Id
int64
1
3.02M
Title
stringlengths
1
132
Type
int64
0
6
Rank
int64
0
80.7k
Namespace
int64
0
14
RedirectList
sequencelengths
0
3.08k
IsDisambiguationPage
bool
2 classes
TargetLinksCount
int64
0
80.2k
InfoBox
dict
Text
stringlengths
0
196k
Links
sequencelengths
0
5.96k
Parents
sequencelengths
0
227
2,950
قطر
2
959
0
[ "قَطَر", "قطر (كشور)", "قطر (کشور)", "دولت قطر" ]
false
781
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "conventional_long_name", "Item2": "دولت قطر" }, { "Item1": "common_name", "Item2": "قطر" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "(عربی)''''" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Qatar.svg" }, { "Item1": "image_coat", "Item2": "Emblem of Qatar.svg" }, { "Item1": "symbol_type", "Item2": "نشان" }, { "Item1": "national_anthem", "Item2": "''[[سرود ملی قطر]]''''درود بر پادشاهم''پرونده:National anthem of Qatar.ogg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "QAT orthographic.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت و گستره کشور قطر (سبز تیره) در [[شبه‌جزیره عربستان]]" }, { "Item1": "capital", "Item2": "[[دوحه]]" }, { "Item1": "largest_city", "Item2": "پایتخت" }, { "Item1": "ethnic_groups_year", "Item2": "۲۰۱۷" }, { "Item1": "official_languages", "Item2": "[[زبان عربی]]" }, { "Item1": "languages_type", "Item2": "زبان شناخته شده" }, { "Item1": "languages", "Item2": "[[زبان انگلیسی]]" }, { "Item1": "demonym", "Item2": "قطری" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[حکومت متمرکز]] [[پادشاهی]] [[مشروطه]]" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "[[امیر]]" }, { "Item1": "leader_name1", "Item2": "[[تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی]]" }, { "Item1": "leader_title2", "Item2": "ولیعهد" }, { "Item1": "leader_name2", "Item2": "[[عبدالله بن حمد بن خلیفه آل ثانی]]" }, { "Item1": "leader_title3", "Item2": "[[نخست‌وزیر]]" }, { "Item1": "leader_name3", "Item2": "[[عبدالله بن ناصر آل ثانی]]" }, { "Item1": "legislature", "Item2": "[[مجلس شورا]]" }, { "Item1": "established_event1", "Item2": "[[روز ملی قطر]]" }, { "Item1": "established_date1", "Item2": "۱۸ دسامبر ۱۸۷۸" }, { "Item1": "established_event2", "Item2": "اعلام استقلال" }, { "Item1": "established_date2", "Item2": "۱ سپتامبر ۱۹۷۱" }, { "Item1": "established_event3", "Item2": "استقلال از [[بریتانیا]]" }, { "Item1": "established_date3", "Item2": "۳ سپتامبر ۱۹۷۱" }, { "Item1": "area_km2", "Item2": "۱۱،۵۸۶" }, { "Item1": "area_rank", "Item2": "۱۶۴ام" }, { "Item1": "area_sq_mi", "Item2": "۴،۴۶۷٫۶" }, { "Item1": "percent_water", "Item2": "۰/۸" }, { "Item1": "population_estimate", "Item2": "۲،۶۷۵،۵۲۲" }, { "Item1": "population_census", "Item2": "۱،۶۹۹،۴۳۵" }, { "Item1": "population_estimate_year", "Item2": "۲۰۱۶" }, { "Item1": "population_estimate_rank", "Item2": "۱۴۲ام" }, { "Item1": "population_census_year", "Item2": "۲۰۱۰" }, { "Item1": "population_census_rank", "Item2": "۱۴۸ام" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "۱۷۶" }, { "Item1": "population_density_sq_mi", "Item2": "۴۵۵" }, { "Item1": "population_density_rank", "Item2": "۷۶ام" }, { "Item1": "GDP_PPP", "Item2": "۳۵۳٫۱۴۳ میلیارد [[دلار آمریکا]] 18 December 2013" }, { "Item1": "GDP_PPP_year", "Item2": "۲۰۱۷" }, { "Item1": "GDP_PPP_rank", "Item2": "۴۹ام" }, { "Item1": "GDP_PPP_per_capita", "Item2": "۱۴۵،۸۹۴ دلار آمریکا" }, { "Item1": "GDP_PPP_per_capita_rank", "Item2": "نخست" }, { "Item1": "GDP_nominal", "Item2": "۱۸۵٫۳۹۵ میلیارد دلار آمریکا" }, { "Item1": "GDP_nominal_year", "Item2": "۲۰۱۵" }, { "Item1": "GDP_nominal_per_capita", "Item2": "۶۸،۹۴۰ دلار آمریکا" }, { "Item1": "GDP_nominal_per_capita_rank", "Item2": "۴ام" }, { "Item1": "Gini", "Item2": "۴۱٫۱" }, { "Item1": "Gini_year", "Item2": "۲۰۰۷" }, { "Item1": "HDI", "Item2": "۰/۸۵۰" }, { "Item1": "HDI_year", "Item2": "۲۰۱۴" }, { "Item1": "HDI_change", "Item2": "increase" }, { "Item1": "HDI_rank", "Item2": "۳۲ام" }, { "Item1": "currency", "Item2": "[[ریال قطر]]" }, { "Item1": "currency_code", "Item2": "QAR" }, { "Item1": "time_zone", "Item2": "ساعت استاندارد عربستان" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "۳+" }, { "Item1": "drives_on", "Item2": "راست" }, { "Item1": "calling_code", "Item2": "۹۷۴+" }, { "Item1": "religion", "Item2": "[[اسلام]]" } ], "Title": "country" }
قطر با نام رسمی دولت قطر کشوری در جنوب غربی قاره آسیا در منطقه خاورمیانه و در شرق شبه‌جزیره عربستان، و در بخش جنوبی خلیج فارس واقع شده‌است. پایتخت آن، دوحه است. قطر مرز مشترک زمینی با عربستان سعودی، و مرز آبی با کشورهای ایران، کویت، عراق، عربستان، بحرین و امارات متحده عربی دارد. قطر به صورت امارتی مطلقه و ارثی از میانه سده ۱۹ میلادی توسط خاندان آل ثانی فرمانروایی می‌شود. قبل از کشف نفت خام، قطر عمدتا به خاطر شکار مروارید و تجارت دریایی شناخته می‌شد. این کشور تا سال ۱۹۷۱ تحت‌الحمایه بریتانیا بود. پس از استقلال در سال ۱۹۷۱ به سبب درآمدهای سرشار نفتی و گاز طبیعی، این کشور تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه شد. تمام موقعیت‌های حساس حکومتی در قطر توسط خاندان آل ثانی یا افراد نزدیک آنان اداره می‌شود. این کشور از سال ۱۹۹۲ روابط نظامی گسترده با ایالات متحده دارد. قطر دارای ذخایر گسترده گاز طبیعی است. مجله فوربز قطر را ثروتمندترین کشور جهان معرفی کرده‌است. قطر بالاترین شاخص توسعه انسانی بین کشورهای جهان عرب را داراست. این کشور بالاترین درآمد سرانه را در جهان دارد. زبان رسمی این کشور زبان عربی است و از زبان انگلیسی معمولا به عنوان زبان دوم استفاده می‌شود. دین رسمی آن اسلام، واحد پول آن ریال و مساحت آن ۱۱،۴۹۳ کیلومتر مربع است. در سال ۲۰۱۷ جمعیت قطر ۲٫۶ میلیون نفر بوده‌است، ۳۱۳،۰۰۰ شهروند قطر و ۲٫۳ میلیون اتباع خارجی. به دلیل حضور زیاد کارگران مهاجر مرد، تنها حدود یک‌چهارم جمعیت این کشور را زنان تشکیل می‌دهند. قطر به عنوان نخستین کشور عربی، جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ را میزبانی خواهد کرد. تاریخ قطر یکی از چندین شیخ‌نشین نوبنیاد واقع در شبه‌جزیره عربستان است. منطقه قطر از دیرباز بخشی از منطقه تحت فرمان شاهنشاهی ساسانی بوده‌است. در بسیاری از دوره‌های باستانی همه کرانه جنوبی خلیج فارس بخشی از دولت ساسانی بوده و توسط ساتراپ‌های ساسانی اداره می‌شد. به نوشته دانشنامه بریتانیکا «پیش از تصرف توسط امپراتوری عثمانی، قطر برای سال‌های طولانی تحت حاکمیت حکومت ایران بوده و هر سال سه هزار روپیه برای حق ماهی‌گیری و صید مروارید، مالیات پرداخت می‌کرده‌است». در سال ۱۷۰۰ میلادی، مهاجران در حدود مرزهای کنونی قطر، شهرک‌هایی ساختند و به صید مروارید، ماهی و تجارت مشغول شدند. از سال ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۳ قطر در تصرف امپراتوری عثمانی بود. در ۲۹ ژوئیه ۱۹۱۳ قراردادی بین دولت بریتانیا و دولت عثمانی به امضاء رسید که به موجب یکی از بندهای آن دولت عثمانی از حاکمیت بر قطر صرف نظر کرد. پس از جنگ جهانی اول بسیاری از امیرنشین‌های منطقه، جذب عربستان سعودی یا امارات متحده عربی شدند ولی قطر از این روند جدا ماند. با خروج نیروهای عثمانی، دولت بریتانیا حکومت «شیخ عبدالله بن جامع» حاکم قطر را به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۱۶ قراردادی همچون دیگر قراردادهای خود با شیوخ امارات خلیج فارس با این شیخ به امضاء رساند. از این تاریخ، قطر تا زمان استقلال خود در سال ۱۹۷۱، تحت‌الحمایه بریتانیا بود. در عوض تحت‌الحمایه بودن، بریتانیا امنیت این کشور را تضمین می‌کرد. در ۱۹۳۵ میلادی طایفه‌ای از اعراب بنی یاس مقیم ابوظبی به علت نارضایتی بودن از «شخبوط بن سلطان آل نهیان» حاکم ابوظبی به جنوب کوچیده و در منتهی‌الیه کرانه باختری ابوظبی یعنی خور العدید اقامت گزیدند. این مسئله سرآغاز اختلاف جدی میان ابوظبی و قطر شد. در ۱۹۳۹ میلادی اولین منابع نفت خام قطر کشف شد. اما استخراج آن به خاطر جنگ جهانی دوم به تاخیر افتاد. به این ترتیب، نفت به عنوان منبع درآمد اصلی کشور، جای صید ماهی و مروارید را گرفت. اختلاف‌های مرزی قطر در نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه پیشینه اختلاف‌های مرزی و سرزمینی عربستان سعودی با قطر به میانه‌های سده نوزدهم میلادی باز می‌شود. اختلافات مرزی و سرزمینی عربستان سعودی و قطر شامل باریکه‌ای از زمین‌های جنوبی قطر می‌شود. عربستان سعودی مدعی مالکیت ۳۷ کیلومتر از سواحل جنوب شرقی قطر است و دو کشور در مورد مرزهای جنوب غربی و خلیج سلوا نیز با یکدیگر اختلافات ارضی دارند؛ بنابراین، اختلافات مرزی و سرزمینی میان دو کشور از خلیج سلوا واقع در جنوب باختری قطر آغاز و تا خور العدید واقع در جنوب خاوری قطر امتداد می‌یابد. ابوظبی نیز نسبت به اراضی جنوب شرقی قطر ادعاهایی دارد. در سپتامبر ۱۹۹۲ نیروهای نظامی عربستان سعودی به قطر تجاوز کردند و بخش‌هایی از خاک این کشور را به تصرف درآوردند. به دنبال آن، قطر اجرای قرارداد مرزی ۱۹۶۵ با عربستان سعودی را به حال تعلیق درآورد و به عنوان اعتراض از شرکت در نشست‌های شورای همکاری خلیج فارس خودداری کرد. پس از ۳ ماه کشمکش، سرانجام با میانجی‌گری مصر، دو کشور موافقت‌نامه‌ای برای حل و فصل اختلافات مرزی‌شان منعقد کردند. اقتصاد اقتصاد قطر یک اقتصاد کاملا وابسته به گاز محسوب می‌شود. این کشور بزرگ‌ترین صادر کننده گاز طبیعی مایع (ال‌ان‌جی) در جهان است. درآمد خالص قطر از صادرات نفت و گاز در سال ۲۰۱۴ میلادی حدود ۳۸ میلیارد دلار برآورد شده‌است. قطر به علت پیش‌دستی در بهره‌برداری از میدان گازی پارس جنوبی (که قطر آنرا «میدان شمالی» می‌نامد) توانسته‌است بیش از ایران از این میدان گازی مشترک، گاز طبیعی استخراج کند و به رشد سریع اقتصادی دست یابد. درآمد بالای گاز و جمعیت کم در این کشور یک ساختار رفاهی بی‌کم‌وکاست برای شهروندان قطری ایجاد کرده‌است. درآمد سرانه این کشور است این کشور با حدود ۱۳۰ هزار دلار آمریکا درآمد سرانه در سال، بالاترین را در جهان دارد. قطر عضو سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) و سومین کشور دارنده ذخایر گاز پس از ایران و روسیه است. ذخیره گاز آن، برای ۲۰۰ سال آینده کافی تخمین زده شده‌است. اگر چه این کشور درآمدهای دیگر نظیر گردشگری دارد. این کشور تولید نفت کم و روزی نیم میلیون بشکه است. بیشتر مشتری‌های نفت و مواد پتروشیمی قطر، کشورهای آسیایی مانند ژاپن هستند. قطر کشوری وابسته به واردات است. حدود نیمی از مواد خوراکی مصرفی از مرز زمینی با عربستان وارد می‌شود. واحد پول این کشور ریال قطر است. منبع درآمد ارزی کشور، صادرات نفت خام و گاز طبیعی است. تولید ناخالص داخلی این کشور ۳۵۳ میلیارد دلار است. برگزاری جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ فرصتی طلایی برای اقتصاد این کشور خواهد بود. جغرافیا شبه جزیره قطر از شمال شرق عربستان به داخل خلیج فارس گسترده شده‌است. خاک این کشور، مسطح بوده و از یک صحرای خشک تشکیل شده‌است. شهرهای قطر عبارت‌اند از وکره، خور، دخان، زباره، شمال، مسیعید، راس لفان. شهر جدیدی به نام لوسیل و شهرکی جزیره‌ای به نام مروارید قطر نیز در این کشور در دست ساخت هستند. نگاره ماهواره‌ای قطر آب و هوا آب و هوای قطر آب و هوایی بیابانی است. در این کشور زمستان، هوایی خنک دارد. در زمستان در اثر توده هوایی سودانی باران‌های سیل آسایی در این کشور می‌بارد که خسارت به بار می‌آورد؛ ولی تابستان هوایی شرجی و گرم دارد. نظام سیاسی قطر کشوری با نظام سیاسی حکومت متمرکز پادشاهی مشروطه است. از سال ۲۰۱۳ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی جانشین پدر خود حمد بن خلیفه آل ثانی شده و قدرت را به دست گرفته‌است. وی مانند پدرش در بریتانیا تحصیل کرده‌است. او در مدرسه شربورن در دورست درس خوانده و از آکادمی نظامی ارتش بریتانیا (مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست) فارغ‌التحصیل شده‌است. او پیش از به دست گرفتن قدرت، جانشین فرمانده ارتش و رئیس کمیته المپیک قطر بوده‌است. او توجه زیادی به سرمایه‌گذاری در ورزش دارد. تلاش‌های او بود که باعث شد تا قطر (در رقابتی بحث‌برانگیز) میزبان جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ شود. در سال ۱۳۸۴ خورشیدی (۲۰۰۵ میلادی) نخستین قانون اساسی مکتوب کشور ابلاغ شد. در این قانون اصلاحاتی در مسائل داخلی کشور در نظر گرفته شده بود. مناسبات خارجی قطر از نخستین اعضای اوپک و عضو هیئت موسس شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین عضو اتحادیه کشورهای عرب است. سیاست درهای باز قطر به‌طور تاریخی پیرو سیاست درهای باز بوده‌است که باعث قدرت و نفوذ آن شده‌است. این سیاست با فراهم‌سازی «قدرت ظریف» (subtle power) به این کشور امکام می‌دهد که گروه‌ها و کشورها با منافع متضاد را در یک جا گرد هم آورد و از عوامل و پدیده‌هایی که به ظاهر در عرض یکدیگر قرار دارند برای تولید و گسترش نفوذش در جامعه بین‌الملل بهره‌برداری کند. قطر از یکسو میزبان دفتر نمایندگی طالبان است و همزمان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس را در خاک خود دارد. در هنگام حمایت از گروه‌های اسلامگرای مخالف بشار اسد، روابط نسبتا نزدیکی با ایران و حزب‌الله لبنان دارد. روابط گسترده‌ای با عربستان و مصر دارد و در همان حال، به مخالفان سیاسی این حکومت‌ها پناه می‌دهد. از حماس حمایت می‌کند و همزمان با اسرائیل روابط سیاسی-امنیتی پنهانی دارد. همین سیاست درهای باز و قدرت و نفوذ حاصل از آن باعث حسادت و عصبانیت همسایگان سنتی‌تر قطر مانند عربستان و امارات شده‌است. همکاری با غرب این کشور روابط دوجانبه با کشورهای مختلف دارد. از جمله میزبان یک پایگاه هوایی مشترک آمریکایی-بریتانیایی به نام پایگاه هوایی العدید است. طالبان قطر در مذاکرات صلح افغانستان درگیر است و به طالبان اجازه تاسیس دفتر سیاسی در دوحه داده‌است. ایران به نسبت برخی دیگر از کشورهای عربی روابط گرم‌تری با ایران دارد. دو کشور در سال ۲۰۱۰ قرارداد همکاری دفاعی امضا کردند. جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۴ روابط قطر با بحرین، عربستان سعودی و امارات بر سر حمایت قطر از گروه اخوان المسلمین و گروه‌های پیکارجوی افراطی در جنگ داخلی سوریه به تیرگی کشید. در نتیجه، در ماه مارس ۲۰۱۴ این سه کشور در اقدامی هماهنگ سفرای خود را از دوحه فراخواندند. هر چند این اختلافات چند ماه بعد از طریق مذاکرات بین کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس فروکش کرد. در جنگ داخلی سوریه، قطر، عربستان سعودی و ترکیه آشکارا از جیش‌الفتح، ائتلافی از گروه‌های پیکارجوی سلفی و سنی از جمله جبهه النصره و احرارالشام حمایت می‌کرد، هرچند بعدها این ائتلاف فروپاشید. مصر قطر تا پیش از کودتای نظامی مصر که به سرنگونی رئیس‌جمهور منتخب محمد مرسی منجر شد، از طریق دیپلماتیک و همچنین از طریق شبکه دولتی الجزیره از او حمایت کرد. همچنین در دوره کوتاه زمامداری محمد مرسی، قطر پیشنهاد وام هفت و نیم میلیارد دلاری به مصر داد. حماس پشتیبانی قطر از حماس اولین بار در سال ۲۰۱۲ گزارش شد که با انتقاد اسرائیل، آمریکا، عربستان سعودی و مصر همراه شد. این کشورها قطر را متهم کردند که با حمایت از حماس باعث به خطر انداختن ثبات منطقه می‌شود. وزیر خارجه قطر اتهام حمایت از حماس را رد کرد و گفت «ما از فلسطینی‌ها حمایت می‌کنیم». بحران روابط سیاسی ۲۰۱۷ در ۵ ژوئن سال ۲۰۱۷ عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر ارتباط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند. این واقعه به بهانه حمایت قطر از افراطی‌گری و تروریسم رخ داد. در ادامه قطع روابط دیپلماتیک، لیبی، دولت در تبعید یمن و مجمع‌الجزایر مالدیو نیز به جمع کشورهایی پیوست که روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کرده‌اند. در پی این واقعه، نیروهای نظامی قطری از ائتلاف نظامی عربستان علیه یمن اخراج شد. همه بندرهای عربستان هم به روی کشتی‌های قطری، کشتی‌هایی که پرچم قطر را حمل می‌کنند و حتی کشتی‌هایی که متعلق به شرکت‌ها یا افراد حقیقی قطری هستند بسته شدند. امارات متحده عربی هم، ورود کشتی‌های قطری را به بندر فجیره ممنوع کرد. همچنین عربستان دفتر محلی شبکه الجزیره را که متعلق به حکومت قطر است تعطیل و مجوز آن را لغو کرد. امارات هم شبکه بین اسپورت، متعلق به الجزیره را تعطیل کرد. محدودیت‌ها از قطع رابطه با قطر فراتر رفته و شهروندان عربستان، مصر، بحرین، امارات، لیبی و یمن از سفر، زندگی یا عبور از مرزهای قطر منع شده‌اند. کسانی که شامل این محدودیت می‌شوند ۱۴ روز فرصت دارند تا خاک قطر را ترک کنند. شهروندان قطر هم همین اندازه فرصت دارند تا عربستان، امارات و بحرین را ترک کنند. در پی این تحریم‌ها، ایران مرز هوایی خود به روی قطر را باز کرده و پیشنهاد تامین نیازهای خوراکی و همکاری گسترده با قطر را داده‌است. رسانه تلویزیون شبکه عربی و انگلیسی الجزیره متعلق به دولت قطر، در صحنه رسانه‌های جهانی به این کشور جایگاه ویژه‌ای داده‌است. الجزیره، آزادانه درباره مسائل گوناگون و در برخی موارد حساس و جنجالی در خاورمیانه، سخن می‌گوید. اما به انتقاد از دولت قطر و کشورهای عرب کناره خلیج فارس نمی‌پردازد. اما همین فعالیت نیز باعث ناخشنودی برخی کشورها و محدود شدن این شبکه در آنها شده‌است. روزنامه روزنامه اصلی قطر، با خاندان خلیفه در ارتباط است. این روزنامه هیچ انتقادی از مسائل داخلی یا روابط خارجی نمی‌کند. اینترنت اینترنت در این کشور فیلتر می‌شود. دولت، هدف خود را جلوگیری از گسترش پورنوگرافی، توهین به اسلام و ممنوعیت سرویس‌های دور زدن فیلترینگ و مخفی کردن هویت کاربران اعلام کرده‌است. دوحه ۲۰۱۲ جاذبه‌های گردشگری ورزش‌های آبی در قطر طرفدار دارند. شهر الخبر دارای موزه‌های گوناگون است که در ۵۰ کیلومتری شمال دوحه است. مسجدهای قدیمی شهر الواکرا در ۲۰ کیلومتری جنوب دوحه قرار دارند. در ام صلال محمد واقع در ۱۵ کیلومتری شمال دوحه یک مسجد و دژ قدیمی قرار دارد. این کشور طی برگزاری جلسه کمیته اجرایی فیفا در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۱۰ به عنوان اولین کشور در منطقه خاورمیانه به میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ انتخاب شد. مردم دولت قطر به دلیل رفتار «غیرانسانی» کارفرماها با کارگران مهاجر، از سوی سازمان‌های مدافع حقوق بشر، بارها مورد انتقاد قرار گرفته‌است. ۸۸/۴ درصد جمعیت قطر مهاجر و ۱۱/۶ درصد جمعیت آن بومی هستند. امید به زندگی در این کشور ۷۸/۷ سال است. غالب قطری‌ها مسلمان و بیشتر آنها سنی سلفی هستند. حدودا ۵ تا ۱۵ درصد از شهروندان این کشور را نیز شیعیان تشکیل می‌دهند. قومیت: ۲۵٪ هندی، ۱۷/۳٪ نپالی، ۱۲/۱٪ قطری، ۱۰/۷٪ بنگلادشی، ۱۰٪ فیلیپینی، ۵/۶٪ سریلانکایی، ۴/۸٪ پاکستانی، ۱/۳٪ ایرانی و ۱۳/۲٪ دیگر قومیت‌ها نیروگاه راس لافان
[ "سرود ملی قطر", "شبه‌جزیره عربستان", "دوحه", "زبان عربی", "زبان انگلیسی", "حکومت متمرکز", "پادشاهی", "پادشاهی مشروطه", "فهرست امرای قطر", "تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی", "عبدالله بن حمد بن خلیفه آل ثانی", "فهرست نخست‌وزیران قطر", "عبدالله بن ناصر آل ثانی", "مجلس شورای قطر", "روز ملی قطر", "بریتانیا", "دلار آمریکا", "ریال قطر", ".qa", "فهرست دامنه‌های سطح‌بالا", "اسلام", "آسیا", "خاورمیانه", "خلیج فارس", "عربستان سعودی", "مرز آبی", "ایران", "کویت", "عراق", "بحرین", "امارات متحده عربی", "آل ثانی", "نفت خام", "مروارید", "تحت‌الحمایه", "گاز طبیعی", "ایالات متحده آمریکا", "فوربز", "شاخص توسعه انسانی", "جهان عرب", "درآمد سرانه", "اتباع خارجی", "جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲", "شیخ‌نشین", "شاهنشاهی ساسانی", "ساتراپ", "دانشنامه بریتانیکا", "امپراتوری عثمانی", "روپیه", "ماهی‌گیری", "جنگ جهانی اول", "ابوظبی", "شخبوط بن سلطان آل نهیان", "خور العدید", "جنگ جهانی دوم", "خلیج سلوا", "ال‌ان‌جی", "میدان گازی پارس جنوبی", "اوپک", "گردشگری", "واردات", "وکره", "خور", "دخان", "زباره", "شمال", "مسیعید", "راس لفان", "لوسیل", "مروارید قطر", "حمد بن خلیفه آل ثانی", "مدرسه شربورن", "دورست (انگلستان)", "مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست", "طالبان", "بشار اسد", "حزب‌الله لبنان", "حماس", "اسرائیل", "پایگاه هوایی العدید", "افغانستان", "اخوان‌المسلمین", "جنگ داخلی سوریه", "جیش‌الفتح", "سلفی", "جبهةالنصره", "احرار الشام", "محمد مرسی", "الجزیره (شبکه خبری)", "ایران آنلاین", "مداخله نظامی در یمن به رهبری عربستان سعودی", "فجیره", "بین اسپورت", "مرز هوایی", "پورنوگرافی", "خبر (شهر)", "موزه", "ام صلال محمد", "امید به زندگی", "سنی", "شیعه", "نیروگاه راس لافان", "سید علی حق‌شناس", "تهران" ]
[ "قطر", "اتحادیه عرب", "امارات", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۱ (میلادی)", "شبه‌جزیره عربستان", "شبه‌جزیره‌های آسیا", "کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان", "کشورهای آسیای غربی", "کشورهای آسیایی", "کشورهای اسلامی", "کشورهای خاور نزدیک", "کشورهای خاورمیانه", "کشورهای عضو اتحادیه عرب", "کشورهای عضو اوپک", "کشورهای عضو سازمان ملل متحد", "کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی" ]
2,951
استان فروانیه
2
40
0
[ "فروانيه", "استان فروانيه" ]
false
15
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "استان فروانیه" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "محافظه الفروانیه" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Kuwait-Al Farwaniyah.png" }, { "Item1": "latd", "Item2": "۲۹٫۲۷۷" }, { "Item1": "longd", "Item2": "۴۷٫۹۵۹" }, { "Item1": "coordinates_type", "Item2": "region:AM_type:adm1st" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[شهر کویت]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[فروانیه]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "نواحی" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "۱۶" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "فرماندار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[اللواء عبدالحمید الحجی]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۹۰" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۹۱۳،۶۹۲" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۷" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "EAT" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۳+" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "KW-FA" } ], "Title": "settlement" }
استان فروانیه نام یکی از استان‌های شش‌گانه کشور کویت است که نام مرکز آن هم فروانیه است. استان فروانیه در سال ۱۹۸۸ میلادی تشکیل شد. فرودگاه بین‌المللی کویت از نقاط مهم این استان است. تاریخچه روستای فروانیه از سالها پیش وجود داشته‌است. این روستا تا اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی به نام مطلع عیاض معروف بود. در آن زمان گلکارها از جایی که امروزه «کمربند سبز» نامیده می‌شود برای بهره‌گیری از گل و گچ به مطلع عیاض آمدند. مدتی بعد، پس از رفتن ایشان چاله‌های زیادی در زمین بجا مانده بود که بسیاری به حالت سوخته بودند به این خاطر به این محل نام «دوغه» داده شد. در سال ۱۹۶۲ پس از اقامت سرور بن فروان، یکی از پیروان شیخ احمد الجابر الصباح، در نزدیکی مسجد ابوشیتان در روستا دوغه، نام این روستا عوض شده و فروانیه نامیده شد. جمعیت جمعیت استان فروانیه در سال ۱۹۵۷ برابر با ۸۴۷ نفر بود، در ۱۹۷۰به ۳۷،۲۴۳ نفر افزایش یافت و در سال ۱۹۸۵ برابر با ۶۸،۷۰۱ نفر بود. شهرستان‌ها این استان از ۱۹ شهرستان به نامهای زیر تشکیل شده‌است: ابرق خیطان اشبیلیه اندلس جلیب الشیوخ خیطان رابیه رحاب ری صناعیه رقعی شدادیه صباح الناصر ضاحیه صباح الناصر ضاحیه عبدالله المبارک ضجیج عارضیه عارضیه صناعیه عمریه فردوس فروانیه
[ "فهرست استان‌های کویت", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای کویت", "کویت (شهر)", "فروانیه (شهر)", "اللواء عبدالحمید الحجی", "کویت", "فرودگاه بین‌المللی کویت", "سرور بن فروان", "شیخ احمد الجابر الصباح", "مسجد ابوشیتان" ]
[ "استان فروانیه", "خودگردان‌ها در کویت" ]
2,952
امیل لئون پست
1
35
0
[ "امیل پست", "اميل لئون پست", "اميل پست" ]
false
11
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "امیل لئون پست" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Emil Leon Post.jpg" }, { "Item1": "زادگاه", "Item2": "[[آئوگوستوف]]، [[امپراتوری روسیه]] ([[لهستان]] کنونی)" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[نیویورک سیتی]]، [[نیویورک]]، [[ایالات متحده]]" }, { "Item1": "رشته فعالیت", "Item2": "[[ریاضیات]]" }, { "Item1": "فارغ‌التحصیل", "Item2": "[[دانشگاه کلمبیا]]" }, { "Item1": "دلیل شهرت", "Item2": "[[ماشین پست]]مبدع [[جداول ارزشی]][[مسئله تناظر پست]]" }, { "Item1": "دین", "Item2": "یهودی" } ], "Title": "دانشمند" }
امیل لئون پست (زاده ۱۱ فوریه ۱۸۹۷ - درگذشته ۲۱ آوریل ۱۹۵۴) ریاضیدان و منطقدان آمریکائی-لهستانی در خانواده‌ای یهودی در آئوگوستوف متولد شد و در نیویورک درگذشت. در سال ۱۹۳۶ مدل مجرد محاسباتی را مستقل از ماشین تورینگ به وجود آورد که ماشین پست نام گرفت. وی همچنین مبدع جداول ارزشی برای نمایش معنای منطق گزاره‌ای، به طور مستقل و به احتمال قبل از ویتگنشتاین، که معروف به خالق آن‌هاست، شناخته می‌شود. مسئله تناظر پست به عنوان نمونه جدیدی از محاسبه به مسائل تصمیم‌گیری در نظریه بازگشت ارائه شده است. خواندنی‌های مهم دیویس، مارتین (۱۹۶۴). عدم قطعیت، ص. ۲۸۸-۴۳۳. انتشارات راون. قضیه پست سلسله‌مراتب حسابی
[ "آئوگوستوف", "امپراتوری روسیه", "لهستان", "نیویورک سیتی", "نیویورک (ایالت)", "ایالات متحده", "ریاضیات", "دانشگاه کلمبیا", "ماشین پست", "جدول ارزشی", "مسئله تناظر پست", "ریاضیدان", "منطقدان", "آمریکائی", "لهستانی", "یهودی", "نیویورک", "۱۹۳۶", "ماشین تورینگ", "منطق گزاره‌ای", "لودویگ ویتگنشتاین", "مسئله‌ی تناظر پست", "مسئلهٔ تصمیم‌گیری", "نظریه بازگشت", "قضیه پست", "سلسله‌مراتب حسابی" ]
[ "افراد مبتلا به اختلال دوقطبی", "اهالی لهستان در سده ۲۰ (میلادی)", "درگذشتگان ۱۹۵۴ (میلادی)", "ریاضی‌دانان اهل ایالات متحده آمریکا", "ریاضی‌دانان اهل لهستان", "ریاضی‌دانان سده ۲۰ (میلادی)", "ریاضی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "زادگان ۱۸۹۷ (میلادی)", "فیلسوفان اهل ایالات متحده آمریکا", "افراد آمریکایی لهستانی‌تبار", "لهستانی‌تبارهای یهودی اهل ایالات متحده آمریکا", "منطق‌دانان اهل ایالات متحده آمریکا", "افراد آمریکایی یهودی‌تبار", "یهودیان اهل لهستان" ]
2,954
قضیه پست
0
10
0
[ "قضیه‌ی پست", "قضيه پست", "قضیهٔ پست", "قضيهٔ پست", "قضيه ي پست", "قضیه ی پست" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
در نظریه محاسبه‌پذیری قضیه پست ، نام‌گرفته از امیل پست، رابطه بین سلسله‌مراتب حسابی و درجه تورینگ را نشان می‌دهد. می‌گوییم زیرمجموعه از یک است اگر فرمول -ای با متغیر آزاد وجود داشته باشد که مقدار درست داشته باشد، اگر و فقط اگر در باشد. به طور دقیق قضیه پست می‌گوید: برای هر ، اگر و فقط اگر یک مجموعه بازگشتی محاسبه‌پذیر با یک غیب‌گو، از مجموعه -ای، یا به طور مترادف، از -ای باشد. ، یعنی برای هر ،n-امین جهش تورینگی مجموعه خالی کامل است.
