id
stringlengths 1
7
| url
stringlengths 31
762
| title
stringlengths 1
132
| text
stringlengths 4
168k
|
---|---|---|---|
6739 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D9%88%D8%B1%DA%AF%D9%88%D9%86 | ولسوالی اورگون | اُرگون یکی از ولسوالیهای ولایت پکتیکا در افغانستان است. اهالی و باشندگان اصیل ولسوالی ارگون (قوم فرملی) تاجیک است که از جمله روشنترین مردمان ولایت پکتیکا به شمار میآیند و در اطراف مرکز ولسوالی اقوام پشتون زدران (جدران)، خروتی و پیرکوتی ساکناند. در مرکز ولسوالی اورگون قلعۀ قدیمی (هشتضلعی) واقع است که در میان مردمان محل بهنام اشرخ (هشترخ) مشهور است. بیشتر باشندگان این ولسوالی تاجیک ها و پشتونها هستند و به زبانهای فارسی و پشتو گفتار میکنند.
منبع
ویکیپدیای انگلیسی
ارگون
ارگون
ارگون در اصل از مربوطات کته واز بوده، کته واز مناطق وسیع در ولایت پکتیکا بود که شامل ارگون، سرحوضه، گومل و شاران بود. که ساکنان اصلی آن هزارهها بودند که پس از تسلط عبدالرحمانخان افغان، این مناطق توسط کوچیها تقسیمبندی شده و با حمایت نیروهای عبدالرحمانی بر مردمان بومی منطقه حمله صورت گرفته و تعداد زیادی از مردم قتلعام و تعداد کمی از مردم هم به غزنی، لوگر و کابل مهاجرت نمودند. اما تا هنوز یکی از مکانهای تاریخی آن به نام هشترُخ، و دهات و قریهها با نامهای قدیمی فارسی یاد میشود. |
6740 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D8%AA%D8%A7 | یوتا | یوتا ایالتی است در ایالتهای جنوب غربی آمریکا. پایتخت و شهر مهم آن سالتلیکسیتی است. پرووو شهر دوم ایالت است. یوتا همچنین جزو ایالتهای غرب آمریکا بهشمار میآید. جمعیت این ایالت دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است و شهر سالتلیکسیتی، مرکز ایالت، ۱۹۰ هزار نفر جمعیت دارد. یوتا در تاریخ ۴ ژانویه سال ۱۸۹۶ به عنوان چهل و پنجمین ایالت به ایالات متحده پیوست. یوتا سیزدهمین ایالت بزرگ آمریکا و ۳۴امین ایالت پرجمعیت این کشور است.
حدود ۸۰ درصد از مردم این ایالت در منطقهای که به «کناره واساچ» (Wasatch Front) شهرت دارد زندگی میکنند که شامل چندین شهر نزدیک به هم در کوهپایههای کوهستان واساچ است. این تمرکز جمعیت در یک منطقه باعث شدهاست که بخشهای بزرگی از ایالت تقریباً خالی از سکنه بمانند و یوتا از نظر درصد جمعیت شهرنشین در رتبه ششم در میان ایالات آمریکا قرار بگیرد.
یوتا از سوی شرق با کلرادو، از شمال شرق با وایومینگ، در شمال با آیداهو، از سمت جنوب با آریزونا، و از غرب با نوادا هممرز است. جنوب شرق یوتا نیز در نقطهای مرز کوچکی با گوشهای از ایالت نیومکزیکو دارد.
یوتا از نظر مذهب یکدستترین ایالت آمریکا است. ۶۳ درصد از جمعیت یوتا از پیروان مذهب مورمون هستند که از شاخههای مسیحیت است. این مذهب تأثیر بسیاری بر فرهنگ و زندگی روزمره مردم یوتا داشتهاست که از آنجمله پرهیز از نوشیدن آشامیدنیهای الکلی و همچنین چای، و قهوه توسط مردم مورمون است. همچنین نرخ رشد جمعیت در این ایالت بیش از سایر ایالتهای آمریکاست که این موضوع با تمایلات سنتی و خانواده دوستی مورمونها مرتبط است.
مهمترین نهادهای آموزش عالی این ایالت دانشگاه بریگهم یانگ، دانشگاه یوتا، و دانشگاه ایالتی یوتا هستند. از چهرههای نامدار این ایالت میتوان لوید میلر و بریگهم یانگ را نام برد.
جغرافیا
نام یوتا از واژه سرخپوستی «یوته» برگرفته شدهاست که به معنای سرزمین مردم کوهستان میباشد. ایالت یوتا البته در میان رشته کوههای راکی قرار دارد و کوههای پوشیده از برف ایالت را میتوان از شهر پایتخت ایالت سالت لیک سیتی مشاهده کرد. غرب ایالت را نمکزار و دریاچههای خشکیده نمک پوشانیده است. دریاچه بزرگ نمک در نزدیکی پایتخت قرار گرفتهاست. از این رو، این ایالت دارای تنوع آب و هوایی است. در حالی که آب و هوای غالب نیمه خشک و بیابانی است اما وجود برف و هوای سرد در برخی مناطق جاذبههای گردشگری زمستانی ایجاد کردهاست؛ به نحوی که المپیک زمستانی سال ۲۰۰۲ در این ایالت برگزار شد.
شهرستانها
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور مجارستان ( میلیارد دلار) بود.
پارکهای ملی
یوتا از نظر منابع طبیعی و پارکهای ملی سرزمین بسیار غنیای است.
پارک ملی کنیون لندز، پارک ملی کپیتول ریف، پارک ملی آرچز، دره یادبود، و پارک ملی برایس کنیون در جنوب این ایالت قرار دارند، و جنگل ملی کاریبو-تارگی در شمال آن.
از پارکهای ملی دیگر میتوان جنگل ملی دیکسی، جنگل ملی یواینتا-واساچ-کش، جنگل ملی فیشلیک، پارک ملی صهیون، و جنگل ملی مانتی-لا سال را نام برد.
روابط با ایران
دولتمردان زیادی از ایران دانش آموختهٔ موسسات آموزش عالی یوتا هستند.
در سال ۱۹۵۰، ایالات متحده آمریکا در راستای سیاست هری ترومن و قرارداد موسوم به قرارداد اصل چهارم برنامهای تأسیس کرد که USAID نام گرفت. از اینجا بود که دانشگاه ایالتی یوتا موظف شد که بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ فناوری کشاورزی خود را به کشورهای در حال توسعه همانند ایران ارزانی دارد که در دهه ۱۹۶۰ نیز ادامه پیدا کرد.
دانشگاه یوتا نیز روابط مبسوطی را به ویژه با دانشگاه تهران برای تبادل دانشجو و محقق پایهریزی نمود که سالها ادامه داشت. تعداد زیادی دانشآموخته از این روابط حاصل شد، از جمله اردشیر زاهدی و علی اصغر سلطانیه.
با اینحال، دانشگاههای یوتا از سالها پیش (به جهت مشابهت اقلیمی بین ایران و یوتا) با ایران روابط و تبادلات علمی-فرهنگی انجام داده بودند. نخستین دانشجوی ایرانی که جهت تحصیلات رهسپار یوتا گشت متعلق به سال ۱۹۱۲ است. و در سال ۱۹۳۹، رضاشاه پهلوی از آمریکا درخواست فرستادن متخصصین کشاورزی به ایران نمود. فرانکلین هریس، استاد و رئیس دانشگاه بریگهم یانگ، در پاسخ به درخواست وی به ایران آمد.
پیوند به بیرون
پارک ملی طاقها
وبگاه مرکزی کلیسای مورمون در یوتا
کتابخانه فرهنگهای اسلامی و خاورمیانه عزیز عطیه در دانشگاه یوتا
پارک ملی صهیون آمریکا
پارک ملی برایس کنیون
نگارخانه
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۹۶ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۹۶ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6741 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%DA%AF | وایومینگ | وایومینگ ایالتی در مناطق کوهستانی غرب ایالات متحده است. این ایالت از لحاظ وسعت در جایگاه دهم قرار دارد و کم جمعیتترین ایالت آمریکا است. دو سوم غربی ایالت را کوهها و مراتع دامنه شرقی رشتهکوه راکی تشکیل میدهند، در حالی که یک سوم شرقی دشت مرتفعی است که با نام بالادشت شناخته میشود. شاین پایتخت و پرجمعیتترین شهر این ایالت است و جمعیتی برابر ۶۰٬۰۰۰ نفر را در خود جای دادهاست. شهر کاسپر در مقام دوم قرار دارد.
تاریخ
وایومینگ نخستین ایالت امریکاست که در سال ۱۸۶۹ حق رای زنان را در انتخابات محلی و ایالتی در این ایالت به رسمیت شناخت. نخستین فرماندار زن آمریکا نیز در وایومینگ به قدرت رسید نلی تیلو راس بود.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت،
که تقریباً برابر تولید ناخالص داخلی کشور غنا( بود.
پارکهای ملی
شهرت ایالت بیشتر بخاطر پارکهای آن همانند پارک ملی یلوستون و جنگل ملی شوشونی، و نیز جنگلهای وسیع آن همانند جنگل ملی کاریبو-تارگی و جنگل ملی بریجر-تیتان است.
منابع
جستارهای وابسته
فهرست شهرها و روستاهای وایومینگ
پیوند به بیرون
اتاقک بازرگانی شاین
سازمان گردشگری ایالت وایومینگ
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۹۰ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۹۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب ایالات متحده آمریکا |
6742 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%B1%DB%8C | میزوری | {{US state |
Name = میزوری |
Fullname = ایالت میزوریMissouri|
Former = Missouri Territory |
Flag = Flag of Missouri.svg |
Flaglink = پرچم ایالت میزوری |
Seal = Seal of Missouri.svg|
Seallink= نشان رسمی ایالت|
Map = Map of USA MO.svg |
Nickname = The Show Me Stateایالت "نشانم بده"|
Motto = Salus populi suprema lex esto(لاتین)باشد که رفاه مردم بالاترین قانون باشد |
Capital = جفرسونسیتی |
LargestCity = کانزاسسیتی |
LargestMetro =سنتلوئیس |
Governor = جی نیکسون (دموکرات) |
Senators = روی بلانت (ج) کلیر مککسکیل (دموکرات)|
PostalAbbreviation = MO |
OfficialLang = انگلیسی|
AreaRank = ۲۱ام |
TotalAreaUS = ۶۹٬۷۰۹ |
TotalArea = ۱۸۰٬۶۹۳ |
LandAreaUS =۶۸٬۸۹۸ |
LandArea = ۱۷۸٬۵۹۰ |
WaterAreaUS =۸۱۱ |
WaterArea = ۲٬۱۰۱ |
PCWater = ۱٫۱۶ |
PopRank = ۱۷ام |
2010Pop = ۶٬۰۲۱٬۹۸۸ |
DensityRank = ۲۷ام |
2000DensityUS = ۸۰٫۲۷|
2000Density = ۳۱ |
MedianHouseholdIncome = $۳۷٬۹۳۴ |
IncomeRank = ۳۱ام |
AdmittanceOrder = ۲۴ام |
AdmittanceDate = ۱۰ اوت ۱۸۲۱ |
TimeZone = Central: UTC-6/-۵ |
Latitude = ۳۶° N to 40° ۳۷′ N |
Longitude = ۸۹° ۶′ W to 95° ۴۶′ W |
WidthUS =۲۴۰ |
Width = ۳۸۵ |
LengthUS = ۳۰۰ |
Length = ۴۸۰ |
HighestPoint = تاوم ساک ماونتن |
HighestElevUS = ۱٬۷۷۲ |
HighestElev = ۵۴۰ |
MeanElevUS = ۸۰۰ |
MeanElev = ۲۴۰ |
LowestPoint = رودخانه سنت فرانسیس |
LowestElevUS = ۲۳۰ |
LowestElev = ۷۰ |
ISOCode = US-MO |
Website = www.mo.gov
}}
میزوری از ایالتهای غرب میانه آمریکا است. مرکز آن جفرسونسیتی و شهرهای مهم آن کانزاسسیتی و سنتلوئیس هستند.
نامگذاری
تلفظ صحیح نام ایالت در آوای بومی و ساکنین کنونی آن میزوری است و نه میسوری. میزوری نام خود را از زبان سرخپوستان قبیله سو میگیرد که به معانی مختلف تعبیر (از جمله مثلاً «مردم قایقسوار» یا «قایق بزرگ» یا «قایق چوبی») شدهاست.
در جنوب و برخی مناطق دیگر ایالت گاه مشاهده میشود که نام ایالت را میزورا'' نیز تلفظ میکنند.
تاریخ
میزوری در سال ۱۸۰۳ در واقعه خرید لوئیزیانا توسط توماس جفرسون از کشور فرانسه خریداری شد. هفده سال بعد یعنی در سال ۱۸۲۱ میلادی میزوری به عنوان بیست و چهارمین ایالت آمریکا به ایالات متحده پیوست. میسوری در جنگ داخلی آمریکا یکی از اعضای اتحادیه شمال بود. هری ترومن سی و سومین رئیسجمهور آمریکا در تاریخ از این ایالت است.
آب و هوا
میزوری غالباً دارای آب و هوای قارهایست: زمستانهای سرد و برفی و تابستانهای گرم و شرجی دارد. میزوری به ویژه در «کوچه پیچندها» (Tornado Alley) قرار دارد.
شهرها
ایالت میزوری دو شهر بزرگ دارد: یکی سنت لوئیس و دیگری کانزاس سیتی که هر دو بالای دو میلیون نفر جمعیت دارند. چند شهر دیگر نیز در ایالت وجود دارند که در مقیاس شهرهای متوسط محسوب میگردند. در این گروه میتوان جفرسون سیتی (پایتخت ایالت)، اسپرینگفیلد، کلمبیا، سنت جوزف و جاپلین نام برد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور سنگاپور ( میلیارد دلار) بود
در سال ۲۰۱۶ مجموعاً ده شرکت در میان اعضای فهرست فورچون ۵۰۰ ار ایالت میزوری قرار داشتند. این شرکتها عبارت بودند از:
از شرکتهای مهم دیگر این ایالت میتوان مکدانل داگلاس، هالمارک کاردز، شرکتهای معروف معماری آرکیتکچر ۳۶۰، هلموث، اوباتا و کاساباوم و پاپولوس، شرکت شرابسازی انهایزر بوش و شرکت محاسبات و تحلیل آماری اچ اند آر بلاک را نام برد.
در کشاورزی، مهمترین محصولات این ایالت سویا و برنج است.
سیاست
به غیر از شهرهای بزرگ همانند سنت لوئیس و کانزاس سیتی، اغلب ایالت جمهوریخواه هستند. با اینحال نمایندگان دموکرات نیز از این ایالت به مقام و منصبهای بالا نیز میرسند.
میزوری در حال حاضر در کنگره آمریکا شش جمهوریخواه و دو دموکرات (یعنی در مجموع هشت نماینده) دارد.
میزوری یک سیستم پارلمان دو مجلسی دارد: مجلس نمایندگان میزوری ۱۶۳ عضو دارد که به مدت چهار تا ترم دو ساله میتوانند در مقام خود خدمت کنند. تیم جونز (ج) سخنگوی مجلس است. مجلس سنای میزوری نیز ۳۴ عضو دارد که میتوانند به مدت دو ترم چهار ساله در مقام خود خدمت کنند. پیتر کیندل (ج) ریاست سنا را بر عهده دارد. مجلس سنا و نمایندگان ایالت در کاپیتول ایالت میزوری قرار دارد. این ساختمان، دیوان عالی ایالت میزوری، و دیگر ادارات دولتی ایالت در شهر پایتخت میزوری، یعنی جفرسون سیتی قرار دارند.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان امینم رپر، رندی اورتن کشتی کچ کار، کلمن هاوکینز، شریل کرو، مارک تواین٫ والتر کرانکایت٫ هری ترومن٫ سناتور جیمز فولبرایت٫ ماریان مور، تی.اس. الیوت، ادوین هابل، یولیسیز سایمن گرانت، جان اشکرافت، استیون چو، چاک بری، چارلز لیندبرگ، دیوید لی (بسکتبال)، مایا آنجلو، ریچارد اسمالی و مت بومر را نام برد.
دانشگاهها و مراکز فرهنگی میزوری
مراکز فرهنگی
طاق گیت وی، موزه هنر نلسون اتکینز و موزه هنر میلدرد لین کمپر در این ایالت قرار دارند. موزه و کتابخانه ریاست جمهوری هری ترومن نیز در میزوری واقع است.
آموزش عالی
در آموزش عالی، این ایالت دارای موسسات بسیار معتبریست. از آن جمله میتوان دانشگاه واشینگتن در سنت لوییس را در وهله نخست نام برد که در سال ۲۰۱۳ در جهان (بر طبق ردهبندی مؤسسه ARWU) در مقام ۳۲ در دنیا و نیز در رتبه ۱۴ در آمریکا (بر طبق یو اس نیوز اند ورلد ریپورت) قرار داشت.
دانشگاه میزوری در کانزاس سیتی، دانشگاه میزوری در رولا، و دانشگاه میزوری در کلمبیا هر سه از دانشگاههای دولتی بزرگ ایالت محسوب میشوند که شعبه اصلی آنها در شهر کلمبیا دارای شهرت فراوانی در میان دانشگاههای دولتیست. دانشگاه میزوری در رولا دارای یک راکتور هستهای ۲۰۰ کیلوواتی است و دانشگاه میزوری در کلمبیا نیز یک رآکتور هستهای ۱۰ مگاواتی آزمایشی دارد.
طبیعت
میزوری از نظر منابع طبیعی بسیار غنی میباشد. جنگل ملی مارک توین در جنوب این ایالت گسترده شدهاست که بسیار مورد بازدید دوستداران طبیعت از سرتاسر آمریکا قرار دارد. این پارک بر نیمه شمالی رشتهکوه اوزارک در جنوب ایالت میزوری گسترده شدهاست.
از دهها پارک ایالتی متعدد در میزوری میتوان پارک ایالتی درخت بزرگ بلوط، پارک ایالتی بابلر، پارک ایالتی هاون، پارک ایالتی غار اونونداگا، پارک ایالتی بنت اسپرینگ و پارک ایالتی رودخانه کویور را بهطور نمونه نام برد.
نگارخانه
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی دولت ایالت میزوری
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۱ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۲۱ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا |
6744 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%20%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87 | کتاب جامعه | کتاب جامعه بن داود (در عبری:מגילת קהלת کوهِلِت) نام یکی از بخشهای عهد عتیق کتاب مقدس است. به نظر میرسد در طول زمان، توسط نویسندگان دیگری، چیزهایی بر متن اصلی افزوده شده باشد.کتاب خود زندگینامهای است از زبان پادشاه اورشلیم (سلیمان پسر داوود) که دریافته است قسمت اعظم زندگی اش باطل بوده است.
منابع
کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹،
کتاب جامعه
ادبیات حکمت
سلیمان
سوکوت
عهد عتیق
کتابهای سده ۲ (پیش از میلاد)
کتابهای سده ۴ (پیش از میلاد)
کتابهای سده ۵ (پیش از میلاد)
کتابهای عهد عتیق
کتوویم |
6748 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%20%D8%AF%D9%88%D8%B1 | خاور دور | خاور دور یک اصطلاح جغرافیایی جایگزین است که در زبان انگیسی (و برابر آن در بسیاری از زبانهای دیگر) برای اشاره به آسیای شرقی (شامل آسیای شمال شرقی)، شرق دور روسیه (بخش آسیای شمالی) و آسیای جنوب شرقی است. آسیای جنوبی نیز گاهی به دلایل اقتصادی و فرهنگی جزئی از آن محسوب میشود.
در کل خاور دور به معنای مناطق شرقی آسیا است.
از دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، آسیای شرقی متداولترین واژه در بیشتر رسانهها برای این منطقه بودهاست. امروزه خاور دور اغلب یک واژهٔ منسوخ، قدیمی، تهاجمی و گاهی حتی نژادپرستانه است.
به بیان دیگر خاور دور ذاتاً یک واژهٔ اروپامحور است زیرا بخشی از یک پارادایم جغرافیایی است که در آن حتی آسیای غربی نیز «خاور نزدیک» یا «خاورمیانه» نامیده میشود. تا پایان سدهٔ بیستم مرکز ثقل بودن اروپا در اقتصاد جهانی قابل گفتوگو بود که اکنون دیگر واقعیت ندارد.
خاور دور از سدهٔ ۱۲ وارد ادبیات جغرافیای سیاسی اروپاییان شد با این معنی که خاور دور، دورترین قسمت از سه بخش شرقی است که فراتر از خاور نزدیک و خاورمیانه است. به همین دلیل مردم کشور چین نیز از سدهٔ ۱۹ و اوایل سدهٔ ۲۰ جهان غرب را غرب دور «Tàixī ()» یعنی هر آنچه در غرب جهان عرب قرار دارد نامیدند.
از بعد از دهه ۶۰ میلادی، جمله «آسیای شرق و جنوب شرقی» در رسانههای جمعی جایگزین این اصطلاح شد.
جستارهای وابسته
خاور نزدیک
خاورمیانه
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
آسیا-اقیانوسیه
آسیا
اروپامحوری
جنوب شرق آسیا
شرق آسیا
شمال آسیا |
6749 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86 | مهدی بازرگان | مهدی بازرگان تبریزی (۱۲۸۶ – ۳۰ دی ۱۳۷۳) سیاستمدار ایرانی بود که از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ بهعنوان چهل و یکمین نخستوزیر ایران فعالیت کرد. او عضو جبهه ملی ایران، از مؤسسین حزب نهضت آزادی ایران، استاد دانشگاه، پژوهشگر قرآن، و از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی بود. او نخستین دانشیار دانشگاه تهران بود و مدتی بعد استاد و به مدت شش سال رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.
بازرگان با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. وی به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق و سپس توسط مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت بهعنوان رئیس هیئت خلع ید در صنعت نفت انتخاب شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، فعالیتهای سیاسی بازرگان گسترش یافت. وی به همراه سید رضا زنجانی داریوش فروهر و سید محمود طالقانی اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردند. بازرگان به همراه اللهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبههٔ ملی دوم بود و کمی بعد با تأیید مصدق و با همراهی یدالله سحابی و طالقانی اقدام به تأسیس نهضت آزادی کرد.
تشکیل نهضت آزادی به علت اختلافاتی بود که در جبههٔ ملی بین بازرگان و افرادی دیگر پیش آمده بود و مصدق نیز جانب بازرگان را گرفت. سران وقت جبههٔ ملی با عضویت نهضت آزادی مخالفت کردند و بازرگان و سحابی و طالقانی به صورت عضو منفرد در جبهه ملی ماندند و در کنگرهٔ جبهه ملی حضور داشتند. بعد از این که مصدق به مخالفت با برخی سیاستها تصمیم گرفت جبهه ملی را مجدداً سازماندهی کند، چهار حزب نهضت آزادی، جامعهٔ سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تحت رهبری مصدق تشکیل دادند، اما توسط ساواک سرکوب شدند و پس از آن نیز مصدق درگذشت.
در آستانهٔ پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، بازرگان به عنوان نخستوزیر ایران و رئیس دولت موقت معرفی شد. دولت موقت همهپرسی جمهوری اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی را برگزار کرد. پس از تصرف سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸، به دلیل اختلافهایی که با سید روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی، و حزب جمهوری اسلامی به رهبری سید محمد بهشتی داشت، به همراه کابینه دولت موقت، از نخستوزیری استعفا کرد. یکی از این اختلافات بر سر مسئلهٔ ولایت فقیه بود که بازرگان و اعضای دولت او با آن مخالف بودند و برای جلوگیری از تصویب آن، دولت بازرگان قصد انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی را نیز داشتند. اکثریت قاطع مجلس در اختیار ائتلاف به فرمان بود و نهضت آزادی در آن انتخابات توفیق چندانی نیافتهبود. اما خمینی در مقابل انحلال مجلس واکنش نشان داد و با آن مخالفت کرد. اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای نهضت آزادی و جبههٔ ملی تشکیل میدادند و این موضوع نیز یکی دیگر از اختلافات بود.
بازرگان در سال ۱۳۶۴ برای انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد که این اقدام او از جانب مردم حمایت شد،
اما شورای نگهبان صلاحیت او را تأیید نکرد. او از معدود سیاستمدارانی بود که پس از آزادسازی خرمشهر، با ادامهٔ جنگ ایران و عراق مخالفت کرده بود. وی در سال ۱۳۶۷ در نامهای به خمینی، یادآور شد که نهضت آزادی از سالها پیش مخالف ادامهٔ جنگ بوده و سپس مشکلاتی که ادامهٔ جنگ به وجود آورده را ذکر کردهبود و ادامهٔ جنگ را عامل نابودی نامیده بود. از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز بود. در زمان نخستوزیری خود نیز با وجود مخالفت با ولایت فقیه، خواستار جدایی دین از دولت نبود. اما در سالهای آخر عمر خود تغییر عقیده داد و از آن حمایت کرد.
زندگی شخصی
بازرگان در دوران انقلاب مشروطه، در خانوادهای مذهبی آذربایجانی به دنیا آمد. پدرش، عباسقلی آقا تجارتی تبریزی، پس از چندی در تهران مقیم شد و به عنوان تاجر سرشناس میان بازارهای تبریز و تهران مطرح گردید و در تهران به نام «حاج عباسقلیآقا بازرگانِ تبریزی» معروف شد و در اثر این نام خانوادگیِ «بازرگانِ تبریزی» برای او بجای «تجارتی تبریزی» رسمی شد.
بازرگان در ۱۳۱۸ با ملک طباطبایی ازدواج کرد. طباطبایی در سال ۱۳۹۷ درگذشت. آنها پنج فرزند داشتند: زهرا، عبدالعلی، فرشته، فتانه و محمدنوید. فرشته بازرگان در بهمن ۱۳۹۵ درگذشت.
تحصیلات
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند. در سال ۱۳۰۷ در میان نخستین گروه محصلان ممتاز اعزامی دولت پهلوی قرار گرفت و با بورس شاهنشاهی راهی فرانسه شد.
در دبیرستان ژرژ کلمانسو در نانت تحصیل کرد جایی که با عبدالله ریاضی همکلاس بود. سپس ترمودینامیک و مهندسی را در Ecole Centrale des Arts et Manufactures دانشکده مرکزی هنر و تولید پاریس خواند. در ۱۳۱۳ به ایران بازگشت.
وی جزو نخستین گروه از فارغ التحصیلانی است که در تاریخ ایران (دوران پهلوی) بورسیهٔ تحصیلی دریافت کردهاست.
دولت مصدق و کودتا
کریم سنجابی وزیر فرهنگ دولت اول مصدق، بازرگان را به سمت معاون خود تعیین کرد و فعالیت سیاسی بازرگان از آن زمان شروع شد. منصبی که برای بازرگان زیاد طول نکشید چون کمی بعد مصدق او را به سمت رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس به آبادان منصوب کرد تا این تأسیسات را در کنترل بگیرد. بازرگان بعد از مدتی به دلیل اختلافاتی که با حسین مکی داشت، استعفا کرد. پس از آن ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران را بر عهده گرفت و و موفق شد نخستین شبکه لولهکشی آب را در تهران احداث کند.
نهضت مقاومت ملی
پس از کودتای ۲۸ مرداد بازرگان به همراه شاپور بختیار و سید رضا زنجانی اولین افرادی بودند که به مخالفت پرداخته و اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردند. شاپور بختیار در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران گفت:
اما حسین شاهحسینی، تأسیس نهضت مقاومت ملی توسط بختیار و بازرگان را رد کردهاست. او در روایت خود از نهضت مقاومت ملی میگوید که بازرگان تا مدتها بعد از کودتا با مجموعه نهضت مقاومت ملی همکاری نمیکرده؛ زیرا رئیس شرکت آب و فاضلاب تهران بود و بعدها عضویتش، به پیشنهاد طریق ناصر صدرالحفاظی مطرح گردید. و نیز درباه بختیار میگوید که او بعدها به نهضت مقاومت پیوست.
بازرگان در سال ۱۳۳۴ و در پی شناسایی چاپخانه مخفی نهضت مقاومت ملی توسط فرمانداری نظامی تهران، همراه چند تن دیگر به زندان افتاد.
جبهه ملی دوم
جبهه ملی دوم در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۹ توسط یک هیئت مؤسس ۳۵ نفری شامل سید باقر کاظمی، اللهیار صالح، غلامحسین صدیقی، کریم سنجابی، سجادی، مهدی آذر، اصغر پارسا، ادیب برومند، مهدی بازرگان، کاظم حسیبی، احمد زیرکزاده و محمود طالقانی تشکیل شد و روز سیام تیرماه ۱۳۳۹ اعلامیه تشکیل جبهه ملی دوم (جبهه ملی ایران) بهطور گسترده انتشار یافت.
تأسیس نهضت آزادی
بازرگان در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی نیز از سوی اعضای کنگره به همراه طالقانی به صورت منفرد (به دلیل عدم تصویب عضویت نهضت آزادی) به سِمَت عضو شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شدند. در این دوره بازرگان و نزدیکان او در جبهه ملی موفق به دست یابی به خواستههای خود نبودند و شرایط جبهه ملی بهطوری شده بود که احزاب مختلف در تصمیمات جبهه ملی دخیل نبودند. این اختلافات باعث شد تا بازرگان تصمیم گرفت مستقل از جبهه ملی عمل کند. وی در سال ۱۳۴۰ به همراه محمود طالقانی و یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد.
مصدق در پاسخ به بازرگان دربارهٔ تأسیس نهضت آزادی در یک نامه نوشت:
مصدق بعدها دربارهٔ جدا شدن نهضت آزادی از جبهه ملی در یک نامه، علت آن را عملکرد اشتباه جبهه ملی و تلاش برای غالب کردن یک حزب بر جبهه ملی دانست و نوشت:
مخالفت با انقلاب سفید و محاکمه
در سوم بهمن ۱۳۴۱ نهضت آزادی اقدام به انتشار اعلامیهای در اعتراض به انقلاب سفید نمود که با واکنش تند حکومت همراه شد و باعث دستگیری سران نهضت و عده دیگری از فعالان نهضت شد.
محاکمه بازرگان و سران و فعالان نهضت آزادی در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور، ضدیت با سلطنت مشروطه و اهانتهای گستاخانه به مقام شامخ سلطنت در دادگاه نظامی برگزار شد. در این دادگاه سرتیپ علینقی شایانفر وکالت او را بعهده داشت. این دادگاه پس از ۳۱ جلسه رای به محکومیت متهمان داد و اکثر افراد به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند. بازرگان نیز به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او پس از دوره کوتاهی در زندان قصر به زندان برازجان در استان بوشهر تبعید شد و در سال ۱۳۴۶، پس از پنج سال زندان و تبعید آزاد شد و فعالیتهای علمی، مذهبی و اجتماعی خود را از سر گرفت.
مصدق در سال ۱۳۴۴ در نامهای به عبدالعلی بازرگان (فرزند مهدی بازرگان) راجع به بازرگان نوشت:
انقلاب اسلامی
بازرگان در این دوران در تشکیل کمیسیون ایرانی دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی نقش مؤثری ایفا کرد. طبق سخنان کریم سنجابی و نیز شاپور بختیار، نامه به شاه که توسط جبهه ملی با امضای سنجابی، بختیار و داریوش فروهر منتشر شد، توسط مهدی بازرگان نوشته شده بود.
وی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تلاش زیادی برای تغییر حکومت به صورتی آرام و با همهپرسی داشت و حتی شاپور بختیار از طریق وی (به علت سابقه آشنایی در جبهه ملی) و عباس امیرانتظام حاضر به نوشتن استعفانامه شد و متن آن به تأیید بهشتی و طالقانی رسید و قرار شد که شخصاً با سید روحالله خمینی دیدار کند، اما در نهایت قضیه بینتیجه ماند. شاپور بختیار در یک مصاحبه و همچنین در کتاب خاطرات خود (یکرنگی) یادآور شد که در روزهای انقلاب در منزل علیاکبر سیاسی با بازرگان دیدار کردهاست.
دولت موقت
پیشنهاد نخستوزیری بازرگان را هم مطهری داد، ضمن اینکه خود خمینی هم در پاریس همین نظر را داشت.
با پیروزی انقلاب، سید روحالله خمینی حکم نخستوزیری دولت موقت را به نام بازرگان صادر کرد. اما این دو با هم اختلافهایی داشتند. اولین اختلاف دولت موقت، سر مسئلهٔ همهپرسی بود. ابتدا دولت موقت مطرح کرد که جمهوری دموکراتیک باید به رفراندوم گذاشته شود. بعد از این که با این حرکت، مخالفتهایی صورت گرفت، بازرگان آن را تصحیح کرد و از عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی حمایت کرد. اما سید روحالله خمینی اظهار داشت: فقط «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم
اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران تشکیل میدادند. از جبهه ملی، افرادی نظیر کریم سنجابی، داریوش فروهر، حسین شاهحسینی و غیره در کابینه او حضور داشتند.
در حالی که همفکران نهضت آزادی در مجلس خبرگان قانون اساسی در اقلیت بودند، دولت موقت، برای جلوگیری از تصویب لایحهٔ ولایت فقیه، طرح انحلال مجلس را ارائه داد، اما با واکنش شدید سید روحالله خمینی مواجه شد.
محسن رضایی، از فرماندهان سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد انتخاب بازرگان اظهار میدارد:
استعفا
در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ و درست یک روز بعد از آنکه دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند و دیپلماتها و کارکنان را گروگان گرفتند، دولت موقت با نخستوزیری مهدی بازرگان استعفا کرد.
دولت موقت پیش از گروگانگیری هم با نزدیکان سید روحالله خمینی و حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر داشت. در ۲۶ فروردین ۵۸ کریم سنجابی، در اعتراض به «حکومتهایی که در حکومت به وجود آمده» از وزارت خارجه استعفا کرد.
به ادعای هاشم صباغیان، وزیر کشور در دولت موقت، این دولت سه بار تقاضای استعفا کردهبود که استعفاهای قبلی با مخالفت سیدروحالله خمینی مواجه شد.
مهدی بازرگان در استعفانامهٔ دولت موقت نوشت: «پیرو توضیحات مکرر و نظر به اینکه دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمیباشد، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم میدارد.»
فردای استعفای دولت موقت، سید روحالله خمینی در حکمی گفت «با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت» بازرگان استعفای او را قبول میکند. او شورای انقلاب را مأمور اداره کشور کرد و از این شورا خواست مقدمات لازم را برای همهپرسی قانون اساسی، انتخابات مجلس و تعیین رئیسجمهور انجام دهد.
وی در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» دلیل اصلی استعفایش را دخالتهای روحانیون در امور مملکت داری و سیاسی بیان میکند و درست شبِ قبل از گروگانگیری سفارت آمریکا استعفای خود را اعلام مینماید و گویا در کتاب یادشده عنوان مینماید استعفایش بخاطر حمله به سفارت نبودهاست و حتی سه ماه قبل از استعفای نهایی، سران کشور از این تصمیم آگاه بودهاند.
نمایندگی مجلس شورای اسلامی
بازرگان در دوره نخست مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده تهران، به مجلس راه یافت.
او در یکی از نطقهای معروف در مجلس شورای اسلامی با اشاره به فضای استبدادی حاکم بر کشور گفت:
نطق وی با اعتراض و شعارهای تند نمايندگان طرفدار حکومت روبرو شد.اين نطق که پيش از انتخابات مجلس دوم و رد صلاحيت های گسترده منتقدان حکومت انجام شد با حمله فيزيکی نمايندگان طرفدار دولت به مهدی بازرگان نيمه تمام ماند و مدتی بعد با پايان يافتن دوره اول مجلس ، تمامی نامزدهای وابسته به نهضت آزادی رد صلاحيت شده و حکومت مانع شرکت آنها در انتخابات بعدی شد.
بازرگان نيز تا پايان عمر خود در تمام دورههای انتخابات رياست جمهوری و مجلس ثبت نام کرد اما پس از دوره اول مجلس همواره از سوی حاکميت رد صلاحيت میشد.رد صلاحيت او در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۶۴ برای رقابت با سید علی خامنهای منجر به آن شد که برخی مراجع از جمله سيد محمدکاظم شريعتمداری، سيد شهابالدين مرعشی نجفی و محمدصادق روحانی انتخابات را تحريم کنند.
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
نهادسازی
بگفته محمد توسلی:
بعد از «نهضت مقاومت ملی» و تجربه سختی که مهندس بازرگان در آن دوران در همکاریهای اجتماعی داشتند، به دنبال راهکارهایی بودند که:چه کنیم که زمینههای فرهنگ استبدادی یعنی تکرویها، خودخواهیها و نداشتن روحیه کار جمعی اصلاح شوند.
مکتب متاع (۱۳۳۵)
انجمن اسلامی مهندسین (۱۳۳۶)
انجمن اسلامی پزشکان (۱۳۳۷)
انجمن اسلامی معلمان(۱۳۳۸)
انجمن اسلامی بانوان(۱۳۳۸)
شرکت انتشار (۱۳۳۸)
شرکت انتشارات قلم(۱۳۳۹)
مجتمع فرهنگی و مسجد جامع نارمک(۱۳۳۹)
هنرستان کارآموز (۱۳۴۱)
تأسیس مکتب متاع
متاع مخفف مکتب تربیتی اجتماعی عملی است که در سال ۱۳۳۵ به ابتکار بازرگان شکل گرفت.
تشکیل متاع از نتایج تجربه نهضت ملی شدن نفت بود که به گفته یزدی آنها دریافتند که:
(همکاریهای گروهی در ایران در زمینههای سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی عموماً با مشکلاتی از درون که به رفتارها و خلقیات عناصر تشکیل دهنده این فعالیتها بستگی دارد روبرو میشوند. احزاب سیاسی تشکیل میشوند ولی رشد نمیکنند…)
بازرگان در ۱۳۳۶ در سخنرانی خود گفت:
مرض بزرگ و موجب اساس بدبختیها و عقب افتادگیهای ما همان علت یا عللی است که در خاصیت انفرادی و خلقت خودبینی و خودخواهی و خودپرستی ما منعکس و متمرکز گردیدهاست…
تعلیم و تربیت دیگر امروز با گفتن و بحث کردن انجام نمیشود .. با عمل و تمرین انجام میشود … بنابراین تا میتوانیم دور هم جمع شویم و کارهای فردی را بصورت اجتماعی و با مشارکت و همکاری انجام دهیم
بدین ترتیب مکتب متاع با همکاری ابراهیم یزدی-کا ظم یزدی -عزتالله سحابی -احمد آرام - کتیرایی -مرتضی مطهری -مهدی حائری یزدی-کاظم حاج طرخانی -غلامرضا سعیدی -باقر رضوی شروع بکار کرد.
جلسات در خانه افراد انجام میشدند و در آنها مسایل روز سیاسی ایدیولوژیک مورد بحث قرار میگرفت. این جلسات تا اوایل انقلاب ادامه پیدا کردند.
آخرین جلسه مکتب متاع در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در منزل سحابی انجام شد که در پایان آن آیت الله مطهری پس از خروج از جلسه توسط گروه فرقان ترور شد.
تأسیس انجمن اسلامی مهندسین
نخستین جلسه رسمی انجمن در ۶ خرداد ماه ۱۳۳۶ با حضور تعدادی از اعضای مؤسس انجمن در منزل بازرگان، برای بحث دربارهٔ خط مشی و اساسنامه انجمن تشکیل شد.
این جلسات به فاصله ۱۵ روز یک بار برگزار میشد. پس از تشکیل ده جلسه، نخستین جلسه مجمع عمومی انجمن اسلامی مهندسین در روز چهارشنبه ۴ دی ماه ۱۳۳۶، در منزل یوسف طاهری قزوینی برگزار شد. شرکت کنندگان در این جلسه ۳۰ نفر بودند. در آن جلسه، بازرگان دربارهٔ اهداف انجمن و شکیب نیا در مورد کارهای انجام یافته و اقدامات هیئت مؤسس مطالبی بیان کردند. در دومین جلسه، به تاریخ ۵ تیر ماه ۱۳۳۶، پیش نویس اساسنامه انجمن، که با کوشش هیئت منتخب مجمع تهیه شده بود، به تصویب رسید.
اعضای هیئت مؤسس که نامشان در نخستین اساسنامه انجمن آمدهاست ۱۲ نفر به شرح زیر بودند:
مهدی بازرگان، عباس تاج، ذبیحالله دبیر، احمد زنگنه، عزتالله سحابی، منوچهر سالور، قاسم شکیب نیا، یوسف طاهری قزوینی، محسن عطایی، مصطفی کتیرایی، علی اصغر لواسانی و علی اکبر معین فر
فعالیتهای مهندسی
شرکت مهندسی یاد
دوازده استاد دانشگاه که پس از کودتای ۲۸ مرداد با دستور ملوکانه از دانشگاه تهران اخراج و حقوقشان قطع میشود. برای امرار معاش شرکت مهندسی «داد» مخفف دوازده استاد اخراجی دانشگاه را تشکیل میدهند. یکی از استادان کنار میکشد و «داد» به «یاد» تبدیل میشود.
«یاد» تا چند سال محل درآمدزایی مهدی بازرگان و ده استاد دانشگاه دیگر میشود تا اینکه بازرگان را دستگیر و زندانی میکنند.
شرکت صافیاد
در ۱۳۴۶ بازرگان از زندان آزاد میشود، شرکت «یاد» را با شرکت «سافیر» ادغام و شرکت «سافیاد» را تأسیس میکند. دولت میگوید «ساف»، «سازمان آزادیبخش فلسطین» را تداعی میکند و اسم باید تغییر یابد و به این ترتیب «س» به «ص» تبدیل میشود. شرکت ساخت سیستمهای حرارتی و برودتی که هنوز هم در عرصه صنعت ایران فعال است.
دیگر فعالیتهای سیاسی
بازرگان پس از استعفا و کمتر از یک ماه پس از واقعهٔ گروگانگیری و برای آنکه غائله فروکش کند، در نامهای از محمدرضا پهلوی خواست داوطلبانه به ایران بازگردد تا گروگانها آزاد شوند.
رد صلاحیت وی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۶۴ منجر به آن شد که برخی روحانیون انتخابات را تحریم کردند.
همچنین در نتیجهٔ فشارهای مختلف و بازداشت مکرر اعضای نهضت آزادی ایران، فعالیتهای نهضت آزادی که وی یکی از مؤسسان آن بود، تا حدود زیادی محدود گردید. نهضت آزادی در دوران جنگ ایران و عراق، مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اعلام کرد که این امر بر فشارها افزود.
مسعود بهنود در کتاب ۲۷۵ روز بازرگان از زاویه خاصی به ۲۷۵ روز دولت موقت بازرگان مینگرد و ۱۴ روایت مختلف از موضوع، و همچنین نقش عباس امیرانتظام را بیان میکند.
درگذشت
مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ در ضمن سفر درمانی، در زوریخ درگذشت و بعد از انتقال پیکر او به تهران و تشییع از مقابل حسینیهٔ ارشاد، در قم دفن شد. بنا به وصیت بازرگان، پیکرش در مقبرهٔ بیات در نزدیکی حرم فاطمهٔ معصومه و در کنار والدین و برخی از اقوامش به خاک سپرده شد. سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پی درگذشت مهدی بازرگان پیام تسلیت صادر کرد.
پس از درگذشت وی، بنیاد فرهنگی مهدی بازرگان، متولی امور مربوط به آثار و افکار او است. از بازرگان ۱۰۵ عنوان کتاب منتشر شدهاست.
اندیشه بازرگان
باستانیِ پاریزی وی را از آن جهت که شاید مؤمنترین فرد در میان نخستین فارغالتحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده، مؤمن آل هندسه مینامد. به ادعای صادق زیباکلام، بازرگان معمار اصلی جریان اسلامگرایی مدرن در ایران بود.
تحصیل بازرگان در فرانسه تأثیر زیادی در اندیشه او گذاشت. حضور در محافل مذهبی فرانسه او را به این نتیجه رساند که مذهب و تجدد منافاتی با یکدیگر ندارند. بازرگان در کتاب مدافعات مینویسد زمانی که با همقطارانش به کلیسای نوتردام میرفتند و انسانهای «شیک و فرنگی» را در حال ذکر و رکوع میدیدند، همگی از «نماز خواندن» فرنگیها متعجب میشدند. بازرگان در کتاب دین و تمدن دربارهٔ پیشرفت غرب مینویسد: «محرک اصلی این تمدن چیزی جز خدا و دین نمیتوانست باشد» اما این سؤال پیش میآمد که اگر دین علتالعلل پیشرفت اروپاییها بود، چرا دین در جوامع دیندارتری مانند ایران و پاکستان باعث پیشرفت نشده بود؟ پاسخ بازرگان به این مسئله، تعین بخش رویکرد تفسیری بعدی او در خوانش و تفسیر متون مقدس بود.
علت پیشرو بودن دین در جوامع اروپایی از منظر بازرگان، کنار زدن تفاسیر سنتی و برخورد قشری با متون مقدس بود. راه حل بازرگان برای انسداد پیشرفت در جوامع عقب مانده کنار گذاشتن تفاسیر سنتی و قشری بود.
تصور بازرگان از «تفسیر مدرن» و ضد قشریگری متون مقدس تحت تأثیر استاد دوران نوجوانیاش ابوالحسن فروغی بود. در واقع او تفسیر مدرن از متون مقدس را همخوان کردن تفکرات دینی با دستاوردهای علوم مدرن میدانست. کتابهایی مانند «عشق و پرستش»، «ترمودینامیک در زندگی» و «توحید، طبیعت، تکامل» حاصل تلاش بازرگان برای تفسیر پوزیتیویستی متون معتقدات دینی بودند.
منتقدان بازرگان البته چنین برداشتی از «تفسیر مدرن» را غیر فلسفی میدانند و معتقدند او به مسئله روششناسی در علوم اعتقادی نداشت. بازرگان مینویسد: «علوم تجربی و طبیعی جملگی ابطالپذیرند و با انقلابهای علمی و تغییرات پارادایمی در محدوده علوم زیر و زبر میشوند. ابتناء اعتبار گزارههای دینی به علوم تجربی با تغییرات پاراردایمی و ابطال نظریات علمی به راحتی زیر سؤال میرود.» نمونه چنین جملاتی از نگاه منتقدان نادیده گرفتن مبانی روش شناختی علم و بیتوجهی به فلسفه علم بودهاست.
مقصود فراستخواه مینویسد: «آرای بازرگان به روشنی نشان میدهد که او در عالم معرفت، یک لیبرال نبود، حقیقت نهایی را موضوع بحث انسانی نمیدانست و به استقلال ذهنی و آزادی فرد انسانی در ساحت معرفتشناسی قائل نبود. بلکه خدا را به مثابه حقیقتی نهایی و مستقل از ذهن بشر باور داشت که از بیرون خودخواهی و خودبینی آدمی را کنترل میکند.
لیبرالیسم معرفتی مبتنی بر خود بنیادی فاهمه بشری است که مبتنی بر استقلال، آزادی و سعادت فردی سوژهٔ انسانی است. بازرگان در مجموعه آثارش مینویسد «خطرناکترین آفت بشریت خودپرستی است و سعادت بدون خداپرستی میسر نشده و نخواهد شد.» به لحاظ فلسفی چنین ایدههایی با الهیات مدرن و لیبرالیستی همخوانی ندارد و خوانش متون دینی همچنان سنتی باقی میماند و با ردایی از تفاسیر پوزیتیویستی-مکانیکی پوشانده میشود.
آثار
کتابها
کتابهای چاپ شده از مهدی بازرگان:
انقلاب ایران در دو حرکت، ۱۳۶۲
آتیه شرکت ملی نفت ایران، ۱۳۳۰
آتیه صنعت در ایران، ۱۳۲۸
آثار عظیم اجتماع، ۱۳۲۹
آموزش تعالیم دینی، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب اول، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب دوم، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب سوم، ۱۳۴۳
آموزش قرآن، راهنمای کتاب اول، ۱۳۴۳
آموزش قرآن، راهنمای کتاب دوم، ۱۳۴۳
آیین خوشبختی (مقدمه کتاب)، ۱۳۳۵
احتیاج روز، ۱۳۳۶
اختیار، ۱۳۲۸
ارمغان فرنگ، ۱۳۱۳
از خداپرستی تا خودپرستی، ۱۳۳۱
اسلام جوان، ۱۳۴۱
اسلام مکتب مبارز و مولد، ۱۳۴۰
انتظارات مردم از مراجع، ۱۳۴۱
انسان و خدا، ۱۳۳۹
انگیزه و انگیزنده، ۱۳۴۸
اول به فکر ایران! دوم به فکر ایران!! سوم هم به فکر ایران!!!، ۱۳۳۰
باد و باران در قرآن، ۱۳۴۳، زندان قصر، شهریور ۱۳۴۴
بازی جوانان با سیاست، ۱۳۲۱
بررسی نظریه اریک فروم، ۱۳۵۵
برنامه تربیت و تعلیم دینی، ۱۳۳۸
بسازیم یا برایمان بسازند، ۱۳۳۵
بعثت و ایدئولوژی، ۱۳۴۳
بعثت و تکامل، ۱۳۴۶
بهرهبرداری از پالایشگاه نفت در آبادان، ۱۳۳۰
بینهایت کوچکها، ۱۳۲۸
پراگماتیسم در اسلام، ۱۳۲۸
تأثیر ملی شدن نفت در وضع صنعتی ایران، ۱۳۳۱
تبلیغ پیغمبر، ۱۳۴۲
ترمودینامیک در زندگی، ۱۳۳۴
توحید، طبیعت، تکامل، ۱۳۵۶
جنگ دیروز و فردا، ۱۳۳۴
چرا با استبداد مخالفیم، ۱۳۴۲
چشم همچشمی، ۱۳۴۴
چگونه باشیم، ۱۳۲۹
چند کلمه دیگر در زمینه تغییر خط، ۱۳۳۸
چیزی که به فکر آن نیستیم، ۱۳۲۷
خاطرات زندان، (۱۳۴۶ ۱۳۴۲)
خاطرات سفر حج، ۱۳۳۹
خاطراتی از دوران جوانی، (۱۳۲۲ ۱۳۱۹)
خانه مردم، ۱۳۳۸
خدا در اجتماع، ۱۳۴۴
خداپرستی و افکار روز، ۱۳۳۷
خودجوشی، ۱۳۴۰
در وصف صنعت، ۱۳۱۱
درس دینداری، ۱۳۴۰
دعا، ۱۳۴۲
دل و دماغ، ۱۳۲۶
دومین ناهار اهواز، ۱۳۳۰
دین و تمدن، ۱۳۵۰
ذره بیانتها، ۱۳۴۴
راه طی شده، ۱۳۲۶
رضایت از خانه، ۱۳۲۶
روح ملتها (مقدمه کتاب)، ۱۳۴۳
زمستان تهران و دود بخاریها، ۱۳۲۳
زندان هارونالرشید یا آتشکده ساسانی، ۱۳۲۳
سازگاری ایرانی، ۱۳۴۳
سازمان مسافربری شهر تهران، ۱۳۲۳
سرچشمه استقلال، ۱۳۲۷
سِرِّعقب افتادگی ملل مسلمان، ۱۳۳۰
ضریب تبادل مادیات و معنویات، ۱۳۲۲
طرح یک پیشنهاد برای حل عبور و مرور خیابانهای تهران، ۱۳۳۸
عشق و پرستش، ۱۳۳۶
علمی بودن مارکسیسم، ۱۳۵۴
علی و اسلام، ۱۳۳۹
غرض از تأسیس نهضت آزادی ایران، ۱۳۴۰
قیمتیتر از نفت، ۱۳۳۰
کار در اسلام، ۱۳۲۵
گزارش فنی از بنای ساختمان بانک ملی اصفهان، ۱۳۲۳
گفتگویی با خانواده از زندان (۱۳۴۳ ۱۳۴۲)
ما معلمیم یا مربی، ۱۳۲۸
مدافعات در دادگاه بدوی نظامی، ۱۳۴۲
مذهب در اروپا، ۱۳۲۱
مرز میان دین و سیاست، ۱۳۴۱
مرگ زنگنه یا انتحار ملی، ۱۳۳۰
مسئله وحی، ۱۳۴۱
مسلمان اجتماعی و جهانی، ۱۳۳۸
مطهرات در اسلام، ۱۳۲۲
مهندس خارجی، ۱۳۳۴
مهندس خلیل ارجمند، مرد ایمان و…، ۱۳۲۳
نقشه شهرها و طرز تشکیل دماغها در ایران، ۱۳۲۹
نماز، ۱۳۲۰
نیک نیازی، ۱۳۴۶
یادداشتی از سفر حج، ۱۳۳۹
نگارخانه
یادداشتها
پانویس
منابع
علیرضا احمدیان، بازرگان، قهرمان ملی، ۱۳۸۳.
علیرضا احمدیان، مکتب تربیتی دفاع مقدس، الگویی برای همه تاریخ، ۱۳۸۳.
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی مهدی بازرگان
زندگینامه مهدی بازرگان از سایت نهضت آزادی
سخنان مهندس بازرگان و خمینی در مراسم تحلیف اولین رئیس دولت جمهوری اسلامی
انعکاس خبر مرگ مهندس بازرگان در روزنامه نیویورک تایمز
زندگینامه مهندس مهدی بازرگان
مهندس مهدی بازرگان در دهه ۱۳۳۰
مصاحبه خواندنی مهندس مهدی بازرگان درباره دکتر چمران
استادان دانشگاه آذری اهل ایران
استادان دانشگاه تهران
اعضای جبهه ملی ایران
اعضای شورای انقلاب اسلامی ایران
اعضای نهضت آزادی ایران
افراد ایرانی آذریتبار
افراد جنگ جهانی دوم اهل ایران
افراد شرکت ملی نفت ایران
افراد مربوط به انقلاب ۱۳۵۷ ایران
اهالی تهران
بشردوستان اهل ایران
خاکسپاریها در قم
دانشوران اهل ایران
دانشآموختگان مؤسسه مرکزی پاریس
درگذشتگان ۱۳۷۳
درگذشتگان ۱۹۹۵ (میلادی)
درگذشتگان به علت سکته قلبی
دور از وطنهای اهل ایران در فرانسه
رییسان دانشکده فنی
زادگان ۱۲۸۶
زادگان ۱۹۰۷ (میلادی)
سیاستمداران آذریتبار اهل ایران
سیاستمداران حزب ایران
فعالان دموکراسی در ایران
قرآنپژوهان اهل ایران
مهندسان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران
مهندسان سده ۲۰ (میلادی)
مهندسان مکانیک اهل ایران
نخستوزیران ایران
نخستوزیران جمهوری اسلامی ایران
نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی
نمایندگان تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی
نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی
نمایندگان مجلس شورای اسلامی
نواندیشان دینی اهل ایران
نویسندگان متون دینی اهل ایران
وزیران امور خارجه ایران
ویکیسازی رباتیک |
6752 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7 | اسپانیا | اسپانیا، با نام رسمی پادشاهی اسپانیا (اسپانیایی و ؛ ؛ ؛ ) کشور فراقارهای در شبه جزیره ایبری واقع در اروپای غربی و عضو اتحادیه اروپا است. سرزمین اصلی اسپانیا از جنوب و شرق با دریای مدیترانه و تنگه جبلالطارق، از شمال و شمال شرق با فرانسه، آندورا و خلیج بیسکای و از غرب و شمال غرب با پرتغال و اقیانوس اطلس هممرز است. مرز اسپانیا با پرتغال «به طول ۱۲۱۴ کیلومتر» طولانیترین مرز یکپارچه در اتحادیه اروپا است.
زبان رسمی مردم اسپانیا، اسپانیایی است. اسپانیایی زبان مادری ۴۸۳ میلیون نفر شناخته میشود و تعداد کل سخنوران این زبان به ۵۷۰ میلیون نفر میرسد.
قلمروی اسپانیا افزون بر سرزمین اصلی شامل جزایر بالئاری در دریای مدیترانه، جزایر قناری در سواحل آفریقایی اقیانوس اطلس، دو شهر خودمختار سئوتا و ملیلیه در آفریقای شمالی هممرز با کشور مراکش و چندین جزیره مسکونی و غیر مسکونی دیگر از جمله آلبوران، شافاریناس، آلوزماس و ولز د لا گومرا میباشد. با مساحت ۵۰۵٬۹۹۰ کیلومتر مربع، اسپانیا کمی بزرگتر از ترکمنستان و از لحاظ بزرگی دومین کشور بزرگ اروپای غربی و پنجمین کشور بزرگ اروپاست.
انسان خردمند نخستین بار در حدود ۳۵۰۰۰ سال پیش قدم به شبه جزیره ایبریا گذاشت. در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد، این منطقه تحت فرمان حکومت روم قرار گرفت و هیسپانیا نامیده میشد. هیسپانیا در قرون وسطی توسط قبایل ژرمن و پس از آن توسط موروها تصرف شد. در قرن پانزدهم پس از ازدواجهای بین حکومتی فرمانروایان کاتولیک و اتحاد این حکومتها و همچنین سقوط کامل آندلس و بازپسگیری آن از دست موروهای مسلمان، در سال ۱۴۹۲ اسپانیا به شکل کشوری یکپارچه پدیدار شد. در اوایل دوران جدید، اسپانیا به یک امپراتوری پر قدرت جهانی تبدیل شد و اسپانیاییها به عنوان یکی از نخستین فاتحان دنیای جدید به قاره آمریکا وارد و در آنجا ساکن شدند. بیش از پانصد میلیون نفر اسپانیایی زبان ساکن در آمریکا میراثی است که اسپانیاییها در این قاره بر جای گذاشتند.
اسپانیای امروزی کشوری دموکراتیک و دارای حکومتی پارلمانی تحت قانون اساسی پادشاهی است. اسپانیا یک کشور توسعهیافته و پانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیا از نظر تولید ناخالص داخلی میباشد. این کشور همچنین دارای سطح بالای استاندارد زندگی است. اسپانیا در سازمان ملل متحد، ناتو، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و اتحادیه اروپا عضو است.
نام
ریشۀ نام رومی هیسپانیا، که نام کنونی اسپانیا از این واژه گرفته شده، نامشخص است. هیسپانیا شاید از گویش شاعرانه واژه زبان یونانی هیسپریا گرفته شده باشد که به معنای «سرزمین غرب» یا «سرزمین غروب خورشید» است.
هیسپانیا ممکن است از واژه پونیکی ای-شپانیا به معنای «جزیره خرگوشها»، «سرزمین خرگوشها» یا «لبه»، که به یاد آورنده موقعیت اسپانیا در لبه اروپا میباشد، گرفته شده باشد؛ سکههای کشف شده در اسپانیا از دوره هادریان نیز تصویر زنی همراه یک خرگوش را نشان میدهد. به گفته برخی هیسپانیا از واژه باسکی ازپانا به معنای «لبه» یا «مرز» گرفته شدهاست که موقعیت جغرافیایی اسپانیا را در لبه یا مرز قاره اروپا متذکر میشود.
پژوهشگر و تاریخنگار دوره رنسانس آنتونیو دی نبریخا معتقد است هیسپانیا از واژه ایبریایی هیسپالیس به معنای «شهر دنیای باختری» گفته شدهاست. خسوس لوییز کونخیلوس معتقد است نام اسپانیا از واژه اسپن که از اسپای که واژهای است به زبان فنیقی به معنای «ذوب و شکلدهی فلز» گرفته شدهاست و «ای-سپن-یا» نیز به معنای «سرزمین ذوب و شکلدهی فلزات» است.
تاریخ
قدیمیترین ساکنان شبه جزیره ایبریا تشکیل دهندگان تمدّنهای ایبری، باسکی و سلتی بودهاند. در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد از این منطقه تحت فرمان حکومت روم قرار گرفت و در اوایل قرون وسطی ژرمنها ایبریا را تصرف کردند. پس از ژرمنها ایبریا تحت فرمانروایی مورها(مسلمانان) درآمد. پس از آن حکومتهای کوچک مسیحی به تدریج و طی چند قرن زمام امور را در ایبریا به دست گرفتند. آخرین بقایای مورها در همان سالی که کریستوف کلمب به قاره آمریکا رسید، سقوط کردند. امپراتوری جهانی اسپانیا با تبدیل این کشور به قدرتمندترین کشور اروپا و ابرقدرت جهان آغاز شد و برای یک و نیم قرن ادامه یافت.
جنگهای پی در پی و ادامهدار و وجود مشکلات فراوان در نهایت باعث زوال و اضمحلال امپراتوری شد. حمله ناپلئون به اسپانیا منجر به هرج ومرج شد و جنبشهای استقلالطلب و جداییخواه را که در سراسر امپراتوری پراکنده بودند، بیدار کرد و باعث بیثباتی سیاسی شد. پیش از جنگ جهانی دوم، جنگ داخلی ویرانگر اسپانیا به وقوع پیوست و پس از آن کشور تحت فرمان حکومتی استبدادی قرار گرفت. در نهایت دموکراسی در قالب قانون اساسی شاهنشاهی پارلمانی حاکم شد. بعدها اسپانیا به اتحادیه اروپا پیوست و دوره رنسانس فرهنگی و رشد باثبات اقتصادی را تجربه کرد.
زمان پیش از تاریخ
پژوهشهای باستانشناسی در کوههای آتاپوئرکا نشان میدهد که شبه جزیره ایبریا ۱/۲ میلیون سال پیش محل زندگی انسانسانان بودهاست. ۳۵۰۰۰ سال پیش انسان نخستین بار از شمال به این سرزمین قدم نهاد. شناختهشدهترین اثر این انسانهای پیش از تاریخ نقاشیهای معروف غار آلتامیرا در منطقه کانتاباریا در شمال ایبریا است که در حدود ۳۵۶۰۰ تا ۱۳۵۰۰ سال پیش از میلاد توسط انسانهای کرومانیون یا شاید نئاندرتالها کشیده شدهاند. از شواهد باستانشناسی و ژنتیکی بر میآید که ایبریا پناهگاهی برای ساکنان شمال پس از آخرین عصر یخبندان بودهاست.
ساکنان تاریخی ایبریا ایبریاییها و سلتها بودند. ایبریاییها در کرانههای مدیترانه از شمال شرق تا جنوب شرق ساکن بودند. سلتها در کرانهها اطلس از شمال غرب تا جنوب غرب و در شمال و مرکز (سلتیبریانها) شبه جزیره زندگی میکردند. باسکیها نیز مناطق غربی کوههای پیرنیس را اشغال کردند.
در جنوب ایبریا شهری نیمه افسانهای به نام تارتسوس پدیدار شد (۱۱۰۰ سال پیش از میلاد) که طبق نگاشتههای استرابون و کتاب سلیمان تجارت وسایل ساخته شده از طلا و نقره را با فنیقیها و یونانیها انجام میدادهاست. بین سالهای ۸۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد فنیقیها و یونانیان تجارتخانههایی را در طول سواحل مدیترانه ایجاد کردند. کارتاژها نیز مدت کوتاهی کنترل بیشتر کنارهها مدیترانهای ایبریا را در دست گرفتند تا این که در جنگهای پونیک از رومیها شکست خوردند.
امپراتوری روم و پادشاهی گوتیک
در طی دومین جنگ پونیک، امپراتوری روم کلنیهای تجاری کارتاژیها را در کرانههای مدیترانه میان سالهای ۲۱۰ تا ۲۰۵ پیش از میلاد تصرف کرد. اشغال کامل ایبریا دو قرن به درازا انجامید و رومیها به مدت شش سده مهار این شبه جزیره را در دست داشتند. استیلای روم با زبان، قانون و جاده رومی تکمیل شد.
فرهنگ باشندگان سلتی و ایبریایی رفتهرفته رومی شد. رهبران محلی در طبقه اشرافی روم پذیرفته شدند. هیسپانیا نقش یک انبار غله و غذا را برای بازار روم ایفا میکرد و لنگرگاههای آن محبل صادرات طلا، پشم، روغن زیتون و شراب بود. کشاورزی با ابداع طرحهای آبیاری جدید گسترش یافت بهطوری برخی از آنها تاکنون مورد استفاده قرار میگیرد. هادریانوس، تراژان و تئودئوس اول از امپراتورهای روم زاده هیسپانیا بودند و همچنین سنکا فیلسوف بزرگ پیش از میلاد اهل این منطقه بود. مسیحیت در سده نخست پس از میلاد وارد این سرزمین شد و در سده دوم میلادی فراگیر شد. بیشتر بنیانهای زبانی و مذهبی و قوانین اسپانیای امروزی ریشه در این دوره دارد.
اضمحلال فرمانرانی امپراتوری روم در هیسپانیا از سال ۴۰۹ آغاز شد. هنگامی که سوئبیهای ژرمن، و وندالها به همراه الانهای سرمتی از رود راین گذشتند و سرزمین گل را غارت کردند و مردم آن جا را به ایبریا راندند. سوئبیها کشوری را در شمال ایبریا جایی که امروزه گالیسیا و شمال پرتغال را فرا میگیرد، بنیان نهادند. با سقوط رومیها بنیانهای اقتصادی و اجتماعی نیز سقوط کرد و ویران شد اما حکومتهای جایگزین بسیاری از قوانین و رسوم امپراتوری پیشین را حفظ کردند مانند مسیحیت.
گروهای از قبایل وندال به نام هاسدینگی نیز حکومتی را در گالیسیا بنیان نهادند. دیگر قبیله وندال به نام اسلینگی نیز منطقهای در جنوب را اشغال کردند که تاکنون نام آنها یعنی واندالوسیا یا واژه امروزی آن اندلس بر آن ماندهاست.
ایبریای اسلامی
در قرن هشتم تقریباً همه شبه جزیره ایبری توسط موروهای مسلمان که از شمال آفریقا آمده بودند، فتح شد. (۷۱۱–۷۱۸) این فتوحات بخشی از کشورگشاییهای خلیفه اموی بود. تنها بخش کوچکی در نواحی کوهستانی شمال غرب شبه جزیره در برابر هجوم مسلمانان دست به مقاومت زد.
طبق قوانین اسلامی، مسیحیان و یهودیان به عنوان اقلیت مذهبی شناخته شدند و به مسیحیان و یهودیان اجازه داده شد تا به عنوان اهل کتاب رسوم دینی خود بپردازند اما آنها باید مالیات ویژهای را میپرداختند و نسبت به مسلمانان از حقوق اجتماعی پایینتری برخوردار بودند.
گرایش به اسلام کمکمرو به فزونی گذاشت. اعتقاد بر این است که تا پایان قرن دهم مولدونها (مسلمانان ایبریایی) بیشتر جمعیت این شبه جزیره را تشکیل میدادند.
جامعه اسلامی در شبه جزیره ایبری خود متنوع و دچار تنشهای اجتماعی بود. بربرهای اهل شمال آفریقا که هسته اصلی ارتش خلیفه در اندلس را تشکیل میدادند، با رهبران عرب در خاورمیانه به مشکل برخوردند و به ستیز و منازعه پرداختند. با گذشت زمان جوامع موروی مسلمان در مناطق مختلف به ویژه در دره رودخانه گوادالکیویر (وادی الکبیر)، دشتهای ساحلی والنسیا، دره رودخانه ایبرو و مناطق کوهستانی گرانادا بر پا شدند.
کوردوبا، پایتخت خلیفه، بزرگترین و ثروتمندترین شهر اروپای غربی بود. بازرگانی و فرهنگ مدیترانهای شکوفا شد. مسلمانان یک سنت فکری غنی را از خاورمیانه و شمال آفریقا وارد کردند. دانشمندان و پژوهشگران مسلمان و یهودی نقش مهمی در احیا و گسترش آموزش کلاسیک یونانی در اروپای غربی ایفا کردند. فرهنگ رومی شبه جزیره ایبری با فرهنگ اسلامی و یهودی درآمیخت و فرهنگ ممتازی را در منطقه ایجاد کرد. بیرون شهرها بیشتر جمعیت را در خود جای داده بود. نظام زمینداری رومی در دوران اسلامی تقریباً دست نخورده باقی ماند.
در قرن یازدهم، تشکیل امارتهای جداگانه ملوکالطوایفی رقیب در بین مسلمانان به دولتهای کوچک مسیحی اجازه داد تا قلمروی خود را گسترش دهند. با ورود فرقههای اسلامی موحدون و مرابطان از شمال آفریقا و وضع قوانین سختگیرانه اسلامی یکپارچگی را به جامعه مسلمانان بازگشت. اتحاد دوباره کشور اسلامی تا حدود یک قرن پابرجا ماند.
در سال ۱۴۶۹ م. اتحاد دو مملکت مسیحی کاستیا و آراگون با وصلت ایزابلای یکم کاستیا و فرناندوی دوم، پادشاه آراگون متحقق شد. گسترش دامنههای تحت سلطه مسیحیان با تکمیل تصرف جزایر قناری توسط کاستیا در سال ۱۴۷۸ م. ادامه یافت، و بعد از آن نیز با امضای کاپیتولاسیون تحویل گرانادا در ۱۴۹۲ م. توسط ملک ابوعبدالله محمد دوازدهم، که طبق آن پادشاهان کاتولیک ایزابلا و فردیناند موظف رعایت دین اسلامی ساکنان گرانادا شدند. با تحویل گرانادا آخرین هسته سلطه اسلامی در شبهجزیرهٔ ایبری پس از ۷۸۱ سال از میان رفت. در همان سال، کریستف کلمب با سرمایهگذاری ملکه ایزابلا کاشف جهان نو شد و باز در همان سال نیز فرمانروایان کاتولیک دستور به ترک مذهب و گرایش به مسیحیت یا اخراج یهودیان از اسپانیا بعد از بیش از دو هزار سال سابقه حضور شبهجزیره ایبری دادند. مدتی پس از اخراج یهودیان، مسلمانان نیز مجبور به ترک مذهب یا خروج از اسپانیا شدند. برای تعقیب انحرافات از مذهب کاتولیک و تقیهٔ یهودیان و مسلمانان، ملکه ایزابلا از سال ۱۴۸۰ م. دادگاه انگیزیسیون را تأسیس کرده بود. روند تمرکز قدرت در شبهجزیره با تصرف ناوارا توسط شاه فرنادو در سال ۱۵۱۲ ادامه یافت، که این امر باعث شکلگیری مرزهای اصلی اسپانیای کنونی شد.
امپراتوری اسپانیا
اتحاد دو پادشاهی آراگون و کاستیا به واسطه ازدواج ملکه کاستیا و پادشاه آراگون پایههای امپراتوری اسپانیا و اسپانیای امروزی را استوار کرد؛ گرچه هر یک از ممالک پادشاهی به عنوان یک کشور جداگانه با سیاست، قانون، واحد پول و زبان جداگانه باقی ماند. اسپانیا در سده شانزدهم و بیشتر سده هفدهم قدرت برتر اروپا بود. این موقعیت با ثروت حاصل از بازرگانی و مستعمرات تقویت شد. قدرت و شکوه امپراتوری در دوره دو تن از پادشاهان دودمان هابسبورگ، کارلوس یکم (بین ۱۵۱۶ تا ۱۵۵۶ میلادی) و فلیپه دوم (بین ۱۵۵۶ تا ۱۵۹۸ میلادی)، به اوج خود رسید. در این دوره حوادث مهم تاریخی همچون جنگهای ایتالیا، شورش اهالی کاستیا علیه کارلوس یکم، انقلاب هلند، شورش مورها در گرانادا، جنگ با امپراتوری عثمانی، جنگ با انگلستان و جنگ با فرانسه به وقوع پیوست.
امپراتوری اسپانیا با تصرف بخش بزرگی از قاره آمریکا، جزایر اقیانوسیه، مناطقی از ایتالیا، شهرهایی در شمال آفریقا و همچنین بخشهایی که امروزه فرانسه، آلمان، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند را تشکیل میدهد، بسیار بزرگ شد. اسپانیا نخستین امپراتوری بود که به «امپراتوری بیغروب» ملقب شد.
سدههای شانزدهم و هفدهم عصر کاوش بود. سفرهای اکتشافی دریایی و زمینی مسیرهای بازرگانی جدیدی را بین اقیانوسها گشود و دوره استعمار اروپاییها را آغاز کرد. کاشفان اسپانیایی در کنار فلزات گرانبها، ادویه، لوازم تجملی و محصولات جدید کشاورزی، دانش و اطلاعات ارزشمندی را از دنیاهای جدید به همراه خود میآوردند و نقش محوری در افزایش دانش اروپاییها از جهان ایفا کردند. از شکوفایی فرهنگی آن دوره امروزه با عنوان عصر طلایی اسپانیا یاد میشود. اوجگیری انسانگرایی، اصلاحطلبی پروتستانی و اکتشافهای جدید جغرافیایی منجر به شکلگیری جنبش بانفوذ روشنفکری به نام مکتب سالامانکا شد.
در اواخر سده شانزدهم و نیمه نخست سده هفدهم، اسپانیا با چالشهای سختی از همه جوانب روبرو بود. دزدان دریایی بربر زیر سایه امپراتوری در حال اوجگیری عثمانی، جریان عادی زندگی را در بسیاری از مناطق ساحلی اسپانیا مختل میکردند و این به منزله احیای خطر حمله مسلمانان بود. این جریانات در حالی به وقوع میپیوست که اسپانیا اغلب در حال جنگ با فرانسه بود.
جنبش اصلاحات پروتستانی و تفرقه در کلیسای کاتولیک کشور و امپراتوری را هر چه بیشتر در باتلاق جنگهای مذهبی فرو برد و در نتیجه امپراتوری مجبور بود تا نظامیگری را در سراسر اروپا و مدیترانه گسترش دهد.
سده شانزدهم و زمانی که امپراتوری در اوج قدرت بود، افسانه سیاه یا تبلیغات ضد اسپانیایی توسط مبلغانی از قدرتهای رقیب اروپایی به خصوص هلند و انگلستان پروتستان رواج یافت. مبلغان ضد وضعیت اخلاقی امپراتوری و اسپانیاییها تبلیغ میکردند. تبلیغات آنها در مورد میزان تفتیش عقاید و همچنین چگونگی رفتار اسپانیاییها با بومیان آمریکا، غیر کاتولیکها و یهودیان بیشتر اغراقآمیز و گاهی دروغ بود.
میانه سده هفدهم و در حالی که بیماری و جنگ اروپا را فرا گرفته بود، هابسبورگهای اسپانیایی قاره را در دام جنگها و اختلافات مذهبی سیاسی انداختند. این درگیریها اقتصاد را از پایه ویران کرد و باعث جنگهای استقلالخواهانه شد. با وجود این امپراتوری در برابر این جریانات جداییخواه مقاومت میکرد اما در نهایت مجبور شد تا جدایی پرتغال و هلند را به رسمیت بشناسد. این وضعیت منجر به جنگ سیساله در اروپا شد. در نیمه دوم سده هفدهم اسپانیا وارد یک سیر نزولی نسبی شد و بخشهایی از قلمرو خود در فرانسه و هلند را از دست داد. با این حال کشورگشایی اسپانیاییها در قارههای دیگر ادامه داشت و این روند تا سده نوزدهم ادامه پیدا کرد.
سیر نزولی اسپانیا در سالهای آغازین سده هجدهم با افزایش رقابت و ستیز بر سر تخت سلطنت به اوج خود رسید و جنگهای جانشینی اسپانیا به وقوع پیوست. جنگهای جانشینی اسپانیا درگیریهای گسترده بینالمللی بود که با زد و خوردهای داخلی درآمیخته بود. پادشاهی اسپانیا تاوان سنگینی به سبب این جنگها پرداخت و قلمروی اروپایی خود و جایگاه ابرقدرتی در این قاره را دست داد. در پی این جنگ دودمان جدیدی با رگ و ریشه فرانسوی قدرت را در اسپانیا به دست گرفتند. کشور واقعی اسپانیا زمانی تشکیل شد که نخستین پادشاه بوربون، فیلیپ پنجم پادشاهیهای کاستیل و آراگون را با هم یکپارچه کرد و بسیاری از قوانین و مقررات محلی قدیمی را برانداخت.
سده هجدهم وضعیت امپراتوری کمکم بهبود یافت. خاندان جدید حاکم یعنی دودمان بوربون نظام جدید مدرنیزه کردن دولت و اقتصاد را پیاده کرد. جنبشهای روشنگری در میان برخی از نخبگان دربار و خاندان پادشاهی رسوخ نمود. کمکهای نظامی به شورشیان در مستعمرات بریتانیا در جنگ انقلاب آمریکا وجه بینالمللی اسپانیا را بهبود بخشید.
حکمرانی ناپلئون، خیزشها و سرنگونی امپراتوری ناپلئون
در سال ۱۷۹۳ (۱۱۷۲) اسپانیا وارد جنگی علیه انقلابیان فرانسوی شد. اسپانیا در میدان نبرد شکست خورد و در سال ۱۷۹۵ (۱۱۷۴) صلح با فرانسه برقرار شد. در سال ۱۸۰۷ (۱۱۸۶) طی یک پیماننامه مخفی بین اسپانیا و ناپلئون بناپارت اسپانیا به پرتغال و بریتانیا اعلان جنگ داد. سربازان ناپلئون برای جنگ با پرتغال وارد اسپانیا شدند و تمام استحکامات نظامی را تصرف کردند. پادشاه اسپانیا به نفع برادر ناپلئون ژوزف بناپارت استعفا داد. اسپانیاییها به ژوزف ناپلئون به عنوان پادشاه دست نشانده نگاه میکردند.
خیزش ۲ می ۱۸۰۸ (۱۲ اردیبهشت ۱۱۸۷) یکی از چندین قیام علیه رژیم ناپلئونی در اسپانیا بود. این شورشها نقطه آغاز جنگ خونین شبه جزیره علیه رژیم ناپلئون بود. ناپلئون مجبور شد شخصاً دخالت کند. او چندین ارتش اسپانیایی را شکست داد و انگلیسیها را مجبور به عقبنشینی کرد. گرچه اقدامات نظامی بیشتر از سوی نیروهای اسپانیایی، انگلیسی و پرتغالی و تهاجم مرگبار ناپلئون به روسیه منجر به خروج ارتش امپراتوری فرانسه از اسپانیا و بازگشت فردیناند هفتم شد. در خلال جنگ یک سازمان انقلابی به نام «کادیز کورتس» برای هماهنگسازی مبارزات علیه رژیم ناپلئونی و آمادهسازی یک قانون اساسی شکل گرفت. اعضای این سازمان از تمام اسپانیا بودند. در سال ۱۸۱۲ (۱۱۹۱) یک قانون اساسی تدوین شد اما پس از سرنگونی رژیم بناپارتی فردیناند هفتم پارلمان کورتس تدوینگر قانون اساسی را ملغی و حکومت پادشاهی مطلقه اعلام کرد. این رخدادها نقطه آغاز درگیریهای سالهای بعد بین لیبرالها و محافظهکاران بود.
جنگهای دوران ناپلئون باعث بیثباتی و تفرقه سیاسی و همچنین نابودی اقتصاد اسپانیا شد. در بین این ناآرامیها جنگهای استقلالخواهانه در مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا به وقوع پیوست و به استقلال مستعمرات سابق اسپانیا در قاره آمریکا انجامید. شاه فردیناند هفتم کوشید تا حرکات استقلالخواهانه را سرکوب کند اما نهتنها با مخالفتها در مستعمرات روبرو شد به در داخل اسپانیا نیز افسران لیبرال دست به شورش زدند. تا پایان سال ۱۸۲۶ (۱۲۰۴) از تمام مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا تنها کوبا و پورتوریکو باقی ماند.
انقلابهای اسپانیا
در ۱۸۶۸ میلادی شورشیان به فرماندهی خوان پریم به لیبرالها و جمهوریخواهان اسپانیایی در مادرید پیام دادند که شرایط برای شورشی بزرگ فراهم است. شورشیان ملکه ایزابلای دوم را از پادشاهی فروگرفتند و او به فرانسه رفت. این رویداد به جنگ فرانسه و پروس انجامید.
ادامه بیثباتی و بحران اقتصادی در اسپانیا منجر به شکلگیری حرکات استقلالخواهانه در فیلیپین و کوبا شد. به این دنبال این مبارزات استقلالخواهانه ایالات متحده وارد مناقشه شد و جنگ آمریکا و اسپانیا در بهار ۱۸۹۸ (۱۲۷۷) به وقوع پیوست.
جنگ داخلی اسپانیا
با آغاز قرن جدید پیشرفتهایی در اسپانیا به وقوع پیوست. با این حال اسپانیا نسبت به سایر اروپاییان نقش کمرنگی در تقسیم آفریقا داشت. صحرای غربی، مراکش اسپانیا و گینه استوایی تنها مستعمرات اسپانیا در آفریقا بودند. شکستهای سنگین در طول جنگ ریف در مراکش اعتبار حکومت و شاهنشاهی را خدشه دار کرد. بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۱ (۱۳۰۲ تا ۱۳۱۰) ژنرال میگوئل پریمو ده ریورا بر اسپانیا حکومت کرد و پایان این دوره با آغاز جمهوری دوم اسپانیا همزمان شد. جمهوری به استانهای باسک، کاتالونیا و گالیسیا خود مختاری اعطا کرد و برای زنان حق رأی قائل شد. جمهوری دوم به شدت تحت حکمرانی تندروهای چپگرا بود. در شرایطی که وضع اقتصادی بدتر میشد سیاست اسپانیا هر چه بیشتر به سمت تندروی و خشونت در حرکت بود.
جنگ داخلی اسپانیا ۱۷ ژوئیه ۱۹۳۶ (۲۶ تیر ۱۳۱۵) آغاز شد و به مدت سه سال بین نیروهای ملیگرا به رهبری فرانسیسکو فرانکو که توسط آلمان نازی و ایتالیای فاشیست پشتیبانی میشد در برابر جمهوری خواهان که توسط مکزیک، شوروی و گروهی موسوم به «سپاه بینالمللی» پشتیبانی میشدند، ادامه داشت. دولتهای غربی بنا به سیاست عدم مداخله از هیچیک از طرفین حمایت نکردند. ژنرال فرانکو پیروز جنگ شد و حکومت دیکتاتوری خود آغاز کرد.
جنگ داخلی اسپانیا جنگ بیرحمانهای بود و طرفین درگیر اعمال سبعانهای را انجام دادند. جنگ جان ۵۰۰٬۰۰۰ نفر را گرفت و نیم میلیون نفر دیگر را مستقیماً درگیر کرد.
اسپانیا در زمان فرانکو
اسپانیای فاشیست تحت حکمرانی فرانکو در قبال جنگ جهانی دوم بیطرف بود گرچه به قدرتهای محور تمایل داشت. تنها حزب قانونی در رژیم فرانکو حزب فالانژ یا اسپانیولا ترادیسیونالیستا ای د لاس خونس بود که در سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۵) تشکیل شده بود؛ خط مشی این حزب تقابل با کمونیسم، کاتولیک گرایی و ملیگرایی بود. در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۷) نام حزب به مویممیِنتو ناسیونال" به معنای حرکت ملی تغییر پیدا کرد.
پس از جنگ جهانی دوم اسپانیا از نظر سیاسی و اقتصادی در انزوا بود و در سازمان ملل متحد حضور نداشت. اما در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۳) در اوج جنگ سرد اوضاع تغییر پیدا کرد و اسپانیا عضو سازمان ملل متحد شد. در آن زمان اسپانیا اهمیت راهبردی برای حضور نظامی آمریکا در شبه جزیره ایبریا و حوزه دریای مدیترانه و در نتیجه تقابل با شوروی داشت. دهه ۶۰ میلادی اسپانیا شاهد رشد بیسابقه نرخهای اقتصادی بود که از آن به عنوان معجزه اسپانیا یاد میشود.
اسپانیا پس از فرانکو
پس از مرگ فرانکو در نوامبر ۱۹۷۵ (آبان ۱۳۵۴)، بر طبق قانون خوآن کارلوس اول به عنوان پادشاه اسپانیا و رئیس دولت جانشین وی شد. با تصویب قانون اساسی جدید اسپانیا در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) و استقرار دموکراسی در اسپانیا، حکومت با ایجاد یک سازماندهی درونی بر پایه ایجاد بخشهای خودمختار قدرت بیشتری به مناطق و استانها اعطا کرد.
در باسک ملیگرایان میانهروی باسکی در کنار ملیگرایان تندرو به رهبری سازمان مسلح اتا به حیات خود ادامه دادند. این گروه در سال ۱۹۵۹ (۱۳۳۸) در دوران فرانکو تشکیل شده بود اما به اقدامات خشونتبار خود حتی پس از استقرار دموکراسی و اعطای خودمختاری به منطقه باسک ادامه داد.
در ۲۳ فوریه ۱۹۸۱ (۴ اسفند ۱۳۵۹)، عناصر شورشی نفوذی اتا در میان نیروهای امنیتی مجلس اسپانیا در تلاش برای تحمیل یک حکومت نظامی مجلس را تصرف کردند. شاه خوآن کارلوس اول شخصاً پیگیری مسئله را بر دوش گرفت و از طریق تلویزیون ملی کودتاچیان را وادار به تسلیم کرد.
در ۳۰ مه ۱۹۸۲ (۹ خرداد ۱۳۶۱) در پی برگزاری یک همهپرسی اسپانیا به ناتو پیوست. در همان سال با پیروزی حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا نخستین حزب چپ در ۴۳ سال گذشته به قدرت رسید. در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۴) اسپانیا به اتحادیه اقتصادی اروپا پیوست که بعدها به اتحادیه اروپا تبدیل شد. در پی انتخابات عمومی سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۴) حزب کارگران سوسیالیست پس از ۱۴ سال حکومت شکست خورد و جای خود را به حزب مردم داد.
در هزارهٔ نو
در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۰۲ (۱۱ دی ۱۳۸۰) دولت اسپانیا، یورو واحد پول شانزده کشور منطقه یورو را جانشین پزوتا کرد. در همان دوره اسپانیا شاهد رشد اقتصادی قوی، بالاتر از میانگین اتحادیه اروپا بود. در همان حال تحلیلگران اقتصادی هشدار میدادند که قیمت شگفتآور املاک و کسری تجارت خارجی بالا در اوج رونق احتمالاً منجر به فروپاشی اقتصادی وحشتناک کشور خواهد شد. این پیشبینیها درست بود و رکود اقتصادی ناشی از رکود در بخش مسکن در سال مالی ۲۰۰۸–۲۰۰۹ کشور را فرا گرفت. در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) ترکیدن حباب مسکن منجر به بحران مالی در اسپانیا شد که تا سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) ادامه داشت.
در صبح روز ۵ شنبه ۱۱ مارس ۲۰۰۴ (۲۱ اسفند ۱۳۸۲) و در اوج ساعات شلوغی شهر مادرید ده انفجار تروریستی در شبکه راهآهن مادرید به وقوع پیوست. سه سال بعد و طی تحقیق و برگزاری دادگاه مشخص شد این بمبگذاریها توسط گروه ستیزگر اسلامگرای محلی نزدیک به القاعده برنامهریزی و اجرا شده بودهاست. بر اثر این انفجار ۱۹۱ نفر کشته و ۱۸۰۰ نفر زخمی شدند.
نخست انگشت اتهام به سوی گروه جداییطلب باسک اتا دراز شد اما مدارک و شواهدی آشکار شد که دخالت اسلامگرایان را ثابت میکرد و چون انتخابات سراسری اسپانیا قرار بود سه روز بعد انجام شود، بیدرنگ مسائل امنیتی در صدر مجادلات بین دو حزب رقیب حزب مردم و حزب کارگران سوسیالیست قرار گرفت. در آن انتخابات، دولت اسپانیا و حزب حاکم مردم که به سبب اتحاد با ایالات متحده در جنگ عراق شرکت کرده بود، نتوانست اتهامها را در بارهٔ دخالت نظامی در خارج و کوتاهی در حفظ امنیت از خود رفع کند و به این ترتیب حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا به رهبری خوزه لوئیز رودریگز ساپاترو با وعده بازگرداندن ارتش اسپانیا از عراق و جدا شدن از ائتلاف بیشتر رایها را از آن خود کرد و ساپاترو به عنوان نخستوزیر اسپانیا برگزیده شد.
در انتخابات نوامبر ۲۰۱۱، مشکلات پی آیند رکود اقتصادی مهمترین موضوع کارزارهای دو حزب مطرح در اسپانیا بود. در این انتخابات ماریانو راخوی از حزب راستگرای مردم، پیروز شد و به نخستوزیری رسید.
در بهار ۲۰۱۴، پادشاه خوآن کارلوس نخست اعلام کرد که قصد دارد از پادشاهی کنار رود و این مقام را به پسر ش واگذارد. با همه مخالفتهای جمهوریخواهان و معترضان به پادشاهی، فیلیپه در ۱۹ ژوئن برابر با ۲۹ خرداد بر جای پدر نشست و حکومت پادشاهی مشروطه و تاج و تخت در اسپانیا برجا ماند.
جغرافیا
اسپانیا با داشتن ۵۰۵٬۹۹۲ کیلومتر مربع وسعت پنجاه و دومین کشور بزرگ جهان است. اسپانیا تقریباً ۴۷۰۰۰ کیلومتر مربع کوچکتر از فرانسه و ۸۱۰۰۰ کیلومتر مربع بزرگتر از ایالت کالیفرنیا آمریکا است. قله آتش فشانی تید که در نزدیکی شهر تنریف در جزایر قناری قرار دارد با ارتفاع ۳۷۱۸ متر بلندترین نقطه کشور اسپانیا میباشد.
اسپانیا بین مدار ۲۶ و ۴۴ درجه شمالی و نصفالنهار ۵ و ۱۹ درجه شرقی قرار دارد.
اسپانیا در غرب با پرتغال، در جنوب از طریق درونبومهایش در شمال آفریقا (سبته، ملیلیه و پنیون د ولس د لا گومرا) با مراکش و تنگه جبلطارق (جز سرزمینهای آن سوی دریاهای بریتانیا میباشد)، در شمالغرب در راستای کوههای پیرنه با فرانسه و شاهزاده نشین آندورا هممرز میباشد. در امتداد کوههای پیرنه در ۱۶۰۰ متری مرز استان خرنای کاتالونیا شهر برونبوم ییویا درون خاک کشور فرانسه قرار دارد.
جزیرهها
جزایر اسپانیا شامل جزایر بالئاری در دریای مدیترانه و جزایر قناری در اقیانوس اطلس میباشد. افزون بر اینها شماری جزیره غیر مسکونی دیگر در سمت مدیترانهای تنگه جبلالطارق نیز متعلق به اسپانیا است از جمله جزایر چافاریناس، آلهوسماس و جزیره کوچک پرخیل. جزیره آلبوران که بین اسپانیا و شمال آفریقا قرار دارد نیز تحت حاکمیت اسپانیا میباشد. جزیره کوچک فاسان که در رودخانه بیداسوآ قرار دارد تحت حاکمیت مشترک اسپانیا و فرانسه اداره میشود.
جمعیت جزایر:
۱. تنریف ۸۹۹٬۸۳۳
۲. مایورکا ۸۶۲٬۳۹۷
۳. گران کاناریا ۸۳۸٬۳۹۷
۴. لانزاروته ۱۴۱٬۹۳۸
۵. ایبیزا ۱۲۵٬۰۵۳
۶. فوئرتهونتورا ۱۰۳٬۱۰۷
۷. منورکا ۹۲٬۴۳۴
۸. لا پالما ۸۵٬۹۳۳
۹. لا خومرا ۲۲٬۲۵۹
۱۰. ال هییرو ۱۰٬۵۵۸
۱۱. فورمنترا ۷٬۹۵۷
۱۲. آروسا ۴٬۸۸۹
۱۳. لا گراسیوسا ۶۵۸
۱۴. تابارکا ۱۰۵
۱۵. اونس ۶۱
کوهستانها رودخانهها
اسپانیا کشوری کوهستانی میباشد و فلاتها و رشته کوههای بلند در آن پوشیدهاست. افزون بر کوههای پیرنه رشته کوهای دیگری از جمله "کانتابریان"، "ایبریکو"، "سنترال"، "تولدو"، "سییرا مورناً و "پنیبتیکو در اسپانیا وجود دارد. بلندترین نقطه سرزمین اصلی اسپانیا و شبه جزیره ایبریا قله مولهاسن با ارتفاع ۳۴۷۸ متر میباشد که در رشته کوههای سییرا نوادا قرار دارد. البته بلندترین نقطه کشور اسپانیا در مجموع قله آتشفشانی تید واقع در جزایر قناری میباشد. بزرگترین فلات اسپانیا مستا سنترال نام دارد که در قلب اسپانیا واقع شدهاست.
چندین رودخانه بزرگ در اسپانیا وجود دارد از جمله رودخانههای تاقوس، ایبرو، دورو، گوادیانا و گوادالکیویر. در طول ساحل دشتهای آبرفتی وجود دارد که بزرگترین آن دشت آبرفتی گوادالکیویر واقع در اندلس میباشد.
اقلیم
بر اساس ویژگیهای جغرافیایی سه اقلیم در اسپانیا وجود دارد:http://www.city-data.com/forum/attachments/weather/56180d1263187925-ultimate-climate-poll-koppen-climate-classification-kottek_et_al_2006.gif
اقلیم مدیترانهای با تابستانهای گرم و خشک. بر طبق ردهبندی اقلیمی کوپن در صورت از این نوع اقلیم بر ایبریا حکمفرماست: Csa و Csb.
اقلیم نیمهخشک که در ربع جنوبشرقی کشور به ویِژه در منطقه مورسیا و در دره ایبرو وجود دارد و برخلاف اقلیم مدیترانهای فصل خشک پس از زمستان نیز ادامه دارد.
اقلیم اقیانوسی در شمال اسپانیا به ویژه در منطقه استان باسک، آستوریاس، کانتابریا و بخشی از گالیسیا حکمفرماست. برخلاف اقلیم مدیترانهای در اقلیم اقیانوسی دما در زمستان و تابستان تحت تأثیر اقیانوس تغییر میکند و هیچ فصل خشکی وجود ندارد.
افزون بر این اقلیمهای اصلی زیر اقلیمهای دیگری نیز وجود دارد مانند اقلیم آلپی در پیرنه و سییرا نوادا و اقلیم نیمهگرمسیری در جزایر قناری.
حکومت
قانون اساسی ۱۹۷۸ اوج دموکراسی در اسپانیا است. تاریخ تدوین قانون اساسی در این کشور به قانون اساسی ۱۸۱۲ بازمیگردد. پس از مرگ ژنرال فرانکو پادشاه خوان کارلوس برای تسریع روند اصلاحات نخستوزیر دوران فرانکو کارلوس آریاس ناوارو را برکنار و سیاستمدار اصلاحطلب آدولفو سوارز را جانشین او کرد.Spain's fast-living king turns 70 BBC News Friday, 4 January 2008 Extracted 18 June 2009 پس از برگزاری انتخابات عمومی سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) و در نتیجه آن پارلمان قانون اساسی (پارلمانی که اختیار تدوین قانون اساسی را دارد) با هدف آمادهسازی و تصویب قانون اساسی جدید تشکیل شد. پس از انجام همهپرسی در ۶ دسامبر ۱۹۷۸ (۱۵ آذر ۱۳۵۷)، ۸۸٪ رایدهندگان به قانون اساسی جدید رأی دادند.
بر طبق این قانون اساسی اسپانیای امروز شامل ۱۷ بخش خودمختار و دو شهر خودمختار با درجههای گوناگونی از خودمختاری میباشد با این حال این قانون اساسی، اسپانیا را صراحتاً کشوری متحد و غیرقابل تقسیم میداند. همچنین بر طبق قانونی اساسی اسپانیا هیچ دینی در این کشور رسمی نیست و همه مردم در اعمال و باورهای دینی خود آزادند.
اجزای حکومت
اسپانیا یک پادشاهی مشروطه میباشد که در آن سلطنت موروثی است و دارای دو مجلس قانونگذاری است. به مجموع قوه قانونگذاری اسپانیا یعنی هر دو مجلس «شورای عالی» یا کرتس خنرالس گفته میشود. قوه مجریه شامل شورای وزیران به سرپرستی نخستوزیر میباشد. نخستوزیر اسپانیا توسط پادشاه و با تأیید کنگره نمایندگان (معادل مجلس نمایندگان) پس از انتخابات مجلس انتخاب منصوب میگردد. پادشاه فردی را برای نخستوزیری به کنگره نمایندگان معرفی میکند که توسط حزب دارای اکثریت در کنگره پیشنهاد شده باشد.
قوه قانونگذاری شامل کنگره نمایندگان با ۳۵۰ عضو و مجلس سنا با ۲۵۹ عضو میباشد که هر دو به انتخاب مردم به مدت چهار سال فعالیت میکنند به جز ۵۱ عضو مجلس سنا توسط مجلسهای منطقهای بخشهای خودمختار منصوب میشوند.
رئیس کشور
پادشاه فلیپه ششم از ۱۹ ژوئن ۲۰۱۴
رئیس دولت
نخستوزیر اسپانیا: پدرو سانچز، ۲ ژوئن ۲۰۱۸ (۱۲ خرداد ۱۳۹۷) انتخاب شد.
معاون اول نخستوزیر و وزیر دفتر نخستوزیر: کارمِن کالبُ (۱۷ خرداد ۱۳۹۷).
کابینه
شورای وزیران، توسط نخستوزیر تعیین میشود.
اسپانیا یکی تمرکززدایی شدهترین کشورهای اروپایی است. تمام بخشهای خودمختار در اسپانیا دارای مجلس منتخب مستقل، دولت و ادارت دولتی مستقل، بودجه مستقل، نظام آموزشی و بهداشتی مستقل میباشند. بر افزون بر اینها باسک و ناوارا دارای نظام مالی مستقل خود هستند. در بخشهای خودمختار کاتالونیا و باسک نیروی پلیس محلی جانشین پلیس ملی شدهاست.
تقسیمات کشوری
اسپانیا ۱۷ بخش خودمختار و دو شهر خودمختار دارد که هر دو گروه بالاترین درجه تقسیمات کشوری محسوب میشوند. از سوی دیگر کشور اسپانیا به ۵۰ استان نیز تقسیم شدهاست که به این ترتیب هر کدام از بخشهای خودمختار خود به یک یا چند استان تقسیم گردیدهاند. علاوه بر این هر استان به تعدادی شهرستان تقسیم شدهاست.
روابط خارجی
پس از مرگ فرانکو در سال ۱۹۷۵ (۱۳۵۴) و بازگشت اسپانیا به دموکراسی، سیاست خارجی این کشور دچار تغییر شد و انزوای سیاسی دوران فرانکو جای خود را به گسترش دیپلماسی داد. در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) اسپانیا به اتحادیه اقتصادی اروپا پیوست و با کشورهای غربی وارد معاملات امنیتی شد.
اسپانیا به عنوان یکی از اعضای ناتو در فعالیتهای امنیتی چند جانبه بینالمللی شرکت داشتهاست. عضویت این کشور در اتحادیه اروپا یکی مهمترین بخشهای سیاست خارجی اسپانیا است. حتی در مواجه با بسیاری از بحرانهای فراروی کشورهای اروپای غربی، اسپانیا ترجیح دادهاست تا اقداماتش را با سازوکارهای سیاسی اتحادیه اروپا هماهنگ کند.
اسپانیا روابط ویژه خود را با فیلیپین و کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی حفظ کردهاست. سیاست روابط خارجی اسپانیا با این کشورها بر پایه ایجاد و تقویت یک جامعه ایبری-لاتین و تقویت روابط زبانی، فرهنگی، بازرگانی و تاریخی بین شبهجزیره ایبریا و کشورهای آمریکای لاتین استوار است.
مناقشات ارضی
اسپانیا مدعی مالکیت بر جبل طارق است در حالی که این منطقه یکی از سرزمینهای آن سوی دریاهای بریتانیا محسوب میشود. در سال ۱۷۰۴ (۱۰۸۳) در خلال جنگهای جانشینی اسپانیا این شهر به دست نیروهای هلندی انگلیسی که برای کارل ششم، امپراتور مقدس روم میجنگیدند، تسخیر شد.
وضعیت قانونی این منطقه در سال ۱۷۱۳ (۱۰۹۲) در پیماننامه اوترخت مشخص شد و طبق آن اسپانیا برای همیشه جبل طارق را به پادشاهی بریتانیا واگذار کرد. از دهه ۱۹۴۰ میلادی اسپانیا خواستار بازپسگیری این منطقه شدهاست. بیشتر مردم جبل طارق مخالف پیوستن به اسپانیا یا حاکمیت مشترک دو کشور هستند. سازمان ملل طی قطعنامههایی از دو کشور اسپانیا و بریتانیا خواستهاست تا با انجام مذاکره به توافق برسند.
جزایر ساویج منطقه دیگری است که مورد ادعای اسپانیا میباشد. این جزایر جزو خاک پرتغال میباشند و این کشور ادعای همسایه خود اسپانیا را بر جزایر ساواگه بیاساس میداند. بر طبق ادعای اسپانیاییها ساواگه مجموعهای از صخرهها است و جزیره محسوب نمیشود پس هیچ آب سرزمینیای برای پرتغال در این منطقه وجود ندارد. در ژوئیه ۲۰۱۳ اسپانیا طی نامهای این نظر خود را به اطلاع سازمان ملل رساند.
اسپانیا مدعی حاکمیت بر جزیره کوچک و خالی از سکنه پرخیل نیز میباشد. پرخیل در ۲۵۰ متری ساحل مراکش، ۸ کیلومتری سبته و ۱۳ کیلومتری سرزمین اصلی اسپانیا قرار دارد. در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) اختلاف اسپانیا با مراکش بر سر حاکمیت بر این جزیره منجر به حادثهای مسلحانه شد که با توافق طرفین به ادامه وضع موجود فیصله یافت. این جزیره هماکنون کاملاً خالی از سکنه است و پرچم هیچ کشوری در آن دیده نمیشود.
مناطقی از خاک اسپانیا نیز مورد ادعای سایر کشورهاست. مراکش مدعی بر حاکمیت خود بر دو جزیره سبته و ملیله است و پرتغال حاکمیت اسپانیا بر شهر اولیونزا را به رسمیت نمیشناسد.
نیروهای مسلح
نیروهای نظامی اسپانیا شامل نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی میباشد. نیروهای نظامی اسپانیا تحت فرمان فرماندهی کل قوا پادشاه فیلیپ ششم میباشند.
اقتصاد
پیش از بحران مالی
اقتصاد سرمایهداریِ مختلط اسپانیا سیزدهمین اقتصاد بزرگ جهان، پنجمین اقتصاد بزرگ اتحادیه اروپا و چهارمین اقتصاد بزرگ منطقه یورو میباشد.
در آغاز دهه ۱۹۹۰ چندی از شرکتهای اسپانیایی به شرکتهایی چند ملیتی تبدیل شدند. بیشتر فعالیت این شرکتها در حوزه کشورهای آمریکای لاتین بود. هماکنون نیز اسپانیا پس از آمریکا بزرگترین سرمایهگذار خارجی در آمریکای لاتین محسوب میشود. برخی دیگر از شرکتهای اسپانیایی حوزه فعالیت خود را به آسیا و کشورهای هند و چین نیز گسترش دادهاند. این گسترش جهانی برای اسپانیا برتری رقابتی در برابر دیگر همسایههای اروپایی محسوب میشود. دلیل این امر ممکن است در درجه اول تمایل به زبان و فرهنگ اسپانیایی در آسیا و آفریقا و همچنین وجود فرهنگ مشارکتی که ریسک کردن در بازارهای ناپایدار را به اسپانیاییها یاد داد باشد.
پس گذشت دوره بحران اقتصادی در اوایل دهه ۱۹۹۰ اسپانیا شاهد رشد اقتصادی خوبی بود. این رشد اقتصاد بالا به دولت کمک کرد تا بدهیهای خارجیاش را کاهش دهد و همچنین باعث شد نرخ بیکاری در این کشور بهطور قابل توجهی کاهش یابد. در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) اسپانیا در شرایطی به منطقه یورو پیوست که بودجه دولت متعادل و نرخ تورم تحت کنترل بود.
پیش آغاز بحران شدید اقتصادی اخیر دولت نخستوزیر پیشین خوزه ماریا اسنار در الحاق اسپانیا به کشورهای پایهگذار یورو موفق بود. نرخ بیکاری در اکتبر ۲۰۰۶ برابر با ۶/۷٪ بود که در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی و در مقایسه با نرخ بیکاری در اوایل دهه ۱۹۹۰ (حدود ۲۰٪) نرخ پایینی محسوب میشد. نقاط ضعف همیشگی اقتصاد اسپانیا تورم بالا، وجود یک بازار سیاه وسیع و نظام آموزشی ضعیف (که بر اساس گزارشهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه یکی از ضعیفترین نظامهای آموزشی در میان کشورهای توسعه یافته میباشد) هستند.
شرکتهای اسپانیایی در زمینههای گوناگونی فعال هستند. مهمترین آنها عبارتند از ایبردرولا که یکی از بزرگترین شرکت فعال در زمینه انرژیهای برگشتپذیر میباشد.؛ شرکتهای تلفونیکاٰ، ابنگوا، موندراگون، مویستار، هیسدسات، ایندرا که در زمینه فناوری ارتباطات متخصص هستند؛ شرکتهای کونستروکسیونس ای اوکسیلیار د فروکاریلس و تالگو که در صنعت راهآهن و ترابری ریلی فعالند؛ شرکتهای نساجی مانند ایندیتکس، شرکتهای پتروشیمی مانند رپسول و شرکتهای فعال در زمینه ساخت زیربناها مانند فروویال، آکسیونا، گروه آسیاس، اوبراسکون هارته لاین و فومنتو د کونستروکسیونس ای کونتراتس؛ با ذکر این نکته که ۶۰ درصد شرکتهای بینالمللی فعال در زمینه زیربناهای حمل و نقل اسپانیایی هستند.
رونق و رکود در بازار مسکن
با انتخاب یورو به جای پزو در آغاز قرن جدید اقتصاد اسپانیا شاهد کاهش نرخ بهره به کمترین میزان خود در تاریخ بود. رشد بازار مسکن که از سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) آغاز شده بود، شتاب گرفته و در عرض چند سال به یک حباب تبدیل شد. بازار املاک توسط بانکهای موسوم کاخا (بانکهای پسانداز منطقهای تحت نظارت دولتهای منطقهای) تأمین مالی و با نرخه بهره پایینی که در تاریخ بینظیر بود و رشد شدید مهاجرت تقویت میشد. اقتصاد اسپانیا به خاطر دور بودنش از نرخ رشد صفر مجازی نسبت به دیگر شرکای اروپاییاش اعتبار داشت. اقتصادی که بیش نیمی از شغلهای جدید ایجاد شده در اتحادیه اروپا را در پنج ساله منتهی به پایان سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) ایجاد کرده بود.
حباب مسکن اسپانیا در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) ترکید و باعث فروپاشی اقتصادی بخشهای مربوط به مسکن و ساخت و ساز، اخراج گسترده کارکنان و کارگران و توقف روند تقاضای کالا و خدمات شد. تا پایان ماه مه ۲۰۰۹ (اردیبهشت ۱۳۸۸) نرخ بیکاری به ۱۸/۷٪ رسید. (۳۷٪ در بین جوانان)The unemployment timebomb is quietly ticking
بانکها و موسسههای مالی اسپانیا در ابتدا تلاش کردند تا از بحران پیش آمده برای همتایان بریتانیایی و آمریکایی خود دوری کنند. بانکهای بینالمللی اسپانیا، بانک سانتاندر و بانک بیبیویای که سبدهای سهام متنوع بینالمللی داشتند خیلی سریع فعالیت خود را در بازار پر خطر مسکن محدود کردند. با این حال با عمیقتر شدن رکود اقتصادی و افت قیمت مسکن، بدهی سنگین رو به افزایش بانکهای پسانداز منطقهای، دولت و بانک مرکزی را مجبور به مداخله از طریق تدوین طرحهای تثبیتی کرد و در نهایت در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) دولت مجبور شد از بانک مرکزی اروپا کمک مالی دریافت کند.
کیفیت زندگی
بر اساس پژوهشهای انجام شده در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) اسپانیا از نظر کیفیت زندگی پس از کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، بریتانیا و کره جنوبی در بین ده کشور نخست جهان قرار دارد.
در سالهای اخیر بیکاری به بزرگترین نگرانی جامعه اسپانیا تبدیل شدهاست. نرخ بیکاری در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶) ۸٪ بود که پس از بحران مالی به ۲۰٪ در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) و ۲۵٪ (۵۶٪ در بین جوانان) در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) رسید.
کشاورزی
زمینهای کشاورزی به دو روش کلی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. زمینهایی که با تکیه بر کشت بدون آبیاری و تنها به وسیلهٔ بارندگی به عنوان منبع آب مورد استفاده قرار میگیرند که این زمینها ۸۵٪ کل زمینهای زیر کشت را تشکیل میدهد. مناطق مرطوب شمال و شمالغرب تحت این روش مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. مناطق حاصلخیزتر به روش کشت با آبیاری مورد استفاده قرار میگیرند که تا سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) ۳ میلیون هکتار از مساحت کشور را پوشانده بودند که دولت امیدوار است که سطح زیر کشت به این روش دو برابر شود. یکی از مناطق قابل توجه از نظر گسترش کشاورزی استان آلمریا میباشد - یکی از خشکترین و متروکترین استانهای اسپانیا - که محصولات زمستانی متنوعی شامل میوه و سبزیجات را به اروپا صادر میکند.
با وجود این که ۱۷٪ سطح زیر کشت زمینهای کشاورزی در اسپانیا به روش آبیاری مورد استفاده قرار میگیرند اما ۴۰ تا ۴۵ درصد ارزش خالص کل محصولات و ۵۰ درصد حجم کل صادرات مربوط به این بخش از کشاورزی است. بیش از نیمی از مساحت زیر کشت در این بخش به ذرت، درختان میوه و ترهبار اختصاص دارد. دیگر محصولات شامل انگور، پنبه، چغندر قند، سیب زمینی، حبوبات، زیتون، انبه، توت فرنگی، گوجه فرنگی و علوفه دام میباشد.
گردشگری
در طول چهار دهه گذشته صنعت گردشگری اسپانیا بسیار پیشرفت کردهاست بهطوریکه به دومین صنعت گردشگری بزرگ دنیا بدل شدهاست و در سال ۲۰۰۶ ارزش آن حدود ۴۰ میلیارد یورو برابر با ۵٪ تولید ناخالص داخلی کشور بودهاست. امروزه اقلیم، آثار تاریخی و فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و امکانات رفاهی اسپانیا باعث شده تا گردشگری به یکی از صنایع اصلی و همچنین منبع درآمد و اشتغال ثابت برای این کشور بدل شود. سازوکار رتبهبندی هتلها و اقامتگاهها در اسپانیا بسیار سختگیرانهتر از دیگر کشورهای اروپایی است و به همین دلیل هتلهای اسپانیایی سطح بالاتر و گرانتر از دیگر کشورهای اروپایی است.
انرژی
اسپانیا یکی از کشورهای پیشرو در تولید انرژیهای تجدید پذیر است. اسپانیا در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) با افتتاح یک نیروگاه بزرگ خورشیدی به نام لا فلوریدا در منطقه آلوارادو با پیشیگرفتن از ایالات متحده به بزرگترین تولیدکننده انرژی برق از خورشید تبدیل شد. همچنین اسپانیا در میان کشورهای اروپایی بیشترین مقدار برق را از انرژی بادی تولید میکند. در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) میزان تولید برق از این روش ۴۲٬۹۷۶ گیگاوات ساعت برابر با ۱۶٪ کل برق تولید شده در اسپانیا بود. در ۹ نوامبر ۲۰۱۰ (۱۸ آبان ۱۳۸۹) میزان تولید برق از انرژی بادی به صورت آنی به اوج خود در تاریخ کشور رسید بهطوریکه ۵۳٪ از نیاز برق سرزمین اصلی اسپانیا را پوشش میداد و این انرژی تولید شده برابر با انرژی تولید شده توسط ۱۴ واکنشگاه هستهای میباشد. دیگر انرژیهای برگشتپذیری که در اسپانیا بهکارگیری میشوند عبارتند از انرژی برقآبی، بیومس و انرژی دریایی (۲ نیروگاه انرژی دریایی در حال ساخت میباشد).
منابع انرژی تجدید ناپذیری که در اسپانیا استفاده میشوند شامل انرژی هستهای (۸ نیروگاه)، گاز طبیعی، زغال سنگ و نفت میباشند.
ترابری
شبکه بزرگراههای اسپانیا عمدتاً بر شش بزرگراهی که مادرید را به باسک، کاتالونیا، والنسیا، آندلس، اکسترمادورا و گالیسیا متصل میکنند متمرکز است. همچنین بزرگراههای فرول به ویگو در خط ساحلی اقیانوس اطلس، اویدو به سن سباستین در خط ساحلی کانتابریا و خرنا به کادیس در خط ساحلی مدیترانه اطراف اسپانیا را به هم متصل میکند.
اسپانیا پس از چین دومین شبکه بزرگ قطار تندروی جهان و بزرگترین شبکه بزرگ قطار تندروی اروپا را در اختیار دارد. شبکه قطار تندروی اسپانیا در مجموع ۳۵۰۰ کیلومتر طول دارد که با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت بین شهرهای مالاگا، سویا، مادرید، بارسلونا، والنسیا و وایادولید در تردد است. بهطور میانگین شبکه قطار تندروی اسپانیا پر سرعتترین شبکه قطار تندروی جهان است که پس از اسپانیا شبکه قطار تندروی ژاپن، شینکانسن و شبکه قطار تندروی فرانسه، ت ژ و در ردههای بعدی قرار دارند. از نظر وقتشناسی قطار تندروی اسپانیا پس از ژاپن دوم است. (۹۸/۵۴٪ رسیدن به موقع) در صورتی که برنامههای جاهطلبانه گسترش شبکه قطار تندرو به ثمر بنشیند در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸) طول این شبکه به ۷۰۰۰ کیلومتر خواهد رسید و تقریباً تمام شهرهای مهم در کمتر از سه الی چهار ساعت به مادرید دسترسی پیدا خواهند کرد.
۴۷ فرودگاه در اسپانیا وجود دارد. پررفتوآمدترین آنها فرودگاه مادرید-باراخاس است که با ۴۵ میلیون مسافر در سال ۲۰۱۲ نوزدهمین فرودگاه پررفتوآمدترین جهان و چهارمین در اروپا محسوب میشود. دیگر فرودگاه مهم این کشور فرودگاه بارسلونا-ال پرات میباشد که با ۳۵ میلیون مسافر در سال ۲۰۱۲ سی و چهارمین فرودگاه پررفتوآمدترین جهان محسوب میشود. دیگر فرودگاههای اصلی اسپانیا در شهرهای مایورکا (با ۲۳ میلیون مسافر)، مالاگا (با ۱۳ میلیون مسافر)، لاس پالماس (با ۱۱ میلیون مسافر)، آلیکانته (با ۱۰ میلیون مسافر) قرار دارند. سایر فرودگاهها بین ۴ تا ۱۰ میلیون مسافر جابهجا میکنند و در شهرهای تنریف، والنسیا، سویا، بیلبائو، ایبیزا، لانزاروته و فوئرتهونتورا قرار دارند. ۳۰ فرودگاه دیگر نیز کمتر از ۴ میلیون مسافر در سال جابهجا میکنند.
دولت اسپانیا در نظر دارد تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) یک میلیون خودروی برقی را به منظور مصرف بهینه انرژی وارد شبکه ترابری کند.
جمعیتشناسی
جمعیت اسپانیا بر اساس تخمینهای سال ۲۰۲۰ حدود ۴۶/۷ میلیون نفر است. تراکم جمعیت اسپانیا ۹۲ نفر در هر کیلومتر مربع میباشد که از بیشتر کشورهای اروپای غربی کمتر است. پراکنش جمعیت اسپانیا بسیار نابرابر میباشد. به جز مادرید و حومه آن بیشتر جمعیت در مناطق ساحلی زندگی میکنند. جمعیت اسپانیا در سال ۱۹۰۰ (۱۲۷۸) برابر با ۱۸ میلیون نفر بود که تاکنون دو برابر شدهاست. بیشتر رشد جمعیت مربوط به دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ است. در ۱۹۸۰ نرخ تولد رو به کاهش گذاشت و نرخ رشد جمعیت نیز کاهش یافت اما جمعیت باز هم رو به فزونی نهاد که دلیل آن بازگشت اسپانیاییهایی بود که در دهه ۱۹۷۰ به دیگر کشورهای اروپایی مهاجرت کرده بودند. در سالهای اخیر نیز با وجود کاهش نرخ تولد به دلیل ورود خیل عظیم مهاجران که هماکنون ۱۲٪ جمعیت را تشکیل میدهند؛ جمعیت رو به فزونی بودهاست. بیشتر مهاجران ساکن در اسپانیا اهل آمریکای لاتین (۳۹٪)، آفریقای شمالی (۱۶٪)، اروپای شرقی (۱۵٪) و آفریقای سیاه هستند. در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۳) دولت اسپانیا با اجرای طرح سهماهه عفو عمومی به عده مشخصی از افراد بیگانه فاقد مدرک، اقامت قانونی اعطا کرد.
در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) به ۸۴٬۱۷۰ نفر در اسپانیا تابعیت داده شد که بیشتر آنها اهل اکوادور، کلمبیا و مراکش بودند. بخش قابل ملاحظهای از اتباع خارجی ساکن در اسپانیا از دیگر کشورهای غربی و مرکزی اروپا آمدهاند و بیشتر آنها بریتانیایی، فرانسوی، آلمانی، هلندی و نروژی هستند و بیشتر در مناطق ساحلی مدیترانه و جزایر بالئاری به گذران دوره بازنشستگی مشغول هستند.
جمعیت قابل توجهی از اسپانیاییتبارها در سایر نقاط جهان به ویژه در آمریکای لاتین زندگی میکنند. با آغاز قرن پانزدهم جمعیت زیادی از ایبریاییها وارد آمریکای لاتین شدند. امروزه بیشتر سفیدپوستان آمریکای لاتین ریشهای از اسپانیا و پرتغال دارند.
شهرهای بزرگ
مناطق شهری
گروههای اقلیت
گروههای اقلیتی از مستعمرات سابق به ویژه آمریکای لاتین و آفریقای شمالی و همچنین شمار کمتری از کشورهای آفریقای سیاه در اسپانیا ساکن هستند. همچنین شمار قابل توجهی از مهاجران آسیایی به ویژه مهاجرانی از خاورمیانه، آسیای جنوبی و چین و جمعیتی بزرگی از مهاجران بریتانیایی، آلمانی و فرانسوی در اسپانیا زندگی میکنند.
دیگر گروه اقلیتی بزرگ در اسپانیاییها کولیها هستند که از قرن شانزدهم بدین سو وارد اسپانیا شدهاند. جمعیت کولیها در حدود ۷۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده میشود.
مهاجرت
بر اساس آمارهای دولت اسپانیا در سال ۲۰۱۱ (۱۳۸۹) ۵/۷ میلیون خارجی معادل ۱۲/۲٪ از کل جمعیت اسپانیا در این کشور زندگی میکنند. بیش از ۸۶۰٬۰۰۰ رومانیایی، ۷۷۰٬۰۰۰ مراکشی، ۳۹۰٬۰۰۰ بریتانیایی و ۳۶۰٬۰۰۰ اکوادوری در اسپانیا ساکن هستند. دیگر گروههای خارجی شامل کلمبیاییها، بولیویاییها، آلمانی، ایتالیاییها، بلغارها و چینیها میباشند. بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ مهاجر از کشورهای آفریقای سیاه به ویژه از کشورهای نیجریه و سنگال در اسپانیایی زندگی میکنند. از سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۸) بدین سو اسپانیا با رشد بالای جمعیت حاصل از موج مهاجرت روبرو بودهاست. هجوم ناگهانی مهاجران که هماکنون نیز تا حدودی ادامه دارد به ویژه ورود غیرقانونی با قایق باعث بروز تنشهای اجتماعی در اسپانیا شدهاست.
در بین کشورهای اروپایی اسپانیا پس از قبرس بالاترین نرخ مهاجرت را تا سال ۲۰۰۸ داشت بهطوریکه شمار مهاجران از رقم ۵۰۰٬۰۰۰ در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۴) به ۵/۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) رسید. این نرخ بالای مهاجرت به اسپانیا دلایلی دارد از جمله نزدیکیهای فرهنگی با کشورهای آمریکای لاتین، موقعیت جغرافیایی این کشور، عدم استحکام مرزها، وجود بازار سیاه بزرگ و دوام و استحکام بخشهای کشاورزی و ساختمانی که به نیروی کار ارزان نیاز دارد. یکی دیگر عوامل مهم مهاجرت به اسپانیا محبوبیت سواحل این کشور برای سایر اروپاییهاست. پیش از بروز بحران اقتصادی در اسپانیا فایننشال تایمز با انتشار گزارشی اعلام کرد که اسپانیا محبوبترین مقصد برای شهروندان اروپایی غربی به منظور مهاجرت یا کار است.
در سال ۲۰۰۸ دولت اسپانیا «برنامه بازگشت داوطلبانه» را اجرا کرد که طی آن مهاجران بیکاری که اهل کشورهایی به غیر از کشورهای اتحادیه اروپا بودند میتوانستند به کشورشان بازگردند و مشوقهایی نیز دریافت کنند. مشوقهایی مانند دریافت مزایای بیکاری و اجازه انتقال دریافتیهای خود از نهادهای اجتماعی و دولتی به کشورشان. این برنامه با موفقیت چندانی روبرو نشد و در دو ماه تنها ۱۴۰۰ مهاجر از این برنامه استفاده کردند. کاری که این طرحها و طرحهای دیگر برای تشویق مهاجران به خروج از اسپانیا نتوانست انجام دهد توسط بحران اقتصادی و با اوجگیری آن طی سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ انجام شد و دهها هزار مهاجر به خاطر نبود کار کشور را ترک کردند. تنها در سال ۲۰۱۱ نیم میلیون نفر اسپانیا را ترک کردند. برای نخستین بار در قرن بیست و یکم نرخ خالص مهاجرت در اسپانیا منفی شد و ۹۰٪ افرادی که کشور را ترک کردند مهاجران خارجی بودند.
زبان
اسپانیا کشوری چندزبانه است. بر طبق قانون اساسی اسپانیا از حقوق انسانی، فرهنگ، رسوم و زبان تمام مردم اسپانیا محافظت خواهد کرد.
اسپانیایی یا اسپانیولی (در قانون اساسی به نام کاستیلی ذکر شدهاست) زبان رسمی تمام کشور به حساب میآید و طبق قانون وظیفه و حق هر اسپانیایی است که این زبان را بیاموزد. بر طبق قانون اساسی تمام زبانهای دیگر اسپانیا نیز در مناطقی به کار برده میشوند رسمی به حساب میآیند.
دیگر زبانهای رسمی در اسپانیا عبارتند از:
زبان باسکی در باسک و ناوارا؛
زبان کاتالان در کاتالونیا و والنسیا که در والنسیا گونه متمایزی از کاتالانی یعنی گویش والنسیایی به رسمیت شناخته شدهاست؛
زبان گالیسی در گالیسیا
از نظر درصد گویشوران زبان باسکی ۲٪، کاتالانی و والنسیایی ۱۷٪ و گالیسی ۷٪ کار برد دارد.
در کاتالونیا یک لهجه محلی از زبان اکسیتان به نام آرانسی از سال ۲۰۰۶ به رسمیت شناخته شدهاست که فقط ۶۷۰۰ گویشور دارد. شهر اسپانیایی ملیلیه در شمال آفریقا زبان ریفیان توسط بخش قابل توجهی از ساکنان به کار برده میشود.
دین
مسیحیت کاتولیک به مدت طولانی دین اصلی اسپانیا بود. اما بر طبق قانون دیگر هیچ دینی جایگاه رسمی در قانون ندارد. با این وجود مذهب کاتولیک تنها مذهبی است که بهطور رسمی آموزش داده میشود. بر اساس مطالعات مرکز پژوهشهای جامعهشناسی اسپانیا ۷۱٪ از مردم این کشور خود را مسیحی کاتولیک معرفی میکنند. همچنین ۲۴٪ مردم بیدین هستند (۹/۴٪ نیز هیچ اعتقاد به وجود خدا ندارند) و سایر مذاهب نیز ۲/۷٪ از جمعیت را تشکیل میدهند. بیشتر اسپانیاییها بهطور منظم در مراسمهای مذهبی شرکت نمیکنند. پژوهشی در اینباره نشان میدهد که ۵۹٪ کسانی که خود را مذهبی میدانند به ندرت به کلیسا میروند، ۱۵٪ در طول یک سال تنها چند بار به کلیسا میروند، ۸٪ آنها چند روز در ماه و ۱۴٪ دیگر هر یکشنبه یا چند بار در هفته در کلیسا حاضر میشوند.
در مجموع ۲۲٪ از تمام جمعیت اسپانیا دست کم یکبار در ماه در مراسمهای مذهبی شرکت میجویند. این نشاندهنده تمایل هر چه بیشتر جامعه اسپانیایی به سمت سکولاریسم در چند دهه گذشتهاست. هر چند ورود مهاجران از آمریکای لاتین که به مسیحیت به شدت مقید هستند به احیای کلیسای کاتولیک کمک کردهاست.
دیگر مذاهب مسیحیت نیز پیروانی دارند. کلیسای پروتستان دارای ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ عضو میباشد. شاهدان یهوه دارای ۱۰۵٬۰۰۰ پیرو، کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخر الزمان دارای ۴۶٬۰۰۰ پیرو میباشند.
بر اساس مطالعه انجام شده توسط اتحادیه جوامع اسلامی اسپانیا'' ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ نفر با پیشزمینه مسلمان در اسپانیا ساکن هستند که ۳ تا ۴ درصد جمعیت را تشکیل میدهند. بخش عظیمی از آنها را مهاجرانی از مراکش و سایر کشورهای آفریقایی تشکیل میدهند. بیش از ۵۱۴٬۰۰۰ نفر از آنها دارای تابعیت اسپانیایی هستند. موج جدید مهاجرت به اسپانیا باعث افزایش شمار جمعیت هندوها، بوداییها، سیکها و مسلمانان شدهاست. پس از اخراج مسلمانان از اسپانیا در سال ۱۴۹۲ مسلمانان برای قرنها در اسپانیا حضور نداشتند. در اواخر قرن نوزدهم و پس از ورود استعمارگران اسپانیایی به شمال غرب آفریقا بهشماری از ساکنان مسلمان مراکش و صحرای غربی تابعیت اسپانیایی اعطا شد. در سالهای اخیر ورود مهاجرانی از مراکش و الجزایر باعث افزایش جمعیت مسلمانان شدهاست.
یهودیان پس از اخراجشان در سال ۱۴۹۲ تا قرن نوزدهم در اسپانیا حضور نداشتند. در قرن نوزدهم به یهودیان اجازه اقامت داده شد. هماکنون ۶۲٬۰۰۰ نفر معادل ۰/۱۴ درصد از جمعیت یهودی هستند. بیشتر آنها در طول قرن اخیر وارد اسپانیا شدهاند اما برخی از آنها نوادگان یهودیان قدیمی اسپانیایی هستند. بر طبق برخی براوردها تقریباً ۸۰٬۰۰۰ یهودی پیش از تفتیش عقاید در اسپانیا زندگی میکردند.
فرهنگ
از نظر فرهنگی اسپانیا یک کشور غربی است. به خاطر وجود جنبههای قدرتمندی از میراث فرهنگی روم در تمام زوایای زندگی اسپانیاییها، اسپانیا کشوری لاتین به حساب میآید. با این حال فرهنگی
اسپانیایی به خاطر تاریخ و قدمت طولانی این کشور از جنبههای گوناگون از هنر گرفته تا کشاورزی تا آشپزی و موسیقی تحت تأثیر دیگر کشورهای اروپایی و کشورهای مدیترانهای بودهاست.
۴۴ مکان تاریخی و فرهنگی در اسپانیا در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند. اسپانیا از نظر تعداد میراث فرهنگی مورد حمایت یونسکو پس از ایتالیا و چین در رده سوم جهان قرار دارد.
ادبیات اسپانیا
آندره سگوویا
فلامنکو
هنر
هنرمندان اسپانیایی تأثیرات به سزایی بر پیشرفت جنبشهای هنری گوناگون اروپا داشتهاند. البته هنر اسپانیایی به دلیل گوناگونیهای تاریخی، جغرافیایی تأثیر زیادی نیز پذیرفتهاست. میراث مورها در اسپانیا به ویژه در آندلس هنوز مشهود است.
در زمینه نقاشی آثاری از ال گرکو، خوسپه دی ریبرا و فرانسیسکو دی زورابان که مربوط به دوران طلایی میباشند یافت شدهاند. همچنین در دوران بارکو، دیگو ولاسکز چندین اثر مشهور اسپانیایی از جمله بانوان و لاس هیلاندراس را خلق کرد.
نقاشیهای فرانسیسکو گویا مربوط به دوره جنگ استقلال اسپانیا بسیار چشمگیر است. در سبک امپرسیونیسم خواکین سورولا و همچنین در مدرنیسم پابلو پیکاسو، سالوادور دالی، خوان گری و خوان میرو نقاشان مطرح اسپانیایی به حساب میآیند.
سینما
در طول تاریخ سینمای اسپانیا لوئیس بونیوئل نخستین کسی بود که در عرصه جهانی شناخته شد. پس از او پدرو آلمودوار در دهه هشتاد میلادی توجهات را به سوی خود جلب کرد. همچنین سینمای اسپانیا در طول تاریخ خود توسط کارگردانانی چون سگوندو دی چومون، فلورین ری، لوئیس گارسیا برلانگا، کارلوس سائورا، خولیو مدم، آلخاندرو آمنابار و برادران تروبا به موفقیت بینالمللی دست یافتهاست. در سالهای اخیر نیز سینمای اسپانیا به موفقیتهای بینالمللی از جمله دریافت جایزه اسکار توسط فیلمهای هزارتوی پن و بازگشت دست یافتهاست. بازیگرانی اسپانیایی چون سارا مونتیل و پنلوپه کروز جز ستارگان هالیوودی به حساب میآید.
معماری
معماری اسپانیایی به سبب گوناگونیهای تاریخی و جغرافیایی در طول تاریخ تأثیرات زیادی پذیرفتهاست. شهر کوردوبا که توسط رومیها و با معماری رومیوار ساخته شده بعدها با ورود مسلمانان و ساخت بناهایی با معماری عربی در دوره امویان از نمونههای بارز معماری اسپانیایی است. پس از امویها معماری عربی در دورههای بعدی حکومتهای اسلامی به رشد خود ادامه داد و در نهایت با حکومت نصریان که کاخهای مشهور خود را در گرانادا بنا نهادند به پایان رسید. در دوره بین قرون ۱۲ تا ۱۷ میلادی و پس از آشنایی اروپاییان با سبک، الگو و عناصر معماری عربی سبکی به نام سبک معماری مُدَجَّنی شکل گرفت.
همزمان پادشاهیهای مسیحی کمکم پدید آمدند و سبک معماری آنها به مرور گسترش پیدا کرد. این سبک که سبک معماری پیش از روم بود برای مدتی در اوایل قرون جدید از تأثیر نفوذ جریانهای معماری معاصر در اروپا در امان ماند و معماران اسپانیای مسیحی بعدها سبکهای معماری معماری گوتیک و رومی را با هم درآمیختند. پس سبک گوتیک در سراسر قلمروی اسپانیا به طرز شگفتآوری رشد و گسترش یافت.
موسیقی و رقص
خارج از اسپانیا موسیقی اسپانیایی با فلامنکو هم ارز در نظر گرفته میشود. فلامنکو یک سبک موسیقی متعلق به غرب منطقه آندلس اسپانیا است که برخلاف دیدگاه عموم در دیگر نقاط اسپانیا مرسوم نیست. سبکهای دیگری از موسیقی بومی در دیگر نقاط نیز رایج است. در زمینه موسیقی کلاسیک آهنگسازان برجستهای چون ایساک آلبنیس، مانوئل د فایا، انریکه گرانادوس و خوانندگانی همانند پلاسیدو دومینگو، خوزه کارراس، مونتسرات کابایه، آلیسیا د لاروچا، آلفردو کرائوس، پابلو کاسالس، ریکاردو وینیاس، خوزه ایتوربی، پابلو دو ساراساته، یوردی ساوای و ترزا برگانزا اهل اسپانیا هستند. در این کشور بیش از چهل ارکستر حرفهای وجود دارد از جمله ارکستر ملی اسپانیا، ارکستر سمفونیک بارسلونا و ارکستر سمفونیک مادرید و همچنین خانههای اپرای بزرگی چون تئاتر سلطنتی، تئاتر لوسیو و قصر هنر ملکه سوفیا در اسپانیا فعال هستند.
هزاران هوادار موسیقی هر سال برای شرکت در جشنواره شناخته شده موسیقی تابستانه سونار؛ که در سبکهای موسیقی پاپ و تکنو فعال است؛ به اسپانیا سفر میکنند. دیگر جشنواره موسیقی سالانه در اسپانیا جشنواره موسیقی بنیکاسیم است که موسیقی راک و رقص را اجرا میکند.
پرطرفدارترین ابزار موسیقی یعنی گیتار ریشهای اسپانیایی دارد.
آشپزی
آشپزی کاتالانی، که بهترین آن در بارسلون یافت میشوند، از آن دست جاذبههایی است که گردشگران را از نقاط مختلف دنیا به این منطقه میکشاند. زعفران و زیره سبز در اکثر غذاهای این منطقه دیده میشوند. ترکیبی از خوراکیهای سنتی و ادویههای مختلف سبک بارسلونی را به وجود میآورند: استفاده از خوراکیهای دریایی و گوشت با سس زیاد تخصص آشپزان این منطقه است. شام وعده اصلی است.
جستارهای وابسته
بحران قانون اساسی اسپانیا (۲۰۱۷)
همهپرسی استقلال کاتالونیا (۲۰۱۷)
استقلالطلبی کاتالان
روز ملی برای آری
جنگ داخلی اسپانیا
امپراتوری اسپانیا
ویکیپدیای اسپانیایی
فهرست پادشاهان اسپانیا
تیم ملی فوتبال اسپانیا
منابع
اروپای غربی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۷۸ (میلادی)
پادشاهی اسپانیا
پادشاهی مشروطه
کشورهای فراقارهای
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آفریقا
کشورها در اروپا
کشورهای ساحلی مدیترانه
کشورهای شمال آفریقا
کشورهای عضو اتحادیه اروپا
کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو ناتو
کشورهای هممرز با اقیانوس اطلس
لیبرال دموکراسی |
6753 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84%20%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%86%D8%A7 | باشگاه فوتبال بارسلونا | باشگاه فوتبال بارسلونا ()، که بیشتر با نام بارسلونا یا به صورت مخفف بارسا () شناخته میشود، یک باشگاه فوتبال حرفهای اسپانیایی است که در شهر بارسلون از منطقهٔ کاتالونیای اسپانیا قرار دارد. بارسلونا باشگاهی ورزشی-اجتماعی با هزاران عضو بوده که تیم فوتبال بارسلونا بخشی از آن میباشد. تیم این باشگاه در لا لیگا بازی میکند و جزو سه تیمی است که هرگز به دستهٔ پایینتر سقوط نکردهاست. شهرت تاریخی تیم این باشگاه بهدلیل شیوه حملهای ماهرانه و جذابش بوده که تأکیدش را بر بازی باز قرار میدهد.
لیونل مسی با ۷۷۸ بازی و ۶۷۲ گل، رکورددار بیشترین بازی و بیشترین گل برای بارسلونا است.
این باشگاه در سال ۱۸۹۹ توسط عدهای بازیکن فوتبال سوئیسی، انگلیسی و اسپانیایی، به رهبری خوان گمپر تأسیس شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ کاتالان و کاتالانیسم است و از این رو عبارت «فراتر از یک باشگاه» را به عنوان شعار خود انتخاب کردهاست. سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که سرود باشگاه بارسلونا نام دارد.
برخلاف بسیاری از تیمهای جهان این باشگاه توسط هوادارانش اداره میشود. باشگاه بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در سال، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. این باشگاه رقابت دیرینهای با رئال مادرید دارد و به مسابقهای که بین این دو تیم برگزار میشود اصطلاحاً ال کلاسیکو گفته میشود. نیوکمپ با گنجایش ۹۹٫۳۵۴ تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپا است. حدود ۲۵٬۷٪ مردم اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند.
باشگاه فوتبال بارسلونا با کسب ۹۹ قهرمانی رسمی، یکی از پرافتخارترین باشگاههای تاریخ فوتبال بهشمار میرود. این باشگاه با ۲۷ عنوان قهرمانی در لا لیگا، ۳۱ قهرمانی در کوپا دل ری، ۱۴ قهرمانی در سوپر جام اسپانیا، ۳ قهرمانی در کوپا اوا دیورته و ۲ قهرمانی در کوپا دی لا لیگا، بعد از رئال مادرید پرافتخارترین تیم اسپانیا است. افتخارات بینالمللی بارسلونا شامل ۵ قهرمانی در لیگ قهرمانان، ۵ قهرمانی در سوپر جام اروپا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا، ۳ قهرمانی در جام باشگاههای جهان، ۳ قهرمانی در اینتر-سیتیز فیرز کاپ و ۲ قهرمانی در جام لاتین میشود. بارسلونا را میتوان یکی از موفقترین تیمهای حاضر در اروپا دانست. در سال ۲۰۰۹، بارسلونا به عنوان اولین باشگاه اسپانیایی موفق شد سهگانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد و در همان سال نخستین باشگاه تاریخ فوتبال لقب گرفت که توانستهاست ششگانه جامها را فتح کند. باشگاه فوتبال بایرن مونیخ نیز در سال ۲۰۲۱ موفق به کسب ششگانه شد تا در کنار بارسلونا، تنها باشگاههای تاریخ فوتبال باشند که به این افتخار دست پیدا کردهاند.
همانگونه که از شعار باشگاه «فراتر از یک باشگاه» بر میآید، این باشگاه تنها به فوتبال محدود نبوده و برخلاف باشگاههای ورزشی شمال آمریکا به ورزشهای دیگر و حتی به ایفای نقشی فرهنگی نیز میپردازد. باشگاه ورزشی بارسلونا علاوه بر فوتبال، ۱۴ رشته ورزشی دیگر را نیز پوشش میدهد که چهار رشته آن؛ شامل بسکتبال، فوتسال، هندبال و اسکیت هاکی، از تیمهای حرفهای به حساب میآیند. باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاریخی به عنوان یک نماد ملیگرایی کاتالانها بازی کردهاست. بهعنوان مثال در زمان دیکتاتوری فاشیستی ژنرال ریورا که به مقابله با ملیگرایی کاتالانها پرداخته بود، ممنوعیتی ششماهه بر این باشگاه تحمیل و سپس عنوان باشگاه تغییر داده شد. با این همه، باشگاه بارسلونا، نمادی برای هویت منطقهای و مطالبه ارزشهای دموکراتیک کاتالانها شد. باشگاه، نام اولیهاش را تنها پس از مرگ ژنرال فرانکو در سال ۱۹۷۵ بهدستآورد.
تاریخچه
تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)
در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در روزنامه لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد. بارسلونا شروع موفقیتآمیزی در مسابقات ملی و منطقهای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد. در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهمترین دستاوردهای وی میتوان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.
در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابتهای آزاد برای تیم بسیار مفید بود. در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم بهتدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.
گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد. وی همچنین تلاشهایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، بهطوریکه در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد. ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید. در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.
ریورا، جمهوریخواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)
در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کنارهگیری از ریاست باشگاه شد. همزمان با حرکت باشگاهها به سوی حرفهای شدن، مدیران بارسلونا نیز در ۱۹۲۶ اولین گام را در این مسیر نهادند. در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازهبان بارسا خوانده شد. در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیانگذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دورهای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.
اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه میداد، باشگاه به دلیل کشمکشهای سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دورهای از افت شد. باوجود کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸ در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحثبرانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی میجنگیدند. در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول، مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید. در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه میداشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند. کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف درآمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پی محدودیتهای ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت. پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیمها از استفاده از نامهای غیر اسپانیایی نیز منع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.
در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت. علیرغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیتهای قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد اثرگذار در بارسلونا بود.
در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهرهای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان میداد. بسیاری در اسپانیا باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی میدانستند.
بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.
باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)
بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نامهای ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و جام بین شهری را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.
کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیتهای کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود. از جنبههای مثبت دهه شصت میتوان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا میکرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیهاش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.
فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد. یوهان کرایف در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریهای اروپا گفت: «من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمیتوانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد». و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد. یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لا لیگا شود. یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی میکرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی میکرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.
نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)
در سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل بهگذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقاء دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد. دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تأثیر بسزایی گذاشت. از زمان نونیز سیاستهای سختگیرانهای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا ماندهاست.
در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردادی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد. در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاههای اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.
پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابتها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازهبان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر میبرد نتوانست موفقیتهای زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.
در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان سادهتر یک تیم رؤیایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستارههای بینالمللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین میبرد. بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لا لیگا را بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابتهای اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفقترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقیماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست. بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.
بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقیماند. او رونالدو را از پیاسوی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد. رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازهای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوییز انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علیرغم تمام این موفقیتها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.
رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)
رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته میشد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیاییها او را از خودشان میدانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشمآلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان میدادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یککله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند. در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقیماند. در این مدت باشگاه شاهد رفتوآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفاء دادند.
پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تأثیر بازیکنان بینالمللی و ترکیب آنها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.
در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد. در همان سال بارسلونا در جام باشگاههای جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد. اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.
در لا لیگا که بارسا در بیشتر فصلها در جایگاه اول قرار داشت، در سال جدید بیثباتی باشگاه فرصتی برای پیشی گرفتن رئال مادرید و قهرمانی آنان شد. فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۷ برخلاف سالهای گذشته موفقیتی برای باشگاه به همراه نداشت و در پی آن جوزپ گواردیولا مربی تیم دوم بارسلونا در پایان فصل جایگزین ریکارد شد.
بارسا در فینال کوپا دل ری ۲۰۰۹ با شکست ۴–۱ اتلتیک بیلبائو برای ۲۵امین بار قهرمان این رقابتها شد. سه روز پس از آن شکست رئال مادرید در رقابتهای لا لیگا جام را برای بارسلونا در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ به ارمغان آورد. بارسا در حالی فصل را به پایان رساند که در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد فاتح سال قبل جام باشگاهها را با نتیجه ۲–۰ شکست داد و سومین عنوان قهرمانی جام باشگاهها را فتح کرد. در نتیجه برای اولین بار در اسپانیا اولین سهگانه را به دست آورد. بارسا با شکست مجدد اتلتیک بیلبائو در فینال سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۹ و پیروزی در مقابل شاختار دونتسک در فینال سوپر جام اروپا ۲۰۰۹ دو جام دیگر را نیز بالای سر برد. در دسامبر ۲۰۰۹، بارسا جام باشگاههای جهان ۲۰۰۹ را نیز فتح کرد و اولین تیم تاریخ فوتبال شد که ششگانه جامها را توانست کسب کند. همچنین بارسلونا با فتح لا لیگا با ۹۰ امتیاز و فتح سوپر جام برای نهمین بار توانست دو رکورد تازه در فوتبال اسپانیا به ثبت برساند.
رفتن لاپورتا و آمدن راسل (۲۰۱۴–۲۰۱۰)
بعد از کنارهگیری لاپورتا در ژوئن ۲۰۱۰، ساندرو راسل بعد از مدتی کوتاه به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب شد. رأیگیری برای انتخاب مدیر جدید در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۱ برگزار شد و راسل توانست با کسب ۶۱٫۳۵٪ (تعداد ۵۶٬۰۸۸ رأی) کل آرای مأخوذه به ریاست باشگاه برسد. او سپس توانست داوید ویا را با ۴۰ میلیون یورو از والنسیا
و خاویر ماسچرانو را با ۱۹ میلیون یورو از لیورپول
به همراه دو بازیکن دیگر در نوامبر ۲۰۱۰ به خدمت بگیرد. بارسلونا توانست در اولین ال کلاسیکو در فصل ۲۰۱۰–۱۱، رئال مادرید را با حساب ۵–۰ شکست دهد و همچنین در آن فصل توانست برای سومین سال پیاپی با ۹۶ امتیاز فاتح لا لیگا شود.
در آوریل ۲۰۱۱ بارسلونا که به فینال کوپا دل ری راه یافتهبود در این مرحله مقابل رئال مادرید قرار گرفت و بازی را با حساب ۱–۰ در مستایا واگذار کرد.
در ماه مه نیز، بارسلونا در فینال لیگ قهرمانان اروپا با شکست دادن منچستر یونایتد با حساب ۳–۱ در ورزشگاه ومبلی لندن که از یک لحاظ تکرار فینال سال ۲۰۰۹ محسوب میشد، برای چهارمین بار قهرمان اروپا شد.
اما در فصل ۱۲–۲۰۱۱ چندان موفق ظاهر نشد و پس از واگذار کردن لا لیگا به رئال مادرید سپس در نیمه نهایی لیگ قهرمانان مغلوب تیم چلسی شد و از دور مسابقات کنار رفت. آنها در این فصل تنها کوپا دل ری را با پیروزی ۰–۳ مقابل تیم اتلتیک بیلبائو بهدست آوردند. در پایان فصل پپ گواردیولا از هدایت بارسا کنارهگیری کرد. باشگاه پس از کنار رفتن او تیتو ویلانوا را که پیش از این به عنوان مربی و دستیار گواردیولا فعالیت میکرد، به سمت سرمربی برگزید. بارسلونا با هدایت تیتو موفق به کسب لا لیگا گشت و بارسلونا تحت هدایت او توانست رکورد بیشترین گل زده در این رقابتها را بشکند. همچنین بارسا در این فصل به نیمهنهایی در جام حذفی و لیگ قهرمانان رسید اما از راهیابی به فینال دو تورنمنت بازماند. در اواسط فصل به علت بازگشت سرطانش و برای درمان به آمریکا سفر کرده بود و جوردی رورا هدایت بارسا را در غیاب او بر عهده داشت. در پایان فصل ویلانوا برای درمان سرطانش از هدایت بارسا کنارهگیری کرد، او در ۲۵ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت. پس از تیتو، خراردو مارتینو به عنوان سرمربی باشگاه انتخاب شد.
رفتن راسل و آمدن بارتومئو (۲۰۲۱–۲۰۱۴)
در کنار کسب افتخارات و موفقیتهای فراوان در فوتبال، باشگاه تحت هدایت ساندرو راسل با مشکلات متعددی مواجه شد و نهایتاً، در آغاز سال ۲۰۱۴ به دلیل اتهامات طرح شده در قضیه انتقال نیمار، تحت پیگرد قرار گرفت و مجبور به استعفا شد. سپس، جوزپ ماریا بارتومئو، نایب رئیس بارسلونا، جانشین وی شد. بارتومئو در انتخاباتی که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد مجدداً برای این سمت انتخاب شد. در همین حین، دادستانی اسپانیا علیه وی و جانشینش، بارتومئو، درخواست زندان کرد. البته در اوایل سال ۲۰۱۶، هم راسل و هم بارتومئو از اتهامات مبنی بر فرار مالیاتی در ماجرای انتقال نیمار تبرئه شدند. در طی مدیریت بارتومئو، بارسلونا با جرایمی از سوی یوفا و فیفا مواجه بودهاست. از جمله جریمه به علت حمل پرچم کاتالونیا توسط هواداران این تیم در رقابتهای اروپایی توسط یوفا و جریمه محرومیت یک ساله از جذب بازیکن جدید به علت عدم رعایت قانون در جذب بازیکنان زیر ۱۸ سال برای آکادمی فوتبال خود توسط فیفا که شرایط دشواری را برای باشگاه رقم زد. همچنین، در طول این مدت بارتومئو بشدت از سوی رئیس اسبق باشگاه، لاپورتا تحت انتقاد بودهاست و لاپورتا به همراه کرویف مدیریت بارسلونا را متهم کردهاند که صرفاً به منافع اقتصادی توجه دارند و ارزشهای باشگاه نظیر یونیسف و لاماسیا به فراموشی سپرده شدهاست. از سوی دیگر، بارسلونا با چالشهای ناشی از استقلالطلبی کاتالان و تأثراتش بر باقی ماندن باشگاه در رقابتهای اسپانیا دست به گریبان است.
پس از اینکه خراردو مارتینو در سال ۲۰۱۴ نتوانست هیچ جام مهمی را کسب کند، با باشگاه قطع همکاری کرد. پس از او لوییز انریکه، بازیکن سابق تیم، در سال ۲۰۱۵ هدایت بارسا را بر عهده گرفت. او توانست در همان سال برای بار دیگر برای باشگاه یک سهگانه را به ارمغان بیاورد. و عنوان بهترین مربی سال ۲۰۱۵ فیفا را کسب کند. انریکه طی دو سال توانست ۸ جام از ۱۰ جام ممکن را کسب کند و تبدیل به یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ باشگاه شدهاست. در این مسیر، وی دست به خریدهای متعددی زد و ۳۴۳ میلیون یورو را صرف خرید ۱۶ بازیکن جدید کرد. همچنین بارسلونا با ثبت ۱۸۰ گل زده در سال ۲۰۱۵ میلادی رکورد بیشترین گل زده توسط یک باشگاه در یک سال را شکست. در ۱۰ فوریه، بارسلونا توانست برای ششمین بار در طی هشت سال گذشته، با مساوی ۱–۱ در بازی برگشت کوپا دل ری (بازی رفت ۷–۰ به سود بارسا به پایان رسید) مقابل والنسیا، به فینال رقابتهای جام حذفی اسپانیا در فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ صعود کند و از طرفی بارسلونای انریکه توانست رکورد بارسای پپ (۲۰۱۰–۲۰۱۱) را در مجموع بازیهای بدون شکست در عدد ۲۸ بشکند. با برد ۵–۱ مقابل تیم رایو وایکانو در ۳ مارس، بارسلونا به رکورد ۳۵ بازی بدون شکست رسید و رکورد رئال مادرید را، که در فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۹ توانسته بود ۳۴ بازی در تمام رقابتها شکست نخورد، شکست. سرانجام در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۱۶ نوار شکست ناپذیریهای بارسلونا پس از ۳۹ بازی با باخت ۲–۱ مقابل رئال مادرید در ورزشگاه نیوکمپ متوقف شد. در ۱۴ مه ۲۰۱۶، بارسلونا با برد ۳–۰ مقابل گرانادا در آخرین روز از فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶، ششمین عنوان قهرمانی لا لیگا را در طی هشت سال گذشته برنده شد. در نهایت بارسلونا فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ را با دوگانه کردن (قهرمان کوپا دل ری و قهرمان لا لیگا) به پایان رساند.
بارسلونا فصل ۲۰۱۶–۲۰۱۷ را با قهرمانی در سوپر جام اسپانیا شروع کرد. آنها توانستند با غلبه ۳–۰ بر سویا (مجموع ۵–۰) در تارخ ۱۸ اوت ۲۰۱۶ قهرمان شوند و دوازدهمین جام را با خود به خانه ببرند. این فصل برای بارسلونا فراز و نشیبهای زیادی داشت، چرا که با باخت به تیمهای نسبتاً ضعیف عنوان قهرمانی لا لیگا را تنها با سه اختلاف امتیاز به رئال تقدیم کردند. تنها جامی که بارسلونا در این فصل گرفت کوپا دل ری بود. در لیگ قهرمانان اروپا ۱۷–۲۰۱۶، در ۸ مارس ۲۰۱۷، بارسلونا در بازی برگشت مقابل پاری سن ژرمن توانست بزرگترین بازگشت لیگ قهرمانان را با پیروزی ۶–۱ رقم بزند. تا قبل از این بازی، در تاریخ لیگ قهرمانان، هیچ تیمی نتوانسته بود بازی ۴–۰ باخته را ببرد و صعود کند. از دیگر دستاوردهای باشگاه در این فصل پیروزی مقابل ۵ تیم مطرح لا لیگا (رئال مادرید، اتلتیکو مادرید، آتلتیک بیلبائو، سویا و والنسیا) برای اولین بار در خانههایشان بود. سرانجام در تاریخ ۲۹ مه ۲۰۱۷ لوئیز انریکه از مربیگری بارسلونا برکنار شد و بازیکن سابق باشگاه، ارنستو والورده هدایت تیم را برای دو فصل و یک فصل توافقی به عهده گرفت.
بازگشت لاپورتا و جدایی مسی (حال–۲۰۲۱)
در ۷ مارس ۲۰۲۱، خوان لاپورتا با کسب ۵۴٫۲۸ درصد آرا در انتخابات ریاست باشگاه پیروز شد. با پیروزی ۴–۰ مقابل اتلتیک بیلبائو در فینال، بارسلونا سی و یکمین کوپا دل ری خود را به دست آورد که اولین جام باشگاه تحت هدایت رونالد کومان بود. در ۵ اوت ۲۰۲۱، علیرغم توافق بارسلونا و لیونل مسی و قصد آشکار هر دو طرف برای امضای قراردادی جدید، این معامله به دلیل موانع مالی و ساختاری ناشی از مقررات لیگ اسپانیا انجام نشد. پنج روز بعد اعلام شد که مسی به عنوان یک بازیکن آزاد به پاری سن ژرمن در لیگ ۱ فرانسه پیوستهاست و دوران حضور ۲۱ سالهاش در بارسلونا پایان مییابد. در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱، کومان اخراج شد و در ۶ نوامبر ژاوی با قراردادی سه ساله، به عنوان سرمربی جدید باشگاه معرفی شد.
با کسب رده سوم در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا ۲۲–۲۰۲۱، بارسلونا برای اولین بار در طی ۱۷ سال به لیگ اروپا رسید و از مرحله پلیآف حذفی در این لیگ رقابت کرد.
هواداران باشگاه
کولس، از نامهای مستعار طرفداران بارسلونا است. گفته میشود ۲۵٪ از جمعیت اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند و بعد از رئال مادرید که ۳۲٪ از اسپانیاییها هوادار آن هستند، بارسا در جایگاه دوم قرار میگیرد. جایگاه سوم نیز به تیم والنسیا با ۵٪ حامی تعلق دارد. در اروپا بارسا اولین تیم محبوب این قارهاست. تعداد اعضای باشگاه از فصل ۲۰۰۳–۰۴ از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر به ۱۷۰٬۰۰۰ نفر تا سپتامبر ۲۰۰۹ افزایش قابل توجهی داشتهاست.
علاوه بر عضویت، در ژوئن ۲۰۱۰، بهطور رسمی ۱٬۳۳۵ نفر در نقاط مختلف جهان در انجمن هواداران بارسا ثبت نام کردهاند. انجمنهای هواداران وظیفه تبلیغ بارسلونا در محلهای مختلف را دارند و در مقابل در حین بازدید از بارسلونا خدمات مفیدی دریافت میکنند. همچنین بارسا هواداران بسیار برجستهای تاکنون داشته که در این میان میتوان به پاپ ژان پل دوم که عضو افتخاری باشگاه بود یا خوزه زاپاترو که نخستوزیر فعلی اسپانیا است اشاره کرد.
ال کلاسیکو
رقابت شدید میان دو تیم قویتر در لیگهای ملی بسیار معمول است و این در مورد لا لیگا نیز صدق میکند، جایی که به بازی میان بارسلونا و رئال مادرید ال کلاسیکو میگویند. از ابتدا این دو تیم به عنوان نماینده دو منطقه و شهر رقیب، کاتالونیا و کاستیل شناخته میشوند. این رقابت بازتابی از تنشهای فرهنگی و سیاسی میان دو منطقهاست که از جنگ داخلی اسپانیا نشئت میگیرد.
در مدت دیکتاتوری پریمو ده ریورا و بهخصوص فرانسیسکو فرانکو (۱۹۳۹–۱۹۷۵) تمامی فرهنگهای محلی مورد سرکوب قرار گرفتند و تمام زبانهای رایج در اسپانیا جز کاستیلایی ممنوع اعلام شدند. مردم کاتالان به یک نماد برای ابراز آزادیخواهی نیاز داشتند و بارسا تبدیل به فراتر از یک باشگاه برای کاتالانها شد. به گفتهٔ مانوئل واسکس مونتالبان، پیوستن به بارسلونا بهترین راه برای کاتالانها بود تا هویت خود را نشان دهند، این راه نسبت به پیوستن به جنبشهای ضد فرانکو کم هزینهتر بود و امکان ابراز مخالفت را به آنها میداد. اگرچه، در دوران رژیم فرانکو، بارسا به دلیل روابط خوب کادر مدیریتیاش با دیکتاتور، کم منفعت نبرد و حتی دو جایزه به او دادند.
از سوی دیگر رئال مادرید در بسیاری از موارد به عنوان تجسمی از تمرکز ظلم حاکمیت، رژیم فاشیستی و فراتر از آن بود. (سانتیاگو برنابئو که ورزشگاه رئال به نام اوست از افرادیست که علیه ملیگرایی فرانکو جنگید). به هر شکل در طول جنگ داخلی اسپانیا، اعضای هر دوتیم نظیر جوزپ سانیول و رافائل سانچز گوئرا متحمل آسیبهایی از سوی هواداران فرانکو شدند.
در دهه ۱۹۵۰، زمانی که بحث انتقال آلفردو دی استفانو مطرح شد، اختلاف دو باشگاه تشدید یافت. در نهایت، او رئال مادرید را انتخاب کرد و در آن فصل باعث موفقیت آنها نیز شد. در دهه ۱۹۶۰، زمانی که در دو بازی بحثانگیز از دور حذفی جام باشگاههای اروپا به مصاف هم رفتند، رقابت آنها به سطح اروپا رسید، جایی که رئال مادرید با تصمیم جنجالی داور، توسط بارسا حذف شد. مصاف دو تیم در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۰۲، از سوی رسانههای اسپانیا «رقابت قرن» نام گرفت و بیش از ۵۰۰ میلیون نفر شاهد پیروزی رئال در آن بازیها بودند. از بازیهایی که با آشوب و جشنهای گل به یاد ماندنی از آنها یاد میشود (که اغلب با تمسخر حریف همراه بود) یکی ال کلاسیکو سال ۲۰۰۹ بود، زمانی که کارلس پویول، کاپیتان بارسلونا، بازوبند کاپیتانیاش را که نقش پرچم کاتالان بر روی آن بود در مقابل هواداران خشمگین مادرید در سانتیاگو برنابئو بوسید. در سال ۲۰۱۷، لیونل مسی برای جشن گل پیروزیبخش خود در دقیقه ۹۳، پیراهنش را درآورد و آن را برای هواداران خشمگین رئال مادرید بالا برد، در حالی که نام و شماره پیراهنش رو به روی آنها بود.
نتیجهٔ رقابتها
به روز شده در ۲۰ مارس ۲۰۲۲
دربی بارسلونا
رقیب منطقهای بارسا، اسپانیول است. برخلاف بارسا که هیئت مدیره اولیه آن از ملیتهای مختلف بودند. این تیم توسط علاقهمندان به فوتبال اسپانیا تأسیس شد و سپس از حمایت پادشاه برخوردار گشت. اسپانیول آشکارا به عنوان یک تیم ضد بارسلونایی تأسیس شد و آنها همواره بارسا را به عنوان یک تیم بیگانه میدیدند. از آنجایی که مردم کاتالونیا اسپانیول را به عنوان نمایندهای از مادرید میدیدند، رقابتها جدیتر شد. زمین اصلی باشگاه اسپانیول در منطقه اعیاننشین ساریا بود.
اسپانیول بهطور سنتی بهخصوص در زمان حکومت فرانکو، به زعم اکثریت شهروندان بارسلونا به عنوان ترویجکننده مشروعیت حکومت شناخته میشد و این در تضاد کامل با روحیه انقلابی بارسلوناییها بود. در ۱۹۱۸ که بحث خودمختاری مطرح شده بود اسپانیول شروع به مخالفت با آن کرد. بعدها اسپانیول در کنار فاشیستها از گروههای حامی فالانژ که میخواستند به جنگ داخلی بپیوندند حمایت میکرد. باوجود این تفاوتهای فکری، دربی بهخاطر تفاوت اهداف هر دو باشگاه، بیشتر برای هواداران اسپانیول اهمیت داشته تا بارسلونا. در سالهای اخیر رقابت میان دو باشگاه کمتر رنگ و بوی سیاسی داشته و باشگاه اسپانیول نیز نام رسمی و سرود باشگاه را از اسپانیایی به کاتالان ترجمه کردهاست.
اگرچه در تاریخ لا لیگا بیشتر دربیها منطقهای هستند، این رقابت نامعمول نیز کاملاً با برتری بارسلونا همراه بودهاست. اسپانیول در تمام طول ۷۰ سال گذشته تنها سه بار بالاتر از بارسلونا قرار داشته و در مسابقات جام حذفی کاتالونیا تنها در سال ۱۹۵۷ موفق به پیروزی در برابر بارسا شدهاست. همچنین بهترین نتیجهای که اسپانیول تاکنون از شهرآورد بارسلونا به دست آورده ۶–۰ در سال ۱۹۵۱ بودهاست. اسپانیول در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ با کسب پیروزی ۲–۱ در مقابل بارسا تنها تیمی است که توانسته سه بار در یک فصل بارسلونا را در نیوکمپ شکست بدهد.
درآمد و دارایی
در ۲۰۱۰، مجله فوربز با اعلام ثروت باشگاه بارسلونا در حدود ۷۵۲ میلیون یورو، آنها را در جایگاه چهارم پس از منچستر یونایتد، رئال مادرید و آرسنال به عنوان ثروتمندترین باشگاه جهان قرار داد. طبق گفته دلویت، بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در همین سال، جایگاه دوم را پس از رئال مادرید که ۴۰۱ میلیون یورو درآمد دارد به دست آوردهاست.
حسابرسیهای دلویت در ژوئیه ۲۰۱۰ نشان میدهد بارسلونا ۴۴۲ میلیون یورو بدهی دارد. این رقم دقیقاً ۵۸ درصد از کل داراییها بارسلونا است که فوربز آن را اعلام کرده بود. مدیر جدید باشگاه این بدهیها را ناشی از مشکلات ساختاری دانستهاست.
رکوردها
لیونل مسی با ۷۷۸ بازی، رکورددار بیشترین بازی برای بارسلونا است.در رتبه دوم، ژاوی با ۷۶۷ بازی قرار دارد. مسی همچنین برترین گلزن تاریخ باشگاه فوتبال بارسلونا تاکنون با ۶۷۲ گل است. مسی این عنوان را از پائولینو آلکانترا (۳۶۹ گل) که به مدت ۸۷ سال رکورددار بود گرفت. او همچنین برترین پاسور تاریخ بارسلونا با ۳۰۵ پاس گل، برترین گلزن این باشگاه در رقابتهای اروپایی با ۱۲۴ گل، مسابقات بینالمللی با ۱۳۲ گل و برترین گلزن تاریخ لا لیگا با به ثمر رساندن ۴۷۴ گل میباشد. او همچنین با کسب ۳۵ قهرمانی با بارسلونا، پرافتخارترین بازیکن تاریخ این باشگاه است. در کنار مسی، چهار بازیکن دیگر قرار دارند که توانستهاند بیش از صد گل برای بارسلونا بزنند: لوییس سوارز (۱۹۷)، سزار (۱۹۰)، لاسلو کوبالا (۱۳۱)، و ساموئل اتوئو (۱۰۸). در رقابتهای کوپا دل ری، جوزپ سامیتیر با زدن ۶۵ گل رکورددار است.
لاسلو کوبالا رکورددار بیشترین گل زده در یک بازی میباشد که با زدن هفت گل به اسپورتینگ گیخون در سال ۱۹۵۲ این رکورد را به دست آورد. در رقابتهای لیگ قهرمانان، مسی با به ثمر رساندن پنج گل در یک بازی مقابل بایر لورکوزن در سال ۲۰۱۲ رکورد دار است. الوجیو مارتینز بهترین گلزن بارسلونا مقابل یک باشگاه در یک دوره لیگ شد وقتی که در سال ۱۹۵۷ به تیم اتلتیکو مادرید هفت گل زد.
دروازهبانهای بارسلونا در کسب جایزه زامورا رکورددار هستند (۲۰ جایزه). آنتونی رامالتس و ویکتور والدز که موفقترین بازیکنان در کسب این جایزه هستند، هر کدام پنج بار این جایزه را بردهاند. والدز با میانگین دریافت ۰٫۸۳۲ گل در هر بازی در لا لیگا رکورددار است همچنین او با ۸۹۶ دقیقه بسته نگه داشتن دروازه اش توانست رکورد دیگری را نیز در لا لیگا به ثبت برساند. کلادیو براوو هم ۷۵۴ دقیقه بدون شکست را در لا لیگا تجربه کرد که از این حیث رکورددار است.
در ۲ فوریه ۲۰۰۹ بارسا به مجموع ۵۰۰۰ گل زده در لا لیگا رسید. گل ۵۰۰۰ام بارسا را مسی در بازی مقابل ریسینگ سانتاندر که بانتیجه ۲–۱ به نفع بارسلونا تمام شد، به ثمر رساند. در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ بارسا با شکست ۲–۱ استیودیانتس ششمین جام قهرمانی خود را در یک سال به دست آورد تا اولین و تنها باشگاه اسپانیایی تاریخ فوتبال لقب بگیرد که فاتح سهگانه و ششگانه شدهاست. همچنین بارسلونا با فتح ۳۱ کوپا دی ری و ۱۳ سوپر جام اسپانیا، رکورددار قهرمانی در این رقابتهاست.
در ۳ مارس ۱۹۸۶ در بازی یک چهارم نهایی جام اروپا، بارسا به میزبانی یوونتوس رفت که در آن بازی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر به تماشای بازی پرداختند و رکورد بیشترین حضور حامیان بارسا رقم خورد. با توجه به نوسازی ورزشگاه در ۱۹۹۰ و قانون منع امکان تماشای بازی به صورت ایستاده احتمالاً این رکورد هرگز نمیشکند، زیرا ظرفیت ورزشگاه ۹۹٬۳۵۴ نفر است.
لوگوها و لباسها
لوگو اصلی باشگاه به شکل تاجی دربالای تصویر به یادگار تاج و تخت آراگون و خفاشی نماد شاه جیمز بود که به دو شاخه یکی از درخت برگ بو و دیگری نخل احاطه شدهاست. در سال ۱۹۱۰ بارسلونا بین اعضای خود یک مسابقه طراحی برای طراحی نماد باشگاه برگزار کرد که کارلس کومامالا از بازیکنان باشگاه برنده آن شد. پیشنهاد کومامالا با تغییراتی جزئی همچنان به عنوان نماد باشگاه باقیماندهاست. طرح اولیه شامل تاج و صلیب سنت جورج در قسمت بالا گوشهٔ چپ با پرچم کاتالان در کنار آن و رنگ تیم در پایین بود.
رنگهای آبی و قرمز در پیراهن برای اولین بار در دیدار مقابل هیسپانیا در سال ۱۹۰۰ استفاده شد. چندین نظریه در رابطه با طراحی لباس آبی و قرمز بارسلونا وجود دارد. پسر یکی از اولین مدیران باشگاه، آرتور ویتی مدعیست که ایده این طرح لباس به پدرش تعلق دارد و او لباس را بر اساس لباس تیم مدرسه بازرگانی تیلور پیشنهاد کردهاست. نظریه دیگر برطبق گفته تونی استالبر نویسندهاست که رنگها را متعلق به جمهوری اول ماکسیمیلیان روبسپیر میداند. گذشته از دو نظریه قبلی، رایجترین نظریه در کاتالونیا این است که خوان گمپر رنگ لباس بارسا را از تیم سابقش، بازل انتخاب کردهاست.
بارسلونا از زمان تأسیس هرگز تبلیغ هیچ شرکتی را بر روی پیراهن خود نداشتهاست. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ باشگاه خبر عقد قراردادی ۵ ساله را با یونیسف اعلام کرد، طبق این قرارداد لوگوی یونیسف در این مدت بر روی پیراهن تیم قرار میگرفت و هرسال مبلغ ۱٫۵ میلیون یورو کمک مالی از طرف بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا به یونیسف پرداخت میشد. بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۹۹۴ بر پایهٔ تصمیم رئیس کمیتهٔ سیاستگذاریهای اقتصادی باشگاه به عنوان نهادی برای جمعآوری کمک و جلب پشتیبانهای مالی برای سازمانهای غیر ورزشی راهاندازی شد. از سال ۲۰۰۴ شرکتها میتوانند با پرداخت ۴۰ الی ۶۰ هزار پوند در سال یکی از ۲۵ عضو افتخاری بنیاد شوند. همچنین جمع دیگری متشکل از ۴۸ عضو وجود دارد که سالانه ۱۴٬۰۰۰ پوند پرداخت میکنند. علاوه بر این عدهای دیگر از حامیان با پرداخت سالانه ۴٬۰۰۰ پوند وجود دارند. باید توجه داشت که مدرکی از دخالت جدی اعضای افتخاری در سیاستهای باشگاه در دست نیست، هرچند بر طبق گفته آنتونی کینگ «بعید است که اعضای افتخاری بنیاد در تصمیمگیریهای باشگاه دخالتی نداشته باشند».
بارسلونا با عقد قراردادی به مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو با بنیاد قطر به مدت پنج سال بالاخره به عدم پذیرش اسپانسر لباس خود پایان داد. این قرارداد از فصل ۱۲–۲۰۱۱ آغاز شد.
حامیان مالی و تولیدکنندگان لباس
ورزشگاه
اولین زمین بارسلونا، ورزشگاه اینداستریا با ظرفیت ۱۰٬۰۰۰ نفر بود. مسئولین باشگاه در آن زمان امکانات این ورزشگاه را برای یک باشگاه در حال رشد کافی نمیدانستند. در ۱۹۲۲ جمعیت هواداران به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید و با کمک مالی آنها، باشگاه توانست ورزشگاه بزرگتری به نام لس کورتس بسازد که ظرفیت اولیه آن ۲۰٬۰۰۰ نفر بود. بعد از جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه شروع به جذب تماشاچی و اعضای بیشتر برای حضور در مسابقات کرد. افزوده شدن به تعداد طرفداران، اسباب گسترش ورزشگاه را فراهم کرد، گسترش ورزشگاه در چندین پروژه شامل: گسترش جایگاه تماشاچیان در ۱۹۴۴، گسترش بخش جنوبی ورزشگاه در ۱۹۴۶ و گسترش بخش شمالی در ۱۹۵۰ صورت گرفت، در نهایت ظرفیت ورزشگاه پس از پایان توسعه آن به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید.
پس از تکمیل ورزشگاه لس کورتس دیگر امکان گسترش دادن آن وجود نداشت. با کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در مسابقات لا لیگا و پیوستن کوبالا در ژوئن ۱۹۵۰ به بارسا، که بعدها مجموعاً ۱۹۶ گل در ۲۵۶ بازی به ثمر رساند، هواداران و تماشاچیان تیم بیشتر شدند. از این رو باشگاه مجدداً برای تهیه یک ورزشگاه جدید دست به کار شد. در ۲۸ مارس ۱۹۵۴ ساخت ورزشگاه در مقابل ۶۰٬۰۰۰ هزار تن از طرفداران باشگاه آغاز شد. اولین سنگ ورزشگاه نیوکمپ زیر نظر فرماندار فلیپه آکدو کلوگنا و با دعای خیر اسقف اعظم بارسلونا گرگوریو مودریگو در جای خود قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۷ پس از سه سال ساخت ورزشگاه به پایان رسید و ۲۸۸ میلیون پستا هزینه ساخت آن شد.
در سال ۱۹۸۰ جهت بازسازی ورزشگاه مطابق استانداردهای یوفا، باشگاه برای تأمین هزینههای بازسازی در قبال نوشتن نام هواداران بر روی آجرهای مورد استفاده، هزینهای از آنها دریافت میکرد. این طرح مورد استقبال طرفداران و حتی مردم قرار گرفت اگرچه بعدها زمانیکه یکی از رسانههای مادرید گزارشی از آجری با نام هک شده سانتیاگو برنابئو یسته، یکی از مدیران با سابقه و حامیان فرانکو تهیه کرد، جنجال بسیاری ایجاد شد. ظرفیت ورزشگاه در حال حاضر ۹۹٫۳۵۴ نفر است که بزرگترین ورزشگاه اروپا نیز میباشد. این ورزشگاه همچنین در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۹۲، میزبان برخی از مسابقات نیز بودهاست.
در سال ۲۰۲۲ پس از به فروش گذاشتن حق اسم ورزشگاه نیوکمپ، شرکت اسپاتیفای این حق اسم را به همراه تبلیغات و کارگذاری باشگاه را در قراردادی سه ساله خریداری کرد و قرار بر این شد که در فصل جدید نام ورزشگاه به نیو اسپاتیفای تغییر کند.
ورزشگاه شامل بخشهای دیگری نیز هست:
سیوتات اسپورتیوا خوان گمپر (زمین تمرین تیم فوتبال بارسلونا)
لاماسیا (آکادمی جوانان باشگاه)
مینی استادی (ورزشگاه خانگی تیم دوم)
پالائو بلوگرانا (سالن اختصاصی باشگاه)
پالائو بلوگرانا ۲ (سالن اختصاصی دوم باشگاه)
پالائو دی گل (پیست یخ باشگاه)
افتخارات
رکورد مشترک
در سال ۲۰۱۵، بارسلونا جام نه ارزش را دریافت کرد، که جایزه برنامه اجتماعی بینالمللی کودکان، فوتبال برای دوستی بود.
بازیکنان
تذکر: پرچم استفاده شده در کنار نام بازیکنان نشاندهندهٔ ملیتی است که برای بازیکنان در فیفا ثبت شدهاست. این بازیکنان ممکن است بیش از یک ملیت داشته باشند.
