Id
int64
1
3.02M
Title
stringlengths
1
132
Type
int64
0
6
Rank
int64
0
80.7k
Namespace
int64
0
14
RedirectList
sequencelengths
0
3.08k
IsDisambiguationPage
bool
2 classes
TargetLinksCount
int64
0
80.2k
InfoBox
dict
Text
stringlengths
0
196k
Links
sequencelengths
0
5.96k
Parents
sequencelengths
0
227
913
مردم عرب
0
1,064
0
[ "تازیان", "عرب‌ها", "عربها", "عرب", "مردم تازی", "عرب تبار", "نژاد عرب", "عرب ها", "تازيان", "مردم تازي", "تاریخ عرب", "تاريخ عرب", "مردمان عرب" ]
false
982
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
لباس زنان عرب، سده چهارم تا ششم میلادی. عرب قومی سامی‌تبار است. عرب‌ها در شبه جزیره عرب، شام و شمال آفریقا زندگی می‌کنند. پیرامون واژه مراد از عرب اکنون ساکنان شبه جزیره عربستان، بیشتر مردم عراق و سوریه، جنوب ترکیه، اهالی عرب ایران، اهالی عرب فلسطین، لبنان و اردن، سرزمین‌های شمالی قاره آفریقا یعنی کشورهای مصر، لیبی، تونس، الجزایر، مراکش، صحرا، موریتانی، و بخش‌هایی از سرزمین‌های جنوبی‌تر آن است. پیش از اسلام قبایل عرب در عربستان سکونت داشتند و مردم عراق و سرزمین شام و دیگر کشورهای کنونی عربی، ملت‌های آشوری و کلدانی و قبطی بودند که اصالت آنان سامی بوده با اعراب هم ریشه و هم تقریبا هم زبان بودند. واژه عرب برابر بوده‌است با بدو یا بادیه و آب خست عرب بنام عربه نامیده می‌شد. در ادبیات فارسی معاصر و سده‌های پسین واژه اعراب را به عنوان جمع عرب به کار می‌برند. اما واژه اعراب که جمع اعرابی است در عربی اسم جنس است و چم «عرب‌های بادیه‌نشین» می‌دهد که در متون فارسی کلاسیک نیز در همین چم به کار رفته‌است. واکاوی واژه تازی فرزانه بهرام پسر فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از برخی تاریخدانان نیز چنین برمی‌آید که تاز پسرزاده سیامک پسر میشی پسر کیومرث بوده و پدر همه عرب است و نسب همه عرب به تاز می‌رسد چنان‌که نسب همه ایرانیان به هوشنگ شاه می‌رسد. (آنندراج) (انجمن آرا)… و در سراج‌اللغات نوشته که تازی به معنی عربی و این منسوب به تاز است چون واژه تاز بمعنی تازنده نیز آمده و در آغاز اسلام عربان تاخت و تاراج بسیار در ایران کرده‌اند، برای همین نسبت به تاز کرده. (غیاث اللغات). برخی گمانه زده‌اند که تازی به معنی چادرنشین است، از واژه تاژ و تاز بمعنی چادر و خیمه و یاء نسبت، و همیشه آن را مقابل دهقان آرند. پس دهقان بمعنی روستانشین و تازی بمعنی چادرنشین است، گروه‌های چادرنشین که ییلاق و قشلاق کنند، مقابل دهقان که ساکن و تخته قاپو باشد. بنابراین حدس واژه مورد بحث بار نخست بمعنی یکسره چادرنشین بوده‌است و سپس بمعنی خاص‌تری فقط بر عرب اطلاق شده‌است. مردم چین عرب را تاش نامند و این تاش برگرفته از واژه فارسی تاژی یا تازی است که بمعنی چادرنشین است و این نشان می‌دهد که مردم چین در آغاز عرب را بتوسط ایرانیان دریانورد و بازرگانان ایران شناخته‌اند. زبان مردم عرب به زبان عربی سخن می‌گویند، در کشورهای شمال آفریقا، بخش‌هایی چون الجزایر و لیبی اقلیت‌هایی به فرانسوی نیز سخن می‌گویند. عرب تباران بسیاری در کشورهای اروپایی از جمله در کشور فرانسه زندگی می‌کنند که ریشه بسیاری از آن‌ها به سرزمین‌های شمال آفریقا بازمی‌گردد. یکی از نامدارترین این افراد زین الدین زیدان بازیکن پیشین تیم ملی فرانسه‌است. این زبان از خانواده زبان‌های سامی است گرچه بر زبان فارسی (از خانواده زبان‌های هندواروپایی) نیز بازخورد داشته‌است. تاریخ عرب مجسمه برونزی متعلق به ذمار علی، از پادشاهان دودمان حمیری، متعلق به قرن ۴ میلادی سباء خط المسند، الفبای باستانی پادشاهی عربی سباء تاریخ اعراب تاریخی پر از تحولات دینی، سیاسی و فراز و فرودهای اجتماعی است. مهم‌ترین و نامدارترین دولت‌ها و پادشاهی‌های عربی دولت و مملکت «سبا» بود که در جنوب دولت معین و شمال دولت قتبان و شمال غربی حضرموت واقع بود، و کم‌کم اسم و شهرت آن بردیگر کشورهای نزدیک غلبه نمود. آغاز تشکیل این دولت به گمان قوی از سده هشتم یا آغاز سده نهم پیش از میلاد مسیح است. از این زمان تا براندازی دولت خودکفای یمن در دست حبشی‌ها در ۵۲۵ مسیحی (میلادی) تاریخ پادشاهی «سبا» به چهار دوره تقسیم می‌شود که در واقع دو دوره نخست آن دولت سبا بمعنی ویژه بوده و در دو دوره بعد اگر چه اسم دولت «عنوان سبا» داشت اما بیشتر نفوذ و حکومت در دست اقوام دیگر یمنی بود. حدس قوی می‌رود که این چهار دوره با چهار رخداد توام است یعنی پایان نخستین و آغاز دومی با براندازی کامل (یا از دست رفتن موقع مهم) دولت معین و ابتدای سومی با از میان رفتن دولت قتبان و بالا گرفتن نفوذ ریدان و حمیرها و ابتدای چهارمی با استیلای اولی حبشه و انقراض دولت حضرموت مقارن است. دوره نخست پادشاهی کهنه که باسم «مکارب» یعنی (سبا) نامیده می‌شود از ابتدای امر دولت سبا تا حدود قرن ششم قبل از میلاد مسیح (یا اواسط قرن هشتم) فرمانروای مملکت سبا بودند. اسامی چند تن از این پادشاهان سبا از کتیبه‌ها بدست آمده که روی همرفته پنج اسم می‌شود (یعنی اسامی مکرر می‌شود) و با احتمال قوی ۱۴ نفر از آن‌ها یک سلسله را تشکیل می‌دهند که پشت بر پشت در مملکت سبا حکمرانی کرده‌اند. چند نفر از آن‌ها اسم مشابه مانند: یثعمر یا یثمر دارند. نام عرب به صورت نوشتاری برای نخستین بار در سنگ‌نوشته‌ای آشوری بتاریخ ۸۵۳ پیش از میلاد آمده‌است. در آن سنگ‌نوشته شلمانسر سوم (Shalmaneser III) در ضمن نام بردن از مردمانی که از او در نبرد کرکر شکست خوردند از شاهی به نام گیندیبو از ماتو اربای (سرزمین عرب) نام می‌برد. همچنین در سنگنبشته‌های دوره هخامنشی در ایران از مردمان سرزمین Arabaya به عنوان یکی از ملت‌های پیرو شاهنشاهی هخامنشی نام برده شده‌است. عربها گهگاه به مرزهای ایران نیز حملاتی می‌کردند. یکی از بزرگ‌ترین این حملات در زمان شاپور دوم انجام گرفت که شاپور به سختی آنان را سرکوب کرد. چنین گفته‌اند که او شانه‌های عرب‌ها را سوراخ کرد و از میان آن ریسمانی را گذراند؛ از این رو بدو لقب شانه سنب (ذوالاکتاف) دادند؛ ولی بزرگ‌ترین این حملات پس از پیدایی اسلام روی داد که سرانجام به سرنگونی پادشاهی ساسانیان منجر شد. عرب‌ها پس از ظهور اسلام و در دوران امویان به اروپا تاختند؛ مناطق اسپانیا، پرتقال، آندورا، جنوب فرانسه را به تسلط خود درآوردند، بر دریای مدیترانه تسلط یافتند و این روند در دوره عباسیان نیز ادامه داشت. آن‌ها مجموعا هفتصد سال در نواحی جنوب غربی اروپا حکومتهایی زیر نظر خلفای مرکزی را اداره می‌کردند. در این دوران بود که کتاب‌های علمی، تاریخی، فلسفی بسیاری از زبان‌های لاتین به عربی ترجمه شد. مردم عرب در سده هفتم میلادی و پیش از آن، از همسایگان خود تاثیر پذیرفته‌اند و با آنان روابط داشتند. تمدن ایران و روم و آیین‌های زرتشتی، عیسوی و کلیمی در زندگی مادی و معنوی آنان تاثیر داشته و تجارت با ایران و روم باعث می‌شد که بازرگانان عرب که بیشتر از بزرگان قریش بودند بیش از دیگران با فرهنگ همسایگان متمدن خود آشنا باشند؛ چنان‌که بسیاری از کلمه‌های فارسی، رومی، مصری و حبشی توسط همین بازرگانان وارد زبان عربی شد. آداب، رسوم و ویژگی‌ها قبل از اسلام مردم عرب پیش از اسلام از دید اجتماعی، به دو دسته تقسیم می‌شدند: عرب بدوی و در برابر آن، عرب حضر. بدوی به معنای چادرنشین است و عرب حضر، شهرنشین. عرب در کتاب‌های تاریخی مذهبی عرب در قرآن به صورت مفرد و جمع ذکر شده‌است. بر اساس کتاب پنجاهه‌ها، فرزندان اسماعیل (فرزند ارشد ابراهیم) با ۶ فرزند دیگر او از قطوره به هم آمیختند و اسماعیلیان و عرب را پدیدآوردند.
[ "فیلیپ عرب", "یوحنای دمشقی", "ابویوسف کندی", "الخنساء", "فیصل اول", "جمال عبدالناصر", "اسمهان", "می زیاده", "زبان عربی", "اسلام", "یهودی", "مسیحی", "سامی", "شبه جزیره عربستان", "شمال آفریقا", "عربستان", "عراق", "سوریه", "عرب‌های ایران", "آفریقا", "شام (سرزمین)", "آشوری‌ها", "کلدانی", "قبطی‌ها", "مهرداد نغزگوی کهن", "زبان‌های هندواروپایی", "سبا", "دولت معین", "دولت قتبان", "حضرموت", "حمیر", "شلمانسر سوم", "نبرد کرکر", "هخامنشی", "شاپور دوم", "ساسانیان", "سدهٔ هفتم میلادی", "تمدن ایران", "روم", "زرتشتی", "عیسوی", "کلیمی", "قریش", "بدوی‌ها", "پنجاهه‌ها", "اسماعیل", "ابراهیم", "قطوره", "عرب" ]
[ "اقوام آسیا", "اقوام آفریقا", "اقوام خاورمیانه", "اقوام در آفریقای شمالی", "اقوام در اتحادیه عرب", "جوامع مسلمان", "جوامع مسلمان در آفریقا", "عرب‌ها", "قبیله‌های عرب", "مردم سامی", "مردمان باستانی", "مردمان باستانی خاور نزدیک" ]
914
شلمنسر سوم
1
138
0
[ "سلمانسر سوم", "سالماناسار سوم", "سلمنسر سوم", "شلمانسر سوم", "شلمانصر سوم", "شولمانو آشاردوی سوم", "شولمانو اشردوی سوم", "شولمنو آشاردوی سوم", "شولمان آشارد سوم", "سلمنسار سوم", "شلمنسار سوم", "شولمان اشارد سوم", "شولمانو آشاردوي سوم", "شولمانو اشاردوی سوم", "شولمانو اشردوي سوم", "شولمنو آشاردوي سوم", "شولمنو اشاردوی سوم", "شولمانو اشاردوي سوم", "شولمنو اشاردوي سوم" ]
false
44
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "شلمنسر سوم" }, { "Item1": "عنوان", "Item2": "پادشاه [[آشوریه]]" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "ShalmaneserIII.jpg" }, { "Item1": "زیرنویس تصویر", "Item2": "شاه [[یهودیه]] اسرائیل در حال خاک‌بوسی در پیش شلمانسر سوم پادشاه آشور" }, { "Item1": "دوران", "Item2": "۸۵۸ ق. م-۸۲۳ ق.م." }, { "Item1": "تاریخ درگذشت", "Item2": "۸۲۳ ق.م." }, { "Item1": "پیش از", "Item2": "[[شمشی-آداد پنجم]]" }, { "Item1": "پس از", "Item2": "[[آشور-ناصیر-پال دوم]]" }, { "Item1": "دودمان", "Item2": "[[آشوریان]]" }, { "Item1": "پدر", "Item2": "[[آشور-ناصیر-پال دوم]]" } ], "Title": "حاکم" }
شلمانسر سوم یا سالماناسار سوم (آوانویسی کتیبه‌ها: Šulmānu-ašarēdu) پادشاه آشور در میان سالهای ۸۵۸ تا ۸۲۳ پ.م. بود. وی پسر فرمانروای پیشین آشور یعنی آشورناسیرپال دوم بود. معنی واژه شولانو-آشاردو، «ایزد شولمانو برتر است.» می‌باشد. شلمانسر سوم طی فرمانروایی طولانی خود همواره در حال لشکرکشی به کشورهای سمت شرق خود بود. برای نمونه ملت‌های واقع در میانرودان بابل، سوریه، کوه‌های غرب ایران و همچنین کیزوودنا و اورارتو. لشکریان او به دریاچه وان و کوه‌های توروس رخنه کرده، هیتی‌های کارچمیش را ناچار به پرداخت باج کرده و بر پادشاهی‌های هماث و دمشق چیره شدند. نام ماد برای نخستین بار در یک سنگ نگاره متعلق به شلمنسر سوم در سال ۸۳۵ پیش از میلاد ظاهر گردید. نام بردن از مادها حسن پیرنیا آورده‌است، پادشاهان آشوری که از جنگ‌های خود در ارمنستان و نواحی مجاور یاد کرده‌اند، تا سال ۸۳۷ پیش از میلاد اسمی از مادها و پارس‌ها نبرده‌اند، در این سال سالماناسار سوم یک سفر جنگی به کردستان کرده و برای نخستین بار نام از دو نوع مردم می‌برد، یکی را پارسوا و دیگری را آمادای می‌نامند. به‌طوری‌که آمده پارسواها در کوهستان‌ها مابین رود ذهاب و رود دیاله و آمادای‌ها در جلگه‌های اطراف این ناحیه سکنی داشته‌اند. مردم آمادای همان مادها بوده‌اند زیرا بعدها هم آشوریان به‌طوری‌که از کتیبه‌ها و بیانیه‌های آشوری دیده می‌شود، مادها را به این عنوان می‌نامیدند. آشوریان تا پایان دوران حکومت آشور ناسیراپال دوم از قلل مرزی زاگروس نگذشته به نقاط دور دست داخلی آن نفوذ نمی‌کردند؛ ولی بعد از آنکه پایگاه جنگی در زاموا برای خود ایجاد کردند در جهت سرزمین ماد و دریای خزر تهاجمات سریع به عمل آوردند. لشکریان سلمنسر سوم پس از قلع و قمع امارات کوچک زاموای خارجی، در سال ۸۵۵ پ.م. از طریق گردنه بونائیس به خاک مک‌تیارا شاهک ماننایی حمله کردند، و چون وی خواست از راه دریاچه با استفاده از قایق‌هایی که از شاخه بید بافته و ساخته بودند از چنگ آشوریان فرار کند، سلمنسر سوم به تعقیب او پرداخت و بر دریاچه با وی پیکار کرد ولی چندان توفیقی حاصل نکرد و بر روی هم در طی سه ربع اول قرن نهم پ.م. جریان تاسیس دولت‌ها در خطه اورمیه و رود جغتو بدون برخورد به دشواری‌های بزرگ تعقیب شد. حملات به کوهستان زاگروس در سال -۸۵۹ پ.م. - سلمنسر سوم (شلمانسرسوم) به زاموا لشکر کشید و پادشاهی نینی که مرکز آن قلعه «آریدو» در گردنه سیمه‌سی قرار داشت ظاهرا در حدود جنوب ماننا بوده‌است. باردیگر سلمنسر سوم در سال - ۸۴۲ پ.م. - آشوب نامار را خاموش کرد پیشوای بیت همبان را که مجاور نامار بود به پادشاهی آنجا مستقر ساخت. پیشوای مزبور در سال ۸۳۴ از اطاعت آشور سرپیچی کرد و این بهانه‌ای برای نخستین لشکرکشی سلمنسر سوم به خاک ماد شد. لشکریان آشور از سوی شمال‌شرقی و از طریق گردنه‌های کوهستان خشمار بطرف نامار سرازیر شدند. آشوریان دژهای نامار را تارومار کرده اموالی را که در کوهستان‌ها مخفی شده بود تصرف نمودند و این عملیات چنان سریع انجام گرفت که فرصتی برای اقدامات دیگر باقی‌ماند و آشوریان به قصد غارت و چپاول به داخل سرزمین ماد به حرکت درآمدند. محتملا یانزی نامار به ماد گریخته بود و این خود بهانه‌ای برای حمله سلمنسرسوم به آن خطه شد. لشکریان آشور در مرحله اول پیشرفت خویش وارد کشور پارسوآ شدند و از ۲۷ پادشاهی آن سرزمین خراج ستاندند. لشکریان سلمنسرسوم از کوه‌ها گذشته به سرزمین مسی در قسمت علیای رود جغتو سرازیر شدند و سپس بسوی دیگر سلسله جبال مزبور و ناحیه خارخار و آرازیاش که در آن عهد به اتحادیه قبایل ماد تعلق داشت حرکت کردند. منابع آشوری برای بار اول از این سرزمین بنام آمادای یاد می‌کنند. احتمالا آشوریان به بخش علیای رود قزل اوزن نزدیک بیجار کنونی و شاید دره همدان نفوذ کردند. سال‌نامه‌های سلمنسرسوم نام چهار دژ که وی در سرزمین مادها اشغال کرد ذکر می‌کنند. نام‌های مزبور به زبان ایرانی تعلق ندارد و با اسامی اماکن زاموآ و پارسوآ مشابهت دارد. آشوریان عده‌ای از ساکنان را به بردگی بردند. بخش اعظم ساکنان و دام‌ها علی‌الرسم در کوه‌ها پنهان شده بودند و آشوریان مدتی مدید در دره‌ها فرمانفرمایی و یکه‌تازی می‌کردند و حتی در خارخار تصویر سلمنسرسوم را بر سنگ نقر کردند؛ ولی با اینحال بعد راه بازگشت پیش گرفتند و یانزی نامار را که به اسارت درآورده بودند با خود بردند و کوشش دیگری برای تحکیم موقع خویش در خاک ماد به عمل نیاوردند. دایان آشور سلمنسرسوم هنگام لشکرکشی بعدی که در سال ۸۲۸ پ.م. وقوع یافت، بسیار پیر و فرسوده شده بود و به تن خویش در عملیات شرکت نجست و فرماندهی لشکریان آشور را تورتان دایان-آشور به عهده داشت. این بار لشکر کشی متوجه امارت‌های (پادشاهی‌ها) کوچک جلکه زاموای داخلی (ماننا) بود. نخست دایان‌آشور از دره زاب بزرگ حرکت کرد و به طرف خوبوشکیه رفت و سپس از خاک شخصی بنام ماگدوبو مالخیس گذشته بسوی جنوب‌شرقی روی کرد و وارد سرزمین اوآلکی پادشاه ماننا گشت. اوآلکی به کوه پناه برد و پنهان شد ولی آشوریان دام‌های بسیار بردند و دهکده‌های خالی را تصرف کردند و از آن جمله بود دهکده ایزیرتو که بمنزله دژ و مقرر اوآلکی بود. سپس لشکریان دایان آشور از امارت هارونا که شولوسونو برآن فرمانروا بود گذشتند. شولوسونو به آشور اظهار انقیاد کرد و قرار شد سرزمین او هر سال تعدادی اسب عرابه‌کش به رسم خراج بپردازد. آرتاسارو پادشاه شودورا نیز یک‌بار هدایایی تقدیم دایان‌آشور کرد. آنگاه آشوریان به پارسوآ رفتند و از برخی شاهکان خراج ستاندند و بخشی از پادشاهی‌ها را غارت کردند. وضعیت پیرامون دریاچه اورمیه در قرن هشتم پ. م در شرح لشکرکشی‌های سال‌های - ۸۳۴ تا ۸۲۷ پ.م. -، اراضی ماننا و پارسوآ تحت حکومت شاهکان بسیار قلمداد شده‌اند بدین قرار: کشور گیلزان به پادشاهی اوپو کشور ماننا به پادشاهی اوآلکی کشور هارونا به پادشاهی شولوسونو کشور شوردورا به پادشاهی آرتاسارو کشور آیدا؟ به پادشاهی نیک دیارا کشور؟ به پادشاهی نیک‌دیما کشور آریدو به پادشاهی نینی رفته رفته پادشاهی اوآلکی و نیک‌دیارا بر دیگران بسط یافت و عوام تمام اراضی اطراف دریاچه اورمیه و زاموای داخلی را کشور ماننا یعنی قبیله‌ای که در یکی از آن سرزمین‌ها مسکن داشت، می‌خواندند. از دیگرسو لشکرکشی‌های آشوریان با اینکه جنبه غارت‌گری و کسب غنایم و برده داشت در عین حال تا اندازه‌ای بدین مظور بود که سرزمین مذکور را کاملا تحت اطاعت درآورند تا وصول خراج از آن مقدور گردد؛ ولی تا آن زمان در این طریق چندان موفقیتی کسب نکرده بودند. تاریخچه همدان
[ "آشوریه", "یهودیه", "شمشی-آداد پنجم", "آشور-ناصیر-پال دوم", "آشوریان", "آشور", "بابِل", "سوریه", "اورارتو", "دریاچه وان", "توروس", "هیتی", "هماث", "دمشق", "ماد", "حسن پیرنیا", "ارمنستان", "مادها", "پارس", "کردستان", "پارسوا", "آمادای", "رود ذهاب", "رود دیاله", "زاگروس", "زاموا", "دریای خزر", "کاسپی", "پارسوآ", "ماننا", "مک‌تیارا", "بید", "اورمیه", "جغتو", "نینی", "سیمه‌سی", "نامار", "بیت همبان", "خشمار", "خانقین", "مسّی", "رود جغتو", "زاموآ", "مادای", "گیزیل بوندا", "خارخار", "آرازیاش", "اتحادیه قبایل ماد", "قزل اوزن", "بیجار", "همدان", "بردگی", "تورتان", "تور", "توران", "تورات", "شاهنامه", "دایان-آشور", "زاب", "خوبوشکیه", "ماناش", "ایزیرتو", "گوادر (مورخ)", "تپه کاپلانتو", "سقز", "بشتو", "دایان آشور", "هارونا", "هارون", "موسی", "شولوسونو", "ماساشورو", "اسب", "آرتاسارو", "شودورا", "اشترک", "شوردا", "پادیر", "شیمری خادیر", "اورارتویی", "گیلزان", "اوپو", "اوآلکی", "شوردورا", "شوردیره", "آیدا", "نیک دیارا", "آریدو", "دریاچه اورمیه", "برده", "تاریخچه همدان", "تاریخ ماد" ]
[ "آشور", "پادشاهان آشور", "حاکمان سده ۹ (پیش از میلاد)", "درگذشتگان ۸۲۳ (پیش از میلاد)", "درگذشتگان ۸۲۴ (پیش از میلاد)" ]
915
نبرد قرقر
4
135
0
[ "نبرد كركر", "نبرد کرکر" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
تک سنگ یا استل کورخ شلمنسر سوم که جنگ قرقر را روایت می‌کند. نبرد قرقر یا کرکر (کرکر، Qarqar, Karkar, Carcar) نبردی بود که در قرقر در شمال غرب سوریه امروزی در سال ۸۵۳ پیش از میلاد بین شلمنسر سوم پادشاه آشور از یک سو و سپاهی بزرگ از هم‌پیمانان سوری، فینیقی، اسرائیلی، (و به تعبیری حتی کیلیکی و مصری) از سوی دیگر درگرفت. اهمیت این نبرد یکی از این جهت بود که شمار سربازان و ادوات و ابزار جنگی شرکت کننده و به کاررفته در آن از همه جنگ‌های پیش از آن بیشتر بود و دیگر این که برخی از قبایل و اقوام برای نخستین بار در این نبرد وارد صحنه تاریخ شدند، مانند اعراب که با شترهای یک کوهانه و تندرو خود در این جنگ شرکت کردند. کشورگشایی آشوری‌ها در سوریه در فاصله سالهای ۸۵۴ و ۸۴۶ ق.م. صورت گرفت و سرانجام سوریه به تصرف پادشاه آشور درآمد. دست‌اندازی‌های آشوریان به سرزمین‌های غربی پادشاهان آشوری از مدتی پیش تهاجمات و کشورگشایی‌های خود را آغاز کرده بودند، آشور-دان دوم (۹۳۴–۹۱۲ ق. م) - که نخستین پادشاه دوره آشور نو است و شاید به نوعی بتوان وی را شالوده افکن امپراتوری آشور نو نامید - در طول دوره سلطنتش مقدمات تبدیل آشور به یک قدرت و امپراتوری جهانی را فراهم ساخته بود، وی یک سری اقدامات در راستای کامیابی و شکوفایی اقتصادی و تجاری آشور به انجام رساند، لشکرکشی‌های تنبیهی موفقی در خارج از مرزهای آشور در تمام جهات جغرافیایی به عمل آورد و آرامی‌ها و سایر مردمان قبیله‌ای اطراف مرزهای آشور را یک گوشمالی حسابی داد. وی برای بازسازی آشور، از تور ابدین تا کوهپایه‌های آن سوی اربیل در تمام ایالت‌ها دفاتر و تشکیلات دولتی ایجاد کرد و در همه کشتزارها و مزارع، گاوآهن کار گذاشت، اقدامی که باعث تولید بی‌سابقه و رکورد شکن غلات و حبوبات و در نتیجه ترقی و شکوفایی اقتصادی کشور شد. پس از درگذشت وی، پسرش آداد-نراری دوم (۹۱۲–۸۹۱ ق. م) به سلطنت رسید. او مناطقی را که قبلا فقط به طور صوری و ظاهری تحت استیلا و تابعیت آشور بودند، به طور کامل و به معنای واقعی کلمه تحت کنترل درآورد و آرامی‌ها و نوهیتی‌ها و هوری‌ها ی دردسرساز را به مناطق و نقاط دور تبعید کرد، وی در مصاف با بابلیان نیز موفق بود و علاوه بر آن به غرب لشکرکشی کرد و شهر آرامی نصیبین را اشغال کرد و در برقراری ثبات در حوزه رود خابور کوشید. جانشین وی توکولتی-نینورت ی دوم هم (۸۹۰–۸۸۴ ق. م)به راه پدر خویش رفت و سعی در اعتلای آشور نمود. دوره حکومت آشور-ناصیر-پال دوم استل یا ستون سنگی آشور-ناصیر-پال دوم در موزه بریتانیا دوره سلطنت آشورناصیرپال دوم (۸۸۳–۸۵۹ ق. م) در مقایسه با چند پادشاه قبل از او برجسته‌تر بود، وی نیز برخی از ایالات و مناطق هیتی‌ها و آرامی‌های شمال سوریه را تصرف کرد، این اقدام برای هیتیان و آرامیان غافلگیر کننده بود. در برابر مهاجمان مقاومت صورت گرفت، اما بسیاری از شهرهای کوچکتر بی‌درنگ تسلیم شدند و پرداخت خراج را تعهد کردند. آشور-ناصیر-پال از این خراج برای روغن کاری ماشین جنگیش بهره برد. گفته می‌شود که سپاه آشوری در این جنگ‌ها روزی سی چهل کیلومتر طی طریق می‌کرد و حتی به دریای مدیترانه هم رسید و آشورنسیرپال شمشیرش را در آب دریا شست و در آنجا برای ایزدان قربانی کرد. اما با این همه این جنگ‌ها و لشکرکشی‌های آشورنسیراپال موقتی و زودگذر بودند و وی در مجموع نتوانست سلطه درازمدت و پایداری در این مناطق داشته باشد، در واقع اهمیت دوره آشورناصیراپلی بیشتر از بابت ساختن و آراستن شهر متروکه کلخو (نیمرود باستان شناسان، کالاح، کلهو، کال در عربی، کاله) بود که آن را پایتخت خود قرار داد. شلمنسر سوم شلمنسر سوم نقش برجسته‌ای که به دستور شلمنسر سوم بر روی سنگ ایجاد شده‌است. شلمنسر سوم (۸۵۸–۸۲۴ ق. م) جنگجوی قابل و معروفی بوده‌است و در زمان او بود که نبرد معروف قرقر اتفاق افتاد. وی پسر آشور-ناصیر-پال بود و پس از وی به حکومت رسید. شلمنسر در سال ۸۵۷ ق.م. به غرب لشکرکشی کرد و به رشته کوه‌های آمانوس (در ازمنه باستان آمانوس می‌گفتند، این رشته کوه در جنوب ترکیه قرار دارد و امروزه کوه‌های نور یا رشته کوه نور نامیده می‌شود(و سواحل دریای مدیترانه رسید. وی سال بعد (۸۵۶ ق. م) آشوریان را در این سرزمین ساکن کرد. این اقدام وی نه تنها باعث ثبات بیشتر منطقه نشد، بلکه به تنش‌ها و اختلافات دامن هم زد و سایر دولت-شهرها و پادشاهی‌ها در غرب، اتحادیه‌ای دفاعی در برابر آشوریان تشکیل دادند. در راس این اتحاد، هاداد-زر پادشاه دمشق، ایرهولنی حاکم حماه و آخاب پادشاه اسرائیل قرار داشتند. به نظر می‌رسد که این متحدین تلاش کرده‌اند تا در حدود آشور نفاق و تفرقه بیندازند و باعث مناقشه شوند، البته از این بابت مطمئن نیستیم، اما تک‌سنگ کورخ که منبع اطلاعاتی اصلی و عمده ما درباره نبردها و لشکرکشی‌های غربی شلمنسر سوم می‌باشد، به شورش فردی به نام گیامو در دره رود بالیک اشاره می‌کند. با این حال، گویا خود شلمنسر تمایل به جنگیدن از خود نشان می‌داده تا به طور قطعی تعیین کند که به اصطلاح چه کسی رئیس است. او پس از رویت شدن ماه کامل در ماه ایار چنان‌که معمول بود، در سالی که دایان آشور سپهسالار آشوری لیمو بود، از نینوا حرکت کرد، از طریق مقایسه دانسته می‌شود که این هنگام، بهار سال ۸۵۳ قبل از میلاد بوده‌است. قشون به سمت غرب حرکت کرد و نخستین رویارویی آن با دشمنان در دره رود بالیک صورت گرفت، یعنی جایی که گیامو قدرت را قبضه کرده بود. موفقیت با طرف آشوری بود، یکی از کتیبه‌های شلمنسر می‌گوید که: آنها با شمشیرهای خودشان، گیامو، رهبر و سرورشان را کشتند. اما در کتیبه‌ای دیگر حدود ۱۵ سال بعد، شلمنسر ادعا می‌کند که خودش گیامو را به قتل رسانده‌است. قشون پادشاه فاتح در شهر کارکمیش از رود فرات گذشت، کتیبه‌های شلمنسر، نام این شهر را کار-شلمنسر گفته‌اند. در پیترو، پادشاه سفیران و فرستادگان ملیدو، گورگوم، کوموهی (کوماگنه)، کارکمیش، آرپاد و حلب را که وفاداری خود را نسبت به پادشاه آشور اعلام می‌داشتند، دریافت کرد. مهم‌تر از اینها، نمایندگان اراضی‌ای که اخیرا در غرب به تصرف آشور درآمده بودند، یعنی سمعال و پاتینا به حضور پادشاه بار یافتند. قشون آشور در ادامه لشکرکشی خود (به گونه‌ای که معلوم ماست) به هالمان (یا حلب) رسید، گفته می‌شود که شهر به سمعال تعلق داشت که قبلا اظهار انقیاد کرده و تسلیم شده بود، ولی شلمنسر تسلیم شدن آن را به صورت رخدادی ویژه یاد می‌کند. پادشاه آشور به ارک شهر صعود کرد، برای هداد قربانی داد و به سمت جنوب غرب ادامه مسیر داد و به حماه که اولین پادشاهی عضو اتحاد ضد آشوری بود، حمله کرد. آشوری‌ها با چپاول و غارت کردن اطراف سعی کردند دشمنانشان را به جنگ وادارند. شلمنسر می‌گوید: بی‌گمان این رفتار-نسبتا-خشن در ازای مقاومتی بوده که فرمانروای مزبور از خود نشان داده‌است، هر چند که خشونت برای پادشاهان آشور امری عادی و معمولی تلقی می‌شود. قشون آشور به سمت دریای مدیترانه حرکت کرد و شهر قرقر که در ساحل رود عاصی قرار داشت، هدف بعدی چپاول و غارت‌های سپاه آشور شد. پس از تصرف و غارت این شهر بود که آشوری‌ها با سپاهیانی بی‌شمار از دشمن روبرو شدند: اتحادیه پادشاهان به طور جدی تصمیم به مقابله گرفته بودند. جنگ قرقر آشور-ناصیر-پال دوم بر تخت سلطنت شلمنسر در تک‌سنگ کورخ نبرد مزبور را اینگونه توصیف می‌کند: (سپس شروع به برشمردن نیروهای متخاصم به شرح زیر می‌کند:) دراینجا چند مسئله پیش می‌آید: یکی اینکه شلمنسر می‌گوید «دوازده پادشاه»، ولی یازده حکمران را می‌شمارد، چند توجیه مختلف برای این مسئله آورده شده‌است، یکی این که در نظر بگیریم که آخرین پادشاه نام برده شده بر دو شهر حکومت می‌کرده، یعنی بائاسا هم شاه آمون بوده و هم شاه بیت-روهوبی، اگرچه این دو سرزمین بوسیله دمشق از هم جدا می‌شوند، احتمال و ظن دیگر عبارت است از این که شهر قرقر دوازدهمین سرزمین و پادشاهی بوده که در این هنگام، قبل از این که جنگ بزرگ و اصلی دربگیرد، بوسیله آشوریان تاراج و ویران شده بوده و به همین علت نمی‌توانسته در جنگ شرکت کند و از همین رو شلمنسر از دوازده پادشاهی سخن می‌گوید و حال این که کرکر به علت یاد شده در بالا دیگر نمی‌توانسته با آشوریان درافتد، اگرچه کرکر احتمالا پادشاهی مستقلی نبوده است، محتمل‌ترین توجیه برای این مسئله این است که بگوییم عدد دوازده در اینجا تنها جنبه نمادین و سمبولیک دارد و منظور از آن واقعا «عدد دوازده» نیست. شاه یهودیه اسرائیل در حال سجده و خاکبوسی در پیش شلمنسر سوم مسئله دیگر این که متن از شهری به نام Gu-a-a سخن می‌گوید و برخی از دانشمندان تصور می‌کنند که منظور از آن شهر کوئه است (یکی از سرزمین‌های کم ارتفاع شرق کیلیکیه )، برخی دیگر نیز تصور می‌کنند که املای کلمه اشتباه نوشته شده و باید نوشته می‌شد Gu-bal-a-a که همان بیبلوس باشد، آنها (یعنی گروه دوم دانشمندان) می‌گویند که منطقی‌تر است که تصور کنیم آن شهر بیبلوس بوده، چون از لحاظ جغرافیایی به ذهن نزدیک‌تر می‌آید. شلمنسار جنگ را با عبارات کلیشه‌ای و همیشگی پادشاهان آشوری وصف می‌کند، می‌گوید که به یاری قدرت برتری که آشور اربابش به او داده و سلاح‌های قدرتمندی که در اختیارش نهاده شده‌است، با دشمنانش جنگیده و آنان را از شهر قرقر تا شهر گیلزائو شکست داده‌است و ۱۴۰۰۰ تن از مردان جنگی آنان را به قتل رسانده‌است، می‌گوید: در اینجا روایت استل کورخ قطع می‌شود، این مسئله و اینکه اغلاط املائی فراوانی در متن به چشم می‌خورد، نشان می‌دهد که استل مزبور می‌بایستی به سرعت و بدون فوت وقت تهیه و ساخته شود، باید یرای هر فردی که ممکن بود طور دیگری بیندیشد، این مسئله روشن می‌شد که پادشاه آشوری‌ها پیروزی درخشان و بزرگی به دست آورده‌است، اما حقیقت ممکن است متفاوت بوده باشد، به نظر می‌رسد که نبرد کرکر قطعی نبوده، چرا که شلمنسر در سال‌های آتی هم مرتبا با همسایگان غربی آشور در حال پیکار بوده‌است. حتی مخالفان و دشمنان شلمنسر پس از نبرد کرکرهمچنان به سمت پادشاه در دولت شهرهای خود باقی بودند، به غیر از آخاب اسرائیلی که اندکی بعد از این نبرد، در یک نبرد دیگر (که ربطی به جنگ کرکر نداشت) کشته شد. ده سال بعد، شلمنسر برای بار سوم دستور به انشای سالنامه‌هایش داد، داستان مبارزه ۸۵۳ ق.م. خلاصه شد، و تعداد دشمنان کشته شده این بار ۲۵۰۰۰ نفر نوشته شد و ما اطلاع پیدا می‌کنیم که پادشاه آشور سوار کشتی‌ها شده و دریانوردی نموده‌است. منابع آشوری می‌گویند که تعداد سربازان آشوری شرکت کننده در این جنگ ۱۰۰،۰۰۰ نفر بوده‌اند، اما دانشمندان امروزی تصور می‌کنند که کمتر از این بوده باشد، اتحادیه مخالف پادشاه آشور هم بنا به آمار و ارقامی که منبع آشوری به دست می‌دهد، ۶۳٫۰۰۰ سرباز پیاده‌نظام، ۴۰۰۰ ارابه جنگی، ۲۰۰۰ سواره نظام و ۱۰۰۰ شتر داشته‌است. منبع آشوری می‌گوید تلفات آشوریان ۶۶۰۰۰ نفر بوده و این رقم در اردوی مخالف عبارت بوده از ۵۸۰۰۰ پیاده‌نظام و ۱۵۸۰ سواره نظام. پس از نبرد قرقر و پیامدهای آن نبرد درسال‌های پس از جنگ کرکر، جنگ باهمسایگان غربی ادامه پیدا کرد و حتی به آرپاد و کارکمیش هم کشیده شد. شلمنسر در ۸۴۹ ق.م. مجبور شد با کارکمیش و آرپاد بجنگد، یعنی شهرهایی که در ۸۵۳ به شاه وفادار بودند و علیه هیئت ائتلافی شهرها عمل می‌کردند. در نبردی که در ۸۴۵ ق.م. رخ داد، گروه ائتلاف شهرها از کارکمیش و ارپاد کمکی دریافت نکردند و این بار به نظر می‌رسد که پیروزی قطعی و حتمی بوده باشد، چون که دو شهر مزبور دیگر هیچ‌گاه عضو ائتلاف شهرها نشدند. در جنگی که در سال ۸۴۱ ق.م. روی داد، گویا هیئت ائتلاف شهری دیگر وجود نداشت، چون که آشوریان با هزاعل پادشاه دمشق درگیر شده‌اند. به این ترتیب اتحادیه شهرهای موتلف چند سال پس از تشکیل آن از هم پاشید، چرا که قرار بود که سلطه آشور در سوریه تا دو قرن ادامه داشته باشد. نبرد کرکر نبردی قطعی و حتمی نبود، اما اکنون که ما پس از گذشت قرن‌ها برمی گردیم و به گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که شروع پایان استقلال سوریه بود، در ۸۳۳ ق.م. شلمنسر دستور داد که مجسمه‌ای از او نزدیک یکی از دروازه‌های شهر آشور ساخته و نصب شود، کتیبه‌ای که بر آن نوشته شد، از عملیات جنگی و لشکرکشی‌های شلمنسر در سراسر شرق شناخته شده آن روزگار سخن می‌گوید، اما هنگامی که نوبت به مناطق غربی می‌شود، کتیبه تنها از دو نبرد نام می‌برد: «نبرد کرکر» و «حمله اول به دمشق». هنگامی که شلمنسر درگذشت، توانسته بود سوریه، فینیقیه و بخشی از سرزمین‌های یهودی نشین را فتح کند. پانوشت‌ها
[ "استل", "شلمنسر سوم", "سوریه", "۸۵۳ (پیش از میلاد)", "آشور (سرزمین)", "فینیقیه", "اسرائیل", "کیلیکیه", "مصر", "مردم عرب", "آشور-دان دوم", "آرامی‌ها", "ترکیه", "اربیل", "آداد-نراری دوم", "نوهیتی‌ها", "هوری‌ها", "بابل (دولت شهر)", "نصیبین", "اکدی", "ماردین", "رود خابور", "توکولتی-نینورت ی دوم", "آشور-ناصیر-پال دوم", "موزه بریتانیا", "دریای مدیترانه", "نیمرود (کلخو)", "آمانوس", "هاداد-زر", "دمشق", "ایرهولنی", "حماه", "آخاب", "تک‌سنگ کورخ", "لندن", "دیاربکر", "بین‌النهرین", "بیت-آدینی", "کارکمیش", "بالیک", "ایار", "عبری", "نینوا", "فرات", "ملطیه", "استرابون", "روم", "کوموهی", "آرپاد", "حلب", "تپه زنجیرلی", "آحاب", "آرواد", "لبنان", "آمون", "ادوم", "موآب", "کوئه", "بیبلوس", "آشور (ایزد)", "آداد", "دولت شهر", "هادادزر", "هزاعل", "صیدون" ]
[ "آرامی‌ها", "آسیا در سده نهم (پیش از میلاد)", "آشور", "آشور در سده ۹ (پیش از میلاد)", "اسرائیل و یهودیه باستان", "باستان‌شناسی سوریه", "تاریخ نظامی سوریه", "جنگ‌های تاریخ قوم اسرائیل", "درگیری‌های سده ۹ (پیش از میلاد)", "دهه ۸۵۰ (پیش از میلاد)", "عمون", "فنیقی‌ها", "نبردهای ایلام و آشور" ]
916
ازنا
2
153
0
[]
false
63
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "ازنا" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۳٫۴۵۵۷" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۹٫۴۵۵۵" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "ایستگاه راه آهن و تلبمه خانه نفتی شهر ازنا" }, { "Item1": "استان", "Item2": "لرستان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "ازنا" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "مرکزی" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "ازنا" }, { "Item1": "نام‌های‌دیگر", "Item2": "ازنو" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "ازنو" }, { "Item1": "سال‌شهرشدن", "Item2": "۱۳۳۰ خورشیدی" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۴۷،۴۸۹نفر درسال۱۳۹۵" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[فارسی]]، [[لری/بختیاری]]" }, { "Item1": "مساحت شهر", "Item2": "۱۵ کیلومتر مربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۱۸۷۱ متر" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۶۵۰ میلی‌متر در سال" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۷۵ روز" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "[[سیدمرتضی موسویان]]" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "انواع لوبیا (قرمز، چیتی، چشم بلبلی و…)" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۶۶" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "به شهر ازنا خوش آمدید" } ], "Title": "شهر ایران" }
ازنا یکی از شهرستان‌های استان لرستان واقع در خاور این استان است که دارای جاذبه‌های گردشگری زیادی می‌باشد. درسال ۱۳۹۵جمعیت این شهر۴۷،۴۸۹ وبعد خرم‌آباد ،بروجرد ،دورود ،الیگودرز ،کوهدشت ،نورآباد هفتمین شهر لرستان از نظرجمعیت و جزء شهرهای کم جمعیت لرستان محسوب می‌شود. شهرستان ازنا بین شهرهای الیگودرز و دورود قرار گرفته‌است. این شهردر سال ۱۳۱۷ به دهستان و در سال ۱۳۳۰ به شهر ارتقاء پیدا کرد و دارای شهرداری شد. در سال ۱۳۴۰ ازنا به عنوان مرکز بخش جاپلق در حوزه شهرستان الیگودرز ارتقاء پیدا نمود. درسال ۱۳۷۳ با تاسیس فرمانداری توسط علی محمد بشارتی وزیر کشور، این بخش از الیگودرز جدا و به شهرستان تبدیل شد و شهر ازنا مرکز آن شد. ازنا یکی از کوچکترین شهرستان‌های لرستان می‌باشد. تاریخ کلمه ازنا از کلمه ازنائوری აზნაური در زبان گرجی و به معنی اشراف‌زاده می‌باشد. در برخی از کتب تاریخی زمان صفویه از کلمه ازنائور برای نامیدن بزرگان گرجستانی استفاده شده‌است. از آنجا که در دوران صفویه گروهی از اهالی گرجستان به این ناحیه کوچانده شده‌اند لذا کلمه ازنا از کلمه ازنائور مشتق شده‌است. بنیان ازنا و جاپلق (گاپله) و پاچه لک از یکدیگر تفکیک ناپذیرند زیرا در زمان صفویه اولین بار گرجی‌ها ده ازنا، روستای گرجی، برجله (برجغالا)، کرتیلان (کارتیل: گرجستان) را مانند سایر مهاجرین آذری تبار که روستاهای بخش گاپله (جاپلق) مانند گنجه (دومین شهر بزرگ آذربایجان)، اقبلاغ، قشلاق، پیرهان، پیر بداغ، زرنان و … و ارامنه که بنیان چالسپار (آچالوس که یک قدیس ارمنی بوده‌است)، کرت و زرنان بودند؛ و بختیاری‌ها و لرها نیز روستاهای بخش پاچه لک را بنا نهادند. بررسی‌های کتب تاریخی نشان می‌دهد این اقدام صفویه در منطقه فریدن (استان اصفهان) نیز با همین ترکیب جمعیتی به وضوح قابل مشاهده است. در راستای زمان، بختیاری‌ها و لرها (همراهان کریم خان زند در جنگ با بختیاری‌ها که اغلب در منطقه پاچه لک ساکنند) نیز به‌این ترکیب جمعیت اضافه شدند و ازنای فعلی شکل گرفته‌است. جمعیت بنا بر سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران، جمعیت شهر ازنا ۷۱،۵۸۶ نفر بوده‌است. مردم اکثریت مردم شهرستان ازنا به زبان لری ثلاثی و لری بختیاری صحبت می‌کنند. اما اقلیت‌هایی از دیگر اقوام مانند ترک زبانان (مهاجر) ، گرجی‌ها ، ارامنه (مهاجر)، و لرهای لک که در زمان کریم خان زند به این منطقه کوچ کرده‌اند نیز در این شهرستان ساکن هستند. مناطق دیدنی و گردشگری چشمه یا چاه طیان یا تیان نام چشمه‌ای است که در کوهپایه رشته کوه اشترانکوه میان روستاهای بیدستانه و تیان شهرستان ازنا قرار گرفته‌است. این چاه/ چشمه که گودالی سنگی به قطر ۳ الی ۴ متر و عمق ۵ متر می‌باشد، یکی از پدیده‌های جالب زمین‌شناسی است و در اوایل بهار به‌طور ناگهانی و به یکباره فوران کرده و پرآب می‌گردد. آبدهی آن زیاد بوده و تا ماه‌ها ادامه می‌یابد و پس از مدتی در اواخر تابستان و اوایل پاییز به همان نحو به یکباره خشک شده و تا سال آینده و دوره جدید، بی‌آب می‌گردد. کارشناسان احتمال داده‌اند، این امر ناشی از ذوب شدن برفهای اشترانکوه و تونل‌های زیر زمینی بوده و آب برف‌ها در این محل از زمین فوران کرده و تشکیل چشمه می‌دهند. با سرد شدن هوا و بارش برف در اواخر تابستان و اوایل پاییز در اشترانکوه، این چشمه نیز تا دوره یا سال آینده خشک می‌گردد. چشمه تیان محل تفریح و گردش توریست‌ها و گردشگران است. دهکده تفریحی دره تخت: دره‌تخت یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان ازنا واقع در سیزده کیلومتری جنوب این شهرستان در کوهپایه‌های اشترانکوه است. این روستا دارای حدود ۸۳۰ نفر جمعیت است و شغل اغلب مردم آن دامداری و کشاورزی است. در دره‌تخت استخرهای متعدد پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان با ظرفیت‌های گوناگون وجود دارد. عمده ساکنان این روستا بختیاری بوده و شامل طوایف سالاروند و حاجیوند هستند. دره تخت به علت قرار گرفتن در کوهپایه اشترانکوه و بهره‌مندی از آب دائم و روان دارای نیروگاه تولید برق است که از آن علاوه بر تامین برق روستاهای همجوار به شبکه سراسری برق در شهرستان ازنا نیز برق داده می‌شود. آب و هوای مناسب این روستا، آن را به یکی از مناطق مناسب جهت کوچ تابستانه عشایر تبدیل کرده‌است. این روستا همچنین در لیست روستاهای هدف گردشگری استان قرار دارد. از جمله دیدنی‌های این روستا می‌توان به سراب‌های گوناگون که به رودخانه ماربره ختم می‌شوند، و همچنین طبیعت زیبای آن اشاره کرد. در فصل بهار دشت لاله‌های واژگون این روستا بسیار دیدنی است. تونل برفی: تونل برفی یکی از آثار طبیعی شهرستان ازنا در استان لرستان است. این تونل به‌صورت طبیعی در برف و یخ‌های دامنه اشترانکوه در منطقه کمندان شهرستان ازنا به‌وجود آمده‌است. طول این تونل بالغ بر ۸۰۰ متر و ارتفاع آن از کف تونل تا سقف بین ۵٫۲ تا ۳ متر است. از این تونل برفی فقط در فصل‌های بهار و تابستان می‌توان بازدید کرد و برای رسیدن به این تونل باید تا روستای کمندان با اتومبیل رفت و حدودا دو ساعت نیز پیاده‌روی کرد. دربند: دربند دهستانی بزرگ و سرسبز و بسیار زیبا در جلگه شمالی اشتراکوه دورود که نزدیکی شهرستان ازنا در استان لرستان است که به خاطر وجود ایستگاه راه‌آهن در آن از این روستا بنام «ایستگاه دربند» هم یاد می‌کنند. از چشم‌انداز کوه اشترانکوه این روستا دیده می‌شود. آبشار عروس: آبشاری بکر و دست نخورده در دامنه‌های کوه در دره ازنا در شهرستان ازنا و در مسیر کلیدر تونل برفی آبشار دره شن: آبشار زیبایی در روستای احمدآباد و بالاتر از مقبره سید صوفی تالاب خروسان: در ۲۸کیلومتری شهرستان ازنا در روستای خروسان امام زاده قاسم: مقبره تاریخی امام زاده قاسم که قدمت آن به دوران سلجوقیان می‌رسد و در آثار ملی ایران هم به ثبت رسیده هست. بام ازنا بام ازنا یکی از مناطق گردشگری، تفریحی و ورزشی است که از سال ۱۳۹۶ کار احداث آن توسط سیدمرتضی موسویان (شهردار ازنا) شروع شده‌است. این مکان در غرب ازنا واقع شده‌است. در تعطیلات به خصوص تعطیلات تابستانی مسافران زیادی از بام ازنا بازدید می‌کنند. موقعیت جغرافیایی راه‌ها ازنا در میسر جاده اصلی و ارتباطی شهرهای مرکزی و شمالی با غرب و شمالغرب، با شهر اصفهان ۲۴۰ کیلومتر با شهر زنجان ۵۳۹ با شهر خرم‌آباد ۱۳۵ با شهر تبریز ۷۵۷ با شهر رشت ۵۷۷ و با شهر ساری ۶۱۰ کیلومتر فاصله دارد. همچنین ازنا ارتباط استان لرستان را با استان مرکزی برقرار می‌کند و فاصله ازنا با اراک حدود ۷۵ کیلومتر می‌باشد. راه‌آهن سراسری ایران این شهر را به دو نیم تقسیم کرده‌است. این خط که در زمان جنگ جهانی دوم توسط رضا شاه پهلوی ساخته شده از مهمترین علل پیشرفت ازنا می‌باشد. صنایع کارخانجات صنعتی فعال در ازنا عبارتند از: صنایع فروآلیاژ ایران، گداز قطعه کیا، شرکت سنگ صادراتی افشار، گلسنگ، لعل و دیگر صنایع کوچک که عمدتا به بخش تولید سنگ‌های ساختمانی مشغول هستند. درحال حاضر شرکت فولاد ازنا که از بزرگترین صنایع فولاد غرب کشور می‌باشد در منطقه ویژه اقتصادی ازنا در حال احداث است. همچنین شرکت تولید داروی بایر افلاک ازنا نیز در دست احداث می‌باشد. تپه‌های باستانی ازنا شهرستان ازنا دارای ۱۰۶ تپه باستانی است که دارای شماره ثبت آثار ملی ایران هستند. این تپه‌ها بیشتر مربوط به عصر مفرغ و آهن می‌باشند و از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ به ثبت رسیده‌اند. وجود تعداد بالای تپه‌های باستانی و وجود مناطق دیگر باستانی در این شهرستان گواه اینست که این منطقه جغرافیایی از دیرباز تا به امروز سکونتگاه انسان‌ها در دوره‌های مختلف بوده‌است.
[ "فارسی", "لری/بختیاری", "سیدمرتضی موسویان", "استان لرستان", "خرم‌آباد", "بروجرد", "دورود", "الیگودرز", "کوهدشت", "نورآباد", "شهرستان ازنا", "شهر", "جاپلق", "شهرستان الیگودرز", "فرمانداری", "علی محمد بشارتی", "زبان گرجی", "صفویه", "گرجی‌های ایران", "صفویان", "گرجی (ازنا)", "برجله", "برجغالا", "کرتیلان", "گرجستان", "مردم آذری", "گنجه", "آذربایجان (ابهام‌زدایی)", "قشلاق", "پیربداغ", "زرنان", "منطقه فریدن", "آذری‌های ایرانی", "ارمنی‌های ایران", "اشترانکوه", "بیدستانه (روستا)", "تیان (روستا)", "بخش مرکزی شهرستان ازنا", "دامداری", "کشاورزی", "پرورش ماهی", "قزل آلای رنگین کمان", "تولید برق", "کمندان", "بهار", "تابستان", "اشتراکوه", "سلجوقیان", "اراک", "خمین", "شازند", "اصفهان", "زنجان", "تبریز", "رشت", "ساری", "استان مرکزی", "راه‌آهن سراسری ایران", "جنگ جهانی دوم", "رضا شاه پهلوی", "ایران", "غرب", "ویکی‌پدیا" ]
[ "شهرستان ازنا", "شهرهای استان لرستان", "مناطق گرجی‌نشین", "شهرهای شهرستان ازنا" ]
917
محله‌های تهران
2
174
0
[ "محلات تهران", "شهرک‌های تهران", "محله‌هاي تهران", "محله های تهران", "محله هاي تهران", "شهرك هاي تهران", "شهرک های تهران" ]
false
17
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
کلان‌شهر تهران در سال ۱۳۹۵خورشیدی جمعا ۳۷۶ محله تشکیل می‌شد. شهرک‌ها و کوی‌های متعددی نیز در تهران وجود دارند. محله‌های قدیمی تهران تهران قدیم از چهار محله تشکیل شده بود به نام‌های سنگلج، اودلاجان (عودلاجان)، بازار و چاله‌میدان. در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار چندین محله تازه در تهران ساخته شد به نام‌های ارگ، چاله حصار، خانی آباد، جوادیه، قنات‌آباد، پاچنار، پامنار، یافت‌آباد، گار ماشین، گود زنبورک‌خانه، صابون‌پزخانه، گود عرب‌ها و دروازه قزوین. محله‌های دیگر شهر تهران بزرگ شهرری، تجریش، تهران‌پارس، تهران نو، نارمک، کن و فرحزاد، طرشت و حسن‌آباد، بریانک، نازی‌آباد، کوی سیزده آبان، دولت‌آباد، کیان شهر می‌باشد. هنوز بسیاری از آن محلات با همان اسم و رسم قدیم وجود دارند. محله دولت که به دلیل نزدیکی با کاخ‌های سلطنتی به این نام خوانده می‌شد، خیابان‌های لاله‌زار، خیابان شاه‌آباد، خیابان اسلامبول، خیابان علاءالدوله (فردوسی) خیابان لختی (سعدی) خیابان واگن‌خانه (خیابان اکباتان) خیابان عین الدوله (ایران)، دوشان‌تپه (ژاله)، نظامیه (بهارستان) و دروازه شمیران را شامل بود. محله عودلاجان (اودلاجان) تشکیل می‌شد از خیابان جلیل‌آباد (خیام) کاخ گلستان تا ناصریه (ناصر خسرو) و حدود مسجد شاه و شمال بوذرجمهری شرقی و پامنار و جنوب خیابان چراغ برق (امیر کبیر) و میدان توپخانه، که محله کلیمیان و و زرتشتیان مقیم تهران بوده‌است. محله سنگلج که بخش اعظم و عمده آن را امروزه پارک شهر تشکیل می‌دهد، در گذشته یکی از مراکز مهم سیاسی بود و با اینکه در حال حاضر تقریبا از بین رفته ولی هنوز اشتهار تاریخی خود را از دست نداده. چاله حصار یکی دیگر از محلات جنوب تهران بود که چون آن را خاکبرداری و خاکش را به مصرف حصار کشی تهران رسانده بودند، مقدار زیادی چاله گود مانند داشت، بعدها برای تخلیه زباله‌های شهر از آنجا استفاده می‌کردند. چاله میدان نیز که قبلا در دوره صفویه خاک آن را به مصرف حصارکشی تهران رسانده بودند، وضعی تقریبا مشابه چاله حصار داشت و محل تخیله زباله تهران به حساب می‌آمد، این محله محدود به جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل و میدان مال فروش‌ها، میدان امین السلطان، گمرک، خانی آباد، دروازه غار و پاقاپوق (اعدام) بود. محله تاریخی امامزاده یحیی واقع بین چهار خیابان ری، امیرکبیر، سیروس (مصطفی‌خمینی کنونی) و بوذرجمهری (۱۵ خرداد فعلی). خانه وزیر مختار فرانسه که سید حسن مدرس دوران نمایندگی مجلس را در آن سکونت داشت و همچنین خانه فخرالملوک در این محله واقع شده‌اند. کوچه امامزاده این محله قبلا دارای یک درخت تنومند بسیار کهن بود که درون بدنه آن درخت محل کسب کفش‌دوز می‌شد. حمام‌های تاریخی متعددی در این محله بوده یا هستند مانند حمام گلشن، نواب و حمام کوچه هداوند مقابل مسجد هداوند در کوچه میرزا محمود وزیر در قسمت شمالی محله. محله‌های نوساز شهر تهران پس از انقلاب ۱۳۵۷ شمار زیادی محله و شهرک در محدوده غرب و جنوب غربی کلانشهر تهران ساخته شد. برخی از این محله‌ها همان روستاهای پیشین‌اند که گسترش داده شده‌اند. نام محلات، شهرک‌ها و کوی‌ها شمال تهران: تجریش، نیاوران، قلهک، جماران، ازگل، لویزان، مینی سیتی، سوهانک، دروس، حسین‌آباد_مبارک‌آباد، اقدسیه، زعفرانیه، محمودیه، فرمانیه، کامرانیه، داودیه، دزاشیب، جردن، الهیه، ولنجک، اوین، ظفر، درکه، فرحزاد، سعادت آباد شرق تهران: تهران نو، تهرانپارس، نارمک، شهرک امید، شهرک ویلایی زیتون، سرخه حصار، پیروزی، گرگان، وحیدیه، کالاد، شمس‌آباد، حکیمیه، نیروی هوایی، نظام آباد، مجیدیه، حشمتیه، منصورآباد غرب تهران: پونک، ستارخان، آریاشهر، جنت آباد، شهر زیبا، شهران، طرشت، گیشا، چیتگر، شهرک اکباتان، تهرانسر، حصارک، آزادی، فردوس، کن و وردآورد جنوب شهر تهران: مشیریه، شهرک مسعودیه، افسریه، خانی آباد نو، نازی‌آباد، یاخچی‌آباد، امیربهادر، آذری، اتابک، خراسان، خزانه فلاح، خزانه بخارایی، شاپور، مولوی، سیروس، دروازه غار، جوادیه، یافت‌آباد، منیریه، امیریه، شوش، بازار تهران، شهرری، کوی سیزده آبان، دولت‌آبادشهرک رسالت بازار چینی فروش هاکیان شهر، یافت آباد بازار موبایل و مبل ایران. مرکز تهران: یوسف آباد، امیرآباد، عباس‌آباد، جلفا، خواجه عبدالله، بهارشیراز، زرتشت، بهجت آباد، تخت جمشید (طالقانی)، تخت طاووس، سهروردی، آپادانا، توحید، جمهوری (نادری)، استانبول، توپخانه، لاله زار، باغ صبا، فاطمی، آرژانتین، آذربایجان تاریخچه و معنی نام بعضی از محلات تهران جماران : زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده‌است. برخی ازاهالی معتقدند که در کوه‌های این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می‌آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده‌است و عده‌ای هم معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست می‌آمده‌است، آن‌جا را جمران، یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند. لویزان: این منطقه از گسترش روستای لویزان و شیان شمیرانات بوجود آمده که دارای آب و هوای بسیار مطبوع در گذشته بود. کامرانیه: زمین‌های این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان، وزیر امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران میرزا پسربزرگ ناصرالدین شاه، با خرید زمین‌های حصاربوعلی، جماران و نیاوران، اهالی منطقه را مجبور به ترک زمین‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید. محمودیه : در این منطقه باغی بوده‌است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده‌است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسیه می‌گفتند. نیاوران: نام قدیم این منطقه گردوی بوده‌است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران تغییر کرده‌است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا” (حد، عظمت و قدرت)؛ ”ور” (صاحب) و "ان‌” علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت. تهران‌نو : محله تهران‌نو از شمال به محله‌های نارمک، تهران‌پارس و خیابان دماوند، از شرق به محله‌های تهران شرق، محله سرخه حصارو کوی زینبیه، از جنوب به دوشان‌تپه و خیابان پیروزی و از غرب به محله‌های نیروی هوایی و قاسم‌آباد تهران نو متصل است. خیابان‌کشی این محله نظم هندسی دارد و خیابان‌های شمال غربی به جنوب شرقی آن با بهره‌گیری از واژه مهر به‌صورت مهربار، مهرافروز، مهرآور، مهرپرور و مهرآگین نام‌گذاری شده‌اند. البته پس از انقلاب ۱۳۵۷ دگرگون کردن برخی از این نام‌ها، این نظم نامگذاری را به‌هم زده‌است. تهران‌نو دارای پنج میدان به نام‌های آشتیانی، اطلاعات، چایچی، لوزی و امامت (میدان وثوق) است. تهرانپارس: در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی ارباب هرمز از بزرگترین سرمایه داران زرتشتی شهرکی در شمال شرق تهران ساخت و نامش را تهرانپارس گذاشت. سپس شمار فراوانی از زرتشتیان به آنجا کوچ کردند. ارباب هرمز با یاری چند تن از مهندسان نام‌آور خیابان بندی وجدول کشی آنجا را انجام داد. ساختار شهرسازی تهرانپارس برپایه اصول شهرسازی نوین است که هم‌اکنون بعنوان یکی از بهترین طرحهای شهری به‌شمار می‌رود. درگذشته بخش بزرگی از زمین‌های تهرانپارس از آن زرتشتیان بود. اکنون تهرانپارس بسیار گسترش یافته و در منطقه ۴و۸ شهرداری تهران جای گرفته‌است. تهرانپارس دارای چهارمیدان است و شهرکهایی مانند شهرک امید، شهید بهشتی، فرهنگیان و پارس در آن واقع شده‌است. از خیابانهای مهم آن بلوار تیرانداز، خیابان جشنواره، خیابان رشید، خیابان استخر و بلوار وفادار و پروین را می‌توان نام برد. از آنجا که تهرانپارس درکوهپایه‌های جنوبی رشته کوه‌های البرز و نزدیک به پارکهای جنگلی سرخه حصار و لویزان می‌باشد از آب و هوای خوبی برخوردار است. از یادمانهای ارزشمند تهرانپارس که در فهرست آثار ملی ثبت شده‌است دو باغ و عمارت را می‌توان نام برد. یکی عمارت ارباب هرمز درباغ اناری واقع در خیابان استخر و دیگری رستم باغ با عمارتهای کهن آن در فلکه دوم تهرانپارس. رستم باغ که بدست ارباب رستم گیو ساخته شده نمونه‌ای از باغهای زیبایی است که زرتشتیان در کشورهند و چین نیز ساخته‌اند. تهرانپارس از شمال به بزرگراه شهید بابایی، ازجنوب به محله تهران نو و خیابان دماوند، از خاور به خاک سفید و از باختر به بزرگراه شهید باقری محدود می‌شود. نارمک: نام محله‌ای واقع در شمال شرق تهران است. در گذشته دهی در ۹ کیلومتری جنوب شرقی تجریش و ۵ کیلومتری راه شوسه دماوند به تهران بوده‌است. محله شهرک زیتون: در سال ۱۳۶۵ جهت سکونت کارکنان وزارت کشاورزی ۲۴۰ هکتار از زمینهای منابع طبیعی فاقد کاربری را با فروش به تعاونی مسکن شماره یک با تفکیک وارایه سند رسمی واگذار گردید. اختلاف سازمان محیط زیست با وزارت کشاورزی در واگذاری پس از رای دیوان عدالت اداری به نفع مالکین والزام شهرداری تهران به صدور مجوز منازل ویلایی منتظر حمایت سازمان زمین شهری در ساخت منازل ویلایی در جهت توسعه پایدار شرق تهران می‌باشد. محله نارمک تهران که به محله صد میدان معروف است، دارای ۷/۱۲ کیلومتر مربع مساحت و سه ناحیه شهری است. ۸۹ هزار و ۱۰۳ خانوار با ۳۳۶ هزار و ۷۷۲ نفر جمعیت دارد. این منطقه یکی از قدیمی‌ترین مناطق تهران است که در قدیم، نام آن ده نارمک بوده‌است، یکی از مناطق خوش آب و هوا و سردسیری تهران به‌شمار می‌رود. این محله که در ضلع شمالی محله تهران‌نو واقع شده، به همراه محله تهرانپارس در دهه ۲۰ توسط فرانسوی‌ها ساخته شد. این محله دارای ۱۰۰ میدان سرسبز می‌باشد و میدان نبوت (هفت حوض) در نارمک حالت مرکزی و تجاری دارد و از شمال و جنوب به سی‌متری نارمک (خیابان آیت) و از شرق به غرب به خیابان گلبرگ متصل می‌شود. این محله دارای مسجدهای بسیار است که یکی از مساجد معروف مسجد جامع نارمک در خیابان سمنگان است. نارمکاز شمال به خیابان فرجام از غرب به بزرگراه امام علی (ع) و از شرق به بزرگراه شهید باقری و از جنوب به خیابان دماوند و خیابان نظام‌آباد متصل می‌گردد. خیابان‌های مهم آن آیت، شهید ثانی (۴۶متری نارمک)، هنگام، رسالت، سامان، سمنگان، دردشت، فرجام و مدائن و قنبریان و خیابان شیرمرد … است. این محله در سال ۱۳۳۰ شمسی برای سکونت فرهنگیان آموزش و پرورش ساخته شد. ونک: نام ونک تشکیل شده‌است از دو حرف (ون) به نام درخت و حرف (ک) که به صورت صفت ظاهر می‌شود. یوسف آباد: منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید. پل چوبی: قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه‌هایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمیران بود با خندق‌هایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن، از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است. شمیران: نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح‌ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و «ران» به معنای جایگاه است و در واقع شمیران به معنای جای سرد است. همچنین در نظریه دیگری به دلیل وجود قلعه نظامی در این منطقه به آن شمیران می‌گفتند و همچنین برخی نیز معتقدند که یکی از نه ولایت ری را شمع ایران می‌گفتند که بعدها به شمیران تبدیل شده‌است. فرحزاد: این منطقه به دلیل آب و هوای فرح بخشش به این نام معروف شد. البته نام اصلی آن «فره زاد» بوده و گویا به سبب پیدایش آب در آنجا آنرا «توشه با عظمت» شمرده‌اند. گیشا: نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده‌است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه آقایان کینژاد و شاپوری می‌باشد. منیریه : منیریه در زمان قاجار یکی از محله‌های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامران‌میرزا، یکی از صاحب‌منصبان قاجار، به نام منیر گرفته شده‌است. داودیه (بین میرداماد و ظفر): میرزا آقاخان نوری صدراعظم این اراضی را برای پسرش، میرزا داودخان، خرید و آن را توسعه داد. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت. درکه: اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می‌شده و به زبان اصلی «درگ» نامیده می‌شده‌است دانسته‌اند. دزاشیب (در نزدیکی تجریش): روایت شده‌است که قلعه بزرگی در این منطقه به نام «آشب» وجود داشته‌است و در گذشته نیز به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو می‌گفتند. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک. پل رومی: پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می‌کرده‌است. عده‌ای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدین رومی گرفته‌شده‌است. جوادیه (جنوب تهران): بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده‌است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده‌است که به نام مسجد فردانش هم معروف است. سیدخندان: سید پیری دانا و شیرین سخن بوده که پیش گویی‌های او زبانزد مردم در سی یا چهل سال پیش بوده‌است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده‌است. فرمانیه: در گذشته املاک زمینهای این منطقه متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده‌است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته شده‌است. آجودانیه: آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا می‌کند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده‌است. اقدسیه: نام قبلی اقدسیه (تا قبل از ۱۲۹۰ قمری) حصار ملا بوده‌است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام آمینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد. جوانمرد قصاب جنوب تهران جوانمرد قصاب نام یک شخصیت نیمه افسانه‌ای، نیمه تاریخی، و آرامگاهی (بقعه) در نزدیکی شهر ری است. محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد. این محل بسیار زیباست و به نسبت بقیه جاهای تهران از آلودگی کمتری رنج می‌برد. در برخی آثار کهن جغرافیایی و تاریخی نیز از مقبره جوانمرد قصاب یاد شده‌است و این گمان را پدیدمی‌آورد که شاید جوانمرد قصاب شخصیت تاریخی ناشناخته‌ای باشد. حمدالله مستوفی از مدفن او در ری و عبدالرزاق سمرقندی در ذکر وقایع از مدفن او در سرخس یاد کرده‌اند. به‌نظر قزوینی جوانمرد قصاب مدفون در سرخس به جوانمرد قصاب ری ربطی ندارد.۴ امروزه نیز در جنوب تهران به سوی ری، در زمین‌های منصورآباد در منطقه بیستم شهرداری تهران بقعه‌ای به نام جوانمرد قصاب هست که به احتمال زیاد بعد از عهد فتحعلی شاه در (۱۲۱۲–۱۲۵۰) ساخته شده‌است. ابیات لوحه قبر داخل بقعه نشان می‌دهد که صاحب آن را همان پیر افسانه‌ای صنف قصاب دانسته‌اند. محله اطراف بقعه نیز جوانمرد قصاب نام گرفته و قصه جوانمرد قصاب برای مردم این محل، معروف و مقبره او زیارتگاه است. مقبره‌های دیگری هم در برخی روستاها به نام جوانمرد قصاب وجود دارد ۶ و احتمال دارد همه آنها مقبره‌هایی نمادین برای شخصیت افسانه‌ای جوانمرد قصاب باشند. "شهرری" :راگا به ایران باستان یعنی شهر سلطنتی
[ "تهران", "سنگلج", "اودلاجان", "بازار", "چاله‌میدان", "ناصرالدین‌شاه قاجار", "چاله حصار", "خانی آباد", "جوادیه (تهران)", "قنات‌آباد", "پاچنار (تهران)", "پامنار (تهران)", "یافت‌آباد", "گار ماشین", "گود زنبورک‌خانه", "صابون‌پزخانه", "گود عرب‌ها", "دروازه قزوین", "شهرری", "تجریش", "تهران‌پارس", "تهران نو", "نارمک", "کَن", "فرحزاد", "طرشت", "حسن‌آباد", "بریانک", "نازی‌آباد", "کوی سیزده آبان", "دولت‌آباد", "کیان شهر", "خیابان عین الدوله", "امامزاده یحیی (تهران)", "خیابان ری", "خیابان امیرکبیر", "خیابان‌های تهران", "خانه وزیر مختار فرانسه", "سید حسن مدرس", "خانه فخرالملوک", "میرزا محمود وزیر", "کلانشهر", "نیاوران", "مینی سیتی", "اقدسیه (تهران)", "زعفرانیه", "محمودیه", "فرمانیه", "کامرانیه", "دزاشیب", "جردن", "الهیه", "ولنجک", "ظفر", "درکه", "سعادت آباد", "شهرک ویلایی زیتون", "شهرک اکباتان", "وردآورد", "جنوب شهر", "شهرک مسعودیه", "افسریه", "نازی‌آباد (تهران)", "یاخچی‌آباد", "دروازه غار", "منیریه", "امیریه", "بازار تهران", "شهرک رسالت", "محمودیه (تهران)", "تهران‌نو", "خیابان دماوند", "تهران شرق", "کوی زینبیه", "دوشان‌تپه", "خیابان پیروزی", "نیروی هوایی", "قاسم‌آباد تهران نو", "آشتیانی", "چایچی", "امامت", "تهرانپارس", "رستم گیو", "دماوند", "میدان نبوت", "خیابان شهیدآیت (تهران)", "خیابان جانبازان (تهران)", "بزرگراه شهید باقری", "آیت (خیابان)", "شهید ثانی", "هنگام (خیابان)", "رسالت (خیابان)", "خیابان سامان", "سمنگان (خیابان)", "دردشت (خیابان)", "فرجام (خیابان)", "مدائن (خیابان)", "معابر تهران" ]
[ "محله‌های تهران", "شهرک‌های تهران" ]
918
تهرانسر
0
48
0
[]
false
5
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بلوار اصلی تهرانسر سال ۲۰۰۵ قبل از بازسازی کوچه چهاردهم تهرانسر نام محله‌ای است در غرب تهران که از شمال به بزرگراه شهید لشکری و محله شهرک آزادی و از جنوب به بزرگراه فتح و از شرق به فرودگاه مهرآباد و محله شهرک آسمان و از غرب به بزرگراه آزادگان و محله شهرک استقلال محدود شده‌است. محله تهرانسر در منطقه ۲۱ شهرداری تهران واقع است و خود به ۷ بخش تهرانسر شمالی، تهرانسر شرقی، تهرانسر مرکزی (بلوار اصلی و خیابان خسروپرویز)، تهرانسر غربی، باشگاه نفت، شهرک پاسداران و شهرک دریا تقسیم می‌شود. تاریخچه در گذشته به‌خصوص در دوران سلطنت سلسله قاجار محدوده تهرانسر کنونی و نواحی اطراف آن جزو شکارگاه‌های سلطنتی محسوب می‌شده‌است. همچنین وجود چشمه‌ای در اطراف اتوبان آزادگان در نزدیکی شهرک فاطمه الزهرا کنونی باعث مهم‌تر شدن این منطقه بوده‌است. در اوایل قرن سیزدهم و در زمان سلطنت احمد شاه قاجار شخصی بنام خلیل معنوی خواستار خرید چشمه می‌شود و با پرس و جو متوجه می‌شود که این چشمه به شخصی به نام فرمانفرما از نوادگان ناصرالدین شاه تعلق دارد، خلیل معنوی با پرداخت حدود ۱۳ هزار تومان آن چشمه را از او خریده و با ساخت خانه‌هایی در اطراف آن و ساکن کردن چندین خانواده از اهالی همدان و تویسرکان در آنجا، آن ناحیه را تبدیل به روستایی به نام سلیمان خانه می‌کند. او با پرداخت حقوق به ساکنان روستا از آنها می‌خواهد که بر روی زمین‌های اطراف کشاورزی کنند و با این کار خود را مالک تمام نواحی اطراف آن چشمه می‌کند. بعد از مدتی در حدود سال ۱۳۳۱ هجری شمسی شرکت تعاونی کارمندان شرکت نفت برای ساخت منازل مسکونی برای کارکنان این شرکت، این ناحیه را انتخاب کرده و بعد از مذاکره با معنوی حدود یک میلیون مترمربع از زمین‌ها را خریداری و شروع به ساخت و ساز می‌نماید و نام این محدوده را تهرانسر می‌گذارد. وضعیت کنونی جمعیت تهرانسر بیش از ۱۰۰ هزار نفر می‌باشد که به علت وجود هوای نسبتا پاک غرب تهران به نسبت شرق این کلانشهر و امکانات مناسب و فوق‌العاده عالی رفاهی و درمانی، دسترسی‌های نسبتا چشمگیر و … تهرانسر به یکی از محله‌های مهاجرپذیر مبدل گشته‌است و جمعیت آن رو به افزایش است. غالب ساکنان تهرانسر مسلمان و شیعه هستند و قومیت آنان اکثرا فارس، آذری، لر و کرد می‌باشد. تهرانسر به عنوان یکی از محله‌های تهران برای اجرای طرح مسکن ویژه تهران انتخاب شده‌است وعملیات احداث ۲۳۱۰ واحد مسکن ویژه در بلواریاس ضلع جنوبی این منطقه ازسال ۱۳۹۱ آغازشده است. مساجد و ابنیه فرهنگی مسجدجامع - بلوارشاهدغربی مسجدالنبی - شهرک پاسداران مسجد محسنی مسجدالغدیر مسجدامام خمینی- شهرک هواپیمایی گلزارشهدای گمنام - بلوارنیلوفر (شاهد) شرقی مراکز تفریحی پارک نرگس بوستان شهدای گمنام بوستان‌های مختلف کوچک سینماققنوس خانه اسباب بازی پارک سه گوش شهربازی الماس بوستان ریما بوستان گلریز بوستان لاله پارک سپید بوستان ارغوان باشگاه پینت بال سورن بوستان نیلوفر بوستان گلها مجموعه ورزشی تفریحی هودین و هورام فست فودها و رستوران‌های شبانه فعال استخر شجاعی استخر گلها استخر چهاردهم استخر رحیمیان استخر استقلال سفره خانه سنتی شاخه طوبی سفره خانه سنتی الماس سفره خانه سنتی هزاردستان سفره خانه سنتی زعفران مراکز بهداشتی درمانی مرکز فوق تخصصی چشم پزشکی گلسا (خیابان طهماسبی نبش کوچه 13) بیمارستان صاحب کوثر (درحال تکمیل) درمانگاه خیریه قوامین - ابتدای بلوارلاله کلینیک‌های دندانپزشکی سیب درمانگاه تخصصی دندانپزشکی تهرانسر - نبش ششم اصلی درمانگاه شهیدصنیع خانی - شهرک استقلال مرکزبهداشت تهرانسرغربی مرکزدرمان سوء مصرف موادتهرانسر (درمان اعتیاد) مرکزمعاینات رانندگان فروشگاه‌های زنجیره‌ای تهرانسر فروشگاه رفاه (بلوار بهشتی) بازار میوه و تره بار (بلوار بهشتی) فروشگاه شهروند (بلوار لاله) فروشگاه کوروش (چهار شعبه در تهرانسر موجود است - تهرانسر شمالی - تهرانسر شرقی - تهرانسر غربی) فروشگاه جانبو (بلوار لاله) مراکز مهم دولتی ایستگاه ۱۰۴ آتش‌نشانی تهران مرکز مخابرات شهید توکلی (خیابان قباد شمالی) کلانتری ۱۵۰ تهرانسر مراکز فرهنگی خانه فرهنگ تهرانسر باشگاه فوتبال نفت تهران سرای محله یاس سرای محله تهرانسر غربی سرای محله نفت سرای محله تهرانسر شرقی کتابخانه مسجدالنبی مراکز علمی دانشکده فنی و حرفه‌ای سما (دانشگاه آزاد اسلامی) دانشکده علوم سما (دانشگاه آزاد اسلامی) دانشگاه علمی کاربردی پارس مرکز آموزش علمی کاربردی مهرکام پارس مرکز آموزش علمی کاربردی پرسپولیس مرکز آموزش علمی کاربردی فرهنگ و هنر
[ "حسین لشکری", "شهرک آزادی (تهران)", "بزرگراه فتح", "فرودگاه مهرآباد", "بزرگراه آزادگان", "منطقه ۲۱ شهرداری تهران", "سلسله قاجار", "اتوبان آزادگان", "احمد شاه قاجار", "ناصرالدین شاه", "شرکت تعاونی", "شرکت نفت", "ساخت و ساز", "محله‌های تهران", "مرکز فوق تخصصی چشم پزشکی گلسا", "درمان اعتیاد" ]
[ "محله‌های تهران", "منطقه ۲۱ تهران" ]
919
بهشت زهرا
3
354
0
[ "گورستان بهشت زهرا", "گورستان بهشت‌زهرا", "بهشت زهرای تهران", "قبرستان بهشت زهرا", "بهشت زهراي تهران", "بهشت زهرا تهران", "بهشت زهرا (تهران)", "بهشت‌زهرا", "سازمان بهشت زهرا" ]
false
319
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "بهشت زهرا" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Recent gravestones of Beheshte Zahra Cemetery.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "250" }, { "Item1": "عنوان", "Item2": "آرامگاه‌های خانوادگی در بهشت زهرا" }, { "Item1": "عنوان نقشه", "Item2": "تهران" }, { "Item1": "عرض جغر", "Item2": "۳۵٫۵۳۶۲۷۰" }, { "Item1": "طول جغر", "Item2": "۵۱٫۳۷۰۱۸۳" }, { "Item1": "اندازه نقشه", "Item2": "۲۰۰" }, { "Item1": "بنیان‌گذاری", "Item2": "۲۷ تیر ۱۳۴۹" }, { "Item1": "نشانی", "Item2": "تهران -جاده قدیم قم-نرسیده به کهریزک" }, { "Item1": "مدیرعامل کنونی", "Item2": "سردار اکبر توکلی‌نژاد" }, { "Item1": "نوع", "Item2": "عمومی - مسلمانان" }, { "Item1": "مالک", "Item2": "[[شهرداری تهران]]" }, { "Item1": "وسعت", "Item2": "۵۸۴ هکتار" }, { "Item1": "قبرها", "Item2": "۱۳،۳۰۰،۰۰" }, { "Item1": "وبگاه", "Item2": "http://www.beheshtezahra.ir/" }, { "Item1": "قبریاب", "Item2": "۶۳۹۹۲۵" } ], "Title": "گورستان" }
بهشت زهرا نام بزرگ‌ترین آرامستان ایران است که در جنوب تهران قرار دارد. فعالیت این آرامگاه رسما در سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز شد. بهشت زهرا ابتدا ۳۱۴ هکتار وسعت داشت که در سال ۱۳۷۶ بخش شمالی به مساحت ۱۱۰ هکتار و در سال ۱۳۸۷ بخش شرقی به مساحت ۱۶۰ هکتار خریداری و به آن اضافه شد. بهشت زهرا در حال حاضر ۱،۳۰۰،۰۰۰ نفر را در خود جای داده‌است. در قطعه ۳۳ بهشت زهرا تعدادی از مبارزان مشهور که در درگیری بارژیم شاهنشاهی کشته شده یا در زندان اعدام شدند، به خاک سپرده شده‌اند. ده قطعه از بهشت زهرا محل دفن کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق است. آرامگاه شهدای هفتم تیر در قطعه ۲۴ و آرامگاه روح‌الله خمینی در غرب بهشت زهرا قرار دارد و قطعه هنرمندان بهشت زهرا و قطعه نام‌آوران بهشت زهرا ویژه سرشناسان است. تاریخچه نخستین تلاش‌ها برای طراحی، اجرا و احداث آرامستانی به نام بهشت زهرا، با هدف پایان دادن به مسئله تعدد آرامگاه‌ها در سطح شهر تهران در سال ۱۳۴۵ انجام پذیرفت. در این تصمیم‌گیری‌ها که با حضور شهردار وقت تهران و معاونان و روسای سازمان گورستان‌های پایتخت انجام گرفت، قطعه زمینی در مسیر تهران – قم به مساحت ۳۱۴ هکتار به این امر اختصاص یافت و برای فعالیت‌های عمرانی و فضای سبز نیز بلافاصله اقدام گردید. بهشت زهرا در سال ۱۳۴۹ آماده گردید، ولی در ابتدا به‌علت وجود گورستان‌های متعدد فعال در محله‌های تهران با عدم اقبال عمومی جهت دفن اموات مواجه و سرانجام با دفن نخستین متوفی به‌نام محمدتقی خیال در قطعه ۱ ردیف ۱ شماره ۱ که به خانواده‌ای ارتشی و متنفذ متعلق بود، رسما مورد بهره‌برداری قرار گرفت. آرامگاه روح‌الله خمینی آرامگاه شهدای هفتم تیر قطعه ۳۳ بهشت زهرا فهرست مدفونان قطعه هنرمندان بهشت زهرا فهرست گورستان‌های تهران بهشت زهرا (کتاب) قطعه ۲۴ بهشت زهرا قطعه ۲۹ بهشت زهرا
[ "شهرداری تهران", "آرامستان", "ایران", "قطعه ۳۳ بهشت زهرا", "دودمان پهلوی", "جنگ ایران و عراق", "آرامگاه شهدای هفتم تیر", "آرامگاه روح‌الله خمینی", "قطعه هنرمندان بهشت زهرا", "مدفونان در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا", "نعمت‌الله نصیری", "ساواک", "واقعه حج ۱۳۶۶", "احمدشاه قاجار", "فهرست مدفونان قطعه هنرمندان بهشت زهرا", "فهرست گورستان‌های تهران", "بهشت زهرا (کتاب)", "قطعه ۲۴ بهشت زهرا", "قطعه ۲۹ بهشت زهرا" ]
[ "بهشت زهرا", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۰ (میلادی) در ایران", "بهشت زهرا تهران", "جاذبه‌های گردشگری تهران", "خاک‌سپاری‌ها در بهشت زهرا", "سازمان‌های شهرداری تهران", "گورستان‌های ایران", "گورستان‌های تهران", "گورستان‌های شیعه" ]
920
جان ادواردز
1
65
0
[]
false
13
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "John Edwards" }, { "Item1": "nationality", "Item2": "United States" }, { "Item1": "image name", "Item2": "John Edwards, official Senate photo portrait.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "220px" }, { "Item1": "jr/sr", "Item2": "United States Senator" }, { "Item1": "state", "Item2": "[[کارولینای شمالی]]" }, { "Item1": "party", "Item2": "[[حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا]]" }, { "Item1": "term_start", "Item2": "۳ ژانویه ۱۹۹۹" }, { "Item1": "term_end", "Item2": "۳ ژانویه ۲۰۰۵" }, { "Item1": "preceded", "Item2": "[[لاچ فیرکلوث]]" }, { "Item1": "succeeded", "Item2": "[[ریچارد بر]]" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[سنیکا، کارولینای جنوبی]]" }, { "Item1": "birthname", "Item2": "Johnny Reid Edwards" }, { "Item1": "profession", "Item2": "Attorney, politician" }, { "Item1": "spouse", "Item2": "[[Elizabeth Edwards]](married 1977–2010)" }, { "Item1": "children", "Item2": "Wade (1979–1996)[[Cate]] (born 1982)Emma Claire (born 1998)Jack (born 2000)Frances Quinn Hunter (born 2008)" }, { "Item1": "alma_mater", "Item2": "[[دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی]][[University of North Carolina School of Law]]" }, { "Item1": "religion", "Item2": "[[United Methodist Church]]" }, { "Item1": "signature", "Item2": "John Edwards Signature.svg" } ], "Title": "Senator" }
جانی رید "جان" ادواردز ، سیاست‌مدار آمریکایی است. او یک دوره سناتور حزب دموکرات از ایالت کارولینای شمالی در مجلس سنا آمریکا و سپس نامزد حزب دموکرات برای پست معاونت ریاست جمهور در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ و نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ شد. زندگی‌نامه وی متولد ۱۰ ژوئن، ۱۹۵۳ در سنیکا، کارولینای جنوبی بوده و در ایالت کارولینای شمالی بزرگ شده است. ادواردز پیش از انتخاب شدن به عنوان سناتور در سال ۱۹۹۸، سالها به عنوان وکیل دعاوی فعالیت کرده است و نام خود را در محافل به عنوان یک وکیل زبردست مطرح کرده بود. وی دارای مدرک کارشناسی مهندسی نساجی از دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی و دکترای حقوق از دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل می‌باشد. ادواردز در ژانویه سال ۲۰۰۵ با پایان یافتن دوره اول ۶ ساله نمایندگی در سنا، از مجلس سنا آمریکا اعلام بازنشستگی کرد. او در ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۶ حضور خود را در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ را اعلام کرد. ستاد انتخاباتی ۲۰۰۴ 250px جان ادواردز در فوریه ۲۰۰۳ با ثبت نام در کمیسیون انتخابات آمریکا، ضمن کسب اجازه دریافت کمک‌های مالی رسما کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۴ شد. در حالی که وی از سال ۲۰۰۱ فعالیت‌های خود را در این زمینه با سخنرانی‌اش در ایالت آیووا آغاز کرده بود. در حالی که پیش از شروع انتخابات درون حزبی از وی به عنوان یکی از کم شانس‌ترین شرکت کنندگان نام برده می‌شد، وی در نخستین مرحله از انتخابات درون حزبی در آیووا با کسب ۳۲٪ آرا پس از جان کری و جلوتر از مدعی پیشین هووارد دین در جای دوم ایستاد. موفقیت‌های وی در انتخابات درون حزبی چنان غافلگیر کننده بود که وی تنها کاندیدایی بود که توانست با حفظ کاندیداتوری خود در سه شنبه بزرگ با جان کری رقابت کند؛ و با شکست سنگین در این مرحله با اعلام حمایت از کری با ۳ پیروزی از انتخابات کنار کشید. بسیاری از آگاهان سیاسی در آمریکا بر این اعتقاد هستند که حضور وی در انتخابات ۲۰۰۴ تنها پیش زمینه حضور جدی‌تر وی در انتخابات ۲۰۰۸ بوده است. ستاد انتخاباتی ۲۰۰۸ 250px در حالی که بعد از سخنرانی وی در شب انتخابات سال ۲۰۰۴ بسیاری از صاحبنظران آنرا زمینه حضور وی در انتخابات بعدی می‌دانستند، او در ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۶ و در شهر سیل زده نیو اورلئان در ایالت لویزیانا نامزدی خود را جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ اعلام کرد. شعار انتخاباتی او «فردا از امروز آغاز می‌شود» بود. در نهایت او در مراحل اولیه انتخابات مقدماتی پس از چند شکست در ژانویه ۲۰۰۸ از رقابت کنار کشید و در ماه مه پس از انتخابات ویرجینیای غربی از نامزدی باراک اوباما حمایت کرد. انتشارات وی نویسنده دو کتاب به نامهای چهار دادگاه (Four Trials) نوشته شده در سال ۲۰۰۳ و خانه: طرح کلی زندگی ما (Home: The Blueprints of Our Lives) نوشته شده در سال ۲۰۰۶ است.
[ "کارولینای شمالی", "حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا", "لاچ فیرکلوث", "ریچارد بر", "سنیکا، کارولینای جنوبی", "Elizabeth Edwards", "Cate Edwards", "دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی", "University of North Carolina School of Law", "United Methodist Church", "کارولینای جنوبی", "حزب دموکرات", "سناتور", "سنا", "انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا", "۱۰ ژوئن", "۱۹۵۳ (میلادی)", "۱۹۹۸", "وکیل دعاوی", "مهندسی نساجی", "دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۸)", "انتخابات ریاست جمهوری آمریکا", "باراک اوباما" ]
[ "جان ادواردز", "افراد زنده", "اهالی چپل هیل، کارولینای شمالی", "اهالی رالی، کارولینای شمالی", "اهالی سنیکا، کارولینای جنوبی", "اهالی کارولینای جنوبی", "پادکست‌سازان اهل ایالات متحده آمریکا", "دانش‌آموختگان دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی", "دانش‌آموختگان دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل", "دموکرات‌های اهل کارولینای شمالی", "زادگان ۱۹۵۳ (میلادی)", "سیاستمداران اهل ایالات متحده آمریکا", "سیاستمداران سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "متدیست‌های اهل ایالات متحده آمریکا", "متدیست‌های متحد اهل ایالات متحده آمریکا", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ۲۰۰۴ (میلادی)", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ۲۰۰۸ (میلادی)", "نمایندگان سنای آمریکا از ایالت کارولینای شمالی", "نمایندگان سنای حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان اهل ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان اهل رالی، کارولینای شمالی", "نویسندگان اهل کارولینای شمالی", "وکیلان آمریکایی سده ۲۱ (میلادی)", "وکیلان اهل تنسی", "وکیلان اهل کارولینای شمالی", "وکیل‌های سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "طرفداران مبارزه با فقر" ]
921
جان کری
1
175
0
[ "جان كري", "جان فوربس کری", "جان فوربز کری", "جان فوربز كري", "جان فوربس كري" ]
false
83
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "جان کری" }, { "Item1": "birth_name", "Item2": "'''جان فوربز کری'''" }, { "Item1": "image", "Item2": "John Kerry official Secretary of State portrait.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "جان کری" }, { "Item1": "office1", "Item2": "۶۸امین [[وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا]]" }, { "Item1": "president1", "Item2": "[[باراک اوباما]]" }, { "Item1": "term_start1", "Item2": "۱ فوریه ۲۰۱۳" }, { "Item1": "term_end1", "Item2": "۲۰ ژانویه ۲۰۱۷" }, { "Item1": "predecessor1", "Item2": "[[هیلاری کلینتون]]" }, { "Item1": "successor1", "Item2": "[[رکس تیلرسون]]" }, { "Item1": "office2", "Item2": "[[سناتور]] [[ایالت ماساچوست]] در [[مجلس سنای ایالات متحده]]" }, { "Item1": "term_start2", "Item2": "۱۹۸۵" }, { "Item1": "term_end2", "Item2": "۲۰۱۳" }, { "Item1": "predecessor2", "Item2": "[[پل سونگاس]]" }, { "Item1": "successor2", "Item2": "[[مو کون]]" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[آورورا، کلرادو]]" }, { "Item1": "party", "Item2": "[[دموکرات]]" }, { "Item1": "spouse", "Item2": "جولیا تورن" }, { "Item1": "children", "Item2": "الکساندرا و [[ونسسا کری]]" }, { "Item1": "occupation", "Item2": "، سیاستمدار" }, { "Item1": "religion", "Item2": "[[کلیسای کاتولیک]]" }, { "Item1": "signature", "Item2": "John Kerry Signature2.svg" }, { "Item1": "branch", "Item2": "[[نیروی دریایی]]" }, { "Item1": "serviceyears", "Item2": "۱۹۶۶–۱۹۷۸" }, { "Item1": "rank", "Item2": "24px [[ستوان]]" }, { "Item1": "commands", "Item2": "PCF-۴۴PCF-94" }, { "Item1": "unit", "Item2": "[[گریدلی]]اسکادران یکم ساحلی" }, { "Item1": "battles", "Item2": "[[جنگ ویتنام]]" }, { "Item1": "awards", "Item2": "22px [[مدال ستاره نقره]]22px [[مدال ستاره برنز]]22px [[پرپل هارت]] (۳)" } ], "Title": "Officeholder" }
جان فوربز کری متولد ۱۱ دسامبر ۱۹۴۳) سیاستمدار و وکیل آمریکایی است که ۶۸مین وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در دولت دوم باراک اوباما بود. او از ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۳ سناتور دموکرات ایالت ماساچوست در مجلس سنای آمریکا بود. او در ۲۹ ژوئیه ۲۰۰۴ رسما به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ معرفی شد که از جورج بوش شکست خورد. کری در یک منطقه تاریخی در شهر بوستون به نام بیکن هیل زندگی می‌کند که یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق این شهر به شمار می‌رود. پیشینه کری از نوادگان اجداد مشهور آمریکایی از جمله توماس کرنل و یوریس/جرج وولسی می‌باشد. اجداد وی از جمهوری چک امروزی به آمریکا مهاجرت کردند. جان کری در ابتدای جنگ ویتنام عازم آن کشور شد و چندین مدال شجاعت گرفت. وی پس از پایان جنگ به جنبش ضد جنگ پیوست و سخنرانی وی در کنگره آمریکا دولت آمریکا را تحت فشار زیاد گذاشت تا به حضور نیروهای آمریکایی در ویتنام پایان دهند. دختر او ونسسا کری در سال ۲۰۰۹ با بهروز والا ناهید پزشک و جراح مغز ایرانی-آمریکایی در بیمارستان ماساچوست ازدواج نموده است. رابطه با خانواده کندی در نوامبر ۱۹۶۰، کری اولین سخنرانی سیاسی خود را برای راهیابی جان اف کندی به کاخ سفید انجام داد. در سال ۱۹۶۲، کری یکی از داوطلبان برای اولین کمپین سناتوری تد کندی بود. در تابستان همان سال وی با ژانت آوچینکلوس جنینگز خواهر ناتنی بانوی اول ایالات متحده ژاکلین کندی ملاقاتی داشت. ژانت جنینگز کری را دعوت به بازدید از املاک و خانواده‌اش و مزرعه هامراسمیت در رود آیلند نمود. این نخستین جایی بود که کری رئیس جمهور جان اف کندی را برای اولین بار ملاقات کرد. به گفته کری زمانی که کندی رئیس جمهور بود کری از وی در مورد رفتن به دانشگاه ییل پرسیده بود. کندی ادا و شکلک درآورد، چرا که کندی به دانشگاه هاروارد رقیب رفته بود. کری بعدها یادآور می‌شود: او به من لبخند زد و گفت که در این مورد نگران نباشید چون من در حال حاضر بیش از حد یک مرد ییل هستم. بگفته کری، رئیس جمهور اظهار نظر مشهور خود اینکه چگونه می‌توان بهترین دو جهان را داشت گفته بود: با تحصیلات در هاروارد و مدرک گرفتن از ییل. در اشاره به درجه افتخاری که چند ماه قبل از دانشگاه ییل دریافت کرده بود. از راست به چپ جان کری، فیلیپ هموند، محمدجواد ظریف، فدریکا موگرینی، فرانک والتر اشتاین‌مایر، لوران فابیوس و وانگ یی پیش از قرائت برجام تحصیلات دانشگاهی وی در سال ۱۹۶۲ در دانشگاه ییل در رشته علوم سیاسی پذیرفته شد. فعالیت‌های ضد جنگ (۱۹۷۰–۱۹۷۱) کری پس از بازگشت از جنگ در ویتنام، به گروه سربازان ضد جنگ ویتنام (VVAW) پیوست. فعالیت تعدادی حدود ۲۰۰۰۰ سرباز ضد جنگ (VVAW) در آن سالها و رهبری کری بر آنها توجه موثر و خشم برخی از جمله دولت ریچارد نیکسون را به خود جلب کرد. پیشینه حضور در سنا وی در سال ۱۹۸۴ در انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و توانست به جای سناتور بازنشسته پل سونگاس به نمایندگی ایالت ماساچوست وارد سنا شود. وی در طول ۲۰ سال حضور در سنا ۳ بار در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۶ و ۲۰۰۲ و ۲۰۰۸ از نو از سوی مردم ماساچوست برگزیده شده است. او همواره مشغول کار و فعالیت برای دموکراتها است و در دولت دوم اوباما به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد. ستاد انتخاباتی سال ۲۰۰۴ سناتور کری در فوریه ۲۰۰۳ با ثبت نام در کمیسیون انتخابات آمریکا فعالیت ستاد انتخاباتی خود را آغاز و اجازه دریافت کمک‌های مالی پیدا کرد. در فوریه ۲۰۰۴ با آغاز انتخابات مقدماتی حزب دموکرات برخلاف انتظار همگان با برنده شدن در ۴۶ مرحله از ۵۰ مرحله با اکثریت قاطع به عنوان نامزد حزب دموکرات برگزیده شد. در ژوئیه ۲۰۰۴ نیز با انتخاب سناتور جان ادواردز رقیب سابق انتخاباتی‌اش، به عنوان نامزد پست معاونت رئیس جمهور، فصل تازه‌ای از فعالیت‌های انتخاباتی‌اش را گشود. جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و جان کری، وزیر خارجه آمریکا در مذاکرات هسته‌ای لوزان وزارت امور خارجه کری در سال ۲۰۱۳، بعد از استعفای هیلاری کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه دوم کابینه باراک اوباما شروع به کار کرد. بیشترین فعالیت جان کری در دوره تصدی وی بر وزارت امور خارجه، حضور چشمگیر در مذاکرات هسته‌ای ایران و به خصوص مذاکره با شخص محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران بود. ماموریت او در این مقام با پایان یافتن دولت اوباما در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ پایان یافت. مذاکرات هسته‌ای با ایران پس از ۳۴ سال او اولین وزیر امور خارجه آمریکا بود که در روز ۵ مهر ۱۳۹۲، با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در حاشیه شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و با برنامه‌ریزی قبلی در اولین مذاکره ایران و ۱+۵ در دولت یازدهم دیدار کرد. در حاشیه این مذاکره، ظریف و کری گفتگو و دیداری دو جانبه نیز داشتند. پس از پایان این دیدار کری در کنفرانس خبری خود گفت: «با ظریف ملاقات داشتم، لحن او حقیقتا متفاوت بود.» با آغاز کار دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران، به ریاست حسن روحانی، و تعیین محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران و مسئول انجام مذاکرات هسته‌ای، وزرای خارجه ایران و آمریکا بر سر یک میز به مذاکره نشستند. نهایتا در گام اول توافق هسته‌ای ژنو و در گام دوم تفاهم هسته‌ای لوزان میان ایران و پنج بعلاوه یک منعقد گردید؛ و پس از حدود دو سال مذاکره، در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴، مذاکرات به انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک منجر گردید.
[ "وزرای خارجه آمریکا", "باراک اوباما", "هیلاری کلینتون", "رکس تیلرسون", "سناتور", "ایالت ماساچوست", "مجلس سنای ایالات متحده آمریکا", "پل سونگاس", "مو کون", "آورورا، کلرادو", "حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا", "ونسسا کری", "کلیسای کاتولیک", "نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا", "ستوان", "یواس‌اس گریدلی (دی‌ال‌جی-۲۱)", "جنگ ویتنام", "مدال ستاره نقره", "مدال ستاره برنز", "پرپل هارت", "ماساچوست", "سنا", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۴ میلادی)", "جرج دبلیو بوش", "بوستون", "Thomas Cornell (settler)", "جمهوری چک", "ایرانیان آمریکا", "بیمارستان ماساچوست", "جان اف کندی", "تد کندی", "Janet Auchincloss Rutherfurd", "بانوی اول ایالات متحده", "ژاکلین کندی", "Hammersmith Farm", "رود آیلند", "دانشگاه ییل", "دانشگاه هاروارد", "محمدجواد ظریف", "فدریکا موگرینی", "فرانک والتر اشتاین‌مایر", "برجام", "علوم سیاسی", "Vietnam Veterans Against the War", "ریچارد نیکسون", "جان ادواردز", "مذاکرات هسته‌ای ایران", "محمد جواد ظریف", "دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران", "حسن روحانی", "توافق هسته‌ای ژنو", "تفاهم هسته‌ای لوزان", "برنامه جامع اقدام مشترک" ]
[ "جان کری", "اعضای کابینه باراک اوباما", "افراد آمریکایی اتریشی یهودی‌تبار", "افراد آمریکایی اتریش‌تبار", "افراد آمریکایی اسکاتلندی‌تبار", "افراد آمریکایی انگلیسی‌تبار", "افراد آمریکایی چک یهودی‌تبار", "افراد آمریکایی مجارستانی‌تبار", "افراد آمریکایی یهودی‌تبار", "افراد جنگ ویتنام اهل ایالات متحده آمریکا", "افراد زنده", "افسران بزرگ لژیون دونور", "افسران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا", "اهالی آورورا، شهر", "اهالی شیلمارک، ماساچوست", "پیروان کلیسای کاتولیک رم اهل ایالات متحده آمریکا", "دانش‌آموختگان دانشگاه ییل", "دانش‌آموختگان مدرسه سینت پال", "دریافت‌کنندگان ستاره نقره‌ای", "دریافت‌کنندگان مدال پرپل هارت", "دریافت‌کنندگان مدال ستاره برنزی", "دموکرات‌های اهل ماساچوست", "زادگان ۱۹۴۳ (میلادی)", "سیاستمداران اهل ایالات متحده آمریکا", "سیاستمداران اهل بوستون", "سیاستمداران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "سیاستمداران سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "فعالان ضد جنگ ویتنام اهل ایالات متحده آمریکا", "کاتولیک‌های رومی سده ۲۰ (میلادی)", "کاتولیک‌های رومی سده ۲۱ (میلادی)", "مفقودالاثرهای جنگ ویتنام", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ۲۰۰۴ (میلادی)", "نجات‌یافتگان از سرطان", "نمایندگان سنای آمریکا از ایالت ماساچوست", "نمایندگان سنای حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "نظامیان ایالات متحده آمریکا در جنگ ویتنام", "وزیران امور خارجه ایالات متحده آمریکا", "وکیلان اهل ماساچوست", "یهودی‌تبارهای مجارستانی اهل ایالات متحده آمریکا" ]
923
استان اردبیل
2
2,655
0
[ "استان اردبيل", "استاندار اردبیل", "استاندار اردبيل", "جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل", "فهرست جاذبه هاي گردشگري استان اردبيل", "فهرست جاذبه های گردشگری استان اردبیل", "فهرست جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل", "جاذبه هاي گردشگري استان اردبيل", "جاذبه های گردشگری استان اردبیل", "فهرست جای‌های دیدنی استان اردبیل", "فهرست جاي هاي ديدني استان اردبيل", "فهرست جای های دیدنی استان اردبیل", "استان بیست و چهارم" ]
false
2,523
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "اردبیل" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranArdabil-SVG.svg" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Ardabil Map.svg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "150" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[اردبیل]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۷،۹۵۳" }, { "Item1": "سال جمعیت", "Item2": "۱۳۹۵" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱،۲۷۰،۴۲۰" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۱۰" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "[[ترکی آذربایجانی]]، [[تالشی]]، [[تاتی]]، [[کردی کرمانجی]]" }, { "Item1": "نماینده ولی فقیه", "Item2": "[[سید حسن عاملی]]" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[اکبر بهنام‌جو]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان اردبیل یکی از استانهای ایران است که در شمال غربی این کشور در منطقه آذربایجان ایران واقع شده‌است. مساحت این استان ۱۷۹۵۳ کیلومتر مربع (حدودا ۱٫۰۹ درصد از مساحت کل کشور) و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ برابر یک میلیون و ۲۴۹ هزار نفر می‌باشد. مرکز این استان شهر اردبیل است و بر طبق آخرین تقسیمات کشوری، شامل ۱۰ شهرستان، ۲۵ بخش، ۲۱ شهر و ۶۶ دهستان می‌شود. در ۲۲ دی سال ۱۳۷۱ لایحه استان شدن اردبیل در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و این استان در ۲۳ فروردین سال ۱۳۷۲ پس از نزدیک به ۳۰ سال پیگیری مردم اردبیل، از استان آذربایجان شرقی جدا و به استانی مستقل تبدیل شد. استان اردبیل یکی از مناطق گردشگری در ایران است. یکی از ویژگی‌های این استان آب و هوای مطبوع و خنک این منطقه در فصل‌های بهار و تابستان است. مجتمع‌های آبگرم مشگین‌شهر و سرعین در ۲۲ کیلومتری غرب شهر اردبیل یکی از مشهورترین مناطق گردشگری استان اردبیل است که در فصل‌های گرم -به خصوص تابستان- میزبان ده‌ها هزار نفر گردشگر از اقصی‌نقاط ایران و کشورهای خارجی است. سرعین بیش‌ترین تعداد هتل و هتل آپارتمان‌ها را با جمعیت نسبتا کم ساکن در خود در مقایسه با سایر مناطق گردشگری ایران دارد. قلعه کهنه در نزدیکی مشکین شهر مردم اکثر ساکنان استان اردبیل را آذربایجانی‌ها تشکیل می‌دهند که به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند. تالش‌ها دیگر ساکنان اردبیل هستند که به زبان تالشی سخن می‌گویند. در بخش‌هایی از شهرستان خلخال (در جنوب استان) تات‌ها سکونت دارند و زبان تاتی به همراه زبان ترکی آذربایجانی رایج است. جغرافیا قسمتی از نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه، آذربایجان شمال غربی‌ترین استان ایران استان اردبیل یکی از استان‌های شمال غربی ایران محسوب می‌شود. این استان از شمال به جمهوری آذربایجان، از سمت غرب به استان آذربایجان شرقی، از سمت شرق به استان گیلان کوه‌های تالش و از سمت جنوب به استان زنجان محدود شده‌است. استان اردبیل، طبق آخرین تقسیمات کشوری، از ۱۰ شهرستان، ۲۹ بخش، ۲۶ شهر و ۶۶ دهستان، تشکیل یافته‌است. استان اردبیل قبلا یکی از شهرستان‌های بزرگ استان آذربایجان شرقی بود که بعدا به علت درخواست مردم اردبیل تبدیل به استان شد شهرستان‌های استان اردبیل اردبیل بیله‌سوار پارس‌آباد خلخال سرعین کوثر گرمی مشگین‌شهر نمین نیر گردشگری شاخص گردشگری استان اردبیل در تمام طول سال متنوع می‌باشد. به گونه‌ای که بهترین ماه‌ها از نظر دارا بودن شرایط آسایشی برای گردشگران ماه‌های فروردین، اردیبهشت و مهر می‌باشند که بهترین شرایط را از نظر آسایشی به خود اختصاص داده‌اند و درمقابل ماه‌های دی و بهمن و خرداد از بدترین شرایط آسایشی و بیوکلیمایی برخوردارند. برخی از جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل عبارتند از: آرامگاه شیخ صفی‌الدین (میراث جهانی یونسکو)، بقعه سید امین الدین جبراییل، مقبره شیخ حیدر، کلیسای مریم مقدس اردبیل، موزه مردم‌شناسی اردبیل، جمعه‌مسجد، سنگ‌نبشه ساسانی، آثار صخره‌ای ویند، کاروانسرای شاه عباسی (اردبیل)، شهر یئری، بازار اردبیل، دریاچه شورابیل، سبلان، شیروان دره‌سی، عمارت آقازاده اردبیلی، جنگل فندقلو، پیست اسکی روی چمن جنگل فندقلوی نمین(اردبیل)، پیست اسکی آلوارس، منطقه گردشگری کپز، تفرجگاه بولاغلار، منطقه حفاظت شده آق داغ، منطقه گردشگری ازناو، روستای گردشگری کزج، ژئوپارک دربندمشکول (شهرستان کوثر)، گیلوان، دریاچه نئور، مجتمع آبدرمانی سرعین، چشمه آب گرم شابیل، قوتورسویی، آبگرم گیوی، آبشار سردابه، آبشار گورگور آلوارس، آبشار شورشورنه (نمین)، آبشارآق بلاغ (سیبیه خانی)، آبشار دیز (خلخال)، آبشار نره گر، آبشار شیروان دره، آبشار گورگور (مشگین‌شهر)، قلعه بربر، قلعه بوینی یوغون، دژ قهقهه، کهنه قلعه، قلعه بربر، دیو قالاسی، قیزقالاسی، قلعه اولتان، قلعه خسرو، غار تاریخی لاهرود، غار هفت‌خانه، غار تاریخی لاهرود، حمام درو، حمام سنگی شهر گیوی چشمه‌های آب معدنی استان اردبیل یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل، چشمه‌های آبگرم این استان واقع در شهر سرعین در ۲۰ کیلومتری شهر اردبیل است. در این شهر، ۸ چشمه آبگرم معدنی وجود دارد. علاوه بر این چشمه‌های آب معدنی شابیل و قوتورسویی نیز در لاهرود قرار دارد، به غیر از این دو شهر ۱۲ چشمه آب معدنی دیگر در شهرهای دیگر استان از جمله کیوی، نیر و مشگین‌شهر وجود دارد. استان آذربایجان در دوره خلفای عباسی سبلان تله کابین آلوارس، اردبیل کوهستان سبلان در جنوب شرقی مشکین شهر و در فاصله ۲۵ کیلومتری آن واقع شده‌است. این کوهستان دارای پوشش گیاهی متنوعی است و بیش از ۳۰۰۰ گونه گیاهی در آن شناسایی شده‌است. این کوه، یکی از آتشفشانهای خاموش کشور محسوب می‌شود و ارتفاع بلندترین قله این کوه که سلطان ساوالان نام دارد، ۴۸۴۸ متر از سطح دریا می‌باشد. آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یکی از ده اثر باستانی مهم کشور به‌شمار می‌رود. این بنا در سال ۷۶۵ هجری بنا شده‌است و در طول زمان مورد احترام پادشاهان صفوی بوده‌است. بنای کنونی این بقعه شامل مجموعه‌ای از گورهای شاهان و شاهزادگان صفوی و چند ساختمان دیگر (ازجمله آرامگاه شاه اسماعیل صفوی، مسجد جنت سرا، چینی‌خانه، حرم‌خانه و…) می‌شود. این اثر سال ۱۳۸۹ در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسید. شورابیل دریاچه شورابیل در حریم شهری اردبیل قراردارد و شهرکهای کوثر. مهر. راه و ترابری. دادگستری؛ ولیعصر و دانشگاه‌های محقق اردبیلی. پیام نور. علوم پزشکی و نمایشگاه بین‌المللی اردبیل درحاشیه این دریاچه قرارگرفته‌اند. دریاچه شورابیل که مساحت آن ۱۲۰ هکتار و برای مصارف کشاورزی قابل استفاده بوده و در حال حاضر نوعی ماهی در آن پرورش داده می‌شود. طبیعت کوهستان آلوارس، اردبیل کوه و رشته‌کوه سبلان، شناخته شده‌ترین منطقه کوهستانی استان اردبیل محسوب می‌شوند. سایر ارتفاعات واقع در این استان عبارت‌اند از: آق داغ عجم ارتفاعات تالش صلوات داغ خروسلو رودخانه‌ها بالقلی چای که از مرکز شهر اردبیل می‌گذرد قسمتی از مسیر عبور رودخانه مرزی ارس و رودخانه قزل‌اوزن از استان اردبیل عبور می‌کند. سایر رودخانه‌های این استان عبارت‌اند از: خلخال چای قره‌سو قره سو یکی از طولانی‌ترین رودخانه‌های دایمی استان اردبیل است که امروزه بر اثر کمبود بارندگی وسد سازی‌های معیشتی بدون برنامه در حال تبدی شدن به یک رود فصلی است. قره سو از طبیعت بکری برخوردار بوده ودارای یکی از منحصر به فردترین گونه‌های جانوری می‌باشد، که از این میان گونه‌های آبزی رودخانه از تنوع کم‌نظیری برخوردار است؛ ماهیانی مانند قزل آلا، کپور رودخانه‌ای، شیربیت نوعی ماهی مخصوص این رودخانه، زرد پر و ماهی سفید رودخانه که نسل این دونوع گونه آخری امروزه بر اثر کم‌آبی و استفاده بیش از اندازه آفت کش‌های زراعی در حال نابودی است. در ضمن لازم به یادآوری است که سرچشمه این رود از کوه‌های تالش در اطراف شهرستان نمین بوده وبعد از گذراندن مسیر پر پیچ وخم از دل کوه‌ها و دره‌ها به رودخانه ارس می‌پیوندد. بالهارود گرمی چای دره‌رود خیاوچای نمین‌چای آستاراچای دریاچه‌ها دریاچه‌هایی که در استان اردبیل واقع شده‌اند عبارت‌اند از: دریاچه شورابیل دریاچه شورابیل در حریم شهری اردبیل قراردارد و شهرکهای کوثر. مهر. راه و ترابری. دادگستری؛ ولیعصر و دانشگاه‌های محقق اردبیلی. پیام نور. علوم پزشکی و نمایشگاه بین‌المللی اردبیل درحاشیه این دریاچه قرارگرفته‌اند. دریاچه نئور دریاچه شورگل دریاچه گیلارلو (گرمی) دریاچه نوشهر دریاچه آلوچه دریاچه کمی‌آباد (سد مخزنی) دریاچه ملااحمد مرداب قره‌سو سبلان جنگل‌ها جنگل‌های اطراف جاده اسالم به خلخال و مجموعه جنگل‌های فندق‌لو پیکره سنگی بابا داوود عنبران از جمله جنگل‌های واقع در استان اردبیل هستند. روستای کولانکوه، یکی بهترین مکانهای گردشگری استان اردبیل می‌باشد. مانند باغ بزرگ آلوچه، سیب، گیلدیح و … می‌باشد٫جنگلهای واقع در منطقه حیران تا اق چای. صنعت نقشه راه‌های استان اردبیل استان اردبیل در حال حاضر دارای ۸ شهرک صنعتی است. این استان همچنین دارای کارخانجات بزرگ نساجی، سیمان، ذوب آهن و کشت و صنعت شهرک خصوص آرتا می‌باشد. فرهنگ بومی صنایع دستی گلیم، جاجیم، شال، مسند، سفال، صنایع چوب مانند معرق، منبت و خراطی، مصنوعات چرمی و قالی بافی (قالیچه قوبای خلخال بسیار معروف است) قلاب بافی، مفرش، خورجین، ورنی (ورنی و زیرانداز حاوی رنگ‌ها و طرحهایی برگرفته از طبیعت زیبای آذربایجان، بیشتر توسط عشایر شاهسون دشت مغان بافته می‌شود). غذاهای محلی آبگوشت، آش شیر، آش دوغ، پیچاق قیمه، کوفته، لونگی، خشیل، هرا، قویماق، ترشی قرمه، ساج ایچی سبزی قرمه، آب پیاز، آش اوماج، آش یارما، بزباش، خورش قاتق، تاس‌کباب، چیغیرتما، حلوا زرد،‌تر حلوا، حلوای زنجبیل، قیساوا و قیقاناق، سوغات قالی، مسند، سرشیر، کره، حلوای سیاه، آبنبات، شیرینیهای محلی، فتیر و تخمه آفتابگردان، عسل خالص سبلان، عصاره شهدآمیز گل‌های رنگارنگ و عطرآگین طبیعت سرسبز خلخال مشهورترین سوغات منطقه می‌باشد. حلوای سیاه استان به صورت معجونی از جوانه گندم و کره طبیعی نشاط بخش و مقوی است. گونه‌های زبانی استان اردبیل با توجه به‌وسعت کم خود، دارای تنوع زبانی قابل توجهی می‌باشد درکنار زبان ترکی آذربایجانی که اکثریت ساکنان استان به آن تلکم می‌کنند، زبان تاتی نیز در شهر کلور و در روستاهای بخش شاهرود و خورش رستم از شهرستان خلخال، تالشی در بخش عنبران از شهرستان نمین تکلم می‌شود. نظرسنجی سال ۱۳۸۹ طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه‌گیری شد در استان اردبیل به قرار زیر بود: ۹۸٫۲ ترک (۹۷٫۱٪ مرد، ۹۹٫۳٪ زن)، ۱٫۱ تات (۱٫۵٪ مرد، ۰٫۷٪ زن)، ۰٫۴ کرد (۰٫۷٪ مرد) و ۰٫۴ بدون‌جواب بودند. جمعیت شهرهای استان اردبیل
[ "اردبیل", "ترکی آذربایجانی", "زبان تالشی", "زبان تاتی ایران", "کرمانجی", "سید حسن عاملی", "اکبر بهنام‌جو", "استان", "ایران", "غرب", "کشور", "آذربایجان (ایران)", "شهرستان", "شهر", "مجلس شورای اسلامی", "استان آذربایجان شرقی", "بهار", "تابستان", "مشگین‌شهر", "سرعین", "مردم آذربایجانی", "زبان ترکی آذربایجانی", "مردم تالش", "شهرستان خلخال", "تات‌های ایران", "جمهوری آذربایجان", "استان گیلان", "استان زنجان", "شهرستان اردبیل", "شهرستان بیله‌سوار", "شهرستان پارس‌آباد", "شهرستان سرعین", "شهرستان کوثر", "شهرستان گرمی", "شهرستان مشگین‌شهر", "شهرستان نمین", "شهرستان نیر", "آذربایجان شرقی", "آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی", "یونسکو", "آرامگاه سید امین‌الدین جبراییل", "مقبره شیخ حیدر", "کلیسای مریم مقدس (اردبیل)", "موزه مردم‌شناسی اردبیل", "جمعه‌مسجد (اردبیل)", "سنگ‌نبشته ساسانی (مشکین‌شهر)", "آثار صخره‌ای ویند", "کاروانسرای شاه عباسی (اردبیل)", "شهر یئری", "بازار اردبیل", "دریاچه شورابیل", "سبلان", "شیروان دره‌سی", "عمارت آقازاده اردبیلی", "جنگل فندقلو", "پیست اسکی روی چمن جنگل فندقلوی نمین(اردبیل)", "پیست اسکی آلوارس", "منطقه گردشگری کپز", "تفرجگاه بولاغلار", "منطقه حفاظت شده آق داغ", "منطقه گردشگری ازناو", "روستای گردشگری کزج", "ژئوپارک دربندمشکول (شهرستان کوثر)", "گیلوان", "دریاچه نئور", "مجتمع آبدرمانی سرعین", "چشمه آب گرم شابیل", "قوتورسویی", "آبگرم گیوی", "آبشار سردابه", "آبشار گورگور آلوارس", "آبشار شورشورنه (نمین)", "آبشارآق بلاغ (سیبیه خانی)", "آبشار دیز (خلخال)", "آبشار نره گر", "آبشار شیروان دره", "آبشار گورگور (مشگین‌شهر)", "قلعه بربر", "قلعه بوینی یوغون", "دژ قهقهه", "کهنه قلعه", "دیو قالاسی", "قیزقالاسی", "قلعه اولتان", "قلعه خسرو", "غار تاریخی لاهرود", "غار هفت‌خانه", "حمام درو", "حمام سنگی شهر گیوی", "شابیل", "لاهرود", "کیوی", "نیر (اردبیل)", "خلفای عباسی", "آتشفشان", "شیخ صفی‌الدین اردبیلی", "صفویه", "شاه اسماعیل صفوی", "ارس", "قزل‌اوزن", "قره‌سو", "نئور", "پیکره سنگی بابا داوود عنبران", "شهرک صنعتی", "گلیم", "جاجیم", "شال", "مسند", "سفالگری", "معرق", "منبت", "خراطی", "قالی بافی", "قالیچه قوبا", "قلاب بافی", "مفرش", "خورجین", "ورنی (گلیم)", "شاهسون", "لونگی", "خشیل", "بزباش", "تاس‌کباب", "قالی", "سرشیر", "کره (لبنیات)", "حلوای سیاه", "آبنبات", "آفتابگردان", "عسل", "خلخال", "جوانه گندم", "کلور", "بخش شاهرود", "خورش رستم", "بخش عنبران", "شورای فرهنگ عمومی", "آذربایجانی‌ها", "کرد", "شیخ صفی الدین اردبیلی", "شیخ کلخوران", "خانه ارشادی", "جمعیت شهرهای استان اردبیل" ]
[ "استان اردبیل", "استان‌های ایران", "آذربایجان" ]
924
استان سیستان و بلوچستان
2
7,330
0
[ "سیستان و بلوچستان", "استان سيستان و بلوچستان", "بلوچ هاي ايران", "بلوچ های ایران", "سيستان و بلوچستان", "استان یازدهم" ]
false
6,772