[ "نظریه محاسبه‌پذیری", "امیل پست", "سلسله‌مراتب حسابی", "درجه تورینگ", "مجموعه بازگشتی محاسبه‌پذیر", "جهش تورینگ" ]
[ "قضیه‌های ریاضی", "نظریه بازگشت" ]
2,955
دهستان آهندان
2
62
0
[ "آهندان", "دهستان اهندان", "اهندان" ]
false
41
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "دهستان آهندان" }, { "Item1": "استان", "Item2": "گیلان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "لاهیجان" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "مرکزی" } ], "Title": "دهستان ایران" }
آهندان نام دهستانی است در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در استان گیلان. آهندان دهستانی واقع در جنوب لاهیجان است که از ۴۰ روستا تشکیل شده‌است. در روستای آهندان ۴۷۲ خانوار و حدودا ۱۹۶۵ نفر جمعیت زندگی می‌کنند که بیشتر آن‌ها فرهنگی، کشاورز یا تلفیقی از هر دو هستند. آهندان را بیشتر با ورزش والیبال و والیبالیستهای آن میشناسند که از آن جمله: رحمت علی شیخ پور - حسین شیخ پور-علیرضا جوانمرد - احمد نوروزی - صالح شیخ پور - داوود کریمی - سالار سید پور و…. میباشند بوجایه، کوه بنه، آهندان، سادات محله، لیالمان، دهسر، بالاتموشل، سوخته کوه، میان محله زاکله بر، ازارستانکی، پائین تموشل، کوره بر، دره جیر، نارنج لنگه، چی چی نیکوتی، گردکوه، چمندان، ازارستان، مازی کله، بندبن پائین، خورتای، هالوخانی، جیرگوابر، ملامحله چهل ستون، صالحبر، بندبن بالا، خرتاب، بیلاژمحله، شرم لنگه، قاضی گوابر، لواسی محله، دزدکسو، گلستان روستا، بالابیجارانکیش، راهدارخانه روستا، میان گوابر، پائین بیجاران کیش، جورگوابر. روستای گردکوه یکی از روستاهای زیبا و بکر این دهستان می‌باشد.محصول کشاورزی اصلی این روستای جنگلی، چای است و در مرحله بعدی برنج و پرورش کرم ابریشم و نگهداری دام بصورت سنتی نیز کمابیش دیده می‌شود.جمعیت این روستا نزدیک به چهل خانوار می‌باشد.بقعه آقا سید کمال، از سادات کیا در این روستا واقع شده است. دهستان‌های دیگر این بخش (بخش مرکزی) بازکیا گوراب لفمنجان لیالستان لیل مناطق مختلف این دهستان جاده به جور جاده به جیر چیلی سنگ سر کوتی کوف جیر لات میراث محله
[ "شهرستان لاهیجان", "گیلان", "میان محله زاکله بر", "ملامحله چهل ستون", "دهستان", "بازکیا گوراب", "لفمنجان", "لیالستان", "لیل" ]
[ "دهستان‌های شهرستان لاهیجان", "شهرستان لاهیجان", "مختصات نیازمند به بازبینی" ]
2,956
شهرستان لاهیجان
2
257
0
[]
false
229
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "شهرستان لاهیجان" }, { "Item1": "استان", "Item2": "گیلان" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "شهر [[لاهیجان]]" } ], "Title": "شهرستان ایران" }
شهرستان لاهیجان یکی از شهرستان‌های استان گیلان در شمال ایران است. مرکز این شهرستان شهر لاهیجان است. تاریخچه شهرستان لاهیجان تا قبل از سال ۱۳۴۵ از آستانه اشرفیه تا چابکسر را تحت حوزه استحفاظی خود داشت و با یک فرمانداری اداره می‌شد که پیش از انقلاب اسلامی ایران بخش‌های رودسر و لنگرود هر کدام به شهرستان تبدیل شدند و پس از انقلاب اسلامی نیز بخش‌های آستانه اشرفیه و سیاهکل نیز هر کدام به شهرستان تبدیل و هم اکنون فقط بخش رودبنه باقیمانده‌است. لاهیجان پیش از انقلاب با توجه به وسعت و موقعیت تاریخی، فرهنگی، توریستی به همراه شهرستان‌های ایلام، سمنان و همدان در ردیف فرمانداری کل قرار داشته که این شهرستان‌ها به فرمانداری کل تبدیل شدند اما لاهیجان از لیست فرمانداری کل حذف شد و پس از انقلاب اسلامی ایران فرمانداری‌های کل ایلام، سمنان و همدان به استان ارتقاء یافتند اما لاهیجان همچنان شهرستان باقی ماند و فرمانداری‌های کل نیز پس از انقلاب از تقسیمات کشوری حذف شدند و مدارس عالی مدیریت که در شهرستان‌های مذکور وجود داشت به دانشکده مدرسه عالی مدیریت تبدیل و مدرسه عالی مدیریت لاهیجان نیز منحل شد. تقسیمات کشوری این شهرستان دارای دو بخش و هفت دهستان به نام‌های زیر است: بخش مرکزی شهرستان لاهیجان: دهستان آهندان دهستان بازکیا گوراب دهستان دیزبن دهستان لفمجان دهستان لیالستان دهستان لیل دهستان مالفجان شهرها: لاهیجان. بخش رودبنه: دهستان رودبنه دهستان شیرجوپشت شهرها: رودبنه فهرست مشاهیر لاهیجان آیت‌الله شیخ عبدالحسین عترتی کوشالی آیت‌الله شیخ عبدالحسین عترتی کوشالی لاهیجانی، از مشاهیر لاهیجان و از شاگردان آخوند خراسانی و حاج شیخ عبدالله مازندرانی بوده‌است که یک دوره تقریرات درس اصول این دو را نوشته است.از جمله آثار وی رساله اربعین حدیث است که با تصحیح حجت الاسلام صدرالدین قربانی، نوه دختری آیت‌الله عترتی منتشر شده‌است. آیت‌الله محمدحسن غروی کوشالی و آیت لله محمدکاظم عترتی کوشالی دو فرزند وی هستند.
[ "لاهیجان", "استان گیلان", "ایران", "آستانه اشرفیه", "چابکسر", "رودسر", "لنگرود", "سیاهکل", "رودبنه", "ایلام", "سمنان", "همدان", "فرمانداری کل", "انقلاب اسلامی ایران", "مدرسه عالی مدیریت لاهیجان", "شهرستان", "دهستان", "بخش مرکزی شهرستان لاهیجان", "دهستان آهندان", "دهستان بازکیا گوراب", "دهستان دیزبن", "دهستان لفمجان", "دهستان لیالستان", "دهستان لیل", "بخش رودبنه", "دهستان رودبنه", "دهستان شیرجوپشت", "فهرست مشاهیر لاهیجان" ]
[ "شهرستان لاهیجان", "شهرستان‌های استان گیلان" ]
2,957
آمریکای مرکزی
0
441
0
[ "امریکای مرکزی", "آمريكاي مركزي", "ایالات متحدهی مرکزی", "امريكاي مركزي", "ايالات متحدهي مركزي" ]
false
335
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
آمریکای مرکزی منطقه‌ای در قاره آمریکا است که اغلب آن را از مرز جنوبی مکزیک تا مرز شمالی کلمبیا در نظر می‌گیرند. در شرق منطقه خشکی آمریکای مرکزی، دریای کارائیب و در غرب آن اقیانوس آرام قرار دارد. آمریکای مرکزی به صورت یک باریکه خاکی در ادامه جنوبی آمریکای شمالی است که از سوی جنوب شرقی خود به آمریکای جنوبی می‌پیوندد. آمریکای مرکزی دربرگیرنده هفت کشور مستقل به نام‌های بلیز، کاستاریکا، السالوادور، گواتمالا، هندوراس، نیکاراگوآ و پاناما است. به‌جز بلیز که زبان رسمی آن انگلیسی است، زبان رسمی در شش کشور دیگر آمریکای مرکزی، اسپانیایی است. آمریکای مرکزی از دیدگاه زیست‌شناسی بخشی است از منطقه حساس دارای تنوع زیستی آمریکای میانه که از شمال گواتمالا آغاز شده تا سرزمین‌های مرکز پاناما ادامه می‌یابد. مساحت آمریکای مرکزی ۵۲۴ هزار کیلومتر مربع (۲۰۲ هزار مایل مربع) است که حدود ۰٫۱ درصد سطح زمین را تشکیل می‌دهد. جمعیت آمریکای مرکزی در سال ۲۰۰۹ میلادی ۴۱،۷۳۹،۰۰۰ نفر برآورد شد. تراکم جمعیت در آمریکای مرکزی ۷۷ نفر در کیلومتر مربع برابر با ۲۰۶ نفر در مایل مربع است. جغرافیا نقشه سی‌آی‌ای از آمریکای مرکزی و کارائیب. آمریکای مرکزی حکم پلی را دارد که آمریکای شمالی و جنوبی را به هم می‌پیوندد. به لحاظ جغرافیائی، مرز شمالی آن تنگه تهوآنتپک در مکزیک است و جنوب آن توسط دارین در مرز بین پاناما و کلمبیا محدود شده‌است. آمریکای مرکزی در منطقه‌ای با فعالیت زمین‌ساختی قوی قرار دارد و بیشتر آن بر روی صفحه زمین‌ساختی کارائیب قرار گرفته که کمی دورتر از سواحل مجاور به صفحه کوکوس متصل می‌شود. به خاطر گسل‌های این صفحات این منطقه در برابر زمین‌لرزه آسیب‌پذیر است، به عنوان نمونه در سال‌های ۱۹۳۱ و ۱۹۷۲ زمین‌لرزه باعث شد که ماناگوآ، پایتخت نیکاراگوئه تا حد زیادی نابود شود. فوران‌های آتشفشانی نیز در ناحیه آمریکای مرکزی زیاد است و این امر هم ایجاد تهدید می‌کند و هم ایجاد دشت‌های خاکستر کرده که باعث حاصلخیزی خاک‌ها شده‌است. تاخومولکو، که آتشفشانی با بلندای ۴۲۲۰ متر در گواتمالا است بلندترین نقطه آمریکای مرکزی است. در سال ۱۹۶۸ آتشفشان آرنال در کاستاریکا فوران کرد و جان ۸۷ نفر را گرفت. آمریکای مرکزی رشته‌کوه‌های بسیاری دارد که طولانی‌ترین‌های آن‌ها سیرا مادره د چیاپاس، کوردیرا ایزابلیا و کوردیرا تالامانکا هستند. میان این رشته‌کوه‌ها دره‌های حاصلخیزی قرار دارند که برای سکونت مناسب‌اند، و در واقع بیشتر مردم هندوراس، کاستاریکا و گواتمالا در این دره‌ها زندگی می‌کنند. این دره‌ها هم‌چنین برای تولید قهوه، حبوبات و فرآورده‌های دیگر مناسب است. پیشینه وضعیت تقسیمات سیاسی آمریکای مرکزی و کارائیب در سال ۱۷۰۰. در روزگار پیش از کشف آمریکا توسط کریستف کلمب (دوران پیشاکلمبی) مناطق شمال غرب آمریکای مرکزی جزئی از تمدن سرخ‌پوستی آمریکای میانه بود. جوامع بومی آمریکای میانه، از طرف شمال سرزمین‌هایی از مکزیک مرکزی، و در سمت جنوب مناطقی تا کاستاریکا را مسکونی ساخته بودند. در این میان قابل توجه‌ترین تمدن‌ها و جوامع، مایاها بودند که شهرهای متعددی در سراسر منطقه ساختند، و آزتک‌ها، که یک امپراتوری پهناور ایجاد کردند. مردمان پیشا-کلمبیایی پاناما با هر دو تمدن یادشده دادوستد می‌کردند و پانامایی‌های آن دوره را می‌توان مردمی انتقالی در میان دو تمدن مایا و آزتک به‌شمار آورد. پس از کشف آمریکا توسط کریستف کلمب، اسپانیایی‌ها گروه‌های اکتشافی متعددی را به منطقه گسیل کرده و فتح سرزمین مایاها را در دهه ۱۵۲۰ آغاز کردند. در سال ۱۵۴۰، اسپانیا «فرمانداری کل گواتمالا» را تاسیس کرد که از جنوب مکزیک تا کاستاریکا گسترش داشت و بیشتر آنچه امروزه به عنوان آمریکای مرکزی شناخته می‌شود، به استثنای هندوراس بریتانیا (بلیز کنونی)، را دربر می‌گرفت. این وضعیت نزدیک به سه سده ماندگار شد تا زمانی که در سال ۱۸۲۱ در این مناطق شورش برخاست. پس از زوال اقتدار اسپانیا، فرمانداری کل پیشین به عنوان بخشی از امپراتوری اول مکزیک دست‌نخورده باقی ماند. آمریکای مرکزی پس از آن و با استقلال جمهوری فدرال آمریکای مرکزی، به عنوان یک واحد سیاسی مجزا شناخته شد؛ یک واحد سیاسی که حکومتی دموکراتیک داشت و پایتخت آن گواتمالاسیتی بود. این اتحادیه شامل کشورهای امروزی گواتمالا (که شامل کشور سابق لس‌آلتوس هم بود)، السالوادور، هندوراس، نیکاراگوئه، کاستاریکا، و سوکونوسکو (بخشی از ایالات امروزی چیاپاس در مکزیک) می‌شد. جمهوری فدرال آمریکای مرکزی از ۱۸۲۳ تا ۱۸۳۸ دوام یافت ولی پس از آن به خاطر بروز جنگ داخلی از هم پاشید. بر سر بلیز بین امپراتوری اسپانیا و امپراتوری بریتانیا مناقشه بود ولی این کشورها بعدها در سال ۱۹۸۱ به استقلال رسید. پاناما که در جنوبی‌ترین قسمت آمریکای مرکزی واقع شده در بخش اعظم از تاریخ خود از نظر فرهنگی با آمریکای جنوبی مرتبط بوده‌است. پاناما بخشی از قلمرو نایب‌السلطنه اسپانیایی نیوگرانادا بود، و پس از آن، درپی استقلال، بخشی از گران کلمبیا شد. تنها پس از استقلال از کلمبیا در سال ۱۹۰۳ بود که پاناما رفته‌رفته به عنوان جزئی از آمریکای مرکزی قلمداد شد. همگرایی منطقه‌ای کشورهای آمریکای مرکزی و پایتخت‌های آن‌ها. آمریکای مرکزی هم‌اینک فرآیندی از تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را تجربه می‌کند که از سال ۱۹۰۷ با ایجاد دادگاه آمریکای مرکزی آغاز شده‌است. در سال ۱۹۵۱، روند همگرایی با امضای پیمان سان سالوادور، که سازمان کشورهای آمریکای مرکزی (ODECA) را ایجاد کرد ادامه یافت. با این حال، یکپارچگی کشورهای این سازمان به خاطر درگیری‌های موجود میان چند کشورهای عضو با محدودیت روبه‌رو شد. در سال ۱۹۹۱، با ایجاد نظام همگرایی آمریکای مرکزی، «سیکا» (SICA) دستور کار این همگرایی پیشرفتی به خود دید. این نظام یک مبنای روشن قانونی برای جلوگیری از مناقشات بین کشورهای عضو ارائه داد. اعضای این نظام شامل ۷ کشور آمریکای مرکزی به همراه جمهوری دومینیکن هستند. این جمهوری به‌طور سنتی بخشی از منطقه کارائیب به‌شمار می‌آید. در ۶ دسامبر ۲۰۰۸ سیکا اعلام کرد که کشورهای عضو توافق کرده‌اند تا به دنبال ایجاد واحد پول مشترک و گذرنامه مشترک برای کشورهای عضو این نظام باشند. برای دستیابی به این اهداف البته جدول زمانی ارائه نشد. آمریکای مرکزی در حال حاضر دارای چندین نهاد فراملی مانند پارلمان آمریکای مرکزی و بانک همگرایی اقتصادی آمریکای مرکزی و بازار مشترک آمریکای مرکزی می‌باشد. در ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱ فونس رئیس جمهور السالوادور موقتا ریاست سیکا را برعهده گرفت. السالوادور به عنوان مقر سیکا درنظر گرفته شده و ساختمان جدیدی نیز به این منظور در آنجا گشایش یافت. جغرافیای انسانی + کشورهای آمریکای مرکزی کشور مساحت جمعیت (سال ۲۰۰۹) تراکم جمعیت در کیلومتر مربع پایتخت زبان رسمی بلموپان انگلیسی سان خوزه اسپانیایی سان سالوادور اسپانیایی گواتمالاسیتی اسپانیایی تگوسیگالپا اسپانیایی ماناگوآ اسپانیایی پاناماسیتی اسپانیایی مجموع + بزرگ‌ترین شهرهای آمریکای مرکزی شهر کشور جمعیت سال سرشماری نسبت به جمعیت کشور گواتمالاسیتی گواتمالا ۳،۷۰۰،۰۰۰ ۲۰۱۰ ۲۶٪ سان سالوادور السالوادور ۲،۴۱۵،۲۱۷ ۲۰۰۹ ۳۹٪ ماناگوآ نیکاراگوآ ۲،۴۰۸،۰۰۰ ۲۰۱۲ ۴۲٪ سان خوزه کاستاریکا ۱،۷۱۵،۴۸۵ ۲۰۰۶ ۳۷٪ سان پدرو سولا هندوراس ۱،۵۴۲،۳۶۴ ۲۰۱۰ ۲۱٪ تگوسیگالپا هندوراس ۱،۳۲۴،۰۰۰ ۲۰۱۰ ۱۸٪ پاناماسیتی پاناما ۱،۲۷۲،۶۷۲ ۲۰۱۰ ۳۷٪ چشم‌اندازهای شهری رشد جمعیت میزان رشد جمعیت در آمریکای جنوبی، آمریکای مرکزی و کارائیب (در میلیون) Colors= id:lightgrey value:gray(0.9) id:darkgrey value:gray(0.7) id:sfondo value:rgb(1,1,1) id:barra value:rgb(0.6,0.7,0.8) ImageSize = width:400 height:200 PlotArea = left:50 bottom:50 top:30 right:30 DateFormat = x.y Period = from:0 till:900 TimeAxis = orientation:vertical AlignBars = justify ScaleMajor = gridcolor:darkgrey increment:200 start:0 ScaleMinor = gridcolor:lightgrey increment:100 start:0 BackgroundColors = canvas:sfondo BarData= bar:1950 text:1950 bar:1960 text:1960 bar:1970 text:1970 bar:1980 text:1980 bar:1990 text:1990 bar:2000 text:2000 bar:2010 text:2010 PlotData= color:barra width:20 align:left bar:1950 from:0 till:167.368000 bar:1960 from:0 till:220.058000 bar:1970 from:0 till:286.377000 bar:1980 from:0 till:362.326000 bar:1990 from:0 till:443.032000 bar:2000 from:0 till:521.429000 bar:2010 from:0 till:590.082000 PlotData= bar:1950 at: 167.368000 fontsize:S text:167 shift:(-10,5) bar:1960 at: 220.058000 fontsize:S text:220 shift:(-10,5) bar:1970 at: 286.377000 fontsize:S text:286 shift:(-10,5) bar:1980 at: 362.326000 fontsize:S text:362 shift:(-10,5) bar:1990 at: 443.032000 fontsize:S text:443 shift:(-10,5) bar:2000 at: 521.429000 fontsize:S text:521 shift:(-10,5) bar:2010 at: 590.082000 fontsize:S text:590 shift:(-10,5) TextData= fontsize:S pos:(20,20) نژادها امواج مختلف انسانی که در دوره‌های کلمبیایی، استعماری و پسااستعماری به آمریکای مرکزی رسیده باعث شده تا این نیم‌قاره آرایش جمعیتی رنگارنگی داشته باشد. در این منطقه نژادهای سرخ، سفید، سیاه، زرد و نژادهای آمیخته یافت می‌شوند. برخی از اصطلاحات رایج برای نژادهای منطقه: کریول: اسپانیایی‌تباران متولد در بیرون از اسپانیا مستیزو: آمیزه‌ای از اروپایی‌ها و سرخ‌پوستان مولاتو: آمیزه‌ای از اسپانیایی با آفریقایی زامبو: آمیزه سرخ‌پوست و سیاه‌پوست درصدهای ترکیب نژادی کشورهای این نیم‌قاره به شکل زیر است: ترکیب نژادی کشورهای آمریکای مرکزی کشور جمعیت سرخ‌پوست کریول مستیزو مولاتو سیاه‌پوست زامبو زردپوست سفیدپوست ۳۲۱٫۱۱۵ صفر ۲۵ ۶۵ صفر ۱۰ صفر صفر صفر ۴،۶۱۵٫۵۱۸ ۲ ۷۰ ۱۰ صفر ۳ ۱ ۱ ۱۵ ۶٫۰۹۴٫۸۸۹ ۱ ۱۰ ۶۹٫۰ صفر صفر صفر صفر ۲۰ ۱۴٫۷۰۰٫۰۰۰ ۵۳ ۱۴ ۳۲ صفر صفر ۰٫۲ ۰٫۸ صفر ۸٫۱۴۳٫۵۶۴ ۷٫۷ ۱ ۸۵٫۶ ۱٫۷ صفر ۳٫۳ ۰٫۷ صفر ۵،۸۱۵٫۵۰۰ ۶٫۹ ۱۴ ۷۸٫۳ ۶ ۱۰ ۰٫۶ ۰٫۲ صفر ۳،۴۰۵،۸۱۳ ۸ ۱۰ ۳۲ ۲۷ ۵ ۱۴٫۰ ۴٫۰ صفر
[ "زبان اسپانیایی", "زبان انگلیسی", "زبان مایایی", "زبان گاریفونا", "کریول بلیزی", "زبان‌های اروپایی", "زبان‌های سرخ‌پوستان", "یوتی‌سی", "گواتمالاسیتی", "سان سالوادور", "تگوسیگالپا", "ماناگوآ", "سان پدرو سولا", "پاناماسیتی", "سان خوزه (کاستاریکا)", "سانتا آنا، السالوادور", "السالوادور", "لئون، نیکاراگوئه", "سان میگوئل، السالوادور", "قاره آمریکا", "مکزیک", "کلمبیا", "دریای کارائیب", "اقیانوس آرام", "باریکه خاکی", "کشور مستقل", "بلیز", "کاستاریکا", "گواتمالا", "هندوراس", "نیکاراگوآ", "پاناما", "منطقه حساس تنوع زیستی", "آمریکای میانه", "۲۰۰۹ میلادی", "تنگه تهوآنتپک", "دارین", "صفحه زمین‌ساختی کارائیب", "صفحه کوکوس", "تاخومولکو", "آتشفشان آرنال", "سیرا مادره د چیاپاس", "کوردیرا ایزابلیا", "کوردیرا تالامانکا", "دوران پیشاکلمبی", "مایاها", "آزتک‌ها", "هندوراس بریتانیا", "لس‌آلتوس", "چیاپاس", "World Digital Library", "نیوگرانادا", "گران کلمبیا", "پیمان سان سالوادور", "نظام همگرایی آمریکای مرکزی", "جمهوری دومینیکن", "پارلمان آمریکای مرکزی", "بانک همگرایی اقتصادی آمریکای مرکزی", "بازار مشترک آمریکای مرکزی", "فونس", "کشور", "فهرست کشورها و مناطق بر پایه پهناوری", "فهرست کشورها بر پایه جمعیت", "فهرست کشورها بر پایه تراکم جمعیت", "پایتخت", "زبان رسمی", "بلموپان", "تپه انکون", "جمعیت", "سرخ‌پوست", "کریول", "مستیزو", "مولاتو", "سیاه‌پوست", "زامبو", "زردپوست", "سفیدپوست" ]
[ "آمریکای مرکزی", "قاره آمریکا" ]
2,958
گواتمالا
2
433
0
[ "گوآتمالا", "گواتیمالا" ]
false
291
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "República de Guatemala" }, { "Item1": "نام فارسی رسمی", "Item2": "جمهوری گواتمالا" }, { "Item1": "نام عادی", "Item2": "گواتمالا" }, { "Item1": "تصویر پرچم", "Item2": "Flag of Guatemala.svg" }, { "Item1": "تصویر نشان ملی", "Item2": "Coat of arms of Guatemala.svg" }, { "Item1": "شعار ملی", "Item2": "سرزمین همیشه‌بهار" }, { "Item1": "سرود ملی", "Item2": "[[سرود ملی گواتمالا]]" }, { "Item1": "نقشه", "Item2": "Guatemala (orthographic projection).svg" }, { "Item1": "پایتخت", "Item2": "[[گواتمالاسیتی]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "۱۴" }, { "Item1": "latm", "Item2": "۳۸" }, { "Item1": "longd", "Item2": "۹۰" }, { "Item1": "longm", "Item2": "۳۰" }, { "Item1": "بزرگ‌ترین شهر", "Item2": "[[گواتمالاسیتی]]" }, { "Item1": "زبان رسمی", "Item2": "[[اسپانیایی]]" }, { "Item1": "نوع حکومت", "Item2": "[[جمهوری]]" }, { "Item1": "نوع حاکمان", "Item2": "• [[رئیس‌جمهور]]" }, { "Item1": "نام حاکمان", "Item2": "[[جیمی مورالس]]" }, { "Item1": "نحوه تشکیل", "Item2": "استقلال" }, { "Item1": "موارد منجر به تشکیل", "Item2": "&nbsp؛ از [[اسپانیا]]اعلان جمهوری" }, { "Item1": "تاریخ تشکیل", "Item2": "[[۱۵ سپتامبر]] [[۱۸۲۱]][[۱۸۳۹]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۱۰۸،۸۹۰" }, { "Item1": "رتبه مساحت", "Item2": "۱۰۶ام" }, { "Item1": "درصد آبها", "Item2": "۰٫۴" }, { "Item1": "سال برآورد جمعیت", "Item2": "[[۲۰۰۸]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۳،۳۰۰،۰۰۰" }, { "Item1": "رتبه جمعیت", "Item2": "۷۰ام" }, { "Item1": "تراکم جمعیت", "Item2": "۱۳۴٫۶" }, { "Item1": "رتبه تراکم جمعیت", "Item2": "۸۵ام" }, { "Item1": "سال تولید ناخالص داخلی", "Item2": "[[۲۰۰۷]]" }, { "Item1": "رتبه تولید ناخالص داخلی", "Item2": "نامعلوم" }, { "Item1": "سرانه تولید ناخالص داخلی", "Item2": "۴،۷۰۲ [[دلار]]" }, { "Item1": "سال شاخص توسعه انسانی", "Item2": "[[۲۰۰۷]]" }, { "Item1": "شاخص توسعه انسانی", "Item2": "۰٫۶۸۹" }, { "Item1": "رتبه شاخص توسعه انسانی", "Item2": "۱۱۸ام" }, { "Item1": "واحد پول", "Item2": "[[کوتزال]]" }, { "Item1": "کد واحد پول", "Item2": "GTQ" }, { "Item1": "منطقه زمانی", "Item2": "UTC" }, { "Item1": "utc", "Item2": "-۶" }, { "Item1": "دامنه اینترنتی", "Item2": ".gt" }, { "Item1": "پیش‌شماره تلفنی", "Item2": "۵۰۲" } ], "Title": "کشور" }