بازیکنان از لیست آکادمی بارسلونا
بازیکنان قرضی در تیمهای دیگر
کادر فنی و مدیریت
کادر فنی کنونی
{|class="unsortable" width="100%" border="" style="text-align:center; background-color:#f9f9f9; border:0px solid; border-collapse: collapse; font-size:100%;
|- style="background:#000080; color:#FFDD00;"
!پست
!نام
|- bgcolor=white
|سرمربی||align=right| ژاوی هرناندز
|-
|دستیار سرمربی ||align=right| اسکار ارناندز سرخیو آلگره
|- bgcolor=white
|مربی دروازهبانها||align=right| خوزه رامون ده لا فونته
|-
|مربی بدنسازی||align=right| ایوان تورس
|- bgcolor=white
|آنالیزورها||align=right| سرخیو گارسیا تونی لوبو داوید پرتس
|-
|فیزیوتراپها ||align=right| خوانخو براو ژاوی لینده ژاوی لوپث
شاویر الین ژوردی مسایس سباس سالاس
دانیل بنیتو
|- bgcolor=white
|پزشکان باشگاه ||align=right| ریکارد پرونا شاویر یانگواس دانیل فلوریت
|-
|نماینده تیم||align=right| کارلس ناوال
مدیریت ورزشی فوتبال
{|class="unsortable" width="97%" border="1" style="text-align:center; background-color:#f9f9f9; border:1px solid; border-collapse: collapse; font-size:95%;
|- style="background:#000080; color:#FFDD00;"
!پست
!نام
|- bgcolor=white
|مدیر فوتبال||align=right| متئو آلمانی
|-
|مدیر بخش بینالملل||align=right| یوردی کرایف
|- bgcolor=white
|مدیر استعدادیابی اسپانیامدیر استعدادیابی فوتبال جوانان||align=right| خوزه ماری باکرو
|-
|مربی بارسلونا بی||align=right| سرجی بارخوان
|- bgcolor=white
|مدیر فوتبال جوانان||align=right| خوزه رامون الکسانکو
|-
|مدیر فنی فوتبال||align=right| پاکو سیرویو
|- bgcolor=white
|هماهنگکننده فوتبال جوانان||align=right| آلبرت کاپلیاس ثیگور السانکو تونی ارناندز
|-
|مربی تیم نوجوانان آ||align=right| اسکار لوپز
|- bgcolor=white
|مربی تیم نوجوانان بی||align=right| ایبان کوادرادو
|-
|سرپرست فوتبال ۱۱ نفره||align=right|
سرژی میلا
|- bgcolor=white
|سرپرست فوتبال ۷ نفره||align=right| مارک سرا
|-
|هماهنگکننده دروازهبانها از رده کودکان تا جوانان||align=right| ژسوس اونثوئه
هیئت مدیره
{|class="unsortable" width="60%" border="1" style="text-align:center; background-color:#f9f9f9; border:1px solid; border-collapse: collapse; font-size:95%;
|- style="background:#000080; color:#FFDD00;"
!سمت
!نام
|- bgcolor=white
| رئیس کل
| خوآن لاپورتا
|-
| معاون اول رئیس کلمدیر مسئول امور ورزشیمدیر بنیاد بارسا
| رافائل یوسته
|- bgcolor=white
| معاون رئیس کلمدیر مسئول حوزه اقتصادی
| ادوارد رومئو
|-
| معاون سازمانی رئیس کل
| النا فورت
|- bgcolor=white
| معاون رئیس کلمدیر مسئول حوزه اجتماعی
| آنتونیو اسکودرو
|-
| معاون رئیس کلمدیر مسئول حوزه بازاریابی
| ژولی گیو
|- bgcolor=white
| صندوقدار
| فران اولیو
|-
| دفتردارمدیر مسئول بسکتبال
| ژوسپ کوبلس
|- bgcolor=white
| دستیار مدیر در شورای نمایندگان تیم
| ژوسپ ماریا آلبرت
|-
| مدیر مسئول رینک هاکی
| شاویر باربانی
|- bgcolor=white
| مدیر مسئول امور امنیتی
| آلفونس کاسترو
|-
| مدیر مسئول اسپای بارسا
| ژوردی لورادو
|- bgcolor=white
| مدیر مسئول حوزه اجتماعی
| ژوسپ ایگنازی ماسیا
|-
| مدیر مسئول فوتسال
| اورلی ماس
|- bgcolor=white
| مدیر مسئول فوتبال زنان
| شاویر پوچ
|-
| مدیر مسئول هندبال
| ژوان سوله
|- bgcolor=white
| مدیر مسئول فوتبال جوانان
| ژوان سولر
|-
| اعضای هیئت مدیره
| میکل کمپسآنجل ریودالباس
|-
مدل عضویت-مالکیت
باشگاه فوتبال بارسلونا در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۸ دارای ۱۶۲۹۷۹ عضو بود که ۱۷ درصد از آنان را غیر اسپانیاییها تشکیل میدهند. این اعضا هزینه عضویت سالانهای را پرداخت میکنند که به آنها اجازه شرکت در انتخابات مربوط به هیئت مدیره را میدهد که ریاست این هیئت مسئولیت اداره باشگاه را در اختیار دارد.
مدل عضویت-مالکیت باشگاه فوتبال بارسلونا مورد توجه اعضای باشگاههای فوتبال در انگلستان است که از صنعتی شدن فوتبال نگران بوده و خودشان را تحت بنگاههایی سازمان دادهاند تا مسئولان باشگاه را مسئول پذیرتر و دخالتشان در ساختار باشگاه را دموکراتیکتر کنند.
تیمهای بارسلونا در رشتههای ورزشی دیگر
باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتبال داخل سالن، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیمهای حرفهای به حساب میآیند و رشتههای دیگری همچون راگبی، راگبی لیگ و هاکی روی یخ جزو تیمهای غیرحرفهای محسوب میشوند.
تیمهای حرفهای باشگاه
تیم بسکتبال باشگاه در ۲۴ اوت ۱۹۲۶ تأسیس شدهاست. این تیم توانستهاست در اسپانیا ۱۶ بار لیگ و ۲۲ بار جام حذفی را فتح کند و همچنین در اروپا توانستهاست ۲ بار فاتح یورولیگ شود. آخرین قهرمانی این تیم در لیگ اسپانیا موسوم به لیگا ایسیبی به قهرمانی در فصل ۱۱–۲۰۱۰ برمیگردد.
باشگاه هندبال بارسلونا نیز در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۲ تأسیس شدهاست. تاکنون در لیگا آسوبال به ۱۸ قهرمانی دست یافتهاست و همچنین ۸ بار فاتح جام قهرمانان اروپا شدهاست. این تیم آخرین بار در فصل ۱۱–۲۰۱۰ به مقام قهرمانی لیگا آسوبال دست یافت.
تیم فوتسال باشگاه هم بهطور رسمی در سپتامبر ۱۹۷۸ تأسیس شدهاست. اگرچه از دو سال قبل از آن بهطور غیررسمی بازیکنان این تیم، پیراهن راهراه بارسلونا را به تن میکردند. از افتخارات این تیم میتوان به فتح مسابقات لیگ اسپانیا، جام اسپانیا و کوپا دل ری در فصل ۱۱–۲۰۱۰ اشاره کرد.
باشگاه اسکیت هاکی بارسلونا نیز در ۱ ژوئن سال ۱۹۴۲ تأسیس شد؛ اگر چه یک سال بعد به علت مشکلات مالی منحلشده و سپس در سال ۱۹۴۸ مجدد شروع به کار کرد. این تیم نیز توانستهاست در مسابقات جام پادشاه، اوکی لیگا و لیگ اروپا بهترتیب ٬۱۸ ۲۳ و ۱۹ بار به مقام قهرمانی برسد.
تیمهای غیر حرفهای باشگاه
تیمهای غیر حرفهای باشگاه شامل رشتههای بسکتبال با ویلچر، دو و میدانی، راگبی، بیسبال، والیبال، هاکی روی چمن، هاکی روی یخ و رقص روی یخ میشود.
تیم راگبی باشگاه دارای دو بخش راگبی ۱۵ نفره و راگبی ۱۳ نفره است. تیم راگبی ۱۵ نفره در سال ۱۹۲۴ تأسیس شدهاست.
تیم هاکی روی یخ باشگاه نیز در سال ۱۹۷۲ تأسیس شدهاست و بازیهایش را در پالائو دِ گل انجام میدهد.
تیمهای زنان باشگاه
یکی از تیمهای زنان باشگاه تیم والیبال زنان است که خود بهطور مستقل فعالیت میکند؛ همچنین تیم فوتبال زنان باشگاه هم وجود دارد که زیرمجموعه بخش فوتبال باشگاه محسوب میشود.
باشگاه فوتبال زنان بارسلونا در سال ۲۰۰۱ تأسیس شدهاست. این تیم توانستهاست در سال ۲۰۱۱ برای دومین بار فاتح کوپا دللارینا شود.
واژهنامه
جستارهای وابسته
لا ماسیا
باشگاه فوتبال زنان بارسلونا
باشگاه فوتبال بارسلونا بی
باشگاه فوتبال بارسلونا سی
باشگاه فوتسال بارسلونا
شهرآورد بارسلونا
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
باشگاه فوتبال بارسلونا در لا لیگا
باشگاه فوتبال بارسلونا در یوفا
باشگاههای عضو گروه ۱۴
بارسا
باشگاههای فوتبال بارسلون
باشگاههای فوتبال برنده لیگ قهرمانان اروپا
باشگاههای فوتبال بنیانگذاریشده در ۱۸۹۹ (میلادی)
باشگاههای لالیگا
بنیانگذاریهای ۱۸۹۹ (میلادی) در اسپانیا
نمادهای کاتالان
بارسلونا، باشگاه فوتبال |
6759 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%87%D9%88 | آیداهو | آیداهو ایالتی است از ایالتهای غرب آمریکا. مرکز و شهر بزرگ آن بویسی است. این ایالت در سال ۲۰۱۷ میلادی یک میلیون هفتصد هزار نفر جمعیت داشت. جمعیت شهر بویسی ۲۲۳ هزار نفر است.
ایالت آیداهو در منطقه شمال غربی ایالات متحده قرار دارد و از شرق و شمال شرقی با مونتانا، از سوی شرق با وایومینگ، از جنوب با نوادا و یوتا، و در غرب با واشینگتن و اورگن هممرز است.
پیشینه
نام این ایالت از زبان بومیان شوشونی منطقه گرفته شده، و از Ee-da-how بهمعنای «بنگر! خورشید بر روی کوه مینشیند» میباشد.
یک دسته از پیشگامان پوینده، نخستین افراد آمریکایی بودند که به سرپرستی کلارک در سال ۱۸۶۰ به این سرزمین رفتند. نخستین ماندگاران آن ایالت نیز عبارت بودند از جویندگان خز، بازرگانان خز، و مبلغین مذهبی که به تدریج نزدیک معادن آن شهرکهایی به وجود آوردند. متصل شدن راهآهن غرب به این ایالت و نیز توسعه شبکه آبیاری سبب شد که عده بیشتری به این ایالت بروند و در آنجا ساکن شوند. آیداهو در سال ۱۸۹۰ چهل و سومین ایالت ایالات متحده آمریکا شد. آیداهو در ۱۹۵۱ مشهور شد زیرا در آن سال در جنوب این ایالت نخستین بار تولید برق را با انرژی اتمی آزمایش کردند.
جغرافیا
ایالت آیداهو و سرزمین کوههای برفپوش، دامنههای پر از جنگل، خشکرودها و درههای عمیق، رودهای فراوان و دریاچههای زیباست. این ناحیه از کشور آمریکا بیشتر سرد و کوهستانی است. آبشارهای شوشون در این ایالت از آبشارهای نیاگارا بلندترند. چشمههای آبگرم و پهنههای عظیم گدازهای که در این سرزمین هست همه نشان میدهند که این ایالت کوههای آتشفشانی داشتهاست. جنگل ملی کاریبو-تارگی در این ایالت قرار دارد.
آیداهو ایالت بزرگی است و از نظر وسعت چهاردهمین ایالت آمریکا است اما جمعیت آن فراوان نیست. بویسی مرکز این ایالت و بزرگترین شهر آن است این شهر با احتساب حومه حدود ۶۴۳٬۶۵۰ نفر جمعیت دارد. با آنکه آیداهو کوهستانی و خشک است اما مهمترین شغل مردم آن کشاورزی است. اهالی آن به وسیله آبیاری زمینهای بایر را به زمینهای حاصلخیز تبدیل کردهاند. بزرگترین ناحیه کشاورزی آیداهو در پیرامون رود اسنیک و شاخههای آن قرار دارد. معروفترین محصولات آیداهو سیب زمینی و پرارزشترین محصول آن گندم دیمی است. بسیاری از مردم آیدا به ویژه ساکنان اطراف رود اسنیک گاوداری دارند. بعضی از گاوداریها آیداهو بیش از هزار هکتار وسعت دارند. در آیداهوی جنوبی شغل بسیاری از روستاییان لبنیاتسازی است. این ایالت چند کارخانه برای تهیه آرد و کارخانه چغندر قند دارد. چون جنگل در آیداهو فراوان است کارخانه چوببری نیز بسیار دارد. این ایالت از نظر کانیهای مانند نقره، روی و فسفات نیز غنی است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از با تولید ناخالص داخلی کشور لیبی ( میلیارد دلار) بود. آزمایشگاه ملی آیداهو در این ایالت قرار دارد.
دانشگاههای مشهور آیداهو
دانشگاه ایالتی بویزی
دانشگاه آیداهو
دانشگاه ایالتی آیداهو
نامآوران
از نامآوران این سرزمین میتوان ازرا پاوند را نام برد.
نگارخانه
پیوندهای وابسته
آزمایشگاه ملی آیداهو
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۹۰ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۹۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب ایالات متحده آمریکا |
6760 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A7 | نوادا | نوادا از ایالتهای غرب ایالات متحده است. از شمال با اورگن و آیداهو، از شرق با یوتا و آریزونا و از جنوب و غرب با کالیفرنیا هممرز است. ساختار زمینشناسی این ایالت از دشتها، کوهها و درهها، تشکیل شدهاست. مرکز آن، کارسونسیتی و بزرگترین شهر آن، لاس وگاس است. نوادا، دو میلیون و ۸۳۹ هزار نفر، جمعیت دارد.
نوادا، اقلیمی بیابانی دارد و در ایالات متحده به ایالت نقره، معروف است. قویترین بخش اقتصادی این ایالت، مربوط به گردشگری و قمار و کازینوهای معروف آن است که بهویژه در لاس وگاس و رینو، متمرکز هستند. نوادا تنها ایالت آمریکاست که در نواحی ویژهای از آن، روسپیگری جنبه قانونی دارد.
تاریخچه
پیش از آمدن اروپاییها به این منطقه، سرخپوستان قبایل پایوتی، شوشونی و واشو در سرزمین کنونی نوادا سکونت داشتند. نخستین کاشفان اروپایی که به این منطقه آمدند اسپانیایی بودند. آنها این ناحیه را نوادا نامیدند که در زبان اسپانیایی به معنای «برفی» است و علت آن برفگیر بودن کوهستانهای این ناحیه در زمستان بود.
ناحیه نوادا بخشی از قلمرو اسپانیای جدید شد و سپس با استقلال مکزیک در سال ۱۸۲۱، نوادا نیز بخشی از مکزیک را تشکیل داد. پس از پیروزی ایالات متحده در جنگ آمریکا و مکزیک، ایالات متحده منطقه نوادا را در سال ۱۸۴۸ ضمیمه خود کرد و تقسیمات کشوری در سال ۱۸۵۰ آن را بخشی از قلمرو یوتا بهشمار آورد. کشف نقره در رگه کامستاک در سال ۱۸۵۹ باعث مهاجرت زیاد جمعیت به نوادا شد و این امر جدایی از یوتا و ایجاد قلمروی جدای نوادا در سال ۱۸۶۱ را در پی داشت. در ۳۱ اکتبر ۱۸۶۴ نوادا به عنوان سیوششمین ایالت آمریکا بهرسمیت شناخته شد.
تقسیمات ایالتی
ایالت نوادا به ۱۶ شهرستان و یک شهر جداگانه (کارسونسیتی) تقسیم شدهاست:
شهرستانهای نوادا عبارتند از استوری، اسمرالدا، ایلکو، پرشینگ، چرچیل، داگلاس، کلارک، لایون، لندر، لینکلن، مینرال، نای، واشو، وایتپاین، هامبولت و یورکا.
جغرافیا
بیشتر نوادا را سرزمینهای گرم و خشک بیابانی (همچون صحرای موهاوی) تشکیل میدهد.
شهرهای مهم ایالت نوادا عبارتند از: لاس وگاس، رینو، اسپارکس، ایلکو، الی، هندرسون، بولدر سیتی، بابیت
نوادا بیشتر از همه ایالتها دارای زنجیرهٔ کوهها (۳۱۴) و چشمههای آب گرم (۳۱۲) است.
دریاچههای این ایالت به قرار ذیل است: دریاچه واکر، دریاچه پیرامید، دریاچه مید و دریاچه تاهو
تأسیسات نظامی
قرارگاه نظامی ۵۱
منطقه ۵۱ یکی از مرموزترین قرارگاههای نظامی ایالات متحده در این ایالت قرار دارد.
کوه یاکا
این ایالت تا سال۱۹۹۳ محل آزمایشهای جنگافزار هستهای دولت فدرال بود. پروژهٔ بزرگترین محل دفن عمیق ضایعات هستهای سطح بالای جهان که در کوه یاکا در نوادا مدتها در حال ساخت بودهاست، کماکان دچار مشکلات پرشمار فدرالی، قانونی، و ایالتی است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور ویتنام ( میلیارد دلار) بود.
صنایع مهم:
صنایع خدماتی که مهمترین آنها خدمات گردشگری، قمار، سرگرمی و تفریح است در این ایالت موقعیت مسلط و ممتازی دارند. تولید صنعتی در نوادا شامل محصولات چاپی، فراوردههای غذایی، بتن و ماشین آلات است. فراوردههای عمدهٔ کشاورزی این ایالت احشام، یونجه خشک، لبنیات، پیاز و سیبزمینی را شامل میشوند. معدن، بخش مهم دیگری از اقتصاد این ایالت را تشکیل میدهد. نوادا بزرگترین تولیدکننده طلا در ایالات متحده است. از جملهٔ محصولات معدنی مهم دیگر آن نقره و مس است.
سد هوور
سد هوور یکی از بزرگترین سدهای ایالات متحده است که بر روی رودخانه کلرادو در جنوب شرقی شهر لاس وگاس در ایالت نوادا بسته شدهاست. ساخت سد بزرگ هوور (Hoover Dam) در سال ۱۹۳۵ به اتمام رسید
این سد تا پیش از احداث سد گراند کولی در سال ۱۹۴۵ میلادی، بزرگترین سازه بتنی و بزرگترین نیروگاه برقآبی در جهان بود.
سد هوور نوادا بزرگترین طرحی است که در تاریخ ایالات متحده منحصراً توسط دولت به اجرا درآمدهاست.
آموزش عالی
دانشگاه نوادا در لاس وگاس یا به اختصار UNLV یک دانشگاه تحقیقاتی ایالتی در شهر لاس وگاس واقع شدهاست. UNVL که در سال ۱۹۵۷ تأسیس شدهاست، بیش از ۲۶٬۰۰۰ دانشجو در مقطع لیسانس دارد. این دانشگاه بیش از هر چیز به خاطر برنامه خود در مدیریت مهمانداری شناخته شدهاست. یکی دیگر از دانشگاههای تحقیقاتی دولتی در ایالت «زادهٔ جنگ» (Battle-Born) دانشگاه نوادا در رینو (UNR) است. UNR که در سال ۱۸۷۴ تأسیس شد در رنو واقع است و ۱۲٬۰۰۰ دانشجوی ثبت نام شده در مقطع کارشناسی ارشد دارد. این دانشگاه به خاطر برنامههای مقطع کارشناسی ارشد در روزنامهنگاری، کشاورزی و علوم طبیعی و برنامههای دورههای بالاتر از کارشناسی ارشد در تجارت، پزشکی و مهندسی خود معروف است.
فرهنگ
ویژگیهای غذایی نوادا به خاطر بیفجرکی (گوشت گاو خشک شده خود، باریکههای گوشت که چربی آن گرفته شده و برای جلوگیری از فاسد شدن خشک شده)، معروف است. با وجودی که گوشت خشک شده میتواند از هر نوع گوشتی درست شود، نواداییها بیشتر از گوشت گاو که طعم و چاشنیهایی از قبیل بوفالو و ترییاکی به آن اضافه شدهاست، استفاده میکنند.
ارتباط بینالمللی: لاس وگاس خواهرخوانده آنجلس سیتی، فیلیپین؛ آنسان، کره جنوبی؛ هولودائو چین؛ جیجو سیتی، کره جنوبی؛ پاموک کاله، ترکیه و فوکت، تایلند است.
این ایالت جمعیت قابل توجهی اسب موستانگ دارد.
سینما
حوادث فیلمهای زیر همه در ایالت نوادا اتفاق میافتد.
فیلم جنایی ۱۹۷۴ پدرخوانده: قسمت سوم با هنرنمایی آل پاچینو
فیلم جنایی ۱۹۹۵ کازینو به کارگردانی مارتین اسکورسیزی
فیلم ۱۹۹۸ ترس و نفرت در لاس وگاس با هنرنمایی جانی دپ
فیلم ورزشی ۲۰۰۴ بچه یک میلیون دلاری با هنرنمایی هیلاری سوانک و کلینت ایست وود
فیلم ترسناک ۲۰۱۱ شب وحشت با هنرنمایی کالین فاررل
مشاهیر
از اهالی مشهور این سرزمین میتوان افراد زیر را نام برد.
آندره آغاسی، تنیسور معروف
کایل بوش، راننده NASCAR
گری گابلر، هنرپیشه
راتینا وسلی (Rutina Wesley)، هنرپیشه
داوی الیزابت چیس، هنرپیشه
کوین رز، بنیانگذار Digg
مارکوس بنکس (Marcus Banks)، بازیکن بسکتبال
باری زیتو (Barry Zito)، بازیکن بیسبال
برایس هارپر، بازیکن بیسبال
برندن فلاورز خواننده اصلی گروه د کیلرز
شین دیزل
اون اطلس، بازیگر
نگارخانه
پیست اتومبیلرانی مدرسهٔ ماریو آندرتی در شهر لاس وگاس واقع شدهاست.
لاس وگاس بیش از هر شهر دیگر در دنیا اتاق هتل دارد.
پارکهای ملی
پارک ملی گریت بیسن
پارک ملی دث ولی
جستارهای وابسته
فهرست شهرهای نوادا
فهرست شهرستانهای نوادا
پیوند به بیرون
پارک ملی گریت بیسن
اختراع دکتر اسماعیل زنجانی در دانشگاه علوم پزشکی لاس وگاس
وبگاه رسمی سازمان گردشگری نوادا
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۶۴ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۴ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۴ (میلادی) در نوادا
غرب ایالات متحده آمریکا
نوادا در ۱۸۶۴ (میلادی)
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6761 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B3 | کانزاس | کانزاس از ایالتهای غرب میانه آمریکا است. پایتخت آن توپیکا و شهر مهم آن ویچیتا است. کانزاس از سمت شمال با ایالت نبراسکا، از سمت شرق با ایالت میزوری، از سمت جنوب با ایالت اوکلاهما، و از سمت غرب با ایالت کلرادو محصور شدهاست. نام کانزاس برگرفته از نام رود کانزاس است که آن هم از نام بومیان آمریکایی با نام کانزا گرفته شدهاست.
این ایالت بزرگترین تأمینکننده گندم در آمریکا است و گل آفتابگردان نیز نشانه این ایالت است. کانزاس یکی از جمهوریخواهترین ایالتهای آمریکا محسوب میشود.طبق آمار به دست آمده از سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد تنها از دور ریز گندم این ایالت میتوان دو سوم کشور های آفریقایی را تغذیه داد.
نام
نام این ایالت از زبان بومیان منطقه گرفته شده، و از قبیلهای بهنام kką:ze/Cansez است.
تاریخ
نخستین اروپایی مهاجر به این سرزمین در سال ۱۵۴۰ جهانگردی اسپانیایی بود مشهور به کورونادو که در پی جستجوی طلا وارد منطقهای شد که امروزه به کانزاس معروف است. قبل از آن سرخپوستان به سرزمین حاصلخیز و بوفالوهای پرتعداد دشتهای کانزاس علاقه خاصی داشتند.
در سال ۱۸۶۱ میلادی کانزاس به عنوان سی و چهارمین ایالت آمریکا به ایالات متحده پیوست. کانزاس در جنگ داخلی آمریکا یکی از اعضای اتحادیه شمال بود.
شهرها
کانزاس چند شهر مهم دارد که عبارتند از ویچیتا، لارنس، منهتن و اوورلند پارک
کانزاس سیتی، کانزاس که بخشی از کانزاس سیتی بزرگ است نیز در این ایالت قرار دارد.
آب و هوا
کانزاس غالباً دارای آب و هوای قارهایست: زمستانهای سرد و برفی و تابستانهای گرم دارد. کانزاس به ویژه از جهت گردبادهای خود بسیار معروف است. در داستانهای معروف آمریکایی همانند جادوگر اُز نیز دوروتی توسط گردبادی از کانزاس به سرزمین اُز منتقل میشود.
اقتصاد
در سال ۲۰۱۲، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیون دلار داشت. در مقایسه کشور مجارستان در همان سال تولید ناخالص داخلیاش برابر ۱۲۵٬۵۰۸ میلیون دلار بود.
کانزاس غالباً یک ایالت کشاورزی محسوب میگردد اما در تنوعسازی صنایع خود نیز موفق بودهاست. از شرکتهای مهم این ایالت بهطور نمونه میتوان شرکت تالار سینمایی ای ام سی و شرکت بزرگ مخابراتی اسپرینت نکستل را نام برد.
رآکتور هستهای ۱۲۵۰ مگاواتی وولف کریک در کانزاس قرار دارد. دفتر تحلیلهای اقتصادی ایالت متحده آمریکا تخمین میزند که در کل تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۸ چیزی بالغ بر ۱۲٫۷۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار بودهاست. سرانه درآمد شخصی هر نفر در سال ۲۰۰۸ مبلغ ۳۵۰۱۳ دلار بوده است؛ و در سال ۲۰۱۰ نرخ بیکاری دولت ۶٫۴ درصد است.
کانزاس رتبه ۸ تولید نفت و گاز را در ایالت متحده به خود اختصاص دادهاست. صنایع هوافضایی به شدت اقتصاد کانزاس را تحت تأثیر خود قرار دادهاست. چندین شرکت هواپیمایی بزرگ تولید و امکانات هوایی در ویچیتا و کانزاس موجود هستند که از جمله AeroSystems, Cessna, Learjet, Hawker Beechcraft را میتوان نام برد؛ و همچنین شرکت معروف بوئینگ تولیدات خود را در سال ۲۰۱۲ در کانزاس به پایان رسانید. کانزاس غالباً یک ایالت کشاورزی محسوب میگردد و بیشترین تولید گندم کشور آمریکا را نیز به خود اختصاص دادهاست.
سیاست
کانزاس یکی از جمهوریخواهترین ایالتهای آمریکا به حساب میآید. به غیر از کانزاس سیتی، تقریباً تمام ایالت جمهوریخواه هستند. کانزاس در حال حاضر در کنگره آمریکا چهار جمهوریخواه در مجموع دارد.
کانزاس یک سیستم پارلمان دو مجلسی دارد: مجلس نمایندگان کانزاس ۱۲۵ عضو دارد که به مدت چهار تا دورهٔ دو ساله میتوانند در مقام خود خدمت کنند. تیم جونز (ج) سخنگوی مجلس است. مجلس سنای کانزاس نیز ۴۰ عضو دارد که میتوانند به مدت دو دورهٔ چهار ساله در مقام خود خدمت کنند. سوزان ویگل (ج) ریاست سنا را بر عهده دارد.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان کاتلین سیبیلیوس، چارلز لاکمن، چارلی پارکر، باب دول و دنیس هاپر را نام برد.
مراکز علمی مشهور کانزاس
موسسات بزرگ فرهنگی و علمی ایالت کانزاس عبارتند از:
دانشگاه کانزاس که یک دانشکده علوم پزشکی معروف در سطح کشور دارد.
دانشگاه ایالتی کانزاس که مجهز به یک رآکتور هستهای ۱۲۵۰ کیلوواتی است.
مرکز ریاست جمهوری آیزنهاور که آرشیو مدارک و اسناد دوران ریاست جمهوری آیزنهاور است.
نگارخانه
پیوند به خارج
اتاق بازرگانی شهر ویچیتا
سازمان پارکها و جنگلهای کانزاس
وزارت کشاورزی ایالت کانزاس
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۶۱ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۱ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۱ (میلادی) در کانزاس
غرب میانه آمریکا |
6762 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%88 | کلرادو | کلرادو یا کالِرادو ( ) از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است که اکثر کوههای سنگی جنوبی را از قبیل بخش شمال شرقی فلات کلرادو و کناره غربی دشت بزرگ احاطه میکند. پایتخت و شهر مهم آن دنور است که پرجمعیتترین شهر کلرادو به حساب میآید. کلرادو همچنین از ایالتهای غرب آمریکا شمرده میگردد. کلرادو از لحاظ وسعت هشتمین ایالت و از نظر جمعیت بیست و یکمین ایالت پرجمعیت از ایالتهای ایالات متحده آمریکا است. اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت کلرادو را در تاریخ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ۵٬۵۴۰٬۵۴۵ نفر تخمین زد که نسبت به سرشماری ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکا رشد ۱۰٫۱۷٪ داشتهاست. قلمرو کلرادو در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۸۶۱ تعیین شد و در ۱ اوت ۱۸۷۶، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، یولیسیز سایمن گرانت بیانیه ۲۳۰ که کلرادو را به عنوان سی و هشتمین ایالت از ایالات متحده آمریکا میداند، امضا کرد. کلرادو توسط وایومینگ از شمال، نبراسکا از شمال شرقی، کانزاس از شرق، اکلاهما از جنوب شرق، نیومکزیکو از جنوب، یوتا از غرب و آریزونا از جنوب غربی مرزبندی شدهاست. کلرادو عمدتاً به واسطه منظره کوهها، جنگلها، دشتها، تپهها، درهها، فلاتها، رودخانهها و زمینهای کویریاش شناخته میشود.
رأیدهندگان این ایالت را غالباً دموکرات تشکیل میدهند.
فستیوال موسیقی اسپن (Aspen) هر ساله تعداد کثیری علاقهمند به موسیقی کلاسیک را به خود جلب میکند.
نام
نام این ایالت از زبان اسپانیایی گرفته شده، و از Río Colorado بهمعنای «رودخانه رنگی» (اشاره به رودخانه کلرادو) است.
جغرافیا
کلرادو توسط جغرافیای متنوع که شامل کوههای آلپاین، دشتهای آرید و صحراهای با دانههای ماسه بزرگ، درههای عمیق، سنگهای ماسهای، رودخانهها، دریاچهها و جنگلهایش شناخته میشود.
کوه البرت، با ارتفاع ۱۴٬۴۴۰ پا (۴٬۴۰۱٫۲ متر) در شهرستان لیک بلندترین نقطه کلرادو و کوههای سنگی از آمریکای شمالی به حساب میآید. کلرادو تنها ایالت آمریکا است که تماماً در تراز بالای ۱۰۰۰ متر قرار دارد. نقطهای که رودخانه آریکاری را از شهرستان یوما، کلرادو به شهرستان شاین، کانزاس متصل میکند با ارتفاع ۱۰۱۱ متر کم ارتفاعترین نقطه کلرادو به حساب میآید. این نقطه که به عنوان مرتفعترین نقطه کم ارتفاع تمام ایالتها است، از مرتفعترین نقاط ۱۸ ایالت نیز بلندتر است.
ایالت کلرادو در میانه غربی ایالات متحده آمریکا قرار دارد و همسایگان آن، ایالت های وایومینگ و نبراسکا از شمال، ایالت یوتا از غرب، نیومکزیکو و اوکلاهما از جنوب و ایالت کانزاس از شرق هستند.
شهرها
شهرهای مهم این ایالت دنور، کلرادو اسپرینگز، و اسپن هستند.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور مالزی ( میلیارد دلار) بود.
کلرادو از نظر «محیط مناسب تجاری» در ردهٔ چهارم آمریکا قرار دارد.
این ایالت از نظر قدرت اقتصادی رتبه اول و از نظر اشتغال زایی رتبه دوم را در کل ایالات متحده دارد.
اقتصاد این ایالت بر پایه دامداری، کشاورزی، صنایع معدنی و گردشگری است. این ایالت همچنین در زمینه هوافضا، بیوشیمی، انرژیهای پاک، فناوری اطلاعات و نرمافزار نیز نوآوریهای بسیاری داشتهاست. تنوع جغرافیایی و منابع طبیعی، یکی از مزیتهای این ایالت در زمینه گردشگری و اقتصاد است.
کلرادو به دلیل داشتن بلندترین کوهستانها، مرتفعترین نقطه در ایالات متحده است. و به دلیل وجود پیستهای اسکی و کوهستانهای زیبا، گردشگران زیادی را جذب میکند. کلرادو و واشینگتن اولین ایالاتی بوند که ماریجوآنا را قانونی اعلام کردند و کلرادو از بابت تولید ماریجوآنا در سال ۲۰۲۰ بیش از ۳۸۷ میلیون دلار درآمد داشتهاست.
برخی از شرکتهای مهم در کلرادو
مشاهیر
از مشاهیر این سرزمین میتوان فیلسوف بزرگ کنونی جهان جان سرل و جامعهشناس تالکوت پارسونز را نام برد؛ و همچنین پایهگذار مکتب کلرادیسم دیوید کلرادو در این شهر سکونت داشت و مکتبش که بیشتر چرخش در انسان را شرح میدهد در این شهر پایهگذاری کرد.
بنابر تحقیقات کلرادو این چرخش بیشتر در شهرهای ساحلی و گرم اتفاق میافتد و ممکن است فردی پیدا شود در درون کاملاً دینی باشد و در بیرون و بهظاهر ضد دین. همچنین نیکولا تسلا دست آخر به کلرادو اسپرینگز رفت، و یک آزمایشگاه بزرگ برای خود تأسیس کرد.
دانشگاههای مشهور
دانشگاه کلرادو بولدر
دانشگاه ایالتی کلرادو در فورت کالینز
دانشگاه دنور
آکادمی نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
دانشگاه کلرادو در دنور
مدرسه عالی معدن کلرادو
مراکز مهم گردشگری
کلرادو محل برگزاری مدرسه و فستیوال موسیقی اسپن است. این ایالت از تعداد زیادی پارک ملی نیز برخوردار است که باعث جذب علاقهمندان زیادی به کلرادو میشود. از جمله:
پارک ملی تودههای شنی بزرگ
پارک ملی کوه راکی
پارک ملی میزا ورده
پارک ملی بلک کنیون آو د گانیسون
کلرادو ۱۱ جنگل ملی نیز دارد، از جمله:
جنگل ملی پایک
جنگل ملی روزولت
جنگل ملی مدیسین بو-راوت
جنگل ملی سن ایزابل
نگارخانه
پیوند به بیرون
فستیوال موسیقی اسپن
آزمایشگاه NIST واقع در شهر بولدر
پارک ملی میزا ورده
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۷۶ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۷۶ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین اسپانیا
بنیانگذاریهای ۱۸۷۶ (میلادی) در کلرادو |
6763 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86%20%28%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%AA%29 | واشینگتن (ایالت) | واشینگتن (; ) ایالتی در غرب آمریکا میباشد. ایالتی در شمال غربی اقیانوس آرام، از شمال با استان بریتیش کلمبیا کانادا و از جنوب با ایالت اورگن و از شرق با ایالت آیداهو مرز دارد. پایتخت آن اولمپیا و شهرهای مهم آن سیاتل، واشینگتن و اسْپوکِین هستند. نام این ایالت از جرج واشینگتن نخستین رئیسجمهور آمریکا گرفته شدهاست. ایالت واشینگتن در سال ۱۸۸۹ به عنوان چهل و دومین ایالت آمریکا ثبت شد.
واشینگتن از نظر پهناوری رتبه ۱۸ و از نظر جمعیت ۱۳ را دارد. حدود ۶۰ درصد از جمعیت واشینگتن در منطقه متروپلیس سیاتل زندگی میکنند. پس از کالیفرنیا واشینگتن دومین ایالت از نظر جمعیت در ساحل غرب و غرب ایالات متحده میباشد. مرکز حمل و نقل، کسب و کار، و صنعت در منطقه پیوجت سائند در دریای سایلیش است، دریایی با ورودی از اقیانوس آرام متشکل از جزایر متعدد و خلیج از یخچالهای طبیعی پوشیده شدهاست؛ و باقی ایالت از جنگلهای انبوه و رشته کوهها در غرب تشکیل شدهاست.
تاریخ ایالت واشینگتن شامل هزاران سال از تاریخ بومیان آمریکا قبل از ورود اروپاییان و پس از آن ورود مربوط میشود؛ و شواهد باستانی نشان میدهد که شمال غربی اقیانوس آرام نخستین مکانهایی بوده که در آمریکا در آن زیست میشده؛ و انسان شناسان تخمین میزنند که ۱۲۵ قبیله با ۵۰ گویش متفاوت در این سرزمین وجود داشتهاست؛ و تا قبل از ورود اروپاییان در آنجا میزیستند؛ و نیز در ۱۸ مه ۱۹۸۰ در کوه سنت هلن آتش فشانی در ایالت واشینگتن رخ داد.
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور اتریش ( میلیارد دلار) بود. واشینگتن در حساب مالیات نسبت به دیگر ایالات نظام پیشرفتهای ندارد. ایالت واشینگتن یکی از ۷ ایالتی است که برای درآمد اشخاص مالیات وضع نمیکند. همچنین این دولت از شرکتها تجاری نیز مالیات جمعآوری نمیکند، ولی شرکتها مسئول پرداخت دیگر عوارض مختلف دولتی هستند. در واشینگتن مالیات بر فروش ۶٫۵ درصد میباشد. معمولاً مالیات بر سیگار و مشروبات الکلی را خرج مدارس دولتی و آتشنشانیها، پارکها و غیره میکنند.
با توجه به سرشماری ایالات متحده در سال ۲۰۱۰ واشینگتن حدود ۶٬۷۲۴٬۵۴۰ نفر جمعیت داشت، که از سال ۲۰۱۰، ۱۴٫۱ درصد یعنی ۸۳۰٬۴۱۹ نفر افزایش داشته بود. در سرشماری سال ۲۰۱۰ جمعیت متروپلیتین سیاتل ۳٬۴۳۹٬۸۰۹ حدود نیمی از جمعیت واشینگتن را تشکیل میداد. در واشینگتن ۶٫۷ درصد زیر پنج سال سن، ۲۵٫۷ درصد از جمعیت زیر ۱۸ سال سن و ۱۱٫۲ نیز ۶۵ سال یا مسنتر بودهاند؛ و حدود ۵۰٫۲ درصد از جمعیت را زنان تشکیل میدادند. در سال ۲۰۰۸ دقیقاً ۲۶۷۶۹۴ عدد جرم گزارش شده بود که ۱۹۶ عدد از آنها قتل بود.
پارک ملی المپیک، پارک ملی کوه رینیر، و پارک ملی کسکیدز شمالی در این ایالت قرار دارد.
نام
سرزمین واشینگتن به افتخار نخستین رئیسجمهور ایالات متحده جرج واشینگتن نامگذاری شده. نام این سرزمین در اصل کلمبیا بوده که از رود کلمبیا در این سرزمین گرفته شدهاست. ایالت واشینگتن تنها ایالتی است که نام یک رئیسجمهور را دارد. اهالی ایالت واشینگتن و شمال غربی ایالات متحده به راحتی خود را اهل واشینگتن معرفی میکنند؛ ولی اهالی واشینگتن دی.سی خود را اهل واشینگتن دی. سی معرفی میکنند.
به کسی که اهل ایالت واشینگتن باشد، واشینگتنیِن گفته میشود.
جغرافیا
واشینگتن شمال غربیترین ایالت آمریکا میباشد. واشینگتن از جنوب با ایالت اورگن هممرز است. از شرق با ایالت آیداهو هممرز است. مرز آنها معمولاً با رودخانه اسنیک و کلیرواتر میباشد؛ و در غرب واشینگتن اقیانوس آرام میباشد.
واشینگتن در زمان جنگ داخلی آمریکا جزء اتحادیه بود ولی با این حال هرگز در جنگ شرکت نکرد. سمت غرب واشینگتن آب و هوای ساحلی، با درجه حرارت معتدل زمستانهای مرطوب و تابستانهای خشک را داراست.
چندین آبشار در واشینگتن موجود است که به سبب آتشفشانها ارتفاع قابل توجهی دارد. از شمال تا جنوب کوههای آتشفشانی بسیاری همچون کوه رینیر و کوه سنت هلن وجود دارد؛ ولی کوه سنت هلن تنها کوهی است که در آن آتشفشان فعال است، حتی در سال ۱۹۸۰ نیز فوران کرده بود، با این حال همهٔ کوهها احتمال فوران آتش فشان دارد.
بلندترین کوه واشینگتن کوه رینیر میباشد، که در ۸۰ کیلومتری (۵۰ مایلی) جنوب سیاتل، واشینگتن واقع شدهاست، که از مرکز شهر سیاتل نیز میشود آن را مشاهده کرد. ارتفاع کوه رینیر ۴۳۹۲ متر (۱۴۴۱۱ پا) از سطح دریا میباشد، با توجه به نزدیکی آن به شهر سیاتل خطرناکترین آتش فشان در واشینگتن و قاره آمریکا ممکن است رخ دهد.
تاریخچه
تاریخ ایالت واشینگتن شامل هزاران سال از تاریخ بومیان آمریکا قبل از ورود اروپاییان و پس از آن ورود مربوط میشود. این منطقه در بین سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۳ جزئی از خاک اورگن بودهاست؛ و پس از آن از اورگان جدا شده و تبدیل به سرزمین واشینگتن گردید؛ و در سال ۱۸۸۹ دولت واشینگتن به عنوان چهل و دومین ایالت به اتحادیه آمریکا پیوست.
قبل تاریخ
شواهد باستانی نشان میدهد که شمال غربی اقیانوس آرام نخستین مکانهایی بوده که در آمریکا در آن زیست میشده. استخوانهای جانوران و انسانها به ۱۳۰۰۰ سال پیش قدمت دارند، در سرتاسر واشینگتن و شبهجزیره المپیک شواهدی وجود دارد که نمایانگر زیست در ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد است.
انسان شناسان تخمین میزنند که ۱۲۵ قبیله با ۵۰ گویش متفاوت در این سرزمین وجود داشتهاست؛ و تا قبل از ورود اروپاییان در آنجا میزیستند. در سر تا سر پیوجت ساوند قبیل زیادی میزیستند زیرا منابع طبیعی فراوانی یافت میشود مانند ماهی آزاد، ماهی هالیبوت، حلزون و نهنگ. بومیان از درخت سرو برای خود خانه و کانو میساختند؛ و نیز از پوست درخت سدر لباس برای خود میساختند. این قبایل از طریق شکار فصلی جان سالم به در میبردند.
فوران کوه سنت هلن
در ۱۸ مه ۱۹۸۰ در کوه سنت هلن آتش فشانی در ایالت واشینگتن رخ داد. این فوران با ۵ درجه فوران کرد. فوران در طی ۲ ماه بود که با زمین لرزه و بخار همراه بود، و ماگما نیز با فشار به بیرون میآمد. زلزله در ساعت ۹. ۳۲ دقیقه و ثانیه ۱۷ به وقت اقیانوس آرام به وقوع پیوست، و تاکنون بزرگترین زمین لغزهای است که در واشینگتن رخ دادهاست. در این واقعه سنگهای مذاب و و بخار و سنگ همراه بودهاست؛ و مقدار زیادی گدازه نیز استخراج میشود.
جمعیت
در آمارگیری ۱ ژولای ۲۰۱۴ تخمین زده شده در ایالت واشینگتن ۷٬۰۶۱٬۵۳۰ نفر جمعیت دارد.
با توجه به سرشماری ایالات متحده در سال ۲۰۱۰ واشینگتن حدود ۶۷۲۴۵۴۰ نفر جمعیت داشت، که از سال ۲۰۱۰، ۱۴٫۱ درصد یعنی ۸۳۰٬۴۱۹ نفر افزایش داشته بود. این رشد شامل افزایش طبیعی ۳۸۰۴۰۰، و افزایش جمعیت بر اثر مهاجرت ۴۵۰۰۱۹ نفر بودهاست. واشینگتن از نظر جمعیت پس از اورگن و آیداهو رتبه نخست را در منطقه شمال غربی اقیانوس آرام را دارد. در سال ۱۹۸۰ اداره آمار، جمعت واشینگتن را ۹۰ درصد سفیدپوست غیر اسپانیایی گزارش دادهاست.
در سال ۲۰۱۱، ۴۴٫۳ درصد از جمعیت واشینگتن کمتر از ۱ سال اقلیتها سن داشتهند.
در سرشماری سال ۲۰۱۰ جمعیت متروپلیتین سیاتل ۳٬۴۳۹٬۸۰۹ حدود نیمی از جمعیت واشینگتن را تشکیل میداد.
در واشینگتن ۶٫۷ درصد زیر پنج سال سن، ۲۵٫۷ درصد از جمعیت زیر ۱۸ سال سن و ۱۱٫۲ نیز ۶۵ سال یا مسنتر بودهاند؛ و حدود ۵۰٫۲ درصد از جمعیت را زنان تشکیل میدادند.
نژادهای اصلی در ایالت واشینگتن که در سرشماری تعیین شده از این قرار است:
آلمانی: ۲۰٫۷٪
ایرلندی: ۱۲٫۳٪
اسپانیایی: ۸٫۲٪
نروژی: ۶٫۲٪
فرانسوی: ۳٫۹٪
آمریکایی:۳٫۹٪
سوئدی: ۳٫۸٪
ایتالیایی: ۳٫۶٪
اسکاتلندی: ۳٫۳٪
اسکاچ ایرلندی: ۲٫۵٪
هلندی: ۲٫۵٪
لهستانی: ۱٫۹٪
روسی: ۱٫۸–۲٫۰٪
جمعیت نژادی
بر اساس سرشماری ایالات متحده در سال ۲۰۱۰، ترکیب قومی نژادی چنین بود:
سفیدپوست: ۷۷٫۳٪ (غیر اسپانیایی۷۱٪ و اسپانیایی ۶٫۳٪)
سیاه پوستان: ۳٫۶٪
سرخپوستان: ۱٫۵٪
آسیایی آمریکاییها: ۷٫۲٪
اهالی جزایر اقیانوس آرام: ۰٫۴٪
چند نژادان آمریکایی: ۴٫۷٪
دیگر نژادها:۵٫۱٪
جمعیت قابل توجهی نیز هیسپانیک یا لاتین دارد که ۱۱٫۲٪ از جمعیت را در برمیگیرد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور اتریش ( میلیارد دلار) بود.
در سال ۲۰۰۹ تولید ناخالصی ایالت واشینگتن ۳۳۶٫۳ میلیارد دلار که مساوی با چهاردهمین کشور در جهان بود و در آگوست سال ۲۰۱۳ نرخ بیکاری در این ایالت ۷ درصد بودهاست.
مالیات
واشینگتن در حساب مالیات نسبت به دیگر ایالات نظام پیشرفتهای ندارد. ایالت واشینگتن یکی از ۷ ایالتی است که برای درآمد اشخاص مالیات وضع نمیکند. همچنین این دولت از شرکتها تجاری نیز مالیات جمعآوری نمیکند، ولی شرکتها مسئول پرداخت دیگر عوارض مختلف دولتی هستند.
در واشینگتن مالیات بر فروش ۶٫۵ درصد میباشد؛ و در آوریل ۲۰۱۰ نرخ مالیات بر فروش به ۹٫۵ درصد در سیاتل و سایر شهرستانها رسید. این مالیات برای خدمات به ایالت حاصل میشود. بسیاری از غذاها از مالیات معاف هستند ولی با این حال مکملهای غذایی و نوشابهها شامل مالیات هستند. نرخ مالیات بر خرید و فروش توسط مصرفکنندگان بسته به قوانین محلی بین ۸ و ۹ درصد متغیر میباشد.
معمولاً مالیات بر سیگار مشروبات الکلی را خرج مدارس دولتی و آتشنشانیها پارکها و غیره میکنند.
شراب واشینگتن
شراب واشینگتن به شرابهای گفته میشود که از انگورهای ایالت واشینگتن گرفته میشود. ایالت واشینگتن در تولید شراب در ایالات متحده پس از کالیفرنیا رتبه دوم را دارد. تا سال ۲۰۱۱ در ایالت بیش از ۴۳۰۰۰ هکتار (۱۷۰ کیلومترمربع) تاکستان با برداشت بیش از ۱۴۲۰۰۰ تن انگور به ۴۲ کشور جهان با بیش از ۸۵۰ شرابخانه، شراب صادر میشد. در حالی که بسیاری از فعالیتها در نیمهٔ غربی ایالت انجام میشود ولی ۹۹٫۹ درصد از شرابگیریها در نیمه شرقی ایالت انجام میشود.
حمل و نقل
واشینگتن دارای یک سیستم بزرگراه ایالتی میباشد، که معروف به مسیر ایالتی است. و همچنین دارای یک سیستم گسترده کشتیرانی میباشد که رتبه نخست را در آمریکا و رتبه سوم را در جهان دارد. ۱۴۰ فرودگاه در واشینگتن وجود دارد، که ۱۶ فرودگاه دولتی هستند. فرودگاه بینالمللی سیاتل-تاکوما (Sea-Tac) یکی از بزرگترین فرودگاههای واشینگتن میباشد. فرودگاه صحرایی بویینگ یکی از شلوغترین فرودگاههای سیاتل میباشد.
محیط زیست
دولت و سیاست
رئیس قوه مجریه ایالت واشینگتن فرماندار است و هر رأیگیری برای دوره ۴ ساله انتخاب میشود. مقامات کنونی ایالت واشینگتن:
جی اینسلی، فرماندار
دنیس هک، معاون فرماندار واشینگتن
باب فرگوسن، دادستان کل
در ایالت واشینگتن، قوه مقننه ایالت واشینگتن قوهای دومجلسی است. قوه مقننه ایالت واشینگتن متشکل از مجلس نمایندگان و مجلس سنا میباشد. ایالت واشینگتن به ۴۹ حوزههای انتخابیه با جمعیت مساوی تقسیم شدهاست و هر منطقه دو نماینده برای مجلس نمایندگان و یک نماینده برای سنا انتخاب میکند.
دیوان عالی ایالت واشینگتن دارای ۹ قاضی است و به عنوان قوهٔ قضاییه ایالت انجام وظیفه میکنند.
آموزش و پرورش
بهداشت
ورزش حرفهای
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
آزمایشگاه ملی شمالغربی پاسیفیک در این ایالت قرار دارد. از دانشگاههای مشهور این ایالت میتوان به موسسات زیر اشاره کرد:
دانشگاه واشینگتن
دانشگاه ایالتی واشینگتن
نگارخانه
جستارهای وابسته
زبانهای ایالتهای آمریکا
فهرست شهرستانهای واشینگتن
دگرگونیهای آب و هوایی در ایالت واشینگتن
فهرست گیاهان ایالت واشینگتن
فهرست جانوران ایالت واشینگتن
فهرست زمینهای فدرال در ایالت واشینگتن
تاریخچه ایالت واشینگتن
سرزمین واشینگتن
فوران کوه سنت هلن در سال ۱۹۸۰
اقتصاد در ایالت واشینگن
شراب واشینگتن
حکومت دولت ایالت واشینگتن
نمایندگان کنگره ایالات متحده از ایالت واشینگتن
قدرت حزب سیاسی در ایالت واشینگتن
فهرست سمبلهای ایالت واشبنگتن
پیوند به بیرون
پارک ملی ماونت رینر
منابع
ایالت واشینگتن
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۸۹ (میلادی)
واشینگتن
بنیانگذاریهای ۱۸۸۹ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال غربی اقیانوس آرام
جغرافیا شمال غربی اقیانوس آرام |
6764 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%85%D8%A7 | اکلاهما | اوکلاهاما (تلفظ /ˌoʊkləˈhoʊmə/) ایالتی است که در جنوب مرکزی ایالات متحده قرار دارد. این ایالت در سال ۲۰۱۰ حدود ۳٬۷۵۱٬۳۵۱ نفر جمعیت داشت. مساحت این ایالت در حدود ۶۸٬۶۶۷ مایل مربع (۱۷۷٬۸۴۷ کیلومتر مربع) است. اوکلاهاما بیست و هشتمین ایالت بزرگ از نظر جمعیت و بیستمین ایالت بزرگ از نظر مساحت است. نام ایالت از دو کلمه Choctaw okla و humma گرفته شدهاست. به معنای «مردم سرخ» است. همچنین با نام مستعار خود، ایالت قدیمی (The Sooner State) نیز شناخته میشود. این ایالت در ۱۶ نوامبر ۱۹۰۷ از قلمرو سرخپوستان (Indian Territory) تشکیل شد. این ایالت چهل و ششمین ایالتی بود که بخشی از ایالات متحده شد. مردمی که در این ایالت زندگی میکنند به نام اوکلاهومان یا اوکی شناخته میشوند. پایتخت و بزرگترین شهر این ایالت اوکلاهاما سیتی است. در گذشته، اوکلاهاما به عنوان مسیری برای راندن گاوها، مکانی برای مهاجران جنوبی و منطقهای ساخته شده توسط دولت برای بومیان آمریکا بود. این ایالت یک تولیدکننده بزرگ گاز طبیعی، نفت و مواد غذایی است. این کشور صنایع بزرگی در هوانوردی، انرژی، مخابرات و بیوتکنولوژی دارد. اوکلاهاما یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد را در آمریکا دارد. اوکلاهاما بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، سومین درصد رشد درآمد و بالاترین درصد رشد تولید ناخالص داخلی را داشت. اوکلاهاما سیتی و تولسا مناطق اصلی اقتصادی اوکلاهاما هستند. تقریباً ۶۰ درصد از مردم اوکلاهومان در این دو منطقه آماری شهری زندگی میکنند. اوکلاهاما دارای رشته کوههای کوچک، دشتها و جنگلهای شرقی است. بیشتر اوکلاهاما در دشتهای بزرگ است. مرتباً با آبوهوای سخت برخورد میکند. میراث فرهنگی اوکلاهاما توسط جمعیتی از فرهنگهای مختلف ساخته شدهاست. این افراد شامل افرادی با تبار آلمانی، ایرلندی، بریتانیایی و بومیان آمریکا هستند. بیش از ۲۵ زبان بومی آمریکا در اوکلاهاما صحبت میشود، بیش از هر ایالت دیگر. بسیاری از مردم اوکلاهاما به مسیحیت انجیلی اعتقاد دارند. اوکلاهاما بخشی از کمربند کتاب مقدس است. اوکلاهاما یکی از محافظهکارانهترین ایالتها از نظر سیاسی است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور قطر ( میلیارد دلار) بود.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان چت بیکر، بلیک شلتون (خواننده کاونتری)، کری آندروود (خواننده کاونتری)، کلی کلارکسون (خواننده کاونتری)، بروس گاف، گارث بروکس (خواننده کاونتری)، گوردون کوپر (فضانورد)، جیمز گارنر (هنرپیشه)، وودی گاتری (خواننده فولک)، بردپیت و لبرون جیمز بسکتبالیست را نام برد.
دانشگاههای مشهور اکلاهما
دانشگاه اکلاهما
دانشگاه تولسا
مرکز علوم درمانی دانشگاه اکلاهما
دانشگاه ایالتی اکلاهما
دانشگاه اکلاهمای مرکزی
نگارخانه
پیوندهای وابسته
اتاق بازرگانی شهر اکلاهماسیتی
مرکز ملی هواشناسی آمریکا واقع در ایالت اکلاهما
وبگاه رسمی سرخپوستان قبیله اوسیج اکلاهما
کلیسای ایرانیان شهر تولسا
منابع
آمارگیریهای نفوس ایالات متحده آمریکا
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۰۷ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای جنوبی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۹۰۷ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
کشورها و سرزمینهای چروکیزبان |
6765 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%D9%85%DA%A9%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D9%88 | نیومکزیکو | نیومکزیکو یا مکزیک نو و از ایالتهای جنوب غربی آمریکا است. نیومکزیکو پنجمین ایالت بزرگ آمریکا از نظر مساحت است. پایتخت آن شهر سانتافه و بزرگترین شهر آن البوکرکی است؛ دومین شهر بزرگ آن لاس کروسس است.
جمعیت این ایالت دو میلیون و صد هزار نفر است و بیشتر مردم آن در امتداد رودخانه ریو گرانده زندگی میکنند.
اقتصاد نیومکزیکو به حفاری نفت، استخراج مواد معدنی، کشاورزی در خشکی، دامداری، کشاورزی آکسیا و گیاهان، آسیاب چوب، تجارت خرده فروشی، آزمایشگاههای تحقیقات علمی، توسعه فناوری و همچنین هنرها، به ویژه منسوجات و هنرهای تجسمی وابسته است. از سال ۲۰۱۸، کل تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) ۱۰۱ میلیارد دلار با تولید ناخالص داخلی سرانه ۴۵۴۶۵ دلار بود. سیاست مالیات ایالت منجر به مالیات پایین و متوسط درآمد شخصی ساکن در مقایسه با اکثر ایالتهای ایالات متحده با توجه ویژه به پرسنل ارتش میشود و به صنایع مطلوب اعتبارات و معافیتهای مالیاتی میدهد. به همین دلیل، صنعت فیلمسازی آن رشد کرده و ۱٫۲۳ میلیارد دلار به اقتصاد کل آن کمک کردهاست. نیومکزیکو به دلیل مساحت زیاد و آب و هوای اقتصادی، حضور نظامی گستردهای در ایالات متحده دارد که مشخصاً با محدوده موشکی White Sands است. آژانسهای مختلف امنیت ملی ایالات متحده اسلحه تحقیق و آزمایش خود را در نیومکزیکو مانند آزمایشگاههای ملی Sandia و Los Alamos مستقر میکنند. در طول دهه ۱۹۴۰، پروژه Y پروژه منهتن اولین بمب اتمی و آزمایش هسته ای این کشور، ترینیتی را تولید و ساخت.
هزاران سال قبل از استعمار آمریکا توسط اروپاییها، بومیان آمریکایی در آن ساکن بودند. در سال ۱۵۹۸ به عنوان بخشی از نایب السلطنه امپراتوری اسپانیا در اسپانیا جدید توسط اسپانیاییها مستعمره شد. در سال ۱۵۶۳، بیش از ۲۵۰ سال قبل از تأسیس و نامگذاری کشور فعلی مکزیک، توسط مهاجران اسپانیایی به نام دره آزتک مکزیک به نام Nuevo México نامگذاری شد؛ بنابراین، ایالت نیومکزیکو امروزی به نام کشوری که امروز به آن مکزیک معروف است، نامگذاری نشدهاست. پس از استقلال مکزیک در سال ۱۸۲۱، نیومکزیکو با خودمختاری قابل توجه به قلمرو مکزیک تبدیل شد. این خودمختاری، با تمایلات متمرکز دولت مکزیک از دهه ۱۸۳۰ به بعد، با افزایش تنشها در نهایت به شورش ۱۸۳۷ تهدید شد. در همان زمان، منطقه از نظر اقتصادی بیشتر به ایالات متحده وابسته شد. در پایان جنگ مکزیک و آمریکا در سال ۱۸۴۸، ایالات متحده نیومکزیکو را به عنوان سرزمین نیومکزیکو ایالات متحده ضمیمه کرد. در ۶ ژانویه ۱۹۱۲ به عنوان چهل و هفتمین ایالت در اتحادیه پذیرفته شد.
این ایالات بیشترین درصد آمریکاییهای اسپانیاییتبار و لاتین و دومین درصد بالاترین بومیان آمریکایی به نسبت جمعیت (بعد از آلاسکا) را دارا است. در نیومکزیکو بخشی از ملت ناواهو، ۱۹ اجتماع پوئبلو به رسمیت شناخته شده مردم پوئبلو و سه قبیله مختلف آپاچی به رسمیت شناخته شدهاست. در دوران ماقبل تاریخ، این منطقه محل زندگی پستانداران پوبلوان، موگولون، و امروزه کومانچه و اوتس موجود در این ایالت بود. بزرگترین گروههای اسپانیاییتبار و لاتین شامل هیسپانوسهای نیومکزیکو، چیکانوس و مکزیکیها هستند. پرچم مکزیک جدید، منشأ اسپانیایی این ایالت با همان قرمز مایل به قرمز و طلای صلیب صلیب بورگوندی اسپانیا، همراه با نماد خورشید باستانی Zia، یک قبیله پوبلویی است. این ریشههای مرزی بومی، اسپانیایی، مکزیکی، لاتین و آمریکایی در آشپزی معروف مکزیک جدید و ژانر موسیقی نیومکزیکو منعکس شدهاست.
مردم و زبان
اکثر مردم ایالت نیومکزیکو را هیسپانیکها (اسپانیاییتباران آمریکا) تشکیل میدهند و ۴۸٫۸ درصد از جمعیت نیومکزیکو را شامل میشوند که زبان بیشترشان اسپانیایی با لهجهٔ نیومکزیکویی است. مردم سفیدپوست غیراسپانیاییتبار ۴۰٫۵ درصد از جمعیت ایالت را تشکیل میدهند و ۹٫۴ درصد نیز سرخپوست هستند. نیومکزیکو ایالتی دو زبانه محسوب میشود و زبانهای اسپانیایی و انگلیسی در این ایالت رایج است. زبان سرخپوستی ناواهو نیز توسط بومیان آمریکا به کار برده میشود.
فرماندار این ایالت بیل ریچاردسون خود یک اسپانیاییزبان و وزیر پیشین نیرو در کابینه بیل کلینتون بود. یادبود ملی خرابههای آزتک در این ایالت قرار دارد.
پیشینه
سدههای طولانی، سرخپوستان ساکنان این منطقه را تشکیل میدادند. اسپانیاییها در سال ۱۵۴۰ این سرزمین را اکتشاف کرده و آن را به نام شهر مکزیک که مقر اصلیشان در اسپانیای نو (قلمرو اسپانیا در قاره آمریکا) بود «مکزیک نو» (نیومکزیکو) نامیدند. در آغاز، مبلغان مسیحی فرقه فرانسیسکن و سپس در سال ۱۵۹۸ مهاجران اسپانیایی بیشتری به این منطقه آمدند. سرخپوستان پوئبلو موفق شدند در سال ۱۶۸۰ اسپانیاییها را شکست داده و بیرون برانند، اما اسپانیاییها پس از مدت کمی دوباره بر منطقه چیره شدند.
نیومکزیکو در سال ۱۸۲۱ جزئی از کشور تازه استقلالیافته مکزیک شد. بازرگانان انگلیسیتبار به مرور از مسیر سانتافه به این منطقه رسیدند و در پی جنگ مکزیک، این منطقه در سال ۱۸۴۸ ضمیمه ایالات متحده شد. سرکوب نظامی قبایل ناواهو و آپاچی و در همان حال، رسیدن خط آهن به نیومکزیکو باعث شد که دامداران و معدنکاران منطقه در دهه ۱۸۸۰ دوره رونق و رفاه را تجربه کنند.
نیومکزیکو در سال ۱۹۱۲ رسماً تبدیل به ایالت شد و با استقرار مرکز ساخت اولین بمب هستهای در لسآلاموس طی جنگ جهانی دوم، اقتصاد نیومکزیکو رونق بسیاری یافت. استقرار آزمایشگاه هستهای لسآلاموس که امروزه نیز از کارفرمایان بزرگ این ایالت است، آغازی بود برای احداث شمار زیادی پژوهشگاه و آزمایشگاه مهم علمی در امتداد رود ریوگرانده که معروف به «راهگذر پژوهشی ریوگرانده» شدهاست.
در تاریخ ۲۱ مارس ۲۰۰۹ میلادی، بیل ریچاردسون فرماندار ایالت نیومکزیکو، قانون لغو مجازات اعدام را در این ایالت امضا کرد. به این ترتیب از آغاز ماه ژوئیه ۲۰۰۹، در این ایالت تنها «حبس ابد بدون امکان عفو» به عنوان اشد مجازات اجرا میشود.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور اکوادور ( میلیارد دلار) بود.
اقتصاد نیومکزیکو به چاههای نفت، معدنکاری، دیمکاری، دامداری و صنعت الوار چوب و عمدهفروشی وابسته است. این ایالت یک گریزگاه مالیاتی بهشمار میآید و مالیات بر درآمد بخشی از پرسنل نظامی و دیگر شهروندان به این ایالت سرازیر میشود. نیومکزیکو همچنین به برخی صنایع اعتبار مالی و معافیتهای مالیاتی میدهد. به این خاطر رشد زیادی داشته و ۱٫۲۳ میلیارد دلار در اقتصاد این ایالت سهم داشتهاست.
پارکهای ملی
نیومکزیکو دارای جنگلهای ملی وسیعی است. از نظر منابع طبیعی و جذبههای گردشگری نیز این ایالت داراییهای قابل توجهی همانند جنگل ملی سانتا فه، غار لچوگوئیا، جنگل ملی هیلا، و پارک ملی حفرههای کارلزبد را داراست.
مراکز علمی و فرهنگی
نیومکزیکو پژوهشگاههای فراوانی دارد. به غیر از مراکز آزمایش تسلیحاتی، آزمایشگاه ملی لوس آلاموس و آزمایشگاه ملی سندیا در این ایالت نیز قرار دارند. اینجا بود که پروژه مانهتان و اولین انفجار بمب اتم صورت گرفت.
از امکانات بینظیر علمی دیگر این ایالت میتوان رصدخانه ملی رادیویی آمریکا و رصدخانه آپاچی پوینت (نقشهبرداری آسمانی دیجیتال اسلون) را نام برد که در این ایالت قرار دارند.
دو مرکز مهم دانشگاهی این ایالت دانشگاه نیومکزیکو و دانشگاه ایالتی نیومکزیکو هستند.
مشاهیر
از مشاهیر این سرزمین میتوان ویلیام هانا، بیل ریچاردسون، جان دنور (گیتاریست)، والتر وایت (شخصیت سریال تلویزیونی بریکینگ بد)و جرج آر. آر. مارتین (نویسنده مجموعه ترانه یخ و آتش که سریال بازی تاج و تخت بر پایه این مجموعه است)، نیل پاتریک هریس و دمی مور را نام برد.
شهرستانها
شهرها
لاس کروسس
ریو رنچوو
رازول
فارمینگتون
ولی جنوبی
گلوپ
پیوند به بیرون
پارک ملی یادبود سنگنگاره
جشنواره بینالمللی بالنهای آلباکرکی
اتاق بازرگانی شهر آلبوکرکی
دفتر گردشگری ایالت نیومکزیکو
پارک تاریخی-فرهنگی چاکو
گردهمایی سالیانه قبایل سرخپوست منطقه در نیومکزیکو
نگارخانه
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۱۲ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای جنوب غربی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۹۱۲ (میلادی) در نیومکزیکو
غرب ایالات متحده آمریکا
فیلمهای فیلمبرداریشده در نیومکزیکو
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6766 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%86%D9%88%DB%8C | ایلینوی | ایلینوی از ایالتهای غرب میانه آمریکا است. پایتخت آن اسپرینگفیلد و شهر مهم آن شیکاگو است.
ایلینوی یکی از دموکراتترین ایالتهای آمریکا شناخته میشود چرا که در نیم قرن اخیر همواره حزب دمکرات آمریکا پیروز انتخاباتهای این ایالت بودهاست. نام این ایالت از واژهٔ سرخپوستی (Illiniwek) به معنای «مردمان خوب» اقتباس شدهاست.
جغرافیا
ایالت ایلینوی از ایالات غرب میانه کشور آمریکا به حساب میآید. این ایالت از سمت غرب با ایالتهای آیووا و میزوری؛ از سمت شرق با ایالت ایندیانا، از سمت شمال با ایالت ویسکانسین، از سمت جنوب با ایالت کنتاکی و از سمت شمالشرقی و بهوسیله دریاچه میشیگان با ایالت میشیگان مرز مشترک دارد. مساحت ایالت ایلینوی در حدود یکصد و پنجاه هزار کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً دوازده میلیون و چهارصد هزار نفر میباشد. پایتخت ایالت ایلینوی شهر اسپرینگفیلد بوده و شهر شیکاگو بزرگترین و معروفترین شهر این ایالت است.
اقتصاد
اقتصاد این ایالت بر پایه شرکتهای مهمی همچون کاترپیلار، جان دیر و شرکت هواپیمایی بوئینگ بوده و از تولید ناخالص داخلی بالایی برخودار میباشد.
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که رقمی تقریباً برابر با تولید ناخالص داخلی کشور هلند ( میلیارد دلار) بود.
مراکز علمی
مراکز پژوهشی بزرگی همچون آزمایشگاه ملی آرگون و فرمی نیز در این ایالت قرار دارند. همچنین تعدادی از دانشگاههای مهم و برتر خصوصی و دولتی آمریکا در ایالت ایلینوی قرار دارند. دانشگاههای خصوصی مهم عبارتند از:
دانشگاه شیکاگو
دانشگاه نورتوسترن
مؤسسه فناوری ایلینوی
دانشگاه لویولا شیکاگو
موسسات آموزش عالی عمومی عبارتند از:
دانشگاه ایلینوی در اربانا-شمپین
دانشگاه ایلینوی در شیکاگو
دانشگاه ایلینوی جنوبی
دانشگاه ایلینوی شمالی
دانشگاه ایلینوی غربی
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان این افراد را نام برد.
رونالد ریگان
باراک اوباما
هیلاری کلینتون
والت دیزنی
ارنست همینگوی
انتان لاوی
سیام پانک
رابرت میلیکان
جین کروپا
دونالد رامسفلد
جیلین آندرسون
ری بردبری
مایلز دیویس
هریسون فورد
باب ادنکیرک
فرانسیس مکدورمند
مراکز گردشگری
از مهمترین جاذبههای گردشگری این ایالت تپههای کاهوکیا که در جنوب این ایالت قرار دارند را میتوان نام برد.
وبگاه به خارج
اتاق بازرگانی شهر شیکاگو
آزمایشگاه ملی آرگون
متن منتشرهٔ فرماندار ایالت ایلینوی بمناسبت گرامیداشت دکتر محمد مصدق
نگارخانه
منابع
جستارهای وابسته
ساختمان پایتخت ایالت ایلینوی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۱۸ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۱۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا
مستعمرههای پیشین فرانسه |
6768 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%A7%20%D9%88%D9%88%D9%84%D9%81 | ویرجینیا وولف | آدلاین ویرجینیا وولف (۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ – ۲۸ مارس ۱۹۴۱) رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود. او یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات نوگرا در قرن بیستم و از پیشگامان کاربرد جریان سیال ذهن به عنوان یک ابزار روایی محسوب میشود.
ویرجینیا در یک خانوادهٔ مرفه در منطقهٔ کنزینگتون جنوبی لندن متولد شد و او هفتمین فرزند جولیا پرینسپ جکسون و لسلی استیون بود. او از کودکی آثار کلاسیک انگلیسی و ادبیات ویکتوریایی را در خانه آموخت. از سال ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ در دپارتمان بانوان کینگز کالج لندن تحصیل کرد و در آنجا آثار کلاسیک و تاریخ فراگرفت و با چهرههای پیشگام اصلاحطلب در زمینهٔ تحصیلات عالیهٔ زنان و جنبش حقوق زنان آشنا شد.
ویرجینیا، بنا به تشویق پدرش، در سال ۱۹۰۰ نوشتن را بهصورت حرفهای شروع کرد. پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۰۴، او و خانوادهاش از کنزینگتون به محلهٔ بلومزبری لندن نقل مکان کردند و آنجا همراه با دوستان روشنفکر برادرانش، یک حلقهٔ ادبی و هنری به نام «گروه بلومزبری» را تشکیل دادند. در سال ۱۹۱۲، ویرجینیا با لئونارد وولف ازدواج کرد و این دو در سال ۱۹۱۷ انتشاراتی به نام هوگارت را تاسیس کردند که اغلب آثار وولف را منتشر میکرد. آنها خانهای در ساسکس اجاره کردند و در ۱۹۴۰ بطور دائم در آنجا ساکن شدند. وولف با زنان هم رابطهٔ رمانتیک داشت از جمله با ویتا سکویل-وست که او هم نویسنده بود و آثارش در انتشارات هوگارت جاپ میشد. رابطهٔ آنها تا زمان مرگ وولف ادامه داشت و بر آثار ادبی این دو زن تاثیر چشمگیری گذاشت.
ویرجینا وولف در سالهای بین جنگ جهانی اول و دوم، یکی از چهرههای مهم و سرشناس محافل ادبی لندن محسوب میشد. او در سال ۱۹۱۵ اولین رمان خود به نام سفر به خارج را در انتشارات برادر ناتنیاش به چاپ رساند. شناختهشدهترین آثار او عبارتند از رمانهای خانم دالووی (۱۹۲۵)، بهسوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اورلاندو (۱۹۲۸). وولف به خاطر نوشتن جستار هم معروف است از جمله جستار اتاقی از آن خود (۱۹۲۹).
وولف در دههٔ ۱۹۹۷۰ به یکی از چهرههای مرکزی و الهامبخش جنبش انتقادی فمینیسم تبدیل شد و آثار او از آن زمان تاکنون توجه گسترده و تفسیرهای مختلفی را برانگیخته است. آثار او تاکنون به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شدهاند. کتابها و مقالات و پژوهشهای فراوانی درباره زندگی و آثار او منتشر شده و شخصیت وولف موضوع نمایشنامهها، رمانها و فیلمهای متعددی بوده است.
وولف در سراسر زندگیاش از بیماری روانی رنج میبرد. او چندین بار در بیمارستان روانی بستری شد و دستکم دوبار تلاش کرد خودکشی کند. به عقیده برخی روانپزشکان، بیماری او علائمی داشته که امروزه به عنوان اختلال دوقطبی تشخیص داده میشود و در آن زمان درمان موثری برای آن وجود نداشته است. وولف در سال ۱۹۴۱، در سن ۵۹ سالگی، خود را در رود اوز در شهرک لوئیس غرق کرد و به زندگیاش پایان داد.
خاستگاه خانوادگی
ویرجینیا وولف (با نام اصلی آدلین ویرجینیا استفن) در 25 ژانویه 1882 در خیابان شمارة ۲۲ هاید پارک گیت در جنوب کنزینگتونِ لندن متولد شد. والدین او جولیا (با نام خانوادگی جکسون؛ 1846-1895) و پدر او سر لزلی استفان (1832-1904؛ نویسنده، مورخ، مقالهنویس، شرح حال نویس و کوهنورد) بودند. جولیا جکسون در سال 1846 در شهر کلکتة بریتیش ایندیا متولد شد. والدین او جان جکسون و ماریا «میا» تئودوسیا پاتل، از دو خانواده انگلیسی-هندی بودند. دکتر جان جکسون سومین پسر جورج جکسون و مری هاوارد بنگالی بود. او پزشکی با سابقه 25 سال فعالیت در خدمات پزشکی بنگال و کمپانی هند شرقی و استاد دانشکده پزشکی تازهتاسیس کلکته بود.
زندگی
خیابان شماره ۲۲ هاید پارک گیت (۱۹۰۴-۱۸۸۲)
۱۸۹۵ - ۱۸۸۲
ویرجینیا وولف در نوشتههایش درباره زندگی خود، از جمله خاطرات (1908)، خیابان شماره ۲۲ هاید پارک گیت (1921) و طرحی از گذشته (1940) تصویری از زندگیاش در سالهای ابتدایی ارائه میدهد. لزلی استفن (1932) نیز از دیگر نوشتههای وولف درباره این دوره از زندگی او است و در داستانهایش نیز به دوران کودکیاش اشاره دارد. در کتاب «به سوی فانوس دریایی» (1927)، تصویر او از زندگی رامزیها در هبریدها، روایتی از بازدید استفانها از کورنوال و فانوس دریایی گودروی است. با این حال، تصویر وولف از مادر و خانوادهاش به طور قابلتوجهی بین سالهای 1907 و 1940 دچار تحول شده و تصویر دور و موردستایش مادرش دقیقتر و کاملتر میشود.
زندگی
آدلاین ویرجینیا استیون در سال ۱۸۸۲ در لندن به دنیا آمد. مادر او جولیا پرینسپ استیون (۱۸۴۶ الی ۱۸۹۵) در هند و از جان جکسون و ماریا پتل جکسون به دنیا آمده بود، که بعد به همراه مادر خود به انگلستان نقل مکان کرد و به عنوان مدل مشغول به کار شد. پدر او لسلی استیون نویسنده، منتقد و کوهنوردی معروف بود. پدرش، لسلی استیون، منتقد برجسته آثار ادبی عصر ویکتوریا و از فیلسوفان مشهور لاادریگرا بود. اگرچه برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، او تحصیلات رسمی دریافت نکرد و در منزل معلم خصوصی داشت. ویرجینیا از کتابخانه غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاههای ادبی خود را که متمایل به شیوههای بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود در مطبوعات به چاپ میرساند.
از دستدادن ناگهانی مادرش در سیزده سالگی و به دنبال آن درگذشت خواهر ناتنیاش دو سال بعد منجر به اولین حمله از رشته حملههای عصبی ویرجینیا وولف شد. با وجود این بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، موفق شد در دانشکده زنان کالج سلطنتی لندن درسهایی (گاه تا حد مدرک) در زبان یونانی، لاتین، آلمانی و تاریخ بگذراند که مقدمات آشنایی او را با بعضی از پیشگامان مدافع آموزش زنان مانند کلارا پیتر، جرج وار و لیلیان فیتفول فراهم کرد. دومین حملهٔ عصبی او پس از مرگ پدرش در ۱۹۰۴ بود. در این دوران برای اولین بار دست به خودکشی زد و سپس بستری شد.
ویرجینیا پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگیاش (سال ۱۹۰۴)، بعد از آنکه توانست از زیر سلطه برادر ناتنیاش جورج داکورت آزاد شود، استقلال تازهای را تجربه کرد. برپایی جلسات بحث دوستانه همراه خواهرش ونسا، و برادرش توبی و دوستان آنها تجربه نو و روشنفکرانهای برای آنها بود. در این جلسهها سر و وضع و جنسیت افراد مهم نبود بلکه قدرت تفکر و استدلال آنها بود که اهمیت داشت. علاوه بر این، ویرجینیا همراه خواهر و برادرش به سفر و کسب تجربه نیز میپرداخت. استقلال مالی ویرجینیا در جوانی و پیش از مشهورشدن، از طریق ارثیه مختصر پدرش، ارثیه برادرش، توبی که در سال ۱۹۰۶ بر اثر حصبه درگذشت و ارثیه عمهاش، کارولاین امیلیا استیون (که در کتاب اتاقی از آن خود بدان اشاره کرده است) به دست آمد.
او در سال ۱۹۱۲ با لئونارد وولف کارمند پیشین اداره دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ برپا کردند؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (از جمله کاترین منسفیلد و تی.اس. الیوت) را منتشر کرد.
خودکشی و مرگ
ویرجینیا وولف طی جنگهای اول و دوم جهانی بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در تاریخ (۲۸ مارس ۱۹۴۱) پس از پایانِ آخرین رمانِ خود به نام بین دو پرده نمایش، خسته و رنجور از رویدادهای جنگ دوم جهانی و تحت تأثیر روحیهٔ حساس و شکنندهٔ خود، با جیبهای پر از سنگ به «رودخانه اوز» در «رادمال» رفت و خود را غرق کرد. جسد او حدود یک ماه بعد در تاریخ ۱۸ آوریل توسط چند کودک در پاییندست رودخانه پیدا شد. جسد او در روز ۲۱ آوریل در حضور همسرش لئونارد سوزانده شد و خاکسترش در سایه درختی در باغچهای به خاک سپرده شد.
او در آخرین یادداشتِ خود با روحیهای افسرده، برای همسرش چنین نوشت:
{{نقل قول|عزیزترینم، تردیدی ندارم که دوباره دچارِ جنون شدهام. احساس میکنم که نمیتوانیم یکی دیگر از این دورههای وحشتناک را از سر بگذرانیم؛ و اینبار بهبودی نخواهم یافت. شروع به شنیدنِ صداهایی کردهام و نمیتوانم تمرکز کنم؛ بنابراین کاری را میکنم که به گمانم بهترین کارِ ممکن است.
بهترین شادیِ ممکن را تو در اختیارم گذاشتهای. هرآنچه میتوان بود، برایم بودهای. میدانم که دارم زندگیات را تباه میکنم، میدانم که بدون من میتوانی کار کنی؛ و میدانم که خواهی کرد. میدانم.. گمان نمیکنم تا پیش از آغازِ این بیماریِ وحشتناک، هیچ دو نفری میتوانستند از این شادتر باشند. بیش از این توانِ مبارزه ندارم. میبینی؟ حتی نمیتوانم این را هم درست بنویسم. نمیتوانم چیزی بخوانم.
میخواهم بگویم همهٔ شادیِ زندگیام را مدیونِ توأم. تو با همهچیزِ من ساختهای و به طرزی باورنکردنی نسبت به من مهربان بودهای. همهچیز جز اطمینان به نیکیِ تو، مرا ترک گفتهاست. دیگر نمیتوانم به تباه کردنِ زندگیات ادامه دهم. گمان نمیکنم هیچ دونفری بتوانند آنقدر که ما شاد بودهایم، شاد باشند.___ویرجینیا'}}
او یکی از بنیانگذاران بنیادِ بلومزبری بود.
نخستین زندگینامهنویس رسمی وولف خواهرزادهاش، کوئنتین بل است که گذشته از ویژگیهای مثبت، چهرهای نیمهاشرافی و پریشان از او ترسیم کرده است. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پژوهشگران مختلفی دربارهٔ وولف نوشتند و به تدریج هم تصویر واقعبینانهتر و متعادلتری از وولف به وجود آمد و هم به اهمیت سبک و فلسفه او در ادبیات و نیز نقد فمینیستی پرداخته شد. جین مارکوس از پژوهشگرانی است که دربارهٔ سبک وولف کتاب نوشته است. او وولف را سیاسی سرسخت و مبارز میداند و استدلال میکند وولف با آگاهیای که به طبقه اجتماعی و تأثیر آن بر رشد فردی داشته، نباید نخبهگرا محسوب شود.
سبک
ویرجینیا وولف نویسنده رمانهای تجربی است که سعی در تشریح واقعیتهای درونی انسان دارد. نظرات فمینیستی وی که از روح حساس و انتقادی او سرچشمه گرفته، در دهه ششم قرن بیستم تحولی در نظریات جنبش زنان پدید آورد. وی در نگارش از سبک سیال ذهن بهره گرفته است.
کتاب اتاقی از آن خود وولف در کلاسهای آیین نگارش پایههای مختلف تحصیلی دانشگاهی تدریس میشود. علاوه بر اهمیت شیوه نگارشی آن، این کتاب ویژگیهای نثر مدرنیستی را در مقاله نویسی وارد کرده و سبک جدیدی ایجاد کرده است. گذشته از این، اتاقی از آن خود را شکلدهنده جریان نظری فمینیستی و بهطور خاص نقد ادبی فمینیستی میدانند.
اندیشههای فمینیستی
وولف در مورد مشکل عدم امکان کارکردن برای زنان در مشاغل آکادمیک یا زمینههای مرتبط با کلیسا، حقوق و پزشکی بسیار نگاشته است، مشکلی که در آن زمان به دلیل عدم پذیرش زنان در آکسفورد و کمبریج شدت یافته بود. خود او به دانشگاه نرفته بود و از این موضوع که برادران و دوستان مذکرش این امکان را که او محروم بود در اختیار داشتند ابراز تاسف میکرد. او معتقد بود حتی در زمینهٔ کاری ادبیات، معمولاً از زنان انتظار میرفت که زندگینامه پدران خود را بنویسند یا مکاتبات آنان را ویرایش کنند. وولف معتقد بود که اگر پدرش هنگامی که او نسبتاً جوان بود از دنیا نرفته بود، او هرگز نویسنده نشده بود.
او همچنین به مسئلهٔ برابری زنان با مردان در ازدواج پرداخته است و در رمان به سوی فانوس دریایی به طرز خلاقانهای به نابرابری موجود در ازدواج والدین خود اشاره میکند. منتقدان معتقدند شخصیتهای این رمان بر اساس والدین خود او ساخته و پرداخته شدهاند.
کتابشناسی
رمانها
۱۹۱۵ - سفر به بیرون
۱۹۱۹ - شب و روز
۱۹۲۲ - اتاق جیکوب
۱۹۲۵ - خانم دالووی
۱۹۲۷ - بهسوی فانوس دریایی
۱۹۲۸ - اورلاندو: یک بیوگرافی
۱۹۳۱ - موجها (خیزابها)
۱۹۳۳ - فلاش
۱۹۳۷ - سالها
۱۹۴۱ - بین دو پرده نمایش («در میان نقشها»، ترجمه الهه مرعشی، انتشارات فرهنگ جاوید، تهران: ۱۳۹۱)
داستان دوشس و جواهر فروش
غیرداستانی
۱۹۲۹ - اتاقی از آن خود
۱۹۳۸ - سه گینی
پانویس
منابع
بلکستون، برنارد، ویرجینیا وولف''، ترجمهٔ لیدا نصرتی، انتشارات کهکشان، ۱۳۷۷.
Bibliographisches Institut & F. A. Brockhaus AG, ۲۰۰۵
پیوند به بیرون
افراد الجیبیتی اهل انگلستان
افراد عصر ادواردی
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی
انسانگرایان اهل انگلستان
انسانگرایان اهل بریتانیا
اهالی انگلستان در سده ۱۹ (میلادی)
اهالی کنزینگتون
بیخدایان اهل انگلستان
جستارنویسان زن اهل بریتانیا
جستارنویسان زن
خاطرهنویسان اهل انگلستان
خاطرهنویسان اهل بریتانیا
خاطرهنویسان روزانه اهل بریتانیا
خاطرهنویسان روزانه زن
خاطرهنویسان زن
خودزندگینامهنویسان اهل انگلستان
خودزندگینامهنویسان اهل بریتانیا
خودکشی با غرق شدن
خودکشی زنان
خودکشیها در انگلستان
دانشآموختگان دانشگاه کینگز لندن
درگذشتگان ۱۹۴۱ (میلادی)
رماننویسان الجیبیتی
رماننویسان اهل انگلستان
رماننویسان زن اهل انگلستان
رماننویسان زن
رماننویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل انگلستان
رماننویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل بریتانیا
زادگان ۱۸۸۲ (میلادی)
زنان دوجنسگرا
زنان دوره ویکتوریا
زنان سده ۱۹ (میلادی) اهل انگلستان
زنان سده ۲۰ (میلادی) اهل انگلستان
سکولارهای اهل بریتانیا
سوسیالیستهای اهل انگلستان
سوسیالیستهای اهل بریتانیا
صلحطلبان اهل انگلستان
صلحطلبان بریتانیا
ضد فاشیست اهل انگلستان
ضد فاشیستهای اهل بریتانیا
ضد ملیگرایان
فمینیستهای اهل انگلستان
فمینیستهای اهل بریتانیا
فمینیستهای بیخدا
کنشگران سلامت ذهنی
گروه بلومزبری
مفسرین اجتماعی بریتانیایی
مقالهنویسان اهل انگلستان
مقالهنویسان سده ۲۰ (میلادی)
منتقدان اجتماعی
منتقدان جنبشهای دینی نو
منتقدان فرهنگی
منتقدان مسیحیت
منتقدان یهودیت
نمایشنامهنویسان زن اهل انگلستان
نمایشنامهنویسان زن اهل بریتانیا
نویسندگان الجیبیتی اهل انگلستان
نویسندگان الجیبیتی اهل بریتانیا
نویسندگان الجیبیتی
نویسندگان انگلیسی سده ۱۹ (میلادی)
نویسندگان اهل بریتانیا
نویسندگان اهل لندن
نویسندگان خودکشیکرده
نویسندگان داستان کوتاه زن اهل بریتانیا
نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۰ (میلادی) اهل بریتانیا
نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۰ (میلادی)
نویسندگان دوجنسگرا
نویسندگان زن اهل انگلستان
نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی) اهل بریتانیا
نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی)
نویسندگان زن نوگرا
نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل بریتانیا
نویسندگان فمینیست
نویسندگان نسل گمشده
نویسندگان نوگرا
ویرجینیا وولف
افراد الجیبیتی سده ۱۹ (میلادی)
خاطرهنویسان سده ۲۰ (میلادی) |
6769 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DA%86%D9%88%D8%B3%D8%AA | ماساچوست | ماساچوسِت (تلفظ: , ) ایالتی است در شرق کشور آمریکا و از ایالتهای نیو انگلند. پایتختِ آن بوستون و شهر دیگر مهم آن امهرست است. این ایالت با رود آیلند و کنتیکت از جنوب، نیویورک از غرب، ورمانت و نیوهمپشایر از شمال و اقیانوس اطلس از شرق مرز دارد. ماساچوست هفتمین ایالت کوچک ایالات متحده از نظر وسعت است. همچنین این ایالت چهاردهمین ایالت پرجمعیت و سومین ایالت پرتراکم از میان ۵۰ ایالت است.
نام
نام این ایالت از زبان بومیان منطقه آمده و بهمعنای «نزدیک کوه کوچک» است.
پیشینه
مردم این ایالت در پایهریزی و تاریخ آمریکا نقش مهمی را ایفاء کردند. ماساچوست از اولین مراکز استقرار مهاجران اروپایی بود. کشتی می فلاور به خصوص در بندر گاه پلیموت از این بابت دارای اهمیت ویژهای است.
مردم
اکثر مردم این ایالت از بازماندگان اولین مهاجران بریتانیایی از اروپا هستند. این ایالت دارای جمعیت چشمگیری از آمریکاییهای ایرلندی نَسَب است، اما اکثر جمعیت ایالت در شهر بوستون متمرکز شدهاند.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور اتریش ( میلیارد دلار) بود.
شهرها و شهرستانها
ماساچوست از ۱۴ شهرستان تشکیل شده و مجموعاً ۵۰ شهر و ۳۰۱ شهرک دارد. بوستون بزرگترین شهر و مرکز ایالت ماساچوست است. منطقه بوستون بیش از ۴٫۵ میلیون جمعیت دارد.
فهرست شهرهای معروف:
بوستون
تانتون
کمبریج
چلسی
فرانکلین
وستفیلد
اسپرینگفیلد غربی
نیوبدفورد
نورثهمپتون
دانشگاههای مشهور
دانشگاه تافتز
دانشگاه هاروارد
مؤسسه فناوری ماساچوست
دانشگاه برندایس
دانشگاه بوستون
دانشگاه نورث ایسترن
دانشگاه ماساچوست در امهرست
دانشگاه ماساچوست در لوول
دانشگاه ماساچوست در بوستون
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین چیک کوریا، جیمز راسل لوول، جونز وری، جان گرینلیف ویتیر، ریچارد آرمیتاژ، راب زامبی، اوما تورمن، ادگار آلن پو، جورج هربرت واکر بوش، جان اف کندی، رالف والدو امرسن، ای.ای. کامینگز، امیلی دیکنسون، جان سیناو ان بردستریت را میتوان نام برد.
پیوند به بیرون
آزمایشگاه زیست دریایی ماساچوست
رصدخانه لول
جامعه ایرانیان بوستون
گروه مطالعات ایرانی در دانشگاه MIT
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۸ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای نیو انگلند آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6770 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%A9%20%28%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%AA%29 | نیویورک (ایالت) | نیویورک ایالتی در شمال شرقی ایالات متحده آمریکا است. ایالت نیویورک از نظر وسعت ۲۷امین، از نظر جمعیت چهارمین و از نظر تراکم جمعیت هفتمین ایالت در میان ۵۰ ایالت آمریکا است. نیویورک از جنوب به ایالتهای نیوجرسی و پنسیلوانیا و از شرق به ایالتهای کنتیکت، ماساچوست و ورمانت محدود میشود. این ایالت از سمت شرقی جزیره لانگ آیلند دارای مرز دریایی با ایالت رود آیلند است. همچنین بخشهایی از مرز بینالمللی میان دو کشور کانادا و ایالات متحده آمریکا مربوط به مرزهای شمالی ایالت نیویورک با ایالت کبک کانادا و از سمت غربی و شمالی آن با ایالت انتاریوی کانادا میشود. برای ایجاد تمایز میان شهر نیویورک (پرجمعیتترین شهر و قطب اقتصادی این ایالت) و ایالت نیویورک، اغلب نام ایالت نیویورک را با اصطلاحات "New York State" و "State of New York" به کار میبرند.
با توجه به برآوردهای اداره آمار آمریکا در سال ۲۰۱۴ جمعیتی نزدیک به ۸/۵ میلیون نفر در شهر نیویورک، پرجمعیتترین شهر در کل آمریکا، زندگی میکردهاند. در میان شهرهایی که بهصورت قانونی پذیرنده مهاجران به کشور آمریکا هستند، شهر نیویورک بهعنوان دروازه اصلی ورود به آمریکا بهشمار میرود و بیشترین میزان مهاجران را در خود جای دادهاست. کلانشهر نیویورک یکی از پرجمعیتترین شهرهای جهان از نظر تراکم جمعیت شهری است. همچنین به علت وجود جزیره الیس در خلیج بالای نیویورک و تبدیل شدن این جزیره در طول تاریخ به دروازه ورودی مهاجران به آمریکا، شهر نیویورک دارای شهرت خاصی در میان سایر شهرهای آمریکا است. از منظری دیگر، شهر نیویورک، شهری جهانی بهشمار میرود؛ به این معنا که نقشی تأثیرگذار در مسائل اقتصادی، مالی، رسانهای، هنری، مد، تحقیق و پژوهش، فناوری، آموزشی و تفریحی دارد. با قرارگیری مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک، این شهر بدل به یکی از مهمترین مراکز سیاسی در سطح جهانی شدهاست و در کنار چرخش بالای مالی و اقتصاد قوی این شهر، از آن به عنوان پایتخت فرهنگی و مالی دنیا نیز یاد میکنند. حدود دو سوم از جمعیت کل ایالت نیویورک در شهر نیویورک سکونت دارد و حدود ۴۰ درصد از این جمعیت در منطقه لانگ آیلند زندگی میکند. در قرن هفدهم شهر و ایالت نیویورک هر دو با عنوان دوک یورک (لقب دومین پسر پادشاه یا ملکه انگلستان) نامیده شدند. از دیگر شهرهای پرجمعیت ایالت نیویورک میتوان به بوفالو، روچستر، یانکرز و سیراکیوز اشاره کرد. لازم است ذکر شود که در میان تمامی شهرهای نام برده شده، پایتخت ایالت نیویورک شهر آلبانی است.
نیویورک جزو ۱۰ گران ترین شهر های جهان برای زندگی و سفر میباشد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که نزدیک به تولید ناخالص داخلی کشور مکزیک ( میلیارد دلار) بود.
مراکز علمی و فرهنگی مشهور ایالت نیویورک
موزه و کتابخانه ریاست جمهوری فرنکلین روزولت نیز در این ایالت قرار دارد.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان جنیفر کانلی، آیلین کالینز، جان پتروچی، استیو وای، لورا برانیگن، آرتور میلر، هوارد فاست، هوارد زین، گور ویدال، کریم عبدالجبار، باد پاول، هامفری بوگارت، تام کروز، فرانکلین روزولت، جرج گرشوین، النور روزولت، سانی رالینز، فتس والر، جری مالیگن، ایزاک آسیموف، لری کینگ، و جورج تنت را نام برد.
نگارخانه
جستارهای وابسته
ساختمان پایتخت ایالت نیویورک
نیروگاه هستهای ایندین پوینت
پیوند به بیرون
نگارخانه عکس راهپیماییهای بمناسبت فرارسیدن نوروز در شهر نیویورک
وبگاه رسمی جشن سالیانه افتخار ایرانیان شهر نیویورک
فستیوال هنرهای ایرانی شهر نیویورک
مؤسسه فرهنگی ایرانیان نیویورک
مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا
موزه متروپولیتن شهر نیویورک - قسمت ایران باستان
منابع
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6771 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%84%D9%86%D8%AF | مریلند | مریلند ایالتی است در شمال شرقی ایالات متحده آمریکا و یکی از ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس آمریکا. پایتخت آن آناپولیس و شهر مهم آن بالتیمور است. بخش عمدهای از جمعیت این ایالت در کلانشهر بالتیمور-واشینگتن متمرکز شدهاند.
نام
نام این ایالت به افتخار ملکه فرانسویتبار انگلستان هنریتا ماریا، همسر چارلز اول (شاه انگلیس) گذاشته شدهاست.
پیشینه
مریلند از سیزده ایالت اولیه مستعمره آمریکا در زمان حکمرانی انگلستان میباشد. پایتخت آن، آناپولیس، امروزه محل یکی از بزرگترین دانشگاههای افسری ایالات متحده آمریکا به نام آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است. کمپ دیوید نیز در این ایالت قرار دارد. شهر واشینگتن دی سی پایتخت ایالات متحده آمریکا در زمین اهدایی از ایالت مریلند بنا گردیدهاست.
جغرافیا
مریلند آب و هوایی گرم در تابستان، و سرد اما مرطوب در زمستان دارد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور ونزوئلا ( میلیارد دلار) بود.
از لحاظ صنعت این ایالت از پیشرفتهترین ایالات آمریکا محسوب میشود. موسسات ملی بهداشت ایالات متحده آمریکا (NIH)، مؤسسه پزشکی هاورد هیوز، و شرکت لاکهید مارتین در این ایالت قرار دارند.
ایالت مریلند همچنین میزبان بالاترین نسبت جمعیتی میلیونرها در کشور آمریکا است. ایالت مریلند همچنین بالاترین متوسط درآمد خانوار را در میان ایالتهای آمریکا دارد. در سال ۲۰۱۴ میلادی، متوسط درآمد سالانهٔ خانوادهای با یک نفر شاغل، ۵۹٬۰۵۵ دلار بودهاست. در همان بازهٔ زمانی، نرخ فقر در ایالت ۱۰٫۱ درصد بودهاست و مریلند دومین ایالت در میان ایالتهای با کمترین میزان فقر بودهاست. البته هزینهٔ زندگی در این ایالت ۱۰٫۹ درصد بیشتر از میانگین کل کشور بودهاست.
مراکز علمی
مریلند دارای مراکز علمی بسیار غنی است. در علوم فضایی، ناسا یک پایگاه فضایی بنام مرکز پرواز فضایی گادرد در مریلند دارد، و امروزه مریلند تبدیل به یک قطب مهم در علوم زیست-فناوری گردیده.
دو دانشگاه جانز هاپکینز و دانشگاه مریلند در کالج پارک در این ایالت دارای شهرت جهانی هستند.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان دنزل واشنگتن ، مایکل فلپس، نانسی پلوسی، تورگود مارشال، ادوارد ویتن، کوین لورونی و فرانک زاپا را نام برد.
نگارخانه
جستارهای وابسته
آکسون هیل گلاسمنور، مریلند
شهرستان مونتگومری، مریلند
شهرستان هوارد
ازدواج همجنسگرایان در مریلند
منابع
پیوند به بیرون
انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم مریلند
انجمن ایرانی دانشجویان دکترای دانشگاه مریلند
رادیو کالج پارک: پادکست دانشجویان ایرانی دانشگاه مریلند
مؤسسه دانشجویان ایرانی مریلند
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۸ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای جنوبی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
ساحلی اقیانوس اطلس آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا |
6772 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D9%86%20%28%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%AA%29 | مین (ایالت) | مِین واقع در شمال شرقی آمریکا ایالتی است در ناحیه نیوانگلند که از جنوب و شرق با اقیانوس اطلس، از غرب با نیوهمپشایر و از شمال غربی و شمال شرقی به ترتیب با استانهای کانادایی کبک و نیوبرانزویک همسایه است. مین در شمالیترین و شرقیترین قسمت نیوانگلند واقع است. مین بیشتر به خاطر مناظر طبیعی از جمله ناهمواریها، سواحل عمدتاً صخرهای، جنگلهای انبوه و آبراههای زیبایش و بهعلاوه غذاهای دریایی به ویژه خرچنگ و حلزون شناخته میشود.
برای هزاران سال مردمان بومی تنها ساکنان قلمرویی بودند که اکنون مین نامیده میشود. هنگامه برخورد اروپاییان با قاره آمریکا آلگونیک زبانان در آن نواحی ساکن بودند. اولین مستعمره اروپایی در مین به وسیله پیر دوگوا سیور دُ مون در سال ۱۶۰۴ در جزیرهٔ سن کروا به وجود آمد. اولین مستعمره انگلیسی، مستعمره کوتاه مدت پوپهام بود که در سال ۱۶۰۷ به وسیلهٔ شرکت پلیموث ایجاد گردید. شمار زیادی مستعمرات انگلیسی تا سال ۱۶۲۰ در امتداد ساحل به وجود آمدند، هرچند آب و هوای نامناسب، محرومیتها و درگیری با ساکنان بومی در طی سالها باعث شکست مستعمرات شد.
هنگامی که مین وارد قرن ۱۸ شد تنها شش مستعمره جان سالم به در بردند. در طی جنگ ۱۸۱۲ و تحولات آمریکا میهنپرستان و نیروهای بریتانیا بر سر قلمرو مین با هم درگیر بودند. مین تا سال ۱۸۲۰ بخشی از ایالت ماساچوست بود، تا اینکه برای جدایی از این ایالت به رأی گذاشته شد و سرانجام در ۱۵ مارس ۱۸۲۰ تحت پیمان میسوری به عنوان بیست و سومین ایالت به ایالات متحده آمریکا ملحق شد. مین سی و نهمین ایالت پهناور و چهل و یکمین ایالت پرجمعیت در بین ۵۰ ایالت کشور آمریکاست. همچنین بر اساس نرخ جرم و جنایت مین اغلب به عنوان امنترین ایالت در آمریکا شناخته میشود.
پایتخت مین آگوستا و شهر مهم آن پورتلند است.
جمعیت مین ۱٬۲۷۴٬۹۲۳، زبان رسمی این ایالت انگلیسی و شعار آن «من رهبری میکنم» است.
دلیل نامگذاری
تعریف مشخصی برای ریشه کلمه مین وجود ندارد. مجلس قانونگزاری ایالت در سال ۲۰۰۱ مصوبه روز فرانسه- آمریکا را به تصویب رساند که بیان میدارد نام ایالت از نام استان فرانسوی مین در گذشته برگرفته شدهاست. سایر نظریهها به مکانهای قدیمی با نام مشابه اشاره دارند یا مدعی هستند که این واژه اصطلاحی دریانوردی است که به خشکی (mainland) اشاره دارد.
به نظر میرسد اولین ثبت رسمی نام مین در تاریخ ۱۰ اوت ۱۶۲۲ مربوط به زمینی بود که امتیاز رسمی آن متعلق به سر فردیناندو گرجس(۱۵۶۵–۱۶۴۷) و جان میسون، کهنه سربازان نیروی دریایی سلطنتی انگلستان بود و تصمیم گرفتند آن را استان مین بنامند. میسون در نیروی دریایی در جزیره اورکنی، خدمت میکردهاست که جزیره اصلیِ جایی به نام مینلند است و برای این ملوانان انگلیسی بسیار محتمل است که این نام از مینلند گرفته شده باشد تا اینکه از نام یک استان فرانسوی مشتق شده باشد. یک سال بعد کاپیتان نیروی دریایی انگلیسی کریستوفر لوت در حال کاوش سواحل نیوانگلند نوشت: اولین جایی که در نیوانگلند قدم نهادم جزایر شولز بود که دو فرسنگ بالاتر از مین (mayne) در دریا قرار داشت. فارغ از ریشه این نام، در سال ۱۶۵۵ اعضای هیئت پادشاهی دستور دادند که «استان مین» در اسناد رسمی وارد گردد. مین تنها ایالتی است که نام آن فقط از یک سیلاب تشکیل شدهاست.
تاریخ
ساکنان اصلی قلمرویی که اکنون شامل مین است وابانکیهای آلگونیک زبان شامل آبناکی، پاساموکودی، مالیسیت و پنوب اسکات بودند. اولین مستعمره اروپایی در سال ۱۶۰۴ در جایی که اکنون مین نامیده میشود توسط پیر دوگوا سیور دُ مون ایجاد شد که ساموئل دُ شامپلین جهانگرد برجسته نیز از ساکنان آن بود. فرانسویها نام منطقهای را که بعدها قسمتی از ایالت مین شد، آکادیا نامیدند. اولین مستعمره انگلیسی مین در سال ۱۶۰۷ توسط شرکت پلیموث در پوپهام ایجاد شد که همزمان با مستعمره جیمزتون ویرجینیا تشکیل شد. ساکنان مستعمره پوپهام ۱۴ ماه بعد به انگلستان بازگشتند.
دو انجمن یسوعی به وسیله فرانسویان تأسیس شد یکی در سال ۱۶۰۹ در خلیج پنوب اسکات و دیگر در ۱۶۱۳ در جزیره مونت دیزرت. در همان سال کاستین به وسیله کلود دُ لا تور ایجاد شد، در سال ۱۶۲۵ شارل دُ سن-اتین دُ لا تور فُر پانتاگوئه را برای حفاظت از کاستین بنا کرد. نواحی ساحلی غربی اولین مناطقی بودند که در سال ۱۶۲۲ تحت عنوان استان مین به رسمیت شناخته شدند. نواحی شرقی شمال رودخانه کنهبک ساکنان بسیار کمی داشت و در قرن ۱۷ تحت عنوان قلمرو ساگاداهوک شناخته شد. دومین مستعمره در سال ۱۶۲۳ به وسیله دریانورد و کاپیتان نیروی دریایی انگلیسی، کریستوفر لوت در مکانی به نام یورک در زمینی که اعطایی چارلز اول انگلستان بود، ایجاد شد. این مستعمره نیز شکست خورد.
قبیله آندروسکوجین که با نام اروزگانتاکوک نیز شناخته میشوند اولین ساکنان نواحی مرکزی مین بودند. آندروسکوجینها از قبیلهای از تیره آبِناکی بودند. در طی جنگ شاه فیلیپ در سال ۱۶۹۰ از آن نواحی بیرون رانده شدند. آنها به سنتفرانسیس نقل مکان کردند که به وسیله تکاوران راجرز در سال ۱۹۷۵ تخریب شد و اکنون اوداناک نام دارد. سایر قبائل آبِناکی شکستهای دشواری را متحمل شدند به ویژه در طی جنگ دامر و تسخیر نوریجویک در سال ۱۷۲۴ و شکست پِکوآکیت در سال ۱۷۲۵ که تا حد زیادی از شمار آنها کاست. آنها در نهایت به همراه دیگر قبایل مهاجر جنوب به کانادا عقبنشینی کردند و در بیکِنکور و سیلری و بعدها در سنت فرانسیس اسکان گزیدند.
استان مین با مرزهای کنونیاش در سال ۱۶۵۲ بخشی از مستعمره خلیج ماساچوست شد. مین در قرن هفدهم و اوایل قرن هجده صحنه جنگ فرانسویها، انگلیسیها و نیروهای متحد بومی بود که برضد یکدیگر میتاختند و برای خونخواهی و در برخی موارد سلطه طلبی توسط بومیان آمریکایی، گروگانگیری میکردند. برای نمونه در ابتدای سال ۱۶۹۲ به یورک یورش بردند، حدود ۱۰۰ نفر از مستعمره نشینان انگلیسی را کشتند و ۸۰ تن از سایر روستاییان را به گروگان گرفتند. آبناکیها درطی یورشهای جنگ کوئین آن اوایل سال ۱۷۰۰ در کانویک، روستای کاتولیک موهاک در نزدیکی مونترآل دست به گروگانگیری زدند که برخی از گروگانها به اسارت درآمدند و برخی دیگر آزادی یافتند.
پس از اینکه در سال ۱۷۴۰ انگلیسیها فرانسویها را در آکادیا شکست دادند قلمرو از شرق رودخانه پنوباسکات جدا شده و تحت قلمرو اسمی استان نوااسکوشیا درآمد و به همراه نیوبرانزویک فعلی شهرستان سانبریِ نوا اسکوشیا را تشکیل دادند. نیروهای آمریکایی و انگلیسی در طی انقلاب آمریکا در ۱۸۱۲ بر سر قلمرو مین مدعی بودند و نیروهای انگلیسی مین غربی را در هر دو نبرد به اشغال خود درآوردند. قرارداد منعقد شده بعد از انقلاب آمریکا دربارهٔ مرزهای مین با شمال بریتانیایی آمریکا مبهم بود. هنگامی که کشور ایالات متحده تشکیل شد قلمرو مین به عنوان بخشی از ماساچوست درآمد اگرچه مرزهای نهایی با قلمرو بریتانیایی تا زمان پیمان وبستر- اشبرتون در ۱۸۴۲ معین نگردید.
مین به صورت فیزیکی از ماساچوست جدا شد. اختلاف دیرینه بر سرزمین خواری و استعمار منجرشد که ساکنان مین و متحدانشان مجلس ماساچوست را در سال ۱۸۰۷ برای جدایی مین وادار به رایگیری کنند. آتش احساسات تجزیه طلبان در طی جنگ ۱۸۱۲ دامن زده شد هنگامی که بازرگانان طرفدار بریتانیا در ماساچوست به مخالفت با جنگ برخاستند و از دفاع از مین در مقابل مهاجمان بریتانیایی سر باز زدند. جدایی و تشکیل ایالت مین به عنوان بیست و سومین ایالت در ۱۵ مارس ۱۸۲۰ تحت قسمتی از پیمان میسوری اتفاق افتاد که از نظر جغرافیایی گسترش بردهداری را محدود میکرد و در سال بعد با توازن میان بردگان و افراد آزاد ایالت، زمینه ورود به استقلال میسوری را فراهم کرد.
پایتخت اصلی مین، پورتلند، شهر مهم مین بود که در سال ۱۸۳۲ به منظور مرکزیت بخشیدن به پایتخت درون ایالت به آگوستا تغییر پیدا کرد.
ارتش داوطلب پیادهنظام موسوم به مین بیستم تحت فرماندهی سرهنگ جاشوا لارنس چمبرلین از لیتل راند تاپ در نبرد گتیسبورگ دفاع کردند. همچنین سربازانش ارتش متحدان را از تهاجم ارتش ائتلاف محافظت کردند.
چهار کشتی نیروی دریایی ایالات متحده به افتخار مین یو اس اس مین نامیده شدند.
جغرافیا
در جنوب و شرق آن اقیانوس اطلس و در شمال و شمال شرق آن استان کانادایی نیوبرانزویک قرار دارد. استان کانادایی کبک نیز در شمال غرب آن واقع است. مین شمالیترین و در عین حال بزرگترین ایالت ناحیه نیوانگلند است که تقریباً معادل نیمی از کل مساحت منطقه است. مین تنها ایالتی است که دقیقاً با یک ایالت دیگر (نیوهمپشایر در غرب همسایه) است.
مین شرقیترین ایالت در ایالت متحده است که همزمان دورترین نقطه و مرکز جغرافیایی آن است. نقاط شهری ایستپورت و لوبک به ترتیب شرقیترین شهر و بخش در ایالات متحده هستند. دهکده استکورت شمالیترین نقطه مین و همچنین شمالیترین نقطه نیوانگلنداست.
دریاچه موسهد بزرگترین دریاچه در تمام نیوانگلند است که همانند دریاچه شاپلن بین ورمانت، نیویورک و کبک قرار گرفتهاست. شمار زیادی از دریاچهها، همانند دریاچه دوقلوی جنوب به وسیله هنری دیوید توری توصیف شدهاند.
کوهستان کاتادین از انتهای جنوبی به سمت رشتهکوه بینالمللی آپالیشین که به سمت جزیره بل در نیوفاوندلند و لابرادور امتداد دارد، منتهی میشود و همزمان در انتهای شمالی رشتهکوه آپالیشین قرار دارد که از جنوب به سمت کوهستان اسپرینگر در شمال جورجیا کشیده شدهاست.
مین جنبههای منحصربهفرد جغرافیایی فراوانی دارد. جزیره ماکیاس سیل، و قسمت شرقی صخره شمال که مورد دعوی ایالات متحده و کاناداست و یکی از نواحی چهارگانهای است که هنوز مورد مناقشه دو کشور است. همچنین در شرقیترین نواحی آن گرداب جزر و مد اولدسا قرار دارد که بزرگترین گرداب نیمکره غربی است.
مین از نواحی کم جمعیت شرق رودخانه میسیسیپی است. مین ایالت درخت کاج نامیده میشود چرا که بیش از نود درصد زمینهای آن پوشیده از جنگل است. نواحی داخلی جنگلی تقریباً خالی از سکنه هستند و بسیاری از آنها تشکیلات رسمی سیاسی ندارند (کم سابقه در نیوانگلند). به عنوان نمونه قلمروی سازمان نیافته اروزتوک شمال غربی مساحتی معادل ۲٬۶۶۸ مایل مربع (۶٬۹۱۰ کیلومتر مربع) دارد و جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۰۰، ۲۷ نفر گزارش شدهاست، یعنی به ازای هر ۱۰۰ مایل مربع (۲۶۰ کیلومتر مربع) یک نفر.
مین در نواحی معتدل جنگلهای پهن برگ و مخلوط، واقع شدهاست. نواحی نزدیک جنوب و سواحل مرکزی اقیانوس اطلس به وسیله بلوطهای مخلوط جنگلهای ساحلی شمال شرقی پوشیده شدهاند. سایر نواحی ایالت که شامل نورثوودز میشود به وسیله جنگلهای آکیدیایی نیوانگلند پوشیده شدهاست.
مین تقریباً ۲۳۰ مایل (۴۰۰ کیلومتر) خط ساحلی دارد (و ۳۵۰۰ مایل (۵۶۰۰ کیلومتر) خط ساحلی جزر و مدی). وست کودی هد شرقیترین نقطه در ۴۸ ایالت به هم پیوسته آمریکاست. در امتداد ساحل صخرهای معروف مین، فانوسهای دریای، شن زارها، دهکدههای ماهیگیری و جزایر دور از ساحل شامل جزایر کوچک شولز که در امتداد مرز نیوهمپشایر است، قرار دارند. صخرههای دندانهای، تخته سنگها و خلیجهای کوچک در کنار رودخانهها، دریاچهها، جنگلها و کوهستانها هستند. این تقابل عینی دامنههای جنگلی منتهی به دریا به وسیله ادنا سنت وینسنت میلی، شاعر آمریکایی اهل راکلند و کمدن خلاصه شدهاست. مین در "نو زایش":
"تمام چیزی که من میتوانستم از جایی که ایستاده بودم، ببینم
سه کوهستان بلند و یک جنگل بود
چرخیدم و از دیگر سو نگریستم
و سه جزیره در خلیج کوچک دیدم"
زمین شناسان این زمینها را سواحل غرق شده مینامند به این دلیل که به واسطه بالا آمدن آب دریا چهره این سرزمینها دستخوش تغییر شده، از درهها خلیج و از نوک قلهها جزایر به وجود آمدهاند. اگر چه افزایش سطح زمین به واسطه ذوب یخچالهای طبیعی به میزان جزئی باعث برگرداندن ویژگیهای قبلی این زمینها شدهاست اما این افزایش برای حذف تمام تأثیرات ناشی از افزایش سطح دریا و تغییراتی که در چهره زمین ایجاد کرده، کافی نیست.
بسیاری از جنبههای مورفولوژیکی مین به وسیلهٔ فعالیت یخبندان در انتهای آخرین عصر یخبندان به وجود آمدهاست. وجوه برجسته یخبندان شامل سامزسوند و بابل راک هستند که هر دو بخشی از پارک ملی آکادیا در جزیره مونت دیزرت هستند. سامزسوند که در نتیجه یخبندان حاصل شده، به عنوان تنها آبراه در کرانه شرقی ساحل در نظر گرفته میشود که عمق آن به ۱۷۵ فوت (۵۰ متر) میرسد. عمق زیاد و شیب تند به کشتیهای بزرگ اجازه میدهد که تقریباً در تمام طول آبراه حرکت کنند و همین ویژگیها این آبراه را برای قایقسازان معروفی همچون کمپانی قایق بادبانی هینکلی حائز اهمیت نمودهاست. بابل راک تحت عنوان یخبندان سرگردان شناخته میشود و تختهسنگ بزرگی است که بر لبه کوهستان بابل قرار دارد. این تخته سنگ در پارک ملی آکادیا قرار گرفتهاست. با تجزیه و تحلیل نوع گرانیت آن زمین شناسان قادر به کشف این مهم شدند که یخچالی که این تخته سنگ را به جایگاه فعلی حمل نموده از شهر لوسرن - ۳۰ مایل (۴۸ کیلومتر) دورتر- بودهاست.
پارک ملی آکادیا تنها پارک ملی در نیوانگلند است.
نواحی تحت نگهداری و اداره سازمان پارکهای ملی آمریکا شامل:
پارک ملی آکادیا نزدیک بار هاربر
مناظر زیبای کوهستان ملی آپالیشین
تمدن آکادیایی مین در دره سنت جان
پارک بینالمللی روزولت کامپوبلو نزدیکی لوبک
سایت تاریخی بینالمللی جزیره سنت کروا در کَلِی
آب و هوا
مین آب و هوای مرطوب قارهای به همراه تابستانهای گرم و مرطوب دارد (اگرچه بهطور کلی گرم نیست) زمستانها در سرتاسر ایالت هوا سرد و برفی است و این سرما و برف در نواحی شمالی شدیدتر است. نواحی ساحلی تا اندازهای به وسیله اقیانوس اطلس معتدل شدهاند. در ماه ژوئیه در سرتاسر ایالت بیشینه درجه حرارت در طول روز بین ۸۰–۷۵ فارنهایت (۲۷–۲۴ سانتیگراد) و کمینه آن در طول شب بیش از ۵۰ فارنهایت (حدود ۱۵ سانتیگراد) است. در ژانویه محدوده درجه حرارت از بیشینه حدود ۳۲ فارنهایت (صفر سانتیگراد) در سواحل جنوبی تا متوسط زیر صفر فارنهایت (۱۸- سانتیگراد) در طول شب، در نقاط دوردست شمالی است.
رکورد بالاترین دمای ایالت ۱۰۵ فارنهایت(۴۱ سانتیگراد) است که در ژوئیه ۱۹۱۱ در نورث بریجتون ثبت شدهاست. مین نسبت به سایر ایالتهای شرق رشته کوه راکی کمتر تجربه توفانهای همراه با آذرخش دارد بهطوریکه بیشترین میانگین آن کمتر از ۲۰ روز توفان در سال است. گردبادها نیز با میانگین کمتر از دو بار در سال نیز به ندرت و اغلب در نواحی جنوبی اتفاق میافتند.
جمعیتشناسی
اداره آمار ایالات متحده آمریکا جمعیت مین را در یکم ژوئیه ۲۰۱۲، ۱٬۳۲۹٬۱۹۲ تخمین زد که نسبت به سرشماری سال ۲۰۱۰ یک درصد افزایش داشتهاست. تراکم جمعیت ایالت ۴۱/۳ نفر در هر مایل مربع است که بدین ترتیب مین را کم جمعیتترین ایالت در تمام نیوانگلند، آمریکای شمال شرقی، کرانه شرقی تمام ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس و تمام ایالات شرق رودخانه میسیسیپی ساختهاست.
مرکزیت میانگین جمعیت مین در شهرستان کنهبک و در شرق آگوستا قرار گرفتهاست. مرکز شهری پورتلند که بزرگتر از آگوستاست متراکمترین جمعیت را داراست که در حدود ۲۰ درصد جمعیت کل مین است. همانطور که در بخش جغرافیا تشریح شد بخشهای وسیعی از نواحی بدون سکنه در مناطق دورافتاده داخلی وجود دارد.
در سرشماری سال ۲۰۱۰، ۹۴/۴ درصد جمعیت، سفیدپوست غیر هیسپانیک، ۱/۱ درصد سیاهپوست غیر هیسپانیک یا آفریقایی آمریکایی، ۰/۶ درصد سرخپوستان آمریکایی یا بومیان آلاسکا، یک درصد آسیایی ۰/۱ درصد از سایر نژادها و ۱/۴ درصد از دو یا چند نژاد بودند. ۱/۳ درصد از جمعیت مین هیسپانیک، لاتین یا دارای منشأ اسپانیایی (که ممکن است از هر نژادی باشند) هستند.
در سال ۲۰۱۱ فراوانی جمعیت تبارهای ساکن در مین به صورت زیر برآورد شدند:
۲۳/۹ درصد فرانسوی یا فرانسوی-کانادایی
۲۱/۶ درصد انگلیسی
۱۷/۸ درصد ایرلندی
۹/۴ درصد آمریکایی
۸/۵ درصد آلمانی
۵/۸ درصد ایتالیایی
۵/۵ درصد اسکاتلندی
۲/۱ درصد لهستانی
۱/۸ درصد سوئدی
۱/۷ درصد اسکاتلندی-ایرلندی
مردمی که خود را «آمریکایی» معرفی میکنند بیشتر دارایتبار انگلیسی هستند و نیاکان آنها از مدتهای طولانی پیش (اغلب از اوائل سده هفدهم) در این منطقه بودهاند و از این رو واژه «آمریکایی» را برای تعریف هویت خود برگزیدهاند.
مین بیشترین درصد جمعیت آمریکائیان فرانسوی را در بین سایر ایالات دارد. این ایالت همچنین بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰ حدود ۹۴/۴ درصد جمیعت سفیدپوست غیر هیسپنیک دارد که بالاترین درصد جمعیت این نژاد در بین سایر ایالات است. در سال ۲۰۱۱، ۸۹/۰ درصد تولدها بین والدین سفیدپوست غیر هیسپانیک بود. مین همچنین در مقایسه با سایر ایالتها بیشترین درصد جمیعت فرانسوی زبان را داراست. بیشتر آنها مهاجران کبکی هستند که در سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۱۰ به مین آمدهاند یا پیش از ۱۹۴۲ از نیوبرانزویک به سمت مین سرازیر شدهاند. در شمال مین (به ویژه شهرستان اروزتوک) آکادیاییها هنوز در خانه به زبان فرانسوی صحبت میکنند، از این رو که بستگان آنها در همسایگی شان یعنی نیوبرانزویک زندگی میکنند. آمارهای سرشماری نشان میدهد که مین همچنین بیشترین درصد جمعیت فرانسوی زبان را در بین سایر ایالات دارد. میزان ۵/۲۵ درصد از خانوادههای مین فرانسوی زبان هستند، در مقایسه با ایالت لوئیزیانا با ۴/۶۸ درصد. فرانسوی زبانان در بین اقلیت زبانی ایالت، بیشترین جمعیت را دارا هستند. گزارش سرشماری سال ۲۰۰۰ حاکی از آن بود که ۹۲/۵ درصد از ساکنان مین از سن ۵ سال و بالاتر در خانه انگلیسی صحبت میکنند. مین زبان رسمی ندارد اما بیشتر ساکنان آن انگلیسی زبان هستند.
نواحی بالای دره رودخانه سنت جان، قسمتی از جمهوری ماداواسکا قبل از مرزهای پیمان وبستر-اشبرتون بود. بیش از یک چهارم جمعیت لویستون، واترویل و بیدفورد آمریکاییهای فرانسویتبار هستند. شمار کوچکتری از دیگر تبارها شامل ایرلندی، ایتالیایی و لهستانی در خلال موج مهاجراتها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در تمام ایالت ساکن شدند.
مذهب
ترکیب مذهبی مردم مین به صورت زیر است:
مسیحی-۸۲ درصد
پروتستان-۴۵ درصد
باپتیست (بیشتر باپتیست آمریکایی)-۱۶ درصد
متدیست (بیشتر کلیسای متحد متودیست با ۳۱٬۶۸۹ عضو)- ۹ درصد
اپیسکوپال- ۸ درصد
کلیسای متحد مسیح (۲۹٬۱۲۲)- ۸ درصد
پنتاکوستال- ۶ درصد
لوتری- ۳ درصد
دیگر پروتستان ها- ۱۰ درصد
کلیسای کاتولیک رم (۲۸۳٬۰۲۴)- ۳۷ درصد
سایر مسیحیان- ۱ درصد
سایر مذاهب- ۱ درصد
بدون مذهب- ۱۷ درصد
در سال ۲۰۱۰ پژوهشی اظهار داشت که مردم مین نسبت به سایر ایالات کمتر مذهبی هستند.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور لوکزامبورگ ( میلیارد دلار) بود. همچنین اداره تجزیه و تحلیل اقتصادی آمریکا تولید ناخالص داخلی مین را در سال ۲۰۱۰، ۵/۲ میلیارد دلار تخمین زد. سرانه درآمد شخصی در سال ۲۰۰۷، ۳۳٬۹۹۱ دلار آمریکا بود که حائز رتبه ۳۴ در کل کشور بود. همچنین از ماه اکتبر۲۰۱۰ نرخ بیکاری ۷/۴ درصد بودهاست.
تولیدات کشاورزی مین شامل مرغ، تخم مرغ، فراوردههای لبنی، پرورش چارپایان، تمشک وحشی، شیره افرا و شکر افرا میباشد. شهرستان اروزتوک به خاطر داشتن بهترین محصول سیب زمینی معروف است. مین همچنین در شمار صادرکنندگان تمشک است. ماهیگیری تجاری از گذشته تاکنون نقطهٔ اتکای اقتصاد این ایالت بودهاست، به ویژه صید خرچنگ (لابستر) و ماهیهای کف زی. همچنین سفرههای آب زیرزمینی و چشمههای غرب مین منابع اصلی آب معدنی هستند.
تولیدات صنعتی مین بیشتر شامل کاغذ، الوار و تولیدات چوبی، تجهیزات الکترونیکی، مواد غذایی، نساجی و بیوتکنولوژی است. کشتیسازی نیروی دریایی اهمیت خود را به وسیله دو کمپانی بث ارون ورکز در بث و پورتزموث نِیوِل شیپ یارد در کیتری به خوبی حفظ کردهاست. ایستگاه هوایی نیروی دریایی برانزویک نیز در مین قرار دارد که در گذشته پایگاه حمایتی بزرگی برای نیروی دریایی ایالات متحده محسوب میشدهاست. اگرچه به رغم تلاشهای دولتی جهت ارتقا امکانات این ایستگاه کمپین برک(BRCAC) شروع به محدود کردن آن نمود.
بزرگترین کارخانه تولید خلال دندان در ایالات متحده در استرانگ قرار داشت. کارخانه تولیدات چوبی مین در یک رور حدود ۲۰ میلیون خلال دندان تولید میکرد. این کارخانه در مه ۲۰۰۳ بسته شد.
گردشگری و تفریح در فضای باز نقش عمده و بهطور فزاینده مهم در اقتصاد مین بازی میکنند. این ایالت مکان معروفی برای شکار (به ویژه شکار خرس، آهو و گوزن)، ماهیگیری، اسکی روی برف، قایقرانی، اردو زدن، پیادهروی و دیگر فعالیتهای ورزشی است.
اسکلههای مین نقش مهمی در حمل و نقل ملی بازی میکنند. ابتدا در حدود سال ۱۸۸۰ خط راهآهن پورتلند و اسکله بدون یخبندان آن، تا اواسط سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۰ پیش از پیشرفت چشمگیر هالیفاکس در نوا اسکوشیا، پایانه اصلی زمستانی کانادا بودند. در سال ۲۰۰۱ پورتلند، بزرگترین شهر مین به واسطه توانایی اش برای ساپورت کردن تانکرهای بزرگ، از بوستون که دارای پرترددترین اسکله نیوانگلند (برحسب تناژ) بود، پیشی گرفت. فرودگاه بینالمللی پورتلند اخیراً گسترش یافته و ترابری هوایی در این ایالت را با شرکتهای هواپیمایی ای مانند جتبلو و سوث وست ارلاینز افزایش دادهاست.
تعداد شرکتهای بزرگی که دفاتر مرکزی آن در ایالت مین باقی ماندهاست بسیار کم است و در حال حاضر نیز به واسطه ترکیب و ادغام صنایع به خصوص صنایع کاغذ و خمیر کاغذ میزان آن کمتر نیز شدهاست. شماری از شرکتهایی که دفاتر مرکزی آنها در ایالت باقیمانده عبارتند از: شرکت تولید قطعات نیمه رسانای فرچایلد سمی کنداکتور در پورتلند جنوبی، آزمایشگاههای خدمات غذایی، دامپزشکی و آزمایش آب آی دی ای ایکس ایکس در وستبروک، فروشگاههای زنجیرهای هانافورد در اسکاربرو، شرکت بیمه اونوم در پورتلند، بانک تی دی در پورتلند، شرکت تولید تجهیزات اردویی و تفریحی ال. ال بین در فریپورت، تولیدی پوشاک با برند کول هان و شرکت فناوری ماهوارهای و ناوبری دلورمه در یارموث. همچنین آزمایشگاه غیرانتفاعی جکسون که بزرگترین مرکز تحقیقات ژنتیکی پستانداران و بزرگترین تولیدکننده موش ژنتیکی اصیل در دنیا است در این ایالت قرار دارد.
مالیات
مالیات بر درآمد در مین شامل چهار سرفصل است که از ۵ تا ۸/۵ درصد متغیر است. نرخ کلی مالیات فروش در مین ۵ درصد است. همچنین مالیات ۷ درصد برای مسکن و غذای آماده و مالیات ۱۰ درصد برای خودروهای اجارهای کوتاه مدت دریافت میشود. فروشندگان تجاری تمشک وحشی که یک جزء اصلی اقتصاد مین هست باید سوابق معاملات خود را نگه دارند و بابت فروش میوه هر فصل ۱/۵ سنت مالیات به ازای هر پوند(۱/۵ دلار به ازای ۱۰۰ پوند) به ایالت بپردازند. تمام اموال عمومی و اموال خصوصی هرچند کوچک که در ایالت مین هستند مشمول مالیات میشوند مگر اینکه بهطور خاص توسط قانون معاف شوند. وضع مالیات بر داراییها در بخشها و شهرهای بزرگ به هم پیوسته توسط ارزیاب محلی انجام میشود در حالی که در قلمروهای سازمان نیافته توسط ارزیاب مالیاتی ایالت انجام میگیرد.
کشتیسازی
شرکتهای کشتیسازی از دیرباز در مین وجود داشتهاند. در قرن ۱۸ و ۱۹ شرکتهای کشتیسازی که کشتیهای بادبانی چوبی تولید میکردند در مین قرار داشتند. کار عمده این کشتیها حمل بار و مسافر به خارج بود. یکی از جاهایی که بیشتر شرکتهای کشتیسازی در آن قرار داشتند منطقه تاریخی پنول ویل (برانزویک فعلی) بود. این منطقه متعلق به خانواده پنول بود که در آن زمان مالک بسیاری از شرکتهای کشتیسازی آنجا بودند. خانوادههای دیگری نظیر مورسها و اسکالفیلدها نیز در زمره مالکان کشتی سازیهای آن زمان بودند. در طی قرنهای ۱۸ و ۱۹ ساخت کشتیهای چوبی از این دست بخش قابل توجهی از اقتصاد را تشکیل میداد.
ترابری
فرودگاهها
خدمات هواپیمایی در مین به وسیله دو فرودگاه بزرگ شامل فرودگاه بینالمللی پورتلند و فرودگاه بینالمللی بنگور ارائه میشود. هر دوی آنها روزانه سرویسهای متعددی توسط شرکتهای هواپیمایی بزرگ به مقصدهایی همچون نیویورک، جورجیا و اورلاندو ارائه میدهند.
خدمات ضروری هوایی با دادن هواگردهای توربوپراپ کوچک به فرودگاههای منطقهای مانند فرودگاه ایالتی آگوستا، فرودگاه هنکاک کانتی بارهاربر، فرودگاه منطقهای ناکس کانتی، و فرودگاه منطقهای مین شمالی در جزیرهٔ پرسک، به تعدادی از فرودگاههای کوچکتر در مین یارانهٔ خدمات میدهد.
بسیاری از فرودگاههای کوچکتر در سرتاسر ایالت وجود دارند که تنها خدمات هوانوردی عمومی ارائه میدهند. برای نمونه فرودگاه شهری ایستپورت یک فرودگاه عمومی متعلق به شهرداری با سالانه ۱۲۰۰ پرواز عمومی با هواپیمای تک موتوره و فوق سبک است.
بزرگراهها
بزرگراه میان ایالتی ۹۵ به همراه انشعاب شرقی آی۲۹۵، شاخههای ۱۹۵ و ۳۹۵ و راه بدون علامت آی ۴۹۵ در تمام مین امتداد دارد. بزرگراه ۱ ایالات متحده از فورت کنت آغاز میشود و تا فلوریدا امتداد دارد. انتهای شرقی بخش شرقی بزرگراه ۲ ایالات متحده از هولتون در نزدیکی نیوبرانزویک کانادا و در همسایگی روزز پوینت در بزرگراه ۱۱ ایالات متحده شروع میشود. بزرگراه ۲ ایالات متحده اولدتون و اورونو را به هم وصل میکند و در وهله اول دانشگاه مین را ساپورت میکند. بزرگراه ۲۰۱ و ۲۰۲ ایالات متحده در سرتاسر مین امتداد دارند. بزرگراه۲، ۶ و ۹ ایالات متحده غالباً به وسیله رانندگان کامیون و دیگر وسایل نقلیه استانهای ماریتایم کانادا به مقصد ایالات متحده یا کانادای مرکزی استفاده میشود.
در مارس ۲۰۱۱ مین در رتبهبندی ایالتهای آمریکا از نظر پاکیزگی به خاطر پاکیزگی فضای عمومی، به ویژه جادهها و اطراف آنها، و همچنین تلاشهای مرتبط با حذف زبالهها حائز رتبه در بین سه ایالت آمریکا شد.
ترابری ریلی
مسافربری
قطارهای مسافربری دونیستر که به وسیله امترک اداره میشوند بین برانزویک و پایانه شمال بوستون خدمات مسافربری ارائه میدهند و در شهرهای پورتلند، فریپرت، اولد اورچرد بیچ، ساکو و ولز نیز ایستگاه دارند. دونیستر روزانه ۵ سرویس دارد که دو تای آن پورتلند را به مقصد برانزویک ترک میکنند.
مسافرتهای فصلی بین راکلند و برانزویک توسط راهآهن شرقی مین که کریدور راهآهن راکلند برنچ تحت اجاره آن است اداره میشود.
باری
خدمات باربری در سرتاسر ایالت مین توسط تعدادی زیادی از شرکتهای منطقهای که در خطوط کوتاه فعالیت میکنند ارائه میشود. راهآهن پن آم (سیستم راهآهن گیلفورد سابق) که دو شرکت قبلی راهآهن بوستون، مین و راهآهن مین مرکزی را اداره میکند؛ راهآهن سنت لارنس و آتلانتیک؛ راهآهن شرقی مین؛ راهآهن مونترآل، مین و آتلانتیک؛ راهآهن جنوبی نیوبرانزویک.
قانون و دولت
ساختار قانون اساسی ایالت مین از سه شاخه هم ارز اجرایی (قوه مجریه)، قانونگزاری (قوه مقننه) و نظارتی (قوه قضائیه) تشکیل شدهاست.
بخش قانونگزاری مین که از دو قسمت اصلی مجلس نمایندگان با ۱۵۱ عضو و مجلس سنا با ۳۵ عضو تشکیل شده، مسئول تصویب و معرفی قوانین است.
بخش اجرایی مین که در رأس آن فرماندار (در حال حاضر پل لِ پیج) قرار دارد مسئول اجرای قوانینی است که به وسیله بخش قانونگزاری ایجاد میشود. فرماندار هر چهارسال یک بار انتخاب میشود و طبق قانون اساسی این امکان وجود ندارد که فردی بتواند بیش از دو دوره متوالی به این منصب دست یابد. مین یکی از هفت ایالتی است که معاون فرماندار ندارد.
بخش نظارتی مین مسئول تفسیر قوانین ایالت است، بالاترین دادگاه ایالت دادگاه عالی قضایی مین است و در ردههای بعدی دادگاه ارشد، دادگاههای ناحیهای و دادگاه انحصار وارثت است. تمام قضات به جز قضات دادگاه انحصار وراثت به صورت تمام وقت مشغول خدمت هستند و برای یک دوره هفت ساله به وسیله فرماندار انتخاب و توسط مجلس قانونگزاری تأیید میشوند. قضات دادگاه انحصار وراثت نیز که به صورت نیمه وقت خدمت میکنند توسط مردم شهرستانها برای یک دوره چهار ساله منصوب میشوند.
شهرستانها
مین به واحدهای سیاسی کوچکتر تحت عنوان شهرستان (کانتی،county) تقسیم شدهاست. از سال ۱۸۶۰، ۱۶ شهرستان در این ایالت وجود دارد که مساحت آنها از ۳۷۰ مایل مربع (۹۶۰ کیلومتر مربع) تا ۶۸۲۹ مایل مربع (۱۷٬۷۰۰ کیلومتر مربع) متغیر است.
سیاستهای ایالتی و محلی
رأی دهندگان مین نسبت به بیشتر ایالات به نامزدهای جبهه سوم و مستقل متمایل هستند. مین دو فرماندار مستقل داشتهاست(جیمز بی.لانگلی ۱۹۷۵–۱۹۷۹ و انگوس کینگ ۱۹۹۵–۲۰۰۳). سیاستمداران مین اعم از جمهوریخواه و دموکرات، به خاطر داشتن دیدگاههای متعادل تر نسبت به احزاب متبوع خود در سطح ملی مورد توجه هستند.
انحصار فروش مشروبات الکلی در مین در اختیار دولت است.
در ۶ مه ۲۰۰۹ مین پنجمین ایالتی بود که ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرد؛ اگرچه این قانون به واسطه رأی دهندگان در ۳ نوامبر همان سال لغو شد. در ۶ نوامبر ۲۰۱۲ مین همراه با ایالتهای مریلند و واشینگتن اولین ایالتهایی شدند که با برگزاری انتخابات ازدواج همجنسگرایان را قانونی کردند.
سیاستهای فدرال
در دهه ۳۰ مین از معدود ایالتهایی بود که احساسات جمهوری خواهانه را حفظ کرده بود. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۳۶ فرانکلین دی روزولت آرای همه ایالتها به جز مین و ورمانت را به دست آورد. این دو ایالت تنها ایالتهایی بودند که در هیچیک از دوران مبارزات روزولت برای به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری به نفع او رأی ندادند، اگرچه رقابت انتخاباتی در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ در مین بسیار تنگاتنگ بود. در دهه ۶۰ به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری مین به سمت دموکراتها متمایل شد. در سال ۱۹۶۸ همفری هربرت دومین دموکرات در نیم قرن گذشته بود که به لطف حضور هم حزبیاش، ادموند ماسکی سناتور وقت مین، توانست در مین به پیروزی دست یابد هرچند مردم این ایالت در تمامی انتخاباتهای ریاست جمهوری دهه ۷۰ و ۸۰ به نامزد جمهوریخواه رأی دادند.
مین در شش دوره متوالی انتخابات ریاست جمهوری به نامزد دموکراتها رأی دادهاست؛ هر دو دوره نامزدی بیل کلینتون، الگور در سال ۲۰۰۰، جان کری (با ۵۳/۶ درصد آرا) در سال ۲۰۰۴ و باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲. اگرچه دموکراتها در سالهای اخیر آرا انتخابات ریاست جمهوری در مین را از آن خود کردهاند اما جمهوریخواهها به صورت گسترده استیلای خود بر صندلیهای مجلس سنا را حفظ کردهاند به گونهای که ادموند ماسکی، ویلیام هث اوی و جورج ج.میشل تنها دموکراتهایی بودند که توانستند در ۵۰ سال اخیر به عضویت مجلس سنا درآیند.
در انتخابات میان دورهای سال ۲۰۱۰ جمهوری خواهان نتایج خوبی در مین به دست آوردند. برای اولین بار از اوایل دهه هفتاد آنها توانستند دفتر فرمانداری و صندلیهای هر دو مجلس قوه مقننه را از آن خود کنند؛ ولی در انتخابات سال ۲۰۱۲ دموکراتها موفق به بازپسگیری هر دو مجلس قانونگذاری مین شدند و از راه انتخاب فرماندار پیشین اگوست کینگ به جای الیمپیا اسنو تعداد اعضای کمیته پارلمانی را به ۵۵ کرسی رساندند.
راس پرو موفقیت بزرگی را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ در مین به دست آورد. در ۱۹۹۲ پرو علیرغم حضور طولانی مدت خانواده بوش در اقامتگاه تابستانی اشان در کنبانک پورت به عنوان نامزد مستقل پس از بیل کلینتون، نامزد دموکراتها قرار گرفت. در ۱۹۹۶ پرو به عنوان نامزد جبهه رفرمیستها، توانست بالاترین رأی را در ایالت مین نسبت به سایر ایالتها به دست آورد.
سیاست مداران سرشناس مین عبارتند از: پریسوال بکستر، جیمز بلین، اون بریوستر، ویلیام کوهن، هانیبال هملین، جورج جی.میشل، ادموند ماسکی، توماس براکت رید، مارگارت چیس اسمیت، المپیا اسنو و والاس اچ وایت جرالد.
سناتورهای مین سوزان کالینز از حزب جمهوریخواه و اگوست کینگ به صورت مستقل، فرماندار مین پاول ال. پیجِ جمهوریخواه و همچنین نمایندگان مین در مجلس نمایندگان ایالات متحده چیلی پینگری و مایک میکود که هر دو دموکراتاند.
مناطق شهری
مناطق شهری سازمان یافته
یک منطقه شهری سازمان یافته شامل دولت منتخب محلی است که وظیفه مدیریت شهر و خدماتی نظیر ثبت پروندهها، جمعآوری هزینههای صدور پروانه، تصویب آییننامههای الزامآور محلی به همراه سایر مسئولیتهای دولت خودگردان، ارائه میدهد. شورای شهر نهاد دولتی اداره بخشها و روستاها و شورای مدیریتی نهاد دولتی اداره شهرها است. در سال ۲۰۱۳ مناطق سازمان یافته مین شامل ۲۳ شهر، ۴۳۱ بخش و ۳۴ روستا بود. در مجموع ۴۸۸ منطقه شهری سازمان یافته در مین تنها نیمی از قلمرو ایالت را در بر میگیرند. مین همچنین سه قرار گاه سرخپوستی دارد: ایندین آیلند، قرارگاه ایندین تون شیپ و قرارگاه ایندین پلیزنت پوینت!
بزرگترین شهر مین بر پایه جمعیت شهر پورتلند است. (۶۴٬۲۴۹ نفر)
کوچکترین شهر بر پایه جمعیت شهر ایستپورت است. (۱٬۶۴۰ نفر)
بزرگترین بخش بر پایه جمعیت شهر برانزویک است. (۲۰٬۲۷۸ نفر)
کوچکترین بخش بر پایه جمعیت فریآیلند است، جای پر رفت آمدی که جمعیت سالانه آن در سرشماری سال ۲۰۰۰ صفر گزارش شدهاست. همچنین دهکده گلینوود پلنتیشن نیز جمعیت دائمی اش صفر گزارش شد.
بزرگترین منطقه شهری بر پایه مساحت شهر آلاگاش با مساحت ۱۲۸ مایل مربع است (۳۳۲ کیلومتر مربع).
کوچکترین منطقه شهری بر پایه مساحت دهکده مانگان آیلند با مساحت ۰/۸۶مایل مربع (۲/۲ کیلومتر مربع). کوچکترین منطقه شهری بر پایه مساحت که جزیره نیست، راندولف با مساحت ۲/۲۳ مایل مربع است (۶ کیلومتر مربع).
مناطق شهری سازمان نیافته
مناطق شهری سازمان نیافته دولت محلی نداند. مدیریت، خدمات، صدور مجوز و قوانین به وسیله دولت ایالت اجرا میشوند. مناطق سازمان نیافته مین بالغ بر ۴۰۰ شهرک (بخشها ثبت شده هستند و شهرکها ثبت شده نیستند) به علاوه تعدادی جزایر ساحلی که در محدوده مرزهای هیچ منطقه شهری قرار ندارند. مساحت مناطق سازمان نیافته کمی بیش از نصف کل مساحت ایالت مین را در بر میگیرد. در طول سال جمعیت مناطق سازمان نیافته به همراه تعداد زیادی از افرادی که به صورت فصلی در این مناطق ساکن میشوند، رقمی نزدیک به ۹۰۰۰ نفر، در حدود ۱/۳ درصد از کل جمعیت ایالت، است. تنها چهار شهرستان از ۱۶ شهرستان ایالت مین (آندروسکوجین، کامبرلند، والدو و یورک) تماماً سازمان یافته هستند، اگر چه چند شهرستان دیگر نیز تقریباً همینطور هستند و بیشتر مساحت مناطق سازمان نیافته واقع در منطقه وسیع و کم جمعیت نورث وودز مین هستند.
شهرها و بخشهای پرجمعیت
آموزش
فرهنگ
تیمهای ورزشی
حرفهای
مین رد کلاوز، بسکتبال، لیگ ترقی انبیای
Portland Sea Dogs, minor league baseball, Eastern League (U.S. baseball)
Maine Mariners, هاکی روی یخ، ECHL
غیر حرفهای
Portland Phoenix FC, فوتبال، Premier Developmental League
Maine Roller Derby, roller derby, Women's Flat Track Derby Association
NCAA
Maine Black Bears
State symbols
Adapted from the Maine facts site.
State berry: Wild زغالاخته آبی
State bird: چرخریسوی سرسیاه
State cat: مین کوون
State dessert: Blueberry pie made with wild Maine blueberries
State fish: ماهی آزاد
State flower: کاج سفید
State fossil: Pertica quadrifaria
State gemstone: تورمالین
State herb: Wintergreen
State insect: زنبور عسل اروپایی
State mammal: موس
State soft drink: Moxie
State soil: Chesuncook soil series
State song: "State of Maine Song"
State treat: Whoopie pie
State tree: کاج سفید
State vessel: Arctic exploration schooner Bowdoin
فهرست شعارهای ایالتهای آمریکا: Dirigo ("I lead")
در فرهنگ عامه
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان هنری وادزورث لانگفلو و استیون کینگ (نویسنده بزرگ رمانهای جنایی) را نام برد.
جستارهای وابسته
پارک ملی آکیدیا
منابع
پیوند به بیرون
اتاقک بازرگانی شهر پورتلند
آزمایشگاه جکسون آمریکا
آمارگیریهای نفوس ایالات متحده آمریکا
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۰ (میلادی)
ایالتهای نیو انگلند آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۲۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مین |
6775 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%AC%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29 | بسیج (ابهامزدایی) | بسیج یکی از سازمانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
بسج همچنین ممکن است به یکی از موارد زر اشاره داشته باشد:
بسیج نیروها به فرآهم آوری عمومی نیروها برای انجام کاری گفته میشود. |
6776 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%AC%20%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7 | بسیج نیروها | بسیج نیروها یا بسیج به مجموع منابع نیروی انسانی، مواد، تجهیزات، و خدماتی که یک کشور میتواند برای تأمین نیازمندیهای قابل پیشبینی نظامی و غیرنظامی زمان جنگ خود همراه با طرحها و برنامههای لازم برای استفاده مؤثر از این ثروتها آماده کند گفته میشود.
جنگ جهانی دوم
لهستان
لهستان زیر فشار متفقین غربی مبنی بر عدم بسیج نیروها جهت جلوگیری از تحریک آلمان، در مقابل تهدید مسلم، از ماه مارس سال ۱۹۳۹ شروع به اجرای طرح بسیج مخفیانه خود کرد. تحت پوشش رزمایش تابستانی، نیروهای ذخیره از طریق ارسال نامه پستی به خدمت فراخوانده شدند. با وجود تجمع نیروهای آلمانی در مرز سابق چکسلواکی و لهستان و با این حال که خود بریتانیا از ۲۳ اوت شروع به بسیج کرده بود، فرانسه و بریتانیا تا ۳۰ اوت از لهستان میخواستند دست به بسیج کامل نظامی نزند. با این حال، لهستان در نهایت روز ۳۱ اوت رسماً اعلام بسیج عمومی نمود. حتی در این زمان نمایندگان دیپلماتیک فرانسه و بریتانیا از فرماندهی عالی لهستان خواستند فرمان بسیج عمومی را پس بگیرد. به هر صورت تا روز ۱ سپتامبر لهستان تنها قادر شد نیمی از نیروهایش را بسیج کند و تنها نیمی از این نیروها در شرایط آمادگی رزمی و مستقر در مواضع پیشبینیشده بودند.
شوروی
هنگام آغاز تهاجم آلمان در ماه مه سال ۱۹۴۱ ارتش سرخ شوروی تقریبا ۵ میلیون نفر نیرو در قالب حدود ۳۰۰ لشکر داشت. بیشتر این نیروها تا پایان همان سال منهدم شدند. در این زمان حدود ۱۴ میلیون غیرنظامی در شوروی آموزش پایه نظامی را پیش از این گذرانده بودند. در بدو آغاز جنگ ۵ میلیون نیروی ذخیره به خدمت فراخوانده شدند. در نتیجه، با وجود تحمل تلفات بسیار سنگین، توان ارتش سرخ تا پایان ماه دسامبر سال ۱۹۴۱ به هشت میلیون نفر در قالب نزدیک به ۶۰۰ لشکر رسید. بدین شکل، دست کم گرفتن نیروهای ذخیره ارتش سرخ و توانمندی شوروی در بسیج انسانی یکی از بزرگترین علل ناکامی تهاجم آلمان به این کشور بود.
طبق آمار گردآوری شده توسط گریگوری کریووشیف، در طول جنگ جهانی دوم که از آن با عنوان «جنگ کبیر میهنی» در شوروی یاد میشد، مجموعاً ۲۹٬۵۴۷٬۰۰۰ نفر در جریان بسیج عمومی به خدمت فراخوانده شدند. بیشتر سربازانی که در این دوران برای خدمت اجباری بسیج شدند افراد متولد بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۵ (۲۲ تا ۲۸ ساله) بودند؛ به هر صورت مردان مسنتر از جمله دهها هزار نفر در دهه پنجم زندگی خود نیز جزو این شمار بودند.
منابع
تاریخ نظامی
جنگ
عملیاتهای نظامی
لجستیک نظامی |
6777 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%88%20%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%88 | صربستان و مونتهنگرو | جمهوری فدرال یوگسلاوی کشوری در جنوب شرقی اروپا بود که شامل کشورهای امروزی صربستان، مونتهنگرو وکوزوو میشد. این کشور بخشی از کشور یوگسلاوی بود (جمعی از دو کشوری که یوگسلاوی تشکیل میدادند یعنی صربستان و مونته نگرو) پیشین بود. پایتخت کل این کشور و جمهوری های خود مختار شهر بلگراد بود.
تاریخ
مردمان این بخش از جهان از نژاد اسلاو بودند. اینان در این گوشه اروپا ساکن شدند و پس از چندی فرمانروایی تزارهای صربستان را ساختند.
عثمانیان در یورش به اروپا واپسین تزار صرب را کشتند و آنگاه تا زمان چیرگی امپراتوری اتریش-مجار این سرزمین در اختیار آنان بود.
پس از جنگ جهانی اول بود این سرزمین با رژیم پادشاهی اعلام استقلال کرد (پادشاهی یوگسلاوی) ولی در سالهای جنگ جهانی دوم به دست آلمانها افتاد. پس از جنگ نیز به بلوک شرق پیوست و با سرزمینهای بوسنی و هرزگوین، کرواسی، کوزوو، مقدونیه، اسلوونی و مونتهنگرو، جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی را ساختند که پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق از هم پاشید.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری سوسیالیستی یوگسلاوی هم در جریان جنگهای یوگسلاو تجزیه شد (فروپاشی یوگسلاوی) و تنها دو جمهوری صربستان و مونتهنگرو باقی ماندند که تا سال ۲۰۰۳ با نام جمهوری فدرال یوگسلاوی شناخته میشدند. در سال ۲۰۰۳، کشور یوگسلاوی به صربستان و مونتهنگرو تغییر نام داد. برخی کشورها مانند آمریکا، از سال ۱۹۹۲ به این کشور، صربستان و مونتهنگرو میگفتند.
در ۳۱ مه ۲۰۰۶، همهپرسی استقلال در مونتهنگرو برگزار شد و ۵۵٫۵٪ شرکتکنندگان، رأی به استقلال مونتهنگرو دادند. در ۳ ژوئن ۲۰۰۶، مونتهنگرو به صورت رسمی اعلام استقلال کرد و بدین ترتیب، باقیماندهٔ یوگسلاوی نیز فروپاشید.
پانویس
اروپا
انحلالهای ۲۰۰۶ (میلادی) در صربستان و مونتهنگرو
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۹۲ (میلادی)
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۲۰۰۳ (میلادی)
ایالتها و قلمروهای منحلشده در ۲۰۰۶ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۹۹۲ (میلادی) در اروپا
بنیانگذاریهای ۲۰۰۳ (میلادی) در صربستان و مونتهنگرو
تاریخ نوین صربستان
جنوب شرقی اروپا
صربستان در دهه ۲۰۰۰ (میلادی)
صربستان و مونتهنگرو
کشورهای پیشین عضو سازمان ملل متحد
کشورهای قدیم در بالکان
کنفدراسیونهای سابق
کوزوو در دهه ۲۰۰۰ (میلادی)
مونتهنگرو در دهه ۲۰۰۰ (میلادی) |
6778 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AF | بلگراد | بِلگراد پایتخت و بزرگترین شهر در کشور صربستان است.
نام بلگراد به معنی شهر سفید میباشد.
تاریخچه
بلگراد در سال ۱۵۲۱ بدست نیروهای عثمانی اشغال و از آن تاریخ تا سال ۱۸۴۱ ضمیمه آن امپراتوری بود. در این سال بلگراد در خلال نبردهای عثمانی و اتریش از ممالک عثمانی جدا شد و به امپراتوری اتریش-مجارستان پیوست. پس از فروپاشی امپراتوری اخیر در سال ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۳ بلگراد پایتخت یوگسلاوی بود.
جغرافیا
این شهر که در حد فاصل رودخانههای دانوب و رود ساوا قرار گرفته بیش از ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر سکنه دارد که با احتساب محدوده حومه شهر جمعیت آن به بیش از دو میلیون میرسد و از اینرو بلگراد یکی از بزرگترین شهرهای جنوب شرق اروپاست.
شهر بلگراد حدود ۳٫۶ درصد از مساحت خاک صربستان را شامل میشود و ۱۵ درصد از جمعیت این کشور در بلگراد ساکن هستند.
مردم
بیشتر ساکنان شهر اقوام صرب هستند که پیشینییان آنها در ابتدای قرن ششم میلادی در این نقطه ساکن شدهبودند.
مذهب
تنها مسجد بجا مانده در شهر بلگراد مسجد بایراکلی نام دارد؛ و بزرگترین کلیسای این شهر کلیسای سنت ساوا است.
شهرهای خواهر خوانده
کورفو - یونان (۲۰۱۰)
کاونتری - بریتانیای کبیر (۱۹۵۷)
شیکاگو - ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۵)
لاهور - پاکستان (۲۰۰۷)
لیوبلیانا - اسلوونی (۲۰۱۰)
تل آویو - اسرائیل (۱۹۹۰)
وین - اتریش (۲۰۰۳)
منابع
پایتختهای اروپا
دارندگان لژیون دونور
شومادیا
شهر در صربستان
شهرهای بندری در صربستان
شهرهای صربستان
شهرهای کرانه دانوب
مناطق شهری بر پایه کشور صربستان
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۳ (پیش از میلاد)
مناطق مسکونی در دانوب
مناطق مسکونی در رود ساوا
ناحیههای آماری صربستان
ناحیههای صربستان |
6784 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%20%D8%AF%D9%84%D8%AF%D9%88%D8%A6%D9%88%D9%85%D9%88 | میدان دلدوئومو | میدان دل دوئومو (Piazza del Duomo) نامی است که معمولاً در ایتالیا به میدانگاههای بزرگی که در جلوی کلیساهای جامع قرار دارند داده میشود.
میدانهای دل دوئوموی معروف عبارتاند از:
میدان دل دوئومو، در فلورانس
میدان دل دوئومو, میلان
میدان دل دوئومو در پیزا که به نام کامپو دئی میراکولی (میدان معجزهها) نیز معروف است. |
6788 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20%D8%B2%D8%A8%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C | معماری زبرهکاری | زبرهکاری یا معماری بروتالیست ، سبکی از معماری است که در آن ساختمانها کلاً با بتن زبره و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی، به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا میشوند. اصطلاح زبرهکاری (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و بریتانیا برای توصیف این شیوه به کار رفت.
اصطلاح بروتالیسم
معماران بریتانیایی به نامهای آلیسون و پیتر اسمیتسون برای اولین بار، این اصطلاح را در سال ۱۹۵۳ میلادی ابداع کردند. این اصطلاح ریشه در واژهٔ فرانسوی بتن بروت به معنای «سیمان خام» دارد، عبارتی که لو کوربوزیه برای تشریح شیوه استفاده خاصش از سیمان استفاده میکرد، شیوه ای که بسیاری از بناهای پس از جنگ جهانی دومش را با آن ساخت. این اصطلاح پس از این که رینر بنهام، منتقد معماری، در عنوان کتابش: معماری بروتالیست نوین: اخلاقیات یا زیباییشناسی؟ در سال ۱۹۶۶ میلادی به کار برد، رواج بسیاری پیدا کرد. مضمون کتاب توصیف برخی دیدگاههای معمارانه بود که اخیراً در اروپا رایج شده بود.
سبک معماری بروتالیست و سبک تئوریک معماری شهری به نام معماری بروتالیست نوین ممکن است به عنوان دو جنبش متفاوت شناخته شود، هرچند که این اصطلاحات اغلب به شکلی تبادلپذیر استفاده میشوند. معماری بروتالیست نوین اعضای بریتانیایی گروه ۱۰، آلیسون و پیتر اسمیتسون، بیشتر به اصلاح نظری سیآیایام مربوط است (در معماری و شهرنشینی) تا به بتن بروت. رینر بنهام این تفاوت را در عنوان کتابش: معماری عریان نوین: اخلاقیات یا زیباییشناسی؟، قاعدهمند کرد.
ویژگیها
ساختمانهایی معماری بروتالیست را اغلب میتوان از هندسهٔ مکرر گوشهدار قابل توجه آنها و همچنین نمایانسازی بافت فرمهای چوبی در بناهایی که در ساخت آنها از سیمان استفاده شده، بازشناخت. اگرچه سیمان از مصالحی است که بیشترین استفاده را در معماری بروتالیست دارد ولی لزوماً نمیتوان سیمان را جزئی جدا ناپذیر از این معماری دانست. یک ساختمان زمانی جزئی از معماری بروتالیست محسوب میشود که نمایی چهارگوش، قالب دار و خشن را از طریق مصالح ساختمانی، شکل و در برخی موارد تأسیسات بیرونی اش به نمایش بگذارد. برای مثال: تعداد زیادی از خانههای شخصی که آلیسون و پیتر اسمیتسون طراحی کردهاند از آجر ساخته شدهاند.
از دیگر مصالح مورد استفاده در معماری بروتالیست میتوان از آجر، شیشه، فولاد، سنگهای ناصاف و گابیون (که به اسم تراپیون هم شناخته میشود) نام برد. بهطور معکوس، نمیتوان تمام بناهایی را که نمای بیرونی سیمانی دارند جزئی از معماری بروتالیست بهشمار آورد، این بناها ممکن است به طیف دیگری از سبکهای معماری مثل کانستراکتیویسم (ساختارگرایی)، سبکهای بینالمللی، اکسپرسیونیسم، پست مدرنیسم یا معماری ساختارشکن، تعلق داشته باشد.
موضوع رایج دیگر در طراحیهای معماری بروتالیست این است که بیننده با دیدن نمای خارجی ساختمان میتواند به کارکرد و خاصیت وجودی آن پی ببرد. در بنای شهرداری بوستون که در سال ۱۹۶۲ طراحی شده است، بخشهای برجسته و بیرون زدهٔ بنا، اشارهٔ واضحی به ماهیت خاص اتاقهای پشت دیوارش مثل دفتر شهردار یا دفاتر شورای شهر دارد. از نقطه نظری دیگر، در طراحی مدرسه هانستاتون، مخزن آب ساختمان که معمولاً در جایی داخل بنا پنهان میشود، در اینجا آشکارا بالای برج بنا و در معرض دید قرار گرفتهاست.
معماری بروتالیست به عنوان فلسفهای خاص در معماری، بیش از آن که سبک محسوب شود، نوعی ایدئولوژی آرمانی سوسیالیستی به حساب میآید که از طریق طراحانش به ویژه آلیسون و پیتر اسمیتسون حمایت میشود. منتقدان عقیده دارند که ماهیت تجریدی معماری بروتالیست باعث میشود که علیرغم هدف سازندگان، بناهای آن به جای این که حالتی محافظ و جمعکننده داشته باشند بیشتر ظاهری غیردوستانه و خاموش از خود نشان بدهند. نقد دیگری که به معماری بروتالیست وارد است، بیتوجهی آن به فضای اطراف بنا از لحاظ ساختار معماری، اجتماعی و تاریخی است. این مسئله باعث میشود که بناها در فضای اطراف خود بیگانه و نا به جا به نظر برسند. عدم استقبال مثبت عوام از فرم کارهای اولیهٔ این سبک، که احتمالاً میتوانست به خاطر اضمحلال شهری پس از جنگ جهانی دوم به ویژه در بریتانیا باشد، باعث عدم محبوبیت ایدئولوژی این سبک معماری شد.
تاریخچه
شناخته شدهترین معمار اولیه این سبک را میتوان لوکوربوزیه معمار سوییسی دانست، از کارهای او در این سبک میتوان از مجتمع مسکونی هبیتاسیون (۱۹۵۲) و ساختمان سکرتاریات در چاندیگار هند (۱۹۵۳) نام برد. حرکت معماری بروتالیست در بریتانیا به ویژه در اواسط قرن بیستم شتاب بالایی پیدا کرد چرا که بعد از افت اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم نیاز به بناهایی با ساخت و طراحی ارزان برای ایجاد مسکنها، مراکز خرید و ساختمانهای دولتی کم هزینه بود. با این حال، برخی معماران حتی با وجود داشتن بودجه زیاد این سبک معماری را انتخاب میکردند، چرا که شیفته ماهیت صادقانه، تندیس وار، ضد بورژوایی و سازشناپذیر شده بودند. معماری بروتالیست در ترکیب با اهداف ترقی خواهانه اجتماعی لوکوربوزیه در بنای یونیته گزینهای مثبت برای حرکت رو به جلو در طراحی مساکن شهری محسوب میشد ولی در عمل بسیاری از بناهای ساخته شده در این سبک به جای این که دارای ویژگیهای تأسیسات اجتماعی ای باشند که در نظر لوکوربوزیه بود، تبدیل به بناهایی تنگ و محصور و مکانی مناسب برای انواع بزهکاری شدند. باغ رابین هود را میتوان نمونهای بدنام از این دست بهشمار آورد، هرچند بسیاری از مشکلاتش در سالهای اخیر حل شدهاست. دههها زمان برد تا برخی از این بناها تبدیل به مکانهایی مثبت برای زندگی شدند. سردی خشن و ناصاف سیمان جاذبهٔ خود را زیر آسمان خاکستری و نمناک از دست داد و مصالح دژ مانندش که ادعا میشد مقاوم در برابر هرگونه خرابکاری هستند در برابر قوطیهای رنگ گرافیتی آسیبپذیر می کردند.
شخصیتهای برجسته
در بریتانیا، از دیگر معماران وابسته به این جنبش میتوان از ارنو گلدفینگر، زوج پیتر و آلیسون اسمیتسون و دنیس لسدون نام برد. در استرالیا سه نمونه از بهترین آثار معماری بروتالیست عبارت است از گالری هنر کویینز لند اثر رابین گیبسون، کتابخانهٔ فیشر در دانشکده سیدنی اثر کن وولی و دیوان عالی استرالیا در کنبرا ساختهٔ کالین مدیگان. بناهای سازمانی و دولتی جان اندروز نیز در استرالیا نمایانگر همین سبک هستند. در آسیا نیز ساختمانهایی دولتی اثر لوییس کان وجود دارند. پل رودولف و رالف رپسون هر دو معماران برجستهای در این زمینه محسوب میشوند. والتر نچ نیز برای ساخت بناهای آکادمیک به این روش شهرت دارد. مارسل برور به خاطر روش ملایمش در این سبک شناخته شدهاست، او معمولاً به جای استفاده از گوشههای زاویه دار از منحنی استفاده میکند. کلوریندو تستا در آرژانتین بانک لندن و آمریکای جنوبی را خلق کرد که از بهترین نمونههای دهه ۵۰ هستند. اخیراً مدرنیستهای بیشتری از جمله آی ام پی و تادائو آندو آثار برجستهای در این زمینه طراحی کردهاند. در برزیل مدرسه پائولیستا نماد این سبک شناخته میشود و در کارهای برنده جایزه نوبل معماری یعنی پائولا مندز داروخا نیز خود را نشان میدهد(۲۰۰۶). در فیلیپین، لیوندرو لوسکین ساختمانهای عظیمی از این دست طراحی کرد مثل مرکز فرهنگی فیلیپین و مجمع بینالمللی فیلیپین. در نیوزلند، مایلز وارن و شرکتش «وارن و ماهونی»، مدرسهٔ معماری را تأسیس کردند که در آن سبک معماری بروتالیسم را با ارزشهای مستقیم و بی پردهٔ معماری ژاپنی و اسکاندیناویایی ترکیب کردند. بناهای ساخت وارن تأثیر عمدهای در معماری ساختمانهای عمومی نیوزلند گذاشتهاست.
دانشگاهها و فضاهای کالج
در اواخر دهه ۶۰، تعداد زیادی از کالجهای آمریکای شمالی دستخوش تغییر و گسترش شدند، در نتیجه، تعداد زیادی از دانشگاه و کالج های کانادایی و آمریکایی با این سبک معماری ساخته شدند که اولین آنها دانشگاه هنر و معماری یل اثر پل رودولف در سال ۱۹۵۸ بود. طراحی رودولف برای دانشگاه دارتموث ماساچوست نمونهای کامل از معماری بروتالیست است. والتر نچ نیز بنای دانشگاه ایلینوای شیکاگو را کاملاً بر اساس یک طرح مجرد و یکپارچه تحت تأثیر این سبک طراحی کرد. حلقهٔ داخلی اصلی دانشگاه کالیفرنیا توسط گروهی از معماران به رهبری ویلیام پریرا، به روشی که معماری بروتالیست کالیفرنیایی مینامید، طراحی شد.
نمونههای خارج از آمریکا، شامل این بناها میشوند: کتابخانه مک لنان، تالار برنساید و ساختمان استفان لیکاک در دانشگاه مک گیل در مونتریال، بخش اعظم محوطه دانشگاه و کالج بلفیلد دوبلین، فضای بزرگ آکادمیک کتابخانه بنت در دانشگاه سیمون فریزر، بنای دانشگاه تورنتو اسکاربرو از جان اندروز، بنای دانشگاه تورنتو میسیسوگا از ویلیام جی دیویس و کتابخانه رابرتز در دانشگاه تورنتو واقع در شهر تورنتو، بخشهای مهمی از دانشگاه یورک در تورنتو، دانشگاه انگلیسی کولومبیا در ونکوور، دانشگاه دلفت در هلند، دانشگاه رند افریکانز در جوهانسبورگ، دفتر رئیس دانشگاه مالایا در مالزی، دانشگاههای مک کواری، فلیندرز و کورتیندر در استرالیا . دانشگاه اس اس سیریل و متودیوس در اسکوپجهدر مقدونیه . دانشگاه کانتربوری و بخشهای از محوطهٔ دانشگاه اوکلند سیتیدر زلاند نو. دانشگاه لیسستر اثر چارلز ویلسون، دادگاه هاروی، کالج کایس و گانویل، کالج کمبریج و چرچیل، خانه دونلم و کمبریج، دانشگاه دورهام (۱۹۶۵) و دانشگاه یورک (۱۹۶۳) همگی در کنار دانشگاه لیدز در بریتانیا نمونههایی برجسته بهشمار میآیند. بنای یونی دوفور در دانشگاه ژنو که واقع در مرکز ژنو و نزدیک خانه اپرا و پلیس نووه در ژنو در سوئیس است.
انتقادات وارد بر معماری بروتالیست و نحوه برخورد با آنها
معماری بروتالیست منتقدان سرسختی دارد از جمله چارلز سوم، پادشاه بریتانیا. سخنرانیها و نوشتههایش همیشه انتقادات سختی بر معماری عریان وارد داشتهاند، و بسیاری از بناها را تنها تودهای از سیمان خواندهاند. بیشتر انتقادات به خاطر طراحی بنا نیست بلکه بیشتر به خاطر نمای سیمانی آنها است، به این دلیل که سیمان در هوای مرطوب و در اقلیم ابری اقیانوسی به ویژه در شمال غربی اروپا دوام چندانی ندارد و به سرعت ظاهر خود را از دست میدهد. در این آب و هوا سیمان با لکههای آب یا حتی گاهی خزه و گلسنگ ورقه ورقه میشود و باعث زنگ زدگی آرماتورها میشود. در دانشگاه اورگان، اعتراض و تنفر دانشجویان نسبت به این نوع معماری دانشگاه، به استخدام کریستوفر الکساندر و آغاز پژوهش اورگان در اواخر دهه ۷۰ انجامید.
در سالهای اخیر، برخی از این بناهای رسیدگی نشده، تخریب یا بازسازی یا با ساختمانهای جدید جایگزین شدهاند. علیرغم موفقیت برخی از این آثار همچنان روند تخریب آنها ادامه دارد.
تئودور دَلرِمپِل، نویسندۀ، فیزیکدان و مفسر سیاسی بریتانیایی برای روزنامه سیتی ژورنال در مقالهای نوشت که معماری بروتالیست محصول فلسفه توتالیتاریانیسم اروپایی و دارای نقص اخلاقی، روحانی و عقلانی است. او ساختمانها را سنگدل، غیرانسانی، مهیب و غول پیکر خواند. از نظر او بتن آرمه با گذر زمان زشت، خرد و پوسیده میشود و لک برمیدارد و همین باعث میشود که نسبت به سبکهای دیگر معماری ارجحیت نداشته باشد.
ماتیو اگلسیاس، مفسر مجله ثینک پروگرس، معتقد است که بنایی مثل ساختمان شهرداری در بوستون باعث شده که آن ناحیه روح خوشایند و مثبت خود را از دست بدهد.
تجدید فعالیت
اگرچه جنبش معماری بروتالیسم از بعد از اواسط دهه ۱۹۸۰ دیگر مرده به حساب میآید و جای خود را تا حد زیادی به اکسپرسیونیسم ساختاری و ساختارشکنی دادهاست، ولی اخیراً سعی در به روز کردن خود داشتهاست. بسیاری از جنبههای خشن خود را ملایم تر و ظریف تر کردهاست، نماهای سیمانی روکشی ماسهای پیدا کردهاند که باعث میشود سنگ نما به نظر برسند، گاهی نیز با گچ یا عناصر پیشساخته و طرح دار ترکیب میشوند. از معماران مدرنیست که در پروژههای اخیر خود به این رویکرد روی آوردند میتوان از استیون ارلیش، ریکاردو لگورتا و جین وانگ نام برد. شرکت ویکتور گورن و شرکایش با نونما کردن همین سبک چند ساختمان دادگستری طراحی کردهاند. معماران آمریکای لاتین نیز در سالهای اخیر در مقیاسی کوچکتر به احیای این سبک پرداختهاند. معماری بروتالیست اخیراً در اسراییل نیز به خاطر حسی که از امنیت و استحکام به دست میدهد دوباره احیا شدهاست. با به وجود آمدن لیتراکان که نوعی سیمان نیمه شفاف است، ممکن است دوباره شاهد موج جدید بناهایی از این سبک باشیم.
حتی در بریتانیا که این سبک زمانی بیشترین شیوع را داشت (و بعدها مورد بیشترین ناسزا قرار گرفت)، اخیراً از سال ۲۰۰۶ به بعد بناهایی با معماری بروتالیست به روز شده ساخته شدهاند از جمله ساختمان مارش مورگان در خیابان سنتاور در لمبث در لندن و بنای الدر و کانون در گلاسکو در اسکاتلند. در لیست نامزدهای جایزه استرلینگ ۲۰۰۵، تعدادی بنا وجود داشت (برجستهترین آنها، ساختمان مرکزی بی ام دبلیو ساخته زاها حدید و بنایی که برنده نهایی شد یعنی ساختمان پارلمان اسکاتلند اثر انریک میرالس) که در نمای آنها میزان زیادی سیمان به کار رفته بود، چیزی که نه سال پیش زمانی که این جایزه دایر شد از لحاظ زیباییشناسی غیرقابل قبول به حساب میآمد.
به تازگی ارزیابی دوبارهای از معماری بروتالیست شدهاست که منجر به درک ارزش آن شدهاست، امروز دلیل ناکارآمدی این سبک را بیش از آن که به خاطر طراحیهایش بدانند، نتیجهٔ عدم مدیریت، تعمیرات و حفاظت ناکافی از این بناها میدانند. در سال ۲۰۰۵، شبکه چهار تلویزیون انگلستان مستندی به نام من عاشق رنگ نارنجی هستم پخش کرد که در آن میراث معماری عریان را مثبت ارزیابی میکرد. برخی از این بنا اکنون تاریخی به حساب میآیند و برخی دیگر مثل مدرسه علوم دینی سنت پیتر توسط بخش معماری مجله پراسپکت جز بهترین بناهای پس از جنگ جهانی دوم در اسکاتلند شناخته میشوند و بر سر نگهداری و حفاظت از آنها دائماً منازعه وجود دارد. جمعیت قرن بیستم بارها علیه تخریب مرکز ترایکرن، ترینیتی و پارکینگ چند طبقه مبارزه کردهاست.
نگارخانه
منابع
مرزبان، پرویز و معروف، حبیب، فرهنگ مصور هنرهای تجسمی (معماری، پیکرهسازی، نقاشی)، ویرایش سوم، تهران: سروش ۱۳۷۷ خ.
زبرهکاری
ساختمانسازی
ساختمانها و سازههای بتنی
سبکهای معماری
معماری انگلستان بر پایه دوره
معماری بریتانیا بر پایه دوره یا سبک
معماری دهه ۱۹۵۰ (میلادی)
معماری دهه ۱۹۶۰ (میلادی)
معماری دهه ۱۹۷۰ (میلادی)
سبکهای معماری سده ۲۰ (میلادی)
سبکهای معماری آمریکایی |
6789 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%B1%D9%87 | زبره | زِبرِه صفتی است که برای موادی مانند آرد، بتن، گچ، سنگ، سنگ آهن غیره بکار میرود و معنی آن اینست که در آن حالت در ساخت آن مواد دانههای درشت و زبر بکار رفته است یا آن مواد هنوز بهطور کامل ساییده و آرد نشدهاند. در علوم غذایی به غلههایی که ساییده شدهاند و دانههایشان هنوز از آرد درشتتر است زبره (Meal) گفته میشود. در مورد سنگهای معدنی به خاک سنگ آن مواد که هنوز کاملآ خرد و آرد نشدهاند حالت زبره گفته میشود.
در معماری به سطوح زبر و صیقلنیافته، زبره گفته میشود.