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "سیستان و بلوچستان" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[دانیال محبی]]" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranSistanBaluchistan-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[زاهدان]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۸۰،۷۲۶" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۲۸۱۳۰۹۳ نفر" }, { "Item1": "پراکندگی جمعیت", "Item2": "۱٫۲۰۶" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۱۹ شهرستان" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "[[ فارسی و بلوچی ]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان سیستان و بلوچستان پس از استان کرمان به عنوان دومین استان پهناور کشور در جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰،۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت کمابیش اندازه کشور سوریه بزرگی دارد و بیش از ۱۱ درصد وسعت ایران را دربرمی‌گیرد. سیستان شامل زابل و‌هامون و هیرمند و نیمروز و زهک است که البته بخش بزرگ سیستان قدیم در افغانستان بوده که هم‌اکنون جزو خاک افغانستان می‌باشد و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار می‌باشد،البته بخش بزرگی از بلوچستان بر اساس قرارداد گلدسمید از ایران جدا شد و تا مدت‌ها به نام بلوچستان انگلیس شناخته می‌شد،ولی در حال حاضر تحت عنوان ایالت بلوچستان بخشی از پاکستان است. سیستان یک منطقه جدا با فرهنگ و تمدن کهن‌تر از مکران با بیشینه 5200 ساله به مردم منطقه‌ای(سکاها) گفته می‌شد که در اطراف رود هیرمند ساکن بودند وبخش زیادی از سیستان بزرگ با تمدن کهن در افغانستان امروزی است که قبلا جزو ایران بوده‌است(ادامه رود هیرمند و بخش اعظم ان در افغانستان است) و بخشی دیگر در شهرستان زابل و جنوب خراسان،. بلوچ‌ها (مکاها)قومی دیگر بودند با فرهنگ متفاوت از سکاها در مکران (جنوب شرقی ایران تا کل کرانه نواحی دریای عمان ) ساکن بودند. که بعدها به بلوچستان تغییر نام یافت. بلوچستان شامل دوقسمت بلوچستان سرحد ( خاش میرجاوه و توابع ان تا اطراف کرمان و نصرت اباد) و بلوچستان جنوبی یا مکران (سراوان و ایرانشهر و نیکشهر و چابهار) میشد. سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و تنها استان ایران است که با پاکستان مرز مشترک دارد و همچنین به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آب‌های آزاد است. مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای سیستانی و بلوچ می‌باشد که سیستانیان به زبان زبان فارسی با گویش سیستانی حرف می‌زنند و پیرو دین اسلام با مذهبتشیع می‌باشند و بلوچ‌ها به زبان بلوچی صحبت می‌کنند و پیرو اسلام و مذهب تسنن می‌باشند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم می‌خورد. زاهدان مرکز این استان است که از طریق راه‌آهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راه‌آهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راه‌آهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعه این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد. استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخوردار است در برخی نقاط استان افراد برای دستیابی به آب باید حدود ۴ کیلومتر راه طی کنند تا بتوانند از آب شرب استفاده کنند. پیشینه دلیل نامگذاری سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و مکران به سرزمین مکاها (بلوچ‌ها) که بعدها به بلوچستان تغییر یافت. پیش از اسلام درشهرستان سراوان، تپه‌ای سنگی وجود دارد که مردم محلی از قدیم به آن کوه مهرگان می‌گویند و از اجداد خود نقل می‌کنند درروزهای معینی بالای این تپه اتش می‌افروختند ومراسم نیایش اهورامزدا به جای می‌اوردند در محدوده آن نیز سنگ نگاره‌هایی یافت می‌شود که مربوط به دوران شکار وقبل از پیدایش زبان می‌باشد . اکثر اثار تاریخی پیش از اسلام از بین رفته‌اند و خرابه‌هایی از ان هنوز زنده ماننده است که نشان از ایین زرتشت در این قوم می‌باشد left بندانگشتی سیستان و بلوچستان از دو ناحیه سیستان (زابل و زاهدان و شهرهای شمال استان) و بلوچستان(خاش تا چابهار) تشکیل شده‌است. سرزمین اساطیری سیستان که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شده‌است. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود درآورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند. «نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به‌شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند. قلعه ناصری در ایرانشهر اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند. سرزمین سیستان دارای مکان‌های باستانی و دیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور می‌کند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومت‌های اسلامی بعد از آن. سرزمین بلوچستان که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیده‌اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده‌است: «قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نموده‌اند. آنان زبان خاص خود را دارند که به بلوچی معروف است در تپه‌های بلوچستان آثاری به دست آمده‌است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می‌رساند. در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عرب‌ها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌های مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سی‌صد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید. در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آن‌ها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسما جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت. قلعه تاریخی ایرندگان شعر وصف مکران شعری از عبدالله روانبد : نستعلیق پس از اسلام از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب می‌شد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملا به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالت‌ها و ولایت‌های کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه.ش. پس از شکست دوست‌محمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد. جغرافیای استان استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۰،۷۲۶ کیلومتر مربع، پس از استان کرمان دومین استان پهناور ایران می‌باشد، که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم‌تراکم‌ترین استان‌های کشور است. استان سیستان و بلوچستان از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود. شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده‌است. کوه خواجه تنها پشته بلندی می‌باشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی‌متر را در سال دریافت می‌کند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی‌متر می‌رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سال‌هایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می‌یابد، خشکسالی‌های مخرب توسعه پیدا می‌کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می‌وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است. جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده‌است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی می‌باشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره‌گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه‌های اساسی اقلیم منطقه‌است. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب‌های زیر زمینی تنها امکانات تامین آب به‌شمار می‌آیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده‌است . با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵–۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی‌متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، می‌باشد . موقعیت جغرافیایی سیستان و بلوچستان تقسیمات کشوری این استان براساس آخرین تغییرات شامل ۱۹ شهرستان است که شامل زاهدان - زابل - زهک - نیمروز -‌هامون - هیرمند - میرجاوه - ایرانشهر - چابهار - خاش - دلگان (به مرکزیت گلمورتی) - زابلی(مهرستان) - سراوان - سرباز (به مرکزیت راسک) - سیب سوران (به مرکزیت سوران)فنوج - قصرقند - کنارک و نیک شهر می‌باشد . همچنین این استان پهناور از ۴۳بخش و ۳۶ شهر تشکیل گردیده‌است. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهر استان زاهدان با بیش از ۵۶۷ هزار نفر جمعیت می‌باشد و کم جمعیت‌ترین شهر این استان شهر کوچک سرباز است که فقط ۱۰۴۷ نفر جمعیت دارد. در سال ۱۳۷۸ خورشیدی ۹۹ درصد شهرهای سیستان و بلوچستان از شبکه لوله‌کشی و آب آشامیدنی سالم بهره‌مند بودند. شهرستان‌های استان سیستان و بلوچستان شهرستان‌های نیمروز و‌هامون در شمال استان سیستان و بلوچستان، شهرستان میر جاوه در مرکز و شهرستان قصر قند در جنوب استان سیستان و بلوچستان واقع‌شده‌اند. شهرستان‌هامون با مرکزیت شهر محمدآباد و شهرستان نیمروز با مرکزیت ادیمی فعالیت دارند. + شهرستان‌های استان سیستان و بلوچستان نام شهرستان جمعیت زبان منطقه شهرستان زاهدان ۵۷۵۷۳۷ زبان فارسی،گویش سیستانی، زبان بلوچی سیستان و بلوچستان شهرستان زابل ۱۵۲۳۷۰ زبان فارسی، گویش سیستانی، سیستان و بلوچستان شهرستان چابهار ۹۰۲۴۵ زبان فارسی، زبان بلوچی، لهجه جدگالی سیستان و بلوچستان شهرستان ایرانشهر ۱۱۹۹۷۸ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان سراوان ۱۷۳۱۹۳ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان زهک ۱۴۳۲۴ زبان فارسی، گویش سیستانی، زبان بلوچی سیستان و بلوچستان شهرستان نیمروز ۴۵۴۶۶ زبان فارسی، گویش سیستانی سیستان و بلوچستان شهرستان‌هامون ۴۴۳۷۶ زبان فارسی، گویش سیستانی سیستان و بلوچستان شهرستان هیرمند ۷۴۲۷۳ زبان فارسی، گویش سیستانی، سیستان و بلوچستان شهرستان فنوج ۴۰۰۰۰ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان سیب و سوران ۱۲۱۵۸ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان نیکشهر ۱۴۴۸۳ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان قصرقند ۸۱۰۶ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان دلگان ۸۳۱۰ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان خاش ۵۷۲۹۸ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان سرباز ۲۳۳۹۲ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان مهرستان ۶۲،۷۶۵ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان کنارک ۳۸۸۵۲ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان شهرستان میرجاوه ۸۱۱۳ زبان بلوچی، زبان فارسی سیستان و بلوچستان لباس محلی بلوچستان لباس اصیل و محلی بلوچ بر تن کودک بلوچ لباس محلی در بلوچستان قدمتی چندین هزار ساله دارد و بر می‌گردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان را هم از قدیم‌الایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کرده‌اند. پوشاک و لباس بلوچی نیز می‌تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبارشناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده‌است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و… از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آن‌ها مشاهده می‌کنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است. لباس محلی سیستان لباس اصیل سیستانی لباس مردم سیستان مثل لباس بلوچهاست ولی امروزه استفاده از آن کمرنگ شده‌است. لباس مردانه سیستان شامل پیراهنی راسته، گشاد و جادار، شلواری پرچین (که برای دوخت آن شش تا هشت متر پارچه نیاز است و به وسیله بندهای بوم بافت سیستان بر تن پوشیده می‌شود)، پیراهن چهل تریز (که پیراهن پر چینی است و قد آن تا میانه ساق پا می‌رسد)، باسکت یا جلیقه (که نیم تنه‌ای است که از نمد و گاه ابریشم بافته می‌شود)، سربند یا لنگته (مردان سیستانی در گذشته هیچگاه با سر برهنه جایی حضور نمی‌یافتند. سربند شبیه به عمامه روحانیون است اما طریقه بستن آن کاملا متفاوت می‌باشد )، قبا (نوعی لباس که در زمستان استفاده می‌شود. یقه گرد و بدون برگردان دارد که معمولا لبه بلندی داشته و با سنجاق تزئینی باز و بسته می‌شود) و جوقه (نوعی کت بادوام و بسیار گران) می‌باشد . زبان بلوچی زبان بلوچی همان الفبای فارسی داردوخویشاوندی نزدیک به زبان کردی و زبان گیلگی دارد . اکثر کلمات ان فارسی است ولی نحوه اتصال ان و بیان ان فرق دارد برخی ان زا دررده زبان‌های پارتی در ایران باستان(پهلوی ) قرار می‌دهند پژوهشگران با مطالعه زبان بلوچی و لهجه‌های آن چندین تقسیم‌بندی ارائه کرده‌اند. ویلهلم گیگر زبان بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروه‌های شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروه‌های شمالی و جنوبی تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبان‌های هندی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی می‌باشد. (ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققان لهجه‌های بلوچی «سر جرج گریرسون» می‌باشد. او لهجه‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید. جوزف الفنبین در کتاب «زبان بلوچی، لهجه‌شناسی با متن» زبان بلوچی را به شش لهجه تقسیم می‌کند که عبارتند از: لهجه‌های تپه‌های شرقی لهجه رخشانی پنجگوری لهجه سراوانی لهجه کیچی لهجه لتونی (لاشاری) لهجه‌های ساحلی گویش سیستانی گویش سیستانی یکی از گویش‌های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می‌کنند. این گویش هم‌اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می‌باشد. این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه‌های مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه‌های مشترک بسیار با بلوچی دارد. گویش سیستانی از گویش‌های وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبان‌های هندوایرانی تعلق دارند. محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش‌های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبان‌های ایرانی قید کرده‌است. گونه‌های زبانی چهار گونه فرعی می‌توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه‌های زرگری، ادبی (ملایی)، سیدی و عربی می‌شود. زمین‌شناسی زیرپهنه مکران زیرپهنه مکران شامل کوه‌های خاوری - باختری است که از جنوب گودال جازموریان تا ساحل دریای عمان را زیرپوشش دارد. در زیر پهنه مکران – همانند زیر پهنه زاهدان – خاش – سراوان، پی سنگ ناحیه از نوع پوسته‌های اقیانوسی است که با توالی ضخیمی ارنهشته‌های شبه فلیشی کرتاسه بالائی- الیگوسن و ردیفهای مولاسی میوسن- پلیوسن پوشیده شده‌است. در یک راستای شمال به جنوب سن سنگ‌ها کاهش می‌یابد. درحاشیه شمالی مکران مجموعه‌های افیولیتی کرتاسه بالو در حاشیه دریای عمان ردیف‌های سست و کم سیمان مولاس پلیوسن و پادگانه‌های دریائی کواترنر قراردارند. با توجه پراکنش واحدهای سنگی چنین به‌نظر می‌رسد که از زمان کرتاسه به بعد- به لحاظ گوناگون- دریا به سمت جنوب عقب نشسته و رسوبهای جوانتری از خود برجای گذاشته است. از نگاه ساختاری زیر پهنه مکران مجموعه‌ای از منشورهای فزاینده است که در شکل‌گیری آن فرورانش پوسته اقیانوسی عمان به سمت شمال (زیرمکران) نقش اساسی داشته‌است. به همین لحاظ ساختارها روند خاوری- باختری دارند و به‌طور عموم محدود به گسل‌های راندگی طولی باشیب به سمت شمال - شمال خاورند. پدیده فرو رانش عمان به زیرمکران هنوز پایا است به همین دلیل ویژگی‌های زمین‌شناسی مکران بسیار شاخص بوده و مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران دانش زمین‌شناسی است. زیرپهنه جازموریان یک فرونشست تکتونیکی است که درجنوب آتشفشان بزمان و شمال کوه‌های بشاگرد و همچنین ارتفاعات خاور ایرانشهر حاوی رسوبهای سیلتی- رسی که بر این فرونشست تخلیه می‌شوند. به همین رو بخش بیشتر فرونشست جازموریان با نهشته‌های آبرفتی جوان پوشیده شده‌اند. در حاشیه جنوبی از نوع برخان است. از نگاه زمین‌شناسی، درگذشته جازموریان حاشیه جنوبی بلوک صحرائی لوت تصور می‌شد ولی بررسیهای ژئوفیزیک هوائی نشانگر آن است که در این ناحیه پی سنگ از نوع پوسته اقیانوسی است و لذا به نظر می‌رسد که فرونشست جازموریان به واقع گودال پیش کمانی منشورهای فزاینده مکران است. چنین فرونشست هائی در بسیاری از زونهای فرورانش دنیا وجود دارد که گاه دارای ذخایر هیدروکربور در خور توجه‌اند. محیط زیست گونه‌های جانوری سیستان و بلوچستان سیستان و بلوچستان وجود مناطق بکر گونه‌های کمیاب و منحصر به فرد نظر جانورشناسان و علاقه‌مندان به طبیعت را به خود جلب کرده‌است. صدها گونه جانوری شامل ۳۴۰ گونه پرنده، ۶۴ گونه پستاندار و حدود ۱۱۰ گونه خزنده و دوزیست به همراه صدها گونه ماهیان آب شیرین و شور در این استان گزارش و شناسایی شده‌است. در حال حاضر گونه‌های جانوری از قبیل خرس سیاه بلوچستان، پلنگ، گربه شنی، سگ آبی، قوچ و میش، کل و بز و جبیر به همراه پستانداران دریایی و پرندگان همچون عقاب، شاهین‌ها، هوبره، پلیکان خاکستری، زاغ بور و تمساح پوزه کوتاه رودخانه سرباز (گاندو)، لاک‌پشت‌های خشکزی و آبزی به همراه بزمجه بنگال هم در گروه خزندگان جانوران حمایت شده‌استان هستند. مناطق حفاظت شده سیستان و بلوچستان زیستگاه‌های گونه‌های جانوری و گیاهی استان در قالب ۱۱ منطقه حفاظت شده توسط محیط بانان محافظت دائم می‌شود و بیش از یک میلیون و ۳۴۴ هزار و ۳۷۵ هکتار معادل ۷۳ درصد از کل مساحت سیستان و بلوچستان منطقه حفاظت شده‌است. به منظور حفاظت از گونه‌های زیستی جانوری و گیاهی سیستان و بلوچستان طرح مناطق چهارگانه حفاظت شده زیر نظر اداره کل حفاظت محیط زیست استان به اجرا درآمده‌است. مناطق چهارگانه حفاظت شده‌استان شامل مناطق حفاظت شده جانوری با وسعت بیش از ۷۵۸ هزار هکتار، مناطق حفاظت شده جنگلی با وسعت ۱۲۶ هزار و ۳۶۵ هکتار، مناطق شکار ممنوع با وسعت نزدیک به ۴۶۰ هزار هکتار و آثار طبیعی ملی با وسعت ۱۰ هکتار می‌شود. مناطق حفاظت شده گاندو، جنگلی شیله، جنگلی بیرک و جنگلی پوزک، مناطق شکار ممنوع بزمان، بلبل آب نصرت آباد، مک سرخ و پزم، پناهگاه حیات وحش‌هامون، آثار طبیعی و ملی تفتان و پیرگل خاش ۱۱ منطقه حفاظت شده‌استان را تشکیل می‌دهد تمساح پوزه کوتاه، سنجاب بلوچی، خرس سیاه، بز، قوچ، میش، جبیر، آهو و گربه جنگلی از شاخص‌ترین گونه‌های پستانداران و جیرفتی، دراج، زاغ بور، گیلانشاه خالدار، پلیکان خاکستری، بحری، بالابان، هما، عقاب طلایی و عقاب ماهیگیر از مهم‌ترین گونه‌های پرندگان شناسایی شده در مناطق حفاظت شده سیستان و بلوچستان هستند. تمساح پوزه کوتاه( به اسم محلی گاندو )ازمعدود تمساح‌های در معرض انقراض دنیاست که تنها گونه کمی از ان به جای مانده‌است که درمحدوده جنوب بلوچستان و رودخانه سرباز و همچنین در کشور هند یافت می‌شود. پلنگ ایرانی از راسته گوشتخواران و تیره گربه سانان بزرگ با بدن دراز و باریک، دست‌ها و پاهای قوی، پنجه‌ها و ناخن‌های بزرگ، گوش‌هایی کوتاه و دم دراز است براساس شواهد به دست آمده عمده زیستگاه این گربه سان درارتفاعات منطقه حفاظت شده بیرک درمحدوده اطرف شهرستان سراوان است که توسط کارشناسان محیط زیست تصویربرداری شد منابع طبیعی left وسعت استان و تنوع آب و هوایی، موجب بروز تنوع در پوشش گیاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیده‌است. جنگلهای حرا طبعی در گواتر بلوچستان بینظیر می‌باشد همچنین جنگل‌های حرا دست کاشت در خورها و مناطق مساعد سواحل کنارک و چابهار مانند خور راشدی گالک در کنارک و خور تیس در چابهار از دیگر ویژگی‌های این منطقه می‌باشد؛ و انجیر معابد یکی از کهنسالترین درختان کشور بوده که در لیپار چابهار واقع است. حدود ۵۵ درصد از کل مساحت استان معادل ۱۰،۲۵۰،۰۰۰ هکتار را مراتع دربرگرفته‌است که ۳۰۰ هزار هکتار مراتع خوب، ۷۵۰ هزار هکتار مراتع متوسط و ۲/۹ میلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر می‌باشد. در استان بیش از ۱۲۰۰ گونه گیاهی که حدود ۷۰ گونه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی می‌باشد شناخته شده‌است. از جمله می‌توان گونه‌های کهور، کنار، بنه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگل‌های استان که عمدتا نیمه متراکم و کم‌تراکم هستند قریب به یک میلیون هکتار می‌باشد. همچنین حدود ۳/۶ میلیون هکتار را بیابان و شنزار دربر گرفته‌است. از مهم‌ترین قابلیت‌های بیابان‌های ساحلی استان می‌توان به چشم‌اندازهای بدیع و زیبا در مناطق ساحلی شهرستان کنارک بالاخص منطقه درک را اشاره نمود که یک ظرفیت بسیار خوب در زمینه صنعت طبیعت گردی و گردشگری می‌باشد. آب و هوا استان سیستان و بلوچستان از لحاظ طبقه‌بندی اقلیمی درناحیه اقلیمی بیابانی و خشک می‌باشد. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان گفت مناطق ایرانشهر، زابل و باهوکلات، آب و هوای بیابانی و مناطق زاهدان، خاش، سراوان و چابهار، آب و هوای نیمه بیابانی و ناحیه کوهستانی بم پشت در جنوب سراوان و امتداد آن به طرف مشرق تا کوه‌های بشاگرد، آب و هوای نیمه بیابانی معتدل دارند. اقلیم مشرق ارتفاعات و فلاتهای مرتفع و کم وسعت میان آن، نیمه بیابانی با زمستانهای سرد است. میزان نزولات در مناطق مختلف معمولا بین ۱۳۰–۷۰ میلی‌متر می‌باشد. در سال بارندگی گاه موجب ایجاد سیل و خسارت شدید می‌گردد ولی در صورت مهار سیلابها امکان توسعه کشت افزایش می‌یابد. در تابستان حداکثر حرارت شهرستان‌های ایرانشهر و زابل به ۵۰ درجه سانتیگراد می‌رسد. شهرستان‌های دیگر حرارت پائینتری دارند. حداقل درجه حرارت زمستان در زاهدان و خاش معمولا ۸–۷ درجه سانتیگراد زیر صفر و هر چند سال یکبار تا ۱۸- درجه سانتیگراد نیز نزول می‌کند. زاهدان سردترین و ایرانشهر گرمترین شهرهای استان است. در نواحی جنوبی و ساحلی استان یعنی تا شعاع حدود ۱۵۰ کیلومتری از ساحل دریا در زمستان درجه حرارت شب و روز بین ۲۵–۱۰ در جه سانتیگراد متغیر بوده و این ویژگی همراه با رطوبت نسبی ۹۵–۵۰ درصد در طول سال استعداد فراوان تولید محصولات گرمسیری و سبزیجات غیر فصل را فراهم نموده‌است. همچنین این نوسانات رطوبت و وجود بادهای موسمی همچون بادهای معروف به صد و بیست روزه و باد هفتم یا گاوکش و ریزش جوی و اختلاف دما در ۲۴ ساعت به استثنای نواحی معتدل سواحل دریای عمان شرایط خاص اقلیمی، پوشش گیاهی و جانوری مناظر بدیعی را به وجود آورده است. * آثار باستانی و اماکن دیدنی چپ شهر سوخته کوه آتشفشانی تفتان(بلوچستان، خاش) دریاچه‌هامون(سیستان) کوه خواجه قلعه دزک (بلوچستان، سراوان) گل فشان تنگ(بلوچستان، زرآباد) بی‌بی دوست قبرستان اسپیدژ کوه خضر سد پیشین(سرباز) سد زیردان(چابهار) جزیره شیطان شهر دقیانوس مسجد کهنه قلعه(بلوچستان) قلعه چهل دختر کوه بیرک چاه نیمه(سیستان) تخت عدالت (سیستان) سه کوهه(سیستان) قلعه رامرود(سیستان) قلعه اسپکه(بلوچستان) غار لادیز(بلوچستان) دهانه غلامان(سیستان) ارگ خان ملک کیانی(سیستان) ارگ سکوهه (سیستان) قلعه سام(سیستان) قلعه رستم قلعچه ریس(قلعه مچی) کهک کهزاد(کوه خواجه) چهل دختران(کوه خواجه) بقایای آتشکده کرکویه شهرستان هیرمند آتشکده ورمال(سیستان) آتشکده کل کنگ(بلوچستان) کلات گرد(بلوچستان) تپه‌های تاسوکی اقلاع رود بیابان ارگ سردار محمدحسین نارویی بانک ایران و انگلیس کاروانسرای فرنگی رودخانه فنوج(فنوج-بلوچستان) گمرک بلژیکی‌ها سفارت انگلیس(موزه مردم‌شناسی سیستان) تپه شارستان زاهدان کهنه تپه رنده ارگ میرجمال کلانتر ارگ ورمال قلعه ناصری ایرانشهر قلعه ایرندگان خاش قلعه مکس یا مهرستان قلعه کافرها واقع در کوه خواجه زاهدان قلعه نیکشهر قلعه سیب سوران قلعه پرتغالیها چابهار قلعه هریدوک در لاشار قلعه چانف قلعه بنت قلعه بگ قلعه مسکوتان محوطه چهل دختران محوطه هاتین یا خاتون قلعه تیس قلعه بلوچ گت تیس قلعه بمپور (بن پهل) قلعه قصرقند قلعه سرباز قلعه نوشیروان سنگان کاروانسرای نصرت آباد قلعه دامن محوطه تاریخی سپیدژ قلعه خاش قلعه مدانچ گورستان دختران مدانچ قلعه حیدر آباد خاش گورستان هفتاد ملا آتشکده مهرگان سراوان مسجد جامع تیس قلعه جوقنوک در گو خوش آباد غار گواتامکایرندگان خاش غار صداکی ایرندگان خاش غار لادیز میرجاوه غار خوش آباد گو غارهای بان مسیتی مسجد دزک سراوان(بلوچستان، سراوان) موزه تاس و کپل دزک(موزه آب) سراوان موزه زنده سفال کلپورگان سراوان موزه محلی سراوان موزه محلی چابهار باغ سرو سرجو، سراوان موزه سفال زنده کلپورگان با قدمت هفت هزار سال قدمت مرداد ماه ۱۳۹۶ ارزیابان سازمان یونسکو به منظور بررسی ظرفیت‌های روستای «کلپورگان» به عنوان نخستین روستای نامزد شده ایران برای ثبت جهانی وارد این روستا شدند. وبعداز داوری یک ماه بعد به عنوان میراث ارزشمند موزه زنده سفال ثبت جهانی شد در آذر ماه ۱۳۹۶ و در جشن ثبت جهانی این روستا، رئیس منطقه‌ای شورای جهانی آسیا و اقیانوسیه و معاونش لوح ثبت روستای سفالگری کلپورگان به عنوان نخستین روستای جهانی منطقه آسیا و اقیانوسیه را به مسوولان و مردم سیستان و بلوچستان واگذار کردند . روستای کلپورگان در بیست و پنج کیلومتری شرق سراوان و ۳۵۰ کیلومتری زاهدان، واقع شده‌است. سنگ نگاره‌های سراون بزرگ‌ترین نگارخانه سنگی در ایران مهمترین و بیتشرین محل قرار گیری سنگ نگاره‌ها در محدوده مناطق شهرستان را «کوه مهرگان» ،«دره کندیک» ، «دره شیر و پلنگان» ، «دره درو» ، «دره هلی» ، «کوه تونان» در سب و سوران و نقاشی‌های صخره‌ای «پیرگوران» و همچنین شامل روستای ناهوک ، سنگ نگاره‌های «سر دشت ناهوک» ، «دره نگاران» و «گشت » اشاره کرد.مهمترین این سنگ نگاره‌ها که بر روی کوههای منطقه سردشت دردره‌ای بنام دره نگاران در محدوده روستای ناهوک واقع شده‌است وبراساس بررسی‌های تاریخی وکارشناسی‌های باستان شناسی مربوط به دره شکار مربوط به ده هزار سال پیش است . اماکن زیارتی مقبره خواجه مرشد یکی اززیارتگاه‌ها ومقبره‌ها که در شهر محمدی از توابع بخش مرکزی این شهرستان سراوان واقع است و بصورت گنبدی از خشت خام وگل ساخته شده‌است. خواجه مرشد از نوادگان امام موسی کاظم می‌باشد که در تصوف به طریقه نقشبندی منتسب بود ه است. این عارف بزرگوار در حدود ۲۵۰تا ۳۰۰سال گذشته می‌زیست.و از او غزلیاتی هموچون دیوان حافظ به جای مانده‌است. نوادگان خواجه مرشد راجمعی از طایفه دهواری و سیدزاده که بلوچ هستند تشکیل می‌دهندو سال‌هاست در منطقه سکونت دارند. در این مقبره سه قبر وجود دارد که یکی مربوط به فرزندان خواجه مرشد است ودوتای دیگر نامشخص است. این بنا دارای سه اتاق می‌باشد که دو اتاق دارای گنبد می‌باشد وقبور در آن قرار دارد واتاق سوم صحن آرامگاه می‌باشد. گنبدها خشتی گلی است این بنا نزدیک به پنج متر ارتفاع دارد در هرکدام از اتاق‌هایی که گنبد دارد دو قبر وجود دارد که در یکی از اتاق‌ها خواجه مرشد وفرزندش مدفون هستند . مقبره سلطان بابا حاجی دزکی از عارفان بزرگ دوره سلجوقی واقع در روستای زیارت در ۸ کیلومتری شرق شهرستان سراوان واقع است.گنبدی خشتی که درمیان درختان سرسبز انار و زردالو و نخل‌ها ی روستا قرار دارد و منظره بسیار زیبایی را درست کرده‌است و مردم درانجا به عبادت و نذر می‌پردازند فرهنگ مردم مردم این استان از اقوام بلوچ‌های عمدتا سنی و سیستانی‌های عمدتا شیعه هستند. صنایع دستی سوزن دوزی هنر سوزندوزی زن بلوچ نمونه سوزندوزی لباس زنان بلوچ بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل‌ترین و جالب‌ترین رشته‌های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می‌شناسند. هنر ظریف و پر سابقه‌ای که هیچ‌کس به درستی نمی‌داند از چه زمانی در ایران شروع شده‌است. آنچه مسلم است تقریبا تمامی زنان و دختران بلوچ در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می‌آیند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهم‌ترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می‌کنند، آن را وصیت پدران خود می‌دانند و مانند هر هنر قومی نمی‌توانند منشا آن را تعیین کنند. سوزندوزان بلوچ با نقش گل‌ها و بوته‌ها و ترکیب رنگ‌ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته‌اند که در اندیشه و خیالشان شکل می‌گرفته‌است. طبیعت را آن چنان‌که دوست داشته و می‌خواسته‌اند ترسیم کرده‌اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته‌است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به‌طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می‌شود و جیب یا در اصطلاح محلی «گوپتان» نامیده می‌شود. سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پا دامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می‌شود. از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می‌توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد. پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزی‌های بلوچستان است. سکه دوزی تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده‌های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می‌آویزند یا جهت تزیین روی رختخواب می‌اندازند یا در عروسی‌ها به گردن شتر می‌آویزند. به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت‌هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملا طبیعی است. به همین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد. سفالگری صنایع دستی بلوچستان سفال کلپورگان سراوان و سفال کوه میتیک سرباز کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در ۳۰ کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملا مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد. سفال کلپورگان را می‌توان اثر فاخر و هنرمند دستان زنان بلوچ نامید این سفال به صورت کاملا ابتدایی تولید می‌شودو نسل به نسل منتقل شده‌است و فدمتی هفت هزار ساله دارد.. در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همان‌طور که گفته شد توسط زنان انجام می‌گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می‌گیرد و تراش داده می‌شود و با سیاه قلم تزیین می‌شود. نقش‌ها ساده و هندسی است. مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و… است..کلیه نقوش از ذهن و تخیلات زنان منطقه در روزگاران کهن سرچشمه گرفته‌است زرگری سینه ریز طلای ساخت دست بلوچ دستبند طلا یا چوری طلا زنان بلوچ زرگری و نقره‌سازی یکی دیگر از هنرهای دستی استان است. در اثر تغییرات زمان و عوامل متعدد دیگر، نقره‌سازی، جای خود را به طلاسازی داده است. زرگرهای بلوچ از اقوام و طوایف مشخصی هستند که علاوه بر جواهرسازی، انواع زیورآلات زنان بلوچ را با مهارت تهیه می‌کنند. زنان بلوچ مانند اغلب زنان مردم ایران از زیورهای بومی استفاده می‌کنند. زرگرهای محلی زیورهای طلا و نقره را با نقوش ساده هندسی و نمادین می‌سازند. این زیورها برای زینت سروگردن و گوش و بینی و دست و پا استفاده می‌شود. زیورهای بلوچی بیشتر شبیه زینت‌آلات مردم پاکستان و هندوستان است. دلیلش رفت‌وآمد زیاد بین ساکنین بلوچستان و قسمت غربی شبه قاره هند و پاکستان است. قالی بافی قدمت این هنر، با ورود شاخه‌ای از اقوام سکائی به سیستان برمی‌گردد. زیراندازهای سیستانی به سه نوع تقسیم می‌شود: ۱٫ نوع تاریخی یا کهن که تا آغاز سده چهاردهم ه. ق بافته می‌شد. ۲. نوع میانه که از حدود اواخر قرن سیزدهم ه. ق بافته شده و هنوز هم رایج است. ۳. نوع نو، که هم‌اکنون بافته می‌شود. عمده مواد اولیه توسط روستاییان تهیه شده و از رنگ‌های متنوع استفاده می‌نمایند. نقوش اغلب تجریدی و به صورت هندسی، مرغی، انسانی یا طرح و بافت کلی مددخانی، بهلوری، خشتی، سلیمانی و گلدانی است. در حال حاضر فرش سیستان به دلیل نوع طرح، رنگ، نقش، ابعاد، دوام علاوه بر بازارهای داخلی در بازارهای خارجی فروش دارد. سیستان به لحاظ ارتباط گسترده فرهنگی و هنری با بلوچستان، عشایر خراسان، ترکمنستان، در زمینه نقش و رنگ و ابعاد قالی‌های خود با این مناطق وجوه اشتراک فراوان دارد. غذای خاص مردم بلوچ غذاهای بلوچی نیز مثل بقیه غذاهای ایرانی‌اند. با توجه به غلبه دامپروری در منطقه عنصر اصلی و محوری غذاهای این منطقه را گوشت تشکیل می‌دهد. بعد از گوشت این خرماست که برای مردم نقش محوری در تولید خوراکی بازی می‌کند. جالب اینجاست که برخلاف تصور عمومی در دوره کنونی این منطقه محل مناسبی برای کشت برنج است و در مکران برنج نیز به خوبی کاشته می‌شود. نکته‌ای که برخلاف موقعیت جغرافیایی منطقه در رفتار غذایی مردم بلوچستان می‌توان دید این است که این مردم خیلی کمتر از چاشنی‌های تند بهره می‌برند. بلوچستان همجوار با کشور پاکستان است و رفت و آمدهای بسیاری به این کشور و همین‌طور کشور هندوستان وجود دارد اما رنگ و بویی از غذاهای پاکستانی یا هندی در آن دیده نمی‌شود. به نمونه‌ای از غذای بلوچی می‌پردازیم. چانگال «چانگال» در واقع پذیرایی عشایر بلوچ از میهمانان خود است. آن‌ها از میهمانان خود با چنگال و دوغ پذیرایی می‌کنند به ویژه در ماه مبارک رمضان این شیرینی- غذا سفره افطار را نیز رنگ و روی می‌بخشد. شاید وجه تسمیه آن از این رو باشد که در تهیه این غذا چنگ زدن عامل اصلی تولید است. مواد اولیه برای تهیه چانگال، آرد، خرما و روغن حیوانی است. بلوچ‌ها ابتدا آرد و آب را مخلوط می‌کنند و در شرایطی که این مخلوط هنوز به خمیر تبدیل نشده‌است آن را به ضخامت حدود ۱سانتی‌متر روی تابه می‌اندازند و می‌گذارند تا اندکی خود را بگیرد و بپزد. اگر این مخلوط آب و آرد نازکتر شود نانی از آن به دست می‌آید؛ ولی برای چانگال ضخامت یک‌سانتی‌متری مناسب است. پس از آنکه این خمیر نیم پز شد آن را برمی‌دارند و به تناسب حجمی که می‌خواهند چانگال درست کنند از این نان نیم پز درست می‌کنند. بعد خرما را در ظرفی دهن گشاد می‌ریزند. نان نیم پز را درون همین ظرف خرد می‌کنند یا به عبارت دیگر تکه‌تکه می‌کنند. این دو را با هم ورز می‌دهند و چنگ می‌زنند به گونه‌ای که هسته‌های خرما از درون آن بیرون می‌آید و هم می‌توان هسته‌ها را جدا کرد و هم نان و خرما را خوب به خورد هم می‌دهند. این کار تا جایی پیش می‌رود که دیگر نتوان تشخیص داد نان است یا خرما. حال نوبت افزودن روغن است. برای افزودن روغن آن را با همراه کمی پیاز خرد شده داغ می‌کنند و قبل از آنکه روغن چنان داغ شود که پیازها بسوزند آن را از روی شعله برداشته و به مخلوط نان و خرما می‌افزایند تا این مخلوط نرم شود و نه بیشتر. امروزه چانگال را با خلال بادام و پسته تزئین می‌کنند و بعد برای پذیرایی می‌آورند. تنورچه یا ترون چه «تنورچه» نیز نام خود را از محل پخت خود گرفته‌است. تنورچه را معمولا به دو صورت آماده پذیرایی می‌کنند. یکی به شکل سیخ زدن گوشت گوسفند و دیگری به شکل کامل کباب شده (قوزی). در هر دو روش نیاز به تنور است. در روش سیخ زدن، گوسفندی را ذبح و گوشت آن را به قطعات درشت خرد می‌کنند. سپس هر قطعه بزرگ را به سیخی از چوب نخل می‌کشند. سیخ‌ها را زمانی در تنور قرار می‌دهند که زغال‌های دورن تنور گداخته و قرمز شده باشند. در این مرحله اگر بخواهند کباب مورد نظر آبدار شود ظرفی از آب را روی زغالها درون تنور قرار می‌دهند. سیخ‌ها را دور تا دور ظرف آب به دیواره تنور ایستاده قرار می‌دهند. این کار باعث می‌شود گوشت به اصطلاح بخارپز هم بشود. بعد از این مرحله در تنور را با سینی یا هر وسیله دیگری که مقاوم در برابر حرارت باشد می‌پوشانند و روی آن را با کاهگل می‌پوشانند. البته تنور مثل همه تنورها از زیر ورودی هوا داردو این حالت را بین ۴۵ دقیقه تا ۱ساعت نگاه می‌دارند. البته باز هم این زمان به گوشت‌های به سیخ کشیده شده بستگی دارد. سپس نوبت به صرف آن کباب مخصوص بلوچی می‌رسد. این کباب را به تنهایی یا با پلو سفید سرو می‌کنند. در روش دیگر طبخ، یک گوسفند را متناسب با اندازه تنور ذبح کرده و دورن آن را خالی می‌کنند. پس از آماده شدن گوسفند آن را با نخی مناسب که در برابر حرارت از بین نرود می‌بندند. سپس آن را درون تنوری که زغالهایش گداخته است قرار می‌دهند. باز هم باید در تنور را با کاهگل بپوشانند و همان زمان را به انتظار بنشینند. تباهگ این کار روشی برای نگهداری گوشت بوده‌است. اینک نیز این روش متداول است. ماحصل این نوع نگهداری هم به تنهایی قابل خوردن است و هم به عنوان گوشت استانبلی بلوچی. معمولا اواسط پاییز و با رو به سرما گذاشتن هوا گوسفندان را پروار کرده و از یکسو برای گرفتن روغن حیوانی و از سوی دیگر برای تهیه گوشت از آن استفاده می‌کردند. گرچه اینک نیروی برق و دستگاه‌های خنک‌کننده از قبیل یخچال به زندگی همه وارد شده‌است اما همچنان این کار انجام می‌گیرد. البته زمان دیگری نیز هست که بلوچ‌ها برای تهیه تباهگ دست به کار می‌شوند و آن زمان «عید قربان» است که گوشت قربانی فراوان می‌شود. در این روش پودر انار و نمک را به گوشت اضافه می‌کردند و ماحصل آن را بعد از اندکی که نور آفتاب برآن می‌تابید درون مشک ریخته و می‌بستند. این گوشت بعد از مدتی قابل خوردن بود. علاوه بر این همین گوشت را برای تهیه استانبلی بلوچی استفاده می‌کنند. دوغ پا «دوغ پا» خورشتی با گوشت است که به جای آب برای جا انداختن و طبخ آن از دوغ استفاده می‌شود. این روش نیز متاثر از دامپرور بودن بلوچ هاست. دوغ یکی از فراورده‌های متداول دامپروران است و در بلوچستان وقتی به میان عشایر و دامپروران بروید در نخستین گام بعد از تعارف آب از شما با شیرشتر یا دوغ به عنوان نوشیدنی پذیرایی می‌کنند. ترشی‌جات یا چتنی در نیکشهر دختران و زنان هنرمند و خوش ذوق بلوچ به وسیله انبه محلی، انواع ترشی رو تهیه می‌کنند به‌طوری‌که بسیار دلچسب و خوردنیست و ضمن لذیذ بودن. بهداشت نیز در تهیه این ترشی‌ها کاملا رعایت می‌شود. دختران جوان امروزی به کمک مادران خود از انبه محلی چندین نوع ترشی رو هنرمندانه تهیه می‌کنند. در منطقه بلوچستان شهرستان نیکشهر در تهیه انواع ترشی انبه زبان زد است. در زیر طرز تهیه چند نوع از ترشیهایی که توسط زنان هنرمند بلوچ تهیه می‌شود ذکر می‌کنم. چتنی (نوع پاکستانی):این نوع که به چتنی معروف است نحوه تهیه آن بدین شکل است که آنیه رو همراه با هسته (گدگ) و پوست انبه تکه‌تکه می‌کنند بعد از تکه‌تکه کردن به آن زردچوبه و نمک اضافه می‌کنند و آن را به مدت۴الی۵ ساعت زیر تابش مستقیم نور خورشید بر روی تگرد (حصیر محلی) پهن می‌کنند سپس روغن رو با سیر خردشده و نمک داغ می‌دهند و می‌جوشانند بعد از داغ شدن روغن شعله گاز رو خاموش می‌کنند تا روغن گرم شده گرمایش را از دست بدهد و کمی سرد شود سپس انبه‌ها را داخل گالون یا پارچهای مخصوص می‌ریزند و روغن سرد شده رو به آن اضافه می‌کنند. بعد از اضافه نمودن روغن دوباره سیر را خرد و ریز کرده و به آن اضافه می‌کنند و همچنین مصالح مخصوص چتنی از نوع پاکستانی رو به آن می‌افزایند و گالون پر شده از انبه و مخلوطهای مذکور رو به مدت ۴الی۵ روز در معرض نور خورشید قرار می‌دهند. این عمل به منظور نرم شدن انبه و هسته آن صورت می‌گیرد. هرام (نوع قدیمی):این نوع نیز همانند چتنی است با این تفاوت که هسته انبه‌ها رو جدا می‌کنند نمک و زردچوبه به آن اضافه می‌کنند و به مدت ۴الی۵ساعت در معرض نور خورشید قرار می‌دهند تا کاملا خشک شوند سپس انبه‌های خشک شده رو جمع می‌کنند و داخل گالون می‌ریزند و گالونهای پر شده رو به مدت ۳الی۴ روز زیر تابش مستقیم نور خورشید قرار می‌دهند و با چوب درخت خرما هر روز انبه‌های داخل گالون رو به هم می‌زنند و مخلوط می‌کنند تا کاملا نرم شوند و روغن و سیر و نمک رو مخلوط می‌کنند و داغ می‌کنند و بعد از داغ شدن روغن اجازه می‌دهند روغن کمی سرد شود بعد از سرد شدن روغن رو به داخل گالون می‌ریزند و سیر کامل و حیه‌ای نیز به ان اضافه می‌کنند و سپس فلفل قرمز و فلفل سیاه و زیره و دارچین آسیاب می‌کنند و داخل گالون می‌ریزند. هرام نوع جدید (آناناسی):در این نوع که به ترشی آناناسی شهرت دارد. هم پوست انبه را می‌گیرند و هم هسته انبه را جدا می‌کنند و انبه را تکه‌تکه می‌کنند و نمک و زردچوبه می‌زنند و آن را داخل صافی می‌ریزند و زیر تابش نور خورشید قرار می‌دهند تا آبش گرفته شود بعد از اینکه کاملا آبش گرفته شد آن انبه‌ها را جمع می‌کنند و داخل ظرف بزرگی می‌ریزند. مصالح چتنی و فلفل قرمز را به آن اضافه می‌کنند و کمی روغن مایع و سرکه نیز به به انبه‌ها اضافه می‌کنند به‌طوری‌که میزان سرکه از روغنها بیشتر باشد و آن را با ملاقه بهم می‌زنند و می‌چرخانند و داخل گالون می‌ریزند. موسیقی سازهای مختص این استان عبارتند از دونلی و قیچک و دهل و سوروز و تمبورگ و بنجواست. کشاورزی و دامپروری تاکستان انگور در بلوچستان درختان انار بلوچستان سیستان و بلوچستان با گستره‌ای افزون بر هفت میلیون هکتار آب و هوایی متغیر از گرم و خشک تا معتدل سرد و کوهستانی دارد. ۴۰۰ هزار هکتار از زمین‌های استان قابل کشت بوده و آب مورد نیاز نیز از ۱۱ هزار و ۳۰۰ منبع آبی شامل چاه، قنات، چشمه و رودخانه‌های هیرمند، سرباز لادیز و بمپور تامین می‌شود. سه میلیون و ۴۰۰ واحد دامی در این استان وجود دارد. ۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی دریای عمان و راه‌یابی به آب‌های آزاد، دریاچه‌هامون، چاه نیمه‌ها و هفت هزار و ۸۰۰ منبع آبی داخلی ظرفیت‌های آبی این استان هستند. این استان چهار کارخانه تولید شیر پاستوریزه و فراورده‌های لبنی، ۳۴ مرکز جمع‌آوری شیر روستایی و دو مجتمع بزرگ پرورش گاو شیری با ظرفیت ۱۲ هزار راس گاو دارد. تولید انواع خرما در این استان سالانه ۱۶۷ هزار تن است که ارزش اقتصادی آن ۲۱۸ میلیارد ریال می‌باشد. بزرگ‌ترین پایگاه تولید نهال میوه‌های گرمسیری جنوب شرق ایران نیز در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد که با تامین نیاز داخلی استان به ۹ استان دیگر کشور نیز نهال صادر می‌شود. «خرما، موز، مرکبات، انبه، پاپایا، گوآوا، چیکو، پسته و انگور یاقوتی» از جمله میوه‌های گرمسیری و نیمه گرمسیری سیستان و بلوچستان است. گونه‌های جانوری شاخص استان (گاو سیستانی، گاو دشتیاری، مرغ خزک، مرغ دشتیاری، گوسفند و شتر بلوچی، بز تالی و بی‌تال، گاومیش) می‌باشد " سالارزهی " اوضاع اقتصادی سیستان و بلوچستان از جهت رشد و توسعه اقتصادی از مناطق در حال توسعه کشور است و از لحاظ توسعه کمترین توسعه را در میان استان‌های ایران دارد. زراعت اشکال متعددی دارد و صنعت آبی آن وابسته به رود هیرمند است. صنایع موجود در استان به دو دسته صنایع ماشینی و دستی تقسیم می‌شوند که صنایع ماشینی استان عبارتند از صنایع غذایی، نساجی، پوشاک و صنایع شیمیایی و کارگاه‌های فلزکاری، ریخته‌گری، ساخت لوازم خانگی و تانکرسازی. معادن این استان عبارتند از معادن مس، کرومیت، منگنز، سنگ مرمر. سنگ آهک و غیره. به دلیل همسایه بودن سیستان و بلوچستان با پاکستان و افغانستان و همچنین وجود تنها بندر اقیانوسی ایران (چابهار) در آنجا، این استان از ظرفیت بالایی برای پیشرفت برخوردار است. زمین‌لرزه سراوان سال ۱۳۹۲ در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۷٫۵ ریشتر منطقه سراوان در استان سیستان و بلوچستان را لرزاند؛ که شدت آن به قدری بود که کشورهای همسایه پاکستان و امارات را لرزاند که به علت عمق بسیار زیاد این زمین لرزه خسارات زیادی به بار نیاورده است. عمق بسیار زیاد زلزله باعث شد که میزان انرژی رسیده به سطح زمین کاهش یافته و این انرژی در سطع وسیعی از پوسته زمین (کشورهای مجاور) منتشر شود و خسارات کاهش یابد. فرودگاه فرودگاه‌های زاهدان، چابهار و ایرانشهر و زابل و سراوان وضعیت تحصیلی استان نرخ باسوادی در سیستان و بلوچستان ۷۹ درصد می‌باشد که ۷ درصد پایینتر از میانگین کشوریست. در سال ۹۴، ۲۰۰ هزار کودک و نوجوان در استان سیستان و بلوچستان از تحصیل بازمانده‌اند و تنها ۵۰ درصد ورودی‌های مدارس در کسب مدرک دیپلم موفق می‌شوند، همچنین بیش از نود درصد کلاس‌های مدرسه‌ها غیراستاندارد می‌باشد استان برای رسیدن به سطح آموزشی مناسب به ۸۰۰ هزار متر مربع فضای آموزشی و ۸ هزار نیروی انسانی بیشتر محتاج است. منابع مکتوب و سفرنامه‌ها رد سیستان و بلو چستان را در نوشته‌های قدیم و جدید نویسندگان و مسافران ایرانی و غیر ایرانی می‌توان یافت. آثاری که ذکری از سیستان یا بلوچستان در آن‌ها درج گردیده یا به صورت خاص به این مناطق می‌پردازد به شرح زیراند. آثار زرتشتی و پهلوی اوستا کهن‌ترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوست‌خواه، ۱۳۷۰ اوستا کتاب مقدس ایرانیان، گلدنر، ۱۸۸۶ یشت‌ها، پورداوود، ۱۳۵۶ گرامر لغت‌نامه و متون فارسی قدیم، کنت، ۱۹۵۳ پایکولی شرح بنا و کتیبه ساسانیان، ۱۹۲۴ یک کتیبه جدید پهلوی، کعبه زرتشت، اشپرنگلینگ، ۱۹۴۰ بندهشن ایرانی، مهرداد بهار، ۱۳۶۹ متن کامل دینکرت پهلوی، مادن، ۱۹۱۱ ابدیه و سهکیه سیستان، اسانا، ۱۹۱۳ داتستان مینوی خرد، تفضلی، ۱۳۵۴ ایاتکار زریران، هدایت، ۱۳۲۲ ویچیتکیهای زاتسپرم، راشد، ۱۳۶۶ زند وهمن یسن، هدایت، ۱۳۲۳ ایاتکار جاماسپیک، هدایت، ۱۳۲۲ داتستان دینیک، میر فخرایی، ۱۳۶۷ شکند گمانیک ویچار، هدایت، ۱۳۲۳ آثار جغرافیایی کلاسیک پیش از اسلام تاریخ هرودوت، هرودوت، وحید مازندرانی جغرافیایی استرابو، استرابو، نجیب اله تورایانا آناباسیس و ایندیکا، آریان، رابسون، ۱۹۵۴ پاسگاه‌های پارت، خاراکسی، ژاکوبی ۱۹۵۸ جغرافیا، بطلمیوس، فیشر، ۱۹۳۲ پرسیکا، کتزیاس، ژاکوبی، ۱۹۵۸ کتابخانه تاریخ، سیسیلی، فوگل و فیشر، ۱۹۰۶ ایرانشهر، خورناتسی، مارکوارت ۱۹۰۱، مریم میراحمدی شهرستان‌های ایران، متن پهلوی، مارکوارت ۱۹۳۱، هدایت تاریخ اسکندر، کنت کورث، قرن اول میلادی، باردون ۱۹۴۸ آثار تاریخی و جغرافیایی نویسندگان ایرانی و عرب مسلمان المسالک و الممالک، ابن خردادبه، ۸۶۴ م، حسین قره چانلو، ۱۳۷۰ فتوح البلدان، بلاذری، ۸۶۹ م، آذرتاش آذرنوش، ۱۳۶۴ کتاب الخراج، قدامه بن جعفر، ۸۸۰ م، حسین خدیو جم، ۱۳۲۵ البلدان، یعقوبی، ۸۹۱ م، محمد ابراهیم آیتی، ۱۳۵۶ مختصر البلدان، ابن فقیه، ۹۰۳ م، ح مسعود، ۱۳۴۹ الاعلاق النفیسه، ابن دسته، ۰۸۹ م، حسین قره چانلو، ۱۳۶۵ اشکال العالم، جیهانی، ۹۲۲ م، کاتب-منصوری، ۱۳۶۸ المسالک و الممالک، اصطخری، ۹۵۱ م، ایرج افشار، ۱۳۶۸ صوره الارض، ابن حوقل، ۹۷۸ م، جعفر شعار، ۱۳۶۶ حدود العالم، ۹۸۲ م، منوچهر ستوده، ۱۳۶۲ احسن التقاسیم، مقدسی، ۹۸۵ م، علینقی منزوی، ۱۳۶۱ جهان نامه، بکران، ۱۲۰۸ م، امین ریاحی، ۱۳۴۲ معجم البلدان، یاقوت حموی، ۱۲۲۵ آثار البلاد، قزوینی، ۱۲۷۵ م، جهانگیر میرزا-محدث، ۱۳۷۳ تقویم البلدان، ابولفدا، ۱۳۲۱ م، عبدالمحمد آیتی، ۱۳۴۲ تاریخ سیستان، ۱۳۲۴ م، ملک الشعرا بهار، ۱۳۶۶ نزهت القلوب، حمدالله مستوفی، ۱۳۴۰ م، لسترنج-دبیر سیاقی، ۱۳۶۲ جغرافیای حافظ ابرو، حافظ ابرو، ۱۴۱۷ م، صادق سجادی، ۱۳۷۵ ظفرنامه، شرف الدین علی یزدی، ۱۴۲۴ م، محمد عباسی، ۱۳۳۶ احیاءالملوک، ملک شاه حسین، ۱۶۱۸ م، منوچهر ستوده، ۱۳۴۵ تاریخ افغانستان، اعتضادالسلطنه، ۱۸۵۶ م، میرهاشم محدث، ۱۳۶۵ عملیات قشون در بلوچستان از مرداد تا بهمن ۱۳۰۷, امان‌الله جهانبانی، ۱۳۳۶ سرگذشت بلوچستان و مرزهای آن، امان‌الله جهانبانی، ۱۳۳۸ تاریخ کرمان، سلجوقیان و غزنویان در کرمان، محمد بن ابراهیم آصفی، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، طهوری، ۱۳۴۲ سفرنامه کرمان و بلوچستان، فیروز میرزا فرمانفرما، منصوره نظام مافی، شرکت کتاب‌های ایران، ۱۳۴۲ بلوچستان، ذبیح‌الله ناصح، ابن سینا، ۱۳۴۴ جغرافیای نیمروز، ذوالفقار کرمانی، ۱۸۷۲ م، عزیزاله عطاردی، ۱۳۷۴ مراه البلدان، اعتمادالسلطنه، ۱۸۷۷ م، نوایی-محدث، ۱۳۶۷ خاطرات حاج سیاح، حاج سیاح، ۱۸۷۸ م، حمید سیاح، ۱۳۵۶ مقالات تقی‌زاده، بلوچستان، حسن تقی‌زاده، ۱۳۴۹ نظری به بلوچستان، محمد برقعی، سپید، ۱۳۵۱ نقشی از سیستان، مسیح الله توحیدلو، ۱۳۵۲ جای پای اسکندر، اسلام کاظمیه، ۱۳۵۲ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی مردم بلوچستان، ایرج مهدویان، پیوند، ۱۳۵۲ نظری بر طایفه گمشادزهی، محمد ابراهیم امین، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۵۳ دست پنهان سیاست انگلیس در ایران، خان ملک ساسانی، بابک، ۱۳۵۳ فرماندهان کرمان، شیخ یحیی احمدی، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، دانش، ۱۳۵۴ امیر شوکت الملک علم، محمد علی منصف$۲، امیرکبیر، ۱۳۵۴ درآمدی بر تاریخ بلوچستان، رضا دانشور، سازمان برنامه و بودجه زاهدان، ۱۳۵۵ دیار حبیب و بلاد غریب، پژوهشی در علل و چگونگی مهاجرت در سیستان و بلوچستان، مرتضی داوری و دیگران، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۵۵ سازمان سیاسی حکومت محلی بنت در ایام حکمرانی خاندان ایرانی، محمد برقعی، مازیار، ۱۳۵۶ دیدار بلوچ، محمود دولت‌آبادی، پیوند، ۱۳۵۶ زار و باد بلوچ، علی ریاحی، زبان و فرهنگ ایران، ۱۳۵۶ جای پای اسکندر و سفری در بلوچستان، حسین ملک، جاویدان، ۱۳۵۶ مقدمه‌ای بر شناخت سیستان و بلوچستان، ناصر عسکری، دنیای دانش، ۱۳۵۷ صف آرایی نیروها در بلوچستان، استار بامئی، ۱۳۵۸ از نیمروز تا تفتان، عبدالحسین فیروزکوهی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۵۸ فرهنگ مردم بلوچ، عبداله ناصری، ۱۳۵۸ فهرست ایلات و طوایف ایران، مرکز عشایری ایران، سازمان برنامه و بودجه تهران، ۱۳۶۱ عشایر سیستان و بلوچستان، اسدالله اکبری، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۶۲ پنج ارغن، غلامعلی رئیس‌الذاکرین، ۱۳۶۳ بلوچستان و علل خرابی آن، امیر توکل کامبوزیا، مروی، ۱۳۶۳ سفرنامه بلوچستان، علاء الملک، محمود دیبا، وحید، ۱۳۶۴ بلوچستان یادگار مطرود قرون، کمال الدین غراب، کیهان، ۱۳۶۴ کتابنامه سیستان و بلوچستان، حسن لاریجانی، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۶۵ مقدمه‌ای بر شناخت طوایف سرگلزایی و بارکزایی سیستان و بلوچستان، ایرج افشار سیستانی، نشر هنر، ۱۳۶۶ بزرگان سیستان، ایرج افشار سیستانی، مرغ آمین، ۱۳۶۷ از سیر تا پیاز، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، علم، ۱۳۶۷ بررسی تغییرات ساختارهای اقتصادی-اجتماعی در جامعه روستایی نشینان، سیامک زند رضوی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ۱۳۶۸ مسئله ملی و هویت ملیت‌ها، بناب$۲، پارسا، ۱۳۶۹ ادم‌های سه قرآن و سه شاهی، محمود زند مقدم، مولف، ۱۳۷۰ تاریخ روابط انگلیس و ایران در قرن نوزدهم، محمود محمود، اقبال، ۱۳۷۰ مردم نگاری شهرستان خاش، محمد مکاری، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۰ سفرنامه بلوچستان، عبدالحمید میرزا ناصرالدوله، مرکز کرمان شناسی، ۱۳۷۰ بلوچستان و تمدن دیرینه آن، ایرج افشار سیستانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ اختلاف دولت‌های ایران و افغانستان در مورد رود هیرمند، غلامرضا فخاری، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۱ تاریخ و زبان افغانستان، نجیب مایل هروی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۱ بررسی تغییرات ساختارهای اقتصادی-اجتماعی در جامعه سیستان و بلوچستان، سیامک زند رضوی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ۱۳۷۲ نگرشی بر تحولات استان سیستان و بلوچستان پس از انقلاب اسلامی، سازمان برنامه و بودجه استان سیستان و بلوچستان، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۲ بلوچستان در سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۷, عبدالرضا سالار بهزادی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۲ پژوهشی در تاریخ معاصر بلوچستان، دادشاه، عظیم شه بخش، نوید، ۱۳۷۳ گردآوری قصه‌های مردم در استان سیستان و بلوچستان، عبدالحسین یادگاری، میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان، ۱۳۷۳ مردم نگاری شهرستان ایرانشهر، محمد سعید جانب الهی، سازمان میراث فرهنگی ایرانشهر، ۱۳۷۴ باستان‌شناسی و تاریخ بلوچستان، منصور سجادی، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۴ تاریخچه روابط فرهنگی بلوچستان ایران با شبه قاره هند، عباس سرافرازی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴ آهنگ بلوچستان، سعید نیکبختی،‌هامون، ۱۳۷۴ مروج الذهب و معادن الجواهر، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ابولقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب بلوچ و بلوچستان، عبدالصمد سربازی، کردستان، ۱۳۷۸ تخریب گورناک، حادثه یا توطئه، محمد آرمیان، ۱۳۷۹ استان سیستان و بلوچستان، حسن زنده دل، ایرانگردان، ۱۳۷۹ سبک نگارش زبان بلوچی، سید ظهور شاه هاشمی، اخرداد بلوچ، انتشارات بلوچی کراچی، ۱۹۸۲ مردم نگاری شهرستان چابهار، ضمیرا مانگلدی، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ مقایسه زبان بلوچی با زبان‌های ایرانی باستان، موسی محمودزهی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی زاهدان، ۱۳۷۶ آداب عامه بلوچستان، عبدالحسین یادگاری، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان، ضیا صدر، اندیشه نو، ۱۳۷۷ قومیت و قومیت گرایی در ایران از افسانه تا واقعیت، نشر نما، ۱۳۷۸ داستان سیستان، رضا امیرخانی، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۲ پوشاک و زیور آلات استان سیستان وبلوچستان، حمیده یعقوبی،انتشارات تفتان ،۱۳۹۲ آثار سیاحان و خاورشناسان غربی ضمیمه کتاب مسافرت به بلوچستان و سند از پاتینجر، کریستی، ۱۸۱۶ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ سفرنامه پاتینجر، هنری پاتینجر، شاپور گودرزی، کتابخانه ملی ایران، ۱۳۴۹ جغرافیای سیستان، کانلی، ۱۸۴۰ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ سفر با کاروان، فریه، ۱۸۵۷ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ ایران شرقی، اسمیت، ۱۸۷۸ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ مقدمه و پیوست‌های کتاب ایران شرقی، گلداسمیت، ۱۸۷۶م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ سفر به مشهر از طریق سیستان، گلداسمیت، ۱۸۷۳ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ یاداشت‌های سیستان، راولینسون، ۱۸۷۳ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ ایران و قضیه ایران، کرزن، ۱۸۹۰ م، وحید مازندرانی خراسان و سیستان، تیت، ۱۹۰۰ م، رهبری، روشنی هشت سال در ایران، سایکس، ۱۹۰۲ م، سعادت نوری سفر چهارم به ایران، سایکس، ۱۹۰۲ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ جغرافیای تاریخی ایران، بارتولد، ۱۹۰۲ م، حمزه سردادور از دجله تا سند، بیلو، ۱۸۷۲ م توصیف کاسه ایران شرقی و سیستان، هانتیگتون، ۱۹۰۵ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ سیستان:در باب تاریخ، تیت، ۱۹۱۰ م، احمدی موسوی سیستان: در باب توپوگرافی، تیت، ۱۹۱۰ م سیستان: خرابه‌ها و مردم، تیت، ۱۹۱۰ م، رئیس‌الذاکرین مرزهای بلوچستان، تیت، ۱۹۰۹ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ گزارش‌های هیئت حکمیت، مک ماهون، ۱۹۰۵ م مرزهای جنوبی افغانستان، مک ماهون، ۱۸۷۹ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ نقشه‌برداری و اکتشافات جدید در سیستان، مک ماهون، ۱۹۰۶ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ در سرزمین‌های محسود، لندور، ۱۹۰۳ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ گردش در افغانستان، لاکوسه، ۱۹۰۹ م کویرهای ایران، سون هدین، ۱۹۱۰ م، پرویز رجبی جغرافیایی تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، لسترنج، ۱۹۰۵ م، محمود عرفان آبزیان سیستان، آنندال، ۱۹۲۱ م، حسن احمدی، ۱۳۷۸ راهنمای توریستی ایران، خارگات، ۱۹۳۵ م امپراطوری صحرانوردان، رنه گروسه، عبدالحسین میکده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۳ سفری به ایران، لونی امیل دوهرسه، منوچهر فرمانفرماییان، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۴ دو سفرنامه درباره بلوچستان، ادموندز بارون دوبر، سکندر امان‌الهی بهاروند، بابک، ۱۳۶۲ تاریخ ایلات ایران، آن لمبتون، آگاه، ۱۳۶۲ جغرافیایی تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، لسترنج، محمود عرفان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷ تاریخ سیستان، ادموند باسورث، حسن انوشه، امیرکبیر، ۱۳۷۰ خویشاوندان و بیان دوستی عشایر بلوچ، فیلیپ کارل سالزمن، محمد دانشور، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۵ مهاجمان سرحد، رویارویی نظامی انگلستان با سرداران بلوچ ایرانی، رجینالد دایر، حمید احمدی، نشر نی، ۱۳۷۸ پژوهش زبان بلوچی از طریق ادبیات عامه آن، زاروپین، فرهنگ و علوم اتحاد شوروی فهرست استان‌های ایران بر پایه مساحت فهرست شهرهای استان سیستان و بلوچستان بلوچستان شاهان نصری قصه‌های بلوچی سیکهای زاهدان منطقه آزاد تجاری-صنعتی چابهار بزمجه بنگال
[ "دانیال محبی", "زاهدان", "فارسی و بلوچی", "استان کرمان", "ایران", "سوریه", "زابل", "افغانستان", "چابهار", "قرارداد گلدسمید", "بلوچستان انگلیس", "ایالت بلوچستان", "پاکستان", "دریای عمان", "آسیای میانه", "سیستانی", "زبان فارسی", "اسلام", "تشیع", "میرجاوه", "کرمان", "راه‌آهن سراسری ایران", "مشهد", "سکاها", "اهورامزدا", "گرشاسب", "کیومرث", "سکا", "نیمروز", "زال", "سام پسر نریمان", "رستم", "ساسانی", "اردشیر بابکان", "یعقوب لیث", "بلوچستان", "مکران", "عرب‌ها", "دوست‌محمدخان بارکزائی", "استان", "سیستان و بلوچستان", "استوا", "نصف‌النهار", "گرینویچ", "استان خراسان جنوبی", "هرمزگان", "آبرفت", "هیرمند", "کوه خواجه", "تفتان", "میانگین", "خراسان جنوبی", "شهرستان زاهدان", "گویش سیستانی", "زبان بلوچی", "شهرستان زابل", "شهرستان چابهار", "لهجه جدگالی", "شهرستان ایرانشهر", "شهرستان سراوان", "شهرستان زهک", "شهرستان نیمروز", "شهرستان هامون", "شهرستان هیرمند", "شهرستان فنوج", "شهرستان سیب و سوران", "شهرستان نیکشهر", "شهرستان قصرقند", "شهرستان دلگان", "شهرستان خاش", "شهرستان سرباز", "شهرستان مهرستان", "شهرستان کنارک", "شهرستان میرجاوه", "سیستان", "فراه", "سرخس", "ترکمنستان", "گرگان", "خراسانی", "تاجیکی", "بلوچی", "زبان‌های ایرانی غربی", "هندوایرانی", "محمد معین", "زرگری", "عربی", "پلنگ ایرانی", "گربه سانان", "گربه سان", "منطقه حفاظت شده", "محیط زیست", "کهور", "جش", "شهر سوخته", "کوه تفتان", "دریاچه هامون", "قلعه دزک (بلقیس)", "گل فشان تنگ(بلوچستان، زرآباد)", "بی‌بی دوست", "قبرستان اسپیدژ", "کوه خضر", "سد پیشین(سرباز)", "سد زیردان(چابهار)", "جزیره شیطان", "شهر دقیانوس", "مسجد کهنه قلعه(بلوچستان)", "قلعه چهل دختر", "کوه بیرک", "چاه نیمه", "مجموعه تپه‌های تخت عدالت شاه", "سه کوهه", "قلعه رامرود", "قلعه اسپکه", "غار لادیز(بلوچستان)", "دهانه غلامان", "ارگ خان ملک کیانی", "قلعه سام", "قلعه رستم", "قلعه مچی", "قلعه کک کهزاد", "آتشکده کرکویه", "زاهدان کهنه", "قلعه سیب سوران", "قلعه پرتغالی‌ها (چابهار)", "قلعه هریدوک", "قلعه چانف", "قلعه بگ", "قلعه بمپور", "قلعه قصرقند", "قلعه سرباز", "قلعه خاش", "غار گواتامک", "بخش ایرندگان", "غار صداکی", "غارهای بان مسیتی", "مسجد دزک سراوان(بلوچستان، سراوان)", "موزه تاس و کپل دزک(موزه آب) سراوان", "موزه زنده سفال کلپورگان سراوان", "موزه محلی سراوان", "موزه محلی چابهار", "باغ سرو سرجو، سراوان", "امام موسی کاظم", "دوره سلجوقی", "هندوستان", "دونلی", "قیچک", "دهل", "سوروز", "تمبورگ", "بنجو", "گوآوا", "چیکو", "اوستا", "یشت", "پایکولی", "دینکرت", "ایاتکار زریران", "ویچیتکیهای زاتسپرم", "زند وهمن یسن", "ایاتکار جاماسپیک", "داتستان دینیک", "شکند گمانیک ویچار", "هرودوت", "وحید مازندرانی", "استرابو", "آریان", "خاراکسی", "بطلمیوس", "کتزیاس", "سیسیلی", "موسس خورناتسی", "ابن خردادبه", "بلاذری", "آذرتاش آذرنوش", "قدامه بن جعفر", "حسین خدیو جم", "یعقوبی", "ابن فقیه", "ابن دسته", "جیهانی", "اصطخری", "ایرج افشار", "ابن حوقل", "جعفر شعار", "منوچهر ستوده", "مقدسی", "علینقی منزوی", "بکران", "امین ریاحی", "یاقوت حموی", "قزوینی", "ابولفدا", "ملک الشعرا بهار", "حمدالله مستوفی", "دبیرسیاقی", "حافظ ابرو", "شرف الدین علی یزدی", "ملک شاه حسین", "اعتضادالسلطنه", "امان‌الله جهانبانی", "سلجوقیان", "غزنویان", "محمد ابراهیم باستانی پاریزی", "فرمانفرما", "منصوره نظام مافی", "ذوالفقار کرمانی", "اعتمادالسلطنه", "حاج سیاح", "حسن تقی‌زاده", "اسلام کاظمیه", "گمشادزهی", "خان ملک ساسانی", "امیر شوکت الملک علم", "محمود دولت‌آبادی", "غلامعلی رئیس‌الذاکرین", "امیر توکل کامبوزیا", "ایرج افشار سیستانی", "مرکز کرمان شناسی", "نجیب مایل هروی", "بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار", "دانشگاه سیستان و بلوچستان", "دکتر محمود افشار", "دادشاه", "رضا امیرخانی", "پاتینجر", "کریستی", "حسن احمدی کرویق", "کانلی", "فریه", "گلداسمیت", "جرج کرزن", "سایکس", "بارتولد", "دجله", "سند (رود)", "توپوگرافی", "رئیس‌الذاکرین", "مک ماهون", "لندور", "لاکوسه", "سون هدین", "پرویز رجبی", "لسترنج", "آنندال", "خارگات", "فهرست استان‌های ایران بر پایه مساحت", "فهرست شهرهای استان سیستان و بلوچستان", "شاهان نصری", "قصه‌های بلوچی", "سیکهای زاهدان", "منطقه آزاد تجاری-صنعتی چابهار", "بزمجه بنگال" ]
[ "استان سیستان و بلوچستان", "استان‌های ایران", "ایران پیش از اسلام", "بلوچستان", "دریای عمان", "سیستان" ]
925
استان قزوین
2
2,695
0
[ "استان قزوين", "استان بیست و ششم" ]
false
2,315
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "قزوین" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "۳۰۰" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "تعدادی از شاخص‌ترین مراکز استان قزوین" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranQazvin-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[قزوین]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۵،۵۴۹" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۲۰۱۵۶۵ نفر (۱۳۹۰)\n۱٫۳۷۳،۷۶۱ نفر (۱۳۹۵)" }, { "Item1": "پراکندگی جمعیت", "Item2": "۷۵٫۰" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "، [[تاتی]]، [[فارسی]]، [[لری]]، [[کردی]]، [[آذری]]، [[مراغی]]، [[رمانلویی]]،" }, { "Item1": "وبگاه", "Item2": "http://www.ostan-qz.ir" }, { "Item1": "نماینده ولی فقیه", "Item2": "[[عبدالکریم عابدینی]]" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[عبدالمحمد زاهدی]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان قزوین یکی از ۳۱ استان ایران است و در بخش شمال غربی این کشور واقع شده‌است. این استان با دارا بودن تنها ۱ درصد از مساحت کشور نزدیک به ۸درصد در اقتصاد و تولیدات ایران نقش دارد. مساحت این استان حدود ۱۵،۸۲۰ کیلومتر مربع است و با استان‌های مازندران، گیلان، همدان، زنجان، مرکزی و البرز همسایه‌است. این استان از استان‌های لرزه‌خیز ایران است. جمعیت استان قزوین بر پایه آمار سال۱۳۹۵ برابر ۱/۳ میلیون نفر است که از این شمار ۶۰۰،۰۰۰ نفر ساکن شهر قزوین هستند. این استان از استان‌های تاریخی ایران بوده و آثار باستانی زیادی را در خود جای داده‌است به‌طوری‌که ۱۱ درصد از آثار تاریخی ملی ثبت شده کشور در استان قزوین قرار دارد و از این نظر رتبه نخست را در ایران دارد. منطقه تاریخی رودبار الموت و شهرستان رودبار که تا سال ۱۳۷۳ با عنوان رودبار و الموت معروف بود، در قزوین واقع است. استان قزوین یکی از مناطق عمده تولید فندق، پسته، زغال‌اخته (درخت)، انگور و کشمش در ایران است. پیشینه نام قزوین نقشه محدوده قزوین در نوشته‌های باستانی یونان قزوین را با نام «راژیا» معرفی می‌کند و پس از آن در نوشته‌های اروپایی این شهر با نام شهر باستانی «آرساس» یا «آرساسیا» شناخته می‌شده‌است. اشکانیان قزوین را به نام موسس آن «اردپا» می‌خواندند؛ و ساسانیان نام این شهر را «کشوین» (یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد) نهاده بودند. در برخی متون نام این شهر «قسوین» (یعنی شهری که مردمی پر صلابت و استوار دارد) ذکر شده‌است. به هر روی مورخان و باستان شناسان عصر حاضر قزوین را عربی شده «کاسپین» می‌دانند؛ و بر این باورند که قوم کاسپی‌ها که در سواحل دریای کاسپین می‌زیستند به مرور کوچ کردند و شهر قزوین را بنا نهادند. و به همین دلیل است که در متون کهن عثمانی و عربی نام دریای خزر «بحرالقزوین» ذکر شده‌است. پیشینه پیش از اسلام اقوام کاسپین کاسپی‌ها با حضور ده هزار سال تاریخ و یکجانشینی یکی از قدیمی‌ترین مردمان این استان هستند. تله تپه باستانی سگزآباد پیشینه‌ای هشت هزار تا دوهزار پانصد سال تخمین زده می‌شود که متعلق به دوران مادها و هخامنشیان است. حمدالله مستوفی در نزهه القلوب خود می‌گوید: زبان قدیم مردم قزوین پهلوی یا پهلوانیک بوده که بر اساس تحقیقات این زبان به فارسی میانه یا تاتی شهرت دارد. دوره ساسانی فهرست آثار دوران ساسانی استان قزوین آتشکده زیرین مسجد جامع قزوین بقعه پیر تپه وشته ۲ تپه بهرام‌آباد ۱ تپه خرسران کوه تپه صفرین ۱ تپه عمویوردو ۴ تپه فانفین ۱ تپه فانفین ۲ تپه کور کلان تپه کوله تپه کته پشته تپه کش رز تپه گل شیره تپه منصور باغ ۱ قلعه دختر قزوین قلعه لمبسر قلعه شیرکوه قلعه سمیران محوطه اربدیان میمون قلعه پس از اسلام دوره اسماعیلیه بقایای قلعه الموت دولت اسماعیلیه در سال ۴۸۳ (هجری قمری) با تسخیر قلعه الموت در قزوین پایه‌گذاری شد؛ و دوره فرمانروایی آن تا ۶۵۴ (هجری قمری) ادامه یافت. مرکز فرمان دهی اسماعیلیان شهر قزوین، و عمده فعالیت آن‌ها مبارزه با خلفای بنی عباس و قبایل مغول بود. حسن صباح به عنوان شاخص‌ترین فرمانروای اسماعیلیان با انجام تبلیغات وسیع در بین کشاورزان و بینوایان توانست حوضه قدرت خود را تا سوریه کنونی گسترش دهد. سرانجام دولت اسماعیلیه پس از ۲۰۰ سال حکومت در قزوین با حمله هلاکو خان مغول از بین رفت. دوره صفوی شاه تهماسب اول، قزوین را به عنوان پایتخت برگزید. شاه تهماسب صفوی به سال ۹۵۳ ه‌.ق به علت نزدیکی تبریز به مرزهای عثمانی و آسیب‌پذیر بودن این شهر و نیز دور بودن از خراسان و هجوم مداوم ترکان عثمانی و ازبکان به این شهر پایتخت را به قزوین انتقال داد؛ که این پایتختی تا سال ۱۰۰۶ ه‌.ق (به مدت نیم قرن) ادامه داشت. دوره معاصر جغرافیا جغرافیای طبیعی دشت قزوین دشت قزوین از نظر پیشینه تاریخی، محصولات کشاورزی و گونه‌های جانوری، اهمیت اقتصادی و تاریخی بسیار مهمی در میان دشت‌های ایران دارد. به گونه‌ای که بسیاری از باستان شناسان ایرانی بر این باورند تمدن کشاورزی از دشت قزوین آغاز و سپس به شرق و قلب فلات ایران گسترش یافته‌است. به همین علت، این منطقه اولین دشت ایران است که دارای ردیف بودجه در کشور می‌باشد. ناهمواری‌ها باراجین، شمال قزوین اطلاعات و شواهد زمین‌شناسی نشان می‌دهد محدوده استان قزوین در طی دوران پالئوزوئیک و مزوزوئیک دچار تغییرات فراوانی شده‌است، اما حرکات کوهزایی اواخر دوره ترشیاری شکل فعلی ارتفاعات، چاله‌ها و دشت قزوین را تثبیت نموده‌است (کوهزائی آلپی)، سپس در دوره کواترنر عوامل بیرونی چهره ناهمواری‌ها و چاله‌های استان را متحول کرده‌است. با توجه به نقشه زمین‌شناسی استان قزوین، سازند دوران سوم زمین‌شناسی (سازندکرج) بیشترین پراکندگی را دارد. این زمین‌ها به‌طورعمده از لاوا و توف‌های آتشفشانی سبز رنگ تشکیل شده‌است. بعد از تشکیل اسکلت اصلی ناهمواری‌ها و چاله‌های استان، فرسایش ارتفاعات و رسوب‌گذاری در نواحی پست به تدریج سبب تحول این چاله‌ها و مناطق پست به خصوص دشت قزوین شده‌است. عملکرد گسل‌های فراوان در شمال و جنوب استان سبب شد که دشت قزوین به عنوان یک چاله ساختمانی نسبت به اطراف فرونشسته (گرابن) و با تغییرات آب و هوا و تبخیر آب دریاچه موجود در آن به تدریج رسوبات تبخیری در این دشت باقی بماند. (مناطق مرکزی) دریاچه‌ها دریاچه اوان در الموت شرقی دریاچه اوان به عنوان شاخص‌ترین و بزرگ‌ترین دریاچه در استان قزوین شناخته می‌شود. طول این دریاچه در حدود ۳۲۵ و عرض آن در حدود ۲۷۵ متر بوده و عمق آن بین ۱ الی ۵ متر در نوسان است؛ آب دریاچه را چشمه‌های موجود در کف آن و نیز بارش باران و برف تامین می‌کند؛ در تابستان این دریاچه یکی از تفرجگاه‌های زیبای قزوین بوده و امکانات قایقرانی، و ماهیگیری در پیرامون آن فراهم می‌شود؛ ضمنا این دریاچه در فصول سرد سال محلی برای مهاجرت پرندگانی همچون قو، غاز و مرغابی محسوب می‌شود. از دیگر دریاچه‌های استان قزوین می‌توان به دریاچه شاه سفید کوه اشاره کرد که در ارتفاعات خشچال قرار دارد. کوه‌ها هیر، الموت غربی استان قزوین به علت قرارگیری در دامنه‌های سر سبز رشته کوه البرز دارای قلل مرتفع بسیاری است که از میان آن‌ها سه قله به نام‌های خشچال، به ارتفاع ۴۱۸۰ متر سیالان به ارتفاع ۴۳۵۰ متر و نگین قله‌های البرز شاه البرز به ارتفاع ۴۳۰۰ متر از معروف‌ترین، مرتفع‌ترین و پر صعودترترین قلل استان قزوین می‌باشند. غارها استان قزوین دارای غارهای متعددی است که متعلق به دوره‌های مختلف زمین‌شناسی هستند؛ هریک از این غارها ویژگی‌های خاص خود را دارند که از میان آن‌ها می‌توان به غار قلعه کرد با چهل میلیون سال قدمت (متعلق به دوره سوم زمین‌شناسی) از توابع بخش آبگرم، غار ولی گشنه رود متعلق به اواخر دوره زمین‌شناسی در بخش رودبار الموت، غار سفیدآب دارای چکیده و چکنده‌هایی با قدمت ۲۵۰ تا ۲۹۰ میلیون سال (از نوع گل کلمی) در روستای سفیدآب، غار حاجت خانه آکوجان از زیارتگاه‌های مردم منطقه، غار یخی انگول در ۴۰ کیلومتری شمال غرب قزوین در روستای دینک و غارهای عباس‌آباد (از زیستگاه‌های انسان‌های اولیه) اشاره کرد. رودخانه‌ها به‌طور کلی رودخانه‌های موجود در استان قزوین بنا بر حوزه آبریز به دو دسته تقسیم می‌شوند. در شمال قزوین دو رودخانه طالقان رود و الموت رود پس از پیوستن به هم، رودخانه شاهرود را تشکیل می‌دهند که این رودخانه ۹۹۰ کیلومتر را در قزوین پیموده و نهایتا به رودخانه قزل اوزن ملحق می‌شود؛ و در جنوب هم سه رودخانه خررود، ابهر رود و رودخانه حاجی عرب پس از آبیاری دشت قزوین به رودخانه کردان ملحق می‌شوند. علاوه بر رودخانه‌های ذکر شده، استان قزوین دارای رودخانه‌های کوچکی هم هست که همگی در دشت قزوین امحاء شده و سرانجام به رود شور تغذیه می‌شوند. چشمه‌ها چشمه‌های آب معدنی چشمه وگل چشمه‌ای جوشان و قدیمی با آبی بی‌نظیر و سبک است که از کوه‌های الموت غربی سرچشمه می‌گیرد و در جوار روستای هیر قرار دارد. چشمه آب معدنی باراجین چشمه‌های آب گرم چشمه آب گرم یله گنبد در بخش کوهین و در ۱۰ کیلومتری آزاد راه قزوین-رشت قرار دارد؛ آب این چشمه از دسته بیکربناته کلسیک آهن بوده و بسیار گرم است. استحمام در آن موجب بهبود بیماری‌های عصبی، مفصلی و رماتیسم می‌شود و نوشیدن آب آن برای بیماری‌های کبدی و گوارشی موثر است. چشمه آب گرم خرقانچشمه آب گرم ارشیا ایوان سنگی نیاق در روستای نیاق از توابع شهر قزوین صخره‌ای نسبتا مرتفع قرار دارد که در دل این صخره حفره‌های بزرگ توسط عوامل طبیعی ایجاد شده‌است. در داخل برخی از این حفره‌ها حوضچه‌هایی مستطیلی شکل توسط ساکنان احتمالی حفر شده‌است. این حوضچه‌ها به هنگام بارندگی از آب باران پر می‌شود. ساکنان محلی بر این باورند که محمد حنیفه در بالای این ایوان قصری ساخته بوده‌است؛ که امروزه از این قصر به جز تکه‌هایی سفالی چیزی باقی نیست. استانداری قزوین استانداری استان قزوین از سه حوزه معاونت برنامه‌ریزی اداری و مالی، امور عمرانی و امور سیاسی و امنیتی که در جهت کنترل، نظارت، هماهنگی و رفع اختلافات ارگانهای دولتی ایفای نقش می‌کنند، تشکیل شده‌است. همچنین استانداری به عنوان یک نهاد نظارتی سطح بالا وظیفه رسیدگی به شکایات و نیز پاسخگویی به مردم در زمینه تخلفات واحدهای ذیربط را برعهده دارد. این نهاد به عنوان نماینده وزارت کشور نقش بسیار مهمی در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی و به عنوان نماینده دولت نقش مهمی در زمینه اقتصادی و عمرانی را در استان بر عهده دارد. هم‌اکنون عبدالمحمد زاهدی استاندار این استان است. جغرافیای سیاسی تقسیمات کشوری این استان، بر پایه واپسین تقسیمات کشوری، دارای ۶ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۵ شهر، ۴۶ دهستان و ۱۵۴۷ روستا است. شهرستان‌های قزوین، تاکستان، بوئین زهرا، آبیک، شهرستان البرز و شهرستان آوج شهرستان‌های این استان هستند. این استان سابقا بخشی از استان زنجان بوده‌است. بر اساس پیشنهاد وزارت کشور و مصوبه هیئت دولت در سال ۱۳۸۱ روستاهای کوهین از توابع شهرستان قزوین و بیدستان از توابع دهستان شریف‌آباد در بخش البرز به شهر ارتقاء یافتند. به گزارش روابط عمومی استانداری قزوین، ۱۳ روستا، مزرعه و مکان از دهستان دشتابی شرقی از بخش دشتابی بویین زهرا جدا و به دهستان زهرای بالا از توابع بخش مرکزی این شهرستان پیوست شد. همچنین روستای ولدآباد به دهستان زهرای بالا و روستای مهدی‌آباد بزرگ به دهستان اقبال غربی و روستاهای سحن آباد و محمودآباد به دهستان زین‌آباد پیوست شدند. بر پایه همین گزارش روستای فروزان از دهستان زرین آباد به دهستان اک از توابع بخش اسفرورین، روستاهای سوته کش، شفیع‌آباد، کشاباد علیا و سفلی به دهستان اقبال غربی و روستای کوچار به دهستان پیر یوسفیان پیوست شدند. شهرهای باستانی آب و هوا عوامل موثر در آب و هوای استان به دو دسته محلی و بیرونی تقسیم‌بندی می‌شوند. عوامل محلی: این عوامل شامل عرض جغرافیایی، ارتفاع و جهت چین خوردگی‌ها و غیره است. به دلیل گسترش کم استان از نظر عرض جغرافیایی، زاویه تابش خورشید در شمالی‌ترین و جنوبی‌ترین مناطق استان قزوین تفاوت کمی را نشان می‌دهد. بنابراین، مناطق مختلف استان از نظر عرض جغرافیایی و اثر آن بر اقلیم تفاوت چندانی ندارند. با افزایش ارتفاع، دما کاهش می‌یابد، در نتیجه هوای روی کوه‌ها و مناطق مرتفع استان نسبت به دشت‌ها و دره‌های پست کوهستانی سردتر می‌باشد. مهم‌ترین عوامل بیرونی که آب و هوای استان قزوین را تحت تاثیر قرار می‌دهند، توده‌های هوایی است که از مناطق مختلف و در فصول مختلف سال وارد استان شده و با توجه به ویژگی‌های خود اثرات متفاوتی را برجای می‌گذارند. عمده‌ترین این توده‌های هوا عبارت اند از: توده هوای مرطوب غربی توده هوای سرد و خشک شمالی توده هوای گرم و خشک جنوبی. توده هوای مرطوب غربی: بیشترین بارندگی استان در شش ماهه سرد سال با اثرگذاری توده‌های هوای مرطوب غربی تامین می‌شود. این توده‌های مرطوب در قالب بادهای غربی در فصل سرد سال رطوبت دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس را وارد استان می‌کند و سبب بارش برف و باران می‌شود. در نتیجه عمده‌ترین منبع تامین رطوبت و بارندگی دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس می‌باشد. توده هوای سرد و خشک: منشا این توده هوا نواحی سرد سیبری است و به دلیل سرمای زیاد رطوبت چندانی ندارد و سبب کاهش درجه حرارت می‌شود. توده هوای گرم وخشک جنوبی: منشا این توده هوا بیابان‌های مرکزی ایران و عربستان است. این توده هوا بسیار گرم و خشک بوده، بیشتر در فصول گرم سال هوای استان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ورود این توده هوا به‌طور معمول با وزش باد راز همراه بوده و سبب افزایش درجه حرارت و تبخیر می‌شود. بارش بر اساس نقشه هم بارش میانگین بارش سالانه استان از ۲۱۰ میلی‌متر در مناطق شرقی تا بیش از ۵۵۰ میلی‌متر در ارتفاعات شمال شرقی متغیر است. حداکثر بارش استان در دامنه‌های شمال شرقی الموت و با بارش بیش از ۵۵۰ میلی‌متر است. همچنین ارتفاعات آوج (جنوب غرب استان) بیش از ۴۵۰ میلی‌متر بارندگی دارد. کمینه میزان بارش استان قزوین در مناطق اطراف بوئین زهرا تا بخش‌های جنوبی شهرستان تاکستان با ۲۱۰ تا ۲۳۰ میلی‌متر و نواحی اطراف سد منجیل در بخش طارم سفلی با ۲۱۰ میلی‌متر بارندگی می‌باشند. دما براساس نقشه هم دمای سالانه، ارتفاعات شمال شرقی و شمالی استان و ارتفاعات آوج در جنوب غرب استان دارای کمینه درجه حرارت و مناطق مرکزی دشت قزوین و اطراف دریاچه سد منجیل دارای بیشینه درجه حرارت است. میانگین درجه حرارت سالیانه ایستگاه‌های هواشناسی از دشت به سمت کوهپایه و مناطق کوهستانی به تدریج کاهش می‌یابد (به استثنای دره شاهرود که یک ۲۴ درجه در تیرماه و کمینه آن / اقلیم محلی محسوب می‌شود). بیشینه درجه حرارت ثبت شده در ایستگاه قزوین طی دوره سی ساله ۱۹/۴ درجه در دی ماه بوده‌است. باد بادهای عمده استان قزوین عبارت اند از: باد مه و باد راز. باد مه: شکل‌گیری این باد، نتیجه اختلاف فشار بین کوه‌های شمال غرب استان و گیلان از یک سو (پرفشار) و دشت قزوین (کم فشار) از سوی دیگر است. باد مه بیشتر در فصل بهار و تابستان وارد استان شده و سبب کاهش درجه حرارت و افزایش رطوبت هوا می‌گردد. شکل‌گیری مه به صورت متناوب در بخش‌هایی از دره شاهرود از نظر اقلیمی با وزش این باد توجیه می‌شود. ۲ باد راز (شره):این باد از سمت جنوب و جنوب شرقی وارد استان قزوین می‌شود. با توجه به فصل و جهت وزش آن که بیشتر در بهار و تابستان صورت می‌گیرد، بسیار گرم و خشک بوده، وزش آن سبب افزایش ناگهانی درجه حرارت خواهد شد. هم‌زمان با وزش این باد معمولا بیشینه درجه حرارت در ایستگاه‌های هواشناسی (خصوصا دشت قزوین) به ثبت می‌رسد. وزش این باد از مناطق بیابانی داخلی کشور جا به جایی ذرات گرد و غبار و افزایش آلودگی هوا را به دنبال خواهد داشت. وزش باد راز در فصل سرد سال منجر به گرمی و صعود هوا شده، شرایط را برای بارش فراهم می‌کند. منابع طبیعی منابع آب با توجه به شرایط توپوگرافی و میزان بارش، استان قزوین به دو حوضه جداگانه تقسیم می‌شود. حوضه آبریز رودخانه شاهرود این حوضه (الموت) در شمال استان واقع شده و منطقه‌ای کاملا کوهستانی را شامل می‌شود. شیب دامنه‌ها در حوضه رود شاهرود بسیار تند بوده و به علت کوهستانی بودن منطقه و بارش فراوان آن پرآب‌ترین حوضه آبگیر استان را تشکیل می‌دهد. شاهرود از دو شاخه اصلی طالقان رود و الموت رود تشکیل می‌شود. این دو شاخه در غرب روستای شیرکوه (دوآب) به یکدیگر ۴۸۲ میلیون / متصل شده و با نام شاهرود، موازی ارتفاعات البرز به سمت غرب جریان می‌یابد. میزان آب دهی شاهرود در رجایی دشت ۵ مترمکعب برآورد شده‌است (سال آبی ۸۵ ۸۴) این رودخانه پس از طی ۱۶۰ کیلومتر در لوشان وارد دریاچه سد منجیل می‌شود. حوضه آبگیر رودشور حوضه آبگیر رود شور؛ وسیع‌ترین حوضه آبریز استان است که تمامی دشت قزوین و بخش زیادی از نواحی کوهستانی جنوبی استان را در بر می‌گیرد. مهم‌ترین رودهای این حوضه، ابهر رود، حاجی عرب، کلنجین رود و خر رود (خره رود) می‌باشد. علی‌رغم اینکه حوضه رود شور ۷۰ درصد مساحت استان را شامل می‌شود، درصد بسیار کمی از آب‌های سطحی استان را به خود اختصاص داده‌است. میزان آب دهی خر رود در پل شاه عباسی حدود ۱۲ میلیون مترمکعب در سال برآورد شده‌است (سال آبی ۸۵ ۸۴) این رقم ۲ درصد آب دهی شاهرود در رجایی دشت است؛ بنابراین، حوضه رود شور علی‌رغم وسعت بسیار زیاد از نظر منابع آب بسیار / تنها ۵فقیر است. کمبود منابع آب ناشی از بارش کم، تبخیر شدید و فراوانی رسوبات تبخیری دوران سوم نظیر نمک، سبب شده که استفاده از آب‌های سطحی و زیرزمینی در این حوضه با مشکلات فراوانی همراه باشد. رودهای فوق پس از اتصال با نام رود شور به دریاچه مسیله قم منتهی می‌شود. رشد سریع صنعت در دشت قزوین به همراه تمرکز زیاد جمعیت در نواحی کوهپایه‌ای و کمبود منابع آب مورد نیازکشاورزی سبب شد تا در دهه ۱۳۴۰ بخشی از آب‌های حوضه شاهرود از طریق رودخانه طالقان به دشت قزوین منتقل شود. برای انجام این طرح مهم مراحل زیر اجرا شده‌است: احداث تونل انحراف آب به طول ۹/۱ کیلومتر در شمال آبیک ساخت سد انحرافی سنگ بن بر روی رودخانه طالقان و سد زیاران در ابتدای دشت قزوین احداث شبکه کانال‌های آبرسانی به طول ۱۲۰۰ کیلومتر در دشت قزوین. با بهره‌برداری از این طرح در سال ۱۳۵۶ و انتقال حداکثر ۳۰ مترمکعب در ثانیه آب به دشت قزوین، بیش از ۷۰۰۰۰ هکتار از اراضی، زیر کشت رفت که منجر به تحول بسیار مهم در کشاورزی استان قزوین شد. پس از احداث و بهره‌برداری از سد مخزنی طالقان در سال ۱۳۸۵ و ساخت تاسیسات تصفیه و انتقال آب به سمت تهران به مقدار پنج مترمکعب در ثانیه آب انتقالی به دشت قزوین به ۲۵ مترمکعب در ثانیه کاهش یافت. رشد سریع جمعیت استان طی دهه‌های اخیر و کمبود آب‌های سطحی به خصوص در دشت قزوین سبب برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و افت سطح این آب‌ها شده‌است. خاک با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی و نوع سازند زمین‌شناسی انواعی از خاک‌ها وجود دارد که برخی از آن‌ها برای زراعت، باغداری و نیز مراتع و برخی دیگر به علت اهمیت کم زیستی برای احداث واحدهای صنعتی و نیز به عنوان مواد اولیه صنایع مناسب‌اند. انواع خاک‌های استان را به صورت زیر می‌توان طبقه‌بندی کرد: خاک‌های ناحیه کوهستانی: این خاک‌ها در اراضی دامنه کوه‌ها با شیب نسبتا زیاد پراکنده شده‌اند و از سنگ‌های آهکی و آذرین بیرونی و دگرگونی با عمق کم تشکیل شده‌اند؛ و بیشتر در نواحی شمال، غرب و جنوب استان گسترش یافته‌اند. خاک‌های ناحیه کوهپایه‌ای: این نوع خاک‌ها از مواد آهکی و سنگریزه به وجود آمده و نسبتا عمیق اند و در حاشیه شمال و غرب دشت قزوین دیده می‌شوند. خاک‌های نواحی همواردشت: این خاک از آبرفت‌های ریزدانه با رسوب‌گذاری رودهای شمالی دشت قزوین و خر رود به وجود آمده‌است. این نوع خاک عمیق با بافت ریز، از مستعدترین اراضی کشاورزی استان محسوب می‌شود و با نام دشت سیلتی قزوین به صورت نعلی شکل، دشت را دربر گرفته‌اند. خاک‌های شور و قلیایی: این نوع خاک‌های عمیق دارای بافت سنگین است و شوری و درجه قلیایی بالایی دارد و در اراضی کم شیب و به‌طور عمده در انتهای حوضه سفلی رودخانه خر رود و در جنوب شرق استان در محدوده‌ای به نام باتلاق نمکزار مشاهده می‌شود. مشکلات خاک در استان در حال حاضر عوامل مختلفی بر خاک‌های استان تاثیر نامطلوب و مخرب دارد که باعث آلودگی و فرسایش می‌شود. برخی از این عوامل طبیعی است (مانند بارندگی‌های شدید، ساختار زمین، شیب و …) و برخی دیگر غیرطبیعی است و در شکل‌گیری و تشدید آن انسان دخالت مستقیم و غیرمستقیم دارد که عبارت اند از: رشد فزاینده جمعیت و تبدیل اراضی مستعد کشاورزی به ساخت و سازهای شهری برداشت خاک توسط کوره‌های آجرپزی دستکاری توپوگرافیکی و مرفولوژیکی از طریق احداث راه‌های ارتباطی بهره‌برداری از معادن بدون رعایت ملاحظات زیست‌محیطی استفاده غیراصولی در بهره‌برداری از منابع آب‌های سطحی بهره‌برداری بی‌رویه از مراتع دیم کاری‌های غیرمجاز در زمین‌های مرتعی مصرف انواع کود و سموم دفع آفات نباتی تخلیه پسماندهای صنعتی و انباشت فلزات سنگین در خاک زباله و پسماندهای شهری و خانگی. کلیه عوامل بالا سبب شده‌است سالانه به‌طور متوسط فرسایش خاک در استان حدود ۲۵ تن در هر هکتار باشد. پوشش گیاهی و گونه‌های جانوری پوشش گیاهی به‌طور کلی پوشش گیاهی در استان قزوین به دو دسته جنگلی و مراتع تقسیم‌بندی می‌شود. منطقه رودبار و الموت عمده پوشش جنگلی استان را تشکیل می‌دهند و دشت قزوین نیز مهم‌ترین مرتع در سطح استان است. پوشش درختان در استان قزوین عبارت است از: درختان ارس، تنگس، زرشک، پلاخور، پسته وحشی (بنه) گردو، بلوط، زالزالک، سیاهتلو، بادام کوهی، اسور، یمیشان و اشکه. به غیر از موارد ذکر شده گیاهانی با مصارف دارویی و صنعتی نیز در استان وجود دارد که به شرح زیر است: گراس‌های یک ساله و چند ساله گون، گل گندم، مرغه، اسپند، ورک، تلخه بیان، شیرین بیان، خارشتر، انواع شکر تیغال، کنگر، کاسنی، شاه تره، درمنه، انواع آستر، گالوس (گون‌ها)، اکروپیروف‌ها، پوآکاکوتی، آویشن، گل گاوزبان، آرتمیز، گیاه شور، گز، جارو قزوینی، چمن، جغجغه، کلاه میر حسین، یونجه یک ساله، ریش بزی و علف باغی. باغ‌های انگور باغستان‌های سنتی باغستان‌های سنتی گل‌کند، الموت غربی باغستان‌های سنتی در شهر قزوین و همچنین به‌طور پراکنده در کل استان به ویژه الموت و تاکستان دیده می‌شوند. محصولات کشاورزی گونه‌های جانوری مناطق حفاظت شده مردم جمعیت برپایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰، جمعیت استان قزوین ۱،۲۰۱،۵۶۵ نفر (۵۹۱،۷۶۱ زن و ۶۰۹،۸۰۴ مرد) بود. در سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این استان بالغ بر ۱،۱۴۳،۲۰۰ نفر (۵۸۳،۸۷۰ مرد و ۵۵۹،۳۳۰ زن) بود که ۱٫۶۲٪ از جمعیت کل ایران می‌شد. در سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی، شهرستان قزوین با جمعیتی بالغ بر ۵۶۶۷۷۳ نفر، پرجمعیت‌ترین و شهرستان آبیک با جمعیتی بالغ بر ۹۳۸۴۴ نفر، کم‌جمعیت‌ترین شهرستان استان قزوین بوده‌است. زبان بندانگشتی ژان شاردن که در مجموع یازده سال در دوره صفویان (۷۰–۱۶۶۴ و ۷۷–۱۶۷۱ میلادی) در ایران بوده می‌نویسد: زبان مادری اکثریت مردم و ساکنین اصیل استان قزوین فارسی و تاتی، الموتی است. فارسی با لهجه خاص قزوینی زبان اکثریت اهالی شهر قزوین است، آذری زبان اکثریت ساکنین مرکز شهرستان‌های آوج، طارم سفلی و بخش‌هایی شهرستان‌های البرز و تاکستان، تاتی (از شاخه زبان‌های ایرانی) زبان بخش‌های شرقی، شمال‌شرقی و شمالی استان (کوهپایه، رودبار و الموت) یعنی مرز استان قزوین با استان‌های البرز، مازندران و گیلان می‌باشد. تاتی هچنین زبان مرکز شهرستان تاکستان، زبان اهالی ۵ شهر از ۲ شهر شهرستان بوئین‌زهرا (شال و سگزآباد، اسفرورین، دانسفهان، رامند)، و زبان تعدادی شهر و روستای دیگر در جنوب‌غرب استان است. استان قزوین اصلی‌ترین استان تات‌زبان ایران است و لقب «ام‌القرای زبان تاتی» را یدک می‌کشد. افزون بر این ۳ زبان، در برخی روستاها به زبان‌های مراغی، لری و رمانلویی سخن گفته می‌شود. گیلک‌های قزوین نیز بخش بزرگی از جمعیت استان قزوین را تشکیل می‌دهند و به زبان گیلکی صحبت می‌کنند. لهجه قزوینی لهجه قزوینی یکی از لهجه‌های زبان فارسی است که توسط مردم شهر قزوین بدان تکلم می‌شود. لهجه قزوینی از معدود لهجه‌هایی است که دستور زبان مختص خود را دارد. همچنین این لهجه شباهت زیادی به گویش‌های شمال شرقی ایران دارد. نامداران علامه علی اکبر دهخدا علامه محمد قزوینی خطه قزوین تاکنون مهد پرورش بزرگان علم و ادب و خوشنویسی بسیار بوده که با خلق آثار و اقدامات ارزشمند خود گام موثری در پیشبرد فرهنگ ایران داشته‌اند. بزرگانی همچون علامه علی‌اکبر دهخدا، عارف قزوینی، عبید زاکانی، حمدالله مستوفی، میرعماد حسنی قزوینی، نسیم شمال، محمد قزوینی، عمادالکتاب، عبدالمجید طالقانی، شهید عباس بابایی و محمدعلی رجایی، زکریای قزوینی، غلامحسین لطفی، منوچهر نوذری، قمرالملوک وزیری، ابوالحسن اقبال‌آذر، حسن صباح، محمد دبیرسیاقی،باقرخان سعدالسلطنه اصفهانی، حسن صباح، طاهره برغانی، محمد کیوان قزوینی و بسیاری دیگر که با اقدامات خود فرهنگ ایران را تعالی بخشیدند. ابوالقاسم عارف قزوینی فرهنگ و هنر خوراک‌ها غذاهای سنتی قزوین استان قزوین نیز مانند سایر استان‌های کشور دارای انواع غذاهای سنتی است که برخی از آن‌ها در مناسبت‌های ویژه و تعداد بسیاری نیز به شکل عادی در طی سال تهیه می‌شود. برخی از انواع غذاهای سنتی قزوین عبارتند از:قیمه نثار، شیرین پلو و کوکوی شیرین، آش دوغ، آش دندان کشه، یتیمچه، ماش پیازو، اشکنه و دیماج نام برد. شیرینی‌های سنتی قزوین نان چایی؛ یکی از انواع شیرینی‌های سنتی قزوین متداول‌ترین شیرینی‌های استان عبارتند از: نان برنجی، نان نخودی، نان قندی، نان بادامی، نان گردویی، پادرازی، نان نازک، نان چرخی، نان چایی، اتابکی، ولیعهدی، حاج کریمی، باقلوای پیچ، باقلوای لوزی. نان سنتی قزوین در قزوین انواع اقسام نان پخت می‌شود که شهرت بسیاری دارد؛ در بین نان‌های قزوین، نان لواش تنوری که به صورت گرد و بزرگ طبخ می‌شود دارای کیفیت و طعم مطبوعی می‌باشد که موجب شهرت آن شده‌است. قاق یکی دیگر از نان‌های سنتی قزوین است که خشک و شیرین بوده و با چای صرف می‌شود. از دیگر نان‌های سنتی قزوین می‌توان به شیرمال و زنجبیلی اشاره کرد، که کم شیرین بوده و همراه با عصرانه و چای خورده می‌شود. اقتصاد استان قزوین به علت نزدیکی به پایتخت و دارا بودن بیش از ۳۴۰۰ واحد تولیدی و صادرات غیرنفتی معادل ۴۰۰ میلیون دلار، قدرت تنظیم بازار ۳۲ میلیون نفر یعنی ۴۰ درصد از جمعیت ایران را داراست. بیش از ۱۳۰ هزار نفر در بخش صنعت این استان مشغول به کار هستند. این استان هم چنین چهارمین استان صنعتی ایران در سال ۱۳۸۸ بوده و رتبه نخست تعداد جمعیت شاغل به کل جمعیتش را در کشور داراست. دامداری افزایش سریع جمعیت و نیاز روزافزون به فرآورده‌های لبنی، سبب تغییر دامداری‌های سنتی به صنعتی طی دهه‌های اخیر در استان شده‌است. موقعیت بسیار مطلوب دشت از لحاظ طبیعی و خطوط ارتباطی در کنار بازار فروش بسیار بزرگ (جمعیت میلیونی شهرهای اطراف ونزدیکی به تهران) رشد سریع واحدهای دامداری صنعتی را در دشت قزوین توجیه می‌نماید. این موضوع سبب شده که استان قزوین امروزه به عنوان یکی از قطب‌های دامداری در کشور مطرح باشد. صنایع و محصولات ایستگاه تقویت فشار و پالایشگاه شهرک‌های صنعتی سابقه فعالیت اولین واحدهای صنعتی در قزوین به عصر صفوی بازمی‌گردد؛ در دوره معاصر نیز با ساخته شدن اولین شهر صنعتی کشور (البرز) در سال ۱۳۴۶، قزوین جایگاه ویژه‌ای در بخش صنعتی کشور پیدا کرد. در حال حاضر استان قزوین با دارا بودن ۸ شهرک صنعتی به نام‌های البرز، لیا، کاسپین، آبیک، حیدریه، آراسنج، خرمدشت، حکیمیه، و دو شهرک در حال احداث به نام‌های قزوین۲ و شال و نیز ۳ ناحیه صنعتی به نام‌های نیکوییه، الموت و بویین زهرا، ضمن فعالیت بیش از ۸۰۰ شرکت صنعتی، این استان از قطب‌های اقتصادی کشور محسوب می‌شود. از جمله شاخص‌ترین واحدهای صنعتی در سطح قزوین می‌توان به شرکت سیلیس البرز ،تولی پرس، مهرام، سپهر الکتریک، کاچیران، لوازم خانگی پارس، شیشه لیا، آبگینه، آپادانا سرام، سرامیک البرز، کاشی پارس، واحدهای صنعتی هفت الماس، فولاد البرز، فولاد قزوین، فولاد تاکستان و شیشه قزوین اشاره کرد. بورس بورس منطقه‌ای استان قزوین از سال ۱۳۸۴ فعالیت خود را آغاز کرده و هم‌اکنون دارای ۱۶ کارگزاری فعال می‌باشد. حجم معاملات انجام شده در بورس منطقه‌ای قزوین از زمان تاسیس تا مرداد ماه سال ۹۲ چیزی معادل ۵ میلیارد و۸۴۹ میلیون سهم به ارزش بیش از ۱۸ هزارو ۸۵۵ میلیارد ریال بوده‌است. همچنین بورس قزوین کار خود را در سال ۸۴ با ۷ کارگزاری آغاز کرد که این تعداد در پایان مردادماه سال ۹۲ به ۱۸ کارگزاری افزایش یافته‌است. از دیگر فعالیت‌های بورس منطقه‌ای قزوین می‌توان به چاپ بیش از ۵۰ مقاله در زمینه‌های مختلف اقتصادی و بازار سرمایه در ماهنامههای بورس و جراید داخلی و نیز برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای ۹ هزار و ۳۳۶ نفر عنوان کرد. همچنین بورس قزوین از نظر ارزش معاملاتی جایگاهی بین هفتم الی دوازدهم را در کشور دارا می‌باشد. موقعیت اقتصادی و اجتماعی این استان به لحاظ اجتماعی ترکیب قومی گوناگونی دارد که اصلی‌ترین گروه‌های قومی فارس‌ها، تات‌ها و آذری‌ها هستند. تاکستان بزرگ‌ترین شهر تات‌نشین ایران در استان قزوین واقع شده و به لحاظ صنعتی یکی از مراکز صنعتی کشور محسوب می‌گردد. استقرار این استان در نزدیکی تهران و عامل ممنوعیت احداث صنایع در محدوده ۱۲۰ کیلومتری تهران، متقاضیان ساخت واحدهای صنعتی را به سرمایه‌گذاری در این استان ترغیب کرده‌است. این استان در زمینه دامپروری و پرورش طیور نیز از موقعیت با اهمیت و ممتازی برخوردار می‌باشد. روستای هیر، تولیدکننده مرغوب‌ترین زغال اخته ایران انرژی و منابع آن نیروگاه ۲۰۰۰ مگاواتی شهید رجایی این نیروگاه در آزادراه تهران به قزوین ساخته شده‌است. نیروگاه برق شهید رجایی دارای دو سیکل مجزای بخار و ترکیبی می‌باشد که مجموعا ۲۰۴۰ مگاوات تولید برق دارد؛ که این میزان، ۸ درصد برق مصرفی در کشور می‌باشد. سوخت مورد استفاده در این نیروگاه مازوت و گاز طبیعی است. سدها استان قزوین به علت دارا بودن رودخانههای متعدد، وجود دشت حاصلخیز قزوین در منطقه، وجود بیش از ۱۱ شهرک صنعتی و روند رو به رشد شهرنشینی و نیاز به آب شرب دارای پروژه‌های سدسازی متعددی می‌باشد. در حال حاضر استان قزوین دارای ۲ سد خاکی-مخزنی به نام‌های سد مرتضی آباد (کوثر) در غرب شهرستان قزوین و سد پرسبانج در شهرستان آوج و یک سد بتنی در منطقه زیاران، سد انحرافی زیاران می‌باشد. همچنین سدهای در دست ساخت استان عبارتند از: سد بالاخانلو در شهرستان بویین زهرا. ، سد نهب در شهرستان تاکستان، سد بورمانک در شهرستان قزوین بخش طارم سفلی، سد بهجت آباد در شهرستان آبیک، سد استلج در شهرستان آوج و در توابع شهر آبگرم و سد چنگوره در شهرستان بویین زهرا نیروگاه بادی جرندق نیروگاه بادی جرندق نام نیروگاهی در دست ساخت در استان قزوین می‌باشد که با تبدیل انرژی جنبشی باد به الکتریکی، برق تولید خواهد کرد. اهداف ایجاد نیروگاه از جمله اهداف برای ایجاد نیروگاه بادی جرندق عبارتند از: ایجاد ظرفیت جدید در کشور جهت کسب و انتقال دانش فنی طراحی و ساخت توربین‌های سایز بزرگ (بزرگتر از ۵/۱ مگاوات) (به دلیل اقتصادی بودن این نوع توربین‌ها در مقایسه با ظرفیت‌های کمتر) تامین تولید برق توسط انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان تامین بخشی ازمیزان ۱٪ ظرفیت تولید برق کشور شرح پروژه ایجاد این پروژه متشکل از انتخاب مشاور، انجام مطالعات تکمیلی و لازم توسط آن نظیر تکنولوژی توربین، تعیین روش اجرا و تهیه اسناد مناقصه و… سپس انتخاب پیمانکار واجد شرایط و نظارت بر حسن اجرای طرح می‌باشد. تا پایان سال ۱۳۸۴ مطالعات امکان‌سنجی مربوط به این طرح و تهیه گزارش توجیه فنی و اقتصادی آن جهت ارائه به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به اتمام رسید و در صورت تصویب گزارش‌ها و تامین اعتبار طرح، عملیات اجرائی آن شروع خواهد شد. خلاصه اقدامات نجامی تاکنون مکاتبه با شرکت‌های سازنده توربین در جهان مکاتبه با شرکت‌های مشاور توانمند انرژی باد در جهان تکمیل و ادامه مطالعات مربوطه به توربین‌های ظرفیت بالا منابع معدنی معدن سنگ آهن سامانه حمل و نقل و ترابری فرودگاه شهر قزوین دارای در ۹/۰۳/۱۳۹۱ وزارت راه و شهرسازی با توسعه فرودگاه قزوین موافقت کردو کمک‌های فنی و تجهیزاتی خود را برای فرود هواپیمای فوکر ۱۰۰ در فرودگاه سمپاشی قزوین ارائه داد. راه‌آهن ایستگاه راه‌آهن قزوین با توجه به قرار گرفتن قزوین در شاهراه مبادلاتی کشوراین استان در مسیر راه‌آهن تهران به شمال غرب کشور قرار گرفته‌است و در شهرهای قزوین، تاکستان و آبیک دارای ایستگاه راه‌آهن می‌باشد. همچنین راه‌آهن قزوین-رشت-آستارا نیز در دست احداث است که این خط آهن ایران را به کشورهای نواحی قفقاز و روسیه متصل می‌گرداند. آزاد راه‌ها و بزرگراه‌ها استان قزوین با دارا بودن بیش از ۲۱۶ کیلومتر آزادراه در مسیرهای، تهران-قزوین، قزوین-زنجان و قزوین-رشت، ۲۲۱ کیلومتر بزرگراه، ۷۰ کیلومتر راه اصلی و ۲۲۶ کیلومتر جاده بین شهری، یکی از شاهراه‌های ارتباطی کشور محسوب می‌شود. استان قزوین ۸ استان کشور را به‌طور مستقیم پیوند می‌دهد و ۱۱ استان نیز ارتباطشان از این استان انجام می‌شود. رسانه‌ها نشریات صدا و سیما مناطق نمونه گردشگری صنایع دستی قالی بافی فرش اصیل قزوین - بافته شده در کارخانه اعتماد - سال بافته شدن قبل از ۱۳۰۵ هجری قمری گلیم بافی موج بافی نگارگری مکتب قزوین ملکه صبا، نمونه‌ای از نگارگری مکتب قزوین مکتب قزوین از مکاتب دیگر نگارگری جدا بوده و سبک و سیاق مختص خود را دارد، از ویژگی‌های این مکتب می‌توان به ترسیم اندام ظریف جوانان، درویشان و کشاورزان و نیز ترسیم چهره‌ها به صورت سه رخ اشاره کرد؛ به گونه‌ای که ترسیم چهره‌ها به صورت تمام رخ ابدا در کار نقاشان سبک قزوین دیده نمی‌شود و نیز هیچ انسانی از پشت سر تصویر نشده‌است. سوژه‌ها بیشتر از میان افراد عادی برگزیده شده و لباس‌های فاخر در نگارگری‌ها دیده نمی‌شود و جامه زنان و مردان چندان تفاوتی در نگاره‌ها ندارد. از آثار فاخر این مکتب می‌توان به معراج رسول (۹۶۵ ه‌. ق)، هفت اورنگ جامی و شاهنامه قوام ابن محمد شیرازی اشاره کرد؛ و نیز از جمله مشاهیر نگارگری در قزوین باید، استاد محمد قزوینی، صادق بیگ افشار، مولانا میرمصور، مولانا شیخ محمد، کاوس نقاش، عبدالحمید نقاش و رضا طالقانی ملقب به ضیع همایون را نام برد. خوشنویسی میرعماد بزرگترین نستعلیق نویس همه اعصار قزوین از دیرباز مهد پرورش بزرگان خوشنویسی کشور بوده‌است. اساتیدی همچون میرعماد حسنی (استاد بزرگ خط نستعلیق)، میرزا محمدحسین عماد الکتاب قزوینی، میرزا محمد علی خیارجی قزوینی (اولین خوشنویسی که بسم الله را به صورت مرغ طغرا ترسیم کرد)، عبدالمجید طالقانی و ملک محمد قزوینی. از دیگر خوشنویسان به نام قزوین می‌توان به گوهرشاد حسنی سیفی، میرابراهیم قزوینی، میرمحمد امین حسنی سیفی قزوینی و یحیی قزوینی اشاره کرد. به این سبب شهر قزوین از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شوای عالی فرهنگ به عنوان پایتخت خوشنویسی ایران لقب داده شده‌است؛ و به غیر از موزه دائمی خوشنویسی قزوین که در محل کاخ چهل‌ستون قزوین برقرار است، هر ساله رویدادهای بزرگ خوشنویسی مانند: برگزاری دوسالانه خوشنویسی ایران (با حضور اساتیدی از سراسر جهان)، برگزاری جشنواره خوشنویسی آیات قرآنی، جشنواره خوشنویسی غدیر و… در این شهر به وقوع می‌پیوندد. سوغات قزوین انواع باقلوا، انگور، انواع شیره انگور، سرکه انگور، نان فتیر، نان روغنی اردک، رشته پلویی، قالی و گلیم، محصولات دامی و . . . . آموزش دانشگاه‌ها بیش از یکصد و ۵۰ هزار دانشجو در دانشگاه‌های استان قزوین مشغول تحصیل می‌باشند. شهرک دانشگاهی اندیشه آبیک ورزش ورزشگاه‌ها ورزش‌های هوایی سایت پروازی آسمان آبی قزوین که بین جاده شفیع‌آباد و پارک فدک (باراجین) قرار دارد با مجوز فدراسیون انجمن‌های ورزشی پذیرای علاقه مندان به ورزش‌های هوایی مانند پاراگلایدر، پاراموتور، سقوط آزاد، کایت، هواپیماهای مدل و چتربازی است. شایان ذکر است قزوین از معدود استان‌های کشور است که ورزش‌های هوایی در آن فعال می‌باشد. ورزش‌های زمستانی مجتمع ورزش‌های زمستانی کامان و زرشک در ۲۵ کیلومتری شهر قزوین قرار دارد. این مجموعه که آخرین مراحل ساخت خود را طی می‌کند دارای یکی از بزرگ‌ترین " تله سی یژ "های کشور به طول ۱۸۰۰ متر می‌باشند که اسکی بازان در این پیست قادرند در محدوده‌ای بین چهار تا پنج کیلومتر ورزش کنند. این مجموعه دارای تاییدیه فدراسیون جهانی در بخش مارپیچ بزرگ و کوچک می‌باشد و به همین سبب برای برگزاری مسابقات بین‌المللی در نظر گرفته شده‌است. فهرست روستاهای استان قزوین دژ الموت جمعیت شهرهای استان قزوین
[ "قزوین", "زبان تاتی ایران", "زبان فارسی", "لری", "کردی", "آذری", "زبان مراغی", "رمانلویی", "عبدالکریم عابدینی", "عبدالمحمد زاهدی", "ایران", "استان مازندران", "استان گیلان", "استان همدان", "استان زنجان", "استان مرکزی", "استان البرز", "آثار ملی ایران", "الموت", "فندق", "پسته", "زغال‌اخته (درخت)", "انگور", "کشمش", "کاسپی‌ها", "دریای خزر", "سگزآباد", "ماد", "شاهنشاهی هخامنشی", "آتشکده زیرین مسجد جامع قزوین", "آرامگاه پیر", "تپه وشته ۲", "تپه بهرام‌آباد ۱", "تپه خرسران کوه", "تپه صفرین ۱", "تپه عمویوردو ۴", "تپه فانفین ۱", "تپه فانفین ۲", "تپه کور کلان", "تپه کوله", "تپه کته پشته", "تپه کش رز", "تپه گل شیره", "تپه منصور باغ ۱", "قلعه دختر", "دژ لمسر", "قلعه شیرکوه", "قلعه سمیران", "محوطه اربدیان", "میمون‌قلعه", "اسماعیلیه", "قلعه الموت", "بنی عباس", "حسن صباح", "هلاکو خان مغول", "شاه تهماسب", "صفویان", "تبریز", "خراسان", "امپراتوری عثمانی", "ازبکان", "فلات ایران", "لاوا", "توف (سنگ)", "گرابن", "الموت شرقی", "دریاچه اوان", "دریاچه شاه سفید کوه", "الموت غربی", "رشته کوه البرز", "کوه خشچال", "سیالان", "شاه البرز", "غار قلعه کرد", "غار ولی گشنه رود", "غار سفیدآب", "حاجت خانه آکوجان", "غار یخی انگول", "غارهای عباس‌آباد", "طالقان رود", "الموت رود", "رودخانه شاهرود", "رودخانه خر رود", "رودخانه ابهر رود", "رودخانه حاجی عرب", "چشمه وگل", "هیر", "چشمه باراجین", "یله گنبد", "کوهین", "آزادراه ۱ (ایران)", "چشمه آب گرم خرقان", "چشمه آب گرم ارشیا", "روستای نیاق", "محمد حنیفه", "دهستان", "تاکستان (قزوین)", "بوئین زهرا", "آبیک", "شهرستان البرز", "شهرستان آوج", "ولدآباد", "زین‌آباد", "جنگل", "مراتع", "رودبار و الموت", "دشت قزوین", "مرتع", "ارس", "زرشک", "گردو", "بلوط", "زالزالک", "بادام", "گندم", "اسپند", "شیرین بیان", "کاسنی", "شاه تره", "آویشن", "گل گاوزبان", "چمن", "یونجه", "باغ", "شهرستان قزوین", "شهرستان آبیک", "مردم فارس", "مردم تات", "شمال ایران", "لر", "کرد", "ژان شاردن", "ابهر", "لهجه قزوینی", "ترکی آذربایجانی", "سیردان", "شهرستان تاکستان", "فشگلدره", "بخش رودبار الموت غربی", "بخش رودبار الموت شرقی", "شهرستان بوئین‌زهرا", "شال (شهر)", "اسفرورین", "دانسفهان", "بخش رامند", "زبان لری", "زبان رمانلویی", "گیلک‌های قزوین", "زبان گیلکی", "علم", "ادب", "خوشنویسی", "علی‌اکبر دهخدا", "عارف قزوینی", "عبید زاکانی", "حمدالله مستوفی", "میرعماد حسنی قزوینی", "اشرف الدین قزوینی", "محمد قزوینی", "عمادالکتاب", "عبدالمجید طالقانی", "عباس بابایی", "محمدعلی رجایی", "زکریای قزوینی", "غلامحسین لطفی", "منوچهر نوذری", "قمرالملوک وزیری", "ابوالحسن اقبال‌آذر", "محمد دبیرسیاقی", "محمدباقر سعدالسلطنه", "طاهره قرةالعین", "محمد کیوان قزوینی", "قیمه نثار", "شیرین پلو", "کوکوی شیرین", "آش دوغ", "آش دندان کشه", "یتیمچه", "ماش پیازو", "اشکنه", "دیماج", "نان برنجی", "نان نخودی", "نان قندی", "نان بادامی", "نان گردویی", "پادرازی", "نان نازک", "نان چرخی", "نان چایی", "اتابکی", "ولیعهدی", "حاج کریمی", "باقلوای پیچ", "باقلوای لوزی", "نان لواش", "قاق", "نان شیرمال", "نان زنجبیلی", "پایتخت", "صادرات", "صنعت", "شهر صنعتی البرز", "شهرک صنعتی لیا", "شهرک صنعتی کاسپین", "شهرک صنعتی آبیک", "شهرک صنعتی تاکستان", "شهرک صنعتی بویین زهرا", "شهرک صنعتی خرمدشت", "شهرک صنعتی حکیمیه", "تولی پرس", "مهرام", "سپهر الکتریک", "کاچیران", "آپادانا سرام", "هفت الماس", "فولاد البرز", "بورس", "کارگزاری", "سهم", "چاپ", "مقاله", "اقتصاد", "بازار سرمایه", "ماهنامه", "جراید", "کارگاه", "کشور", "ایرانیان فارسی‌زبان", "تات‌های ایران", "آذری‌ها", "تهران", "رودخانه", "شهرک صنعتی", "سد مرتضی آباد (کوثر)", "سد پرسبانج", "سد انحرافی زیاران", "سد بالاخانلو", "شهرستان بویین زهرا", "سد نهب", "سد بورمانک", "بخش طارم سفلی", "سد بهجت آباد", "سد استلج", "شهر آبگرم", "سد چنگوره", "نیروگاه", "انرژی جنبشی", "باد", "برق", "مگاوات", "توربین", "کیلومتر", "آزادراه", "بزرگراه", "راه اصلی", "جاده", "درویش", "کشاورز", "سه رخ", "تمام رخ", "معراج رسول", "هفت اورنگ", "جامی", "شاهنامه قوام ابن محمد شیرازی", "صادق بیگ افشار", "مولانا میرمصور", "مولانا شیخ محمد", "کاوس نقاش", "عبدالحمید نقاش", "رضا طالقانی", "میرعماد حسنی", "عماد الکتاب", "میرزا محمد علی خیارجی قزوینی", "مرغ طغرا", "ملک محمد قزوینی", "گوهرشاد حسنی سیفی", "میرابراهیم قزوینی", "میرمحمد امین حسنی سیفی قزوینی", "یحیی قزوینی", "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی", "شوای عالی فرهنگ", "پایتخت خوشنویسی ایران", "کاخ چهل‌ستون قزوین", "سایت پروازی آسمان آبی قزوین", "مجتمع ورزش‌های زمستانی کامان و زرشک", "فهرست روستاهای استان قزوین", "دژ الموت", "جمعیت شهرهای استان قزوین" ]
[ "استان قزوین", "استان‌های ایران", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۳ (میلادی) در ایران" ]
926
استان قم
2
935
0
[ "استان بیست و پنجم" ]
false
654
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "قم" }, { "Item1": "انداره تصویر", "Item2": "400px" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranQom-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[قم]]" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[سید مهدی صادقی]]" }, { "Item1": "نماینده ولی فقیه", "Item2": "[[سید محمدرضا سعیدی]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۱۲۴۰" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۱۵۱۶۷۲ (1390)\n۱،۲۹۲،۲۸۳ نفر (1395)" }, { "Item1": "پراکندگی جمعیت", "Item2": "۹۲٫۴" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "[[فارسی]]، [[ترکی]]، [[خلجی]]، [[لری]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان قم یکی از ۳۱ استان ایران است که در مرکز این کشور و در جنوب استان تهران، شمال استان اصفهان، شرق استان مرکزی و غرب استان سمنان واقع شده‌است. مرکز استان کلان‌شهر قم است. این استان در یک منطقه خشک و نیمه‌خشک واقع شده‌است و آب و هوای گرم و خشک دارد. جنوب و غرب استان پوشیده از کوه‌های مرتفع است و آب و هوای معتدل دارد. مناطق شرقی، مرکزی و شمالی استان نیز پوشیده از بیابان‌های وسیع است که بزرگ‌ترین آن‌ها دشت مسیله است. استان قم از نظر وسعت پس از استان البرز کوچک‌ترین استان ایران است. استان قم تنها یک شهرستان دارد. شهرهای قم، جعفریه، پردیسان و سلفچگان مهم‌ترین شهرهای استان به‌شمار می‌روند. از معروف‌ترین روستاهای استان قم می‌توان به وشنوه، خاوه، فردو ، کهندان ، قاهان ، نویس و کرمجگان اشاره کرد. محدوده وسیعی از استان قم دارای آثار تمدن قدیمی قمرود است و عناصری را از روزهای اولیه حضور تمدن در خود حفظ کرده‌است. اولین نیایش‌گاه‌های باستانی در فلات ایران در این منطقه ساخته شده‌اند. برخی از مورخان بنای اولیه شهر قم را به اسکندر، بهرام گور، طهمورث، لهراسپ، قباد ساسانی، یزدگرد سوم و چند تن دیگر، نسبت داده‌اند و در این مورد اختلاف نظر وجود دارد. باستان‌شناسانی چون رومن گیرشمن قم را قدیمی‌ترین منطقه‌ای می‌داند که انسان در آن‌جا استقرار یافته و تمدن‌های اولیه را پی‌ریزی کرده‌اند. نتایج جدید باستان‌شناسی نیز قدمت قم را به بیش‌از ۷۰۰۰ سال پیش می‌رسانند. باستان‌شناسان ادعا می‌کنند به علت وجود رودخانه اناربار و وجود شاه‌راه مواصلاتی منطقه قم از دوران‌های اولیه تاریخی میزبان تمدن‌های شکوفایی بوده‌است. مهم‌ترین عامل موثر بر وضع اقتصادی استان، صنعت گردشگری و به ویژه توریسم مذهبی است و دلیل آن وجود حرم فاطمه معصومه و مسجد جمکران و تعداد زیادی از مزارهای امام‌زاده‌ها و علویان در استان است که در تمام فصول سال، پذیرای زایران بسیاری از نقاط مختلف ایران و سایر کشورها است که این امر موجب رونق بازار کار و خدمات در این شهر شده‌است. در سال ۱۳۴۲ خورشیدی با شروع حرکت انقلابی روح‌الله خمینی از این شهر، قم به مرکزی فعال برای انقلاب مردم ایران تبدیل شد که در نهایت در سال ۱۳۵۷ خورشیدی این حرکت توانست به براندازی نظام سلطنتی در ایران منجر شود و پس از تاسیس یک حکومت تئوکراسی در ایران، به دلیل نقش و اهمیت مذهبی قم، اهمیت آن در عرصه سیاسی و اجتماعی افزایش یافت. شهرستان قم در سال ۱۳۷۵ خورشیدی براساس مصوبه مجلس ایران به استان مستقل تبدیل شد. و هم‌اکنون توسط برخی نمایندگان مجلس پیشنهادهایی برای الحاق دو شهرستان کاشان و آران وبیدگل به استان قم مطرح شده‌است. در صورت اجرایی شدن، مشکل دوری از مرکز استان دو شهرستان مذکور رفع و تقسیمات کشوری یک اصلاح اساسی می‌شود. هشت راه اصلی مواصلاتی به استان قم منتهی می‌شوند. آزادراه ۵، آزادراه ۷، جاده ۶۵ و جاده ۷۱ مهم‌ترین آن‌ها هستند. جغرافیا موقعیت استان قم ۱۱۲۴۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. این استان بین ۵۱ و ۳۰ درجه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ و ۱۵ ۳۵ و ۲۴ ۱۵ درجه عرض شمالی نسبت به خط استوا قرار گرفته‌است. استان از شمال به جلگه ورامین و شهرری متصل است و دریاچه نمک در شرق استان محل سرریز رودهای سرچشمه گرفته از کوه‌های البرز مانند جاجرود است. . رسوب‌های غار کهک در جنوب استان قم بیابان‌های شرق استان دریاچه نمک در شرق استان کوه برف‌انبار در جنوب قم نقشه میزان بارندگی سالیانه در استان قم پوشش گیاهی در جنوب و غرب استان متراکم‌تر و در شرق، مرکز و شمال آن تنک است. زمین‌شناسی رسوبات ائوسن در ایران مرکزی نسبت به هم فاصله دارند و به عبارت دیگر به حالت پراکنده‌اند. به عقیده گانسر (۱۹۵۹)، قدیم‌ترین رسوبات ائوسن فسیل‌دار این ناحیه به لوتسیسن تعلق دارد. در حالی که رسوبات ائوسن فوقانی گسترش بسیار کمتر و محدودتر دارند. درجنوب قم، ضخامت سنگ‌های ائوسن به ۲۰۰۰ متر می‌رسد و کوه‌های مرتفعی در منطقه تشکیل می‌دهد که می‌توان آن‌ها را تناولی از مواد آتشفشانی و رسوبی دانست. گانسر (۱۹۵۹)، رسوبات آهکی توسین این منطقه را به صورت عدسی‌هایی در داخل سنگ‌های بازالتی گزارش کرده‌است. نمایی شبانه از دریاچه نمک حوض سلطان قم توپوگرافی استان قم به‌طور متوسط ۹۳۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد که در پست‌ترین نقطه حاشیه کویر ۸۰۰ متر و در بلندترین نقطه کوهستانی به ۳۳۳۰ متر (کوه ولیجا) می‌رسد. شهرستان قم در ارتفاعی بین ۸۰۰ متر در حاشیه کویر تا ۱۳۰۰ متر در مناطق کوهستانی از سطح دریا قرار دارد. شهر قم بین ۸۳۰ متر تا ۹۵۰ متر از سطح دریا واقع شده‌است. آب و هوا استان قم با توجه به اختلاف زیاد ارتقاء (از ۸۰۰ تا ۳۳۰۰ متر) از سطح دریا، دارای اقلیم‌های متفاوت و متنوع است که عبارتند از: اقلیم گرم و خشک اقلیم نیمه‌خشک اقلیم مدیترانه‌ای اقلیم نیمه‌مرطوب از نظر عرض جغرافیایی استان قم در عرض‌های میانی نیم‌کره شمالی واقع است؛ بنابراین باید آب و هوای معتدل داشته باشد ولی دخالت عواملی همچون نزدیکی به کویر و عامل ارتفاع باعث پیدایش تغییرات و تفاوت‌هایی در آب‌وهوای آن شده‌است. به‌طوری‌که تاثیر ارتفاع در نواحی غربی و جنوبی استان زیاد بوده و کاهش چشم‌گیر دما در ارتفاعات به چشم می‌خورد. کل استان به دلیل دوری از دریا رطوبت هوای کمی دارد. بادها به دلیل تاثیر بر روی دما، تبخیر و بارندگی یک عامل مهم و موثر بر آب‌وهوای استان به حساب می‌آیند. بادهای غربی و شرقی از بقیه مهم‌ترند ولی اهمیت بادهای شرقی از بادهای غربی هم بیش‌تر است. بادهای شرقی از طرف بیابان‌های مرکزی ایران به نواحی مرکزی و شرقی استان می‌وزند و به دلیل آن که از بیابان می‌وزند (مخصوصا در فصول پاییز و بهار) خشکی و گردوغبار فراوان به همراه دارند و باعث آلودگی سطح شهر قم می‌شوند. در فصل زمستان گاهی بادهای شمال شرقی به داخل استان وزیده و باعث افت شدید دما می‌شود و پدیده‌ای اصطلاحا به نام سرماخشکه به وجود می‌آورند. بادهای غربی نیز به‌خصوص در فصول پاییز و زمستان استان را تحت تاثیر قرارداده و اغلب باعث بارندگی در سطح استان می‌شوند. جهت وزش بادهای غالب در استان قم جهت شرقی است. بین نواحی کوهستانی و کوهپایه‌ای استان، نسیم کوه و دره و بالعکس نیز جریان دارد که جنبه محلی داشته و در روز و شب جهت آن‌ها عوض می‌شود. براساس آمار و اطلاعات، میانگین بارندگی سالیانه در سطح استان قم در یک دوره ده‌ساله ۱۳۵ میلی‌متر بوده که این میزان نیز به علت اختلاف ارتفاع در نواحی مختلف متفاوت است. هر قدر که از غرب به شرق و از جنوب به شمال استان حرکت کنیم از مقدار بارش کاسته می‌شود. پراکندگی بارش سالانه در سطح استان به گونه‌ای است که ۷۴ درصد بارش سالانه در فصول بهار و زمستان بوده و کم‌باران‌ترین فصل سال تابستان با بارش حدود ۹٫۱ میلی‌متر است.. با درنظرگرفتن میزان اندک بارش در استان به علت هم جواری با مناطق کویری و وزش بادهای گرم و خشک از طرف کویر میزان متوسط تبخیر سالانه در حدود ۳۰۰ میلی‌متر برآورد شده‌است. یکی ازخصوصیات بارز مناطق بیابانی سرمای شدید زمستان و گرمای بالای تابستان می‌باشد به‌طوری‌که طبق آمار ارایه شده متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال ۵٫۱۶ و متوسط حداکثر گرم‌ترین ماه سال ۴۲٫۵ درجه و حداکثر مطلق درجه حرارت هوا ۴۹ درجه در ماه‌های تیر و مرداد و حداقل آن ۲۴ درجه در بهمن ماه است. با توجه به ویژگی خاص توپوگرافی در مناطق مختلف استان، اختلاف دمای محسوسی به چشم می‌خورد؛ به‌طوری‌که هر چه از جنوب به طرف شرق و شمال استان حرکت کنیم بر مقدار دمای هوا افزوده و از تعداد روزهای یخبندان و تعداد روزهای ابری سال کاسته می‌شود. آب‌ها به دلیل ویژگی‌های طبیعی، استان با کمبود منابع آب سطحی و زیرزمینی مواجه است. رودخانه‌های قمرود و قره‌چای جریان‌های دائمی و سطحی را تشکیل می‌دهند که با احداث سدهای ۱۵ خرداد و قره‌چای بر روی آن‌ها در سالیان اخیر مهار شده‌اند. رودخانه‌های سلمان، زواریان، قره‌سو، طغرود و فردو دیگر رودخانه‌های مهم استان هستند. از ۲۷۰ حلقه چاه عمیق، ۱۲۷ چاه نیمه عمیق، و تعداد زیادی قنات و چندین دهنه چشمه در سطح استان، آبی معادل ۶۴۰ میلیون متر مکعب در سال برداشت می‌شود. پوشش گیاهی حوزه شهرستان قم دارای یک میلیون هکتار مرتع است که از این مقدار ۲ درصد مراتع درجه یک، ۴ درصد مراتع درجه دو، ۱۵ درصد مرتع درجه سه، ۴۵ درصد مراتع درجه چهار و ۳۴ درصد مراتع درجه پنج‌اند. گونه‌های گیاهی با توچه به اقلیم منطقه شامل انواع گیاهان شورپسند، گز، تاغ، درمنه‌ها و سایر گونه‌های خشک پسند هستند. جمعیت جمعیت استان قم در سال ۱۳۹۰ برابر با ۱٫۱۵۱٫۶۷۲ نفر بوده‌است که ۱٫۰۹۵٫۸۷۵ نفر آن در نقاط شهری و بقیه در روستاها زندگی می‌کنند. همچنین ۵۸۷٫۶۶۱ نفر جمعیت استان مرد و ۵۶۴٫۰۱۱ نفر زن هستند که این جمعیت در ۳۲۱٫۱۴۴ خانوار زندگی می‌کنند. قم ۲۱. امین استان ایران از نظر جمعیت است و تراکم جمعیت در آن ۱۰۰ نفر بر هر کیلومتر مربع است که از این نظر ۵. امین استان پرتراکم ایران است. نرخ رشد جمعیت استان در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ ۱٫۹۳ درصد بوده‌است. ۶ درصد از کل اتباع خارجی ساکن ایران در استان قم ساکن هستند و ۹۰٫۶ درصد از جمعیت استان اتباع ایرانی و ۹٫۴ درصد اتباع غیر ایرانی‌اند. نرخ بیکاری جمعیت در سال ۱۳۹۱ در قم ۱۱٫۳ درصد بوده‌است. (میانگین کشوری ۱۲٫۳ درصد) همین‌طور نرخ تولید ناخالص داخلی استان ۴۶۶۷۲ میلیارد ریال است که حدود ۱٪ از کل تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل می‌دهد. پیشینه پیش از اسلام سابقه قم به دوران ساسانی بازمی‌گردد اما مهم‌ترین روی‌داد تاریخ قم اسلام آوردن مردم آن و پذیرش تشیع بود. قم در سال ۲۳ ه‌.ق به دست ابوموسی اشعری فتح شد و قم به پناهگاه شیعیان و مخالفان خلفای اموی و عباسی تبدیل شد. پس از پذیرش اسلام و تشیع از سوی مردم قم، سرنوشت سازترین رخداد تاریخ قم، آمدن فاطمه معصومه به این شهر است. چرا که بعد از وفات او و دفن در شهر قم به عنوان یک مرکز دینی و مذهبی برای شیعیان تبدیل شد و در دوره‌های بعد به دلیل اهمیت مذهبی این شهر به بزرگ‌ترین حوزه تعالیم دینی و مذهبی در ایران تبدیل شد. نمای حرم فاطمه معصومه در سال ۱۸۴۰ م. اثر پاسکال کوست نمایی از شهر قم در سال ۱۸۴۰ م؛ که توسط اوژن فلاندن نقاش فرانسوی ترسیم شده‌است. روح‌الله خمینی در حال سخنرانی در مسجد اعظم (قم) بر ضد حکومت پهلوی در باب اول کتاب «تاریخ قم» نوشته حسن بن محمد بن حسن قمی که کهن‌ترین سند تاریخی موجود درباره قم است؛ از قول مورخان قدیم‌تر، از اسکندر، بهرام گور، طهمورث، لهراسپ، قباد ساسانی، یزدگرد سوم و چند تن دیگر، به عنوان بانیان نخستین قم یاد شده‌است. شواهد و مدارک و آثاری که از دوران پیش از اسلام به دست آمده؛ اثبات می‌کند که شهر قم در آن زمان، و به‌ویژه در عهد ساسانیان از شهرهای آباد و مهم بوده‌است؛ زیرا در آن‌ها به وجود آتشکده آذر، یکی از آتشکده‌های مهم آن دوران، در قم اشاره شده‌است. در کتابی که به خط پهلوی به نام «خسرو کواذان و ریزکی» (یعنی خسرو پسر قباد و غلامی) که از عهد ساسانیان باقی‌مانده‌است از زعفران قمی و نزهت‌گاه قم سخن به میان رفته‌است که این خود نشانه وجود این شهر در آن تاریخ است: «خسرو از غلام خود موسوم به زیرک خوش آرزو پرسید: اگر بویی شراب خسروانی و سیب شامی و گل فارسی و شاه سپرم سمرقندی و ترنج طبری و نرگس مسکی و بنفشه اصفهانی و زعفران قمی و بونی (بوانی) و نیلوفر سیرانی و «ند» را فراهم آوری از بوی بهشت بویی توانی برد.» کثرت آثار زرتشتی مثل معبد، دخمه و … که در اطراف قم بودهاند، با استناد به کتاب تاریخ قم دلیل دیگری بر شهر بودن این منطقه قبل از اسلام است. پس از اسلام از جمله اتفاقات مهمی که در قرون اولیه اسلام در قم رخ داده‌است، باید به مهاجرت و پناه آوردن بسیاری از علویان و فرزندان علی بن ابی‌طالب به این شهر و رسوخ عقاید شیعه‌ی امامیه در مردم آن اشاره کرد که سبب شد تا به تدریج به عنوان یکی از مراکز بزرگ تشیع در جهان شناخته شود و مورد بغض و کینه خلفا قرار گیرد. هم‌چنین از آن جمله باید به جدا شدن شهر قم از اصفهان و مستقل شدن آن در حدود سال ۱۸۹ ه‌. ق؛ که به تقاضای یکی از مشاهیر این شهر به نام حمزه‌بن‌یسع و با موافقت هارون الرشید انجام گرفت. اشاره کرد. مرکزیت مذهبی قم که از روزگار زندگی جعفر صادق تاکنون ادامه دارد، سبب شده‌است تا در قرون دوم و سوم تعداد بسیار زیادی از راویان اخبار و محدثان شیعی، از قم برخیزند یا در آن اقامت کنند. علت اساسی روی آوردن اهل خبر و حدیث شیعه و پیروان مکتب اهل بیت به شهر قم، سخت گیری‌ها و فشارهای فراوانی بوده‌است که در قرون نخستین در شهرهای مختلف نسبت به طرفداران خاندان محمدبن‌عبدالله روا داشته می‌شد، در حالی که این شهر یک محیط شیعه نشین صرف بود و تا حدود زیادی از دخالت مستقیم و تسلط عمال خلفا به دور بود. در این سال‌هاست که قم و حوزه دینی آن، به تدریج جایگزین حوزه دینی کوفه شد که قبلا مرکز راویان و محدثان بود. بدین ترتیب می‌توان گفت که حوزه دینی قم قدیمی‌ترین مرکز نشر علوم اسلامی است که تاکنون باقی‌مانده‌است. در دوران پهلوی معاصر و جدید، قم مرکز مبارزه علیه حکومت پهلوی بود. اولین جرقه انقلاب ۱۹۷۹ ایران در بهمن سال ۱۳۴۱ خورشیدی در قم زده شد. روح‌الله خمینی که در نقش رهبر این انقلاب بود در قم به مخالفت با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی ولایتی و همین‌طور اصول شش‌گانه انقلاب شاه و ملت و لایحه کاپیتولاسیون پرداخت. همین‌طور قم در این دوران از سال ۱۳۵۴ خورشیدی به بعد، هم‌زمان با ازدیاد درآمدهای نفتی، تحرک تازه‌ای در زمینه‌های عمرانی و به دست آوردن نهادهای جدید پیدا می‌کند. تقسیمات سیاسی استان قم درقالب ۱ شهرستان دارای ۵ بخش، ۹ دهستان، ۶ شهر و ۳۶۳ آبادی دارای سکنه‌است. بخش‌ها بخش مرکزی جعفرآباد خلجستان کهک سلفچگان شهرها قم جعفریه دستجرد سلفچگان قنوات کهک دهستان‌ها دهستان قنوات دهستان کهک دهستان نیزار دهستان قاهان دهستان قاهان دهستان قمرود دهستان فردو دهستان جعفرآباد دهستان دستجرد (قم) دهستان راهجرد شرقی پراکندگی جمعیت بخش‌ها بخش مرکزی ۱٫۱۰۲٫۹۲۴ نفر جعفرآباد ۱۶٫۹۱۹ نفر خلجستان ۸۰٫۷۹ نفر کهک ۱۵٫۲۳۵ نفر سلفچگان ۸٫۵۱۵ نفر شهرها قم ۱٫۰۷۴٫۰۳۶ نفر قنوات ۹٫۶۶۲ نفر جعفریه ۷٫۲۰۳ نفر کهک ۲٫۹۰۶ نفر دستجرد ۱٫۳۳۴ نفر سلفچگان ۷۳۰ نفر مردم زبان‌ها و لهجه‌ها زبان مردم قم از دیرباز فارسی با لهجه قمی بوده‌است که امروزه به لهجه فارسی تهران نزدیک شده‌است. هم‌چنین بسیاری از مردم با زبان ترکی آذربایجانی با انواع لهجه‌های آن سخن می‌گویند. هم‌چنین عربی در بخش‌هایی از شهر قم با لهجه عراقی نیز گویش می‌شود. هم‌چنین زبان ترکی خلجی در بخش خلجستان، لری بختیاری و کردی نیز در استان گویشور دارد. اقوام اقوامی که در قم ساکن هستند از نظر تعداد به ترتیب فارس، ترک، گیلک، مازندرانی، عرب، کرد، لر و تات هستند. ادیان بیش‌تر مردم استان مسلمان و شیعه هستند. تنها گروه‌های مذهبی به‌جز شیعه، مسیحیان و زرتشتیان هستند. فرهنگ مراسم‌های سنتی و آداب و رسوم مراسم یادمان ورود فاطمه معصومه به قم: روز ۲۳ ربیع‌الاول سال‌روز ورود فاطمه معصومه از مسیر ساوه به قم است. در این روز مردم قم به اتفاق موسی بن خزرج، که از بزرگان قم بود، تا بیرون شهر به استقبال فاطمه معصومه می‌روند و موسی‌بن‌خزرج که افسار شتر او را به دست داشت، او را به منزل شخصی خود هدایت می‌کند. همه ساله، مردم قم و خادمان حرم فاطمه معصومه در این روز طی یک حرکت نمادین، به استقبال او می‌روند و این روز را گرامی می‌دارند. لاله گردانی: مراسم لاله‌گردانی یا شمعدان گردانی حرم فاطمه معصومه از جمله مراسم‌های سنتی است. این مراسم توسط خادمان حرم انجام می‌شود. سر درختی: این مراسم در اوایل بهار در روستاهای جنوب استان برای در امان ماندن باغ‌ها از گزند سرما اجرا می‌شود. به این منظور با هزینه اهالی گاوی خریداری می‌شود؛ سپس دستمال سبز رنگی به دور گردن گاو بسته می‌شود و آن را در روستاها می‌گردانند. در مرحله بعد گاو را در امام‌زاده یا یک مکان مقدس قربانی می‌کنند و از گوشت آن حلیم می‌پزند و در بین اهالی تقسیم می‌کنند. خوراکی‌ها پوشاک لباس‌های محلی قم بیش‌تر در گذشته مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. زنان در روستاها لباس‌های بلند بر تن می‌کردند که تا زانوی آن‌ها می‌رسید و معمولا این لباس‌ها سفید و گل‌دار بود و در زیر آن شلوار به پا می‌کردند. لباس‌های آن‌ها دو جیب داشت که در اطرافش دوخته شده بود. زن‌ها همیشه حتی در خانه چارقد سفید بر سر داشتند. چارقد را به صورت مثلثی تا می‌کردند و بر سر می‌زدند و برای محکم کردن آن یا گره می‌زدند یا با سنجاق آن را وصل می‌کردند. آن‌ها اگر پولی همراه خود داشتند در گوشه چارقد خود گره می‌زدند. معماری هنرهای سنتی اقتصاد thumb دریاچه نمک اشتغال و تورم بر اساس نتایج آمارگیری از نیروی کار استان در سال ۱۳۹۱ نرخ بی‌کاری استان ۱۱،۳ درصد و ۱ درصد پایین‌تر از نرخ بی‌کاری کشور است. نرخ مشارکت اقتصادی در استان هم ۳۴،۶ درصد و ۲ درصد پایین‌تر از نرخ کشوری است. شاخص تورم در شهرهای استان قم در سال ۱۳۹۱، ۳۰،۶ درصد و ۱ درصد پایین‌تر از نرخ کشوری بوده‌است؛ نرخ تورم روستایی استان هم ۲۸،۷ درصد و ۶ درصد پایین‌تر از نرخ کشوری بوده‌است. درآمدهای استان در سال ۱۳۹۱ درآمدهای عمومی استان حدود ۲،۰۳۷ میلیارد ریال بوده‌است که نسبت به سال ۱۳۹۰ دارای رشد ۳۳ درصدی بوده‌است. سهم استان قم از کل درآمدهای کشوری ۰،۷۵ درصد است. تولید ناخالص داخلی استان یا GDPR هم در سال ۱۳۸۹، ۴۶،۶۷۲ میلیارد ریال است که حدود ۱ درصد از کل تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل می‌دهد. صنعت و معدن استان قم تنوع معدنی زیادی دارد و در حال حاضر ۱۴ نوع مواد معدنی در استان قابل استخراج هستند. سنگ‌های ساختمانی، نمک، گچ، گاز طبیعی و نفت مهم‌ترین معادن استان هستند. از مجموع ۱۰۳ معدن کشف‌شده در استان قم، تعداد ۷۲ معدن در حال فعالیت هستند. مرکز بهره‌برداری ذخایر گازی سراجه قم که در فاصله ۶۰ کیلومتری شرق شهر قم واقع شده‌است؛ دارای توان فرآوری ۴،۱ میلیون متر مکعب گاز در روز است و بخش مهمی از گاز مصرفی شهر قم را تامین می‌کند. مایعات گازی تولیدشده در این واحد بهره‌برداری، به پالایشگاه تهران منتقل می‌شود. مرکز بهره‌برداری سراجه قم در حال توسعه جهت ذخیره‌سازی و تولید گاز به میزان ۵،۴ میلیون متر مکعب در روز است. قدمت صنعت در استان قم به سال ۱۶۰ ه.ق. بازمی‌گردد. از سال ۱۳۲۸ خورشیدی به بعد صنایع دستی و سنتی در استان رواج بیش‌تری گرفت و کارگاه‌های مختلف گیوه چینی، آینه سازی، نمدمالی، تولید کفش، مبل‌سازی، تولید بخاری، آهنگری، حلوایی، صابون سازی، فرش دستباف (ابریشم)، متقال‌بافی و سوهان‌پزی راه‌اندازی شد. یکی از مهم‌ترین صنایع دستی که با اسم قم پیوند خورده سوهان قم می‌باشد که مبدا پیدایش اولیه آن در هندوستان بوده و سپس در زمان ناصرالدین شاه وارد قم شده‌است. فهرست صنایع مهم و عمده استان قم (در مقیاس کارگاهی): واحدهای کفش: ۴۵۶ واحد واحدهای آجردستی: ۵۰۷ واحد واحدهای درودگری: ۱۶۰۶ واحد واحد سوهان پزی: ۳۷۶ واحد باغ‌های گردو در مناطق سردسیر غرب استان قم کشاورزی استان قم در سال ۱۳۹۰ دارای ۱۰۴ هزار هکتار زمین کشاورزی بوده که ۱۷ هزار هکتار آن را اراضی باغی تشکیل داده‌اند. تولید کل محصولات زراعی استان در سال (سال ۱۳۹۰) ۳۲۴ هزار تن است که ۷۵ هزار تن آن را محصولات باغی تشکیل می‌دهند. هم‌چنین در بخش دام‌داری استان قم دارای دو شهرک بزرگ دام‌داری به نام‌های «دام‌شهر» و «لبن» است ۱،۱۱۲ واحد دام‌داری صنعتی را در خود جای داده‌اند. ۵۵۹ واحد مرغ‌داری صنعتی نیز در سطح استان مشغول فعالیت هستند که قطب اصلی فعالیت آنان روستای چاهک است. عمده تولیدات کشاورزی استان غلات ۶۳ درصد، محصولات صنعتی ۱۵ درصد، نباتات علوفه ۱۳ درصد، و محصولات جالیزی ۶ درصد است. محصول عمده کشاورزی استان هم گندم و جو می‌باشد که به علت وجود آب فراوان رودخانه‌های قمرود و قره‌چای در اواخر زمستان و اوایل بهار کشت آن‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است. هم‌چنین قم یکی از مناطق مهم کشت پنبه در ایران به‌شمار می‌رود و زمین‌های قدیمی اطراف شهر قم از دیرباز به کشت پنبه اختصاص داشته‌است. حدود ۲۰ درصد از اراضی کشاورزی استان را باغات تشکیل می‌دهند. عمده باغ‌های استان قم در مناطق معتدل و کوهستانی جنوب و غرب استان پراکنده‌اند. عمده محصولات تولیدی باغات استان میوه‌هایی چون زردآلو، فندق، گلابی و گیلاس هستند. همین‌طور میوه‌های انار و پسته نیز در باغ‌های مناطق مرکزی استان پرورش می‌یابند. پردرآمدترین محصول کشاورزی قم پسته است که ۵۸۰۰ هکتار از اراضی زراعی استان را تشکیل می‌دهد و سالانه ۲ هزار تن پسته از ۲ هزار هکتار باغ بارآور ۷ سال به بالا برداشت می‌شود و ارزش صادرات آن ۲۰ میلیون دلار در سال است. بازرگانی و تجارت ۶۲ صنف و ۲۸،۳۰۴ واحد صنفی در استان قم مشغول فعالیت هستند. در سال ۱۳۹۰ حجم کالاهای وارداتی به استان ۸۱ هزار تن و ارزش آن‌ها ۴۷۶ میلیون دلار بوده‌است. هم‌چنین حجم صادرات استان نیز ۸۰ هزار تن و درآمد صادراتی ۱۹۰ میلیون دلار بوده‌است. استارت اپ‌ها آموزش دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی دانشگاه قم دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه ایران مدرسه علمیه خوانساری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی مجمع جهانی اهل‌بیت موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی دانشگاه معارف دانشگاه معارف اسلامی دانشگاه علمی کاربردی شهرداری دانشگاه پیامبر اعظم دانشگاه علمی کاربردی صنایع دستی و گردشگری دانشکده علوم بهداشت موسسه آموزش عالی شهاب دانش دانشگاه ادیان و مذاهب دانشگاه شهید مدنی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه کریمه اهل بیت دانشگاه علوم قرآنی دانشکده اصول دین دانشگاه علمی کاربردی هنر و فرهنگ دانشگاه صنعتی قم دانشکده حضرت معصومه دانشگاه پیام نور واحد کهک دانشگاه پیام نور واحد جعفرآباد دانشگاه پیام نور واحد سلفچگان دانشگاه حکمت قم موسسه آموزش عالی طلوع مهر قم دانشگاه صنعتی شهاب دانش (برق - فناوری اطلاعات و ارتباطات) پردیس قم دانشگاه تهران دانشکده صداوسیما - قم دانشگاه قم دانشگاه صنعتی قم دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد استان قم دانشگاه مفید دانشگاه پیام نور دانشگاه معصومیه قم آموزشکده فنی پسران قم دانشگاه علوم پزشکی قم جامعه المصطفی العالمیه دانشگاه باقرالعلوم دانشگاه پیام نور واحد خلجستان دانشگاه فرهنگیان مدارس دینی قم از قرن دوم ه.ق. به بعد میزبان تعدادی از مدارس دینی بوده‌است و تا قرن‌های پنجم، ششم و دهم ه.ق. به کانونی برای تجمع و فعالیت مذهبیون و روحانیون و محدثان شیعه تبدیل شد. در دوران حکومت پهلوی، حوزه علمیه قم به عنوان کانونی برای رهبری انقلاب ۱۹۷۹ ایران عمل می‌کرد و پس از تاسیس یک حکومت تئوکراسی در ایران پس از انقلاب، اهمیت قم در عرصه سیاسی و اجتماعی افزایش یافت. امروزه بسیاری از مدارس علوم دینی و مراکز پژوهشی دینی در قم مشغول فعالیت هستند که بسیاری از آنان با بودجه دولتی اداره می‌شوند. مدرسه علمیه الزهرا مدرسه علمیه شهید سید حسن شیرازی مدرسه علمیه امام حسین (ع) مدرسه علمیه امام باقر (ع) مدرسه علمیه امام مهدی (عج) مدرسه علمیه رسول اعظم حوزه علمیه قم مدرسه علمیه رضویه مدرسه علمیه ستیه مدرسه علمیه امام خمینی مدرسه علمیه اباصالح مدرسه علمیه المهدی مدرسه علمیه الهادی مدرسه علمیه امام مهدی موعود مدرسه علمیه بقیهالله مدرسه علمیه حقانی مدرسه علمیه جانبازان مدرسه علمیه رسالت مدرسه علمیه شهیدین (رهما) مدرسه علمیه صدوق مدرسه علمیه عترت مدرسه علمیه کرمانیها مدرسه علمیه معصومیه مدرسه علمیه امام عصر مدرسه علمیه سعد حلت مدرسه علمیه اثیرالملک مدرسه علمیه سید سعید عزالدین مرتضی مدرسه علمیه سید زین الدین مدرسه علمیه سید عبدالعزیز مدرسه علمیه ابوالحسن کمیج مدرسه علمیه شمس الدین مرتضی مدرسه علمیه مرتضی کبیر مدرسه علمیه درب آستانه پژوهشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی مرکز تحقیقات رایانه‌ای نور مجمع جهانی تقریب مذاهب موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی دفتر انتشارات اسلامی مرکز المعجم الفقهی مرکز جهانی انصارالمهدی مرکز دائرهالمعارف فقه اسلامی مرکز تحقیقات علمی و فنی دکتر حسابی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی موسسه قرآنی بیت‌النور مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه موسسه تحقیقاتی اسرا مرکز پژوهشی صافا مجمع جهانی اهل بیت پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی موسسه علمی طه مجمع اندیشه اسلامی مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه موسسه قرآن و نهج‌البلاغه مرکز کتاب‌شناسی شیعه موسسه علوم آل محمد خانه فرهنگی حضرت زهرا موسسه فرهنگی دایرهالمعارف موسسه صاحب‌الامر موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر موسسه فرهنگی انتظار نور بنیاد هنری دینی الرضا موسسه معارف اهل‌بیت مجمع جهانی شیعه شناسی مرکز حقایق اسلامی مرکز تحقیقات علمی مجلس خبرگان مرکز شیعه شناسی بنیاد پژوهش‌های اسلامی مرکز جهانی آل‌البیت مرکز تخصصی علوم حدیث بنیاد بین‌المللی نهج‌البلاغه دائرهالمعارف کامپیوتری اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی موسسه معارف اسلامی امام رضا مرکز تحقیقاتی امیرالمومنین مرکز تخصصی امامت و مهدویت مرکز تحقیقات فقهی قوه قضاییه موسسه تحقیقاتی سروش کورش کبیر دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری بهداشت و درمان بیمارستان شهید بهشتی قم در سال ۱۳۹۱ استان قم دارای ۱۸۲ واحد بهداشتی و درمانی و ۹ واحد بیمارستان بوده‌است. هم‌چنین در این سال تعداد ۱،۴۵۴ تخت بیمارستانی در استان وجود داشته‌است (به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۱،۲ تخت). هم‌چنین در سال ۱۳۹۱ تعداد ۵۹ باب خانه بهداشت روستایی در استان مشغول فعالیت بوده‌اند. مهم‌ترین مراکز بهداشتی و درمانی استان: بیمارستان شهید بهشتی بیمارستان نکوئی بیمارستان امام رضا بیمارستان حضرت معصومه بیمارستان کامکار بیمارستان ایزدی بیمارستان آیت‌الله گلپایگانی بیمارستان حضرت زهرا ورزش فوتبال و فوتسال باشگاه سوهان محمد سیما در لیگ برتر فوتسال ایران باشگاه الماس شهر قم در لیگ دسته اول فوتسال ایران باشگاه صبای قم در لیگ دسته دوم فوتبال ایران ورزش‌های رزمی امکانات ورزشی امکانات زیربنایی عمران روستایی در سال ۱۳۹۰ جمعیت روستایی استان قم ۵۲،۱۳۹ نفر بوده‌است که ۴،۵ درصد جمعیت استان هستند. ۱۱۰ روستای استان توسط شورای اسلامی اداره می‌شوند و ۸۳ روستا هم دهیاری دارند. ۱۳۴ روستای استان بالای ۲۰ خانوار جمعیت دارند که همگی دارای شبکه آب و برق هستند. پست و مخابرات در سال ۱۳۹۱ ضریب نفوذ تلفن ثابت و همراه در استان قم به ترتیب ۴۴،۸ درصد و ۸۴،۲ درصد بوده‌است. کل بسته‌های پستی صادر شده و خارج شده از استان ۷،۹۵۶،۸۰۸ مرسوله است و سرانه مرسوله پستی به ازای هر نفر در استان ۷ مرسوله در سال است. تعداد تلفن ثابت در استان ۵۲۵،۲۷۰ ضریب نفوذ ۴۴،۸ درصد تعداد تلفن همراه در استان ۹۸۶،۸۸۸ ضریب نفوذ ۸۴،۲ درصد دریاچه سد سنجگان در غرب استان نقشه آب‌های سطحی استان قم نقشه راه‌های استان قم انرژی در سال ۱۳۹۱ حجم کل آب‌های زیرزمینی و سطحی استان قم ۱۱۶ میلیون متر مکعب بوده‌است. حجم آب استحصالی ۲۵۶ میلیون متر مکعب مصرف آب شرب ۵۰ میلیون متر مکعب مصرف خانگی ۶۹۳ متر مکعب تعداد مشترکان آب شهری ۲۵۶۰۸۷ تعداد مشترکان آب روستایی ۳۴۵۴۰ هم‌چنین در سال ۱۳۹۱ تعداد مشترکان برق در استان قم ۴۳۴۹۲۰ مشترک بوده‌است که ۱،۵ درصد از کل مشترکان ایران را تشکیل می‌دهد. تعداد مشترکان برق ۴۳۴۹۲۰ فروش برق ۲۳۱۹،۹ مگاوات ساعت سرانه مصرف خانگی ۲۱۸۳ کیلووات ساعت همین‌طور در سال ۱۳۹۱ تمامی شهرهای استان و ۹۸ روستا گازرسانی شده‌اند. تعداد مشترکان گاز ۱۵۴۴۱۴ مصرف داخلی گاز طبیعی ۲۱۴۲ میلیون متر مکعب راه و ترابری در سال ۱۳۹۱ طول راه‌های استان قم ۶۵۷ کیلومتر بوده که ۱۶۷ کیلومتر آن آزادراه، ۱۱۸ کیلومتر بزرگ‌راه، ۲۶۸ کیلومتر راه اصلی، ۱۰۳ کیلومتر راه فرعی آسفالت و ۲۷۵ کیلومتر راه خاکی است. هشت راه اصلی مواصلاتی به استان قم منتهی می‌شوند. آزادراه ۵، آزادراه ۷، جاده ۶۵ و جاده ۷۱ مهم‌ترین آن‌ها هستند. گردشگری آثار تاریخی و باستانی جاذبه‌های طبیعی روستاهای گردشگری یکی از روستاهای وشنوه است. سفر روحانی حسن روحانی رئیس‌جمهوری روز چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۹۳ در چهاردهمین سفر استانی کاروان تدبیر و امید با استقبال مسوولان و مقامات استان قم، وارد شهر قم شد.