گواتمالا یا به‌طور رسمی جمهوری گواتمالا کشوری در آمریکای مرکزی است که از شمال و غرب با مکزیک، از جنوب غرب با اقیانوس آرام، از شمال شرق با بلیز، از شرق با دریای کارائیب و هندوراس و از جنوب شرق با ال سالوادور احاطه شده‌است. جمعیت گواتمالا در حدود ۱۶٫۶ میلیون نفر است (پر جمعیت‌ترین کشور آمریکای مرکزی) و پایتخت آن شهر گواتمالاسیتی می‌باشد .مساحت این کشور ۱۰۸،۸۸۹ کیلومتر مربع است. زبان رسمی این کشور زبان اسپانیایی، واحد پول آن کتزال و دین ۹۹ درصد از مردم آن مسیحیت است. از میان مسیحیان این کشور، حدود ۵۵ درصد کاتولیک، ۴۰ درصد پروتستان و ۳ درصد ارتودکس شرقی هستند. حدود ۵۹ درصد از مردم آن از تبار مستیزو (دورگه سرخ‌پوست و اسپانیایی) و ۴۰٫۵ درصد نیز از سرخ‌پوستان مایا هستند، کمتر از یک‌درصد از مردم گواتمالا نیز سفیدپوست هستند. این کشور در سال ۱۸۲۱ از اسپانیا مستقل شد و هم‌اینک شیوه حکومتی آن دموکراسی و رئیس‌جمهور آن جیمی مورالس است. فراورده‌های صادراتی گواتمالا قهوه، شکر و موز است. گواتمالا که از جمله یکی از فقیرترین کشورهای آمریکای مرکزی به‌شمار می‌آید، از جمله کشورهایی است که نرخ بیسوادی در آن بسیار بالاست و رئیس‌جمهور این کشور برای بهبود وضع آموزش زیر فشار قرار دارد. شمار جرایم جنایی در گواتمالا در سطح جهانی بسیار بالاست. گواتمالا پس از استقلال از اسپانیا به امپراتوری مکزیک پیوست و تا مدت‌ها توسط دیکتاتورهایی که از سوی «شرکت متحد میوه» پشتیبانی می‌شدند اداره می‌شد. تاریخ گواتمالا شاهد حکومت دیکتاتورهای متحد با زمین‌داران بوده‌است. با این حال، در دهه ۱۹۵۰ جاکوبو آربنز، رئیس‌جمهوری، املاک بزرگ را مصادره کرده و میان روستاییان تقسیم کرد. وی به کمونیست بودن متهم گردید و در ۱۹۵۴ با کمک نظامی آمریکا به دست ارتش برکنار شد. پس از این دوره، در اواخر سده بیستم، گواتمالا درگیر یک جنگ داخلی ۳۶ ساله شد که تلفات جانی آن ۲۰۰ هزار نفر بود. در طول سال‌های جنگ داخلی حکومت نظامیان گواتمالا بسیاری از روستاهای محل سکونت قبیله‌هایی را که احتمال ارتباط آن‌ها با شبه نظامیان چپگرای این کشور می‌رفت، به شکلی سازمان‌یافته نابود کرد. اما پس از پایان جنگ، این کشور رشد اقتصادی به خود دیده و انتخابات دموکراتیک نیز در آن با موفقیت برگزار شده‌است. تاریخ آثار باستانی مایایی تیکال. نام گواتمالا از واژه «کوآئوه‌تمالان» گرفته شده که در زبان سرخ‌پوستان ناهوآتل به معنای «مکان پردرخت» است. مردم کنونی گواتمالا را باید از نوادگان مایاها دانست و مایاها در قرنهای چهارم و پنجم میلادی تمدنی عظیم داشتند اما این تمدن و امپراتوری شهری در قرن نهم از پا درآمد در ۱۵۲۳ آلوارادو کاشف اسپانیائی این سرزمین را کشف و در نابودی و قتل‌عام سرخپوستان خونریزی فراوان کرد و سرزمین گواتمالا را از چنگ صاحبان سرخپوستش خارج و آن را ضمیمه امپراتوری اسپانیا نمود. این کشور از سال ۱۵۲۴ تحت حکومت اسپانیایی‌ها قرار داشت و مرکز اداری مستعمرات اسپانیا در آمریکای مرکزی بود. در سال ۱۸۲۱ اعلام استقلال کرد ولی این کشور از ۱۸۲۱ تا ۱۸۲۲ بخشی از مکزیک و از ۱۸۲۳ تا ۱۸۳۹ بخشی از اتحادیه‌ای بنام اتحادیه ایالات آمریکای مرکزی بود. در ۱۸۳۹ این اتحادیه نیز بهم خورد و گواتمالا سرانجام در آن سال به جمهوری تبدیل گردید. سرنوشت گواتمالا ازین تاریخ تا ۱۸۴۴ کلا در دست نظامیان بود. در ۱۸۷۱ نظامیان اعمال نفوذ کلیسا را در کارهای کشور از میان بردند. در ۱۹۳۱ به فرمان معاون رئیس‌جمهور وقت گواتمالا دماتینز حدود بیست هزار نفر از سرخپوستان قتل‌عام شدند. دون خوزه اوپیکو در ۱۹۳۴ حکومت جابرانه دیکتاتوری خود را آغاز نمود اما در ۲۴ ژوئن ۱۹۴۴ بر اثر فشار نظامیان حکومت را به یک شورای سه نفره داد این شورا نیز در بیستم اکتبر سرنگون گردید. در انتخابات ۱۹۴۴ خوان خوزه آره والو با بیش از ۸۴ درصد آراء بریاست جمهوری رسید. این رئیس‌جمهور طی ۶ سال حکومت با ۲۸ کودتا روبرو شد. والو اصلاحاتی چند از جمله: قانون اصلاحات ارضی را به مرحله اجرا درآورد. در ۱۹۵۰ سرهنگ جاکوبو آربنز به ریاست جمهوری رسید کشور را که بر اثر نظام فئودالی و جدا کردن سرخپوستان از جامعه دستخوش نابسامانی شده بود تا حدی از آشفتگی اقتصادی نجات داد. اصلاحات مورد لزوم گواتمالا چندان مورد پسند ایالات متحده نبود و آن را خطری برای خود و نفوذ کمونیست‌ها درین سرزمین می‌پنداشت. در ماه مه ۱۹۵۳ بموجب قانونی که از تصویب کنگره گواتمالا گذشت مالکیت کشتزارهایی که در آن نیشکر کشت نمی‌شد سلب و میان دهقانان بی‌زمین تقسیم و زمین در گرو دولت فرار گرفت. دیری نگذشت که زمین هائی که متعلق به چند شرکت آمریکایی بود مشمول سلب قانون مالکیت گشت و ایالات متحده ازین اقدامات در خشم و منتظر انجام کودتایی شد و عده‌ای از نظامیان تبعیدی گواتمالایی که در هندوراس دوره آموزشی حمله می‌دیدند در ۱۹۵۴ به گواتمالا حمله و طی کودتای ۱۹۵۴ گواتمالا حکومت قانونی را سرنگون کردند؛ و سرهنگ کارلوس کاستیلو آرماس قدرت را در دست گرفت. در ۲۳ ژوئن ۱۹۵۷ آرماس در کاخ ریاست جمهوری کشته و به جایش رئیس مجلس خولیوس گونزالس مامور اداره کشور گردید. در ۱۹۵۸ با انجام یک انتخابات ایدیگوراس فوئنتس بریاست جمهوری انتخاب گشت. در ۱۹۶۲ شورش‌ها و اعتصاباتی در کشور پدید آمد و چون انتخابات ریاست جمهوری در ۱۹۶۳ در موعد مقرر صورت نگرفت نظامیان فوئنتس را بر کنار کردند در ۱۹۶۴ کودتایی نظامی انجام شد. در ۱۹۶۵ قانون اساسی جدید برای اجرا اعلام گردید. در ۱۹۶۶ خولیوس سزار مندس مونتنگرو در انتخابات بریاست جمهور برگزیده شد. در ۱۹۷۴ ژنرال لائوگرود به مقام ریاست جمهوری دست یافت. در ۱۹۷۸ ژنرال رمئولوکاس گارسیا مقام ریاست جمهوری را بدست آورد؛ و با دیکتاتوری وحشتناکی به حکومت خود ادامه داد در انتخابات مارس ۱۹۸۲ ژنرال «هانیبال گوائوارا» بریاست جمهوری و بقیه نامزدها بازداشت شدند و در همین ماه بود که کودتای نظامی برهبری ژنرال مونته گوائورا را سرنگون و خود صاحب اختیار کشور گشت. مجلس را منحل قانون اساسی را معلق کرد. در طی حدود ۳۰ سال، جناح چپ سرکوب شد و این امر منجر به ظهور ارتش‌های چریکی گردید. هزاران نفر از مخالفان کشته یا ناپدید شدند. افراین ریوس مونت که در سال ۱۹۸۲ طی کودتایی در گواتمالا به قدرت رسید، به کشتار جمعی افراد قبیله «مایا» در این کشور دست زد. بیش از ۱۷۰۰ مورد قتل، اقدام به تجاوز جنسی و جرائم دیگر از جمله موارد اتهام طرح شده علیه او هستند. در ۱۹۸۶ حکومت غیرنظامی بار دیگر برقرار شد، ولی پس از ناآرامی فزاینده، در ۱۹۹۳ نظامیان قدرت را در دست گرفتند. رهبران سیاسی گواتمالا اذعان داشتند که ارتش گواتمالا طراح و پاسدار اصلی پروژه دموکراتیک شدن در این کشور بود. نظامیان ارشد گواتمالا نه تنها با رغبت از قدرت گذشتند بلکه دو بار هم در سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ در برابر کودتای نیروهای ضد دموکراسی در این کشور ایستادگی کردند. جنگ داخلی بر پایه تحقیقات یک کمیسیون حقیقت‌یاب ریشه جنگ داخلی گواتمالا فرهنگ نژادپرستی حاکمان اسپانیایی‌تبار و سفیدپوست این کشور بود. نیروهای دولتی در جریان جنگ داخلی و به ویژه بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۵ میلادی اقدام به ۶۲۹ فقره قتل‌عام بومیان قوم مایا و نیز دورگه‌ها کرده بودند. در جنگ داخلی گواتمالا ۲۰۰ هزار نفر توسط نیروهای دولتی به قتل رسیدند که ۸۳ درصد آن‌ها از قوم مایا و ۱۷ درصد آن‌ها دورگه‌ها بودند. بخش اعظم قربانیان را غیرنظامیان از جمله روستاییان، کارگران، پیشه‌وران و دانشجویان تشکیل می‌دادند. در این جنگ داخلی یک میلیون نفر در داخل گواتمالا کشور کوچک آمریکای لاتین آواره شده و بیش از ۲۰۰ هزار نفر به کشورهای دیگر پناهنده شده و ۱۰۰ هزار نفر دیگر نیز ناپدید شدند.. به این ترتیب، در روز ۲۹ دسامبر سال ۱۹۹۶ میلادی دولت گواتمالا و چریک‌های اتحاد انقلابی ملی گواتمالا یک توافق برای یک صلح واقعی و نهایی را امضا کردند. این توافق رسما به ۳۶ سال جنگ داخلی مرگبار گواتمالا پایان بخشید. تنها پس از این توافق صلح بود که دولت گواتمالا خصوصیت چندقومی و چندزبانی را در این کشور به رسمیت شناخت و فرهنگ نژادپرستی به یادگار مانده از دوران استعماری خاتمه یافت. مستشاران نظامی آمریکایی و سازمان سیا در زمان جنگ داخلی گواتمالا به دولت این کشور کمک می‌کردند. در مارس ۱۹۹۹ رئیس‌جمهور بیل کلینتون در بازدید از گواتمالا سیاست دولت خود را در قبال این کشور یک اشتباه دانست و آن را مورد انتقاد قرار داد. جغرافیا توپوگرافی گواتمالا. مساحت کشور گواتمالا ۱۰۸،۸۸۹ کیلومتر مربع است و مساحتی تقریبا کمی بیش از استان اصفهان (۱۰۴۶۵۰ کم) دارد. جمعیت آن برپایه واپسین برآوردها ۱۳،۳۰۰،۰۰۰ برآورد شده‌است. «جغرافیا» کشور گواتمالا در شمالی‌ترین بخش آمریکای مرکزی است که در همسایگی مکزیک در شمال و غرب و «بلیز» در شمال شرقی، هندوراس در مشرق و السالوادور در جنوب شرقی، قرار گرفته و گواتمالا مشتمل بر دو ناحیه عمده‌است: زمین‌های بلند سرد یا بیشترین جمعیت، و منطقه گرمسیری در طول ساحل اقیانوس آرام و دریای کارائیب. رشته کوه مهم آن بلندترین کوه آمریکای مرکزی است. گواتمالا، سرزمین جنگل‌های انبوه، آتشفشانها و صحراهای خشک و دریاچه‌های زیباست. زمین‌های پست سواحل اقیانوس آرام و اطلس در گواتمالا با وجود رشته‌کوهی از هم جداست. این کشور پنجاه مایل خط ساحلی در دریای کارائیب و دویست مایل خط ساحلی بر کرانه اقیانوس آرام و ۳۰ کوه آتشفشانی دارد که هشت کوه آن آتشفشان فعال است. در سال ۱۹۷۶ زمین لرزه پایتخت و دیگر شهرها و روستاها را ویران کرد و ۲۳۰۰۰ نفر کشته شدند. رودهای مهم این کشور اوسوماسینتا، موتاگوا و بلندترین نقطه آن تافومولکو با ۴۲۲۰ متر ارتفاع است. آب و هوای گواتمالا جلگه‌ای ساحلی و استوایی است ولی در مناطق کوهستانی معتدل‌تر است. کاخ ملی در گواتمالاسیتی، ویرانه‌های مایاها در تایکال یوآکساکتوم پیدراس، نگراس، زاکیولئو، و ویرانه‌های اسپانیایی‌ها در آنتی گوا از دیدنی‌های این کشور است. تقسیمات کشوری کشور گواتمالا به ۲۲ استان به نام‌های زیر بخش شده‌است: 300px آلتا وراپاز باخا وراپاز چیمالتنانگو چیکوئیمولا ال پتن ال پروگرسو ال کوئیچه اسکوئینتلا گواتمالا هوئه‌هوئه‌تنانگو ایزابال خالاپا خوتیاپا کوئتزال‌تنانگو رتالهولئو ساکاتپکوئز سان مارکوس استان سانتا روسا (گواتمالا) سولولا سوچیتپکوئز توتونیکاپان زاکاپا سیاست رئیس‌جمهور در این کشور حکومت و رئیس دولت است. او با رای مردم برای دوره‌ای چهار ساله انتخاب می‌شود. مجلس قانونگذاری این کشور ۱۵۸ کرسی دارد که نمایندگانش با رای مردم برای دوره‌ای چهار ساله انتخاب می‌شوند. در انتخابات ۷ مارس ۱۹۸۲ جنرال هانیبال گوئارا از طرف حزب حاکم با برگزاری انتخابات بریاست جمهوری اعلام کرد. اما در ۲۳ مارس جنرال ریوس مونت کودتا و خود را رئیس‌جمهور اعلام کرد. در کودتای هشتم اوت ۱۹۸۳ جنرال اوسکارمجیا ویکتورز قدرت را در دست گرفت. اتو پرز مولینا، ژنرال پیشین ارتش گواتمالا در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر سال ۲۰۱۱ به پیروزی رسید و وعده داده که با جرایم سازمان‌یافته و خشونت‌آمیز و قاچاق مواد مخدر برخورد قاطعی خواهد داشت. او نخستین نظامی است که پس از گذر گواتمالا به دموکراسی در سال ۱۹۸۶ به این سمت دست می‌یابد. مردم ۵۰ تا ۶۰ درصد مردم گواتمالا کاتولیک و ۴۰ درصد پروتستان هستند. کمتر از یک درصد نیز پیرو سایر ادیان هستند. بیش از نیمی از مردم این کشور، سرخ‌پوستان مایا هستند. اقتصاد گواتمالاسیتی، منطقه ۱۰ شهری. واحد پول این کشور کوئتزال و محصولات صادراتی آن قهوه، شکر و موز است. اقتصاد این سرزمین بیشتر به کشاورزی، تولید قهوه متکی است که نصف صادرات کشور را تشکیل می‌دهد. موز، پنبه و شکر نیز سهمی عمده در درآمد ملی و صادرات آن دارد. نیروی کار در کشاورزی ۵۳ درصد و محصولات عمده آن: ذرت، لوبیا، قهوه، پنبه، گاو، شکر، موز، روغن‌های مخصوص، الوار است. نیروی کار در صنعت ۱۲ درصد و تولیدات عمده آن: غذاها، پارچه، مصالح ساختمانی، لاستیک، دارو. منابع طبیعی: نیکل، الوار، و میگو است. صادرات این کشور: قهوه، پنبه، شکر، گوشت، موز و واردات آن: تولیدات لوازم زندگی، ماشین آلات، وسائل حمل و نقل، مواد شیمیائی، و سوخت است. طرف‌های عمده داد و ستد: ایالات متحده، ملل آمریکای مرکزی، آلمان، ژاپن، و ونزوئلا هستند. جنگ داخلی گواتمالا گواتمالاسیتی فهرست شهرهای گواتمالا فهرست اهالی گواتمالا
[ "سرود ملی گواتمالا", "گواتمالاسیتی", "زبان اسپانیایی", "جمهوری", "رئیس‌جمهور", "جیمی مورالس", "اسپانیا", "۱۵ سپتامبر", "۱۸۲۱ (میلادی)", "۱۸۳۹ (میلادی)", "۲۰۰۸ (میلادی)", "۲۰۰۷ (میلادی)", "دلار", "کوتزال گواتمالا", "آمریکای مرکزی", "مکزیک", "اقیانوس آرام", "بلیز", "دریای کارائیب", "هندوراس", "ال سالوادور", "کتزال", "کاتولیک", "پروتستان", "ارتودکس شرقی", "مستیزو", "مایا", "بیسوادی", "ناهوآتل", "۱۵۲۴ (میلادی)", "استقلال", "دماتینز", "دون خوزه اوپیکو", "خوان خوزه آره والو", "جاکوبو آربنز", "کودتای ۱۹۵۴ گواتمالا", "کارلوس کاستیلو آرماس", "رمئولوکاس گارسیا", "هانیبال گوائوارا", "افراین ریوس مونت", "نژادپرستی", "جنگ داخلی گواتمالا", "اتحاد انقلابی ملی گواتمالا", "بیل کلینتون", "آتشفشان", "صحراهای خشک", "آلتا وراپاز", "باخا وراپاز", "استان چسمالتنانگو", "استان چیکوئیمولا", "ال پتن", "استان ال پروگرسو", "ال کوئیچه", "استان اسکوئینتلا", "استان گواتمالا", "استان هوئه‌هوئه‌تنانگو", "ایزابال", "استان خالاپا", "استان خوتیاپا", "استان کوئتزال‌تنانگو", "استان رتالهولئو", "ساکاتپکوئز", "استان سان مارکوس", "سانتا روسا", "استان سولولا", "استان سوچیتپکوئز", "استان توتونیکاپان", "استان زاکاپا", "اتو پرز مولینا", "کوئتزال", "فهرست شهرهای گواتمالا", "فهرست اهالی گواتمالا" ]
[ "گواتمالا", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۲۱ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۲۱ (میلادی) در آمریکای شمالی", "جمهوری‌ها", "کشورها و سرزمین‌های اسپانیایی‌زبان", "کشورهای آمریکای مرکزی", "کشورهای عضو سازمان ملل متحد", "مستعمره‌های پیشین اسپانیا" ]
2,961
حجر بن عدی
1
94
0
[ "حجر بن عدي", "بازتاب ویرانی آرامگاه حجر بن عدی", "واکنش ها به تخریب مزار حجر بن عدی", "واکنش‌ها به تخریب مزار حجر بن عدی", "واكنش ها به تخريب مزار حجر بن عدي", "حجر پسر عدی", "بازتاب ويراني آرامگاه حجر بن عدي", "بازتاب ویرانی ارامگاه حجر بن عدی", "بازتاب ويراني ارامگاه حجر بن عدي", "حجر پسر عدي" ]
false
19
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "حجر بن عدی" }, { "Item1": "image", "Item2": "Hujr ibn Adi's Shrine.jpg" }, { "Item1": "image_size", "Item2": "300px" }, { "Item1": "caption", "Item2": "آرامگاه حجر بن عدی پیش از تخریب توسط وهابیون" }, { "Item1": "death_date", "Item2": "۶۶۰ بعد از میلاد" }, { "Item1": "death_cause", "Item2": "به دستور [[معاویه]] [[اعدام]] شد" }, { "Item1": "resting_place", "Item2": "[[عدرا]]، [[سوریه]]" }, { "Item1": "known_for", "Item2": "صحابه پیامبر اسلام و علی ابن ابیطالب" }, { "Item1": "دین", "Item2": "[[اسلام]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "children", "Item2": "هومان بن حجر" } ], "Title": "person" }
حجر بن عدی کندی از افراد سرشناس دوره آغازین شیعه بود. وی در جنگ صفین از سوی علی فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی پهلوی چپ لشکر وی را بر عهده داشت. وی هم‌چنین از یاران حسن بن علی، بود. تلفظ نام تلفظ نام او ظاهرا حجر بن عدی () است، هر چند که گاهی حجر بن عدی () هم تلفظ می‌شود. کلمه عدی در میان تمامی قبایل عرب یمنی، به فتح عین تلفظ می‌شد و تنها قبیله طی آن را به ضم عین تلفظ می‌کردند و چون حجر از این قبیله نبود، نام پدرش نیز عدی تلفظ می‌شده‌است. در سریال تلویزیونی «حجر بن عدی» به کارگردانی تاجبخش فناییان، عدی به ضم عین تلفظ می‌شود. بحث درباره تابعی یا صحابه بودن صحابه کسانی هستند که شخصا محمد پیامبر اسلام را دیده‌اند و در زمان حیات او اسلام آورده‌اند و با ایمان از دنیا رفته‌اند. اما تابعی کسی است که اصحاب پیامبر اسلام را دیده و نه خود ایشان را. ابن حجر از برخی علماء چون بخاری، ابو حاتم رازی، ابن حبان و خلیفه بن خیاط نقل کرده که معتقد بودند حجر بن عدی از صحابه نیست، بلکه تابعی است این در حالی است که کسانی چون ذهبی، ابن اثیر و ابن حجر و.. در کتب معتبر تراجم و رجال همانند طبقات ابن سعد، اسدالغابه، اصابه، استیعاب، مستدرک حاکم، سیر اعلام النبلاء، تاریخ ابن کثیر، تاریخ الاسلام ذهبی او را صحابی بزرگ پیامبر می‌دانند. . آن چیزی هم که معلوم است نقش حجر در زمان خلفای نخستین پررنگ و مشخص می‌باشد. بعضی از علمای سنی دوره اموی، صحابی بودن حجر را انکار کرده‌اند. کشته شدن معاویه ابن ابوسفیان در زمان علی برخی از شیعیان معترض به خود، از جمله حجر بن عدی را به قتل رسانید. عده‌ای نیز معتقدند که پس از شهادت حسن مجتبی و رفت‌وآمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با حسین بن علی دست‌نشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، به‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره‌های سرشناس شیعه را به قتل می‌رساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود. مرج عذرا نخست توسط حجر بن عدی فتح شد و سرانجام نیز خود در این مکان کشته شد. مزار او از سوی شیعیان زیارت می‌شود. دیدگاه اهل سنت و اهل تشیع نسبت به او اهل سنت به دلیل صحابی بودن او را محترم می‌دانند؛ و از او با لقب حجرالخیر نام می‌برند. ابن اثیر می‌نویسد: «وهو المعروف بحجر الخیر.. وفد علی النبی صلی الله علیه وسلم هو و اخوه هانی، و شهد القادسیه، وکان من فضلاء الصحابه» و او معروف است به حجر الخیر.. و از بزرگان صحابه بوده (اسد الغابه۱/۴۶۱ دارالفکر) ابن سعد (ت:۲۳۰ه) می‌نویسد: «وکان ثقه معروفا» از افراد مورد اعتماد بود. شیعیان به دلیل همراهی او با علی بن ابی طالب و مبارزه با معاویه برای او حرمت بالایی قائل هستند. ویران کردن آرامگاه در دمشق در تاریخ دوازده اردیبهشت ۱۳۹۲ در جریان جنگ داخلی سوریه آرامگاه او که در منطقه مرج عذراء در حومه منطقه الغوطه در اطراف دمشق قرار داشت، توسط مخالفان بشار اسد و گروهی نظامی به نام جبهه النصره با گرایش سلفی، تخریب شد و قبر او نبش گردید و چنان‌که برخی رسانه‌ها گفته‌اند پیکر او ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد. به اعتقاد کارشناسان مسائل دینی و فرهنگی هدف این گروه از نبش قبر، گم کردن قبر و محل دفن وی و جلوگیری از ساخته شدن حرمی توسط شیعیان در این محل بوده‌است. با این اقدام تجمع‌های اعتراض‌آمیز فراوانی از سوی شیعیان برگزار شده‌است. این اقدام از سوی دولت‌های ایران و سوریه و عراق و همچنین حزب‌الله لبنان و مراجع تقلید از جمله سید علی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، سید محمدسعید حکیم، سبحانی و … محکوم شد. و هم چنین تعطیلی حوزه‌های علمیه در اعتراض به این واقعه اتفاق افتاد پیش از این قبر عبدالسلام الاسمر از نوادگان امام دوم شیعیان در لیبی تخریب گردیده بود و اندکی پس از این رویداد قبر جعفر طیار نیز در اردن توسط شیعه ستیزان آتش زده شد. بازتاب ویران کردن آرامگاه ایران قم:مراجع تقلید دروس خارج فقه و اصول خود را تعطیل کردند. برخی مراجع تقلید از جمله مکارم شیرازی و صافی بیانیه‌ای اعتراضی منتشر کردند. حسین امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه کشورمان نبش قبر و هتک حرمت مقبره مقدس «حجر بن عدی» از صحابه بزرگوار را محکوم کرد. عراق در اعتراض به تخریب قبر حجر بن عدی دروس حوزه‌های علمیه در نجف تعطیل شد. مصر شیخ منصور مندور از علمای الازهر در گفتگو با العالم اقدام تخریب کنندگان را محکوم کرد. یمن عبدالملک الحوثی رهبر شیعیان یمن در بیانیه‌ای تخریب قبر حجر بن عدی را محکوم کرد. انتشار تصاویر «محروس الشربجی» به جای «حجر بن عدی» در پی تخریب قبر حجر بن عدی توسط وهابیون در سوریه و انتشار خبر نبش قبر وی، تصاویری در اینترنت و رسانه‌ها منتشر شد که مدعی انتساب آن تصاویر به پیکر حجر بن عدی بود. بررسی‌های سایت شیعی شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه) نشان داد که این تصویر باید متعلق به یک شهروند سوری به نام (محروس الشربجی) باشد که در درگیری‌های شهر حزه سوریه کشته شده بود اما به حجر بن عدی نسبت داده شده بود. یک ویدئو که روز یکم می‌(۱۲ اردیبهشت ماه) بر روی یوتیوب منتشر شده بود پیکر فردی را نشان می‌دهد که گوینده او را محروس الشربجی یکی از قربانیان درگیری‌های سوریه معرفی می‌کند. بر اساس خبر و ویدئوی شفقنا او همان فردی است که بعدا تصویرش به صورت فراگیری در رسانه‌های اینترنتی منتسب به پیکر حجر بن عدی شد. مرج عذراء
[ "معاویه پسر ابی‌سفیان", "اعدام", "عدرا", "سوریه", "اسلام", "شیعه", "پرس تی‌وی", "صفین", "علی", "نهروان", "حسن بن علی", "قبایل عرب", "اکمال الکمال", "علی بن هبة الله ابن ماکولا", "محمد بن حبیب بغدادی", "تاجبخش فناییان", "محمد", "اصحاب پیامبر اسلام", "ابن حجر", "بخاری", "ابو حاتم رازی", "ابن حبان", "خلیفه بن خیاط", "ذهبی", "ابن اثیر", "امویان", "معاویه", "ابوسفیان", "حسن مجتبی", "حسین بن علی", "اهل سنت", "شیعیان", "علی بن ابی طالب", "جنگ داخلی سوریه", "مرج عذراء", "الغوطه", "بشار اسد", "جبهه النصره", "سلفی‌گری", "حزب‌الله لبنان", "مراجع تقلید", "سید علی سیستانی", "ناصر مکارم شیرازی", "صافی گلپایگانی", "سید محمدسعید حکیم", "سبحانی", "حوزه‌های علمیه", "عبدالسلام الاسمر", "لیبی", "جعفر طیار", "وزیر خارجه", "العالم", "عبدالملک الحوثی", "شیعیان یمن", "شفقنا", "زین العابدین", "لغت‌نامه", "همشهری آنلاین" ]
[ "افراد نبش قبر شده", "تابعین", "درگذشتگان ۵۱ (قمری)", "درگذشتگان ۶۶۰ (میلادی)", "شیعیان", "شیعیان دوازده‌امامی", "صحابه محبوب شیعه", "صحابه مرد", "مسجدهای شیعیان سوریه", "مهاجرین", "یاران علی بن ابی‌طالب" ]
2,962
عدرا
2
22
0
[ "مرج عذراء", "مرج عذرا" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "'Adra" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Syria" }, { "Item1": "pushpin_mapsize", "Item2": "250" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "SY" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[Country]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[Governorate]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[استان ریف دمشق]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[District]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[منطقه دوما]]" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "[[ناحیه اداری]]" }, { "Item1": "subdivision_name3", "Item2": "Douma" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "Village" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "2004 census" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "20,559" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[EET]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+2" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "[[EEST]]" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "+3" }, { "Item1": "latd", "Item2": "33.6" }, { "Item1": "longd", "Item2": "36.515" } ], "Title": "settlement" }
مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در سوریه که در آنجا حجر بن عدی از افراد مهم تاریخ آغارین شیعه دفن شده است. حجر بن عدی با پنج تن از همراهانش را در زمان امویان به دستور معاویه دست‌بسته از کوفه به سوی شام بردند و در میان راه در «مرج عذراء» در شصت کیلومتری شام کشتند.
[ "فهرست کشورهای مستقل", "استان‌های سوریه", "استان ریف دمشق", "تقسیمات کشوری سوریه", "منطقة دوما", "ناحیه اداری", "زمان اروپای شرقی", "سوریه", "حجر بن عدی", "شیعه", "امویان", "کوفه", "شام" ]
[ "روستاهای سوریه", "مناطق مسکونی در منطقه دوما" ]
2,963
نی (گیاه)
6
59
0
[ "ني (گياه)", "قصب" ]
false
42
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "نی (گیاه)" }, { "Item1": "image", "Item2": "Phragmites australis Schilfrohr.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "نی (گیاه)، ''Phragmites australis''" }, { "Item1": "regnum", "Item2": "[[گیاه]]" }, { "Item1": "ordo", "Item2": "[[گندم‌سانان]]" }, { "Item1": "familia", "Item2": "[[گندمیان]]" }, { "Item1": "genus", "Item2": "'''''Phragmites'''''" }, { "Item1": "species", "Item2": "'''''P. australis'''''" }, { "Item1": "binomial", "Item2": "''Phragmites australis''" } ], "Title": "Taxobox" }
نی‌زاری در شهر جویبار نی (Phragmites communis یا Phragmites australis) یکی از گیاهان چندساله از تیره گندمیان است.