ترکیبات رایج با واژه زبره عبارتاند از:
زبرهسنگ
زبرهآرد
زبرهپاشی
زبرهکاری
زبرهتراشی
گونهای از مارچوبه به نام مارچوبه زبره وجود دارد که به آن در فارسی شبیدی هم گفته میشود.
گردی زبره نام یک گونه گُل است.
واژه متصاد با زبره، واژه نرمه است.
مصالح ساختمانی |
6791 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86 | دانشگاه تهران | دانشگاه تهران، یک دانشگاه دولتی و یکی از بزرگترین مراکز آموزش عالی در ایران است. از این دانشگاه با القاب «دانشگاه مادر» و «نماد آموزش عالی» یاد شدهاست. پیشنهاد اولیهٔ ساخت دانشگاه را اسماعیل سنگ در سال ۱۳۰۵ داد و پس از انجام مطالعات اولیهٔ عیسی صدیق، در سال ۱۳۱۳، دانشگاه تهران به دستور رضاشاه تأسیس شد. دانشگاه تهران دارای ۱۹ دانشکده مستقل، ۵ دانشکدگان با ۲۹ دانشکده وابسته، پردیس منطقهای، ۱۳ مرکز پژوهشی و تحقیقاتی و ۱۸ مؤسسه پژوهشی و پژوهشکده است.
تاریخچه
پیشنهاد اولیهٔ ساخت دانشگاه را اسماعیل سنگ در سال ۱۳۰۵ شمسی داد و کلیات طرح تأسیس دانشگاه تهران را سال ۱۳۰۷، محمود حسابی به وزیر معارف وقت، اعتمادالدوله قراگوزلو پیشنهاد کرد؛ اما این طرح تا رسیدن علی اصغر حکمت به سمت وزارت معارف دنبال نشد. وزیر دربار وقت، عبدالحسین تیمورتاش، از طرف رضاشاه، عیسی صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا در سال ۱۳۱۰ هجری خورشیدی به ایالات متحده آمریکا سفر کرده و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تأسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم نماید. طرح صدیق مورد قبول کفالت وزارت معارف وقت، علی اصغر حکمت، قرار گرفت و با پیگیری وی، سرانجام دانشگاه تهران در هشتم خرداد ماه ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
در بهمن ۱۳۱۲، جلسه هیئت دولت تشکیل و در آن دربارهٔ آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه، عمارات و کاخهای آن سخن به میان آمد. محمدعلی فروغی، که ریاست وزرا را برعهده داشت، از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین شهر گشودند و برخی از آنان برای جلب رضایت شاه در این مقال عنان از کف دادند؛ اما علی اصغر حکمت، کفیل وزارت معارف، بیآنکه پیشرفتهای پایتخت را نادیده انگارد، با لحنی محتاطانه چنین گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن اینست که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». این سخنان ارزشمند تأثیر خود را برجای نهاد و بیدرنگ مقبول همگان افتاد. از این رو علیاکبر داور با تخصیص بودجه اولیهای به میزان ۲۵۰٬۰۰۰ تومان به وزارت معارف، باعث گردید تا زمین مناسبی برای تأسیس دانشگاه یافته شده و ساختمان آن در اسرع وقت پدید آید. علیاصغر حکمت بیدرنگ دست بهکار شد و جستجو برای مکانیابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چیرهدست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغها و زمینهای فراوان آن روز اطراف تهران، باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند. در همین حال برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در شهر تهران برای ایجاد دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمینهای فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها نهتنها در فروش آنها امساکی نداشتند بلکه برای واگذاری به چنین مؤسساتی که مسلماً سود کلانی هم به دنبال داشت، سرودست میشکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکان اراضی بهجت آباد با سوءاستفادههایی نظر وزیر مالیه وقت را جلب کرده بودند که زمینهای آنها را برای تأسیس دانشگاه خریداری نماید. در حالی که به نظر موسیو گدار عرصه آن زمینها تنگ و موقعیت آنها سیل گیر بود و برای تأسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. با این همه آقای داور رجحان در جلسه هیئت دولت بهسختی بر خرید اراضی بهجت آباد پای فشرد و نظر بیشتر اعضاء را جلب کرده و سرانجام دولتیان، بهجت آباد را برگزیدند. در همین حال که علی اصغر حکمت دلشکسته و ناامید ناظر ماجرا بود، رضاشاه وارد شد و گفت: «باغ جلالیه را برگزینید. بهجت آباد ابداً شایسته نیست عرصه آن کم و اراضی آن سیلگیر است.» دولتیان در برابر این سخنان قاطع، زبان در کام کشیدند و احدی دم برنیاورد.
این مؤسسه با ادغام کردن دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفر (نخستین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (مؤسس کمال الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران دایر گشت. در ۱۵ بهمن همان سال، رضاشاه کلنگ تأسیس دانشگاه تهران را در زمینهای پردیس جلالیه تهران (در جنوب پارک لاله کنونی) به زمین زد و در جمعه ۲۴ اسفند رسماً دانشگاه تهران تأسیس شد.
نقش محمود حسابی
در برخی رسانهها عنوان شدهاست که محمود حسابی مؤسس دانشگاه تهران بودهاست. ضیاء موحد در مصاحبهای ادعای نقش محمود حسابی در تأسیس دانشگاه تهران را کذب محض میداند. با این حال از وی به عنوان تدوینگر اساسنامه طرح تأسیس دانشگاه تهران و مؤسس دو دانشکده علوم و فنی دانشگاه تهران یاد شدهاست.
طرح و الگو
این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی فرانسه الگوبرداری شد. طراحان ساختمانهای دانشگاه تهران، مهندسین فرانسوی بودند و دروس و برنامههای هنرکده (دانشکده هنرهای زیبای فعلی) دقیقاً براساس الگوی دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس طراحی شد.
پردیس و بناهای این دانشگاه را معماران اروپایی رولان دوبرول، ماکسیم سیرو، مارکوف، الکساندر موزر، آندره گدار و محسن فروغی طراحی کردند.
بنای دانشگاه تهران در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۲۴۴۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
توسعه
در اواخر دهه ۱۳۲۰، ساختار درسی و پژوهشی دانشگاه تهران رفتهرفته به سمت الگوبرداری از سیستم دانشگاههای آمریکایی حرکت کرد: به عنوان مثال، دانشکده کشاورزی این دانشگاه (پردیس علوم کشاورزی و منابع طبیعی واقع در شهر کرج) به کمک دانشگاه ایالتی یوتا توسعه و گسترش یافت.
نمونههای دیگری نیز میتوان برشمرد: در سال ۱۳۳۳، مؤسسه علوم اداری دانشگاه (دانشکده مدیریت کنونی) به کمک دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و به ریاست هری مارلو از این دانشگاه آغاز به ارائه مدارج دکتری کرد. در سال ۱۳۳۷، مؤسسه روزنامهنگاری دانشگاه تهران به کمک دانشگاه ویرجینیا و جیمز ولارد آغاز به کار کرد؛ و دانشگاه جانز هاپکینز بود که در سال ۱۳۴۳، رشته دکترای بیماریهای سلولی (cytopathology) را راهاندازی کرد.
دانشگاههای دیگر آمریکایی که مستقیماً ناظر فعالیتهای علمی و آکادمیک دانشگاه تهران بودند عبارت هستند از دانشگاه ایندیانا، دانشگاه ایلینوی اربانا-شمپین، دانشگاه کلرادو بولدر، دانشگاه آلاباما و دانشگاه ایالتی کلرادو
انقلاب ۱۳۵۷
پس از دو سال تعطیلی اجباری در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ به واسطه انقلاب فرهنگی ایران توسط جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۶۴، دانشکدههای علوم پزشکی از دانشگاه تهران رسماً به دستور بخشنامهٔ جدید دولت جدا و مستقل شدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند.
تفکیک دانشگاه علوم پزشکی تهران
در سال ۱۳۶۵، دانشکدههای علوم پزشکی از دانشگاه تهران رسماً با بخشنامه جدید دولت جدا و مستقل شدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند اما بر اساس تفاهمنامه بین دو دانشگاه، اعضای هیئت علمی، دانشجویان و پژوهشگران دو دانشگاه کماکان متعهدند مقالات علمی و پژوهشی خود را در مجلات، کتب و کنفرانسهای خارجی و بینالمللی با یک نام به چاپ برسانند.
نقش سیاسی
جدا از مسائل انقلاب ۱۳۵۷، دانشگاه تهران محل پدید آمدن بزرگترین جنبش اعتراضی دانشجویان ایران پس از انقلاب اسلامی در تیرماه سال ۱۳۷۸، حوادث بعد از انتخابات در سال ۱۳۸۸، اعتراضات سراسری دی ماه ۱۳۹۶، اعتراضات ۱۳۹۸ و اعتراضات ۱۴۰۱ بود.
فعالیتهای دانشجویی
پیش از انقلاب اسلامی
یکی مهمترین فعالیتهای جنبش دانشجویی در این دانشگاه پیش از انقلاب اسلامی در ماجرای ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود. ۴ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران به دیدار ریچارد نیکسون از ایران و از سرگیری روابط با بریتانیا که با دخالت و تیراندازی نظامیان مواجه شد. در اثر این رویداد، ۶۵ دانشجو مجروح، سه دانشجو به نامهای مصطفی بزرگنیا، آذر شریعترضوی و احمد قندچی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدند و ۳۰ دانشجو نیز بازداشت گردیدند. پس از آن به مناسبت این روز و گرامیداشت کشته شدگان، هر ساله در برخی دانشگاهها برنامههایی برگزار میشد اما بعد از انقلاب اسلامی، این روز رسماً به نام روز دانشجو نامگذاری شد و هر ساله در سراسر دانشگاههای کشور، برنامههایی برگزار میشود.
دهه هفتاد و هشتاد
دو اتفاق دانشگاهی مهم در دهههای ۸۰ و ۷۰؛ یکی در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸–۲۳ تیر ۱۳۷۸) و دیگری ۱۰ سال بعد پس از حرکت اعتراضی انتخابات ۱۳۸۸ در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بود. به گونهای که خطبه و سخنرانیهای سید علی خامنهای بعد این اعتراضات با گریستن همراه شد.
سخنرانی ۲۱ تیر ۱۳۷۸:
خطبه نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ با چشمان اشک آلود:
در اعتراضات ۱۳۸۸ به دلیل نگرانی از تحرکات تشکیلات و جنبشهای دانشجویی در آبان ۱۳۸۸، یک ماه مانده به ۱۶ آذر، نزدیک به ۹۰ نفر از فعالان دانشجویی دستگیر شدند و اعتراضات ۱۶ آذر ۱۳۸۸ شکل گرفت. ستارهدار شدن، تعلیق و اخراج صدها دانشجو، بستن دهها نشریه دانشجویی، بستن تریبونهای دانشجویی و اخراج استادان منتقد از جمله اقداماتی بود که برای سرکوب این اعتراضات دانشجویی انجام شد.
دهه نود
اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶
همزمان با اعتراضات خیابانی در تهران در ۹ دی ۱۳۹۶، دانشجویان دانشگاه تهران هم مقابل در اصلی آن به اعتراضات مردمی پیوستند که بازداشت گستردهٔ دانشجویان را در پی داشت.
شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در همین روز توسط دانشجویان دانشگاه تهران سر داده شد.
سپاه ثارالله در ساعات پایانی همان شب، در طبقهٔ همکف و محوطهٔ بیمارستان دی که با شلیک تیر هوایی و با استفاده از شوکر و اعمال خشونت همراه شد. کسری نوری، دانشجوی حقوق بشر دانشگاه تهران و سه دانشجو از دانشگاههای دیگر بازداشت شدند.
فردای آن روز هم لیلا حسینزاده، دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نزدیک به ۳۰ دانشجو از دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها بازداشت شدند.
اعتراضات دانشجویی آبان ۹۸
اعتراضات گسترده آبان ۱۳۹۸ به دانشگاه تهران هم کشیده شد و در این دانشگاه همراه با حاشیههایی بود. در روزهای ۲۶ و ۲۷ آبان، تجمعهای بزرگ دانشجویی در پردیس مرکزی دانشگاه شکل گرفت. در روز ۲۷ آبان با نزدیک شدن به ساعات تاریکی شب، چندین آمبولانس حاوی نیروهای لباس شخصی وارد دانشگاه شدند و تعدادی از دانشجویان را دستگیر و داخل آمبولانس کردند. تعدادی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران هم در منزل شخصی خود یا مکانی بیرون از دانشگاه تهران بازداشت شدند. در آبان ماه ۱۳۹۸، بازداشت گستردهٔ دانشجوها با صدور قرار بازداشت اتفاق افتاد از جمله سها مرتضایی، کامیار ذوقی، سعید احمدزاده و ابوالفضل نژادفتح که از دانشگاه تهران بازداشت شدند.
اعتراض ۵۰۰ دانشجو به صدور احکام قضایی
گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران با انتشار نامهای به منصور غلامی، وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری، به صدور احکام قضایی برای فعالان دانشجویی اعتراض کردند.
۵۰۰ دانشجوی دانشگاه تهران در نامهای به منصور غلامی، به مجموع ۷۰ سال احکام زندان صادر شده برای سیزده دانشجوی این دانشگاه از جمله «مرضیه امیری»، «لیلا حسینزاده» و «کسری نوری» اعتراض کردند.</blockquote>
اعتراض ۳۴۵ دانشجو به حکم اخراج کسری نوری
۷ تیر ۱۴۰۰، گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در نامهای به محمود نیلی احمدآبادی، رئیس دانشگاه تهران از او خواستند که حکم اخراج کسری نوری، دانشجوی زندانی را فوراً لغو کند.
دانشجویان دانشگاه تهران در این نامه گفتند که مسئولان دانشگاه تهران در اخراج کسری نوری «علاوه بر اقدامی حذفکننده و پلیسی، مرتکب عملی مطلقاً غیرقانونی شدهاند».
ابتدا مسئولان دانشگاه محرومیت را تأیید و پس از ده روز کشمکش نهایتا دانشگاه تهران رسماً حکم اخراج را لغو کرد.
اعتراضات سقوط هواپیمای اوکراینی
پس از سه روز پنهانکاری حکومت جمهوری اسلامی ایران دربارهٔ شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی، سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. سپس اعتراضاتی در سراسر ایران از جمله در دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی امیرکبیر صورت گرفت که تمام این اعتراضات به خشونت کشیده شد و در دانشگاه تهران همراه با حمله لباس شخصیها به خوابگاه دانشجویان بود.
اعتراض به واژگونی اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
در زمان واژگونی اتوبوس دانشجویان واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد تهران در دی ماه ۱۳۹۷، اعتراضاتی در این باره در دانشگاه تهران رخ داد.
اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران
سه روز بعد از درگذشت مهسا امینی یعنی در ۲۹ شهریور، دانشجویان دانشگاه تهران به اعتراضات سراسری پیوست و دانشگاه تهران اولین دانشگاه در ایران بود که به این موضوع واکنش نشان داد.
۲۹ شهریور، شعارهای «آهای آهای نشستهها، مهسای بعدی از شماست» و «ایرانیا غرق خون، استادامون خفهخون» سر دادند.
۳۰ شهریور، دانشجویان با تجمع در محوطه این دانشگاه با سردادن شعار «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت» به نظام جمهوری اسلامی و سیاستهای آن اعتراض کردند.
کتابخانه مرکزی، مرکز اسناد و تأمین منابع علمی
کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بزرگترین کتابخانهٔ دانشگاهی در ایران است. هسته اصلی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۸، با مجموعهٔ اهدایی سید محمد مشکوه، استاد دانشگاه تهران، شامل ۱۳۲۹ جلد نسخه خطی تشکیل گردید و بنای فعلی کتابخانه، در یکم مهر ۱۳۵۰ گشایش یافت. در طول این مدت، امور فنی کتابخانه، ایجاد ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی جهان، انتخاب و به کار گماردن کتابداران متخصص در زیرزمین سازمان مرکزی، زیرزمین دانشکده علوم و اتاقهای مسجد دانشگاه انجام میشد. در سال ۱۳۵۳، به منظور گردآوری، نگهداری و سازماندهی انتشارات غیرکتابی که از سازمانها، وزراتخانهها، دانشگاهها، انجمنهای فرهنگی، مؤسسات و مراکز داخل و خارج از کشور به کتابخانه مرکزی اهدا میشد، «مرکز اسناد» کتابخانه دایر گشت و نام آن به کتابخانه مرکزی افزوده شد.
ساختمان این کتابخانه با مساحت بیش از ۲۲۰۰۰ متر مربع دارای نه طبقه است که شامل دو طبقه زیرزمین، همکف، طبقه اول و ۵ طبقه مخزن کتاب، مطبوعات، اسناد و موزه کتابخانه است. کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد اکنون در حدود ۵۰۰۰۰ عضو ثابت دارد و روزانه پاسخگوی بیش از ۴۵۰۰ نفر مراجعهکننده از دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و محققان و پژوهشگران داخل و خارج از کشور است. کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد از سال ۱۳۴۶ به عضویت فدراسیون بینالمللی انجمنها و موسسات کتابداری – ایفلا – درآمده است. در سال ۱۳۹۵، مدیریت این کتابخانه، امکان بازدید مجازی از کتابخانه و موزه را برای علاقهمندان فراهم کرد. ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه بر عهده رسول جعفریان است.
کانونهای دانشجویان دانشگاه
در دانشگاه تهران نزدیک به ۲۰ سال است که کانونهای دانشجویی فعالیت خودجوش دانشجویی را انجام میدهند. اکنون نزدیک به ۹۲ کانون در این دانشگاه ثبت شده که ۴۵ عدد از آنها فعال است. این نهاد متولی فعالیتهای فرهنگی نظیر شب شعرها، فعالیتهای هنری نظیر موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی، فعالیت های اجتماعی نظیر هلال احمر و فعالیت های خیریه و دینی نظیر فعالیتهای مذهبی در میان دانشجویان دانشگاه تهران است.
هر ساله از میان تمام دبیران کانونهای دانشگاه یک نفر به عنوان دبیر شورای هماهنگی انتخاب میشود که مسئولیت هماهنگی و هدایت مسیر توسعه کانونها را بر عهده دارد.
نهادهای دانشجویی
فعالیتهای دانشجویی (حکومتی یا مذهبی) در دانشگاه تهران زیر نظر معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران و معاونت دانشجویی است. انجمن اسلامی دانشجویان، شورای صنفی دانشگاه تهران، مجمع دانشجویان عدالتخواه (آرمان) و بسیج دانشجویی از جمله نهادهای فعال دانشجویی در این دانشگاه است.
انتشارات
مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۵ هجری خورشیدی، فعالیت خود را به صورت مستقل و رسمی آغاز کرد. پرویز ناتل خانلری، نخستین شخصیت آغازگر این حرکت انتشاراتی بود. پس از وی، ذبیحالله صفا با یاری حسین مینوچهر، مدیریت توسعه انتشارات را با شایستگی به عهده گرفتند. در این هنگام بود که آثار پرباری، زمینهساز شکوه انتشارات دانشگاه تهران شد. سپس حافظ فرمانفرماییان این وظیفه را به عهده گرفت اما به علت مسافرت علمی به آمریکا، ایرج افشار به مدت هفت سال در گسترش انتشارات تلاش کرد. پس از ایرج افشار، کوهستانی و پس از آن بهرام فرهوشی عهدهدار ریاست انتشارات و چاپ دانشگاه شدند. از شهریور ۱۳۵۷ تا ابتدای اسفند ۱۳۵۷، حسین عرفانی و پس از وی به مدت دو سال، داریوش فاتحی مسئولیت اداره مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفتند. پس از وی، فیروز حریرچی به مدت شش سال، سرپرست مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران شد. سپس محمد شکرچی زاده برای بار نخست از ۱۳۶۶، سرپرستی مؤسسه را به عهده گرفت. وی نیز در سال ۱۳۶۹ برای ادامه تحصیلات به خارج از کشور رفت و عباس راستگو به مدت هفت سال، سرپرست انتشارات و چاپ شد. در نیمه سال ۱۳۷۷، محمدعلی راد، عهدهدار سرپرستی انتشارات شد. از آغاز سال ۱۳۷۸، بار دیگر سرپرستی مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران به محمد شکرچی زاده واگذار شد. از سال ۱۳۸۵ تا آذر ماه ۱۳۸۸، سید حمید طالب زاده، عهدهدار ریاست مؤسسه بودند و از این تاریخ تا فروردین ۱۳۹۰، جان اله کریمی مطهر، ریاست انتشارات را بر عهده داشتند. سپس حسن سرشتی به سمت مدیر کل خدمات پژوهشی و ریاست مؤسسه انتشارات منصوب شد. پس از دوره ششماهه مدیریت حسن سرشتی، ایرج الهدادی به سمت مدیر کل خدمات پژوهشی و انتشارات منصوب شدند. درحال حاضر، ریاست مؤسسه انتشارات را محمد موسیخانی، استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران بر عهده دارد.
سامانه نشر مجلات علمی
دانشگاه تهران اکنون، دارای بیش از ۱۰۰ نشریه تخصصی است که ۹۷ نشریه دارای رتبه علمی - پژوهشی از دبیرخانه کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) میباشند. این نشریات به صورت فصلنامه (چهار شماره در سال) یا دوفصلنامه (دو شماره در سال) منتشر میشوند. ویراستاری ادبی و صفحه آرایی مقالات و همچنین انتشار نشریات به صورت نسخههای الکترونیکی و چاپی در انتشارات دانشگاه تهران صورت میگیرد.
رتبهبندیهای بینالمللی
رتبهبندیهای جامع
۲۰۰۹
دانشگاه تهران (به جز دانشگاه علوم پزشکی تهران) در سال ۲۰۰۹ در رتبهبندی رتبهبندی سایمگو (که براساس تعداد مقالات علمی موسسات تحقیقاتی دولتی و آموزش عالی کشورهای مختلف موجود در دیتابیس اسکوپوس از انتشارات الزویر به دست آمدهاست) در رتبه ۳۰۸ جهان قرار داشت (در خاورمیانه، پس از چهار دانشگاه اسرائیلی در رتبه پنجم قرار داشت).
۲۰۱۱
براساس جدیدترین رتبهبندی دانشگاههای دنیا در ژوئیه سال ۲۰۱۱ و براساس وب سنجی، دانشگاه تهران، برترین دانشگاه ایران شد. دانشگاه تهران با رتبه جهانی ۷۰۸، در شاخص اندازه صفحات وب، امتیاز ۵۰۲، در شاخص قابلیت مشاهده از سوی دیگران، امتیاز ۹۶۱، در شاخص فایلهای قابل دسترسی، امتیاز ۷۸۸ و در شاخص میزان ارجاعات، امتیاز ۳۸۴ را به دست آوردهاست. این در حالی است که رتبه این دانشگاه در آخرین نسخهای که از رتبهبندی وبومتریک در ماه مرداد منتشر شد، ۹۳۸ اعلام شده بود.
۲۰۱۴
براساس نظام رتبهبندی بینالمللی دانشگاهی شانگهای، در رتبهبندی دانشگاههای جهان در سال ۲۰۱۴، دانشگاه تهران رتبه ۵۶۶ را بین دانشگاههای برتر جهان کسب کرد. در سال ۲۰۱۵ نیز مجددا در نظام رتبهبندی شانگهای، این دانشگاه در رتبه ۲۰۱ تا ۳۰۰ و در رشتههای فنی و مهندسی نیز در رتبه ۵۱ تا ۷۵ در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار گرفت.
۲۰۱۸
براساس نظام رتبهبندی بینالمللی دانشگاهی شانگهای در سال ۲۰۱۸، دانشگاه تهران در میان ۳۰۱ تا ۴۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار گرفت.
۲۰۱۹
براساس رتبهبندی دانشگاه ملی تایوان در سال ۲۰۱۹، دانشگاه تهران در رده ۲۵۹ جهان قرار گرفت.
۲۰۲۱
طبق نظام رتبهبندی بینالمللی دانشگاهی شانگهای در سال ۲۰۲۱، دانشگاه تهران توانست با کسب رتبه در بازهٔ ۳۰۱ تا ۴۰۰ در جمع ۴۰۰ دانشگاه برتر جهان و رتبه نخست در بین دانشگاه های داخل کشور قرار بگیرد.
رتبهبندیهای موضوعی
شاخه موضوعی (Fields)
۲۰۱۹
در رتبهبندی دانشگاه ملی تایوان
موضوعی (Subjects)
۲۰۱۹
در رتبهبندی دانشگاه ملی تایوان
رتبهبندی در میان دانشگاههای کشورهای اسلامی
بر اساس رتبهبندی پایگاه استنادی جهان اسلام (ISC)، دانشگاه تهران رتبه سوم را در میان کشورهای مسلمان در سال ۲۰۱۶ کسب کرد.
بنیاد حامیان دانشگاه تهران
بنیاد حامیان دانشگاه تهران در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ برای تقویت و گسترش زیر ساختهای دانشگاه تهران، با کمک جمعی از خیرین و دانشآموختگان دانشگاه تهران به منظور حمایت از اهداف و مأموریتهای ملی، منطقهای و بینالمللی دانشگاه به مثابه نماد آموزش عالی راهاندازی شد.
موزهها
خانه و موزه مقدم
باغ موزه نگارستان
موزه جانورشناسی
موزه گیاهشناسی
موزه مؤسسه باستانشناسی
موزه زمینشناسی
پردیسها، مراکز و مؤسسات پژوهشی
دانشگاه تهران شامل پردیسهای منطقه ای، دانشکدگان، دانشکدههای مستقل، مراکز پژوهشی و تحقیقاتی و مؤسسات پژوهشی و پژوهشکدهها متعددی است. باید توجه داشت که مفهوم دانشکدگان در این دانشگاه به مجموع چند دانشکده گفته میشود:
پردیسهای منطقه ای
پردیس البرز
پردیس بینالمللی کیش
پردیس بینالمللی خلیج فارس - قشم
پردیس بینالمللی ارس - جلفا
پردیس بینالمللی کاسپین - رضوانشهر
دانشکدگان
دانشکدگان فنی (تهران، فومن و رضوانشهر) (دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر، دانشکده مهندسی عمران، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشکده مهندسی معدن، دانشکده مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی شیمی، دانشکده مهندسی متالورژی و مواد، دانشکده مهندسی نقشهبرداری و اطلاعات مکانی، دانشکده علوم مهندسی، دانشکده فنی فومن، دانشکده فنی کاسپین رضوانشهر)
دانشکدگان علوم (تهران) (دانشکده ریاضی، آمار و علوم کامپیوتر، دانشکده فیزیک، دانشکده شیمی، دانشکده زیستشناسی، دانشکده زمینشناسی، دانشکده بیوتکنولوژی)
دانشکدگان مدیریت (دانشکده مدیریت دولتی و علوم سازمانی، دانشکده مدیریت کسب و کار، دانشکده مدیریت صنعتی و فناوری، دانشکده حسابداری و علوم مالی)
دانشکدگان هنرهای زیبا (تهران) (دانشکده شهرسازی، دانشکده معماری، دانشکده هنرهای تجسمی، گروه هنرهای نمایشی، گروه طراحی صنعتی)
دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی (کرج و پاکدشت) (دانشکده کشاورزی کرج، دانشکده منابع طبیعی کرج، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحان پاکدشت)
دانشکدگان فارابی (قم) (دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشکده حقوق، دانشکده الهیات، دانشکده مهندسی)
دانشکدههای مستقل
تجارت و مالیه
محیط زیست
گردشگری
علوم و فنون نوین
دامپزشکی
حکمرانیدانشکدههای علوم انسانی:
ادبیات و علوم انسانی
زبانهای خارجی
الهیات و معارف اسلامی
معارف و اندیشه اسلامی
حقوق و علوم سیاسی
مطالعات جهاندانشکدههای علوم اجتماعی و رفتاری:
علوم اجتماعی
جغرافیا
روانشناسی و علوم تربیتی
اقتصاد
کارآفرینی
علوم ورزشی و تندرستی
مراکز پژوهشی و تحقیقاتی
مرکز پژوهشهای کاربردی مدیریت مرکز پژوهشی علوم و فناوری نانو مرکز پژوهشی مشخصهیابی پیشرفته مرکز تحقیقات بیوشیمی-بیوفیزیک مرکز تحقیقات بینالمللی بیابان مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آب کوهین مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی مرکز مطالعات حقوق انرژی مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی مرکز مطالعات و همکاریهای بینالمللی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان انستیتو مهندسی نفت مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا
مؤسسات پژوهشی و پژوهشکدهها
مؤسسه پژوهشی فرهنگ و هنر مؤسسه روانشناسی و علوم تربیتی مؤسسه پژوهش در مدیریت و برنامهریزی انرژی مؤسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی مؤسسه حقوق تطبیقی مؤسسه جغرافیا مؤسسه باستانشناسی مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی مؤسسه ژئوفیزیک مؤسسه حقوق عمومی مؤسسه تحقیقات زیستمحیطی آب و خاک مؤسسه آب مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی مؤسسه تحقیقات علوم جزا و جرمشناسی پژوهشکده زبان ملل پژوهشکده تحقیقات کاربردی فرهنگ ایرانی پژوهشکده تاریخ علم پژوهشکده خودرو، سوخت و محیطزیست
شبکه اینترنتی دانشگاه تهران
تلویزیون اینترنتی دانشگاه تهران با استفاده از همه ظرفیتهای ذی نفعان خود، ضمن بهرهمندی فرهیختگان جامعه از حوزههای مختلف اندیشه در دانشگاه و تغذیه شبکههای علمی کشور، در ۱۶ آذرماه سال ۱۴۰۰ با حضور رئیس دانشگاه تهران و وزیر علوم، تحقیقات و فناوری افتتاح شد و تلاش میکند به تعمیق ارتباط آموزش عالی با لایههای مختلف جامعه بپردازد. هماکنون سید مهدی شریفی، دانشیار دانشکده مدیریت و مشاور رسانهای رئیس دانشگاه تهران، مدیریت شبکه اینترنتی دانشگاه تهران را برعهده دارد.
مدیر شبکه اینترنتی دانشگاه تهران در مورد این شبکه اینترنتی خاطر نشان کرد: دانشگاهی که نسبت به مسائل جامعه بیتفاوت باشد، دانشگاه گلخانهای است؛ بنابراین دانشگاه باید با استفاده از ظرفیت ارزشمند اعضای فرهیخته هیئت علمی، فارغ التحصیلان و دانشجویان در راستای حل مسئله خدمتگزار باشد. باید بتوانیم هنرمندانه زبان علم را به زبان اجتماعی تبدیل کنیم که رابطه مان با جامعه قطع نشود بر این اساس و با همین هدف، شبکه اینترنتی دانشگاه تهران با بهرهگیری از همین سرمایههای گرانسنگ فعالیت خود را آغاز کردهاست. ذی نفعان شبکه اینترنتی دانشگاه تهران گروههای نخبگی هستند، به همین دلیل شعار شبکه هم به «حکمت و فرزانگی» مزین شدهاست.
افراد
رؤسا
تا سال ۱۳۲۱ هجری خورشیدی، دانشگاه تهران را وزیر فرهنگ مدیریت میکرد. از آن تاریخ به بعد ریاست دانشگاه، به صورت مستقل و زیر نظر وزارت فرهنگ درآمد.
نام مدیران دانشگاه از ابتدا تا کنون به شرح زیر است:
علیاصغر حکمت (۱۳۱۷–۱۳۱۳)
اسماعیل مرآت (۱۳۲۰–۱۳۱۷)
عیسی صدیق علم (۱۳۲۰)
سید محمد تدین (۱۳۲۰)
مصطفی عدل (۱۳۲۱–۱۳۲۰)
علیاکبر سیاسی (۱۳۳۳–۱۳۲۱)
منوچهر اقبال (۱۳۳۶–۱۳۳۳)
احمد فرهاد معتمد (۱۳۴۲–۱۳۳۶)
جهانشاه صالح (۱۳۴۷–۱۳۴۲)
فضلالله رضا (۱۳۴۸–۱۳۴۷)
علینقی عالیخانی (۱۳۵۰–۱۳۴۸)
هوشنگ نهاوندی (۱۳۵۵–۱۳۵۰)
احمد هوشنگ شریفی (۱۳۵۶–۱۳۵۵)
قاسم معتمدی (۱۳۵۷–۱۳۵۶)
عبدالله شیبانی (۱۳۵۷)
محمد ملکی (۱۳۵۸–۱۳۵۷)
حسن عارفی (۱۳۶۰–۱۳۵۹)
علی مهدیزاده شهری (۱۳۶۰)
ابوالقاسم گرجی (۱۳۶۱–۱۳۶۰)
عباس شیبانی (۱۳۶۲–۱۳۶۱)
بهمن یزدی صمدی (۱۳۶۴–۱۳۶۲)
محمد فرهادی (۱۳۶۴)
اسماعیل آوینی (۱۳۶۴)
حسین فروتن (۱۳۶۷–۱۳۶۴)
محمد رحیمیان (۱۳۷۲–۱۳۶۷)
غلامعلی افروز (۱۳۷۳–۱۳۷۲)
محمدرضا عارف (۱۳۷۶–۱۳۷۳)
منصور خلیلی عراقی (۱۳۸۱–۱۳۷۶)
رضا فرجی دانا (۱۳۸۴–۱۳۸۱)
عباسعلی عمید زنجانی (۱۳۸۶–۱۳۸۴)
فرهاد رهبر (۱۳۹۲–۱۳۸۶)
محمدحسین امید (۱۳۹۳–۱۳۹۲)(سرپرست)
محمود نیلی احمدآبادی (۱۴۰۰–۱۳۹۳)
سید محمد مقیمی (اکنون –۱۴۰۰)
استادان
این فهرست برخی از استادان دانشگاه تهران که در حوزههای مختلف دارای شهرت هستند را در بر میگیرد:
رضا فرجی دانا، سیاستمدار
محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و نویسنده
سعید رضا عاملی، سیاستمدار
مهدی بازرگان، سیاستمدار
سید جعفر شهیدی، مؤسس مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی
یدالله سحابی، سیاستمدار
مرتضی مطهری، فیلسوف و نویسنده
غلامحسین دینانی، فیلسوف
ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی
جلال افشار، بنیانگذار موزه جانورشناسی و حشرهشناسی
ایرج افشار، بنیانگذار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
محمدعلی اسلامی ندوشن، حقوقدان
محمدابراهیم باستانی پاریزی، نویسنده و تاریخنگار
قیصر امین پور، نویسنده و شاعر
عباس اقبال آشتیانی، ادیب
محمدمهدی محیالدین الهی قمشهای، فیلسوف
محمدتقی بهار، شاعر
محسن جهانگیری، فیلسوف
محمدتقی دانشپژوه، محقق
غلامعلی حداد عادل، سیاستمدار
محمدباقر قالیباف، سیاستمدار
فیروز حریرچی، پژوهشگر
سید محمود حسابی، دانشمند
محمد خوانساری، فیلسوف
سیمین دانشور، نویسنده
رضا داوری اردکانی، نویسنده و فیلسوف
علیاکبر دهخدا، شاعر و ادیب
محمود روحالامینی، مردمشناس
عبدالحسین زرینکوب، نویسنده
کریم ساعی، بنیانگذار علوم منابع طبیعی در ایران
حمید سمندریان، کارگردان تئاتر
کریم سنجابی، سیاستمدار
ذبیحالله صفا، پژوهشگر
یحیی عدل، پزشک
قاسم غنی، سیاستمدار
علیاکبر فرهنگی، پژوهشگر مدیریت
بدیعالزمان فروزانفر، نویسنده و شاعر
آندره گدار، معمار موزه ایران باستان و حافظیه
محسن مقدم، باستانشناس، طراح آرم دانشگاه تهران و واقف خانه موزه مقدم
هوشنگ سیحون، معمار سرشناس
مهدی سلطانی سروستانی، کارگردان و بازیگر
عزتالله نگهبان، پدر علم باستانشناسی
رسول جعفریان، محقق تاریخ
شیرین بیانی، تاریخنگار و محقق ایرانی
ملکه ملکزاده بیانی، باستانشناس و سکهشناس
فاطمه سیاح، اولین زن استاد دانشگاه
حسن طلایی مغانجوقی، باستانشناس
صادق ملک شهمیرزادی، باستانشناس
احمد تفضلی، زبانشناس
حسن احمدی گیوی، نویسنده، ادیب
محمد استعلامی، مولوی پژوه و حافظشناس
محمد معین، پدیدآورنده فرهنگ فارسی معین
محمد مقدم، متخصص زبانهای باستانی ایران
حسن انوری، چهره ماندگار در رشته ادبیات
محمد پروین گنابادی، مترجم
عزیزالله جوینی، نسخهشناس
جلالالدین همایی، شاعر
حیدر غیایی، معمار ایرانی و از پیشگامان معماری نوین ایران
آلنوش طریان، بانوی اختر فیزیک ایران و مادر نجوم
محسن فروغی، معمار
سید محسن حبیبی، استاد شهرسازی
زهرا کیا، مترجم و پژوهشگر
محمدعلی موحد، تاریخنگار و حقوق دان
غلام عباس مصلینژاد، بزرگترین خیر حامی آموزش عالی کشور
پریرخ دادستان، روانشناس
محمد منصور فلامکی، چهره ماندگار رشته معماری در سال ۱۳۸۹
اوژن آفتاندلیانس معمار تالار وحدت و کلیسای سرکیس مقدس
غلامحسین صدیقی نوری، پدر جامعهشناسی در ایران
سعید نفیسی، زبانشناس
ناصر کاتوزیان، حقوقدان
جلال جلالیزاده، سیاستمدار، نویسنده و مترجم
مرتضی ممیز، پدر هنر گرافیک معاصر ایران
علی شکوریراد، سیاستمدار و پزشک
دانشآموختگان
گشایش دانشگاه تهران که با آغاز آشنایی جدی ایرانیان با مغربزمین مقارن افتاده بود، این دانشگاه را به بستر اصلی ارتباط با تمدن مغربزمین و علوم جدید تبدیل کرد. از آغاز فعالیتهای آموزشی دانشگاه تهران تاکنون همواره افراد شایسته، شخصیتهای برجسته و چهرههای شناخته شده در آن به تحصیل پرداختهاند:
فهرست برخی از این دانشآموختگان برجسته و نامدار به شرح زیر میباشد:
حسنعلی منصور، سیاستمدار و نخستوزیر ایران در دوره پهلوی دوم
جمشید آموزگار، بیست و هشتمین نخستوزیر محمدرضا پهلوی
ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهور ایران
میرحسین موسوی، آخرین نخستوزیر ایران
سید محمد خاتمی، پنجمین رئیسجمهور ایران
حسن روحانی، هفتمین رئیسجمهور ایران
اصغر فرهادی، اولین کارگردان ایرانی دارای دو جایزه اسکار
شیرین عبادی، تنها ایرانی دارنده جایزه صلح نوبل
رضا داوری اردکانی، فیلسوف و استاد نامدار ایرانی
عبدالکریم سروش، فیلسوف ایرانی
محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخدان و نویسنده نامدار ایرانی
سید جواد طباطبایی، پژوهشگر فلسفه و استاد علوم سیاسی
سید موسی صدر، رهبر فکری و سیاسی شیعیان لبنان
نچیروان ادریس بارزانی، نخستوزیر فعلی کردستان عراق
لطفعلی عسکرزاده، مهندس برق و بنیانگذار منطق فازی
بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران در چهار دولت جمهوری اسلامی
علی جوان، مخترع لیزر گازی و استاد دانشگاه امآیتی
محمد معین، پژوهشگر ایرانی و گردآورنده فرهنگنامه معین
یاور همدانی، شاعر و زبانشناس و پژوهشگر
مصطفی چمران، وزیر دفاع دولت موقت انقلاب
معصومه سیحون، صاحب گالری سیحون
حسین امانت، طراح برج آزادی
جهانگیر درویش، معمار ورزشگاه تختی تهران
قمر آریان، مترجم و نویسنده
منیر شاهرودی فرمانفرمائیان، نقاش
سوسن تسلیمی، هنرپیشه و کارگردان تئاتر و سینما
سیمین دانشور، نویسنده و مترجم ایرانی
سعیده قدس، کارآفرین و بنیانگذار مؤسسه خیریه محک
ایران کلباسی، زبانشناس
ویدا شقاقی، زبانشناس
محمد دبیرسیاقی، پژوهشگر ادبیات فارسی
جلیل دوستخواه، ایرانشناس و مترجم
محمدامین ریاحی، تاریخنگار
علیاکبر سعیدی سیرجانی، ادیب و نویسنده
سعید نجفی اسداللهی، لغتشناس عربی
خسرو شکیبایی، بازیگر سرشناس سینما
کورش فرزامی، طراح سردر دانشگاه تهران
پرویز پورحسینی، بازیگر تئاتر
مهلقا ملاح، فعال محیط زیست
بهرام شاه محمدلو، کارگردان و تهیهکننده
کریم ساعی، پدر جنگلبانی ایران
غلامرضا ارژنگ، مؤلف کتابهای دستور زبان فارسی و آیین نگارش
سیمین دانشور، نویسنده ایرانی
لیلی تقی پور، نقاش و نخستین زن تصویرگر کتاب کودک
حمیدرضا صدر، منتقد سینما و مفسر فوتبال
مهرانگیز منوچهریان، نخستین سناتور زن مجلس سنای ایران
بدرالزمان قریب، زبانشناس
جبرئیل نوکنده، ریاست موزه ملی ایران
عباس معروفی، نویسنده
محمد دهش، حقوقدان، نویسنده، فعال مدنی و اجتماعی
نگارخانه
جستارهای وابسته
سردر دانشگاه تهران
دانشگاههای دولتی ایران
فهرست دانشگاههای ایران
فهرست نام دانشگاههای کشورها
آموزش عالی در ایران
انتشارات دانشگاه تهران
منابع
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی
پارک فناوری دانشگاه تهران
کتابخانه پردیس علوم دانشگاه تهران
سامانه نشر مجلات علمی دانشگاه تهران
انتشارات دانشگاه تهران
فهرست نشریات دارای اعتبار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
سایت کتابخانه دانشگاه تهران
پژوهشگاه دانشگاه تهران
اعضای شورای بینالمللی علوم
بنیانگذاریهای ۱۹۳۴ (میلادی) در ایران
خیابان انقلاب اسلامی
دانشگاه تهران
دانشگاهها در منطقه ۶ تهران
دانشگاههای ایران
دانشگاههای تاریخی شهرستان تهران
تهران
معماری ایرانی
نهادهای آموزشی بنیانگذاریشده در ۱۳۱۳ در ایران
نهادهای آموزشی بنیانگذاریشده در ۱۹۳۴ (میلادی) |
6794 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%85 | رم | رُم پایتخت کشور ایتالیا، بزرگترین و پرجمعیتترین شهر این کشور با ۲٬۸۷۹٬۷۲۸ سکنه و همچنین مرکز ناحیهٔ لاتزیو میباشد.
جمعیت محدوده کلانشهری رم و حومه این شهر در حدود ۴٬۲۱۶٬۵۵۳ سرشماری شدهاست. هم چنین رم با مساحت ۱۳۶٫۲۸۷ کیلومتر مربع، وسیعترین شهرداری ایتالیا به حساب میآید.
مقر اصلی سازمان جهانی غذا و کشاورزی (فائو) در رم قرار دارد.
تاریخچه
تاریخ رم را معمولاً از ۲۲ آوریل ۷۵۳ پیش از میلاد، تاریخ سنتی بنیانگذاری شهر رم (که در دورهای مبدأ تاریخ بهشمار میآمده) تا ۴ سپتامبر ۴۷۶ میلادی، یعنی تاریخ برکناری رومولوس آگوستولوس، آخرین امپراتور رم غربی در نظر میگیرند. این دوازده سده تاریخ را ادوارد گیبون، سیاستمدار انگلیسی سدهٔ ۱۸ و مشهورترین مورخ تاریخ رم، در ۶ جلد جا کرده و ویل دورانت، یک جلد ۹۰۰ صفحهای از تاریخ تمدن خود را به آن اختصاص دادهاست.
تاریخ رم با افسانه آغاز میشود. انیید، یکی از بازماندگان شهر تروا در آن جنگ افسانهای، به سرزمین ایتالیای امروزی میآید. نوادگانش رموس و رمولوس، بنا به دستور پادشاهی که پسران را میکشت، به آب افکنده میشوند اما توسط ماده گرگی پرستاری و بزرگ میشوند. این دو تن بعدها شهر رم را بر روی هفت تپه نزدیک به رود تیبر بنیان میگذارند. این افسانه، خالی از حقیقت نیست. بنیانگذاران شهر رم مردمانی غیر از ساکنان بومی سرزمین ایتالیا بودند که امروزه قوم و تمدنشان به نام اتروسکانی شناخته میشود. آن طور که محققان حدس میزنند، کسانی از بابل یا الهام گرفته از تمدن بابل بودند که به رم آمدند و شهرنشینی را به آن سرزمین آوردند.
تاریخ رم سه دوره آغازین و جمهوری، امپراتوری و افول و سقوط امپراتوری را شامل میشود. سنای رم بازیگر ثابت هر سه دوره بود. در ابتدا پس از منازعات فراوان، اختلاف طبقاتی بین اشراف و تودههای زیردست برداشته شد و جمهوری شکل گرفت. نشان اصلی شناسایی قدرت سنای روم حروف اختصاری SPQR بودهاست که به معنای سنا و مردم رم است. رمیها به خاطر ارتش منظم شان توانستند قلمرو خود را از دشتهای پیرامون رم (موسوم به لاتیوم، یعنی سرزمین مردم لاتین) به کل ایتالیا گسترش بدهند. رمیها بر سر تصرف جزیره سیسیل با دولت کارتاژ درگیر شدند و بعد از سه جنگ بزرگ، عاقبت در سال ۱۴۹ پیش از میلاد دولت کارتاژ به کلی نابود شد. در دوره طلایی بین سالهای ۲۷ پیش از میلاد تا ۱۹۲ میلادی رم از شهری آجری به شهری از مرمر تبدیل شد. تمام ادیبان و فیلسوفان مهم رم در این دوره زندگی میکردند و اکثر داستانهای رم باستان، مربوط به این دوران است. پادشاهی کومودوس پایان عصر طلایی بود.
پس از فراگیر شدن مسیحیت در امپراتوری روم، شهر رم یکی از پنج مرکز عمده این دین به حساب میآمد. تسخیر اورشلیم، انتاکیه و اسکندریه بین سالهای ۶۳۸ تا ۶۴۲ میلادی به دست اعراب مسلمان، موجب افزایش اهمیت رم در کنار قسطنطنیه گشت. وضعیت این شهر به عنوان یک شهر مهم وپایتخت در امپراتوری مقدس روم و تأثیر احساسی و معنوی آن بر شکلگیری اولیه مسیحیت باعث فزونی یافتن اعتبار آن در قرون وسطی گشت.
جمعیتشناسی
در ژانویه سال ۲۰۲۳ میزان جمعیت مردان در حدود ۲٬۰۲۹٬۷۳۵ نفر و جمعیت زنان ۲٬۱۸۶٬۸۱۸ نفر سرشماری شدهاست.
برخی آثار گردشگری
کولوسئوم
قلعه سنت آنجلو
موزه ملی روم
پانتئون (معبد رومی)
فروم رم
کلیسای سن پیترو
فواره تروی
فرهنگ
فشن
رم بهطور گستردهای به عنوان پایتخت مد جهان است. اگرچه نه به اندازه اهمیت میلان. رم چهارمین مرکز مهم فشن در جهان پس از میلان، نیویورک و پاریس است و با لندن رقابت میکند. اکثر خانههای لوکس مد و زنجیرههای طلا و جواهر مانند بولگاری، فندی، لائورا بیاجوتی و بریونی دفاتر مرکزیشان در این شهر واقع است. همچنین دیگر برچسبهای مهم مانند شنل، پرادا، دولچه و گابانا، آرمانی و ورساچه بوتیکهای لوکسی در رم دارند.
جغرافیا
رم در کنار رودخانه تِوِره و در نزدیکی دریای مدیترانه قرار گرفتهاست. کشور واتیکان در درون شهر رم قرار گرفتهاست.
رم تنها شهری در دنیاست که یک کشور را در خود جای داده است.
در سال ۲۰۰۷ رم به عنوان یازدهمین مکان بازدید شده در جهان، سومین در اروپا و اولین در ایتالیا توسط گردشگران شناخته شد. از استودیوهای معروف و تاریخی فیلم در رم چینهچیتا است و بقایای کولوسئوم، آمفیتئاتر معروف رومی نیز در همین شهر است.
مترو
متروی رم در سال ۱۹۵۵ تأسیس شده و هماکنون دارای ۳ خط و ۷۳ ایستگاه میباشد.
فضاهای شهری
بوستانها و باغها
.
پارکهای عمومی و ذخایر پوشش طبیعی یک منطقه بزرگ در رم، و شهری که یکی از بزرگترین فضاهای سبز را بین پایتختهای اروپایی دارد. مهمترین بخش این ناحیه سبز توسط ویلاها و باغهای ایجاد شده توسط حکومت اشرافی ایتالیا جلب نظر میکند. در حالیکه اغلب بوستانهای احاطه شده توسط ویلاها در خلال رونق ساختمانسازی در قرن نوزدهم از بین رفت. برخی آثار بر جای مانده که برجستهترین آنها شامل ویلا بورگز، ویلا ادا و ویلا دوریا پامفیلی است. ویلا پامفیلی در غرب تپه جانیکولو متشکل از ۱٫۸ کیلومتر مربع (۰٫۷ مایل مربع) است. همچنین ویلای شیارا بر روی تپه جانی کولو با زمین بازی برای کودکان و یک ناحیه پیادهرو سایه دار قرار دارد.
شهرهای خواهرخوانده
رم از ۹ آوریل ۱۹۵۶ بهطور انحصاری و متقابلاً تنها با شهر زیر دوقلو شدهاست:
پاریس، فرانسه
شهرهای خواهر و شریک رم عبارتند از:
ورزش
ورزشگاه المپیک رم تقریباً به عنوان یک ورزشگاه مشترک برای بازیهای خانگی در سری آ برای باشگاه فوتبال لاتزیو و باشگاه فوتبال آ. اس. رم که در شهرآورد دلا کاپیتاله رقابت میکنند استفاده میشود.
جستارهای وابسته
فهرست دانشگاهها در ایتالیا
فهرست شهرهای ایتالیا
فهرست ناحیههای ایتالیا
یادداشتها
پانویس
منابع
De Muro, P. , Monni, S. , Tridico, P. (2011), "Knowledge-based economy and social exclusion: shadow and light in the Roman socioeconomic model", in International Journal of Urban and Regional Research Vol. 35 issue 6, pp. 1212–1238, November.
پیوند به بیرون
بنیانگذاریها در سده ۸ (پیش از میلاد) در ایتالیا
پایتختهای اروپا
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرها و شهرکهای ایتالیا
شهرهای استان رم
شهرهای باستانی
شهرهای دانشگاهی در ایتالیا
شهرهای کرانه تیبر
شهرهای میزبان المپیک تابستانی
کلیساهای پائولین
مکانهای زیارتی کاتولیک
مکانهای یاد شده در کتابهای قانونی ثانی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۸ (پیش از میلاد)
میراث جهانی یونسکو در ایتالیا |
6798 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%86 | لندن | لَندَن پایتخت و بزرگترین شهر کشور انگلستان و در عین حال کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است. این شهر در کنار رود تیمز در جنوب شرقی انگلستان، در ابتدای پایرود ۸۰ کیلومتری که به دریای شمال میرسد، قرار دارد. لندن به مدت بیش از دو هزار سال سکونتگاهی چشمگیر بودهاست. این شهر توسط رومیان که آن را لوندینیوم نامیدند، بنا نهاده شدهاست. سیتی لندن، هستهٔ تاریخی و مرکز تجاری لندن - ناحیه ای به مساحت ۲٫۹ کیلومتر مربع - دارای محدودهای مشابه با محدودهٔ شهر در دوران قرون وسطی است. شهر مجاور وستمینستر یک منطقهٔ داخلی از شهر لندن است که در طول قرنها دولت ملی در آن مستقر بودهاست. سی و یک منطقهی دیگر در شمال و جنوب رود تیمز، لندن مدرن را تشکیل میدهند. لندن توسط شهردار و شورای شهر اداره میشود.
لندن یکی از شهرهای جهانی بسیار مهم بوده و قدرتمندترین، مطلوبترین، تأثیرگذارترین، پربازدیدترین، گرانترین، پایدارترین، قابل سرمایهگذاریترین، مناسبترین شهر برای کار شناخته میشود. این شهر تأثیر بسزایی بر روی پژوهش، فرهنگ، هنر، داد و ستد، آموزش، سرگرمی، مد، اقتصاد، بهداشت و درمان، رسانه، خدمات تخصصی، توسعه گردشگری و حمل و نقل و در نهایت همزیستی نژادهای مختلف انسانی دارد. لندن از نظر عملکرد اقتصادی رتبهٔ ۲۶ ام را در میان ۳۰۰ شهر بزرگ جهان دارد. این شهر یکی از بزرگترین مراکز مالی و پنجمین یا ششمین شهر بر پایهٔ تولید ناخالص داخلی است. لندن پربازدیدترین شهر از نظر تعداد مسافران خارجی و دارای شلوغترین سیستم فرودگاهی بر اساس ترافیک مسافر است. این شهر میزبان بیشترین تعداد شرکتهای خردهفروشی بینالمللی بوده و از این رو یک مقصد سرمایهگذاری پیشرو محسوب میشود. در سال ۲۰۲۰، لندن پس از مسکو دومین شهر از لحاظ تعداد میلیاردرها در اروپا و در سال ۲۰۱۹، دارای بیشترین تعداد فوق ثروتمندان در اروپا بودهاست. این شهر دارای بیشترین تراکم دانشگاهها در اروپا بوده و دانشگاههای رده بالایی مانند امپریال کالج، کینگز کالج (در حوزهٔ علوم طبیعی، پژوهش و کاربردی)، و مدرسهٔ اقتصاد (در حوزهٔ علوم اجتماعی) در آن قرار دارند. در سال ۲۰۱۲، لندن اولین شهری شد که تا کنون میزبان سه دوره از بازیهای المپیک تابستانی بودهاست.
لندن دارای چهار سایت رسمی میراث جهانی یونسکو شامل برج لندن، باغهای کیو، مجموعه بناهای کاخ وستمینیستر، کلیسای وستمینیستر و کلیسای سنت مارگریت، و منطقهٔ تاریخی گرینویچ است.
شهر لندن طبق آمارهای رسمی ۲۰۲۳ جمعیتی بالغ بر ۹،۴۰۰،۰۰۰ نفر را در داخل محدوده شهری خود گنجاندهاست و به عنوان سومین شهر پرجمعیت اروپا پس از استانبول و مسکو مطرح میشود. مساحت این شهر روز به روز افزایش مییابد، به طوری که امروزه شهر از محدوده خودش بزرگتر شدهاست و جمعیتش به ۹،۴۰۰،۰۰۰ رسیدهاست. جمعیت منطقه پایتختی انگلستان بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر تخمین زده میشود. مردم شهر لندن به دلیل مهاجرت از نقاط مختلف به این شهر، دارای تمدن، فرهنگ، دین و آداب و رسوم خاص خود هستند، به طوری که امروزه ۳۰۰ زبان گوناگون در این شهر تکلم میشود.
این شهر یکی از قطبهای حمل و نقل بینالمللی در جهان است و دارای پنج فرودگاه بینالمللی است که عبارتاند از فرودگاه بینالمللی هیثرو، فرودگاه گاتویک، فرودگاه استانستد لندن، فرودگاه لوتن لندن، و فرودگاه لندن سیتی.
واژهشناسی
لندن (London) اسمی باستانی است که از قرن اول دوران مشترک معمولاً به شکل لاتینشده لوندینیوم (Londinium) وجود داشتهاست.
اسم لندن تا سال ۱۸۸۹ بهصورت رسمی فقط به سیتی لندن اشاره داشت اما از آن پس برای اشاره به شهرستان لندن و لندن بزرگ نیز استفاده شدهاست.
تاریخ
ماقبل تاریخ
در سال ۱۹۹۳ بقایای یک پل متعلق به عصر برنز در ساحل جنوبی رودخانه پیش از رسیدن به پل ووکسهال کشف شد. این پل میتوانسته روی رودخانه تیمز قرار داشته باشد یا اینکه ساحل را به یک جزیره که اکنون دیگر وجود ندارد متصل کند. تاریخگذاری رادیوکربن دو الوار نشان میدهد که آنها متعلق به سالهای ۱۲۸۵–۱۷۵۰ پیش از دوران مشترک هستند.
در سال ۲۰۱۰ زیربنای یک سازه بزرگ چوبی متعلق به سالهای ۴۵۰۰–۴۸۰۰ پیش از دوران مشترک در ساحل جنوبی رودخانه تیمز پس از پل ووکسهال کشف شد. کاربرد این سازه متعلق به دوران میانسنگی مشخص نیست.
دوران آنگلوساکسون و وایکینگها
پس از هجوم وایکینگها به انگلستان که به ساقط شدن دو پادشاهی نورثامبریا در شمال و مرسیا در مرکز منجر شد، پادشاهی وسکس در جنوب تنها حاکمیت انگلیسی بود که توانست استقلال خود را حفظ کند. پادشاهان این سرزمین بعدها توانستند با سلطه بر نواحی دیگر، حاکمیت بر کل انگلستان را به دست بگیرند و حتی خود را «امپراتوران کل بریتانیا» بخوانند. همین موضوع با تابع و خراج گذار نمودن مابقی انگلستان، سبب افزایش ثروت و اهمیت مناطق جنوبی به خصوص مراکز حکومتی آنها، در ابتدا وینچستر و بعدها لندن، شد.
قرون وسطی
ویلیام، دوک نورماندی، پس از پیروزی در نبرد هیستینگز در روز کریسمس ۱۰۶۶ در کلیسای وستمینستر بهعنوان پادشاه انگلستان تاجگذاری کرد. ویلیام سپس برج لندن را برای تحت تأثیر قرار دادن ساکنان در راستای فرمانبرداری بیشتر ساخت. در سال ۱۰۹۷، ویلیام دوم سالن وستمینستر را ساخت که در ادامه پایهای برای کاخ وستمینستر شد.
دوران مدرن متقدم
در فاصله ۲ تا ۵ سپتامبر ۱۶۶۶ میلادی قسمت قرون وسطایی لندن که در داخل دیوار رومی شهر قرار داشت، در اثر یک آتشسوزی بسیار بزرگ بهطور کلی ویران شد و از بین رفت.
بازسازی شهر بیش از ده سال طول کشید و تحت سرپرستی دانشمند رابرت هوک بهعنوان بازبین شهر لندن انجام گرفت.
در سال ۱۷۰۸ شاهکار کریستوفر رن یعنی کلیسای جامع سنت پل تکمیل شد.
دوران مدرن متأخر و عصر حاضر
با شروع انقلاب صنعتی در بریتانیا شهرنشینی بهصورت بیسابقهای رشد کرد و تعداد خیابانهای بزرگ متمرکز به خردهفروشی و فعالیتهای تجاری بهسرعت زیاد شد.
لندن از سال ۱۸۳۱ تا ۱۹۲۵ بزرگترین شهر جهان (از نظر جمعیت) بود و چگالی جمعیتی آن به ۳۲۵ نفر در هر هکتار میرسید.
جغرافیا
محدوده
لندن، که بهعنوان لندن بزرگ نیز شناخته میشود، یکی از نه ناحیه در انگلستان و بالاترین تقسیمی است که بیشتر کلانشهر را در بر میگیرد. سیتی لندن زمانی تمام زیستگاه را در بر میگرفت اما پس از گسترش نواحی شهری شرکت سیتی لندن در برابر تلاشها برای یکی کردن سیتی با حومه شهر مقاومت کرد و به همین دلیل «لندن» به شیوههای مختلفی قابل تعریف است.
چهل درصد لندن بزرگ بهوسیله شهر پستی لندن پوشش داده میشود که در آنجا "LONDON" بخشی از آدرسهای پستی است. پیششماره تلفن لندن (۰۲۰) سطح بیشتری را پوشش میدهد که تقریباً هماندازه لندن بزرگ است، گرچه مناطقی وجود دارند که اندکی خارج لندن بزرگ هستند و همان پیششماره را دارند و مناطقی وجود دارند که داخل لندن بزرگ هستند و پیششماره متفاوتی دارند. در برخی محلها مرزهای لندن بزرگ با آزادراه ام۲۵ تراز شدهاند.
لندن به دلیل برخی اهداف به لندن درونی و لندن بیرونی تقسیم شدهاست. همچنین، رودخانه تیمز لندن را به لندن شمالی و لندن جنوبی تقسیم میکند که دارای یک بخش غیررسمی لندن مرکزی نیز میشود. مختصات مرکز اسمی لندن، که بهصورت سنتی النور کراس اصلی در چرینگ کراس نزدیک به تقاطع میدان ترافالگار و وایتهال است، تقریباً
است.
اقلیم
بازه دمای لندن از حداکثر ۴۰٫۲ درجه سانتیگراد (۱۰۴٫۴ درجه فارنهایت) در هیترو در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۲ تا حداقل ۱۶٫۱- درجه سانتیگراد (۳٫۰ درجه فارنهایت) در نورثولت در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۶۲ متغیر بودهاست.
تاریخچه مقدار فشار اتمسفری در این شهر از سال ۱۶۹۲ ضبط شدهاست. بالاترین مقدار فشار در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۲۰ برابر مقدار ۱۰۴۹٫۸ میلیبار (۳۱٫۰۰ اینچ جیوه) بودهاست.
تابستانها معمولاً گرم و گاهی سوزان هستند. دمای هوای میانگین لندن در ماه ژوئیه ۲۳٫۵ درجه سانتیگراد (۷۴٫۳ درجه فارنهایت) است. بهطور متوسط هر سال در لندن ۳۱ روز با دمای بالای ۲۵ درجه سانتیگراد (۷۷٫۰ درجه فارنهایت) و ۴٫۲ روز با دمای بالای ۳۰٫۰ درجه سانتیگراد (۸۶٫۰ درجه فارنهایت) دارد. در مدت موج گرمای اروپایی ۲۰۰۳ گرمای طولانیمدت باعث صدها مرگ مرتبط با گرما شد.
زمستانها معمولاً سرد هستند و تغییرات دمایی کم است. برف سنگین نادر است اما معمولاً در هر زمستان حداقل یک بار برف میبارد. بهار و پاییز دمای مطبوعی دارند. لندن بهعنوان یک شهر بزرگ بهصورت قابلتوجهی دارای اثر جزیره گرمایی شهری است، بهطوری که مرکز لندن گاهی ۵ درجه سانتیگراد (۹ درجه فارنهایت) از حومه و حاشیه شهر گرمتر میشود.
مناطق
نواحی شهری در لندن با نامهایی مانند میفر، ساتارک، ومبلی و وایتچپل شناسایی میشوند. این نامها بهصورت غیررسمی تخصیص داده شدهاند و ممکن است نام روستاهایی باشند که با گسترش شهری جذب شدهاند یا نام قدیمی منطقهها و محلههایی باشند که بعدها جایگزین شده باشند. این نامها بهصورت سنتی مورد استفاده باقی ماندهاند و به یک محله با ویژگیهای خاص اشاره میکنند اما مرزهای رسمی ندارند.
لندن بزرگ در سال ۱۹۶۵ به ۳۲ منطقه لندن بهاضافه سیتی لندن تقسیم شد. سیتی لندن منطقه مالی اصلی است و کنری وورف اخیراً بهعنوان یک مرکز مالی و تجاری توسعه داده شدهاست.
منظره شهر
مدیریت
مدیریت محلی
مدیریت لندن از دو سطح تشکیل شدهاست: سطح شهری-استراتژیک و سطح محلی. اداره تصدی لندن بزرگ (GLA) هماهنگیهای مربوط به سطح شهری را برعهده دارد و مدیریت سطح محلی برعهده ۳۳ مقام کوچکتر است. اداره تصدی لندن بزرگ از دو جزء که از طریق انتخابات مشخص میشوند تشکیل میشود: شهردار لندن که قدرت اجرایی دارد و شورای شهر لندن که تصمیمات شهردار را بهدقت بررسی میکند و میتواند پیشنهاد بودجه سالانه شهردار را قبول یا رد کند. مقر اصلی اداره تصدی لندن در سیتی هال در منطقه نیوهام لندن قرار دارد. صادق خان از سال ۲۰۱۶ شهردار لندن است.
دولت ملی
لندن محل استقرار دولت بریتانیا است. محل سکونت نخستوزیر بریتانیا در شماره ۱۰ خیابان داونینگ و بسیاری از وزارتخانههای دولتی در نزدیکی کاخ وستمینستر و مخصوصاً در طول خیابان وایتهال قرار دارند.
جمعیتشناسی
سرشماری ۲۰۲۱ نشان میدهد که ۳٬۵۷۵٬۷۳۹ نفر یا ۴۰٫۶ درصد جمعیت لندن متولد خارج بریتانیا هستند که باعث میشود لندن دومین شهر بزرگ بعد از نیویورک از نظر مقدار مطلق جمعیت مهاجر باشد.
حدود ۶۹ درصد کودکان متولد سال ۲۰۱۵ در لندن حداقل دارای یک والد متولد خارج هستند.
جدول زیر رایجترین کشورهای محل تولد ساکنان لندن را نشان میدهد.
قابل توجه است که تعدادی از ساکنان متولد آلمان در واقع کودکانی هستند که در زمان خدمت والدینشان به نیروهای نظامی بریتانیا در آلمان بهدنیا آمدهاند.
صنعتیشدن باعث شد که جمعیت لندن در قرن ۱۹ و ۲۰ زیاد شود و در یک بازه زمانی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ لندن پرجمعیتترین شهر جهان بود.
بیشترین مقدار آن ۸٬۶۱۵٬۲۴۵ در سال ۱۹۳۹ قبل از شروع جنگ جهانی دوم بود اما در سرشماری ۲۰۰۱ مقدار آن به ۷٬۱۹۲٬۰۹۱ کاهش پیدا کرد. جمعیت در بین دو سرشماری ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ حدود یک میلیون افزایش پیدا کرد و به ۸٬۱۷۳٬۹۴۱ رسید.
ساختار و میانه سن
ساختار سنی لندن در سال ۲۰۱۸ بهصورت زیر بودهاست:
میانه سنی در سال ۲۰۱۸ در لندن ۳۶٫۵ سال بودهاست که از میانه سنی بریتانیا که ۴۰٫۳ سال است مقدار کمتری دارد و جوانتر است.
مذهب
براساس سرشماری ۲۰۱۱ بریتانیا ۴۸٫۴٪ مردم شهر لندن مسیحی هستند، پس از ۲۰٫۷٪ مردم این شهر بدون دین، ۱۲٫۴٪ مسلمان، ۵٪ هندو، ۱٫۸٪ یهودی، ۱٫۵٪ سیک، ۱٪ بودایی، ۰٫۶ سایر ادیان و ۸٫۵٪ دین خود را اظهار نکردهاند.
لهجهها
کاکنی بهصورت گستردهای در لندن مخصوصاً بهوسیله طبقه کارگر و طبقه متوسط رو به پایین صحبت میشود. این لهجه به منطقه ایست اند و منطقه وسیعتر ایست لندن نسبت داده میشود و اینکه آغاز آن در قرن ۱۸ میلادی بودهاست. اما نظر دیگری وجود دارد که شیوه سخن کاکنی بسیار قدیمیتر است.
انگلیسی فصیح بهصورت سنتی لهجه استاندارد انگلیسی بریتانیایی در نظر گرفته میشود. این لهجه همبستگی جغرافیایی ندارد، اما بهصورت سنتی بهعنوان شیوه سخن استاندارد در لندن و جنوب شرقی انگستان نیز تعریف میشود. این لهجه بیشتر بهوسیله طبقه فرادست و طبقه متوسط رو به بالا صحبت میشود.
انگلیسی پایرودی لهجهای میانی بین کاکنی و فصیح است. این لهجه بهوسیله طیف وسعی از مردم از طبقات مختلف در لندن و جنوب شرق انگلستان صحبت میشود و به رود تیمز و پایرود آن نسبت داده میشود.
اقتصاد
سیتی لندن
صنعت مالی لندن در سیتی لندن و کنری وورف، دو منطقه تجاری مهم در لندن، مستقر است. لندن یک مرکز مالی برجسته جهانی و مهمترین محل سرمایهگذاری است. تولید ناخالصی شهر لندن برابر با ۱٫۰۷ تریلیون دلار بودهاست دو برابر کل تولید ناخالصی داخلی کشور ایران در سال ۲۰۱۹. لندن پس از مدتی کوتاهی بعد از سال ۱۷۹۵ که جمهوری هلند در برابر ارتشهای ناپلئونی فروپاشید به یک مرکز برجسته مالی تبدیل شد. این اتفاق موجب انتقال بسیاری از بانکداران مستقر در آمستردام به لندن شد. همچنین برجستگی سیستم بازار-محور لندن در مقایسه با سیستم بانک-محور در آمستردام در قرن ۱۸ بیشتر شد.
لندن در میانه قرن ۱۹ به یک مرکز مالی پیشرو تبدیل شده بود و در انتهای آن قرن بیش از نیمی از تجارت دنیا با پول رایج بریتانیا تأمین مالی میشد. در سال ۲۰۱۶ لندن در صدر رتبهبندی شاخص مراکز مالی جهانی (GFCI) قرار داشت.
تا میانه سال ۲۰۰۷ حدود ۳۲۵۰۰۰ نفر در حوزه خدمات مالی در لندن مشغول به کار بودهاند. بیش از ۴۸۰ بانک خارجی در لندن حضور دارند که از هر شهر دیگری در جهان بیشتر است. همچنین، لندن بزرگترین مرکز تجارت ارز است. حجم میانگین روزانه تجارت ارز ۵٫۱ تریلیون دلار است و حدود ۳۷ درصد آن در لندن انجام میشود. سیتی لندن در کنار ساختمانهای مرکزی مربوط به بخش خدمات حرفهای، بانک انگلستان، بورس لندن و لویدز لندن را نیز در خود جای دادهاست.
گردشگری
لندن یکی از مراکز اصلی گردشگری و یکی از صنایع مهم این شهر محسوب میشود و میزان درآمد حاصل از گردشگران سالانه ۱۵ میلیارد پوند است. لندن با داشتن ۱۴ میلیون گردشگری بینالمللی پربازدیدترین شهر در اروپا محسوب میشود.
در سال ۲۰۱۰ میلادی ۱۰ مکان پربازدید در شهر لندن به شرح زیر است:
موزه بریتانیا
تیت مدرن
نگارخانه ملی لندن
موزه تاریخ طبیعی لندن
چشم لندن
موزه علوم
موزه ویکتوریا و آلبرت
موزه مادام توسو
موزه ملی دریانوردی لندن
برج لندن
فرهنگ
شهر لندن از فرهنگ بسیار غنی در طول تاریخ برخوردار است. لندن مرکز انگلیسیها در قاره اروپا است.
تفریح و سرگرمی
لندن به دلیل داشتن جمعیت دارای تنوع قومیتی غذاهای بسیار متنوعی را فراهم میکند. مراکز غذایی شامل رستورانهای بنگلادشی در خیابان بریکلین و رستورانهای چینی در محله چینیها است. تعداد زیادی رستوران چینی بیرونبر در سراسر لندن وجود دارند و رستورانهای هندی نیز غذاهای هندی و انگلیسی-هندی ارائه میکنند. اولین مغازه چیپس و ماهی تقریباً در ۱۸۶۰ میلادی بهوسیله جوزف مالین، یک مهاجر یهودی، در ناحیه بو در لندن بازگشایی شد. صبحانه کامل انگلیسی از دوره ویکتوریا وجود داشتهاست و بسیاری از کافههای لندن در تمام روز آن را ارائه میکنند. پنج رستوران ۳-ستاره میشلن در لندن وجود دارند که از جمله آنها رستوران گوردون رمزی در چلسی است.
رویدادهای سالانه متنوعی برگزار میشوند که اولین آنها مراسم نسبتاً جدید سال نو، یک نمایش آتشبازی در چشم لندن، است. دومین جشن خیابانی بزرگ دنیا، کارناوال ناتینگهیل، هر سال در آخرین تعطیلات بانک ماه اوت برگزار میشود. مراسم سنتی نمایش لرد شهردار با چندین قرن قدمت در ماه نوامبر انتخاب شهردار جدید شهر لندن را با راهپیمایی در خیابانهای شهر جشن میگیرد. مراسم سنتی رژه رنگها یک مراسم نظامی رسمی است که بهوسیله ارتشهای بریتانیا و اتحادیه کشورهای همسود در ماه ژوئن برای تجلیل روز تولد رسمی پادشاه برگزار میشود.
فیلم و تلویزیون
لندن نقش زیادی در صنعت فیلم داشتهاست. استودیوهای بزرگی همچون پاینوود، الستری، ایلینگ، شپرتون، تویکنهام و لیوزدن در لندن یا همسایگی آن قرار دارند و مجموعههای قابلتوجهی همچون جیمز باند و هری پاتر در آنجا تولید شدهاند.
دفتر اصلی ورکینگ تایتل فیلمز در لندن قرار دارد.
یک اجتماع پستولید به مرکزیت سوهو در لندن ایجاد شدهاست و لندن شش مورد از بزرگترین شرکتهای جلوههای بصری (مثل فریماستور) را در خود جای دادهاست.
لندن یک مرکز مهم تولید تلویزیونی است و استودیوهایی همچون مرکز تلویزیون، آیتیوی استودیو، اسکای استودیو و فاونتن استودیو در آنجا قرار دارند. فاونتن استودیو مجموعههای پاپ آیدل، ایکس فاکتور و بریتینز گات تلنت را میزبانی کردهاست که بعداً قالب آنها به سراسر دنیا صادر شد.
موزهها، گالریها و کتابخانهها
موزهها و گالریهای زیادی در لندن وجود دارند که بازدبد از اغلب آنها رایگان است. این مجموعهها یک جاذبه توریستی بزرگ و دارای نقش مهم پژوهشی هستند. نخستین این مجموعهها موزه بریتانیا در بلومزبری است که در سال ۱۷۵۳ تأسیس شدهاست.
کتابخانه بریتانیا دومین کتابخانه بزرگ در دنیا و کتابخانه ملی بریتانیا است.
از جمله کتابخانههای دیگر میتوان موارد زیر را ذکر کرد: کتابخانه ولکام، کتابخانه و مرکز تحقیقات دانا، کتابخانه علوم سیاسی و اقتصادی در مدرسه اقتصاد لندن، کتابخانه مرکزی امپریال کالج، کتابخانه مان در کینگز کالج لندن و کتابخانه مجلس سنا در دانشگاه لندن.
پارکها و باغها
بزرگترین پارکها در منطقه مرکزی لندن شامل ۳ پارک سلطنتی، هاید پارک، باغهای کنزینگتون و ریجنتز پارک هستند. رجنتز پارک شامل باغوحش لندن میشود که از قدیمیترین باغوحشهای علمی جهان است، این پارک در نزدیکی موزه مادام توسو قرار دارد.
سنت جیمز پارک و گرین پارک از پارکهای کوچکتر سلطنتی در نزدیکی مرکز لندن هستند. تعدادی از پارکها خارج از منطقه شهری لندن قرار دارند، از جمله گرینویچ پارک که در جنوب شرقی و بوشی پارک و ریچموند پارک که در جنوب غربی شهر لندن قرار دارند.
ترابری
کنترل و گسترش حملونقل یکی از وظایف اصلی شهرداری لندن است، لندن یکی از قدیمیترین و مجهزترین شهرهای جهان در زمینه ترابری عمومی است، متروی لندن که در سال ۱۸۶۳ تأسیس شده قدیمیترین مترو جهان و با ۲۷۰ ایستگاه دومین مترو جهان از لحاظ مسافت میباشد. همچنین لندن دارای خطوط متعدد ریلی و ایستگاههای قطار برای جابهجایی مسافر به مناطق حومه و تمام انگلستان میباشد. متروی لندن سالانه (۲۰۲۳–۲۰۲۲) ۱٫۰۲۶ میلیارد سفر انجام میدهد.
پنج فرودگاه هیترو لندن، فرودگاه گاتویک، فرودگاه استانستد لندن، فرودگاه لوتن لندن، و فرودگاه لندن سیتی که در اطراف لندن قرار دارد ترابری هوایی را در این شهر فراهم کردهاست.
جادهها
گرچه بیشتر سفرها در لندن مرکزی با حمل و نقل عمومی انجام میشود، سفر با ماشین در حومه شهر رواج دارد. تعدادی جاده کمربندی در شهر وجود دارند که از جمله آنها موارد زیر قابل ذکر هستند: جاده کمربندی داخلی (اطراف مرکز شهر)، جادههای مدور شمالی و جنوبی (داخل حومه)، و بزرگراه بیرونی (آزادراه ام۲۵ که در بیشتر نقاط مقداری بعد از مناطق تجمع جمعیتی قرار دارد). این جادههای کمربندی با تعدادی جاده شلوغ شعاعی تقاطع دارند اما تعداد خیلی کمی از آنها وارد لندن مرکزی میشوند. آزادراه ام۲۵ با طول ۱۸۸ کیلومتر (۱۱۷ مایل) دومین بزرگراه کمربندی طولانی در اروپا است. جاده ای۱ و آزادراه ام۱ لندن را به لیدز، نیوکاسل و ادینبرو متصل میکنند.
اتوبوسهای شهری، بینشهری و تراموآ
شبکه اتوبوسهای شهری لندن با ۹٫۳۰۰ وسیله نقلیه در بیش از ۶۷۵ مسیر با حدود ۱۹٫۰۰۰ ایستگاه بهصورت ۲۴ ساعته فعالیت میکند. بیش از ۲ میلیارد سفر در سال ۲۰۱۹ در این شبکه انجام شدهاست. از سال ۲۰۱۰ گردش مالی این شبکه بهصورت میانگین ۱٫۲ میلیارد پوند بودهاست. لندن یکی از بزرگترین شبکههای اتوبوسی قابل دسترس برای ویلچر در دنیا را دارد و از سال ۲۰۰۷ با معرفی اعلانهای سمعی-بصری برای افراد دارای مشکلات بینایی و شنوایی دسترسپذیرتر نیز شدهاست.
مرکز اتوبوسهای بینشهری لندن ایستگاه اتوبوسهای بینشهری ویکتوریا یک ساختمان آرت دکو بازگشاییشده در سال ۱۹۳۲ است. این ایستگاه در گذشته بهوسیله مجموعهای از شرکتها ذیل نام اتوبوسهای بینشهری ساحلی لندن مدیریت میشد، اما خدمات اتوبوسهای بینشهری و ایستگاه آن در سال ۱۹۷۰ ملی شدند و به بخشی از شرکت ملی اتوبوسرانی تبدیل شدند. ایستگاه اتوبوس در سال ۱۹۸۸ بهوسیله حملونقل لندن (که بعداً به شرکت حمل و نقل لندن تغییر نام داد) خریداری شد. ایستگاه اتوبوسهای بینشهری ویکتوریا سالانه به ۱۴ میلیون مسافر به مقاصدی در بریتانیا و قاره اروپا خدمات میدهد.
لندن دارای یک شبکه مدرن تراموآ به نام تراملینک است که مرکز آن در کرویدون در لندن جنوبی قرار دارد. شبکه تراموآ دارای ۳۹ ایستگاه و ۴ خط است و ۲۸ میلیون مسافر را در سال ۲۰۱۳ جابهجا کردهاست. شرکت حمل و نقل لندن از سال ۲۰۰۸ مالک تمام شبکه تراملینک است و آن را اداره میکند.
دوچرخهسواری
در منطقه لندن بزرگ روزانه حدود ۶۷۰٫۰۰۰ نفر از دوچرخه استفاده میکنند. یعنی حدود ۷٪ از جمعیت ۸٫۸ میلیونی در هر روز از دوچرخه استفاده میکنند. محبوبیت دوچرخه بهعنوان روشی برای جابهجایی در لندن در حال افزایش است. اجرای برنامه سامانه دوچرخه اشتراکی در ژوئیه ۲۰۱۰ موفقیتآمیز بودهاست و بهصورت کلی بازخورد خوبی دریافت کردهاست.
بندر و قایقهای رودخانهای
بندر لندن که زمانی بزرگترین بندر در دنیا بود اکنون بزرگترین بندر بریتانیاست که سالانه (در سال ۲۰۲۰) بیش از ۴۷ میلیون تن محموله کشتی را جابهجا میکند. بیشتر این بارهای کشتی از بندر تیلبوری عبور میکنند که خارج مرزهای لندن بزرگ قرار دارد.
خدمات قایقسواری بر روی رودخانه تیمز بهمنظور جابهجایی و گردشگری وجود دارد که به آن کشتیهای تندرو (کلیپرز) تیمز گفته میشود. در اسکلههای مهم مانند اسکله کنری وورف، اسکله پل لندن، اسکله نیروگاه بترسی و اسکله چشم لندن در زمان جابهجایی مسافران حداقل هر ۲۰ دقیقه یک کشتی حرکت میکند. کشتیهای مسافربری (فری) وولویچ یکی از خدمات پر رفتوآمد است که جادههای مدور شمالی و جنوبی را به یکدیگر متصل میکند و سالانه ۲٫۵ میلیون مسافر از آن استفاده میکنند.
آموزش
آموزش دانشگاهی
لندن یک مرکز مهم آموزش و پژوهش تحصیلات عالی است و دارای بالاترین تمرکز مؤسسات تحصیلی در اروپا است.
طبق گزارشی از رتبهبندی دانشگاهی کیواس در سال ۲۰۱۵/۲۰۱۶ لندن دارای بالاترین تمرکز دانشگاههای تراز اول در دنیا است.
جمعیت دانشجویان بینالمللی لندن حدود ۱۱۰٬۰۰۰ نفر است که از هر شهر دیگری در دنیا بیشتر است.
گزارشی از پرایسواترهاوسکوپرز در سال ۲۰۱۴ به لندن عنوان پایتخت جهانی تحصیلات عالی را داد.
تعدادی از مؤسسات پیشروی تحصیلی در لندن قرار دارند.
در رتبهبندی دانشگاهی کیواس سال ۲۰۲۲ امپریال کالج لندن دارای رتبه ۶، کالج دانشگاهی لندن دارای رتبه ۸ و کینگز کالج لندن دارای رتبه ۳۷ هستند.
تمام این مؤسسات بهصورت منظم رتبههای بالایی را کسب میکنند.
امپریال کالج لندن در سال ۲۰۲۱ دانشگاه اول بریتانیا در چارچوب قطب پژوهشی شد.
مدرسه اقتصاد لندن بهعنوان یکی از مؤسسات پیشروی جهانی در آموزش و پژوهش علوم اجتماعی توصیف میشود.
مدرسه کسبوکار لندن نیز بهعنوان یک مؤسسه پیشروی جهانی درنظر گرفته میشود و مدرک مدیریت ارشد کسبوکار آن در سال ۲۰۱۵ از طرف فایننشال تایمز در رتبه دوم جهان قرار گرفت.
لندن همچنین خانه سه مورد از ده مدرسه برتر جهانی در حوزه هنرهای نمایشی است (طبق رتبهبندی دانشگاهی کیواس در سال ۲۰۲۰): کالج سلطنتی موسیقی دارای رتبه ۲، آکادمی سلطنتی موسیقی دارای رتبه ۴ و مدرسه موسیقی و نمایش گیلدهال دارای رتبه ۶.
پنج مدرسه پزشکی بزرگ در لندن قرار دارند: مدرسه پزشکی و دندانپزشکی بارتس و لندن (بخشی از دانشگاه کوئین مری)، مدرسه پزشکی کینگز کالج لندن (بزرگترین مدرسه پزشکی در اروپا)، مدرسه پزشکی امپریال کالج، مدرسه پزشکی کالج دانشگاهی لندن و مدرسه پزشکی بیمارستان سنت جورج دانشگاه لندن. لندن همچنین دارای تعداد زیادی بیمارستان آموزشی است. همچنین، لندن یکی از مراکز بزرگ تحقیقات حوزه زیستپزشکی است، بهطوری که سه مورد از هشت مرکز دانشگاهی پزشکی بریتانیا در این شهر واقع شدهاند: خدمات درمانی امپریال کالج، شرکای سلامت کینگ و شرکای کالج دانشگاهی لندن (که بزرگترین مرکز در نوع خود است). تعداد زیادی از شرکتهای زیستپزشکی و زیستفناوری که از این مؤسسات پژوهشی بیرون آمدهاند در اطراف شهر مخصوصاً در وایت سیتی قرار دارند. اولین مدرسه پرستاری در دنیا که در سال ۱۸۶۰ توسط پرستار پیشگام فلورانس نایتینگل در بیمارستان سنت توماس تأسیس شد اکنون بخشی از کینگز کالج لندن است.
دانشگاههای اصلی لندن
لیست زیر دانشگاههای اصلی لندن را نمایش میدهد. یک دانشگاه اصلی در نظر گرفته میشود اگر حداقل در دو مورد از سه نظام رتبهبندی ملی بریتانیا (راهنمای جامع دانشگاهی، گاردین و تایمز/ساندی تایمز) حضور داشته باشد.
بیرکبک، دانشگاه لندن
دانشگاه برونل لندن
سیتی، دانشگاه لندن
گلداسمیت، دانشگاه لندن
امپریال کالج لندن
کینگز کالج لندن
دانشگاه کینگستون
دانشگاه متروپولیتن لندن
مدرسه اقتصاد لندن
دانشگاه ساوت بانک لندن
دانشگاه میدلسکس
کوئین مری دانشگاه لندن
دانشگاه ریونزبورن لندن
رویال هالووی، دانشگاه لندن
دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی
سنت جورج، دانشگاه لندن
دانشگاه سنت مری، توینکنهام
کالج دانشگاهی لندن
دانشگاه لندن شرقی
دانشگاه گرینیچ
دانشگاه روهمپتون
دانشگاه هنر لندن
دانشگاه لندن غربی
دانشگاه وستمینستر
انجمنها
انجمن سلطنتی و مؤسسه سلطنتی از جمله انجمنهای علمی مهم مستقر در لندن هستند. انجمن سلطنتی فرهنگستان علوم ملی بریتانیا و قدیمیترین مؤسسه علمی ملی است که در سال ۱۶۶۰ تأسیس شدهاست. مؤسسه سلطنتی در سال ۱۷۹۹ تأسیس شدهاست. مایکل فارادی در سال ۱۸۲۱ در زیرزمین مؤسسه سلطنتی پدیده موتور الکتریکی را به نمایش گذاشت. سخنرانیهای کریسمس مؤسسه سلطنتی از سال ۱۸۲۵ موضوعات مختلفی را برای مخاطبین عام ارائه کردهاست که از جمله سخنرانان آن میتوان به فرانک وایتل مهندس هوافضا، دیوید اتنبرا طبیعتشناس و ریچارد داوکینز زیستشناس فرگشتی اشاره کرد.
ورزش
لندن میزبان ۳ دوره بازیهای المپیک تابستانی در سالهای ۱۹۰۸، ۱۹۴۸ و ۲۰۱۲ بودهاست. لندن در ژوئیه ۲۰۰۵ میزبانی بازیهای المپیک ۲۰۱۲ و بازیهای پارالمپیک تابستانی ۲۰۱۲ را به دست آورد و اولین شهری است که میزبان سه دوره از بازیهای مدرن المپیک بوده. همچنین لندن میزبان بازیهای اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع در سال ۱۹۳۴ بودهاست. مسابقات جهانی دو و میدانی ۲۰۱۷ نیز در این شهر انجام خواهد شد.
فوتبال از محبوبترین ورزشها در شهر لندن است، تیمهای آرسنال، چلسی، فولهام، کویینز پارک رنجرز، تاتنهام و وستهام یونایتد که در شهر لندن قرار دارند سابقه بازی در لیگ برتر انگلستان را دارند.
ورزشگاه ومبلی، ومبلی آرنا، ولوپارک لندن، زمین کریکت لورد، باشگاه تنیس و کروکت انگلستان، ورزشگاه تویینکهام، ورزشگاه المپیک لندن، ریوربنک آرنا، مرکز ورزشهای آبی لندن، ورزشگاه او۲ آرنا لندن، کوپر باکس، ورزشگاه استمفورد بریج، ورزشگاه امارات و ورزشگاه وایت هارت لن از جمله مراکز ورزشی و فوتبالی شهر لندن هستند.
شهرهای خواهرخوانده
لندن با ۴۶ شهر جهان خواهرخوانده است، مهمترین این شهرها به ترتیب زیر است.
بوگوتا، کلمبیا
لاپاز، بولیوی
آرکیپا، پرو
برلین، آلمان
دهلی، هند
ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی
کوالا لامپور، مالزی
شهر کویت، کویت
مسکو، روسیه
نیویورک، آمریکا
اسلو، نروژ
سیلهت، بنگلادش
شانگهای، چین
سئول، کره جنوبی
شهرهای زیر با لندن توافقنامه دوستی امضا کردهاند:
الجزیره، الجزایر
باکو، جمهوری آذربایجان
پکن، چین
بخارست، رومانی
بوئنوس آیرس، آرژانتین
دهلی، هند
داکا، بنگلادش
استانبول، ترکیه
لس آنجلس، آمریکا
بمبئی، هند
پاریس، فرانسه
پودگوریتسا، مونتهنگرو
رم، ایتالیا
صوفیه، بلغارستان
توکیو، ژاپن
زاگرب، کرواسی
جستارهای وابسته
لندن، انتاریو
بریتانیا
انگلستان
سیتی لندن
لندن بزرگ
پل لندن
تیمز
پانویس
منابع
بنیانگذاریها در سده اول (میلادی) در بریتانیای روم
پایتختهای اروپا
پایتختهای بریتانیا
شهرهای انگلستان
شهرهای بندری در انگلستان
شهرهای دانشگاهی بریتانیا
شهرهای رودگذر
شهرهای کرانه تایمز
شهرهای میزبان المپیک تابستانی
لندن
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱ (میلادی) |
6800 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D8%AA | کنتیکت | کنِتیکت () ایالتی است از ایالتهای نیو-انگلند آمریکا در شمال شرقی این کشور. پایتخت آن هارتفورد و شهر مهم آن بریجپورت است. این ایالت هممرز با نیویورک، ماساچوست، رودآیلند و همچنین لانگ آیلند سوند میباشد. کانِتیکت ایالت قانون اساسی نیز خوانده میشود.
ایالت کانِتیکت از نظر مساحت سومین ایالت کوچک در کشور ایالات متحده است. همچنین این ایالت بیست و نهمین ایالت پرجمعیت کشور آمریکا است؛ هر چند از نظر تراکم جمعیت چهارمین ایالت پرجمعیت است.
نام
نام کانِتیکت از روی رودخانه کانِتیکت بر گرفته شدهاست که واژهای سرخپوستی Quinnehtukqut است.
پیشینه
نخستین اروپاییانی که در کانِتیکت ساکن شدند مهاجرین هلندی بودند. اما مهاجرت و سکونت روزافزون بریتانیاییها در این منطقه در دهه ۱۶۳۰ میلادی به تشکیل مستعمرات بریتانیایی کنتیکت، نیوهیون و سیبروک انجامید. مستعمره کنتیکت برای اولین بار در سال ۱۶۳۹ میلادی نوعی قانون اساسی را تهیه کرد که پس از تأیید پادشاه انگلستان به عنوان منشور سلطنتی به رسمیت درآمد. این منشور سلطنتی به عنوان نخستین قانون اساسی در آمریکای شمالی شناخته میشود و به همین دلیل به ایالت کانِتیکت در کشور آمریکا لقب «ایالت قانون اساسی» دادهاند.
بعدها کانِتیکت یکی از سیزده مستعمرهای بود که در جریان انقلاب آمریکا علیه سلطه بریتانیا قیام کردند.
جغرافیا
کانِتیکت از جنوب با لانگ ایلند، از غرب با نیویورک، از شمال با ماساچوست، و از شرق با رودایلند همسایه است. پایتخت کانِتیکت شهر هارتفورد و پرجمعیتترین شهرهای آن بریجپوینت، نیوهیون، استمفورد، واتربری، نوالک، دانبری، نیوبریتن، گرینویچ و بریستول است.
بلندترین نقطه کانِتیکت بییر مونتاین در سالزبری در گوشه شمال غرب این ایالت واقع شدهاست. این نقطهای درست در شرق قسمتی است که سه ایالت ماساچوست، نیویورک، و کنتیکت به هم میرسند.
آب و هوا
آب و هوای کانِتیکت آب و هوای قارهای مرطوب با زمستانهای سرد و تابستانهای گرم است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور فنلاند ( میلیارد دلار) بود.
در سال ۲۰۱۳ درآمد سرانه در این ایالت ۶۰۸۴۷ دلار بود که بیشترین درآمد سرانه در بین کل ایالتهای کشور آمریکا بهشمار میرود. با این حال درآمد به صورت نامتقارنی توزیع شدهاست، بهطوریکه بعد از ایالت نیویورک این ایالت بیشترین اختلاف بین میانگین یک درصد بالای و میانگین ۹۹ درصد پایین را دارا میباشد. بر اساس یک تحقیق که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفته کانِتیکت بیشترین تعداد میلیونر نسبت به جمعیت را در کل ایالات متحده دارا است.
دانشگاههای مشهور
دانشگاه ییل یکی از اعضای آیوی لیگ در این ایالت قرار دارد. دانشگاه کنتیکت بزرگترین دانشگاه ایالت و از اعضای لیگ آیوی عمومی است که در مسابقات ورزشی به ویژه در بسکتبال افتخارات فراوانی را کسب نمودهاست. دانشگاه هارتفورد و دانشگاه ایالتی کنتیکت شرقی از دیگر دانشگاههای دیگر این ایالت بهشمار میرود.
مشاهیر
از مشاهیر این ایالت میتوان جورج دبلیو بوش، ویلیام چیتیک و رالف نادر را نام برد.
جستارهای وابسته
پرچم کانتیکت
ازدواج همجنسگرایان در کنتیکت
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی سازمان گردشگری ایالت
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۸ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای نیو انگلند آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
رودهای کنتیکت
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6804 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AF%20%D8%A2%DB%8C%D9%84%D9%86%D8%AF | رود آیلند | رودآیلند ایالتی است در شمال شرقی آمریکا و یکی از ایالتهای نیوانگلند است. این ایالت از سمت شمال و شرق با ایالت ماساچوست، از سمت غرب با ایالت کنکتیکت و از سمت جنوب با اقیانوس اطلس مرز مشترک دارد. مساحت تقریبی ایالت رود آیلند در حدود سه هزار و یکصد و پنجاه هزار کیلومترمربع و جمعیتی بالغ بر یک میلیون و پنجاه هزار نفر دارد. پایتخت و بزرگترین شهر این ایالت، پراویدنس نام دارد.
رودآیلند یکی از سیزده ایالتی است که در جریان انقلاب آمریکا علیه سلطه بریتانیا قیام کردند. این ایالت کوچکترین ایالت آمریکا است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور ازبکستان ( میلیارد دلار) بود. شرکتهای تکستران، سیویاس کرمارک، نیو انگلند ایرلاینز، سیمولیا و امریکن توریستر در این ایالت قرار دارند.
بیمه و خدمات درمانی در ایالت رود آیلند
ایالت رود آیلند در رتبهبندی سلامت و بهداشت عمومی کشور آمریکا در سال ۲۰۱۴ در رتبه پانزدهم قرار گرفته بود. این رتبه بدان معنی میباشد که از لحاظ سلامت، این ایالت مکان بسیار خوبی برای زندگی است. یکی از مهمترین شاخصهایی که به ایالت رود آیلند کمک کرد تا در این رتبه قرار گیرد مطمئناً افزایش بودجه بهداشت و سلامت عمومی میباشد.
دانشگاههای مشهور رودآیلند
دانشگاه براون، یکی از اعضای آیوی لیگ در این ایالت قرار دارد.
دانشگاه رود آیلند
دانشگاه جانسون و ویلز
کالج جنگی نیروی دریایی
مدرسه طراحی رود آیلند
مشاهیر
آرتور پوپ
نگارخانه
جستارهای وابسته
ازدواج همجنسگرایان در رود آیلند
منابع
پیوند به بیرون
اتاق بازرگانی شهر پراویدنس
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۶۶۳ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای نیو انگلند آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۶۶۳ (میلادی) در مستعمرات سیزدهگانه
بنیانگذاریهای ۱۷۹۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
ساحل شرقی ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6805 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA | ورمانت | ورمانت () از ایالتهای آمریکا واقع در منطقه نیوانگلند در شمالشرق آمریکا است. این ایالت از جنوب با ایالات ماساچوست، از شرق با نیوهمپشایر، از غرب با ایالت نیویورک، و از شمال با استان کبک کانادا هممرز است. دریاچه چمپلین نیمی از مرز غربی ورمانت با ایالات نیویورک را دربر میگیرد و کوههای گرین در امتداد شمال-جنوب ایالت ادامه دارد.
ورمانت دومین ایالت کم جمعیت آمریکاست و در حدود ۵۰۰۰۰ نفر بیشتر از وایومینگ جمعیت دارد. پایتخت آن مونپلیه، کم جمعیتترین پایتخت ایالت در آمریکاست. پرجمعیتترین شهر آن برلینگتون، کم جمعیتترین شهر در بین پرجمعیتترین شهرهای هر ایالت در آمریکاست. بنا بر آمار سال ۲۰۱۵، ورمانت همچنان بزرگترین تولیدکنندهٔ شیره درخت افرا در آمریکاست.در ژانویه ۲۰۱۶ این ایالت به عنوان امنترین ایالت رتبهبندی شد.
بیشتر اراضی آنچه که امروز ورمانت نام دارد و هزاران سال سکونتگاه سرخپوستان از جمله آبناکیها و موهاکهای آلگونکویی-زبان بوده، در ادعای مستعمرهٔ فرانسه نوی فرانسه بود. فرانسه پس از شکست در جنگ هفت ساله در سال ۱۷۶۳ این اراضی را به بریتانیای کبیر واگذار کرد. مستعمراتی نزدیک، مخصوصاً نیو همپشر و نیو یورک، سالها بر سر کنترل این منطقه منازعه داشتند. سکنی گزینانی که نیویورک به آنها حق مالکیت زمین داده بود با مخالفت میلیشیای گرین مانتن بویز مواجه بودند که از حمایت سکنی گزینانی برخوردار بودند که ادعاهایشان از سوی نیو همپشر پشتیبانی میشد.
نهایتاً آن سکنی گزینان موفق به ایجاد دولتی مستقل به نام جمهوری ورمانت شدند. این دولت که در ۱۷۷۷ در جریان جنگ انقلاب آمریکا تأسیس شد، ۱۴ سال دوام آورد. جدا از ۱۳ ایالت اصلی که مستعمرات سابق بودند، ورمانت یکی از چهار ایالت آمریکاست که پیشتر یک کشور مستقل بودهاند (بقیه عبارتند از کالیفرنیا، هاوایی، و جمهوری تگزاس). ورمانت همچنین اولین ایالتی است که به عنوان چهاردهمین ایالت عضو پس از ۱۳ تای اصلی به ایالات متحده پیوستهاست. ورمانت با این که یک جمهوری مستقل بود، اولین ایالت آمریکا بود که برده داری را تا حدی ملغی کرد. این ایالت نقش جغرافیایی مهمی در راهآهن زیرزمینی ایفا کرد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور بحرین ( میلیارد دلار) بود.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان برنی سندرز سناتور مشهور آمریکایی و کلوین کولیج رئیسجمهور سابق دهه ۲۰ آمریکا نام برد.
آموزش و پژوهش
ورمانت دارای ۵ کالج دولتی در قالب کالجهای ایالتی ورمانت، دانشگاه ورمانت، و ۱۴ کالج خصوصی دیگر است.
پیوند به بیرون
اتاقک بازرگانی ورمانت
پارک ملی آپالیشین تریلز
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۹۱ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای نیو انگلند آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۹۱ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا |
6806 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%A7 | ویرجینیا | ویرجینیا که با نام رسمی مشترکالمنافع ویرجینیا شناخته میشود، یکی از ایالتهای ایالات متحده آمریکا است که در منطقه آتلانتیک میانه ایالات متحده واقع شدهاست. ویرجینیا به دلیل اینکه اولین و قدیمیترین قلمرو پادشاهی انگلستان و نیز زادگاه بیشترین رؤسای جمهوری آمریکا بوده با نامهای مستعار «قلمرو کهن» و «مادر رؤسای جمهور» شناخته میشود. جغرافیا و آب و هوای این ایالت تحت تأثیر کوهستان بلو ریج و خلیج چساپیک است که زیستبوم گیاهی و جانوری این ایالت را پدیدآورده است. پایتخت آن ریچموند، ویرجینیا و پرجمعیتترین شهر آن ویرجینیا بیچ است. همچنین شهرستان فرفکس از پرجمعیتترین تقسیمات سیاسی آن است. جمعیت تخمینی ویرجینیا در سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۸/۳ میلیون نفر برآورد شدهاست. بر همین اساس ویرجینیا دوازدهمین ایالت پرجمعیت در ایالات متحده آمریکا بهشمار میرود. همچنین مقر ساختمان وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا (پنتاگون) و مقر سازمان اطلاعات مرکزی در این ایالت است.
تاریخ این ایالت با چندین قبیله بومی از جمله پوهاتن آغاز شد. در تاریخ ۱۳ مه سال ۱۶۰۷ مستعمره ویرجینیا توسط شرکت ویرجینیای لندن به عنوان اولین مستعمره دائمی انگلیسی در بر جدید پایهگذاری شد.
تاریخچه
نام «ویرجینیا» از نام الیزابت یکم ملکه انگلستان گرفته شدهاست که در تمام عمر خود تن به زناشویی نداد و باکره ماند.
ویرجینیا یکی از سیزده مستعمرهای است که در جریان انقلاب آمریکا علیه سلطه بریتانیا شورش کردند.
بر روی پرچم و نشان ایالت ویرجینیا یک زن شجاع در لباس گلادیاتوری دیده میشود که مردی ریشدار را شکست داده و در حالی که تاج مرد از سرش افتاده زن پایش را بر روی سینه مرد گذاشتهاست. در این نشان زن که لباس گلادیاتور تنش است و یک نیزه و یک شمشیر در دست دارد نماد جمهوریت و نظام سیاسی جمهوری بوده و مرد تاجدار کشته شده نماد سلطنت و حکومت پادشاهی است یک شلاق و یک زنجیر در دو دستش دارد که نشانه استعمار است و شکست او از زن نیرومند نشانه شکست پادشاهی بریتانیا از ایالات متحده آمریکا و مردم استقلالطلب آنجاست.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور لهستان ( میلیارد دلار) بود.
مردم
بیشتر جمعیت ایالت ویرجینیا را سفیدپوستان تشکیل میدهند که نیاکانشان از شمال اروپا مهاجرت کرده بودند. یک پنجم جمعیت ایالت سیاهپوست هستند و جمعیت قابل توجهی از مهاجرین آمریکای لاتین و آسیایی-آمریکایی نیز در این ایالت زندگی میکنند.
آموزش
تأسیسات شتابدهنده ملی توماس جفرسون در این ایالت قرار دارند. دانشگاه ویرجینیا نیز از آثار جهانی ثبت شده یونسکو بهشمار میرود. از دیگر دانشگاههای اصلی این ایالت میتوان به اسامی زیر اشاره نمود:
دانشگاه ویلیام اند ماری
دانشگاه ویرجینیا تک
دانشگاه ایالتی ویرجینیا
دانشگاه جیمز مدیسون
دانشگاه جرج میسون
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان آرتور اش، لوئیز فیروز، توماس جفرسون، رابرت ادوارد لی (انگلیسی: Robert Edward Lee؛ زاده ۱۹ ژانویهٔ ۱۸۰۷ درگذشته ۱۲ اکتبر ۱۸۷۰)، جیمز مدیسون، جیمز مونرو، کیتی کوریک، و جرج واشینگتن را نام برد.
منابع
پیوند به بیرون
قبرستان ملی آرلینگتون
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۶۰۷ (میلادی)
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۸ (میلادی)
ایالتهای جنوبی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
مستعمرهها و تحتالحمایههای پیشین بریتانیا در قاره آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6807 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7 | انقلاب آمریکا | انقلاب آمریکا یک انقلاب ایدئولوژیک و سیاسی بود که طی سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۷۸۳ در مستعمرات آمریکای شمالی رخ داد و در نهایت منجر به استقلال سیزده ایالت آمریکای شمالی از پادشاهی بریتانیا و تأسیس ایالات متحدهٔ آمریکا به عنوان نخستین لیبرال دموکراسی مدرن در جهان گردید.
مستعمرهنشینان آمریکایی نسبت به پرداخت مالیات به مجلس بریتانیا معترض بودند چراکه هیچگونه نمایندگی مستقیمی در این مجلس نداشتند. پیش از دهه ۱۷۶۰، مستعمرههای بریتانیا در آمریکا، در امور داخلی خود از سطح بالایی از خودمختاری برخوردار بودند و این امور تحت حاکمیت قانونگذاران محلی قرار داشت. اما قانون تمبر مصوب ۱۷۶۵ مالیات داخلی بر مستعمرهها تحمیل کرد که به اعتراض مستعمرهنشینان و تشکیل جلسه نمایندگان چندین مستعمره در «کنگرهی قانون تمبر» منجر شد. پس از لغو این قانون توسط بریتانیا تنشها مدتی آرام شد اما در سال ۱۷۶۷، پس از تصویب قوانین تاونزند، دوباره اعتراضها بالا گرفت. دولت بریتانیا در ۱۷۶۸ سربازان خود را به بوستون فرستاد تا ناآرامیها را سرکوب کنند که کشتار بوستون در ۱۷۷۰ را رقم زد. دولت بریتانیا بخش اعظم حقوق و عوارض دولتی مندرج در قوانین تاونزند را در ۱۷۷۰ لغو کرد اما برای آنکه حق وضع مالیات مجلس بریتانیا بر مستعمرهها را به شکلی نمادین نشان بدهد، مالیات چای را حفظ کرد. به آتش کشیدن کشتی گَسپی در رودآیلند در ۱۷۷۲، تصویب قانون چای در ۱۷۷۳ و مهمانی چای بوستون در دسامبر ۱۷۷۳، منجر به بالاگرفتن دور جدیدی از تنشها شد. بریتانیاییها با بستن بندر بوستون و تصویب یک سری قوانین کیفری به این تنشها پاسخ دادند که عملاً مزایای خودمختاری مستعمرهی ماساچوستبی را لغو میکرد. مستعمرههای دیگر به حمایت از ماساچوست برخاستند و دوازده مستعمره از سیزده مستعمره، نمایندگان خود را در اواخر سال ۱۷۷۴ به نخستین کنگره قارهای فرستادند تا برای مقاومت در برابر بریتانیا هماهنگ شوند. مخالفان بریتانیا با نام پاتریوت (میهندوست) یا ویگز (Whigs) شناخته میشدند. مستعمرهنشینانی را که همچنان به سلطنت بریتانیا وفادار بودند وفادارماندگان (لویالیست) یا توریز (Tories) میخواندند.
آتش جنگ هنگامی شعلهور شد که سربازان بریتانیایی که برای ضبط مهمات نظامی فرستاده شده بودند، در ۱۹ آوریل ۱۷۷۵ با مقاومت شبهنظامیان پاتریوت در لکسینگتون و کنکورد روبرو شدند. شبهنظامیان پاتریوت همراه با ارتش قارهای که به تازگی تشکیل شده بود، نیروهای بریتانیا را در بوستون محاصره کردند و نیروهای دریایی بریتانیا وادار به عقبنشینی شدند. هر یک از مستعمرهها یک «کنگره استانی» تشکیل داد که قدرت را از دولتهای استعماری قبلی میگرفت، وفاداری به سلطنت بریتانیا را سرکوب میکرد و به ارتش قارهای به رهبری فرمانده کل قوا ژنرال جرج واشنگتن کمک میکرد. پاتریوتها در زمستان ۱۷۷۶–۱۷۷۵ تلاش کردند شهر کبک را تصرف کنند اما موفق نشدند.
کنگره قارهای پادشاه جرج سوم را فردی مستبد معرفی کرد که حقوق مستعمرهنشینان بهعنوان اتباع انگلیس را زیر پا گذاشته، و در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ در سندی که به اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا مشهور است، مستعمرات را آزاد و مستقل اعلام کرد. رهبران پاتریوت پایبندی خود به فلسفههای سیاسی لیبرالیسم و جمهوریخواهی را اعلام کرده و حکومت پادشاهی و آریستوکراسی را مردود دانستند. در اعلامیه استقلال ذکر شد که همه مردمان برابر آفریده شدهاند، هرچند قرنها طول کشید تا متمّمهای قانون اساسی و قوانین فدرال آمریکا حقوق برابر سیاهپوستان آمریکا، بومیان آمریکا، سفیدپوستهای فرودست و زنان را به رسمیت بشناسند.
بریتانیا نیویورک و بندر استراتژیک آن را در تابستان ۱۷۷۶ تصرف کرد و تا پایان جنگ تحت کنترل خود نگه داشت. در اکتبر ۱۷۷۷، ارتش قارهای موفق شد نیروهای بریتانیا را در نبرد ساراتوگا شکست بدهد و پس از آن فرانسه نیز به عنوان متحد ایالات متحده وارد جنگ شد که این جنگ را به یک مخاصمه جهانی تبدیل کرد. ارتش بریتانیا بنادر را مسدود کرد و سایر شهرها را برای مدتی تحت کنترل خود گرفت، اما موفق نشد نیروهای ژنرال جرج واشنگتن را نابود کند. بریتانیا که پیشبینی میکرد وفادارماندگان به کمکش بیایند، تلاش کرد ایالتهای جنوبی را در اختیار بگیرد و جنگ را به جنوب ببرد. در اوایل ۱۷۸۰، ژنرال بریتانیایی چارلز کورنوالیس موفق شد نیروهای آمریکایی را در چارلستون، کارولینای جنوبی شکست بدهد اما نتوانست از میان وفادارماندگان رزمنده داوطلب کافی جذب کند و نیروهای فرانسوی موفق شدند لشکر کورنوالیس را در پاییز ۱۷۸۱ در محاصره یورکتاون شکست بدهند و این رخداد عملا به جنگ پایان داد. معاهده پاریس که در ۳ سپتامبر ۱۷۸۳ به امضا رسید، رسما به این مخاصمه پایان داد و جدایی کامل این ملت جدید از امپراتوری بریتانیا را تایید نمود. ایالات متحده مالکیت سرزمینهای شرق رود میسیسیپی و جنوب دریاچههای بزرگ را از آن خود کرد، بریتانیا کنترل کانادای شمالی (آمریکای شمالی بریتانیا) را حفظ نمود، و اسپانیا کنترل فلوریدا را به دست گرفت.
از جمله نتایج مهم و چشمگیر انقلاب آمریکا، استقلال آمریکاییها و پایان سوداگرایی بریتانیاییها در آمریکا بود و پس از آن، درهای تجارت جهانی به روی ایالات متحده گشوده شد، از جمله تجارت با خود بریتانیا. آمریکاییها مدت کوتاهی پس از استقلال، قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را تصویب کردند که به موجب آن یک دولت ملی قوی با ساختار جمهوری فدرال تشکیل میشد و مشتمل بود بر ریاستجمهوری انتخابی، قوه قضائیه ملی، و قوه مقننه دومجلسی در قالب کنگره ایالات متحده آمریکا که در آن مجلس سنا شامل نمایندگان ایالتها و مجلس نمایندگان شامل نمایندگان مردم است. مدت کوتاهی پس از آن، منشور حقوق ایالات متحده آمریکا به عنوان ده متمّم نخست به تصویب رسید که ضامن حقوق اساسی افراد بود. حدود ۶۰ هزار نفر از وفادارماندگان به دیگر سرزمینهای امپراتوری بریتانیا کوچ کردند خصوصا به کانادا، اما اکثر آنها در ایالات متحده ماندند.
خاستگاه
۱۶۵۱ تا ۱۷۶۸ : بذرهای اولیه
دولت انگلستان از اواسط قرن هفدهم یعنی از سال ۱۶۵۱ تلاش میکرد که تجارت در مستعمرات آمریکا (آمریکای بریتانیا) را تحت نظارت و کنترل خود دربیاورد. پارلمان بریتانیا در ۹ اکتبر همان سال، «قوانین دریانوردی» را به منظور تقویت سیاست سوداگرایی و با هدف تضمین ثروتمندشدن بریتانیای کبیر تصویب نمود که البته به معنای ممنوعیت تجارت مستعمرات آمریکا با سایر ملل جهان بود. این قوانین، کشت تنباکو توسط تولیدکنندگان بریتانیایی را ممنوع، و کشتیسازی – به خصوص در مستعمرات نیوانگلند – را تشویق مینمود. برخی بر این عقیدهاند که تاثیر اقتصادی این قوانین بر مستعمرهنشینان اندک بود، اما اصطکاک سیاسی ایجادشده در اثر این قوانین، جدی بود زیرا بازرگانانی که بیش از همه تحت تاثیر مستقیم این قوانین قرار میگرفتند، در عرصه سیاست نیز فعالتر از سایرین بودند.
جنگ موسوم به «جنگ پادشاه فیلیپ» فیمابین مستعمرهنشینان و ساکنان بومی نیوانگلند در سال ۱۶۷۸ به پایان رسید. انگلستان در این جنگ هیچگونه کمک و پشتیبانی به مستعمرهنشینان نیوانگلند نکرده بود و همین امر در ایجاد یک هویت منحصربهفرد برای مستعمرهنشینان موثر بود، هویتی که از هویت مردم بریتانیا کاملا جدا بود. اما چارلز دوم در دهه ۱۶۸۰ مصمم شد که مستعمرات نیوانگلند را تحت مدیریت مرکزیتری دربیاورد تا بتواند سود بیشتری از تجارت این مناطق را نصیب بریتانیا کند. مستعمرات نیوانگلند سرسختانه با تلاشهای چارلز دوم مخالفت کردند و پادشاهی بریتانیا نیز در واکنش، منشورهای استعماری آنها را ابطال کرد. جانشین چارلز یعنی جیمز دوم در سال ۱۶۸۶ این تلاشها را نهایی کرد و «اتحادیه نیوانگلند» را تاسیس نمود. ایجاد این اتحادیه، نفرتی تلخ در کل نیوانگلند ایجاد کرد. اجراییشدن قوانین منفور دریانوردی و تضعیف دموکراسی محلی نیز مستعمرهنشینان را خشمگین کرده بود. اما اهالی نیوانگلند با وقوع انقلاب شکوهمند در انگلستان و خلع جیمز دوم از سلطنت، دلگرم شدند و با قیامی مردمی در نیوانگلند، اتحادیه را در ۱۸ آوریل ۱۶۸۹ برانداختند. پس از این قیام، دولتهای مستعمرات کنترل خود را مجددا برقرار کردند و دولتهای بعدی بریتانیا نیز دیگر تلاشی برای احیای اتحادیه به کار نبستند.
دولتهای بعدی بریتانیا به تلاش خود برای وضع مالیات بر برخی کالاها ادامه دادند و قوانینی برای تنظیم تجارت پشم، کلاه و ملاس تصویب کردند. به خصوص قانون ملاس مصوب ۱۷۳۳ به شدت خشم مستعمرهنشینان را برانگیخت زیرا بخش چشمگیری از تجارت مستعمرات متکی به ملاس بود. این مالیاتها آسیب شدیدی به اقتصاد نیوانگلند وارد ساخت و منجر به افزایش قاچاق، رشوه و ارعاب مقامات گمرکی شد. جنگهای استعماری در داخل آمریکا نیز منبع ایجاد تنشهای قابل توجه بود. بریتانیاییها در جریان «جنگ پادشاه جورج»، قلعه نظامی لوئیزبورگ را تصرف کردند اما مدتی بعد در سال ۱۷۴۸ این قلعه را به فرانسه پس دادند. مستعمرهنشینهای نیوانگلند از این بابت بسیار ناراضی بوده و میگفتند که علیرغم کشته دادن و صرف هزینهای گزاف، بریتانیا فتوحات آنها را به دشمن سابقشان پس داده است.
برخی نویسندگان تاریخ انقلاب آمریکا را به پیروزی ائتلاف بریتانیا در جنگ هفتساله در ۱۷۶۳ بازگرداندهاند و جنگ فرانسویان و سرخپوستان را عرصه آمریکایی جنگ هفت ساله قلمداد میکنند. لورنس هنری گیپسون معتقد است که میتوان انقلاب آمریکا را پیامد جنگ انگلیس-فرانسه در جهان جدید دانست که طی سالهای ۱۷۵۴ تا ۱۷۶۳ انجام شد.
اعلامیه سلطنتی ۱۷۶۳ خطوط مرزی جدیدی در سرزمینهای غرب کبک (شهر) و کوههای آلگنی ترسیم کرد و این مناطق را سرزمین مردمان بومی آمریکا اعلام نمود و مستعمرهسازی در این مناطق را به مدت دو سال ممنوع کرد. مستعمرهنشینان به این امر اعتراض کردند که باعث شد خطوط مرزی با امضای چند معاهده با قبایل بومی اصلاح شوند. در نتیجه این معاهدات، بخش عمده خاک کنتاکی و ویرجینیای غربی به روی شهرکسازی استعماری باز میشد.
از لحاظ سیاسی، خاستگاه انقلاب آمریکا را باید در درگیریهای طولانیمدت بین بریتانیا و فرانسه در آمریکای شمالی بین سالهای ۱۷۵۴ تا ۱۷۶۳ مشهور به جنگ هفت ساله جستجو کرد که موجب تهی شدن خزانهٔ دو امپراتوری شد. پس از این جنگها و وضع مالیاتهای سنگین از سوی پارلمان بریتانیا و جورج سوم پادشاه این کشور، سیزده مستعمرهنشین آمریکا اعلام کردند تا زمانی که نمایندگانی از ایشان در پارلمان حضور نداشته باشد و بر وضع قوانین و مالیاتها نظارتی نکنند، از قوانین مالی و تجاری بریتانیا اطاعت نخواهند کرد و تجارت با سرزمین مادری را تحریم خواهند نمود. پارلمان در پاسخ با بیان اینکه مستعمرهنشینها در سراسر دنیا شرکتهای تجاری متعلق به بریتانیا هستند، و پارلمان بریتانیا برای وضع قوانین و مالیاتها از ساکنان مستعمرهنشینها اجازه نمیگیرد، درخواست مستعمرهنشینهای آمریکا را رد کرد.
۱۷۶۴ تا ۱۷۶۶: وضع و لغو مالیات
پارلمان بریتانیا در سال ۱۷۶۴ «قانون شکر» را تصویب کرد که عوارض گمرکی موجود بر شکر و ملاس را کاهش میداد اما اقدامات سختگیرانهتری برای اجرا و جمعآوری مالیات وضع مینمود. همان سال، نخست وزیر جورج گرینویل پیشنهاد کرد که برای افزایش درآمد، از مستعمرهنشینان مالیات مستقیم گرفته شود اما اقدام در این خصوص را به تعویق انداخت تا ببیند آیا خود مستعمرهنشینان راهی برای افزایش درآمد پیشنهاد میکنند یا خیر.
گرینویل در ۱۷۶۲ اظهار کرده بود که کل درآمد حاصل از گمرکهای آمریکا بالغ بر یک یا دو هزار پوند در سال میشود، و خزانهداری انگلستان سالانه هفت تا هشت هزار پوند بابت جمعآوری این مبلغ میپردازد. بنجامین فرانکلین بعدها در سال ۱۷۷۶ این موضوع را رد کرده و گفته بود که آمریکاییها نقش بسیار مهمی در دفاع از امپراتوری ایفا میکردند. او ادعا میکرد که دولتهای محلی مستعمرات، در جنگ با فرانسه ۲۵ هزار سرباز در اختیار بریتانیا گذاشتهاند که برابر با تعداد سربازان خود بریتانیا بوده، و میلیونها میلیون از خزانهداریهای آمریکا در جنگ فرانسویان و سرخپوستان هزینه شده است.
پارلمان بالاخره در مارس ۱۷۶۵ قانون تمبر را تصویب کرد که برای اولین بار بر مستعمرات مالیات مستقیم وضع میکرد. کلیه اسناد، روزنامهها، تقویمها، جزوهها و حتی ورقهای پاسور باید تمبر میخوردند. مستعمرهنشینان به بالا بودن مالیات اعتراض نکردند چراکه واقعا مبلغ بالایی نداشت. اعتراض آنها به فقدان نمایندگی ایشان در پارلمان بود که باعث میشد آنها هیچ نقشی در قوانینی که تصویب میشد و بر آنها اثر میگذاشت نداشته باشند. با این وجود، در پایان جنگ اخیر، پادشاهی بریتانیا باید تکلیف حدود ۱۵۰۰ افسر متنفذ ارتش بریتانیا را روشن میکرد. تصمیم بر این شد که این افراد را به صورت مامور و با حقوق کامل نگه دارند اما یگانهای آنها در جاهای دیگر مستقر شوند. استقرار ارتش آماده در بریتانیای کبیر طی دوره صلح به جهت سیاسی غیرقابلقبول بود، بنابراین تصمیم بعدی این بود که این یگانها را در آمریکا مستقر کنند و هزینه آن را هم مستعمرهنشینان آمریکا بدهند. این سربازها هیچ ماموریت نظامی نداشتند و برای دفاع از مستعمرات هم آنجا نبودند چرا که تهدیدی علیه مستعمرات وجود نداشت.
تشکل مخفی پسران آزادی مدت کوتاهی پس از تصویب این قانون در ۱۷۶۵ ایجاد شد و این تشکل از تظاهرات عمومی، بایکوت و تهدید به خشونت استفاده میکردند تا جلوی اجرای قوانین مالیاتی بریتانیا را بگیرند. در بوستون، اعضای این تشکل اسناد و سوابق دادگاه را سوزاندند و خانه قاضی تامس هاچینسون را غارت کردند. در پی این اتفاقات، در اکتبر همان سال، ۹ مستعمره نمایندگان خود را به کنگره قانون تمبر در نیویورک اعزام کردند. میانهروها به رهبری جان دیکینسون، متن «اعلامیه حقوق و شکایات» را تنظیم کردند و اظهار نمودند که مالیات وضعشده بدون نمایندگی در پارلمان، حقوق آنها به عنوان اتباع انگلستان را نقض میکند و مستعمرهنشینان بر عزم راسخ خود برای بایکوت اجناس وارداتی از بریتانیا تاکید کردند.
پارلمان بریتانیا در وستمینستر خود را مقام عالی قانونگذاری در سراسر ممالک متعلق به بریتانیا میدید و به همین دلیل خود را محق میدید که بدون تایید مستعمرات یا حتی مشورت با آنها، دست به وضع مالیات بزند. استدلال آنها این بود که مستعمرات از نظر حقوقی به منزله شرکتهای بریتانیایی و مادون پارلمان بریتانیا هستند و به نمونههای فراوانی در گذشته اشاره کردند که پارلمان قوانین لازمالاجرایی برای مستعمرات وضع کرده بود. پارلمان اصرار داشت که مستعمرات عملا مانند اغلب مردم بریتانیا از «نمایندگی مجازی» در پارلمان برخوردارند چراکه تنها اقلیت کوچکی از مردم بریتانیا نمایندگان خود در پارلمان را انتخاب میکنند، اما آمریکاییهایی مانند جیمز اوتیس اشاره میکردند که هیچ فردی از طرف آنها در پارلمان بریتانیا «نمایندگی مجازی» ندارد.
دولت چارلز واتسون-ونتورث راکینگهام در ژوئیه ۱۷۶۵ به قدرت رسید و پارلمان در حال مباحثه بر سر این موضوع بود که آیا قانون تمبر را لغو کند یا برای اجرای آن لشکری به مستعمرات بفرستد. بنجامین فرانکلین طرفدار لغو این قانون بود و توضیح داد که مستعمرات در چندین جنگ علیه فرانسه و مردمان بومی، هزینههای انسانی و مالی سنگینی برای دفاع از امپراتوری دادهاند و وضع مالیات اضافه بر آنها ناعادلانه است و ممکن است موجب شورش شود. پارلمان موافقت کرده و قانون تمبر را در فوریه ۱۷۶۶ لغو نمود اما طی اعلامیهای در مارس ۱۷۶۶ تاکید کرد که پارلمان اختیار کامل برای وضع قانون بر مستعمرات را «در هر مورد» محفوظ میدارد. لغو این قانون جشن و پایکوبیهای گستردهای در مستعمرات به دنبال داشت.
۱۷۶۷ تا ۱۷۷۳: قوانین تاونزند و قانون چای
در ۱۷۶۷، پارلمان بریتانیا قوانین تاونزند را تصویب کرد که به موجب آن، بر تعدادی از کالاهای عمده مثل کاغذ، شیشه و چای عوارض دولتی وضع میشد و در بوستون یک هیئت گمرکی تشکیل داد که بر اجرای قوانین تجاری نظارت سختگیرانه داشته باشد. اجرای این قانون موجب نارضایتی مستعمرهنشینان شد و بخشی از آنها دست به بایکوت کالاهای وارداتی از بریتانیا زدند که البته تاثیر چشمگیری نداشت زیرا کالاهای مشمول قوانین تاونزند بسیار پرمصرف بودند.
در فوریه ۱۷۶۸، مجلس محلی ماساچوستبی طی نامهای از دیگر مستعمرات خواست که در این مقاومت به آنها بپیوندند. در همین حال، در بوستون شورشی بر سر توقیف یک کشتی به نام لیبرتی به اتهام قاچاق به راه افتاد و مقامات گمرکی مجبور به فرار شدند. بریتانیا برای سرکوب شورش، سربازان خود را به بوستون فرستاد. در ژانویه ۱۷۶۹، پارلمان بریتانیا در واکنش به ناآرامیها، قانون کیفری مصوب ۱۵۴۳ درخصوص خیانت به کشور را به جریان انداخت و به فرماندار ماساچوست دستور داد که شواهد و مدارک مربوط به ارتکاب خیانت علیه کشور را جمعآوری کند. این تهدید باعث افزایش خشم و نارضایتی شد اما به مرحله اجرا نرسید.
در ۵ مارس ۱۷۷۰، عدهای از مردم بوستون دور گروهی سرباز بریتانیایی جمع شده و شروع به تهدید و پرتاب گلوله برفی و سنگ به سوی آنها کردند. سربازان دستور شلیک نداشتند اما به سوی جمعیت تیراندازی کردند. ۱۱ نفر گلوله خوردند؛ سه نفر در جا کشته شدند و دو نفر پس از حادثه. این رخداد فورا به نام کشتار بوستون معروف شد. سربازان مسئول حادثه محاکمه و تبرئه شدند (به وکالت جان آدامز) اما این حادثه نفرت و نارضایتی مستعمرهنشینان را تشدید کرد و رابطه میان مستعمره ماساچوست و دولت بریتانیا رو به وخامت گذاشت.
در ژوئن ۱۷۷۲، پاتریوتهای آمریکایی یک کشتی بریتانیا را به آتش کشیدند که این حادثه به ماجرای گَسپی مشهور شد.
در سال ۱۷۷۳، پارلمان بریتانیا قانون چای را تصویب کرد تا قیمت چای صادراتی به مستعمرات را پایین بیاورد و به کمپانی هند شرقی بریتانیا کمک کند که چای هلندی قاچاقی را زیر قیمت بفروشد. در اعتراض به این قانون، در دسامبر ۱۷۷۳، عدهای از شهروندان بوستون به رهبری ساموئل آدامز که شبیه بومیان آمریکا لباس پوشیده بودند تا شناسایی نشوند وارد کشتیهای کمپانی هند شرقی شدند و محمولههای چای به ارزش ۱۰هزار پوند را به آب ریختند. دههها بعد، این رخداد به نام مهمانی چای بوستون مشهور شد.
۱۷۷۴ تا ۱۷۷۵ : مصوبههای تحملناپذیر
در پاسخ به ناآرامیها، دولت بریتانیا چندین قانون تصویب کرد که به نام مصوبههای تحملناپذیر شناخته میشود و تصویب آنها دیدگاه مستعمرهنشینان را نسبت به بریتانیاییها بدتر کرد. این چهار قانون محدودیتهای جدی علیه مستعمرهها به خصوص مستعمره ماساچوست وضع میکرد. پاتریوتهای ماساچوست در واکنش به این اقدام یک دولت سایه تشکیل داده و شروع به آموزش نیروهای شبهنظامی در خارج از بوستون کردند.
در سپتامبر ۱۷۷۴، نخستین کنگره قارهای تشکیل شد. هریک از مستعمرات در این کنگره نمایندگانی برای تثبیت و هماهنگی اقدامات جمعی داشتند. جان آدامز در این کنگره پیشنهاد کرد که مستعمرات اعلام کنند حاضر به اطاعت داوطلبانه از پارلمان بریتانیا هستند اما در مقابل هرگونه مالیات و عوارض مخفیانه مقاومت خواهند کرد و کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد. همچنین کنگره از تاریخ ۱ دسامبر ۱۷۷۴ دستور بایکوت تمام کالاهای بریتانیایی را تصویب کرد که توسط کمیتههای منصوب کنگره به اجرا گذاشته میشد.
مخاصمات نظامی
در فوریه ۱۷۷۵ در ماساچوست اعلام وضعیت طغیان شد و پادگان بریتانیاییها دستور خلع سلاح شورشیها و بازداشت رهبران آنها را دریافت کرد که این امر منجر به وقوع نبردهای لکسینگتون و کنکورد در آوریل ۱۷۷۵ شد. پاتریوتها شهر بوستون را محاصره کردند، نیروهای ارتش بریتانیا را از تمام مستعمرات اخراج نمودند و کنترل را به دست گرفتند. در این شرایط، اعضای دومین کنگره قارهای درخصوص راه پیش رو دچار تفرقه شدند اما در نهایت تصمیم به مصالحه با جرج سوم گرفتند. پادشاه حاضر به پذیرش مصالحه نشد و اعلام کرد که مستعمرات در وضعیت طغیان هستند و اعضای کنگره خائن محسوب میشوند.
در مارس ۱۷۷۶، ارتش قارهای به فرماندهی جرج واشنگتن، نیروهای بریتانیا را وادار به ترک بوستون کرد. انقلابیون اکنون کنترل کامل مستعمرات سیزدهگانه را در دست داشتند و آماده اعلام استقلال بودند. هنوز وفادارماندگان بسیاری در مستعمرات باقی مانده بودند اما دیگر کنترل هیچ سرزمینی را به دست نداشتند و افسران ارتش بریتانیا نیز گریخته بودند.
ایجاد قانون اساسی برای هر ایالت
در پی نبرد بانکرهیل در ژوئن ۱۷۷۵، پاتریوتها کنترل ماساچوست را به دست گرفتند و وفادارماندگان ناگهان خود را در وضعیت دفاعی و فاقد هرگونه پشتیبانی از ارتش بریتانیا دیدند. در کل مستعمرات سیزدهگانه، پاتریوتها دولتهای موجود را برانداختند، دادگاهها را بستند و مقامات بریتانیا را بیرون کردند. پس از آن به سراغ تشکیل مجامع انتخابی و قانونگذاران جدید رفتند و هر مستعمره قانون اساسی جدید مخصوص به خود را تصویب کرد که جایگزین منشورهای سلطنتی بریتانیا میشد. مستعمرات اعلام کردند که از این پس ایالت هستند و نه مستعمره.
نیوهمپشایر نخستین ایالتی بود که قانون اساسی خود را در ۵ ژانویه ۱۷۷۶ تصویب کرد. در مه ۱۷۷۶، کنگره هرگونه حاکمیت و اختیار سلطنتی را مردود اعلام و حاکمیت محلی را جایگزین آن نمود. ویرجینیا، کارولینای جنوبی و نیوجرسی قوانین اساسی خود را پیش از ۴ ژوئیه همان سال تصویب کردند. رود آیلند و کنتیکت صرفا منشورهای سلطنتی موجود خود را برداشته و تمام ارجاعات به سلطنت را حذف کردند. تمامی ایالات جدید متعهد به جمهوریخواهی بودند و هیچ مقام موروثی نداشتند.
نکات برجسته قانون اساسی ایالاتی مانند مریلند، ویرجینیا، دلاور، نیویورک و ماساچوست عبارت بود از:
شرط مالکیت زمین برای رأیدادن - شرایط بیشتر برای مناصب انتخابی
قوه مقننه دومجلسی، نظارت مجلس اعلی بر مجلس سفلی
قدرت بالای فرماندار - اختیار وتوی قوانین و اختیارات قابل توجه در زمینه انتصاب مقامات
کاهش یا حذف محدودیت تصدی چند مقام دولتی توسط یک فرد
تداوم دین رسمی
نکات برجسته قانون اساسی پنسیلوانیا، نیوجرسی و نیوهمپشایر عبارت بود از:
حق رأیگیری مردانه جهانی، یا شرط مالکیت حداقلی برای رایدادن یا کسب منصب (نیوجرسی به برخی بیوگان صاحب زمین حق رای داد که البته ۲۵ سال بعد از این اقدام عقبنشینی کرد)
قوه مقننه دومجلسی و قوی
تضعیف اختیارات فرماندار، بدون اختیار وتوی قوانین و اختیارات محدود برای انتصاب مقامات
ممنوعیت تصدی چند مقام دولتی توسط یک فرد
مفاد رادیکال قانون اساسی پنسیلوانیا تنها ۱۴ سال دوام آورد. در ۱۷۹۰، محافظهکاران قدرت را در قوه مقننه این ایالت به دست گرفتند و کنوانسیون قانون اساسی جدیدی تشکیل دادند و قانون اساسی را بازنویسی کردند. قانون اساسی جدید، حق رأیگیری مردانه جهانی را کاهش داد، به فرماندار اختیار وتو و اختیارات گسترده انتصابی داد و یک مجلس دیگر به قوه مقننه افزود.
استقلال و اتحاد ایالتها
در آوریل ۱۷۷۶، کنگره ایالت کارولینای شمالی دست به صدور قطعنامه هالیفکس زد و به نمایندگان خود مجوز داد که رأی به استقلال بدهند. تا ماه ژوئن، ۹ کنگره ایالتی دیگر نیز آماده استقلال شده بودند و چهار ایالت باقیمانده یعنی پنسیلوانیا، دلاور، مریلند و نیویورک نیز یکیک به آنها پیوستند. در ۱۱ ژوئن ۱۷۷۶، دومین کنگره قارهای کمیتهای تشکیل داد تا سندی در شرح توجیهات جدایی از بریتانیا تنظیم شود. نهایتا در ۲ ژوئیه همان سال، کنگره به استقلال رای مثبت داد.
اعلامیه استقلال عمدتا توسط توماس جفرسون نوشته و از سوی کمیته مذکور در کنگره ارائه شد. اعضای کنگره در تاریخ ۴ ژوئیه متفقا به این اعلامیه رأی مثبت دادند و بدین شکل هر مستعمره تبدیل به یک ایالت مستقل و خودمختار شد. قدم بعدی تشکیل یک اتحادیه برای تسهیل روابط بینالمللی بود.
دومین کنگره قارهای در ۱۵ نوامبر ۱۵۷۷، اصول کنفدراسیون را برای تصویب از سوی ایالتها تایید نمود. این اصول در یکم مارس ۱۷۸۱ به طور کامل تصویب شدند. پس از آن کنگره قارهای منحل شد و کنگره فدرال جای آن را گرفت که ساموئل هانتینگتون مقام ارشد آن بود.
هدف از انقلاب
به نظر اقتصاددان مائوئیست سمیر امین، انقلاب آمریکا، با وجود تحلیلهایی که از آن میشود، بیشتر نبردی برای دستیابی به استقلال و خارج شدن از سلطهٔ امپراتوری انگلستان بود و چندان به دلایل اجتماعی صورت نگرفت. مستعمرهنشینان آمریکایی، در قیام خود علیه پادشاهی انگلیس، ابداً نمیخواستند روابط اقتصادی و اجتماعی خود را دگرگون سازند؛ آنها خواستار آن بودند که از آن پس دیگر منافع خود را با طبقهٔ حاکمهٔ کشور مادر تقسیم نکنند. به این ترتیب، هدف از کسب قدرت ایجاد جامعهای متفاوت با رژیم مستعمراتی پیشین نبود، بلکه نوعی جداسازی منافع بود.
فیلسوف انگلیسی توماس پین دلیل انقلاب آمریکا را نبرد برای حفظ آمریکا به عنوان پناهگاه آزادی و مقاومت عقل سلیم آدمی در برابر تهدیدهای خودکامگان میدانست. پین میگوید «انقلاب آمریکا بر این اساس شکل گرفت که دولت یک قرارداد اجتماعی بین مردم است و نه یک حاکمیت ذاتی که از سوی خدا به کسی اهدا شده باشد.»
منابع
پیوند به بیرون
انقلابها بر پایه کشور
انقلابهای سده ۱۸ (میلادی)
ایالات متحده آمریکا در سده ۱۸ (میلادی)
تاریخ حقوق ایالات متحده آمریکا
تاریخچه ایالات متحده آمریکا (۱۷۷۶-۱۷۸۹)
درگیریهای دهه ۱۷۶۰ (میلادی)
درگیریهای دهه ۱۷۷۰ (میلادی)
درگیریهای دهه ۱۷۸۰ (میلادی)
شورشهای سده ۱۸ (میلادی)
عصر روشنگری
ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۷۷۰ (میلادی)
ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۷۸۰ (میلادی) |
6809 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C | ویرجینیای غربی | ویرجینیای غربی ایالتی است در شرق آمریکا و یکی از ایالتهای جنوبی آمریکا بهشمار میرود. پایتخت و شهر مهم آن چارلستون است.
پل نیو ریور گرج در این ایالت قرار دارد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور آذربایجان ( میلیارد دلار) بود.
دولت و سیاست
ویرجینیای غربی در سطح ایالتی وسیعاً در سیطرهٔ حزب دمکرات است که فرمانداری، هر دو کرسی سنا و هر دو مجلس قانونگذاری را در اختیار دارند. این میراثی از سنت بسیار قوی عضویت در اتحادیههای صنفی در این ایالت است. به هر روی، از ۲۰۰۰ جمهوریخواهان در انتخاباتهای ملی خوب ظاهر شدهاند. آنان در حال حاضر دو کرسی از سه کرسی این ایالت در مجلس نمایندگان را در اختیار دارند.
ویرجینیاییهای غربی از سال ۲۰۰۰، در همهٔ انتخاباتهای ریاست جمهوری از نامزدهای جمهوریخواه پشتیبانی کردهاند. در سال ۲۰۱۲ میت رامنی با کسب ۶۲٪ آرا باراک اوباما را که ۳۵٪ آرا را کسب کرد، شکست داد. پیش از ۲۰۰۰، ویرجینیای غربی در سطح ملی دژ مستحکمی برای دمکراتها شناخته میشد.
مسیحیان انجیلی ۵۲ درصد از رایدهندگان ایالت را در ۲۰۰۸ تشکیل میدادند. نظرسنجی ای در ۲۰۰۵ نشان داد ۵۳ درصد رایدهندگان حامی حیات، هستند که در سطح ملی هفتمین ایالت است.
مراکز علمی
دانشگاه ویرجینیای غربی
رادیو تلسکوپ گرین بنک
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان سایروس ونس (در سازمان ملل) را نام برد.
وبگاه به خارج
پارک ملی نیو ریور گورج
اتحادیه تجاری ناحیه چارلستون
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۶۳ (میلادی)
ایالتهای جنوبی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۳ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
جغرافیای آپالاشیا |
6810 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%B3%DB%8C | نیوجرسی | نیوجرسی یا نیوجرزی () (به انگلیسی: New Jersey) ایالتی در شرق ایالات متحده آمریکا و یکی از ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس آمریکا است. این ایالت از شمال و شرق با ایالت نیویورک، از شرق و جنوب شرقی و جنوب با اقیانوس اطلس همسایه است. مرز غربی این ایالت با پنسیلوانیا نیز به وسیلهٔ رود دلاور تعیین شدهاست و خلیج دلاور و ایالت دلاور نیز در سمت جنوب غربی این ایالت حضور دارد. نیوجرسی از لحاظ مساحت چهارمین ایالت کوچک شمرده میشود اما از لحاظ جمعیت با ۸٬۸۸۲٬۱۹۰نفر در رتبهٔ یازدهم پرجمعیتترین ایالتها میایستد.
نیوجرسی یک ایالت صنعتی است. نیوجرسی پرتراکمترین ایالت ایالات متحده است. بزرگترین شهر این ایالت نیوآرک نام دارد. یکی از شهرستانهای ایالت از لحاظ آماری جزئی از نیویورکسیتی بزرگ و فیلادلفیا قرار میگیرد. نیوجرسی طبق آمار سال ۲۰۱۷، از لحاظ درآمد خانوارها دومین ایالت ثروتمند ایالات متحده بودهاست.
بومیان آمریکا، به خصوص قبیلهٔ لنیپ در نواحی ساحلی، برای ۲۸۰۰ سال در این منطقه ساکن بودند. اوایل قرن هفدهم هلندیها و سوئدیها نخستین قرارگاههای اروپاییان را در این ایالت ایجاد کردند. سپس انگلستان کنترل ایالت را به دست گرفت و آن را استان نیوجرسی نامید. نام این ایالت نیز از جرسی، از جزایر مانش، که تحت کنترل بریتانیا بود، گرفته شدهاست. در قرن هجدهم و حین جنگ انقلاب آمریکا تعدادی نبرد مهم نیوجرسی اتفاق افتاد.
در قرن نوزدهم، با تبعیت از انقلاب صنعتی، کارخانههای مهمی در شهرهای کمدن، پترسون، نیوآرک، ترنتون، جرسی سیتی و الیزابت ایجاد شد.
طبق آمار سال ۲۰۱۸، نیوجرسی نسبت به جمعیتش بیشترین تعداد میلیونر را در خود جا دادهاست. سامانهٔ مدارس عمومی ایالت همواره از بهترین سامانهها در میان پنجاه ایالت کشور بودهاست.
پیشینه
حدود ۱۸۰ میلیون سال پیش، در دورهٔ ژوراسیک، نیوجرسی در مرز شمالی آفریقا قرار داشتهاست. همچنین فشار ناشی از برخورد شمال آمریکا با آفریقا باعث ایجاد رشتهکوه آپالاش شدهاست. حدود ۱۸۰۰۰ سال پیش، عصر یخبندان موجب شد که یخچالهای طبیعی در نیوجرسی به وجود بیاید. آب شدن این یخچالها باعث پدید آمدن دریاچهٔ پاسائیک و چندین رود، باتلاق و دره شدهاست.
ساکنان اولیهٔ نیوجرسی، بومیان آمریکا، به خصوص دستهٔ لنی-لنیپ بودند. لنیپها سرزمینهایی که امروز نیوجرسی نام دارد را «شِییچبی» مینامیدند. لنیپها از چندین گروه مختلف سرخپوستی تشکیل شده بود که به کشت ذرت، شکار و جمعآوری غذا در کرانهٔ رود دلاور، پایین رود هادسن و غرب لانگ آیلند سوند میپرداختند. لنیپها بر اساس نیاکان زنشان به سه خاندان تقسیم میشدند. این خاندانها در سه بالاطایفه تقسیم میشدند و هرکدام نشان حیوانی را برای معرفی خود داشتند: لاکپشت، بوقلمون و گرگ. آنها در قرن هفدهم با هلندیان برخورد کردند و اولین ارتباطشان با اروپاییان برای تجارت خز بود.
دورهٔ استعماری
هلندیان نخستین اروپاییهایی بودند که پا به نیوجرسی گذاشتند. مستعمرهٔ هلند نو شامل بخشهایی از ایالات اطلس میانی بود. اگرچه اصول تصاحب زمین اروپاییان توسط مردم لنیپ تأیید نمیشد، قوانین شرکت هلندی هند غربی اینگونه بود که ساکنان استعماری حتماً زمینی که در آن ساکن هستند را باید بخرند. اولین شخصی که چنین کاری را کرد میشل پاو بود که در سال ۱۶۳۰، منطقهای به نام پاونیا ایجاد کرد که بعدها نامش به برگن تغییر یافت. پیتر مینوییتی با خرید زمینهای حاشیهٔ رود دلاور مستعمرهٔ سوئد نو را به وجود آورد. این زمینها با حملهٔ ناوگان دریایی سلطنتی انگلیس به فرماندهی ریچارد نیکولز که در بندر نیویورک لنگر انداخت و قلعهٔ آمستردام را تسخیر کرد، تا تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۶۶۴، به مرور به قلمرو انگلستان پیوستند.
در خلال جنگهای داخلی انگلستان (میان پارلمانگراها و سلطنتطلبها)، جزایر مانش از جرسی به پادشاه وفادار ماند. چارلز دوم پس از اعدام پدرش، چارلز یکم، در سال ۱۶۴۹، در میدان سلطنتی شهر سن هلیه اعلام پادشاهی کرد. سرزمینهای شمال آمریکا توسط چارلز دوم تقسیم شد. مناطق میان نیوانگلند و مریلند به برادرش، دوک یورک (بعدها شاه جیمز دوم) به عنوان مستعمرات شخصی (در مقابل مستعمرات سلطنتی) بخشیده شد. جیمز دوم نیز بعدها سرزمین میان رود هادسن و رود دلاور را به دو دوستی که پس از جنگ داخلی به سلطنت وفادار مانده بودند، بخشید: سر جرج کارترت و لُرد برکلی آو استراتون. این سرزمینها استان نیوجرسی نام گرفت.
از همان ابتدا نیوجرسی دارای تنوع قومی و مذهبی بالایی بود. کلیسای کنگرهگرایان نیوانگلند، کلیسای اصلاحگرای هلندی و فرقهٔ پرسیبی در این استان پایگاه داشتند. در حالی که اکثریت ساکنان نیوجرسی در شهرکهای شخصی به بزرگی ۱۰۰ هکتار زندگی میکردند، تعداد کمی از ثروتمندان املاکی پهناور در اختیار داشتند. کوئیکرها و انگلیکانهای انگلیسی زمینهای بزرگی را در تصرف داشتند. برخلاف مستعمرههای پلیموث، جیمزتاون و مستعمرههای دیگر، غالب جمعیت نیوجرسی حاصل موج دوم مهاجرت از ایالات دیگر بودند، نه مستقیماً از اروپا. نیوجرسی در طول دوران استعماری روستایی و کشاورز باقی ماند و بعضاً کشاورزی متمرکز نیز در این ایالت شکل گرفت. بعضی شهرها، از جمله بورلینگتون در کنار رود دلاور و پرث امبوی، به عنوان بندرها مهمی به وجود آمدند که کشتیهایی به مقصد شهرهای نیویورک و فیلادلفیا آنجا را ترک میکردند. حاصلخیزی زمینهای مستعمره و قوانین منعطف مذهبی باعث سرازیر شدن مهاجران به نیوجرسی شد و جمعیتش را تا سال ۱۷۷۵ به ۱۲۰٬۰۰۰ نفر رساند.
در دههٔ اول انگلیسیها مهاجرانی که از نیویورک و نیوانگلند به نیوجرسی آمده بودند در اطراف رود هکنساک و آرتور کیل مستقر شدند. در ۱۸ مارس ۱۶۷۳ برکلی نیمی از زمینهایش را به کوئیکرهای انگلستانی، که در درهٔ دلاور با عنوان مستعمرهٔ کوئیکر سکونت داشتند، فروخت. (مدتی ویلیام پن متولی این سرزمینها بود) نیوجرسی بین سالهای ۱۶۷۴ و ۱۷۰۲، به صورت دو استان مجزای جرسی شرقی و غربی اداره میشد. مدتی نیز بخشی از استان نیویورک محسوب میشد.
در ۱۷۰۲، دو استان تحت امر فرماندار سلطنتی متحد شدند. ادوارد هاید، لرد کورنبری، نخستین فرماندار مستعمرهٔ نیوجرسی به عنوان یک مستعمرهٔ سلطنتی بود. بریتانیا به مرور پی برد که او یک فرماندار فاسد و خنثی است که در سرزمینش به گرفتن رشوه و احتکار مشغول است. در سال ۱۷۰۸، او به انگلستان فراخوانده شد. پس از آن نیوجرسی توسط فرماندار نیویورک اداره شد. این امر ساکنان نیوجرسی را به خشم آورد زیرا معتقد بودند که فرماندار توجه بیشتری به نیویورک نشان میدهد. قاضی لویس موریس پروندهٔ جدا کردن فرمانداران را قضاوت کرد. همچنین فرماندار یک بار در ۱۷۳۸ با پادشاه جرج دوم دیدار کرد.
دوران جنگهای انقلابی
نیوجرسی یکی از مستعمرات سیزدهگانه بود که در برابر بریتانیا قد علم کردند. ۲ ژوئیه ۱۷۷۶، درست دو روز پیش از دومین کنگره قارهای که برای انتشار اعلامیه استقلال برگزار شده بود، قانون اساسی نیوجرسی تصویب شد. این قانون در کنگرهٔ استانی که بعدها مجلس ایالتی نام گرفت، تصویب و برای اطمینان مادهای در آن گنجاده شد که در صورت پیوستن دوباره به بریتانیا این قانون باطل میشد. نمایندگانی که از سوی نیوجرسی اعلامیه استقلال ایالات متحده را در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ امضا کردند، ریچارد استوکتُن، جان ویتراسپون، فرانسیس هاپکینسون، جان هارت و آبراهام کلارک نام داشتند.
در خلال جنگ انقلاب آمریکا، ارتشهای بریتانیا و آمریکا چندین بار از نیوجرسی گذشتند و چندین نبرد محوری انقلاب نیز در این ایالت رخ داد. به هین دلیل امروزه اغلب به نیوجرسی لقب «گذرگاه انقلاب آمریکا» را میدهند. جرج واشینگتن در دو زمستان ارتش قارهای را در موریستاون مستقر کرد، به همین دلیل به این شهر لقب «پایتخت نظامی انقلاب آمریکا» را داده بودند.
در شبهای ۲۵–۲۶ دسامبر ۱۷۷۶، ارتش قارهای تحت فرمان واشینگتن از رود دلاور گذشت. پس از آن او با حملهای غافلگیرانه هسیها را در نبرد ترنتون شکست داد. کمی بیشتر از یک هفته بعد از نبرد ترنتون، نیروهای آمریکایی با متوقف کردن ژنرال چارلز کورنوالیس در نبرد دوم ترنتون، یک پیروزی بزرگ به دست آوردند. با فرار نیروهای کرونوالیس، واشینگتن با حملهای غافلگیرانه در ۳ ژانویهٔ ۱۷۷۷، ارتش بریتانیا را در پرینستون شکست داد. گذر واشینگتن از دلاویر اثر امانوئل لوتز به یکی از نمادهای انقلاب تبدیل شد.
نیروهای آمریکایی تحت نظر واشینگتن در نبرد مونموث در برای ژوئن ۱۷۷۸ برابر نیروهای ژنرال هنری کلینتون قرار گرفتند. واشینگتن سعی کرد با استفاده از غافلگیری ستونهای صف بریتانیاییها را بشکند اما کلینتون سعی داشت تا به جناحین ارتش آمریکا را ضربه بزند که باعث شد آمریکاییها با بینظمی عقبنشینی کنند. در ادامه آمریکاییها دوباره صفوف خود را سامان دادند و در مقابل بریتانیاییها مقاوت کردند.
در تابستان ۱۷۸۳، کنگرهٔ قارهای در تالار ناسائوی دانشگاه پرینستون گرد هم آمدند که باعث شد پرینستون برای چهار ماه حکم پایتخت را داشته باشد. در آنجا بود که کنگرهٔ قارهای دریافت با امضای معاهدهٔ پاریس میتواند جنگ را پایان دهد.
در هجدهم دسامبر ۱۷۸۷ نیوجرسی به سومین ایالتی بدل شد که پس از دلاویر و پنسیلوانیا قانون اساسی ایالات متحده را تصویب نمود که در نیوجرسی طرفداران بسیاری داشت چون تعرفهٔ کالاهای وارداتی اروپا به نیویورک را از بین میبرد. این ایالت نخستین ایالتی بود که منشور حقوق ایالات متحده آمریکا را امضا کرد.
تمام ساکنان نیوجرسی که دارای سطح توانایی مالی خاصی بودند حتی زنان و سیاهپوستان (به استثنای زنان متأهل زیرا جدای از شوهرانشان توانایی مالکیت نداشتند) میتوانستند به قانون اساسی ایالتی ۱۷۷۶ رأی دهند. هر دو طرف، در چندین انتخابات طرف مقابل را به سخره گرفتند که آرای زنان که بیصلاحیت هستند را جذب کردند و به زنان «رأی دهندگان پتیکت (لباس زیر زنانه)» لقب داده بودند. در سال ۱۸۰۷، مجلس با تفسیر قانون اساسی لایحهای را تصویب کرد به نام «رأی همگان مردان سفیدپوست» به استثنای فقرا که حق رأی را از زنان و سیاهپوستان صلب میکرد.
قرن نوزدهم
در پانزدهم فوریهٔ ۱۸۰۴، نیوجرسی به آخرین ایالت شمالیای بدل شد که قانون بردهداری را لغو کرد و قوانینی تصویب شد که به مرور بردهداری را منسوخ مینمود. همین باعث شد به تدریج جمعیت بردگان کم شود. نزدیک جنگ داخلی دهها برده کماکان در نیوجرسی در بند بودند. رأی دهندگان نیوجرسی در ابتدا قوانین لغو بردهداری و اعطای حقوق به سیاهان کشور را نپذیرفته و رد کردند.
پس از تکمیل کانال موریس در ۱۸۳۱، روند صنعتی شدن در شمال ایالت به سرعت افزایش یافت. این کانال حمل زغالسنگ از شرق پنسیلوانیا، لیهای ولی به شمال نیوجرسی را ممکن میکرد و باعث رشد صنعت در شهرهای پترسون، نیوآرک و جرسی سیتی شد.
در ۱۸۴۴، دومین قانون اساسی ایالت تصویب و به مرحلهٔ اجرا درآمد. به موجب آن شهرستانها مناطق انتخاباتی سنای ایالتی شدند و برخی مرزها مثل (مثل مرز شهرستان مرسر) نیز شکل گرفتند. قانون اساسی در ۱۹۴۷ نیز اصلاح شد اما دیوان عالی ایالت متحده آن را در ۱۹۶۲ باطل اعلام کرد. در قانون اساسی سال ۱۷۷۶ نیروی اجرایی ایالت قدرت بیشتری داشتند اما در قانون مصوب ۱۸۴۴، اداراتی ایجاد شدند که مستقل از دولت ایالتی کار میکردند.
نیوجرسی یکی از سه ایالاتی بودند (به همراه دلاور و کنتاکی) که موجب دو پیروزی آبراهام لینکلن در انتخابات ریاست جمهوری شدند. در خلال جنگ داخلی آمریکا ایالت توسط فرماندار جمهوریخواه، چارلز اسمیت اولدن و سپس فرماندار دموکرات، جوئل پارکر اداره میشد. نیوجرسی ۸۰٬۰۰۰ نفر از اهالی خود را در ارتش شمالی از دست داد. برخلاف بسیاری از ایالات، حتی ایالات شمالی، هیچ نبردی از جنگ داخلی در این ایالت رخ نداد.
در انقلاب صنعتی شهرهایی مثل پترسون رشد کرده و پررونق شدند. پیش از آن اقتصاد ایالت متکی به کشاورزی بود که خرابی محصولات و فقر خاک به آن ضربه میزد. همین باعث شد که اقتصاد ایالت به سمت صنعتی شدن بیشتر پیش رود و کارخانهجات نساجی و تولید ابریشم شکل گرفتند. توماس ادیسون که ۱۹۰۳ اختراع ثبت کرده بود، خود به یکی از شاخصههای اصلی انقلاب صنعتی بدل شد. بسیاری از این اختراعها حین کار در نیوجرسی به وجود آمدند. محل کار ادیسون، ابتدا در منلو پارک و سپس اورنج غربی، به عنوان اولین مرکز پژوهش ایالات متحده شناخته میشود. خیابان کریستی در منلو پارک نخستین راهی بود که روشنایی الکتریکی را تجربه کرد. ترابری نیز در پی بهبود لوکوموتیوها و قایقهای بخار بهتر شد.
همچنین معادن آهن نیز موجب رشد صنعت در اواسط قرن نوزدهم شد. معادنی مثل کوه هوپ، هیل و راکوی ولی صنایع پررونقی را شکل دادند. معادن و کانال موریس موجب توسعهٔ شهرهای جدید شدند. استخراج روی نیز، به خصوص در معدن استرلینگ هیل صنایع بزرگی به وجود آورد.
قرن بیستم
نیوجرسی در دههٔ ۱۹۲۰ رونق چشمگیری گرفت. نخستین مراسم دوشیزهٔ آمریکا در ۱۹۲۱ در شهر آتلانتیک سیتی برگزار شد، تونل هالند جرسی سیتی را در ۱۹۲۷ به منهتن متصل کرد و در ۱۹۳۳ اولین سینما ماشین آمریکا در کمدن شروع به کار نمود. در دوران رکود بزرگ اقتصادی در دههٔ ۳۰ قرن بیستم، دولت به ساکنان بیکار مجوز خواهان میداد. در همین دهه سانحهٔ هیندنبورگ در شهر منچستر، نیوجرسی رخ داد و کشتی اساس مورو کستل نیز در نزدیکی ازبوری پارک پیش از آتش گرفتن به گل نشست.
در خلال هر دو جنگجهانی، نیوجرسی مرکز تولیدات جنگی، به خصوص تجهیزات نیروی دریایی بود. کشتیسازی و اسکلهٔ خشک فدرال در کرنی و نیوآرک و مجموعهٔ کشتیسازی نیویورک در کمدن انواع کشتیهای هواپیمابر، رزمناو و ناوشکن را تولید میکند. در جنگ جهانی دوم نیوجرسی به تنهایی ۶٫۸٪ از کل تسلیحات کشور را تولید میکرد و رتبهٔ پنجم را از میان ۴۸ ایالت داشت. همچنین فورت دیکس (۱۹۱۷)، کمپ مریت (۱۹۱۷) و کمپ کیلمر (۱۹۴۱) وظیفهٔ تربیت سربازان را در هر دو جنگ جهانی بر عهده داشتند. در دوران جنگ سرد نیز نیوجرسی به یکی از پایگاههای اصلی دفاعی کشور بدل شد و با قرارگیری چهارده ایستگاه موشکزن نایکی وظیفهٔ دفاع از نیویورکسیتی و فیلادلفیا را برعهده داشت. قایق اژدر موتوری پیتی-۱۰۹ که در جنگ جهانی دوم تحت فرمان ستوان جان. اف کندی قرار داشت در قایقسازی الکو در نزدیکی بایون تولید شده بود. کشتی هواپیمابر یواساس اینترپرایز (سیوی-۶) در دههٔ ۱۹۵۰ پیش از آنکه در کرنی اوراق شود در پایانهٔ نظامی اقیانوسی بایون لنگر انداخت. در سال ۱۹۶۲، نخستین کشتی باری با سوخت هستهای جهان، اناس ساوانه، در کمدن به آب افتاد.
در سال ۱۹۵۱ سامانهٔ شاهراهی نیوجرسی به کار افتاد که امکان حمل و نقل سریع ماشینها و کامیونها را از شمال نیوجرسی (ونطقهٔ کلانشهری نیویورک
به جنوب نیوجرسی (و منطقهٔ کلانشهری فیلادلفیا) را ایجاد میکرد.
در۱۹۵۹، فرماندهی نیروی هوایی موشک سطح به هوای سیآیام-۱۰ بومارک را در پایگاه نیروی هوایی مکگوار نصب کرد. در ۷ ژوئن ۱۹۶۰ انفجار محفظهٔ سوخت موشک سیآیام-۱۰ بومارک موجب ایجاد آلودگی پلوتونیوم در منطقه شد.
در دههٔ ۱۹۶۰، بسیاری از شهرهای صنعتی نیوجرسی صحنهٔ شورشهای نژادی شد. نخستین شورش نژادی ایالت در روز ۲ اوت ۱۹۶۴، در جرسیسیتی رخ داد. متعاقب آن در سال ۱۹۶۷، پس از قتل دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور شورشهایی در نیوآرک و پینفیلد به پا خواست. در سال ۱۹۷۱ نیز شورشهایی در کمدن به وجود آمد.
در سال ۱۹۷۶، در پی دستورالعمل دیوان عالی نیوجرسی در باب سرمایهٔ آموزشی عادلانه، مجلس نیوجرسی قانون مالیات بر درآمد را تصویب نمود. پیش از این دولت هیچگونه مالیات بر درآمدی را اخذ نمیکرد.
قرن بیست و یکم
اوایل هزارهٔ دوم میلادی، دو سامانهٔ قطار سبک شهری در ایالت ایجاد شد: قطار سبک هادسون-برگن در شهرستان هادسن و ریور لاین در میان کمدن و ترنتون. هدف این پروژهها رشد توسعهٔ ترانزیت-محور به ترتیب در شمال ایالت و در جنوب آن بود. هادسون-برگن بخشی از پروژهٔ احیای شهرستان هادسن و جرسیسیتی بود. کماکان در قرن بیست و یکم پروژهٔ احیای مناطق شمالی ایالت ادامه دارد. در سال ۲۰۱۴، آمار جمعیتی جرسیسیتی حدود ۲۶۲٬۱۴۶ نفر را نشان میداد که از سال ۲۰۱۰ بیشترین رشد شهری در ایالت محسوب میشد. بین ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، نیوآرک نخستین رشد مثبت جمعیتی خود را پس از دههٔ ۱۹۵۰ تجربه کرد.
جغرافیا
نیوجرسی در شمال و شمال شرق خود با ایالت نیویورک مرز مشترک دارد. (بخشی از آن رود هادسن، خلیج بالای نیویورک، کیل ون کول، خلیج نیوآرک و آرتور کیل مشخص میشود) در شرق ایالت نیز اقیانوس اطلس قرار گرفتهاست. در جنوب غربی از طریق خلیج دلاویر با ایالت دلاویر و در غرب از طریق رود دلاویر با پنسیلوانیا همسایه است. نیوجرسی غالباً به سه منطقهٔ جغرافیایی تقسیم میشود: شمال جرسی، مرکز جرسی و جنوب جرسی. برخی ساکنان نیوجرسی مرکز جرسی را یک منطقهٔ به خصوص به حساب نمیآورند اما بقیهٔ مردم اعتقاد دارند که این منطقه از لحاظ جغرافیایی و فرهنگی با دو منطقهٔ دیگر تفاوت دارد.
در این مناطق پنج ناحیهٔ متمایز نیز قرار گرفتهاست که بر اساس جغرافیای طبیعی و تمرکز جمعیت تقسیم میشوند. اولی شمال شرقی ایالت که به منهتن در نیویورک نزدیک است و روزانه میلیونها مسافر که غالباً از حمل و نقل عمومی استفاده میکنند، برای رفتن به محل کار خود وارد شهر میشوند. شمال غربی نیوجرسی غالباً جنگلی، روستایی و کوهستانی است. سواحل نیوجرسی در امتداد اقیانوس اطلس در مرکز و جنوب جرسی طبیعت، ساکنان و فرهنگ مشخص به خود را دارد. درهٔ دلاور که شهرستانهای جنوب غربی ایالت را در برمیگیرد در منطقهٔ کلانشهری فیلادلفیا قرار میگیرد. ناحیهٔ پاین بارنز (کاجهای بیثمر) نیز بخش جنوبی ایالت را در برمیگیرد و عموماً با جنگلهای کاج و بلوط پوشیده شدهاست و تراکم جمعیتی پایینتری نیز نسبت به دیگر مناطق ایالت دارد.
ادارهٔ مدیریت و بودجهٔ فدرال ایالت را به هفت منطقهٔ آماری کلانشهری، با ۱۶ شهرستان که مناطق کلانشهری نیویورک و فیلادلفیا را در برمیگیرند، تقسیم میکند. چهار شهرستان کلانشهر مستقل خود را دارند و شهرستان وارن بخشی از کلانشهر لیهای ولی در پنسیلوانیا به حساب میآید. نیوجرسی در مرکز مگالاپلیس شمالشرق قرار دارد.
های پوینت در شهر مونتاگ، شهرستان ساسکس با ۱۸۰۳ پا (۵۵۰ متر) ارتفاع از سطح دریا به عنوان بلندترین نقطهٔ ایالت شناخته میشود اما از نظر ارتفاع نسبی، کوه کیتیاَن در شهرستان موریس با ارتفاع نسبی ۸۹۲پا (۲۷۱ متر) بلندترین نقطهٔ ایالت به حساب میآید. پالیزادها یک رشته از صخرههای شیبدار در کنارهٔ رود هادسن در شهرستان برگن و هادسن هستند. رودهای هادسن، دلاویر، پاسائیک، هاکنسک، راهوی، موسکانِتکانگ، مولیکا، رانکوکاس، ماناسکوان، موریس و تامز از اصلیترین رودهای ایالت هستند. به خاطر ماهیت شبهجزیرهای نیوجرسی، هم طلوع و هم غروب آفتاب در نقاط مختلف ایالت بر فراز آب قابل مشاهده است.
مکانهای برجستهٔ جغرافیایی
شکاف آبی دلاویر (یک شکاف پرشده از آب در مرز نیوجرسی و پنسیلوانیا)
خلیج بزرگ (در شمال آتلانتیک سیتی و جنوب نیویورک)
پناهگاه حیات وحش ملی باتلاق بزرگ (در شهرستان موریس که یکی از ۵۵۰ پناهگاه حیات وحش کشوری است)
ارتفاعات نیویورک-نیوجرسی
پالیزادها (صخرههای حاشیه رود هادسن)
سواحل جرسی (سواحل اقیانوس اطلس)
مزارع نیوجرسی (اکوسیستم گستردهٔ تالابی در شمال شرق ایالت)
پاین بارنز (جنگلهای کاج و بلوط جنوب ایالت)
جنگل ایالتی کوه راماپو (در شهرستانهای برگن و پاسائیک)
ذخیرهگاه کوه جنوبی (ذخیرهگاه طبیعی بر رود راهوی در شهرستان اسکس)
آب و هوا
دو شرایط آب و هوایی در ایالت وجود دارد. جنوب، مرکز و شمال شرقی ایالت آب و هوای نیمهگرمسیری مرطوب دارد، در حالی که شمال غربی ایالت جز اقلیم قارهای مرطوب قرار میگیرد که دمایش در ارتفاعات کمتر میشود. هر سال بین ۲۴۰۰ تا ۲۸۰۰ ساعت آفتاب بر ایالت میتابد.
تغییرات آب و هوایی نیوجرسی از تمام ایالات دیگر سرعت بیشتری دارد. طبق گزارشهای ۲۰۱۹، نیوجرسی یکی از سریعترین گرمایش را در کشور داشتهاست. از سال ۱۸۹۵، میانگین دمایی ایالت ۳٫۶ درجهٔ فانهایت افزایش داشتهاست؛ بیش از دو برابر میانگین دمایی ۴۸ ایالت دیگر.
تابستانها عموماً گرم و شرجی است، که میانگین بالایی دما ۲۸–۳۱ درجهٔ سانتیگراد و میانگین پایین دما ۱۶–۲۱ درجهٔ سانتیگراد میباشد. هر تابستان حدود ۲۵ روز از سال دما از ۳۲ درجه بالاتر میرود و و بعضی سالها به دمای بالاتر از ۳۸ درجه نیز دیده میشود. زمستانها نیز معمولاً سرد است و برخی مواقع دمای آن به پایینتر از ۱۲ درجهٔ سانتیگراد نیز میرسد. برخی روزهای زمستانی نیز دمایی بالاتر از ۱۰ درجه را تجربه میکند. بخش شمال غربی ایالت زمستانهای سردتری را نسبت به دیگر نقاط ایالت تجربه میکند و گاهی دمایش به پایینتر از ۱۸ درجهٔ سانتیگراد نیز میرسد. بهار و پاییز معمولاً تفاوت دمایی زیادی را به خود میبیند و رطوبت کمتری نسبت به تابستان دارند. بالاترین دمای گزارش شده در نیوجرسی مربوط به ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۶ در رونیون میشود که رکورد ۴۳ درجهٔ سانتیگراد را ثبت کردهاست و در مقابل پایینترین دمای گزارش شده در ایالت نیز با -۳۷ درجهٔ سانتیگراد مربوط به ۵ ژانویه ۱۹۰۴ در ریور ویل میشود.
میانگین بارش سالانهٔ ایالت ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ میلیمتر است که در تمام سال ادامه خواهد داشت. میانگین بارش برف در زمستان نیز در جنوب و نزدیک سواحل۲۵۰–۳۸۰ میلیمتر، در شمال شرقی و مرکز ایالت ۳۸۰–۷۶۰ میلیمتر و در ارتفاعات شمال غربی ۱۰۰۰–۱۳۰۰ میلیمتر میباشد؛ البته میزان بارش برف میتواند سال به سال متفاوت باشد. بهطور متوسط ۱۲۰ روز از سال بارانی است و ۲۵ تا ۳۰ روز آن با توفان و آذرخش همراه میشود که بیشتر در تابستان نیز رخ میدهد.
در طول زمستان و اوایل بهار امکان رخ دادن نوریستر در ایالت به همراه کولاک یا سیلاب وجو دارد اما تندبادها، توفند، پیچند و زلزله به ندرت اتفاق میافتد اگرچه که تندباد سال ۱۹۰۳ و توفند سندی در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۲ بر نیوجرسی با ریزش زمین و بادهایی با سرعت ۱۴۵ کیلومتر بر ساعت اثر گذاشتهاست.
مردمشناسی
جمعیت ایالت
اداره آمار ایالات متحده آمریکا تخمین میزند که در ۱ ژوئیه ۲۰۱۹، نیوجرسی جمعیتی برابر با ۸٬۸۸۲٬۱۹۰ نفر داشته باشد که نسبت به سرشماری سال ۲۰۱۰، ۱٫۰۳٪ افزایش داشتهاست. ساکنان نیوجرسی اغلب نیوجرسین خواند میشوند اما نیوجرسیت نیز گاهی به آنها گفته میشود. طبقآمار سال ۲۰۱۰، ۸٬۷۹۱٬۸۹۴ نفر در این ایالت سکنی دارند که ترکیب نژادی آنها بدین صورت است:
سفیدپوستان آمریکایی: ۶۸٫۶٪
سیاهپوستان آمریکایی: ۱۳٫۷٪
آسیاییهای آمریکایی: ۸٫۳٪
بومیان آمریکا: ۰٫۳٪
نژاد مخلوط: ۲٫۷٪
دیگر نژادها: ۶٫۴٪
۱۷٫۱٪ از جمعیت ایالت هیسپانیایی یا لاتین هستند.
سفیدپوستان غیرهیسپانیک در سال ۲۰۱۱ ۵۸٫۹٪ از جمعیت ایالت را تشکیل میدادند، در حالی که این رقم در سال ۱۹۷۰ برابر با ۸۵٪ جمعیت بود.
در سال ۲۰۱۰، تخمین زده میشد که ۶٫۲٪ از مردم ایالت را مهاجران غیرقانونی تشکیل میدهند که از این نظر نیوجرسی چهارمین ایالت در میان ایالات کشور محسوب میشود. تخمین زده میشود که ۵۵۰٬۰۰۰ مهاجر غیرقانونی در سال ۲۰۱۰ در ایالت ساکن بودند. در این میان کمدن، جرسی سیتی و نیوآرک تنها شهرهایی بودند که قواعد شهر بستگاه (مشارکت حوزهٔ قضایی با قوهٔ مجریهٔ شهر برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی) در آن اجرا میشود.
طبق گزارش سال ۲۰۱۰، نیوجرسی یازدهمین ایالت پرجمعیت ایالات متحده است و با تراکم ۴۵۸ نفر در هر کیلومتر به عنوان متراکمترین ایالت کشور نیز شناخته میشود. بیشتر جمعیت ساکن ایالت در شهرستانهای پیرامون نیویورک سیتی و فیلادلفیا و سواحل شرقی سکونت دارند، در حالی که شهرستانهای غربی و جنوبی ایالت جمعیت کمتری زندگی میکنند. این ایالت طبق گزارش ادارهٔ آمار، ثروتمندترین شهر ایالات متحده است.
گرانیگاه جمعیتی نیوجرسی شهرستان میدلسکس و شهر میلتاون میباشد. همچنین تراکم حضور دانشمندان و مهندسان در نیوجرسی از هر نقطهٔ دیگر دنیا بالاتر است.
در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۳، ایالت نیوجرسی ازدواج همجنسگرایان را قانونی اعلام کرد.
نیوجرسی یکی از بیشترین گوناگونیهای قومیتی و مذهبی آمریکا را دارد. در سال ۲۰۱۱، ۵۶٫۴٪ از کودکان زیر یک سال متعلق به نژادهای کمینه بودند که برابر با یک درصد از جمعیت سفید غیرهیسپانیک است. این ایالت پس از نیویورک بیشترین جمعیت یهودی و پس از میشیگان بیشترین جمعیت مسلمان را بر حسب درصد در خود جا دادهاست. همچنین بیشترین درصد جمعیت پرویی کشور را دارد و پس از فلوریدا بیشترین درصد جمعیت کوبایی نیز در نیوجرسی زندگی میکنند. علاوه بر این نیوجرسی سومین جمعیت بزرگ آسیاییهای ساکن آمریکا را بر حسب درصد در خود جای دادهاست. همچنین بر اساس آمار سرشماری سال ۲۰۰۰ دومین جمعیت بزرگ ایتالیاییها نیز در این ایالت سکونت دارند. تعداد قابل توجهی از سیاهپوستان، هیسپانیاییها (پرتوریکویی و دومینیکنی)، سرخپوستان، عربها و برزیلیها در این ایالت مأوا گزیدهاند. نیوجرسی سومین جمعیت بزرگ هندیان و شهرستان برگن بزرگترین جامعهٔ مالایالی کشور را در خود جای دادهاند. همچنین بزرگترین جامعهٔ کرهای آمریکا نیز در نیوجرسی حضور دارند و شهرستان برگن پرتراکمترین جمعیت کرهای را در میان تمام شهرستانها آمریکا دارد (۶٫۹٪ در ۲۰۱۱). نیوجرسی همچنین براساس آمار سال ۲۰۱۰، دارای چهارمین جمعیت بزرگ فیلیپینی و چهارمین جمعیت بزرگ چینی میباشد. پنج جمعیت قومی پرشمار ایالت در سال ۲۰۰۰ اینگونه بودهاند:
ایتالیایی (۱۷٫۹٪)
ایرلندی (۱۵٫۹٪)
آفریقاییها (۱۳٫۶٪)
آلمانی (۱۲٫۶٪)
لهستانی (۶٫۹٪)
میدان ایندیا در شهر بمبئی، جرسی سیتی، شهرستان هادسن خانهٔ بزرگترین جمعیت هندیها در نیمکرهٔ غربی است. در حالی که نیوجرسی مرکزی، به خصوص ادیسون و پیرامون شهرستان میدلسکس به عنوان سکونتگاه هندیهای پرشمار شناخته میشود. بزرگترین پرستشگاه هندوها در سال ۲۰۱۴ در رابینزویل افتتاح گشت.