[ "قم", "سید مهدی صادقی", "سید محمدرضا سعیدی", "فارسی", "زبان‌های ترکی", "زبان خلجی", "گویش‌های لری", "ایران", "استان تهران", "استان اصفهان", "استان مرکزی", "استان سمنان", "جعفریه", "پردیسان", "سلفچگان", "روستای خاوه", "اسکندر", "بهرام گور", "طهمورث", "لهراسپ", "قباد یکم", "یزدگرد سوم", "رومن گیرشمن", "حرم فاطمه معصومه", "مسجد جمکران", "علویان", "روح‌الله خمینی", "انقلاب اسلامی ایران", "تئوکراسی", "شهرستان قم", "مجلس شورای اسلامی", "نصف النهار گرینویچ", "خط استوا", "ورامین", "شهرری", "جاجرود", "ائوسن", "نیم‌کره شمالی", "دشت کویر", "پاییز", "بهار", "زمستان", "تیر (ماه)", "مرداد", "بهمن", "قمرود", "قره‌چای (رود)", "سد پانزده خرداد", "سد الغدیر", "گیاهان شورپسند", "گز", "تاغ", "درمنه‌ها", "ساسانی", "تشیع", "شیعیان", "امویان", "عباسیان", "فاطمه معصومه", "پاسکال کوست", "مسجد اعظم (قم)", "اسلام", "ساسانیان", "علی بن ابی‌طالب", "شیعه", "اصفهان", "هارون الرشید", "جعفر صادق", "اهل بیت", "محمدبن‌عبدالله", "دودمان پهلوی", "انقلاب ۱۹۷۹ ایران", "تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی ولایتی", "کاپیتولاسیون", "بخش مرکزی (شهرستان قم)", "بخش جعفرآباد", "بخش خلجستان", "بخش کهک", "بخش سلفچگان", "دستجرد", "قنوات", "کهک", "دهستان قنوات", "دهستان کهک", "دهستان نیزار", "دهستان قاهان", "دهستان قمرود", "دهستان فردو", "دهستان جعفرآباد", "دهستان دستجرد (قم)", "دهستان راهجرد شرقی", "لهجه فارسی تهران", "ترکی آذربایجانی", "عربی", "عراق", "ترکی خلجی", "خلجستان", "لری بختیاری", "کردی", "فارسی‌زبانان", "ترک‌های آذربایجانی", "گیلک", "مردم مازندرانی", "عرب", "کرد", "لر", "تات", "مسلمان", "مسیحیت", "زرتشتی", "ساوه", "تولید ناخالص داخلی", "اقتصاد ایران", "سراجه", "نمد", "قالی قم", "سوهان", "هند", "ناصرالدین شاه", "چاهک", "غلات", "علوفه", "قره‌چای", "پنبه", "زردآلو", "فندق", "گلابی", "گیلاس", "انار", "پسته", "دانشگاه معارف اسلامی", "مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر قم", "پردیس قم دانشگاه تهران", "دانشکده صدا و سیما - قم", "دانشگاه قم", "دانشگاه صنعتی قم", "دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم", "دانشگاه مفید", "دانشگاه پیام نور", "دانشگاه معصومیه قم", "آموزشکده فنی پسران قم", "دانشگاه علوم پزشکی قم", "جامعه المصطفی العالمیه", "دانشگاه باقرالعلوم", "حوزه علمیه قم", "مدرسه علمیه امام خمینی", "مدرسه علمیه حقانی", "مجلس خبرگان رهبری", "شوراهای اسلامی شهر و روستا", "سراسرنما", "سنجگان", "روحانی", "جمعیت شهرهای استان قم" ]
[ "استان قم", "استان‌های ایران" ]
927
استان کهگیلویه و بویراحمد
2
2,581
0
[ "کهکیلویه و بویراحمد", "استان کهکیلویه و بویراحمد", "بویراحمد", "كهكيلويه و بويراحمد", "كهگيلويه و بويراحمد", "استان كهكيلويه و بويراحمد", "استان كهگيلويه و بوير احمد", "کهگیلویه و بویراحمد", "استان كهگيلويه و بويراحمد", "استان کهگیلویه وبویراحمد", "کهکیلویه و بویر احمد", "کهگیلویه وبویراحمد", "کهگیلویه و بویر احمد", "استان كهگيلويه وبويراحمد", "استان کهگیلویهٔ وبویراحمد", "بويراحمد", "استان كهگيلويهٔ وبويراحمد", "كهكيلويه و بوير احمد", "كهگيلويه و بوير احمد", "كهگيلويه وبويراحمد", "کهگلویه و بویراحمد", "بویراحمدی‌ها", "استان کوه‌کیلویه و بویراحمد", "استان هفدهم" ]
false
2,474
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "کهگیلویه و بویراحمد" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "کهگیلویه و بویراحمد" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "۲۸۰" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranKohkiluyehBuyerAhmad-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[یاسوج]]" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "[[لری]]" }, { "Item1": "سال جمعیت", "Item2": "۱۳۹۰" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۶۵۸،۶۲۹" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[علی‌محمد احمدی]]" } ], "Title": "استان ایران" }
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان‌های کشور ایران است. مرکز آن شهر یاسوج است و با مساحتی حدود ۱۶هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، سرزمینی نسبتا مرتفع و کوهستانی است. جمعیت کهگیلویه و بویراحمد بر پایه سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ برابر با ۶۴۰،۰۰۰ نفر بوده که ۵۰ درصد آن‌ها در شهرها سکونت دارند. تقسیمات کشوری این استان به هفت شهرستان و ۱۶ بخش تقسیم شده است که شامل ۱۶ شهر و بیش از ۱۷۰۰ روستا می‌گردد. * شهرستان‌های این استان عبارتند از: (مرکز شهرستان) شهرستان بویراحمد (یاسوج) شهرستان بهمئی (لیکک) شهرستان دنا (سی سخت) شهرستان کهگیلویه (دهدشت) شهرستان گچساران (دوگنبدان) شهرستان چرام (چرام) شهرستان باشت (باشت) شهرستان لنده (لنده) موقعیت استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله استان‌های جنوبی ایران به شمار می‌رود که با پنج استان همسایه است: از شرق با استان اصفهان و فارس، از جنوب با استان بوشهر، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیاری. آمار این استان از نظر جمعیت و مساحت از استان‌های کوچک ایران است و درهر دو مورد دارای رتبه ۲۸ در بین سی استان می‌باشد. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرستان استان، شهرستان بویراحمد به مرکزیت یاسوج می‌باشد. تاریخچه استان کهگیلویه وبویراحمد را به دیار آریوبرزن می‌شناسند. حمداله مستوفی در تاریخ گزیده از ایل جاکی نام می‌برد. در قدیم چهار ایل بویراحمد، نویی، دشمن‌زیاری و چرام را اصطلاحا «چهاربنیچه» می‌نامیدند. منطقه‌ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است. هر چند در گذشته‌ای نه چندان دور، جزء یکی از بلوکهای مملکت فارس بوده و از روستاهای توابع کازرون به شمار می‌رفته است که خود شامل دو قسمت می‌شد: قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت کوه می‌نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می‌شد. پژوهشگران بر این باورند که مهد حکومت بزرگ هخامنشیان و محل تولد پادشاهان بزرگ آن در منطقه «انشان» بوده و هم اکنون نیز آثاری در رابطه با صحت این موضوع در کهگیلویه و بویراحمد کشف شده است. استان در دوره‌های مختلف تاریخ شناسی ایران تاریخ پیش از اسلام و پیش از ورود آریایی‌ها این استان (منطقه جغرافیایی این استان) در دوره هزاره ۴ قبل از میلاد بخشی از تمدن عیلام بوده. در دوره بعد از اسلام و همچنین بعد از ورود ارایی‌ها این استان به جز در سلسله حکومت سامانیان و طاهریان و قراقویونلو و قسمت شمالی ان در حکومت مادها جزیی از خاک تمامی حکومت‌های ایران بوده. تاریخ لرستان لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر واژه‌ای است که به سرزمین‌های لر نشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می‌توان حدود لرستان را از دشت‌های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و سکونتگاه لرهای کهگیلویه و بویراحمد را منطقه کهگیلویه و بویراحمد نام‌گذاری کرده و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده است. زبان مردم استان غالبا به گویش جنوبی زبان لری صحبت می‌کنند. این گویش برای دیگر لر زبانان بویژه لرهای بختیاری قابل درک است و تا سواحل شمالی خلیج فارس (شهرستانهای گناوه، دیلم و تنگستان رواج دارد. در کنار زبان لری، زبانهای ترکی قشقایی و فارسی نیز بویژه در شهرستان گچساران گویشوران زیادی دارند. به استناد کتاب «ممسنی در گذرگاه تاریخ» مردم لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، ممسنی و حتی دشتستان بوشهر از یک نژاد بوده و با یک زبان صحبت می‌کنند. اصلی‌ترین مشخصه هی فرهنگی و اجتماعی منطقه، در گذشته ساختار اجتماعی عشایری بوده است. هرچند امروزه این ساختار دگرگونی زیادی داشته اما هنوز موقعیت اجتماعی و شناسایی افراد حتی در جامعه شهری استان نیز از طریق وابستگی و تعلقات آنها به ساختار ایلی تعیین می‌گردد. این منطقه در گذشته نه چندان دور، در قلمرو شش ایل بویر احمد، طیبی، بهمئی، دشمن زیاری، بابویی بوده است. اکثر مردم استان کهگیلویه و بویراحمد، به زبان لری صحبت می‌کنند. این گویش بازمانده زبان ایرانیان قدیم است که کمتر تحت تاثیر زبان‌های بیگانه قرار گرفته است و اختلافات ریشه‌ای با سایر گویش‌های زبان لری ندارد. مکان‌های دیدنی باغ چشمه بلقیس چرام پارک جنگلی یاسوج پاییز سی سخت کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۱۷ گردشگاه زیارتی و تفرجگاهی است که گردشگران تابستانی می‌توانند از آنها دیدن کنند. باغ توریستی چشمه بلقیس چرام بقعه امامزاده «بی‌بی‌حکیمه» خواهر امام رضا، امام زاده جعفر برادر امام رضا در شهرستان گچساران سرچشمه چنارستان سفلی شهر توریستی و زیبای سی سخت در دامنه کوه دنا دارای آب و هوای دلپذیر و سالم. رودخانه‌های مارون، چرام، نازمکان، بشار، زهره و مهریان بهمراه هزاران چشمه سار دیگر و در کنار آن‌ها سد کوثر، سد شاه قاسم و سد شاه مختار یاسوج. ۴۰قله بالای چهار هزار متر دنا آبشارهای کمردوغ از توابع شهرستان کهگیلویه، تنگه مهریان و گنجه‌ای یاسوج و تنگ سولک بهمئی. امامزاده‌های کهگیلویه و دشت بلاد شاپور دهدشت، دژ سلیمان و چندین دژ دیگر. آثار تل چگاه، آب گرمون، آب شوران، شهر لارندن، آب انبارها، کاروانسراها، قلعه‌ها، گورستان سه طبقه و تنگ سولک در رشته‌کوه‌های بهمئی. تنگ تکاب، محل برخورد آریو برزن با اسکندر مقدونی و قلعه‌های قدیمی متعدد شامل قلعه دختر، قلعه مانگشت، و دژ سلیمان که مجموع آنها به «دلی مهرگان» معروف است. تنگ شلال دون، رودخانه و بیشه زیبای شاه بهرام، روستای زیبای پلکانی و باغستانی مارین، تنگ هنگان، و امامزاده سید محمود (سید محمید) واقع در شهرستان کهگیلویه غارها و اشکفت‌های کوهستان‌ها. چهار طاقی خیرآباد علیا و پل خیری مح خان در خیرآباد علیا روستای گوشه و زیارت امام زاده شاه قاسم از نوادگان حضرت زین العابدین (ع) ۱۸ رودخانه کوچک و بزرگ، ۴۰ چشمه جوشان آب آشامیدنی و معدنی، ۱۷حلقه قنات، پنج آبشار، سه دریاچه، ۶۰دره و تنگه، بوستانها و دشتهای سرسبز، امامزاده‌ها، گنبدها، قلعه‌ها، کاروانسراها، مساجد، آب انبارها آتشکده‌ها، پل‌ها و برج‌های تاریخی از دیگر نقاط گردشگری منطقه‌است. نامهای ایلات جاکی (مترادف با زمیگان)، چرام، دشمن زیار و بویر احمد (مترادف با باوی= بئونی اوستا) به ترتیب به معانی دارندگان زمینهای ییلاقی و قشلاقی، رمه سفید، ستم کننده به دشمن و ده هزار نفری می‌باشند. یعنی ایل باوی (بویر احمد) با تعداد نفرات کثیر بزرگترین ایل منطقه بوده است. از جمله مکان دیگر استان را می‌توان در شهر دیشموک جست از جمله قلعه شاه منصور لیراب، تنگ بالیاو، امامزاده میرسالار، گوردخمه در دیشموک، کوه دل‌افروز، کوه غارون (کوهایی سرشار از گیاهان طبیعی و داروئی)، قلعه تاریخی دیشموک و این شهر دارای اب هوایی سردسیری است و از مکان‌های خوش اب هوا در استان می‌باشد سرشناسان سرشناسان استان کهگیلویه و بویراحمد آریوبرزن فرمانده ارشد سپاه هخامنشیان - حسین پناهی-دکتر سید علی ملک حسینی وضعیت اقتصادی این استان از نظر اقتصادی به عنوان ناحیه کشاورزی و دامپروری به شمار می‌آید. بعد از دامداری و کشاورزی صنایع استخراج نفت گچساران و کارخانه قند یاسوج و مجتمع دنا صنعت یاسوج (تولید انواع لوله‌های پلیمری) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، ولی با این حال فعالیت‌های صنعتی و معدنی در این استان نسبت به سایر مناطق کشور، رشد نیافته و رونق چندانی ندارد. به طور کلی صنایع موجود در این استان به دو گروه تقسیم می‌شوند، که عبارتند از صنایع دستی و ماشینی. بزرگترین صنعت موجود استان، صنعت نفت است. در زمینه معادن نیز این استان دارای معادن بوکسیت، مس، فسفات، گوگرد، و غیره‌است. نفت و گاز استخراجی از این استان یکی از منابع عمده تولید نفت و گاز کشور می‌باشد. توسعه انسانی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از پنج استان ایران می‌باشد که با بحران سوء تغذیه و ناامنی غذایی دست به گریبان است. شاخص کشوری میانگین کوتاهی قد در کشور ایران هم اکنون شش درصد بوده که در استان کهگیلویه و بویراحمد به واسطه سوءتغذیه این میزان با دو برابر افزایش حدود ۱۲ درصد برآورد شده است. جمعیت شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد اتابکان لر بزرگ اتابکان لرستان
[ "یاسوج", "لری", "علی‌محمد احمدی (زاده ۱۳۴۴)", "استان", "مساحت", "کیلومتر مربع", "کوهستان", "مرکز آمار ایران", "شهرستان بویراحمد", "شهرستان بهمئی", "لیکک", "شهرستان دنا", "سی سخت", "شهرستان کهگیلویه", "دهدشت", "شهرستان گچساران", "دوگنبدان", "شهرستان چرام", "چرام", "شهرستان باشت", "باشت", "شهرستان لنده", "لنده", "اصفهان", "استان فارس", "بوشهر", "خوزستان", "چهارمحال و بختیاری", "جاکی", "بویراحمد", "نویی", "دشمن‌زیاری", "سامانیان", "طاهریان", "قراقویونلو", "ماد", "مردم لر", "عراق", "ایران", "استان همدان", "خلیج فارس", "صفویان", "مردم بختیاری", "لرهای کهگیلویه", "لرهای بویراحمدی", "قاجاریان", "پشتکوه", "پیشکوه", "استان لرستان", "زبان لری", "ترکی قشقایی", "گردشگاه", "گردشگر", "چشمه بلقیس چرام", "مارون", "نازمکان", "بشار", "رود زهره", "مهریان", "سد کوثر", "سد شاه قاسم", "سد شاه مختار یاسوج", "مارین", "کهگیلویه و بویراحمد", "جمعیت شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد", "اتابکان لر بزرگ", "اتابکان لرستان" ]
[ "استان کهگیلویه و بویراحمد", "استان‌های ایران", "استان‌های محصور داخلی فاقد مرز زمینی ایران" ]
928
استان گلستان
2
2,105
0
[ "گلستان (استان)", "استان بیست و هفتم" ]
false
1,764
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "گلستان" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranGolestan-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[گرگان]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۲۰۳۶۷" }, { "Item1": "سال جمعیت", "Item2": "۱۳۹۵" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱،۸۶۸،۸۱۹ نفر" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۱۴" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[سید مناف هاشمی]]" }, { "Item1": "وبگاه", "Item2": "http://golestanp.ir/" } ], "Title": "استان ایران" }
استان گلستان از استان‌های شمالی ایران است. مرکز این استان گرگان است. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرستان آن گرگان است. مذهب اکثریت این استان تشیع و اقلیت قابل ملاحظه‌ای از آنان اهل سنت است. نام گلستان نام جدیدی برای یک سرزمین تاریخی می‌باشد که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشته‌های دوران اولیه اسلامی به نام (جرجان) و از اسفند ۱۳۱۶ گرگان نامیده شده‌است. این استان تا سال ۱۳۷۶ بخشی از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانی مستقل به نام استان گلستان درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد. بیشتر شهرهای کنونی استان از قدمت چندانی برخوردار نیستند و از بزرگ‌شدن روستاها به وجود آمده‌اند و به عبارتی روستا شهر به‌شمار می‌آیند. با این همه، شهرهای گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخی دارند. روستاهای استان گلستان به صورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستای جاده‌ها و رودها به صورت طولی و در بخش‌های کوهستانی به صورت پلکانی هستند. از یافته‌های مربوط به سده دوم پیش از میلاد در شاه‌تپه گرگان. پیشینه تاریخی ولایت گرگان در خلافت عباسی پیشینه تاریخی این سرزمین به ۷ هزار سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای (فرنگ) بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی بر می‌گردد. پژوهش‌های تازه نشان داده‌است که منطقه گرگان از ۶ هزار سال پیش تمدن پیش از آریایی‌ها را در خود جای داده بوده‌است؛ کهن‌ترین آثار دوره نوسنگی ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکی بهشهر پیدا شده‌است. این آثار از آشنایی مردمان آن زمان به سفالگری، هنر بافتن، اهلی کردن جانورانی مانند بز کوهی و ساخت ابزارهای سنگی صیقلی حکایت دارد. کاوش‌های تورنگ‌تپه، در نزدیکی گرگان، نیز نشان داده‌است که این منطقه دارای روستاهای پرجمعیت، سفالگری انبوه و شبکه آبیاری کشاورزی بوده‌است و دیرینگی آن دست کم به اندازه شهر سوخته در سیستان است. نام این سرزمین در سنگ نوشته‌های هخامنشی، از جمله سنگ نوشته داریوش در بیستون، به صورت ورگانه و در نوشته‌های پهلوی به صورت گورکان آمده‌است. واژه ورگ در زبان طبری به معنای گرگ است. تاریخ‌نگاران یونانی از آن با نام هیرکانی یاد کرده‌اند. پدر داریوش هخامنشی زمانی فرمان‌روای این منطقه بوده‌است. اسب سواران گرگانی همواره مورد توجه هخامنشی‌ها بودند و داریوش برخی از گرگانی‌های دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد. گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «استرآباد» یا «استرآباد» نام داشت. واژه استرآباد از دو لفظ «استر» و «آباد» تشکیل شده‌است. استر یا استار در زبان مازندرانی به معنای ستاره است؛ در حالی که همین واژه در زبان فارسی معنای قاطر می‌دهد. می‌گویند شهر باستانی استرآباد را خشایارشاه به یادبود زن یهودی خود، که او را استر (ستاره) نام نهاده بود، ساخت. در زمان اردوان دوم اشکانی (۱۲۸–۱۲۴ پیش از میلاد) هیرکانی و کارمانیا (کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سده دوم پس از میلاد به‌طور مستقل آن را اداره کردند. این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاه‌های بهاری و تابستانی شاهان اشکانی بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ که به نام سد سکندر شناخته می‌شود (این دیوار در برخی منابع تازه «دیوار گرگان» خطاب می‌شود) آغاز شد تا از یورش هون‌ها به خاک ایران جلوگیری کند. کار ساختن این دیوار، که درازای آن را از ۱۵۵ تا ۱۷۰ و گاهی ۳۰۰ کیلومتر نوشته‌اند، در دوره ساسانی نیز پیگیری شد و می‌گویند که انوشیروان به بازسازی آن فرمان داد. در همین دوره ساسانی بناهای محکمی در مرز و در جای جای منطقه برای پایداری در برابر یورشگران ساخته شد. پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال ۳۵ قمری خراجگزار عرب‌های مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال ۹۸ قمری فتح کرد و شهر جرجان از آن پس کرسی ولایت جرجان شد. ابن خلدون کشته‌شدگان این نبرد را چهل هزار نفر از مردم گرگان پنداشته ولی گردیزی تلفات گرگانیان را دوازده هزار کشته و شش هزار برده اعلام می‌کند، محمد بن جریر طبری نیز ضمن تایید مرگ چهل هزار گرگانی، می‌افزاید که شخصی به نام جهم بن زحر توسط یزید پس از فتح گرگان والی آن شهر شد. پس از فتح گرگان به دست اعراب فرخان بزرگ اسپهبد طبرستان به مبارزه با یزید بن مهلب پرداخت و توانست سپاه اعراب را شکست دهد و گرگان را از اعراب پس بگیرد عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی پس از این شکست تحقیرانه دستور داد یزید بن مهلب به بغداد بازگردد. این شهر در سده ۳ و ۴ هجری بسیار آباد شد و در روزگار فرمان‌روایی‌های مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهی در دست آل بویه و گاهی سامانیان بود تا این که آل‌زیار بر آن جا دست یافتند و به‌آبادی آن کوشیدند. (توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغول‌ها ویران شد و شهر کنونی گرگان، زمانی استرآباد نامیده می‌شد) خاندان آل‌زیار شناخته شده‌ترین فرمان‌روایان این منطقه هستند که از آغاز سده چهارم (۳۱۶ قمری) تا میانه سده پنجم (۴۳۵ یا ۴۴۱ قمری) در منطقه گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایی کردند و گاهی تا ری، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند. مرداویج، بنیان‌گذار این دودمان، ریشه خود را به شاهان گذشته ایران می‌رساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهی ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. با این همه، نه تنها او بلکه فرمان‌روایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهای بزرگی دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایی آن‌ها پایان دادند. قابوس بن وشمگیر، شناخته شده‌ترین فرمانروایان آل‌زیار است که آوازه دانش دوستی‌اش باعث شده بود بزرگانی چون ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا به سوی گرگان بروند. بیرونی برخی از پژوهش‌های خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثار الباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس کتابی با نام قابوس‌نامه برجای مانده‌است که از آثار ادبی و اخلاقی مهم ایران به‌شمار می‌آید. بنای برج قابوس، در شهر گنبدکاووس نیز به فرمان او ساخته شده‌است که بزرگ‌ترین بنای آجری جهان به‌شمار می‌آید. مردم جمعیت استان گلستان بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۱،۷۷۷،۰۱۴ نفر است که از این تعداد ۵۱/۰ درصد شهرنشین و ۴۹/۰ درصد روستانشین می‌باشند. اقوام متعددی در این استان زندگی می‌کنند که شامل ترکمن‌ها، فارسی زبانان سیستانی، بلوچ‌ها، ترک‌ها (آذربایجانی و قزلباش)، مازندرانی‌ها، کردها و قزاق‌ها می‌شوند. فارسی‌زبان‌های سیستانی بیشتر در مرکز و جنوب استان و مازندرانی‌ها در غرب و جنوب استان سکونت دارند و به زبان‌های طبری و فارسی گویش می‌کنند. قرلباشان در رامیان، آزادشهر، مینودشت، کلاله و گالیکش و آذری‌ها درشهرستان گنبد کاووس و قزاق‌ها نیز بیشتر در گرگان و تکرها (ته‌کر) در نگین شهر و زابل‌آباد و مینودشت سکونت دارند. همچنین کردها در شهرهایی همچون گنبدکاووس دارای جمعیتی قابل توجه می‌باشند. ترکمن‌ها در بخش شرقی، مرکزی و شمالی استان و همچنین در مرکز استان سکونت دارند. سنی‌مذهب هستند و به زبان ترکمنی تکلم می‌کنند. گویش گرگانی در گرگان و گویش کتولی در علی‌آباد کتول متداول است که هر دو گویش زیر مجموعه زبان طبری محسوب می‌شوند که خود ریشه پهلوی اشکانی دارد. در بین شهرستان‌های استان، بالاترین نرخ رشد جمعیت مربوط به شهرستان ترکمن با ۱/۹۰ درصد و پایین‌ترین نرخ رشد جمعیت مربوط به شهرستان بندرگز با نرخ رشد منفی ۰/۰۸ است، نرخ رشد شهرستان مینودشت نیز منفی ۰/۰۵ می‌باشد. گالش گالش‌های طبری شاخه‌ای از اقوام طبری تبار هستند که در مناطق کوهستانی استان‌های گلستان و مازندران زندگی می‌کنند و به زبان مازندرانی سخن می‌گویند. گالش یا گاولش «Galeš»، در مازندرانی معنای گاوبان را می‌دهد. بعبارت ساده‌تر گالش یعنی کسی که دامداری می‌کند و گاو و گوسفند پرورش می‌دهد. کلمه گالش از ریشه سانسکریت گئورکش «Gao-rakš» گرفته شده‌است «Gao» به معنی گاو و «Rakš» به معنی پاییدن و نگهبانی کردن است. همچنین در زبان مازندرانی به چوپان گاو گالش «Galeš» و به چوپان گوسفند کرد «kerd» گفته می‌شود. در متون کهن طبری از کلمه گالش به معنای چوپان استفاده شده‌است. گالش‌های طبری استان گلستان در شهرستان‌های گرگان، علی‌آباد کتول، کردکوی، بندرگز، رامیان، آزادشهر، مینودشت و گالیکش ساکن هستند. عشایر ترکمن و کرد ایلات مختلف فصل تابستان در ارتفاعات استان خراسان شمالی و فصل زمستان در دشت‌های استان گلستان سکنی می‌گزینند و به دام‌پروری مشغول هستند. تقسیمات اداری این استان در اسفند سال ۱۳۹۰ دارای ۱۴ شهرستان به نام‌های آزادشهر، آق قلا، گرگان، گنبدکاووس، بندر ترکمن، گمیش تپه، رامیان، کردکوی، بندرگز، علی‌آباد کتول، گالیکش، کلاله، مراوه تپه و مینودشت و دارای ۲۶ شهر و ۲۷ بخش و ۶۰ دهستان می‌باشد. دین و مذهب حدود ۳۹٪ از جمعیت استان را مردم اهل تسنن و ۶۱٪ را اهل تشیع تشکیل می‌دهد. اهل تشیع را تمامی گروه‌های فارسی‌زبان اعم از بومیان کهن، سیستانی و خراسانی، ترک (آذری و قزلباش) تشکیل می‌دهند و اهل تسنن را تمام گروه‌های ترکمن، قزاق و بلوچ تشکیل می‌دهند. مسیحیان، بهاییان و صوفیان گنابادی از اقلیت‌های کوچک مذهبی استان هستند. اقتصاد استان کشاورزی ودام پروری برداشت گندم از مزارع استان گلستان استان گلستان بیش از ۶۰۰ هزار هکتار زمین، آبی و دیم، زیر کشت دارد. گندم، جو، پنبه و آفتاب‌گردان از فراورده‌های کشاورزی اصلی این استان است. بیش از۵۰ درصد از پنبه و ۱۰ درصد گندم کشور از این استان به دست می‌آید. در سال کشاورزی ۸۳–۱۳۸۲ یک میلیون و دویست هزار تن گندم در استان برداشت شد. برنج، سویا، بادام‌زمینی، سبزی‌ها، به‌ویژه خیار و کاهو، کلزا، زیتون و دیگر دانه‌های روغنی نیز در استان کشت می‌شود. بیش از ۴۰ در صد دانه‌های روغنی کشور از زمین‌های این استان به دست می‌آید و از این نظر رتبه نخست را در کشور دارد. دامپروری هم به روش دیرین و هم به روش نوین انجام می‌شود. این استان دارای سرزمین‌های ییلاقی و قشلاقی مناسبی است ییلاق‌ها در بخش‌های کوهستانی جنوب استان و قشلاق‌ها در بخش‌های شمال و شمال شرقی هستند. طایفه‌های کرد بیش‌ترین کوچ‌رونده‌های استان را می‌سازند که بیش‌تر آن‌ها از استان خراسان هستند. آن‌ها همراه با دامداران سمنان و شاهرود قشلاق خود را در شهرستان‌های گنبد کاووس و کلاله می‌گذرانند. بخش بسیار کمی از ترکمن‌های استان نیز شیوه کوچ نشینی گذشتگان خود را نگه داشته‌اند و در چادرهایی به نام آلاچیق زندگی می‌کنند. این کوچ‌نشینان از دو طایفه بزرگ ترکمن هستند: گوکلان‌ها که در شرق گنبد تا مرز خراسان شمالی و یموت‌ها که در غرب گنبد کاووس تا دریای خزر دیده می‌شوند. آن‌ها در کنار گوسفندان خود به پرورش شتر نیز به‌شمار اندک می‌پردازند. البته دراین بخش سیستانیها نیز به همت بزرگان خود بخصوص تلاش‌های شبانه‌روزی بنیادنیمروزخانه فرهنگ وهنرسیستانیها توانسته‌است هویت فرهنگی خویش را حفظ نماید که در راستای جذب توریست موثرخواهد بود. پرورش ماکیان، به‌ویژه مرغ، پرورش کرم ابریشم و پرورش ماهی نیز در استان انجام می‌شود. پرورش ماکیان در مرغ‌داری‌ها نوین در جای جای استان انجام می‌شود. پرورش کرم ابریشم بیش‌تر در شهرهای شرقی استان، به‌ویژه شهرستان مینودشت و رامیان دیده می‌شود. نوغان‌داران این استان در سال ۱۳۸۴ بیش از ۲۷۲ هزار کیلوگرم پیله کرم ابریشم به دست آوردند. ماهی‌گیری در خلیج گرگان و بخش‌های غربی دریای خزر انجام می‌شود و پرورش ماهی در دریاچه‌های مصنوعی، که به آب‌بند شناخته می‌شوند، در کنار رودخانه‌ها و نیز دشت‌هایی که برای کشاورزی مناسب نیستند، به‌ویژه در بخش‌های شمالی شهرستان گنبد کاووس، انجام می‌شود. دو مرکز پرورش ماهیان خاویاری و یک مرکز پرورش ماهیان استخوانی در استان به کار تولید بچه ماهی می‌پردازند و این استان در تولید ماهیان گرمابی جایگاه چهارم را در کشور دارد. طرح پرورش ماهی قزل‌آلا در کشتزارها نیز در حال انجام است. گردشگری یکی دیگر از عوامل موثر بر اقتصاد استان گلستان گردشگری است. این استان با داشتن مناطق و شهرستان‌های زیبا هرساله توریست‌های داخلی وخارجی زیادی را به خود جذب می‌کند. جاجیم، صنایع دستی، ابریشم بافی رامیان، ماهی، خاویار، پنبه، حلوا آماج (مخصوص گرگان)، نان شیرینی، زنجبیلی، نون عیدی (کلمبو)، قطاب، پشت زیک (کنجدی) بابتو (مخصوص گرگان)، مارمرده (مخصوص گرگان)، پادرازی)، قالی، قالیچه، پشتی ترکمنی، شال وگلیم سیستانی درکنارفرش سیستانی به همراه هنرزیبای نیمروزکاری وجلایی سیستانی وپرزک دوزی که توسط مرکز صنایع دستی سیستانی نیمروزدرگرگان احیاشده‌است، عرق کشمش، حلوا گردویی (مخصوص کردکوی و بندر گز)، نان بهاره تورشو چرگ و نان کاک (مخصوص رامیان) و نان شیرمال (مخصوص آزادشهر) می‌توانند رهاورد سفر مسافران به این استان باشند. مراکز دیدنی همان‌طور که گفته شد استان گلستان به دلیل آب و هوا، پوشش گیاهی و پارک‌های طبیعی زیبایی، مانند پارک ملی گلستان، از مرکزهای مهم گردشگری ایران به‌شمار می‌آید. برخی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری استان به شرح زیر است: پارک ملی گلستان درحد فاصل استانهای گلستان و خراسان شمالی در موقعیت جغرافیایی بین ۳۱/۳۷ الی ۰۴/۵۳ عرض شمالی و ۴۳/۵۵ الی ۱۷/۶۶ طول شرقی واقع شده و مساحت آن در حدود ۸۷۲۴۲ هکتار می‌باشد. پوشش گیاهی: بلوط، بلندمازو، ممرز، انجیلی، پلت، شیردار، کرکو، آزاد، آوری، توسکای قشلاقی، کلهو، انجیر، توت، ملچ، داغداغان، ازگیل، ولیک، زالزالک، سیاه تلو، گوجه وحشی، شیر خشت، گردو، تمشک، اناروحشی، گلابی وحشی، زرشک، تاغ، گز، پرند، کاروانکش، کلاه میرحسن، گون، چوبک، درمنه، خارشتر و ارس. پستانداران: مرال، شوکا، خرس قهوه‌ای، پلنگ، خوک وحشی، گربه جنگلی، تشی، آهو، قوچ و میش، پلنگ، گرگ، روباه، کل، بز. پرندگان: قرقاول، کبک، تیهو، زنگوله بال، کوکر سینه سیاه، ابیا و بلدرچین، قرقی، دلیجه، سارگپه پا بلند، سارگپه، عقاب دوبرار، دال شیا، دال، عقاب دریایی دم سفید، مرادان، بالابان، هما، دارکوب سیاه، بلبل، توکای باغی، سهره‌ها، سکاها، زرده پره‌ها، مگس گیرها، زنبورکها و دم سرخها. این پارک تا قبل از سال ۱۳۳۶ شکارگاه محسوب می‌شد. در شهریور ۱۳۴۲ به پارک محمد رضاشاه تغییرنام داد و در سال ۱۳۵۳ به پارک ملی تبدیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ با وسعت ۹۱۸۹۵ هکتار تحت حفاظت قرار گرفت. این پارک در ۵۵ کیلومتری شرق گنبد و ۱۱۵ کیلومتری غرب بجنورد در مسیر مشهد واقع شده‌است. رویش‌های اصلی پارک به علت ۳ اقلیم متفاوت متنوع است. امام زاده آق امام این امام زاده در فاصله ۲ کیلومتری آزادشهر و جنب محور تهران به مشهد بر روی یک تپه بلند به ارتفاع ۳۰۰ متر واقع شده‌است و پذیرای مسافرین بسیاری می‌باشد. در نزدیکی این امام زاده آثاری از معجزه به چشم می‌خورد. آرامگاه مختومقلی فراغی آرامگاه مختومقلی مربوط به اواخر دوره قاجاریه - دوره پهلوی است و در شمال استان گلستان، شهرستان مراوه‌تپه، روستای آق‌تقه قدیم واقع شده‌است. این اثر در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۶ با شماره ثبت ۲۲۲۵۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. این آرامگاه شامل مقبره مختومقلی فراغی شاعر ملی ترکمن‌ها (مرگ در ۱۱۶۹ یا ۱۱۷۶ ه‌. ش) و پدرش دولت محمد آزادی می‌شود. در دهه ۱۳۷۰ بنایی بر روی این مقبره ساخته شده و در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۸ با حضور صفر مراد نیازوف رئیس‌جمهور وقت ترکمنستان و عطاالله مهاجرانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد ایران افتتاح شد. هرساله در زادروز مختومقلی فراغی مراسمی با حضور مردم و مقامات دولت ایران و ترکمنستان در کنار این آرامگاه برگزار می‌شود. در سال ۱۳۸۹ اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس‌جمهور در این مراسم از تخصیص دو میلیارد تومان برای سازمان‌دهی این مقبره خبر داد. برج گنبد قابوس بلندترین برج آجری جهان این برج در سال ۳۹۷ قمری به فرمان شمس‌المعالی قابوس بن وشمگیر ساخته شد و اکنون در درون شهر گنبدکاووس جای دارد. این برج با بلندی ۶۰ متر بر بالای تپه‌ای ساختگی به بلندی ۱۵ متر بر پا شده‌است و بزرگ‌ترین بنای آجری جهان به‌شمار می‌آید. این بنا به شماره ۸۶ در سال ۱۳۱۰خورشیدی به ثبت آثار ملی رسیده و در تیرماه ۱۳۹۱نیز به عنوان پانزدهمین اثرایران در فهرست میراث جهانی (یونسکو) ثبت شد. پارک جنگلی ناهارخوران این پارک در ۵ کیلومتری جنوب شهر گرگان جای دارد و از نظر آرامشگاه‌ها، رستوران‌ها، شبکه آب‌رسانی بهداشتی و دیگر امکانات رفاهی از پارک‌های شناخته شده و پرجاذبه برای گردشگران است. بیش‌تر مسافرانی که به سوی مشهد مقدس می‌روند، ساعت‌هایی را در این پارک می‌گذرانند. پارک جنگلی النگدره، دارای وسعتی به مساحت ۱۸۵ کیلومتر و چشم‌اندازی منحصر به فرد است و به عنوان یکی از ۷ منطقه نمونه گردشگری کشور و همچنین پارک جنگلی شاخص شمال کشور انتخاب و معرفی شده‌است. هوای جنگل حداقل ۱۰۰ درجه خنک‌تر از نقاط شهری است. در دامنه جنگل پوشش گیاهی ویژه و همچنین رودخانه و چشمه‌هایی وجود دارد. رودخانه قلاشی از قسمت جنوب پارک تا شمال امتداد دارد و تقریبا از وسط آن می‌گذرد. در نزدیکی این رودخانه، ۳ چشمه آب وجود داردو پوشش گیاهی ابن جنگل را درختان انجیلی و ممرز، توسکا، لرگ، افرا، بلوط، بید، شیردار و خردمندی تشکیل می‌دهد. آبشار زیارت در موقعیت جغرافیایی E542757 N364029 در استان گلستان واقع است. آبشار زیارت در میان جنگل ناهارخوران و در حاشیه روستای زیارت واقع است. ناهاخوران نقطه‌ای جنگلی در جنوب شهر گرگان است که در فاصله هشت کیلومتری از مرکز شهر قرار دارد. این منطقه از هوای نسبتا مطبوع و ملایم‌تری در مقایسه با شهر و مناطق شمالی این منطقه برخوردار است. به مرور زمان و با افزایش جمعیت و وسعت شهر گرگان از حدود ۲۰ سال قبل فاصله بین مرکز شهر و ناهارخوران به صورت یک خیابان عمومی و نسبتا شلوغ و پررفت و آمد تبدیل شده و اکنون یکی از خیابان‌های اصلی گرگان است. این مسیر که به جاده ناهارخوران مشهور است، مسیری برای پیاده‌روی و تفریح مردم است. در این جنگل امکانات متعددی همچون آلاچیق، کمپینگ، رستوران، فروشگاه و سرویس بهداشتی برای گردشگران در نظر گرفته شده‌است. آبشار رنگو گرگان در موقعیت جغرافیایی E5425 N3644 در استان گلستان واقع است. این آبشار در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی گرگان واقع گردیده‌است. محیط پیرامون رودخانه رنگو دارای هوای خنک و لطیف و با درختان سربه فلک کشیده پوشانده شده‌است. هرچند آبشار رنگو ارتفاع زیادی ندارد ولی به دلیل بستر نیم دایره‌ای که دارای یک محل ریزش اصلی و چندین محل ریزش فرعی با حجم آب به نسبت قابل توجه، منظره‌ای جالب و دیدنی را بوجود آورده‌است. این مجموعه فاقد امکانات تفرجگاهی برای علاقمندان به طبیعت است. آبشارهای دره تل انبار در موقعیت جغرافیایی N363914 E542731 در استان گلستان واقع است. این دره در نزدیکی روستای زیارت واقع شده‌است. روستای زیارت در ۱۷ کیلومتری جنوب گرگان قرار دارد و دارای پتانسیل بالای گردشگری است. از روستای زیارت به سمت دوراهی آبشار زیارت یک جاده خاکی وجود دارد که می‌توان آن را با خودرو طی کرد. برای رسیدن به ابتدای این دره ۲ مسیر وجود دارد که مورد استفاده در صعود قله تل‌انبار هم قرار می‌گیرد. مسیر چشمه شهربت و دیگری مسیر چمازچال است. مسیر چشمه شهریت کاملا پاکوب است. این راه در قدیم محل تردد اهالی روستای چهار باغ و شاهکوه به زیارت و نهایتا گرگان بوده‌است. پس از عبور از چشمه شهریت و ادامه مسیر تا چشمه سیاه خانی در ارتفاع ۲۳۰۰۰ متری، به یک دو راهی خواهید رسید که مسیر سمت راست به قله و مسیر سمت چپ که پاکوب کمتری دارد به سمت شرق به سمت دره می‌رود. پس از عبور از یک مرتع کوچک مسیر پاکوب به پایان می‌رسد و از این نقطه مسیری وجود ندارد. با ادامه حرکت به سمت شرق و عبور از یک دره، به دره تل انبار خواهید رسید. رشته کوه تل انبار بخشی از کوه‌های البرز شرقی است که در جنوب شهر گرگان قرار دارد و در مرتفع‌ترین قسمت به ارتفاع ۳۰۳۰ متر دارای قله‌ای به همین نام (تل انبار) می‌باشد. دره در دامنه شمالی قله قرار دارد و دارای آبشارهای متعددی است که در انتها به آبشار دوقلوی روستای زیارت ختم می‌گردد. این دره از دوب خش اصلی تشکیل می‌گردد که شامل بخش بالای دره که از یال تل انبار تا آبشار حد فاصل منطقه صندوق به منطقه میان وله و همچنین بخش پایینی دره که از آبشار مذکور تا آبشار دوقلو است. این دره متشکل از ۵۳ آبشار ۲ الی ۴۰ متری است که ۲۰ آبشار آن بیش از ۱۰ متر ارتفاع دارند. برای بازدید از این آبشارها نیاز به مهارت‌های فنی و تجهیزات فرود است. ۲۵ آبشار در این دره نیازمند فرود با طناب است. فصل مناسب برای عبور از این دره از اول تیرماه تا نیمه اول شهریورماه است. همچنین ابزار کارگاه زدن، دو حلقه طناب ۵۰ متری و یک طناب ۲۰ متری، اطلاع از وضعیت جوی منطقه، آشنایی کامل نفرات به فرود از ملزومات حرکت در این دره است. شایان ذکر است پس از فرود از آبشار اول این دره، باید مسیر را ادامه داد و راه بازگشت وجود ندارد. رودخانه با دیواره‌های بلند احاطه شده و همچون کانالی خروشان و کف آلود پایین می‌رود. در این قسمت از مسیر دیگر درختی برای برپایی گارگاه نیست از این رو برای کارگاه زدن باید ازشکاف دیواره‌ها استفاده نمایید. انتهای این مسیر به آبشار زیارت گرگان ختم می‌شود. نکته مهم در این‌گونه برنامه‌ها، توجه به عایق بندی صحیح و اصولی پوشاک، غذاها و سایر ملزومات مهم نظیر کیف کمکهای اولیه است. اکثر آبشارها کارگاه استاندارد و قابل اطمینانی ندارند و در برخی کارگاه‌ها از ابزارهای بسیار مستهلک و طنابچه‌های نازک، طنابهای پلاستیکی قدیمی، تسمه کمربند ایمنی اتومبیل و غیره استفاده شده که به شدت خطرناک هستند. توصیه می‌شود قبل از فرود از این آبشارها با وسایلی که در اختیار دارید کارگاهی ایمن تعبیه نمایید. بازدید از این دره نیازمند ۲ روز زمان است. ر برخی از نقاط دره امکان استفاده از تلفن همراه وجود دارد و این موضوع باید در اداره تیم و سرپرستی برنامه مورد توجه قرار گیرد. جنگل رنگو دارای گرمابه قدیمی – امامزاده ابراهیم می‌باشد و از لحاظ طبیعی دارای طبیعت زیبا اطراف آبشار- دره‌های مسیر رودخانه‌های منطقه می‌باشد؛ و همچنین حدود ۵ ساعت پیاده‌روی در امتداد دره و رودخانه آبشار رنگو خودنمایی می‌کندمکان‌ها و شهرهای اصلی در مسیر: از مسیر پارک جنگلی و روستای توشن در ۵ کیلومتری جنوب گرگان قابل دسترسی است. جنگل شصت کلا در ۶ کیلومتری جنوب غربی شهر گرگان واقع است و در نقاط بکر و دور از دسترس آن جانوران وحشی و درنده دیده می‌شود. در کف تاریک جنگل و در کنار درختان می‌توان انواع قارچ‌های رنگارنگ و بعضا سمی را یافت که بسیاری از آن‌ها خواص دارویی و صنعتی مهمی دارند. رودخانه شصت کلا به طول تقریبی ۴۳ کیلومتر از دامنه‌های شمالی کوه قل بلاغ سرچشمه گرفته و با عبور از دره‌ها و جنگل‌های زیبای کوه جوزبند و سیراب نمودن روستای سیدمیران، به دشت گرگان و مازاد آن به رودخانه قره‌سو می‌ریزد. این رود زیبا در مسیر خود آبشارهایی همچون باران کوه و شصت کلاته را به وجود می‌آورد. آبشار شصت کلاته در انتهای جنگل شصت کلا در ۲۲ کیلومتری جنوب غربی گرگان قرار دارد. پارک جنگلی تنگه چهل چای پارک جنگلی تنگه چهل چای در جنوب شهرستان مینودشت شامل ۳ منطقه به نام‌های تفرجگاه جنگلی تنگه، تفرجگاه طبیعی طول آرام و استراحتگاه بین راهی آق چشمه می‌باشد که محدوده جغرافیائی منطقه از ۰۰ ۲۵ ۵۵ الی ۰۰ ۳۰ ۵۵ طول شرقی تا ۱۰ ۱۰ ۳۷ الی ۳۰ ۱۷ ۳۷ عرض شمالی با مساحتی حدود ۵۹ هکتار و متوسط ارتفاع حدود ۳۵۰ متر از سطح آبهای آزاد جهان گسترش دارد. از جمله آبادیهای مجاور پارک می‌توان روستاهای نالاج، زنگلاب، طول آرام و یکه سور را نام برد. پارک جنگلی چهل چای با گذر از شهر کوهپایه‌ای و قدیمی مینودشت در فاصله ۱۰ الی ۱۳ کیلومتری از محور آسفالته مینودشت – قلعه قافه و با شیب بسیار مناسب و دسترسی آسان و جای گرفته در دل جنگلهای زیبای شمال واقع گردیده‌است که با گذر رودخانه دائمی و پرآب و زیبای چهل چای از وسط پارک مناظر آن را بدیع‌تر و چشم نوازتر کرده‌است و صدای جریان آب آرامش دهنده روح و روان هر گردشگری است. آبشار لوه این مجموعه آبشار در ۲۵ کیلومتری شهرستان گالیکش، در میان درختان و کوه‌های غرب پارک ملی گلستان و در کنار روستای لوه جای دارد. بلندی برخی از آبشارهای این مجموعه تا ۱۵ متر هم می‌رسد و حوضچه‌های زیبا و خنک آن گردشگران بسیاری را در تابستان به خود فرامی‌خوانند. آبشار تمام خزه‌ای کبودوال این مجموعه آبشار در دره‌ای نسبتا عمیق و بسیار زیبا و در جنگل انبوه و دیدنی کبود وال واقع شده‌است. آبشار کبودوال در ۵ کیلومتری جنوب علی‌آباد کتول قرار دارد و همواره توجه گردشگران را به خود جلب کرده‌است. کبودوال تنها مجموعه آبشار تمام خزه‌ای جهان است. مسجد جامع گرگان بنای آغازین این مسجد به روزگار سلجوقیان بازمی‌گردد که تنها مناره‌ای از آن بنای آغازین برجای مانده‌است. بازسازی و گسترش این بنا در دوره تیموری و صفوی ادامه یافته و در سال‌ها کنونی نیز مورد توجه بوده‌است. کتیبه‌های آجری به خط کوفی، مناره‌ای از دوران سلجوقی، در و منبر چوبی منبت‌کاری شده، از جاذبه‌های این مسجد باشکوه‌است. پارک شبنم نوده خاندوز پارک جنگلی شبنم نوده خاندوز نقاط دیدنی استان گلستان واقع در شهر «نوده خاندوز» در شهرستان آزادشهر است. این پارک جنگلی به همت شهرداری نوده واهالی خوب آن در سالهای اخیر بازسازی و مهیای پذیرایی از بازدیدکنندگان شده‌است. چشم‌انداز و آب وهوای خوب آن زبانزد خاص و عام می‌باشد. این پارک بر فراز تپه‌ای مشرف به شهر قرار دارد دیواره و پله‌های سنگی این پارک مناظری زیبا را به‌وجود آورده‌است. سینمای پارک و مراسم نورافشانی شب نیمه شعبان باعث معروفیت و جاذبه بیشتر این مکان زیبا شده‌است. امامزاده محسن کریم آباد امامزاده‌ای در فاصله ۲ کیلومتری گرگان واقع درروستای کریم آباد مکانی سر سبز و دیدنی در کنار امکانات تفریحی و ورزشی در قدیم معروف به نخیل nokhailبوده. نخیل نامی بودکه اهالی به آن داده بودند و روستا را نیز به همین نام می‌شناختند. در این امامزاده که قدمتی طولانی دارد سنگ قبرهایی مربوط به قرن ۵و ۶ هجری یافت شده‌است. امامزاده محسن از فرزندان امام موسی کاظم امام هفتم شیعیان است. پارک جنگلی مرتفع هزارپیچ از ارتفاعات اطراف گرگان است و به دلیل موقعیت خاص و منظره خوبی که از شهر گرگان می‌دهد مورد توجه مردم و گردشگرانی که وارد شهر می‌شوند قرار می‌گیرد. هزار پیچ در ابتدای غرب گرگان واقع شده‌است و فرستنده اصلی تلویزیون شهر نیز بر روی آن واقع شده‌است. پوشش گیاهی آن نیز درخت و درختچه‌های سرو می‌باشد. نوع خاص ارتفاع باعث به وجود آمدن سایت پروازی بر روی قسمتهایی از آن شده‌است که علاقه‌مندان برای انجام پروازهای سبک با انواع چترو پاراگلایدر از آن بهره می‌برند. چشمه گل رامیان گل رامیان عمیق‌ترین چشمه آب سرد جهان می‌باشد. در کیلومتر ۵ جاده رامیان به شاهرود چشمه بزرگ و طبیعی به ابعاد ۹۰ در ۸۰ متر و عمق آن را تا ۸۰ متر نیز نوشته‌اند که از آن به دالان بهشت تعبیر می‌کنند وجود دارد از این چشمه می‌توان به یک استخر طبیعی بزرگ یا یک دریاچه کوچک نام برد این چشمه از یک طرف به کوه و جنگل و از طرف دیگر به زمین‌های کشاورزی مشرف می‌باشد. گل رامیان در نزدیکی گونه درختی زربین قرار گرفته‌است. زربین رامیان عظیم‌ترین منبع زربین باقی‌مانده در جهان می‌باشد که خوشبختانه هنوز به دست بشر نابود نگشته‌است. کوه قلعه موران، پایتخت ییلاقی اشکانیان و دژ عهد سلوکیان نیز از این محل قابل رویت می‌باشد. این کوه، قلعه موران، همان جایی است که در کناره خود، منطقه اترک چال، تنها ذخیره گاه درختان سرخدار جهان را ابشار‌های هفت گانه‌ی شیر اباد و غار دیو سپید ابشارهای شیر اباد در هفت کیلومتری شهر خان ببین و در روستای شیر اباد واقع شده‌است،این ابشار هه دارای هفت ابشار پشت سر هم است و در بین ابشار دوم و سوم غار دیو سپید واقع شده‌است ک همان غار معروف خان هفتم رستم در شاهنامه فردوسی است.تنها سمندر سفید گرگانی در جهان ک در حال انقراض است در این غار زندگی می‌کند.وجود پارک‌های جنگلی و چشمه سارهای گوناگون بر زیبایی این مکان افزوده است،این مکان دارای دستشویی،هتل،رستوران و تمامی امکانات است،ضمن این که ابشار سوم آن به عنوان عروس ابشارهای ایران شناخته و ابشار اول ان با عمق ۳۰ متر از گودترین ابشارهای ایران به شمار میرود،طبیعت بکر و دست نخورده ان زبان زد عام و خاص نیزهست جغرافیا و آب و هوا در محدوده جغرافیایی ۵۴ درجه تا ۵۶ درجه طول شرقی و ۳۶٫۳۰ تا ۳۸٫۱۵ عرض شمالی و در بین استان‌های مازندران، سمنان و خراسان شمالی قرار دارد. گلستان با کشور ترکمنستان نیز همجوار و دارای ۳۴۸ کیلومتر مرز خاکی و ۹۰ کیلومتر مرز آبی با این کشور است. این استان به دلیل جایگاه جغرافیایی ویژه خود از آب و هوای گوناگونی برخوردار است. بخشی از رشته کوه البرز شرقی از غرب به سوی شرق استان کشیده شده که گرایش زیادی به سوی شمال شرقی دارد و رفته‌رفته از بلندی کوه‌های آن کاسته می‌شود. شاهوار با بلندی ۳۳۲۰ متر از سطح دریا، که بلندترین قله استان است، در جنوب غربی استان جای دارد. در پایه این بلندی‌ها، به‌ویژه در جنوب و شرق استان، کوهپایه‌هایی از رسوب‌های دانه ریز و دانه درشت دیده می‌شود که سفره‌های آب زیرزمینی فراوانی را در خود دارند و به صورت چاه و قنات از آن‌ها بهره‌برداری می‌شود. بخش زیادی از پهنه استان گلستان به صورت جلگه‌است. در بخش جلگه‌ای دو گونه آب و هوا دیده می‌شود. بیش از ۳/۲ این جلگه آب و هوای خشک و نیمه خشک دارد که هر چه به سوی شمال و مرز ترکمنستان نزدیک می‌شویم بر خشکی آن افزوده می‌شود. ۳/۱ دیگر، که مانند نواری سبز بین بخش کوهستانی در جنوب و بخش خشک و نیمه‌خشک در شمال جای گرفته‌است، آب و هوای معتدلی دارد و از نظر کشاورزی بسیار پر بازده‌است. بیش‌تر شهرها و روستاهای استان نیز در این ناحیه سرسبز جای گرفته‌اند. دو توده هوا در تعیین آب و هوای استان نقش مهمی دارند. توده شمالی از سیبری به استان وارد می‌شود و طی پاییز و زمستان با ریزش برف در بلندی‌های جنوبی و باران در کوه‌پایه‌ها و نوار معتدل میانی همراه می‌شود. توده دیگر، توده غربی از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه سرچشمه می‌گیرد و در زمستان به بارندگی و در تابستان به افزایش رطوبت و شرجی شدن هوای استان می‌انجامد؛ بنابراین، بیش‌ترین بارندگی در ماه‌های زمستان و کم‌ترین آن در ماه‌های تابستان دیده می‌شود. با این همه، نیمه شمالی استان، بخش نیمه‌خشک و خشک، از کم‌ترین بارندگی بهره‌مند است و به دلیل تبخیر زیاد آب، زمین‌های شور و کم‌بازده نیز بسیار دارد. راه‌های ارتباطی استان گلستان از طریق راه‌آهن سراسری (راه‌آهن شمال) از شهر گرگان تا بندر ترکمن و از آنجا به ساری و سوادکوه و گرمسار و تهران متصل شده‌است. همه ساله به دلیل موقعیت خوب استان در مسیر مسافرین عازم به مشهد از سمت استان مازندران پذیرای هزاران گردشگر ایرانی است. استان گلستان بیش از پنج هزار کیلومتر راه اصلی و فرعی دارد. در سال ۱۳۸۹ خورشیدی ۳۰۰ هزار اصله نهال در حاشیه راه‌های گلستان غرس شد. جغرافیا میزان بارندگی در استان گلستان هر چند از دو استان شمالی مازندران و گیلان کم‌تر است، اما نسبت به استان‌های دیگر بسیار بهتر است و میانگین بارش سالانه آن ۳ برابر میانگین بارش سالانه کشور است. مجموع حجم آب‌های سطحی و زیرزمینی استان بیش از ۲۴۰۰ میلیون متر مکعب است که ۵۲ درصد آن را آب‌های سطحی و ۴۸ درصد آن را آب‌های زیرزمینی تشکیل می‌دهند. آب‌ها سطحی در بیش از ۴۰ شاخه رود جاری هستند که بیش‌تر آن‌ها از جنوب به شمال و از شرق به غرب جریان دارند. رود اترک، گرگان‌رود و رود قره‌سو، سه رود مهم استان گلستان هستند. رود اترک این رود از کوه‌های هزارمسجد خراسان سرچشمه می‌گیرد و نزدیک ۱۲۰ کیلومتر آن، مرز آبی ایران وترکمنستان را می‌سازد. این رود سرانجام در خلیج حسین‌قلی به دریای خزر می‌ریزد. گرگان‌رود این رود از دامنه‌های شمالی البرز شرقی و دامنه‌های غربی بلندی‌های خراسان سرچشمه می‌گیرد و پس از گذشتن از شهرهای گنبد کاووس و آق‌قلا، در غرب روستای خواجه‌نفس با تشکیل دلتای بزرگی به دریای خزر می‌ریزد. رودهای کوچک زیادی، مانند زاو، دوغ، تیل‌آباد، رامیان و محمدآباد، به گرگان‌رود می‌پیوندند و آن را رود بزرگی می‌سازند. تاکنون سدهای وشمگیر و گلستان ۱ و ۲، که هر سه از گونه سدهای خاکی هستند، روی این رود و شاخه‌های آن ساخته شده‌است که در بهبود کشاورزی استان سودمند بوده‌اند. رود قره‌سو این رود از کوه‌های النگ در کوه‌های البرز شرقی سرچشمه می‌گیرد و رودهای نومل، زیارت، گرماب‌دشت، ناهارخوران و چند رود کوچک دیگر به آن می‌پیوندند و سرانجام به خلیج گرگان می‌ریزد. استان گلستان به دلیل بارندگی مناسب از سفره‌های آب زیرزمینی سرشاری بهره‌مند است. این آب‌ها را از راه چاه و قنات به سطح زمین می‌آورند یا خود به صورت چشمه به بیرون راه پیدا می‌کنند. نزدیک ۴ هزار چاه عمیق، ۱۰ هزار چاه نیمه‌عمیق، بیش از ۲۶۰ قنات و ۳۸۴ چشمه در استان وجود دارد که از آب آن‌ها برای کشاورزی، پرروش ماهی و آب نوشیدنی شهرها و روستاهای استان بهره‌برداری می‌شود. از ۳ تالاب مهم استان، تالاب آلماگل، تالاب آجی‌گل و تالاب آلاگل نیز در زمان پرآبی برای کشاورزی و پروش ماهی بهره‌برداری می‌شود. کوثر، وشمگیر، گرگان، نومل، گرمابدشت، گلستان یک و دو از سدهای مهم استان هستند. وضعیت ناهمواری استان گلستان از نظر ناهمواری به سه ناحیه زیر تقسیم می‌شود: * ناحیه کوهستانی: این ناحیه از ارتفاع ۵۰۰ متری تا بیش از ۳۰۰۰ متر را دربر گرفته و پوشیده از گونه‌های جنگلی و مرتعی است. ناحیه کوهپایه‌ای: این ناحیه شامل تپه‌های کوچک بادرفت، تپه‌ماهورها و بدبوم‌ها است که پوشیده از اراضی جنگلی هستند. ناحیه جلگه‌ای و اراضی پست: ارتفاع این ناحیه در حاشیه دریاچه کاسپین و خلیج گرگان پایین‌تر از سطح دریای آزاد و به تدریج به سمت شرق به ارتفاع افزوده می‌شود. این منطقه محل استقرار شهرها و اکثر روستاهای استان است. به لحاظ تراکم جمعیت، اراضی کشاورزی، صنایع، دامپروری از اهمیت بسزایی برخوردار است. جنگل و منابع طبیعی نزدیک ۱۸ درصد از سطح این استان را جنگل‌ها پوشانده‌اند، اما چرای بی‌رویه دام‌ها، گسترش زمین‌های کشاورزی، برداشت بی‌رویه از جنگل، آتش‌سوزی و سیلاب‌هایی که در این چند ساله در استان رخ داد، آسیب زیادی به جنگل‌ها استان وارد کرده‌است. بلوط، ممرز، راش، توسکا، لرگ و انجیلی از گونه‌های درختی جنگل‌ها استان هستند که از بلندی ۳۰۰ متری تا ۲۵۰۰ متری رویش دارند. در بلندی‌های بیش از ۲۵۰۰ متر نیز درختان سرو کوهی (اورس) به صورت پراکنده دیده می‌شوند. در بخش‌هایی بازسازی شده زمین‌های جنگلی، گونه‌هایی از کاج و درختان میوه دار، مانند گردو و زیتون، نیز کاشته شده‌است. نزدیک ۵۰ درصد از سطح استان را مرتع‌ها پوشانده‌اند که دام‌داران کوچنده، روستاییان گله‌دار و دامداران کوهستانی از آن‌ها بهره‌برداری می‌کنند. بیش از ۷۳ درصد مرتع‌های استان از نوع فقیر، نزدیک ۱۵ درصد متوسط و کم‌تر از ۱۲ درصد از نوع خوب است. سالانه بیش از ۵/۲ میلیون واحد دامی در مرتع‌های استان چرا می‌کنند. چرای بی‌رویه آسیب‌زیادی به مرتع‌های استان زده و میزان مرتع فقیر را افزایش داده‌است. این در حالی است که مرتع‌ها این استان گونه‌های گیاهی باارزشی را در خود دارند. جانوران در استان گلستان شاپرکی به نام شاپرک گلستانی زندگی می‌کند که بومی این منطقه است؛ و آخرین ببر هیرکانی درهمین استان به قتل رسید و این استان بزرگترین زیستگاه گونه‌های جانوری ایران می‌باشد و تعداد زیادی پلنگ و خرس سیاه و روباه ترکمنی و… در استان گلستان زندگی می‌کنند. ورزش گلستان شهرستان گرگان پایتخت بسکتبال و کبدی گلستان است و پرطرفدارترین ورزش در گرگان بسکتبال می‌باشد و در گذشته کاپیتان تیم ملی بسکتبال (محمدمهدی ایزدپناه) گرگانی بود و بیشتر بازیکنان تیم ملی کبدی ایران گلستانی می‌باشند. شهرستان گنبد پایتخت والیبال ایران می‌باشد و در گذشته گنبد بازیکنان بزرگ زیادی در ترکیب تیم ملی ایران داشت و در حال حاضر فرهاد قائمی نماینده استان گلستان در ترکیب تیم ملی است. همچنبن سردار آزمون فوتبالیست ملی پوش ایرانی نیز اهل گنبد کاووس می‌باشد. علاوه بر این تیم‌های موفق و بزرگی در استان گلستان مانند شهرداری گرگان، بهشت هیرکان، ملوان بندرگز، سرخپوشان گرگان، هاوش گنبد، جواهری گنبد، فولاد عظیمی گنبد، اتکا گرگان و… مشغول به فعالیت می‌باشند. پیست سوارکاری گنبد کاووس بهترین و بزرگترین پیست سوارکاری ایران و خاورمیانه می‌باشد درکناراینها دربحث بازیهای سنتی وبومی ومحلی نیز دوچوبه سیستانی زیرمجموعه فدراسیون رزمی به همت بنیادنیمروزدرکنار بازی خسوخسو وکشتی کچ گردان سیستانی‌ها توسط باشگاه نیمروز وکشتی کورش ترکمنی وکشتی شال گرگانی‌ها درمنطقه رواج داردهمچنین سایت پاراگلایدر سواری رامیان و مینودشت بهترین سایت پاراگلایدر سواری ایران می‌باشد. همچنین شهرستان رامیان و گنبد کاووس از بهترین‌های ورزش بدمینتون کشورند. بهترین تیم فوتبال در گلستان تیم بانوان سرخپوشان گرگان می‌باشد که به ببرهای سرخ جامه هیرکانی معروف می‌باشند و این تیم حتی به جام باشگاه‌های آسیا راه یافت و پس از آن اتکا گرگان می‌باشد. ملوان بندگز دیگر تیم گلستانی در فوتبال ساحلی می‌باشد. پانویس و منابع گلستان
[ "گرگان", "سید مناف هاشمی", "ایران", "استان مازندران", "گنبدکاووس", "زبان مازندرانی", "ستاره", "زبان فارسی", "قاطر", "ابن خلدون", "گردیزی", "برده", "محمد بن جریر طبری", "فرخان بزرگ", "گیلان", "ترکمن‌ها", "فارسی زبانان", "مردم مازندرانی", "مردم آذری", "شهرستان گنبد کاووس", "قزاق‌های ایران", "مردمان کرد", "ترکمن‌های ایران", "زبان ترکمنی", "گویش گرگانی", "مردم کتول", "پهلوی اشکانی", "مردم تبری", "گالش", "مازندرانی", "گاوبان", "دامداری", "گوسفند", "علی‌آباد کتول", "کردکوی", "بندرگز", "رامیان", "آزادشهر", "مینودشت", "گالیکش", "آق قلا", "بندر ترکمن", "گمیش تپه", "کلاله", "مراوه تپه", "شهر", "جاجیم", "خاویار", "پنبه", "قالی", "پارک ملی گلستان", "امام زاده آق امام", "آرامگاه مختومقلی فراغی", "ناهارخوران", "منطقه نمونه گردشگری", "پارک جنگلی", "تنگه چهل چای", "آبشار لوه", "آبشار تمام خزه‌ای کبودوال", "مسجد جامع گرگان", "پارک شبنم نوده خاندوز", "امامزاده محسن کریم آباد", "تپه هزارپیچ", "چشمه گل رامیان", "ابشار های هفت گانه ی شیر اباد و غار دیو سپید", "راه‌آهن سراسری", "راه‌آهن شمال", "ساری", "سوادکوه", "گرمسار", "تهران", "مشهد", "آب‌های زیرزمینی", "رود اترک", "گرگان‌رود", "رود قره‌سو", "کوه‌های البرز", "تالاب آلماگل", "تالاب آجی‌گل", "بادرفت", "تپه‌ماهور", "بدبوم", "دریای خزر", "خلیج گرگان", "تراکم جمعیت", "شاپرک گلستانی" ]
[ "استان گلستان", "استان‌های ایران" ]
929
استان یزد
2
2,318
0
[ "استان يزد", "استان بیست و یکم" ]
false
2,225
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "یزد" }, { "Item1": "انداره تصویر", "Item2": "400px" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranYazd-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[یزد]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۷۶،۴۶۹" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱،۰۷۴،۴۲۸ نفر(1390)\n۱،۱۳۸،۵۳۳ نفر (1395)" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۱۰" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[محمود زمانی قمی]]" }, { "Item1": "زبان‌ها", "Item2": "[[فارسی]]\nشهر دارلعباده و دارلعلم" } ], "Title": "استان ایران" }
استان یزد یکی از استان‌های ایران به مرکزیت شهر یزد است. در سال ۱۳۴۸ یزد از استان اصفهان منتزع و به فرمانداری کل تبدیل گردید. این استان تاسال ۱۳۵۲یکی از شهرستان‌های استان اصفهان محسوب می‌گردید که درسال ۱۳۵۲ با مصوبه هییت وزیران به استان ارتقاء پیدا کرد. یزد در مرکز ایران قرار گرفته و از پیرامون با استان‌های اصفهان، خراسان جنوبی، کرمان و فارس همسایه است. این استان در حدود ۷۴۴۹۳ کیلومتر مربع وسعت داشته و به تنهایی چهار و نیم درصد از کل مساحت ایران را در بر می‌گیرد. در فصول بهار و تابستان، آب و هوای بیش‌تر مناطق استان، گرم و خشک و در فصول زمستان و پاییز سرد و نسبتا مرطوب است. یزد اولین شهر ایران است که در یونسکو به ثبت جهانی رسیده‌است. در برخی از منابع، بنای اولیه برخی از شهرهای استان را به سلیمان پیامبر، ضحاک، اسکندر مقدونی و ابراهیم پیامبر نسبت داده‌اند. آثاری چون دست‌افزارهای به‌دست‌آمده از دره‌های شیرکوه، نگاره‌های کوه ارنان و سفال‌های منقوش قلعه میبد نشان‌دهنده تمرکز مدنیت یزد در گذشته در چهار منطقه استان هستند: بافق و فهرج، یزد، رستاق و میبد و اردکان. نام واژه «یزد» به معنی پاک و مقدس است و شهر یزد نیز به مفهوم شهر خدا و سرزمین مقدس است. کشاورزی به دلیل خشکی آب و هوا و اندک بودن میزان بارندگی بین استان‌های ایران کمترین منبع اب کشاورزی در یزد قرار دارد. عمده محصولات کشاورزی این استان در شهرستان خاتم تولید می‌شود، این شهرستان قطب کشاورزی استان یزد می‌باشد و دارای منابع آبی فراوانی می‌باشد و محصولاتی همچون گندم، ذرت، زرد آلو، انار، بادام، پسته، انگور و غیره در این شهرستان تولید می‌شود و اغلب با شهرستان‌های شمال فارس مبادلات کشاورزی خود را انجام می‌دهند.. از دیگر محصولات کشاورزی استان یزد می‌توان به خرما اشاره کرد که در شهرستان بافق تولید می‌شود. علاوه بر شهرستان‌های نامبرده در شهرستان بهاباد کشت زعفران و در شهرستان‌های صدوق و یزد کشت گلخانه‌ای رواج دارد. منطقه قاسم آباد در جنوب شهر یزد از قدیم محل کاشت محصولات صیفی و سبزیجات بوده‌است. همچنین کاشت برنج به‌طور محدودی در مناطقی از شهرستان مهریز و طبس رواج دارد که سطح زیر کشت ان تقریبا ۶۰ هکتار است. بدیهی است به دلیل کم ابی کشت دیم در استان یزدرواج ندارد به استثناء کشت گیاهان دارویی در دامنه‌های شیر کوه به صورت دیم. از دیگر مناطق کشاورزی استان یزد را می‌توان شهرستان‌های تفت واردکان و میبد را نام برد، در این شهرستان‌ها بیشتر محصولات باغی مانند انار به عمل می‌آید. به علت کم‌آبی این استان بیشتر جنبه صنعتی دارد. صنایع و منابع تامین انرژی نیروگاه سیکل ترکیبی یزد استان یزد را به دلیل ذخایر معدنی «بهشت معادن» می‌نامند. این استان دومین استان معدنی ایران است. از ۶۰ نوع ماده معدنی کشور ۵۰ گونه آن به‌طور قطع در یزد موجود است. هرچند فعلا تنها ۳۰ گونه آن قابل استخراج است. معدن سرب و روی مهدی‌آباد یکی از این معادن است که بزرگترین معدن از نوع خود در جهان محسوب می‌شود. صنعت بافندگی یزد از شهرت زیادی برخوردار است. صنعت شیرینی‌سازی در استان یزد از قدمتی دیرینه برخوردار است و محصولات آن صاحب شهرتی شده‌اند که از مرزهای ایران فراتر رفته‌است. مهم‌ترین شیرینی‌جات یزدی با نام‌های قطاب، پشمک و باقلوا شهرت دارند. بیشترین تولیدات واحدهای صنعتی شهر را منسوجات، کاشی و سرامیک و فرش ماشینی تشکیل می‌دهد. واحدهای صنعتی استان یزد عمدتا در شهرک‌های صنعتی یزد و میبد و اردکان متمرکز شده‌اند. همچنین یزد دارای معادن زیادی است که مهم‌ترین آن‌ها معدن سنگ آهن چادرملو اردکان و چغارت و معدن سرب و روی کوشک هستند. معادن غنی اورانیوم نیز در اواخر دهه ۸۰ در منطقه ساغند اردکان کشف شده‌است. جمعیت استان یزد در سال ۱۳۹۳ به‌طور تخمین بیش از یک میلیون و یکصد هزار تن محاسبه شده‌است. برق استان یزد توسط شرکت برق منطقه‌ای یزد که از سال ۱۳۶۸ تاسیس گردیده‌است تامین می‌شود. این شرکت با فروش بیش از ۵۲ درصد از فروش کل خود در سال به مشترکین صنعتی (بالغ بر ۳ میلیارد کیلووات ساعت انرژی در سال ۸۵) سهم مهمی از صنعت استان را تشکیل می‌دهد. پیک برق استان در سال ۹۱ حدود ۹۳۰ مگاوات بوده که حدود ۵۵ درصد از این میزان مربوط به صنایع فولاد است. در اواخر بهار ۱۳۹۲، توان نامی نیروگاه‌های نصب‌شده در این استان ۱۴۲۰ مگاوات اعلام شده‌است. از جمله منابع تامین انرژی در این استان می‌توان به نیروگاه سیکل ترکیبی شیرکوه، نیروگاه سیکل ترکیبی چادرملو، نیروگاه زنبق یزد و نیروگاه خورشیدی یزد اشاره نمود. تاریخ و فرهنگ استان یزد از سرزمین‌های تاریخی است که در میان ایالت‌های قدیمی و بزرگ از جمله پارس، اصفهان، کرمان و خراسان قرار داشته‌است. آبادی نشینی در این منطقه از قدمت طولانی برخوردار می‌باشد. این سرزمین از گذرگاه‌های مهم در دوره‌های تاریخی محسوب می‌شده‌است. این ناحیه در دوره هخامنشیان از راه‌های معتبر موسسه‌های راهداری، مراکز پستی و چاپاری برخوردار بوده‌است. راهداری در یزد از زمان قدیم چنان اهمیتی داشت که خاندان آل مظفر از منصب راهداری ناحیه میبد به پادشاهی رسیدند. این استان از درگیری‌ها و جنگ‌های تاریخ کشور ایران تا حدودی ایمنی داشته‌است. سخت‌گذر بودن راه‌ها به همراه محدودیت منابع آبی مانع عمده تسخیر این منطقه توسط بعضی از حکومتهای بزرگ و کوچک پیرامون این منطقه در طول تاریخ بوده‌است. وجود آثاری از مهر و آناهیتا، ایساتیس و هخامنشی و زندان اسکندر و برج و بارو و کهن درهای بزرگ و عظیم و پناهگاه‌های متعدد و موبدان و سران ساسانی و ابنیه و یادگارهای بعد از اسلام نظیر مساجد و امامزاده‌ها و مزارها نشانگر فرهنگ و تمدن قبل و بعد از دوره اسلامی بوده‌است. مردم در نظرسنجی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه‌گیری شد در استان یزد به قرار زیر بود: ۹۸٫۶ فارس (۱۰۰٪ مرد، ۹۷٫۱٪ زن)، ۰٫۵ عرب (۱٪ زن)، ۰٫۹ بدون‌جواب بودند. مردمان یزد با مردمان استان‌های دیگر اکثرا خویشاوندی دارند. از قدیم الایام روابط تجاری و فامیلی قدرتمند با شهرهای انار و رفسنجان به دلیل تجارت پسته، با شهرهای طبس و تربت حیدریه به دلیل بودن بر سر راه یزد مشهد و با شهرهای آباده، شهر بابک، نیریز، اقلید، بوانات و جندق و خور و بیابانک به دلیل خرید و فروش محصولات کشاورزی و مرکزیت داشتن اداری، اموزشی و سیاسی یزد در مرکز ایران وجود داشته‌است. اماکن دیدنی استان یزد آسیاب آبی اشکذر مسجدملا احمد مجومردصدوق (- گنبد عالی (ابرکوه) آتشکده زرتشتیان یزد منارجنبان خرانق امامزاده سید هاشم شریف‌آباد اردکان پیر سبز هریشت اردکان پیر سبز چک چک اردکان بازار چهار سوق اردکان مسجد جامع اردکان خانه تقدیری اردکان آسیاب دژک اردکان مسجد نخستین اردکان حمام بازار اردکان نارین قلعه میبد برج کبوتر خانه میبد کاروانسرای شاه عباسی میبد یخچال میبد آسیاب دوسنگی میبد امامزاده خدیجه خاتون میبد مسجد جامع ندوشن (میبد) مقبره سیدرکن الدین مقبره سید شمس الدین آب انبار شش بادگیر میدان امیر چخماق خانه لاری‌ها رباط ساغند زندان اسکندر سرو کهن ابرکوه قنات زارچ غار چهار طاقی قلعه مروست. مسجد جامع کبیر یزد مسجد ریگ که به زیر خاک رفته بود و الان به روی خاک آمده مجموعه باغ وزیر حجت آباد صدوق مسجد شاه ولی میدان و حمام خان باغ دولت‌آباد مسجد فهرج. امام زاده عبدالله بافق بقعه قاضی میر جعفر بافق تپه‌های شن روان صادق آباد بافق خانه وحشی بافقی مسجد جامع بافق ارگ عبدالرضا خان بافقی قلعه باقرآباد و صادق آباد بافق مجموعه اب انبارهای احمدآباد اردکان خانه سنایی اردکان خانه آیت الله خاتمی همچنین از مناطق خوش آب وهوای استان مهریز، تفت، ده بالا، طزرجان و غربال‌بیز هستند. شهرستان‌های استان یزد یزد اردکان بافق میبد اشکذر بهاباد (جدا شده از شهرستان بافق) تفت ابرکوه (جدا شده از شهرستان آباده در استان فارس) مهریز خاتم (جدا شده از شهرستان شهربابک در استان کرمان و شهرستان‌های نیریز و آباده در استان فارس) البته زمزمه‌هایی برای الحاق دوباره شهرستان طبس و الحاق شهرستان انار به یزد به گوش می‌رسد به‌طوری‌که اناری‌ها شهر خود را انار یزد می‌نامند. دهستان نصرابادوحاجی زینل (اولین دهستانی که بعد از انقلاب در استان یزد به تصویب رسید) پلاک وسایل نقلیه استان یزد
[ "یزد", "محمود زمانی قمی", "فارسی", "ایران", "شهر یزد", "استان اصفهان", "استان خراسان جنوبی", "استان کرمان", "استان فارس", "سلیمان", "ضحاک", "اسکندر مقدونی", "ابراهیم", "شیرکوه", "میبد", "بافق", "فهرج", "اشکذر", "اردکان (یزد)", "خدا", "شهرستان خاتم", "خرما", "معدن سرب و روی مهدی‌آباد", "سرامیک", "سنگ آهن", "معدن چادرملواردکان", "معدن چغارت", "معدن کوشک", "اورانیوم", "ساغند", "مگاوات", "صنایع فولاد", "نیروگاه سیکل ترکیبی شیرکوه", "نیروگاه سیکل ترکیبی چادرملو", "نیروگاه زنبق یزد", "نیروگاه خورشیدی یزد", "پارس", "اصفهان", "کرمان", "خراسان", "آل مظفر", "شورای فرهنگ عمومی", "مقبره", "مسجد", "مهریز", "تفت", "ده بالا", "طزرجان", "غربال‌بیز", "شهرستان یزد", "شهرستان اردکان", "شهرستان بافق", "شهرستان میبد", "شهرستان اشکذر", "شهرستان بهاباد", "شهرستان تفت", "شهرستان ابرکوه", "شهرستان مهریز", "دهستان نصراباد و حاجی زینل", "پلاک وسایل نقلیه استان یزد" ]
[ "استان یزد", "استان‌های ایران" ]
930
استان‌های ایران
2
5,238
0
[ "استانهای ایران", "استان‌هاي ايران", "استان های ایران", "استان‌های جمهوری اسلامی ایران", "فهرست استان‌های ایران", "استان هاي ايران", "استانهاي ايران", "استان هاي جمهوري اسلامي ايران", "استان های جمهوری اسلامی ایران", "فهرست استان هاي ايران", "فهرست استان های ایران", "استان ها و شهرستان های ایران بر اساس حروف الفبا", "استان ها و شهرستان هاي ايران بر اساس حروف الفبا" ]
false
5,155
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فهرست الفبایی استان‌های ایران (۳۱ استان) شامل: کد استان‌ها مراکز استان‌ها سال تاسیس مساحت (سال ۱۳۸۹) جمعیت (سال ۱۳۹۵) سه شهر مهم جمعیتی نقشه موقعیت استان در ایران مختصات مراکز استان‌ها ردیف نام استان کد استان مرکز تاسیس مساحت جمعیت (سال ۱۳۹۵) شهرهای مهم موقعیت در نقشه ایران مختصات مرکز استان ۱ آذربایجان شرقی سوم تبریز ۱۳۱۶ ۴۵،۶۵۰ ۳،۹۰۹،۶۵۲ مراغه، مرند و اهر 80px ۲ آذربایجان غربی چهارم ارومیه ۱۳۱۶ ۳۷،۴۱۱ ۳،۲۶۵،۲۱۹ خوی، میاندوآب و مهاباد 80px ۳ اردبیل بیست و چهارم اردبیل ۱۳۷۲ ۱۷،۸۰۰ ۱،۲۷۰،۴۲۰ پارس‌آباد، مشگین‌شهر و خلخال 80px ۴ اصفهان دهم اصفهان ۱۳۱۶ ۱۰۷،۰۲۹ ۵،۱۲۰،۸۵۰ کاشان، خمینی‌شهر و نجف‌آباد 80px ۵ البرز سی‌ام کرج ۱۳۸۹ ۵،۸۳۳ ۲،۷۱۲،۴۰۰ کمال‌شهر، نظرآباد و محمدشهر 80px ۶ ایلام شانزدهم ایلام ۱۳۵۳ ۲۰،۱۳۳ ۵۸۰،۱۵۸ دهلران، ایوان و آبدانان 80px ۷ بوشهر هجدهم بوشهر ۱۳۵۲ ۲۲،۷۴۳ ۱،۱۶۳،۴۰۰ برازجان، بندر کنگان و بندر گناوه 80px ۸ تهران بیست و سوم تهران ۱۳۵۷ ۱۲،۹۸۱ ۱۳،۲۶۷،۶۳۷ اسلامشهر، ملارد و قدس 80px ۹ چهارمحال و بختیاری چهاردهم شهرکرد ۱۳۵۲ ۱۶،۳۳۲ ۹۴۷،۷۶۳ بروجن، لردگان و فرخ‌شهر 80px ۱۰ خراسان جنوبی بیست و نهم بیرجند ۱۳۸۳ ۱۵۱،۱۹۳ ۷۶۸،۸۹۸ قائن، طبس و فردوس 80px ۱۱ خراسان رضوی نهم مشهد ۱۳۱۶ ۱۱۸،۸۵۴ ۶،۴۳۴،۵۰۱ نیشابور، سبزوار و تربت حیدریه 80px ۱۲ خراسان شمالی بیست و هشتم بجنورد ۱۳۸۳ ۲۸،۴۳۴ ۸۶۳،۰۹۲ شیروان، اسفراین و آشخانه 80px ۱۳ خوزستان ششم اهواز ۱۳۱۶ ۶۴،۰۵۵ ۴،۷۱۰،۵۰۹ دزفول، آبادان و بندر ماهشهر 80px ۱۴ زنجان نوزدهم زنجان ۱۳۵۲ ۲۱،۷۷۳ ۱،۰۵۷،۴۶۱ ابهر، خرمدره و قیدار 80px ۱۵ سمنان بیستم سمنان ۱۳۵۵ ۹۷،۴۹۱ ۷۰۲،۳۶۰ شاهرود، دامغان و گرمسار 80px ۱۶ سیستان و بلوچستان یازدهم زاهدان ۱۳۳۶ ۱۸۰،۷۲۶ ۲،۷۷۵،۰۱۴ زابل، ایرانشهر و چابهار 80px ۱۷ فارس هفتم شیراز ۱۳۱۶ ۱۲۲،۶۰۸ ۴،۸۵۱،۲۷۴ مرودشت، جهرم و فسا 80px ۱۸ قزوین بیست و ششم قزوین ۱۳۷۶ ۱۵،۵۶۷ ۱،۲۷۳،۷۶۱ الوند، تاکستان و بوئین زهرا 80px ۱۹ قم بیست و پنجم قم ۱۳۷۵ ۱۱،۵۲۶ ۱،۲۹۲،۲۸۳ قنوات، جعفریه و کهک 80px ۲۰ کردستان دوازدهم سنندج ۱۳۳۷ ۲۹،۱۳۷ ۱،۶۰۳،۰۱۱ سقز، مریوان و بانه 80px ۲۱ کرمان هشتم کرمان ۱۳۱۶ ۱۸۱،۷۸۵ ۳،۱۶۴،۷۱۸ سیرجان، رفسنجان و جیرفت 80px ۲۲ کرمانشاه پنجم کرمانشاه ۱۳۱۶ ۲۴،۹۹۸ ۱،۹۵۲،۴۳۴ اسلام‌آباد غرب، کنگاور و جوانرود 80px ۲۳ کهگیلویه و بویراحمد هفدهم یاسوج ۱۳۵۵ ۱۵،۵۰۴ ۷۱۳،۰۵۲ دوگنبدان، دهدشت و لیکک 80px ۲۴ گلستان بیست و هفتم گرگان ۱۳۷۶ ۲۰،۳۶۷ ۱،۸۶۸،۸۱۹ گنبد کاووس، علی‌آباد کتول و بندر ترکمن 80px ۲۵ گیلان یکم رشت ۱۳۱۶ ۱۴،۰۴۲ ۲،۵۳۰،۶۹۶ بندر انزلی، لاهیجان و لنگرود 80px ۲۶ لرستان پانزدهم خرم‌آباد ۱۳۵۲ ۲۸،۲۹۴ ۱،۷۶۰،۶۴۹ بروجرد، دورود و کوهدشت 80px ۲۷ مازندران دوم ساری ۱۳۱۶ ۲۳،۸۴۲ ۳،۲۸۳،۵۸۲ آمل، بابل و قائم‌شهر 80px ۲۸ مرکزی صفرم اراک ۱۳۲۶ ۲۹،۱۲۷ ۱،۴۲۹،۴۷۵ ساوه، خمین و محلات 80px ۲۹ هرمزگان بیست و دوم بندرعباس ۱۳۴۶ ۷۰،۶۹۷ ۱،۷۷۶،۴۱۵ میناب، دهبارز و بندر لنگه 80px ۳۰ همدان سیزدهم همدان ۱۳۵۲ ۱۹،۳۶۸ ۱،۷۳۸،۲۳۴ ملایر، نهاوند و اسدآباد 80px ۳۱ یزد بیست و یکم یزد ۱۳۵۲ ۷۳،۴۷۷ ۱،۱۳۸،۵۳۳ میبد، اردکان و حمیدیا 80px نمودار دایره‌ای سهم تولید ناخالص داخلی در استان‌های ایران تقسیمات کشوری ایران مناطق استان‌های ایران فهرست شهرهای ایران بر پایه جمعیت فهرست استان‌های ایران بر پایه جمعیت فهرست استان‌های ایران بر پایه مساحت فهرست مراکز استان‌های ایران جمعیت شهرستان‌های ایران فهرست مختصات شهرها و روستاهای ایران ریشه‌یابی نام شهرهای ایران
[ "استان", "ایران", "استان آذربایجان شرقی", "تبریز", "مراغه", "مرند", "اهر", "استان آذربایجان غربی", "ارومیه", "خوی", "میاندوآب", "مهاباد", "استان اردبیل", "اردبیل", "پارس‌آباد", "مشگین‌شهر", "خلخال (اردبیل)", "استان اصفهان", "اصفهان", "کاشان", "خمینی‌شهر", "نجف‌آباد", "استان البرز", "کرج", "کمال‌شهر", "نظرآباد", "محمدشهر", "استان ایلام", "ایلام", "دهلران", "ایوان", "آبدانان", "استان بوشهر", "بوشهر", "برازجان", "بندر کنگان", "بندر گناوه", "استان تهران", "تهران", "اسلامشهر", "ملارد", "قدس (قدس)", "استان چهارمحال و بختیاری", "شهرکرد", "بروجن", "لردگان", "فرخ‌شهر", "استان خراسان جنوبی", "بیرجند", "قائن", "طبس", "فردوس", "استان خراسان رضوی", "مشهد", "نیشابور", "سبزوار", "تربت حیدریه", "استان خراسان شمالی", "بجنورد", "شیروان", "اسفراین", "آشخانه", "استان خوزستان", "اهواز", "دزفول", "آبادان", "بندر ماهشهر", "استان زنجان", "زنجان", "ابهر", "خرمدره", "قیدار", "استان سمنان", "سمنان", "شاهرود", "دامغان", "گرمسار", "استان سیستان و بلوچستان", "زاهدان", "زابل", "ایرانشهر (سیستان و بلوچستان)", "چابهار", "استان فارس", "شیراز", "مرودشت", "جهرم", "فسا", "استان قزوین", "قزوین", "الوند (شهر)", "تاکستان (قزوین)", "بوئین زهرا", "استان قم", "قم", "قنوات", "جعفریه (شهر)", "کهک (قم)", "استان کردستان", "سنندج", "سقز", "مریوان", "بانه", "استان کرمان", "کرمان", "سیرجان", "رفسنجان", "جیرفت", "استان کرمانشاه", "کرمانشاه", "اسلام‌آباد غرب", "کنگاور", "جوانرود", "استان کهگیلویه و بویراحمد", "یاسوج", "دوگنبدان", "دهدشت", "لیکک", "استان گلستان", "گرگان", "گنبد کاووس", "علی‌آباد کتول", "بندر ترکمن", "استان گیلان", "رشت", "بندر انزلی", "لاهیجان", "لنگرود", "استان لرستان", "خرم‌آباد", "بروجرد", "دورود", "کوهدشت", "استان مازندران", "ساری", "آمل", "بابل (بابل)", "قائم‌شهر", "استان مرکزی", "اراک", "ساوه", "خمین", "محلات", "استان هرمزگان", "بندرعباس", "میناب", "دهبارز", "بندر لنگه", "استان همدان", "همدان", "ملایر", "نهاوند", "اسدآباد (همدان)", "استان یزد", "یزد", "میبد", "اردکان (یزد)", "حمیدیا", "تقسیمات کشوری ایران", "مناطق استان‌های ایران", "فهرست شهرهای ایران بر پایه جمعیت", "فهرست استان‌های ایران بر پایه جمعیت", "فهرست استان‌های ایران بر پایه مساحت", "فهرست مراکز استان‌های ایران", "جمعیت شهرستان‌های ایران", "فهرست مختصات شهرها و روستاهای ایران", "ریشه‌یابی نام شهرهای ایران" ]
[ "استان‌های ایران", "تقسیمات اداری سطح اول بر پایه کشور", "زیربخش‌های ایران", "زیربخش‌های کشور آسیا", "فهرست‌های تقسیم‌بندی کشوری", "فهرست‌های جغرافیایی", "فهرست‌های مربوط به ایران", "فهرست‌های مرتبط با جغرافیای ایران" ]
933
سده ۲۵ (پیش از میلاد)
0
72
0
[ "سده ۲۵ پس از میلاد مسیح", "سده‌ی ۲۵ (پیش از میلاد)", "سده بيست و پنجم (پيش از ميلاد)", "سده ۲۵ (پيش از ميلاد)", "سده ۲۵ پس از ميلاد مسيح", "سده‌ي ۲۵ (پيش از ميلاد)", "سده بیست و پنجم (پیش از میلاد)", "سده بیست‌وپنجم پ.م.", "سده 25 (پیش از میلاد)", "سدهٔ ۲۵ (پیش از میلاد)", "سده 25 (پيش از ميلاد)", "سدهٔ 25 (پیش از میلاد)", "سدهٔ بيست و پنجم (پيش از ميلاد)", "سدهٔ بیست و پنجم (پیش از میلاد)", "سده بيست وپنجم پ.م.", "سده بیست وپنجم پ.م.", "سدهٔ بیست‌وپنجم پ.م.", "سدهٔ ۲۵ (پيش از ميلاد)", "سدهٔ ۲۵ پس از ميلاد مسيح", "سده 25 پس از ميلاد مسيح", "سدهٔ ۲۵ پس از میلاد مسیح", "سده 25 پس از میلاد مسیح", "سدهٔ 25 (پيش از ميلاد)", "سدهٔ بيست وپنجم پ.م.", "سدهٔ بیست وپنجم پ.م.", "سده ي ۲۵ (پيش از ميلاد)", "سده‌ي 25 (پيش از ميلاد)", "سده ی ۲۵ (پیش از میلاد)", "سده‌ی 25 (پیش از میلاد)", "سده ي 25 (پيش از ميلاد)", "سده ی 25 (پیش از میلاد)", "سدهٔ 25 پس از ميلاد مسيح", "سدهٔ 25 پس از میلاد مسیح" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
(سده بیست‌وششم پ.م. - سده بیست‌وپنجم پیش از میلاد مسیح - سده بیست‌وچهارم پ.م. - سده‌های دیگر) رخدادها ۲۹۰۰-۲۳۳۴ (پیش از میلاد)؛ جنگهای خاندانی آغازین در میانرودان ۲۵۰۰ (پیش از میلاد)؛ ساخت یک نشان استوانه‌ای در سومر، اکنون در موزه هنر متروپولیتن در شهر نیویورک نگهداری می‌شود. ۲۴۹۴ (پیش از میلاد)؛ پایان دودمان چهارم و آغاز دودمان پنجم در مصر باستان، آغاز ساخت هرم‌ها. ۲۴۶۰ (پیش از میلاد)؛ آغاز دودمان ششم در مصر باستان ۲۴۵۰ (پیش از میلاد)؛ بر سر کار آمدن دودمانی تازه در میانرودان ۲۴۵۰ (پیش از میلاد)؛ کیش از قبیله‌ای که از کوه‌های کردستان امروزی آمده‌بودند شکست خورد؛ عیلامی‌ها بر بخش‌هایی از سومر چیره‌شدند. ۲۴۱۰ (پیش از میلاد)؛ پادشاهان سومر از اینکه خودبه‌خود خدای شهر باشند دست‌کشیدند. آغاز رخنه و پیروزیهای سامی‌ها در میانرودان. فرهنگ یادگار سنگی از اسپانیا به ایرلند رفت و در میان اروپا و غرب مدیترانه نیز پخش‌شد. آغاز تازش سلت‌ها از شرق به اروپا. نشانه‌های آغازین فرهنگ تبرزین در قفقاز ایلوری‌ها و دیگران در ایتالیا جاگیر شدند. مردمانی که از شیوه سفالگری پیش‌دودمانی مصری سود می‌بردند در جنوب شرقی اسپانیا در کرانه مدیترانه جاگیر شدند. اموری‌ها و کنعانی‌ها از عربستان به سوریه و لبنان کنونی کوچیدند. چهره‌های برجسته ۲۴۹۱ (پیش از میلاد)؛ امپراتور اسطوره‌ای چین هوانگ‌تی ۲۴۹۰ (پیش از میلاد)؛ منکائورا فرعون مصر باستان ۲۴۷۵ (پیش از میلاد)؛ شپسه‌کاف فرعون مصر باستان ۲۴۶۵ (پیش از میلاد)؛ اوسرکاف فرعون دودمان پنجم ۲۴۵۸ (پیش از میلاد)؛ ساهوره فرعون مصر باستان ۲۴۴۶ (پیش از میلاد)؛ نه‌فه‌ریرکاره کاکای فرعون مصر باستان ۲۴۲۶ (پیش از میلاد)؛ شپسه‌کاره ایسی فرعون مصر باستان ۲۴۱۹ (پیش از میلاد)؛ ره‌نه فه‌رف فرعون مصر باستان ۲۴۱۶ (پیش از میلاد)؛ نیوسرره فرعون مصر باستان نوآوری‌ها، یافته‌ها، آشنایی‌ها تمدن هاراپایی در اوج خود ۴۸۰هزار کیلومتر مربع راز یر پوشش گرفته‌بود. مرکز این تمدن دره رود سند بود ولی باشندگان این تمدن از کرانه مکران و بلوچستان، افغانستان تا شرق پنجاب و کوچ (هند) و سئورشترا پراکنده شده بودند. شهرهای اینان هاراپا؛ موهنجودارو، کالیبانگان، دولاویرا و بندرهایی چون لوتال و سوتکاکوه و سوتکاگین‌دور بود، افزون برآن چندین روستا. آنان برای کشتزارها و ساخت شهرها از آبیاری سود می‌بردند. دو شهر اصلی این شهریگری از سامانه پساب، نمونه آغازین سکه، برنز و هیروگلیف بهره‌مند بود. حتا در هر روستا استخر نیز بود که در کنار روستا با خشت ساخته می‌شد. ساختار مهرابه‌ها و نیایشگاه‌ها این تمدن را با آنچه در یاجورودا گفته‌شده هماهنگ می‌سازد. نمایه روی مرمر استوانه‌ای نشان از کاربرد پایپ و کیتارا در لیر دارد. کهنترین نمونه اسکی در چنین زمانی در باتلاقی در سوئد رهاشد. سومریان برای کشاندن ارابه‌های جنگی از خرهای رام‌شده سود بردند. کشت پنبه و کدو در پریتا هواکا. مرگ‌ها ۲۴۲۵ (پیش از میلاد)؛ مرگ اآن‌ناتوم فرمانروای لاگاش محاللیل پسر قینان (بر پایه گاهشماری یهودی)
[ "سده بیست‌وششم پ.م.", "سده بیست‌وچهارم پ.م.", "سده‌های میلادی", "۲۹۰۰ (پیش از میلاد)", "۲۳۳۴ (پیش از میلاد)", "میانرودان", "۲۵۰۰ (پیش از میلاد)", "سومر", "موزه هنر متروپولیتن", "نیویورک", "۲۴۹۴ (پیش از میلاد)", "مصر باستان", "۲۴۶۰ (پیش از میلاد)", "۲۴۵۰ (پیش از میلاد)", "کیش (سومر)", "کردستان", "عیلام", "۲۴۱۰ (پیش از میلاد)", "سامی", "فرهنگ یادگار سنگی", "اسپانیا", "ایرلند", "مدیترانه", "سلت", "اروپا", "فرهنگ تبرزین", "قفقاز", "ایلوری‌ها", "ایتالیا", "اموری‌ها", "کنعان", "عربستان", "سوریه", "لبنان", "۲۴۹۱ (پیش از میلاد)", "امپراتور", "اسطوره", "چین", "هوانگ‌تی", "۲۴۹۰ (پیش از میلاد)", "منکائورا", "فرعون", "۲۴۷۵ (پیش از میلاد)", "شپسه‌کاف", "۲۴۶۵ (پیش از میلاد)", "اوسرکاف", "۲۴۵۸ (پیش از میلاد)", "ساهوره", "۲۴۴۶ (پیش از میلاد)", "نه‌فه‌ریرکاره کاکای", "۲۴۲۶ (پیش از میلاد)", "شپسه‌کاره ایسی", "۲۴۱۹ (پیش از میلاد)", "ره‌نه فه‌رف", "۲۴۱۶ (پیش از میلاد)", "نیوسرره", "تمدن هاراپایی", "رود سند", "مکران", "بلوچستان", "افغانستان", "پنجاب", "کوچ (هند)", "سئورشترا", "هاراپا", "موهنجودارو", "کالیبانگان", "دولاویرا", "لوتال", "سوتکاکوه", "سوتکاگین‌دور", "آبیاری", "سکه", "برنز", "هیروگلیف", "استخر", "خشت", "مهرابه", "یاجورودا", "پایپ", "کیتارا", "لیر", "اسکی (ورزش)", "سوئد", "خر", "پنبه", "کدو", "پریتا هواکا", "۲۴۲۵ (پیش از میلاد)", "اآن‌ناتوم", "لاگاش", "محاللیل", "قینان" ]
[ "سده ۲۵ (پیش از میلاد)", "سده‌ها (میلادی)", "هزاره ۳ (پیش از میلاد)" ]
935
صورت فلکی
0
3,261
0
[ "صورت‌های فلکی", "پیکر آسمانی", "صورتهای فلکی", "صور فلکی", "پیکرهای آسمانی", "صورت فلكي", "مجمع‌الکواکب", "صورت های فلکی", "پیکر آسمانی (صورت فلکی)", "صور فلكي", "صورت هاي فلكي", "صورتهاي فلكي", "مجمع الكواكب", "مجمع الکواکب", "پيكر آسماني", "پیکر اسمانی", "پيكر آسماني (صورت فلكي)", "پیکر اسمانی (صورت فلکی)", "پيكرهاي آسماني", "پیکرهای اسمانی", "پيكر هاي آسماني", "پیکر های آسمانی", "پيكر اسماني", "پيكر اسماني (صورت فلكي)", "پيكر هاي اسماني", "پيكرهاي اسماني", "پیکر های اسمانی" ]
false
3,220
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نگاره و فهرستی از صورت‌های فلکی در کتابی از دانشمند ایرانی، عبدالرحمان صوفی فاصله ستاره‌های صورت فلکی شکارچی left صورت فلکی یا پیکر آسمانی گردایه‌ای از ستاره‌ها است که از دیدگاه زمینی به شکل ویژه‌ای مانندسازی و نام‌گذاری شده‌است. در واقعیت سه بعدی، ستارگان یک پیکر آسمانی لزوما به هم نزدیک نیستند و پیوندی به هم ندارند. قرار دادن آن‌ها در یک مجموعه تنها به‌خاطر نزدیکی ظاهری از دیدگاه زمینی است. دسته‌بندی ظاهری ستارگان به صورت پیکرهای آسمانی از دید نشانی‌دهی و ساختن نقشه‌های آسان‌فهم آسمان سودمند است. تاریخچه پژوهش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که نگاره‌های نقاشی شده بر روی دیوارهای غار لاسکو در جنوب فرانسه دربرگیرنده نشانه‌های نجومی است. گمان می‌شود خوشه ستاره‌ای پروین در کنار خوشه قلائص (صورت فلکی گاو) بر روی این نگاره‌ها نمایش داده شده‌است. شاید انسان‌های روزگار پارینه سنگی (۳۰،۰۰۰ تا ۲۶،۰۰۰ سال پیش از میلاد) نخستین کسانی بودند که چهار جهت اصلی را شناسایی کردند. در اواخر دوره پارینه‌سنگی (۲۰،۰۰۰ تا ۱۶۰۰۰ سال پیش از میلاد) در فرانسه هنر ساخت ابزارهای سنگی به اوج خود رسید و در آن هنگام اندیشه نخستین صورت‌های فلکی پایه‌گذاری شد. این را در یادگارهای به جای مانده نقش‌های درون غارهای این روزگار می‌توان یافت. در دره میرملاس و همیان در شمال کوهدشت لرستان نیز پناهگاه‌هایی از این روزگار وجود دارند. در این پناهگاه‌ها نقش‌های رنگ‌دار زیادی است. حدود ۱۶،۰۰۰ تا ۸،۰۰۰ سال پیش از میلاد، کم‌کم اسامی گروه‌های ستاره‌ای (صورت فلکی) به سه دسته نمادین تغییر کرد. دنیای پایینی، میانی و بالایی. حدود ۱۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد، دوره یخبندان در اروپا به پایان رسید. با گرم شدن زمین، علفزارها و دشت‌های اروپا جای خود را به جنگل‌ها دادند و دوران نوسنگی آغاز شد. در این دوره، انسان‌ها به جای شکار و گردآوری خوراک به کشاورزی و تولید خوراک می‌پرداختند. از این رو نیاز آن‌ها به چگونگی آب و هوا، و دانستن فصل‌ها بیشتر شد. بدینسان به گذر سالانه خورشید در آسمان توجه بیشتری کردند. می‌توان گفت حدود ۵،۶۰۰ سال پیش از میلاد، چهار صورت فلکی در آسمان شکل گرفته بودند: دو پیکر، سنبله، قوس و ماهی. آن‌ها نمایانگر نقاط اعتدال‌ها و انقلاب‌های آن زمان بودند و پایه صورت فلکی‌های منطقهالبروجی امروزی شد. از سویی به نظر می‌رسد نخستین صورت فلکی خرس بزرگ بوده که به دست سومریان به انگیزه تشخص آن و تعیین جهت شمال معین شده‌است و پس از آن صورتهای فلکی دایرهالبروج و آنگاه به دست مصریان، بابلیان و اعراب شمار آن‌ها به ۴۸ صورت فلکی رسیده‌است. در سال ۱۹۳۰ میلادی برای تمام آسمان ۸۸ صورت فلکی بصورت فرامرزی شناسایی و به پذیرش رسید. صورت‌های فلکی برای برابری نامهای صورتهای فلکی با نامهای عربی و انگلیسی آن‌ها به فهرست صورت‌های فلکی بازگردید. فهرست پیکرهای آسمانی فهرست درخشان‌ترین ستاره‌ها فهرست پیکرهای آسمانی بر اساس وسعت
[ "ستاره", "غار لاسکو", "خوشه ستاره‌ای", "گاو (صورت فلکی)", "پارینه سنگی", "دوره پارینه‌سنگی", "گرم شدن زمین", "نوسنگی", "آب و هوا", "فهرست صورت‌های فلکی", "فهرست پیکرهای آسمانی", "فهرست درخشان‌ترین ستاره‌ها", "فهرست پیکرهای آسمانی بر اساس وسعت" ]
[ "صورت‌های فلکی", "اجرام آسمانی", "نقشه‌نگاری آسمان" ]
936
پوروچیستا
1
18
0
[ "پوروچيستا" ]
false
6
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "پوروچیستا" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[ایرانی]]" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "[[ایران باستان]]" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "جاماسپه ([[جاماسب]])" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "گرامی، هنگ‌اوروش" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "[[زرتشت]]همسر اول زرتشت" } ], "Title": "زندگینامه" }
پوروچیستا نام کوچک‌ترین دختر از سه دختر زرتشت، پیامبر ایرانی بود. نام و نام خانوادگی پوروچیستا بطور کامل پوروچیستا اسپنتمان هیچداسپان بود . واژه پوروچیستا به معنی پربینش است . نام پوروچیستا را در یکی از بندهای گاهان که در آن زرتشت وی را درباره زندگانی آینده‌اش پند و اندرز گفته است و همچنین در فروردین‌یشت (۱۳۹) می‌بینیم. بقولی پوروچیستا، جاماسب فرزانه را به همسری گزید. پوروچیستا از نخستین گروندگان و شاگردان و یاران زرتشت بود.
[ "ایرانی‌ها", "ایران باستان", "جاماسب", "زرتشت", "اسپنتمان", "هیچداسپان", "گاهان", "فروردین‌یشت", "نشر مرکز" ]
[ "بستگان زرتشت", "زنان ایران باستان" ]
937
یشت
0
131
0
[ "يشت", "یشتها", "یشت‌ها", "يشتها", "يشت ها", "یشت ها" ]
false
100
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بخشی از آبان یشت. از برگردان ابراهیم پورداوود. یشت از نظر لغوی هم ریشه با کلمه یسن است و معنی تحت‌اللفظی آن نیز پرستش و نیایش است. یشت‌ها سرودهایی هستند که عموما به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند مهر، ناهید و تیشتر و غیره اختصاص دارند. همه یشت‌ها از نظر قدمت یکسان نیستند. در اوستا یشت ، نام بخشی از کتاب اوستا، کتاب دینی زرتشتیان است. یشتن در زبان پهلوی، بمعنای ستودن و عبادت کردن است. در اوستا، ۲۱ یشت و به نام‌های گونه‌گون وجود دارد و در آن‌ها عناصر مهم از دیدگاه مزدیسنا ستوده می‌شوند. هر یک از یشت‌های بزرگ در نسخه‌های خطی به بخش‌هایی تقسیم می‌گردد که اصطلاحا کرده نامیده می‌شوند. لازم به تذکر است که تقسیم‌بندی هر یشت به بندها که در چاپ‌های کنونی اوستا معمول است، در نسخه‌های خطی دیده نمی‌شود و یک روش ابداعی است که توسط دانشمندان اوستاشناس عصر حاضر و به منظور سهولت استفاده و ارجاع به وجود آمده‌است. گرشویچ تاریخ سرایش آن‌ها را حدود سال‌های 430 تا 420 پ.م می‌داند. بویس درباره جایگاه چنین ایزدهایی گفته است: «از آن جا که آفرینش او (اهورامزدا) در برگیرنده همه خدایان بخشنده دون پایه‌تر است، آنان، یزته‌های دین زرتشتی، را احتمالا نمی‌توان به درستی «خدا» دانست؛ زیرا این واژه موجودات آسمانی و مستقل مشرکان را تداعی می‌کند…. از سوی دیگر، منشا بیشتر یزته‌ها در مقام خدایان مشرکان و جایگاه آن‌ها در مقام موجوداتی که بشخصه شایان پرستش هستند، آنان را فراتر از فرشتگان قرار می‌دهد که در ادیان یک خدایی واسطه بین انسان و خدا به‌شمار می‌روند.» نام یشت‌ها یشت اول، هرمزد یشت یشت دوم، امش سپنته (هفتن یشت) یشت سوم، اردیبهشت یشت یشت چهارم، خرداد یشت یشت پنجم، آبان‌یشت یشت ششم، خورشید یشت یشت هفتم، ماه یشت یشت هشتم، تیر یشت یشت نهم، گوش یشت یا درواسپ یشت یشت دهم، مهریشت یشت یازدهم، سروش یشت یشت دوازدهم، رشن یشت یشت سیزدهم، فروردین‌یشت یشت چهاردهم، بهرام یشت یشت پانزدهم، رام یشت یشت شانزدهم، دین یشت یشت هفدهم، ارد یشت یشت هیجدهم، اشتاد یشت یشت نوزدهم، زامیادیشت یشت بیستم، هوم یشت یشت بیست و یکم، ونند یشت وزن یشت‌ها
[ "ابراهیم پورداوود", "یسن", "مهر (ایزد)", "ناهید", "تیشتر", "اوستا", "زرتشتی", "مزدیسنا", "یشت‌ها", "هرمزد یشت", "هفتن یشت", "اردیبهشت یشت", "خرداد یشت", "آبان‌یشت", "خورشید یشت", "ماه یشت", "تیر یشت", "گوش یشت", "درواسپ یشت", "مهریشت", "سروش یشت", "رشن یشت", "فروردین‌یشت", "بهرام یشت", "رام یشت", "دین یشت", "ارد یشت", "اشتاد یشت", "زامیادیشت", "هوم یشت", "ونند یشت", "وزن یشت‌ها" ]
[ "ادبیات پارسی میانه", "اوستا", "یشت‌ها", "متون زرتشتی" ]
938
خرده‌اوستا
0
39
0
[ "خرده اوستا", "خردهٔ اوستا" ]
false
21
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
خرده‌اوستا (خورده اوستا) یکی از کتاب‌هایی است که مجموعه‌ای به نام اوستا را تشکیل می‌دهند. اوستا کتاب دینی زرتشتیان است. خرده‌اوستا جوان‌ترین بخش اوستا و گزیده بخش‌هایی از یشت‌ها و یسنه است. موضوع خرده‌اوستا دعاهای کوتاه، نمازهای روزانه و سرودهای آیینی و سرودهایی درباره درگذشتگان است. این کتاب را آذرباد مهراسپندان تدوین کرده‌است. واژه‌شناسی نام این نسک در پارسی میانه خورتک اوستاک بوده، به معنای اوستای کوچک. کاربرد این نسک دربرگیرنده نمازها، نیایش‌ها و درودهایی است که زرتشتیان در هنگام‌های گوناگون شب و روز یا در جشن‌های دینی سال یا رویدادهای مهم خویش چون سدره پوشیدن و کشتی بستن کودکان و عروسی و سوگواری، آن‌ها را می‌خوانند. بخش‌ها و نسخه‌های خرده اوستا نسخه‌هایی که از خرده‌اوستا در دست است؛ یکی نیست و در برخی، دعاهایی افزوده دارد و در بخشی دیگر ندارد. به همین‌گونه میان خرده‌اوستاهای در دست در هندوستان و ایران نیز چندگونی دعاها دیده می‌شود و دشوار می‌توان دو نسخه از این نسک را یافت که محتوی یکسانی داشته باشد. تنها بخش ثابت در همه خورده‌اوستاها هرمزدیشت است. مفسرین اروپایی بخش‌های دیگر اوستا را نیز به خرده‌اوستا چسبانده‌اند؛ ولی ابراهیم پورداوود خرده‌اوستا را بخش‌های زیر می‌داند: اشم وهو-یتا اهو نیرنگ کشتی‌بستن سروش‌باژ هوشبام پنج‌نیایش پنج‌گاه دوسی‌روزه چهارآفرینگان
[ "اوستا", "زرتشتی", "یشت", "یسنه", "آذرباد مهراسپندان", "پارسی میانه", "سدره‌پوشی", "کستی", "هندوستان", "ایران", "هرمزدیشت", "ابراهیم پورداوود", "اشم وهو-یتا اهو", "نیرنگ کشتی‌بستن", "سروش‌باژ", "هوشبام", "پنج‌نیایش", "پنج‌گاه", "دوسی‌روزه", "چهارآفرینگان", "احمد تفضلی" ]
[ "اوستا", "متون زرتشتی", "نسک‌های اوستا" ]
939
زحل
0
359
0
[ "كيوان (سياره)", "سیاره کیوان", "کیوان", "سیاره زحل", "زحل (سیاره)", "♄", "زحل (سياره)", "سياره زحل", "سیارهٔ زحل", "سياره كيوان", "سیارهٔ کیوان", "سيارهٔ زحل", "سيارهٔ كيوان", "كيوان", "کیوان (سیاره)" ]
false
193
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "bgcolour", "Item2": "#E8D8A8" }, { "Item1": "نام", "Item2": "زحل" }, { "Item1": "نماد", "Item2": "نماد زحل" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "کلیک کنید تا توضیحات کامل را ببنید." }, { "Item1": "زیرنویس", "Item2": "تصویر به دست آمده از عکس‌های ارسالی [[وویجر ۲]] از زحل" }, { "Item1": "مبدأ", "Item2": "[[مبدا (ستاره‌شناسی)]]" }, { "Item1": "حضیض", "Item2": "۱،۳۴۹،۸۲۳،۶۱۵ کیلومتر ۹٫۰۲۳ [[AU]]" }, { "Item1": "اوج", "Item2": "۱،۵۰۳،۵۰۹،۲۲۹ کیلومتر ۱۰٫۰۵ [[AU]]" }, { "Item1": "نیم‌قطر بزرگ", "Item2": "۱،۴۲۶،۶۶۶،۴۲۲ کیلومتر ۹٫۵۳۶۶۷۵۹۴ [[AU]]" }, { "Item1": "خروج از مرکز", "Item2": "۰٫۰۵۳۸۶۱۷۹" }, { "Item1": "آنومالی متوسط", "Item2": "۳۲۰٫۳۴۶۷۵۰°" }, { "Item1": "انحراف", "Item2": "۲٫۴۸۵۲۴۰°" }, { "Item1": "شناسه حضیض", "Item2": "۳۳۶٫۰۱۳۸۶۲°" }, { "Item1": "طول گره صعودی", "Item2": "۱۱۳٫۶۴۲۸۱۱°" }, { "Item1": "تناوب", "Item2": "۱۰،۷۵۵٫۷ روز زمین۲۹٫۴۴۷۴۹۸ سال زمین" }, { "Item1": "قمرها", "Item2": "[[۶۲ قمر]] تایید شده" }, { "Item1": "شعاع استوایی", "Item2": "۴ ± ۶۰۲۶۸ کیلومتر ۹٫۴۵۵ برابر زمین" }, { "Item1": "شعاع قطبی", "Item2": "۱۰ ± ۵۴۳۶۴ کیلومتر ۸٫۵۵۲ برابر زمین" }, { "Item1": "متوسط شعاع", "Item2": "۶ ± ۵۸۲۳۲ کیلومتر ۹٫۱۴ برابر زمین" }, { "Item1": "پختگی", "Item2": "۰٫۰۰۰۱۸ ± ۰٫۰۹۷۹۶" }, { "Item1": "مساحت سطح", "Item2": "۴۲،۶۱۲،۱۳۳،۲۸۵ km<sup>2</sup>۸۳٫۵۴۳ برابر زمین" }, { "Item1": "حجم", "Item2": "۸۲۷،۱۲۹،۹۱۵،۱۵۰،۸۹۷ km<sup>۳</sup>۷۶۳٫۵۹۴ برابر زمین" }, { "Item1": "جرم", "Item2": "۱۰<sup>۲۶</sup> × ۵٫۶۸۳۱۹ کیلوگرم۹۵٫۱۶۱ برابر زمین" }, { "Item1": "چگالی", "Item2": "۰٫۶۸۷ g/cm<sup>3</sup>(کمتر از آب)" }, { "Item1": "گرانش سطحی", "Item2": "۱۰٫۴۴ [[m/s<sup>2</sup>]]۱٫۰۶۵ برابر [[g]]" }, { "Item1": "سرعت فرار", "Item2": "۱۲۹،۹۲۴ km/h" }, { "Item1": "sidereal_day", "Item2": "۱۰٫۵۷ ساعت(۱۰ ساعت و ۳۴ دقیقه)" }, { "Item1": "سرعت چرخش استوایی", "Item2": "۹٫۸۷ km/s(۳۵،۵۰۰ km/h)" }, { "Item1": "axial_tilt", "Item2": "۲۶٫۷۳°" }, { "Item1": "بعد قطب شمال", "Item2": "۲<sup>س</sup> ۴۲<sup>د</sup> ۲۱<sup>ث</sup>۴۰٫۵۸۹°" }, { "Item1": "میل", "Item2": "۸۳٫۵۳۸°" }, { "Item1": "temperatures", "Item2": "yes" }, { "Item1": "temp_name1", "Item2": "در فشار ۱ جو" }, { "Item1": "mean_temp_1", "Item2": "۱۳۴ [[K]]" }, { "Item1": "temp_name2", "Item2": "0.1 bar" }, { "Item1": "mean_temp_2", "Item2": "۸۴ K" }, { "Item1": "قدر", "Item2": "+۱٫۴۷ تا −۰٫۲۴" }, { "Item1": "قطر زاویه‌ای", "Item2": "۱۴٫۵ «–۲۰٫۱»(بدون درنظرگرفتن حلقه‌ها)" }, { "Item1": "فشار سطح", "Item2": "متن آزمایشی" }, { "Item1": "scale_height", "Item2": "۵۹٫۵ کیلومتر" } ], "Title": "سیاره" }
زحل یا کیوان ، پس از مشتری، دومین سیاره بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره نزدیک به خورشید است. زحل یک گلوله گازی غول‌پیکر است که با وجود حجم زیادش تنها ۹۵ برابر زمین جرم دارد. چگالی این سیاره حدود یک‌هشتم زمین و کمتر از آب است. یک روز کامل در کیوان برابر ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه در زمین و یک سال آن برابر ۲۹٫۵ برابر سال زمین است. از آنجایی که مدار استوایی زحل تقریبا همانند زمین در ۲۷ درجه‌است، تغییرات زاویه سیاره نسبت به خورشید شبیه به زمین است و در این سیاره نیز همان چهار فصل مشاهده می‌شود. جرم سیاره زحل همانند مشتری از گاز است که بیشتر آن را هیدروژن تشکیل می‌دهد. میزان اندکی هلیوم و متان در رده‌های بعدی گازهای تشکیل‌دهنده سیاره قرار دارند. در آسمان شب زمین، زحل به دلیل اندازه بزرگ، نسبتا درخشان دیده می‌شود. زیبایی آسمان زحل به خاطر نوارهای روشن حلقه‌های اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش است. به علت سرعت حرکت کیوان به دور خود در قطب‌های آن نوعی حالت پخی مشاهده می‌شود که سیاره را از شکل کره کامل دور می‌کند. زحل از جنبه‌های زیادی شبیه مشتری است، جز اینکه در اطراف آن چندین حلقه شگفت‌انگیز وجود دارد. چرخش و مدار زحل با فاصله ۹٫۵۳۹AU از خورشید و تناوب مداری ۲۹٫۵ سال، در مداری که با مدار زمین زاویه ۲٫۴۸ درجه می‌سازد، می‌گردد. از روی زمین قطر زاویه‌ای زحل در نقطه مقابله حدود ۲۰ ثانیه قوسی است. مانند مشتری، زحل دارای جو پر از ابری است که به صورت جزئی می‌چرخد. از مشاهدات انتقالات دوپلری در عرض سیاره و با زمان‌بندی دقیق علامتهای جوی، دوره تناوب چرخش نجومی آن، در نزدیک استوایش ۱۰ ساعت و ۱۴ دقیقه و در عرضهای جفرافیایی بالا ۱۰ ساعت و ۳۸ دقیقه محاسبه شده‌است. در اینجا هم مجددا چرخش جزئی مشابه مشتری داریم. استوای زحل به اندازه ۲۶ درجه و ۴۵ دقیقه با صفحه مداری آن زاویه می‌سازد، به‌طوری‌که قطبهای سیاره در فاصله‌های زمانی حدود ۱۵ سال یک بار سمت زمین متمایل می‌شوند. چرخش باعث پخی زیاد (۹۶٪) زحل می‌گردد، به‌طوری‌که شعاعهای قطبی و استوایی به نسبت ۱۰/۹ هستند. فاصله کیوان تا خورشید بیش از ۱٫۴ میلیارد کیلومتر است. یک دور چرخش کامل کیوان به دور خورشید ۱۰۷۵۹ روز یا ۲۹٫۵ سال طول می‌کشد. ویژگی‌های فیزیکی کیوان کمی از مشتری کوچک‌تر است و جرم آن کمتر از جرم مشتری و در حدود ۹۵ برابر جرم زمین است. کیوان یک غول گازی است زیرا سطح آن به صورت کلی از گاز تشکیل شده‌است با اینکه ممکن است دارای یک هسته جامد باشد. زحل کمترین چگالی میانگین را نسبت به سایر سیارات سامانه خورشیدی دارد. اگر بتوانیم زحل را در دریایی عظیم بیندازیم این سیاره بر روی آب شناور می‌ماند. اندازه شعاع این سیاره در منطقه‌های استوایی با مقدار آن در قطب‌ها نزدیک به ۱۰٪ متفاوت است؛ ۶۰٫۲۶۸ کیلومتر در برابر ۵۴٫۳۶۴ کیلومتر. درون زحل احتمالا ترکیب مشتری را دارد. برآوردهای نظری مقادیر حدود ۷۴٪ هیدروژن، ۲۴٪ هلیوم، ۲٪ عناصر سنگین‌تر را پیشنهاد می‌کند. این ترکیب تقریبا مشابه ترکیبات خورشید است. احتمالا زحل دارای یک هسته سنگین کوچک به قطر ۲۰ هزار کیلومتر و جرمی معادل ۲۰M باشد. جو ساختار جو زحل با کمربندهایی که به موازات استوا امتداد دارند، همانند مشتری است؛ هرچند آشفتگی‌های این کمربندها بسیار کمتر از مشتری است (تاکنون از روی زمین فقط ۱۰ لکه مشاهده شده‌اند). ترکیب جو کیوان نیز شباهت زیادی با جو مشتری دارد. تاکنون متان (CH 4 )، آمونیاک (NH 3 )، اتان (C 2 H 6 )، فسفین (PH 3 )، استیلن (C 2 H 2 )، متیل استیل (C 3 H 4 )، پروپان (C 3 H 8 ) و هیدروژن مولکولی (H 2 ) آشکار شده‌است. لایه خارجی زحل دارای ۹۶٫۳٪ هیدروژن و ۳٫۲۵٪ هلیم می‌باشد. درصد المانهای دیگر به صورت کامل مشخص نیست ولیکن تصور می‌شود درصد بسیار کمی از آنان وجود داشته باشد. ابرهای زحل خیلی کمرنگ‌تر از ابرهای مشتری به نظر می‌رسند. ابرهای مشتری اغلب به رنگ زرد کم‌رنگ و نارنجی هستند، به این دلیل که دما در زحل کمتر از مشتری است، ابرهای زحل در لایه پایین‌تری از جو آن قرار می‌گیرند. شش ضلعی قطب شمال تصاویر فروسرخ جدید فضاپیمای کاسینی از زحل یکی از عجیب‌ترین عوارض سطح این سیاره را نمایان کرد. ساختار ابر مانند یک شش ضلعی که به دور نقطه قطب شمال زحل در گردش است می‌باشد. این ساختار بیست سال پیش درگذر فضاپیمای وویجر از کنار زحل در درجه ۷۸ شمال کشف شده‌است. هر ضلع این شش ضلعی حدود ۱۳۰۰۰ کیلومتر است که از شعاع زمین بزرگتر است. از این رو این شش ضلعی به قدری بزرگ است که شش زمین در آن قابل جاسازی است. ساختار شش ضلعی هر ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه و ۲۴ ثانیه یکبار می‌چرخد که تصور می‌شود این زمان زمان چرخش درون زحل باشد. علت تشکیل این ساختار برای محققین معلوم نیست ولیکن بیشتر آنان تصور می‌کنند این ساختار از برهمکنش موج و ماده ایجاد شده‌است. محققین موفق شدند در آزمایشگاه نیز ساختارهای هندسی به وسیله موج ایجاد کنند. شش ضلعی قطب شمال زحل قطب جنوب در قطب جنوب زحل نیز یک ساختار چرخشی بزرگ وجود دارد. در سال ۲۰۰۶ ناسا اعلام کرد که فضاپیمای کاسینی یک طوفان بزرگ در قطب جنوب زحل دیده‌است که دارای ساختاری شبیه یک چشم است. اندازه این ساختار تقریبا دارای اندازه زمین است. قطب جنوب زحل قمرهای طبیعی زحل دارای ۱۵۰ قمر است که ۵۳ عدد از آن‌ها دارای نامهای رسمی هستند و تیتان با قطر ۵۱۵۰ کیلومتر بزرگترین آنهاست. چهار قمر رئا، دیونه، تتیس و یاپتوس نیز قطرهایی بین ۱۰۵۰ کیلومتر و ۱۵۳۰ کیلومتر را دارا می‌باشند. قمر رئا دارای یک سیستم حلقه مجزا و اتمسفر خاص است. بیشتر قمرهای دیگر بسیار کوچک هستند و ۳۴ عدد از آن‌ها دارای قطر کمتر از ۱۰ کیلومتر می‌باشند. ۱۴ قمر دیگر دارای قطر بین ۱۰ تا ۵۰ کیلومتر هستند. بیشتر نامهای قمرهای زحل از نامهای تیتانها در اسطوره‌های یونان باستان اقتباس شده‌است. تیتان تنها قمر در تمامی منظومه شمسی است که دارای اتمسفر کافی برای وجود واکنشهای شیمیایی می‌باشد. همچنین تیتان تنها قمر دارای دریاچه هیدروکربن است. در روز ۶ ژوئن سال ۲۰۱۳ دانشمندان موفق به کشف هیدروکربنهایی در قسمت بالای اتمسفر تیتان شدند که پیش زمینه حیات هستند. در ماه آوریل سال ۲۰۱۴ محققان ناسا اعلام کردند که یک قمر جدید در حال شکل‌گیری در حلقه آ زحل است. یکی از پدیده‌های خاص در قمرهای زحل، میان دو قمر جانوس و اپیمتئوس اتفاق می‌افتد این دو قمر در مداری تقریبا یکسان دور سیاره زحل چرخش می‌کنند و هر چهار سال یکبار به یکدیگر بسیار نزدیک می‌شوند. در زمان نزدیک شدن، نیروی جاذبه متقابل آن‌ها باعث می‌شود که مدار چرخش آن‌ها با یکدیگر جابه‌جا شود. میماس جزء کوچکترین اقمار زحل است که در سال ۱۷۸۹ میلادی توسط ویلیام هرشل کشف شد. این قمر کوچک و آبله گون که به ستاره مرگ معروف است، یکی از بزرگ‌ترین دهانه‌های برخوردی را با پهنایی حدود ۱۳۰ کیلومتر بر روی خود دارد، دلایل شکل‌گیری چنین عوارض سطحی به این دلیل است که جرم میماس آنقدر قوی است که با ایجاد کردن گرانش سطحی، ظاهر آن را کروی نگه می‌دارد و آنقدر ضعیف است که اجازه شکل گرفتن چنین دهانه‌های بزرگی را می‌دهد. حلقه‌های سیاره‌ای تصویر حلقه‌های زحل حلقه‌ها یا کمربندهای زحل در فاصله ۱۱۲۰۰ کیلومتری آن جای گرفته‌اند. حلقه‌های زحل از تکه‌های یخ و همچنین تکه‌های سنگ و غبار تشکیل شده‌اند برخی به اندازه یک غبار ریز و برخی به اندازه یک خانه. حلقه‌های زحل پهن هستند ولی بسیار تخت و نازک. پهنای آن‌ها ۲۸۰ هزار کیلومتر است اما کلفتی آن‌ها تنها یک کیلومتر است؛ بنابراین هنگامیکه از پهلو به زحل بنگریم حلقه‌ها تیغه باریکی می‌شوند و دیده نمی‌شوند. پهنای برخی از حلقه‌های به اندازه فاصله زمین تا ماه می‌باشد. مشتری و نپتون و اورانوس هم حلقه دارند اما حلقه زحل از همه بهتر دیده می‌شود. به باور دانشمندان دلیل درخشانتر بودن حلقه‌های زحل تازه‌تر بودن و جوان‌تر بودن آن هاست. آن‌ها می‌انگارند که این حلقه‌ها در پی نزدیک شدن یک ماهک (قمر) به زحل و فروپاشی آن ماهک در اثر گرانش زحل پدید آمده‌اند. حلقه‌های زحل به ترتیبی که کشف شده‌اند با حروف الفبا نامگذاری شده‌اند. ای، بی، سی، دی، ای، اف و جی در میان حلقه‌ها سه شکاف وجود دارد به نام‌های آنکه، کیلر و مکسول و یک بازه بزرگ به نام شکاف کاسینی. تصویر ماورا بنفش از حلقه‌های ب و آ در تقسیمبندی کاسینی. شکاف آنکه به رنگ قرمز نشانداده شده‌است. نخستین کسی که به حلقه رازآمیز پیرامون کیوان علاقه‌مند شد و آن را کشف کرد گالیله بود. او در سال ۱۶۱۰ به این موضوع پی برد و در آغاز بر این باور بود که این حلقه از جنس جامد می‌باشد. اما امروزه ثابت شده‌است که این حلقه از قطعات سنگ و آب یخ زده تشکیل شده‌است که برخی از آن‌ها در اندازه‌های یک خودروی معمولی می‌باشند. مجموع گرانش (جاذبه) زحل و گرانش ماهک‌های آن حالتی را پدیدمی‌آورند که این قطعات همواره به صورت حلقه‌های نازک به دور این سیاره به نظر ثابت ایستاده‌اند. شکاف کاسینی زحل در سال ۱۶۷۵ میلادی (۱۰۵۴ خورشیدی) جووانی دومنیکو کاسینی، اخترشناس ایتالیایی، کشف کرد که حلقه زحل از دو حلقه تشکیل یافته‌است و میان آن دو جدایی وجود دارد. این جدایی شکاف کاسینی نامیده می‌شود و در اثر کشش گرانشی قمر غول پیکر تیتان بوجود آمده‌است. بررسی‌های واپسین نشان داده‌اند که در اطراف زحل، بر روی هم چهار حلقه وجود دارد. درونی‌ترین آن‌ها بسیار کم نور و تقریبا با بالای ابرها در تماس است. قطر حلقه نورانی بیرونی به ۱۴۰۰۰۰ کیلومتر می‌رسد. شکاف کاسینی ۴۷۰۰ کیلومتر پهنا دارد. مطالعات بر روی زحل در متون باستانی زحل از زمان‌های بسیار قدیم شناخته شده‌است. در زمان‌های قدیم این سیاره دورترین سیاره شناخته شده نسبت به زمین بود و در تمامی اسطوره‌های گذشتگاه تاثیر مهمی داشت. ستاره شناسان بابل قدیم حرکت سیاره زحل را شناسایی و ضبط می‌کردند. در روم باستان ایزد ساترنوس مرتبط با سیاره زحل و ایزد کشاورزی بود. رومیها اعتقاد داشتند که ساترنوس معادل خدای یونانی کرونوس است. در ستاره‌شناسی هندوها ۹ جرم سماوی وجود دارند که زحل یکی از آنان است شانی نام دارد و اعمال خوب و بد مردم را مورد قضاوت قرار می‌دهد. در زبان عبری و در دین یهودیت زحل به نام شبتای (د) شناخته می‌شود. فرشته مرتبط با آن کاسیل(Cassiel) نام دارد. روح آن و بعد مثبت آن آگیل (Agiel) و روح منفی آن زازل (Zazel) نام دارد. در متون قدیمی همواره زحل به عنوان سیاره عبریان شناخته می‌شد. همچنین روز مرتبط با زحل (شنبه یا Saturn day) روزی است که خداوند بر قوم یهود به عنوان روز مقدس (سبت) اعلام کرد. در عهد عتیق و عهد جدید نام زحل چندبار تکرار شده‌است. اولین بار در کتاب عاموس فصل ۵ خدای عبریان خطاب به آنان می‌گوید: در کتاب اعمال از کتب عهد جدید استفان از پیروان عیسی نیز سخنان عاموس را بار دیگر تکرار می‌کند. این سخنان باعث خشم دادگاه شرعی یهود (سنهدرین) و نهایتا سنگسار شدن استفان می‌شود. در اروپا (قرن ۱۷ تا ۱۹) مشاهده حلقه‌های زحل به یک تلسکوپ حداقل ۱۵ میلی‌متری احتیاج دارد. اولین بار این حلقه‌ها توسط گالیله در سال ۱۶۱۰ مشاهده شدند؛ ولیکن گالیله تصور می‌کرد که این حلقه‌ها دو قمر زحل هستند. این باور تا زمانی که کریستیان هویگنس موفق شد با تلسکوپ قویتری آن را مشاهده کند ادامه داشت. هویگنس قمر تیتان را کشف کرد. بعدا جیوانی کاسینی موفق شد این حلقه را مشاهده کند و چهار قمر زحل به نامهای رئا، دیونه، تتیس و یاپتوس را کشف کرد. در سال ۱۶۷۵ کاسینی شکاف کاسینی را برای اولین بار مشاهده نمود. تا سال ۱۷۸۹ مشاهدات مهم دیگری انجام نشد. در این زمان ویلیام هرشل دو قمر میماس و انسلادوس را کشف کرد. قمر هایپریون که دارای شکل نامنظمی است و دارای رزونانس با تیتان می‌باشد در سال ۱۸۴۸ به دست یک تیم بریتانیایی کشف گردید. در سال ۱۸۹۹ ویلیام هنری پیکرینگ قمر فیبی را کشف کرد که دارای شکل بسیار نامنظمی است و چرخش آن به دور زحل هم‌زمان با گردش آن نیست. فیبی اولین قمری بود که دارای این ویژگی بود و چرخش آن به دور زحل حدود یکسال طول می‌کشد. در قرن ۲۰ مطالعات بر روی تیتان نشان داد که این قمر دارای اتمسفر ضخیمی می‌باشد که ویژگی منحصر به فردی در تمامی منظومه شمسی می‌باشد. رابرت هوک متوجه سایه کره و حلقه‌های زحل بر یکدیگر شد. این نقاشی از سال ۱۶۶۶ میلادی است. مشاهدات مدرن فضاپیمای پایونیر ۱۱ برای نخستین بار در سال ۱۹۷۹ از این سیاره دیدن کرد و پس از آن در سالهای بعد وویجر ۱ و سپس وویجر ۲. از جمله مواردی که فضاپیمای وویجر ۲ در ماموریت خود توانست به آن دست پیدا کند اثبات وجود باد، میدان‌های مغناطیسی، شفق صبحگاهی و همچنین تندر و آذرخش در این سیاره زیبا می‌باشد. سرعت بادهایی که در قسمت استوایی این سیاره می‌وزد به ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت نیز می‌رسد. پایونیر ۱۱ موفق شد تصاویری از زحل و چندین قمر آن تهیه کند ولیکن کیفیت این تصاویر بسیار پایین بود. این فضاپیما همچنین حلقه‌های زحل را مورد بررسی قرار داد. در نوامبر ۱۹۸۰ وویجر ۱ به زحل رسید. اولین تصاویر با کیفیت بالا از زحل توسط این فضاپیما تهیه شد. ساختار بعضی قمرها برای اولین بار دیده شد. وویجر ۱ از نزدیکی قمر تیتان گذر کرد و تصاویری از اتمسفر آن تهیه نمود. این تصاویر نشان داد که اتمسفر تیتان بسیار ضخیم است و نور مریی از آن گذر نمی‌کند. در سال ۱۹۸۱ وویجر ۲ به مطالعه زحل ادامه داد. تصاویر نزدیکتری از زحل و حلقه‌های آن تهیه شد؛ ولیکن مشکلات فنی باعث شد که این فضاپیما نتواند به قدر کافی تصویر از زحل تهیه کند. میدان مغناطیسی میدان مغناطیسی دارای یک گشتاور کلی برابر ۳۵/۱ گشتاور مشتری است. اما این مقدار به حد کافی قوی است که یک میدان مغناطیسی سپهر مشتری گون با کمربندهای تابشی مشابه زمین ایجاد کند. گشتاور دوقطبی مغناطیسی با میل یک درجه نسبت به محور چرخش زحل قرار می‌گیرد که این مقدار با انحراف مشخص محورهای مغناطیسی مشتری و زمین تفاوت آشکار دارد. مغناط کره زحل ذرات بسیار کمتری از ذرات مغناط‌کره مشتری را در خود جای می‌دهد. تصویر فرابنفش گرفته شده از کیوان که هاله اطراف دو قطب را نشان می‌دهد. دو دلیل عمده این تفاوت شامل کمبود یک منبع محلی ذرات بار دار که در مورد مشتری توسط فورانهای آیو تولید می‌شوند و حلقه‌های قابل رویت زحل که بطور موثری ذرات باردار را جذب کرده و مغناطیس‌سپهر داخلی را از ذرات باردار خالی می‌کنند، است. در خارج لبه حلقه‌ها چگالی ذرات باردار به سرعت افزایش می‌یابد و در حدود ۵Rs تا ۱۰Rs به یک قله می‌رسد. در اینجا، ذرات باردار بطور محکم به میدان مغناطیسی در حال دوران سریع جفت می‌شوند. این برهمکنش، لایه‌ای از پلاسما به ضخامت تقریبا ۲Rs ایجاد می‌کند که تا حدود ۱۵Rs ادامه می‌یابد. در ورای این مقدار، مغناط‌کره شکل خود را از دست می‌دهد. اندازه آن با دمای خورشید تغییر می‌یابد. هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های مشهور: الف: فهرست قمرهای زحل فضانوردی کاسینی-هویگنس وویجر ۱ وویجر ۲
[ "وویجر ۲", "مبدأ (ستاره‌شناسی)", "واحد نجومی", "ماه‌های زحل", "شتاب", "گرانش زمین", "کلوین", "مشتری (سیاره)", "منظومه شمسی", "خورشید", "غول گازی", "زمین", "جِرم (فیزیک)", "چگالی", "هیدروژن", "هلیوم", "متان", "قمر", "تناوب مداری", "سال", "مدار (سیاره)", "زاویه", "درجه (زاویه)", "قطر زاویه‌ای", "نقطه مقابله", "ثانیه قوسی", "انتقالات دوپلری", "استوا", "عرض جغرافیایی", "صفحه مداری", "پخی", "شعاع", "مدار قطبی", "مشتری", "سامانه خورشیدی", "آمونیاک", "فسفین", "استیلن", "متیل استیل", "پروپان", "تیتان", "رئا (قمر)", "دیونه", "تتیس (قمر)", "یاپتوس", "جانوس (قمر)", "اپیمتئوس (قمر)", "شکاف کاسینی", "گرانش", "جووانی دومنیکو کاسینی", "کرونوس", "سبت", "عاموس", "مولوخ", "کریستیان هویگنس", "پایونیر ۱۱", "وویجر ۱", "میدان مغناطیسی", "شفق", "تندر", "آذرخش", "مغناط کره", "ناهید (سیاره)", "مریخ", "تیر (سیاره)", "اورانوس", "نپتون", "شباهنگ (ستاره)", "ولف ۳۵۹", "دبران", "نگهبان شمال", "رأس پیکر پسین", "ابط‌الجوزا", "قلب عقرب", "پای شکارچی", "وی‌وای سگ بزرگ", "وی‌وی قیفاووس", "مو قیفاووس", "فهرست قمرهای زحل", "فضانوردی", "کاسینی-هویگنس" ]
[ "زحل", "غول‌های گازی", "مقاله‌های دانشنامه رشد", "منظومه شمسی" ]
940
مریخ
0
435
0
[ "بهرام (كره)", "بهرام (سياره)", "سیاره بهرام", "سیاره مریخ", "کره مریخ", "بهرام (سیاره)", "مريخ", "کره بهرام", "سياره بهرام", "سیارهٔ بهرام", "سياره مريخ", "سیارهٔ مریخ", "سيارهٔ بهرام", "سيارهٔ مريخ", "كره بهرام", "كره مريخ", "سیاره سرخ" ]
false
256
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "مریخ یا مارس" }, { "Item1": "symbol", "Item2": "Astronomical symbol of Mars" }, { "Item1": "bgcolour", "Item2": "#a0ffa0" }, { "Item1": "image", "Item2": "The planet Mars" }, { "Item1": "caption", "Item2": "عکسی گرفته شده از مریخ توسط [[تلسکوپ هابل]] در سال ۲۰۰۳." }, { "Item1": "epoch", "Item2": "[[مبدا (ستاره‌شناسی)]]" }, { "Item1": "period", "Item2": "[[sols]]" }, { "Item1": "synodic_period", "Item2": "779.96 days2.135 Julian years" }, { "Item1": "inclination", "Item2": "۱٫۸۵۰° to [[دایرهالبروج]]۵٫۶۵° to [[خورشید]]'s [[استوا]]۱٫۶۷° to [[invariable plane]]" }, { "Item1": "asc_node", "Item2": "۴۹٫۵۶۲°" }, { "Item1": "arg_peri", "Item2": "۲۸۶٫۵۳۷°" }, { "Item1": "satellites", "Item2": "[[۲]]" }, { "Item1": "allsatellites", "Item2": "yes" }, { "Item1": "physical_characteristics", "Item2": "yes" }, { "Item1": "equatorial_radius", "Item2": "۰٫۵۳۳ زمین" }, { "Item1": "polar_radius", "Item2": "۰٫۵۳۱ زمین" }, { "Item1": "surface_area", "Item2": "۰٫۲۸۴ زمین" }, { "Item1": "volume", "Item2": "۰٫۱۵۱ زمین" }, { "Item1": "mass", "Item2": "۰٫۱۰۷ زمین" }, { "Item1": "surface_grav", "Item2": "۰٫۳۷۶ ''[[نیروی گرانش]]''" }, { "Item1": "escape_velocity", "Item2": "5.027 km/s" }, { "Item1": "axial_tilt", "Item2": "۲۵٫۱۹° به سیاره اقماری" }, { "Item1": "albedo", "Item2": "۰٫۱۷۰ ([[geometric]])۰٫۲۵ ([[Bond]])" }, { "Item1": "angular_size", "Item2": "۳٫۵–۲۵٫۱′′" }, { "Item1": "temperatures", "Item2": "yes" }, { "Item1": "temp_name1", "Item2": "[[کلوین]]" }, { "Item1": "min_temp_1", "Item2": "۱۳۰ K" }, { "Item1": "mean_temp_1", "Item2": "۲۱۰ K" }, { "Item1": "max_temp_1", "Item2": "۳۰۸ K" }, { "Item1": "temp_name2", "Item2": "سانتی‌گراد" }, { "Item1": "min_temp_2", "Item2": "−۱۴۳ °C" }, { "Item1": "mean_temp_2", "Item2": "−۶۳ °C" }, { "Item1": "max_temp_2", "Item2": "۳۵ °C" }, { "Item1": "adjectives", "Item2": "[[مریخی]]" }, { "Item1": "atmosphere", "Item2": "yes" }, { "Item1": "surface_pressure", "Item2": "۰٫۶۳۶ (۰٫۴–۰٫۸۷) [[پاسکال]]" } ], "Title": "planet" }
سیاره بهرام یا مریخ بهرام یا مریخ چهارمین سیاره در سامانه خورشیدی است که در مداری طولانی‌تر و با سرعتی کمتر از زمین به دور خورشید می‌چرخد. هر یک بار گردش این سیاره به دور خورشید معادل ۶۸۷ شبانه‌روز زمین به درازا می‌کشد و طول شب و روز نیز از کره زمین کمی طولانی‌تر است. نام فارسی این سیاره بهرام و نام عربی-یونانی آن مریخ است. در کتاب‌های قدیمی فارسی آن را فلک شحنه پنجم و سایس رواق پنجم نیز نامیده‌اند. قطر بهرام نزدیک به یک‌دوم قطر زمین و برابر ۶،۷۹۰ کیلومتر است. (قطر زمین: ۱۲،۷۵۶ کیلومتر). نوری که از خورشید به مریخ می‌رسد نصف نوری است که زمین دریافت می‌کند، اما روز مریخی چهل دقیقه طولانی‌تر از روز زمینی است؛ بنابراین شرایط از نظر نور تقریبا مثل زمستان زمین است و به این خاطر امکان رشد گیاهان در شرایط گلخانه‌ای در مریخ وجود دارد. روزهای بهرام ۲۴ ساعت و ۳۷ دقیقه درازا دارند. از آن‌جا که محور سیاره بهرام همانند زمین ۲۴ درجه کج است، در این سیاره نیز فصل‌های سال وجود دارند. اما هر سال بهرامی کمابیش دو برابر سال زمینی یعنی ۶۷۸ روز به درازا می‌کشد. جو بهرام سرخ‌فام است و در آسمان شب از زمین نیز سرخی آن دیده می‌شود. کره بهرام دو ماه کوچک به نام‌های فوبوس و دیموس دارد که ریختی نابسامان دارند. این دو ماه شاید شهاب‌سنگ‌هایی هستند که در مدار بهرام به دام افتاده‌اند. اگر شخصی در کره بهرام باشد خواهد دید که فوبوس سه بار در یک روز طلوع و غروب می‌کند. دیموس نیم فوبوس بوده و چنانچه از بهرام به آن نگاه کنیم این ماه بیشتر همانند یک ستاره خواهد بود تا یک ماه. خورشیدگرفتگی در مریخ به دلیل کوچک بودن قمرهای آن کامل نیست. قمرهای مریخ به سطح آن نزدیک هستند و بزرگترین قمر آن فوبوس است که گردش آن به دور سیاره مادر نزدیک به ۷ ساعت و ۳۹ دقیقه و۲۷ ثانیه‌است. زمان گردش مداری دیموس نیز ۱روز و ۶ ساعت و ۲۱ دقیقه و ۱۶ ثانیه‌است. بهرام، سیاره سرخ‌فام سامانه خورشیدی، یک دوم زمین قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکی‌های روی زمین است. همانند زمین، یخ‌های قطبی، دره‌های گود، کوه، غبار، توفان و فصل دارد. در دشت‌های آن مانند ماه، گودال‌هایی برآمده از برخورد سنگ‌های آسمانی دیده می‌شود. با وجود اندازه کوچکش، بلندترین قله سامانه خورشیدی یعنی کوه المپوس و بزرگ‌ترین دره سامانه خورشیدی در این سیاره پیدا شده‌است. فرسوده بودن بیشتر دهانه‌های برخوردی سیاره بهرام نشان‌دهنده پرکاری زیاد پدیده‌های زمین‌شناختی در این سیاره‌است. غروب خورشید در بهرام یا مریخ ویژگی‌های فیزیکی هم‌سنجی سیاره‌های بهرام شعاعی در حدود یک دوم شعاع زمین دارد. همچنین بهرام از زمین کم چگال‌تر است، به گونه‌ای که حجمی برابر ۱۵٪ و جرمی برابر ۱۱٪ زمین دارد. مساحت سطح آن تنها اندکی کم‌تر از مجموع سطوح خشکی‌های زمین است. بهرام در برابر تیر (عطارد) بزرگتر و دارای جرم بیشتر و در نتیجه چگال‌تر است. همین زمینه سبب شده‌است نیروی گرانش بیشتری در سطح بهرام وجود داشته باشد. بهرام از دید اندازه، جرم و گرانش سطح، حالتی میان زمین و ماه (ماه زمین) دارد؛ ماه قطری برابر یک دوم قطر بهرام دارد، در حالی که قطر زمین حدود دو برابر قطر بهرام است، زمین دارای جرمی در حدود ده برابر جرم بهرام است، در حالی که جرم ماه ده برابر کم‌تر از بهرام است. نمای سرخ-نارنجی رنگ بهرام در اثر وجود آهن (III) اکسید، که بیشتر به هماتیت یا زنگ آهن مشهور است، به وجود آمده‌است. خاک در ژوئن ۲۰۰۸، داده‌های به دست آمده به دست کاوشگر فینیکس ثابت کرد که خاک بهرام دارای اندکی ویژگی بازی (قلیایی) و همچنین دربرگیرنده موادی مانند منیزیم، سدیم، پتاسیم و کلر، که وجود همه آن‌ها برای زیست و رویش موجودات زنده ضروری است، می‌باشد. پژوهشگران خاک به دست آمده از بخشی نزدیک قطب شمال بهرام را با کمی خاک باغچه زمینی هم سنجی کردند و به این نتیجه رسیدند که خاک بهرام برای رشد گیاهانی چون مارچوبه مناسب است. در اوت ۲۰۰۸، کاوشگر فینیکس با انجام آزمایش‌های ساده شیمیایی، مثل آمیختن آب زمین با خاک بهرام، با هدف آشکار ساختن پی‌اچ خاک بهرام، نشانه‌هایی از نمک پرکلرات پیدا کرد، که این موضوع تئوری دانشمندان بسیاری را که ادعا کرده بودند خاک بهرام به‌طور چشمگیری دارای ویژگی بازی است، تایید می‌کرد. pH خاک بهرام ۸٫۳ اندازه‌گیری شد. نتایج حاصل از نمونه‌گیری و آزمایش خاک سطح مریخ، که از جمله با کمک اشعه ایکس، توسط کاوشگر کنجکاوی انجام گرفت، نشان می‌دهد که سطح مریخ بافتی بازالتی دارد که نوعی سنگ آتش‌فشانی، مشابه شن‌های سواحل هاوایی است. جو تصویری از سطح بهرام یا مریخ جو زمین شامل ۷۸ درصد نیتروژن، ۲۱ درصد اکسیژن، ۰٫۹ درصد آرگون، ۰٫۰۳ درصد کربن دی اکسید و مقادیری بخار آب و ذرات معلق است. در حالی که در جو بهرام (مریخ) ۹۵ درصد دی‌اکسید کربن، ۳ درصد نیتروژن، ۱٫۶ درصد آرگون و فقط مقدار ناچیز اکسیژن و آب وجود دارد. جو سیاره سرخ بسیار رقیق است، به‌طوری‌که فشار جوی سطح آن معادل یک صدم فشار جو زمین در سطح دریاست. علاوه بر این جو بهرام (مریخ) محافظ خوبی در برابر تابش‌های مرگبار فضایی نیست. بیشتر مناطق بهرام بسیار سرد است. دمای هوا در قطب‌های آن می‌تواند تا ۱۳۰ درجه زیر صفر پایین برود. تیر (عطارد)، ناهید (زهره)، زمین و بهرام (مریخ) به دلیل رقیق بودن «هوای» بهرام، دمای هوا به سرعت تغییر می‌کند. مثلا فقط لحظاتی پس از طلوع خورشید دما در سطح بیش از ۲۰ افزایش می‌یابد. در هر لحظه دمایی که پای شما احساس می‌کند (هوای نزدیک سطح) با دمای هوای اطراف سر شما ممکن است تا ۲۰ درجه اختلاف داشته باشد. به این ترتیب اگر روی استوای بهرام باشید، دمای سطح ۲۰ درجه سلسیوس و دمای اطراف سر شما صفر درجه‌است. در بهرام بادهایی با سرعت زیاد (متجاوز از ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت) می‌وزد که سبب می‌شود غبارها در ارتفاع ۴۰ کیلومتری معلق بمانند علت ایجاد این بادها غالبا اختلاف دما توام با اختلاف فشار است افسانه مریخ. نام ستاره فلک پنجم از ستاره‌های خنس و آن را بهرام نیز گویند، منحوس و دال بر جنگ و خصومت و خون‌ریزی و ظلم است. (منتهی الارب). کوکبی است از جمله سبعه سیاره و در آسمان پنجم است. (برهان). ستاره‌ای است از خنس، گویند سبب تسمیه آن سرعت سیرش است و برخی گویند بسبب رنگ زرد و سرخ آن است که شبیه مرداسنج (مردار سنگ) باشد. (از اقرب الموارد). چهارم کوکب سیار در عالم شمسی که بهرام نیز گویند و به اعتقاد بطلمیوس کوکب سیاری که در آسمان پنجم واقع شده‌است. (ناظم الاطباء). از کواکب سبعه سیاره‌است و ماخوذ از مرخ و آن درختی است که از چوب آن آتش‌زنه سازند و سبب تسمیه آن تشبیه به آتش است از نظر سرخی، و گویند مریخ در لغت عبارت از تیر بدون پر است که در حرکت خود پیچ و تاب می‌خورد و ستاره مذکور نیز بسبب به چپ و راست رفتن در حرکت بدین نام خوانده شده مریخ در فلک پنجم است و فاصله آن از زمین سه هزار هزار و نهصد هزار و دوازده هزار و هشتصد و شصت و شش میل است. (از صبح الاعشی ج ۲). از کلدانی مرداخ، و شاید اصل مرداخ نیز فارسی باشد، یا فارسی و کلدانی از مرد (رجل) و آک به‌معنی اسب به فارسی یا به کلدانی. یکی از پیکرهایی که یونانیان باستان برای مریخ می‌پنداشتند اسب بود، و واژه مارس از همین مریخ آمده‌است یعنی مرداخ و مرداس نامی است که به پدر ضحاک می‌داده‌اند و این نام در میان عرب بسیار است. خروج از مرکز خروج از مرکز بهرام متغیر است و از ۰٫۰۰۹ درجه تا ۰٫۱۰۴ درجه تغییر می‌کند اکنون خروج از مرکز ۰٫۰۹۳ درجه‌است مدت زمان این تغییر صدها سال تا هزاران سال تغییر می‌کند مقابله بهرام و زمین توجه به مدت زمان سال مریخی (۶۸۹ روز) و سال زمینی (۳۶۵ روز) نشان می‌دهد که فاصله زمانی هر دو مقابله حدود دو سال و دو ماه است. اما با توجه به بیضی بودن مدار هر دو سیاره می‌توان انتظار داشت که فاصله بین زمین و مریخ در هر مقابله متفاوت باشد. کمترین فاصله، زمانی رخ می‌دهد که زمین در اوج و مریخ در حضیض مدار خود باشد. در این حالت زمین و مریخ تا ۵۶ میلیون کیلومتر به هم نزدیک خواهند شد. دورترین فاصله بین دو سیاره در مقابله می‌تواند تا ۲۴۰ میلیون کیلومتر افزایش یابد. کمترین فاصله بین زمین و بهرام در مقابله‌هایی رخ می‌دهد که در دوره‌های ۱۵ تا ۱۷ ساله تکرار می‌شوند. اما آنچه حائز اهمیت است توجه به این نکته می‌باشد که فاصله دو سیاره در مقابله‌های نزدیک الزاما یکی نیست و به همین دلیل است که نزدیک‌ترین مقابله‌ها (مانند آنچه در ۲۷ آگوست سال ۲۰۰۳ رخ داد) در فواصل زمانی بسیار طولانی رخ می‌دهند. جهت‌گیری مدار مریخ در فضا به هنگام مقابله نزدیک به گونه‌ای است که بهرام (مریخ) در جهت صورت فلکی دلو یا در نزدیکی صورت فلکی بزغاله قرار می‌گیرد. از طرفی کره زمین نیز در امرداد هر سال از این مکان می‌گذرد؛ بنابراین مقابله نزدیک دو سیاره همیشه در امرداد یا شهریور هر ۱۵ تا ۱۷ سال رخ می‌دهد. در این هنگام بهرام در جنوب استوای سماوی قرار دارد و بنابراین این نوع مقابله‌ها از عرض‌های جغرافیایی جنوبی زمین بهتر مشاهده می‌شوند. عکس این مطلب در مقابله‌های دور صادق است چرا که این نوع مقابله‌ها در صورت فلکی شیر و در ماه بهمن و اسفند رخ می‌دهند، در نتیجه از نیم‌کره شمالی زمین بهتر دیده می‌شوند. کاوشگران مریخ ناسا تاکنون چندین فضاپیما و کاوش‌گر کاربردی را در اطراف و روی سیاره مریخ به کار گرفته‌است: کاوشگرهای آپورچونیتی و کنجکاوی که به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ در مریخ فرود آمدند و مدارگردهای اودیسه مریخ، MRO و ماون که در مدار سیاره سرخ گردش می‌کنند. اودیسه مریخ در سال ۲۰۰۱، MRO در سال ۲۰۰۶ و ماون در سال۲۰۱۴ به مدار مریخ وارد شدند. فضاپیمای مارس اکسپرس اروپا و ماموریت مدارگرد مریخ هند نیز از بالا به پایش سیاره سرخ می‌پردازند و تعداد مدارگردهای عملکردی مریخ را به پنج رسانده‌اند. دوربین های‌رایز مدارگرد MRO شامل یک لنز تلسکوپی است که می‌تواند ویژگی‌های کوچک تا یک متر را در سطح مریخ تشخیص دهد. این دوربین همچنین تصاویر را در طول‌موج‌های نزدیک فروسرخ جمع‌آوری کرده که به پژوهشگران در یادگیری کانی‌شناسی مریخ کمک می‌کند. وجود آب کلیه مشاهدات قبلی توسط ماهواره‌ها و مریخ نوردها حاکی بوده‌است که سیاره سرخ زمانی پوشیده از لایه غلیظی از گازها بوده که امکان حضور آب مایع بر سطح را فراهم می‌کرده‌است. این برداشت (وجود آب سطحی) در مشخصه‌های سطح مریخ، مثل آثاری که شبیه بستر رودها، دلتاها و دریاچه‌هاست مشهود است. اما فشار هوای مریخ امروز کمتر از یک درصد زمین است، یعنی اگر آب مایع را روی سطح بریزید (بسته به جای آن) می‌جوشد و بخار می‌شود یا یخ می‌بندد. در ماه آوریل ۲۰۱۵، مریخ‌نورد ناسا که حدود سه سال در این سیاره مشغول پژوهش است، خاکی مرطوب شده با آب نمک را کشف کرد که نقطه انجماد را کاهش می‌دهد. سپس مریخ‌نورد در ماه سپتامبر صخره‌هایی زیر سطح مریخ یافت که چهار برابر آنچه که پیش از آن تصور می‌شد مرطوب بود. علاوه بر این، تصاویر ماهواره‌ای که از سنگ‌ریزه‌ها در سطح این سیاره تهیه شده بود، نشان می‌داد روزی در این سیاره جریان آب وجود داشته‌است. با مطالعه تصاویر تهیه شده توسط مریخ‌نورد از سنگ‌های بازالتی و تیره سطح مریخ، گمانه‌زنی‌هایی از پوشیده بودن این سیاره از آب در سال‌های دور به میان آمد. ناسا در نشستی خبری در ۶ مهر ۱۳۹۴ (۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵) وجود آب در مریخ را تایید و اعلام کرد که در ماه‌های گرم آب جاری در این سیاره وجود دارد. عکس‌هایی از مریخ به زمین رسیده بود که در آن‌ها به‌طور واضح دیده می‌شد که رگه‌های تیره روی یک سرازیری مریخ چگونه با فصل‌ها تغییر می‌کنند. این رگه‌ها با نام رگه‌های خطوط شیب برگردنده (recurrent slope linea) در ماه‌های گرم‌تر تا پایین شیب‌ها هم کشیده می‌شوند ولی طی فصل‌های سردتر ناپدید می‌شوند. دانشمندان ناسا اعلام کردند که رگه‌های تیره به‌طور حتم آب جاری هستند که در تابستان دیده شده و در زمستان مریخ محو می‌شوند. باید توجه داشت که آب کشف شده خالص نیست و نوعی نمک موجود در آن باعث می‌شود که این آب بتواند در دمای معمول ۵۰ درجه سلسیوس زیر صفر مریخ جاری باشد. این مسئله می‌تواند به معنای وجود نوعی حیات در مریخ باشد. در تاریخ 1 مرداد 1396 25 جولای 2018 دانشمندان ایتالیایی با بررسی اطلاعات ابزارهای راداری مدارگرد مریخ (مدارگرد اکسپرس) توانستند دریاچه‌ای از آب مایع در قطب جنوب سیاره سرخ پیدا کنند، این دریاچه ۱/۵ کیلومتر زیر سطح قله یخی در قطب جنوب مریخ پنهان شده است. به گفته گروه تحقیقاتی این دریاچه بزرگ ۲۰ کیلومتر عرض دارد. با کشف آب مایع روی این سیاره احتمال وجود حیات نیز افزایش می‌یابد. محققان ایتالیایی می‌گویند دریاچه مریخ بسیار شبیه به دریاچه‌های به دام افتاده زیر توده‌های یخی در قطب شمال و جنوب سیاره زمین است. از آنجایی که در دریاچه‌های زیریخی زمینی حیات وجود دارد، احتمال دارد که در دریاچه مریخی نیز علائمی از حیات کشف شود . جدول مشخصات بهرام (مریخ) مشخصات مداری (ژانویه ۲۰۰۰) نیم‌قطر بزرگ ۲۲۷، ۹۳۶، ۶۳۷ کیلومتر۱۴۱، ۶۳۲، ۹۷۶ مایل۱٫۵۲۳، ۶۶۲، ۳۱ واحد نجومی پیرامون مدار ۱، ۴۲۹، ۰۰۰، ۰۰۰ کیلومتر۸۸۷، ۹۰۰، ۰۰۰ مایل۹٫۵۵۳ واحد نجومی خروج از مرکز ۰٫۰۹۳، ۴۱۲، ۳۳ حضیض ۲۰۶، ۶۴۴، ۵۴۵ کیلومتر۱۲۸، ۴۰۲، ۹۶۷ مایل۱٫۳۸۱، ۳۳۳، ۴۶ واحد نجومی اوج ۲۴۹، ۲۲۸، ۷۳۰ کیلومتر۱۵۴، ۸۶۳، ۵۵۳ مایل۱٫۶۶۵، ۹۹۱، ۱۶ تناوب مداری ۶۸۶٫۹۶۰۰ روز۱٫۸۸۰۸ سال تناوب هلالی ۷۷۹٫۶۹ روز۲٫۱۳۵ سال سرعت مداری:~میانگین~بیشینه~کمینه ۲۴٫۰۷۷ کیلومتر در ثانیه (۵۳٫۸۵۹ مایل در ساعت)۲۶٫۴۹ کیلومتر در ثانیه (۵۹٫۲۷۷ مایل در ساعت)۲۱٫۹۷۲ کیلومتر در ثانیه (۴۹٫۱۵۰ مایل در ساعت) تمایل نسبت به:~صفحه مداری زمین~صفحه استوایی خورشید ۱٫۸۵۰، ۶۱ درجه۵٫۶۵ درجه طول دائرهالبروجی اعتدال بهاری ۴۹٫۵۷۸، ۵۴ درجه شناسه حضیض ۲۸۶٫۴۶۲، ۳۰ درجه تعداد ندیم‌های طبیعی ۲ مشخصات فیزیکی (ژانویه ۲۰۰۰) قطر استوایی ۶،۸۰۴٫۹ کیلومتر۴، ۲۲۸٫۴ مایل۰٫۵۳۳ برابر قطر زمین قطر قطبی ۰٫۵۳۳ برابر قطر زمین۴، ۱۹۷٫۲ مایل۰٫۵۳۱ برابر زمین پخی ۰٫۰۰۷، ۳۶ مساحت سطح ۱۴۴، ۷۹۸، ۴۶۵ کیلومتر مربع۵۵،۹۰۶،۷۷۱ مایل مربع۰٫۲۸۴ برابر زمین حجم ۱٫۶۳۱، ۸ کیلومتر مکعب۰٫۱۵۱ برابر زمین جرم ۶٫۴۱۸، ۵ کیلوگرم۰٫۱۰۷ برابر زمین چگالی متوسط ۳٫۹۳۴ گرم در سانتیمتر مکعب گرانش استوایی ۳٫۶۹ متر در مجذور ثانیه۰٫۳۷۶ برابر زمین سرعت فرار ۵٫۰۲۷ کیلومتر در ثانیه۱۱٫۲۴۵ مایل در ساعت تناوب گردش ۱٫۰۲۵، ۹۵۷ روز۲۴٫۶۲۲، ۹۶۲ ساعت تمایل محور ۲۵٫۱۹ درجه بعد سرسو در قطب شمال ۳۱۷٫۶۸۱، ۴۳ درجه۲۱:۱۰:۴۴ بازتاب ۰٫۱۵ دمای سطحی:~کمینه~متوسط~بیشینه ۱۴۰- درجه سانتی‌گراد (۱۳۳ کلوین)۶۳- درجه سانتی‌گراد (۲۱۰ کلوین)۲۰ درجه سانتی‌گراد (۲۳۹ کلوین) مشخصات جوی فشار جوی ۰٫۷ تا ۰٫۹ کیلو پاسکال دی اکسید کربن ۹۵٫۷۲ درصد نیتروژن ۲٫۷ درصد آرگون ۱٫۶ درصد اکسیژن ۰٫۱۳ درصد مونو اکسید کربن ۰٫۰۷ درصد بخار آب ۰٫۰۳ درصد اکسید نیتریک ۰٫۰۱ درصد نئون ۰٫۰۰۰۲۵ درصد (۲٫۵ ذره در هر میلیون) کریپتون ۰٫۰۰۰۰۳ درصد (۳۰۰ ذره در هر میلیارد) زنون ۰٫۰۰۰۰۰۸ درصد (۸۰ ذره در هر میلیارد) ازن ۰٫۰۰۰۰۰۳ درصد (۳۰ ذره در هر میلیارد) انجمن سیارات اسکان بشر در مریخ دره‌وار مارینر
[ "تلسکوپ فضایی هابل", "مبدأ (ستاره‌شناسی)", "سال ژولینی (اخترشناسی)", "timekeeping on Mars", "دایرةالبروج", "خورشید", "استوا", "invariable plane", "قمرهای مریخ", "نیروی گرانش", "geometric albedo", "Bond albedo", "کلوین", "مریخی", "پاسکال (یکا)", "کربن دی‌اکسید", "آرگون", "نیتروژن", "اکسیژن", "کربن مونوکسید", "بخش در یکای سنجش", "نیتریک اکسید", "هیدروژن", "نئون", "آب سنگین", "کریپتون", "فرمالدهید", "زنون", "هیدروژن پراکسید", "متان", "سیاره", "سامانه خورشیدی", "مدار زمین", "زمین", "جو (هواشناسی)", "قمر", "فوبوس (قمر)", "دیموس (قمر)", "شهاب‌سنگ", "خورشیدگرفتگی", "کوه المپوس", "دهانه برخوردی", "ناهید (سیاره)", "تیر (سیاره)", "مشتری (سیاره)", "زحل", "اورانوس", "نپتون", "شباهنگ (ستاره)", "ولف ۳۵۹", "دبران", "نگهبان شمال", "رأس پیکر پسین", "ابط‌الجوزا", "قلب عقرب", "پای شکارچی", "وی‌وای سگ بزرگ", "وی‌وی قیفاووس", "مو قیفاووس", "بهرام", "شعاع", "چگال", "حجم", "جِرم (فیزیک)", "مساحت", "قطر", "زنگ آهن", "کاوشگر فینیکس", "قلیایی", "منیزیم", "سدیم", "پتاسیم", "کلر", "مارچوبه", "پی‌اچ", "پرکلرات", "اشعه ایکس", "کاوشگر کنجکاوی", "بازالت", "هاوایی", "کربن دی اکسید", "سرد", "ناهید", "سال", "مقابله سیاره‌ای", "بیضی", "اوج و حضیض", "حضیض", "مدار (سیاره)", "فضا", "صورت فلکی", "دلو", "بزغاله (صورت فلکی)", "امرداد", "شهریور", "استوای سماوی", "عرض جغرافیایی", "شیر (صورت فلکی)", "بهمن", "اسفند", "نیم‌کره شمالی", "دانش فضایی (وب‌گاه)", "ناسا", "فضاپیما", "مریخ‌نورد آپورچونیتی", "مدارگرد شناسایی مریخ", "ماون", "مارس اکسپرس", "مأموریت مدارگرد مریخ", "هند", "پایش", "فروسرخ", "کانی‌شناسی", "دلتا (جغرافیا)", "مریخ‌نورد", "تصاویر ماهواره‌ای", "آب", "تابستان", "زمستان", "زیست فرازمینی", "25 جولای 2018", "نیم‌قطر بزرگ", "پخی", "انجمن سیارات", "اسکان بشر در مریخ", "دره‌وار مارینر", "لغت‌نامه دهخدا" ]
[ "مریخ", "سیاره‌شناسی", "سیاره‌ها", "سیاره‌های زمین‌سان", "منظومه شمسی" ]
941
فهرست روشن‌ترین ستارگان
0
74
0
[ "ستارگان درخشان", "فهرست ستارگان درخشان", "فهرست درخشان ترين ستاره ها", "فهرست روشن‌ترین ستاره‌ها", "فهرست روشن ترين ستارگان", "فهرست روشن ترین ستارگان", "فهرست روشن ترين ستاره ها", "فهرست روشن ترین ستاره ها" ]
false
15
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
این فهرستی است از روشن‌ترین ستارگان آسمان شب به ترتیب از پرنورترین به کم‌نورترین است. این فهرست تا قدر ظاهری ۲ ادامه دارد. قدر ظاهری همه ستارگان به درخشندگی و دوری آنها از ما وابسته است. برای نمونه ستاره سهیل در اصل بسیار روشن‌تر از ستاره شباهنگ است ولی بخاطر این‌که سهیل در سنجش با شباهنگ از ما خیلی دورتر است قدر ظاهری‌شان (یعنی نورانی بودنشان) کمابیش یکسان و برابر است. برای فهرستی از کلیه ستارگان شناخته‌شده در گذشته به فهرست نام‌های سنتی ستارگان بازگردید. قدر ظاهری نام در فارسی نامگذاری بایر نام انگلیسی ۲۶٫۵- خورشید Sun ۱٫۴۶- شباهنگ آلفا سگ بزرگ ( CMa) Sirius ۰٫۷۲- سهیل آلفا شاه‌تخته ( Car) Canopus ۰٫۰۴- نگهبان شمال آلفا گاوران ( Boo) Arcturus ۰٫۰۱- رجل قنطورس آلفا قنطورس ۱ (۱ Cen) Alpha Centauri ۰٫۰۳ کرکس نشسته آلفا شلیاق ( Lyr) Vega ۰٫۰۸ سروش آلفا ارابه‌ران ( Aur) Capella ۰٫۱۲ پای شکارچی بتا شکارچی ( Ori) Rigel ۰٫۳۸ شعرای شامی آلفا سگ کوچک ( Cmi) Procyon ۰٫۴۶ آخرالنهر آلفا نهر ( Eri) Achernar ۰٫۵ * ابط‌الجوزا آلفا شکارچی ( Ori) Betelgeuze ۰٫۶۱ حضار بتا قنطورس ( Cen) Agena یا Hadar ۰٫۷۷ کرکس پرنده آلفا عقاب ( Aql) Altair ۰٫۸۵ * دبران آلفا گاو ( Tau) Aldebaran ۰٫۹۶ قلب عقرب آلفا کژدم ( Sco) Antares ۰٫۹۸ سماک اعزل آلفا دوشیزه ( Vir) Spica ۱٫۱۴ سرپسین بتا دوپیکر ( Gem) Pollux ۱٫۱۶ فم‌الحوت آلفا ماهی جنوب ( PsA) Fomalhaut ۱٫۲۵ بکروکس بتا چلیپا ( Cru) Becrux ۱٫۲۵ دنب آلفا ماکیان ( Cyg) Deneb ۱٫۳۳ آکروکس آلفا چلیپا ( Cru) Acrux ۱٫۳۵ قلب‌الاسد آلفا شیر ( Leo) Regulus ۱٫۵ عذاری اپسیلون سگ بزرگ ( CMa) Adharaz ۱٫۶۳ گاکروکس گاما چلیپا ( Cru) Gacrux ۱٫۶۳ شوله لابدا کژدم ( Sco) Shaula ۱٫۶۴ ناجذ گاما شکارچی ( Ori) Bellatrix ۱٫۶۵ نطح بتا گاو ( Tau) Al Nath ۱٫۶۸ آب آرام بتا شاه‌تخته ( Car) Miaplacidus ۱٫۷ نظام اپسیلون شکارچی ( Ori) Alnilam ۱٫۷۴ نیر آلفا درنا ( Gru) Al Nair ۱٫۷۷ جون اپسیلون خرس بزرگ ( UMa) Alioth ۱٫۷۸ * سهیل المحلف گاما بادبان ( Vel) Suhail al Muhlif یا Regor ۱٫۷۹ دبه آلفا خرس بزرگ ۱ (۱ UMa) Dubhe ۱٫۷۹ مرفق الفا برساووش ( Per) Mirphak ۱٫۸۴ وزن دلتا سگ بزرگ ( CMa) Wezen ۱٫۸۵ قوس جنوبی اپسیلون کمان ( Sgr) Kaus Australis ۱٫۸۶ قائد اتا خرس بزرگ ( UMa) Alkaid ۱٫۸۶ آویور اپسیلون شاه‌تخته ( Car) Avior ۱٫۸۷ سرگس تتا کژدم ( Sco) Sargas ۱٫۹ شانه ارابه‌ران بتا ارابه‌ران ( Aur) Menkalinan ۱٫۹۲ آتریا آلفا مثلث جنوبی ( TrA) Atria ۱٫۹۳ حناء گاما دوپیکر ( Gem) Alhena ۱٫۹۴ طاووس آلفا طاووس ( Pav) Peacock ۱٫۹۶ دلتا بادبان دلتا بادبان ( Vel) delta Velorum ۱٫۹۸ فرد آلفا مار باریک ( Hya) Alphard ۱٫۹۸ سرپیشین آلفا دوپیکر ( Gem) Castor ۱٫۹۸ مرزم بتا سگ بزرگ ( CMa) Murzim ۲٫۰ ناطح آلفا بره ( Ari) Hamal ۲٫۰۲ * ستاره قطبی آلفا خرس کوچک ( UMi) Polaris * درخشندگی بسیاری از ستارگان متغیر است. اندازه گفته شده یک اندازه میانگین است. به یاد داشته باشید که درخشندگی سیاره‌های تیر، ناهید، بهرام، مشتری و کیوان نیز در گستره همین جدول قرار دارند. اگر همه ستارگان را در ۱۰ پارسکی (هر پارسک برابر است با ۳۰٫۱ میلیون میلیون کیلومتر) بچینیم درخشندگی ستارگان به این ترتیب خواهد بود: ۱- سهیل (درخشندگی آن ۱۹۰۰ برابر خورشید است) ۲- بزبان (یک غول سرخ است) ۳- کرکس نشسته ۴- شباهنگ (یک جفت کوتوله سفید به نام توله دارد) ۵- رجل قنطورس نام‌های دیگر برخی از ستاره‌ها نام‌های گوناگونی در زبان پارسی دارند. گروهی از این نام‌ها از زبان پارسی میانه به ما رسیده‌اند مانند ونند، اپوش، تیر، تیشتر، سدویس، میخگاه، اسپور، بشن، یوغ، درفشه (درفشگ)، پسی، پها، پرک، اگست، پارند، مزده‌داد. شباهنگ: شعرای یمانی، کاروان‌کش، وراهنگ، شب‌کش، تیر، تیشتر. سهیل: پرک، اگست بزبان: عیوق، پارند، مزده‌داد نگهبان شمال: سماک رامح، حارس شمال، حارس‌السماء. کرکس نشسته: نسر واقع، ونند. کرکس پرنده: نسر طائر، یوغ (در پارسی میانه) بزبان: نگهبان، عیوق. پای شکارچی: رجل‌الجبار، رجل‌الجوزا شانه گاوران: منکب الجوزا قلب عقرب: سدویس، اپوش، دل راس پیکر پسین: راس التوام الموخر راس پیکر پیشین: راس التوام المقدم. جمع راس پیکر پسین و راس پیکر پیشین را در پارسی میانه رخوت می‌نامیدند. ابط الجوزا: یدالجوزا، بشن شوله: درفشه (درفشگ) سماک اعزل: اسپور دبران: پسی (پسیگ)، پها، چشم گاو هقعه‌الجوزا: بزیسر شرطین: پدیسپر ستاره قطبی: جدی، میخگاه قائد: قائد بنات النعش، راهنمای هفت‌اورنگ شانه ارابه‌ران: (منکب ذی‌العنان) ناطح: راس حمل دنب: ردف
[ "ستاره", "قدر ظاهری", "درخشندگی", "سهیل", "شباهنگ", "فهرست نام‌های سنتی ستارگان", "نامگذاری بایر", "خورشید", "نگهبان شمال", "رجل قنطورس", "کرکس نشسته", "سروش (ستاره)", "پای شکارچی", "شعرای شامی", "آخرالنهر", "ابط‌الجوزا", "حضار", "کرکس پرنده", "دبران", "قلب عقرب", "سماک اعزل", "سرپسین", "فم‌الحوت", "بکروکس", "دنب", "آکروکس", "قلب‌الاسد", "عذاری", "گاکروکس", "شوله", "ناجذ", "نطح", "آب آرام (ستاره)", "نظام (ستاره)", "نیر (ستاره)", "جون (ستاره)", "سهیل المحلف", "دبه (ستاره)", "مرفق", "وزن (ستاره)", "قوس جنوبی", "قائد", "آویور", "سرگس", "شانه ارابه‌ران", "آتریا", "حناء (ستاره)", "طاووس (ستاره)", "دلتا بادبان", "فرد (ستاره)", "سرپیشین", "مرزم", "ناطح", "ستاره قطبی", "تیر (سیاره)", "ناهید (سیاره)", "بهرام (سیاره)", "مشتری (سیاره)", "کیوان (سیاره)", "پارسک", "بزبان", "پارسی میانه", "شانه گاوران", "هفت‌اورنگ", "توفیق حیدرزاده" ]
[ "فهرست‌های بزرگ‌ترین‌ها در اخترشناسی", "فهرست‌های ستارگان" ]
942
فهرست صورت‌های فلکی
0
60
0
[ "فهرست پیکرهای آسمانی", "فهرست صور فلکی", "فهرست صورت‌هاي فلكي", "فهرست صورت های فلکی", "فهرست صورت هاي فلكي", "فهرست صور فلكي", "فهرست پيكرهاي آسماني", "فهرست پیکرهای اسمانی", "فهرست پيكرهاي اسماني", "صور هاي فلكي" ]
false
15
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
به گروهی از ستاره‌ها که در تجسم انسان شکل و پیکربندی مشخصی را تشکیل داده باشند صورت فلکی یا پیکر آسمانی می‌گویند. صورت‌های فلکی در فرهنگ‌های گوناگون حضور داشته‌اند و طی گذشت زمان تغییراتی هم در تقسیم‌بندی، تعداد و نامگذاری آن‌ها صورت گرفته‌است. جدول زیر نام‌های فارسی صورت‌های فلکی امروزی را نشان می‌دهد: نام‌های دیگر صورت‌های فلکی در زبان فارسی برای دسته‌ای از صورت‌های فلکی (پیکرهای آسمانی) که از قدیم شناخته شده بودند نام‌های گوناگونی بکار رفته است. بسیاری از آن‌ها انواع نام‌های عربی یا فارسی به‌کاررفته در متون قدیمی‌تر هستند. این نام‌های مترادف و برابرهای انگلیسی آن‌ها در زیر می‌آیند: نام فارسی نام‌های دیگر در متون فارسی نام‌های انگلیسی آبمار مار آبی، نرمار، هیه الماء Hydrus آتشدان مجمره، عودسوز، محراب نفاطه، الببغاء Ara ارابه‌ران ممسک‌الاعنه، ممسک العنان، عناندار، صاحب المعز Auriga اژدها تنین، جوزهر (عربی‌شده گوزهر فارسی)، هشتنبر Draco اسب بزرگ فرس اعظم، فرس ثانی، اسب بالدار Pegasus اسب کوچک فرس اول، قطعهالفرس، پاره‌اسب Equuleus اسکنه قلم Caelum آفتاب‌پرست حرباء Chamaeleon بادبان شراع Vela بزغاله جدی، بزیچه چرخ، بز دریایی، بزماهی، بهی Capricornus برساووش برنده سر دیو، برنده سر غول، سوار، حامل راس الغول، دیوکش Perseus بره حمل Aries پیاله جام، کاسه بزرگ، باطیه، معلف Crater پیکان تیر، سهم Sagitta تاج جنوبی اکلیل جنوبی، افسر، قبه Corona Australis تاج شمالی فکه، اکلیل شمالی، کاسه درویشان، کاسه یتیمان، کاسه لئیمان، قصعهالمساکین Corona Borealis تازی‌ها سگ‌های تازی، سگ‌های شکاری Canes Venatici ترازو میزان، پله Libra تک‌شاخ Monoceros تلسکوپ Telescopium تلمبه مفرغه الهواء، تلمبه بادی Antlia تور تور ماهیگیری، تاربست، شبکه Reticulum توکان طوقان Tucana جوی نهر، رودخانه فلکی، نهر الاردن Eridanus چلپاسه سوسمار، مارمولک، بزمجه Lacerta چلیپا صلیب جنوبی Crux خرچنگ سرطان Cancer خرس بزرگ دب اکبر، هفت اورنگ، ارابه داوود، بنات نعش کبری Ursa Major خرس کوچک دب اصغر، هفت اورنگ کوچک، سریر فلک Ursa Minor خرگوش ارنب Lepus درنا Grus دلفین Delphinus دلو ریزنده آب، ساکب‌الماء، دال Aquarius دوپرگار پرگار Circinus دوپیکر جوزا، تومان Gemini دوشیزه عذرا، خوشه، سنبله Virgo ذات‌الکرسی خداوند کرسی، سرور تخت Cassiopeia روباهک روباه، ثعلب Vulpecula زانوزده برزانونشسته، الجاثی علی رکبتیه، پهلوان، راقص، هرکول Hercules زرافه Camelopardalis زن برزنجیر امراه المسلسله، ناقه، زن زنجیری، زن در زنجیر، شاهزاده Andromeda ساعت Horologium سپر Scutum سکستان السدس Sextans سگ بزرگ کلب اکبر، کلب الجبار، سگ کلان Canis Major سگ کوچک کلب اصغر، کلب مقدم، الغمیصاء، تریشگ (از پارسی میانه) Canis Minor سنگتراش کارگاه، حجار Sculptor سه‌پایه (نقاش) آلهالمصور Pictor سه‌سو مثلث، الاشراط Triangulum سیاه‌گوش وشق Lynx سیمرغ عنقاء، ققنوس Phoenix شاه‌تخته کشتی، تیر حمال، السفینهالطائر Carina شکارچی جبار، راعی، النسق، بزرگ‌منش Orion شلیاق چنگ رومی، دیگ‌پایه، یک‌پایه، سه‌پایه، لورا (از لاتین)، اثافی، نسر واقع، سلحفات، بربط، الصنج، کشف Lyra شیر اسد، شیر سپهر Leo شیر کوچک اسد اصغر Leo Minor طاووس Pavo عقاب Aquila قطب‌نما Pyxis قنطورس سنطوروس، ظلیم Centaurus قیفاووس سلطان، ملتهب Cepheus کبوتر حمامه Columba کژدم عقرب Scorpius کشتی‌دم دنباله کشتی Puppis کلاغ غراب، زاغ Corvus کمان قوس، رامی، کماندار، کمانگیر، تیرانداز، نیم‌اسب Sagittarius کوره تنور Fornax کوهمیز میز، میز صحرائی Mensa گاو ثور Taurus گاوران عوا، گاوچران، بقار، صیاح، حارس‌الشمال، حارس‌السماء، بورطیس حارس، طاردالدب Boötes گرگ سبع Lupus گونیا خط‌کش، تراز Norma گیسو گیسوان برنیکه Coma Berenices مار حیه Serpens مار باریک شجاع Hydra مارافسای حواء، حامل مار Ophiuchus ماکیان دجاجه، قو، مرغ، طایر، اوز العراقی، الفوارس Cygnus ماهی حوت، حوتین، سمکه، دوماهی، ماهی سپهر Pisces ماهی پرنده Volans ماهی جنوبی حوت جنوبی Pisces Austrinus ماهی زرین ماهی طلایی، طلاماهی، ابوسیف Dorado مثلث جنوبی Triangulum Australe مرغ بهشتی پرنده بهشتی Apus مگس جنوبی مگس، ذبابه Musca میکروسکوپ Microscopium نهنگ قیطس، هیولای دریایی، مجمع الکواکب، کهت (از پارسی میانه) Cetus هشتک ثمن، اکتان Octans هندی Indus فهرست پیکرهای آسمانی بر اساس وسعت
[ "ستاره", "صورت فلکی", "زبان فارسی", "فهرست پیکرهای آسمانی بر اساس وسعت", "لغتنامه دهخدا", "دانشنامه رشد" ]
[ "صورت‌های فلکی", "فهرست‌های اخترشناسی", "فهرست‌های صورت‌های فلکی", "فهرست‌ها" ]
943
تونگا
2
179
0
[]
false
105
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "Pule'anga 'o Tonga" }, { "Item1": "نام فارسی رسمی", "Item2": "پادشاهی تونگا" }, { "Item1": "نام عادی", "Item2": "تونگا" }, { "Item1": "تصویر پرچم", "Item2": "Flag of Tonga.svg" }, { "Item1": "تصویر نشان ملی", "Item2": "Coat of arms of Tonga.svg" }, { "Item1": "شعار ملی", "Item2": "خدا و تونگا میراث منند" }, { "Item1": "سرود ملی", "Item2": "[[ترانه شاه جزایر تونگا]]" }, { "Item1": "نقشه", "Item2": "Tonga on the globe (Polynesia centered).svg" }, { "Item1": "پایتخت", "Item2": "[[نوکوآلوفا]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "21" }, { "Item1": "latm", "Item2": "08" }, { "Item1": "longd", "Item2": "175" }, { "Item1": "longm", "Item2": "12" }, { "Item1": "بزرگ‌ترین شهر", "Item2": "[[نوکوآلوفا]]" }, { "Item1": "زبان رسمی", "Item2": "[[تونگایی]] / [[انگلیسی]]" }, { "Item1": "نوع حکومت", "Item2": "مشروطه سلطنتی" }, { "Item1": "نوع حاکمان", "Item2": "• [[پادشاه]]• [[نخست‌وزیر]]" }, { "Item1": "نام حاکمان", "Item2": "[[توپوی ششم]][[آکیلیسی پوهیوا]]" }, { "Item1": "نحوه تشکیل", "Item2": "استقلال" }, { "Item1": "موارد منجر به تشکیل", "Item2": "از [[بریتانیای کبیر]]" }, { "Item1": "تاریخ تشکیل", "Item2": "[[۴ ژوئن]] [[۱۹۷۰]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۷۴۸" }, { "Item1": "رتبه مساحت", "Item2": "۱۸۶ام" }, { "Item1": "درصد آبها", "Item2": "۴٫۰" }, { "Item1": "سال سرشماری", "Item2": "۲۰۱۱" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۰۳،۰۳۶" }, { "Item1": "رتبه جمعیت", "Item2": "۱۸۹ام" }, { "Item1": "تراکم جمعیت", "Item2": "۱۵۳" }, { "Item1": "رتبه تراکم جمعیت", "Item2": "۷۶ام" }, { "Item1": "واحد پول", "Item2": "[[پاانگا]]" }, { "Item1": "کد واحد پول", "Item2": "TOP" }, { "Item1": "منطقه زمانی", "Item2": "UTC" }, { "Item1": "منطقه زمانی تابستانی", "Item2": "DST" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۱۳" }, { "Item1": "dst", "Item2": "+۱۳" }, { "Item1": "دامنه اینترنتی", "Item2": "[[.to]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره تلفنی", "Item2": "۶۷۶" } ], "Title": "کشور" }
پادشاهی تونگا کشوری است واقع در قاره اقیانوسیه، اقیانوس آرام جنوبی، در مرکز خط روزگردان. مجمع‌الجزائر تونگا در حدود یک‌سوم راه از نیوزیلند به هاوائی قرار گرفته‌است. تونگا در جنوب ساموآ و در شرق فیجی واقع شده و بخشی از پلی‌نزی بشمار می‌آید. پایتخت تونگا، نوکوآلوفا نام دارد و زبان‌های رسمی این کشور تونگایی و انگلیسی هستند. تونگا تنها کشور پادشاهی در اقیانوس آرام است. ۹۸ درصد جمعیت تونگا از نژاد پلی‌نزی می‌باشند. ۶۰ درصد جمعیت کشور در جزیره تونگا پاتو ساکن هستند. تاریخ تونگا از سال ۱۹۰۰ به صورت تحت‌الحمایه بریتانیا درآمد. تونگا در ۴ ژوئن ۱۹۷۰ از بریتانیا اعلام استقلال کرد. روز ملی تونگا چهارم ژوئیه، زادروز پادشاه این کشور است. سیاست پادشاه تائوفا آهائو توپوی چهارم در سال ۱۹۶۷ در تونگا به قدرت رسید و کماکان نیز پادشاه تونگا است. در سال ۲۰۰۶ میلادی فلتی سه وله به سمت نخست وزیر انتخاب شد. شاهان و ملکه‌های تونگا 120px جرج توپو یکم (۱۸۷۵–۱۸۹۳) جرج توپو دوم (۱۸۹۳–۱۹۱۸) سالوته توپو سوم (ملکه) (۱۹۱۸–۱۹۶۵) تاوفاآهاو توپو چهارم (۱۹۶۵ تا امروز) جغرافیا 350px پادشاهی تونگا در عرض جغرافیایی ۱۵ درجه جنوبی و طول جغرافیایی ۱۷۳ تا ۱۷۷ درجه غربی و دقیقا زیر مدار راس‌الجدی، جنوب ساموآ و جنوب شرقی فیجی، واقع شده‌است. پایتخت این کشور شهر نوکوآلوفا (Nukualofa) با ۲۴ هزار نفر می‌باشد. مساحت تونگا ۷۴۸ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۱۱۲،۰۰۰ نفر است. از مهمترین شهرهای تونگا می‌توان، موآ ۳،۹۰۰ نفر، نیآفو ۴ هزار نفر و هاوه لولوتو ۳ هزار نفر را نام برد. تونگا از ۱۵۰ جزیره تشکیل شده‌است که مهمترین آنها تونگاتاپو، هاپای، واوائو و نیوآ می‌باشند. این کشور پیش از این «جزایر دوستانه» (Friendly Islands) نام داشته‌است. واژه تونگا یک واژه بومی است که از «تو» و «نگا» که ترجمه آن «سرزمین واقع در جنوب» می‌باشد، تشکیل شده‌است. این کشور از گروه بزرگی از جزایر آتش‌فشانی و مرجانی تشکیل شده است که در منطقه‌ای دریایی به وسعت ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع، پراکنده شده‌اند. مساحت خشکی تونگا حدود ۶۹۹ کیلومتر مربع است. این کشور. بالغ بر ۱۷۱ جزیره است که ۳۶ جزیره آن قابل سکونت هستند. جمعیت تونگا در چهار جزیره اصلی واوائو (Vavau)، هاپای (Haapai)، نیوآ (Niua)و تونگا پاتو (Patu Tonge) ساکن هستند و بخش اعظم جمعیت ساکن جزیره، تونگا پاتو می‌باشند. این جزیره از بزرگترین جزایر تونگا است که پایتخت و دولت مرکزی و سازمانهای اصلی دولتی در آن قرار دارند. این کشور دارای آب و هوایی معتدل و گاهی خنک است و میزان رطوبت هوای آن از اغلب کشورهای استوایی، پایین‌تر است. میانگین دمای هوا در ماه‌های «مه» تا «سپتامبر» بین ۱۸ تا ۲۵ درجه است و در ماه‌های اکتبر و آوریل بین ۲۴ تا ۳۲ درجه سانتیگراد است. بادهای شدیدی در تمام طول سال با سرعت ۱۳ تا ۱۸ «نات» می‌وزند. میانگین دمای پایتخت معادل ۲۴٫۷ درجه سانتیگراد با رطوبت ۷۶٫۹ درصد و متوسط بارندگی ۱۷۷٫۵ سانتیمتر است. تقسیمات کشوری کشور تونگا دارای ۳ ایالت زیر است: تونگاتاپو (Tongatapu) با منشا مرجانی که جنوبی‌ترین گروه است و بیش از نیمی از ساکنان کشور در آن زندگی می‌کنند. واوائو (Vavau) یا جزایر شمالی با منشا آتشفشانی هاآپای (Haapai)، بین دو گروه بالا قرار دارد و برخی جزایر آن منشا آتشفشانی دارند جزایری که خاستگاه آتشفشانی دارند معمولا کوهستانی هستند آن‌هایی که خاستگاه مرجانی دارند معمولا مسطح و هموارند. اقتصاد سنیتی واحد پول تونگا، پاآنگا با واحد جزء (سنیتی) نام دارد. از صادرات تونگا، نارگیل، هندوانه، وانیل، ماهی، صنایع دستی و کدو تنبل را می‌توان نام برد که بیشتر آنها به ژاپن صادر می‌شود، همچنین گردشگری نیز از جمله مهمترین صنایع تونگا به شمار می‌رود. تونگا عضو کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) است. منابع طبیعی تونگا عبارتند از دریا و سرزمین و مردم آن کشور و عمده فعالیت اقتصادی این کشور را کشاورزی با هدف تغذیه و نیز فروش در بازار محلی، پرورش داده می‌شوند. کشت محصولات کشاورزی با هدف صادرات نیز در سال‌های اخیر رواج یافته‌است. مهمترین فراورده کشاورزی و صادراتی این کشور، کدو تنبل و وانیل است که اولی منحصرا به ژاپن فروخته می‌شود و دومی توسط فرانسه، ژاپن و ایالات متحده خریداری می‌گردد. ریشه گیاهان سنتی و صیفی جات نیز به کشورهایی نظیر نیوزیلند، استرالیا و ساموآ صادر می‌شود. صنایع در حال رشد این کشور عبارتند از: منسوجات، فرآوری موادغذایی، فراورده‌های دریایی (شیلات)، محصولات چوبی و پوست و سرانجام سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی معادل ۸٪ است. صنعت گردشگری با جذب ۱۵ میلیون دلار ارز خارجی در سال، نقش خود را در همین حد در اقتصاد کشور ایفا می‌کند. یکی دیگر از عوامل مهم حمایت از اقتصاد کشور تونگا، ارسال ارز توسط مهاجران به این کشور و نیز اعطای کمک‌های خارجی است که نقش مهمی در تراز پرداخت‌ها ایفا می‌نماید. مردم ۹۹ ٪ نژاد تونگا را قبایل پلینزیایی و تونگایی تشکیل می‌دهند، یک درصد باقی‌مانده نیز سهم اورپاییان است، همچنین دین ۴۱ ٪ تونگایی‌ها متدیست، ۱۵ ٪ کاتولیک و ۱۳ ٪ را هم مورونها شامل می‌شوند. زبانهای رسمی تونگا، انگلیسی و تونگایی است.