[ "گیاه", "گندم‌سانان", "گندمیان", "جویبار", "فرانسه", "مجارستان", "ویرجینیا" ]
[ "چمن‌ها", "چمن‌های آلاباما", "چمن‌های ایالات متحده آمریکا", "چمن‌های کانادا", "چمن‌های مکزیک", "سرده‌های گیاهی تک‌نمونه", "گونه‌های گیاهی مهاجم", "گونه‌های گیاهی مهاجم در ویرجینیای غربی", "گیاگان ایالات متحده آمریکا", "گیاگان دلاویر", "گیاگان رشته‌کوه راکی", "گیاگان کانادا", "گیاگان لبنان", "گیاهان خوراکی", "گیاهان شورپسند", "گیاهان علفی", "گیاهان گیاه‌پالایی" ]
2,964
سنتور
0
372
0
[ "ساز سنتور" ]
false
258
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "سنتور" }, { "Item1": "image", "Item2": "Santur1.jpg" }, { "Item1": "background", "Item2": "string" }, { "Item1": "classification", "Item2": "* [[سازهای زهی]]\n* [[سازهای زخمه‌ای]]" } ], "Title": "instrument" }
سنتور ساز زهی کوبه‌ای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را این‌گونه بازشناخته‌است: «از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیم‌های بسیاری است و با دو زخمه چوبی نواخته می‌شود. رایج‌ترین نوع سنتور (۹ خرکی) دارای ۷۲ سیم است که به دسته‌های ۴ تایی و در ۱۸ دسته تقسیم می‌شود. پیشینه سنتور بر پایه بررسی‌ها و پژوهش‌ها یکی از کهن‌ترین سازهای گستره ایران به‌شمار می‌رود؛ کهن‌ترین نشانه‌ای که از این ساز برجامانده، از سنگ‌تراشی‌های آشور و بابلیان (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگ‌تراشی‌ها، صف تشریفاتی که به بزرگداشت آشور بانیپال بر پا شده،‌سازی که همانندی زیادی به سنتور دست‌ورزی دارد، در میان آن صف دیده می‌شود. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (مرگ به سال ۳۴۶ ه. ق) تاریخ‌نگار نامدار و نویسنده نسک مروج‌الذهب در شرح اوضاع موسیقی در زمان ساسانیان، هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیقی ساسانی، واژه سنتور (سنطور) را ذکر می‌کند. در کتب کهن و تالیفات ابونصر فارابی و ابن سینا نیز نام سنتور چند بار ذکر شده‌است. عبدالقادر مراغه‌ای ساز یا طوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور دست‌ورزی بود با این تفاوت که برای هر نت، تنها یک تار می‌بستند و با جابجا کردن خرک‌ها، آن را کوک می‌کردند. نام سنتور در سروده‌ها منوچهری نیز آمده‌است: کبک ناقوس زن و شارک سنتورزن است فاخته نای زن و بط شده تنبور زنا سنتور،‌سازی کاملا ایرانی است که برخی ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت می‌دهند که مانند بربط، ساز دیگر ایرانی بعدها به خارج برده‌شد. برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمان‌های بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفته‌است، چنان‌که امروزه گونه‌های مشابه این ساز در عراق، ترکیه، سوریه، مصر، پاکستان، هند، تاجیکستان، چین، ویتنام، کره، اوکراین و دیگر کشورهای آسیای میانه و نیز در یونان نواخته می‌شود. شگفت نیست که چون نخستین پیانو به دست سرورالملک، سنتورنواز روزگار امیرکبیر رسید، در دم نواخته شد! او پس از دمی کار با این ساز گفت: این ساز روی دستگاه ماهور کوک شده‌است. وی همان روز ماهور را نواخت و پس از کوتاه زمانی آن را، کوک کرد به گونه‌ای که دستگاه شور را با آن نواخت و همین کوک ایرانی است که در این هنگام نیز روی پیانوی ایرانی انجام می‌گیرد. این کوک سرورالملکی نام دارد و واپسین دستگاه شور است که در کنار پرده‌های دلکش گرایلی خسروانی، آذربایجانی، گیلانی و گبری (زرتشتی) و کردی و جامه‌داران و… نواخته می‌شود! بر پایه اسناد و مدارک، نگارگری‌ها و مینیاتورهای سده‌های پیش، آنچه که ما دست ورزه به نام سنتور در اختیار داریم در واقع سنتوری است که از نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش (زمان قاجار) با شکل و شمایل کنونی خود در اختیار هنرمندان این مرز و بوم قرار دارد. چنان‌که سنتورهای محمدصادق خان (که نخستین نمونه صوتی ساز سنتور به جا مانده از دوران قاجار متعلق به وی می‌باشد)، حبیب سماع حضور و حبیب سماعی، در ابعاد، شمار خرک و چگونگی ساخت، بسیار نزدیک به سنتور دست ورزی است. زنی در حال نواختن سنتور اثر جبار بیگنقاشی در کاخ هشت‌بهشت، اصفهان . بررسی دیرینه گردش و تحول ساز سنتور نشان می‌دهد که این ساز طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و مکاتب گوناگون را در سده کنونی به خود اختصاص داده، به گونه‌ای که پس از یک بررسی اجمالی، می‌توان اذعان داشت حداقل ۱۵ سبک و مکتب گوناگون و فعال در این عرصه شهره ویژه و عام‌اند. از نوازندگان نامدار قدیم سنتور می‌توان محمدصادق خان، علی‌اکبر شاهی، سماع حضور، حبیب سماعی، حسین صبا، ابوالحسن صبا و از نوازندگان دهه‌های اخیر می‌توان فرامرز پایور، محمد حیدری، پرویز مشکاتیان، داریوش صفوت، حسین ملک، فضل‌الله توکل، منصور صارمی، مجید نجاحی، مجید کیانی، ارفع اطرایی، سوسن دهلوی، رضا شفیعیان، پشنگ کامکار، جواد بطحایی، اردوان کامکار، سیامک آقایی، حسین پرنیا را نام برد. از سازندگان مشهور سنتور می‌توان به مهدی ناظمی و داریوش سالاری اشاره کرد. سنتور در سال‌های پایانی سلسله قاجاریه تقریبا فراموش شده و رو به نابودی بود. سازهای اصلی، تار، تنبک و کمانچه بودند و دوره قاجار، در واقع «عصر تار» بود. شمار کمی سنتور می‌نواختند و شمار کمتری نیز سنتور می‌ساختند و می‌آموختند. گسترش در جهان گمان این است که سنتور از ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نام‌های گوناگونی پیدا کرده‌است. سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام‌های گوناگون در خاور و باختر جهان وجود دارد. این ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای‌ها، در آلمان و اتریش مک پر، در هندوستان سنتور، در کامبوج فی و در آمریکا زیتر می‌نامند که هر کدام دارای وجه تشابهاتی هستند. ساز سنتور در شماری از کشورها مانند ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست. همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آن‌ها حدود ۳۶۰ سیم دارند. این ساز به شکل ذوزنقه متساوی‌الساقین ساخته می‌شود و نوع رایج این ساز دارای ۷۲ سیم است که هر ۴سیم از روی یک خرک می‌گذرد و دارای ۱ کوک است و در واقع سنتور دارای ۱۸ خرک است که ۹ تای ان در سمت راست و ۹تای ان در سمت چپ قرار می‌گیرد. سیم‌های این ساز توسط ۲ ترکه چوبی به صدا در می‌ایند که اصطلاحا ان را مضراب می‌نامند، ولی باید توجه داشت که سنتور جز سازهای زهی-مضرابی (زهی زخمهای محسوب نمی‌شود) گذشته و امروز ساز سنتور پیشتر با ۱۲ وتر سیم بم و ۱۲ وتر سیم زیر ساخته می‌شد و سنتور ۱۲ خرکی نامیده می‌شد. امروزه سنتور ۱۰ خرک و سنتور ۱۱ خرک نیز ساخته می‌شود. سنتور ۹ خرک رایج‌ترین گونه سنتور است که پر استفاده‌ترین نوع آن سنتور «سل کوک» است و نت‌های ردیف بر اساس آن نوشته شده‌اند. در سنتور ۹ خرک، چنانچه بر اساس راست کوک تنظیم شود، به ترتیب سیم‌ها از پایین بر مبنای می-فا-سل کوک می‌شوند و برای اجرای گروهی و ارکستر باره است. سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم سنتور الکتریک به خواست تکمیل فواصل کروماتیک میان اصوات و نیز به قصد تامین اصوات بم، در حدود بیست سال اخیر دو گونه سنتور با شمار زیادتر خرک ساخته شده‌اند. سنتور کروماتیک با همان میدان آوای سنتور معمولی ولی دارای خرک‌ها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان آوای سنتور کروماتیک بم یک فاصله پنجم بم‌تر از سنتور کروماتیک است و گسترش آن سه اکتاو و نیم است. در دو گونه سنتور کروماتیک، هر صوت بدست سه رشته سیم هم‌کوک حاصل می‌شود. به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کرده‌است. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم استفاده‌های هم‌نوازی می‌شود و در کارهای جدید تکنوازی سنتورهای کروماتیک دیده می‌شود. نوازندگی سنتور نوازندگی سنتور با دو چوب نازک که به آن‌ها «مضراب» گفته می‌شود، انجام می‌شود. مضراب‌ها در گذشته بدون نمد بودند ولی اکنون بیش‌تر به مضراب‌ها نمد می‌چسبانند که باعث نرمتر شدن و کم زنگ‌تر شدن آوای سنتور می‌شود. در اکثر اوقات، نوازنده باید با هر یک از مضراب‌ها، نت متفاوتی را اجرا کند (به ویژه در برخی از چهارمضراب‌ها که بیش‌تر پایه قطعه با دست چپ و ملودی با دست راست اجرا می‌شود). به همین دلیل نوازندگی این ساز علاوه بر چابکی دست‌ها، به تمرکز ذهن نیز نیاز دارد که تنها با آزمون فراوان بدست می‌آید. سنتورسازی است که اگر نوازنده بر آن چیره شود، می‌تواند با آن کارهای زیبا و ماندگاری بیافریند. این ساز به خوبی توانایی تک نوازی و هم نوازی را دارا می‌باشد. برابر نیمی از زندگانی آزمون سنتورنوازان، به کوک کردن آن می‌گذرد. چون کوبه‌های مداوم مضراب روی سیم‌ها و تاثیرگذاری نم و گرما روی چوب و سیم‌ها کوک را به هم می‌زند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود، از این رو سنتور،‌سازی شناخته می‌شود که همراه با زیبایی، بسیاری از پیامدهای فیزیکی می‌تواند روی آوا و کوک آن تاثیر بگذارد و حتی نوازنده‌های ماهر را برای یک کوک دلخواه ناکام می‌گذارد. هنر ساز (سنتور)‌سازی از دیدگاه استاد ناصر سیف از ظرافت و دقت خاصی برخوردار می‌باشد. ابتدای امر باید در رابطه با چوب‌شناسی شناخت کافی داشته باشیم تا بتوانیم در انتخاب چوب مناسب برای ساخت ساز از آن استفاده نماییم. چوب‌های مورد نیاز برای ساخت سنتور می‌توان از چوب‌های گردو و فوفل و آزاد استفاده نمود، به لحاظ کمبود چوب فوفل و آزاد بیشتر از چوب گردو و به خاطر در دسترس بودن آن استفاده می‌شود. (چوب‌های گردو معمولا صدای گرم، چوب‌های آزاد صدای شیشه‌ای و کریستال، و…. دارند. ) بهترین چوب گردو، چوب‌های باغی هستند که در بازدهی صدا مرغوبیت بیشتری نسبت به چوب‌های دیگر دارد، بهترین چوب‌های گردو را می‌توان از مناطق سردسیر به لحاظ بافت منسجمی که دارند تهیه کرد، به عنوان مثال تنه‌های گردو شهرهای تویسرکان، سنندج، طالقان و زنجان دارای کیفیت مناسب می‌باشند. چوب گردو را می‌توانیم به صورت گرده یا به صورت الوار تهیه نماییم. بهتر است از چوب‌های قطور و سالخورده که رنگ چوب از تیرگی زیادی برخوردار است استفاده نماییم. چوب گردو را بعد از الوار کردن قسمت‌های مناسب آن را انتخاب کرده و جهت ورقه کردن برش می‌دهیم سپس چوب‌های ورقه شده را جهت شیره زدایی درون آب انداخته و می‌جوشانیم تا صمغ چوب‌ها از بین برود، سپس ورقه‌ها را پس از شیره زدایی در جای مناسب و سایه گذاشته تا به مرور زمان خشک شوند. لازم است ذکر شود که در صورت خشک شدن چوب‌ها بایستی حدالمقودر چند سالی از خشک شدن آن‌ها بگذرد تا آمادگی کامل برای ساختن ساز را پیدا بکند. مراحل ساخت ساز مراحل ساخت ساز بر ۳ اساس پایه‌گذاری می‌شود ۱- انتخاب چوب مناسب ۲- پل‌گذاری دقیق ۳- تراش صفحه‌های زیر و رو ابتدا آماده کردن کلاف یا اسکلت ساز کلاف را می‌توانیم از چوب گردوی سخت و تیره انتخاب نماییم تا از استحکام آن اطمینان به عمل آید. مرحله بعدی انتخاب صفحه زیر می‌باشد. پس از انتخاب چوب مناسب کلاف را بر روی صفحه می‌چسبانیم. سپس به سوراخ کردن جای گوشی‌ها و سیمگیرها می‌پردازیم. پل‌گذاری ساز پل‌های سنتور از چوب گردو و به صورت استوانه‌ای به قطر ۹ میلی‌متر می‌باشد، که در محل و جای دقیق خود قرار می‌گیرد. گل صفحه رو گل‌های صفحه رو با دقت کامل در جای صحیح خود برش داده می‌شود. گل صفحه رو نقش و تاثیر به سزایی در بازدهی صدای ساز دارد. تراش صفحه رو و زیر پس از چسباندن صفحه رو بر کلاف سنتور، تراش صفحه‌ها را انجام داده و شیطانک سنتور را می‌چسبانیم و سپس سنتور را سمباده زده و آن را برای رنگ آماده می‌سازیم. ابتدا از آستر برای رنگ مورد دلخواه ساز خود استفاده می‌نماییم. پس از خشک شدن کامل آستر لاک الکل را بر روی سنتور زده تا هم به ساز جلا داده و هم اینکه در مقابل رطوبت هوا محفوظ باشد.
[ "سازهای زهی", "سازهای زخمه‌ای", "موسیقی ایرانی", "ایران", "ذوزنقه", "مضراب", "آشور", "بابلیان", "آشور بانیپال", "ابوالحسن علی بن حسین مسعودی", "مروج‌الذهب", "ساسانیان", "ابونصر فارابی", "ابن سینا", "عبدالقادر مراغه‌ای", "خرک", "منوچهری", "بربط", "عراق", "ترکیه", "سوریه", "مصر", "پاکستان", "هند", "تاجیکستان", "چین", "ویتنام", "کره (کشور)", "اوکراین", "آسیای میانه", "یونان", "امیرکبیر", "ماهور", "دستگاه شور", "امرداد (هفته‌نامه)", "قاجار", "محمدصادق خان", "حبیب سماع حضور", "حبیب سماعی", "اصفهان", "ابوالحسن صبا", "فرامرز پایور", "پرویز مشکاتیان", "داریوش صفوت", "فضل‌الله توکل", "منصور صارمی", "مجید نجاحی", "مجید کیانی", "رضا شفیعیان", "پشنگ کامکار", "اردوان کامکار", "سیامک آقایی", "حسین پرنیا", "مهدی ناظمی", "تار", "تنبک", "کمانچه", "حسین دهلوی", "یان کین", "اروپای شرقی", "دالسی مر", "انگلستان", "باتر فلای‌ها", "آلمان", "اتریش", "مک پر", "هندوستان", "کامبوج", "فی", "آمریکا", "زیتر", "ارمنستان", "گرجستان", "سنتور ۱۲ خرکی", "سنتور ۹ خرک", "سنتور سل کوک", "ردیف موسیقی سنتی ایرانی", "فواصل کروماتیک", "سنتور کروماتیک", "میدان آوا", "سنتور کروماتیک ب", "نمد (موسیقی)", "تک نوازی", "هم نوازی", "کوک" ]
[ "سنتور", "آلات موسیقی آسیایی", "اختراعات ایرانی", "سازهای ترکیه", "سازهای زهی", "سازهای موسیقی آذربایجانی", "سازهای موسیقی ایرانی", "نمادهای ملی ایران", "سازهای زخمه‌ای" ]
2,965
کمانچه
0
310
0
[ "كمانچه" ]
false
252
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "کمانچه" }, { "Item1": "image", "Item2": "Hasht-Behesht Palace kamancheh.jpg" }, { "Item1": "background", "Item2": "string" }, { "Item1": "classification", "Item2": "* [[سازهای زهی]]" }, { "Item1": "range", "Item2": "وسعت صوتی کمانچه" }, { "Item1": "related", "Item2": "* [[رباب]]\n* [[قیچک]]" } ], "Title": "Instrument" }
کمانچه یکی از سازهای ایرانی و موسیقی است. این ساز علاوه بر شکم، دسته و سر، در انتهای پایینی ساز، پایه‌ای دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار می‌گیرد. نوعی از کمانچه معروف به کمانچه لری وجود دارد که پشت باز است و مردمان لر به آن «تال» می‌گویند. پیشینه نخستین نشانه‌های تاریخی درباره کمانچه در کتاب موسیقی الکبیر اثر ابونصر فارابی در سده چهارم هجری دیده شده‌است. او در این کتاب از کمانچه با نام عربی آن، رباب یاد می‌کند. کمانچه در دوران صفویه و قاجاریه جزو سازهای اصلی موسیقی ایران بوده‌است. نخستین صدای ضبط‌شده کمانچه به اوایل قرن بیستم میلادی بر می‌گردد. ساز کمانچه به همت سازمان میراث فرهنگی در آذر ماه ۱۳۹۶ به ثبت جهانی در سازمان یونسکو رسید. شکل ظاهری کاسه ساز کروی و توخالی و معمولا از جنس چوب توت است که به صورت ترکه‌ای (تکه‌های باریک چوب که در کنار هم چسبانده می‌شود) ساخته می‌شود و مقطع نسبتا کوچکی از آن در جلو به دهانه‌ای اختصاص یافته و روی دهانه پوست کشیده شده و بر روی پوست، خرکی تقریبا شبیه به خرک تار و نه کاملا عمود بر سیم‌ها قرار گرفته‌است. دسته ساز، لوله‌ای تو پر است و به‌طور نامحسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شده‌است. انتهای بالایی این لوله؛ توخالی و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبه گوشی‌ها را می‌یابد. دسته فاقد پرده می‌باشد. سر ساز متشکل است از جعبه گوشی‌ها که در دو طرف آن هر یک دو گوشی کار گذاشته شده و یک قبه که در بالای جعبه قرار گرفته‌است. طول ساز تا سر قبه حدود ۸۰ سانتی‌متر است. در گذشته این ساز بدون سیم گیر که به شکل کنونی وجود دارد بوده‌است. در گذشته سیم‌ها مستقیما به ساز وصل می‌شدند همانند سه تار یا به وسیله قطعه فلزی سیم‌ها به آن ربط داده می‌شد. پس از ورود ویولن به ایران، تاندور ویولن (پیچ‌های کوچک تنظیم کوک) به سیم گیر اضافه شد تا نوازنده بتواند ساز را دقیق‌تر کوک کند. تا پیش از ورود ویولن به ایران، جنس سیم‌های کمانچه ابریشمی یا از روده تابیده شده حیوانات بود و توانایی گرفتن کوک بالا را نداشت. پس از ورود ویلن به ایران، سیم‌های ویلن جایگزین سیم‌های کمانچه شد. این ساز جزو دسته سازهای زهی کششی است. کمانچه امروزی دارای ۴ سیم می‌باشد. کمانچه در زمان قدیم تنها سه سیم داشته و پس از ورود ویولن به ایران به تقلید از آن سیم چهارم به آن افزوده شده‌است. این سیم‌ها به موازات درازای ساز گستردگی دارد و آوای آن خیلی خوش و دلکش اما کمی اصطلاحا تودماغی می‌باشد. این ساز می‌تواند آواهای گوناگون بسیاری را برآرد. عنوان =نشان مرغوبیت صنایع دستی از یونسکو با شماره مرجع 220 موزه فلک‌الافلاک کوک کوک کمانچه (نسبت فاصله سیم‌ها به یکدیگر) در دستگاه‌های مختلف موسیقی ایرانی تفاوت می‌کند. معمول‌ترین کوک برای دستگاهای ایرانی این است که سیم‌های اول و دوم نسبت به هم فاصله چهارم (یا پنجم) داشته، سیم سوم یک اکتاو بم‌تر از سیم اول و سیم چهارم یک اکتاو بم‌تر از سیم دوم می‌باشد. لازم است ذکر شود که در گذشته کمانچه دو سل دو سل کوک می‌شد اما پس از ورود ویلن به ایران، در کوک کمانچه تغییراتی ایجاد شد و امروزه این ساز همانند ویلن کوک و انگشت‌گذاری می‌شود. در حال حاضر کوک اصلی و رایج کمانچه می‌لا ر سل که همان کوک ویلن است، می‌باشد. از جمله می‌توان به کوک‌های ر لا ر سل (برای دستگاه نوا) می‌لا ر لا (برای دستگاه ماهور) و می‌لا می‌لا (برای دستگاه همایون، آواز اصفهان، دستگاه چهارگاه، دستگاه ماهور و دستگاه راست‌پنجگاه) و رلارلا (برای کوک لری)اشاره کرد. شیوه نواختن نوازنده در حالت نشسته پایه کمانچه را روی زمین یا صندلی یا زانو قرار می‌دهد و به وسیله آرشه (در پارسی کمانه) آن را می‌نوازد. ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود می‌چرخد و همین عمل تماس آرشه با سیم‌ها را آسان‌تر می‌کند. نوازنده ساز را به‌طور قائم در دست چپ می‌گیرد و انگشتان همان دست را روی دسته بر روی سیم‌ها می‌لغزاند و آرشه را با دست راست به روی سیم‌ها می‌کشد. سازهای هم خانواده در چند دهه اخیر، سازهای جدیدی با بهره‌گیری از سازهای زهی غربی ساخته شده‌اند که کم‌کم جای خود را در موسیقی شهری ایران باز کرده‌اند. از جمله می‌توان به ساخت انواع کمانچه آلتو و کمانچه باس اشاره کرد که همگی صدایی بم‌تر از کمانچه معمولی دارند. کمانچه آلتو دو و نیم پرده و کمانچه باس یک هنگام کامل (Octave) بم‌تر از کمانچه معمولی صدا می‌دهند. نوازندگان شاخص از شاخص‌ترین کمانچه‌نوازان ایرانی می‌توان به حسین‌خان اسماعیل‌زاده، علی‌اصغر بهاری، مجتبی میرزاده، کیهان کلهر و اردشیر کامکار اشاره کرد. نوازندگان شاخص معاصر عبارتند از: اردشیر کامکار کیهان کلهر سعید فرج‌پوری علی‌اکبر شکارچی فرج علیپور داوود گنجه‌ای علی‌رضا حسین‌خانی پیرولی کریمی همتعلی سالم مجتبی میرزاده درویش‌رضا منظمی هادی منتظری سهراب پورناظری محمد باجلاوند سازندگان شاخص ابراهیم قنبری‌مهر قدرت‌الله کردی سازشناسی، پرویز منصوری، انتشارات اداره کل آموزش هنری وزارت فرهنگ و هنر (ویدئو: جشن هنر شیراز) (ویدئو) کمانچه
[ "سازهای زهی", "رباب", "قیچک", "ایران", "موسیقی", "زانو", "ابونصر فارابی", "خانه موسیقی", "سازمان میراث فرهنگی", "سازمان یونسکو", "پوست", "ویولن", "موسیقی ایرانی", "دستگاه نوا", "دستگاه ماهور", "دستگاه همایون", "آواز اصفهان", "دستگاه چهارگاه", "دستگاه راست‌پنجگاه", "کوک لری", "آرشه", "حسین‌خان اسماعیل‌زاده", "علی‌اصغر بهاری", "مجتبی میرزاده", "کیهان کلهر", "اردشیر کامکار", "سعید فرج‌پوری", "علی‌اکبر شکارچی", "فرج علیپور", "داوود گنجه‌ای", "علی‌رضا حسین‌خانی", "پیرولی کریمی", "همتعلی سالم", "درویش‌رضا منظمی", "هادی منتظری", "سهراب پورناظری", "محمد باجلاوند", "ابراهیم قنبری‌مهر", "قدرت‌الله کردی", "تالار وحدت" ]
[ "کمانچه", "سازهای ترکیه", "سازهای ارمنستان", "سازهای زهی", "سازهای موسیقی آذربایجانی", "سازهای موسیقی ایرانی", "سازهای موسیقی لری", "موسیقی ترکمنستان", "سازهای آرشه‌ای" ]
2,966
دف
0
248
0
[]
false
158
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "دف" }, { "Item1": "image", "Item2": "دف و دایره" }, { "Item1": "background", "Item2": "percussion" }, { "Item1": "classification", "Item2": "* [[سازهای کوبه‌ای]]" }, { "Item1": "range", "Item2": "* کوک نامعین" }, { "Item1": "related", "Item2": "* [[دایره]]\n* [[دایره زنگی]]" } ], "Title": "Instrument" }
دف ، یکی از سازهای کوبه‌ای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقه‌ای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیده‌اند و با ضربه‌های انگشت می‌نوازند. این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگ‌تر از آن و با صدای بم‌تر است. ویژگی چنان‌که از کتاب‌های موسیقی و نوشته‌ها و اشعار برمی‌آید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار می‌رفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار می‌بردند. در کتاب‌های لغت در معنی دف یا دایره می‌نویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقه‌ها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو می‌کشیدند. در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته می‌شد خمک یا خمبک می‌گفتند. به دست زدن با وزن و به‌اصطلاح بشکن زدن هم خمک یا خمبک می‌گفتند. دف‌هایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه می‌کردند و می‌نواختند. زنگ‌های دف را جلاجل می‌گفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره می‌نواختند جلاجل‌زن می‌گفتند. در ایران کهن، جلاجل وسیله‌ای بیضی‌شکل و بزرگ بود که زنگ‌هایی بر آن می‌بستند و در جنگ‌ها به کار می‌بردند و ظاهرا صدای مهیبی داشته‌است. دفی را که بر آن زنجیر تعبیه می‌کنند دف زنگی می‌گویند. تاریخچه حضور دف در موسیقی در دوران پیش از اسلام دف در موسیقی ایرانی و کردی حضور داشته به‌طوری‌که رد پای ریتم‌های آن هنوز در موسیقی کردی وجود دارد، اما با ورود اسلام به‌دلیل حرام بودن موسیقی این ساز جهت بقای خود در خانقاه‌ها و تکایای کردستان بست نشست و برای بیش از ۱۳ قرن در خانقاه‌های کردستان همدم دراویش کردستان شد و با ذکر و سماء آنها آمیخته شد بطوریکه ذکرها در هر مقامی با ریتم خاص خود در دف همراه هستند و بعبارتی هر ذکری مقام خود را دارد که مقام‌های دف نام دارند. مقام‌های دف در طرایق کسنزانی و قادری و دیگر طرایق از ۷ تا ۱۰ مقام اصلی هستند. این بست نشینی دف تا سال ۱۳۵۳ ادامه داشت تا این که به اهتمام محمدرضا لطفی و با زحمات بیژن کامکار این بست به پایان رسیده و در این سال پس از قرن‌ها در اجراهای عمومی و در موسیقی غیرعرفانی استفاده شد. گستره جغرافیایی استفاده از دف از این ساز در قاره آسیا بیش از مناطق دیگر جهان استفاده می‌کنند و هر کشوری به فراخور حال و هوای موسیقی خود، از آن استفاده می‌کنند. کاربرد دف به ویژه در خاورمیانه از سایر جاها بیشتر است. در کشورهای عربی همچون عربستان و عمان و کشورهای دیگری چون ترکیه، عراق و آذربایجان از جمله جاهاییست که دف رواج دارد. پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار می‌بردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سال‌های اخیر، دف‌نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایج‌تر شده‌است و هنر آموزان به آموختن آن روی آورده‌اند. در کردستان و به ویژه در استان کردستان و استان کرمانشاه دف‌نوازی در میان مردم جایگاه خاصی دارد. رواج بسیار زیاد دف در کردستان به دلیل وجود آیین‌های عرفانی در این ناحیه است. پیروان طریقت قادریه و آیین یارسان از گروه‌هایی هستند که از این ساز در مراسم‌های عرفانی خود استفاده می‌کنند. به همین خاطر، بسیاری از مردم کردستان آشنایی مقدماتی با دف دارند. همچنین، به دلیل حلال شمرده شدن دف در دین اسلام پیروان سایر طریقت‌ها، از جمله نقشبندیه، از دف استفاده می‌کنند. مراسم‌های مولودخوانی از دیگر مراسم‌هایی است که مردم کردستان در آن دف‌نوازی می‌کنند. از نوازندگان صاحب‌سبک دف می‌توان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد. کامکار نقش به‌سزایی در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده‌است. ساختمان دف دف اصفهان بیژن کامکار در حال دف‌نوازی کلاف اصلی دف، بدنه‌ای استوانه‌شکل و کوتاه از جنس چوب است که در یک طرف آن استوانه، پوست حیوانات یا پلاستیک کشیده شده‌است (بهترین نوع دف، با پوست حیوانات و در فصل بهار ساخته می‌شود). ابتدا و انتهای قاب اصلی با برش زاویه‌دار (اصطلاحا برش فارسی) به هم چسبیده می‌شوند و ضخامت یک سمت از کلاف با تراشیدن چوب کمتر شده و پوست با سریش روی این لبه می‌چسبد و با گل‌میخ محکم می‌شود. ساختمان دف را می‌توان به اجزای زیر تقسیم کرد: کلاف اصلی پوست حلقه‌ها گل‌میخ‌ها کمانه کمانه حلقه‌ای چوبی است با عرض ۵ الی ۶٫۵ سانتی‌متر (تفاوت در اندازه به دلیل تفاوت در اندازه دستان نوازندگان این ساز است و اینکه این ساز برای دستان خانم‌ها نیز مناسب باشد) با دایره‌ای به قطر ۵۰ الی ۵۵ سانتی‌متر که کمتر به اندازه‌های کوچکتر یا بزرگتر دیده می‌شود. ضخامت چوب از طرف پوست، به ۲ الی ۳ میلیمتر و از طرف پشت به ۱٫۵ سانتی‌متر می‌رسد. در صورتی که کمانه به شکل دایره ساخته شده و از تقارن کامل برخوردار باشد و پوست از طرفین یکسان کشیده شود، ساز صدای بسیار مطلوبی خواهد داشت. روی قسمت پشت چوب، یک فرو رفتگی ایجاد می‌گردد که محل استقرار انگشت شست می‌باشد و اصطلاحا آنرا شستی می‌گویند. کمانه دو گونه است. کمانه یک‌کمه از چوبی با قطر ۱٫۵ سانتی‌متر تهیه می‌شود. دو سر چوب را طوری به یکدیگر متصل می‌کنند که به شکل دایره شود. این نوع کمانه، کمتر بر اثر فشار پوست کج می‌شود و از نظر وزن، نسبت به نوع دیگر، سبک‌تر است. کمانه دوکمه از دو چوب با قطری در حدود نیم سانتی‌متر که روی هم پرس شده‌اند ساخته می‌شود. این نوع کمانه سنگین‌تر است، اما در برابر فشار پوست مقاوم‌تر است. پوست مصنوعی پوست مصنوعی نسبت به پوست‌های طبیعی خواصی دارد که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. داشتن کوک ثابت قابلیت کوک با نت برای هر دف معین یک‌دستی ضخامت سطح پوست دف یک‌دستی کشش و یک‌دستی مواد سازنده در کل پوست عدم جذب رطوبت در نتیجه عدم تغییر حالت بر اثر آن عدم تغییر کوک در حال اجرا تاب برنداشتن کمانه به دلیل کشش یکسان پوست صدای استانداردشده همانند سازهای ارکستر و سمفونیک تجزیه نشدن توسط باکتری‌ها و میکروب‌ها نداشتن بوی نامطبوع عدم ایجاد بیماری و حساسیت عدم افت ارزش ساز به دلیل عدم افت کیفیت پوست آن پرطرفدارتر از سازهایی با پوست طبیعی پوست طبیعی برای ساختن دف با پوست طبیعی، از پوست حیواناتی همانند گوسفند، بز، آهو و میش استفاده می‌گردد. پوست مناسب پوستی است که کهنه باشد. برای امتحان، اگر به پوستی آب بزنیم و از آن بوی نامطبوع ساطع نشود، پوست کهنه است. پوست باید به خوبی دباغی شده باشد، یعنی ضخامت تمام نقاط آن یکسان باشد. برای دباغی پوست نباید از موادی همانند آهک که در صنایع چرم سازی به کار می‌رود، استفاده شود. بلکه باید در آب خوابانده شود و به مرور زمان موها را از پوست جدا نمود. آهک و مواد شیمیایی که در چرم سازی به کار می‌رود، چربی پوست را از بین می‌برند و در صدای آن تاثیر بدی می‌گذارند. پوست دف را نباید خیلی گرم کرد چون احتمال پاره شدن پوست وجود دارد. در ضمن، ممکن است در اثر کشیدگی زیاد پوست، کمانه کج شود. گرم کردن پوست، باعث خشک شدن چربی پوست شده و ساز را بد صدا می‌کند. حتی‌الامکان نباید به پوست دف آب زد؛ چراکه در درازمدت، بر کیفیت صدای آن اثرگذار است. اگر پوست دف بر اثر گرمی هوا یا آفتاب بسیار کشیده شود، می‌توان آن را از طرف پوست روی زمین صاف یا موزاییک‌شده گذاشت تا رطوبت زمین را آهسته‌آهسته به خود جذب کند. پوست را نباید روی آتش گرم کرد. برای گرم کردن پوست باید از هوای خشک، آفتاب یا تشک برقی استفاده کرد. اگر هیچ‌کدام از موارد در دسترس نبود، ناگزیر از هیتر برقی یا آتش استفاده می‌شود. لازم است ذکر شود که در این روش، احتمال وقوع شوک حرارتی، پاره شدن پوست، خشک شدن چربی پوست و در نهایت پاره شدن پوست را به همراه دارد. برای جلوگیری از این مورد، باید دف را به فاصله مناسبی از آتش گرفت. باید دف را دایما بر روی حرارت بچرخانیم تا پوست بتدریج منقبض شود. با دست دما را کنترل می‌کنیم و اگر در جایی دمای پوست از حد مطبوع بیشتر باشد، دف را به صورت رفت و برگشتی (بادبزنی) حرکت می‌دهیم تا آن جایی که دف انقباض لازم را کسب کند. حلقه‌ها در جدار داخل کمانه، میخ‌ها قلاب مانندی تعبیه می‌گردد که روی آنها حلقه‌های فلزی ۳تایی یا ۴تایی و با فاصله ۳ سانتی‌متر از پوست و ۱ سانتی‌متر از دسته پهلویی نصب می‌گردند. این حلقه‌ها را با نام دیگری چون جلاجل نیز می‌شناسند. گل میخ‌ها به منظور مهار کردن و نگاه داشتن پوست روی کمانه در قسمت پشت، روی ضخامت ۵/۱ سانتی‌متری، کمانه پوست را به وسیله میخ‌های سر تخت (شبیه به پونز) مهار می‌کنند. نوازندگان دف از نوازندگان به نام دف در ایران می‌توان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد. هژار زهاوی از نوازندگان بنام بین‌المللی است.