نیوآرک با ۲۵۰٬۰۰۰ نفر جمعیت، چهارمین شهر کمدرآمد در ایالات متحده است، در حالی که ایالت نیوجرسی دومین سطح میانگین درآمد را در سال ۲۰۱۴ داشتهاست. این از آنجا ناشی میشود که بیشتر ثروت در حومهٔ نیویورک و فیلادلفیا متمرکز شدهاست. نیوجرسی متراکمترین ایالت است و تنها ایالتی است که طبق تعاریف ادارهٔ آمار ایالات متحده تمام شهرستانهایش را میتوان شهری شده در نظر گرفت.
سال ۲۰۱۰، ۶٫۲٪ از جمعیت زیر پنج سال سن داشتند و ۲۳٫۵٪ افراد سنشان پایینتر از ۱۸ سال بوده در حالی که فقط ۱۳٫۵٪ از افراد ۶۵ سال یا بیشتر داشتند. همچنین تخمین زده میشود که در این سال زنان ۵۱٫۳٪ از جمعیت ایالت را تشکیل میدادند. یکی از تحقیقات مرکز تحقیقاتی پیو نشان میدهد که نیوجرسی تنها ایالتی است که هندیان مقام بیشترین جمعیت مهاجرانی که خارج از آمریکا متولد شدهاند را دارند. هندیان ۱۰٪ از کل متولدشدگان خارج از آمریکای نیوجرسی را تشکیل میدهد.
نرخ تولد
در سال ۲۰۱۱، ۵۶٫۴٪ از کودکان زیر یک سال نیوجرسی اقلاً یکی از والدینشان جز اقلیت نژادی (یعنی نژادی غیر از نژاد سفید غیرهیسپانیک) بودند.
از سال ۲۰۱۶، اطلاعات مربوط به سفیدپوستان هیسپانیک جمعآوری نشدهاست
زبان
طبق گزارش سال ۲۰۱۰، ۷۱٫۳۱٪ (۵٬۸۳۰٬۸۱۲) از مردم نیوجرسی که حداقل پنج سال سن دارند، زبان انگلیسی زبان اصلی آنهاست که در خانه صحبت میشود در حالی که ۱۴٫۵۹٪ (۱٬۱۹۳٬۲۶۱) از باشندگان زبان اسپانیایی و ۱٫۲۳٪ (۱۰۰٬۲۱۷) زبان چینی به عنوان زبان اولشان نگاه میکنند. بهطور کلی ۲۸٫۶۹٪ (۲٬۳۴۵٬۶۴۴) از مردم زبان مادریشان غیر انگلیسی است. این تفاوتهای زبانی گستردهای که در نیوجرسی مشاهده میشود، باعث شده تا این ایالت به ایالت با چندگانگی فرهنگی شهرت یابد و خانهٔ بسیاری از جوامع غیرانگلیسی زبان شدهاست:
آلبانیاییهای پترسون، گارفیلد
عربیزبانهای پترسون، جرسی سیتی
ارمنیزبانان شهرستان برگن
اندونزیاییزبانهای شهرستانهای گلاستر سیتی، میدلسکس، سامرست و یونیون
بنگالیزبانان پترسون
کانتونیزبانان
فارسیزبانان
یونانیزبانان
گجراتیزبانان
عبریزبانان
هندیزبانان در شهرهای جرسی سیتی، ادیسون، آیسلین، ماونت لورل، چری هیل، پرینستون و رابینزویل
ایتالیاییزبانانی که سراسر ایالت پراکنده هستند به ویژه در شهرستانهای کمدن، اسکس و برگن
ژاپنیزبانان ادجواتر و فورتلی
کرهای زبانان شهرستان برگن
مذهب
طبق آمار سال ۲۰۱۰، کلیسای کاتولیک رومی با ۳٬۲۳۵٬۲۹۰ پیرو، بیشترین طرفدار را در نیوجرسی دارد. اسلام ۱۶۰٬۶۶۶ پیرو و کلیسای متحدهٔ متدیست ۱۳۸٬۰۵۲ پیرو دارند. بزرگترین معبد هندوها در جهان، سال ۲۰۱۴ در رابیزویل، شهرستان مرسر در نیوجرسی مرکزی افتتاح شد. در ژانویهٔ ۲۰۱۸، برای نخستین بار یک پیرو آیین سیک به نام گوربیر گروال به مقام دادستانی کل ایالت رسید. در ژانویهٔ ۲۰۱۹ در مونتگومری، شهرستان سامرست صدف جعفر به نخستین زن مسلمان، نخستین زن جنوب آسیایی و نخستین زن پاکستانی-آمریکایی بدل شد که به مقام شهرداری رسید.
اسکان
شهرستان برگن: ۹۳۶٬۶۹۲
شهرستان میدلسکس: ۸۲۹٬۶۸۵
شهرستان اسکس: ۷۹۹٬۷۶۷
شهرستان هادسن: ۶۷۶٬۰۶۱
شهرستان مونمووث:۶۲۱٬۳۵۴
شهرستان اوشن: ۶۰۱٬۶۵۱
شهرستان یونیون: ۵۵۸٬۰۶۷
شهرستان کمدن: ۵۰۷٬۰۷۸
شهرستان پاسائیک: ۵۰۳٬۳۱۰
شهرستان موریس: ۴۹۴٬۲۲۸
شهرستان برلینگتون: ۴۴۵٬۳۸۴
شهرستان مرسر: ۳۶۹٬۸۱۱
شهرستان سامرست: ۳۳۱٬۱۶۴
شهرستان گلاستر: ۲۹۱٬۴۰۸
شهرستان آتلانتیک: ۲۶۵٬۴۲۹
شهرستان کامبرلند: ۱۵۰٬۹۷۲
شهرستان ساسکس: ۱۴۰٬۷۹۹
شهرستان هانتردون: ۱۲۴٬۷۱۴
شهرستان وارن: ۱۰۵٬۷۷۹
شهرستان کیپ می: ۹۲٬۵۶۰
شهرستان سیلم: ۶۲٬۶۰۷
با توجه به افزایش بالا و تراکم شدید نیوجرسی، این ایالت با کمبود نسبی شهرهای کلاسیک بزرگ مواجه است.
این پارادوکس بیشتر در شهرستان برگن قابل مشاهده است که در سال ۲۰۱۹ به عنوان بزرگترین شهرستان نیوجرسی جمعیتی برابر با ۹۳۰٬۰۰۰ نفر در ۷۰ منطقهٔ شهری داشت. بسیاری از مناطق شهری از مرزهای محدودکنندهٔ معمول پا را فراتر گذاشتند و بزرگتر شدند چون نیوجرسی از نظر جغرافیایی با فقر داشتن شهر دست و پنجه نرم میکند. سه تا از چهار شهر پرجمعیت ایالت مساحتی کمتر از ۲۰ مایل مربع (۵۱ کلیومتر مربع) دارند و هشت تا از ده شهر پرجمعیت ایالت، به ویژه پنج شهر نخست، مساحتشان از ۳۰ مایل مربع (۷۷کیلومتر مربع) تجاوز نمیکند. طبق سرشماری سال ۲۰۱۰، چهار شهر ایالت ۱۰۰٬۰۰۰ شهروند مازاد دارند و ادیسون و وودبریج نیز به این دسته بسیار نزدیکند.
اقتصاد
طبق آمار سازمان تحلیل اقتصادی ایالات متحده درآمد ناخالص نیوجرسی در یک چهارم پایانی سال ۲۰۱۸ برابر با ۶۳۹٫۸ میلیارد دلار بودهاست. همچنین تخمین زده میشود که بهطور میانگین هر کدام از ساکنان ایالت در سال ۲۰۱۵، ۵۹۴۰۰ دلار مالیات پرداخته باشد. نیوجرسی در حال حاضر ۲۳۹ میلیارد بدهی دارد.
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور سوئد ( میلیارد دلار) بود. همچنین نیوجرسی قطب صنعت داروسازی آمریکا محسوب میشود.
رفاه
نیوجرسی در سال ۲۰۰۸، با سرانهٔ تولید ناخالص ۵۴٬۶۹۹ دلاری، دومین ایالت پردرآمد ایالات متحده بود و بالاتر از سرانهٔ ناخالص ملی آمریکا با ۴۶٬۵۸۸ دلار قرار میگیرد. همچنین براساس سرانهٔ درآمد ایالتی، با ۵۱٬۳۵۸ دلار در جایگاه سوم کشور میایستد. در ۲۰۱۸، نیوجرسی نسبت به جمعیتش بیشترین تعداد میلیونر را در خود جای داده بود (تقریباً ۹٪ ساکنان). همچنین نیوجرسی براساس تعداد محل کار نسبت به جمعیت نیز در رتبهٔ دوم کشور جای میگیرد. ۹ شهرستان از شهرستانهای ایالت میان ۱۰۰ شهرستان ثروتمند ایالات متحده قرار دارند.
قوانین مالی
نیوجرسی هفت براکت مالیاتی دارد که میزان مالیات بر درآمد ایالت را تعیین میکنند. این مالیات در کمترین حالت برای افراد با درآمد کمتر از ۲۰٬۰۰۰ دلار ۱٫۴٪ و بیشترین حالت برای افراد با درآمد بالای ۵۰۰٬۰۰۰ دلار ۸٫۹۷٪ است.
استاندارد مالیات بر فروش در ایالت از ژانویهٔ ۲۰۱۸ به ۶٫۶۲۵٪ مقرر شد که برتمام فروشهای خرد اجرا میشود مگر توسط قان. ن مستثنی شده باشد. این میزان مالیات نسبتاً از مالیات شهر نیویورک کمتر است و به همین علت تعداد زیادی از فروشندگان آنجا را جذب خود و به خصوص پاراموس میکند. از پنج فروشگاه خرده فروشی پاراموس، یکی از آنها به نام گاردن استیت پلازا مساحتی برابر با دو میلیون فوت مربع (۰۸۱۸۵۸۰۶٫۰۸ متر مربع) دارد. بیشتر غذاهای خانهپز، داروها، غالب پوشاک، کفشها و کاغذهای مورد استفادهٔ خانگی شامل قانون معافیت مالیاتی میشوند. نیوجرسی به ۲۷ ناحیهٔ اقتصادی دارد که شامل پترسون، الیزابت و جرسی سیتی میشود. از جمله چیزهایی که کارفرماها را تشویق میکند در این نواحی اقتصادی کار کنند، منافعی است که قانون برای آن در نظر میگرفتهاست مانند نصف شدن مالیات بر فروش.
نیوجرسی بیشترین نرخ مالیات انباشته را در سطح ملی دارد و ساکنان آن ۶۸ میلیارد دلار مالیات به دولت ایالتی میپردازند که میانگین آن بر اساس جمعیت، ۷٬۸۱۶ دلار، یا ۱۲٫۹٪ از درآمد میشود. تمام مستغلات قرار گرفته در ایالت باید مالیات بر دارایی بپردازند مگر مواردی که قانون آنها را معاف کردهاست.
اختلاف مالیات فدرال
نیوجرسی همیشه یکی از بالاترین سطحهای نسبی اختلاف مالیاتی را در میان ایالات داشتهاست؛ یعنی میزان بودجهای که دولت فدرال به ایالت میدهد بستگی به مالیات دریافتی از ایالت دارد. والتهاب در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد نیوجرسی کمترین وابستگی را به مساعدت دولت فدرال و چهارمین سطح پایین بازگشت سرمایهٔ مالیات پرداختی (۴۸ سنت از هر یک دلار) را دارد.
نیوجرسی یکی از بیشترین نرخهای مالیات را در کشور دارد که یکی از دلایلش بدهی سنگین به دولت فدرال است.
صنایع
نیوجرسی اقتصادی چند وجهی دارد اما تمرکز بیشتری بر روی صنایع دارویی، زیستفناوری، فناوری اطلاعات، خدمات مالی، توسعهٔ مواد شیمیایی، صنایع غذایی، تجهیزات الکتریکی، چاپ و نشر و گردشگری دارد. محصولات مزرعهداری نیوجرسی معمولاً شامل فرآوردههای گلخانهای، پرورش اسب، سبزیجات، میوه، آجیل، خوراک دریایی و لبنیات میشود. نیوجرسی در تولید زغالاختهٔ آبی رتبهٔ دوم، در تولید زغالاخته و اسفناج رتبهٔ سوم و در تولید فلفل دلمهای، گلابی و کاهو رتبهٔ چهارم را در میان ایالات دارد. این ایالت از نظر میزان زمین زیر کشت مارچوبه رتبهٔ چهارم را دارد.
اگرچه نیوجرسی خانهٔ صنایع انرژی است، اما مصرف انرژی آن تنها ۲٫۷٪ از مصرف کشوری است و ۰٫۸٪ کربن دیاکسید ایالات متحده را تولید میکند. این تولید کم گازهای گلخانهای میتواند حاصل مصرف انرژی هستهای در ایالت باشد. نیوجرسی سه نیروگاه هستهای دارد که ایستگاه اویستر کریک که در سال ۱۹۶۹ افتتاح شد، قدیمیترین نیروگاه کشور است.
نیوجرسی صنایع علمی زیادی را در خود جای داده که شرکتهای دارویی و ارتباطی از بزرگترین آنهاست. همچنین نیوجرسی در خردهفروشی، آموزش و فروش املاک بسیار قدرمتند است و به ساکنان نیویورک سیتی و فیلادلفیا نیز خدمترسانی میکند.
به خاطر موقعیت جغرافیایی نیوجرسی و وجود بندر نیوجرسی و نیویورک که شلوغترین بندر سواحل شرقی است، کشتیسازی از صنایع کلیدی ایالت است. پایانهٔ بندری نیوآرک- الیزابث مارین اولین بندر کانتینری جهان بوده و امروزه نیز یکی از بزرگترین بندرها از این دست است.
مقر اصلی بسیاری از شرکتهای بزرگ، از جمله ۲۴ شرکت از فهرست فورچون ۵۰۰ در نیوجرسی قرار دارد. پاراموس و شهرستان برگن سالانه ۶ میلیار دلار از راه خردهفروشی به ایالت سود میرساند. چندین شهرستان نیوجرسی از جمله سامرست (۷)، موریس (۱۰)، هانتردون (۱۳)، برگن (۲۱) و مونموث (۴۲) در میان پردرآمدترین شهرستانهای کشور قرار دارند.
گردشگری
نیوجرسی در مرکز مگالاپلیس شمالشرق قرار دارد و به خاطر داشتن سامانهٔ حمل و نقلی گسترده، یک سوم ساکنان ایالات متحده و بسیاری از کاناداییها از آن استفاده میکنند. دسترسی آسان و سواحلی مانند سواحل آتلانتیک سیتی، سواحل جرسی و دیگر جاذبههای تاریخی و طبیعی باعث شده که در سال ۲۰۱۸، ۱۱۱ میلیون گردشگر از نیوجرسی دیدن کنند که درآمد حاصل از آن بالغ بر ۴۴٫۷ میلیارد دلار بودهاست. گردشگری بهطور مستقیم ۳۳۳٬۸۶۰ شغل شده و بهطور کلی ۵۳۱٬۰۰۰ شغل را نجات دادهاست و از طریق آن ۵ میلیارد دلار از طریق مالیات برای دولت محلی درآمده داشتهاند.
شرطبندی
در سال ۱۹۷۶، یک همهپرسی در نیوجرسی برگزار شد که حاصل آن قانونی شدن ایجاد کازینو در آتلانیتکسیتی بود. نخستین کازینوی قانونی در سال ۱۹۷۸ شروع به کار کرد. در آن زمان، لاس وگاس تنها مکانی در کشور بود که وجود کازینوها در آن قانونی بود. امروزه، کازینوها در سراسر بوردواک آتلانتیک سیتی مشغول به کار هستند.
از سال ۲۰۱۰ به بعد شرطبندی در آتلانتیک سیتی شرایط خوبش را از دست داد. از سال ۲۰۱۴ چندین کازینو در اثر عدم توانایی برای رقابت با کازینوهای دیگر ایالات شمال شرقی بسته شدند. در ۲۶ فوریه ۲۰۱۳، فرماندار کریس کریستی لایحهٔ قانونی شدن شرطبندی برخط را امضا کرد. از زمان تصویب این لایحه توسط دیوان عالی ایالات متحده در تاریخ ۱۴ می ۲۰۱۸، شرطبندی ورزشی بیشترین درآمد را برای ایالت داشتهاست.
منابع طبیعی
۴۵٪ مساحت نیوجرسی توسط جنگل پوشیده شدهاست که تخمین زده میشود چیزی حدود ۲٫۱ میلیون هکتار باشد. درخت بلوط معمولترین درخت در این جنگلهاست. در جنوب ایالت نیز جنگلهای کاج وجود دارد.
روی، آهن و منگنز از معادن اطراف فرانکلین فورنس کماکان استخراج میشود. نیوجرسی از لحاظ تولید انرژی خورشیدی در کشور رتبهٔ دوم را به خود اختصاص دادهاست و یکی از ایالاتی است که قواعد مترینگ خالص را به تمامی اجرا میکند و گواهیهای تأیید وجود انرژی تجدیدپذیر را صادر میکند. بیش از ۱۰٬۰۰۰ تأسیسات خورشیدی در نیوجرسی وجود دارد.
مراکز مهم علمی
در سال ۲۰۱۰، ۶۰۵ ناحیهٔ آموزشی در نیوجرسی وجود داشتهاست.
وزیر آموزش، ریک روزنبرگ در دیداری با جان کورزین، فرماندار ایالت، قواعد پیشرفت آموزشی را به وجود آورد که ثبت نام در دبیرستانها را ۱۰٪ افزایش و ترک تحصیل را در ایالت ۱۵٪ کاهش دادهاست. همچنین مقدار پول اهدایی به مدارس نیز ۱۰٪ افزایش داشتهاست. زمانی که انتقادها علیه این قواعد افزایش یافت و گفته شد پول لازم برای بخش سلامت را برای آن خرج میکنند، روزنبرگ به این طرح پشت کرد.
سال ۲۰۱۰، فرماندار ایالت حق بیمهٔ تمام دبیران را پرداخت کرد اما در حال حاضر دبیرانی که در مدارس عمومی کار میکنند، مجبورند بخشی از حق بیمهٔ خود را بپردازند.
در سال ۲۰۱۵، نیوجرسی با پرداخت ۱۸٬۲۳۵ دلار به ازای هر دانشآموز، بیشترین بودجهٔ آموزشی عمومی را پس از ایالات نیویورک، آلاسکا و کنتیکت، داشتهاست.
دانشگاه پرینستون یکی از اعضای آیوی لیگ در این ایالت قرار دارد. دانشگاه راتگرز نیز از اعضای لیگ آیوی عمومی است؛ و دانشگاه مؤسسه فناوری استیونز در حومه شهر نیویورک قرار دارد. آزمایشگاههای بل نیز در این ایالت قرار دارند.
در سال ۲۰۱۴ سامانهٔ آموزشی نیوجرسی توسط سایت والتهاب دات کام به عنوان بهترین سامانهٔ آموزشی کشور انتخاب شد. یواس نیوز اند ورلد ریپورت در سال ۲۰۱۸ به سامانهٔ آموزشی نیوجرسی پس از ماساچوست رتبهٔ دوم را اختصاص داد. در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲ نیز ادوکیشن ویک مدارس عمومی نیوجرسی را بهترین مدارس عمومی کشور دانست. نُه دبیرستان نیوجرسی در لیست ۲۰۱۶ نیوزویک در میان بیست و پنج دبیرستان برتر ایالات متحده قرار دارند.
فرهنگ
نیوجرسی نقش مهمی را در رابطهٔ فرهنگی ایالات متحده بازی میکند. مثل هر ایالت دیگری، نیوجرسی غذاهای محلی، جوامع مذهبی، موزهها و تالارهای مشاهیر خود است.
نیوجرسی محل تولد بسیاری از اختراعات مدرن بودهاست از جمله پخش رادیویی افام، دوربینهای فیلمبرداری، باتریهای لیتیومی، لامپ حبابی، ترانزیستور و قطارهای برقی. نوآوریهای دیگر نیوجرسی شامل سینماهای درایو-این (تماشای فیلم داخل خودرو)، زراعت زغالاختهٔ آبی، سس کرانبری، کارت پستال، گرامافون، زیپ، تافیهای نمکین، کشتی هوایی، هنداونههای بیدانه، بستنی قیفی میباشد. همچنین زیردریایی برای اولین بار در این ایالت به آب افتاد.
داینرها از مشخصههای نیوجرسی هستند. در نیوجرسی ۶۰۰ داینر وجود دارد؛ بیش از نقطهٔ دیگری در جهان.
نیوجرسی تنها ایالتی است که سرود رسمی ندارد. برخی منابع به اشتباه سرود از نیوجرسی میآیم را به عنوان سرود این ایالت فهرست کردهاند اما درست نیست. حتی با وجود پیشنهادهای شورای هنری نیوجرسی به قوهٔ مقننهٔ ایالت در سال ۱۹۹۶، هیچ سرودی به شکل رسمی برای ایالت انتخاب نشد.
نیوجرسی یکی از اهداف پرتعداد جُکها و لطایف آمریکایی است، به خصوص از سمت ساکنان شهر نیویورک که از برنامههای تلویزیونی مثل پخش زنده شنبه شب نشأت گرفتهاست. شاهراه اصلی ایالت میان دو شهر بزرگ ساحل شرقی، نیویورک و فیلادلفیا کشیده شدهاست. کسانی که از این راه استفاده میکنند احتمالاً تنها مناطق صنعتی را مشاهده میکنند اما نیوجرسی آغازکنندهٔ فرهنگ روستایی و حومهنشینی آمریکا بودهاست. برنامههای مستندوار و واقعی تلویزیونی ساحل جرسی و زنان خانهدار نیوجرسی فرهنگ حاکم بر ایالت را به خوبی نمایش میدهند اما آرون راکلند، محقق آمریکایی معتقد است سریال سوپرانوز و موسیقی بروس اسپرینگستین تصویر مثبتتری از فرهنگ نیوجرسی نمایش میدهد.
غذای محلی
نیوجرسی چندین غذای مختلف را در منطقهاش گسترش دادهاست مثل رولت گوشت خوک تیلور، استیک پنیری و اسکرپل. چندین ایالتی که مثل نیوجرسی جمعیت قابل ملاحظهای از آمریکایی ایتالیاییها را در خود جای دادهاند افتخار ثبت ساندویچ زیردریایی را به نام خود کسب کردهاند.
موسیقی
سبکهای راک و رپ ابتدا از ایالتی مثل نیوجرسی نشأت گرفتند. موسیقیدانهای برجستهٔ نیوجرسی از این قرارند:
فرانک سیناترا در هابوکن متولد شد. او با گروهش، هابوکن فور، در همان محل شروع به کار کرد و پیش از بردن جایزهٔ اسکار نمایشهایی آماتور را در تئاتر منطقه اجرا کرد.
بروس اسپرینگستین، که در بیشتر آلبومهای خود از زندگی در نیوجرسی خوانده، در فریهولد متولد شدهاست. بعضی از آهنگهای او مثل «متولد شده تا فرار کند»، «روحی در شب»، «روزالیتا (امشب بیرون بیا)» «جادهٔ طوفانی»، «آتلانتیک سیتی» و «جانگللند» نمایشدهندهٔ زندگی در نیوجرسی هستند.
برادران جوناز در وایکاف، نیوجرسی اقامت داشتند. بزرگترین و کوچکترین برادران جوناز، کوین و فرانکی در همین شهر متولد شده بودند.
کویین لطیفه یکی از اولین خوانندههای رپ زن بود که در موسیقی، سینما و تلویزیون موفق بود. او در ایروینگتون متولد شدهاست.
لارین هیل ساکن اورنج جنوبی است. اولین آلبوم او، بد تحصیلی لورین هیل، ده میلیون نسخه در جهان فروخت. آلبوم دوم او، امتیاز، که به همراه فیوجیز ضبط شده بود نیز توانست به فروشی میلیونی دست یابد.
ساوتساید جانی، رهبر گروه ساوتساید جانی و ازبوری جوکز در اوشن گروو بزرگ شدهاست. او دلیل خواندنش را خوانندهٔ دیگر اهل نیوجرسی، جان بون جووی معرفی کردهاست.
ردمن (رجی نوبل) متولد، رشد یافته و باشندهٔ نیوآرک است.
تمام اعضای گروه شوگرهیل گنگ متولد انگلوود هستند.
جان بون جووی، که از مشاهیر دههٔ ۱۹۸۰ موسیقی راک است، در سیرویل متولد شدهاست. بسیاری آهنگهای او به زندگی در نیوجرسی اشاره دارد مثل «زندگی با دعا». او همچنین نام یکی از آلبومهایش را نیوجرسی نهادهاست.
در کمیک و بازیهای ویدیویی
شهر داستانی گاتهام سیتی، که خانهٔ بتمن شخصیت خلقشده توسط دیسی کامیکس است، از نیوجرسی الهام گرفته شدهاست.
داستان بازیهای گمشده و نفرین شده (۲۰۰۹) و حکایت گی تونی و مکس پین ۳ در نیوجرسی رخ میدهد.
در سری بازیهای اتومبیلدزدی بزرگ چندین بار شهرهای نیوجرسی تقلید شدهاست.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان به پاول وسلی (بازیگر و کارگردان و تهیهکننده)، وودی شاو، ادوین آلدرین (فضانورد)، جان بان جوی (ستاره راک)، دیوید کاپرفیلد (شعبده باز)، ویتنی هوستون، آیس تی (ستاره رپ)، آلفرد کینسی (جانورشناس نامی)، جری لوئیس (کمدین)، جک نیکلسون، نورمن شوارتسکوف (فرمانده ارتش)، و پیتر آیزنمن، بروس اسپرینگستین و جردن باروز (کشتیگیر معروف)، را نام برد.
نگارخانه
منابع
پیوند به بیرون
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۷ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۷۸۷ (میلادی) در نیوجرسی
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6812 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A7 | فلوریدا | فلوریدا یکی از ایالات کشور آمریکا است که در منتهیالیه جنوبشرقی این کشور قرار دارد. ایالت فلوریدا از شمال با ایالت جورجیا، از شرق با اقیانوس اطلس، از جنوب با تنگهٔ فلوریدا، از غرب با خلیج مکزیک و از شمالغرب با ایالت آلاباما هممرز است. ایالت فلوریدا بیست و دومین ایالت آمریکا از لحاظ وسعت، سومین از لحاظ تعداد جمعیت و هشتمین از لحاظ تراکم جمعیت میباشد. جکسونویل پرجمعیتترین شهر ایالت فلوریدا و بزرگترین شهر سرزمین اصلی آمریکا از نظر مساحت میباشد. منطقهٔ کلانشهری میامی پرجمعیتترین منطقهٔ شهری این ایالت است. شهر تالاهاسی نیز مرکز ایالت فلوریدا است. اقتصاد فلوریدا با ارزش یک هزار میلیارد دلاری، چهارمین اقتصاد بزرگ در ایالات متحدهٔ آمریکا میباشد. اگر فرضاً فلوریدا را به یک کشور فرض کنیم، این ایالت شانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیا و پنجاه و هشتمین سرزمین پرجمعیت در جهان (آخرین آمار ۲۰۱۸) محسوب میشود. در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که نزدیک به تولید ناخالص داخلی کشور اندونزی ( میلیارد دلار) بود.
نرخ بیکاری در این ایالت در سال ۲۰۱۷ میلادی ۳٫۵ درصد بود که در مقایسه با ایالات دیگر، فلوریدا را در رتبهٔ هجدهم قرار میدهد.
نام
نام این ایالت از زبان اسپانیایی گرفته شده و معنی آن «پُرگُل» است. این نام از لفظ pascua-florida به معنای «عید پاک گلها» آمده که به زمان کشف منطقه اشاره دارد.
یک کاشف اسپانیایی به نام خوان پونسه د لئون روز یکشنبه عید پاک در سال ۱۵۱۳ در این شبهجزیره پیاده شد. در زبان اسپانیایی واژگانی که برای عید پاک دارند معنی جشن گل هم میدهد. پونسه د لئون شاید به جهت آنکه روز عید پاک قدم به شبهجزیره گذارد یا شاید به علت فراوانی گل در آن شبهجزیره نام فلوریدا را بر آن نهاد.
تاریخچه
فلوریدا نخستین منطقه از خاک اصلی ایالات متحده بود که اروپاییها بدان راه یافته و در آن سکنی گزیدند. شهر سنت آگوستین در این ایالت که در سال ۱۵۶۵ بنا شد قدیمیترین شهر در ایالات متحدهٔ آمریکا است.
فلوریدا تا سال ۱۸۱۹ متعلق به ایالات متحده نبود. این شبهجزیره از سال ۱۵۱۳ به دولت اسپانیا تعلق یافت. در سال ۱۷۶۳ اسپانیا فلوریدا را به ازای دریافت شهر هاوانای کوبا به پادشاهی بریتانیا بخشید. بریتانیا در خلال جنگ هفت ساله موفق به تسخیر هاوانا شده بود. فلوریدا پس از آن مجدداً به دولت اسپانیا متعلق شد. ایالات متحدهٔ آمریکا این شبهجزیره را در سال ۱۸۱۹ از دولت اسپانیا خرید. فلوریدا در ۱۸۴۹ یکی از ایالتهای آمریکا شد. فلوریدا بیست و هفتمین ایالت اتحادیه بود اما در سال ۱۸۶۱ هنگام جنگهای داخلی آمریکا از اتحادیه بیرون رفت و مجدداً در ۱۸۶۸ به اتحادیه پیوست.
مهاجرنشینان آمریکایی در شمال فلوریدا کشتزارهای پنبه تأسیس کردند و برای تأمین کارگر برای این مزارع به خرید برده از بازارهای منطقه روی آوردند. در سال ۱۸۶۰ فلوریدا جمعیتی برابر با ۱۴۰٬۴۲۴ نفر داشت که ۴۴ درصد آنها برده بودند تا پیش از جنگ داخلی آمریکا در این منطقه تنها کمتر از ۱٬۰۰۰ آمریکایی آفریقاییتبار به صورت آزاد زندگی میکردند.
نخستین خط هوایی منظم جهان خطی بود که بین شهر سن پترزبورگ، فلوریدا و تامپا در ۱۹۱۴ راهاندازی شد.
توفند ایرما در سپتامبر ۲۰۱۷ فلوریدا را درنوردید و آب بارانهای آن سطح شهرهای ایالت را پوشاند. توفند ایرما، همراه با بادهایی به سرعت دویست و ده کیلومتر در ساعت، بامداد یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ با عبور از مجمعالجزایر کیز، و شهر توریستی کی وست، جنوب ایالت فلوریدا را فراگرفت و به پیشروی خود به داخل فلوریدا ادامه داد. بر خلاف پیشبینی پیشین، که گفته میشد شهر میامی در مسیر مستقیم ایرما است، این توفان با عبور از نواحی غرب فلوریدا خسارتهای گستردهای به بار آورد. به گفتهٔ مقامهای محلی برق نزدیک به پنج میلیون و هفتصد هزار نفر در پی عبور ایرما از ایالت فلوریدا قطع شد.
جغرافیا
ایالت فلوریدا گوشهٔ جنوبشرقی ایالات متحدهٔ آمریکا را تشکیل دادهاست. این شبهجزیره اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک را از هم جدا میکند شهر کی وست فلوریدا جنوبیترین شهر در تمام ایالات متحدهٔ آمریکا بهشمار میآید.
ایالت فلوریدا اقلیمی ملایم دارد. آب و هوای این ایالت در شمال نیمهگرمسیری و در جنوب گرمسیری است. سواحل آن وسیع است و مناظر زیبا دارد. در آبهای اطراف آن نیز ماهیگیری تفریحی رواج دارد. فلوریدا با حدود ۲ هزار و ۱۷۰ کیلومتر کرانه، در میان ایالتهای آمریکا، طولانیترین خط ساحلی در خاک اصلی آمریکا را داراست. فلوریدا تنها ایالت آمریکا است که هم در خلیج مکزیک و هم با اقیانوس اطلس ساحل دارد. بیشتر اراضی این ایالت خاکی رسوبی و ارتفاعی نزدیک به سطح دریا دارند.
مناطق شهری
بزرگترین منطقه شهری در این ایالت و همچنین کل جنوب شرقی ایالات متحده، منطقه شهری میامی با حدود ۶٫۰۶ میلیون نفر جمعیت است. ناحیه خلیج تامپا، با بیش از ۳٫۰۲میلیون نفر، منطقه شهری اورلاندو، با بیش از ۲٫۴۴میلیون نفر و منطقه شهری جکسونویل، با بیش از ۱٫۴۷میلیون نفر در جایگاههای بعدی هستند. فلوریدا ایالتی با جمعیتی بهشدت شهرنشین است و در سال ۲۰۰۰، ۸۹ درصد از جمعیت آن در مناطق شهری زندگی میکردند، در حالیکه این رقم در سطح ملی ۷۹ درصد است.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که نزدیک به تولید ناخالص داخلی کشور اندونزی ( میلیارد دلار) بود.
یکی از ویژگیهای مهم این ایالت واقع شدن پایگاه فضایی کندی در آن است که پایگاه پرتاب سفینههای فضایی ناسا است. این مکان همچنین یکی از جاذبههای گردشی فلوریدا را تشکیل میدهد.
فلوریدا با ۱٬۷۵۱٬۶۷۴ تولید ناخالص داخلی، از کشورهای عربستان، ترکیه و سوئیس؛ اقتصادش قویتر است.
مراکز علمی مهم فلوریدا
دانشگاه ایالتی فلوریدا
دانشگاه فلوریدا
دانشگاه بینالمللی فلوریدا
دانشگاه کشاورزی و مکانیک فلوریدا
مؤسسه فناوری فلوریدا
دانشگاه مرکز فلوریدا
دانشگاه فلوریدای جنوبی
آزمایشگاه ملی میدان قوی مغناطیسی نیز در این ایالت قرار دارد.
نقاط مهم و پارکهای مشهور
از نقاط مهم ایالت فلوریدا میتوان به سه پارک ملی پارک ملی بیسکین، پارک ملی درای تورتوگز، و پارک ملی اورگلیدز در جنوب این ایالت اشاره کرد.
پایگاه فضایی کندی در شمال شرق ایالت نیز هر ساله تعداد بسیار زیادی بازدیدکننده به خود جلب میکند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، اقامتگاه لوکسی در مار-ئه-لاگو واقع در پالم بیچ فلوریدا دارد. مار-ئه-لاگو مجموعهای است با ساحل اختصاصی، استخر و آبگرم، زمین تنیس و گلف است. ترامپ در سال ۱۹۸۵ این مجموعه ۸ هکتاری را خرید و در سال ۲۰۰۵ ازدواج با ملانیا، سومین همسر خود را در آنجا جشن گرفت.
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان وینس کارتر، کننبال ادرلی و جیم موریسون را نام برد.
منابع
پیوندهای وابسته
اداره گردشگری ایالت فلوریدا
اتاق بازرگانی ایالت فلوریدا
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۴۵ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
ایالتهای جنوبی آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۴۵ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شبهجزیرههای فلوریدا
مستعمرههای پیشین اسپانیا
مستعمرههای پیشین بریتانیا |
6813 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7 | پنسیلوانیا | پنسیلوانیا یا بهطور رسمی همسود پنسیلوانیا؛ ایالتی در شمالشرق آمریکا که در حوضهٔ دریاچههای بزرگ قرار دارد و یکی از ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس آمریکا میباشد. پایتخت آن هریسبورگ و شهرهای مهم آن پیتسبورگ و فیلادلفیا است. این ایالت از جنوبشرقی با دلاور، از جنوب با مریلند، از جنوبغربی با ویرجینیای غربی، از غرب با اوهایو، از شمال شرقی با دریاچهٔ ایری و استان انتاریو در کانادا، از شمال با نیویورک و از شرق با نیوجرسی همسایه است.
پنسیلوانیا سی و سومین ایالت بزرگ ایالات متحده و پنجمین ایالت پرجمعیت کشور است. فیلادلفیا (۱٬۵۸۰٬۸۶۳) و پیتسبرگ (۳۰۲٬۴۰۷) دو شهر بزرگ ایالت هستند. هریسبورگ که پایتخت ایالت است، سومین شهر پرجمعیت کشور میباشد. ۱۴۰ مایل (۲۲۵ کیلومتر) از ایالت را دریاچهٔ ایری و رود دلاور دربرگرفتهاند.
این ایالت یکی از مستعمرات سیزدهگانه میباشد.
شهر فیلادلفیا در دههٔ آخر قرن هجدهم به مدت ده سال پایتخت ایالات متحده بود. تالار استقلال در این شهر قرار دارد.
جغرافیا
پنسیلوانیا از شمال به جنوب ۱۷۰ مایل (۲۷۴ کیلومتر) طول دارد و از شرق به غرب ۲۸۳ مایل (۴۵۵ کیلومتر). از تمام ۴۶٬۰۵۵ مایل مربع (۱۱۹٬۲۸۲ کیلومتر مربع) مساحت ایالت، ۴۴٬۸۱۷ مایل مربع (۱۱۶٬۰۷۵ کیلومتر مربع) آن خشکی است و ۴۹۰ مایل مربع (۱٬۲۶۹ کیلومتر مربع) آن را آبهای محصور در خشکی و ۷۴۹ مایل مربع (۱٬۹۴۰ کیلومتر مربع) آن را آبهای دریاچهٔ ایری دربرگرفته است. این ایالت سی و سومین ایالت بزرگ کشور است. پنسیلوانیا ۵۱ مایل (۸۲ کیلومتر) خط ساحل در کنار دریاچهٔ ایری و ۵۷ مایل (۹۲ کیلومتر) خط ساحلی در کنار رود دلاور دارد. از میان مستعمرات سیزدهگانه، پنسیلوانیا تنها ایالتی است که هیچ مرزی با اقیانوس اطلس ندارد.
سرحدات شمالی ایالت به خط میسون-دیکسون (۳۹°43' N) میرسد و از جنوبشرق نیز از ایالت دلاور با کمان دوازده مایلی جدا میشود. مرز شرقی ایالت را نیز رود دلاور تشکیل میدهد. ۸۰°۳۱' در غرب و ۴۲° در شمال، به جز یک بخش مثلثیشکل در غرب که در شمال دریاچهٔ ایری امتداد مییابد، سرحدات ایالت را تشکیل میدهند.
شهرهایی همچون فیلادلفیا، ردینگ، لبنان و لنکستر در جنوب شرقی، پیتسبرگ در جنوب غربی، شهرهای سهگانهٔ آلنتاون، بتلهم و ایستون در شرق (که به لیهای ولی شهرت دارد) قرار دارند. در شمالشرقی ایالت شهرهایی که برای استخراج معدنهای زغالسنگ در گذشته شکل گرفته بودند، همچون اسکرانتون، ویلکس-بار، نانتیکوک و هیزلتون وجود دارند. ایری در شمالغربی ایالت قرار دارد. استیت کالج به عنوان مرکز بخش مرکزی خدمت میکند، در حالیکه بخش شمال-مرکزی همسود تحت مرکزیت ویلیاماسپورت میباشد و بخش جنوبی-مرکزی در اختیار چمزبربرگ قرار دارد و به همراه یورک، کارلیزل و پایتخت ایالتی هریسبورگ بر کرانهٔ رود ساسکوهنا در بخش شمال-شرق همسود و آلتونا و جانزتاون در بخش مرکزی-غربی قرار دارد.
ایالت پنج منطقهٔ جغرافیایی دارد که به نامهای فلات الگینی، ریج اند ولی، جلگهٔ کنارهٔ اقیانوس اطلس، پیدمونت و جلگهٔ دریاچهٔ ایری شهرت دارند.
همسایهها
اونتاریو (استانی در کانادا، شمالغربی)
نیویورک (شمال و شمالشرقی)
نیوجرسی (شرق و جنوبشرقی)
دلاور (جنوبشرقی)
مریلند (جنوب)
ویرجینیای غربی (جنوبغربی)
اوهایو (غرب)
آبوهوا
اگرچه پنسیلوانیا در زمستان سرد و در تابستان شرجی است، اما آب و هواهای گوناگونی دارد. بخش بزرگی از ایالت، به جز گوشهای از جنوب شرقی آن، در سامانه طبقهبندی اقلیمی کوپن در دستهٔ اقلیم قارهای مرطوب قرار میگیرند. بخش جنوبی ایالت، جز دستهٔ اقلیم نیمهگرمسیری مرطوب دستهبندی میشود که بیشتر دلاور و مریلند را میپوشاند.
تابستانها اصولاً گرم و شرجی است. هر چه به سمت ارتفاعات پیش برویم، آب و هوای زمستانها سردتر شده و تعداد روزهای ابری و مقدار بارش برف بیشتر میگردد. بخشهای غربی ایالت، به ویژه مکانهای نزدیک دریاچه ایری، میتواند سالانه بیشتر از ۱۰۰ اینچ (۲۵۰ سانتیمتر) بارش برف را ببیند. ایالت نیز بارش سالانهٔ خوبی را دریافت مینماید. همچنین عبور از بهار و تابستان به پاییز میتواند تغییرات آب و هوایی شدیدی را به وجود آورد. طوفانهایی که در طول سال رخ میدهد گاهی میتواند تعدادشان زیاد باشد، از جمله ۳۰ طوفان در سال ۲۰۱۱. البته این طوفانهای عموماً باعث خسارت سنگینی نمیشوند.
پیشینه
در قرن هفدهم، قبیلههای بومیان آمریکایی همچون آلگونوکیان لینیپ (یا دلاور)، ایروکی سوسکهانوک و پتون در پنسیلوانیا زندگی میکردند. از دیگر قبایلی که در زمان استعمار وارد منطقه شدند میتوان از تروکوا، توتلو، ساپونی، شاونی، ناتیکوک، کونوی پیسکاتاوی، ایروکوا نام برد.
دیگر قبایل، مانند ایری، شاید زمانی در بخشی از سرزمینهای پنسیلوانیا ساکن بودند، اما در قرن هفدهم دیگر در آنجا سکنی نداشتند.
قرن هفدهم
هلندیان و انگلیسیها دو طرف رود دلاور را به عنوان مستعمرهٔ خود تصرف کردند. البته هلندیها پیش از انگلیسیها این منطقه را اشغال نمودند.
در ۳ ژوئن ۱۶۳۱، هلندیها با تأسیس مستعمرهٔ زوانندیل، شبهجزیرهٔ دیلماروا را تحت فرمان خود درآوردند. جایی که امروزه لوز، دلاور قرار دارد. در ۱۶۳۸، سوئدیها مستعمرهٔ سوئد نو را در قلعهٔ کریستینا - که در مکان ویلمینگتون امروزی قرار میگیرد- تأسیس کردند. سوئدیها توانستند مناطق پاییندست رود دلاور، که امروزه جزئی از ایالات دلاور، نیوجرسی و پنسیلوانیاست را تحت کنترل درآوردند اما مستعمرههای کم و کوچکی را ترتیب دادند.
در ۱۲ مارس ۱۶۶۴، چارلز دوم، پادشاه انگلستان تمام زمینهای این منطقه را به جیمز دوم، دوک یورک اعطا کرد. این بخشش موجب شد تا کشمکشهایی با مستعمرهٔ هلند نو، که بخشهایی از پنسیلوانیای امروزی در اختیارش بود، پیش بیاید.
۲۴ ژوئن ۱۶۶۴، دوک یورک بخش بزرگی از زمینهای اعطا شده را که نیوجرسی امروزی را تشکیل میدهد، به جان برکلی و جرج کارترت فروخت. این زمینهای هنوز تحت مالکیت انگلستان نبود و هلندنو بر بخش غربی رود دلاور حکمرانی میکرد. ۲۹ اوت همان سال انگلستان تسخیر هلندنو را، با تصرف آمستردام نو با توپهای جنگی و کشتیهایش، آغاز کرد. این نبردها تا اکتبر ۱۶۶۴ به طول انجامید و سرانجام بریتانیا با تسخیر فورت کاسیمیر در نیوکاسل، دلاویر امروزی هلندیها را از سرزمینهای نو بیرون راند.
در ۲۱ ژوئیه ۱۶۶۷ پیمان صلح بردا میان انگلیس و هلند منعقد شد. هر چند که این پیمان پایدار نماند.
۱۲ سپتامبر ۱۶۷۲، در خلال جنگ سوم آنگلو-هلندی، هلندیان توانستند دوباره نیویورک را با نام نیوآمستردام تصرف نمایند. ۹ فوریه ۱۶۷۴ با انعقاد پیمان صلح وستمینستر جنگ سوم آنگلو-هلندی پایان یافت و تمام سرزمینهای تصرفشده بازگردانده شد. بریتانیا نامهایی که هلندیان بر شهرستانهای مستعمرات گذاشته بودند را حفظ کردند. ۱۱ ژوئن ۱۶۷۴، سرزمینهای موسوم به آپلند به نیویورک واگذار شد که امروزه مرز میان دلاور و پنسیلوانیا را تشکیل میدهد. در ۲۸ فوریهٔ ۱۶۸۱، چارلز دوم برای پرداخت قرض ۱۶٬۰۰۰ پوندی (معادل ۲٬۱۰۰٬۰۰۰ پوند در سال ۲۰۰۸) پدر ویلیام پن امتیاز زمینها را به ویلیام پن پسر اعطا نمود. این یکی از بزرگترین بخشش زمین به یک شخص در تاریخ است. پادشاه نام آن را به افتخار ویلیام پن پدر، این زمینها را پنسیلوانیا (به معنای جنگل پن) گذاشت. پن پسر، ابتدا میخواست نام آنجا را نیوولز و سپس سیلوانیا (به معنای جنگل در زبان لاتین) بگذارد، از تغییر نام پیشنهادی پادشاه سرباز زد. پن در قوانین دولتی سرزمینهایش دو نوآوری داشت که هنوز هم در دنیای امروزی استفاده میشود: شورای شهر و آزادی ادیان.
زمانی که آپلند به پنسیلوانیا تبدیل شد، با تشکیل دولت استعماری در تاریخ ۴ مارس ۱۶۸۱، ناحیهٔ مرزی پنسیلوانیا-دلاور به شهرستان چستر تغییر نام داد. رهبر کوئیکرها، ویلیام پن، با قبیلهٔ بومیان تامانی پیمان صلحی امضا کرد که موجب یک دورهٔ طولانی از صلح و آرامش میان مهاجران و بومیان شد. پن معاهدههای دیگری نیز با قبیلههای دیگر بست. این معاهدهها هیچگاه نقض نشدند.
قرن هجدهم
از ۱۷۳۰، مستعمرهٔ پنسیلوانیا پول کاغذی خودش را منتشر میکرد تا کمبود طلا و نقره در خزانهاش را جبران کند، تا اینکه در سال ۱۷۶۴ پارلمان این کار را ممنوع کرد. این پول ارز مستعمره نامیده میشد. مستعمره ارزبرگهایی منتشر میکرد که به اندازهٔ سکههای نقره و طلا ارزش داشت، زیرا بهطور قانونی اجازهٔ شرکت در مناقصهها را داشتند. از آنجایی که این ارزبرگها توسط دولت منتشر میشد نه یک مؤسسهٔ مالی، بدون بهره بود و میتوانست بخش بزرگی از مخارج دولت را تأمین نماید. همچنین توانست میزان اشتغال را بالا ببرد. البته دولت اعتدال را رعایت میکرد و نمیگذاشت انتشار بیش از حد این ارزبرگها باعث ایجاد تورم شود. بنجامین فرانکلین یکی از کسانی بود که در انتشار این پولها دست داشت.
در سال ۱۷۶۳، جیمز اسمیت مینویسد: «سرخپوستان باعث شروع تنش شدند و در چند نقطه اهالی سرحدات پنسیلوانیا را کشته و پوست سرشان را کندند.» به علاوه «این ایالت که در آن زمان دولت کوئیکری بر سر کار داشت، هیچ کمکی به مردم مرزنشین نکرد.» این تنشها در آخر بدل به جنگهای پونتیاک شدند.
پس از کنگرهٔ قانون تمبر در ۱۷۶۵، جان دیکنسون، نمایندهٔ فیلادلفیا، اعلامیهٔ حقوق و شکایات را نوشت. این کنگره نخستین جلسهٔ مستعمرات سیزدهگانه بود که ب درخواست مجمع ماساچوست برگزار شد اما تنها نه مستعمره نمایندگانشان را فرستادند. دیکنسون «نامههایی از دهقانی پنسیلوانیایی، به ساکنان مستعمرات بریتانیا» را نوشت که در پنسیلوانیا کرونیکلز بین ۲ دسامبر ۱۷۶۷ و ۱۵ فوریهٔ ۱۷۶۸ منتشر شد.
هنگامی که در سال ۱۷۷۴ پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا در فیلادلفیا تشکیل جلسه دادند، دوازده مستعمره نمایندگان خود را به نخستین کنگره قارهای گسیل داشتند. مهٔ ۱۷۷۵، دومین کنگرهٔ قارهای باز هم در فیلادلفیا برگزار شد که اعلامیهٔ استقلال ایالات متحدهٔ آمریکا را نوشته و امضا کردند اما وقتی که شهر توسط نیروهای بریتانیا تسخیر شد، اعضای کنگرهٔ قارهای به سمت غرب متواری شدند و ابتدا در روز شنبه، ۲۷ سپتامبر ۱۷۷۷ در لنکستر و بعدها در یورک با یکدیگر را ملاقات کردند. در آنجا نویسندهٔ اصلی آنها، جان دیکنسون، اصول کنفدراسیون را برای استقلال سیزده ایالت در یک اتحادیهٔ جدید، نوشت. بعدها، برای نوشتن قانون اساسی، فیلادلفیا بار دیگر مهد اتحادیهٔ جدید ایالات بود. پیشنویس قانون اساسی در فیلادلفیا تهیه شد و در ساختمان ایالتی پنسیلوانیا، که امروزه به تالار استقلال شهرت دارد، امضا شد؛ همان ساختمانی که اعلامیهٔ استقلال در آن به امضا رسیده بود.
پنسیلوانیا نخستین ایالت بزرگ، و دومین ایالتی بود که قانون اساسی ایالات متحده را در تاریخ ۱۲ دسامبر ۱۷۸۷ تصویب کرد؛ پنج روز بعد از تصویب قانون اساسی در دلاور. در آن زمان این ایالت در میان سیزده ایالت دارای بیشترین تنوع قومی و مذهبی بود. چون یک سوم مردم به زبان آلمانی صحبت میکردند، قانون اساسی به این زبان ترجمه شد تا این شهروندان نیز در بحثهای آن شرکت کنند. کشیش فردریک موهلنبرگ ریاست مجمع تصویب را برعهده داشت. کالج دیکنسون در چارلیزل اولین کالجی بود که پس از اتحاد ایالات شکل گرفت. درست پنج روز بعد از معاهدهٔ پاریس در ۹ سپتامبر ۱۷۸۳. این مدرسه توسط بنجامین راش ساخته شد و پس از مرگ جان دیکنسون به افتخار او نامگذاری شد.
برای نیم قرن مجمع عمومی همسود (بازوی قانونگذاری) جلساتش را در مکانهای مختلفی در فیلادلفیا برگزار میکرد تا اینکه برای ۶۳ سال جلسات خود را در تالار استقلال برگزار کردند. با اینحال حس میشد که باید مقر حکومت را به شهری مرکزیتر منتقل نمایند. در ۱۷۹۹ مجمع عمومی به کاخ دادگستری لنکستر و بالاخره در سال ۱۸۲۱، به هریسبورگ منقل شد.
قرن نوزدهم
مجمع عمومی تا دسامبر ۱۸۲۱ در کاخ دادگستری شهرستان دافین برگزار میشد. وقتی که عمارت پارلمانی هیلز (برگرفته از نام معمارش، استفان هیلز) در زمینی به مساحت ۴ هکتار ساخته شد، دولت آن را به عنوان مقر حکومت ایالتی برگزید. این ساختمان در ۲ فوریهٔ ۱۸۹۷، طی یک طوفان سنگین، احتمالاً به دلیل مشکل در دودکش، در آتش سوخت.
مجمع عمومی تا ساخت ساختمان جدید به اجبار در کلیسای متدیست گریس (که هنوز پابرجاست) برگزار شد. برای ساخت این ساختمان مسابقهای برگزار شد که در آن معمار اهل شیکاگو، هنری ایوس کاب، برای طراح و ساخت بنای جایگزین برگزیده شد؛ اگرچه مجلس ایالتی بودجهٔ نازلی برای اختصاص به این پروژه در اختیار داشت و به همین دلیل یک ساختمان تقریباً ساخته شده و صنعتی را (عمارت ایالتی کاب) برای استفادهٔ دولتی تکمیل کردند. مجمع عمومی این ساختمان را نپذیرفت. خشم سیاسی و عمومی باعث شد تا یک مسابقهٔ معماری دیگر، منحصراً میان معماران پنسیلوانیایی در سال ۱۹۰۱ برگزار شود و در آخر معمار فیلادلفیایی، جوزف میلر هوستون، به عنوان طراح ساختمان ایالتی پنسیلوانیا برگزیده شد. هوستون با ترکیب ساختمانش با ساختمان کاب، توانست یک عمارت باشکوه عمومی را به وجود آورد. کار ساخت این ساختمان در ۱۹۰۷ پایان یافت.
ساختمان ایالتی جدید، بازخوردهایی جنجالی را جذب کرد. گنبد این ساختمان از گنبدهای کلیسای سن پیترو و کاخ سفید تقلید شده بود. رئیسجمهور تئودور روزولت آن را «زیباترین ساختمان ایالتی ایالات متحده» خواند و گفت «این زیباترین ساختمانی است که به عمرم دیدهام». در ۱۹۸۹ نیویورک تایمز در وصف این ساختمان نوشت: «عالی، حتی در این زمان، همچنین در دسترس برای مردم … یک ساختمان که واقعیت را با زندگی روزمره ارتباط میدهد.»
جیمز بیوکنن، از شهرستان فرانکلین، تنها رئیسجمهور مجرد تاریخ ایالات متحده (۱۸۵۷–۱۸۶۱)، تنها رئیس جمهوریست که در پنسیلوانیا زاده شدهاست. نبرد گیتزبرگ - نقطهٔ عطف مهمی از جنگ داخلی - نزدیکی شهر گیتزبرگ رخ داد. تخمین زده میشود که ۳۵۰٬۰۰۰ پنسیلوانیایی از جمله ۸٬۶۰۰ آفریقای-آمریکایی در ارتش اتحادیه به عنوان داوطلب خدمت میکردند.
نخستین چاه نفت در پنسیلوانیا کشف شد. سال ۱۸۵۹ در نزدیکی تیتوسویل ادوین دریک توانست یک حفاری موفق انجام دهد که موجب نخستین قدمهای بزرگ توسعهٔ صنعت نفت در تاریخ ایالات متحده شد.
قرن بیستم
در آغاز قرن بیستم، اقتصاد پنسیلوانیا بر تولیدات فولاد، درختبری، استخراج زغالسنگ، تولید منسوجات، و دیگر اشکال صنایع تولیدی استوار بود. افزایش مهاجرت به ایالت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم موجب شد تا کارگران ارزانقیمت در دسترش باشند که معمولاً شامل استخدام کودکان و مردمی میشد که نمیتوانستند انگلیسی صحبت کنند.
در ۱۹۲۳، رئیسجمهور کالوین کولیج تحت قانون ویکز ۱۹۱۱، جنگل الگینی را ملی اعلام کرد. این جنگل در بخش شمال غربی ایالت و شهرستانهای اِلک، فارست، مککین و وارن قرار دارد و مردم برای تولید چوب و محافظت از آب رود الگینی در حوضهٔ رودخانه استفاده میکردند.
بزرگترین رخداد هستهای ایالات متحده، حادثه تری مایل آیلند بود که در یک نیروگاه هستهای تجاری در پنسیلوانیا رخ داد.
قرن بیست و یکم
پرواز شماره ۹۳ خطوط هوایی یونایتد، از سری حملات ۱۱ سپتامبر در نزدیکی شنکسویل سقوط کرد و ۴۴ نفر کشته برجای گذاشت.
در نیمهٔ نخست سال ۲۰۰۳، جشنوارهٔ انیمهٔ سالانهٔ تکو در پیتزبورگ برگزار شد.
در اکتبر ۲۰۱۸، حادثهٔ تیراندازی کنیسه پیتسبورگ در کنیسهٔ درخت زندگی در شهر پیتسبورگ از ایالت پنسیلوانیا رخ داد. در این تیراندازی دست کم ۱۱ نفر کشته و تعدادی مجروح شدند.
مردمشناسی
در سال ۲۰۱۹، تخمین زده میشود که جمعیت پنسیلوانیا معادل ۱۲٬۸۰۱٬۹۸۹ نفر بوده که نسبت به سال قبلش ۵٬۷۰۱ نفر کاهش و نسبت به سال ۲۰۱۰، ۹۹٬۶۱۰ نفر افزایش داشتهاست. مهاجرت مردم به دیگر ایالات باعث کاهش ۲۷٬۷۱۸ نفر از جمعیت، و مهاجرت افراد خارجی به پنسیلوانیا باعث افزایش ۱۲۷٬۰۰۷ نفری جمعیت شدهاست. از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، ۵٫۸٪ جمعیت ایالت در کشور دیگری متولد شده بودند.
محل تولد
۷۴٫۵٪ مردم ایالت در پنسیلوانیا به دنیا آمدهاند. ۱۸٫۴٪ مردم متولد دیگر ایالات و ۱٫۵٪ متولد پورتوریکو هستند. ۵٫۶٪ مردم نیز در کشوری دیگری متولد شدهاند. مهاجران خارجی پنسیلوانیا اکثراً اهل آسیا (۳۶٪)، اروپا (۳۵٫۹٪)، و آمریکای لاتین (۳۰٫۶٪) میباشند. تعداد کمتری از آنها از آفریقا (۵٪)، آمریکای شمالی (۳٫۱٪) و اقیانوسیه (۰٫۴) آمدهاند.
بزرگترین گروهها براساس محل تولد اجداد در زیر آمدهاست. این آمار به صورت درصدی از کل مردمی که در آمارگیری سال ۲۰۱۰ به محل تولد اجدادشان اشاره کردهاند، گرفته شدهاست.
آلمانی ۲۸٫۵٪
ایرلندی ۱۸٫۲٪
ایتالیایی ۱۲٫۸٪
آفریقایی-آمریکایی ۹٫۶٪
انگلیسی ۸٫۵٪
لهستانی ۷٫۲٪
فرانسویان کانادایی ۴٫۲٪
تفکیک نژادی
از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، جمعیت هیسپانیاییهای پنسیلوانیا ۸۲٫۶٪ افزایش داشته که موجب این میشود که پنسیلوانیا بیشترین جمعیت هیسپانیاییها را در کشور داشته باشد. این افزایش جمعیت عمدتاً حاصل مهاجرت به ایالت از پرتوریکو و به مقداری کمتر از جمهوری دومینیکن، مکزیک و کشورهای دیگر آمریکای مرکزی و جنوبی است. همچنین هیسپانیاییهای نیویورک و نیوجرسی برای راحتی و زندگی بهتر به این ایالت میآیند. جمعیت آسیاییهای ایالت نیز ۶۰٪ افزایش داشته که اکثراً از مردم هندی، ویتنامی و چینی هستند. به همین علت پنسیلوانیا در تعداد آسیاییهای مقیم ایالت نیز رتبهٔ اول در کشور را دارا میباشد. سیاهپوستان و آفریقایی-آمریکاییان ۱۳٪ رشد جمعیت داشتند.
بیشتر مردم هیسپانیک در شهرهای بتهلم، آلنتاون، ریدینگ، لنکستر، یورک و فیلادلفیا زندگی میکنند. بیشتر جمعیت پنسیلوانیا را سفیدپوستان تشکیل میدهند که عمدتاً اصالتی آلمانی، ایرلندی، اسکاتلندی، ولزی، ایتالیایی و انگلیسی دارند. بخش روستانشین جنوب مرکز ایالت در کشور به حضور جوامع آمیش شهرت دارد. درهٔ وایومینگ، شامل اسکرانتون و وایکس-بار، بیشترین جمعیت سفیدپوست ساکن کلانشهر را در کشور دارد (۵۰۰٬۰۰۰ نفر یا بیشتر). ۹۶٫۲٪ مردم در این شهر سفیدپوستند و هیچ خون هیسپانیاییای در آنها وجود ندارد.
مرکز آمار پنسیلوانیا در شهرستان پری، منطقهٔ دونکانون قرار دارد.
سن و فقر
پنسیلوانیا از لحاظ داشتن افراد بالای ۶۵ سال در کشور رتبهٔ چهارم را دارد. (۱۵٫۴٪ جمعیت) همچنین نرخ فقر در سال ۲۰۱۷ ۱۲٫۵٪ بوده، در حالی که میانگین کشوری در ایالات متحده ۱۳٫۴٪ است.
زبان
سال ۲۰۱۰، ۹۰٫۱۵٪ از جمعیت ساکنان پنسیلوانیا که بیش از پنج سال داشتند (۱۰٬۷۱۰٬۲۳۹) زبان اولشان، انگلیسی بود، در حالی که ۴٫۰۹٪ (۴۸۶٬۰۵۸) به زبان اسپانیایی، ۰٫۸۷٪ (۱۰۳٬۵۰۲) به زبان آلمانی و ۰٫۴۷٪ (۵۶٫۰۵۲) به زبان چینی (زبان ماندارین نیز حساب میشود) صحبت میکنند. در مجموع ۹٫۸۵٪ از جمعیت بالای پنج سال پنسیلوانیا زبان مادریشان، زبانی غیرانگلیسی است.
زبان آلمانی پنسیلوانیا
این زبان اغلب به نام زبان داچ پنسیلوانیا خوانده میشود. در گذشته کلمهٔ Dutch به معنی ژرمن به کار میرفت (که شامل هلندیها نیز میشد). بعدها نام لاتین آنها جایگزین این عبارت شد اما کلمهٔ Dutch هنوز هم به معنی هلندی به کار میرود.
مذهب
اطلاعات عمومی
در دوران استعماری، میان مستعمرهها تنها آزادی دین در رودآیلند قابل مقایسه با پنسیلوانیا بود. ولتر در مشاهداتش از ایالت در سال ۱۷۳۳، دربارهٔ ویلیام پن مینویسد: «فرمانروای جدید چندین قانون خردمندانه در مستعمرهاش تصویب کرده، که تا امروز نیز باقی ماندهاست. هیچکس به خاطر مذهبش بازخواست نمیشود و هر کس به خدای یگانه اعتقاد دارد برادرانه کنار هم زندگی میکنند.» یکی از دلایل این آزادی غیرمعمول تنوع مذاهب در ایالت بود که تا به امروز نیز ادامه دارد.
جمعیت پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۰، ۱۲٬۷۰۲٬۳۷۹ نفر بود که ۶٬۸۳۸٬۴۴۰ (۵۳٫۸٪) از آنها به یک دین سازمانیافته اعتقاد داشتند. طبق گزارش انجمن بایگانی اطلاعات دینی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، بزرگترین گروه دینی پنسیلوانیا، با ۳٬۵۰۳٬۰۲۸ نفر، پیروان کلیسای کاتولیک رومی هستند. کلیسای متدیست متحده ۵۹۱٬۷۳۴ نفر و کلیسای انجیل لوتری ۵۰۱٬۹۷۴ نفر پیرو داشتند.
در سال ۲۰۱۴، پیروان ادیان مختلف به شرح زیر بودند:
مسیحی ۷۳٪
پروتستان ۴۷٪
پروتستان اصیل ۲۳٪
پروتستان انجیلی ۱۹٪
پروتستان سیاه ۵٪
کاتولیک رومی ۲۴٪
شاهدان یهوه ۱٪
مسیحیان ارتدوکس >۱٪
بیدین/نامشخص ۲۱٪
هندوئیسم ۱٪
یهودیت ۰٫۰۸٪
اسلام ۰٫۶٪
دیگر ادیان ۲٪
طبق نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۶، ۳۸٪ مردم پنسیلوانیا به شدت مذهبی، ۲۹٪ نسبتاً مذهبی و ۳۴٪ غیر مذهبی هستند.
اطلاعات عمومی
از مشاهیر این ایالت اقلیت مسیحی ضد فناوری به نام آمیشها میباشد.
همچنین بندر مشهور «پنز لندینگ»، جایی که اولین بار ویلیام پن به آن قدم نهاد در این ایالت میباشد. به همین سبب شهر فیلادلفیا را شهر «عشق برادرانه» گویند.
لقب ایالت کویکرها (Quaker State) که برای این ایالت بهکار میرود به فرقه مسیحی کویکرها (انجمن دینی دوستان) اشاره دارد.
جنگل ملی الگینی در این ایالت قرار دارد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی ای برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور سوییس ( میلیارد دلار) بود.
پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۸ تولید ناخالصی برابر ۸۰۳ میلیارد دلار داشت که در میان ایالات کشور رتبهٔ ششم را کسب میکند. اگر پنسیلوانیا یک کشور مستقل بود، نوزدهمین قدرت اقتصادی جهان میشد. سرانهٔ تولید ناخالص ملی نیز برای هر نفر معادل ۵۰٬۶۶۵ دلار میباشد که در میان ایالات رتبهٔ ۲۲ را کسب میکند.
استخدام شدگان در ۲۰۱۶:
۵٬۳۵۴٬۹۶۴
تعداد کارفرمایان:
۳۰۱٬۴۸۴
فیلادلفیا در گوشهٔ جنوب شرقی، پیتزبورگ در گوشهٔ جنوب غربی، اسکرانتون-ویلکس-بار در گوشهٔ شمال شرقی و آلنتاون-بتلهم-ایستون در مرکز شرقی بزرگترین مناطق شهری درآمدزای ایالت میباشند. فیلادلفیا خانهٔ ۶ شرکت از فرچون ۵۰۰ است که عمدتاً در حومهٔ شهر مثل کینگ آو پراشا قرار دارند. پیتزبورگ نیز ۸ شرکت از فورچون ۵۰۰ را در خود جای داده که صنایع یو.اس.استیل، صنایع پیپیجی و اچ.جی. هاینز از بزرگترین آنها میباشند. هرشیز، یکی از بزرگترین شرکتهای محصولات شکلاتی، در شهر هرشی قرار دارد. همچنین یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکنندهٔ لوکوموتیو در آمریکا، جیای ترنسپورتیشن در شهر ایری قرار دارد.
بزرگترین کارفرمای خصوصی در ایالت، والمارت و سپس دانشگاه پنسیلوانیاست. پنسیلوانیا همچنین دارای قدیمیترین شرکت سرمایهگذاری، یورک واتر کمپانی میباشد.
در ماه مه ۲۰۲۰، نرخ بیکاری در ایالت ۱۳٫۱٪ بود.
بانکداری
نخستین پروانهٔ مجوز بانک در ایالات متحده در سال ۱۷۸۱، برای بانک آمریکای شمالی در فیلادلفیا صادر شد. پس از چندین ادغام، به مرور این بانک جزئی از ولز فارگو شد.
همچنین نخستین بانکی که زیر نظر قانون بانکداری ملی در سال ۱۸۶۳ مجوز گرفت نیز در پنسیلوانیا جای داشت. در آن سال پسانداز و امانت پیتزبورگ یک مجوز کشوری کسب کرد و نامش را به فرست نشنال بانک آو پیتزبورگ تغییر داد. این بانک هنوز تحت نام پیانسی وجود دارد و مقرش در پیتزبورگ است. پیانسی بزرگترین بانک ایالت و ششمین بانک بزرگ کشور است.
کشاورزی و دامداری
پنسیلوانیا از حیث تولید محصولات کشاورزی و دامپروری، رتبهٔ نوزدهم را داراست.
رتبهنخست در تولید قارچ
رتبهٔ دوم تولید سیب
رتبهٔ سوم در تولید درخت کریسمس و تخممرغ
رتبهٔ چهارم در تولید محصولات گلخانهای و چمن، شیر، ذرت برای سیلاژ، انگور و اسب.
همچنین پنسیلوانیا رتبهٔ هشتم در تولید شراب را نیز دارد.
ادارهٔ کشاورزی پنسیلوانیا با شرکتهای خصوصی همکاری دارد و نشان «PA Preferred» را به محصولات اعطا میکند که نشان میدهد این محصول در ایالت پنسیلوانیا رشد کرده یا ساخته شدهاست.
کشاورزی و دامپروری در پنسیلوانیا ۶۶۸۰۰ فرصت شغلی ایجاد میکند. همچنین این ایالت در سال ۲۰۱۱ یک میلیون و هفتصد هزار دلار از محصولات کشاورزی و دامپروریاش را صاد کرد.
صنعت قمار
کازینوهای شرطبندی در سال ۲۰۰۴ قانونی شدند. در حال حاضر نه کازینو در سراسر ایالت قرار دارد و سه کازینو نیز در دست ساخت است. در این ایالت شرطبندی تنها در مسابقات اسبسواری، ماشینهای اسلات و بازیهای میز الکترونیکی قانونی است، اگرچه در سال ۲۰۰۹ مذاکرات برای قانونی شدن بازیهای میزی آغاز شد. بازیهای میزی مثل پوکر، رولت، بلک جک و کرپس بالاخره در سال ۲۰۱۰ مجوز گرفتند و در روز ۷ ژانویه توسط فرماندار وقت امضا شد.
فرماندار سابق اد رندال قصد داشت بازیهای پوکر ویدیویی را قانونی کند زیرا در سال ۲۰۰۹ تخمین زده میشد که در بارها و باشگاههای خصوصی بیش از ۱۷۰۰۰ ماشین پوکر ویدیویی غیرقانونی در ایالت وجود دارد. تحت این طرح هر فروشگاه نوشیدنی الکلیای اجازه داشت تا پنج ماشین در فروشگاهش بگذارد. تمام ماشینها به سامانهٔ رایانهای ایالت متصل شد. ایالت بر درآمد حاصل از شرطبندیهای اینترنتی مالیاتی ۵۰ درصدی وضع کرد، که پس از برد بازیکن باید بپردازد.
فیلم
سازمان بودجهٔ فیلم پنسیلوانیا در ۲۰۰۴ آغاز به کار کرد و سعی داشت صنعت فیلمسازی را در ایالت گسترش بدهد.
دولت
<div class="thumb tmulti tright"><div class="thumbinner" style="width:277px;max-width:277px"><div class="trow"><div class="tsingle" style="width:131px;max-width:131px">تام ولف
چهل و هفتمین فرماندار ایالت از ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۵<div class="tsingle" style="width:142px;max-width:142px">جان فترمن
سی و چهارمین معاون فرماندار
از ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹
پنسیلوانیا در تاریخش پنج بار قانون اساسی تصویب کردهاست: ۱۷۷۶، ۱۷۹۰، ۱۸۳۸، ۱۸۷۴ و ۱۹۶۸. پیش از آن برای یک قرن پنسیلوانیا توسط خاندان پن اداره میشد. پایتخت پنسیلوانیا شهر هریسبورگ است. مجلس در کاپیتول ایالتی این شهر برگزار میشود.
شاخهٔ اجرایی
فرماندار فعلی تام ولف است و معاون فرماندار جان فترمن و رئیس خزانهٔ پنسیلوانیا جو تورسلا. فرماندار و معاون فرماندار توانستند برای بار دوم هم در انتخابات پیروز شوند و بر جایشان تکیه زنند. انتخابات پنسیلوانیا با انتخابات ریاستجمهوری کشور همزمان انجام میشود.
شاخهٔ قانونگذاری
پنسیلوانیا از نظام دو مجلسی تبعیت میکند که در قانون اساسی همسود در سال ۱۷۹۰ ذکر شده. ویلیام پن و خاندانش یک مجلس در کنار خود داشتند. مجمع عمومی ۵۰ سناتور و ۲۰۳ نماینده دارد. در حال حاضر جو اسکارنتی رئیس سنای ایالت است و جک کورمن رهبر اکثریت و جی کاستا رهبر اقلیت. برایان کاتلر سخنگوی مجلس نمایندگان ایالت میباشد. کری بنینگف رهبر حزب اکثریت مجلس نمایندگان و فرانک درمودی رهبر حزب اقلیت مجلس نمایندگان هستند. در انتخابات سال ۲۰۱۸، جمهوریخواهها اکثریت مجلس را توانستند به دست بیاورند.
شاخهٔ دادگستری
پنسیلوانیا به ۶۰ منطقهٔ قضایی تقسیم میشود که بیشترشان (به جز فیلادلفیا) قاضی صاحب اختیار دارند. این شخص عمدتاً رئیس جلسات اولیهٔ جرائم جنایی و تخلفات ریاست جمهوری است. تمام جرمهای کوچک و حملات مجرمانه و پروندههای مدنی در دادگاه دادخواستهای عمومی بررسی میشود. دادگاه دادخواستهای عمومی همچنین نقش دادگاه استیناف را در منطقهٔ قضایی دارند. قاضی کل معمولاً تمام درخواستهای مطرح شده در دادگاه دادخواستهای عمومی میشنود. همچنین او صلاحیت اصلی برای بررسی احکام نظارت بر شنود ارتباطات مخابراتی را دارد. دادگاه ایالتی تنها به تجدید نظر در مورد دستورها نهایی برخی از سازمانهای دولتی و برخی موارد مشخص از دادگاههای عمومی محدود میشود. تمام قاضیان در پنسیلوانیا در انتخابات انتخاب میشوند. رئیس عدالت توسط قاضی ارشد مشخص میشود.
اجرای قوانین ایالتی
پلیس ایالتی پنسیلوانیا مسئولیت اجرای قانون در همسود پنسیلوانیا را دارد.
تقسیمات ایالتی
پنسیلوانیا به ۶۷ شهرستان تقسیم میشود. هر شهرستان نیز به شهرداریهایی تقسیم میشود که شهر، بخش و شهرک دارند. یک شهرستان، شهرستان فیلادلفیا، یک شهر را در بر میگیرد که پس از تصویب حکم تحکیم در ۱۸۵۴ صورت گرفت. پرجمعیتترین شهرستان ایالت فیلادلفیاست، در حالی کمجمعیتترین شهرستان شهرستان کمرون است (۵۰۸۵).
در ایالت پنسیلوانیا ۵۶ شهر وجود دارد که از نظر جمعیت به سه دستهٔ کلاس یک، کلاس دو و کلاس سه تقسیم میشوند. فیلادلفیا بزرگترین شهر ایالت است که ۱٬۵۲۶٬۰۰۶ نفر جمعیت دارد و تنها شهر کلاس یک ایالت است. پیتزبورگ (۳۰۵٬۷۰۴) و اسکرانتون (۷۶٬۰۸۹) شهرهای کلاس دوم هستند.
دیگر شهرها از جمله سومین و چهارمین شهر بزرگ ایالت، آلنتاون (۱۲۰٬۴۴۳) و ایری تا کوچکترین شهر، پارکر با جمعیت ۸۲۰ نفری در کلاس سوم قرار میگیرند. شهرهای کلاس یک و دو توسط شهردار نیرومند از دولت شهردار-شورا اداره میشوند اما شهرهای کلاس سوم تنها شهرداری دارند که از دولت شورا-مدیریتی میآیند.
بخشها عموماً کوچکتر از شهرها هستند. بیشتر شهرهای پنسیلوانیا نیز پیش از شهر شدن عنوان بخش را داشتند. امروزه ۹۵۸ بخش در پنسیلوانیا وجود دارد که همهٔ آنها توسط شهرداران با قدرت محدود که از دولت شورا-مدیریتی قدرت میگیرند، اداره میشود. بزرگترین بخش پنسیلوانیا استیتکالج (۴۱٬۹۹۲) است و کوچکترین بخش سنترالیا.
شهرکهای سومین بخش از تقسیمات ایالتی هستند که به شهرکهای کلاس یک و کلاس دو تقسیم میشوند. در ایالت ۱٬۴۵۴ شهرک کلاس دوم وجود دارد و تنها ۹۳ شهرک عنوان کلاس یک را دریافت کردند. شهرکهای کلاس دو اگر تراکم جمعیتشان از ۳۰۰ نفر بر مایل مربع (۱۲۰ نفر بر کیلومتر مربع) افزایش یابد به کلاس یک بدل میشوند. بزرگترین شهرک پنسیلوانیا آپر دربی (۸۲٬۶۲۹) است و کوچکترین آن ایست کیتینگ.
تنها یک استثنا در تقسیمات ایالتی وجود دارد: بلومزبرگ در سال ۱۸۷۰ به یک قصبه بدل شد و رسماً تنها قصبهٔ ایالت است. در ۱۹۷۵، شهرک مککندلس قوانین خود را تحت عنوان «قصبهٔ مککندلس» تقسیم کرد اما به شکلی قانونی هنوز تنها یک شهرک کلاس یک است.
تمام ۵۶ شهر، ۹۵۸ بخش، ۹۳ شهرک کلاس یک و ۱۴۵۴ شهرک کلاس دو و یک قصبه (بلومزبرگ) جمعاً ۲۵۶۲ واحد را تشکیل میدهند.
سیاست
بیشتر قرنهای بیستم و بیست و یکم پنسیلوانیا ایالت چرخشی بود که و تنها در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۶۸ به کاندیدای بازندهٔ انتخابات ریاست جمهوری رأی بیشتری دادهاند. از ۱۹۹۲ پنسیلوانیا در انتخابات ریاست جمهوری به حزب دموکرات گرایش پیدا کرد و دوبار بیشترین رأی را بیل کلینتون آورد. در سال ۲۰۰۰ نیز الگور کمی بیش از رقیبش رأی آورد. در سال ۲۰۰۴ جان کری توانست در پنسیلوانیا جرج. دبلیو بوش را شکست دهد و ۲٬۹۳۸٬۰۹۵ (۵۰٫۹۲٪) در مقابل ۲٬۷۹۳٬۸۴۷ (۴۸٫۴۲٪) رأی آورد. در سال ۲۰۰۸، باراک اوباما توانست رقیبش جان مککین را با ۳٬۱۸۴٬۷۷۸ (۵۴٪) در مقابل ۲٬۵۸۴٬۰۸۸ (۴۴٪) شکست دهد. در انتخابات سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ نخستین عضو جمهوریخواهی بود که از سال ۱۹۸۸ در ایالت پنسیلوانیا رأی آورد و با ۴۸٫۶٪ توانست رقیبش هیلاری کلینتون را کنار بزند. پنسیلوانیا ۲۰ رأی الکترال دارد.
از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ سناتورهای پنسیلوانیا از حزب دموکرات بودند که از سال ۱۹۴۷ بیسابقه بود. در سال ۲۰۱۰ جمهوریخواهان یک کرسی سنا و تعدادی از کرسیهای پارلمانی را توانستند بار دیگر به دست آورند و کنترل هر دو مجلس ایالتی و فرمانداری نیز تحت اختیار آنها درآمد. در انتخابات ۲۰۱۴ دموکراتها توانستند دوباره بر صندلی فرمانداری ایالت تکیه زنند. این نخستین باری که یک فرماندار در انتخابات مجدد شکست خورد.
قدرت حزب دموکرات در شهرهای فیلادلفیا در جنوب شرقی، پیتزبورگ در جانزتاون جنوب غربی و اسکرانتون/ویلکس-بار در شمال شرقی و قدرت حزب جمهوریخواه در حومهٔ فیلادلفیا، مانند بیشتر مناطق روستایی مرکزی و بخشهای شمال شرقی و غربی متمرکز شدهاست. از سال ۱۹۹۲، هرچند در حومهٔ فیلادلفیا به صورت چرخشی دموکراتها رأی میآورند اما جمهوریخواهان هوادارانی سنتی در آنجا دارند. حومهٔ پیتزبورگ به صورت تاریخی یکی از مراکز قدرت دموکراتهاست که پس از سال ۲۰۰۰ کمی به سمت جمهوریخواهان متمایل شدهاند.
مشاور سیاسی دموکراتها، جیمز کارویل یک بار پنسیلوانیا را اینگونه توصیف کرد: «فیلادلفیا در شرق، پیتزبورگ در غرب و آلاباما در مرکز.» تحلیلگران سیاسی به نواحی مرکزی پنسیلوانیا با عنوان «T» یاد میکنند. سه درهٔ دلاور، لیهای و وایومینگ و پیتزبورگ بزرگ عمدتاً به کاندیداهای دموکرات رأی میدهند، در حالی که اکثریت شهرستانهای بخشهای مرکزی ایالت جمهوریخواهان را بیشتر میپسندند. در نتیجه نقشهٔ انتخاباتی ایالتی که شکلی «T» را تشکیل میدهد.
مالیات
پنسیلوانیا از لحاظ سنگینی مالیات در ایالات متحده رتبهٔ دهم را دارد. ساکنان ۸۳٫۷ میلیارد دلار مالیات میپردازند که سرانهٔ مالیات را به ۶۶۴۰ دلار در سال میرساند. همچنین ساکنان ایالت ۷۶٪ بار مالیاتی ایالت را بردوش میکشند. بسیاری از سیاستمداران ایالتی تلاش کردند که بار مالیاتی منابع دولتی را افزایش دهند. منابع درآمدی پیشنهادی شامل مالیات بر حفاری گاز طبیعی میشد زیرا پنسیلوانیا تنها ایالتی است که این نوع مالیات را وضع نکردهاست. به علاوه سعی کردند با وضع عوارض در بزرگراهها نیز را درآمد جایگزینی بیابند که اصلیترین آن بزرگراه بین ایالتی ۸۰ بود که عمدتاً توسط مسافران ایالتهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد و هزینهٔ نگهداری بالایی دارد.
مالیات فروش ۳۹٪ درآمد همسود را تشکیل میدهد. بخش دیگر درآمد مالیاتی از راه مالیات بردرآمد ۳۴٪، مالیات وسایل نقلیهٔ موتوری ۱۲٪ و مالیات بر دخانیات و الکل ۵٪ تأمین میگردد. مالیات بردآمد ۳٫۰۷٪ درآمد محاسبه میگردد. مالیات بر درآمد شامل هشت نوع زیر میشود: دستمزد، بهره، سود سهام، سود خالص یک عملکرد تجاری، حرفه یا مزرعه، سود خالص یا درآمد حاصل از دارایی اموال، سود خالص یا درآمد حاصل از کرایه، مزایا، حق ثبت یا حق تکثیر، درآمد حاصل از املاک یا ودیعه و جایزهٔ بازیهای قمار و لاتاری.
شهرستانها، شهرداریها و مناطق آموزشی برای املاکشان مالیات میدهند. به علاوه برخی از نهادهای محلی مالیات دستمزد درآمدهای شخصی را ارزیابی میکنند. عموماً نرخ مالیات بر درآمد ۱٪ است اما برخی شهرداریها با قوانین خاص خود بیش از این مالیات وضع میکنند. سی و دو شهرستان از شصت و هفت شهرستان همسود بر داراییهای شخصی در سهام، اوراق قرضه و داراییهای مشابه مالیات وضع کردهاند.
به جز فیلادلفیا، پنسیلوانیا، شهرداریها و مناطق آموزشی بقیه مراجع محلی اجازه دارند براساس قانون ۳۲ مالیات بر درآمد محلی در نظر بگیرند. ساکنان این شهرداریها و مناطق آموزشی موظفند تا علاوه بر مالیات ایالتی و فدرال، اظهارنامههای محلی را نیز پر بکنند. این بازپرداختهای توسط یک آژانس جمعآوری خصوصی جمعآوری میشود. (مثل برکهیمر کیاستون کالکشن یا جردن تکس سرویس).
فیلادلفیا سامانهٔ مالیاتی خودش را دارد که براساس آن کارفرمایان موظفند تا مالیات بر درآمد را از دستمزد کارمندانشان کم نمایند. ساکنانی از فیلادلفیا که تحت نظر یک کارفرما مشغول به کار هستند، تا موقعی که کارفرما مالیات بر درآمد را از دستمزد آنها بپردازد، نیازی نیست که مالیات محلیای پرداخت نمایند. اگر کارفرما این کار را نکند، ساکنان موظفند تا در اداره درآمد اظهارنامهٔ مالیاتی پر نمایند. ساکنینی که کارهای شخصی دارند باید مالیات سود خالص خود را بپردازند، در حالی که افرادی که در فیلادلفیا کسب درآمد میکنند باید مجوز فعالیت تجاری و مالیات بردرآمد را پرداخت کنند.
کارشناسان پیچیدگی سامانهٔ تشکیل پروندهٔ مالیاتی محلی پنسیلوانیا را مورد انتقاد قرار دادند. تلاشهایی برای انتقال وجوه مالیات بر درآمد محلی به سطح ایالتی (یعنی وجود بخشی محلیای در اظهارنامهٔ مالیاتی ایالت که در ایالات نیویورک، مریلند، ایندیانا و آیووا انجام میشود) صورت گرفت که با شکست مواجه شد.
نمایندگان فدرال
پنسیلوانیا دو سناتور دارد که در حال حاضر باب کسی جونیور از حزب دموکرات و پات تومی از حزب جمهوریخواه این سمت را برعهده دارند.
همچنین پنسیلوانیا، براساس سرشماری ۲۰۱۰، هجده نماینده در مجلس نمایندگان ایالات متحده دارد.
آموزش
پنسیلوانیا ۵۰۰ مدرسهٔ عمومی، هزاران مدرسهٔ خصوصی، کالجها و دانشگاههای عمومی و بیش از ۱۰۰ مؤسسهٔ آموزش عالی خصوصی دارد.
آموزش ابتدایی و متوسطه
عموماً تحت قانون ایالت، مدرسه برای کودکان، از۸ تا ۱۷ سالگی یا فارغالتحصیلی از دبیرستان، اجباری است. بنابرآمار سال ۲۰۰۵، ۸۳٫۸٪ ساکنان ۱۸ تا ۲۴ سال پنسیلوانیا دبیرستان را تمام کردند. ۸۶٫۷٪ از مردم بالای ۲۵ سال نیز مدرک فارغالتحصیلی از دبیرستان دارند.
علاوه بر این، ۲۷٫۵٪ مردم برای گرفتن لیسانس یا مدارک بالاتر تلاش میکنند. دانشآموزان ایالت همواره در امتحانهای استاندارد ملی نتایج قابل قبولی به دست آوردند. در ۲۰۰۷، دانشآموزان پنسیلوانیا در علوم ریاضی رتبهٔ ۱۴، در مهارت خواندن رتبهٔ ۱۰ و در مهارت نوشتاری رتبهٔ ۸ را کسب کردند.
در سال ۱۹۸۸، مجمع عمومی پنسیلوانیا قانون ۱۶۹ را تصویب کرد که اجازه میدهد والدین یا سرپرست کودکان کودکان را به حای تحصیل حضوری اجباری در مدرسه، در خانه آموزش دهند. این قانون مشخص میکند که نیازها و مسئولیتهای والدین و منطقهٔ آموزشیای که آنها در آنجا ساکن هستند، چیست.
آموزش عالی
سامانهٔ ایالتی آموزش عالی پنسیلوانیا یک سامانهٔ دانشگاه عمومی در همسود است که ۱۴ مؤسسهٔ آموزشی دولتی را زیر نظر دارد. دانشگاه وست چستر میان این ۱۴ مؤسسه بیشترین دانشجو را دارد. سامانهٔ همسود آموزش عالی نیز چهار مؤسسهٔ آموزشی را ساماندهی میکند. این دانشگاهها دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، دانشگاه لینکلن، دانشگاه پیتزبورگ و دانشگاه تمپل هستند. این مؤسسات کاملاً مستقل هستند و تنها در مواردی بودجهٔ ایالتی دریافت میکنند. همچنین ۱۵ کالج اجتماعی عمومی و مدرسهٔ فناوری خارج از سامانهٔ ایالتی آموزش عالی پنسیلوانیا مشغول به کار هستند. به علاوه چندین مدرسهٔ فناوری، کالج و دانشگاه خصوصی نیز در پنسیلوانیا، با ارائهٔ دو ساله و چهار ساله وجود دارد.
دانشگاه کارنگی ملون، دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه پیتزبورگ در انجمن دانشگاههای آمریکایی عضو هستند. این انجمن تنها از دانشگاههای تحقیقاتی پیشرو دعوت به عمل میآورد. دانشگاه لههای یک دانشگاه تحقیقاتی خصوصی است که در بتلهم قرار گرفتهاست. دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در زمین اعطایی دولت ساخته شدهاست. دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا، اولین دانشگاه ایالات متحده خوانده میشود و نخستین مدرسهٔ پزشکی کشور را نیز همین دانشگاه ارائه داد. دانشگاه پنسیلوانیا همچنین تنها دانشگاه ایالت و از لحاظ جغرافیایی، جنوبیترین دانشگاه آیوی لیگ است. کالج پزشکی دریاچهٔ ایری نیز یک مؤسسهٔ خصوصی پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است که پردیس اصلی آن در ایری قرار دارد و پردیسهای وابستهای در گرینزبرگ و خارج ایالت (دو پردیس) دارد. این مؤسسهٔ پزشکی با ۲۲۰۰ دانشجو بزرگترین مدرسهٔ پزشکی ایالات متحده است. آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا اولین و قدیمیترین مدرسهٔ هنر کشور است. کالج داروسازی فیلادلفیا که امروزه جزئی از دانشگاه علوم فیلادلفیاست، نیز نخستین مدرسهٔ داروسازی ایالات متحده است.
دانشگاه پنسیلوانیا
دانشگاه کارنگی ملون
دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
دانشگاه درکسل
دانشگاه پیتسبورگ
دانشگاه تمپل
دانشگاه لیهای
سرگرمی
باغ وحش فیلادلفیا نخستین باغ وحش کشور است. دیگر باغ وحشهای معتبر ایالت شامل باغ وحش ایری، باغ وحش و آکواریوم پیتزبورگ میشوند. باغ وحش لههای ولی و زوآمریکا نیز دیگر موارد قابل ذکرند. همچنین ایالت به داشتن تعدادی از بهترین موزههای کشور افتخار میکند مثل موزهٔ کارنیج در پیتزبورگ، موزهٔ هنر فیلادلفیا و چند مورد دیگر. یکی از موزههای خاص ایالت، موزهٔ هودینی در اسکرانتون است که تنها ساختمی در جهان است که به یک شعبدهباز افسانهای میپردازد. همچنین باغ پردندگان ملی نیز در پیتزبورگ واقع شدهاست.
تمام ۱۲۱ پارک ایالتی پنسیلوانیا میزبان رایگان مراجعهکنندگان است. همچنین پنسیلوانیا تعدادی از قابل توجهترین پارکهای سرگرمی کشور را دارا میباشد مثل ساحل کمل، پارک دریاچهای کونایوت، پادشاهی آب وحشی و پارک دورنی، داچ واندرلند، پارک سرگرمی دل گروسو، هرشیپارک، ایدلویلد پارک، کنیوود نوبلز، لیکمونت پارک، پارک آبی سندکسل و منطقهٔ اقامتی گریت ولف. پنسیلوانیا همچنین بزرگترین پارک آبی سرپوشیدهٔ ساحل شرقی را دارا میباشد؛ اسپلش لاگون در ایری.
چند جشنوارهٔ موسیقی بزرگ نیز در پنسیلوانیا برگزار میگردد مثل موزیکفست و انایاِیآرفست در بتلهم، جشنوارهٔ موسیقی فولکلور فیلادلفیا، جشنوارهٔ کریشن، نمایشگاه بزرگ آلنتاون و پرپل دُر.
نزدیک به یک میلیون شکارچی مجاز در پنسیلوانیا وجود دارد. گوزن دمسفید، گوزن سیاه، خرگوش دمپنبهای، سنجاب و بوقلمون از شکارهای متداول در این ایالتند. پنسیلوانیا، به همراه آلاباما و تگزاس یکی از بهترین مناطق شکار بوقلمون وحشی در کشور است. شکار در پنسیلوانیا یکی از راههای تقویت اقتصادی ایالت است. طبق یک گزارش از مرکز روستایی پنسیلوانیا (یک آژانس وابسته به مجمع عمومی پنسیلوانیا) شکار، ماهیگیری و تولید خز ۹٫۶ میلیارد دلار برای ایالت درآمد دارد.
باشگاه بون و کراکت پنجتا از ده خرس سیاه بزرگ (از لحاظ اندازهٔ جمجمه) در اختیار دارد. همچنین بون و کراکت رکورد بزرگترین شکار خرس سیاه با وزن ۳۳۲ کیلوگرم ثبت کردهاست. بزرگترین خرس مرده در سال ۱۹۷۵ در یوتا یافت شد. پس از آن، دومین خرس بزرگ مرده در سال ۱۹۸۷ در پنسیلوانیا توسط یک شکارچی غیرقانونی کشته شد. همچنین بون و کراکت با رکورد شکار ۱۸۳ خرس سیاه، پس از ۲۹۹ عدد ویسکانسین، جایگاه دوم را دارند.
ترابری
جاده
ادارهٔ ترابری پنسیلوانیا که بهاختصار پندات خواندهمیشود، ۳۹٬۸۶۱ مایل (۶۴٬۱۵۰ کیلومتر) از ۱۲۱٬۷۷۰ مایل (۱۹۵٬۹۷۰ کیلومتر) جادههای ایالتی را تحت کنترل دارد، که باعث میشود به پنجمین سامانهٔ بزرگراهی بزرگ کشور بدل گردد. سامانهٔ «شاهراه پنسیلوانیا» ۵۳۵ مایل (۸۶۱ کیلومتر) طول دارد که بخش اصلی آن اوهایو را به پنسیلوانیا و نیوجرسی متصل میکند. این راه توسط کمیسیون شاهراه پنسیلوانیا اداره میشود. دیگر جادهٔ بزرگ شرقی-غربی، بزرگراه میانایالتی ۸۰ از اوهایو آمده و با گذر از شمال ایالت به سمت نیوجرسی و شکاف آبی دلاور میرود. بزرگراه میانایالتی ۹۰ یک بزرگراه با طول کم است که با گذر از منتهاالیه شمالغربی ایالت و شهرستان ایری به سمت نیویورک میرود.
راههای اصلی شمالی-جنوبی یکی بزرگراه میانایالتی ۷۹ است از پایانهٔ ایری به سمت پیتزبورگ و ویرجینای غربی میرود. دیگری بزرگراه میانایالتی ۸۱ از نیویورک به سمت اسکرانتون و هریسبورگ و سپس مریلند رهسپار میشود و درپایان، بزرگراه میانایالتی ۴۷۶، که از ۷ مایلی (۱۱ کیلومتر) مرز دلاور در چستر آغاز شده و پس از طی ۱۳۲ مایل (۲۱۲ کیلومتر) به کلارک اسمیت میرسد و به بزرگراه میانایالتی ۸۱ میپیوندد. بزرگراه جنوبی خط اصلی شاهراه پنسیلوانیا به شکل رسمی «بزرگراه یادمان کهنهسربازان» نام دارد اما مردم محلی به آن «جادهٔ آبی» میگویند.
راهآهن
سازمان ترابری جنوب شرقی پنسیلوانیا (سپتا) ششمین آژانس بزرگ ترابری در ایالات متحده است و خدمات راهآهن حومه، راهآهن سنگین و قطار سبک شهری و بهطور اختصاصی در فیلادلفیای بزرگ اتوبوس شهریارائه میدهد. ادارهٔ بندرها شهرستان الگینی بیست و پنجمین آژانس بزرگ کشور است و خدمات اتوبوس شهری و قطار سبک شهری در حومهٔ پیتزبورگ ارائه میکند.
شرکت امترک هریسبورگ را به ایستگاه خیابان سیام فیلادلفیا متصل میکند و سپس به سمت شمال و نیویورک سیتی میرود. این راه میان میان نیویورک به هریسبورگ توسط سازمان پنسیلوانیا نیز استفاده میشود با این تفاوت که تا پیتزبورگ ادامه پیدا میکند. کپیتول لیمیتد نیز از پیتزبورگ گذر میکند و به شیکاگو و واشینگتن، دی.سی. میرود. مسافرت میان شیکاگو و نیویورک از طریق خطوط کرانهای دریاچه و با گذر از ایری نیز امکانپذیر میباشد. همچنین ۶۷ راهآهن باری خط کوتاه در پنسیلوانیا فعالیت میکند که بیشترین تعداد در میان ایالات است.
اتوبوس
خدمات اتوبوس میانشهری، بین شهرهای پنسیلوانیا و دیگر نقاط بزرگ شمال شرقی کشور توسط بولتباس، فولینگتون تریلویز، مگاباس، گریهاوند لاینز، مارتز تریلویز، آوْرباس، چایناتاون باس و بریدج لاینز صورت میپذیرد.
ترابری هوایی
پنسیلوانیا هفت فرودگاه اصلی دارد: فرودگاه بینالمللی فیلادلفیا، فرودگاه بینالمللی پیتزبورگ، فرودگاه بینالمللی لی والی، فرودگاه بینالمللی هریسبرگ، فرودگاه بینالمللی اری، فرودگاه پارک دانشگاه
و فرودگاه بینالمللی ویلکز بار - اسکرانتون. بهطور کلی ۱۳۴ فرودگاه عمومی در ایالت وجود دارد. بندر پیتزبورگ دومین بندر داخلی و هجدهمین بندر بزرگ کشور و بندر فیلادلفیا بیست و چهارمین بندر بزرگ کشور است. تنها بندر دریاچههای بزرگ پنسیلوانیا در ایری وجود دارد.
ترابری آبی
سدسلولی رود الگینی دو که توسط سپاه مهندسی ارتش ایالات متحده ایجاد شده بیشتر از هر آببندی در کشور مورد استفاده قرار میگیرد. این سد رود الگینی را در نزدیکی مرکز شهر پیتزبورگ مهار میکند.
فرهنگ
ورزش
پنسیلوانیا چندین تیم حرفهای در لیگهای بزرگ دارد؛ فیلادلفیا فیلیز و پیتزبورگ پایرتز در لیگ برتر بیسبال (امالبی)، فیلادلفیا سونتیسیکسرز در اتحادیه ملی بسکتبال (انبیای)، پیتزبورگ استیلرز و فیلادلفیا ایگلز در لیگ ملی فوتبال (انافال)، فیلادلفیا فلایرز و پیتزبورگ پنگوئنز در لیگ ملی هاکی (اناچال) و فیلادلفیا یونیون در لیگ برتر فوتبال ایالات متحدهٔ آمریکا (امالاس). این تیمها در ورلد سریز ۷ جام (پایرتز ۵ و فیلیز ۲)، در نشنال لیگ (انال) ۱۶ پرچم (پایرتز ۹ و فیلیز ۷)، ۳ قهرمانی پیش از سوپر بول (ایگلز)، ۷ قهرمانی سوپر بول (۶استیلرز و ۱ایگلز)، دو قهرمانی انبیای (سونتیسیکسرز) و ۷ جام استنلی (پنگوئنز ۵ و فلایرز ۲) کسب کردهاند.
پنسیلوانیا همچنین در لیگهای کوچک و نیمه حرفهای نیز تیم دارد؛ در کلاس تریپل-ای در لیگ کوچک بیسبال لی ولی آیرون پیگز و اسکرانتون/ویلکز-بار ریلرایدرز، در کلاس دوبل-ای لیگ کوچک بیسبال آلتونا کُرو، ایری سیولوز، هریسبورگ سناتورز و ریدینگ فایتین در لیگ شرقی، در کلاس ای بیسبال استیت کالج اسپایکز و ویلیاماسپرت کراسکاترز در لیگ پنسیلوانیا-نیویورک، لنکستر بارنزتورمرز و یورک رولیشن در لیگ حرفهای مستقل آتلانتیک، ایری بیهاوکز در انبیای-جی، لیولی فانتومز، ویلکز-بار/اسکرانتون پنگوئنز و هرشی بیرز در لیگ هاکی آمریکا، ریدینگ رویالز و ایسیاچال و فیلادلفیا سول در لینگ ارنا فوتبال حضور دارند. این تیمها ۱۲ قهرمانی کلاس تریپل-ای و دوبل-ای بیسبال (ریلرایدرز۱، سناتورز۶، فایتین فیلز ۴ کورو۱)، ۳ قهرمانی ارنا بول (سول) و ۱۱ جام کالدر (بیرز) دارند.
فوتبال اروپایی به خوبی در ایالت پنسیلوانیا جا افتاده و طرفدارانی دارد. علاوه بر فیلادلفیا یونیون که در امالاس حضور دارد، ایالت سه تیم واجد شرایط برای رقابتهای سالانهٔ لمار هانت یواس اپن کاپ است. این سه تیم فیلادلفیا یونیون ۲، پیتزبورگ ریورهاوند و پن افسی (با نام قبلی هریسبورگ سیتی آیسلندرز) هستند که البته پن افسی در سال ۲۰۱۹ اعلام کرد که فعالیتش را متوقف کرده و از فصل ۲۰۲۰ به میدانها بازخواهد گشت.
آرنولد پالمر، یکی از بزرگترین بازیکنان حرفهای گلف در قرن بیستم، متولد شهر لتروب است و جیم فوریک در نزدیکی لنکستر رشد کردهاست. مسابقات پیجیای (اتحادیهٔ بازیکنان حرفهای گلف آمریکا) در پنسیلوانیا شامل مسابقات کلاسیک لامبر ۸۴ (در تور پیجیای) و مسابقات کلاسی شمال شرقی پنسیلوانیا میشود که اولی در زمین نماکولین وودلند در فارمینگتون و دومی در باشگاه ملی گلف گلِنماورا در شهر موسیک برگزار میگردند.
همچنین لاو پارک که یکی از نقاط محبوب برای بازی اسکیتبرد است در پنسیلوانیا و در امتداد تالار شهر قرار دارد و در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ میزبان بازیهای ایکس ایاسپیان بودهاست.
مسابقات ماشینسواری
ماریو اندرتی، یکی از موفقترین رانندگان آمریکایی در اتومبیلرانی و فرمول یک، در شهر نازارِث در لیهای ولی متولد شدهاست. پیست سرعت جنرزتاون در جنرزتاون، پیست سرعت دریاچهٔ ایری در شمال شرق، پیست سرعت ماهونینگ ولی در لهایتون، پیست سرعت موتوردوم (بسته شده) در اسمیتتون، پیست سرعت نازارث در نازارث (بسته شده)، پیست سرعت لرنرویل در سارور و پیست مسابقهٔ پوکونو در لانگ پوند از مهمترین پیستهای مسابقه پنسیلوانیا هستند که دو مسابقه از سری مسابقات نسکار و ایندیکار در آنها برگزار میشود. همچنین پیست مسابقهٔ ماپل گرُوْ در نزدیکی ریدینگ، هر سال میزبان مسابقات اتحادیهٔ رودهات ملی است.
دو مسیر مسابقهٔ مخصوص موتور کراس نیز در ایالت وجود دارد که میزبان یکی از دورهای مسابقات قهرمانی موتورکراس ایامای تویوتا است. این دو مسیر شامل پیست مسابقهٔ هایپوینت در موریس و استیل سیتی در دلمونت میشوند.
مسیرهای رقابتی برای اسبسواری نیز در پنسیلوانیا وجود دارد که شامل میدوز در نزدیکی پیتزبورگ، پوکونو داونز در ویلکس-بار و هاراز فیلادلفیا در چستر میشود. همچنین در مسیرهای ملی رقابتی پن در گرانتویل، پارکس ریسینگ (فیلادلفیا پارک سابق) در بنسالم و پرسکو ایسل داونز در نزدیکی ایری مسابقات کالسکهرانی برگزار میگردد.
مسابقات ورزشی دانشگاهی
مسابقات فوتبال کالجها میان مردم پنسیلوانیا بسیار محبوب است. سه کالج در پنسیلوانیا وجود دارد که در بالاترین سطح رقابتهای فوتبال کالجی، انسیاِیاِی بخش اول زیرمجموعه فوتبال بول، بازی میکنند. دو کالج در کنفرانس پاور فایو و دانشگاه ایالتی پن در کنفرانس بیگ تن، دانشگاه پیتزبورگ پنترز در کنفرانس ساحل آتلانتیک و دانشگاه تمپل اولز در کنفرانس امریکن آتلانتیک حضور دارند. دانشگاه ایالتی پن سابقهٔ دو قهرمانی در سطح ملی (۱۹۸۲ و ۱۹۸۶) و همچنین هفت فصل بدون شکست (۱۸۸۷، ۱۹۱۲، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹، ۱۹۷۳، ۱۹۸۶، ۱۹۹۴) دارد. دانشگاه ایالتی پن در دومین ورزشگاه بزرگ کشور، بیور استادیوم، با ظرفیت ۱۰۶٬۵۷۲ نفر، بازی میکند و در حال حاضر جیمز فرانکلین مربیگری آن را برعهده دارد. دانشگاه پیتزبورگ پنترز نیز ۹ قهرمانی در سطح ملی (۱۹۱۵، ۱۹۱۶، ۱۹۱۸، ۱۹۲۹، ۱۹۳۱، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶، ۱۹۳۷ و ۱۹۷۶) و هشت فصل بدون شکست (۱۹۰۴، ۱۹۱۰، ۱۹۱۵، ۱۹۱۶، ۱۹۱۷، ۱۹۲۰، ۱۹۳۷ و ۱۹۷۶) در کارنامهاش دارد. این تیم در هینز فیلد بازیهایش را انجام میدهد و پات ناردوزی مربیگری آن را برعهده دارد.
غذا
شارون هرنز سیلورمن (نویسنده) پنسیلوانیا را پایتخت غذاهای اسنکی مینامد. این ایالت در پخت پرتزل در میان ایالات کشور پیشتاز است. استورگیز پرتزل هاوس برای اولین بار پرتزل را به ایالات متحده معرفی کرد و کارخانههایی مثل تولید نان اندرسون، اینترکورس پرتزل و اسنایدرز آو هانوور این صنعت را به شدت رشد دادند. دو کارخانه از سه کارخانهای که استاندارد چیپس سیبزمینی را در ایالات متحده تعریف میکنند در پنسیلوانیا قرار دارد: آتز کوالیتی فودز، که در سال ۱۹۲۱ در شهر هانوور شروع به فعالیت کرد و وایز فودز که در همان سال کارش را در برویک آغاز کرد. سومین کارخانه فریتو-لِی است که زیرمجموعهٔ شرکت پپسی محسوب میشود و در پلانو، تگزاس قرار دارد. دیگر کارخانهها از جمله هرز اسنکز، مارتینز پوتیتو چیپس، اسنایدرز آو برلین (ارتباطی با اسنایدرز آو هانوور ندارد) و ترویر فارمز پوتیتو پروداکتز از کارخانههای پرطرفدار تولید چیپس هستند.
مرکز صنایع تولید شکلات ایالات متحده در هرشی قرار دارد. مارس، گودویا، ویلبور شکلات کمپانی، سادرتون، گرترود، هاوک شکلاتز کارخانههای تولید شکلات این شهر هستند. جدای از هرشی جاست بورن در بتلهم قرار دارد که هات تملز (نوعی آبنبات مستطیل شکل که در ۱۹۵۰ تولید میشده)، مایکز اند ایکز (نوعی آبنبات میوهای که در سال ۱۹۴۲ تولید شده) و پیپز (نوعی پفنبات) از محصولات پرطرفدار آن است. همچنین بویر برادرز در آلتونا قرار دارد که به خاطر مالو کاپز شناخته میشود. غذاهای آلمانی سنتی پنسیلوانیا مثل مرغ پاتپای، ژامبون خوک پاتپای، اشنیتز آن نپ (سیب خشکشده، گوشت خوک و کوفته) و فسنتچ (نوعی دونات) از غذاهای پرطرفدار ایالت است.
نمادهای ایالت
شعار: پرهیزکاری، آزادی و استقلال
درخت: تسوگا کانادنسیس
پرنده: سیاهخروس طوقدار
گل: کالمیا لاتیفولیا
حشره: کرم شبتاب پنسیلوانیایی
حیوان: گوزن دمسفید
دوزیست: سمندر آبی
سگ: گریت دین
ماهی: قزلآلای جویبار
فسیل: فاکوپس رانا
نوشیدنی: شیر
سرود: پنسیلوانیا
کشتی: یواساس نیاگارا
لوکوموتیو الکتریکی: جیجی۱–۴۸۵۹
لوکوموتیو بخار: کی۴اس-۱۳۶۱ و کی۴اس۳۷۵۰
گیاه تزئینی: یونجه باغی
نگارخانه
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان فرد راجرز، تامی دورسی، ارول گارنر، احمد جمال، جیمی اسمیت، مککوی تاینر، آرت بلیکی، تینا فی، والاس استیونز، استن گتز، مری مکدانل وتیلور سویفت و اوکس فگلی را نام برد.
پیوند به بیرون
اتاق بازرگانی شهر فیلادلفیا
Philadelphia Persian Society
انجمن ایرانیان پنسیلوانیا
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۷ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۷۸۷ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
شمال شرقی ایالات متحده آمریکا |
6814 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%88 | اوهایو | اوهایو ایالتی است در شرق آمریکا و از نظر فرهنگی یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود. این ایالت تنها ایالت آمریکا است که پرچم مستطیلی ندارد.
مرکز اوهایو کلمبوس است و دیگر شهرهای مهم آن کلیولند، سینسیناتی، تولیدو و دیتون میباشند.
جمعیت ایالت اوهایو یازده و نیم میلیون نفر است که بیش از ۹۳ درصد از آنان انگلیسیزبان و ۲ درصد اسپانیاییزبان هستند. حدود ۴٫۵ درصد نیز به دیگر زبانها سخن میگویند.
در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۰۸ انجام شد ۷۶ درصد از مردم اوهایو خود را فردی معتقد به دین مسیح توصیف کردند.
اوهایو ایالتی صنعتی است دفاتر اصلی صنایعی چون تایرسازی گودیر و فستفود زنجیرهای وندیز در این ایالت واقع است. با این حال پس از بروز بحرانهای اقتصادی در جهان، اوهایو با افزایش نرخ بیکاری روبهرو شدهاست.
اطلاعات عمومی
لقب این ایالت «ایالت شاهبلوط» (The Buckeye State) است که به نام درخت شاهبلوط اوهایو (Aesculus glabra) که در این ایالت بهطور بومی میروید اشاره دارد.
برادران رایت از این ایالت بودند. به همین جهت لقب دیگر این ایالت را نیز «خاستگاه هوانوردی» گفتهاند.
نیروی دریایی آمریکا به افتخار این ایالت چندین ناو دریایی با نامهای «یواساس اهایو» را به آب انداختهاست.
پارک ملی دره کویاهوگا در این ایالت قرار دارد.
تاریخچه
پیشینه نام اوهایو به واژهای در زبان سرخپوستان ایروکی بازمیگردد که به معنی «رود بزرگ» است. اوهایو در اصل جزئی از «منطقه شمال غرب» بودو اوهایو بعداً به عنوان هفدهمین ایالت در تاریخ ۱ مارس ۱۸۰۳ به ایالات متحده پیوست. رودخانه اوهایو مرز میان ایالت اوهایو و ایالتهای ویرجینیای غربی و کنتاکی را تشکیل میدهد.
در سال ۱۸۳۵ میان اوهایو و میشیگان بر سر مالکیت ناحیه کوچکی معروف به باریکه تولیدو، کشمکش روی داد.
نخستین طاعون خوکها در جهان در حدود سال ۱۸۳۰ در اوهایو رخ داد.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که تقریباً برابر تولید ناخالص داخلی کشور ایران ( میلیارد دلار) بود.
شهرهای مهم
پرجمعیتترین شهرهای این ایالت به ترتیب عبارتاند از:
کلمبوس
کلیولند
سینسیناتی
تولیدو
اکران
دیتون
پارما
کانتون
یانگزتاون
لورین
همیلتون
اسپرینگفیلد
کترینگ
الیریا
لیما
منسفیلد
دانشگاههای مشهور اوهایو
دانشگاه ایالتی اوهایو
دانشگاه هایدلبرگ
دانشگاه اوهایو
دانشگاه ایالتی رایت
دانشگاه ایالتی کنت
دانشگاه کیس وسترن رزرو
دانشگاه سینسینتی
دانشگاه ایالتی بولینگ گرین
دانشگاه میامی
دانشگاه دیتون
دانشگاه تولیدو
کالج ووستر
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان برادران رایت، شروود اندرسن، تریسی چپمن، فیلیپ جانسون، دنیس کوسینیچ، نیل آرمسترانگ٫ کلارک گیبل٫ جان آیزمن، استیون اسپیلبرگ٫ جان گلن٫ آرتور هالی کامپتون، پل نیومن،
لبران جیمز و آر ال استاین را نام برد.
نگارخانه
جستارهای وابسته
رودخانه اوهایو
پیوندهای وابسته
اتاق بازرگانی شهر سین سینتی
محل تولد پرواز: موزهٔ برادران رایت در شهر دیتون در اوهایو
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۰۳ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۰۳ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا
مستعمرهها و تحتالحمایههای پیشین بریتانیا در قاره آمریکا
مستعمرههای پیشین فرانسه |
6815 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%86 | ویسکانسین | ویسکانسین ایالتی است در آمریکا و یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود. مرکز آن مدیسن و بزرگترین شهر آن میلواکی است.
تاریخچه
قلمرو ویسکانسن در ۳ ژوئیه سال ۱۸۳۶ تأسیس شد و در تاریخ ۲۹ مه ۱۸۴۸ به عنوان سیامین ایالت به ایالات متحده آمریکا پیوست.
معادن سرب در جنوب ویسکانسین باعث تراکم جمعیت در این منطقه شد و ویسکانسن نیمی از سرب کشور را تولید میکرد ولی تا دهه ۱۸۴۰ معدنچیان این معادن را فرسوده ساختند و عده زیادی از معدنچیان با تجربه این ایالت را به قصد معادن تازه کشف شده طلای کالیفرنیا ترک کردند.
فرهنگ
ایالت ویسکانسین که ملقب به «سرزمین لبنیات آمریکا» است در تولید پنیر شهرت فراوان دارد. افزون بر تولید پنیر این ایالت به تولید مشروبات الکلی و به خصوص آب جو مشهور است.
موزه هنر شهر میلواکی برای معماری یکتایش شهره دارد و شهر مدیسن علاوه بر پایتخت بودن ایالت شهری دانشگاهی است.
دانشگاه ویسکانسین-مدیسن (با جمعیت ۴۱۴۸۰ دانشجو در ترم پاییزی سال ۲۰۰۵) در شهر مدیسون واقع شدهاست.
اقتصاد
در سال این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور شیلی ( میلیارد دلار) بود.
مشاهیر
از مشاهیر این ایالت میتوان اورسن ولز، وودی هرمن و استیو جابز را نام برد.
دانشگاههای مشهور ویسکانسین
دانشگاه ویسکانسین
دانشگاه ویسکانسین در میلواکی
پیوند به بیرون
اتاق بازرگانی شهر مدیسون
نگارخانه
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۴۸ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۴۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6817 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%DB%8C%20%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C | داکوتای شمالی | داکوتای شمالی , () سیونهمین ایالت آمریکا است که در ۲ نوامبر ۱۸۸۶ به ایالات متحده پیوستهاست.
داکوتای شمالی یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود که با کانادا نیز مرز مشترک دارد بهگونهای که این ایالت از شمال با استان ساسکاچوان کانادا مرز دارد و از شرق با ایالت مینهسوتا و از غرب با ایالت مونتانا و از جنوب با ایالت داکوتای جنوبی همسایه است. پایتخت این ایالت شهر بیسمارک و بزرگترین شهر آن فارگو میباشد.
این ایالت از نظر مساحت رتبه ۱۹ و از نظر جمعیت رتبه ۳ و از نظر تراکم رتبه ۴ را از ۵۰ ایالت آمریکا دارد. داکوتای شمالی در قرن ۲۱ با رونق زیادی از منابع طبیعی و نفت روبه روست. که باعث توسعه کار و شغل و رشد جمعیت و پایین راندن نرخ بیکاری شدهاست.
نامگذاری
داکوتا به معنی «دوستان» است که از نام یک قبیله سرخپوستی گرفته شدهاست. القاب دیگر این ایالت، بوستان آزادی و ایالت سوارکار قهار است.
تاریخچه
داکوتای شمالی در تاریخ دوم نوامبر سال ۱۸۸۹ به ایالات متحده پیوستهاست.
تقسیمات ایالتی
آدامز
بانز
بنسو
بوتینیو
بومن
بورک
بارلی
کاس
کاوالیر
دیکی
دیواید
دون
ادی
امونس
فاستر
گولدن ولی
گرند فورکس
گرانت
گریگز
هتینگر
کیدر
لامور
لوگان
مکهنری
مکاینتاش
مککنزی
مکلین
مذسر
مورتون
ماونتریل
نلسون
اولیور
پمبینا
پیرس
رامزی
رانسوم
رنویل
ریچلند
رولت
سارجنت
شریدن
سیروس
اسلوپ
استارک
استیل
استاتسمن
تاونر
تریل
والش
وارد
ولز
ویلیامز
جغرافیا
این ایالت نوزدهمین ایالت پهناور و سومین ایالت کم جمعیت آمریکا محسوب میگردد. جمعیت داکوتای شمالی در سال ۲۰۱۲، قریب به ۷۰۰ هزار نفر بودهاست که جزو کمتراکمترین ایالتهای آمریکا بهشمار میرود. با این حال بیشترین نرخ رشد جمعیت در سال ۲۰۱۱ مربوط به این ایالت بودهاست. در داکوتای شمالی حدود ۹۸٪ جمعیت را سفید پوستان تشکیل میدهند.
شهرهای مهم: مینوت، فارگو
دریاچهها: دریاچه ساکاکاویا، دریاچه اوهه
رودخانهها: رود جیمز، رودخانه میزوری، رود لیتل، رود سیروس، رودخانه رد شمال
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که تقریباً برابر با تولید ناخالص داخلی کشور سودان ( میلیارد دلار) بود:
در حدود ده سال است که داکوتای شمالی رشد اقتصادی مداومی دارد. کشاورزی در این ایالت حرف اول را میزند. نرخ بیکاری آن پایینتر از متوسط کشور بوده و کارآفرینی آن بسیار زیاد شدهاست. رشد اقتصاد در این ایالت مرهون صنعت تولید روغن پختوپز و نیز تکنولوژی است. البته لازم است ذکر شود که کمترین نرخ توریسم در ایالات متحده مربوط به داکوتای شمالی است چرا که جذابیتهای توریستی کمی دارد. نرخ مالیات فروش نیز در این ایالت ۵٪ میباشد.
پرنده این ایالت مرغ اقیانوس غربی و گل ایالت نیز رز وحشی چمنزار است. بیشترین گلهای آفتابگردان نیز در این ایالت میرویند.
مراکز علمی
از مراکز علمی فرهنگی مهم داکوتای شمالی میتوان به دانشگاه داکوتای شمالی و دانشگاه ایالتی داکوتای شمالی اشاره کرد. پارک ملی تئودور روزولت نیز در این ایالت قرار دارد.
مشاهیر
رکسانا صابری
مراکز علمی-فرهنگی
دانشگاه داکوتای شمالی
دانشگاه ایالتی داکوتای شمالی
پیوندهای وابسته
اتاق بازرگانی شهر بیزمارک
کمیسیون گندم داکوتای شمالی
منابع
استعمار اسپانیا در قاره آمریکا
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۸۹ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۸۹ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6819 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%DB%8C%20%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C | داکوتای جنوبی | داکوتای جنوبی ایالتی است در آمریکا و یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود. مرکز آن پییر و شهر مهم آن سو فالز است.
واقعه کشتار زانوی زخمی در این ایالت رخ داد.
پارک ملی غار بادی و پارک ملی بدلندز در این ایالت قرار دارند.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که تقریباً برابر تولید ناخالص داخلی کشور اسلوونی ( میلیارد دلار) در همان سال بود.
دانشگاههای مشهور داکوتای جنوبی
دانشگاه آبردین
دانشگاه داکوتای جنوبی
دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی
دانشگاه آگوستانا
جستارهای وابسته
اتاق بازرگانی شهر سو فالز
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان اسب دیوانه، گاو نشسته، تام بروکا (مجری سراسری) و ارنست لارنس (فیزیکدان) را نام برد.
منابع
پیوند به بیرون
South Dakota State Databases
Energy Profile for South Dakota
USGS real-time, geographic, and other scientific resources of South Dakota
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۸۹ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۸۹ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6821 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7 | نبراسکا | نِبراسکا ایالتی است در آمریکا و یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود. مرکز آن لینکلن و بزرگترین شهر آن اوماها است که بر روی رودخانه میزوری قرار دارد. کوچکترین روستای این ایالت نیز دهکده مانووای با یک نفر جمعیت است.
نبراسکا از شمال با داکوتای جنوبی، از شرق با آیووا از جنوب شرق با میزوری همسایه است. در جنوب نبراسکا کانزاس؛ در جنوب غرب کلرادو؛ و در غرب وایومینگ قرار گرفتهاست.
نبراسکا تنها ایالت در ایالات متحده است که تا سه ردیف از ایالتهای همسایه آن نیز محصور در خشکیاند. مردمان بومی از جمله اوماها، میسوری، پونکا، پاونی، اوتو و شاخههای مختلف قبایل لاکوتا (سو)، هزاران سال پیش از ورود اروپاییها در این منطقه زندگی میکردند. مسیرهای تاریخی زیادی از این ایالت عبور میکند، ازجمله مسیر سفر اکتشافی لوئیس و کلارک. مساحت نبراسکا کمی بیش از ۷۷۲۲۰ مایل مربع (۲۰۰ هزار کیلومتر مربع) و جمعیت آن بیش از ۱٫۹ میلیون نفر است.
نبراسکا در سال ۱۸۶۷، دو سال پس از پایان جنگ داخلی آمریکا، به ایالات متحده پیوست. مجلس قانونگذاری نبراسکا از این نظر که تکمجلسی است و اعضای آن بدون هیچ اشاره رسمی به وابستگی حزبی خود انتخاب میشوند، شبیه هیچیک از دیگر مجالس قانونگذاری در آمریکا نیست. دانشگاه نبراسکا در لینکلن دانشگاه اصلی ایالت است.
نبراسکا از دو منطقه خشکی اصلی تشکیل شدهاست: دشتهای یخآوردی جداشده و دشتهای بزرگ. منطقه دشتهای یخآوردی جداشده متشکل از تپههایی با شیب کم است که بزرگترین شهرهای ایالت، یعنی اوماها و لینکلن در آن واقع شدهاند. منطقه دشت بزرگ، که بیشترِ غرب نبراسکا را اشغال میکند، با دشتهای بدون درخت مشخص میشود.
نام نبراسکا نتیجه انگلیسیسازی کلمه نی براسگه (Ñí Brásge) در زبان سرخپوستان «اتو» است که معنی آن «آب مسطح» میباشد. این نام به رودخانه پلت در این منطقه اشاره دارد که نام پلت/پلات نیز در فرانسوی به معنی مسطح است.
جغرافیا
مساحت ایالت نبراسکا ۲۰۰۵۲۰ کیلومتر مربع است. قسمت غربی ایالت به منطقه زمانی کوهستان و بقیه به منطقه زمانی مرکزی تعلق دارد. نبراسکا از شمال با داکوتای جنوبی، از غرب با وایومینگ، از شرق به آیووا و میسوری و از جنوب با کلرادو و کانزاس همسایه است. در برخی نقاط نبراسکا کاملاً مسطح است، اما بیشتر آن تپهای است. بلندترین نقطه ۱۶۵۳ متر است. نبراسکا، مانند بسیاری از ایالتهای ایالات متحده، دارای مرزهای مستقیمالخط بسیاری است، اما این خطوط همیشه یک مختصات را در تمام طول خود ادامه نمیدهند. رودخانههای اصلی پلت و میزوری هستند و رود پلت به رود میزوری میریزد و کل مرز شرقی ایالت را تشکیل میدهد. در شهر نورث پلات، رودخانههای نورث پلات و ساوت پلات در پلات به هم میرسند. بزرگترین دریاچه دریاچه سی. دبلیو مککانهی است که از طریق آن رودخانه نورث پلات جریان دارد.
بیشتر نبراسکا (مرکزی، شمالی و شرقی) دارای آب و هوای قارهای گرم با بارش در طول سال است. با وجود زمستانهای سرد، این آب و هوا برای کشاورزی نسبتاً مناسب است. بخش غربی این ایالت دارای آب و هوای سرد استپی است. پوشش گیاهی طبیعی در نبراسکا چمنزار و علفزار است. نبراسکا بخشی از دشتهای بزرگ و کمربند ذرت است.
تاریخ
در منطقهای که اکنون ایالت نبراسکا را تشکیل میدهد در ابتدا قبایل بومی سرخپوست آمریکا نشیمن داشتند. نبراسکا به معنای «آب صاف و مسطح» نامی بود که بومیان آمریکا به رودخانهای که اکنون پلت نامیده میشود، دادند. پاونی و لاکوتا (سو) از قبایل این منطقه بودند.
اولین حضور اروپاییان
اکتشافات اولیه اروپاییان در منطقه از سوی فرانسه و اسپانیا (۱۵۴۱–۱۸۰۳) انجام شد. در ابتدا، هم فرانسه و هم اسپانیا میخواستند منطقه را تحت کنترل خود درآورند. کاشف فرانسوی، رنه روبر کاولیر دلا سال، بدون اینکه از این منطقه بازدید کرده باشد، در سال ۱۶۸۲، مالکیت این منطقه را به عنوان بخشی از لوئیزیانا برای فرانسه ادعا کرد. در پایان قرن هفدهم، اسپانیا با آپاچیهای کوچنشین که در نبراسکای غربی امروزی نیز سکونت داشتند، تماس داشت. چندین سال بعد، در سال ۱۷۰۳، فرانسه نیز بهطور منظم با بومیان ساکن در کنار رودخانه میزوری در نبراسکا دادوستد میکرد. فرانسویها قلعههایی در امتداد میسیسیپی و میزوری ساختند. در سال ۱۷۱۴، فرمانده قلعه اورلئان فرانسه (بیشتر به سمت جنوب شرقی، در میزوری کنونی)، اتین دو بورگمون، از دهانه رودخانهای که «نبراسکیر» نامیده بود، بازدید کرد. این رودخانه امروزه به نام پِلَت شناخته میشود؛ بنابراین بورگمون اولین اروپایی بود که نامگذاری او به نام فعلی ایالت نزدیک شد. تا سال ۱۷۱۹، فرانسویها چندین قرارداد با قبایل این حدود امضا کردند.
در همین حین، جنگی بین اسپانیا و (ازجمله) فرانسه درگرفت که به جنگ میثاق چهارگانه معروف شد. این باعث شد که اسپانیا در سال ۱۷۲۰
سربازانی را به فرماندهی ژنرال پدرو دی ویلاسور به منطقه گسیل دارد. ویلاسور سانتهفه را به مقصد نبراسکای کنونی ترک کرد. با این حال، لشکرکشی او در نزدیکی کلمب امروزی با حمله نیروهای زیادی از قبایل پاونی و اتو که هر دو با فرانسویها متحد بودند روبهرو و نابود شد. با این شکست، علاقه اسپانیاییها نسبت به این منطقه تا چند دهه بعد سرد شد. در سال ۱۷۲۶ دژ اورلئان از سوی فرانسویها رها شد و با آن بیشتر نفوذ اروپاییها نیز از منطقه رخت بربست.
در سال ۱۷۶۳ فرانسه مجبور شد (بهطور موقت) این منطقه را به اسپانیا واگذار کند. نبراسکا بهطور رسمی به اسپانیای نو تعلق داشت، اما اسپانیا در آغاز به این منطقه توجه نکرد. این منطقه از مرکز اسپانیای نو خیلی دور بودو به عنوان مثال فاصله مکزیکوسیتی تا نبراسکا بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر بود و بیابانی مانند صحرای چیهوآهوآن در این مسیر وجود داشت. از سال ۱۷۷۳، دادوستد محدودی بین بریتانیاییها در شرق و قبایل بومی آمریکا در نبراسکا وجود داشتهاست. اسپانیا با دو سفر تجاری در سالهای ۱۷۹۴ و ۱۷۹۵ پاسخ این نفوذ را داد. در اثنای سفر دوم، رهبر مسافران، جیمز مککی، اولین شهرک اروپایی را در نبراسکا، در نزدیکی ریزشگاه رود پلت به رود میزوری برپا کرد. بعداً در همان سال، گروه همراه مککی یک پایگاه تجاری به نام «فورت کارلوس چهارم» در نزدیکی نبراسکای امروزی بنیاد کرد.
فرانسه لوئیزیانا را در سال ۱۸۰۰ در پیمان محرمانه سان ایلدفونسو بازپس گرفت، اما بیشتر کانزاس کنونی را در سال ۱۸۰۳ در قبال خرید لوئیزیانا به ایالات متحده فروخت.
قلمرو آشفته آمریکا (۱۸۰۳–۱۸۵۴)
در سال ۱۸۰۴ لوئیس و کلارک در سفر اکتشافی خود از طریق رودخانه میزوری، در راه خود به سمت شمال غربی، از شرق نبراسکا گذشتند. در سال ۱۸۰۶ سفر اکتشافی دیگری، توسط زبولون پایک، از کانزاس (واقع در جنوب نبراسکا) بازدید کرد. پایک همچنین از یکی از روستاهای پاونی در جنوب نبراسکا بازدید کرد. از ۴ ژوئن ۱۸۱۲ تا ۱۰ اوت ۱۸۲۱، نبراسکا به عنوان بخشی از قلمرو میزوری سازماندهی شد. در سال ۱۸۱۹، فورت اتکینسون (درست در شرق فورت کلهون امروزی) تأسیس شد که اولین پایگاه نظامی ایالات متحده در غرب میزوری بود. این قلعه دوباره در سال ۱۸۲۷ متروک شد زیرا در سرزمینهای غربیتر مناطق «جالبتری» کشف شده بود.
از ۱۸۲۱ تا ۱۸۵۴، این منطقه دوباره به یک قلمرو غیرسازمانیافته در ایالات متحده تبدیل شد. در آن تاریخ این منطقه هنوز «سرزمین سرخپوستان» بهشمار میآمد و فعالیتهای استعماری در آن ممنوع اعلام شده بود. با آغاز دهه ۱۸۴۰، مسیر اورگان از طریق نبراسکا به سمت غرب میگذشت. این مسیر عمدتاً امتداد روز پلت در نبراسکا را دنبال میکرد. به ویژه از سال ۱۸۴۸، تعداد زیادی از طریق مسیر اورگان به منطقه اورگان و کالیفرنیا مهاجرت کردند.
فورت کِرنی، یک پادگان نظامی که در سال ۱۸۴۸ تأسیس شد، محل استراحت امنی را برای مسافران در امتداد مسیر اورگان و کالیفرنیا در این سرزمین جدید و «ناامن» فراهم کرد. در سال ۱۸۵۰، یک سرویس کشتیرانی در نزدیکی محلی که بعداً به اوماها تبدیل شد، تأسیس شد تا مسافران را از آیووا، در ساحل شرقی، به ساحل غربی برساند. خود نبراسکا در آن زمان هنوز یک منطقه بینظم با سکونتگاههای محدود بود و تنها یک ناحیه سرراهی در راه غرب بهشمار میآمد.
باز شدن قلمرو (۱۸۵۴) و رشد سریع جمعیت
کنگره ایالات متحده در سال ۱۸۵۴ قانون کانزاس-نبراسکا را به تصویب رساند که نبراسکا و کانزاس را به «قلمرو» ارتقا داد. در آن زمان، قلمرو نبراسکا شامل بخشهایی از ایالتهای کنونی کلرادو، داکوتای شمالی، داکوتای جنوبی، وایومینگ و مونتانا نیز میشد. مرکز قلمرو نیز شهر اوماها انتخاب شد. بسیاری از مهاجران با دلیجانهای سرپوشیده از نبراسکا عبور کرده و به سمت غرب میرفتند. آنها میتوانستند بین سالهای ۱۸۴۶ و ۱۸۶۹ روی کمک سربازان در نقاط مستحکم نظامی مانند فورت کرنی و دیگر قلعهها در امتداد رود پلت حساب کنند. در سال ۱۸۶۱ قلمرو داکوتا تقسیم شد.
در دهه ۱۸۶۰ و پس از اینکه دولت ایالات متحده قبایل بومی آمریکا را مجبور به اسکان مجدد در مناطق حفاظتشده کرد، برای اولین بار تعداد قابل توجهی از مهاجران در این منطقه مستقر شدند.
با تصویب قوانین اسکان کشاورزان در آمریکا، هزاران مهاجر سفیدپوست برای تملک زمینهای رایگان به نبراسکا نقل مکان کردند. موج اول به اندازه کافی مهاجر با خود آورد که در ۱ مارس ۱۸۶۷، نبراسکا بتواند بهطور رسمی به عنوان سی و هفتمین ایالت ایالات متحده پذیرفته شود.
از سال ۱۸۵۴، مرکز نبراسکا شهر اوماها بود که در شرق ایالت جدید، حدود ۲۰ کیلومتری شمال رود پلت جای دارد. اوماها همچنین بزرگترین شهر در قلمرو بود. با این حال، اکثر ساکنان ایالت جدید نبراسکا در جنوب پلت زندگی میکردند و عبور از رودخانه پلت برای رسیدن به اوماها برای کسانی که در جنوب رودخانه زندگی میکردند (South Platters) دشوار بود. به این خاطر، مرکز ایالت از اوماها به محلی با مرکزیت بیشتر، یعنی روستای لَنکَستِر (که بعداً لینکلن نامیده شد) منتقل شد. همچنین بیم آن میرفت که بخش جنوبی نبراسکا بخواهد به کانزاس بپیوندد و برای جلوگیری از این کار، روستای لنکستر، که جنوبیتر و غربیتر از اوماها واقع شدهاست، به عنوان مکان مرکز جدید ایالت پیشنهاد شد. یک سناتور اهل اوماها سعی کرد با تغییر نام لنکستر به «آبراهام لینکلن»، رئیسجمهوری که ساکنان جنوب نبراسکا که از هواداران ایالات مؤتلفه بودند به او علاقهای نداشتند، از این امر جلوگیری کند.
این تلاش بیهوده بود و لینکلن مرکز جدید ایالت شد. این روستا که سابقاً لنکستر نام داشت، در آن زمان ۳۰ نفر سکنه داشت. تا به امروز، اوماها همچنان بزرگترین شهر نبراسکا باقی ماندهاست.
راهآهن یونیون پاسیفیک در سال ۱۸۶۹ راهاندازی شد. این خط آهن، با مقصد کالیفرنیا، اولین راهآهن سراسری در یک قاره بود. راهآهن یونیون پاسیفیک دره رود پلت را از مسیر اوماها در شرق نبراسکا دنبال کرد و جایگزین دلجیانهای قدیمی مسافرتی شد. پس از ورود راهآهن، جمعیت نبراسکا طی دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ به سرعت رشد کرد و از ۱۲۳ هزار نفر در سال ۱۸۶۷ به بیش از ۱ میلیون نفر در سال ۱۸۹۰ رسید. عوامل اصلی مؤثر در رشد جمعیت منطقه، پوشش گیاهی مناسب، روشهای جدید کشاورزی و آب و هوا بود. پوشش گیاهی طبیعی نبراسکا بیشتر از نوع چراگاهی است. شروع آسان فعالیتهای بزرگ دامپروری همچنین به مهاجران اجازه داد تا به راحتی مناطق مناسب ایالت را شناسایی کنند. در همان دوره، استفاده از سیم خاردار، آسیابهای بادی ساده و گاوآهن فولادی گسترش یافت و به ساکنان این امکان را داد که نبراسکا را تبدیل به یک منطقه مهم کشاورزی کنند. در دهه ۱۸۸۰، جمعیت نبراسکا به ۴۵۰ هزار نفر افزایش یافت. پس از سال ۱۸۹۰، رشد جمعیت به شدت کاهش یافت.
جمعیت
اداره سرشماری ایالات متحده تخمین میزند که جمعیت نبراسکا در ۱ ژوئیه ۲۰۱۹ برابر با ۱٬۹۳۴٬۴۰۸ نفر بودهاست که ۵٫۹۲٪ از سرشماری ایالات متحده در سال ۲۰۱۰ افزایش یافتهاست.
دو شهر اصلی این ایالت یعنی اوماها و لینکلن تنها ۵۵ مایل (۸۹ کیلومتر) از هم فاصله دارند و دو سوم از کل جمعیت ایالت نبراسکا در این دو منطقه شهری سکونت دارند. بقیه این ایالت کمجمعیت است و شهر بزرگ بعدی پس از دو شهر یادشده، یعنی بلویو تنها ۶۴ هزار نفر جمعیت دارد. همچنین حدود ۸۰ درصد از جمعیت این ایالت، یعنی حدود ۱٫۶ میلیون نفر، در حدود ۱۵ مایلی دو سوی بزرگراه میانایالتی ۸۰ زندگی میکنند که از تمامی این ایالت در مسیر شرقیغربی عبور میکند.
بر اساس نظرسنجی جامعه آمریکا در سال ۲۰۱۶ میلادی ۱۰٫۲٪ از جمعیت نبراسکا هیسپانیک (اسپانیاییزبان یا لاتینتبار) بودند: مکزیکی (۷٫۸٪)، پورتوریکویی (۰٫۲٪)، کوبایی (۰٫۲٪) و سایر نژادهای هیسپانیک. (۲٫۰٪). پنج گروه بزرگ اجدادی این ایالت عبارتند از: آلمانی (۳۶٫۱٪)، ایرلندی (۱۳٫۱٪)، انگلیسی (۷٫۸٪)، چک (۴٫۷٪)، و سوئدی (۴٫۳٪).
نبراسکا دارای بزرگترین جمعیت چکیآمریکایی و دانمارکی غیر مورمونی آمریکا (به عنوان درصدی از کل جمعیت) در این کشور است. آلمانیهای آمریکایی بزرگترین گروه اجدادی در اکثر مناطق ایالت، بهویژه در شهرستانهای شرقی هستند. در شهرستان ترستون (که بهطور کامل از مناطق حفاظتشده اوماها و وینهباگو تشکیل شدهاست) سرخپوستان در اکثریتاند و شهرستان باتلر یکی از دو شهرستان در این کشور است که چکتباران در آن دارای اکثریت هستند.
در سالهای اخیر، نبراسکا به محل سکونت بسیاری از جوامع پناهنده تبدیل شدهاست. در سال ۲۰۱۶، سرانه پذیرش پناهندگان در نبراسکا بیش از هر ایالت دیگر آمریکا بود. نبراسکا، و به ویژه لینکلن، بزرگترین محل سکونت پناهندگان ایزدی و آمریکاییهای ایزدیتبار در ایالات متحده است.
شهرهای بزرگ
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور مراکش ( میلیارد دلار) بود.
مشاهیر
از افراد مشهور این ایالت میتوان ابر سرخ، هوارد باسکرویل، وارن بافت، مارلون براندو، هنری فاندا، جرالد فورد، و ملکوم ایکس را نام برد.
پیوند به بیرون
وبگاه رودخانه ملی نیوبرارا
اتاق بازرگانی شهر اوماها
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۶۷ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۶۷ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا |
6822 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C | دبیرستان فردوسی | دبیرستان فردوسی یا مدرسه محمدیه پیشین به نشانی تبریز، خیابان امام خمینی (پهلوی پیشین)، چهارراه شریعتی (چهارراه شهناز پیشین) مدرسهای تاریخی است که در اواخر دوره قاجار در تبریز ساخته شد و در هفتم مهرماه سال ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۱۷۵ جزو یکی از آثار ملی ایران شد. این مدرسه پس از دبیرستان البرز دومین مدرسه قدیمی ایران است.
پیشینه
مدرسهٔ محمدیه در ۲۱ صفر ۱۳۳۵ قمری برابر با ۲۶ آذر ماه ۱۲۹۵ خورشیدی با کوشش دکتر عباس ادهم (اعلمالملک) نخستین رئیس فرهنگ آذربایجان پس از مشروطیت تأسیس شد. دکتر اعلمالملک نخستین بار در ۱۳۳۰ قمری (۱۲۹۰ خورشیدی) با پست ریاست بهداری همراه محمدولی خان تنکابنی (سپهدار اعظم) والی آذربایجان به تبریز آمد و برای یاری به امور فرهنگی، مدرسه فیوضات را دولتی کرده و ماهانه دوهزار ریال کمک خرجی به آن مدرسه اختصاص داد. در این تاریخ ارتش روسیه تزاری به آذربایجان تاخته و پس از اشغال تبریز شمار فراوانی از مشروطه خواهان را کشت و صمدخان شجاعالدوله با پشتیبانی ارتش روسیه تزاری فرمانروای آذربایجان شد.
اعلمالملک نیز به تهران بازگشت ولی پس از دو سال به همراه محمدحسن میرزا ولیعهد احمد شاه قاجار به تبریز آمد و در صدد تأسیس یک مدرسه دولتی برآمد و برای کمک به مدارس حکمت، رشدیه، تمدن، نوبر با جلب نظر بازرگانان و اشخاص علاقهمند عوارضی برای کالاهای تجارتی و امانات پستی و گذرنامه تعیین کرد و در سال ۱۳۳۵ قمری (۱۲۹۵ خوشیدی) مدرسه دولتی محمدیه را به ریاست باقر طلیعه و نظامت میرزا تقی خان رفعت افتتاح کرد.
ابوالقاسم فیوضات دانش آموزان کلاسهای متوسطه فیوضات را به مدرسه دولتی محمدیه فرستاد و خودش آموزگار ریاضیات در این مدرسه شد و به جز وی طلیعه تدریس عربی، علی خان ادیب خلوط آشتیانی تدریس ادبیات و تاریخ، صالح لقمان ادهم تدریس حقوق و تعلیمات مدنی، علی مجیر مولوی تدریس شیمی و محسن رفعت و تقی رفعت تدریس زبان خارجه را به عهده داشتند.
مدرسه محمدیه در سال نخست تأسیس با چهار کلاس در محله سرخاب در ساختمان میرزا موسی خان امینالملک برپا شد. سال دیگر به خانههای فرمانفرما در محله ششگلان منتقل شد. مدرسه در سال دوم برپائیش نزدیک به صد تن دانش آموز داشت. با تشویق اعلمالملک مدیران مدارس متوسطه شاگردان خود را به این مدرسه فرستادند و خود نیز در آنجا به تدریس پرداخت و سال به سال به شماره کلاسها افزوده شد تا در سال ۱۲۹۸ خورشیدی که یک مدرسه شش کلاسه کامل شد.
اولین گروه فارغالتحصیلان در خرداد ۱۲۹۹ هشت تن بودند. در سال ۱۲۹۷ رئیس مدرسه ابوالقاسم فیوضات و ناظم آن عبدالله فریور بود. در سال ۱۲۹۹ فیوضات به ریاست معارف آذربایجان منصوب شد و اسماعیل امیرخیزی معلم ادبیات، رئیس مدرسه شد. در همین سال مدرسه به حیاط صندوقخانه عمارت حرمخانه (فرمانداری امروزی) انتقال یافت و سپس مدرسهٔ متوسطه نامیده شد. سرانجام در سال ۱۳۱۳ مدرسه متوسطه به نام دبیرستان فردوسی نامگذاری شد و به جز سه کلاس دورهٔ اول دارای شش کلاس دورهٔ دوم دبیرستان شد. اسماعیل امیرخیزی تا ۳۰ مرداد ۱۳۱۴ رئیس دبیرستان بود. در این مدت دبیرستان از نظر شماره کلاسها و شماره دانش آموزان و چگونگی تحصیل و تدریس پیشرفت کرده بود و امیرخیزی در همان سال رئیس مدرسه دارالفنون تهران شد و به پایتخت رفت.
دوره دوم دبیرستان در سال تحصیلی ۱۹–۱۳۱۸ به ساختمان دانشسرای پسران انتقال یافت و دوره اول در همان مکان اول به نام دبیرستان فردوسی تحت نظر مؤیدی اداره میشد، در سال تحصیلی بعد مدرسه پیوسته دانشسرای پسران شد و دوره دوم دبیرستان در همان سال به ساختمان کنونی دبیرستان توحید (پروین سابق) در کوی لیل آباد پیش از احداث خیابان شریعتی (شهناز پیشین) و از شهریور ۱۳۲۰ به محل کنونی دبیرستان در خیابان خمینی (پهلوی پیشین) انتقال یافت.
کتابخانهٔ دبیرستان در سال ۱۲۹۹ شمسی از سوی اسماعیل امیرخیزی تأسیس شد که نخست بیش از هزار و هفتصد جلد کتاب داشت و آزمایشگاه دبیرستان از سال ۱۳۱۲ با واگذاری آزمایشگاه دارالمعلمین تبریز برپا شد که پس از خریدن آزمایشگاه مدرسه امریکاییان در سال ۱۳۲۸ و دبیرستان شوروی در سال ۱۳۲۶ بهسازی شد.
نام و چگونگی نامگذاری
دبیرستان فردوسی نخست دبیرستان محمدیه نام داشت که سپس نام محمدیه کنار گذاشته شد و چندی مدرسهٔ متوسطه تبریز نامیده شد تا در سال ۱۳۱۳ که همزمان با جشن هزاره فردوسی بود این دبیرستان فردوسی نامیده شد.
مدیران و آموزگاران
برخی از مدیران و آموزگاران نخستین این دبیرستان:
میرزا باقر طلیعه (معمم، مجتهد و روزنامهنگار)
میرزا تقی رفعت (از بنیانگذاران شعر نو در ایران و ناشر مجله ادبی تجدد)
محمدعلی خان تربیت (از شخصیتهای تراز اول انقلاب مشروطه و از ادبا و مورخان ایران معاصر)
اسماعیل امیرخیزی (از پیشروان انقلاب مشروطه و از نزدیکان ستارخان و مدیر دارالفنون تهران در دهه ۱۳۱۰ شمسی)
فهرست مدیران پس از عبدالله فریور:
محمود ابوالضیاء از تاریخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۲۲ تا دی ماه ۱۳۲۴
عبدالحسین فائقی از دی ماه ۱۳۲۴ تا اواخر آذر ماه ۱۳۲۵
سید تقی میرفخرایی از اسفند ۱۳۲۵ تا مهر ماه ۱۳۲۸
بدر ایرانی از ۱۷ مهر ماه ۱۳۲۸ تا شهریور ۱۳۲۹
هاشم فرهنگ از شهریور ۱۳۲۹ تا شهریور ۱۳۳۱
مسعود رضوانی از ۱۹ شهریور ۱۳۳۱ تا اسفند ۱۳۳۲
محمود اصفهانی زاده از اسفند ۱۳۳۲ تا شهریور ۱۳۳۹
اسماعیل شایا از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۹ به مدت ده سال
پس از مدیریت اسماعیل شایا از سال ۱۳۴۹ تا سال ۱۳۸۴ به ترتیب علیزاده افشار، علیائی، کریم صدق روحی، جعفر کمالی، یوسف اسماعیلی حسینی، کاظم فائقی، رسول براهنی، آقاجان حصاری، مرتضایی، حسنزاده و علیاکبر رحمانپور و مرتضی جوادی و رنجی مدیر دبیرستان فردوسی بودند.
دانشآموختگان
از دانشآموختگان برجسته این مدرسه:
ساموئل خاچیکیان (بنیانگذار سینمای وحشت در ایران)
پروفسور فرید (پدر جغرافی ایران)
دکتر سید محمدحسین مبین (پزشک جذامیان ایران)
عباس علوی استاد و پژوهشگر برجسته دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا
محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار
غلامعلی رعدی آذرخشی (ادیب شاعر و نویسنده معاصر ایرانی)
دكتر جعفر دادمنش (از بزرگان رشته دندانپزشكي ايران)
دكتر كاظم عدادي ابراهيمي (از پيشكسوتان پزشكي كودكان)
دکتر محمد حسن لطفی تبریزی (مترجم آثار فلسفی)
شهرام دبیری اسکوئی ( رییس شورای شهر تبریز )
دکتر ابراهیم پاد (حقوقدان،قاضي دادگستري و استاد حقوق جزا)
يدالله مفتون اميني(شاعر معاصر ايراني)
غلامرضا قاسمي ( از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ ایران و عراق و دارای درجه تیمساری)
دکتر حسن عشايري (پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکي ايران)
نظام الدين دانشور (شيميدان)
مهندس تیمور لکستانی (پدر برق ايران)
کتابخانه دبيرستان
هر چند نخستين كتابخانه مدرسه اي يا به قول كتابداران و علماي علم اطلاع رساني، نخستين كتابخانه آموزشگاهي منطقه به سال 1333 قمري در دبيرستان ملي ارامنه تبريز - كه بعدها دبيرستان سروش نام گرفت تاسيس شد، اما بزرگمردان حوزه فرهنگ و معارف منطقه كه آن روزها در ايران شهرت و جايگاهي داشتند، آستين بالا زدند تا تبريز يكي از طلايه داران فرهنگ ايران زمين در اين زمينه نيز عقب نماند و دانش آموزان مسلمان اين شهر نيز كه طبعا براي استفاده از كتابخانه هاي ارامنه با مشكلاتي مانند تفاوت هاي زباني و فرهنگي مواجه بودند، بتوانند كتابخانه مدرسه اي آبرومند و در خور شاني براي استفاده داشته باشند.
در همين راستا و با اين نيت خير بود كه' اسماعيل اميرخيزي 'كه از نوادر دوران محسوب مي شد، با همت بلند خود مقدمات تشكيل كتابخانه دبيرستان فردوسي را كه در آن دوران مدرسه متوسطه محمديه خوانده مي شد، بنيان گذاشت.
'بهروز خاماچي' محقق تبريزي در اين مورد مي نويسد: 'كتابخانه فردوسي تبريز يكي از بهترين كتابخانه هاي دبيرستان هاي تبريز است كه در سال 1299 شمسي به همت اسماعيل اميرخيزي تاسيس شد كه بالغ بر يك هزار و 700 جلد كتاب در آغاز داشت'.
از آنجا كه دبيرستان فردوسي از همان نخستين دوران آغاز به كار آن، محفل دانشمندان و معارف پروراني چون ميرزا باقر طليعه (نخستين مدير اين مدرسه و ناشر روزنامه معروف فكاهي عنكبوت) ، دكتر علي اكبر پيشوا (از حقوقدانان و روزنامه نگاران برجسته سال هاي نخست سده 1300 ش و مدير نشريه هاي آذر و آذرآبادگان) ، عبدالله عبدالله زاده فريور (از بزرگان عرصه تئاتر ايران) ، ميرزا تقي رفعت (بنيانگذار شعر نو در ايران) و برادرش محسن رفعت و ده ها ستاره درخشان علم دوست و دانش پرور ديگر بود، به زودي بازار كتابخانه دبيرستان رونقي يافت و نسخ خطي و چاپي (سربي و سنگي) زيادي كه بسياري از آنها در نوع خود بي مانند بودند، براي مطالعه در دسترس دانش آموزان قرار گرفت.
كتابخانه دبيرستان فردوسي از همان نخستين سال هاي راه اندازي آن، مرجع خوب و ارزشمندي براي كساني شد كه هر يك در سال هاي بعد به سان ستاره اي درخشان در آسمان ادبيات، تاريخ، فرهنگ و علوم مختلف ايران درخشيدند.
تعداد مجموعه كتاب هاي اين كتابخانه در سال 1348، حدود هشت هزار جلد بود و از همين جا مي توان پي برد كه از آغاز فعاليت كتابخانه دبيرستان فردوسي در سال 1337 ق. تا سال مورد اشاره به طور متوسط سالانه حدود 500جلد كتاب بر شمار كتاب هاي آن افزوده شده و در تاريخ مزبور كتابخانه دبيرستان فردوسي يكي از كتابخانه هاي كم مانند آموزشگاهي در ايران محسوب مي شد.
موزهای برای دفاع مقدس در دبیرستان فردوسی
برای آشنائی دانش آموزان با کسانی که در جنگ ایران و عراق جانفشانی کردند موزهٔ کوچکی به نام: "دفاع مقدس و شهدا" در این دبیرستان برپا شده است.
امکانات و تجهیزات
این دبیرستان یکی از دبیرستانهایی است که در چند دهه گذشته دارای یکی از بهترین آزمایشگاهها برای آموزش دانش آموزان در همه ایران بوده است که پیشینهٔ آزمایشگاه این دبیرستان به زمان قاجاریه و پهلوی برمیگردد که پس از بر سر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی بر توانمندی آزمایشگاه افزوده شده است.
بازدیدها
دبیرستان فردوسی در زمان پهلوی از سوی محمدرضا پهلوی هنگام آمدنش به تبریز بازدید شده است، همچنین دبیرستان فردوسی در زمان جمهوری اسلامی ایران نیز از سوی مقامات گوناگون کشوري و استاني بارها بازدید شده است.
کاربری
بخش تاریخی این دبیرستان در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت تا پیریزیش را انجام دهد. از سال ۱۳۸۶ پژوهشکدهٔ علمی - کاربردی کلاسهای خود را در ساختمان قدیمی برپا کرد. پیشتر در حیاط مدرسه سرویسهای بهداشتی وجود داشتند که در سال ۱۳۸۷ آنها را تخریب و ساختمان نوینی ساختند که طبقه همکف آن برای دستشوئی و وضوخانه و طبقه دوم آن برای نمازخانه به کار میرود.
پژوهشکده در فروردین سال ۱۳۸۸ از ساختمان قدیمی این دبیرستان نقل مکان کرد تا عملاً این ساختمان بهطور کامل خالی از هرگونه استفادهٔ آموزشی و پژوهشی شود. تنها کاربرد این بنا این است که چند اتاق آن انباری برای دبیرستان ثقةالاسلام است که چند سال پیش تخریب و بازسازی شد. شبکه سهند نیز در اواخر سال ۱۳۸۷ و اوایل سال ۱۳۸۸ در بخش هایی از این ساختمان در حال فیلمبرداری و ساختن مجموعهٔ تلویزیونی بود.
در سوی خاوری ساختمان و روبروی ایوان آن ساختمان سینما فرهنگیان قرار دارد که زیرزمین این ساختمان همانندی فراوان به بناهای ساختهشده از سوی آلمانیها در قدیم دارد. این زیرزمین که گمان میرود پیشتر اصطبل اسبها بوده برای سالن ورزشی (پینگپنگ) به کار میرفت. همچنین اگر از نمای بالا به محل نگاه کنیم خواهیم دید سازه مانند حرف لاتین H است که نشان میدهد این سازه در قدیم hospital یا بیمارستان بودهاست. در ساختمان قدیمی یک موزه اشیاء و اسناد قدیمی دبیرستان موجود است و به جز آن اتاقی برای آشنایی با شهداء انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس و خاطرات و وصیتنامههای آنها نیز موجود است.
جستارهای وابسته
فهرست مدرسههای قدیمی تبریز
فهرست آثار ملی ایران
دبيرستان البرز
دکتر عباس ادهم (اعلمالملک)
منابع
آثار دوره قاجاریان در شهرستان تبریز
دبیرستانهای تبریز
مختصات نیازمند به بازبینی
مدرسههای تاریخی شهرستان تبریز
ویکیسازی رباتیک
یادمانهای فردوسی |
6823 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7 | ایندیانا | ایندیانا، ایالتی است در آمریکا و یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا بهشمار میرود. پایتخت و شهر مهم آن ایندیاناپولیس است. شهر دوم آن فورت وین است. ایندیاناپولیس پایتخت کنونی ایندیانا سومین پایتخت در تاریخ این ایالت است. ایالت ایندیانا به ۹۲ شهرستان تقسیم شدهاست.
نام
نام این ایالت از واژهٔ «سرزمین سرخپوستان» گرفته شده.
اقتصاد
در سال ۲۰۱۲، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با ۳۲۶٬۹۳۳ میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور دانمارک (۳۱۵٬۱۶۳ میلیارد دلار) بود.
دانشگاههای مشهور ایندیانا
دانشگاه ایندیانا
دانشگاه پردیو
دانشگاه ایالتی بال
دانشگاه نوتردام
دانشگاه ایندیاناپولیس
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان کورت وانگات، فرید مراد، لری برد (قهرمان بسکتبال)، دیوید لی راث، سیدنی پولاک، هوارد هاکس، مایکل جکسون و دیوید لترمن (مجری تلویزیونی) را نام برد.
نگارخانه
پیوند به بیرون
اتاق بازرگانی شهر ایندیاناپولیس
جستارهای وابسته
جنگل ملی هوزیر
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۱۶ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۱۶ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6824 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%A7 | آیووا | آیووا ایالتی است در ایالتهای غرب میانه آمریکا و در ۲۸ دسامبر ۱۸۴۶ به عنوان بیست و نهمین ایالت به آن کشور پیوست. پایتخت و شهر مهم آن دیموین است.
از شهرهای دیگر این ایالت میتوان دونپورت را نام برد. یکی از شهرهای کوچک این ایالت پرشیا نام دارد.
این ایالت در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا هر چهار سال یک بار حائز اهمیت ویژهای است. ۹۱ درصد مردم این ایالت سفیدپوست و سه درصد سیاهپوستاند.
نام
نام این ایالت از نام قبیلهای سرخپوست به نام آیووای گرفته شده که یکی از قبایل پرشمار بومی بود که در محدوده این ایالت میزیستند.
تاریخچه
ایالت آیوا در مرکز قسمت شمالی ایالات متحده آمریکا، میان رود میسی سیپی و رود میسوری قرار گرفتهاست. از لحاظ وسعت ۲۴ ایالت از ایالات متحده از آن بزرگتر و ۲۵ ایالت از آن کوچکتر است.
ژولیه و مارکت، پویندگان فرانسوی در ۱۶۷۳ به این سرزمین رفتند. این منطقه سالیان دراز متعلق به دولت اسپانیا و دولت فرانسه بود. توماس جفرسون در ۱۸۰۳ آن سرزمین را در معامله لوئیزیانا از دولت فرانسه خرید. از سال ۱۸۳۰ پیشگامان به آن سرزمین رفتند و ماندگار شدن آنان آغاز شد. پیشگامان از سرزمینهای شرقی و جنوب به این ایالت میرفتند. ماندگارانی که به این ایالت میرفتند سراسر آن سرزمین را پوشیده از گیاهستان یافتند. جز در کنار رودها چندان درختی در آن سرزمین نبود. خاک آن سرزمین غنی بود و زمین آن تقریباً هموار. بسی نگذشت که از بسیاری کشورهای اروپایی نیز کسانی به آن سرزمین کوچ کردند. آیووا در سال ۱۸۴۶ ایالت شد و بدین ترتیب بیست و نهمین ایالتی بود که به اتحادیه پیوست.
جمعیت
بر اساس آمارگیری در سال ۲۰۰۶، آیووا جمعیتی در حدود ۲٬۹۸۲٬۰۸۵ نفر دارد، که ۱۷٬۸۹۲ یا ۰٫۶٪، از سال گذشتهاش افزایش داشتهاست و افزایش ۵۵٬۷۶۱ یا ۱٫۹٪ از سال ۲۰۰۰.
مرکز سرشماری جمعیت آیووا در شهرستان مارشال قرار دارد.
شهرها
دین
بر اساس نظرخواهی انجام شده توسط دانشگاه شهر نیویورک در سال ۲۰۰۱، ۵۲٪ مردم آیووا پروتستان و ۲۳٪ کاتولیک و ادیان دیگر ۶٪. ۱۳٪ بیدین و ۵٪ جوابی ندادند.
اقتصاد
کشتزارهای آیووا بیش از نههم آن ایالت را پوشاندهاند. پیرامون شهرها پر از خانه و انبارهای تمیز است و خاک حاصلخیز همه جا را فرا گرفتهاست. کشاورزان آیووا با کمک ماشینآلات جدید کشاورزی میتوانند به اندازه ده برابر محصولی که پیشگامان با کمک خیشهای اسبی به دست میآوردند محصول به دست آوردند. آیووا قسمتی از کمربند عظیم ذرت است که از مرکز ایالت اوهایو به طرف غرب تا مشرق نبراسکا امتداد دارد. گاهی آیووا را ایالتی مینامند که در آن ساقههای ذرت بسیار قد میکشند. کشاورزان آیا با گاو گوشتی فراوان نیز پرورش میدهند مرغداری نیز در این ایالت بسیار رایج است.
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که قابل مقایسه با تولید ناخالص داخلی کشور زلاندنو ( میلیارد دلار) بود.
مشاهیر
افراد مشهور این سرزمین:
کوری تیلور
پگی ویتسون
هربرت هوور
جرج گالوپ (ابداعکننده سازمان نظرسنجی گالوپ)
جانی کارسون (گوینده تلویزیونی)
جیمز ون آلن (فیزیکدانی که حلقه یا کمربند ون آلن به افتخار وی نامگذاری گردیده)
جان وین
دنیل دیوید پالمر (مبتدع علم کایروپرکتیک)
گلن میلر
بیکس بایدربک
اشتون کوچر
سث رالینز
مراکز فرهنگی آیووا
کتابخانه و موزه ریاست جمهوری هربرت هوور نیز در این ایالت قرار دارد.
نگارخانه
شهرهای خواهر
آیووا بهطور رسمی ۸ شهر خواهر دارد:
چرچکسکی اوبلست، اوکراین (۱۹۹۶)
هبی، چین (۱۹۸۳)
سرزمین استاوروپول، روسیه (۱۹۸۹)
تایوان (۱۹۸۹)
ترنگگانو، مالزی (۱۹۸۷)
ونتو، ایتالیا (۱۹۹۷)
یاماناشیکن، ژاپن (۱۹۶۰)
یوکاتان، مکزیک (۱۹۶۴)
جستارهای وابسته
ازدواج همجنسگرایان در آیووا
منابع
پیوند به بیرون
اتاق بازرگانی شهر دی موین
آزمایشگاه ایمز متعلق به وزارت نیروی آمریکا واقع در شهر ایمز
آمارگیریهای نفوس ایالات متحده آمریکا
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۴۶ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۴۶ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6825 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B4%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86 | میشیگان | میشیگان، (به انگلیسی: Michigan) ایالتی است در ایالتهای غرب میانه آمریکا، مرکز آن لنسینگ و بزرگترین شهر آن دیترویت است. جمعیت میشیگان ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر است. شهر لنسینگ ۱۱۴ هزار نفر و دیترویت ۷۰۶ هزار نفر جمعیت دارد.
میشیگان واقع در منطقه دریاچههای بزرگ غرب میانه ایالات متحده است. میشیگان نهمین ایالت پرجمعیت ایالات متحده، و یازدهمین ایالت بزرگ این کشور است.
میشیگان در ۲۶ ژانویه ۱۸۳۷ به عنوان بیستوششمین ایالت به ایالات متحده پیوست.
میشیگان با چهار دریاچه از پنج دریاچه بزرگ و همچنین با دریاچه سنت کلیر مرز مشترک دارد و با این حساب دارای طولانیترین خط ساحلی آب شیرین در میان تمامی واحدهای تقسیمات کشوری در جهان است. این ایالت ۶۴۹۸۰ دریاچه داخلی و آبگیر دارد و از مکانهای اصلی برای قایقرانی تفریحی در آمریکا است.
نام این ایالت شکل فرانسویشده واژه «میشیگامی» است که در زبان اوجیبوا (تباری از سرخپوستان بومی منطقه) به معنای «دریاچه بزرگ» است.
منطقه میشیگان در قدیم تحت کنترل فرانسه بود و بخشی از فرانسه نو بهشمار میرفت تا اینکه در سال ۱۷۶۳ بریتانیا کنترل آن را به دست گرفت. نامهای فرانسوی چون دیترویت و بوآ بلان یادآور آن دوره هستند.
جغرافیای طبیعی
این ایالت از دو شبه جزیره تشکیل شده که میشیگان پایین و میشیگان بالا نامیده میشوند. آب و هوای میشیگان سرد و زمستانی است و در خط مرزی با کشور کانادا قرار دارد. تنها پارک ملی این ایالت پارک ملی آیل رویال است، اما جنگل ملی هورون-منستی و جنگل ملی هایاواتها نیز در این ایالت قرار دارند.
اقتصاد
در سال ۲۰۱۲، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور اتریش ( میلیارد دلار) در همان سال بود.
میشیگان مقر جنرال موتورز، فورد و کرایسلر است که سالها باعث پیشرانی اقتصاد آمریکا بودهاند. دیترویت دیزل، ویرلپول، بورگوارنر، مریتور و داو کمیکال نیز در این ایالت مستقر هستند.
دانشگاههای معتبر
دانشگاه میشیگان
دانشگاه ایالتی میشیگان
دانشگاه صنعتی میشیگان
دانشگاه میشیگان غربی
دانشگاه مدونا
دانشگاه میشیگان شرقی
دانشگاه تکنولوژی میشیگان
مشاهیر
از افراد مشهور این سرزمین میتوان امینم، آرتور میلسپو، آلبرت کان، فرانسیس فورد کاپولا، هنری فورد، مدونا، استیون سیگال، لری پیج، مایکل مور، دایانا راس، و چارلز لیندبرگ (از پیشروان تاریخ صنعت هوانوردی) را نام برد.
پیوند به بیرون
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۳۷ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۳۷ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۳۷ (میلادی) در میشیگان
فرانسه نو
مستعمرههای پیشین فرانسه |
6826 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%B3%D9%88%D8%AA%D8%A7 | مینهسوتا | مینهسوتا () ایالتی است در شمال آمریکا که در ناحیهٔ غرب میانۀ شمالی واقع شدهاست. این ایالت در یازدهم می ۱۸۵۸ از نیمه شرقی قلمرو مینهسوتا ایجاد شد. نام مینهسوتا از زبان داکوتا به معنای «آب شفاف آبی» گرفته شدهاست. شعار رسمی آن به فرانسوی «ستاره شمال» است. این ایالت دارای دریاچههای زیادی است به گونهای که به «سرزمین دههزار دریاچه» شهرت یافتهاست.
مینه سوتا دوازدهمین ایالت پهناور و بیست و دومین ایالت پرجمعیت ایالات متحده است. نزدیک به ۵۵ درصد ساکنان آن در منطقه کلانشهری سینت پال-مینیاپولیس (معروف به شهرهای دوقلو) زندگی میکنند. این ناحیه مرکز اصلی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این ایالت است. مراکز شهری در «مینهسوتای بزرگتر» شامل دلوث، منکیتو، راچستر و سنت کلاود میشود. جغرافیای طبیعی ایالت متشکل است از مراتعی در غرب که عمدتاً به کشاورزی فشرده اختصاص یافتهاند، جنگلهای برگریز در جنوبشرقی که تا اندازهای از بین رفته و به مناطق مسکونی و کشاورزی تبدیل شدهاند؛ و ناحیهٔ کمجمعیت جنگل شمال که از جهت منابع معدنی، جنگلداری و مقاصد تفریحی مورد استفاده قرار میگیرد. مینهسوتا سی و دومین ایالتی است که به ایالات متحده آمریکا پیوستهاست.
مینهسوتا به گرایشهای مترقی سیاسی و میزان بالای مشارکت مدنی و حضور رأیدهندگان معروف است. صدها سال پیش از استقرار اروپاییها مینهسوتا محل سکونت چندین قبیلهٔ بومی بود. کاوشگران فرانسوی، مبلغان مذهبی و تاجران خز بهتدریج در قرن هفدهم این منطقه را کشف و با مردمان قبیله داکوتا و اجیبوه(نامی که اروپاییها بر آنها نهاده بودند، این اهالی خودشان را آنیشینابه مینامیدند) روبهرو شدند. بخش وسیعی از مینهسوتای کنونی بخشی از مایملک وسیع لوئیزیانای فرانسه بود که ایالات متحده آن را در سال ۱۸۰۳ خرید. مینهسوتا پس از چندین مرتبه تغییر در مرزهای جغرافیاییاش در سال ۱۸۵۸ به عضویت ایالات متحده درآمد. این ایالت نیز همچون بسیاری از ایالتهای غرب میانه آمریکا کمجمعیت و عمدهٔ فعالیت ساکنانش چوببری و کشاورزی است.
مهاجران اروپایی در طول قرن نوزدهم و بیستم بهتدریج در مینهسوتا سکونت گزیدند. بیشتر ساکنان اروپایی اهل اسکاندیناوی و آلمان و اروپای مرکزی (مثلا چک و اسلواکی) بودند و این ایالت کماکان مرکز فرهنگی آمریکاییهای آلمانیتبار، اسکاندیناویتبار و چکتبار بهشمار میرود (مثلا روزهای کُلاچ در مونتگومری و آپارتمانهای بوهمی در مینیاپولیس). شواهد تاریخی نشان میدهد که بیشتر اروپاییان در نتیجهٔ شکست انقلابهای ۱۸۴۸ به مینهسوتا مهاجرت کردند. هرچند جمعیت مینهسوتا همچنان عمدتاً متشکل از آمریکاییهای اسکاندیناویتبار و آلمانیتبار است در دهههای اخیر مهاجرت از آسیا، شاخ آفریقا و آمریکای لاتین ترکیب جمعیتی و فرهنگی این ایالت را توسعه دادهاست.
شاخصهای استاندارد زندگی در مینهسوتا در میان بالاترینها در ایالات متحده است و نیز از بهترینها در زمینه آموزش و ثروتمندترینها در میان سایر ایالتهاست.
در سالهای اخیر اقتصاد مینهسوتا بسیار متنوعتر شده و از صنایع سنتی مانند کشاورزی و استخراج منابع به سمت خدمات و مالی رفتهاست.
پایتخت مینه سوتا شهر سینت پال و شهر مهم آن مینیاپولیس است.
نامگذاری
نام این ایالت برگرفته از زبان داکوتایی (زبان سرخ پوستان ساکن منطقه) رودخانهٔ مینهسوتا است که خود یا از دو کلمهٔ داکوتایی "mní sóta" گرفته شده به معنای آبهای شفاف آبی یا از کلمهٔ "Mníssota" گرفته شدهاست به معنای آبهای ابری آبی. ریشهٔ mni (که به صورت mini یا minne نیز نوشته میشود) به معنای آب و to (ta) به معنای آبی میباشد. ترکیب این دو واژه را بسته به تلفظ، میتوان آبهای شفاف آبی یا آبهای ابری آبی ترجمه کرد. قوم داکوتا برای نشان دادن معنی این نام به مهاجران اولیه شیر در آب میریختند و آن را mnisota مینامیدند. بسیاری از جاها در این ایالت نامهای مشابهی دارند مثل آبشار مینههاها (آب خندان )، مینیسکا (آب سفید)، مینیوتا (آب فراوان)، دریاچه مینهتنکا (آب بزرگ)، منیهتریستا (آب پرپیجوخم) و مینیاپولیس که ترکیبی است از دو واژهٔ سرخپوستی mni و واژهٔ یونانی polis که در زبان یونانی به معنای «شهر» میباشد.
جغرافیا
مینهسوتا شمالیترین ایالت ایالات متحده پس از آلاسکا و شمالیترین ایالت سرزمین اصلی ایالات متحده آمریکا است. ناحیهٔ زاویهٔ شمالغرب این ایالت واقع در شهرستان لیک وودز تنها ناحیه در سرزمین اصلی ایالات متحده است که بالای مدار ۴۹ درجهٔ شمالی قرار دارد. این ایالت بخشی از منطقهایست که به غرب میانهٔ شمالی معروف است و قسمتی از ناحیهٔ دریاچههای بزرگ محسوب میشود. مینهسوتا از سمت شرق از طریق دریاچهٔ سوپریور با میشیگان مرز آبی دارد و همچنین دارای مرز خاکی و آبی با ایالت ویسکانسین است. مینهسوتا از جنوب با آیووا، از غرب با داکوتای شمالی و داکوتای جنوبی و از شمال با استانهای کانادایی اونتاریو و مانیتوبا همسایه است. مینهسوتا با مساحت ۲۲٬۵۱۸۰ کیلومتر مربع ۲٫۲۵ درصد از خاک کشور آمریکا را در برمیگیرد و دوازدهمین ایالت پهناور این کشور محسوب میشود.
زمینشناسی
برخی از پیرترین صخرههای کرهٔ زمین، یعنی گنیسهای ۳/۶ میلیاردساله (۸۰ درصد عمر کرهٔ زمین)، در مینهسوتا واقع شدهاند. در حدود ۲/۵ میلیون سال قبل گدازههای بازالتی از شکافهای کف اولین اقیانوس فوران کردند؛ باقیماندهٔ این صخرهٔ آتشفشانی سپر کانادا را در شمال مینهسوتا ایجاد کرد. ریشههای این کوههای آتشفشانی و فعالیت دریاهای پرکامبرین موجب پدید آمدن اِرون رنج در شمال مینهسوتا شد. از دوران آتشفشانخیزی، یعنی ۱/۱ میلیارد سال قبل، فعالیت زمینشناختی مینهسوتا ملایمتر شدهاست و خبری از آتشفشانخیزی و تشکیل کوه نیست، اما طغیان مکرر دریا ادامه داشتهاست که چینههای متعددی از سنگ رسوبی به جا گذاشتهاست.
در دورههای اخیر صفحات یخی با ضخامت دستکم یک کیلومتر مناظر طبیعی مینهسوتا را خراب کرده و زمینش را شکل دادهاست. یخبندان مینهسوتا ۱۲۰۰۰ سال پیش از میان رفت. این یخچالهای طبیعی سرتاسر مینهسوتا را پوشانده بودند جز ناحیهٔ جنوب شرقی که منطقهای است با تپههای شیبدار و مسیلهایی که در دل سنگهای بستر راه باز کردهاند. این منطقه به دلیل نداشتن یخرفت به منطقۀ بدون یخرفت معروف است. بخش اعظم ایالت دارای یخنهشته به طول ۱۵ متر یا بیشتر است که از عقبنشینی آخرین یخبندان حاصل شدهاند. دریاچهٔ بزرگ آگاسیز ۱۳۰۰۰ سال پیش در شمال غربی پدید آمد. بستر آن درهٔ حاصلخیز رود سرخ شمال را به وجود آورد و جریان خروجیاش، یعنی رودخانهٔ یخی وارن، درهٔ رود مینهسوتا و قسمت شمالی پایینرود میسیسیپی را از محل قلعهٔ اسنلینگ شکل دادهاست. مینهسوتا امروزه به لحاظ زمینشناختی آرام است: خیلی زلزلهخیز نیست و اکثر زلزلههایش شدت کمی دارند.
مرتفعترین نقطهٔ این ایالت کوه عقاب با ۷۰۱ متر بلندی است که تنها ۲۱ کیلومتر از پستترین نقطهٔ این ایالت واقع در ساحل دریاچهٔ سوپریور به ارتفاع ۱۸۳ متر فاصله دارد. علیرغم وجود تفاوتهای شدید در میزان ارتفاع نقاط مختلف این ایالت، بخش اعظم آن دشتگون است.