[ "ترانه شاه جزایر تونگا", "نوکوآلوفا", "تونگایی", "زبان انگلیسی", "پادشاه", "نخست‌وزیر", "توپوی ششم", "آکیلیسی پوهیوا", "بریتانیای کبیر", "۴ ژوئن", "۱۹۷۰ (میلادی)", "پاانگا", ".to", "اقیانوسیه", "اقیانوس آرام جنوبی", "خط روزگردان", "نیوزیلند", "هاوائی", "ساموآ", "فیجی", "پلی‌نزی", "پادشاهی", "تائوفا آهائو توپوی چهارم", "۱۹۶۷ (میلادی)", "۲۰۰۶ (میلادی)", "فلتی سه وله", "جرج توپو یکم", "جرج توپو دوم", "سالوته توپو سوم", "تاؤفاآهاؤ توپو چهارم", "واوائو", "استوا", "سنیتی", "کدو تنبل", "وانیل", "صیفی جات", "شیلات", "ارز" ]
[ "تونگا", "اعضاء اتحادیه کشورهای همسود", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۰ (میلادی)", "پادشاهی مشروطه", "پلی‌نزی", "تحت‌الحمایه‌های پیشین بریتانیا", "قلمروهای آرام غربی بریتانیا", "قوس‌های آتشفشانی", "کشورها در پلی‌نزی", "کشورها و سرزمین‌های انگلیسی‌زبان", "کشورهای اقیانوسیه", "کشورهای جزیره‌ای", "کشورهای عضو سازمان ملل متحد", "مجمع‌الجزایرهای اقیانوس آرام" ]
944
زبان تونگایی
0
27
0
[ "تونگايي", "تونگایی", "زبان تونگايي" ]
false
10
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "زبان تونگایی" }, { "Item1": "states", "Item2": "[[تونگا]];significant immigrant community in New Zealand and the United States" }, { "Item1": "speakers", "Item2": "in Tonga" }, { "Item1": "speakers2", "Item2": "elsewhere (no date), primarily in NZ, US, and Australia" }, { "Item1": "date", "Item2": "1998" }, { "Item1": "ref", "Item2": "e18" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "Austronesian" }, { "Item1": "fam2", "Item2": "[[زبان‌های مالایو-پلی‌نزیایی]]" }, { "Item1": "fam3", "Item2": "[[زبان‌های اقیانوسیه‌ای]]" }, { "Item1": "fam4", "Item2": "[[Polynesian]]" }, { "Item1": "fam5", "Item2": "[[Tongic]]" }, { "Item1": "script", "Item2": "[[الفبای لاتین]]-based" }, { "Item1": "iso1", "Item2": "to" }, { "Item1": "iso2", "Item2": "ton" }, { "Item1": "iso3", "Item2": "ton" }, { "Item1": "glotto", "Item2": "tong1325" }, { "Item1": "glottorefname", "Item2": "Tonga (Tonga Islands)" }, { "Item1": "notice", "Item2": "IPA" } ], "Title": "language" }
تونگایی یکی از زبان‌های اقیانوس آرام است که در کشور تونگا صحبت می‌شود. این زبان با ۱۰۰.۰۰۰ گویشور زبان ملی تونگا است. تونگایی یکی از زبان‌های شاخه پولی‌نزیایی از خانواده زبان‌های استرونزیایی است. از دیگر زبان‌های این شاخه می‌توان از زبان هاوایی، ساموآیی و زبان تاهیتی نام برد. خود شاخه پولی‌نزیایی نیز به زیرشاخه‌های چندی بخش می‌شود که یکی از این زیرشاخه‌ها، زیرشاخه زبان‌های تونگی‌تبار (Tongic) نام دارد. در زیرشاخه تونگی‌تبار دو زبان وجود دارد یکی زبان تونگایی یکی زبان نیوئی. واژه «تابو» که از راه انگلیسی وارد فارسی شده است واژه‌ای تونگایی است.
[ "تونگا", "زبان‌های مالایو-پلی‌نزیایی", "زبان‌های اقیانوسیه‌ای", "Polynesian languages", "Tongic languages", "الفبای لاتین", "اقیانوس آرام", "پولی‌نزی", "هاوایی", "ساموآ", "تاهیتی", "فارسی" ]
[ "زبان‌های پلی‌نزیایی", "زبان‌های تونگا", "زبان‌های فعل-فاعل-مفعول", "زبان‌ها" ]
946
دژ هالیدزور
0
18
0
[ "دژ هاليدزور" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "دژ هالیدزور" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[استان سیونیک]]، [[ارمنستان]]" }, { "Item1": "image", "Item2": "250px" }, { "Item1": "caption", "Item2": "باقیمانده دژ هالیدزور" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Armenia" }, { "Item1": "pushpin_mapsize", "Item2": "275" }, { "Item1": "pushpin_map_caption", "Item2": "Shown within Armenia" }, { "Item1": "latitude", "Item2": "۳۹٫۲۱۹۲" }, { "Item1": "longitude", "Item2": "۴۶٫۳۵۳۳" }, { "Item1": "type", "Item2": "دژ" }, { "Item1": "open_to_public", "Item2": "Yes" }, { "Item1": "condition", "Item2": "تعدادی از دیوارهای دژ و ساختارها در داخل دست نخورده باقیمانده‌اند." }, { "Item1": "materials", "Item2": "سنگ" }, { "Item1": "demolished", "Item2": "Partially" }, { "Item1": "battles", "Item2": "هفت روز محاصره توسط ۷۰،۰۰۰ ترکان عثمانی." }, { "Item1": "past_commanders", "Item2": "[[داویت بک]] و [[مخیتار اسپاراپت]]، سده ۱۸ام میلادی" } ], "Title": "military structure" }
دژ هالیدزور () نام دژی در کناره غربی شهر کاپان ارمنستان در استان سیونیک است. این دژ بر روی تپه‌ای در جنوب رود وغجی قرار گرفته است. این ساختمان در اوایل سده ۱۷ به‌عنوان یک صومعه ساخته شده بود و بعدها به عنوان یک دژ برای خاندان ملیک پارسادانیان به کار گرفته شد. دژ هالیدزور در سال ۱۷۲۰ مرکز نبردهای آزادی‌بخش شد.
[ "استان سیونیک", "ارمنستان", "داویت بک", "مخیتار اسپاراپت", "کاپان", "سیونیک", "رود وغجی", "صومعه", "ملیک پارسادانیان" ]
[ "بناهای تاریخی ارمنستان", "جاذبه‌های گردشگری در استان سیونیک", "دژها در ارمنستان", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان سیونیک", "ساختمان‌ها و سازه‌های کامل‌شده در سده ۱۷ (میلادی)", "قلعه‌ها در ارمنستان" ]
947
نوردوز
2
31
0
[]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "نوردوز" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "نوردوز" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "village" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Iran" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "150px" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "IR" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان‌های ایران]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[استان آذربایجان شرقی]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[شهرستان‌های ایران]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[شهرستان جلفا]]" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "[[بخش (تقسیمات کشوری)]]" }, { "Item1": "subdivision_name3", "Item2": "[[بخش سیه‌رود]]" }, { "Item1": "subdivision_type4", "Item2": "[[تقسیمات کشوری در ایران]]" }, { "Item1": "subdivision_name4", "Item2": "[[دهستان نوجه‌مهر]]" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "2006" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "14" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[ساعت رسمی ایران]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+3:30" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "[[ساعت رسمی ایران]]" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "+4:30" }, { "Item1": "latd", "Item2": "38" }, { "Item1": "latm", "Item2": "50" }, { "Item1": "lats", "Item2": "19" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "12" }, { "Item1": "longs", "Item2": "26" } ], "Title": "settlement" }
نوردوز یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که از حوالی روستای دوزال بخش سیه‌رود شهرستان جلفا واقع شده‌است. این روستا در کنار رودخانه ارس در مرز ارمنستان واقع شده‌است و دارای یک بازارچه پایانه مرزی بزرگ و مجهز به مساحت ۸ هکتار است. پوشش گیاهی منطقه نوردوز بیشتر درختچه‌های گز همراه با سنجد رامنوس است. دیگر درختچه‌های عمده منطقه افرا و زرشک و تکدرختهای داغداغان و بنه است. پل مرزی نوردوز از شاهراه‌های اصلی واردات به ارمنستان است و بازارچه مرزی نوردوز نیز میان ایران و ارمنستان شهریور ماه سال ۱۳۷۴ گشایش یافت . سالانه حدود دو میلیون نفر از طریق این نقطه مرزی به کشور ارمنستان سفر می‌کنند. بدلیل آب و هوای بی‌نظیر این منطقه و نیز نزدیکی به زیارتگاه «سید محمد آقا» هر هفته روزهای پنجشنبه و جمعه، این منطقه پذیرای انبوهی از مردم این استان و استانهای همجوار می‌باشد. از محصولات مهم این روستا می‌توان به انواع انار ترش و شیرین (گلوشا)و انار قزوینی اشاره نمود. صادرات گاز ایران به ارمنستان از این نقطه مرزی انجام می‌گیرد . مردم نوردوز به زبان‌های ترکی آذربایجانی.کردی و ارمنی سخن می‌گویند.
[ "فهرست کشورهای مستقل", "استان‌های ایران", "استان آذربایجان شرقی", "شهرستان‌های ایران", "شهرستان جلفا", "بخش (تقسیمات کشوری)", "بخش سیه‌رود", "تقسیمات کشوری در ایران", "دهستان نوجه‌مهر", "ساعت رسمی ایران", "دوزال", "ارس", "ارمنستان", "گز", "افرا", "داغداغان", "بنه", "ترکی آذربایجانی", "کردی", "ارمنی" ]
[ "روستاهای شهرستان جلفا" ]
948
زیبادشت بالا
0
16
0
[ "زيبادشت بالا" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
زیبادشت بالا محله‌ای است واقع در منطقه ۲۲ شهر تهران که از شمال به بزرگراه همت و دهکده المپیک ، از شرق به بلوار دهکده و رودخانه کن، از جنوب به شهرک چشمه و شهرک گلستان و از غرب به بزرگراه آزادگان منتهی می‌شود. بلوار زیبادشت، منشعب از بلوار دهکده المپیک مهمترین مسیر ورود به این محله و اتصال آن به محلات دیگر است. این محله در اراضی سیاهدشتک از توابع بخش کن واقع است که طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی ، قطعات مسکونی آن به مساحت ۲۰۰ متر مربع به عنوان جایگزین به مالکین اراضی متصرفی کارخانه سیمان ری داده شد. زیبادشت بالا در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰ که مصادف با اوج ساخت و سازهای مسکونی و مهاجرت سکنه به این منطقه بود، از ۳ بخش مسکونی شامل بلوک A و بلوک B و بلوک C تشکیل می‌شد ولی در تقسیمات جدید شهرداری منطقه 22، بخش مسکونی مربوط به بلوک A از محله زیبادشت مشتق و به شهرک گلستان ملحق شد.خیابان‌های فرعی با اسامی گلستان اول تا پنجم در جهت شرق به غرب مهمترین شریان‌های عبوری زیبادشت بالا را تشکیل می‌دهند. از نقاط مهم این محله، مجتمع تجاری گلستان است. همچنین از پارک‌های این محله می‌توان به پارک‌های گلبرگ و مروارید اشاره کرد. فروشگاه زنجیره‌ای شهروند شعبه شهرک چشمه هم در جنوب محله زیبادشت بالا واقع است.
[ "منطقه ۲۲ شهر تهران", "بزرگراه همت", "دهکده المپیک", "رودخانه کن", "شهرک چشمه", "شهرک گلستان", "بزرگراه آزادگان", "بلوار", "سیاهدشتک", "کن", "خیابان", "شرق", "غرب", "مجتمع تجاری گلستان", "فروشگاه زنجیره ای", "شهروند" ]
[ "محله‌های تهران", "منطقه ۲۲ تهران" ]
950
شباهنگ (ستاره)
0
147
0
[ "شعرای یمانی", "ستاره شباهنگ", "تشتل", "ستارهٔ شباهنگ", "شعراي يماني", "ستاره کاروانکش", "ستاره کاروان‌کش", "ستاره كاروانكش", "ستاره كاروان كش", "ستاره کاروان کش", "روزآهنگ" ]
false
69
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های مشهور: الف: شباهنگ یا شعرای یمانی (به انگلیسی: Sirius ) اسم یک سامانه ستاره‌ای و درخشان‌ترین ستاره آسمان شب است. شباهنگ کمابیش از همه نقاط مسکونی زمین دیده می‌شود و در نیمکره شمالی به عنوان یک راس مثلث زمستانی شناخته می‌شود. شباهنگ با ۸٫۶ سال نوری یکی از نزدیکترین ستاره‌ها به زمین است. جرم شباهنگ ۲٫۴ برابر جرم خورشید، و قدر ظاهری آن منفی ۱٫۴۷ است، یعنی تقریبا دو برابر پر نورتر از دومین ستاره پر نور آسمان، سهیل است. چیزی که با چشم بدون ابزار فقط یک ستاره دیده می‌شود، یک منظومه دوتایی ستاره‌ای است که شامل یک ستاره سفید رشته اصلی به نام Sirius A و یک کوتوله سفید به نام Sirius B می‌شود. فاصله Sirius A از همدمش بین ۸٫۲ تا ۳۱٫۵ واحد نجومی متغیر است. شباهنگ هم به دلیل درخشندگی ذاتی آن و هم به‌خاطر نزدیکی به زمین، پرنور دیده می‌شود. این ستاره به آرامی به منظومه خورشیدی نزدیک می‌شود، بنابراین در ۶۰ هزار سال آینده، کمی درخشان‌تر دیده خواهد شد. بعد از آن فاصله‌اش از منظومه ما بیش‌تر خواهد شد و بنابراین کم‌نورتر می‌شود. با این حال در ۲۱۰ هزار سال آینده، همچنان پرنورترین ستاره آسمان شب زمین خواهد بود. جرم شباهنگ حدود دو برابر خورشید است و قدر مطلق آن ۱٫۴۲ است. این مقدار، ۲۵ برابر درخشندگی خورشید است اما نسبت به دیگر ستاره‌های پرنور آسمان، مثل سهیل یا پای شکارچی درخشندگی بسیار کمتری است. سن این سامانه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون سال است. این سامانه در اصل از دو ستاره پرنور آبی‌فام تشکیل شده بود. ستاره سنگین‌تر، Sirius B، منابع خود را مصرف کرد و به یک غول سرخ تبدیل شد. بعد لایه‌های بیرونی خود را بیرون افکند و با رمبش به درون خود در حدود ۱۲۰ میلیون سال پیش، به حالت کنونی یعنی کوتوله سفید تغییر کرد. این ستاره در پیکر آسمانی (صورت فلکی) سگ بزرگ قرار دارد به همین دلیل در زبان انگلیسی به آن Dog Star هم می‌گویند. نام آن در سامانه نام‌گذاری بایر «آلفا سگ بزرگ» است. کنار روزی شباهنگ نشانه‌ای از شروع طغیان رود نیل در مصر باستان و همچنین روزهای سگی در یونان باستان بود. همچنین در منطقه خور و بیابانک (جندق و بیابانک) همزمان با کنار روزی شباهنگ، جشن شلغم برگزار می‌شود. حال آنکه در نیمکره جنوبی و برای پولینزیایی‌ها همین ستاره، نشانه زمستان بود و مرجع مهمی برای جهت‌یابی در اقیانوس آرام به حساب می‌آمد. اسطوره‌شناسی در اسطوره‌های ایرانی و زرتشتی، ستاره شباهنگ، ستاره روزآهنگ، تیشتر یا تیر (با سیاره تیر یا عطارد اشتباه نشود) نامیده می‌شود، و نماد تیشتر، ایزد و ستاره باران و باروری خاک شناخته می‌شود. تیشتر ایزدی نیرومند است که به صورت مردی شکوهمند بر گردونه خود آشکار می‌شود که هزار تیر و هزار کمان زرین و هزار نیزه و هزار خنجر و هزار گرز فلزین دارد و زمانی به شکل گاوی بزرگ درمی‌آید و گاهی، به شکل اسبی سفید با سم‌های بلند و بر اپوش، دیو خشکی می‌تازد. ستاره نماد اپوش‌دیو، قلب عقرب است که درخشان‌ترین ستاره صورت‌فلکی کژدم است. همچنین در فرهنگ عرب پیش از اسلام این ستاره مورد ستایش بوده‌است، در قرآن، آیه ۴۹ سوره نجم این باور را تخطئه کرده‌است: «و اوست (خداوند یکتا) پروردگار ستاره شعری (شباهنگ)» یعنی باید آفریننده ستاره را پرستید نه ستاره را. شباهنگ، تیشتر پهلوی یا روزآهنگ، ایزدی است که یشت هشتم اوستا از آن او است. بنابراین یشت، تیشتر ستاره‌ای است سپید، درخشنده و دورپیدا. او سرشت آب دارد، توانا است و نژادش از آپم نپات است. او سرور همه ستاره‌ها است. در شایسته ستایش و نیایش بودن، همسنگ هرمزد آفریده شده‌است. اگر چنین نمی‌بود، پری خشکسالی همه‌جا را از میان می‌برد. اگر او را بستایند، دشمن و گردونه‌ها و درفش‌های ایشان به سرزمین‌های آریایی وارد نخواهد شد و بیماری‌ها وارد نخواهند شد. طلوع او همزمان با تازش دوباره چشمه‌های آب است. برای برآمدن و طلوع او باید گوسپندی یکرنگ را قربانی و بریان کرد؛ آنگاه او طلوع خواهد کرد. در ده شب نخستین به پیکر مردی جوان و پانزده ساله در آسمان خواهد درخشید. در ده شب دوم به پیکر گاوی زرین‌شاخ خواهد درخشید. در ده شب سوم به پیکر اسبی سپید با گوش‌های زرین و لگام زرین خواهد درخشید و آنگاه به دریای فراخکرد خواهد رفت، با اپوش‌دیو خواهد جنگید و نخست از او شکست خواهد خورد و سپس به یاری هرمز بر او پیروز خواهد شد. آنگاه دریا را به موج، جنبش، خروش و طغیان در خواهد آورد و ابر از دریا برخواهد خاست و باد آن ابر را به بوم‌ها خواهد راند و باران خواهد بارید. تاریخچه رصدی شباهنگ به عنوان پرنورترین ستاره آسمان شب، در نخستین سوابق رصدی، ثبت شده‌است. این ستاره هر سال هفتاد روز ناپدید می‌شود تا دوباره پیش از طلوع خورشید به آسمان شب بازگردد. موقعیت این ستاره نسبت به دایرهالبروج باعث می‌شود تا این کنار روزی نسبت به ستاره‌های دیگر بسیار منظم باشد. دوره زمانی چرخش ظاهری این ستاره به گرد زمین با دقت بالایی تقریبا ۳۶۵٫۲۵ روز است و بنابراین آن را نسبت به سال اعتدالی ثابت نگه می‌دارد. این کنار روزی در قاهره روز ۱۹ جولای (میلادی) دیده می‌شود که آن را درست پیش از انقلاب تابستانی و شروع طغیان رود نیل در دوران باستان قرار می‌داد. به دلیل بی‌نظمی خود سیل، دقت بسیار بالای بازگشت ستاره، آن را برای مصری‌های باستان مهم کرده بود و آن‌ها شباهنگ را به عنوان ایزدبانو سوپدت می‌پرستیدند، کسی که باعث حاصلخیزی زمین‌های‌شان می‌شد. نام‌های مختلف این ستاره در پارسی با نام‌های کاروان‌کش، وراهنگ، روزآهنگ، شب‌کش، شباهنگ، خنک، تیر و تیشتر نیز نامیده می‌شود. زبان‌های اروپایی نیز ستاره سیروس (به انگلیسی: Sirius) خوانده می‌شود، ستاره آلفای صورت فلکی سگ بزرگ، کلب اکبر است. ستاره قلب عقرب ایزدتیشتر اپوشدیو شباهنگ بی
[ "مبدأ (ستاره‌شناسی)", "سامانه بین‌المللی مرجع آسمانی", "سگ بزرگ", "سیمباد", "۲۰ اکتبر", "2007", "هیپارکوس (ماهواره)", "Centre de Données astronomiques de Strasbourg", "کوتوله سفید", "کاتالوگ هنری دراپر", "کاتالوگ ستارگان درخشان", "نظرسنجی بن", "کاتالوگ ستاره‌ای", "Gliese-Jahreiss catalogue", "کاتالوگ ابرخس", "۲۳ اکتبر", "ناهید (سیاره)", "مریخ", "تیر (سیاره)", "مشتری (سیاره)", "زحل", "اورانوس", "نپتون", "زمین", "خورشید", "ولف ۳۵۹", "دبران", "نگهبان شمال", "رأس پیکر پسین", "ابط‌الجوزا", "قلب عقرب", "پای شکارچی", "وی‌وای سگ بزرگ", "وی‌وی قیفاووس", "مو قیفاووس", "زبان انگلیسی", "سامانهٔ ستاره‌ای", "ستاره", "نیمکرهٔ شمالی", "مثلث زمستانی", "سال نوری", "قدر ظاهری", "سهیل", "منظومهٔ دوتایی", "کوتولهٔ سفید", "واحد نجومی", "درخشندگی", "قدر مطلق (ستاره‌شناسی)", "غول سرخ", "پیکر آسمانی (صورت فلکی)", "نام‌گذاری بایر", "کنار روزی", "نیل", "روزهای سگی", "پولینزیایی‌ها", "اقیانوس آرام", "روزآهنگ", "تیشتر", "عطارد", "ستاره باران", "اپوش", "کژدم (صورت فلکی)", "قرآن", "سوره نجم", "اوستا", "مهرداد بهار", "دایرةالبروج", "سال اعتدالی", "گاه‌شماری میلادی", "انقلاب تابستانی", "مصر باستان", "خدایان مصر باستان", "سیروس", "شباهنگ بی" ]
[ "شباهنگ (ستاره)", "اجرام اچ‌آر", "اجرام اچ‌آی‌پی", "اجرام بایر", "اجرام فلامستید", "اجرام کاتالوگ هنری دراپر", "اجرام گلیز و جی‌جی", "ستارگان", "ستارگان دارای نام خاص", "ستارگان دوتایی", "ستارگان رشته اصلی کلاس A", "ستاره‌های موجود در فهرست نظرسنجی بن", "سگ‌های اساطیری", "صورت فلکی سگ بزرگ", "کوتوله‌های سفید" ]
951
مسروب ماشتوتس
1
137
0
[ "مسروپ ماشتوس", "مسروپ ماشتوتس", "مسروب قدیس", "مسروب قديس" ]
false
42
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "مسروب ماشتوتس" }, { "Item1": "image", "Item2": "File:Mesrop Mashtots 1882 painting.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "220px" }, { "Item1": "caption", "Item2": "مسروب ماشتوتس اثر استپانوس نرسیسیان، نگه داشته در [[سریر مقدس اچمیادزین]]" }, { "Item1": "birth_date", "Item2": "۳۶۱ میلادی" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "روستای هاتسه‌گاتس، [[تارون (ارمنستان باستان)]] , [[ارمنستان بزرگ]]" }, { "Item1": "death_date", "Item2": "۱۷ فوریه ۴۴۰ میلادی" }, { "Item1": "death_place", "Item2": "[[واغارشاپات]]" }, { "Item1": "venerated_in", "Item2": "[[کلیسای حواری ارمنی]][[کلیسای کاتولیک ارمنی]][[کلیسای کاتولیک]][[کلیسای ارتدکس شرقی]]" }, { "Item1": "major_shrine", "Item2": "کلیسای مسروب ماشتوتس در [[اوشاکان]]" }, { "Item1": "feast_day", "Item2": "کلیسای ارمنی به یاد مسروب ماشتوتس و [[ساهاک پارتو]]، دو بار در سال، یک بار در ماه ژوئیه و سپس در جشنی به نام مترجمان مقدس در ماه اکتبر. ۱۷ فوریه در [[کلیسای کاتولیک]]." }, { "Item1": "patronage", "Item2": "[[ارمنستان]]" } ], "Title": "saint" }
مسروپ ماشتوتس مقدس (به ارمنی - به انگلیسی Mesrop Mashtots)، (زاده ۳۶۱ میلادی، در روستای هاتسه‌گاتس در ناحیه تارون، ارمنستان غربی، درگذشته ۱۷ فوریه ۴۴۰ میلادی، در روستای اوشاکان، استان آراگاتسوتن)، ابداع‌کننده الفبای زبان ارمنی، بانی ادبیات نوشتاری ارمنی و نخستین آموزگار، مترجم و بنیان‌گذار نخستین مدرسه ارمنی، در (صومعه آماراس، آرتساخ) است. تاریخ در دوران ارمنستان اشکانی، ارمنستان از لحاظ سیاسی بین دو نیرو یعنی ساسانیان و رومیان تقسیم شده بود و سیاست هر دو قدرت در قبال ارمنستان، کم و بیش، در جهت محو عاملی بود که امروز هویت ملی نامیده می‌شود. مسروپ ماشتوتس برای مقابله با خطر نابودی ملی در شرایط فقدان استقلال سیاسی، به فکر تقویت مبانی فرهنگی افتاد و با ابداع الفبای ارمنی و آموزش آن و ترجمه کتاب مقدس و متون علمی و فلسفی و مذهبی، به مردم خود استقلال فرهنگی بخشید. سده پنجم میلادی در تاریخ فرهنگ ارمنستان به (سده طلایی) معروف است و علت اطلاق این نام، جنبشی است که در آغاز سده پنجم آغاز شد و مسروپ ماشتوتس طلایه دار آن بود، جنبشی که با ترجمه و تالیف آثار ارزشمند، در مدت چند دهه به بالاترین درجه شکوفایی رسید. زندگی‌نامه مسروپ در زادگاه خود به آموختن دانش‌های وقت پرداخت و با سه زبان پارسی، یونانی و سریانی آشنایی یافت. سپس راهی واغارشاپات پایتخت ارمنستان شد و در دربار خسرو سوم، پادشاه ارمنستان، به سپاهیگری و دبیری دیوان دربار پرداخت ولی پس از چندی، علی‌رغم دستاوردهای شغلی به کسوت روحانیت درآمد. چندی بعد او همراه شاگردانش به ناحیه گوقتان در ارمنستان، که تا آن زمان آیین و آداب و رسوم پیش از مسیحیت در آن همچنان پابرجا و محفوظ مانده بود رهسپار شد. «شابیت»، فرمانروای ناحیه از او به گرمی استقبال کرد و برای گسترش و تبلیغ دین مسیح، امکاناتی در اختیار او گذاشت. اهالی گوقتان را به دین مسیح آورد. پیش زمینه ابداع الفبای ارمنی صومعه آماراس. مدفن گریگوریس مقدس، (نوه گریگور روشنگر) که در سال ۳۳۸ میلادی در راه تبلیغ مسیحیت جان باخت، در این صومعه واقع است. پادشاهان ایران درصدد آن بودند که مسیحیت را از میان برداشته و دین زرتشت را به ارمنیان تحمیل کنند که این امر سرانجام به نبرد آوارایر منجر شد. (ارمنیان با شعار دفاع از دین به جنگی نابرابر برخاستند، جنگی که در اصل نه یک جنگ مذهبی بلکه جنگی مردمی و استقلال طلبانه با هدف حفظ موجودیت و نجات ارمنیان از نابود شدن به‌شمار می‌رفت. در حقیقت در آن زمان و در آن شرایط، دین جدا از ملیت نبود)، در واقع بازگشت ارمنیان به دین زرتشت به معنی مستحیل شدن آنان در جامعه زرتشتی بود. در شرایط موجود، توده مردم به قدر کافی قادر به درک تعالیم مسیحیت نبودند، زیرا موعظه‌ها به زبان‌های یونانی و آشوری ایراد می‌شد که برای عامه مردم قابل فهم نبود. در آن شرایط مسئله گسترش و تحکیم مسیحیت در میان ارمنیان تنها، یک مسئله دینی نبود بلکه یک هدف سیاسی نیز به‌شمار می‌رفت، چراکه می‌بایست در برابر خطر نابودی ملی حایل می‌شد، بنابراین مسروپ درصدد برآمد تا که مسئله گسترش مسیحیت را در ابعادی وسیع‌تر از آنچه که از طریق موعظه و تبلیغ قابل عمل بود به اجرا درآورد. در این افکار و نگرانی‌ها بود که بنابه نوشته موسس خورناتسی اندیشه ابداع الفبای ارمنی به ذهن او راه یافت. مسروپ برای تحقق این هدف عازم پایتخت شد و به حضور ساهاک پارتو رسید. در این ملاقات معلوم شد که جاثلیق نیز دستخوش همان افکار است. از این رو پیشنهاد مسروپ را پذیرفت. روحانیون کلیسای ارمنی برآن بودند که از طریق ابداع خط و کتابت، در زمینه‌های فرهنگی و دینی نیز از تاثیرات کلیسای یونانی و آشوری در امان بمانند. ابداع الفبای ارمنی مجسمه مسروب ماشتوتس، در رو به روی درب اصلی ماتناداران مسروپ و ساهاک در جستجوی امکاناتی، برای ابداع الفبای ارمنی برآمدند و نیت خود را با بهرام شاپور پادشاه ارمنستان در میان گذاشتند. او نیز موافقت خود را اعلام داشت. این امر گویای ضرورتی بود که از شرایط سیاسی و فرهنگی وقت سرچشمه می‌گرفت و در عین حال، تلاش مشترک رهبران سیاسی و دینی، برای مقابله با خطر نابودی ملی ارمنیان را نشان می‌داد. پادشاه ضمن تشویق آنان، اطلاع داد که یک اسقف ارمنی به نام دانیل به‌طور اتفاقی الفبای ارمنی را یافته‌است. از این رو شخصی به نام «واهریج» را نزد یکی از بستگان دانیل گسیل داشتند. وی با شنیدن دستور پادشاه شتابان نزد دانیل رفت، نشانه‌های الفبا را از او گرفت و برای شاه ارمنستان ارسال کرد. این واقعه در پنجمین سال پادشاهی بهرام شاپور اتفاق افتاد. مسروپ گروهی از جوانان را گردآورد و الفبای دانیل را به آنان تعلیم داد؛ ولی بزودی آشکار شد، این الفبا که در ارمنی‌شناسی به حروف دانیالی شهرت دارد نمی‌تواند نیازهای زبان ارمنی را برآورد و برای نظام واجی غنی ارمنی ناقص است؛ بنابراین از آن چشم پوشیدند و جستجوها ادامه یافت. مسروپ همراه گروهی از جوانان به یکی از بزرگترین مراکز علمی و آموزشی وقت، یعنی شهر ادسا رهسپار شد. تنی چند از آنان را در ادسا مستقر گردانید، دیگران را به شهر ساموستا روانه کرد تا در آنجا به تحصیلات یونانی بپردازند و خود به یاری افراد آگاه، در کتابخانه معروف ادسا که گنجینه عظیمی از متون در آن نگهداری می‌شد شروع به کنکاش کرد. او با مطالعه کتاب‌های گوناگون الفبای زبان‌های مختلف را مورد بررسی قرار داد، با ساختار و شکل نشانه‌ها و اصول نگارش آنان، که تسلط بدان‌ها برای ابداع الفبای ارمنی واجب می‌نمود، آشنا شد. پس از طی این مراحل مسروپ به ابداع نشانه‌های نوشتاری زبان ارمنی دست زد و الفبای ارمنی را با پیروی از بهترین اصول نوشتاری و با نشانه‌های خود ویژه پدید آورد. با ابداع الفبای ارمنی، کار مسروپ در ادسا به پایان رسیده بود. از این رو وی به شهر ساموستا عزیمت کرد. در این شهر خوشنویسی را به نام «هروپانوس» یافت که در کتابت خط یونانی متبحر بود و خوشنویسی الفبای ابداعی خود را به او سپرد و با ترجمه جمله‌ای از کتاب امثال سلیمان از هروپانوس خواست که آن جمله را به خط خوش بنویسد تا بطور حقیقت توانایی و قابلیت حروف ابداعی، نه تنها از نظر مطابقت آن‌ها با نظام صوتی زبان ارمنی بلکه همچنین از نظر زیبایی نگارش نیز محرز گردد. دوران پایانی زندگی مسروپ ماشتوتس سنگ قبر مسروب ماشتوتس در روستای اوشاکان، داخل کلیسای مسروب ماشتوتس مقدس مسروپ خود از یک سو فعالیت‌های آموزشی و از سوی دیگر امور ترجمه و تبلیغ را سرپرستی می‌کرد. آن‌ها در آغاز، چنان‌که انتظار می‌رفت، به ترجمه کتاب مقدس دست زدند. مسروپ خود، نخست در ناحیه گوقتان و سپس در سیونیک به فعالیت و تبلیغ پرداخت. شاگردان تعلیم یافته به نقاط مختلف ارمنستان گسیل شدند تا مردم را آموزش دهند و مسیحیت را به زبان مادری تبلیغ کنند. اقدامات مسروپ و شاگردانش در واقع جنبش روشنگرانه‌ای بود که نه تنها ارزش فرهنگی بلکه بیشتر اهمیت ملی و سیاسی داشت. زیرا بر اثر رشد فرهنگ مشترک پایه‌های وحدت تمامی بخش‌های ملت و یکپارچگی ساختار معنوی و فرهنگی آن استوارتر گردید. ولی این آموزگار پرکار و نستوه هنوز رسالت خود را به پایان نرسانده بود. وی به موازات توسعه فعالیت‌های خویش در شهرهای ارمنستان شرقی، ابداع الفبا برای گرجیان و آلبانیای قفقاز که همسایگان ارمنستان بودند پرداخت. مسروپ همراه گروهی از شاگردان خود به ارمنستان غربی رفت تا در آنجا نیز مدارسی را تاسیس کند. سپهسالار «آناتولیس» خبر ورود و قصد مسروپ و همراهانش را به اطلاع قیصر رسانید. قیصر نیز به موجب فرمانی به سپهسالار دستور داد تا مسروپ را به گرمی پذیرا شود و به مسروپ لقب «آکومید» به معنی (سختکوش، نگهبان بیدار)، اعطا نمود. ماشتوتس همراه با ساهاک پارتو، این جنبش عظیم ادبی سده را تا پایان عمر خود رهبری کرد. بنا به گفته کوریون نخستین تاریخ‌نگار ارمنی، مسروپ ۳۵ سال پس از ابداع الفبای ارمنی در قید حیات و فعال بود. «واهان آماتونی» سه سال پس از درگذشت مسروپ ماشتوتس، معبدی بر مزارش بنا کرد و یکی از شاگردان او به نام کوریون بنا به توصیه جاثلیق «هوسپ وایوتس دزورتسی» به تدوین زندگینامه مسروپ پرداخت. مترجمان مقدس
[ "سریر مقدس اچمیادزین", "تارون (ارمنستان باستان)", "ارمنستان بزرگ", "واغارشاپات", "کلیسای حواری ارمنی", "کلیسای کاتولیک ارمنی", "کلیسای کاتولیک", "کلیسای ارتدکس شرقی", "اوشاکان", "ساهاک پارتو", "ارمنستان", "زبان ارمنی", "زبان انگلیسی", "هاتسه‌گاتس", "ارمنستان غربی", "آراگاتسوتن", "آرتساخ", "نشنال جئوگرافیک (مجله)", "ساسانیان", "الفبای ارمنی", "فرهنگ ارمنی", "سریانی", "خسرو سوم", "اساطیر ارمنستان", "گریگور روشنگر", "زرتشت", "ارمنیان", "نبرد آوارایر", "موسس خورناتسی", "بهرام شاپور", "رها", "شمش‌شاد", "خط گرجی", "الفبای آلبانیای قفقاز", "Glen Warren Bowersock", "Peter Robert Lamont Brown", "اولگ گرابر", "کوریون", "مترجمان مقدس", "فصلنامه فرهنگی پیمان", "احمد نوری‌زاده" ]
[ "استادان دانشگاه ارمنی‌تبار", "اواخر دوران باستان", "اهالی ارمنستان باستان", "درگذشتگان ۴۴۰ (میلادی)", "زادگان ۳۶۰ (میلادی)", "زبان ارمنی", "قدیسان ارمنی‌تبار", "قدیسان اهل ارمنستان", "قدیسان کلیسای حواری ارمنی", "قدیسان مسیحی در سده ۵ (میلادی)", "لغت‌شناسان اهل ارمنستان", "مترجمان ارمنی‌تبار", "مترجمان به ارمنی", "مترجمان سده ۵ (میلادی)", "مترجمان کتاب مقدس به ارمنی", "مخترعان ارمنی‌تبار", "مخترعان خط نوشتاری", "مسیحیان شاهنشاهی ساسانی" ]
953
نپال
2
795
0
[ "نیپال" ]
false
553
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "جمهوری دموکراتیک فدرال نپال" }, { "Item1": "تصویر پرچم", "Item2": "Flag of Nepal.svg" }, { "Item1": "نام عادی", "Item2": "नेपाल" }, { "Item1": "تصویر نشان ملی", "Item2": "Emblem of Nepal.svg" }, { "Item1": "شعار ملی", "Item2": "مادر و مام میهن از آسمان والاترند" }, { "Item1": "سرود ملی", "Item2": "[[درهم‌بافته از صدها گل]]" }, { "Item1": "نقشه", "Item2": "Nepal in its region.svg" }, { "Item1": "پایتخت", "Item2": "[[کاتماندو]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "۲۷" }, { "Item1": "latm", "Item2": "۴۲" }, { "Item1": "longd", "Item2": "۸۵" }, { "Item1": "longm", "Item2": "۱۹" }, { "Item1": "بزرگ‌ترین شهر", "Item2": "[[کاتماندو]]" }, { "Item1": "زبان رسمی", "Item2": "[[نپالی]]" }, { "Item1": "نوع حکومت", "Item2": "[[جمهوری]]" }, { "Item1": "نوع حاکمان", "Item2": "• [[رئیس‌جمهور]]• [[نخست‌وزیر]]" }, { "Item1": "نام حاکمان", "Item2": "[[بیدیا دوی بانداری]][[پراچاندا]]" }, { "Item1": "نحوه تشکیل", "Item2": "اعلان [[پادشاهی]]اعلان [[جمهوری]]" }, { "Item1": "تاریخ تشکیل", "Item2": "[[۲۱ دسامبر]] [[۱۷۶۸]][[۲۸ مه]] [[۲۰۰۸]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۴۳،۱۸۱" }, { "Item1": "رتبه مساحت", "Item2": "۹۳ام" }, { "Item1": "درصد آبها", "Item2": "۲،۸" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۲۹،۵۱۹،۱۱۴" }, { "Item1": "سال برآورد جمعیت", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "رتبه جمعیت", "Item2": "۴۰ام" }, { "Item1": "تراکم جمعیت", "Item2": "۱۸۴" }, { "Item1": "رتبه تراکم جمعیت", "Item2": "۵۶ام" }, { "Item1": "واحد پول", "Item2": "[[روپیه نپال]]" }, { "Item1": "کد واحد پول", "Item2": "NPR" }, { "Item1": "منطقه زمانی", "Item2": "[[PST]]" }, { "Item1": "منطقه زمانی تابستانی", "Item2": "+۸" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۷" }, { "Item1": "دامنه اینترنتی", "Item2": ".np" }, { "Item1": "پیش‌شماره تلفنی", "Item2": "۹۷۷" } ], "Title": "کشور" }
چند مرد مقس هندو در نپال نپال کشوری در آسیا واقع در شمال هندوستان و پایتخت آن کاتماندو است. جمعیت نپال حدود ۲۹میلیون نفر و زبان رسمی آن نپالی است. واحد پول این کشور روپیه نپال است و تنها با چین و هند همسایه است. بیشتر محدوده نپال بر روی رشته‌کوه‌های هیمالیا قرار گرفته و شمال این کشور هشت قله از ۱۴ قله بلند جهان را در خود جای داده که یکی از آن‌ها بلندترین کوه جهان یعنی قله اورست است. جنوب کشور مرطوب و حاصلخیز است و جمعیت زیادی را در خود جای داده‌است. ۸۱ درصد مردم نپال پیرو آیین هندو هستند و با این احتساب، نپال در میان کشورهای جهان بالاترین درصد پیروان هندوئیسم را نسبت به جمعیت خود دارد. این کشور به خاطر موقعیت جغرافیایی خود هم از هند و هم از تبت نفوذ پذیرفته‌است. بودایی و اسلام و کیراتی (تلفیقی از آنیمیسم، شیواپرستی و بودیسم تبتی) دو دین مهم دیگر این کشور هستند و بخش بزرگی از جمعیت خود را هم هندو و هم بودایی معرفی می‌کنند که این به دلیل تلفیق این دو مذهب در این منطقه است. نپال تنها کشور در جهان است که پرچم آن به شکل مستطیل نیست، و از دو مثلث بر روی هم تشکیل شده‌است. نپال در بیشتر تاریخ خود حکومت پادشاهی داشته‌است. در جنگ داخلی نپال علیه حکومت پادشاهی از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ نزدیک به ۱۶ هزار تن کشته شدند. مائوئیست‌ها در سال ۲۰۰۶ به ده سال جنگ داخلی پایان دادند و به روند صلح در نپال پیوستند. در سال ۲۰۰۸ حکومت پادشاهی با مصوبه مجلس موسسان نپال برانداخته شد و یک جمهوری دمکراتیک چندحزبی فدرال برقرار شد. هرچند پس از آن نیز درگیری‌هایی در این کشور وجود داشته اما این سیستم حکومتی پابرجا مانده‌است و در قانون اساسی سال ۲۰۱۵ نظام حکومتی کشور دمکراسی پارلمانی اعلام شد. نپال کشوری در حال توسعه با سطح درآمدی تاریخ 350px در ۱۷۶۸ حاکم شاهزاده‌نشین گورخا در غرب، دره کاتماندو را فتح کرد و دوره گسترشی را شروع نمود که با شکست خوردن از چینی‌ها در تبت (۱۷۹۲) و از بریتانیایی‌ها در هند (۱۸۱۶) پایان یافت. از ۱۸۴۶ تا ۱۹۵۰ خاندان رانا در مقام وزیران ارشد که پادشاهانی ضعیف بودند حکمرانی کردند. سیاست انزواطلبی آنان استقلال نپال را به قیمت توسعه نیافتن آن حفظ کرد. رژیم پیش از ۱۹۵۰ از نظر ساختار سیاسی یک نظام اقتدارگرا بود که هیچ مخالفتی را از سوی گروه‌های قومی، فرهنگی و احزاب سیاسی نمی‌پذیرفت. نظم اجتماعی و هویت فرهنگی ملی از طریق تحمیل قوانین هندو برقرار می‌شد و حاکمان قدرت خود را از طریق قرار دادن همه گروه‌های نپال در یک چارچوب سلسله مراتبی از ساخت طبقاتی هندو استحکام می‌بخشیدند. همزمان با سرنگونی رژیم رانا در سال ۱۹۵۰ نپال درهای خود را به روی دنیای خارج گشود و آماده پذیرش فرایند دمکراتیک شدن و مدرن‌سازی شد. اما این کشور نتوانست الگویی جدید از جامعه چندقومی ایجاد کند. با پیدایی دولت پانکایات در سال ۱۹۶۲، ساختارهای سیاسی و اجتماعی نپال، بیش از پیش بسته و متحجر شد. در این دولت، هیچ جائی برای فعالیت سیاسی و اپوزسیون وجود نداشت. اما در همین شرایط آئین قانونی جدید در سال ۱۹۶۴ به تصویب رسید. بر پایه این قانون همه در مقابل قانون برابر بودند و سامانه طبقاتی تضعیف می‌شد. شاهان و مائوئیست‌ها تجربه‌ای کوتاه‌مدت از دموکراسی تثبیت مجدد حکومت استبدادی به دست ماهندرا (پادشاهی از ۱۹۵۲ تا ۱۹۷۲) را در پی داشت. ناآرامی همگانی و تظاهرات خشونت‌آمیز در طرفداری از دموکراسی، پادشاه را مجبور به اعطای قانون اساسی دموکراتیک کرد. پس از یک کشمکش طولانی، نپال توانست یک دولت دموکراتیک در آوریل ۱۹۹۰ تشکیل دهد. در مه ۱۹۹۱ انتخابات چندحزبی برگزار شد. مائوئیست‌های نپال در سال ۱۹۹۴ از انشقاق در «حزب کمونیست نپال» شاخه «مرکز وحدت» پدید آمدند و تا نزدیک یک سال پس از تشکیل همچنان از نام «مرکز وحدت» استفاده می‌کردند تا این که در سال ۱۹۹۵ به‌طور رسمی به عنوان مائوئیست‌ها (یا آن طور که دولت مرکزی آن‌ها را خطاب می‌کرد شورشیان مائوئیست) شناخته شدند. مائوئیست‌ها از ۱۳ فوریه ۱۹۹۶ دست به نبردهای چریکی در مناطق روستایی زدند که طی ۱۰ سال گذشته موجب کشته شدن ۱۳ هزار نفر در نپال شد. خاندان سلطنتی نپال (که خاندان «شاه» نامیده می‌شوند) تا سال ۲۰۰۱ یکی از آرام‌ترین و در ظاهر باثبات‌ترین خاندان‌های سلطنتی جهان به‌شمار می‌رفت و «بیرندرا بیر بیکرام شاه دو» که از سال ۱۹۷۱ تاجگذاری کرده بود محبوبیت قابل توجهی بین مردم نپال داشت. اما روز اول ژوئن ۲۰۰۱ «دیپندرا» ولیعهد نپال با تیراندازی به اعضای خاندان سلطنتی در سالن غذاخوری در کاخ سلطنتی کاتماندو همگی آن‌ها از جمله پدر خود را به قتل رساند. پس از مرگ «دیپندرا» در ۴ ژوئیه ۲۰۰۱ گیانندرا، عموی وی که نزدیک‌ترین شخص باقی‌مانده در خاندان سلطنتی به‌شمار می‌رفت به عنوان شاه نپال شناخته شد. گیانندرا نه محبوبیت برادر خود، بیرندرا را داشت و نه توانایی‌های او را و در همین حال شایعاتی درباره نقش او در قتل‌عام سایر اعضای خاندان سلطنتی موجب افزایش بیزاری عمومی از وی می‌شد. گیانندرا در اقدامی بی‌سابقه به جای تعیین شخص دیگری به عنوان نخست‌وزیر، در اول فوریه ۲۰۰۵ خود شخصا تشکیل دولت داد و با اعلام این که دولت‌های غیرنظامی توان مقابله با تهدیدهای مائوئیست‌ها را ندارند اعلام حکومت نظامی کرده و چندین نفر از سیاستمداران بلندپایه نپالی را دستگیر کرد. در پی این اقدام احزاب اپوزیسیون داخل حکومت که سال‌ها موازنه سیاسی در پارلمان نپال را برقرار کرده بودند به هند گریخته و از آن‌جا زمینه‌های لازم برای سرنگونی حکومت گیانندرا را فراهم کردند. ائتلاف بزرگ اپوزیسیون داخل حکومت نپال که «ائتلاف هفت حزب» خوانده می‌شود در اولین اقدام خود پس از خروج از نپال (و حاکمیت آن) در نخستین گام در اوایل سال ۲۰۰۶ قرار داد تفاهمی در ۱۲ ماده با مائوئیست‌ها امضا کرد که این آغاز ورود مائوئیست‌ها به عرصه فعالیت‌های مدنی سیاسی و پیروزی آن‌ها بود. این اتحاد تازه‌تاسیس توانست از اوایل آوریل ۲۰۰۶ اعتصابات عمومی و تظاهرات اعتراض‌آمیز را در سراسر نپال آغاز کند و این اقدام با چنان استقبال گسترده‌ای از سوی مردم مواجه شد که گفته می‌شود در تظاهرات روز ۲۱ آوریل ۲۰۰۶ در کاتماندو بیش از ۵۰۰ هزار نفر شرکت کرده بودند. این در حالی است که کل جمعیت پایتخت نپال اندکی از ۷۰۰ هزار نفر بیشتر است. به این ترتیب جنبش دموکراسی نپال که در زبان محلی (لوکتانترا آندولن) گفته می‌شود با بهره‌مندی از آتش‌بس موقت یک طرفه‌ای که مائوئیست‌ها در ۲۷ آوریل اعلام کردند، توانست در ماه مه به پیروزی قطعی برسد و بر اساس قانون ۱۸ مه مجلس باردیگر برقرار شده شرایطی به شاه تحمیل شد که از آن جمله تحویل فرماندهی تیپی ۹۰ هزار نفری از ارتش به مجلس، وضع مالیات بر اموال و درآمدهای خانواده سلطنتی، اعلام نپال به عنوان کشوری سکولار (و نه پادشاهی هندو) و عزل شاه از مقام فرماندهی ارتش بود. در ادامه تحولات بعدی نپال دولت موقت و پارلمان انتقالی این کشور لغو نظام سلطنت در این کشور را در اواخر دسامبر ۲۰۰۷ تصویب کردند و به این ترتیب مائوئیست‌ها دیگر نیازی به از سرگیری شیوه‌های جنگ چریکی ندیدند چرا که اهداف رویایی آن‌ها بدون نیاز به درگیری نظامی نصیب‌شان شده بود. در انتخابات ۱۰ آوریل سال ۲۰۰۸ مائوئیست‌ها برنده انتخابات مجلس موسسان نپال شدند. مجلس نپال در اوائل سال ۲۰۰۸ میلادی رسما نظام پادشاهی چندصدساله را در این کشور منحل و برقراری نظام جمهوری را تصویب کرد. «رام باران یاداو» که ازسوی حزب کنگره نپال حمایت می‌شود نخستین رئیس‌جمهوری نپال در تاریخ این کشور پس از چند قرن نظام پادشاهی بود و در ۲ مرداد ۱۳۸۷ سوگند یاد کرد. جغرافیا نفشه ناهمواری‌های نپال. نامچه‌بازار در منطقه خومبو، در نزدیکی کوه اورست نپال سرزمینی کوهستانی است و رشته‌کوه هیمالیا و بلندترین قله جهان یعنی قله اورست در این کشور قرار دارد. در جنوب این کشور زمین‌های پست نیمه‌گرمسیری با جمعیتی متراکم جای دارد. یک نوار تپه‌ای مرکزی را دره‌های حاصلخیز تقسیم می‌کند. شمال پوشیده از کوه‌های هیمالیاست. رودهای مهم نپال، کرنالی، نارایانی، و کوسی و بلندترین نقطه آن قله اورست با ۸۸۴۸ متر ارتفاع است. آب و هوای کشور از جنوب نیمه‌گرمسیری تا قله‌های یخی هیمالیا متنوع است. تمامی نپال در معرض بادهای موسمی قرار دارد. از نظر موقعیت می‌توان هیمالیای نپال را به بخش‌های زیر تفکیک کرد: منطقه «کانچن چونگا» واقع در شرق هیمالیای نپال هیمالیای «خومبو روالینگ» شامل قلل «اورست، چو ایو، لوتسه و ماکالو هیمالیای ماناسلو، شامل «ماناسلو، هیمال چولی و ناگادی چولی، آناپورنا هیمال شامل دائولاگیری ۱ تا ۵ و تکوچه. بطور خلاصه، هیمالیای نپال که از طرف شرق توسط هیمالیای سیکیم و از طرف غرب بوسیله هیمالیای گاروال محاصره شده، وسیع‌ترین و مرتفع‌ترین قسمت هیمالیا می‌باشد. طول این قسمت، که در مرز شمالی نپال قرار دارد، حدود۸۰۰ کیلومتر بوده و در محدوده مرزهای ملی هندوستان و تبت واقع شده‌است. از شهرهای مهم نپال می‌توان بیرات‌نگر ۱۶۶ هزار نفر، لالیت‌پور ۱۶۲ هزار نفر، پوخارا ۱۵۶ هزار نفر و بیرگنج ۱۱۲ هزار نفر را می‌توان نام برد. نپال اعلام کرده‌است که کوه اورست را دوباره اندازه‌گیری خواهد کرد، چون پس از زمین‌لرزه ویرانگر آوریل ۲۰۱۵ در منطقه احتمال دارد ارتفاع آن تغییر کرده باشد. مسئولان این کشور گفته‌اند در اندازه‌گیری قبلی ارتفاع کوه اورست ۸۸۴۸ متر بوده اما ممکن است به جز تغییر ارتفاع، موقعیت جغرافیایی آن هم تغییر کرده باشد. پژوهشگران دانشگاه کمبریج اعلام کردند بر اثر این زمین لرزه شهر کاتماندو سه متر به سمت جنوب جابجا شده‌است. تقسیمات کشوری نپال به ۱۴ ناحیه (استان) و ۷۵ بخش تقسیم شده‌است. ناحیه‌های نپال: 300px باگماتی بهری داوالاگیری گانداکی جاناکپور کارنالی کوسی لومبینی ماهاکالی مچی نارایانی راپتی ساگارماتها ستی سیاست 120px بیدیا دیوی بندری رئیس‌جمهور نپال از ۲۰۱۵ شیربهادر دئوبا نخست‌وزیر نپال از هفتم ژوئن ۲۰۱۷. نپال که کشوری فقیر در حاشیه رشته کوه هیمالیا است در سال ۲۰۰۶ میلادی شاهد پایان جنگ داخلی خشونت‌آمیز یک دهه‌ای بود که به ۲۴۰ سال حکومت سلطنتی هندوها در این کشور پایان داد و آن را تبدیل به جمهوری کرد. تا سال ۱۹۹۰، حکومت نپال یک سلطنت مطلقه بود. در ۱۹۹۰، بیرندرا (شاه وقت نپال) با تبدیل آن به سلطنت مشروطه (که شاه شخص اول کشور باشد و نخست‌وزیر رئیس دولت) موافقت کرد. در آوریل ۲۰۰۶، تعداد زیادی از مردم در کاتماندو، در اعتراض به سیاست‌های شاه اقدام به اعتصاب و تظاهرات کردند. در ۲۱ آوریل ۲۰۰۶، در نتیجه ناآرامی‌ها، جیانندرا (شاه نپال) اعلام کرد که قدرات را به مردم می‌دهد و از احزاب اپوزیسیون خواست تا نخست‌وزیر پیشنهاد کنند. در ژوئیه سال ۲۰۰۷ دولت شاهنشاهی نپال اعلام کرد در سال ۲۰۰۹ حکومت خود را از پادشاهی به جمهوری تغییر خواهد داد. هم‌اکنون پادشاه از حکومت خلع شده و رئیس موقت نپال به عنوان رهبر آن کشور فعالیت می‌کند. در ۲۸ مه ۲۰۰۸ بنا بر تصمیم مجلس نپال در اعلام جمهوری نظام سلطنتی ۲۴۰ ساله برچیده شد و به پادشاه ۱۵ روز فرصت داده شد تا کاخ ریاست جمهوری را ترک کند. با پایان درگیری ۱۰ ساله مائوئیست‌ها و دولت، بیش از ۱۹ هزار تن از شورشیان مائوئیست سابق همچنان در آلونکهای خود در سراسر کشور پراکنده ماندند و بعدا بخشی از آن‌ها به عضویت ارتش نپال درآمدند. در انتخابات مجلس سال ۲۰۱۳ حزب چپ میانه کنگره ملی نپال ۱۹۶ کرسی، حزب کمونیست (مارکسیست لنینیست ائتلافی) ۱۷۵ کرسی، حزب کمونیست (مائوئیست) ۸۰ کرسی و حزب راست‌گرا و سلطنت‌طلب حزب دمکراتیک ملی نپال ۲۴ کرسی پارلمان را به دست آوردند. دولت نپال پس از ۲۰ سال، موفق شد که انتخابات پارلمانی را در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار کند. در این انتخابات برای انتخاب ۷۰۰ شورای روستایی و شهرداری نپال برگزار شد شرایط را برای برگزاری انتخابات پارلمانی و ایالتی فراهم کرد. انتخابات پارلمانی نپال باید پیش از ۲۲ ژانویه سال ۲۰۱۸ برگزار شود. در خردادماه ۱۳۹۶ پوشپا کمال داهال معروف به «پراچاندا» نخست‌وزیر نپال تنها پس از ۹ ماه حضور در قدرت و پیش از پایان دور آخر انتخابات محلی به خاطر اختلاف میان دولت وی با دادگاه عالی نپال از سمت خود استعفا داد. اقتصاد نپال تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) برای 2012 برآورد بیش از $ 17.921 میلیارد (تنظیم به تولید ناخالص داخلی اسمی). 9 در سال 2010، کشاورزی برای اختصاص 36.1٪، خدمات شامل 48.5٪ و صنعت 15.4٪ از نپال تولید ناخالص داخلی. 97 در حالی که کشاورزی و صنعت می‌پیمانکاری، سهم توسط بخش خدمات در حال افزایش است. 97 98 کشاورزی در استخدام 76٪ از نیروی کار، خدمات 18٪ و ساخت و هنر و صنعت مبتنی بر صنعت 6٪. کشاورزی تولید - عمدتا رشد کرده در terai منطقه هم مرز با هند - شامل چای، برنج، ذرت، گندم، نیشکر، ریشه، شیر، آب و گاو وحشی گوشت. صنعت به‌طور عمده شامل پردازش کشاورزی تولید، از جمله جوت، نیشکر و دخانیات، و دانه. آن نیروی کار از حدود 10 میلیون دچار کمبود شدید از کارگر ماهر. نپال رشد اقتصادی ادامه می‌دهد به اثر نامطلوبی بر عدم اطمینان سیاسی. با این وجود، املاک و رشد تولید ناخالص داخلی تخمین زده می‌شد برای افزایش به تقریبا 5 درصد برای 2011-2012. این بهبود از 3.5 درصد رشد تولید ناخالص داخلی در 2010-2011 و خواهد بود دوم بالاترین نرخ رشد در پس از درگیری دوران. 99 منابع رشد عبارتند از کشاورزی، ساخت و ساز، مالی و سرویس‌های دیگر. سهم رشد مصرف سوخت وجوه ارسالی را رد کرده‌است از سال 2010/2011. در حالی که حواله رشد کند شدن روند 11 درصد (در نپالی روپیه شرایط) در 2010/2011، آن را از آن زمان افزایش 37 درصد. وجوه ارسالی برآورد معادل 25-30 درصد از تولید ناخالص داخلی. تورم شده‌است کاهش می‌یابد به سه سال کم از 7 درصد. 99 نسبت مردم فقیر را رد کرده‌است قابل ملاحظه‌ای از سال 2003. درصد از مردم زندگی زیر بین‌المللی خط فقر (مردم به کسب درآمد کمتر از ایالات متحده $ 1.25 در هر روز) تا به نصف شده در هفت سال. 99 در این اندازه گیری از فقر درصد مردم فقیر کاهش یافته از 53.1٪ در 2003/2004 به 24.8٪ در 2010/2011. 99 با بالاتر خط فقر دلار 2 سرانه در هر روز، فقر کاهش یافته توسط یک ربع به 57.3٪. 99 با این حال، توزیع درآمد باقی می‌ماند به شدت ناهموار. 100 کاتماندو فروشندگان خیابانی در بررسی‌های اخیر، نپال است انجام بسیار خوبی در کاهش فقر همراه با رواندا و بنگلادش به عنوان درصد فقیر کاهش یافته‌است به 44.2 درصد از جمعیت در سال 2011 از 64.7 درصد در 2006-4.1 درصد در سال، که بدان معنی است که نپال ساخته شده‌است بهبود در بخش‌های مانند تغذیه، مرگ و میر کودکان، برق، بهبود یافته کفپوش و دارایی. اگر پیشرفت کاهش فقر ادامه می‌دهد در این نرخ، و سپس آن را پیش‌بینی کرد که نپال خواهد نصف فعلی نرخ فقر و ریشه کن کردن آن ظرف 20 سال. 101 102 دیدنی و جذاب چشم‌انداز و متنوع، عجیب و غریب فرهنگ‌ها از نپال نشان دهنده قابل توجهی بالقوه و کمپینگ، اما رشد در صنعت شده‌است خفه توسط بی‌ثباتی سیاسی و فقیر زیر ساخت. با وجود این مشکلات، در سال 2012 تعداد بین‌المللی جهانگردانی نپال بود 598،204، 10٪ افزایش در قبلی سال است. 103 بخش گردشگری کمک نزدیک به 3٪ از ملی تولید ناخالص داخلی در سال 2012 و دوم بزرگترین درآمد خارجی نان آور پس از وجوه ارسالی. 104 نرخ بیکاری و بیکاری رویکردهای نیمی از سن کار جمعیت. بنابراین بسیاری نپالی شهروندان انتقال به کشورهای دیگر در جستجوی کار. مقصدهای عبارتند از هند، قطر، ایالات متحده، تایلند، انگلستان، عربستان سعودی، ژاپن، برونئی دارالسلام، استرالیا و کانادا. 105 106 نپال دریافت 50 میلیون دلار در سال از طریق gurkha سربازان خدمت می‌کنند در هند و بریتانیا ارتش و بسیار محترم برای مهارت خود را و شجاعت. به عنوان سال 2010، مجموع حواله ارزش حدود 3.5 میلیارد دلار. 106 در سال 2009 به تنهایی، حواله به 22.9 درصد از کشور تولید ناخالص داخلی. 106 دیرینه اقتصادی منظور شده برای کاربران underpins ارتباط نزدیک با هند. کشور دریافت کمک‌های خارجی از انگلستان، 107 108 هند، ژاپن، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین، سوئیس و کشورهای اسکاندیناوی. فقر حاد؛ سرانه درآمد حدود $ 1،000. 109 توزیع ثروت در میان نپالی همخوانی با که در بسیاری از توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه: بالاترین 10 خانوار کنترل 39.1 درصد از ثروت ملی و پایین‌ترین 10٪ کنترل تنها 2.6٪. دولت بودجه مورد $ 1.153 میلیارد، با هزینه $ 1.789 میلیارد (fy 20005/06). نپالی روپیه شده‌است گره خورده است به روپیه هند در نرخ ارز 1.6 برای سال‌های سال. از آنجا که سست شدن از نرخ ارز کنترل در اوایل 1990s، بازار سیاه برای ارز خارجی است همه اما ناپدید شد. نرخ تورم کاهش یافته‌است به 2.9٪ پس از یک دوره از تورم بالاتر در طول 1990s. نپال صادرات به‌طور عمده فرش، لباس، کنف، کالاهای چرمی، جوت محصولات و دانه مجموع $ 822 میلیون. واردات کالاهای به‌طور عمده طلا، ماشین آلات و تجهیزات، فرآورده‌های نفتی و کود مجموع دلار آمریکا 2 میلیارد. اروپا اتحادیه (46.13٪)، ایالات متحده (17.4٪)، و آلمان (7.1٪) هستند اصلی آن صادرات شرکای. اتحادیه اروپا ظهور بزرگترین خریدار نپالی پوشاک آماده (rmg). صادرات به اتحادیه اروپا برای اختصاص "46.13 درصد از کشور مجموع‌های پوشاک صادرات". 110 نپال واردات شرکای عبارتند از هند (47.5٪)، امارات متحده عربی (11.2٪)، چین (10.7٪)، عربستان سعودی (4.9٪)، و سنگاپور (4٪). علاوه بر داشتن محصور در خشکی، ناهموار جغرافیا، چند ملموس منابع طبیعی و فقیر زیرساخت، بی‌اثر پس از 1950 دولت و دراز در حال اجرا جنگ داخلی نیز عوامل در کوتاه قدی کشور رشد اقتصادی و توسعه مردم مردم نپال اغلب پیرو آیین هندو هستند. از نگاه ظاهری تفاوت چندانی بین نپالی‌ها و مردمان شمال شرق هند وجود ندارد. مردم نپال دارای نام‌های بسیار شبیه به هم هستند. نام وسط «بهادر» نامی بسیار مرسوم در بین نپالی‌ها است. گورونگ (Gurung) که اشاره به قومیت گورونگ دارد نام خانوادگی بیش از ۱۵ درصد نپالی‌هاست. از دیگر نام‌های متداول می‌توان به تاپا (Thapa) و تمنگ Tamang اشاره کرد. جمعیت نپال از چندین قوم شکل گرفته، و بخش بزرگی از آن‌ها را شرپاها تشکیل می‌دهند که البته سال‌ها قبل از تبت به نپال مهاجرت نموده‌اند و در مرزها ی شمالی نپال ساکن می‌باشند. مذهب اصلی مردم نپال هندو می‌باشد و بودائیان تنها در نوار شمالی ساکن هستند. شرپاها در ارتفاع بالای ۴۰۰۰ متر ساکن هستند و عمدتا علاوه بر کشاورزی به اموراتی نظیر راهنمایی گردشگران و کوهنوردان می‌پردازند. در نپال حدود ۶۰ زبان و گویش وجود دارد. زبان نپالی در طول دو قرن اخیر، همچون زبان ملی بوده‌است و بیش از ۵۰ درصد مردم نپال به این زبان صحبت می‌کنند. اما دولت تاکید ویژه‌ای بر زبان سانسکریت دارد. این زبان در مدارس اجباری شده‌است درحالی‌که زبان نپالی از حالت اجبار در مدارس خارج شده‌است. اکثر بودایی‌ها در پایتخت زندگی می‌کنند که بزرگ‌ترین معبد آن‌ها «شمبو» نیز در پایتخت قرار دارد که با کمک کشور چین و ژاپن بر بالای کوهی ساخته شده‌است. ژاپنی‌ها بدون دریافت هر گونه وجهی خیابان‌های اصلی، ترمینال و برخی بناهای دیگر را در پایتخت نپال ساخته‌اند. اکثر مسلمانان در شهری به نام نیپاگنج (که در مرز هند در جنوب واقع است) ساکن هستند. گروهی از مسلمانان نیز در شهری به نام جنکپور ساکنند. فرهنگ نپال یک کشور پادشاهی کوچک در منطقه هیمالیا است که بین هند و چین واقع شده و نمونه‌ای از گوناگونی فرهنگی، و جامعه‌ای چندقومی و طبقاتی در طول تاریخ بوده‌است. حدود ۱۴۰ گروه مختلف قومی طبقاتی در این کشور وجود دارند که به مدت ۲۰۰۰ سال در کنار هم زندگی کرده‌اند و سنت‌های فرهنگی مجزا و در عین حال به هم مرتبط خود را حفظ کرده‌اند. این آمیزه در مجموع «فرهنگ نپالی» را به وجود آورده‌است. یک فرهنگ که از جنوب شدیدا تحت تاثیر تمدن هندو کشور هند و از شمال تحت تاثیر تمدن بودایی‌های تبتی است. از نظر سنت فرهنگی یا تمدن، می‌توان نپال را فصل مشترک بین تمدن هندو و بودائی در نظر گرفت. پس از یکپارچه‌سازی نپال توسط نارایان‌شاه در سال ۱۷۶۸، ساختار اجتماعی نپال به تدریج تحت تاثیر الگوی هندو تحت عنوان «سنت بزرگ» قرار گرفت؛ بدون آن‌که مزاحمتی جدی برای فرهنگ‌های محلی به وجود آورد. این انتقال آرام تحت تاثیر آئین قانونی ۱۸۵۴ قرار گرفت. این آئین، همه مردم نپال را به چهار طبقه مختلف تقسیم می‌کرد. این آئین اصول مشخصی داشت: «برتری ارزش‌های هندو و تحجر مذهبی و طبقه (کاست) به‌عنوان اساس حرکت اجتماعی. هر شهروندی، با هر پشتوانه فرهنگی که این اصول آئین‌نامه را نقض می‌کرد، بشدت تنبیه، تکفیر یا تنزل مقام دریافت می‌کرد. سه شکل اصلی تقسیمات قومی قابل توجه‌است. تقسیم اول بین کوه‌نشینان و دشت‌نشینان بر اساس منطقه و قوم است. تقسیم دوم بین هندوهای طبقه بالا و گروه‌های اصطلاحا «بومی» است. تقسیم سوم بین برهمن‌ها و گروه‌های نیووار و گروه‌های هندو طبقه بالا و گروه‌های هندو طبقه پائین است. درباره زادگاه بودا و وجود تاریخی این شخصیت اختلاف نظر وجود دارد. اما نپالی‌ها و یونسکو، شاخه فرهنگی سازمان ملل متحد، لومبینی، شهری در نپال را محل تولد بودا می‌دانند و دولت نپال تصمیم گرفته‌است این محل را قبله‌ای برای بودایی‌های جهان کند. ساجانی شاکیا، کوماری پیشین بکتاپور، نپال، در جریان دیدارش از یک جشنواره فیلم در ایالات متحده.. براساس یک سنت قدیمی هندویی که در نپال نیز رواج دارد و چائوپاتی نامیده می‌شود، زنانی که وارد دوره قاعدگی می‌شوند، یا تازه فرزند به دنیا آورده‌اند، ناپاک یا عامل بدشانسی محسوب می‌شوند. به همین دلیل بسیاری از این زنان در این دوران مجبور به ترک خانه و زندگی در اتاقک‌های متروکه یا طویله می‌شوند. این سنت قدیمی در سال ۲۰۰۵ از سوی دولت نپال غیرقانونی اعلام شده بود اما هیچ جریمه‌ای برای آن در نظر گرفته نشده بود. در اوت ۱۰۱۷ (مردادماه ۹۶) اما، مجلس نپال اما مقرر کرد هر شخصی که زنی را به دلیل قاعدگی مجبور به ترک خانه کند به سه ماه زندان و پرداخت ۳۰ دلار جریمه می‌شود. قرن هاست که در نپال، دختربچه‌هایی که سن بعضی از آن‌ها به زیر یک سال می‌رسد، به عنوان بت زنده یا کوماری انتخاب شده و توسط مردم و حتی پادشاه پرستیده می‌شوند. بعد از انتخاب شدن، کوماری داخل معبد محبوس شده، و فقط چندین بار برای مراسم خواص به دنیای بیرون، برده می‌شود. مسئولیت اصلی کوماری، حفاظت از شهر و کشور است و در کل کشور، فقط ۳ کوماری رسمی وجود دارد. مورخین بر این باورند که این سنت، از قرن دوازدهم، توسط بودایی‌ها شروع شد. گردشگری مکان‌های قدیمی و شگفت‌انگیز، پاگوداهای (معابد بودایی) و استوپاهای (مقبره‌های بودایی) حجیم یادآور عصر طلایی معماری نپال هستند. این بناها به‌دست صنعت‌گران «نوار» –ساکنین اصلی دره کاتماندو- ساخته شده‌اند. سه شهر کاتماندو، پاتان و بختاپور دارای اهمیت تاریخی هستند و یادبودهایی عظیم هنری و با ارزش فرهنگی در آن به جا مانده‌اند. در هر محل معابدی به چشم می‌خورند که به ساحت ایزد یا ایزدبانوان تقدیم شده‌اند. بیشترین نقاط جذب گردشگر محوطه‌های میراث جهانی «پاشوپاتینات»، «سوویام بونات»، «بودهانات» چانجونارایان و میدان «دوربار» واقع در کاتماندو، پاتان و بختاپور هستند. صنایع دستی یکی از صادرات اصلی نپال است که عمدتا محصولات فلزی و کنده‌کاری روی چوب است. اهالی «نوار» سنت‌های باستانی حکاکی روی سنگ، چوب و فلز را که از نیاکانشان به ایشان منتقل شده، همچون امری مقدس می‌انگارند. برخی از بهترین هنرها و صنایع نپالی به شکل حکاکی روی چوب، مجسمه‌های فلزی، جواهر، چاقوی معروف گورخا (خوکوری)، سفالینه، کاغذهای برنجی دست‌ساز، تانگ‌کا و پائووا، فرش‌های پشمی و پوشاک عرضه می‌شوند. زمین‌لرزه نپال زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۷٫۹ ریشتر پنجم اردیبهشت ۹۴ در ۱۰ کیلومتری عمق زمین و در شمال شرق کاتماندو (پایتخت نپال) و نزدیک مرز با چین رخ داد. براساس آخرین آمارها تا ۱۲ اردیبهشت ماه هفت هزار و ۴۰ نفر در این زلزله جان باخته‌اند.
[ "سرود ملی نپال", "کاتماندو", "نپالی", "جمهوری", "رئیس‌جمهور", "نخست‌وزیر", "بیدیا دوی بانداری", "پراچاندا", "پادشاهی", "۲۱ دسامبر", "۱۷۶۸ (میلادی)", "۲۸ مه", "۲۰۰۸ (میلادی)", "روپیه نپال", "زمان استاندارد فیلیپین", "هندوستان", "زبان نپالی", "اورست", "هندو", "هند", "بودایی", "اسلام", "آنیمیسم", "شیواپرستی", "جنگ داخلی نپال", "فدرال", "نظام پارلمانی", "گورخا", "تبت", "خاندان رانا", "اقتدارگرا", "پانکایات", "ماهندرا", "مائوئیست", "شاه", "بیرندرا", "دیپندرا", "گیانندرا", "اپوزیسیون", "دموکراسی", "سکولار", "مجلس مؤسسان", "خومبو", "هیمالیا", "زمین‌لرزه ۲۰۱۵ نپال", "دانشگاه کمبریج", "باگماتی", "بهری", "داوالاگیری", "گانداکی", "جاناکپور", "کارنالی", "کوسی (نپال)", "لومبینی", "ماهاکالی", "مچی (نپال)", "نارایانی", "راپتی", "ساگارماتها", "استان ستی", "بیدیا دیوی بندری", "رئیس‌جمهور نپال", "شیربهادر دئوبا", "نخست‌وزیر نپال", "۱۹۹۰ (میلادی)", "سلطنت مطلقه", "سلطنت مشروطه", "جیانندرا", "۲۰۰۹ (میلادی)", "پوشپا کمال داهال", "هندوئیسم", "بودیسم", "کیرانت موندوم", "بهادر", "گورونگ", "تاپا", "تمنگ", "سانسکریت", "نیپاگنج", "جنکپور", "نارایان‌شاه", "کاست", "چائوپاتی", "قاعدگی", "طویله", "کوماری", "بودایی‌ها", "چین", "دیپلماسی ایرانی" ]
[ "نپال", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۷۶۸ (میلادی)", "پادشاهی‌های پیشین آسیا", "پادشاهی‌های سابق", "تاریخ هندوئیسم", "جمهوری‌ها", "جمهوری‌های فدرال مشروطه", "کشورهای جنوب آسیا", "کشورهای توسعه‌نیافته", "کشورهای عضو سازمان ملل متحد", "کشورهای محصور در خشکی", "کوه اورست", "کشورهای آسیایی" ]
954
زبان آسی
0
205
0
[ "آسي", "آسی", "زبان آسي", "زبان اوستی", "اوستی", "زبان اوستیایی", "زبان اسی", "اسي", "اسی", "اوستي", "زبان اسي", "زبان اوستي", "زبان اوستيايي", "زبان استی" ]
false
68
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "آسی" }, { "Item1": "nativename", "Item2": "(''ایرن اوزاگ'')" }, { "Item1": "states", "Item2": "[[روسیه]] ([[اوستیای شمالی-آلانیا]]), [[اوستیای جنوبی]] <small>([[partially recognized]])</small>, گرجستان, ترکیه" }, { "Item1": "ethnicity", "Item2": "[[مردم آسی]]" }, { "Item1": "speakers", "Item2": "ح. 570,000" }, { "Item1": "date", "Item2": "سرشماری 2001 – 2010" }, { "Item1": "ref", "Item2": "e18" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "[[زبان‌های هندواروپایی]]" }, { "Item1": "fam2", "Item2": "[[زبان‌های هندوایرانی]]" }, { "Item1": "fam3", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی]]" }, { "Item1": "fam4", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی شرقی]]?" }, { "Item1": "fam5", "Item2": "Northern" }, { "Item1": "ancestor", "Item2": "[[زبان سکایی باستان]]" }, { "Item1": "ancestor2", "Item2": "آلان" }, { "Item1": "dia1", "Item2": "[[گویش دیگورون]]" }, { "Item1": "dia2", "Item2": "[[گویش ایرونی]]" }, { "Item1": "dia3", "Item2": "[[گویش یاسی]]" }, { "Item1": "nation", "Item2": "<br />\n*\n\n* [[Provisional Administrative Entity of South Ossetia]]" }, { "Item1": "iso1", "Item2": "os" }, { "Item1": "iso2", "Item2": "oss" }, { "Item1": "iso3", "Item2": "oss" }, { "Item1": "glotto", "Item2": "osse1243" }, { "Item1": "glottorefname", "Item2": "Ossetian" }, { "Item1": "lingua", "Item2": "58-ABB-a" }, { "Item1": "script", "Item2": "[[الفبای سیریلیک]] (Ossetian alphabet)<br />[[خط گرجی]] (c. 1820–1954)<br />[[الفبای لاتین]] (1923–1937)" }, { "Item1": "map", "Item2": "Oseta latina skribo.jpg" }, { "Item1": "mapcaption", "Item2": "Ossetian text from a book published in 1935. Part of an alphabetic list of proverbs. Latin script." }, { "Item1": "notice", "Item2": "IPA" } ], "Title": "language" }
نقشه پراکندگی زبان‌های منطقه قفقاز. آسی یا اوستی یا استی (به زبان آسی: ایرن ، یا æ ایرتی اوزاگ (به معنی زبان مردم آسی) ) یکی از زبان‌های ایرانی شاخه شرقی است که امروزه در قفقاز در منطقه‌ای میان روسیه و گرجستان صحبت می‌شود. آسی و تاتی تنها زبان‌های ایرانی هستند که به صورت بومی در بخشی از قاره اروپا رایج‌اند. گویندگان این زبان قسمتی در جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا و قسمتی در جمهوری گرجستان که ناحیه خودمختار اوستیای جنوبی خوانده می‌شود، سکونت دارند. گویشی که بیشتر جنبه ادبی دارد «ایرونی» است. زبان آسی را دنباله زبان سکائی باستان می‌شمارند. شماره گویشوران به این زبان، در حدود ۷۰۰ هزار نفر است که عمدتا در آلان سکونت دارند. همچنین شماری از گویشوران زبان آسی در کشور ترکیه بسر می‌برند. زبان آسی وامواژه‌هایی از زبان‌های گرجی و روسی در درون خود دارد. آسی، زبانی از خانواده هندو-اروپایی و متعلق به شاخه سکایی از زبان‌های ایرانی شمال شرقی است. این زبان از مناطق شرقی ایران به قفقاز رفته و با زبان سغدی که آثار آن در آسیای میانه و ترکستان چین به دست آمده و با زبان یغنایی که امروزه در نواحی شرقی سمرقند رایج است و نیز با زبان خوارزمی مربوط است. گویش‌ها صفحه‌ای از یک کتاب زبانزدهای آسی، منتشره ۱۹۳۵. دو گویش اصلی زبان آسی، گویش ایرونی در خاور اوستیا و دیگوری (دیغوری) در باختر آن می‌باشند. بیشتر آس‌ها به گویش ایرونی سخن می‌گویند که گویش ادبی هم به‌شمار می‌آید. غیرازاین دو گروه یک لهجه آسی دیگر هم در مجارستان وجود داشته که بدان یاسی (jassic) می‌گفته‌اند. زبان یاسی اگرچه از میان رفته اما یاسی‌ها هنوز در مجارستان زندگی می‌کنند. در کل شمار گویشوران آسی زبان لهجه ایرونی بیش از لهجه دیگوری است و از این رو لهجه معیار آسی نیز به‌شمار می‌آید. اخیرا آثار و نوشته‌هایی نیز به گویش دیگوری ترجمه شده‌است. گویشوران دیگوری بیشتر در غرب اوستیا زندگی می‌کنند و ایرونی لهجه شرقی‌تر این زبان است. گویش دیگوری به لحاظ تغییرات زبانی نسبت به همتای خود تا اندازه‌ای قدیمی‌تر و کهنتر بنظر می‌رسد. تفاوت‌ها حتی در نظام شمارشی بیست‌گانه دیگوری در مقایسه نظام دهگانی ایرونی وجود دارد و اختلاف‌هایی در صرف و نحو افعال نیز دارند با این حال هردو گویش‌هایی از یک زبان واحد شمرده می‌شوند و خود نیز بر این اعتقاد هستند. تاریخچه نیاکان آس‌ها را در قرون وسطی «آلان» و «الآن» و در دوران باستان «سرمت» نامیده‌اند. این زبان اکنون زبان آس‌های استیای شمالی (در فدراسیون روسیه) و استیای جنوبی (در گرجستان) است. به علاوه در برخی نقاط دیگر چون کابارده بالکار و استاوروپول نیز عده‌ای به زبان آسی تکلم می‌کنند. سرزمین آسی‌زبان‌ها در دو سوی سلسله جبال قفقاز واقع شده‌است. زبان آسی در اصل یک زبان ایرانی است، ولی به سبب تاثیر زبان مردم قفقاز، تغییراتی در آن روی داده و از این جهت آن را یک زبان دو جنبه‌ای و شامل عناصر ایرانی و غیر ایرانی می‌دانند. بیرونی در مقدمه تحدید نهایت الاماکن می‌نویسد که زبان قوم آلان و آس، آمیخته‌ای از خوارزمی و بجناکی است. از زبان آسی در دوره باستان اثری در دست نیست. در دوره کلاسیک و میانه از زبان سکایی غربی جدا می‌گردد. نزدیکی این زبان با پشتو و یغنابی این رااثبات می‌کند. اولین اثر به جای مانده از این زبان در دوره کلاسیک نبشتار سنگ قبری در قفقاز است که به خط یونانی. این زبان تنها زبان ایرانی جدید است که از زبان فارسی تاثیر نپذیرفته‌است. آسی زبانان نماینده امروزی زبان قدیم اسکیت‌ها محسوب می‌شوند. این زبان که از زبان‌های ایرانی شرقی به‌شمار می‌رود با زبان‌های پامیری و زبان پشتو نزدیکی فراوان دارد. زبان آسی بهمراه زبان‌های تاتی، تالشی و کردی زبان‌های ایرانی رایج در قفقاز محسوب می‌شوند. آسی‌ها را بازماندگان ماساژت‌ها و سرمتی‌ها نیز دانسته‌اند که همگی تیره‌های سکایی بوده‌اند. در دوره‌های متاخر آثاری از زبان آسی میانه به خط لاتین یا یونانی بدست آمده‌است که همگی تحت تاثیر زبان یونانی بوده‌اند. همچنین مطالعه آثار میانه آسی نشان می‌دهد که این زبان آموزه دارای دگرگونی آواشناسی شده‌است و آواهای این زبان تحت تاثیر زبان‌های قفقازی تا حد زیادی تغییر یافته‌اند. همچنین آسی‌های مهاجر در مجارستان نیز آثاری به این زبان خلق کرده و گویشی ویژه برای خود داشتند. ویژگی زبان آسی در عین حال که از تاثیر زبان فارسی به دور مانده، ولی بسیاری از ویژگی‌های زبان‌های باستانی ایران (مانند صرف اسم در حالات چندگانه و کاربرد پیش‌وندهای متعدد برای افعال و غیره) را نگه‌داشته‌است. ادبیات و نگارش صفحه نخست روزنامه راست زیناد، چاپ ۱۹۲۳ در شوروی این زبان از آنجا که از خانواده زبانهای ایرانی است شباهت‌هایی با فارسی دارد. ابایف زبانشناس شوروی سابق بیان داشته باوجود شباهت‌های موجود میان آسی با زبان‌های قفقازی در اثر ممارست در طول تاریخ، زبان آسی ویژگی خودرا به عنوان یک زبان ایرانی نگاه داشته‌است؛ و این در ریشه‌یابی واژه‌ها و ساخت دستوری به چشم می‌آید. خط در این زبان هم سرگذشت طولانی ندارد. عنوان شد که در قرون میانه سنگ قبری آسی با الفبای یونانی به‌دست آمد. پس از غلبه روس‌ها در قفقاز الفبای روسی در آنجا گسترش یافت. نخستین کتاب آسی با الفبای سیریلیک در سال ۱۷۹۸ به نام توضیح المسائل پدر روحانی گای در مسکو منتشر شد. در ابتدای قرن نوزدهم ایوان یالغوزیژه متون کهن کلیسایی را از گرجی به آسی ترجمه نمود و به خط گرجی با اندکی تغییرات به چاپ رساند. اولین نشریه آسی به نام ایرون گازت به سال۱۹۰۶ در ولادی قفقاز به چاپ رسید. در همان دوران ادبیات نوین آسی در روسیه پایه‌گذاری شد. بنیانگذار ادب آسی کاستاختاگوروف می‌باشد. تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی دو نشریه روزانه آسی چاپ می‌شد: ۱- راست زیناد (راستی) در شمال و ۲- خورزرین (به‌معنی: خورشید زرین یا آفتاب طلایی یا رنگین‌کمان) که در کل به داستانها و اشعار معاصر اوستی علاقه نشان می‌دهند. کهن‌ترین اثر مکتوب زبان آسی، سنگ‌نبشته زلنچوک است که به 941 میلادی تعلق دارد. این نوشته که سنگ قبری در 21 سطر و به خط یونانی است، در 1888 میلادی در کرانه راست رودخانه زلنچوک، یعنی در سرزمین باستانی آلان‌ها، کشف شده است، اما رسم نگارش این زبان به خط یونانی بر اثر عوامل مختلف تاریخی از جمله هجوم تاتارها از میان رفته‌است. زبان آسی روزگاری به خط فارسی (عربی) نیز کتاب می‌شده است. خط خط آسی در سال 1798 میلادی توسط مبلغان مسیحی بر اساس خط کلیسایی اسلاوی ساخته شد. در 1844 میلادی آندره شگرن (1794-1855 م) الفبایی بر پایه خط سریلی غیر دینی وضع کرد و سپس و. میللر خطی بر مبنای الفبای لاتین برای زبان آسی طرح نمود. از سال 1923 میلادی تا 1938 میلادی برای زبان آسی شمالی و جنوبی از الفبایی که بر اساس خط لاتین طرح‌ریزی شده بود، استفاده می‌شد. در 1938 میلادی خط جدیدی بر اساس الفبای روسی برای زبان آسی وضع شد، که تاکنون معمول و مورد استفاده است. گرچه در سده‌های 18 و 19 کسانی بوده‌اند که به زبان آسی شعر می‌گفتند، اما کستا ختاگوروف (1859- 1906 میلادی) شاعر ملی و بنیان‌گذار ادبیات آسی به‌شمار می‌رود، سروده‌های او در ترقی و تکامل این زبان سهم مهمی داشته‌است. داستان‌های مربوط به قهرمانان «نرت» از ادبیات ملی این زبان است که اکنون ضبط شده و به صورت مکتوب، موجود است و در ادبیات آسی اهمیت خاصی دارد. لهجه‌ها زبان آسی دارای 2 لهجه است: لهجه ایرون در شرق و لهجه دیگور در غرب. لهجه ایرون در بخش وسیعی گسترش یافته و 75 درصد آس‌ها به آن لهجه تکلم می‌کنند و مبنای زبان ادبی آسی است. ایرون یک لهجه فرعی نیز دارد که «توالی» خوانده می‌شود. لهجه دیگور که در بخش غربی و در امتداد رودخانه‌های اوروخ و اورسدن رواج دارد، یک لهجه مهجور است ولی ویژگی‌های مراحل قدیمی این زبان را پیش‌تر در خود حفظ کرده‌است. آواشناسی در آواشناسی این زبان، 7 مصوت و 28 صامت وجود دارد، و اسم و فعل در آن صرف می‌شوند. اسم‌ها مفرد و جمع و نکره و معرفه دارند و در 9 حالت صرف می‌شوند. اعداد در زبان آسی دارای 4 طبقه‌اند: وصفی، ترتیبی، توزیعی و کسری. واژگان واژگان زبان آسی به دلیل اینکه از گروه زبان‌های ایرانی شمال شرقی می‌باشد بیش از هر زبان دیگری شبیه گویش‌های مختلف پامیری و یغنابی و نیز پشتو می‌باشد. وامواژه‌های زبانی دیگر و تغییرات آوایی به دلیل همجواری با زبان‌های غیر ایرانی در واژه‌شناسی آسی دخیل بوده‌است اما از نظر واژگان همچنان ویژگی ایرانی خود را حفظ نموده‌اند. زبان آسی مانند زبان فارسی فاقد جنس و تثنیه می‌باشد. ضمائر مالکی مانند گویش‌های کناره دریای خزر در ایران پیش از اسم و مضاف‌الیه پیش از مضاف می‌ایستد. گاهی جملات با گروه‌های اسمی همراه می‌شود. +واژگان مشابه با زبان فارسی فارسی ایرنی دیگوری پیل pil pil پیغمبر paxumpar paxompar زندان zindon zindon نمد nimat nimad نشان nishan nisan آدم adam adan سر sar sar گوش gus gush دندان dandaq dandaq انگشت anguzh anguz خدا khushani khusai خورشید khur khur خوردن kharan kharun خوش khorsh khors معنی آتش ماه نو مادر خواهر شب بینی سه سرخ زرد سبز گرگ ترجمه به زبان‌های دیگر آسی art æ mæj ææ næwæg mad xo ææ æxsæv fyndz ææ ærtæ syrx bur æ tsæx æ biræh سنسکریت agni/atar māsa nava matar svasā rātri nāsa traya rudhira peeta vrkis پشتو اور or میاشت mjāšt نوی nəwai مور mōr خور xōr شپه špa پوزه pōza دری drē سور sur ژر žəṛ شین šin لیوه lewə هندی āg mahīna nayā mā behn rāt nāk tīn lāl pīlā harā bheyrryā انگلیسی fire month new mother sister night nose three red yellow green wolf آلمانی Feuer Monat neu Mutter Schwester Nacht Nase drei rot gelb grün Wolf لاتین ignis mēnsis novus māter soror nox nasus trēs ruber flāvus، gilvus viridis lupus فرانسه feu mois nouveau mère sœur nuit nez trois rouge jaune vert loup ایتالیایی fuoco mese nuovo madre sorella notte naso tre rosso giallo verde lupo اسپانیایی fuego mes nuevo madre hermana noche nariz tres rojo amarillo verde lobo کاتالان foc mes nou mare germana nit nas tres roig / vermell groc verd llop رومانیایی foc luna nou mamă soră noapte nas trei roşu galben verde lup یونانی fotiá minas neos mitera adhelfi nihta miti tria erithros kitrinos prassinos likos لیتوانیایی ugnis mėnuo naujas motina sesuo naktis nosis trys raudona geltona žalias vilkas بلغاری ogən mesets nov maika sestra nosht nos tri cherven zhălt zelen vălk روسی ogón’ miesyats novyi mat siestra noch nos tri ، krasnyi، ryzhyi zholtyi zielionyi volk طبری (مازندرانی) tash mung nou mār khakher shu feni se serkh zard suz werg پرسش‌واژه‌ها (چی) - کی؟، چه کسی؟ (تسی) - چه؟ æ (کد) - کی؟ æ (کم) - کجا؟ ææ (تسمن) - چرا؟ (کوید- Kwid) - چطور؟ ææ (کوید اهداوی- Kwid əhdawəy) - چگونه؟ (تسال) - چند؟ æ (کتسی) - کدام؟ پیشینه آسی‌شناسان تحقیق در زبان آسی را ایرانشناسان روس (آ. شگرن، پ. لرخ، ک. زالمان) مقارن نیمه قرن نوزدهم شروع کردند، اما بزرگ‌ترین افتخار در این زمینه نصیب آکادمیسین و. ف. میلر شد که یک سلسله تحقیقات بسیار مهم درباره آسی از خود به جا گذاشته و به‌طور قعطی نشان داده است که این زبان، دنباله گویش‌های سکایی ادوار باستان است. وی دستور تاریخی زبان آسی را که در Grundriss چاپ شده و تا این زمان اهمیت خود را حفظ کرده‌است و نیز یک فرهنگ آسی-روسی-آلمانی تالیف کرده که پس از مرگش به چاپ رسیده‌است. در دوران شوروی تحقیق در زبان آسی دنبال شد و امروز نیز در لنینگراد و مسکو (الکساندر آرنولدویچ فریمان، واسیلی آبایف)، در تفلیس (گ. س. آخولدریانی) و در ارجونیکدزه ادامه دارد. در دهه‌های اخیر آثار متعددی منتشر شده‌اند که جنبه‌های آواشناسی، دستور، واژگان و تاریخ زبان آسی را عمق می‌بخشد. مهمترین تحقیقات را آبایف انجام داده است.
[ "روسیه", "اوستیای شمالی-آلانیا", "اوستیای جنوبی", "International recognition of Abkhazia and South Ossetia", "مردم آسی", "زبان‌های هندواروپایی", "زبان‌های هندوایرانی", "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های ایرانی شرقی", "زبان سکایی باستان", "گویش دیگورون", "گویش ایرونی", "گویش یاسی", "Provisional Administrative Entity of South Ossetia", "الفبای سیریلیک", "خط گرجی", "الفبای لاتین", "قفقاز", "گرجستان", "زبان تاتی قفقاز", "سکائی", "گویشور", "ترکیه", "وامواژه", "زبان گرجی", "زبان روسی", "دیگوری", "مجارستان", "گویشوران", "اوستیا", "گویش", "زبان سکایی", "پشتو", "یغنابی", "خط یونانی", "زبان فارسی", "زبان‌های پامیری", "زبان پشتو", "تالشی", "کردی", "ماساژت", "خط لاتین", "زبان‌های قفقازی", "واسیلی ایوانویچ آبایف", "شوروی سابق", "الفبای روسی", "مسکو", "کلیسا", "ولادی قفقاز", "ادبیات", "کاستاختاگوروف", "کستا ختاگوروف", "آوا", "آسی", "سنسکریت", "زبان هندی", "زبان انگلیسی", "زبان آلمانی", "زبان لاتین", "زبان فرانسه", "زبان ایتالیایی", "زبان اسپانیایی", "زبان کاتالان", "زبان رومانیایی", "زبان یونانی", "زبان لیتوانیایی", "زبان بلغاری", "الکساندر آرنولدویچ فریمان", "واسیلی آبایف", "علی اشرف صادقی" ]
[ "زبان آسی", "اوستیا", "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های ایزو ۶۳۹–۱", "زبان‌های دارای کد ایزو ۶۳۹–۲", "زبان‌های روسیه", "زبان‌های گرجستان", "زبان‌ها", "سرمتی" ]
957
زبان پشتو
0
459
0
[ "پښتو", "زبان پشتون", "پشتو" ]
false
368
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "پشتوپختو" }, { "Item1": "image", "Item2": "The_Pashto.png" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "200px" }, { "Item1": "imagecaption", "Item2": "عنوان زبان با [[الفبای پشتو]]" }, { "Item1": "nativename", "Item2": "پستو" }, { "Item1": "states", "Item2": "[[پاکستان]] و [[افغانستان]]" }, { "Item1": "ethnicity", "Item2": "[[پشتون‌ها]]" }, { "Item1": "speakers", "Item2": "۴۰–۶۰ میلیون" }, { "Item1": "date", "Item2": "۲۰۰۷–۲۰۰۹" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "[[هندواروپایی]]" }, { "Item1": "fam2", "Item2": "[[زبان‌های هندوایرانی]]" }, { "Item1": "fam3", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی]]" }, { "Item1": "fam4", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی شرقی]]" }, { "Item1": "dialects", "Item2": "[[~۲۱ گویش]]" }, { "Item1": "stand1", "Item2": "[[Central Pashto]] <small>(پشتو)</small>" }, { "Item1": "stand2", "Item2": "[[Northern Pashto]] <small>(پشاوری)</small>" }, { "Item1": "stand4", "Item2": "[[Southern Pashto]] <small>(قندهاری)</small>" }, { "Item1": "script", "Item2": "* [[خط عربی]]" }, { "Item1": "minority", "Item2": "<small>[[خیبر پختونخوا]]، [[مناطق قبیله‌ای فدرال]]، و [[ایالت بلوچستان پاکستان]]</small>" }, { "Item1": "agency", "Item2": "[[آکادمی علوم افغانستان]][[Pashto Academy]], [[University of Peshawar]]" }, { "Item1": "iso1", "Item2": "ps" }, { "Item1": "iso2", "Item2": "pus" }, { "Item1": "iso3", "Item2": "pus" }, { "Item1": "lingua", "Item2": "58-ABD-a" }, { "Item1": "lc1", "Item2": "pst" }, { "Item1": "ld1", "Item2": "Central Pashto" }, { "Item1": "lc2", "Item2": "pbu" }, { "Item1": "ld2", "Item2": "Northern Pashto" }, { "Item1": "lc3", "Item2": "pbt" }, { "Item1": "ld3", "Item2": "Southern Pashto" }, { "Item1": "lc4", "Item2": "wne" }, { "Item1": "ld4", "Item2": "Wanetsi" }, { "Item1": "glotto", "Item2": "pash1269" }, { "Item1": "glottorefname", "Item2": "Pashto" }, { "Item1": "notice", "Item2": "IPA" }, { "Item1": "mapcaption", "Item2": "Map of Pashto-speaking regions (Green)" } ], "Title": "language" }
مناطق پشتوزبان پشتو یا پختو نام یکی از دو زبان رسمی در افغانستان و از شاخه زبان‌های ایرانی شمال‌شرقی است. گویشوران آن قوم پشتون می‌باشند که در پاکستان، افغانستان و هندوستان زندگی می‌کنند. زبان پشتو در نواحی جنوبی و شرقی کشور افغانستان وبه طور پراکنده در شمال و غرب و قسمت شمال‌غربی پاکستان وهم چنین در مناطقی از هندوستان که پشتونها حضور دارند متداول است. گروهی از پشتوزبانان در بلوچستان و معدودی در چیترال و کشمیر زندگی می‌کنند. برخی نیز در کنار مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند. هرچند زبان‌های فارسی و عربی در این زبان نفوذ یافته، پشتو بسیاری از خصوصیات اصیل زبان‌های ایرانی را حفظ کرده و خود لهجه‌های مختلف دارد، مانند وزیری، آفریدی، پیشاوری، قندهاری، غلزایی، بنوچی و غیره. در قانون اساسی جدید افغانستان، هر دو زبان رایج آن کشور، یعنی فارسی دری و پشتو، به‌عنوان زبان‌های رسمی ملی پذیرفته شده‌است. تعداد گویشوران زبان پشتو در افغانستان حدود هشت میلیون نفر، در پاکستان حدود هفت میلیون نفر، و در ایران حدود ۵۰هزار نفر برآورد می‌شود. برخی منابع، تعداد گویشوران آن را حتی بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان تخمین زده‌اند. زبان باستانی ایرانی‌تباری که نیای پشتو بوده، به احتمال زیاد با زبان گاتاهای زرتشت نزدیکی داشته‌است. با گذشت زمان، شاخه زبان‌های هندوآریایی تاثیر عمیقی برروی پشتو گذاشته‌است، اما زبان پشتو درعین‌حال بسیاری از ویژگی‌های اصلی زبان‌های ایرانی‌تبار را در خود حفظ کرده‌است. الفبای پشتو الفبای زبان پشتو دارای چهل و چهار حرف است: ا ب پ ت ت ث ج ح چ خ ح خ د د ذ ر ر ز ژ ر س ش س ص ض ط ظ ع غ ف ق ک ک ل م ن ن و و ه ه ی ی ی ی ی واج‌شناسی زبان پشتو، چه از نظر واج‌شناسی و چه ازنظر ساختمان دستوری، با دیگر زبان‌های ایرانی تفاوت‌هایی دارد. این زبان را به دو گروه غربی (یا جنوب‌غربی) و شرقی (یا شمال‌شرقی) تقسیم می‌کنند. گویش مهم گروه غربی، گویش قندهاری است و در گروه شرقی گویش پیشاوری اهمیت دارد. اختلاف میان این دو گروه، هم در چگونگی ادای واکه‌ها و هم در برخی نکته‌های دستوری است. ازجمله نام یا عنوان زبان که در قندهاری «پشتو» و در پیشاوری «پختو» تلفظ می‌شود. پیشینه نام نمونه خط پشتو، با سبک نستعلیق پشتو ظاهرا از لفظ پشتون یا پختون آمده‌است که نام قبیله‌ای از نژاد آریایی است. این زبان در اصل جزو زبان‌های هندو آریانی است. قواعد آواشناختی نشان می‌دهد که واژه پشتو شکل دیگرگون‌شده‌ای از همان واژه پرسوا (به‌معنی پارسی) است. لفظ پشتون در ریگودا «پکتس» آمده‌است. هرودوت، مورخ یونانی، آن را «پکتیس» و «پکتویس»، و سرزمین آن‌ها را پکتیکا ذکر کرده به همین نام در افغانستان یک شهر کوچک وجود داردهم چنین گفته می‌شود که منظور مناطق امروزی قندهار و غور وپکتیا وننگرهار وخیبر (پاکتیاها) نامیده شده‌است. بطلمیوس هم آن را پکتین نوشته‌است؛ بنابراین، نام پشتو از همان پکهت پکتویس پکتین ساخته شده و پشتو و پختو تلفظ می‌شود. آثار ادبی زبان پشتو آثار ادبی پیش از اسلام به این زبان به‌دست نیامده؛ ولی بعد از قرن اول هجری، اشعار و منظومات موجود است که بر حیات ادبی این زبان در اوایل اسلام دلالت می‌کند. کتاب پته خزانه (گنجینه پنهان) که به سال ۱۱۴۲ ه‌. ق/ ۱۷۲۹ م در قندهار نوشته شده، به استناد کتاب‌های قدیمی پشتو برخی از منظومات و اشعار پشتو را که به قرن دوم هجری تعلق دارد نقل کرده‌است. البته اصالت این کتاب ازسوی پژوهشگران در افغانستان و پاکستان رد شده‌است. عبدالحی حبیبی، پژوهشگر افغان، مدعی می‌شود که آن کتاب در ۱۳۲۲ ه‌.ش به دستش افتاده‌است، اما بیشتر پشتوشناسان و مورخان نظریه وی را رد کرده‌اند و آن را از جعلیات آقای عبدالحی حبیبی می‌دانند. در طی سده‌های پیاپی، پشتو تنها در گفتار به‌کار می‌رفته و آثار ادبی به این زبان بسیار اندک بوده‌است. تنها از سی چهل سال پیش بود که دولت افغانستان پشتو را زبان رسمی کشور قرار داد و ازآن‌پس روزنامه، کتاب و آثار ادبی به این زبان پدید آمد و تدریس آن در آموزشگاه‌ها معمول شد. قدیمی‌ترین شاعر پشتو که یک منظومه حماسی، او را مولف کتاب پته خزانه به استناد تاریخ سوری نامیده، امیر کرور (Krur)، پسر امیر پولاد سوری است که به سال ۱۳۹ ه‌. ق/ ۷۵۶ م در مندش غور امیر بود. اصالت این کتاب مورد تایید حلقه‌های آکادمیک قرار ندارد. نویسندگانی در پیشاور پاکستان و افغانستان این کتاب را زیر سوال برده‌اند و در آن مواردی یافته‌اند که حدس و گمان مبنی بر جعلی بودن گنجینه پنهان را نزدیک به یقین می‌کند؛ ازجمله در ذکر روزهای هفته و ماه‌ها. نویسندگان کتاب، ازجمله عبدالحی حبیبی، گمان نمی‌کردند تقویمی به‌وجود بیاید که بتواند روزها و تاریخ‌های هزار سال پیش و هزار سال بعد را معین کند. اما امروز چنین تقویم‌هایی وجود دارند که براساس آنها می‌توان جعل بودن این کتاب را ثابت کرد. مثلا نویسنده کتاب می‌گوید: روز دوشنبه ۱۶ ربیع‌الاول فلان سال. وقتی به تقویم همان سال نگاه کنید، ۱۶ ربیع‌الاول سال موردنظر نه دوشنبه که پنجشنبه است! از شاعران دیگر پشتو می‌توان به خوشحال‌خان ختک (۱۶۱۳–۱۶۹۴ م)، عبدالرحمن بابا (زاده ۱۰۴۲ ه‌. ق/ ۱۶۳۲ م)، حمید مهمند (درگذشته حدود ۱۶۹۰ م) و پیرمحمد کاکر (درگذشته حدود ۱۷۷۰ م) اشاره کرد. زبان پشتو، پس از طی یک دوره طولانی، که نزد تحصیل‌کردگان در محاق بود، در نیمه اول سده بیستم بیشتر در میان ملت افغان متداول و رایج شده و ادبیاتی پدید آورده‌است. سیاست احیای زبان پشتو در دوره محمد ظاهرشاه و پس از تدوین قانون اساسی در ۱۳۴۳ ه‌. ش، رجال سیاسی پشتون، به سرپرستی رشتین، کوشیدند تا زبان پشتو را به‌عنوان یگانه زبان رسمی کشور در متن قانون اساسی به تصویب برسانند، اما اعتراض جدی مردم از یک سو، و دفاع نمایندگان فارسی‌زبان قانون‌گذار از دیگر سو، از این امر جلوگیری کرد. سرانجام، پشتون‌ها پذیرفتند که رسمیت زبان‌های فارسی دری و پشتو را در قانون اساسی بگنجانند. بدین‌ترتیب، افغانستان کشوری دوزبانه شد و امکانات محدود مربوط به زمینه‌های آموزش و پرورش و نیز قابلیت‌های مطبوعاتی و استعدادهای فرهنگی به دو نیم گردید. نیمه نخست و سنگین‌تر آن به رشد زبان و ادب پشتو اختصاص یافت و نیمه واپسین و سبک‌تر آن در راه ادامه حیات زبان و ادب فارسی دری صرف شد. ازاین‌پس، درحقیقت، قابلیت‌ها و استعدادهای محدود اقتصادی، ادبی و فرهنگی کشور، صرف طرح و عرضه مفهومی واحد با دو صورت زبانی گردید و نتیجه آن رخداد این شد که از یک سو، ادب فارسی دری سیر طبیعی و معمول خود را ازدست داد، و از دیگر سو، پاره‌ای از استعدادهای واژگانی فارسی در افغانستان مختل شد و از قوه به فعل نرسید و واژه‌های پشتو بر آن تحمیل شد و وجه زیبایی‌شناختی آن مخدوش و مغشوش گردید. ادبیات پشتو قبایل پشتو
[ "الفبای پشتو", "پاکستان", "افغانستان", "پشتون‌ها", "Nationalencyklopedin", "هندواروپایی", "زبان‌های هندوایرانی", "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های ایرانی شرقی", "Pashto dialects", "Central Pashto", "Northern Pashto", "Southern Pashto", "خط عربی", "خیبر پختونخوا", "مناطق قبیله‌ای فدرال", "ایالت بلوچستان پاکستان", "آکادمی علوم افغانستان", "Pashto Academy", "University of Peshawar", "گویشوران", "پشتون", "هندوستان", "بلوچستان", "چیترال", "کشمیر", "ایران", "فارسی", "عربی", "گویش پیشاوری", "فارسی دری", "گاتاها", "زبان‌های هندوآریایی", "واج‌شناسی", "گویش قندهاری", "واکه", "قندهار", "پیشاور", "پارس‌ها", "ریگ‌ودا", "هرودوت", "پکتیکا", "غور", "پکتیا", "ننگرهار", "خیبر", "بطلمیوس", "پکتین", "اسلام", "پته خزانه", "عبدالحی حبیبی", "زبان رسمی", "تاریخ سوری", "امیر کرور", "مندش", "خوشحال‌خان ختک", "عبدالرحمن بابا", "حمید مهمند", "پیرمحمد کاکر", "محمد ظاهرشاه", "قانون اساسی افغانستان", "رشتین", "فارسی‌زبان", "ادبیات پشتو", "قبایل پشتو" ]
[ "زبان پشتو", "زبان‌های افغانستان", "زبان‌های ایالت بلوچستان پاکستان", "زبان‌های ایرانی نو جنوب شرقی", "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های پاکستان", "زبان‌های خیبر پختونخوا", "زبان‌های فاعل-مفعول-فعل", "زبان‌های مناطق قبیله‌ای فدرال", "زبان‌های هندواروپایی", "زبان‌ها", "نمادهای ملی بر پایه ملت" ]
958
کرکس نشسته
0
48
0
[ "ونَند", "ونند", "كركس نشسته", "وگا", "نسر واقع" ]
false
30
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
کرکس نشسته ، ونند ، نسر واقع یا آلفا شلیاق ( Lyr) پنجمین ستاره پرنور آسمان شب است. این ستاره زمانی ستاره قطبی زمین بود و در ۱۲۰۰۰ سال دیگر نیز ستاره قطبی خواهد شد. این ستاره در پیکر آسمانی دیگ‌پایه (شلیاق) قرار گرفته‌است و به همراه دو ستاره دیگر تشکیل مثلث تابستانی را می‌دهند. ونند را در ایران باستان نگهبان دروازه‌ها و گذرگاه‌های رشته‌کوه البرز می‌دانستند. در سال ۱۹۸۳ توسط ماهواره اخترشناختی فروسرخ (IRAS) کشف شد که این ستاره را هاله‌ای از گرد و غبار فراگرفته که شاید در آینده از آن غبار، سیاره‌هایی تشکیل شوند.
[ "مبدأ (ستاره‌شناسی)", "شلیاق", "۳۰ اکتبر", "۲۰۰۷ (میلادی)", "ستاره متغیر", "ساعت (زمان)", "Gliese-Jahreiss catalogue", "کاتالوگ ستارگان درخشان", "نظرسنجی بن", "کاتالوگ هنری دراپر", "کاتالوگ ستاره‌ای", "Smithsonian Astrophysical Observatory Star Catalog", "کاتالوگ ابرخس", "ستاره", "ستاره قطبی", "صورت فلکی", "مثلث تابستانی", "رشته‌کوه البرز", "ماهواره اخترشناختی فروسرخ" ]
[ "کرکس نشسته", "اجرام اچ‌آر", "اجرام اچ‌آی‌پی", "اجرام بایر", "اجرام فلامستید", "اجرام کاتالوگ هنری دراپر", "اجرام گلیز و جی‌جی", "ستارگان", "ستارگان دارای نام خاص", "ستارگان رشته اصلی کلاس A", "ستارگان لاندا گاوران", "ستاره‌های قطبی شمال", "ستاره‌های موجود در فهرست نظرسنجی بن", "صورت فلکی شلیاق", "قرص‌های پیرا-ستاره‌ای" ]
959
اهورامزدا
0
371
0
[ "اهورا مزدا", "هرمزد", "اورمزد", "اهورمزدا", "اهورا", "اهوره", "اهوره مزدا", "اهورهٔ مزدا", "اهوره‌مزدا" ]
false
322
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
اهورامزدا (به اوستایی «مزدا اهوره») نیز با نام‌های: اهورا ، اورمزد ، هورمزد ، اورمزد ، هورمز و هرمز و ورمز ) نام آفریدگار نکویی‌ها و دادار و پروردگار همه هستی در مزدیسنا است. واژه‌شناسی «اهورامزدا» واژه‌ای برآمده از دو واژه جداگانه «اهورا» و «مزدا» است که ریشه آن به زبان اوستایی کهن در گاتاها بازمی‌گردد. در گاتاها گاه ترکیب «اهورا مزدا» جدا از هم و به شکل تنهای «اهوره» یا «مزدا» آمده‌است ولی در موارد کنار هم ترکیب «مزدا اهوره» کاربرد فراوان‌تری دارد. واژه اهورامزدا به گونه «مزدا اهوره» یا «مزدا» ۱۵۵ بار در گاتاها بازگو شده‌است. مزدا در برخی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و نیز به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مذس، به‌معنی دانش و هوش می‌باشد؛ بنا بر این وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده‌است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا برداشت کرده‌اند. اهورا از دید واژه‌شناسی با واژه اسورا سنسکریت (اسوراها) که نام گروهی از خدایان در برابر گروهی دیگر -"دیو"ها - بوده‌اند همریشه است که این همریشگی به زبان "نیا-هندوایرانی" و فرهنگ آن -"آندرنوو"-بازمی‌گردد. گو اینکه در هندوستان، اسوراها خدایان بد و دیوان خدایان نیک همواره دانسته شده‌اند، در ایران وارونه این روی داده‌است. پس اهورامزدا روی هم برابر خدای دانش و خرد است. هم چنین فردوسی در سرآغاز و نخستین بیت شاهنامه، اهورامزدا را «خداوند جان و خرد» ترجمه کرده‌است. به نام خداوند جان و خرد کزین برتر؛ اندیشه‌بر؛ نگذرد ویژگی‌های اهورامزدا اهورامزدا آفریننده جهان است. مزدیسنان اهورا مزدا را می‌پرستند. اهورامزدا خالق و داور همه چیزهای مادی و معنوی و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برقرارکننده نظم هستی (اشا) است. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده‌است، پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفت نیک آورده شده و تقریبا همه چیزهای خوب به وی منتسب شده‌است. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفت برجسته زیر است: سپنتا مینو یعنی مقدس‌ترین روان، خشثره ویرنه به گویش امروزی شهریور یعنی شهریار و پادشاهی که باید برگزیده شود، سپنته آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هورتات بگویش امروزی خرداد به معنی جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی‌مرگی. او اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است. همچنین وهومنه است به معنی خوب منش. این صفات در مزدیسنا به نام امشاسپندان خوانده می‌شوند و پایه‌های کمال در دین زرتشتی برای رسیدن به روشنایی بی‌پایان است. از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر عشق و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم و هفت سین و هفت کشور و … اقتباس شده‌است. اهورامزدا و باورها بر اساس کتاب بندهشن که در اواخر دوره ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالف اهورامزدا و زاینده بدی‌ها را اهریمن معرفی می‌کند. در دین زرتشتی یا به‌دینی، اهریمن هیچ‌گاه توان ذاتی برای مقابله با قدرت اهورا مزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشه بد یا انگره مینو است اما در باور زروانیان، اهریمن برادر و رقیب اهورا مزدا و پسر زروان و دارای هویتی جداگانه از اهورا مزدا است. بر پایه باورهای کهن زروانی و دیگر دینهای پس از آن چون مانویان «اهورامزدا و اهریمن هردو زاده زروان (خدای زمان) بودند و جهان عرصه جنگ این دو نیروی نیک و بد است ولی سرانجام چیرگی در پایان جهان با اهورامزداست و چون اهورامزدا پاکی مطلق است بدی در او راه ندارد. پس هر آنچه که بد است اهریمنی است.» البته این سخن در هیچ جای گاهان نیست و زروان در زبان اوستایی تنها به معنای زمان است و ارتباطی با خداوند ندارد. سومین سنگ‌نگاره «دیهیم‌ستانی» چهارمین سنگ‌نگاره اردشیر از اهورامزدا، کنده شده در نقش رستم. اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگر، جسد اردوان و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا، اردشیر درحال ستاندن حلقه حاکمیت از اهورامزدا. اردشیر دوم در وسط، اهورامزدا سمت راست و زرتشت سمت چپ او. یکتاپرستی در دین زرتشت زروان فرهنگ ایرانی اشا مزدیسنا
[ "مزدیسنا", "زبان اوستایی", "گاتاها", "سانسکریت", "خدا", "اسوراها", "فرهنگ آندرونوو", "فردوسی", "شاهنامه", "هرمزد یشت", "سپنتا مینو", "خشثره ویرنه", "شهریور", "سپنته آرمیتی", "هورتات", "خرداد", "امرتات", "اشه", "وهومن", "امشاسپندان", "بندهشن", "ساسانیان", "اهریمن", "انگره مینو", "زروان", "مانوی", "گاهان", "اوستایی", "اردوان پنجم", "زرتشت", "یکتاپرستی در دین زرتشت", "فرهنگ ایرانی", "اشا" ]
[ "ایزدان مزدیسنا", "تصورات از خدا", "خدایان آفرینش", "نام‌های خدا", "نام‌های خدا در مزدیسنا", "خدا", "واژه‌ها و عبارت‌های فارسی" ]
960
قدر
0
23
0
[ "قدر (ابهام‌زدايي)", "قدر (ابهام زدایی)", "قدر (ابهام زدايي)", "قدر (ابهام‌زدایی)" ]
false
17
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قدر به معنی ارزش، کاربردهایی از قرار زیر دارد: قدر (سوره)، سوره‌ای از قرآن شب قدر قضا و قدر قدر مطلق (ریاضی) قدر تابش‌سنجی قدر (ستاره‌شناسی): قدر ظاهری، در ستاره‌شناسی قدر مطلق (ستاره‌شناسی) قدر ۱۱۰، موشکی ساخت ایران درخشندگی
[ "قدر (سوره)", "شب قدر", "قضا و قدر", "قدر مطلق (ریاضی)", "قدر تابش‌سنجی", "قدر (ستاره‌شناسی)", "قدر ظاهری", "ستاره‌شناسی", "قدر مطلق (ستاره‌شناسی)", "قدر ۱۱۰", "درخشندگی" ]
[]
962
قدر (ستاره‌شناسی)
0
16
0
[ "قدر (اخترشناسی)", "فروغ (ستاره‌شناسی)", "فروغ", "فروغ (ستاره شناسي)", "فروغ (ستاره شناسی)" ]
false
12
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قدر یا فروغ یکی از اصطلاح‌های دانش ستاره‌شناسی است. فروغ هر ستاره‌ای به دو دسته قدر ظاهری و قدر مطلق بخش می‌گردد. قدر ظاهری قدر مطلق (اخترشناسی) یادداشت فروغ واژه مصوب فرهنگستان است.
[ "ستاره‌شناسی", "قدر ظاهری", "قدر مطلق (اخترشناسی)" ]
[ "اخترشناسی رصدی", "یکاهای اندازه‌گیری در اخترشناسی" ]
968
سگ بزرگ
0
172
0
[ "کلب اکبر", "كلب اكبر" ]
false
60
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام فارسی", "Item2": "سگ بزرگ" }, { "Item1": "نام لاتین", "Item2": "Canis Major" }, { "Item1": "نام‌های دیگر", "Item2": "کلب اکبر" }, { "Item1": "میل", "Item2": "−۲۰" }, { "Item1": "رتبه", "Item2": "۴۳" }, { "Item1": "نام درخشان‌ترین ستاره", "Item2": "[[شباهنگ]]" }, { "Item1": "بیشینه عرض برای مشاهده", "Item2": "۸۰" }, { "Item1": "کمینه‌عرض برای مشاهده", "Item2": "۹۰" }, { "Item1": "ماه", "Item2": "فوریه" } ], "Title": "صورت‌فلکی" }
سگ بزرگ که با نام عربی کلب اکبر هم نامیده می‌شود یکی از صورت‌های فلکی است. این پیکر آسمانی مجموعه‌ای از ستارگان درخشان است و ۸ سال نوری با ما فاصله دارد پرنورترین ستاره آسمان شب یعنی شعرای یمانی یا شباهنگ (تیشتر) در این صورت و بر شانه آن قرار دارد. شباهنگ در قدر ۱٫۵ است. در آسمان زمستان، صورت فلکی شاخص بعد از صورت فلکی جبار، صورت فلکی سگ بزرگ (کلب اکبر) است که یافتنش هم ساده‌است. کلب اکبر یکی از دو سگ شکارچی (صورت فلکی جبار) است. سگ بزرگ یکی از دو سگ شکارچی صورت فلکی جبار است. شباهنگ، پرنورترین ستاره آسمان ستاره شعرای یمانی، تیشتر، شباهنگ، آلفا ()- کلب اکبر از اسامی متعددی آنست، که نام انگلیسی آن Sirius است که برگرفته از نام یونانی این لغت است که در زبان یونانی به معنی «سوزاندن و مشتعل کردن» می‌باشد؛ به این لحاظ که در یونان باستان این ستاره را منبع حرارت می‌دانستند. اصطلاح «روزهای سگی» در گرمای تابستان به این خاطر رسم بوده‌است که زمان نزدیک شدن و تماس ظاهری این ستاره با خورشید در تابستان بوده‌است. «هزیود» یکی از شاعران یونانی گفته‌است: «شعرای یمانی از سر تا پای آدمی را آب نموده و می‌خشکاند». از جمله نامهای دیگر این ستاره تیشتر و شباهنگ می‌باشد. همان‌طور که اشاره شد این ستاره پرنورترین ستاره آسمان می‌باشد که با قدر ۱/۴۴- در آسمان می‌درخشد. این ستاره به نسبت ستاره سهیل که به عنوان دومین ستاره درخشان آسمان شناخته شده، دو برابر درخشنده‌تر است و این به خاطر فاصله نزدیک این ستاره با مااست، این ستاره با فاصله‌ای معادل ۶/۸ سال نوری، پنجمین ستاره نزدیک به خورشید است. گردش ظاهری سالانه این ستاره در آسمان به لحاظ درخشندگی فوق‌العاده‌اش برای بعضی از اقوام و مصریان و از ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد حکم تقویم را داشته‌است. شعرای یمانی با دمای سطحی ۱۰۰۰۰ درجه کلوین ستاره سفید رنگی است، اما به علت عبور لایه‌های متفاوت جو زمین و شکست نور در آنها، در هوای سرد شب‌های زمستانی رنگ به رنگ دیده می‌شود. البته رنگ این ستاره از زمانهای قدیم تاکنون تغییر کرده‌است. کلاودیوس بطلمیوس و دیگر ستاره شناسان دوران باستان این ستاره را سرخ گزارش کرده‌اند. شعرای یمانی ستاره دوتایی است. همدم شعرای یمانی اولین کوتوله سفیدی بود که کشف شد. آلون کلارک در سال ۱۲۴۱/۱۸۶۲، هنگامی که تلسکوپ ۵/۱۸ اینچ خود را آزمایش می‌کرد آن را کشف کرد. این همدم خیال‌انگیز، شعرای یمانی B و توله سگ نیز نامیده می‌شود و با قدر ۴/۸ می‌درخشد. اما به دلیل درخشندگی زیاد شعرای یمانی A، آن را با تلسکوپ‌های کوچک نمی‌توان مشاهده کرد. قطر این ستاره فقط ۳ برابر زمین است. مشخصات ستاره‌های واقع در صورت فلکی سگ بزرگ مشخصات ستاره شعرای یمانی A و شعرای یمانی B مشخصات شعرای یمانی A شعرای یمانی B درخشندگی ۲۷ برابر خورشید ۰۰۱/۰ شعرای یمانی A قطر ۲ برابر خورشید ۳ برابر زمین جرم ۵/۱ برابر خورشید ۴/۰ شعرای یمانی A = ۲۵۰۰۰۰ برابر زمین قدر مطلق ۴/۱+ ۴/۱۱+ حرکت خاص ۳۰۷ ثانیه قوس در هر قرن دوره تناوب گردش ۴۸ سال چگالی ۳۶۰۰۰ برابر خورشید= ۶۰۰۰۰۰ برابر آب بعد ۶ ساعت و ۴۳ دقیقه ۶ ساعت و ۴۳ دقیقه میل ۵/۱۶- درجه ۵/۱۶- درجه ستاره مرزم، جارچی، بتا ()- کلب اکبر (Mirzam) ستاره بتا () از صورت‌فلکی سگ بزرگ (کلب اکبر) ستاره‌ای با قدر ۵/۲ است؛ که تقریبا ۲۰۰۰ درخشندگی خورشید درخشندگی دارد. فاصله آن از ما تقریبا ۵۰۱ سال نوری است. نام عربی این ستاره مرزم به معنای «جارچی» است. این نام از این لحاظ است که طلوع آن نشانه از ظهور شعرای یمانی دارد. این ستاره همانند شعرای یمانی دوتایی است. هم دم آن از قدر ۸/۹ و فاصله زاویه‌ای آن از ستاره اصلی ۱۸۵ثانیه قوس است. ستاره نو ()- کلب اکبر ستاره‌ای سه تایی است. یکی از مولفه‌های آن از قدر ۴ و دوتای دیگر از قدر ۵ هستند. مشاهده این سه تایی زیبا با دوربین دو چشمی بسیار لذت بخش است. ستاره‌های سیگما() و اپسیلون()- کلب اکبر ستاره‌هایی مناسب برای مقایسه رنگ، سیگما() ستاره‌ای سرخ رنگ از قدر ۵/۳ که از ما ۱۲۳۰ سال نوری فاصله دارد. همسایه این ستاره، اپسیلون()- کلب اکبر است که رنگی کاملا سفید دارد و از سیگما()-کلب اکبر درخشان‌تر است. اپسیلون()- کلب اکبر ستاره‌ای دوتایی است، با همدم‌هایی از قدرهای ۵/۱ و ۸ که با فاصله زاویه‌ای ۵/۷ ثانیه قوس از هم قرار گرفته‌اند. ستاره اتا ()- کلب اکبر این ستاره یک ابرستاره واقعی است که در این صورت فلکی به سادگی دیده می‌شود. اتای کلب اکبر با ۱۰۰۰۰۰ بار درخشندگی بیشتر از خورشید ما، در آسمان ستاره‌ای متوسط با قدر ۴/۲ و در فاصله ۳۲۶۱ سال نوری قرار دارد. ستاره دلتا ()- کلب اکبر ستاره جالب توجه‌ای در این صورت فلکی قرار دارد که در عربی آن را وزن(Wezen) می‌نامند. علت این نامگذاری روشن نیست ولی وزن تقریبی آن ۱۰ برابر خورشید تخمین زده شده‌است. شاید بهتر بود لقب «وزن» را به ستاره بسیار سنگین اتای کلب اکبر می‌دادند که از آن هم سنگین‌تر است. ستاره دلتای کلب اکبر نیز یک ابرغول است ۵۰۰۰۰ برابر خورشید درخشندگی دارد. با اینکه ۱۸۱۲ سال نوری با ما فاصله دارد ولی قدرش ۸/۱ است. اگر شعرای یمانی (با فاصله ۸ سال نوری از ما) را می‌توانستیم به فاصله‌ای منتقل کنیم که دلتا یا اتای کلب اکبر قرار دارد، آنگاه قدر شعرای یمانی ۱۰ یا ۱۱ می‌رسید که در حد دید با چشم غیر مسلح نبود. برعکس اگر امکان داشت این دوستاره را به جای شعرای یمانی بنشانیم، درخشش آنها در حدود نصف درخشش ماه بود، در نتیجه شبهایی که در بالای افق می‌درخشیدند، زمین به تاریکی واقعی نمی‌رسید. ستاره مو ()- کلب اکبر این ستاره یک دوتایی است از قدرهای ۵/۴ و ۸ که ۹۱۸ سال نوری با ما فاصله دارندو ستاره پرنورتر از رده طیفی G۵ و دیگری از رده A۲ است. جدایی زاویه آنها ۳ ثانیه قوس است. تاو () – کلب اکبر ستاره‌ای است سه تایی. همدم‌های آن از قدرهای ۵/۴، ۱۰ و ۱۱ هستند؛ که در حدود ۳۲۶۱ سال نوری با ما فاصله دارند. این ستاره ۳۰۰۰۰ برابر خورشید درخشندگی دارد. خوشه‌های باز در صورت فلکی سگ بزرگ صورت فلکی سگ بزرگ (کلب اکبر) در جنوب شرق صورت فلکی جبار (شکارچی) واقع است. این صورت فلکی دارای دو خوشه باز بسیار زیبا است که با تلسکوپ‌های کوچک هم به خوبی دیده می‌شوند. خوشه باز M۴۱ یا NGC2287 برجسته‌ترین خوشه باز این صورت فلکی M۴۱ یا NGC۲۲۸۷ است. M۴۱ سطحی معادل قرص ماه را در آسمان می‌پوشاند و ۴ درجه جنوب ستاره شعرای یمانی قرار دارد. در شرایط خوب ستاره‌شناسی (خارج از شهر و بدور از آلودگی نوری) حتی با چشم غیر مسلح نیز آن را به صورت لکه‌ای مه آلود قابل مشاهده‌است. ارسطو دانشمند معروف یونانی در ۳۲۵ سال قبل از میلاد نیز به آن اشاره کرده‌است. اگر به دور از نور شهرها رصد کنید. مشاهده این خوشه با چشم غیر مسلح ملاک خوبی برای سنجش شفافیت آسمان و همچنین تیزبینی شماست. امروزه می‌دانیم M۴۱، شامل بیش از ۵۰ ستاره غول از قدر ۷ است که با رنگهای زرد، سفید یا آبی-سفید و نارنجی می‌درخشند. درخشان‌ترین ستاره M۴۱ اندکی درخشان‌تر از قدر ۷ است و ۲۰ ستاره درخشانتر از قدر ۱۰ هستند. قدر مجموع خوشه ۵/۴ است. به همین دلیل در دوربین دو چشمی ۱۰x۵۰ نیمی از ستاره‌های خوشه مشاهده می‌شوند و با تلسکوپهای کوچک ستاره‌های بیشتری از آن را مشاهده می‌کنید. اگر بخواهید سرتاسر خوشه را ببینید باید از بزرگنمایی کم استفاده کنید. دقت کنید که ستاره‌های چگونه به صورت زنجیر وار به صورت خوشه قرار گرفته‌اند. اگر کمی دقت کنید ۴ ستاره درخشان M۴۱ را به شکل ذوزنقه زیبایی می‌بینید. قطر زاویه‌ای M۴۱، ۳۸ دقیقه قوس است. (بزرگ‌تر از قرص کامل ماه) به همین دلیل بهتر است در رصد با تلسکوپ از بزرگنمای کم استفاده کنید تا کل خوشه را در میدان دید ببینید. خوشه NGC ۲۳۶۲ خوشه باز دیگری متراکم‌تر از خوشه M۴۱، با مرکزیت ابرغول آبی از قدر ۴ به نام تاو () از صورت فلکی کلب اکبر است. این خوشه به راستی جواهری در میان خوشه‌های باز صورت فلکی سگ بزرگ است. خوشه NGC ۲۳۶۲ شامل ۶۰ ستاره با قدر بین ۴ تا ۱۱ قابل دید از درون تلسکوپهای کوچک است. این خوشه ۵۰۰۰ سال نوری از خورشید ما فاصله دارد. در کنار خوشه NGC ۲۳۶۲، خوشه باز دیگری قرار دارد به نام NGC 2354. ستاره قدر دوم دلتا () کلب اکبر کمک خوبی برای یافتن این خوشه باز است. این خوشه تنها در ۵/۱ درجه شمال شرق ستاره دلتا کلب اکبر قرار دارد. این خوشه با پهنای ۲۰ دقیقه، ۱۰۰ ستاره‌ای از قدر ۹ و حتی کم نورتر را شمال می‌شود. البته قدر مجموع آن ۵/۶ است. اگر از دوربین دو چشمی استفاده می‌کنید کافی است ستاره دلتا را در میدان دید داشته باشید. مسلما خوشه را مانند لکه‌ای غبار آلود مشاهده می‌کنید. تلسکوپ ۱۰ سانتی‌متری و بزرگ‌تر، ستاره‌های درخشان خوشه را تفکیک می‌کند. در حدود ۸ درجه شرق ستاره شعرای یمانی خوشه باز NGC ۲۳۶۰ قرار دارد. این خوشه فشرده ۸۰ ستاره دارد. قدر مجموع آن ۲/۷ و قطر زاویه‌ای آن ۱۳ دقیقه‌است. خوشه باز NGC ۲۲۴۳ نیز یک خوشه ستاره‌ای باز است که در شمال شرقی صورت فلکی سگ بزرگ در ۳/۱ درجه لاندا () – سگ بزرگ قرار دارد. این خوشه قدر مجموع ۱۰ دارد. با تلسکوپ‌های بالاتر از ۱۲ اینچ ممکن است بیش از ۱۰۰ ستاره آن تفکیک شود. اما با تلسکوپ‌های کوچک (۱۰ سانتی‌متری) تنها یک یا دو ستاره آن در توده‌ای مه آلود مشاهده می‌شود. سحابی در صورت فلکی کلب اکبر سحابی اردک NGC ۲۳۵۹ که گاهی اوقات آن را گاو هلمت نیز می‌نامند. این سحابی یکی از اجرام غیر ستاره‌ای قابل توجه در سگ بزرگ است. این سحابی در ۴/۳ درجه شمال شرقی ستاره گاما () کلب اکبر قرار گرفته‌است. این سحابی بسیار کم نور اما با رشته‌های مارپیچش بسیار گسترده (۸ دقیقه) می‌باشد. ستاره مرکزی آن یک ستاره ولف رایت از قدر ۱۱ است. ستاره‌های معروف صورت فلکی سگ بزرگ نام عمومی ستاره بعد (hh mm ss.ss) میل (deg mm ss) قدر SIRIUS – (شعرای یمانی، سیروس، شباهنگ، تیشتر) ۶٫۰۰:۴۵٫۰۰:۸٫۸۷ -۱۶٫۰۰:۴۲٫۰۰:۵۷٫۹۹ -۱٫۴۶ ADHARA - (عذاری) ۶٫۰۰:۵۸٫۰۰:۳۷٫۵۴ -۲۸٫۰۰:۵۸٫۰۰:۱۹٫۵۰ ۱٫۵۰ DEL CMA ۷٫۰۰:۸٫۰۰:۲۳٫۴۸ -۲۶٫۰۰:۲۳٫۰۰:۳۵٫۵۵ ۱٫۸۶ MIRZAM (مرزم)- ۶٫۰۰:۲۲٫۰۰:۴۱٫۹۶ -۱۷٫۰۰:۵۷٫۰۰:۲۱٫۳۷ ۱٫۹۸ ALUDRA (عذاری)- ۷٫۰۰:۲۴٫۰۰:۵٫۶۹ -۲۹٫۰۰:۱۸٫۰۰:۱۱٫۲۳ ۲٫۴۵ FURUD ۶٫۰۰:۲۰٫۰۰:۱۸٫۷۹ -۳۰٫۰۰:۳٫۰۰:۴۸٫۲۶ ۳٫۰۲ OMI2 CMA ۷٫۰۰:۳٫۰۰:۱٫۴۶ -۲۳٫۰۰:۴۹٫۰۰:۵۹٫۹۶ ۳٫۰۲ SIG CMA ۷٫۰۰:۱٫۰۰:۴۳٫۱۴ -۲۷٫۰۰:۵۶٫۰۰:۵٫۴۵ ۳٫۴۷ KAP CMA ۶٫۰۰:۴۹٫۰۰:۵۰٫۴۵ -۳۲٫۰۰:۳۰٫۰۰:۳۰٫۶۰ ۳٫۹۶ THE CMA ۶٫۰۰:۵۴٫۰۰:۱۱٫۳۹ -۱۲٫۰۰:۲٫۰۰:۱۹٫۱۳ ۴٫۰۷ GAM CMA ۷٫۰۰:۳٫۰۰:۴۵٫۴۸ -۱۵٫۰۰:۳۷٫۰۰:۵۹٫۷۴ ۴٫۱۱ XI2 CMA ۶٫۰۰:۳۵٫۰۰:۳٫۳۷ -۲۲٫۰۰:۵۷٫۰۰:۵۳٫۳۶ ۴٫۵۴ اجرام غیر ستاره‌ای کمتر از قدر ۱۰در صورت فلکی سگ بزرگ نام جرم غیر ستاره‌ای بعد میل نوع جرم غیر ستاره‌ای قدر M41 – NGC ۲۲۷۸ ۰۶ ۴۶٫۲۲ -۲۰ ۴۳ خوشه باز ۰۴٫۵ NGC ۲۲۰۴ ۰۶ ۱۵٫۷ -۱۸ ۳۹ خوشه باز ۰۸٫۶ NGC ۲۲۴۳ ۰۶ ۲۹٫۸ -۳۱ ۱۷ خوشه باز ۰۹٫۴ NGC ۲۲۸۷ ۰۶ ۴۷٫۰ -۲۰ ۴۴ خوشه باز ۰۴٫۵ Cr ۱۲۱ ۰۶ ۵۴٫۲ -۲۴ ۳۸ خوشه باز ۰۲٫۶ NGC ۲۳۴۵ ۰۷ ۰۸٫۳ -۱۳ ۱۰ خوشه باز ۰۷٫۷ NGC ۲۳۵۴ ۰۷ ۱۴٫۳ -۲۵ ۴۴ خوشه باز ۰۶٫۵ Cr ۱۳۲ ۰۷ ۱۴٫۴ -۳۱ ۱۰ خوشه باز ۰۳٫۶ Basel 11A ۰۷ ۱۷٫۱ -۱۳ ۵۸ خوشه باز ۰۸٫۲ Basel ۱۱ ۰۷ ۱۷٫۳ -۱۲ ۱۲ خوشه باز ۰۸٫۲ NGC ۲۳۶۰ ۰۷ ۱۷٫۸ -۱۵ ۳۷ خوشه باز ۰۷٫۲ NGC ۲۳۶۲ ۰۷ ۱۸٫۸ -۲۴ ۵۷ خوشه باز ۰۴٫۱ Haffner ۶ ۰۷ ۲۰٫۱ -۱۳ ۰۸ خوشه باز ۰۹٫۲ NGC ۲۳۶۷ ۰۷ ۲۰٫۱ -۲۱ ۵۶ خوشه باز ۰۷٫۹ Haffner ۸ ۰۷ ۲۳٫۴ -۱۲ ۲۰ خوشه باز ۰۹٫۱ Cr ۱۴۰ ۰۷ ۲۳٫۹ -۳۲ ۱۲ خوشه باز ۰۳٫۵ NGC ۲۳۷۴ ۰۷ ۲۴٫۰ -۱۳ ۱۶ خوشه باز ۰۸ NGC ۲۳۸۳ ۰۷ ۲۴٫۸ -۲۰ ۵۶ خوشه باز ۰۸٫۴ Ru ۱۸ ۰۷ ۲۴٫۸ -۲۶ ۱۳ خوشه باز ۰۹٫۴ NGC ۲۳۸۴ ۰۷ ۲۵٫۱ -۲۱ ۰۲ خوشه باز ۰۷٫۴ Tr ۶ ۰۷ ۲۶٫۱ -۲۴ ۱۸ خوشه باز ۱۰٫۰ Ru ۲۰ ۰۷ ۲۶٫۷ -۲۸ ۵۳ خوشه باز ۰۹٫۵ وی‌وای سگ بزرگ
[ "شباهنگ", "نام عربی", "صورت‌های فلکی", "پیکر آسمانی", "ستارگان درخشان", "سال نوری", "شعرای یمانی", "قدر", "صورت فلکی", "کلب اکبر", "یونان", "زبان یونانی", "یونان باستان", "ستاره", "تابستان", "خورشید", "هزیود", "قبل از میلاد", "کلوین", "سفید", "رنگ", "زمین", "شکست نور", "کلاودیوس بطلمیوس", "ستاره دوتایی", "درخشندگی خورشید", "سیگما سگ بزرگ", "اتا سگ بزرگ", "چشم غیر مسلح", "صورت فلکی جبار", "ارسطو", "زرد", "قطر زاویه‌ای", "ابرغول آبی", "خوشه ستاره‌ای باز", "ولف رایت", "وی‌وای سگ بزرگ" ]
[ "صور فلکی جنوبی", "صور فلکی شرقی", "صورت فلکی سگ بزرگ", "صورت‌های فلکی", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
970
ارابه‌ران
0
131
0
[ "ارابه ران" ]
false
113
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام فارسی", "Item2": "ارابه‌ران" }, { "Item1": "نام لاتین", "Item2": "Auriga" }, { "Item1": "صفت ملکی", "Item2": "Aurigae" }, { "Item1": "کوته‌نوشت لاتین", "Item2": "Aur" }, { "Item1": "افسانه‌شناسی", "Item2": "اساطیر یونان" }, { "Item1": "نماد", "Item2": "راننده کالسکه(ارابه‌ران)" }, { "Item1": "میل", "Item2": "۴۰" }, { "Item1": "پهنه", "Item2": "675" }, { "Item1": "رتبه", "Item2": "بیست و یکم" }, { "Item1": "نام درخشان‌ترین ستاره", "Item2": "[[بزبان]] (آلفا ارابه‌ران)" }, { "Item1": "قدر درخشان‌ترین ستاره", "Item2": "0.08" }, { "Item1": "شهاب باران", "Item2": "[[آلفا ارابه‌ران]]\n* دلتا ارابه‌ران" }, { "Item1": "صور مجاور", "Item2": "#[[زرافه]]\n# [[پرسائوس]]\n# [[گاو]]\n# [[دوپیکر]]\n# [[سیاه‌گوش]]" }, { "Item1": "بیشینه‌عرض", "Item2": "۹۰" }, { "Item1": "کمینه‌عرض", "Item2": "۴۰" }, { "Item1": "ماه", "Item2": "بهمن" }, { "Item1": "زمان", "Item2": "21:00" } ], "Title": "صورت‌فلکی" }
ارابه ران یا ممسک العنان یکی از صورتهای فلکی یا پیکرهای آسمانی است. در بالای سر پیکر آسمانی گاو، چند ضلعی بزرگی به نام ارابه ران (Auriga) قرار دارد. درخشان‌ترین ستاره این پیکر آسمانی، بزبان (عیوق، Capella) است که ششمین ستاره درخشان آسمان می‌باشد. عیوق در ادبیات فارسی استعاره از بلندای آسمان و کمال است. ستاره‌ای که از نظر رنگ شبیه به خورشید، ولی در حقیقت بسیار بزرگ‌تر از آن است و بر بازوی راست ارابه ران قرار دارد. بعد از این ستاره، از نظر درخشش، ستاره منکب العنان، در شانه ارابه ران است. جنوبی‌ترین ستاره این چند ضلعی، متعلق به صورت فلکی گاو است. در مرکز این پیکر، چندین خوشه باز و کم نور (m38,m36) قرار دارند که با چشم غیر مسلح قابل رویت اند. ارابه ران، همیشه افساری در دست و یک بز و دو بزغاله به همراه دارد. در یکی از داستان‌ها، ارابه ران همان هفستوس، پسر لنگ زئوس و هرا است. هفستوس، خدای آتش و حامی هنرمندانی بود که با فلز و آهن کار می‌کردند. او، به دلیل اینکه پیمودن مسافتهای طولانی با پای لنگ برایش دشوار بود، ارابه را اختراع کرد!