[ "ساز کوبه‌ای", "دایره (ساز)", "دایره زنگی", "موسیقی سنتی ایرانی", "چوب", "انگشت", "سازهای ضربی", "دوره اسلامی", "روی", "برنج (فلز)", "جلاجل", "دف زنگی", "مقام‌های دف", "محمدرضا لطفی", "عربستان", "عمان", "آذربایجان", "تمبک", "کردستان", "شهرهای ایران", "استان کردستان", "استان کرمانشاه", "طریقت قادریه", "یارسان", "نقشبندیه", "بیژن کامکار", "مسعود حبیبی", "موسیقی اصیل ایرانی", "بهار", "گل‌میخ", "سانتی‌متر", "انگشت شست", "مواد شیمیایی", "شوک حرارتی", "هژار زهاوی" ]
[ "تصوف", "سازهای ارمنستان", "سازهای ازبکستان", "سازهای افغانستان", "سازهای پاکستان", "سازهای ترکیه", "سازهای سوریه", "سازهای قزاقستان", "سازهای کوبه‌ای آسیایی", "سازهای کوبه‌ای با کوک نامعین", "سازهای موسیقی آذربایجانی", "سازهای موسیقی ایرانی", "سازهای موسیقی کردی", "سازهای یونان", "نمادهای ملی پاکستان" ]
2,967
دیلم (ابزار)
0
6
0
[ "ديلم (ابزار)" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دیلم دیلم نام ابزاری است شامل یک میله فلزی که یک سر آن خمیده و سر دیگر آن پهن شده‌است. گاه در سر خمیده آن شکاف کوچکی برای بیرون کشیدن میخ‌ها تعبیه شده‌است. از دیلم به عنوان اهرمی برای جدا کردن دو جسم از یکدیگر یا بیرون کشیدن میخها استفاده می‌شود. دیلم‌ها را بیشتر برای باز کردن جعبه‌های چوبی میخ‌کاری شده بکار می‌برند. دیلم‌ها، به عنوان اهرم‌های درجه یک طبقه‌بندی شده‌اند.
[ "میله", "میخ", "جعبه", "اهرم" ]
[ "ابزار صنعتی", "ابزارهای دستی نجاری", "ابزارهای مکانیکی دستی" ]
2,968
شهرستان الیگودرز
2
568
0
[ "شهرستان اليگودرز" ]
false
477
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "شهرستان الیگودرز" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Aligudarz-County.png" }, { "Item1": "استان", "Item2": "لرستان" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[الیگودرز]]" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "آلیورز" }, { "Item1": "سال‌شهرستان‌شدن", "Item2": "۱۳۳۶" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۴۰،۲۷۵" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[لری بختیاری الیگودرز]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۵۸۷۰" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۲۰۲۲" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۳۰۰–۹۰۰" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۱۲۰" }, { "Item1": "فرماندار", "Item2": "حمید کشکولی" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۶۶" }, { "Item1": "شهرها", "Item2": "[[الیگودرز]]، [[شول‌آباد]]،شاپور آباد ، چمن سلطان" }, { "Item1": "بخش‌ها", "Item2": "[[مرکزی]]، [[زز و ماهرو]]، [[زلقی]]، [[بربرود شرقی]]، [[بربرود غربی]]" } ], "Title": "شهرستان ایران" }
الیگودرز مرکز شهرستان الیگودرز در شرق استان لرستان می‌باشد. جمعیت شهرستان ۱۴۰۰۰۰ هزار نفر است شهر الیگودرز در ناحیه کوهستانی و با آب و هوایی بسیار سرد در شرق استان لرستان واقع شده و همچنین از شهرهای مرتفع و مناطق سردسیر ایران است. دیرینگی آن به بیش از ۷۰۰ سال می‌رسد. ۸ الیگودرز در گذشته از چهار محله ورزندان، مجیان، ده تیرانی و ده محمدرضا تشکیل شده بود هرچند که توسعه اخیر شهر این مرز بندی را نامحسوس کرده‌است.۹۱۰ این شهر از سال ۱۳۳۹ دارای نماینده در مجلس شورای ملی می‌باشد.۱۱ مشخصات شهرستان طول وعرض جغرافیایی: ۴۹ درجه و ۴۲ دقیقه طول- ۳۳ درجه و۲۳ دقیقه عرض جغرافیایی. ارتفاع از سطح دریا: ۱۹۹۸ متر. طول راه‌های هم سنگ: ۳۳٫۵۴۶ کیلومتر. راه فرعی شنی: ۱۴۷ کیلومتر. راه فرعی آسفالته: ۱۱۹ کیلومتر. راه آسفالته معمولی اصلی: ۵۲ کیلومتر. حوزه آبریز: سر شاخه‌های دز. طول رودخانه‌های شهرستان: ۶۰۰ کیلومتر. قله‌های بلند: قالیکوه، مندیش کوه و تمندر. خروجی آب سالانه از شهرستان: ۳۰۵ میلیون متر مکعب. زمین‌های دیم: ۱۵۰۰۰۰ هکتار. زمین‌های آبی: ۲۵۰۰۰ هکتار. متوسط جمعیت خانوار: ۵،۵. بخش‌ها و دهستانها بخش مرکزی دهستان پاچه‌لک شرقی دهستان خمه بخش زز و ماهرو دهستان زز شرقی دهستان زز غربی دهستان ماهرو بخش زلقی دهستان پیشکوه ذلقی دهستان ذلقی شرقی دهستان ذلقی غربی بخش بربرود شرقی دهستان بربرود شرقی دهستان فرسش بخش بربرود غربی دهستان بربرود غربی دهستان چشمه پر انتقال آب پس از اجرای طرح انتقال آب از الیگودرز در شرق استان لرستان به قم که رسانه‌های ایران از آن با عنوان کلی و مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخه‌های دز به قم» نام می‌برند، شهرستان الیگودرز اکنون تامین‌کننده اصلی آب مصرفی (شرب، صنعتی، کشاورزی) شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم می‌باشد. به گفته فتاح وزیر وقت نیرو این آب یکی از بهترین آبهای دنیا است. اعتراض‌ها و خسارت‌ها انتقال آب از شهرستان الیگودرز به شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم باعث پایین رفتن شدید سطح سفره‌های آب زیرزمینی و در نهایت خشک شدن چاه‌های آب این منطقه شده‌است. بیش از ۶۰ حلقه چاه خشک شده و ۱۷۱ حلقه از چاه‌های منطقه نیز در آستانه خشکیدن قرار دارند، اما تاکنون حقابه یی برای این روستاها در نظر گرفته نشده‌است. از سوی دیگر نام‌گذاری این طرح به عنوان مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخه‌های دز به قم» و همچنین نام‌گذاری پروژه ساخت و اجرای این طرح با نام پروژه قمرود باعث واکنش‌هایی در میان مردم استان لرستان شد تا جایی که حجت‌الله رحمانی نماینده شهرستان الیگودرز هم نسبت به نام‌گذاری این طرح اعتراض کرد و آن را مجعول خواند. خشک شدن چاه‌ها و چشمه‌های شهرستان الیگودرز علاوه بر خسارات بسیاری که به بخش کشاورزی وارد کرده‌است باعث از بین رفتن مجتمع‌های پرورش ماهی در این شهرستان شده‌است. پرویز فتاح، وزیر نیروی پیشین دولت نهم مدعی شد که وی مدافع حقوق مردم الیگودرز است. این پروژه تنها پروژه ایران است که کلنگ آن برای آنکه باعث مطالبه‌ای از سوی مردم لرستان نشود به جای مبدا در مقصد طرح به زمین زده شده‌است . مکان‌های دیدنی و گردشگری آبشارها آبشار آب سفید الیگودرز به دلیل قرار گرفتن در مناطق کوهستانی و همچنین به دلیل برخوردار بودن از منابع آب بسیار و چشمه‌های فراوان موقعیت بسیار خوبی برای به وجود آمدن آبشارهای طبیعی است. در لرستان حدود ۱۱ آبشار مختلف وجود دارد که هر ساله در فصل‌های مختلف علاقه‌مندان بسیاری را به خود جذب می‌کنند. آبشار برنجه (تاف) با ارتفاع ۷۹۶ متر در ۲ کیلومتری غرب روستای پیر امام و همچنین در نزدیکی، روستاهای سرتنگ برزه و در بخش زز و ماهروی شهرستان الیگودرز مرتفع‌ترین آبشار آسیا و سیزدهمین آبشار مرتفع جهان است. همچنین آبشار آب سفید که در جنوب شرقی این استان و در دامنه کوه‌های زاگرس و در کنار کوه بلند قالی کوه در منطقه زلقی از شهرستان الیگودرز قرار گرفته‌است و دسترسی به آن با جاده از شهر الیگودرز امکان‌پذیر است. آب این آبشار از دل تونلی در دل یک کوه سنگی بیرون می‌آید. ارتفاع آبشار ۷۰ متر و عرض تاج آن در فصل پرآبی حدود ۸ متر می‌باشد. آبشار آب‌سفید معروف به عروس آبشارهای ایران می‌باشد. آبشار آب سفید آبشار چکان آبشار تیندر آبشار لوچ آبشارهای دورک آبشار وارگ آبشار چونگ شنه آبشار تاف (برنجه) آبشار دره ماهی آبشار مبارک‌آباد غار باستانی پشتکوه، کوه و سراب وغار تمندر، غار شاهرود، قبور تاریخی شاهرود، غار باستانی، دژهای هخامنشی و پل‌های باستانی، قلعه باجول و آبشارهاوجنگل‌های دره دورک، امامزاده محمد بن حسن. ، امامزاده‌های فرسش، امامزاده غیفر ابن علی دوزان، امامزاده پیر امام، قلعه مندیش، قلعه دختر تمند، قلعه بادباد، سد تاریخی بند دختر، روستای تاریخی شاپورآباد، سراب ماهیچال، گورستان تاریخی شیر سنگ‌ها در بزنوید، چشمه و سراب گایکان، آبشار وارگ، سراب شاه مکان، منطقه کیگوران، دشت لاله‌های واژگون روستای خلیل‌آباد (که بزرگترین و زیباترین دشت لاله واژگون در جهان است)، جنگل‌های بلوط زز و ماهرو، منطقه مور زرین، منطقه قلیان، کوه رباط، کوه مندیش، قالی کوه از جمله جای‌های دیدنی شهرستان الیگودرز است. صنایع شالیزارهای بزنوید تعدادی از واحدهای مهم صنعتی شهرستان الیگودرز عبارت‌اند از: کارخانه شیشه لرستان فولاد الیگودرز جهان خودرو شرکت عایق فوم گیلانی همارشتن آذین پنجره (درب و پنجره دو جداره UPVC) سیم‌برش استخراج سنگ‌های تزیینی ساختمانی از نوع چینی و کریستال سنگ‌دانه بندی پودر میکرونیزه از سنگ فرآوری کربنات کلسیم شرکت مقاوم فولاد الیگودرز شرکت سیناپلاست شرکت حجیم پلاست محصولات غذایی حسینی بخشی از تولیدات شهرستان عبارتند از غلات، حبوبات، برنج لبنیات دامی، عسل، ماهی قزل‌آلا، سیب زمینی، آرد، ماکارونی، ویفر و بیسکویت است. عسل الیگودرز از بهترین و طبیعی‌ترین عسلهای ایران و حتی جهان به‌شمار می‌رود، چنان‌که سوغات ناب این شهر نیز محسوب می‌شود. صنایع دستی آن شامل هنرهای سرامیکی، قالیبافی، منبت کاری، سیم بافی، معرق‌کاری، گلیم بافی و جاجیم بافی می‌شود. سدهای الیگودرز سد خان‌آباد، شهرستان الیگودرز سد رودبار سد بختیاری سد لیرو سد زالکی سد خان آباد سد حوضیان سد ده جانی سد عالی محمود سد کزنار سد اردودر سد قشلاق الیگودرز سد دار سفید سد خمه بالا سد کندر سد گایکان سد چمن سلطان سد اسل شاه معادن شهرستان الیگودرز دارای بیشترین تراکم سنگ‌های تزئینی در استان لرستان است. سنگ‌های تزئینی در اطراف روستاهای دوزان، عسگران الیگودرز، باد باد، قلعه عبدالرضا شهرک برناباد و شهر الیگودرز بیشترین تراکم را دارد همین معادن سنگ باعث به وجود آمدن کارخانه‌های فراوری سنگ زیادی در این شهرستان شده‌است. استان لرستان انتقال آب الیگودرز به قم الیگودرز
[ "الیگودرز", "لری بختیاری الیگودرز", "شیعه", "شول‌آباد", "بخش مرکزی شهرستان الیگودرز", "بخش زز و ماهرو", "بخش زلقی", "بخش بربرود شرقی", "بخش بربرود غربی", "قالیکوه", "مندیش کوه", "تمندر", "دهستان پاچه‌لک شرقی", "دهستان خمه", "دهستان زز شرقی", "دهستان زز غربی", "دهستان ماهرو", "بخش بشارت", "دهستان پیشکوه ذلقی", "دهستان ذلقی شرقی", "دهستان ذلقی غربی", "دهستان بربرود شرقی", "دهستان فرسش", "دهستان بربرود غربی", "دهستان چشمه پر", "استان لرستان", "قم", "طرح انتقال آب از سرشاخه‌های دز به قم", "خوانسار", "گلپایگان", "خمین", "محلات", "نیم ور", "سلفچگان", "چاه آب", "دز", "حجت‌الله رحمانی", "چشمه", "کشاورزی", "ماهی", "پرویز فتاح", "دولت نهم", "کوهستان", "آب", "مرتفع‌ترین آبشار آسیا", "سیزدهمین آبشار مرتفع جهان", "آبشار آب سفید", "آبشار چکان", "آبشار تیندر", "آبشار لوچ", "آبشارهای دورک", "آبشار وارگ", "آبشار چونگ شنه", "آبشار تاف", "آبشار دره ماهی", "آبشار مبارک‌آباد", "قلعه باجول", "دره دورک", "امامزاده محمد بن حسن", "دوزان", "جنگل", "بلوط", "قالی کوه", "غله", "حبوبات", "برنج", "لبنیات", "عسل", "قزل‌آلا", "سیب زمینی", "آرد", "ماکارونی", "بیسکویت", "ایران", "صنایع دستی", "سرامیک", "قالی", "معرق‌کاری", "گلیم", "جاجیم", "سد رودبار", "سد بختیاری", "سد لیرو", "سد زالکی", "سد خان آباد", "سد حوضیان", "سد ده جانی", "سد عالی محمود", "سد کزنار", "سد اردودر", "سد قشلاق الیگودرز", "سد دار سفید", "سد خمه بالا", "سد کندر", "سد گایکان", "سد چمن سلطان", "سد اسل شاه", "عسگران الیگودرز", "باد باد", "قلعه عبدالرضا", "برناباد", "انتقال آب الیگودرز به قم" ]
[ "شهرستان الیگودرز", "استان لرستان", "شهرستان‌های استان لرستان" ]
2,969
بخش مرکزی شهرستان الیگودرز
2
126
0
[ "بخش مركزي (شهرستان اليگودرز)", "بخش مرکزی (شهرستان الیگودرز)", "بخش مركزي شهرستان اليگودرز", "بخش مرکزی (الیگودرز)", "مرکزی شهرستان الیگودرز", "بخش مركزي (اليگودرز)", "مركزي شهرستان اليگودرز" ]
false
113
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بخش مرکزی شهرستان الیگودرز یکی از بخش‌های شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است. این بخش دارای دهستانهای زیر است: دهستان پاچه‌لک شرقی دهستان خمه‌فرسش دهستان‌های بربرود شرقی و بربرود غربی در سال 1391 از این بخش جدا شده و خود بخش شدند جمعیت بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش مرکزی شهرستان الیگودرز در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۱۵٫۱۳۶ نفر بوده است که از این میان ۵۸۴۵۳ نفر مرد و بقیه زن بوده‌اند. این بخش ۲۵۰۴۶ خانوار دارد.
[ "بخش (تقسیمات کشوری)", "شهرستان الیگودرز", "استان لرستان", "دهستان", "دهستان پاچه‌لک شرقی", "دهستان خمه‌فرسش", "دهستان بربرود شرقی", "دهستان بربرود غربی" ]
[ "بخش‌های استان لرستان", "شهرستان الیگودرز" ]
2,970
بخش زز و ماهرو
2
150
0
[ "زز و ماهرو", "ززوماهرو", "بخش ززوماهرو" ]
false
131
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بخش زز و ماهرو یکی از بخش‌های شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است. این بخش دارای سه دهستان به نام‌های زیر است: دهستان زز شرقی دهستان زز غربی دهستان ماهرو مرکز بخش ززو ماهرو شهرشول‌آباد است این بخش به دلیل دارا بودن کوه‌های بلند و دره‌های عمیق جمعیت زیادی را در خود جای نداده‌است. جمعیت بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش زز و ماهرو در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۱٫۵۸۶ نفر بوده‌است که از این میان ۶۰۹۶ نفر مرد و بقیه زن بوده‌اند؛ که بااحتساب جمعیت عشایری آن که حدود ۸هزار نفر می‌باشند بخش ززو ماهرو نزدیک ۲۰ هزار نفر جمعییت دارد. گردشگری دریاچه زیبای گهر معروف به نگین اشترانکوه آبشار چکان حسین‌آباد آبشار مرتفع تاف آبشار چونگ شنه وآبشارهای مرتفع و زیبای دیگر، رودخانه‌های پرآب مخصوصا آب بختیاری و رودخانه زز، طبیعت بکر کیگوران، کوه نیر، کوه سرمال ورحیم خان، کوه اگر، کوه رال، کوه بر آفتاب، کوه میان آب، کوه رباط اشترانکوه، قالی کوه، آتشکده‌های باستانی، طبیعت زیبای شاهرود، قبور شاهرود، امامزاده پیر امام فرزندان امام موسی کاظم (ع)، سراب کیگوران، دره زیبای تنگ تاپله (مسیر دریاچه گهر)، روستای زیبای سرتنگ و تنگ معنا، روستای دره چاه و جله، شاهمکان و کشت ورزه و صدها جاذبه طبیعی و تاریخی دیگر از جمله زیبایی‌های این منطقه بکر است
[ "بخش (تقسیمات کشوری)", "شهرستان الیگودرز", "استان لرستان", "دهستان", "دهستان زز شرقی", "دهستان زز غربی", "دهستان ماهرو", "شول‌آباد", "دریاچه گهر", "آبشار چکان", "اشترانکوه", "قالی کوه", "آتشکده" ]
[ "بخش‌های استان لرستان", "شهرستان الیگودرز" ]
2,973
شهرستان خرم‌آباد
2
1,232
0
[ "شهرستان خرم آباد", "شهرستان خرم‌اباد", "شهرستان خرم اباد" ]
false
1,181
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "شهرستان خرم‌آباد" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Khorramabad-County.png" }, { "Item1": "استان", "Item2": "لرستان" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[خرم‌آباد]]" }, { "Item1": "سال‌شهرستان‌شدن", "Item2": "۱۳۱۶" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۵۰۶،۴۷۱ نفر" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[لری خرم‌آبادی]]، [[لکی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "شهرها", "Item2": "[[خرم‌آباد]]، [[بیران‌شهر]]، [[زاغه]]، [[سپیددشت]]" }, { "Item1": "بخش‌ها", "Item2": "[[مرکزی]]، [[بیرانوند]]، [[پاپی]]، [[زاغه]]" } ], "Title": "شهرستان ایران" }
شهرستان خرم‌آباد یکی از شهرستان‌های استان لرستان در ایران و مرکز آن شهر خرم‌آباد است. این شهرستان قبل از سال ۱۳۸۸ دارای شش بخش بود که با تشکیل شهرستان دوره دو بخش از شهرستان خرم‌آباد به این شهرستان تازه تاسیس الحاق شد و شهرستان خرم‌آباد در حال حاضر دارای چهار بخش است. ساکنان خرم‌آباد به زبان لری خرم‌آبادی سخن می‌گویند. خرم‌آباد را در زبان لری خورمووه (Xormuve) تلفظ می‌کنند. جمعیت بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان خرم‌آباد در سال ۱۳۹۵ برابر با ۵۰۶هزار و ۴۷۱ نفر بوده‌است که ۲۸٫۷ درصد جمعیت استان لرستان را شامل می‌شود. به این ترتیب، شهرستان خرم‌آباد، پرجمعیت‌ترین شهرستان استان لرستان محسوب می‌شود. از این تعداد، براساس آمار سال ۱۳۹۰ ۳۵۴،۸۵۵ نفر در چهار شهر خرم‌آباد، سپیددشت، بیران‌شهر و زاغه ساکن بوده‌اند و ۱۳۲،۰۳۴ نفر نیز در مناطق روستایی ساکن هستند. جمعیت غیر ساکن این شهرستان نیز ۲۷۸ نفر است. تعداد خانوارهای این شهرستان ۱۲۸،۶۸۰ نفر است این شهرستان، بیست و چهارمین شهرستان پرجمعیت کشور است. جمعیت شهرستان خرم‌آباد طبق سرشماری در سال ۱۳۹۰ برابر با ۴۸۷،۱۶۷ نفر و سال۱۳۹۵ برابر با ۵۰۶،۴۷۱ بوده‌است. بخش‌ها و دهستانها نوع پوشش طبیعی در شهرستان خرم‌آباد بخش مرکزی دهستان ازنا دهستان ده‌پیر دهستان ده‌پیر شمالی دهستان رباط دهستان کرگاه غربی دهستان کرگاه شرقی دهستان کاکاشرف بخش بیرانوند دهستان بیرانوند شمالی دهستان بیرانوند جنوبی بخش پاپی دهستان چم سنگر دهستان سپیددشت دهستان کشور دهستان گریت دهستان تنگ هفت بخش زاغه دهستان رازان دهستان زاغه دهستان قایدرحمت گردشگری آبشار گریت جاذبه‌های طبیعی آبشار نوژیان آبشار نوژیان در ۵۱ کیلومتری جنوب شرقی شهر خرم‌آباد و در بخش پاپی واقع شده‌است. ارتفاع این آبشار ۹۵ متر و عرض تاج آن ۵ متر است. این آبشار یکی از زیبایی‌های طبیعت لرستان است که هر ساله بسیاری از مردم را به سوی خود جلب می‌کند. گردشگاه جنگلی نوژیان بالای کوه تاف قرار دارد. در کوه تاف انواع گیاهان دارویی می‌رویند و طبیعت و آبشار زیبای آن شگفت‌انگیز و دیدنی است. همواره بسیاری از مردم برای تماشای این آبشار زیبا و هم چنین برای جمع‌آوری گیاهان دارویی به این ناحیه می‌آیند و اوقات فراغت خود را در آنجا می‌گذرانند. آبشار وارک آبشار وارک در غرب گردنه نوژیان، بخش پاپی در جنوب شرقی خرم‌آباد قرار دارد و یکی از زیباترین آبشارهای کشور است. فاصله آن تا شهر خرم‌آباد حدود ۶۰ کیلومتر می‌باشد. سرچشمه آبشار یک صخره سنگی است و پس از طی حدود ۱۵ متر از صخره دوم فرو ریخته و آبشار دوم را به وجود می‌آورد. آبشار وارک در نزدیکی آبشار نوژیان قرار دارد. در فصل کم‌آبی ارتفاع قسمت اول ۷ متر با عرض حدود ۱۲ متر و قسمت دوم ۱۵/۵ متر با عرض ۵/۵۶ متر یکی از زیباترین منظره‌ها را در این منطقه می‌توان دید. حداکثر ارتفاع آن به ۵۷ متر می‌رسد و عرضی معادل ۵۰ متر را در بر می‌گیرد. اطراف این آبشار پوشیده از درختان، بلوط، گلابی و زالزالک است. آبشار گریت آبشار گریت در شمال شرقی شهرستان خرم‌آباد و در فاصله ۵۰ کیلومتری از مرکز شهر خرم‌آباد و در ۳۰ کیلومتری ایستگاه راه‌آهن سپیددشت در یک منطقه کوهستانی و در کنار روستایی به نام ترس یا گریت در دره‌ای خوش آب و هوا و پوشیده از درختان انبوه بلوط واقع شده‌است. منطقه گریت دارای زمستان‌های برفی و سرد و بهار و تابستان خنک، معتدل و بسیار سرسبز و چشم‌نواز می‌باشد. مالکیت اراضی منطقه در اختیار منابع طبیعی و بخشی نیز در اختیار روستاییان ساکن منطقه است. جمعیت ساکن در منطقه عمومی آبشار گریت بالغ بر ۱،۲۰۰ نفر است. منطقه تنها دارای جاده آسفالت بوده و هیچ گونه خدمات دیگری در محل موجود نیست. تنها در فصول پر تردد گردشگران (بهار و تابستان) روستاییان با برپایی چادر اقدام به فروش انواع تنقلات می‌کنند. گویش بروجردی بختیاری لرستان لر لک لکی لری
[ "خرم‌آباد", "لری خرم‌آبادی", "لکی", "شیعه", "بیران‌شهر", "زاغه (شهر)", "سپیددشت", "بخش مرکزی شهرستان خرم‌آباد", "بخش بیرانوند", "بخش پاپی", "بخش زاغه", "استان لرستان", "ایران", "شهرستان دوره", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۰)", "فهرست شهرستان‌های ایران (۱۳۹۰)", "دهستان ازنا", "دهستان ده‌پیر", "دهستان ده‌پیر شمالی", "دهستان رباط (خرم‌آباد)", "دهستان کرگاه غربی", "دهستان کرگاه شرقی", "دهستان کاکاشرف", "دهستان بیرانوند شمالی", "دهستان بیرانوند جنوبی", "دهستان چم سنگر", "دهستان سپیددشت", "دهستان کشور", "دهستان گریت", "دهستان تنگ هفت", "دهستان رازان", "دهستان زاغه", "دهستان قایدرحمت", "پاپی", "لرستان", "نوژیان", "کوه تاف", "آبشار نوژیان", "بلوط", "گلابی", "زالزالک", "راه‌آهن", "گویش بروجردی", "بختیاری", "لر", "لک", "لری" ]
[ "شهرستان خرم‌آباد", "شهرستان‌های استان لرستان" ]
2,974
کاروانسرا
0
605
0
[ "كاروانسرا", "كاروان سرا", "کاروان سرا", "کاروانسراها", "كاروانسراها", "کاروانسرای", "کاروانسرا دوره اسلام", "كاروانسرا دوره اسلام", "کاروانسرا دورهٔ اسلام", "كاروانسرا دورهٔ اسلام", "كاروانسراي", "کاروان‌سرا" ]
false
495
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
طرحی از یک کاروانسرا در کاشان، ۱۷۵۰ م. کاروانسرا یا تیم ترکیبیست از کاروان (کاربان) به معنی گروهی مسافر که گروهی سفر می‌کنند؛ و سرای، به معنی خانه و مکان. هر دو واژه برگرفته از زبان پهلوی است. ساده‌تر از همه چنین می‌توان گفت که کاروانسرا ساختمانی است که کاروان را در خود جای می‌دهد و بزرگ‌ترین نوع ساختمانهای اسلامی است. پلان آن معمولا مربع یا مستطیل شکل است، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، معمولا ساده و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه شده‌است. یک دالان با طاق قوسی که مابین ورودی و حیاط داخلی قرار گرفته‌است، فضای کافی را برای جا دادن حیوانات بارکش فراهم ساخته‌است. بر روی سکوی برآمده‌ای که در پیرامون این حیاط قرار گرفته‌است، طاقگان‌هایی واقع شده‌اند که نمای داخلی را مفصل بندی می‌کنند. در پشت آنها حجره‌های کوچکی برای منزل دادن مسافران ساخته شده‌است. در کاروانسراهای دو طبقه، از حجره‌های پایینی برای انبار کردن کالاها و از حجره‌های بالایی برای منزل دادن مسافران استفاده می‌شد. پررونق‌ترین دوره احداث و مرمت کاروانسراها را می‌توان دوره صفویه دانست. در این دوران بود که شاه عباس یکم با توجه به تدبر خود، تصمیم به بازسازی و احیای جاده ابریشم نمود و یکی از الزامات این کار را احیای کاروانسراها می‌دانست. پژوهشگران همین موضوع را یکی از دلایل اشتهار بیشتر کاروانسراها به کاروانسرای شاه عباسی می‌دانند. هر چند ممکن است چندی از کاروانسراهای بازسازی شده کاروانسراهای پیش از صفویه باشد. از جمله کاروانسراهایی که در دوره صفویه ایجاد شده، کاروانسرای شاه عباسی کرج است که این کاروانسرا در زمان شاه سلیمان صفوی و بین سالهای ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۹ احداث گردیده‌است. آب انبار موجود در کاروانسرا در راه سمنان -مشهد کاروانسرا کاروانسرایی را که بیشتر برای نگهداری اسب و چهارپایان استفاده می‌شده‌است را رباط می‌گفتند ولی کاروانسرا بیشتر به طبقه اعیان و حکومتی تعلق داشته‌است. نوع سومی نیز وجود داشته که به آن ساباط می‌گفتند. ساباط در اصل سایبان یا سایه باد بوده؛ یعنی سایه بانی در مسیر باد. ساباط در مسیر راه‌ها برای استراحت چند ساعته و کوتاه مدت و بیشتر برای استراحت در روز ساخته می‌شده و فقط طاق یا ایوانی بدون در و پناهگاه بود. بعضی از ساباط‌ها دارای آب‌انبار نیز بوده‌اند و بعضی دیگر فاقد آب انبار و فقط سایه بان بوده‌اند. به‌نظر می‌رسد کلمه رباط نیز واژه‌ای فارسی باشد و نه عربی. ممکن است رباط عرب شده «ره بان» یا «ره پات» باشد. راه بان یا ره پات همچم خانه راه است. «آذر پات» و «آذرپاتگان» هم از این ریشه بوده‌است. چنانچه کلمات عربی «رهبان ربان» و «رهنامج» نیز از راه فارسی گرفته شده‌است. در عربی محلی کلمه کاریان به معنی خانه‌های سرراهی و موقتی نیز از کاروان گرفته شده‌است. کاروان امروزه یک کلمه بین‌المللی است و در بیشتر زبانها وجود دارد در عربی قیروان و کراوان هم گفته می‌شود. سرپناه در سفر دیر گچین استان قم با قدمتی ساسانی واقع در آزادراه قم به گرمسار نیاز انسان به سرپناه و مامن در سراگاه بلکه در سفر هم از روزگار باستان مورد توجه بوده‌است. درایران زمین، در گذشته بسیار دور آثار و مظاهری از این‌گونه بناها و استراحتگاه‌های بین راه دیده می‌شود که بسیاری از آنها را می‌توان از نظر شیوه ساختمانی از شاهکارهای معماری و هنری عصر خود به حساب آورد. احداث کاروانسرا در منطقه سابقه‌ای بسیار طولانی داشته و ساخت آن در جاده‌های کاروانی به منظور استراحت و سرپناه، در ادوار مختلف به ویژه دوره اسلامی، از اهمیت خاصی برخوردار بوده‌است. کاروانسرا در دوره اسلامی کاروانسرا سنگی در زنجان در این دوره، معماری کاروانسراها از دیدگاه سبک و تنوع نقشه‌ها به اوج شکوفائی رسیدند و در مسیر شهرها و روستا، و معابر کوهستانی و نواحی کویری، کاروانسرا و رباطهای برون‌شهری و در مراکز اقتصادی و راسته بازارها، کاروانسرا و رباطهای برون‌شهری با ویژگیهای متفاوت کاربردی احداث شدند. نمونه‌های بسیار زیبا و جالب توجه از معماری این‌گونه بناها که در سرزمین پهناور ایران از کرانه‌های رود ارس تا سواحل خلیج فارس به یادگار مانده، معرف