دو خطالرأس اصلی در شمال شرقی مینهسوتا در منطقهٔ روستایی هیبینگ به هم میرسند و یک حوزهٔ آبریز سهگانه تشکیل میدهند. بارشها میتوانند وارد میسیسیپی شده و به سمت جنوب به خلیج مکزیک سرازیر شوند، میتوانند به راه دریایی سنت لورن ریخته و به سمت شرق به سوی اقیانوس اطلس حرکت کنند یا میتوانند به حوزهٔ آبریز خلیج هادسون وارد شده و به سمت اقیانوس منجمد شمالی جریان یابند.
آب و هوا
مینهسوتا با داشتن اختلاف دمای بسیار زیاد آب و هوایی قارهای با زمستانهای سرد و تابستانهای گرم دارد. اختلاف دمای بیشینه ثبت شده در این ایالت ۱۷۴ درجهٔ فارنهایت است که زمستان منفی ۶۰ درجهٔ فارنهایت (منفی ۱۶ درجهٔ سانتیگراد) در شهرستان تاور (۲ فوریهٔ ۱۹۹۶ میلادی) و بیشینهٔ دمای ۱۱۴ درجهٔ فارنهایت (مثبت ۴۶ درجهٔ سانتیگراد) در شهرستان مورهد (۶ ژوئیهٔ ۱۹۳۶ میلادی) میباشد. اتفاقات جوی مینهسوتا شامل بر برف، باران، تورنادو، باد مستقیم شدید، درکو، کولاک، و رعدوبرق است. فصل کشاورزی در مینهسوتا از ۹۰ روز در آیرون رنج تا ۱۶۰ روز در جنوب شرقی در نزدیکی رود میسیسیپی متغیر است و دمای متوسط آن مابین ۳۷ تا ۴۹ درجهٔ فارنهایت متغیر است. متوسط دمای شبنم تابستانی در مینهسوتا از ۵۸ درجه فارنهایت در جنوب ایالت تا حدود ۴۸ درجه فارنهایت در شمال متغیر است. متوسط بارندگی سالیانه از ۱۹ اینچ تا ۳۵ اینچ متغیر است، و هر ۱۰ تا ۵۰ سال دچار خشکی میشود.
مناطق حفاظت شده
پارک ملی آیتاسکا نقطهٔ آغازین رود میسیسیپی (دریاچهٔ آیتاسکا) در سال ۱۸۹۱ به عنوان نخستین پارک ملی ایالات آغاز بهکار کرد. امروزه ۷۲ پارک ایالتی و ۵۸ جنگل ایالتی آن مساحتی بالغ بر ۴ میلیون جریب را شامل میشوند.
مردم
جمعیت مینهسوتا در سال ۲۰۰۶ بیش از ۵ میلیون نفر بود. غالب جمعیت این ایالت سفیدپوست و از نژادهای اروپای غربی هستند.
اقتصاد
زمانی مینهسوتا تنها تولیدکنندهٔ مواد خام بود ولی امروزه یکی از عرضهکنندگان تولیدات صنعتی بهشمار میآید. در سال ۲۰۰۸ سیوسه شرکت سهامی عام از ۱٬۰۰۰ شرکت برتر آمریکا (بر اساس گردش مالی) دفتر مرکزی خود را در ایالت مینهسوتا دایر کرده بودند. بسیاری از شرکتهای خصوصی نیز نظیر کارگیل، بزرگترین شرکت خصوصی کشور آمریکا، نیز در این ایالت واقع شدهاند. در سال ۲۰۱۲، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با ۳۲۳٫۹۱۲ میلیارد دلار داشت، که بیش از تولید ناخالص داخلی کشور دانمارک ( میلیارد دلار) بود.
آموزش
دانشگاه مینهسوتا
دانشگاه مینهسوتا موریس
مایو کلینیک
مشاهیر
از افراد مشهور مینهسوتا میتوان جسی ونچورا، باب دیلن خواننده مشهور، و شان دیوری را نام برد. وینونا رایدر بازیگر زن که در حال حاضر ساکن نیویورک میباشد و شون ویلیام اسکات نیز از اهالی این ایالت بودهاند.
جستارهای وابسته
ازدواج همجنسگرایان در مینهسوتا
پیوند به بیرون
انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه مینهسوتا
اتاق بازرگانی شهر مینیاپولیس
پانویس
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۵۸ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۸۵۸ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
غرب میانه آمریکا |
6827 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C | هاوایی | هاوایی (به انگلیسی: Hawaii) ایالتی در غرب ایالات متحده آمریکا است که در اقیانوس آرام واقع شدهاست. این ایالت در فاصله ۲۰۰۰ مایلی (۳۲۱۹ کیلومتر) آمریکا قرار دارد. هاوایی تنها ایالت خارج از آمریکای شمالی، تنها ایالت مجمع الجزایری و تنها ایالت در مناطق استوایی است. هاوایی (با نام سابق جمهوری هاوایی) یکی از چهار ایالتِ ایالات متحده آمریکا است (به همراه ورمونت، تگزاس و کالیفرنیا) که زمانی کشوری مستقل بودهاند.
ایالت هاوایی شامل تقریباً کل مجمع الجزایر هاوایی، ۱۳۷ جزیره آتشفشانی به طول ۱۵۰۰ مایل (۲۴۰۰ کیلومتر) است که از نظر جغرافیای طبیعی و قومنگاری بخشی از منطقه فرعی پلینزی اقیانوسیه هستند. خط ساحلی اقیانوسی این ایالت با طول ۷۵۰ مایل (۱۲۱۰ کیلومتر)، چهارمین خط ساحلی طولانی در ایالات متحده است. هشت جزیره اصلی، از شمال غربی به جنوب شرقی، نیهاو، کائوآئی، اوآهو، مولوکای، لانائی، کاهولاوی، مائوئی، هاوایی هستند که نام این ایالت از آن نام گرفته شدهاست، اغلب آن را «جزیره بزرگ» یا «جزیره هاوایی» مینامند تا با ایالت هاوایی یا مجمع الجزایر هاوایی اشتباه نشود.
جزایر خالی از سکنه شمال غربی هاوایی، بیشترین یادبود ملی دریایی پاپاهانوموکووآکئا، بزرگترین منطقه حفاظت شده کشور و سومین منطقه بزرگ در جهان را تشکیل میدهند.
از ۵۰ ایالت ایالات متحده آمریکا، هاوایی هشتمین ایالت کوچک از نظر مساحت و یازدهمین ایالت کم جمعیت آمریکا است، اما با ۱٫۴ میلیون نفر در رتبه سیزدهم تراکم جمعیت قرار دارد. دو سوم جمعیت در اوآهو زندگی میکنند. پایتخت ایالت هاوایی و بزرگترین شهر هونولولو است. هاوایی به دلیل موقعیت مرکزی آن در اقیانوس آرام و بیش از دو قرن مهاجرت، یکی از متنوعترین ایالتهای کشور است. بهعنوان یکی از تنها شش ایالت با اکثریت اقلیت، این کشور تنها کثرت آسیایی آمریکایی، بزرگترین جامعه بودایی خود را دارد و بیشترین نسبت مردم چند نژادی را در خود جای دادهاست. در نتیجه، علاوه بر میراث بومی هاوایی، یک منطقه منحصر به فرد از فرهنگهای آمریکای شمالی و آسیای شرقی است.
نام
نام این ایالت (Hawaiʻi) از زبان بومیان منطقه گرفته شده و به معنای «سرزمین خدایان» است.
جغرافیای هاوایی
اقیانوس در پیرامون جزایر هاوایی ۴٬۰۰۰ تا ۵٬۰۰۰ متر عمق دارد. معروفترین کوه هاوایی دایمند هد (Diamond Head) در نزدیکی هونولولو است. برخی از آتشفشانهای هاوایی هنوز فعالند از جمله مانوئا لوآ Manua Loa و کیلوئهآ Kiluea. در شمال شرقی مولوکاوی پرتگاهی به بلندای ۱٬۱۵۰ متر از سطح دریا قرار دارد که از بلندترین پرتگاههای جهان است.
آب و هوای هاوایی معتدل و نمناک است. بالاترین دمای هونولولو ۳۱ درجه سانتیگراد و پایینترین دمای آن ۱۳ درجه سانتیگراد است. میزان بارندگی در یک روز در هونولولو گاه رکوردهای جهانی را میشکند. کوه وایالئاله Waialeale در جزیره کاوائی، با ۱۲۳۸ سانتیمتر بارندگی در سال از نمناکترین مناطق جهان است.
شمار گیاهان بومی هاوایی به چندین هزار میرسد و ۶۶ گونه پرنده بیهمتا در هاوایی شناسایی شدهاند. پیش از راه یافتن انسانها به هاوایی هیچ پستانداری در این جزایر حضور نداشت.
جمعیت جزایر هوایی
گمان بر این است که مردمی که هزار سال پیش به هاوایی رفتند، از جزایر مارکیز که در ۴ هزار کیلومتری جنوب غربی آنجاست کوچ کردهاند. البته موج بزرگ مهاجرت به هاوایی حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال پیش از سوی پلینزیها انجام گرفت. در اواخر سده هیجدهم بود که اروپاییان هاوایی را کشف کردند. جمعیت هاوایی در آن زمان در حدود ۳۰۰ هزار نفر بود. نخستین اروپائی که وارد هاوایی شد کاپیتان جیمز کوک در سال ۱۷۷۸ بود و آن را جزایر ساندویچ نامید. از سال ۱۸۵۲ تا ۱۹۳۰، صاحبان کشتزارها ۴۰۰٬۰۰ کارگر کشاورزی را که بیشتر آسیائی بودند به هاوایی آوردند. در سال ۱۹۰۰، بومیان کمتر از ۱۵ درصد کل جمعیت و بقیه را آسیاییها تشکیل میداند. هماکنون نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت این ایالت را سفیدپوستان یا دورگههای سفید تشکیل میدهند.
در سال ۱۹۸۸، جمعیت این ایالت به یک میلیون و صد هزار نفر رسید. در نتیجه مهاجرت، درصد رشد جمعیت سالانه هاوایی از متوسط رشد جمعیت در ایالات متحده بسیار بالاتر است.
نخستین کشتزارهای شکر در سال ۱۸۳۷ در هاوایی به وجود آمد، با اینکه فقط در میانههای سده بود که این جزایر به تولیدکنندگان اصلی شکر تبدیل شدند. از آن زمان تا آخر قرن نوزدهم، هاوایی به مقام یکی از اصلیترین صادرکنندگان شکر نائل شد. هاوایی همچنان بخش عمدهای از فراورده شکر جهان را تأمین میکند و سالانه در حدود ۶۵۰٬۰۰۰ تن آناناس تولید میکند که آن را بزرگترین تولیدکننده این محصول ساختهاست. بیش از ۸۰ درصد اقتصاد ایالتی در اواهو متمرکز شدهاست. لانای و مولوکائی هر دو برای اشتغال و درآمد به حد زیادی به تولید آناناس متکی هستند. همانگونه که شکر و آناناس در ماوی و کاوائی پایههای اصلی اقتصادی هستند، حیوانات اهلی و شکر در جزیره بزرگ این نقش را ایفا میکنند.
زبان
زبان هاوایی از ۱۲ کاراکتر A ،E ،I ،O ،U ،H ،K ،L ،M ،N ،P و W تشکیل شدهاست.
اقتصاد
در سال ، این ایالت تولید ناخالص داخلی برابر با میلیارد دلار داشت، که بیشتر از تولید ناخالص داخلی کشور سوریه ( میلیارد دلار است. اقتصاد این ایالت بر پایه محصولات گرمسیری استوایی مانند موز، آناناس و نیشکر و همچنین گردشگری است.
جغرافیا
شنهای سواحل هاوایی بافت بازالتی دارد که نوعی سنگ آتشفشانی است.
وضعیت سیاسی
در سال ۱۸۹۳ میلادی، نظام سلطنتی منقرض و لیلیاوکالانی از دودمان کالاکائوآ توسط انقلابیون برکنار شد و دولت جدید فوراً درخواست پیوستن به ایالات متحده آمریکا را نمود. سرانجام در سال ۱۸۹۸، پس از اینکه درخواست اولیه آنها رد شده بود، بهعنوان محدوده کشوری پذیرفته شدند.
امروزه نیروی دریایی ایالت متحده کاهولاوی را اداره میکند و از آن برای تمرینات ارتشی استفاده میکند. ارتش تقریباً بیش از ۲۵ درصد اواهو، که شامل زمینهایی در اطراف پرل هاربر Pearl Harbor (که یکی از بهترین بندرگاههای طبیعی اقیانوس آرام شمرده میشود) است را در دست دارد.
دانشگاههای مشهور هاوایی
دانشگاه هاوایی
دانشگاه هاوایی در مانوا
مشاهیر
باراک اوباما، نیکول شرزینگر، سارا وین کالیز، نیکول کیدمن، رابرت کیوساکی، جیسون موموآ
پارکهای ملی
پارک ملی آتشفشانهای هاوایی
پارک ملی هالیاکالا
چشماندازهای هاوایی
جستارهای وابسته
هنر اقیانوس آرام
ساختمان پایتخت ایالت هاوایی
پیراهن هاوایی
منابع
سرچشمه اطلاعات بازنویسیشده، از کتاب "چکیدهای بر جغرافیای آمریکای شمالی، فصل هفدهم - هاوایی"
پیوند به بیرون
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۵۹ (میلادی)
ایالتهای ایالات متحده آمریکا
بنیانگذاریهای ۱۹۵۹ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
پلینزی
جغرافیای پلینزی
غرب ایالات متحده آمریکا
مناطق مسکونی در آمریکا با جمعیت غالب آسیاییها |
6830 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D8%A6%D8%A8%D9%84%D9%88 | پوئبلو | پوئِبلو گونهای دهکده سرخپوستی با خانههای خشتی و کاهگلی است که توسط برخی از قبایل در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا پدید آمده بود. پوئبلو یک محل زیست اجتماعی بزرگ بود که به اتاقهای زیادی تقسیم شده و تا ۵ طبقه ارتفاع داشت و معمولاً از خشت ساخته شده بود. مردمی که هنوز در پوئبلوها زندگی میکند مردم خشتنشین یا مردم پوئبلو نام دارند. این مردم امروزه در ۲۰ پوئبلو که از سوی دولت آمریکا به رسمیت شناخته شده ساکن هستند.
واژه پوئبلو همچنین در اسپانیایی به معنی دهکده است.
پوئبلوهای مردم آناسازی
آناسازیها پوئبلوهای جالب توجه خود را از خشت (آجرهای گلی که در آفتاب خشک میشوند)، چوب و گل میساختند. این خانههای چند-اشکوبه، ارتفاعی برابر با یک ساختمان ۴ طبقه داشتند. پشت بام مسطح خانهای که در ردیف اول واقع شده بود، بشمار میآمد. دیوارهای پوئبلوها، بویژه در طبقه همکف غالباً فاقد در یا پنجره بود. این امر باعث میشد که آسانتر در برابر دشمنان از آن دفاع کرد. در خرابههای به جای مانده از قوم آناسازی، هیچ نشانی از اینکه خانوادههای توانگر، خانههای بزرگتری داشتهاند، وجود ندارد. همه خانهها به یک اندازه بوده و از وسایل و امکانات برابر برخوردار بودند.
جستارهای وابسته
مردمان باستانی پوئبلو
منابع
بخش نخست از ویکیپدیای انگلیسی.
بخش دوم نوشتار برگرفته از دانشنامهٔ رشد.
پوئبلو
بومیان قاره آمریکا در آریزونا
بومیان قاره آمریکا در تگزاس
پوئبلوها
تاریخ سرخپوستان ایالات متحده آمریکای نیومکزیکو
سرخپوستان
قبایل بومی آمریکایی در نیومکزیکو
مسکن سنتی بومیان آمریکا
مقالههای دانشنامه رشد |
6835 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%AF%20%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%A8 | عدد مرکب | عدد مرکب عددی طبیعی به جز یک (یک نه مرکب است نه اول) است که اول نباشد.
یا به عبارت دیگر اعدادی طبیعی که بتوان به صورت ضرب حداقل دو عدد طبیعی بزرگتر از یک نوشت. پنجاه عدد مرکب اول عبارتاند از:۴, ۶, ۸, ۹, ۱۰, ۱۲, ۱۴, ۱۵, ۱۶, ۱۸, ۲۰, ۲۱, ۲۲, ۲۴, ۲۵, ۲۶, ۲۷, ۲۸, ۳۰, ۳۲, ۳۳, ۳۴, ۳۵, ۳۶, ۳۸, ۳۹, ۴۰, ۴۲, ۴۴, ۴۵, ۴۶, ۴۸, ۴۹, ۵۰, ۵۱, ۵۲, ۵۴, ۵۵, ۵۶, ۵۷, ۵۸, ۶۰, ۶۲, ۶۳, ۶۴, ۶۵, ۶۶, ۶۸, ,۶۹, ۷۰.
هر عدد مرکب را میتوان به صورت حاصل ضرب چند عدد اول نوشت. مثلاً عدد ۲۹۰ را میتوان به صورت ۲۳ × ۳۲ × ۵ نوشت و با توجه به قضیه اساسی حساب این طرز نمایش یکتاست.
قانون برای تمام اعداد مرکب و بزرگتر از ۵(فقط ۴ از این قاعده پیروی نمیکند) صدق میکند.
انواع اعداد مرکب
یکی از راههای تقسیمبندی اعداد مرکب تقسیمبندی آنها به وسیلهٔ تعداد شمارندهٔ اول آنها است؛ مثلاً به اعداد مرکبی که فقط دو شمارندهٔ اول دارند اعداد شبه اول میگویند.
تقسیمبندی به وسیلهٔ تابع موبیوس
جستارهای وابسته
قضیه اساسی حساب
تجزیه اعداد طبیعی
غربال اراتوستن
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
لیست اعداد مرکب همراه با تجزیه به اعداد اول (first 100, 1,000, 10,000, 100,000, and 1,000,000)
Divisor Plot (patterns found in large composite numbers)
اعداد اول
اعداد
حساب
دنباله اعداد صحیح
نظریه عدد مقدماتی |
6836 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%BE%DB%8C | اتیوپی | اِتیوپی (به امهری: ኢትዮጵያ) با نام رسمی جمهوری فدرال دموکراتیک اتیوپی (با نام تاریخی حبشه) کشوری محصور در خشکی واقع در شاخ آفریقا است. این کشور با ۱۱۷ میلیون نفر جمعیت دوازدهمین کشور پرجمعیت دنیا و دومین کشور پرجمعیت قاره آفریقا است و همچنین با وسعت ۱٬۱۰۴٬۳۰۰ کیلومتر مربع، دهمین کشور بزرگ قاره آفریقا است. پایتخت و بزرگترین شهر آن آدیس آبابا است. ۸۳٪ جمعیت اتیوپی معادل بیش از ۹۵ میلیون نفر ساکن روستا هستند و از این لحاظ یکی از اولینهاست.
اتیوپی از شمال با اریتره، از باختر با سودان و سودان جنوبی، از خاور، جنوب خاوری و جنوب با سومالی و از شمال خاوری با جیبوتی و از جنوب با کنیا همسایه است. اتیوپی از قدیمیترین کشورهای مستقل آفریقا و یکی از کهنترین کشورهای جهان است. این کشور پس از ارمنستان دومین کشوری بود که مسیحیت را دین رسمی خود اعلام کرد. در ۳۴۱ میلادی، دین مسیحیت در این کشور، دین رسمی اعلام شد.
همچنین این کشور برای مدتهای مدید محل تلاقی تمدنهای شمال آفریقا، خاورمیانه و باقی مناطق آفریقا بودهاست. به عنوان یک خصوصیت شاخص در میان ملتهای آفریقائی، اتیوپی هرگز مستعمره کشورهای دیگر نبوده و همیشه استقلال خود را در درگیریهای سطح آفریقا حفظ نمودهاست.
از زمانهای قدیم، اتیوپی عضو سازمانهای بینالمللی بودهاست. اتیوپی در سال ۱۹۴۲ با امضای منشور ملل متحد به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. همچنین پس از تأسیس مرکز سازمان ملل در قاره آفریقا، اتیوپی به عنوان پنجاه و یکمین عضو اصلی سازمان ملل متحد پذیرفته گردید. از سوی دیگر مرکز مدیریت و یکی از بنیانگذاران اصلی سازمان اتحاد آفریقا با نام کنونی اتحادیه آفریقا است. در سال ۱۹۷۴، یک حکومت نظامی تحت حمایت شوروی، پس از کودتا و خلع پادشاه، قدرت را به دست گرفت و نزدیک به ۱۷ سال بر کشور حکومت کرد. با شکلگیری بحرانهای بسیار، در سال ۱۹۹۱، جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی (EPRDF) توانست دولت وقت را حذف کند و با قانون اساسی جدید و فدرالیسم مبتنی بر قومیت بر کشور مسلط شد. از آن زمان، اتیوپی از درگیریها و جنگهای داخلی طولانی و حل نشده بین اقوام، انتقال جمعیت، مهاجرتهای اجباری داخلی، پاکسازی قومی و بیثباتی سیاسی فزاینده که با کاهش دموکراسی مشخص شدهاست، رنج میبرد. از سال ۲۰۱۸، گروههای منطقهای و قومیتی حملات مسلحانه را در جنگهای داخلی بسیاری در سراسر اتیوپی انجام میدهند.
در سدهٔ یکم میلادی، امپراتوری اکسوم توانست منطقه را یکپارچه کند و این پادشاهی به عنوان نیای اتیوپی سدههای میانه و اتیوپی امروزی شناخته میشود. مانی، پیامبر ایرانی، آکسوم را همراه با ایران، رم و چین به عنوان یکی از چهار قدرت بزرگ زمان خود برشمرده است.
در سال ۱۹۳۶ میلادی، ایتالیا اتیوپی را اشغال کرد و در سال ۱۹۴۱ پس از شکست در جنگ جهانی دوم اتیوپی و سایر کشورهای آفریقای شرقی را تخلیه کرد.
این کشور، تاریخ بسیار کهن با سابقهٔ هزاران ساله دارد؛ و از سرزمینهای مهم تاریخی بودهاست. یونانیان از همان زمان باستان آن را اتیوپی مینامیدند و در نزد مسلمانان، حبشه نام داشت. نام اتیوپی از واژهٔ یونانی Αἰθίοψ (آیثیوپس) به معنای «چهرهسوخته» گرفته شدهاست.
جغرافیا
با وسعتی برابر ۴۲۶٬۴۰۰ مایل مربع (۱٬۱۰۴٬۳۰۰ کیلومتر مربع), اتیوپی بیست و هفتمین کشور بزرگ دنیا (بعد از کلمبیا) محسوب میگردد. این کشور در بزرگی با بولیوی قابل مقایسه بوده و دو سوم وسعت ایالت آلاسکای ایالات متحده است.
بخش اصلی اتیوپی در منطقه شاخ آفریقا که وسیعترین منطقه شرقی قاره آفریقا بحساب میآید، واقع گردیدهاست. مرزهای اتیوپی از غرب به سودان، از شمال به جیبوتی و اریتره، از شرق به سومالی و از جنوب به کنیا ختم میشوند. در داخل اتیوپی مجموعهای از کوهستان و فلاتهای پست وجود دارند که با دره بزرگ ریفت از هم تفکیک شدهاند. بهطور کلی مسیر این دره از جنوب غرب به شمال شرق کشیده شده که زمینهای پست بنام استپها یا زمینهای نیمه صحرائی، آن را پوشاندهاست. گوناگونی بسیار زیاد انواع زمین در این کشور باعث وجود انواع آب و هوا، خاک، سرسبزی طبیعی و ترکیبات جمعیتی گردیدهاست.
آبوهوا
ارتفاع سطح و نحوه قرار گرفتن جغرافیائی باعث به وجود آمدن سه ناحیه آب و هوائی شدهاست: منطقه سرد در ارتفاع بالای ۲۴۰۰ متر (۷۹۰۰ فوت) قرار داشته و دامنه درجه دما از حدود نقطه انجماد تا ۱۶ درجه سانتیگراد (۳۲ درجه -؛ ۶۱ درجه فارنهایت) در نوسان است. منطقه دمایی در ارتفاع ۱۵۰۰ تا ۲۴۰۰ متری (۴۹۰۰ – ۷۹۰۰ فوت) دارای دامنه درجه دما از ۱۶ تا ۳۰ درجه سانتیگراد (۶۱ درجه -؛ ۸۶ درجه فارنهایت)؛ است؛ و منطقه گرم در ارتفاع زیر ۱۵۰۰ متر (۴۹۰۰ فوت) قرار داشته که آب و هوای آن به صورت حارهای و خشک و درجه حرارت آن در طول روز از ۲۷ تا ۵۰ درجه سانتیگراد (۸۱ درجه -؛ ۱۲۲ درجه فارنهایت) است. فصل معمول بارندگی از نیمه ماه ژوئن تا اواسط ماه سپتامبر (در مناطق جنوبی طولانیتر است) است که به دنباله بارشهای متناوب فوریه تا مارس میآید؛ مابقی ماههای سال خشک هستند.
اتیوپی از لحاظ بومشناسی کشوری با آب و هوای متنوع است. دریاچه تانا در شمال سرچشمه نیل آبی است. این کشور همچنین دارای انواع حیوانات بومی بسیار است که از مهمترین آنها میتوان از میمون گلادا، بز کوهی والیا و گرگ اتیوپیایی (یا روباه میموننما) نام برد.
تاریخچه
سابقه سکونت انسان در اتیوپی به زمانهای بسیار دور بر میگردد: قدمت استخوانهای انواع انسانهای اولیه که در اتیوپی کشف شدهاند، مربوط به ۸٫۵ هزار سال قبل است.
قبل از میلاد مسیح، در اتیوپی (حبشه) خاندان مصریان و حمیریان حکومت میکردند. اتیوپی از لحاظ یافتههای باستانشناسی و ابنیه تاریخی از تمام کشورهای آفریقای سیاه (شامل سودان) غنیتر است. در آوریل سال ۲۰۰۵، میلسنگ آکسام یکی از خزائن مذهبی و تاریخی اتیوپی توسط ایتالیا به این کشور برگردانده شد. با فرمان دیکتاتور بنیتو موسولینی سربازان ایتالیا میلسنگ را در سال ۱۹۳۷ ربوده و به رم منتقل نمودند. در سال ۱۹۴۷ و در طی یک موافقتنامه در سازمان ملل متحد، ایتالیا موافقت نمود که اوبلیکس را مرجوع نماید که بالاخره در همین اواخر یعنی سال ۲۰۰۵ برگردانده شد.
از سوی دیگر در حفاریهای باستانشناسی، یافتههای بسیار زیادی شامل قدیمیترین فسیل کامل انسان کشف گردیدهاست، لوسی. در حال حاضر نیز حفاریها ادامه دارد
سرزمین اتیوپی به همراه اریتره و نواحی جنوب شرقی دریای سرخ در سواحل سودان، تشکیل دهنده مناطقی هستند که به عنوان سرزمین مصر باستان و «پانت» (یا «تا نتجرو»، بمعنی سرزمین خدایان) شناخته میشوند. ریشه تاریخی این اقوام را قرن بیست و پنجم قبل از میلاد ذکر کردهاند. حدود قرن هجده قبل از میلاد، یک پادشاهی بنام Dʿmt در نواحی شمالی اتیوپی و اریتره شکل گرفت که پایتخت آن با نام یحا در اتیوپی شمالی ایجاد شد. اکثر مورخان معاصر این تمدن را اگرچه به دلیل تفوق دریای سرخ تحت نفوذ سبا بود، بومی میدانند، درحالیکه دیگران D`mt را به عنوان نتیجه اختلاط صبائیهای با «فرهنگ برتر» با مردم بومی میدانند؛ اقلیت کوچکی نیز این پادشاهی را کاملاً به عنوان امپراتوری صبائی دانسته و اهالی اتیوپی را نسل حاصل از اختلاط مهاجران باستانی صبا و مردم بومی آفریقا قلمداد مینمایند. بههرحال، شواهد باستانشناسی موجود حاکی از آنست که در یک مقطع زمانی یک منطقه با نام صبا در شمال اتیوپی و اریتره وجود داشتهاست؛ ولیکن اکثر تحصیل کردگان امروزی این کشور را با نام اتیوپی صبا مینامند زیرا این کشور ماهیتی مجزا از منطقه صبا در یمن دارد.
بعد از سرنگونی حکومت دمت در سده پنجم قبل از میلاد، این فلات تحت کنترل پادشاهیهای کوچکتر که بعداً ظاهر گشتند، درآمد. این کنترل تا صعود یکی از این سلطنتها بنام پادشاهی آکسام که نیای اتیوپی قرون وسطی و امروز بحساب میآمد، در قرن اول قبل از میلاد ادامه داشت. این پادشاهی توانست که کل منطقه را مجدداً متحد نماید. آنها اقدام به ایجاد پایگاه هائی در بخشهای کوهستانی شمالی فلات اتیوپی نموده و از آنجا سلطه خود را به سمت جنوب گسترش دادند. شخص مذهبی ایرانی بنام مانی نام اکسام را به همراه امپراتوری روم، پارسی و چین به عنوان چهار ابرقدرت زمان خود، مکتوب نمودهاست. اوایل قرن چهارم پس از میلاد بود که یک تبعیدی سوری- یونانی بنام فرومنتیوس را بدادگاه کشانیده و نهایتاً پادشاه ازانا به کیش مسیحیت درآمده و این دین به عنوان دین رسمی مملکت اعلام گردید. بخاطر این عمل او لقب ""ابا سلاما"" ("پدر صلح") گرفت. در ازمنه مختلف و از جمله یک دوره پنجاه ساله در قرن ششم، امپراتوری اکسام کنترل اکثر مناطق یمن امروزی و بخش هائی از جنوب عربستان سعودی درست در کنار دریای سرخ همچنین جنوب مصر، شمال سودان، شمال اتیوپی، اریتره، دیجیبوتی و شمال سومالی را بر عهده داشت.
رشته سلطنت شاهان اکسام بارها از هم گسیخته گردید: اولین بار توسط یهودیان یا کفار ملکه گودیت در حدود سالهای دهه ۹۵۰ (یا احتمالاً در حدود سالهای دهه ۸۵۰ در تاریخهای اتیوپی). این دوران سپس توسط سلسله زاگوی قطع گردید؛ در طی حکومت این سلسله بود که کلیساهای معروف صخرهای لالیبلا در زمان شاه لالیبلا در داخل کوه ساخته شده و دورهای طولانی از صلح و آرامش را به همراه داشت. در حدود سال ۱۲۷۰ (میلادی)، سلسله سلیمانیان کنترل اتیوپی را در اختیار گرفت که ادعای وراثت پادشاهان اکسام را داشت. حکام این سلسله خود را "نگوس نگست"("شاه شاهان،" یا امپراتور) خوانده و اساس ادعاهای خود را بر وراثت مستقیم سلیمان و ملکه شبا استوار مینمودند.
در زمان حکومت امپراتور یشاق، اتیوپی اولین تماس موفق خود از زمان اکسامیان را با اروپا برقرار نموده و دو فرستاده بنامهای آلفونز پنجم از اراگون به اروپا فرستاده شدند. اروپا نیز در مقابل فرستادگانی را به اتیوپی مأمور کردند ولی این فرستادگان موفق به اتمام سفر خود نشدند. اولین ارتباط مستمر با اروپا به سال ۱۵۰۸ و با کشور پرتغال برقرار گردید. در این زمان حکومت در اختیار امپراتور لبنا دنگل بود. او نیز حکومت را به تازگی از پدر خود به ارث برده بود. این امر به عنوان پشتوانهای محکم در حالی مطرح گردید که امپراتوری مورد تهاجم آدال ژنرال و امام، احمد ابن ابراهیم القاضی (ملقب به ""گران"" یا "چپ دست") قرار داشت، پرتغال به درخواست کمک لبنا دنگل پاسخ مثبت داده و با ارتشی متشکل از چهار صد سرباز به کمک پسر او گلاودیوس شتافته و احمد را شکست داده و حکومت او را مجدداً بر سر کار آورد. بههرحال زمانی که امپراتور ساسنیوس در سال ۱۶۲۴ به دین رومن کاتولیکی درآمد، سالهای شورش و نا آرامیهای مدنی ادامه یافتند که نتیجه آن کشته شدن هزاران نفر بود. مبلغان یسوعیون به اعتقادات ارتودکس مردم بومی اتیوپی توهین نموده و در ۲۵ ژوئن سال ۱۶۳۲، پسر ساسنیوس امپراتور فسیلیدیز مجدداً دین رسمی کشور را مسیحیت ارتودکس اتیوپیایی اعلام و مبلغان یسوعیون و دیگر اروپائیان را اخراج نمود.
کلیه این موارد مربوط بدوران انزوای اتیوپی از سال ۱۷۵۵ تا ۱۸۵۵ بوده که با نام «زمانه میسافینت» یا «عصر پرنسها» شناخته میگردد. امپراتوران به صورت حکام دست نشانده تحت نفوذ سپهسالارانی مانند راس میکائیل سهول از تیگرای و بعدها نیز تحت کنترل اورومو سلسله یججو درآمدند. انزوای اتیوپی بهدنبال ورود هیئت تبلیغی انگلستان و اتحاد دو کشور، خاتمه یافت؛ بههرحال این انزواء تا زمان حکومت امپراتور توودروس دوم که به مدرنسازی اتیوپی و متمرکز نمودن قدرت در امپراتوری پرداخت، ادامه داشت. نتیجه این اقدامات شرکت مجدد اتیوپی در امور بینالمللی بود.
شاخص دهه ۱۸۸۰ درگیریهای آفریقا و مدرنیزه شدن اتیوپی است، در این زمان ایتالیائی شروع به رقابت با انگلیسیها بر سر کشورهای منطقه نمود. بندراساب نزدیک به ورودی جنوبی دریای سرخ توسط یک شرکت ایتالیائی از سلطان محلی خریداری و در مارس ۱۸۷۰ به عنوان مستعمره اتیوپی اعلام گردید. بعدها در سال ۱۸۹۰ این محل به کانون قدرت ایتالیا تبدیل و به نام اریتره خوانده شد. نتیجه درگیریهای دو کشور به نبرد آدووا در سال ۱۸۹۶ انجامید که در آن اتیوپیاییها با شکست دادن نیروهای مستعمراتی و حفظ استقلال خود تحت رهبری منلیک دوم، جهان را بشگفتی واداشتند. در مورخه ۲۶ اکتبر سال ۱۸۹۶ ایتالیا و اتیوپی یک پیمان مشروط صلح به امضاء رسانیدند.
امپراتوری اتیوپی
در اوایل سده بیستم، امپراتور هایله سلاسی اول که متعهد به تسریع در مدرنیزه کردن اتیوپی بود، به حکومت رسید -؛ حکومت او تنها در دوره کوتاه اشغال توسط ایتالیا قطع گردید (۱۹۳۶ -؛ ۱۹۴۱). در سال ۱۹۴۱، انگلیسی و سربازان وطن دوست اتیوپی سرزمین مادری اتیوپی را آزاد ساختند و بهدنبال آن در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۴۱، پادشاهی تثبیت گشته و انگلستان (بدون هیچ امتیاز خاصی برای خود) حق حاکمیت کامل آن را با امضای توافقنامه انگلو – اتیوپیایی در دسامبر ۱۹۴۴، به رسمیت شناخت.
حکومت سلاسی در سال ۱۹۷۴ و هنگامی که یک نظامیگری هوادار – شوروی مارکسیست – لنینیست حزب بنام دررگ او را سرنگون و حکومت تک حزبی کمونیستی را به وجود آورد، به پایان رسید. نظام تازه تشکیل شده نیز شاهد چندین کودتای خونین، شورش، قحطیهای گسترده و مشکل پناهندگیهای وسیع بود. در سال ۱۹۷۷ سومالی به اتیوپی حمله نمود که باعث بروز جنگ اوگادن گردید؛ ولی اتیوپی بهسرعت آنها را با سیل تجهیزات نظامی اتحاد شوروی شکست داده و در سال بعد نیز با حضور نظامیان کوبا و همکاری نظامی با آلمان شرقی و یمن جنوبی اتحادی مستحکم را به وجود آورد.
بهرغم به وجود آوردن یکی از بزرگترین ارتشهای آفریقا که از کمک نظامی کشورهای بلوک سوسیالیست سود میجست، شورشهای بی پایان در استانهای اریتره و تیگرای در سال ۱۹۸۵ منجر به قحطی گسترده و تغییرات حکومت در رژیم تحت حمایت بلوک سوسیالیست گردید. بهدنبال آن در سال ۱۹۹۱ حکومت دررگ از جبهه آزادی خلق اریتره (ائی پی ال اف) در مناطق شمالی شکست خورده و در مناطق دیگر نیز مغلوب جبهه انقلابی دمکراتیک خلق اتیوپی (ائی پی آر دی اف) که ائتلافی از نیروهای نظامی شورشی و عمدتاً شامل جبهه آزادیبخش خلق تیگرائی بود، گردید.
در سال ۱۹۹۳، و بهدنبال برگزاری همهپرسی، استان اریتره استقلال خود از اتیوپی را بهدست آورده و به بیش از بیست سال درگیری نظامی، یکی از بزرگترین نمونههای قاره آفریقا، خاتمه داده شد. در سال ۱۹۹۴، قانون اساسی پذیرفته گردید که به برگزاری اولین انتخابات چند حزبی اتیوپی در سال بعد از آن انجامید. در ماه مه ۱۹۹۸ اختلافات بر سر مرزهای اریتره باعث بروز جنگ اریتره – اتیوپی گردید که تا ژوئن سال ۲۰۰۰ بدرازا انجامید. این جنگ باعث مشکلات اقتصادی ملی شد، ولی در عین حال تقویت ائتلاف حاکم را بهدنبال داشت. در تاریخ ۱۵ می سال ۲۰۰۵ اتیوپی انتخابات چند حزبی دیگر را برگزار نمود که نتیجه آن بازگشت مناقشه انگیز ائی پی آر دی اف بقدرت بود. در اوایل ماه ژوئن و سپس در ماه نوامبر، پلیس تحت فرمان ائی پی آر دی اف بسوی تظاهر کنندگان آتش گشوده و ۱۹۴ نفر کشته و هزاران نفر (شامل رهبران شاخص مخالف) را که معترض به انتخابات و مدعی تقلب در آن بودند، را بازداشت نمود.
سیاست
انتخابات مجلس مؤسسان ۵۴۷ نفری اتیوپی در ماه ژوئن سال ۱۹۹۴ برگزار شد. این مجلس قانون اساسی جمهوری فدرال دمکراتیک اتیوپی را در دسامبر ۱۹۹۴ اختیار نمود. اولین انتخابات پارلمان مردمی و مجالس قانونگذاری محلی اتیوپی در ماههای می و ژوئن سال ۱۹۹۵ برگزار گردیدند. اکثر جناحهای مخالف این انتخابات را تحریم نمودند. نتیجه این انتخابات پیروزی شایان جبهه انقلابی دمکراتیک خلق اتیوپی (ائی پی آر دی اف) بود. ناظران بینالمللی و غیردولتی نتیجهگیری نمودند که احزاب مخالف امکان حضور در انتخابات را داشتند ولی خودشان از این امر امتناع نمودند.
دولت جمهوری فدرال دمکراتیک اتیوپی در اوت سال ۱۹۹۵ مستقر گردید. اولین رئیسجمهور این دولت نگاسو گیدادا بود. دولت تحت رهبری ائی پی آر دی اف نخستوزیر ملس زناوی مروج سیاست فدرالیسم نژادی بوده و قدرت زیادی به مقامات محلی متکی به سیاست نژادی اعطاء نمودهاست. امروزه اتیوپی دارای نه منطقه دارای مدیریت نیمه مختار است که قدرت تحصیل درآمد مستقل و هزینه نمودن آن بنا به مقتضی خود را دارا میباشند. تحت کنترل حکومت فعلی، مردم اتیوپی از هر زمان دیگری در تاریخ، از مشارکت بیشتر سیاسی و مباحثات آزاد بهرهمند هستند، اگرچه برخی از آزادیهای اساسی شامل آزادی مطبوعات در عمل بنوعی محدود میگردند.
دولت زناوی مجدداً در انتخابات چند حزبی سال ۲۰۰۰ اتیوپی به پیروزی رسید. در حال حاضر، رئیسجمهور عامل گریما ولد – جیورجیس است که دوره ریاست جمهوری او در سال ۲۰۰۶ بپایان خواهد رسید.
از سال ۱۹۹۱، اتیوپی به تحکیم روابط صمیمانه با ایالات متحده و اروپای غربی پرداخته و در پی دریافت کمکهای اساسی اقتصادی از کشورهای غربی و بانک جهانی بودهاست. در سال ۲۰۰۴، دولت تلاشی را در جهت انتقال بیش از دو میلیون نفر از مناطق بایر کوهستانی شرق با طرح این ادعا که این تغییرات جمعیتی باعث کاهش کمبود مواد غذائی خواهد شد، نمود.
اتیوپی اقدام به برگزاری انتخابات عمومی در ماه مه سال ۲۰۰۵ نموده که در آن رکورد تعداد رایدهندگان با رأی ۹۰ درصد واجدین شرایط شکسته شد. درحالیکه مسئولیت برگزاری این انتخابات با تیم ناظر آنا گومز از اتحادیه اروپا و به منظور انجام آن بر اساس استانداردهای بینالمللی انتخابات آزاد و منصفانه بود، گروههای دیگر نظری کاملاً متفاوت داشتند. گزارش مورخه ۱۴ سپتامبر اتحادیه آفریقا شامل ستایشی با این مضمون بود که «مردم اتیوپی تعهد واقعی خود به ایدهآلهای دمکراتیک را بنمایش گذاشتند»، و در ۱۵ سپتامبر مرکز کارتر ایالات متحده اینگونه نتیجهگیری کرد که «اکثریت نتایج ماخوذه از انتخابات ۱۵ ماه مه و جدولبندی آن قابل اعتماد بوده و در شرایط رقابتی برگزار گردیدهاست». بههرحال به این نکته جلب نظر نمود که به برخی از ناظران انتخاباتی خارجی (شامل آنا گومز از اتحادیه اروپا) مجوز لازم و مدارک مورد نیاز جهت سفر به مناطق روستائی کشور و نظارت بر آن مناطق داده نشده بود. از آن بدتر، این تاخیرات درست چند روز قبل از انتخابات اتفاق افتاده و نقش دولت در آنها را تأیید مینمود، ولی شواهد محکمی برای متهم نمودن آنها در دست نبود. در همین حال وزارت امور خارجه ایالات متحده در مورخه ۱۶ سپتامبر اعلام نمود که «این انتخابات را میتوان به عنوان سنگ زیر بنائی در روش نو و رقابتی برگزاری انتخابات در نظام چند حزبی در یکی از بزرگترین و مهمترین کشورهای آفریقائی بهشمار آورد.» حتی بیانیه اولیه سال ۲۰۰۵ اتحادیه اروپا اینگونه اعلام میداشت که «... روشهای انتخاباتی به صورت عمومی مثبت ارزیابی میگردند. رتبه ارزیابی کلی روش انتخابات در حد ۶۴٪ خوب و ۲۴٪ بسیار خوب تعیین گردید».
شکایت گروههای مخالف مبنی بر آنکه حزب حاکم ای پی آر دی اف بهطور گسترده در انتخابات موجبات ارعاب و تقلب را فراهم آورده، موجب اعلام تقلب در ۲۹۹ حوزه انتخاباتی گردید. کلیه این ادعاها توسط هیئت ملی نظارت بر انتخابات اتیوپی که اعضای آن توسط نخستوزیر ملس برگزیده شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند که باعث تأخیر در اعلام نتایج گردیدند. در ماه ژوئن ۲۰۰۵ درحالیکه هنوز نتیجه انتخابات نامشخص بود، یک گروه از دانشجویان به ادعاهای تقلبات اعتراض نمودند. این در حالی بود که اعتراض توسط دولت بهمدت یکماه ممنوع اعلام شده بود. دولت اظهار نموده بود چنانچه تا یکماه هیچ اعتراضی صورت نپذیرد، تنشهای سیاسی اتیوپی کاهش مییابد.
با فراخوان مخالفان به اعتصابات عمومی و بایکوت پارلمان جدید، موج اعتراضات خیابانی مجدداً در همان سال بالا گرفته و مردم از پذیرش نتیجه انتخابات سر باز زدند. مأموران پلیس یکبار دیگر سعی در مهار اعتراضات نمودند که این بار باعث کشته شدن چهل و دو نفر از مردم و از جمله هفت مأمور پلیس
در آدیس آبابا گردید. یک مأمور دیگر نیز بعداً بر اثر شدت جراحات وارده با انفجار نارنجک دستی درگذشت. در این درگیریها هزاران نفر بازداشت شده و به مراکز زندان در نقاط مختلف کشور انتقال یافتند.
بهدنبال اثبات تقلب در انتخابات، تظاهراتی مسالمتآمیز توسط حامیان گروههای مخالف برگزار گردید. سربازان حکومتی ۱۹۳ تظاهرکننده مسالمت انگیز را بخاک و خون کشیدند. در یک گفتگوی مصاحبهای که توسط بی.بی.سی. در تاریخ ۴ ژوئیه بین استفان ساکور و نخستوزیر اتیوپی برگزار گردید، نخستوزیر قبول نمود که شخصاً دستور کشتار جمعی را به سربازان دادهاست. جهت دیدن این مصاحبه بروی کلیک نمائید، در ۱۴ نوامبر، پارلمان اتیوپی قانونی را از تصویب گذرانده و بر اساس آن تشکیل یک کمیسیون بیطرف جهت بررسی حوادث ۸ ژوئن و اول و دوم نوامبر مورد تأکید قرار داد. در ماه فوریه سال ۲۰۰۶، تونی بلر نخستوزیر انگلستان با اعلام اینکه ائی پی آر دی اف در انتخابات به پیروزی رسیدهاست، از خواست خود مبنی بر حل و فصل مشکلات اتیوپی در داخل این کشور و ادامه مسیر دمکراسی خبر داد.
تا ماه فوریه ۲۰۰۶، صدها نفر در بازداشت باقی ماندند تا در ماه مارس محاکمه شوند. در این زمان ۱۱۹ نفر شامل روزنامهنگاران به جرم افتراء و رهبران جناحهای مخلف به جرم خیانت محاکمه گردیدند. سازمانهای حقوق بشر نسبت به وضعیت سلامت برخی از این زندانیان ابراز نگرانی نمودند. آنها همچنین نگرانیهای خود را در باب آزادی مطبوعات اعلام کردند.
در مورخ ۵ سپتامبر سال ۲۰۰۵، هیئت ملی نظارت بر انتخابات اتیوپی نتیجه نهائی انتخابات را اعلام نموده و در آن تأیید نمود که حزب حاکم جبهه انقلابی دمکراتیک خلق اتیوپی هنوز کنترل خود بر دولت را حفظ خواهد نمود ولی گروههای مخالف امکان افزایش سهم خود در کرسیهای پارلمان از ۱۲ به ۱۷۶ را خواهند داشت. ائتلاف اتحاد و دمکراسی موفق به احراز تمام کرسیهای پارلمان بجز یک کرسی در آدیس آبابا، هم در مجلس و هم در شورای شهر گردید.
بر اساس گزارش بی.بی.سی. به نقل از قاضی ارشد مشیشا کسی که مسئولیت کمیته تحقیق کشتار فراریان اتیوپی را بر عهده داشت، پلیس اتیوپی ۱۹۳ معترض را قتلعام نمود. بسیاری از قضات ارشد، ژنرالهای نظامی و سیاستمداران بهدنبال اخذ پناهندگی از اروپا و ایالات متحده آمریکا بودند. در نتیجه این اعتراضات که به دستگیری هزاران تن از معترضان نیز انجامید، برخی اعضای پارلمان و مقامات ارشد شامل شهردار منتخب آدیس آبابا، دکتر برهانو نگا، پروفسور مسفین ولدی ماریام، یک عضو شاخص فعالان حقوق بشر، یک وکیل بنام بیرتوکان میدکسا نیز دستگیر شدند. بنا بر نظر تشاله آبرا، یکی از عالیرتبهترین قضات اتیوپی و کسی که بهدنبال «آزار مستمر» دولت از کشور خارج گردید، دولت ملس در کشتار مردمی از حکومتهای ماقبل خود پیشی گرفتهاست.
بهدنبال فرار ولدی-میکائیل مشیشا قائم مقام گروه ده نفره تحقیق دربارهٔ گشودن آتش بروی مردم در اکتبر ۲۰۰۶، این شخص تأیید نمود که ۱۹۳ نفر در جریان اعتراضات انتخاباتی کشته شدند.
شورای سلطنتی اتیوپی
شورای سلطنتی اتیوپی سازمانی است که بر اساس قانون اساسی سمت مشاوره در امور حکومت به امپراتوران اتیوپی را دارا است. این مشاوره از طرف مقام سلطنت انجام شده و اعضای این شورا نیز منتخب امپراتور هستند.
هماکنون سلطنت در اتیوپی منسوخ شدهاست ولیکن سلطنت طلبان اتیوپی هنوز شورای سلطنتی را اداره مینمایند. در تاریخ ۱۶ مارس سال ۲۰۰۵، پرنس ارمیاس سهل سلاسی مجدداً توسط شاه زرا یاکوب امها سلاسی به عنوان رئیس شورای سلطنتی اتیوپی منصوب گردید. زرا یاکوب امها سلاسی به عنوان امپراتور در تبعید اتیوپی محسوب میگردد.
بخشهای حکومتی
قبل از سال ۱۹۹۶، اتیوپی به سیزده استان تقسیم گشته بود که اکثر آنها ریشه در مقاطع تاریخی داشتند. در حال حاضر اتیوپی دارای یک سیستم حکومتی ردیفی است که متشکل است از دولت فدرال که نظارت بر ایالات محلی نژادی، مناطق، محلات (ورداها) و (کبلههای) مجاور را بر عهده دارد.
اتیوپی به نه منطقه نظارتی قومی بنام ("کیلیلوچ" مفرد "کیلی") تقسیم گردیده که این مناطق نیز به نوبه خود به شصت و هشت منطقه و دو شهر شاخص (" استه دادر اکابابی وچ" مفرد "استه دادر اکابابی"): آدیس آبابا و دایر داوا (در روی نقشه به ترتیب زیر مجموعههای ۱ و ۵) تقسیم گردیدهاند. این مناطق در مرحله بعدی تقسیمبندی، به ۵۵۰ "وره داس" و ۶ "وره داس" ویژه تقسیم میشوند.
بر طبق قانون اساسی قدرت گستردهای به ایالات محلی تفویض گشته بهطوریکه آنها بر اساس نظامنامه دولت فدرال، قادر به تأسیس دولت و دمکراسی خاص خودشان میباشند. هر منطقه دارای شورای محلی بوده که اعضای آن به صورت مستقیم از برای نمایندگی آن محل انتخاب گشته و شورا دارای قدرت قانونگذاری و مدیریت امور داخلی منطقه است. ماده ۳۹ قانون اساسی اتیوپی از آن فراتر رفته و به هر یک از این ایالات محلی حق انتزاع از اتیوپی را اعطاء نمودهاست. بههرحال این مسئله مورد بحث است که چه مقدار از قدرت تفویضی در قانون در واقعیت اعطاء میگردد.
این شوراها قیمومیت خود را از طریق کمیتههای اجرائی و دفاتر محلی بخشی اعمال مینمایند. ساختار استادانه این شوراها، کمیتههای اجرائی و موسسات عمومی بخشی در سطوح بعدی آن (وره دا) نیز اعمال شدهاست.
نه منطقه و دو شهر شاخص عبارتند از:
اقتصاد
اتیوپی از لحاظ تاریخی یکی از بهترین اقتصادهای جهان را دارا است که در طول دوران سلطنت هایله سلاسی که در آن ارزش دلار اتیوپی خیلی بالا رفته بود، نیز ادامه داشتهاست. اتیوپی در مرز یک ملت کامیاب قرار داشت. اما در هر صورت پس از انقلاب سال ۱۹۷۴ (میلادی)، نحوه اداره اقتصاد اتیوپی به صورت اقتصاد سوسیالیستی تغییر یافت: کنترلهای قدرتمند ایالات تثبیت گشته و بخش عمدهای از اقتصاد و از جمله صنایع مدرن، کشاورزی سطح بالا و تجاری، کلیه زمینهای کشاورزی، مناطق اجارهای شهری و کلیه موسسات مالی به بخش خصوصی منتقل گردیدند. از نیمه سال ۱۹۹۱ (میلادی)، اقتصاد شروع به حرکت به سمت اقتصاد بازار محور غیر متمرکز نموده و تأکید آن بر ابتکار عمل فردی قرار گرفت که نتیجه آن یک دهه رکود اقتصادی بود. در سال ۱۹۹۳ حرکت تدریجی خصوصیسازی کسب و کار، صنعت، بانکداری، کشاورزی، تجارت و بازرگانی ادامه یافت.
با اینحال، اتیوپی به صورت کامل یک کشور خصوصی نیست. حزب حاکم ائی پی آر دی اف کنترل بیش از پنجاه مؤسسه تجاری قدرتمند در اتیوپی را در دست دارد. این روش نسخه کپیبرداری شده از اقتصاد چین است. برخی از این موسسات عبارتند از امباسل، تیکور آبای، دینشو، مگا و غیره. هماکنون بسیاری از مایملک رژیم قبل بنام خصوصیسازی به این موسسات تحت کنترل ائی پی آر دی اف انتقال یافتهاند. از آن گذشته، بر اساس قانون اساسی اتیوپی، حق مالکیت زمین تنها به «ایالت و مردم» تعلق دارد، لکن شهروندان تنها امکان اجاره زمین تا ۹۹ سال را داشته و قادر به اجاره مجدد، فروش یا تملک زمین نیستند.
اتیوپی کشور فقیری هست
در اتیوپی کشاورزی حدود ۴۱ درصد تولید ناخالص ملی (GDP)، ۸۰ درصد صادرات و ۸۰ درصد نیروی کار را تشکیل میدهد. بسیاری از فعالیتهای دیگر اقتصادی از جمله بازاریابی، پردازش و صادرات محصولات کشاورزی نیز به رشته کشاورزی وابسته هستند. تولید به صورت فشرده دارای اساسی معیشتی بوده و بخش عمدهای از کالاهای صادراتی توسط بخش کوچکی فراوردههای سودآور کشاورزی تأمین میگردد. محصولات اصلی این کشور شامل قهوه، موج (" به عنوان مثال " لوبیا)، دانههای روغنی، غلات، سیب زمینی، نیشکر و سبزیجات میگردد. اقلام کشاورزی، صادرات عمده این کشور را تشکیل داده و قهوه پر درآمدترین محصول بحساب میآید. بنظر میرسد جمعیت دام اتیوپی، بزرگترین رقم در کل قاره آفریقا را تشکیل داده و از سال ۱۹۸۷ ۱۵ درصد تولید ناخالص کشور را شکل دادهاست.
تولید ناخالص داخلی این کشور ۵۵٫۰۷ میلیارد دلار است. اتیوپی ۲۷٫۲۷ میلیون نفر نیروی کار دارد که ۸۰ درصد آنها در بخش کشاورزی مشغول به کارند. ۳۸٫۷ درصد از مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند و نرخ تورم در آن ۱۵٫۹ درصد است.
مهمترین کالای صادراتی این کشور قهوهاست و دیگر فراوردههای آن عبارتند از: میوه، سبزیجات، دانههای روغنی، چرم و پوست و حیوانات زنده. این صادرات به مقاصد زیر است: آلمان (۱۲٫۸ درصد)، چین (۱۰٫۶ درصد)، ژاپن (۷٫۵ درصد)، آمریکا (۶٫۸ درصد)، عربستان سعودی (۵٫۹ درصد)، جیبوتی (۵٫۸ درصد)، ایتالیا (۵ درصد).
کالاهای وارداتی به این کشور عبارتند از: مواد غذایی، حیوانات زنده، نفت و فراوردههای آن، مواد شیمیایی، ماشینآلات، وسایل نقلیه موتوری، غله و منسوجات. این اقلام از کشورهای، عربستان سعودی (۱۸ درصد)، چین (۱۱٫۳ درصد)، هند (۸٫۱ درصد)، ایتالیا (۵٫۱ درصد)، آلمان (۴٫۱ درصد) وارد میشود.
زمانی که اریتره در سال ۱۹۹۳ استقلال خود را بهدستآورد، اتیوپی، همسایه این کشور ناگهان دریافت که به هیچ ساحلی دسترسی ندارد. از این رو نیروی دریایی اتیوپی نیز منحل شد. پس از جنگ مرزی شدید بین اتیوپی و اریتره که از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ بهدرازا کشید، فرصت زیادی برای اتیوپی پیش نیامده تا بتواند از بندرهای اریتره همانند قبل استفاده کند. از این رو این کشور مجبور شده تا جایگزینی در این مورد پیدا کند. اتیوپی توافقی برای استفاده از بندر جیبوتی امضا کردهاست. براساس این توافق این کشور در حال حاضر حدود ۹۵ درصد از واردات و صادراتش را از این طریق انجام میدهد. اتیوپی همچنین با جمهوری سومالیلند توافقی امضا کرده که به موجب آن به بندر بربره دسترسی داشته باشد. براساس این توافق، این کشور قصد دارد تا از مرزش به این بندر جادهای احداث کند.
مردم
مردم اتیوپی عمدتاً از نژاد دورگه سامی و سیاه هستند و به زبانهای متعددی مانند زبانهای امهاری، سودو، اینور، چها، تیگره، سیلته و هراری تکلم میکنند. عربی نیز در این کشور رایج است. بیش از شصت درصد از مردم اتیوپی مسیحی میباشند.
اتیوپی چهل و هشت زبان بومی دارد و رایجترین زبان خارجی در میان تحصیلکردگان این کشور زبان انگلیسی است. انگلیسی در دبیرستانها تدریس میشود و امهاری پیش از این زبان اصلی تدریس در دبستانها بود اما از سالها پیش زبانهای محلی همچون اورومیا و تیگرینیا این نقش را بر عهده گرفتهاند. اتیوپی، خط ویژه خود را دارد که گعز نامیده میشود.
جمعیت اتیوپی بسیار متنوع است. زبان اکثر مردم از خانواده سامی یا کوشی است. نژادهای اورومو، امهارا و تیگرایی بیش از سه چهارم ترکیب جمعیت را تشکیل میدهند ولیکن بیش از ۸۰ گروه قومی مختلف در اتیوپی زندگی میکنند. جمعیت برخی از این گروهها از ۱۰۰۰۰ نفر تجاوز نمیکند.
اتیوپیاییهائی که به زبان سامی صحبت میکنند از یک سو و اهالی اریتره از سوی دیگر مجتمعا از خود به عنوان «حبشه» یا «آبیشاً» یاد میکنند. اگرچه گروههای دیگر این اسامی را به این دلیل که اشاره به اقوام خاص دارند، رد مینمایند. فرم عربی این واژه (الحبشه) ریشه کلمه «حبشه» است که اشاره به نام اتیوپی در زبان انگلیسی و دیگر زبانهای اروپائی دارد.
بر اساس سرشماری ملی مردم اتیوپی در سال ۱۹۹۴، قوم اورومو بزرگترین قوم اتیوپی است که ۳۲٫۱٪ جمعیت را بخود اختصاص دادهاست. امهارا ۳۰٫۲٪ و تیگرایی ۶٫۲٪ از جمعیت کل میباشند. اقوام نژادی دیگر عبارتند از: سومالیایی ۶٫۰٪، گوریج ۴٫۳٪، سیداما ۳٫۴٪، وولایتا ۲٪، عفار ۲٪، هادیا ۲٪، گامو ۱٪.
زبانها
در بسیاری از مناطق اتیوپی زبانهای محلی مانند اورومو و تیگرینیا زبان مردم است. مردم امهارا نیز به زبان امهری صحبت میکنند. انگلیسی به عنوان زبان خارجی دوم صحبت شده و در تمام مدارس راهنمائی تدریس میگردد.
مذهب
بر اساس جدیدترین سرشماری ملی سال ۱۹۹۴، مسیحیان ۶۴٪، مسلمانان ۳۰٪، پیروان مناسک سنتی ۵٪ و سایر مذاهب ۱٪ جمعیت کشور را تشکیل میدهند. مسیحیت ارتودکس حضوری غالب در نواحی مرکزی و شمالی اتیوپی دارد. این در حالیست که هم ارتودکس و هم پروتستان در مناطق جنوب و غرب اتیوپی حاکمیت دارند.
برخی اوقات تصور میشود که ورود مسیحیت در آفریقا از طریق قاره اروپا و توسط مبلغان مذهبی بودهاست، ولی این مورد در خصوص اتیوپی صادق نیست. پادشاهی آکسام یکی از اولین ملت هائی بود که بهطور رسمی مسیحیت را پذیرفت. این در زمانی بود که فرومنتیوس مقدس تایر فرمناتوس یا ابا سلاما ("پدر صلح") در اتیوپی را فرا خوانده و در قرن چهارم سی ائی به پادشاه ازانا منتقل نمود. با اشاره به توصیف مقامات رسمی به زدن کوس توسط فیلیپ ایوانگلیست در فصل نه قوانین فرستاده خدا، بسیاری معتقدند که ورود انجیل به اتیوپی به حتی زمانهای قبل تر نیز برمی گردد. امروزه، کلیسای ارتودکس تواحیدو اتیوپی که بخشی از ارتودکس شرق است، تا به حال غالب مطلق بودهاست ولی شماری از کلیساهای پروتستان (پنتای) و کلیسای ارتودکس تحادسو اتیوپی نیز اخیراً جایگاه خاص خود را پیدا نمودهاند. از قرن هجدهم بهطور نسبی تعداد کمی یونایت کلیسای کاتولیک اتیوپی در تماس مستقیم با رم به وجود آمدهاند که هواداران آن کمتر از ۱٪ کل جمعیت را تشکیل میدهند.
نام اتیوپی (که بزبان عبری «کوش» است) بارها در انجیل ذکر شدهاست (سی و هفت بار در نسخه شاه جیمز) و به طرق مختلف محلی مقدس شناخته شدهاست. همچنین نام اتیوپی بارها در قرآن و حدیث آورده شدهاست. درحالیکه اکثر مردم اتیوپی معتقدند که این مراجع به تمدن باستانی آنها بودهاست، به این نکته اشاره میکنند که رودخانه گیهون، یک نام رود نیل، بر سرزمین جاری است، اکثر تحصیل کردگان معاصر اعتقاد دارند که استفاده از این واژه پادشاهی کوش به خصوص یا آفریقای خارج از مصر در کل، کاربرد دارد. بعضی نیز اعتقاد دارند که واژه انجیلی کوش سرزمینی وسیعی است که مناطق شمالی اتیوپی، اریتره و بخشی از سودان امروزی را در بر میگیرد.
اسلام در اتیوپی بزمان پیدایش این مذهب برمی گردد؛ در سال ۶۱۵، در زمانیکه یک گروه از مسلمانان به فرمان محمد پیامبر اسلام جمع گشته و به منظور فرار از اذیت و آزار حاکمان مکه سفر به اتیوپی که از نظر محمد دارای پادشاهی پرهیزگار بود، را آغاز نمودند. علاوه بر آن، در تاریخ اسلام اینگونه ذکر شده که یکی از یاران اولیه محمد بنام بلال حبشی از اهالی اتیوپی بودهاست.
تعداد زیادی از مذاهب آفریقائی در اتیوپی وجود دارند که اکثراً در مناطق مرزی دور دست نواحی جنوب غرب و غرب این کشور قرار دارند. به صورت کلی اکثر (پیروان کثیر غیر یمانی کلیسای ارتودکس تواحیدو اتیوپی) مسیحیان عموماً در مناطق کوهستانی زندگی میکنند. این در حالیست که مسلمانان و پیروان ادیان باستانی آفریقا تمایل به زندگی در فلاتهای پست شرق و جنوب کشور دارند. یک گروه باستانی از یهودیان، اسرائیل بتا، در شمال غرب اتیوپی ساکن هستند، اگرچه تعداد زیادی در دهههای آخر قرن بیستم و به عنوان بخش هائی از هیئت نجات تحت نظر دولت اسرائیل به عنوانهای عملیات موسی و عملیات سلیمان به کشور اسرائیل مهاجرت نمودند.
کشور اتیوپی همچنین سرزمین معنوی آبا و اجدادی فرقه راستافاری است که پیروان آن اعتقاد دارند که اتیوپی صهیون است. بر طبق نظر راستافاری امپراتور هایله سلاسی اول مسیح و حلول ذات الهی در انسان است. عقیدهای که حتی خود هایله سلاسی اول که یک مسیحی ارتودکس اتیوپی بود، نیز قبول نداشت. مفهوم صهیون در عین حالیکه بیانگر اعتقادی مجزا و پیچیدهای است که بهطور مجازی به مریم اشاره دارد، همچنین در میان مسیحیان ارتودکس اتیوپی رواج پیدا نمودهاست. در نظر مردم اتیوپی این اعتقاد همچنین به عنوان سنگر مسیحیت است که توسط مسلمانان و پیروان دیگر ادیان محاصره گردیده و در انجیل با نام کوه صهیون از آن یاد شدهاست. همچنین از این مفهوم برای اشاره به آکسام، پایتخت باستانی و مذهبی مسیحیت ارتودکس اتیوپی یا برای اشاره به کلیسای اولیه آن با نام کلیسای بانو مریم صهیون ما استفاده میگردد.
فرهنگ
روش آشپزی اتیوپی شامل انواع غذاهای فرعی و اصلی سبزیجات یا گوشت است که معمولاً در قالب خورش غلیظ یا «وات» طبخ و قبل از اینجریا یک نوع نان تخت تهیه شده با خمیر ترش سرو میشود. افراد برای خوردن از لوازم آشپزخانهای استفاده نکرده و به جای آن از اینجرا جهت جمع کردن غذاهای اصلی و فرعی استفاده میکنند. در روشهای باستانی آشپزی اتیوپی هیچ نوع گوشت خوک یا حلزون وجود ندارد، زیرا هم در نظر مسلمانان و مسیحیان ارتودکس اتیوپی خوردن این مواد غذائی حرام است.
موسیقی اتیوپی از تنوع بسیار زیادی برخوردار است و هر یک از ۸۰ گروه قومی کشور با یکسری از اصوات سروکار دارد. موسیقی اتیوپی از یک سیستم کیفیتی بیهمتا بهره میجوید که پنج صدائی بوده و بهطور ذاتی در میان برخی از نتها یک ایست طولانی وجود دارد. تأثیرات اجزای موسیقی مسیحیت باستان و اسلام و موسیقی محلی از هر نقطه مناطق شاخ آفریقا علیالخصوص سودان و سومالی بر موسیقی اتیوپی مشهود است. موسیقی دانان معروف این کشور عبارتند از آستار اویک، محمود احمد، تیلاهان گیسس، اسناکیتچ ورکو، جی جی و مولاتو استاتکی.
ورزش
برخی از ورزشکاران عالیرتبه جهان به خصوص در رشتههای دو نیمهاستقامت و دو استقامت از کشور اتیوپی هستند. کنیا و مراکش بهطور معمول رقبای اتیوپی در مسابقات قهرمانی جهانی و المپیک در مسابقات دو دو نیمهاستقامت و دو استقامت محسوب میگردند. از ماه مارس سال ۲۰۰۶ دو اتیوپیایی فاتح دو مسافت طولانی هستند، بهطور مشخص هایله گبرسلاسی (قهرمان رقابتهای جهانی و المپیک) است که بیش از بیست رکورد جهانی را ثبت نموده و کننیسا بکله (قهرمان مسابقات جهانی، قهرمانی سطح کشور و قهرمان المپیک) که صاحب رکورد جهانی ۵۰۰۰ متر و ۱۰۰۰۰ متر است.
درارتو تولو، آببه بیکیلا و میروتس ییفتر از دیگر دوندگان شاخص اتیوپی به حساب میآیند. درارتو تولو اولین دونده زن اتیوپی از قاره آفریقا بود که با برنده شدن در رشته دو ۱۰۰۰۰ متر در بارسلونا، موفق به کسب اولین مدال طلای المپیک گردید. آببه بیکیلا فاتح ماراتنهای سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۶۴ بود که در هر دو مسابقه موفق به بهبود دادن رکود گردید. او تا به امروز نیز بخاطر بردن ماراتن ۱۹۶۰ با پاهای برهنه مشهور است. میروتس یفتر اولین ورزشکار اتیوپیایی شناخته شدهاست که به لحاظ سرعت بسیار بالا و برد مدال طلای دوهای ۵۰۰۰ متر و ۱۰۰۰۰ متر المپیک مسکو معروف شدهاست. او آخرین فردی است که این کار برجسته را به انجام رسانیدهاست.
نگارخانه
جستارهای وابسته
اعتراضات ۲۰۱۹ اتیوپی
اعتراضات ۲۰۱۶ اتیوپی
حمله ایتالیا به اتیوپی
نخستین جنگ ایتالیا-اتیوپی
منگیستو هایله ماریام
پرامردم اتیوپی
بلندیهای اتیوپی
گاهشماری اتیوپیایی
پرواز شماره ۳۰۲ هواپیمایی اتیوپی
هواپیمایی اتیوپی
فهرست فرودگاههای اتیوپی
پانویس
منابع
پانکهارست، دکتر ریچارد.
همشهری آنلاین
پیوند به بیرون
اتیوپی
امپراتوریهای پیشین
جمهوریهای فدرال
شاخ آفریقا
کشورها در آفریقا
کشورهای توسعهنیافته
کشورهای عضو اتحادیه آفریقا
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی
کشورهای محصور در خشکی
میراث جهانی یونسکو در اتیوپی |
6837 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%D9%86 | آرژانتین | آرژانتین (به اسپانیایی: Argentina؛ تلفظ ) با نام رسمی جمهوری آرژانتین کشوری است در آمریکای جنوبی. پایتخت آن بوئنوس آیرس است. زبان رسمی دفاکتوی این کشور اسپانیایی و جمعیت آن ۴۵٬۸۰۹٬۰۰۰ نفر است. واحد پول آرژانتین، پزوی آرژانتین نام دارد. آرژانتین از لحاظ وسعت پس از برزیل دومین کشور آمریکای جنوبی و در بین کشورهای جهان هشتمین کشور از لحاظ وسعت است. آرژانتین سومین اقتصاد بزرگ آمریکای لاتین را دارد و سطح زندگی کردن در آن بالا است، آرژانتین به سرزمین نقره هم معروف است.
۹۷ درصد از جمعیت آرژانتین اروپاییتبار هستند که بیشترشان از نوادگان مهاجران ایتالیایی و اسپانیایی هستند. ۹۲ درصد از مردم این کشور مسیحی، ۱٫۹ درصد مسلمان و بقیه بیدین یا پیرو ادیان دیگر هستند.
منطقه کنونی آرژانتین پیش از این یکی از مستعمرات امپراتوری اسپانیا به نام «فرمانداری ریو دلا پلاتا» را تشکیل میداد. با درگرفتن جنگ استقلال آرژانتین، مردم این منطقه اعلام استقلال کردند و پس از استقلال جنگهای داخلی آرژانتین رخ داد که در خلال بخش اعظم سده نوزدهم ادامه یافت. این کشور در جریان سده بیستم با چندین کودتا و دورههای بیثباتی سیاسی روبهرو شد و بحرانهای اقتصادی نیز در آن رخ داد.
جزایر فالکلند در امتداد فلات آرژانتین قرار دارد و اما در کنترل بریتانیا است. این جزایر میان دو کشور مورد مناقشه هستند. ارتش آرژانتین در ۲ آوریل سال ۱۹۸۲ اقدام به تصرف جزایر فالکلند کرد، اما نیروهای بریتانیایی موفق شدند که در ۲۰ ماه مه همان سال جزایر را دوباره پس گیرند. در این جنگ ۲۵۰ سرباز بریتانیایی و ۶۵۰ سرباز آرژانتینی کشته شدند.
پاپ فرانسیس اول، رهبر کنونی کاتولیکهای جهان اهل آرژانتین است و رئیسجمهور آن Alberto Fernández است.
نام
اسپانیاییهای مهاجم در سال ۱۵۱۶ میلادی وارد آرژانتین شدند و بسیاری از آنان با شنیدن شایعه وجود «کوههای نقره» در این منطقه به جستجوی این کوههای افسانهای پرداختند. پیشینهٔ نام این کشور نیز از واژه لاتین argentum به معنای نقره گرفته شدهاست.
این کشور بهطور رسمی جمهوری آرژانتین نامیده میشود . برای برخی موارد قانونی Nación Argentina (کشور آرژانتین) نیز بکار میرود.
مردم
در میان کشورهای آمریکای لاتین، آرژانتین طی سدهٔ بیستم بیشترین تعداد مهاجران را از آمریکای لاتین بهخود دیدهاست. در سال ۲۰۰۱ آرژانتین ۱ میلیون مهاجر آمریکای لاتینی داشت که ۳۲ درصد آن از پاراگوئه بودند.
آرژانتین، میزبان بزرگترین جامعه یهودیان در آمریکای لاتین است.
نژاد
سفیدپوست ۹۶٫۷٪
بومیهای آرژانتین ۲٫۴٪
آسیایی ۰٫۵٪
سیاهپوست ۰٫۴٪
تاریخ
پیش از ورود اروپائیان، آرژانتین جمعیت کم و پراکندهای از سرخپوستان بومی داشت. در دوره ۴ تا ۲ هزار سال پیش از میلاد منطقه کنونی آرژانتین با خشکسالی شدیدی روبهرو شد که باعث کاهش جمعیت بومی آن شد و بسیاری از مناطق داخلی و کوهپایهای آن خالی از سکنه ماند.
کشف و استعمار آرژانتین در اوایل سده شانزدهم از سوی اسپانیاییها آغاز شد. مهمترین کاشفان اروپایی آرژانتین عبارتاند از: آمریگو وسپوچی (۱۵۰۲. م)_ خواندیاز دوسولی (۱۵۱۶. م)_ فردیناند ماژلان (۱۵۲۰. م).
در سال ۱۷۷۶. م نایبالملک ریو د لا پلاتا شامل آرژانتین، بولیوی، پاراگوئه و اروگوئه به مرکزیت بوئنوس آیرس تحت استعمار اسپانیا تشکیل شد، تا این که در سال ۱۸۱۶ میلادی، پس از ۳۰۰ سال، با وقوع انقلاب مه و تشکیل پریمرا خونتا، بوئنوس آیرس و متعاقباً سرزمینهای مجاور آن به نام استانهای متحد ریو د لا پلاتا، استقلال یافت.
در سال ۱۸۵۳ با تصویب قانون اساسی جدید، این کشور موسوم به " جمهوری آرژانتین " گردید. از آنجا که استانهای کشور آرژانتین دارای استقلال عمل فراوان بودند، تا سال ۱۸۶۰ دولت مرکزی آن، قدرت چندانی نداشت. سرانجام در همان سال (۱۸۶۰) با ایجاد تمرکز قوی، اختیارات استانها محدود شد و از این سال به کشور آرژانتین متحد (Argantine Natino) معروف گردید. در سال ۱۸۷۹ نیز با تصرف سرزمینهای جنوبی موسوم به پاتاگونیا (Patagonia) , آرژانتین در حدود فعلی خود قرار گرفت و جمهوری آرژانتین فعلی تکوین یافت.
سیاست
دیکتاتورهای نظامی آرژانتین، بین سالهای ۱۹۷۶–۱۹۸۳ دست به قتلهای سیاسی گستردهای زدند. مادربزرگان داغدیده این قتلها تا مدتها همچنان همه هفته در میدان «ماه مه» بوئنوس آیرس، برای گرفتن خبر از وضع فرزندان و نوههای خود جمع میشدند.
ژنرال خورخه ویدلا رهبری حکومت نظامی آرژانتین بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ را برعهده داشت و از او به عنوان طراح اصلی جنگ کثیف و مسئول کشتار و ناپدید شدن هزاران نفر نام برده میشود. بیشتر از سی هزار نفر از مخالفان چپگرا در این ماجرا که جنگ کثیف نام گرفته کشته یا ناپدید شدند. خورخه ویدلا بعداً در دادگاه به جرم جنایت علیه بشریت به حبس ابد محکوم شد.
اوا پرون از رهبران آرژانتین بود که کمک شایانی به مردم فقیر این کشور کرد و شخصیتی بسیار محبوب بود.
اقتصاد آرژانتین در پی بحران پولی و اقتصادی سال ۲۰۰۲ در حال فروپاشی بود اما نستور کیرشنر، رئیسجمهوری پیشین آرژانتین که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ ریاست جمهوری این کشور را برعهده داشت موفق شد همهٔ بدهی آرژانتین، مبلغ ۹٫۵ میلیارد دلار، را به صندوق بینالمللی پول پرداخت کند.
کریستینا فرناندز د کیرشنر، همسر نستور کیرشنر، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷ میلادی به عنوان جانشین همسرش موفق شد به کاخ ریاست جمهوری راه یابد. در سال ۲۰۱۱ نیز وی با اکثریت آرا در سمت خود ابقا شد. بر طبق قانون اساسی آرژانتین، رئیسجمهور اجازه ندارد برای سومین بار در انتخابات شرکت جوید، اما حزب کیرشنر در صدد است که با تغییر قانون اساسی راه را برای انتخاب وی، برای سومین بار فراهم کند که این امر اعتراضات گستردهای را در کشور به دنبال داشتهاست. (در انتخابات بعدی ماکری به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شد).
اقتصاد
جغرافیا
آرژانتین در فهرست وسعت کشورها هشتم در جهان است. آرژانتین وسعتی به مساحت ۲٬۷۸۰٬۴۰۰ کیلومتر مربع از این قاره را اشغال کرده که بین آند (رشته کوه) در غرب و اقیانوس اطلس جنوبی در شرق و جنوب واقع شدهاست. این کشور از شمال با پاراگوئه و بولیوی، از شمال شرق با برزیل و اروگوئه، و از جنوب و غرب با شیلی مرز مشترک دارد.
مرز آرژانتین تقریباً از شمال تا جنوب ۳۷۰۰ کیلومتر، و از شرق تا غرب ۱۴۰۰ کیلومتر میباشد. این کشور را میتوان تقریباً به چهار قسمت تقسیم نمود: دشتهای حاصلخیز پامپا در مرکز کشور، قسمت کشاورزی در فلات، جلگه غنی از نفت پاتاگونیا در نیمه جنوبی پایین استان تییرا دل فیوگو؛ فلاتهای نیمه گرمسیری گرانچاکو در شمال، و رشته کوههای پرپیچ و خم آند در امتداد مرز غربی با شیلی.
بلندترین نقطه از سطح دریا در آرژانتین در استان مندوزا قرار دارد. کوه آکنکاگوا، در ارتفاع ۶٬۹۶۰ متر از سطح دریا، مرتفعترین کوه کشورهای آمریکایی، در نیمکره جنوبی میباشد، و پستترین نقطه در لاگونا دلکاربیون در استان سانتاکروز با ارتفاع ۱۰۵- متر (۳۴۴- فوت) زیر سطح دریا است. این نقطه همچنین پستترین نقطه بر روی قاره آمریکای جنوبی میباشد. مرکز جغرافیایی کشور در بخش مرکزی جنوب لا پالما واقع شدهاست.
این کشور مدعی مالکیت محدودههای جزایر فالکلند و جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی میباشد. تحت عنوان جنوبگان آرژانتین، این کشور مدعی حاکمیت ² ۹۶۹۴۶۴ مایل مربع(۳۷۴۳۱۲ کیلومتر مربع) از قاره جنوبگان (قطب جنوب) است، که ادعاهای دیگری نیز دربارهٔ آنها از سوی شیلی و بریتانیای کبیر مطرح شدهاست.
این کشور نسبت به بخشی از جنوبگان ادعای ارضی دارد، جایی که برای مدت بیش از یک قرن پایگاه اورکاداس از آغاز سال ۱۹۰۴، تحت حضور اشغالگرانه و پیوسته دیگر کشورها قرار گرفتهاست.
تقسیمات کشوری
آرژانتین به ۲۳ استان تقسیم میشود ("provincias"؛ مفرد: "provincia" است)، و ۱ شهر خودگردان (که معمولاً بهعنوان «پایتخت فدرال» اما مشروطه شناخته میشود: «پایتخت جمهوری» یا «پایتخت کشور») که با ستاره مشخص میگردد؛
شهر خودگردان بوینس آیرس
استان بوئنوس آیرس
کاتامارکا
چاکو
چوبوت
کوردوبا
کورینتس
انتره ریوس
فورموسا
خوخوی
لا پامپا
لا ریوخا
مندوسا
میسیونس
نئوکن
ریو نگرو
سالتا
سان خوآن
سان لوئیس
سانتا کروس
سانتافه
سانتیاگو دل استرو
تیرا دل فوئگو
توکومان
نام رسمی کنونی بخش فدرال، «شهر خودگردان بوئنوس آیرس» میباشد. بوئنوس آیرس از زمان یکپارچگی کشور آرژانتین پایتخت آن بودهاست، اما برنامهای وجود داشته تا مرکز اداری کشور به مکان دیگری منتقل شود. طی دوره ریاست جمهوری رائول آلفونسو، قانونی تصویب شد که دستور میداد انتقال پایتخت فدرال به ویدما، شهری در استان پاتوگونیایی ریو نگرو منتقل شود. مطالعات پیرامون آن زمانی در حال انجام بود که مشکلات اقتصادی در سال ۱۹۸۹ این برنامه را از پای درآورد. اما این قانون هرگز رسماً لغو نشد، آن به یک یادگار تاریخی محض تبدیل شد، و برنامه آن نیز به فراموشی سپرده شد.
ایالات به واحدهای ثانویه کوچکتری تحت عنوان بخشهای آرژانتین تقسیم میشوند. در این کشور ۳۷۶ بخش وجود دارد. استان بوینس آیرس دارای ۱۳۴ واحد مشابه با آن به نام بلوک میباشد. بخشها و بلوکها نیز به زیرمجموعههای کوچکتر شهرداریها یا نواحی تقسیم میشوند.
بزرگترین شهرهای اصلی در آرژانتین عبارتاند از بوئنوس آیرس(۳٬۰۵۴٬۰۰۰ نفر)، کوردوبا(۱٬۵۱۹٬۰۰۰ نفر)، روزاریو(۱٬۴۲۹٬۰۰۰ نفر)، مندوزا(۱٬۰۸۲٬۰۰۰ نفر)، توکومین، لاپلاتا، ماردل پلاتا، سالتا، سانتافه، سان خوآن، رزیستنسیا، و نوکوئین.
آرژانتین مدعی حاکمیت و کنترل جزایر فالکلند (جزایر مالویناس) و بخشی از قاره جنوبگان بوده، که هر دو را بهعنوان قسمتی از استان تییرا دل فیوگو خود بهشمار میآورد.
زبان
تنها زبان ملی رسمی در آرژانتین زبان اسپانیایی است که به آن کاستیایی هم میگویند. با این حال، زبان گوارانی آمریندی همچنین در استان کورینتس جایگاه رسمی دارد. به زبان کوئچوا در سانتیاگو دل استرو، بوئنوس آیرس، و و شهر پایتخت تکلم میشود و ۸۵۰هزار نفر از متکلمان آن از جنوب بولیوی و ۶۶ هزار نفر گویشگران این زبان از بهطور پراکنده در کشور و در سانتیاگو دل استرو وجود دارند.
۱۰۰هزار نفر از مردم ماپودونگون که به زبان ماپوچه صحبت میکنند، در ایالات نوکوئین، ریو نگرو، چوبوت، بوئنوس آیرس، و لا پامپا ساکن هستند.
فرهنگ
ارتش
رئیسجمهور آرژانتین رئیس کل قوای نظامی کشور آرژانتین است، و ارتش این کشور تحت نظارت وزارت دفاع قرار دارد.
نکات خواندنی دربارهٔ آرژانتین
آرژانتین اولین کشور ملی مستقل در نیمکره جنوبی بودهاست.
دانشگاه ناسیونال کوردوبا دومین دانشگاه پرسابقه در آمریکای جنوبی است.
پنج نفر آرژانتینی مختلف جایزه نوبل را (در رشتههای شیمی، پزشکی و صلح) بردهاند.
شهر لاپلاتا اولین شهر در آمریکای لاتین بوده که صاحب روشناییهای برق در خیابانهای خود شدهاست.
تراموا در این شهر، اولین مترو احداث شده در نیمکره جنوبی بودهاست.
شهر مندوزا یکی از ۸ مرکز اصلی تولید شراب در دنیا است.
آرژانتین بیشترین مصرف گوشت قرمز را در دنیا دارد.
اولین شخص متولد شده در قاره جنوبگان امیلیو پالما، در پایگاه اسپرانزا، یک شهروند آرژانتینی بود.
اولین شخص غیر اروپایی که به عنوان پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان میشود پاپ فرانسیس آرژانتینی است.
جستارهای وابسته
دانش و فناوری در آرژانتین
فهرست رئیسجمهورهای آرژانتین
فهرست سفارتهای آرژانتین
ازدواج همجنس در آرژانتین
بمبگذاری آمیا
زمینلرزه آرژانتین
گنجینه نازیها در آرژانتین
دریای آرژانتین
رئیسجمهور آرژانتین
فهرست سفیران ایران در آرژانتین
فهرست شهرهای آرژانتین
لیگ برتر فوتبال آرژانتین
اتحادیه فوتبال آرژانتین
تیم ملی فوتبال آرژانتین
جام حذفی فوتبال آرژانتین
جام جهانی فوتبال ۱۹۷۸
مسابقه آرژانتین و انگلستان (جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶)
هماوردی فوتبال آرژانتین و برزیل
دیدارهای فوتبال آرژانتین و ایران
تیم ملی فوتبال زیر ۲۰ سال آرژانتین
بومیهای آرژانتین
سینمای آرژانتین
ورزش در آرژانتین
موسیقی آرژانتین
ارتش آرژانتین
تاریخ یهودیان در آرژانتین
لیونل مسی
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
پیوند به بیرون
دادگاه عالی آرژانتین
ریاست جمهوری آرژانتین
پورتال رسمی کشوری
وبگاه رسمی دولتی
وبگاه رسمی ریاست جمهوری
وبگاه رسمی سنا
وبگاه رسمی مجلس پایین دستی (عوام)
وبگاه رسمی هیئت جهانگردی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۱۶ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۱۶ (میلادی) در آمریکای جنوبی
جمهوریها
جمهوریهای فدرال مشروطه
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو گروه پانزده
کشورهای گروه ۲۰
کشورهای هممرز با اقیانوس اطلس
لیبرال دموکراسی
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6838 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%85%D9%86 | یمن | یمن ( ؛ به ) با نام رسمی جمهوری یمن (به )، کشور فراقارهای در جنوب شبه جزیره عربستان و انتهای آسیای غربی است. این کشور با ، دومین کشور مستقل عربی در شبه جزیره است. خط ساحلی آن حدود امتداد دارد. قانون اساسی یمن، پایتخت کشور را شهر صنعا تعیین کرده اما این شهر از سال ۲۰۱۵ تحت اشغال شورشیان حوثی قرار داشته و دولت یمن شهر عدن را بهعنوان پایتخت موقت انتخاب کردهاست.
در دوران باستان، یمن محل زندگی سبائیها بود، حاکمیتی تجاری که مرزهایش از اتیوپی تا اریتره امروزی میرسید. در سال ۲۷۵ م، بعداً پادشاهی حمیر تحت تأثیر یهودیان گرفت. مسیحیت در قرن چهارم سر رسید. اسلام به سرعت در قرن هفتم گسترش یافت و نیروهای یمنی در فتوحات اولیه اسلامی بسیار نقش حیاتی داشتند. چندین سلسله در سدههای ۹ تا ۱۶ پدیدار شدند، مانند سلسله رسولی. این کشور در سالهای ۱۸۰۰ بین امپراتوریهای عثمانی و انگلیس تقسیم شد. پادشاهی زیدی متوکلی یمن پس از جنگ جهانی اول و قبل از ایجاد جمهوری عربی یمن در سال ۱۹۶۲ تأسیس گردید. یمن جنوبی تا سال ۱۹۶۷ به عنوان نگهبان عدن، تحت الحمایه انگلیس بود و پس از آن تاریخ ابتدا به عنوان یک کشور مستقل و بعدتر به یک کشور مارکسیستی بدل گشت. نهایتاً دو کشور یمن با هم متحد شدند و در سال ۱۹۹۰ جمهوری جدید یمن را تشکیل دادند. رئیسجمهور علی عبدالله صالح اولین رئیسجمهوری کشور تا زمان استعفا در سال ۲۰۱۲ و در پی بهار عربی بود.
از سال ۲۰۱۱، یمن درگیر اعتراضات خیابانی علیه فقر، بیکاری، فساد و برنامه رئیسجمهور صالح برای اصلاح قانون اساسی یمن و از بین بردن محدودیت دوره ریاست جمهوری در این کشور بوده که یمن را در معرض یک بحران سیاسی قرار داد. رئیسجمهور صالح استعفا داد و اختیارات ریاست جمهوری به عبدربه منصور هادی رسید. از آن زمان، این کشور درگیر جنگ داخلی (در کنار مداخله نظامی تحت هدایت عربستان سعودی با هدف احیای دولت هادی) گردید، نبردی علیه چندین نهاد شبهه-دولتی مدعی اداره یمن از جمله: شورای رهبری ریاست جمهوری، شورای عالی سیاسی و شورای انتقالی جنوب. از ژانویه ۲۰۱۶ تاکنون دست کم ۵۶٬۰۰۰ غیرنظامی و جنگجو در درگیریهای مسلحانه یمن کشته شدهاند. این جنگ منجر به قحطی برای ۱۷ میلیون یمنی شدهاست. فقدان آب آشامیدنی سالم، ناشی از منابع خالی سفرههای زیرزمینی و تخریب زیرساختهای آب کشور، همچنین باعث بزرگترین شیوع وبا در تاریخ معاصر گردیده که به سرعت در حال شیوع است، بطوریکه تعداد موارد مشکوک بیش از ۹۹۴۷۵۱ است. از زمان شیوع سریع بیماری در اواخر آوریل ۲۰۱۷، بیش از ۲۲۲۶ نفر جان خود را از دست دادهاند. بحران انسانی و درگیریهای بیپایان، انتقادات گستردهای را به دلیل تأثیر فزایندهٔ وضعیت انسانی یمن سبب شدهاست که به گفته برخی به سطح یک «فاجعه انسانی» رسیدهاست و برخی حتی آن را به عنوان یک نسلکشی قلمداد کردهاند. شرایط فوق حقوق بشر در یمن، که تا پیش از این نیز وضعیت مطلوبی نداشت، را بدتر کردهاست.
یمن یکی از اعضای اتحادیه عرب، سازمان ملل، جنبش عدم تعهد و سازمان همکاری اسلامی است. با توجه به «موانع ساختاری شدید در توسعه پایدار». یمن به دسته کشورهای کمتر توسعه یافته تعلق دارد.در سال ۲۰۱۹، سازمان ملل متحد گزارش داد که حدود ۲۴ میلیون نفر، معادل ۸۵٪ از جمعیت یمن، بیشترین نیازمندی به کمکهای بشردوستانه را دارد. از سال ۲۰۲۰، این کشور بالاترین رتبه در شاخص آسیبپذیری کشورها رتبه دوم گرسنگی جهانی (که رتبه اول آن متعلق به جمهوری آفریقای مرکزی است) و کمترین شاخص توسعه انسانی از بین غیر کشورهای آفریقایی را به خود اختصاص دادهاست.
جغرافیا
یمن در جنوب غربی آسیا، در انتهای جنوبی شبه جزیره عربستان، بین عمان و عربستان سعودی واقع شدهاست. یمن در ورودی تنگه بابالمندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند (از طریق خلیج عدن) پیوند میدهد و یکی از فعالترین و راهبردیترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. یمن، به اضافه جزیره پریم در انتهای جنوبی دریای سرخ و سقطرا در ورودی خلیج عدن، ۵۲۷٫۹۷۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.
تقسیمات کشوری
کشور یمن به ۲۰ استان و یک محدوده پایتختی بخش شدهاست:
عَدَن
عَمران
اَبیَن
ضالع
بیضاء
حُدَیده
جَوف
مَهره
مَحویت
محدوده پایتختی صنعا (الأمانة)
ذِمار
حضرموت
حَجّه
إب
لَحِج
مأرب
رَیمه
صَعده
استان صَنعاء
شَبوِه
تَعِز
جزایر سقطری مهمترین جزایر این کشور هستند.
تاریخ
یمن کشوری است در همسایگی عربستان که از زمانهای قدیم موقعیت خاص داشتهاست. یمن از قدیم ناحیهای آباد و خرم و با نعمت بسیار و دارای جنگلها در نقاط کوهستانی و در نقاط دیگر نخلستانها و باغها میوه گوناگون میباشد. داستان سد تاریخیاش که بنام سد مأرب مشهور است در کتابهای تاریخ ذکر شدهاست. در آن دوران کشور یمن «عربستان خوشبخت» نامیده میشدهاست.
در یمن به دلیل بارانهای منظم زمینهای زیر کشت و کشاورزی پر رونق بودهاست؛ بنابراین جمعیت انبوه در آنجا سکونت یافتند و در نتیجه روستاها و شهرها را پدیدآوردند. گردآمدن مردم بسیار در آن خطّه حاصلخیز صدها سال پیش از میلاد مسیح، دولتهایی را بهوجود آورد و تمدنی را در آنجا پی افکند.
نخستین دولت معینیان است که پایتخت آن قرنو بود و بین سالهای ۱۲۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد بر سرزمین یمن حکومت میکردند. سلطهٔ بازرگانی آنان چنان وسعت داشت که از خلیج فارس تا کنار مدیترانه را فرا میگرفتهاست. دولت قتبان نیز در هزاره اول پیش از میلاد تأسیس شد و تا قرن دوم میلادی ادامه یافت و سرانجام توسط سبائیان برچیده شد. باستان شناسان از روی سنگ نوشتهها معلوم کردهاند که پادشاهان قتبان همچون سبا لقب مکرب داشتند یعنی نوعی قدرت روحانی و سیاسی را دارا بودند. دولتی هم که در حضرموت تأسیس شد پایتخت آن شبوه بوده و به واسطه برخورداری از تجارت کندر ثروت فراوانی داشتهاست.
در میان این دولتها سبا دارای اهمیت خاص میباشد. قدرت سیاسی و نظامی و بازرگانی آنان توانست به تدریج حکومتهای پراکنده جنوب را زیر پوشش حکومت مستقل و گسترده خود درآورد و دامنه سلطه خویش را تا به آفریقا بکشاند. سباییان ۹ قرن بر این منطقه حکومت کردند و منطقه نفوذ خود را گسترش دادند و راه بازرگانی اقیانوس هند به دریای سرخ و از آنجا به خلیج عقبه و پیرامون آن را در اختیار گرفتند. دورهٔ حکومت سباییان تا یکصد و پانزده پیش از میلاد تداوم یافت. سرانجام قوم سبا توسط حمیریان منقرض گردید.
دولت حمیریان که برخی راجع به آن بهطور مستقل صحبت کردند را میتوان به دو دوره تقسیم نمود: نخست اینکه پادشاهان دوره اول در آغاز پادشاهان سبا و ذوریدان نام داشتند که عنوانی شامل حکومت قتبیان و حمیر است ولی تدریجاً حکومت به حمیریان منتقل گردید و از این زمان به بعد دوره دوم و حکومت آنان آغاز شدهاست. دولت دوم تبابعه نام داشت که پایتخت ایشان شهر ظفار از سرزمین یمن بود و چون نام عمومی هر یک از فرمانروایان این سلسله تبع بودهاست حکومت ایشان را تبابعه میگویند. این دولت از سال پانصد و پانزده پیش از میلاد تا پانصد و سی و یک میلادی طول کشید و سرانجام توسط حبشیان انقراض یافت.
در زمان خسرو انوشیروان کار یمن یکسره شد و در رقابت میان ایران و روم، ایران پیروزی یافت. با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال ۵۹۸-۵۹۷ میلادی یمن نیز بهوسیلهٔ شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران درآمد و تا ظهور اسلام تابع حکومت ایران بود. شَهرَب (ساتراپ) ساسانیان در کل منطقه جنوب عربستان، باذان بود. (یمن ساسانی)
در دورانهای پیش، نخستین تماسی که یمنیها با خارج یافتند، در شمال عربستان بود و آن هنگامی بود که آشوریان راه بازرگانی یمن را به خطر انداخته بودند. همچنین فتوحات عظیم هخامنشی نیز ایشان را دچار خطر کرد. اما این حوادث صدمهای به یمن وارد نکرد و اصولاً روابط یمن و اکثر عربهای جنوب با ایران بیشتر دوستانه بوده و انتشار دین مسیح در آن نواحی این دوستی را استوار کرد.
تا ظهور دین اسلام پس از مدتی اسلام در این سرزمین نفوذ یافت که عبدالله بن اسحاق بن ابراهیم یکی از حاکمان یمن در این دوران است.
همچنین در سال ۱۷۵۰ میلادی جزو قلمروی دولت عثمانی درآمد و با سقوط امپراتوری عثمانی، در سال ۱۹۳۴ میلادی با انعقاد قراردادی با انگلستان به استقلال رسید.
سابقاً حکومت یمن در دست امیری بود که او را امام یمن میخواندند و او شخصاً کشور را اداره میکرد ولی از سال ۱۹۶۲ میلادی برابر ۱۳۴۱ شمسی به جمهوری تبدیل شد.
ایرانیان دو مرتبه حضور اثرگذار در تاریخ یمن داشتهاند:
مرتبه اول حضور ایرانیان در یمن: چند دهه قبل از اسلام، زمانی که پادشاه ساسانی ایران، لشکری را به درخواست «سیف بن ذی یزن» حاکم یمن، به آن سرزمین اعزام کرد. سپاه ساسانی به فرماندهی «وهرز»، پس از جنگ با حبشیهای متجاوز و اخراج آنان از یمن، در همانجا رحل اقامت افکنده و با همسران یمنی ازدواج کردند. فرزندانشان به ابناء الفرس معروف شدند. اکنون در بنی حشیش نزدیک صنعاء، دو روستا با نام «ابناء» و «فرس» وجود دارد و نام خانوادگی مردم این دو روستا الجیلانی (گیلانی) است. هنگامی که محمد ادعای پیامبری کرد حاکم یمن، ایرانیزادهای به نام «باذان» بود. با سفر علی به صنعاء و دعوت اهل یمن به دین اسلام، باذان مسلمان شد و سپس بقیه مردم و قبایل صنعاء بدون جنگ و خونریزی اسلام آوردند. آنگاه باذان، باغ خود را به محمد هدیه کرد و محمد نیز آن باغ را وقف مسجد نمود. اکنون «جامع الکبیر» صنعاء یکی از مساجد تاریخی جهان اسلام، در وسط صنعای قدیمه قرار دارد.
مرتبه دوم حضور ایرانیان در یمن: قرن سوم هجری، «یحیی بن الحسین» ملقب به «الهادی»، مؤسس امامت زیدیه در یمن، به همراه حدود ۸۰۰ تن از یاران ایرانیاش از دیلم و طبرستان، بسوی صعده رهسپار شد. قبایل همدان، خولان و بکیل با او بیعت کردند و اولین حکومت شیعی در یمن پایهگذاری شد. اکنون امام زیدی، «یحیی بن الحسین» در «جامع الهادی» صعده مدفون است و قبرش زیارتگاه شیعیان. یاران ایرانی او نیز در قطعه زمینی به نام مقبره «طبریون» (مازندرانیها) در کنار حرم او آرمیدهاند. پس از یحیی بن الحسین، امامان زیدی ۱۱ قرن در سرزمین یمن حکومت کردند.
ایرانیها در اسلام آوردن مردم یمن و گرایش ایشان به مذهب تشیع، نقش مؤثر و بسزایی داشتهاند.
سیاست
پس از انقلاب یمن در سال ۲۰۱۲ قدرت حکومت مرکزی تا حد زیادی از دست رفته و بیشتر نقاط کشور خارج از کنترل آن هستند. انصارالله که یک گروه شیعه زیدی هستند و مرکز آنها در ولایت صعده در شمال کشور است قویترین این گروهها هستند که تا مارس ۲۰۱۵ صنعا پایتخت و بزرگترین شهر کشور را در کنترل خود دارند. انصارالشریعه که شاخهای از القاعده است نیز دیگر گروه قدرتمند این کشور است.
علی عبدالله صالح از سال ۱۹۷۸ به عنوان رئیسجمهور یمن شمالی و از سال ۱۹۹۰ به عنوان رئیسجمهور یمن متحد قدرت را در این کشور در دست داشت. وی در سال ۲۰۱۲ با اعتراضات گسترده مردمی که به انقلاب یمن معروف شد از قدرت کنارهگیری کرده اما همچنان یک بازیگر اثرگذار در صحنه سیاست این کشور بود و نیروهای وفادار به او در مارس ۲۰۱۵ با انصارالله وارد ائتلاف شدهاند.
جنگ یمن
مداخله نظامی در یمن در ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی برابر ۶ فروردین ۱۳۹۴ با حملهٔ هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی به یمن با نام عملیات طوفان قاطعیت (به عربی: عملیة عاصِفة الحزم) و به درخواست رئیسجمهور یمن آغاز شد و از ۲ اردیبهشت با نام عملیات بازگشت امید (به عربی: عملیة إعادة الأمل) ادامه یافت.
اقتصاد
تولید ناخالص داخلی (GDP PPP) یمن در سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۱ میلیارد دلار و درآمد سرانه حدود ۲۵۰۰ دلار بودهاست. خدمات مهمترین بخش اقتصاد کشور است که ۶۱ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد و صنعت با ۳۱ و کشاورزی با ۷٫۷ درصد پس از آن قرار میگیرند. تولیدات نفتی ۶۳ درصد درآمدهای دولت را تشکیل میدهد. کشاورزی در گذشته اهمیت بیشتری داشت و ۱۸ تا ۲۷ درصد تولید کشور را شامل میشد. محصولات کشاورزی کشور شامل غلات، میوهها، سبزیجات، قات، قهوه، پنبه، لبنیات، ماهی، دام (گوسفند، بز، گاو و شتر) و ماکیان میشوند.
سورگوم (ذرت خوشهای) کشت اصلی کشور و انبه مهمترین میوه کشور است. یکی از معضلات کشور کشت قات یک گیاه مخدر است که جویدن آن اثر محرک دارد. حدود ۴۰ درصد کل آب حوزه آبخیز صنعا به کشت این گیاه اختصاص پیدا میکند که موجب خشک شدن کشتزارها و بالارفتن قیمت مواد غذایی شدهاست.
بخش صنعت کشور نیز شامل تولید و پالایش نفت، صنایع غذایی، صنایع دستی، کارگاههای کوچک نساجی و چرم، تولید آلومینیوم، تعمیر کشتی، و تولید گاز طبیعی میشود. نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۳ به ۳۵ درصد رسیدهاست.
دامپروری
مردم
جمعیت یمن طبق تخمین ژوئیه ۲۰۲۰ دانشنامهٔ CIA نزدیک به ۲۹/۹ میلیون تن است (رتبهٔ ۴۸ ام جهان). بیش از ۹۹/۱ درصد آنها مسلمان هستند. رشد جمعیت کشور (۲/۰۴٪) بالاست و نرخ باروری ۳/۲ فرزند برای هر زن است. جمعیت صنعا پایتخت کشور در سال ۱۹۷۸ فقط ۵۵ هزار نفر بود اما اکنون از ۳ میلیون نفر فراتر رفتهاست. دومین شهر بزرگ یمن عدن است که جمعیتی نزدیک به یک میلیون تن دارد.
نزدیک به ۳۸٪ مردم یمن شهرنشیناند و نرخ پیشرفت شهرنشینی ۴/۰۶ درصد گزارش شدهاست.
بر اساس قانون اساسی اسلام دین رسمی کشور و مبنای همه قوانین است. قانون اساسی اجازه برگزاری مراسم آئینی را به اقلیتهای دینی دادهاست اما خروج از دین اسلام ممنوع است. اکثر یمنیها عرب هستند و آفریقایی-عربها، جنوب آسیاییها و اروپاییها هم اقلیتهای قومی کشور را شکل میدهند. یمن کشوری عمدتاً قبیلهای است و در بخشهای کوهستانی شمال کشور حدود ۴۰۰ قبیله زیدی وجود دارند. برخی از یمنیها هم ایرانیتبار هستند. به نوشته مقدسی در قرن دهم بیشتر اهالی عدن ایرانی بودند. یهودیان یمن هم در گذشته جمعیت قابل توجهی داشتند اما بیشتر آنها در قرن بیستم به اسرائیل مهاجرت کردند. حدود یکصد هزار هندیتبار هم در جنوب کشور زندگی میکنند. ایرانیها اولین حکومت شیعی در یمن را پایهگذاری کردند. ایرانیها در اسلام آوردن مردم یمن و گرایش ایشان به مذهب تشیع، نقش مؤثر و بسزایی داشتهاند. ایرانیانی که در زمانهای قدیم، رنج سفر به جان خریدند و بدون امکانات، چنین مسافت طولانی تا جنوب شبه جزیره را پیمودند و تاریخ آن کشور را تغییر دادند. در قرن اول هجری دو قبیله یمنی به ایران مهاجرت کردند (کتاب تاریخ تشیع در ایران، تألیف رسول جعفریان) در ادبیات فارسی هم، عبارتهایی همچون عقیق یمنی، سهیل یمانی، نگار یمنی و… به فراوانی دیده میشود. اما ایرانیان دو مرتبه حضور اثرگذار در تاریخ یمن داشتهاند؛ برخی از شخصیتهای ایرانی نیز بهصورت انفرادی به آن دیار سفر کردهاند از جمله دانشمند ایرانی «فیروزآبادی» صاحب «قاموس المحیط» که در قرن هشتم هجری به آنجا رفت و از سوی حاکم وقت یمن به سمت «مفتی» نائل آمد و پس از ۱۰ سال زندگی در شهر زبید واقع در ساحل دریای سرخ مدفون گشت.
شمار دقیق یهودیان برجای مانده در یمن دانسته نیست. گفتهشده که نزدیک به پنجاه تن یهودی در یمن مانده بودهاند که بهگفتهٔ وزیر اطلاعات یمن از سرنوشت ایشان بهویژه پس از به قدرت رسیدن حوثیها خبری نیست.
وضعیت بهداشت
پس از آغاز جنگ داخلی یمن در سال ۲۰۱۵ وضعیت بهداشت در این کشور رو به وخامت گذاشت. وبا یکی از بیماریهایی میباشد که باعث مرگ شمار زیادی از یمنیها شدهاست.
بر اساس گزارش منتشر شده از سوی صلیب سرخ و همچنین نهاد کمکهای اضطراری سازمان ملل، تا ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۷، ۳۲۰هزار نفر از مردم یمن مبتلا به بیماری وبا شدند. این بیماری باعث مرگ ۱۷۰۰ نفر شدهاست. بر اساس اطلاعات منتشر شده، از ۲۳ استان یمن، در ۲۲ استان گرسنگی و وبا بیداد میکند. برنامه واکسیناسیون سازمان ملل نیز به علت مسائل امنیتی اجرا نشدهاست. این در حالی است که بیش از ۵۵ درصد بیمارستانهای یمن در اثر بمبارانها آسیب دیده یا کاملاً ویران شدهاند. سیستم درمانی و بهداشتی کشور در هم شکستهاست و آلودگی باعث شیوع بیماریهایی همچون وبا میشود. بیش از ۳۰ هزار نفر از شاغلان بخش بهداشتی و درمانی یمن بیش از یک سال است که حقوق دریافت نکردهاند. پول برای تهیه تلمبههای آب، تصفیه فاضلاب، و همچنین برای تعمیر و ساخت بیمارستانها وجود ندارد.
در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۷ کمیته بینالمللی صلیب سرخ اعلام کرد تعداد بیماران مشکوک به ابتلا به بیماری وبا در یمن به یک میلیون نفر رسیدهاست. پیش از این برخی از سازمانهای غیردولتی فعال در یمن نیز این رقم را برای شمار موارد مشکوک به ابتلا به وبا در یمن اعلام کرده بودند. سازمان جهانی بهداشت شمار افرادی را که از روز ۲۷ آوریل (هفتم اردیبهشت) تا هشتم نوامبر (۱۷ آبان) در یمن مشکوک به ابتلا به بیماری وبا بودهاند ۹۱۳۷۴۱ نفر اعلام کردهاست. این سازمان در همین مدت مرگ ۲۱۹۶ نفر را در این کشور جنگزده بر اثر ابتلا به وبا به ثبت رساندهاست. این در حالی است که آمار مبتلایان طی هفتههای گذشته سیر صعودی در پیش گرفتهاست. سازمان جهانی بهداشت پیش از این هشدار داده بود که در صورت جلوگیری از ارسال کمکهای بشردوستانه به روند مقابله با وبا در یمن «ضربهای جدی» وارد خواهد شد. جلوگیری از ارسال کمک بشردوستانه یا عدم کمکها به یمن عامل اصلی قحطی در این کشور محسوب میشود. حدود هشت میلیون و ۴۰۰ هزار یمنی در معرض قحطی در این کشور هستند. این درحالیست که منابع داخلی آمار دوبرابری نسبت سازمانهای بینالمللی میدهند. جنگ در یمن دسترسی بیش از ۸۰ درصد از جمعیت این کشور را به مواد خوراکی، سوخت، آب آشامیدنی و خدمات درمانی مختل کردهاست. سازمان ملل از بحران انسانی در یمن به عنوان جدیترین بحران بشردوستانه در جهان یاد میکند.
شهرهای بزرگ یمن
دین
اسلام دین رسمی یمن است، به گزارش آزادی مذاهب بینالملل، بخش زیادی از جمعیت مسلمان یمن را دو گروه عمده اهل تسنن ۵۵٪ و شیعه ۴۵٪ شکل میدهند. بیشتر سنیهای یمن شافعی هستند اما در میان آنها پیرو مذهب مالکی و حنبلی نیز دیده میشود. بخش عمده جمعیت شیعه یمن شامل زیدیها میباشد و در درجه دوم اسماعیلیها و شیعههای دوازدهامامی تشکیل دهنده این جمعیت هستند. تعداد زیادی از سنی مذهبها ساکن جنوب و جنوب شرقی یمن هستند، هستههای بنیادین اسماعیلیها نیز در شمال و شمال غربی ساکنند، حال آن که اسماعیلیون شهروندان مرکز یمن همچون صنعا و مأرب هستند. انبوهی از مردمان نیز در اجتماعات درهمآمیخته در شهرهای بزرگ زندگی میکنند. در حدود ۰۵. مردم یمن غیرمسلمان هستند که در بر گیرنده مذاهبی چون بودائیسم، هندویسم یا بدون مذهبی رایج هستند.
مسیحیان در یمن پیرامون ۲۵ هزار تا ۴۱ هزار نفر برآورد میشود. پژوهشی در سال ۲۰۱۵، ۴۰۰ مسیحی با پیشینه اسلامی را در این کشور برآورد کرد.
پژوهشی نشان داد که دستکم ۵۰ یهودی در یمن باقی ماندهاند. آژانس یهود در سال ۲۰۱۶ دستکم ۲۰۰ یمنی یهودی را به اسرائیل آورد.طبق نظرسنجیهای وین/ گالوپ اینترنشنال، یمن در میان سایر کشورهای عربی و حتی سراسر جهان، بیشترین جمعیت مذهبی را دارا است.
آموزش
طبق گزارش بانک جهانی، نرخ باسوادی در سال ۲۰۰۴ میلادی در میان افراد بالای پانزده سال، ۵۴/۱ درصد بودهاست ولی از آن پس این سازمان آمار جدیدی منتشر نکردهاست (احتمالاً بهدلیل دشواری آمارگیری در شرایط کنونی یمن).
از قدیمیترین دانشگاههای یمن، دانشگاههای صنعا و عدن میباشد که بهترتیب در سال ۱۹۷۰ و ۱۹۷۵ میلادی گشوده شدهاند. از دیگری دانشگاههای این کشور، دانشگاههای اب، تعز، ذمار، الحدیده، مکلا، حجه و عمران را نام توان برد. دانشگاه علم و تکنولوژی که در صنعا واقع شدهاست، رنکینگ ۳۰۶۶ را بهگزارش وبسایت 4icu از آن خود کرده که در کشور یمن از همهٔ دانشگاههای دیگر بالاترست.
جستارهای وابسته
جنگ یمن
انقلاب یمن
فهرست شهرهای یمن
سد مأرب
ربعالخالی
یمن شمالی
یمن جنوبی
یمن ساسانی
یادداشتها
منابع
بخشی از مطالب از دانشنامه رشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دارالحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دارالیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
استاد. دکتر: الجرو، سعید، اسمهان، (دراسات فی التاریخ الحضاری للیمن القدیم)، دارالکتاب الحدیث، چاپ عدن، ۲۰۰۳ میلادی به (عربی).
استاد. دکتر: الجرو، سعید، اسمهان، (دراسات فی التاریخ الحضاری للیمن القدیم)، دارالکتاب الحدیث، چاپ عدن، ۲۰۰۳ میلادی به (عربی).
کتاب «قتبان و سبأ» چاپ لندن سال ۱۹۵۵ میلادی.
دکتر: السید عبدالعزیز، بن سالم، (تاریخ العرب فی العصر الجاهلیة) ، دارالنهضة العربیة چاپ سال ۱۹۷۸ میلادی به (عربی).
دکتر: زاهیه، وهبة، (شُبه الجَزیرَة العَربیَة) دارالنهضة العربیة للطباعة والنشر، چاپ و انتشار سال ۱۹۷۷ میلادی.
آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، چاپ سوم. تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۸. شابک ۳-۴۳۶-۳۱۵-۹۶۴-۹۷۸
اتحادیه کشورهای عرب
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۹۹۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۹۹۰ (میلادی) در یمن
جمهوریها
جمهوریهای اسلامی
جمهوریهای عربی
غرب آسیا
کشورها در آسیا
کشورها و سرزمینهای عربیزبان
کشورهای اسلامی
کشورهای اقیانوس هند
کشورهای توسعهنیافته
کشورهای خاور نزدیک
کشورهای خاورمیانه
کشورهای عضو اتحادیه عرب
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی
کشورهای غرب آسیا
کشورهای فراقارهای
یمن |
6840 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%B1 | اکوادور | اکوادور با نام رسمی جمهوری اکوادور ، کشوری در شمال غربی آمریکای جنوبی است. پایتخت آن کیتو و بزرگترین شهر این کشور گوایاکیول است.
جمعیت این کشور ۱۷٬۶۴۳٬۰۰۰ نفر و زبان رسمی آن اسپانیایی است.
نظام سیاسی اکوادور جمهوری ریاستجمهوری است. این کشور از سال ۱۸۳۰ مستقل شدهاست. اکوادور پیش از این تاریخ بخشی از امپراتوری اسپانیا و جمهوری کلمبیای بزرگ بود.
در شمال آن کلمبیا، در شرق و جنوب آن پرو و در غرب آن اقیانوس آرام قرار دارد. این کشور همچنین شامل جزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام در حدود ۹۶۵ کیلومتری غرب کشور میباشد. اکوادور دارای مساحتی برابر با ۲۷۲٬۰۴۵ کیلومتر مربع است.
ایرانیان اکوادور یکی از گروههای مهاجر این کشور هستند و سابقه حضور آنها در اکوادور به سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بازمیگردد. و آمار رسمی از تعداد ایرانیان مقیم اکوادور وجود ندارد.
نام
این کشور بر خط استوا قرار دارد و نام (اسپانیائی) آن به همین واقعیت اشاره دارد. نام رسمی آن «جمهوری اکوادور» (اسپانیایی: است.
تاریخ
بومیها مدتها پیش از فتح منطقه توسط امپراتوری اینکا در این ناحیه سکونت یافتند. به دلیل جنگها و ازدواجها با ملل مختلفی که ساکن درههای رشته کوه آند بودند، این ناحیه بخشی از قلمروی امپراتوری اینکاها شد. آتاهوالپا یکی از پسران امپراتور اینکا هواینا کاپاک در شهر کیتو متولد شد. با این وجود از آنجا که امپراتور پسر دیگری بنام هاسکار داشت که در کوسکو پایتخت امپراتوری اینکا متولد شده بود، تاج پادشاهی به وی نرسید؛ بنابراین امپراتوری به دو قسمت تقسیم شد: آتاهوالپا فرمانروایی قسمت شمالی را که مرکز آن کیتو بود دریافت کرد و هاسکار قسمت جنوبی را که مرکز آن کوسکو بود به ارث برد. در سال ۱۵۳۱ فاتحان اسپانیایی با فرمانروایی فرانسیسکو پیزارو وارد امپراتوری اینکاها شدند که به دلیل جنگهای داخلی بسیار ضعیف شده بود. آتاهوالپا به دنبال اتحاد با اسپانیاییها برای غلبه بر هاسکار بود تا فرمانروایی کل امپراتوری اینکاها را بهدست گیرد. اما اسپانیاییها خود قصد تصرف داشتند و بنابراین در قلعهای نظامی در کاخامارکا استقرار یافتند و در نبرد کاخامارکا آتاهوالپا را اسیر کرده و وی را گروکان گرفتند. وی در سلولی پر از طلا که مانع فرار او میشدند اسیر بود. در مدت اسارت، آتاهوالپا برنامهای برای کشتن نابرادری خود در کوسکو طرح کرد. صحنه برای غلبهٔ اسپانیاییها بر کل امپراتوری اینکاها آماده بود. با وجود اینکه اسپانیاییها در محاصرهٔ اینکاها بودند؛ آتاهوالپا را اعدام کردند. اسپانیاییها برای فرار از محاصرهٔ قلعه، تمامی توپهای خود را شلیک کردند و از میان اینکاها گریختند. در سالهای بعدی اسپانیاییها در پرو به قدرت رسیدند.
عده افراد بومی در دهههای اولیهٔ حکومت اسپانیاییها به دلیل بیماری رو به کاهش نهاد؛ زمانی که بومیها مجبور به کار کردن در سیستم کاری «انکومیاندا» برای اربابان اسپانیایی بودند. در سال ۱۵۶۳، کیتو بخشی از ناحیهٔ دولتی "audiencia" اسپانیا و محل حکومت نایب پرویی شد که پایتخت آن لیما بود.
پس از حدود ۳۰۰ سال از استعمارگری اسپانیاییها، کیتو شهری با حدود ده هزار نفر جمعیت بود و در سال ۱۸۲۲ بود که اکوادور به جمهوری گرن کلمبیایی سیمون بلیوار ملحق شد و در سال ۱۸۳۰ جمهوریای مستقل شد.
در سدهٔ نوزدهم، اوضاع ناحیه ناآرام بود و فرمانروایان یکی پس از دیگری به سرعت میآمدند. گابریل گارسیا مورنو در دههٔ ۱۸۶۰ با پشتیبانی کلیسای کاتولیک رم کشور را متحد ساخت. در اواخر دههٔ ۱۸۰۰، تقاضای جهانی برای کاکائو باعث وابستگی اقتصاد به صادرات کالا شد و این شرایط باعث مهاجرت به مناطق حاصلخیز ساحلی شد.
یک انقلاب آزادیخواه در نواحی ساحلی تحت رهبری الوی الفارو در سال ۱۸۹۵ باعث کاهش قدرت روحانیت شد و این حزب آزادیخواه تا زمان کودتای نظامی سال ۱۹۲۵ همچنان قدرت داشت. در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ سیاستمداران مردمی مانند رئیسجمهور خوسه ماریا ولاسکو ایباررا که در پنج دوره رئیسجمهور بود نقشی پراهمیت داشتند.
اختلاف بر سر حکومت بر قلمرویی در آمازون باعث ایجاد اختلافی طولانی مدت بین اکوادور و پرو شدهاست. در سال ۱۹۴۱، یا تشدید اختلافات بین دو کشور جنگ درگرفت. پرو ادعا میکرد که حضور نظامی اکوادور در قلمرویی که پرو مدعی آن است در واقع حمله به خاک پرو است و اکوادور نیز همین ادعا را در مورد پرو داشت. در ژوئیه سال ۱۹۴۱ سربازان به حرکت درآمدند. پرو دارای نیروی نظامی متشکل از یازده هزار و ۶۸۱ سرباز بود، درحالیکه اکوادور تنها پنج هزار و ۳۰۰ نیروی نظامی غیر ماهر و گسسته داشت که هزار و ۳۰۰ تن از آنها در نواحی جنوبی کشور استقرار یافته بودند. در پنج ژوئیه سال ۱۹۴۱، با عبور نیروهایی پرو از برخی محلهای مرزی اکوادور برای بررسی توان نظامی نیروهای مرزی این کشور درگیری بالا گرفت. در نهایت در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۱، نیروهای پرو از مرز اکوادور در رودخانهٔ زارومیلا گذشتند و رسماً حملهٔ خود را به ناحیهٔ الاوروی اکوادور آغاز کردند. در این جنگ پرو تمامی نواحی مورد ادعای اکوادور و همچنین ناحیهٔ الاورو و قسمتهایی از ناحیهٔ لوخا (حدود ۶٪ کشور) را تصرف کرد و خواستار صرفنظرکردن اکوادور از نواحی مورد ادعایش شد. نیروی دریایی پرو بندر گوایاکیول را در اختیار گرفت و بدینترتیب مانع تأمین تجهیزات مورد نیاز نیروهای اکوادور شد. پس از چندین هفته از جنگ، با فشار آمریکا و چندین کشور آمریکای لاتین جنگ متوقف شد. اکوادور و پرو در ۲۹ ژانویهٔ سال ۱۹۴۲ رسماً تفاهمنامه ریو را به نفع اتحاد نیمکره در مقابل نیروهای کشورهای محور در جنگ جهانی دوم امضاء کردند. در نهایت به دلیل پیروزی پرو نواحی مورد اختلاف به این کشور داده شد. پیش از اتمام کامل اختلافات دو جنگ دیگر اتفاق افتاده بودند. "رجوع کنید به جنگ پاکیوشا و جنگ سنپا.
رکود اقتصادی و نارضایتی عمومی باعث بازگشت به سوی سیاستهای مردمی در دههٔ ۱۹۶۰ شد، درحالیکه شرکتهای خارجی در ناحیهٔ آمازون اکوادور منابع نفتی کشف کرده و آنها را توسعه میدادند. در سال ۱۹۷۲، ساخت لولهٔ نفتی آندیان که نفت را از شرق به ساحل میآورد به اتمام رسید و بنابراین اکوادور به دومین تولیدکنندهٔ بزرگ نفت در آمریکای جنوبی تبدیل شد. در همان سال یک گروه نظامی ملی جونتا دولت را مغلوب کرد و تا سال ۱۹۷۹ همچنان بر قدرت ماند، تا اینکه در آن سال فشارهای نهادهای مردمیدموکراتیک بسیار افزایش یافت. در سال ۱۹۸۲، دولت با بحران اقتصادی ناشی از تورم بالا، کسری بودجه، کاهش ارزش پول کشور، افزایش بدهی و مشکل از صنایع غیررقابتی مواجه شد که منجر به بیثباتی دولت شده بود.
سالهای متمادی بیکفایتی در ادارهٔ کشور که با ناتوانی در رسیدگی به بدهیهای کشور در زمان حکومت نظامی آغاز شده بود، در واقع کنترل و ادارهٔ کشور را غیرممکن کرده بود. در اواسط دههٔ ۹۰، دولت اکوادور دارای نهاد اجرایی بسیار ضعیفی بود که برای راضی کردن دولتمردان در هیئت قانونگذاری و قضایی تقلا میکرد. سه رئیسجمهور آخر منتخب مردم هیچکدام تا آخر دورهٔ ریاست جمهوری خود بر سر کار نماندند.
از جمله مهمترین عوامل در بیثباتی دموکراتیک اکوادور ظهور جمعیت بومی به عنوان جزئی فعال در دولت بود. این افراد به دلیل ناتوانی دولت در تحقق وعدههایش در مورد اصلاحات ارضی، بیکاری و استثمار مالکان زمین نسبت به دولت بدبین بودند.
نهضت آنها به همراه حرکتهای مشابهِ چپگراها و طبقهٔ ممتاز باعث کاهش توان نهاد اجرایی شد. بخش عمومی و سایر بخشهای دولت سرمایهٔ سیاسی کمی در اختیار رئیسجمهور قرار میدادند، همانطوریکه در زمان عزل رئیسجمهور لوسیو گوتیِرس در آوریل ۲۰۰۵ در کنگرهٔ اکوادور اتفاق افتاد. الفردو پالاسیو معاون رئیسجمهور جای او آمد و تا زمان انتخابات عمومی اکوادور ۲۰۰۶ در ۲۰۰۶ روی کار ماند، که در ابتدا برندهای نداشت، تا زمانی که در ۲۶ نوامبر در انتخابات نهایی رافائل کورئا بر آلوارو نوبا پیروز شد.
سیاست
سیاست اکوادور به صورت سیستم رئیسجمهوری نمایندگی مردمی جمهوری است، که در آن رئیسجمهور اکوادور هم رئیس دولت و هم رهبر کشور در یک سیستم چند بخشی است. توان اجرایی در اختیار دولت است. حق قانونگذاری هم در دستان دولت و هم کنگره ملی اکوادور است. بخش قضایی جدای از بخشهای قانونگذاری و اجرایی است.
شاخهٔ اجرایی
رئیسجمهور: الفردو پالاسیو (از ۲۰ آوریل ۲۰۰۵ و بعد لوسیو گوتیِرس توسط کنگره عزل شد)
معاون رئیسجمهور: نیکانور الخاندرو سررانو آگیلار (از ۵ مهٔ ۲۰۰۵)
کابینه: رئیسجمهور کابینه را تعیین میکند و تمامی وزرا و حیطهٔ کاری آنها توسط وی تعیین میگردند. در حال حاضر ۱۵ وزیر (Ministerios) و ۷ دبیر (Secretarías) وجود دارند.
انتخابات: رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور با یک رأی برای یک دورهٔ چهار ساله طی یک انتخابات اجباری انتخاب میشوند و آنها نمیتوانند در دو دورهٔ متوالی سر کار بیایند. انتخابات عمومی پیشین در اکوادور در بیستم اکتبر ۲۰۰۲ برگزار شد که رایگیری نهایی آن در ۲۴ نوامبر ۲۰۰۲ برگزار شد و طی آن لوسیو گوتیِرس به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. در اکتبر و نوامبر ۲۰۰۶ نیر انتخابات در اکوادور برگزار شد که طی آن رافائل کورئا به عنوان رئیسجمهور و لنین مورنو به عنوان معاون رئیسجمهور انتخاب شد.
شاخهٔ قانونگذاری
کنگره ملی اکوادور با ۱۰۰ عضو در هر منطقه برای یک دورهٔ چهار ساله انتخاب میشوند.
شاخهٔ قضایی
دادگاه عالی Corte Suprema در راس این شاخهاست. طبق قانون اساسی کشور، قضات Ministros Juez توسط اعضای دادگاه عالی انتخاب میشوند، با این حال در دسامبر ۲۰۰۴ کنگرهٔ ملی کلاً جایگزین دادگاه شد.
روابط خارجی
اکوادور عمدتاً تأکید بسیاری بر رویکردهای چندجانبه در مورد مسائل بینالمللی داشتهاست. اکوادور عضو سازمان گروههای منطقهای است که از آن جمله گروه ریو، سیستم اقتصادی آمریکای لاتین، سازمان انرژی آمریکای لاتین، انجمن اتحاد آمریکای لاتین و معاهده آند میباشد. همچنین اکوادور از تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۴۵ در سازمان ملل متحد نیز عضو است.
اکوادور ارتباطی نزدیک با آمریکا دارد. در سال ۲۰۰۶، فسخ یک قرارداد توسط شرکت اکسیدنتال، یک شرکت نفتی آمریکای شمالی، باعث ایجاد تنش در آمریکا و اکوادور شد. دولت اکوادور اعلام کرد که قرارداد با این شرکت فاقد اعتبار است که این شرایط باعث کندی روند مذاکرات قراردادهای تجارت آزاد بین دو کشور شد. مدت زمان معاهدهٔ Atpdea بزودی به پایان میرسد و این بدین معنا است که روابط تجاری اکوادور با آمریکا کاهش خواهد یافت و بنابراین اکوادور مجبور خواهد شد که به دنبال بازارهای بینالمللی دیگری باشد.
دورنمای صنعت گل ناخوشایند است. آمریکا بیش از ۷۵٪ از صادرات گل اکوادور را مصرف میکند. بر اساس تخمینها شکست سیاست خارجی اکوادور سالانه بیش از ۳۰ هزار فرصت شغلی را در این کشور از بین میبرد.
جغرافیا
اکوادور دارای سه منطقهٔ جغرافیایی عمده به همراه یک ناحیهٔ جزیرهای در اقیانوس آرام است.
La Costa، یا ساحل، شامل منطقهٔ ساحلی در قسمتهای غربی کشور شامل خط ساحلی اقیانوس آرام است.
La Sierra، نوار مرتفعی است که از شمال به جنوب کشور کشیده شده و در زمینهای کوهستانی آن کوههای آند قرار دارند.
El Oriente، (شرق) شامل جنگل آمازون در قسمتهای شرقی کشور است که حدود کمتر از نیمی از مساحت کشور را شامل میشود ولی کمتر از ۵٪جمعیت در این ناحیه زندگی میکنند.
Región Insular، شامل جزایر گالاپاگس و حدود ۱۰۰۰ کیلومتر (۶۲۰ mi) از غرب اقیانوس آرام است.
کیتو پایتخت اکوادور است و در استان پیچینچا در ناحیهٔ سیِرا واقع است. گوای اکیل بزرگترین شهر اکوادور است که در استان گوایاس در کُستا واقع است. در مورد شهر کوتوپکسی که در جنوب کیتو در استان مجاور همنام قرار دارد به اشتباه گفته شده که فعالترین و بلندترین آتشفشان جهان در آنجا قرار دارد، اما در حقیقت چندین قله در شمال شیلی و جنوب پرو بلندتر و فعالتر از آن هستند. در عین حال آتشفشان چیمبوراسو با ارتفاعی بین ۶٬۲۶۷ تا ۶٬۳۱۰ متر، بلندترین قلهٔ اکوادور است.
تقسیمات کشوری
اکوادور دارای ۲۲ استان است که هریک مرکز اجرایی خود را دارد.
مراکز استانها در داخل پرانتز آورده شدهاند.
اقتصاد
اکوادور دارای منابع نفت غنی و زمینهای کشاورزی پرمحصول است. از آنجا که اکوادور کالاهای اصلی مانند نفت، موز و میگو صادر میکند، نوسانات در بازارهای جهانی میتواند تأثیر بسیاری بر اوضاع داخلی این کشور داشته باشد. صنعت اکوادور عمدتاً در راستای ارائهٔ خدمات در بازارهای داخلی است. وخیم شدن شرایط اقتصادی اکوادور در سالهای ۹۸–۱۹۹۷ باعث شد که این کشور دچار بحرانهای مالی و اقتصادی شدیدی در سال ۱۹۹۹ بشود. برخی عوامل خارجی مانند پدیدهٔ جوی النینیو در سال ۱۹۹۷، کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی در ۹۸–۱۹۹۷ و بیثباتی بازار بینالمللی در همان دوران این بحرانها را قابل پیشبینی کرده بود. این عوامل سیاست اقتصادی دولت اکوادور را که تلفیقی از کسریهای مالی بزرگ و سیاستهای مالی انبساطی بود بیشتر برجسته ساخت و باعث کاهش ۳/۷ درصدی تولیدات خالص داخلی سالانه، تورم ۲/۵۲٪ و کاهش ۶۵درصدی ارزش پول ملی کشور در سال ۱۹۹۹ شد که این عوامل منجر به ناتوانی بیشتر اکوادور در پرداخت بدهیهای خارجی در آن سال شد.
در ۹ ژانویه، ۲۰۰۰، دولت رئیسجمهور جمیل مهواد اعلام کرد که برای مقابله با این بحرانها ازین پس دلار آمریکا به عنوان پول رایج کشور مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده از دلار آمریکا به عنوان پول رایج کشور به جای تثبیت پول ملی به آن بدین معنا است که فایدههای ضرب پول به اقتصاد آمریکا تعلق میگیرد، چه آن را جبران کند یا نکند. اعتراضات در پی این قضیه باعث عزل رئیسجمهور شد و معاون وی نوبوئا به جای وی سر کار آمد.
دولت نوبوئا نیز استفاده از دلار را به عنوان هستهٔ اصلی راهکار خود برای بهبود اوضاع اقتصادی برگزید. دولت در این زمینه وارد مذاکره با صندوق بینالمللی پول (IMF) شد و نتیجهٔ مذاکرات ترتیب یک دورهٔ ۱۲ ماهه برای آمادهسازی شرایط توسط IMFبود. سایر راهکارهای اقتصادی دولت اکوادور شامل تلاش برای کاهش کسری مالی دولت، اجرای اصلاحات ساختاری برای تقویت سیستم بانکی و بهدست آوردن دوبارهٔ کنترل بر بازارهای خصوصی سرمایه بود. با گرانی نفت در بازارهای جهانی اقتصاد اکوادور اندکی بهبود یافت و در سال ۲۰۰۰ تولیدات خالص داخلی به سقف ۹/۱٪ رسید. با این وجود، ۷۰٪ مردم اکوادور زیر خط فقر بهسر میبرند که بیش از دو برابر آمار ۵ سال پیش از آن است. تورم در سال ۲۰۰۰ معادل ۱/۹۶٪ بود، اما نرخ تورم رو به کاهش است. تورم ماهانه در اکوادور در فوریهٔ ۲۰۰۱ برابر با ۹/۲٪ بود. امروزه صنعت توریسم و جهانگردی یکی از اصلیترین درآمدهای اکوادور است و از امنیت، جاذبههای طبیعی و مقرون به صرفه بودن این کشور میتوان به عنوان عوامل رونق جهانگردی نام برد.
جمعیتشناسی
نژاد مردم اکوادور متنوع است. بزرگترین گروه نژادی در اکوادور مستیزوها هستند که تلفیقی از اجداد اسپانیایی و سرخپوستان هستند و بیش از ۶۵٪ جمعیت را تشکیل میدهند. سرخپوستان اکوادور از لحاظ جمعیتی دوم هستند و حدوداً یک سوم جمعیت فعلی اکوادور معادل ۲۵٪ را تشکیل میدهند. سفیدپوستان اغلب از کسانی هستند که به ایشان کریولو گفته میشود؛ کسانی که نیاکانشان، خالص اسپانیاییها بودهاند و حدود ۷٪ جمعیت را شامل میشوند. اندک افراد اکوادوریهای آفریقاییتبار، شامل دورگههای سیاهپوست-سفیدپوست و نیز زامبوها (دورگههای سیاهپوست-سرخپوست) که عمدتاً در اسمرالداس و ایبرا قرار دارند و مهاجرین بقیهٔ جمعیت را تشکیل میدهند. خارجیهای بسیاری در اکوادور زندگی میکنند. همچنین اکوادوریهای بسیاری در کشورهای اسپانیا، ایتالیا و آمریکا بهسر میبرند.
منطقهٔ جنگلی گرمسیری در شرق منطقهٔ کوهستانی تقریباً خالی از جمعیت است و تنها حدود ۳٪ جمعیت در آنجا ساکن هستند.
اگرچه بر اساس قانون اساسی اکوادور باید بیش از ۳۰٪ درآمد خالص صرف آموزش شود، اما دولت اعلام کرده که هدف دولت تخصیص ۱۱٪ از بودجه برای آموزش است. بر اساس تخمینها مصارف تولیدات خالص ملی (GDP) اکوادور در سال ۲۰۰۳ به ۴٪ میرسد. بر اساس گزارشها بخش هزینههای کودکان سازمان ملل (یونیسف) سطح سواد در اکوادور بالای ۹۰٪ است، اما بیش از ۱۰ سال است که تغییری در این رقم به وجود نیامدهاست. سازمان فرهنگی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل (UNESCO) در گزارشها خود اعلام کرده که تنها ۸۷٪ از معلمان مدارس ابتدایی و ۷۲٪ از معلمان دبیرستانها در اکوادور آموزش دیده هستند. سیستم آموزش همگانی در اکوادور رایگان است و تحصیل برای افراد ۵ تا ۱۴ سال اجباری است. با این وجود بر اساس گزارشها وزارت آموزش و پرورش اکوادور تنها ۱۰٪ از بچههای بالای ۵ سال در این کشور به صورت روزانه به آموزش دسترسی دارند و تنها ۶۶٪ از دانشآموزان دورهٔ ۶ سالهٔ تحصیل را تکمیل میکنند.
در مناطق روستایی تنها ۱۰٪ از نوجوانان وارد دبیرستان میشوند. بر اساس گزارشها وزارت آموزش و پرورش میانگین دورهٔ تحصیل در این کشور ۷/۶ سال است. اکوادور دارای شصت و یک دانشگاه است که بسیاری از آنها در حال حاضر مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری ارائه میکنند، اما تنها ۱۸٪ دانشکدههای دانشگاههای دولتی این کشور مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری میدهند. ۳۰۰ انستیتوی عالی نیز در اکوادور دورههای آموزشی تخصصی و حرفهای ارائه میکنند. لایحهٔ اصلاح تحصیلات عالیه نظارت بر این انستیتوهای فاقد قانون مناسب را از وزارت آموزش و پرورش سلب و به CONESUP واگذار کرد.
مذهب
تقریباً ۷۰٪ از اکوادوریها کاتولیک هستند. عمدهٔ مردم اکوادور مذهبی هستند و در آیینها شرکت میکنند. در مناطق روستایی اکوادور برخی مواقع، عقیدههای بومی و مسیحیت نیز وجود دارد.
تعداد مسلمانان در اکوادور بسیار کم است. تعداد یهودیان در این کشور تنها ۱۰۰۰ تن است که اغلب از ریشهٔ آلمانی یا ایتالیایی هستند.
همچنین تعدادی یهودی سفاردیک (یهودیان جودوی اسپانیایی) نیز وجود دارند. تعداد کمی از آنها در حال حاضر اعتقادات جودوی دارند و بیشتر مسیحیانی هستند که اجدادشان کاتولیک شدهبودند.
فرهنگ
فرهنگ اصلی اکوادور با اکثریت مستیزوی اکوادور تعریف شدهاست و مانند نیاکانشان تلفیقی از اروپا، عوامل سرخپوستی و نیز متأثر از آفریقا است که از اجداد برده خود به ارث بردهاند. جوامع بومی اکوادور در ابعاد مختلف این فرهنگ غالب را پذیرفتهاند، اما برخی خود فرهنگی ویژهٔ خود نیز دارند، خصوصاً در جوامع دورتر منطقه آمازون. آفریقایی-اکوادوریهایی که کمتر به این فرهنگ غالب پیوستهاند، در واقع قربانیان بیکاری و تبعیضنژادی هستند.
ورزش
متداولترین ورزش در اکوادور و اغلب کشورهای آمریکای جنوبی فوتبال است. از جمله تیمهای حرفهای مشهور اکوادور «بارسلونا اس. سی» و «سی.اس. اِمِلک» از شهر گوایاکیول، Liga Deportiva Universitaria de Quito و El Nacional (تیم نیروهای مسلح اکوادور) از شهر کیتو و تیم «المدو» از شهر ریوبامبا و Deportivo Cuenca از شهر کوئنکا است. مسابقههای اکوادور پربینندهترین وقایع ورزشی در اکوادور است. اکوادور در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ به دورهای نهایی راه پیدا کرد. اکوادور در جام جهانی ۲۰۰۶ با شکست دادن لهستان و کاستارایسا در گروه A پس از آلمان جای گرفت و برای اولین بار به دور دوم راه پیدا کرد که در این دور یک بر صفر در مقابل انگلیس متوقف شد. فوتسال نیز خصوصاً به صورت جمعی در اکوادور متداول است.
طبقه متوسط و اشراف تحصیلکردگان اکوادور همچنین علاقهٔ بسیاری به ورزش تنیس دارند و بسیاری از این میان به دستاوردهای بینالمللی قابلتوجهی دست یافتهاند که از آن جمله فرانسیسکو سگورا، آندرس گومس و در دههٔ ۱۹۹۹۰ نیکولاس لاپنتی میباشد. بسکتبال نیز در اکوادور متداول است و «اکواوالی» که ورزش سه نفری مشابه والیبال است از جمله ورزشهای مخصوص اکوادور است. گاوبازی تنها در سطحی حرفهای در کیتو در طی فستیوالهای سالیانه که یادآور ساخت این شهراست برگزار میشود، اما صورت خطرناک این ورزش rodeos montubios طی جشنهای محلی در بسیاری از مناطق روستایی همچنان برگزار میشود.
ورزشهای المپیک نیز در اکوادور متداول هستند، خصوصاً از زمانی که در سال ۱۹۹۶ اکوادور اولین مدال طلای خود را در بارزیهای المپیک توسط جفرسون پرس در مسابقات راهپیمایی ۲۰ کیلومتر دریافت کرد. در اکوادور علاقهٔ بسیاری به ورزشهای جدید مانند دوچرخهسواری در کوهستان، کوهنوردی، موتورسواری، موجسواری، پینتبال (اکوادوریها در قارهٔ خود جزء شش تای اول قرار دارند) وجود دارد.
خوراک
غذا در اکوادور بسیار متنوع است و در مناطق مختلف با شرایط کشاورزی مختلف متفاوت است. خوک، مرغ، گوشت گاو یا خوکچه هندی در نواحی کوهستانی بسیار پرطرفدار هستند و با انواع غلات، سیبزمینی یا برنج مصرف میشوند. از جمله غذاهایی که پخت آن در خیابانهای اکوادور در مناطق کوهستانی بسیار رایج است، سیب زمینی با گوشت خوک است. Fanesca نیز از غذاهای رایج در اکوادور است که در واقع یک نوع سوپ است که درچله روزه تهیه میشود و در آن انواع گوناگون لوبیا (لوبیا سبز، باقالای لیما و chochos) و شیر است و معمولاً با ماهی مصرف میشود.
در اکوادور انواع گوناگون میوههای تازه، در همه فصول در دسترس مردم است و خصوصاً در ارتفاعات پایینتر میوهها بیشتر و متنوع تر هستند. غذاهای دریایی در مناطق ساحلی بسیار متداول هستند، خصوصاً شاهمیگو. میگو در اکوادور بسیار متداول و تازه میباشد. بارهنگ و بادام زمینی مواد اصلی بسیاری از غذاها در مناطق ساحلی هستند که عموماً به دو صورت سرو میشوند: به صورت «کالدو» یا سوپ که ممکن است یه صورت "aguado" (سوپی رقیق، معمولاً با گوشت) یا «caldo de leche» سوپ خامهای سبزیجات باشد. صورت دوم غالباً با برنج، گوشت یا ماهی در یک «منسترا» (خورش)، سالاد یا سبزیجات است. Patacones از جمله غذاهای مکمل در نواحی ساحلی است.
از جمله غذاهای رایج در مناطق ساحلی عبارتاند از: سِویچه، پند آلمیدون، کورویش، گواتیتا، انسبویادو و امپاناداس، در مناطق کوهستانی غذاهای رایج عبارتاند از: هورنادو، فریتادا، هیومیتاس، تامالس، لاپینگاشس و غیره
هنر
نقاشان اکوادوری
فیلم
«کرونیکاس» فیلم سال ۲۰۰۵، با نویسندگی و کارگردانی سباستین کوردرو و با بازی جان لگیسامو به زبان اسپانیایی، تماماً در اکوادور تهیه و کارگردانی شدهاست.
قسمتی از فیلم ماریا سرشار از برکت در سال ۲۰۰۴، در اکوادور فیلمبرداری شدهاست، اگرچه کلاً این فیلم در کلمبیا تهیه شدهاست.
«The Dancer Upstairs» در سال ۲۰۰۳ نیز در اکوادور تهیه شده، کارگردان فیلم جان مالکویچ و بازیگر اصلی آن خاویر باردم است.
فیلم Beyond the Gates of Splendor سال ۲۰۰۲ به کارگردانی جیم هانون فیلمی مستند دربارهٔ پنج مبلغ مذهبی است که در دههٔ ۱۹۵۰ به دست هندیهای هئارانی کشته شدند. این فیلم در واقع اولین فیلم هانون بر اساس یک داستان واقعی است. وی این داستان را در فیلم The End of the Spear ساخته شده در هالیوود در سال ۲۰۰۶ مورد استفاده قرار داد، و هدف از این کار جلب گروههای مسیحی بود. قسمت بیشتر این فیلم در پاناما فیلمبرداری شدهاست.
فیلم Proof of Life (۲۰۰۰) با بازی مگ رایان و راسل کرو نیز در اکوادور فیلمبرداری شدهاست. با این حال داستان این فیلم در واقع مربوط به کشوری افسانهای در آمریکای جنوبی به نام «تکالا» میباشد. نهضت چریکی که در این فیلم به تصویر کشیده شدهاست در واقع یادآور جاده درخشان پرو یا نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (FARC) میباشد.
فیلم Ratas, Ratones, Rateros نوشته و کارگردانی شده توسط سباستین کوردرو ی اکوادوری در سال ۱۹۹۹ فیلمی اکوادوری در مورد یک quiteño ۱۸ سالهاست که عموزادهاش که دزدی در شهر ساحلی ناامن گوایاکیول است، همه را گرفتار میکند. تعدادی منتقدان از به تصویر کشیدن چنین اختلاف فاحشی بین منطقهٔ ساحلی (گوایاکیول) و مناطق کوهستانی (کیتو) در این فیلم انتفاد کردند که این شرایط در واقع نشاندهندهٔ اعتقادات شدید بومی و منطقهای در افراد این دو ناحیهاست.
یافتن فیلم Entre Marx y una Mujer Desnuda (۱۹۹۵) که با عنوان Between Marx and a Nude Woman مشهور است، سخت است ولی این فیلم که ساختهٔ کامیلو لزوریاگا اکوادوری است دربارهٔ زندگی جوانان چپگرای اکوادوری در کشوری با اندک اثراتی از سیستمهای فئودال و پر از کودتای گاهوبیگاه است.
فیلم "Sensaciones" در سال ۱۹۹۱ به کارگردانی خانوادگی خوان استبان کوردرو و ویویانا کوردرو است که در اکوادور فیلمبرداری شدهاست. ویویانا کوردرو بعدها درگیر ساخت فیلم «Ratas, Ratones, y Rateros» در سال ۱۹۹۹ شد و سپس به ساخت فیلم «Un Titán en el Ring» در سال ۲۰۰۲ پرداخت.
فیلم Vibes در دههٔ ۱۹۸۰ با بازی سیندی لپر و چف گلدبلام نیز در اکوادور فیلمبرداری شدهاست. شهرهای آندان محل فیلمبرداری این فیلم بودند.
علاوه بر فیلم، دررمان داستانیعلمی راد گلن سلطان آمریکا نیز به مکانهای در اکوادور اشاره شدهاست.
حمل و نقل
اکوادور دارای شبکهای از بزرگراههای ملی میباشد که Ministerio de Obras Públicas y Comunicaciones (وزارت کارهای دولتی و ارتباطات) نهاد دولتی مسئول حفظ و نگهداری از آنها است. بزرگراه سراسری آمریکا قسمتهای شمالی و جنوبی کشور را به هم متصل میسازد و همچنین اکوادور را از شمال به کلمبیا و از جنوب به پرو متصل میکند. کیفیت جادهها، حتی در شاهراهها بسیار متفاوت است.
جستارهای وابسته
تظاهرات ۲۰۱۲ اکوادور
جنگ استقلال اکوادور
استانهای اکوادور
تیم ملی فوتبال اکوادور
فهرست شهرهای اکوادور
بومیهای اکوادور
سینمای اکوادور
کانتونهای اکوادور
منابع
Wikipedia contributors, "Ecuador," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ecuador&oldid=194243243 (accessed February 26، ۲۰۰۸).
پیوند به بیرون
پورتال اکوادور - فارسی
ریاست جمهوری اکوادور
مهاجرت و اقامت در اکوادور - فارسی
انجمن دوستی ایران و اکوادور - فارسی
راهنمای سفر به اکوادور
ایرانیان مقیم اکوادور - فارسی
استانهای اکوادور
گروه تجاری ایران و اکوادور - فارسی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۳۰ (میلادی)
جمهوریها
شمال آمریکای جنوبی
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی
کشورهای عضو اوپک
کشورهای عضو پیشین اوپک
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای هممرز با اقیانوس آرام
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6841 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%B1 | السالوادور | السالوادور () بهطور رسمی جمهوری السالوادور () کوچکترین و پرتراکمترین کشور منطقه آمریکای مرکزی است. پایتخت آن سان سالوادور است.
این کشور در جنوب آمریکای شمالی قرار دارد و به دریا هم راه دارد. السالوادور توسط کشورهای هندوراس، گواتمالا و همچنین خلیج فونسکا و اقیانوس آرام دربرگرفته شدهاست.
جمعیت این کشور ۶٬۸۲۶٬۰۰۰ نفر است که اکثریت آنان از تبار مستیزو (دورگه سرخپوست و اسپانیایی) هستند. بیشتر مردم السالوادور مسیحی هستند که بیش از نیمی از آنها از پیروان شاخه کاتولیک رومی از مسیحیت هستند. برنج و لوبیا از مهمترین مواد غذایی مردم این کشور است.
مساحت آن ۲۱۰۴۱ کیلومترمربع است. زبان رسمی آن اسپانیایی و واحد پول آن دلار آمریکا است. بیتکوین نیز در سال ۲۰۲۱ پول قانونی این کشور معرفی شدهاست. السالوادور اولین کشوری میباشد که بیتکوین را پول رسمی و قانونی معرفی کردهاست. (تا سال ۲۰۰۱ کولون السالوادور بود).
این کشور مستعمره اسپانیا بوده و در سال ۱۸۲۱ استقلال یافتهاست. زبانهای محلی ناهوات و لنکا که قبلاً رایج بوده تقریباً از میان رفتهاند.
این کشور گرفتار کودتاهای متعدد و خشونت سیاسی بودهاست. السالوادور در سال ۱۹۳۱ میلادی، به دلیل سقوط قیمت قهوه در بازارهای جهانی با بحران عظیم اقتصادی روبهرو شد. اوضاع نابسامان اقتصادی، نارضایتی شدید مردم السالوادور را برانگیخت و شورشهای دانشجویی و مردمی علیه دیکتاتوری هرناندز مارتینز آغاز شد. به دنبال این شورشها، جنگ داخلی اوج گرفت و این جنگ سبب شد شمار بسیاری از مردم السالوادور به کشورهای همسایه پناهنده شوند.
این کشور در سال ۱۹۶۹ میلادی با کشور همسایه خود هندوراس بر سر یک گل فوتبال جنگید. پس از آن، جنگهای داخلی دوازده ساله (۱۹۷۹–۱۹۹۱) السالوادور زیانهای فراوانی به نهادها و سازمانهای این کشور وارد آورد.
در این جنگ داخلی که طی سالهای یادشده بین گروههای چریکی چپگرا و نیروهای دولتی السالوادور جریان داشت حدود ۷۵ هزار تن کشته و بیش از هفت هزار تن ناپدید شدند.
تاریخ
در قدیم در منطقه کنونی السالوادور سرخپوستان پیپیل در قسمت غربی و سرخپوستان لنکا در قسمت شرقی سکونت داشتند. پیپیلها در حدود سال ۹۰۰ میلادی به این مناطق آمده بودند و با سوزاندن شهرهای ساکنان پیشین، شهرهای خود را بنا کرده و یک پادشاهی به نام «کوزکاتلان» را بنیاد نهادند. کوزکاتلان در زبان پیپیل به معنای «مکان جواهرات الماس» بود و هماینک نیز برای اشاره به فردی از السالوادور که تبار و فرهنگش با آن تمدن مرتبط است از عبارت کوزکاتلانی (Cuzcatleco) استفاده میشود. از تمدن مایاها در السالوادور نیز مکانهای باستانی چندی بهجا مانده که از آنجمله میتوان به تازومال، خویا دکرن، کاسا بلانکا و چالچوپا اشاره کرد.
پارک ملی باستانشناسی سیهوآتان در السالوادور که با ۷۳ هکتار مساحت یکی از محوطههای تاریخی ارزشمند منطقه آمریکای جنوبی بهشمار میآید، یکی از نخستین سکونتگاههای مایاها بوده و آثار تاریخی زیادی را از این تمدن با قدمتی بیش از ۹۰۰ سال در خود جای دادهاست.
منطقه السالوادور در سال ۱۵۲۵ میلادی توسط پدرو د آلواردو برای اسپانیا تصرف شد. در ۱۸۲۱ میلادی السالوادور از حکومت اسپانیا آزاد شد و بخشی از مکزیک شد. در سال ۱۸۲۳ میلادی اتحادیهای به نام «ایالات متحده آمریکا مرکزی» از مکزیک جدا شد که السالوادور نیز یکی از این ایالات بود. این ایالات متحده تا سال ۱۸۳۸ میلادی دوام آورد اما در آن تجزیه شد و السالوادور نیز در آن تاریخ از اتحادیه جدا شده و تبدیل به یک جمهوری مستقل شد.
پس از استقلال، ال سالوادور بهطور رسمی دموکراسی بهشمار میآمد اما در واقع این کشور توسط «چهارده خانواده» اداره میشد. در سال ۱۹۳۱ میلادی دیکتاتور ماکسیمیلیانو هرناندز مارتینز به قدرت رسید و در ۱۹۳۲ میلادی خیزشی روستایی به رهبری آگوستین فارابوندو مارتی را با خشونت سرکوب کرد. پس از سقوط هرناندز، السالوادور بهطور متناوب دولتهای دموکراتیک و دیکتاتوری به خود دیدهاست، اما به نُدرت یک دولت غیرنظامی در این کشور بر سر کار بودهاست.
طی سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در السالوادور، نیکاراگوئه، و گواتمالا فضاهای دمکراتیک مسدود شد و قتل روشمند مخالفان باعث شد تا بخشهای وسیعی از مردم به سوی مبارزه مسلحانه سوق داده شوند.
در ۱۹۶۹ به دنبال یک مسابقه فوتبال بین تیمهای السالوادور و هندوراس جنگ درگرفت. قدرت سیاسی و اقتصادی در دست چند خانواده متمرکز است و این منجر به تنش اجتماعی شدهاست. از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۲ نظامیان با پشتیبانی آمریکا و یاری جوخههای مرگ جناح راست افراطی، به مبارزه با چریکهای چپگرای جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی پرداختند که در نتیجه این کشور در وضعیتی شبیه به جنگ داخلی بهسر میبرد. در ۱۹۹۲ موافقت صلحی بین این نیروها حاصل شد و حکومت چندحزبی قانونی دوباره برقرار گشت.
در خلال جنگ داخلی ۱۲ ساله این کشور واقعه کشتار غیرنظامیان موسوم به 'قتلعام الموزوته'، در حد فاصل ۱۱ تا ۱۳ دسامبر سال ۱۹۸۱ میلادی (۱۳۶۰ خورشیدی) اتفاق افتاد. در این رویداد حدود یک هزار غیرنظامی در عملیات سرکوب شورشهای این کشور توسط ارتش تحت حمایت آمریکا در شهر 'ال موزوته' السالوادور کشته شدند. اجساد این کشته شدگان در یک گور دسته جمعی در سال ۱۹۹۲ کشف شدند. گفته میشود که سر مقتولین را قطع میکردند و شکم کودکان را با سر نیزه پاره کردهاند.
جغرافیا
السالوادور کوچکترین جمهوری آمریکای مرکزی است که از شمال و مشرق به هندوراس، از جنوب به اقیانوس آرام، و از مغرب به گواتمالا محدود است.
این کشور کوهستانی است، رشتههای کوهستانی در امتداد مرز با هندوراس و زنجیرههای آتشفشانی و بلندتر در جنوب قرار دارد. آب و هوای آن در ساحل، استوایی مرطوب و بسیار گرم است، در حالی که مناطق درونی معتدل است.
السالوادور بیش از ۳۰۰ رودخانه دارد که مهمترین آن رود لمپا است که از گواتمالا سرچشمه میگیرد و تنها رودخانه قابل کشتیرانی در السالوادور است. لمپا و شاخههای آن حدود نیمی از کشور را آبیاری میکند.
بلندترین کوه آتشفشان سانتا آنا به ارتفاع ۲۳۸۱ متر و بلندترین نقطهٔ کشور، کوه سرو ال پیتال به ارتفاع ۲۷۳۰ متر است.
شهرهای مهم آن سان سالوادور، سانتا آنا، سویاپانگو و سان میگوئل و بندرهای آن ژاکوآران و لالیبرتاد هستند.
السالوادور در تاریخ خود شاهد زمینلرزههای ویرانگر و فورانهای آتشفشانی بودهاست. سان سالوادور در سال ۱۷۵۶ و پس از آن در سال ۱۸۵۴ توسط زمینلرزه نابود شد و لرزههای ۱۹۱۹، ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ نیز آسیب زیادی به این شهر زد. این کشور بیش از بیست آتشفشان دارد که دوتای آنها یعنی سان میگوئل و ایزالکو در سالهای اخیر فعال بودهاند.
در السالوادور چندین دریاچه نیز وجود دارد که در دهانه آتشفشانها تشکیل شدهاند که مهمترین آنها دریاچه یوپانگو و دریاچه کوآتپاکه هستند. دریاچه گویخا بزرگترین دریاچه طبیعی السالوادور است. با سدسازی بر روی رود لمپا چندین دریاچه مصنوعی نیز پدید آمده که بزرگترین آنها «امبالسه سرون گرانده» نام دارد.
تقسیمات کشوری
السالوادور به ۱۴ استان (departamentos) تقسیم شده که هر استان نیز خود به بخشهایی (municipios) تقسیم گشتهاست.
شهرها
سیاست
وزن حضور ۱٫۶ میلیون مهاجر السالوادوری در ایالات متحده، که سیاست مهاجرتی خود را سختتر میکند، بر روی سیاست خارجی حکومت سان سالوادور سنگینی بسیار دارد. این مهاجران پول بسیاری از ایالات متحده به بستگان خود در السالوادور میفرستند و دولت پیشین السالوادور میکوشید برای حفظ این منشأ درآمد که از ارکان اقتصاد ملی است باعث آزردگی دولت آمریکا نشود. تا سال ۲۰۱۲ سیاست خارجه السالوادور در تمام صحنههای بینالمللی کاملاً هماهنگ با واشینگتن بود و تنها کشور آمریکای لاتین است که در عراق نیرو داشت.
مائوریسیو فونس رئیسجمهور السالوادور از «جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی» که دارای سابقه روزنامهنگاری است در انتخابات ۱۵ مارس ۲۰۱۲ این کشور به پیروزی رسید و به ۲۰ سال حکومت راستگرایان پایان داد. فونس قبلاً سه بار در انتخابات ریاست جمهوری السالوادور شرکت کرده اما موفق به پیروزی نشده بود.
درپی سر کار آمدن موریسیو فونس در اوت ۲۰۱۲ سفارت کوبا در پایتخت السالوادور پس از ۴۸ سال قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور، ازنو گشایش یافت. روابط بین دو کشور کوبا و السالوادور از سال ۱۹۶۱ و تقریباً بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در این جزیره به رهبری «فیدل کاسترو» قطع شد. السالوادور تنها کشور در آمریکای لاتین بهشمار میآمد که پس از انقلاب کوبا با هاوانا روابط دیپلماتیک برقرار نکرده بود که این ارتباط سرانجام پس از ۴۸ سال برقرار شد.
اقتصاد
پولی که دو نیم میلیون مهاجر السالوادوری به ایالات متحده از آن کشور به بستگان خود در السالوادور میفرستند از پایههای اقتصاد السالوادور بهشمار میآید.
السالوادور موفق نشد به برخی از اهداف بودجه تعیین شده برای سال ۲۰۱۱ دست پیدا کند که موجب شد صندوق بینالمللی پول برنامه وام ۷۵۰ میلیون دلاری به این کشور را در آوریل ۲۰۱۲ متوقف کند.
صندوق بینالمللی پول اعلام کردهاست رشد اقتصادی یک و نیم درصدی السالوادور در سال ۲۰۱۱ کمتر از رقم مورد پیشبینی بود در حالیکه هزینه عمومی و بدهی این کشور فراتر از حد انتظار افزایش یافت. در آوریل ۲۰۱۲ هکتور دادا، وزیر اقتصاد السالوادور، در پی اختلاف نظر با رئیسجمهور این کشور بر سر سیاستهای اقتصادی، از مقام خود کنارهگیری کرد. موریسیو فونس، رئیسجمهور السالوادور، معاون وزیر بازرگانی و صنعت را به عنوان جانشین دادا منصوب کردهاست.
هماینک گردشگری سریعترین رشد را در میان بخشهای گوناگون اقتصادی در السالوادور دارد.
مردم
جمعیت این کشور ۶٬۱۰۰٬۰۰۰ نفر است که اکثریت آنان از تبار مستیزو (دورگه سرخپوست و اسپانیایی) هستند. بیشتر مردم السالوادور مسیحی هستند که بیش از نیمی از آنها از پیروان شاخه کاتولیک رومی از مسیحیت هستند.
ژنرال هرناندز مارتینز در سال ۱۹۳۰ قانونی را تصویب کرد که بر پایه آن ورود سیاهپوستان، زردپوستان وکولیها به السالوادور ممنوع اعلام شد. این قانون تا دهه ۱۹۸۰ پابرجا بود.
بر اساس برآوردها، بین ۲۵ تا ۳۴ درصد، معادل یک میلیون و هفتصد هزار تا دو و نیم میلیون نفر از اهالی السالوادور در خارج زندگی میکنند که ۱٫۶ میلیون از آن (در سال ۲۰۰۹) ساکن ایالات متحده بودند. جمعیت السالوادوریهای خارج از کشور که بسیار سازمان یافتهاست از حمایت «معاونت وزارت سالوادوریهای مقیم خارج» که حافظ منافع آنها است، برخوردار است. در روزنامههای داخلی بخشها و صفحات کاملی به آنها اختصاص دارد.
مسیحیان فلسطینی از مهاجران کمجمعیت اما مهم در صحنه سیاسی و اقتصادی السالوادور هستند. این گروه شرکتهای تجاری، صنعتی و ساختمانی مهمی را ایجاد کردهاند و در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۴ هم آنتونیو ساکا، رئیسجمهور وقت، و هم رقیب انتخاباتی او شفیق حنضل، هردو از فلسطینیتباران مسیحی بودند.
میزان امید به زندگی برای مردان ۷۱٫۶ و برای زنان ۷۸٫۷ سال است.
فرهنگ
فرهنگ مستیزو در السالوادور چیرگی دارد. مردم مستیزو در نتیجه آمیختگی و ازدواج مردم بومی سرخپوست کوزکاتلان با مهاجران اروپایی که به این منطقه وارد شدند پدید آمدند. فرهنگ مستیزو از هر دو فرهنگ، یعنی هم از فرهنگ بومی سرخپوستی و هم از فرهنگ اسپانیایی، تأثیر زیاد گرفتهاست. کلیسای کاتولیک نقش مهمی در فرهنگ السالوادور ایفا میکند و اسقف اسکار رومرو به خاطر نقش بنیادینش در مقاومت علیه نقض حقوق بشر که در دوران جنگ داخلی رخ میداد به عنوان قهرمان ملی شناخته میشود.
نقاشی، کاشیکاری و بافندگی از هنرهای دستی اصلی در السالوادور بهشمار میآیند. مهمترین نویسندگان کشور عبارتند از فرانسیسکو گاویدیا (۱۹۵۵–۱۸۶۳)، سالارروئه، کلاودیا لارس، آلفردو اسپینو، پدرو جفروی ریواس، مانلیو آرگوئتا، و خوزه روبرتو سئا. روکه دالتون از شاعران نامدار این کشور است. از شخصیتهای هنری سده بیستم السالوادور میتوان به بالتاسار پولیو، فیلمساز، پاتریشیا چیکا، کارگردان، فرناندو یورت، هنرمند، و تانیو سالازار، کاریکاتوریست، اشاره کرد.
بزهکاری
پیدایش و گسترش گروههای جوانان بزهکار (ماراسها) در السالوادور از مشکلات این کشور است.
در ایالات متحده در شرایط اجتماعی بسیار سخت بسیاری از جوانان خانوادههای مهاجر السالوادوری به گروههای خیابانی که در گتوها رشد کرده، میپیوندند. پس از دستگیری، محکومیت و زندان، آنها به کشور خود بازگردانده شده و به این ترتیب جذب گروههای محلی گردیده، مهارت و تجربه خود را در زمینه سلاح و خشونت در اختیارشان مینهند. به این ترتیب شبکههایی در السالوادور، هندوراس و گواتمالا به عنوان کارگزاران ساختار گروههای بزهکار ایجاد میگردند.
دولت این کشور از سال ۲۰۰۹ که سرکوب تبهکاران را آغاز کرده چهار هزار نیروی ارتش را برای تقویت پلیس به خیابانها اعزام کردهاست. السالوادور در سال ۲۰۱۱ بیشترین آمار قتلها را پس از جنگ داخلی با چهار هزار و ۳۰۸ نفر داشت.
جستارهای وابسته
زمینلرزه السالوادور
تیم ملی فوتبال السالوادور
فهرست سفارتهای السالوادور
فهرست فرودگاههای السالوادور
فرودگاه بینالمللی السالوادور
دانشگاه السالوادور
منابع
Wikipedia contributors, "El Salvador," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed August ۲، ۲۰۱۲).
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۱ (میلادی)
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۴۲ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۲۱ (میلادی) در آمریکای شمالی
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای مرکزی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
لیبرال دموکراسی
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6844 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7 | کاستاریکا | کاستاریکا با نام رسمی جمهوری کاستاریکا کشوری واقع در آمریکای مرکزی است. پایتخت این کشور شهر سان خوزه (کاستاریکا) و واحد پول آن کولون کاستاریکا میباشد.
جمعیت این کشور ۵٬۱۱۰٬۰۰۰ نفرو زبان رسمی آن اسپانیایی است. ۴۰ درصد از مردم آن سفیدپوست، ۳۱ درصد مستیزو (دورگه سفید و سرخپوست) و بقیه از دیگر نژادها هستند. سفیدپوستان کاستاریکا، بیشتر اسپانیاییتبار هستند.
شاخه کاتولیک رومی از مسیحیت مذهب رسمی کاستاریکا است. ۷۰ درصد مردم این کشور کاتولیک، حدود ۱۴ درصد پروتستان و ۱۱٫۳ درصد بیدین هستند.
کاستاریکا شصت و چهار سال پیش خدمت وظیفه در ارتش خود را منحل کرد و از نظر سیاسی یکی از باثباتترین کشورهای آمریکای مرکزی بهشمار میآید.
این ناحیه – به عنوان بخشی از گواتمالا – تا ۱۸۲۱ تحت حکومت اسپانیایی بود. کاستاریکا هر چند که قسمتی از فدراسیون آمریکای مرکزی (۱۸۲۳ تا ۱۸۳۸) بهشمار میآمد، ولی بیشتر در انزوا از همسایگانش توسعه یافت. کاستاریکا با مزارع کوچک بسیار رونق یافت و مهاجران اروپایی را جذب کرد و دموکراسی باثباتی را ایجاد نمود. به دنبال یک جنگ داخلی کوتاه در ۱۹۴۸، ارتش منحل گردید. از آن زمان این کشور نقش برقرارکنندهٔ آشتی در آمریکای مرکزی را اتخاذ کردهاست.
نام
نام کوستاریکا یا کاستاریکا یک نام اسپانیایی است و در زبان اسپانیایی «کوستا/کستا» یعنی «ساحل» (مانند coast در انگلیسی) و «ریکا» یعنی «غنی» (مانند rich در انگلیسی) و کوستا ریکا یا کستاریکا به معنی «ساحل غنی» است.
نام این کشور در زبان فارسی کستاریکا و کوستاریکا هم نوشته میشود.
تاریخ
پیش از ورود اروپائیان به قاره آمریکا مردمان مایان و آزتک در آمریکای مرکزی میزیستند. سرخپوستان کاستاریکا تا پیش از غلبه اروپاییها با استفاده از جوهرهای قرمز و مشکی که از سبزیجات میگرفتند، به شیوه تصویرنگاری بر روی پوست جانوران مینوشتند.
یکی از عجیبترین رازها در باستانشناسی کستاریکا یافته شدن حدود ۳۰۰ گوی سنگی در جلگهٔ دیکوئیس کستاریکا در دههٔ ۳۰ میلادی بود که مربوط به تمدن دیکوئیس هستند. این گویها از گراندیوریت جامد ساخته شدهاند که یک سنگ آتشفشانی خیلی سخت است.
گویهای سنگی کستاریکا از زمان کشف تاکنون در معرض انقراض قرار دارند. جویندگان گنج با کمک دینامیت خیلی از گویها را منهدم کردهاند. فعالیتهای کشاورزی باعث ترک خوردن و شکسته شدن شماری از این گویهای مبهم شدهاست.
در سده شانزدهم میلادی اسپانیا سرزمینهای این مردم را گرفت و کاستاریکا جنوبیترین استان اسپانیای نو شد. پس از غلبه اسپانیاییها در ۱۵۶۳، بومیانی که جان بهدر بردند تحت نفوذ شدید اروپاییها شیوهای جدید پیش گرفتند.
کاستاریکا از سده ۱۶ مستعمرهٔ کشور اسپانیا بوده و در روز ۱۵ سپتامبر ۱۸۲۱ از این کشور اعلام استقلال کرد. پس از دوره کوتاهی پیوستن به پادشاهی مکزیکی «اوتین د ایتوربیده»، کستاریکا از ۱۸۲۳ تا ۱۸۳۴ ایالتی از «جمهوری فدرال آمریکای مرکزی» شد. در سال ۱۸۲۴ پایتخت آن به سان خوزه منتقل شد. کستاریکا از ۱۸۴۰ کشوری مستقل بودهاست و از ۱۸۴۸ بهصورت جمهوری درآمد. کستاریکا را بهخاطر دوام دموکراسی ستایش میکنند.
رودخانه سانخوان یکی از منابع اصلی اختلاف میان دو کشور کستاریکا و نیکاراگوئه در طول یک قرن گذشته بودهاست. در سال ۲۰۱۰ کستاریکا کشور نیکاراگوئه را به مستقر کردن سربازانش در خاک خود در این منطقه متهم کرد ولی نیروهای نیکاراگوئه میگویند در حال انجام یک عملیات لایروبی در اطراف یک جزیره در رودخانه سانخوان هستند.
هژبر یزدانی از چهرههای سرشناس و ثروتمند سالهای پیش از انقلاب ایران، پس از انقلاب ناچار به گریز از ایران شد و به کستاریکا رفت و در آنجا با همکاری تعدادی از ایرانیها یک مجتمع بزرگ دامپروری راهاندازی کرد. یزدانی که در نزدیکی شهر سن حوزه در کاستاریکا زندگی میکرد، در کنار مزرعهاش تابلوی بزرگی نصب کرده بود که بر آن نوشته بود سنگسر. این تابلو یادآور محل تولدش سنگسر است.
جغرافیا
مساحت کاستاریکا ۵۱۱۰۰ کیلومتر مربع است. این کشور از شمال با نیکاراگوئه و از جنوب شرقی با پاناما همسایه است. در شرق این کشور دریای کارائیب و در غرب آن اقیانوس آرام قرار دارد. کاستاریکا در میان جلگهای باریک در ساحل اقیانوس آرام و جلگهای پهنتر در امتداد ساحل دریای کارائیب، فلات مرکزی و رشتهکوهها قرار دارد.
رود مهم کشور ریوگرانده است. میزان بارندگی در امتداد ساحل کارائیب سنگین است، ولی ساحل اقیانوس آرام خشکتر است. درجهٔ دما در زمینهای پست گرم، و در ارتفاعات پایینتر است.
شهرهای مهم کاستاریکا عبارتند از: لیمون ۱۰۵٬۰۰۰، الاهوئلا ۴۶٬۵۵۴، کارتاگو ۱۵۶٬۶۰۰ و لیبریا ۳۵٬۰۰۰ نفر.
بلندترین نقطه این کشور قله سرو چیریپو با ۳۸۱۹ متر ارتفاع است. این قله پنجمین قله بلند آمریکا مرکزی بهشمار میآید. مرتفعترین آتشفشان در کاستاریکا ایرازو (۳۴۳۱ متر) نام دارد و بزرگترین دریاچه کشور دریاچه آرنال است. کستاریکا ۱۴ آتشفشان دارد که شش تای آنها دستکم طی ۷۵ سال اخیر فعال بودهاند. این کشور همچنین طی یک قرن گذشته دستکم ۱۰ زمینلرزه شدیدتر از ۵٫۷ ریشتری به خود دیدهاست.
بزرگترین جزیره این کشور جزیره کالرو است و جزیره کوکوس نیز به خاطر دوریاش از سواحل کشور از جزایر جالب توجه کاستاریکا است. کاستاریکا از بیشترین تراکم گونههای زیستی در جهان برخوردار است.
تقسیمات کشوری
شامل هفت استان به شرح زیر:
نیکاراگوئه معتقد است کاستاریکا در سال ۱۸۲۴ استان گواناکاسته این کشور را که اکنون حدود ۲۰ درصد خاک کاستاریکا را شامل میشود و یک مرکز گردشگری شناخته شده بهشمار میرود، به اشغال خود درآورد. دانیل اورتگا رئیسجمهور نیکاراگوئه در شهریورماه ۱۳۹۲ به کاستاریکا هشدار داد قصد دارد برای بازگرداندن این استان، به دیوان عدالت بینالمللی شکایت کند.
سیاست
یکی از مهمترین سیاستها یا میتوان گفت دستاوردهای کستاریکا سیاستی که بر مبنا آن این کشور هزینهای را که جهت امور نظامی نیاز داشت، صرف حفظ منابع طبیعی کرده و هماکنون این کشور بدون ارتش میباشد.
قدرت اجرایی به رئیسجمهور واگذار شدهاست. کابینهٔ وزیرانی که منتصب خود او هستند و دو معاون وی را یاری میکنند. رئیسجمهور معاونان او و ۵۷ نماینده مجمع قانونگذاری برای دورهای چهار ساله با رأی تمامی افراد بالغ انتخاب میشوند. احزاب سیاسی مهم کستاریکا عبارتند از: حزب وحدت سوسیال مسیحی، و حزب آزادیبخش ملی.
خوزه مارفا فیگوئرز از حزب آزادی ملی در سال ۱۹۹۴ به سمت رئیسجمهور انتخاب شد. در انتخابات سال ۲۰۰۶ اسکار آریاس سانچز به ریاستجمهوری کاستاریکا رسید. وی برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۸۷ شد.