[ "بزبان", "آلفا ارابه‌ران", "زرافه (صورت فلکی)", "برساووش", "گاو (صورت فلکی)", "دوپیکر", "سیاه‌گوش (صورت فلکی)", "صورتهای فلکی" ]
[ "صور فلکی شرقی", "صور فلکی شمالی", "صورت فلکی ارابه‌ران", "صورت‌های فلکی", "صورت‌های فلکی ذکرشده بطلیموس" ]
971
ذات‌الکرسی
0
133
0
[ "خداوند کرسی", "ذات الکرسی", "ذات الكرسي", "خداوند كرسي" ]
false
86
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام فارسی", "Item2": "ذات‌الکرسی" }, { "Item1": "نام لاتین", "Item2": "Cassiopeia" } ], "Title": "صورت‌فلکی" }
ذات‌الکرسی ، خداوند کرسی یا کاسیوپیا (به انگلیسی: Cassiopeia)، از صورت‌های فلکی است که در نیم‌کره شمالی زمین دیده می‌شود. پیکر Wشکل این صورت فلکی به آسانی قابل مشاهده است. دو ستاره انتهایی آن راهنمای خوبی برای پیدا کردن اسب بزرگ است. ذات‌الکرسی نخستین بار توسط عبدالرحمان صوفی رازی با چشم غیرمسلح رصد شد و مورد مطالعه قرار گرفت. ذات‌الکرسی به معنی دارنده کرسی است. نام نام این صورت فلکی در عربی مراه ذات الکرسی یا همان ذات الکرسی است. مراه به معنای زن است، و ذات به معنای «صاحب، دارنده»، و کرسی به معنای «تخت، سریر، اورنگ» است. در نتیجه معنای آن «زن صاحب سریر، زن کرسی‌دار» است. از نام‌های دیگر آن در فارسی «خداوند کرسی» یا «خداوند اورنگ» است. در گذشته یکی از معانی «خداوند» عبارت بوده از «دارنده، دارا، صاحب». در نتیجه معنای آن همان «دارای کرسی» است. این صورت فلکی را «خداوند عرش» و «خداوند منبر» هم نامیده‌اند. عرش هم به معنای «اورنگ، تخت و سریر پادشاه» است، و منبر به معنای «کرسی چندپله برای خطیب یا واعظ». در نتیجه معنای آن همان «تخت‌نشین» «دارای اورنگ» و «دارای منبر» است. این صورت فلکی شبیه یک صندلی (کرسی، عرش، منبر) است؛ و زنی والامقام نشسته بر آن تصور شده‌است. به همین دلیل نام‌های دیگر این صورت فلکی «عرش» و «منبر» است. در اساطیر یونانی، زن روی صندلی را کاسیوپیا(Cassiopeia) دانسته‌اند، که در عربی و فارسی به شکل کاسیوپه یا قاسیوپه تبدیل شده‌است. ستاره‌ها دو ستاره مهم و پرنور آن صدر و کف‌الخضیب (به معنای کف دست رنگ شده) می‌باشند. فهرست ستاره‌های ذات‌الکرسی ویژگی‌ها عکس از Randal J در سال ۲۰۰۴ که ذات الکرسی را نشان می‌دهد این پیکر آسمانی بهترین نقطه شروع برای یافتن ستارگان در پاییز است. پنج ستاره اصلی آن، در حالت اوج ارتفاع و نسبت به جهت شمال سماوی شبیه به حرف M و در حالت نزدیک به افق مانند حرف W دیده می‌شود و با اینکه هیچ‌کدام روشنتر از قدر اول نیستند به راحتی می‌توان شکل W یا M را مشاهده کرد. درخشانترین ستاره ذات الکرسی ستاره صدر (Schedar) در راس غربی W واقع است این ستاره نزدیک به خط گرینویچ آسمان است. اگر از ستاره میانی صورت فلکی ذات الکرسی نسبت به ضلع شرقی مجاور آن خطی عمود ۷ برابر ضلع مذکور در راستای سمت باز صورت فلکی امتداد دهیم به ستاره قطبی می‌رسیم. اگر از ستاره میانی W یعنی گاما-تخت‌نشین، خطی فرضی را به صدر وصل کنیم و آن را ۱۰ برابر فاصله دو ستاره امتداد دهیم به صورت فلکی بزرگ فرس اعظم یا اسب بالدار می‌رسیم. ستارگان اصلی آن مربع بزرگی را می‌سازند که مربع فرس اعظم نامیده می‌شود و قدر ستارگان آن کمتر از قدر اول است. در یک شب تاریک برای امتحان تیزبین بودنتان می‌توانید ستارگان درون آن را بشمارید که به بیش از ۱۲ تا هم می‌رسند. چارگوش بزرگ (Great square) پگاسوس (Pegasus) در افسانه‌ها اسب بالداری بوده، به گونه‌ای که مربع بزرگ، بدن و بالهای آن را تشکیل می‌دهد. ستارگان بزرگ از بالا طرف راست در جهت عقربه‌های ساعت به ترتیب ساق (Scheat)، مرکب (Markab)، جنب (Algenib) و سرهالفرس (Alpheratz) نام دارد، سرهالفرس ستاره فوقانی چپ مربع، در واقع متعلق به پیکر زن برزنجیر (آندرومدا) است که شامل دو ردیف از ستارگان قدر سوم و چهارم است که یک V با دهانه تنگ تشکیل می‌دهند و نوک این V را ستاره فرس می‌سازد. اگر در آندرومدا، دومین جفت ستاره شکلV را بسوی تخت‌نشین و به اندازه فاصله خودشان امتداد دهیم به یک لکه نورانی می‌رسیم که کهکشان مارپیچی M۳۱ نام دارد. این کهکشان شبیه کهکشان راه شیری است که درفاصله ۲٫۹ میلیون سال نوری از ما قرار گرفته و نزدیک‌ترین کهکشان از نظر فاصله‌است و با چشم غیرمسلح نیز دیده می‌شود. اگر دو ستاره آلفا و بتا که در راس عمودی ذات الکرسی قرار دارد را در جهت بتا دنبال کنیم، به صورت فلکی قیفاووس (Cepheus) می‌رسیم که درخشان‌ترین ستاره آن الدرامین (Alderamin) است که در عربی بازوی راست معنی می‌دهد و ستاره درخشان بعد از آلدرامین، الفرق (Alphirk) است. ستاره دلتا در قیفاووس، ستاره متغیر معروفی است که درخشندگی آن هر ۵٫۳ روز بین ۴٫۱+ تا ۵٫۲+ تغییر می‌کند. این سه صورت فلکی در اساطیر باستان با هم خانواده‌ای را تشکیل می‌دهند که آندرومدا شاهدخت اتیوپی دختر قیفاووس و کاسیوپیا (ذات الکرسی) بوده‌است. دو رشته ستارگان آندرومدا را می‌توان به دو پای اسب تشبیه کرد. کاسیوپیا (Cassiopeia) یا تخت‌نشین، ملکه اتیوپی، مادر آندرومدا، طبق افسانه‌ها بر روی تختی نشسته‌است که چندان راحت نیست! و پادشاه اتیوپی پدر آندرومدا، قیفاووس است. اجرام عمقی آسمان ان‌جی‌سی ۲۸۱ سحابی قلب
[ "صورت فلکی", "نیم‌کره شمالی", "اسب بزرگ", "عبدالرحمان صوفی رازی", "کاسیوپیا", "صدر (ستاره)", "کف الخضیب", "فهرست ستاره‌های ذات‌الکرسی", "ستاره قطبی", "فرس اعظم", "پگاسوس", "سرةالفرس", "زن برزنجیر", "کهکشان مارپیچی", "کهکشان راه شیری", "سال نوری", "قیفاووس", "الدرامین", "الفرق", "ان‌جی‌سی ۲۸۱", "سحابی قلب" ]
[ "صور فلکی شمالی", "صورت فلکی ذات‌الکرسی", "صورت‌های فلکی", "صورت‌های فلکی ذکرشده بطلیموس" ]
972
عبدالرحمن صوفی
1
145
0
[ "عبدالرحمان صوفي رازي", "عبدالرحمان صوفي", "صوفی رازی", "عبدالرحمان صوفی رازی", "صوفي رازي", "عبدالرحمان صوفی", "عبدالرحمن صوفی رازی" ]
false
34
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی" }, { "Item1": "نام دیگر", "Item2": "صوفی رازی" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[ستاره‌شناسی]] و [[هیئت]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[شیراز]]" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "ستاره‌شناس" }, { "Item1": "آثار", "Item2": "[[صورالکواکب]]" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "۱۵ آذر ۲۸۲ ه. خ۹ محرم ۲۹۱ ه. ق۷ دسامبر ۹۰۳ میلادی" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "[[ری]]" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "۴ خرداد ۳۶۵ ه. خ۸ محرم سال ۳۷۶ ه. ق۲۵ مه ۹۸۶ میلادی" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[شیراز]]" } ], "Title": "زندگینامه" }
ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی در ۹ محرم ۲۹۱ قمری برابر با ۱۵ آذر ۲۸۲ خورشیدی و ۷ دسامبر ۹۰۳ میلادی (و به روایتی دیگر در ۱۴ محرم ۲۹۱) در شهر ری زاده شد. او استاد ریاضی و ستاره‌شناس برجسته ایرانی سده چهارم بود که در دوران دیلمیان در فارس می‌زیست و برای همیشه شیوه نگاه ما به ستارگان در آسمان را تغییر داد و به عنوان یکی از ستاره شناسان با نفوذترین در جهان شناخته می‌شود، او زندگی خود را به پیشبرد درک ما از ستارگان و صور فلکی اختصاص داد و مشاهدات دقیق او پس از بیش از یک هزاره هنوز معتبر است. وی کتاب صورالکواکب را که نسخه تصحیح شده‌ای از المجسطی بطلمیوس بود، بر اساس مشاهدات رصدی خودش تالیف کرد و در آن موقعیت، رنگ و قدر 1081 جرم سماوی را توصیف کرد. وی نخستین ستاره‌شناسی است که کهکشان آندرومدا را کشف و گزارش رصدی ابر ماژلانی بزرگ را ثبت کرد. بدین ترتیب وی نخستین کسی است که گزارش رصدی کره‌های آسمانی خارج از کهکشان راه شیری را ثبت نمود. زندگی علمی صوفی رازی در دربار عضدالدوله دیلمی در اصفهان زندگی می‌کرد و کار اصلی او تشریح یافته‌های پیشین یونانیان در علم نجوم و ترجمه آثار آنان به زبان عربی بود. تعیین اندازه نصف النهار شهر شیراز و ابداع علم نورسنجی در ستارگان از دیگر کارهای علمی ارزشمند اوست. تاریخ‌نویسان گفته‌اند که عبدالرحمن صوفی مدتی در شیراز به انجام محاسبات نجومی سرگرم بوده‌است. حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دائرهالبروج با وسیله‌ای به قطر ۱۲۳ سانتی‌متر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه به‌دست آمده در شهر گور، کار می‌گذاشتند. امیرعضدالدوله دیلمی، صوفی را به سمت استاد ریاضی و ستاره‌شناسی شهر گور فیروزآباد منسوب کرد. صوفی در رصدخانه شهر گور پژوهش‌های ستاره‌شناسی ارزنده‌ای انجام می‌داد تا جایی که به شهرت فراوانی رسید. او به ویژه روی کتاب المجسطی بطلمیوس کار کرد و تصحیحات زیادی را بر روی فهرست ستارگان و تخمین‌های مربوط به روشنائی و قدر آن‌ها (میزان درخشندگی) انجام داد که اغلب آن‌ها با آنچه بطلمیوس محاسبه کرده بود تفاوت چشمگیری داشت. او در سفری که به یمن داشت موفق شد ابر ماژلانی بزرگ را که از اصفهان قابل رویت نبود، ببیند و از آن با نام البکر در آثارش یاد کرده‌است. این کهکشان را اروپائی‌ها تا قبل از سفر دریائی ماژلان در قرن شانزدهم، ندیده بودند. او سحابی و ستارگان مزدوج را بدون داشتن تلسکوپ کشف کرد و نظریه بطلمیوس را اصلاح نمود. کشف سحابی زن به زنجیر بسته در 946 میلادی و سحابی وولپکولا در صورت فلکی روباهک و کشف چند سحابی دیگر نیز از کارهای اوست. تصویری از کتاب صورالکواکب صوفی رازی او در زمینه دانش ریاضیات، هندسه و ستاره‌شناسی کتاب‌های زیادی دارد و همچنین کتاب صورالکواکب (پیکرهای ستارگان) را هم در زمینه اخترشناسی به نگارش درآورد. این کتاب به چندین زبان ترجمه شده‌است. صوفی رازی نخستین کسی بود که کهکشان مارپیچی M۳۱ (که درفاصله ۲٫۹ میلیون سال نوری از ما قرار گرفته) را با چشم غیرمسلح رصد نموده و مورد مطالعه قرار داد. گزارش صوفی از کهکشان زن برزنجیر و همین‌طور ابر ماژلانی بزرگ، قدیمی‌ترین مدارک موجود از مشاهده این اجرام هستند. عبدالرحمان در عین حال توانست هفت جرم دیگر را به عنوان اجرام غیرستاره‌ای ثبت و رصد کند. بدین ترتیب می‌توان او را نخستین کسی دانست که فهرستی از اجرام غیر ستاره‌ای ارائه داده‌است. در فهرست صوفی رازی اجرام جالب توجهی چون خوشه دوگانه برساوش یا M۴۴ به چشم می‌خورد. عبدالرحمان صوفی با رصدهای پیاپی اعلام کرد که رنگ ستاره شباهنگ (در عربی شعرای یمانی) تغییر نمی‌کند. پیش از او اخترشناسان یونانی مانند سنکا و بطلمیوس گفته بودند که این ستاره را به رنگهای گوناگونی دیده‌اند. کتاب صورالکواکب او جدول‌هایی از قدر ستاره‌ها دارد که با دقت خوبی تنظیم شده‌اند. در این کتاب همچنین اصلاحی بر روی فهرست‌های قدیمی یونانی صورت گرفت و برای اولین بار صورتهای فلکی جدیدی چون صورت فلکی ققنوس شناسایی شد که به دلیل عرض جغرافیایی رصدگران یونانی در فهرستهای آن‌ها نیامده بود. او بزرگ‌ترین مترجم آثار نجومی یونانیان باستان (که در اسکندریه قرار داشت) به زبان عربی است و نخستین کوشش‌ها را برای برقراری رابطه میان نام‌های کهن ستارگان و صور فلکی در متون نجومی یونانی‌ها و نام‌های باستانی ستارگان و صور فلکی عربی انجام داد، کاری که گاهی بسیار نامرتبط و در مواردی دارای اشتراکات پیچیده بود. عبدالرحمان صوفی در رصدهایش به این نتیجه رسید که صفحه دائرهالبروج نسبت به استوای سماوی مایل است و با توجه به این مسئله توانست طول سال اعتدالی را با دقت بیشتری محاسبه کند. صوفی نصف النهار شهر شیراز را محاسبه کرد. او در رصد ستارگان و تعیین قدر ستارگان (میزان درخشندگی)، رنگ و موقعیت آن‌ها در صور فلکی و یافتن سحابی‌ها و ستارگان دوگانه کوشش فراوان نمود و نتایج کارش را به دقت در مورد هر صورت فلکی پیاده‌سازی کرد. در مجموع توانست کاتالوگی از ۱۰۱۸ ستاره همراه با ویژگی‌های رصدی آن‌ها تهیه کند سپس به تهیه دو طرح از هر صورت فلکی پرداخت: طرح اول، شکل صورت فلکی را آنچنان که ناظری از بیرون کره آسمان می‌توانست ببیند نشان می‌داد و طرح دوم نمای صورت فلکی را آن طور که یک رصدگر از درون کره سماوی می‌بیند نمایش می‌داد (یعنی همان شکلی از صورت فلکی که ما از زمین و در حالت عادی می‌بینیم). ساخت این چنین مدلی از کره آسمان و مشخص کردن مواضع دقیق اجرام سماوی بر روی آن، از منحصربه‌فردترین کارهای صوفی است و هم‌اکنون این پلانتاریوم (آسمان نما) در موزه شهر قاهره نگهداری می‌شود. صوفی همچنین کاربردهای بسیار زیادی برای اسطرلاب پیدا کرد که یافته‌هایش در آثار به جا مانده از او مکتوب باقی مانده‌است. او در سال ۹۸۴ کتاب معروفش را که صورالکواکب ((Book of fixed stars نام دارد به رشته تحریر درآورد و در آن بسیاری از کارهایش را همراه با تصویر تشریح کرد. در این کتاب او ستارگان را با نام‌های عربی‌شان مشخص کرده و جدولی از قدرهای دقیق ستارگان هر صورت فلکی و نمای صورت فلکی ارائه کرده‌است. در توصیفات و تصاویری که از صورت فلکی آندرومدا کشیده‌است به یک ابر کوچک اشاره نموده که در حقیقت همان کهکشان آندرومدا یا ۳۱M است. البته ظاهرا منجمان اصفهانی سال‌ها قبل از صوفی به حضور آن «ابر» در صورت فلکی آندرومدا پی برده بودند. صوفی در صورالکواکب به ۹ جرم زیر اشاره کرده و از آن‌ها را «سحابی» قلمداد کرده‌است: خوشه دوتائی X-H یا ۸۶۹/۸۸۴ NGC (خوشه باز) خوشه کندو یا ۴۴M (خوشه باز) در صورت فلکی خرچنگ 7M (خوشه باز) در صورت فلکی عقرب ستارگان نو ۱ و نو ۲ در صورت فلکی قوس ستارگان لاندا، فی ۱ و فی ۲ در صورت فلکی جبار خوشه چوب لباسی یا ۳۹۹ Cr (خوشه باز) در صورت فلکی سهم کهکشان آندرومدا یا ۳۱ M در صورت فلکی آندرومدا ۲۳۹۱ IC (خوشه باز) در صورت فلکی بادبان ۲۶۶۹ NGC (خوشه باز) در صورت فلکی بادبان در اروپا مشاهدات صوفی تا زمان اختراع تلسکوپ ناشناخته باقی‌مانده بود، طوری‌که سیمون ماریوس (Simon Marius) سحابی آندرومدا (کهکشان آندرومدا) را در سال ۱۶۱۲ و با یک تلسکوپ معمولی مجددا کشف کرد. هویت ایرانی نام علمی عبدالرحمان صوفی در کتاب‌های اروپایی باعنوان «Azophi» یا «Azophi Arabus» آمده‌است و برخی از منابع غربی او را عرب معرفی کرده‌اند. در دانشنامه اخترشناسی آکسفورد (چاپ ۲۰۰۲) که به سرپرستی پاتریک مور تدوین شده، آمده‌است: «صوفی رازی در ایران به دنیا آمد و در ایران هم زندگی کرد.» البته کتاب صورالکواکب را به زبان عربی نوشته که این دلیل بر عرب دانستن او نمی‌شود. چرا که در آن زمان برای حفظ اثر علمی باید به عربی می‌نوشتند. کتاب «صور الکواکب الثابته» بعدها توسط خواجه نصیرالدین طوسی (سازنده رصدخانه مراغه در ۷۵۰ سال پیش) به فارسی ترجمه شد. در کتاب تاریخ نجوم اسلامی نوشته آلفونسو نلینو و ترجمه احمد آرام تعریفی از اعراب ارائه شده‌است. نویسنده در این کتاب معتقد است که منظور از اعراب، تمام کسانی هستند که در ممالک اسلامی با زبان عربی کار می‌کردند یعنی می‌نوشتند، می‌خواندند و غیره. چه عرب، چه ایرانی، چه اندلسی و چه مسلمان و مسیحی با این تعریف می‌توانند از اعراب و عربی‌زبان محسوب شوند. بزرگداشت انجمن بین‌المللی نجوم به پاس تجلیل از خدمات علمی صوفی، یکی از دهانه‌های ماه را به نام او ثبت نمود: دهانه صوفی (Azophi) در عرض جغرافیائی ۱٫۲۲ درجه جنوبی و ۷٫۱۲ شرقی واقع شده و ۴۷ کیلومتر قطر دارد. سیارک ۱۲۶۲۱ الصوفی به افتخار او نام‌گذاری شده‌است. از سال ۱۳۸۵ خورشیدی انجمن نجوم ایران-شاخه آماتوری به کوشش پوریا ناظمی رقابتی رصدی را به یاد بود این رصدگر بزرگ ترتیب داده‌است که مشابه با رقابت ماراتن مسیه، رصدگران باید در طول یک شب ۱۲۴ جرم غیرستاره‌ای از جمله اجرام صوفی (به جز ابر ماژلانی که از ایران قابل رصد نیست) را رصد کنند. دومین رقابت رصدی صوفی از سوی شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران و با همکاری و حمایت استانداری سیستان و بلوچستان و سازمان‌های رسمی استان و جمعیت منجمان مهبانگ در دامنه‌های تفتان برگزار شد. در موزه قاهره، یک کره ستاره‌شناسی از جنس نقره که شاهکاری است از صوفی، نگه‌داری می‌شود. در ۷ سپتامبر ۲۰۱۶ مصادف با ۱۱۱۳مین سالروز تولد عبدالرحمن صوفی و به افتخار او و در بزرگداشت شخصیت علمی او، موتور جستجوی گوگل گوگل دودل صفحه اصلی خود را در کشورهای عربی و شمال آفریقا تغییر داد. درگذشت این منجم بزرگ در ۸ محرم سال ۳۷۶ هجری قمری برابر با ۲۵ مه ۹۸۶ میلادی در شهر شیراز دیده از جهان فروبست و در همان شهر به خاک سپرده شد.
[ "ستاره‌شناسی", "هیئت", "شیراز", "صورالکواکب", "ری", "۹ محرم", "۲۹۱ (قمری)", "۱۵ آذر", "۷ دسامبر", "۹۰۳ (میلادی)", "ریاضی", "ستاره‌شناس", "دیلمیان", "المجسطی", "بطلمیوس", "قدر (ستاره‌شناسی)", "کهکشان آندرومدا", "ابر ماژلانی بزرگ", "کره‌های آسمانی", "کهکشان راه شیری", "عضدالدوله دیلمی", "اصفهان", "نجوم", "زبان عربی", "ابوریحان بیرونی", "دائرةالبروج", "گور (شهر باستانی)", "فیروزآباد", "رصدخانه شهر گور", "کلاودیوس بطلمیوس", "سحابی", "ستارگان مزدوج", "نظریه بطلمیوس", "وولپکولا", "روباهک", "کهکشان زن برزنجیر", "برساوش", "M۴۴", "شباهنگ (ستاره)", "سنکای جوان", "ققنوس (صورت فلکی)", "اسکندریه", "نصف النهار", "قدر ستارگان", "اسطرلاب", "صورت فلکی", "خوشه کندو", "خوشه چوب لباسی", "عرب", "دانشنامه اخترشناسی آکسفورد", "پاتریک مور", "خواجه نصیرالدین طوسی", "رصدخانه مراغه", "فارسی", "تاریخ نجوم اسلامی", "آلفونسو نلینو", "احمد آرام", "ایرانی‌ها", "مسلمان", "مسیحی", "۱۲۶۲۱ الصوفی", "انجمن نجوم ایران", "ماراتن مسیه", "سیستان و بلوچستان", "جمعیت منجمان مهبانگ", "تفتان", "موزه قاهره", "موتور جستجوی گوگل", "گوگل دودل" ]
[ "اخترشناسان اسلام قرون وسطی", "اخترشناسان اهل ایران", "اخترشناسان فارسی‌زبان قرون وسطی", "اهالی ایران در سده ۱۰ (میلادی)", "اهالی ری", "درگذشتگان ۹۸۶ (میلادی)", "زادگان ۹۰۳ (میلادی)", "ساعت‌سازان", "ستاره‌شناسان سده ۱۰ (میلادی)", "مترجمان یونانی-عربی", "درگذشتگان در شیراز" ]
973
نپی
0
11
0
[ "نِبی", "نبي (قرآن)", "نِبي", "نبی (قرآن)", "نپي", "نبي (قران)", "نبی (قران)" ]
false
0
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نپی یا نبی نام پارسی قرآن است. نپی را به فتح و کسر نون هم گفته‌اند. نپی‌جو را قرآن‌پژوه و دانشجوی قرآن و علوم قرآنی می‌نامند. ریشه نپی، چند پند بوده که به مرور زمان به نپی مبدل شده است. در پارسی میانه واژه نیبگ (nibeg) واژه رایجی به معنی کتاب در کل بوده‌است (در معنی سنگ‌نوشته یک‌بار به‌کار رفته است. ). در پارسی نو واژه نبی یا نبی به معنی قرآن تحول‌یافته همین واژه پارسی میانه است. همانگونه که مسیحیان از آغاز کتاب انجیل را bible به معنی کتاب نامیدند ایرانیان نیز قرآن را در زبان خود نبی یعنی کتاب نام نهادند.
[ "پارسی", "قرآن", "فتح", "کسر", "نون", "علوم قرآنی", "پارسی میانه", "کتاب", "سنگ‌نوشته", "لغتنامه دهخدا", "مسیحیان", "انجیل", "ایرانیان" ]
[ "قرآن" ]
974
شهرستان آب‌شوران
2
64
0
[ "آبشرون", "آپشرون", "بخش آب‌شوران", "رایون آب‌شوران", "شهرستان آب شوران", "شهرستان اب‌شوران", "ابشرون", "ابشوران", "آب شوران", "اب‌شوران", "اپشرون", "اب شوران", "بخش آب شوران", "بخش اب‌شوران", "رايون آب شوران", "رایون آب شوران", "رایون اب‌شوران", "بخش اب شوران", "رايون اب شوران", "رایون اب شوران", "شبه جزيره آبشوران", "شبه جزیره ابشوران", "شبه‌جزیره ابشوران", "شهرستان اب شوران", "شهرستان آبشرون", "شبه جزيره ابشوران", "شهرستان ابشرون" ]
false
23
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "آب‌شوران" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "Abşeron" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Azerbaijan-Absheron.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "نقشه جمهوری آذربایجان و شهرستان آبشورون" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "خردلان" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "1,360" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "101,300" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۷" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۰۱۲" } ], "Title": "settlement" }
آبشوران ، (به ترکی آذری Abşeron) نام شبه جزیره و بخشی در جمهوری آذربایجان است که در شبه‌جزیره آب‌شوران واقع شده است. این شبه جزیره ۶۰ کیلومتر به سمت شرق در دریای خزر پیشروی دارد و عرض شبه جزیره به ۳۰ کیلومتر می‌رسد. آبشوران به سبب وجود تاکستان‌ها و باغ‌های میوه و انجیر شهرت فراوانی دارد. آبشوران در امتداد شرقی رشته کوه قفقاز قرار دارد به همین سبب دارای تپه ماهورهای فراوان و همچنین دریاچه‌های نمک است. آب‌شوران جمعیتی بالغ بر ۹۰۰۰۰ نفر دارد و مساحت آن ۱۳۶۰ کیلو متر مربع است. مرکز بخش شهر خردلان است. مردم آبشوران از تبار پارسی (تات) هستند و تا حدود سال ۱۹۲۰ (میلادی) پیشینه آنها به زبان فارسی‌تبار تاتی اران سخن می‌گفتند. تات‌های اران، که خود را پارس می‌نامند از زمان ساسانیان در جزیره آبشوران و دیگر مناطق اران سکونت دارند. زبان آن‌ها از شاخه فارسی‌تبار (زبان‌های جنوب شرقی ایرانی) است. این گروه را نباید با تات‌های ایران که زبانی از شاخه ایرانی شمال غربی دارند اشتباه گرفت. در سرشماری‌های جمهوری آذربایجان تات‌ها را جزو قومیت آذربایجانی به شمار می‌آورند. وجه تسمیه آبشوران، آبشرون، یا آپشرون، نام شبه‌جزیره‌ای است در دریای خزر در جمهوری آذربایجان. نام آبشوران فارسی است و به معنای جایی است که آب (جزر و مد دریا) آن را می‌شوید. بسیاری از نام‌های مناطق مختلف آذربایجان دارای ریشه فارسی هستند و این امر به علت سابقه حاکمیت ایران بر منطقه قفقاز می‌باشد که در دوران قاجار رو به افول نهاد. اقتصاد آبشوران دارای تاسیسات نفتی است و تولید محصولات نفتی باعث رشد اقتصادی منطقه گردیده‌است.
[ "تقسیمات کشوری جمهوری آذربایجان", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان", "کد پستی", "ترکی آذری", "جمهوری آذربایجان", "شبه‌جزیره آب‌شوران", "دریای خزر", "خردلان", "تات", "۱۹۲۰ (میلادی)", "زبان فارسی‌تبار", "تاتی اران", "اران", "پارس", "ساسانیان", "شبه‌جزیره‌", "خزر", "فارسی", "ایران", "قفقاز", "قاجار" ]
[ "شهرستان آب‌شوران", "تات‌های قفقاز", "زبان فارسی در قفقاز", "شهرستان‌های جمهوری آذربایجان" ]
975
آرتساخ
0
522
0
[ "ارتساخ" ]
false
286
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
تا اوایل قرن نهم: آرتساخ (سبزرنگ)، سیونیک (صورتی). پانزده ایالت ارمنستان باستان و موقعیت آرتساخ و دو استان دیگر سیونیک و اوتیک آرتساخ نام دهمین استان ارمنستان بزرگ بود. تاریخ نگاران و جغرافی دانان نام داری هم چون پلینیوس (کتاب تاریخ طبیعی)، بطلمیوس (کتاب جغرافیا)، پلوتارک (کتاب بیوگرافی تطبیقی) و دیون کاسیوس (کتاب دانسته‌های نویسندگان یونان باستان و لاتین درباره سکوتیا و قفقاز) همگی در آثار خود تاکید داشته‌اند که رود کورا مرز میان ارمنستان و آلبانیای قفقاز (آران یعنی سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود) بوده‌است و آرتساخ (قره باغ) در سمتی از این رود قرار دارد که جزیی از ارمنستان بوده‌است. در ارمنستان سده‌های میانه آرتساخ را «سیونیک کوچک» و تساودک نیز می‌نامیدند. منطقه‌ای که در طی یک سده اخیر به نام منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی، یا امروز جمهوری قره باغ کوهستانی یا جمهوری آرتساخ معروف است در واقع شامل بخش‌هایی از استانهای آرتساخ، سیونیک و اوتیک است و بخش بزرگی از آن در استان آرتساخ واقع می‌باشد. نام‌گذاری نام آرتساخ در سنگ‌نبشته‌های اورارتو (دوران پادشاهی آیرارات،اوشاکان کنونی) به صورت‌های آرداخونی یا اوردخینی و اوردخه قید شده‌است که نام آرتساخ از آن ماخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت. استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام ارخیستینا (Orkhistene) به عنوان یک استان هایک بزرگ (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته‌است. این منطقه از سده ۱۳ (میلادی) با نام خاچن شهرت داشت و از سده ۱۸ (میلادی) نیز نام ارمنستان کوچک و به همراه استان اوتیک نام سرزمین دور ارمنی برای آرتساخ به کار می‌رفته‌است. نام (قراباغ) برای اولین بار در سده ۱۴ (میلادی) بر اساس نام‌گذاری پارسی برای این منطقه به کار رفت. در واقع دشت‌های این منطقه با نام باغ سفید و بخش کوهستانی آن با نام باغ سیاه نامیده می‌شد که بعدها در نزد ترک زبانان به قره باغ باغ سیاه تغییر یافت. درباره معنی این نام نظرات متعددی وجود: نام قراباغ را ارمنیان نخستین بار توسط توما یا توماس متسوپتسی بکار رفت. مفهوم این نام را نخستین بار هوانیسیک زارتسی در سده ۱۶–۱۷ میلادی به صورت «باغ سیاه» بیان کرد. قراباغ ترجمه لغوی آرتساخ است که آر (سوخته) + تساخ (جنگل، درخت) یعنی جنگل سوخته یا سیاه می‌باشد. آرتساخ به معنی «سرزمین جنگی خدای آر» تاریخ باستانی آرتساخ صومعه آماراس مدفن گریگوریس مقدس، (نوه گریگور روشنگر) که در سال ۳۳۸ میلادی در راه تبلیغ مسیحیت به شهادت رسید، در این صومعه واقع است. در اوایل سده ۴ (میلادی)، ارمنیان آرتساخ به دین مسیحیت گرویدند و آن را به منزله دین رسمی پذیرفتند. گریگور روشنگر، در شهر آماراس، اولین کلیسا را بنا نهاد و سپس نوه او، گریگوریس، ساخت آن را به پایان رساند. اولین مدرسه را نیز مسروپ ماشتوتس در آماراس تاسیس کرد. تیگران دوم پادشاه دودمان آرتاشسی در سال ۹۵ پیش از میلاد آرتساخ را نیز در قلمرو خود داشت و وجود شهر تیگراناکرت آرتساخ گواه بر این امر است. پس از تقسیم ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی در سال ۳۸۷میلادی، آرتساخ تا انقراض پادشاهی ارمنستان در سال ۴۲۸میلادی، جزو ارمنستان شرقی باقی ماند. پس از فروپاشی سلسله اشکانی ارمنستان، حکومت ساسانیان با یکپارچه کردن سه منطقه آرتساخ، اودیک و آلبانیای قفقاز، حکومت مرزبانی با مرکزیت شهر زد تشکیل داد. سپاه آرتساخ در جنگ‌های بین ساسانیان و ارمنیان، که به جنگ‌های وارتانانک معروف اند، شرکت داشت. در نیمه دوم قرن پنجم میلادی، حاکمان آرانشاهیک، آرتساخ و اوتیک با استفاده از ضعف داخلی حکومت ساسانی، استقلالی نسبی به دست آوردند و اعلام پادشاهی کردند. اولین پادشاه آن‌ها واچاگان بارباشت (در زبان ارمنی به معنی پارسا و مومن) نام داشت. حکومت واچاگان قوانین داخلی (قانون اساسی) ویژهای وضع کرد. هم چنین به منظورگسترش مسیحیت و پاک‌سازی مراکز دینی از وجود مشرکان و کافران دست به فعالیت‌های چشم‌گیری زد. سده ۸ (میلادی) مصادف با هجوم اعراب به منطقه بود. اهالی آرتساخ بارها علیه مهاجمان قیام کردند. در اوایل سده ۹ (میلادی)، یسایی ابو مسن و ساهل سمباتیان، که از امرای خاندان آرانشاهیک بودند، این قیامها را رهبری می‌کردند. در اوایل سده ۱۰ (میلادی) حکومت منطقه به دست امیر خاچن بود. در سده‌های یازدهم و دوازدهم میلادی آرتساخ مورد تاخت و تاز سلجوقیان قرار گرفت که در نتیجه آن محله‌های منطقه خاچن دچار خسارات جبران‌ناپذیری شد. بناها و اماکن مذهبی و فرهنگی ویران و اموال اهالی غارت شد و مردم قتل‌عام شدند. در اواسط سده ۱۲ (میلادی)، حکومت خاچن بالاخره از یوغ ترکان سلجوقی رهایی یافت و در اواخر همان قرن حکومت به دست زاکاریانها افتاد. در این دوران بود که کل منطقه به سوی پیشرفت و ترقی گام برداشت، وضع مردم بهبود یافت، اوضاع فرهنگی رونق بیشتری گرفت و ویرانیها مرمت شد و کلیساهای متعددی ساخته شد. سده ۱۳ (میلادی) همراه بود با تهاجم و یورش مغولها و تاتارها به منطقه بود اما سیاست، کاردانی و آینده نگری حاکم وقت خاچن، حاسان جالال دولا، منطقه را مدتی طولانی از گزند ویرانیها و کشتار در امان نگه داشت. سده‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی مصادف با هجوم ترکان آق‌قویونلو و قراقویونلو بود. تاخت و تازهای این اقوام خسارات بسیار سنگین و ضربات وحشتناکی به اقتصاد و فرهنگ بومی آرتساخ وارد کرد و در نتیجه زندگی و امنیت مردم به خطر افتاد. با وجود این در همان منطقه خاچن بازمانده‌های آخرین امرای ارمنی توانستند بقای حکومت خود را حفظ کنند و در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی با تکیه بر جایگاه مستحکم پیشینیان خویش ملیک‌های قره‌باغ پا به عرصه وجود نهادند. به همت ملیک‌های قره‌باغ، مبارزات آزادیخواهانه مردم علیه دشمنان وارد مرحله جدیدی شد. مرکز نهضتهای آزادیخواهانه گاندزاسار و به رهبری جاثلیق و مورخ مشهور، یسایی حاسان جالالیان و ایسرائیل اری بود. در اواسط قرن هجدهم میلادی پناهعلی‌خان جوانشیر، با خیانت «ملیک شاهنظر» و با کمک او برج معروف شوشی را، که مرکز واراندا بود، تصاحب کرد. پناه علی خان پس از کشتار مردم، با کمک شاه ایران، موفق به تصرف کامل قره باغ شد و خود را خان آرتساخ (قره باغ) نامید. او با نیرنگ و حیله ملیک‌های ارمنی را علیه هم شوراند و با استفاده از موقعیت ایجاد شده قدرت خود را توسعه داد. پناه علی خان، با هدف تضعیف امرای محلی ارمنی، در نظر داشت با کمک سلطان عثمانی و پادشاه ایران مردم را به اجبار از دین مسیح برگرداند و بر کل منطقه چیره شود. بالاخره، پس از سال‌ها کشتار و ویرانی به دست ترکان عثمانی، پادشاه ایران و پناهعلی‌خان، مطابق عهدنامه گلستان، کل منطقه مزبور به روسیه الحاق شد. تاریخ سیاسی آرتساخ چپ طی ۱۹۱۸–۱۹۲۰م و پس از استقلال کشورهای منطقه قفقاز، شورای محلی ارمنیان آرتساخ اداره آن جا را برعهده گرفتند. یکی از اهداف شورای ملی الحاق آرتساخ به اولین جمهوری ارمنستان بود. در آن تاریخ در جمهوری آذربایجان حزب مساوات حاکم بود. مساواتیان آذری تمام همت خود را به کار می‌بردند تا آرتساخ را به کشور خود ملحق کنند اما موفق نمی‌شدند. آذریهای ماورای ارس و ترکان عثمانی به انتقامجویی برخواستند و دست به کشتار شوشی زدند. پس از تماس‌های پنهانی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی با مسکو و دخالت ترکیه، آذربایجان ادعای مالکیت منطقه آرتساخ (قره باغ کوهستانی) را نیز مطرح کرد. در پی این ادعا ساکنان منطقه به مخالفت برخاستند. در اول ژوئیه ۱۹۲۱م، حزب کمونیست (بلشویک) کشورهای قفقاز، در نشستی مخصوص، مشکلات ایجاد شده در منطقه را به شور و مشورت گذاشت و در ۴ ژوئیه طی نظرخواه‌ای شفاف، تصمیم گرفته شد که منطقه قره باغ کوهستانی جزو ارمنستان شود، لیکن در پایان همان روز نریمان نریمانف، در خواست کرد که به دلیل اهمیت موضوع تصمیم نهایی به روز بعد موکول شود. درست یک روز بعد، بنابر تمایل شخصی ژوزف استالین و بدون در نظر گرفتن رای شورای حزب کمونیست قفقاز، با شرط خودمختاری ملی، منطقه آرتساخ به آذربایجان شوروی واگذار شد. البته، حق خودمختاری ملی منطقه نیز بعدها از سوی کشور آذربایجان نقض شد. پس از قره باغ کوهستانی بخش‌های کاملا ارمنی نشینی از نواحی شرق و جنوب منطقه مخصوصا منطقه شاهومیان در دوران تاریخ متعلق به آرتساخ و جزئی از ملیک‌های قره‌باغ بودند، نیز جدا و به حدود مرزی کشور آذربایجان شوروی متصل شدند. پایتخت آرتساخ استپاناکرت انتخاب شد. در زمان جنگ جهانی دوم ۴۵ هزار تن از اهالی آرتساخ به جنگ فراخوانده شدند که تقریبا نیمی از آن‌ها هرگز برنگشتند. چه قبل و چه بعد از جنگ منطقه از پیشرفت و ترقی بازماند و در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی هیچ گونه اقدام مثبتی صورت نگرفت. از نیمه‌های ۱۹۸۰ میلادی زمزمه‌های اصلاحات جدید نه تنها در کل اتحاد جماهیر شوروی بلکه در ارمنستان و آرتساخ نیز موجب خیزش مردم شد. نمایندگانی از سوی مردم آرتساخ به مسکو رفتند و تقاضای خود را مبنی بر احیای حقوق و اختیارات خود در شورای مرکزی حزب کمونیست شوروی مطرح کردند. در ۱۳فوریه ۱۹۸۸ میلادی هزاران تن از مردم در استپاناکرت تجمع کردند و از مسئولان حزب کمونیست جدایی منطقه را از آذربایجان شوروی و الحاق آن را به ارمنستان خواستار شدند. در ۲۰ فوریه، نمایندگان مجلس مردمی منطقه آرتساخ طی نشستی فوق‌العاده به صورت یکپارچه تصمیم گرفتند: «با توجه به درخواست مردم آرتساخ از شورای مرکزی آذربایجان شوروی و ارمنستان تقاضا می‌شود با درک احساسات عمیق و حقوق پایمال شده مردم در طی سالیان گذشته جدایی از کشور آذربایجان شوروی و الحاق مجدد به کشور مادری، ارمنستان، تحقق بخشیده شود». این درخواست مردم آرتساخ بازتاب گسترده‌ای یافت و با استقبال ارمنیان در ارمنستان و جهان رو به رو شد اما حزب کمونسیت مسکو آن را توطئه عده‌ای ملی‌گرای افراطی عنوان کرد. این تصمیم شتابزده و بی‌اساس مسکو سبب خشم، انزجار و اعتراض گسترده ارمنیان شد و به موجب آن مردم دست به اعتصابها و مخالفتهای سراسری و گسترده زدند. در ۲۸ فوریه، میخائیل گورباچف، طی بیانیه‌ای خطاب به مردم ارمنستان و آذربایجان اعلام کرد که در منطقه کوهستانی طی سالیان متمادی مشکلات، مسائل فراوان و نواقص بسیاری بر روی هم انباشته شده و باعث بروز مشکلات فعلی شده. به این ترتیب، برای نخستین بار، رهبران اتحاد جماهیر شوروی به موضوع آرتساخ پرداختند. گورباچوف مردم دو کشور را به آرامش و بلوغ سیاسی و برگشت به زندگی عادی دعوت کرد. این اقدام از سوی ارمنیان با خوشبینی و امید به آینده پذیرفته شد. اعتصابات پایان یافت و مردم به سرکارهای خود بازگشتند و قرار شد خسارات برجای مانده از اعتراضات نیز جبران شوند. اما این بلوغ سیاسی در آذربایجان روندی برعکس داشت و به گونه‌ای دیگر تعبیر شد. آذریهای ماورای ارس کشتار سومقاییت را پی ریزی کردند و در نتیجه تعداد زیادی از مردم قتل‌عام شدند. پس از واقعه سومقاییت، فرار ارمنیان از دیگر شهرهای آذربایجان شروع و پس از مدت کوتاهی به مهاجرت دسته جمعی تبدیل شد. در ۱۸ ژوئیه ۱۹۸۸م، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طی نشستی با مسئولان آذربایجان، ارمنستان و آرتساخ به این نکته اشاره کرد که مطابق قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی تغییر مرزها امکانپذیر نیست و بدین ترتیب مسئله (حق تعیین سرنوشت ملتها) به (تغییر مرزها) تعبیر شد. در پی این بیانیه تعدادی از ماموران امنیتی مسکو به آرتساخ فرستاده شدند ولی اوضاع منطقه همچنان متشنج بود و علاوه بر آن حملاتی نیز از سوی باکو به مردم مناطق مرزی ارمنستان و آرتساخ صورت می‌گرفت. در روزهای پایانی ۱۹۸۸ میلادی، قتل‌عام گنجه ارمنیان شروع شد. در ۱۲ ژانویه ۱۹۸۹ میلادی، مجلس عالی شوروی کلیه مسئولان رده بالای آرتساخ را از کار برکنار کرد و به جای آن‌ها کمیته مخصوص اداره منطقه را، تحت نظر وولسکین، برعهده گرفت. کمیته مزبور اقداماتی اصلاحاتی در منطقه در پیش گرفت و رفت‌وآمد به ارمنستان برخلاف گذشته وضع بهتری یافت ولی مسئولان باکو با ایجاد مزاحمت مانع شکل‌گیری امور منطقه می‌شدند. طی سیزدهم الی نوزدهم ژانویه۱۹۹۰ میلادی، جبهه ملی آذربایجان ماورای ارس، با کسب اجازه از مسئولان مملکتی، کشتار اهالی ارمنی آذربایجان را بار دیگر تدارک دیدند. کشتار ارمنیان، مصادره اموال آن‌ها و دیگر اقدامات آذربایجان در مقابل چشمان نیروهای دولتی، انتظامی و ارتش شوروی و بدون دخالت و ممانعت آنان صورت پذیرفت. مسئولان روسی تنها هنگامی که متوجه کودتای آذربایجان شدند نیروهای خود را وارد شهر کرده و حکومت نظامی اعلام کردند. این وضعیت (حکومت نظامی) بدون هیچ دلیل موجهی در آرتساخ نیز اعمال شد. در اوایل ۱۹۹۱ میلادی، نمایندگانی از سوی مجلس اروپا، روسیه و ارمنستان آمادگی خود را برای بازدید از مناطق مورد مناقشه اعلام کردند ولی مسئولان باکو مانع ورود آن‌ها به منطقه شدند. در فوریه ۱۹۹۱ میلادی، به دستور حیدر علی‌اف، حکم سکونت ساکنان آذربایجان در آرتساخ صادر شد و از سوی دیگر شدت حملات آذربایجان به روستاهای آرتساخ و اسارت و انتقال اهالی آن به مناطق نامعلوم بیشتر شد. در طی ماه‌های آوریل و مه، نیروهای آذربایجان با کمک نظامیان شوروی، منطقه گداشن و تمام نواحی آن را پس از کشتار و کوچاندن اهالی به تصرف خود درآوردند. در۳۰ اوت ۱۹۹۱ میلادی، دولت آذربایجان استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد. قره باغ کوهستانی هم با استناد بر حقوق خود و مطابق قانون اساسی، در ۲ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی، موجودیت خود را به‌طور رسمی اعلام داشت و در ۱۰ دسامبر همان سال، در پی مراجعه به آرای عمومی و رای اکثریت قاطع مردم آرتساخ، استقلال قره باغ کوهستانی تایید شد. نمونه‌ای از پوشاک خانواده ارمنی آرتساخ، قرن نوزدهم رشته کوه مراو جغرافیای طبیعی و جمعیتی آرتساخ جغرافیای طبیعی آرتساخ پهنه آرتساخ بالغ بر ۴۴۰۰ کیلومتر مربع و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ۱۱۰۰ متر است و در جنوب شرقی کوه‌های قفقاز قرار دارد. از شرق فلات آرتساخ تا نقطه تلاقی رودهای کورا و ارس در دشت آرتساخ کشیده می‌شود. رودهای پر آب کوهستانی آرتساخ در طول میلیون‌ها سال پهنه فلات آرتساخ را به جلگه‌های زیبا و دره‌های عمیق بدل ساخته‌اند. از این میان می‌توان جلگه رودهای ایشخاناگد، واراندا، خوناشن، تارتار را نام برد. رشته کوه‌های آرتساخ در سراسر غرب آرتساخ از شمال تا جنوب کشیده شده است، کوه‌های گیامیش (۳۷۴۰ متر) مراو (۳۳۴۳ متر) در شمال و قله‌های گیرس بزرگ (۲۷۲۵ متر) و دیزاپایت (۲۴۸۰ متر) در جنوب واقع‌اند. کوه‌های آرتساخ پوشیده از جنگل هستند. آرتساخ دارای آب و هوای معتدل است و میانگین دمای سالانه آن ۱۰+ درجه سانتیگراد می‌باشد، ژوئن گرمترین ماه (دمای متوسط ۲۱+ درجه سانتیگراد) سال است. گرمترین نواحی عبارتند از: مارتاکرت و مارتونی. در ماه ژانویه میانگین دما بالغ بر ۱/۲- درجه سانتیگراد و در فوریه ۰/۶- درجه است. سردترین ناحیه در حوالی رشته کوه مراو واقع است. بارندگی سالانه بین ۲۵۰ تا ۸۳۰ میلی‌متر است. در آرتساخ میوههایی چون انگور، انار، بادام، توت، آناناس و غیره وجود دارد. در نواحی پست چون مارتاکرت و مارتونی خاک نیمه بیابانی، خاکستری و قهوه‌ای و در غرب به رنگ قهوه‌ای تیره وجود دارد. در منطقه حدود دو هزار گونه گیاهی موجود است. ۳۵ درصد از پهنه آرتساخ را جنگل پوشانده است. در نواحی پست و دشت‌ها بز وحشی و در نی‌زارها گراز وجود دارد. در جنگل‌ها خرس خاکستری، گرگ، گربه دشتی، روباه، خرگوش و غیره زندگی می‌کنند. غاز وحشی، اردک، بلبل، شاهین، باز (پرنده)، کرکس، جغد و غیره از پرندگان منطقه می‌باشد. در آرتساخ معادن روی، مس، قلع، آهن و همچنین معادن سنگ‌هایی چون سنگ مرمر، آهک، انواع سنگ خارا، سنگ آذرین، آندزیت و نیز آبهای معدنی که از دیرباز مشهور بوده‌اند، وجود دارد. جغرافیای جمعیتی آرتساخ در پی حملات و لشکر کشی‌های طولانی تارتارها و همچنین مغولان و اعراب در نواحی شرقی استان آرتساخ بارها نواحی آباد ویران شد و روستاهای جدید بنا شده‌اند و به همین علت تارتارها در نواحی شرقی استان آرتساخ اسکان گزیدند و به همین علت ساکنان بومی به نواحی کوهستانی آرتساخ پناه بردند و اقامت گزیده‌اند. بافت جمعیتی آرتساخ همواره دچار تحول بوده‌است. از یک سو ارمنیان در داخل منطقه مجبور به تغییر مکان شده و نیز گروهی هم به کشورهای دیگر مهاجرت کردند، از دیگر سو ارمنیانی هم از سایر نواحی به آرتساخ هجرت نموده‌اند. در کنار این تحولات بافت ملی و قومی دچار تغییرات شده‌است. ترکیب قومیتی و جمعیتی آرتساخ از سال ۱۹۲۱م تا ۲۰۰۵م. سال جمعیت آرتساخ ارمنیان آذریها روسها اوکراینی سایر اقوام ۱۹۲۱ ۱۳۱،۵۰۰ ۱۹۲۶ ۱۲۵،۳۰۰ ۱۱۱،۶۹۴ ۱۲،۵۹۲ ۵۹۶ ۰ ۴۱۶ ۱۹۳۹ ۱۵۰،۸۳۷ ۱۳۲،۸۰۰ ۱۴،۰۵۳ ۳،۱۷۴ ۴۳۶ ۳۷۴ ۱۹۵۹ ۱۳۰،۴۰۶ ۱۱۰،۰۵۳ ۱۷،۹۹۵ ۱،۷۹۰ ۰ ۵۶۸ ۱۹۷۰ ۱۵۰،۳۱۳ ۱۲۱،۰۶۸ ۲۷،۱۷۹ ۱،۳۱۰ ۱۹۳ ۵۶۳ ۱۹۷۵ ۱۵۵،۰۰۰ ۱۹۷۹ ۱۶۲،۱۸۱ ۱۲۳،۰۷۶ ۳۷،۲۶۴ ۱،۲۶۵ ۱۴۰ ۴۳۶ ۱۹۸۷ ۱۸۰،۲۰۰ ۱۹۸۹ ۱۸۹،۰۸۵ ۱۴۵،۴۵۰ ۴۰،۶۸۸ ۱،۹۲۲ ۴۱۶ ۶۰۹ ۲۰۰۵ ۱۳۷،۷۳۷ ۱۳۷،۳۸۰ ۶ ۱۷۱ ۲۱ ۱۵۹ ارمنیان آرتساخ دارای لهجه ارمنی خاص و شیوه پوشاک ویژه خود هستند. ارمنیان آرتساخ در جنگ جهانی اول و دوم شرکت جستند. در جنگ جهانی دوم ۴۵ هزار ارمنی شرکت کردند که ۲۲۵۰۰ نفرشان به شهادت رسیدند. اقتصاد آرتساخ پیش از دوران شوروی در آرتساخ کارخانه‌های تولیدی بزرگ وجود نداشت، اما کارگاه‌هایی کوچک نساجی بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰م کار می‌کرد و مواد اولیه تولیدی را به روسیه، ایران و کشورهای اروپایی صادر می‌نمود. از دیر باز بعلت وفور توت در روستاها عرق توت تهیه می‌گردید که اهمیت پزشکی و درمانی دارد. از انگور نیز محصولات متعددی با کیفیت بالا تهیه می‌شود. کارگاه‌های درودگری، آهنگری، کفش دوزی و پوشاک و سفالگری کار می‌کردند. صنایع زیتون نیز وجود داشت. تقریبا در تمام روستاها آسیاب کار می‌کرد. تنها نیروگاه برق آرتساخ بیش از دوران شوروی در شهر شوشی واقع بود. (به قدرت ۳۰ کیلووات) فعالیت‌های کشاورزی شامل زراعت غلات، باغداری و دامداری بود. صنعت پایه اصلی صنعت قره باغ کوهستانی در دوران شوروی گذاشته شد که صنعت برق، صنایع سبک، مصالح و محصولات برقی است. در منطقه سه نیروی برق‌آبی تاسیس شد. در دهه ۱۹۷۰ کارخانه محصولات الکتریکی در استپاناکرت بنا شد. ابریشم منطقه از دیرباز معروف بود و مواد اولیه کارخانه سایر جاها از اینجا تامین می‌گردید. از دیگر صنایع آرتساخ را می‌توان به:صنایع پنبه و بافندگی، کارخانه‌های دوزندگی و قالی بافی، صنعت غذایی، صنعت چوب و استخراج و تولید مصالح ساختمانی را می‌توان نام برد. کشاورزی سطح زمین‌های کشاورزی قره باغ کوهستانی بالغ بر ۴۴۰ هزار هکتار است که ۲۱۵۵۰۰ هزار هکتار را مزارعه تشکیل می‌دهند. محصولات کشاورزی را می‌توان به:استخراج و استحصال روغن از دانه‌های روغنی، هندوانه، پیاز، سیب زمینی و انواع میوه را می‌توان نام برد. آرتساخ امکانات وسیعی از نظر دامداری در اختیار دارد. ۱۱۷ هزار هکتار مرتع و ۳۵۰۰ هکتار چمن زار طبیعی در اختیار داشت. در سال ۱۹۸۷م تعداد گوسفندان منطقه به ۲۶۵ هزار راس می‌رسید و تعداد خوک در سالهای ۱۹۸۰م چیزی بالغ بر ۸۵ هزار بود. سابقا ۴۰درصد از گوشت خوک جمهوری آذربایجان را آرتساخ تامین می‌کرد. پرورش کرم ابریشم و زنبور عسل و پرورش اسب از مهمترین فعالیت‌های دامپروری آرتساخ می‌باشد. حمل و نقل استپاناکرت توسط جاده‌ها به مراکز مناطق مرتبط است لیکن بخش بزرگ آن‌ها در وضعیت نامطلوبی قرار داشتند بعد از جنگ قره باغ، توسط جماعت ارمنیان پراکنده با جمع‌آوری پول توانستند بسیار از جاده‌ها را تعمیر نمایند. بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵م حجم بارهای حمل شده ۱۴۶۷ هزار تن رسیده‌است. خط آهن استپاناکرت به شهرستان آقدام به طول ۲۵ کیلومتر نیز نقش مهمی ایفا نمود. فرودگاه استپاناکرت پروازهایی بین این شهر و شهرهای ایروان و باکو و گنجه انجام می‌گرفت. در سالهای اخیر فرودگاه از فعالیت باز ایستاد اما در اوایل سال ۱۹۹۵ مجددا آماده بهره‌برداری گردید. نقشه آرتساخ و هفت استان آن. ۱-شاهومیان. ۲-مارداکرت. ۳-آسکران. ۴-مارتونی. ۵-هادروت. ۶-شوشی. ۷-کاشتاق استانها و مناطق مسکونی آرتساخ آرتساخ از نظر اداری به هفت منطقه تقسیم شده است: استان شاهومیان استان مارتاکرت استپاناکرت از سال ۱۹۸۷م به آسکران تغییر نام یافت استان آسکران استان مارتونی استان هادروت شوشی استان کاشاتاق استپاناکرت در بخش مرکزی قره باغ کوهستانی واقع استو پایتخت آرتساخ می‌باشد. تا سال ۱۸۴۷م وارارآکن (به معنی چشمه روان و جوشان) نام داشت. وسعت آن ۰/۹ هزار کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال ۱۹۸۷م ۱۹۱۰۰ نفر بوده‌است. در سال ۱۹۸۰م در این منطقه ۵۱ روستا وجود داشت که از این میان ۴۶ روستای آن ارمنی بوده‌است. روستاهای ارمنی مانند: «نوراگیوغ (تاریخ بنا سده ۱۹م)، پاروخ (سده ۹م)، خاناباد (سده ۱۷م)، آرتساخاشن (سده ۳م)، ناخیجوانیک (سده ۱۵م) را می‌توان نام برد.» استان مارتاکرت بزرگترین منطقه آرتساخ است با ۱/۷ هزار کیلومتر مربع وسعت. از نظر تاریخی معماری باستانی ارمنی از اهمیت خاصی برخوردار است به‌طوری‌که از ۲۷۶۵ اثر تاریخی کشف شده در قره باغ کوهستانی تعداد ۱۱۰۰ اثر در این منطقه واقع است. در منطقه مارتاکرت ۶۱ روستا وجود دارد که ۵۴ روستا ارمنی‌نشین و ۷ روستا آذری بوده‌است. جمعیت در سال ۱۹۸۷م ۴۵۳۰۰ نفر بود که ۹۸درصد آن ارمنی بودند. روستاهای ارمنی مانند: «مارگوشاوان (تاریخ بنا سده ۱۹م)، توناشن (سده ۱۸م)، یارمجا (سده ۱۲م)، آراجازور (سده ۱۰م) را می‌توان نام برد.» استان مارتونی دارای وسعت ۰/۸ هزار کیلومتر مربع و بخشی از ولایت قدیمی واراندا را تشکیل می‌دهد. دارای ۳۵۳ بنای تاریخی معماری ارمنی است که صومعه آماراس (سده۵م) یکی از قدیمیترین آن‌ها می‌باشد. جمعیت مارتونی در سال ۱۹۸۷م بالغ بر ۲۵۴۰۰ نفر بوده که ۹۰درصد آن‌ها ارمنی بودند. در این منطقه ۴۰ روستا و شهرک وجود دارد. روستاهای ارمنی مانند: «چارتار (تاریخ بنا سده ۴م)، کاراهونج (سده ۶م)، هاتسی (سده ۵م)، موشکاپات (سده ۳م)، نورشن (سده ۳م) را می‌توان نام برد.» استان هادروت دارای وسعت ۰/۷ هزار کیلومتر مربع و پوشیده از جنگل است. در این منطقه ۴۲ روستا وجود دارد و مرکز آن شهر هادروت است. تعداد ۴۸۶ اثر تاریخی در این منطقه یافت شده‌است. روستاهای ارمنی مانند: «تومی (تاریخ بنا سده ۵م)، خدسابرد (سده ۴م) را می‌توان نام برد.» شوشی دارای وسعت ۰/۷ هزار کیلومتر مربع و ۱۵۲ اثر تاریخی وجود دارد در سال ۱۹۸۷م این منطقه شامل ۲۷ روستا و یک شهر بود. کشتار شوشی واقعی بود که توسط نیروهای آذربایجانی بر ضد ارامنه صورت گرفت. منطقه شوشی در سال ۱۹۸۷م ۲۰ هزار جمعیت داشت که ۱۳۵۰۰ نفر در شهر شوشی اسکان داشتند مابقی در روستاها زندگی می‌کردند. یکی از روستاهای قدیمی منطقه روستای کارین تاک ارمنی‌نشین می‌باشد که در سال ۱۹۸۷م ۵۸۰ نفر جمعیت داشت. روستای بردازور در سال ۱۹۸۹م ۲۰۱ نفر جمعیت داشت که ۱۹۶ نفر آن در جنگ جهانی دوم شرکت کردند و ۶۲ نفر کشته شدند. یکی از معروفترین آثار تاریخی دژ شوشی به نام شیکاکار در سده ۹ میلادی می‌باشد که سمباتیان بر سپاه اعراب پیروز شد. قطعه‌ای از یک نقاشی با آبرنگ روی گچ با متن ارمنی بر روی دیوار صومعه دادی وانک نشانی از یک شاهکار از فرهنگ قرون وسطی در آرتساخ فرهنگ آرتساخ منطقه آرتساخ یکی از غنیترین مناطق سرزمین ارمنستان از نظر وجود بناها و اماکن مذهبی است. در بخشهای مرکزی و مناطق دیگر در طی سده‌های میانه بدون وقفه در زمینه‌های تعلیم، تحصیل، نگارش و انتشار ادبیات مذهبی و زبان و فرهنگ ارمنی بسیار فعال بوده‌اند. فرهنگ آرتساخ تاریخ ارمنستان ملیک‌های قره‌باغ
[ "ارمنستان بزرگ", "پلینیوس", "بطلمیوس", "پلوتارک", "دیون کاسیوس", "یونان باستان", "قفقاز", "رود کورا", "ارمنستان", "آلبانیای قفقاز", "آران", "جمهوری آذربایجان", "سیونیک", "نیکوغایوس آدونتس", "سده", "جمهوری قره باغ", "سنگ‌نبشته", "اورارتو", "اوشاکان", "هزاره اول (پیش از میلاد)", "دودمان اروندی", "فرهنگستان ملی علوم ارمنستان", "استرابون", "Geography (Strabo)", "سده ۱۳ (میلادی)", "سده ۱۸ (میلادی)", "ارمنستان کوچک", "سده ۱۴ (میلادی)", "سده ۴ (میلادی)", "دین", "مسیحیت", "گریگور روشنگر", "مسروپ ماشتوتس", "تیگران دوم", "دودمان آرتاشسی", "تیگراناکرت آرتساخ", "امپراتوری روم شرقی", "سلسله اشکانی ارمنستان", "ساسانیان", "زبان ارمنی", "سده ۸ (میلادی)", "سده ۹ (میلادی)", "سده ۱۰ (میلادی)", "سلجوقیان", "سده ۱۲ (میلادی)", "ارمنستان زاکارید", "مغول", "تاتار", "آق‌قویونلو", "قراقویونلو", "ملیک‌های قره‌باغ", "صومعه گنج‌سر", "پناهعلی‌خان جوانشیر", "عهدنامه گلستان", "روسیه", "اولین جمهوری ارمنستان", "ارس", "کشتار شوشی", "جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی", "مسکو", "ترکیه", "بلشویک", "نریمان نریمانف", "ژوزف استالین", "شاهومیان", "استپاناکرت", "جنگ جهانی دوم", "میخائیل گورباچف", "کشتار سومقاییت", "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "باکو", "قتل‌عام گنجه", "حیدر علی‌اف", "کیلومتر مربع", "دریا", "فلات", "رود کر (قفقاز)", "جلگه", "تارتار", "جنگل", "ژوئن", "سانتیگراد", "مارتاکرت", "مارتونی", "ژانویه", "دما", "میوه", "انگور", "انار", "بادام", "توت", "آناناس", "نی‌زار", "گراز", "خرس خاکستری", "گرگ", "گربه دشتی", "روباه", "خرگوش", "غاز", "اردک", "بلبل", "شاهین", "باز (پرنده)", "کرکس", "جغد", "روی", "مس", "قلع", "آهن", "سنگ مرمر", "آهک", "سنگ خارا", "سنگ آذرین", "لهجه", "جنگ جهانی اول", "ایران", "عرق", "درودگری", "آهنگری", "سفالگری", "زیتون", "شوشی", "صنعت", "نیروی برق‌آبی", "هکتار", "مزارعه", "هندوانه", "پیاز", "سیب زمینی", "دامداری", "گوسفند", "خوک", "کرم ابریشم", "زنبور عسل", "جاده", "جنگ قره باغ", "جماعت ارمنیان پراکنده", "شهرستان آقدام", "ایروان", "گنجه", "استان شاهومیان", "استان مارتاکرت", "استان آسکران", "استان مارتونی", "استان هادروت", "استان کاشاتاق", "دژ", "فرهنگ آرتساخ", "تاریخ ارمنستان", "فصلنامه فرهنگی پیمان" ]
[ "آرتساخ", "تاریخ ارمنستان", "تاریخ جمهوری آرتساخ" ]
977
شهرستان کلبجر
2
65
0
[ "كلباژار", "کلباژار", "کلباجار", "کل باژار", "کل‌باژار", "کلبجر", "بخش کلبجر", "رایون کلبجر", "شهرستان كلبجر", "بخش كلبجر", "رايون كلبجر", "كل باژار", "كلباجار", "كلبجر" ]
false
42
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "کلبجر" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Dadivank view.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "صومعه دادیوانک" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Azerbaijan-Kalbajar.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "نقشه جمهوری آذربایجان و شهرستان کلباجار" }, { "Item1": "image_map1", "Item2": "NKR locator Shahumian.png" }, { "Item1": "map_caption1", "Item2": "نقشه [[جمهوری قره‌باغ]]" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]][[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_name", "Item2": "22px [[جمهوری قره‌باغ]] (دفاکتو) (دژور)" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "بخشی از استان[[ناحیه اقتصادی]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[مارتاکرت]]کلبجر-لاچین" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۹" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" } ], "Title": "settlement" }
شهرستان کلبجر (, که‌لباژار، کاراواجار)، نام منطقه‌ای در استان مارتاکرت جمهوری قره‌باغ است. واژه کلباژار نامی کردی و به معنی بازار سنگی است. ادعایی نیز وجود دارد که نام کلبجر می‌تواند واژه‌ای باشد که از زبان‌های ترکی و به معنی قلعه‌ای بر روی رودخانه گرفته شده باشد. است برگرفته شده است. این بخش از جمهوری آذربایجان به طور کامل تحت کنترل نیروهای جمهوری قره‌باغ است که قسمت شرقی این بخش به نام مارتاکرت استانی از جمهوری خودخوانده قره‌باغ محسوب می‌شود و قسمت غربی آن را ارمنیان کارواجار می‌نامند.
[ "تقسیمات کشوری جمهوری آذربایجان", "جمهوری قره‌باغ", "فهرست کشورهای جهان", "نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان", "استان مارتاکرت", "کد پستی", "مارتاکرت", "کردی", "زبان‌های ترکی", "کلبجر (شهر)" ]
[ "شهرستان کلبجر", "تقسیمات کشوری آذربایجانی جمهوری قره‌باغ", "شهرستان‌های جمهوری آذربایجان", "جمهوری آرتساخ" ]
978
استان مارتاکرت
2
70
0
[ "مارتاكرت", "استان مردگرد" ]
false
41
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "استان مارتاکرت" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Mardakert 002.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "210px" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "NKR locator Mardakert.png" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "190px" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت" }, { "Item1": "image_map1", "Item2": "Mardakert.jpg" }, { "Item1": "latd", "Item2": "40" }, { "Item1": "latm", "Item2": "12" }, { "Item1": "lats", "Item2": "37" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "48" }, { "Item1": "longs", "Item2": "33" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[کشور به رسمیت شناخته نشده]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "22px [[جمهوری قره‌باغ]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "نواحی" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "۴۲" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "۱۹۲۳" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[مارتاکرت]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "فرماندار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[ژیرایر گابریلیان]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱٫۷۹۵" }, { "Item1": "area_rank", "Item2": "۴ام" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۱۹۴۰۰" }, { "Item1": "population_rank", "Item2": "۳ام" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۵+" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "(؟) ۴۷ ۳۷۴" } ], "Title": "settlement" }
مارتاکرت نام یکی از استان‌های جمهوری آرتساخ است. جغرافیا در منطقه این استان پیش از این بخش‌هایی از استان‌های کلباژار و تارتار جمهوری آذربایجان قرار داشتند. در ۶۳ کیلومتری شمال خان کندی و ۴۱ کیلومتری جنوب غربی بردع و برسرراه بردع – ایستی سو واقع است. تا ۱۹۳۹ جرابرد نام داشت. از ۱۹۳۰ شهرستان شد. ۱۷۰۵ کیلومترمربع وسعت، ۲ شهر و ۵۷ روستا دارد. به‌طور متوسط در هر کیلومترمربع ۲۶ نفر ساکن هستند. آب وهوا right اقلیمش در بسیاری جاها سرد ملایم و در بلندیها سرد است. دمای میانگین در ژانویه ۱ تا ۱۰- درجه و در ژوئیه ۱۰ تا ۲۵ درجه‌است. بارندگی سالانه ۴۰۰ تا ۹۰۰ میلیمتر است. رودخانه ترتر و خاچین از اراضی آن می‌گذرد. محیط زیست ۴۴٪ مساحت شهرستان را بیشه زار (بلوط، پسته، صمغ و …) تشکیل می‌دهد. چمنزارهای آلپی نیز موجود است. حیواناتی چون بز کوهی، سنجاب و خرس در آنجا زندگی می‌کنند. از پرندگانش نیز می‌توان قرقاول و دراج را نام برد. اماکن باستانی از بناهای باستانی آن اماکن زیر را می‌توان نام برد. صومعه گنج‌سر در نزدیکی روستای ونک قلعه خانابرت بقایای قلعه گلستان قلعه جرموک در قصبه جرابرد صومعه یاکوب مقدس در روستای کولاتاغ(۶۳۵ م) صومعه روستای ماغاویز (سده ۱۲ م) پل رودخانه ترتر بقایای قلعه در نزدیکی روستای ماغاویز (سده‌های ۱۲ و ۱۳ م) معبد اورک در نزدیکی روستای طالش (سده ۱۲ م) صومعه در مجاورت رود ترتر (سده ۱۲ م) قلعه ملیک حاتم در روستای قاساپت صومعه یقیشه آراکل در روستای ماداگیز (سده ۱۲ م)
[ "فهرست استان‌های جمهوری قره‌باغ", "فهرست کشورهای جهان", "جمهوری قره‌باغ", "فهرست شهرهای جمهوری قره‌باغ", "مارتاکرت", "ژیرایر گابریلیان", "آرتساخ", "کلباژار", "تارتار", "صومعه گنج‌سر" ]
[ "استان مارتاکرت" ]
979
شهرستان بوکان
2
448
0
[ "شهرستان بوكان", "شهرستان بوقان" ]
false
252
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "شهرستان بوکان" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Bukan County.png" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "150px" }, { "Item1": "استان", "Item2": "آذربایجان غربی" }, { "Item1": "سال‌شهرستان‌شدن", "Item2": "اسفند ۱۳۶۸" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۲۵۱،۴۰۹ نفر(۱۳۹۵)" }, { "Item1": "رشدجمعیت", "Item2": "۲،۲۸(۱۳۹۵)" }, { "Item1": "تراکم‌جمعیت", "Item2": "۱۰۰" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[کردی سورانی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[سنی شافعی]] [[شیعه]] و سایر آیین‌های مذهبی" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۲۵۴۱٫۳۰۶ کیلومترمربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۱۳۰۰" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۲۳" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۴۰۰ الی ۴۵۰ میلی‌متر" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۱۰۰ روز" }, { "Item1": "فرماندار", "Item2": "جمال خسروی" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۴۴۴، ۶۲،۶۳،۶۵" }, { "Item1": "شهرها", "Item2": "[[بوکان]][[سیمینه]]" }, { "Item1": "بخش‌ها", "Item2": "[[مرکزی]] [[سیمینه]]" } ], "Title": "شهرستان ایران" }
شهرستان بوکان یکی از شهرستان‌های مهم کردنشین ایران واقع در استان آذربایجان غربی است. این شهرستان بر سر جاده ترانزیتی غرب و در منطقه تقریبا کوهستانی و معتدل قرار گرفته که از جهت شمال به شهرستان میاندوآب و از جنوب به شهرستان سقز و از شرق به شهرستان شاهین‌دژ و از غرب با شهرستان مهاباد همسایه‌است. مرکز این شهرستان شهر بوکان است. شهر بوکان در ۳۶ درجه و ۳۱ دقیقه عرض شمالی و ۴۶ درجه و ۱۲ دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد ۱۳۷۰ متر می‌باشد. شهرستان بوکان حدود ۳۰۰،۰۰۰ نفر جمعیت دارد، اما براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت شهرستان بوکان بالغ بر۲۵۱،۴۰۹ نفر بوده‌است، که از این تعداد ۱۹۳،۵۰۱نفر ساکن در شهر بوکان و شهرسیمینه با ۱،۳۴۵نفرجمعیت وتعداد۵۶،۵۶۳نفر در نقاط روستایی ساکن می‌باشند. شهرستان بوکان از حیث جمعیت و مساحت به شهرهای اطراف خود برتری مشهودی دارد وبعد از شهرهای کرمانشاه و سنندج بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرستان کردنشین ایران است. شهرستان بوکان (شهر بوکان و توابع آن) سومین شهرستان استان آذربایجان غربی از لحاظ جمعیت بعد از شهرستان‌های ارومیه و خوی و دومین شهر باسواد استان بعد از ارومیه است. بر اساس نتایج آمارگیری سال ۱۳۸۵ نیز این شهر پس از ارومیه و خوی سومین شهر پرجمعیت آذربایجان غربی و همچنین بر اساس نتایج این آمارگیری این شهر پس از کرمانشاه و سنندج سومین شهر بزرگ کردنشین ایران محسوب می‌شود. همچنین این شهر ۵۱ امین شهر پرجمعیت ایران و ۲۴۲۳ امین شهر پرجمعیت جهان است. شهرستان بوکان در رتبه‌بندی گردشگری شهرستان‌های اطراف دریاچه ارومیه، رتبه نخست را بخود اختصاص داده‌است شهرستان بوکان دارای ۲۰۱ روستا است که از این تعداد ۲۵ روستای آن متروکه است. پیشینه و نام‌گذاری روایات بسیار متعددی درمورد واژه بوکان موجود است که بیشتر تاریخ‌نگاران و باستان‌شناسان آن را تاریخی و برخی مغولی می‌دانند، ولی پژوهشگران کرد نیز بر این باورند که این واژه کردی است. جهانگردان عرب در دوره‌های مختلف به ایران سفر کرده‌اند، در سال‌های ۹۸۰ به این کشور آمده‌اند و بیشتر گزارش‌های موجود آن‌ها حاکی از سفر به کرمانشاه تا مراغه آذربایجان بوده‌است. در سرتاسر مسیر (کرمانشاه تا مراغه)، نام تمامی آبادی‌ها، شهرها، کوه‌ها و سایر را ثبت کرده، ولی هیچ اشاره‌ای به نام «بوکان» نشده‌است. درحالی‌که بعد از جهانگردان عرب، ترک‌ها و مغول‌ها در سال ۱۰۴۰ به این مناطق آمده و از آن تاریخ به‌بعد نام «بوکان» رویت شده‌است. اگر به نام توابع و آبادی‌های شهرستان بوکان توجه شود، مشاهده می‌شود که از ۲۰۱ روستای این شهرستان، نام ۷۳ روستای آن ترکی و مغولی است. در بیشتر صفحات کتاب جامع‌التواریخ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، به‌ویژه در صفحه‌های ۷۴، ۵۲۲، و ۸۲ بارها نام بوکان ذکر شده‌است. نوه جوچین، پسر چنگیزخان مغول و نام بسیاری از سرداران مغول، بدون هیچ تغییری، «بوکان» بوده‌است. برخی از روستاهای این شهرستان برگرفته از اسامی سرداران و سپاه ایلخانی و مغولی می‌باشد. واژه‌هایی مانند آختاچی، قاجر، قره‌گویز، طرغه، جمبوغه و نام‌هایی از این دست که حاکی از چیرگی مغول‌ها بر آذربایجان و این مناطق بوده‌است. در کتاب ظفرنامه تیموری جلد دوم، بوکان و بوری از فرزندان جغتای مغول بودند که بوکان در تواریخ دیده نشده، ولی پسری داشت به اسم «مواتوگان» که در سال ۶۱۷ ه‌. ق/ ۱۲۲۱ به هنگام محاصره بامیان به قتل رسید. در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری بنا به روایتی، ایل خلکی هنگام قشلاق و ییلاق در منطقه که تمام اطراف آن نیزار و زمین مرطوب و باتلاقی بوده‌است همچنین چشمه در اطراف آن واقع بود که علی مردان بیگ (رهبر ایل) خانواده و ایل خود را در این مکان سکان داده و روستای ساخته‌است و به اسم بوکان نامگذاری کرد. بنا به روایت آن‌ها، یکی از ساکنان روستا که به قصد آوردن آب از آن چشمه؛ راهی آن جا بود با عده‌ای برخورد کرده از او پرسیده‌اند که کجا می‌خواهی بروی؟ او در پاسخ گفته: «ده چم بو کانی» یعنی به چشمه می‌روم. شاید جهت سلیس بودن و خوش آهنگ بودن، به مرور زمان حرف (ی) از آن واژه حذف شده و نهایتا آن مکان و به عبارتی نام آن روستا بوکان شده‌است. به گفته ابراهیم افخمی، بوکان را ابتدا شهر کهنه خوانده‌اند و آن شهر در جنوب غربی فعلی شهر بوکان واقع شده‌است و در اثر زلزله ویران گردیده و در آن محل که نیزار و چشمه سار بوده بعدها بوکان را بنا کرده‌اند. اما نظریه عامیانه و قالب بر روی نام این شهر چنین است که بوکان بر سر چند راه مهم بوده که هرگاه مردم مناطق دیگر از آن عبور می‌کردند به دلیل طبیعت بکر و چشمه آن، در کنار آن چشمه به پای کوبی و رقص پرداخته و بیشتر مراسم عروسی را در آنجا برپا کرده و در فرهنگ زبان کردی نیز واژه بوک به معنی عروس، که به مرور زمان این مکان بوکان (بوک+ ان) نام گرفته‌است که به معنی عروسان است. شهرستان بوکان از دیرباز محل سکونت اقوام ساکن در سلسله جبال زاگرس بوده و آثار فراوانی از آنان باقی مانده‌است. قدیمی‌ترین آثاری که تاکنون در این منطقه شناسایی شده‌است، بقایای دوره‌های نئولتیک، دالما و کالکوتیک می‌باشد که آثار فوق در تپه‌های قره گویز (دالما ۴۸۰۰–۴۱۰۰ قبل از میلاد) تپه ترکماکندی (نئولتیک- کالکوتیک)، تپه ناچیت و قره کند (عصر برنز)، گردشین (هخامنشی)، گردتپه (اشکانی و ساسانی) یافت شده‌است. گستره آثار این شهرستان تا قرون ۳ و ۴ هجری و دوره قاجار ادامه می‌یابد. تعداد ۹۰ اثر تاریخی شهرستان بوکان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده‌است. ویژگی‌های طبیعی و جغرافیایی و سیاسی وسعت شهرستان بوکان با وسعت ۲۵۴۱٫۳۰۶ در سال ۱۳۸۵ کیلومترمربع، حدود ۶٫۵۰ درصد از سطح استان را به خود اختصاص می‌دهد. این شهرستان در ارتفاعی حدود ۱۰۰۰ تا بیش از ۲۰۰۰ متر از سطح دریا بوده و شیب میانگین وزنی آن ۸ درصد محاسبه گردیده‌است. از سطح شهرستان ۳۰٫۳۱ درصد اراضی کوهستانی، ۲۹٫۷۳ درصد تپه‌ها و ۳۹٫۹۶ درصد بقیه را اراضی دشتی، سیلابی و… تشکیل می‌دهند. از نظر مختصات جغرافیایی در ۳۶ درجه و ۳۲ دقیقه عرض شمالی و ۴۶ درجه و ۱۳ دقیقه طول شرقی واقع گردیده‌است. موقعیت جغرافیایی شهرستان بوکان در منطقه تقریبا کوهستانی و معتدل قرار گرفته که از جهت شمال به شهرستان میاندوآب و از جنوب به شهرستان سقز و از شرق به شهرستان شاهین‌دژ و از غرب با شهرستان مهاباد و از جنوب غرب با شهرستان سردشت و منطقه ایل گورک همسایه‌است. شهرستان بوکان با بانه ۱۷٫۲، سردشت ۹٫۸، شاهین دژ ۱۴۷٫۳، مهاباد ۸۶٫۶، سقز ۱۴۳٫۲ و میاندوآب ۳۰٫۱ کیلومتر دارای مرز مشترک است. تقسیمات سیاسی شهرستان الحاق به استان کردستان بوکان در اولین تقسیمات سیاسی سال ۱۳۴۴ دهستان ترجان سقز کنونی با تعداد ۳۸ روستا از توابع آن بوده بود و از همان سال ۱۳۴۴ این قسمت‌ها از بوکان جدا و علی‌رغم ناشی گری طوایف کرد منطقه و نفوذ خوانین بخش تیلکو به استان کردستان الحاق گردید. درحالی تا قبل از آن سال، این دهستان جزئی از منطقه مکریان و بوکان بوده‌است. در حالت فعلی مردم دهستان ترجان که شامل ۲۴ روستا می‌باشد، خریدهای روزانه خود را تنها در بوکان انجام می‌دهند و خود را جزو مردم شهرستان بوکان می‌دانند. 250px تقسیمات سال ۱۳۶۸ با آنکه بوکان با جمعیت بالغ بر ۵۰ هزار نفر در اواخر دوره پهلوی هنوز به عنوان بخش چهارم از شهرستان مهاباد محسوب می‌شد، مردم آن از سال ۱۳۴۰ خورشیدی خواستار ارتقای این شهر به شهرستانی مستقل بودند اما به دلایل مختلف همچون مخالفت مسئولین شهرستان مهاباد، معلق ماندن طرح تاسیس شهرستان بوکان در وزارت کشور پهلوی، انقلاب سال ۵۷ و جنگ ایران و عراق باعث گردید تاسیس شهرستان بوکان تا سال ۱۳۶۸ محقق نشود. بالاخره در اسفندماه ۱۳۶۸ بوکان در تقسیمات سیاسی ایران از بخش به شهرستان ارتقا یافت و در اوایل سال ۱۳۶۹ به‌طور رسمی فرمانداری در آن تاسیس شد. تقسیمات کنونی شهرستان بوکان دارای ۲ بخش به نامهای مرکزی و سیمینه‌است و ۷ دهستان دارد. تقسیمات کشوری این شهرستان، بنابرآنچه در نتایج آمارگیری سرشماری سال ۱۳۸۵ کل کشور آمده‌است، بر حسب بخش، شهر، دهستان و روستا به شرح زیر است: بخش‌ها بخش مرکزی بخش سیمینه شهرها شهر بوکان شهر سیمینه دهستان‌ها دهستان‌های بخش مرکزی دهستان آختاچی دهستان بهی فیض الله بیگی دهستان ایل‌تیمور دهستان ایل‌گورک مکری دهستان‌های بخش سیمینه دهستان آختاچی شرقی دهستان آختاچی محالی دهستان بهی دهبکری مردم اقلیت‌های قومی و مذهبی از جمعیت این شهرستان، طبق آنچه که فرمانداری بوکان ارائه کرده‌است، در سال ۱۳۹۲ بیش ۹۳ درصد و در نقاط شهری ۹۲ درصد و در نقاط روستایی ۹۷ درصد را مسلمانان تشکیل می‌دهند. در شهرستان بوکان، تاکنون هیچ گونه آماری از اقلیت‌های قومی و مذهبی آن در دسترس عموم قرار نگرفته‌است. جغرافیای اقلیمی و زیستی خاک‌شناسی خاک‌های مطالعه شده در این شهرستان عمدتا جزو خاکهای کلاس‌های II و VIاست، که در مناطق کوهستانی کم‌عمق و در بخش‌های مسطح نیمه‌عمیق تا عمیق هستند؛ به سبب وجود عوامل بازدارنده گوناگون سطح شهرستان برای کاربری‌های زراعت آبی، دیم، مرتع و چراگاه محدودیت‌هایی دارد که به‌ترتیب می‌آید. برای کاربری‌های زراعت آبی۸۲ درصد از وسعت شهرستان محدودیت شدید، ۵ درصد محدودیت زیاد، ۳ درصد محدودیت کم و ۱۰ درصد محدودیت خیلی کم دارد. برای کاربری زراعت دیم ۴۳ درصد از مساحت شهرستان محدودیت شدید و۲۶ درصد محدودیت متوسط دارد. برای کاربری مراتع و چراگاه ۱۶ درصد محدودیت شدید، ۴۸ درصد محدودیت زیاد، ۳۳ درصد محدودیت متوسط و۳ درصد محدودیت کم دارد. نقشه زمین‌شناسی بوکان زلزله این شهرستان از نظر توپوگرافی دارای شیب کم ومناسب برای ساخت وساز شهرسازی و از نظر زلزله در منطقه بدون خطر قرار دارد. گونه‌های جانوری موجود مهمترین جانوران مهره‌دار شهرستان بوکان دوزیستان، خزندگان، پرندگان، ماهیان و پستانداران هستند. گونه‌های دوزیستان و خزندگان و ماهیان در بخش‌های مربوطه اشاره شده‌است ولی گونه‌های پستانداران شامل: قوچ‌ومیش، خرس، گرگ، روباه، شغال، رودک، سمور، زرد بر و انواع جوندگان هستند. انواع پرندگان نیز عبارتنداز: کبک، کبک‌چیل، عقابها، شاهین، بحری، بالابان، لیل، دلیجه، انواع جغد، کرکس‌مصری، دال، حواصیل‌ها، لک‌لک سفید، غازخاکستری، اردک‌سرسبز، خوتکا، فیلوش، اردک‌ارده‌ای، آنقوت، غازپیشانی‌سفید، قره‌غاز، کشیم‌ها، اکراس، کاکاتی‌ها، انواع پرستوهای دریایی، سار، انواع دارکوب، چنگر، سبکبالان و میش‌مرغ می‌باشد. میش مرغ پرنده نادری به نام میش‌مرغ در دشت‌های سوتا و سه‌کانیان و در این منطقه زیست می‌کند و در تمام فصول سال دیده می‌شود و مرحله حساس تخم‌گذاری را نیز در این منطقه می‌گذرانند و تعداد قابل توجهی از آن حدود ۱۵۰قطعه در این شهرستان هستند که با توجه به موقعیت منطقه و افزایش جمعیت در چند سال اخیر قابل ملاحظه می‌باشد و از طرف محیط‌زیست کاملا تحت‌حفاظت قرار دارد. پرندگان شکاری و لاشخورها و انواع پرندگان سبک‌بال، کبک‌معمولی و چیل در سطح شهرستان زیست می‌نمایند ولی تعداد جمعیت و تنوع گونه‌ای پرندگان آبزی با مقایسه با پرندگان خشک‌زی کمتر بوده و پرندگان آبزی فقط در مسیر رودخانه سیمینه‌رود و زرینه‌رود در محدوده این شهرستان دیده می‌شود. از عمده‌ترین زیستگاه‌های چیرگ در ایران می‌توان به دشت‌های اطراف بوکان (دشت سوتاو حمامیان، دشت اینگیجه و آلبلاغ، دشت قازلیان و دشت سه‌کانیان) اشاره کرد که بیشترین جمعیت تولید مثل‌کننده و زمستان گذران میش‌مرغ در ایران را در خود جای داده‌اند. بوکان آخرین پناهگاه این‌گونه با ارزش در ایران می‌باشد و میش مرغ یکی از مهمترین آثار طبیعی ملی در شهرستان بوکان به‌شمار می‌رود. سمندر کردستانی در ایران چهار نوع شاخص سمندر وجود دارد که عبارتند از (Neurergus), (N.crocatus), (N.kaiseri), (N.microspilotus) که سمندر کردستانی از نوع N.microspilotus است. پراکنش جهانی سمندر کردستانی محدود به کشورهای ایران (غرب و شمال غرب)، عراق (شمال شرق) و ترکیه (جنوب شرق) بوده و در زمان حاضر جزو گونه‌های در خطر انقراض(endangere) بوده و در فهرست سرخ IUCN طبقه‌بندی شده‌است. هم اینک این‌گونه تنها در ایران در استان‌های کرمانشاه و کردستان (زاگرس مرکزی) و جنوب آذربایجان غربی پراکندگی دارد و بهترین زیستگاه برای این سمندر شهرستان بوکان می‌باشد. گونه‌های گیاهی این شهرستان به دلیل موقعیت مناسب آب و هوای خوب و منحصر به فرد خود توانسته بخشی از گونه‌های گیاهی و جانوری را درخود پرورش و جذب کند در شکارگاه‌ها و سطح شهرستان، برخی از گونه‌های گیاهی و جانوری موجود در این شهرستان عبارتند از: بادام کوهی، نسترن وحشی، زالزالک، گلابی وحشی، انواع بلوط غرب، داغداغان، گز، پسته وحشی (بنه)، انواع گون‌ها، انواع کنگر، انواع سلمه‌تره، ختمی، فرفیون، شیرین‌بیان، گزنه، پونه، کاکوتی، بداغ‌اوتی، کلاه‌میرحسن، بومادران، گل‌گندم، غازآیاقی، آویشن، ریواس، کلاه‌میرحسن، شویدوحشی، ترشک، لاله، جگن، نی، سرخس، تربچه‌وحشی، بارهنگ، مرغ و… کشاورزی شهرستان بوکان جزو شهرستان‌های برتر تولیدکننده گندم در کشور از لحاظ افزایش کمی و کیفی محصول شناخته شده‌است که هر ساله توانایی تولید ۹۰ هزار تن گندم را داراست و رتبه نخست تولید گندم آذربایجان غربی را در اختیار دارد. محصولات عمده کشاورزی شهرستان بوکان گندم، جو، پنبه، حبوبات و چغندرقند است. بوکان از جمله شهرستان‌های سردسیر آذربایجان غربی است که میوه‌های آن سیب، هلو و زردآلو، آلبالو، خیار و.. است. به لحاظ داشتن مراتع فراوان و سرسبز، پرورش گوسفند، بز و گوساله در آن رواج دارد و صدور آن از اهمیت خاصی برخوردار است. از صنایع دستی، جاجیم بافی و گلیم بافی دارد. شهرستان بوکان با تولید بیش از ۶۰۰۰ تن انواع سبزیجات، رتبه دوم آذربایجان غربی پس از شهرستان ارومیه را در این محصول کشاورزی داراست. در این شهرستان ۱۷۰ هکتار زمین به کاشت انواع سبزی اختصاص یافته و به صورت میانگین از هر هکتار ۳۵ تن انواع سبزی برداشت می‌شود که سالانه بیش از شش هزار تن انواع سبزیجات برگی و میوه‌ای در این شهرستان تولید می‌شود. امکان مذهبی زیارتی نام مکان مذهبی بخش موقعیت قدمت کاربرد چهل اصحابه سیمینه روستای کلتپه قرمیش یکی از قدیمی‌ترین زیارتگاه اسلامی قبرستان پیرمحمد مرکزی جاده شهریکند، سه راه محمودآباد روستای بغده داغی مکان زیارتی مقبره حاج شیخ صوفی سیمینه جاده بوکان-میاندواب، روستای داشبند بطرف روستای علی کند قبرستان تاریخی مقبره حاجی شیخ گل سیمینه ۲ کیلومتری جاده بوکان-میاندواب، روستای ناچیت مکان زیارتی خانقاه شمس برهان مرکزی ۳۰کیلومتری جاده بوکان-مهاباد سه راهی روستای خانقاه قاجار مکان زیارتی و تاریخی مقبره شیخ احمد کر یا کور (احمد مکریانی) مرکزی ۶ کیلومتری شمال‌غرب شهر بوکان، روستای گردی قبران قاجار مکان زیارتی و مقبره شاعر نابینایی کرد آثار باستانی بوکان نام اثر موقعیت قدمت تپه تابانی روستای احمدآباد محال فیض الله بیگی دوره پارتی و ساسانی تپه آسیاب کهنه روستای احمدآباد محال فیض الله بیگی اقوام هزاره اول پیش از میلاد تپه کلک آبی روستای باغچه محال فیض الله بیگی اقوام هزاره اول پیش از میلاد تپه سیخان کوچک روستای ساریقامیش محال فیض الله بیگی اقوام هزاره اول پیش از میلاد تپه سیخان بزرگ روستای ساریقامیش محال فیض الله بیگی اقوام هزاره اول پیش از میلاد تپه موچه روستای تکان‌تپه محال فیض الله بیگی اقوام هزاره اول قبل از میلاد تپه کلتپه روستای کلتپه اقوام هزاره اول قبل از میلاد قلعه تپی روستای تپی دوره نیریزد و هزاره و پانصد سال پیش از میلاد تپه قره کند روستای قره‌کند محال آختاچی هزاره اول پیش از میلاد قلعه بردینه جاده شاهیندژ، روستای آغجیوان دوره مانا تپه روژبیانی در روستای عزیزکند دوره برنز پیش از میلاد تپه داربسر روستای داربسر در محال آختاچی دوره اشکانیان زمین‌های جره روستای شیخلر محال آختاچی دوره اشکانیان و ساسانی گردی خلیسکه روستای سراب محال آختاچی دوران اقوام پارینه‌سنگی تپه گرده‌خزینه روستای سراب اقوام دوران کالکوتیک تپه گرده‌شین روستای سراب اقوام دوران کالکوتیک تپه آشی شهر سیمینه اقوام برنز پیش از اسلام گوک‌تپه روستای گوکتپه نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد تپه گرده‌شین روستای رحیم خان محال آختاچی دوره برنز قبل از میلاد تپه محمود روستای ارمنی بلاغی اقوام اواخر دوره نوسنگی گرد عثمان قلعه روستای ساریقامیش هزاره یکم پیش از میلاد تپه کانی‌کوزه وستای کانی کوزه‌له دوره کالکوتیک پیش از میلاد قلعه ناچیت روستای ناچیت دوره برنز پیش از میلاد تپه مقصود روستای ملالر دوره کالکوتیک تپه عبدالله تپی سی روستای عبدالله تپی سی دوره برنز پیش از میلاد تپه گرده‌مالان کهنه‌ملالر هزاره یکم پیش از میلاد تپه گرد عربلو روستای علی‌کند هزاره یکم پیش از میلاد تپه سردارآباد روستای سردارآباد اقوام پارتی و ساسانی پیش از میلاد تپه قلایچی روستای قلایچی تمدن ماناها دخمه عباس‌آباد (معروف به بی‌بی کند) جاده شاهیندژ در روستای عباس‌آباد بهی بوکان پیش از تاریخ قلعه کچی بگ ۵ کیلومتری بوکان در روستای تبت پیش از تاریخ پل سلطان جاده شهریکند، روستای زیراندول دوره صفویه اماکن دیدنی و گردشگری نام مکان آدرس کاربرد پارک ساحلی غرب شهر بوکان، جنب کوه سیاه بوستان، منطقه تفریحی سیاحتی سد بوکان ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی بوکان واقع در مسیر جاده شاهین دژ منطقه گردشگری و تفریحی کوه برده زرد مسیر جاده کوسه و قازلیان منطقه گردشگری کوه سیاه (برده رش) مسیر روستای کوسه روبروی پارک ساحلی منطقه گردشگری، پارک جنگلی غار قلایچی ۱۲ کیلومتری بوکان مسیر جاده شاهین دژ منطقه گردشگری روستای سردارآباد و آشی گلان ۳۰ کیلومتری بوکان واقع در جاده مهاباد (جاده برهان) سه راهی خانقاه منطقه سیاحتی غار کول آباد ۴۰ کیلومتری بوکان واقع در جاده میاندوآب منطقه گردشگری پارک محمدیه کمربندی داخل شهر بوکان سیاحتی، بوستان، تفریحی کوه طرغه ۲۵ کیلومتری بوکان مسیر جاده مهاباد منطقه گردشگری مکریان بوکان زبان کردی بخش سیمینه بخش مرکزی شهرستان بوکان جمعیت شهرهای استان آذربایجان غربی
[ "کردی سورانی", "سنی شافعی", "شیعه", "بوکان", "سیمینه", "بخش مرکزی شهرستان بوکان", "بخش سیمینه", "مردم کرد", "استان آذربایجان غربی", "شهرستان میاندوآب", "شهرستان سقز", "شهرستان شاهین‌دژ", "شهرستان مهاباد", "سرشماری", "شهرستان ارومیه", "شهرستان خوی", "ارومیه", "خوی", "آذربایجان غربی", "کرمانشاه", "سنندج", "کردنشین", "دریاچه ارومیه", "باستان‌شناسی", "زبان مغولی", "مردمان کرد", "ایران", "۹۸۰ (میلادی)", "مراغه", "آذربایجان", "عرب", "مردمان ترک", "مغول", "۱۰۴۰ (میلادی)", "زبان‌های ترکی‌تبار", "جامع‌التواریخ", "رشیدالدین فضل‌الله همدانی", "جوجی", "چنگیزخان مغول", "ایلخانی", "مغولی", "آختاچی", "قاجر", "قره‌گویز", "طرغه", "جمبوغه", "مغول‌ها", "جغتای‌خان", "بامیان", "خلکی", "قشلاق", "ییلاق", "ابراهیم افخمی", "شهر کهنه", "زبان کردی", "میانگین وزنی", "اراضی دشتی", "سردشت", "گورک", "شهرستان مراغه", "شهرستان شاهین دژ", "شهرستان تکاب", "شهرستان سردشت", "شهرستان نقده", "استان کردستان", "سقز", "شهرستان", "بخش (تقسیمات کشوری)", "شهر", "دهستان", "روستا", "بخش مرکزی (بوکان)", "بخش سیمینه (بوکان)", "دهستان آختاچی", "دهستان بهی فیض الله بیگی", "دهستان ایل‌تیمور", "دهستان ایل‌گورک", "دهستان آختاچی شرقی", "دهستان آختاچی محالی", "دهستان بهی دهبکری", "کبک (پرنده)", "عقاب", "شاهین", "فیلوش", "غازپیشانی‌سفید", "کاکاتی‌ها", "پرستوهای دریایی،", "دارکوب", "چنگر", "میش‌مرغ", "محیط‌زیست", "دشت سوتا", "میش مرغ", "سمندر کردستانی", "کردستان", "بادام کوهی", "نسترن وحشی", "بلوط غرب", "کاکوتی", "گل‌گندم", "ریواس", "سیب", "هلو", "زردآلو", "آلبالو", "جاجیم", "گلیم", "سبزیجات", "پارتی", "ساسانی", "ساریقامیش", "تکان‌تپه", "عزیزکند", "دوره برنز", "داربسر", "اشکانیان", "شیخلر", "گردی خلیسکه", "پارینه‌سنگی", "گرده‌خزینه", "سراب (روستا)", "تپه گرده‌شین (سراب)", "اسلام", "گوک‌تپه", "تپه گرده‌شین", "ارمنی بلاغی", "نوسنگی", "گرد عثمان قلعه", "تپه کانی‌کوزه", "قلعه ناچیت", "ناچیت", "تپه مقصود", "ملالر", "تپه گرده‌مالان", "کهنه‌ملالر", "علی‌کند", "تپه سردارآباد", "سردارآباد (روستا)", "صفویه", "مکریان", "جمعیت شهرهای استان آذربایجان غربی" ]
[ "شهرستان بوکان", "شهرستان‌های استان آذربایجان غربی", "شهرهای استان آذربایجان غربی" ]
980
اتاوا
2
363
0
[ "اوتاوا", "آتاوا" ]
false
291
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "اتاوا" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "City of Ottawa''Ville d'Ottawa''" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[City]] ([[single-tier]])" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "OttawaCollage.png" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "[[Centre Block on Parliament Hill]], the [[National War Memorial]] in [[downtown Ottawa]], the [[گالری ملی کانادا]]، and the [[Rideau Canal]] with [[Château Laurier]]." }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Ottawa, Ontario.svg" }, { "Item1": "image_shield", "Item2": "Ottawa coat of arms.png" }, { "Item1": "motto", "Item2": "\"Advance-Ottawa-En Avant\"Written in the [[two official languages]]." }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Map of Ontario OTTAWA.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "Location of Ottawa in the [[انتاریو]]" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Ontario#Canada#North America" }, { "Item1": "pushpin_map_caption", "Item2": "Location in [[انتاریو]]، [[کانادا]] & [[آمریکای شمالی]]" }, { "Item1": "pushpin_relief", "Item2": "yes" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "Country" }, { "Item1": "subdivision_name", "Item2": "[[کانادا]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان‌ها و قلمروهای کانادا]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[فهرست مناطق کانادا]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[انتاریو]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[National Capital Region]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "Established" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "1826 as [[Bytown]]" }, { "Item1": "established_title2", "Item2": "[[شرکت شهردار]]" }, { "Item1": "established_date2", "Item2": "1855 as City of Ottawa" }, { "Item1": "established_title3", "Item2": "[[Amalgamated]]" }, { "Item1": "established_date3", "Item2": "۱ ژانویه ۲۰۰۱" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "Mayor" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Jim Watson]]" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "[[شورای شهر]]" }, { "Item1": "leader_name1", "Item2": "[[Ottawa City Council]]" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۲۷۷۸٫۱۳" }, { "Item1": "area_total_sq_mi", "Item2": "۱۰۷۲٫۹" }, { "Item1": "area_urban_km2", "Item2": "۵۰۱٫۹۲" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "۵،۷۱۶٫۰۰" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۷۰" }, { "Item1": "elevation_ft", "Item2": "۲۳۰" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "934,243 ([[4th]])" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۶" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "۳۳۴٫۸" }, { "Item1": "population_urban", "Item2": "۹۳۳،۵۹۶" }, { "Item1": "population_density_urban_km2", "Item2": "۱،۸۶۰٫۱" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "1,323,783 ([[5th]])" }, { "Item1": "population_density_metro_km2", "Item2": "۱۹۶٫۶" }, { "Item1": "population_blank1_title", "Item2": "[[نام اهلیت]]" }, { "Item1": "population_blank1", "Item2": "Ottawan" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "Postal code span" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "K1A-K4A" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "[[613, 343]]" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "GDP" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[دلار آمریکا]] 58.2 billion" }, { "Item1": "blank1_name_sec2", "Item2": "GDP per capita" }, { "Item1": "blank1_info_sec2", "Item2": "US$ 44,149" }, { "Item1": "leader_title2", "Item2": "[[نماینده مجلس]]" }, { "Item1": "leader_title3", "Item2": "[[MPPs]]" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "Eastern (EST)" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "−۵" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "[[منطقه زمانی شرقی]]" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "-۴" } ], "Title": "settlement" }
اتاوا یا آدوا یا آتوا پایتخت کشور کانادا و چهارمین شهر بزرگ این کشور است. این شهر در آمریکای شمالی و در کنار رودخانه اتاوا (شعبه رودخانه سن‌لوران) واقع شده‌است. تلفظ اتاوا که در بین فارسی زبانان و در برخی زبان‌های دیگر مثل عربی متداول است، از تلفظ فرانسوی نام این شهر گرفته شده‌است و در مناطق فرانسوی زبان کانادا استفاده می‌شود. در انگلیسی کانادایی و آمریکایی نام این شهر آ-دو-وا تلفظ می‌شود. همچنین در انگلیسی بریتیش، تلفظ آ- تو-وا متداول است. پیشینه اتاوا به همراه گاتینو که در ایالت کبک واقع شده منطقه پایتختی ملی را تشکیل می‌دهند. نخستین سکونتگاه‌های اروپایی در منطقه به خاطر صنعت چوب بوجود آمدند. پس از جنگ سال ۱۸۱۲، مهاجرت به اتاوا از سوی دولت تشویق شد و جمعیت آن به سرعت رشد کرد. سرهنگ جان بای در سال ۱۸۳۲ ابتکار ساخت کانال ریدو (Rideau) را به‌دست گرفت، تا مسیری جایگزین با فاصله‌ای دورتر از مرز آمریکا به سوی مونترال باشد. شهری که به این ترتیب به وجود آمد که بای تاون (Bytown) نامیده شد و ساخت کانال ریدو به اهمیت تجاری منطقه افزود. در سال ۱۸۵۵، بای تاون به اتاوا تغییر نام داد. اتاوا در ۳۱ دسامبر سال ۱۸۵۷ به عنوان پایتخت کانادا انتخاب شد. انتخاب این شهر به عنوان پایتخت نوعی سازش میان دو فرهنگ منطقه بود، چرا که نامزدهای دیگر از جمله مونترال و تورنتو هریک بیش از اندازه در مناطق فرهنگی فرانسوی یا انگلیسی قرار داشتند. علاوه بر این، این شهر تا اندازه‌ای از مرزهای این کشور با ایالات متحده دور بود، و این به عنوان یک مزیت نظامی تلقی می‌شد. ساختمان پارلمان در اتاوا بر روی یک تپه شیب‌دار، به نام پارلمان هیل، در نزدیکی شروع کانال ریدو ساخته شده‌است. در تاریخ ۳ فوریه سال ۱۹۱۶ در این ساختمان آتشسوزی رخ داد. سپس در سال ۱۹۲۲ ساختمان کنونی به همراه برج صلح که اینک نماد پایتخت بشمار می‌آید تکمیل شد. جمعیت جمعیت اتاوا ۸۵۹،۷۰۴ نفر بوده که این رقم با احتساب حومه‌اش به بیش از یک میلیون نفر می‌رسد. جغرافیا این شهر در مرز انتاریو و کبک و در شمال شرقی تورنتو و غرب مونتریال قرار گرفته و مرکز مجلس شورا و دولت فدرال است. اتاوا به عنوان پایتخت فدرال کانادا میزبان بسیاری از ساختمان‌های دولتی است که معروف‌ترین آن‌ها ساختمان مجلس است. علاوه بر این، دادگاه عالی کانادا و سکونتگاه‌های رسمی نخست وزیر کانادا و فرماندار کل کانادا (در ریدو هال) در این شهر واقع شده‌است. آب و هوا اتاوا از لحاظ آب و هوایی یکی از سردترین پایتخت‌های دنیا به‌شمار می‌آید. گردشگری همچنین تعدادی از موزه‌های مهم در اتاوا قرار دارند، از جمله موزه طبیعت کانادا، نگارخانه ملی کانادا و موزه جنگ کانادا. دانشگاه‌ها در این شهر چند دانشگاه و کالج وجود دارد. دو دانشگاه اصلی در این شهر عبارتند از دانشگاه کارلتون و دانشگاه اتاوا. طبق آمار رسمی شهرداری اتاوا حدود ۱۵۰۰۰۰ دانشجو در دانشگاه‌ها و کالج‌های شهر اتاوا مشغول به تحصیل هستند. از مشاهیر معاصر ایران که از دانشگاه‌های این شهر فارغ‌التحصیل شده‌اند می‌توان به کیهان کلهر اشاره کرد که تحصیلات خود را در رشته موسیقی دانشگاه کارلتون به پایان رسانده‌است. مردم ۵۰،۹ درصد از مردم این شهر انگلیسی‌زبان و ۳۲،۶ فرانسوی‌زبانند.
[ "List of cities in Ontario", "List of municipalities in Ontario#Single-tier municipalities", "Centre Block", "National War Memorial (Canada)", "downtown Ottawa", "گالری ملی کانادا", "Rideau Canal", "Château Laurier", "Bytown", "Bilingualism in Ottawa", "انتاریو", "کانادا", "آمریکای شمالی", "استان‌ها و قلمروهای کانادا", "فهرست مناطق کانادا", "National Capital Region (Canada)", "شرکت شهردار", "Amalgamation (politics)", "Jim Watson (Canadian politician)", "شورای شهر", "Ottawa City Council", "List of the 100 largest municipalities in Canada by population", "List of the 100 largest metropolitan areas in Canada", "نام اهلیت", "Area codes 613 and 343", "دلار آمریکا", "نماینده مجلس", "Chandra Arya", "حزب لیبرال کانادا", "Mona Fortier", "Andrew Leslie (general)", "Karen McCrimmon", "David McGuinty", "کاترین مک‌کنا", "Pierre Poilievre", "حزب محافظه‌کار کانادا", "Anita Vandenbeld", "Member of Provincial Parliament (Ontario)", "Lisa MacLeod", "Progressive Conservative Party of Ontario", "Grant Crack", "حزب لیبرال انتاریو", "John Fraser (Ontario MPP)", "Marie-France Lalonde", "Nathalie Des Rosiers", "Yasir Naqvi", "Jack MacLaren", "Trillium Party of Ontario", "Bob Chiarelli", "منطقه زمانی شرقی", "سن لوران", "گاتینو", "جان بای", "مونترال", "تورنتو", "برج صلح", "استان کبک", "مونتریال", "نگارخانه ملی کانادا", "موزه جنگ کانادا", "دانشگاه کارلتون", "دانشگاه اتاوا", "کیهان کلهر", "زبان انگلیسی", "زبان فرانسوی", "آبراهه", "اسکیت", "رودخانه اتاوا", "پل الکساندر", "بازار بایوارد", "فیرمان شاتو لوریر", "کانال ریدو", "پارلمنت هیل", "کتابخانه پارلمان", "مرکز شهر اتاوا", "دادگاه عالی کانادا" ]
[ "اتاوا", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۲۶ (میلادی) در کانادا", "پایتخت‌های آمریکای شمالی", "رود اتاوا", "شهرهای اونتاریو", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۲۶ (میلادی)" ]
981
مسجد عیدگاه
2
23
0
[ "مسجد عيدگاه" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "building_name", "Item2": "مسجد عیدگاه" }, { "Item1": "image", "Item2": "Kabul, Id Gah Mosque.JPG" }, { "Item1": "caption", "Item2": "مسجد عیدگاه در کابل" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[کابل]]، [[افغانستان]]" }, { "Item1": "religious_affiliation", "Item2": "[[اسلام]]" }, { "Item1": "province", "Item2": "[[ولایت کابل]]" }, { "Item1": "consecration_year", "Item2": "قرن شانزدهم" }, { "Item1": "architecture_type", "Item2": "[[مسجد]]" }, { "Item1": "architecture_style", "Item2": "[[معماری اسلامی]][[معماری مغولی]]" } ], "Title": "religious building" }
مسجد عیدگاه میان باغ علیمردان و چمن حضوری در شهر کابل افغانستان قرار دارد. این مسجد درسال ۱۳۱۱ ه‌.ق بنا نهاده‌شده و کار تعمیر آن در سال ۱۳۱۵ ه‌.ق پایان یافت. در دیوار مسجد کتیبه سنگی وجود دارد که درآن تمام خصوصیات درج است. درین مسجد غیر از ادای نماز اجتماعات و جرگه‌های رسمی نیز برگزار می‌شد مثلا جنگ با بریتانیا جهت استرداد استقلال افغانستان از منبر سنگی همین مسجد اعلان شد؛ و دیگر جرگه‌های قومی و فیصله‌های عمومی درهمین مسجد صورت می‌گرفت. شرق باغ علیمردان و شمال‌غرب چمن حضوری این مسجد در چمن حضوری مقابل جوی مستان طرف جنوب پل محمود خان ساحه وسیع را اشغال نموده عمارت مسجد به صورت طولانی شمالا جنوبا بداخل هفتاد وشش گنبد خورد ویک گنبد بزرگ و یک رشته رواق‌ها وکمانها ساخته شده و دارای منارها و محراب‌های منقش و یک محراب بزرگ مرکزی ودو محراب خورد پائینی بوده و ده مناره‌های خورد و بزرگ دارد. صرف سر گنبد بزرگ و سطحی آهن‌پوش بوده بقیه تمام گنبدهای مذکور کاهگل است و پیشروی مسجد به طول آن تراسره یا صوفه به فرش سنگ مرمر سفید دارا است. مسجد مذکور تقریبا یکمتر بلندتر از صحن حیاط ساخته شده و قبلا صحن مسجد مذکور با دیوار خشتی محدود شده‌بود. به سمت شرق سه دروازه درآمد بزرگ با کمان‌های گج‌بری شده و تزئین شده که دارای اصالت تاریخی بود و جود داشت. متاسفانه بعد از کودتای ثور ۱۳۵۷ ازبین رفت و گل و بته و درخت آن کشیده‌شد صحن حیاط قیر و بتن گردیده‌است.
[ "کابل", "افغانستان", "اسلام", "ولایت کابل", "مسجد", "معماری اسلامی", "معماری گورکانی", "بریتانیا", "رواق" ]
[ "مسجدهای سده ۱۶ (میلادی)", "مسجدهای کابل" ]
982
بوستان‌سرای
2
11
0
[ "بوستان‌سراي", "بوستان سرای", "بوستان سراي" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بوستان سرای از جمله ساختمان‌های دوره امیر عبدالرحمن‌خان در افغانستان بوده که در سال ۱۸۲۲ م به وسیله معماران قندهاری ساخته شده است. در اول چوپ‌پوش و مقر پذیرایی مهمانان ویژه و شخصی امیر صاحب بود. امیر مهمانان را در همین جا بحضور پذیرفته و دیدار مینمود. او به این ساختمان علاقه ویژه داشته و از همین سبب وقتی که امیر عبد الرحمن خان فوت می‌نماید پسرش امیر حبیب‌الله پیکر پدرش را درین عمارت که دلخواهش بود دفن نمود.
[ "عبدالرحمن‌خان", "قندهار", "امیر حبیب‌الله" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
983
زیارت شیخ سعدالدین احمد انصاری
0
10
0
[ "زيارت شيخ سعدالدين احمد انصاري" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
زیارت شیخ سعدالدین احمد انصاری معروف بحاجی صاحب پایمنار در افغانستان واقع شده است. این مزار در روستای ده یحیی و تنگی جویبار که مشهور بقلعه حاجی صاحب مدوح است دربین قلعه اقامتگاه دوره حیات شان واقع است . محیط دژ تخمینا در حدود دونیم جریب زمین است، از حصه نصف محیط ساختمان زیارت و مربوطاتش آغاز شده، حیاط بدو بخش تقسیم شده که مابین بصورت خیابان و دو طرف باغچه و خیابان بوده عقب آنها گورستانی و بعد آن تعمیر مسجد و مزار و در وسط احاطه مسجد بزرگ جامع گنبد پوش وبه‌طرف جنوب مسجد جامع، مسجد دیگریست. به‌طرف شمال مسجد جامع، رهرو احاطه پیش روی مزار است که ازین رهرو داخل احاطه مذکور شده وبعدا داخل گنبد می‌شود، اطراف گنبد چندین حجره‌های خورد منظم دارد، دربین گنبد که بالای پخته کاری آن تماما تخته سنگ مرمر نصب بوده و حالا جز بعضی تخته‌های سنگ افتاده چیز دیگری از آن باقی نیست، اولا مزار خود بزرگوار است که اطراف مزار بصورت صندوق و دارای کتاره سنگ مرمر است.
[ "افغانستان", "مسجد جامع", "سنگ مرمر" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
985
مسجد چوبفروشی
2
8
0
[ "مسجد چوبفروشي" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
مسجد چوبفروشی کابل درسال ۱۳۰۳ ه ق ساخته شده که پیش‌تر بنام «مسجد نورالاسلام» مشهور بود. مسجد مذکور از سنگ، خشت پخته، گچ، آهن، چونه و چوب ساخته شده و دارای کمانها، رواقها و گنبدها بوده و در پهلوی خود عمارت گنبدی علیحده دارد بنام مدرسه که با مرور ایام دارالحفاظ، جمعیت العلما و منسوبین علوم دینی بود. در اثر جنگ‌های اخیر افغانستان ویران شده‌است. فهرست مساجد
[ "کابل", "خشت", "گچ" ]
[ "مسجدهای افغانستان" ]
986
آرامگاه محمد نادرشاه
2
16
0
[ "آرامگاه نادرشاه شهيد", "آرامگاه نادرشاه شهید", "آرامگاه محمد نادر شاه", "ارامگاه محمد نادرشاه", "آرامگاهٔ محمد نادرشاه", "ارامگاه محمد نادر شاه", "ارامگاه نادرشاه شهيد", "ارامگاه نادرشاه شهید", "ارامگاهٔ محمد نادرشاه" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه نادرشاه نام آرامگاه محمد نادر شاه (پدر محمد ظاهرشاه) است که در شهر کابل در کشور افغانستان واقع است. این آرامگاه در فراز تپه مرنجان با شکل و اسلوب نوین بنا یافته و گنبد کبود آن از خشت پخته، کاشی و باقی از سنگ مرمر ساخته شده است. عمارت مذکور در دوره سلطنت محمدظاهرشاه بعد از سال ۱۳۱۳ (قمری) ساخته شده است.
[ "محمد نادر شاه", "محمد ظاهرشاه", "کابل", "افغانستان", "تپه مرنجان", "سلطنت", "محمدظاهرشاه", "۱۳۱۳ (قمری)" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آرامگاه‌های افغانستان", "کابل" ]
987
مسجد گذری
2
8
0
[ "مسجد گذري" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
مسجد گذری در بازار سراجی شهر کابل در جوار یک آهنگری واقع است و این مسجد نیز در زمان اورنگ‌زیب پادشاه گورکانی هند ساخته شده و تاکنون عمارت آن پابر جا بوده اما در جنگهای دهه‌های پایانی سده بیستم افغانستان آسیب دیده است. گذری
[ "بازار سراجی", "شهر", "کابل", "اورنگ‌زیب", "گورکانی", "هند", "افغانستان" ]
[ "مسجدهای افغانستان", "آثار تاریخی افغانستان" ]
988
قلعه بالاحصار (کابل)
0
41
0
[ "بالا حصار كابل", "بالا حصار کابل", "بالاحصار كابل", "بالاحصار", "بالاحصار کابل", "قلعه بالاحصار (كابل)", "قلعهٔ بالاحصار (کابل)", "قلعهٔ بالاحصار (كابل)" ]
false
16
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قلعه بالاحصار (کابل) / ۱۸۷۹ بالاحصار نام قلعه‌ای باستانی در شهر کابل در افغانستان است. تاریخ ساخت این قلعه به حدود قرن ۵ میلادی می‌رسد. این دژ یا حصار در حدود سه قرن (از قرن دوم تا پنجم مسیحی) آبادی روی پشته بالاحصار به شکل اثر مذهبی ساخته شده که نظر به شواهد نقاط مجاور می‌توان آن را نیایشگاه بودائی خواند که احتمالا بعید نیست که شالوده اولین قلعه جنگی در همین زمان بدست یکی از شاهان هپتالی (هون) بوده باشد. قلعه‌ای است که بر فراز تپه‌ای در دامنه کوه شیر دروازه در جنوب شرق شهر کابل ساخته شده است. تیمورشاه که پایتخت افغانستان را از قندهار به کابل انتقال داد و در بالاحصار کابل جاگزین شدند. تا عصر سلطنت امیر عبدالرحمن خان پایتخت در همانجا بود. بالا حصار به دلیل اهمیت استراتژیک و قدمت تاریخی‌اش یک مکان دارای ارزش تاریخی است. این بنا شاهد جنگ‌های خونین بوده است. در جنگ اول افغان و انگلیس (۱۸۳۹ – ۱۸۴۲) و جنگ دوم افغان و انگلیس (۱۸۸۰-۱۸۷۸) و بعد در زمان حکومت‌های کمونیستی افغان این قلعه به عنوان مرکز مهم نظامی استفاده می‌شد. حتی یکی از قیام‌های مجاهدین علیه حکومت کمونیستی افغانستان نیز از همین قلعه آغاز شد که به قیام بالا حصار مشهور است. در سال‌های اخیر نیز نیروهای ناتو در این قلعه مستقر بودند . بعد از کودتای روسی ۷ ثور ۱۳۵۷ و آغاز مبارزه مردم افغانستان علیه رژیم وابسته به روسیه، یکی از قیام‌های مهم از بالاحصار آغاز گردید که در تاریخ به نام «قیام بالاحصار» مشهور است. این قیام به‌وسیله «گروه انقلابی خلقهای افغانستان» (که بعدها به نام سازمان رهایی افغانستان تغییر نام داد) و پنج حزب و سازمام ملی و اسلامی دیگر از جمله «حرکت اسلامی افغانستان» به تاریخ ۱۴ اسد ۱۳۵۸ به راه افتاد اما به سختی سرکوب و بخون نشست. دهها تن از افسران و سربازان قیام کننده کشته شدند و تعدادی نیز دستگیر و بعدا در پولیگون زندان پلچرخی اعدام گردیدند. از جمله رهبران این قیام گل احمد بود که جان باخت. تصاویر آثار تاریخی افغانستان
[ "کابل", "افغانستان", "قندهار", "جنگ اول افغان و انگلیس", "جنگ دوم افغان و انگلیس", "قیام بالاحصار", "سازمان رهایی افغانستان", "آثار تاریخی افغانستان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "تاریخ کابل", "دژها در افغانستان", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در کابل" ]
989
قصر دارالامان
2
32
0
[ "کاخ دارالامان", "كاخ دارالامان" ]
false
10
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قصر تخریب‌شده دارالامان در حاشیه شهر کابل. قصر دارالامان از بناهای تاریخی افغانستان است. این ساختمان به فاصله هشت کیلومتر به طرف جنوب غرب شهر کابل در حوزه چهاردهی کابل که قبلا افشارتپه نام داشت، در زمان امان‌الله خان ساخته شده‌است. در زمان ساخت این قصر مناسبات حسنه سیاسی بین دولت افغانستان و آلمان برقرار بود و در امور شهرسازی و تعمیرات ۲۲ تن مهندسان دولت آلمان حصه گرفته بودند که از جمله ساخت قصر دارالامان در سال ۱۳۰۴ ه‌.ق تحت نظر مهندس والتر هارتن آلمانی آغاز و درسال ۱۳۰۶ تکمیل گردید و قصر مذکور بداخل تقریبا ۱۵۰ اتاق کوچک و بزرگ اعمار شده که تمام دستگاه دولتی دوره امانی از آن استفاده می‌گردند. در سالهای دهه شصت خورشیدی وزارت دفاع افغانستان از این قصر استفاده می‌کرد. در کودتای ۱۶ دلو (بهمن) ۱۳۶۸ خورشیدی به رهبری ژنرال شهنواز تنی، وزیر دفاع پیشین افغانستان علیه دولت دکتر نجیب الله، این محل هدف بمباران قرار گرفت و بخشی از آن ویران شد. دارالامان در جنگ‌های داخلی سالهای دهه هفتاد خورشیدی آسیب بیشتری دید و سرانجام به ویرانه‌ای تبدیل شد و در دو دهه گذشته، مورد استفاده نبوده‌است. در دهم ماه جوزا (خرداد) ۱۳۹۵ بازسازی قصر به هزینه شانزده میلیون دالر آمریکایی آغاز شد. در روز آغاز بازسازی این قصر، رئیس‌جمهوری افغانستان به صورت نمادین نخستین جلسه کمیسیون عالی توسعه شهری افغانستان را در ویرانه این قصر برگزار کرد.
[ "افغانستان", "کابل", "چهاردهی کابل", "امان‌الله خان", "آلمان", "والتر هارتن", "شوروی", "مجاهدین افغان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "اقامتگاه‌های سلطنتی در افغانستان", "خانه‌های کامل‌شده در سده ۲۰ (میلادی)", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در کابل", "کابل", "کاخ‌ها در افغانستان", "معماری دهه ۱۹۲۰ (میلادی)", "ویرانه‌ها در افغانستان" ]
990
کاخ کوتی‌باغچه
2
10
0
[ "کاخ کوتی باغچه", "كاخ كوتي باغچه" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "کاخ کوتی‌باغچه" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[کابل]]" }, { "Item1": "location_country", "Item2": "[[افغانستان]]" } ], "Title": "building" }
کاخ کوتی‌باغچه از بناهای تاریخی شهر کابل افغانستان است. کوتی‌باغچه که از ساختمان‌های آراسته روزگار پادشاهی امیر عبدالرحمن‌خان بوده دارای تزئینات گچ‌بری، مینیاتوری و شبکه کاری چوب بوده از جمله ساختمانهای بزرگ عصر است که در اثر جنگ‌های اخیر شهر کابل ویران شده است.
[ "کابل", "افغانستان", "امیر عبدالرحمن‌خان", "گچ‌بری" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
991
آرامگاه و مسجد حاجی صاحب پایمنار
2
11
0
[ "آرامگاه و مسجد حاجي صاحب پايمنار", "ارامگاه و مسجد حاجی صاحب پایمنار", "آرامگاهٔ و مسجد حاجی صاحب پایمنار", "ارامگاه و مسجد حاجي صاحب پايمنار", "آرامگاهٔ و مسجد حاجي صاحب پايمنار", "ارامگاهٔ و مسجد حاجی صاحب پایمنار", "ارامگاهٔ و مسجد حاجي صاحب پايمنار" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه و مسجد حاجی صاحب پایمنار ساختمان گنبدی از جمله یادمان‌های تاریخی افغانستان بوده که در شهرستان ده‌سبز در شمال شهر کابل قرار دارد. این اثر تاریخی دراثر جنگ‌ها و اوضاع جوی آسیب دیده است. حاجی صاحب
[ "افغانستان", "شهرستان ده‌سبز", "کابل" ]
[ "آرامگاه‌های افغانستان", "مسجدهای افغانستان" ]
992
منار علم و جهل
2
20
0
[]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
منار علم و جهل از آثار تاریخی شهر کابل در افغانستان است. این منار به یادگار پیروزی بر شورش مشهور به ملای لنگ برضد نهضت افغانستان ساخته شده است. این منار در فراز تپه کوچک در کنار پارک احمدشاهی کابل در مقابل نوآباد بریکوت به شکل مقبول و مرغوب از سنگ‌های رنگین و ظریف بنا یافته است و در اثر جنگ‌ها آسیب دیده است. بعد از استقلال افغانستان آثار و کتیبه‌های مهم تاریخی افغانستان به وسیله خطاط نامدار سده بیستم کشور، استاد سید محمد داود الحسینی و برادر بزرگ او سید محمد ایشان حسینی خطاطی شده است که از آن جمله منار علم و جهل و طاق ظفر پغمان است. فکری سلجوقی در کتاب «ذکر برخی از خوشنویسان و هنرمندان، تعلیقات بر دیباچه دوست محمد هروی، کابل ۱۳۴۷ خورشیدی»، در صفحه ۷۷ در مورد سید محمد داود الحسینی چنین می‌نویسد: «جناب سید داود در خط نستعلیق و شکسته از نوادر روزگار و از اساتید گرانمایه این فن شریف و هنر لطیف می‌باشد. در ریز نویسی شهرت به سزایی دارند. چنان‌که بر یک‌دانه برنج باریک سوره‌های حمد شریف و اخلاص را معه تاریخ و امضاء نوشته‌اند که عقل بیننده را به حیرت می‌اندازد. علی‌ای حال آقای سید محمد داود در خط نستعلیق از اساتید معاصر می‌باشند که به دست سحر بنان خویش چراغ عماد و رشید و میر عبدالرحمن را روشن می‌دارند.» سید محمد داود الحسینی یکی از بیدل شناسان پر آوازه کشور نیز بود که در مورد زندگی، آثار، افکار و موجودیت قبر میرزا عبدالقادر بیدل در محله یکه ظریف واقع در خواجه رواش کابل پژوهش‌های زیادی کرده است. یکی دیگر از آثار گرانبهای خطاطی سناتور سید محمد داود الحسینی لوحه سنگ قبر حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی می‌باشد.
[ "کابل", "افغانستان", "منار", "ملای لنگ", "پارک احمدشاهی", "نوآباد بریکوت", "طاق ظفر پغمان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
993
نمازگاه‌های هرات
2
10
0
[ "نمازگاه‌هاي هرات", "نمازگاه های هرات", "نمازگاه هاي هرات" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
درسال ۸۱۳ ه ق عصر تیموریان هرات شاهرخ فرزند تیمور که پایتخت خراسان را از سمرقند به هرات انتقال داد به منظور پیشبرد دانش و پیشه‌ها و هنرهای ظریف بناهای عمارات معروف به مصلی‌های هرات آغاز شد. مصلی‌های هرات متشکل است از گنبد گوهر شاد، منار مدرسه گوهر شاد، منار مسجد جامع گوهر شاد، چهار منار مدرسه سلطان حسین، آرامگاه امیر علی شیر نوایی موجود است که دراثر جنگ‌های چندین ساله و اوضاع جوی آسیب دیده است.
[ "تیمور", "پایتخت", "خراسان", "سمرقند", "هرات", "امیر علی شیر نوایی" ]
[ "آثار تاریخی هرات‏" ]
994
تندیس‌های بودا در بامیان
0
114
0
[ "تندیس‌های بودای بامیان", "مجمسه بودا", "تندیس های بودا در بامیان", "مجسمه تاریخی بودا در بامیان", "مجسمه های بودا در بامیان", "مجسمه‌های بودا در بامیان", "مجسمه بودا در بامیان", "تنديس هاي بودا در باميان", "بت‌های بامیان", "بوداهای بامیان", "تخریب تندیس‌های بودا در بامیان", "بت هاي باميان", "بت های بامیان", "بوداهاي باميان", "بودا هاي باميان", "بودا های بامیان", "تنديس هاي بوداي باميان", "تندیس های بودای بامیان", "مجسمه بودا در باميان", "مجسمه تاريخي بودا در باميان", "مجسمه هاي بودا در باميان" ]
false
27
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "مجسمه‌های بودا در بامیان" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Buddha of Bamiyan.jpg" }, { "Item1": "توضیح تصویر", "Item2": "بودای بزرگ بامیان" }, { "Item1": "کشور", "Item2": "[[افغانستان]]" }, { "Item1": "نوع", "Item2": "[[فرهنگی]]" }, { "Item1": "معیارها", "Item2": "i, ii, iii, vi" }, { "Item1": "منطقه", "Item2": "[[آسیا]]-[[اقیانوس آرام]]" }, { "Item1": "تاریخ ثبت", "Item2": "[[۲۰۰۳]]" }, { "Item1": "میراث در خطر؟", "Item2": "از سال [[۲۰۰۳]] میلادی" } ], "Title": "میراث جهانی یونسکو" }
مجسمه‌های بودا در بامیان تندیسهای بزرگی که در دل کوه در استان بامیان افغانستان ساخته شده‌اند. بنای ایستاده این مجسمه‌های تاریخی در کناره‌های صخره‌ای دره بامیان در مناطق هزاره‌جات کنده کاری شده بودند. مختصات جغرافیایی مکان این مجسمه‌ها از کابل در حدود ۲۳۰ کیلومتر (۱۴۰ مایل) به طرف شمال غربی می‌باشد. این دو مجسمه به بلندی ۵۳ متر و ۳۵ متر، در کنار مجموعه‌ای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبه‌های اصلی گردشگری در افغانستان بودند. تندیس کوچکتر در سال ۵۰۷ میلادی و تندیس بزرگتر در سال ۵۵۴ میلادی ساخته شده‌است. این دو تندیس، نشان‌دهنده سبک کهن هنر یونانی و بودایی بوده‌است؛ که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشته‌است. ساختار و بزرگی و بلندی پیکر ۵۳ متری بودا در یک تالار یا غارکوه سنگی قرار داشت یا تراشیده شده بود که ارتفاع اش ۵۸ متر اندازه‌گیری شده‌است. پیش از انفجار و نابودی‌اش زینه مارپیچی و پله‌های در پهلوی پیکره‌ها بود در سنگ کوه پاره تراشیده شده بود که گردشگران و دبیرستانی‌ها بالای فرق سر بودای بزرگ بالا می‌رفتند و در آنجا سقف تالار اش با تصویرهای شخصیت‌های مدنیت‌های گوناگون نقاشی شده بودند که با شخصیت‌های هندو اروپایی مانند تصویر رومی و رومن کاتولیکی شباهت داشتند. عده‌ای از دانشمندان این نظریه را مردود می‌دانند زیرا در آن زمان دین عیسویت وجود نداشت؛ و اما باستان شناسان اروپایی گذشته تراشیدن این پیکره‌ها را بین سال‌های ۳۰۰ و ۷۰۰ میلادی می‌دانند که دین عیسویت از سوی روم شرقی «استان بول» (کنستانتین) امپراتوری روم شرقی عیسویت را به نواحی شرقی ایران زمین آوردند. پیکر ۳۵ متری بودا در یک تالار یا غارکوه سنگی باارتفاع اش ۳۸ متر اندازه‌گیری شده‌است. یعنی که بلندی اتاق شاهمامه دو متر از تندیس بزرگ‌تراند. هنوز بزرگی تندیسهای حتی از سوی باستان‌شناسان معتبر به ارتفاعات گوناگون پنداشته شدند. واما گروه پژوهشی دانشگاه ارتش آلمان مونشن (مونیخ) بلندی را در سال ۲۰۰۳ میلادی اندازه‌گیری کردند که ارتفاع تاقچه‌ها ۵۸ متر و ۳۸ و ارتفاع پیکره‌ها که به همان اندازه می‌باشند که باستان شناسان در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی بدون نور لیزر اندازه‌گیری کرده بودند. پژوهشگران دانشگاه نظامی مونیخ اندازه‌ها را، برای اندازه صلصل از پا تا سر ۵۳ متر و دیگری ۳۵ متر اندازه کردند. صلصل که زن اش مامه شاه بود در تختی استاده بود و نه در روی زمین. اگر به اعداد پیکره‌های بامیان نگاه ژرف کنیم در می‌یابیم که یک عدد عکس عدد دیگراند. صلصل سمبل مرد گفته شده و شاهمامه سمبل زن، درمیان این دو، ۸ واحدی کوچک دیگری وجود دارد که نماد از فرزندان می‌باشد طرزی یک تندیس خوابیده را خواست ثابت نماید که هزار فوت یعنی برابر به برج ایفل باشد و در خارج از افغانستان به اندازه ۳۲۳ متر گفته شد که نمونه نیاکان است. این دو از هم در فاصله واحد ۸۰۰ متری قرار داشتند. روش زردشتی و در ادیان هندوییسم عدد هفت عدد مقدس گفته می‌شد. در دین بودایی به همین هفت نیکوی راه هشتم (تمرکز نیک) به عنوان راه اصیل هشتگانه افزوده شد. عدد هشت عدد مبارک شد. ماهیت نقاشی از تندیس‌های بودا بامیان توسط الکساندر برنس، که او آن‌ها را در ۱۸۳۲ هنگام دیدن کردن بامیان دیده بود. بزرگترین بت صلصال نام دارد به معنای گل خشکیده و بت دیگری شهمامه به معنای شهبانو نام دارد. به نظر احمد علی کهزاد گرچه در قرون نخست میلادی تا آمدن اسلام، بامیان مرکز فرهنگی و دینی بوداییان بوده‌است اما؛ تندیس‌های ایستاده چندان ربطی به بودا ندارند، زیرا آن‌ها قطعا چهره یک مرد و زن را نمایش می‌دهند در حالی که بودا هیچگاه در کنار همسرش دیده نشده‌است. نظریه دیگری که منجر به بودایی بودن تندیس‌ها شده‌است به اینصورت است که چون بت صلصال کوچکتر از اندازه که می‌خواستند شد به ناچار در کنارش شهمامه را تراشیدند. پیشینه گفت‌های زیادی در مورد ساخت مجسمه‌های بودا در بامیان وجود دارد. باستان شناسان می‌گویند احتمالا این بناها در بین سال‌های ۳۰۰ و ۴۰۰ میلادی ساخته شده‌است. بعضی‌ها هم با دقت بیشتر می‌گویند که مجسمه بزرگ بودا (۵۳ متر) در قرن پنجم میلادی و مجسمه کوچک درنیمه دوم قرن سوم میلادی ساخته شده و دکورهای اطراف آن از جمله آشیانه‌ها در قرن بعدی تراشیده شده‌اند. اما بعضی باستان شناسان به این باورند که ساخت مجسمه‌های بودا ۸۰۰ سال قبل از میلاد صورت گرفته‌است. درقرن هجده و نوزده میلادی اکثری اسنادهای تاریخی افغانستان در رابطه به بودای بامیان و اقوام ترک تبار افغانستان، توسط سلاطین آن زمان نابود شده‌است. تخریب تندیس‌های بودا درسال ۱۹۶۳ پیش از تخریب (عکس سیاه سفید سمت چپ) و سال ۲۰۰۸ پس از تخریب (عکس رنگی سمت راست) بودا کوچک در سال ۱۹۷۷ سرانجام در روز نهم مارس سال ۲۰۰۱ میلادی مطابق با(۱۳۷۹ خورشیدی) نیروهای طالبان به فتوای ملامحمد عمر به روی مجسمه‌های غول‌پیکر بامیان آتش گشودند تا در شامگاه یازده مارس از صلصال و شهمامه تنها دو حفره باقی ماند. تندیس‌های بودا در بامیان، تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان به‌شمار می‌آمدند. به باور برخی از کارشناسان مجسمه‌های بودا در بامیان اگر تا دیروز نمادی از دیرینه تاریخی در این سرزمین بوده امروز یادگار سالهای حاکمیت افراط گرایی مذهبی در این کشور است حرکتی که جهان را تکان داد یونسکو این اقدام طالبان را «دهشت افکنی فرهنگی» نامید. تخریب‌ها در طول تاریخ پیش از طالبان نیز، مجسمه‌های تاریخی بودا ضربه‌های فراوانی دیده بود. مسلمانان عرب اولین بار در زمان حجاج بن یوسف بر بامیان تسلط یافتند و تعداد زیادی از معابد و مجسمه‌های آن را با زیور آلات و اشیای قدیمی را به غنیمت بردند. آن‌ها معبد طلایی بیت الذهب و روکش طلایی صورت پیکره‌های بامیان را از بالای پیشانی بطرف پایین تراشیدند تا از حالت بت بودن خارج شود. چنگیز خان درسال ۱۲۲۲ اورنگ زیب در سال ۱۶۸۹ و عبدالرحمان خان در سال ۱۸۹۲ میلادی هر کدام به نوبه خود برای تخریب این دو مجسمه تلاش کردند و بر پیکر آن‌ها صدماتی وارد ساختند. در آغاز دهه نود میلادی نیز در جریان جنگ‌های داخلی مجاهدین افغان، مجسمه‌های بودا، از آسیب مصون نماند. در ادبیات فارسی عنصری در شعری حکایت سرخ بد و خنک بد (نام دو بت بامیان) را روایت کرده‌است. ابوریحان بیرونی این حکایت را با عنوان «صنمی البامیان» به عربی ترجمه کرده‌است.
[ "افغانستان", "فرهنگی", "آسیا", "اقیانوس آرام", "۲۰۰۳ (میلادی)", "تندیس", "استان بامیان", "هزاره‌جات", "گردشگری در افغانستان", "هنر یونانی و بودایی", "امپراتوری روم شرقی", "راه اصیل هشتگانه", "۱۸۳۲", "بامیان", "احمد علی کهزاد", "باستان شناسان", "قرن سوم میلادی", "طالبان", "بودا", "یونسکو", "حجاج بن یوسف", "عنصری", "ابوریحان بیرونی" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آثار هنری قربانی وندالیسم", "آزار توسط مسلمانان", "آیین بودایی سده ۶ (میلادی)", "اسلام و دین‌های دیگر", "افغانستان در ۲۰۰۱ (میلادی)", "باستان‌شناسی افغانستان", "بوداگرایی در افغانستان", "پایگاه‌های باستان‌شناسی افغانستان", "تاریخ افغانستان", "تاریخ افغانستان پیش از اسلام", "تندیس‌ها", "تهاجمات به میراث فرهنگی و آثار هنری", "جنگ داخلی افغانستان (۱۹۹۶–۲۰۰۱)", "دین در ۲۰۰۱ (میلادی)", "راه ابریشم", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در افغانستان", "ساختمان‌ها و سازه‌های تخریب‌شده در ۲۰۰۱ (میلادی)", "ساختمان‌های مذهبی سده ۶ (میلادی)", "شمایل‌شکنی", "معماری دهه ۵۰۰ (میلادی)", "معماری دهه ۵۵۰ (میلادی)", "میراث جهانی در خطر", "میراث جهانی یونسکو در افغانستان", "نقاط دیدنی تخریب‌شده", "نقاط‌های دیدنی تخریب شده در افغانستان", "نیایشگاه‌های بودایی", "ولایت بامیان", "هزاره‌جات", "هنر در افغانستان", "هنر سنگ در آسیا", "هنر و فرهنگ بودایی", "طالبان" ]
995
غارهای بامیان
2
7
0
[ "غارهاي باميان" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
غارهای بامیان از جمله یادمان‌های دوره کوشانی‌ها بوده و در اثر جنگ‌های چندین ساله و اوضاع جوی بیشتر تخریب شده قابل ترمیم عاجل است. همچنان غارهای قصر کنشکا واقع دره فولادی که یک قسمت آن از بین رفته بقیه آن قابل حفظ و ترمیم عاجل است.
[ "کوشانی‌ها", "غار", "قصر کنشکا" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
996
دی. دبلیو. گریفیث
1
132
0
[ "ديويد وارك گريفيث", "د.و.گریفیث", "د.و.گريفيث", "دیوید وارک گریفیت", "دیوید وارک گریفیث", "دی دبلیو گریفیث" ]
false
64
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "دیوید وارک گریفیث" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "David Wark Griffith 1916.jpg" }, { "Item1": "توضیح تصویر", "Item2": "دیوید وارک گریفیث (۱۹۱۶)" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[کارگردان]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[آمریکایی]]" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۲۲ ژانویه ۱۸۷۵" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[لا گرانژ]]، [[ایالت کنتاکی]]" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[هالیوود]]، [[ایالت کالیفرنیا]]" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "'''لیندا آرویدسون''''''اولین بالدوین'''" }, { "Item1": "imdb_id", "Item2": "۰۰۰۰۴۲۸" } ], "Title": "بازیگر" }
دیوید لولین وارک «دی دبلیو» گریفیث (زاده ۲۲ ژانویه ۱۸۷۵ - درگذشته ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۸) از پیشتازان و مهمترین کارگردانان سینمای اهل آمریکا بود. او نه تنها در زمان خود شاهکارهای سینمایی خلق کرده، بلکه خودش تکمیل کننده هنر مستقل سینما بود. ابتدای زندگی گریفیث تبارش به ولز بازمی‌گشت. او بوسیله خواهر بزرگترش، متی، آموزش یافت. وقتی ۷ ساله بود پدرش درگذشت، و در آن زمان خانواده‌اش به مشکلات مالی جدی برخوردند. وقتی ۱۴ ساله بود مادرش خانواده را از روستا به لوئی ویل برد و در آنجا یک مهمانخانه باز کرد ولی این کار سریعا با شکست روبرو شد. گریفیث دبیرستان را برای کمک مالی به خانواده ترک کرد. ابتدا در مغازه خشکبار فروشی یک کار گرفت و بعدا در یک کتابفروشی مشغول به کار شد. گریفیث به عنوان یک نویسنده مشتاق و امیدوار کارش را آغاز کرد اما با موفقیت کمی روبرو شد، تنها یکی از کارهایش توسط اجراکنندگان پذیرفته شد. به همین جهت گریفیث تصمیم گرفت تا یک بازیگر شود و در بسیاری از بازی‌ها به عنوان سیاه لشکر بازی کرد. دوره فیلم The Adventures of Dollie (۱۹۰۸) در ۱۹۰۷، گریفیث هنوز مشتاق به این بود که نویسنده مشهوری شود، او به نیویورک رفت و کوشید که کارهایش را به ادوین پورتر تهیه‌کننده توماس ادیسون بفروشد. پورتر نوشته‌های گریفیث را نپذیرفت ولی به او نقشی برای بازی در رهایی از لانه عقاب داد که راه را برای حضور گریفیث در سینما باز کرد. او به زودی شروع به تولید حجم عظیمی از فیلمها کرد. در ۱۹۰۸، گریفیث قبول کرد تا برای کمپانی بیوگراف در نیویورک بازی کند. در بیوگراف، زندگی حرفه‌ای گریفیث برای همیشه تغییر کرد. در ۱۹۰۸، «والیس مک کاچئون» که کارگردان اصلی شرکت مریض شد و فرزندش والیس مک کاچئون جی آر جای او را گرفت اما توانایی لازم برای بازآوردن موفقیت برای شرکت را نداشت و همین باعث شد تا مدیر کمپانی بیوگراف، هنری ماروین، این مقام را به گریفیث بدهد. با این اتفاق گریفیث اولین فیلم خود یعنی ماجراهای آقای دالی را ساخت. بیوگراف اولین شرکتی بود که فیلمی در هالیوود ساخت، فیلم کالیفرنیای فرسوده تحت تاثیر فیلم ایتالیایی کابیریا محصول سال ۱۹۱۴ قرار گرفت. او فیلم جودیت بتولیا را تهیه و کارگردانی کرد، یکی از فیلمهای بارز دوران ابتدای کار او که در آمریکا ساخته شد. او بر سر یکسری مشکلات و از آن جهت که بودجه مالی‌اش برای تولید فیلم ته کشیده بود (حدود ۳۰،۰۰۰ دلار برای تولید فیلم نیاز بود) از شرکت بیوگراف جدا شد و به شرمت موچوال پیوست و یک استودیو ترتیب داد. تولیدات جدیدش کارهای مستقلی از آب درآمدند. از نظر تاریخی، فیلم تولد یک ملت یک فیلم بینظیر و کوبنده بود. از نظر کسانی که در تاریخ سینما فعالیت می‌کنند، این فیلم به عنوان اولین فیلم بلند آمریکایی است (اکثر فیلم‌ها تا قبل از آن کمتر از یکساعت بودند) و به‌طور قابل بحثی استانداردهای صنعت فیلمسازی را به آنچه امروز می‌بینیم تغییر داد. از طرفی این فیلم از نظر تاریخ شناسان آمریکا، باعث بالاگرفتن ناراحتی رنگین پوستان از این فیلم شد. به هر حال بعد از نمایش تولد یک ملت تماشاگران شهرهای شمالی با برپایی شورش‌هایی بر ضد محتوای نژادی فیلم واکنش نشان دادند. بعد از اینکه دوره نمایش این فیلم در سالن‌های نمایش به پایان رسید، گریفیث به این واکنش منفی با فیلم تعصب پاسخ داد. این فیلم به بررسی تعصب در چهار دوره تاریخی می‌پردازد: سقوط بابل، مصلوب ساختن عیسی مسیح، قتل‌عام پروتستان فرانسه، و یک داستان امروزی. اکران فیلم تعصب موفقیت مالی نداشت که باعث شکست او در شرکتش شد. شرکا در سال ۱۹۱۷ شرکت را منحل کرده و گریفیث به آرت کرفت رفت و بعد هم به فرست نشنال رفت. در همان زمان او یکسری بازیگر آمریکایی را در یونایتد آرتیستس گرد هم آورد که عبارت بودند از چارلی چاپلین، مری پیکفورد و داگلاس فیربنکس. گریفیث در یونایتد آرتیستس دوباره به فیلمسازی مشغول شد اما هرگز موفقیت‌هایی که در دو فیلم تعصب و تولد یک ملت کسب کرده بود را به دست نیاورد. دیوید وارک گریفیث نخستین کارگردانی است که در فروش فیلم شریک شد. او برای فیلم تولد یک ملت، هفته‌ای سیصد دلار دستمزد به‌علاوه ۳۷/۵ درصد از سود حاصل از فروش را، دریافت کرد. کارهای پایانی هرچند یونایتد آرتیستس به عنوان یک کمپانی زنده ماند، ولی گریفیث همکاری‌اش با آن‌ها کوتاه مدت بود. گریفیث در این زمان شکوفه‌های پژمرده، یتیم‌های طوفان، خیابان آرزو، یک شب مهیج و آمریکا را ساخت. از این اسامی تنها سه فیلم اول موفق ظاهر شدند. مهمترین کارهای او تجزیه فیلم به نما تغییر فاصله دید و زاویه دید تغییر مرکز توجه در طول یک نما به وسیله حرکت دوربین بزرگنمایی، جداسازی و تاکید بر مرکز توجه از راه نمای بسته مونتاژ نمایش دو یا چند واقعه به صورت موازی تقطیع مسیر مداوم واقعیت، فلاش بک و فلاش فوروارد
[ "کارگردان فیلم", "آمریکایی‌ها", "لا گرانژ", "ایالت کنتاکی", "هالیوود", "ایالت کالیفرنیا", "آمریکا", "سینما", "ولز", "مهمانخانه", "کتابفروشی", "نیویورک", "ادوین پورتر", "توماس ادیسون", "رهایی از لانه عقاب", "بیوگراف", "ماجراهای آقای دالی", "کالیفرنیای فرسوده", "کابیریا", "جودیت بتولیا", "تولد یک ملت", "تعصب", "بابل (دولت‌شهر)", "عیسی مسیح", "یونایتد آرتیستس", "چارلی چاپلین", "مری پیکفورد", "داگلاس فیربنکس", "شکوفه‌های پژمرده", "یتیم‌های طوفان", "خیابان آرزو", "یک شب مهیج", "فلاش بک", "فلاش فوروارد" ]
[ "دی. دبلیو. گریفیث", "افراد آمریکایی انگلیسی‌تبار", "اهالی شهرستان اولدهام، کنتاکی", "اهالی لویی‌ویل، کنتاکی", "پیشگامان سینما", "تهیه‌کنندگان فیلم اهل ایالات متحده آمریکا", "خاک‌سپاری‌ها در کنتاکی", "درگذشتگان ۱۹۴۸ (میلادی)", "دریافت‌کنندگان جایزه اسکار افتخاری", "زادگان ۱۸۷۵ (میلادی)", "سینمای جنوب کالیفرنیا", "فراماسون‌ها", "کارگردانان فیلم اهل ایالات متحده آمریکا", "کارگردانان فیلم صامت", "کارگردانان فیلم وسترن", "متدیست‌های اهل ایالات متحده آمریکا", "مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلب و عروق در کالیفرنیا", "مرگ‌ها به موجب بیماری‌های عصبی در ایالات متحده آمریکا", "افراد آمریکایی ولزی‌تبار", "هنرمندان اهل لس آنجلس", "هنرمندان اهل لویی‌ویل، کنتاکی", "یونایتد آرتیستس" ]
997
یوهانس برامس
1
164
0
[ "برامس", "يوهانس برامس", "یوهانس برامز", "یوهان برامس", "يوهان برامس", "يوهانس برامز", "براهمس", "یوهان براهمس", "یوهانس برمس" ]
false
69
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "یوهانس برامس" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Johannes_Brahms.gif" }, { "Item1": "پس‌زمینه", "Item2": "non_vocal_instrumentalist" }, { "Item1": "تولد", "Item2": "[[هامبورگ]]، [[آلمان]]" }, { "Item1": "مرگ", "Item2": "[[وین]]، [[اتریش]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[آلمان]]ی" }, { "Item1": "سبک", "Item2": "[[رمانتیک]]" }, { "Item1": "فعالیت", "Item2": "[[موسیقی‌دان]]" } ], "Title": "هنرمند موسیقی" }
یوهانس برامس () (زاده ۷ مه ۱۸۳۳ - درگذشته ۳ آوریل ۱۸۹۷)، موسیقی‌دان بزرگ آلمانی در سبک رمانتیک است. او در شهر هامبورگ آلمان چشم به جهان گشود و در شهر وین در اتریش ساکن شد. موسیقی‌پژوهان در تاریخ از یوهانس برامس، یوهان سباستیان باخ، و لودویگ فان بتهوون به‌عنوان سه آهنگساز بزرگ نام برده‌اند. زندگی یوهانس برامس در سال ۱۸۳۳ در شهر هامبورگ آلمان در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی موسیقی را نزد پدرش که نوازنده کنترباس بود فرا گرفت. برامس با ویولونیست‌های مشهوری چون رمنی و یواخیم آشنا شد و در طول این آشنایی بود که رمنی موسیقی محلی مجارستان را به برامس معرفی کرد و تحت تاثیر آن برامس رقص‌های مجار خود را نوشت. شومان در سالهای آخر عمرش در گاهنامه جدید موسیقی نوشتاری تحت عنوان راه‌های نو راجع به برامس نوشت و او را نابغه اعلام کرد که در نتیجه توجه بسیاری را به آثار او معطوف ساخت. با مرگ کلارا در سال ۱۸۹۶ ضربه مهلکی بر برامس وارد آمد و از این به بعد بود که برامس هر چه بیشتر خود را در آستانه مرگ احساس می‌کرد. تحت تاثیر این احساس بود که برامس با وقارترین لیدهایش به نام چهار آواز جدی و پرلودهای کورال را برای ساز ارگ نوشت. همان گونه که جریان موسیقی رمانتیک نیمه نخست سده نوزدهم در آثار واگنر به حد کمال خود رسید. هم‌زمان با آن جریان موسیقی رمانتیک –کلاسیک مندلسون و در اواخر شومان در آثار برامس به حد نهایی و کمال مطلوب انجامید. هر دو نابغه بزرگ قرن نوزدهم، واگنر و برامس از نظر سبک موسیقایی دقیقا در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشتند و در موسیقی آن‌ها به ندرت عوامل مشترکی یافت می‌شود. بدون شک برامس یکی از برجسته‌ترین آهنگسازان رمانتیک به‌شمار می‌آید و موسیقی پژوهان از سه «ب» در تاریخ، باخ، بتهوون و برامس به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام برده‌اند. یکی از خصوصیات برجسته موسیقی رمانتیک گرایش به موسیقی فولکوریک است و برامس نیز یکی از آهنگسازانی است که به موسیقی فولکوریک آلمانی علاقه شدیدی داشت و در نتیجه بیشتر نغمه‌های‌سازی و آوازی او رنگ و بوی آهنگ‌های محلی را دارند. برامس جوان چند کنسرت عمومی اجرا کرد، اما به عنوان یک پیانیست مشهور نشد؛ گرچه بعدا او در زندگی‌اش نخستین نمایش از پیانو کنسرتو شماره یک در سال ۱۸۵۹ و پیانو کنسرتو شماره دو در سال ۱۸۸۱ را اجرا کرد. برامس دست به کار تصنیف موسیقی شد، اما کوششهای او توجه کسی را جلب نکرد، تا اینکه او با ادوراد رم نی در سال ۱۸۵۳ در یک تور، کنسرت را ادامه داد. در این تور اوبا ژوزف یواخیم، فرانتس لیست و بعدا با آهنگساز بزرگ آلمانی روبرت شومان آشنا شد. گرچه ادوارد رم نی از کوتاهی برامس نسبت به احترام به لیست دلخور شده بود اما در دربار وایمار، جایی که لیست موسیقیدان آن دربار بود، قطعه سونات B minor را صمیمانه اجرا کرد. بسیاری از دوستان برامس ذکر کرده‌اند که ادوارد رم نی، شخصیت درباری لهستانی، از برامس جوان انتظار داشت که با تمرینهای عمومی همنوایی کند و مودبانه یک قطعه مشهور را تحسین نماید که برامس در انجام دادن یا ظاهر نشدن هر دو موفق نشد بنابراین با فروتنی تحسین کرد. او به برامس گفت که دوستی آن‌ها باید خاتمه پیدا کند هر چند روشن نبود که آیا دلیل آن، بی‌احترامی بودکه به لیست شده بود یا چیز دیگری. به هر حال یواخیم یکی از نزدیکترین دوستان او شده بود، و شومان، با مقاله‌هایش نقش مهمی را در هوشیار کردن همگان برای قطعه هنری که مرد جوان می‌نواخت ایفا نمود و بدینوسیله از برامس جوان پشتیبانی کرد؛ بنابراین برامس با همسر شومان آشنا شد، کلارا آهنگساز و پیانیست که ۱۴ سال از او بزرگ‌تر بود، با کسی که تمام عمر با او ادامه داد، با هیجانات احساساتی، اما همیشه ارتباط افلاطونی داشت. برامس هرگز ازدواج نکرد. او در سال ۱۸۶۲ بطور دائم در وین اقامت نمود و کاملا تمرکز بر آهنگسازی را شروع کرد. سرانجام برامس یک شهرت قوی را بنا نمود، و به زندگی خود به‌عنوان یک آهنگساز بزرگ نگریست. این ممکن است بالاخره به او اطمینان داده تا تکمیل‌کننده اولین سمفونی‌اش باشد؛ بنابراین از سه سمفونی دیگر برای ترقی پیروی کرد (۱۸۷۷، ۱۸۸۳، ۱۸۸۵). برامس سفرهای متعددی کرد، هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و تفریح. او اغلب در فصل بهار ایتالیا را می‌دید؛ و معمولا به‌دنبال یک مکان روستایی خرم بود برای آهنگسازی در تابستان. در سال۱۸۹۰، برامس ۵۷ ساله تصمیم گرفت آهنگسازی نکند. به هر حال معلوم بود، که نمی‌تواند از تصمیمش اطاعت کند؛ و در سالهای پیش از مرگش تعدادی از شاهکارهایش را تولید کرد، شامل دو سونات کلارینت اپوس ۱۲۰ (۱۸۹۴)، و چهار آواز مهم اپوس ۱۲۱ (۱۸۹۶) نخستین سفر برامس برای اجرای کنسرت در بیست سالگی، این اقبال را برایش فراهم آورد که بتواند با دو تن از برجسته‌ترین آهنگسازان معاصر خود یعنی فرانتز لیست و روبرت شومان دیدار کند. چون برامس پرورده آموزه‌های سنتی و محافظه کارانه بود، آثار لیست به نظرش گزافه گویی و فقدان فرم می‌آمد. اما در عوض، شومان کسی بود که جریان زندگی هنری و شخصی برامس را شکل بخشید. پس از چندی رفت‌وآمد در منزل روبرت و کلاراویک شومان در بحبوحه زندگی پرفرزند شومان و ناراحتی‌های عصبی روبرت و بستری او در آسایشگاه روانی، برامس به کمک کلارا آمد و هنگامی که کلارای پیانیست برای تامین معاش به سفر و اجرای کنسرت می‌پرداخت به مراقبت از کودکان گذراند. وی پس از دو سالی که در منزل شومان سکنی گزیده بود رفته رفته به کلارا که چهارده سال از او بزرگتر بود، علاقه‌مند می‌شد، کشاکش روحی برامس میان وفاداری به روبرت و شیفتگی نسبت به کلارا می‌تواند سبب خلق آثار توفانی او در این دوران بوده باشد. پس از مرگ شومان ازدواج کلارا و برامس امکانپذیر بود، اما این دو با یکدیگر ازدواج نکردند و از آنجا که بسیاری از نامه‌هایشان را از میان بردند، هیچ‌گاه نخواهیم دانست که میان آن‌ها چه گذشته‌است. چند ماه پس از مرگ شومان، هر یک از آنان به راه زندگی خود رفت، اما تا پایان عمر دوستانی صمیمی ماندند. برامس هرگز ازدواج نکرد و برای او چنان‌که می‌نویسد کلارا شومان «زیباترین تجربه زندگی» بود. مرگ در سال ۱۸۹۶ هنگامی که کلارا شومان محبوب برامس به بستر مرگ افتاد، اندوه او در غالب اثری محصورکننده به نام «چهار آثار جدی»، که بر متن‌هایی از کتاب مقدس ساخته بود، تجسم یافت. در هفتم مارس ۱۸۹۷ برای شنیدن اجرای سمفونی چهارم خود به سختی در تالار کنسرت حضور یافت و حضار و نوازندگان ارکستر از او ستایشی عظیم به عمل آوردند. کمتر از یک ماه بعد برامس در شهر زنترالفریدهف (قبرستان مرکزی) در شصت و چهار سالگی به خاک سپرده شد. مهم‌ترین آثار برامس در سال ۱۸۵۹ کنسرتو پیانوی شماره ۱ را ساخت که از نظر ارکستر اهمیت بسیار داشت و عده‌ای از منتقدین آن را «سمفونی همراه با پیانو» نام نهادند. موسیقی پیانویی سه سونات، والس‌ها، رقصهای مجار، چهار بالاد، راپسودی‌ها، هفت فانتزی، سه اینترمتسو، واریاسیویی بر روی تم‌های شومان، پاگانینی و هندل. موسیقی پیانویی برامس حاوی گرمی احساس، هارمونی غنی و قوی رمانتیک هاست ولی در بیانی کلاسیک. آثار مجلسی موسیقی آوازی حدود ۲۶۰ لید و تعداد زیادی تنظیم آهنگ‌های محلی آلمانی، ازمهم‌ترین لیدهای برامس «چهار آواز جدی»، رکوئیم آلمانی راپسودی برای صدای آلتو را می‌توان نام برد. آثار ارکستری (سازگانی) موسیقی مجلسی اصولا آهنگسازان رمانتیک توجه چندانی به نوشتن موسیقی مجلسی نداشتند و فقط در آثار برامس بود که موسیقی مجلسی ارزش فوق‌العاده‌ای یافت، تا حدی که می‌توان او را جانشین بتهون تلقی کرد.