ذوق هنری و مهارت معماران، بنایان و استادکارانی است که در ادوار مختلف وبا توجه به نیازهای گوناگون، باعلاقه فراوان در طریق تحول، تکامل، زیبائی و گسترش کاروانسراها به جان کوشیدند. باتوجه به این تنوع و زیبائی است که بسیاری از محققان و صاحب نظران معماری، کاروانسراهای ایران را مهمترین نشانه پیروزی و موفقیت معماری ایران به‌شمار آوردند و استادکاران ایرانی را در ایجاد این‌گونه بناها مبتکر و پیشقدم دانسته‌اند. کاروانسراهای ایران، علاوه بر ارزش هنری، از دیدگاه مسائل اجتماعی نیز حایز اهمیت فراوانی بوده و شایسته مطالعه‌ای گسترده‌است. طی قرون سپری شده، کاروانسراهای درون‌شهری و برون‌شهری که بارانداز و استراحتگاه کاروانها و کاروانیان اقصی نقاط معمور آن روزگاران به‌شمار می‌آمدند و محل تعاطی و تعامل اندیشه‌ها و تبادل و تقابل آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف بودند، و بی‌تردید، این تماس و تلاقی انسان‌ها و اندیشه‌های گوناگون، تاثیری شگرف بر زندگی مردم این مرز و بوم کهنسال داشته‌است. در آغاز به قدرت رسیدن اعراب، کشور رونق بازرگانی خود را از دست داد و راهسازی و ساختمان‌های وابسته به آن به دست فراموشی سپرده شد و رباط و کاروانسراها اعتبار پیشین خود را از دست دادند. سلسله‌هایی چون آل بویه، سامانیان و آل زیار بناهای کاروانسرایی عام‌المنفعه متعدد بنا کردند. در زمان به قدرت رسیدن سلجوقیان راه‌های جدید پدید آمد و برای آسایش کاروانیان کاروانسراهایی ساخته شد. شخصی به نام ابوالحسنی محمد ابن ماه بسیاری از این رباط‌ها را ساخته‌است. بخصوص در نواحی شرقی ایران. مسیر حرکت جاده ابریشم که مهمترین آنها «رباط چاهه» یا «رباط ماهی» خوانده می‌شد. رباط ماهی در ۶۶ کیلومتری شرق شهر مشهد واقع شده‌است و به صورت چهار ایوانی بنا گردیده و از مهمترین یادگارهای دوره غزنوی می‌باشد. از جمله زیباترین کاروانسراهای این دوره رباط شرف در جاده مشهد سرخس با پلان چهار ایوانی و تزئینات بسیار زیبای آجرکاری و کاشیکاری و رباط کریم با پلان چهار ایوانی در جاده شهریار است. همچنین رباط غرب در شهر بابک (جاده شیراز- کرمان) که با سنگ و خشت ساخته شده‌است. کاروانسرای رباط شرف یکی از بناهای کلیدی معماری اسلامی به‌شمار می‌رود و در معماری ایران نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. رعایت دقیق و همه‌جانبه تناسبات و اصول معماری ایرانی در طراحی، ساخت و به‌کارگیری طرح‌های آجر چینی متنوع و بدیع در نمای ایوان‌ها، تاق‌ها و تاقچه‌ها و گنبدها عناصر هستند که این کاروانسرای شاه را به یک عمارت قصرگونه شبیه می‌کنند. دسته‌بندی کاروان‌سراها کاروانسرا (رباط) زین‌الدین در استان یزد نمایی از سرای وزیر در کاروان‌سرای سعدالسلطنه در قزوین به‌طور کلی می‌توان کاروان‌سراها را به دو دسته اصلی تقسیم کرد: کاروانسراهای درون‌شهری کاروانسراهای برون‌شهری از آن جایی که اغلب کاروانسراهای باقی مانده در ایران متعلق به دوره صفوی و بعد از آن است، لازم است در تقسیم آن تمامی عوامل از وضع آب و هوایی تا شیوه معماری منطقه‌ای مورد بررسی قرار گیرد. در درجه اول کاروانسراهای ایران را می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم‌بندی نمود: کاروانسراهای کاملا پوشیده منطقه کوهستانی. کاروانسراهای کرانه‌های پست خلیج فارس. کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران. گروه آخر از نظر پلان به انواع مختلف تقسیم‌بندی می‌شوند. کاروانسراهای مدور : تعداد کمی از کاروانسراهای ایران با نقشه مدور بنیاد گردیده‌است. این کاروانسراها بسیار جالب توجه و از نظر معماری حائز اهمیت فراوان است. کاروانسراهای چند ضلعی حیاط دار : این گروه از کاروانسراها به شکل چند ضلعی (اغلب ۸ ضلعی) و همانند کاروانسراهای مدور بسیار زیبا بنا شده‌اند و زمان ساخت آنها دوره‌ای است که در معماری کاروانسراهای پیشرفت قابل ملاحظه‌ای به وجود آمده‌است. تعداد آنها مانند کاروانسراهای مدور کم می‌باشد. از نمونه‌های زیبای این گروه، کاروانسرای امین آباد، خان خوره، چهار آباده و ده بید جاده اصفهان - شیراز، بنارویه جاده جهرم - لار است که به فرم هشت ضلعی در دوره صفوی ساخته شده و نشان دهنده شیوه معماری اصفهانی است. کاروانسراهای دو ایوانی : همانند مدرسه‌ها و مسجدها و سایر بناهای مذهبی تعدادی از کاروانسراهای ایران را به شکل دو ایوانی به فرم مربع یا مستطیل ساخته‌اند. عموما ایوانهای این کاروانسراها یکی در مدخل ورودی و دیگری رو به روی آن قرار دارد. از نمونه‌های باقیمانده این کاروانسراها می‌توان از کاروانسرای خوشاب، کاروانسرای دو کوهک، کاروانسرای مرنجاب نام برد. کاروانسراها با تالار ستون دار : تعدادی از کاروانسراهای ایران با تالار ستون دار بنا گردیده‌اند و از آنها عموما برای اصطبل استفاده می‌شده‌است. نمونه‌ای از این کاروانسراها عبارت است از کاروانسرای عسگرآباد بین جاده تهران - قم و کاروانسرای خاتون آباد در ۲۵ کیلومتری تهران در جاده گرمسار - تهران. کاروانسراهای چهار ایوانی :در ادوار اسلامی از طرح چهار ایوانی برای بنیادهای مذهبی و غیر مذهبی، مانند مدرسه‌ها، مقبره‌ها، مسجدها، و کاروانسراها استفاده گردیده و تقریبا این طرح نقشه ثابتی برای احداث این‌گونه بناها شد، بخصوص از دوره سلجوقی به بعد کاروانسراهای بسیاری با طرح چهار ایوانی احداث گردید که آثار آن در تمامی ایران پراکنده‌است. برای نمونه می‌توان به کاروانسرای دیر گچین در نزدیکی قم اشاره کرد. کاروانسراها با طرح متفرقه : این گروه، کاروانسراهایی هستند که نقشه و معماری آن با آنچه که در گروه‌های ۱–۵ اجمالا بررسی شد، شباهتی ندارند. کاروانسرای سبزوار و کاروانسرای شاه عباسی جلفا از این گروه هستند. کاروانسرا در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی، شعرا و بزرگان ادب، جهان را به کاروانسرا و آدمیان را به کاروان تشبیه کرده، با سرودن اشعار زیبا انسان را از دلبستگی به جهان و جهانیان بر حذر داشته‌اند: سعدی چرا دل بر این کاروانگه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم ناصر خسرو پل است این دهر و تو بر وی روانی نسازد خانه بر پل کاروانی سعدی دل ای سلیم بر این کاروانسرا مبند که خانه ساختن آیین کاروانی نیست رودکی کاروان شهید رفت از پیش وان ما رفته گیر و می‌اندیش حافظ کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش وه که بس بی‌خبراز غلغل چندین جرسی ایرج میرزا بر سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ بریدند معماری ایرانی
[ "زبان پهلوی", "کاروان", "بادگیرهایی", "حجره", "صفویه", "شاه عباس یکم", "جاده ابریشم", "ساباط", "آب‌انبار", "عربی", "فارسی", "استان قم", "قم", "گرمسار", "مسافرت", "ایران زمین", "معماری", "زنجان", "بارانداز", "رباط شرف", "باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی", "استان یزد", "قزوین", "صفویان", "کوهستانی", "خلیج فارس", "کاروانسرای امین آباد", "خان خوره", "چهار آباده", "اصفهان", "شیراز", "بنارویه", "جهرم", "لار", "کاروانسرای خوشاب", "کاروانسرای مرنجاب", "کاروانسرای عسگرآباد", "تهران", "کاروانسرای خاتون آباد", "کاروانسرای دیر گچین", "کاروانسرای سبزوار", "کاروانسرای شاه عباسی جلفا", "سعدی", "ناصر خسرو", "رودکی", "حافظ", "ایرج میرزا", "کاروان‌سرای سعدالسلطنه", "هتل عباسی", "کاروانسرای شاه عباسی (کرج)", "کاروانسرای سنگی (زنجان)", "کاروانسرای ایزدخواست", "کاروانسرای زعفرانیه", "کاروانسرای مهر", "کاروانسرای فرامرزخان", "معماری ایرانی", "انتشارات سمت" ]
[ "انواع هتل", "راه ابریشم", "کاروانسراها", "معماری", "معماری اسلامی", "معماری ایرانی" ]
2,975
شیکاگو
2
1,428
0
[ "شيكاگو", "شیکاگو، ایلینوی" ]
false
1,369
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "شیکاگو" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "City of Chicago" }, { "Item1": "native_name_lang", "Item2": "Chicago" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Chicago montage.jpg" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Chicago, Illinois.svg" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Seal of Chicago, Illinois.svg" }, { "Item1": "nickname", "Item2": "شهر بادخیزشهر دومشهر شانه‌های بزرگشهر موثر" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "US-IL-Chicago.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت در [[ایلینوی]]" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "USA" }, { "Item1": "latd", "Item2": "41" }, { "Item1": "latm", "Item2": "52" }, { "Item1": "lats", "Item2": "55" }, { "Item1": "longd", "Item2": "87" }, { "Item1": "longm", "Item2": "37" }, { "Item1": "longs", "Item2": "40" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[ایالت]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[ایلینوی]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "تاریخ اسکانتاریخ شهر شدن" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "[[دهه ۱۷۷۰ (میلادی)]][[۴ مارس]] [[۱۸۳۷]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[د]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[رام امانوئل]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۶۰۶٫۱" }, { "Item1": "area_land_km2", "Item2": "۵۸۸" }, { "Item1": "area_water_km2", "Item2": "۱۸" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "۲۸،۱۶۰" }, { "Item1": "area_urbun_km2", "Item2": "۵،۴۹۸" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۱۸۲" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲،۶۹۵،۵۹۸" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "۹،۴۶۱،۱۰۵" }, { "Item1": "population_urbun", "Item2": "۸،۷۱۱،۰۰۰" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۰" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "Chicagoan" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CST" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۶-" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CDT" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۵-" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۳۱۲ , ۷۷۳ , ۸۷۲" } ], "Title": "settlement" }
شیکاگو بزرگترین شهر ایالت ایلینوی است. در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی شیکاگو دو میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت داشت. شیکاگو سومین شهر پرجمعیت در ایالات متحده است و پرجمعیتترین شهر منطقه غرب میانه ایالات متحده است. به طور رسمی در سال ۱۸۳۷ میلادی به عنوان یک شهر شناخته شد. شهر شیکاگو یکی از مراکز عمده تجاری، مالی، ترابری، و فرهنگی در ایالات متحده است. شیکاگو تاثیر فراوانی در آموزش، سرگرمی، و سیاست دارد. این شهر دارای هشت خط مترو و دو فرودگاه است. فرودگاه بین‌المللی اوهر دومین فرودگاه شلوغ در جهان می‌باشد. در سال ۲۰۱۲ فرودگاه اوهر بیش از ۶۶ میلیون مسافر داشت. تاریخچه منطقه شیکاگو پیش از آن که مهاجران اروپایی در آن ساکن شوند، در اصل قلمرو و اقامتگاه قبیله پوتاواتومی بود. اولین ساکن غیر بومی شیکاگو فردی هاییتی تبار به نام ژان باپتیست پون دوسابل بود که در سال ۱۷۸۰ در شهر شیکاگو اقامت گزید. شیکاگو در سال ۱۸۳۳ به عنوان شهرک تاسیس و ۴ سال بعد هنگامی که جمعیتش به حدود ۴۱۷۰ نفر رسید به شهر تبدیل شد. با گسترش راه‌آهن و رسیدن آن به شیکاگو، شکوفایی این شهر نیز آغاز شد به گونه‌ای که در سال ۱۸۷۰ بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر در این شهر زندگی می‌کردند. نام شیکاگو نام شیکاگو را فرانسوی‌ها از واژه شیکاکوا که از زبان بومیان آمریکا است، گرفته‌اند که به معنی پیاز وحشی یا سیر وحشی است. جلال آل‌احمد در خاطرات خود در مورد نام این شهر می‌نویسد: «دیگر اینکه شیکاگو یک اسم سرخ‌پوستی است و به علت اینکه اول دست فرانسوی‌ها بوده، با ch می‌نویسند شین اش را.» مترو متروی شیکاگو در سال ۱۸۹۲ تاسیس شده و هم‌اکنون دارای ۸ خط و ۱۴۵ ایستگاه می‌باشد، این مترو از قدیمی‌ترین متروهای جهان محسوب میشود. مراکز فرهنگی و تحقیقاتی از مراکز دانشگاهی این شهر می‌توان انستیتوی تکنولوژی ایلینوی، دانشگاه شیکاگو، دانشگاه راش و دانشگاه نورث وسترن و دانشگاه ایلینوی در شیکاگو را نام برد. آزمایشگاه ملی آرگون، کتابخانه عمومی شیکاگو و موسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو نیز در این شهر قرار دارند. ورزش تیم فوتبال شیکاگو فایر، تیم فوتبال آمریکایی شیکاگو بیرز و تیم بسکتبال شیکاگو بولز از این شهرند. جذابیتهای گردشگری پارک میلنیوم (شیکاگو) منار شیکاگو مشرق‌الاذکار (ویلمت) موسسه هنر شیکاگو آسمان‌نمای ادلر مرکز جان هنکاک برج ویلیس برج و هتل بین‌المللی ترامپ فرودگاه‌ها فرودگاه بین‌المللی اوهیر شیکاگو فرودگاه بین‌المللی میدوی شیکاگو اقتصاد thumb شیکاگو در حوزه دریاچه‌های بزرگ و آبراه داخلی ایالات متحده است و از این طرق به بسیاری از شهرهای نیمه شرقی آمریکای شمالی و همچنین آبهای بین‌المللی دسترسی دارد. بازار تجارتی شیکاگو اسکیدمور، اوینگز، مریل بانک فدرال رزرو شیکاگو شهردار شیکاگو ایون سنتر اداره پلیس شیکاگو موزه تاریخ شیکاگو
[ "فهرست شهرهای آمریکا", "ایلینوی", "فهرست کشورهای جهان", "ایالات آمریکا", "فهرست شهرستان‌های ایلینوی", "دهه ۱۷۷۰ (میلادی)", "۴ مارس", "۱۸۳۷ (میلادی)", "حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا", "رام امانوئل", "کد پستی", "ایالت ایلینوی", "فرودگاه بین‌المللی اوهر شیکاگو", "جلال آل‌احمد", "متروی شیکاگو", "انستیتوی تکنولوژی ایلینوی", "دانشگاه شیکاگو", "دانشگاه راش", "دانشگاه نورث وسترن", "دانشگاه ایلینوی در شیکاگو", "آزمایشگاه ملی آرگون", "کتابخانه عمومی شیکاگو", "مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو", "شیکاگو فایر", "فوتبال آمریکایی", "شیکاگو بیرز", "بسکتبال", "شیکاگو بولز", "پارک میلنیوم (شیکاگو)", "منار شیکاگو", "مشرق‌الاذکار (ویلمت)", "مؤسسه هنر شیکاگو", "آسمان‌نمای ادلر", "مرکز جان هنکاک", "برج ویلیس", "برج و هتل بین‌المللی ترامپ (شیکاگو)", "فرودگاه بین‌المللی اوهیر شیکاگو", "فرودگاه بین‌المللی میدوی شیکاگو", "دریاچه‌های بزرگ", "بازار تجارتی شیکاگو", "اسکیدمور، اوینگز، مریل", "بانک فدرال رزرو شیکاگو", "راه‌آهن", "شهردار شیکاگو", "ایون سنتر", "اداره پلیس شیکاگو", "موزه تاریخ شیکاگو" ]
[ "شیکاگو", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۳۳ (میلادی) در ایلینوی", "سکونت‌گاه‌های بندری ایالات متحده آمریکا", "شهرک‌های راه‌آهن در ایلینوی", "شهرهای ایلینوی", "شهرهای شهرستان دوپیج، ایلینوی", "شهرهای شهرستان کوک، ایلینوی", "مرکز شهرستان در ایلینوی", "منطقه کلان‌شهری شیکاگو", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۳۳ (میلادی)", "مناطق مسکونی در ایالات متحده آمریکا با جمعیت غالب آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار", "مناطق مسکونی گریت لیکز" ]
2,976
دلس
0
9
0
[ "دلّس" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دلس نام شهری است در استان بومرداس کشور الجزایر. دلس شهری کوچک و ساحلی در شمال الجزایر واقع در شمال تیزی-وزو و در شرق رودخانه سباو قرار دارد. آز آثار چشمگیر در دلس یک ارگ از دوره عثمانی و دو فانوس مربوط به دوران استعمار است. این فانوس‌ها برای تشخیص خلیج بنغوت برپا شده‌اند. فعالیتهای اصلی منطقه ماهیگیری و کشاورزی است. نام این شهر در دوران رومی‌ها روسوکورو و در سده‌های میانه تدلس بود.
[ "بومرداس", "الجزایر", "تیزی-وزو", "سباو", "فانوس", "خلیج بنغوت" ]
[ "مناطق مسکونی در استان بومرداس", "شهرهای الجزایر" ]
2,977
زموری
2
15
0
[ "زموري" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "Zemmouri" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "زموری" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرداری]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Zemmouri 11092012.jpg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "DZ 35 Zemmouri.svg" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "120px" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Algeria" }, { "Item1": "pushpin_label_position", "Item2": "bottom" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان‌های الجزایر]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[استان بومرداس]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[District]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Imperial" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲۶۴۰۸" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[زمان]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۱" }, { "Item1": "latd", "Item2": "36" }, { "Item1": "latm", "Item2": "47" }, { "Item1": "longm", "Item2": "36" } ], "Title": "settlement" }
نام شهری است در استان بومرداس کشور الجزایر. بر پایه سرشماری سال ۱۹۹۸ جمعیت آن بالغ بر ۲۱،۰۱۲ نفر بوده است.
[ "شهرداری‌های الجزایر", "استان‌های الجزایر", "استان بومرداس", "Districts of Algeria", "زمان اروپای مرکزی", "بومرداس", "الجزایر" ]
[ "مناطق مسکونی در استان بومرداس", "شهرداری‌های الجزایر", "الجزایر" ]
2,978
استان الطارف
2
47
0
[ "الطارف" ]
false
31
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "استان الطارف" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "ولایه الطارف" }, { "Item1": "native_name_lang", "Item2": "ar" }, { "Item1": "type", "Item2": "[[استان‌های الجزایر]]" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Algeria 36 Wilaya locator map-2009.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت استان الطارف در نقشه" }, { "Item1": "map_caption1", "Item2": "Map of the 7 districts of El Taref" }, { "Item1": "latd", "Item2": "36" }, { "Item1": "latm", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "19" }, { "Item1": "coordinates_type", "Item2": "region:DZ-36_type:adm1st" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[پایتخت]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[El Taref]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[PPA]] president" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "[[والی]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۳۳۳۹" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴۱۱۷۸۳" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "[[زمان]]" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "+۰۱" }, { "Item1": "area_code_type", "Item2": "[[پیش‌شماره تلفن]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "+۲۱3 (0) ۳۸" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[Districts]]" }, { "Item1": "blank1_name_sec1", "Item2": "[[Municipalities]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec1", "Item2": "۲۴" } ], "Title": "settlement" }
الطارف نام استان سی‌وششم کشور الجزایر است.
[ "استان‌های الجزایر", "فهرست کشورهای مستقل", "پایتخت", "El Taref", "People's Provincial Assembly", "والی", "زمان اروپای مرکزی", "پیش‌شماره تلفن", "شهرستان‌های الجزایر", "Municipalities of Algeria", "الجزایر", "ویکی‌پدیای عربی" ]
[ "استان الطارف", "استان‌های الجزایر" ]
2,979
استان تندوف
2
11
0
[]
false
6
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
استان نام استان سی‌وهفتم کشور الجزایر است. جغرافیا جمعیت این استان ۳۰ هزار نفر است و منابع مهمی از سنگ آهن دارد. مرکز این استان شهر تندوف است.
[ "الجزایر", "سنگ آهن", "تندوف" ]
[ "استان تندوف", "استان‌های الجزایر" ]
2,980
استان تسمسیلت
2
50
0
[ "تسمسيلت", "تسمسیلت", "استان تسمسيلت" ]
false
33
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "استان تسمسیلتTissemsilt Province" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "ولایه تسمسیلت" }, { "Item1": "native_name_lang", "Item2": "ar" }, { "Item1": "type", "Item2": "[[Province]]" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Algeria 38 Wilaya locator map-2009.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "Map of Algeria highlighting Tissemsilt" }, { "Item1": "map_caption1", "Item2": "Map of the 8 districts of Tissemsilt" }, { "Item1": "latd", "Item2": "35" }, { "Item1": "latm", "Item2": "36" }, { "Item1": "longm", "Item2": "49" }, { "Item1": "coordinates_type", "Item2": "region:DZ-38_type:adm1st" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[Capital]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[Tissemsilt]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[PPA]] president" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "[[Wāli]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۳۱۵۲" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲۹۶۳۶۶" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "[[CET]]" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "+۰۱" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[DZ-38]]" }, { "Item1": "area_code_type", "Item2": "[[پیش‌شماره تلفن]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "+۲۱۳ (۰) ۴۶" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[Districts]]" }, { "Item1": "blank1_name_sec1", "Item2": "[[Municipalities]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec1", "Item2": "۲۲" } ], "Title": "province" }
تسمسیلت نام استان سی و هشتم کشور الجزایر است.
[ "فهرست استان‌های الجزایر", "فهرست کشورهای جهان بر اساس الفبای فارسی", "پایتخت", "Tissemsilt", "People's Provincial Assembly", "Wāli", "زمان اروپای مرکزی", "پیش‌شماره تلفن", "شهرستان‌های الجزایر", "Municipalities of Algeria", "الجزایر" ]
[ "تسمسیلت", "استان‌های الجزایر", "الجزایر" ]
2,984
برکه لاوردشتک
0
32
0
[ "بركه لاوردشتك" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
برکه لاور دشتک: در شرق روستای کوهیج واقع می‌باشد، و همچنین تزگی یا (تزقی) پشتخه پتنگ PETENG بین راه کوهیج بستک قرار دارد. در ۱۵ کیلومتری شرق کوهیج فرودگاه بستک واقع است که متاسفانه با اینکه سالها از ساخت آن می‌گذرد، سرویس آن بر قرار نشده‌است. چشمه در دل کوه گاه‌بست به سمت روستای عماده ده، در غاری چشمه‌های آب زلال یی وجود دارد و آبش شیرین به نام (بنوان) در شکفت گویا کتیبه‌هایی از دوران قبل از اسلام وجود دارد. در زیر کوه گاه بست به سمت عماده ده و صحرای باغ مزرعه خن است. دارای چشمه کوچکی است وچند بته نخل، جمعیت آن ۴ خانوار است، مدرسه دارد تابع بخش مرکزی شهرستان بستک است. مردمش از نزاد فرامرزانی‌اند. انبارهای کوهستانی در بعضی از دهات کوهستانی «به ویزه روستای کوهیج» در شمال ده زیر کوه انبارهایی با سنگ برج مانند «شبیه سیلو» می‌ساختند هرکس برای خودش جو و گندم در انبار زیر کوه ذخیره می‌نمود. اسم این انبارهای سیلو به گویش محلی گرن (GEREN) بود که هنوز نیز آثاری از آنها باقی‌مانده‌است. از این گونه انبارها در کوه‌های جنوب کوخرد نیز وجود دارد. در گری‌ها و دوبندها موجود است. مانند گری امبرو در کوه جنوب و دوبد انبار که واقع است در پشت سد جابر و در غرب دره بست گز. از این گونه انبارها در کوهای جنوب کوخرد نیز وجود دارد. در گری، وپا چک‌ها و دوبندها موجود است. مانند «گری امبرو» در کوه جنوب و دوبند انبار که واقع است در پشت سد جابر و لمبیر ملکی وغرب درواه بست گز. در گری همبرو انبارهایی متعددی وجود دارد که در سنگ حفر شده‌است ومردم در زمان قدیم جو و گندم در آنها به انبار می‌کردند. همچنین در دوبند انبار نیز انبار بزرگی وجود دارد که روایت است مردم کوخرد در زمان قدیم وسایل خود در آن، انبار می‌کردند. انبارهای کوهستانی در هنگام هرج ومرج در زمان شورش و هرج و مرج که در آن زمان دزدها مردم را غارت می‌کردند. مردم کوخرد برای حفاظت از جان ومال خود رو به کوهستان اطراف می‌بردند ولوازم خودشان در دوبند انبار در این انبارها می‌گذاشتند که از شر دزدان در امان باشد. در کوه‌های جنوب کوخرد ((کوه زیر)) از این گونه انبارها واشکفت‌ها زیاد وجود دارد. گری به لهجه محلی بستکی و کوخردی به راهی باریک ما بین دو کوه یا دو تبه اطلاق می‌شود، که در اصل ((گلو GALOO)) است.