در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۰ برای نخستین بار در تاریخ سیاسی کاستاریکا و آمریکای مرکزی یک زن به عنوان رئیسجمهور این کشور انتخاب شد. لائورا چین چیا در آن تاریخ جانشین اسکار آریاس شد؛ هم چین چیا و هم آریاس هر دو از حزب چپ میانه آزادیبخش ملی (PLN) هستند.
خانم چینچیا، دانشآموخته دانشگاه جورج تاون است و به جناح محافظهکاران اجتماعی تعلق دارد. او با سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان مخالف است. وی متعهد شده با جرایم سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر مبارزه کند.
رئیسجمهور این کشور در حال حاضر لوئیس گیجرمو سولیس است.
اقتصاد
واحد پول این کشور کولون نام دارد.
قهوه بخش عمدهای از صادرات کستاریکا را تشکیل میدهد. موز، نیشکر، گاو گوشتی، کاکائو و الوار نیز دارای اهمیت است. اکوتوریسم یکی از موتورهای اصلی اقتصاد کاستاریکا است و دولت کاستاریکا تعهد کرده که این کشور را به اولین کشور خنثی از لحاظ انتشار دیاکسید کربن تبدیل کند.
بدهیهای خارجی از جمله مشکلات اقتصادی این کشور شمرده میشود.
موج خصوصیسازی در سال ۱۹۸۳ به کاستاریکا، که رشد شتابان دهه ۱۹۷۰ را در مورد موسسات دولتی تجربه کرده بود، رسید. کاستاریکا از شکل یک دولت حمایتکننده از صنایع داخلی به سمت حمایت از یک الگوی اقتصاد آزاد حرکت کرد. از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ تعداد ۳۲ مؤسسه دولتی خصوصی شدند.
کاستاریکا در سال ۲۰۱۳ میزبان حدود ۲ میلیون و ۱۵۰ هزار گردشگر بود و دولت این کشور نیز قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ تعداد گردشگران را که بخش قابل توجهی از آنها گردشگران درمانی هستند به سه میلیون و ۴۰۰ هزار گردشگر برساند. کاستاریکا که در سال ۲۰۱۱ میزبان کنفرانس جهانی گردشگری درمانی بود. این کشور با جذب سرمایهگذاری خارجی اقدام به احداث کلینیکهای مجهز، هتلها و ویلاهای لوکس در قالب طرح «تعطیلات درمانی» کرده و به یکی از قطبهای گردشگری درمانی جهان تبدیل شدهاست.
مردم
گروههای نژادی:
۴۰ درصد سفیدپوست
۳۱ درصد: مستیزو
۱۷ درصد مولاتو
۴ درصد سرخپوست
یک درصد زردپوست
غیره
فرهنگ
فرهنگ محلی کستاریکا ترکیبی از فرهنگ آمریکای لاتین و تأثیرات کابویی است؛ بسیاری از اهالی کستاریکا به عنوان صبحانه گالو پینتو میخورند و بعد از ظهرها در مسابقات اسبسواری شرکت میکنند.
آشپزی
غذاهای کستاریکایی ساده اما سرشار از روغن و ادویه است. اجزای اصلی غذاهای کستاریکایی را حبوبات و برنج تشکیل میدهند. وعده ناهار با سالاد کلم و گوجه فرنگی سرو میشود که هر دو، از فراوردههای کشاورزی این کشور هستند. بیشتر مردم کستاریکا علاقهای به مصرف زیاد غذاهایی با پایه سبزی ندارند و این مواد را بیشتر به عنوان دسر مصرف میکنند و غذای اصلیشان بیشتر باید سرخکردنی باشد. مواد تشکیلدهنده دیگر غذاهای کستاریکایی، انواع گوشت قرمز، مرغ، ماهی، میگو و شاهمیگو است. میزان حبوبات در غذاهایشان از میزان طبیعی کمی بیشتر است و امکان دارد برای کسی که عادت به خوردن غذایی حاوی حبوبات زیاد ندارد، مشکلات گوارشی ایجاد شود.
عصرانه نیز در وعدههای غذایی کستاریکاییها جایگاه خاصی دارد و شامل انواع غذاهای محلی و یک نوشیدنی داغ مثل قهوه یا شیر داغ است. یکی از عصرانههای محلی کستاریکاییها، سوپ حبوبات است البته اگر علاقهای به خوردن غذای محلی نداشته باشند، بال مرغ سوخاری انتخاب آنها خواهد بود. مردم کستاریکا به دلیل صرف وعده عصرانه، معمولاً یا شام نمیخورند یا در صورتی میخورند که در مهمانی باشند چون در مهمانیهایشان با غذاهایی مثل ماهی و میگو و سیب زمینی سرخ کرده از مهمانها پذیرایی میکنند. البته بعد از این شام سنگین هم عادت به خوردن یک برش تارت یا کیک شکلاتی دارند.
فرهنگ غذایی کاستاریکا ترکیبی از آشپزی سرخپوستی، اسپانیایی، آفریقایی و دیگر آشپزیها است. غذاهایی مانند تامال که از نوعی خمیر به نام ماسا تهیه میشوند و غذاهایی که با آرد ذرت تهیه میشوند، از جمله غذاهای پر مصرف و اصیل این کشور بهشمار میروند.
یکی دیگر از اصیلترین غذاهایی که پیشنهاد میکنیم اگر به این کشور سفر کردید، میل کنید، برنج همراه با دانههای مغذی روی آن، لیمو و نوعی فلفل است. این غذا که نام آن کاسادو است، یکی از محبوبترین غذاهای مردم کاستاریکا است. تقریباً به هر رستوران کوچک و بزرگ کاستاریکا که بروید میتوانید آن را در منو ببینید، در کنار این غذا معمولاً سالاد ماهی یا مرغ گریل شده سرو میشود.
غذاهای معمول کاستاریکایی مانند خوراک مرغ با موز یا پلانتین (نوعی موز که مخصوص پخت و پز است) سرخ شده که با برنج سرو میشود و لوبیا سیاه، از جمله غذاهایی است که در گوشه کنار خیابانهای این کشور پیدا میشود. علاوه بر غذاهای بومی، فست فودهای آمریکایی نیز در سان خوزه بسیار دیده میشود.
جستارهای وابسته
زمینلرزه کاستاریکا
استانهای کاستاریکا
فهرست فرودگاههای کاستاریکا
دانشگاه کاستاریکا
فدراسیون فوتبال کاستاریکا
تیم ملی فوتبال کاستاریکا
تیم ملی والیبال زنان کاستاریکا
منابع
Wikipedia contributors, "Costa Rica," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed June 1، 2012).
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۲۱ (میلادی) در آمریکای شمالی
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای مرکزی
کشورهای جزایر کارائیب
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای هممرز با اقیانوس آرام
لیبرال دموکراسی
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6845 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%B3 | هندوراس | هُندوراس با نام رسمی جمهوری هندوراس کشوری است در شمال آمریکای مرکزی. پایتخت آن تگوسیگالپا است.
جمعیت این کشور ۹٫۸ میلیون نفر و ۹۰ درصد مردم آن از تبار مستیزو (آمیخته از اروپایی و سرخپوست) هستند.
واحد پول این کشور لِمپیرا و زبان رسمی آن اسپانیایی است.
چند فرهنگ قدیمی مهم سرخپوستان از جمله تمدن مایا در هندوراس حضور داشتند. این منطقه در سده شانزدهم از سوی اسپانیاییها تصرف شد و در سال ۱۸۲۱ از اسپانیا استقلال یافت و از آن زمان نوع حکومت آن جمهوری است.
هندوراس به خاطر مواد معدنی و میوههای گرمسیری خود و به تازگی نیز به خاطر صادرات پوشاک به بازارهای جهانی معروفیت دارد.
تاریخ
واژه هُندوراس در زبان اسپانیایی به معنی «ژرفا» است. برای توصیف این نام دو نظریه ارائه شدهاست: یکی اینکه این نام به خلیج تروخیو به عنوان لنگرگاهی عمیق اشاره دارد. دوم اینکه به جملهای اشاره دارد که گفته میشود کریستف کلمب در این محل به زبان آورده به این مضمون که «خدا را سپاس که آن اعماق را ترک کردیم.»
در دوران پیش از کریستف کلمب، منطقه هندوراس امروزی بخشی از محدوده فرهنگی سرخپوستان آمریکای میانه بود. در غرب آن تمدن مایا صدها سال رواج و رونق داشت. مرکز حاکمان تمدن سرخپوستی در محدوده هندوراس شهر کوپان بود. نوادگان امروزی مایاهای هندوراس مردم قوم چورتی هستند که در غرب کشور سکنی دارند.
اسپانیاییها در سال ۱۵۲۴ به رهبری هرنان کورتز به هندوراس رسیدند و نیروهای مسلح خود را از مکزیک به این منطقه آوردند. اسپانیایی طی دو دهه پس از آن به تسخیر مناطق زیادی از هندوراس پرداختند اما بومیان، به ویژه قوم لمپیرا مقاومت زیادی کردند و بسیاری از مناطق شمال کشور، ازجمله پادشاهی میسکیتو، هیچگاه به دست اسپانیاییها نیفتاد.
پس از تصرف هندوراس بهدست اسپانیاییها، هندوراس بخشی از پادشاهی گواتمالا در امپراتوری گسترده اسپانیا در بَرّ جدید بهشمار آمد. تروخیو و گراسیاس مراکز شهری اصلی در هندوراس بودند. اسپانیاییها در حدود سیصد سال بر هندوراس فرمان راندند.
هُندوراس در ۱۸۲۱ از سلطه اسپانیا آزاد گشت، ولی تا ۱۸۲۳ بخشی از مکزیک و تا ۱۸۳۹ بخشی از فدراسیون آمریکای مرکزی بود.
هندوراس در طول مدت بین استقلال و اوایل قرن بیستم شاهد آشوب سیاسی مستمر و جنگ با کشورهای همسایه بود. نفوذ ایالات متحد آمریکا در این کشور فوقالعاده بود، و دلایل عمده این امر سرمایهگذاری کلان شرکت قدرتمند یونایتد فروت در تولید موز بود.
پس از جنگ داخلی کوتاهی در ۱۹۲۵، زنجیرهای از دیکتاتورهای نظامی تا ۱۹۸۰ بر این کشور حکومت کردند. از این تاریخ به بعد دولتهای غیرنظامی میانهرو متمایل به مردم سالاری انتخاب شدهاند.
جغرافیا
اقیانوس اطلس از شمال، گواتمالا از مغرب، السالوادور و نیکاراگوآ به همراه خلیج فونسکا از جنوب و نیکاراگوآ از مشرق این کشور را احاطه کردهاند.
بیش از سه چهارم هُندوراس کوهستانی است، و جلگههای ساحلی کوچکی نیز وجود دارد. رودهای مهم آن پاتوکا، اولوئا و بلندترین نقطه آن قله لاسمیناس، به بلندی ۲۸۴۹ متر است.
میزان بارندگی در زمینهای پست استوایی بالاست (۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیمتر) و آبوهوا در مناطق کوهستانی آن معتدلتر و خشکتر است.
مختصات جغرافیایی هندوراس ۱۵ درجه شمالی و ۸۶ درجه و ۳۰ دقیقه شرقی و مساحت آن ۱۱۲٫۰۹۰ کیلومتر مربع است. هندوراس ۸۲۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
شهرهای مهم آن سانپدرو سولا و لاسیبا است.
قلهها
قله سررو لاس میناس - با ارتفاع ۲۸۶۵ متر
خلیج هندورای - در شمال غربی
خلیج فونسکا - در جنوب
خلیج کارتاسکا - در جنوب
جزایر باهیا - در شمال
رود پاتوکا - در مرز با نیکاراگوآ
رود کوکو - در مرز با نیکاراگوآ
تقسیمات کشوری
هندوراس ۱۸ استان (departments) دارد. پایتخت کشور یعنی تگوسیگالپا در بخش مرکزی استان فرانسیسکو مورازان قرار گرفتهاست.
آتلانتیدا
چولوتکا
کولون
کومایاگوآ
کوپان
کورتس
ال پارائیسو
فرانسیسکو مورازان
گراسیاس آدیوس
اینتیبوکا
ایسلاس دلا باهیا
لاپاز
لمپیرا
اوکوتپکوئه
اولانچو
سانتا باربارا
واله
یورو
سیاست
رئیسجمهور و ۱۳۴ عضو مجمع ملی برای دورهای چهارساله با رأی تمامی افراد بالغ انتخاب میشوند. احزاب مهم سیاسی هندوراس عبارتند از:
حزب لیبرال هُندوراس
حزب ملی (راستگرا)
حزب ابداع و حزب اتحاد
این کشور در سازمان ملل متحد، سازمان کشورهای آمریکایی، بازار مشترک آمریکای مرکزی، نظام همگرایی آمریکای مرکزی عضویت دارد.
کودتای نظامی ژوئن ۲۰۰۹ و سرنگونی مانوئل زلایا
در سحرگاه ۲۸ ژوئن ۲۰۰۹ (۱۳۸۸/۴/۷) و تقریباً دو ساعت پیش از شروع همهپرسی پیرامون تشکیل یک مجلس مؤسسان با هدف اصلاح قانون اساسی این کشور، کودتاچیان با استفاده از ۲۰۰ سرباز آموزش دیده اقدام به حمله به کاخ ریاست جمهوری واقع در تگوسیگالپا کردند و خوزه مانوئل زلایا، رئیسجمهور هندوراس را که در خواب بود ربودند. آنها وی را با تهدید اسلحه از خواب بلند کرده و در حالی که هنوز لباس خواب بر تن داشت، بازداشت کردند و از طریق هواپیما راهی پایگاهی نظامی در کاستاریکا و پس از آن در دومنیکن کردند.
همهپرسی مذکور به منظور گرفتن نظر مردم هندوراس پیرامون تشکیل یک مجلس مؤسسان با هدف اصلاح قانون اساسی این کشور که راه را برای انتخاب یک نامزد ریاست جمهوری، برای بیش از دو دوره متوالی، هموار میکرد، بود.
منتقدان، مانوئل زلایا را متهم میکنند که او با این کار قصد داشت قانون محدودیت انتخاب مجدد رئیسجمهوری را از قانون اساسی حذف کند و راه خود را برای انتخاب دوباره خود به مقام ریاست جمهوری هموار کند. از اینرو، تصمیم به برگزاری همهپرسی توسط دادگاه عالی هندوراس و کنگرهٔ این کشور غیرقانونی اعلام شد و ارتش هندوراس هم با آن مخالفت کرد. بعد از اینکه مانوئل زلایا بر ادامه روند برگزاری همهپرسی اصرار کرد، کنگره هندوراس با حمایت دادگاه عالی این کشور او را به دلیل نقض مکرر قانون اساسی از سمت خود برکنار کرد.
پورفیریو لوبو به عنوان ۵۴مین رئیسجمهور هندوراس، جایگزین زلایا شد.
پس از ۱۶ ماه تبعید، مانوئل زلایا بهطور مخفیانه به هندوراس بازگشت و اکنون نیز در سفارت برزیل در تگوسگالپا پایتخت زندگی میکند. لوبو و زلایا موافقتنامهای را به منظور بازگشت زلایا به این کشور امضاء کرده بودند که به ورود مجدد و فوری هندوراس به سازمان کشورهای آمریکایی منجر میشد.
یکی از شواهد دست داشتن آمریکا در این کودتا، اسنادی است که ویکیلیکس منتشر کردهاست که از نقش محوری آمریکا پیش از کودتا در هندوراس، در حین انجام کودتا و پس از آن پرده برداشت.
اولین سند از اسناد منتشر شده به ترتیب زمانی مربوط به مکاتبات سفارت آمریکا در تگوسیگالپا پایتخت هندوراس، با واشینگتن و سایر مخاطبان است که در آن اوضاع هندوراس تشریح شدهاست. محتوای سند دوم مربوط به تحلیل تک تک نقشآفرینان تأثیرگذار داخلی هندوراس میشود. این افراد توانستند در روند مذاکرات برای امضای معاهده «سنخوسه» تأثیرگذار باشند. این معاهده در نوامبر ۲۰۰۹ و پیش از برگزاری انتخابات در هندوراس امضاء شد. برنامه کودتا توسط واشینگتن طراحی شده بود و آنها در این برنامه به این گونه اطلاعات نیاز داشتند.
اقتصاد
اکثر مردم هندوراس در بخش کشاورزی و دامداری کار میکنند، ولی با وجود اصلاحات ارضی، سطح زندگی همچنان پایین است. موز کالای اصلی صادرات است، هرچند گوشت از اهمیت فزایندهای برخوردار است. در این کشور منابع طبیعی کمی یافت میشود.
مردم
مردم هندوراس بیشتر از تبار مستیزو هستند و دارای مذهب کاتولیک رومی هستند.
درهندوراس اقوامی از کشور بلیز وجود دارند و با نزدیکی سیاسی آمریکای پروتستان به هندوراس در پایتخت این کشور پروتستانیها زندگی میکنند
که البته جمعیت آنان با وجود رشد در این سالها اما هنوزدر اقلیت به سر
میبرند
فرهنگ
جستارهای وابسته
زمینلرزه ۲۰۰۹ هندوراس
حزب کمونیست هندوراس
هندوراس بریتانیا
تیم ملی فوتبال هندوراس
فهرست فرودگاههای هندوراس
اویانکا هندوراس
منابع
Wikipedia contributors, "Honduras," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Honduras&oldid=491219165 (accessed ۹ مه ۲۰۱۲).
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۲۱ (میلادی) در آمریکای شمالی
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورهای جزایر کارائیب
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6846 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D9%84%DB%8C | شیلی | شیلی با نام رسمی جمهوری شیلی ، کشوری است واقع در آمریکای جنوبی که پایتخت و مهمترین شهر آن سانتیاگو است. شیلی در نقشهٔ آمریکای جنوبی به مانند یک نوار بلند و باریک میان رشته کوه آند در شرق و اقیانوس آرام در غرب کشیده شدهاست. اقیانوس آرام کل مرز غربی این کشور را تشکیل میدهد، و از شمال با پرو، از شمال شرق با بولیوی، از شرق با آرژانتین، و در پایینترین نقطه جنوبی کشور با گذرگاه دریک هممرز است. این کشور به همراه اکوادور تنها کشورهایی در آمریکای جنوبی هستند که با برزیل مرز مشترک ندارند. طول خط ساحلی این کشور با اقیانوس آرام ۶٬۴۳۵ کیلومتر است و طول مرز شیلی با آرژانتین بیش از ۵٬۰۰۰ کیلومتر است که یکی از ۴ مرز طولانی دنیاست.
بیابان آتاکاما با وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر در بخش شمالی این کشور واقع شدهاست. این بیابان در واقع خشکترین ناحیه بر روی زمین است که با توجه به خشک بودن آن دارای ارزش اقتصادی فراوان برای کشور شیلی است. این بیابان سرشار از فلزاتی معدنی همچون مس، طلا و نقره است که در سال ۲۰۱۵ تنها ۵٬۷ میلیون تن مس از این بیابان استخراج و سپس صادر شدهاست.
یکی از مهمترین رویدادها در تاریخ کشور شیلی مربوط به دههٔ ۷۰ میلادی است زمانی که سالوادور آلنده از حزب مارکسیست شیلی در انتخابات این کشور پیروز و به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد اما پس از آن در کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ به رهبری آگوستو پینوشه و با کمک و اثرگذاری سازمان سیا، ژنرال پینوشه موفق به اجرای کودتا در این کشور شد.
این کودتا تأثیری شگرف و بسیار مهم در تاریخ این کشور و روند جنگ سرد گذاشت.
امروزه کشور شیلی با توجه به رشد و توسعه پایدار در شاخصهایی همانند توسعه انسانی، رقابتپذیری در تجارت و اقتصاد، آزادی اقتصادی و رشد درآمد سرانه یکی از با ثباتترین و امنترین کشورها در آمریکای لاتین بهشمار میآید. شیلی یکی از اعضای سازمان ملل، اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی و جامعه کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب است.
تاریخ
حدود ۱۰ هزار سال پیش، مردم سرخپوست مهاجر در داخل درههای حاصلخیز و در امتداد ساحلی که هماکنون شیلی نامیده میشود، ساکن شدند. اینکاها امپراتوریشان را تا آنچه امروزه شیلی شمالی خوانده میشود گسترش دادند، اما بایر بودن این ناحیه از گسترش اقامت آنها جلوگیری مینمود.
در سال ۱۵۲۰ میلادی، فردیناند ماژلان طی تلاشی که برای دور زدن کره زمین داشت، تنگه جنوبی که هم اکنون بنام خود او «تنگه ماژلان» نامیده میشود و در ناحیه پاتاگونیا شیلی قرار دارد را کشف و از آن برای ورود به اقیانوس آرام استفاده کرد و بدین ترتیب اولین اروپایی محسوب میشود که پا در سرزمین شیلی گذاشت. دیهگو اَلمگرو و گروه اسپانیاییش اروپائیهای بعدی بودند که در سال ۱۵۳۵ از پرو برای جستجو طلا بسمت جنوب وارد سرزمین شیلی شدند که ورودشان نظر به داشتن اطلاعات اشتباه موفق آمیز نبود. پدرو دِ والدیویا دوباره برای تصرف مناطق جنوبی قاره تلاش کرد و در سال ۱۵۴۰ میلادی از صحرای آتاکاما در شمال شیلی عبور کرد. والدیویا شهر سانتیاگو که هم اکنون پایتخت شیلی هست بنا نهاد. در ادامه، بسمت مناطق جنوبی تر شیلی لشکرکشی کرد. شهرهای لاسرنا (۱۵۴۴)، کنسپسیون (۱۵۵۰)، والدیویا (۱۵۵۲) را نیز تاسیس کرد. اسم شهر والدیویا از نام او گرفته شده است.
استقلال و تشکیل جمهوری شیلی
در سال ۱۸۰۸، پس از بازداشت فرناندو هفتم پادشاه اسپانیا و انتصاب ژوزف بناپارت بهعنوان پادشاه اسپانیا توسط ناپلئون بناپارت انگیزههای استقلال از اسپانیا بهوجود آمد. در ۱۸ سپتامبر ۱۸۱۰، اولین شورای ملی (Primera Junta Nacional de Gobierno) شکل گرفت و خوزه میگل کاررا بهعنوان رهبر انتخاب شد که رهبری او که بهعنوان دوره پاتریا قدیم (Patria Vieja) شناخته میشود، تا سال ۱۸۱۴ و وقوع جنگ رانکاهوا که منجر به بازپسگیری شیلی توسط ارتش سلطنتی شیلی شد، ادامه یافت.
نیروهایی استقلالطلب شیلی به شهر مِندُسا در کشور آرژانتین کنونی پناه بردند و با کمک استقلال طلبان آرژانتینی ارتش آندیها به فرماندهی خوزه سانمارتین را تشکیل دادند. با جنگ نبرد چاکابوکو در ۱۲ فبریه ۱۸۱۷ دوره پاتریا جدید(Patria Nueva) شروع شد و استقلال شیلی در اولین سالگرد این جنگ با رهبری برناردو اُهیگینگ اعلام گردید که در نبرد ماییپو در ۵ آوریل ۱۸۱۸ توسط ارتش آزادیبخش متحد شیلی به تصویب رسید.
در آن زمان اُهیگینگ یک دوره اصلاحات را شروع کرد که منجر به نارضایتی قسمت بزرگی از الیگارشی شد و باعث کنارهگیری او در ۱۸۲۳ گردید. در همین سال، طبق قانون اساسی، بردهداری لغو گردید. طی هفت سال پس از آن، یک سری فرایند برای سازماندهی کشور جدید شکل گرفت. پس از تلاشهایی متعدد برای نوشتن قانون اساسی و پیروزی حزب محافظه کار (Cosevador) در انقلاب ۱۸۲۹ یک دوره ثبات با عنوان جمهوری محافظهکار ( ۱۸۳۱ تا ۱۸۶۱) با وزارت دیهگو پرتالس، کسیکه پایه های سازماندهی کشور با قانون اساسی ۱۸۳۳ را پایهریزی کرد، شروع شد.
بعد از ۳۰ سال حکومت محافظهکاران، در سال ۱۸۶۱ یک دوره با تسلط حزب لیبرال شروع شد که با رشد اقتصادی ناشی از استخراج سلیتره ( مخلوطی از نیترات پتاسیم و نیترات سدیم) در منطقه آنتافگاستا شناخته میشود.
در سال ۱۸۹۱ اختلاف بین رئیسجمهور خوزه مانول بالماسدا و کنگره ملی شیلی منجر به جنگ داخلی شد که با پیروزی کنگره، جمهوری پارلمانی تشکیل شد و بالماسدا خودکشی کرد.
پس از سالها تسلط الیگارشی، آرتورو الساندری انتخاب شد که موفق شد قانون اساسی ۱۹۲۵ را تصویب کند بطوریکه جمهوری ریاستیشیلی شروع شد.
در سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده با کمک اونیداد پُپولار (UP) به قدرت رسید. دولت آلنده با مشکلات اقتصادی همچون بحران اقتصادی جهانی ۱۹۷۲-۱۹۷۳ روبرو شد و سیاستهای اقتصادی نامناسب باعث مخالفت شدید طیف سیاسی شد و همچنین با دولت ایالات متحده امریکا، ریچارد نیکسون،مشکل پیدا کرد. صنعت مس در سال ۱۹۷۱ ملی شد ولی این جلو سقوط کشور به یک بحران اقتصادی را نگرفت و یک ابرتورم با ارقامی همچون ۶۰۰٪ و ۸۰۰٪ از راه رسید.
رودررویی خشونتامیز خیابانی موافقان و مخالفان اونیداد پپولار به دفعات رخ داد و آلنده حمایت حزب سوسیالیست را از دست داد که بحران مشروعیت را برای دولتش بهوجود آورد و در نهایت در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتا نظامی به رهبری آگوستو پینوشه، فرمانده ارتش شیلی، به دولتش پایان داد و پس از بمباران کاخ لاموندا آلنده خودکشی کرد.
در همهپرسی سال ۱۹۸۰، که توسط خیلی از سازمانهای بینالمللی زیر سؤال رفته است، پینوشه موفق شد قانون اساسی جدید را تصویب کند که تاکنون اعتبار دارد. بحران اقتصادی ۱۹۸۲ باعث رشد اقتصادی منفی و بیکاری و فقر گردید که یکسری تظاهرات را در سال ۱۹۸۳ بهوجود آورد. گرچه با کاهش هزینه عمومی و خصوصیسازی اکثر شرکتهای دولتی، رشد اقتصاد بازیابی شد ولی به قیمت نابرابری در توزیع درآمد و سطح فقر به ۴۰٪ تمام شد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ فرایند بازگشت به دموکراسی زنده شد که به همهپرسی ۱۹۸۸ ختم گردید که در آن گزینه «نه» با ۵۴.۷۱٪ پیروز گردید. آگوستو پینوشه در ۱۱ مارس ۱۹۹۰ کنارهگیری کرد و پاتریسیو اِلوین بهعنوان اولین رئیسجمهور دوره معروف به دوره گذار به دموکراسی شروع به کار کرد. بعد از الوین، اِدواردو فری روئیس تگله (۱۹۹۴-۲۰۰۰)، ریکادو لاگوس (۲۰۰۰-۲۰۰۶)، اولین زن رییسجمهور شیلی: میچل باچله (۲۰۰۶-۲۰۱۰ و ۲۰۱۴-۲۰۱۸)، سباستین پینیرا ( ۲۰۱۰-۲۰۱۴ و ۲۰۱۸-۲۰۲۲) ریاست دولت شیلی را عهدهدار بودند.
در دور دوم سباستین پینیرا، اعتراضات ۲۰۱۹ شیلی برای تغییر قانون اساسی شکل گرفت که در همهپرسی ۲۵ اکتبر ۲۰۲۰ توافق بر تغییر قانون اساسی رای آورد. در دوره ریاست جمهوری گابریل بوریک (۲۰۲۲-۲۰۲۶)همهپرسی قانوناساسی جدید نوشته شده توسط کنوانسیون قانون اساسی به رای گذاشته شد که رد شد.
سیاست
قانون اساسی شیلی در شرایط غیرمعمول و در زمان زمامداری آگوستو پینوشه دیکتاتور سابق نظامی این کشور در سال ۱۹۸۰ تصویب شد.
این قانون در سال ۱۹۸۱ جنبه اجرایی به خود گرفت. پس از شکست پینوشه در همهپرسی سال ۱۹۸۸، مفادی به این قانون اساسی اضافه شد تا روند تغییرات احتمالی آتی در این قانون اساسی تسهیل شود.
در سال ۲۰۰۵، ریکاردو لاگوس رئیسجمهوری وقت شیلی مصوبههای کنگره شیلی را به عنوان الحاقیه به قانون اساسی این کشور افزود.
بر اساس این تغییرات در قانون اساسی حق انتصاب سناتورها یا انتصاب سناتورهای مادامالعمر لغو شد. همچنین حق کنار گذاشتن فرمانده نیروهای مسلح شیلی به رئیسجمهور این کشور واگذار شد. بر همین مبنا دوره زمامداری رئیسجمهوری نیز از شش سال به چهار سال کاهش یافت.
در این اولین دور انتخابات ریاست جمهوری شیلی در ۱۱ دسامبر ۲۰۰۵، هیچیک از چهار کاندیدای ریاست جمهوری نتوانست ۵۰ درصد آرای لازم برای پیروزی را کسب کند.
در دور دوم نیز میچله باچله کاندیدای ائتلاف چپ میانه با سباستیان پینیرا کاندیدای ائتلاف راست میانه به رقابت پرداخت و در نهایت باچلت از این رقابت پیروز خارج شد.
باچله در ۱۱ مارس ۲۰۰۶ در مقام ریاست جمهوری شیلی سوگند خورد. این چهارمین انتخاباتی بود که پس از پایان عصر دیکتاتوری پینوشه در شیلی برگزار میشد.
براساس قانون اساسی، رئیسجمهوری شیلی نمیتواند چندین دوره پیاپی در انتخابات شرکت کند.
شیلی دارای یک کنگره دو مجلسی است؛ مجلس سنا با ۳۸ نماینده ومجلس نمایندگان با ۱۲۰ عضو. دوره نمایندگی سناتورها هشت سال و دوره حضور اعضای مجلس نمایندگان در عرصه قانونگذاری چهار سال است.
۲۰ نماینده عضو سنای شیلی از حزب حاکم ائتلاف چپ میانه هستند. حزب حاکم در مجلس نمایندگان شیلی نیز از اکثریت برخوردار است. در مجلس نمایندگان حزب ائتلاف چپ میانه دارای ۶۳ کرسی و حزب ائتلاف راست میانه دارای ۵۷ کرسی است.
قوه قضایی شیلی مستقل عمل میکند. این قوه متشکل از یک دادگاه استیناف، دادگاههای نظامی، یک دادگاه قانون اساسی و دادگاه عالی است.
نام شیلی
نظریات متفاوتی راجع به ریشهٔ کلمهٔ «شیلی» وجود دارد.
قبل از کشف کامل مناطق جنوبی آمریکا، در زبان بومیان به مناطق جنوبی صحرای آتاکاما چیلی گفته میشد.
پس از آنکه اسپانیاییها نوئوو تولدو و نوئوو کاستیو را تشکیل دادند به شیلی یا گاهی دره شیلی نامیدن این منطقه ادامه دادند.
بر طبق یک نظریه، اینکاها در پرو، که در تسخیر سرزمین آروکانیها شکست خورده بودند، دره آکنکاگوا «شیلی» را با دستکاری در نام یک رئیس قبیلهای («کاسیکوئه») که «تیلی» خوانده میشد و در زمان تسخیر اینکاها در آن ناحیه حکومت میکرد، انتخاب نمودند.
نظریهٔ دیگر به شباهت درهٔ آکنکاگوا با درهٔ کاسما در پرو اشاره میکند که در آن یک شهر و دره با نام «شیلی» وجود داشت.
جغرافیا
شیلی با مساحت ۷۵۶٬۶۲۶ کیلومتر مربع در غرب آمریکای جنوبی و در سواحل اقیانوس آرام، در همسایگی کشورهای آرژانتین، بولیوی و پرو واقع شدهاست.
به دلیل فاصله میان سرزمین اصلی و جزیره ایستر، شیلی چهار تراز متفاوت تنظیم زمان کشوری با زمان بینالمللی (UTC) برای آنها استفاده مینماید:
سرزمین اصلی از ۴- UTC، و در تابستان از نظام یکساعت جلوتر ۳- UTC استفاده میکند.
جزیره ایستر از ۶- UTC، و در تابستان از سیستم یک ساعت جلوتر ۵- UTC استفاده مینماید.
تقسیمات اداری
شیلی به ۱۵ منطقه تقسیم میشود، که هریک تحت ریاست مدیر منصوب شده از سوی رئیسجمهوری اداره میشود. هر ناحیه نیز به استانهایی با فرمانداران استانی تقسیم میشود، که فرمانداران نیز توسط رئیسجمهور تعیین میگردند. نهایتاً هر استان به شهرداریهایی تقسیم میگردد، که اغلب به شهرداریها عنوان کمونا را نسبت میدهند و هر شهرداری یک شهردار و چند مشاور برای خود دارد، که به عنوان "concejales" از سوی ساکنان آن نقاط انتخاب میشوند.
برای هر ناحیه یک نام و یک عدد رومی، از سمت شمال به جنوب منظور شدهاست. کلاً، اعداد رومی بیش از اسم این نواحی مورد استفاده قرار میگیرند. تنها مورد استثناء در ناحیهای است که سانتیاگو قرار دارد و برای آن "RM" در نظر گرفته شدهاست، که بیانگر «رخیون متروپلیتانا»، یا «ناحیه پایتختی» میباشد.
در سال ۲۰۰۵، کنگره شیلی اصلاحیهای از تصویب گذارند تا دو ناحیه جدید یکی در شمال در اطراف شهر آریکا، و یکی در بخش مرکزی جنوب حوالی والدیویدیا (ناحیه آکا از رودخانهها) ایجاد شود. با قرار دادن اعداد رومی XIV و XV در اسامی این استانها، هردو ناحیه ترتیب اعداد جغرافیایی که از شمال به جنوب تنظیم شده بود را برهم زدند. تصور بر این است که نام رسمی آنها جایگزین نام حاوی عددشان شود.
سانتیاگو
سانتیاگو که به سانتیاگوی شیلی هم معروف است پایتخت و بزرگترین شهر شیلی و یکی از بزرگترین شهرهای آمریکای جنوبی است. سانتیاگو در ۱۲ فوریه ۱۵۴۱، با نام «سانتیاگو در محدوده جدید» توسط پدرو دو والدیویا پایهگذاری شد. مراسم بنیانگذاری بر روی تپه هولین (که سپس تپه سانتا لوسیا نامگذاری شد) برگزار گردید. والدیویا مکان سانتیاگو را به دلیل اقلیم معتدلش و این که به آسانی میشد از آن دفاع نمود، برگزید. رودخانه ماپوچو به دو شاخه تقسیم شده که بعدها در جریان پایین رود به هم مجدداً میپیوندند و یک جزیره ایجاد میکنند.
بیشتر جمعیت سانتیاگو از نسل اروپایی سفید و اسپانیایی هستند. پس از اسپانیاییها شامل مهاجران متصدی دولتی، آلمانیها، سوئیسی، و انگلیسیها اند. پس از آنها ایتالیاییها، ایرلندیها و مهاجران کروات قرار میگیرند. ساکنان مرکب دورگه اروپایی و آمریندیانی بخش عمدهای از جمعیت را تشکیل میدهند.
این شهر در اثر رشد اقتصادی، بهطور فزایندهای از سوی کشورهای دیگر در آمریکای لاتین پذیرای مهاجرت است. بسیاری از پروییها، بولیویاییها، آرژانتینیها و اکوادوریها در سانتیاگو زندگی میکنند.
مردم
جمعیت این کشور حدود ۱۹٫۱ میلیون نفر است. شیلی یک کشور نسبتاً یکدست از لحاظ جمعیت میباشد و بیشتر جمعیت آن غالباً اسپانیاییتبار بوده و دارای درجات مختلفی از آمیزش با بومیان سرخپوست هستند.
حدود ۸۵ درصد از جمعیت کشور در نواحی شهری زندگی میکنند. ۴۰ درصد آنها در منطقهٔ کلانشهری سانتیاگو ساکناند. رشد جمعیت شیلی با نرخ حدود ۰٫۹۷ درصد در میان کشورهای آمریکای لاتین پایین است. پس از اروگوئه و کوبا در رده سوم قرار دارد.
زبان
درک و فهم گویش شیلیایی زبان اسپانیایی برای بیگانگان دشوار است. علت آن حذف هجاهای آخر و اصوات 's' در واژهها، تلفظ بسیار نرم برخی از حروف بیصدا و سطوح بالای کاربرد کلمات عامیانه، به ویژه در نواحی سانتیاگو و اطراف آن است.
مردم شیلی همچنین نسبت به اسپانیاییزبانان سایر کشورهای همسایه سریعتر صحبت میکنند. این عوامل همگی دست به دست هم میدهند تا گویش شیلیایی از نظر دیدارکنندگان تازهوارد به این کشور، حتی گویشوران حرفهای زبان اسپانیایی، دشوار باشد.
فرهنگ و نمادهای ملی
گل ملی کوپیهو (" لاپاجریا روزاً، لاله کوهی شیلی)، در جنگلهای جنوبی شیلی میروید.
نشانهای ملی این کشور دو نوع جانور ملی را ترسیم مینمایند: کرکس («والچر گریفوس»، یک پرنده بسیار بزرگ که در کوهستانها زندگی میکند) و هوئمول
(«هیپوکاملوس بیسولکوس»، یک گوزن دم سفید که نژادش در خطر است). در این مورد همچنین یک جمله اسطورهای وجود دارد «Por la razón o la fuerza» («با حق یا به زور» یا «با منطق یا با زور»).
دین
در سال ۲۰۱۵، ۵۵٪ جمعیت بالای ۱۵ سال شیلی کاتولیک، ۳۵٪ آگنوستیک و لائیک، ۱۳٪ پروتستان و ۷٪ پیروان دیگر ادیان گزارش شدهاست.
اقتصاد
بخش مالی شیلی سریعتر از حوزههای دیگر اقتصاد طی چند سال اخیر پیشرفت نمودهاست؛ قانون اصلاح بانکداری که در سال ۱۹۹۷ به تصویب رسید دامنه فعالیت مجاز خارجی را برای بانکهای شیلی گسترش داد. دولت شیلی در سال ۲۰۰۱ آزادی بیشتری را در بازارهای سرمایه پیاده نمود. مردم شیلی از ابزارهای مالی جدیدی برخوردار شدهاند همچون وامهای سرمایهگذاری مسکن، معاملات سلف و حقوق خرید و فروش ارز، کارگزاری (مقاطعه کاری)، لیزینگ، و کارتهای اعتباری. ارائه این محصولات جدید نیز همراه با کاربرد فزاینده از ابزار سنتی همچون وامها و کارتهای اعتباری بودهاست. سیستم پرداخت خصوصی مقرری شیلی، با دارائیهای حدود ۵۴ میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۰۴، به منبع مهمی از دارایی سرمایهای برای بازار سرمایه تبدیل شدهاست.
شیلی یکی از بهترین نرخهای اعتباری (+ S&P A) را در بین کشورهای آمریکای لاتین حفظ نمودهاست. دولت به بازپرداخت قروض خارجی خود ادامه میدهد. قروض مرکب خارجی بخشهای دولتی و خصوصی در پایان سال ۲۰۰۴، تقریباً ۵۰ درصد کل تولید ناخالص ملی را تشکیل میداد- که بر اساس استانداردهای آمریکای لاتین رقم پایینی است.
مجموع صادرات شیلی در سال ۲۰۲۰ حدود ۶۹٫۷ میلیارد دلار و واردات آن حدود ۶۹٫۶ میلیارد دلار بودهاست.
بر اساس براوردها در سال ۲۰۱۹ میزان تولید ناخالص داخلی برپایه قدرت خرید معادل ۴۵۹ میلیارد دلار و برپایه نرخ دلار معادل ۲۸۲ میلیارد دلار بودهاست.
دفاع
نیروهای مسلح شیلی از طریق وزارت دفاع به وسیله رئیسجمهور کنترل میشوند. رئیسجمهور این اختیار را دارد تا فرمانده کل نیروهای مسلح را برکنار نماید.
فرمانده کل قوای ارتش شیلی ژنرال اسکار ایزوریتا فرر است. ارتش شیلی شامل ۵۵۰۰۰ نفر نیرو بوده و به وسیله ستاد ارتش در سانتیاگو سازماندهی میشود، که شامل هفت یگان در این منطقه، یک تیپ هوابرد در رانکاگوا، و یک نیروی مخصوص تکاور در کولینا هستند. ارتش شیلی یکی از حرفهایترین و پیشرفتهترین ارتشها از لحاظ فناوری در کشورهای آمریکای لاتین میباشد.
دریاسالار رودولفو کودینا دیاز رهبری ۲۵۰۰۰ پرسنل نیروی دریایی شیلی و از جمله ۵۰۰۰ تفنگدار دریایی را بر عهده دارد. از میان ۲۹ فروند کشتی زمینی- دریایی ناوگان شیلی، تنها ۶ فروند از آنها سامانه اصلی عملیاتی (از انواع تخریبچی و ناوچه محافظ) هستند. این کشتیها در والپاریزو مستقر میباشند. نیروی هوایی دارای سامانه هوابرد ویژه ترابری و اسکورت برای خود بوده؛ و هیچگونه ناوشکن یا هواپیمای بمب افکن ندارد. نیروی دریایی شیلی همچنین ۳ فروند زیردریایی در تالکاهوانو دارد.
ژنرال اوسوالدو سارابیا ویلچز فرماندهی ۱۲۵۰۰ نفر افراد نیروی هوایی را بر عهده دارد. مجموعه یگانهای هوابرد شیلی در بین پنج مقر تیپ هوایی توزیع شده که در نواحی ایکوئیکو، آنتوفاگاستا، سانتیاگو، پورتو مونت و پونتا آرناس واقع شدهاند. نیروی هوایی شیلی همچنین در یک پایگاه هوایی در جزیره کینگ جورج قاره جنوبگان عملیات هوایی انجام میدهد. نیروی هوایی شیلی در سال ۲۰۰۶ ۱۰فروند هواپیمای اف-۱۶ آمریکایی را در کنار ۶ فروند هواپیمای دست دوم بازسازی شده از همان نوع مزبور از نیروی هوایی سلطنتی هلند، تحویل گرفت.
پلیس
پس از کودتای نظامی در سپتامبر ۱۹۷۳، پلیس ملی شیلی که به عنوان تفنگداران شیلی نیز شناخته شدهاند، با وزارت دفاع متحد شدند. با بازگشت حکومت دموکراتیک، پلیس تحت کنترل وزارت کشور قرار گرفت اما ظاهراً بهطور اسمی تحت نظارت وزارت دفاع باقی ماندهاست. ژنرال خوزه برنالس رئیس ۳۰ هزار نیروی پلیس مرد و زن شیلی است که مسئول اجرای قانون، مدیریت ترافیک، مراقبت از مرزها، سرکوب (قاچاقچیان) مواد مخدر و مقابله با تروریسم در سراسر کشور شیلی هستند.
اداره آگاهی پلیس شیلی در سال ۱۹۳۳ به وجود آمد که به عنوان یک سازمان پلیسی غیرنظامی و مشابه با دامنه و عملکرد پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) عمل میکند. از لحاظ اداری بخشی از وزارت دفاع، فعالیتش به عنوان یک بازوی تحقیقاتی از شاخه قضائی است. پرفکتو آرتورو هررا وردوگو فعلاً رئیس پلیس آگاهی در شیلی میباشد.
جستارهای وابسته
اعتراضات ۲۰۱۹ شیلی
روابط خارجه شیلی
دیکتاتوری نظامی شیلی (۹۰-۱۹۷۳)
منطقههای شیلی
استانهای شیلی
شهرستانهای شیلی
تیم ملی فوتبال شیلی
جزیره ایستر
شیلیاییها
پانویس
کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده (همچون ' چگونه در جنگل شیلی باید زندگی کرد' نوشته ژان برنان و آلوارو تابوادا) که میکوشد تا به بیان جزئیات و شرح مشکلات و حالات ویژه منحصربهفرد گویش شیلیایی بپردازد.
پیوند به بیرون
شرح منابع
دیوان امور نیمکره غربی, وزارت امور خارجه آمریکا، اوت۲۰۰۶
پروفایل کتابخانه کنگره کشور
بریتانیکای شیلی، صفحه کشور- شیلی
حقیقت جهان (سیا): شیلی
بین شیلی و آرژانتین
منابع رسمی
Gobierno - دولت شیلی (نسخه انگلیسی)
Presidencia - ریاست جمهوری شیلی (نسخه انگلیسی)
Ministerio del Interior - وزارت کشور
Ministerio de Relaciones Exteriores - وزارت امور خارجه
Ministerio de Hacienda - وزارت اقتصاد (نسخه انگلیسی)
Congreso Nacional -کنگره ملی
Senado-سنا
Cámara de Diputados-مجمع نمایندگان
Biblioteca del Congreso Nacional-کتابخانه کنگره ملی
Poder Judicial-قوه قضائیه
Banco Central-بانک مرکزی
Instituto Nacional de Estadísticas (INE)–موسسه ملی آمار
اطلاعات عمومی
آتاکاما انگلیسی، وبسایت شیلی
آتاکامای شیلی
پروژه دایرکتوری باز- «شیلی» رسته دایرکتوری (راهنما)
اطلاعات، سفر، زندگی در خارج، حقوق بشر و محیط زیست شیلی
پروژه اطلاعات شیلی
اخبار شیلی The Santiago Times
LANIC لینکهای تدوین شده توسط
مجمع امور نیمکره منبع مستقل اخبار و نظرات آمریکای لاتین
گزارشهای مربوط به شیلی (CRS) سرویس تحقیق کنگره
سرمایهگذاری در شیلی
گونههای پوشش گیاهی بومی
دوربین وبی در شیلی
اطلاعات پاتاگونیای شمالی در شیلی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۱۸ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۱۸ (میلادی) در آمریکای جنوبی
جمهوریها
کشورهای فراقارهای
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو گروه پانزده
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6847 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D9%88%D8%A6%D9%87 | پاراگوئه | پاراگوئه با نام رسمی جمهوری پاراگوئه کشوری است در آمریکای جنوبی. پایتخت آن آسونسیون و جمعیت آن حدود ۷٬۱۳۳٬۰۰۰ نفر است. زبانهای رسمی آن اسپانیایی و زبان گوارانی واحد پول آن گوارانی است. حدود ۹۲٪ از جمعیت توان صحبت به اسپانیایی و ۹۸٪ نیز توان تکلم به گوارانی را دارند.
پاراگوئه کشوری محصور در خشکی و مساحت آن ۴۰۶٬۷۵۲ کیلومتر مربع است. پاراگوئه از سوی جنوب و جنوب غربی با آرژانتین، از شرق و شمال شرق با برزیل، و از سوی شمال غرب با بولیوی هممرز است. زمینهای پاراگوئه در دو سوی رودخانه پاراگوئه قرار گرفته که از میانه کشور از شمال به جنوب در جریان است.
پیش از ورود اروپاییان در سده شانزدهم مردم گوارانی در پاراگوئه زندگی میکردند. در آن سده پاراگوئه به بخشی از امپراتوری استعماری اسپانیا تبدیل شد. پس از استقلال از اسپانیا در سال ۱۸۱۱ پاراگوئه توسط یک رشته از دیکتاتورهایی که به دنبال سیاستهای انزواگرایانه بودند حکومت شد. جنگ فاجعهبار پاراگوئه (۱۸۶۴–۱۸۷۰) که در آن ۶۰٪ تا ۷۰٪ از جمعیت کشور جان باخت باعث توقف در پیشرفت این کشور در آن دههها شد. در طول بخش بزرگی از قرن بیستم کشور توسط آلفردو اشتروسنر حکومت میشد که این حکومت از درازمدتترین دیکتاتوریهای آمریکای جنوبی بهشمار میآید. در سال ۱۹۸۸ استروسنر ساقط شد و انتخابات آزاد در ۱۹۹۳ برگزار گردید.
تاریخ
برای اولین بار اروپاییها در اوایل قرن ۱۶ میلادی این کشور را کشف کردند و شهر آسونسیون در تاریخ ۱۵ اوت ۱۵۳۷ توسط جهانگرد اسپانیایی، خوان د سالارز بنا نهاده شد. پس از مدتی این شهر به مرکز ایالت مستعمره اسپانیایی و جایگاه اولیهٔ هیئت جامعهٔ یسوعی و محل سکنی گزینی در آمریکای جنوبی در سده ۱۸ تبدیل شد. پاراگوئه درتاریخ ۱۴ مه ۱۸۱۱ با برانداختن متولیان اسپانیایی، استقلال خود را اعلام کرد.
تاریخ پاراگوئه شاهد دروههای طولانی سلطهٔ دولتهای بیگانه، عدم ثبات سیاسی، جنگهای داخلی و جنگهای ویرانگر کشورهای همسایه بودهاست. تاریخ مستعمره بودن این کشور را میتوان به دورههای مشخص تقسیم کرد:
۱۸۱۱–۱۸۱۶: پیدایش تمدن
۱۸۱۶–۱۸۴۰: دولت خوزه گاسپار رودریگز د فرانسیا
۱۸۴۰–۱۸۶۵: دولتهای کارلوس آنتونیو لوپز و فرانسیسکو سولانو لوپز
۱۸۶۵–۱۸۷۰: جنگ دول سهگانه
۱۸۷۰–۱۹۰۴: بازسازی پس از جنگ و دولت حزب کلورادو (پاراگوئه) حزب کلورادو
۱۹۰۴–۱۹۳۲: حزب آزادیخواه و حرکت بسوی جنگ چاکو
۱۹۳۲–۱۹۳۵: جنگ چاکو
۱۹۳۵–۱۹۴۰: دولتهای حزب انقلابی فبرریستا و خوزه فلیکس استیگاریبیا
۱۹۴۰–۱۹۴۸: دولت هیگینیو مورینیگو
۱۹۴۸–۱۹۵۴: جنگ داخلی پاراگوئه، روی کار آمدن مجدد حزب کلورادو
۱۹۵۴–۱۹۸۹: دیکتاتوری آلفردو استروسنر
۱۹۸۹- زمان حال: جنبش بی مسیر- - تحول به سوی دموکراسی
جنگ دولتهای سهگانه و جنگ چاکو مراحل مهمی از تاریخ پاراگوئهاند، زیرا استقلال این کشور از اسپانیا، تقریباً بدون جنگ و خونریزی بود. پاراگوئه در جنگ دول سهگانه، با برزیل آرژانتین و اروگوئه مبارزه کرد و در سال ۱۸۷۰ پس از پنج سال جنگ خونین در آمریکای جنوبی، شکست خورد. پاراگوئه مقدار زیادی از اراضی خود را توسط برزیل و آرژانتین از دست داد. جنگ چاکو با کشور بولیوی بود که بولیوی در اوایل دههٔ ۳۰ میلادی شکست خورد.
پاراگوئه حاکمیت خود را بر منطقهٔ چاکو تجدید کرد و برای بدست آوردن صلح، اراضی زیادی را به عنوان جریمه از دست داد.
تاریخ پاراگوئه آکنده از اختلاف نظر میان تاریخشناسان، فرهیختگان و سیاستمداران است. بسیاری از رویدادهای تاریخی، بهویژه جنگها، بسته به اینکه کتاب تاریخی نوشته شده در پاراگوئه، آرژانتین، برزیل یا بولیوی را بخوانید، تغییر میکنند. همچنین احزاب اصلی پاراگوئه مانند حزب کلورادو و حزب آزادیخواه (پاراگوئه) (حزب آزادیخواه نیز بر سر تاریخ پاراگوئه با یکدیگر اتفاق نظر ندارند.
جغرافیا
پاراگوئه از شرق با برزیل، جنوب و غرب با آرژانتین و از شمال با بولیوی مرز دارد. در کنارهٔ جنوب شرقی، رودخانهٔ پارانا قرار دارد که سد ایتایپو، بهطور مشترک با برزیل بر روی آن احداث شدهاست. این سد در حال حاضر بزرگترین نیروگاه برقآبی در دنیا است و تقریباً تمام برق مورد نیاز پاراگوئه را تأمین میکند. نیروگاه برقآبی دیگری که بر روی رودخانهٔ پارانا قرار دارد، سد یا کیرتا) یاکیرتا است که بهطور مشترک بین آرژانتین و پاراگوئه احداث شدهاست. امروزه پاراگوئه بزرگترین صادرکنندهٔ نیروی برقآبی در دنیا است.
آب و هوای محلی بین آب و هوای شبه استوایی تا آب و هوای معتدل تغییر میکند، در نواحی شرقی بارش زیاد باران و در نواحی غربی مناطق تقریباً خشک به چشم میخورند.
امور سیاسی
امور سیاسی پاراگوئه در چهارچوب نظام سیاسی رئیسجمهوری، دمکراتیک جایگزینی، جمهوری قرار دارد که رئیسجمهور پاراگوئه هم نفر اول کشور و هم نفر اول دولت است و رئیس تقسیمات چند جزئی بهشمار میآید.
قوهٔ مجریه در اختیار دولت است. قوهٔ مقننه به دولت و دو خانهٔ کنگرهٔ ملی واگذار شدهاست. قوهٔ قضاییه مستقل از قوهٔ مقننه و قوهٔ مجریهاست.
اقتصاد
پاراگوئه اقتصاد بازاری دارد که نشانهٔ بارز آن، فعالیت عمدهٔ بخش خصوصی است که در زمینهٔ صادرات مجدد کالاهای مصرفی وارداتی به کشورهای همسایه و هزاران بنگاه اقتصادی، فعالیت میکنند. عمدهٔ فعالیتهای اقتصادی پاراگوئه بر مبنای کشاورزی، بازرگانی محصولات کشاورزی و دامپروری قرار دارد.
پاراگوئه سومین کشور صادرکنندهٔ سویا است و صادرات گوشت آن نیز با توجه به وسعت این کشور، قابل توجهاست. درصد زیادی از مردم پاراگوئه، از طریق کارهای کشاورزی امرار معاش میکنند.
پتانسیل اقتصادی پاراگوئه در طول تاریخ به علت محصور بودن این کشور در خشکی، محدود بودهاست. هرچند این کشور از طریق رودخانهٔ پارانا به اقیانوس آتلانتیک وصل میشود.
به خاطر حالت مدیترانهای، اقتصاد پاراگوئه وابستگی زیادی به برزیل و آرژانتین دارد. بنابر عهدنامههای متعدد، پاراگوئه در کشورهای آرژانتین، اروگوئه و برزیل دارای گمرک آزاد است که محصولات را به آنجا صادر میکند. مهمترین این بنادر آزاد، در پاراناگوا ساحل برزیلی آتلانتیک قرار دارد.
پل دوستی که بر روی رودخانهٔ پارانا ممیان شهر سیوداد دل استه و شهر برزیلی فوز دو ایگواچو نصب شدهاست، باعث تردد حدود ۴۰٬۰۰۰ مسافر میان دو کشور شدهاست و راهیابی زمینی پاراگوئه به پاراناگوا را نیز تضمین میکند. اقتصاد پویایی میان سیوداد دل استه و فوزدو ایگواچو در جریان است که عمدتاً مبتنی بر بازرگانی بینالمللی و خرید و فروش بازرگانان برزیلی موسوم به ساکولیروس، میباشد.
حدود %۶۰ تولید ناخالص ملی از تجارت و صادرات به برزیل و آرژانتین حاصل میشود. با وجود مشکلات ناشی از ناپایداری سیاسی و اصلاحات ساختاری آهسته، پاراگوئه از سال ۱۹۹۱ عضو بلوک تجارت آزاد MERCOSUR بودهاست.
سرشماری نفوس
از نوع نژاد، فرهنگ و آداب اجتماعی، پاراگوئه یکی از یکدستترین مردمان را در بین کشورهای آمریکای لاتین دارد. حدود ۹۵٪ مردم از نژاد مستیزو اند که ترکیب نژادهای اسپانیایی و گوارانی – سرخپوست است.
تنها نشان باقیمانده از فرهنگ گوارانی، زبان گوارانی است که ۹۴٪ مردم به این زبان صحبت میکنند. زبانهای گوارانی و اسپانیایی هر دو رسمی هستند. گروهای کوچکی از مردم ایتالیایی، مردم آلمانی، ژاپنی، کرهایها، چینیها، اعراب، برزیلیها و آرژانتینها نیز در پاراگوئه سکنی گزیدهاند که تا حدود زیادی زبان و فرهنگ پیشین خود را حفظ کردهاند.
جمعیت پاراگوئه به صورت ناهمگون در تمامی کشور پخش شدهاست. حدود ۵۶٪ پاراگوئهایها در نواحی شهری زندگی میکنند. تعداد کثیری از مردم در ناحیهٔ شرقی و نزدیک پایتخت و بزرگترین شهر، آسونسیون زندگی میکنند که ۱۰٪ جمعیت کشور را دربردارد. منطقهٔ چاکو که تقریباً ۶۰٪ وسعت پاراگوئهاست. کمتر از ۲٪ جمعیت را در خود جای دادهاست.
اغلب مردم کشور دارای دین کاتولیک کلیسای رم و تعداد کمی منونیت و همچنین تعدادی اقلیت پروتستان میباشند.
فرهنگ
پاراگوئهایها فرهنگ خود را با هنرهایی نظیر قلابدوزی ("آهو پوی") و توری بافی ("ناندوتی") ابراز میکنند. موسیقی پاراگوئه شامل رقص موزون پولکا، رقص گالوپا و رقص آرام گوارانیاس میباشد که با چنگ بومی نواخته میشود. آنها همچنین از خوردن سوپا پاراگوئیما لذت میبرند که شبیه به نان ذرت ضخیم است. این غذا از پنیر، پیاز، فلفل دلمهای، پنیر روستایی، آرد ذرت زرد، شیر، ادویه جات، کره، تخم مرغ و مغز ذرت تازه تهیه میشود.
سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد شکوفایی نسل جدیدی از رمان نویسان و شاعران پاراگوئه مثل خوزه ریکاردو مازو، روکه والیوس و آگرستو روآ باستوس بود. فیلمهای پاراگوئهای زیادی نیز ساخته شد.
مردمان طبقهٔ بالا عموماً یک یا دو نسل قبلشان رعیت بودهاند. این به آن معنی نیست که سلسله مراتب اجتماعی وجود ندارد. بلکه رابطهٔ بین شهرنشین و روستانشین، کارفرما و کارگر، کارگر یدی و فکری کماکان وجود دارد. از طرفی تغییر طبقاتی زیاد رخ میدهد و گاهی رعیتی فقیر، سربلندتر از مردم مرفهاست.
زندگی اجتماعی عمدتاً حول خانوادهٔ بزرگ پدر و مادر، بچهها و نزدیکان و پدربزرگ و مادر بزرگ میچرخد. پاراگوئهایها به خانوادهٔ خود بسیار وفادارند؛ و خانواده پناهگاه و پشتیبان آنها بهشمار میآید.
علایق خانواده در این است که وارد چه حزبی شوند، با چه کسی ازدواج کنند، چه نوع کاری برای خود پیدا کنند. گاهی لباس قانون بر تن میکنند و گاهی در برخی موارد – از کشور مهاجرت میکنند. به جز دوستان معتمد قدیمی، به هر کسی که خارج از خانواده باشد با بیتفاوتی و گاهی با بدگمانی برخورد میکنند.
در داخل خانواده، ارزشهای سنتی ارجحیت دارند. کودکان باید پیرو والدین خود باشند و زنان باید تابع شوهر خود باشند. والدین تعمیدی روابط خاصی با خانواده دارند؛ زیرا اغلب آنها را به خاطر جایگاه اجتماعی مطلوبشان انتخاب میکنند تا امنیت بیشتری برای کودکان فراهم شود. خانواده احترام زیادی برای آنها قائل میشود و در مقابل، توقع حمایت و پشتیبانی را از آنها دارد.
جستارهای وابسته
جنگ پاراگوئه
سینمای پاراگوئه
زبان گوارانی
فهرست شهرهای پاراگوئه
تیم ملی فوتبال پاراگوئه
لیگ دسته اول فوتبال پاراگوئه
تیم ملی والیبال پاراگوئه
رود پاراگوئه
فهرست فرودگاههای پاراگوئه
سینمای پاراگوئه
توضیحات
منابع
روزنامههای اصلی
ABC Color
Última Hora
La Nación
پیوند به بیرون
پاراگوئه تاریخ
پاراگوئه گردشگری
پاراگوئه به زبان اسپانیایی تاریخ
دانشنامه بریتانیکا " پاراگوئه" راهنمای کامل تاریخ و فرهنگ پاراگوئه
پروژه دایرکتوری باز - پاراگوئه دایرکتوری باز
Paraguay de Antes تصاویر قدیمی و پست کاردهایی از پاراگوئه
تصاویر ماهوارهای از شهرهای مهم پاراگوئه
سازمان جهانگردی ملی (به زبان اسپانیولی)
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۱۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۸۱۱ (میلادی) در آمریکای جنوبی
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای محصور در خشکی
لیبرال دموکراسی
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6848 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%86 | مارک تواین | سمیوئل لنگهورن کلمنز (به ) متخلص به مارک تواِین یا مارک توین (به ) نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۵) و ماجراهای تام سایر (۱۸۷۶) است.
زندگینامه
مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میزوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبههای چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همانجا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کردهبود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانههای محلی پادویی کند و بعد در روزنامهای که برادرش اوریون کلمنز دایر کردهبود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. سپس به نیویورک رفت و مدت کوتاهی در چاپخانههای کوچک کار کرد. در طی ۲–۳ سال به شهرهای مختلف میرفت و در آنجا حروفچینی میکرد. وی سفر نافرجامی به آمریکای جنوبی داشت. از ۱۸۵۷ – ۱۸۶۴ سوار بر کشتی بخار به میسیسیپی سفر میکرد. در ۱۸۵۹ مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این حین با امضاهای مختلف برای مجلات مقالههای طنز مینوشت. در جنگ داخلی آمریکا نقش کوچکی را برعهده گرفت. در سال ۱۸۶۶ با آلتا کالیفرنیا برجستهترین روزنامه غرب قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که دور کره زمین میگردد و ضمن سفر گزارش مینویسد.
با اولیویا لنگدون دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک پس از مغازلات بسیار ازدواج کرد. در بیست سال بین ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتابهایش را در این مدت نوشت. اما در نیمه دهه ۱۸۹۰ اندوه و تلخکامی روزافزونی نصیبش شد. دختر جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش در خارج بودند مرد. خانم کلمنز که سالها بیمار بود از دنیا رفت و کوچکترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. در ۱۹۰۶ انشای سرگذشتش را آغاز کرد. ۱۵ سال آخر عمرش را با نوشتن کتابهای جدی و چند کتاب طنز گذراند. کلمنز نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات مینوشت بهعنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.
انتخاب اسم مستعار مارک تواین
سمیوئل لنگهورن کلمنز در کتاب «زندگی بر روی میسی سیپی» نحوهٔ انتخاب نام مارک تواین را اینگونه شرح دادهاست:
«ناخدا ایزایه سلرز مردی خوب و بلند فکر بود و هم در رودخانه و هم در خشکی محبوبیت و احترام داشت. خیلی قد بلند و خوش هیکل و زیبا بود و آنطور که من به یاد میآورم، در پیری هم مثل موی سرخپوستان موهایی سیاه داشت، چشم و دست او نیرومند و استوار، و اعصاب و حس قضاوت او محکم و روشن بود، و میان جمعیت رانندگان کشتی، چه پیران و چه جوانان، هیچ چیز از هیچکس کم نداشت… این آقای پیر، ذوق و استعداد ادبی نداشت، اما طی یادداشتهای کوتاهی اطلاعات سادهٔ علمی دربارهٔ رودخانه میداد و زیر آنها را «مارک تواین» امضا میکرد و به پیکایون، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ و انتشار میداد. این مطالب دربارهٔ میزان آب و وضع رودخانه بود و دقیق و گرانبها بود… اتفاق اینطور افتاد که یکی از این نوشتهها مضمون نخستین مقالهٔ من در روزنامهنگاری قرار گرفت. من آن را به نحو وسیع و دامنهداری مسخره کردم و مطالب ذوقی خود را تا حدود هشتصد یا هزار کلمه کش دادم و به آن چسباندم. در آن وقت یک رانندهٔ تازهکار بودم. مقالهٔ خود را به بعضی رانندگان نشان دادم و آنها آن را گرفته و با شوق به روزنامهٔ ترودلتا، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ بردند. جای افسوس زیاد بود، زیرا آن مقاله به هیچکس خدمت ارزنده ای نکرد، ولی قلب آن مرد را سخت به درد آورد. در مقالهٔ چرند من بدخواهی وجود نداشت، ولی به ریش ناخدا خندیده بود…
ناخدا سلرز این افتخار را به من داد که از آن روز به بعد از من عمیقاً بدش میآمد. وقتی میگویم این افتخار را داد، لغات خالی از معنی به کار نمیبرم. در اندیشهٔ مردی به بزرگی ناخدا سلرز قرار داشتن، افتخاری بسیار واقعی بود و من به اندازهٔ کافی شعور داشتم که از آن قدردانی کنم و به آن ببالم… دیگر تا مدتی که زنده بود هرگز چیزی چاپ نکرد و هرگز امضای «مارک تواین» را در پای چیزی نگذاشت. زمانی که خبر مرگ او به وسیلهٔ تلگراف رسید، من در ساحل اقیانوس کبیر بودم. روزنامه نویس جدیدِ تازهنفسی بودم و به یک نام مستعار احتیاج داشتم. بدین جهت، نام مستعاری را که آن دریانورد قدیمی به دور انداخته بود ضبط کردم و بهترین کوشش خود را به کار بردم تا آن را در دست خود چنان نگه دارم که در دست او بوده؛ یعنی امضا و نشانه و مظهر و حکم اینکه آنچه با آن همراه است حقیقت محض است و میتوان روی راست بودن آن شرطبندی کرد. از فروتنی من دور است که بگویم چقدر در این راه موفق شدهام.»
کتابشناسی
رمان
ماجراهای تام سایر
شاهزاده و گدا
ماجراهای هاکلبری فین
زندگی بر روی میسی سیپی
یک یانکی اهل کنتیکت در دربار شاه آرتور
سالهای طلایی: داستانی از زندگی در قرن معاصر
تراژدی ویلسون کلهپوک
تام سایر در خارج
خاطرات شخصی ژاندارک
داستان یک اسب (۱۹۰۷)
بیگانهای در دهکده
داستان کوتاه
جست و خیز قورباغه ولایت کالاوراس (۱۸۶۷)
یک قتل یک راز یک ازدواج
به دنبال خط استوا
مردی که هادلیبرگ را تباه کرد
بشر چیست
بریدههایی از دفترچه خاطرات آدم
خاطرات حوا
داستان یک سگ (۱۹۰۳)
فیل سفید گمشده
تجربیات متافیزیکی
اولین تجربهٔ انتقال فکر و تلگراف ذهنی برای مارک تواین با هلن کلر رخ دادهاست. در سال ۱۸۸۵ میلادی، در اولین نشریه انجمن تحقیقاتیِ اسپیآر، با عنوان «تلگرافِ ذهن»، مقالاتی نوشت که در آنها از اهمیت و جایگاه ذهن و بیشتر تلهپاتی صحبت میکرد. در ادامه تحقیقاتش درزمینه تلهپاتی، روشی به نام «فرنوفن» را معرفی کرد که با کمک این روش ارتباطی بین یک ذهن با ذهن شخص دیگری (با کنترل و هدایت ذهنی) برقرار میشود.
خودزندگینامه
پس از گذشت ۱۰۰ سال از مرگ مارک تواین، خودزندگینامه وی در آستانهٔ انتشار قرار گرفت. او این خودزندگینامه را در دههٔ آخر عمر خویش نوشته و خواسته بود که تا یک قرن پس از مرگش انتشار نیابد. در سال ۲۰۱۰ پس از گذشت این مدت دانشگاه برکلی کالیفرنیا اولین جلد این خودزندگینامه را منتشر کرد. فروش کتاب از انتظار ناشر آن بسیار فراتر رفت و تا نوامبر ۲۰۱۰، در آمریکا ۲۷۵۰۰۰ نسخه از آن فروخته شد. بخش اعظم کتاب را تواین در چهار سال آخر عمر خود به تندنویسش دیکته کرده بود. منتقد نیویورک تایمز خودزندگینامه تواین را سیاسیتر از سایر آثار او میداند و آن را «رک و راست، بانمک و خشمگین» توصیف میکند. به گزارش وی این کتاب سرشار از خاطرات دوران کودکی تواین است که تأثیر بسزایی بر کتاب ماجراهای هاکلبری فین گذاشته بود.
یادداشت
پانویس
منابع
لیری، لوئیس. مارک تواین. ترجمهٔ هدی غبرانی. انتشارات کهکشان. تابستان ۱۳۷۶
پیوند به بیرون
عطش آزادی و نبرد با نژاد پرستی,به قلم سنفورد پینسکر,با ترجمه ی فرزام کریمی,روزنامه ستاره صبح
افراد آمریکایی انگلیسیتبار
افراد آمریکایی ایرلندی-اسکاتلندیتبار
افراد آمریکایی کرنیشتبار
امپریالیسم ستیزی
اهالی المیرا، نیویورک
اهالی سنتلوئیس
اهالی شهرستان مونرو، میزوری
اهالی میزوری در جنگ داخلی آمریکا
اهالی ورجینیا سیتی، مونتانا
اهالی هارتفورد، کنتیکت
اهالی هانیبال، میزوری
پرسبیترهای اهل ایالات متحده آمریکا
خاطرهنویسان اهل آمریکا
خاطرهنویسان روزانه اهل ایالات متحده آمریکا
خودزندگینامهنویسان اهل ایالات متحده آمریکا
درگذشتگان ۱۹۱۰ (میلادی)
درگذشتگان از بیماری مرتبط قلبی
درگذشتگان به علت بیماریهای قلبی و عروقی
راهیافتگان به تالار مشاهیر آمریکاییان بزرگ
رماننویسان اهل ایالت کنتیکت
رماننویسان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
رماننویسان سده ۱۹ (میلادی)
رماننویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
رماننویسان مرد اهل ایالات متحده آمریکا
رود میسیسیپی
روزنامهنگاران اهل نوادا
زادگان ۱۸۳۵ (میلادی)
سربازان ارتش ایالات مؤتلفه
سفرنامهنویسان اهل ایالات متحده آمریکا
ضد زندهشکافیان
طرفداران الغای بردهداری اهل ایالات متحده آمریکا
طنزپردازان اهل ایالات متحده آمریکا
کارآفرینان اهل ایالات متحده آمریکا
کمدینهای اهل کنتیکت
کمدینهای اهل میسیسیپی
کمدینهای اهل نوادا
لیبرالهای کلاسیک اهل ایالات متحده آمریکا
مارک توین
مربیان
مقالههای دارای ویدئو
منتقدان ادیان
منتقدان مورمونها
ندانمگرایان
نویسندگان اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان اهل سنت لوئیس
نویسندگان اهل کنتیکت
نویسندگان اهل منطقه خلیج سانفرانسیسکو
نویسندگان اهل میزوری
نویسندگان اهل نوادا
نویسندگان با نام مستعار
نویسندگان تاریخ جایگزین اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان داستان کوتاه سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان داستان کوتاه سده ۱۹ (میلادی)
نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان داستان کوتاه مرد اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان دین و علم
نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
نویسندگان مرد غیر داستانی اهل ایالات متحده آمریکا
افراد مرتبط با جنگ فیلیپین و آمریکا |
6849 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%88%DB%8C | بولیوی | بولیوی با نام رسمی حکومت پلوریناسیونال بولیوی کشوری محصور در خشکی، در مرکز آمریکای جنوبی است. پایتخت آن بهطور رسمی و در قانون اساسی شهر سوکره ذکر شده اما دولت این کشور در شهر لاپاز مستقر است.
جمعیت بولیوی ۱۱٬۶۵۶٬۰۰۰ نفرو زبانهای رسمی آن اسپانیایی، کچوآ، آیمارا، گوارانی است و ۳۴ زبان دیگر نیز بومی هستند. واحد پول این کشور بولیویانا نام دارد.
۵۵ درصد مردم بولیوی از تبار سرخپوست، ۳۰ درصد مستیزو (دورگه سرخپوست و سفیدپوست) و ۱۵ درصد سفیدپوست هستند.
دین مردم بولیوی مسیحیت است. ۷۸ درصد مردم بولیوی پیرو کلیسای کاتولیک رومی، ۱۶ درصد پروتستان و ۳ درصد نیز پیرو دیگر شاخههای مسیحیت هستند.
بولیوی یک کشور در حال توسعه به حساب میآید و شاخص توسعه انسانی آن در حد متوسط است. میزان فقر در بولیوی ۵۳ درصد ذکر شدهاست. کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری، و معادن از فعالیتهای اصلی صنعتی در بولیوی و فراوردههای عمده آن تولیدات نساجی، پوشاک، فلزکاری و پالایش نفت است. بولیوی از نظر اندوختههای معدنی و بهویژه فلز قلع غنی است.
پیش از استعمار اروپاییان، منطقه کنونی بولیوی بخشی از امپراتوری سرخپوستان اینکا بود. امپراتوری اسپانیا در سده شانزدهم این منطقه را تسخیر کرد و در خلال دوران استعماری اسپانیا، این سرزمین «پروی علیا» نام داشت و جزو قلمروی نایبالسلطنه پرو بهشمار میآمد، قلمرویی که بیشتر مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی را در بر میگرفت.
پس از اعلام استقلال این منطقه در سال ۱۸۰۹، این منطقه با ۱۶ سال جنگ روبهرو شد و این جنگها در ۶ اوت ۱۸۲۵ به تشکیل جمهوری بولیوی انجامید که از نام سیمون بولیوار، رهبر انقلابی، گرفته شدهاست.
بولیوی از شمال با برزیل، از شمال غربی با پرو، از جنوب با آرژانتین، از جنوب شرقی با پاراگوئه و از جنوب غربی با شیلی همسایه است.
در پی اعتراضات مردمی به تقلب اوو مورالس در انتخابات ۲۰۱۹ و کودتای ارتش، مورالس از بولیوی گریخت و به مکزیک پناهنده شد ولی پس از پیروزی لوئیس آرسه در انتخابات سراسری بولیوی (۲۰۲۰) در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ اوو مورالس در ۸ نوامبر ۲۰۲۰ پس از گذراندن تبعید در آرژانتین به بولیوی بازگشت.
تاریخ
تاریخ بولیوی مملو از تغییرات متعدد در راس حاکمیت این کشور است. قریب به ۲۰۰ کودتا و ۲۰۰ ضد کودتا در تاریخ این کشور رخ دادهاند. پس از سالها نزاع سیاسی بر سر قدرت در سالهای دهه ۱۹۸۰ برای اولین بار دولتهای غیرنظامی حاکمیت خویش را بر بولیوی تثبیت کردند.
مورالس / سازمان ملل متحد / شورای امنیت (UNSC) /
اما با روی کار آمدن دولتهای غیرنظامی مشکلات در بولیوی همچنین ادامه داشت و این کشور با مشکلاتی نظیر فقر، ناآرامی اجتماعی و تولید مواد مخدر دست به گریبان بود.
مقر دولت بولیوی در لاپاز قرار دارد. این شهر که بهطور غیررسمی پایتخت بولیوی شناخته میشود، مرتفعترین پایتخت جهان محسوب میشود. لاپاز در ارتفاع ۳۶۰۰ متری قرار دارد. شهر لاپاز با داشتن تعداد زیادی موزه و هتلهای مدرن محل مناسبی برای اقامت جهانگردان است. دریاچه تی تی کا کا، درههای یونگاس، پیست اسکی چاکالتایا و دره سخرهایی موسوم به «ماه» مهمترین جاذبههای طبیعی بولیوی را تشکیل میهند.
اوو مورالس: حرکت به سوی سوسیالیسم
انتخابات ریاست جمهوری بولیوی در سال ۲۰۰۵ در تاریخ ۱۸ دسامبر برگزار شد. دو کاندیدای اصلی خوان اوو مورالس آیما از حزب حرکت به سوی سوسیالیسم (MAS) و جورج گوئیروگا، رهبر حزب نیروی اجتماعی و دمکراتیک (PODEMOS) و رهبر سابق حزب فعالان دمکراتیک ملیگرا (ADN) بودند.
مورالس در انتخابات با کسب ۵۴ درصد آرا پیروز شد که چنین اکثریتی در طول انتخابات بولیوی بینظیر بودهاست. او در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ برای یک دوره پنج ساله سوگند یاد کرد. قبل از مراسم شروع به کار رسمی در لاپاز، او یک مراسم تشریفاتی ملی را در یتاواناکو و در مقابل هزاران نفر از مردم بومی و نمایندگان جنبشهای اجتماعی از سراسر آمریکای لاتین، برگزار کرد. هر چند این مراسم نقاط نظر و دیدگاههای او را تعیین نکرد بلکه فقط اصلیت آیمارایی او را مشخص کرد. این منطقه از آمریکای جنوبی که جمعیت بومی زیادی را در بر میگیرد از سالهای ۱۵۰۰ به بعد مورد استعمار اسپانیاییها بوده و توسط نیروهای خارجی اداره میشدهاست. مورالس عنوان کرد که ۵۰۰ سال مستعمره بودن به پایان رسیده و اکنون آغاز دوران خودمختاری است.
پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری توجه گروههای مبارزه با موادمخدر آمریکایی در آمریکای جنوبی را به خود جلب کرد که تأکید عمده آنها بر ریشهکن کردن کاشت کوکا بود. برنامه تکریم ایالات متحده که هدفش رساندن تولید کوکا به صفر است، از دیدگاه بسیاری از مردم بولیوی تهدیدی برای امرار معاش و زندگی محسوب میشود. مورالس اعلام کردهاست که دولت او سعی خواهد کرد تا مصرف مواد مخدر را ممنوع اعلام کند ولی بازار قانونی صادرات برگهای کوکا را حفظ خواهد کرد.
در یکم مه ۲۰۰۶، مورالس اعلام کرد که در تلاش است تا سرمایههای هیدروکربنی بولیوی را دوباره ملی کند. ضمن اعلام اینکه اقدام به ملیسازی به معنی سلب مالکیت نیست، مورالس نیروهای بولیوی را برای اشغال کردن ۵۶ عدد از تأسیسات گاز، اعزام کرد. همچنین نیروهایی به پالایشگاههای نفتی اعزام شدند که حدود %۹۰ ظرفیت پالایش بولیوی را تأمین میکنند. مهلت ۱۸۰ روزهای به تمام شرکتهای انرژی خارجی داده شد تا قرار دادهای جدیدی را به امضاء برسانند و مالکیت اصلی را به بولیوی واگذار کنند. (در مورد میدانهای بزرگ گاز طبیعی %۸۲ از درآمد را نیز به بولیوی بدهند) با به پایان رسیدن مهلت، تمامی شرکتها قراردادهای جدیدی را به امضاء رساندند.
گزارشها دولت بولیوی، و شرکتهای مسئول دربارهٔ سرمایهگذاریهای آتی با یکدیگر متناقض است. از زمانهای گذشته، برزیل بزرگترین مشتری هیدروکربنهای بولیوی بودهاست که گاز طبیعی بولیوی را از طریق خط لولههای شرکت نیمه خصوصی پتروبار (PBR) وارد میکند. از آنجایی که گاز از بولیوی فقط توسط خط لوله گسترده (و پرهزینه) شرکت PBR صادر میشود، تولیدکننده و مصرفکننده وابستگی زیادی به یکدیگر دارند. چگونگی ملیسازی مشخص نیست زیرا شرکت PBR برنامههای خود را برای تولید گاز طبیعی مورد نیاز تا سال ۲۰۱۱ اعلام کردهاست. موقعیت بولیوی به خاطر علم به اینکه مخازن هیدروکربنی نسبت به ملیسازی قبلی ارزش بیشتری پیدا کردهاست و به خاطر حمایتهای هم پیمانشان هوگو چاوز از ونزوئلا، مستحکم شدهاست.
سیاست
قانون اساسی نوشته شده در ۱۹۶۷، که در سال ۱۹۹۴ اصلاح شدهاست. باعث ایجاد توازن بین قوای مجریه، قانونگذاری و قضاییهاست. هر چند به نظر میرسد که قوه مجریه بر کنگره تسلط داشته باشد که کار این کنگره مباحثه و تصویب کردن قوانینی است که دولت ابداع کردهاست. قوه قضائیه که از دادگاه اعظم بولیوی و سایر دادگاههای کوچکتر تشکیل شدهاست؛ دچار فساد و ناکار آمدی بودهاست. با اصلاح قانون اساسی در سال ۱۹۹۴، و وضع قوانین جدید، دولت اصلاحات بنیانی را در سیستم قضایی ایجاد کردهاست. در سال ۲۰۰۹ قانون اساسی جدیدی برای بولیوی تدوین و به تصویب مردم در همهپرسی رسید.
استانهای نهگانه بولیوی، طبق قانون تمرکززدایی مدیریتی در سال ۱۹۹۵، استقلال بیشتری دارند. اختیارات استانها با برگزاری اولین انتخابات مردمی دولتمردان استانی («روسای ارشد») در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۵ و پس از اعتراضات طولانی رهبران استان سانتاکروز، افزایش بیشتری پیدا کرد. (رده: شهرهای بولیوی) شهرها و شهرستانهای بولیوی توسط شهردار و شوراهای منتخب مردم، اداره میشوند. انتخابات شهرداریها در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۰۴ برگزار شد و اعضای شورا برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدند. قانون مشارکت ملی که در تاریخ آوریل ۱۹۹۴ تصویب شد، بخش زیادی از سرمایههای ملی را در اختیار شهرداریها قرار میدهد تا در زمینههای مطلوب هزینه کنند، این کار باعث شرکت اجتماعات مردمی در بهبود خدمات و امکانات شهری گردیدهاست.
رئیسجمهور با آرای مردم برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدهاست. رئیسجمهور منتخب، گونزالو سانچزدی لوزادا در اکتبر ۲۰۰۳ استعفا داد و معاونش، کارلوس مسا، جایگزین او شد. سپس مسا نیز در ژوئن ۲۰۰۵ جای خود را به قاضی اعظم دادگاه اعظم، ادواردو رو دریگوئز داد. شش ماه بعد، در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۵، رهبر حزب ملی سوسیالیست او مورالز به رئیسجمهوری انتخاب شد.
شعبه قانونگذاری: «کنگرسو ناسیونال(Congreso Nacional)l» (کنگره ملی) دو زیر شاخه دارد. «کامارا دی دیپوتادوس (Cámara de Diputados)» یا مجلس نمایندگان که ۱۳۰ عضو دارد و برای یک دوره پنج ساله انتخاب میشوند. ۷۰ نفر از آنان در مناطق تک نماینده و ۶۰ نفر درمناطق دارای چند نماینده فعالیت دارند. مجلس سناتورها ("کامارا دی سنادورز(Cámara de Senadores) جمعاً ۲۷عضو دارد (۳ عضو در هر دپارتمان) که برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدهاند. بولیوی با حدود ۶۰ کودتا در تاریخ کشورش، بیشترین تعداد کودتا را در میان سایر کشورها داشتهاست.
بر اساس قانون اساسی سال ۲۰۰۹، جمعیت قانون گذاری چند قومیتی در کشور تأسیس میشود که شامل دو مجلس است: مجلس نمایندگان با ۱۳۰ نماینده و مجلس سنا با ۳۶ نماینده (هر استان چهار نماینده). نیمی از هر دو مجلس به صورت انفرادی و نیمی دیگر به صورت حزبی و لیستی
تقسیمات اداری
بولیوی به نه استان، یا در زبان اسپانیایی «دپارتمنتوس» تقسیم شدهاست:
استان چوکوئیساکا (سوکره)
استان کوچابامبا (کوچا بامبا)
استان بنی (ترینیداد)
استان لاپاز (لاپاز)
استان ارورو (ارورو)
استان پاندو (کوبیا)
استان پوتوسی (پوتوسی)
استان سانتا کروس (سانتاکروز د لاسیرا)
استان تاریا (تاریا)
علاوه بر این هر استان به تقسیمات کوچکتر ایالت یا «پرونیسیاس، شهرستان یا» کانتونز «و بخش یا» مونیسی پالیداوز" تقسیم میشود که کارهای محلی را بر عهده دارند.
جغرافیا
بولیوی با مساحت (۱٬۰۹۸٬۵۸۰ کیلومتر مربع بیست و هشتمین کشور پهناور جهان است (پس از اتیوپی) وسعت آن تقریباً برابر موریتانی و تا حدودی ۱/۵ برابر ایالت تگزاس ایالات متحدهاست.
بولیوی کشوری است که در خشکی محصور شده و ارتباطش با اقیانوس آرام را در جنگ آرام در سال ۱۸۷۹ از دست داد. هر چند از طریق رودخانه پاراگوئه به اقیانوس اتلانتیک دسترسی دارد. قسمت غربی بولیوی در رشته کوههای آند قرار گرفته که بلندترین قلهاش نوادو دل سایاما با ارتفاع ۶۵۴۲ متر در استان اورو قرار گرفتهاست. مناظر طبیعی گوناگونی زیادی دارند که باعث ایجاد چشماندازهای زیبا و مناظر طبیعی فوقالعاده شدهاست. قسمت غربی کشور بر روی فلات کوهستانی آلتی پلانو شکل گرفتهاست.
قسمت شرقی زمینهای پست و هموار است که با جنگلهای بارانی آمازونی پوشانیده شدهاست. دریاچه تیتیساکا در مرز بین بولیوی و پرو واقع شدهاست. در قسمت شرقی و در استان پوتوسی، سالار دی اویونی، بزرگترین سطح نمکی دنیا، واقع شدهاست. شهرهای بزرگ بولیوی لاپاز (۸۱۳٬۰۰۰ نفر)، سانتاکروز دی لاسیرا (۱٬۳۶۴٬۰۰۰ نفر) و کوچابامبا (۹۰۰٬۰۰۰ نفر) میباشند.
اقتصاد
بولیوی پس از گویان فقیرترین کشور آمریکایی جنوبی است و کارشناسان قوانین امپریالیستی نیروهای خارجی را از زمان کشف قاره آمریکا، عامل این وضعیت میدانند. هر چند این کشور از نظر منابع طبیعی غنی است و گاهی به کنایه به آن "خری نشسته بر روی معدن طلاً میگویند. غیر از معادن مشهورش که توسط امپراتوری اینکا و بعدها توسط اسپانیاییها مورد بهرهبرداری بود بولیوی دارای دومین میدان گاز طبیعی در آمریکای جنوبی پس از ونزوئلا است. علاوه بر این، معدن ال موتون در استان سانتاکروز، %۷۰ آهن و منیزیوم دنیا را تأمین میکند.
مجموع تولید ناخالص ملی بولیوی (GDP) در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۳ میلیارد دلار پیشبینی شدهاست. اقتصاد بی رونق بولیوی به خاطر عوامل مختلفی در طی دو دهه گذشته بودهاست.
اولین عامل مؤثر در رکود اقتصاد بولیوی کاهش چشم گیر قیمت نقره در سال ۱۹۸۰ بود که یکی از مهمترین منابع درآمد بولیوی در صنایع معدن بود. عامل دوم پس از جنگ سرد در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ بود که کشورهای غربی که قبلاً به خاطر روی کار بودن یک رژیم با اقتصاد آزاد به این کشور کمک مالی میکردند، کمکهای خود را قطع کردند. عامل سوم ریشه کن کردن محصولات کوکا توسط ایالات متحده بود که %۸۰ تولید کوکائین جهان را تأمین میکرد. کاهش تولید کوکا باعث کاهش فوقالعاده درآمد کشور بولیوی و به ویژه کشاورزان گردید.
از سال ۱۹۸۵، دولت بولیوی برنامههای پایدارسازی، اقتصادی و دگرگونی ساختاری، پایداری قیمت، ایجاد شرایط برای رشد و از بین بردن کمیابی محصولات را در پیش گرفت. دگرگونی در خدمترسانی به مشتری در سالهای اخیر، شفافیت این حوزه را بهبود بخشیدهاست. تغییرات ساختاری پراهمیت در اقتصاد بولیوی شامل جمعآوری سرمایههای بخشهای پرتعداد عمومی بودهاست. (جمعآوری سرمایه در بولیوی نوعی خصوصیسازی است که سرمایهگذاران %۵۰ مالکیت و مدیریت منابع عمومی را بدست میآورند و چندین سال بدون پرداخت هزینه به دولت، فعالیت میکنند)
دگرگونی در ساختار قانونگذاری باعث بهبود سیاستهای بازار آزاد به خصوص در بخش هیدروکربن و ارتباطات سیار، باعث تشویق سرمایهگذاری خصوصی گردید. سرمایهگذاران خارجی، و مالکان خارجی هیچ محدودیتی در بولیوی ندارند. از آنجایی که برنامه جمعآوری سرمایه تأثیر موفقیتآمیزی بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در بولیوی داشت.
(۷/۱ میلیارد دلار در سالهای ۱۹۹۶–۲۰۰۰)، طرفین خارجی نیز بر کامل کردن تعهداتشان در قرار داد جمعآوری سرمایه مصمم بودند.
برآورد جدیدی که از سوی S&P Global Intelligence انجام شده، نشان میدهد که بولیوی با ۳۹ میلیون تن ذخیره لیتیوم بیشترین ذخایر این فلز در جهان را در اختیار دارد. اگر این برآورد صحیح باشد، با توجه به افزایش بیسابقه تقاضا برای لیتیوم، رشد اقتصادی کشور بولیوی در آینده ای نزدیک میتوان بیسابقه بوده و جایگاه بسیار خوبی در اقتصاد دنیا داشته باشد. لازم به توضیح است که قیمت لیتیوم تحت تأثیر افزایش تقاضای جهانی، طی سال گذشته میلادی (۲۰۲۲) حدود ۱۸۰ درصد افزایش یافت. رشد تقاضای جهانی برای این فلز سفید-نقرهای که دارای جرم حجمی بسیار پایینی است، تحت تأثیر اهداف بلندپروازانه اتحادیه اروپا و آمریکا برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای از طریق تولید و مصرف خودروهای الکتریکی دارای باتریهای لیتیوم با دوام و توان سارژ سریع است. همزمان، چین نیز به عنوان قطب تولید خودروهای الکتریکی در جهان به عنوان متقاضی عمده لیتیوم در جهان بدل شدهاست.
در سال ۱۹۹۶، سه گروه از شرکتهای نفتی بولیوی (YPFB) که در کارهای اکتشاف نفت، بهرهبرداری و انتقال فعالیت میکردند، تجمیع شدند تا خط لوله گاز به برزیل را بسازند. دولت قرار داد طولانی مدتی برای فروش گاز به برزیل تا سال ۲۰۱۹ امضا کرد. خط لوله برزیل در سال ۲۰۰۲، روزانه حدود ۱۲ میلیون متر مکعب (۴۲۴ میلیون فوت مکعب) را منتقل میکرد. بولیوی دومین میدان گاز طبیعی بزرگ را در آمریکای جنوبی در اختیار دارد و مصرفی داخلی و صادراتش به برزیل، تنها بخش کوچکی از توانایی تولیدش است. دولت نظرخواهی اجباری دربارهٔ صادرات گاز طبیعی را در سال ۲۰۰۴ انجام داد. مخالفتهای گسترده با صادرات گاز به شیلی منجر به استعفای رئیسجمهور، سانچز دی لوزادا در اکتبر ۲۰۰۳ گردید.
در آوریل ۲۰۰۲، بچتل قرار دادی را با هوگو بانزر، رئیسجمهور اسبق بولیوی، به امضاء رساند تا ذخایر آب سومین شهر بزرگ بولیوی، کوچابامبا، را خصوصیسازی کند. قرار داد بهطور رسمی به نام آگواس دل توناری، معاون بچتل، ثبت شد. پس از مدتی، شرکت قیمت آب شهر را سه برابر کرد که منجر به شورش کوچابامبا در سال ۲۰۰۰ گردید. حکومت نظامی اعلام شد و پلیس بولیوی حداقل ۶ نفر از شورشگران را به قتل رسانید و بیش از ۱۷۰ نفر را مجروح کرد. به خاطر شکست اقتصادی و افزایش نارضایتی مردم، دولت بولیوی مجبور شد تا قرار داد آب را باطل کند. در سال ۲۰۰۱، شرکت بچتل از دولت بولیوی به خاطر ۲۵ میلیون دلار خسارت، شکایت کرد. ادامه یافتن درگیرهای داخلی، باعث کاهش توجه به گروههای ضد جهانی سازی و ضد سرمایه آوری شد.
صادرات بولیوی از ۶۵۲ میلیون دلار در ۱۹۹۱ به ۳/۱ میلیارد دلار در ۲۰۰۲ رسید. تجارت بینالمللی ۷/۱ میلیارد دلار بود. تعرفه گمرکی در بولیوی کمتر از %۱۰ است. کسری بودجه بولیوی در سال ۲۰۰۲ حدود ۴۶۰ میلیون دلار بود.
تجارت بولیوی با کشورهای همسایه در حال افزایش است که در گذشته به خاطر تعدادی قرار داد تجارتی بین منطقهای از آن چشم پوشی میشد. بولیوی عضو جامعه آندیان است و از فواید تجارت آزاد با سایر اعضاء مثل پرو، اکوادور، کلمبیا و ونزوئلا سود میبرد. بولیوی قرار داد همکاری با مرکوسور (بازار آزاد غربی) را در مارس ۱۹۹۷ تنظیم کرد. طبق این قرار داد ناحیه آزاد تجاری با حداقل %۸۰ تجارت بین طرفین در طول ۱۰ سال، تشکیل میشود. بنیان تجارت کالا و داروی آندیان ایالات متحده، اجازه ورود محصولات بولیوی را بدون مالیات و کارمزد به ایالات متحده میدهد.
ایالات متحده هنوز بزرگترین کشور تجارتکننده با بولیوی است. در سال ۲۰۰۲، ایالات متحده ۲۸۳ میلیون دلار کالا به بولیوی صادر کرد و ۱۶۲ میلیون دلار کالا از این کشور وارد کرد. اقلام صادراتی عمده بولیوی به آمریکا، قلع، طلا، جواهرات و مصنوعات چوبی میباشند. اقلام وارداتی از ایالات متحده شامل کامپیوتر، خودرو، گندم و ماشین آلات میباشد.
کشاورزی حدود %۱۵ تولید ناخالص ملی بولیوی را تشکیل میدهد. میزان زمینهای مورد کشت با تجهیزات نوین به سرعت در منطقه سانتا کروز در حال افزایش است که شرایط هوایی برای تولید دو نوع محصول در سال مناسب است. سویا عمدهترین محصولات نقدی است که به بازار آندیان فروخته میشود. استخراج معادن و هیدروکربنها %۱۰ و کارخانجات کمتر از %۱۷ تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهند.
دولت بولیوی هنوز به کمکهای خارجی برای پروژههای خود نیاز دارد. تا پایان سال ۲۰۰۲ دولت ۵/۴ میلیارد دلار به طلبکاران خارجی بدهکار بود که ۶/۱ میلیارد دلار از این مبلغ متعلق به دولتهای قبلی و مابقی آن برای توسعههای چند جانبه در حوزههای مختلف بود. باز پرداخت و امها از سال ۱۹۸۷ به روش کلوب پاریس به تعویق میافتاد. طلبکاران خارجی از اینکار راضی بودند زیرا دولت بولیوی با برنامههای IMF به اهداف مالی و اقتصادی خود میرسید. به تعویق افتادن قرار دادها توسط کلوب پاریس به کشورهایی که فقط یک طلبکار داشت اجازه میداد تا مبالغی را به مبلغ اصلی وام اضافه کنند. در نتیجه بسیاری از کشورها مقادیری از بولیوی طلب دارند. دولت ایالات متحده قرار دادی را در گردهمایی کلوب پاریس در دسامبر ۱۹۹۵ تنظیم کرد که میزان ذخیره وام بولیوی را %۶۷ کاهش داد. دولت بولیوی باز پرداخت وامهای خود را به بانکهای چند جانبه در زمان مقرر، ادامه میدهد. بولیوی از منافع کشورهای فقیر با وامهای سنگین (HIPC) و کمکهای رو به افزایش آنها سود میبرد و با محدودیتهای جدید، میتواند وامهای سبک بگیرد. بولیوی یکی از سه کشور نیمکره غربی است که بهعنوان کشوری با قابلیت در پرداخت حسابهای هزار ساله انتخاب شده و بهعنوان شرکتکننده در مذاکرات FIA حضور دارد.
در سال ۲۰۰۴، دولت توجه زیادی به توسعه تجهیزات بندر پوئرتوبوش در رودخانه پاراگوئه نشان داد. پس از مدتی در بندر سوارز و بندر آگویره که از طریق کانال تامنگو به رودخانه پاراگوئه متصل شدهاند، کشتیهای کوچک حمل بار شروع به رفتوآمد کردند. از سال ۲۰۰۴ به بعد، نیمی از صادرات بولیوی از طریق رودخانه پاراگوئه انجام میشود. وقتی بازسازی بندر بوش به پایان برسد، کشتیهای اقیانوس پیما قادر خواهند بود در بولیوی لنگر بیندازند. این امر باعث کاهش نیاز به بنادر خارجی مثل بنادر پرو و شیلی میشود که باعث افزایش قیمت واردات و صادرات میشدند. کشاورزان بولیوی تنباکو تولید میکنند، ولی مقدار مازاد برای تأمین نیازهای داخلی وارد میشود. در سال ۱۹۹۲، بولیوی بیش از ۱۰۰۰ میلیون تن تنباکو تولید کرده بود.
دامپروری
بر اساس گزارش فائو در سال ۲۰۱۹ تعداد دام زنده موجود در بولیوی به این شرح بودهاست:
لاما(۳ میلیون) - گاو(۹٬۷۴۰٬۰۰۰) - بز(۲٬۲۴۰٬۰۰۰) - خوک(۳٬۱۰۳٬۰۰۰) - گوسفند(۷٬۵۴۸٬۰۰۰)
آمار جمعیتی
%۳۰ از جمعیت بولیوی کوئچوازبان و %۲۵ از نژاد آمر ایندینهای آیمارا زبان هستند. حدود یک چهارم بومیان از نژاد کوئچوا (۵/۲ میلیون) بقیه از نژادهای آیمارا (۲ میلیون)، چیکویتانو (۱۸۰۰۰۰) و گوارانی (۱۲۵۰۰۰) میباشند. %۳۰ باقیمانده از نژاد مستیزو (ترکیب اروپایی و آمرایندین) و حدود %۱۵ سفیدپوست میباشند.
جمعیت سفید پوستان اغلب از نژاد کریولواند که شامل خانوادههای اسپانیاییتبار باقیمانده از دوران استعمارگری اسپانیا میباشند و خانوادههای اشرافی را تشکیل دادهاند. بقیه گروههای کوچک سفیدپوستان شامل آلمانیها که خطوط هوایی ملی لوید آئرو بولیویاند را تأسیس کردند، ایتالیاییها، ایالات متحده آمریکا، مردم باسک، کرواتها، روسها، لهستانیها و سایر اقلیتها میباشند که بسیاری از آنها چندین نسل در بولیوی زندگی کردهاند.
جامعه آفریقایی _ بولیویایی نیز قابل توجهاست که کمتر از %۵/۰ جمعیت را تشکیل میدهند و نوادگان بردگان آفریقایی اند که برای کار به برزیل منتقل شده بودند و به بولیوی مهاجرت کردند. این افراد در منطقه یونگاس (یونگاس شمالی و یونگاس جنوبی) در استان لاپاز زندگی میکنند که حدود سه ساعت از شهر لاپاز فاصله دارد. ژاپنیها نیز در منطقه سانتاکروز دلاسیرا و میانه شرقی زندگی میکنند که از راه بازرگانی ثروتمند شدهاند.
بولیوی یکی از توسعه نیافتهترین کشورهای آمریکای جنوبی است. حدود دو سوم مردم که اکثراً کشاورز هستند، در فقر زندگی میکنند. تراکم جمعیت در مناطق جنوب شرقی کمتر از یک نفر در هر کیلومتر مربع و در مناطق مرتفع مرکزی ۱۰ نفر در هر کیلومتر مربع (۲۵ نفر در هر مایل مربع) میباشد. از سال ۲۰۰۶، نرخ افزایش جمعیت %۴۵/۱ در هر سال است.
لاپاز مرتفعترین پایتخت دنیا با ارتفاع ۳۶۰۰ متر (۱۱۸۰۰ فوت) از سطح دریا است. شهر سانتاکروز دلاسیرا که مرکز صنعتی و تجارتی در زمینهای پست شرقی است، نیز رشد چشمگیری در جمعیت و مباحث اقتصادی دارد.
اکثریت مردم بولیوی کاتولیک هستند (دین کشور| دین رسمی)، هر چند طرفداران پروتستان با سرعت در حال گسترش میباشند. طرفداران دین اسلام که از بازماندگان نژاد میانه شرقی بودند، تقریباً از بین رفتهاند. جامعه کوچک یهودی نیز وجود دارد که از نژاد اشکنازی میباشند. بیش از %۱ مردم دین بهایی دارند (که یکی از بیشترین جوامع بهایی در دنیا است) اجتماعی از منونیتها هم در استان سانتا کروز وجود دارد.
بسیاری از مردم نمادهای مسیحی و پیش از کلمبیان را میپرستند. حدود %۸۰ مردم زبان اولشان اسپانیایی و زبان دوم آنها کوئچوا یا آیمارا است. حدود %۹۰ کودکان به مدت یکسال به پیش دبستانی میروند. نرخ با سوادی در مناطق روستایی پایین است ولی به گفته CIA، نرخ باسوادی در کل %۸۷ است که بیشتر از برزیل است. توسعه فرهنگی بولیوی امروز به سه دوران تقسیم میشود: پیش از کلمباین، مستعمره و جمهوری بقایای باستان پیش از کلمبیان باقیماندهاند. بناهای مجزو به قدیمی شامل تیاواناکو، سامایپاتا، اینکالاتیا و ایسکاناوایا میباشند. این کشور جاهای دیدنی زیادی دارد که دسترسی به آنها مشکل است و به این دلیل جهانگردان کمی از این کشور بازدید میکنند.
اسپانیاییها هنرهای سنتی خود را وارد بولیوی کردند که با دستان توانمند معماران محلی و برخی و هنرمندان تبدیل به سبک متمایزی از معماری و نقاشی و مجسمهسازی گردید که بنام «مستیزو باروک» معروف است. دوران استعماری باعث به وجود آمدن نقاشیهای پرز دی هولگوین، فلورس، بیتی و دیگران گردید و از طرفی کارگران ماهری را در زمینههای سنگ بری، منبت سازی، زرگری و نقرهسازی تربیت کرد. بخش مهمی از موسیقی مذهبی باروک در دوران استعماری در سالهای اخیر کشف شده و در مناطق مختلف جهان از سال ۱۹۹۴ اجرا گردیدهاست.
هنرمندان معروف بولیوی در قرن بیستم عبارتاند از: گازمن دی روخاس، آرتورو بوردا، ماریا لویس پاچکو، و مارینا نونز پرادو. بولیوی فرهنگ قومی غنی ای دارد. موسیقی محلی آن متفاوت و بارز است. «رقص شیطان» یکی از مراسم محلی معروف آمریکای جنوبی است که هر سال در شهر اورو برگزار میشود.
فرهنگ
فرهنگ بولیوی اثرات زیادی در دین، موسیقی و پوشش مردم آیمارا و اینکا گذاشتهاست.
معروفترین جشن آنها «ال کارناوال دی اورو» است. سرگرمیها شامل فوتبال است که یک ورزش ملی است و فوتبال گل کوچک که کودکان و بزرگترها در خیابانها بازی میکنند. باغ وحشها نیز مورد توجه مردم هستند که تنوع زیادی از موجودات مختلف را دارا میباشند.
نمادهای ملی
کانتوتا (کانتوا بوکسیفولیا)، نوعی گل است که در درههای میان کوه در یونگاس یافت میشود و نماد ملی بولیوی بهشمار میآید.
جستارهای وابسته
جنگ استقلال بولیوی
روابط ایران و بولیوی
تیم ملی فوتبال بولیوی
تیم ملی فوتبال زنان بولیوی
تیم ملی فوتبال زیر ۲۰ سال بولیوی
لیگ دسته اول فوتبال بولیوی
بخشهای بولیوی
استانهای بولیوی
فهرست شهرهای بولیوی
فهرست فرودگاههای بولیوی
سینمای بولیوی
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
پیوند به بیرون
آمار کلی درباره کشور بولیوی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۵ (میلادی)
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای محصور در خشکی
مستعمرههای پیشین اسپانیا |
6850 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88 | پرو | پرو با نام رسمی جمهوری پرو کشوری در در آمریکای جنوبی است. پایتخت آن لیما است.
این کشور از شمال با اکوادور و کلمبیا، از شرق با برزیل، از جنوب شرقی با بولیوی، از جنوب با شیلی و از غرب با اقیانوس آرام هممرز است. جمعیت پرو ۳۳٬۰۳۶٬۰۰۰ نفر و زبان رسمی این کشور اسپانیایی است. زبان محلی کچوا و برخی دیگر زبانهای سرخپوستان نیز در حدی رسمیت دارند. واحد پول این کشور سول نام دارد. ۵ درصد مردم این کشور بیدین و اکثریت بقیه مسیحی هستند. در میان مسیحیان پرو، ۷۶ درصد پیرو مذهب کاتولیک و ۱۴ درصد نیز پروتستان هستند.
پرو گذشته از این که به عنوان مهد امپراتوری اینکا شناخته میشود، وطن شمار زیادی از بومیان قارهٔ آمریکا است. از این رو، پرو کشوری است با پشتوانه غنی تاریخی و فرهنگی.
لیما بزرگترین شهر پرو و پایتخت آن در منطقه پستبوم بیابانی قرار دارد. این شهر را اسپانیاییها در حدود ۴۰۰ سال پیش بنیاد گذاردند. این شهر هنوز هم منظره اسپانیایی دارد و قدیمیترین دانشگاه بر جدید نیز در این شهر است. نسیم دریا در ساحل، آب و هوای لیما را مطبوعتر ساختهاست. در منطقه پستبوم بیابانی پرو بیش از ۵۰ رود جریان دارد و یکی از این رودها از وسط شهر لیما میگذرد.
در کشور پرو نه تنها نقره و طلا، بلکه مس و کانی کمیاب وانادیوم استخراج میشود.
تاریخ
از معروفترین دورههای تاریخی در پرو، امپراتوری اینکاها پیش از ورود اسپانیاییها به این کشور را میتوان نام برد. نخستین اسپانیاییها در سدهٔ ۱۶ میلادی وارد این کشور شدند و این سرزمین به مستعمرهٔ اسپانیا تبدیل گشت. پرو استقلال خود از اسپانیا را در روز ۲۸ ژوئیه سال ۱۸۲۱ میلادی اعلام کرد.
بیشتر مردم منطقه کوهستانی پرو سرخپوست یا نیمهسرخپوستاند. زمانی که کریستوف کلمب به بَرّ جدید رسید، امپراتوری بزرگی از سرخپوستان در آمریکای جنوبی وجود داشت. این سرخپوستان اینکاها بودند و پایتخت امپراتوری آنان کوسکو بود که امروزه یکی از شهرهای پرو است. این شهر در قلب منطقه کوهستانی پرو قرار دارد. در این منطقه هوای روزها بسیار گرم است و فاصله کمی تا خط استوا دارد و چندین ساعت در روز آفتاب سوزان بر آن میتابد. سرخپوستان امروزی منطقه کوهستانی هنوز هم مانند نیاکان اینکای خود زندگی میکنند. کشاورزان سرخپوست گندم، جو، سیب زمینی و نوعی ذرت به عمل میآورند. برخی از روستاهای آنان در این منطقه کوهستانی مرتفعترین روستاهای جهان بهشمار میآیند و شاید کلبه بعضی از چوپانان این منطقه هم مرتفعترین کلبههای سراسر جهان باشد.
پس از اینکاها کلیسایی نیز در شهر کوسکو ساخته شد که دو چیز تماشایی دارد: یکی محراب تمامنقرهای کلیسا و یکی اژدهایی که یکپارچه از زمرد ساخته شدهاست.
جغرافیا
پرو با مساحتی بالغ بر ۱٬۲۸۵٬۲۱۶ کیلومتر مربع (پس از مغولستان) بیستمین کشور جهان از لحاظ وسعت میباشد. پرو در غرب قاره آمریکای جنوبی و در کنار اقیانوس آرام واقع شدهاست.
قلمرو پرو با کشورهای اکوادور و کلمبیا از شمال، برزیل و بولیوی از شرق، و بالاخره شیلی و بولیوی از جنوب هممرز است. از سمت غرب در کنار اقیانوس آرام واقع شدهاست. دارای جمعیتی بیش از ۳۲٫۹ میلیون نفر بوده که به زبان اسپانیایی تکلم میکنند، و دیگر مردم دوزبانه به زبانهای کچوآ یا آیمارا و دیگر زبانهای بومی صحبت میکنند.
کوههای آند از شمال به جنوب پرو امتداد دارد و این کشور را به سه بخش تقسیم میکند: یکی منطقه کوهستانی که درههای پرآفتاب و مرتفع و قلههایی به ارتفاع بیش از ۶۰۰۰ متر دارد. منطقه دوم منطقه بیابانی باریک و پستبوم است بین کوهها و اقیانوس آرام. منطقه سوم در شرق ناحیه کوهستانی قرار دارد و منطقهای پستبوم و مرطوب و بسیار گرم. تا دوران اخیر مسافرت با قطار یا خودرو از ناحیه غربی و شرقی رشته کوه آند به هیچ قسمت از ناحیه کوهستانی ممکن نبود. مسافرت از یک منطقه به منطقه دیگر این کشور همواره بهطور کلی دشوار بود.
شرق پرو عمدتاً شامل جنگلهای مرطوب گرمسیری از جنگل بارانی آمازون، که بزرگترین در نوع خود است، تشکیل میشود. در جنوب شرق در امتداد مرزش با بولیوی، دریاچه تیتیکاکا؛ مرتفعترین دریاچه قابل کشتیرانی جهان قرار دارد. جلگه آلتیپلانو یک خور خشک شدهاست که در دامنههای کوههای آند در جنوب شرقی پرو واقع است. در امتداد مرز آن با شیلی، کویر آتاکاما، خشکترین مکان روی سیاره زمین است.
اقیانوس آرام، در مقابل پرو، زیستگاه مقدار فراوان و متنوعی از آبزیان میباشد. صحرای سچورا در ساحل شمال غربی پرو در امتداد نوار ساحلی اقیانوس آرام واقع شدهاست.
رودخانههای اصلی پرو شامل اوکایالی، رود مارانیون، رود آمازون، (که از جریان مشترک رودهای مارانیون و اوکایالی به وجود آمده)، پوتومایو، پاستازا، رود ناپو، جوروا، و پوروس میباشد.
شهرها
مراکز اصلی شهری به این شرحند:
لیما (۸٬۸۵۲٬۰۰۰ نفر)
آرکیپا(۹۸۰٬۰۰۰ نفر)
تروخیو (۹۳۰٬۰۰۰ نفر)
چیکلایو(۸۰۰٬۰۰۰ نفر)
کالائو (بزرگترین بندر پرو)
کوسکو (مرکز جدید امپراتوری باستانی اینکا)
پیورا
تاکنا
ایکا
پونو
چیمبوته
اوآنکایو
وآنچو
کاخامارکا
پوکالپا
ایکیتوس
یوریماگواس
تاراپوتو
مویوبامبا
سیاست
سیاستهای سابق پرو در یک چارچوب نظام ریاست جمهوری و دموکراتیک پارلمانی قرار گرفتهاست، که از طریق آن رئیسجمهور پرو هم به عنوان رئیس کشور و هم رئیس دولت، و هم در یک نظام چندحزبی جمعگرا قرار میگیرد. قدرت اجرائی نیز در اختیار دولت است. قدرت قانونگذاری بین هردو بخش دولت و کنگره تقسیم میشود. قوه قضائیه از دو قوه مجریه و مقننه مستقل بهشمار میآید.
مارتین ویسکارا، رئیسجمهور پرو است. در اسفند ۹۷ در پی کاهش محبوبیت او، سزار ویلانوا، نخستوزیر این کشور استعفا داد. چند دوره پیش از او، آلن گارسیا برای دو دوره رئیسجمهور پرو بود. او چند دهه رهبر حزب اتحاد انقلابی مردمی آمریکا (آپریستا) در پرو و نخستین شخصی بود که از این حزب به مقام ریاست جمهوری رسید. او در میان سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ به عنوان یک ملیگرا رئیسجمهور شد و سپس با تغییر موضع خود به عنوان حامی نظام بازار آزاد دوباره در سال ۲۰۰۶ برای یک دوره پنج ساله به ریاست جمهوری رسید. گارسیا در پرونده فساد مالی مربوط به شرکت ساختمانی برزیلی «اودبرشت» تحت پیگرد قرار گرفت و به این خاطر خودکشی کرد.
اقتصاد
از سال ۱۹۹۰ به بعد، اقتصاد پرو متحمل اصلاحات چشمگیر بازار آزاد شدهاست، از قانونی کردن بخش غیررسمی تا خصوصیسازی عمده در استخراج معادن، الکتریسیته/ نیرو، و صنایع مخابرات. به کمک سرمایهگذاری خارجی و همکاری بین دولت سابق فوجی موری، صندوق بینالمللی پول، و بانک جهانی، رشد اقتصادی در سالهای ۹۷|۱۹۹۷؛ و – ۱۹۹۴ سرعت یافته و تورم پایین نگهداشته شد.
هنوز، برخی میگویند که اصلاحات پرو منجر به پیشرفت پایدار اقتصادی نشدهاست. برطبق گزارش مرکز تحقیق اقتصاد و برنامه، سازمان پژوهشی واقع در آمریکا، " درآمد به ازای هر فرد در پرو- اساسیترین معیار اقتصادی استانداردهای زندگی- فعلاً در حدود میزان ۲۵ سال پیش قرار دارد. این یک شکست چشمگیر بلندمدت اقتصادی است.
در سال ۱۹۹۸، تأثیر پدیده ال نینو بر کشاورزی، بحران اقتصادی در آسیا، بیثباتی در بازارهای برزیل رشد را متوقف ساخت. سال ۱۹۹۹، با وجود پیامد ال نینو و بحران مالی آسیا که تأثیر منفی بر اقتصاد بازار گذاشت، سال بی برکتی برای پرو بود. لیما کوشید تا مذاکرات برای تسهیلات مالی گسترده با صندوق بینالمللی پول در ژوئن ۱۹۹۹ تکمیل نماید، اما این کار نتیجتاً به ناچار به مذاکره دوباره پیرامون اهداف آن انجامید. فشار بر هزینه سازی در یک روند صعودی با انتخابات سال ۲۰۰۰ رشد کرد.
رشد تا سال ۲۰۰۵ از طریق ساخت و ساز، سرمایهگذاری، تقاضای داخلی و صادرات تحقق یافتهاست. اقتصاد پرو به یکی از آزادترین اقتصادهای بازار در آمریکای لاتین تبدیل شدهاست. صنایع نفت خام، گاز طبیعی و نیروی این کشور انتظار میرود در اثر گردش داخلی و خارجی بالای سرمایه در بخشهای جهانگردی، کشاورزی، معادن و ساختمان افزایش یابد.
در آوریل۲۰۰۶، پرو یک توافقنامه تجاری با آمریکا (تحت عنوان توافقنامه ارتقاء تجاری پرو) امضاء نمود، در حالی که پرو اولین کشوردر جامعه کشورهای حوزه آند مجمع ملل آند| کامیونیداد آندینا دناسیونز، مجمع کشورهای آند| CAN بود که این قرارداد را امضاء مینمود. در آوریل۲۰۰۶، آمریکا و پرو توافقنامه تجاری امضاء میکنند:
درژوئن ۲۰۰۶، کنگره پرو از قبل این توافقنامه را تصویب نموده بود، و این پیمان تنها در انتظار تأیید از سوی کنگره ایالات متحده| کنگره آمریکا بود. فعلاً پرو در حال مذاکره جهت انعقاد توافقنامه تجاری با شیلی، مکزیک، سنگاپور و هندوستان است.
پرو با جامعه کشورهای آند، توافقنامههای آزاد تجاری دارد، که در کلمبیا، اکوادور، بولیوی و ونزوئلا تدوین شدهاست. پرو همچنین توافقنامههای آزاد تجاری با بسیاری از کشورهای مرکوسور و نیز تایلند داشته، و طی اجلاس اخیر اپک، پرو اعلام نموده در نظر دارد توافقنامههای آزاد تجاری با چین، ژاپن و کره جنوبی منعقد سازد.
همچنین پرو خواستار امضای یک توافقنامه تجاری با اتحادیه اروپا است. این مذاکرات بیشتر بازارهایی را توسعه میدهد که در آنها محصولات پروئی معامله میشوند. پرو توانایی بالقوهای برای صادرات فراوردههای کشاورزی، منسوجات، پوشاک، کفش، مشتقات نفت، گاز طبیعی، مواد معدنی، و نیز ماهی و محصولات شیلات، جهانگردی، و کالاهای تولیدی دارد.
در سال ۲۰۰۵، صادرات پرو بالغ بر ۱۷٫۱ میلیارد دلار (آمریکا) ارزش داشتند (افزایش ۳۴٫۶٪ در مقایسه با سال ۲۰۰۴) و انتظار میرود در سال جاری این رشد به ۳۵٪، و در پایان سال۲۰۰۶، به ۲۳٫۵ میلیارد دلار برسد. بازارهای پرو با رشد ۶٫۶۷٪ در تمام بخشهای (انرژی، ساختمان، بازرگانی، شیلات، تولید، جهانگردی، و غیره) همراه بوده (یکی از سریعترین نرخهای رشد در اقتصادهای بازاری در آمریکای جنوبی) و برنامهریزی شده که به رشد ۷٪ برای سال ۲۰۰۶ برسد.
برای پنج سال بعد (تا سال ۲۰۱۰) دولت پرو بیش از ۱۰ میلیارد دلار در سرمایهگذاری خصوصی (هم داخلی و هم خارجی) در بخشهای معادن و انرژی و نیز سرمایههایی بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار در بخشهای دیگر همچون صنعت، بازرگانی، جهانگردی، شیلات و کشاورزی ثبت کردهاست که رشد اقتصادی سالانه را در سطوح ۵٪ یا بیشتر حفظ خواهد نمود.
فقر در پرو بالا است، و سطح آستانه فقر به ۴۸٪ برای کل جمعیت میرسد.
فرهنگ
همچون تاریخ غنی ملیاش، فرهنگ عمومی پروی معاصر حاصل همجوشی فرهنگها است، که اصولاً از میراث فرهنگی گروههای بومی و استعمارگران اسپانیایی و آفریقایی تشکیل شدهاست. این ترکیب فرهنگی در اثر کمکهای دیگر گروههای مهاجر، به ویژه آسیاییها و اروپاییهای (غیر ایبریایی) غنی تر شدهاست.
مرتبط: مجسمهسازی و نقاشی پرو
مردم
شرح نژادها:
پرو یکی از سه کشور آمریکای لاتین دارندهٔ بزرگترین جمعیت سرخپوست است؛ حدود ۴۵٪ از کل مردم پرو را سرخپوستان تشکیل میدهند. بیشتر آنها در کوههای آند جنوبی وجود دارند، اما بخش عمدهای از آنها نیز در ساحل جنوبی و مرکزی هستند که به دلیل مهاجرتهای گسترده داخلی برای کار از نواحی دور آند به شهرهای ساحلی به ویژه لیما، طی چهار دهه گذشته به آنجا آمدهاند. در حالی که کوههای آند «قلب» مردم بومی پرو است، منطقه آمازونیای این کشور تقریباً ۶۰٪ کل محدوده ملی پرو و بندرگاهها و گروه عمدهای از دستههای بومی را که تنها از طریق تنازع بقا با هم رقابت میکنند، تشکیل میدهد. اما، این سرزمینهای پست گرمسیری بهطور پراکنده و نایکنواختی با جمعیت اشغال شدهاست.
دو گروه اصلی بومی و نژادی عبارتند از کوئچواس (متعلق به زیرگروههای گوناگون فرهنگی)، به همراه آیماراییها، که بیشتر در محدوده جنوبی کوههای آند یافت میشوند. نسبت فراوانی از جمعیت بومی که در سرزمینهای مرتفع آند زندگی میکنند هنوز به زبان کوئچوا یا زبان آیمارائی تکلم مینمایند، و دارای سنتهای فرهنگی پرشوری هستند، که برخی از آنها بخشی از قلمرو اینکا بوده، به شکلی قابل بحث پیشرفتهترین تمدن کشاورزی دنیا. در واقع، دهها فرهنگ بومی نیز در سراسر کشور فراتر از کوههای آند و در خور آمازون پراکنده شدهاند.
ناحیه آمازونی پرو به سرعت شهرنشین میشود. مراکز مهم شهری شامل ایکوئیتوس، ناوتا، پرتو مالدونادو، پوکالپا و یوریماگوآس میباشند. این ناحیه موطن مردم بومی متعددی است، اما آنها نسبت فراوانی از کل جمعیت را تشکیل نمیدهند. نمونههایی از مردم بومی مقیم در شرق پرو شامل شیپیبو، اورارینا، کوکاما، و آگوآرونا هستند که تعدادی از آنها نامبرده شدند.
در سطح ملی، دورگهها دومین بخش بزرگ جمعیت را با حدود ۳۷٪ کل آن، تشکیل میدهند. این اصطلاح اصولاً بیانگر مردمی مرکب از نوادگان اروپایی و سرخپوست است، و بیشتر دورگههای پروئی از این ترکیب میباشند، اما نسلهای دیگر (عمده تر ازهمه آفریقایی) نیز با درجات متغیر از بخشهای دیگر جمعیت دورگهها در پرو وجود دارد. بیشتر دورگهها ساکنان شهری میباشند و میتوان آنها را در شهرهای بندری ساحل شمالی مشاهده نمود که نشانگر میراث توانمندتر اسپانیایی در ساحل مرکزی همچون منطقه لیما، ناحیه کاجامارکا، و نیز منطقه آرکوئیپا است.
حدود ۱۵٪ جمعیت به عنوان سفیدپوستان طبقهبندی میشوند، و بیشتر آنها را کسانی که کریولوس خوانده میشوند، تشکیل میدهند؛ فرزندان نسبتاً درآمیختهنشدهٔ استعمارگران اسپانیایی. فرزندان ایتالیاییها و گروه کوچک دیگر آلمانیها، یوگسلاوها و اروپاییان دیگر نیز بخش نسبتاً کوچکتری از کل جمعیت سفیدپوست را تشکیل میدهند. بیشتر کریولها در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، که معمولاً در شهرهای ساحلی شمالی تروجیو، چیکلایو، پیورا، و البته لیما متمرکز شدهاند. تنها شهر جنوبی با جمعیت عمده سفیدپوست آرکوئیپا است. تا بخش (شهر) کاجامارکا و سن مارتین شمالی شهرهایی با نفوذ قوی اسپانیاییها وجود دارند.
۳٪ باقیمانده جمعیت از اعقاب سیاهپوستان آفریقایی و نیز آسیاییتبارها هستند. پروییهای آفریقاییتبار، میراثی از تاریخ پرو به عنوان واردکننده بردگان طی دوره استعماری بهشمار میآیند. امروزه دورگههای آفریقایی-اروپایی و همچنین زامبوزها (دورگههای آفریقایی-سرخپوست) بخش مهمی از جمعیت را تشکیل دادهاند، به ویژه درمناطق پیورا، تومبس، لامبایکوئه، لیما و ایکا.
جمعیت آفریقایی- پروئی بیشتر در شهرهای کرانهای جنوب لیماف همچون متمرکز شدهاند که در ناحیه ایکا، در شهرهایی نظیر کانیه ته، چینچا، ایکا، نازکا و آکاری در مرز با ناحیه آرکوئیپا یافت میشوند. بخش بزرگ دیگر اما بسیار فقیر از حضور آفریقایی- پروئی در مناطق «یونگا» (غرب و درست در زیر رشتهکوه آند در شمال پرو) قرار دارند جایی که تولید نیشکر، لیمو و انبه هنوز از اهمیت برخوردار است، و آن پیورا و لامبایکو میباشد. اجتماعات مهمی از آنها در سراسر ایالت موروپان، همچون در شهر چولوکاناس، و بخش یاپاترا از همان شهر، و حتی بخشهای کشاورزی کوچکتر نظیر پابوریا لاماتانزا و نیز حتی ناحیه کوهستانی نزدیک چانچاکو وجود دارد. بیشتر در جنوب، شهر استعماری زانیا یا بخشهای کشاورزی همچون کاپوته و تومان در لامبایکو نیز نواحی مهمی از حضور آفریقایی- پروییها هستند.
همچنین در پرو، حضور گستردهٔ آسیاییها، عمدتاً ژاپنی و چینی، به چشم میخورد که شمارشان نسبت به کل جمعیت، بزرگترین مجموعهٔ این افراد در کشورهای آمریکای لاتین هستند.
پرو پس از برزیل دومین جمعیت بزرگ از اعقاب ژاپنیها را در آمریکای لاتین و بیشترین جمعیت اعقاب کانتونیها (از فلات چین) را در آن دارا میباشد. جوامع تاریخی که مردم نسل چینی در آن سکونت یافتهاند در سراسر بخش فوقانی آمازون در پرو، و از جمله شهرهایی نظیر یوریماگوآس، نایوتا، ایکوئیتوس، و ساحل مرکزی شمال (لامبایکوئه و تروجیلو) یافت میشوند. در مقایسه با جامعه ژاپنی در پرو، چینیها ظاهراً از زمانی که وارد کار در شالیزارها در طی قیمومیت پرو (نایب السلطنه بودن) شده و با بردههای آفریقایی در طول زمان لغو برده داری شدهاند، بیشتر با خود ازدواجهای درونقومی داشتهاند.
عقیمسازی اجباری
در دهه نود در پرو صدها هزار زن به بهانه مبارزه با فقر به زور عقیم شدند. عقیمسازی اجباری سیاستی بود که آلبرتو فوجیموری، رئیسجمهوری مستبد پرو در دهه نود با بودجه ۳۶ میلیون دلاری دولت ایالات متحده در پیش گرفت. ۳۰۰ هزار زن و ۳۰ هزار مرد عقیم شدند. توجیه این سیاست «مبارزه با فقر» بود که بیش از همه متوجه اقلیت سرخپوست پرو میشد که پیشاپیش در حقشان تبعیض میشد.
گروهی از این قربانیان همچنان به دنبال گرفتن خسارت از دولت برای صدماتی هستند که این سیاست بر آنها وارد کردهاست. اگرچه این سیاست نقض شدید حقوق بشر بهشمار میرود اما دولت پرو اعتراض این زنان و حق آنان برای گرفتن خسارت را به رسمیت نمیشناسد و پزشکانی که آن زمان در پروژه عقیمسازی دست داشتند، هنوز هم به عنوان پزشک مشغول به کارند.
زبان
زبانهای رسمی پرو زبان اسپانیایی و طبق قانون اساسی ۱۹۹۳ پرو، زبانهای سرخپوستی همچون کوئچوا، آیمارا و دیگر موارد نظیر زبانهای بومی که در این ناحیه غالب است، میباشند. امروزه، ۸۰٫۳٪ جمعیت پرو به زبان اسپانیایی تکلم میکنند، و این زبانی است که از سوی دولت، رسانهها، و نیز در آموزش و بازرگانی رسمی استفاده میشود. تلاشهای فزاینده و سازمان یافتهای برای تدریس کوئچوا در مدارس عمومی در نواحی که به این زبان (کوئچوایی) تکلم میشود، صورت گرفتهاست.
طبق منابع رسمی، کاربرد زبان اسپانیایی در حالی افزایش یافته که دانستن و استفاده از زبانهای بومی بهطور چشمگیری طی چهار دهه اخیر (۲۰۰۰–۱۹۶۰) کاهش یافتهاست. در آغاز دهه ۱۹۶۰، حدود ۳۰٪ از کل جمعیت پرو به عنوان متکلمین به زبانهای بومی ثبت شده بودند، اما از دهه ۱۹۹۰، ارقام، افت چشمگیری را در کاربرد زبانهای کوئچوا، آیمارا و دیگر زبانهای بومی نشان میدهد در حالی که تنها ۲۸٪ آنها به عنوان صحبتکننده به زبان کوئچوا (۱۶٪ از آنها دوزبانه با زبان اسپانیایی گزارش شدهاند) ثبت شده و متکلمین زبان اسپانیایی تا ۷۲٪ افزایش یافتهاند.
برای سال۲۰۰۵، ارقام دولتی، جایگاه زبان اسپانیایی را برای تکلم به آن برابر با ۸۰٪ کل جمعیت ذکر کرده، اما در میان زبانهای سرخپوستی نیز کاهش (کاربرد) به ثبت رسیدهاست. کوئچوا از میان زبانهای بومی، بیشترین گویشگران را دارد، و حتی امروزه توسط ۱۶٪ از کل جمعیت پرو استفاده میشود، یا به عبارتی یک سوم کل جمعیت بومی پرو. تعداد گویشگران زبان آیمارا و دیگر زبانهای بومی در جایگاه ۳٪ و زبانهای خارجی ۰٫۲٪ قرار میگیرد.
افت شدید کاربرد و دانستن زبانهای بومی بهطور گستردهای به عوامل جمعیتشناسی اخیر نسبت داده میشود. شهرنشینی و سازگاری جمعیت سرخپوست پرو با فرهنگ هیسپانی-دورگه، و نیز عوامل جدید اجتماعی اقتصادی به همراه ساختار طبقاتی، به کاربرد زبان اسپانیایی این امتیاز را در گستره زبانهای سرخپوستی داده که که نسبت به قرن گذشته کمتر توسط اکثریت جمعیت تکلم شود.
مانع اصلی برای استفاده هرچه بیشتر از زبان کوئچوا این واقعیت است که گویشهای چندگانهای از این زبان وجود دارد. نوسانات در میان این گویشهای کوئچوایی که به -عنوان مثال- تفاوتهایی در بین زبانهای اسپانیایی، پرتغالی و ایتالیایی در ادا کردن تلفظ آنها به وجود میآورد.
کوئچوا در کنار آیمارا و دیگر زبانهای فرعی بومی، اصولاً و اساساً به عنوان یک زبان شفاهی باقی میماند؛ بنابراین، نوعی فقدان رسانههای جدید برای کاربرد آن وجود دارد: مثلاً کتابها، روزنامهها، نرمافزار، مجلات، ژورنالهای فنی و غیره. اما، سازمانهای غیردولتی نیز به عنوان گروههای مسئول کشوری در پروژههایی برای ویرایش و ترجمه آثار اصلی به زبان کوئچوایی شرکت میکنند؛ مثلاً، در اواخر سال۲۰۰۵ یک نسخه عالی از دون کیشوت به زبان کوئچوایی ارائه شد.
درصد گویشوران بومی به زبان کوئچوا که بیسواد بودهاند اخیراً کاهش یافتهاست، زیرا که ۸۷٪/۸۶ از جمعیت پرو باسواد هستند. جالبتر آنکه، نرخ باسوادی سراسری کشور در بین جوانان بین ۱۵تا۲۴ سال ۸٪–۹۶ است.
ورزشها
فوتبال: رایجترین ورزش پرو فوتبال (انگلیسی) است و پرو در جام جهانی این چنین ظاهر شدهاست: ۱۹۳۰، ۱۹۷۰ (یک چهارم نهایی)، ۱۹۷۸ (یک چهارم نهایی)، ۱۹۸۲ و دو جام یادبود کوپا آمریکا. بیشتر جمعیت پرو مسابقات جام جهانی را از طریق تلویزیون دنبال میکنند. اسطورههای فوتبال از پرو عبارتند از هوگو سوتیل، چزار کوتو، روبرتو چاله، خوزه چومپیتاز، پرسی روجاس، خوآن کارلوس اوبلیتاس و تئوفیلو کوبیلاس: که بهترین مهاجم در فینال جامهای جهانی با ۱۰ گل زدهاست. تیم ملی کشور پرو با اینکه در جام جهانی ۲۰۱۸ حضور داشت در جام جهانی ۲۰۲۲ با حضور در پلی آف جهانی و باخت در پنالتیها توسط استرالیا از صعود به جام جهانی جاماند
بازیکنان سرشناس فعلی آن عبارتند از دفاع میانی نولبرتو سولانو (در تیم نیوکاسل یونایتد)، و مهاجمانی همچون کلودیو پیزارو (اف سی. بایرن مونیخ)، خوزه پائولو گوئررو (اس وی. هامبورگ) و جفرسون فارفن (پیاسوی آیندهوون).
تیمهای دانشکده ورزش، آلیانزای لیما، اسپورتینگ کریستال، و سینسیانو بزرگترین تیمها در پرو هستند. در سال ۲۰۰۳، سینسیانو با شکست دادن باشگاه آرژانتینی ریورپلاته، جام آمریکای جنوبی| کوپا سود آمریکا را برد، و سپس توانست در سوپرجام میامی، قدرت خانگی آمریکای جنوبی بوکاجونیورز از آرژانتین را نیز شکست دهد.
تکواندو: خوآن کارلوس گامارا، برنده مدال نقره سیزدهمین دوره مسابقات آمریکای جنوبی، آرکوئیپای، پرو۱۹۹۷. دارنده مدال برنز یازدهمین دوره قهرمانی تکواندو پان آمریکن، لیمای پرو۱۹۹۸. نفر نوزدهمین در رتبهبندی مردان جهان (سبکوزن و وزن سنگین)، ۲۰۰۱. دانده مدال طلای مسابقات آزاد آمریکا، ایالات متحده۲۰۰۲. عضو
موزه مشاهیر فدراسیون جهانی تکواندو، سئول کره جنوبی.
والیبال : والیبال زنان از ورزشهای رایج دیگر است (مدال نقره در بازیهای المپیک سئول ۱۹۸۸، مقام نائب قهرمانی جهان در ۱۹۸۲ و ۱۲ بار قهرمانی آمریکای جنوبی).
موجسواری: فلیپه پومار، مقام دوم قهرمانی موجسواری جهان، پرو۱۹۶۵، سوفیا مولانوویچ، قهرمان جهانی موجسواری زنان جهان در سال۲۰۰۴و ۲۰۰۵.
قایقرانی: پرو تنها کشور منطقهاست که ۶ سال متوالی برنده جام جهانی در گروه «خورشید ماهی» شدهاست. افزون براین، پرو جامهای قهرمانی آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و کارائیب را در همان دسته بردهاست. در گروه آپتیمیست (خوشبین)، در یک «مسابقه تیمی» سه بار در سالهای ۱۹۹۷، ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ قهرمان جهان شدهاست.
تیراندازی: تیراندازان پروئی ۳ مدال از مجموع ۴ مدال بازیهای المپیک| المپیک را احراز نمودند. ادوین واسکوئز تنها برنده پروئی مدال طلا در بازیهای المپیک ۱۹۴۸ بود، در حالی که فرانچسکو بوزا (۱۹۸۴ لوس آنجلس)، و خوآن جیها (۱۹۹۲بارسلونا) هردو برندگان مدال نقره بودند.
تنیس: لوئیز هورنا و جائیم یزاگا مشهورترین تنیس بازان پروئی هستند. عضو موزه مشاهیر تنیس و برنده جام دیویس و ویمبلدون، الساندرو اولمدو در پرو متولد شده ولی برای آمریکا بازی میکند.
پالتا فرانتون:
پالتا فرانتون یک ورزش متولد شده در لیما در سال ۱۹۴۵ در باشگاه «رگاتاز لیما» است. این ورزش دارای ریشههایی در «پلوتا واسکا» است که توسط فاتحین اسپانیایی آورده شدهاست و نوع خانگی «پلوتا مانو» آن به اشتباه در آن زمان به دلیل نفوذ انگلیس «هندبال» نامیده میشد.
پالتا فرانتون با یک میله چوبی، گرافیتی یا کربنی و یک توپ سیاه پلاستیکی بازی میشود. زمین بازی شامل یک دیوار بتونی به ارتفاع ۵ متر و پهنای ۶ متر با خطوطی بر روی آن است که محدوده زمین بازی را مشخص میکند و همچون تنیس نواحی دریافت توپ را معلوم میسازد.
ترابری
پرو دارای یک شبکه بزرگراههای ملی است که توسط «وزرات راه و ترابری» (وزارت ترابری و ارتباطات) یک سازمان دولتی اداره میشود. بزرگراه پان-امریکن مهمترین آزادراه پرو است، که نقاط شمال و جنوب کشور و نیز پرو را از شمال به اکوادور و از جنوب به شیلی متصل میکند.
کشاورزی
بر اساس گزارش فائو، پرو دارای ۲۳٬۶۸۷٬۰۰۰ هکتار زمینهای قابل کشت و ۷۳ میلیون هکتار اراضی جنگلی است.
جستارهای وابسته
رئیسجمهور پرو
تیم ملی فوتبال پرو
هنرهای تجسمی کشور پرو
منابع
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۲۱ (میلادی)
پرو
جمهوریها
کشورها و سرزمینهای اسپانیاییزبان
کشورها در آمریکای جنوبی
کشورهای عضو اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو گروه پانزده
لیبرال دموکراسی
مستعمرههای پیشین اسپانیا
مقالات نیازمند به پیوند |
6854 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%B3%DA%A9%D9%88 | سان فرانسیسکو | سان فرانسیسکو (به ، تلفظ انگلیسی: سَن فِرَنسیسکو) با جمعیت ۸۸۴٬۳۶۳ نفر، چهارمین شهر بزرگ ایالت کالیفرنیا در ایالات متحده آمریکا و پس از نیویورک متراکمترین شهر آمریکا از نظر جمعیت است. سان فرانسیسکو با بیش از ۷ میلیون نفر جمعیت، پنجمین شهر بزرگ ایالات متحده است و در این کشور تنها نیویورک، لس آنجلس، شیکاگو و واشینگتن دیسی-بالتیمور از آن بزرگترند.
سان فرانسیسکو در نوک شمالی شبهجزیرهٔ سان فرانسیسکو قرار دارد که اقیانوس آرام را از خلیج سان فرانسیسکو جدا میکند. چندین جزیرهٔ درون خلیج و جزایر فارالون نیز که در ۲۷ مایلی ساحل در اقیانوس آرام قرار دارند، بخشی از محدودهٔ شهری سان فرانسیسکو بهشمار میآیند. سان فرانسیسکو روی یکی از بزرگترین و طولانیترین گسلهای جهان یعنی گسل سن اندریاس قرار دارد و زلزله سال ۱۹۰۶ میلادی نتیجه فعالیت سهمگین این گسل مهم بودهاست
سان فرانسیسکو نقطه مرکزی در محدوده کلانشهر منطقه خلیج سان فرانسیسکو بهشمار میرود. منطقه شهری که سانفرانسیسکو مرکز آن است از شهرهای سان خوزه، سانفرانسیسکو، اوکلند و برکلی تشکیل شدهاست. این محدوده در جمع ۷ میلیون جمعیت دارد. پالو آلتو، اعیانیترین محلهٔ سان فرانسیکو است.
سان فرانسیسکو یکی از محبوبترین شهرهای گردشگری جهان است. از ویژگیهای سان فرانسیسکو تپههای شیبدار، تابستانهای دلپذیر و مهآلودگی است. از معروفترین نمادهای شهر میتوان به پل گلدن گیت، آلکاتراز، محله چینیها، هرم ترنزامریکا و فونیکولار اشاره کرد. محله همجنسگرایان کاسترو نیز از شهرت بینالمللی برخوردار است.
پیشینه
اسپانیاییها نخستین اروپاییانی بودند که به سال ۱۷۷۶ میلادی در سان فرانسیسکو ساکن شدند. پس از تب طلا در کالیفرنیا در ۱۸۴۸، شهر سان فرانسیسکو هم به سرعت رشد کرد. زمینلرزه ۱۹۰۶ سان فرانسیسکو، شهر را تبدیل به ویرانه نمود ولی پس از آن شهر به سرعت بازسازی شد.
در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد، منطقه خلیج سانفرانسیسکو توسط یک قبیله سرخپوست، که بعداً اوهلون نامیده شد، مسکونی شدهبود. در ۱۶ نوامبر ۱۵۴۲، خوان رودریگز کابریلو در امتداد ساحل نزدیک سان فرانسیسکو حرکت کرد و فارالونها را کشف کرد. در سال ۱۵۷۵، کشتی سباستیائو رودریگز سورومنیو در خلیج دریکز به گل نشست و مدعی مالکیت این اراضی برای اسپانیا شد. او این محل را بندر فرانسیس مقدس (Puerto de San Francisco) نامید. بعداً در سال ۱۵۷۹، کشتی سر فرانسیس دریک نیز در این خلیج به گل نشست. مدعی مالکیت این اراضی برای انگلستان شد و نام آن را نوا آلبیون گذاشت.
پیشگامان دیگر، از جمله خوزه فرانسیسکو اورتگا، با یک سفر اکتشافی اسپانیایی به رهبری گاسپار دو پورتولا، گلدن گیت (دروازه طلایی) را در ۲ نوامبر ۱۷۶۹ کشف کردند. هفت سال بعد، در ۲۸ مارس ۱۷۷۶، سفر اکتشافی اسپانیایی دیگری به رهبری خوان باتیستا د آنزا، پرسیذیئ و سپس، در ژوئن همان سال، پایگاه مبلغان «سان فرانسیسکو د آسیس» را تأسیس کرد.
در آغاز سده نوزدهم، روستای یربا بوئنا («علف خوب») در حدود سه کیلومتری پرسیدیو شکل گرفت. هنگامی که جنگ مکزیک و آمریکا در سال ۱۸۴۶ آغاز شد، ایالات متحده بخشی از آلتا کالیفرنیا، از جمله یربا بوئنا را تصاحب کرد و نام یربا بوئنا را به سان فرانسیسکو تغییر داد.
این شهر در جریان هجوم طلا در کالیفرنیا که در سال ۱۸۴۸ آغاز شد، رشدی پرسرعت به خود دید. در سال ۱۹۰۶ در سان فرانسیسکو زمینلرزهای عظیم رخ داد که گفته میشود چندین هزار کشته داشته و بسیاری از ساختمانها را ویران کردهاست. سپس شهر به سرعت و در مقیاس وسیع بازسازی شد. در نیمه دوم قرن بیستم، سان فرانسیسکو به شهر خردهفرهنگهای متفاوت تبدیل شد. در دهه ۱۹۶۰، این شهر به عنوان پایتخت هیپیها در جهان شناخته میشد. محله هایت-اشبری بهطور خاص برای جنبش هیپیها مرکزیت داشت. هاروی میلک، عضو شورای شهر سان فرانسیسکو، یکی از اولین مقامات شهری آشکارا همجنسگرا در دهه ۱۹۷۰ بود. امروزه نیز سان فرانسیسکو به عنوان محل آسودهزیستی همجنسگرایان در ایالات متحده معروف است.
مکانهای دیدنی سان فرانسیسکو
گرچه این شهر همانند سایر مناطق کالیفرنیا آب و هوای مدیترانهای دارد اما به خاطر جریانهای هوایی که در این منطقه وجود دارد، تابستانی خُنَک و زمستانی مرطوب و معتدل دارد. گلدن گیت را میتوان نه تنها سمبل سان فرانسیسکو؛ بلکه پس از مجسمه آزادی، سمبل آمریکا دانست. پل بی بریج که پل ارتباطی بین سان فرانسیسکو و اوکلند میباشد نیز از پلهای بزرگ و معروف این شهر است. سان فرانسیسکو همچنین به دلیل داشتن تپههای بلند شهرت دارد. ارتفاع این تپهها گاهی به ۳۰ متر هم میرسد. ناب هیل، راشن هیل و بلندیهای پاسیفیک از معروفترین تپههای این شهر هستند.
اوشن بیچ و بیکر بیچ از پلاژهای زیبای این شهر بهشمار میآیند اما به دلیل سردی آب اقیانوس و امواج بلند چندان برای شنا کردن مناسب نیستند. ضلع شرقی سان فرانسیسکو لنگرگاه کشتیهای مسافربری و تجاری بوده و اسکله ماهیگیران در این منطقه قرار دارد که از مکانهای محبوب گردشگران است.
خیابان مارکت مهمترین قسمت اداری و تجاری سان فرانسیسکو به حساب میآید. محله چینیها (سان فرانسیسکو) از محلههای بزرگ و قدیمی این شهر و بزرگترین تجمع مردم چینیتبار در خارج از کشور چین است. از دیگر قسمتهای شهر، محله ایتالیایی نشین نورت بیچ است که بسیاری از رستورانهای ایتالیایی در این محله قرار دارد. ناحیه میشن از مناطق پرجمعیت سان فرانسیسکو بهشمار میرود و بیشتر ساکنانش از کارگران مهاجر آمریکای جنوبی هستند. محله ریچموند در شمال گلدن گیت پارک و محله سانست در جنوب آن از محلههای شلوغ و پر رفتوآمد این شهر میباشند. تیم بیسبال جاینتز و تیم فوتبال فورتی ناینرز از تیمهای ورزشی پرطرفدار سان فرانسیسکو هستند.
از نقاط دیگر دیدنی این شهر میتوان به کاخ هنرهای زیبا، پل گلدن گیت، جزیره آلکاتراز، محله چینیها، برج سوترو، موزه هنرهای معاصر سان فرانسیسکو، فرهنگستان علوم کالیفرنیا و برج هرمی شکل ترنس آمریکا اشاره کرد. محله هیت-اشبری که نام آن با جنبش دههٔ ۶۰ هیپیها عجین شده و فضای هیپیوار خود را همچنان نگاه داشته نیز از محلههای دیدنی این شهر است.
اقتصاد
سان فرانسیسکو درآمد هنگفتی از گردشگری به دست میآورد. همه ساله تعداد زیادی توریست برای بازدید از اماکنی همچون جزیره آلکاتراز و پل گلدن گیت به این شهر مراجعه میکنند. همچنین بانکها و شرکتهای بزرگی نیز در این شهر مستقر هستند که برای نمونه میتوان به بانک ولز فارگو اشاره کرد. فرودگاه بینالمللی سان فرانسیسکو نیز یکی از فرودگاههای بزرگ آمریکاست و نام متروی سرتاسری شهر بی اِریا رَپید ترَنزیت است.
مترو
مترو انتقالگر سریع منطقه خلیج در سال ۱۹۷۳ تأسیس شده و هماکنون دارای ۶ خط و ۴۵ ایستگاه است.
مراکز دانشگاهی
دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو
دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو
دانشگاه سان فرانسیسکو
دانشگاه گلدن گیت
دانشگاه کالیفرنیا، کالج حقوق هیستینگز
ورزش
سان فرانسیسکو فورتی ناینرز (فوتبال آمریکایی)
سان فرانسیسکو جایِنتس (بیس بال)
منابع
بنیانگذاریهای ۱۸۵۰ (میلادی) در کالیفرنیا
پستهای تجاری کمپانی خلیج هادسون
سانفرانسیسکو
سکونتگاههای فرستادههای اسپانیایی در آمریکای شمالی
سکونتگاههای بندری ایالات متحده آمریکا
سانفرانسیسکو
شهرهای کالیفرنیا
شهرهای منطقه خلیج سانفرانسیسکو
کالیفرنیا
مرکز شهرستانهای کالیفرنیا
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۷۷۶ (میلادی)
مناطق مسکونی ساحلی کالیفرنیا |
6859 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%B3%20%28%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%87%29 | سیسوس (سرده) | پیچ کانگورو یکی از گلهای باغی است. یکی از پیچهای همیشه سبز و رونده، پیچ کانگورو یا سیسوس در حدود سیصد و پنجاه گونه و زیرگونه دارد. شاخههای آنها چوبی از نوع چوب انگور به نام ویتاسهآئه Vitaceae میباشد. برگها اغلب گوشتی و گاهی آبدار هستند. گونه C.incisa از شناخته شدهترین گونههای آن میباشد. گونه C.Antarctica که به آن پیچ کانگورو میگویند، از رایجترین گونهها است. خاستگاه و سرزمین اصلی این گیاه مناطق حاره و معتدل تا گرم و مناطق حول خط استوا مانند استرالیا، آمریکای مرکزی و آفریقای شمالی و مرکزی میباشد. همه گونههای این خانواده رونده نیستند ولی همگی با روش قلمه زدن تکثیر میشوند. درازای برخی از آنها تا بیست متر هم میرسد. اما درازای پیچ کانگورو سه یا چهار متر میباشد. سرعت رشد آن بسیار خوب است و توسط پیچکهای خود به جلو میرود و خود را به بدنه سایر گیاهان و اشیا میچسباند. رشد خوب گیاه و نیز بی توقع بودن گیاه موجب شده در نزد مردم محبوبیت خاصی به دست آورده و همه جا خود را دوست داشتنی جای دهد.
این گیاه با آنکه بومی مناطق گرمسیر است، آب و هوای خنک را بیشتر دوست دارد و رشد خوبی را در آن نشان میدهد. هم در آفتاب و هم در سایه رشد دارد. اما سایه روشن را بیشتر دوست دارد و به جز در زمان قلمه زدن، به آب زیادی احتیاج ندارد. زمان قلمه زدن در اوایل فصل بهار و ترجیحا اواخر فصل زمستان است. در برخی از آپارتمانها از آن به صورت آویز استفاده میکنند که شکل زیبایی به آپارتمان میدهد.
نگارخانه
منابع
این وبگاه. نویسنده: علیرضا اسماعیل بیگی از کتاب: "برخی از گیاهان زینتی:
در آن وبگاه آمده: «استفاده از مطالب این نویسنده با ذکر منبع بلامانع است.»
پیچ کانگورو
گیاهان باغی
گیاهان دارویی
ویرهها |
6861 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%A7%D9%86 | آلالگان | آلالِگان یا تیرهٔ آلالهها (Ranunculaceae) یکی از تیرههای گیاهی است.
آلالگان گلهایی چند ساله و بیشتر علفی هستند.
از اعضاء این خانواده میتوان از آلاله و تاجالملوک نام برد.
رقمها
نگارخانه
آلالگان
تیرههای دولپهایهای نو
جانداران پدیدآمده در کرتاسه و هنوز منقرضنشده
خانوادههای گیاهی |
6862 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%88%DA%A9%20%28%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%20%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C%29 | تاج الملوک (رهبر مذهبی) | تاج الملوک (زاده حدود ۱۹۱۷ با نام «علی مرتضی») یک رهبر مذهبی شیعه اهل جزیره مادورا در اندونزی است. در دسامبر ۲۰۱۱، دستفروشان او در یک حمله آتشسوزی توسط معترضان ضد شیعه به آتش کشیده شد. در مارس ۲۰۱۲، او به وهین به مقدسات متهم شد. ماه بعد او دستگیر شد و باعث شد عفو بینالملل او را به عنوان زندانی عقیدتی معرفی کند.
اوایل زندگی
مکمون، پدر تاج الملوک، یک کیایی (متخصص در اسلام) بود که در منطقه سامپانگ زندگی میکرد. مکمون پس از تحسین سید روحالله خمینی از روزنامههایی که یکی از دوستانش در ایران در اوایل دهه ۱۹۸۰ برایش میفرستاد، چهار فرزندش را به یک مدرسه شبانهروزی مذهبی در بانگیل، پاسورئوان که تحت تسلط شیعیان بود فرستاد. تاج الملوک بعداً در سال ۱۹۹۳ تحصیلات خود را در عربستان سعودی ادامه داد در آنجا از طریق انجام مشاغل مختلف امرار معاش میکرد تا اینکه در سال ۱۹۹۳ به سامپانگ بازگشت.
تأسیس مدرسه
به دنبال درخواست برخی از اهالی برای صحبت در مورد تحصیلات دینی خود، او مدرسه جدیدی به نام «مصباح هدی» برای شیعیان در روستای ننگکرننگ افتتاح کرد.
در سال ۲۰۰۶، یک کیایی و دیگر رهبران سنی نانگکرننگ شروع به اعتراض به حضور مکتب شیعه کردند و آن را «فرقه انحرافی» نامیدند و در آوریل ۲۰۰۷، هزاران نفر در اعتراض به جشن میلاد محمد در این مدرسه شرکت کردند. در سال ۲۰۰۹، برادر تاج الملوک، رویسل، تشیع را ترک کرد و سنی شد و علیه تاج الملوک سخنرانی کرد. تاج الملوک در پاسخ مدعی شد علت این رفتار رویسل زنی است که رویسل میخواست با او ازدواج کند. رویسل ادعای برادرش را انکار کرد. نهایتاً این اختلاف با میانجیگری شورای علمای اندونزی حل و فصل شد. چند تن از علمای اهل سنت خواستار امضای قراردادی از سوی تاج الملوک شدند که در آن او متعد میشد تشیع را تبلیغ نکند. اما تاج الملوک نپذیرفت.
آتش زدن خانه تاج الملوک
در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۱، گروهی از معترضان مسلح ضد شیعه به مدرسه تاج الملوک حمله کردند. ساختمانهای پسانترن و همچنین خانههای تاجالملوک و برادرش اکلیل را به آتش کشيدند و تاج الملوک و دیگر اعضای گروه به مرگ تهدید شدند. دو خانه دیگر، یک مدرسه و یک جماعتخانه نیز در آتش سوختند. اکلیل که حین حمله در محل حضور داشت، بعداً اظهار کرد که شاهد ایستادن دو افسر پلیس در بین جمعیت بودهاست. وی همچنین ادعا کرد که با وجود اینکه پلیس در مورد این حمله از قبل اطلاع داشت، اما هیچ اقدامی برای متوقف کردن آن انجام نداد. مردی به نام مسلیکا به عنوان یکی از طراحان آتشسوزی توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد، اما تاج الملوک اظهار داشت که معتقد است برادرش رویسول رهبر واقعی حمله بودهاست.
در ۸ مارس ۲۰۱۲، یک کمیسیون حمایت از افراد ناپدید شده و قربانیان خشونت (KONTRAS) از رسیدگی به تحقیقات و ادامه تهدیدات علیه شیعیان سامپانگ انتقاد کرد و آن را «تبعیض آمیز» خواند. پس از این حمله، KONTRAS همچنین درخواست کرد تاج الملوک و ۲۲ تن از پیروانش از طریق آژانس حفاظت از شاهد و قربانی حمایت شوند. ، پرونده این حمله حل نشده باقی میماند.
دستگیری توهین به مقدسات
در ۱ ژانویه ۲۰۱۲، شورای علمای اندونزی (شعبهٔ سامپانگ) فتوایی منتشر کرد که در آن آموزههای تاج الملوک را «انحرافی» خواند و در ۳ ژانویه، رویسول نیز رسماً به دلیل توهین به مقدسات از تاج الملوک شکایت کرد.
در ۶ مارس، پلیس جاوه شرقی تاج الملوک را در مورد اتهامات احتمالی توهین به مقدسات بازجویی کرد. وی در تاریخ ۱۶ اسفند ماه به استناد ماده ۱۵۶ الف قانون جزا به اتهام «افترا به دین» و ماده ۳۳۵ قانون جزا به دلیل «اعمال ناخوشایند» متهم شد که پنج سال حبس دارد. او موظف بود هر هفته به پلیس استان گزارش دهد. در ۱۲ آوریل، پس از گزارش، او دستگیر شد. از ۱۸ آوریل، او تا زمان محاکمه در زندانی در سامپانگ نگهداری میشد. به گفتهٔ برادر بزرگترش، اکلیل الملال، تاج الملوک توسط زندانیان دیگر مورد تهدید قرار میگیرد و زندانبانان در این مورد واکنشی نشان نمیدهند.
عفو بینالملل با اعتراض به بازداشت وی اعلام کرد: «او یک زندانی عقیدتی است و باید فوراً و بدون قید و شرط آزاد شود. این قوانین توهین به مقدسات اساساً با تعهدات حقوق بشر بینالمللی اندونزی برای حمایت و احترام به آزادی بیان و آزادی اندیشه، وجدان، مذهب و برابری ناسازگار است.» اندی عرفان جنیدی، هماهنگکننده KONTRAS در سمارنگ، گفت که تجل مانند چندین رهبر «انحرافی» قبلی، درگیری بین مذاهب را برانگیخت، بلکه فقط به تشیع عمل میکرد، همانطور که در سطح بینالمللی انجام میشود. او استدلال کرد که اگر دولت بخواهد تاج الملوک را به جرم توهین به مقدسات مجرم تشخیص دهد، باید شیعیان را در سراسر اندونزی منحرف اعلام کند.
با توجه به رواج فعالیتهای ضد شیعی در سامپانگ، وکیل تاج الملوک درخواست کرد که محاکمه به سورابایا، مرکز استان منتقل شود تا از محاکمه عادلانه وی اطمینان حاصل شود و از شورشهای احتمالی جلوگیری شود. مجله تمپو در گزارشی به چند چیز که ممکن است بعنوان مدرک علیه تاج الملوک استفاده شوند اشاره کرد از جمله چندین کتاب که او نوشته و نامههای رسمی.
حملات اوت ۲۰۱۲
در ۲۶ آگوست ۲۰۱۲، جامعه تاج الملوک در سامپانگ بار دیگر توسط یک گروه ۵۰۰ نفره مورد حمله قرار گرفت. یک مرد به نام محمد حسیم کشته شد و یک نفر دیگر در بیمارستان بستری شد. عفو بینالملل از اندونزی خواست تا در مورد این حملات تحقیق کند و اقداماتی را برای محافظت از جامعه در آینده انجام دهد.
منابع
افراد زنده
تعقیبشدگان به خاطر توهین به مقدسات
زادگان دهه ۱۹۷۰ (میلادی)
زندانیان و بازداشتشدگان اهل اندونزی |
6863 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%85%DA%86%D8%A7%D9%84%20%D9%85%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%84%DB%8C | پامچال معمولی | پامچال معمولی ، نام یک گونه از سرده پامچالها و از گیاهان علفی و ماندنی تیره پامچالیان (Primulaceae) است که بیشتر گونههای آن توسط بشر با انجام عمل لقاح به وجود آمدهاند. دمای معمولی اتاق را یعنی دمای متوسط در حد ۲۰ درجه سانتی گراد را دوست دارد. ارتفاع گیاه بین ۲۵ تا ۶۰ سانتیمتر متفاوت است و باید در فواصلی بین ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر کاشته شوند. محل آفتابی و سایه آفتاب را دوست دارد و خاک آن باید غنی و زهکشی شده باشد.هم چنین این گل به رنگ های گوناگون دیده میشود.
مدت گل دهی پامچال تقریباً در تمام مدت سال میباشد. اگر چه تمامی گونههای پامچال از طریق تقسیم پاجوشها و انتقال آنها به محل جدید میتوان تکثیر نمود با این حال گلکاران علاقه دارند آنها را توسط بذر تکثیر نمایند. شاید علت آن به دست آوردن گونههای جدیدی از گیاه باشد. به هر حال برای تکثیر گیاه از طریق بذر باید از اواخر فروردین اقدام نمود و پس از بزرگ شدن بوتهها، آنها را به صورت نهال در محل مناسب نشا کرد. برای گل دهی آن در فصل زمستان، باید درفصل پائیز بوتههای آن را با ارتفاعی در حدود بیست و پنج سانتیمتر به گلدان منتقل نمود و در گلخانه نگهداری نمود. خاک نرم حاوی خاکبرگ و شن برای آن کفایت میکند ولی کود باید دو هفتهای یک بار داده شود.
منابع
برگرفته ازاین وبگاه. نویسنده: علیرضا اسماعیل بیگی از کتاب: "برخی از گیاهان زینتی:
در آن وبگاه آمده: "استفاده از مطالب این نویسنده با ذکر منبع بلامانع است."
پامچال
گلها
گیاگان آفریقای شمالی
گیاگان آلمان
گیاگان اتریش
گیاگان اسپانیا
گیاگان استونی
گیاگان اسلواکی
گیاگان الجزایر
گیاگان انگلستان
گیاگان اوکراین
گیاگان ایتالیا
گیاگان ایران
گیاگان ایرلند
گیاگان بریتانیا
گیاگان بلژیک
گیاگان بلغارستان
گیاگان پرتغال
گیاگان پیرنه
گیاگان ترکیه
گیاگان تونس
گیاگان جزایر فارو
گیاگان جمهوری چک
گیاگان خاورمیانه
گیاگان دانمارک
گیاگان روسیه
گیاگان رومانی
گیاگان سوئد
گیاگان شام
گیاگان کریمه
گیاگان عراق
گیاگان غرب آسیا
گیاگان فرانسه
گیاگان فنلاند
گیاگان لبنان
گیاگان لهستان
گیاگان لیبی
گیاگان مدیترانهای
گیاگان مراکش
گیاگان مغرب عربی
گیاگان نروژ
گیاگان هلند
گیاهان
گیاهان باغی
گیاهان باغی آسیا
گیاهان باغی آفریقا
گیاهان باغی اروپا
گیاهان در اروپا |
6864 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%20%D8%B4%DB%8C%D8%B1 | پای شیر | پای شیر نام یک سرده از گیاهان گلدار از تیره یا خانوادهٔ گلسرخیان است که در ایران ۲۴ گونه دارد. فصل گل دهی آن بهار است. در انگلیسی به آن علاوه بر نام پای شیر، شنل بانو نیز میگویند. تقریباً در همه نواحی و مناطق قابل کشت است ولی سرزمین اصلی آن کوههای شرق آفریقا است که توسط توفانهای اقیانوسی هند و اطلس به سایر نقاط دنیا سفر کردهاست.
نوعی از این گیاه به نام پای شیر زمخت دارای برگهایی بزرگتر بوده و در مناطق معتدل رشد میکند. از آنجایی که برگهای نرم دارد، در مناطق بارانی طرفداران زیادی پیدا کردهاست زیرا برگهای آن ساعتها پس از باران مانند جواهر درخشش دارند. تقریباً از اوایل تابستان تا اوایل پائیز دستههایی از شاخههای گل زرد رنگ میآورد.
گونههای مختلف پای شیر، اغلب سالی دو بار گل میدهند. بهطور شگفتانگیزی در زمین و خاک رس رشد کرده و زمین را پوشش میدهد. در فصل پائیز شاخهها و سر گلها با رنگ بسیار جالبی که ترکیبی از رنگهای نارنجی و قرمز است، جلوه گری میکنند. تکثیر آن به وسیلهٔ قلمه انجام میشود. از پای شیر بیشتر در حاشیه باغچه و نیز پوشش زمین استفاده میشود. محل سایه آفتاب را بیشتر دوست دارد و قد آن تا حدود سی و پنج سانتیمتر میرسد.
از لحاظ دارویی خواص فراوانی دارد بهویژه برای بیماران تصلب رگها و التیام انواع زخم و درد مانند زخمهای مربوط به اندامهای حساس بدن، زخمهای چرکین، قانقاریا، واریس، حساسیتها و بیماریهای عفونی دهان بسیار مؤثر است و به شکل انواع غرغره یا جوشانده و شربت مورد استفاده قرار میگیرد.
منابع
این وبگاه. نویسنده: علیرضا اسماعیل بیگی از کتاب: "برخی از گیاهان زینتی:
در آن وبگاه آمده: "استفاده از مطالب این نویسنده با ذکر منبع بلامانع است."
پای شیر
گلسرخواران
گلسرخیان |
6865 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87%20%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%86%D8%AE%D9%85%D8%A7%D9%82 | مجموعه میدان امیرچخماق | میدان امیرچقماق نام میدانی در شهر یزد است. مجموعه امیرچقماق یزد شامل بازار، تکیه، مسجد و دو آبانبار است که قدمتشان به دوره تیموریان میرسد. تکیه امیر چقماق در سال ۱۳۳۰ و مسجد امیرچقماق در سال ۱۳۴۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند. میدان امیرچقماق، یکی از شاخصترین مجموعههای تاریخی و گردشگری در شهر یزد محسوب میشود.
امیرجلالالدین چقماق، از سرداران و امرای شاهرخ تیموری در سده ۸ خورشیدی در زمانی که حاکم یزد بود، مجموعهای متشکل از تکیه، میدان، حمام عمومی، کاروانسراها، خانقاه، قناتخانه و چاه آب سرد را ساخت تا یزد را رونق بخشد و در این کار فاطمه خاتون همسرش (معروف به ستی فاطمه) که مقبره اش در ضلع شمالی ارسن امیر چقماق قرار دارد، او را یاری کرد.
مرمت کاشی کاری های این بنای تاریخی به عهده استاد محمد علی فلاحتی مروست بوده که متأسفانه هیچ نام و نشانی از این معمار برجسته در این بنای عظیم وجود ندارد. باستانی پاریزی اما در این خصوص از استاد محمد بنایی نام میبرد که بعدها به جرم مخالفت با دولت و طرفداری از مشروطهخواهان بهدستور شازده امیراعظم حاکم تامالأختیار سال 1330 ه/ 1912 م یزد و کرمان، در یزد به دار کشیده شد.
ثبت ملی
تکیه امیر چقماق در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی و با شماره ۳۸۳ و مسجد امیر چقماق در سال ۱۳۴۱ با شماره مستقل ۲۴۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدند. همچنین این بناها و دیگر الحاقات به عنوان مجموعه امیرچقماق نیز با شماره ۲۴۱۶ به ثبت ملی رسیدهاست.
دفن شهدای گمنام در میدان
در پی دو سال کشمکش بر سر موضوع دفن ۸ نفر از شهدای جنگ ایران و عراق در میدان امیر چقماق یزد، در تاریخ ۱ دی ۱۳۹۳، پیکر شهدای گمنام روی دستان مردم تشییع و در این میدان دفن شد.
مقامات استانداری یزد، حفر قبرها را «غیرقانونی» اعلام کردند و سازمان میراث فرهنگی ایران، تدفین را بدور از موازین قانونی و «به ضرر ثبتشدن پرونده شهر تاریخی یزد در فهرست میراث جهانی یونسکو» اعلام کرد، هر چند سه سال بعد در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۹۶ شهر جهانی یزد در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
نمایان شدن گنبد ستی فاطمه؛ گنبد منحصر به فرد دوره تیموری
در خرداد ماه سال ۱۳۹۹، با اقدام شهرداری و شورای شهر یزد، ملکهای مجاور این بنا خریداری و تخریب شد، تا مجدد گنبد منحصر بفرد آرامگاه ستی فاطمه، از داخل میدان قابل مشاهده باشد.
این بقعه را فاطمه خاتون همسر امیرچقماق شامی، برای محل دفن خود در یزد ساختهاست که قبر آن، دوطبقه و از جنس سنگ مرمر میباشد و در مرکز بقعه قرار گرفتهاست. بر روی سنگقبر، فقط نقش یک سَرو وجود دارد؛ چراکه سرو نمادی از معاد و زندگی پس از مرگ بودهاست.
آرامگاه که در بردارنده انواع تزیینات نقاشی و گچبری است، دارای یک اتاق با گنبدی پوشیده از کاشیهای سبزرنگ میباشد. نمای آجری بیرون گنبد و کاشیهای خیارهای شکل رأس گنبد، به سبک معماری بناهای تیموری در آسیای مرکزی ساخته شده و تنها نمونه موجود در ایران است که به دوران تیموری تعلق دارد.
این نوع گنبد، در یزد و ایران منحصربهفرد بوده و نمونه مشابه آن، تنها در شهر هرات افغانستان یافت میشود که متعلق به بانو گوهرشاد میباشد.
پس از آزادسازی بصری، مرمت گنبد این بنا که بعنوان تنها گنبد خیارهای ایران (متعلق به عصر تیموری) میباشد با اعتبار اولیه ۱۰۰ میلیون تومان در شهر جهانی یزد در دستور کار قرار گرفت، تا این شاهکار معماری پس از سالها هجران و بیتوجهی بار دیگر در جوار همسرش امیرچقماق نونوار شود و به رقص در بیاید.
نگارخانه
منابع
آثار دوره صفویان در شهرستان یزد
آثار ملی ایران
ساختمانها و سازهها در یزد
کاروانسراها در ایران
مجموعههای تاریخی شهرستان یزد
مسجدهای ایران
میدانهای تاریخی شهرستان یزد |
6867 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%D9%86 | وین | وین () پایتخت کشور اتریش و یکی از استانهای نهگانه کشور اتریش محسوب میشود. این شهر بزرگترین شهر اتریش و نهمین شهر بزرگ در اتحادیه اروپا است. تا قبل از شروع قرن بیستم میلادی، وین بزرگترین شهر آلمانی زبان اروپا بود. پیش از شروع جنگ جهانی اول این شهر دو میلیون نفر جمعیت داشت.
تاریخچه
این شهر در قرن ۵ پیش از میلاد مسیح بنا و به تدریج به پایتخت اتریش تبدیل شدهاست. نام وین از قدیم مترادف موسیقی، مجالس بزم و رقص والس بوده، اما در دوران پیش از جنگ جهانی اول روی دیگری هم داشت که بسیار ناخوشایند بود. شمار زیادی از اهالی شهر در بیغولهها زندگی میکردند، و در سال ۱۹۱۳ حدود ۱۵۰۰ نفر از سکنه وین خودکشی کردند.
بعد از جنگ جهانی دوم قوای متفقین آن را به چهار قسمت تحت کنترل شوروی، آمریکا، انگلیس و فرانسه تقسیم کردند. بعد از آن که اتریش قبول کرد برای همیشه بیطرف بماند و به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نپیوندد، نیروهای شوروی در سال ۱۹۵۵ از این شهر خارج شدند.
فیلم مرد سوم با بازی اورسون ولز در مورد فضای حاکم بر وین در دوران اشغال آن توسط قوای چهارگانه متفقین است. فیلمنامه این فیلم را گراهام گرین نوشتهاست.
سیاست
وین سومین شهر دنیاست که دفتر سازمان ملل متحد در آن قرار دارد و دفاتر بینالمللی برخی از سازمانهای جهانی مانند اوپک، OSZE و سازمان انرژی اتمی در این شهر استقرار یافتهاست.
بافت مرکزی شهر وین بنا به درخواست دولت این کشور در سال ۲۰۰۱ میلادی از جانب سازمان یونسکو به عنوان میراث فرهنگی جهانی به ثبت رسیدهاست.
توافق هستهای ایران و گروه پنج بعلاوه یک، با عنوان برنامه جامع اقدام مشترک در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ در وین منعقد گردید.
نام گذاری
نام «ویَن» در زبان فارسی از نام آن در زبان فرانسوی (Vienne) گرفته شدهاست. در زبان آلمانی نام شهر «وین» (بر وزن چین) تلفظ میشود.
موقعیت جغرافیایی
وین در شمال شرقی کشور اتریش و در نزدیکی رود دانوب قرار دارد.
این شهر ۴۱۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و هماکنون جمعیت آن به ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ نفر میرسد که از این جمعیت، در حدود ۷۰٬۰۰۰ نفر ایرانی میباشند.
مراکز دانشگاهی
از دانشگاههای دولتی وین میتوان دانشگاه وین و دانشگاه بودن کولتور وین (BOKU) را نام برد، تحصیل در وین رایگان بود؛ اما در سالهای اخیر مبلغ ۷۴۵ یورو برای هر ترم به عنوان شهریه دریافت میشود و در ضمن همه میتوانند از امکانات بورسیه تحصیلی برخوردار شوند. دانشگاه فنی وین (TU)نیز بزرگترین دانشگاه وین در رشتههای فنی و مهندسی است.
از دانشگاههای خصوصی میتوان دانشگاه بینالمللی وین و دانشگاه وبستر را نام برد.
گردشگری
وین در همه روزهای سال پذیرای عده زیادی از جهانگردان است و در سال حدود ۷ میلیون توریست از آن بازدید میکنند که بر اساس آمار، در سال ۲۰۰۴ این جمعیت چیزی در حدود ۵/۳ میلیون نفر بودهاست.
موزه ملکه سیسی یکی از موزههای معروف وین است.
کلیسای سنتاستفان با قدمتی ۹۰۰ ساله بزرگترین کلیسای شهر بهشمار میرود و در مرکز شهر قرار دارد و یک شاهکار دوره گوتیک محسوب میشود. ورود برای عموم رایگان است. یکی از جالبترین قسمتهای این کلیسا سردابه (به آلمانی Katakomben) آن است که بقایای اسکلت قربانیان طاعون در قبرهای دست جمعی آن جا نگهداری میشود.
قصر شونبرون نیز از دیدنیترین جاهای وین است که در دوره باروک و حدود سال ۱۷۰۰ میلادی بنا شدهاست و در آن سالنی قرار دارد که به سالن ایرانی مشهور بوده و معماری آن نیز به سبک معماری ایرانی است. در زبان آلمانی شون به معنای زیبا و برون به معنای چشمه است. همچنین شونبرون دارای یک گلخانه بسیار بزرگ و مجهز بوده که در نوع خود بینظیر است و تنوع گیاهانی که در آن کاشتهاند تا آنجاست که تا صد سال پیش در آن درخت انار میکاشتند. صدها گونه رز در فضای باز این قصر کاشته شده که به صورت فصلی دوباره کاشته میشوند.
هافبورگ قصر سلطنتی اتریش است و طی بیش از ششصد سال محل زندگی پادشاهان اتریش از اولینشان رودولف اول در سال ۱۲۷۳ تا آخرینشان کارل اول در سال ۱۹۱۸ بودهاست.
موزه آلبرتینا که زمانی مهمانسرای سلطنتی بود اکنون یکی از معروفترین موزههای وین است که در آن آثار رافائل، رامبراند، داوینچی، مایکل آنجلو، سزان، پیکاسو و البته گوستاو کلیمت و اگون شیله نگهداری میشود.
قصر بلویدیر شامل موزهها و گالریهای مختلفی است و آثار مهمی از گوستاو کلیمت و اگون شیله در آن نگهداری میشود. تابلوی معروف بوسه (نقاشی) اثر کلیمت در این مکان نگهداری میشود.
از دیگر نقاط دیدنی وین میتوان باغ وحش، قصر گلوریت، موزه تکنیک و موزه دکتر لئوپلد را نام برد.
موسیقی
وین پایتخت جهانی موسیقی است و در تمام جهان شهر و زادگاه بسیاری از آهنگسازان و بزرگان موسیقی شناخته میشود. دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین که یک دانشگاه دولتی است، بزرگترین و معتبرترین دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین است. همچنین مدرسهها، هنرستانها و کنسرواتوارهای خصوصی موسیقی فراوان دیگری نیز به آموزش علاقهمندان و هنرجویان موسیقی در وین میپردازند.
در وین ۳۵ خانه وجود دارد که بتهوون چندی در آنها زندگی کردهاست. معروفترین ارکستر دنیا، ارکستر فلارمونیک وین است که چندین نسل در آن مینوازند. بهطوریکه گاه پدر، پسر و نوه در یک شب با این ارکستر اجرا دارند و علاقه به موسیقی به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. با این ارکسترها چند موسیقیدان و نوازنده ایرانی نیز همکاری دارند.