[ "هامبورگ", "آلمان", "وین", "اتریش", "موسیقی رمانتیک", "موسیقی‌دان", "۷ مه", "۱۸۳۳ (میلادی)", "۳ آوریل", "۱۸۹۷ (میلادی)", "یوهان سباستیان باخ", "لودویگ فان بتهوون", "موسیقی", "کنترباس", "رمنی", "یواخیم", "مجارستان", "رقص‌های مجار", "شومان", "ارگ (ساز)", "ریچارد واگنر", "فلیکس مندلسون", "موسقیق رمانتیک", "باخ", "بتهوون", "برامس", "فولکلور", "۱۸۵۹ (میلادی)", "۱۸۸۱ (میلادی)", "ادوراد رم نی", "ژوزف یواخیم", "فرانتس لیست", "روبرت شومان", "ادوارد رم نی", "وایمار", "لهستان", "۱۸۶۲ (میلادی)", "سمفونی", "۱۸۷۷ (میلادی)", "۱۸۸۳ (میلادی)", "۱۸۸۵ (میلادی)", "ایتالیا", "۱۸۹۰ (میلادی)", "۱۸۹۶ (میلادی)", "فرانتز لیست", "کلارا شومان", "Roger Kamien", "Zentralfriedhof", "پاگانینی", "گئورگ فریدریش هندل", "رکوئیم آلمانی" ]
[ "آلمانی‌های مهاجرت‌کرده به اتریش", "آهنگسازان اهل آلمان", "آهنگسازان پیانو", "آهنگسازان کلاسیک اهل آلمان", "آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "آهنگسازان کلاسیک مرد", "آهنگسازان کلاسیک مرد اهل آلمان", "آهنگ‌سازان رمانتیک", "آهنگ‌سازان رمانتیک اهل آلمان", "افراد اتریشی آلمانی‌تبار", "انسان‌گرایان اهل آلمان", "اهالی آلمان در سده ۱۹ (میلادی)", "خاک‌سپاری‌ها در تسنترالفریدهوف", "درگذشتگان به علت سرطان کبد", "دریافت‌کنندگان پور لی میریت", "فراماسون‌ها", "لوتریان‌های اهل آلمان", "درگذشتگان به علت سرطان در اتریش", "موسیقی‌دانان اهل هامبورگ", "ندانم‌گرایان اهل آلمان", "نوازندگان پیانو کلاسیک اهل آلمان", "نوازندگان پیانو کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "همه مقاله‌های دارای عبارت‌های بدون منبع" ]
998
پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
1
176
0
[ "پيتر چايكوفسكي", "چایکوفسکی", "پیتر چایکوفسکی", "پیوتر چایکوفسکی", "پيوتر ايليچ چايكوفسكي", "پتر چایکوفسکی", "چايكوفسكي", "پتر چايكوفسكي", "پيوتر چايكوفسكي" ]
false
98
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "image", "Item2": "Tchaikovsky.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "'''پیوتر ایلیچ چایکوفسکی'''" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[وتکینسک]] [[روسیه]]" }, { "Item1": "death_place", "Item2": "[[سن پترزبورگ]]" }, { "Item1": "death_cause", "Item2": "[[وبا]]" }, { "Item1": "resting_place", "Item2": "گورستان تیخوینسن پترزبورگ" }, { "Item1": "signature", "Item2": "Tchaikovksy's signature.jpg" }, { "Item1": "signature_alt", "Item2": "امضای چایکوفسکی" } ], "Title": "person" }
پیوتر ایلیچ چایکوفسکی (به انگلیسی:Pyotr Ilyich Tchaikovsky) (زاده ۷ مه ۱۸۴۰ در وتکینسک - درگذشت ۶ نوامبر ۱۸۹۳) از آهنگسازان سرشناس روسی است. زندگی‌نامه کودکی پیوتر ایلیچ چایکوفسکی موسیقیدان و آهنگساز روسی، در ۷ مه سال ۱۸۴۰ در وتکینسک روسیه به دنیا آمد. وتکینسک از مراکز استخراج آهن روسیه بود و ایلیا پدر چایکوفسکی که مهندس معدن بود به عنوان بازرس کل معادن و صنایع در آن منطقه کار می‌کرد. مادرش الکساندرا پیانو می‌زد و صدای خوبی داشت. خانواده چایکوفسکی وضعیت مالی مناسبی داشتند، پیوتر خردسال عادت داشت که گاه‌وبیگاه پشت پیانو بنشیند و ضمن بازی، صدای آن را دربیاورد. معلم و پرستار جوانی به نام فانی دورباش در خانه آنها زندگی می‌کرد که تاثیر زیادی بر پیوتر گذاشت. به واسطه حضور او، پیوتر توانست زبان‌های فرانسوی و آلمانی را بیاموزد و با ادبیات جهان آشنا شود. در فوریه ۱۸۴۸ پدر چایکوفسکی از شغل خود در وتکینسک استعفاء داد و در ماه اکتبر همان سال به اتفاق خانواده به مسکو نقل‌مکان کرد. اما به دلیل شیوع وبا و از دست رفتن شغلی که به ایلیا قولش را داده بودند، همگی به سن‌پترزبورگ رفتند. پیوتر که روحیه حساس و شکننده داشت و چندین مریضی را پشت سر گذاشته بود، تنها در زمانی که مشغول نواختن پیانو بود کمی تسکین پیدا می‌کرد. مدرسه حقوق علی‌رغم استعداد سرشار پیوتر در زمینه موسیقی، پدر و مادر چایکوفسکی تصمیم گرفتند که او را به مدرسه حقوق بفرستند. به همین خاطر او را در یک مدرسه شبانه‌روزی حقوق در سن پترزبورگ ثبت نام کردندو او تا نوزده سالگی درس حقوق خواند و پس از آن کارمند دولت شد. در آن زمان فرصتهای بسیار کمی برای تحصیل موسیقی در روسیه وجود داشت، و وقتی این فرصت برای او دست یافت که او بیست و یک ساله بود و دیگر کم و بیش برای یادگیری موسیقی دیر است. هنرستان موسیقی سن پترزبورگ او توانست وارد اولین دانشگاه موسیقی روسیه شود و در مکتب موسیقی آنتون روبنشتاین (A. Rubinestein) در کنسرواتور سن‌پترزبورگ به تحصیل بپردازد. پیشرفتش در موسیقی چنان برق آسا بود که پس از پایان دوره هنرستان، در هنرستان جدید مسکو استاد هارمونی شد و دوازده سال همین سمت را حفظ کرد. تعلیمات پیشرو موسیقی غربی که او در دوران هنرستان دید سبک او را از آهنگسازان هم‌عصر خودش در روسیه که موسوم به گروه پنج نفره بودند جدا نمود. چایکوفسکی اصول و قواعد موسیقی کلاسیک غربی و جریان موسیقی توصیفی را در روسیه ادامه داد و به ترویج و اعتلای این مکتب در مقابل شیوه موسیقی کوینتت پرداخت. او اگر چه قواعد سنتی موسیقی اروپا را اساس کارهای خود قرار داد ولی به موسیقی محلی و افسانه‌های روسی بی‌توجه نبود. آثار متعددی از او از جمله چندین سمفونی، کنسرواتور، اپرا، باله و موسیقی مجلسی به جای مانده‌است. او اولین آهنگساز روس بود که تاثیری تاریخی و بین‌المللی در جهان داشت و با حضور خود به عنوان رهبر ارکستر مهمان در اروپا و آمریکا آنرا تقویت کرد. یکی از این حضورها به مناسبت افتتاح تالار کارنگی در نیویورک در سال ۱۸۹۱ بود. او در سال ۱۸۸۴ مورد احترام و تشویق امپراتور الکساندر سوم قرار گرفت و در پایان دهه ۸۰ به دریافت جایزه حقوق مادام العمر نایل گشت. مرگ آرامگاه چایکوفسکی چایکوفسکی در ۶ نوامبر ۱۸۹۳ تنها ۹ روز پس از اولین اجرای سمفونی ششم (پاتتیک) در ۵۳ سالگی در شهر سن پترزبورگ درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی ابتلا به وبا که احتمالا از طریق نوشیدن آب از یک لیوان آلوده منتقل شده بود، اعلام شد. آثار باله باله دریاچه قو باله زیبای خفته باله فندق شکن اپرا ویوودا سال ۱۸۶۷–۱۸۶۸ اوندین سال ۱۸۹۶ ناتمام اپریچنیک سال ۱۸۷۰–۱۸۷۲ یوگنی آنگین سال ۱۸۷۷–۱۸۷۸ بی‌بی پیک سال ۱۸۹۰ اوورتورها فرانچسکا داریمینی رومئو و ژولیت یکی از آثار برجسته او است که ادامه‌ای از پوئم سمفونی‌ها و اورتورهای توصیفی فرانتس لیست و مندلسون به‌شمار می‌رود با این تفاوت که همانند اوورتور رویای نیمه شب تابستان به متن دقیق داستان وابسته نیست. بلکه به صورت یک فانتزی روی درام رومئو و ژولیت تصنیف شده‌است. اوورتور ۱۸۱۲ کنسرتوها کنسرتو ویولن در ر ماژور، اپوس ۳۵ سه کنسرتو برای پیانو که اولین آن‌ها مشهورترین آن‌ها است. سمفونی‌ها شش سمفونی که در میان آنها سمفونی شماره شش به نام پاتتیک (Pathetique به معنای حزن‌آور و سوزناک) شهرت فراوانی دارد. گرچه چایکوفسکی بارها از ویژگی‌های موسیقی محلی در آثارش استفاده کرده‌است ولی به‌طور کلی سبک مخصوص ملودی نویسی او شباهت چندانی به موسیقی محلی روسیه ندارد. سمفونی شماره ۱: Op شماره ۱۰، Winter Daydreams - سال ۱۸۶۶ سمفونی شماره ۲: Op شماره ۱۷، Little Russian - سال ۱۸۷۲ سمفونی شماره ۳: Op شماره ۲۹، Polish - سال ۱۸۷۵ سمفونی شماره ۴: Op شماره ۳۶، (۱۸۷۷–۱۸۷۸) سمفونی شماره ۵: Op شماره ۶۴، (۱۸۸۸) سمفونی شماره ۶: Op شماره ۷۴، Pathétique - سال ۱۸۹۳
[ "وتکینسک", "روسیه", "سن پترزبورگ", "وبا", "موسیقی کلاسیک", "۷ مه", "۱۸۴۰ (میلادی)", "۶ نوامبر", "۱۸۹۳ (میلادی)", "پیانو", "زبان فرانسوی", "زبان آلمانی", "مسکو", "سن‌پترزبورگ", "آنتون روبینشتاین", "هارمونی", "کوینتت", "اروپا", "باله دریاچه قو", "باله زیبای خفته", "باله فندق شکن", "یوگنی آنگین (اپرا)", "فرانچسکا داریمینی", "رومئو و ژولیت", "فرانتس لیست", "فلیکس مندلسون", "اوورتور رؤیای نیمه شب تابستان", "فانتزی", "اوورتور ۱۸۱۲", "کنسرتو", "ویولن", "کنسرتو پیانو شماره ۱ (چایکوفسکی)", "سمفونی", "سمفونی شماره شش", "سمفونی شماره ۱ (چایکوفسکی)", "اپوس", "سمفونی شماره ۲ (چایکوفسکی)", "سمفونی شماره ۳ (چایکوفسکی)", "سمفونی شماره ۴ (چایکوفسکی)", "سمفونی شماره ۵ (چایکوفسکی)", "سمفونی شماره ۶ (چایکوفسکی)" ]
[ "پیوتر ایلیچ چایکوفسکی", "آموزگاران موسیقی اهل روسیه", "آهنگسازان اپرا", "آهنگسازان اپرا اهل روسیه", "آهنگسازان اپرای مرد", "آهنگسازان باله", "آهنگسازان پیانو", "آهنگسازان دگرباش جنسی", "آهنگسازان کلاسیک اهل روسیه", "آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "آهنگسازان کلاسیک مرد", "آهنگسازان موسیقی کلاسیک کلیسایی", "آهنگ‌سازان اهل روسیه", "آهنگ‌سازان رمانتیک", "آهنگ‌سازان کلاسیک اهل روسیه", "افراد روس اوکراینی‌تبار", "افراد روس فرانسوی‌تبار", "افراد همجنس‌گرای سده ۱۹ (میلادی)", "اهالی وتکینسک", "پادشاهی‌خواهان اهل روسیه", "خاک‌سپاری‌ها در گورستان تیخوین", "دانش‌آموختگان کنسرواتوار سنت پیترزبورگ", "درگذشتگان ۱۸۹۳ (میلادی)", "درگذشتگان به علت بیماری عفونی در روسیه", "درگذشتگان به علت وبا", "دگرباشان جنسی اهل روسیه", "رقص باله در روسیه", "روزنامه‌نگاران سده ۱۹ (میلادی)", "روزنامه‌نگاران مرد", "روزنامه‌نگاران مرد اهل روسیه", "زادگان ۱۸۴۰ (میلادی)", "مسیحیان ارتودوکس روسیه", "مسیحیان دگرباش جنسی", "منتقدان موسیقی اهل روسیه", "موسیقی‌دانان کلاسیک دگرباش جنسی", "موسیقی‌دانان همجنس‌گرای مرد", "نجیب‌زادگی روسیه", "نشان‌شناسی روسیه" ]
999
فلیکس مندلسون
1
119
0
[ "فلیکس مندلسزون", "فليكس مندلسون", "فلیکس مندلسن", "فليكس مندلسزون", "فليكس مندلسن" ]
false
64
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "فلیکس مندلسون" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Mendelssohn Bartholdy.jpg" }, { "Item1": "توضیح_تصویر", "Item2": "پرتره مندلسون" }, { "Item1": "نام_اصلی", "Item2": "'''یاکوب لودویگ فلیکسمندلسون-بارتولدی'''" }, { "Item1": "تولد", "Item2": "[[هامبورگ]]" }, { "Item1": "مرگ", "Item2": "[[لایپزیگ]]" }, { "Item1": "فعالیت", "Item2": "[[آهنگساز]]" }, { "Item1": "مدت", "Item2": "اوایل دوره [[رمانتیک]]" } ], "Title": "هنرمند موسیقی" }
یاکوب لودویگ فلیکس مندلسون-بارتولدی (تلفظ آلمانی: (زاده ۳ فوریه ۱۸۰۹ – درگذشته ۴ نوامبر ۱۸۴۷) آهنگساز، پیانیست، ارگ‌نواز و رهبر ارکستر یهودی‌تبار اهل آلمان در اوایل دوره رمانتیک بود. از معروف‌ترین آثار او می‌توان به کنسرتو برای ویولون و ارکستر اشاره داشت. منتقدان از این اثر مندلسون به‌عنوان دومین کنسرتو ویولون از سه کنسرتو برتر جهان یاد کرده‌اند. زندگی و حرفه مندلسون در یک خانواده یهودی - پروتستان در شهر هامبورگ آلمان به دنیا آمد. وی از جمله آهنگ‌سازان متمولی بود که فارغ از گرفتاری‌های مادی، زندگی پرنشاطی را گذراند. پدر بزرگش یک فیلسوف یهودی و پدرش یک بانکدار ثروتمند بود که مذهب یهود را رها کرد و پروتستان شد و نام خانوادگی بارتولدی را برای خود برگزید. خانواده او علاقه زیادی به هنر و ادبیات داشتند پس مندلسون از همان اوان کودکی به یادگیری پیانو و ویولون پرداخت تا احتمالا در نه سالگی برای نخستین بار کنسرت داد. وی از ۱۸۱۷ (میلادی) در برلین نزد فردریک زلتر آموزش هارمونی و آهنگسازی گرفت. مندلسون نخستین کسی بود که با اجرای پاسیون سن متیو در ۱۱ مارس ۱۸۲۹ عظمت باخ را به جهانیان شناساند و نام او را زنده کرد. همان‌طور که خود می‌پنداشت، مانند موتسارت نابغه بود و هنگامی که بیش از هفده سال از عمرش نگذشته بود یکی از شاهکارهای ادبیات موسیقی، اورتور «رویای نیمه شب تابستان» را روی نمایشنامه شکسپیر نوشت. «مارش عروسی» معروف مندلسون نیز بخشی از همین اثر است، از دیگر آثار او می‌توان به کنسرتو برای ویولون و ارکستر اشاره داشت این اثر مندلسون دومین کنسرتو ویولون از سه کنسرتو برتر جهان است. آثار برجسته پیش‌نوای رویای نیمه شب تابستان پیش‌نوای غار فینگال یا پیش‌نوای هبریدها کنسرتو ویولن در می‌مینور پیش‌نوای دریای آرام و سفر موفق، برپایه دو شعر از گوته قطعات پیانویی آوازهای بدون کلام سبک مندلسون مندلسون را می‌توان به وضوح دنباله‌رو باخ و موتسارت دانست زیرا در انتخاب فرم‌های آثارش از مکتب کلاسیک سرپیچی نکرد و آن‌ها را با جزئی تغییرات به کمال مطلوب خود رساند. او عوامل دیگری همچون هارمونی و ریتم را نیز در چارچوب کلاسیک‌ها ولی با رنگ‌آمیزی و زبانی رمانتیک به کار برده‌است و به همین دلیل است که مندلسون بیشتر جزو آهنگسازان محافظه‌کار به‌شمار می‌رود. او تنها از دو نظر به رمانتیک‌ها نزدیک می‌شود: نخست به خاطر نوشتن قطعات توصیفی یک مومانی که بنایی برای پوئم سمفونی‌های لیست گردیده و دوم به خاطر تصنیف قطعات لیریک و شاعرانه پیانویی مانند آوازهای بدون کلام که یکی از شناسه‌های مهم موسیقی رمانتیک به‌شمار می‌آید.
[ "هامبورگ", "لایپزیگ", "آهنگساز", "رمانتیک", "آلمان", "یهودی", "پروتستان", "آهنگ‌ساز", "فیلسوف", "هنر", "ادبیات", "پیانو", "ویولون", "کنسرت", "فردریک زلتر", "هارمونی", "آهنگسازی", "پاسیون سن متیو", "باخ", "موتسارت", "اورتور", "رؤیای نیمه شب تابستان", "شکسپیر", "مارش عروسی", "کنسرتو ویلن در می مینور (مندلسون)", "گوته", "موسیقی کلاسیک", "ریتم", "موسیقی رمانتیک" ]
[ "آموزگاران موسیقی اهل آلمان", "آهنگسازان اپرا", "آهنگسازان اپرا اهل آلمان", "آهنگسازان اپرای مرد", "آهنگسازان اهل آلمان", "آهنگسازان پیانو", "آهنگسازان کلاسیک اهل آلمان", "آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "آهنگسازان کلاسیک مرد", "آهنگسازان کلاسیک مرد اهل آلمان", "آهنگسازان کلاسیک یهودی", "آهنگ‌سازان رمانتیک اهل آلمان", "آهنگ‌سازان رمانتیک", "افراد آلمانی یهودی‌تبار", "اهالی آلمان در سده ۱۹ (میلادی)", "اهالی هامبورگ", "دانش‌آموختگان دانشگاه هومبولت برلین", "درگذشتگان ۱۸۴۷ (میلادی)", "درگذشتگان به علت سکته", "دریافت‌کنندگان پور لی میریت", "رهبران ارکستر اهل آلمان", "رهبران ارکستر سده ۱۹ (میلادی)", "زادگان ۱۸۰۹ (میلادی)", "لوتریان‌های اهل آلمان", "مسیحیان کالوینیست و اصلاح‌طلب اهل آلمان", "مسیحیان یهودی‌تبار", "موسیقی در برلین", "موسیقی در لایپزیگ", "موسیقی‌دانان اهل برلین", "موسیقی‌دانان اهل هامبورگ", "موسیقی‌دانان باخ", "موسیقی‌دانان کلاسیک خردسال", "نوازندگان ارگ اهل آلمان", "نوازندگان ارگ کلاسیک اهل آلمان", "نوازندگان پیانو اهل آلمان", "نوازندگان پیانو کلاسیک اهل آلمان", "نوازندگان پیانو کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "نوازندگان پیانو کلاسیک یهودی" ]
1,000
فرانتس لیست
1
254
0
[ "فرانتس ليست", "فرانز لیست", "فرانتز ليست", "فرانس لیست", "فرانز ليست", "فرانس ليست", "فرانتز لیست" ]
false
85
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "فرانتز لیست" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Liszt 1858.jpg" }, { "Item1": "توضیح_تصویر", "Item2": "لیست در ۱۸۵۸" }, { "Item1": "پس‌زمینه", "Item2": "non_performing_personnel" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "مجارستانی" }, { "Item1": "سبک", "Item2": "رومانتیک" }, { "Item1": "استاد", "Item2": "[[آنتونیو سالیری]]" } ], "Title": "هنرمند موسیقی" }
فرانتس لیست فرانتس لیست (زاده ۲۲ اکتبر ۱۸۱۱ در شوپرون، مجارستان، اتریش کنونی - درگذشته ۳۱ ژوئیه ۱۸۸۶ در بایرویت، بایرن، آلمان) از بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان دوره رمانتیک است. زندگی در ۱۸۱۱ در دهکده کوچکی به نام دوبوریان نزدیک شوپرون در مجارستان، که امروزه محل شهر رایدینگ در اتریش کنونی است، به دنیا آمد. پدر و پدربزرگ فرانتس لیست مباشر املاک دربار کنت استرهازی و هر دو نوازنده بودند. پدربزرگ، پیانو، ویلن و ارگ می‌زد، و پدر، علاوه بر پیانو، نوازنده ویولنسل و گیتار نیز بود. لیست، نوازندگی پیانو را از هفت سالگی نزد پدر آموخت و از هشت سالگی در جشن‌ها و مهمانی‌های محلی هنرنمایی می‌کرد. با همین هنرنمایی‌ها بود که تنی چند از متمولان زادگاهش برآن شدند تا هزینه آموزش موسیقی کودک با استعداد را در وین تامین کنند، در ۱۸۲۰ که فقط ۹ سال داشت، نخستین کنسرت خود را در ادنبرگ، در همان حوالی املاک استرهازی اجرا کرد، در سال ۱۸۲۱، یعنی همان سالی که ناپلئون مرد، لیست وارد دومین دهه عمر خود شد که سر آغاز دومین مرحله زندگی‌اش هم گردید، لیست در دهمین سال از عمر خودش، مجارستان را ترک گفت و تا سی سالگی به آنجا بازنگشت، با این همه شرایط آغازین، اثرات عمیقی روی او گذاشته بود، آدام لیست پدر فرانتس تصمیم گرفته بود که فرزندش را به شهرهای آلمان، پاریس و حتی لندن ببرد، فرانتس در مونیخ، اشتوتگارت، و استراسبورگ نوازندگی کرد و با همان کنجکاوی و همان کف زدن‌ها که موتسارت شصت سال پیش، مورد استقبال قرار گرفته بود، تحسین شد ولی این تفاوت وجود داشت که لیست ۱۲ساله بود و دو برابر سن آن موقع موتسارت را داشت و کشش نوشتن موسیقی را به خوبی اجرای کنسرت نداشت هایدن و بتهوون از دوستان پدر فرانتس بودند و پدر با تکیه بر کمک هزینه تحصیل فرزندش از کارفرمایان استرهازی مرخصی گرفت و همراه پسر راهی وین شد، جایی که گفته می‌شود بتهوون با شنیدن صدای پیانوی کودک بر پیشانی او بوسه زد. فرانتس سال‌ها بعد در سال‌های اوج کمال هنری وقتی شنید حمایت مالی کافی در بن، زادگاه بتهوون، برای ساختن تندیس برنزی آهنگساز نشده، با اجرای شش کنسرت بزرگ در وین و کشیدن صدها تن از مشتاقان به سالن‌های اجرای برنامه، هزینه بنای یادبود بتهوون را تامین کرد. دوران جوانی و سفرها لیست در سال ۱۸۴۳ در اوج دوران هنری خود فرانتس لیست در نوجوانی پدرش را از دست می‌دهد در نتیجه برای فراهم کردن هزینه زندگی خود و مادرش معلم پیانو شد. پس از مدتی دلباخته یکی از شاگردانش به نام کارولین دو سن کری شد پدر او وزیر شارل دهم پادشاه فرانسه بود؛ و او به دلیل گستاخی از خانه آن‌ها رانده شد. لیست به دلیل پریشانی به مذهب روی آورد، اما با وجودی که مدارج لازم برای رسیدن به مقام کشیشی را تا کسب عنوان «آبه لیست» طی کرد، اما این راه را ادامه نداد. برخی منتقدان او می‌گفتند که «کفش‌های براق و جوراب‌های رنگین مجالس رقص او از زیر ردای آهنگ‌های مذهبی و عرفانی‌اش بیرون می‌زد.» وی پس از ناامیدی از کارولین دو سن کری با کنتس داگو، نویسنده فرانسوی که آثارش را به نام دانیل استرن منتشر می‌کرد، طرح دوستی ریخت. آشنایی‌اش با فلیسیته دولامینه، کشیش آزاداندیش و فیلسوف‌مشرب فرانسوی هم تقریبا در همین دوره رخ داد. تاثیر این دو تن بر لیست، دوره تازه‌ای از خلاقیت او را با بیست‌وپنج قطعه کوتاه اما غنی پیانو به نام سال‌های زیارت شکوفا کرد. سال‌های زیارت حاصل مشاهدات لیست در سفر به سوییس و ایتالیا همراه با کنتس داگو است که شوهر خود را ترک کرد تا زندگی تازه‌ای را در کنار لیست آغاز کند. در این قطعات، که در قالب یادداشت‌های روزانه طرح‌ریزی شده، لیست به جنبه‌های مختلف سفر می‌پردازد و با دیدن زیبایی‌های طبیعی و بناهای تاریخی، گاه با لحنی توصیفی و گاه شاعرانه و مذهبی احساسات پرشورش را درباره توفان، چشمه‌های جوشان، ناقوس ژنو، درد وطن، راه رفتن قدیس‌ها بر روی آب و تاملاتی درباره شخصیت‌های تاریخی مانند ویلیام تل، دانته و پترارک به زبان موسیقی بیان می‌کند. زندگی در کنار کنتس داگو، که شش سال از لیست بزرگ‌تر بود، تقریبا همین مدت به درازا کشید و سه فرزند از آن‌ها به دنیا آمد که جز کوزیما، دو تن دیگر در جوانی بر اثر سل درگذشتند. بازگشت لیست به صحنه کنسرت و سفرهای بی‌شمارش به گوشه و کنار اروپا و شایعاتی که در اطراف دیدار و مجالستش با زنان جوان از جمله ماری دوپلسی معشوقه آلکساندر دومای پسر و الهام‌بخش او در مادام کاملیا بر سر زبان‌ها افتاده بود، به سردی روابط کنتس و در نهایت جدایی‌اش از لیست و رو آوردنش به نوشتن کتاب‌های تاریخی و فلسفی انجامید. در این زمان، لیست به هر جا که پا می‌گذاشت، با استقبال روبه‌رو می‌شد؛ به حریم شاهان راه می‌یافت و نشان و مدال افتخار کسب می‌کرد. در روسیه، هنگام اجرای کنسرت در کی‌یف، با یکی دیگر از زن‌های زندگی‌اش، شاهزاده کارولین سین ویتگنشتاین آشنا شد، و بعد از سفر به کشورهای حوزه بالکان و ترکیه، برای اقامت زمستانی نزد شاهزاده ویتگنشتاین برگشت. فرانتس لیست در این زمان نزدیک به سی سال داشت و در اوج مهارت نوازندگی‌اش قرار داشت، او در تاریخ موسیقی کلاسیک نخستین هنرمندی است که جرات کرد کنسرت کامل با ساز تنها برگزار کند و محبوبیتی در حد ستارگان موسیقی پاپ و راک امروزی را در قرن نوزدهم تجربه کند. فرانتس لیست با نوآوری‌ها و با نواختن آثار خودش در کنار آثار باخ، اسکارلاتی، موتسارت، بتهوون، شوپن، شوبرت وشومان، و سرودها و آوازهای ملی و محلی هر سرزمین که به آن پا می‌گذاشت، مخاطبانش را مسحور و زنان و دختران جوان را چنان از خود بی‌خود می‌کرد که هاینریش هاینه، شاعر نامدار آلمانی در مجموعه گزارش‌هایی که زیر عنوان موسیقی روز برای روزنامه‌ها می‌نوشت، اصطلاح مشهور «جنون لیست» را در مورد او و کنسرت‌هایش بکار می‌برد. سال‌های پایانی لیست، چند ماه پیش از مرگش لیست در سال‌های آغاز فعالیتش گزیده‌کار بود و تنها شاگردانی را که رگه استعدادی در آن‌ها تشخیص می‌داد می‌پذیرفت. اما در واپسین سال‌های زندگی که به آرامش و ثروت رسیده بود در خانه‌اش به روی همه باز بود و به کودک، پیر و جوان آموزش رایگان می‌داد. لیست آخرین سال‌های زندگی‌اش را در وایمار و در کنار کوزیما و واگنر گذراند و از آن‌ها حمایت کرد. مرگ واگنر که بیست و چهار سال از دخترش بزرگ‌تر بود بر اثر حمله قلبی در سفر ونیز، بعد از مرگ خواهر و برادر کوزیما (دو فرزند دیگر لیست) در جوانی برای هر دو گران و ضربه سخت دیگری بود. پدر و دختر در وایمار، جایی که واگنر به مقام نیمه‌خدایی رسیده بود احساس تنهایی می‌کردند. لیست با پذیرفتن شاگردان بیشتر و کوزیما با به عهده گرفتن ریاست تئاتر و جشنواره وایمار به قصد حفظ و اشاعه میراث واگنر کوشیدند کمبود او و خلا زندگی خود را جبران کنند. در این زمان بسیاری از شاگردان لیست به عنوان نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر وارد صحنه شده بودند و در خانه او بیش از پیش به روی هنردوستان و شاگردان بی‌شمارش باز بود. شاگردانی که بسیاری از آن‌ها را یک بار هانس فون بولو شوهر اول کوزیما از سر خشم به علف‌های هرز باغچه تشبیه کرده بود. اما لیست به این انتقادها بی‌توجه بود و می‌گفت به همه شاگردانش افتخار می‌کند. شاگردانی که از میانشان آهنگسازانی چون، ژرژ بیزه، کامی سن-سانس، بدریش اسمتانا، ایزاک آلبنیس و… برخاستند. کار حرفه‌ای نوازندگی نیکولو پاگانینی نوازنده سرشناس ویولون که تاثیر بسیاری بر فرانتز لیست گذاشت. فرانتس لیست را بزرگ‌ترین نوازنده پیانوی دوران خود و بلکه همه دوران‌ها خوانده‌اند. بعضی منتقدان در تاریخ موسیقی کلاسیک چنین مقامی را به آهنگسازان دیگری مانند شوپن و راخمانینف هم بخشیده‌اند، اما این دسته از هنرمندان تنها نوازنده آثار خود بوده‌اند و برای اجرا در مجامع عمومی بسیار کم ظاهر می‌شدند، علاوه بر این شوپن خود به برتری نوازندگی لیست اعتراف کرده و گفته‌است که آرزو داشته کارهایش را بتواند به خوبی لیست بنوازد. برامس یکی دیگر از ستایشگران لیست معتقد بود «کسی که هنر نوازندگی او را ندیده باشد، چیزی از نوازندگی پیانو نمی‌داند.» لیست در سال ۱۸۳۰ و در بیست و یک سالگی در کنسرتی که ویولوننواز ایتالیایی، نیکولو پاگانینی برای کمک به قربانیان وبا در پاریس برگزار کرده بود شرکت کرد و به شدت تحت تاثیر مهارت نوازندگی او قرار گرفت و تصمیم گرفت که در آهنگسازی و نوازندگی راه پاگانینی را دنبال کند. در نتیجه دو سال بعد لیست در فن نواختن پیانو به مقام و نیروی مسحورکننده پاگانینی رسید. در این دوره بود که شهرت نوازندگی او در سرتاسر اروپا پیچیده بود. لیست همچنین از طرفداران و مشوقان جدی موسیقی واگنر بود. بعدها نیز واگنر داماد لیست شد. اگر حمایت‌های مالی و معنوی لیست از واگنر نبود شاید امروز واگنر به این سرشناسی نبود. آهنگسازی لیست در فرانسه شهرت فراوانی یافت و به زودی به محافل بزرگ هنری راه یافت او با هنرمندان برجسته رمانتیک و آثار آن‌ها از جمله بایرون، سن سیمون، شاتو بریان، لامنه فوریه، ویکتور هوگو، لامارتین، دولاکروا، هکتور برلیوز، ژرژ ساند، آلفونس دوده از نزدیک آشنا شد. این آشنایی تاثیر عمیقی بر موسیقی او داشت. یکی از این طرفداران لیست، برندل منتقد و روزنامه‌نگار مشهور و صاحب نفوذ زمان بود که به آثار لیست و واگنر و برلیوز فرانسوی به عنوان پیشگامان «مکتب نوین آلمان» اعتبار ویژه‌ای بخشید. عقاید برندل عقاید برندل بسیار بحث‌برانگیز بود و به همین دلیل به آوازه آهنگسازان مورد نظرش بسیار کمک کرد و در زمانی طولانی مبدل به بخشی از مشاجرات قلمی موسوم به «جنگ رمانتیک‌ها» شد که در یک سو کلارا شومان، همسر روبرت شومان، یوزف یواخیم و یوهانس برامس قرار داشتند و در سوی دیگر لیست، برلیوز و واگنر را در مقابل نقطه نظرهای این سه تن قرار می‌داد. انتقاد وارد بر نظریه برندل بیشتر در آن بود که برلیوز فرانسوی و فرانتس لیست مجارستانی را به عنوان پیشگامان «مکتب نوین آلمان» معرفی می‌کرد، و برندل در دفاع از نظر خود به دو نحله آلمانی و اروپایی در تاریخ موسیقی کلاسیک ارجاع می‌داد و آهنگسازهایی مانند باخ و بتهوون را در سنت موسیقی آلمانی، و به عنوان مثال موتسارت را به خاطر تاثیری که از موسیقی ایتالیایی بخصوص در اپرا گرفته بود، در گروه آهنگسازهای اروپایی و بین‌المللی قرار می‌داد. به این ترتیب آهنگسازهایی مانند کروبینی ایتالیایی و اتین میول فرانسوی جزو استادان مکتب آلمانی و هنرمندانی چون هندل و گلوک همچون موتسارت اروپایی و بین‌المللی محسوب می‌شدند. عقاید برندل و شیوه سبک‌شناسی او به این مختصر محدود نمی‌شد، مثلا او در مقایسه‌هایش سمفونی‌های شاعرانه لیست و برلیوز را در مقابل سمفونی‌های شوبرت و فلیکس مندلسون و شومان قرار می‌داد و معتقد بود سه تن آخری گرچه وابسته به سنت موسیقی آلمانی‌اند و آثار زیبا و با ارزشی خلق کرده‌اند، اما مقلدان بتهوون محسوب می‌شوند و آثارشان فاقد نوآوری‌های «مکتب نوین آلمانی» که پیشگامان آن لیست، برلیوز، و واگنر، سازنده اپراهای «خالص» آلمانی است. این نظرها به گونه‌ای بود که گاهی لیست و دامادش واگنر و برلیوز را هم در مقابل یکدیگر قرار می‌داد، ولی در نهایت این سه تن را به نام رمانتیک‌های انقلابی و شومان و شوبرت و برامس را به نام «رمانتیک‌های محافظه‌کار» معرفی کرد. عوامل گوناگونی مشخص‌کننده سبک کار لیست اند که از همه مهم‌تر تاثیرات موسیقی ملی مجار بر نغمه‌ها و هارمونی آثار او است. عامل مهم دیگر نفوذ چشمگیر ادبیات رمانتیک فرانسه در اندیشه‌های لیست به ویژه آثار توصیفی و برنامه‌ای بود که در آخر فرم پوئم سمفونی را بنیان گذاشت. استخراج اصوات تازه از پیانو چنان‌که پیشتر اشاره شد، لیست پس از حضور در کنسرت‌های پاگانینی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و بر آن شد تا راهی را که پاگانینی در عرصه ویولن پیموده در عرصه پیانو بپیماید و پیانو را تبدیل به‌سازی کاملا ویرچوئوسیک کند. از این رو دست به تمرین‌های سنگین و آزمایش‌های گوناگون با پیانو زد تا ظرفیت‌های صوتی آن را کشف کند. وی در این راه تکنیک‌های منحصر به‌فردی در نوازندگی پیانو ابداع کرد و آن را به سطح جدیدی ارتقاء داد. نتیجه این آزمایش‌ها و ابداعات در اتودهای متعالی و تا حدی در اتودهای پاگانینی قابل رویت است. از جمله علاقه‌های لیست تقلید اصوات سازهای دیگر توسط پیانو بود. نمونه‌ای از این تقلیدها را می‌توان در راپسودی‌های مجار یا قطعاتی مثل لاکامپانلا مشاهده کرد. به‌طور خلاصه، او بار صوتی‌ای بر دوش پیانو گذاشت که تا پیش از او بی‌سابقه بود. تنظیم آثار برای پیانو همان نمونه در قطعه اصلی بتهوون برای ارکستر لیست همچنین قدرتی شگفت‌انگیز در آوانویسی (transcription) و برگرداندن قطعات از ارکستر به پیانو داشت؛ به‌طوری‌که بعضی به او لقب «گرامافون قرن نوزدهم» داده‌اند. هنر لیست در این بود که قطعه‌ای را که برای ارکستری با صد ساز نوشته شده بود به گونه‌ای به پیانو برمی‌گرداند که ذره‌ای از تاثیرگذاری موسیقایی قطعه کاسته‌نمی‌شد و تمام زیر و بم‌ها و نکات ظریف آن در برگردان پیانویی حفظ می‌شد. لیست از جمله تمام سمفونی‌های بتهوون، سمفونی فانتاستیک برلیوز اپراهایی از واگنر و بسیاری از آوازهای شوبرت را برای پیانو آوانویسی کرد. بدیهی است که او در این کار از قابلیت اعجاب‌آور نوازندگی خویش بهره بسیار می‌گرفت به‌طوری‌که نواختن بعضی از برگردان‌های او تنها در حد توان پیانیست‌های حرفه‌ای است. علاوه بر آوانویسی‌هایی که لیست مستقیما از کارهای ارکسترایی می‌کرد گاه قطعاتی هم برای پیانو ملهم از قطعه‌ای ارکسترایی/یا قطعه‌ای برای ساز دیگر می‌نوشت و در آن‌ها بعضا هنر نوازندگی خود را هم به رخ می‌کشید. از جمله مهم‌ترین این قطعات اتودهای شش‌گانه پاگانینی‌است که بر اساس کاپریس‌ها و کنسرتوهای ویولون پاگانینی‌است. نواختن این قطعات بسیار مشکل است و در هرکدام از آن‌ها به تکنیک‌های خاصی پرداخته شده‌است. این تکنیک‌های گوناگون که تا یپش از لیست در پیانو بی‌سابقه بودند جسته و گریخته در آثار دیگر وی (شاید به نحوی ساده‌تر) هم ظاهر می‌شوند. برای نمونه تکنیکی که در خط‌های چهارم و پنجم نمونه آوانویسی سمفونی ۵ بتهوون (تصویر) به کار رفته‌است و مبتنی بر حرکت سریع و نوسانی دست راست است به‌طور کامل در اتود «لاکامپانلا» به آن پرداخته شده‌است. نوگرایی لیست همواره در موسیقی کاوشگر عرصه‌های ناشناخته بود. تا حدی که قطعاتی که در دوره آخر عمر به هنگام اقامت در وایمر نوشته‌است به طرز باورنکردنیی مدرن می‌نمایند. بسیاری از موسیقیدانان و آهنگسازان بزرگ چون چایکوفسکی، دبوسی، راول و واگنر از فراورده‌های آزمایشگاه موسیقایی لیست بهره گرفته و توشه اندوخته‌اند. لازم به توضیح است که اهمیت لیست به عنوان آهنگساز (در مقابل نوازنده) پس از مرگ وی بسیار بالاتر رفت. او در زمان حیات بیشتر شهرتش به عنوان یک نوازنده استثنایی بود. حکایتها روزی شوپن در یکی از رسیتالهای لیست حضور داشت و لیست اتودهای شوپن را می‌نواخت. شوپن بسیار از نوازندگی لیست تحت تاثیر قرار گرفت و گفت که لیست اتودهای او را بهتر از خود او می‌نوازد. پس اتودهایش را تقدیم به لیست کرد. امروز چون می‌نگریم در آغاز اتودهای شوپن این عبارت به زبان فرانسه خودنمایی می‌کند: «A son Ami F. Liszt» به این معنی: «برای دوستش ف. لیست» آثار مهم‌ترین آثار ارکستری: یک سمفونی فاوست دانته پوئم سمفونی‌های تاسو اورفه هاملت مازپا آنچه در کوه شنیده می‌شود لو پرلود و پرمتئوس آثار مهم پیانویی که اغلب جنبه توصیفی دارند عبارت‌اند از: سال‌های زیارت شیطان والس آلبوم یک مسافر سونته دل پترارکا سونات سی مینور آب‌بازی‌های ویلای استه کنسرتو پیانو شماره ۲ و ۱ راپسودی‌های مجار
[ "آنتونیو سالیری", "مجارستان", "اتریش", "بایرویت", "بایرن", "آلمان", "آهنگ‌ساز", "شوپرون", "رایدینگ", "استرهازی", "پیانو", "ویلن", "ارگ (ساز)", "ویولنسل", "گیتار", "وین", "هایدن", "بتهوون", "بن", "شارل دهم", "فلیسیته دولامینه", "سوییس", "ایتالیا", "ویلیام تل", "دانته", "پترارک", "سل", "الکساندر دوما (پسر)", "مادام کاملیا", "روسیه", "کی‌یف", "بالکان", "ترکیه", "هاینریش هاینه", "ونیز", "ژرژ بیزه", "کامی سن-سانس", "بدریش اسمتانا", "ایزاک آلبنیس", "شوپن", "راخمانینف", "ویولون", "نیکولو پاگانینی", "وبا", "پاریس", "واگنر", "جورج گوردون بایرون", "سن سیمون", "فرانسوا رنه دشاتوبریان", "لامنه فوریه", "ویکتور هوگو", "لامارتین", "اوژن دولاکروا", "هکتور برلیوز", "ژرژ ساند", "آلفونس دوده", "روبرت شومان", "یوهانس برامس", "باخ", "موتسارت", "اپرا", "کروبینی", "اتین میول", "شوبرت", "فلیکس مندلسون", "اتودهای متعالی", "اتودهای پاگانینی", "راپسودی‌های مجار", "لاکامپانلا", "آوانویسی", "سمفونی فانتاستیک", "اپراها", "اتودهای شش‌گانه پاگانینی", "یک سمفونی فاوست" ]
[ "آموزگاران پیانو", "آموزگاران موسیقی اهل مجارستان", "آهنگسازان اهل مجارستان", "آهنگسازان پیانو", "آهنگسازان کلاسیک اهل مجارستان", "آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "آهنگسازان کلاسیک مرد", "آهنگ‌سازان رمانتیک", "ارگ‌نوازان سده ۱۹ (میلادی)", "استادان آکادمی موسیقی فرانتس لیست", "افراد مجاری اتریشی‌تبار", "اهالی مجارستان در سده ۱۹ (میلادی)", "اهالی ناحیه اوبرپولندورف", "درگذشتگان ۱۸۸۶ (میلادی)", "دریافت‌کنندگان پور لی میریت", "روحانیون کلیسای کاتولیک رومی", "زادگان ۱۸۱۱ (میلادی)", "شاگردان کارل چرنی", "فرانتز لیست", "فرانسیسکن", "کاتولیک‌های رومی اهل مجارستان", "موسیقی‌دانان سده ۱۹ (میلادی) اهل مجارستان", "موسیقی‌دانان کلاسیک خردسال", "نوازندگان ارگ اهل مجارستان", "نوازندگان پیانو کلاسیک اهل مجارستان", "نوازندگان پیانو کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)" ]
1,001
ریشارد اشتراوس
0
86
0
[ "ريچارد اشتراوس", "ریچارد اشتراوس", "ريشارد اشتراوس" ]
false
56
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ریشارد اشتراوس ریشارد اشتراوس ریشارد اشتراوس (زاده ۱۱ ژوئن ۱۸۶۴ - درگذشته ۸ سپتامبر ۱۹۴۹) آهنگساز و رهبر ارکستر آلمانی بود. زندگی‌نامه وی در مونیخ به دنیا آمد. پدرش نوازنده چیره‌دست کر بود که او را از اوایل کودکی با موسیقی آشنا کرد. مهم‌ترین مشخصات آثار اشتراوس عبارت‌اند از تاکید فوق‌العاده بر منطقه صوتی بسیار زیر سازها و اصوات انسانی، سازبندی عظیم و پرصدا و قسمتهای بسیار مشکل در سازهای بادی بویژه ساز کر که بسیار مورد نظر او بود. علاقه شدید اشتراوس به صداهای زیر در اپرای سالومه که در آن از سه صدای سوپرانو استفاده کرده، کاملا مشهود است. مهم‌ترین آثار اشتراوس پوئم‌سمفونیهای او هستند که به دو دسته تقسیم شده‌اند: اول، پوئم‌سمفونی‌هایی که مبنای فلسفی دارند مانند مرگ و دگرگونی (۱۸۸۹ Tod und Verklärung) و چنین گفت زرتشت (۱۸۹۶ Also Sprach Zarathustra). این قطعات فاقد داستان هستند و بیشتر اشخاص یا مفاهیم را تفسیر می‌کنند. دسته دوم پوئم‌سمفونی‌هایی که جنبه توصیفی دارند. از اپراهای برجسته و به‌یادماندنی اشتراوس اپرای سالومه Salome و سوارکار گل سرخ Der Rosekavalier شهرت فراوانی دارند. اپرای سالومه که باعث شهرت فوق‌العاده اشتراوس نه تنها در میان مردم آلمان بلکه در تمام کشورهای اروپایی شد، در سال ۱۹۰۵ روی نمایشنامه اسکار وایلد در یک پرده تصنیف شد. اشتراوس بسیاری از مشخصات موسیقی واگنر از جمله تداوم و پیوستگی چند صدایی (پلیفونی) در ارکستر و تکنیک لایت‌موتیف را در این اپرا به کار بسته‌است. برخی از آثار Burleske چنین گفت زرتشت (با الهام از کتابی با همین نام از: فریدریش نیچه فیلسوف و شاعر آلمانی) سونات برای پیانو سونات برای ویلنسل سونات برای ویلن چهار نوازی برای سازهای زهی ۵ قطعه برای پیانو مجموعه لیدها ۱۵ اپرا کنسرتو ابوا کنسرتو ویلن سمفونی در ره کوچک چهار ترانه آخر یادداشت
[ "آلمان", "مونیخ", "کر (ساز)", "سازبندی", "ساز بادی", "اپرا", "سالومه (اپرا)", "سوپرانو", "پوئم‌سمفونی", "مرگ و دگرگونی (موسیقی)", "چنین گفت زرتشت (اشتراوس)", "سوارکار گل سرخ", "اسکار وایلد", "واگنر", "ارکستر", "لایت‌موتیف", "Burleske", "Seattle Philharmonic Orchestra", "چهار ترانه آخر" ]
[ "آهنگسازان اپرا اهل آلمان", "آهنگسازان اپرای مرد", "آهنگسازان باله", "آهنگسازان کلاسیک اهل آلمان", "آهنگسازان کلاسیک سده ۱۹ (میلادی)", "آهنگسازان کلاسیک مرد اهل آلمان", "آهنگسازان موسیقی کلاسیک سده ۲۰ (میلادی)", "آهنگ‌سازان رمانتیک اهل آلمان", "اهالی پادشاهی بایرن", "اهالی گارمیش-پارتنکیرچن", "اهالی مونیخ", "دارندگان لژیون دونور", "درگذشتگان ۱۹۴۹ (میلادی)", "دریافت‌کنندگان پور لی میریت", "رهبران ارکستر اهل آلمان", "رهبران ارکستر سده ۱۹ (میلادی)", "رهبران ارکستر سده ۲۰ (میلادی)", "زادگان ۱۸۶۴ (میلادی)", "ضد فاشیست اهل آلمان", "مقاله‌های دارای ویدئو", "موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل آلمان" ]
1,002
کمدی الهی
6
161
0
[ "كمدي الهي دانته", "كمدي الهي", "جهنم دانته", "دوزخ دانته (ترانه آيسد ارث)", "دوزخ دانته (ترانه ایسد ارث)", "دوزخ (کمدی الهی)", "دوزخ دانته", "دوزخ (دانته)" ]
false
66
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "عنوان", "Item2": "کمدی الهی" }, { "Item1": "عنوان اصلی", "Item2": "Divina Commedia" }, { "Item1": "برگرداننده", "Item2": "[[شجاع‌الدین شفا]]" }, { "Item1": "نویسنده", "Item2": "[[دانته آلیگیری]]" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[ایتالیایی]]" }, { "Item1": "ناشر فارسی", "Item2": "امیرکبیر، همچنین پارسه و کارگاه فیلم و گرافیک سپاس" }, { "Item1": "تاریخ نشر", "Item2": "۱۳۲۱ میلادی" }, { "Item1": "تاریخ نشر فارسی", "Item2": "۱۳۳۵" } ], "Title": "کتاب" }
دانته و ویرژیل در دوزخ (۱۸۵۰) از آثار نقاش آکادمیک فرانسوی ویلیام-آدولف بوگرو (۱۸۲۵ - ۱۹۰۵) ملاقات دانته از روح فرانچسکا و پائولو در دوزخ اثر آری شیفر. کمدی الهی سه‌گانه‌ایست به شعر که دانته آلیگیری، شاعر و نویسنده ایتالیایی نوشتن آن را در سال ۱۳۰۸ میلادی آغاز کرد و تا زمان مرگش در سال ۱۳۲۱ میلادی کامل کرد. این کتاب از زبان اول شخص است و دانته در این کتاب، سفر خیالی خود را به دوزخ، برزخ و بهشت تعریف می‌کند. کمدی الهی یکی از اولین کتاب‌های ادبیات ایتالیا است و از بزرگترین آثار در ادبیات جهان به‌شمار می‌آید. این کتاب کمک کرد تا زبان توسکانی و شیوه نوشتاری آن به استانداردی برای زبان ایتالیایی تبدیل شود. این کتاب در ابتدا کمدی نام داشت و بعدها جیووانی بوکاچیو (نویسنده هم عصر دانته) واژه الهی را به آن افزود و نام کمدی الهی برای اولین بار در چاپ ونیز به سال ۱۵۵۵ بر جلد این کتاب ظاهر شد. در سفر دانته به دنیای پس از مرگ، دو راهنما او را همراهی می‌کنند؛ در دوزخ و برزخ راهنمای او «ویرژیل»، شاعر رومی است که چند قرن پیش از دانته زندگی می‌کرده، و در بهشت راهنمای او بئاتریس پورتیناری است که دانته او را دوست می‌داشته و در کتاب زندگانی نو به شرح عشق خود به او پرداخته‌است. «البته در برخی منابع ذکر شده که بئاتریس همانند ویرژیل (که سمبول عقل و منطق بشری است) جنبه سمبولیک داشته و مظهر عشق و فروغ الهی است؛ و اشاره دانته به عشق زمینی خود در کتابی با مضمون خدا و فروغ و حد اعلای کمال بعید به نظر می‌رسد.» (به نقل از شجاع الدین شفا) دانته در این کتاب از مراحل مختلف دوزخ، برزخ و بهشت می‌گذرد و در این مراحل با شخصیت‌های مختلف تاریخی برخورد می‌کند، تا عاقبت در آخرین مرحله بهشت به دیدار خدا می‌رسد. اشخاص مشهور نام برده در کتاب از اشخاص مشهوری چون:ابن سینا ،اطلس، جالینوس ،بقراط ،کلئوپاترا، اقلیدوس ،ابن رشد، ویرژیل ،لوکرزیا ،صلاح الدین، هومر ،انئید ،سنکا ،بونیفاس هشتم ،ارفئوس ،سلستین پنجم ،سقراط ،ارسطو ،افلاطون ،بروتوس ،ذیمقراطیس، کرنیلیا، بطلمیوس، هلن ،دیوسکوریدس ،امپدوکلس، لوکن، هراکلیوس، تالس، سمیرامیس ،نینوس، ژولیا، زنون، آمفیارئوس، آرونس، ریچارد شیردل، داردانوس ،مارسیا ،آناکساگوراس، دیوجانس، پائولو ،هریس، اوید، فرانچسکا ،فیلیپو آرجنتی ،پاریس، اورفئوس ،زئوس ،آشیل، میشل اسکوت ،اسکندر مقدونی ،تیرسیاس، آتیلا، تارکوئین و… نام برده شده‌است. نماد گناهان دوزخ و مکان دوزخ در کتاب کمدی الهی برای گناهان ۳ نماد وجود دارد. ماده گرگ =نماد هرزگی شیر خشمگین = نماد ترش‌رویی و عصبانیت پلنگ خالدار = نماد حرص و آز دوزخ به دو بخش تقسیم می‌شود: ۱-دوزخ علیا ۲-دوزخ سفلی صحنه‌های دراماتیک در این کتاب صحنه‌های دراماتیک زیادی وجود دارد اما دوتا از معروفترینشان در دوزخ می‌باشد. یکی از این صحنه‌ها در آخر کتاب دوزخ می‌باشد که «دانته و ویرژیل» از شیطان (ابلیس) عبور می‌کنند تا به برزخ برسند. کمدی الهی در ادبیات فارسی شجاع‌الدین شفا اولین مترجم فارسی این اثر بزرگ به زبان فارسی، (چاپ نخست سال ۱۳۳۵ انتشارات امیرکبیر) در مقدمه‌ای مبسوط به بررسی کمدی الهی، زندگی و آثار دانته، نقش و تاثیر کمدی الهی بر ادبیات جهان پس از خود، پرداخته‌است. کمدی الهی پس از انقلاب دیگر تجدید چاپ نشد، تا سال‌ها نایاب بود تا اینکه سرانجام دوباره از وزارت ارشاد مجوز نشر گرفت اما در آغاز آن توضیحی اضافه شد مبنی بر اینکه شجاع‌الدین شفا، از «معاندین» انقلاب بوده و چاپ این کتاب دلیلی بر توجیه و تایید شخصیت مترجم نیست. طی دهه‌های اخیر، برخی این اثر را با ارداویراف‌نامه که در اواخر دوره ساسانیان به زبان و خط پهلوی نوشته شده مقایسه کرده‌اند. ارداویراف‌نامه حدود هزار سال پیش از کمدی الهی به سفر به دنیای پس از مرگ می‌پردازد. در ایران، در دو اثر باستانی دیگر غیر از ارداویراف‌نامه، موضوع سفر به دنیای پس از مرگ را ثبت کرده‌اند: کتیبه کرتیر در سرمشهد متعلق به دوران ساسانیان و دیگری در افسانه ویشتاسب یا گشتاسب‌شاه. همچنین برخی بر این باورند که بخش‌هایی از کمدی الهی دانته درباره دوزخ و بهشت، به‌شدت با «سیرالعباد الی المعاد»، سروده حکیم سنایی غزنوی شباهت و همسویی دارد. یکی از این شباهت‌ها، شباهت‌های تشبیهی میان این دو اثر است. نیکلسون، مستشرق انگلیسی، بر این عقیده است که کمدی الهی متاثر از رساله‌الغفران نوشته شده است. «رساله‌الغفران» که نوشته شاعر معروف عرب، ابوالعلا المعری است، یک معراج‌نامه به شمار می‌آید. این معراج‌نامه شرح سفری خیالی است که در آن، شخصی به عالم پس از مرگ می‌رود و در این سفر با شخصیت‌های گوناگون اسلامی و دوران جاهلیت روبرو می‌شود و با آن‌ها گفتگو می‌کند. برخی هم «الاسراء» ، «فتوحات مکیه» و «معراج‌نامه» نوشته محی‌الدین ابن عربی را منبع الهام دانته در نوشتن کمدی الهی می‌دانند. ساختار این منظومه بلند، متشکل از سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت است و هر بخشی سی‌وسه چکامه (کانتو) دارد که به اضافه مقدمه، در مجموع شامل صد چکامه می‌شود. در کتاب مذکور آمده‌است: دانته برای این اثر از قافیه‌پردازی جدیدی که به «قافیه سوم» مشهور شد، سود جست. هر چکامه به بندهای «سه بیتی» تقسیم می‌شود که بیت اول و سوم، هم قافیه‌اند و بیت میانی با بیت اول و سوم بند بعدی، دارای قافیه جداگانه‌است. مبنای وزن هر بیت یازده هجایی است. مجموع ابیات کمدی الهی به ۱۲۲۳۳ بیت می‌رسد. زبان این اثر گویش ایالت توسکانا است که در تثبیت آن به عنوان گویش برتر زبان ایتالیایی و مبنای زبان ایتالیایی جدید موثر بوده‌است. آثار هنری مرتبط شاعران، نقاشان و مجسمه‌سازان بزرگ بسیاری به خلق آثار برجسته‌ای پرداختند که موضوع اصلی آن صحنه‌ها و داستان‌های کمدی الهی است. بوتیچلی، نقاش بزرگ و معاصر میکل آنژ در سده ۱۵ (میلادی)، یکی از آنان است. دلاکروا، نقاش بزرگ دیگر و ویلیام بلیک شاعر بزرگ انگلیسی سده ۱۸ (میلادی)، گوستاو دوره، نقاش و حجار بزرگ سده ۱۹ (میلادی)، رافائل، شفر، گلز، دلابرد،‌هامان، مورانی و بسیاری دیگر، از زمره کسانی هستند که با موضوع کمدی الهی آثار جاودانی خلق کرده‌اند. بجز اینها از دیر باز تاکنون در کرسی‌های «دانته‌شناسی» در دانشگاه‌های معتبر جهان، به شناخت، تفسیر و معرفی کمدی الهی می‌پردازند. اخیرا هم نویسنده آمریکایی دن براون کتابی تحت عنوان دوزخ منتشر کرده که الهام گرفته از کمدی الهی دانته است گوستاو دوره - نقاش فرانسوی که طراحی‌های او برای کمدی الهی بسیار مشهوراند. ارداویراف‌نامه - یکی از کتاب‌های نوشته شده به زبان پارسی میانه که به اعتقادات عامه ایرانیان پیش از اسلام درباره آخرت می‌پردازد.
[ "شجاع‌الدین شفا", "دانته آلیگیری", "زبان ایتالیایی", "۱۸۵۰", "ویلیام-آدولف بوگرو", "۱۸۲۵ (میلادی)", "۱۹۰۵ (میلادی)", "مردم ایتالیا", "دوزخ", "برزخ", "بهشت", "ادبیات ایتالیا", "فهرست ادبیات جهان", "زبان توسکانی", "جیووانی بوکاچیو", "۱۵۵۵ (میلادی)", "ویرژیل", "بئاتریس پورتیناری", "زندگانی نو", "دانته", "کتاب", "خدا", "ابن سینا", "اطلس (شخصیت افسانه‌ای)", "جالینوس", "بقراط", "کلئوپاترا", "اقلیدوس", "ابن رشد", "لوکرزیا", "صلاح الدین", "هومر", "انئید", "سنکا", "بونیفاس هشتم", "ارفئوس", "سلستین پنجم", "سقراط", "ارسطو", "افلاطون", "بروتوس", "ذیمقراطیس", "کرنیلیا", "بطلمیوس", "هلن", "دیوسکوریدس", "امپدوکلس", "لوکن", "هراکلیوس", "تالس", "سمیرامیس", "نینوس", "ژولیا", "زنون", "آمفیاروس", "آرونس", "ریچارد شیردل", "داردانوس", "مارسیا", "آناکساگوراس", "دیوجانس", "پائولو", "هریس", "اوید", "فرانچسکا", "فیلیپو آرجنتی", "پاریس (شخصیت افسانه‌ای)", "اورفئوس", "زئوس", "آشیل", "میشل اسکوت", "اسکندر مقدونی", "تیرسیاس", "آتیلا", "تارکوئین", "ارداویراف‌نامه", "ساسانیان", "زبان پارسی میانه", "خط پهلوی", "کتیبه کرتیر در سرمشهد", "گشتاسب‌شاه", "چکامه", "بوتیچلی", "میکل آنژ", "سده ۱۵ (میلادی)", "دلاکروا", "ویلیام بلیک", "سده ۱۸ (میلادی)", "گوستاو دوره", "سده ۱۹ (میلادی)", "رافائل", "دن براون", "پارسی میانه" ]
[ "کمدی الهی", "۱۳۰۰ (میلادی)", "آثار دانته آلیگیری", "ادبیات قرون وسطی", "ایتالیا در ۱۳۰۰ (میلادی)", "پس از مرگ", "تمثیل", "خدا در داستان", "شعر قرون وسطی", "شعر مسیحی", "شعرهای ایتالیایی", "شعرهای حماسی در ایتالیایی", "کتاب‌های ۱۳۲۱ (میلادی)", "کتاب‌های سده ۱۴ (میلادی)", "متون مسیحیت سده ۱۴ (میلادی)", "ویرژیل", "هنر مسیحی درباره مرگ" ]
1,004
کفش کوهنوردی
0
29
0
[ "كفش كوهنوردي" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
کفش‌های کوهنوردی در قدیم از چرم ساخته می‌شد؛ که بنا به شرایط مورد استفاده ضخامت و تعداد لایه‌های چرم متفاوت بود. یکی از اشکالات کفش‌های چرمی زمستانی وزن بالای آنها بود که با اختراع لایه‌ها و پارچه‌های جدید با عناوین گورتکس - سیمپاتکس و تینسولیت تا حدی این نقیصه جبران گردیده است. لایه گورتکس که در انواع پوشاک زمستانی کوهنوردی نیز بکار می‌رود دارای خاصیت یک طرفه بودن است؛ یعنی تنها از یک طرف کاملا ضد آب و باد است و در نتیجه از داخل بخار و گرمای ناشی از تعرق و فعالیت را بخارج می‌فرستد و از خیس شدن پوشاک زیر و سرمازدگی جلوگیری می‌کند. لایه سیمپاتکس نیز مانند گورتکس ضد آب و ضد باد و دارای قابلیت تنفسی است. لایه تینسولیت نیز گرمازا بوده و در کفش‌های زمستانی و سنگین بکار می‌رود. زیره کفش کوهنوردی نیز از لایه‌های مخصوصی ساخته می‌شود که معروف‌ترین آن ویبرام ایتالیا است. همچنین اخیرا لایه‌ای شوک گیر نیز ساخته شده که فشار ضربه‌های وارده به کف پا را کاسته و پا دیرتر خسته می‌شود و در سرازیری زانوها کمتر آسیب می‌بیند. با توجه به پیشرفت‌هایی که در زمینه ساخت کفش‌های کوهنوردی بدست آمده و به برخی از آنها در بالا اشاره شد؛ امروزه برای هر نوع برنامه کوهنوردی و برای هر فصل و منطقه کفش خاصی ساخته شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد و دیگر عنوان کفش‌های چهار فصل یا همه‌کاره دور از ذهن می‌باشد. به عنوان مثال در کفش‌های مخصوص سنگنوردی نوع کفش برای مرد و زن و همچنین بسته به جنس و نوع سنگ متفاوت می‌باشد. بطور کل می‌توان کفش‌ها را به ۶ دسته بزرگ به شرح زیر تقسیم کرد: کفش صعودهای هیمالیایی که سه پوش یا دو پوش هستند. نوع دوپوش از یک کفش کوچک و تنک مثل کفش رشته کشتی که بجای بند دارای چسبک است تشکیل می‌شود و این کفش درون کفش اصلی که بزرگ‌تر است قرار می‌گیرد. می‌توان شب در داخل چادر و کیسه خواب کفش بیرونی را از پا درآورد و از پوش داخلی به عنوان جوراب یا کفش داخل چادر استفاده کرد. در نوع سه پوش علاوه بر این دو کفش یک لایه گتر بلند نیز بر روی کفش قرار می‌گیرد که به دور کفش دوخته شده و تمام رویه و اطراف کفش را در بر می‌گیرد. پوش دوم کفش یا از جنس چرم است یا از جنس فایبر گلاس که نوع اخیر شبیه کفش‌های اسکی است. کفش کوهنوری سنگین در صعودهای بلند زمستانی مانند ارتفاعات ایران بکار می‌روند و دارای یک یا چند لایه یادشده می‌باشند و قابلیت نصب کرامپون را هم دارند. کفش کوهنوردی یا کفش نیمه سنگین که برای سه فصل اول سال مورد استفاده قرار می‌گیرد. کفش کوهپیمایی یا ترکینک کفش‌هایی سبک است و برای صعودهای یک روزه یا چند روزه سبک و کم ارتفاع بکار می‌رود. کفش راه پیمایی برای مسیرهای ساده و کفی استفاده می‌شود. شبیه کفش‌های معمولی ورزشی یا اسپرتکس‌های معروف می‌باشند. کفش سنگنوردی یا کتان سنگ جهت صعودهای داخل سالن یا سنگنوردی طبیعی بکار می‌رود.
[ "چرم", "ایتالیا", "هیمالیا", "چادر (سرپناه)", "کیسه خواب" ]
[ "پای‌افزار", "تجهیزات کوهنوردی", "چکمه" ]
1,005
منارهای مسعود و بهرامشاه
0
6
0
[ "منارهاي مسعود و بهرامشاه" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
منارهای مسعود و بهرامشاه یا مناره‌های غزنین مناره‌هایی هستند که نزدیک غزنی افغانستان قرار دارند. این منارها تزئینات گچبری و نوشته‌های کوفی دارند و از دوران سلطان مسعود سوم (علاءالدوله ابوسعد مسعود بن ظهیرالدوله ابراهیم؛ ۱۰۹۹-۱۱۱۴) و بهرام‌شاه بر جا مانده‌اند.
[ "مناره", "غزنی", "افغانستان", "گچبری", "خط کوفی", "سلطان مسعود سوم", "علاءالدوله ابوسعد مسعود بن ظهیرالدوله ابراهیم", "بهرام‌شاه" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,007
طاق بست
0
4
0
[]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
طاق بست یادمانی تاریخی در افغانستان مربوط دوره غزنویان است. اصلا دروازه قصر زمستانی شاهی آن دوره بوده که قلعه مذکور به صورت خام اعمار و صرف دروازه که فعلا به روایت اهالی منطقه به صفت طاق بست موجود است به صورت پخته اعمار گردیده بود که به مرور زمان در اثر اوضاع جوی (%۴۰) تخریب گردیده‌است.
[ "غزنویان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,009
آرامگاه شهزاده حسین
2
11
0
[ "آرامگاه شهزاده حسين", "ارامگاه شهزاده حسین", "آرامگاهٔ شهزادهٔ حسین", "ارامگاه شهزاده حسين", "آرامگاهٔ شهزادهٔ حسين", "ارامگاهٔ شهزادهٔ حسین", "ارامگاهٔ شهزادهٔ حسين" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه شهزاده حسین آرامگاه فردی از نوه‌های مسعود سوم بوده و ساختمان مقبره مذکور بصورت گنبدی از خشت پخته از جمله ساختمانهای دوره غزنوی بوده که بمرور زمان تقریبا ۵۰ درصد تخریب شده قابل حفظ و ترمیم است.
[ "مسعود سوم", "دوره غزنوی" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آرامگاه‌های افغانستان" ]
1,010
موزه تپه‌سردار
2
13
0
[ "موزه تپه سردار", "موزهٔ تپه‌سردار", "موزهٔ تپه سردار" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
موزه تپه سردار نام موزه‌ای است در کشور افغانستان. این موزه تقریبا در جنوب شرقی شهر غزنی قرار دارد و از ساختمانهای دوره کوشانی است. در آن آثار زیادی وجود داشته همچون مجسمه بزرگ خوابیده تاکه‌دورگه، یازده استوپای بزرگ مرکزی و چند استوپای دیگر. امروزه بیش از ۷۰٪ این موزه ویران شده است. تپه‌سردار تپه‌سردار
[ "موزه", "غزنی", "کوشانی", "استوپا" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "موزه‌های افغانستان" ]
1,011
آرامگاه سلطان محمود غزنوی
2
18
0
[ "آرامگاه سلطان محمود غزنوي", "ارامگاه سلطان محمود غزنوی", "آرامگاهٔ سلطان محمود غزنوی", "ارامگاه سلطان محمود غزنوي", "آرامگاهٔ سلطان محمود غزنوي", "ارامگاهٔ سلطان محمود غزنوی", "ارامگاهٔ سلطان محمود غزنوي" ]
false
6
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه سلطان محمود غزنوی که از ساختمانهای دوره غزنوی است در شش کیلومتری شمال شرقی شهر غزنی افغانستان قرار دارد. این ساختمان در زمان خود سلطان محمود غزنوی به نام عمارت فروزی شهرت داشت و پس از مرگ و به خاک سپاری سلطان محمود در آن، به روضه مشهور شد. آرامگاه مذکور در پی جنگ‌های چندین ساله و اوضاع جوی در حدود۳۰٪ ویران شده‌است. اکنون این آرامگاه درسال ۱۳۸۷ ترمیم شده‌است. نا گفته نماند که روضه که آرامگاه سلطان محمود در آن می‌باشد پر نفوس‌ترین قریه در ولسوالی مرکز ولایت غزنی می‌باشد.
[ "غزنوی", "غزنی", "افغانستان", "سلطان محمود غزنوی", "ولسوالی", "ولایت غزنی" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آرامگاه‌های افغانستان" ]
1,012
آرامگاه شریف خان
2
12
0
[ "آرامگاه شريف خان", "ارامگاه شریف خان", "آرامگاهٔ شریف خان", "ارامگاه شريف خان", "آرامگاهٔ شريف خان", "ارامگاهٔ شریف خان", "ارامگاهٔ شريف خان" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه شریف خان به‌طرف غرب منارهای غزنی نزدیک بهلول صاحب واقع بوده است. مقبره مذکور به صورت گنبدی از خشت پخته دارای تزئینات گچ‌بری دوره غزنوی بوده است در مر گاه دیوار درونی گنبد سوره «انما فتحنا» به خط ثلث خط خوش نوشته است که بیشتر با تزئینات ریخته در حدود ۴۰٪ تخریب شده است.
[ "بهلول صاحب", "دوره غزنوی", "خط ثلث" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آرامگاه‌های افغانستان" ]
1,013
آرامگاه ملک سبز علی صاحب
2
11
0
[ "آرامگاه ملك سبز علي صاحب", "ارامگاه ملک سبز علی صاحب", "آرامگاهٔ ملک سبز علی صاحب", "ارامگاه ملك سبز علي صاحب", "آرامگاهٔ ملك سبز علي صاحب", "ارامگاهٔ ملک سبز علی صاحب", "ارامگاهٔ ملك سبز علي صاحب" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آرامگاه ملک سبزعلی صاحب ساختمانی تاریخی است در استان لوگر کشور افغانستان. این ساختمان به صورت گنبدی از خشت پخته بنا شده و در حدود پنج کیلومتری شمال شرقی استان لوگر قرار دارد. حدود چهل درصد از این بنا در اثر جنگهای داخلی افغانستان ویران شده است.
[ "ولایت لوگر", "افغانستان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "آرامگاه‌های افغانستان" ]
1,014
ساختمان سراج العمارت
2
7
0
[]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ساختمان سراج العمارت یکی از آثار قدیمی در شهر جلال‌آباد افغانستان است. این ساختمان مربوط دوره امیر حبیب‌الله خان است. تقریبا %۳۰ آن در اثر جنگ‌های چندین سال اخیر تخریب گردیده است.
[ "جلال‌آباد", "افغانستان", "حبیب‌الله خان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "جلال‌آباد (افغانستان)" ]
1,015
قلعه سراج
2
6
0
[ "قلعهٔ سراج" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نام دژی تاریخی است در جنوب استان لغمان افغانستان مربوط به دوره امیر حبیب‌الله. این دژ امروزه تقریبا ۴۰٪ تخریب گردیده.
[ "لغمان", "افغانستان", "امیر حبیب‌الله", "دژ" ]
[ "دژها در افغانستان" ]
1,016
قصر جبل‌السراج
2
6
0
[ "قصر جبل السراج" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "قصر جبل‌السراج" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[استان پروان]]، [[افغانستان]]" } ], "Title": "Historic Site" }
قصر جبل‌السراج از آثار تاریخی استان پروان در کشور افغانستان است. قصر مذکور مربوط دوره امیر حبیب‌الله خان است و تقریبا ٪۱۵ آن تخریب شده‌است و ترمیم آن ضرورت دارد.
[ "استان پروان", "افغانستان", "امیر حبیب‌الله خان" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,017
بازار سرپوشیده حلم
2
15
0
[ "بازار سرپوشيده حلم", "بازار سرپوشیدهٔ حلم", "بازار سرپوشيدهٔ حلم" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بازار سرپوشیده خلم (آواز: خلم ) یا بازار سرپوشیده تاشقرغان) از آثار تاریخی استان سمنگان افغانستان است. این اثر تاریخی در شهرستان (پشتو: ولسوالی) خلم استان بلخ افغانستان است که پیش از تغیرنامش تاشقرغان گفته می‌شد و مربوط به استان سمنگان بود. بازار سرپوشیده تاشقرغان در شهرستان تاشقرغان باستانی ۶۰ کیلومتری جنوب شهر مزار شریف بلخ، واقع در سرک ابریشم قرار داشت و با سبک معماری ایرانزمین بخارا و سمرقندی ساخته شده بود. سازه مذکور تقریبا % ۹۰ از بین رفته بنیاد آن باقی مانده است. تصاویر http://www.lindenmuseum.de/fileadmin/user_upload/images/fotogalerie/Orient-Slider/Orient2_Bazarzeile Foto_Anatol_Dreyer.jpg بازسازی نمایشی بخشی از بازار سرپوشیده تاشقرغان، خلم کنونی در موزه لیندن http://media-cache-ec0.pinimg.com/736x/2b/ee/fc/2beefccaf17fd772a966165020c94e5e.jpg بازسازی بخشی نمایشی از بازار سرپوشیده تاشقرغان، خلم کنونی در موزه لیندن
[ "استان سمنگان", "افغانستان", "شهرستان", "خلم", "استان بلخ", "تاشقرغان", "جاده ابریشم" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,018
تراژدی
0
362
0
[ "تراژدي", "تراژدی‌نویس", "تراژیک", "تراژدي نويس", "تراژدی نویس", "تراژيك", "سوگنامه‌ای", "سوگنامه", "سوگنمایش" ]
false
137
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فدر - اثر الکساندر کابانل. تراژدی یا غم‌نامه یا سوگرنجنامه یا سوگنامه یا سوگ‌نوشت ، یکی از شکل‌های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد. تراژدی، توسط تسپیس ایکاریایی معرفی شد و نام خود را از «تروگوس» یعنی بز، و «اویدیا» یعنی سرود گرفته‌است. تراژدی برخلاف کمدی کشمکش میان خدایان ویا شاهان و شاهزادگان است. تم غالب در اینگونه نمایشی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان است. پایان تراژدی کلاسیک به مرگ قهرمان یا پایان ناخوشایند دیگری ختم می‌شود. از منظر ارسطو هدف تراژدی ایجاد ترس و ترحم یا به عبارتی کاتارسیس در تماشاگر است و از دیدگاه شوپنهاور تراژدی، نمایش یک شور بختی بزرگ است. تراژدی تقلیدی است از واقعه‌ای جدی، کامل و با اندازه معین که به عمل و نه روایت و به زبانی فاخر ترس و شفقت را برانگیزد و موجب تزکیه نفس یا کاتارسیس شود. شکل‌گیری ماسک دیونوسوس تراژدی نیز چون کمدی، نخست از بدیهه سرایی آغاز شد. تراژدی از اشعار دیتیرامبیک ریشه می‌گیرد و کمدی از سروده‌های فالیک که هنوز در بسیاری از شهرهای یونان باقی مانده‌است. از آن پس، تراژدی اندک‌اندک پیش‌رفتن آغاز کرد و در هر مرحله بهتر از مرحله پیشین شد. اشعار دیتیرامبیک یا دیتیرامب ، سرودهای وجدآور و بهجت‌بخشی است که ساتیرها در بزرگداشت خدای شراب و باروری، دیونوسوس سر می‌دادند. ساتیرها موجوداتی نیمه‌انسان و نیمه‌بز هستند که با خواندن سرودهای دیتیرامب، مرگ و تولد دوباره دیونوسوس، را پاس می‌داشتند. دیونوسوس در میان ایزدان یونانی از ویژگی خاصی برخوردار است، او از پیوند زئوس و پرسفون، الهه زیرزمین، متولد می‌شود. با دسیسه چینی هرا، همسر زئوس، تیتانها وی را از هم می‌درند و می‌خورند. به همین دلیل، دیونوسوس، زاگرس، یعنی مثله و قطعه‌قطعه شده، نام می‌گیرد. آتنا، دختر تئوس، قلب دیونوسوس را از دست تیتانها می‌رباید و آن را به زئوس می‌بخشد. تولد دیونوسوس دوم در فرهنگ اساطیر یونان و رم چنین وصف شده‌است: «دیونوسوس پسر زئوس و سمله، که مورد علاقه زئوس بود، از او خواست تا با تمام نیرو و جلال ایزدی بر او ظاهر شود و زئوس نیز برای رضای او به این امر تن داد؛ ولی سمله که قدرت تحمل مشاهده انوار جمال عاشق خویش را نداشت، به حالت برق زده‌ای به زمین افتاد. زئوس به‌سرعت طفل شش‌ماهه او را که هنوز در شکم مادر بود بیرون کشید و آن را به ران خود دوخت و در پایان مدت مقرر، طفل را صحیح و سالم خارج کرد. این طفل، دیونوسوس، یعنی دوبار تولد یافته، نام گرفت.» یونان به نام «ینا»، که به روایتی در آسیا و به روایتی دیگر در اتیوپی یا آفریقا است، منتقل می‌شود. زئوس برای ناشناخته ماندن دیونوسوس او را به شکل بزغاله‌ای درمی‌آورد و مسوولیت نگهداری‌اش را به الهه‌های آن سرزمین می‌سپارد. دیونوسوس در آغاز جوانی، انگور و روش استفاده از آن را کشف می‌کند و با قدرتی که در برکت‌بخشی و آبادانی تاکستانها می‌یابد، ایزد شراب نام می‌گیرد. برای بزرگداشت دیونوسوس، هر ساله، آغاز فصل بهار، دسته‌های بزرگی از زنها، ساتیرها و سیلنها (موجودات نیمه‌انسان - نیمه‌حیوان) به راه می‌افتادند و «دیتیرامب» را همراه با رقص و آواز سر می‌دادند و طی این مراسم، شبیه یا شمایل دیونوسوس را با خود حمل می‌کردند و به معبد مخصوص می‌بردند. در تمام این مدت، رقص و آواز برپا بود و حیواناتی را در پیش شمایل قربانی می‌کردند. این مراسم که «دیونوسیا» نام داشت، در میان وجد و شادی پرجذبه‌ای به پایان می‌رسید. «یکی از این جشنها که برای نخستین‌بار در آن درام یا در واقع تراژدی عرضه شد، چنان محبوبیتی یافت که بقیه دیونوسیاها را تحت‌الشعاع قرار داد و کانون تمام جشنها واقع شد. به این ترتیب، در سال ۵۳۴ قبل از میلاد، تراژدی و اجرای آن رسمیت یافت. آغاز نمایش‌های تراژدی «لوح دیونسوس» در ۵۴۴ ق. م حکومت آتن جشنواره نمایشی رسمی‌ای برگزار می‌کرد که در آن نمایشنامه‌نویسان برای جوایز رقابت می‌کردند. نمایش در آتن یک رویداد هر روزه نبود بلکه به دو روز تعطیل (جشن شراب‌گیری) و مهم‌تر از آن به جشن دیونوسیای شهر یا دیونوسیای بزرگ، محدود می‌شد. جشن شراب‌گیری در ژانویه یا فوریه اتفاق می‌افتاد و دیونوسیای شهر در مارس یا آوریل. جشن دوم پنج یا شش روز به طول می‌انجامید و هر صبح سه روز پایانی جشن، یک تراژدی نویس سه نمایش تراژدی و یک ساتیر اجرا می‌کرد. این سه نمایشنامه‌نویس از قبل توسط یک قاضی داور که احتمالا طرح نمایشنامه‌های فراوانی را مورد مطالعه قرار می‌داد، به دقت انتخاب شده بودند و هزینه اجرای آثار آن‌ها بخشی توسط حکومت و بخشی توسط شهروندان متمول پرداخت می‌شد. حکومت از این شهروندان با دستور به مساعدت به آن‌ها از طریق کمک مالی تجلیل می‌کرد. نمایشنامه‌نویس، موسیقی را هم تصنیف می‌کرد و بر آماده‌سازی”اجرا” نظارت می‌کرد و برخی اوقات نقشی هم ایفا می‌کرد. آن جایی که سه شاعر در ماه رقابت انتخاب شده بودند، به هر یک جایزه‌ای اعطا می‌شد. البته جایزه اول (پول و یک تاج گل) ارزشمندترین بود و گاهی بردن جایزه سوم افتخاری محسوب نمی‌شد. نخستین جایزه ادبی در ۴۸۴ پ. م، آیسخولوس آتنی نخستین جایزه خود را در مسابقه درام دریافت کرد. از نود نمایشنامه او هشت نمایشنامه به دست ما رسیده‌است. مشهورترین این آثار، پارسیان است که در سال ۴۷۲ پ. م تصنیف شد و نوعی بیانیه سیاسی برای تبلیغ فتوحات آتن در جنگ سالامیس بود. در ۴۶۹ پ. م آیسخولوس مسابقه درام را به رقیبی نیرومند واگذار کرد که سوفوکلس نام داشت. او در ۴۴۲ پ. م آنتیگونه (سوفوکل) را نوشت و بعدها با نوشتن ادیپ شهریار شهرتی دیرپا یافت. آن گاه اوریپیدس به عرصه وارد شد و در ۴۳۸ پ. م آلکستیس و در ۴۱۲ پ. م مده‌آ را بر صحنه برد. بازیگران ماسک تراژدی «تس‌پیس»، نمایشنامه‌نویس قرن ششم ق. م که هیچ از یک نمایشنامه‌هایش باقی نمانده‌است، همسرایان و سرخوان(هنرپیشه اول)، را وارد نمایش کرد و آیسخولوس اولین نمایشنامه‌نویس بزرگ یونان در قرن بعدی بازیگر دوم را وارد کرد. سوفوکل سومین بازیگر را اضافه کرد، سرخوان (رهبر همسرایان) گاهی اوقات با شخصیت‌ها مشغول گفتگو می‌شد تا بدین وسیله تعداد کم بازیگران ناطق را از آنچه که ممکن بود در اولین نگاه به نظر برسد، بیشتر کند. گروه همسرایان نمایش - پیامد طبیعی سرودهای دیتیرامب اولیه - توسط آیسخولوس از ۵۰ نفر به ۲۵ نفر تقلیل داده شد و بعد توسط سوفوکل به نفر رسید. بازیگران، احتمالا برای القای ویژگی‌های اصلی‌شان به تماشاگران حتی آن‌هایی که در دورترین فاصله قرار دارند نقاب (ماسک) می‌زدند. در نتیجه یک بازیگر ممکن بود ماسکی را بزند که خطوط کلی چهره یک شاه یا یک پیرمرد یا یک خدمتکار را القاء کند. تماشاخانه‌ها معماری تماشاخانهی یونانی بعضی از تماشاخانه‌های یونانی آن قدر بزرگ بودند که تا شش هزار تماشاگر را در خود جای می‌دادند. عمارت ساخته شده در کنار تپه، تماشاخانه‌ای به شکل نیم دایره در فضای باز بود با هنرپیشهانی که ایستاده ایفای نقش می‌کردند و تماشاگرانی که روی پله‌هایی می‌نشستند که تا دامنه تپه بالا می‌رفتند. در میان اولین ردیف یک تخت (کرسی) برای کاهن دیونوسوس اختصاص داشت که برخی اوقات به عنوان اسباب نمایش عمل می‌کرد. پشت بازیگران، اسکنه یا ساختمان صحنه بود که احتمالا به عنوان اتاق رختکن، قبل از اجرا و در طول اجرا به عنوان پس زمینه مورد استفاده قرار می‌گرفت. این ساختمان به تماشاگری که هنرپیشهان را در مقابل آن می‌دید، یک قصر یا معبد را القاء می‌کرد و گاهی اوقات اگر صحنه دیگری لازم بود قاب‌های متحرک با نقاشی‌های چشم‌انداز (منظره) بین ستون‌ها جای می‌گرفت. این دیوار تا اندازه مهمی به فراهم آوردن صوت قوی کمک می‌کرد، چرا که اگر یک حایل جامد در پشت فرد صحبت‌کننده و یک سطح سخت و صاف در مقابلش وجود داشته باشد و اگر تماشاگر روی پله‌ها بنشیند گفتگوها به خوبی منتشر می‌شود. دیوار ساختمان صحنه حایل را فراهم می‌کرد، اطراف قربانگاه یک مکان صاف برای رقص کورال که اوکسترا نامیده می‌شود، سطح صاف مقابل بازیگران را آماده می‌کرد و سومین بخش کار را جایگاه‌های روی تپه انجام می‌دادند که وضعیت صداها را نسبتا بهتر می‌کرد. اما مشخص نیست این سکو دقیقا چه زمانی در مقابل ساختمان صحنه ساخته شد. وسایل صحنه لباسها رنگارنگ بودند و هنرپیشهان احتمالا کفشهایی با تخت ضخیم می‌پوشیدند تا آن‌ها را بلند قدتر نشان دهد، گرچه به نظر می‌رسد که دوره این چکمه‌های مخصوص بعد از نمایشنامه‌های برجسته ”اشیل”، ”سوفوکل” و ”اوری‌پید” در قرن پنجم ق. م بوده‌است. دو مورد از وسایل صحنه ارزش نام بردن را دارند: ”ماشین” و ”اکی‌کلما”، اولی یک جرثقیل یا بالاکش بود که می‌توانست بازیگری را که نقش خدا را بازی می‌کرد، معلق نگه دارد. زیرا خدا گاهی اوقات داخل می‌شد تا به داستان سامان ببخشد یا داستان را حل و فصل کند، و ”اکی کلما” به نظر می‌رسد یک سکوی چرخ‌دار بوده که به بیرون از ساختمان هل داده می‌شد و به‌طور مرسوم به تماشاگر خاطر نشان می‌کرد صحنه‌ای که در حال اجرا است باید به عنوان صحنه‌ای در حال وقوع در داخل ساختمان فرض شود. ساختار تراژدی یونان ۱. پیش درآمد (پرولوگ): اطلاعاتی درباره حوادث آینده نمایش به تماشاگران می‌دهد. ۲. مقدمه (پارودو): ورود همسرایان. اگر پرولوگ نباشد نمایشنامه با پارودو آغاز می‌شود. پارودوی نمایشنامه‌های موجود از یونان باستان بین ۲ تا ۲۰۰ سطر است، که همه ابتدا همسرایان را معرفی می‌کنند، سپس یک شرح تفضیلی درباره وقایع و رویدادهای نمایشنامه می‌دهند و بعد فضای لازم را می‌سازند. ۳. طرح داستانی (اپیزود): اولین ورود بازیگران به صحنه و آغاز رویدادهای نمایشنامه را گویند. یک سلسله داستان‌های فرعی بین ۳ تا ۶ داستان یا حادثه معترضه ارائه می‌شود. ۴. آوازهای دسته جمعی همسرایان (استاسیما): اپیزودها را از یکدیگر جدا می‌کنند. همسرایان درباره وقایع پیش آمده نظریه‌پردازی می‌کنند. ۵. فرود یا نتیجه (اکسدوس): که شامل خروج بازیگران و همسرایان است. ساختار تراژدی یونانی دیونوسوس -۴۸۰ ۱- ارکان نمایش : بخش اول: نمایش با یک مقدمه شروع می‌شود که درآن خلاصه داستان تعریف می‌شود. بخش دوم: همسرایان وارد صحنه شده و داستان شروع می‌شود - گره افکنی بخش سوم: شروع و بسط داستان اصلی نمایش با حضور قهرمانان - داستان و نقطه اوج بخش چهارم: پایان نمایش و خروج همسرایان - گره گشایی ۲- قوانین کلاسیک : وحدت‌های سه‌گانه «کنش»، «زمان» و «مکان» در تراژدی با اتکاء به آرای ارسطو: وحدت میتوس (پیرنگ) در تراژدی مبتنی بر وحدت کنشی است؛ وحدت کنش که در تراژدی یعنی کنش واحد و تمام باشد و برداشتن هر جزء از آن باعث از دست رفتن کل آن بشود. وحدت زمان بیانگر مقید بودن تراژدی نویس به محدود ماندن رخدادهای هر تراژدی درمدت یک دوره زمانی آفتاب (طلوع یا غروب) می‌باشد. اگرچه ارسطو به صراحت به «وحدت مکان» در تراژدی اشاره نکرده اما براساس تفسیر سخنان وی چون تراژدی تقلید کار و کردار است و این تقلید هم بوسیله کردار اشخاص صورت می‌گیرد لذا چارچوب و عرصه این تقلید هم صحنه نمایش به عنوان مکانی است که بازیگران تراژدی در آن به تقلید این کردارها می‌پردازند. ** نمایش خشونت و اعمال غیراخلاقی در صحنه و جلو چشم تماشاگر مجاز نیست. این گونه صحنه‌ها فقط توسط شخصیت‌های داستان روایت می‌شوند. ۳- اجزای تراژدی از دید ارسطو : هسته داستان ، که ترتیب منظم و منطقی حوادث و اعمال است. قهرمانان و اشخاص ، که بازیکنان نمایشنامه می‌باشند. اندیشه‌ها، که حرف‌های قهرمانان یا نتایج اعمال آنان است. بیان یا گفتار، که نحوه کاربرد و تاثیر کلمات در تراژدی است. طرز بیان باید سنگین و موزون باشد. آواز کر، آوازهایی است که دسته‌های همسرایان در تراژدی می‌خوانند. وضع صحنه یا منظر نمایش، که مربوط به صحنه آرایی و صحنه‌سازی است. نمایشنامه‌نویسان یونان: ائوریپیدس، سوفوکل، آشیلوس انگلیس: ویلیام شکسپیر فرانسه: پییر کورنی، ژان راسین مضامین نمایشنامه‌های تراژیک یونان ۱- آیسخولوس : ارنیس در تعقیب اورستیا - اثر: ویلیام آدولف بوگرو ملتمسان : درباره فرار زنی از شوهرش است. مصریان : درباره زنانی است که شوهرشان را می‌کشند. پارسیان : درباره نبرد یونانیان و ایرانیان است. هفت سرکرده بر ضد تبس : مجموع سه تراژدی است: لائیوس : درباره مردی است که به مرد دیگری که مهمانش است تجاوز می‌کند. اودیپوس : درباره پدرکشی و زنای با محارم است. هفت سرکرده : حول محور برادرکشی می‌گردد. « پرومتئوس در بند » و « پرومتئوس از بند رسته »: درباره شکنجه شدن یک خدا است؛ که نحوه استفاده از آتش را به انسان‌ها آموخت. اورستئیا مجموعه سه متن است: آگاممنون : درباره آدمخواری، شوهرکشی، و هووکشی است. خوئه فوروئه : درباره مادرکشی است. ائومنیدس : درباره محاکمه یک مادرکش است. ۲- سوفوکل : ادیپ در کولونوس، ژان هریت (۱۷۹۸-۱۷۹۹) آژاکس : درباره دیوانگی و خودکشی این پهلوان است. آنتیگونه : درباره دختری که به مخالفت با قوانین کشور برمی‌خیزد. اودیپ شهریار (جبار): درباره تقدیر و زنای با محارم و پدرکشی است. الکترا : درباره قتل به‌خاطر زنای با محارم است. تراخینیائه : درباره کشتن شوهر به خاطر آوردن هوو است. تجاوز به هلن : مضمونی دارد که از نامش هویداست. هیپونوموس : درباره کسی است که دخترش را می‌کشد. ۳-ائوریپیدس : مدئا : درباره زنی است که برادرش را به خاطر معشوقش می‌کشد، و بعد او را با هوویش، پدر هوویش، بچه‌های خودش و هوویش به قتل می‌رساند و در نهایت خودکشی می‌کند. هیپولوتوس : درباره عشق زنی به پسرخوانده‌اش است و اینکه چگونه او را به تجاوز به خویش متهم می‌کند. هکوبا : درباره قربانی کردن انسانی برای روح آخیلس، کشتن بچه‌ها، خیانت و کور کردن هکوبا است. آندروماخه : درباره زنی است که هوو و فرزند هوویش را می‌کشد و بعد خودکشی می‌کند. دو کودک هراکلس : درباره مردی است که دخترانش را برای پیروزی در جنگ قربانی می‌کند. زنان تروایی : درباره فتح یک شهر، تجاوز به زنان شهر، و قتل‌عام مردم آن است. هراکلس : درباره دیوانگی و قتل خویشاوندان است. ایفیگنیا در تاوریس : درباره قربانی کردن انسان برای ایزدبانو آرتمیس است. ایون : درباره تجاوز یک خدا به یک دختر، سر راه گذاشته شدن بچه ناشی از این آمیزش، و تلاش ناآگاهانه مادر برای کشتن پسرش است. الکترا : درباره دختری است که با همدستی برادرش به خونخواهی پدرش، مادرش را می‌کشد. زنان فنیقی : درباره قربانی کردن انسان برای حفاظت از یک شهر است. ۱۸۶۰ اورستس : درباره دیوانگی، و اعدام کسی است که مادر خود را کشته. ایفیگنیا در آولیده : درباره قربانی شدن دختری به دست پدرش است. هوپسیپوله : درباره دختری است که به خاطر نکشتن شوهرش و نجات دادن پدرش توسط زنانی که تمام خویشاوندان مردشان را می‌کشند، تبعید می‌شود. آن‌گاه توسط دزدان دریایی ربوده شده و برده می‌شود. آنتیوپه : درباره دختری است که باردار می‌شود و از ترس پدرش فرار می‌کند. اما پس از مرگ وی توسط برادرش دستگیر می‌شود. در نتیجه بچه‌اش سر راه گذاشته شده و خودش برده می‌شود. آئیکئوس : درباره زنای با محارم است. آلکمئون در پسوفیس : درباره کسی است که مادرش را می‌کشد. اینو : درباره زنی است که هنگام تلاش برای کشتن فرزندان هوویش، کودکان خود را می‌کشد. ملانیپه خردمند : درباره مردی است که زنش توسط خدایی باردار می‌شود و سعی می‌کند نوزادان ناشی از این آمیزش را بسوزاند. ملانیپه دربند : درباره رقابت فرزندانی ناتنی است که توسط مادرانشان برای کشتن همدیگر ترغیب می‌شوند و در نهایت هنگام اقدام به قتل می‌میرند، و دختری که توسط پدرش کور می‌شود. پلیادس : درباره دخترانی است که با نیرنگ جادوگری پدرشان را می‌کشند. فوئینیکیس : درباره پسری است که به تحریک مادرش به کنیز مورد علاقه پدرش تجاوز می‌کند و به همین دلیل به دست پدر کور و تبعید می‌شود. قهرمان تراژیک اودیپوس شهریار تطهیر و تزکیه، ترجمه واژه یونانی کاتارسیس Catharsis است که از اصطلاحات مشهور نقد ادبی است و مفهوم آن این است که بیننده بعد از دیدن تراژدی از این که خود دچار چنان سرنوشتی نشده‌است احساس سبکی کند. در تراژدی، معمولا قهرمان می‌میرد و این مرگ دلخراش باعث کاتارسیس می‌شود. ارسطو می‌گوید قهرمان تراژدی در ما هم حس شفقت را بیدار می‌کند و هم حس وحشت و هراس را. او نه خوب است و نه بد، مخلوطی از هر دواست، اما اگر از ما بهتر باشد، اثر تراژدی بیشتر می‌شود. قهرمان بر اثر بخت برگشتگی یا بازی سرنوشت، ناگاه از اوج سعادت به ورطه شقاوت فرو می‌افتد. تغییر سرنوشت نتیجه فعل خطایی است که از قهرمان سرزده‌است. به قول محققان غربی او بر اثر نقطه ضعفی که دارد مرتکب اشتباه می‌شود. به این نقطه ضعف در یونانی، همرتیا گویند که در انگلیسی به تراژیک فلاو یعنی نقطه ضعف تراژیک ترجمه شده‌است. یکی از رایج‌ترین انواع نقطه ضعف در تراژدی‌های یونانی، هوبریس به معنی غرور است. از خود راضی بودن و اعتماد به نفس بیش از حد که باعث می‌شود قهرمان تراژدی به نداها، اخطارها، علائم درونی و قلبی و آسمانی توجه نکند و از قوانین اخلاقی منحرف شود. تراژدی رومی مرگ سنهکا تئاتر روم باستان به شدت تحت تاثیر تئاتر یونان بود و مانند بسیاری از سبک‌های ادبی، نمایشنامه نویسان رومی، از آثار یونانی اقتباس می‌کردند یا آنهارا ترجمه می‌نمودند. برای مثال نمایشنامه "فائدرا اثر سنکا، بر اساس نمایشنامه‌ای با همین نام از اوریپید بود یا به همین ترتیب، تعدادی زیادی از کمدی‌های پلوتوس، ترجمه‌های مستقیمی از مناندر بود. اما نمایش در روم، کمتر تحت تاثیر «مذهب» قرار داشت. همچنین رومی‌ها بیشتر به زیبایی‌های ظاهری اهمیت می‌دادند. جنگ و نزاع یکی از رایج‌ترین شیوه‌ها بر روی صحنه بود، بر خلاف یونانیان که دیالوگ‌های کمتری داشتند در نمایش رومی گفتگوها بسیار تکرار می‌شد. بازیگران نوعی سمبل را در بازی‌هایشان گسترش دادند که مخاطب تنها با نگاه کردن به بازیگر، نوع شخصیت او را تشخیص دهد. - جامه ارغوانی به نشانه اینکه شخصیت نمایش، مردی جوان است.- جامه زرد به نشانه اینکه شخصیت یک زن است. - آویز زرد، به نشانه اینکه شخصیت نمایش، یکی از خدایان است. سنکا سنه‌کا لوسیوس سنکا «Lucius Annaeus Seneca» (که به سنکای جوان مشهور بود)، (۶۵پیش از میلاد) اهل رم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار، نمایشنامه نویس، معلم و مشاور نرون. که مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه قتل امپراتور خودکشی کند، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت. از سنکا ۹ نمایشنامه تراژدی و یک کمدی به جا مانده‌است. هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تاثیر هنر و ادبیات یونان بود. او معتقد بود که طبیعت معیاری است که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسان‌ها را قبول داشت. سنکا می‌گوید: تراژدی و فلسفه اهمیت تراژدی در فرهنگ غرب تا آنجاست که توجه فیلسوفان بزرگی چون افلاطون، ارسطو، سنکا، هگل، دیوید هیوم، نیچه، آرتور شوپنهاوئر، برک، مارتین هایدگر، سارتر و کامو و منتقدین و زیبایی شناسان برجسته‌ای همچون هوراس، کاستلووترو، گوته، گئورگ لوکاچ و … را به خود جلب کرده‌است. به باور افلاطون تراژدی روایتی است تقلیدی اما ارسطو تراژدی را تقلید عملی جدی و کامل به صورت نمایشی و نه روایتی می‌داند که شامل تغییرات ناگهانی است که به موقعیتی چنان ناگوار منتهی می‌شود که در تماشاگران دو احساس ترحم و ترس را ایجاد می‌کند. امر تراژیک به عنوان هسته و جوهر اصلی تراژدی از نظر آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ «پاثین ماثین» یعنی «رنج بردن برای آموختن». در نگرش فلسفی «امر تراژیک»، به محدودیت، فرجام ناگوار زجر و رنج قهرمان، دستیابی قهرمان به شناخت رنج آور، احساس ناگوار و فقدان معنا می‌شود. هرچند در جهان‌شناسی یونان باستان خدایان قانون هستی‌اند و بر انسان و زندگی او مسلط اند اما تراژدی عرصه تقابل خواست قهرمان تراژیک با خواست خدایان نیز هست که به دو صورت کنشی و واکنشی رقم می‌خورد. درتقابل قهرمان تراژیک با تقدیر یونانیان به تقدیر همچون نیرویی اسرارآمیز و مقتدر اعتقاد داشتند که حتی خدایان مطیع آن بودند از اینرو اساس امر تراژیک مبارزه قهرمانانه اما منجر به شکست قهرمان تراژیک دربرابر تقدیر است. نیچه نیچه نیچه تراژدی را نگاهی هستی‌شناسانه به حیات انسانی می‌داند. تفسیر نیچه از تراژدی بر فلسفه شوپنهاور و آرمانهای زیبایی‌شناسانه ریچارد واگنر استوار است. نیچه نخستین تامل انسان را، تامل درباره مرگ و فناپذیری وی می‌داند. انسان تنها جانداری است که بر مرگ خویش واقف است. این حقیقت دردناک عامل روی‌آوری بشر به هنر است. خلاقیت وی برای فرار از مرگ، در هنر تجلی می‌یابد؛ و تراژدی اوج خلاقیت بشر در هنر است. این قالب بزرگ ادبی، در نخستین مرحله ظهورش، در گروه همخوانان تجلی می‌یابد. گروه همخوانان با سرودهای نشئه‌آورشان (دیتیرامب)، موجوداتی هستند با نام «ساتیر» که به شکل نیمه‌انسان و نیمه‌بز روی صحنه ظاهر می‌شوند و «دیونوسوس»، خدای شراب و وجد و سرمستی را در عیش و نوشها و شادمانیها همراهی می‌کنند. ساتیرها و دیونوسوس مظهر وحدت هستی ناپایدار و فناپذیرند. در این حالت وحدانی و بنیادین، انسان نسبتی حضوری با عالم و آدم و مبدا شان پیدا می‌کند. اوج هنر تراژیک در همین نسبت حضوری است که انسان هم فاعل شناسایی است و هم متعلق آن. تنها در این هنر متعالی است که بشر به توجیه زندگی دست می‌یابد و برای غلبه بر فناپذیر بودنش و فایق آمدن بر حقیقت دهشتناک هستی زمینی پیدا می‌کند. از نظر نیچه، با ظهور نخستین بذرهای عقل‌گرایی، که نماد آن سقراط و سقراط‌گرایی است، مرگ تراژدی فرامی‌رسد. شوپنهاوئر آرتور شوپنهاوئر آرتور شوپنهاوئر (۱۷۸۸–۱۸۶۰ میلادی) فیلسوف آلمانی یکی از بزرگترین و بدبین‌ترین فلاسفه اروپا و فیلسوف پرنفوذ تاریخ در حوزه اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی جدید بود. نیچه در مورد او می‌گوید: «مطلقا تنها بود و کمترین دوستی نداشت و فاصله میان یک و هیچ لایتناهی است.» و یا: «هیچ چیز علمای آلمان را به اندازه عدم شباهتی که میان شوپنهاور و آنان بود رنج نداد.» او در فلسفه خود سعی می‌کند که این حقیقت را مدلل سازد که جهان، نمایش ساده‌ای است که عامل آن اراده‌ای کور می‌باشد. برخلاف هگل که حقیقت جهان را عقل می‌پنداشت و جهان را از راه آن تفسیر می‌کرد. میزان شوپنهاوئر برای طبقه‌بندی و ترتیب سلسله هنرها، درجات عینیت یافتن خواست یا اراده‌است. عالی‌ترین هنر شاعرانه نزد شوپنهاور تراژدی است چون در تراژدی سرشت حقیقی زندگی بشری را می‌بینیم که به قالب هنر ریخته شده. خود او می‌گوید تراژدی یعنی «آن درد ناگفتنی، آن مویه بشریت، آن پیروزی شر و از پا درافتادن راستان و پاکان.» Lenaea prologue Parodos stasima exodos Plot Character Hamartia Tragic Flaw Hubris
[ "یونان باستان", "تسپیس", "بز", "کمدی", "کاتارسیس", "شوپنهاور", "دیتیرامب", "ساتیر", "دیونوسوس", "زئوس", "پرسفون", "هرا", "زاگرس", "آتنا", "یونان", "روم", "مادر", "آسیا", "اتیوپی", "آفریقا", "بهار", "رقص", "قربانی", "یزیدیان", "مهرپرستی", "دراما", "قبل از میلاد", "آتن", "ژانویه", "فوریه", "مارس", "آوریل", "موسیقی", "آیسخولوس", "پارسیان", "جنگ سالامیس", "سوفوکلس", "آنتیگونه (سوفوکل)", "ادیپ شهریار", "اوریپیدس", "هنرپیشه", "سوفوکل", "تپه", "تپه بالا", "قصر", "هوشنگ آزادی‌ور", "لباس", "کفش", "خدا", "گره افکنی", "وحدت‌های سه‌گانه", "وحدت کنشی", "ارسطو", "زبان یونانی", "نمایش", "اوریپید", "ائوریپیدس", "نمایش نامه نویس", "نمایش نامه", "ژان راسین", "۲۲ دسامبر", "۱۶۳۹ (میلادی)", "کورنی", "مولیر", "قرن هفدهم", "فرانسه", "آشیلوس", "ویلیام شکسپیر", "پییر کورنی", "زنای با محارم", "سیسیفوس", "اوژن یونسکو", "ژان ژنه", "ساموئل بکت", "۱۷۹۸ (میلادی)", "۱۷۹۹ (میلادی)", "دزدان دریایی", "نقد ادبی", "بازی سرنوشت", "اعتماد به نفس", "سبک‌های ادبی", "مناندر", "زرد", "سنکای جوان", "رم", "نرون", "امپراتور", "سنکا", "خسرو سینا", "افلاطون", "هگل", "دیوید هیوم", "نیچه", "آرتور شوپنهاوئر", "برک", "مارتین هایدگر", "سارتر", "کامو", "هوراس", "گوته", "گئورگ لوکاچ", "ریچارد واگنر", "هنر", "۱۷۸۸ (میلادی)", "۱۸۶۰ (میلادی)", "فیلسوف", "آلمان", "طبقه‌بندی" ]
[ "تراژدی", "اختراع‌های یونانی", "ادبیات نمایشی", "تاریخ تئاتر", "تئاتر یونان باستان", "ژانرهای تئاتری", "گونه‌های ادبی", "علوم انسانی", "گونه‌های درام" ]
1,020
قصر جهان‌نما
2
46
0
[ "قصر جهان نما" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قصر جهان‌نما نام قصرهای بود که درزمانهای تیموریان ومغلهای کبیر درکابلستان وتخارستان بناشده بودند: - قصر جهان‌نما هندکی را عالمگیر دوم برای دختر خود بر فراز تپه‌ای ازکوه هندکی ساخت که زمان‌شاه درانی، نواده احمدخان ابدالی (سپس درانی) در آن زنده گی می‌کرد. نامش «گوهربیگم» یا «زهره بیگم» گفته می‌شد. خانم تیمورشاه دخت عالمگیر دوم(۱۷۵۹–۱۸۰۶) از نواده بابرشاه بنیان‌گذار سلسله گورکانیان هند بود. این قصر هندوایرانی چهل ستون داشت که با کلاه رستم داستان خیابان (گنبد مشهور ایران زمین) پوشیده بود. سال تهداب‌گذاری این قصر معلوم نیست ولی در یگان منابع معتبر مانند بی‌بی‌سی ازسال ۱۲۱۰ گفته شده‌است که سال خورشیدی گفته شده‌است؛ ولی پس از سلطنت دودمان سدوزایی تا سال ۱۹۵۵ میلادی شاهان خراسان از گاهشمار خورشیدی بکار نمی‌بردند. اگر این سال هجری شمسی ویاخورشیدی باشد حاصل ۱۲۱۰+۶۲۱ویا۶۲۲ ۱۸۳۱ یا ۱۸۳۲ میلادی می‌شود. این سال بر مبنای گاهشماری هجری قمری ۱۷۹۵ میلادی باشد. این قصر در زمان امیر عبدالرحمان خان به قصر چهلستون تغیرنام کرد. قصر جهان‌نما در میان راه میدان رستم و تخت رستم کابل قرارداشت. از تخت رستم به خوبی این قصر را دیده می‌توانستند. در تالارغار بزرگ کوه که به نام تخت رستم مشهور بود به تماشاچیان در روزهای جشن وعید وروز جمعه شیرنی و میوه وغذا و نوشابه و به ویژه چاینکی (آبگوشت در غوری دوباره ترمیم شده چینی) پیشکش می‌شد. شوربختانه نامهای هندوایرانی وتورانی این سرزمین از زمان امیر عبدالرحمان خان تغیر کرده می‌رفت. تغیرنام قصر جهان‌نما به قصر چهلستون درسال ۱۳۰۵ هجری قمری که برابر به ۱۲۶۷ خورشیدی و ۱۸۸۸ میلادی می‌شودبرای پسر خود تهداب قصر بدون ستونهای خارج ازبناگاه راگذاشت؛ که بناه چهلستون ازبین رفت ولی قصر و کوه هندکی و دهکده به چهلستون مسما شد. عده عده هم گفتند که چهلستون به نام «هنده کی» هم یاد می‌گردید. حبیب اله خان و سپس ظاهرخان این قصر را توسعه دادند، چهارطبقه ساختند. لیلیاس انا امیلتون Dr Lillias Anna Hamilton M.D پزشک امیر عبدالرحمن‌خان بود و از هر دو بناها در دامنه کوه هندکی در چاردهی کابل عکسبرداری نموده بود. نانسی هاتچ دوپری در دانشنامه ایرانیکا پیرامون قصر چهلستون کابل و تغیر نامش از هنده کی، هندکی، اندکی … به چهلستون می‌نویسد. این قصر دارای دو باغ داخلی و خارجی می‌باشد. مساحت پارک اش (باغ خارجی) تقریبا به ۳۰ هکتار گفته شده‌است. قصر جهان‌نما یا باغ جهان آرا قصر جهان‌نما تاشقرغان استان سمنگان قرن نوزدهم ویااستان بلخ کنونی این قصر با باغ اش از سازه‌های تاریخی استان سمنگان قرن نوزدهم ویا استان بلخ کنونی کشور افغانستان است. این بنا که در شهرستان (ولسوالی) خلم قرار گرفته نسبت به دوره امیر عبدالرحمن‌خان داده می‌شود. نام خلم پیشتر از آن تاشقرغان بود. قرار متون پیشینه نگاری این قصر در سال ۱۸۵۷ میلادی بازسازی شده بود. قدامت آن پیش ازاین است این قصر هم با گنبد به‌گونه کلاه رستم داستان زینت شده بود. امروزه تقریبا %۴۰ از آن ویران شده‌است. جهان آرا دخت شاه جهان بود. با احتمال قوی این باغ ازطرف گورگانی‌ها ساخته شده باشد. زیرا سال‌ها ی ساخت بناهای تاریخی در سرزمین نامنهاد افغانستان از سوی مورخین حاکم دولتی‌اش دقیق ذکر نمی‌شوند. دوره امارت امیر عبدالرحمن‌خان ۱۸۸۰–۱۹۰۱ بود. باغ جهان‌نما باغ جهان نماتاشقرغان استان سمنگان قرن نوزدهم استان بلخ کنونی دیدگاها و انتقادات ونقل قولهای غلط در کتاب تاریخ افغانستان می‌خوانیم: امیر عبدالرحمن خان در سال ۱۲۳۲ خورشیدی (برابر به سال ۱۸۵۳ میلادی) حاکم (استاندار) تاشقرغان مقرر شد. به استناد تحریر فوق می‌توان توضیح داد که باغ جهان آرا یا جهان‌نما و عمارت با شکوه آن در عصر امیر عبدالرحمن خان در سال ۱۲۳۶ خورشیدی (برابر به سال ۱۸۵۷ میلادی) اعمار گردیده‌است. این نبشته عجیب بنظر می‌خورد، چون امیر عبدالرحمن خان در همین سال استانداری خود ۹ ساله بود. وی در سال ۱۲۲۲ خورشیدی (برابر به سال ۱۸۴۴ میلادی) چشم به این جهان گشود. قابل یادانی است که تاریخ‌نویسی در کشور به نام افغانستان به گونه انتقادی نیست کوشش می‌شود سازه‌های فرهنگی و هنری حاکمان غیر پشتون از تاریخ حذف شوند سال خورشیدی و قمری در بسیاری موارد گدوود می‌شود . مناسبات نزدیک هندو ایرانی ویا تورانی وهمفرهنگی وهم هنری در ایرانزمین از سوی حاکمان مانند امیر عبدالرحمن‌خان کتمان (پنهان) می‌شد. همچنان خوشاوندی بین شان پنهان می‌شود. یکی از خانم‌های تیمور شاه نوه نادرشاه افشار بود. دیگر اش از توران بود وخودش نام اش گورگانی است.
[ "زمان‌شاه درانی", "امیر عبدالرحمن‌خان", "نانسی هاتچ دوپری", "ولایت بلخ", "افغانستان", "ولسوالی", "خلم" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,021
مسجد نه‌گنبد
2
30
0
[ "مسجد نه گنبد", "مسجد حاجی پیاده", "مسجد حاجي پياده" ]
false
10
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "آرامگاه حاجی پیاده بابا" }, { "Item1": "map_type", "Item2": "افغانستان" }, { "Item1": "location", "Item2": "نزدیک [[بلخ]]، [[ولایت بلخ]]" }, { "Item1": "region", "Item2": "[[اسلام]]" }, { "Item1": "type", "Item2": "[[ویرانه]]" } ], "Title": "ancient site" }
مسجد نه‌گنبد یا مسجد حاجی پیاده (در دوران باستان: آتشکده نوبهار یا معبد نوبهار ) بنائی است تاریخی در ولایت (استان) بلخ افغانستان، در سه کیلومتری جنوب شهر بلخ. این بنا در نیمه دوم سده نهم میلادی و در دوره سامانیان ساخته شده‌است. در دوران باستان و تا قبل از حمله اعراب به بلخ و دوران برمکیان آتشکده زرتشتی و نیایشگاه بودایی بوده و به آتشکده نوبهار یا معبد نوبهار معروف بوده‌است. پس از ورود اسلام و در دوره حکومت اسلامی، معابد زردشتیان و بودائیان و … از فعالیت بازماند یا تبدیل به مسجد شدند و عده زیادی هم تخریب شد. نوبهار یکی از معابدی بود که در زمان فضل برمکی به صورت مسجد جامع درآمد و بعدا نام مسجد نه‌گنبد را کسب کرد. یعقوب لیث صفاری نیز در این کار سهم گرفته و حتی بقایای آثار نوبهار را که دارائی این سرزمین بود، برای خلیفه عباسی به عنوان تحفه فرستاد و سر انجام توسط چنگیزخان تمام آبادی‌های بلخ همراه این بنای تاریخی که در آن زمان مسجد جامع شهر بود، ویران شد. در حال حاضر به جز یکی از دروازه‌های شش‌گانه جنوبی شهر که به نام دروازه نوبهار است، اثر دیگری از آن نمانده‌است. چستارهای وابسته آتشکده نوبهار
[ "بلخ", "ولایت بلخ", "اسلام", "ویرانه", "آتشکده نوبهار", "افغانستان", "سامانیان", "حمله اعراب به افغانستان", "برمکیان", "آتشکده", "زرتشتی", "بودایی", "فضل برمکی", "مسجد جامع", "یعقوب لیث صفاری", "عباسیان", "چنگیزخان", "احمدعلی کهزاد" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "بلخ" ]
1,022
استوپاهای چشمه معاذالله
0
5
0
[ "استوپاهاي چشمه معاذالله", "استوپاهای چشمهٔ معاذالله", "استوپاهاي چشمهٔ معاذالله" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
استوپاهای چشمه معاذالله از آثار تاریخی شهرستان کوهستان واقع در استان کاپیسای کشور افغانستان‌اند. این استوپاها مربوط به دوره بودایی است و امروزه ۱۵٪ ویران شده است.
[ "کوهستان", "کاپیسا", "افغانستان", "استوپا", "بودایی" ]
[ "آثار تاریخی افغانستان" ]
1,023
ولایت بدخشان (افغانستان)
2
190
0
[ "ولايت بدخشان", "استان بدخشان", "ولايت بدخشان (افغانستان)", "ولایت بدخشان افغانستان", "ولايت بدخشان افغانستان" ]
false
116
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "ولایت بدخشان (افغانستان)" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[ولایت]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Badakhshan province of Afghanistan.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "تصاویری از ولایت بدخشان" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Badakhshan in Afghanistan.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت ولایت بدخشان (افغانستان) در نقشه" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "پایتخت" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[فیض‌آباد (افغانستان)]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "Governor" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Ahmad Faisal Begzad]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۴۴۰۵۹" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۹۰۴۷۰۰" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۲" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[زبان‌های افغانستان]]" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "[[زبان فارسی]]، [[زبان کهوار]]، [[زبان پشتو]]، [[زبان قرقیزی]]، [[زبان شغنانی]]، [[زبان مونجانی]]، [[زبان اشکاشمی]]، [[زبان وخی]]" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "AF-BDS" } ], "Title": "settlement" }
ولایت بدخشان یکی از ولایت‌های افغانستان است. بدخشان در شمال شرقی افغانستان واقع است. این ولایت از نظر موقعیت جغرافیایی بین خطوط طول جغرافیایی شرقی ۷۰ درجه ۴ دقیقه و ۳۶ ثانیه و عرض جغرافیایی شمالی ۳۶ درجه و ۵۰ دقیقه و ۱۶ ثانیه واقع است. بدخشان از سطح دریا ۱۸۰۰ متر ارتفاع دارد و مرکز آن شهر فیض آباد است. این ولایت در ۴۷۰ کیلومتری کابل واقع است. بدخشان از جنوب با ولایت‌های پنجشیر، و کاپیسا و از غرب با ولایت تخار هم‌مرز است. مساحت بدخشان بیش از ۴۷۴۰۳ کیلومتر مربع می‌باشد و جمعیت آن حدود یک میلیون و هشتصد هزار تن است. پیشینه این منطقه در سال ۱۸۹۶ میان دو امپراتوری بزرگ (روسیه تزاری و بریتانیا) به دو بخش تقسیم گردید. یک بخش این استان تحت نام بدخشان روسیه و بعدا منطقه خودگردان کوهستانی بدخشان شوروی با مرکزیت شهر خاروغ به روسیه تعلق گرفت، و بخش دوم با مرکزیت شهر فیض‌آباد به امارت افغانستان پیوست. روسیه و انگلیس آمودریا (جیحون) را به عنوان مرز طبیعی پذیرفته و توسط ستون‌های مرزی نشانه‌گذاری شد. در سال ۱۹۱۷ بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه بدخشان روسیه به شوروی در تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تعلق گرفت. بدخشان در شعرهای شاعران به کیفیت لعل خویش معروف بوده‌است. بدخشان و کوهستان بدخشان جغرافیای انسانی مساحت بدخشان افغانستان ۴۷،۴۰۳ کیلومتر مربع بوده و جمیعت آن بالغ بر ۸۷۴،۰۰۰ نفر است، بیشتر باشندگان این استان را تاجیک‌ها تشکیل داده و به زبان فارسی سخن می‌گویند. در بدخشان زبان‌های دیگری به نام زبانهای پامیری (از خانواده زبانهای ایرانی شرقی) هنوز زنده هستند، و مردم به آنها تکلم می‌نمایند. همچنین گروهی نیز به زبان قرقیزی سخن می‌گویند. همچنین گروهی از پشتون‌ها و ازبک‌های کوچ نشین و نیمه کوچ نشین نیز که به اینجا مهاجرت کرده‌اند نیز در این ولایت ساکن هستند. عده کمی از مسلمانان روسی نیز بعد از جنگ شوروی و افغانستان در دهه ۱۹۸۰ نیز در این ولایت ساکن شده‌اند. دین بیشر مردم مسلمان سنی است بجز عده‌ای از پامیری زبانان که پیرو مذهب شیعه اسماعیلی هستند. جغرافیای طبیعی بدخشان دارای کوه‌های بلند و رودخانه‌های خروشان است، فراورده‌های عمده این استان گندم، جو، جودر (گندم سیاه)، جواری (ذرت)، و ارزن است، از جمله میوه‌های این استان توت و چهارمغز (گردو)، زردآلو، اناری خواهان، آلبالو و سیب آن مشهور است. سیب بهارک و چهارمغز سرغیلان درین ولایت از شهرت خوبی برخوردار است. بدخشان به داشتن معادن لعل، لاجورد، زمرد، فیروزه و طلای خویش دارای شهرت است. عمده‌ترین مخزنهای طبیعی آن، در یمگان لاجورد به حجم سه صد کیلومتر طول و ۴۷ کیلومتر عرض، و معدن لعل در سرغیلان که ازان به علت عدم مشخص بودن محل آن استفاده صورت نمی‌گیرد، می‌باشد. در نتیجه بررسی‌های که اخیرا در مورد نفت در افغانستان صورت گرفته‌است، این استان را دارای زخایر بزرگی نفتی تثبیت نموده‌اند. این استان با جمهورهای تاجیکستان، پاکستان و استان سین کیانگ جمهوری خلق چین دارای مرز مشترک است. کوه‌های مهم این استان خواجه‌محمد، کمالنگ، جلغر هزارچشمه و سفیدخرس نام دارند. رودخانه‌های مهم آن عبارت‌اند از رود کوکچه، واخان، انجمن، وردوج، تگاب، تنگی شیوا، پامیر، جرم، خستک، جوخان کوف آب، آیش آب، جیروآب، رونج آب، زریچ آب، دریاچه سبز وچاهیل در سرغیلان، آغرده در غارسپان، غوری‌سنگ، درواز، راغ. ولایت بدخشان ۵۳ درصد منابع آبی افغانستان را داراست. بلندترین قله کوه‌های هندوکش در خاک افغانستان بنام «نوشاخ» درین ولایت قرار دارد. فلات پامیر که به نام بام دنیا معروف است، درین استان موقعیت دارد. دریاچه (جهیل)های آن شیوا، سرغیلان زرقل و چقمقین نام دارند. بدخشان؛ در همه متون ادبی جهان و بویژه فارسی کهن، نسبت شهرت لعلش جایگاه ویژه داشته‌است و ادیبان و شعرا آن را در پهلوی عقیق یمن مثال زده‌اند. ولسوالی‌ها ولسوالی‌های بدخشان بر اساس تقسیمات سیاسی ولایت بدخشان دارای ۲۸ ولسوالی می‌باشد. ارغنج‌خواه ارگو اشکاشم بهارک تگاب (کشم بالا) تیشکان جرم خاش خواهان درایم درواز پائین (نسی) درواز بالا (مایمی) راغستان زیباک شغنان شکی شهدا شهر بزرگ شهرفیض‌آباد کران و منجان کشم کوف‌آب کوهستان واخان وردوج یاوان یفتل پایین یمگان (گیروان) افرادسرشناس برهان الدین ربانی: رهبر اسبق حزب جمعیت اسلامی و رئیس جمهور اسبق افغانستان مخفی بدخشی شاعر پر آوازه کشور. مولوی سید عبدالرحمن مشعور به خرقه. مولوی محمد سلیم طغرا. چشم‌اندازها ولایت‌های افغانستان پی‌نوشت‌ها
[ "ولایت‌های افغانستان", "فیض‌آباد (افغانستان)", "Ahmad Faisal Begzad", "زبان‌های افغانستان", "زبان فارسی", "زبان کهوار", "زبان پشتو", "زبان قرقیزی", "زبان شغنانی", "زبان مونجانی", "زبان اشکاشمی", "زبان وخی", "افغانستان", "ولایت نورستان", "ولایت کاپیسا", "ولایت تخار", "روسیه تزاری", "بریتانیا", "خاروغ", "روسیه", "انگلیس", "آمودریا", "بلشویکی", "جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان", "ولایت مختار کوهستان بدخشان", "زبانهای پامیری", "زبان‌های ایرانی", "گندم", "جو (گیاه)", "گندم سیاه", "ذرت", "ارزن", "توت", "گردو", "سیب", "لعل", "لاجورد", "طلا", "تاجیکستان", "پاکستان", "سین کیانگ", "سفیدخرس", "رود کوکچه", "واخان", "انجمن", "وردوج", "تگاب", "تنگی شیوا", "پامیر", "خستک", "جوخان", "غوری‌سنگ", "درواز", "راغ", "هندوکش", "نوشاخ", "فلات پامیر", "شیوا", "زرقل", "چقمقین", "ولسوالی", "ولسوالی ارغنج‌خواه", "ولسوالی ارگو", "ولسوالی اشکاشم", "ولسوالی بهارک (ولایت بدخشان)", "ولسوالی تگاب (ولایت بدخشان)", "ولسوالی تیشکان", "ولسوالی جرم", "ولسوالی خاش", "ولسوالی خواهان", "ولسوالی درایم", "ولسوالی نسی", "ولسوالی درواز بالا", "ولسوالی راغستان", "ولسوالی زیباک", "ولسوالی شغنان", "ولسوالی شکی", "ولسوالی شهدا", "ولسوالی شهر بزرگ", "ولسوالی فیض‌آباد", "ولسوالی کران و منجان", "ولسوالی کشم", "ولسوالی کوف‌آب", "ولسوالی کوهستان (ولایت بدخشان)", "ولسوالی واخان", "ولسوالی وردوج", "ولسوالی یاوان", "ولسوالی یفتل پایین", "ولسوالی یمگان", "برهان الدین ربانی", "حزب جمعیت اسلامی", "دریاچه", "ولایت بدخشان (افغانستان)", "بدخشان", "سین‌کیانگ", "چین", "گلگت-بلتستان", "خیبر پختونخوا", "ولایت پنجشیر", "ولایت ختلان" ]
[ "ولایت بدخشان (افغانستان)", "ولایت‌های افغانستان" ]
1,024
ولایت هلمند
2
162
0
[ "ولايت هلمند", "استان هلمند", "هلمند" ]
false
126
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "ولایت هلمند" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Helmand2.jpg" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۸۳۵٫۸۰۰ برآورد سال (۲۰۰۹)" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[پشتو]] و [[پارسی]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۵۸،۵۸۴ کیلومتر مربع" } ], "Title": "ولایت افغانستان" }
هلمند بزرگ‌ترین ولایت از ولایت‌های افغانستان به‌شمار می‌رود که در جنوب‌غربی افغانستان قرار دارد و از جنوب با پاکستان همسایه‌است. این ولایت ۱،۴۴۱،۷۶۹ نفر جمعیت و ۵۸،۵۸۴ کیلومتر مربع مساحت دارد که پشتون‌ها اکثریت جمعیت را شامل می‌شوند. مردم ۹۲٪ مردم این ولایت به زبان پشتو و ۸٪ دیگر به زبان‌های فارسی و بلوچی صحبت می‌کنند . سیک‌ها سیک‌ها در زمان ظاهرشاه به ولایت هلمند آمدند و در مارجه ساکن شدند. بعد به دیگر مناطق این ولایت سفر کردند؛ از جمله لشکرگاه. سال‌ها زندگی آرامی داشتند تا هنگامی که با آغاز جنگ‌های دهه هفتاد مهاجرت هندوها از این ولایت نیز آغاز شد. شمار دقیق سیک‌ها و هندوها در افغانستان مشخص نیست. گفته می‌شود تا پیش از جنگ‌های دهه هفتاد خورشیدی، شمار این اقلیت‌ها به حدود ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار نفر می‌رسید، اما در حال حاضر بین سه تا چهار هزار سیک و هندو در بخش‌های مختلف افغانستان زندگی می‌کنند که عمدتا به دکان‌داری و تجارت مشغول هستند. در سال ۱۳۹۶ خورشیدی، در ولایت هلمند، از بیش از ۱۲۰ خانواده اهل سیک و هندو تنها دو نفر باقی ماند بودند. جغرافیا سد گریشک، که توسط آمریکا ساخته شده‌است. مرکز این ولایت شهر «لشکرگاه» است که مساحت آن ۶۱/۸۲۹ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۴۲،۰۰۰ نفر است . نام هلمند را در ایران بیشتر هیرمند می‌خوانند که در واژه به معنای «دارنده آتش» است و رودی است که از افغانستان به سیستان ایران و در پایان به دریاچه‌هامون می‌ریزد. این ولایت بیشتر بیابانی است. سد گریشک در این ولایت توسط آمریکا و پیش از یورش شوروی ساخته شده‌است. آمریکا از دهه ۱۳۴۰، برنامه‌ای با عنوان «کمی با آمریکا» را در این منطقه اجرا کرد. تقسیمات اداری ولسوالی‌های هلمند بغران دیشو ریگ خان‌نشین سنگین کجکی گرمسیر لشکرگاه موسی‌قلعه نادعلی ناوه بارکزائی نوزاد نهر سراج واشیر مواد مخدر حدود ۶۰ درصد مواد مخدر افغانستان در ولایت هلمند کشت می‌شود. امنیت این ولایت بر عهده نیروهای انگلیسی است و ۸ هزار سرباز انگلیسی در این ولایت حضور دارند. نیروهای انگلیسی در برابر کشت خشخاش واکنشی نشان نمی‌دهند و با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری می‌کنند. سواد طبق آمار سال ۲۰۱۲، فقط ۶٫۱ درصد بزرگسالان (بالای ۱۵ سال) در ولایت هلمند سواد داشتند. از بین مردان ۱۰٫۲ درصد باسواد بودند و از بین زنان فقط ۱٫۶ درصد. این ولایت از لحاظ میزان باسوادی، در قعر فهرست ولایت‌های افغانستان قرار دارد. ولایت‌های افغانستان سیل ۱۳۹۶ هرات
[ "پشتو", "پارسی", "ولایت‌های افغانستان", "پاکستان", "ولایت", "زبان پشتو", "فارسی", "بلوچی", "سیک‌ها", "ظاهرشاه", "مارجه", "هندو", "لشکرگاه", "هیرمند", "سیستان", "دریاچه هامون", "سد گریشک", "آمریکا", "شوروی", "ولسوالی بغران", "ولسوالی دیشو", "ولسوالی ریگ خان‌نشین", "ولسوالی سنگین", "ولسوالی کجکی", "ولسوالی گرمسیر", "ولسوالی لشکرگاه", "ولسوالی موسی‌قلعه", "ولسوالی نادعلی", "ولسوالی ناوه بارکزائی", "ولسوالی نوزاد", "ولسوالی نهر سراج", "ولسوالی واشیر", "مواد مخدر", "انگلیس", "خشخاش", "سیل ۱۳۹۶ هرات" ]
[ "ولایت هلمند", "آیین هندو در افغانستان", "بوداگرایی در افغانستان", "ولایت‌های افغانستان" ]
1,026
سامانی
0
22
0
[ "سامانی تاجیکستان", "ساماني", "سامانی (ابهام زدایی)", "ساماني (ابهام زدايي)", "سامانی (ابهام‌زدایی)", "سامانی تاجکستان" ]
false
14
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
سامانیان از دودمان‌های تاریخی حاکم بر بخش‌هایی از آسیای میانه و قسمت‌هایی از ایران کنونی سامانی واحد پول کشور تاجیکستان قله سامانی بلندترین کوه تاجیکستان جزیره سامانی جزیره‌ای در دریاچه ارومیه عمان سامانی از شاعران شهر سامان استان چهارمحال و بختیاری ایران دهقان سامانی از شاعران شهر سامان استان چهارمحال و بختیاری ایران
[ "سامانیان", "سامانی (واحد پول)", "واحد پول", "تاجیکستان", "قله اسماعیل سامانی", "جزیره سامانی", "عمان سامانی", "دهقان سامانی" ]
[]
1,027
سامانی (واحد پول)
0
34
0
[]
false
12
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "image_1", "Item2": "5 Somoni TJ 2001.gif" }, { "Item1": "image_title_1", "Item2": "عکسی از پشت و روی یک سکه به ارزش ۵ سامانی" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "TJS" }, { "Item1": "inflation_rate", "Item2": "۶٪" }, { "Item1": "inflation_source_date", "Item2": "'' '', 2012 est." }, { "Item1": "subunit_ratio_1", "Item2": "۱/۱۰۰" }, { "Item1": "subunit_name_1", "Item2": "diram" }, { "Item1": "plural", "Item2": "سامانی" }, { "Item1": "plural_subunit_1", "Item2": "diram" }, { "Item1": "used_coins", "Item2": "1, 2, 5, 10, 20, 25, 50 diram, 1, 3, 5 somoni" }, { "Item1": "used_banknotes", "Item2": "1, 5, 20, 50 diram, 1, 3, 5, 10, 20, 50, 100, 200, 500 somoni" }, { "Item1": "issuing_authority", "Item2": "[[بانک ملی تاجیکستان]]" } ], "Title": "currency" }
سامانی (به تاجیکی: ) نام یکای پول کشور تاجیکستان است که از ۳۰ اکتبر سال ۲۰۰۰ یکای پول رسمی آن کشور اعلام و جانشین روبل تاجیکستانی شد. دولت تاجیکستان برای بزرگداشت خاندان سامانیان، نام پول رایج خود را «سامانی» گذارده‌است. هر هزار روبل تاجیکستانی برابر با یک سامانی قرار داده شد. بر روی اسکناس‌های سامانی چهره برخی از مشاهیر مشترک ایران و تاجیکستان نقش بسته‌است. برای نمونه بر روی اسکناس ۱۰۰ سامانی چهره اسماعیل سامانی و بر روی دیگر اسکناس‌ها چهره رودکی، پورسینا (ابن سینا) و میر سید علی همدانی دیده می‌شود. اسکناس‌های دیگر با سیمای مشاهیر معاصر تاجیکستانی مانند صدرالدین عینی، باباجان غفورف، میرزا تورسون‌زاده و دیگران آراسته شده‌است. کد بین‌المللی این یکای پول TJS است. اسکناس‌های در چرخه روی اسکناس پشت اسکناس ارزش سال انتشار 141 px 141 px ۱ سامانی ۱۹۹۹ و ۲۰۱۰ 141 px 141 px ۳ سامانی ۲۰۱۰ 144 px 144 px ۵ سامانی ۱۹۹۹ 147 px 147 px ۱۰ سامانی ۱۹۹۹ 150 px 150 px ۲۰ سامانی ۱۹۹۹ 153 px 153 px ۵۰ سامانی ۱۹۹۹ 156 px 156 px ۱۰۰ سامانی ۱۹۹۹ 159 px 159 px ۲۰۰ سامانی ۲۰۱۰ 162 px 162 px ۵۰۰ سامانی ۲۰۱۰ نرخ کنونی ارز فهرست یکای پول رایج کشورها
[ "بانک ملی تاجیکستان", "تاجیکی", "یکای پول", "تاجیکستان", "۳۰ اکتبر", "۲۰۰۰ (میلادی)", "روبل تاجیکستانی", "سامانیان", "روزشمار تاریخ ایران", "ایران", "اسماعیل سامانی", "رودکی", "پورسینا", "میر سید علی همدانی", "صدرالدین عینی", "باباجان غفورف", "میرزا تورسون‌زاده", "فهرست یکای پول رایج کشورها" ]
[ "ارزهای آسیا", "اقتصاد تاجیکستان", "ایزو ۴۲۱۷", "بنیان‌گذاری‌های ۲۰۰۰ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۲۰۰۰ (میلادی) در تاجیکستان", "تاجیکستان", "واحد پول بر پایه کشورها", "یکاهای پول در گردش" ]
1,029
دینکرد
0
92
0
[ "دینکرت", "دین کرد", "دین کرت", "دين كرد", "دين كرت", "دينكرت", "دينكرد", "دین‌کرد" ]
false
67
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دین‌کرد یا دینکرت کتاب سترگی است به زبان پارسی میانه (پهلوی)، که آن را به‌درستی "دانشنامه مزدیسنی" یا "درسنامه دین مزدایی (زرتشتی)" خوانده‌اند. واژه "دینکرد" (dēnkart در پارسی میانه) را می‌توان به "کرده‌ها (کارها) ی دینی" و نیز "نوشته دینی" برگردانید. این گردآورده بزرگ خود دارای ۹ نسک است، که از آن میان نسکهای نخست و دوم و نیز پاره‌ای از نسک سوم آن به دستان ما نرسیده‌است. دینکرد فراهم‌آمده از نوشته‌هایی است که زمان نگارش و نیز نویسندگان آنها سراسر شناخته نیستند، و نسکی که در دستان ماست بر پایه این نوشته‌ها در سده‌های نهم و دهم پس از میلاد به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایران‌زمین، به نامهای آذرفرنبغ فرخزادان و آذرباد امیدان گردآوری و سامان‌بندی (تنظیم) شده‌است. آذرفرنبغ فرخزادان همان فرزانه‌ای است که در دربار مامون، خلیفه عباسی، با زرتشتی به‌اسلام‌گرویده‌ای به گفتگو پرداخت و از این گفتگو پیروز بیرون آمد. نیازمند منبع در این دانشنامه که بهرام فره‌وشی آن را «یک دانش‌نامه دینی و علمی»، و فریدون فضیلت آن را «گرانسنگ‌ترین بن‌نوشت پهلوی از دانایان پیشین» می‌خواند، در زمینه‌های زیر سخن به میان آمده‌است: الهیات، فلسفه، اسطوره‌شناسی، کلام، عرفان، اخلاق، آداب دینی، زندگانی زرتشت، پیدایش جهان، سزاشناسی (حقوق)، سیاست، شهرداری و کشورداری، منطق، ریاضیات، هندسه، فیزیک، اخترشناسی، پزشکی، و دانش‌ها و شاخه‌های دیگر. این اثر دانشنامه‌ای عظیم با ۱۶۹ هزار واژه است که در سده نهم تدوین شده‌است. دو کتاب نخستین از نه کتاب آن گم شده‌است. کتاب ششم درباره تبیین حکمت اخلاقی است. کتاب هفتم در بر دارنده سرگذشتی افسانه‌ای از زرتشت است که بعدها در زرتشت نامه نقل شده‌است. کتاب هشتم حاوی خلاصه‌ای مهم از ۲۱ نسک اصلی اوستاست.
[ "پارسی میانه", "نسک", "آذرفرنبغ فرخزادان", "آذرباد امیدان", "نیازمند منبع", "دانشنامه", "بهرام فره‌وشی", "فریدون فضیلت", "الهیات", "فلسفه", "اسطوره‌شناسی", "کلام", "عرفان", "اخلاق", "زرتشت", "حقوق", "سیاست", "منطق", "ریاضیات", "هندسه", "فیزیک", "اخترشناسی", "پزشکی" ]
[ "ادبیات پارسی میانه", "دانشنامه‌ها", "متون زرتشتی" ]
1,031
فیزیک پلاسما
0
42
0
[ "پلاسما (ماده)", "حالت چهارم ماده", "فيزيك پلاسما" ]
false
22
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
thumb فیزیک پلاسما از شاخه‌های فیزیک است که به بررسی یکی از اشکال وجود ماده یعنی پلاسما می‌پردازد.در فیزیک پلاسما درباره سیستم‌های بحث می‌کنیم که از ذرات باردار مثبت و منفی تشکیل شده‌اند و می‌توانند آزادانه حرکت کنند. ذرات باردار در یک پلاسما نه تنها با میدان الکترومغناطیسی موضعی برهم‌کنش می‌کنند بلکه حرکت این بارها می‌تواند میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی ایجاد کند. از انجا که بخش بزرگی از جرم قابل مشاهده عالم، ستارگان با دماهای بسیار زیاد هستند، امکان وجود ماده به صورت‌های جامد و مایع در این اجرام منتفی است. از سوی دیگر گاز نیز، به دلیل این حرارت بسیار زیاد، تبدیل به یک توده یونیزه شده و به صورت مخلوطی از یون‌های مثبت(هسته اتم‌ها) یون‌های منفی (الکترون‌ها) و ذرات خنثی در می‌اید. در این توده، به دلیل وجود نیروهای الکتریکی که بسیار قوی‌تر از نیروی گرانشی است ذرات بر روی هم تاثیر زیادی می‌گذارند. به‌طوری‌که حرکت بخشی از این توده، باعث تغییر در وضعیت حرکت و انرژی بخش‌های دیگر می‌شود که به این پدیده، اثر جمعی گفته شده، و هر گاه گاز به شدت یونیزه شده دارای این خاصیت باشد، پلاسما نامیده می‌شود و این بدین معنی است که بخش غالب ماده قابل مشاهده جهان، پلاسما است. جالب این است که پلاسما ممکن است در عین حال دارای چندین دماباشد که این حالت با توجه به اینکه میزان برخوردبین خود یونها یا خود الکترونها از میزان برخوردهای بین یک یون و یک الکترون بیشتراست می‌تواند پیش بیاید. چند مورد از پلاسما که ما روزانه باآن سروکار داریم عبارت است از: جرقه رعدوبرق، تابش ملایم شفق قطبی، گازهادی داخل یک لامپ فلورسنت، چراغ نئون و یونش مختصری که در گازهای خروجی موشک دیده می‌شود. پلاسما، امروزه نقش مهمی در توسعه منابع انرژی، از راه همجوشی هسته‌ای یافته‌است. معادله کورتوگ-دوریز سولیتون رفتارهای غیر خطی امواج غیر خطی تفرق‌زا
[ "فیزیک", "جِرم (فیزیک)", "ستارگان", "جامد", "مایع", "گاز", "یون", "شفق قطبی", "فلورسنت", "همجوشی هسته‌ای", "معادله کورتوگ-دوریز", "سولیتون", "رفتارهای غیر خطی", "امواج غیر خطی تفرق‌زا", "میلفورد" ]
[ "فیزیک پلاسما" ]
1,032
خانقاه کلان دهدادی
2
9
0
[ "خانقاه كلان دهدادي", "خانقاهٔ کلان دهدادی", "خانقاهٔ كلان دهدادي" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
این سازه تاریخی اسلامی در شهرستان ولسوالی دهدادی استان بلخ کشور افغانستان واقع بوده و به مرور زمان و اوضاع جوی درحدود %۴۰ آسیب دیده است.
