عظیم و زیرساخت‌های مرتبط با آن منجر به رونق اقتصاد محلی شده‌است، اما در عین حال بر مراتع طبیعی و زندگی گله‌داران منطقه نیز تأثیر ناگوار گذاشته‌است. کشاورزی و دامپروری در سال ۲۰۰۲، حدود ۳۰٪ از کل خانوارهای مغولستان از راه پرورش دام زندگی می‌کردند. بیشتر گله‌داران در مغولستان از الگوی پاستورالیسم عشایری یا نیمه‌عشایری پیروی می‌کنند. به دلیل زمستان‌های شدید ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰، مغولستان ۹٫۷ میلیون حیوان یا ۲۲٪ از کل دام‌های خود را از دست داد. این رویداد بلافاصله بهای گوشت را تحت تأثیر قرار داد، که تا دو برابر افزایش یافت. تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۹ ۱٫۶٪ کاهش یافته‌است. در سال‌های اخیر دام‌داری و دامپروری مغولستان موقعیت خود را در اقتصاد این کشور دوباره تثبیت کرده‌است. تعداد و انواع دام در سال ۲۰۱۸ مردم در آمارگیری سال ۲۰۰۷ عنوان شد که مغولستان ۲٬۹۵۱٬۷۸۶ نفر جمعیت دارد؛ که بر این حساب صد و سی و هشتمین کشور جهان بشمار می‌رود. نرخ رشد جمعیت در کشور نیز برابر ۱٫۲٪ محاسبه شده‌است. مغولستان جمعیتی نسبتاً جوان دارد و ۵۹ درصد مردم آن کشور زیر سی سال سن دارند و ۲۹ درصد آنان کسانی هستند که سنشان از ۱۴ سال کمتر است. تا سال ۱۹۷۵ مغولستان بالاترین نرخ کلی زاد و ولد را که ۷٫۳۳ کودک به ازا هر زن بود را از آن خود داشت. با از میان رفتن حکومت سوسیالیستی امروزه این نرخ حدود چهار برابر کمتر شده‌است و در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ این نرخ به۱٫۸۷ رسیده‌است. شهرنشینی رشد زیادی در مغولستان داشته‌است و حدود ۴۰٪ از مردم در اولان باتور به‌سر می‌برند. همچنین قبایل کوچ‌نشین و نیمه‌کوچ‌نشین نیز در این کشور هنوز سبک قدیمی زندگی خود را حفظ کرده‌اند. ۸۵٪ مردم مغولستان مغول نژاد هستند که بیشتر آن‌ها از تار خالخایی بشمار می‌روند. دومین قوم پر جمعیت این کشور پس از مغول بوریاتها می‌باشند که از اقوام مغول بشمار می‌روند که به زبان بوریاتی از زبانهای مغولی سخن می‌گویند. همچنین اقوام قزاق، تووا و روس نیز در این کشور به‌سر می‌برند. زبان مغولی زبان رسمی مغولستان است. گویش اصلی مورد تکلم مغولی خالخایی است که بیش از ۹۰ درصد جمعیت این کشور بدان سخن می‌گویند. زبان‌های دیگر شامل قزاقی، زبان تووایی و بوریاتی می‌شود. زبان روسی و همچنین انگلیسی و چینی نیز کاربردهایی در زندگی روزانه دارد. زبان مغولی برخلاف مغول‌های چین که به خط مغولی نوشته می‌شود در این کشور به الفبای سیریلیک نگارش می‌گردد. بیش از ۹۰٪ از مردم مغولستان بودایی هستند و مذهب بودایی تبتی دارند. ۵٪ جمعیت آن کشور مسلمان سنی هستند که بیشتر اقلیت‌های ترک و نیز مغول‌های خوتونی را شامل می‌شود. همچنین ۴٪ جمعیت این کشور را مسیحیان تشکیل می‌دهند که اکثریت قریب به اتفاق آنان را پروتستانها تشکیل می‌دهند. گروه‌های بسیار اندکی از قبایل بدوی آداب و عبادات شمنی را دنبال می‌کنند. هرچند شمنیسم در مغولستان متروک است و تنها در حد برخی آداب سنتی ردی از آن به‌جای مانده‌است. در طول دوره حکومت کمونیسم بر مغولستان در قرن بیستم آداب و عبادات دینی ممنوع بود تا حد زیادی از آن جلوگیری می‌شد. در سال‌های میانی نیمه نخست قرن بیستم ممنوعیت‌ها شدت یافت و ده‌ها هزار نفر از کسانی که اعتراض داشتند کشته یا دستگیر شدند. شمار بسیاری از آنان را روحانیان بودایی تشکیل می‌دادند. فرهنگ فرهنگ مردم این کشور تا حد بسیار زیادی تحت تأثیرات فرهنگ روسی و چینی قرار گرفته‌است. آنها به سوارکاری و رزم دلبستگی بسیاری دارند و در جشنواره‌های بومی خویش مرد و زن بدینگونه کارها دست می‌زنند. مراسم نادام مراسم ملی آنهاست که بازیهای محلی در آن انجام می‌شود. نوعی کشتی سنتی مغولی نیز در آن کشور انجام می‌شود که از محبوب‌ترین ورزش‌ها بشمار می‌رود. سبک معماری مغولستان تا حد قابل ملاحظه‌ای متأثر از معماری چینی است که گرایش به سبک تبتی در آن مشهود می‌باشد. موسیقی بومی مغولستان نیز شباهت زیادی با اقوام آسیای میانه دارد. سازها عمدتاً سیمی هستند و نوعی آهنگ سنتی بنام اورتین دو در موسیقی آن کشور رایج است به ترانه طولانی معنی می‌دهد و معمولاً دونفره اجرا می‌گردد. مردم مغولستان بسیار به چنگیزخان مغول احترام می‌گذارند و او را شخصیت اسطوره‌ای و ملی خود می‌دانند. تقسیمات کشوری استان‌های مغولستان نگارخانه منابع و پانویس Wikipedia contributors, "Mongolia," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Mongolia&oldid=505347489 (accessed August 8, 2012). پیوند به بیرون Mongolia Open Government Mongolia Ministry of Foreign Affairs Mongolian Tourist Board US Department of State - Mongolia استپ‌های اوراسیا ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۱۱ (میلادی) جمهوری‌ها کشورها و سرزمین‌های روسی‌زبان کشورهای آسیای مرکزی کشورها در آسیا کشورهای شرق آسیا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای محصور در خشکی لیبرال دموکراسی کشورهای شمال شرق آسیا
7177
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1
اولان‌باتور