مترو
متروی وین در سال ۱۹۷۶ تأسیس شده و هماکنون دارای ۵ خط و ۱۰۴ ایستگاه میباشد.
فرهنگ کافهنشینی
در وین فرهنگ کافهنشینی اهمیت بسیاری داشت و هنوز هم ادامه دارد. یکی از دلایل اهمیت زیاد کافهها این بود که همهجور آدمی به آنها میرفت، و در نتیجه حوزهها و علایق مختلف به رشد یکدیگر کمک میکردند. در واقع، مرزهای نظری که بعدها در تفکر غربی خیلی پررنگ و برجسته شدند، در آن زمان کاملاً انعطافپذیر بودند.
قصهای وجود دارد که میگوید وقتی ترکان عثمانی در سال ۱۶۸۳ از ادامه محاصره وین منصرف شدند و عقبنشینی کردند، گونیهای قهوه زیادی را در اطراف شهر به جای گذاشتند، و اولین کافههای وین با استفاده از این گونیهای قهوه بهراه افتاد.
چارلز امرسون، نویسنده کتاب «۱۹۱۳: در جستجوی جهان پیش از جنگ بزرگ» میگوید: «فرهنگ کافه نشینی، و بحث و گفتگو در کافهها هنوز هم بخش مهمی از زندگی وینی است. حلقه روشنفکران وینی نسبتاً کوچک بود و همه یکدیگر را میشناختند و این باعث میشد که تبادل ایدهها از حوزههای فرهنگی مختلف بهراحتی انجام شود.»
او اضافه میکند که چنین وضعیتی برای دگراندیشان سیاسی و کسانی که از کشورشان فرار کرده بودند، مطلوب بود: «حکومت مرکزی قدرت فوقالعاده زیادی نداشت و تا حدی سهلانگار بود. اگر در اروپا بهدنبال جایی برای پنهان شدن بودید که بتوانید در آن با افراد جالب زیادی آشنا شوید، وین انتخاب مناسبی بود.»
کافه لانتمان (Café Landtmann)، پاتوق فروید، هنوز در بلوار معروف رینگ است. این بلوار بهدور منطقه تاریخی مرکزی شهر، موسوم به اینر اشتات (Innere Stadt)، کشیده شدهاست.
تروتسکی و هیتلر مشتری کافه سنترال (Café Central) بودند که با کافه لانتمان فقط چند دقیقه پیاده فاصله داشت.
شهرهای خواهر
منابع
ویکیپدیای آلمانی
ایالتهای اتریش
پایتختهای اروپا
پایتختهای فرهنگی اروپا
جوامع ترک خارج از ترکیه
دولتشهرها
دومین سطح کد جغرافیایی اتحادیه اروپا
شهرهای دارای میراث جهانی یونسکو
شهرهای دانشگاهی در اتریش
شهرهای رودگذر
شهرهای کرانه دانوب
کمپهای لژیونرهای امپراتوری روم در اروپای مرکزی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در هزاره ۱ (پیش از میلاد)
مناطق مسکونی در اتریش
مناطق مسکونی در دانوب
میراث جهانی در خطر
میراث جهانی یونسکو در اتریش |
6868 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%AF%DB%8C%D8%B3%20%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7 | آدیس آبابا | آدیس آبابا (در زبان امهاری: አዲስ አበባ به معنی نوگُل) پایتخت و بزرگترین شهر اتیوپی است که ۳٫۳۸۴٫۵۸۹ نفر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۷ جمعیت داشتهاست.
مقر اتحادیه آفریقا در این شهر است و دفتر اصلی نهادهای متعدد بینالمللی و قارهای از جمله کمیسیون اقتصادی ملل متحد برای آفریقا در آن قرار دارد؛ و از همین رو و با توجه به اهمیت تاریخی، دیپلماتیک، و سیاسی که این شهر در عرصه این قاره ایفا میکند به «پایتخت سیاسی قاره آفریقا» شهرت یافتهاست.
اهالی این شهر از اقوام و طوایف گوناگون ساکن اتیوپی هستند. کشوری که هشتاد قومیت یا ملیت با ۸۰ زبان متفاوت و پیرو مکاتب مذهبی متعدد را در خود جای دادهاست. آدیس آبابا در تقسیمات کشوری اتیوپی هم شهر و هم ایالت محسوب میشود.
تاریخچه
محل این شهر از سوی شهبانو تایتو بتول برگزیده شد و خود شهر در سال ۱۸۸۶ میلادی توسط شوهر او شاهنشاه منلیک دوم بنیاد گشت
جمعیت
مرکز شهری آدیس آبابا که پایتخت و بزرگترین شهر اتیوپی است ۳٬۳۸۴٬۵۸۹ نفر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۷ جمعیت داشتهاست. اما کل محدوده متروپولیتن آدیس آبابا در همین سرشماری ۴٬۵۶۷٬۸۵۷ جمعیت داشتهاست. مساحت آن نیز ۵۳۰ کیلومتر مربع و تراکم جمعیتی آن ۵۱۶۵ نفر است.
اگرچه همه اقوام اتیوپی در آدیس آبابا حضور دارند زیرا پایتخت این کشور است، اما بزرگترین گروه ها شامل آمهارا (47.05٪)، اورومو (19.51٪)، گوراگ (16.34٪)، تیگرانی (6.18٪)، سیلت هستند. (2.94%) و گامو (1.68%). زبان هایی که به عنوان زبان مادری صحبت می شوند عبارتند از: آمهاری (70.99%)، اورمو (10.72%)، گوراگ (8.37%)، تیگرانی (3.60%)، سیلت (1.82%) و گامو (1.03%). دینی که بیشترین پیرو را در آدیس آبابا دارد، ارتدکس اتیوپیایی با 74.66 درصد جمعیت، 16.21 درصد مسلمان، 7.77 درصد پروتستان و 0.48 درصد کاتولیک هستند.
جغرافیا
این شهر در عین حال یکی از ایالتهای اتیوپی نیز بشمار میآید.
مردم
در آدیس آبابا بیش از ۸۰ قوم با ۹۰ زبان گوناگون سکونت دارند و گروههایی از مسلمانان و مسیحیان در آن حضور دارند. بزرگترین گروههای قومی آدیس آبابا امهارا (۴۷٫۰٪)، اورومو (۱۹٫۵٪)، گوارگه (۱۶٫۳٪)، تیگرایی (۶٫۱۸٪)، سیلته (۲٫۹۴٪) و گامو (۱٫۶۸٪) و پرگویشورترین زبانهای مردم این شهر امهری (۷۱٫۰٪)، اورومو (۱۰٫۷٪)، گوارگه (۸٫۳۷٪)، تیگرینیا (۳٫۶۰٪)، سیلته (۱٫۸۲٪) و گامو (۱٫۰۳٪) هستند. بزرگترین دین مردم مسیحی ارتدکس اتیوپیایی با داشتن ۷۴٫۷٪ از جمعیت است، در حالی که ۱۶٫۲٪ از مردم مسلمان، ۷٫۷۷٪ پروتستان، و ۰٫۴۸٪ کاتولیک هستند.
تاریخ
پایتخت و بزرگترین شهر کشور اتیوپی است که در سال ۱۸۸۷ به وسیلهٔ امپراتور منهلیک برافراشته شد. این شهر از نظر جغرافیایی در مرکز کشور قرار دارد. در میان سالهای ۱۹۳۵–۱۹۴۱ آدیس آبابا پایتخت آفریقایی کشور ایتالیا بود، خانههای سنگی مدرن در این شهر ساخته شد. آدیس آبابا میان سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۶۰ تغییراتی یافت، اما گسترش و پیشرفت آن بیشتر پس از این زمان بود. با راهآهن به بندر جیبوتی که تقریباً در نهصد کیلومتری جمهوری جیبوتی قرار دارد متصل شد. در ۱۹۸۶ ناحیهٔ آدیس آبابا، دویست و بیست و دو کیلومتر مربع مساحت و در هر کیلومتر مربع ۶۷۳۵ نفر جمعیت داشت.
جمعیت آدیس آبابا که در ۱۹۵۰، حدود دویست و ده هزار نفر بود، در سال ۱۹۹۰ به ۱/۹ میلیون و در سال ۲۰۰۰ به ۲/۶۴۵ میلیون نفر رسید. این افزایش رشد جمعیت ۶/۵ درصدی بیشتر مربوط به مهاجرت روستائیان به این شهر بودهاست.
محصولات عمدهٔ آدیس آبابا شامل، پلارچه، کفش، نوشیدنیها، فرآوردههای چوبی، پلاستیک و مواد شیمیایی است. خانههای این شهر بیشتر خدمات صنعتی کشور را انجام میدهند. عمده صادرات و دادوستد مهمش از راه بندرهای جیبوتی و آسب Aseb میباشد. در ۱۹۸۶ بیشتر انتقال مردم در زمینهٔ ساختمان، کارخانه، بیمه، داد و ستد و حمل و نقل، ارتباطات، برق، گاز، آب و خدمات بود.
آب بهداشتی شهر آدیس آبابا ناکافی است و در ۱۹۹۲/۹۳ حدود ۵۷٪ ساکنان آن از آب آشامیدنی برخوردار بودند و از ۱۹۸۴ حدود ۹۰٪ خانهها انشعاب برق داشتند.
پایتخت کشور جمهوری حبشه (اتیوپی) در آفریقا، در ایالت شوآ در منطقهای تپهای در ۲۴۳۸ متری از سطح دریا قرار و بهوسیله کوهها در میان گرفته شدهاست. دارای آب و هوای دلپذیر با روزهای گرم، آفتابی و شبهای خنک است. بهوسیله بزرگراهها به همه استانهای کشور مرتبط میباشد، یک فرودگاه مدرن بینالمللی در نزدیکی آن و شهر بهوسیله راهآهن به بندر جیبوتی مرتبط است. صنایع عمدهاش شامل رنگرزی، کارهای سیمانی، پارچه بافی میباشد.
مقر آفریقایی، دائمی سازمان ملل متحد و کمیسیون اقتصادی برای آفریقا و مرکز دائمی سازمان وحدت آفریقا در این شهر قرار دارد. کاخ امپراتور و بناهای پارلمان در این شهر برافراشته شده. دانشگاهی در سال ۱۹۵۰ در این شهر تأسیس گشت. همچنین مدارس فنی و تربیت معلم در آن فعال است. کتابخانه ملی کشور در ۱۹۴۴ تأسیس گردید و کتابخانه دانشگاه مجموعهای کتابهای کمیاب دارد.
شهر آدیس آبابا در ۱۸۸۷ بهوسیله منلیک دوم کسی که بعدها شاه شوآ گشت. ساخته شد و در سال بعد این شهر را پایتخت خود قرار داد. در ۱۸۹۶ پیمان صلحی که بهموجب آن استقلال اتیوپی در نظر گرفته شد با ایتالیا به امضا رسید. شهر آدیس آبابا را ایتالیا در ۱۹۳۶ اشغال کرد و تا سال ۱۹۴۱ که بهوسیله نیروهای انگلیسی آزاد گشت، پایتخت مشرق آفریقای ایتالیا بود.
منابع
استانهای اتیوپی
بنیانگذاریهای ۱۸۸۶ (میلادی) در امپراتوری اتیوپی
پایتختهای آفریقا
دولتشهرها
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۸۸۶ (میلادی)
مناطق مسکونی در اتیوپی
منطقههای اتیوپی |
6870 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%A6%D9%86%D9%88%D8%B3%20%D8%A2%DB%8C%D8%B1%D8%B3 | بوئنوس آیرس | بوئنوس آیرس (Buenos Aires) پایتخت کشور آرژانتین و بزرگترین شهر و بندر آن است. این شهر در ساحل جنوبی ریو دلا پلاتا، و بر روی ساحل جنوب شرقی قاره آمریکای جنوبی و مقابل شهر کولونیا دل ساکرامنتو در اروگوئه واقع شدهاست.
بوئنوس آیرس که به شدت تحت تأثیر فرهنگ اروپا قرار گرفته، به خاطر معماری، زندگی شبانه، و فعالیتهای فرهنگی اش سرشناس است. این شهر همچنین یکی از ثروتمندترین شهرهای آمریکای لاتین است، که در آن بیشتر طبقه متوسط اجتماعی و نیز ساکنانی که دارای تحصیلات عالی هستند، زندگی میکنند.
بوئنوس آیرس پس از درگیریهای داخلی در قرن نوزدهم، در ۱۸۸۰ از استان بوئنوس آیرس خارج شد تا توسط دولت فدرال اداره شود. محدودههای شهر نیز گسترش یافت تا شامل شهرهای سابق بلگرانو و فلورس شود.
گاهی از این شهر به عنوان «پایتخت فدرال» یاد میکنند تا آن را از استانی با این نام متمایز سازد. در اصلاحات ۱۹۹۴ قانون اساسی آرژانتین، این شهر یک شهر خودمختار معرفی گردید، از این رو عنوان رسمی آن «شهر خودمختار بوئنوس آیرس» است.
تاریخچه
دریانورد اسپانیایی، خوآن دیاز دسولیس نخستین مرد اروپایی بود که در سال ۱۵۱۶، به ریودولاپلاتا رسید، اما مأموریت وی در اثر حملهای که در آن به وسیله قبیله بومی چارووا یا گوآرانی کشته شد، زود به پایان رسید.
این شهر در ابتدا تحت عنوان «شهربانوی ما با هوای مطبوع» توسط یک جوینده طلای اسپانیایی به نام پدرو د مندوسا، بنیانگذاری شد. این نام توسط کشیش مندوسا که یک پیرو پروپاقرص ویرجین دو بوناریاً (بانوی ما از نسیمهای ملایم) از کالیاری، ساردینیا بود، انتخاب شد. امروزه، مکان شهر مندوسا بخش سان تلمو در جنوب بخش مرکزی شهر واقع است.
حملات فراوان مردم بومی، اقامت کنندگان در این ناحیه را بیرون راند و در سال ۱۵۴۱ این مکان خالی از سکنه شد. اقامت دوم (و دائمی) در سال ۱۵۸۰ از سوی خوآن دگارای صورت گرفت که از شهر آسونسیون (هماکنون پایتخت پاراگوئه) در کنار رود پارانا لنگر انداخت.
از همان روزهای اولیه، موفقیت بوئنوس آیرس به تجارت بستگی داشت. بیشتر طی قرون ۱۷ ام و ۱۸ ام، اسپانیا اصرار داشت که تمام تجارت با اروپا ابتدا از شهر لیما، پرو بگذرد تا مالیات در آنجا جمعآوری شود. این طرح موجب آشفتگی تجار بوئنوس آیرس شد، و یک گروه پویای صنعتی و مخالف (علیه آنها) تشکیل شد. شگفتی نداشت که این عمل موجب القاء ناراحتی در میان «بندر نشینان» نسبت به مقامات اسپانیائی گردید.
چارلز سوم از اسپانیا، با احساس بیثباتی به سرعت محدودیتهای تجاری را رفع نمود و بالاخره در اواخر سالهای ۱۷۰۰ بوئنوس آیرس را به عنوان یک بندر باز (آزاد) اعلام نمود. این اقدامات آرامکننده، اثر مطلوب خود را نداشت و «بندرنشینان»، که برخی از آنها از ایدئولوژی انقلاب فرانسه آگاه بودند، حتی بیشتر متمایل بودند تا از اسپانیا مستقل شوند.
طی حملات بریتانیا به ریودولاپلاتا، نیروهای بریتانیا دو بار در سال ۱۸۰۶-؛ ۱۸۰۷ به بوئنوس آیرس حمله نمودند، اما توسط شبه نظامیان محلی عقب رانده شدند. سرانجام در ۲۵ می۱۸۱۰، زمانی که اسپانیا مشغول جنگ شبه قارهای بود و پس از بحثهایی آرام، شهروندان در بوئنوس آیرس با موفقیت فرمانفرمای اسپانیایی را خلع نموده و یک دولت استانی تأسیس نمودند. این تاریخ هماکنون به عنوان یک تعطیل ملی (روز انقلاب می) جشن گرفته میشود. استقلال رسمی از اسپانیا تنها در سال ۱۸۱۶ اعلام گردید.
از لحاظ تاریخی، بوئنوس آیرس از لحاظ ایدههای لیبرال و تجارت آزاد، مرکز اصلی آرژانتین بودهاست، در حالی که بسیاری از ایالا به ویژه در شمال غرب، از دیدگاه محافظه کارتر کاتولیک نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی حمایت میکنند. بسیاری از تنشها در طول تاریخ آرژانتین و با شروع درگیریهای فدرالگرا- مرکز گرا در قرن ۱۹ ام رخ داده که به این دیدگاههای متضاد برمی گردد.
این شهر در قرن۱۹ ام، در دو مناسبت (خاص) دچار محاصرههای دریایی شد: اولی از سال ۱۸۳۸ تا ۱۸۴۰ به وسیله فرانسه، و بعدی از طریق اتحاد انگلیسی- فرانسوی از سال ۱۸۴۵ تا۱۸۴۸. هر دو محاصره در تسخیر این شهر ناکام ماندند، و قدرتهای بیگانه سر انجام از خواستههایشان منصرف شدند.
طی بیشتر سالهای قرن ۱۹، موقعیت سیاسی این شهر به عنوان یک موضوع حساس حفظ شد. این شهر به عنوان پایتخت ملی برای بسیاری از مردم، قبلاً مرکز استان بوئنوس آیرس شده بود، و به مدت هفت سال از سال ۱۸۵۳ تا ۱۸۶۰، این شهر مرکز ایالات جدا شده بوئنوس آیرس بود. این موضوع بیشتر در میدان جنگ مطرح شد، تا این که این مسئله در سال ۱۸۸۰ درحالی که این شهر پایتخت اعلام شده ملی| فدرال شدن بوئنوس آیرس شد، از استانی با همین نام جدا شد، و کرسی دولت فدرال گردید، که در آن شهردار توسط رئیسجمهور منصوب شد. امروزه، کاخ سرخ، مرکز دولت ملی و رئیسجمهوری است.
احداث راهآهن حدود پایان قرن نوزدهم قدرت اقتصادی بوئنوس آیرس را که مواد خام را به داخل کارخانهها سرازیر مینمود، افزایش داد و این شهر به یک شهر پایتختی و چند فرهنگی تبدیل شد که با پایتختهای اصلی اروپایی رقابت میکرد؛ مثلاً، تئاترو کلون، یکی از عالیترین عرصههای اپرا در جهان بود. خیابانهای اصلی این شهر در آن سالها ساخته شدند، و طلیعه قرن بیستم شاهد احداث بلندترین ساختمانهای جدید آمریکای جنوبی و اولین شبکه سریع ترابری| تراموا در این شهر بود.
تا دهه ۱۹۲۰، بوئنوس آیرس به یک مقصد دلخواه برای مهاجرین از اروپا تبدیل شد، و علاوه بر آن از ایالات فقیر تر و کشورهای همسایه، و حلبی آبادهای بزرگی در اطراف نواحی صنعتی شهر شروع به رشد کردند که به مشکلات بزرگ اجتماعی منجر شد.
بوئنوس آیرس گهواره پرونیسم بوده: تظاهرات افسانهای کنونی در ۱۷ اکتبر ۱۹۴۵ که در میدان میبرگزار شد. کارگران صنعتی از کمربند بزرگتر صنعتی بوئنوس آیرس تاکنون از ایده اصلی پرونیسم پشتیبانی نمودهاند، و میدان میبه مکانی برای تظاهرات و بسیاری از حوادث سیاسی کشور تبدیل گردید.
در ۱۶ ژوئن ۱۹۵۵، قیام نظامی موجب برکناری رئیسجمهور پرون شد، سه ماه بعد (نگاه به «انقلاب آزادیخواهی») منطقه میدان میبمباران شد، که منجر به کشته شدن ۳۶۴ غیرنظامی گردید (نگاه به «بمباران در میدان می»). این تنها دفعهای بود که شهر از هوا مورد حمله قرار گرفت.
در دهه ۱۹۷۰، لین شهر دچار مبارزه بین جنبشهای انقلابی جناب چپ (تودهایها، ارتش انقلابی خلق E.R.P و F.A.R) و گروه شبه نظامی جناح راست (اتحاد ضد کمونیست آرژانتین) شد که توسط ایزابل پرون حمایت میشد که در سال ۱۹۷۴ پس از مرگ خوآن پرون رئیسجمهور آرژانتین شد.
کودتای نظامی سال ۱۹۷۶، به رهبری خورخه رافائل ویدلا، تنها این درگیری را تشدید نمود؛ بین ۱۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر ناپدید شدند، و مردم طی سالهای استقرار گروههای مخفی، توسط نظامیان ربوده و کشته میشدند.
بر اساس برخی برآوردها، تا حدود ۱۰۰۰۰۰ فر در مراکز غیرقانونی بازداشت و اردوگاههای متمرکز طی آن سالها نگهداری میشدند. تظاهرات ساکت مادرانشان (مادران میدان می) به عنوان تصویری بارز از زحماتی است که آرژانتین طی آن سالها متحمل شدهاست.
در دو مناسبت پاپ ژان پاول دوم از این شهر دیدار نمودهاست، یکی در سال ۱۹۸۲، در طی آغاز جنگ فالکلند-مالویناس، و دیدار دوم در سال ۱۹۸۷ که جمعیتی در آن گرد آمده بودند که تا آن زمان، آن شهر به خود ندیده بود.
در ۱۷ مارس ۱۹۹۲، بمبی در سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس منفجر شد که ۲۹ کشته و ۲۴۲ مجروح داشت. انفجار دیگری در ۱۸ ژولای ۱۹۹۴، درساختمان مسکونی چند سازمان یهودی رخ داد که ۸۵ کشته و تعداد بیشتری نیز مجروح به دنبال داشت.
در سال ۱۹۹۶، تحت اصلاحات قانون اساسی آرژانتین در سال ۱۹۹۴، این شهر رژیم خودگردان خود را به دست آورد، و اولین انتخابات شهرداری خود را برگزار نمود (عنوان رسمی آن به «رئیس حکومت» تغییر یافت). برنده آن (که بعداً رئیسجمهور شد) فرناندو دلاروآ بود.
در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۴، آتشسوزی در تالار کنسرت جمهوری کرومانیون اتفاق افتاد که تقریباً ۲۰۰نفر در آن کشته شدند، و بزرگترین تراژدی غیرطبیعی در تاریخ آرژانتین بود. شهردار آنیبال ایبارا، به دلیل مسئولیتش در قبال غیر اجباری کردن مقررات ایمنی، و نیز به اصطلاح موضع سیاسی متزلزلش توسط قوه مقننه (مجلس) استیضاح| استیضاح شد، و در ۶ مارس ۲۰۰۶ برکنار گردید. معاون وی، خورخه تلرمن که از دسامبر۲۰۰۵ به عنوان شهردار فعالیت میکرد، این مقام را برعهده گرفت.
دولت و سیاست
در سال ۱۹۹۶، تحت اصلاحات قانون اساسی آرژانتین در سال ۱۹۹۴، این شهر رژیم خودگردان خود را به دست آورد، و اولین انتخابات شهرداری خود را برگزار نمود (عنوان رسمی آن به «رئیس حکومت» تغییر یافت). برنده آن (که بعدها رئیسجمهور شد) فرناندو دلاروآ بود.
آنیبال ایبارا، جانشین دلاروزا، در دو انتخابات برنده شد، اما در ۶ مارس ۲۰۰۶، در نتیجه آتشسوزی در تالار کنسرت جمهوری کرومانیون که به کشته شدن ۲۰۰نفر انجامید، وی استیضاح شد و نهایتاً برکنار گردید. خورخه تلرمن که تا دسامبر ۲۰۰۵ به عنوان شهردار فعالیت نموده بود، این پست را برعهده گرفت.
هیئت نمایندگان ملی
در بوئنوس آیرس سنای آرژانتین وجود دارد که توسط سه سناتور (از اوت۲۰۰۶، رودولفو ترانیو، ماریا لیوزامون و ویلما ایبارا) ادره میشود. علاوه بر این، شهروندان بوئنوس آیرسی ۲۵ نفر از نمایندگان ملی را برای مجمع نمایندگان آرژانتین انتخاب مینمایند.
بخشها
این شهر به ۴۸ «بخش» (نقاط حومه) برای مقاصد اداری تقسیم میشود. این تقسیمبندی اصولاً بر مبنای «بخشهای» (بلوکهای) کلیسای کاتولیک بوده، اما از دهه ۱۹۴۰ تاکنون دچار یک سری از تغییرات شدهاست.
طرح جدیدتر شهر را به ۱۵ «بلوک» تقسیم کردهاست. تعدادی از بارزترین و معروفترین بخشها عبارتاند از: لابوکا، سان تلمو، رکولتا، پالرمو، و پوئرتو مادرو.
جمعیت
مردم بوئنوس آیرس به عنوان «ویکت: پورتنیو| پورتنیوس» (بندر نشینان) معروفند، که بر اهمیت عمده تاریخی این بندر در توسعه شهر و کشور اذعان دارد.
حومه نشینان آن «بندر نشین» و برخی اوقات «بوئنوس آیرسی» (نام مردمی استان بوئنوس آیرس) نامیده میشوند.
دادههای سرشماری
بر طبق سرشماری، این شهر درست ۲٬۷۷۶٬۱۳۸ نفر جمعیت دارد، در حالی که کلانشهر بزرگتر بوئنوس آیرس بیش از ۴/۱۲ میلیون سکنه دارد.
جمعیت خود شهر از اواخر دهه ۱۹۶۰ در اثر نرخ پایین موالید و مهاجرت کند به حومه شهر، راکد ماندهاست.
اصالت (نژاد)
بیشتر «بندرنشینان» دارای ریشههای اروپایی و بهطور عمده با اعقاب اسپانیایی و ایتالیایی هستند که بیشتر از گالیسیای اسپانیا، نواحی باسک اسپانیا و کالابریایی، لیوریایی، و نواحی پدیمونت و ناپل ایتالیا میباشند.
دیگر نژادهای اروپایی در آن عبارتند از آلمانی، پرتغالی، لهستانی، ایرلندی، فرانسوی، کرواسی و انگلیسی.
در دهه ۱۹۹۰، موج کوچکی از مهاجرت از سوی رومانی و اوکراین در آن وجود داشت.
اقلیت کوچکی از گروه قدیمی مردم دورگه نیز که حضورشان به روزهای استعماری اسپانیا بازمیگردد وجود دارند. جمعیت «دورگه» و اسپانیاییتبار در شهر بهطور عمده در نتیجه مهاجرت از کشورهای نزدیک همچون بولیوی، پرو و پاراگوئه از نیمه دوم قرن بیستم افزایش یافتهاست. جوامع مهم عربی (بیشتر سوری- لبنانی) و ارمنی نقش مهمی را در بازرگانی و زندگی شهری از شروع قرن بیستم در این شهر داشتهاند.
جمعیت جامعه یهودیان بوئنوس آیرس، به حدود ۲۵۰هزار نفر میرسد که بزرگترین جامعه یهودی در آمریکای لاتین است. بیشتر آنها از تیره اشکنازی اروپای غربی، با اقلیت سفاردیم و بیشتر از اعقاب سوری هستند.
اولین جامعه عمده آسیایی در بوئنوس آیرس، ژاپنیها هستند، از جمله تعداد عمدهای از اوکیناوا؛ از دهه ۱۹۷۰ جریان مهاجرت مهمی از سوی چین و کره به این منطقه وجود داشتهاست.
مذهب
بیشتر ساکنان آن مسیحیان کاتولیک رمی هستند. بوئنوس آیرس کرسی اسقفی پایتختی کاتولیک رمی (که سراسقف آرژانتین است) و نیز چند سلسله مراتب از ارتودوکس شرقی و آنگلیکان است. کلیساهای انجیلی بهطور پیوسته از دهه ۱۹۸۰ در این کشور افزایش یافتهاند.
جوامع قابل توجه یهودیت|یهودی و مسلمان به مدت ۱۰۰ سال است که در این شهر وجود داشتهاند. بوئنوس آیرس موطن بزرگترین جامعه یهودی آمریکای لاتین میباشد.
اقتصاد
بوئنوس آیرس شاهراه اقتصادی، صنعتی، بازرگانی و فرهنگی آرژانتین است. بندر آن یکی از پرکارترین نمونهها در جهان است. جمعآوری مالیات در گذشته سبب مشکلات سیاسی در تاریخ آرژانتین شدهاست؛ رودخانههای قابل کشتیرانی از طریق ریودولاپلاتا این بندر را به شمال شرق آرژانتین؛ برزیل، اروگوئه و پاراگوئه متصل میکند. در نتیجه، آن به عنوان یک شاهراه توزیع برای ناحیه وسیعی از منطقه جنوبشرقی قاره محسوب میشود.
«پامپا هومدا» در غرب بوئنوس آیرس، حاصلخیزترین ناحیه کشاورزی آرژانتین است. (برخلاف آن ناحیه خشک جنوبی پامپا، بیشتر به عنوان مراتع گلهها استفاده میشود)
گوشت، لبنیات، غلات، تنباکو، پشم و فراوردههای پوستی در ناحیه بوئنوس آیرس تولید و فرآوری میشوند. دیگر صنایع مهم اتومبیل سازی، پالایش نفت، فلزکاری، ماشینسازی، و تولید منسوجات، مواد شیمیایی، پوشاک و نوشیدنی هستند.
فرهنگ
تئاتر کلون یکی از بزرگترین خانههای اپرای جهان است. در این اپرا گروههای متعدد ارکستر سمفونی و گروههای همخوانی وجود دارد. این شهر موزههای متعددی دارد که به تاریخ، هنرهای تجسمی، هنرهای نوین، هنرهای تزئینی، هنرهای عامه، هنر مقدس، هنرها و صنعتها، تئاتر و موسیقی عامه، و نیز خانههایی محافظت شده از گردآوران هنری، نویسندگان، تدوینگران و هنرمندان، مربوط میشود. این مرکز مأوایی است برای کتابخانههای عمومی و انجمنهای فرهنگی و نیز بزرگترین محل تمرکز تئاترهای فعال در آمریکای لاتین. این شهر دارای یک باغ وحش و باغ پرورش گیاه بوئنوس آیرس معروف در جهان، تعداد زیادی پارک و میدان دارای مناظر، و علاوه برآن کلیساها و اماکن مذهبی از همه فرقهها است که بسیاری از آنها از لحاظ معماری اهمیت شایان توجهی دارند.
زبان
آرژانتینیها به لهجه خود در اسپانیایی به عنوان «کاستیانو» اشاره میکنند که در بوئنوس آیرس (و نیز در شهرهای دیگر نظیر روزاریو و مونته ویدئو، اروگوئه) با عناوین «بوسئو»، «ئیسمو» و نیز با تنفس ادا کردن یا انداختن سیلاب زبانی مختوم به «s-» شناخته میشود. این زبان به شدت تحت تأثیر گویشهای اسپانیولی اندلس و مورسیا قرار گرفته، و برخی اوقات به عنوان زبان ریوپلاتنز اسپانیایی شناخته میشود.
«لوفاردو» یا زبان زرگری در داخل جمعیت زندانی ریشه دارد، و و بین تمامی «بندرنشینان» شایع شدهاست. لوفاردو از گویشهای ایتالیایی، پرتقالی برزیلی، از ریشه آفریقایی و کارائیبی و حتی از انگلیسی گرفته شده؛ و شگردهایی را همچون واژگونسازی سیلابهای یک کلمه بکار میگیرد. امروزه، لوفاردو عمدتاً امروزه در شعرهای بزمی تانگو شنیده میشود؛ و زبان محاورهای نسلهای جوانتر از آن تکامل یافتهاست.
در اوایل قرن ۲۰ ام، آرژانتین میلیونها نفر مهاجر را جذب نمود، که تعدادی از آنها ایتالیایی بودند که بیشتر به گویشهای محلی (بیشتر یناپلی، سیسیلی و ینوئا) تکلم مینمودند. سازگاری آنها با زبان اسپانیایی تدریجی بود، که یک زبان دورگه از گویشهای ایتالیایی ایجاد مینمود و در زبان اسپانیایی کوکولیچ نامیده میشد، و بیشتر در اوایل قرن بیستم شنیده میشود؛ کاربرد آن در حدود دهه ۱۹۵۰ بوده، و امروزه بیشتر از آن یک یادگار باقی ماندهاست.
چون بسیاری از مهاجران اسپانیایی از گالیچیا بودند، تا حدی که اسپانیاییها هنوز «گالیگوس» (گالیچیایی) نامیده میشوند، زبان گالیچیایی، سبک آشپزی و فرهنگ آنها حضور عمدهای در این شهر در بیشتر سالهای قرن بیستم داشتهاست. در سالهای اخیر، اعقاب مهاجران گالیچیایی در موسیقی سلتیک به سوی وسیله موسیقی پیشرفت سریع (یا جهش کوچک) هدایت شدهاند (که درمیان سنتهای ولزی پاتگونیا در آرژانتین بارز است).
تا دهه ۱۹۶۰، زبان عبری اروپایی معمولاً در بوئنوس آیرس شنیده میشد، به خصوص در پوشش همسایگی بالوانرا و ویلا کرسپو. زبان کرهای و زبان چینی از دهه ۱۹۷۰ در این شهر بهطور عمده مشاهده میشد. بیشتر مهاجران جدیدتر به سرعت زبان اسپانیایی را آموخته و با زندگی شهری سازگاری مییابند.
موسیقی
موسیقی تانگو در حومههای شهر متولد شد، به خصوص در روسپی خانههای بخش «خنینی لاواله» و در «آرابالز» (حومههای فقیرتر). حرکات مهیج رقص آن محترمانه به نظر نمیرسید تا آن که در دهه ۱۹۲۰ به وسیله جامعه پاریسی از طبقه بالا، هماهنگی یافت و سپس به تمام دنیا منتشر گردید. در بوئنوس آیرس، مدارس رقص تانگو (تحت عنوان «دانشکده») معمولاً کمتر تأسیس میشوند.
در آغاز دهه ۱۹۲۰، سبک موسیقی تانگو در بوئنوس آیرس به سبکی پیچیده تکامل یافت. در روزهای اوج خود، تانگو دارای ارکسترهای مشهور متعددی بود که توسط افرادی همچون آنیبال ترویلو و خوآن دآرینزو، هدایت میشد و خوانندگان آ «کارلوس گاردل و ادموندو ریورو بودند. تانگو در اثر سبک آستور پیازولا و توسعه سبک تانگوی نوین وی در اواخر قرن در مشهوریت جهانی خود از یک نوع احیای مجدد برخوردار گردید.
بوئنوس آیرس در ۱۱ دسامبر هر سال، «روز تانگو» سالانه برگزار میکند.
در سن تلمو، یکشنبهها به نمایشهای تانگو در خیابانها و مرکز تجاری عتیقه جات در بازارهای اطراف میدان دورگو اختصاص مییابد. نمایشهای تانگو را در موسساتی همچون «انبار ال وییخو» ریوروس میتوان یافت.
متفرقه
بوئنوس آیرس وطن نویسندگان آرژانتینی مانند لئوپولدو لوگونز، خورخه لوئیس بورخس، پاول گروساک، مانوئل موجیکا لاینز، آدولفو بیوی کازارس، ارنستو ساباتو، لئوپولدو مارکال، ویکتوریا اوکامپو، و خولیو کورتاسار (که بیشتر دوره نویسندگی اش را در پاریس گذرانده) است. شخصیتهای جهانی که در بوئنوس آیرس زندگی کردهاند عبارتاند از رنه گوسینکی، مارسل دوشامب، ویتولد گومبروویتز، جری ماسوسی، رومولا نیجینسکا، روزا چاکل، آنتوان دوسن اگزوپری و یوجین اونیل، و نیز تجاری چون ژان اس. رید و اریستوتل اوناسیس.
طی دوران جنگ داخلی اسپانیا و پس از آن، بوئنوس آیرس میزبان پناهندگان متعددی بوده از جمله فیلسوف خوزه اورتگا وای گاست و تصنیف گر، مانوئل دفالاکه بعدها به کوردوبا منتقل شدند.
لوکا پرودان در دهه ۱۹۸۰از انگلیس به این شهر آمد و عضوی از موسیقی راک آرژانتین شد.
دانشگاه بوئنوس آیرس یکی از موسسات سرآمد آموزشی در آمریکای جنوبی است، و پنج برنده جایزه نوبل تربیت نموده و برای دانشجویان از سراسر دنیا آموزش رایگان فراهم ساختهاست.
بیشتر سالهای قرن بیستم، بوئنوس آیرس پایتخت فرهنگی جهان اسپانیولی زبان بوده، و بسیاری از «بندرنشینان» ثروتهای خود را به رخ کشورهای خارجی کشیدهاند. این موجب شده تا نمونه افراد آرژانتینی به عنوان افرادی بالنده و مغرور شناخته شوند که در میان آمریکای لاتین شایع شدهاست؛ برخی (خصوصاً اهالی کشور اروگوئه) بین «بندرنشینان» و «استانیها» (مردم ایالات)، که از این خصوصیت مستثنا هستند، تمایز قائل میشوند.
بوئنوس آیرس به ویژه در مدرسه (عالی) لاکانیان، یک مرکز اصلی برای تحلیل روانکاوی دارد.
شاهزاده ماکسیما از هلند در بوئنوس آیرس متولد شده که ماکسیما زورگوئیتا سروتی متولد ۱۷می ۱۹۷۱، همسر شاهزاده ویلم الکساندر از هلند، وارث بارز سلطنت در هلند میباشد.
جهانگردی
شهر دارای موزهها، عمارات تاریخی، مراکز فروش، هتلها و کابارههای سیار فراوانی است.
حمل و نقل (ترابری)
حمل و نقل عمومی
بیشتر ساکنان بوئنوس آیرس و حومههای آن از حمل و نقل عمومی استفاده میکنند. ابداع بوئنوس آیرسیها نوعی وسیله نقلیه گروهی «کلکتیوو» است که نزد عموم ب نام «بوندی» خوانده میشود، اتوبوس کوچکی با شاسی یک کامیون و با ظرفیت۲۱تا۲۷ مسافر. کلکتیووهای متعدد و اتوبوسهای بزرگتر عمومی در هر ساعت در شهر تردد داشته و و در واقع دستیابی به تمام نواحی همسایه شهر را ممکن میسازند.
مترو بوئنوس آیرس (که از لحاظ محلی «ال سابته» از ریشه "" تراموا "" به مفهوم «زیر زمینی» گفته میشود) یک سیستم گستردهاست که دسترسی به نقاط مختلف شهر را میسر مینماید. مترو شهر در سال ۱۹۱۳ افتتاح شد، و قدیمیترین سیستم تراموا در نیم کره جنوبی و در جهان اسپانیولی زبان میباشد. ۲ این سیستم دارای ۵ خط از A تا E و km ۴۶ مسیر برای آنهاست. در برنامه توسعه، انتظار میرود تا سال ۲۰۱۱ به km ۸۹ افزایش یابد.
خطوط حمل و نقل
بوئنوس آیرس تا حدی برای شهری با این اندازه خلوت بهشمار میرود. بزرگراههای عوارضی در اواخر دهه ۱۹۷۰ توسط شهردار سابق اوسوالدو کاسیاتوره افتتاح گردید تا دسترسی سریع را به نواحی مرکزی و تجاری شهر مقدور ساخته و تعداد خودروهایی که به داخل شهر وارد میشوند، افزایش یابد. طی دوره کاسیاتوره، اعلام شد خیابانهای بخش اقتصادی مرکز شهر (نزدیک به یک کیلومتر مربع) برای تردد اتومبیلهای شخصی طی طول روز بدون محدودیت است. خیابانهای اصلی شهر عبارتاند از خیابان نهم ژولای (خولیو) به پهنای m۱۴۰، خیابان ریواداویا با عرض بیش از m۳۵، ' خیابان ریواداویا: پهنترین خیابان ثبت شده قابل مقایسه با دیگر خیابانها و خیابان کورینتزاز مراکز فرهنگی مهم شهر.
در پی جهش اندک اقتصادی دهه ۱۹۹۰ اقتصاد آرژانتین، بیشتر مردم به سفر با اتومبیل پرداخته و ترافیک افزایش یافت. بیشتر خیابانها در ساعات اوج دچار راه بندان شدند. منشأ دیگر ترافیک سفر بسیاری از مردم در پایان هفتهها به نواحی حومه میباشد.
تاکسیهای سیاه و زرد در تمام ساعت در تمام خیابانها پرسه میزنند. بسیاری از آنها بدون مجوز میباشند (کنترلها بهطور کامل اعمال نمیشود) بنابراین به مشتریان توصیه شده برای سفر با یک شرکت معتبر با شبکه رادیوئی تماس گیرند. سرویسهای ارزان قیمت کرایهای کند که با نام «حلزونها» شناخته میشوند، در سالهای اخیر بیشتر رایج شدهاند.
حمل و نقل ریلی
شبکه گسترده راهآهن آرژانتین کل بوئنوس آیرس را پوشش میدهد. سه ایستگاه اصلی برای سرویسهای مسافرتی با مسافت طولانی و نیز قطارهای متوالی روزانه عبارتاند از
ایستگاه رتیرو، ایستگاه کانستیتوسیون، و ایستگاه وانس.
پروژهای برای احداث راهآهن سریعالسیر بوئنوس آیرس-روزاریو-کوردوبا در دست اقدام است که سه شهر پرجمعیت آرژانتین را به هم متصل سازد. مناقصهها در اواسط سال ۲۰۰۶ انجام گرفت، و پیشنهادهایی از سوی چهار شرکت اروپایی عرضه شد که تحت مطالعه قرار دارد. احداث آن برای آغاز سال ۲۰۰۷ برنامهریزی شده و تا ۲۰۱۰ پایان خواهد یافت.
مترو
متروی بوئنوس آیرس در سال ۱۹۱۳ تأسیس شده و هماکنون دارای ۶ خط و ۸۳ ایستگاه میباشد.
فرودگاهها
فرودگاه بینالمللی بوئنوس آیرس، یا فرودگاه بینالمللی وزارت راه و ترابری، درحومه ناحیه ازیزا واقع شده و اغلب صرفاً آن را «ازیزا» مینامند. فرودگاه پایگاه هوایی خورخه نیوبری در داخل محدوده شهر نزدیک رودخانه قرار داشته، و بیشتر ترافیک داخلی دارد.
ورزشها
فوتبال یک سرگرمی برای آرژانتینیها است. بوئنوس آیرس دارای بزرگترین مرکزیت تیمهای فوتبال نسبت به هر شهری در جهان میباشد، که دارای بسیاری از تیمهایی میباشد که در لیگهای جهانی بازی مینمایند. یکی از رقابت بسیار معروف بین بوکاجونیورز و ریورپلات و یک مسابقه نیز بین دو تیمی است که دارای شرایطی هستند که از نظر روزنامه «آبزرور» «وقایع ورزشی سری ۱ ° N هستند که باید پیش از مرگ آنها را دید». دیگر باشگاههای اصلی عبارتاند از سان لورنزو دی آمایرو، باشگاه اتلتیکو ویلز سارسفیلد و باشگاه اتلتیکو هوراکن از پارکو پاتریسو.
دیگو آرماندو ماردونا، که در حومه فقیرنشین بوئنوس آیرس متولد شده و تاکنون به عنوان یکی از بزرگترین فوتبالیستهای جهان مورد تمجید قرار گرفته، دوره کاری خود را از تیم جونیورز آرژانتینوس آغاز نمود و سپس در بوکاجونیورز به بازی پرداخت (همچنین او در باشگاههای دیگری که عمدتاً طرف ایتالیایی هستند بازی نمود همچون اس اس سی ناپل).
بوئنوس آیرس در سه نوبت به عنوان شهر نامزد برگزاری بازیهای المپیک برگزیده شدهاست: برای بازیهای ۱۹۵۶ که به دلیل رأی مخالف ملبورن آن را از دست داد؛ برای بازیهای المپیک ۱۹۶۸ که که نهایتاً در مکزیکوسیتی برگزار شد (برای اولین بار تنها بازیهایی بود که در آمریکای لاتین برگزارشد)؛ و المپیک تابستانی ۲۰۰۴ که میزبانی بازیها به آتنیها واگذارشد، آرژانتین تنها عضو کمیته بینالمللی المپیک است که تاکنون میزبان هیچ بازی نبودهاست.
اما، بوئنوس آیرس برای اولین بار میزبان بازیهای اتحادیه آمریکا سال ۱۹۵۱ بودهاست، و همچنین شهر میزبان برای رویدادهای متعدد قهرمانی جهان: ۱۹۵۰ و ۱۹۹۰ مسابقات قهرمانی بسکتبال جهان، سالهای ۱۹۸۲ و ۲۰۰۲ والیبال قهرمانی جهانی| مسابقات قهرمانی والیبال مردان جهان و به یادماندنیترین آنها جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۷۸ بود که تیم ملی فوتبال آرژانتین در ۲۵ ژوئن ۱۹۷۸، تیم ملی فوتبال هلند را با نتیجه ۳ بر ۱ شکست داد.
پیست اتومبیلرانی اسکار آلفردو گالوز| اسکار گالوز میزبان ۲۰ نسخه از اتومبیلهای فرمول ۱ در مسابقه جایزه بزرگ بین سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۹۸ بودهاست؛ علت عدم پیوستگی برگزاری مسابقه در آن به دلایل مالی بودهاست. بیشتر در اواخر هفته این پیست پذیرای مسابقات محلی میباشد.
خوآن مانوئل فانگیو به عنوان یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ مسابقه جایزه بزرگ محسوب میشود. دیگر رانندگان ماهر آرژانتین عبارتاند از خوزه فرویلان گنزالس و کارلوس روتمن.
عشق آرژانتینیها به اسبها را میتوان به اشکال مختلف تجربه نمود: سوارکاری در «باشگاه سوارکاری آرژانتین در پالرمو بوئنوس آیرس| پالرمو»، ورزش چوگان در «کمپ آرژانتینی چوگان بازی» (که درست در تقاطع خیابان لبرتادور با پیست سوارکاری" قرار دارد)، و ورزش پاتو، که نوعی بسکتبال بر پشت اسب میباشد که به عنوان بازی ملی این کشور در سال ۱۹۵۳ در آن انجام میشود.
گیلرمو ویلاس اهل بوئنوس آیرس (که در ماردل پلاتا بزرگ شدهاست) یکی از تنیس بازان بزرگ دهههای ۱۹۷۰و ۱۹۸۰ بود، و تنیس را در میان تمام آرژانتینیها رواج داد.
دیگر ورزشهای رایج در بوئنوس آیرس، گلف، بسکتبال، راگبی ۱۵نفره، و هاکی میدانی هستند.
اینترنت
سرویسدهندههای اینترنت در بوئنوس آیرس ارتباطات از طریق شمارهگیر تلفن، کابلی، و به وسیله ماهواره خط اشتراک نامتقارن دیجیتال ADSL را با اینترنت برقرار میکند. کاربران حومه پیوست، خط اشتراک ADSL با سرعتهای پایینتر را تجربه نمودهاند، اما وضعیت آنها بهطور مستمر در اثر سرمایهگذاری در امکانات تازهای که در دست اقدام بوده، بهبود خواهد یافت.
روزنامهها
جستارهای وابسته
انفجار مرکز همیاری یهودیان
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی دولتی
وبگاه رسمی جهانگردی
منابع
Wikipedia contributors, "Buenos Aires," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Buenos_Aires&oldid=192533186 (accessed February ۱۹، ۲۰۰۸).
https://web.archive.org/web/20060511074651/http://wwwa.britannica.com/ebi/article-9273392
http://encarta.msn.com/encyclopedia_761571750
اطلاعات عمومی
استانهای آرژانتین
پایتختهای آمریکای جنوبی
سکونتگاههای ساحلی در آرژانتین
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرهای خودمختار
قلمروها و ناحیههای پایتخت
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۵۸۰ (میلادی) |
6871 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88 | مونتهویدئو | مونتهویدئو (به اسپانیایی: Montevideo)، پایتخت، بزرگترین شهر و بندر اصلی کشور اروگوئه است. این شهر بزرگتر از دو برابر اندازه هر شهر دیگری در این کشور است و یک شهر بسیار مهم و عمده محسوب میشود. مونتهویدئو در آوریل ۲۰۰۶، در رتبهبندی مرکز مشاوره منابع انسانی مرکر، بهعنوان شهری با بالاترین کیفیت زندگی در آمریکای لاتین شناخته شد.
جمعیت
جمعیت برآورد شده فعلی مونتهویدئو ۱٬۳۴۹٬۰۰۰ نفر در منطقه حریم شهر و ۱٬۸۱۴٬۴۰۰ نفر در ناحیه بزرگتر پایتختی آن میباشد.
جمعیت این شهر از لحاظ نژادی تقریباً «نیمی از اعقاب مردم ایتالیایی، و درصد بزرگی از بازماندگان با اصالت اروپائی (بیشتر مردم اسپانیایی)، هستند که کلاً» ۸۸٪ نمودار جمعیتی آن را تشکیل میدهند. جمعیت مونتهویدئو تقریباً «۴۴٪ کل جمعیت کشور را تشکیل میدهد، و استان پیرامونی آن، کانلونز، و اصولاً» حومههای شهر مونتهویدئو و ناحیه اصلی روستائی، ۱۲٪ دیگر آن را شامل میشوند. جمعیت بومی اروگوئه طی دوران استعمار از بین رفتند و در واقع هیچگونه اعقابی از آنها باقی نماندهاست. یک اقلیت (۵٪) دورگه (مرکب از بومی و اروپائی) و (۴٪) آفریقائیتبار در آن وجود دارند. با این که بخش غالب جمعیت کاتولیک یا فاقد مذهب هستند، یک جمعیت خوب سازش یافته، اما فعال یهودی به تعداد ۴۰۰۰۰ نفر نیز در آن وجود دارد.
موقعیت و اقلیم
مونتهویدئو در جنوب کشور و در دهانه شمالی سرشاخه بسیار بزرگ رود پلاته "(ریدولاپلاتا) " واقع شدهاست. مونتهویدئو دارای آب و هوایی معتدل، با درجه گرمای متوسط (تقریباً °۱۳ سانتیگراد است که در تابستان به °۴۰ سانتیگراد یا بالاتر نیز میرسد. خیابان اصلی شهر، "۱۸ de Julio" نام دارد و یکی از زیباترین خیابانهای آمریکای جنوبی است.
تاریخچه
ریشه نام
دست کم دو توضیح برای مفهوم نام "مونتهویدئو" وجود دارد: اولین بیان میکند که آن از زبان پرتغالی گرفته شده که در آن "مونته- وید- ئو" یعنی "یک کوه میبینم". و دومی این است که اسپانیولیها مکان یک کوه را در یک نقشه به این صورت بیان کردند، "Monte VI De Este a Oeste" که یعنی "شش کوه از شرق به غرب". کل اسم اصلی این شهر سن فلیپه سانتیاگو دمونتهویدئو است.
تاریخ اولیه
پرتغالیها در قرن هفدهم با وجود آن که اسپانیاییها به دلیل معاهده توردسیلاس نسبت به مالکیت این منطقه ادعا داشتند، مستعمره ساکرامنتو را در این ناحیه پایهگذاری نمود. اسپانیولیها در سال ۱۷۲۴ پرتغالیها را در خارج از یک قلعه در این منطقه تعقیب نمودند. سپس، برونو موریسیو دزابالا و-؛ فرماندار بوئنوس آیرس و -؛ این شهر را در ۲۴ دسامبر ۱۷۲۶ برای جلوگیری از تاخت و تازهای بیشتر بنا نهاد. در سال ۱۸۲۸، این شهر پایتخت اروگوئه شد.
از اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم، این شهر بهعنوان راهی برای احاطه آرژانتین و کنترل بازرگانی برزیل، به شدت تحت نفوذ بریتانیای کبیر انگلیسیها قرار داشت. این شهر به کرات بین سالهای ۱۸۳۸ و ۱۸۵۱ توسط دیکتاتور آرژانتینی، خوان مانوئل ده روساس محاصره گردید. بین سالهای ۱۸۶۰ و ۱۹۱۱، بریتانیا یک شبکه گسترده راهآهن احداث نمود که شهر را به حومه پیرامون خود ارتباط میداد.
قرن بیستم
طی جنگ جهانی دوم، حادثه معروف نبرد آلمانی جیب دریاسالار گراف اسپی در مونتهویدئو که یک بندر بیطرف در طی جنگ بود اتفاق افتاد. پس از نبرد ریورپلات با ناوگان سلطنتی ناوگان بریتانیا در ۱۳ دسامبر، ۱۹۳۹، گراف اسپی به طرف بندر عقبنشینی کرد. برای جلوگیری از به مخاطره افتادن خدمه که وی تصور میکرد در یک نبرد هزیمت بار قرار گرفتهاند، کاپیتان هانس لنگدراف در ۱۷ دسامبر کشتی را سوراخ کرد (معدوم نمود). انگدراف دو روز بعد خودکشی کرد. در ۱۰ فوریه ۲۰۰۶، نشان سرعقاب «دریاسالار گراف اسپی» در دریا پیدا شد.
برای پاسداشت احساسات آنهایی که هنوز نسبت به آلمان نازی حساس هستند، صلیب خمیده (نشان هیتلری) بر روی نشان سر عقاب از آب بیرون کشیده شد و پس داده شد. از سال ۲۰۰۵ شهردار مونتهویدئو (به اصطلاح اسپانیولی آن "مدیریت شهرداری")، ریکاردو ارلیش، از فرنته آمپلیو (جناح شورا) بودهاست، که ضمن احراز ۶۱٪ آراء انتخابات شهرداری، پدرو بوردابری از حزب کلورادو را که ۲۷٪ رای آورده بود، شکست داد. مونتهویدئو برخلاف همسایه معروفترش بوئنوس آیرس، از یک لنگرگاه طبیعی برخوردار است.
رشد شهر و وضعیت اقتصادی آن
مونتهویدئو با اسکان اندک (جمعیت) شروع کرد. مونتهویدئو ۳۷۷۸۷ نفر جمعیت داشت، تا سال ۱۸۸۴، جمعیت تا ۱۰۴۴۷۲ نفر رشد کرده بود، که از جمله تعدادی نیز مهاجر بودند. تا این زمان، تجارت منبع اصلی درآمد برای شهر بود و آن شهر به رقیبی برای بوئنوس آیرس تبدیل میشد. طی اوایل قرن بیستم، برخی از اروپائیها، عمدتاً از اسپانیا و ایتالیا، به این شهر مهاجرت نمودند، و تا سال ۱۹۰۸، ۳۰٪ جمعیت شهر از نژاد بیگانه بودند.
طی نیمه قرن بیستم، دیکتاتوری نظامی و رکود اقتصادی سبب افولی شد که اثرات جانبی آن تا به امروز مشاهده میشود. بسیاری از روستائیان فقیر با تمرکز عمده در ناحیه شهری سیوداد ویخا (شهر قدیمی) به شهر سرازیر شدند.
اخیراً، بهبود اقتصادی و مناسبات تجاری قویتر با همسایگان اروگوئه سبب توسعه احیای مجدد کشاورزی و نیز امیدهایی به آبادانی بیشتر در آینده شدهاست.
این شهر در سال ۲۰۰۴، جمعیتی بالغ بر ۱/۳۵ میلیون نفر را از کل جمعیت ۳/۴۳ میلیون نفری اروگوئه به خود اختصاص میداد. ناحیه (بزرگتر) پایتخت دارای ۸٫۱ میلیون نفر جمعیت است.
فرودگاه بینالمللی کاراسکو در خدمت مونتهویدئو قرار دارد.
در آوریل۲۰۰۶، مونتهویدئو در رتبهبندی مرکز مشاوره منابع انسانی مرکر بهعنوان باکیفیتترین شهر آمریکای لاتین از لحاظ زندگی قرار گرفتهاست.
تشکیل شهری جهانی
این شهر نشان دهنده شواهدی از تشکیل شهر (دهکده) جهانی است. اگرچه گذشتگان به همین سبک زندگی میکنند. با برگشت به سال ۱۸۷۰، استانداردهای متوسط زندگی در آن از ایالات متحده بالاتر بوده، و این مسئله بارز است. با قدم زدن در (بافت) شهر قدیمی، که در آن تقریباً هر خیابانی دارای منظرهای از آب دارد و گاهی نیز در دو سوی آن، و انبوهی از ذخایر معماری را از اواخر سدههای ۱۹ام و اوایل ۲۰ام یافت میشود.
همسایگان
آموزش
کالج استلا ماریس (مونتهویدئو)
مدارس انگلیسی مونتهویدئو
ورزشها
مونتهویدئو میزبان کلیه مسابقات جام جهانی فیفا در سال ۱۹۳۰ بود. اروگوئه این مسابقه را با شکست ۲–۴ آرژانتین برنده شد، و سپس در جام جهانی ۱۹۵۰ با شکست دادن برزیل با نتیجه ۱–۲ برای بار دوم قهرمان جام جهانی شد. اروگوئه در المپیک تابستانی ۱۹۲۴ اروگوئه نیز مدالهای متعدد المپیک را در فوتبال و نیز " جام کشورهای آمریکایی سال۱۹۸۳" به دست آورد.
استادیوم سنتناریو یک مکان مقدس (معبد) برای جهان فوتبال محسوب میشود. این شهر موطن دو عدد ازمهمترین باشگاههای فوتبال آمریکای جنوبی است که عبارتند از: پانیارول، باشگاه ناسیونال.
اماکن دیدنی
استادیوم سنتناریو
قصر سالوو
برج مخابراتی آنتل
تئاتر سولییس
کاخ قانونگذاری
کلیسای جامع متروپولیتن مونتهویدئو
شورای شهر مونتهویدئو
بازار بندری
نوار ساحلی پوسیتوس
پارک رودو
شهرهای خواهرخوانده
شهر کبک، کانادا
بوئنوس آیرس، آرژانتین
بارسلونا، اسپانیا
مونتهویدئو، مینه سوتا، ایالات متحده
کوردوبا، پارانیا، برزیل
روزاریو، آرژانتین
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی مونتهویدئو
چشمانداز مجازی مونتهویدئو
هتلهای مونتهویدئو
بنیانگذاریهای ۱۷۲۶ (میلادی) در اروگوئه
بنیانگذاریهای ۱۷۲۶ (میلادی) در نایبالملکنشین پرو
پایتختهای آمریکای جنوبی
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرهای اروگوئه
شهرهای بندری آمریکای جنوبی
شهرهای بندری در اروگوئه
مناطق مسکونی استان مونتهویدئو
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۷۲۶ (میلادی) |
6872 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AF | تاشکند | تاشْکَنْد (نامهای دیگر: تاشکنت، چاچ، چاچکند، شاش) (به ازبکی: Toshkent، سیریلیک: Ташке́нт) پایتخت و بزرگترین شهر ازبکستان، همچنین پرجمعیتترین شهر آسیای میانه، با جمعیت ۲٬۵۷۱٬۶۸۸ نفر در سال ۲۰۲۰ میلادی میباشد. تاشکند در شمال شرقی ازبکستان نزدیک به مرز قزاقستان واقع شدهاست.
پیش از اینکه دین اسلام در میانههای قرن هشتم میلادی به آسیایمیانه برسد، تاشکند دارای فرهنگ سغدی (ایرانی) بود. بعد از اینکه چنگیزخان آن را در ۱۲۱۹ میلادی از بن ویران نمود، به دلیل قرار گرفتن این شهر در مسیر جادهٔ ابریشم خیلی زود بازسازیشده و رشد کرد. پیش از اینکه تحت کنترل خانات خوقند بیاید، در قرن هجدهم و نوزدهم به دولت شهر تاشکند (تأسیس ۱۷۸۴) تبدیل گردید. امپراطوری روسیه تاشکند را در ۱۸۶۵ میلادی تصرف کرد و آن را پایتخت ترکستان روس نمود. در دوران تسلط شوروی شهر شاهد رشد سریع و ازدیاد جمعیت بسیاری بوده که چهارمین شهر بزرگ اتحاد شوروی، بعد از مسکو، لنینگراد و کیف بشمار میرفت.
امروزه به عنوان پایتخت مستقل ازبکستان، تاشکند شهری با جمعیت چندملیتی با اکثریت ازبکها بهشمار میآید. تاشکند زادروز ۲٬۲۰۰ سالگی تاریخ خود را در سال ۲۰۰۲ م. جشن گرفت.
مردم
۶۳٪ درصد تاشکند را ازبکها تشکیل میدهند و بقیه را روسها ۲۰٪، تاتارها ۴٫۵٪، کرهایها ۲٫۲٪، قزاقها ۲٫۱٪، تاجیکها ۱٫۲٪ و ۷٪ دیگر اقوام تشکیل میدهند. بیشتر مردم تاشکند مسلمان و سنی مذهب و پیرو فقه حنفی هستند. محل استقرار مرکز روحانی آسیای میانه در تاشکند است.
در شاهنامه
بمالید چاچی کمان را بدست
به چرم گوزن اندر آورد شست
چو چپ راست کرد و خم آورد راست
خروش از خم چرخ چاچی (چاچ = تاشکند) بخاست
ریشه کلمه تاشکند یا به زبان ازبکی تاشکینت
ریشه واژه تاشکندیاتاشکینت ریشه اصلی واژه تاش از واژه تاس هست [۱]
تاس :ظرف آب حمام
تاس/طاس: این واژه فارسی است و طبعاً املای آن بایستی تاس باشد. اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن طاس آمده است. البته هر دو صورت صحیح است ولی امروزه بهتر است که به صورت تاس نوشته شود.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۸. [۲]
کندن: در پهلوی کنتن
( ( فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و گوشت ِ بازو کنان . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 245. )
واژه ی " کندن " فارسی ، پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی به شکل " خندق ، قنات، کانال " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد
[۳]
تاریخچه
نام این شهر در شاهنامهٔ فردوسی به همراه واژهٔ چرخ (کمان) آمدهاست که نشانگر فناوری کهن برتر ساخت کمان در این شهر است.
این شهر در زمان ساسانیان نیز از سرزمینهای ایران بهشمار میرفت. در ۷۵۱ م. کاوسیان چی فرمانروای چینی، پادشاه چاچ را کشت و دختر او از عربها کمک خواست. ابومسلم سردار ایرانی، زیاد بن صالح را با لشکری به آن سرزمین روانه کرد. وی چینیها را در ۱۳۳ق شکست داد و کاوسیان چی در میدان نبرد کشته شد. به سبب این نبرد، اسلام به آسیای میانه راه یافت و چینیها دیگر نتوانستند در آن سامان حکمرانی کنند. در دورهٔ کائونچی دوم (سدهٔ چهارم و سدهٔ پنجم میلادی) تاشکند گسترش یافت و به شکل شهر درآمد و دارای اجزای شهری، مانند دژ و کاخ گردید.
در اوایل قرن هفتم ضمن لشکرکشیهای سلطان محمد خوارزمشاه قسمتی از چاچ خراب شد. سپس فتنه مغول آنچه را که در زمان خوارزمشاه از خرابی خلاصی بود دستخوش همان ویرانی و مصیبتی کرد که به روزگار دیگر شهرها رسید ولی ظاهراً خرابی این شهر دیر نپایید و بهسرعت گردوغبار فلاکت از پیشانی آن زدوده شد و در قرن هشتم که امیر تیمور و لشکریان وی بدان شهر فرود آمدند محلی با اهمیت بود.
در ۱۸۶۵ روسها تاشکند را که بخشی از خاننشین خوقند بود تسخیر کردند و در ۱۸۶۷ تاشکند به مرکز نو اداری، بازرگانی، سیاسی و صنعتی تبدیل شد.
در ۱۹۱۷ برای نخستینبار حکومت بولشویکی در این شهر برقرار شد. در زمینلرزهٔ سال ۱۹۶۶ ویران شد و جاذبههای تاریخی شهر که روزگاری آبادیای بر سر راه کاروانهای جادهٔ ابریشم بود از میان رفت. تاشکند پس از این حادثه به کمک ۳۰٬۰۰۰ هزار نیروی داوطلب بازسازی شد.
وجه تسمیه
چاچ نام باستانی شهر و ناحیه تاشکند در آسیای میانه است.
تاشکند (ازبکستان)
سمرقند (ازبکستان)
خوقند (ازبکستان)
یارکند (اویغورستان، سینکیانگ چین)
چیمکند (قزاقستان)
تارکند (قرقیزستان)
اوزکند (قرقیزستان)
پنجکند (تاجیکستان)
خجند (تاجیکستان)
بیرجند (ایران)
قصرقند (ایران)
کارکنده (ایران)
نوکنده (ایران)
فیروزکنده (ایران)
سمسکنده (ایران)
نام چاچ در ادبیات فارسی بهویژه در شاهنامه فردوسی بسیار بکار رفته. کمانهایی که در قدیم در چاچ ساخته میشدند از شهرت فراوانی برخوردار بودهاند چنانچه اصطلاح «کمان چاچی» در ادب فارسی معنی بهترین کمان بهخود گرفتهاست.
جغرافیا
این شهر در کشور ازبکستان و در ۴۰ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی و ۶۹ درجه و ۱۳ دقیقه طول خاوری واقع شدهاست.
تاشکند شهری با آب فروان بین جاده سمرقند، دومین شهر بزرگ ازبکستان و چیمکند شهر بزرگ قزاقستان که در مرز با ازبکستان است، قرار گرفتهاست. تاشکند تنها ۱۳ km از مرز قزاقستان فاصله دارد.
شهرهای نزدیک به تاشکند با جمعیت بالای یک میلیون نفر عبارت اند از: چیمکند (قزاقستان), دوشنبه (تاجیکستان), بیشکک (قرقیزستان), کاشغر (چین), آلماتی (قزاقستان), کابل (افغانستان) و پشاور (پاکستان).
تاشکند در تلاقی دریای چیرچیق و دیگر معاونان آن در منطقه رسوبی با ارتفاع قرار گرفتهاست. شهر در منطقه فعال تکتونیکی زمین لرزه قرار گرفتهاست. وقت محلی تاشکند UTC/GMT +۵ است.
مناطق شهری
تاشکند به ناحیههای شهری () ذیل تقسیم شدهاست:
در زمان حکومت تزاری تاشکند دارای ۴ منطقه شهری بود: (به ازبکی: داهه):
بیش یوگوچ
کوکچه
شیخان طاهر
سیب زور
در سال ۱۹۴۰ دارای مناطق (به روسی: район) ذیل بود:
اکتبر
کیروف
استالین
فرونز
لنین
کای بایشیف
در ستل ۱۹۸۱ نامگذاری مناطق ذیل تغییر نمود:
بیکتیمیر
آکمال-ایکراموف (آگ تپه)
خاماز (یاشن آباد)
لنین (میر آباد)
کای بایشیف (میرزا الغ بیگ)
سیرجیلی
اکتبر (شیخان طاهر)
صابر رحیموف (اول مازار)
چیلان زار
فرونز (یکه سرای)
کیروف (یونس آباد)
آب و هوا
تاشکند مشخصات اقلیم مدیترانه ای و اقلیم مرطوب قاره ای را دارد. تاشکند زمستانهای سرد و برفی که در تضاد با اقلیم مدیترانه ای است و تابستانهای طولانی گرم و خشک را تجربه میکند. بیشتر بارندگیها معمولاً به صورت برف در زمستان اتفاق میافتد. تابستانهای تاشکند دور و دراز است و در بین ماههای جولای و آگوست بسیار گرم میشود. این شهر شاهد بارندگی مختصری در تابستان به خصوص بین ماههای ژوئن تا سپتامبر نیز میباشد.
آموزش
مهمترین مراکز علمی ازبکستان از قبیل آکادمی علوم ازبکستان در تاشکند قرار دارد. چندین دانشگاه و مرکز آموزش عالی در این شهر وجود دارد که به شرح زیر میباشد:
دانشگاه ملی ازبکستان
دانشگاه دولتی زبانهای جهانی ازبکستان
دانشگاه سیاست و اقتصاد جهانی
دانشگاه دولتی نفت و گاز روسیه (NRU)(شاخه دولتی آن در تاشکند)
آموزشگاه عالی توسعه مدیریت سنگاپور در تاشکند
دانشگاه بینالمللی ویست مینیستر در تاشکند
دانشگاه فناوری و اطلاعات تاشکند
دانشگاه اسلامی تاشکند
دانشگاه دولتی تکنیک تاشکند
دانشگاه پلی تکنیک تورین در تاشکند
دانشگاه دولتی اقتصادی تاشکند
دانشگاه دولتی حقوق تاشکند
دانشگاه دولتی زبانهای خارجی تاشکند
دانشگاه اینها تاشکند
دانشگاه تیم
آموزشگاه عالی اتومبیل و جادهسازی تاشکند
آموزشگاه عالی مالی تاشکند
آموزشگاه عالی معماری تاشکند
هنرستان هنرهای زیبای موسیقی
آموزشگاه عالی طبی کودکان تاشکند
اکادمی پزشکی دولتی تاشکند
آموزشگاه عالی مطالعات شرقی
آموزشگاه عالی پارچه و برق تاشکند
آموزشگاه عالی مهندسان راهآهن تاشکند
آموزشگاه عالی هنر و طراحی ملی (قبلا بنام کمال الدین بهزاد بود)
مدرسه بینالمللی تجارت کلاجک علمی
آموزشگاه عالی آبیاری و اصلاح سازی تاشکند
ترابری
متروی تاشکند در سال ۱۹۷۷ تأسیس شده و هماکنون دارای ۳ خط و ۲۹ ایستگاه میباشد.
فرودگاه بینالمللی تاشکند بزرگترین فرودگاه ازبکستان است و با قارههای آسیا، اروپا و آمریکای شمالی در ارتباط میباشد.
قطار سریعالسیر تاشکند-بخارا
سیستم بسهای برقی که فعالیت آن در سال ۲۰۱۰ متوقف شد.
تراموای (قطار برقی) تاشکند که فعالیت آن در سال ۲۰۱۶ متوقف شد.
ورزش
فوتبال مشهورترین ورزش تاشکند، با باشگاههای برجسته و عالی مانند، باشگاه فوتبال پاختاکور، باشگاه فوتبال بنیادکار و باشگاه فوتبال لوکوموتیف تاشکند میباشد که هر سه تیم در لیگ فوقالعاده ازبکستان مسابقه میدهند. فوتبالیست ماکسیم شاتسکیخ، پیتر اودموینگی و واسیلیس هاتزیپاناگیس در این شهر متولد شدهاند.
در سال ۲۰۱۹, تیم حرفوی هاکی روی یخ هومو تاشکند، به هدف پیوستن به لیگ عالیرتبه هاکی اورآسیا به نام لیگ هاکی کانتنینتال (KHL), تأسیس شد. نام هومو تاشکند از پرنده ای به نام هومو که سمبول آزادی است گرفته شدهاست. این تیم جز لیگ هاکی اوزبیکستان بود که بازیهایش را در فبروری ۲۰۱۹ شروع نمود. در پایان فصل هومو با بدست آوردن رتبه اول پیروز رقابتها گردید.
دوچرخه سوار جمال الدین عبدالجباروف متولد تاشکند است و بازیکن تنیس، دنیس ستامین اینجا پرورش یافتهاست. آک گل امان مرادووا و ایرودا تولیاگانووا مشهورترین بازیکنهای تنیس زن این شهر هستند.
ژیمناست علینا کابئوا و بازیکن المپیک اسرائیلی الکساندر شاتیلوف متولد تاشکند است.
قهرمان پیشین دنیا میخائیل کولگانوف، بازیکن اسرائیلی برنده مدال برنز حد اکثر سرعت دویدن K-1 ۱۵۰۰ متر در تاشکند تولد شدهاست.
مکانهای دیدنی
به دلیل انقلاب اکتبر و پس از آن وقوع زمین لرزه در سال ۱۹۶۶ میلادی، امروزه تعداد بسیار کمی از ساختمانهای قدیمی شهر به جا ماندهاست. با این وجود، شهر دارای سابقه غنی فرهنگی و تاریخی است که شامل چندین موزه و بنای تاریخی، آثار به جای مانده از دوران حکومت شوروی نیز میشود که برخی از آنان به شرح ذیل میباشد:
مدرسه کوکلداش. تاریخ بنای آن به زمان زمامداری عبدالله خان دوم (۱۵۵۷–۱۵۹۸) بر میگردد. این مدرسه توسط علمای دینی مسلمان منطقه ماورالنهر ساخته شده و بنابر شنیدهها قرار است به موزه تبدیل شود. اما تاکنون اقدامی در این زمینه صورت نگرفتهاست.
چورسو بازار در نزدیکی مدرسه کوکلداش قرار دارد. این بازار بزرگترین فضای باز در هسته قدیمی شهر تاشکند است. هر چیزی که بخواهید اینجا پیدا میتوانید و بزرگترین مرکز جذب گردشگران در شهر است.
مسجد تلیا شیخ (مسجد خاست امام). قرآن عثمان که گفته میشود قدیمیترین قرآن جهان است در این مسجد قرار دارد. قدمت آن به سال ۶۵۵ میلادی بر میگردد. درست به زمانیکه شورشیان به خانه عثمان ریخته و عثمان را که در حال تلاوت آن بوده به قتل میرسانند که هنوز هم لکه خون عثمان روی آن موجود میباشد. این قرآن توسط امیر تیمور جهانگشا به سمرقند برده شد. در جریان جنگ، روسها آن را به عنوان غنیمت جنگی تصاحب کرده به سن پیتیرزبورگ بردند، اما پس از آن در سال ۱۹۲۴ میلادی طی معاهدهٔ با امیر بخارا به ازبکستان برگرداندند.
آرامگاه یونس خان. این بنا در اصل شامل سه آرامگاه مربوط به قرن پانزدهم میلادی میباشد که در قرن نوزدهم کشف شدهاست. بزرگترین قبر مربوط به یونس خان، نوه امیر تیمور و پدر بزرگ ظهیرالدین محمد بابر مؤسس امپراطوری مغولان هند میباشد.
کاخ شاهزاده رومانوف. در خلال قرن نوزدهم دوک بزرگ نیکولای کنستانتینویچ، پسر عموی تزار الکساندر سوم روسیه بخاطر معاملههای مشکوک بر سر جواهرات تاج شاهی روسیه به تاشکند تبعید شد. کاخ وی هنوز در مرکز شهر قرار دارد و یکبار توسط وزارت خارجه به عنوان موزه منظور شد.
سالن اپرا و تئاتر هنرهای نمایشی علیشیر نوایی. این بنا توسط معماری که آرامگاه لنین را در مسکو طراحی کرده بود ساخته شدهاست. الکسی شچوسف معماری بود که در جنگ جهانی دوم به اسارت نیروهای امپراطوری ژاپن درآمد و مدتی را به عنوان کارگر زندانی در اسارت گذراند، این ساختمان را طراحی کردهاست.
موزه هنرهای زیبای ازبکستان. شامل مجموعه بزرگی از آثار هنری دوره قبل از حاکمیت روسیه، دیوارنماهای سوگدی، مجسمههای بودایی و هنر دوره زرتشتی به همراه کلکسیونی از آثار صنایع دستی مربوط به قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی مانند گلدوزیهای معلق سوزنی میباشد. خاصترین اثر این موزه، تابلوهای نقاشی است که دوک بزرگ آنها را برای تزئین کاخ خود در تاشکند از موزه آرمیتاژ قرض گرفته بود که هیچوقت برنگرداند و امروزه در این موزه قرار دارد. همچنین پشت این موزه نیز پارک کوچکی است.
موزه هنرهای صنایع دستی. این موزه، خانه سنتی است که احتمالاً مربوط به یکی از دیپلماتهای ثروتمند تزاری بودهاست. صرف نظر از آثار هنری که در این خانه قرار دارد، خود بنا نیز به تنهایی یکی از جاذبههای گردشگری است.
موزه دولتی تاریخ ازبکستان. بزرگترین موزه شهر است که در خانه مخفی لنین قرار گرفتهاست.
موزه امیر تیمور. در ساختمانی با گنبد براق آبی به همراه تزئینات داخلی قرار گرفتهاست. این موزه به احترام امیر تیمور و توسط رئیسجمهور وقت، اسلام کریم اف ساخته شدهاست. این باغ موزه شامل مجسمه تیمور سوار بر اسبش، فوارهها و بهترین گُلکاریهای شهر میباشد.
موزه ادبیات نوایی. به یادبود ادیب پرآوازه ازبکستان علیشیر نوایی ساخته شده که با تابلوهای نقاشی مینیاتوری قرن پانزدهم، خوشنویسی اسلامی و نسخههای خطی تزئین شدهاست.
متروی تاشکند که به خاطر طراحی عجیب و معماری زیبای خود شناخته میشود. عکس گرفتن در داخل آن تا سال ۲۰۱۸ ممنوع بود.
کلیسای ارتدوکس روسی در میدان امیر تیمور و در سال ۱۸۹۸ ساخته شده بود و از سال ۱۹۲۰ به بعد، بخاطر اعتقادات ضد دینی بلشویکها (کمونیستها)، کسی اجازه اجرای مراسم مذهبی در این ساختمان را نداشت. در دوران تسلط شوروی، ازین بنا برای مقاصد مختلفی استفاده میشد که پس از استقلال ازبکستان نیز به عنوان بانک استفاده شده و در نهایت در سال ۲۰۰۹ تخریب گردید.
همچنان تاشکند دارای پارک و بنای یادبودی از جنگ جهانی دوم میباشد.
ازبکستان
۹ روزنامه ازبک زبان، چهار روزنامه به انگلیسی و ۹ روزنامه به روسی
چندین مرکز تلویزیونی و تلویزیونی کابلی، از جمله برج تاشکند، دومین سازه بلند در آسیای میانه
علاوه بر اینها، سیستمهای پخش دیجیتال در تاشکند در دسترس است که در آسیای مرکزی بی نظیر است.
جستارهای وابسته
فرارود
نگارخانه
پانویس
منابع
Wikipedia contributors, "Tashkent," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Tashkent&oldid=184391737 (accessed January 16, 2008).
پیوند به بیرون
لغتنامه دهخدا
بنیانگذاریها در هزاره ۱ (پیش از میلاد) در آسیا
پایتختهای آسیا
جغرافیای تاشکند
شهرهای آسیای میانه
شهرهای راه ابریشم
شهرهای فرارود
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در هزاره ۱ (پیش از میلاد)
مناطق مسکونی در ازبکستان
ناحیههای تاشکند |
6873 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%AF | مادرید | مادرید یا مَجریط (تلفظ عامیانه در مادرید: ماد'ریث یا ماد'ری) پایتخت و بزرگترین شهر اسپانیا است.
مادرید همچنین پایتخت یک بخش خودمختار و مرکز استان مادرید نیز هست. این شهر زادگاه هنرمندان معروفی نظیر انریکه ایگلسیاس، خوان گریس و الکس گونزالس بودهاست.
مادرید در وسط کشور و در فلات اسپانیا واقع شدهاست. این شهر پس از لندن و برلین سومین شهر بزرگ اتحادیه اروپا است و منطقه کلانشهری آن پس از لندن و پاریس سومین منطقه کلانشهری بزرگ این اتحادیه است. جمعیت مادرید حدود ۳٫۳ میلیون نفر است و منطقه کلانشهری مادرید (مادرید و حومه) ۶٫۵ میلیون نفر جمعیت دارد. مساحت شهر مادرید ۶۰۴٫۳ کیلومتر مربع است.
شهر مادرید به خاطر مرکزیت جغرافیایی، پیشینه، و کارکردهای سیاسی و مالیاش شهر اصلی از شبهجزیره ایبری بهشمار میآید. با وجود اینکه این شهر امروزه شبکه آمدوشد شلوغ و سومین شبکه متروی بزرگ در اروپا را دارد، اما بیشتر محلههای آن توانستهاند حال و هوای اصلی خود را حفظ کنند.
جاذبههای عمده دیدنی در مادرید عبارتند از پالاسیو رئال یا کاخ سلطنتی، پارک رتیرو، موزه باستانشناسی، و سه موزه هنری معروف: موزه دل پرادو، موزه ملی مرکز هنری رئینا سوفیا و موزه تیسن-بورنمیسا.
شهردار کنونی مادرید خوزه لوئیس مارتینز-آلمیدا از حزب مردمی است.
پیشینه
اولین اطلاعات موجود تاریخی در مورد مادرید به سده نهم میلادی بازمیگردد. که در مقایسه با شهرهای دیگر اسپانیا بسیار دیرهنگام است.
برخلاف دیگر شهرها چون سویا، والنسیا و بارسلون در مادرید آثاری چندانی از دوران رومیها و ویزیگوتها یافت نشدهاست.
این امر احتمالاً به این خاطر است که منطقه مادرید امروزی برای این دو قوم جذابیتی نداشت زیرا نه در کنار دریا و بنادر بود و نه در مسیر شهرهای اصلی قرار داشت.
بخش اعظم شبه جزیره ایبری در سده نهم میلادی در دست مورهای مسلمان بود. محمد یکم، امیر عرب اندلس در آن زمان کاخی در محل کنونی پالاسیو رئال در مادرید ساخت و در آن محل ارگ کوچکی نیز به نام المدینه بنا کرد.
این کاخ در کنار رود مانزانارس قرار داشت و مورها این رود را مَیرا مینامیدند که به معنای سرچشمه و منبع مادر است؛ بعدها پسوند رومی-ایبری «-ایت» به معنای مکان به آن چسبید. مادرید امروزی و نام این شهر از این بنا و این نام سرچشمه میگیرد.
ارگ مادرید در سال ۱۰۸۳ توسط آلفونسو ششم کاستیا، که در واقع در راه خود به تولدو بود، فتح شد. وی مسجد آن زمان مادرید را تبدیل به کلیسا کرد و آن را کلیسای جامع الُمِدنا نامید.
ساکنان شهر مادرید را تا دهههای زیادی از سده پانزدهم مورها و یهودیان سفاردیها تشکیل میدادند.
پس از دشواریهای بسیار و یک آتشسوزی ویرانگر، شهر توسط هنری سوم کاستیا بازسازی شد، اما خود او برای امنیت، بیرون از دیوارهای شهر و در دهکدهای به نام «ال پاردو» در نزدیکی مادرید مستقر شد. در این زمان اسپانیا شاهد نبرد میان پادشاهی کاستیا و پادشاهی آراگون بود که به سلطنت رسیدن ایزابلای یکم و فردیناند دوم مشهور به فرمانروایان کاتولیک به این ستیزها پایان بخشید.
ترابری
شهر مادرید دارای فرودگاههای داخلی و بینالمللی از جمله فرودگاه مادرید-باراخاس است و همچنین راههای جادهای و ریلی بسیار مجهزی میباشد. حمل و نقل عمومی در مادرید کارآمد است. قطارها و متروی مادرید به عنوان اصلیترین بخش حمل و نقل عمومی فعالیت میکنند و در کنار این دو
اتوبوس، مونوریل و تراموا به عنوان مکمل فعالیت میکنند.
ترابری
متروی مادرید در سال ۱۹۱۹ تأسیس شده و هماکنون دارای ۱۳ خط و ۳۰۱ ایستگاه میباشد، این مترو از قدیمیترین متروهای جهان محسوب میشود. همچنین سرکانیاس مادرید یا سیستم راهآهن حومه مادرید در سال ۱۹۹۰ با ۹ خط و ۹۰ ایستگاه ساخته شدهاست.
فرودگاه مادرید-باراخاس اصلیترین فروگاه شهر مادرید محسوب میشود که سالانه بیش از ۵۰ میلیون مسافر را جابهجا میکند، ایستگاه راهآهن آتوچا مادرید و ایستگاه راهآهن چامارتین مادرید نیز دو ایستگاه اصلی این شهر میباشند که نقش عمدهای در جابهجایی مسافرین بینشهری ایفا میکنند.
آثار باستان
در قرن پنجم توسط ویلیام شانز ناپلئون نمای باغ ایتوکولیا درست شد و آن جز آثار این شهر بود اما در قرن هفتم این آثار توسط زلزله ویرانکننده مادرید این آثار و عمارت تخریب شد و در قرن هفتم پادشاه مردی به نام جلویس پادشاه آن موقع ارگ مادرید را درست کرد و همراه آن کلیسای میکارمن لارام را درست کرد که امروزه تبدیل به یک موزه باستانشناسی شدهاست و کلیسای ناپلئون را درست کرد و در این شهر آرامگاه شیخ جلویس ایمن را در این شهر قرار دارد.
زلزله خیزی
مادرید یکی از زلزله خیزترین شهرهای پر سکنه در کل جهان است. از نمونههای این خطرات پیشبینی نشدنی زلزلهای بود که در قرن هفدهم میلادی به وقوع پیوست. در این زلزله به شهر مادرید خسارات فراوانی وارد شد و چندین هزار سکنه این شهر را به کام مرگ کشانده یا آواره نمود. یکی از دلایل زلزله خیزی این شهر و حتی شهرستانهای همجوار این شهر، خاک نرم و ماسه مانند آن است.
دیدنیهای مادرید
میدان سیبلس
میدانی مشهور در مرکز شهر مادرید، که باشگاه رئال مادرید بعد از هر قهرمانی در آن میدان به جشن میپردازد. این میدان در سال ۱۷۸۲ ساخته شده و به قلب گردشگری مادرید مشهور است.
ورزشگاه سانتیاگو برنابئو
یکی از بهترین ورزشگاههای دنیا، ورزشگاه پرافتخارترین باشگاه اروپا رئال مادرید میباشد.
کاخ سلطنتی
بنای این کاخ توسط آرشیتکت ایتالیائی جیووانی ساچتی و بدستور فیلیپ پنجم در سال ۱۷۳۶ شروع و تا سال ۱۷۶۴ بطول انجامید. قبلاً در این محل کاخی بوده که در اثر حریق سال ۱۷۳۴ به کلی از بین رفتهاست. اگرچه اکنون این کاخ به یکی از اماکن مهم و دیدنی تبدیل شدهاست، اما به لحاظ اهمیت تاریخی آن هنوز نیز بسیاری از مراسم تشریفاتی پادشاه در آن برگزار میشود.
موزه دل پرادو
این موزه یکی از غنیترین موزههای دنیا بوده و در آن بیش از ۳۰۰۰ تابلو عالی و نفیس گردآوری شدهاست. در این موزه آثاری از هنرمندانی چون گویا، رامبراند، گویا، روبنس، ولاسکز، مورییو، و ال گرگو بچشم میخورد. چنانچه برای دیدن تمام قسمتهای این موزه وقت کافی ندارید از آثار گویا که شاهکارهایش در دنیا بی نظیر است، دیدن نمائید.
موزه ملی مرکز هنر رینا سوفیا
موزه ملی مرکز هنر رینا سوفیا (به اسپانیایی: Museo Nacional Centro de Arte Reina Sofía) موزه ملی هنرهای سده بیستم میلادی اسپانیاست. این موزه بهطور رسمی در ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۲ و به نام ملکه سوفیا افتتاح شد. این موزه در مادرید قرار دارد و تمرکز اصلیاش، هنر اسپانیایی است. آثار برجسته این موزه شامل مجموعههایی از دو تن از برجستهترین استادان هنر اسپانیا، پابلو پیکاسو و سالوادور دالی میشود.
معروفترین اثری که در این موزه به نمایش درآورده شدهاست نقاشی گرنیکا متعلق به پابلو پیکاسو میباشد که در سال ۱۹۳۷ کشیده شدهاست. این نقاشی در قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید بمب باران دهکده گرنیکا در شمال اسپانیا توسط آلمان نازی را به تصویر میکشد.
موزه موم
در این موزه مجسمه بسیاری از شخصیتهای بزرگ تاریخ معاصر جهان به شکل موم به نمایش گذارده شدهاست. در قسمت فوقانی آن بازدیدکننده با وضعیت اروپا در قرون وسطی و زندانها و شکنجهگاههای وابسته به حکومتهای قرون وسطایی آشنا میشود که صحنههای دلخراشی است.
پارک رتیرو
این پارک زیبا که دارای فوارهها و مجسمههای زیبائی میباشد قسمتی از جنگلهایی است که در زمان فلیپ دوم اطراف مادرید را احاطه کرده بودند.
نزدیک در ورودی این پارک دریاچه کوچک و زیبایی قرار دارد و قایقهای داخل دریاچه همواره مورد استفاده مردم میباشد.
طاق پیروزی
این طاق زیبا در سال ۱۷۷۸ توسط نقاش معروف ساباتین بنا شده و در زمانی یکی از دروازههای مهم شهر بودهاست.
معبد دبود
معبد دِبود، یک پرستشگاه متعلق به ایزیس، الههٔ مصر باستان است که اکنون در مادرید قرار دارد. معبد دِبود در سال ۱۹۶۸ از سوی مصر به اسپانیا هدیه و به آن کشور منتقل شد. اکنون این معبد در پارک دِل اوئسته، در نزدیکی کاخ سلطنتی مادرید بازچینی شدهاست.
در شهر مادرید دو تیم پر افتخار و پر طرفدار رئال مادرید و اتلتیکو مادرید قرار دارند که دربی این دو تیم یکی از حساسترین بازیهای دنیای فوتبال بهشمار میآید.
منابع
Wikipedia contributors, "Madrid," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Madrid&oldid=494067361 (accessed May 24, 2012).
El origen del nombre, publisher: JLL & JRP, بازدید: مه ۲۰۱۲.
استانهای اسپانیا
پایتختها
پایتختهای اروپا
پایتختهای فرهنگی اروپا
شهرداریهای مادرید
شهرهای اسپانیا
شهرهای دانشگاهی در اسپانیا
شهرهای میزبان المپیک تابستانی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۹ (میلادی)
مناطق مسکونی در مادرید |
6874 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%A7 | براتیسلاوا | براتیسلاوا ( و ) پایتخت اسلواکی و بزرگترین شهر آن با جمعیت ۴۶۰٬۰۰۰ نفر است. از نظر جغرافیایی این شهر در جنوب غربی کشور و در دو کرانهٔ رود دانوب و نیز کرانهٔ شرقی موراوا گستردهاست. براتیسلاوا با واقع شدن در مرز مجارستان و اتریش، تنها پایتخت در جهان است که با دو کشور مرز مشترک دارد.
تاریخ این شهر تحت نفوذ مللی چون اسلواکها، آلمانیها، مجارها، چکها، اتریشیها و یهودیها بودهاست.
نگارخانه
منابع
بنیانگذاریهای ۹۰۷ (میلادی)
پایتختهای اروپا
شهرهای کرانه دانوب
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱۰ (میلادی)
مناطق مسکونی در دانوب |
6875 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D9%88%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7 | لیوبلیانا | لیوبلیانا پایتخت کشور اسلوونی و با حدود ۲۷۰ هزار نفر جمعیت بزرگترین شهر این کشور است.
نام آن به زبان اسلوونیایی Ljubljana، به آلمانی Laibach (لایباخ)، به ایتالیایی Lubiana، و به لاتین Labacum یا Aemona است.
محدودهٔ لیوبلیانا از زمانهای باستان مسکونی بوده ولی این سکونتگاه در سال ۱۲۲۰ میلادی رسماً عنوان شهر یافت.
شهر لیوبلیانا در مرکز اسلوونی و در حوضه آبریز لیوبلیانا واقع شده و در طول تاریخ به عنوان چهارراهی برای برخورد فرهنگ جهان اسلاو با فرهنگهای ژرمنی و لاتین بودهاست.
لیوبلیانا طی سدههای پیاپی پایتخت منطقه تاریخی کارنیولا بود و در سده بیستم مرکز فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، سیاسی و اداری اسلوونی شد، کشوری که از سال ۱۹۹۱ مستقل شدهاست.
ریشه نام
ریشه نام لیوبلیانا آشکار نیست اما به احتمال زیاد از نام رودخانه لیوبلیانیتسا که از میان آن میگذرد گرفته شدهاست. برخی پژوهندگان ریشه نام آن را از واژه اسلاوی کهن Ljubovid دانستهاند و برخی آن را با واژه لاتین alluviana از ریشه eluvio به معنی «آبگرفتگی» همریشه میدانند.
در سدههای میانه هم رودخانه و هم شهر لایباخ نامیده میشد که از زبان آلمانی قدیم آمده که معنی آن «آب ایستادهای که سیلاب به راه میاندازد» است. نام لایباخ تا سال ۱۹۱۸ نام رسمی این شهر بود.
نگارخانه
منابع
لیوبلیانا
اسلوونی
پایتختهای اروپا
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرها و شهرکها در کارینولای سفلی
شهرها و شهرکهای اسلوونی
شهرهای اسلوونی
مناطق مسکونی در رود ساوا |
6876 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C | بانگی | بانگی یا بَنگی پایتخت کشور جمهوری آفریقای مرکزی است.
در سال ۲۰۱۲ پس از بغداد، بانگی در میان بدترین شهرهای جهان برای زندگی در رتبه ۲۲۰ قرار گرفت که رتبه یکیمانده به آخر بود. هرچند که جمهوری آفریقای مرکزی دارای ذخایر الماس و اورانیوم است، اما پایتخت این کشور یکی از فقیرترین شهرهای جهان است.
نگارخانه
افراد سرشناس
ناتالی توزیا
منابع
ویکیپدیای انگلیسی.
استانهای جمهوری آفریقای مرکزی
بانگوئی
بنیانگذاریهای ۱۸۸۹ (میلادی) در آفریقا
پایانههای مرزی جمهوری آفریقای مرکزی و جمهوری دموکراتیک کنگو
پایتختها
پایتختهای آفریقا
جمهوری آفریقای مرکزی
رود اوبانگی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۸۸۹ (میلادی)
مناطق مسکونی در جمهوری آفریقای مرکزی |
6878 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%B1 | سان سالوادور | سان سالوادور (San Salvador) پایتخت کشور السالوادور است. سان سالوادور با ۵۶۷٬۶۹۸ نفر جمعیت پنجمین شهر بزرگ در آمریکای مرکزی است. جمعیت سان سالوادور با حومه آن (منطقه کلانشهری سان سالوادور) ۲٬۴۴۲٬۰۱۷ نفر است.
این شهر در سده شانزدهم بنیاد شده و بهطور متناوب با وقوع زمینلرزه روبهرو است. معنی نام این شهر به زبان اسپانیایی «ناجی مقدس» است. این شهر دومین جامعه یهودیان مستقر در آمریکای مرکزی از نظر تعداد را دارد.
آب و هوای سان سالوادور استوایی است. شبها گاه خنک است (به خصوص در ماه دسامبر)، با این حال، بیشتر اوقات هوا آفتابی و گرم است.
تاریخچه
تاریخچه این شهر به دوره پیش از تصرفات اسپانیاییها میرسد.
نزدیک به محل کنونی سان سالوادور قبیله پیپیل، از نوادگان آزتکهای مکزیک پایتخت خود به نام کوسکاتلان را مستقر کردند اما بعدها از بیم تصرف آن بهدست اسپانیاییها ساکنان این شهر آن را رها کردند.
سان سالوادور بر روی رودخانه «آسه شاوته» در دره نَنوها (Valle de las Hamacas) در ارتفاع ۶۸۲ متر واقع شدهاست. این دره به دلیل زمینلرزههای زیادی که در آن رخ میدهد این نام را به خود گرفتهاست. آتشفشان سان سالوادور در ۱۱ کیلومتری غرب – شمال غربی شهر قرار دارد. این شهر در نزدیکی سوچیتوتو در سال ۱۵۲۵ توسط فاتح اسپانیایی پدرو ده آلوارادو تأسیس شد. پدرو ده آلوارادو به همراهان خود «گونزالو ده آلواردو» و «دیهگو ده هولگوئین» دستور داد تا این سکونتگاه را تصرف کرده و توسعه آن را آغاز کنند. شهر سان سالوادور در این مکان در تاریخ ۱ آوریل ۱۵۲۵ بنیاد شد و نخستین شهردار آن «دیهگو ده هولگوئین» بود. در سال ۱۵۲۸ به ۳۲ کیلومتری جنوب غرب یعنی به مکان فعلی خود منتقل شد و در سال ۱۵۴۶ به عنوان شهر رسمیت یافت.
سان سالوادور به عنوان مرکز استان استعماری کوسکوتلان و پایتخت (۱۸۳۴–۱۸۳۹) استانهای متحد آمریکای مرکزی خدمت کرد. این شهر از سال ۱۸۳۹ پایتخت السالوادور بودهاست.
سان سالوادور در سالهای ۱۸۵۴، ۱۸۷۳، ۱۹۱۷، و ۱۹۸۶ بر اثر زمینلرزه و در سال ۱۹۳۴ در اثر سیلهای شدید ویران شد. این شهر با ساختمانهای دولتی امروزی و پارکها و میدانهای دیدنی بازسازی شدهاست. هیچ ساختمان از دوره استعماری در شهر باقی نماندهاست.
محلهها
محلههای سانتا النا (محلی که سفارت ایالات متحده در آن قرار دارد)، آنتیگو کوسکاتلان، نووو کوسکاتلان، سیوداد مرلیوت و اطراف آنها جدیدتر هستند. در این محلات مراکز خرید مدرن و مجلل این کشور را میتوان یافت (در فاصله چند قدمی یکدیگر) و در این محلهها، تعداد کویهای مسکونی دروازهدار مجزا، برجهای مسکونی محبوب مهاجران، همراه با هتلهای زنجیرهای بینالمللی همواره در حال افزایش است.
سکونتگاههای حاشیهنشینان ("communidades") در کنار نهرها و بلوکهای زمین در بسیاری از حومههای شهر، برخی بزرگتر از سایرین، در میان کویهای دروازهدار و املاک بزرگتر ایجاد شدهاند.
نزدیک به محلههای ثروتمندتر مناطق طبقه متوسط شهر دیده میشوند مانند کولونیا فلور بلانکا (Colonia Flor Blanca) که نمونههایی از آرت دکو و معماری عجیب (مانند ساختمان Castillo Venturoso) را به نمایش میگذارد که بازماندهای از دوران طلایی شهر قبل از جنگ داخلی است. مناطق فقیرتر در نواحی شمالی و شرقی قرار دارند و همراه با انبوهی از کانکسها که در امتداد حاشیههای شرقی شهر پراکنده شدهاند.
مردمشناسی
اسپانیایی زبانی است که تقریباً همه ساکنان به آن صحبت میکنند. به دلیل تأثیرات فرهنگی ایالات متحده، به ویژه در حوزه سرگرمی، و تعداد زیادی از مهاجران سالوادور که از ایالات متحده بازگشتهاند، انگلیسی بیشتر از گذشته صحبت میشود.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۷ میلادی، ۷۲٫۳ درصد از جمعیت سان سالوادور مستیزا/کاستیزا و ۲۵٫۸ درصد سفیدپوست هستند که عمدتاً تبار اسپانیایی دارند (تعداد کمی هم از تبار فرانسوی یا آلمانی هستند) سایر گروههای قومی کوچکتر در درون جمعیت سفیدپوست از نوادگان سوئیسی، ایتالیایی، سوری، یهودی (عمدتاً سفاردی) و فلسطینیان مسیحی هستند.
در سال ۲۰۱۵، پیشبینی میشد که سان سالوادور دارای ۲۵۷۷۵۴ نفر جمعیت باشد که حدود ۳٫۹۹ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهد، در حالی که منطقه شهری دارای ۱۷۶۷۱۰۲ نفر است که ۲۷٫۴ درصد از کل جمعیت کشور را شامل میشود.
نگارخانه
منابع
ویکیپدیای انگلیسی، نسخهٔ ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶.
https://wikitravel.org/en/San_Salvador
السالوادور
پایتختهای آمریکای شمالی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۵۲۵ (میلادی)
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱۶ (میلادی)
مناطق مسکونی در السالوادور |
6881 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7 | جاکارتا | جاکارتا (به اندونزیایی: Jakarta) پایتخت کشور اندونزی و بزرگترین شهر این کشور است.
جاکارتا، پایتخت اندونزی و یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین شهرهای اسلامی است. جاکارتا بزرگترین شهر اندونزی و مرکز اقتصادی-تجاری، حمل ونقل و صنعتی این کشور و مرکز سیاسی-اداری ایالت جاکارتا است. ایالت جاکارتا که حدود ۵۹۰ کیلومتر مربع مساحت دارد یکی از پنج ایالت جزیره جاوه است.
بر مبنای آخرین دادههای جغرافیایی کلانشهر جاکارتا ۴۰ کیلومتر درازا دارد. برخلاف جمعیت بسیار زیادی که دارد این طول شهری تقریباً متناسب با جمعیت نیست.
اما امروزه جاکارتا مرکز آسه آن (انجمن ملل آسیای جنوب شرقی) است و مقرّ وزارت خانهها و سازمانهای مهم اندونزی بهشمار میرود.
دولت مردان اندونزی در ۸ نوامبر سال ۲۰۲۲ از طرح تغییر پایتخت از جاکارتا به جزیره بورنئو خبر دادند.
تاریخچه
جاکارتا از مشهورترین شهرهای بزرگ اسلامی، دارای بناهایی متعلق به دوره استعمار و بافت شهری مطابق الگوی شهرهای هلندی است. آثار و اماکن دیدنی شهر عمدتاً در بخش مرکزی (بافت قدیمی) قرار دارند، از جمله آنها میتوان: میدان مردکا (آزادی و استقلال) و لوح ملی اندونزی، موزه ملی، کاخ ریاست جمهوری یا کاخ آزادی واقع در قسمت شمالی مردکا، موزه مردکا که هلندیها آن را در ۱۷۷۸ احداث کردند، کتابخانه شهر، مسجد بزرگ استقلال، مجموعه ورزشی بازیهای آسیایی، بازار چینیها، بازار قدیمی ماهی فروشان، بازار بزرگ، باغهای درون شهر از جمله باغ معروف جایاانکول، بقایای ساختمان شهرداری (متعلق به دوره استعمار) و زندانهای قدیمی نزدیک آن را نام برد.
جاکارتا شهری قلعهای و قدیمی است و در منطقهای با تاریخ کهن قرار دارد. گفته شده که این منطقه مقرّ انسانهای نخستین بودهاست. در سده چهارم میلادی، دولتی هندو ـ جاوهای در جاکارتا فرمانروایی میکردهاست. سابقه جاکارتا، به سبب واقع شدن در جزیره جاوه، با پیشینه این جزیره درآمیختهاست.
نامهای قبلی آن سوندا کلاپا، جایاکارتا و بعد باتاویا بود.
جغرافیا
شهر جاکارتا در غرب جزیره جاوه، در سواحل شمالی، در کنار خلیج جاکارتا (یا خلیج باتاویا / بتاویه) و دریای جاوه، قرار دارد. این شهر در دشت واقع شدهاست و ارتفاعاتی با فاصله بسیار، در جنوب آن امتداد دارد. رود سیلیونگ با جهت جنوبی ـ شمالی از میان شهر میگذرد و به خلیج جاکارتا میریزد. علاوه بر این، رودهای بسیاری در نزدیکی شهر جاری اند که میتوان به گروگل در غرب و سونتر در شرق جاکارتا اشاره کرد.
با توجه به موقعیت شهر و نزدیکی آن به دریا، نسیم خشکی و دریا که در جاکارتا دائمی است، در افزایش آلودگی هوای شهر مؤثر بودهاست. این شهر در یکی از پربارانترین مناطق جهان قرار دارد؛ متوسط باران سالانه جاکارتا حدود دو هزار میلیمتر و متوسط رطوبت سالانه آن ۸۱٪ است.
حمل و نقل
جاکارتا با مشکل افزایش جمعیت و ترافیک مواجه بودهاست و هست و به همین دلیل فرماندار شهر جاکارتا با توجه به افزایش جمعیت روزافزون این شهر تصمیم به ایجاد خیابانها و بزرگراههای دو طبقه کردهاست. با توجه به گرانی بودن زمین در جاکارتا، گسترش خیابانها از سمت راست و چپ امکانپذیر نبوده و تنها راه گسترش خیابانها به صورت عمودی در طبقات بالای خیابان میباشد. دلیل عمده دیگر ایجاد بزرگراههای دو طبقه، جلوگیری از کم شدن سرعت ماشینها به دلیل سیلاب همیشگی در جاکارتا است.
جاکارتا دارای سیستم حمل و نقل راهآهن شهری میباشد که ترافیک جاکارتا را کاهش میدهد.
جاکارتا دارای شبکه حمل و نقل راهآهن از حومه به داخل شهر میباشد که بسیار ارزان و سریع و البته بدون ترافیک است. این شبکه راهآهن ریلی توانستهاست که بسیاری از زمان سفر از حومه به داخل شهر را کاهش دهد. بسیاری از مردم با توجه به پر بودن ظرفیت قطارها، به بالای سقف قطار رفته و از سقف قطار به منظور سفر خود استفاده میکنند.
جاکارتا دارای سیستم جامع اتوبوسرانی میباشد که شامل ۱۵ مسیر اتوبوسرانی است که از مزایای آن سرعت اتوبوسها بسیار زیاد و هم چنین بدون ترافیک است.
جاکارتا دارای شبکهام آر تی میباشد که بسیار کار آمد و سریع میباشد. جاکارتا دارای دو شبکه حمل و نقل ام آر تی شمال -جنوب به طول ۲۲ کیلومتر و شامل ۲۱ ایستگاه میباشد و شبکه شرق -غرب به طول ۸۷ کیلومتر و شامل ۴۸ ایستگاهاست.
جاکارتا دارای طرح مونوریل است که بسیاری از ترافیکهای جاکارتا را کاهش میدهد.
منابع
ویکیپدیای انگلیسی.
استانهای اندونزی
بنیانگذاریهای ۱۶۱۰ (میلادی) در امپراتوری هلند
پایتختهای آسیا
تغییر نام شهرها
جاکارتا
شهرهای اندونزی
شهرهای بندری در اندونزی
قلمروها و ناحیههای پایتخت
مناطق شهری بر پایه کشور اندونزی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده توسط هند شرقی هلند
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۵۲۷ (میلادی)
مناطق مسکونی ساحلی در اندونزی |
6883 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%DB%8C%D9%81 | کییف | کییف یا کیف پایتخت و پرجمعیتترین شهر اوکراین است. این شهر در شمال مرکزی اوکراین و در امتداد رودخانه دنیپر قرار دارد.
کییف یک مرکز مهم صنعتی، علمی، آموزشی و فرهنگی در اروپای شرقی است. این شهر خانه بسیاری از صنایع پیشرفته، موسسات آموزش عالی و بناهای تاریخی است. کییف دارای سیستم گستردهای از حمل و نقل عمومی و زیرساخت است.
گفته میشود نام این شهر از نام کی، یکی از چهار بنیانگذار افسانهای آن گرفته شدهاست. کییف در طول تاریخ خود به عنوان یکی از قدیمیترین شهرهای اروپای شرقی، چندین مرحله از برجستگی و گمنامی را پشت سر گذاشت. این شهر احتمالاً در سده پنجم به عنوان یک مرکز تجاری وجود داشتهاست. شهرکی اسلاوها در مسیر بزرگ تجاری بین اسکاندیناوی و قسطنطنیه، کیف خراجگذار خزرها بود تا زمانی که در اواسط سده نهم توسط وایکینگها تصرف شد. تحت حکومت وارنگیان، این شهر به پایتختی روس کیف تبدیل شد. دولت اسلاوی شرقی این شهر که در طول تهاجمات مغول در سال ۱۲۴۰ میلادی بهطور کامل ویران شد، بیشتر نفوذ خود را برای سدهها از دست داد و به یک مرکز استانی با اهمیت حاشیهای در حومه مناطق تحت کنترل همسایگان قدرتمند آن، ابتدا لیتوانی، سپس لهستان و در نهایت روسیه بدل شد.
این شهر در طول انقلاب صنعتی امپراتوری روسیه در اواخر سده نوزدهم دوباره رونق گرفت. سال ۱۹۱۸، پس از اعلام استقلال جمهوری خلق اوکراین از روسیه شوروی، کییف پایتخت آن شد. از سال ۱۹۲۱ به بعد، کییف یکی از شهرهای اوکراین شوروی بود که توسط ارتش سرخ اعلام شد و از سال ۱۹۳۴، پایتخت آن بود. این شهر در طول جنگ جهانی دوم تقریباً بهطور کامل ویران شد اما در سالهای پس از جنگ به سرعت بهبود یافت و سومین شهر بزرگ اتحاد جماهیر شوروی باقی ماند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال اوکراین در سال ۱۹۹۱، کیف پایتخت اوکراین باقی ماند و هجوم دائمی مهاجران اوکراینی قومی از سایر مناطق کشور را تجربه کرد. در طول تبدیل کشور به اقتصاد بازار و دموکراسی انتخاباتی، کیف همچنان بزرگترین و ثروتمندترین شهر اوکراین بودهاست. تولید صنعتی وابسته به تسلیحات آن پس از فروپاشی شوروی کاهش یافت و بر علم و فناوری تأثیر نامطلوب گذاشت، اما بخشهای جدید اقتصاد مانند خدمات و مالیرشد کیف در حقوق و سرمایهگذاری را تسهیل کرد و همچنین بودجه مستمر برای توسعه مسکن و زیرساختهای شهری را فراهم کرد. کیف بهعنوان طرفدار غربیترین منطقه اوکراین ظاهر شد. احزاب طرفدار ادغام شدیدتر با اتحادیه اروپا در طول انتخابات تسلط دارند.
ریشه نام
این نام از اسلاوی شرقی قدیمی Kyjevŭ (Kыѥвъ) گرفته شدهاست. تواریخ قدیمی اسلاوی شرقی، مانند کدکس لورنسی و تواریخ نوگورود، از املای کیєвъ، Къıєвъ، یا Кїєвъ استفاده میکردند. این به احتمال زیاد از نام زبان نیااسلاوی *Kyjevŭ gordŭ (به معنای واقعی واژه، "قلعه کی") گرفته شدهاست، و با کی (به اوکراینی: Кий، روسی: Кий)، بنیانگذار افسانه ای شهر مرتبط است.
تاریخ
کییف سال ۱۲۴۰ میلادی به تصرف مغولها درآمد و منهدم شد.
تقسیمات اداری
این شهر به وسیلهٔ رودخانه دنیپر به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم، که در مجموع دارای ۱۰ منطقه شهرداری است.
بخش غربی رودخانه که دارای ۷ منطقه میباشد، با جمعیتی در حدود۲٫۶۴۲٫۴۴۰ نفر و بخش شرقی رودخانه با ۳ منطقه دارای جمعیتی در حدود۹۳۰٫۰۰۰ نفر میباشد.
بر طبق آمارگیری سال ۲۰۰۷ در این شهر ۷۱۹ گروه و سازمان دینی وجود دارد که ۱۷۷ سازمان مربوط به مسیحیان پروتستان، بیشترین آمار را به خود اختصاص دادهاست.
در این آمار ۸ مرکز اسلامی نیز به چشم میخورد.
جمعیت
در پایان قرن هیجدهم جمعیت اوکراین حدود ۳۰٬۰۰۰ نفر بودهاست. براساس سرشماری انجام شده در سال ۲۰۰۱ حدود ۲٬۶۱۱٬۳۰۰ نفر در کیف زندگی میکردند. در حال حاضر حدود ۲۰ هزار نفر به جمعیت کیف سالانه اضافه میشود. بر اساس آمارهای جمعیتی از ۱ ژانویه ۲۰۰۲ تا ۱ ژانویه ۲۰۱۰ جمعیت شهر کیف ۱۷۴٬۰۰۰ نفر افزایش یافتهاست. در ۱ دسامبر ۲۰۱۳ جمعیت کیف ۲٬۸۶۶٬۵۱۶ نفر بوده که طبق گزارش منتشر شده از سوی دولت نرخ رشد در کیف ۲٫۲ و کل کشور ۴٫۱۷- اعلام شد. به گفته مؤسسه جمعیتشناسی و مطالعات اجتماعی NAS جمعیت در اوکراین پس از منطقه افزایش جمعیت در شهر مثبت بوده و پس از استانهای رونسکی و زاپارپاتسکی که به ترتیب ۳٫۷ و ۲٫۴ را کسب نمودهاست. بنا به آمارهای غیررسمی در سال ۲۰۰۹ جمعیت واقعی کیف ۳٬۱۴۴٬۳۰۰ بوده که ۴۲۰٬۰۰۰ نفر با آمار رسمی اختلاف دارد.
ترکیب قومی
بر پایه دادههای سرشماری سال ۲۰۰۱، بیش از ۱۳۰ ملیت و گروه قومی در قلمرو کیف زندگی میکنند. اوکراینیها بزرگترین گروه قومی کیف را تشکیل میدهند و ۲٬۱۱۰٬۸۰۰ نفر یا ۸۲٫۲ درصد از جمعیت را تشکیل میدهند. روسها ۳۳۷۳۰۰ (۱۳٫۱٪)، یهودیان ۱۷۹۰۰ (۰٫۷٪)، بلاروسیها ۱۶۵۰۰ (۰٫۶٪)، لهستانیها ۶۹۰۰ (۰٫۳٪)، ارمنیها ۴۹۰۰ (۰٫۲٪)، آذربایجانیها ۲۶۰۰ (۰٫۲٪)، ۵۰ تاتارها هستند. گرجیها ۲۴۰۰ (۰٫۱٪)، مولداویها ۱۹۰۰ (۰٫۱٪).
مطالعهای در سال ۲۰۱۵ توسط مؤسسه بینالمللی جمهوریخواه نشان داد که ۹۴٪ از کیف دارای هویت قومی اوکراینی و ۵٪ قومی روسیه بودند. بیشتر جمعیت غیر اسلاو این شهر را تاتارها، قفقازیها و دیگر مردم اتحاد جماهیر شوروی تشکیل میدهند.
زبان
در این شهر معمولاً به دو زبان اوکراینی و روسی صحبت میشود. تقریباً ۷۵٪ از جمعیت کیف به سؤال سرشماری سال ۲۰۰۱ در مورد زبان مادری خود "اوکراینی" پاسخ دادند، تقریباً ۲۵٪ به "روسی" پاسخ دادند. بر پایه یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۶، ۲۳٪ از مردم کیف از اوکراین در خانه استفاده میکنند، ۵۲٪ از روسی استفاده میکنند، و ۲۴٪ بین هر دو جابجا میشوند. در نظرسنجی جامعهشناختی سال ۲۰۰۳، وقتی این سؤال مطرح شد که "شما از چه زبانی در زندگی روزمره استفاده میکنید؟" پرسیده شد، ۵۲٪ گفتند "عمدتاً روسی"، ۳۲٪ "هر دو روسی و اوکراینی به اندازه یکسان"، ۱۴٪ "بیشتر اوکراینی"، و ۴٫۳٪ "به طور انحصاری اوکراینی".
طبق سرشماری سال ۱۸۹۷، از حدود ۲۴۰۰۰۰ نفر کیف، تقریباً ۵۶٪ از جمعیت به زبان روسی، ۲۳٪ به زبان اوکراینی، ۱۳٪ به ییدیش، ۷٪ لهستانی و ۱٪ به زبان بلاروس صحبت میکردند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ توسط مؤسسه بین المللی جمهوری خواه نشان داد که زبانهایی که در خانه در کیف صحبت میشود اوکراینی (۲۷٪)، روسی (۳۲٪) و ترکیبی برابر از اوکراین و روسی (۴۰٪) است.
جامعه یهودی
اولین اطلاعات در مورد زندگی یهودیان در این شهر به قرن دهم میلادی برمیگردد. از جمله مورخانی یهودی که در مورد جامعه بزرگ یهودیان کیف کتاب نوشتهاند میتوان بنیامین تودلی و پرهام رگنسبورگ نام برد. بیشتر یهودیان کیف بازماندگان یهودیان لهستان بودند که در پی حمله مغولها به لهستان نابود شده یا فرار کردند. در طول این دوران یهودیان دو بار در سالهای ۱۴۵۹ و ۱۶۱۹ از کیف اخراج و مجدداً به این شهر بازگشتند. سال ۱۶۴۸ سال سختی برای یهودیان کیف بود. در آن سال کیف به پادشاهی مسکو الحاق گردیده و در سال ۱۶۵۴ سکونت یهودیان در کیف ممنوع گشت و این ممنوعیت با تجزیه لهستان در سال ۱۷۹۳ لغو شد و یهودیان توانستند به کیف وارد شوند.
امروزه در کیف ۲۰٬۰۰۰ ِیهودی زندگی میکنند. در این شهر دو مدرسه یهودی و دو کنیسه به فعالیت خود ادامه میدهند.
مترو
متروی کییف در سال ۱۹۶۰ تأسیس شده و هماکنون دارای ۳ خط و ۵۲ ایستگاه میباشد.
بر اساس برخی منابع ایستگاه متروی آرسنالنای این شهر، عمیق ترین ایستگاه متروی جهان نامگذاری شده است.
منابع
Wikipedia contributors, "Kiev," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Kiev&oldid=297029697 (accessed June ۱۷، ۲۰۰۹).
کییف
بنیانگذاریهای سده ۵ (میلادی) در اروپا
پایتختهای اروپا
شهرهای مقدس
مکانهای هولوکاست در اوکراین
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۵ (میلادی) |
6884 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7 | کامپالا | کامپالا پایتخت کشور اوگاندا است و به همراه انتبه دومین شهر بزرگ اوگاندا بهشمار میآید.
این شهر ۱٬۴۲۰٬۰۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و در کنار دریاچه ویکتوریا قرار گرفتهاست.
پیشینه
موتسای یکم، شاه بوگاندا منطقهای که بعدها کامپالا در آن ساخته شد را به عنوان شکارگاه محبوب خود برگزید. این منطقه از تپهماهورهای بسیار و مردابهای زیادی تشکیل شدهبود و محلی بسیار مناسب را برای زندگی گونهای از بز کوهی به نام ایمپالا را تشکیل میداد. بریتانیاییها نیز زمانی که به این منطقه رسیدند آن را «تپههای ایمپالا» نامیدند.
ترجمهٔ نام «تپههای ایمپالا» در زبان محلی (زبان لوگاندا) «کاسوزی کا اِمپالا» بود و با گذر زمان تنها بخش دوم این نام بهجا ماند و به صورت کامپالا درآمد.
کامپالای امروزی در حدود سال ۱۸۸۰ و به عنوان پایتخت بوگاندا شکل گرفت. از آن دوران چند ساختمان هنوز بر جا ماندهاست از جمله گورهای کاسوبی (ساختهشده در ۱۸۸۱)، پارلمان بوگاندا، ساختمان دادگستری بوگاندا و محل تاجگذاری ناگالبی بودو.
کامپالا در جریان جنگ اوگاندا-تانزانیا بهسختی آسیب دید ولی در جریان بازسازی، ساختمانهای نو از جمله هتلها، بانکها، مراکز خرید، نهادهای آموزشی، بیمارستانهای گوناگونی در آن ساخته شد.
کامپالا سنتاً از هفت تپه تشکیل شده بود اما با گذر زمان تپههای بسیار دیگری را دربر گرفتهاست.
شهر کامپالا با مشکل بزرگ ابتلا با بیماری ایدز روبهروست. به گفته وزارت بهداشت اوگاندا، ۹٫۲ درصد از بزرگسالان شهر و ۴۷ درصد از روسپیان این شهر به ویروس ایدز دچار شدهاند.
نگارخانه
منابع
استان مرکزی، اوگاندا
اوگاندا
پایتختهای آفریقا
شهرهای دره کافتی بزرگ آفریقا
مناطق مسکونی در اوگاندا
مناطق مسکونی در دریاچه ویکتوریا |
6885 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%DB%8C%D9%86 | دوبلین | دابلین (خوانده شود ) پایتخت و پرجمعیتترین شهر کشور جمهوری ایرلند است. این شهر بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد و در کرانه رود لیفی واقع شدهاست. این شهر از سال ۱۹۲۲ رسماً به عنوان پایتخت جمهوری ایرلند معرفی گردید. دین بیشتر مردم دوبلین مسیحی کاتولیک است.
این شهر دوران تاریخی مختلفی را از سر گذراندهاست. وایکینگها، مردم نروژی، سلتها، اقوام نورمان، انگلیسیها اقوامی بودند که دورهای بر این شهر حاکم بودهاند. در دو دوره متوالی طاعون در این شهر شیوع پیدا کرد و شمار زیادی از مردم دوبلین در قرون وسطی بر اثر ابتلا به طاعون درگذشتند.
شهر دوبلین مانند برخی دیگر از شهرهای ایرلند جدا از محدوده شهرستان نوعی فرمانداری ویژه برای خود دارد و به صورت جدا از سایر بخشها اداره میشود. شهرهای کورک و گالوی و واترفورد نیز وضعیتی مشابه دارند. بر اساس یک پژوهش انجام شده شهر دوبلین در فهرست ۳۰ شهر برتر دنیا قرار داده شدهاست. در گذشته دوبلین مرکز فرهنگ و اقتصاد کشور ایرلند بود. کما اینکه هنوز نیز در این کشور چنین جایگاهی دارد و بیشتر مراودات سیاسی و تجاری و سرمایهگذاریها در ایرلند معطوف به دوبلین هستند.
ریشه نام
نام دوبلین از زبان ایرلندی و واژه داب لین (به ایرلندی:Dubh Linn) به معنی برکه سیاه گرفته شدهاست. نام متداول این شهر در زبان ایرلندی مدرن بایله آتا کلایث (به ایرلندی Baile Átha Cliath) است که معنی شهر سد معبر را میدهد. این نام به دلیل وجود رودخانه پرآب در محدوده شهری رایج شدهاست.
در گذشته نام شهر دوبلین تحت تأثیر لهجه حاکمان یا مردم ادوار مختلف متفاوت تلفظ میشده و به عنوان نمونه در زبان انگلیسی باستان شهر را دیفلین (Difelin) در زبان نروژی باستان آن را (Dyflin) مینامیدند. مردم ایسلند که امروزه زبان نسبتاً کهنهتری را نسبت به سایر ژرمنزبانها دارند این شهر را در زبان ایسلندی (Dyflinn) مینویسند.
تاریخچه
شهر دوبلین برای نخستین بار توسط وایکینگها بنیان نهادهشد. پس از تهاجم نورمنها تحت حاکمیت آنها درآمد. نخستین اشاره به وجود شهری در محدوده کنون دوبلین به نوشتههای بطلمیوس بازمیگردد. ممکن است که دوبلین در سده نخست پیش از میلاد مسکونی بودهباشد اما شهر کنونی فعلی در ۸۴۱ بدست نروژیها بنیان نهادهشد. نروژیها تا پایان هزاره یکم میلادی در این شهر بودند و پس از آن دوبلین از دست نروژیها خارج شد اگرچه پادشاه شهر همچنان یک نروژی باقیماند. پس از آن در پی نبردهایی با سلتها و در نهایت نورمنها نفوذ عناصر نروژی در این شهر به پایان رسید. پس از آن دوبلین دوره اشرافسالاری را آغاز نمود که تا سال ۱۸۴۰ که اصلاحاتی بزرگ پدید آمد دوام داشت. در سال ۱۳۴۸ شهر دوبلین از پدیده طاعون سیاه آسیب فراوان دید. این شهر در قرن هفدهم دارای رشد بالایی بود و به سرعت پیشرفت نمود به نحوی که جمعیت دوبلین از ۱۰۰۰۰ نفر در سال ۱۶۰۰ به ۵۰٬۰۰۰ نفر در ۱۷۰۰ دست یافت؛ و حتی برای مدتی در قرن هجدهم این شهر به دومین شهر بزرگ تحت حاکمیت امپراتوری بریتانیا تبدیل شد. اما در آغاز قرن نوزدهم از اهمیت این شهر کاسته شد با اینحال همچنان مهمترین و اصلیترین شهر در جزیره ایرلند باقیماند. رشد و توسعه بلفاست سرعت بیشتری نسبت به دوبلین داشت. شهر دوبلین از سال ۱۸۰۱ تا ۱۹۲۱ بخشی از پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند بود. از سال ۱۹۰۶ جنگهای داخلی ایرلند و جنگ ایرلند و انگلستان آغاز شد و به جدایی بخش جنوبی جزیره ایرلند از بریتانیا انجامید و در ایندوره دوبلین مرکز تحرکات ایرلندیها بود. با اینحال شهر بلفاست که مردمش برخلاف دوبلینیهای کاتولیک، مذهب پروتستان داشتند تحت انقیاد بریتانیا باقیماندند. در این سال بدنبال جدایی دو ایرلند این شهر مرکز جمهوری ایرلند شد که تا به امروز نیز این وضعیت ادامه دارد.
جغرافیای شهر
دوبلین در نزدیکی میانههای خط ساحلی شرقی ایرلند و در کرانهٔ رود لیفی واقع شدهاست. جمعیت کل شهر دوبلین بالغ بر ۱٫۶۶ میلیون نفر است و مساحتی بالغ بر ۱۱۵ کیلومتر مربع را داراست. کوههای کمارتفاعی نیز در امتداد جنوبی دوبلین واقع شدهاند.
شهرنشینی
این رودخانه از میان شهر دوبلین عبور کرده و آن را به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم کردهاست. نیمه شمالی منطقهای کارگری و دارای دفاتر اداری بوده و نیمه جنوبی را طبقه متوسط و بالای شهر در اختیار دارند. مردم این دو منطقه لهجهای نسبتاً متفاوت از یکدیگر دارد که به جایگاه اجتماعی آنان بازمیگردد. از نظر اقتصادی هم هرکدام از نیمههای شمالی و جنوبی به دو نیمه شرقی و غربی نیز تقسیم میشوند.
آب و هوا
هوای ایرلند سرد و مرطوب است و دمای هوای شهر دوبلین به نسبت شهرهای دیگر شمال غرب اروپا معتدلتر است. میانگین دما در ژوئیه که گرمترین ماه است به ۱۸ درجه سانتیگراد میرسد. این در حالیست که در سردترین ماههای سال که ژانویه و فوریه هستند میانگین دمای هوای شهر ۳٫۵ درجه سانتیگراد است. میزان بارش سالیانه در دوبلین نیز ۶۹۵ میلیمتر گزارش شدهاست. شهر در زمستان که از نوامبر تا مارس طول میکشد سردترین زمان خود و پربارانترین فصل را تجربه میکند. جریان بادهای شدید اطلس نیز در فصل پائیز در این شهر شدت میگیرد. اما با وجود شرقی بودن این شهر نسبت به سایر شهرها و نقاط ایرلند در این دوره شهر دوبلین وضعیت آب و هوایی مساعدتری در برابر سایر مناطق کشور دارد.
ترابری
سامانه ترابری در شهر دوبلین بسیار پیشرفتهاست و راههای درونشهری و برونشهری و قطار و راههای هوایی از مهمترین سامانههای ترابری در این شهر محسوب میشوند. همچنین بیشتر خیابانهای اصلی و پرتردد شهر دارای خط ویژه دوچرخه سواری هستند.
راههای زمینی
شهر دوبلین دارای شمار زیادی اتوبان درونشهری است که به آنها بزرگراههای ام. پنجاه میگویند که نقاط مختلف شرق و غرب و شمال و جنوب این شهر را بهیکدیگر متصل میکند. شمار ۲۰۰ اتوبوس تندرو شهری در نقاط مختلف ایرلند اقدام به حمل و جابجایی مسافران میکنند که عمدتاً توسط سازمان اتوبوسرانی دوبلین کنترل میشوند. همچنین شماری اتوبوسهای کوچکتر نیز در این شهر بدون محدودیت در عبور از محلهای ویژه جابجایی مسافر میکنند.
راهآهن
راهآهن در دوبلین دارای دو ایستگاه است که مسیرهای درونشهری و برونشهری دارند. یکی از این ایستگاهها به مقصد مالاهید شهری در نزدیکی دوبلین است. نیز یک ایستگاه حرکت قطارهای تندرو از نوع قطار خودگرانشی دیزلی نیز در ایرلند فعالیت دارد. قطارهای واگن برقی نیز در شهر دوبلین استفاده میشوند.
خطوط هوایی
فرودگاه دوبلین در درون محدوده شهر دوبلین قرار گرفته و پروازهای منظمی به نقاط مختلف جهان دارد. شرکتهای هوایی متعددی در این فرودگاه فعالیت دارند که مهمترین آنها رایان ایر، ایر آران و ایر لینگوس هستند. فرودگاه دوبلین به همراه فرودگاههای شهر شانون و کورک از شلوغترین فرودگاههای کشور ایرلند است و پروازهایی به آمریکا و کانادا و خاورمیانه دارد. ساختمان جدید فرودگاه دوبلین در نوامبر ۲۰۱۰ به بهرهبرداری رسید.
خطوط دوچرخهسواری
از سال ۲۰۰۹ خطوط ویژه دوچرخهسواری برای کاهش آلایندگی و سلامت فردی در شهر دوبلین راهاندازی شد. در این روش استفادهکنندگان با پرداخت مبلغ اندکی دوچرخه را برای طی مسیر از ایستگاه ویژهاش در اختیار میگیرند. سی دقیقه نخست استفاده رایگان است و پس از آن به مبلغ کرایه افزوده میشود با اینحال هزینهاش پائینتر از استفاده از خطوط تاکسی و مترو است. در حال حاضر ۵۵۰ دوچرخه عمومی و ۴۴ ایستگاه دوچرخه در شهر دوبلین تدارک دیده شده و در چشمانداز توسعه این روش اعلام کردهاند که قصد دارند شمار دوچرخههای عمومی در دوبلین را به عدد ۵۰۰۰ و شمار ایستگاهها را به ۳۰۰ ایستگاه افزایش دهند.
آموزش و تحصیلات
مرکز اصلی آموزش در کشور جمهوری ایرلند شهر دوبلین است با سه دانشگاه بزرگ و معتبر اصلی و شمار زیادی انستیتوی آموزش عالی. همچنین در شهر دوبلین بیش از بیست دانشگاه درجه سه قرار دارند. دوبلین سال ۲۰۱۲ عنوان پایتخت علمی اروپا را داشت. قدیمیترین دانشگاه این شهر دانشگاه دوبلین است که قدمت آن به سده شانزدهم بازمیگردد و در مرکز شهر دوبلین واقع شدهاست. این دانشگاه که توسط ملکه الیزابت اول تأسیس شده بود تا زمان آزادی کاتولیکها در ایرلند بروی معتقدان این مذهب بسته بود. سلسله مراتب کلیسای کاتولیک نیز تا سال ۱۹۷۰ حضور در آن را ممنوع اعلام کرده بود. این دانشگاه امروزه ۱۵٬۰۰۰ دانشجو دارد. وزارت آموزش و پرورش ایرلند در شهر دوبلین قرار دارد.
مردمشناسی
جمعیت منطقه اصلی شهر دوبلین بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۱ حدود ۵۲۵٬۳۸۳ نفر بود که کل مناطق شهرنشین دوبلین جمعیتی در حدود ۱٬۲۰۰٬۷۶۹ را ثبت کردهاست. منطقه شهرستان دوبلین دارای جمعیتی حدود ۱٬۲۷۰٬۶۰۳ است. دوبلین از نظر رشد جمعیت مترقی است و تخمین زده میشود که جمعیت آن تا سال ۲۰۲۰ میلادی به ۲٫۱ میلیون نفر برسد.
از سال ۱۹۹۰ تا کنون شهر دوبلین شاهد رشد گسترده مهاجرت به این شهر بوده و جمعیت زیادی از مهاجران عمدتاً اروپایی از آن زمان تا کنون به دوبلین وارد میشوند. بیشتر مهاجران خارجی مقیم شده در دوبلین اهل انگلستان، لهستان و لیتوانی هستند. همچنین شمار زیادی از مهاجران غیر اروپایی نیز در دوبلین ساکن هستند که عمدتاً چینی و نیجریهای هستند. شمار این مهاجران ساکن در دوبلین ۶۰٪ جمعیت غیراروپاییهای مقیم جمهوری ایرلند است. در سال ۲۰۰۶ جمعیت خارجیهای مقیم استان دوبلین حدود ۱۴٪ و ساکنان خارجی مقیم شهر دوبلین حدود ۱۷٫۵٪ گزارش شدهبود.
شاخصههای فرهنگی
دوبلین بزرگترین شهر ایرلند و مرکز اصلی امور و مسائل فرهنگی و هنری این کشور اروپایی است. این شهر دارای مکاتب ویژهٔ ادبی و هنری بودهاست. تفاوتهای فرهنگی و زبانی و مذهبی مردم این شهر با شهرهای بزرگ بریتانیا موجب وضوح و آشکاری شکاف فرهنگی بین اهالی بزرگترین شهر جزیره ایرلند با مردم جزیره بریتانیا شدهاست.
هنر و ادبیات
دوبلین دارای شمار قابل توجهی از بزرگان و نامآوران عرصه هنر و ادبیات است. سه نفر از اهالی این شهر بنامهای جورج برنارد شاو، ویلیام باتلر ییتس و ساموئل بکت نمایشنامهنویس مشهور تا کنون موفق به دریافت جایزه ادبی نوبل شدهاند. همچنین از دیگر بزرگان شهر دوبلین در عرصه ادبیات میتوان به جیمز جویس نویسنده شهیر ایرلندی و خالق آثار معروفی چون دوبلینیها و اولیس، و نیز اسکار وایلد، جاناتان سویفت و برام استوکر خالق داستان دراکولا اشاره نمود و همچنین میتوان بونو را به عنوان ستاره راک و همچنین فعال حقوق بشر در دنیا که اهل دوبلین است نام برد. در سال ۲۰۱۰ دوبلین از سوی یونسکو به همراه ادینبرو و آیووا سیتی به عنوان شهر ادبی یونسکو برگزیده شد.
موزه ملی ایرلند و مرکز ارکستر و اپرای شهر دوبلین از مناطق مهم فرهنگی هنری شهر دوبلین هستند. مراکز موسیقی و تئاتر زیادی نیز در این شهر یافت میشوند که مهمترین آن مرکز فرهنگی باروک است.
مراکز خرید و تفریح
زندگی شبانه در دوبلین بسیار پر جنب و جوش است و این شهر یکی از جوانترین شهرهای اروپاست. به گونهای که بیش از ۵۰٪ جمعیت شهر زیر ۲۵ سال سن دارند. مرکز شهر دوبلین که مراکز خرید نیز در آنجا واقع شده دارای شمار زیادی از کلوبهای شبانه است که از مراکز عمده تفریح و تجمع جمعیت جوان این شهر بشمار میرود. در این مناطق استودیوهای موسیقی و سالنهای اجرای کوچک و نیز تئاترها و نوازندگیها و عکاسی خیابانی نیز رواج گسترده دارد. موسیقی خیابانی در این شهر رواج دارد و شماری از خوانندگان و گروههای موفق موسیقی جهان مانند یوتو، وستلایف، ثین لیزی، شینید اوکانر از همین خیابانها پا گرفتهاند.
همچنین شهر دوبلین شمار زیادی خیابان تجاری دارد که بهطور کلی در آنها به عرضه کالا و خدمات میپردازند و مرکز عمده تجمع توریستهاست. این مناطق از آنجا که در کنار مراکز تفریحی فرهنگی نیز قرار دارند بسیار شلوغ و پرتردد هستند. یک پروژه ۸۰۰ میلیون یورویی در دوبلین به ساخت یک مرکز خرید جدید و بزرگ انجامید با ۴۷ فروشگاه بزرگ و ۱۷۵ آپارتمان و دفتر اداری و یک هتل پنج ستاره که به آن کوارتر شمال شرق میگویند. با وجود پیشرفت شهر و نوسازی مراکز خرید هنوز برخی بازارهای قدیمی و سنتی در دوبلین باقیماندهاند که معروفترین آنها بازار خیابان مور نام دارد.
ورزش
ورزش محبوب مردم دوبلین فوتبال است با اینحال بیشتر بازیکنان تراز اول ایرلندی و ملیپوشان تیم ملی ایرلند در لیگ برتر انگلستان بازی میکنند. با اینحال ورزشگاه ملی شهر دوبلین که کورک پارک نام دارد با گنجایش ۸۲٬۳۰۰ نفر پس از ورزشگاه نیوکمپ بارسلون و ویمبلی لندن سومین استادیوم بزرگ اروپا محسوب میشود. این استادیوم به صورت سنتی به بازیهای فوتبال گیلیک اختصاص دارد اما بازیهای فوتبال نیز در آن انجام میشود. به دنبال پیوستن تیم ملی راگبی جمهوری ایرلند به فدراسیون بینالمللی این رشته ورزشی استادیومی بنام آویوا با ظرفیت ۵۵٬۰۰۰ نفر ساخته شد. این ورزشگاه از سوی اتحادیه فوتبال اروپا به عنوان محل برگزاری دیدار پایانی رقابتهای جام یوفا در سال ۲۰۱۱ برگزیده شد. در آن مسابقه تیم فوتبال پورتو با نتیجه یک بر صفر بر تیم اس. سی پراگ چیره شد. در این ورزشگاه بازیهای راگبی ۱۵ نفره نیز برگزار میشود. در شهر دوبلین از سال ۱۹۸۰ تا کنون رقابتهای دو ماراتن دوبلین در آخرین دوشنبه اکتبر هر سال برگزار میشود.
شهرهای خواهر خوانده دوبلین به شرح زیر هستند:
منابع
پیوند به بیرون
راهنمای سفر به دوبلین
وبگاه رسمی شورای شهر دوبلین
بنیانگذاریهای ۸۴۱ (میلادی) در اروپا
بنیانگذاریهای ۸۴۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای سده ۹ (میلادی) در جزیره ایرلند
پایتختهای اروپا
پایتختهای فرهنگی اروپا
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرستان دوبلین
شهرکهای شهرستانها در جمهوری ایرلند
شهرها و شهرکهای بندری دریای ایرلند
شهرهای جمهوری ایرلند
شهرهای دانشگاهی در جزیره ایرلند
لینستر
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۹ (میلادی)
مناطق مسکونی ساحلی در جمهوری ایرلند
مناطق مسکونی عصر وایکینگها |
6886 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%88%DB%8C%DA%A9 | ریکیاویک | ریِکیاویک پایتخت کشور ایسلند و بزرگترین شهر این کشور و شمالیترین پایتخت جهان است. جمعیت ریکیاویک در حدود ۱۲۳ هزار نفر است (با احتساب حومه یعنی ناحیه پایتختی ریکیاویک جمعیت آن به ۲۱۷ هزار نفر بالغ میشود). ریکیاویک در جنوب غربی ایسلند، در ساحل جنوبی خلیج فاکسا واقع شدهاست. این شهر مرکز فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و دولتی ایسلند و یک مقصد گردشگری محبوب است.
باور بر این است که ریکیاویک نخستین محل سکونت دائمی است که در ایسلند برپا شد. این سکونتگاه در ۸۷۴ میلادی بنا شد اما تا سده نوزدهم هیچ توسعه شهری در محل آن انجام نشد. ریکیاویک به عنوان یک شهر تجاری در سال ۱۷۸۶ تأسیس شد و طی دهههای آینده بهطور پیوسته رشد کرد و به مرکز ملی بازرگانی، جمعیتی و فعالیتهای دولتی تبدیل شد. ریکیاویک یکی از پاکترین، سبزترین و امنترین شهرهای جهان است.
جغرافیا
شهر ریکیاویک شمالیترین پایتخت جهان است و در مدار'۰۸°۶۴ شمالی قرار گرفته که با مدار قطبی (در'۳۳°۶۶ شمالی) فاصله چندانی ندارد. این شهر در زمستان تنها چهار ساعت در روز نور خورشید دارد و شبهای تابستانی آن به روشنی روز هستند. مردم محلی برای این شهر لقب Stærsta smáborg í heimi را بکار میبرند که معنی آن میشود «بزرگترین شهر کوچک دنیا».
ریکیاویک ۴۰ درصد جمعیت ایسلند را در خود جا دادهاست. منطقه ریکیاویک بزرگ دربرگیرنده شش شهرداری دیگر به نامهای زیر است:
آلفتانس: Álftanes) ۱٬۸۷۶)
گارذابایر: ۸٬۸۶۳ (Garðabær)
هافنارفیورذور: ۲۱٬۱۹۰ (Hafnarfjörður)
کوپافوگور: ۲۵٬۲۹۱ (Kópavogur)
موسفلسبایر: ۶٬۵۷۳ (Mosfellsbær)
سلتیارنارنس: ۴٬۵۶۶ (Seltjarnarnes)
تاریخ
نخستین سکونتگاه دائمی مردم نوردیک در ریکیاویک بدست شخصی به نام اینگولفور آرنارسون در حدود ۸۷۰ پایهریزی شد.
این آگاهی در کتابی ایسلندی به نام لاندنامابوک (Landnámabók به معنی کتاب اقامت) پیدا شدهاست.
از آبگرمهای منطقه ریکیاویک بخارهایی به هوا بلند میشود و همین موضوع باعث نامگذاری آن از سوی نخستین ساکنان شد زیرا واژه ریکیاویک به معنی «خلیج بخار» است.
این شهر در سال ۸۷۴ پس از میلاد توسط اینگولفور آرنارسون، وایکینگ نروژی که به همراه خانواده و دامهایش در این منطقه ساکن شدند، تأسیس شد.
برای قرنها، ریکیاویک یک سکونتگاه کوچک باقی ماند که عمدتاً از مزارع و دهکدههای ماهیگیری تشکیل شده بود. تا قرن ۱۸ بود که این شهر به عنوان مرکز تجارت و بازرگانی شروع به رشد و توسعه کرد.
در سال ۱۷۸۶، پس از ایجاد یک مرکز اداری توسط دولت دانمارک، ریکیاویک پایتخت رسمی ایسلند شد. با این حال، تا اوایل قرن بیستم بود که ریکیاویک به صورت جدی شروع به مدرن شدن و شهرنشینی کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، ایسلند توسط نیروهای بریتانیایی و سپس آمریکایی اشغال شد که منجر به رونق چشمگیری در اقتصاد و زیرساختهای این کشور شد. این دوره از رونق به تبدیل ریکیاویک به شهری پر رونق با ساختمانها، جادهها و تأسیسات عمومی جدید کمک کرد.
در سال ۱۹۴۴، ایسلند استقلال خود را از دانمارک به دست آورد و ریکیاویک به عنوان مرکز سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور به رشد و توسعه ادامه داد. امروزه، این شهر پرجنبوجوش و بینالمللی است که بهخاطر ترکیب منحصربهفردی از فرهنگ سنتی ایسلندی و امکانات مدرن شناخته شدهاست.
مکان جالب:
کلیسای هالگریم
پرلان
موزه آربایر
دره لاگاردالور (دره چشمه داغ)
نگارهها
منابع
ویکیپدیای انگلیسی با استفاده از دادههایی در وبگاه رسمی ریکیاویک (به انگلیسی).
ریکیاویک
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرهای بندری اروپا
مناطق مسکونی در ایسلند
مناطق مسکونی عصر وایکینگها
نوشتارهای صوتی |
6887 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AC%E2%80%8C%D8%AA%D8%A7%D9%88%D9%86 | بریجتاون | بریجتاون پایتخت کشور باربادوس در آمریکای شمالی است.
تاریخ
محل کنونی شهر در سال ۱۶۲۸ از سوی بریتانیاییها بنیاد شد.
بریتانیاییها پس از استقرار در جیمزتاون، بریجتاون را نیز بنیاد کردند.
جمعیت
جمعیت این شهر ۹۶۵۷۸ نفر است (سال ۲۰۰۶).
اقتصاد و هنر
بریجتاون از مراکز عمده گردشگری در هند غربی (در دریای کارائیب) و از مراکز مالی و همایشی ناحیه کارائیب است.
بریجتاون ژانویه هر سال میزبان جشنواره جاز باربادوس است.
منابع
Wikipedia contributors, "Bridgetown," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Bridgetown&oldid=180976911 (accessed January 8، ۲۰۰۸).
باربادوس
بنیانگذاریهای ۱۶۲۸ (میلادی) در امپراتوری بریتانیا
پایتختهای آمریکای شمالی
پایتختهای منطقه کارائیب
شهرهای بندری در کارائیب
قلمروها و ناحیههای پایتخت
مناطق شهری بر پایه کشور باربادوس
مناطق مسکونی بندری آمریکای شمالی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۶۲۸ (میلادی)
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱۷ (میلادی)
مناطق مسکونی در باربادوس
مناطق مسکونی ساحلی در باربادوس
میراث جهانی یونسکو در باربادوس |
6889 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7 | برازیلیا | برازیلیا (/brəˈzɪliə/؛ پرتغالی: bɾaˈziljɐ) پایتخت فدرال برزیل و مقر دولت ناحیه فدرال است. این شهر در ارتفاعات برزیل در منطقه مرکزی-غربی این کشور واقع شده است. در ۲۱ آوریل ۱۹۶۰ توسط رئیس جمهور ژوسلینو کوبیچک تأسیس شد تا به عنوان پایتخت ملی جدید خدمت کند. برازیلیا سومین شهر پرجمعیت برزیل تخمین زده می شود.
برازیلیا پایتخت کشور برزیل است.
ساخت این شهر به این علت بود که میخواستند محل پایتخت برزیل که پیش از آن شهر ریو دوژانیرو بود را تغییر داده و بیشتر به مرکز و غرب کشور بیاورند تا پیشرفت را به مناطق داخلیتر برزیل توسعه دهد. برای این تغییر پایتخت نیروی کاری عظیمی از سراسر کشور بهکار گرفتهشد. طرح و نقشه این شهر بهشکل یک هواپیما است.
پیشینه
رئیسجمهور جوسیلینو کوبیتشیک (Juscelino Kubitschek) فرمان ساخت برازیلیا را داد و در واقع یکی از مفاد قانون اساسی کشور را که در مورد این بود که مرکز کشور باید به مکان دیگری غیر از ریو دوژانیرو منتقل شود را به اجرا درآورد. طراح شهری اصلی برازیلیا لوسیو کوستا (Lúcio Costa) بود. اسکار نیمایر معمار اصلی اغلب ساختمانهای دولتی و روبرتو بورل مارکس طراح مناظر طبیعی شهر بود. طراحی این شهر بر پایهٔ نظریات لی کوربسیر استوار بود. برازیلیا طی ۴۱ ماه ساخته شد و ساخت آن از سال ۱۹۵۶ تا ۲۱ آوریل سال ۱۹۶۰ یعنی زمان افتتاح رسمی آن بطول انجامید.
از سال ۱۷۶۳ تا ۱۹۶۰ شهر ریو دو ژانیرو پایتخت برزیل بود و منابع غالباً در ناحیه جنوبی کشور متمرکز بودند. برازیلیا از لحاظ موقعیت جغرافیایی در مرکز کشور قرار دارد که در واقع پایتختی است که از لحاظ جغرافیایی خنثی است. نظریه ایجاد پایتخت برزیل در داخل مربوط به قانون اساسی در ۱۸۹۱ میشود که در آن دقیقاً عنوان شده بود که بخش فدرال باید کجا باشد، اما خود محل تا سال ۱۹۲۲ تعریف نشده بود. موقعیت برازیلیا باعث توسعه ناحیه مرکزی برزیل شده و تمامیت بهتری در قلمروی برزیل ایجاد میکند.
بر پایه یک افسانه، کشیش ایتالیایی گیوانی ملچیر بویکو دارای رؤیایی در مورد آینده بود که مربوط به شهری در آینده میشد که مشابه موقعیت برازیلیا است. امروزه، در برازیلیا اشارات بسیاری به این عالم که فرمان سیلسیان را بنیاد نهاد وجود دارد. این نام به یکی از کلیساهای اصلی نیز داده شدهاست.
طراحی
طرح لوسیا کوستا برای شهر طرحی مبسوط و جامع بود. در این طرح پیشبینی شده که کدام مناطق باید مسکونی بوده و کدام مناطق نیز باید تجاری باشد. در این طرح محدوده قرار گرفتن واحدهای صنعتی، محل ساخت ساختمانهای خاص، ارتفاع ساختمانها و موارد دیگری نیز پیشبینی شدهاست.
مبنای طراحی شهر یک صلیب ساده بودهاست. به گفته خود کوستا: این طرح «از ژست فردی که محل مالکیت خود را امضا میکند اقتباس شدهاست: دو تبر که با هم زاویه قائمه میسازند، نشان خود صلیب». اما این صلیب باید با مکاننگاری محلی انطباق داشته باشد همانند اینکه در این طرح نقشههایی برای ساخت دریاچه مصنوعی مشهود بود و شهر نیز به شکل یک هواپیمای دارای بالهای ثابت درآمد.
دماغه هواپیما وزارتخانهها، ساختمانهای دولتی، سنا، مجلس نمایندگان و کلیسای جامع پیشرو که توسط اسکار نیمایر طراحی شدهاست را در خود جای دادهاست. برج بلند تلویزیونی برازیلیا نیز که دارای چشمانداز زیبایی از شهر و دریاچه آن است در این بخش ساخت شدهاست.
بالهای هواپیما بالهای شمال و جنوب نام گرفتهاست: هر یک از این بالها تقریباً هفت کیلومتر طول دارد. خیابان بین دریاچه و بالها با توجه به شمالی یا جنوبی بودن بالها L۴ جنوب یا L۴ شمال نام گرفتهاند.
خیابان مرتفع، دارای سرعت بالا، که ایکسو رودوویاریو نام دارد با عبور از زیر یک ایستگاه اتوبوس دو بال را به هم متصل میکند در این بخش بانکها و هتلها قرار گرفتهاند. نشانیهای حوزه ۱۰۰ و ۳۰۰ در سمت غربی ایکسو، و نشانیهای حوزههای ۲۰۰ و ۴۰۰ در سمت شرقی واقع شدهاند. در این خیابانها محلات مسکونی متشکل از بلوکهای آپارتمانی با نام سوپر کوادرای جنوبی یا سوپر کوادرای شمالی ساخت شدهاست. این بلوکها از ساختمانهای سه تا شصت بر پایهه تشکیل شدهاست. هر کدام از دو بلوک دارای یازده ساختمان است که هر ساختمان توسط حروف الفبای خاص خود مشخص شده و در فاصله بین دو بلوک مدارس و کلیساها واقع شدهاست. خیابانهای تجاری بلوکهای سوپر کوادرا را از یکدیگر جدا میکند.
در مجاورت فرودگاه بینالمللی رئیسجمهور جوسلینو کوبیتچک (فرودگاه برازیلیا) باغوحشی قرار دارد که دارای جانوران بومی سرادو است. سفارتخانهها، باشگاههای تفریحی و خانههای مجلل دریاچه را در خود محصور کردهاست، و یک پارک بزرگ که 'پارک دا سیداد' (پارک شهر) نام دارد، فضایی را که بسیار برای دوچرخهسواری، پیادهروی و تماس با طبیعت مورد نیاز است فراهم میکند.
یکی از انتقادات اصلی که در مورد شهر برازیلیا به عمل میآید این است که این شهر بر پایه مقیاس پیادهروها طراحی نشدهاست. با ظهور عصر خودرو، یعنی زمانی که شهر در حال ساخت بود به پیادهروها توجه چندانی نشد. در طرح اصلی هیچگونه چراغ راهنمایی پیشبینی نشده بود و همه خودروها برای آنکه با ترافیک مواجه نشوند از روی پلها و از داخل تونلها عبور میکردند. امروزه، ۲۰۰٬۰۰۰ نفر در طرح آزمایشی ساکنند و با کهنه شدن سریع این طرح، شهر راهحل آموزشی تازهای یافت: هزاران محل خطکشی عابر پیاده در خیابانها ایجاد شد و از این طریق راه عابران پیاده کوتاهتر شد. برای برطرف کردن این مشکلات متروی برازیلیا اخیراً ساخت شدهاست، اما هنوز ایستگاههای زیادی به صورت نیمهکاره باقی ماندهاست. خط بال شرقی تکمیل شد، این خط تا شهر اقماری تاگوواتینگا ادامه مییابد. درحالیکه ترابری عمومی تقریباً فراوان است خودرو همچنان یکی از محبوبترین ابزار حمل و نقل در برازیلیاست.
یکی دیگر از انتقاداتی که به شهر برازیلیا وارد است جابجایی ساکنان فقیر به شهرهای اقماری بسیار دور همچون سانتا ماریا دو سواکوی، سائو سباستیائو، گاما، سیلاندیا و سوبرادینهو است. اتوبوسها و سامانه انتقال سریع زمینی این شهرها را به مرکز متصل میکند. ساکنان این شهرکهای اقماری به دلیل سیاست سکونتی که فرماندار خوواکیم روریز اتخاذ کردهاست در شرایطی پایینتر از شرایط ساکنان طرح آزمایشی زندگی میکنند. در طرح آزمایشی مردم از دیگر نقاط کشور در ازای املاکی اندک به پایتخت کشانده شدند و مرزهای ناحیه فدرال را پر کردند. زمانی که از برازیلیا حرف میزنیم، معمولاً این شهرکهای اقماری کمتر مورد توجه قرار میگیرند، گرچه جمعیت آنها بسیار بیشتر از جمعیت طرح آزمایشی است. با این وجود برازیلیا همچنان دارای بالاترین شاخص توسعه انسانی در برزیل است.
به موجب طرح اولیه -- که برازیلیا باید از آن پیروی کند – این شهر همواره تحت ساختوساز قرار دارد. یونسکو برازیلیا را یک مرکز میراث جهانی نامیدهاست. صخرههای مرتفع در این شهر یافت، و متأسفانه، تخریب شدهاند.
موقعیت
برازیلیا در یک ناحیه فدرال توسط جوسیلینو کوبیتشیک در داخل ایالت گویاس ایجاد شد.
در شرق ناحیه رودخانه پرتو و در غرب آن رودخانه دسکوبرتو قرار دارد.
برازیلیا در پلانالتو بر روی فلاتی با ارتفاع ۱۰۰۰ متر واقع است. فاصله برازیلیا از گویانیا ۲۰۷ کیلومتر، از سالولدور ۱٫۵۳۱ کیلومتر، از ریو دی ژانیرو ۹۳۰، از بلو هریزانت ۷۱۶ و از سائو پائولو بیش از ۱٫۰۱۵ کیلومتر است.
آبوهوا
برازیلیا زمستانهای خشک و تابستانهای مرطوب دارد. در دوره خشک، رطوبت نسبی هوا در گرمترین ساعات روز به سطح بحرانی میرسد. کمینه میانگین دما در برازیلیا ۲۸ درجه سلسیوس (۸۲ درجه فارنهایت) است. طی فصل خشک، دما کاهش مییابد و میتواند در ماه ژوئیه به سطح ۱۳ درجه سلسیوس (۵۵ درجه فارنهایت) برسد. بیشینه میانگین دما ۲۵ درجه سلسیوس (۷۷ درجه فارنهایت) است
میانگین دما ۲۰٫۵ درجه سلسیوس (۶۹ درجه فارنهایت) است. سپتامبر گرمترین ماه است که میانگین بالاترین دما در این ماه ۲۸ درجه سلسیوس (۸۲ درجه فارنهایت) و میانگین پایینترین دما ۱۶سلسیوس (۶۱ درجه فارنهایت) است. ژوئیه خنکترین ماه است که میانگین بالاترین دما در این ماه ۲۵ درجه سلسیوس (۷۵ درجه فارنهایت) و میانگین پایینترین دما ۱۳سلسیوس (۵۵ درجه فارنهایت) است. اختلاف ماهانه میانگین بالاترین دما نزدیک به ۳ درجه سلسیوس (۳۵ درجه فارنهایت) و اختلاف ماهانه میانگین پایینترین دما ۵ درجه سلسیوس (۳۹ درجه فارنهایت) است.
دولت
ناحیه فدرال دارای دولت خودمختار و نیروهای قانونگذار است، اما شاخه قضایی توسط اتحادیه تأیید میشود.
حاکم بخش مستقیماً برای یک دوره ۴ ساله انتخاب میشود. قوانین محلی توسط یک انجمن قانونگذاری تصویب و صادر میشوند که آنها نیز توسط مردم محلی انتخاب میشوند. این ناحیه از بسیاری جنبهها مشابه یک ایالت فدرال است. این ناحیه هم در کنگره نمایندگان (Câmara Federal)و هم در مجلس سنای ملی نماینده دارد.
علاوه بر این، برزیلا مقر دولت فدرال کشور است .(محل کار رئیسجمهوری) و وزارتخانهها که در امتداد محور تاریخی قرار دارند مقر شاخه اجرایی هستند. سران قضایی و مقننه نیز در همین محل قرار دارند.
مترو
متروی برازیلیا در سال ۲۰۰۱ تأسیس شده و هماکنون دارای ۲ خط و ۲۴ ایستگاه است.
افراد سرشناس متولد برازیلیا
لیلا باروس، والیبالیست
ربکا گوسمائو، شناگر
کاکا، فوتبالیست
لوسیمار فریرا دا سیلوا|لوسیو، فوتبالیست
تاتیانا لموس، شناگر
آنا پائولا پادرائو، روزنامهنگار
هودسون د سوزا، دونده نیمه استقامت
ماریلسون گومز دوس سانتوز، ورزشکار حرفهای، برنده ماراتن شهر نیویورک در سال۲۰۰۶
نیمار داسیلوا سانتوس جونیور متولد ۱۹۹۲ فوتبالیست
منابع
منابع
پیوند به بیرون
Brasília e Região Convention & Visitors Bureau
Gama City Site
Official Brasília site
Brasília Yellow Pages
Informative Brasília page
Information about Brasília
Facts about Brasília
Photos of Brasília
Photos of Brasília
Feature article on CityMayors.com
برازیلیا
بنیانگذاریهای ۱۹۶۰ (میلادی) در برزیل
پایتختهای آمریکای جنوبی
پایتختهای برنامهریزی شده
ساختمانهای اسکار نیمایر
شبکه شهرهای خلاق یونسکو
شهرهای برزیل
شهرهای طراحی شده در برزیل
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۹۶۰ (میلادی)
مناطق مسکونی در ناحیه فدرال (برزیل)
میراث جهانی یونسکو در برزیل
طراحی شهری |
6890 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B3%DA%A9 | مینسک | مینسْک پایتخت کشور بلاروس است. این شهر که ۲ میلیون نفر جمعیت دارد مقر ادارات سازمان کشورهای همسود (مشترکالمنافع) است. شهر مینسک همچنین مرکز شهرستان و بخشی به همین نام است.
این شهر در میان سالهای ۱۹۱۹–۱۹۹۱ پایتخت جمهوری شوروی سوسیالیستی بلاروس بود.
مینسک در کنار رودهای سویسلاچ و نیامیها در ۳۳°۲۷′ شمالی و ۵۵°۵۳′ شرقی قرار گرفتهاست.
تاریخ
گمان بر اینست که نام مینسک از نام رودخانه منکا گرفته شدهاست.
در سده دهم میلادی شاهزاده راهوالود (در نروژی راگنوالد) که از تبار وایکینگها بود بر ولایتی به نام پولوتسک فرمان میراند که آن ولایت شامل مینسک نیز میشد.
نخستین اشاره به شهر مینسک در کتب تاریخی از سال ۱۰۶۷ میلادی است، یعنی سالی که جنگی خونین میان ولایات پولوتسک و کیف بر کرانه رود نیامیها درگرفت.
مینسک در سال ۱۷۹۳ به عنوان بخشی از لهستان به خاک روسیه ضمیمه شد. و در ۱۷۹۶ به عنوان مرکز استان مینسک شناخته شد. نام تمامی خیابانها به نامهایی با زبان روسی تغییر کرد هرچند اسم شهر بدون تغییر باقی ماند. مینسک در سال ۱۸۱۲ در طی حمله فرانسه به روسیه به اشغال ارتش ناپلئون درآمد.
دین
بلاروس سالها تحت سیطره شوروی بوده و آمار دقیقی از جمعیت مذهبی مینسک وجود ندارد. مسیحیان مینسک معمولاً پیرو کلیسای ارتدکس بلاروسی یا کلیسای ارتدکس روسی هستند. همچنین اقلیت یهودی نیز در مینسک زندگی میکنند.
اقتصاد
مینسک مرکز اقتصادی بلاروس است. خدمات اقتصادی مینسک نه تنها به خود شهر، بلکه به کل کشور است. نزدیک به ۴۶ درصد بودجه اقتصادی بلاروس به مینسک تعلق دارد.
بیکاری
آمارهای رسمی بیکاری را در مینسک ۰٫۳٪ اعلام کردهاند. درحالی که در سال ۲۰۰۹، ۵٫۶٪ از شهروندان مینسک که در سن کار بودهاند، وضعیت شغلی خود را بیکار اعلام کردند.
امنیت اجتماعی
مینسک دارای بالاترین نرخ جرم و جنایت در بلاروس به میزان ۱۹۳٫۵ جنایت به ازای ۱۰٬۰۰۰ شهروند است.
۲۰–۲۵٪ از همه جرایم اصلی در بلاروس، ۵۵ درصد از رشوهگیری و ۶۷٪ از دزدی تلفنهای همراه در مینسک اتفاق میافتند.
نرخ جرم و جنایت در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بهطور قابل توجهی رشد کرد. بهطور مثال در سال ۲۰۰۹ فساد در مینسک ۳۶ درصد رشد را تجربه کردهاست. تشخیص جرم از ۱۳٪ در سرقت تا ۹۲٪ در قتل بودهاست. شهری بسیار امن و زیبا که در تمامی ساعات و مکانها در شب میتوان گردش کرد.
مترو
متروی مینسک در سال ۱۹۸۴ تأسیس شده و هماکنون دارای ۳ خط و ۳۵ ایستگاه میباشد.
آب و هوا
آب و هوای مینسک سرد است. از اواسط پاییز تا اوایل بهار دمای هوا منفی است. در تابستان نیز دمای هوا ملایم است.
شهرهای خواهر خوانده
نگارخانه
جستارهای وابسته
میدان پیروزی مینسک
منابع
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Minsk»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۷).
بنیانگذاریها در سده ۱۱ (میلادی) در اروپا
بنیانگذاریهای ۱۰۶۷ (میلادی) در اروپا
بنیانگذاریهای ۱۰۶۹ (میلادی) در اروپا
پایتختهای اروپا
تقسیمات منطقه مینسک
زیربخشهای بلاروس
شهرهای بلاروس
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱۱ (میلادی)
مناطق مسکونی در ناحیه مینسک
ویکیسازی رباتیک |
6894 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%84%DB%8C | دیلی | دیلی پایتخت کشور تیمور شرقی است. دیلی بندر اصلی و مرکز تجاری تیمور شرقی است و حدود ۱۵۰،۰۰۰ ساکن دارد. این شهر در سال ۱۵۲۰ توسط پرتغالی ها تأسیس شد و در سال ۱۷۶۹ میلادی به عنوان پایتخت تیمور شرقی انتخاب شد. این شهر در ژانویه ۱۸۶۴ به عنوان یک شهر اعلام شد. در طول جنگ جهانی دوم ، پرتغال و مستعمرات آن بی طرف بودند ، اما متفقین تیمور شرقی را به عنوان یک پتانسیل می دیدند. این کشور در آن زمان توسط ژاپن مورد حمله قرار گرفت و نیروهای استرالیایی و هلندی مدت کوتاهی این جزیره را در سال ۱۹۴۱ اشغال کردند. در شب ۱۹ فوریه ۱۹۴۲ ، ژاپنی ها با نیرویی حدود ۲۰۰۰۰ نفر حمله کردند و قبل از گسترش بقیه مستعمرات ، دیلی را اشغال کردند. در ۲۶ سپتامبر ۱۹۴۵ ، کنترل جزیره به طور رسمی توسط ژاپنی ها به پرتغال بازگشت. تیمور شرقی در ۲۸ نوامبر ۱۹۷۵ به طور یک جانبه استقلال خود را از پرتغال اعلام کرد. با این حال ، ۹ روز بعد ، در ۷ دسامبر ، نیروهای اندونزی به دیلی حمله کردند. در ۱۷ ژوئیه ۱۹۷۶ ، اندونزی تیمور شرقی را که ۲۷ امین استان اندونزی ، تیمور تیمور (اندونزیایی به نام تیمور شرقی) را تعیین و دیلی را پایتخت آن اعلام کرد. از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۹ جنگ چریکی بین نیروهای اندونزیایی و هوادار استقلال به وقوع پیوست که طی آن ده ها هزار تیموره شرقی و برخی غیرنظامیان خارجی کشته شدند. انعکاس رسانه ای مربوط به قتل عام دیلی در سال ۱۹۹۱ به احیای حمایت بین المللی از جنبش استقلال طلبی تیمور شرقی کمک کرد. در سال ۱۹۹۹ ، تیمور شرقی تحت نظارت سازمان ملل قرار گرفت و در ۲۰ مه ۲۰۰۲ ، دیلی پایتخت جمهوری دموکراتیک جدید تیمور-لسته شد. در ماه مه ۲۰۰۶ ، جنگ و شورش ناشی از درگیری بین عناصر ارتش خسارت قابل توجهی به شهر وارد کرد و منجر به مداخله نظامی خارجی برای بازگرداندن عیادت شد.
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
دیلی
بنیانگذاریهای ۱۵۲۰ (میلادی) در آسیا
بنیانگذاریهای ۱۵۲۰ (میلادی) در امپراتوری پرتغال
پایتختهای آسیا
تیمور شرقی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۵۲۰ (میلادی)
مناطق مسکونی در تیمور شرقی |
6896 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%DA%AF%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%86 | بندر سری بگاوان | بندر سِریبِگاوان پایتخت کشور سلطاننشین برونئی است.
جمعیت
این شهر با جمعیت ۴۶٬۲۲۹ (سرشماری ۱۹۹۱) از مراکز تولید مبلمان، منسوجات، صنایع دستی و الوار محسوب میگردد.
جغرافیا
مشخصه ویژه این شهر این است که بخشی از آن بهصورت دهکدهای بر روی آب ساخته شدهاست.
این بخش از شهر که کامپونگ آیر نام دارد، از خانههایی تشکیل شده که بر روی تیرهای چوبی کوبیدهشده در دریا قرار گرفتهاند. این دهکده تا ۵۰۰ متر در درون دریا ادامه دارد.
ریشه نام
به عقیدهٔ برخی، واژه اول نام این شهر یعنی «بندر» از زبان پارسی گرفته شدهاست.
این عده معتقدند که این واژه از راه دادوستدهای بازرگانان ایرانی خلیج فارس بهجنوب شرقی آسیا (اندونزی و مالزی) راه یافته و از آنجا به برونئی رسید.
آثار تاریخی
اماکن معروف این بندر عبارتاند از: تالار مراسم پادشاهی، ساختمان نشانهای پادشاهی و مرکز تاریخ برونئی.
منابع
ویکیپدیای انگلیسی.
بندر سری بگاوان
بنیانگذاریهای ۱۹۰۶ (میلادی) در آسیا
بنیانگذاریهای ۱۹۰۶ (میلادی) در امپراتوری بریتانیا
پایتختهای آسیا
شهرداریها در برونئی
شهرهای برونئی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۹۰۶ (میلادی)
مناطق مسکونی در برونئی |
6899 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%DB%8C%D9%86%20%28%D8%B4%D9%87%D8%B1%29 | هوشیمین (شهر) | هوشیمین بزرگترین شهر ویتنام است.
پیش از پایان جنگ ویتنام و یکی شدن ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی در سال ۱۹۷۵ میلادی این شهر سایگون نام داشت و پایتخت ویتنام جنوبی بود و با نام پری نوکور مهمترین بندر کامبوج پیش از ضمیمه شدن به خاک ویتنام در سده ۱۷ میلادی بود.
هوشی مینه در ساحل رود سایگون قرار دارد.
در ۶۰ کیلومتری دریای چین جنوبی و ۱۷۶۰ کیلومتری هانوی پایتخت ویتنام.
بر اساس آمار سال ۲۰۰۶ جمعیت این شهر برابر با ۶٬۴۲۴٬۵۱۹ نفر بودهاست.
البته جمعیت شهر به همراه حومه بیش از ۹ میلیون نفر است.
نگارخانه
منابع
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Ho Chi Minh City»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸).
پیوند به بیرون
وبگاه رسمی شهر هوشیمین
بنیانگذاریهای ۱۶۹۸ (میلادی) در ویتنام
پایتخت کشورهای پیشین
جنوب شرقی ویتنام
شهر هوشیمین
شهرهای بندری در ویتنام
مراکز بخشهای ویتنام
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۶۹۸ (میلادی)
مناطق مسکونی در هوشیمین |
6900 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B3 | کاراکاس | کاراکاس پایتخت کشور ونزوئلا است. این کشور در محدوده کشورهای امریکای لاتین واقع است.
کاراکاس در شمال این کشور در امتداد پستی و بلندیهای دره کوهستانی تنگ واقع در رشتهکوه ساحلی ونزوئلا (کوردیلرا دلا کوستا) واقع شدهاست. دره دارای هوایی بهاری است و منطقه شهری دره کاراکاس دارای ارتفاعی حدود ۲٬۵۰۰ و ۳٬۰۰۰ پا (۷۶۰ و ۹۱۰ متر) از سطح دریاست. این دره در مجاورت دریای کارائیب واقع است، و توسط رشته کوه پرشیب (سرو ال آویلا) که با ارتفاعی بیش از ۷۴۰۰ پا (۲۲۰۰ متر) در امتداد جنوبی تپهها و رشتهکوهها واقع شده از ساحل جدا میشود. در سال ۲۰۰۵ برآورد جمعیت این مرکز تاریخی کاراکاس، که به نام ناحیه لیبرتادور شهرت دارد، ۱/۲ میلیون نفر بودهاست.
در همان سال، برآورد جمعیت منطقه پایتختی رسمی ۳/۳ میلیون نفر بود. «ناحیه پایتخت» نام منطقه اصلی کاراکاس است، که بخشی از ایالت میراندا را پوشش میدهد. جمعیت کاراکاس (جمعیتنگاری شهری) (کاراکاس بزرگ، از جمله شهرهای همجوار ناحیه پایتخت) حدوداً ۷/۴ میلیون نفر است.
تاریخچه
بیش از پانصد سال پیش، ساکنان این منطقه را قبایل بومی تشکیل میدادند و در آن زمان کاراکاسی وجود نداشت. سالها بعد و در سال ۱۵۶۲، فرانکو فاجاردو، یک مهاجرنشین اسپانیایی مزرعهای در این ناحیه بنا نهاد. اقامت فاجاردو در این دره چندان دوام نیاورد، و بومیانی که به سرزمین خود بازگشتند وی را از این منطقه بیرون راندند. این آخرین طغیان بومیان بود، چرا که در ۲۵ ژوئیه ۱۵۶۷ دیگو د لوسادا، کاپیتان اسپانیایی بنای شهر سنت جیمز بزرگ|سانتیاگو دلئون دکاراکاس را بنا نهاد، و منطقه بومینشین کاتوچاکائو تحت نفوذ مهاجرنشینان تبدیل به شهر جدید کاراکاس شد.
کشت کاکائو منجر به رشد بیش از پیش شهر شد که تبدیل به مرکز استان ونزوئلا شد. در سال ۱۵۷۷، کاراکاس همچنان به رشد افقی خود ادامه داد.
تلاش خوزه ماریا اسپانا و مانوئل خوال برای بر پا کردن انقلاب و کسب استقلال در ۱۳ ژوئیه ۱۷۹۷ سرکوب شد. اما عقاید ورای انقلاب فرانسه و جنگهای استقلال آمریکا مردم را برانگیخت، و در ۵ ژوئیه ۱۸۱۱ اعلامیه استقلال در کاراکاس امضا شد.این شهر محل تولد دو تن از مهمترین شخصیتهای آمریکای لاتین بود: فرانچسکو د میراندا و ""ال لیبرتادور"" سیمون بولیوار. زلزلهای در ۲۶ مارس ۱۸۱۲ کاراکاس را تخریب کرد و مقامات شهر این زلزله را مجازات الهی برای عصیان در برابر پادشاهی اسپانیا در حین جنگ استقلال ونزوئلا قلمداد کردند. این دره تبدیل به گورستانی شد، و جنگ تا ۲۴ ژوئن ۱۸۲۱ یعنی زمانی که بولیوار در کارابوبو پیروزی سرنوشتسازی بر سلطنتطلبان به دست آورد ادامه یافت.
با رشد مستمر اقتصاد ونزوئلای نفتخیز در قرن بیستم، کاراکاس تبدیل به یکی از مراکز اقتصادی مهم آمریکای لاتین شد. همچنین این شهر تبدیل به مرکز اصلی روابط اروپا و آمریکای جنوبی شد. در طول دهه ۵۰ کاراکاس برنامه مدرنیزاسیون گستردهای را آغاز کرد که این برنامه در طول دهههای ۶۰ و ۷۰ نیز ادامه یافت. در این دوره کارلوس رائول ویلانوئوا، معمار نوگرا بنای یونیورسیداد سنترال د ونزوئلا را بنا نهاد که این بنا در حال حاضر توسط یونسکو یکی از آثار ملی ونزوئلا نامگذاری شدهاست. ویلانوئوا نیز به ال سیلنسیو پیوست و چندین منطقه مسکونی کارگری ( ۲۳ دی انرو، سیمون رودریگز) و نیز نواحی مسکونی طبقه متوسط جدیدی (بلو مونته، لوس پالوس گرندز، چوائو، کافه تال، و غیره) در این دره احداث شد و مرزهای آن را به سمت شرق و جنوب شرقی گسترش داد؛ بزرگراهی که کاراکاس را به فرودگاه اصلی کشور (مایکوئشیا) و بندر اصلی کشور (لا گوئایرا) متصل میکرد و دارای تونلها و پل های بسیاری بود، به همراه دیگر آزادراههای داخل شهر، و ساختمانهای دولتی (مرکز سیمون بولیوار) نیز از دیگر عوامل مهم تحول شهر بهشمار میرفت. در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۴، یکی از برجهای مجموعه پارک مرکزی آتش گرفت. تغییر در ساختار اقتصادی کشور، که اکنون وابسته به نفت است، و رشد سریع کاراکاس این شهر را تبدیل به عامل جذب جوامع روستایی کرد که این جوامع با مهاجرت بدون برنامه خود به شهر اقدام به ساخت مناطق فقیرنشین در اطراف دره کاراکاس کردند. امروزه در سال ۲۰۰۶ بر اساس آمار رسمی دست کم نیمی از جمعیت شهر در مناطق فقیرنشین ساکن هستند.
پرچم
پرچم کاراکاس متشکل از زمینه قرمز به همراه نشان شهر است که از آغاز دهه ۱۹۸۰ به کار رفتهاست. زمینه قرمز، که یادآور رنگ غالب رعیت سلطنتی در کاراکاس استعماری، نماد خون مردم کاراکاس که در راه استقلال ریخته شده و نیز بالاترین آرمانهای ملت ونزوئلاست. طرح اولیه پرچم کاراکاس در دهه ۱۹۸۰ طراحی شد و متشکل از پارچهای قرمز بود که دارای نشانی بود که در آن زمان ایجاد شده و همچنان مورد استفاده قرار میگیرد. این پرچم همچنان در شهر نصب است. بعدها در سال ۱۹۹۴، ظاهراً در نتیجه تغییر در مقامات شهری، تصمیم بر آن شد که نشان کاراکاس را که قدری اندازه آن بزرگتر شده بود در مرکز زمینه قرار دهند، این ترکیب جدید همچنان نیز حفظ شدهاست.