[ "برکه", "کوهیج", "بستک", "فرودگاه", "گاه‌بست", "عماده ده", "آب شیرین", "صحرای باغ", "نخل", "بخش مرکزی شهرستان بستک", "شهرستان بستک", "فرامرزان", "سنگ", "سیلو", "جو و گندم", "کوخرد", "گری امبرو", "سد جابر", "دره بست گز", "گری", "چک", "دوبند", "لمبیر ملکی", "دوبند انبار", "هرج و مرج", "غارت", "کوهستان", "کوه زیر", "اشکفت" ]
[ "بخش مرکزی (بستک هرمزگان)", "صحراها و کشتزارهای شهرستان بستک" ]
2,985
اکبر هاشمی رفسنجانی
1
1,322
0
[ "هاشمی رفسنجانی", "علی اکبر هاشمی بهرمانی", "رفسنجانی", "علی اکبر هاشمی رفسنجانی", "اكبر هاشمي رفسنجاني", "رفسنجاني", "علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی", "هاشمي", "آیت الله هاشمی رفسنجانی", "علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی", "اکبر هاشمی بهرمانی", "آيت الله هاشمي رفسنجاني", "ایت الله هاشمی رفسنجانی", "اكبر هاشمي بهرماني", "ايت الله هاشمي رفسنجاني", "حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی", "حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني", "اکبر هاشمی", "هاشمی بهرمانی", "هاشمي بهرماني", "اكبر هاشمي", "علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی", "علي اكبر هاشمي بهرماني", "علي اكبر هاشمي رفسنجاني", "علي اكبر هاشمي رفسنجاني بهرماني", "علی اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی", "هاشمي رفسنجاني", "وضعیت جسمی اکبر هاشمی رفسنجانی", "وضعيت جسمي اكبر هاشمي رفسنجاني" ]
false
921
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
اکبر هاشمی بهرمانی (زاده ۳ شهریور ۱۳۱۳ در رفسنجان – درگذشته ۱۹ دی ۱۳۹۵ در تهران) مشهور به علی اکبر هاشمی رفسنجانی روحانی، مفسر قرآن، و سیاستمدار ایرانی بود که به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های سیاسی جمهوری اسلامی شناخته می‌شد. او از ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ تا ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ چهارمین رئیس‌جمهور ایران بود. پیش از آن وی اولین رئیس مجلس شورای اسلامی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ بود. در طول جنگ ایران و عراق رفسنجانی به عنوان نماینده رهبر در شورای عالی دفاع عملا فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت. رفسنجانی از سال ۱۳۶۸ تا زمان مرگ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت. او در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نمایندگی استان تهران در آن را بر عهده داشت و از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، دومین رئیس این مجلس بود. رفسنجانی رئیس هیئت موسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود. او یکی از تعیین‌کننده‌ترین سیاستمداران ایران، دوست نزدیک سید علی خامنه‌ای و شاگرد روح‌الله خمینی و رازدار اسرار جمهوری اسلامی ایران بود. در دوران ریاست جمهوری، با توجه به شرایط جدید کشور و پایان جنگ، وی اقدامات گسترده‌ای را در طی ۸ سال در ابعاد گوناگون سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی، نظامی و امنیتی انجام داد که به دوران سازندگی شهرت یافته‌است. مهمترین اولویت دولت در این دوران، بازسازی زیربناهای اقتصادی و صنعتی کشور، توسعه روابط سیاست خارجی و اصلاح ساختار مدیریتی کشور بود که انتقاداتی را نیز در پی داشته‌است. در این دوران، تعداد بسیار زیادی سد، کارخانه و کارگاه تولید صنعتی راه‌اندازی، و در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ دانشگاه ساخته گردید. این اصلاحات، تبعاتی منفی نظیر افزایش تورم و قیمت مسکن در دوره اول ریاست جمهوری وی را نیز در پی داشت. ثبت رکورد تورم ۴۹٫۴ درصدی بالاترین رقم تورم ثبت شده در تاریخ ایران، در دوران ریاست جمهوری وی اتفاق افتاد. هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد که در دور دوم از محمود احمدی‌نژاد شکست خورد. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ هاشمی و خانواده او به وضوح از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح‌طلبان حمایت کردند و خود او نیز در آخرین نمازجمعه‌ای که در تهران اقامه کرد و پس از آن در محافل خصوصی از سرکوب معترضان به نتایج این انتخابات انتقاد نمود. این انتقادات باعث شد که از سوی مراجع حکومتی به همسویی با معترضان متهم شده و به تدریج جایگاه امامت نمازجمعه، ریاست مجلس خبرگان و اثرگذاری بر دانشگاه آزاد اسلامی را از دست داده و فرزندانش نیز پست‌های خود را از دست بدهند. رفسنجانی در سال ۱۳۹۲ چهارمین بار در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد که صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نشد. با پیروزی حسن روحانی در انتخابات، با توجه به رابطه نزدیک او با هاشمی رفسنجانی و حمایت هاشمی از وی در جریان انتخابات، خانواده هاشمی رفسنجانی به تدریج وجهه سیاسی خود را بازیافتند و به سرعت رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تغییر کرد. او در سالهای پایانی عمر خود توانست محبوبیتی مکدر در میان ایرانیان پیدا کند. زندگی شخصی و خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریور ۱۳۱۳ (برابر با ۲۴ اوت ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانواده‌ای نسبتا ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۸ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه‌بی‌بی صفریان بود. پدرش با اندکی تحصیلات حوزوی از باغ‌داران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. در ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانهای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. استادان وی در حوزه علمیه قم سید حسین طباطبایی بروجردی، روح‌الله خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب‌الدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی صالحی نجف آبادی و حسین‌علی منتظری بوده‌اند. در آنجا تحت اثر تعلیمات روح‌الله خمینی به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید روح‌الله خمینی، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی خمینی در داخل کشور پررنگ‌تر شد. با وجود نگرش ضد غربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود. در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان او در زندان، (که یکی پزشک و دیگری دندان‌پزشک است) ازدواج کردند. از بین دختران او تنها فائزه هاشمی وارد سیاست شد و یک بار نماینده مجلس شورای اسلامی شد. فاطمه هاشمی از ابتدای تاسیس بنیاد امور بیماری‌های خاص ریاست آن را برعهده دارد و محسن هاشمی رئیس سابق مترو تهران بوده‌است و سپس معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی گردید. مهدی هاشمی نیز مسئولیت‌هایی مانند ریاست سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت و ریاست مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی را برعهده داشته‌است. دوران مبارزه پیش از انقلاب هاشمی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاریاکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهره‌های تاثیرگذار در روند انقلاب ایران و همچنین دوران پس از آن تا امروز است. آشنایی و دوستی او با روح‌الله خمینی از اواخر دهه سی شمسی آغاز شد؛ ولی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به خمینی نزدیک بود. هاشمی پیش از انقلاب، یکی از مخالفان برنامه‌های نوگرایانه شاه (انقلاب سفید) شناخته می‌شد. با تبعید روح‌الله خمینی، رفسنجانی در ایران ماند و مخالفت‌هایش با این برنامه‌ها افزایش یافت. این مخالفت‌ها سرانجام به دستگیری و زندانی شدن او منجر شد. در مجموع و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعا ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد. اگرچه در بعد فردی عمده فعالیت مبارزاتی وی پیش از انقلاب را سخنرانی‌های مختلف و کارهای انتشاراتی تشکیل می‌دادند ولی روح‌الله خمینی در دوران تبعید، نقش مدیر مالی مبارزات انقلاب و نیز ارتباط با سایر گروه‌های انقلابی را نیز بر عهده وی گذاشته بود. از جمله گروه‌هایی که پیوندهای عمیقی با هاشمی داشتند، حزب موتلفه اسلامی بود که مسئول ترور حسنعلی منصور شناخته می‌شد. همین ارتباطات یکی دیگر از دلایل دستگیری‌های او بود. در زندان او فرصت یافت تا با سایر گروه‌های مخالف شاه آشنا شود. هاشمی در آغاز دهه پنجاه، به گروه مارکسیست اسلامی مجاهدین خلق ایران پیوست؛ ولی خیلی زود آنان را ترک کرد و به فعالیت اقتصادی ساخت و ساز املاک در تهران روی آورد. سال‌های اول انقلاب ترور اکبر هاشمی رفسنجانی مراسم سوگند نخست‌وزیری مهدی بازرگان پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. او از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرتمندترین چهره‌های آن بود. همچنین او مدتی معاونت و سپس سرپرستی وزارت کشور را بر عهده گرفت. او یکی از ۲۸ عضو اولیه و موسس جامعه روحانیت مبارز (یک تشکل راست‌گرای سنتی) و همچنین یکی از اعضای موسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب بود. سال‌ها بعد، باز او بود که درخواست انحلال این حزب را به روح‌الله خمینی داد. او از سایر بازیگران صحنه سیاست ایران در آن دوره، ذکاوت سیاسی بیشتری داشت. این توانائی به همراه اعتماد کاملی که روح‌الله خمینی به هاشمی داشت، دو عامل اصلی افزایش روزافزون قدرت او در نظام پس از انقلاب بود. در آن دوره او نزدیک‌ترین فرد به رهبر بود و نقش «چشم و گوش» رهبر را ایفا می‌کرد. به گفته گلد به کمک هاشمی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شکل گرفت. با وقوع بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به‌وسیله دانشجوبان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸، هاشمی رفسنجانی از آن به‌عنوان «یکی از بزرگترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور» یادکرد. با این‌حال او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در یک مصاحبه گفت که با توجه به تجارب این سال‌ها «گروگان‌گیری اشتباه بود.» ریاست مجلس شورای اسلامی رفسنجانی در یک نشست خبری، سال ۱۹۸۷ نخستین قانون انتخابات پس از انقلاب با مشارکت هاشمی رفسنجانی تدوین شد و پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه تهران به مجلس راه یافت و با آغاز کار مجلس در ۷ خرداد ۱۳۵۹ اولین رئیس مجلس شورای اسلامی ایران شد در بهار سال ۱۳۶۰ در عزل ابوالحسن بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و سپس تصویب طرح عدم کفایت سیاسی او نقشی تعیین‌کننده داشت. در تابستان ۱۳۶۰، اعتراض مجلس را به رد شدن یکی از مصوباتش توسط شورای نگهبان به اطلاع روح‌الله خمینی رساند و توانست برای اولین‌بار، راهکاری قانونی برای اجرایی شدن قوانینی که توسط شورای نگهبان خلاف شرع یا قانون دانسته شده بود ایجاد کند. راهکاری که بعدها به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام منجر شد. در بهار ۱۳۶۵، هاشمی نقش فعالی در ماجرای ایران-کنترا داشت؛ ولی این مذاکرات با افشاگری سیدمهدی هاشمی با شکست مواجه شد. اکبر هاشمی (رئیس وقت مجلس) و سید محمد خاتمی (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی) درجریان سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، زمانی که هاشمی رای خود را به نفع سیدعلی خامنه‌ای به صندوق می‌انداخت، مدعی شد که «این رای امام، روحانیت و مجلس است» در گرماگرم اختلافات میرحسین موسوی و علی خامنه‌ای در اواسط دهه شصت، هاشمی از موضع‌گیری له یا علیه نقطه‌نظرات این دو دور نگه داشت و موضعی میانه اتخاذ کند. با این‌حال بهمن بختیاری، در این دوره میرحسین موسوی را در راس جناح چپ ایران و هاشمی و خامنه‌ای را در راس جناح راست معرفی می‌کند. در چنین شرایطی هاشمی برای یک ریاست جمهوری قدرتمند خیز برداشت. هاشمی در دوره جنگ، علاوه بر ریاست مجلس، یکی از ائمه جمعه موقت تهران (تا سی سال بعد)، نماینده امام (خمینی) در شورای عالی دفاع (بعد از کشته شدن مصطفی چمران در سال ۱۳۶۰)، و جانشین فرمانده کل قوا در ماه‌های پایانی جنگ ایران و عراق بود. او در وادار کردن روح‌الله خمینی به پذیرش خاتمه جنگ با عراق نیز نقش داشت. تنها سه ماه بعد از آن‌که هاشمی در خرداد ۱۳۶۷ از سوی روح‌الله خمینی به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت. ریاست جمهوری به دو دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران دوران سازندگی اطلاق می‌شود که مشتمل بر دولت‌های پنجم و ششم نظام جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که آغاز فعالیت آن ۱۲ مرداد ۱۳۶۸ و پایان فعالیت ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ می‌باشد. اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب در این دولت انجام گرفت. سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار از جمله اقدامات موثر وی بوده‌است. از مهمترین دغدغه‌های پیش روی این دولت بازسازی کشور بعد از جنگ هشت ساله دشوار بود که ویرانه‌های زیادی را بر جای گذاشته بود و نیاز بود در اسرع وقت بازسازی شوند. به همین منظور هاشمی در وزارتخانه‌های اقتصادی دولت از وزیران با گرایش تکنوکراتی بهره جست. همچنین هاشمی تصمیم گرفت سهم بودجه پروژه‌های عمرانی را به‌طور چشمگیری نسبت به سایر فعالیت‌های دولت بیشتر در نظر بگیرد. دوره اول بدون تردید، این هاشمی بود که راه را برای رهبری سیدعلی خامنه‌ای در خبرگان هموار کرد. هاشمی در مجلس خبرگان خاطره‌ای تعریف کرد که بر اساس آن روح‌الله خمینی در زمان حیات خود جانشینی خامنه‌ای بر منصب رهبری را تایید کرده‌بود. او با کمک خامنه‌ای، تغییرات لازم در قانون اساسی را به‌گونه‌ای اعمال کرد تا با شرایط علی خامنه‌ای تطابق داشته‌باشد. برای نمونه شرط مرجعیت برای رهبر با تلاش او از قانون اساسی ۱۳۵۸ حذف شد. رهبر شدن خامنه‌ای از دید او «یک خبر خوب برای مردم» بود. هم‌زمان با آغاز دوران رهبری علی خامنه‌ای، هاشمی نیز به ریاست مجمع تشخیص مصلت نظام منصوب شد. رشد قدرت هاشمی در سال‌های پس از مرگ روح‌الله خمینی حداقل تا سال ۱۳۷۴ ادامه یافت. در واقع او خود را به عنوان معمار و مجری ایران نوین معرفی کرد و لقب «سردار سازندگی» را ازآن خود ساخت. قدرت اجرایی کشور منحصرا در دست او بود و خامنه‌ای ضعیف‌تر از آن بود تا بتواند نقشی که پیش از او روح‌الله خمینی بازی می‌کرد را ایفا کند. خامنه‌ای به وضوح از نظر فره و مقبولیت نسبت به هاشمی ضعیف‌تر بود. در طول سال‌های بعد و دوره اول ریاست‌جمهوری هاشمی، رهبر واقعی کشور او بود. در واقع این هاشمی بود که در آن دوره سیاست‌های کلی نظام را تعیین می‌کرد. از دید غربی‌ها اگرچه دوره اول ریاست جمهوری هاشمی یکی از دوره‌های تاریک کشور از نظر نقض حقوق بشر بود، ولی حضور یک روحانی فرصت‌طلب و با دیدگاه‌های کمتر سنتی در راس هرم قدرت در ایران، باعث شد تا حکومت مشروعیت بیشتری کسب کند. دوره دوم هاشمی رفسنجانی در کابین هواپیما هاشمی رفسنجانی در مجمع ایمیدرو ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۲۸ داوطلب داشت که چهار نفر از آنان یعنی علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد توکلی، عبدالله جاسبی و رجبعلی طاهری تایید صلاحیت شدند. در دور دوم ریاست جمهوری و در طول دهه هفتاد، او بارها نشانه‌هایی از تمایل دولت خود به ایجاد نوعی از رابطه با ایالات متحده را نشان داد؛ ولی همواره با شکست مواجه شد. سرانجام در اواخر دور دوم ریاست جمهوری او، دادگاهی در آلمان که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی می‌کرد، طی حکمی علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی را به دادن دستور این ترور متهم کرد. این حکم موجب بحرانی میان ایران و اروپا شد. بحرانی که تا دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافت. همزمان کارگزاران حکومتی هاشمی، (راست مدرن) نگرش جدیدی از اسلام را به مردم معرفی کردند. این دوران، دوره تقابل دو چهره کاملا متفاوت از اسلامگرایان بود. با آغاز دور دوم ریاست جمهوری هاشمی، او از تمام انرژی و ظرفیت سیاسی خود استفاده کرد تا میان این دو چهره متفاوت آشتی برقرار کند. او از نفوذ خود بر روحانیون سنتی نیز برای برقراری این تعادل استفاده می‌کرد. در برنامه‌های اقتصادی و فرهنگی نیز هاشمی به‌دنبال تغییر ساختار حکومت دینی به قالبی کارآمدتر بود. او تلاش کرد تا به حاکمیت حکومت بر افکار و زندگی عمومی مردم خاتمه داده و تغییرات اقتصادی-اجتماعی زیادی را نسبت به دوران جنگ با عراق به‌وجود آورد. در این میان، جناح راست سنتی به رهبری خامنه‌ای با آن‌که بازسازی اقتصاد کشور با سیاست هاشمی را تایید می‌کرد، ولی سیاست فرهنگی و تمایل او به ظواهر غربی را تحمل نمی‌کرد. به‌تدریج محافظه‌کاران در جهت‌گیری‌های سیاست خارجی با هاشمی اختلافات پیچیده‌ای پیدا کردند. از یک سو از دید آنان آرامش و بازسازی پس از جنگ و توسعه اقتصادی دوره هاشمی قابل قدردانی بود، ولی از سوی دیگر، آنان نگران عادی‌سازی روابط با غرب و تهاجم فرهنگی به کشور بودند. به گمان آنان، سیاست‌های هاشمی در جهت آرمان‌های خمینی و تشیع نبود. در این ساختار پیچیده جناح چپ که برخلاف سایر جناح‌ها از داشتن یک رهبر قدرتمند (مانند هاشمی و خامنه‌ای) در راس خود محروم بود، قدرت خود را از دست داده و به تدریج صحنه سیاسی کشور را واگذار کرده بود. با این‌حال در دوران ریاست جمهوری هاشمی، او تاکید داشت که «هر کسی در خط امام است با ما اختلافی ندارد». به استناد همین اندیشه وزرایی از جناح چپ نیز در کابینه او حضور داشتند. در چنین شرایطی بود که گروه شبه نظامی انصار حزب‌الله به‌تدریج شکل گرفت. گروهی که با جناح راست و سیدعلی خامنه‌ای ارتباط داشت. خامنه‌ای که از تابستان ۱۳۷۱ و هم‌زمان با طرح مبحث تهاجم فرهنگی، در تلاش بود تا از قدرت هاشمی به نفع خود بکاهد، در اختلافات میان هاشمی با محافظه‌کاران، طرف محافظه‌کاران را گرفت و مهره‌های نزدیک به هاشمی را یکی‌یکی برکنار کرد. محکومیت در دادگاه میکونوس به دنبال قتل‌های مرموز مخالفان ایران در اروپا و آلمان و در نهایت پس از واقعه موسوم به ترور میکونوس در سال ۱۹۹۲، دادگاه آلمان پس از پنج سال در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ حکمی صادر کرد که به موجب آن تعدادی از شهروندان ایرانی و لبنانی آلمان و چهارتن از مقام‌های جمهوری اسلامی نیز به دلیل دست داشتن در طرح ترورها محکوم شدند: سید علی خامنه‌ای (رهبر وقت جمهوری اسلامی)، اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس‌جمهور وقت ایران)، علی‌اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت) و علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت). پس از این حکم آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد. تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز در پاسخ به این حرکت اتحادیه اروپا سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد که تا سه ماه بعد و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ادامه داشت. دوران اصلاحات با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری، کمیسیون فرهنگ و ارشاد مجلس شورای اسلامی تلاش کرد تا اصلاحیه‌ای را به تصویب برساند که بر اساس آن، هاشمی بتواند برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. این اقدام بی‌درنگ مورد اعتراض قرار گرفت. هاشمی نیز تصمیم گرفت ابتکار عمل را از دست ندهد و همگام با اصلاح‌طلبان مسیر اصلاحات را انتخاب کرد. او ابتدا برای مدت چند ماه تلاش کرد تا میرحسین موسوی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند؛ ولی پس از این‌که او نامزدی در انتخابات را نپذیرفت، هاشمی از نامزدی سید محمد خاتمی (که پس از خروج از کابینه در سال ۱۳۷۰ همواره مشاور او بود) حمایت کرد. هاشمی در واکنش به محافظه‌کاران تندروتر مانند محمدتقی مصباح یزدی هشدار می‌داد که «ازبین رفتن اعتماد مردم، از ایدز خطرناک‌تر است» او دو سال پس از اتمام دوران ریاست جمهور خود و در سال ۱۳۷۸ در انتخابات مجلس ششم برای بدست آوردن نمایندگی تهران شرکت کرد. حضور او در مجلس می‌توانست باعث شود تا از نگرانی محافظه‌کاران نسبت به ریاست جمهوری خاتمی کاسته شده و خطوط ایدئولوژیک میان آنان با جبهه دوم خرداد کم‌رنگ‌تر شود. در این انتخابات او به سختی توانست آخرین نفر پذیرفته شده باشد. علی‌رغم این پیروزی، هاشمی رفسنجانی قبل از تحلیف به عنوان نماینده از این پست استعفا داد. اگرچه خاتمی در مقام یک رئیس‌جمهور، محمد هاشمی (برادر علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی) را به سمت معاونت اجرائی خود منصوب نموده بود، ولی قدرت اکبر هاشمی در این دوره رو به افول بود و هدف حمله تندروهای هر دو جناح قرار داشت. سقوط هاشمی دقیقا از زمانی آغاز شد که در اذهان عمومی به «اکبرشاه» شهرت یافت، یعنی در اوج قدرتش. در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، اکبر گنجی در مقاله عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری به بررسی نقش او در این قتل‌ها پرداخت. غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران و یکی از متحدان کلیدی او به زندان محکوم شد. با این‌حال علی‌رغم کاهش چشمگیر قدرت وی، همچنان ریاست مجمع تشخیص نظام را که ارگانی مهم بود برعهده داشت. دوره پس از اصلاحات رفسنجانی پس از نماز عید فطر با محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین دیدار می‌کند، ۲ آبان ۱۳۸۵. هاشمی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. با وجود آن‌که او در مرحله اول انتخابات آرایی بیش از محمود احمدی‌نژاد کسب کرده‌بود، ولی در مرحله دوم نتوانست بیش از ۳۶ درصد از آرا را کسب کند. در واقع، رای‌دهندگان ترجیح دادند از میان دو فردی که یکی را می‌شناختند و دیگری را نمی‌شناختند، ناشناخته را انتخاب کنند. کیت کرین ثروت هاشمی را یکی از دلایل شکست او در این انتخابات می‌داند. او همانند مهدی کروبی و مصطفی معین به نتایج انتخابات اعتراض کرد. هاشمی پس از انتخابات با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد پاره‌ای اقدامات و دخالت‌های سازمان یافته، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را آلوده کرده‌است. پیروزی او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۸۶، فرصتی برای جبران شکست‌های جدی پیشین از جناح تندرو محافظه‌کار فراهم آورد. هاشمی در تهران آرای بیشتری نسبت به سایر نامزدها کسب کرده‌بود و نماینده اول پایتخت محسوب می‌شد. اندکی بعد او در رقابت با احمد جنتی، ریاست مجلس خبرگان را نیز به‌دست‌آورد. مجلسی که در صورت لزوم می‌توانست با دو سوم آرا، خامنه‌ای را از رهبری برکنار کند. انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و پیامدها هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۳ تنش بین هاشمی و احمدی‌نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به صورت علنی خود را نشان داد، در مناظره تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۸۸، احمدی‌نژاد اتهاماتی را به خانواده هاشمی رفسنجانی وارد ساخت. هاشمی نیز تنها سه روز قبل از انتخابات و در یک نامه سرگشاده به خامنه‌ای، ادعاهای احمدی‌نژاد را «دروغ، تهمت و خلاف‌گویی» خواند. خامنه‌ای نیز ده روز بعد در نماز جمعه ۲۹ خرداد گفت: در روز ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸، هاشمی سکوت غیرمعمول خود پس از انتخابات را شکست. او در خطبه‌های نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) شورای نگهبان را به ازدست دادن فرصت متهم کرد. نتایج انتخابات را از دید مردم مشکوک و تردیدآمیز خواند و از حاکمیت خواست تا با آزاد کردن زندانیان سیاسی، اعتماد را به مردم بازگرداند. اجتماع دو و نیم میلیون نفر از نمازگزاران و معترضان حاضر (پرازدحام‌ترین نماز جمعه تاریخ ایران)، با دخالت حکومت به درگیری کشیده شد. هاشمی که از ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ امام جمعه موقت تهران بود و با بیش از ۴۰۰ بار اقامه، رکورددار امامت جمعه تهران بود، پس از این روز این سمت را ترک گفت. خیابان انقلاب (تهران) در جریان نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) هاشمی پس از آن در مناسبت دیگری گفت: از آن پس هاشمی همسو با سران فتنه خوانده‌شد. نزدیکانش به ویژه فائزه هاشمی و مهدی هاشمی دستگیر یا تهدید به دستگیری شدند و کنترل او بر دانشگاه آزاد اسلامی به چالش کشیده شد از سوی دیگر با اعلام کاندیداتوری مهدوی کنی برای ریاست خبرگان در سال ۱۳۸۹، هاشمی از کاندیداتوری برای این سمت نیز استعفا داد و ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی کنی واگذار کرد. وب سایت وی نیز در دی ماه ۱۳۹۰ مسدود شد و تا مدت شش ماه خارج از دسترس بود. در شهریور ۱۳۹۳، مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی سابق وزارت کشور و از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات دهم، با انتشار نامه‌ای ادعا کرد که در طول مدت بازداشت، بارها از جانب ماموران بازداشتگاه دو الف سپاه پاسداران تحت فشار قرار گرفته تا علیه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی، شهادت دهد که این افراد، در پی انجام انقلاب مخملی در ایران بودند. وی همچنین تلاش برای بازداشت فرزندان هاشمی رفسنجانی را اعمال فشار بر شخص اکبر هاشمی رفسنجانی برای تغییر مواضعش دانسته. انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در سال ۱۳۹۲ هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ و در واپسین دقایق ثبت نام در انتخابات ریاست‌جمهوری نام‌نویسی کرد، اما در کمال ناباوری صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نشد. هاشمی در سن ۷۹ سالگی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ایران کاندیدا شده بود، اما شورای نگهبان صلاحیت او را به دلیل عدم توانایی جسمی رد کرد. در واکنش به این تصمیم شورای نگهبان، پایگاه اطلاع‌رسانی اکبر هاشمی رفسنجانی فیلمی منتشر کرد که در آن، هاشمی با چند نفر از همراهانش از کوه بالا می‌رود و در نهایت، با رسیدن به آبشاری به نام چال مگس نام خود را بر روی سنگ به یادگار می‌نویسد. این فیلم بعدها از پایگاه رسمی هاشمی رفسنجانی حذف شد اما هنوز در برخی پایگاه‌های خبری ایران و نیز شبکه یوتیوب در دسترس است. بعد از این رد صلاحیت تحلیلگران گمان می‌کردند حضور سیاسی رفسنجانی در سیاست داخلی ایران به اتمام رسیده‌است و صحنه برای حضور قدرتمندتر سپاه پاسداران فراهم آمده‌است. دو روز قبل از انتخابات وبگاه هاشمی خبر از دیدار وی با «جمعی از جوانان فعال دانشجویی از تهران، قم و دیگر استان‌ها» داد. در این دیدار او در مورد عدم احراز صلاحیتش گفت: وبگاه کلمه وابسته به میرحسین موسوی مقام امنیتی مورد اشاره هاشمی را حیدر مصلحی وزیر اطلاعات اعلام کرد. اما شرایط در نهایت به گونه‌ای پیش رفت که انتخابات به نفع هاشمی تمام شد. دو روز قبل از انتخابات هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، سید حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری در بیانیه‌ای از حسن روحانی، نزدیک‌ترین کاندیدای انتخابات به هاشمی و اصلاح طلبان حمایت کردند. حسن روحانی در جریان این انتخابات به عنوان یازدهمین رئیس‌جمهور ایران انتخاب شد. انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۹۴ دیدار کوفی عنان و هاشمی رفسنجانی در ۳۰ آذر ۱۳۹۴، و هم‌زمان با حضور چشمگیر و گسترده اصلاح طلبان و اعتدال گرایان برای ثبت نام در پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری، اکبر هاشمی رفسنجانی نیز با حضور در وزارت کشور برای شرکت در این دور از انتخابات خبرگان ثبت نام نمود. پس از این ثبت نام با توجه به سابقه رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ سوالات زیادی در رابطه با نتیجه بررسی صلاحیت وی توسط شورای نگهبان در محافل سیاسی مطرح گردید، اما در نهایت در ۶ بهمن ۱۳۹۴، و هم‌زمان با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای نامزدان خبرگان توسط شورای نگهبان، و در حالیکه صلاحیت چهره‌های اصلاح طلب و اعتدالگرای فراوانی همچون سید حسن خمینی، مجید انصاری، محمود امجد و سید محمد موسوی بجنوردی، احراز نگردیده بود، این شورا اعلام کرد که صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی احراز شده‌است. کمی بعد وی پس از شش سال برای اولین بار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و از شبکه تهران، در یک برنامه تبلیغاتی مستقیما با مردم سخن گفت و متذکر شد که جمهوریت و اسلامیت نظام دچار ضعف شده‌است. در همان روز لیست نامزدان خبرگان مورد حمایت هاشمی رفسنجانی برای انتخابات مجلس خبرگان با عنوان خبرگان مردم، در رسانه‌ها منتشر گردید. در این لیست از تهران، علاوه بر خود هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، قربانعلی دری نجف آبادی، سید محمد سجادی عطاآبادی، سید محمود علوی، محمدعلی موحدی کرمانی، محمد محمدی ری‌شهری، ابراهیم امینی، محمد امامی کاشانی، هاشم بطحایی گلپایگانی، محسن قمی، محسن اسماعیلی، نصرالله شاه‌آبادی، سید ابوالفضل میرمحمدی، محمدعلی تسخیری و محمدحسن زالی قرار داشتند که ۱۵ نفر از فهرست ۱۶ نفره فوق به مجلس خبرگان راه یافتند. شخص اکبر هاشمی رفسنجانی نیز با کسب ۲،۳۰۱،۴۹۲ رای در استان تهران، بالاترین میزان رای یک نامزد انتخابات خبرگان را در تمام ادوار