اولان‌باتور پایتخت و بزرگ‌ترین شهر مغولستان است. جمعیت جمعیت این شهر در سال ۲۰۱۸ میلادی، بیش از ۹۸۳٬۷۸۸ نفر بوده‌است. که پرجمعیت‌ترین شهر و نیز بزرگ‌ترین و بهترین شهر مغولستان و کل مغولان است که ۹۸٪ درصد آن مردم مغول ۱٪ درصد چینی و ۱ درصد آن‌ها خارجی غیر چینی هستند تاریخچه اولان‌باتور در سال ۱۶۳۹ میلادی به عنوان صومعه‌ای برای چادرنشینان بودایی بنیاد شد و از سال ۱۷۷۸ در محل کنونی‌اش یعنی پیوندگاه دو رود تول و سلبه به صورت سکونتگاهی دائمی درآمد. پیش از این تاریخ، این سکونتگاه ۲۸ مرتبه تغییر مکان داد و هر بار نقطه‌ای جدید را طی مراسمی دینی برای آن برمی‌گزیدند. اقتصاد اولان‌باتور مرکز فرهنگی، صنعتی و اقتصادی مغولستان می‌باشد. این شهر همچنین مرکز شبکهٔ راه‌های مغولستان است و در مسیر راه‌آهن سراسری سیبری و شبکه راه‌آهن چین قرار گرفته‌است. امروزه آلودگی هوا در این شهر بالا است و علت آن سوزاندن هیزم و زغال‌سنگ در منازل طی زمستان‌های سرد اولان‌باتور است. این آلودگی در زمستان‌ها گاه چنان زیاد است که مانع دید کافی هواپیماها برای فرود در فرودگاه این شهر می‌شود. معنی اسم این شهر در زبان مغولی «قهرمان سرخ» است. کلمه باتور مغولی به‌معنی قهرمان به‌صورت بهادر به فارسی راه یافته‌است. جغرافیا اولان‌باتور در شمال مغولستان و در درهٔ رودخانه تول (از شاخه‌های سلنگا) و در دره‌ای بر دامنهٔ کوه بوگدا اول قرار گرفته‌است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۱۰ متر می‌باشد. شهر اولان‌باتور به ۹ منطقه شهری تقسیم شده‌است که عبارتند از: باگانور، باگاخانگای، بایان‌گول، بایان‌زورخ، چینگل‌تی، خان اول، نالایخ، سونگینو خیرخان، و سوخ‌باتار. هر منطقه شهری به چندین محله تقسیم شده که مجموع تعداد آن‌ها ۱۲۱ محله است. تاریخچه پس از سال ۱۷۷۸ میلادی، این شهر به‌سمت درهٔ رودخانهٔ تول گسترش پیدا کرده‌است. در سدهٔ بیستم، اولان‌باتور به‌بزرگ‌ترین مرکز ساخت‌وساز در سطح مغولستان تبدیل شد. نمای شهر منابع Wikipedia contributors, "Ulan Bator," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ulan_Bator&oldid=489282007 (accessed May 6, 2012). پیوند به‌بیرون استان‌های مغولستان بنیان‌گذاری‌های ۱۶۳۹ (میلادی) در آسیا پایتخت‌های آسیا مقاله‌های دارای ویدئو مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۶۳۹ (میلادی) زیربخش‌های مغولستان
7178
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7
تانزانیا
تانزانیا به صورت رسمی جمهوری متحد تانزانیا ()، کشوری است در خاور آفریقا که از شمال خاوری و خاور با کنیا و از شمال و شمال باختری با اوگاندا، از شمال باختری با رواندا و بوروندی و از باختر با جمهوری دمکراتیک کنگو و زامبیا و از جنوب با مالاوی و از جنوب و جنوب باختری با موزامبیک همسایه است و از سوی خاور به اقیانوس هند محدود می‌شود. جمعیت این کشور حدود ۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر است. در سال ۱۹۹۶ پایتخت رسمی تانزانیا از شهر ساحلی و بزرگ دارالسلام به شهر دودوما منتقل شد. با این حال دارالسلام هنوز پایتخت تجاری و مقر بسیاری از نهادهای حکومتی کشور است و بندری مهم برای تانزانیا و همسایگان محصور در خشکی اوست. از شهرهای مهم دیگر آن می‌توان به آروشا، امبیا، موانزا، موروگور و زنگبار اشاره کرد. نام تانزانیا واژه‌ای مرکب از تانگانیکا و زنگبار است. این دو کشور در سال ۱۹۶۴ یا یکدیگر متحد شده و جمهوری تانزانیا را تشکیل دادند. سال‌های متمادی اجرای ناموفق سیاست‌های «سوسیالیسم آفریقایی»، مانند احداث اجباری مزارع اشتراکی، این کشور را یکی از فقیرترین، توسعه‌نیافته‌ترین و وابسته‌ترین کشورهای جهان ساخته‌است. فرایند اصلاحات تدریجی در کشور از میانه دههٔ ۱۹۸۰ آغاز شده‌است. تانزانیا زبان رسمی ندارد؛ اما زبان سواحلی زبان ملی دوفاکتو و عاملی برای وحدت ملی در کشور است. اگرچه در آموزش عالی و متوسطه و دادگاه‌های عالی از انگلیسی استفاده می‌شود. تاریخ بازرگانان عرب و ایرانی نخستین بار در سال ۷۰۰ میلادی در این منطقه شروع به تشکیل مستعمره کردند. پرتغالی‌ها در ۱۵۰۰ میلادی به مناطق ساحلی این ناحیه رسیدند و تا قرن ۱۷ کنترل منطقهٔ تانزانیای کنونی را در دست داشتند. پس از آن سلطان عمان بر این منطقه مسلط شد. مناطقی که اکنون روآندا و بوروندی نامیده می‌شوند به انضمام تانگانیکا (تانزانیای فعلی) در سال ۱۸۸۵ به مستعمرات شرق آفریقای آلمان بدل شدند. بعد از جنگ جهانی اول قیمومیت منطقه از طرف جامعه ملل به بریتانیا واگذار شد. اگرچه اطلاع مشخصی از تاریخ زنگبار در دست نیست ولی نکته مسلم آنکه زنگبار با کشورهای عربی جنوب غرب آسیا در ارتباط بوده‌است، در سال ۱۵۰۳ زنگبار به خراج‌گذار پرتغال و به یکی از مناطق عمدهٔ بازرگانی منطقه تبدیل شد ولی در سال ۱۶۹۸ تحت تسلط عمان و اعراب قرار گرفت. زنگبار در سال ۱۸۶۱ از عمان اعلام استقلال کرد و در سال ۱۸۹۰ تحت‌الحمایگی بریتانیا را پذیرفت. تانگانیکا در ۹ دسامبر ۱۹۶۱ از بریتانیا اعلام استقلال کرد، زنگبار نیز در ۱۰ دسامبر ۱۹۶۱ از بریتانیا مستقل شد. دو ملت در ۲۶ آوریل ۱۹۶۴ با یکدیگر ادغام شده و «جمهوری متحد تانگانیکا و زنگبار» را تشکیل دادند، شش ماه بعد نام این جمهوری به تانزانیا تغییر یافت. شیرازی‌ها در دوره بعد از اسلام مهاجران زیادی از شیراز، شوشتر و سیراف به زنگبار کوچ کرده و در آن‌جا ساکن شدند. رهبر شیرازی‌های کوچنده، حاکم ایالت شیراز علی بن سلطان حسن نام داشت. او در سال ۹۵۶، در زمان حکومت آل بویه، با هفت پسرش علی، محمد، باشت، سلیمان، حسین و داوود و حدود ۷۰۰ نفر از یارانش با چندین کشتی راهی آفریقا و در زنگبار ساکن شدند. این گروه که بعدها به شیرازی شهرت پیدا کردند و بعدها در قرن ۱۹ به همراه اعراب و بلوچ‌های عمانی تأثیر زیادی در شکل‌گیری مدنیت و بازرگانی در زنگبار داشتند. شیرازی‌ها این سرزمین جدید را زنگی‌بار (کرانهٔ سیاه‌پوستان) نامیدند که بعدها به زنگبار تغییر یافت. بعد از شیرازی‌ها که نام ماندگاری در جزایر شرق آفریقا دارند، اهالی روستای بلوچی کائوله تانزانیا هم می‌گویند از ایرانی‌ها و نوادگان سربازان بلوچی هستند که عمانی‌ها در قرن ۱۸ آن‌ها را در این منطقه مستقر کردند. آن‌ها در کارنامه‌شان ساخت نخستین مدرسه تانزانیا و همچنین ساخت بیمارستان را ثبت کردند. هرچند نسل شیرازی‌تبار زیادی درآفریقا وجود ندارد اما در میان باورهای فرهنگی ساکنان شرق آفریقا