نشان
نشان شهر کاراکاس توسط شهرداری لیبرتادور طراحی شد، این شهرداری برای متمایز کردن خود و نیز شهرداری مرکزی شهر نقش شیر، و نیز صلیب سنت جیمز را در این نشان طراحی کرد. به صورت نمادین، کاراکاس نماینده نشان مرکز جمهوری است.
سرود
سرود شهر «مارچا کاراکاس» نام دارد که ساخته «پیرو پزوتی د ماتیس» به همراه اشعار خوزه انریکه سارابیا است، که بر اساس موافقتنامهای که در ۲۸ مارس ۱۹۸۴ به تأیید شورای شهر رسید اشعار به عنوان بخش اصلی و جداییناپذیر سرود به آن افزوده شد. شجاعت مردم کاراکاس، و نیز یادبود شهر بامهای قرمز الهامبخش سرود است.
بخشها
گسترش شهر
مناطق شهرداری
کاراکاس دارای پنج منطقه شهرداری است: باروتا، ال هاتیلو، چاکائو، لیبرتادور، و سوکر. به موجب قانون اساسی ونزوئلا شهرداریها باید به دو بخش اجرایی و قانونگذاری تقسیم میشود. شهردار ریاست بخش اجرایی شهرداری را بر عهده دارد و این در حالی است که بخش قانون گذاری شهرداری توسط شورای شهر اداره میشود. در ۸ مارس ۲۰۰۰ یعنی یک سال پس از تصویب قانون اساسی جدید ونزوئلا در روزنامه رسمی شماره ۳۶٬۹۰۶ اعلام شد که منطقه شهری کاراکاس بزرگ ایجاد خواهد شد، و اینکه برخی از اختیارات شهرداریهای مناطق به "شهردار آلکادیاً، که در شهرداری لیبرتادور واقع شده تفویض خواهد شد.
کالائو و آلتامیرا از محلات مرفهنشین کاراکاساند.
موقعیت جغرافیایی
کاراکاس در درهای واقع شده، و توسعه شهر در قرن اخیر منجر به گسترش شهر تا کوهستانهای مجاور شدهاست. منبع اصلی آب کاراکاس رودخانه گوآریکو است، که در داخل شهر جریان دارد. کوه سرو ال آویلا در بخش شمالی شهر واقع شدهاست.
وضعیت اقتصادی
کاراکاس به عنوان پایتخت ونزوئلا، دارای شرکتهای خدماتی، بانکها، فروشگاهها و دیگر مراکز است. ۱۰۰ درصد این مراکز خدماتی هستند، به استثنای برخی صنایع که در حومه مادرشهری آن احداث شدهاند، بورس اوراق بهادار کاراکاس نیز از دیگر مراکز مهم اقتصادی کاراکاس است، این مرکز درخواست خرید را مطرح کرده و اجازه فروش ابزار مورد نیاز برای مذاکرات خود در بازار سهام را صادر میکند. شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) که بزرگترین شرکت کشور است نیز در کاراکاس واقع شدهاست، این شرکت مسئول انجام مذاکرات تمامی موافقتنامههای بینالمللی برای توزیع و صادرات نفت به سایر کشورهای جهان است.
مترو
متروی کاراکاس در سال ۱۹۸۳ تأسیس شده و هماکنون دارای ۴ خط و ۴۶ ایستگاه میباشد.
جمعیتنگاری
جمعیت کاراکاس ۳٬۲۷۶٬۰۰۰ نفر است، که این رقم شامل مناطق حومه شهر، همچون پتاره، که دارای جمعیتی حدود ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر است نمیباشد.
ترکیب نژادها و فرهنگهای مختلف در طول تاریخ کاراکاس همواره در این شهر مشهود بودهاست. پیش از این، در دوران استعمار، اسپانیاییها با بومیان سرخ پوست و پس از آن با سیاه پوستانی که برای کار در مزارع کاکائو و قهوه به این منطقه آمدند در هم آمیختند، بنابراین، امروزه میتوان هرگونه ترکیبی از آمیزش این نژادها را در شهر شاهد بود.
پس از دوران استعمار، یعنی زمانی که ونزوئلا استقلال یافته بود و زمانی که نفت کشف و استخراج شد، شهر در حال رشد شاهد نوع دیگری از مهاجرت بود، اروپائیان. فرانسویان تلفن را با خود به ونزوئلا آوردند (به همین دلیل است که مردم این کشور همانند فرانسویان در هنگام پاسخ گفتن به تلفن از لفظ «الو» استفاده میکنند) و هلندیان (شل پترولیوم) نیز برای استخراج نفت پا به این منطقه گذاشتند.
پس از آن، به دلیل وقوع جنگ دوم جهانی و نظامهای دیکتاتوری قدیم اروپا و نیز استخراج بیشتر نفت، هزاران مهاجر از اسپانیا (خصوصاً گالیسیا و جزایر قناری)، پرتغال (خصوصاً جزیره مادیرا)، ایتالیا و دیگر کشورهایی نظیر ترکیه و لبنان برای آغاز زندگی جدید در شهر جدیدی که در آستانه انفجار بود، پا به کاراکاس گذاشتند. مهاجرت اروپائیان در طول دهههای ۶۰ و ۷۰ بیشتر چشمگیر بود. اما چند سال بعد، در طول دهههای ۸۰ و ۹۰، کاراکاس نوع جدیدی از مهاجران را پذیرفت، این بار مهاجران از کشورهای همسایه نظیر کلمبیا؛ اکوادور؛ پرو؛ بولیوی؛ ترینیداد و توباگو؛ هائیتی بودند، که با حضور خود در کاراکاس نوع جمعیتشناختی جدیدی را وارد منطقه کردند.
خوشبختانه، به دلیل نفوذ کهنه اسپانیا، ترکیب نژادها و فرهنگها مسئلهای رایج در شهر کاراکاس بودهاست. بنابراین، به راحتی میتوان در این شهر افرادی با موی بور و چشمانی سیاه و نیز افرادی سیاه با موی بور و چشمان آبی یافت. با این وجود، بافت جمعیتی رایج «مولاتو» (سیاه+سفید)، «مستیزو» (سفید پوست+بومیان سرخپوست)، و «کریولو» (ترکیبی از هر سه نژاد) است.
امروزه، به دلیل رشد صنعت نفت، و نیز سیاستهای مهاجرتی جدید، کاراکاس پذیرای مهاجرانی از کوبا، چین، کشورهای عربی همچون عراق و نیز کشور ایران است. مهاجرت جدید بیشتر ناشی از اتحادی است که هوگو چاوز رئیسجمهور پیشین ونزوئلا با این کشورها ایجاد کردهاست.
همانطور که میبینید، بسیاری از مردم به شهر کاراکاس پا گذاشتهاند اما متأسفانه رشد شهر به صورتی بیبرنامه و بدون کنترل بودهاست. هیچگونه برنامهریزی جمعیتشناختی تاکنون در شهر انجام نشدهاست، به همین دلیل هنوز میتوان مناطق و محلاتی را در کاراکاس یافت که فاقد سیستمهای برق و آبرسانی هستند، نیازی به ذکر دیگر خدمات همچون مدرسه، بیمارستان، پاسگاه پلیس، اداره آتشنشانی و غیره نیست. بنابراین، بسیاری از مناطق حومه و محلات شهر همچون مناطق بیقانونی هستند که در آن جرم و ناامنی شب و روز بیداد میکند. کاراکاس، همچون دیگر شهرهای آمریکای لاتین، از بهترین نمونههای «توسعه بدون برنامه و حمایتی» است، که در نتیجه شهری جدید، و ثروتمند اما همزمان مبتلا به بیقانونی و فقر فزاینده ایجاد میشود.
کاملاً طبیعی است که در کاراکاس ساختمانی ۶۰ طبقه و باشکوه و دارای آخرین فناوری روز را در کنار خانههای فقیرنشین، سست و خطرناک مشاهده کرد.
مناطق دیدنی
دانشگاه سیوداد
ساختمان اصلی دانشگاه مرکزی ونزوئلا، که توسط معمار مشهور کارلوس رائول ویلانوئوا طراحی شده و یونسکو در سال ۲۰۰۰ آن را میراث جهانی خواندهاست، یکی از شاهکارهای هنر معماری تلقی میشود. بیش از ۲۸ هنرمند از مکتب هنری پیشرو معاصر در اجرای این پروژه شرکت داشتند. از جمله آنان میتوان هانس آرپ، الکساندر کالدر، فرناند لگر، ویکتور وازارلی، به همراه فرانچسکو ناروائز، آلخاندرو اوترو و اوسوالدو ویگاس از ونزوئلا نام برد.
کپیتولیو فدرال
کپیتولیو فدرال یک بلوک کامل شهر را به خود اختصاص دادهاست، و با گنبدهای طلایی و نیز سنگفرشهای نئوکلاسیک خود، ممکن است حتی بزرگتر نیز به نظر برسد. ساخت این بنا در دهه ۱۸۷۰ و توسط آنتونیو گوزمان بلانکو انجام شد، و بیشتر شهرت آن به خاطر سالن الیپتیکو، یعنی یک سالن بیضی شکل است که دارای گنبدها و دیوارهای پوشیده از نقاشیهای دیواری است که بزرگان کشور را به تصویر کشیدهاست.
در صورتی که در سالروز استقلال ونزوئلا به این محل وارد شوید، خواهید توانست قانون استقلال ۱۸۱۱ را که بر روی پایه مجسمه نگاشته شده و تنها در این روز به نمایش عمومی در میآید مشاهده کنید. راهروهای گرداگرد سالن پوشیده از تصاویر جنگهای استقلال ونزوئلاست.
پارک دل استه
این بنا توسط روبرتو برل مارکس معمار برزیلی طراحی شدهاست. این منطقه بهشت سبزی در مرکز شهر است، که در آن فعالیتهای متعددی میتوان انجام داد. حیوانات اهلی نیز در بخش باغ وحش این پارک به نمایش گذاشته شدهاند. نسخهای از کشتی مشهور کریستف کلمب با نام لا سانتا ماریا در بخش جنوبی پارک به تصویر کشیده شدهاست.
مجتمع فرهنگی ترزا کارنو
مجتمع فرهنگی ترزا کارنو، یا تئاتر ترزا کارنو، یکی از مهمترین سالنهای تئاتر شهر کاراکاس و ونزوئلاست، که در آن کنسرتهای نمادین و مردمپسند، اپرا، رقص باله و تئاتر برگزار میشود. این سالن در ناحیه فرهنگی شهر و در نزدیکی بنای موزه، پارک کائوبوس و آتنی کاراکاس واقع شدهاست. این مجتمع به دو بخش تقسیم میشود: «خوزه فیلیکس ریباس» و «ریو ریان». این بنا در زمینی به مساحت ۲۲ هزار متر مربع احداث شدهاست. نام این سالن برگرفته از نام ترسا کارنو پیانیست مشهور است.
کاسا ناتال د بولیوار
در کاراکاس آسمانخراشها ممکن است به خوبی به چشم بخورد، اما در بازسازی خانهای که سیمون بولیوار در ۲۴ ژوئیه ۱۷۸۳ در آن به دنیا آمد ممکن است چیزی بیش از رنگ و بوی استعمار اولیه به چشم بخورد. نمایشگاههای سلاح، پرچم و یونیفرم در این موزه به تصویر کشیده شدهاست.
بیشتر فضای داخلی این ساختمان مربوط به دوران استعمار را تصاویر عظیمی از صحنههای نبرد اشغال کردهاست، اما در موزه بولیوار وسایل شخصی وی بیشتر به چشم میخورد. افتخار این مکان در تابوتی نهفتهاست که در آن بقایای بولیوار از کلمبیا به ونزوئلا بازگردانده شد؛ خاکستر بولیوار اکنون در زیارتگاه ملی نگهداری میشود.
مراسم تشییع جنازه بولیوار ۱۲ سال پس از مرگ وی در ایگلسیا د سانفرانچسکو یعنی چند ساختمان در غرب همین مکان برگزار شد و در همین مکان بود که وی در سال ۱۸۱۳ به نام سیمون بولیوار ال لیبرتادور نامیده شد. تلالو زیارتگاههای کلیسای این محل چشمها را خیره کرده و گرچه گوزمن بلانکو این کلیسا را مدرن کردهاست اما کلیسا همچنان بخش اعظم معماری استعماری درونی خود را حفظ کردهاست.
موزه هنر دوران استعمار
باغهای گرداگرد این موزه نیز به اندازه دورن آن اغواگر است. این موزه در یک خانه بزرگ و با شکوه ییلاقی که به کوئینتا آنائوکو شهرت دارد، و توسط فضای سبز زیبایی احاطه شده احداث شدهاست. درون خانه اتاقهایی که با وسواس تمام مرمت شده قرار دارد، این اتاقها از آثار هنری، مبلمان و لوازم و بسیاری دیگر از صنایع دستی که با دقت خاصی گزینش شده انباشته شدهاست.
کوئینتا در زمان ساخت خود یعنی در سال ۱۷۹۷، در خارج از شهر تاریخی واقع بود، اما امروزه این خانه تبدیل به واحهای شدهاست که در دل نواحی حومه سن برنادینو واقع است. چنانچه صبح یکشنبه به این مکان قدم بگذارید ممکن است با کنسرتی مواجه شوید که در اتاقهایی که زمانی اصطبل این ساختمان بوده برگزار میشود.
زیارتگاه ملی
مقدسترین بنا در ونزوئلا از شمال پلازا بولیوار پنج ساختمان با این بنا فاصله دارد، این بنا در حاشیه شمالی شهر واقع شدهاست. این بنا که سابقاً کلیسا بودهاست، در سال ۱۸۷۴ توسط آنتونیو گوزمان بلانکو به عنوان گورستان بزرگان ونزوئلا در نظر گرفته شد. کل صحن مرکزی کلیسا وقف بولیوار شده، و در قربانگاه نیز تابوت برنزی این قهرمان قرار گرفتهاست و این در حالی است که افرادی که از شهرت کمتری برخوردارند در راهروها دفن شدهاند. گنبد زیارتگاه ملی پوشیده از نقاشیهای متعلق به دهه ۱۹۳۰ است که تصاویری از زندگی بولیوار را ترسیم میکند و چلچراغ بزرگ نیز که در بالای سر میدرخشد در سال ۱۸۸۳ به مناسبت صدمین سالگرد تولد وی در این مکان نصب شدهاست. تعویض نگهبانان که روزانه چند بار و طی مراسمی خاص انجام میشود نیز از دیگر صحنههای دیدنی این موزهاست.
پارک مرکزی
در پرسهای کوتاه در شرق پلازا بولیوار به پارک مرکزی میرسیم، این مجموعه بتونی مرکب از پنج سطح مسکونی دارای معماری یوحنایی است، که دارای دو برج ۵۳ طبقه هشت ضلعی است که یکی از آنها پس از آنکه در جریان آتشسوزی در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۴ متحمل خسارات زیادی شد در حال حاضر در حال بازسازی است.
پارک مرکزی کانون فرهنگی و هنری کاراکاس است، در این بنا موزه، سالن سینما، مجموعه فرهنگی ترسا کارنو، و زیارتگاه کاراکاس و شرکت تئاتر راجاتابلا که از محبوبیت بسیاری نیز برخوردار است واقع شدهاست. میرادور د لاتوره اوسته، که در طبقه ۵۲ واقع شده دارای چشماندازی ۳۶۰ درجهای از شهر است.
پلازا بولیوار
پلازا بولیوار که آکنده از برگ است در کانون شهر قدیمی قرار گرفته و مجسمه یادبود سیمون بولیوار نیز در مرکز آن نصب شدهاست. ساختمانهای جدید و بلند بیشتر چشمانداز یادگار دوران استعمار محله اصلی کاراکاس را به خود اختصاص دادهاست. اما این منطقه زنده و با طراوت همچنان دارای مناطق دیدنی مهمی است.
طبقه همکف موزه کاراکاس نمایانگر تاریخ محلی است، و نیز دارای مدلهای مهمی از شهر به نحوی که در اوایل قرن نوزدهم و دهه ۱۹۳۰ شکل گرفتهاست. برای پی بردن به میزان رشد این شهر، تنها کافی است نگاهی به نقشهای که قدمت آن به سال ۱۵۷۸ بازمیگردد و در حیاط مرکزی بنا قرار گرفته بیندازید.
ال هاتیلو
ال هاتیلو یکی از شهرکهای یادگار دوران استعمار است که در حومه جنوب شرقی کاراکاس در منطقه شهریای به همین نام واقع شدهاست. این شهرک کوچک، که یکی از معدود مناطق ونزوئلاست که در آن وضعیت مربوط به دوران استعمار حفظ شدهاست، تصویری از کاراکاس چند قرن پیش به دست میدهد. ال هاتیلو نیز مانند هر شهر دیگری در ونزوئلا، دارای پلازا بولیوار خاص خود است که تندیس سیمون بولیوار|ال لیبراتور در وسط آن قرار گرفتهاست. این شهرک دارای یک کلیسای کاتولیک رم و بسیاری ساختمانهای دیگر مربوط به دوران مهاجرنشینی نیز هست که به خوبی حفظ شدهاند. حتی شهرداری، بانکها، و کتاب فروشیها نیز در این محله ظاهر مربوط به دوران استعمار خود را حفظ کردهاند، و دارای پنجرههای خاص آن دوران، در های تمام چوبی و پشت بامهای دارای سفالهای قرمز هستند.
بخش مربوط به دوران استعمار شهرداری ال هاتیلو تنها بخش اندکی از تمام زمین را نشان میدهد. دیگر بخشهای شهرداری ال هاتیلو محلات مسکونی و تجاری معمولی از جمله محلاتی همچون لا بویرا، اوریپوتو و لالاگونیتا هستند.
سرو ال آویلا
سرو ال آویلا («کوه ال آویلاً) (ووآرایرا رپانو)، کوهی واقع در شمال مرکزی ونزوئلاست، این کوه در جوار کاراکاس واقع شده و آن را از دریای کارائیب جدا میکند، از این کوه به عنوان ریه نباتی کاراکاس یاد میشود، و یکی از مناطق دیدنی شهر محسوب میشود. در سال ۱۹۵۸ این کوه "پارک ملی ال آویلاً " نام گرفت.
لاس مرسدس
افرادی که خواهان آشنایی با مهمترین منطقه تجاری و مادرشهری کاراکاس هستند، باید به لاس مرسدس بروند، این منطقه دارای برخی از بهترین رستورانهای شهر که دارای متخصصان تغذیه هستند، و نیز میخانهها، بارها و استخرهای متعددی است. این منطقه وعدهگاه محبوب جوانان کاراکاس و دارای برخی از برترین مغازهها، و مجتمعهای تجاری کاراکاس است.
محله آلتامیرا
آلتامیرا محلهای است که در منطقه شهرداری چاکائو، میراندا|چاکائو از شهرداری کاراکاس واقع شدهاست، این محله دارای ایستگاه متروی خاص خود، هتلها و رستورانهای متعدد، و یکی از مراکز تجاری مهم شهر است، خیابان فرانچسکو د میراندا (یکی از خیابانهای اصلی کاراکاس) و دیستیبیودور آلتامیرا (یک خروجی متراکم بزرگراه) هر دو در آلتامیرا واقع شدهاند.
اماکن مذهبی
کلیسای جامع کاراکاس
Basílica Menor de Santa Capilla
Sinagoga Tiferet Israel en Maripérez
Mezquita Ibrahim Al-Ibrahim
Iglesia San Francisco
Iglesia Santa Rosalía de Palermo
Basílica Santa Teresa
Iglesia Rumana Ortodoxa de San Constantino y Santa Elena
Iglesia Nuestra Señora de Altagracia
کلیسای جامع کاراکاس
کلیسای جامع کاراکاس در یکی از زوایای پلازا بولیوار واقع شده و پس از زمان ساخت آن در سال ۱۵۹۴ بارها تخریب و تبدیل به ویرانهای شدهاست، والدین سیمون بولیوار در کنار قربانگاههای دستساز این کلیسا دفن شدهاند، این کلیسا دارای آثار هنری باشکوهی، همچون «رستاخیز» اثر پیتر پل روبنز، «بازنمایی مریم مقدس» اثر موریلو، و شام آخر، و اثر ناتمام آرتورو میچلنا نقاش ونزوئلایی است.
مناطق دیدنی و پارکها
دانشکدهها و دانشگاهها
کاراکاس محل برخی از برترین دانشگاههای ونزوئلا است، که از جمله آنها میتوان از دانشگاه مرکزی ونزوئلا، دانشگاه سیمون بولیوار، دانشگاه کاتولیک اندروس بلو دانشگاه شهر، دانشگاه خوزه مناریا وارگاس و چندین دانشگاه دیگر نام برد.
ورزش
برجستهترین تیمهای فوتبال و بیسبال در کاراکاس قرار دارند. مرکز چندین ورزش دیگر نیز شهر کاراکاس است.
تیمهای بیسبال تیبورونز د لا گوایرا و لئونز دل کاراکاس «ورزشگاه المپیک د لا UCV» متعلق به دانشگاه مرکزی ونزوئلا را که دارای گنجایش ۲۵٬۰۰۰ نفر است در اختیار دارند.
نویگنتس دل ماگالانز، نیز یکی دیگر از تیمهای بیسبال شهر کارکاس است، این تیم به والنسیا، کارابوبو منتقل شد، اما به ویژه به خاطر رقابت این تیم با تیم محلی این تیم محبوبیت زیادی در پایتخت دارد.
شهر کاراکاس دارای دو ورزشگاه فوتبال است:
ورزشگاه المپیک کاراکاس|ورزشگاه المپیک د لا UCV، با گنجایشی معادل ۳۰٬۰۰۰ تماشاچی است (اما ظرفیت این ورزشگاه برای جام کوپا آمریکا در سال ۲۰۰۷ به ۴۰٬۰۰۰ نفر در حال افزایش است).
ورزشگاه بریگیدو ایریارته، دارای گنجایش ۱۲٬۰۰۰ تماشاچی است (که از قدیم در اختیار باشگاه فوتبال کاراکاس و دپورتیوو ایتالچاکائو بودهاست). باشگاه فوتبال کاراکاس ورزشگاه اختصاصی خود با نام «کوکودریلوس اسپرت پارک» را در اوت ۲۰۰۵ افتتاح خواهد کرد.
از آنجایی که کاراکاس پایتخت ونزوئلاست، مؤسسه ملی ورزش، کمیته المپیک ونزوئلا و نیز بسیاری دیگر از باشگاهها و فدراسیونهای ملی نیز در آن واقع شدهاست.
تیمهای ورزشی
بیسبال: Leones del Caracas B.B.C.
فوتبال: "باشگاه فوتبال کاراکاس، باشگاه فوتبال استرلا روجا، دیپورتیوو ایتالیاً
بسکتبال: Cocodrilos del Caracas B.C.
فرهنگ
کاراکاس پایتخت فرهنگی ونزوئلاست، و دارای رستورانها، سالنهای نمایش، موزهها، و مراکز خرید متعدد است. این شهر همچنین محل استقرار مهاجرانی از مناطقی همچون اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، خاورمیانه، آلمان، چین، و کشورهای آمریکای لاتین است.
موزهها و سالنهای نمایش
Casa natal del Libertador Simón Bolívar
Museo de la Estampa y el Diseño Carlos Cruz-Diez
Museo de los Niños
Museo de Ciencias Naturales
Cinemateca Nacional
Museo de Arte Colonial: Quinta de Anauco
Galería de Arte Nacional
Museo Arturo Michelena
Cuadra Bolivariana
Centro de Estudios Latinoamericanos Rómulo Gallegos (CELARG)
Poliedro de Caracas
افراد سرشناس
کاراکاس زادگاه بسیاری از سیاستمداران و هنرمندانی بودهاست که تاریخ و فرهنگ کشور خود را رقم زدهاند:
تفریحات
شهر کاراکاس دارای دو ورزشگاه فوتبال اصلی است: ورزشگاه المپیک با ظرفیت ۳۵٬۰۰۰ تماشاچی و ورزشگاه استادیو بریگیدو ایریارتل، با گنجایش ۲۵٬۰۰۰ تماشاچی، که مرکز باشگاه فوتبال کاراکاس و نیز ایتالچاکائو است. تیمهای بیسبال تیبورونز د لا گوایرا و لئونز دل کاراکاس نیز در ورزشگاه مشترک خود در ورزشگاه دانشگاه با گنجایش ۳۳٬۰۰۰ نفر بازی میکنند.
کاراکاس میزبان بازیهای قاره آمریکا در سال ۱۹۸۳ بود
حمل و نقل
متروی کاراکاس از سال ۱۹۸۳ فعال بوده و ایمنترین و سریعترین راه ممکن برای جابجایی در شهر بودهاست. متروی کاراکاس به خاطر کارکرد و تمیزی آن مایه فخر این شهر است. متروی کاراکاس که دارای چهار خط و بیش از ۴۰ ایستگاه است، بخش عمدهای از شهر را پوشش میدهد. این مترو دارای سیستم بلیت یکپارچهاست، که مسیر «مترو» را به سیستم اتوبوسرانی متروی کاراکاس که با کیفیتی همانند مترو در نواحی حضور دارد متصل میکند. ساعات کار مترو از پنج و نیم بامداد تا یازده شب است.
اتوبوسها مهمترین وسیله حمل و نقل عمومی هستند. کاراکاس دارای دو سیستم اتوبوسرانی است: سیستم سنتی و متروباس. سیستم سنتی دارای انواع مختلف اتوبوس است، که توسط شرکتهای مختلف مدیریت میشوند:
اتوبوس؛ اتوبوسهای بزرگ
اتوبوسهای متوسط و ون
مینیبوس، وانت یا مینیوانت
در نزدیکی مایکتیا فرودگاه بینالمللی سیمون بولیوار، در فاصله ۱۳ کیلومتری مرکز کاراکاس واقع است، این فرودگاه مهمترین فرودگاه از مجموع ۱۲ فرودگاه بینالمللی ونزوئلاست.
خیابانهای اصلی
شهرهای خواهر
🇮🇷 تهران
نگارخانه
منابع
پیوند به بیرون
Caracas Virtual - Informative portal of the city.
Caracas Brief Information Travel Guide
Caracas Lions Baseball Club
Caracas News from World News
Caracas Stock Exchange
Lonely Planet - Caracas
Maiquetia Airport (serves Caracas)
Novolari's Caracas Tourism Site
VenezuelaTuya's Caracas Tourism Site
کاراکاس
اهالی کاراکاس
بنیانگذاریهای ۱۵۶۷ (میلادی) در امپراتوری اسپانیا
پایتختهای آمریکای جنوبی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۵۶۷ (میلادی)
مناطق مسکونی در ونزوئلا
ونزوئلا
ویکیسازی رباتیک |
6907 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4%20%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C | هوش مصنوعی | هوش مصنوعی (به اختصار: AI)، هوشی است که توسط ماشینها ظهور پیدا میکند، در مقابل هوش طبیعی که توسط جانوران شامل انسانها نمایش مییابد. اما پیش از هرچیز باید این موضوع را دانست که کلمه هوش، نشان دهنده امکان استدلال است و اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند به توانایی استدلال دست یابد یا خیر، خود موضوع اختلاف محققان است. کتابهای AI پیشرو، این شاخه را به عنوان شاخه مطالعه بر روی «عوامل هوشمند» تعریف میکنند: هر سامانهای که محیط خود را درک کرده و کنشهایی را انجام میدهد که شانسش را در دستیابی به اهدافش بیشینه میسازد. برخی از منابع شناخته شده از اصطلاح «هوش مصنوعی» جهت توصیف ماشینی استفاده میکنند که عملکردهای «شناختی» را از روی ذهن انسانها تقلید میکنند، همچون «یادگیری» و «حل مسئله»، با این حال این تعریف توسط محققان اصلی در زمینه AI رد شدهاست.
کاربردهای هوش مصنوعی شامل موتورهای جستجو پیشرفتهٔ وب (مثل گوگل و بینگ)، سامانه توصیهگر (که توسط یوتیوب، آمازون و نتفلیکس استفاده شدهاند)، فهم زبان انسانها (همچون سیری و آمازون الکسا)، خودروهای خودران (مثل تسلا)، هوش مصنوعی مولد یا خلاقیت محاسباتی (مثل چتجیپیتی یا تولید اثر هنری مانند دال-ئی و میدجرنی) تصمیمگیری خودکار و رقابت در بالاترین سطوح سامانههای بازی استراتژیک (همچون شطرنج و گو). با بیشتر شدن توانایی ماشینها، وظایفی که نیازمند «هوشمندی» هستند اغلب از تعریف AI برداشته میشود، پدیدهای که به آن اثر هوش مصنوعی گفته میشود. به عنوان مثال، فهم نوری کاراکتر را اغلب از چیزهایی که AI در نظر گرفته میشوند مستثنی میکنند، چرا که این فناوری تبدیل به فناوری عادی و روزمرهای شدهاست.
هوش مصنوعی در ۱۹۵۶ میلادی تبدیل به شاخهای آکادمیک شد و در سالهای پس از آن چندین موج خوشبینی را تجربه کرده و مجدد دچار امواج ناامیدی و کمبود بودجه شده (که به آن «زمستان AI» میگویند)، سپس فناوریهای جدیدی در پی آن آمده و موفقیت و بودجههای تحقیقاتی این حوزه مجدداً احیا گشتهاند. تحقیقات AI رهیافتهای متفاوتی را از زمان تأسیسش امتحان کرده و آنها را کنار گذاشتهاست، رهیافتهایی چون: شبیهسازی مغز، مدلسازی حل مسئله توسط مغز انسان، منطق صوری، بانکهای اطلاعاتی بزرگ دانش و تقلید رفتار جانوران. در اولین دهههای قرن ۲۱ میلادی، یادگیری ماشینی که شدیداً از آمار ریاضیاتی بهره میبرد در این حوزه غلبه داشت و این فناوری اثبات کرد که به شدت موفق است و به حل چندین مسئله چالشبرانگیز در صنعت و فضای آکادمیک کمک نمود.
شاخههای مختلف تحقیقات هوش مصنوعی حول اهداف بهخصوصی متمرکز بوده و از ابزارآلات خاصی استفاده میکنند. اهداف سنتی تحقیقات AI شامل این موارد اند: استدلال، نمایش دانش، برنامهریزی، یادگیری، پردازش زبان طبیعی، ادراک و توانایی در جابجایی و دستکاری اشیاء. هوش جامع (توانایی حل مسائل دلخواه) در میان اهداف بلند مدت این حوزه است. جهت حل چنین مسائلی، محققان AI فنون حل مسئله وسیع و یکپارچهای را شامل این موارد به کار بستهاند: جستوجو و بهینهسازی ریاضیاتی، منطق صوری، شبکههای عصبی مصنوعی و روشهای مبنی بر آمار، احتمالات و اقتصاد. AI همچنین با حوزههایی چون علوم کامپیوتر، روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه و بسیاری از حوزههای دیگر مرتبط است.
این شاخه بر این فرض بنا شدهاست که هوش انسانی «را میتوان به دقت توصیف نمود، به طوری که میتوان آن را توسط یک ماشین شبیهسازی نمود». این فرض بحثهای فلسفی را پیرامون ذهن و اخلاقیات خلق موجودات هوشمند برانگیخته است، موجوداتی که دارای هوش شبیه-انسان اند. این مسائل توسط افسانهها، داستانهای تخیلی و فلسفه از زمانهای باستان مورد کاوش واقع شدهاند. ادبیات علمی-تخیلی و آیندهپژوهی نیز پیشنهاد میدهند که AI با پتانسیل و قدرت عظیمی که دارد، ممکن است منجر به ایجاد ریسک وجودی برای بشریت گردد.
تاریخچه
هوش مصنوعی توسط فلاسفه و ریاضیدانانی نظیر جرج بول که اقدام به ارائهٔ قوانین و نظریههایی در مورد منطق نمودند، مطرح شده بود. با اختراع رایانههای الکترونیکی در سال ۱۹۴۳، هوش مصنوعی، دانشمندان آن زمان را به چالشی بزرگ فراخواند. در این شرایط، چنین بهنظر میرسید که این فناوری قادر به شبیهسازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.
با وجود مخالفت گروهی از متفکران با هوش مصنوعی که با تردید به کارآمدی آن مینگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانههای هوشمند در صنایع گوناگون شدیم.
حوزه پژوهش در زمینه هوش مصنوعی در یک کارگاه آموزشی در کالج دارتموت در سال ۱۹۵۶ متولد شد. شرکت کنندگان آلن نیول (دانشگاه کارنگی ملون)، هربرت سیمون (دانشگاه کارنگی ملون)، جان مککارتی (مؤسسه فناوری ماساچوست)، ماروین منسکی (مؤسسه فناوری ماساچوست) و آرتور ساموئل (آی بی ام) از بنیانگذاران و رهبران پژوهش در زمینه هوش مصنوعی شدند. آنها به همراه دانشجویانشان برنامههایی نوشتند که مطبوعات آن را «شگفتآور» توصیف میکردند، رایانهها استراتژیهای بردِ بازی چکرز را فرا میگرفتند، سوالاتی در جبر حل میکردند، قضیههای منطقی اثبات میکردند و انگلیسی صحبت میکردند. در اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی وزارت دفاع آمریکا سرمایهگذاریهای سنگینی در حوزه پژوهش در زمینه هوش مصنوعی انجام میداد، در آن دهه آزمایشگاههای فراوانی در سراسر جهان تأسیس شد. بنیانگذاران هوش مصنوعی در مورد آینده خوشبین بودند: هربرت سیمون پیشبینی کرد «ماشینها ظرف بیست سال قادر به انجام هر کاری هستند که یک انسان میتواند انجام دهد». ماروین مینسکی، نوشت: «در طی یک نسل … مسئله هوش مصنوعی اساساً حل خواهد شد».
نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت در این زمینه از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شد. (مرجع۱)
بیشتر کارهای پژوهشی اولیه در هوش مصنوعی بر روی انجام ماشینی بازیها و نیز اثبات قضیههای ریاضی با کمک رایانهها بود. در آغاز چنین به نظر میآمد که رایانهها قادر خواهند بود چنین فعالیتهایی را تنها با بهره گرفتن از تعداد بسیار زیادی کشف و جستجو برای مسیرهای حل مسئله و سپس انتخاب بهترین روش برای حل آنها به انجام رسانند.
اصطلاح هوش مصنوعی برای اولین بار توسط جان مککارتی (که از آن بهعنوان پدر علم و دانش تولید ماشینهای هوشمند یاد میشود) استفاده شد. وی مخترع یکی از زبانهای برنامهنویسی هوش مصنوعی به نام لیسپ است. با این عنوان میتوان به هویت رفتارهای هوشمندانه یک ابزار مصنوعی پی برد. (ساختهٔ دست بشر، غیرطبیعی، مصنوعی) حال آنکه هوش مصنوعی به عنوان یک اصطلاح عمومی پذیرفته شده که شامل محاسبات هوشمندانه و ترکیبی (مرکب از مواد مصنوعی) است.
از اصطلاح "Strong and Weak AI" میتوان تا حدودی برای معرفی ردهبندی سامانهها استفاده کرد.
آزمون تورینگ
آزمون تورینگ آزمونی است که توسط آلن تورینگ در سال ۱۹۵۰ در نوشتهای به نام «محاسبات ماشینی و هوشمندی» مطرح شد. در این آزمون شرایطی فراهم میشود که شخصی با ماشینی تعامل برقرار کند و پرسشهای کافی برای بررسی اقدامات هوشمندانهٔ ماشین، از آن بپرسد. چنانچه در پایان آزمایش نتواند تشخیص دهد که با انسان یا با ماشین در تعامل بودهاست، آزمون با موفقیت انجام شدهاست. تاکنون هیچ ماشینی از این آزمون با موفقیت بیرون نیامده است. کوشش این آزمون برای تشخیص درستی هوشمندی یک سامانه است که سعی در شبیهسازی انسان دارد.
تعریف و طبیعت هوش مصنوعی
هنوز تعریف دقیقی برای هوش مصنوعی که مورد توافق دانشمندان این علم باشد ارائه نشدهاست و این به هیچ وجه مایهٔ تعجب نیست. چرا که مقولهٔ مادر و اساسیتر از آن، یعنی خود هوش هم هنوز بهطور همهجانبه و فراگیر تن به تعریف ندادهاست. در واقع میتوان نسلهایی از دانشمندان را سراغ گرفت که تمام دوران زندگی خود را صرف مطالعه و تلاش در راه یافتن جوابی به این سؤال عمده نمودهاند که: هوش چیست؟
اما اکثر تعریفهایی که در این زمینه ارائه شدهاند بر پایه یکی از ۴ باور زیر قرار میگیرند:
سامانههایی که بهطور منطقی فکر میکنند
سامانههایی که بهطور منطقی عمل میکنند
سامانههایی که مانند انسان فکر میکنند
سامانههایی که مانند انسان عمل میکنند (مرجع۱)
شاید بتوان هوش مصنوعی را اینگونه توصیف کرد: «هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه رایانهها را میتوان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسانها آنها را صحیح یا بهتر انجام میدهند» (مرجع۲). هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از خود نشان میدهد یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته میشود. بیشتر نوشتهها و مقالههای مربوط به هوش مصنوعی آن را «دانش شناخت و طراحی عاملهای هوشمند» تعریف کردهاند. یک عامل هوشمند، ساماندهی است که با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را بالا میبرد.
اینکه هوش مصنوعی چیست و چه تعریفی میتوان از آن بیان نمود؟ مبحثی است که تاکنون دانشمندان به یک تعریف جامع در آن نرسیدهاند و هریک تعریفی را ارائه نمودهاند که در زیر نمونهای از این تعاریف آمدهاست.
هنر ایجاد ماشینهایی که وظایفی را انجام میدهند که انجام آنها توسط انسانها نیاز به هوش دارد (کورزویل- ۱۹۹۰)
مطالعهٔ استعدادهای ذهنی از طریق مدلهای محاسباتی (کارنیاک و مک درموت - ۱۹۸۵)
مطالعهٔ اینکه چگونه رایانهها را قادر به انجام اعمالی کنیم که در حال حاضر، انسان آن اعمال را بهتر انجام میدهد. (ریچ و نایت -۱۹۹۱)
خودکارسازی فعالیتهایی که ما آنها را به تفکر انسانی نسبت میدهیم. فعالیتهایی مثل تصمیمگیری، حل مسئله، یادگیری و … (بلمن -۱۹۷۸)
تلاشی نو و مهیج برای اینکه رایانهها را قادر به فکر کردن کنیم. ماشینهایی با فکر و حس تشخیص واقعی (هاگلند-۱۹۸۵)
یک زمینهٔ تخصصی که به دنبال توضیح و شبیهسازی رفتار هوشمندانه به وسیلهٔ فرایندهای رایانهای است. (شالکوف -۱۹۹۰)
مطالعه محاسباتی که درک، استدلال و عمل کردن را توسط ماشینها را ممکن میسازد. (وینستون - ۱۹۹۲)
توانایی دست یافتن به کارایی در حد انسان در همهٔ امور شناختی توسط رایانه (آلن تورینگ – ۱۹۵۰)
هوش مصنوعی دانش و مهندسی ساخت ماشینهای هوشمند و به خصوص برنامههای رایانهای هوشمند است. هوش مصنوعی با وظیفه مشابه استفاده از رایانهها برای فهم چگونگی هوش انسان مرتبط است، اما مجبور نیست خودش را به روشهایی محدود کند که بیولوژیکی باشند. (جان مککارتی – ۱۹۸۰)
هوشمندی مفهومی نسبی دارد و نمیتوان محدوده صحیحی را برای ارائه تعریف از آن مشخص نمود. رفتاری که از نظر یک فرد هوشمند به نظر میرسد؛ ممکن است برای یک فرد دیگر اینگونه به نظر نرسد. اما در مجموع خصوصیات زیر قابلیتهای ضروری برای هوشمندی است:
پاسخ به موقعیتهای از قبل تعریف نشده با انعطاف بسیار بالا و بر اساس بانک دانش
معنا دادن به پیامهای نادرست یا مبهم
درک تمایزها و شباهتها
تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجهگیری
توانمندی آموختن و یادگرفتن
برقراری ارتباط دوطرفه
به فرض اینکه تعاریف بالا را از هوشمندی بپذیریم، موارد زیر فهرستی است از وظایفی که از یک سامانه هوشمند انتظار میرود و تقریباً اکثر دانشمندان هوش مصنوعی بر آن توافق نظر دارند به شرح زیر است:
تولید گفتار
تشخیص و درک گفتار (پردازش زبان طبیعی انسان)
دستورپذیری و قابلیت انجام اعمال فیزیکی در محیط طبیعی و مجازی
استنتاج و استدلال
تشخیص الگو و بازشناسی الگو برای پاسخ گویی به مسائل بر اساس دانش قبلی
شمایلی گرافیکی یا فیزیکی جهت ابراز احساسات و عکسالعملهای ظریف
سرعت عکسالعمل بالا
کاربردهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی کاربردهای متنوعی دارد. تعدادی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی شامل استفاده در وسایل نقلیه خودگردان (مثل پهپادها و اتومبیلهای خودران)، تشخیصهای پزشکی، خلق آثار هنری، اثبات قضیههای ریاضی، انجام بازیهای فکری، تعیین هویت تصاویر(تشخیص چهره) و صداها، ذخیره انرژی، جستجوگرهای اینترنتی، تهیه قراردادها و پیشبینی آرای قضایی میشوند.
هوش مصنوعی در اقتصاد
یکی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در زمینهٔ تجارت، اقتصاد و کلان داده است. برای مثال، با استفاده از هوش مصنوعی میتوان با ضریب خطای پایینی، تغییرات فصلی و بلندمدت در عرضه یا تقاضای محصولات مختلف را پیشبینی کرد. این موضوع میتواند به شدت در سیاست، اقتصاد کلان و کنترل عرضه و تقاضا مفید واقع شود. همچنین، شرکتهایی مانند گوگل خدماتی در زمینهٔ هوش مصنوعی به شرکتهای بزرگ ارائه میدهند که میتواند به برنامهریزی، انبارگردانی، پیشبینی سیر صعودی یا نزولی فروش در محصولات به خصوص و نیز برندسازی آنها کمک کند.
هوش مصنوعی در ورزش
بهطور تاریخی، پیشبینی فوتبال به انسانهای ماهری وابسته بود که میتوانستد سوابق و وضعیت دو تیم و بازیکنان را تحلیل کنند. با انقلاب دیجیتال، سایتهای شرطبندی کار را برای پیشبینی آسان و آسانتر کردند. اما حتی ظهور سایتها و شرطبندی آنلاین هم تأثیری در نحوه شرطبندی ایجاد نکرد. همچنان علاقهمندان تلاش میکنند تا وضعیت طرفین و بازیکنان را بررسی کنند. هوش مصنوعی این را تغییر میدهد. اینترنت باعث ظهور سایتها و فرومهایی شد که تیپسترهای شرطبندی فرم معرفی میکنند. با ظهور هوش مصنوعی، فرم شرطبندی میتواند چیزی فراتر از یک محاسبه انسانی باشد و الگوریتمهای یادگیری ماشین، بازی را عوض میکنند.
شبکههای اجتماعی
در شبکههای اجتماعی مطرح مانند توئیتر یا اینستاگرام، برای تشخیص الگوهای رفتاری انسانی، جلوگیری از هرزنامه و انتشار محتوای مجرمانه و نیز شناسایی مخاطبان هدف برای تبلیغات، از هوش مصنوعی استفاده میشود. همچنین، برخی از رباتهای شبکهُ اجتماعی بر پایهٔ هوش مصنوعی فعالیت میکنند تا در بالاترین سطوح رفتارهای انسانی را شبیهسازی نمایند.
هوش مصنوعی در خدمات حقوقی
کاربرد هوش مصنوعی در خدمات حقوقی به سرعت در حال افزایش است و سیستمهای نوین مبتنی بر پردازش زبان طبیعی به تدریج در حال به عهده گرفتن بخشی از وظایف حقوقدانان هستند. نرمافزارهای مبتنی بر تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر امکان تهیه قراردادهای دقیق، تحلیل قراردادها و اسناد حقوقی موجود و پیشبینی آرای دادگاهها را فراهم کردهاند.
فلسفه هوش مصنوعی
بهطور کلی ماهیت وجودی هوش به مفهوم جمعآوری اطلاعات، استقراء و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش یا ارائه تصمیم است. در واقع هوش به مفهوم بهکارگیری تجربه به منظور حل مسائل دریافت شده تلقی میشود. هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی هوشمند با بهکارگیری از کامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی یا حیوانی و نهایتاً دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی است.
در مقایسهٔ هوش مصنوعی با هوش انسانی میتوان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسائل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم است در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویههایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر است. در نتیجه علیرغم وجود رایانههای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبودهایم.
بهطور کلّی، هوش مصنوعی را میتوان از زوایای متفاوتی مورد بررسی و مطالعه قرار داد. مابین هوش مصنوعی به عنوان یک هدف، هوش مصنوعی به عنوان یک رشتهٔ تحصیلی دانشگاهی یا هوش مصنوعی به عنوان مجموعهٔ فنون و راهکارهایی که توسط مراکز علمی مختلف و صنایع گوناگون تنظیم و توسعه یافتهاست، باید تفاوت قائل بود.
اتاق چینی
اتاق چینی یک آزمایش ذهنی است که اولین بار توسط مقاله جان سرل بهنام «ذهنها، مغزها، و برنامهها» در مجله «علوم رفتاری و ذهنی» در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. وی با این سؤال که آیا یک برنامه هوشمند مترجم که توانایی ترجمه از زبان چینی به زبان انگلیسی را دارد، ضرورتی برای فهم موضوع مورد ترجمه دارد یا خیر و با تشبیه ذهن به یک برنامهٔ هوشمند رایانهای این استدلال را در
برابر مواضع فلسفی کارکردگرایی و نظریه محاسباتی ذهن که در آنها، ذهن به عنوان یک محاسبهگر یا دستکاری کنندهٔ نماد عمل میکند، قرار داد. در واقع نتایج حاصل از آزمایش اتاق چینی حکایت از این دارد که هیچ برنامهای نمیتواند به کامپیوتر ذهن، فهم یا آگاهی بدهد. حال آن برنامه هر آنچه میخواهد هوشمند باشد و باعث شود کامپیوتر همچون انسان رفتار کند. اگر چه این آزمایش در اصل جوابی برای اظهارات محققان هوش مصنوعی بود، اما این ادعا در برابر اهداف تحقیقات هوش مصنوعی قرار نمیگیرد چرا که این موضوع حدی برای هوشمندی کامپیوتر قائل نیست. همچنین این آزمایش مختص رایانههای دیجیتال است و دامنه آن همه ماشینها نیستند.
چگونگی استفاده هوش مصنوعی
هوش مصنوعی چگونه استفاده میشود؟
بهطور کلی هوش مصنوعی به دو دسته زیر تفکیک میشود:
Narrow AI یا هوش مصنوعی ضعیف: این نوع هوش مصنوعی در یک زمینه محدود عمل میکند و شبیهسازی هوش انسانی است. هوش مصنوعی ضعیف اغلب بر روی یک کار مشخص تعریف میشود و در محدوده تعریفش بسیار عالی عمل میکند. شاید این ماشینها بسیار هوشمند به نظر برسند اما حقیقت این است که حتی از ابتدائیترین سطوح هوش انسانی هم سادهتر عمل میکنند.
Artificial General Intelligence یا هوش مصنوعی عمومی: که با عنوان هوش مصنوعی قوی هم شناخته میشود، نوعی از هوش مصنوعی است که بیشتر در فیلمها دیدهایم، مانند رباتهای فیلم Westworld. هوش مصنوعی قوی بسیار شبیه به انسان عمل میکند چنانکه میتواند تواناییهای خود را بر حل مسائلی در حوزههای مختلف به کار بگیرد.
مدیریت پیچیدگی
ایجاد و ابداع فنون و تکنیکهای لازم برای مدیریت پیچیدگی را باید به عنوان هستهٔ بنیادین تلاشهای علمی و پژوهشی گذشته، حال و آینده در تمامی زمینههای علوم رایانه و به ویژه در هوش مصنوعی معرفی کرد. شیوهها و تکنیکهای هوش مصنوعی در واقع، برای حل آن دسته از مسائل به وجود آمدهاست که بهطور سهل و آسان توسط برنامهنویسی تابعی یا شیوههای ریاضی قابل حلّ نبودهاند.
در بسیاری از موارد، با پوشانیدن و پنهان ساختن جزئیّات فاقد اهمیت است که بر پیچیدگی فائق میآییم و میتوانیم بر روی بخشهایی از مسئله متمرکز شویم که مهمتر است. تلاش اصلی در واقع، ایجاد و دستیابی به لایهها و ترازهای بالاتر از هوشمندی انتزاع را نشانه میرود تا آنجا که سرانجام، برنامههای رایانهای درست در همان سطحی کار خواهند کرد که خود انسانها رسیدهاند.
به یاری پژوهشهای گستردهٔ دانشمندان علوم مرتبط، هوش مصنوعی تاکنون راه بسیاری پیمودهاست. در این راستا، تحقیقاتی که بر روی توانایی آموختن زبانها انجام گرفت و همچنین درک عمیق از احساسات، دانشمندان را در پیشبرد این دانش کمک زیادی کردهاست. یکی از اهداف متخصصین، تولید ماشینهایی است که دارای احساسات بوده و دست کم نسبت به وجود خود و احساسات خود آگاه باشند. این ماشین باید توانایی تعمیم تجربیات قدیمی خود در شرایط مشابه جدید را داشته و به این ترتیب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربیاتش کند.
برای نمونه ربات هوشمندی که بتواند اعضای بدن خود را به حرکت درآورد، نسبت به این حرکت خود آگاه بوده و با آزمون و خطا، دامنه حرکت خود را گسترش میدهد و با هر حرکت موفقیتآمیز یا اشتباه، دامنه تجربیات خود را وسعت بخشیده و سر انجام راه رفته یا حتی میدود یا به روشی برای جابجا شدن دست مییابد که سازندگانش برای او متصور نبودهاند.
هر چند نمونه بالا ممکن است کمی آرمانی به نظر برسد، ولی به هیچ عنوان دور از دسترس نیست. دانشمندان عموماً برای تولید چنین ماشینهایی از وجود مدلهای زندهای که در طبیعت وجود به ویژه آدمی نیز سود بردهاند.
هوش مصنوعی اکنون در خدمت توسعه علوم رایانه نیز هست. زبانهای برنامهنویسی پیشرفته، که توسعه ابزارهای هوشمند را ممکن ساختهاند، پایگاههای دادهای پیشرفته، موتورهای جستجو، و بسیاری نرمافزارها و ماشینها از نتایج پژوهشهایی در راستای هوش مصنوعی بودهاند.
از زبانهای برنامهنویسی هوش مصنوعی میتوان به لیسپ، پرولوگ، کلیپس و ویپی اکسپرت اشاره کرد.
شاخههای هوش مصنوعی در دانش رایانه
شاخههای گوناگونی از هوش مصنوعی در دانشهای رایانهای مورد استفاده قرار میگیرند، برخی این شاخهها عبارتند از:
یادگیری ماشین
شبکهٔ عصبی مصنوعی
بینایی ماشین
سامانههای خبره
پردازش زبان طبیعی
الگوریتم ژنتیک
مفاهیم مرتبط با روباتیک
تکنیکها و زبانهای برنامهنویسی هوش مصنوعی
عملکرد اولیهٔ برنامهنویسی هوش مصنوعی ایجاد ساختار کنترلی مورد لزوم برای محاسبهٔ سمبولیک است. از مهمترین و پرکاربردترین زبان برای هوش مصنوعی میتوان از پایتون نام برد و در کنار آن زبانهای برنامهنویسی لیسپ و پرولوگ علاوه بر اینکه از مهمترین زبانهای مورد استفاده در هوش مصنوعی هستند خصوصیات نحوی و معنایی آنها باعث شده که آنها شیوهها و راه حلهای قوی برای حل مسئله ارائه کنند.
تأثیر قابل توجه این زبانها بر روی توسعه هوش مصنوعی از جمله تواناییهای آنها به عنوان ابزارهای فکر کردن است. در حقیقت همانطور که هوش مصنوعی مراحل رشد خود را طی میکند، زبانهای لیسپ و پرولوگ بیشتر مطرح میشوند که این زبانها کار خود را در محدودهٔ توسعه سامانههای هوش مصنوعی در صنعت و دانشگاهها دنبال میکنند و طبیعتاً اطلاعات در مورد این زبانها به عنوان بخشی از مهارت هر برنامهنویس هوش مصنوعی است.
پرولوگ: یک زبان برنامهنویسی منطقی است. یک برنامهٔ منطقی دارای یک سری ویژگیهای قانون و منطق است. در حقیقت خود این نام از برنامهنویسی PRO در LOGIC میآید. در این زبان یک مفسر برنامه را بر اساس یک منطق مینویسد. ایدهٔ استفادهٔ توصیفی محاسبهٔ اولیه برای بیان خصوصیات حل مسئله یکی از محوریتهای پرولوگ است که برای علم کامپیوتر بهطور کلی و بهطور جزئی برای زبان برنامهنویسی هوشمند مورد استفاده قرار میگیرند.
لیسپ: اصولاً یک زبان کامل است که دارای عملکردها و لیستهای لازمه برای توصیف عملکردهای جدید، تشخیص تناسب و ارزیابی معانی است. لیسپ به برنامهنویس قدرت کامل برای اتصال به ساختارهای اطلاعاتی را میدهد. گر چه لیسپ یکی از قدیمیترین زبانهای محاسباتی است که هنوز فعال است ولی دقت کافی در برنامهنویسی و طراحی توسعه باعث شدهاست که این یک زبان برنامهنویسی فعال باقی بماند. در حقیقت این مدل برنامهنویسی طوری مؤثر بودهاست که تعدادی از دیگر زبانها مانند اف پی، امال و اسکیم براساس عملکرد برنامهنویسی آن بنا شدهاند. یکی از مهمترین برنامههای مرتبط با لیسپ برنامهٔ اسکیم است که یک تفکر دوباره در بارهٔ زبان در آن وجود دارد که به وسیلهٔ توسعه هوش مصنوعی و برای آموزش و اصول علم کامپیوتر مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده از رابطهای برنامهنویسی یا همان API میتواند استفاده از هوش مصنوعی در پروژههای برنامهنویسی را بسیار سادهتر سازد. APIهای هوش مصنوعی، رابطهای RESTful هستند که به برنامهنویس اجازه میدهند به کمک مدلهای از پیش تمرین داده شده شرکتهای مختلف استفاده کنند و قابلیتهای مرتبط با هوش مصنوعی نرمافزار خود را گسترش دهند در واقع در API برنامهها از قابلیتهای کاربردی یکدیگر استفاده مینمایند تا توانایی خود را افزایش دهند بهطور مثال برنامههای مسیریابی از API نقشه گوگل و مسیریابی ترافیک ماهواره ای گوگل بهره میبرند و توانایی خود را بسیار بهبود میبخشند. برای معرفی برخی از این APIهای هوش مصنوعی میتوان از Wit.ai, Api.ai و ملیسا نام برد.
عاملهای هوشمند
عاملها قادر به شناسایی الگوها و تصمیمگیری بر اساس قوانین فکر کردن خود هستند. قوانین و چگونگی فکر کردن هر عامل در راستای دستیابی به هدفش، تعریف میشود. این سامانهها بر اساس قوانین خاص خود فکر کرده و کار خود را به درستی انجام میدهند. پس عاقلانه رفتار میکنند، هر چند الزاماً مانند انسان فکر نمیکنند.
در بحث هوشمندی اصطلاح پیس سرنام واژههای "کارایی "، "محیط "، "اقدام گر " و "حسگر " است.
سامانههای خبره
سامانههای خبره زمینهای پرکاربرد در هوش مصنوعی و مهندسی دانش است که با توجه به نیاز روزافزون جوامع بر اتخاذ راه حلها و تصمیمات سریع در مواردی که دانشهای پیچیده و چندگانهٔ انسانی مورد نیاز است و بر اهمیت نقش آنها نیز افزوده میشود. سامانههای خبره به حل مسائلی میپردازند که بهطور معمول نیازمند تخصصهای کاردانان و متخصّصان انسانی است. بهمنظور توانایی بر حل مسائل در چنین سطحی (ترازی)، دسترسی هرچه بیشتر اینگونه سامانهها به دانش موجود در آن زمینه خاص ضروری میگردد.
اخبار جعلی، دیپ فیک و امنیت سیاسی
مفهومی به نام دیپفیک به هوشهای مصنوعی اطلاق میشود که قادر هستند چهره و صدای افراد را بازسازی و شبیهسازی نمایند. امروزه تشخیص نسخههای فیک و تقلبی از نسخههای اصلی کار بسیار مشکلی است.
این موضوع میتواند تهدیدی برای افراد مشهور اعم از هنرمندان، ورزشکاران و سیاستمداران باشد و زندگی حرفهای آنها را دچار خدشه و چالش نماید. بازسازی سخنرانی یک رئیسجمهور و درج موارد ناخواسته در میان آن یا بازسازی تصاویر سیاستمداران در یک فضای خاص میتواند نمونهای از این موارد باشد.
بهطورکلی هوش مصنوعی دیپفیک، یک فناوری تغییر دهنده محتوا محسوب میشود. طبق گزارش ZDNet دیپ فیک «چیزی را ارائه میدهد که در واقع رخ ندادهاست». طبق این گزارش ۸۸٪ آمریکاییها معتقدند دیپ فیک بیشتر از فایده باعث آسیب میشود اما تنها ۴۷٪ آنها معتقدند که ممکن است مورد هدف قرار گیرند. با اوجگیری رقابتهای انتخاباتی شکلگیری فیلمهای تبلیغاتی جعلی میتواند تهدیدی برای سیاستمداران محسوب شود.
جستارهای وابسته
مسئله کنترل هوش مصنوعی
مسابقه تسلیحاتی هوش مصنوعی
هوش جامع مصنوعی
استدلال مبتنی بر مورد
دانشوری شهروندی
هوش مصنوعی ضعیف
یادداشتها
ارجاعات
منابع
کتب درسی AI
این کتب، پراستفادهترین کتب درسی AI در ۲۰۰۷ میلادی بودهاند.
.
ویرایشهای مؤخر.
.
دوتا از پراستفادهترین کتب درسی در ۲۰۲۱ میلادی.
تاریخچه AI
.
.
سایر منابع
was introduced by Kunihiko Fukushima in 1980.
|
.
Presidential Address to the Association for the Advancement of Artificial Intelligence.
Later published as
.
منابع آزاد
پیوند به بیرون
Artificial Intelligence. BBC Radio 4 discussion with John Agar, Alison Adam & Igor Aleksander (In Our Time, Dec. 8, 2005).
سیبرنتیک
شاخههای مطالعاتی محاسباتی
علوم صوری
علوم محاسباتی اعصاب
فناوریهای نوپدید
مسئلههای حلنشده در علوم رایانه |
6909 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%85%D9%88%20%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C | گولیلمو مارکونی | گولییِلمو مارکونی (زادهٔ ۲۵ آوریل ۱۸۷۴ – درگذشتهٔ ۲۰ ژوئیهٔ ۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافتکنندهٔ جایزهٔ نوبل بود که در گسترش سیستم بیسیم تلگرافی یا همان رادیو تأثیر بسیاری داشت. مارکونی رئیس فرهنگستان ایتالیا و عضو شورای عالی فاشیستی ایتالیا بود.
ابتدای زندگی
گولِلمو مارکونی در شهر بولونیای ایتالیا زاده شد. وی دومین پسر خانوادهٔ جوزپه مارکونی و آنی جیمسون بود که از اشراف و سرشناسان ایتالیا بهشمار میرفتند. مادرش، آنی، دختر اندرو جیمسون از نوادگان دافنه در وکسفورد ایرلند بود.
مارکونی بهطور خصوصی درس خواند و تحصیلاتش را زیر دست آموزگاران کارکشتهٔ ایتالیایی در بولونیا و فلورانس ادامه داد. در جوانی علاقهٔ زیادی به فیزیک و الکترونیک داشت و کارها و پژوهشهای کسانی مانند ماکسول، هرتز و دیگران را مطالعه میکرد.
در ۱۸۹۵ آزمایشهایش را در آزمایشگاه پدرش در پونتکیو آغاز کرد و نخستین سیگنالهای رادیویی تلگراف بیسیم را در فاصلهٔ یک و نیم مایلی مخابره کرد. در ۱۸۹۶ مارکونی تجهیزات آزمایشگاهی خود را به انگلستان برد و در آنجا با سِر ویلیام پریس، سرمهندس الکترونیکِ ادارهٔ پست آشنا شد و پس از یک سال، اختراع سیستم تلگراف بیسیم را به نام خود ثبت کرد.
تأسیس کمپانی مارکونی
مارکونی یکی از دستگاههای فرستنده رادیویی خود را با موفقیت تمام در لندن بین ایستگاه مخابراتی سالزبری و بریستول به نمایش گذاشت و در ژولای ۱۸۹۷ کمپانی تلگراف بیسیم و سیگنال با مسوولیت محدود را تأسیس کرد. این شرکت در ۱۹۰۰ به کمپانی تلگراف بیسیم مارکونی تغییر نام داد. در همان سال سیستم بیسیم خود را در فاصله ۱۲ مایلی و در حضور مقامات دولتی ایتالیا در اسپتزیا به نمایش گذاشت که رکوردی چشمگیر تا آن زمان بود.
در ۱۸۹۹ ارتباط تلگراف بیسیم میان دو کشور فرانسه و انگلیس برقرار شد. او ایستگاههای بیسیم ثابتی را در نیدلز، آیل آو ویت، بورن موث و پس از آن در هاون هتل، پول و دورست برپا کرد. وی همچنین در ۱۹۰۰ امتیاز مخابرات بیسیم به نام خود ثبت کرد و در سال ۱۹۴۳ این امتیاز باطل شد و به نام نیکولا تسلا ثبت گردید
یک فرضیه با اثبات تجربی
مارکونی در دسامبر ۱۹۰۱ نخستین سیگنالهای رادیویی را در اقیانوس اطلس میان پولدهو، کورن وال و سنت جونز، نیوفاندلند به فاصله ۲۱۰۰ مایلی مخابره کرد.
سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۲ او چند اختراع دیگر را ثبت کرد. در ۱۹۰۲ در سفر دریایی خود به فیلادلفیای آمریکا اثر روشنایی روز بر ارتباطات بیسیم و امواج را کشف کرد و در همان سال با اختراع آشکارساز مغناطیسی برای دریافت امواج رادیویی، امتیاز گیرنده استاندارد امواج رادیویی را برای خود ثبت کرد. این گیرنده برای سالهای طولانی یک الگوی استاندارد و جامع بود.
مخابره نخستین پیام تلگرافی و امواج کوتاه
مارکونی به همراه همسر دوم و فرزندشان در دسامبر ۱۹۰۲ نخستین پیغام تلگرافی را از ایستگاههایی در گلیس بی، نوا اسکوشیا و پس از آن کیپ کود و ماساچوست به پولدهو مخابره کرد. این آزمایشها در سال ۱۹۰۷ در آیین گشایش نخستین سرویس بازرگانی آن سوی اقیانوس اطلس بین گلیس بی و کلیفدن ایرلند به اوج خود رسید.
این ماجرا پس از آن بود که نخستین سرویس همگانی تلگراف بیسیم در فاصلهای کوتاهتر میان باری در ایتالیا و آویداری در مونتهنگرو برقرار شد.
مارکونی در ۱۹۰۵ امتیاز آنتن هوایی رادیویی را نیز به نام خود ثبت کرد. در ۱۹۱۴ ستوان ارتش ایتالیا و پس از آن در ۱۹۱۶ ناخدای ناوگان ایتالیایی و سرکرده آنان شد.
در ۱۹۱۷ او عضو هیئت اعزامی ایتالیا به آمریکا بود و در ۱۹۱۹ به عنوان نماینده تامالاختیار ایتالیا در کنفرانس صلح پاریس شرکت کرد. او نشان افتخار ارتش ایتالیا را به پاس خدمت به ارتش این کشور در ۱۹۱۹ دریافت کرد و در سالهای خدمت در ارتش به پژوهش و آزمایش درباره امواج کوتاه ادامه داد. در ۱۹۲۳ با همکارانش در انگلیس به آزمایش روی این امواج پرقدرت میان ایستگاه رادیویی پولدهو و قایق تفریحی مارکونی که در آتلانتا و مدیترانه بود پرداخت.
دولت انگلستان، پیشنهاد استفاده از این سیستم را پذیرفت و بدین ترتیب نخستین ایستگاه ارتباطی میان انگلیس و کانادا در ۱۹۲۶ شکل گرفت و ایستگاههای دیگر در سالهای بعد اضافه شدند.
کشف امواج کوتاه
در ۱۹۳۱ مارکونی پژوهش خود را دربارهٔ انتشار امواج کوتاه از سر گرفت که نتیجه آن در ۱۹۳۲، نخستین تلفن بیسیم که از امواج کوتاه الکترومغناطیسی بهره میبرد و میان واتیکان و کاستل گاندولفو، شهری که پاپ تابستانها در آنجا بود، شد.
دو سال بعد در سستری لوانته کاربرد امواج کوتاه رادیویی برای هدایت کشتی را به نیروی دریایی نشان داد. او از مجامع جهانی، جوائز و افتخارات زیادی دریافت کرد که از میان آنها میتوان به جایزه نوبل با مشارکت فردیناند براون در فیزیک در سال ۱۹۰۹، نشان آلبرت از جامعه سلطنتی هنری، نشان جان فریتز، نشان کلوین اشاره کرد.
او همچنین از سوی تزار روسیه نیز مفتخر به کسب عنوان شد و حتی از سوی سنت آن، پادشاه ایتالیا، لقب فرمانده ارشد گرفت. بسیاری در آن زمان به استعداد و نبوغ او آگاه بودند. در ۱۹۱۴ او در مجلس سنای ایتالیا، سناتور، و در انگلستان، نجیب زاده در رویال ویکتورین شد و پس از آن در سال ۱۹۲۹ به عنوان موروثی مارکیز دست پیدا کرد.
زندگی شخصی
در ۱۹۰۵ با بئاتریس اوبرایِن دختر بارون چهاردهم اینچیگوین ازدواج کرد. ازدواجی که تا ۱۹۲۷ دوام داشت و در همان سال با کنتس بتسی-اسکالی از رم پیمان زناشویی بست. مارکونی از ازدواج اولش یک پسر و دو دختر داشت و از همسر دومش یک دختر. تفریح او شکار، دوچرخهسواری و ماشینسواری بود. وی در ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۷ در رم درگذشت.
تصورات نادرست
گولِلمو مارکونی رادیو را اختراع نکرد بلکه آن را برای ارتباطات و بهکارگیری عمومی گسترش داد. اختراع رادیو به نام مارکونی ثبت شده و امروزه همه او را مخترع این وسیله میشناسند، در حالی که در ۱۹۴۳ دادگاه عالی آمریکا به دلیل اینکه تسلا سالها پیش رادیو را اختراع کرده بود، حق اختراع مارکونی را باطل کرد. امواج رادیویی هم از فرکانسهایی هستند که نیاز به فرستنده و گیرنده دارند و تسلا در ۱۸۹۳ در سمینار ملی لامپهای الکتریکی به آن اشاره کردهبود. در ۱۸۹۷ تسلا اختراع رادیو را در اداره ثبت اختراعات آمریکا به ثبت رساند؛ با این حال در ۱۹۰۴ این اداره تصمیمش را عوض و اختراع رادیو را به نام مارکونی ثبت کرد. حمایت توماس ادیسون و آندره کارنجو از مارکونی دلیل این موضوع بود که تسلا را از دریافت مزایای اختراعش محروم کرد.
یادداشتها
در زبان ایتالیایی ترکیب gli «لیی» تلفظ میشود.
پانویس
منابع
راهیان علم و دانش، تألیف و ترجمه:محمد عباد زاده کرمانی، انتشارات قصه جهان نما
گولیلمو مارکونی
اعضای سنای پادشاهی ایتالیا
اعضای فرهنگستان ملی دانش آمریکا
اعضای وابسته خارجی آکادمی ملی علوم
افراد ایتالیایی ایرلندیتبار
افراد عصر ادواردی
انگلیکانهای اهل ایتالیا
افراد ایتالیایی اسکاتلندیتبار
اهالی بولونیا
اهالی وال، نیوجرسی
ایتالیاییهای مهاجرتکرده به ایالات متحده آمریکا
برندگان جایزه نوبل اهل ایتالیا
برندگان جایزه نوبل فیزیک
پیشگامان رادیو
تاریخ مخابرات
تاریخچه رادیو
تلگراف
درگذشتگان ۱۹۳۷ (میلادی)
درگذشتگان به علت سکته قلبی
دریافتکنندگان نشان افتخار انجمن مهندسان برق و الکترونیک
دور از وطنهای اهل ایتالیا در انگلستان
راهیافتگان به تالار مشاهیر مخترعین ملی
رئیسان دانشگاه سنت اندروز
زادگان ۱۸۷۴ (میلادی)
فاشیستهای اهل ایتالیا
فیزیکدانان آزمایشگاهی
فیزیکدانان اهل ایتالیا
فیزیکدانان سده ۲۰ (میلادی)
کاتولیکهای رومی اهل ایتالیا
مخترعان اهل ایتالیا
مهندسان برق اهل ایتالیا
نجیبزادگی ایتالیا
نظامیان جنگ جهانی اول اهل ایتالیا
دریافتکنندگان مدال جان فریتز
اعضای فرهنگستان پاپی علوم |
6913 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%DA%AF%D9%88%D8%B3 | لاگوس | لاگوس شهری بندری در نیجریه و پایتخت پیشین این کشور است. جمعیت منطقه شهری لاگوس بالغ بر ۲۱ میلیون نفر میباشد که آن را به پرجمعیتترین شهر نیجریه و قاره آفریقا و یکی از پرجمعیتترین شهرهای جهان مبدل میکند. لاگوس دومین سرعت رشد را در میان شهرهای قارهٔ آفریقا دارد و یک مرکز مالی بزرگ در قاره آفریقا و چهارمین شهر آن از نظر تولید ناخالص داخلی است. همچنین یکی از بزرگترین و شلوغترین بندرهای قاره در آن قرار دارد.
لاگوس در آغاز دهکده کوچکی متعلق به قبیلهٔ آووری بود که بعدها چند دوره تسلط نیروهای خارجی را به خود دید و به مرور به مرکز بازرگانی و جمعیتی نیجریه تبدیل شد. لاگوس اولیه شهری متشکل از مجموعهای از جزایر بود، که در مناطق امروزی دولتهای محلی جزیره لاگوس، اتی اوزا، آموو-اودوفین و آپاپا وجود داشت. این جزایر با تعدادی خور از هم جدا شده و در حاشیهٔ جنوب غربی تالاب لاگوس قرار دارند. با توجه به شهرسازی سریع، این شهر به غرب تالاب گسترش یافته و مناطقی را در سرزمینهای امروزی لاگوس، آجرومی-ایفلودون و سوررل شامل میکند. این امر منجر به طبقهبندی لاگوس به دو منطقه اصلی شد: جزیره، که در واقع همان شهر اولیه لاگوس بود، و سرزمین اصلی که به خاطر گسترش شهر ایجاد شده بود. این منطقه در گذشته بهطور مستقیم توسط دولت فدرال از طریق شورای شهر لاگوس اداره میشد، تا زمانی که ایالت لاگوس در سال ۱۹۶۷ تشکیل و منجر به تجزیه شهر لاگوس به هفت منطقه دولت محلی شد. در حال حاضر با گسترش بیش از پیش شهر، ۲۰ دولت محلی شهر را دربر میگیرد.
لاگوس، از زمان ادغام نیجریه در سال ۱۹۱۴، پایتخت کشور بود و پس از تشکیل ایالت لاگوس نیز مرکز آن شد. با این حال، مرکز ایالت بعداً در سال ۱۹۷۶ به ایکجا و پایتخت فدرال در سال ۱۹۹۱ به آبوجا منتقل شد. اگرچه هنوز هم از لاگوس به عنوان یک شهر یکپارچه یاد میشود، لاگوس امروزی، در واقع یک منطقه شهری متشکل از چندین شهر است که از ۲۰ دولت محلی تشکیل شدهاست و حتی شهر ایکجا مرکز ایالت لاگوس را نیز در بر میگیرد.این منطقه بیش از ۳۷٪ از کل مساحت ایالت لاگوس و حدود ۸۵٪ از کل جمعیت ایالت را در خود جای دادهاست.
فرودگاه بینالمللی مورتالا محمد فرودگاه اصلی لاگوس است. لاگوس یکی از بزرگترین و گستردهترین شبکههای جادهای در غرب آفریقا را داراست.
تاریخ
لاگوس در آغاز دهکده ای بود که قبیلهٔ آووری از قوم یوروبا در آن ساکن بودند. در قرن شانزدهم، این دهکده توسط امپراطوری بنین فتح شد و این جزیره به اردوگاه جنگی بنین بنام «اکو» تحت حکومت اوبا اورهوگبوا، حاکم بنین در آن زمان تبدیل شد.
ایالت لاگوس امروزی دارای جمعیت قابل توجهی از قبیلهٔ آووری است که از ایشری در امتداد رودخانه اوگون به این منطقه مهاجرت کردهاند. در طول تاریخ، لاگوس محل سکونت تعدادی از اقوام متخاصم بود. پس از سکونت اولیه توسط اشراف اووری و فتح آن توسط جنگجویان بنین، ایالت برای اولین بار در قرن پانزدهم مورد توجه پرتغالیها قرار گرفت. نام لاگوس توسط پرتغالیها انتخاب شد که به معنای «دریاچهها» بود.
روی دو سکویرا کاوشگر پرتغالی، در سال ۱۴۷۲ از این منطقه دیدن کرد و نام آن را لاگو دو کورامو نامگذاری کرد. توضیح دیگر این است که لاگوس در پی شهر لاگوس نامگذاری شد که یک بندر در پرتغال و مرکز اصلی سفرهای اکتشافی به آفریقا بود.
انگلیسیها در اوایل قرن نوزدهم در جنگ با تجارت برده در اقیانوس اطلس، با تعقیب و توقیف کشتیهای برده پرتغالی، آمریکایی، فرانسوی و کوبایی و همچنین انعقاد معاهدات ضد برده داری با روسای قبلیههای ساحلی آفریقای غربی در سواحل آفریقای غربی از سیرالئون تا سرتاسر دلتای نیجر (نیجریه امروزی) و تا جنوب کنگو حضور پررنگی ایجاد کردند. در سال ۱۸۵۱ و با فشار بردههای آزاد شدهای که دارای نفوذ سیاسی و تجاری بودند، انگلیس به لاگوس حمله کرد که اکنون به عنوان بمباران لاگوس یا اشغال لاگوس شناخته میشود. که در نتیجهٔ آن در نتیجه نصب اوبا کوزوکو حاکم قبیلهای وقت، برکنار و اوبا آکیتوی روی کار آمد. اوبا آکیتوی سپس پیمان لغو برده داری بین بریتانیا و لاگوس را در یال ۱۸۵۲ امضا کرد. امضای این پیمان شامل حمایت نظامی انگلیس از لاگوس نیز میشد.
به دنبال تهدیدهای کوزوکو و فرانسویانی که در ویداه بودند، لرد هنری جان تمپل نخستوزیر وقت انگلیس در سال ۱۸۶۱ دستور به انعقاد قرارداد رسمی واگذاری لاگوس به بریتانیا داد. ویلیام مک کاسکری، کنسول لاگوس با فرمانده بدینگفیلد، جلسه ای را با اوبا دوسونمو در ۳۰ ژوئیه ۱۸۶۱ تشکیل داد که در آن قصد انگلیس توضیح داده شد و از او خواسته شد تا معاهدهٔ واگذاری را با بریتانیا برقرار سازد. در ابتدا دوسونمو در برابر شرایط معاهده مقاومت کرد اما در پی تهدید به ایجاد خشونت در لاگوس توسط فرمانده بدینگفیلد، پیمان واگذاری لاگوس را در ۶ اوت ۱۸۶۱ امضا کرد.
لاگوس در ۵ مارس ۱۸۶۲ و سایر بخشهای نیجریه امروزی در سال ۱۸۸۷ مستعمره اعلام شدند. با تأسیس مستعمره نیجریه در سال ۱۹۱۴، لاگوس پایتخت آن شد و همچنان بعد از استقلال این کشور از انگلیس در سال ۱۹۶۰ نیز پایتخت ماند و روند مهاجرت به آن بیش از پیش افزایش یافت. افزون بر مهاجرانی از سرتاسر نیجریه و سایر کشورهای آفریقای غربی، بردههای سابق بازگشتی نیز بودند که به نام کرئولها شناخته میشدند و از فری تاون، سیرالئون و برزیل به لاگوس آمدند. کرئولها در مدرنسازی لاگوس نقش داشتند و تأثیر و بهکارگیری آنها از معماری پرتغالی را میتوان در ساختمانهای موجود در جزیره لاگوس مشاهده کرد. لاگوس در نتیجه رونق اقتصادی نیجریه در طول دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، رشدی سریع را تجربه کرد.و در دوران حکومت نظامی نیجریه تحت تأثیر منفی قرار گرفت.
قبل از تشکیل ایالت لاگوس، لاگوس که پایتخت کشور بود مستقیماً از طریق وزارت فدرال امور لاگوس توسط دولت فدرال به عنوان سرزمینی فدرال اداره میشد و شورای شهر لاگوس بر این شهر حاکم بود. در تاریخ ۲۷ مه ۱۹۶۷ لاگوس به همراه تعدادی شهر واقع غربش (ایکجا، ایجج، موشین، ایکورودو، اپه و باداگری) ایالت لاگوس به مرکزیت لاگوس را تشکیل دادند. لاگوس تا سال ۱۹۷۶ که مرکز ایالت لاگوس به ایکجا منتقل شد، نقش دوگانه پایتخت فدرال و مرکز ایالت را ایفا میکرد. در ۱۲ دسامبر ۱۹۹۱ نیز، پایتخت دولت فدرال نیجریه بهطور رسمی به آبوجا منتقل شد. با این حال، لاگوس همچنان مرکز مالی کشور و پرجمعیتترین شهر کشور باقی ماندهاست.
جغرافیا
لاگوس بهطور کلی در دو منطقه جغرافیایی اصلی طبقهبندی میشود؛ جزیرهٔ لاگوس و سرزمین اصلی.
جزیره لاگوس
جزیره لاگوس منطقه تجاری اصلی شهر است. این منطقه دارای ساختمانهای مرتفع و بسیاری از مراکز خرید بزرگ شهر (مانند ایدوموتا و بالوگون) است.همچنین موزه ملی نیجریه، مسجد مرکزی، سالن یادبود گلوور، کلیسای جامع مسیح و کاخ اوبا در این جزیره هستند. یکی از بخشهای مهم جزیره لاگوس، مارینا است که مؤسسات مهم بانکی و مراکز خرید ایدوموتا و بالوگون را در خود جای دادهاست. میدان تینوبو با اهمیت تاریخی فراوان نیز در جزیره واقع شدهاست. در اینجا بود که مراسم ادغام نیجریه در سال ۱۹۱۴ که باعث اتحاد شمال و جنوب و تشکیل کشور نیجریه بود، برگزار شد.
سرزمین اصلی
جمعیت عظیمی از لاگوسیها در سرزمین اصلی لاگوس زندگی میکنند و بیشتر صنایع در آنجا مستقر هستند. سرزمین اصلی سرزمین اصلی به دلیل موسیقی و زندگی شبانه خود شناخته شدهاست. هرچند که در سالهای اخیر باشگاههای شبانه بیشتری در جزیره لاگوس به وجود آمدهاند و این جزیره (به خصوص منطقه ویکتوریا و فاز ۱ لکی) را به اصلیترین مکان زندگی شبانه تبدیل ساختهاند.
مناطق اصلی سرزمین اصلی ابوته متا، یابا و اجیگبو هستند.
جمعیت
جمعیت دقیق کلانشهر لاگوس مورد اختلاف است. در دادههای سرشماری فدرال سال ۲۰۰۶، این منطقهٔ شهری حدود ۸ میلیون نفر جمعیت داشت. با این حال، این آمار توسط دولت ایالت لاگوس مورد اعتراض قرار گرفت و مقامات ایالتی جمعیت منطقه شهری لاگوس را تقریباً ۱۶ میلیون نفر اعلام کردند. در سال ۲۰۱۵، آمارهای غیررسمی جمعیت منطقهٔ شهری لاگوس را که بخشهایی از ایالت اوگون را نیز دربر میگرفت حدود ۲۱ میلیون نفر تخمین زدند.
آب و هوا
لاگوس در طبقهبندی اقلیمی کوپن در اقلیم ساوان استوایی قرار میگیرد، زیرا تفاوت بارش قابل توجهی بین فصل مرطوب و خشک سال وجود دارد. فصل مرطوب از ماه آوریل آغاز میشود و در ماه اکتبر به پایان میرسد، در حالی که فصل خشک از ماه نوامبر آغاز میشود و در ماه مارس به پایان میرسد. پربارشترین ماه ژوئن است که میزان بارش در آن ۳۱۵٫۵ میلیمتر است و خشکترین ماه ژانویه است که میزان بارش در آن ۱۳٫۲ میلیمتر است
قرار گرفتن در نزدیکی خط استوا منجر به ثابت ماندن نسبی دمای لاگوس با میانگین ۲۸٫۳–۳۲٫۹ درجه سانتی گراد شدهاست. فصلها در لاگوس با نیمکره جنوبی مشترک هستند، به صورتی که اوجهای تابستانی در ماه مارس، با دامنه دمای ۳۲٫۹–۲۴٫۱ درجه سانتی گراد و زمستانهای گرم در آگوست، با دامنه دمای ۲۸٫۳–۲۱٫۸ درجه سانتی گراد، به صورت میانگین قرار دارند.
معماری
لاگوس بلندترین برجها را در نیجریه را دارد. سبکهای معماری در لاگوس متنوع است و گرمسیری، بومی و استعماری یا ترکیبی را شامل میشود. معماری پرتغالی یا برزیل که توسط کرئولها آورده شدهاست در ساختمانهایی مانند خانهٔ آب و مسجد خلیج شیتا مشهود است. آسمان خراشها و بیشتر ساختمانهای بلند در جزیره متمرکز شدهاند در حالی که سرزمین اصلی دارای تعداد کمی ساختمان مرتفع است. در سالهای اخیر، دولت ایالتی لاگوس پارکها و فضاهای سبز را با هدف بلند مدت توسعه نوسازی کردهاست. تعداد زیادی ساختمان با کیفیت بالا در سطح شهر درحال گسترش هستند.
اقتصاد
شهر لاگوس یک کانون مهم اقتصادی در نیجریه است و حدود ۱۰٪ تولید ناخالص داخلی این کشور را تولید میکند. بیشتر تجارت و امور مالی در منطقه تجاری مرکزی واقع در جزیره انجام میشود. جزیره همچنین جایی است که بیشتر بانکهای تجاری کشور، مؤسسات مالی و شرکتهای بزرگ در آن مستقر هستند. لاگوس همچنین قطب اصلی ارتباطات و ارتباطات در غرب آفریقا و بهطور بالقوه، بزرگترین بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات در این قاره است. لاگوس در حال گسترش یک اقتصاد ۲۴ ساعته میباشد و همچنین به عنوان یکی از گرانترین شهرهای جهان رتبهبندی شدهاست.در برخی از مناطق لاگوس، ساکنان یکی از بالاترین استانداردهای زندگی در نیجریه و تمامی آفریقا را دارند.همزمان، تعداد قابل توجهی از ساکنان در زاغههای بدون دسترسی به آب لولهکشی و فاضلاب زندگی میکنند.
بندر لاگوس بندر برجسته کشور نیجریه و یکی از بزرگترین و شلوغترین بنادر در آفریقا است. این بندر توسط اداره بنادر نیجریه اداره میشود و به سه بخش اصلی تقسیم میشود: بندر لاگوس که در کانال اصلی جنب جزیره لاگوس قرار دارد و بندر آپاپا (محل ترمینال کانتینر) و بندر تین کن که هر دو در خور باداگری واقع شدهاند.این بندر دارای یک راهآهن است و محل اصلی صادرات نفت خام و فراوردههای نفتی کشور است. نفت و فرآوردههای آن ۱۴٪ از تولید ناخالص داخلی و ۹۰٪ از درآمد ارزی را در نیجریه تأمین میکنند
آموزش
دولت ایالتی لاگوس مدارس دولتی را اداره میکند. سیستم آموزش و پرورش سیستم ۶-۳-۳-۴ است که در سراسر کشور (و همچنین بسیاری دیگر از اعضای جامعه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی) عملی میشود. مقاطع آموزش شامل ابتدایی، دبیرستان خردسال، دبیرستان متوسطه و دانشگاه میباشد. به همه کودکان آموزش ابتدایی ارائه میشود. بسیاری از مدارس در نیجریه دارای بودجه فدرال و معمولاً شبانهروزی هستند.
دانشگاهها
دانشگاه لاگوس
دانشگاه ایالتی لاگوس
دانشگاه پانآتلانتیک
دانشگاه آزاد ملی نیجریه
دانشگاه کالب
کالج فناوری بهداشت ایالتی لاگوس
کالج پزشکی ایالتی لاگوس
روابط بینالمللی
شهرهای خواهرخوانده
لاگوس با شهرهای زیر پیمان خواهرخواندگی منعقد کردهاست:
آتلانتا، ایالات متحده آمریکا
بلو هوریزونته، برزیل
بخارست، رومانی
پورت آو اسپین، ترینیداد و توباگو
پانویس
منابع
Wikipedia contributors, "Lagos," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Lagos&oldid=662125813 (accessed May 14, 2015).
بنیانگذاریهای سده ۱۵ (میلادی) در آفریقا
پایتختهای پیشین
شهرهای بندری در نیجریه
شهرهای نیجریه
شهرهای یوربالند
مستعمرهها و تحتالحمایههای پیشین بریتانیا در آفریقا
مستعمرههای پیشین بریتانیا
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در سده ۱۵ (میلادی)
مناطق مسکونی در لاگوس (ایالت)
مناطق مسکونی ساحلی در نیجریه
نیجریه |
6915 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%88 | توکیو | توکیو با نام رسمی کلانشهر توکیو پایتخت کشور ژاپن است. توکیو در شرق جزیرهٔ هونشوی ژاپن واقع شدهاست و یکی از استانهای ۴۷ گانهٔ ژاپن بهشمار میآید. توکیو در ابتدا یک دهکدهٔ ماهیگیری کوچک به نام ادو بود. در دورههای بعد ادو رفتهرفته به شهری بزرگ تبدیل گشت، به گونهای که در قرن ۱۸ میلادی به یکی از بزرگترین شهرهای جهان تبدیل شد. تا سال ۱۹۴۳ (میلادی)، تقسیمبندی و عنوانهای «شهر توکیو» و «استان توکیو» وجود داشت اما در این سال این گونه تقسیمبندی منسوخ شد و شهر و استان توکیو با یکدیگر ادغام شدند. اگرچه این شهر یکی از بزرگترین مراکز مالی جهان در کنار نیویورک و لندن است و یک شهر جهانی محسوب میشود، اما از نظر فنی یک شهر نیست. هیچ شهری در ژاپن به نام «شهر توکیو» وجود ندارد. در واقع، توکیو به عنوان یک کلانشهر و شبیه به یک استان در ژاپن تعیین شدهاست. از سال ۲۰۰۰ میلادی، منطقهٔ شهری توکیو که شامل توکیو و استانهای مجاور آن میشود، با جمعیت بین ۳۷ و ۳۸ میلیون نفر پرجمعیتترین منطقهٔ شهری در جهان بودهاست. همچنین توکیو عنوان بزرگترین اقتصاد شهری جهان را دارا میباشد.
توکیو شهری است که بارها به خاطر زمینلرزه، آتشسوزی یا جنگ بهطور کامل ویران شدهاست و هر بار با زیبایی بیشتر از نو ساخته شدهاست. به همین سبب چشمانداز کنونی شهر توکیو با معماری معاصر بسیار مدرن و جذاب به نظر میرسد و بناهای تاریخی و کهنه در شهر بسیار کمیاب هستند. حمل و نقل عمومی در توکیو بسیار پاکیزه و کارآمد است. قطارها و متروی توکیو به عنوان اصلیترین بخش حمل و نقل عمومی فعالیت میکنند و در کنار این دو، اتوبوس، مونوریل و واگن برقی به عنوان مکمل فعالیت دارند. توکیو جشنوارههای هنری، ورزشی و تفریحی متعددی دارد. جشنوارهٔ فیلم توکیو که بزرگترین رویداد سینمایی ژاپن بهشمار میرود، معمولاً در ماه اکتبر و در دو منطقهٔ توکیو برگزار میشود. توکیو همچنین از نظر داشتن فضای سبز بسیار غنی است. پارکهای طبیعی ۳۶٫۳ درصد مساحت کل توکیو را تشکیل میدهند و از نظر وسعت پارکهای طبیعی، توکیو پس از استان شیگا جایگاه دوم را در ژاپن به خود اختصاص دادهاست. شهرداری توکیو از سال ۱۹۹۱ میلادی در نیشی شینجوکو جای دارد.
واژهشناسی
نام این شهر تا پیش از اواسط سده نوزدهم میلادی، ادو (Edo، 江戸) بود که ترکیبی از کانجی از 江 (e، ورودی) و 戸 (دروازه، در) است. نام ادو میتواند به عنوان «دهانهٔ رودخانه» ترجمه شود و اشاره ای به محل استقرار اولیه شهر در تقاطع رود سومیدا و خلیج توکیو است. در سال ۱۸۶۸ در طول اصلاحات میجی، نام شهر به «توکیو» به معنای پایتخت شرقی تغییر یافت.
پیشینه
تاریخ شهر توکیو به ۴۰۰ سال قبل بازمیگردد. توکیو در ابتدا یک دهکدهٔ ماهیگیری کوچک به نام ادو بود. در اسناد بهجا مانده از قرن دوازدهم برای اولین بار نام روستای ادو به چشم میخورد. از آن زمان به بعد این ناحیه به نام ادو خوانده میشدهاست. در زمان جنگهای داخلی دوره سنگوکو در سال ۱۴۵۷ میلادی ساموراییای به نام اوتا دوکان، قلعه ادو را در آن محل میسازد. در سال ۱۵۹۰ میلادی، توکوگاوا ایهیاسو ادو را پایگاه خود قرار میدهد و هنگامی که وی در سال ۱۶۰۳ میلادی، نظام مبتنی بر حکومت شوگونها به نام ادوباکوفو را پایهگذاری کرد، این شهر تبدیل به مرکز سیاسی دولت نظامی شوگونها در سراسر ژاپن گردید. از دوران ادوباکوفو با عنوان دورهٔ ادو نیز یاد میشود. در واقع در دورهٔ ادو با این که امپراتور در شهر کیوتو زندگی میکرد و کیوتو پایتخت محسوب میشد ولی در عمل شهر ادو به پایتخت ژاپن تبدیل شدهبود. در دورههای بعد ادو رفتهرفته به شهری بزرگ تبدیل گشت، به گونهای که در قرن ۱۸ میلادی جمعیت این شهر به یک میلیون نفر رسید و به یکی از بزرگترین شهرهای جهان تبدیل شد.
در دوره ادو، نرخ باسوادی در شهر ادو در مقایسه با میانگین کشوری حدود ۸۰ درصد برای مردان و ۲۵ درصد برای زنان بود. بسیاری از خارجیهایی که در این دوره وارد ژاپن شدند، از نرخ بسیار بالای سواد، به ویژه از تعداد زنان و کودکانی که میتوانستند بخوانند و بنویسند، شگفت زده شدند. این نشان میدهد که در دوره ادو، ژاپن از نظر سطح تحصیلات یک کشور پیشرو بوه است. دوره ادو حدود ۲۶۰ سال بطول انجامید و در طی این مدت پانزده شوگون قدرت را در اختیار داشتند.
در سال ۱۸۶۸ میلادی، به منظور احیای حکومت سلطنتی، حکومت شوگونها سرنگون گشت و شهر ادو نیز تحت کنترل دولت جدید درآمد. در همان سال و با آغاز دورهٔ میجی دولت جدید استانی را به نام استان ادو تأسیس کرد. چند ماه بعد، همزمان با تغییر نام شهر ادو به عنوان جدید توکیو به معنی پایتخت شرقی، استان ادو نیز، به استان توکیو تغییر نام داد. در سال بعد امپراتور میجی از کیوتو به توکیو نقل مکان کرد و از آن زمان تا به حال این شهر پایتخت سیاسی ژاپن است. در سال ۱۸۸۹ میلادی، شهرداری توکیو تأسیس شد. در سال ۱۹۲۳ میلادی، بیش از نیمی از شهر در آتشی که پس از زمینلرزهٔ بزرگ کانتو شعلهور شد، سوخت و ویران گشت.
در سال ۱۹۴۳ میلادی، نامگذاری و تقسیمبندی قبلی توکیو که آن را به دو قسمت شهر و استان تقسیم میکرد، منسوخ شد و از آن پس عنوان توکیو برای مجموعهٔ شهر و استان توکیو انتخاب شد. در دوره میجی (۱۸۶۸–۱۹۱۲)، ژاپن شروع به جذب مشتاقانه تمدن غرب کرد. در محل عمارتهای اربابی ادو ساختمانهایی از سنگ و آجر ساخته میشد و راههای اصلی را با سنگها فرش میکردند. در سال ۱۸۶۹ اولین خط مخابراتی ژاپن بین توکیو و یوکوهاما افتتاح شد و اولین لوکوموتیو بخار در سال ۱۸۷۲ از شینباشی به یوکوهاما شروع به کار کرد. مدل موی غربی جایگزین مدل موی سنتی مردانه شد. در سال ۱۸۸۲ اولین باغ جانورشناسی ژاپن در اوئنو افتتاح شد. در سال ۱۸۸۵ کابینه دولت تصویب شد و ایتو هیروبومی اولین نخستوزیر ژاپن شد. با اعلام قانون اساسی میجی در سال ۱۸۸۹، ژاپن نظام سیاسی یک دولت مدرن را تأسیس کرد.
در دوره تایشو (۱۹۱۲–۱۹۲۶)، تعداد افرادی که در شهرها کار میکردند افزایش یافت. استانداردهای آموزشی بهبود یافت و تعداد دخترانی که در مدارس عالی تحصیل کردند افزایش یافت. هنرهای نمایشی مانند تئاتر و اپرا رونق گرفت. در سپتامبر ۱۹۲۳ توکیو توسط زمینلرزه بزرگ کانتو ویران شد. آتشسوزیهای ناشی از زلزله، مرکز شهر را کاملاً سوزاند. بیش از ۱۴۰۰۰۰ نفر کشته یا مفقود شدند و ۳۰۰۰۰۰ خانه ویران شدند. پس از زلزله طرح بازسازی شهر تدوین شد.
مدت کوتاهی پس از زلزله بزرگ کانتو، دوره شووا (۱۹۲۶–۱۹۸۹) آغاز شد. اولین خط متروی ژاپن بین آساکوسا و اوئنو در سال ۱۹۲۷ افتتاح شد. در سال ۱۹۳۱ فرودگاه هانهدا تکمیل شد. تا سال ۱۹۳۵، جمعیت ساکن توکیو به ۶٫۳۶ میلیون نفر رسید که با جمعیت نیویورک و لندن قابل مقایسه است.
جنگ اقیانوس آرام که در سال ۱۹۴۱ آغاز شد، تأثیر زیادی بر توکیو گذاشت. سیستم اداری دوگانه «توکیو-فو» (استان) و «توکیو-شی» (شهر) برای کارآمدی زمان جنگ ملغی شد و استان و شهر با هم ادغام شدند و کلانشهر توکیو را در سال ۱۹۴۳ تشکیل دادند؛ بنابراین سیستم اداری شهری ایجاد شد و فرماندار توکیو منصوب شد.
در طول جنگ جهانی دوم این شهر آماج بمبارانهای زیادی بود و ۱۰۲ بار بمباران شد که معروفترین آنها بمبارانی بود که در ۱۰ مارس سال ۱۹۴۵ میلادی صورت گرفت و باعث شد که یک سوم شهر در آتش بسوزد و نزدیک به یکصد هزار نفر کشته شوند. همچنین در ماه ژانویه همان سال در یکی از جزایر اوگاساوارای توکیو، بهنام جزیرهٔ ایوو جیما، نبردی بین نیروهای آمریکایی و ژاپنی درگرفت که منجر به کشته شدن بیش از بیست هزار نفر از نیروهای ژاپنی در این جزیره شد. حوادث مربوط به نبرد ایوو جیما، در چندین فیلم از جمله نامههایی از ایوو جیماو پرچمهای پدران ما به تصویر کشیده شدهاست. در ماه مه ۱۹۴۷ قانون اساسی جدید ژاپن و قانون خودمختاری محلی اجرایی شد و سیایچیرو یاسوئی با رای مردم به عنوان اولین فرماندار توکیو بر اساس سیستم جدید انتخاب شد.
بعد از جنگ، توکیو تقریباً بهطور کامل بازسازی شد. برگزاری المپیک در این شهر در تابستان سال ۱۹۶۴ میلادی یکی از مهمترین رویدادهای پس از جنگ است. با ورود به دهه ۱۹۷۰، فشار رشد سریع اقتصادی آشکار شد زیرا کشور درگیر مسائل زیستمحیطی مانند آلودگی هوا و رودخانهها و همچنین سطوح بالای سر و صدا بود. بحران نفتی سال ۱۹۷۳ رشد سریع اقتصادی چندین ساله را متوقف کرد. در دهه ۱۹۸۰، توکیو به یکی از فعالترین شهرهای بزرگ جهان تبدیل شد که دارای جاذبههایی مانند فناوری پیشرفته، اطلاعات، فرهنگ و مد و همچنین سطح بالایی از امنیت عمومی است. از سال ۱۹۸۶ به بعد، قیمت زمین و سهام به سمت بالا حرکت کرد، پدیده ای که به عنوان حباب اقتصادی ژاپن شناخته میشود. ژاپن تحت حباب اقتصادی از رشد فوقالعاده ای برخوردار بود، اما با ترکیدن حباب در آغاز دهه ۱۹۹۰، کاهش درآمدهای مالیاتی ناشی از رکود اقتصادی طولانی مدت منجر به وضعیت بحرانی در امور مالی کلانشهرها شد. با این حال، توکیو توانست از طریق دو برنامه بازسازی مالی متوالی بر این بحران مالی غلبه کند. جمعیت نیز شروع به بازگشت به توکیو کرد. از دیگر رویدادهای مهم در تاریخ توکیو میتوان به حادثهٔ حمله با گاز سارین در متروی توکیو که در سال ۱۹۹۵ میلادی اتفاق افتاد، اشاره کرد. این اولین حمله تروریستی به وسیلهٔ گازهای شیمیایی در ژاپن بود و در طی آن سیزده نفر کشته و ۵٬۵۰۰ نفر دچار آسیب شدند.
شهرداری توکیو از سال ۱۹۹۱ میلادی در نیشی شینجوکو جای دارد. در سال ۲۰۰۱، جمعیت توکیو به ۱۲ میلیون نفر رسید و در سال ۲۰۱۰ از مرز ۱۳ میلیون نفر گذشت. در ۱۱ مارس ۲۰۱۱ میلادی، زمینلرزه و سونامی ۲۰۱۱ توهوکو به قدرت ۹٫۰ درجه در مقیاس ریشتر در ساعت ۱۴ و ۴۶ دقیقه به وقت محلی در نزدیکی استان میاگی در شمال شرقی ژاپن رخ داد. در توکیو شدت این زمینلرزه ۵ درجهٔ قوی در مقیاس شیندو ثبت شدهاست. این زمین لرزه در توکیو ۷ نفر کشته و ۸۳ نفر زخمی بر جای گذاشت.
در پی حادثهٔ اتمی فوکوشیما و کاهش تولید برق، از مردم خواسته شد که در مصرف برق تا حد امکان صرفهجویی کنند.
در ۷ سپتامبر ۲۰۱۳، کمیته بینالمللی المپیک توکیو را برای میزبانی بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۰ انتخاب کرد؛ بنابراین توکیو اولین شهر آسیایی شد که دو بار میزبان بازیهای المپیک شد. با این حال، در نتیجه دنیاگیری کووید-۱۹، بازیهای المپیک ۲۰۲۰ از ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۱ تا ۸ اوت ۲۰۲۱ برگزار شد. اگرچه دنیاگیری کووید-۱۹ در توکیو مانع از رشد بسیاری از صنایع شدهاست، اما بازار املاک و مستغلات در ژاپن هنوز تحت تأثیر منفی قرار نگرفتهاست.
جغرافیا
توکیو در بخشی از ژاپن به نام دشت کانتو و رو به خلیج توکیو ساخته شدهاست. توکیو در همسایگی استانهای کاناگاوا، چیبا، سایتاما و یاماناشی قرار دارد. جزایر اوگاساوارا، با اینکه در فاصلهٔ ۱۰۰۰ کیلومتری از جنوب و جنوب شرقی مناطق ویژه توکیو واقع شدهاند، جزئی از توکیو بهشمار میروند و بدین ترتیب توکیو جنوبیترین و شرقیترین استان ژاپن محسوب میشود. مساحت توکیو ۲٬۱۸۷٫۰۸ کیلومتر مربع است.
زمینشناسی
در بخش شرقی توکیو رودهای سومیدا، آراکاوا، ادوگاوا و ناکا جریان دارند. در قسمت غرب توکیو رود تاما جریان دارد. این رود با طول ۱۳۸ کیلومتر طولانیترین رود توکیو است و در مرز بین توکیو و استان همسایهاش کاناگاوا قرار دارد.
در منطقهٔ تاما در اطراف رود تاما زمین هموار و پست است. مابین رود تاما و آراکاوا، فلات موساشینو قرار دارد. تپههای تاما در جنوب توکیو و در غرب کوهستان کانتو قرار گرفتهاست. از شهر ایروما واقع در استان سایتاما تا سه شهر اومه، تاچیکاوا و فوچو که هر سه جزئی از منطقهٔ تامای توکیو هستند، وجود گسلی بهنام گسل تاچیکاوا تأیید شدهاست. احتمال وقوع زمینلرزه در اطراف این گسل بسیار بالاست.
جزایر توکیو عموماً از جزایر آتشفشانی تشکیل شدهاست. در جزایر ایزوی توکیو هنوز هم تعداد زیادی آتشفشان فعال وجود دارد. از جمله میتوان از کوه اویاما در جزیرهٔ میاکه جیما نام برد که از ۲۰۰۰ سال پیش از نظر آتشفشانی فعال بودهاست. کوه میهارا در جزیره ایزو اوشیما نیز بهتازگی در سال ۱۹۸۶ میلادی فوران کردهاست. جزایر اوگاساوارای توکیو از اکوسیستم ویژهای برخوردار هستند و گونههای بسیار نادر گیاهی و جانوری در این جزایر یافت میشود.
تقسیمات شهری توکیو
اگرچه این شهر یک شهر جهانی محسوب میشود، اما از نظر فنی یک شهر نیست. هیچ شهری در ژاپن به نام توکیو وجود ندارد. در واقع، توکیو به عنوان یک کلانشهر، شبیه به یک استان در ژاپن تعیین شدهاست. از نظر تقسیمات اداری، توکیو به ۲۳ منطقه، ۲۶ شهر، ۵ شهرستان و ۸ روستا تقسیم میشود.
از نظر جغرافیایی شهر توکیو بهطور کلی به سه منطقهٔ بزرگ تقسیم میشود:
مناطق ویژه توکیو که شامل ۲۳ منطقه است.
منطقهٔ تاما جمعاً شامل ۳۰ بخش است.
جزایر توکیو که دو بخش دارد: جزایر ایزو و جزایر اوگاساوارا. هر یک از این دو بخش شامل جزایر کوچکتری میشوند که بیشتر غیرمسکونی هستند. در ۹ جزیرهٔ اصلی و مهم آن، تشکیلات اداری و شهری وجود دارد و جزایر کوچکتر اطراف جزئی از این جزایر اصلی شمرده میشوند.
نام مناطق شهرها، شهرستانها و روستاها
{| class="wikitable"
|-
|style="width:15%" | مناطق ویژه توکیو || colspan="2" | آداچی آراکاوا بونکیو چیودا چوئو ادوگاوا ایتاباشی کاتسوشیکا کیتا کوتو مگورو میناتو ناکانو نریما اوتا ستاگایا شیبویا شیناگاوا شینجوکو سوگینامی سومیدا توشیما تایتو
|-
| rowspan="2" | منطقه تاما || style="width:15%" | شهرهای تاما || هاچیاوجی تاچیکاوا موساشینو میتاکا اومه فوچو آکیشیما چوفو ماچیدا کوگانهای کودائیرا هینو هیگاشیمورایاما کوکوبونجی کونیتاچی فوسا کومائه هیگاشییاماتو کیوسه هیگاشیکورومه موساشیمورایاما تاما ایناگی هامورا آکیرونو نیشیتوکیو
|-
| style="width:15%" | بخش تامای غربی ||میزوهو (شهرستان) هینوده (شهرستان) اوکوتاما (شهرستان) هینوهارا (روستا)
|-
| rowspan="4" | جزایر توکیو || بخش ایزواوشیما || ایزو اوشیما (شهرستان) توشیما(روستا) نیایجیما (روستا) کوزوشیما (روستا)
|-
|| بخش میاکه ||میاکه جیما (روستا) میکوراجیما (روستا)
|-
|| بخش هاچیجو || هاچیجوجیما (شهرستان) آئوگاشیما (روستا)
|-
|| بخش اوگاساوارا || اوگاساوارامورا (روستا)
|}
دریاچهها و کوهها
دو دریاچهٔ مصنوعی به نامهای دریاچهٔ اوکوتاما و دریاچهٔ تاما دریاچههای توکیو هستند.
دریاچهٔ اوکوتاما که در منطقهٔ اوکوتامای توکیو و روستای تابایاما در استان یاماناشی واقع شده و در حال حاضر بزرگترین مخزن آب آشامیدنی در ژاپن بهشمار میآید.
دریاچهٔ تاما در هیگاشییاماتو واقع شده و بزرگترین دریاچهٔ درونی توکیو بهشمار میآید.
با اینکه یاما به معنی کوه در نقشهٔ مناطق ویژه توکیو بسیار به چشم میخورد، هیچ کوهی در این مناطق وجود ندارد و کوههای توکیو همگی در دو منطقهٔ هاچیاوجی و منطقهٔ اوکوتاما متمرکز شدهاند.
کوه کوموتوری با ارتفاع ۲۰۱۷ متر از سطح دریا، بلندترین کوه توکیو است.
پارکهای طبیعی
پارکهای طبیعی ۳۶٫۳ درصد مساحت کل توکیو را تشکیل میدهند و از نظر وسعت پارکهای طبیعی، توکیو پس از استان شیگا جایگاه دوم را در ژاپن به خود اختصاص دادهاست. به علت کاشت بیرویهٔ درختان سرو در این جنگلها، در فصل بهار مقدار انبوهی از گرده این درختان در هوا پخش میشود و موجب پدیدار شدن علائم آلرژی مانند سوزش چشم و ریزش اشک و آب بینی در شهروندان میگردد. تعداد کسانی که از حساسیت به گرده رنج میبرند، هر ساله رو به افزایش است و در سالهای اخیر این مشکل به یکی از چالشهای بزرگ زیستمحیطی توکیو تبدیل شدهاست.
رودخانهها
رودخانههای توکیو به دلیل توپوگرافی آن، عموماً از قسمت غربی سرچشمه میگیرند و به خلیج توکیو میریزند. ۱۰۷ رودخانه به طول تقریب حدود ۸۵۸ کیلومتر در توکیو جاری هستند. از این تعداد، ۹۲ رودخانه به عنوان رودخانههای درجه یک و ۱۵ رودخانه به عنوان رودخانههای درجه دو توسط فرماندار توکیو تعیین شدهاست. چهار حوضه رودخانهایِ تونهگاوا، آراکاوا، تاماگاوا و تسورومیگاوا در منطقه بزرگ توکیو وجود دارد و تعداد زیادی رودخانه و نهرهای کوچکتر از این رودخانهها سرچشمه میگیرند.
آب و هوا
اکثر استان توکیو در منطقه آب و هوای نیمه گرمسیری مرطوب قرار دارند، با تابستانهای گرم و مرطوب و زمستانهای معتدل تا خنک با دورههای گاهی سرد. گرمترین ماه اوت است که میانگین آن ۲۶٫۹ درجه سانتی گراد (۸۰٫۴ درجه فارنهایت) است. سردترین ماه ژانویه است که میانگین آن ۵٫۴ درجه سانتی گراد (۴۱٫۷ درجه فارنهایت) است. رکورد پایین دمای ۹٫۲- درجه سانتیگراد (۱۵٫۴ درجه فارنهایت) در ۱۳ ژانویه ۱۸۷۶ بود. بالاترین رکورد در ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۴، ۳۹٫۵ درجه سانتیگراد (۱۰۳٫۱ درجه فارنهایت) بود.
میانگین بارندگی سالانه نزدیک به ۱۶۰۰ میلیمتر (۶۳٫۰ اینچ)، با تابستان مرطوبتر و زمستان خشکتر است. بارش برف پراکندهاست و تقریباً در طی یک سال اتفاق میافتد. توکیو اغلب هر سال شاهد طوفان است و تعداد کمی از آنها قوی هستند. مرطوبترین ماه از زمان شروع رکوردها در سال ۱۸۷۶، اکتبر ۲۰۰۴ بود، با ۷۸۰ میلیمتر (۳۰ اینچ) باران، از جمله ۲۷۰٫۵ میلیمتر (۱۰٫۶۵ اینچ) در نهم همان ماه. آخرین چهار ماه ثبت شده برای مشاهده بدون بارندگی دسامبر ۱۹۹۵ است. Annual بارندگی از در سال ۱۹۸۴ تا در ۱۹۳۸ متغیر بودهاست.
جمعیت
توکیو دارای بالاترین نرخ تراکم جمعیت در ژاپن است. طبق سرشماری در سال ۱۹۵۵ میلادی، جمعیت توکیو ۶٬۹۶۹٬۱۰۴ نفر بودهاست که پس از آن تا ۱۹۷۰ میلادی هر ساله بین ۳۰۰٬۰۰۰ تا ۴۰۰٬۰۰۰ هزار نفر، بر جمعیت این شهر افزوده شدهاست. توکیو حداکثر افزایش جمعیت را در سال ۱۹۸۷ میلادی داشتهاست و پس از آن میزان افزایش جمعیت در حد ۲۰۰٬۰۰۰ نفر در سال ثابت باقی ماندهاست. بر اساس سرشماری سال ۱۹۴۵ میلادی ۱۳ درصد جمعیت ژاپن در منطقه شهری توکیو ساکن بودهاند که این میزان در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۲۶٫۹ درصد کل جمعیت ژاپن رسیدهاست.
در طی روز به تعداد جمعیت توکیو بیش از دو و نیم میلیون نفر افزوده میشود. این افزایش جمعیت بهخاطر رفتوآمد شاغلان، کارگران و دانشجویان است که در مناطق مجاور توکیو مسکن دارند و بعد از پایان ساعات کاری از توکیو خارج میشوند. در ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی ۵۷۷٬۳۲۹ نفر از اتباع بیگانه بهطور قانونی مقیم توکیو بودند.
در سال ۲۰۲۰، محدوده شهری توکیو با ۱۴٫۰۵ میلیون نفر در میان ۴۷ استان ژاپن، بیشترین جمعیت را داشت.در حالی که ژاپن در حال حاضر کاهش جمعیت را تجربه میکند، توکیو یک استثنا است و همچنان در حال رشد است. توکیو حدود ۱۰ درصد از جمعیت ژاپن را در خود جای دادهاست. اگر منطقه بزرگتر متروی توکیو، استان کاناگاوا، استان سایتاما و استان چیبا را در نظر بگیرید، کل جمعیت منطقه شهری توکیو به ۳۸ میلیون نفر میرسد. در سال ۲۰۲۰ کل جمعیت ژاپن حدود ۱۲۷ میلیون نفر است، بنابراین این ۳۰ درصد جمعیت کشور است و توکیو را به پرجمعیتترین منطقه شهری در جهان تبدیل میکند.
دولت شهری توکیو برآورد کرد که جمعیت توکیو در سال ۲۰۳۰ به ۱۴٫۲۴ میلیون نفر خواهد رسید و سپس شروع به کاهش خواهد کرد. در مقایسه با تخمین قبلی در سال ۲۰۲۱، شروع کاهش جمعیت پنج سال به تعویق افتادهاست، اما دولت شهری اعلام کرد: "کاهش جمعیت حتی در پایتخت، توکیو، اجتنابناپذیر است.
بر اساس سرشماری سال ۲۰۲۰، بیش از نیمی از خانوادهها در توکیو تنها زندگی میکنند. خانوارهای تک نفره ۳ میلیون و ۶۲۵ هزار و ۸۱۰ خانوار را تشکیل میدهند که ۵۰٫۲۶ درصد از کل خانوارهای عمومی را تشکیل میدهند که برای اولین بار از نصف میگذرد. افزایش تعداد خانوارهای تک نفره تحت تأثیر افزایش تعداد سالمندانی است که به دلیل مرگ همسرشان تنها زندگی میکنند و همچنین به دلیل افزایش تعداد افراد مجرد و کاهش نسبت والدین سالمندی است که با فرزندان خود زندگی میکنند. از سوی دیگر، توکیو همچنین دارای تعداد زیادی از خانوادههای جوان و تک نفره است، مانند کسانی که برای کار یا تحصیلات عالی به این شهر نقل مکان کردهاند.
اداره و مدیریت
دولت شهری توکیو
قدرت قانونگذاری در کلانشهر بر عهده مجمع شهری توکیو است که متشکل از ۱۲۷ عضو است که برای دورههای ۴ ساله انتخاب میشوند. مقام منتخب اصلی فرماندار توکیو است که بر تعدادی از کمیسیونهای اداری، از جمله آتشنشانی و کمیسیونهای امور عمومی، اختیار دارد. هر یک از ۲۳ بخش ویژه دارای یک شورا و یک رئیس منتخب مردم است که اختیارات محدودی بر مسائل محلی دارد.
در میان فرمانداران متوالی توکیو، به جز ریوکیچی مینوبه (فرماندار از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۹)، که توسط حزب سوسیالیست ژاپن و حزب کمونیست توصیه شده بود، سایر فرمانداران همگی محافظه کار هستند. پس از استعفای شینتارو ایشیهارا به عنوان فرماندار توکیو در سال ۲۰۱۲، نائوکی اینوسه معاون سابق فرماندار توکیو با بیش از ۶۵ درصد آرا در انتخابات فرمانداری توکیو در سال ۲۰۱۲ انتخاب شد. با این حال، Inose در پایان سال ۲۰۱۳ به دلیل رسوایی مالی استعفا داد. در سال ۲۰۱۶ خانم یوریکو کوایکه به پیروزی بزرگی دست یافت و با کسب بیش از یک سوم آرا، فرماندار توکیو شد. در سال ۲۰۲۰، کویکه نزدیک به ۶۰ درصد آرا را به دست آورد و با موفقیت دوباره به عنوان فرماندار انتخاب شد.
مدیریت آب
نبرد توکیو با سیل به تاریخ آن بازمیگردد. این شهر در دشت کانتو قرار دارد که پنج سیستم رودخانهای و دهها رودخانه مجزا از آن عبور میکنند. رودخانههای توکیو در بیشتر سال بسیار زیبا هستند اما میتوانند در مواقع بارندگیهای شدید خطرآفرین باشند. تیفون کاتلین در سال ۱۹۴۷ رخ داد و حدود ۳۱۰۰۰ خانه را در توکیو ویران کرد و ۱۱۰۰ نفر را کشت. یک دهه بعد تیفون ایدا (۱۹۵۸) زمانی که حدود ۴۰۰ میلیمتر باران در یک هفته بارید، شهر را ویران کرد پس از آن بود که دولت ژاپن تعهدات پولی خود را برای مدیریت آب توکیو افزایش داد. پس از دههها برنامهریزی برای کنترل سیل و ساخت و سازهای بیوقفه، پایتخت ژاپن اکنون دهها سد، مخزن و خاکریز دارد. در این راستا در سال ۲۰۰۶ پس از ۱۳ سال کار کانال تخلیه زیرزمینی بیرونی منطقه متروپولیتن تکمیل شد. کانال تخلیه زیرزمینی بیرونی منطقه متروپولیتن بزرگترین سرریز رودخانه زیرزمینی جهان برای جلوگیری از سیل است. طول آن ۶٫۳ کیلومتر، پهنا حدود ۱۰ متر و عمق آن حدود ۵۰ متر است و در زیر مسیر رودخانه بین ادوگاوا، ناکاگاوا و اوتوشی فوروتونه گاوا که در استان سایتاما قرار دارد، ساخته شدهاست. در صورت طغیان رودخانههای کوچک و متوسط، بخشی از آب از طریق این کانال به ادوگاوا تخلیه میشود. با تکمیل کانال تخلیه زیرزمینی بیرونی منطقه متروپولیتن، تعداد خانههای آبگرفته در اطراف رودها و خسارات ناشی از آن بسیار کاهش یافتهاست.
آمادهسازی برای زلزله
ژاپن کشوری است که به خاطر تعداد زیاد زمین لرزههایش شناخته شدهاست. علیرغم خطر دائمی زلزله ویرانگر، توکیو در سال ۲۰۱۷ بر اساس شاخص شهرهای ایمن واحد اطلاعات اکونومیست به عنوان امنترین شهر جهان معرفی شدو قوانین ملی حاکم بر ضوابط ساخت و ساز ساختمانها بیان میکند که ساختمانها باید حداقل آسیب را در زلزلههای متوسط داشته باشند و ساختمان نباید در معرض ریزش در یک زلزله بزرگ باشد. طبق یک مطالعه توسط دانشگاه توکیو، ۸۷٪ از ساختمانها در کلانشهر با این الزامات مطابقت دارند. آسمانخراشهای جدید دارای انواع دستگاههای ضد لرزه هستند، از جمله «جاذبههای شوک» بزرگ که مانند آونگ عمل میکنند و مشابه ضربهگیرها به امواج ناشی از زلزله واکنش نشان میدهند.
حفظ محیطزیست
توکیو نمونهای از یک «پدیده جزیره گرمایی شهری» است. این پدیدهای است که در آن دمای هوای یک بخش در داخل شهر بهطور قابل توجهی نسبت به حومه شهر افزایش مییابد. یکی از عوامل مؤثر در افزایش وقوع بارانهای سیل آسا در مناطق شهری است. طبق گفته دولت شهری توکیو، میانگین دمای سالانه حدود ۳ درجه سانتیگراد در طول صد سال گذشته افزایش یافتهاست. توکیو به عنوان «نمونه قابل مشاهده از رابطه بین رشد شهری و آب و هوا» ذکر شدهاست.
در سال ۲۰۰۷، توکیو «پروژه ۱۰ ساله توکیو سبز» را تصویب کرد تا سال ۲۰۱۷ محقق شود. هدف از آن افزایش درختان کنار جاده ای در توکیو به یک میلیون (از ۴۸۰۰۰۰) و اضافه کردن ۱۰۰۰ هکتار (ده کیلومتر مربع) بود.
زبالههای این کلانشهر به پنج دسته قابل سوختن، غیرقابل سوختن، بازیافت، بطریهای پلی اتیلن و اقلام بزرگ تقسیم میشوند (برای ورود به این دسته، ابعاد کالا باید ۳۰*۳۰*۳۰ سانتیمتر باشد). در توکیو هیچ سطل زباله در خیابانها وجود ندارد، زیرا سطلهای خیابان پس از حمله تروریستی با گاز سارین در متروی توکیو در سال ۱۹۹۵ جمعآوری شدند. بمبها در سطل زباله ایستگاهها کارگذاری شده بودند. از آن زمان، زبالهها تنها به میزان محدود در سطح شهر ریخته و یافت شدند. با توجه به این واقعیت، مردم باید زبالههای خود را به خانه منتقل کنند تا برای جمعآوری انتخابی آماده شوند. توکیو در برخی از ۲۳ بخش ویژه خود کارخانههای بازیافت دارد که اکثر آنها توسط شرکتهای خصوصی اداره میشوند که اصلیترین آنها در میناتو قرار دارد.[94]
صنعت بازیافت اهمیت قابل توجهی در کلانشهر دارد. دولت میگوید که استراتژی (بازیافت، کاهش و استفاده مجدد) را ترویج میکند. هر هفته، هزاران سطل پلاستیکی در خیابانهای توکیو برای جمعآوری مواد قابل بازیافت قرار میگیرد. در ادارات، سوپرمارکتها، ایستگاههای قطار و سایر تأسیسات، زبالهها با دقت جدا شده و در ظروف مناسب قرار میگیرند.
فرهنگ
توکیو شهری مدرن است و اطلاعات و فرهنگ لازم برای زندگی کردن در آن رو به گسترش است. با این وجود شهری تاریخی و وارث فرهنگی سنتی نیز هست. ژاپن کشوری است که سنتهایی نظیر کابوکی، بونراکو (خیمه شب بازی ژاپنی)، راکوگو (یک نوع کمدی)، نیهون بویو (رقصهای سنتی ژاپنی)، ایکبانا (گلآرایی ژاپنی) و مراسم چای ژاپنی در آن هنوز پابرجا مانده و رواج دارد. یکی از مراکزی که نقش مهمی در رونق کابوکی و دیگر هنرهای نمایشی سنتی ژاپن ایفا میکند، تئاتر ملی ژاپن است. تئاتر ملی ژاپن علاوه بر این، یکی از مراکز مهم تحقیق در مورد سنتهای ژاپن نیز بهشمار میرود. کابوکی-زا در گینزا نیز از دیگر مکانهایی است که در همه ایام سال کابوکی در آن اجرا میشود.
از محلهای مشهور برگزاری کنسرتهای بزرگ میتوان از نیپون بودوکان که به اختصار بودوکان نامیده میشود، نام برد. بودوکان در اصل سالن جودو است اما تاکنون محل برگزاری کنسرتهای بسیاری از خوانندگان ژاپنی و غیر ژاپنی بودهاست و آلبومهای بسیاری به نام اجرای زنده در بودوکان وجود دارد. گروه انگلیسی بیتلز نخستین گروه راک بودند که در این ورزشگاه کنسرت اجرا کردند.
عنوان میشود که توکیو از نظر فرهنگی متنوعترین شهر جهان است و شهری است که در آن بهانهای برای حوصله سر رفتن وجود ندارد. توکیو بر فرهنگ ژاپن تسلط دارد شاید فرانسه و پاریس آن نمونه مشابهی باشند، اما نمیتوان از این قبیل در جهان زیاد یافت. یک سوم دانشگاههای این کشور در توکیوی بزرگ قرار دارند. بیشتر نویسندگان، روزنامهنگاران و افکارسازان در توکیوی بزرگ زندگی میکنند. مهمترین مؤسسات فرهنگی (مانند موزه ملی توکیو، کتابخانه شورای ملی ژاپن، تئاتر ملی جدید توکیو و موزه هنر متروپولیتن توکیو) در نزدیکی ادارههای دولتی ملی یا در اوئنو یافت میشوند.
همچنین در توکیو ۲۵۳ سینما که بیشتر به صورت مجتمع سینمایی هستند، وجود دارد. این تعداد سینما مجموعاً دارای ۳۶۴ سالن سینما هستند.
بر اساس آمار سال ۲۰۱۸، ۳۸۴ کتابخانه در توکیو وجود دارد و تعداد کتابخانهها در ازای یک میلیون نفر جمعیت ۲۹ کتابخانه بودهاست.
۵ شبکه با نامهای نیپون تلویژنیا (NTV)، توکیو برودکاستینگ سیستم (TBS)، فوجی تلویژن، تیوی آساهی و تیوی توکیو شبکههای اصلی تلویزیون توکیو هستند. سه انتشارت به نام انتشارات کودانشا، انتشارات شوگاکوکان و انتشارات شوئیشا بزرگترین شرکتهای انتشاراتی توکیو هستند.
فرهنگ غذایی
توکیو دارای تعداد زیادی رستوران است که از شهرهای بزرگی مانند پاریس و نیویورک پیشی گرفتهاست، منطقه شهری توکیو بیش از ۱۳۷۰۰۰ رستوران دارد. در کتاب راهنمای میشلن (راهنمای غذاخوریهای خوب) که در نوامبر سال ۲۰۲۳ چاپ شد، در مجموع ۲۰۰ رستوران و غذاخوری ستارهدار در این شهر وجود دارد که ۱۲ رستوران سه ستاره، ۳۹ رستوران دو ستاره و ۱۴۹ رستوران یک ستاره هستند.
غذاهای معرف سوبا، نودل سرد، که در توکیو بهترین است، تمپورا اودن و سوشی هستند.
دین
۱۵ درصد از اراضی شهر ادو تحت تسلط معابد و زیارتگاهها بود، به این علت میتوان دریافت که نیروهای مذهبی نقش مهمی در دوره ادو داشتند. در مقایسه با شینتو، بودیسم تأثیر بسیار بیشتری در ادو داشت. فرقههای بودایی ذن، تندای، فرقه جودو و شینگون تأثیرگذارترین فرقههای بودایی در ادو بودند. از آنجایی که رهبران معابد در دوره ادو مجبور به پرداخت مالیات نبودند، بسیاری از معابد یا مناطق مجاور آن از نظر تجاری توسعه یافتند و به مراکز سرگرمی، فرهنگ و گشت و گذار تبدیل شدند. با این حال، در دوره اصلاحات میجی، به دلیل سیاست دولت مبنی بر تضعیفسازی بودیسم، نیروهای بودایی سرکوب شدند و برخی از معابد بزرگ مانند معبد کانائی و معبد زوجو به عنوان پارک طبقهبندی شدند. در همان زمان، بسیاری از زیارتگاههای مربوط به خانواده سلطنتی و سربازان مانند معبد میجی، معبد یاسوکونی، معبد توگو و معبد نوگی در توکیو ظاهر شدند.
آموزش عالی
بر اساس آمار سال ۲۰۲۳ میلادی، به غیر از ۲۰ دانشگاه ملی و دولتی، توکیو شامل ۱۳۰ دانشگاه خصوصی و کالجهای مختلف میباشد.
چند دانشگاه زیر نمونهای از دانشگاههای معتبر توکیو هستند.
دانشگاه توکیو در منطقهٔ بونکئوی توکیو واقع شدهاست. دانشگاه توکیو در سال ۱۸۷۷ میلادی تأسیس شده و قدیمیترین دانشگاه عمومی ژاپن است. این دانشگاه دارای ده دانشکدهٔ حقوق، پزشکی، مهندسی، ادبیات، علم، کشاورزی، اقتصاد، هنر، آموزش و پرورش و داروسازی است. دانشگاه توکیو در ردهٔ نخست دانشگاههای معتبر در آسیا و در ردهٔ بیستم دانشگاههای معتبر در جهان قرار گرفتهاست. این دانشگاه هر ساله بهطور متوسط در حدود ۳۰ هزار دانشجو دارد.
دانشگاه واسدا در سال ۱۸۸۲ میلادی تأسیس شدهاست و قدیمیترین دانشگاه خصوصی ژاپن بهشمار میرود. در غرب توکیو و در منطقهٔ شینجوکو واقع شدهاست و دارای ۱۳ دانشکده میباشد. این دانشگاه بهطور تقریبی در حدود ۵۰ هزار دانشجو دارد.
انستیتوی تکنولوژی توکیو در سال ۱۹۲۹ میلادی تأسیس شدهاست و دارای ۳ دانشکده میباشد.
دانشگاه کیئو در سال ۱۸۵۸ میلادی تأسیس شدهاست و دارای ۱۰ دانشکده میباشد.
دانشگاه هیتوتسوباشی در سال ۱۸۷۵ میلادی تأسیس شدهاست و دارای ۴ دانشکدهٔ بازرگانی، اقتصاد، حقوق و جامعهشناسی میباشد. این دانشگاه بهطور تقریبی حدود ۶ هزار دانشجو دارد.
صنایع دستی سنتی
در حال حاضر ۴۲ مورد به عنوان صنایع دستی سنتی توکیو تعیین شدهاست. هنر برش شیشه ادو کیریکو، کیمونوی ادو کومون، زیورآلات ساخته شده با پوسته لاکپشت به نام «ادوبکّو» از این جمله هستند.
خرده فرهنگ
فضای اجتماعی تساهلآمیز توکیو را به محیطی تبدیل میکند که امکان به وجود آمدن بسیاری از پدیدههای فرهنگی در آن امکانپذیر است. منطقه آکیهابارا بین ایستگاه توکیو و ایستگاه اوئنو در اوایل دوران پس از جنگ به یک شهر الکترونیک تبدیل شد و هنوز هم مغازههای کوچک زیادی وجود دارند که قطعات الکترونیکی ویژه میفروشند. پس از دهه ۱۹۸۰، با محبوبیت کنسول بازی ویدئویی خانگی، آکیهابارا به مکانی مقدس برای دوستداران بازی و پس از آن به مرکز فرهنگ اوتاکو تبدیل شد. علاوه بر فروشگاههایی که محصولات مرتبط با ای سی جی (خرده فرهنگ) (انیمه، مانگا و بازی ویدئویی) را در منطقه آکیهابارا میفروشند، فروشگاههای خدماتی زیادی برای اوتاکوها مانند کافههای خدمتکار نیز وجود دارد. مانند آکیهابارا، ایکهبوکورو و ناکانو نیز به خاطر فرهنگ اوتاکو معروف هستند. منطقه شیموکیتازاوا که به خاطر خرده فرهنگ موسیقی و تئاتر شهرت دارد، توسط مجله مسافرتی تایم اوت به عنوان دومین محله جالب در جهان انتخاب شد.
فرهنگ عامه
توکیو به شهر اصلی بسیاری از فیلمهای بزرگ نه تنها در سینمای ژاپن، بلکه در سینمای غرب نیز تبدیل شدهاست. یکی از معروفترین آنها فیلم گودزیلا است که دارای مجموعه ای از دهها فیلم است. برخی از این فیلمها عبارتند از بیگانه (فیلم ۲۰۱۸)، سرگردان در توکیو، به خلأ وارد شو، بیل را بکش، سوناتای توکیو، گمشده در ترجمه،سگ ولگرد (فیلم ۱۹۴۹)، تشییع جنازه گلهای رز، داستان توکیو، پدرخواندههای توکیو، مثل یک عاشق، شکوفههای گیلاس، دزدان فروشگاه، توکیو!، بهشت و دوزخ و تامپوپو.
نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی برخی از رمانهای خود را در توکیو (از جمله جنگل نروژی) نوشتهاست و دو رمان اول دیوید میچل (شماره ۹ رؤیا و سایهنویس نوشتهشده) این شهر را به تصویر میکشند. کارل رندال، نقاش معاصر بریتانیایی، ۱۰ سال به عنوان یک هنرمند در توکیو زندگی کرد و مجموعهای از آثار را خلق کرد که خیابانهای شلوغ و فضاهای عمومی شهر را به تصویر میکشید.
ورزش
از سه ورزش سومو، بیس بال و فوتبال میتوان به عنوان پر طرفدارترین ورزشها در بین مردم ژاپن نام برد. مسابقات رسمی سومو هر ساله در سه نوبت و در ماههای ژانویه، مه و سپتامبر در ورزشگاه ریوگوکو کوکوگیکان که به سومو اختصاص دارد، برگزار میشود.
توکیو دو تیم حرفهای بیس بال دارد. تیم بیسبال یومیوری جاینتس که مسابقات خانگی آن در ورزشگاه توکیو دم انجام میشود و تیم بیسبال توکیو یاکولت سوواروز که مسابقات خانگی آن در ورزشگاه میجی جینگو برگزار میشود.
دو باشگاه برتر فوتبال توکیو به نامهای باشگاه اف. سی توکیو و توکیو وردی هر دو در ورزشگاه آجینوموتو واقع در چوفو بازیهای خانگی خود را انجام میدهند.
یکی از رویدادهای مهم ورزشی شهر توکیو ماراتون است. روز برگزاری این رویداد هر ساله از طرف برگزارکنندگان اعلام میشود و طی آن حداکثر تا ۲۵٬۰۰۰ هزار نفر در بخش ماراتون اصلی به طول ۴۲ کیلومتر و ۵۰۰۰ نفر در طول مسیری به طول ۱۰ کیلومتر به رقابت میپردازند. این رقابت در سطح بینالمللی انجام میشود و شرکت در آن برای همه آزاد است.
المپیک ۲۰۲۰
توکیو به همراه شهرهای مادرید و استانبول نامزد میزبانی المپیک ۲۰۲۰ بودند که در نهایت پس از حذف اسپانیا در دور اول، در اوت ۲۰۱۳ توکیو با کسب ۶۰ رأی در مقابل ۳۶ رأی استانبول، میزبانی المپیک سال ۲۰۲۰ را بر عهده گرفت.
بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۰ در ابتدا قرار بود از ۲۴ ژوئیه تا ۹ اوت ۲۰۲۰ برگزار شود، اما در مارس ۲۰۲۰ به دلیل دنیاگیری کووید-۱۹ به تعویق افتاد سرانجام این بازیها بدون تماشاچی برای سال ۲۰۲۱ برنامهریزی مجدد شد.
اقتصاد
توکیو پس از نیویورک دومین شهر ثروتمند جهان است. معدن و تولید کمتر از نیمی از میانگین ژاپن در اقتصاد توکیو را تشکیل میدهد، در حالی که موقعیتهای عمدهفروشی و خردهفروشی، اطلاعات و ارتباطات، بیمه مالی و خدمات تخصصی در اقتصاد توکیو بهطور قابل توجهی بالاتر از میانگین ژاپن است. در سال ۲۰۲۰ در میان فورچون جهانی ۵۰۰، توکیو در میان برترینهای جهان قرار دارد. از پانصد شرکت برتر جهان، دفتر مرکزی ۳۸ شرکت در توکیو واقع بودند که تقریباً دوبرابر تعداد شرکتها در شهر بعدی یعنی پاریس میباشد. بورس اوراق بهادار توکیو با نام «توشو» نیز شناخته میشود، در سال ۲۰۲۲ از نظر سرمایه ششمین مقام را در بین بورس اوراق بهادار جهان داراست. توشو بیش از ۳۵۰۰ شرکت فهرست شده دارد که ارزش بازار تجمعی آنها بیش از ۵٫۶۷ تریلیون دلار است.
منطقه کلانشهری توکیو از نظر تولید ناخالص داخلی در رتبه اول جهان قرار دارد و نیم قرن است که جایگاه اول را به خود اختصاص دادهاست. نیویورک در جایگاه دوم قرار دارد.
صنعت
توکیو نقش مرکز صنعتی پیشرو در کشور را به دارد. این منطقه دارای یک پایگاه تولیدی بسیار متنوع است. صنایع سنگین - مانند فلزات، مواد شیمیایی، ماشین آلات، تجهیزات حمل و نقل و پالایش نفت - در چیبا، کاواساکی و یوکوهاما متمرکز شدهاند. توکیو به شدت به سمت صنعت سبک تمایل دارد. به عنوان مثال، بیشتر کتابهای ژاپن و بسیاری از تجهیزات الکترونیکی در آنجا تولید میشوند.
بازرگانی و مالی
نزدیکی به ادارات دولتی دلیل مهمی برای نگه داشتن یک دفتر در توکیو است حتی شرکتهایی که کارخانههایی در جاهای دیگر دارند، دفاتر بزرگی در توکیو دارند و محل مناسب برای داشتن دفتر مارونوئوچی است. نیهونباشی، مقر اصلی مراکز تجاری و مالی است. بانک ژاپن و بورس اوراق بهادار توکیو، دو مؤسسه مالی مهم ژاپن، در آنجا قرار دارند.
کشاورزی
در سال ۲۰۱۳ سطح زمین زیر کشت توکیو ۷۴۰۰ هکتار است که معادل ۳٫۴ درصد از کل مساحت توکیو است. تا سال ۲۰۱۵ در توکیو ۱۱۲۲۴ خانوار مزرعه دار وجود دارد و جمعیت فعال کشاورزان تجاری ۱۰۹۸۳ نفر است. از این تعداد بیش از ۵۰ درصد افراد بالای ۶۵ سال هستند. سبزیجات حدود ۶۰ درصد از کشاورزی توکیو را تشکیل میدهند. ترب سفید (۱۱۰۰۰ تن؛ ۰٫۸ درصد سهم) و کلم برگ (۱۰۰۰۰ تن؛ ۰٫۷ درصد سهم) و کوماتسونا ۸۶۰۰ تن بالاترین میزان تولید را در بین سبزیجات دارد. سبزیجاتی نیز وجود دارد که توکیو بیشترین سهم برداشت را در ژاپن دارد، مانند شابانک که ۴۴ تن (۲۳ درصد) از ۱۹۴ تن محصول کشور، در توکیو برداشت میشود.
بازار مسکن و مستغلات
قبل از اینکه ژاپن وارد رکود اقتصادی طولانی مدت خود شود. قیمت زمین در آن زمان آنقدر بالا بود که ارزش قصر امپراتوری توکیو از تمام زمینهای کالیفرنیا بیشتر بود. قیمت آپارتمان در پی ترکیدن حباب اقتصادی سقوط کرد و تنها در پنج سال بیش از یک سوم از ارزش خود را از دست داد و تا دو دهه بعد تا حد زیادی ثابت ماند اما در سالهای پس از روی کار آمدن شینزو آبه، نخستوزیر وقت ژاپن در سال ۲۰۱۲، قیمتهای جدید آپارتمانها رو به افزایش یافت. در سال ۲۰۲۱ قیمت آپارتمانهای نوساز در توکیو رکورد ۳۰ ساله را شکست، زیرا افزایش تقاضا از سوی خانوارهای که دارای درآمد دوگانه زن و شوهر هستند و افزایش هزینههای ساخت و ساز باعث تقویت بازار مسکن پایتخت شدهاست. میانگین قیمت آپارتمانهای جدید در پایتخت ژاپن و مناطق اطراف آن در سال ۲۰۲۰ به ۶۲٫۶ میلیون ین (۵۵۰۰۰۰ دلار) رسید و بالاتر از ۶۱٫۲ میلیون ین در سال ۱۹۹۰ در اوج حباب اقتصادی قرار گرفت. افزایش اخیر همچنین به دلیل کمبود اخیر عرضه، تقاضا از سوی خریداران خارجی - به ویژه از چین - و همچنین علاقه بیشتر به محل زندگی بهتر بودهاست زیرا متخصصان شاغل به دلیل دورکاری زمان بیشتری را در خانه سپری میکنند.
ترابری
توکیو دارای فرودگاههای داخلی و بینالمللی و همچنین راههای جادهای و ریلی بسیار مجهزی میباشد. حمل و نقل عمومی در توکیو بسیار پاکیزه و کارآمد است. قطارها و متروی توکیو به عنوان اصلیترین بخش حمل و نقل عمومی فعالیت میکنند و در کنار این دو، اتوبوس، مونوریل و واگن برقی به عنوان مکمل فعالیت دارند.
فرودگاهها
توکیو دارای یک فرودگاه بینالمللی به نام فرودگاه بینالمللی توکیو و ۶ فرودگاه داخلی میباشد. پروازهای فرودگاههای داخلی توکیو مابین توکیو و چند جزیره از جزایر ایزو انجام میگیرد. فرودگاههای داخلی توکیو در منطقهٔ چوفو در توکیو و جزایر ایزو اوشیما، میاکه جیما، هاچیجوجیما، نیایجیما و کوزوشیما قرار دارند.
فرودگاه بینالمللی توکیو که بیشتر با نام فرودگاه بینالمللی هانهدا شناخته میشود، در جنوب منطقهٔ اوتا واقع شده و بزرگترین فرودگاه ژاپن میباشد. نقش اصلی این فرودگاه، جابهجایی مسافران داخلی ژاپن است. به علت نزدیکی به مناطق ویژه توکیو پروازهای ویژه مسئولان دولتی ژاپن و سران و مسئولان دیگر کشورها، از این فرودگاه انجام میپذیرد. از اکتبر سال
۲۰۱۰ میلادی ترمینال جدید بینالمللی در این فرودگاه آغاز بهکار کردهاست و پروازهای خارجی این فرودگاه رو به افزایش است. در سال ۲۰۲۳ فرودگاه بینالمللی هانهدا مقام دوم را به عنوان بهترین فرودگاههای آسیا و رتبه سوم بهترین فرودگاههای جهان را کسب کرد. در رده تمیزترین فرودگاههای جهان، هانهدا برای دهمین بار و هشتمین سال متوالی رتبه اول را کسب کرد، در حالی که در رده بهترین فرودگاههای داخلی جهان، برای یازدهمین سال متوالی رتبه اول را کسب کرد.
در حال حاضر بیشتر پروازهای بینالمللی در ژاپن در فرودگاه بینالمللی ناریتا واقع در استان چیبا انجام میشود. اکنون فاصلهٔ بین فرودگاه بینالمللی ناریتا تا ایستگاه توکیو که در مرکز توکیو قرار دارد با قطارهای تندرو با زمانی حدود یکساعت پیموده میشود.
راهآهن
خط یامانوته وابسته به جیآر به صورت یک دایره در قلب توکیو قرار گرفته و ایستگاههای اصلی و مهم توکیو را به یکدیگر متصل میکند. ایستگاههای توکیو، اوئنو، شیناگاوا، شیبویا، شینجوکو و ایکهبوکورو ایستگاههای ترمینال توکیو هستند. ایستگاه توکیو در مرکز توکیو قرار گرفته و به عنوان ایستگاه مرکزی شبکهٔ راهآهن ژاپن شمرده میشود. ایستگاه توکیو مبدأ خطوط شینکانسن است. این قطارهای تندرو فاصلهٔ بین توکیو تا شهرهای دیگر ژاپن را بسیار سریع طی میکنند. ایستگاه شینجوکو بالاترین تعداد مسافر روزانه را نه تنها در ژاپن بلکه در بین تمامی کشورهای جهان داراست. رتبهٔ دوم تعداد مسافران روزانه در جهان از آن ایستگاه ایکهبوکورو میباشد.
دو کارت اعتباری، سوئیکا و پاسمو تسهیلاتی هستند که جهت آسان شدن محاسبهٔ هزینهٔ سوار شدن به قطارها و اتوبوسهای توکیو به وجود آمدهاند. تهیهٔ این دو کارت بهآسانی توسط دستگاههای اتوماتیک خرید بلیت انجام میشود و هنگام خرید نیاز به ارائهٔ هیچ مدرکی نیست.
آزادراهها
در مرکز توکیو دو آزادراه کمربندی به نامهای آزادراه کمربندی توشین با علامت اختصاری C1 و آزادراه کمربندی چوئو با علامت اختصاری C2'وجود دارند که مهمترین آزادراههای توکیو بهشمار میآیند. آزادراه کمربندی توشین سرآغاز بزرگراه شماره ۱ آسیا شمرده میشود. این بزرگراه با نام اختصاری AH-1 پس از گذشتن از چندین کشور آسیایی سرانجام از ایران و ترکیه گذشته و در مرز ترکیه و بلغارستان خاتمه مییابد.
اتوبوس
اتوبوسها در توکیو توسط شرکتهای شهری و خصوصی اداره میشوند. در بخشهای توکیو، اتوبوس توئی که توسط اداره حملونقل شهری توکیو اداره میشود، طیف وسیعی از مسیرهای اتوبوس را دارد. اکثر شرکتهای خصوصی وابسته به خطوط راهآهن خصوصی بزرگ هستند، اما شرکتهای مستقلی نیز وجود دارند. این اتوبوسهای مسیر ثابت دارای یک سیستم نرخ ثابت هستند که هر چقدر در ۲۳ بخش ویژه پیش بروید تغییر نمیکند. کرایه شهری برای بزرگسالان ۲۱۰ ین است. در داخل توکیو مسافران از در جلو سوار اتوبوس میشوند و ابتدا کرایه را میپردازند.
از توکیو، میتوان با اتوبوسهای سریعالسیر به جاهای دیگر ژاپن به جز هوکایدو و اوکیناوا مسافرت کرد. در سال ۲۰۱۶، باستا شینجوکو بزرگترین پایانه مسافربری ژاپن، در خروجی جنوبی ایستگاه شینجوکو افتتاح شد. در سال اول، میانگین تعداد مسافر در روز ۲۸۰۰۰ نفر و میانگین تعداد حرکت اتوبوسهای سریعالسیر به خارج از توکیو در روز حدود ۱۴۷۰ بود.
مترو
مترو در توکیو از شرکت متروی توکیو و متروی توئی تشکیل شدهاست:
متروی توکیو در سال ۱۹۲۷ تأسیس شده و در سال ۲۰۲۰ دارای ۹ خط و ۱۸۰ ایستگاه و مسیری به طول میباشد.
متروی توئی – توسط اداره حمل و نقل توکیو اداره میشود و ۱۰۶ ایستگاه در چهار خط و مسیری به طول دارد.
علاوه بر این خطوط ریلی دیگری نیز وجود دارد که بهطور رسمی به عنوان مترو تعیین نشدهاند: مانند خط رینکای (نزدیک به ۱۰ کیلومتر از ۱۲٫۲ کیلومتر مسیر را از زیر زمین میرود)، خط راهآهن سریع تویو، خط راهآهن سریع سایتاما که بخشی از مسیر خود را از زیرزمین طی میکنند.
متروی یوکوهاما و خط میناتومیرای نیز در منطقه بزرگ توکیو فعالیت میکنند، اما مستقیماً به شبکه متروی توکیو متصل نیستند. متروی یوکوهاما دارای دو خط به نام خط آبی (یوکوهاما) و خط سبز (یوکوهاما) است.
حملونقل آبی
در دوره ادو، مرکز ادو با شبکهٔ کانالهای آبی طور متراکم پوشیده شده بود و حمل و نقل آبی نقش فوقالعاده مهمی در حمل و نقل و تدارکات ادو داشت. با این حال، پس از قرن بیستم، به دلیل پیشرفت شهرنشینی، شبکه آبراه در مرکز توکیو به سرعت کاهش یافت و تعداد زیادی از آبراهها برای ساخت جاده پر شدند.در حال حاضر، حمل و نقل اصلی آبی در توکیو مسیری است که سرزمین اصلی را با جزایر ایزو و جزایر اوگاساوارا متصل میکند.
ترمینال کروز بینالمللی توکیو در سال ۲۰۲۰ افتتاح شد و یک مرکز برای سفر در ژاپن و دروازهای برای بازدیدکنندگان از سراسر جهان است. این ترمینال با ساختمانی ۴ طبقه با مساحت زیربنای وسیع تقریباً ۱۹٫۰۰۰ متر مربع بنا شده که میتواند حتی بزرگترین کشتیهای تفریحی جهان را در خود جای دهد.
جاذبههای گردشگری
مکانهای دیدنی
کاخ امپراتوری توکیو یا کُوکیو قصر و قلعهای است که در منطقهٔ چیودا واقع شدهاست و در حدود ۱۵ دقیقه پیاده تا ایستگاه توکیو فاصله دارد. قسمت شرقی کاخ از سال ۱۹۶۸ میلادی تبدیل به پارکی به نام پارک کوکیو هیگاشی شدهاست. در قسمتهایی ازخندق چیدوریگافوچی در اطراف کاخ امکان قایقرانی برای گردشگران وجود دارد.
پارک شینجوکو گیوئن در منطقهٔ شینجوکو واقع شده و ۵۸٫۳ هکتار مساحت دارد. پارک شینجوکو گیوئن دارای ۱۵۰۰ درخت برای دیدن ساکورا یا شکوفهٔ گیلاس است و یکی از پارکهای معروف توکیو جهت دیدن ساکورا هنگام جشن شکوفههای گیلاس بهشمار میرود. در قسمتهای مختلف این پارک بزرگ، پارکهایی به شکل پارکهای انگلیسی، فرانسوی و ژاپنی طراحی شدهاند.
اودایبا به داشتن مناظر زیبای شبانه شهرت دارد. پل زیبای رینبو بریج، سه مرکز خرید ونوس فورت، دسک توکیو بیچ، آکواسیتی اودایبا، پارکهایی مانند پارک ساحلی اودایبا، پارک شیئوکازه، پارک دایبا و حمام آب معدنی اوادو-اونسن-منوگاتاری نمونههایی از جاهای دیدنی اودایبا هستند.
معبد سنسوجی در قرن هفتم میلادی ساخته شده و قدیمیترین معبد در توکیو است. این معبد در کنار رود سومیدا و در آساکوسا واقع شدهاست و پربازدیدترین معبد در سراسر ژاپن بهشمار میرود. بهطور میانگین سالانه حدود ۳۰ میلیون نفر از این معبد دیدن میکنند. در دو طرف مسیر پیادهروی داخل معبد حدود ۸۹ مغازه که عمدتاً سوغاتفروش هستند، جای گرفتهاند.
گردشگری در طبیعت
کوه تاکائو یکی از مراکز گردشگری معروف در منطقهٔ تامای توکیو است و در قسمت جنوب غربی هاچیاوجی قرار دارد. معبد تاکائوسان–یاکوئواین در نزدیکی قلهٔ این کوه واقع شدهاست. هر ساله بهطور متوسط در حدود ۲٫۶ میلیون نفر در تمام گروههای سنی از تاکائو بازدید میکنند. بنابر آمار، قلهٔ کوه تاکائو رتبهٔ نخست را از نظر تعداد صعودکنندگان در بین تمامی کوههای جهان داراست. در کتاب راهنمای میشلن این کوه تنها کوهی در توکیوست که با سه ستاره مشخص شدهاست.
کوه میتاکه در منطقه اومه قرار دارد. این کوه بهخاطر داشتن معبد موساشیمیتاکه بازدیدکنندگان زیادی دارد. درصورتیکه مسیر از ایستگاه قطار میتاکه آغاز شود، امکان استفاده از قطار کابلی تا معبد وجود دارد.
کوه جینبا در منطقهٔ هاچیاوجی واقع شدهاست. سمبل این کوه مجسمهٔ اسب سفید و بزرگی است که در مرکز محوطهٔ باز و وسیع قلهٔ کوه جینبا نصب شدهاست. این کوه بهخاطر چشماندازهای زیبایی که از قله دیده میشود، بین کوهنوردان محبوبیت دارد.
باغها و پارکها
پارک یادبود شووا با مساحت ۱۴۸ هکتار بزرگترین پارک توکیو است و در منطقه تاما قرار دارد.
از نظر بزرگی به ترتیب پارک میزوموتو با مساحت ۸۱ هکتار، پارک کاسایرینکای با مساحت ۷۹ هکتار، پارک هیکاریگائوکا با مساحت ۶۰ هکتار، پارک شینجوکو گیوئن با مساحت ۵۸ هکتار و پارک یویوگی با مساحت ۵۴ هکتار بزرگترین پارکهای مناطق ویژه توکیو محسوب میشوند.
موزهها
در توکیو جمعاً ۲۶۵ موزه و نمایشگاه آثار هنری کوچک و بزرگ وجود دارد. موزهٔ ملی توکیو در داخل پارک اوئنو جای دارد و قدیمیترین و بزرگترین موزهٔ کشور است. اکنون تعداد اشیای باارزش جمعآوری شده در موزه ملی توکیو از ۱۱۰ هزار قطعه فراتر رفتهاست. همچنین موزهٔ ملی هنر غرب و موزهٔ ملی طبیعت و علم نیز در اوئنو میباشند. مرکز ملی هنر توکیو در چیودا واقع شدهاست. موزهٔ ادو-توکیو در کنار ورزشگاه ریوگوکو کوکوگیکان قرار دارد و به تاریخ توکیو اختصاص دارد. موزهٔ جیبلی در داخل پارک اینوکاشیرا قرار گرفته و به انیمیشن اختصاص دارد. موزهٔ اورینتال و مرکز فرهنگ خاورمیانه در ژاپن موزههایی هستند که در آنها اشیایی مربوط به تاریخ ایران باستان به نمایش گذاشته شدهاست.
جشنها
توکیو جشنوارههای هنری، ورزشی و تفریحی متعددی دارد. جشنوارهٔ فیلم توکیو که بزرگترین رویداد سینمایی ژاپن بهشمار میرود، معمولاً در ماه اکتبر و در دو منطقهٔ روپونگی و شیبویای توکیو برگزار میشود. جایزه بزرگ این جشنواره به نام ساکورا'' به بهترین فیلم بخش مسابقه اهدا میشود. جشنواره فیلم توکیو توسط بنیاد توسعه بینالمللی سینمای ژاپن با همکاری و پشتیبانی دولت ژاپن برگزار میشود.
جشن کاندا، جشن سانئو، جشن فوکاگاوا سه جشن بزرگ ادو نامیده میشوند. جشن سانجا نیز از جشنهای معروف است که هر ساله در ماه مه به مدت سه روز در معبد آساکوسا برگزار میشود.
زمان شکوفایی شکوفههای گیلاس یا ساکورا، هنگام برگزاری جشن هانامی یا دیدن شکوفههاست. پارک شینجوکو گیوئن با داشتن ۶۵ گونهٔ مختلف درخت ساکورا، پارک اوئنو، پارک سومیدا، پارک اینوکاشیرا و پارک کوگانهای پارکهای برگزیدهٔ توکیو برای دیدن ساکورا هستند.
آتش بازی رود سومیدا یکی از بزرگترین آتش بازیهای پایتخت ژاپن است. این آتشبازی هر ساله در آخرین شنبهٔ ماه ژوئیه بر روی رود سومیدا برگزار میشود و در حدود یک میلیون نفر بازدیدکننده را جذب میکند. آتش بازی رود سومیدا در کنار آتش بازی خلیج توکیو و آتش بازی جینگوگایئن بزرگترین آتش بازیهای توکیو محسوب میشوند.
نمادهای شهر
اولین نماد شهر توکیو، در دسامبر ۱۸۸۹ به تصویب رسید. ظاهر آن به این معنی است که خورشید شش پرتو نور ساطع میکند و نماد این است که توکیو به عنوان «پایتخت و مرکز ژاپن» است. منظور از نشان، آرزوی توسعه توکیو است. این نماد در پرچم کلانشهر توکیو بر روی زمینه بنفش رنگ قرار دارد. طرح پرچم توکیو در سال ۱۹۶۴، درست قبل از افتتاحیه المپیک توکیو (هجدهمین بازی تابستانی) به تصویب رسید.
کمیته انتخاب علامت دولت متروپولیتن توکیو؛ علامت نماد توکیو در ۱ ژوئن ۱۹۸۹ معرفی کرد. این علامت نماد از سه قوس تشکیل شدهاست که حرف ابتدایی "T" توکیو در مرکز آن پنهان شدهاست و رنگ اصلی آن سبز روشن است. این نماد بیانگر پویایی، رفاه، غنا و آسایش توکیو در آینده است.
گل توکیو ساکورای سومی-یوشینو است که توسط کمیته انتخاب گل توکیو در ژوئن ۱۹۸۴ انتخاب شد.
درخت توکیو کهندار است که در ۱۴ نوامبر ۱۹۶۶ به عنوان درخت شهر معرفی شد. این گیاه به دلیل مقاوم بودن در برابر آلودگی و آتش، به عنوان درخت خیابانی نیز استفاده میشود.
پرنده توکیو کاکایی سرسیاه کوچک است. این پرنده از قدیم الایام موضوع شعر و نقاشی بوده و معمولاً به نام «میاکودوری» (پرنده پایتخت) شناخته میشوند.
نمای شهری
معماری توکیو تا حد زیادی توسط تاریخ توکیو شکل گرفتهاست. در قرن اخیر، توکیو دو بار بهطور کامل ویران شدهاست. نخست در سال ۱۹۲۳ میلادی و در پی زمینلرزهٔ بزرگ کانتو و پس از آن در جریان بمبارانهای گسترده طی جنگ جهانی دوم. به همین سبب چشمانداز کنونی شهر توکیو بسیار مدرن و معاصر است و بناهای تاریخی و کهنه بسیار کمیاب هستند. معماری توکیو دارای بسیاری از اشکال ساختمانی معروف بینالمللی مدرن است مانند توکیو اینترنشنال فورم، ساختمان آبجوی آساهی، برج مد گاکوئن کوکون، ساختمان انتیتی دوکومو یویوگی و پل رنگینکمان. توکیو دارای دو برج متمایز است: برج توکیو و توکیو اسکایتری که برج دوم بلندترین برج در ژاپن و جهان و دومین سازه بلند جهان پس از برج خلیفه در دبی است. در ژوئن سال ۲۰۲۳ شرکت ساختمانی موری بیلدینگ ساخت آسمان خراش آزابودای هیلز را به پایان رساند. این پروژه در حدود ۵۸۰ میلیارد ین ژاپن (۴٫۴ میلیارد دلار) داشتهاست و با ۶۴ طبقه و ۳۲۵٫۵ متر ارتفاع مرتفعترین ساختمان در ژاپن است.
شهرهای خواهر
توکیو با دوازده شهر زیر خواهر است:
شهرهایی که قراردادهای تبادل و همکاری با آنها امضا شدهاست
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
ویکیسفر، شهر توکیو
اطلاعات گردشگری در توکیو
توکیو
استانهای ژاپن
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در دهه ۱۴۵۰ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۴۵۷ (میلادی) در آسیا
بنیانگذاریهای ۱۴۵۷ (میلادی)
بنیانگذاریهای سده ۱۵ (میلادی) در ژاپن
پایتختهای آسیا
تقسیمات کشوری ژاپن
شهرهای میزبان المپیک تابستانی
مناطق مسکونی بندری ژاپن
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در ۱۴۵۷ (میلادی)
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در دهه ۱۴۵۰ (میلادی)
مناطق مسکونی ساحلی در ژاپن
منطقه کانتو |
6917 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%88 | باکو | باکو () پایتخت جمهوری آذربایجان، شرقیترین پایتخت قاره اروپا بزرگترین شهر و بندر آذربایجان است. شهر بر کرانه دریای خزر در شبهجزیره آبشوران قرار دارد و از مناطق نفتخیز جهان میباشد. باکو پر جمعیّتترین شهر قفقاز است. باکو تا ۱۸۱۳ میلادی شهر تولیدکننده نفت ایران بودهاست.
باکو اولین مکانی است که بشر در آنجا نفت را استخراج کرده و به گفته مارکوپولو در ۱۲۷۳ میلادی نفت آن برای سوزاندن و برای درمان (پماد روغن سیاه) همه روزه توسط صدها کشتی و شتر صادر میشدهاست.
اولین چاه نفت جهان در ۱۵۹۳ میلادی در بالاخانه باکو به عمق ۳۵ متر بهطور دستی کنده شد. این رویداد در دوران صفویه که باکو جزو ایران بود، رخ دادهاست.
بخش قدیمی شهر ایچری شَهَر) ، همراه با برج و حصار از سدههای میانه بجا مانده و ثبت شده در یونسکو به عنوان میراث فرهنگ جهانی است.
جمعیتش در ابتدای سال ۲۰۱۲ میلادی ۳٬۲۰۲٬۳۰۰ نفر برآورد شدهاست. در ابتدای سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۵۳ هزار نفر از آوارگان جنگ قره باغ و ۹۴ هزار پناهنده خارجی در این شهر وجود داشتهاند.
در سال ۲۰۰۷ سازمان کنفرانس اسلامی، باکو را به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی برای سال ۲۰۰۹ اعلام کرد. در سال ۲۰۰۰ بخش قدیمی باکو ایچری شَهَر در کنار سرای شروانشاهان (به ترکی آذربایجانی، شیروانشاهلار سارایی) و قلعه دختر به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند.
باکو دارای ۱۱ منطقه شامل خزر، بینهقدی، قرهداغ، نریمانوف، نسیمی، نظامی، سابایل، صابونچی، ختایی، سوراخانی و یاسامال و ۴۸ شهر میباشد. شهرهای بناشده در جزایر موجود در خلیج باکو و شهر صخرههای نفتی یا نفت داشلاری و در دریای خزر قرار دارند جزئی از این ۴۸ شهر میباشند.
ریشهشناسی
بیشتر صاحب نظران بر این باورند که نام باکو ریشهای ایرانی دارد، برخی نیز ریشه این نام را ناشناخته میدانند. ریشهشناسی رایج در قرن نوزدهم این نام را برگرفته از واژه فارسی «بادکوبه» (Bâd-kube) میداند که به معنای شهر «بادزده» است، ترکیب باد و کوبه ریشه در فعل کوبیدن دارد، که صاحب نظران معتقدند این تفسیر از نام با ویژگیهای اقلیمی و طوفانهای باکو هماهنگ است.
اهالی از لفظ باکی استفاده میکنند که پس از رسمی شدن زبان ترکی آذری رسمیت یافتهاست.
تاریخچه
نخستین شواهد مستند مرتبط با باکو به قرن ششم میلادی برمیگردد. و از آنجا که از آن زمان اغلب بخشی از شاهنشاهیهای ایرانی بودهاست، پیوند تاریخی با آنها دارد. باکو در قرن هشتم میلادی قلمرو شیروانشاهان بود. این شهر بارها مورد حمله خزرها و (از قرن دهم) از روس قرار گرفت. شروانشاه اخستان یکم نیروی دریایی در باکو ساخت و یورش روسها را در سال ۱۱۷۰ با موفقیت دفع کرد. پس از زلزله ویرانگری که شماخی، پایتخت شروان را لرزاند، دربار شروانشاه در سال ۱۱۹۱ به باکو نقل مکان کرد.
در زمان ساسانیان حضور و نفوذ عنصر ایرانی در کرانههای اران از تالش و باکو تا دربند بسیار قوی و چشمگیر بود.
در دورهٔ شروانشاهان، باکو بخشی از شروان بود. شروان مانند بقیهٔ اران بخشی از سرزمین آذربایجان نبود. آذربایجان به منطقهٔ جنوب رود ارس گفته میشد. باکو پایتخت شروانشاهان در سدههای ۱۴ و ۱۵ میلادی بود و بعد بخشی از ایران صفوی شد.
حکومت عثمانی در قرن ۱۶ میلادی طی دورهای کوتاه به قسمت اعظم قفقاز از جمله باکو حاکم بود. نادرشاه سر دودمان افشاریان توانست این قسمت از آران، گرجستان و منطقهٔ ارمنستان فعلی را دوباره به ایران بازگرداند. در جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلیشاه قاجار این ناحیه بر اساس عهدنامه گلستان و ترکمانچای از ایران جدا و به دست روسها افتاد و باکو در اواخر قرن نوزدهم و دههٔ اول قرن بیستم از بزرگترین مناطق تولید نفت جهان بود.
اشارات قدیمی
باکو یا باکی، کرسی آران بر ساحل غربی دریای خزر قرار دارد. باکوی بزرگ مشتمل بر شبهجزیره آبشوران است، و دارای بندرگاهی بزرگ و چندین نهاد فرهنگی است. نامش در مآخذ اسلامی به صورت باکویه، با کوه نیز ضبط شدهاست.
اول بار در سدهٔ پنجم میلادی ذکر این شهر رفتهاست. مردم آن مانند بقیه مردم ایران آن روز زرتشتی بودند و برای آتش احترام قائل بودند.
شعلههای دائمی باکو که منبع آنها گازهایی بوده که از چاهها بیرون میآمدهاست بر سنت نیایش به آتش در منطقه تأثیر داشته و و شهر دارای آرامگاههای زردشتی بودهاست. از جنبههای سیاسی مدتها تابع شروانشاهان بود، و پس از انقراض این دودمان (۹۵۷ هـ. ق) به تصرف صفویه درآمد. بعداً مدت کوتاهی تحت استیلای ترکان عثمانی بود (۱۵۸۳_۱۶۰۶ م)؛ دیگر بار به دست ایران افتاد و سرانجام در ۱۸۰۶ به تصرف امپراتوری روسیه درآمد؛ معاهده گلستان (۱۸۱۳) رسماً آن را به روسیه واگذاشت. صنایع نفت آن در اواخر قرن ۱۹ میلادی آغاز شد و باعث توسعه سریع آن شهر گردید. (مصاحب)
کتب و منابع قدیمی اسلامی بهطور چکیده باکو را اینگونه توصیف کردهاند (به نقل از لغتنامهٔ دهخدا):
باکو شهری است به عجم به شمال ایران در شبهجزیره آبشوران.
این شهر را خسرو انوشیروان بنا کرد و دارای آتشکده معتبری بود و معادن نفت آنجا مشهور است. بزرگترین معدن نفت ایرانزمین در باکویه واقع است و در آن آتش همیشه فروزان بودهاست. مردمش اگرچه ترکزبانند اما لغت مخصوص نیز دارند، حاصلش زعفران و نفت سیاه.
اصطخری به نفت آن اشاره کرده و یاقوت و دیگران دربارهٔ این نفت سخن بسیار گفتهاند. یاقوت گوید در آنجا چشمهٔ نفت بزرگی است که قیمت محصول روزانهٔ آن به هزار درهم میرسد و در کنار آن چشمه، چشمهٔ دیگری است که نفت سفید از آن بیرون میآید و شب و روز قطع نمیشود و در آنجا زمینی است که همیشه آتش از ان برمیخیزد.
باکو در پیرامون جزیره اللهاکبر واقع است. آبش قلیل و خوشگوار و هوایش به گرمی مایل و زمینش ریگزار است. از بناهای انوشیروان و حصارش از شاهان شروان است. این محل در نزد زرتشتیان از زمانهای بسیار قدیم سرزمینی مقدس شناخته شدهاست و امروز نیز (زمان تألیف قاموسالاعلام ترکی) جمعی از زرتشتیان در آن جا سکونت دارند. کاخی بزرگ از آثار زمان شاه عباس صفوی در آنجا هست.
اطراف باکو دریاچههای نمکین زیاد دارد و بیست و پنج پارچه دیه در ناحیه باکو میباشد. از ابنیه قدیمه که در آنجا ملاحظه میشود برجی است بسیار مرتفع که موسوم به برج دختر. در ۱۷۳۵ م. /۱۱۴۸ ه'. ق. دولت ایران آن را از تصرف روس خارج و مسترد نمود و در ۱۸۰۵ یکباره باکو به تصرف روس درآمد و آن جا را شهر نظامی و بندرگاه نمودند.
باکو از جمله هفده شهر قفقاز است که بر طبق عهدنامه گلستان و سپس عهدنامه ترکمانچای (۱۲۲۸ ه'. ق) بعد از شکست عباس میرزا نایب السلطنه در جنگهای ایران و روسیه، از ایران جدا گردید و به روسیه سپرده شد.
شهری است با حصانت و مستحکم، قلعه قدیمی از بناهای شاهان ترک ایرانیان در این شهر موجود است، بازار مسلمین در قلعه واقع شدهاست. در زبان مردمان خود آران و در کتابهای روسی و ترکی نام شهر «باکو» است.
شهرهای خواهرخوانده
آب و هوا
مشاهیر باکو
شاعران مشهور باکو
صالح باکویی
عهدی باکویی
فانی باکویی
قدسی باکویی
مقرب باکویی
سایر مشاهیر
تاجالملوک آیرملو (ملکه ایران)
ورزش
بازیهای اروپایی ۲۰۱۵ (به ترکی آذربایجانی:Bakı 2015 Avropa Oyunları) از ۱۲ ژوئن تا ۲۸ ژوئن سال ۲۰۱۵ در شهر باکو، جمهوری آذربایجان برگزار شد. این دوره، اولین دورهٔ بازیهای اروپایی بود. آرم این بازیها شامل سیمرغ، انار و فرش آذربایجانی بهعنوان سه نشان تاریخی و فرهنگی جمهوری آذربایجان است. همچنین جمهوری آذربایجان قصد دارد مشعل این بازیها، نه در کوه المپیای یونان، بلکه در آتشکده سوراخانیِ باکو روشن شود. رئیس کمیتهٔ ملی المپیک آذربایجان، با توجه به پیشینهٔ تاریخی آتش و دین زرتشتی در این کشور، که آذربایجان را با نام سرزمین آتش معروف کردهاست، بر امکان روشن نمودن مشعل این بازیها در این آتشکده تأکید کرد و چهارمین دوره المپیک کشورهای اسلامی در۱۲مای در شهر باکو برگزار شد و همچنین چندین دوره مسابقات اتومبیل رانی در شهر باکو برگزار شدهاست.
کتاب و ادبیات
مرکز کتاب باکو فعالیتهای ادبیاتی و کتابی زیادی را ارائه میدهد و آنجا به مکانی عالی برای خورههای کتاب در پایتخت تبدیل شدهاست. این مرکز نوعی بهشت برای همه دوستداران کتاب است. با تصمیم کمیته اجرایی CIS، مرکز کتاب باکو "به دلیل کار عالی در زمینه توسعه و توزیع داخلی کتاب و تبادل بینالمللی کتاب در سال ۲۰۱۸" موفق به دریافت جایزه بینالمللی و دیپلم افتخار شدهاست. تنها در یک سال این مرکز به موفقیتهای بزرگی دست یافته و به یکی از جالبترین و منحصر به فردترین مکانهای پایتخت آذربایجان تبدیل شدهاست. مرکز کتاب باکو طیف گستردهای از کتابهای ژانرهای مختلف را به زبانهای آذربایجانی، روسی، ترکی، انگلیسی، چینی، فرانسوی، آلمانی، عربی و سایر زبانها ارائه میدهد. مرکز کتاب باکو در تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۸ بهطور رسمی برای بازدید کنندگان افتتاح شد که در نزدیکی پارک خاقانی واقع شدهاست. هدف اصلی این مرکز جلب توجه مردم به کتاب به عنوان حامل ارزشهای فرهنگی، معنوی و دانش مفید است.
اقتصاد
بزرگترین شاخص صنعت باکو نفت است و صادرات نفت آن باعث شدهاست تا سهم بزرگی در تراز پرداختهای آذربایجان داشته باشد. وجود نفت در این شهر از قرن هشتم شناخته شدهاست. در قرن ۱۰، مسافر عربی، مارودی، گزارش داد که روغن سفید و سیاه هر دو بهطور طبیعی از باکو استخراج میشوند. تا قرن ۱۵، روغن برای لامپها از چاههای سطحی به صورت دستی حفر میشد. بهرهبرداری تجاری از سال ۱۸۷۲ آغاز شد و با آغاز قرن بیستم میدانها نفتی باکو جزء بزرگترینها در جهان بودند. در اواخر قرن بیستم، با رو به اتمام بودن بخش اعظم نفت خام ساحلی، حفاریها به دریا گسترش یافت. در اواخر قرن نوزدهم، تعداد کارگران و متخصصان ماهر رو به افزایش بوده و تا سال ۱۹۰۰ این شهر دارای بیش از ۳۰۰۰ چاه نفت بود که از این تعداد ۲۰۰۰ چاه در سطح صنعتی نفت تولید میکردند. باکو قبل از جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از بزرگترین مراکز تولید تجهیزات صنعت نفت قرار گرفت. جنگ جهانی دوم و نبرد استالینگراد برای تعیین اینکه چه کسی کنترل میدانها نفتی باکو را در اختیار دارد، جنگی درگرفت. پنجاه سال قبل از این نبرد، باکو نیمی از نفت جهان را تولید کرد.
در حال حاضر اقتصاد نفتی باکو در حال احیای مجدد است که با توسعه میدان عظیم آذری-چیراگ-گونشلی (مناطق کم عمق گوناشلی توسط SOCAR، مناطق عمیقتر توسط کنسرسیوم به رهبری BP)، توسعه میدان گازی شاه دنیز، گسترش ترمینال Sangachal و ساخت خط لوله BTC همراه بودهاست.
بورس اوراق بهادار باکو بزرگترین بورس اوراق بهادار جمهوری آذربایجان و با سرمایه در بازار بزرگترین منطقه قفقاز است. تعداد نسبتاً زیادی از شرکتهای فراملی در باکو مستقر هستند. یکی از موسسات برجسته مستقر در باکو، بانک بینالمللی آذربایجان است که بیش از ۱۰۰۰ نفر در آن کار میکنند. بانکهای بینالمللی با شعب در باکو شامل HSBC , Société Générale و Credit Suisse هستند.
گردشگری و خرید در باکو
باکو یکی از مهمترین مقاصد گردشگری قفقاز است که هتلهای این شهر در سال ۲۰۰۹ ۷ میلیون یورو درآمد داشتهاند. بسیاری از هتلهای زنجیره ای قابل توجه در جهان، در این شهر حضور دارند. باکو دارای مناطق دیدنی و تفریحی گردشگری بسیاری است، از جمله آن میتوان به میدان چشمهها، ساحل یک و هزار شب، ساحل شیخوف و سنگهای نفتی اشاره کرد. در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۰، با افتتاح میدان پرچم ملی، مطابق کتاب رکوردهای گینس، باکو به دارنده بلندترین پرچم جهان تبدیل شد. با این حال در ۲۴ مه ۲۰۱۱ باکو این رکورد را تنها با ۳ متر (۹٫۸ پا) به شهر دوشنبه در تاجیکستان از دست داد. از اکتبر سال ۲۰۱۷، پرچم برداشته شد و میدان پرچم ملی با نردهها بسته شدهاست.
باکو چندین مرکز خرید دارد. معروفترین مراکز این شهر پورت باکو، پارک بولوار، بازار گنجلیک، پارک مترو، ۲۸ مال، شهر ایگون و AF مال است. مناطق خرده فروشی شامل فروشگاههایی از نوع زنجیره ای تا بوتیکهای سطح بالا موجود است.
دانشگاهها
دانشگاه دولتی باکو
دانشگاه دولتی اقتصاد آذربایجان
آکادمی دولتی نفت آذربایجان
دانشگاه دولتی فرهنگ و هنر آذربایجان
دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان
دانشگاه زبان آذربایجان
آکادمی مدیریت عمومی
آکادمی دیپلماتیک آذربایجان
دانشگاه خزر باکو
مترو
متروی باکو در سال ۱۹۶۷ تأسیس شده و هماکنون دارای ۴ خط و ۲۷ ایستگاه میباشد.
نگارخانه
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
پیوند به بیرون
باکو در دانشنامه اسلام
یاشیلبازار باکو (گزارش ویدئویی از یورونیوز فارسی)
باکو
پایتختهای آسیا
پایتختهای اروپا
ترینهای هواشناسی زمین
شهرستانهای جمهوری آذربایجان
شهرهای باستانی ایران
شهرهای بندری در جمهوری آذربایجان
شهرهای راه ابریشم
فرمانداری باکو
مناطق مسکونی حاشیه خزر
مناطق مسکونی در جمهوری آذربایجان
مناطق مسکونی ساحلی در جمهوری آذربایجان
میراث جهانی یونسکو در جمهوری آذربایجان |
Subsets and Splits