[]
[ "آثار تاریخی افغانستان", "ولایت بلخ" ]
1,033
فهرست رهبران سیاسی افغانستان
0
26
0
[ "فرمانروایان افغانستان", "فهرست رهبران سياسي افغانستان", "فرمانروايان افغانستان" ]
false
6
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
رئیس‌جمهورها جمهوری اول افغانستان رییس جمهور محمدداودخان (۱۷ ژوئیه ۱۹۷۳ - ۲۷ آوریل ۱۹۷۸) جمهوری دموکراتیک افغانستان رییس جمهور نورمحمد تره‌کی (۳۰ آوریل ۱۹۷۸ - ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۹) رییس جمهور حفیظ‌الله امین (۱۶ سپتامبر ۱۹۷۹ - ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹) رییس جمهور ببرک کارمل (۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ - ۲۴ نوامبر ۱۹۸۶) رییس جمهور حاجی‌محمد چمکنی (۲۴ نوامبر ۱۹۸۶ - ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۷) رییس جمهور دکتر نجیب‌الله (۳۰ سپتامبر ۱۹۸۷ - ۳۰ نوامبر ۱۹۸۷) جمهوری دوم افغانستان رییس جمهور دکتر نجیب‌الله (۳۰ نوامبر ۱۹۸۷ - ۱۶ آوریل ۱۹۹۲) رییس جمهور عبدالرحیم هاتف (۱۶ آوریل ۱۹۹۲ - ۲۷ آوریل ۱۹۹۲) دولت اسلامی افغانستان رییس دولت صبغت‌الله مجددی (۲۷ آوریل ۱۹۹۲ - ۲۸ ژوئن ۱۹۹۲) رییس دولت برهان‌الدین ربانی (۲۸ ژوئن ۱۹۹۲ - ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶) حکومت طالبان ملا محمد عمر (۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶ - ۱۳ نوامبر ۲۰۰۱) دولت اسلامی افغانستان رییس دولت برهان‌الدین ربانی (۱۳ نوامبر ۲۰۰۱ - ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱) اداره موقت افغانستان رییس حامد کرزی (۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ - ؟؟؟) دولت انتقالی اسلامی افغانستان رییس حامد کرزی (؟؟؟ - ۷ دسامبر ۲۰۰۴) جمهوری اسلامی افغانستان رییس جمهور حامد کرزی (۷ دسامبر ۲۰۰۴ -سنبله سپتمبر 2014) رئیس جمهور اشرف غنی احمدزی (سپتمبر 2014-اکنون) نخست‌وزیر افغانستان پادشاهان افغانستان فهرست رئیس‌جمهورهای افغانستان
[ "محمدداودخان", "۱۹۷۳", "۱۹۷۸", "نورمحمد تره‌کی", "۱۹۷۹", "حفیظ‌الله امین", "ببرک کارمل", "۱۹۸۶", "حاجی‌محمد چمکنی", "۱۹۸۷", "دکتر نجیب‌الله", "۱۹۹۲", "عبدالرحیم هاتف", "صبغت‌الله مجددی", "برهان‌الدین ربانی", "۱۹۹۶", "ملا محمد عمر", "۲۰۰۱", "حامد کرزی", "۲۰۰۴", "نخست‌وزیر افغانستان", "پادشاهان افغانستان", "فهرست رئیس‌جمهورهای افغانستان", "میر محمد صدیق فرهنگ", "میر غلام محمد غبار" ]
[ "فرمانروایان افغانستان", "فهرست‌های اهالی افغانستان", "فهرست‌های سیاستمداران", "فهرست‌های مربوط به افغانستان", "فهرست‌های مربوط به سیاست" ]
1,034
زنجان
2
776
0
[ "شهر زنجان", "خمسه و زنجان", "زنجاني" ]
false
476
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "زنجان" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۶٫۶۶۴۴" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۸٫۴۸۵۶" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Zanjan profile.jpg" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "زنجان" }, { "Item1": "استان", "Item2": "زنجان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "زنجان" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[بخش مرکزی شهرستان زنجان]]" }, { "Item1": "دهستان", "Item2": "زنجان" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "زنگان" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "شهین، خمسه کهن دژ\nوسعت شهر:۸۶کیلومترمربع" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۴۷۰۰۰۰(شهر زنجان) نفر سال ۱۳۹۵" }, { "Item1": "رشد جمعیت", "Item2": "۱/۲" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[ترکی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۵۶کیلومتر مربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "متوسط ۱۶۶۳ متر از سطح دریا" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۱۱ درجه سلسیوس" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۳۰۰میلیمتر" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۱۵۰ روز (تقریبی)" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "مسیح‌الله معصومی" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "[[چاقو]]، [[چاروق]]، [[ملیله‌کاری]]، [[فرش دستباف]]، [[مسگری]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۲۴" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "به شهر زنجان، دیار غواصان دریا دل و وطن شهید دکتر مجید شهریاری خوش آمدید." } ], "Title": "شهر ایران" }
زنجان یا زنگان مرکز استان زنجان و شهرستان زنجان در شمال غربی ایران که در منطقه آذربایجان واقع شده‌است. و از بزرگترین شهرهای شمال غرب ایران است؛ و براساس آمار منتشر شده دارای ۴۳۰،۸۷۱ نفرجمعیت در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، بیستمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب می‌شود. نام زنجان عربی‌شده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را به کار می‌برند. شهر در دره زنجان‌چای (از شاخه‌های قزل‌اوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راه‌آهن تهران به تبریز می‌باشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقره‌سازی و ملیله کاری و چاروق‌دوزی و چاقوسازی و فرش‌بافی (فرش زنجان) آن مشهور است. زنجان از شمال به شهرستان طارم و خلخال و میانه و از مشرق به سلطانیه و طارم و از جنوب به خدابنده و ایجرود و از غرب به شهرستان ماه‌نشان محدود است و از سطح دریا ۱۶۶۳ متر ارتفاع دارد. از جمله شرایطی که فلسفه وجودی شهر زنجان را در منطقه تبیین و توجیه می‌نماید، وجود راه ارتباطی فلات مرکزی ایران به منطقه آذربایجان در منطقه، حاکم بودن شرایط مناسب اوضاع توپوگرافی، وجود اراضی مسطح با شیب ۲٪ در منطقه کوهستانی و بالاخره لزوم مرکز مبادلاتی تولیدات کشاورزی و ارائه خدمات متقابل به روستاهای حوزه نفوذ به ویژه ایالات پنجگانه مستقر در منطقه بوده‌است می‌رساند که این پدیده در شکل‌گیری شهر و محله بندی آن عامل تعیین‌کننده می‌باشد. پیشینه در مورد وجه تسمیه شهر زنجان تاکنون نظرات گوناگونی ازسوی پژوهشگران و نویسندگان ارائه شده‌است. قدیمی‌ترین نامی که به این منطقه اطلاق شده‌است آندیا Andia و سپس زندیگان گفته می‌شود .بنای شهر زنجان در زمان اردشیر بابکان ساخته شده و در آن زمان نام شهین یعنی منسوب به شاه به آن اطلاق می‌شده‌است. هم‌اکنون روستایی چسبیده به شهر با نام سایان وجود دارد که به احتمال تغییر یافته شاهین ویا شهین بوده‌است(سایان یک کلمه ترکی است که به معنی حسابگر می‌باشد و از ریشه سایماق به معنی شمردن گرفته شده‌است و همچنین نام روستایی در شهرستان رزن از استان همدان است). از اواخر دوره قاجاریه به علت استقرار ایلات خمسه نام خمسه نیز بر آن نهاده شد. حمدالله مستوفی، تاریخ‌نگار نامدار، بنیاد شهر زنجان را از اردشیر بابکان، سردودمان ساسانیان دانسته و نام نخستین این شهر را شهین ذکر کرده‌است. در لغتنامه دهخدا هم در سرواژه شهین چنین نوشته: «شهین نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد و گویند این شهر را اردشیر بابکان بنا کرده‌است.». شهری بود بزرگ در میان ری و آذربایگان، و وجه تسمیه آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است، و زندیگان زنگان شده و دال او محذوف گردیده. همچنین کلمات "زنگین" و سنقه ن" جزو ریشه‌های احتمالی در منابع مختلف آمده‌است. بیتی از حکیم زجاجی: نستعلیق حمدالله مستوفی، تاریخ‌نگار نامدار، بنیاد شهر زنجان را از اردشیر بابکان، سردودمان ساسانیان دانسته و نام نخستین این شهر را شهین ذکر کرده‌است. در لغتنامه دهخدا هم در سرواژه شهین چنین نوشته‌است: «شهین نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد و گویند این شهر را اردشیر بابکان بنا کرده‌است.» شهر زنجان در دورانهای مختلف محل اسکان طوایف مختلف ترک بوده‌است اوج شکوفایی زنجان در دوره سلجوقی بود در این دوران بسیاری از وزرا ودانشمندان این دوره را زنجانیان تشکیل میدادن در حمله مغولها ترکان سلجوقی زنجان مقاومت بسیاری از خود نشان دادند توغو سردار معروف زنجان در این دوران بود مردم فعلی زنجان را ایلات ترک عموما قزلباش یا شاهسونهایی تشکیل میدهند که عمدتا از زمان جهانشاه قره قویونلو به بعد دراین منطقه ساکن شده‌اند مانند ایرلو افشار اوصانلو مقدم بیگدلی بیات دویران ودیگر ایلات عمدتا افشار که تا دوران اخیر قبل از انقلاب در زنجان حکومت میکردند. مدارکی دال بر ترک‌زبان بودن مردم این منطقه از هزاره‌های پیش نیز وجود دارد. شهر تاریخی زنجان به لحاظ وجود مقاومتهای مردمی و منطقه‌ای درمقابل سپاهیان اسلام از شهرهای دشوارگشا بوده‌است، درسال ۲۴ هجری قمری به دست براء بن عازب سردار تخریب شده، که این محل خاستگاه اولیه بوده و در شمال شرقی شهر فعلی قرار داشته‌است. آثار و بقایای نخستین استقرار شهر که دراصطلاح کهن‌دژ نامیده می‌شود تا سال ۱۳۰۰ خورشیدی پابرجا بوده و در جریان ساختمان (خیابان فرهنگ) تسطیح شده‌است. قبرستان شهر در حد جنوب شرقی محل استقرار و در داخل حد طبیعی سیلاب شرق شهر منطبق بر (خیابان امام) فعلی تا (فدائیان اسلام) بوده‌است. در احیاء مجدد و گسترش آن، در اوایل دوران اسلامی، شهر اندکی به طرف غرب استقرار نخستین، در ساحل چپ سیلاب قدیمی که امروزه منطبق بر خیابان استانداری است کشیده شد، برجستگی کهن‌دژ این دوره در محله فعلی (نصرالله خان) بوده که در سال ۱۳۴۰ تسطیح و محل آن به دبیرستانهای دخترانه تبدیل شده‌است. گسترش شهر در این دوره به طرف شرق محل مورد بحث که اراضی شهری قابل استفاده در شهرسازی بوده، امتداد یافت. حمدالله مستوفی درنزهه القلوب دور باروی شهر را ده هزار گام ذکر نموده که در حدود ۵/۴ کیلومتر است و از قلعه کنونی شهر اندکی بزرگ‌تر بوده به‌طوری‌که دامنه استقرار تا حد سیلاب شرقی کشیده شده‌است. قول حمدالله مستوفی با یافته‌های باستان‌شناسی مطابقت دارد چنان‌که در اراضی شرقی خارج از دیوار قلعه، آثار قرن شش هجری قمری در عمق ۲ متری از کف معابر فعلی قرار گرفته و قابل رویت است. کتاب صورالاقالیم از مزار اکابر و اولیای موجود در شهر، قبور شیخ اخی فرج زنگانی و استاد عبدالغفار سکاک و عیسی کاشانی را نام برده‌است. نقشه زنجان این شهر برای بار دوم در پاییز سال ۶۲۸ هجری قمری در فتنه مغول تخریب شده و شدت آن به حدی بود که شهر برای مدتی از قید حیات ساقط شد. به ویژه انتخاب سلطانیه به پایتختی در دوران ایلخانی و گسترش شهر مزبور در ایام حکومت غازان‌خان و خدابنده و اولجایتو در اواخر قرن هفتم هجری قمری، به علت نزدیکی این دو شهر، در متروکه شدن شهر زنجان عامل تعیین‌کننده‌ای بود، به عبارت دیگر در تمام ایام شکوفایی شهر سلطانیه، شهر زنجان به حالت نیمه ویران باقی مانده‌است. 300px سلطانیه پس از برچیده شدن حکومت ایلخانی به قول دونالد ویلبر «به علت قرار نداشتن شهر در راستای راه‌های تجارتی و عدم وجود جاذبه‌های شهری در آن، سریعتر از آنچه که آباد شده بود، تخریب و متروک گردید». که خود دلیل قاطعی برای توسعه شهر زنجان بوده‌است. این شهر مجددا توسعه یافته و از طالع بد برای بار سوم در نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری با یورش امیرتیمور گورکانی مواجه و پس از قتل‌عام اهالی به‌طور کلی با خاک یکسان شد. کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه از نوادگان تیمور در نیمه اول قرن نهم هجری در سفرنامه خود، قسمت اعظم شهر زنجان را غیر مسکون و مخروبه ذکر نموده و حصار شهر را غیرقابل تعمیر دانسته و می‌نویسد: «در شب هنگام به محلی رسیدیم که به زنجان معروف است و بیشتر قسمت‌های این شهر غیر مسکون است اما گویی که در گذشته این شهر یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ایران بوده‌است. این شهر در دشتی در میان دو کوه بلند که لخت و خالی از جنگل هستند قرار دارد. ما دیدیم که حصار شهر دیگر قابل تعمیر نیست اما در داخل حصار هنوز خانه‌ها و مساجد بسیاری همچنان استوار و پابرجا بودند و در خیابان‌های آن نهرهایی می‌گذشت اما همه اینها اینک خشک و بی‌آب هستند.» شاردن جهانگرد فرانسوی که به سال ۱۶۷۲ میلادی از شهر زنجان بازدید نموده می‌نویسد: «هنوز در حوالی یک مایل و بیشتر، آثار و بازمانده‌های ویرانه‌ای مشاهده می‌شود». موارد دیگری از این مقولات بیانگر این حقیقت است که شهر زنجان تا اواخر قرن نهم هجری قمری غیر مسکون و مخروبه بوده‌است. در دوران صفویه -که آرامش نسبی در منطقه‌ها حاکم بوده‌است- شهر تجدید بنا شده و مجددا تکاپوی حیات در آن آغاز گردیده‌است. حال با توجه به گزارش سیاحان و جهانگردان و هم چنین مطالعه متون تاریخی و بررسی‌های باستان‌شناسی معلوم می‌شود علی‌رغم قدمت سه هزار ساله، کلیه آثار فعلی و بافت شهری نسبتا جدید است. به عبارت دیگر با عنایت به آنچه که اجمالا بیان شد شهر زنجان در دوره‌های مختلف بر اثر هجوم دشمن تخریب و به مرور شهر جدید بر روی خرابه‌های قدیمی احیا شده‌است. منطقه زنجان در برخی مقاطع تاریخی در منطقه آذربایجان نیز دانسته شده‌است. علت انطباق و احیای شهر در محل فعلی، معلول جاذبه‌های شهری-منطقه‌ای از جمله وجود سفره‌های آب زیرزمینی، استفاده مجدد از قنوات قدیمی، دسترسی و مورد استفاده قرار دادن زنجان چای، اوضاع توپوگرافی محلی و بالاخره عامل تعیین‌کننده استقرار شهر در سر راه تجاری و راهبردی فلات مرکزی ایران و ارتباط آن با آذربایجان و لزوم اتراق کاروان‌ها، بازسازی شهر زنجان را منطبق بر خرابه‌های قدیمی، امری لازم و ضروری می‌نموده‌است. شهر فعلی از دوران صفویه تکوین و توسعه پیدا کرده‌است، خاستگاه اولیه شهر در این دوره از تجدیدبنا، به لحاظ استفاده از امکانات و استعدادهای بالقوه شهری و زیستی در حد نهایی اراضی شهری در جنوب، در ساحل راست رودخانه زنجان‌رود قرار گرفته‌است. جهت توسعه و رشد شهری از نظر توپوگرافی و وجود اختلاف ارتفاع در ناحیه جنوبی شهر و دارا بودن شیب نسبتا تند تا کف رودخانه زنجان‌رود که استقرارهای شهری را با مشکلات جدی مواجه می‌سازد، به طرف شمال امری اجباری و قطعی بوده‌است. به هر حال گسترش شهر هنوز محدود به مسیلهای شرقی و غربی بوده که محل استقرار شهر به صورت دلتا نسبت به زنجان‌رود است. با تحلیل و توجیه عوامل و عناصر شهری از قبیل قبرستان‌های قدیمی و مناطقی تحت عنوان «کولوک» که تا امروز باقی‌مانده، شکل‌گیری و گسترش شهر را می‌توان پیگیری و تبیین نمود قدیمی‌ترین عنصر، متعلق به اواسط دوران صفویه‌است که به نام کاروانسرای سنگی واقع در قسمت شرقی کهن‌دژ در ورودی شهر به اسم دروازه همدان قراردارد. این کاروانسرا که هم‌اکنون قسمت اعظم آن از میان رفته و به اداره اوقاف تبدیل شده‌است، یادگاری از دوران شاه عباس دوم است. بدین ترتیب قبل از احداث مجموعه بازار زنجان در دوران آقا محمد خان قاجار(۱۲۰۰ هجری قمری)، میدان‌های آهنگران و راسته دباغ‌ها با عنایت به نقش عملکردی شهر که در مقدمه بیان شد، از عناصر اصلی آن محسوب می‌شوند که این عناصر نسبت به شارستان مرکزیت دارد. 300px در دوران آقا محمد خان قاجار با توسعه نسبی شهر در حد قلعه فعلی که خود از مسیل‌های طبیعی الهام گرفته، مجموعه بازار به مثابه قطب واحد اقتصادی، خدماتی و فرهنگی منسجم‌ترین عنصر شهری را به وجود آورده‌است و با عنایت به پدیده‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عملکردی، و… به‌طوری‌که در زندگی روزمره شهری نقش اساسی داشته باشد، محله‌بندی شهر صورت گرفته‌است. در این دوره به‌طور کلی شهر به سه منطقه تقسیم شده، نخست منطقه مرکزی شهر با جای گرفتن مراکز حکومتی، اداری و مذهبی در آن موجودیت یافته و فاقد اسم خاصی بوده‌است. اراضی و محدثات واقع در شرق محدوده مرکزی در مجموعه بازار تحت عنوان یوخاری‌باش و افراد ساکن در این منطقه در کلیات با همین عنوان مشخص شده و از نظر اقتصادی (در اوایل دوران قاجار) از ظرفیت بالایی برخوردار بوده‌اند. اراضی و محدثات واقع در غرب محدوده مرکزی به نام اشاقه‌باش موسوم شده‌است. در این تقسیم‌بندی هر یک از مناطق دوگانه (اشاقه‌باش و یوخاری‌باش) از نظر زندگی روزمره و مقررات اجتماعی، دارای امکانات فیزیکی و کالبدی دارای وحدت و هم آهنگی کامل است. محلات از نام بانی مساجد و تکایا الهام گرفته یا با انتساب به صنف خاصی نام‌گذاری شده‌اند. محلات قدیمی دارای عناصر شهری منسجم‌تری بوده و به عنوان مراکز محله‌ای نقش اساسی را در زندگی عمومی ایفا می‌کند. این محلات از نظر فیزیکی دارای الگوی خاصی است، بدین ترتیب که به عناصری از قبیل مسجد، تکیه، حمام، مراکز خرید روزانه، مراکز خدماتی، آب انبار، فضای مشاعی جهت انجام مراسم مذهبی، سنتی و تجمع‌های عمومی و بالاخره محل بازی‌های کودکانه مجهزند. به‌طوری‌که این مراکز تا امروز با حفظ عملکردهای نخستین در تکاپوی حیات در محلات نقش اساسی دارند. نمونه‌های بارز آن محلات دود قلی، مسجد یری پایین، نصرالله خان، محله زینبیه و محله قهرمان می‌باشند و تقریبا سایر محلات دارای چنین خصیصه بارز و روشن‌اند که با گسترش تدریجی شهر نسبت به مرکزیت کهن‌دژ و سپس مجموعه بازار با انسجام معقول و منطقی جای گرفته‌اند. به‌طور کلی ۱۸ محله در داخل قلعه و ۹ محله در خارج از قلعه تا اواخر دوران پهلوی ضمن گسترش تدریجی مستقر شده‌اند. روند گسترش تا اواخر دوران قاجار بسیار بطئی و در سطح قلعه به میزان ۱۸۵ هکتار بوده‌است. از حد فاصل اواخر دوران قاجار تا اواخر دوران پهلوی با افزایش محلات خارج از قلعه، وسعت شهر به میزان تقریبی ۴۸۰ هکتار گسترش یافته‌است. شهر فعلی در مساحتی معادل ۱۲۵۷ هکتار مستقر شده که به استناد ضوابط طرح جامع مصوب پیش‌بینی شده در سال ۱۳۷۵ وسعت آن به میزان ۴۴۵۰ هکتار افزایش می‌یابد. جغرافیا اقلیم آثار تاریخی بازار زنجان، طولانی‌ترین بازار سرپوشیده ایران مسجد میرزائی (اوایل صفوی) مسجد جامع زنجان (دوره قاجار) مسجد چهل‌ستون زنجان (دوره قاجار) مسجد جمیله خانم (دوره قاجار) مسجد اسحاق‌میرزا (دوره قاجار) مسجد عباسقلی (دوره قاجار) مسجد دمیریه (دوره قاجار) بقعه میرزا ابوالقاسم زنجانی (دوره قاجار) بقعه مجتهدی (دوره قاجار) بقعه میرزا مهدی زنجانی (دوره قاجار) عمارت ذوالفقاری (دوره قاجار) خانه و باغ معین‌التجار (دوره قاجار) خانه شیخ‌الاسلامی (دوره قاجار) خانه بهمنی (دوره قاجار) خانه توفیقی (اواخر قاجار) خانه مقدم (دوره قاجار) خانه خدیوی (دوره پهلوی) کارخانه کبریت سازی (دوره پهلوی) که در حال حاضر به عنوان موزه بازگشایی شده‌است بنای رخت‌شوی‌خانه (دوره پهلوی) کاروانسرای سنگی (دوره صفوی) کاروانسرای دخان (دوره قاجار) حمام حاج‌داداش (دوره قاجار) پل سردار (دوره قاجار) پل حاج سید محمد (دوره قاجار) پل میر بهاءالدین (دوره قاجار) عمارت‌های تاریخی موزه باستان‌شناسی زنجان (عمارت ذوالفقاری) عمارت شیخ‌الاسلامی (دوره قاجار) عمارت ذوالفقاری (دوره قاجار) عمارت ضیائی (دوره قاجار) عمارت مظفری (عاصم السلطنه) (دوره قاجار) عمارت معینی (دوره قاجار) عمارت بهمنی (دوره قاجار) عمارت توفیقی (اواخر قاجار) عمارت مقدم (دوره قاجار) خانه خدیوی (دوره پهلوی) مردم و زبان حمدالله مستوفی در نزههالقلوب (تالیف در ۷۴۰ق/۱۳۳۹م) زبان زنجان و مراغه و تالش گشتاسبی را پهلوی ذکر می‌کند و می‌گوید «زبانشان پهلوی به جیلانی بازبسته است» که منظور همان گویش‌های گوناگون زبان‌های تاتی‌تبار است. امروزه زبان مردم زنجان ترکی آذربایجانی، با لهجه زنجانی است. و از لحاظ فرهنگی و زبانی به مانند سایر شهرهای آذربایجانی‌نشین ایران به‌شمار می‌روند. دین اهالی زنجان از شیعیان به‌شمار می‌روند، و هر ساله دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان از خیابان فردوسی تا بلوار آزادی که فاصله چند کیلومتری است در هشتم محرم با قدمت بیش از یکصد ساله برگزار می‌شود که از نمادهای عزاداری و دینداری مردم زنجان است، که علاوه بر زنجان از سایر شهرهای داخلی و خارجی با جمعیت چندصد هزار نفری واقعه عاشورا را گرامی می‌دارند. حسینیه اعظم زنجان یکی از بزرگترین مراکز مذهبی جهان تشیع که روز هشتم محرم هر سال بزرگترین دسته عزاداری جهان را برگزار می‌کند که قدمتش به دوران قاجاریه می‌رسد که دومین قربانگاه جهان اسلام پس از منا در عربستان ونخستین قربانگاه جهان تشیع در زنجان نیز می‌باشد. جمعیت دسته عزاداری حسینیه اعظم بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر می‌باشد. که به عنوان دهمین میراث معنوی کشور ثبت گردیده‌است. در صداوسیما، از دسته حسینیه اعظم زنجان به عنوان بزرگترین دسته عزاداری جهان نام می‌برند. درحرکت دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان علاوه بر مردم زنجان افراد عالی‌رتبه کشوری و لشکری و مهمانان خارجی و همه ساله نذورات این حسینیه بیش از یک میلیارد تومان جمع‌آوری می‌شود بیشترین نذری که تقدیم حسینیه می‌شود احشام زنده و ذبح شده مقابل دسته عزاداری است، از زنجان با عنوان پایتخت شور و شعور حسینی نیز یاد می‌شود از سال ۸۳ خورشیدی که دسته عزاداری به صورت زنده و مستقیم از صدا و سیما پخش می‌شود شهرهای دیگر مانند اردبیل از عزاداری زنجانی‌ها الگو برداری کردند. آموزش مدارس ایستاده از راست: شیخ ابراهیم زنجانی، سید محمد موسوی زنجانی، وزیر همایون غفاری، میرزا جواد طارمی و حسینقلی خان اسعدالدوله ذوالفقاری به همراه معلمین نخستین مدرسه جدید زنجان در روز افتتاح مدرسه. ۱۲۸۵ خ. نخستین مدرسه جدید زنجان، در سال ۱۲۸۵ خ. به دستور وزیر همایون غفاری، حاکم وقت زنجان و توسط علی‌محمد فره‌وشی (مترجم همایون) تاسیس شد. محل مدرسه در دارالحکومه شهر بود و بیشتر فرزندان اعیان و اشراف در آن مشغول به تحصیل بودند. معلمان مدرسه از میان طلاب علوم دینی انتخاب شده بودند و روش‌های نوین تدریس به آنان آموزش داده شده بود. مدرسه یکسال پس از رفتن وزیر همایون منحل شد. در سال ۱۳۲۷ ه. ق آقا میرزا احمد زنجانی مدرسه‌ای تاسیس کرد. در سال ۱۲۹۲ خ. مترجم همایون بار دیگر به زنجان بازگشت و با کمک اسعدالدوله ذوالفقاری، «مدرسه اسعدیه» را تاسیس کرد. در روزگار تصدی مترجم همایون بر اداره فرهنگ زنجان (۱۲۹۵ تا ۱۳۰۱ خ) مدارس متعددی دایر شد که از آن میان «مدرسه توفیقی» همچنان پابرجاست. نخستین دبستان دخترانه زنجان موسوم به «دبستان بنات» در سال ۱۳۰۰ خ. توسط عالیه سنجیده تاسیس شد و نخستین دبیرستان دخترانه به نام «دبیرستان آزرم» در سال ۱۳۱۴ شمسی به دست بانو مصداقی دایر گشت. بر اساس آمارهای ارائه شده، هم‌اکنون این استان دارای ۲۲۱۱ مدرسه است که ۸۳۷۵ کلاس درس در آن‌ها دایر می‌باشد و همچنین تعداد کل دانش آموزان برابر ۱۷۴۰۵۳ نفر بوده که از این تعداد ۸۲۳۰۷نفر دانش آموز دختر و ۹۱۷۴۶ نفر دانش‌آموزان پسر را شامل می‌شود. مراکز آموزشی دانشگاه زنجان دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان دانشگاه علوم پزشکی زنجان دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان دانشگاه پیام نور زنجان مرکز آموزش جهاد کشاورزی زنجان دانشکده فنی الغدیر زنجان موسسه آموزش عالی روزبه موسسه آموزش عالی عبدالرحمن صوفی رازی موسسه آموزش عالی میراث ایرانیان دانشگاه جامع علمی کاربردی زنجان آموزشکده فنی و حرفه‌ای قائم زنجان دانشگاه فرهنگیان کتابخانه‌ها نخستین کتابخانه زنجان به دستور سلطان محمد خدابنده در سلطانیه تاسیس شد. این کتابخانه حاوی نسخه‌های ارزشمندی به زبان عربی بود که در قطع بزرگ با حروف سیاه و طلایی نگارش یافته بودند. به احتمال زیاد عرفا و فقهای نامدار زنجان در قرون بعدی، صاحب کتابخانه‌های نفیس شخصی بوده‌اند که اکنون نشانی از آن در دست نیست. امیر محسن زنجانی (فوت ۱۱۴۸ ه. ق) صاحب کتابخانه معتبر و نفیسی بوده‌است که در حمله افغان‌ها به ایران دچار آتش‌سوزی و نابودی گردیده‌است. کتابخانه شیخ فضل‌الله شیخ الاسلام زنجانی (قرن ۱۳ ه. ق) حاوی نسخه‌هایی از قرن ۱۱ ه. ق بوده و میرزا ابوعبدالله زنجانی (علامه زنجانی) کتابخانه‌ای شامل پنجاه هزار جلد کتب و رسائل فلسفی داشته{تعدادی از کتاب‌ها در کتابخانه شخصی فرزندانشان دکتر لطف اله ضیایی و دکتر محمد صادق ضیایی که از جمله آثار موجود در آن سعدالسعود تالیف ابن طاووس (فوت ۶۶۴ ه. ق) به خط خود مولف بوده‌است. در این کتابخانه هشت رساله نیز به خط بابا افضل کاشانی (قرن ۷ ه. ق) موجود بوده‌است. کتابخانه مسجد چهل‌ستون زنجان در سال ۱۲۸۴ ه. ق به دست ملا علی زنجانی تاسیس شد که به نوعی نخستین کتابخانه عمومی شهر نیز به‌شمار می‌رود. «کتابخانه سهروردی»، نخستین کتابخانه عمومی زنجان به سبک جدید، در سال ۱۳۴۱ ه. ق (۱۳۰۱ خورشیدی) تاسیس شد که تا سال ۱۳۷۰ خورشیدی دارای مجموعه‌ای در حدود ۱۹۰۰۰ جلد کتاب بود. از کتابخانه‌های دیگر شهر می‌توان به کتابخانه مسجد سید اشاره کرد که توسط آیت‌الله سید عزالدین محمد حسینی زنجانی برای استفاده طلاب علوم دینی بنا شده و شامل تعدادی نسخ نفیس خطی است. محله‌های معروف و قدیمی اعتمادیه حسینیه اعظم محله سیلاب شهرک کارمندان سقاخانه خیابان خیام کوچه مشکی سبزه میدان دروازه ارک دروازه رشت چهارراه سعدی سعدی وسط سعدی شمالی امجدیه جاوید شوقی هنرستان سرجنگلداری گونیه کوی فرهنگ خواجه نصیر شهرک قدس بیسیم دگرمان ارخی خان ناظم دبخ لر مراکز خرید فروشگاه صنایع دستی زنجان مجتمع تجاری تفریحی نور مجتمع تجاری شهرراز پاساژ ایران زمین پاساژ اولدوز پاساژ تهران پاساژ آینه پاساژ کسری پاساژ آریا پاساژ گلها پاساژ طلا پاساژ مروارید بازار زنجان مرکز خرید اشراق هتل‌ها هتل پیام (چهار ستاره) هتل بزرگ (چهار ستاره) هتل پارک (سه ستاره) هتل سپهر (سه ستاره) هتل سپید (دو ستاره) هتل جهانگردی (دو ستاره) نقاط دیدنی نمایی از 300px بازار زنجان طولانی‌ترین بازار ایران گنبد سلطانیه واقع در سلطانیه معبد داش کسن واقع در سلطانیه غار کتله خور واقع در قیدار-گرماب امامزاده سید ابراهیم زنجان مسجد جامع زنجان بنای رختشویخانه مجموعه تفریحی گاوازنگ کاروانسرای سنگی زنجان مجتمع تجاری تفریحی نورزنجان سد تهم غارتاریخی گلجیک۳۵کیلومتری زنجان امامزاده زیدالکبیر حمام حاج‌داداش -بازار مجموعه عمارت دارائی عمارت ذوالفقاری محل نگه‌داری مردان نمکی قلعه بهستان واقع در ماهنشان دود کش جن واقع در ماهنشان پل میربهاالدین پارک جنگلی روستای تاریخی شیلاندر مجموعه عمارت دارائی تفرجگاه سد گاوازنگ خانه مرحوم علی سرتیپ تفرجگاه سد تهم تفرجگاه سد حسن ابدال مجموعه تفریحی پارک ملت زنجان نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی زنجان نمایشگاه بین‌المللی کاسپین زنجان از مکان‌های دیدنی این شهر است. سالانه بیش از ۲۰ مورد نمایشگاه در محل نمایشگاه بین‌المللی کاسپین زنجان برگزار می‌شود، روستای پایین کوه در یک کیلومتری شمال شهر زنجان روستای نقل آباد در طارم بزرگ‌ترین ساعت آفتابی ایران در دانشگاه زنجان همچنین بزرگترین ساعت آفتابی ایران در این شهر و در میدان مرکزی دانشگاه زنجان واقع است. مناطق حفاظت‌شده و پناهگاه‌های حیات وحش مناطق حفاظت شده حیات وحش سهرین آهوی ایرانی پناهگاه حیات وحش انگوران مناطق حفاظت شده سرخ‌آباد طارم چشمه‌های آب گرم طبیعی چشمه آبگرم طبیعی وننق در ۳۰ کیلومتری شهر زنجان نرسیده به ارمغانخانه در روستای وننق سدها سد گاوازنگ سد تهم در جاده زنجان به چورزق طارم سد حسن ابدال سد گلابر در ایجرود روستای گلابر سد خلیفه لو خرمدره سد کینه ورس ابهر سد تالوار نیروهای مسلح تیپ ۲۱۶ مستقل زرهی سپاه انصار المهدی (عج) زنجان موزه‌ها موزه غله در ساختمان قدیم بوجاری موزه عمارت دارایی موزه سنگ نوشته‌ها موزه نسخ خطی موزه مردم‌شناسی (رختشویخانه) موزه مردان نمکی (عمارت ذوالفقاری) موزه (عمارت توفیقی) آثار شهدا موزه تعزیه حمام حسینیه اعظم زنجان موزه تاریخ طبیعی زنجان موزه خصوصی صنایع دستی و سوغات مرسوم‌ترین سوغاتی زنجان چاقو و چاروق (نوعی کفش زنانه ایران باستان) و فرش زنجان (با طرحی معروف به ریز ماهی) و ملیله‌کاری است. صنایع دستی زنجان عبارتند از: چاروق دوزی ملیله کاری شامل سینی، سرویس بشقاب کاسه و وسایل مصرفی، وسایل زینتی و تابلوهای بی‌بدیل زینتی مسگری (ساخت ظروف مسی و تابلوهای زینتی) چاقوسازی شامل کارد آشپز خانه و میوه خوری و همچنین قندشکن، قلم‌تراش گلیم بافی فرش بافی تذهیب، تراش سنگ‌های قیمتی، رنگرزی، منبت کاری، نگارگری، مصنوعات چرمی، معرق چوب و قلم زنی. دراستان زنجان رشته‌های مختلف دیگر صنایع دستی رواج دارد. از آن جمله گلیم بافی در ابهر، قیدار و زنجان روستاهای آن گیوه دوزی ابریشمی و نخی در انگوران و زنجان، رنگرزی در ابهر، زنجان، قیدار، سفالگری در روستای قلثوق، جاجیم‌بافی نواری در شهرستان‌های طارم و ماه‌نشان، انگوران، کیسه‌بافی حمامی نواری در انگوران، ماه‌نشان، قیدار را می‌توان نام برد. ضمن آنکه باید گفت قالی‌بافی از جمله هنرها و حرفه‌هایی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد. گردن بند و دست بندهای دست‌ساز هم به عنوان سوغاتی کم‌یابی از این استان شناخته می‌شود. نشریات اولین نشریه زنجان به دست میرزا عیسی قانونخواه (ناصرالمله) با عنوان پروین خمسه منتشر شد. این نشریه سه روز در هفته با قطع بزرگ در چهار صفحه منتشر می‌شد. سه صفحه به اعلانات ثبتی و یک صفحه به سرمقاله و اخبار خارجی و داخلی اختصاص داده شده بود. انتشار این نشریه پس از شش سال در ۱۳۱۵ با فوت ناصرالمله پایان یافت. پس وقفه‌ای یک دهه‌ای در انتشار مطبوعات محلی، هفته‌نامه آذر به مدیریت منوچهر سعیدوزیری آغاز به کار کرد. این نشریه که هم‌زمان با قدرت گرفتن فرقه دموکرات آذربایجان انتشار می‌یافت، خود را ارگان کمیته ولایت زنجان و زیر مجموعه فرقه دموکرات معرفی می‌کرد. آذر پس از یک سال انتشار پیش از آزادسازی زنجان توسط ارتش ملی، تعطیل شد. در اواخر دهه بیست نشریات متعددی در زنجان انتشار می‌یافتند که اغلب حامی سیاست‌های محمد مصدق بودند و به همین سبب جز یکی، انتشار باقی آن‌ها پس از کودتای ۲۸ مرداد متوقف شد. روزنامه پروین خمسه، اولین روزنامه محلی زنجان پس از انقلاب اسلامی، چندین عنوان نشریه در زنجان به چاپ رسید که از آن میان می‌توان به هفته‌نامه پیام زنجان اشاره کرد که از سال ۱۳۶۷ انتشار می‌یابد و پرسابقه‌ترین نشریه زنجان محسوب می‌شود و نیز از هفته‌نامه امید زنجان نام برد که اولین نشریه محلی زنجان بود که توانست مخاطبانی در استان‌ها دیگر از جمله تهران و آذربایجان بیابد. در این میان، هفته‌نامه بهار زنجان به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی رحمت‌اله بیگدلی - عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان و اکنون عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - به دو زبان ترکی و فارسی در استان زنجان منتشر می‌شد که از پرمخاطب‌ترین نشریات استان بود. این هفته‌نامه به دلیل انتشار عین کلمات موهن منصور ارضی علیه مشایی در مهرماه ۸۹ توقیف و سپس به دلیل آنچه «انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و توهین به مقامات کشور» اعلام شد، همچنین به دلیل اصرار بر تخلفات به استناد تبصره ۲ ماده ۶ و تبصره ماده ۱۱ قانون مطبوعات، لغو مجوز گردید. مدیرمسئول این نشریه هم‌زمان با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، مجوز هفته‌نامه «بهار رحمت» را دریافت کرد که در انتشار مرتب آن توفیقی نداشت. در سال ۱۳۹۰ پانزده نشریه (سه روزنامه و دوازده هفته‌نامه و ماه نامه) در زنجان منتشر می‌شده‌است که برخی از آن‌ها عبارتند از: روزنامه مردم نو روزنامه صدای زنجان هفته نامه موج بیداری هفته نامه قلم زنجان هفته نامه سیمای زنجان هفته نامه پیام زنجان هفته نامه بایرام هفته‌نامه بهار رحمت هفته نامه بایرام به زبان ترکی منتشر می‌شود. در طول این سال‌ها، نشریات زنجان بستر مناسبی برای رشد فعالین مطبوعات این استان بوده‌است، از جمله این افراد باید به رضا میرکریمی اشاره کرد که فعالیت هنری خود را به عنوان گرافیست در هفته‌نامه پیام زنجان آغاز کرد. شهرهای خواهرخوانده 20px ترابوزان، ترکیه 20px چلیابینسک، روسیه 20px ملاکا، مالزی 20px قره قروم، مغولستان صنایع سرب و روی شیر پاستوریزه تولیدات شیمیایی نساجی نخ تایر فراورده‌های غذایی ترانسفورماتور (ایران ترانسفو) سوئیچ‌های برق فشار قوی(پارس سویچ) صنایع شیمیایی (گروه صنعتی گلرنگ) برق و الکترونیک سیگار و دخانیات نیروگاه سلطانیه زنجان فهرست نمایندگان زنجان در مجلس شورای ملی فهرست نمایندگان زنجان در مجلس شورای اسلامی فهرست نمایندگان زنجان در مجلس موسسان محلات زنجان حسینیه اعظم زنجان جشنواره ملی آش ایرانی
[ "بخش مرکزی شهرستان زنجان", "ترکی", "شیعه", "چاقو", "چاروق", "ملیله‌کاری", "فرش دستباف", "مسگری", "استان زنجان", "ایران", "آذربایجان", "فهرست شهرهای ایران بر پایه جمعیت", "قزل‌اوزن", "راه‌آهن", "تهران", "تبریز", "ورشو (آلیاژ)", "طارم", "خلخال", "شهرستان میانه", "سلطانیه", "خدابنده", "ایجرود", "ماه‌نشان", "آذربایجان (ایران)", "اردشیر بابکان", "حمدالله مستوفی", "ساسانیان", "شهین", "لغتنامه دهخدا", "کهن‌دژ", "باستان‌شناسی", "صورالاقالیم", "مغول", "ایلخانی", "غازان‌خان", "اولجایتو", "دونالد ویلبر", "امیرتیمور گورکانی", "کلاویخو", "شاردن", "۱۶۷۲", "صفویه", "آقا محمد خان قاجار", "شارستان", "قاجار", "بازار زنجان", "مسجد میرزائی", "مسجد جامع زنجان", "مسجد چهل‌ستون زنجان", "مسجد خانم", "مسجد اسحاق‌میرزا", "مسجد عباسقلی", "مسجد دمیریه", "آرامگاه سید ابوالقاسم مجتهد میرزایی", "آرامگاه مجتهدی", "بقعه میرزا مهدی زنجانی", "عمارت ذوالفقاری", "خانه و باغ معین‌التجار", "خانه شیخ‌الاسلامی", "خانه بهمنی", "بنای توفیقی", "خانه مقدم", "خانه خدیوی", "کارخانه کبریت سازی", "بنای رخت‌شوی‌خانه", "کاروانسرای سنگی (زنجان)", "کاروانسرای دخان", "حمام حاج‌داداش", "پل سردار", "پل حاج سید محمد", "پل میر بهاءالدین", "عمارت شیخ‌الاسلامی", "عمارت ضیائی", "عمارت مظفری (عاصم السلطنه)", "عمارت معینی", "عمارت بهمنی", "عمارت توفیقی", "عمارت مقدم", "نزهةالقلوب", "مراغه", "تالش گشتاسبی", "پارسی میانه", "زبان تاتی", "ترکی آذربایجانی", "ترکی لهجه زنجانی", "ایرانیان آذری#.D9.85.D9.86.D8.A7.D8.B7.D9.82 .D8.A2.D8.B0.D8.B1.DB.8C.E2.80.8C.D9.86.D8.B4.DB.8C.D9.86", "حسینیه اعظم زنجان", "قاجاریه", "دسته عزاداری", "سید محمد موسوی زنجانی", "مهدی‌خان غفاری کاشانی", "میرزا جواد طارمی", "اسعدالدوله ذوالفقاری", "علی‌محمد فره‌وشی", "پیام زنجان", "عالیه سنجیده", "بانو مصداقی", "دانشگاه زنجان", "دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان", "دانشگاه علوم پزشکی زنجان", "دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان", "دانشگاه پیام نور زنجان", "مرکز آموزش جهاد کشاورزی زنجان", "دانشکده فنی الغدیر زنجان", "مؤسسه آموزش عالی روزبه", "مؤسسه آموزش عالی عبدالرحمن صوفی رازی", "مؤسسه آموزش عالی میراث ایرانیان", "دانشگاه جامع علمی کاربردی زنجان", "آموزشکده فنی و حرفه‌ای قائم زنجان", "دانشگاه فرهنگیان", "سلطان محمد خدابنده", "عارف", "فقیه", "سرنگونی صفویان", "شیخ الاسلام زنجانی", "دکتر لطف اله ضیایی", "دکتر محمد صادق ضیایی", "سید بن طاووس", "بابا افضل کاشانی", "ملا علی زنجانی", "سید عزالدین حسینی زنجانی", "گنبد سلطانیه", "معبد داش کسن", "غار کتله خور", "قیدار-گرماب", "امامزاده سید ابراهیم (زنجان)", "بنای رختشویخانه", "مجموعه تفریحی گاوازنگ", "مجتمع تجاری تفریحی نور", "سد تهم", "غارتاریخی گلجیک", "امامزاده زیدالکبیر", "مجموعه عمارت دارائی", "مردان نمکی", "قلعه بهستان", "ماهنشان", "دود کش جن", "پل میربهاالدین", "پارک جنگلی", "روستای تاریخی شیلاندر", "عمارت دارائی", "تفرجگاه سد گاوازنگ", "تفرجگاه سد تهم", "تفرجگاه سد حسن ابدال", "مجموعه تفریحی پارک ملت زنجان", "نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی زنجان", "نمایشگاه بین‌المللی کاسپین", "ساعت آفتابی", "مناطق حفاظت شده حیات وحش سهرین", "پناهگاه حیات وحش انگوران", "مناطق حفاظت شده سرخ‌آباد طارم", "سد گاوازنگ", "ابهر", "موزه غله در ساختمان قدیم بوجاری", "عمارت دارایی", "موزه سنگ نوشته‌ها", "موزه نسخ خطی", "موزه مردم‌شناسی (رختشویخانه)", "موزه مردان نمکی (عمارت ذوالفقاری)", "موزه (عمارت توفیقی) آثار شهدا", "موزه تعزیه حمام حسینیه اعظم زنجان", "موزه تاریخ طبیعی زنجان", "موزه خصوصی", "فرش زنجان", "صنایع دستی", "ملیله کاری", "قندشکن", "گلیم", "فرش", "تذهیب", "تراش سنگ‌های قیمتی", "رنگرزی", "منبت کاری", "نگارگری", "مصنوعات چرمی", "معرق چوب", "قلم زنی", "گلیم بافی", "قیدار", "انگوران", "سفالگری", "جاجیم‌بافی", "قالی‌بافی", "میرزا عیسی قانونخواه", "پروین خمسه", "منوچهر سعیدوزیری", "فرقه دموکرات آذربایجان", "محمد مصدق", "کودتای ۲۸ مرداد", "امید زنجان", "هفته‌نامه بهار زنجان", "روزنامه مردم نو", "هفته نامه صدای زنجان", "هفته نامه موج بیداری", "هفته نامه قلم زنجان", "هفته نامه سیمای زنجان", "هفته نامه پیام زنجان", "هفته نامه بایرام", "رضا میرکریمی", "ترابوزان", "ترکیه", "چلیابینسک", "روسیه", "ملاکا", "مالزی", "قره قروم", "مغولستان", "سرب و روی", "شیر پاستوریزه", "تولیدات شیمیایی", "نساجی", "نخ تایر", "فراورده‌های غذایی", "ترانسفورماتور", "ایران ترانسفو", "سوئیچ‌های برق فشار قوی", "پارس سویچ", "صنایع شیمیایی", "گروه صنعتی گلرنگ", "برق و الکترونیک", "سیگار و دخانیات", "نیروگاه سلطانیه زنجان", "فهرست نمایندگان زنجان در مجلس شورای ملی", "نمایندگان زنجان در مجلس شورای اسلامی", "نمایندگان زنجان در مجلس موسسان", "محلات زنجان", "جشنواره ملی آش ایرانی" ]
[ "زنجان", "شهرستان زنجان", "شهرهای استان زنجان", "شهرهای ایران", "مراکز استان‌های ایران", "شهرهای شهرستان زنجان" ]
1,035
قزوین
2
1,619
0
[ "شهر قزوین", "قزوين", "قزوینی", "شهر قزوين", "قزويني", "ﻗﺰﻭﯾﻦ" ]
false
1,002
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "قزوین" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۶٫۱۶" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۵۰٫۰۰" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Ghazvin logo3.tif" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[تاتی]]، [[فارسی]]، [[ترکی آذری]]، [[گیلکی]]" }, { "Item1": "استان", "Item2": "قزوین" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "قزوین" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "کاسپین" }, { "Item1": "نام‌های‌دیگر", "Item2": "کاسپین، مینودر" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "ارساس، ارساسیا، راژیا، کشوین، قسوین،کاسپین، شاد شاپور،باب‌الجنه" }, { "Item1": "سال تأسیس شهرداری", "Item2": "۱۲۸۵" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۴۰۲،۷۴۸" }, { "Item1": "تراکم‌جمعیت", "Item2": "۹۰۳۰" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۶۴/۱۳۲" }, { "Item1": "میانگین ارتفاع", "Item2": "۱،۳۴۷" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۱۳" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۳۰۲" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "[[علی صفری]]" }, { "Item1": "امام جمعه", "Item2": "[[آیت الله عابدینی]]" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "[[باقلوای قزوین]]، [[فندق]]، [[پسته قزوین]]، [[شیرینی‌های سنتی]]، [[زغال‌اخته]]، [[گیلاس]] ،[[کشمش]]، [[انگور]]، [[گردو]]، البالو[[سنگ پا]] و آش رشته صنایع دستی" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "[[به قزوین، آینه تاریخ و طبیعت ایران خوش آمدید]]" } ], "Title": "شهر ایران" }
المان مینودر دروازه ورودی شهر قزوین قزوین () یکی از شهرهای ایران در باختر و مرکز استان و شهرستان قزوین است. این شهر در بلندای ۱،۲۷۸ متری از سطح دریا واقع شده‌است. ریشه شهر قزوین متعلق به دوران ساسانیان است که به دستور شاپور رونق یافت. قزوین در زمان حکومت صفوی ۵۷ سال پایتخت ایران بوده و به همین دلیل دارای اماکن و موزه‌های تاریخی بسیاری است. قزوین پایتخت بزرگ خوشنویسی ایران است و از جمله خوشنویسان معروف خط پارسی می‌توان به میرعماد قزوینی اشاره کرد. در شهر قزوین آثار کهن و باستانی گوناگونی از جمله کاروان‌سرای سعدالسلطنه، میمون قلعه، حمام قجر، آب انبار سردار، پیغمبریه، کاخ چهل‌ستون، امامزاده حسین، خیابان سپه (اولین خیابان ایران) قرار دارد. قزوین به دلیل قرار گرفتن در گلوگاه ارتباطی استان‌های شمالی و غربی کشور، نزدیکی به تهران، دارا بودن چندین شهر صنعتی (شهر صنعتی لیا و البرز) و نیز برخورداری از چندین دانشگاه از جمله دانشگاه‌های بین‌المللی امام خمینی، علوم پزشکی و آزاد اسلامی و شماری دانشگاه غیردولتی از موقعیت خوبی برخوردار است. قزوین به علت دارا بودن ۲ هزار و ۵۰۰ هکتار باغستان کهن در اطراف شهر و وجود بوستان ۱،۴۰۰ هکتاری باراجین در سال ۱۳۹۲ از سوی معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور به عنوان شهر پاک ایران انتخاب شد. قزوین شهری فارسی زبان است. زبان مادری اکثر اهالی اصیل شهر قزوین فارسی همراه با لهجه خاص قزوینی است. زبان‌های تاتی، گیلکی و آذری نیز رایج‌ترین زبان‌های شهر قزوین هستند. علی‌رغم جمعیت قابل توجه آذری‌ها و تات‌ها و گیلک‌ها در شهر قزوین، اغلب آن‌ها بومی خود شهر نیستند و از نقاط دیگر استان به این شهر آمده‌اند، به‌خصوص که اکثر اهالی شهرها و روستاهای استان قزوین را تات‌ها و آذری‌ها و گیلک‌ها تشکیل می‌دهند. کردها و لرها از دیگر اقوام شهر قزوین هستند. ره آورد شهر قزوین پسته، باقلوا و انواع شیرینی سنتی متنوع از جمله باقلوای لوزی، باقلوای پیچ یا گل رز، شیرینی پادرازی، نان نخودی قزوین (شیرینی نخودی)، نان چرخی، نان برنجی (شیرنی برنجی)، نان بادامی قزوین (شیرینی بادامی)، شیرینی اتابکی (شیرینی ولیعهدی)، نان قندی (شیرینی قندی)، نان نازک (نازک پسته‌ای) است. نام نقشه محدوده قزوین در نوشته‌های باستانی یونان قزوین را با نام «راژیا» معرفی می‌کند و پس از آن در نوشته‌های اروپایی این شهر با نام شهر باستانی «آرساس» یا «آرساسیا» شناخته می‌شده‌است. اشکانیان قزوین را به نام موسس آن «اردپا» می‌خواندند؛ و ساسانیان نام این شهر را «کشوین» (یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد) نهاده بودند. در برخی متون نام این شهر «قسوین» (یعنی شهری که مردمی پر صلابت و استوار دارد) ذکر شده‌است. به هر روی مورخان و باستان شناسان عصر حاضر قزوین را عربی شده «کاسپین» می‌دانند؛ و بر این باورند که قوم کاسپی‌ها که در سواحل دریای کاسپین می‌زیستند به مرور کوچ کردند و شهر قزوین را بنا نهادند. و به همین دلیل است که در متون کهن عثمانی و عربی نام دریای خزر «بحرالقزوین» ذکر شده‌است. تاریخ این شهر باستانی در زمان شاه تهماسب صفوی پایتخت ایران بوده‌است. نخستین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین ساخته شد. آب انبار سردار بزرگ‌ترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین است. پیش از اسلام در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شده است و تنها تپه سگزآباد نشانگر شهرمندی ۹۰۰۰ ساله یکجانشینی در این دشت برومند است. منطقه قزوین به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نظامی و ارتباطی در دوران‌های مختلف تاریخ مورد توجه حکومت‌های مختلف بوده‌است. در زمان حکومت مادها یکی از نقاط مهم کشور بوده و دژ «ماگ بیتو» در جنوب غربی قزوین و تحت فرمان «هانا سیروکا» از امیران ماد بوده‌است. در نیمه نخست قرن نهم پیش از میلاد، دژ «ماگ بیتو» در قزوین مورد هجوم «آداد پنجم» فرمانروای آشور قرار گرفت و ویران شد. کلیسای کانتور قزوین بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و می‌گوید آنجا را شاد شاپور نامید. عبدالکریم رافعی در التدوین فی تواریخ قزوین به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی در معجم البدان به گفته ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در نسک هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشته‌اند ولی ولی احمد بن ابی عبدالله برقی در نسک النبیان و خواجه حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در نسک مرآت البدان و امین احمد رازی در هفت اقلیم به گفته از البنیان و استاد و بارزایش خاورشناس نامی روس در نسک جغرافیای تاریخی ایران بنای شهر قزوین را به شاپور اول منسوب داشته‌اند. شمس الدین سامی بیک در قاموس الاعلام ترکی در این باره تردید کرده و نوشته‌است که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرام‌ها شهر قزوین را بنیاد کرده‌اند. سرچشمه اصلی این دو قول یکی اخبار البدان ابن فقیه و دیگری البنیان احمد بن ابی عبدالله برقعی است که نویسندگان پیشین نیز عموما با این دو مآخذ استناد داشته‌اند. البته نمی‌توان در این باره دید قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه دریافته می‌شود که زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمی‌توانست در کارهای کشور کارآمد باشد در صورتی که سراسر مملکت دستخوش آبادانی و عدل داد درونی و بیرونی بود. بنابراین باره‌است بانی قزوین را بنا به نگارش ابن دانشور شاپور ذوالاکتاف بدانیم اما این که ابن دانشور آورده‌است شاپور ذوالاکتاف شهر قزوین را بنا کرده و آن را شاد شاپور نامید. دیگران نیز در این زمینه شرحی نگاشته‌اند از جمله حمدالله مستوفی در دیرینه گزیده به گفته از نسک البنیان قدری بتفصیل پرداخته‌اند و نوشته‌است شهر قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخته و آنرا شادشاپور نام کرد همانا آن شهری که در میان قزوین ساخته‌اند چنانچه رودخانه چند بر جنوبی آن روانست و رودخانه ابهر بر شمالی آن و از آنجا اطلال بار و پدیدارست. محمد حسن خان اعتماد السلطنه نیز در نسک مرآت البلدان به گفته از نسک البنیان این موضوع را تا اندازه‌ای روشن‌تر به کلک آورده و می‌گوید قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخت و شاد شاپور نام نهاد و همانا آن شهری بود که میان رودخانه‌های خررود و ابهر رود می‌ساخته‌اند و آنجا اطلال بار و پدیدار است و مردم آنجا در دیه نرجه که به اردشیر بابکان منسوب است مسکونند و مشهور است در نسک گردآوری رافعی مسطور که حصار شهرستان قزوین اکنون جایی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخته‌است. پس از اسلام قزوین به دنبال گشایش آن در سال ۲۱ هجری به نام مرز و ثغر مسلمانان شناخته شد و مسلمانان برای جهاد با کفار دیلم به سوی آن رهسپار شدند. روایات فراوانی وجود دارد که در آنها بر بزرگی قزوین و کارکرد زمامداران حکومت اسلامی در پشتیبانی از نگن تاکید شده است. اعزام چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری و پیش از جنگ صفین به قزوین به دست علی نمونه‌ای از این توجه‌است. بدیهی است که شهر کهن قزوین که به استواری محدود بوده و گنجایش گسیل سترگ کوچندگان و مجاهدان را نداشته و لزوم گسترش آن برای کشش بیشتر مسلمین اعزامی به قزوین احساس می‌شده‌است. سعید بن العاص بن امیه که از طرف عثمان والی کوفه بوده برای جنگ با دیلمیان به قزوین می‌آید و آن را شهری استوار و آباد می‌کند قطعا این عمران اولیه قبل از سال ۳۵ هجری که سال قتل عثمان است صورت گرفته‌است. خانه‌سازی در بیرون از قلعه کهن شهر ظاهرا نخستین بار بدست محمد بن سنان عجلی و در سال ۹۰ هجری انجام شده و دیگران نیز به تقلید از او در بیرون از شهر به خانه‌سازی پرداخته‌اند و شهر را گسترش بخشیده‌اند. پیش از سال ۱۶۹ هجری در سالهای خلافت مهدی عباسی و زمانی که فرزندش موسی الهادی ولیعهد بوده و شهرک به نامهای مدینه موسی و مبارکیه در کنار قزوین ساخته شد و همین دستور به گسترش شهر کمک شایانی کرد. دوران سلجوقیان طغرل در سال ۴۳۳ ه‌.ق قزوین را فتح کرد ویکی از شیعیان علوی را به حکومت قزوین انتخاب کرد. وی در سال ۴۵۵ ه‌.ق در گذشت و بنابر وصیتش، سلیمان پسرش به جانشینی او برگزیده شد، اما سران لشکر که به آلب ارسلان پسر دیگر طغرل دلبستگی داشتند در قزوین جمع شده و خطبه پادشاهی را به نام وی خواندند. چنین رویدادی نشانگر آن است که قزوین در آغاز دوره سلجوقی دارای موقعیتی ویژه بوده‌است. در دوره آلب ارسلان حکومت قزوین در یک دوره شصت ساله بر عهده خاندان جعفری از اصیل‌ترین خاندان‌های علمی شیعی در ایران و از نوادگان جعفر طیار بوده‌است در عصر صفوی شاه تهماسب اول، قزوین را به عنوان پایتخت برگزید. شاه تهماسب صفوی به سال ۹۵۳ ه‌.ق به علت نزدیکی تبریز به مرزهای عثمانی و آسیب‌پذیر بودن این شهر و نیز دور بودن از خراسان و هجوم مداوم ازبکان به ایران پایتخت را به قزوین انتقال داد؛ که این پایتختی تا سال ۱۰۰۶ ه‌.ق (به مدت نیم قرن) ادامه داشت. عمارت چهل ستون قزوین محل استقرار دولت در زمان شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم صفوی تحولات شهر قزوین پس از پایتختی شاه تهماسب پس از انتقال پایتخت به قزوین دستور ساخت باغ بزرگی را در مرکز شهر قزوین داد؛ که عبدی بیگ شیرازی مراحل ساخت این باغ را در مقدمه روضهالصفات این‌گونه توصیف می‌کند. خسرو والاگهر دین پناه خطه قزوین چو شدش تختگاه رونق این خطه به حسب مراد گشت به یمین قدم شه زیاد خاست نوای فرح از خانه‌ها یافت عمارت همه ویرانه‌ها ابر کرم خاست ز هر سوی او آب فزون گشت به هر جوی او کشت وی از خاک برآورد سر خشتش از افلاک برآورد سر شاه در آن خطه همچون بهشت ساخت عمارات بهشتی سرشت هر که نشان جست ز تاریخ آن داد به گلزار بهشتش نشان لازم به توضیح است که عبارت (گلزار بهشتش) به حساب ابجد عدد ۹۶۷ را نشان می‌دهد که این عدد تاریخ اتمام ساخت باغ‌ها و عمارت‌ها بوده‌است. با آغاز دوره صفوی و استقرار آن‌ها در مرزهای کهن با مرکزیت نواحی شمال و غرب ایران و اعلام حکومت شیعی، باب جدیدی را برای گسترش همه‌جانبه شهر قزوین فراهم آورد که آثار مکتوب مورخان و سیاحان و یادمان‌های تاریخی _فرهنگی، نمایانگر این گسترش است. تغییرات سیاسی و جابه جایی پایتخت از قزوین به اصفهان که با تحولات در جنوب ایران با حضور دولت‌های اروپایی همراه بود، نتوانست اهمیت کلیدی منطقه قزوین را در پیوند غرب به شرق ایران با دولت‌های همسایه در مرزهای شمال و غرب ایران کمرنگ کند. تحولات کالبدی - فضایی شهر قزوین به هنگام پایتختی یکی از دوران‌های طلایی تاریخ قزوین، انتخاب این شهر به عنوان پایتخت حاکمیت شیعی صفوی است. با استقرار دولت شیعی صفوی در قرن دهم هجری، عصر جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد و از این زمان قزوین به محل تجمع دولتمردان، علما و اندیشمندان و صاحبان حرفه و فن و هنر تبدیل شد. حکومت صفوی با تکیه بر مفاهیم عرفانی از سویی و تعابیر و تفسیر شریعت از نظرگاه مذهب شیعه از دیگر سو، موفق شد تا پایگاه اجتماعی بسیار گسترده‌ای در خطه‌ای بس وسیع به دست آورد. ژان شاردن که در مجموع یازده سال در دوره صفویان (۷۰–۱۶۶۴ و ۷۷–۱۶۷۱ میلادی) در ایران بوده در سال ۱۶۷۴ میلادی در شهر قزوین چهار ماه اقامت می‌کند و درباره آن می‌نویسد: نبرد با افغان‌ها با سقوط اصفهان به دست افغانها و تسلیم شدن شاه سلطان حسین در سال ۱۱۳۵ ه‌.ق طهماسب میرزا، فرزند سلطان حسین که در قزوین به سر می‌برد در آنجا تاجگذاری کرد. با اعلام تاجگذاری طهماسب میرزا، افغانها با سپاهی گران به سوی قزوین حرکت کردند و شاه طهماسب در نهایت خفت و خواری با شتاب فراوان قزوین را ترک و به سوی تبریز فرار کرد. سپاه افغان وارد شهر قزوین شد و مورد پذیرایی قزوینی‌ها قرار گرفت اما افغان‌ها به غارت اموال تجاوز به حقوق مردم پرداختند. مردم قزوین نیز همراه با قزلباشان به یک باره بر سر افغان‌ها ریخته و بسیاری را کشته و بسیاری از افغان‌ها نیز به سوی اصفهان متواری شدند. باستانی پاریزی این حادثه را که به «لوطی بازار قزوین» معروف است چنین توصیف می‌کند: «اما افغانان بیست هزار تومان از قزوینیان خواستند، مردم قریب شش هزار تومان دادند. امان‌الله از این گذشته فرستاد و مطالبه ۶۰ دوشیزه نمود. این مطالبه آخرین، سخت بر قزوینیان گران افتاد. امان‌الله محصلانی بر مردم شهر گماشت تا پول نقدی که بر آنان نهاده بود مطالبه نمایند و همچنین در تحویل دختران تسریع کنند. رئیس محصلان افغانی گفت: ای سگان تا چند ما را می‌فریبید؟ اگر امروز پول و خواربار و دختران را نزد ما نفرستید همه را قتل‌عام خواهیم کرد. یک‌نفر لوطی پاسخ داد سگ ما نیستیم، سگ شمایید و آن کس که شما را فرستاده‌است! دست محصل مالیات به سوی شمشیرش رفت ولی قزوینی چالاک‌تر بود، شمشیر بر آمیخت و محصل مالیات را به دو نیم کرد، پس آنگاه قزوینیان طبلها کوفتن گرفتند تا مردان خویش را فراخوانند که با افغانان به جنگ برخیزند». بعد از حادثه لوطی بازار، بار دیگر نیز قزوین مورد هجوم سپاه افغان، قرار گرفت و اشرف افغان در قزوین پادگانی را برای مقابله با طهماسب میرزا و سردار دلیر او نادر بنا کرد. اما در جریان نبرد نادر و اشرف افغان، سپاه افغان‌ها دچار شکست فاحشی شدند و عملا پادگان قزوین توانایی نبرد را از دست داد. در جریان حمله به افاغنه در قزوین، یکی از چهره‌های برجسته دینی به نام شیخ آقامحمد رضی قزوینی حکم به جهاد با افاغنه را صادر فرمود. آقا محمدرضی هنگام محاصره قزوین به وسیله افاغنه حکم به جهاد با آنان را داد و پس از سخنرانی آتشین، سپاه عظیمی گرد آورد و خود پیشاپیش سپاه به جنگ با افاغنه رفت و پس از یک نبرد دلیرانه در قریه دیال آباد (از توابع قزوین) کشته شد؛ ولی سپاه او افاغنه را در پشت دروازه‌های قزوین شکست دادند و این شکست سر آغاز بیرون راندن افاغنه از ایران گردید. جغرافیا مکان‌نگاری جغرافیایی قزوین در مدار °۵۰٫۰۰ شرقی و °۳۶٫۱۶شمالی قرار دارد. قزوین از سمت شمال به لاهیجان، از شمال شرق به رازمیان، از شرق به بیدستان و محمدیه، از جنوب شرق به الوند، از جنوب به شهر صنعتی لیا، از جنوب غرب به اقبالیه، از غرب به محمودآباد نمونه و از شمال غرب به منجیل راه پیدا می‌کند. اقلیم نقشه آب و هوایی ایران؛ شهر قزوین در شمال غربی کشور قرار گرفته و آب و هوای آن سرد و کوهستانی است. آب و هوای قزوین در تابستان خنک و در زمستان سرد است. میزان بارش سالیانه قزوین حدود ۳۱۸ میلی‌متر و دمای متوسط هوا ۱۴ درجه سانتی‌گراد است. تاثیر توده هواهای باران‌زا و ارتفاعات موجب شده‌است که توزیع رطوبت هوا در شهر قزوین از شرایط مناسبی برخوردار باشد. روند تغییرات رطوبت نسبی در طول سال نشان‌دهنده رطوبت حداکثر در ماه‌های زمستان و رطوبت حداقل در ماه‌های تابستان است. میانگین سالانه نم نسبی در قزوین ۵۱٪ است. براساس آمارهای اقلیمی تیر و مرداد گرم‌ترین و دی و بهمن سردترین ماه‌های سال در شهر قزوین‌اند. دوره یخبندان از اواخر آبان آغاز و تا ۹۰ روز ادامه می‌یابد. کمترین دمای ثبت شده در ایستگاه سینوپتیک قزوین ۲۴ درجه زیر صفر بوده که در ۲۰ دی ۱۳۵۵ رخ داده‌است. زمین‌شناسی زمین‌لرزه استان قزوین همواره یکی از مناطق لرزه خیز کشور بوده‌است و زلزله‌های بسیاری تاکنون در آن رخ داده‌است. در شب پنجم رمضان ۵۱۳ ه‌.ق زلزله شدیدی در قزوین رخ داد که آسیب‌های گسترده به شهر وارد کرد و نزدیک به نیمی از شهر ویران شد و بسیاری از افراد کشته شدند. در سال ۵۷۲ ه‌.ق زمین لرزه‌ای در دامنه‌های جنوبی البرز تا آن سوی ری به وقوع پیوست. در این زلزله قزوین و ری دستخوش ویرانی شدید شد و افراد زیادی در آن حادثه کشته شدند. در زلزله سال ۱۰۴۹ ه‌.ق در قزوین نزدیک به ۱۲۰۰۰ نفر کشته شدند از فاجعه آمیزترین زلزله‌های دوران معاصر می‌توان از زلزله بوئین زهرا در سال ۱۳۴۱ ه‌.ش یاد کرده که در آن ۹۱ روستا به کلی ویران شد و بیش از ۳۰۰ روستا آسیب دید و ۱۲۲۰۰ تن کشته شدند. تقسیمات کشوری شهر قزوین مرکز استان قزوین، شهرستان قزوین و بخش مرکزی شهرستان قزوین است. ساختار شهری انجمن اسلامی شهر قزوین زین اسب - متعلق به اولین شهردار قزوین - موزه مردمشناسی حمام قجر انجمن اسلامی شهر قزوین، انجمنی است ساخته از ۹ نماینده که بر طبق قانون شوراها مسئول اداره شهر قزوین است. مهم‌ترین وظایف شورا انتخاب شهردار به مدت چهار سال، نظارت بر عملکرد شهرداری و در صورت لزوم برکناری شهردار، تصویب طرح‌های لازم برای رفاه بیش‌تر شهروندان و نظارت بر اجرای آن‌ها، تصویب بودجه سالانه شهرداری، تصویب اساسنامه موسسات و شرکت‌های وابسته به شهرداری هستند. نخستین بلدیه یا شهرداری قزوین در اسفند سال ۱۳۰۶ هجری قمری تاسیس گردید. شهرداری قزوین مانند دیگر شهرداری‌های ایران سازمانی غیردولتی است. نخستین شهردار شهر قزوین میرزا حسین شهیدی (صدرالعلما) بوده‌است. شهرداری قزوین لوگوی شهرداری قزوین اولین بلدیه یا شهرداری قزوین در سال ۱۲۸۵ تاسیس گردید. شهرداری قزوین مانند دیگر شهرداری‌های ایران سازمانی غیردولتی است و وظیفه آن اداره شهر قزوین می‌باشد. با انتخاب خواجه نوری به عنوان فرماندار قزوین در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی، سید کاظم سرکشیک زاده به قزوین فرا خوانده می‌شود و کار سازمان‌دهی بلدیه قزوین به او واگذار می‌گردد، وی سازمان مرتبی را با شعبه‌هایی چند و تعیین بودجه مشخص برای بلدیه قزوین ایجاد می‌کند. از آنجا که بلدیه آن روز جز دریافت عوارض دروازه‌ها (نواقلی) محل درآمد دیگری نداشت فقط می‌توانست حقوق کارمندان خود را تامین کند و اقدامی در زمینه آبادانی و پاکیزگی شهر انجام نمی‌دادند. پس از به سلطنت رسیدن رضا شاه و برگزیده شدن بوذر جمهری به سمت کفالت شهرداری تهران و انجام فعالیت‌های گسترده در سطح شهر تهران، شرایط قزوین که با تهران فاصله اندکی داشت بیشتر به چشم می‌آید و از این رو روزنامه‌های محلی و شخصیت‌های موثر شهر و وکلای برای جلب توجه دستگاه حکومت و شخص رضا شاه به مشکلات شهر قزوین و ایجاد یک بلدیه فعال دست به یک رشته فعالیت‌های چشم‌گیر می‌زنند که از آن‌ها می‌توان به فوق‌العاده (روزنامه) رعد در قزوین به تاریخ ۲ مهر ۱۳۰۶ خورشیدی اشاره نمود. این فوق‌العاده به مناسبت سفر رضا شاه به همراه ولیعهد به قزوین و عبور از آن شهر انتشار یافت و وظیفه آن نقل مشکلات مردم شهر قزوین بوده‌است. آخرین شهردار قزوین مسعود نصرتی بود که با آغاز دوره پنجم شورای شهر، دوره او به پایان رسید و هم‌اکنون علی صفری به جای او سرپرست شهرداری قزوین است. زیرساخت‌های اولیه شهر شهر قزوین از جمله شهرهایی است که همیشه با کمبود آب مواجه بوده‌است و حتی ناصرخسرو در سفرنامه خود به آن اشاره کرده‌است. در قرن پنجم هجری قمری خیرین اقدام به حفر قناتی برای تامین آب شهر کردند، اما چون در تابستان میزان آب قنات کافی نبود، مردم شهر اقدام به ساخت ده‌ها آب‌انبار کردند. به علت تعدد آب‌انبار، قزوین به «شهر آب‌انبارها» شهرت یافته‌است. نیروگاه بخار و سیکل ترکیبی شهید رجایی در بیرون از قزوین این نیروگاه در آزادراه قزوین به تهران ساخته شده‌است. نیروگاه برق شهید رجایی دارای دو سیکل مجزای بخار و ترکیبی می‌باشد که مجموعا ۲۰۴۰ مگاوات تولید برق دارد؛ که این میزان، ۸ درصد برق مصرفی در کشور می‌باشد. سوخت مورد استفاده در این نیروگاه مازوت و گاز طبیعی است. گستره شهری نقشه مجموعه شهری بزرگ قزوین مراکز تفریحی قزوین دارای شهربازی‌های و مکان‌های تفریحی متعدد است؛ که از جمله مهم‌تری آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: شهربازی دالفک شهربازی الغدیر قلعه سحر آمیز سیرک عجایب روباتیک دهکده حیات و طبیعت فدک (باغ وحش) تله سی یژ مقبره شهدای گمنام بوستان باراجین مراکز درمانی شهر قزوین دارای مراکز درمانی متعدد و چندین بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی می‌باشد. از جمله بیمارستان‌های شهر می‌توان به بیمارستان بوعلی سینا، بیمارستان شهید رجایی، بیمارستان ذکریای رازی، بیمارستان کوثر (زنان و زایمان)، بیمارستان قدس (کودکان)، بیمارستان تخصصی پاستور، بیمارستان دهخدا، مرکز جراحی پارس، بیمارستان ولایت، بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی مهرگان، بیمارستان ۵۵۳ ارتش و بیمارستان روانی ۲۲ بهمن می‌توان اشاره کرد. همچنین نخستین مرکز درمان ناباروری از راه دور کشور با نام «مرکز تله مدیسین درمان ناباروری جهاد دانشگاهی» در خیابان فردوسی شهر قزوین مشغول به فعالیت می‌باشد که هزینه‌های درمان ناباروری در این مرکز نسبت به سایر مراکز بسیار پایین است. فضای سبز باغستان‌های سنتی - جنوب شهر قزوین به گواهی عبدی بیگ شیرازی و همچنین واعظ قزوینی، شهر قزوین از باغستان‌های سرسبزی تشکیل شده بود که گرداگرد شهر را فرا می‌گرفت؛ درختان انگور، پسته و بادام که صفا و طراوتشان شهر را پر کرده و سایه سار دلکششان موجب آسودگی مردم شده بود. ولی متاسفانه با توسعه ناموزون شهری لطمه جبران‌ناپذیری به فضای سبز تاریخی قزوین زده شد؛ با این وجود باز هم می‌توان آثار خرمی و سرسبزی را در باغستان‌های ۱۴۰۰ ساله پیرامون شهر مشاهده کرد. از جمله باغستان‌های سنتی قزوین که امروزه تبدیل به پارک و بوستان شده‌است. باغ تاریخی حکم آباد (پارک ملت) است. سبزیکار آقا جمالی یا حکم آباد از تفرجگاه‌های سنتی مردم قزوین است. از دیگر باغستان‌های برجای مانده می‌توان به باغ تاریخی مصلای قزوین اشاره کرد که در بیرون شهر بوده و هر ساله در مراسم سنتی پنجاه بدر میزبان اهالی قزوین است. بوستان دهخدا نیز در باغستان سنتی " ماریان " ساخته شده‌است. ضمنا سرانه فضای سبز در قزوین ۱۱٫۱۴ متر به ازای هر نفر است. نمایشگاه بین‌المللی نمایشگاه بین‌المللی قزوین نمایشگاه بین‌المللی قزوین فعالیت خود را از سال ۱۳۷۸ آغاز کرد. این نمایشگاه ضمن دارا بودن استانداردهای بین‌المللی در سطوح مختلف در دو سالن سرپوشیده به مساحت ۳۶۰۰ متر مربع احداث شده‌است. نمایشگاه بین‌المللی قزوین هم‌اکنون دارای سالن کنفرانس، بیش از ۲۰۰۰ متر مربع فضای مفید نمایشگاهی، نمازخانه خواهران و برادران، اتاق رادیو و پارکینگ داخلی با ظرفیت ۱۰۰۰ خودرو می‌باشد. کیفیت زندگی و هزینه‌های شهری به دلیل وجود شهرکهای صنعتی متعدد در اطراف قزوین و مهاجرت از سایر استانها برای یافتن شغلی مناسب و زندگی بهتر و همچنین گسترش مراکز دانشگاهی و آموزشی، شهر قزوین همواره یکی از شهرهای گران در زمینه مسکن بوده‌است؛ به‌طوری‌که پس از سال۱۳۹۱ قزوین از نظر گرانی مسکن و زمین وهزینه‌های زندگی پس از تهران در جایگاه دوم کشور قرار گرفت مجموعه شهری قزوین با تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری، مجموعه شهری قزوین به عنوان ششمین مجموعه شهری بزرگ کشور پس از مجموعه‌های تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و شیراز می‌باشد. این مجموعه شهری شامل شهر قزوین و شهرها، شهرک‌ها و نواحی شهری اطراف آن است که جمعیتی در حدود ۷۵۰–۸۰۰ هزار نفر را در خود جای داده‌است. وسعت این مجموعه ۱۴۲۳ کیلومتر مربع (دو برابر مساحت شهر تهران) است. مردم‌شناسی زبان زبان رایج مردم شهر قزوین فارسی با لهجه خاص قزوینی می‌باشد، فارسی باستانی اصیل بدون شکست الفاظ که ریشه در شمال شرق ایران دارد. تاتی، گیلکی و ترکی آذری از دیگر زبان‌های رایج در شهر قزوین هستند. در سفرنامه ادوارد براون به نام «یک سال در میان ایرانیان»(۱۸۸۷–۱۸۸۸) زبان غالب مردم قزوین نیز فارسی ذکر شده‌است. مردم قدیمی قزوین زبان فارسی را با لهجه قزوینی سخن می‌گویند که مبنی بر گشایشه‌گرایی در انتهای الفاظ است و به فارسی نوشتاری نزدیک است. در واقع گویش مردم این شهر گونه‌ای از پارسی اصیل و باستانی ایران است و معمولا بدون شکستن الفاظ. کتاب «ضرب‌المثل‌های مردم قزوین» نوشته دکتر محمدحسین سرداغی برای حفظ و نگهداری از همین لهجه و گویش مردم قزوین توسط انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین منتشر شده‌است. در این کتاب آمده‌است: زبان مردم قزوین به زبان نوشتاری نزدیک‌تر است، مثلا واژه‌هایی مانند: خانه و چانه که امروز به تقلید از گویش تهرانی‌ها خونه و چونه تلفظ می‌شوند و گاهی هم این‌گونه تغییر باعث غلط شدن واژه می‌شود. بعضی از واژه‌ها و عبارت‌ها که غیر متداول هستند و اگر ضبط نشود فراموش می‌شوند و معنی آن‌ها را دیگر آیندگان نمی‌دانند. مانند: المبه (چوب بلندی که با آن بادام و پسته می‌تکانند)، وندر (عنکبوت)، چرپاندن (شلاق را محکم زدن)، خرتلاق (گلو). پیوند=بندانگشتی جامه مردم قزوین در گذشته بر اساس موقعیت اجتماعی خود پوشش متفاوتی داشته‌اند اما امروزه زنان و مردان قزوینی دیگر به ندرت از پوشاک و لباس‌های رسمی و سنتی خود استفاده می‌کنند، لباس‌های رسمی قزوینیان در گذشته بدین شرح بوده‌است: مردان برای متمایز بودن افراد اعیان از قشر کم درآمد، کلاه‌های متفاوتی بر سر می‌گذاشتند، پیراهن‌ها معمولا به رنگ سفید و ساده و دکمه یقه آن بر شانه چپ بسته می‌شد و در میان سینه چپ، از شانه تا زیر سینه، چاکی داشت. پس از آن پیراهن‌هایی با یقه‌های بلند به نام یقه «قزاقی» متداول شد و سپس یقه «ملایی» جای آن را گرفت. دیگر تن‌پوش مردان قزوینی «ارخالق» نام داشت که ارخالق پیراهن جلو باز بسیار بلندی بود که تا انتهای پا می‌رسید و در ناحیه کمر تنگ و دامن آن بسیار گشاد بود و در دو پهلو، دو چاک بلند تا کمر داشت. همچنین شلوار قشر کم درآمد از جنس کرباس و به رنگ آبی یا مشکی بوده‌است که کمر آن‌ها با نخ‌های پنبه‌ای سفت می‌شده و بلند و گشاد بوده‌اند، ولی افراد ثروتمند از شلوارهای دکمه‌دار استفاده می‌کردند. پاپوش مردان قزوین گیوه‌های به نام جوراب و آجیده بوده‌است ولی افراد اعیان از گیوه‌های مرغوب و بهتری به نام ملکی استفاده می‌کردند. زنان زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته می‌پوشیدند. به‌طوری‌که شلیته به اندازه یک‌وجب یا حتی کمتر از دامن آن‌ها بیرون می‌آمد. جنس پارچه آن اغلب ململ، چیت و کرباس بود و به شکل‌ها و رنگ‌های گوناگونی ساخته می‌شد. جوانان اغلب روی شلیته‌های خود را با نخ‌های رنگی گلدوزی می‌کردند. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بود. برخی دیگر از شلیته‌ها به جای سجاف لیفه داشت. شلیته لیفه دار از پارچه ضخیم و سنگین مانند مخمل، ترمه، تافته ابریشمی و.. ساخته می‌شد. معمولا قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و آن را به حالت تزئینی درمی‌آوردند که به آن دالبر و دندان موشی می‌گفتند. در حدود صد سال پیش در زنان اعیان از یل یا نیم تنه قزوینی استفاده می‌کردند که از پارچه ترمه با آستری از پارچه تافته کرم رنگ تهیه می‌شد. در قسمت جلوی آن، هجده دکمه فلزی پی در پی می‌دوختند. زنان در زیر شلیته‌های خود شلوارهای مشکی می‌پوشیدند، دمپای این شلوارها تنگ و بالای آن گشاد بود و آن‌ها را با بند تنبان می‌بستند. پاپوش زنان نیز بر اساس وضعیت مالی انواع مختلفی داشته‌است. اصولا قشرهای کم درآمد از گیوه‌های ظریف و زنان اعیان نیز از کفش‌های چرمی مدل روز استفاده می‌کردند. غذاها و شیرینی‌های سنتی قیمه نثار معروف‌ترین غذای سنتی قزوین استان قزوین نیز مانند سایر استان‌های کشور دارای انواع غذاهای سنتی است که برخی از آن‌ها در مناسبت‌های ویژه و تعداد بسیاری نیز به شکل عادی در طی سال تهیه می‌شود. برخی از انواع غذاهای سنتی قزوین عبارتند از:قیمه نثار، شیرین پلو ،هلیم سنتی قزوین و کوکوی شیرین، آش دوغ (قزوین)، آش دندان کشه، یتیم چه، ماش پیازو، اشکنه، دیماج، بستنی سنتی پر خامه قزوین و کاله‌جوش نام برد. مجموعه‌ای از شیرینی‌های سنتی قزوینمتداول‌ترین شیرینی‌های استان عبارتند از:باقلوای لوزی، نان برنجی، نان نخودی، نان قندی، باقلوای پیچ، نان بادامی، نان گردویی، پادرازی، نان نازک، نان چرخی، نان چای، اتابکی، ولی عهدی، حاج کریمی در قزوین انواع اقسام نان پخت می‌شود که شهرت بسیاری دارد؛ در بین نان‌های قزوین، نان لواش تنوری که به صورت گرد و بزرگ طبخ می‌شود دارای کیفیت و طعم مطبوعی می‌باشد که موجب شهرت آن شده‌است. قاق یکی دیگر از نان‌های سنتی قزوین است که خشک و شیرین بوده و با چای سرو می‌شود. از دیگر نان‌های سنتی قزوین می‌توان به شیرمال و زنجبیلی اشاره کرد، که کم شیرین بوده و همراه با عصرانه و چای خورده می‌شود. فرهنگ و هنر قزوین پایتخت خوشنویسی ایران موزه دائمی خوشنویسی، کاخ چهل ستون قزوین قزوین از دیرباز مهد پرورش بزرگان خوشنویسی کشور بوده‌است. اساتیدی همچون میرعماد حسنی (استاد بزرگ خط نستعلیق)، میرزا محمدحسین عماد الکتاب قزوینی، میرزا محمد علی خیارجی قزوینی (اولین خوشنویسی که بسم الله را به صورت مرغ طغرا ترسیم کرد)، عبدالمجید طالقانی و ملک محمد قزوینی. از دیگر خوشنویسان به نام قزوین می‌توان به گوهرشاد حسنی سیفی، میرابراهیم قزوینی، میرمحمد امین حسنی سیفی قزوینی و یحیی قزوینی اشاره کرد. به این سبب شهر قزوین از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شوای عالی فرهنگ به عنوان «پایتخت خوشنویسی ایران» لقب داده شده‌است؛ و به غیر از موزه دائمی خوشنویسی قزوین که در محل کاخ چهل‌ستون قزوین برقرار است، هر ساله رویدادهای بزرگ خوشنویسی مانند: برگزاری دوسالانه خوشنویسی ایران (با حضور اساتیدی از سراسر جهان)، برگزاری جشنواره خوشنویسی آیات قرآنی، جشنواره خوشنویسی غدیر و… در این شهر به وقوع می‌پیوندد. قزوین پایتخت شعر طنز و ادبیات فکاهی ایران روز قزوین ۹ شهریور ماه سالروز انتخاب قزوین به عنوان پایتخت از سوی شاه تهماسب صفوی است. با تصویب شورای شهر قزوین این روز از تقویم با عنوان روز قزوین انتخاب شده‌است؛ و همایش قزوین با حضور سفیرانی که در زمان صفوی در این شهر حضور داشتند برگزار می‌شود. در این روز بازدید از موزه‌ها و اماکن سیاحتی رایگان بوده و نیز تورهای رایگان برای بازدید و گشت‌گذار در شهر از طرف شهرداری برگزار می‌شود. نمایشگاه خوشنویسی، جشنواره موسیقی، نمایشهای محلی، سینمای تابستانه و نمایشگاه صنایع دستی را می‌توان از شاخص‌ترین مراسم‌های روز قزوین برشمرد. پنجاه بدر پنجاه بدر آیین سنتی و قدیمی مخصوص مردم این شهر است که به پاس بارش‌های بهاری، پنجاهمین روز سال یا فصل بهار را در طبیعت سپری می‌کنند. جشنواره ملی بازی و اسباب بازی جشنواره ملی بازی و اسباب بازی به همت سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری قزوین و همه ساله هم‌زمان با عید نوروز در قزوین برگزار می‌شود؛ در این جشنواره که با شعار کودکان دیروز، امروز، فردا کار خود را آغاز کرده‌است، تولیدات اسباب بازی در گذشته و حال به نمایش گذاشته می‌شود. این جشنواره هر سال در محل کاروانسرای اکبر میرزا برگزار می‌گردد؛ و هنرمندان عروسک ساز از سراسر کشور در آن شرکت می‌کنند. علاوه بر این بیش ۳۰۰ نوع اسباب بازی قدیمی توسط شهرداری قزوین جمع‌آوری شده که هم‌زمان با جشنواره در موزه اسباب بازی واقع در همین مکان به نمایش گذاشته می‌شود. علاوه‌بر این تلاش‌هایی در شهر قزوین برای تولید اسباب بازی ایرانی-اسلامی صورت گرفته و در جهاد دانشگاهی قزوین در این زمینه پژوهش‌هایی در حال انجام است. اولین محصول اسباب بازی بومی تولید شده در قزوین با نام «چیدا» در ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ توسط آیت الله عابدینی رونمایی شد و پس از آن روانه بازار گشت. قزوین از زبان بزرگان محمد پیامبر عارف قزوینی عارف قزوینی نستعلیق ناصر خسرو عبدی بیگ شیرازی نستعلیق واعظ قزوینی آداب و رسوم از آیین‌ها و جشن‌های ایرانی و رایج درگستره جشن نوروز، نوروز خوانی، چهارشنبه سوری، سیزده بدر، جشن انار، جشن فندق، جشن تیرگان، پنجاه بدر، کوسه گلین، چمچه خاتون و… را نام برد. همچنین بازی‌های «چوب جنگ»، «کشتی پهلو به پهلو» و «الک دولک» از بازی‌های مرسوم گستره به‌شمار می‌روند؛ و بازی کله کله که یک بازی جایی در رودبار شهرستان می‌باشد و در روز سیزده بدر بازی می‌کنند پنجاه بدر سوم امام تعزیه صنایع دستی و از هنرهای سنتی و صنایع دستی این سرزمین می‌توان در ابتدا به نقاشی و تذهیب، نقاشی پشت شیشه، نم نم دوزی، گلابتون دوزی، پن بافی (نوار بافی)، فرش بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، گیوه دوزی، آینه سازی، قفل سازی، و منبت کاری اشاره نمود. همچنین در موسیقی، این شهر نوابغی همچون ابوالحسن اقبال آذر، عارف قزوینی، قمرالملوک وزیری و را به دیار ایران زمین هدیه کرده‌است. فرش اصیل قزوین - بافته شده در کارخانه اعتماد - سال بافته شدن قبل از ۱۳۰۵ هجری قمری خوشنویسی نمونه‌ای از خط میرعماد قزوین از دیرباز مهد پرورش بزرگان خوشنویسی کشور بوده‌است. اساتیدی همچون میرعماد حسنی (استاد بزرگ خط نستعلیق)، میرزا محمدحسین عماد الکتاب قزوینی، میرزا محمد علی خیارجی قزوینی (اولین خوشنویسی که بسم الله را به صورت مرغ طغرا ترسیم کرد)، عبدالمجید طالقانی و ملک محمد قزوینی. از دیگر خوشنویسان به نام قزوین می‌توان به گوهرشاد حسنی سیفی، میرابراهیم قزوینی، میرمحمد امین حسنی سیفی قزوینی و یحیی قزوینی اشاره کرد. به این سبب شهر قزوین از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شوای عالی فرهنگ به عنوان پایتخت خوشنویسی ایران لقب داده شده‌است؛ و به غیر از موزه دائمی خوشنویسی قزوین که در محل کاخ چهل‌ستون قزوین برقرار است، هر ساله رویدادهای بزرگ خوشنویسی مانند: برگزاری دوسالانه خوشنویسی ایران (با حضور اساتیدی از سراسر جهان)، برگزاری جشنواره خوشنویسی آیات قرآنی، جشنواره خوشنویسی غدیر و… در این شهر به وقوع می‌پیوندد. هر سال نمایشگاه‌های تخصصی خوشنویسی در این شهر برگزار می‌شود و امسال نیز برگزار شد. موسیقی چنگ قزوین - متعلق به دوره صفوی - موزه مردمشناسی حمام قجر موسیقی رایج در شهر قزوین تفاوت چندانی با موسیقی دستگاهی ایران ندارد. در گذشته، این آوازها و دستگاه‌ها در مکتب‌های متفاوت از جمله «مکتب خراسان»، «مکتب تهران» و… اجرا می‌شد. در آن زمان، مکتب دیگری تحت عنوان «مکتب قزوین» وجود داشت که امروزه فراموش شده‌است. این مکتب تا اواخر دوران قاجاریه رایج بود. نگارگری مکتب قزوین ملکه صبا، نمونه‌ای از نگارگری مکتب قزوین مکتب قزوین از مکاتب دیگر نگارگری جدا بوده و سبک و سیاق مختص خود را دارد، از ویژگی‌های این مکتب می‌توان به ترسیم اندام ظریف جوانان، درویشان و کشاورزان و نیز ترسیم چهره‌ها به صورت سه رخ اشاره کرد؛ به گونه‌ای که ترسیم چهره‌ها به صورت تمام رخ ابدا در کار نقاشان سبک قزوین دیده نمی‌شود و نیز هیچ انسانی از پشت سر تصویر نشده‌است. سوژه‌ها بیشتر از میان افراد عادی برگزیده شده و لباس‌های فاخر در نگارگری‌ها دیده نمی‌شود و جامه زنان و مردان چندان تفاوتی در نگاره‌ها ندارد. از آثار فاخر این مکتب می‌توان به معراج رسول (۹۶۵ ه‌. ق)، هفت اورنگ جامی و شاهنامه قوام ابن محمد شیرازی اشاره کرد؛ و نیز از جمله مشاهیر نگارگری در قزوین باید، استاد محمد قزوینی، صادق بیگ افشار، مولانا میرمصور، مولانا شیخ محمد، کاوس نقاش، عبدالحمید نقاش و رضا طالقانی ملقب به ضیع همایون را نام برد. فرهنگسراها و کتابخانه‌ها قزوین دارای فرهنگسرا و خانه‌های فرهنگی زیادی است که از جمله شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به فرهنگسرای شهید رجایی (تاسیس ۱۳۷۹)، فرهنگسرای بانو زهرا، خانه فرهنگ میرداماد، خانه فرهنگ محمدیه، خانه فرهنگ نواب صفوی و خانه فرهنگ پردیس اشاره کرد. کتابخانه امام خمینی قزوین: این کتابخانه دارای ۱۸٫۰۰۰ جلد نسک است و در شهریور ماه سال ۱۳۷۸ ساخته شد. همچنین این نسکخانه دارای سالن انتظار و سالن اجتماعات و بخشی با نام تازه‌های کتاب است که درآن جدیدترین کتاب‌های چاپ شده به مدت دو هفته در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. کتابخانه عارف قزوینی: این کتابخانه در سال ۱۳۵۶ تاسیس شد و بیش از ۲۱٫۰۰۰ هزار جلد کتاب در موضوعات و عناوین مختلف داراست و علاوه بر کتابخانه دارای سالن اجتماعات و نگارخانه‌ای به همین نام نیز هست. کتابخانه علامه رفیعی: کهن‌ترین کتابخانه قزوین که در سال ۱۳۴۲ بنا شده و به نام کتابخانه مادر و مرجع دیگر کتابخانه‌های شهر شامل ۴۲٫۰۰۰ جلد کتاب است. سینماها شهر قزوین به علت داشتن سینمای تابستانه در گراند هتل و نیز داشتن مهمانخانه سلطنتی از اولین شهرهای ایران است که فیلم در آن اکران شده‌است. بر اساس گفته تاریخ شناسان نخستین بار در سال ۱۳۰۷ در قزوین فیلم به نمایش درآمده‌است بعد از آن هم به سال ۱۳۰۸ مقابل مهمانخانه بزرگ قزوین. در این سال همچنین در مهمانخانه هتل پارس (معروف سینما مایاک) فیلم به روی پرده می‌رفت. در مدرسه ارامنه نیز گاهی فیلم نشان داده می‌شد که این محل را سینما پاته ذکر کرده‌اند. در سال ۱۳۱۰ اولین سالن سینما در قزوین در کنار گراند هتل بنام سینما تابستانه ایران ساخته شده‌است. اقتصاد و صنعت سابقه فعالیت اولین واحدهای صنعتی در قزوین به عصر صفوی بازمی‌گردد؛ در دوره معاصر نیز با ساخته شدن اولین شهر صنعتی کشور (البرز) در سال ۱۳۴۶، قزوین جایگاه ویژه‌ای در بخش صنعتی کشور پیدا کرد. در حال حاضر استان قزوین با دارا بودن ۸ شهرک صنعتی به نام‌های البرز، لیا، کاسپین، آبیک، حیدریه، آراسنج، خرمدشت، حکیمیه، و دو شهرک در حال احداث به نام‌های قزوین۲ و شال و نیز ۳ ناحیه صنعتی به نام‌های نیکوییه، الموت و بویین زهرا، ضمن فعالیت بیش از ۸۰۰ شرکت صنعتی، این استان از قطب‌های اقتصادی کشور محسوب می‌شود. استان قزوین از نظر توسعه یافتگی صنعتی رتبه دوم را در سطح کشور دارد، همچنین بر اساس داده‌های مرکز آمار از نظر تعداد واحدهای صنعتی فعال در جایگاه چهارم کشور قرار گرفته‌است. از جمله شاخص‌ترین واحدهای صنعتی در سطح قزوین می‌توان به تولی پرس، مهرام، سپهر الکتریک، کاچیران، لوازم خانگی پارس، شیشه لیا، آبگینه، آپاداناسرام، سرامیک البرز، کاشی پارس، واحدهای صنعتی هفت الماس، فولاد البرز، فولاد قزوین، فولاد تاکستان و شیشه قزوین اشاره کرد. بورس بورس منطقه‌ای استان قزوین از سال ۱۳۸۴ فعالیت خود را آغاز کرده و هم‌اکنون دارای ۱۶ کارگزاری فعال می‌باشد. آموزش استان قزوین با دارا بودن ۷۷٫۶۷٪ سواد در بین ۳۰ استان کشور از نظر سطح سواد در رتبه هفتم قرار دارد؛ و در این استان شهر قزوین با داشتن بیشترین جمعیت، بیشترین میزان با سوادی را در خود جای داده‌است. آموزش و پرورش استان قزوین دارای ۲٫۲۰۹ مدرسه، در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه می‌باشد. شهر قزوین خود دارای دو منطقه آموزش و پرورش است. اولین مدرسه به سبک نوین در قزوین، مدرسه امید می‌باشد که در سال ۱۲۸۳ در شرق بنای عالی قاپو ساخته شد. آموزش عالی در حال حاضر جمعیت دانشجو در استان قزوین بیش از ۱۵۰هزار نفر است که بیشتر این دانشجویان در شهر قزوین و حومه آن مشغول به تحصیل می‌باشند. قزوین دارای چندین دانشگاه و تعداد زیادی موسسه آموزش عالی و غیرانتفاعی می‌باشد. از جمله مهمترین مراکز آموزش عالی این شهر، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، دانشگاه پیام نور مرکز قزوین، دانشگاه آزاد قزوین، دانشکده فنی شهید بابایی، مرکز تربیت معلم شهید رجایی، موسسه آموزش عالی رجاء، موسسه آموزش عالی دهخدا و غزالی و … می‌باشند. همچنین دانشگاه آزاد قزوین و دانشگاه بین‌المللی امام خمینی، از مراکز مهم آموزش عالی در کشور می‌باشند، که دارای امکانات بسیاری می‌باشند و دستاوردهای بسیاری را در سطح ملی و بین‌المللی کسب کرده‌اند. آموزش دینی ترابری راه‌های ارتباطی خیابان سپه، اولین خیابان ایران شهر قزوین همواره در توسعه معابر پیشگام بوده‌است، به‌طوری‌که اولین خیابان ایران به نام خیابان سپه در زمان شاه طهماسب صفوی در مقابل دارالسلطنه و بنای عالی قاپو احداث گردید که تا مسجد جامع امتداد داشت. در دوره ناصری، سعدالسلطنه حاکم وقت، خیابان سپه را تا خیابان تهران قدیم امتداد داد و با رسیدن خط راه‌آهن به شهر بخشی از بنای کاروانسرای سعدالسلطنه را تخریب شد و این خیابان را تا ایستگاه راه‌آهن در جنوب شهر امتداد یافت. پل‌ها و تقاطع‌ها به منظور روانسازی ترافیک سنگین مرکز شهر و بهبود عبور و مرور شهری و پاسخگویی به نیاز مردم ۴۶ تقاطع غیر هم سطح برای شهر پیش‌بینی شده که به تدریج آماده بهره‌برداری می‌شوند. تاکنون ۱۲ پل و تقاطع غیر هم سطح در قزوین اجرایی شده‌است که از مهمترین آن‌ها می‌توان به تقاطع غیر هم سطح شهید رجایی، پل کابلی امام علی (ع)، تقاطع غیر هم سطح نصر و سرداران اشاره کرد. راه‌آهن اولین خط راه‌آهن در ۱۸ اسفندماه ۱۳۱۸ به قزوین رسید و در ۲۷ همان ماه مورد بهره‌برداری قرار گرفت. فرودگاه قزوین شهر قزوین دارای یک فرودگاه مخصوص هواپیماهای سبک و خدمات وی‌ژه مانند تفریح و آموزش می‌باشد. شهرداری قزوین در راستای توسعه خطوط حمل و نقل این شهر، فرودگاه قزوین را خریداری کرده‌است؛ و در صدد است تا در راستای توسعه گردشگری این شهر، فرودگاه فوق را توسعه داده و به فرودگاه مسافربری تبدیل نماید. در حال حاضر پرواز هواپیماهای کوچک مسافربری (مانند: فوکر ۱۰۰) در این فرودگاه امکان‌پذیر می‌باشد. ترمینال نمایی از ترمینال آزادگان اولین ترمینال مسافربری قزوین در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با نام سرای غیاث نظام تاسیس شد که بعدها به گاراژ «تهران‌سیر» معروف گردید. این گاراژ قدیمی‌ترین گاراژ شهر بوده‌است. پس از آن ۴ دفتر مسافربری به نام‌های دفتر ایران‌غرب، قزوین‌تور، تهران‌سیر و دفتر طهماسبی در قزوین تاسیس شد که وظیفه جابجایی مسافران را بر عهده داشتند. بعد از انقلاب دو دفتر طهماسبی و تهران سیر به ترمینال شهرداری واقع در میدان ولی‌عصر منتقل شدند و در مهرماه ۱۳۷۸ سازمان پایانه‌های مسافربری شهرداری قزوین تاسیس گردید. در حال حاضر شهر قزوین دارای دو ترمینال مسافربری در محورهای شرق و غرب می‌باشد. ترمینال آزادگان با مساحت ۲۷٫۹۶۶ مترمربع در محور شرق قرار دارد و ترمینال غرب قزوین به مساحت ۸٫۳۲۸ مترمربع در محور غرب فعالیت می‌کند. اتوبوس‌رانی سازمان اتوبوس‌رانی قزوین دارای سه بخش کلی سیستم اداری، توقف‌گاه و تعمیرگاه واقع در چهارراه ولی‌عصر و توقف‌گاه شهیدرجایی است و روزانه ۱۶۵ هزار نفر توسط اتوبوس‌ها و ۱۳۰٫۰۰۰ نفر توسط مینی‌بوس‌های این سازمان در سطح شهر قزوین و حومه جابجا می‌شوند. همچنین در حال حاضر ۲۰ خط اتوبوس تحت پوشش سازمان اتوبوسرانی قزوین مشغول ارائه خدمات هستند که از این تعداد، ۱۵ خط درون‌شهری و ۵ خط نیز از مبدا شهر قزوین به شهرهای محمدیه، صنعتی و الوند، اقبالیه، محمودآباد، چوبیندر رفت‌وآمد می‌کنند. سازمان اتوبوس‌رانی قزوین در بحث بهره‌وری و فنی، استفاده بهینه و کامل از اتوبوس‌ها و امکانات، برنامه‌ریزی و ارائه خدمات مطلوب به شهروندان در سال ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ خورشیدی مقام اول را در کشور کسب کرد. تاکسی‌رانی سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسی‌رانی قزوین در شهریور ماه سال ۱۳۷۶ تشکیل شد. وظیفه این سازمان ساماندهی و کنترل تاکسی‌های شهر است. در حال حاضر بیش از ۶۰۰۰ تاکسی به مردم شهر قزوین خدمات ارائه می‌دهند. دوچرخه مردم قزوین از دیرباز دوچرخه را به عنوان وسیله حمل و نقل استفاده می‌کردند، به‌طوری‌که اولین گواهینامه دوچرخه سواری در سال ۱۳۴۳ در این شهر صادر شد. هم چنین بر اساس پژوهش‌های انجام شده توسط وزارت کشور شهر قزوین به لحاظ شبکه معابر و شیب طولی خیابان‌ها برای دوچرخه سواری مناسب است. به همین دلیل شهرداری قزوین در حال ساخت دستگاه مکانیزه کرایه دوچرخه در سطح شهر می‌باشد. تاکنون شهرداری بیش از ۵۰کیلومتر مسیر مخصوص دوچرخه سواری در سطح شهر ایجاد کرده‌است. مترو مترو قزوین به تهران در امتداد مترو تهران به کرج و هشتگرد قرار دارد. طول کل این خط از هشتگرد تا قزوین حدود ۷۰ کیلومتر بوده و در شهرهای نظر آباد، آبیک، شهرک صنعتی کاسپین، محمدیه و قزوین ایستگاه خواهد داشت. محل عبور مترو ضلع شمالی آزادراه خواهد بود. زیر سازی‌های پیش‌بینی شده برای این پروژه سرعت ۲۰۰ کیلومتر بوده ولی به علت ضریب اطمینان قطارها با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت حرکت خواهند کرد. اعتبار کل پروژه ۵۰۰ میلیارد تومان است و یک شرکت چینی مسئول احداث آن می‌باشد. تاکنون ۲۰ میلیارد تومان به مطالعه و برنامه‌ریزی این خط از مترو هزینه شده و عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۹۲ آغاز می‌شود. مدت انجام پروژه ۵ سال بوده و پیش‌بینی می‌شود در سال ۹۶ به بهره‌برداری برسد. تراموا ایجاد خط تراموا جهت کنترل ترافیک در محدوده خیابان امام خمینی به عنوان هسته مرکزی و تجاری شهر قزوین از برنامه‌های حوزه ترافیک شهرداری است. اتوبوس تندرو به منظور رفاه حال شهروندان و افزایش استفاده از اتوبوس در حمل ونقل عمومی برای آینده شهر سه خط BRT پیش‌بینی شده‌است که یک خط BRT از سبزه میدان به سمت شمال شهر تا اسماعیل‌آباد، یک خط دیگر از جنوب شرقی از مقابل ترمینال مرکزی آغاز شده و تا مینودر و کوثر است و خط BRT دیگر نیز از قسمت جنوب غربی و از میدان دفاع مقدس، خیابان شهید بابایی و متصل به دانشگاه آزاد می‌شود. رسانه‌ها صدا و سیمای مرکز قزوین صدا اولین فعالیت رادیویی در قزوین به سال‌های ۴۸–۱۳۴۷ بازمی‌گردد. این رادیو با نام (پیکار با بی‌سوادی) توسط ارتش یا اداره اطلاعات وقت، نصب و راه‌اندازی شد که روزانه ۲ ساعت برنامه پخش می‌کرد و گلچینی بود از صحبت‌های شخصیت‌های اهل مطالعه و متدین شهر قزوین. بعد از ۲ سال فعالیت‌های آن به دلایل نامعلومی تعطیل شد و تا سال ۱۳۷۶ که رادیو محلی قزوین راه‌اندازی شد، این رادیو از برنامه‌های جعبه جادویی زنجان و تهران استفاده می‌کرد. به دنبال تصویب لایحه استان شدن قزوین از سوی مجلس شورای اسلامی (سال ۱۳۷۵)، در شهریور ۱۳۷۶ اداره کل صدا و سیمای مرکز قزوین فعالیت اداری خود را آغاز کرد و طی یک برنامه زمان‌بندی‌شده در ۱۳ آذر ۷۶، رادیو شهری قزوین روی موج FM ردیف ۵/۱۰۳ مگاهرتز با تولید و پخش روزانه حدود ۳ ساعت برنامه فعالیت رادیویی خود را آغاز کرد. در ۲۸ آذر ۸۱ شبکه استانی صدا با پخش روزانه ۱۲ ساعت برنامه از اذان صبح تا ساعت ۱۹، آغاز به کار کرد. سیما اولین فعالیت سیما در قزوین مربوط به راه‌اندازی فرستنده تلویزیونی مرادتپه در نوروز ۱۳۵۶ است. این فرستنده برنامه‌های شبکه یک و ۲ سیما را برای شهرهای قزوین، تاکستان، آبیک و بوئین‌زهرا تحت پوشش قرار می‌داد. در ادامه این فعالیت‌ها در سال ۱۳۶۰ با شروع به کار دفتر خبری قزوین، فصل جدیدی در انعکاس اخبار و وقایع شهر قزوین و مناطق اطراف آغاز شد. این دفتر انعکاس اخبار و وقایع شهرهای کرج، قزوین و تاکستان را به عهده داشت تا اینکه کرج از محدوده فعالیت خبری قزوین جدا شد. در سال ۱۳۷۵ لایحه تاسیس استان قزوین در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در شهریور ۱۳۷۶ با صدور حکمی از سوی آقای لاریجانی، آقای محمدحسین پیله‌وری به عنوان اولین مدیرکل صدا و سیمای مرکز قزوین فعالیت خود را آغاز کرد. در ۲۶ فروردین ۱۳۷۸ استودیوی دومنظوره پخش سیما و تولید صدا، فرستنده پرقدرت تلویزیونی شهید بابایی (مرادتپه) و ساختمان اداری و مالی مرکز به مرحله بهره‌برداری رسیدند و روزانه به مدت ۱۵ دقیقه خبر سیمای استان پخش شد. در ۲۸ آذر ۱۳۸۱ شبکه محلی سیما که در روزهای جمعه از ساعت ۸ تا ۱۴ برنامه داشت، آغاز به کار کرد و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. همچنین هم‌زمان با سفر رهبر معظم انقلاب به استان قزوین در ۲۵/۹/۸۲ هزینه راه‌اندازی شبکه استانی سیمای مرکز قزوین در طرح‌ها و پروژه‌های مصوب سفر قرار گرفت و از ۱۰/۲/۸۳ عملیات اجرایی آن شروع شد و در ۱۳/۱۲/۸۴ هم‌زمان با ولادت محمدباقر شبکه استانی سیمای مرکز قزوین آغاز به کار کرد. نشریه‌ها روزنامه ولایت قزوین هفته نامه مینودر روزنامه صبح وطن هفته نامه دریچه گفت و گو هفته نامه تابان هفته نامه حدیث قزوین هفته نامه آوای تات هفته نامه مادران و دختران هفته نامه پیام شهر هفته نامه افق آینده خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری تحلیلی فعال در قزوین خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه قزوین قزوین امروز http://www.qazvin.info/ صبح قزوین http://sobheqazvin.ir/ پایگاه خبری تحلیلی قزوین خبر http://www.qazvinkhabar.com/ خبرگزاری صدا و سیما http://qazvin.iribnews.ir/ صدای قزوین http://sedayeqazvin.ir/ شهرداری قزوین گردشگری جاذبه‌های تاریخی مجموعه باغ صفوی مجموعه دولتخانه صفوی در مرکز شهر قزوین با مساحتی بالغ بر ۶ هکتار واقع شده‌است، دولتخانه صفوی یا باغ فرهنگی قزوین از ساختمان عالی‌قاپو در شمال خیابان سپه آغاز شده و در انتها به محوطه عمارت چهلستون اتصال می‌یابد و در طول مسیر خود با گذشتن از چندین حیاط و محوطه باز، امکان بازدید از آثار و بقایای به‌جا مانده از دوره‌های مختلف (صفوی، افشاریه، زندیه و قاجاریه) همانند سردر عالی‌قاپو، باغ حیاط عالی‌قاپو، عمارت شهربانی، شترخان، گراند هتل قزوین، سینما گراندهتل، پیغمبریه، کاخ چهل‌ستون قزوین و موزه قزوین را فراهم می‌کند. هم‌اکنون این مجموعه در حال بازسازی بر اساس شواهد تاریخی و باغستان‌های سنتی قزوین است. نقشه باغستان زمان شاه تهماسب (معروف به باغ سعادت) از روی ابیات شاعر برجسته همان عصر عبدی بیگ شیرازی تبیین شده‌است. نستعلیق عمارت‌ها قزوین به علت پایتختی در دوره صفویه و نیز حضور شاهزادگان و امیران در دوره‌های مختلف تاریخی دارای عمارت‌ها و کاخ‌های متعددی است. معروف‌ترین عمارت موجود در قزوین کاخ چهلستون می‌باشد که تنها کاخ بر جای مانده از کاخ‌های موجود زمان صفوی می‌باشد؛ این کاخ در اصل اروشی خانه و محل پذیرایی از میهمانان پادشاه بوده‌است. از دیگر عمارت‌های موجود در قزوین باید به عمارت شهرداری اولین شهرداری ایران به سال ۱۳۰۶ اشاره کرد که توسط روس‌ها ساخته شده‌است. عمارت باغ سپهدار، موزه کشاورزی کنونی، عمارت سردار مفخم یا خانه فرهنگ امیر کبیر، عمارت شهربانی و میمون‌قلعه که از کاخ‌های سلطنتی آل بویه است را می‌توان از شاخص‌ترین کاخ‌ها و عمارات موجود در قزوین دانست. خانه‌های تاریخی خانه بهروزی خانه عارف قزوینی خانه یزدی‌ها خانه جلیل آرازی خانه دائی خانه دربندی خانه رئوفی خانه زنجانچی خانه ساروخانی خانه قائمی خانه موینی خانه محصص خانه سعدالسلطان خانه تاریخی زعیم خانه و حسینیه امینی‌ها خانه سید حسین بهشتی خانه سید محمود بهشتی خانه جلیل آرازی دروازه‌های شهر شهر قزوین در گذشته هشت دروازه داشت که به نام‌های دروازه رشت، دروازه باغ‌شاه، دروازه درب کوشک، دروازه تبریز، دروازه تهران قدیم، دروازه شیخ‌آباد، دروازه امام‌زاده حسین و دروازه خندقبار معروف بودند. امروزه از آن میان، تنها دو دروازه درب کوشک و تهران باقی‌مانده‌اند. گرمابه‌ها حمام قجر، موزه مردم‌شناسی قزوین گرمابه‌های بسیاری در قزوین موجود است که از میان آن‌ها می‌توان حمام رضوی ،حمام قجر ،حمام دودر ،حمام سیدیان ،حمام میرزا کریم، حمام حاجی محمد رحیم صفا، حمام بلور ،حمام راه ری ،حمام داروغه ،حمام آخوند قزوین ،حمام پیر حصار، حمام بایندر کوچه ،حمام قوشه، حمام سعدیه، حمام حاج بیگلر و … را نام برد که همگی آن‌ها با معماری و تزیینات متفاوت و ارزشمند از نقاط دیدنی شهر قزوین محسوب می‌شوند. آب انبارها قزوین را باید به یک اعتبار، شهر آب انبارها بدانیم. ساخت و وقف بیش از یکصد بنای ویژه و پر هزینه برای انباشت و ذخیره آب در شهری که از دیر باز به کم‌آبی شهره بوده – افزون بر هزاران واحد آب انبار خانگی – نشان از همت بلند مردم نیکو کار قزوین دارد. زمان آبگیری آن‌ها – که معمولا در چله زمستان صورت می‌گرفت – علاوه بر رعایت بهداشت در حد ممکن، بهره برداران را از مصرف یخ در تابستان بی‌نیاز می‌کرد. آب انبارهای بسیاری در قزوین موجود است که از میان آن‌ها می‌توان به آب انبار حکیم، آب انبار زنانه بازار، آب انبار سردار کوچک، آب انبار سردار بزرگ، آب انبار حاج کاظم ،آب انبار مسجد جامع (خیابان)، آب انبار ملاوردی خان، آب انبار آقا، آب انبار حکیم، آب انبار شیشه‌گر، آب انبار پنجه علی، آب انبار حاج کریم، آب انبار حاجی بابا، آب انبار زرگره کوچه و … اشاره کرد. بازارها و کاروان سراها کاروان‌سرای سعدالسلطنه با مساحت ۲۶ هزار متر مربع از کامل‌ترین و وسیع‌ترین سراهای سنتی ایران محسوب می‌شود. این بنای تاریخی در مجموعه بازار تاریخی قزوین قرار گرفته‌است و در دوره ناصر الدین شاه قاجار و به دستور باقر خان سعدالسلطنه (سعدیه) بنا شده‌است. در کتیبه این بنا ذکر شده "خدایگان کرم سعدالسلطنه عادل، بنا نهاد به قزوین سرای سعدیه ". این کاروان سرا به صورت چهار ضلعی ساخته شده و چهار ایوان در چهار ضلع حیاط دار آن که طاق نمای ایوان‌ها دارای آجرکاری و سقف داخلی ایوان‌ها دارای تزیین و مقرنس کاری است. این کاروان سرا یادآور رونق نسبی تجارت بخش خصوصی ایران در عهد قاجاریه با اروپا از طریق روسیه می‌باشد؛ و با توجه به وسعت این کاروانسرا یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری در زمان قاجار و محل تبادل کالاهای تجار در داخل کشور بوده‌است. ورودی اصلی کاروانسرای سعدالسلطنه در خیابان امام خمینی قزوین دارای هشتی زیبایی در ورودی بنا بوده، که خیابان را به حیاط اصلی مجموعه متصل می‌کند. این مجموعه ارزشمند در ردیف ۳۸ بناهای منتخب میراث فرهنگی کشور جای گرفته‌است. مهم‌ترین و با ارزش‌ترین بخش‌های این کاروانسرا عبارتند از: سرای نگارالسلطنه، سرای سعدیه، چهارسوق بزرگ و کوچک، حیاط قهرمانی، راسته وزیر، سرای بهشتی و شتر خان. کاروانسرای سعدالسلطنه کاروانسرای سعد السلطنه _حیاط سعدیه چهار سوق کوچک راسته وزیر ورودی سرای قیصریه در سعدالسلطنه متن اصلی مقاله از هفته نامه هتلداری و صنایع وابسته اخذ شده‌است. کاروانسرای محمدآباد بازار قزوین مدرسه‌ها مسجد و مدرسه صالحیه مسجد و مدرسه شیخ الاسلام مدرسه التفاتیه مدرسه امید آرامگاه‌ها آرامگاه حمدالله مستوفی آرامگاه شهید ثالث برج باراجین مقبره سلطان ویس کلیساها نمایی از کلیسای کانتور کلیسای کانتور کلیسای رفیع جاذبه‌های طبیعی قله مردمی ایوان سنگی نیاق منطقه باراجین آبشار ورچر آبگرم یله گنبد قله شجاع الدین قله سلطان ویس باغستان‌های سنتی قزوین کهنه باغستان جاذبه‌های مذهبی پیغمبریه آرامگاه چهار تن از پیامبران خدا امامزاده شاهزاده حسین فرزند علی بن موسی الرضا قزوین محل دفن امام‌زادگان بسیاری است، که امروز زیارتگاه شیعیان است. گفته شده امامزاده شاهزاده حسین فرزند دو ساله امام رضا بود که در سفر ایشان از مرو هنگام عبور از قزوین، در این شهر درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. در زمان صفوی زینب بیگم دختر شاه تهماسب صفوی بنای باشکوهی برای شاهزاده حسین ساخت که تا امروز پا بر جاست. سلسله صفوی علاوه بر ساخت بنا بر مزار قدیمی شاهزاده حسین، مزار آمنه خاتون، حلیمه خاتون و نیز بقعه پیغمبریه معروف به چهار انبیاء، مزار چهار تن از پیامبران به نام‌های سلام، سلوم، سلوهی و القیا را ساخت که امروز نیز زیارتگاه مردم است. از دیگر امام زاده‌های قزوین می‌توان به امامزاده اباذر، امامزاده اسماعیل، امامزاده علی قزوین، امامزاده سلطان سید محمد و امامزاده باراچین اشاره کرد. نمایی از رواق بیرونی مسجد النبی قزوین نمایی از سردرب ورودی مسجد جامع قزوین مسجدهای تاریخی قزوین مسجد جامع قزوین که بر روی بقایای آتشکده بنا شده‌است یکی از زیباترین مساجد موجود با طاق هارونی، ایوان سلجوقی و معماری صفوی. مسجد النبی، مسجد حیدریه، مسجد پنجه علی، سنجیده مسجد، مسجد سوخته چنار (که آرامگاه داود بن سلیمان غازی از یاران علی بن موسی الرضا را در خود جای داده‌است)، مسجد آقامیرعبدالصمد، مسجد آقا معصوم، مسجد شهید (که محراب شبستان زیرین آن محل ضربت خوردن شهید ثالث است)، مسجد خواجه شهدا، مسجد سبز، مسجد محمدیه، مسجدلله (لعل)، مسجد راه چمن، مسجد احمدیه، مسجد مقبره. موزه‌ها و نگارخانه‌ها قزوین با توجه به تاریخی بودن و پایتخت بودن قزوین در زمان صفویه دارای موزه‌ها و نگارخانه‌های متعددی می‌باشد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: هتل‌ها و مراکز اقامتی بیشتر هتل‌ها و مراکز اقامتی در قزوین در خیابان امام خمینی و نزدیک ان قرار دارد. هتل مرمر (ابتدای ورودی شهر(شرق) هتل سنتی بهروزی هتل البرز (نزدیک مرکز شهر) هتل ایران (مرکز شهر) هتل طالقانی (خاکسار) هتل ورزش (استفاده بخش خصوصی و ورزشی) هتل میرعماد (با فاصله‌ای ده دقیقه‌ای با مرکز شهر) هتل ایرانیان (خارج شهر) هتل سفیر نزدیک بازار هتل راژیا هنل مینو تقاطع ولی عصر مسافر خانه باقری مسافر خانه مرکزی مسافر خانه بوعلی مسافر خانه گلشن مسافر خانه نسیم شمال ورزش مراکز ورزشی اولین مجموعه ورزشی قزوین مجموعه ورزشی معلم نام دارد و بزرگترین مجموعه ورزشی قزوین ورزشگاه سردار آزادگان قزوین نام دارد که در زمینی به وسعت ۷۰ هکتار ساخته شده و قرار است در مرحله دوم، یک سالن ورزشی به ظرفیت هزار نفر، یک سالن سرپوشیده و پیست دو و میدانی هم به آن اضافه شود. همچنین ساخت استخر، سالن چند منظوره، زمین‌های تنیس، زمین سوارکاری، زمین اسکیت و دریاچه قایقرانی در مراحل بعدی ساخت این مجموعه ورزشی پیش‌بینی شده‌است. رخدادهای بین‌المللی یازدهمین اجلاس جهانی شهرداران جاده ابریشم: یازدهمین اجلاس جهانی شهرداران جاده ابریشم به میزبانی شهر قزوین با حضور بیش از ۷۰ شهردار و میهمان خارجی، سفرا و نمایندگان ۲۸ کشور خارجی در روزهای سیزدهم و چهاردهم شهریور ماه سال ۱۳۹۵ در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدالسلطنه و شبستان مسجدالنبی (ص) شهر قزوین برگزار شد. نخستین روز یازدهمین اجلاس جهانی شهرداران جاده ابریشم با قرائت پیام بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل متحد و با راهبرد بزرگ کیفیت زندگی با سه رویکرد اقتصادی، فرهنگی و گردشگری آغاز شد. از دستاوردهای برگزاری یازدهمین اجلاس جهانی شهرداران جاده ابریشم برای شهر قزوین، امضاء ۲۲ تفاهم نامه همکاری با شهرداران جاده ابریشم بود. یازدهمین اجلاس جهانی شهرداران جاده ابریشم با قرائت بیانیه‌ای از سوی یون هونگ کواک رئیس سازمان شهروندان جهانی wco و قرائت قطع نامه‌ای در ۱۱ بند که به تصویب حاضرین رسید در روز چهاردهم شهریورماه سال ۱۳۹۵ به کار خود پایان داد. شهر قزوین در این آزمون بلند جهانی توانست سهم خود را در میان شهرهای جاده ابریشم به خوبی معرفی و شناسایی کند. مجمع جهانی شهرهای جاده ابریشم (WASRC): در جریان تحقق و اجرای بیانیه یازدهمین اجلاس شهرداران جاده ابریشم که یکی از مهمترین بندهای آن، تاسیس مجمع جهانی شهرهای جاده ابریشم بود که به پیشنهاد خوان کلاس، قائم مقام دبیرکل سازمان ملل متحد و مدیر اجرایی برنامه اسکان بشر (UN HABITAT) از این گردهمایی می‌توان به عنوان پتانسیلی برای تاسیس یک انجمن و اتحادیه ویژه میان شهرهای جاده ابریشم استفاده کرد. مجمع جهانی شهرهای جاده ابریشم در مهرماه سال ۱۳۹۵ به ریاست مسعود نصرتی، شهردار قزوین به مرکزیت این شهر با هدف تعامل سازنده و همکاری متقابل با سازمان ملل متحد در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار تاسیس و آغاز به کار نمود. مقر اصلی دبیرخانه مجمع جهانی شهرهای جاده ابریشم در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدالسلطنه قزوین به عنوان آخرین مقصد جاده ابریشم قرار دارد. مجمع جهانی شهرهای اسلامی (WAIC): مجمع جهانی شهرهای اسلامی (WAIC)، به عنوان یک سازمان جهانی که بر چارچوب مفهومی «قلمرو تمدنی اسلامی» استوار است، به استناد بیانیه نخستین اجلاس جهانی شهرهای اسلامی در شهریورماه سال ۱۳۹۲ با مشارکت موثر برنامه اسکان بشر ملل متحد به میزبانی شهر تاریخی- فرهنگی قزوین ایجاد گردیده و در تلاش است تا نسبت توسعه را با هویت شهرهای اسلامی مشخص کند و به راهکارهای عملی و کاربردی در این خصوص دست یابد. شهرهای خواهرخوانده قزوین با ۱۲ شهر، خواهرخوانده است: شاه عالم، سلانگور، مالزی: از ۲۹ اکتبر ۲۰۱۱ بیشکک، قرقیزستان چاباق‌سر، چواشستان، روسیه غازی عینتاب، ترکیه دنیزلی، ترکیه از ۱۹۷۸ بعلبک، لبنان: از ۵ سپتامبر ۲۰۱۵ ایروان، ارمنستان هایکو، چین: از ۱۲ اکتبر ۲۰۱۴ سوون، گیونگی-دو، کره جنوبی:از ۲۹ فوریه ۲۰۱۶ اوسان، کره جنوبی: از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۶ اوورا، آلن‌تخو، پرتغال: از ۲۷ ژانویه ۲۰۱۴ پروجا، ایتالیا: ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶ روز قزوین فهرست شهرهای دارای خواهرخوانده در ایران
[ "تاتی", "فارسی", "ترکی آذربایجانی", "گیلکی", "بخش مرکزی شهرستان قزوین", "شیعه", "علی صفری", "آیت الله عابدینی", "باقلوای قزوین", "فندق", "پسته قزوین", "شیرینی‌های سنتی", "زغال‌اخته", "گیلاس", "کشمش", "انگور", "گردو", "سنگ پا", "به قزوین، آینه تاریخ و طبیعت ایران خوش آمدید", "ایران", "استان قزوین", "شهرستان قزوین", "شاهنشاهی ساسانی", "شاپور ذوالاکتاف", "صفویان", "خوشنویسی", "میرعماد قزوینی", "کاروان‌سرای سعدالسلطنه", "میمون‌قلعه", "حمام قجر", "آب‌انبار سردار", "پیغمبریه", "کاخ چهل‌ستون قزوین", "امامزاده حسین", "خیابان سپه (قزوین)", "تهران", "دانشگاه", "دانشگاه بین‌المللی امام خمینی", "دانشگاه علوم پزشکی قزوین", "دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین", "باغستان‌های سنتی قزوین", "لهجه قزوینی", "زبان تاتی ایران", "کاسپی‌ها", "آذری‌های ایرانی", "تات‌های ایران", "کردهای قزوین", "مردم لر", "پسته", "باقلوا", "شیرینی", "اختلاف بر سر نامیدن دریای خزر", "شاه تهماسب", "خیابان سپه", "آب انبار سردار بزرگ", "تپه باستانی", "سگزآباد", "عبدالکریم رافعی", "خواجه حمدالله مستوفی", "اعتماد السلطنه", "شاپور دوم", "البنیان", "اردشیر بابکان", "ابهر", "مرآت البلدان", "ساسانی", "ربیع بن خثیم", "صفین", "علی", "کوفه", "مهدی عباسی", "شاه طهماسب", "شاه اسماعیل دوم", "عبدی بیگ شیرازی", "روضةالصفات", "ژان شاردن", "کوهستان الوند", "شمال", "لاهیجان", "شمال شرق", "رازمیان", "شرق", "بیدستان", "محمدیه", "جنوب شرق", "الوند (شهر)", "جنوب", "صنعتی لیا", "جنوب غرب", "اقبالیه", "غرب", "محمودآباد نمونه", "شمال غرب", "منجیل", "آستانه اشرفیه", "محمدیه (قزوین)", "کرج", "بویین زهرا", "ساوه", "همدان", "آوج", "تاکستان (قزوین)", "زنجان", "طارم سفلی", "رشت", "بارش", "توده هوا", "رطوبت هوا", "رطوبت نسبی", "یخبندان", "انجمن اسلامی شهر قزوین", "قانون شوراها", "شهرداری قزوین", "میرزا حسین شهیدی", "خواجه نوری", "کاظم سرکشیک زاده", "رضا شاه", "بوذر جمهری", "شهرداری تهران", "مسعود نصرتی", "ناصرخسرو", "قنات", "آب‌انبار", "شهربازی دالفک", "سهربازی الغدیر", "قلعه سحر آمیز", "مجتمع درمانی", "بیمارستان", "بیمارستان بوعلی سینا", "بیمارستان شهید رجایی قزوین", "بیمارستان ذکریای رازی", "بیمارستان کوثر", "بیمارستان قدس", "بیمارستان پاستور", "بیمارستان دهخدا", "مرکز جراحی پارس", "بیمارستان ولایت", "بیمارستان مهرگان", "بیمارستان ۵۵۳ ارتش", "بیمارستان روانی ۲۲ بهمن", "واعظ قزوینی", "بوستان ملت (قزوین)", "مصلی قزوین", "بوستان دهخدا", "زبان فارسی", "ترکی آذری", "ادوارد براون", "یک سال در میان ایرانیان", "ضرب‌المثل‌های مردم قزوین", "محمدحسین سرداغی", "جهاد دانشگاهی", "مردمان فارسی‌زبان", "فارس", "مردم تات", "آذری", "شمال ایران", "لر", "کرد", "شلیته", "ململ", "چیت", "کرباس", "مخمل", "ترمه", "قیمه نثار", "شیرین پلو", "هلیم سنتی قزوین", "کوکوی شیرین", "آش دوغ (قزوین)", "آش دندان کشه", "یتیم چه", "ماش پیازو", "اشکنه", "دیماج", "بستنی سنتی پر خامه قزوین", "کاله‌جوش", "باقلوای لوزی", "نان برنجی", "نان نخودچی (شیرینی)", "نان قندی", "باقلوای پیچ", "نان بادامی", "نان گردویی", "پادرازی", "نان نازک", "نان چرخی", "نان چای", "اتابکی", "ولی عهدی", "حاج کریمی", "نان لواش", "قاق", "نان شیرمال", "نان زنجبیلی", "میرعماد حسنی", "عماد الکتاب", "میرزا محمد علی خیارجی قزوینی", "مرغ طغرا", "عبدالمجید طالقانی", "ملک محمد قزوینی", "گوهرشاد حسنی سیفی", "میرابراهیم قزوینی", "میرمحمد امین حسنی سیفی قزوینی", "یحیی قزوینی", "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی", "شوای عالی فرهنگ", "پایتخت", "روز قزوین", "سفیر", "موزه", "خوشنویسی ایرانی", "موسیقی", "نمایش", "صنایع دستی", "فصل بهار", "جشنواره ملی بازی و اسباب بازی", "نوروز", "اسباب بازی", "کاروانسرای اکبر میرزا", "عروسک", "عبدالکریم عابدینی", "محمد", "عارف قزوینی", "ناصر خسرو", "کوسه گلین", "پایتخت خوشنویسی ایران", "درویش", "کشاورز", "سه رخ", "تمام رخ", "معراج رسول", "هفت اورنگ", "جامی", "شاهنامه قوام ابن محمد شیرازی", "محمد قزوینی", "صادق بیگ افشار", "مولانا میرمصور", "مولانا شیخ محمد", "کاوس نقاش", "عبدالحمید نقاش", "رضا طالقانی", "فرهنگسرا", "کتابخانه امام خمینی قزوین", "شهر صنعتی البرز", "شهرک صنعتی لیا", "شهرک صنعتی کاسپین", "شهرک صنعتی آبیک", "شهرک صنعتی تاکستان", "شهرک صنعتی بویین زهرا", "شهرک صنعتی خرمدشت", "شهرک صنعتی حکیمیه", "تولی پرس", "مهرام", "سپهر الکتریک", "کاچیران", "آپاداناسرام", "سرامیک البرز", "هفت الماس", "فولاد البرز", "مدرسه امید", "دانشگاه پیام نور مرکز قزوین", "دانشگاه آزاد قزوین", "مؤسسه آموزش عالی رجاء", "مؤسسه آموزش عالی دهخدا", "شاه طهماسب صفوی", "سردر عالی قاپو", "مسجد جامع قزوین", "دوره ناصری", "سعدالسلطنه", "دروازه تهران قدیم", "راه‌آهن", "کاروانسرای سعدالسلطنه", "۱۳۱۸", "ترمینال", "گاراژ", "انقلاب اسلامی ایران", "ترمینال آزادگان", "ترمینال غرب قزوین", "سازمان اتوبوسرانی قزوین", "تاکسی", "محمدباقر", "ایسنا", "سردر عالی‌قاپو", "عمارت شهربانی", "گراند هتل قزوین", "موزه قزوین", "صفویه", "عمارت شهرداری قزوین", "عمارت باغ سپهدار", "عمارت سردار مفخم قزوین", "آل بویه", "چهل ستون قزوین", "خانه بهروزی", "خانه عارف قزوینی", "خانه یزدی‌ها", "خانه جلیل آرازی", "خانه دائی", "خانه دربندی", "خانه رئوفی", "خانه زنجانچی", "خانه ساروخانی", "خانه قائمی", "خانه موینی", "خانه محصص", "خانه سعدالسلطان", "خانه تاریخی زعیم", "حسینیه امینی ها", "خانه سید حسین بهشتی", "خانه سید محمود بهشتی", "دروازه رشت", "دروازه باغ‌شاه", "دروازه درب کوشک", "دروازه تبریز", "دروازه شیخ‌آباد", "دروازه امام‌زاده حسین", "دروازه خندقبار", "حمام رضوی", "حمام دودر", "حمام سیدیان", "حمام میرزا کریم", "حمام حاجی محمد رحیم صفا", "حمام بلور", "حمام راه ری", "حمام داروغه", "حمام آخوند قزوین", "حمام پیر حصار", "حمام بایندر کوچه", "حمام قوشه", "حمام سعدیه", "حمام حاج بیگلر", "آب انبار حکیم", "آب انبار زنانه بازار", "آب انبار سردار کوچک", "آب انبار حاج کاظم", "آب انبار مسجد جامع", "کاروانسرای محمدآباد", "بازار قزوین", "مسجد و مدرسه صالحیه", "مسجد و مدرسه شیخ الاسلام", "مدرسه التفاتیه", "آرامگاه حمدالله مستوفی", "آرامگاه شهید ثالث", "برج باراجین", "مقبره سلطان ویس", "کلیسای کانتور", "کلیسای رفیع", "قله مردمی", "ایوان سنگی نیاق", "باراجین", "رزجرد", "یله گنبد", "قله شجاع الدین", "قله سلطان ویس", "کهنه باغستان", "امامزاده شاهزاده حسین", "آمنه خاتون", "حلیمه خاتون", "امامزاده اباذر", "امامزاده اسماعیل", "امامزاده علی قزوین", "امامزاده سلطان سید محمد", "امامزاده باراچین", "مسجد النبی قزوین", "مسجد حیدریه قزوین", "مسجد پنجه علی", "سنجیده مسجد", "مسجد سوخته چنار", "مسجد آقامیرعبدالصمد", "مسجد آقا معصوم", "مسجد شهید", "مسجدلله", "مسجد راه چمن", "مسجد احمدیه قزوین", "مسجد مقبره قزوین", "ورزشگاه سردار آزادگان", "شاه عالم", "سلانگور", "مالزی", "۲۹ اکتبر", "۲۰۱۱", "بیشکک", "قرقیزستان", "چاباق‌سر", "چواشستان", "روسیه", "غازی عینتاب", "ترکیه", "دنیزلی", "۱۹۷۸ (میلادی)", "بعلبک", "لبنان", "۵ سپتامبر", "۲۰۱۵", "ایروان", "ارمنستان", "هایکو", "چین", "۱۲ اکتبر", "۲۰۱۴", "سوون (شهر)", "گیونگی-دو", "کره جنوبی", "۲۹ فوریه", "۲۰۱۶", "اوسان", "۲۶ ژانویه", "اوورا", "پرتغال", "۲۷ ژانویه", "پروجا", "ایتالیا", "۱۴ سپتامبر", "۲۰۱۶ (میلادی)", "فهرست شهرهای دارای خواهرخوانده در ایران" ]
[ "قزوین", "پایتخت‌های پیشین ایران", "پایتخت‌های فرهنگی در ایران", "شهرستان قزوین", "شهرهای استان قزوین", "شهرهای راه ابریشم", "شهرهای مذهبی ایران", "مراکز استان‌های ایران", "شهرهای ایران", "شهرهای شهرستان قزوین" ]
1,036
همدان
2
1,793
0
[ "شهر همدان", "ﻫﻤﺪﺍﻥ" ]
false
1,179
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "همدان" }, { "Item1": "نام‌های قدیمی", "Item2": "[[هگمتانه]]، [[اکباتان]]،[[امدانه]]، [[آمادای]]، آنادانا" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Mausolée Baba Taher Hamedan.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "[[آرامگاه باباطاهر]]" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۴٫۸۰" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۸٫۵۲" }, { "Item1": "استان", "Item2": "همدان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "همدان" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۵۵۴،۴۰۶ نفر(۱۳۹۵)" }, { "Item1": "رشد جمعیت", "Item2": "۵٪+ (۵سال)" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[فارسی]] با [[لهجه همدانی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۶۲۸۵٫۸ هکتار" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۱،۷۴۱ متر" }, { "Item1": "میانگین دما", "Item2": "۱۱" }, { "Item1": "میانگین بارش", "Item2": "۳۲۳ میلی‌متر" }, { "Item1": "روزهای یخبندان", "Item2": "۱۱۱" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "عباس صوفی" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "[[سمنو]]، [[کماج]]، [[شیره]]،[[انگشت‌پیچ]]، [[شیرمال]][[صنایع‌دستی]]، [[چرم]]، [[سفال]]، [[حلوازرده]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۸۱" }, { "Item1": "کد آماری", "Item2": "۱۴۷۵" }, { "Item1": "پلاک اتومبیل", "Item2": "۱۸" }, { "Item1": "جمله خوشامد", "Item2": "به پایتخت تاریخ و تمدن ایران‌زمین خوش آمدید." } ], "Title": "شهر ایران" }
همدان ، همدان () یا به گویش محلی همدان یکی از کلان‌شهر ایران در منطقه غربی و کوهستانی ایران و مرکز شهرستان و استان همدان است. این شهر در دامنه کوه الوند و در بلندای ۱،۷۴۱ متری از سطح دریا واقع شده‌است و از شهرهای سردسیر ایران به‌شمار می‌آید. همدان قدیمی‌ترین شهر ایران و از کهن‌ترین شهرهای جهان است. در سال ۱۳۸۵ مجلس شورای اسلامی در مصوبه‌ای همدان را «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» اعلام کرد. همدان اولین پایتخت نخستین شاهنشاهی ایران، مادها بوده‌است. با این حال قدیمی‌ترین آثار یافت‌شده از محوطه باستانی هگمتانه و نیز کتیبه‌های گنج‌نامه مربوط به دوران هخامنشیان هستند. همچنین این شهر در روزگار هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، آل بویه و سلجوقیان نیز یکی از پایتخت‌های کشور بوده‌است. هم‌اکنون استان همدان به دلیل داشتن مراکز تاریخی و دیدنی به عنوان پنجمین شهر فرهنگی و توریستی کشور شناخته می‌شود و از نظر علمی نیز با وجود مراکز دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، دانشگاه پیام نور همدان و مراکز دیگر، به عنوان یکی از قطب‌های دانشگاهی کشور شناخته شده‌است. آرامگاه بوعلی سینا نماد شهر همدان و همچنین یکی از نمادهای پیشینه ایران در فرهنگ جهان و دانش و علم به‌شمار می‌رود. این شهر از لحاظ جمعیت چهاردهمین شهر پرجمعیت ایران به‌شمار می‌آید و در مرداد سال ۱۳۸۸ به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران معرفی شد. در سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ خورشیدی مهندس آلمانی کارل فریش طرحی مدرن را برای همدان طراحی کرد که از نوع نقشه‌های شعاعی محسوب می‌شود اما امروزه به دلیل تراکم جمعیت و طرح شعاعی، ترافیک مرکز شهر بسیار زیاد است. به این میدان ۶ خیابان اصلی شهر وصل شده‌اند. شهرداری همدان در میدان آرامگاه بوعلی قرار دارد. نام نخستین باری که اسم این شهر برده شد، در حدود ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد بود که نام همدان را امدانه ذکر شده‌است. این شهر تحت نام‌های دیگری از قبیل هگمتانه، هگمتان، اکباتان، اکباتانا، آمدانه، آنادانا نیز نوشته شده‌است. در کتیبه‌های آشوری نام آن شهر آمدانه آمده، این اسم بایستی مشتق از کلمه ماد باشد چنان‌که آشوریان قوم ماد را آمادای ذکر کرده‌اند. از این رو آمادانه به معنی محل مادها و جایی‌است که مادها زندگی می‌کردند. در دوران مادها به زبان پارسی باستان این شهر هگمتانه یا هگمتانه به معنی «جای تجمع» خوانده می‌شد. اکباتان نیز همان تلفظ هگمتانه به زبان یونانی است. نام هگمتانه به مرور زمان در دوران ساسانیان به اهمتان، اهمدان و سپس به همدان دگرگون شده‌است. تاریخچه پیش از اسلام همدان به عنوان یکی از کهن‌ترین شهرهای ایران، از پیشینه چندهزارساله‌ای برخوردار است. پیش از آمدن اقوام آریایی، شهر همدان از زیستگاه‌های اصلی قوم کاسیان به‌شمار می‌آمده‌است. در کتیبه‌های آشوری (هزاره دوم قبل از میلاد) از آنجا به عنوان یکی از ایالات کارکاشی (قوم کاسیان) یاد گردیده و آمده‌است که تیگلات پالسر یکم، شاه آشور این شهر را در ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد فتح کرده‌است. در مورد زمان و چگونگی احداث و نام بنیان‌گذار شهر همدان بین روایت‌های مورخین و جغرافیدانان یونانی و همچنین مابین مورخین اسلامی اختلاف‌نظر وجود دارد. به گفته هرودوت این شهر را نخستین شاه ماد دیاکو بنیان نهاده‌است. مهاجرت مادها شاهنشاهی ماد (۵۵۰ پ. م) نخستین شاهنشاهی آریایی تباران در ایران در حدود اوایل هزاره دوم پیش از میلاد رویدادهایی در آسیای مرکزی پدیدار می‌شود که موجب نقل و انتقال اقوام ایرانی‌تبار که در سرزمین پهناوری در این ناحیه ساکن بودند، می‌گردد. در این هنگام دو قبیله ایرانی مادی و پارسی که با یکدیگر تفاوت اندکی در گویش داشتند، بسوی سرزمین‌های جنوبی‌تر کوچ کردند. تیره مادی در نواحی جنوب شرقی دریاچه ارومیه بین همدان و تبریز امروزی جای گرفت و بعدها تا اصفهان نیز پیش رفت. در زمان مادها مهم‌ترین راه‌های کاروانرو در اکباتانا تلاقی می‌کردند و این شهر قلب ماد قدیم به‌شمار می‌رفت معمولا معتقدند که هگمتانه به معنی محل تجمع یا بازار یا چیزی نظیر آن است البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که جلسات عمومی اتحادیه قبایل در این نقطه برگزار می‌شده‌است. در یکی از جلسات عمومی اتحادیه قبایل، دیاکو به رهبری انتخاب شد. دیاکو هگمتانه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد. مکان این شهر برای پایتخت شدن کاملا مناسب بود، زیرا مشرف بر راهی بود که به بابل و آشور می‌رفت. بر اساس نوشته‌های هرودوت مورخ یونانی به دستور دیاکو نخستین پادشاه ماد در اکباتانا استحکامات عظیمی شامل ۷ دژ مشهور به قصر هفت حصار و کاخ‌های شاهی برپا شد. بیشتر پژوهندگان علوم تاریخ و باستان‌شناسی بر این باورند که تپه و بناهای امروزی هگمتانه، در دل شهر همدان، برجای‌مانده بقایای همین تاسیسات می‌باشند. از هخامنشیان و اشکانیان گنج‌نامه کتیبه‌های فارسی باستان به خط میخی از داریوش بزرگ و خشایارشا در همدان کوروش بزرگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، آستیاگ، آخرین پادشاه ماد را شکست داد و همدان را مقر تابستانی خود قرار داد. بدین ترتیب با تصرف همدان اولین حکومت آریاییان به دست شاخه دیگر آریایی که پارس‌ها بودند، منقرض شد. بعد از انقراض مادها همدان هر چند مرکزیت نخستین را از دست داد ولی به عنوان یکی از سه پایتخت هخامنشیان مورد توجه خاص بود. وجود کتیبه‌های گنجنامه بقایای ستون‌های سنگی کاخ‌های هخامنشی، جام‌ها و الواح زرین و سیمین به دست آمده از همدان، حاکی اهمیت این منطقه در دوره هخامنشی‌است. از نظر تاریخی مشخص است که اسکندر مقدونی دو بار از همدان دیدار کرده‌است، نخست در تعقیب داریوش سوم در ۳۳۰ سال پیش از میلاد و برای دومین بار در ۳۲۴ سال پیش از میلاد در راه بازگشت از هند. اسکندر پس از ورود به همدان جشنی به مناسبت پیروزی‌های خود برپا کرد. پلوتارک می‌نویسد، در حین برگزاری این جشن، دوست دوران کودکی اسکندر هفستیون به‌طور ناگهانی درگذشت. پس از این واقعه اسکندر سرزمین‌های اطراف همدان را به باد غارت گرفت، باروهای شهرهای اطراف را ویران ساخت و مردم این سامان را به بهانه پیشکش قربانی برای هفستیون، دوست محبوبش از دم تیغ گذراند. به عقیده برخی از محققان مکانی به نام مزار اسکندر که قبلا نزدیک تپه هگمتانه قرار داشت، در اصل مزار هفستیون بوده‌است. در اواخر دوره سلوکی شهر همدان محل تلاقی و برخورد متعدد آنان با قوای اشکانیان بود تا اینکه مهرداد یکم در سال ۱۵۵ پیش از میلاد شهر را تصرف کرد. سکه نقره‌ای مربوط به دوره مهرداد ششم ساخته‌شده در هگمتانه همدان پایتخت تابستانی شاهان اشکانی نیز بوده‌است. در دامنه تپه مصلی همدان، شیر سنگی بزرگی قرار دارد. ظاهرا در زمان اشکانیان این مجسمه با مجسمه دیگری که نظیر و قرینه آن بوده، در سمت یکی از دروازه‌های شهر نصب بوده‌است. بعدها عرب‌ها آن دروازه را باب‌الاسد خواندند. از دوره اشکانی در همدان گورستان پارتی برجای‌است. همدان یکی از آخرین پایگاه‌های مقاومت اشکانیان در برابر حکومت تازه‌نفس ساسانی بود. از آرتاباز پسر اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی، که پس از مرگ پدرش درنبرد با سپاهیان اردشیر بابکان رهبری مبارزات را به مدت ۳ سال تا ۲۳۰ میلادی علیه اردشیر بابکان ادامه داد، سکه‌ای یک درهمی در دست است که محل ضرب آن همدان به سال ۲۲۷ میلادی‌است. از ساسانیان تا حمله اعراب اکباتان تا سال ۲۲۶ میلادی به پارتیان وفادار ماند، تا اینکه به همراه آتروپاتن تا به شمال به تسخیر اردشیر اول (۲۲۴–۲۴۱ م) درآمد. در اینجا مدارک متناقضی وجود دارد که آیا اکباتان به عنوان کاخ تابستانی به کار رفته‌است یا نه. بنابر گفته ابن فقیه، ساختمان‌هایی بین تیسفون، پایتخت ساسانیان، و کوه الوند (و نه فراتر از آن، حتی همدان) ساخته شد. شهر همدان در مدت کوتاهی بعد از جنگ نهاوند در ۲۳ ه‌. ق/۶۴۲ م به دست مسلمین افتاد و مرکز استان شد. در دوره ساسانی شهر همدان یکی از ضرابخانه‌های این حکومت بوده و سکه‌های متعددی از این دوره در این شهر کشف شده‌است. در کتابچه‌ای به نام شهرستان‌های ایرانشهر که در زمان قباد یکم حدود ۵۰۰ میلادی به زبان پهلوی نگاشته‌شده، بنای همدان به یزدگرد یکم نسبت داده‌شده و این نشاندهنده عملیات عمرانی مهمی‌است که توسط او در همدان صورت گرفته‌است. پس از اسلام در حمله اعراب، شهر همدان پس سقوط نهاوند به دست مسلمانان افتاد و چندان اهمیت و اعتبار داشت که اعراب گشودن آن را پس از فتح نهاوند، بزرگ‌ترین پیروزی خود بر ساسانیان شمردند. از حکومت خلفای راشدین تا صفویه بنا بر گفته طبری همدان برای بار اول به سال ۶۴۲ میلادی (۲۱ هجری)، و در برخی از منابع دیگر، در سال ۶۴۰ میلادی (۱۹ هجری) و به فاصله کوتاهی پس از فتح نهاوند با صلح توسط سپاه اعراب گشوده شد. پس از تسلط اعراب بر همدان، نخست مردم همدان قبول جزیه نمودند و صلح کردند اما چون چندی گذشت حاکم ایرانی شهر همدان که مورخین از وی به عنوان حیش و با لقب خسروشنوم یاد کرده‌اند، سر از اطاعت و انقیاد اعراب باز زد و دستور داد شهر را با حصاره‌ای مستحکم، قابل مقاومت در مقابل اعراب سازند. در سال ۶۴۴ میلادی (۲۳ هجری)، خلیفه دوم عمر بن خطاب جمعی از سپاهیان را مامور مقابله با شورش همدان نمود. خسروشنوم نیز از آذربایجان جمعی را به مدد خواست و صفی محکم بیاراست. در ده معروف به راجرود جنگی خونین به مدت سه شبانه روز بین طرفین ادامه داشت تا اینکه خود خسروشنوم به قتل رسید و ایرانیان بدون سردار روی به فرار نهادند و همدان برای بار دوم، شش ماه پس از به خلافت رسیدن خلیفه سوم، عثمان به دست اعراب افتاد. در دوران خلافت عثمان نیز مردم همدان دست به شورش و اغتشاش زدند و عثمان مغیره بن شعبه را مامور دفع شورش قرار داد. بعد از فتح همدان به دست مسلمانان به‌تدریج بعضی از طوایف عرب در این شهر ساکن شدند و از آن میان بنوسلمه حکومت شهر را به دست گرفت. گنبد علویان از اواسط قرن سوم حکومت شهر به دست سادات علوی افتاد. آنان به عنوان علویان در همدان حکمرانی کردند. بنای ارزشمند گنبد علویان یادگار این دوره‌است. در سال ۹۳۱ میلادی (۳۱۹ هجری) همدان مورد حمله مردآویج، بنیان‌گذار سلسله آل زیار قرار گرفت. مردآویج به خاطر آنکه مردم همدان خواهرزاده وی بنام ابوالکرادیس را همراه با عده‌ای از سپاه دیلم به قتل آورده‌بودند، این شهر را عرضه غارت و قتل‌عامی عظیم کرد. مردآویج شیر سنگی را از دروازه‌های شهر به خاک افکند، در نتیجه یکی از این دو مجسمه تاریخی بی‌نظیر به کلی خرد شد و دیگری هنوز هم باقی‌است. در قرن دهم و یازدهم میلادی (از نیمه دوم چهارم هجری تا سال ۴۱۴ هجری قمری) همدان یکی از پایتخت‌های ایران محسوب می‌شد زیرا در این دوره شاخه‌ای از خاندان آل بویه در این شهر حکومت می‌کردند. ابوعلی سینا دانشمند مشهور ایرانی مدتی در این شهر وزارت شمس‌الدوله دیلمی را به عهده داشت. آرامگاه این فیلسوف و پزشک نامدار اکنون در شهر همدان قرار گرفته‌است. در دوران سلجوقیان عراق عجم همدان مرکز سیاسی و پایتخت این دودمان بود و به همین علت چند تن از سلاطین سلجوقی از جمله سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه و سلطان محمد بن محمود در همدان مدفون شدند. در ابتدای این دوران تعداد زیادی مدرسه در این شهر راه‌اندازی شد و دانشمندان و طالبان علم و دانش از جاهای دیگر به سوی همدان روان شدند. البته این دوره کوتاه‌مدت بود و دلیل جنگ‌هایی آتی که بین این سلسله و خلافت عباسی درگرفت، این شهر دچار آسیب‌هایی شد. باباطاهر عریان شاعر نامدار همدان هم‌زمان با پادشاهی نخستین شاه سلجوقی، طغرل بیک می‌زیسته‌است. شرح ملاقات طغرل و باباطاهر در کتاب راوندی آمده‌است. مغولان در تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آنکه ری و قم را ویران کردند به سوی همدان حرکت کردند. همدان دو بار توسط مغولان مورد حمله قرار گرفت. بار اول در زمستان سال ۶۱۸ هجری به دلیل وحشتی که مردم داشتند، از مغولان اطاعت کردند و آنان نیز به غارت اموال اکتفا کردند. حمله دوم مغولان به همدان در بهار سال بعد اتفاق افتاد. این بار همدانی‌ها که بر اثر پرداخت‌های سال قبل چندان ثروتی برایشان باقی نمانده بود، تصمیم به مقاومت گرفتند. تصرف شهر برای مغولان به طول انجامید و در جریان محاصره گروه کثیری از سربازان مغول کشته شدند. سرانجام شهر به دست مغولان افتاد و مردم شهر قتل‌عام شدند. مغولان پس از این قتل‌عام شهر را به آتش کشیدند و آنچه ر.ک. از همدان باقی‌مانده بود، نابود کردند. محققان وجود دو تپه حاصل از گورهای جمعی در میدان وسیع محله دوگوران همدان را، آثار بازمانده این قتل‌عام می‌دانند. گمان می‌رود بازماندگان از آنجائیکه فرصت دفن کشتگان را نداشتند، همه کشتگان را به صورت دو تپه بر روی هم انباشته و خاک بر آنان پوشاندند. پس از به خاک و خون کشیدن مردم همدان و تسلط کامل مغولان بر این شهر بایدوخان ششمین ایلخان مغول در سال ۶۹۵ هجری در این شهر تاجگذاری کرد و به سبب اینکه به این شهر و مردم آن علاقه‌مند شده‌بود، با کوشش تمام به ترمیم آن پرداخت و دیگر حکام مغول هم از وی پیروی کردند؛ بدین طریق در عهد ایلخانان در قرون هفتم و هشتم هجری این شهر تا حدی رونق و اهمیت سابق را بازیافت. خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در دوران فرمانروایی ۳ تن از ایلخانان مغول در مقام وزارت بود و این شهر از توجه آن وزیر به‌سازگر و دانشمند برخوردار شد. ابنیه مهمی مانند آرامگاه استر و مردخای، مقبره سابق باباطاهر، امامزاده اظهر و امامزاده هود و غیره از این دوره برجای مانده‌است. این رونق و آبادانی دیری نپایید و لشکریان تیمور شهر را تصرف و ویران نمودند. پس از آن همدان برای حدود ۳۰۰ سال تقریبا به فراموشی سپرده‌شد. از صفویه تا انقلاب مشروطه تصویری نقاشی شده از همدان در سال ۱۸۵۰ میلادی همدان در دوره صفویه دوباره از نعمت و آبادانی بهره‌مند گردید. پس از انقراض سلسله صفویه و بروز هرج و مرج در ایران در سال ۱۷۲۴ میلادی (۱۱۳۸ هجری)، شهر همدان به تصرف احمد پاشا عثمانی والی عثمانی درآمد و بر اثر مقاومت مردم در برابر قوای عثمانی، گروه بزرگی از مردم شهر قتل‌عام شدند. حزین لاهیجی که خود از نزدیک نظاره‌گر مقاومت مردم همدان در برابر قوای عثمانی و قتل‌عام آنان بوده، شرح این ماجرا را در کتاب سیاحتنامه ایران خود آورده‌است. شش سال بعد در سال (۱۱۴۴ هجری)، نادر افشار همدان را از تصرف عثمانی‌ها درآورد و سرانجام در سال (۱۱۴۴ هجری) به موجب پیمان‌نامه‌ای میان ایران و عثمانی، شهر همدان به‌طور قطع به ایران واگذار شد. در دوران زندیه همدان در دست امیران آن خاندان بود و در سال (۱۱۹۳ هجری) علی مرادخان نوه خواهری کریمخان زند بعد از مرگ وی دم از استقلال زد و همدان را به عنوان پایتخت خود برگزید. او در این شهر به نام خود سکه ضرب کرد. در سال (۱۲۰۵ هجری) آقا محمد خان قاجار همدان را تصرف کرد و برج و باروی آن را ویران کرد. در طول حکومت قاجاریان موقعیت شهر همدان به تدریج تثبیت شد. بازسازی و احداث بازار و مسجد جامع همدان و تویسرکان و ملایر از یادگارهای این دوره‌است. از دوران مشروطه تا معاصر مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی امضا کرد. از وقایع مهم این دوران این بود که نمونه‌ای کوچک از نظام حکومت مشورتی حدود ۲ سال پیش از وقوع گسترده انقلاب مشروطیت در همدان به وقوع پیوسته بود و علی ظهیرالدوله حاکم منصف و متنفذ همدان، شورائی ۵۰ نفره از برگزیدگان اعیان و اشراف و اصناف و علما و تجار و اقلیت‌های دینی فراهم نمود تا در امور حکومت مشورت و همیاری و همفکری کنند. این دوران مثبت حکومت ظهیرالدوله در انسجام فرهنگی و اجتماعی همدان تاثیر فراوانی داشت، به گونه‌ای که پس از استقرار نظام مشروطه در ایران، این منطقه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رشد بسیار چشمگیری یافت. گردان ارمنیان تحت استخدام نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۱۷ میلادی و در طی جنگ جهانی اول در همدان. اما وقوع جنگ جهانی اول این شهر و منطقه غرب کشور را تبدیل به میدان زورآزمایی دول متخاصم و دچار نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی فراوانی نمود. قحطی و مشکلات فراگیر شد و این‌گونه بود که به ناچار تلاش معیشت و عشق حیات، مردم را از توجه به مسائل فرهنگی بازداشت. در اواخر دوران قاجار شهر همدان با فاصله ۱۰ سال شاهد دو قحطی بزرگ بود. نخست در سال‌های حدود ۱۲۸۶ شمسی، قحطی مصنوعی همدان در دوران حکومت علی ظهیرالدوله به‌خاطر مخالفت خوانین همدان با افکار مشروطه خواهانه ظهیرالدوله حاکم همدان و قحطی دوم قحطی در دوران جنگ جهانی اول و در سال‌های حدود ۱۲۹۶ شمسی بود. در طی این جنگ شهر همدان به تناوب به آشغال قوای روس، عثمانی و انگلیس درآمد و این شهر ستاد سپاهیان آن‌ها بود. در دوران جنگ ایران و عراق شهر همدان بارها هدف بمباران‌های عراق واقع شد. یکی از شدیدترین حملات بمباران در روز جمعه ۲۵ تیر ماه ۱۳۶۱ شمسی توسط جنگنده‌های عراق بود که هم‌زمان با روز جهانی قدس انجام گرفت. در این حمله ده‌ها خانه مسکونی در ۴ منطقه از شهر همدان ویران شدند و ۹۷ تن از شهروندان همدانی کشته و ۵۹۵ تن دیگر زخمی شدند. جغرافیا موقعیت اقلیم آب و هوای همدان مختلف و اوضاع جوی منطقه از لحاظ حداقل و حداکثر برودت و باران در فصول سال متغیر است در نقاط کوهستانی سرد است حد متوسط برف سالانه بین ۱۵۵ تا ۲۴۵ میلی‌متر می‌باشد و سرما تا ۳۰ درجه زیر صفر می‌رسد. میانگین دمای سالانه همدان ۱۱،۳° ثبت شده‌است. همچنین گرم‌ترین دمای همدان +۴۰° و سردترین دمای آن -۳۲،۸° ثبت شده‌است. میانگین بارش سالانه همدان نیز ۳۱۷،۷ میلیمتر اندازه‌گیری شده‌است. کوه‌های اطراف تصویری از میدان میشان در الوند شهر همدان در دره‌ها و دامنه‌های شمالی کوهستان الوند واقع شده‌است. مرتفع‌ترین قله این کوهستان، قله کوه الوند با ارتفاع ۳۵۷۴ متر از سطح دریاست که این قله بین تویسرکان و همدان و در ۱۸ کیلومتری شهر همدان واقع شده‌است. از گردنه‌های معروف این کوه از گردنه زاغه بین همدان و ملایر، گردنه اسدآباد بین همدان و کرمانشاه و گردنه همه‌کسی بین همدان و سنندج می‌توان نام برد. به غیر از کوه الوند، بین این شهر و شهرستان زنجان کوه‌های کم‌ارتفاعی وجود دارند که عبارتند از: کوه چنگ الماس، کوه ارمنی و کوه قره‌داغ. در شرق همدان کوه وفس و در شمال شرقی همدان سلسله جبال خرقان که خط‌الراس آن حد طبیعی بین همدان و قزوین است، قرار گرفته‌است. رودها رودهای الوسجرد، دره‌مرادبیک، آبشینه و عباس‌آباد مهم‌ترین رودهای شهر همدان هستند. سدها و آب‌بندها سد اکباتان در ۱۰ کیلومتری جاده همدان به ملایر و بر روی رود آبشینه در نزدیکی تفریجان که منطقه‌ای ییلاقی می‌باشد، قرار گرفته‌است. سد آبشینه در جاده همدان به ملایر بر روی رود آبشینه قرار دارد. نمای شهر شهر همدان بر روش طراحی شهرهای دایره‌ای یا متحدالمرکز استوار است که در اصطلاح جغرافیا به این‌گونه شهرها سبک باروک گفته می‌شود. میدان مرکزی همدان در حکم همان نقطه مرکزی دایره‌است. بنای این میدان در سال ۱۳۰۷ خورشیدی آغاز و از اوایل ۱۳۱۱ مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است. شعاع میدان مرکزی همدان ۸۰ متر است. در فاصله‌های دورتر از محیط این میدان بلوارها و خیابان‌ها با شعاع بزرگتر قرار دارند که در حال حاضر به علت توسعه شهر در برخی از جهت‌های شهر تا دایره سوم هم رسیده‌است. به این دایره‌ها در اصطلاح خیابان‌های کمربندی گفته می‌شود. ۶ خیابان اصلی شهر به نام‌های باباطاهر، اکباتان، شهدا، تختی، بوعلی و شریعتی، به میدان مرکزی همدان وصل شده‌اند. عرض این خیابان‌ها ۳۰ متر است و با فاصله ۶۰ متر و زاویه ۶۰ درجه‌ای به شش جانب شهر منشعب می‌شوند. بافت قدیمی شهر عکسی قدیمی از آرامگاه بوعلی سینا در دهه ۱۳۴۰ شمسی قرار گرفتن شهر همدان بر گذرگاه ایلات و عشایر و تهاجمات تاریخی و قتل و ایلغار اقوام داخلی و خارجی بافت ویژه‌ای را به این شهر تحمیل کرده‌بود. در گذشته شهر همدان به چندین محله تقسیم می‌شد که برخی از این محلات دروازه داشتند و در ساعات معینی از شب دروازه‌ها بسته می‌شدند. کوچه‌های محل از محوطه‌ای که وسیع‌تر بود و چمن نامیده می‌شد، جدا می‌شدند و با پیچ و خم‌های فراوان که تنها افراد هم‌محل به خوبی آن را می‌شناختند و گاه از گذرگاه‌های مسقف و تاریک می‌گذشتند، تشکیل می‌شد. در خانه‌ها نیز کوتاه و سرگیر ساخته می‌شد. هر محله برای اعضای خود یک گروه بسته یا نوعی گروه خودی بود، و ساکنان محلات دیگر برای آنان گروه بیگانه به‌شمار می‌آمدند. بین محله‌های مختلف شهر همدان تفاوت در آداب و رسوم و حتی در لهجه و اصطلاحات وجود داشت. کوچه‌های محله یهودیان از نظر امنیتی باریک‌تر و پرپیچ و خم‌تر از سایر کوچه‌ها بود، و خانه‌ها اغلب با دریچه‌ای به خانه هم‌کیش راه داشت و راه‌های مخفی برای فرار از حمله در آن پیش‌بینی شده‌بود. از دوران صفویه شهر همدان نیز دارای محله‌های حیدری نعمتی بود و تا سال‌ها بعد از استقرار مشروطیت نیز هنگام مراسم عزاداری که دسته‌های سینه‌زنی از جامع شهر عبور می‌کردند، بر سر تقدم ورود یا خروج از مسجد و درگذرگاه‌ها بین دسته‌های حیدری و نعمتی به بهانه‌های گوناگون زد و خوردهای خونین رخ می‌داد. ویلیامز جکسن مستشرق و زبانشناس آمریکایی که در سال ۱۲۸۱ شمسی از همدان دیدار کرده‌است، در کتاب سفرنامه جکسن می‌نویسد، شهر همدان از نظر امور اداری به چهار ناحیه و محله تقسیم می‌شود و هر یک کدخدایی جداگانه دارد. این کدخدا در برابر حاکم شهر مسئول است و شغل او تقریبا موروثی‌است. وجود محله‌ها با نام‌های شال‌بافان، قاشق‌تراشان، قصابان، صابونی‌ها و سبدباف‌ها، دال بر حرفه و فنی‌است که یا در خود محله صورت می‌گرفت یا ساکنان آن از این صنف و رسته تشکیل می‌شده‌اند. محله یهودی‌ها، ارامنه و آشوری‌ها بیانگر سکونت اقلیت‌های مذهبی بود. محلات آقاجانی‌بیگ، نظربیگ و در حومه جنوبی شهر، دره مرادبیگ با پسوند بیگ آمده‌است. بیگ از القاب ترکی و به معنای مهتر و بزرگ، لقب یا عنوان کلی نجبا و بزرگان ترک است و احتمال می‌رود این نام‌ها، از نام بیگ‌های صاحب نفوذ ساکن در این محله‌ها گرفته شده باشند. نام محل علت نامگذاری مکان کنونی قاشق‌تراشان در گذشته‌های دور، در خانه‌ها و دکان‌های آن کوچه قاشق،چمچمه و ملاقه چوبی می‌ساختند. کمربندی خواجه رشید جولان محله‌ای که جولاها (بافندگان) در آنجا مقیم بوده،و در اغلب خانه‌هایشان کارگاه‌های بافندگی سنتی وجود داشت. انتهای خیابان شهدا کوچه صابونیا در بسیاری از خانه‌های آن صابون‌پزخانه وجود داشتهو صابون‌های پخته‌شده را در پشت‌بام‌ها خشک کرده و به بازار عرضه می‌کردند. حوالی میدان آرامگاه بوعلی، کولانج حکیم‌خانه بیشتر پزشکان تجربی و سنتی در آن حول و حوش مطب داشتند. وسط خیابان فعلی باباطاهر چپرخانه چاپارها در آن مستقر بودند. انتهای خیابان شهدا کوچه جودا بیشتر ساکنان آن یهودی بودندو مدرسه آنان به نام مدرسه آلیانس همدان نیز در این کوچه قرار داشت. کمربندی خواجه رشید پارک‌ها یکی از پارک‌های زیبا و دیدنی شهر به ویژه مناسب برای میهمانان تابستانی همدان گردشگاه استخر عباس‌آباد است که در بالای تپه‌ای به نام تپه عباس‌آباد واقع شده‌است. زمین‌های ویژه اسکیت‌بازی، بازی‌ها، و سرگرمی‌های کودکان از جمله شهربازی وجود سینمای تابستانی و نمایش فیلم در فضای آزاد ساختمان نمازخانه‌ای باشکوه و وجود آب‌نمایی در ارتفاعی در حدود ۶۰ متر و به طول ۲۰۰ متر از دیگر منظرگاه‌های موجود در این گردشگاه است. از دیگر پارک‌های شهر می‌توان از پارک ارم، بوستان تپه حاج عنایت، شیرسنگی، پارک مردم همدان، باباطاهر و پارک کودک نام برد. بیمارستان و مراکز درمانی بیمارستان شهید بهشتی (دانشگاهی)، بیمارستان اکباتان (دانشگاهی)، بیمارستان فاطمیه (دانشگاهی)، بیمارستان فرشچیان (سینا)(دانشگاهی)، بیمارستان بعثت (دانشگاهی)، آتیه همدان و بیمارستان بوعلی (خصوصی) بیمارستان فوق تخصصی قلب و عروق فرشچیان مراکز درمانی و بیمارستان‌های شهر همدان هستند. نیروگاه برق نیروگاه شهید مفتح تامین‌کننده برق مورد استفاده مردم همدان است. این نیروگاه در دشت فامنین در کیلومتر ۴۵ جاده همدان–تهران قرار دارد و دارای چهار واحد ۲۵۰ مگاواتی می‌باشد. انرژی تولیدی نیروگاه از طریق ایستگاه برق ۲۳۰ و ۴۰۰ کیلوولت نیروگاه به شبکه سراسری انتقال داده می‌شود که از طریق ایستگاه‌های برق موجود در همدان، اراک، سنندج و زنجان مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد. در سال ۱۳۸۹ مقام نخست تولید برق نیروگاه‌های برقی کشور، به این نیروگاه تعلق داشته‌است. در نیروگاه شهید مفتح تعداد ۲۴ حلقه چاه عمیق برای خنک کردن برج خنک‌کننده استفاده می‌شود. اقتصاد صنعت در سال ۱۳۶۴ خورشیدی شرکت شهرک‌های صنعتی استان همدان تاسیس گردید و در حال حاضر این استان دارای ۱۷ شهرک صنعتی می‌باشد که از این میان، شهرک صنعتی بوعلی (کیلومتر ۱۲ همدان- تهران)، شهرک صنعتی باغ بهشت (ابتدای جاده ملایر)، ناحیه صنعتی قهاوند (کیلومتر ۵ محور قهاوند–جاده ملایر)، ناحیه صنعتی گنبد (کیلومتر ۲۵ جاده همدان–ملایر) در حوزه شهرستان همدان قرار دارند. به غیر از شهرک‌های صنعتی قطعه‌سازی سینا، صنایع موکت همدان، کارخانه کیک و شکلات کیوان و کارخانه شیشه همدان نیز به عنوان واحدهای صنعتی شاخص همدان فعالیت دارند. آمار بیکاری در سال ۱۳۹۰ نماینده شهر همدان، بزرگ‌ترین معضل مناطق حاشیه شهر همدان را معضل بیکاری اعلام کرده‌است. بنابر گزارش مرکز آمار ایران، آمار بیکاری در سال ۱۳۸۸ در استان همدان ۱۸ درصد بوده‌است که این رقم در آن سال بالاترین رقم آمار بیکاری، پس از استان لرستان بوده‌است. این رقم در سال ۱۳۸۹ کاهش یافته و به ۱۳/۹ درصد رسید همچنین این کاهش نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۰ نیز ادامه داشته و نرخ بیکاری در شش ماه نخست این سال ۹/۴ درصد اعلام شده‌است. ترابری فرودگاه همدان فرودگاه همدان در ۵ کیلومتری شهر همدان قرار دارد. در نیمه نخست سال ۱۳۹۰ شمسی ۱۴ پرواز در هفته از طریق فرودگاه همدان به شهرهای تهران، مشهد، کیش و سوریه انجام می‌شده‌است. عملیات اجرایی بهسازی سطوح پروازی فرودگاه همدان از مهر ماه سال ۱۳۹۰ آغاز شده‌است. هدف از اجرای طرح‌های فرودگاه همدان آماده‌سازی این فرودگاه برای، افزایش پروازهای همدان–تهران به روزانه حداقل دو پرواز و همچنین برقراری پروازهای اهواز، بندرعباس، شیراز، تبریز و همچنین روزانه شدن پروازهای مشهد اعلام شده‌است. همچنین افزایش پروازهای مسیر همدان–کیش فعال شدن حداقل سه شرکت هواپیمایی هما، ماهان و آسمان را از دیگر اهداف اجرای این طرح‌ها شمرده شده‌است. پرواز حجاج ایرانی از ۹ دی سال ۱۳۹۲ شمسی از فرودگاه همدان آغاز شد. عملیات عمرانی این فرودگاه تا پایان سال ۱۳۹۳ نیز ادامه داشت. دو سال به دلیل اجرای عملیات عمرانی تطویل باند فرودگاه، ساخت برج مراقبت و ترمینال فرودگاه تعطیل بوده‌است اما از ابتدای ۱۳۹۲ پرواز همدان به مشهد و تهران در حال انجام است. بزرگراه‌ها و آزادراه‌ها هم اینک حدود ۵۱۱ کیلومتر از جاده‌های مواصلاتی استان همدان به صورت آزادراه و بزرگراه است که ۷ درصد آزادراه‌ها و بزرگراه‌های کشور را شامل می‌شود. با گسترش شبکه‌های اصلی مواصلاتی هم اینک ۵ شهرستان عمده استان همدان از طریق بزرگراه و آزادراه به مرکز استان، شهر همدان متصل هستند و اتصال چهار شهرستان دیگر نیز در دست اقدام است. از پروژه‌های در حال اجرا در سال ۱۳۹۰، ساخت آزادراه پروژه آزادراه ساوه–همدان به طول ۱۷۵ کیلومتر است. راه‌های زیر راه‌های اصلی میان‌شهری شهر همدان هستند: بزرگراه تهران–کرمانشاه–خسروی که همدان در کیلومتر ۳۷۵ این مسیر از سوی تهران قرار دارد. راه اصلی تهران–سنندج که همدان در ۳۴۳ کیلومتری این مسیر قرار دارد. راه اصلی تهران–کرمانشاه–ایلام که همدان در همین مسیر قرار گرفته‌است. راه اصلی سنندج–همدان به طول ۱۸۲ کیلومتر. راه اصلی ارومیه - کردستان - اراک - اصفهان که همدان در همین مسیر قرار گرفته‌است. بزرگراه همدان–ملایر به طول ۷۵ کیلومتر. راه‌های تهران به همدان همدان در ۳۶۰ کیلومتری جنوب‌غربی تهران قرار دارد. سه مسیر جاده‌ای تهران به همدان به شرح زیر هستند. مسیر اصلی جاده اصلی تهران–همدان که از قزوین می‌گذرد و درازای ۳۴۱ کیلومتر است که ۲۰۰ کیلومتر از آن آزادراه و بزرگ‌راه است. این جاده از گردنه آوج عبور می‌کند. مسیر جاده ساوه به همدان که حدود ۵۰ کیلومتر از مسیر اصلی، کوتاه‌تر است، این جاده دوبانده و تخت است. جاده‌ای که از بوئین زهرا می‌گذرد. راه‌آهن پروژه ساخت خط آهن تهران، همدان، سنندج از سال ۸۴ آغاز شده که طول این خط آهن از تهران به همدان ۲۶۷ کیلومتر و از همدان تا سنندج ۱۵۱ کیلومتر است. اعتبار این طرح ۱۴۷ میلیارد تومان در نظر گرفته شده‌است. طبق این طرح پیش‌بینی می‌شود که تا پایان سال ۱۳۹۱ شمسی زیرسازی مسیر تهران تا همدان به پایان رسیده و این مسیر به مرحله بهره‌برداری برسد. پایانه‌های مسافربری همدان پایانه بزرگ همدان همدان دارای سه پایانه مسافربری است: پایانه بزرگ همدان در میدان عاشورا واقع شده، این پایانه دارای مساحتی معادل ۲۴۰۰۰۰ مترمربع است. سرویس‌دهی این پایانه به تمام نقاط کشور (درون استانی و برون استانی) است. پایانه اکباتان یا ترمینال اکباتان در خیابان اکباتان واقع شده که دارای مساحتی معادل ۱۵۱۷۰ مترمربع می‌باشد. سرویس‌دهی این پایانه برون استانی بوده و روزانه ۳۰۰۰–۲۵۰۰ نفر مسافر از این پایانه جابه‌جا می‌شوند. پایانه سفیدآبی در بلوار بدیع‌الزمان همدانی واقع شده و دارای مساحتی معادل ۱۴۸۳۹ مترمربع است. سرویس‌دهی این پایانه درون‌استانی بوده و روزانه ۸۰۰۰–۱۰،۰۰۰ نفر مسافر از این پایانه جابه‌جا می‌شوند. مردم گویش و زبان گویش اکثریت مردم شهر همدان، فارسی با لهجه همدانی است. در همدان اقلیتی از مردم ترک‌زبان نیز سکونت دارند. همدان و توابع آن، از دیرباز دارای فرهنگ ریشه‌دار و غنی بوده‌است که قدمت برخی از عناصر آن به تحقیق برابر با تاریخ سه هزار ساله شهر است. از عناصری که در طول تاریخ وارد گویش و فرهنگ عامیانه همدان شده می‌توان از این عناصر نام برد: پس از حمله اعراب مقداری واژه‌های عربی. از قرن پنجم و ششم که آغاز تسلط ترکان برولایات ایران است، بخصوص در دوران سلجوقیان که همدان نزدیک به یک قرن یکی از دو پایتخت این سلسله ترک‌زبان به‌شمار می‌آمد، از زبان ترکی عناصر بسیاری وارد گویش شهری و روستایی همدان وارد شده‌است. شهر همدان همواره یکی از مراکز عمده استقرار یهودیان در ایران قلمداد می‌شده‌است. چنان‌که مشهور است، این قوم در نگهداری آداب و سنن خود سعی بسیاری داشته‌اند و ظاهرا در مورد حفظ زبان محلی‌ای که از دیرباز به آن خو کرده بودند نیز این سعی و کوشش اعمال می‌شده‌است. ذکر این نکته لازم است که به غیر از دوران معاصر، عمده جریان‌های اقتصادی و معاملات تجاری و دادوستد با عوام و خواص توسط آنان صورت می‌گرفته‌است. با توجه به این عوامل، به عقیده برخی از محققان وجود و رسوخ عنصر یهودی در گویش و لهجه همدان دیده می‌شود. عامل پایدار ماندن زبان و آداب و رسوم کهن در بین مردم شهر همدان به عوامل زیر نسبت داده می‌شود. تقسیم شدن شهر به چندین محله جداگانه که هر یک از محله‌ها یک کدخدانشین مستقل به‌شمار می‌آمده‌است. حفظ و مراقبت اهالی هر محله از آداب و رسوم و زبان خود. از اینروست که در همدان چند گویش مخصوص فرعی مانند حصاری، جولانی، ورمزیاری وجود داشته‌است. نداشتن ارتباط یا کم‌ارتباط بودن اهالی محله‌های شهری با روستاییان و ترک‌زبانان و اشتغال آنان به باغداری، مانند درودآبادی‌ها. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۵۵۴،۴۰۶ نفر (۱۷۴،۷۳۱ خانوار) بوده‌است. مذهب کلیسای حضرت مریم بیشتر ساکنان همدان مسلمان و پیرو مذهب شیعه دوازده‌امامی هستند. اقلیت‌های مذهبی نیز به تعداد بسیار اندکی در این شهر ساکن هستند. مسیحیان همدان گروه‌های ارمنی در چند نوبت وارد شهر همدان شدند؛ بخصوص در دوره صفویه ورود ارمنیان بیشتر از هر زمانی دیگر در تاریخ به چشم می‌خورد. مسیحیان همدان ۵ کلیسا در این شهر ساخته‌اند که در حال حاضر باقی هستند، از این میان سه باب از آن‌ها به نام‌های کلیسای آنجلی، کلیسای حضرت مریم و کلیسای گریگوری استپان در ردیف آثار باستانی و دیدنی شهر قرار دارند. در حال حاضر تعداد مسیحیان همدان بسیار کم شده‌است و بیش از چند خانواده انگشت‌شمار از آنان در شهر باقی نمانده‌اند. یهودیان همدان شهر همدان به علت موقعیت مکانی و جغرافیایی خود همیشه میزبان اقوام مختلف بوده‌است. یهودیان از سال ۷۲۲ پیش از میلاد هنگامیکه بیت‌المقدس به دست بخت النصر گشوده گردید. چند تن از انبیاء اسرائیلی وارد ایران به‌ویژه همدان شدند و این قوم از آن زمان به بعد در این شهر ماندگار گردیدند. یهودیان همدان به‌خاطر تراکم جمعیت دارای مدارس مذهبی، کنیسه‌ها و راسته‌ای به نام خود در بازار شهر بودند. طی گذشت زمان علی‌رغم بعضی از مهاجرت‌های یهودیان از شهرها و استان‌های مجاور به داخل شهر همدان، تعداد یهودیان این شهر، همواره رو به کاهش گذاشته‌است. با کاهش جمعیت یهودیان تنها یکی از محل‌های عبادت آنان به نام آرامگاه استر و مردخای در همدان برجای مانده‌است که از جمله مکان‌های تاریخی این شهر به‌شمار می‌رود و سالیانه صدها جهانگرد از آن دیدن می‌کنند. آرامگاه استر و مردخای هنری بایندر سیاح فرانسوی که در اواخر قرن نوزدهم از همدان دیدن کرده‌است، در سفرنامه خود با عنوان «در کردستان، در بین‌النهرین و پرشیا» که در سال ۱۸۸۷ به چاپ رسیده‌است، در بازدید از شهر همدان می‌نویسد: جدول زیر تعداد تغییر جمعیت یهودیان شهر همدان را نشان می‌دهد. نویسنده منبع زمان تعداد یهودیان ساکن همدان بنیامین تودولایی اوسط قرن ششم هجری (در صورت صحت)۵۰،۰۰۰ نفر لوئیس دبو ۱۸۱۸ میلادی ۶۰۰ خانوار بنیامین (دوم) ۱۸۵۰ میلادی ۵۰۰ خانوار اقریم نیومارک ۱۸۸۵ میلادی ۵۰۰ خانوار۵۰۰۰ نفر ویلیامز جکسن ۱۹۰۳ میلادی ۵۰۰۰ نفر هایده سهیم ۱۳۵۳ هجری شمسی ۳۵۰ نفر مهرداد نغزگوی کهن ۱۳۸۷ هجری شمسی (به‌طور تقریبی)۱۰ نفر سرشناسان مشاهیر پیش از اسلام از مشاهیر پیش از اسلام در همدان، می‌توان ماندانا مادر کوروش بزرگ و دختر آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را نام برد. آستیاگ او را به منظور جلب اتحاد با خاندان فرمانروایی اقوام پارس، به ازدواج کمبوجیه اول، پادشاه انشان درآورده بود. فاتک پدر مانی، بنیان‌گذار آیین مانوی نیز از اهالی همدان است. فاتک از همدان به تیسفون منتقل شد و مانی در شهر تیسفون به دنیا آمد. مشاهیر بعد از اسلام مشاهیر بعد از اسلام این شهر بزرگانی چون باباطاهر از شاعران نامدار قرن چهارم هجری، بدیع‌الزمان همدانی نویسنده قدیمی‌ترین کتاب در فن مقامهنویسی، ابوالعلی حسن عطار از بزرگان ادب و از مشاهیر نحو و لغت و حدیث در قرن چهارم هجری، عین القضات همدانی از نوابغ قرن پنجم هجری دارای آثاری در کلام، حکمت، عرفان و ادب پارسی، ابن صلاح همدانی پزشک و ریاضی‌دان قرن پنجم و ششم هجری، خواجه رشیدالدین فضل‌الله از وزرا، دانشمندان و پزشکان صاحب‌نظر قرن ششم و هفتم هجری، میر سید علی از عرفا و رهروان سیروسلوک قرن هفتم هجری و میرزاده عشقی یکی از ستارگان فروزان شعر و نثر نمایشنامه در دوران انقلاب مشروطیت هستند. بوعلی سینا از نادر دانشمندان و نوابغ روزگار در سال ۳۷۰ قمری در خرمیثین از توابع بخارا به دنیا آمد. او در سال ۴۰۶ هجری قمری در زمانی که همدان پایتخت آل بویه بود، وارد این شهر شد و پس از مدتی شمس‌الدوله دیلمی او را وزیر خود ساخت. بوعلی سینا در زمان اقامت در همدان در مدرسه بزرگ شهر تدریس می‌کرد و در همچنین فرصت این را یافت تا بسیاری از تالیفات خود را به پایان رساند. مدتی نیز مورد بی‌مهری قرار گرفت و سرانجام به سال ۴۲۸ هجری قمری در باغ دوستش در همدان درگذشت. آرامگاه ابوعلی سینا هم اکنون در میدانی به همین نام در همدان قرار دارد. عارف قزوینی نیز سال‌های آخر عمر خود را در دره زیبای مرادبیگ همدان سپری کرد. او در سال ۱۳۱۲ خورشیدی در همدان فوت کرد و آرامگاه او در جوار آرامگاه بوعلی‌سینا قرار دارد. شخصیت‌های دوران معاصر هوشنگ ایرانی پدر شعر سورئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران، احسان یارشاطر بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا، ویگن، از پیشروان موسیقی پاپ در ایران، مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان، پرویز اذکایی پژوهشگر و دارای تالیفات بسیار در مورد کتابشناسی، رجال‌شناسی، تاریخ علم و تاریخ همدان، محمد مفتح روحانی و سیاست‌مدار، پروفسور ساموئل رهبر پژوهشگر پرآوازه ایران در زمینه هموگلوبین، ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهور ایران، شیرین عبادی نخستین و تنها ایرانی برنده جایزه صلح نوبل شخصیت‌های دوران معاصر همدان هستند. فرهنگ مطبوعات مطبوعات هرچند در شهر همدان نسبت به شهرهای تهران، رشت و تبریز دیرتر پا گرفت اما شور و شوق وعلاقه در میان آزادی‌خواهان و مشروطه‌طلبان همدانی سبب گردید تا این شهر از جمله پیشگامان این حرکت فرهنگی و به‌شمار آید. هم‌زمان با امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه کار تهیه روزنامه و نشریه نیز در همدان نضج گرفت و گسترش یافت اولین روزنامه در همدان روزنامه عدل مظفر بود که توسط علی‌خان ظهیرالدوله (حاکم همدان) در سال ۱۳۲۴ قمری دایر گردید. البته در سال ۱۳۲۵. ق روزنامه اکباتان به جای عدل مظفر با همان مدیریت انتشار یافت. از روزنامه‌های باارزش شهر همدان در ایام جنگ جهانی اول می‌توان به روزنامه‌های اکباتان دوم (به مدیریت میرزاده عشقی)، اکباتان‌نامه عشقی (به مدیریت میرزاده عشقی)، عصر انقلاب، اتحاد، افسانه، تازه‌ایران و قرن بیستم اشاره کرد. نشریات کنونی استان همدان بالاترین تیراژ چاپ روزنامه در استان همدان متعلق به روزنامه هگمتانه است. از تیر ماه سال ۱۳۹۰ شمسی، نسخه الکترونیکی این روزنامه نیز در اختیار خوانندگان قرار گرفته‌است. همچنین در سال ۱۳۹۰ شمسی نشریات روزنامه همدان پیام، دو هفته‌نامه نشر اندیشه، جام‌جم همدان (هفته‌نامه)، همشهری همدان (روزنامه)، مجله علمی دانشگاه بوعلی سینا (فصلنامه)، فرهنگ همدان (فصلنامه)، پژوهش کشاورزی (فصلنامه)، پژوهش علوم انسانی (فصلنامه)، پژوهش علوم بهداشتی (فصلنامه)، مجله علمی دانشکده پرستاری (فصلنامه)، عمران و معماری (ماهنامه)، مجله علوم پایه (فصلنامه)، صنایع فرآوری غذایی (ماهنامه)، صبح امید (هفته‌نامه)، محراب (هفته‌نامه)، عندلیب (هفته‌نامه)، ندای ابوذر (هفته‌نامه)، آوای الوند (هفته‌نامه)، فردای نهاوند (هفته‌نامه)، سینا (هفته‌نامه، لغو امتیاز شده پس از حوادث سال ۱۳۸۸)، شفق (هفته‌نامه)، سیمای آینده (هفته‌نامه) و رسانه پارسی در شهر همدان انتشار داشتند. کتابخانه‌ها در منابع آمده‌است که یکی از ادبای شهر همدان در سده ۲ هجری، به نام ابوالفاء بن سلمه ادیب همدانی کتابخانه نفیسی داشته‌است. لازم به توجه‌است که جز مورد ذکر شده، نامی از هیچ‌یک از کتابخانه‌های عمومی و خصوصی ایران، در سده ۲ هجری برجای نمانده‌است. در حال حاضر کتابخانه‌های دانشگاه بوعلی‌سینا، آرامگاه بوعلی، غرب، میراث فرهنگی، کتابخانه کانون بازنشستگان آموزش و پرورش همدان، کتابخانه کانون پرورش و فکری کودکان و نوجوانان همدان و کتابخانه مرکزی همدان از کتابخانه‌های معتبر شهر همدان به‌شمار می‌روند. دیگر کتابخانه‌های عمومی شهر همدان کتابخانه‌های اعتمادیه، آزادی، پروین اعتصامی، امام حسین، شاهد، مدرس، حجازی، شهدای خضر و فرهنگیان هستند که بیشتر آنان زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره می‌گردند. سینما در سال ۱۳۹۰ شهر همدان دارای چندین سینما به نام‌های سینما قدس با دو سالن و مجتمع فرهنگی سینمایی شهید آوینی، سینما کانون، سینما معلم و سینمای کانون دانش‌آموزی و کانون بسیج است. صدا و سیمای مرکز همدان صدا و سیمای مرکز همدان یکی از مراکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که در شهر همدان فعالیت می‌کند. تاریخچه تلویزیون در همدان آغاز بکار تلویزیون در استان همدان، در سال ۱۳۴۹ خورشیدی بود. در این سال تمامی نقاط شهری و روستایی استان همدان تحت پوشش برنامه‌های شبکه یک تلویزیون قرار گرفت. در سال ۱۳۵۶ خورشیدی و با نصب یک فرستنده مادر و چند تکرارکننده، پخش برنامه شبکه دوم تلویزیون در شهر همدان و پیرامون آغاز شد، که به تدریج دامنه دریافت آن به سایر نقاط استان تسریع یافت. شبکه استانی سیمای مرکز همدان در سال ۱۳۸۱ خورشیدی افتتاح شد. در حال حاضر معاونت فنی مرکز همدان با دارا بودن ۲ ایستگاه مادر تلویزیونی، ۱۰۱ ایستگاه دریافت و پخش ماهواره‌ای و ۱۲ ایستگاه تکرارکننده کلیه نقاط استان همدان را تحت پوشش برنامه‌های شبکه استانی سیما قرار داده‌است. تاریخچه رادیو در همدان برای نخستین بار با تلاش چند نفر از فعالان فرهنگی و هنری در روز پنجشنبه دوازدهم بهمن ماه ۱۳۲۹ خورشیدی پخش برنامه‌های رادیویی در همدان آغاز شد. در ابتدای کار دستگاه فرستنده رادیویی کم‌قدرت بود و تنها شهر همدان را پوشش می‌داد. شروع کار رادیو در همدان، با اوج گرفتن نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، و مبارزه مردم با استعمار انگلیس هم‌زمان بود. در این هنگام رادیو همدان گفتارهایی درباره مزایای ملی شدن صنعت نفت ایران پخش می‌کرد که بر شور و هیجان مردم همدان می‌افزود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، و روی کارآمدن دولت سپهبد زاهدی، نظامیان رادیو همدان را به اشتغال خود درآورده و به فعالیت آن خاتمه دادند. پس از این واقعه تا سال ۱۳۵۱ خورشیدی استان همدان فاقد رادیوی محلی بود، لیکن با اجرای طرح توسعه رادیو و تلویزیون در کشور، رادیو همدان با نصب یک دستگاه فرستنده به قدرت یک کیلووات بر روی موج متوسط و با فرکانس ۱۵۴۸ کیلو سیکل، دوره دوم فعالیت خود را آغاز کرد. دوره‌ای که تاکنون ادامه یافته و سی‌امین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشته‌است. آموزش پیش از انقلاب مشروطه فعالیت‌های آموزشی در همدان منحصر به چند مکتب‌خانه و مدرسه علمیه می‌شد و از دیگر مراکز آموزشی خبری نبود. با وقوع انقلاب مشروطه سیستم آموزشی سنتی یعنی مکتب خانه‌ها جای خود را به سیستمی مدرنتر با ابعاد وسیعتری داد. به تدریج در این زمینه نه تنها همدان از جمله پیشگامان امر آموزش و فرهنگ نوین گردید، بلکه هم‌زمان با پیروزی جریان مشروطه‌خواهی مدارس، روزنامه، چاپخانه، مراکز تفریحی، قرائت خانه و دیگر مراکز علمی و آموزشی نیز در همدان تاسیس گردید. در همدان به عکس اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور که بعد از دوره مشروطه تا به قدرت رسیدن رضاشاه رو به رکود گذاشته بود، اوضاع فرهنگی روندی رو به توسعه و ترقی داشت. مدرسه آلیانس همدان و مدرسه آمریکایی لازاریست نخستین مدارس به سبک مدرن در همدان بودند که توسط موسسات خارجی پایه‌گذاری شدند. مدرسه فخریه مظفری در حوالی سال ۱۳۲۰ قمری تاسیس شد و شروع به کار کرد، و اولین مدرسه به سبک جدید بود که توسط ایرانیان در همدان تاسیس شد. مدارس اسلامیه، اسلامی، امیریه (تاسیس ۱۲۸۴ خورشیدی)، نصرت (۱۲۸۴ خورشیدی)، تایید، الفت، شریفیه و شرافت نیز از مدارسی بودند که در دوران مشروطه در همدان افتتاح شدند. نخستین مدرسه مخصوص دختران مسلمان نیز مدرسه موهبت دختران نام داشت، که در سال (۱۲۹۷ش/۱۳۳۶ق) توسط دولت در همدان تاسیس گردید. مدارس نام برده شده کلا مدارس ابتدایی بودند و به فارغ‌التحصیلان گواهی و پایان‌نامه ششم ابتدایی داده می‌شد؛ تا اینکه در سال ۱۳۱۵ خورشیدی، برای نخستین بار، مدرسه‌ای شش‌کلاسه در سطح دبیرستان، به نام دبیرستان پهلوی، در همدان به وجود آمد و اکنون نیز به نام دبیرستان امام فعالیت دارد. مدرسه‌های شاخص ساختمان دبیرستان شریعتی همدان در سال ۱۳۰۷ شمسی در زمانی که همدان توسط نیروهای انگلیسی آشغال شده‌بود، ساخته شده‌است. این دبیرستان در سال ۱۳۳۰ شمسی پس از تغییرات کاربردی متعدد، به عنوان دبیرستان رضا شاه شروع بکار کرد و بخاطر قدمت ساختمان و معماری آن در سال ۱۳۸۸ شمسی به عنوان میراث فرهنگی به ثبت رسیده‌است. دبیرستان ابن سینا مربوط به دوره پهلوی اول ۱۳۶۰ هجری قمری است و در خیابان طالقانی، چهارراه ابن سینا واقع شده و به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. دبیرستان و راهنمایی دخترانه فرزانگان همدان، و دبیرستان و راهنمایی پسرانه علامه حلی همدان، مراکز پرورش استعدادهای درخشان شهر همدان هستند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی دانشگاه بوعلی سینا اطلاعات مربوط به برخی از دانشگاه‌های مطرح شهر همدان در جدول زیر آمده‌است. نوع دانشگاه نام سایت رسمی توضیحات دولتی بوعلی سینا دارای ۱۴ دانشکده شامل: دانشکده فنی و مهندسی،دانشکده کشاورزی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشکده علوم پایه،دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشکده هنر و معماری،دانشکده شیمی، دانشکده پیرا دامپزشکی، دانشکده فنی تویسرکان،دانشکده فنی کبودرآهنگ، دانشکده مدیریت و حسابداری رزن،دانشکده صنایع غذایی بهار، دانشکده تربیت بدنی (در حال تاسیس)و دانشگاه دخترانه نهاوند است. دانشگاه علوم پزشکی همدان دارای ۷ دانشکده شامل: دانشکده‌های، پزشکی، دندانپزشکی،پرستاری و مامائی، بهداشت، پیراپزشکی،داروسازی و توانبخشی است. دانشگاه صنعتی همدان در سال ۹۲–۹۱ در ۹ رشته کارشناسی؛ برق (کنترل، الکترونیک)، کامپیوتر (سخت‌افزار و فناوری اطلاعات)،مهندسی روباتیک، مهندسی مواد (استخراج)، مهندسی شیمی،مهندسی پزشکی (بیوالکتریک)، مهندسی معدن (استخراج معدن)و ۷ رشته کارشناسی ارشد مهندسی برق(کنترل)،مهندسی برق (قدرت)، مهندسی برق (الکترونیک)،مهندسی مواد (استخراج)، مهندسی مواد (شناسایی و انتخاب مواد)،مهندسی معدن (استخراج معدن) و مهندسی شیمی دانشجو پذیرفته‌است. تربیت معلم پردیس شهید مقصودی همدان در بهمن سال ۹۱ این مرکز ۷۷۶ نفر دانشجو را پذیرفته‌است. جامع علمی کاربردی دانشگاه جامع علمی کاربردی دارای ۲۲ مرکز آموزش علمی کاربردی در سطح استان همدان آزاد آزاد اسلامی همدان دارای ۴ دانشکده شامل: علوم انسانی،فنی مهندسی، هنر و معماری و علوم پایه‌است. غیره دانشگاه پیام نور همدان پیام نور همدان در سال ۱۳۹۲، دارای ۶۰ رشته کارشناسی،۱۰ رشته ارشد،۲۶۷ رشته محل کارشناسی و ۱۳ رشته محل کارشناسی ارشد بوده‌است. حوزه‌های علمیه مدرسه علمیه آخوند معروفترین مدرسه علمیه همدان است و در سال ۱۲۵۳ هجری قمری تاسیس شده‌است. این مدرسه دارای دو قسمت بیرونی و اندرونی و ۲۵ حجره می‌باشد. مدرسه علمیه خواهران همدان روبه‌روی مدرسه علمیه آخوند قرار دارد. این مدرسه بعد از انقلاب اسلامی تاسیس گردیده‌است. مدرسه علمیه زنگنه در فاصله کمی از میدان مرکزی همدان قرار گرفته‌است. این مدرسه در عهد صفویه توسط شیخ علیخان زنگنه از وزرای شاه عباس دوم وقف طلاب علوم دینی گردیده و از آن تاریخ به بعد مرکز تعلیم علوم اسلامی و تربیت عالمان دینی در منطقه به‌شمار می‌آید. مدرسه علمیه دامغانی نیز در جوار امامزاده عبدالله قرار دارد و دارای کتابخانه و دو سالن تدریس و تعدادی حجره‌است. ورزش شهر همدان دارای ۲ تیم به نام‌های باشگاه فوتبال پاس همدان و باشگاه فوتبال الوند همدان در لیگ دسته اول فوتبال ایران است. ورزش باستانی در استان همدان دارای سابقه دیرینه ایست. خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی (۷۱۷–۶۴۸ ه‌. ق) در جامع التواریخ و عطاملک جوینی (۶۸۱–۶۲۳ ه‌. ق) در تاریخ جهانگشای جوینی شرحی در مورد سابقه پهلوانی در همدان نوشته و پیروزی و مبارزه پهلوان فیله همدانی با پهلوان بزرگ مغول را شرح داده‌اند. در حال حاضر شهر همدان دارای ۵ زورخانه است. زورخانه پهلوان علی میرزا زیر نظر اداره تربیت بدنی اداره می‌شود همچنین زورخانه سعادت و زورخانه همه کسی (الوند سابق) از جمله زورخانه‌های قدیمی همدان هستند که قدمت آن‌ها به بیش از ۸۰ سال می‌رسد و همان بافت باستانی و گذشته را دارند. نخستین ورزشگاه اسب سواری شهر همدان در سال ۱۳۵۴ شمسی در شمال غربی همدان، میدان قائم، ابتدای چهار باغ ارم، تاسیس شد. تیم سوارکاری جوانان همدانی، در سال ۱۳۷۹ به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران، در مسابقات جهانی هندوستان شرکت نمود و نایب قهرمان این دوره از مسابقات گردید. همچنین پیست سوارکاری دیگری نیز به نام باشگاه سوارکاری ابن‌سینا در شهر همدان دایر است و در زمینه آموزش سوارکاری و نگهداری اسب، برای افراد شش سال به بالا عضوگیری می‌نماید. هاکی همدان در سال ۱۳۵۲ تشکیل شد و در همان سال در مسابقه مجموعه آزادی تهران مقام سوم را به دست آورد. اخیرا تیم هاکی زنان همدان نیز فعالیت خود را آغاز کرده‌است. تیم هاکی همدان هم‌اکنون یکی از پایگاه‌های مهم هاکی کشور است و تاکنون بیش از ۱۷ مقام قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی کشور را به دست آورده‌است. نخستین پیست اسکی همدان در سال ۱۳۵۴ در انتهای چهارباغ ارم، جنب پیست اسب‌سواری آغاز به کار کرد که سپس‌تر هیئت اسکی در سال ۱۳۶۴ به علت بارش کم برف آن را به منطقه تاریک‌دره واقع در دامنه الوندکوه و ۱۰ کیلومتری جنوب همدان، منتقل کرد. این پیست گرچه کوچک است، ولی در بین پیست‌های اسکی ایران کمترین مسافت را تا مرکز شهر دارد. ورزشکاران این رشته در همدان توانسته‌اند در مسابقات کشوری به مقامی انفرادی و تیمی قابل توجهی دست یابند. اماکن ورزشی ورزشگاه شهید مفتح ورزشگاهی چند منظوره‌است. باشگاه فوتبال پاس همدان بازی‌های خانگی خود را لیگ برتر فوتبال ایران در این ورزشگاه انجام می‌دهد. ورزشگاه شهدای قدس این ورزشگاه قدمتی ۵۰ ساله دارد. گنجایش این ورزشگاه ۵۰۰۰ نفر است. مجموعه ورزشی تختی، شامل: سالن جودو، سالن وزنه‌برداری و سالن ژیمناستیک ورزشگاه ملت همدان، شامل: زمین چمن، سالن چند منظوره، سالن بدنسازی و میهمان‌سرای ورزشی‌است. صنایع‌دستی فرشبافی همدان یکی از مراکز عمده قالی‌بافی ایران محسوب می‌شود. اهمیت آن از این جهت است که میزان محصولات قالی و قالیچه‌های تولیدشده با قیمت ارزان، از سایر نواحی قالی‌بافی ایران بیشتر است، به‌طوری‌که می‌توان همدان را مرکز قالیچه‌های ارزان‌قیمت نامید. آنچه بیش از هرچیز موجب شناسایی قالی‌های همدان می‌شود، وجود ریشه‌های بلند و پرپشم آن است، به‌طوری‌که قالی‌های همدان سنگین‌تر از قالی‌های دیگر مناطق ایران می‌باشند. چرم‌سازی شهر همدان از جمله شهرهای مهم تولید و صادرکننده چرم در ایران است سابقه این صنعت در همدان چندان طولانی‌است که این شهر را «شهر دباغخانه‌ها» نیز نامیده‌اند. تا اوایل حکومت پهلوی تولید چرم در شهر همدان از رونق بسیاری برخوردار بود، به‌طوری‌که چرم همدان و کالاهای چرمی ساخته‌شده از آن، شهرت جهانی داشت. از سال ۱۳۰۹ شمسی با ایجاد تغییراتی در نحوه شهرسازی و به بهانه کنترل بیماری‌ها و رعایت نکات بهداشتی، از ادامه کار کارگاه‌های دباغی در داخل شهر جلوگیری به عمل آمد و این کارگاه‌ها در دو محل خارج از شهر استقرار داده‌شد. از سوی دیگر با ورود ماشین و کالاهای وارداتی از جمله کفش و کیف و غیره از میزان تقاضای چرم کاسته شد و از آن پس تولیدات بیشتر به منظور صادرات فراهم آمد. جاذبه‌های گردشگری نمایی از استخر عباس‌آباد؛ منطقه تفریحی و گردشگری همدان یکی از مراکز صنعت گردشگری و صنایع‌دستی کشور، هم از حیث میراث فرهنگی و قدمت تاریخی و هم از حیث امکان وضعیت گردشگری‌است. آثار تاریخی تپه هگمتانه به نام آریارمنه؛ این جام در موزه شهر برلین در آلمان نگهداری می‌شود. از آثار تاریخی دوره قبل از اسلام تپه هگمتانه یکی از مکان‌های است که در طول سده گذشته بارها مورد حفاری قرار گرفته‌است. در طول حفاری‌های انجام شده، آثار ارزشمند و بی‌نظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست. امروزه عموم باستان‌شناسان معتقد اند که این تپه (که وسیع‌ترین تپه باستانی ایران است) به بقایای ابنیه کاسی، مادی، هخامنشی تعلق دارد. گورستان پارتی نیز در محوطه شیر سنگی واقع شده‌است. این گورستان به مدت ۲۰۰ سال از اواخر دوران هخامنشی تا نیمه اول دوره سلوکی مورد استفاده بوده و سه روش تدفین مختلف در آن به چشم می‌خورد، که می‌توان آن را بیانگر به وجود آمدن و گسترش سه جریان مذهبی متفاوت دانست که طی این دو سده جامعه آن روز همدان را متاثر ساخته‌بود. همچنین آثاری همچون کتیبه‌های کتیبه‌های گنج‌نامه و مجسمه شیر سنگی نیز از آثار بجا مانده از دوره قبل از اسلام هستند. از دوره پس از اسلام نیز در نقاط مختلف شهر یادمان‌های متعددی برجای مانده که اهم آن‌ها عبارتند از: بقعه خضر مربوط به قرن پنجم، بنای بسیار زیبا و ارزشمند گنبد علویان، آرامگاه استر و مردخای و برج قربان از دوره سلجوقی، پل آبشینه از دوره صفوی و مسجد جامع همدان، بازار همدان و میدان امام همدان از ابنیه مهم بعد از دوره صفوی است. موزه‌ها موزه‌های تاریخ طبیعی همدان، هگمتانه، بوعلی‌سینا، دفاع مقدس، موزه سفال، نظری، حمام قلعه، مفاخر و مشاهیر همدان و صنایع دستی همدان موزه‌های شهر همدان هستند. چشم‌اندازهای طبیعی کوچه باغ عباس‌آباد همدان دارای گردشگاه‌ها و مناظر بسیار زیبایی‌است. دره مرادبیگ در جنوب شهر، پیرامون قریه‌ای به همین نام قرار دارد دامنه‌ها و باغ‌های آنجا معروف می‌باشد. دره عباس‌آباد در ۱ کیلومتری شهر است. این دره فرحناک دارای آب و هوای مطبوع و دلپذیری‌است. دره گنج‌نامه در ۵ کیلومتری شهر است چون نسبت به شهر در موقعیت مرتفع‌تری قرار دارد، چندین آبشار طبیعی در پیرامون آن روان است. کتیبه‌های گنج‌نامه، آبشار گنج‌نامه، و همچنین آتشکده بهرام در این دره واقع شده‌است. دره امامزاده کوه این دره حدود ۱۲ کیلومتری جنوب غربی شهر همدان قرار گرفته‌است. زیارتگاه امامزاده کوه که بقعه آن شامل دو بنای آجری نسبتا کوتاه با گنبد مرتفع شلجمی شکل بوده و ظاهرا از آثار دوره ایلخانی در همدان تعدادی مساجد قدیمی و با قدمت بیش از چند سد سال بر جای مانده‌است که مسجد جامع همدان، مسجد میرزا تقی و مسجد میرزا تقی از شهرت بیشتری برخوردار هستند. همدان در ردیف نخستین شهرهایی است که علویان از طبرستان به آنجا هجرت کرده و در آن زندگی کردند. شهر همدان قرن‌ها یعنی از ورود ابوالقاسم بطحایی علوی تا حمله مغول یکی از پایگاه‌های بزرگ علویان بوده‌است. به همین سبب قبرهای برخی از فرزندان و نوادگان امامان شیعه که در همدان منزل نمودند، هم اکنون به صورت امامزاده و زیارتگاه در شهر برجای مانده‌است که از جمله می‌توان به امامزاده عبدالله، امامزاده کوه، امامزاده حسین، امامزاده اهل ابن علی، امامزاده اسماعیل امامزاده هادی، امامزاده یحیی، امامزاده عیسی‌بن‌احمد و امامزاده خضر اشاره کرد. سقاخانه حضرت ابوالفضل، سقاخانه آقاجانی‌بیگ سقاخانه‌های معروف همدان هستند. مراکز اقامتی از هتل‌های شهر همدان می‌توان از: هتل پارسیان آزادی (بلوار ارم)، هتل بوعلی (خیابان بوعلی)، هتل باباطاهر (میدان باباطاهر)، هتل یاس (میدان امام همدان)، هتل هگمتانه (بلوار شهید رجایی)، هتل مرمر (چهارراه شریعتی)، هتل آریان (خیابان تختی)، هتل پارسیان ارم (بلوار ارم) و هتل آپارتمان خاتم (میدان فلسطین) نام برد. غذاهای محلی همدان دیار ترشی‌ها و مرباهای عجیب و غریب است. به علت کثرت انواع ترشی خود اهالی مثلی دارند مبنی بر اینکه «همدانیا میلیچ (گنجشک) تو هوا می‌پره، می‌گیرن موکونن ترشی.» با شروع فصل پاییز اغلب زنان همدانی دست به‌کار تهیه ترشی‌های مختلف می‌شوند. به نظر می‌رسد دلیل اهمیت تهیه ترشی در همدان، زمستان‌های طولانی و سرد گذشته بوده‌است که زنان را وادار به نگهداری طولانی مدت موادغذایی از این طریق می‌کرده و اکنون هم این رسم همچنان به قوت خود باقی مانده‌است. در حال حاضر بیش از ۱۰۰ نوع ترشی در همدان تهیه می‌شود. شاخصه اصلی ترشی همدان استفاده از گیاهان بومی و به کاربردن چاشنی‌ها و سبزی‌های منطقه در آن‌ها است که سبب تمایز ترشی‌های همدان با سایر نقاط شده‌است. در همدان تنوع غذایی زیاد است و علاوه بر انواع غذاهایی که در همه ایران طبخ می‌شود؛ برخی از انواع غذاهای محلی و همچنین چندین نوع آبگوشت ویژه نیز رواج دارد. آبگوشت‌ها متنوع هستند ولی امروزه نسل جوان استقبال زیادی از این نوع غذاها ندارند. همچنین در همدان به واسطه سبزی‌های کوهی متنوع در دامنه کوه‌ها مردم تمایل به طبخ آش با این سبزها دارند که دارای خواص بسیار زیادی است. در این خطه انواع گوناگون آش تهیه می‌شود و آش برنج یکی از کاربردی‌ترین آنهاست. پنج غذای محلی همدان جهت ثبت ملی معرفی شده‌اند، این پنج غذا عبارتند از: آبگوشت بزباش، آبگوشت کلم قمری، آش کاچی، سرداشی، آبگوشت یخنی همچنین آش آبغوره، آبگوشت فلفل همدانی ، مربای پوست هندوانه، مربای ترب سیاه، ترشی گردو، خورش غوره بادمجان، آش میوه، آش ترخینه، آش سماق، آش شله، آش قیسی، آش ترشی، آش شل پتله، آش خیارچنبر، آش بلغور، آش کشک آش آماج، آش هویج و جو، شیر شیره، دیزی، ترحلوا، کوفته همدانی، آش غورابه، آش خشکبار، نان اگردک (اگرده)، نان گرده قوت و ترحلوای هویج در شمار خوراک‌های محلی این منطقه هستند. ره‌آوردها ظرف‌های سفالین هنرمندان لالجین یکی از محبوب‌ترین ره‌آورده‌های همدان است، هر چند که مرکز سفال استان همدان در لالجین است اما در حاشیه میدان باباطاهر نیز سفال عرضه می‌شود، و می‌توان سفال سوغاتی را از این مراکز فروش نیز تهیه کرد. همچنین سیر، انگور، آلو، آلبالو، شیره انگور، قیسی، مویز، کشمش تیزابی، لواشک، تخمه آفتابگردان، گردو، باسلق، خیارشور، گیاهان دارویی، عسل، گیوه، فرش و چرم ره‌آوردهای شهر همدان هستند. رئیس اتحادیه قنادان همدان این شهر را قطب شیرینی‌های سنتی غرب کشور خوانده‌است. برخی از شیرینی‌های سنتی همدان ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال قدمت تولید دارند. از جمله این شیرینی‌ها می‌توان کماج، شیرمال، حلوازرده، انگشت‌پیچ، آب‌نبات قیچی، حلوا لوزی، شیرینی چای بغدادی، نان چای و راحت الحلقوم را نام برد. شهرهای خواهر پرچم شهر کشور سال خواهرخواندگی 20px کولاب تاجیکستان ۲۰۰۴ 20px اسپارتا ترکیه ۱۳۸۸ 20px بخارا ازبکستان ۱۳۹۳ 20px ایکاترین‌بورگ روسیه ۱۳۹۳ پیوند اصلی این مابین دو شهر کولاب و همدان، به علت مقبره میر سید علی همدانی عارف و صوفی زاده‌شده در همدان است که در کولاب دفن شده‌است. خواهرخواندگی همدان با یکی از شهرهای ایتالیا، پیشنهاد شده‌است.