عنوان «شیرازی» بسیار باارزش است و نشانگر اصالت خانوادگی افراد به‌شمار می‌رود. در برخی از مناطق زنگبار نیز افراد سالخورده، خاطرات ارزشمندی از شیرازی‌ها تعریف می‌کنند. از همین رو بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی خود را «شیرازی‌تبار» معرفی می‌کنند. حزبی سیاسی موسوم به «شیرازی‌ها» و نیز تیم فوتبالی به همین نام در جزیره زنگبار وجود دارد اما نام بلوچ‌ها در جزایر شرق آفریقا کمتر شنیده شده‌است. محوطه شهر تاریخی کائوله یکی از مهم‌ترین محوطه‌های تاریخی تانزانیاست که در سال ۱۹۶۴ میلادی در فهرست آثار تاریخی تانزانیا به ثبت رسیده و مورد حفاظت (هر چند ابتدایی) قرار گرفته‌است. سیاست حکومت تانزانیا جمهوری چند حزبی فدرال با یک مجلس قانون‌گذاری است. در نوامبر ۱۹۷۸ ارتش اوگاندا به فرماندهی عیدی امین دیکتاتور بدنام اوگاندا به تانزانیا یورش برد، تانزانیا نیز در ژانویهٔ ۱۹۷۹ به حملهٔ متقابل دست زد، پنج هزار تن از نیروهای تانزانیا به سه هزار تن از اوگاندایی‌های مخالف در تبعید پیوستند. در مدت یک ماه، جنگی تمام عیار گسترش یافت و عیدی امین از اوگاندا متواری شد و به جده گریخت. رئیس‌جمهور تانزانیا، جولیوس نیرره نیروهایش را در اوگاندا نگه داشت و از رئیس‌جمهور سابق اوگاندا، میلتون اوبوته اعلام حمایت کرد که این روند تا دسامبر ۱۹۸۰ و برگزاری انتخابات در اوگاندا ادامه یافت. در نوامبر ۱۹۸۵ نیرره از قدرت کناره گرفت و معاونش، علی حسن موینی در یک انتخابات تک حزبی و غیر دموکراتیک جانشین او شد. سرانجام در اکتبر ۱۹۹۵ اولین انتخابات چند حزبی و دموکراتیک در تانزانیا برگزار شد و بنجامین ویلیام امکاپا با اکثریت آرا رئیس‌جمهور تانزانیا شد. در هفت اوت ۱۹۹۸ انفجار تروریستی در کنار سفارت آمریکا در دارالسلام به وقوع پیوست که بیش از ۱۰ کشته بر جای گذاشت، حادثه مشابهی نیز چند روز بعد در کنار سفارت آمریکا در نایروبی کنیا اتفاق افتاد. پرزیدنت امکاپا، اقتصاد تانزانیا را سر و سامان داد و با آلودگی محیط زیست و قطع درختان جنگلی به مقابله برخاست و سیاست‌های تازه‌ای را نیز برای مقابله با بیماری مهلک ایدز در دستور کار قرار داد. در زمینهٔ سیاست خارجی نیز تانزانیا نقش دیپلماتیک پر رنگ تری در شرق آفریقا ایفا کرد و میزبان مذاکرات صلح کشورهایی چون روآندا و بوروندی شد. در اکتبر ۲۰۰۰، امکاپا مجدداً در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. در سال ۲۰۰۲ رهبر مخالفان دولت از رئیس‌جمهوری به خاطر خریدن یک جت شخصی به ارزش ۲۱ میلیون دلار به شدت انتقاد کرد. در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۵ در انتخابات ریاست جمهوری در تانزانیا، وزیر خارجهٔ کابینهٔ امکاپا، «جاکایا کی‌کوته» از حزب (CCM) با کسب ۸۰ ٪ آرا، اصلی‌ترین رقیبش، ابراهیم لیپومبا از حزب (CUF) را که تنها ۱۱ ٪ آرا را به دست آورد به برتری رسید و به عنوان رئیس‌جمهور تانزانیا معرفی شد. رئیس‌جمهور تانزانیا از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ جان مگوفولی بود. مگوفولی در مارس ۲۰۲۱ بر اثر حمله قلبی درگذشت و پس از آن سامیا سولوهو به عنوان رئیس‌جمهور منتصب شد. تقسیمات کشوری تانزانیا دارای ۳۰ استان است. هر کدام از این استان‌ها نیز دارای چندین شهرستان‌های تابعه هستند. اسامی این استان‌ها به شرح زیر فهرست شده‌است: جغرافیا تانزانیا در آفریقای شرقی واقع شده و با کشورهای کنیا (۷۷۵ کیلومتر)، روآندا (۲۲۲ کیلومتر)، بوروندی (۵۸۹ کیلومتر)، زامبیا (۳۵۳ کیلومتر)، مالاوی (۵۱۲ کیلومتر) و موزامبیک (۸۴۰ کیلومتر) مرز مشترک دارد. همچنین در غرب تانزانیا در دریاچهٔ تانگانیکا با جمهوری دموکراتیک کنگو (۴۷۹ کیلومتر) و در شمال در دریاچهٔ ویکتوریا با اوگاندا (۳۹۱ کیلومتر) مرز آبی دارد. تانزانیا با ۹۴۷٬۳۰۳ کیلومتر مربع مساحت سیزدهمین کشور بزرگ در آفریقا و سی‌ویکمین کشور بزرگتر در جهان است. مساحت آن از مصر بزرگ‌تر و از نیجریه کوچک‌تر است. بیشتر خاک تانزانیا از یک فلات با پوشش گیاهی بوته‌زار و علفزار تشکیل شده که در شمال به ناحیه آتشفشانی کلیمانجارو، در غرب به دریاچه تانگانیکا، و در جنوب به زمین‌های مرتفع محدود می‌شود. علی‌رغم مجاورت با خط استوا، ارتفاع زیاد این سرزمین، باعث شده که دمای هوا بین ۲۹–۱۸ درجه سانتی‌گراد ثابت بماند. البته در جلگه‌های ساحلی، آب و هوا گرمسیری است و میزان بارش آن به ۱۰۶–۵۷ سانتی‌متر در سال بالغ می‌شود. خط ساحلی تانزانیا در کرانه اقیانوس هند در حدود ۱۴۲۴ کیلومتر (۸۸۵ مایل) طول دارد. این کشور همچنین جزایر متعددی را در روبه‌روی سواحل خود شامل می‌شود، از آن جمله است اونگوجا، پمبا، و مافیا. بلندترین و پست‌ترین نقطه‌های قاره آفریقا هر دو در تانزانیا قرار دارند. این دو نقطه به ترتیب عبارتند از قلهٔ کلیمانجارو به ارتفاع ۵۸۹۵ متر بالاتر از سطح دریا و کف دریاچه تانگانیکا به ارتفاع ۳۵۲ متر پایین‌تر از سطح دریا. تانزانیا در شمال شرق کوهستانی است و جنگل‌های متراکم دارد و کوه کلیمانجارو نیز در همین ناحیه واقع شده‌است. بخشی از سطح سه دریاچه از دریاچه‌های بزرگ آفریقا در تانزانیا قرار دارد. در شمال و غرب کشور، دریاچه ویکتوریا، بزرگ‌ترین دریاچه آفریقا و دریاچه تانگانیکا، عمیق‌ترین دریاچه قاره واقع شده‌اند. دریاچه تانگانیکا به خاطر گونه‌های منحصر به فرد ماهی در آن معروف است. در جنوب غرب کشور نیز دریاچه نیاسا قرار دارد. بخش مرکزی تانزانیا فلاتی است پهناور، با دشت‌ها و زمین‌های قابل کشت. ساحل شرقی این کشور گرم و مرطوب است و مجمع‌الجزایر زنگبار روبروی این ساحل قرار دارد. آبشارهای کالامبو در استان رکوا، در جنوب غرب کشور، دومین آبشار بلند در آفریقا را در خود جای داده‌اند. این آبشارها در نزدیکی ساحل جنوب شرقی دریاچه تانگانیکا در مرز با زامبیا واقع شده‌اند. منطقه حفاظت‌شده خلیج منای بزرگ‌ترین منطقه حفاظت‌شده دریایی زنگبار است. اقتصاد اقتصاد تانزانیا بر پایه کشاورزی، که بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی، حدود ۸۵٪ صادرات و ۸۰٪ نیروی کار را تشکیل می‌دهد، استوار است. با این حال شرایط آب‌وهوایی و ناهمواری موجب شده تا فقط ۴٪ از خاک کشور به کشاورزی اختصاص یابد. محصولات مهم کشاورزی در تانزانیا قهوه، پنبه، چای، توتون و بادام هندی است. قهوه و پنبه و نوعی کنف به نام سیسال در تانگانیکا و نارگیل و گرد میخک در جزایر زنگبار و پمبا کشت می‌شود. تانزانیا از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان ماهی در شرق آفریقاست. ماهی از سواحل دریا و آب‌های داخلی، به ویژه دریاچه‌های ویکتوریا و تانگانیکا و نیاسا، صید می‌شود. تانزانیا منابع معدنی فراوانی چون طلا، الماس، فسفات، زغال سنگ، آهن، اورانیوم، نیکل، کروم، پلاتین و قلع دارد. استخراج و صادرات گاز طبیعی هم در دههٔ اخیر آغاز شده‌است. تانزانیا همچنین سومین تولیدکننده طلا در آفریقا پس از آفریقای جنوبی و غناست. توسعه نیافتگی کشور باعث کندی میزان بهره‌برداری از معادن شده‌است. بخش صنعت عمدتاً محدود به فرآوری محصولات کشاورزی و تولید کالاهای مصرفی است. صنعت گردشگری بخش مهمی در اقتصاد تانزانیاست. دو پارک طبیعی سرنگتی و نگورونگورو شهرت جهانی دارند. خشکسالی در سال‌های آغازین سدهٔ بیست‌ویکم تولید الکتریسیته در کشور را بسیار کاهش داد، چراکه حدود ۶۰٪ برق تانزانیا توسط نیروگاه‌های برق‌آبی تأمین می‌شود. واحد پول این کشور شلینگ تانزانیا است. مردم در سال ۲۰۲۰ جمعیت کشور ۵۹/۵ میلیون نفر برآورد می‌شود. پراکندگی جمعیت بسیار نامتوازن است. تراکم جمعیتی از ۱/۱ نفر در کیلومتر مربع در مناطق خشک تا ۵۳ نفر در کیلومتر مربع در مناطق کوهستانی متغیر است. حدود ۷۸٪ مردم روستانشین‌اند. تانزانیا، به رغم فقیربودن، از باسوادترین کشورهای آفریقایی است و بیش از ۸۵٪ مردم آن خواندن و نوشتن می‌دانند. نژاد ۹۹٪ تانزانیایی‌ها، آفریقایی و ۱٪ نیز غیر آفریقایی از جمله آسیایی (بیشتر هندی-پاکستانی)، اروپایی و عرب است. اکثر آفریقایی‌تبارهای تانزانیا از قبایل بانتو هستند. بزرگ‌ترین گروه قومی، سوکوما نام دارد که در جنوب دریاچه ویکتوریا ساکنند. دومین گروه بزرگ قومی نیاموزی است که در جنوب ناحیه سوکوماها زندگی می‌کنند و با مردم همسایگان شمالی خود (کنیا و اوگاندا) پیوندهای فرهنگی و زبانی دارند. ههه، بنا، گوگو، هایا، ماکونده، چاگا و نیاکیوسا قبایل بزرگ دیگرند که هر یک بیش از یک میلیون جمعیت دارند. از قبایل نیلی می‌توان به کوچ‌نشینان ماسایی و لو اشاره کرد که هر دو در شمار بیشتری در کشور همسایه یعنی کنیا هم زندگی می‌کنند. همچنین قبایل ساناداوه و هادزا که به زبان‌های خانواده خوسا شبیه به زبان اهالی کالاهاری صحبت می‌کنند. در سال ۱۹۹۵ جمعیت آسیایی ۵۰٬۰۰۰ نفر در سرزمین اصلی و ۴٬۰۰۰ نفر در زنگبار برآورد شد. جمعیت اعراب حدود ۷۰٬۰۰۰ نفر و اروپائی‌ها هم حدود ۱۰٬۰۰۰ برآورد می‌شود. انقلاب ژانویه ۱۹۶۴ زنگبار که به سلطه اعراب بر این جزیره پایان داد، قتل‌عام هزاران نفر از اعراب و هندی‌ها و فرار ده‌ها هزار نفر دیگر از آن‌ها را در پِی داشت. به رغم این تنوع قومی، توزیع نسبی قبایل در سرتاسر سرزمین و واگذاری مناصب مهم به هر یک از آن‌ها، ثبات نسبی را برای تانزانیا به همراه آورده‌است. میانگین سنی مردم تانزانیا ۱۸ سال و سن امید به زندگی برای مردان ۶۴/۵ و برای زنان ۶۸/۳ سال است. ۳۷٪ جمعیت در مناطق شهری زندگی می‌کنند. زبان هر یک از اقوام ساکن تانزانیا به زبان بومی خویش سخن می‌گویند. این کشور زبان رسمی ندارد ولی زبان سواحلی زبان ملی دوفاکتو کشور است. پس از استقلال کاربرد زبان انگلیسی همچنان در برخی مسائل رسمی ادامه یافته‌است، هرچند در مسائل اداری، یا جلسات مجلس نمایندگان و دولت از آن استفاده نمی‌شود. به همین جهت انگلیسی را نمی‌توان یک زبان رسمی دوفاکتو در مفهوم مضیق آن دانست؛ و تانزانیا یکی از معدود کشورهای آفریقایی است که یک زبان محلی زبان دوران استعمار را زیر سایه خود برده‌است. البته انگلیسی هنوز در دادگاه‌های عالی استفاده می‌شود و به این اعتبار می‌توان آن را یک زبان رسمی دوفاکتو در مفهوم موسع محسوب کرد. کاربرد انگلیسی در آموزش عالی و تجارت نیز چشمگیر است. بر اساس سیاست‌های رسمی زبانی تانزانیا که در سال ۱۹۸۴ اعلام شد، سواحلی زبان عرصه اجتماعی و سیاسی کشور و آموزش ابتدایی و آموزش بزرگسالان است. انگلیسی زبان آموزش متوسطه، دانشگاهها، فناوری و دادگاه‌های عالی است. اگرچه دولت بریتانیا از کاربرد انگلیسی در تانزانیا پشتیبانی مالی می‌کند، اما استفاده از این زبان در دهه‌های اخیر کاهش یافته‌است. پیش‌تر در دانشگاه‌های تانزانیا معمولاً دانشجویان با یک‌دیگر انگلیسی صحبت می‌کردند اما امروزه خارج از کلاس درس فقط از سواحلی استفاده می‌شود و حتی در کلاس‌های دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها هم استفاده از ترکیبی از سواحلی و انگلیسی کاملاً رایج است. از دیگر زبان‌های کشور می‌توان به زبان‌های هندی، به ویژه زبان گجراتی، زبان پرتغالی که هر دو توسط سیاهان موزامبیکی و گوان‌ها استفاده می‌شود و در سطح محدودتری زبان فرانسوی در همسایگی رواندا، بوروندی و کنگو اشاره کرد. به‌طور تاریخی زبان آلمانی در دوران استعمار کاربرد زیادی داشت اما امروزه کمتر بازمانده‌ای از آن دوران زنده مانده‌است. مذهب مسیحیت ۳۵ درصد، اسلام ۴۰ درصد و آئین‌های بومی ۲۵ درصد سه دین اصلی در این کشور هستند. در جزیرهٔ زنگبار جمعیت مسلمانان حدود ۹۵٪ برآورد می‌شود. اکثر مسلمانان سنی مذهب، پیرو مکتب شافعی و صوفیمسلک‌اند. اما هندی-پاکستانی‌تبارها بیشتر حنفی، یمنی‌تبارها پیرو مذهب مالکی یا حنبلی و تعدادی