[ "هگمتانه", "امدانه", "آمادای", "آرامگاه باباطاهر (همدان)", "بخش مرکزی شهرستان همدان", "زبان فارسی", "لهجه همدانی", "شیعه", "سمنو", "کماج", "شیره", "انگشت‌پیچ", "شیرمال", "صنایع دستی", "چرم", "سفال", "حلوازرده", "کلانشهر", "ایران", "شهرستان همدان", "استان همدان", "کوهستان الوند", "مجلس شورای اسلامی", "ماد", "گنج‌نامه", "هخامنشیان", "اشکانیان", "ساسانیان", "آل بویه", "سلجوقیان", "دانشگاه بوعلی سینا", "دانشگاه آزاد اسلامی همدان", "دانشگاه پیام نور همدان", "آرامگاه بوعلی سینا", "نقشه شعاعی", "شهرداری همدان", "ابن سینا", "آشور", "پارسی باستان", "زبان یونانی", "آریایی", "کاسیان", "تیگلات پالسر یکم", "یونان", "هرودوت", "دیاکو", "آسیای مرکزی", "اقوام ایرانی‌تبار", "مادی", "پارسی", "دریاچه ارومیه", "تبریز", "اصفهان", "کاروان", "بابل (دولت‌شهر)", "دژ", "قصر هفت حصار", "داریوش بزرگ", "خشایارشا", "کوروش بزرگ", "آستیاگ", "پارس‌ها", "کتیبه‌های گنجنامه", "اسکندر مقدونی", "داریوش سوم", "هند", "پلوتارک", "هفستیون", "مزار اسکندر (همدان)", "تپه هگمتانه", "سلوکی", "مهرداد یکم", "تپه مصلی همدان", "شیر سنگی همدان", "گورستان پارتی همدان", "آرتاباز", "اردوان پنجم", "اردشیر بابکان", "درهم", "آتروپاتن", "ساسانی", "ضرابخانه", "شهرستان‌های ایرانشهر (کتاب)", "قباد یکم", "زبان پارسی میانه", "یزدگرد یکم", "حمله اعراب به ایران", "نهاوند", "جنگ نهاوند", "طبری", "عمر بن خطاب", "آذربایجان (ایران)", "عثمان", "علویان", "گنبد علویان", "مردآویج", "آل زیار", "ابوعلی سینا", "شمس‌الدوله دیلمی", "سلجوقیان عراق عجم", "مسعود بن محمد بن ملکشاه", "عباسیان", "باباطاهر عریان", "طغرل بیک", "راوندی", "مغولان", "محمد خوارزمشاه", "ری", "قم", "بایدوخان", "ایلخانان", "رشیدالدین فضل‌الله همدانی", "آرامگاه استر و مردخای", "باباطاهر", "امامزاده اظهر", "امامزاده هود", "تیمور", "صفویه", "احمد پاشا عثمانی", "امپراتوری عثمانی", "حزین لاهیجی", "نادر افشار", "زندیه", "کریمخان زند", "آقا محمد خان", "بازار همدان", "مسجد جامع همدان", "تویسرکان", "ملایر", "مظفرالدین شاه", "فرمان مشروطیت", "انقلاب مشروطیت", "علی ظهیرالدوله", "جنگ جهانی اول", "قحطی", "قاجار", "قحطی مصنوعی همدان در دوران حکومت علی ظهیرالدوله", "قحطی در همدان در دوران جنگ جهانی اول", "روس", "عثمانی", "انگلیس", "جنگ ایران و عراق", "روز جهانی قدس", "زنجان", "بوئین زهرا", "ساوه", "کمیجان", "اراک", "خنداب", "کرمانشاه", "سنندج", "بیجار", "آب و هوا", "میلیمتر", "قله الوند", "گردنه زاغه (استان همدان)", "گردنه اسدآباد", "گردنه همه‌کسی", "کوه چنگ الماس", "کوه ارمنی", "کوه قره‌داغ (استان همدان)", "کوه وفس", "سلسله جبال خرقان", "قزوین", "رود الوسجرد", "رود دره‌مرادبیک", "رود آبشینه", "رود عباس‌آباد", "سد اکباتان", "تفریجان", "سد آبشینه", "میدان مرکزی همدان", "یهود", "حیدری نعمتی", "مشروطیت", "ویلیامز جکسن", "آمریکایی‌ها", "دره مرادبیگ", "ترکی", "مدرسه آلیانس همدان", "گردشگاه استخر عباس‌آباد", "تپه عباس‌آباد", "بوستان تپه حاج عنایت", "پارک شیرسنگی", "پارک باباطاهر", "نیروگاه شهید مفتح", "تهران", "مرکز آمار ایران", "استان لرستان", "فرودگاه همدان", "مشهد", "کیش", "سوریه", "مهر (ماه)", "اهواز", "بندرعباس", "شیراز", "ایران ایر", "هواپیمایی ماهان", "هواپیمایی آسمان", "آزادراه", "بزرگراه", "خسروی (قصر شیرین)", "ایلام", "بزرگ‌راه", "گردنه آوج", "پایانه بزرگ همدان", "پایانه اکباتان", "پایانه سفیدآبی", "ترک‌زبان", "Looklex Encyclopaedia", "Encyclopædia Britannica", "مردم عرب", "عربی", "ترکان", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)", "شیعه دوازده‌امامی", "کلیسا", "کلیسای آنجلی", "کلیسای حضرت مریم (همدان)", "کلیسای گریگوری استپان", "بیت‌المقدس", "بخت النصر", "هنری بایندر", "مهرداد نغزگوی کهن", "ماندانا", "پارس", "کمبوجیه اول", "انشان", "فاتک", "مانی", "آیین مانوی", "تیسفون", "بدیع‌الزمان همدانی", "مقامه", "ابوالعلی حسن عطار", "نحو", "حدیث", "عین القضات همدانی", "ابن صلاح همدانی", "میر سید علی", "میرزاده عشقی", "بوعلی سینا", "بخارا", "آرامگاه ابوعلی سینا", "عارف قزوینی", "هوشنگ ایرانی", "احسان یارشاطر", "دانشنامه ایرانیکا", "ویگن", "مصطفی رحماندوست", "پرویز اذکایی", "محمد مفتح", "ساموئل رهبر", "هموگلوبین", "ابوالحسن بنی‌صدر", "شیرین عبادی", "جایزه صلح نوبل", "فضل‌الله زاهدی", "ابوالحسن بنی صدر", "حسین نوری همدانی", "میر سید علی همدانی", "رشت", "عدل مظفر (روزنامه)", "علی‌خان ظهیرالدوله", "روزنامه اکباتان", "اکباتان دوم", "اکباتان‌نامه عشقی", "عصر انقلاب (روزنامه)", "اتحاد (روزنامه)", "افسانه (روزنامه)", "تازه‌ایران (روزنامه)", "قرن بیستم (روزنامه)", "روزنامه هگمتانه", "روزنامه همدان پیام", "دو هفته‌نامه نشر اندیشه", "کتابخانه دانشگاه بوعلی‌سینا", "کتابخانه آرامگاه بوعلی", "کتابخانه غرب همدان", "کتابخانه میراث فرهنگی همدان", "کتابخانه کانون بازنشستگان آموزش و پرورش همدان", "کتابخانه کانون پرورش و فکری کودکان و نوجوانان همدان", "کتابخانه مرکزی همدان", "کتابخانه اعتمادیه", "کتابخانه آزادی (همدان)", "کتابخانه پروین اعتصامی", "کتابخانه امام حسین (همدان)", "کتابخانه شاهد (همدان)", "کتابخانه شهید مدرس", "کتابخانه شهیدان حجازی", "کتابخانه شهدای خضر", "کتابخانه فرهنگیان همدان", "صدا و سیمای مرکز همدان", "فهرست مراکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران", "ملی شدن صنعت نفت ایران", "کودتای ۲۸ مرداد", "سپهبد زاهدی", "انقلاب مشروطه", "رضاشاه", "مدرسه آمریکایی لازاریست همدان", "مدرسه فخریه مظفری", "مدرسه اسلامیه (همدان)", "مدرسه اسلامی (همدان)", "مدرسه امیریه (همدان)", "مدرسه نصرت (همدان)", "مدرسه تایید", "مدرسه الفت", "مدرسه شریفیه", "مدرسه ملی شرافت", "مدرسه موهبت دختران", "دبیرستان ابن سینا", "دوره پهلوی اول", "فهرست آثار ملی ایران", "دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه بوعلی سینا", "دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا", "دانشگاه علوم پزشکی همدان", "مرکز تربیت معلم شهید مقصودی همدان", "دانشگاه جامع علمی کاربردی", "مدرسه علمیه آخوند", "مدرسه علمیه خواهران همدان", "انقلاب اسلامی", "مدرسه علمیه زنگنه", "شاه عباس دوم", "مدرسه علمیه دامغانی", "امامزاده عبدالله (همدان)", "باشگاه فوتبال پاس همدان", "باشگاه فوتبال الوند همدان", "لیگ دسته اول فوتبال ایران", "ورزش باستانی", "جامع التواریخ", "عطاملک جوینی", "جهانگشای جوینی", "پهلوان فیله همدانی", "مغول", "زورخانه", "اسب سواری", "جمهوری اسلامی ایران", "هندوستان", "هاکی", "اسکی (ورزش)", "پیست اسکی تاریک دره", "الوندکوه", "ورزشگاه شهید مفتح", "لیگ برتر فوتبال ایران", "ورزشگاه شهدای قدس همدان", "جودو", "وزنه‌برداری", "ژیمناستیک", "قالی‌بافی", "دودمان پهلوی", "آریارمنه", "برلین", "آلمان", "کاسی", "هخامنشی", "شیر سنگی", "کتیبه‌های گنج‌نامه", "بقعه خضر", "برج قربان", "پل آبشینه", "صفویان", "میدان امام همدان", "موزه تاریخ طبیعی همدان", "موزه هگمتانه", "موزه بوعلی‌سینا", "باغ موزه دفاع مقدس", "موزه سفال (همدان)", "باغ موزه نظری", "موزه حمام قلعه", "موزه مفاخر و مشاهیر همدان", "موزه صنایع‌دستی همدان", "دره عباس‌آباد", "دره گنج‌نامه", "آبشار گنج‌نامه", "آتشکده بهرام (همدان)", "دره امامزاده کوه", "امامزاده کوه (همدان)", "ایلخانی", "گون", "شیرین بیان", "بومادران (سرده)", "آلاله (سرده)", "تله‌کابین گنج‌نامه", "میدان میشان", "تله‌سی‌یژ", "بالگرد", "محیط زیست", "تله‌کابین", "تن (یکا)", "مسجد میرزا تقی", "طبرستان", "ابوالقاسم بطحایی علوی", "حمله مغول", "امامزاده حسین (همدان)", "امامزاده اهل ابن علی", "امامزاده اسماعیل (همدان)", "امامزاده هادی بن علی", "امامزاده یحیی (همدان)", "امامزاده عیسی‌بن‌احمد (همدان)", "امامزاده خضر (همدان)", "سقاخانه حضرت ابوالفضل (همدان)", "سقاخانه آقاجانی‌بیگ (همدان)", "ترشی", "مربا", "آش", "آش برنج", "آبگوشت بزباش", "آبگوشت کلم قمری", "آش کاچی", "سرداشی", "آبگوشت یخنی", "آش آبغوره", "آبگوشت فلفل همدانی", "مربای پوست هندوانه", "مربای ترب سیاه", "ترشی گردو", "خورش غوره بادمجان", "آش میوه", "آش ترخینه", "آش سماق", "آش شله", "آش قیسی", "آش ترشی", "آش شل پتله", "آش خیارچنبر", "آش بلغور", "آش کشک", "آش آماج", "آش هویج و جو", "شیر شیره", "دیزی", "ترحلوا", "کوفته همدانی", "آش غورابه", "آش خشکبار", "نان اگردک", "نان گرده", "قوت (همدان)", "ترحلوای هویج", "لالجین", "سیر", "انگور", "آلو", "آلبالو", "شیره انگور", "قیسی", "مویز", "کشمش", "لواشک", "تخمه آفتابگردان", "گردو", "باسلق", "خیارشور", "گیاهان دارویی", "عسل", "گیوه", "فرش", "آب‌نبات قیچی", "نان چای", "راحت الحلقوم", "کولاب", "تاجیکستان", "اسپارتا", "ترکیه", "ازبکستان", "یکاترینبورگ", "روسیه", "ما چگونه ما شدیم؟", "تاریخ ایران کمبریج", "همشهری (روزنامه)" ]
[ "همدان", "اسیران یهودی در بابل", "شهرهای استان همدان", "شهرهای راه ابریشم", "شهرهای شهرستان همدان", "مراکز استان‌های ایران", "هگمتانه" ]
1,037
استان فارس
2
7,772
0
[ "فارس (پارس)", "استان پارس", "نقاط دیدنی فارس", "جاذبه طبیعی فارس", "استاندار فارس" ]
false
6,991
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "فارس" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Pars attractions.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "300" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "تعدادی از جاذبه‌های تاریخی استان فارس" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranFars-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[شیراز]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۲۲،۶۰۸" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۴،۸۵۱،۲۷۴" }, { "Item1": "سال جمعیت", "Item2": "۱۳۹۵ خورشیدی" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۲۹" }, { "Item1": "نماینده ولی فقیه", "Item2": "[[لطف‌الله دژکام]]" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[اسماعیل تبادار]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان فارس یکی از استان‌های ایران است که در بخش جنوب این کشور واقع شده‌است. آب و هوای استان فارس در نقاط مختلف این استان به سه گونه کوهستانی، معتدل و گرم تقسیم می‌شود. این استان با مساحتی در حدود ۱۲۲،۶۰۸ کیلومتر مربع، چهارمین استان بزرگ و با جمعیتی معادل ۴،۸۵۱،۲۷۴ تن، بر طبق برآورد جمعیتی سال ۱۳۹۵ خورشیدی مرکز آمار ایران، چهارمین استان پرجمعیت ایران به‌شمار می‌رود. بر اساس تقسیمات کشوری اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی، استان فارس به ۲۹ شهرستان، ۱۰۰ شهر، ۸۳ بخش و ۲۰۴ دهستان تقسیم شده‌است. مرکز استان فارس، شهر شیراز است که بر طبق برآورد جمعیتی سال ۱۳۸۹ خورشیدی سازمان آمار ایران به همراه حومه خود، جمعیتی معادل ۱،۷۴۹،۹۲۶ نفر داشته که پرجمعیت‌ترین شهر این استان و پنجمین شهر پرجمعیت کشور محسوب می‌شود. از دیگر شهرهای پرجمعیت این استان می‌توان به شهرهای مرودشت، جهرم، کازرون و فسا اشاره کرد. امروزه به‌جز اکثریت فارسی‌زبان اقوام مختلفی نیز در این استان زندگی می‌کنند؛ از جمله لرها، لارستانی‌ها، قشقایی‌ها، اعراب خمسه، باصری‌ها و لک‌ها، که هر یک به گویش‌ها و زبان‌های مختلفی مانند فارسی، لری، لارستانی، قشقایی، سیوندی، دوانی، اردکانی، عربی و کهمره‌ای (بککی) سخن می‌گویند. منابع مهم اقتصاد این استان بر پایه کشاورزی و دامداری، شهرک‌های مختلف صنعتی، پالایشگاه‌ها، صنایع پتروشیمی و نیروگاه‌های مختلف بنا شده‌است. استان فارس با وجود جاذبه‌های متعدد فرهنگی، تاریخی، طبیعی و مذهبی، یکی از مراکز مهم گردشگری ایران است. همچنین شماری از مراکز مهم دانشگاهی ایران نیز در این استان واقع شده‌است. دلیل نام‌گذاری نقشه محدوده فارس در قسمتی از نقشه ایران در دوره افشاریه.در این نقشه واژه فارسستان (Farsistan) برای این سرزمین اطلاق شده‌است. نقشه فرانسوی امپراتوری پارس که در سال ۱۷۸۷ میلادی منتشر شده‌است. فارس در کتیبه‌های هخامنشی به صورت پارسه و در نوشته‌های یونانی به شکل پرسیس آمده و فارس و فارسی شکل عربی شده پارس و پارسی هستند. فارس منطقه وسیعی است که قسمتی از نیمروز و نیمروز باختری کشور ایران را فراگرفته و تقریبا از یازده سده پیش از میلاد مسیح محل سکونت یکی از طایفه‌های آریایی به نام پارس بوده و به همین مناسبت به پارس موسوم گردیده‌است. نام خلیج فارس برگرفته از نام همین منطقه‌است که در سال ۱۳۵۲ هجری شمسی در تقسیمات کشوری ارتباط استان فارس با خلیج فارس قطع شد و مناطق حاشیه خلیج فارس به استان بوشهر تبدیل گردید. مرکز استان فارس از آغاز حکومت‌های اسلامی یا به عبارتی دوران اسلامی، شیراز بوده‌است. پیشینه پیش از اسلام ظهور پارس در چند هزار سال پیش، در این ایالت اقوام بومی این سرزمین به ویژه ایلامیان سکونت داشته‌اند که از آنان آثار زیادی در گوشه و کنار فارس بر جای مانده‌است که نشانگر این است این ناحیه ناحیه‌ای آباد و فرهنگی بوده‌است. پارسها مردمانی آریایی نژاد بوده‌اند که معلوم نیست کی به فلات ایران آمده‌اند، در کتیبه‌های پادشاه آشور شمشی اداد پنجم ۸۲۳ تا ۸۱۰ پیش از میلاد و در کتیبه سناخریب در سال ۶۹۱ پیش از میلاد و همچنین در یک رشته از نامه‌های آرشیو پادشاهان آشور که مربوط به حوادث ۶۵۳ تا ۶۵۲ پیش از میلاد است، پارسوآش به عنوان یکی از ایالات منتهی عیلامی ذکر شده‌است، به عقیده محققان پارسوآش امکان دارد که همان پارس باشد. در برخی از منابع پارسوا با پارسواش یکسان دانسته شده‌است اما ریچارد نلسون فرای می‌نویسد گمان نمی‌رود که پارسواش همان استان پارسوای آشور در خاور دریاچه ارومیه باشد. بر اساس اسناد مورخان یونانی قبایل پارسی به شش طایفه شهری و ده‌نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم می‌شدند، طایفه‌های شهری عبارتند از: پاسارگادیان، مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان که مهم‌ترین آن‌ها پاسارگادیان بودند و قبیله هخامنشی و پادشاهان ناحیه پارس از این قبیله هستند همچنین چهار طایفه چادرنشین عبارتند از: دائی‌ها، مردها، دروپیک‌ها، ساگارتی‌ها دولت ایلامیان در سال ۶۳۶ پیش از میلاد به دست آشوریان از بین رفت و شوش پایتخت آن به دست طوایف پارس افتاد. از هخامنشیان تا پایان دوران ساسانی موسس پادشاهی پارس هخامنش است که تقریبا در ۶۵۰ قبل از میلاد می‌زیست. پایتخت او شهری بوده‌است به همین نام که خرابه‌های آن هنوز باقی است. از خود هخامنش که سلسله بزرگی به نام او خوانده شده‌است، چندان اطلاعی در دست نیست اما محتمل است که او طوایف مختلف پارس را متحد کرده باشد. پسر او چیش‌پیش از ضعف دولت عیلام بعد از مغلوبیت آن‌ها در مقابل آشوربنیپال استفاده کرد و ناحیه موسوم به انزان یا انشان را که شامل شوش و مجاور آن خوزستان بوده متصرف شد و عنوان پادشاه انشان را اختیار کرد چون وفات یافت یکی از پسرهایش مالک انشان و آن دیگری صاحب سرزمین پارس گردید. در قرن ششم قبل از میلاد هر دو قسمت به اطاعت یک نفر از دودمان مذکور درآمد که کمبوجیه یکم نام داشت. وی دختر استیاکس پادشاه ماد به نام ماندانا را به زنی اختیار کرد و کوروش بزرگ فرزندی بود که از این وصلت پیدا شد. کوروش در سال ۵۵۹ قبل از میلاد جانشین پدر شد و در سال ۵۵۰ بر مملکت ماد تسلط یافت و اکباتان پایتخت آن را تسخیر کرد. کوروش اکباتان را پایتخت تابستانی و شوش را پایتخت زمستانی خود قرار داد و نخستین دولت بزرگ جهانی یعنی شاهنشاهی هخامنشی را بدین ترتیب بوجود آورد. هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته‌شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا اپاختر خاوری آفریقا فرمان راندند. شاهنشاهی هخامنشی به دست اسکندر مقدونی برافتاد. بعد از اسکندر و در زمان سلوکیان کشور ایران جزو مستملکات یونان بود تا سرانجام در سال ۲۵۶ پیش از میلاد، پارتها که بیشتر محققین آن‌ها را شاخه‌ای از نژاد آریایی می‌دانند و در خراسان امروزی می‌زیستند، قیام کردند و توانستند با جنگ‌های متعدد دولت اشکانیان را تاسیس کنند. در زمان اشکانیان ممالک مختلفی که جزو دولت اشکانی بودند استقلال داخلی خود و حتی سلسله پادشاهان محلی را حفظ می‌کردند از آن جمله در پارس سکه‌هایی از پادشاهان محلی به دست آمده که می‌توان از روی آن به اسامی بسیاری از پادشاهان محلی پارس در زمان اشکانیان پی برد. سلسله پادشاهان این دوره در پارس را به این سبب که هر کدام از پادشاهان مزبور هم پادشاه بودند و هم رئیس آتشکده سلسله روحانی آثرپاتا می‌نامند. پدر موسس سلسله ساسانیان، اردشیر بابکان، ساسان نام داشت و موبد معبدی در استخر در ایالت پارس بود. اردشیر بابکان در سال ۲۲۳ میلادی علم طغیان برداشت و پس از کشته شدن اردوان پنجم، تیسفون پایتخت اصلی اشکانیان را گرفت پس از آن تمام ایران در تحت اقتدار او درآمد. اردشیر بابکان قبل از دست یافتن به پادشاهی شهر اردشیر خوره را که امروزه فیروزآباد نامیده می‌شود، بازسازی کرد. این شهر قبل از آن شهر گور نام داشت. او نخست قصد داشت این شهر را پایتخت خود قرار دهد اما بزودی دریافت که ایالت پارس از لحاظ سیاسی برای اقامت فرمانروا مناسب نیست و پایتخت را در نزدیکی تیسفون قرار داد. اردشیر بابکان همچنین نام ایالت گور را نیز به ایالت اردشیرخوره تغییر داد. ایالت اردشیر خوره یکی از بخش‌های قدیم فارس بود که شهرهای شیراز، فیروزآباد، خضر، میمند، سیراف و کازرون در آن واقع بود. در دوره ساسانی فارس به ۵ ناحیه تقسیم می‌شد: ارجان، اردشیرخوره، استخر، دارابگرد و شاپورخوره. پس از چیرگی اعراب، شیراز به جای اردشیر خوره مرکز فارس گردید. پس از اسلام از دوران خلفای راشدین تا دوران صفویه در زمان خلافت عثمان در سال ۲۸ هجری قمری استخر و فیروزآباد به تصرف فرماندهان سپاه دولت راشدین درآمد و تمامی فارس ضمیمه متصرفات دولت راشدین شد و به تدریج مردم فارس نیز مسلمان شدند. فرماندهان دولت راشدین در ایالت فارس را به پنج ولایت که هر یک را یک کوره می‌گفتند، همانند دوره ساسانیان که کوره‌های اردشیر خوره به مرکزیت شیراز، شاپور به مرکزیت شهر شاپور، قباد به مرکزیت شهر ارجان، استخر به مرکزیت پرسپولیس و دارابجرد به مرکزیت شهر دارابجرد از جمله این کوره‌ها بودند و این تقسیم‌بندی، تا حمله مغول به سلطنت خوارزمشاه باقی‌ماند. در زمان ضعف قدرت خلافت امویان در قرن سوم هجری قمری، فارس به تصرف یعقوب لیث موسس سلسله صفاریان درآمد. او شیراز را تصرف کرد و برادرش عمرو لیث مسجد جامعی در شهر ساخت که هنوز هم پابرجاست. پس از آن، فارس به تصرف آل بویه درآمد و عضدالدوله دیلمی بر بیشتر ایران و قسمتی از بین‌النهرین تسلط یافت. از کارهای برجسته او ساختن بند امیر بر رود کر بود. پس از آل بویه، سلجوقیان بر فارس مسلط شدند. با ضعف سلجوقیان، سنقرابن مودود، دودمان اتابکان فارس را تاسیس کرد. این دودمان، در ۵۴۳ هجری قمری بر سرزمین فارس فرمانروایی یافت و آخرین فرمانروای آن، آبش خاتون، پس از یک سال سلطنت در ۶۶۷هجری قمری به همسری منکو تیمور، یکی از پسران هلاکوخان مغول درآمد. از آن پس سلطنت وی نامی بیش نبود و چندی نگذشت که فارس به دست امرای مغول افتاد. پس از سلجوقیان اتابکان فارس به حکومت پرداختند و هنوز آثاری از آنان مانند مسجد نو شیراز در شهر باقی‌است. اتابکان با دادن پول و اطاعت کردن از سرداران فاتح مغول فارس را از خرابی و تاخت و تاز آن قوم مصون داشتند ولی پس از ضعف این خاندان، مغول بر فارس مسلط شده و حکامی از جانب خود به این سرزمین می‌فرستادند که سعدی از برخی از آن‌ها در اشعار خود یاد کرده‌است. در ۷۵۴ هجری قمری، امیر مبازرالدین محمد پادشاه سلسله آل مظفر، فارس را تصرف کرد. شاهان این دودمان تا سال ۷۹۵ هجری قمری، که امیر تیمور خاندان آل مظفر را برانداخت بر فارس فرمانروایی داشتند. از دوران صفویه تا دوران قاجار کریم خان زند در سال ۹۰۹ هجری قمری، فارس تخت استیلایشاه اسماعیل صفوی درآمد. در زمان او جانشینان، فارس و مرکز آن شیراز، آبادی و رونق یافت. در این دوران، الله‌وردی خان گرجی و پسرش امام قلی خان که در آن زمان فرمانروایان فارس بودند، در زیبا ساختن و آبادانی شهر شیراز کوشیدند. در جنگ میان نادرشاه و افغانیان غلزایی تحت فرمان اشرف افغان، فارس رنج و ویرانی فراوانی دید. این جنگ با شکست افغانیان در ۱۱۴۲ هجری قمری پایان یافت. پس از مرگ نادر شاه، بار دیگر فارس دستخوش پریشانی شد. با روی کار آمدن کریم خان زند صلح و آبادی به این ناحیه بازگشت. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود. ارگ کریمخانی، بازار وکیل، حمام وکیل و مسجد وکیل در شیراز از کریمخان زند ملقب به وکیل الرعایا به یادگار مانده‌است. پس از مرگ کریم‌خان در سال ۱۱۹۳ هجری قمری، بر سر جانشینی او میان بازماندگانش اختلاف پدید آمد و سرانجام، لطفعلی‌خان زند به فرمانروایی رسید. پس از آن، فارس در جنگ‌های بین لطفعلی‌خان زند و آقا محمد خان قاجار آسیب فراوان دید و سرانجام قاجاریه حکومت یافتند. پس از وفات فتحعلی‌شاه در سال ۱۲۵۰ هجری قمری، پسرش حسینعلی میرزا فرمانفرما در فارس به دعوی سلطنت برخاست، اما کاری از پیش نبرد. قاجار فارس در دوران قاجاریه، همچنان از سرزمین‌های آباد و پراهمیت کشور به‌شمار می‌آمد و راه ارتباطی خلیج فارس و مرکز به عنوان نخستین خاکریز، مورد توجه خاص کشورهای خارجی بود. یکی از مهم‌ترین حوادث این دوران، معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه و به دنبال آن حکم میرزای شیرازی و تحریم تنباکو بود. این حکم با درخواست سید جمال الدین اسدآبادی و در پی نامه او اتفاق افتاد و با اعتراضات فراوان مردم، ناصرالدین شاه شاه قاجار، مجبور شد با پرداخت غرامت، این قرارداد را فسخ کند. دوران معاصر جشن هنر شیراز؛ فرح دیبا با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱ جشن هنر شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی همچنین جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند. جغرافیا جغرافیای طبیعی استان فارس تقریبا در نیمروز ایران قرار دارد. این استان به‌طور تقریبی بین مدارهای ۲۷ و ۳۱ درجه اپاختر و نصف‌النهارهای ۵۰ و ۵۵ درجه طول خاوری واقع شده و از سمت اپاختر به استان اصفهان، از سمت نیمروز و نیمروز خاوری به استان هرمزگان، از سمت باختر و نیمروز باختری به استان بوشهر، از سمت اپاختر باختری به استان کهگیلویه و بویراحمد، از سمت خاور به استان کرمان و از سمت اپاختر خاوری به استان یزد محدود شده‌است. مساحت استان فارس ۱۲۲،۶۰۸ کیلومتر مربع می‌باشد که از این جهت پنجمین استان بزرگ کشور ایران می‌باشد و تقریبا ۱/۸ ٪ مساحت کشور را تشکیل می‌دهد. ارتفاع استان فارس از سطح دریا در نقاط مختلف این استان متفاوت است و به چهار دسته تقسیم می‌شود؛ دسته اول که از ارتفاعات اپاختر و اپاختر باختری می‌باشد که از کوه‌های سمیرم شروع می‌شود، تا باختر آباده ادامه می‌یابد که بلندترین کوه استان فارس کوه بل واقع در نیمروز باختری شهر اقلید با ارتفاع۳۹۴۳ متر قبل از کوه عظمت که گردنه معروف کولی‌کش در آن واقع شده‌است، ختم می‌شود. ارتفاعات برم فیروز نیز در این ناحیه واقع شده و از سپیدان آغاز و به ارسنجان منتهی می‌گردد، دسته دوم که ارتفاعات مرکزی می‌باشد که کوه‌های اطراف شیراز (سبزپوشان و بمو) و نیز کوه‌های مهارلو، خرمن کوه، فسا و کوه تودج را دربرمی‌گیرد، دسته سوم ارتفاعات باختری‌است که در امتداد ارتفاعات کهگیلویه تا کوه‌های ممسنی در دشت ارژن (کوهمره سرخی) ادامه می‌یابد و به کوه‌های سفیدار در فیروزآباد متصل می‌شود و در نهایت دسته چهارم ارتفاعات نیمروز می‌باشد که شامل کوه‌های داراب و ارتفاعات بالنگستان یا هنگستان و کوه‌های لارستان است. دشت‌ها و بیابان‌ها دشت‌های استان فارس از رسوب‌های آبرفتی تشکیل شده‌اند، این دشت‌ها را با توجه به موقعیت جغرافیایی آن‌ها می‌توان به دو بخش میانه و باختری و همچنین بخش نیمروزی و خاوری تقسیم‌بندی کرد، در بخش میانه و باختری دشت‌هایی وجود دارند که موقعیت کشاورزی دارند و بیشتر به این منظور استفاده می‌شوند اما در بخش نیمروزی و خاوری بیشتر بیابان و کویر دیده می‌شود که این بیابان‌ها حدود ۱/۸۴ میلیون هکتار برابر با ۱۵ درصد، پهنه استان فارس را دربر گرفته‌اند. در برخی از مناطق بیابانی استان فارس مانند کویر قطرویه در خاور استان و محدوده شهر نی‌ریز، به علت تبخیر شدید، نمک سطح بیابان را پوشانده و کویر را به وجود آورده‌است. دریاچه‌ها دریاچه مهارلو در ۱۵ کیلومتری خاور شیراز در استان فارس دریاچه‌های متعددی وجود دارد، به‌طوری‌که بیشترین تعداد دریاچه‌های دائمی کشور در استان فارس واقع شده‌اند. دریاچه‌های استان فارس را می‌توان به دریاچه‌های آب شور و دریاچه‌های آب شیرین تقسیم‌بندی نمود. از میان دریاچه‌های آب شور استان می‌توان به دریاچه مهارلو، بختگان، طشک و هیرم اشاره کرد. از میان دریاچه‌های آب شیرین استان نیز می‌توان به دریاچه پریشان (بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور)، تالاب ارژن، دریاچه برم شور، دریاچه کافتر، دریاچه هفت برم و دریاچه سد درودزن اشاره نمود. وسعت دریاچه‌های شور استان تقریبا ۱۴۵۰۰۰ هکتار و وسعت دریاچه‌های آب شیرین تقریبا ۳۰۰۰۰ هکتار می‌باشد. دورنمایی از دریاچه هیرم در قشلاق ایل باصری در منطقه هرم لارستان کوه‌ها ۷۰ درصد از وسعت استان فارس در ناحیه کوهستانی قرار گرفته و در دوره ترشیاری به وجو آمده‌اند و با گذشت میلیون‌ها سال از پیدایش آن‌ها جزء کوه‌های جوان محسوب می‌شوند. کوه‌های زاگرس جهت‌های اپاختر باختری و نیمروز خاوری استان فارس را به صورت منطقه ویژه کوهستانی درآورده‌است. قسمت عمده این ناهمواری‌ها بر اثر یک سلسله حرکات شدید کوهزایی ایجاد شده و تحت تاثیر عوامل فرسایشی نظیر بادهای تند و آب‌های روان به صورت کنونی درآمده‌است. استان فارس را می‌توان به دو ناحیه مشخص طبیعی تقسیم کرد، اول ناحیه اپاختری و اپاختر باختری که از ارتفاعات به هم پیوسته‌ای تشکیل شده و گردنه‌های صعب‌العبور و دره‌های عمیق دارد و دوم ناحیه نیمروز و نیمروز خاوری که در فاصله میان رشته‌کوه‌های فرعی قرار گرفته و شامل دشت‌های شیراز، کازرون، نی‌ریز، مرودشت و مرکزی‌است. جنس کوه‌های استان فارس، اغلب سنگ‌های آهکی(کلسیم کربنات) می‌باشد. درز و شکاف‌های فراوان در این سنگ‌ها باعث تشکیل سفره‌های آب زیرزمینی فراوانی شده‌اند. در این کوه‌ها انواع اشکال فرسایش آهکی (کارستیک) که بر اثر انحلال و رسوب‌گذاری شکل گرفته‌اند دیده می‌شود. از مهم‌ترین کوه‌های استان می‌توان به کوه بل با ۳۹۴۳ متر ارتفاع، کوه گر با ۳۱۰۹ متر ارتفاع، خرمن کوه با ۳۱۸۳ ارتفاع، کوه تودج با ۳۱۵۰ متر ارتفاع، کوه ختابان بوانات با ۳۳۶۲ متر ارتفاع، کوه قلات بوانات با ۲۵۵۰ ارتفاع و کوه قند یله با ۲۳۵۰ متر ارتفاع اشاره نمود. تنگ‌ها و دره‌ها دره‌ها و تنگ‌های مشهور استان فارس عبارتند از: تنگ چوگان کازرون، تنگ خانی، تنگ الله اکبر، تنگ بستانک (بهشت گمشده)، تنگ براق، تنگ ایج، تنگه لای تاریک، تنگ استهبان، تنگ پلنگان، تنگ لای زنگان، تنگ غنیبی، تنگ لی‌حنا، تنگ ابوالحیات، تنگ هرایرز (ممسنی)، تنگ بوان (ممسنی)، تنگ زی طشت، تنگ جزین یا گزین، تنگ حاجی‌آباد (جویم در نیمروز فارس) و تنگ خرقه. رودخانه‌ها از مهم‌ترین رودخانه‌های استان، می‌توان به رودخانه‌های، شادکام، فهلیان، تنگ شیو، قره آغاج، شش پیر، پیرآب، کر، سیوند، آغاج، چوبخله، شور جهرم، شور لار، مهران شور، پلوار، خشک، موند (مند)، گله دار، رودبال، اسیر، شاپور کازرون و اوجان اقلید اشاره کرد. از آبشارهای معروف استان آبشار فدامی، آبشار دشتک ابرج، آبشار مارگون و آبشار رحمت آباد جویم را نام برد. چشمه‌ها چشمه‌های طبیعی و چشمه‌های آب گرم عبارتند از چشمه ریچی، چشمه خارگان، چشمه بالنگان، چشمه قدمگاه، چشمه چویو، چشمه سرچشمه جویم، چشمه ساسان، چشمه ابوالمهدی، چشمه شش‌پیر، چشمه پلنگان، چشمه جونجان (جونون)، چشمه محمد رسول‌الله، چشمه بناب قادرآباد، چشمه آتشکده، چشمه تنکاب، چشمه حنیفقان، چشمه آب‌گرم سراب بهرام، چشمه اسرا، چشمه برم‌هیر، چشمه براق، چشمه تاسک، چشمه حاجت، چشمه سراب‌سیاه، چشمه سراب‌دختران، چشمه سراب‌اردشیر، چشمه کان‌زرد، چشمه تزنگ، چشمه له‌یاسی، چشمه غنیبی، چشمه مهارلو، چشمه آبریز جبل، چشمه نباتی، چشمه انجیرک، رباط، چشمه سرگ‌چینه، چشمه نیگی، چشمه یاقوتی، چشمه سرو نخودی، چشمه گنجینه، چشمه میل‌اژدها وچشمه مودگان که به دلیل آب درمانی و تفرجگاهی از نظر صنعت گردشگری و گذراندن اوقات فراغت از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. جغرافیای سیاسی تقسیمات کشوری بر طبق آخرین تقسیمات کشوری اردیبهشت سال ۱۳۹۰ خورشیدی، استان فارس دارای ۹۴ شهر، ۲۹ شهرستان، ۸۳ بخش و ۲۰۴ دهستان می‌باشد. شهرستان‌های آباده، ارسنجان، استهبان، اقلید، بوانات، پاسارگاد، جهرم، خرامه، خرم‌بید، خنج، داراب، رستم، زرین‌دشت، سپیدان، سروستان، شیراز، فراشبند، فسا، فیروزآباد، قیر و کارزین، کازرون، کوار، گراش، لارستان، لامرد، مرودشت، ممسنی، مهر، نی‌ریز شهرستان‌های این استان هستند تغییرات جدید در جغرافیای سیاسی استان اتصال استان فارس به خلیج فارس اتصال دوباره استان فارس به دریاهای آزاداز طریق خلیج فارس، بعد از جدایی استان بوشهر و باختر هرمزگان در دهه پنجاه از استان فارس که منجر به جدا شدن این استان از خلیج فارس گردید برای نخستین بار در اوایل دهه هفتاد و در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، این درخواست به صورت جدی مطرح و پس از آن نیز در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی مجددا بحث الحاق استان فارس از طریق عسلویه و استان بوشهر به شهرستان لامرد مطرح شد که این تلاشها با برنامه‌ریزی بهتر و به صورت خاموش ادامه داشت تا اینکه در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، آیت‌الله ایمانی نماینده ولی فقیه دراستان فارس به یک باره تشکر خود را از رئیس‌جمهور به خاطر الحاق استان فارس به خلیج فارس این‌گونه ابراز نمود: «پس از سال‌ها فرزند برومند خلیج فارس یعنی استان فارس به خلیج فارس متصل و ملحق شد و این هدیه‌ای به مردم فارس است.» . همچنین توسط اداره کل گمرکات استان فارس، احداث بندری مخصوص استان فارس، بانام بندر خلیج فارس نیز در دست اقدام و ساخت است. احداث آزاد راه اتصالی به دریا طبق برنامه هاو پروژه‌های آینده، قرار است استان فارس و شیراز از طریق بزرگراه و آزاد راه و ریلی به سواحل خلیج فارس و منطقه الحاقی به فارس متصل شود. شهرهای باستانی ویرانه‌های بیشاپور در اپاختر شهرستان کازرون استخر یکی از شهرهای باستانی استان فارس بود که ظاهرا بعد از اینکه تخت جمشید به وسیله اسکندر مقدونی ویران گشت بوجود آمد و به تدریج بر رونق و عظمت آن افزوده شد. چون اعراب ایران را به تصرف درآوردند مدتی استخر مقاومت کرد اما عاقبت به تصرف اعراب درآمد. هنگامیکه در سال ۶۴ هجری قمری شهر شیراز بنا گردید، رفته‌رفته از رونق استخر کاسته شد و اکنون جز ویرانه‌هایی چند از آن بجا نمانده‌است. شهر به‌آمدکباد شهری بود که قباد یکم ساسانی در نزدیکی بهبهان بنا کرد. پس از انقراض ساسانیان این شهر به حیات اجتماعی خود ادامه داد و در این زمان ارجان نامیده می‌شد. اکنون ویرانه‌های این شهر تاریخی در بخش خاوری بهبهان قرار دارد.شاپور یکم شاه ساسانی، در ایالتی که تولد یافته بود، یعنی در ناحیه پارس شهر و کاخی برای خود بنا نموده‌بود که بیشاپور یا به‌شاپور نامیده شد. اکنون ویرانه‌های این شهر در ۲۰ کیلومتری کازرون قرار دارد. آب و هوا در استان فارس، تحت تاثیر ویژگی‌های توپوگرافیک، سه ناحیه آب و هوایی مشخص پدیدار شده‌است، ناحیه اول ناحیه کوهستانی اپاختر، اپاختر باختر و باختر است که دارای زمستانهای سرد و پوشش گیاهی قابل توجه است. میزان بارندگی این ناحیه در حدود چهارصد تا ششصد میلی‌متر در سال گزارش شده‌است، ناحیه دوم ناحیه مرکزی می‌باشد که در زمستانها آب و هوای نسبتا معتدل توام با بارندگی و در تابستان‌ها هوایی گرم و خشک دارد. آب و هوای این ناحیه به علت کاهش نسبی ارتفاعات، نسبت به اپاختر و اپاختر باختر کمی متفاوت است. میزان بارندگی این ناحیه بین دویست تا چهارصد میلی‌متر در سال است و شهرهای شیراز، فسا، فیروزآباد و کازرون از جمله شهرهای این ناحیه هستند، در نهایت ناحیه سوم ناحیه نیمروز و نیمروز خاوری می‌باشد که به علت کاهش ارتفاع و پهنای گیتایی و نحوه استقرار کوه‌ها، میزان بارندگی این ناحیه در فصل زمستان نسبت به دو فصل بهار و پاییز کمتر است. هوای این ناحیه در زمستانها معتدل و تابستان‌ها بسیار گرم است. میزان بارندگی سالانه آن نیز صد تا دویست میلی‌متر است و شهرهای لار، جویم، اوز و خنج جزو این ناحیه خشک به‌شمار می‌روند. متوسط رطوبت نسبی این ناحیه حداکثر هشتاد و چهار و نیم و حداقل دوازده و نیم درصد است. تعداد روزهای یخبندان در طول سال نیز سی و چهار روز گزارش شده‌است بادهای محلی که از سمت کوهستان به دشت می‌وزند و عکس این مسیر را می‌پیمایند. سه توده هوای مختلف استان فارس را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اول توده هوای مدیترانه‌ای که از روی دریای مدیترانه به سمت کوه‌های زاگرس می‌آیند و موجب بارش‌هایی به صورت برف (در مناطق مرتفع شمالی و شمال باختر) و باران می‌شوند؛ دوم توده هوای سودانی که در فصل زمستان از مرکز کم‌فشار سودان شکل گرفته و با فعال شدن بر روی دریای سرخ، استان فارس را تحت تاثیر قرار داده و باعث بارش در بیشتر نقاط استان می‌گردد؛ سوم توده هوای گرم عربستان که در فصل تابستان از سمت شبه جزیره عربستان به سمت استان وزیده و باعث گرما، ورود ذرات گرد و خاک به استان و کوتاه شدن دوره فصل بهار می‌گردد. پوشش گیاهی و گونه جانوری پوشش گیاهی پوشش گیاهی استان فارس را درختان جنگلی و گیاهان دارویی و صنعتی تشکیل می‌دهد، از مهم‌ترین گونه‌های درختی این استان عبارتند می‌توان به بادام کوهی، بنه و بلوط و برخی از گیاهان دارویی و صنعتی که شیرین بیان، گل گاوزبان، کتیرا، آنغوزه و گون برخی از این‌گونه‌ها هستند. مناطق حفاظت شده استان فارس محل رویش بسیاری از گونه‌های گیاهی منطقه می‌باشند. پارک ملی بمو واقع در اپاختر شهر شیراز از نظر پوشش گیاهی بسیار غنی و قابل اهمیت است و تاکنون بالغ بر ۲۸۰ گونه گیاهی در آن شناسایی و نمونه برداری شده‌است. جنگل‌ها استان فارس ۲٫۲ میلیون هکتار جنگل‌ها دارد که ۱٫۲ میلیون هکتار آن مراتع فقیر و یک میلیون هکتار آن مراتع غنی و پرتراکم است. این میزان جنگل، در حدود ۱۷/۹ درصد سطح استان را فرا گرفته‌است. کارشناسان معتقدند وقوع خشکسالی در عرصه‌های منابع طبیعی و جنگل‌ها باعث تشدید در تاثیرگذاری آفات درختان شده و این عرصه‌ها را با خطر مواجه می‌کند که در این خصوص جنگل‌های بلوط استان فارس به خصوص در کازرون طی مدت گذشته با این مشکل در حال دسته و پنجه نرم کردن است. از گونه‌های گیاهی غالب جنگل‌های استان فارس می‌توان به بلوط، بنه، زالزالک، گلابی وحشی، ارس (سرو کوهی)، بادام کوهی و انجیر وحشی اشاره کرد. باغ‌ها باغ جهان‌نما، شیراز در دوره هخامنشی شهرت باغ‌های ایرانی با پردیسها جهانگیر شد و گزنفون به تکرار از زیبایی و شکوه آن‌ها یاد کرده‌است. در آن زمان ناحیه پارس پوشیده از باغ‌های مصفا بود و نقوش متعدد درختان سرو که بر روی پلکان‌های تخت جمشید حجاری شده نشان می‌دهد که کاخ‌های مزبور در محوطه باغ‌ها و درخت‌زارهای پهناور واقع شده بوده‌است. در دوران بعد از اسلام نیز احداث باغ جزء جدانشدنی زندگی مردم ناحیه پارس به‌شمار می‌رفته‌است. نوشته‌های مورخان و جهانگردانی که در سده‌های پیشین شیراز را دیده‌اند حاکی است که شهر شیراز را همواره باغ‌های پیوسته به هم تشکیل می‌داده و بیشتر مردم در همین باغ‌ها زندگی می‌کردند. احمدبن ابی یعقوب نویسنده تاریخ یعقوبی که در سده سوم هجری می‌زیسته می‌نویسد «در شیراز خانه‌ای نیست مگر آنکه صاحب‌خانه را بوستانی است دارای همه میوه‌ها و گل‌ها و سبزی‌ها و هر چه در بوستان‌ها می‌باشد.» مورخان و جهانگردانی نظیر ابن بطوطه جهانگرد مغربی، شاردن و تاورنیه جهانگردان فرانسوی دوران صفوی، میرزا محمد کلانتر فارس در عهد زندیه و فرصت‌الدوله شیرازی در دوره قاجار در آثار خود از استعداد کم‌نظیر سرزمین فارس برای احداث باغ‌های آباد یاد کرده‌اند. باغ‌های تاریخی مهم‌ترین باغ‌های استان فارس که دارای ارزش‌های تاریخی و باستانی و هنری فراوانی هستند و تاکنون محفوظ مانده و از جمله سرمایه‌های ملی ایران به‌شمار می‌آیند، عبارتند از: باغ ایلخانی، باغ تکیه هفت‌تنان، باغ جنت، باغ جهان‌نما، باغ دلگشا، باغ سلطان آباد، باغ سنقری، باغ قوام، باغ گلشن، باغ ناری، باغ نظر، باغ اقبال‌آباد، باغ کچل‌پادشاه، باغ عفیف آباد، باغ ارم، باغ نوابی. محصولات کشاورزی و دامی بخش کشاورزی در استان فارس که سهم عمده‌ای از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص می‌دهد، یکی از مهم‌ترین نقش‌های تولید، اشتغال و امنیت غدایی ایران را دارد به‌طوری‌که بسیاری از محصولات کشاورزی استان مانند انواع غلات و مرکبات رتبه اول تا سوم کشور را به خود اختصاص داده‌اند، حتی تولید و صادرات انجیر فارس (نوایگان داراب و شهرستان استهبان) در جهان رتبه اول را به خود اختصاص داده‌است. همچنین در تولید انار نیز انواع انار روستاهای نوایگان و تنگ طه در ایران مشهور می‌باشند. در حال حاضر، از میان مهم‌ترین محصولات کشاورزی استان فارس می‌توان به گندم، جو، برنج، ذرت دانه‌ای، پنبه، چغندر قند، دانه‌های روغنی، سیب‌زمینی، پیاز، گوجه فرنگی، خرما، انار و محصولات جالیزی و نباتات علوفه‌ای اشاره کرد که در این میان، جایگاه استان در کشور برای محصولات گندم، ذرت دانه‌ای، دانه‌های روغنی و گوجه فرنگی اول، محصولات جالیزی و نباتات علوفه‌ای دوم، جو، برنج، پنبه، چغندر قند، سیب‌زمینی و پیاز سوم می‌باشد. در حوزه محصولات دامی نیز استان فارس در سال ۱۳۹۲ مقام نخست تولید گوشت قرمز، چهارم تولید شیر، سوم تولید مرغ، پنجم تخم مرغ و چهارم عسل در کشور را به خود اختصاص داده‌است. گونه جانوری گونه‌های جانوری استان فارس را در دو بخش می‌توان دسته‌بندی کرد، اول محیط خشکی که از مهم‌ترین جانوران این بخش می‌توان به خرس قهوه‌ای، پلنگ، گراز، گوزن، قوچ، گربه وحشی، سنجاب، گور ایرانی، آهو، کفتار و گرگ و دوم محیط آبی که از مهم‌ترین جانوران این بخش نیز می‌توان به انواع اردک، پلیکان، درنا، غاز، کبک، فلامینگو، دارکوب، تیهو و هوبره اشاره نمود. منطقه‌های حفاظت شده در ایران، منطقه‌های حفاظت شده به محدوده‌ای از عرصه‌های منابع طبیعی گفته می‌شود که به لحاظ ضرورت حفظ و تکثیر نسل جانوران و احیاء آن ضمن رعایت حقوق و بهره‌برداری، جوامع محلی ایجاد گردیده‌اند. استان فارس نیز تعدادی از مناطق حفاظت شده ایران را در خود جای داده‌است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به منطقه‌های حفاظت شده ارژن، هرمود، میان‌جنگل و پارک ملی بمو که دارای ۱۱۲ گونه جانوری، ۶۹ گونه پرنده، ۲۱ گونه پستاندار، ۱۹ گونه خزنده، ۳ گونه دو زیست و همچنین گونه‌های مختلف گیاهی می‌باشد اشاره کرد. مردم جمعیت در اولین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۳۵ خورشیدی صورت گرفت، از میان کل ۱۳ استان کشور در آن زمان، استان فارس و بنادر با جمعیتی معادل ۱،۳۲۰،۶۱۴ نفر، نهمین استان پرجمعیت ایران بود، بیست سال بعد در سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی جمعیت استان به ۲،۰۳۵،۵۸۲ نفر افزایش پیدا کرد، در سرشماری سال ۱۳۷۵ خورشیدی جمعیت استان ۳،۸۱۷،۰۳۶ نفر شد و در سرشماری رسمی کشور که در سال ۱۳۸۵ خورشیدی صورت گرفت، استان فارس با جمعیتی معادل ۴،۳۳۶،۸۷۸ نفر چهارمین استان پرجمعیت کشور بود، بر طبق برآورد جمعیتی سازمان ملی آمار ایران که در شهریور ماه سال ۱۳۹۰ صورت گرفت، جمعیت استان ۴،۵۲۸،۵۱۴ برآورد شد. در سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این استان برابر با ۴،۸۵۱،۲۷۴ تن بوده‌است. شهرستان شیراز با ۱،۷۴۹،۹۲۶ نفر جمعیت، بیش از ۳۹٪ جمعیت استان را در خود جای داده‌است. پس از شیراز شهرستان‌های مرودشت با ۳۰۷،۴۹۲ نفر، کازرون با ۲۵۴،۷۰۴ نفر، لارستان با ۲۲۶،۸۷۹ نفر، جهرم با ۲۰۹،۳۱۲ نفر و فسا با ۲۰۳،۱۲۹ نفر پرجمعیت‌ترین شهرستان‌های استان هستند. جمعیت شهرنشین‌ها، کوچ‌نشین‌ها و روستایی‌ها جمعیت کوچ نشینان استان فارس در آخرین سرشماری، حدود ۱۳۱،۷۱۷ نفر و ۲۴،۸۰۲ خانوار برآورد شد که این رقم از ۴٫۲ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۰٫۸ درصد در سال‌های اخیر کاهش داشته‌است. همچنین نسبت جمعیت شهری به کل جمعیت استان فارس از ۴۲٫۹ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۶۱٫۲ درصد در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته که بیانگر افزایش میزان مهاجرت روستاییان به شهرها است و این امر نشان دهنده نبودن تعادل در پراکندگی نقاط شهری استان فارس می‌باشد. اقوام left ایل قشقایی در استان فارس اقوام مختلفی از جمله فارس، لر، ترک قشقایی، تاجیک، عرب خمسه، کرد و لک زندگی می‌کنند. یکی از مناطق مهم عشایری و کوچ نشینی ایران، استان فارس می‌باشد که با جمعیت ۱۳۷،۷۱۷ نفر، حدود ۳۲ درصد جمعیت کوچ نشین کشور و ۳ درصد جمعیت استان را شامل می‌شود. یکی از بزرگترین ایلات ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به کوچ‌روی ادامه می‌دهند. علاوه بر ایل قشقایی، ایل باصری ،بهارلو ،محسنی و همچنین طوایف کوچکتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه می‌دهند. ایل باصری ایلی کوچنده ،فارسی‌زبان و پارس نژاد از ایلات خمسه فارس است و به خاطر قالی‌ها و گلیم‌های خود شهرت دارد. در میان عشایر کوچنده فارس ایل باصری طولانی‌ترین ایل‌راه‌ها را (۳۳۸ کیلومتر) میان گرمسیر و سردسیر می‌پیماید. سنتا قشلاق این ایل در مناطق شمالی لارستان و ییلاقشان در بلوک مرودشت و اقلید بوده‌است. در حال حاضر کوچ نشینی در استان فارس به روش‌های مختلفی جاری است برخی شیوه سنتی کوچ قبیله‌ای را دنبال می‌کنند و دائما در حال جابجایی و ییلاق و قشلاق می‌باشند که از این میان می‌توان ایل قشقایی را مثال زد، گروهی دیگر نیمه کوچ رو هستند و خانه‌ای در روستا و مرتعی در کوهستان دارند و در بهار به به ارتفاعات می‌روند و برای برداشت محصول به روستا بازمی‌گردند، گروهی دیگر اسکان یافته هستند و زندگی کوچ روی را ترک کرده و در یک جا ساکن شده‌اند که از میان این گروه می‌توان ایلات باصری، ممسنی و کوهمره را مثال زد، گروه آخر گروهی هستند که بر اساس وجود مرتع و علوفه، دام‌های خود را به چرا می‌برند و از طریق شبانی یا چوپانی زندگی می‌کنند. در نظرسنجی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه‌گیری شد در استان فارس به قرار زیر بود: ۸۰٪ فارس (۷۹٫۳٪ مرد، ۷۹٫۴٪ زن)، ۱۰٪ ترک (۱۲٫۴٪ مرد، ۸٫۲٪ زن)، ۷٫۷٪ لر (۶٫۵٪ مرد، ۹٫۷٪ زن)، ۰٫۱ کرد (۰٫۲٪ مرد)، ۰٫۱ عرب (۰٫۲٪ مرد)، ۰٫۲٪ بلوچ (۰٫۴٪ زن)، ۰٫۸٪ سایر و ۱٪ بدون جواب بودند. زبان و گویش زبان رسمی مردم استان فارس، مانند زبان رسمی ایران، فارسی است. پیش از اسلام زبان ایرانیان زبان فارسی میانه بوده‌است که امروزه پس از تغییراتی به صورت زبان فارسی امروزی درآمده و در بین بیشتر مردم استان و ایل باصری مورد استفاده قرار می‌گیرد. از قرن دوم و سوم زبان دری که ریشه‌ای کهن داشته جای زبان پهلوی را گرفت و توجه حکومت و نویسندگان و شعرا به آن موجب شد که به صورت زبان رسمی درآید. همچنین زبان ترکی در میان عشایر قشقایی و زبان عربی در میان عشایر عرب صحبت می‌شود. برخی بر این اعتقادند که کل زبان‌ها و لهجه‌ها در این استان به شدت تحت تاثیر حکومت کریم خان زند بوده و به عبارتی می‌توان گفت گویش‌ها و لهجه‌ها تحت تاثیر زبان لری در این استان بوده، به گونه‌ای که بسیاری از کلمات لری در این استان و حتی لهجه شیرازی رواج دارد. استان فارس به لحاظ غنای فرهنگی و تحولات جغرافیایی و تاریخی از نظر تعدد و تنوع زبانها و گویشها در ایران بی‌نظیر است. زبان‌ها و گویشهای شناسایی شده عبارتند از: زبان لری، زبان لاری، زبان اچمی، زبان ترکی قشقایی، و همچنین زبانها و گویشهایی مانند اسیری، گویش مرودشتی، خنجی، قشقایی، باصری، سیوندی، دوانی و اردکانی و کهمره‌ای (بککی) نیز در این استان رواج دارد؛ که گویش اردکانی در ایران منحصربه‌فرد بوده و این گویش بازمانده از پارسی پهلوی‌است. گویش مردم سیوند فارس به دلیل آمیخته نشدن با عربی و تعلق به زبان‌های ایرانی شاخه شمال باختری درخور اهمیت است. زبان لارستانی که با زبانهای فارسی، لری و تاتی هم‌خانواده است. عشایر قشقایی به زبان ترکی قشقایی سخن می‌گویند. زبان ترکی قشقایی و آذربایجانی از یک خانواده‌اند. زبان لری نیز در شهرستان‌های ممسنی، رستم و سپیدان و بخش‌هایی از کازرون و فراشبند و مرودشت (درودزن - کامفیروز) و شهر شیراز رواج دارد. لهجه باصری نیز منحصر به افراد ایل باصری است که شباهت‌ها و اشتراکات زیادی یا لهجه شیرازی دارد. گویش شیرازی مردم شیراز زبان فارسی را با لهجه شیرازی تکلم می‌کنند. گویش شیرازی دارای ۲۳ همخوان /P/, /b/, /f/, /v/, /t/, /d/, /k/, /g/, /q/, /c/, /j/, /s/, /z/, /s/, /z/, /m/, /n/, /l/, /r/, /h/, /x/, /?/, /y/ و ۹ واکه ساده /a/, /a:/, /e/, /e:/, /o/, /o:/, /a/, /i/, /u/ و ۵ واکه مرکب /y/, /ay/, /ou/, /ey/, /ow/ می‌باشد و ساخت هجایی آن cvc(c) است. تحقیقات در مورد وضع حاضر لهجه شیرازی نشان می‌دهد که در میان شیرازیان میزان آشنایی با این لهجه در سنین بالاتر بیشتر می‌باشد. در میان بانوان میزان آشنایی زنان خانه‌دار و در میان مردان، کسانی که کار آزاد دارند آشنایی بیشتری با این لهجه دارند. ظهور دو شاعر بزرگ فارسی نو، حافظ و سعدی، باعث تاثیرپذیری تمام جنبه‌های زندگی مردم شیراز از عصر مغول به بعد از آثار این شاعران شد. به گونه‌ای که باعث افول گویش پیشین مردمان این شهر و حکمفرما شدن فارسی نو در این شهر شد. فرهنگ با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده‌است. ویژگی‌های قومی و فرهنگی مختلفی در میان اقوام و عشایر وجود دارد. عشایران هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده‌اند. استان فارس یکی از استان‌هایی‌است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. فرهنگ مردم فارس در کل به بخش‌های متعدی مانند جشن، موسیقی، پوشاک و خوراک تقسیم می‌شود. در بخش موسیقی می‌توان به عاشیقهای قشقایی، چنگیان و ساربانان اشاره کرد. موسیقی بومی ایل قشقایی با نام عاشیقها، چنگیان و ساربانان درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخورداراست، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده‌است و با شعر فولکوریک درآمیخته‌است عاشیقها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی دارند. در هنر عاشیقی، حماسه و در شعر آن نیز عرفان مقامی شایسته دارد. پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. شعر قشقایی را همه‌جا می‌خوانند در عروسی، در عزا و در زمان شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود. رقص‌های محلی و بومی قشقایی‌ها نیز که با آهنگ جنگ‌نامه توام است عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود و در این میان رقص چوب به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخورداراست. پوشاک مردمان فارس به دلیل گوناگونی فرهنگی، بسیار متنوع است و از میان آن‌ها می‌توان به قبا (آرخالق)، شال و چقه که پوشاک مردان عشایر کوهمره سرخی‌است، اشاره کرد. غذاها از غذاها و خوراکی‌ها استان فارس می‌توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده و دم‌پخت عدس اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، مهیاوه حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند. مشاهیر حافظ شیرازی پیش از اسلام پادشاهان هخامنشی : کوروش بزرگ، کمبوجیه، داریوش یکم، خشایارشا، اردشیر یکم، خشایارشا دوم، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، ارشک، داریوش سوم، پادشاهان ساسانی : اردشیر پاپکان، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، بهرام سوم، نرسی، هرمز دوم، آذرنرسی، شاپور دوم، اردشیر دوم، شاپور سوم، بهرام چهارم، یزدگرد یکم، بهرام پنجم، یزدگرد دوم، هرمز سوم، پیروز یکم، بلاش، قباد یکم، خسرو انوشیروان، هرمز چهارم، خسرو پرویز، پوراندخت، آزرمیدخت، قباد دوم، اردشیر سوم، یزدگرد سوم، دیگر مشاهیر : آتوسا، وینده فرنه، گئوبروه، آریوبرزن، کرتیر، مزدک، برزویه حکیم، باربد پس از اسلام سلمان فارسی، شهربانو، ابن مقله، ابن مقفع، سیبویه، ابن باکویه، حسین بن منصور حلاج، ابوعبدالله بن خفیف، ابوحیان توحیدی، شیخ روزبهان فسایی، اصطخری، قطب الدین شیرازی، سعدی، حافظ، جنید نگارگر، وصاف الحضره، قوام الدین شیرازی ملا صدرا، جلال‌الدین دوانی کازرونی، شاه داعی الله، شیخ یوسف سروستانی، میرزا جهانگیرخان شیرازی، حسنعلی نجابت شیرازی، آیت الله بهاءالدین محلاتی، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، میرزا محمدصالح کازرونی، سید علی اکبر فال اسیری، شهید رابع، شیرین مغربی، آقا لطفعلی صورتگر شیرازی، آیت الله سیدنورالدین حسینی شیرازی، ناصر دیوان کازرونی، آیت الله میرزای شیرازی، آیت الله سید عبدالحسین لاری، امین‌الدین بلیانی کازرونی، اوحدی کازرونی، شیخ عبدالله بلیانی کازرونی، ابواسحاق اینجو، میرزا نصیر جهرمی، شیخ ابواسحاق کازرونی، احمد نیریزی، الله‌وردی خان گرجی، امام قلی خان، ابش خاتون، بابافغانی شیرازی، حمیدی شیرازی، رضوی سروستانی، زین العابدین میرزا کوچک رحمتعلیشاه، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی، مونسعلی شاه، محمدامین خنجی، دکترمحمدعلی خنجی، عبدالواحد خنجی، زینت الملک، سید ابوالقاسم انجوی شیرازی، شاه شجاع، نظام‌الدین فقیه، صولت‌الدوله قشقایی، عضدالدوله دیلمی، معتمد دیوان کواری، علی اصغر حکمت، علی سامی، عیسی خان، فرصت الدوله شیرازی، خاندان قوام، قاآنی، کریم خان زند، لطفعلی خان زند، محمد نمازی، نصیرالملک، عبدالله وصاف شیرازی، وصال شیرازی، گلبن کازرونی، ایزدی کازرونی ،عباس دوران، عبدالمجید سپاسی، محمد بهمن بیگی، نصرالله مردانی، سیمین دانشور، فریدون توللی، ابراهیم گلستان اقتصاد صنایع و محصولات کشاورزی و دامداری دو منبع مهم اقتصادی استان فارس می‌باشند. مهمترین فراورده‌های کشاورزی استان فارس شامل غلات، پرتقال، (گندم و جو)، مرکبات، میوه‌جات، خرما، چغندرقند، پنبه، ذرت، انجیر و زعفران می‌باشد. آبلیموی داراب و جهرم نیز که معمولا به نام سوغات شیراز شناخته می‌شود، دارای شهرت زیادی‌است. استان فارس رتبه نخست تولید گندم در کشور را به خود اختصاص داده‌است. خودروسازی، پتروشیمی، صنایع مخابرات، غذاهای فرآوری شده، لبنیات، صنایع داروسازی، سیمان، پارچه بافی، شکر و قند، نوشیدنیهای غیر الکلی، صنایع گوشتی، پالایشگاه، نفت، پتروشیمی، لاستیک‌سازی و صنایع الکترونیک از مهم‌ترین صنایع استان فارس به‌شمار می‌آیند. خودروسازی ایران‌خودرو فارس شرکت ایران‌خودرو فارس در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۸ خورشیدی در اداره ثبت شرکت‌ها و مالکیت صنعتی تهران به ثبت رسید و در تاریخ ۸۹/۱۲/۱۶ خورشیدی با حضور رئیس‌جمهور و مدیرعامل شرکت ایران‌خودرو در کیلومتر ۴ بولوار ولایت سلامی جنوبی شهر شیراز افتتاح شد، هم‌اکنون در شرکت ایران‌خودرو فارس انواع خودرو پژو پارس تولید می‌شود. خودروسازان جنوب گروه خودروسازان جنوب از اردیبهشت ۱۳۸۰ فعالیت خود را در زمینه طراحی و تولید خودروهای کانسپت و در ابتدا به صورت کارگاهی آغاز نمودند، این شرکت در مهرماه ۱۳۸۱ خورشیدی به‌طور رسمی در شهر شیراز ثبت گردید و هم‌اکنون در منطقه ویژه اقتصادی شیراز به فعالیت می‌پردازد. در حال حاضر این شرکت به تولید انواع خودرو بنزینی و الکتریکی می‌پردازد، که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به خودروهایی همچون Minor B، Minor C، انواع کلاب کارت، انواع خودروهای آفرود کوچک، کامیونت و لیموزین اشاره کرد. پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها همچنین از پالایشگاه‌های مهم این استان می‌توان به پالایشگاه شیراز و پالایشگاه گاز پارسیان شهرستان مهر اشاره کرد. شرکت پتروشیمی شیراز نیز یکی از مهم‌ترین شرکت‌های پتروشیمی محسوب می‌گردد. شهرک‌های صنعتی تا نیمه خرداد سال ۱۳۹۰ خورشیدی، تعداد ۴۶ شهرک صنعتی در استان فارس وجود داشته‌است که شامل ۱۳۴۷ واحد صنعتی بهره‌برداری شده بوده که این میزان برای ۱۸۶۳۲ نفر اشتغال ایجاد کرده‌است. همچنین میزان سرمایه‌گذاری در واحدهای صنعتی واقع در شهرک‌های صنعتی فارس ۹۰۵۹۳۴۸ میلیون ریال بوده‌است، از مهم‌ترین این شهرک‌ها می‌توان به شهرک‌های صنعتی جهرم، کازرون، آب باریک، آباده، اقلید، شیراز، سپیدان، نورآباد، سروستان، فسا، داراب، استهبان، لار و فیروزآباد اشاره کرد. همچنین شهرک صنعتی شیراز صنایع کوچک و بزرگ بسیاری را در خود جای داده‌است که از میان آن‌ها کارخانجات الکترونیکی متعددی از جمله خودروهای برقی، صنایع الکترونیک ایران (صاایران)، زیمنس، ITMC و صنایع قطعات الکترونیک ایران می‌باشد. صنایع فناوری اطلاعات از بزرگ‌ترین صنایع این شهر به‌شمار می‌رود که با شهرهای بزرگی در زمینه تبادل صنایع فناوری اطلاعات در جهان مانند مونیخ و برلین (در زمینه کارخانجات زیمنس) در ارتباط می‌باشد. ذوب‌آهن و فولاد مجتمع فولاد پاسارگاد کوار هم‌اکنون دو کارخانه ذوب‌آهن پاسارگاد کوار و فولاد و ذوب‌آهن اقلید در استان فارس در دست ساخت می‌باشد. طرح فولاد و ذوب‌آهن اقلید طرحی است که قرار است به شیوه احیای مستقیم و در زمینی به مساحت ۱۳۲۵ هکتار ایجاد شود؛ با بهره‌برداری از این طرح سالانه ۵/۱ میلیون تن شمش فولاد تولید خواهد شد، سایر تولیدات ذوب‌آهن و فولاد اقلید عبارتند از گندله آهن، آهن اسفنجی، شمش آهن و فولادی، شمش فولاد سبک آلیاژی (بیلت) و انواع میلگردهای آهنی و فولادی. ذوب‌آهن پاسارگاد کوار از دیگر طرح‌های اقتصادی استان فارس است، این طرح با اعتبار خارجی ۴۴۳ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو و اعتبار داخلی ۳۹۶ میلیارد تومان و با همکاری شرکت‌هایی از اتریش، ایتالیا و ژاپن احداث آن تقریبا تمام می‌باشد. بورس در تاریخ پنج شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۲ بورس شیراز به عنوان چهارمین تالار بورس پس از بورس مشهد به حلقه بازار سرمایه ایران پیوست در سال ۱۳۸۹ شمسی تعداد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس استان فارس ۱۹ شرکت است که دو شرکت در بازار اول و ۱۷ شرکت در بازار دوم قرار دارند. متوسط ارزش روزانه خرید و فروش سهام در بین سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۸۸، ۱۶ هزار و ۴۷۹ میلیون ریال بوده‌است منطقه ویژه اقتصادی شیراز منطقه ویژه اقتصادی شیراز در نیمروز خاوری این شهر و در فاصله ۹ کیلومتری فرودگاه بین‌المللی شیراز قرار گرفته‌است. در این منطقه می‌توان تولیدات مازاد بر ارزش افزوده را بدون هیچگونه محدودیت و با حداقل تشریفات صادر نمود یا با انجام تشریفات، بر اساس مقررات صادرات و واردات کشور کالا به داخل وارد کرد. مساحت این منطقه ۱۰۰۰ هکتار می‌باشد که به ۵ فاز مختلف با مساحت‌های ۱۳۰ هکتار، ۱۷۰ هکتار، ۲۹۰ هکتار، ۱۸۰ هکتار و ۲۳۰ هکتار تقسیم شده‌است. شرکت‌های مختلفی سهام‌دار اصلی این منطقه هستند که از میان آن‌ها می‌توان به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، شرکت عمران و توسعه فارس، شرکت شیراز تلاش گستر، شهرداری شیراز، واحدهای اقتصادی کمیته امداد امام خمینی فارس، کارخانجات مخابراتی ایران، شرکت صنایع الکترونیک ایران، تعاونی اعتبار کارکنان شهرک‌های صنعتی فارس، شرکت سازان خودرو، صنایع مخابرات راه دور، صنایع قطعات الکترونیک، اتاق بازرگانی صنایع و معادن فارس، شرکت ملامین کیمیا، شرکت خدمات انفورماتیک و شرکت ساختمان و خدمات نوساز اشاره کرد. منطقه ویژه اقتصادی جهرم عملیات اجرایی منطقه ویژه اقتصادی جهرم که به عنوان نخستین منطقه ویژه استان فارس بعد از شیراز است، در دی ماه ۱۳۹۰ با حضور معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت صورت گرفت. با حضور معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت صورت گرفت؛ آغاز عملیات اجرایی منطقه ویژه اقتصادی جهرم خبرگزاری فارس: عملیات اجرایی منطقه ویژه اقتصادی جهرم با حضور معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در این شهرستان آغاز شد. انرژی و منابع آن توربین بادی شیراز نیروگاه سیکل ترکیبی جهرم انرژی فسیلی نیروگاه سیکل ترکیبی کازرون در دهستان بلیان، بزرگترین نیروگاه سیکل ترکیبی استان فارس است. همچنین نیروگاه سیکل ترکیبی جهرم، نیروگاه سیکل ترکیبی فارس، نیروگاه حافظ و نیروگاه گازی شیراز از مهم‌ترین نیروگاه‌های استان فارس هستند. نیروگاه فورگ داراب نیز از دیگر نیروگاه‌های این استان است. انرژی خورشیدی نیروگاه خورشیدی شیراز نخستین نمونه از نوع خورشیدی سهموی خطی است که در ایران توسط متخصصان داخلی ساخته شده‌است. در حال حاضر توان این نیروگاه ۲۵۰ کیلووات است که در برنامه توسعه پنجم قرار به تامین ۵۰۰ کیلو وات می‌باشد انرژی باد اولین توربین بادی استان فارس به ظرفیت ۶۶۰ کیلو وات در تاریخ ۲۱ بهمن ماه ۸۹ در منطقه بابا کوهی شیراز افتتاح گردید. منابع معدنی کارگاه‌های سنگ شیراز ۳۷ نوع ماده معدنی مختلف در استان فارس شناسایی شده‌است که از این میان، ۲۰ ماده از جمله سنگ آهک، مارن، سنگ گچ، مرمریت، سنگ چینی، خاک نسوز، خاک صنعتی، نمک آبی و سنگی، سیلیس، کوارتزیت، منگنز، سرب، روی، کرومیت، باریت، سنگ آهن، مس، گرانیت، نیکل و سنگ تراورتن در حال بهره‌برداری می‌باشند. در حال حاضر ۳۳۲ معدن در حال بهره‌برداری در استان فعالیت می‌نمایند که این معدن‌ها ذخیره‌ای معادل ۱۰۴۵ میلیون تن را دارا می‌باشد و سالانه بیش از ۲۳ میلیون تن مواد معدنی از آن‌ها استخراج می‌گردد. سنگ‌های تزئینی استان فارس رتبه دوم سنگ تزئینی ایران را دارا می‌باشد. به‌طور کلی، ۲۰ درصد از سنگ‌های تزئینی ایران در استان فارس تولید می‌شود. ۳۵۰ واحد سنگ‌بری در استان فارس حدود ۸۰ درصد استخراج استان را فرآوری می‌کنند. در میان سنگ‌های استخراج شده در استان، مرمریت و سنگ چینی ۱۵ درصد کل میزان استخراج سنگ تزئینی استان را به خود اختصاص می‌دهد. نفت شرکت ملی حفاری ایران، عملیات حفاری ۸ حلقه چاه نفتی توسعه‌ای در منطقه‌های سروستان، سعادت آباد و خشت در استان فارس را انجام می‌دهد و برای حفاری این چاه‌ها ۴۲ میلیون یورو اعتبار در نظر گرفته شده‌است. حفاری نخستین حلقه چاه نفت در سفید باغون فارس پایان یافت. گاز حجم ذخیره گاز درجای میدان هالگان در استان فارس ۴/۱۲ تریلیون فوت مکعب و ذخیره میعانات گازی درجای این میدان ۲۴۹ میلیون بشکه‌است. میدان هالگان را جدیدترین میدان کشف شده در منطقه نیمروز استان فارس اعلام کرد و یادآور شد، این میدان گازی در ۷۳ کیلومتری اپاختر عسلویه و در جنوب استان فارس در ۲۵ کیلومتری جنوب میدان سفید باغون و اپاختر میدان سفید زاخور و دی قرار دارد. میدان‌های گازی سفید زاخور، سفید باغون، دی، هالگان و چند میدان دیگر در این منطقه برای توسعه آماده هستند و می‌توانند یک قطب گازی رادر منطقه تشکیل دهند. میدان‌های استان فارس از نظر ساختار زمین‌شناسی کاملا مستقل هستند، میدان‌های سفید باغون، سفید زاخور و هالگان روی تاقدیس قرار گرفته‌اند و میان آن‌ها ناودیس است که این میدان‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند. حفاری‌های اکتشافی میدان‌های هالگان و سفید باغون نیز به‌طور هم‌زمان آغاز شد که نتیجه کشف سفید باغون در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ از سوی وزیر نفت وقت (غلامحسین نوذری) اعلام شد. میدان‌های گازی دیگری نیز در جنوب استان فارس قرار دارد، میدان تابناک که از میدان‌های بزرگ دارای گاز شیرین است در سال ۱۳۸۷، میدان شانول در سال ۱۳۷۶ و همچنین میدان هما نیز از جمله اکتشاف‌های این مجموعه‌است که هم‌اکنون گاز آن‌ها در بخش خانگی و صنعت استفاده می‌شود. میدان گازی خالده نیز پیش از انقلاب کشف شده‌است. ترابری و ارتباطات فرودگاه استان فارس دارای ۶ فرودگاه در شهرهای شیراز، لار، لامرد، جهرم، فسا و زرقان می‌باشد که از این میان فرودگاه شیراز، لار و لامرد بین‌المللی و فرودگاه‌های جهرم، فسا و زرقان فرودگاه‌های داخلی می‌باشند. مسیرهای خارجی فرودگاه شیراز عبارتند از کشورهای انگلستان، مالزی، ترکیه، عراق، سوریه، قطر، امارات متحده عربی (دبی، ابوظبی و شارجه)، کویت، بحرین، عربستان، روسیه، پاکستان، مصر و سودان. پروازهای داخلی این فرودگاه شامل پروازهای شیراز-تهران، شیراز-مشهد، شیراز-اصفهان، شیراز-تبریز، شیراز-اهواز، شیراز-آبادان، شیراز-بوشهر، شیراز-بندرعباس، شیراز-ساری، شیراز-لارستان، شیراز-لامرد، شیراز-چابهار، شیراز-کرمان، شیراز-کیش، شیراز-لاوان، شیراز-قشم، شیراز-سیری، شیراز-ماهشهر، شیراز-خارک، شیراز-عسلویه، شیراز-بهرگان و شیراز-رشت می‌باشد. شرکت‌های هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما)، آسمان، ایران ایرتور، کیش‌ایر، ماهان، کاسپین، فارس ایر قشم، نفت، زاگرس، تابان، ارم ایر، گلف ایر، ترکیش ایرویز، ،flydubai، ایرعربیا و به صورت موردی شرکت‌های هواپیمائی دیگر از فرودگاه شیراز جهت نشست و برخاست استفاده می‌کنند. راه‌آهن ایستگاه قطار شیراز خبر افتتاح راه‌آهن شیراز اصفهان در ۱۳ خرداد سال ۱۳۸۸ خورشیدی توسط رسانه‌های خبری منتشر شد. مدت کوتاهی پس از افتتاح این راه‌آهن معلوم شد که این راه‌آهن به صورت نیمه‌تمام و ناقص اجرا شده و با عبور اولین قطار از روی آن بسیاری از ریل‌ها در هم شکسته‌اند. از آن زمان تا شهریورماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی، به علت آماده نبودن ایستگاه راه‌آهن شیراز برای سوار و پیاده کردن مسافران از ایستگاه موقتی در شهر جدید صدرا استفاده می‌شد. ایستگاه راه‌آهن شیراز که اکنون یکی از بهترین ایستگاه‌های راه‌آهن کشور محسوب می‌شود در مهرماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی به بهره‌برداری کامل رسید و از آن زمان تمامی قطارها از ایستگاه اصلی حرکت می‌کنند. هم‌اکنون مسیرهای ریلی شیراز - بوشهر - عسلویه و همچنین شیراز - جهرم - لار - بندرعباس در دست ساخت می‌باشد. آزادراه و بزرگراه بزرگراه شیراز-سپیدان طول شبکه راه‌های اصلی استان در سال ۱۳۸۶ خورشیدی، حدود ۲،۲۲۹ کیلومتر بوده‌است که از این میزان، ۵۶۹ کیلومتر آن به صورت بزرگراه می‌باشد. در استان فارس تنها ارتباط شیراز با اصفهان به صورت بزرگراه تعریف شده‌است و در این استان آزادراه وجود ندارد. عملیات ساخت آزادراه شیراز - اصفهان از سال ۱۳۸۷ شروع شده‌است که با بهره‌برداری از آن که از شهرستان‌های اقلید و سپیدان می‌گذرد، فاصله شیراز تا اصفهان حدود ۱۰۰ کیلومتر کاهش می‌یابد. این پروژه در دو قطعه (شیراز - بخش سده و سده - اصفهان) اجرا می‌شود. در مهر ماه سال ۱۳۹۰ قطعه اول بزرگراه یاسوج به شیراز به طول ۵ کیلومتر به بهره‌برداری رسید که این مسیر استان‌های فارس و کهگیلویه و بویراحمد را به همدیگر متصل می‌کند. همچنین بزرگراه خنج - لامرد با قید احداث تونل و کاهش ۷۰ کیلومتری مسافت، از تیرماه سال ۱۳۸۹ خورشیدی در دست ساخت می‌باشد. مخابرات و اینترنت تلفن تاریخ ارتباطات مخابراتی در استان فارس، به حدود یکصد سال پیش می‌رسد. در آن زمان، خط تلگرافی بین تهران و بندر بوشهر توسط کمپانی هند شرقی کشیده‌شد که از مسیر برازجان، کازرون، شیراز می‌گذشت و به تهران می‌رسید. در سال ۱۳۱۳ اولین مرکز تلفن مغناطیسی با ۸۰ شماره تلفن، در شهر شیراز نصب و راه‌اندازی شد. این تلفن که ارتباط داخلی مشترکین را فراهم می‌نمود، از نوع سیستم مغناطیسی بود، که تا سال ۱۳۳۸ به ۱۱۰۰ شماره رسید. اولین مرکز تلفن خودکار شهری شیراز با نصب اولیه ۳۰۰۰ شماره شروع به کار نمود. در سال‌های اخیر، تحولات عظیمی در سیستم‌های مخابراتی این استان صورت گرفت و رشد چشمگیری در توسعه ارتباطات حاصل شد. احداث مراکز تلفن دیجیتال در نقاط شهری و روستایی استان، ساخت ایستگاه‌های بزرگ مخابراتی، راه‌اندازی شبکه دیتا، راه‌اندازی تلفن همراه، پروژه بزرگ فیبر نوری استان فارس و دیگر خدمات گسترده مخابراتی از جمله این تحولات در سال‌های اخیر می‌باشد. اینترنت دسترسی به اینترنت در استان فارس از روش‌های مختلفی از جمله dial-up، ADSL و WiMAX امکان‌پذیر است که بر اساس اعلام شرکت مخابرات استان فارس، در شهر شیراز ۱۰ شرکت، به ارائه سرویس ADSL می‌پردازند. همچنین دو شرکت ایرانسل و مبین‌نت نیز به ارائه سرویس WiMAX تنها در شهر شیراز می‌پردازند. رسانه‌ها صداوسیمای فارس مطبوعات برای مشاهده فهرست کامل، فهرست مطبوعات فارس را ببینید. روزنامه‌نگاری فارس، پیشینه دیرینه‌تری از چاپ و نشر مطبوعات فارس دارد. ۷۸ سال پیش از نشر المنطبعه فی الفارس (اولین روزنامه فارس)، یک شیرازی، نخستین نشریه ارمنی جهان را در مدرس هند منتشر کرد. بنابر منابع ارمنی، نشریه آزاد ارار (خبرنامه) که اولین شماره‌اش در ۱۶ اکتبر ۱۷۹۲ میلادی به‌وسیله هارطون شماونیای شیرازی انتشار یافت، نخستین نشریه ارمنی‌زبان جهان است. مطبوعات در ایران نیز به‌وسیله دو برادر از اهالی فارس بنیاد گرفت، میرزا محمدصالح شیرازی و محمدجعفر ادیب شیرازی. اگر میرزا محمدصالح شیرازی را مدیر نخستین نشریه فارسی‌زبان جهان در دوران محمدشاه قاجار بدانیم، باید از میرزا محمدجعفر ادیب نیز به‌عنوان اولین سردبیر یا دست‌کم معاون سردبیر اولین نشریه، به زبان فارسی یاد کنیم. این دو نفر به‌همراه میرزا اسدالله باسمه‌چی که او نیز زاده فارس است، مثلث نشر روزنامه کاغذ اخبار، اولین نشریه ادواری چاپی در ایران را تشکیل می‌دهند. صداوسیما در آبان سال ۱۳۴۹ هم‌زمان با راه‌اندازی رسمی فرستنده مهارلو، تلویزیون شیراز هم به‌طور رسمی افتتاح و پخش برنامه‌های خود را آغاز نمود. در همین روز تلویزیون شیراز به شبکه اول تلویزیون ایران پیوست. دفتر خبر صدا و سیمای واحد جهرم از اولین و فعالترین دفاتر خبر کشور است که با توجه به امکانات پیشرفته، امکان پخش مستقیم برنامه‌های تلویزیونی به سراسر کشور را دارد. این دفتر در روزهای چهارشنبه هر هفته به صورت زنده اقدام به پخش اخبار از جهرم می‌نماید. دفتر خبر جهرم چندین سال متمادی مقام اول کشوری در میان دفاتر خبر کشور را از آن خود نموده‌است. جاذبه‌های گردشگری فارس دارای جاذبه‌های طبیعی و تاریخی و مذهبی بسیاری است که تاکنون ۲۹۰ جاذبه گردشگری در استان فارس شناسایی شده‌است که به‌طور متوسط ۱۲ جاذبه در هر شهرستان وجود دارد. صنایع دستی کلوچه مسقطی شیرازی، از سوغات استان فارس می‌باشد. قالی، گلیم و گبه از مهم‌ترین صنایع دستی استان محسوب می‌شوند، پس از آن باید از خاتم، خاتم سازی و خاتم کاری و پس از آن معرق‌کاری روی چوب، منبت کاری چوب، نقاشی روی چوب و سفال و سرامیک، کاشی معرق و کاشی هفت رنگ یاد کرد. از رشته‌های رایج در استان فارس طراحی و نگارگری (نگارگری، گل و مرغ‌سازی، تذهیب و تشعیر) است. رنگرزی گیاهی و استفاده از مواد ملونه طبیعی در رنگرزی خامه و ابریشم نیز کاری پررونق در استان فارس است. در زمینه فلزکاری و هنرهای مرتبط با فلز نیز می‌توان از آثار قلمزنی روی نقره یاد کرد. از سایر رشته‌های صنایع دستی رایج در این استان می‌توان به دوخت لباس‌های محلی، عروسک‌سازی، پیکرتراشی، نمدمالی، رودوزی‌های سنتی، بافتنی، نقشه‌کشی فرش و گلیم اشاره کرد. صنایع دستی در معماری نوعی دیگر از هنرهای دستی در معماری ساختمان‌ها کاربرد دارد. از جمله آن‌ها نقاشی پرندگان، گل، شاخه درختان و فرشتگان بر سقف‌های بسیاری از عمارت‌های قدیمی نظیر نارنجستان قوام، خانه زینت‌الملوک دیده می‌شوند و همچنین کاشی‌های هفت رنگی که در عمارت‌های باغ عفیف‌آباد و باغ ارم وجود دارند. آینه‌کاری و گچ‌بری و منبت‌کاری که در امامزاده‌هایی مانند شاهچراغ به چشم می‌خورند. درب و پنجره‌های چوبی در ساختمان‌های قدیمی مانند مسجد نصیرالملک و کارهای دستی در عمارت کلاه‌فرنگی آباده و طرح مسجد کبیر نی‌ریز هم از این دست هستند. صنایع‌دستی مشهور بر پایه مکان نمونه‌ای از قالیچه‌های استان فارس تولید انواعی از صنایع دستی در مناطق عشایری و روستایی و نیز در شهرهای استان فارس رواج دارد. قالی‌بافی و گبه‌بافی بیشتر در بخش‌ها و روستاها به وسیله زنان بافته می‌شود. خیمه‌بافی و گلیم‌بافی و جاجیم‌بافی و تنچه‌بافی در میان عشیره‌ها و تیره‌های قشقایی رایج است. خاتم‌کاری، نقره‌کاری، قلم‌زنی، منبت‌کاری، شیشه‌سازی و کاشی هفت‌رنگ‌سازی در شیراز رایج است. منبت‌کاری و گیوه‌بافی در آباده، سفال‌کاری، سرامیک‌سازی و کاشی‌سازی در استهبان و حصیربافی، سبدبافی و بوریابافی در کازرون مشهور است. سوغات شهر شیراز محل آثار دوران کهن ایران، با داشتن خاتم‌کاری، طلاسازی، و نقره‌کاری محل معتبری برای خرید سوغات این استان است. خاتم این شهر بی‌نظیر است و ظرافت و هنر را در هر قطعه ساخته‌شده می‌توان مشاهده کرد. قالی، گلیم و جاجیم عشایری استان فارس رنگ و بوی آمیختگی با طبیعت دارد و جزء سوغات‌های اصلی این استان به‌شمار می‌آید. از دیگر سوغات‌های استان فارس می‌توان به آبلیمو، انار، انجیر، ترشی‌جات، چرم، حنا، خراطی، خرما، زعفران، سفیداب، سنگ‌تراشی، شیشه‌گری، بهار نارنج، ظروف سفالی، عرقیات، مسقطی لاری، فلزکاری، کیسه حمام، گبه، کلوچه و مسقطی، نان یوخه، منبت‌کاری و نمد اشاره کرد. آموزش مدیریت دانشگاه شیراز در استان فارس اولین مدارس دخترانه بعد از جنگ جهانی اول تاسیس می‌شوند. اولین مدرسه شیراز با وقفه‌ای طولانی پس از فرمان مشروطه و در سال ۳۸ تاسیس می‌شود. این مدرسه «بنات» نام دارد و در سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ پس از پایان جنگ جهانی اول و با کوشش زنان افتتاح می‌شود. در همین دوره زنان پیشنهاد دادند که اگر روحانیون تاسیس مدارس دخترانه را با عفت و عصمت زنان مغایر می‌دانند، خود مدیریت مدارس را بر عهده بگیرند. میزان باسوادی در استان فارس در سال ۱۳۸۷ خورشیدی، ۸۷ درصد اعلام شده‌است. تعداد دانشجویان استان نیز در سال تحصیلی ۱۳۸۶–۸۷ کل دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی استان نیز ۱۷۴،۰۰۰ نفر بوده‌است. دانشگاه‌ها دانشگاه علوم پزشکی شیراز دانشگاه‌های متعددی از جمله دانشگاه‌های سراسری، دانشگاه‌های تربیت معلم، دانشگاه‌های علمی کاربردی، دانشگاه‌های آزاد، دانشگاه‌های غیرانتفاعی، دانشکده‌های فنی مهندسی، دانشگاه‌های پیام نور در استان فارس وجود دارند. از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به دانشگاه‌های زیر اشاره کرد: دانشگاه شیراز: که شامل دانشکده‌های مهندسی، علوم، کشاورزی، دامپزشکی، ادبیات و علوم انسانی، هنر و معماری، حقوق و علوم سیاسی و علوم تربیتی و روانشناسی است. دانشگاه هنر شیراز: دانشگاهی تازه تاسیس که دارای رشته‌های کارشناسی مرمت، فرش، موزه و معماری داخلی است. دانشگاه علوم پزشکی شیراز: دانشگاهی با قدمت ۶۰ ساله که شامل دانشکده‌های بهداشت، توانبخشی، پزشکی، پرستاری و مامایی، داروسازی، دندان‌پزشکی، مدیریت و اطلاع‌رسانی، پرستاری است. دانشگاه صنعتی شیراز: که شامل دانشکده‌های مهندسی برق و الکترونیک، مهندسی فناوری اطلاعات، مهندسی شیمی نفت و گاز، مهندسی مکانیک و هوافضا، مهندسی عمران و محیط زیست، مهندسی و علوم مواد و علوم پایه می‌شود. دانشگاه فسا متشکل از دانشکده‌های فنی مهندسی، علوم پایه و کشاورزی دانشگاه علوم پزشکی فسا متشکل از دانشکده‌های پزشکی، پرستاری، بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جهرم متشکل از دانشکده‌های پزشکی، پرستاری و مامایی، پیراپزشکی دانشکده علوم پزشکی لارستان این مرکز آموزشی در سال ۱۳۶۶ در شهرستان لارستان افتتاح گردید و متشکل از دانشکده‌های پرستاری و مامایی، پیراپزشکی می‌باشد دانشگاه جهرم متشکل از ۴ دانشکده فنی مهندسی، دانشکده کشاورزی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشکده علوم پایه دانشگاه سلمان فارسی کازرون: این دانشگاه نوبنیاد با رشد خوبی در کازرون قرار گرفته‌است همچنین پردیس دانشگاه کازرون در ابتدای باختری شهر کازرون در حال ساخت می‌باشد. مجتمع آموزش عالی لارستان : این مرکز آموزشی در بهمن ماه ۱۳۹۲ در شهرستان لارستان افتتاح گردید و هم‌اکنون در رشته‌های مهندسی برق، مهندسی صنایع، مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک، مهندسی شهرسازی، مهندسی کامپیوتر دانشجو می‌پذیرد. مرکز آموزش عالی استهبان : این مرکز آموزشی در مهرماه ۱۳۹۰ در شهرستان استهبان افتتاح گردید و هم‌اکنون در رشته‌های عمران، زیست، شیمی و فیزیک دانشجو می‌پذیرد. ورزش و تفریح استان فارس دارای ۵ تیم فوتبال باشگاه فوتبال فجر شهید سپاسی شیراز باشگاه فوتبال قشقایی شیراز برق شیراز، پیام مخابرات و باشگاه فوتبال مقاومت بسیج فارس در لیگ دسته اول فوتبال ایران، ۲ تیم فوتسال ارژن و صدرا در لیگ برتر فوتسال و هیئت هندبال فارس در لیگ برتر هندبال است. همچنین شهر شیراز دارای تیم بسکتبالی به نام باشگاه بسکتبال ب. آ شیراز در لیگ برتر بسکتبال می‌باشد. ورزشگاه حافظیه شیراز ورزشگاه‌ها ورزشگاه حافظیه شیراز که دقیقا در روبه‌روی آرامگاه حافظ واقع شده‌است و محل برگزاری مسابقات تیم‌های شیرازی در لیگ برتر ایران و لیگ دسته یک است. ورزشگاه پارس با ظرفیت ۵۰ هزار نفر که در جنوب شیراز واقع شده‌است. دهکده المپیک شیراز با ظرفیت ۱۰۰ هزار نفر که البته در حال ساخت و آماده شدن است. ورزشگاه شهدای ارتش شیراز که سابقا مسابقات مهم در آن انجام می‌گرفت و در یک پادگان متعلق به ارتش واقع است. پیست اسکی پیست اسکی پولادکف، دومین پیست بزرگ بین‌المللی ایران استان فارس دارای دو پیست اسکی تربیت بدنی که در ۵ کیلومتری شهرستان سپیدان واقع شده و همچنین مجموعه تفریحی ورزشی پولادکف که در ۱۵ کیلومتری شهرستان سپیدان و ۸۰ کیلومتری اپاختر شهر شیراز واقع شده، می‌باشد که مجموعه تفریحی ورزشی پولادکف به عنوان دومین پیست بزرگ بین‌المللی کشور و درارتفاع ۲۸۵۰ متری از سطح دریا واقع شده و دارای قله‌ای به ارتفاع ۳۴۰۰ متر از سطح دریا است؛ همچنین این مجموعه دارای امکاناتی از قبیل تله‌کابین، تل اسکی، رستوران، فست فود، کافی شاپ، مهمان‌سرا، هتل، موتوربرفی، ماشین‌های کوهستان، چرخ‌های هوشمند، قایق‌های پدالو، اسب سواری، دوچرخه سواری، لوازم مورد نیاز اسکی و آموزشگاه اسکی می‌باشد و در سال ۱۳۸۱ افتتاح و مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است. فهرست استان‌های ایران استان‌های ایران بر پایه جمعیت استان‌های ایران بر پایه مساحت فهرست شهرهای استان فارس شهرستان‌های استان فارس بر پایه جمعیت فهرست شهرستان‌های ایران
[ "شیراز", "لطف‌الله دژکام", "اسماعیل تبادار", "ایران", "شهرستان", "شهر", "بخش (تقسیمات کشوری)", "دهستان", "مرودشت", "جهرم", "کازرون", "فسا", "فارسی‌زبانان", "مردم لر", "مردم لارستانی", "مردم قشقایی", "اعراب خمسه", "باصری", "مردم لک", "فارسی", "لری", "لارستانی", "قشقایی", "سیوندی", "گویش دوانی", "گویش اردکانی", "عربی", "کشاورزی", "دامداری", "هخامنشی", "یونان", "عرب", "جنوب", "راهنمای مستند تخت جمشید (کتاب)", "علیرضا شاپور شهبازی", "ایلامیان", "پارس", "آریایی", "آشور", "شمشی اداد پنجم", "سناخریب", "پارسوآش", "عیلامی", "پارسوا", "ریچارد نلسون فرای", "دریاچه ارومیه", "پاسارگادیان", "آشوریان", "شوش", "هخامنش", "چیش‌پیش", "عیلام", "آشوربنیپال", "انزان", "انشان", "خوزستان", "کمبوجیه یکم", "استیاکس", "ماندانا", "کوروش بزرگ", "هگمتانه", "سند (رود)", "دانوب", "اروپا", "آسیای میانه", "شمال", "آفریقا", "اسکندر مقدونی", "سراسرنما", "نقش رستم", "تخت جمشید", "سلوکیان", "پارت", "خراسان", "اشکانیان", "آتشکده", "ساسانیان", "اردشیر بابکان", "ساسان", "موبد", "استخر (شهر)", "اردوان پنجم", "تیسفون", "اردشیر خوره", "فیروزآباد", "شهر گور", "ایالت", "خضر", "میمند", "سیراف", "ارجان", "اردشیرخوره", "دارابگرد", "شاپورخوره", "مردم عرب", "عثمان", "هجری قمری", "استخر", "دولت راشدین", "مسلمان", "شهر شاپور", "پرسپولیس", "دارابجرد", "حمله مغول به سلطنت خوارزمشاه", "یعقوب لیث", "صفاریان", "عمرو لیث", "آل بویه", "عضدالدوله دیلمی", "بین‌النهرین", "بند امیر", "رود کر", "سلجوقیان", "اتابکان فارس", "هلاکوخان", "مغول", "مسجد نو شیراز", "سعدی", "آل مظفر", "تیمور", "شاه اسماعیل صفوی", "الله‌وردی خان گرجی", "امام قلی خان", "نادرشاه", "افاغنه", "اشرف افغان", "نادر شاه", "کریم خان زند", "ارگ کریمخانی", "بازار وکیل", "حمام وکیل", "مسجد وکیل", "کریمخان زند", "لطفعلی‌خان زند", "آقا محمد خان قاجار", "قاجاریه", "فتحعلی‌شاه", "حسینعلی میرزا فرمانفرما", "تنباکو", "ناصرالدین شاه", "میرزای شیرازی", "تحریم تنباکو", "سید جمال الدین اسدآبادی", "فرح دیبا", "جان کیج", "مرس کانینگهام", "جشن هنر شیراز", "جهان", "جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران", "محمدرضا پهلوی", "۱۲ اکتبر", "۱۶ اکتبر", "۱۹۷۱ (میلادی)", "۲۰ مهر", "۲۴ مهر", "۱۳۵۰", "استان اصفهان", "استان هرمزگان", "استان بوشهر", "استان کهگیلویه و بویراحمد", "استان کرمان", "استان یزد", "سمیرم", "آباده", "کوه بل", "اقلید", "۳۹۴۳", "کولی کش", "کوه برم فیروز", "اردکان (فارس)", "ارسنجان", "سبزپوشان (کوه)", "کوه بمو", "مهارلو", "خرمن کوه", "کوه تودج", "ممسنی", "دشت ارژن", "کوهمره سرخی", "کوه سفیدار", "داراب", "بالنگستان", "لارستان", "رسوب", "آبرُفت", "بیابان", "کویر", "میلیون", "هکتار", "مساحت", "نی‌ریز", "نمک", "دریاچه", "دریاچه مهارلو", "دریاچه بختگان", "دریاچه طشک", "دریاچه هیرم", "دریاچه پریشان", "تالاب ارژن", "دریاچه برم شور", "دریاچه کافتر", "دریاچه هفت برم", "سد درودزن", "ایل باصری", "هرم و کاریان", "رشته کوه زاگرس", "آهک (سنگ)", "کلسیم کربنات", "آب‌های زیرزمینی", "فرسایش", "آهک", "کوه گر", "کوه ختابان", "کوه قلات", "کوه قند یله", "تنگ چوگان کازرون", "تنگ خانی", "تنگ الله اکبر", "تنگ بستانک", "تنگ براق", "تنگ ابوالحیات", "رودخانه", "رودخانه شادکام", "رودخانه فهیلان", "تنگ شیو (رود)", "رودخانه قره آغاج", "رودخانه شش پیر", "پیرآب (رود)", "رودخانه کر", "رودخانه سیوند", "رودخانه آغاج", "چوبخله (رود)", "رودخانه شور جهرم", "رودخانه شور لار", "رودخانه مهران شور", "رودخانه پلوار", "رودخانه خشک", "رودخانه موند", "رودخانه گله دار", "رودبال", "اسیر", "شاپور", "اوجان", "آبشار فدامی", "آبشار دشتک ابرج", "آبشار مارگون", "آبشار رحمت آباد جویم", "چشمه ریچی", "چشمه خارگان", "چشمه بالنگان", "چشمه قدمگاه", "چشمه چویو", "چشمه ساسان", "چشمه ابوالمهدی", "چشمه شش‌پیر", "چشمه پلنگان", "چشمه جونجان", "چشمه محمد رسول‌الله", "چشمه بناب قادرآباد", "چشمه آتشکده", "چشمه تنکاب", "چشمه حنیفقان", "چشمه آب‌گرم سراب بهرام", "چشمه اسرا", "چشمه برم هیر", "چشمه براق", "چشمه تاسک", "چشمه حاجت", "چشمه سراب‌سیاه", "چشمه سراب‌دختران", "چشمه سراب‌اردشیر", "چشمه کان‌زرد", "غمپ تزنگ", "چشمه له‌یاسی", "چشمه غنیبی", "چشمه مهارلو", "چشمه آبریز جبل", "چشمه نباتی", "چشمه انجیرک", "چشمه سرگ‌چینه", "چشمه نیگی", "چشمه یاقوتی", "چشمه سرو نخودی", "چشمه گنجینه", "چشمه میل‌اژدها", "چشمه مودگان", "شهرستان آباده", "شهرستان ارسنجان", "شهرستان استهبان", "شهرستان اقلید", "شهرستان بوانات", "شهرستان پاسارگاد", "شهرستان جهرم", "شهرستان خرامه", "شهرستان خرم‌بید", "شهرستان خنج", "شهرستان داراب", "شهرستان رستم", "شهرستان زرین‌دشت", "شهرستان سپیدان", "شهرستان سروستان", "شهرستان شیراز", "شهرستان فراشبند", "شهرستان فسا", "شهرستان فیروزآباد", "شهرستان قیر و کارزین", "شهرستان کازرون", "شهرستان کوار", "شهرستان گراش", "شهرستان لارستان", "شهرستان لامرد", "شهرستان مرودشت", "شهرستان ممسنی", "شهرستان مهر", "شهرستان نی‌ریز", "اصفهان", "یزد", "چهارمحال و بختیاری", "کرمان", "هرمزگان", "خلیج فارس", "بوشهر", "کهگیلویه و بویراحمد", "قباد یکم", "بهبهان", "شاپور یکم", "بیشاپور", "مکان‌نگاری", "زمستان", "میلی‌متر", "تابستان", "عرض جغرافیایی", "کوه", "بهار", "پاییز", "لار", "جویم", "اوز", "خنج", "توده هوا", "دریای مدیترانه", "زاگرس", "برف", "باران", "سودان", "دریای سرخ", "شبه جزیره", "عربستان", "بادام کوهی", "بنه", "بلوط", "شیرین بیان", "گل گاوزبان", "کتیرا", "آنغوزه", "گون", "پارک ملی بمو", "آفات", "زالزالک", "گلابی وحشی", "انجیر وحشی", "پردیس", "گزنفون", "سرو", "یعقوبی", "تاریخ یعقوبی", "ابن بطوطه", "شاردن", "تاورنیه", "صفویان", "میرزا محمد کلانتر فارس", "زندیه", "فرصت‌الدوله شیرازی", "قاجار", "باغ ایلخانی (شیراز)", "باغ تکیه هفت‌تنان", "باغ جنت", "باغ جهان‌نما", "باغ دلگشا", "باغ سلطان آباد", "باغ سنقری", "نارنجستان قوام", "باغ گلشن (شیراز)", "باغ ناری", "باغ نظر", "باغ اقبال آباد", "باغ کچل پادشاه", "باغ عفیف آباد", "باغ ارم", "باغ نوابی", "انجیر", "نوایگان داراب", "گندم", "جو (گیاه)", "برنج", "ذرت", "پنبه", "چغندر قند", "دانه‌های روغنی", "سیب‌زمینی", "پیاز", "گوجه فرنگی", "خرما", "انار", "خرس قهوه‌ای", "پلنگ", "گراز", "گوزن", "قوچ", "گربه وحشی", "سنجاب", "گورخر ایرانی", "آهو", "کفتار", "گرگ", "اردک", "پلیکان", "درنا", "غاز", "کبک (پرنده)", "فلامینگو", "دارکوب", "تیهو", "هوبره", "گردشگاه میان‌کتل شیراز", "منطقه حفاظت‌شده هرمود لارستان", "میان‌جنگل", "پرنده", "پستاندار", "خزنده", "دوزیستان", "کوچ نشینی", "خانوار", "مهاجرت", "روستا", "سپیدان", "لر", "تاجیک", "عرب خمسه", "کرد", "لک", "عشایر", "ایلات ایران", "ایل قشقایی", "طایفه", "کوچ", "بهارلو", "زبان فارسی", "فارس ها", "ایلات خمسه", "قالی", "گلیم", "ایل‌راه", "ییلاق", "قشلاق", "چوپانی", "شورای فرهنگ عمومی", "بلوچ", "زبان فارسی میانه", "زبان ترکی", "زبان عربی", "لهجه شیرازی", "خنجی", "لهجه باصری", "اردکانی", "سیوند", "تاتی", "ترکی آذربایجانی", "فراشبند", "حافظ", "فرهنگ", "موسیقی", "پوشاک", "خوراک", "عاشیق", "شعر", "هنر", "فولکلور", "عروسی", "عزا", "ارخالق", "چقه", "کوهمره", "آش کارده", "آش سبزی", "کلم پلو", "کوفته هلو", "دو پیازه آلو", "کوفته سبزی", "فالوده", "دمپختک", "شکر پلو", "آش", "یخنی نخود", "بادام سوخته", "قرمه به", "رب پلو", "یخنی عدس کلم", "شکر پنیر", "حلیم بادمجان", "حاجی بادام", "مهیاوه", "حلوای کاسه", "دوای آرد و روغن", "پاچه پلو", "قنبرپلو", "آب پیازک", "رنگینک", "شامی", "کمبوجیه", "داریوش یکم", "خشایارشا", "اردشیر یکم", "خشایارشا دوم", "داریوش دوم", "اردشیر دوم", "اردشیر سوم", "ارشک (شاه هخامنشی)", "داریوش سوم", "اردشیر پاپکان", "هرمز یکم", "بهرام یکم", "بهرام دوم", "بهرام سوم", "نرسی", "هرمز دوم", "آذرنرسی", "شاپور دوم", "شاپور سوم", "بهرام چهارم", "یزدگرد یکم", "بهرام پنجم", "یزدگرد دوم", "هرمز سوم", "پیروز یکم", "بلاش", "انوشیروان", "هرمز چهارم", "خسرو پرویز", "پوراندخت", "آزرمیدخت", "قباد دوم", "یزدگرد سوم", "آتوسا", "وینده فرنه", "گئوبروه", "آریوبرزن", "کرتیر", "مزدک", "برزویه حکیم", "باربد", "سلمان فارسی", "شهربانو", "ابن مقله", "ابن مقفع", "سیبویه", "ابن باکویه", "حسین بن منصور حلاج", "ابوعبدالله بن خفیف", "ابوحیان توحیدی", "شیخ روزبهان فسایی", "اصطخری", "قطب الدین شیرازی", "جنید نگارگر", "وصاف الحضره", "قوام الدین شیرازی", "ملا صدرا", "جلال‌الدین دوانی", "شاه داعی الله", "شیخ یوسف سروستانی", "میرزا جهانگیرخان شیرازی", "حسنعلی نجابت شیرازی", "آیت الله بهاءالدین محلاتی", "آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی", "میرزا محمدصالح کازرونی", "سید علی اکبر فال اسیری", "آقا لطفعلی صورتگر شیرازی", "آیت الله سیدنورالدین حسینی شیرازی", "ناصر دیوان کازرونی", "آیت الله میرزای شیرازی", "آیت الله سید عبدالحسین لاری", "امین‌الدین بلیانی کازرونی", "اوحدی بلیانی", "شیخ عبدالله بلیانی", "ابواسحاق اینجو", "میرزا نصیر جهرمی", "شیخ ابواسحاق کازرونی", "احمد نیریزی", "اَبش خاتون", "بابافغانی شیرازی", "حمیدی شیرازی", "رضوی سروستانی", "رحمتعلیشاه", "میرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی", "محمدامین خنجی", "محمدعلی خنجی", "عبدالواحد خنجی", "زینت الملک", "سید ابوالقاسم انجوی شیرازی", "شاه شجاع", "نظام‌الدین فقیه", "صولت‌الدوله قشقایی", "معتمد دیوان کواری", "علی اصغر حکمت", "علی سامی", "عیسی خان", "فرصت الدوله شیرازی", "خاندان قوام", "قاآنی", "لطفعلی خان زند", "محمد نمازی", "نصیرالملک", "عبدالله وصاف شیرازی", "وصال شیرازی", "گلبن کازرونی", "ایزدی کازرونی", "عباس دوران", "عبدالمجید سپاسی", "محمد بهمن بیگی", "نصرالله مردانی", "سیمین دانشور", "فریدون توللی", "ابراهیم گلستان", "اقتصاد", "غلات", "مرکبات", "میوه‌جات", "چغندرقند", "زعفران", "آبلیمو", "سوغات", "خودرو", "پتروشیمی", "مخابرات", "لبنیات", "داروسازی", "سیمان", "پارچه", "شکر", "قند", "نوشیدنی", "گوشت", "پالایشگاه", "نفت", "تایر", "صنایع", "الکترونیک", "صنعت", "تهران", "رئیس‌جمهور", "ایران‌خودرو", "پژو پارس", "بنزین", "خودرو برقی", "کلاب کارت", "کامیونت", "لیموزین", "پالایشگاه گاز پارسیان", "خرداد", "شهرک صنعتی", "ریال", "آب باریک", "نورآباد", "سروستان", "استهبان", "خودروهای برقی", "صاایران", "زیمنس", "کارخانجات مخابرات راه دور", "صنایع قطعات الکترونیک ایران", "مونیخ", "برلین", "شمش (ماده)", "یورو", "اتریش", "ایتالیا", "ژاپن", "بورس شیراز", "فرودگاه بین‌المللی شیراز", "نیروگاه سیکل ترکیبی کازرون", "بلیان", "نیروگاه سیکل ترکیبی", "نیروگاه سیکل ترکیبی جهرم", "نیروگاه سیکل ترکیبی فارس", "نیروگاه حافظ", "نیروگاه گازی شیراز", "نیروگاه فورگ داراب", "نیروگاه خورشیدی شیراز", "برنامه توسعه پنجم", "کیلو وات", "توربین بادی", "باباکوهی", "سنگ آهک", "مارن", "سنگ گچ", "سنگ مرمر", "سنگ چینی", "خاک نسوز", "خاک صنعتی", "نمک آبی", "سنگ نمک", "سیلیس", "کوارتزیت", "منگنز", "سرب", "روی", "کرومیت", "باریت", "سنگ آهن", "مس", "سنگ خارا", "نیکل", "تراورتن", "تن (یکا)", "سعادت آباد", "خشت", "غلامحسین نوذری", "فرودگاه", "لامرد", "زرقان", "فرودگاه شیراز", "فرودگاه لارستان", "فرودگاه لامرد", "بین‌المللی", "فرودگاه جهرم", "فرودگاه فسا", "فرودگاه زرقان", "انگلستان", "مالزی", "ترکیه", "عراق", "سوریه", "قطر", "امارات متحده عربی", "دبی، امارات", "ابوظبی", "شارجه", "کویت", "بحرین", "عربستان سعودی", "روسیه", "پاکستان", "مصر", "مشهد", "تبریز", "اهواز", "آبادان", "بندر بوشهر", "بندرعباس", "ساری", "چابهار", "کیش", "جزیره لاوان", "جزیره قشم", "جزیره سیری", "بندر ماهشهر", "خارک", "عسلویه", "بهرگان", "رشت", "ایران ایر", "هواپیمایی آسمان", "هواپیمایی ایران ایرتور", "کیش ایر", "هواپیمایی ماهان", "هواپیمایی کاسپین", "هواپیمایی فارس قشم", "هواپیمایی نفت", "زاگرس ایر", "هواپیمایی تابان", "هواپیمایی ارم", "گلف ایر", "هواپیمایی ترکیه", "هواپیمایی فلای دبی", "هواپیمایی ایرعربیا", "راه‌آهن", "قطار", "ریل راه‌آهن", "ایستگاه راه‌آهن", "شهر جدید صدرا", "کیلومتر", "بزرگراه", "آزادراه", "سده (فارس)", "کمپانی هند شرقی", "برازجان", "فیبر نوری", "دسترسی با شماره‌گیری", "خط دیجیتال مشترک نامتقارن", "وای‌مکس", "ایرانسل", "مبین نت", "فهرست مطبوعات فارس", "روزنامه‌نگاری", "مطبوعات", "المنطبعه فی الفارس", "مدرس (هند)", "ارار", "هارطون شماونیای شیرازی", "زبان ارمنی", "میرزا محمدصالح شیرازی", "محمدجعفر ادیب شیرازی", "محمدشاه قاجار", "میرزا اسدالله باسمه‌چی", "کاغذ اخبار", "شبکه اول تلویزیون ایران", "باغ عفیف‌آباد", "آرامگاه شاه‌چراغ", "کاخ سروستان", "آرامگاه حافظ", "گبه", "خاتم", "خاتم سازی", "خاتم کاری", "معرق‌کاری", "چوب", "منبت کاری چوب", "سفال", "سرامیک", "کاشی معرق", "کاشی هفت رنگ", "طراحی", "نگارگری", "فلزکاری", "فلز", "قلمزنی", "نقره", "صنایع دستی", "نمدمالی", "خانه زینت‌الملوک", "آینه‌کاری", "گچ‌بری", "منبت‌کاری", "شاهچراغ", "مسجد نصیرالملک", "عمارت کلاه‌فرنگی آباده", "مسجد کبیر نی‌ریز", "خاتم‌کاری", "نقره‌کاری", "قلم‌زنی", "شیشه‌سازی", "کاشی هفت‌رنگ", "گیوه‌بافی", "سفال‌کاری", "سرامیک‌سازی", "کاشی‌سازی", "حصیربافی", "بوریابافی", "جاجیم", "ترشی", "چرم", "حنا", "خراطی", "سفیداب", "سنگ", "شیشه", "بهارنارنج", "سفالگری", "عرقیات", "مسقطی لاری", "کیسه حمام", "کلوچه و مسقطی", "نان یوخه", "نمد", "جنگ جهانی اول", "تربیت معلم", "دانشگاه آزاد", "غیرانتفاعی", "دانشگاه پیام نور", "دانشگاه شیراز", "مهندسی", "علم", "دامپزشکی", "علوم انسانی", "معماری", "علم حقوق", "علوم سیاسی", "علوم تربیتی", "روان‌شناسی", "دانشگاه هنر شیراز", "دانشگاه علوم پزشکی شیراز", "بهداشت", "توانبخشی", "پزشکی", "پرستاری", "مامایی", "دندان‌پزشکی", "مدیریت", "دانشگاه صنعتی شیراز", "مهندسی برق", "مهندسی فناوری اطلاعات", "مهندسی شیمی", "گاز", "مهندسی مکانیک", "مهندسی هوافضا", "مهندسی عمران", "مهندسی محیط زیست", "مهندسی مواد", "علوم پایه", "دانشگاه فسا", "دانشگاه علوم پزشکی فسا", "دانشگاه علوم پزشکی جهرم", "دانشکده علوم پزشکی لارستان", "دانشگاه جهرم", "دانشگاه سلمان فارسی کازرون", "فوتبال", "باشگاه فوتبال فجر شهید سپاسی شیراز", "باشگاه فوتبال قشقایی شیراز", "باشگاه فوتبال برق شیراز", "پیام مخابرات (باشگاه فوتبال)", "لیگ دسته اول فوتبال ایران", "فوتسال", "بسکتبال", "باشگاه بسکتبال ب. آ شیراز", "ورزشگاه حافظیه", "جام خلیج فارس", "ورزشگاه پارس", "دهکده المپیک شیراز", "ورزشگاه شهدای ارتش شیراز", "پیست اسکی تربیت‌بدنی فارس", "پیست اسکی پولادکف", "تله‌کابین", "هتل", "سوارکاری", "دوچرخه‌سواری", "اسکی (ابهام‌زدایی)", "استان‌های ایران", "استان‌های ایران بر پایه جمعیت", "فهرست استان‌های ایران بر پایه مساحت", "فهرست شهرهای استان فارس", "فهرست شهرستان‌های استان فارس", "شهرستان‌های ایران", "سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری" ]
[ "استان فارس", "استان‌های ایران", "ایران پیش از اسلام" ]