از آسیایی‌تبارها اسماعیلی نزاری (خوجه‌ها)، اسماعیلی مُسْتَعْلَوی (بُهره‌ها) و شیعه دوازده امامیاند. مسلمانان عمانی‌تبار اغلب اباضی اند و گروه کوچک فعالی از احمدیه (پیروان غلام احمد قادیانی) در تانزانیا وجود دارد که هندی تبارند. به گفتهٔ برخی محققان، سه چهارم مسلمانان تانزانیا صوفی مسلک‌اند. طریقت‌های صوفیه در آنجا عبارت است از: شاذلیه (قدیمترین طریقت)، قادریه (بزرگ‌ترین طریقت)، رفاعیه، دَندراویه، احمدیه یا ادریسیه و علویه. گروه‌های کوچک هندو، بودایی و بهایی نیز در این کشور حضور دارند. رسانه تلویزیون زنگبار (TVZ) نخستین ایستگاه پخش تلویزیونی رنگی در آفریقا بود. دیلی نیوز قدیمی‌ترین روزنامه کشور است که توسط دولت اداره و به انگلیسی منتشر می‌شود. علاوه بر رادیو و تلویزیون و روزنامه‌های دولتی بخش خصوصی نیز رسانه‌های مهمی در اختیار دارد؛ بیش از ۲۰ روزنامه، بیش از ۲۰ ایستگاه تلویزیونی و بیش از ۳۰ ایستگاه رادیویی. برخی از روزنامه‌ها و رادیوهای خصوصی به احزاب سیاسی تعلق دارند. جمعیت‌شناسی براساس سرشماری ۲۰۱۲ میلادی، کل جمعیت تانزانیا ۴۴٬۹۲۸٬۹۲۳ نفر بود. گروه افراد زیر ۱۵ سال، ۴۴٫۱ درصد از جمعیت را تشکیل می‌دادند. توزیع جمعیت در تانزانیا نامتقارن است. بسیاری از افراد در مرز شمالی یا سواحل غربی آن زندگی کرده و جمعیت در بقیه مناطق کشور تنک و پراکنده‌است. چگالی جمعیت از ۱۲ فر در هر کیلومتر مربع در ناحیه کاتوی تا ۳٬۱۳۳ در هر کیلومتر مربع در منطقه دارالسلام متغیر است. تقریباً ۷۰ درصد از جمعیت تانزانیا شهری اند، گرچه که این درصد حداقل از ۱۹۶۷ میلادی در حال کاهش بوده‌است. دارالسلام (با جمعیت ۴٬۳۶۴٬۵۴۱) بزرگ‌ترین شهر تانزانیا و پایتخت تجاری آن است. دودوما (با جمعیت ۴۱۰٬۹۵۶) در مرکز تانزانیا واقع شده، پایتخت کشور بوده و میزبان مجلس ملی تانزانیا است. در زمان تأسیس جمهوری متحده تانزانیا در ۱۹۶۴، نرخ مرگ و میر کودکان از هر ۱۰۰۰ تولد زنده، ۳۳۵ مرگ و میر بود. از زمان استقلال، این نرخ به ۶۲ مرگ و میر از هر ۱۰۰۰ تولد کاهش یافت. فرهنگ مردم تانزانیا از لحاظ فرهنگی با مردمان ایرانی و اعراب عمانی خویشاوندی دارند. وجود تعداد زیادی از کلمات فارسی همچون شاه، کاکا و بابا در زبان سواحلی که یکی از زبان‌های رسمی این کشور می‌باشد، نشان دهنده عمق روابط دو فرهنگ است. در خلال سال‌های پایانی قرن سوم هجری تا اوایل قرن چهارم، گروه‌هایی از خانواده‌های شیرازی به زنگبار مهاجرت کردند. هنوز هم پس از گذشت قرن‌ها در زنگبار، اصل و نسب شیرازی به نوعی نجیب زادگی محسوب می‌شود. آیین نوروز امروزه در زنگبار برگزار می‌شود. از آثار ایرانی در تانزانیا می‌توان به حمام ساخته شده گویا برای دختر محمد شاه قاجار، چاه آب افشاری و مسجد جزیره دلفین اشاره نمود. همچنین دو توپ غنیمت گرفته شده در نبرد هرمز (شاه عباس اول) نیز در برابر خانه عجایب تانزانیا نگهداری می‌شود. در تانزانیا حدود چهارهزار بلوچ زندگی می‌کنند. جستارهای وابسته فهرست میراث جهانی در تانزانیا انتخابات سراسری تانزانیا (۲۰۲۰) جنگ اوگاندا و تانزانیا تیم ملی فوتبال تانزانیا فدراسیون فوتبال تانزانیا شیلینگ تانزانیا فهرست فرودگاه‌های تانزانیا فهرست شهرهای تانزانیا شهرستان‌های تانزانیا دارالسلام (تانزانیا) پرچم تانزانیا سرود ملی تانزانیا یادداشت‌ها پانویس منابع آفریقای شرقی اعضاء اتحادیه کشورهای همسود ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۴ (میلادی) ایرانیان در آفریقا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۴ (میلادی) در تانزانیا تانزانیا جمهوری‌ها جمهوری‌های مشترک‌المنافع کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان کشورها و سرزمین‌های سواحلی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای اقیانوس هند کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد مستعمره‌های پیشین آلمان
7179
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%DA%86%DA%A9
جمهوری چک
جمهوری چک کشوری محصور در خشکی واقع در اروپای مرکزی، هم‌مرز با آلمان، لهستان، اتریش و اسلواکی و یکی از اعضای اتحادیه اروپا است. این کشور در تاریخ اول ژانویه ۱۹۹۳ و به دنبال تقسیم کشور چکسلواکی پدید آمد. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن پراگ است. با وجود این که این کشور عضو اتحادیه اروپا است، واحد پول آن کرونا است. جمعیت جمهوری چک ۱۰ میلیون و ۷۰۸ هزار نفر و زبان رسمی این کشور چکی است که از زبان‌های اسلاوی است. شهر پراگ ۱٫۳ میلیون نفر جمعیت دارد. جمهوری چک به دریا راه ندارد و سه ناحیه تاریخی بوهم، موراوی، و بخش کوچکی از سیلزی را شامل می‌شود. مردم چک از تبار اسلاو و از مردمان هندواروپایی هستند. مردم چک به‌طور تاریخی به عنوان «بی‌اعتنا به مذهب» توصیف شده‌اند و این کشور، رتبه سوم بی‌دین‌ترین و ندانم‌گراترین مردمان را در جهان دارد. در سرشماری سال ۲۰۱۱ میلادی، ۴۵٫۲ درصد پاسخی به پرسش در مورد دین خود ندادند و ۳۴٫۲ درصد نیز گفتند که بی‌دین هستند. ۱۰٫۳ درصد از مردم این کشور مسیحی از شاخه کاتولیک رومی هستند و ۹٫۴ درصد نیز باورهای دیگر را دنبال می‌کنند. در یک نظرسنجی سال ۲۰۰۵ میلادی ۱۰ درصد از مردم چک گفتند که به وجود خدا باور دارند. جمهوری چک نخستین کشور از اعضای پیشین کمکان است که بنا به گزارش بانک جهانی در زمره کشورهای توسعه‌یافته قرار گرفته‌است. این کشور همچنین ۲۷مین شاخص توسعه انسانی را در اروپا داراست. جغرافیا جمهوری چک کشور محصور در خشکی است و از اقلیم قاره‌ای مرطوب و در کل کشوری معتدل با بارندگی‌های مناسب می‌باشد. از نظر تاریخی به سه ناحیه بوهم، موراویا، و سیلزی تقسیم می‌شود. بیشتر مرزهای جمهوری چک از مناطق کوهستانی تشکیل شده‌اند. در مرزهای جنوب غرب جنگل بوهم، در شمال غرب کوهستان ارتس، و در شمال کشور ناحیه زودت و کوهستان کرکونوشه (Krkonoše) قرار گرفته‌است. آب‌های روان در سرزمین چک پس از گذر از دیگر کشورها به سه دریا یعنی دریای شمال، دریای بالتیک و دریای سیاه می‌ریزند. جمهوری چک سرزمین متنوعی دارد. منطقه بوهم که در غرب کشور واقع شده توسط رودهای البه (چکی: Labe) و مولداو (چکی: Vltava) آبیاری می‌شود و کوهستان‌های کم‌ارتفاع کرکونوشه و زودت آن را احاطه کرده‌اند. بلندترین نقطه کشور یعنی اسنیژکا (Sněžka) که ۱۶۰۲ متر ارتفاع دارد در همین منطقه و در مرز بوهم با لهستان واقع شده‌است. اسنیژکا در زبان چکی به معنای «برف‌پوش» است. موراویا که بخش شرقی کشور را تشکیل می‌دهد نیز منطقه‌ای پر از تپه و ماهور است. این منطقه توسط رودخانه موراوا آبیاری می‌شود و سرچشمه رود اودر (چکی: Odra) نیز در این ناحیه قرار دارد. مرز شرقی موراویا از کوهستان بسکید و کارپات سفید تشکیل شده‌است. تنها مرز چک با اتریش کوه‌های کمی دارد و عمدتاً با رود تایا (چکی: Dyje دیه) مشخص شده‌است. کم‌ارتفاع‌ترین نقطه جمهوری چک با ۱۱۵ متر ارتفاع هژنسکو (Hřensko) نام دارد و در محلی واقع شده که رودخانه البه کشور را ترک می‌کند. تقسیمات کشوری جمهوری چک از سال ۲۰۰۰ میلادی به ۱۳ پروینسیک (به چکی: kraje، به انگلیسی: region) تقسیم شده‌است. هر یک از این مناطق یک شورای منطقه‌ای (krajské zastupitelstvo) و یک رئیس شورای منطقه‌ای (hejtman) برای خود انتخاب می‌کند. شهرها سیاست نظام سیاسی جمهوری چک یک دموکراسی نیابتی پارلمانی چندحزبی است که رئیس جمهور در آن رئیس کشور تلقی می‌شود. پارلمان این کشور دو مجلسی است و اعضای مجلس نمایندگان ۲۰۰ نفر و اعضای مجلس سنا ۸۱ نفر هستند. در آخرین انتخابات سنای این کشور ائتلاف حاکم حزب سوسیال دموکرات چک (ČSSD)، آنو ۲۰۱۱ و اتحادیه مسیحی و دموکراتیک (KDU-ČSL) اکثریت سنا را در دست خود حفظ کردند. در خرداد ۱۳۹۷ میلوش زِمان رئیس‌جمهوری چک، بار دیگر آندری بابیش، میلیاردر و کمونیست سابق این کشور را به عنوان نخست‌وزیر برگزید تا وی تلاش کند به همراه سوسیال - دموکرات‌ها ائتلافی را تشکیل دهد که کمونیست‌ها به‌طور غیررسمی از آن حمایت می‌کنند. رئیس‌جمهور نیز عضو سابق حزب کمونیست است که به عنوان حامی روسیه و چین در بین مردم مشهور است. همزمان هزاران نفر از مردم جمهوری چک در سراسر کشور در اعتراض به خواسته بابیش برای تشکیل دولتی که به‌طور ضمنی از سوی کمونیست‌ها حمایت می‌شود، تجمع کردند. حزب کمونیست پیش از این حمایت خود را از بابیش وعده داده بود. این حزب آشکارا با افزایش شمار نظامیان چک در مأموریت‌های سازمان ملل متحد و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به ویژه در کشورهای منطقه بالتیک مخالف است. مردم در جمهوری چک بخش تقریباً وسیعی به نام ایالت زودت وجود دارد که اهالی آن آلمانی بوده‌اند. نزدیک به یک سوم از این کشور را شامل می‌شود و در تمام نواحی چک به خصوص اطراف مرز با آلمان ساکن‌اند. زودت از ایالات تاریخی آلمان بود که در دوره حکومت رایش سوم برای مدتی به آلمان الحاق شد. فرهنگ مردم چک به زبان چکی سخن می‌گویند. اکثریت مردم این جمهوری بی‌دین‌اند. بعد از پراگ، برنو، پلزن، استراوا و لیبه رتس از شهرهای مهم این کشورند. دانشگاه بزرگ چارلز دانشجویان بسیاری را از نقاط گوناگون جهان به این کشور کوچک کشانده؛ از جمله دانشجویان زیادی از ایران که اکثراً در رشتهٔ پزشکی تحصیل می‌کند. چکسلواکی از زمان برقراری حکومت کمونیستی در فوریه ۱۹۴۸ تا سقوط آن در نوامبر ۱۹۸۹، شاهد دو موج عظیم مهاجرت بود. اولین موج، پس از «کودتای پراگ» در ۱۹۴۸ بود که بیش از ۶۰ هزار نفر کشور را ترک کردند و دومی پس از ناکامی «بهار پراگ» و اشغال چکسلواکی از سوی نیروهای پیمان ورشو در اوت ۱۹۶۸ رخ داد که موجب فرار دست‌کم ۱۲۰ هزار نفر به سوی کشورهای غربی شد. در میان مهاجران، نویسندگان هم بودند که به دو دسته تقسیم می‌شدند؛ یکی نویسندگانی که پیش از تبعید خود را به عنوان نویسنده تثبیت کرده بودند و دومین گروه، کسانی که پس از ترک وطن استعداد نویسندگی خود را نشان دادند. در اولین دوره ادبیات تبعید چک، یعنی دوره بیست ساله ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۸، نزدیک به صد نویسنده و شاعر چکی‌زبان در پنج قاره جهان پراکنده شدند و حدود ۲۵۰ عنوان کتاب شامل رمان، مجموعه داستان و شعر را در خارج از کشور منتشر کردند. برخی از نویسندگان مهم چکی: فرانتز کافکا اگر چه آثارش را به آلمانی می‌نوشت اما همه عمر در پراگ و منطقه بوهمیا زندگی کرد. واسلاو هاول نخستین رئیس‌جمهوری چک خود نمایشنامه‌نویس مشهوری است. داوید چرنی مجسمه‌ساز جوان چک است که کارهایش اغلب جنجالی است. میلان کوندرا نویسنده چک که از سال ۱۹۷۵ در فرانسه زندگی می‌کند و از سال ۱۹۸۱ یک شهروند فرانسوی شده‌است. بهومیل هرابال زاده ۲۸ مارس ۱۹۱۴ در برنو، درگذشته ۳ فوریه ۱۹۹۷ در پراگ. میلان کوندرا او را بهترین نویسندهٔ معاصر چک خوانده‌است. اقتصاد به سبب وجود نیروی کار فوق‌العاده ماهر، این کشور به قدرت صنعتی کشورهای بلوک شرق سابق تبدیل شد. این کشور که در قلب اروپا واقع شده، دارای تابستان‌های خنک و زمستان‌های سرد و مرطوب بوده، و میزان بارندگی آن بسیار زیاد است. کشاورزی در اقتصاد کشور، نقش مهمی به عهده دارد، و عمده محصولات آن، جو و چغندر قند می‌باشد. دامداری و جنگل‌داری نیز در این کشور متداول است. کارخانه ماشین‌سازی اشکودا، صنعت تولید آبجو و الکل و کارخانه‌های تولید کریستال کمک بسیاری به اقتصاد پویای این جمهوری می‌کند. صنعت گردشگری و طبیعت زیبای این کشور سالانه جمعیت بسیاری را میهمان خود می‌کند. از صادرات جمهوری چک، می‌توان به سنگ آهن و زغال‌سنگ اشاره کرد. جمهوری چک، هم‌اکنون، در حال گذر از نظام اقتصاد کمونیستی، به سمت بازار آزاد و خصوصی‌سازی صنعت و کشاورزی است. آشپزی در آشپزی چکی تمرکز، بر استفاده از گوشت است. گوشت خوک، گاو، مرغ استفاده زیادی دارد و در کنار آن غذاهای مختلفی نیز با گوشت غاز، اردک، و خرگوش تهیه می‌شود. از ماهی در آشپزی چکی کم استفاده می‌شود، به استثنای مراسم کریسمس که در آن هنگام مردم چک ماهی قزل‌آلای تازه و کپور می‌خورند. نانی خمیری که بدون مخمر تهیه شده و به صورت قطعات گرد بریده می‌شود به نام «کِنِدلیکی» معروف است استفاده زیادی در غذاهای چکی دارد و با انواع گولاش خورده می‌شود. کیک‌های شکلاتی و میوه‌ای مانند دیگر کشورهای اروپای مرکزی، در جمهوری چک نیز از دسرهای مورد علاقه هستند. آبجو چک دارای سابقه‌ای طولانی و مهم است. نخستین آبجوسازی در این کشور از سال ۱۱۱۸ میلادی به‌وجود آمد و جمهوری چک، امروزه دارای بالاترین مصرف سرانه آبجو در جهان است. آبجو از نوع پیلزنر که خاستگاه آن شهر پلزن است و همچنین آبجویی که در شهر چسکه بودیویتسه (به آلمانی: بودوایز) تهیه می‌شود از آبجوهای معروف این کشور هستند. نام آبجوی آمریکایی بادوایزر نیز به همین شهر اشاره دارد. منطقه جنوب موراویا از قرون وسطی شراب تولید می‌کند و حدود ۹۴ درصد از باغ‌های انگور جمهوری چک در موراویا قرار دارد. گذشته از نوشیدنی ودکا مانند با طعم میوه به نام اسلیوُویتسه، آبجو و شراب، جمهوری چک مشروب مخصوص به‌خودی نیز به نام بـِخِروفکا تولید می‌کند. از نوشیدنی‌های کولا-مانند تولید محل می‌شود به کوفالا اشاره کرد. جستارهای وابسته چکسلواکی بهار پراگ فهرست شهرهای جمهوری چک انتخابات ریاست‌جمهوری چک (۲۰۱۸) پرچم جمهوری چک منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Czech_Republic ویکی‌پدیای هلندی. اروپای مرکزی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۹۳ (میلادی) جمهوری چک جمهوری‌ها کشورها و سرزمین‌های اسلاوی‌زبان کشورها و سرزمین‌های چک‌زبان کشورها در اروپا کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو ناتو کشورهای محصور در خشکی لیبرال دموکراسی
7180
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D8%A8%D9%88%D8%AA%DB%8C
جیبوتی
جیبوتی با نام رسمی جمهوری جیبوتی (به عربی: جمهوریة جیبوتی، به فرانسوی: République de Djibouti) کشوری است در شاخ آفریقا. پایتخت این کشور شهر جیبوتی با ۴۰۰٬۰۰۰ نفر جمعیت می‌باشد. جیبوتی از شمال باختری با اریتره، و از باختر و جنوب باختری با اتیوپی و از جنوب با سومالی مرز مشترک دارد. جیبوتی از سوی خاور به ورودی تنگهٔ باب المندب و کنار خلیج عدن و دریای سرخ می‌رسد. جیبوتی با ۹۸۸٬۰۰۰ نفر جمعیتدر تخمین سال ۲۰۲۰ و ۲۳٬۲۰۰ کیلومتر مربع مساحت از کوچک‌ترین و کم‌جمعیت‌ترین کشورهای آفریقاست. ۹۴ درصد از مردم جیبوتی مسلمان و اهل تسنن هستند. زبان رسمی این کشور عربی و فرانسوی است، ولی عمده مردم به زبان قبایل محلی با یکدیگر صحبت می‌کنند. دسترسی آسان جیبوتی به آب‌های بین‌المللی از یکسو، و ارتباط زمینی آن با کشورهای مرکزی قاره آفریقا از سوی دیگر، بر اهمیت راهبردی آن افزوده‌اند. خاک جیبوتی مساعد برای کشاورزی نیست و مراتع طبیعی کمتر از ۵ درصد از خاک این کشور را تشکیل می‌دهند. جیبوتی از اعضای اتحادیهٔ آفریقا و اتحادیهٔ عرب است. جیبوتی به پیمان‌های بین‌المللی تغییرات آب وهوا، بیابان‌زدایی، حفظ محیط زیست، قانون دریاها، حراست از لایه ازون و مقررات کشتیرانی پایبند است تاریخ این کشور از مستعمرات فرانسه بوده‌است که در اصل سومالی‌لند فرانسه نامیده می‌شده‌است. جیبوتی در روز ۲۷ ژوئن ۱۹۷۷ از فرانسه اعلام استقلال کرد و به جمهوری جیبوتی تغییر نام داد. جنگ‌های قومی بین عفار و ایساس (سومالیایی‌نژادها) بعد از استقلال نیز در جیبوتی ادامه داشت، تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۹۴ موافقتنامه صلح میان اقوام درگیر جیبوتی به امضا رسید. سیاست حزب (RPP) تنها حزب سیاسی جیبوتی بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۳ بود، در سال ۱۹۹۳ انتخابات به صورت چندحزبی در جیبوتی برگزار شد که حسن گولد آپتیدون که از ایساس بود به رئیس‌جمهوری انتخاب شد، بارکاد گوراد هامودو که از عفار بود در همین سال نخست‌وزیر جیبوتی شد. از سال ۱۹۹۹ اسماعیل عمر حیله به عنوان رئیس‌جمهور و در سال ۲۰۰۱ نیز دلیطه محمد دلیطه به سمت نخست‌وزیر منصوب شدند. تعداد زیادی از آوارگان اتیوپی و سومالی در این کشور زندگی می‌کنند. تا سال ۱۹۹۱ شورش ارتشیان بر قسمت‌هایی از جیبوتی حکمفرما بود. جیبوتی علاوه بر سازمان ملل، در بانک توسعه آفریقا، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، گروه ۷۷، بانک بین‌المللی ترمیم و توسعه، سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری، جامعه بین‌المللی توسعه، بنگاه مالی بین‌المللی، سازمان بین‌المللی کار، صندوق بین‌المللی پول، سازمان بین‌المللی ارتباطات دور ماهواره‌ای، سازمان بین‌المللی پلیس جنایی، اتحادیه بین‌المللی ارتباطات دور، جنبش عدم تعهد، سازمان جهانی بهداشت، سازمان جهانی مالکیت معنوی و سازمان جهانی تجارت عضویت دارد. جغرافیا جمهوری جیبوتی کشوری است واقع در شمال شرق آفریقا (شاخ آفریقا)، در ورودی تنگه باب المندب و در جوار خلیج عدن و دریای سرخ، بین اریتره و سومالی. جیبوتی از شرق با اریتره، از جنوب و غرب با اتیوپی و از جنوب شرقی با سومالی همسایه است و بقیه مرزهای آن‌ها در کنار خلیج عدن و دریای سرخ قرار گرفته‌است. مساحت جیبوتی ۲۳٬۲۰۰ کیلومتر مربع و جمیعت آن حدود ۹۸۸٬۰۰۰ نفر است. از شهرهای مهم جیبوتی می‌توان، علی سبیح ۸۰۰۰ نفر، تاجوارا ۲۵۰۰۰ نفر و دخیل با جمعیت ۳۰۰۰۰ نفر را نام برد. حدود ۲۲ هزار و ۹۸۰ کیلومتر مربع از خاک این سرزمین در مناطق خشکی و بقیه در زیر آب قرار دارد. جیبوتی از سمت جنوب به طول ۵۸ کیلومتر با سومالی، از سمت غرب به طول ۳۴۹ کیلومتر با اتیوپی و از سمت شمال به طول ۱۰۹ کیلومتر با اریتره مرز مشترک دارد. بخش شرقی جیبوتی ۳۱۴ کیلومتر از ساحل خلیج عدن را تشکیل می‌دهد. جیبوتی از دو بخش کوهستانی و فلاتی تشکیل شده و ارتفاعات شمالی آن تا حدودی پرباران است، ولی در نقاط دیگر آن فقط هنگام وزش بادهای موسمی، بارندگی صورت می‌گیرد. این سرزمین در سایر مناطق آب و هوای گرم و سوزان دارد. پستترین نقطه جیبوتی در منطقه «عسل» حداقل ۱۵۵ متر پایین‌تر از سطح آب‌های بین‌المللی است و ارتفاع بلندترین نقطه این کشور در تپه‌های «موسی علی» به ۲ هزار و ۲۸ متر می‌رسد. جیبوتی به لحاظ فرورفتگی آب خلیج عدن در خاک خود، حایز اهمیت ویژه‌ای است و در دادوستدهای سیاسی و اقتصادی منطقه شرق آفریقا، جزو کشورهای راهبردی به‌شمار می‌آید. نیروی نظامی ارتش جیبوتی، الجیش الجیبوتی یا Ciidanka Jabuuti متشکل از ۱۶ هزار نفر نیروی بومی و ۹۵۰۰ نفر ذخیره است که در شاخه‌های دریای، هوایی و زمینی به دفاع از این کشور مشغول هستند. فرمانده ارشد آن پرزیدنت اسماعیل عمر غیله رئیس‌جمهور وقت جیبوتی می‌باشد. از جمله بزرگ‌ترین حامیان ارتش جیبوتی کشورهایی همچون ایالت متحده، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و چین هستند. به گفته کارشناسان ارتش جیبوتی که تمرکز ویژه ای روی نیروی دریای خود دارد یکی از بازیگران مهم تنگه باب‌المندب است. نیروی دریایی آن از سال ۲۰۱۶ به دلیل انجام ماموریت‌های کنترلی وارد این تنگه و دریای سرخ شده‌اند و با حمایت مستقیم مالی و اطلاعاتی عربستان سعودی مشغول مقابله دریایی با قایق‌های جنگی شبه نظامیان انصارالله یمن تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران است. از ماموریت‌های برون مرزی ارتش جیبوتی می‌توان به برقراری نظم در کشور سومالی و سودان اشاره کرد که طبق بیانیه سازمان ملل جیبوتی به همراه سه کشور دیگر وظیفه برقراری امنیت بخش‌هایی از کشورهای نامبرده را دارند. اولین کمک نظامی جیبوتی به حفظ صلح سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ در دارفور، سودان بود. در حال حاضر این کشور روابط گسترده نظامی خود را با ارتش چین برقرار کرده و سربازانش در پایگاه بزرگ این کشور تحت آموزش مستشاران چینی قرار دارند. تقسیمات کشوری اقتصاد واحد پول جیبوتی فرانک جیبوتی با یکای جزء سانتیم است. از نظر صادراتی، صادرات جیبوتی را فراورده‌های کشاورزی تشکیل می‌دهد، گوشت شتر و گوسفند و میوه و سبزیجات در رده مهم‌ترین تولیدات بخش کشاورزی و دامپروری جیبوتی قرار دارند. این کشور از لحاظ ذخایر معدنی در فقر شدید به سر می‌برد و کانی باارزشی ندارد. این کشور به عنوان یک منطقه آزاد تجاری-صنعتی در شمال شرقی قاره آفریقا، اساس اقتصاد خود را بر مبنای ارائه خدمات بازرگانی به سایر کشورها بنا نهاده‌است. ترانزیت کالا و خدمات ترابری محموله‌های عبوری از خلیج عدن، منبع درآمد اصلی مردم جیبوتی را تشکیل می‌دهد و بخش صنعت و کشاورزی این کشور چندان رونقی ندارد. نرخ تولید ناخالص داخلی جیبوتی در پایان سال ۲۰۰۲ به حدود ۵۸۶ میلیون دلار رسید. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی این کشور یک دهم درصد است، درحالی‌که میانگین نرخ یادشده در فاصله سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ حدود ۱٫۳ درصد بود. جیبوتی کشور تقریباً فقیری است و درآمد سرانه ملی آن به ۱۴۰۰ دلار در سال می‌رسد. از سوی دیگر، حدود ۵۰ درصد از جمعیت این سرزمین، زیر خط فقر زندگی می‌کنند و نرخ بالای بیکاری (۴۰ تا ۵۰ درصد) بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی جیبوتی به‌شمار می‌رود. فراورده‌های کشاورزی حدود ۳ درصد، صنعتی ۱۰ درصد و فعالیت‌های خدماتی بیشتر از ۸۷ درصد تولید ناخالص جیبوتی را تشکیل می‌دهند. جیبوتی حدود ۲ درصد نرخ تورم و بالغ بر ۲۸۲ هزار نفر نیروی کار دارد. همچنین، ظرفیت تولید انرژی الکتریکی جیبوتی به ۱۸۰ میلیون کیلووات ساعت می‌رسد. کشور جیبوتی با دریافت حق تردد از کشتی‌ها و نفتکش‌هایی که از تنگه باب‌المندب گذر می‌کنند بخشی از بودجه خود را تأمین می‌کند. مردم حدود ۹۴٪ مردم این کشور مسلمان و ۶٪ مسیحی می‌باشند. ۴۶ ٪ نژاد مردم جیبوتی را ایساس یا سومالیایی تبارها، ۳۵ ٪ را عفار و ۱۱ ٪ را نیز عرب تشکیل می‌دهند، غالب مسلمانان این کشور مسلمان سنی (شافعی) و درصدی هم اهل فرقه صوفیه هستند. زبان‌های رسمی آن عربی و فرانسوی است اما بیشتر مردم به دو زبان عفاری و سومالی صحبت می‌کنند. دو قوم اصلی ساکن این کشور عفارها و سومالی‌ها هستند بقیهٔ جمعیت هم اروپایی (عمدتاً فرانسوی و ایتالیایی)، عرب و اتیوپیایی می‌باشند. هم‌اینک نزدیک به ۸۳٫۱ درصد از جمعیت جیبوتی در مناطق شهری ساکن هستند. کمبود امکانات بهداشتی و دارویی از یک طرف، و شیوع گسترده بیماری‌های مرگبار مانند هپاتیت، ایدز، حصبه و وبا از سوی دیگر، رشد مرگ‌ومیر نوزادان جیبوتی را به همراه داشته‌است. نگارخانه جستارهای وابسته منطقه جیبوتی سینمای جیبوتی فهرست شهرهای جیبوتی تیم ملی فوتبال جیبوتی سرود ملی جیبوتی دره، جیبوتی فهرست فرودگاه‌های جیبوتی منابع واکنش شریعتمداری به قطع رابطه جیبوتی با ایران+عکس نرجه، کامران: کوتاه از کشورها: بازارشناسی آفریقا جمهوری جیبوتی (بخش پانزدهم). در: مجله: «نامه اتاق بازرگانی». فروردین ۱۳۸۲ - شماره ۴۲۰. اتحادیه کشورهای عرب ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۷ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۷ (میلادی) در جیبوتی جمهوری‌ها جیبوتی خلیج عدن شاخ آفریقا کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو اتحادیه عرب کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای عضو فرانسه‌زبانی مستعمره‌های پیشین فرانسه