این مجلس کسب نمود. در این دوره محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان و محمدتقی مصباح یزدی رای لازم را برای حضور در خبرگان به دست نیاوردند و احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان شانزدهم شد. در ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، علی خامنه‌ای، رهبر ایران که پیش از انتخابات نیز درباره برنامه‌ریزی برای حذف برخی چهره‌ها از مجلس خبرگان هشدار داده بود در حمایتی آشکار از رای نیاوردن محمد یزدی و محمدتقی مصباح ابراز نارضایتی کرده و نبودن آن‌ها در مجلس خبرگان پنجم را مایه خسارت دانست. مرگ و خاک‌سپاری هاشمی رفسنجانی در حال شنا در استخر کوشک متعلق به مجمع تشخیص مصلحت نظام واقع در نزدیکی مجموعه سعدآباد در روز یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ دچار عارضه قلبی شد. و عملیات احیا توسط محافظان حاصلی نداشت و وی در ساعت ۱۸:۲۰ آن روز با علائم ایست قلبی و در شرایطی که علائم حیاتی نداشت، به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. مراحل احیای قلبی برای وی انجام شد؛ اما تلاش بیش از یک ساعته احیای وی ناموفق ماند و ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه همان روز در ۸۲ سالگی مرگ وی اعلام گردید. پیکر او پس از اقامه نماز میت توسط سید علی خامنه‌ای رهبر ایران در دانشگاه تهران در ۲۱ دی ۱۳۹۵، از خیابان انقلاب تهران تا حرم سید روح‌الله خمینی تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد. مراسم چهلمین روز مرگ وی در عصر پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ در آرامگاه امام خمینی برگزار شد. فرزندان وی مرگ وی را مشکوک دانسته‌اند. بررسی شورای عالی امنیت ملی ایران علت مرگ وی را مشکوک ندانست اما روحانی (رئیس‌جمهور وقت) دستور به بازگشایی پرونده داد. دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی از بعد اقتصادی، برخلاف محافظه‌کاران راست سنتی که طرفدار دیدگاه بازار آزاد هستند، رفسنجانی به یک اقتصاد ترکیبی معتقد بود. برای نمونه او به ملی کردن صنایع بزرگ و مالیات‌های سنگین باور داشته و در کنار آن دیدگاهی مترقی به حوزه فرهنگ داشت. همین امر باعث شده بود که از حمایت طیف‌های چپ نیز برخوردار باشد. در حقیقت در طول دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷، رفسنجانی با همین دیدگاه، اتحاد خود را به جناح چپ حفظ کرد؛ ولی پس از مرگ روح‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ او تلاش کرد تا به محافظه‌کاران نزدیک‌تر شود؛ بنابراین در مناسبات میان دو جناح، او یک نقطه مشترک بوده‌است. با وجود تمایلات راست در اندیشه اقتصادی هاشمی، نوع نگاه او به اقتصاد با محافظه‌کاران جناح راست سنتی تفاوت اساسی داشت. جناح راست سنتی طالب حاکمیت اقتصادی بازار است. درحالی که رفسنجانی به اقتصادی مبتنی بر صنایع مدرن باور داشت. اندیشه‌ای که باعث پدیدار شدن جناح راست مدرن در ساختار سیاسی ایران شد. از دیدگاه سیاسی، کسانی که دنباله‌رو هاشمی هستند در ساختار سیاسی ایران جزء اصلاح‌طلبان محسوب می‌شوند. بخش مهمی از کارگزاران سازندگی تحت رهبری معنوی او قرار داشتند. از بعد عمرانی، برنامه‌های سازندگی هاشمی با سیاست‌های اقتصادی محمدرضا شاه پهلوی مشابهت داشت. وی مطرح‌کننده ایده شورای فقهی است. عده‌ای اصل فقاهت هاشمی جهت اظهارنظر را محل تامل دانسته و این ایده را بدنبال تزلزل در جایگاه ولی فقیه می‌دانند. دانشگاه آزاد اسلامی ثبت نام هاشمی رفسنجانی هاشمی رفسنجانی از بنیان‌گذاران و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ دانشگاه آزاد اسلامی با ریاست عبدالله جاسبی یکی از پایگاه‌های مخالفت با احمدی‌نژاد بود و احمدی‌نژاد تلاش داشت تا نفوذ دولت را بر این موسسه غیردولتی گسترش داده و از نفوذ هاشمی در آن بکاهد. هیئت موسسان برای جلوگیری از این اقدام، دانشگاه را وقف نمود و این وقف به تایید مجلس رسید؛ ولی تحت فشار لباس شخصی‌ها مجلس مصوبه خود را لغو کرد. سرانجام در سال ۱۳۹۰ عبدالله جاسبی جای خود را به فرهاد دانشجو از حامیان محمود احمدی‌نژاد داد؛ ولی هاشمی رفسنجانی این اقدام را غیرقانونی دانست و به عنوان رئیس هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی از امضای حکم دانشجو خودداری کرد. چندی پس از آغاز به کار دولت حسن روحانی، که به هاشمی نزدیک بود، فرهاد دانشجو، برکنار شده و حمید میرزاده، عضو سابق کابینه هاشمی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی گردید. دارایی خانواده هاشمی نام خانوادگی خود را از یکی اجداد خود به نام حاج هاشم که از ملاک‌های منطقه نوق بود، گرفته‌اند. زمانی که علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی زاده شد، پدرش باغدار و تاجر پسته نسبتا پولداری بود. با گذشت سی سال از انقلاب مجید انور او را یک میلیونر معرفی می‌کند. نام او همچنین در مجله فوربز زیر عنوان «ملاهای میلیونر» منتشر شده‌است. بر اساس یک گزارش کنگره آمریکا، تنها تجارت پسته تعاونی پسته‌کاران رفسنجان که باغ‌های پسته او را زیر نظر پسرعموی او اداره می‌کند، سالانه بالغ بر ۷۴۶ میلیون دلار است. امروزه خانواده او، کنترل میلیاردها دلار دارایی را در دست دارند. بر اساس یک تحقیق ژورنالیستی، منشا ثروت او آشنایی با سید ابوالفضل تولیت، میلیاردر ایرانی است که سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، ثروت خود را از طریق هاشمی وقف انقلاب کرد. هاشمی با شراکت محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی شرکتی به نام دژساز تاسیس نمود و با فعالیت‌های عمرانی بر روی زمین‌های موقوفه تولیت موفق شد سرمایه خود را زیاد کند. تالیفات هاشمی رفسنجانی تعدادی کتاب با عنوان مجموعه خاطرات روزانه دارد. او انگیزه‌اش را از نوشتن خاطرات روزانه علاقه به نویسندگی عنوان کرده‌است. بااین‌حال بخشی از خاطرات او به دلیل مسائل امنیتی منتشر نمی‌شود. بر اساس خاطرات و دیدگاه‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های او چندین کتاب مستقل نوشته شده‌است. علاوه براین، متن کامل خطبه‌های نماز جمعه، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و نطق‌های پیش از دستورش در مجلس به صورت کتاب‌های جداگانه منتشر شده‌است. دوران مبارزه عنوان کتاب خاطرات پیش از پیروزی انقلاب اوست. برخی مطالب این کتاب، برای آشنایی با دیدگاه‌های او بسیار مفید بوده و گاهی تعجب‌آور است. برای نمونه ازخودگذشتگی او نسبت به روح‌الله خمینی و افکار او، شیفتگی او نسبت به نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق و حتی به نهضت آزادی از این موارد است. در واقع او به نهضت آزادی و مهدی بازرگان تمایل داشت. در این کتاب رفسنجانی خود را به دموکراسی غربی نیز متمایل نشان می‌دهد. نکته غیرمنتظره دیگر، حمایت ضمنی هاشمی از تفکری است که اساس انقلاب سفید محمدرضا پهلوی را تشکیل می‌داد. او در خاطرات خود، مخالفتش را با محافظه‌کاران و به‌شکل خاص با موتلفه پنهان نمی‌کند. از تالیفات هاشمی رفسنجانی کتابی است با عنوان «امیرکبیر: قهرمان مبارزه با استعمار» که به زندگی و وقایع دوران امیرکبیر می‌پردازد و در سال ۱۳۴۶ منتشر شد و در آن از امیرکبیر تجلیل شده‌است. دیگر اثر وی، تفسیر راهنما است که از تفاسیر موضوعی قرآن بوده و بخشی از آن از مجموعه فیش‌های تهیه شده در زندان دوره پهلوی فراهم آمده‌است. عنوان آثار سرگذشت فلسطین، اکبر هاشمی رفسنجانی، اکرم زعیتر، ناشر: بوستان کتاب قم کارنامه و خاطرات، اکبر هاشمی رفسنجانی، عباس بشیری، محسن هاشمی رفسنجانی، ناشر: دفتر نشر معارف انقلاب آزاداندیشی اسلامی و روشنفکری اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر: برد جایگاه مساجد در نظام اسلامی از منظر قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر: زینی فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر: بوستان کتاب قم تفسیر راهنما، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر: بوستان کتاب قم جهان در عصر بعثت، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی امیرکبیر: قهرمان مبارزه با استعمار، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی همبستگی امت اسلامی (مجموعه سخنرانی‌ها در کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی)، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدجلال میرآقایی (گردآورنده)، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی سماحه الشیخ الهاشمی الرفسنجانی فی عصر المجابهه: مذاکرات المخاض السیاسی، عبدالرحیم حمرانی، اکبر هاشمی رفسنجانی
[ "درجات حوزه علمیه#آیت‌الله", "مجمع تشخیص مصلحت نظام#رئیسان مجمع", "سید علی خامنه‌ای", "محسن رضایی", "سید محمود هاشمی شاهرودی", "فهرست رئیسان مجلس خبرگان رهبری", "محمد مؤمن", "محمد یزدی", "علی مشکینی", "محمدرضا مهدوی کنی", "فهرست رئیس‌جمهورهای ایران", "رئیس‌جمهور ایران", "معاون اول رئیس‌جمهور ایران", "حسن حبیبی", "سید محمد خاتمی", "مجلس خبرگان رهبری", "فهرست نمایندگان دوره نخست مجلس خبرگان رهبری", "فهرست نمایندگان دوره دوم مجلس خبرگان رهبری", "فهرست نمایندگان دوره سوم مجلس خبرگان رهبری", "فهرست نمایندگان دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری", "استان تهران", "رئیس مجلس شورای اسلامی", "کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی", "مهدی کروبی", "حسین هاشمیان", "محمدمهدی ربانی املشی", "سید علی‌اکبر پرورش", "سید محمد موسوی خوئینی‌ها", "حبیب‌الله عسگراولادی", "سید محمد خامنه‌ای", "مجلس شورای اسلامی", "فهرست نمایندگان دوره نخست مجلس شورای اسلامی", "فهرست نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی", "فهرست نمایندگان دوره سوم مجلس شورای اسلامی", "فهرست نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی", "همشهری", "تهران", "مؤسسه همشهری", "علیرضا محجوب", "حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات", "وزارت کشور (ایران)", "اطلاعات (روزنامه)", "مؤسسه اطلاعات", "شورای انقلاب اسلامی ایران", "هاشم صباغیان", "بهرمان", "شهرستان رفسنجان", "ایران", "تجریش", "شمیران", "حرم سید روح‌الله خمینی", "مردمان ایرانی", "جامعه روحانیت مبارز", "حزب جمهوری اسلامی", "عفت مرعشی", "فاطمه هاشمی رفسنجانی", "محسن هاشمی رفسنجانی", "فائزه هاشمی رفسنجانی", "مهدی هاشمی رفسنجانی", "یاسر هاشمی رفسنجانی", "حوزه علمیه قم", "سیاستمدار", "فقیه", "کابینه موقت شورای انقلاب", "دولت پنجم جمهوری اسلامی ایران", "دولت ششم جمهوری اسلامی ایران", "اسلام", "شیعه", "نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران", "قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا", "جنگ ایران و عراق", "نشان فتح", "رفسنجان", "مفسر قرآن", "نظام جمهوری اسلامی ایران", "نیروهای مسلح", "مجمع تشخیص مصلحت نظام", "دانشگاه آزاد اسلامی", "روح‌الله خمینی", "دوران سازندگی", "سیاست خارجی", "تاریخ ایران", "محمود احمدی‌نژاد", "انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸", "میرحسین موسوی", "نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸)", "پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران", "شورای نگهبان", "حسن روحانی", "محمد رهبر", "هاشمی بهرمانی", "تحصیلات حوزوی", "پسته", "بخش نوق", "مکتبخانه", "قم", "علوم دینی", "سید حسین طباطبایی بروجردی", "سید محمد محقق داماد", "محمدرضا گلپایگانی", "سید محمدکاظم شریعتمداری", "عبدالکریم حائری یزدی", "شهاب‌الدین نجفی مرعشی", "محمدحسین طباطبائی", "صالحی نجف آبادی", "حسین‌علی منتظری", "سیاست", "محمدرضا شاه پهلوی", "انقلاب سفید", "ژاپن", "ایالت", "ایالات متحده", "سید محمد کاظم طباطبایی یزدی", "حسن لاهوتی اشکوری", "رشت", "پزشک", "دندان‌پزشک", "فاطمه هاشمی", "مترو تهران", "انقلاب ایران", "انقلاب ایران (۱۳۵۷)", "حکومت پهلوی", "حزب مؤتلفه اسلامی", "حسنعلی منصور", "مجاهدین خلق ایران", "ساخت و ساز", "مهدی بازرگان", "شورای انقلاب اسلامی", "بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا", "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام", "قانون انتخابات", "ابوالحسن بنی‌صدر", "فرماندهی کل قوا", "شرع", "ماجرای ایران-کنترا", "سید مهدی هاشمی (پاسدار)", "سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران", "سیدعلی خامنه‌ای", "جناح چپ ایران", "جناح راست ایران", "ریاست جمهوری", "شورای عالی دفاع", "مصطفی چمران", "سایت جامع امام خمینی", "فرمانده کل قوا", "قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت", "ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی", "دولت پنجم", "دولت ششم", "توسعه اقتصادی", "تکنوکرات", "مقام رهبری در ایران", "قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران", "مرجعیت", "قانون اساسی", "کاریزماتیک", "حقوق بشر", "رجبعلی طاهری", "آلمان", "ترور میکونوس", "اروپا", "محمد خاتمی", "حزب کارگزاران سازندگی", "حکومت دینی", "تهاجم فرهنگی", "تشیع", "خط امام", "انصار حزب‌الله", "کشورهای عضو اتحادیه اروپا", "اتحادیه اروپا", "سی ان ان", "نیویورک تایمز", "اصلاح‌طلب", "محمدتقی مصباح یزدی", "ایدز", "مجلس ششم", "جبهه دوم خرداد", "محمد هاشمی", "قتل‌های زنجیره‌ای", "اکبر گنجی", "عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری", "غلامحسین کرباسچی", "شهردار تهران", "زندان", "انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴)", "مصطفی معین", "احمد جنتی", "انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)", "مناظره تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی", "نامه سرگشاده", "زندانی سیاسی", "نماز جمعه", "امام جمعه", "سران فتنه", "فائزه هاشمی", "مهدوی کنی", "وب سایت", "دی ماه", "مصطفی تاجزاده", "سپاه پاسداران", "علی اکبر هاشمی رفسنجانی", "انقلاب مخملی", "انتخابات ریاست جمهوری", "رادیو بین‌المللی فرانسه", "وبگاه کلمه", "حیدر مصلحی", "وزیر اطلاعات", "سید حسن خمینی", "علی اکبر ناطق نوری", "اصلاح طلبان", "اعتدالگرا", "وزارت کشور", "اصلاح طلب", "مجید انصاری", "محمود امجد", "سید محمد موسوی بجنوردی", "صدا و سیمای جمهوری اسلامی", "شبکه تهران", "قربانعلی دری نجف آبادی", "سید محمد سجادی عطاآبادی", "سید محمود علوی", "محمدعلی موحدی کرمانی", "محمد محمدی ری‌شهری", "ابراهیم امینی", "محمد امامی کاشانی", "هاشم بطحایی گلپایگانی", "محسن قمی", "محسن اسماعیلی", "نصرالله شاه‌آبادی", "سید ابوالفضل میرمحمدی", "محمدعلی تسخیری", "محمدحسن زالی", "علی خامنه‌ای", "رهبر ایران", "محمدتقی مصباح", "مجموعه سعدآباد", "سکته قلبی", "بیمارستان شهدای تجریش", "نماز میت", "دانشگاه تهران", "خیابان انقلاب", "امام خمینی", "شورای عالی امنیت ملی", "اقتصاد بازار", "نظام اقتصادی", "عبدالله جاسبی", "احمدی‌نژاد", "فرهاد دانشجو", "حمید میرزاده", "نام خانوادگی", "مجله فوربز", "کنگره آمریکا", "دلار", "سید ابوالفضل تولیت", "انقلاب ۱۳۵۷", "وقف", "محمدجواد باهنر", "نهضت ملی شدن صنعت نفت", "محمد مصدق", "نهضت آزادی", "دموکراسی", "محمدرضا پهلوی", "امیرکبیر", "تفسیر راهنما", "تفسیر قرآن", "دوره پهلوی", "فرهنگ قرآن", "مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی", "دولت هاشمی رفسنجانی", "ترور ناموفق اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۵۸)", "موزه ریاست جمهوری رفسنجان", "حسین مرعشی", "قتل‌های زنجیره‌ای ایران", "بنیاد طاهر", "تظاهرات در شهرهای ایران (۱۳۷۱)", "بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی", "رسوایی‌های قاچاق اسلحه از جمهوری اسلامی ایران", "گروه فرقان", "محاکمه غلامحسین کرباسچی", "جامعه مدرسین حوزه علمیه قم", "دائرةالمعارف قرآن کریم", "بمب‌گذاری آمیا", "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی", "حقوق بشر ایران", "دوران پهلوی", "شورای موقت ریاست‌جمهوری ایران", "عزل بنی‌صدر", "انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران", "شورای عالی دفاع ملی#اعضا", "موسی نامجو", "قاسمعلی ظهیرنژاد", "محسن رفیقدوست", "جواد سعید", "رئیس مجلس شورای ملی", "علی‌اکبر ولایتی", "فرمانده کل نیروهای مسلح ایران", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۶۸)", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۷۲)", "علی‌اکبر ناطق نوری" ]
[ "اکبر هاشمی رفسنجانی", "اعضای حزب جمهوری اسلامی", "اعضای حزب کارگزاران سازندگی", "اعضای حزب موتلفه اسلامی", "اعضای شورای انقلاب اسلامی ایران", "اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام", "اعضای هیئت بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران", "افراد مربوط به انقلاب ۱۳۵۷ ایران", "امامان جمعه شهر تهران", "افراد جنگ ایران و عراق اهل ایران", "اهالی رفسنجان", "ترورشدگان توسط گروه فرقان", "خاک‌سپاری‌ها در آرامگاه خمینی", "خانواده هاشمی رفسنجانی", "خاطره‌نویسان اهل ایران", "درگذشتگان ۱۳۹۵", "درگذشتگان ۲۰۱۷ (میلادی)", "دریافت‌کنندگان نشان فتح", "روحانیان سیاستمدار رزمنده در جنگ ایران و عراق", "روحانیان شیعه اهل ایران", "رؤسای مجلس خبرگان رهبری", "رؤسای مجلس شورای اسلامی", "رئیس‌جمهورهای ایران", "زادگان ۱۳۱۳", "زادگان ۱۹۳۴ (میلادی)", "زندانیان کمیته مشترک ضدخرابکاری", "سران کشور ایران در ۱۳۷۵", "سران کشور ایران در ۱۳۷۶", "فارسی‌زبانان", "کارآفرینان اهل ایران", "ماجرای ایران-کنترا", "مجمع تشخیص مصلحت نظام", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۶۸)", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۷۲)", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴)", "نامزدهای ردصلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۹۲)", "نجات‌یافتگان از ترور", "نجات‌یافتگان از ترور اهل ایران", "نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی", "نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی", "نمایندگان دوره سوم مجلس شورای اسلامی", "نمایندگان مجلس خبرگان رهبری", "نویسندگان سیاسی اهل ایران", "نویسندگان متون دینی اهل ایران", "نویسندگان مرد اهل ایران", "وزیران ایران", "ویکی‌سازی رباتیک", "اهالی استان کرمان" ]
2,986
محمود احمدی‌نژاد
1
1,666
0
[ "احمدی‌نژاد", "احمدی نژاد", "محمود احمدی نژاد", "محمود احمدي نژاد", "احمدي نژاد", "زندگی نامه احمدی نژاد", "دکتر احمدی‌نژاد", "دكتر احمدي نژاد", "دکتر احمدی نژاد", "زندگي نامه احمدي نژاد", "زندگی نامهٔ احمدی نژاد", "زندگي نامهٔ احمدي نژاد", "دکتر محمود احمدی نژاد", "دکتر محمود احمدی‌نژاد", "محمود احمدی‌نژاد و اسرائیل", "محمود احمدي نژاد و اسرائيل", "محمود احمدی نژاد و اسرائیل" ]
false
1,212
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "محمود احمدی‌نژاد" }, { "Item1": "image", "Item2": "Mahmoud Ahmadinejad portrait 2013.jpg" }, { "Item1": "image_size", "Item2": "250px" }, { "Item1": "caption", "Item2": "احمدی‌نژاد در سال ۱۳۹۲" }, { "Item1": "office1", "Item2": "عضو حقیقی [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]" }, { "Item1": "term_start1", "Item2": "۱۴ مرداد ۱۳۹۲" }, { "Item1": "appointer1", "Item2": "[[سید علی خامنه‌ای]]" }, { "Item1": "1blankname1", "Item2": "رئیس" }, { "Item1": "1namedata1", "Item2": "[[اکبر هاشمی رفسنجانی]]" }, { "Item1": "order2", "Item2": "[[ششمین]]" }, { "Item1": "office2", "Item2": "رئیس‌جمهور ایران" }, { "Item1": "term_start2", "Item2": "۱۲ مرداد ۱۳۸۴" }, { "Item1": "term_end2", "Item2": "۱۲ مرداد ۱۳۹۲" }, { "Item1": "1blankname2", "Item2": "رهبر" }, { "Item1": "1namedata2", "Item2": "[[سید علی خامنه‌ای]]" }, { "Item1": "2blankname2", "Item2": "[[معاون اول]]" }, { "Item1": "2namedata2", "Item2": "[[پرویز داوودی]][[اسفندیار رحیم مشایی]][[محمدرضا رحیمی]]" }, { "Item1": "predecessor2", "Item2": "[[سید محمد خاتمی]]" }, { "Item1": "successor2", "Item2": "[[حسن روحانی]]" }, { "Item1": "office3", "Item2": "[[وزیر نفت]]" }, { "Item1": "term_start3", "Item2": "۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰" }, { "Item1": "term_end3", "Item2": "۱۲ خرداد ۱۳۹۰" }, { "Item1": "president3", "Item2": "''خودش''" }, { "Item1": "predecessor3", "Item2": "[[مسعود میرکاظمی]]" }, { "Item1": "successor3", "Item2": "[[محمد علی‌آبادی]]" }, { "Item1": "office4", "Item2": "[[وزیر اطلاعات]]" }, { "Item1": "term_start4", "Item2": "۴ مرداد ۱۳۸۸" }, { "Item1": "term_end4", "Item2": "۱۲ شهریور ۱۳۸۸" }, { "Item1": "president4", "Item2": "''خودش''" }, { "Item1": "deputy4", "Item2": "مجید علوی" }, { "Item1": "predecessor4", "Item2": "[[غلامحسین محسنی اژه‌ای]]" }, { "Item1": "successor4", "Item2": "[[حیدر مصلحی]]" }, { "Item1": "office5", "Item2": "[[شهردار تهران]]" }, { "Item1": "term_start5", "Item2": "۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۲" }, { "Item1": "term_end5", "Item2": "۷ تیر ۱۳۸۴" }, { "Item1": "predecessor5", "Item2": "[[محمدحسین مقیمی]]" }, { "Item1": "successor5", "Item2": "[[علی سعیدلو]]" }, { "Item1": "office6", "Item2": "اولین [[استاندار اردبیل]]" }, { "Item1": "term_start6", "Item2": "۷ آذر ۱۳۷۲" }, { "Item1": "term_end6", "Item2": "۷ آبان ۱۳۷۶" }, { "Item1": "president6", "Item2": "[[اکبر هاشمی رفسنجانی]]" }, { "Item1": "minister6", "Item2": "[[علی‌محمد بشارتی جهرمی]]" }, { "Item1": "predecessor6", "Item2": "''تاسیس استان''" }, { "Item1": "successor6", "Item2": "[[سید حمید طهایی]]" }, { "Item1": "birthname", "Item2": "محمود صباغیان" }, { "Item1": "birth_date", "Item2": "۶ آبان ۱۳۳۵ ()" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[آرادان]]، [[استان سمنان]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "party", "Item2": "[[مستقل]]" }, { "Item1": "spouse", "Item2": "[[اعظم‌السادات فراحی]]" }, { "Item1": "children", "Item2": "مهدی، علیرضا و حسنا" }, { "Item1": "residence", "Item2": "[[نارمک]]، [[تهران]]" }, { "Item1": "alma_mater", "Item2": "[[دانشگاه علم و صنعت ایران]]" }, { "Item1": "occupation", "Item2": "[[سیاستمدار]] • [[هیئت علمی]]" }, { "Item1": "profession", "Item2": "[[مهندسی ترافیک]]" }, { "Item1": "cabinet", "Item2": "[[دولت نهم]][[دولت دهم]]" }, { "Item1": "awards", "Item2": "[[''نشان‌های افتخار'']]" }, { "Item1": "signature", "Item2": "Mahmoud_Ahmadinejad_signature.png" }, { "Item1": "allegiance", "Item2": "[[ایران]]" }, { "Item1": "branch", "Item2": "[[سپاه پاسداران]]" }, { "Item1": "serviceyears", "Item2": "۱۳۶۵–۱۳۶۷" }, { "Item1": "unit", "Item2": "قرارگاه حمزه سیدالشهدا" }, { "Item1": "commands", "Item2": "واحد مهندسی رزمی [[لشکر ۶ ویژه پاسداران]]" }, { "Item1": "battles", "Item2": "[[جنگ ایران و عراق]]\n* [[عملیات فتح ۱]]" } ], "Title": "Officeholder" }
محمود احمدی‌نژاد (متولد ۶ آبان ۱۳۳۵ در آرادان) سیاستمدار ایرانی است که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ ششمین رئیس‌جمهور ایران بود. وی همچنین از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ اولین استاندار اردبیل و از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ شهردار تهران بود. او هم‌اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانش‌یار دانشگاه علم و صنعت ایران است. او در آرادان گرمسار در استان سمنان به دنیا آمد و در یک سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. در سال ۱۳۵۴ برای تحصیل در مهندسی راه و ساختمان وارد دانشگاه علم و صنعت ایران شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، به عنوان نماینده علم و صنعت در جلسات انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها شرکت می‌کرد. احمدی‌نژاد تحصیلات خود را در این دانشگاه تا اخذ دکترای مهندسی عمران ادامه داد و در ۱۳۶۸ به عضویت هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران درآمد. در دوران دهه شصت فرمانداری ماکو و خوی را بر عهده داشت. در ۱۳۷۲ به عنوان اولین استاندار اردبیل منصوب شد و تا ۱۳۷۶ این سمت را بر عهده داشت. در سال ۱۳۷۹ برای نمایندگی ششمین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران نامزد شد که پیروز نشد. در ۱۳۸۲ او به عنوان شهردار تهران برگزیده شد و در این مقام در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران شرکت کرد و در ۳ تیر ۱۳۸۴ در دور دوم از این دوره با کسب ۱۷ میلیون رای و با ۲۶٪ اختلاف نسبت به رقیب خود اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری، پیروز شد. احمدی‌نژاد در ۱۳۸۸، در پی انتخاباتی مناقشه برانگیز با ۲۴ میلیون و ۵۹۷ هزار رای و ۲۹٪ درصد اختلاف نسبت به نامزد بعدی، میر حسین موسوی، پیروز شد و برای دومین بار به ریاست جمهوری رسید. از جمله اقدامات احمدی‌نژاد در دوره ریاست جمهوری، اجرای طرح تحول اقتصادی بود که طبق آن سوخت سهمیه‌بندی شد، و همچنین یارانه‌های سوخت، آب، برق و مواد غذایی تدریجا حذف به‌طور نقدی به مردم پرداخت شد. از دیگر اقدامات او پروژه مسکن مهر به منظور خانه‌دار کردن خانواده‌های کم درآمد بود. در دوره ریاست جمهوری او روابط با کشورهای در حال توسعه بر کشورهای توسعه یافته اولویت یافت و برنامه هسته‌ای ایران با وجود فشارهای بین‌المللی که منجر به اعمال تحریم‌های اقتصادی شورای امنیت، آمریکا و اروپا علیه ایران شد، به پیش برده شد. در ۱۳۹۲، حسن روحانی با وعده بهبود شرایط کشور و تغییر سیاست‌های اقتصادی، سیاست خارجی و فرهنگی جانشین احمدی‌نژاد شد. احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ نامزد شد ولی صلاحیت وی مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت. زندگی شخصی کودکی محمود احمدی‌نژاد در ۶ آبان سال ۱۳۳۵ در بخش آرادان از توابع گرمسار در استان سمنان به دنیا آمد. به گفته وی پدرش آهنگر بود و هفت فرزند داشت. محمود احمدی‌نژاد، که چهارمین فرزند خانواده‌است، به همراه خانواده در سن یک‌سالگی از آن شهرستان به تهران آمده و ساکن تهران شدند. در تصاویری که از صفحه آخر شناسنامه محمود احمدی‌نژاد منتشر شده، توضیحاتی در مورد تغییر نام خانوادگی وی دیده می‌شود. رابرت تیت، خبرنگار روزنامه گاردین نوشت که نام خانوادگی قبلی او «سبورجیان» (به معنای رنگرز) بوده‌است. تحصیلات وی دوران تحصیل خود را تا مقطع پایانی متوسطه در مدرسه‌های تهران از جمله مدرسه سعدی و مدرسه دانشمند پشت سر گذاشت و با کسب رتبه ۱۳۲ از کنکور سراسری در سال ۱۳۵۴ در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت ایران دوره تحصیلات عالی را شروع کرد. در سال ۱۳۶۵، پس از فارغ‌التحصیل شدن در مقطع لیسانس در همان سال (پس از ۱۱ سال)، در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ نیز به عضویت در هیئت علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت ایران درآمد. در سال ۱۳۷۶ و هم‌زمان با داشتن سمت استانداری اردبیل و مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی، موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترا در رشته مهندسی و برنامه‌ریزی حمل و نقل ترافیک شد. وی طی تدریس در این دانشگاه، پژوهش‌های علمی، راهنمایی چند پایان‌نامه کارشناسی ارشد در زمینه‌های مختلف مهندسی حمل و نقل را، بر عهده داشته‌است. احمدی‌نژاد در دوران دانشجویی عضو انجمن اسلامی و تیم فوتبال دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او از هدایت‌کنندگان اصلی طیف فکری طرفداران خط امام در انجمن اسلامی بود، و به فعالیت‌های سیاسی می‌پرداخت. مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، مسعود زریبافان و علیرضا علی‌احمدی از دوستان دوران دانشجویی احمدی‌نژاد بودند. دهه شصت احمدی‌نژاد در دهه شصت خورشیدی، چهار سال سمت معاون و فرماندار ماکو و خوی در استان آذربایجان غربی و دو سال سمت مشاور استاندار کردستان را بر عهده داشت. دعاوی شرکت در ترور قاسملو پس از آنکه پیتر پلز سخنگوی حزب سبز اتریش اعلام کرد که احمدی‌نژاد در ترور عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران در وین نقش داشته‌است، سخنگوی وزارت کشور اتریش اعلام کرد که تحقیقاتی را در این زمینه آغاز خواهد کرد. این موضوع توسط دو نفر از چهره‌های اطلاعاتی اصلاح طلب، سعید حجاریان و علی ربیعی (عضو شورای عالی امنیت ملی) تکذیب شد. حضور در جنگ به نوشته تابناک وی در دوران جنگ ایران و عراق به عنوان داوطلب بسیج در قسمت‌های متعدد جبهه به ویژه مهندسی حضور پیدا کرد. استانداری اردبیل احمدی‌نژاد در سال ۱۳۷۲ و در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی در شرایطی که به عنوان مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت می‌کرد به سمت استانداری استان تازه تاسیس اردبیل برگزیده شد و تا پایان کار دولت دوم رفسنجانی (سال ۱۳۷۶) این سمت را بر عهده داشت. برخی اقدامات و دست‌آوردهای او در زمان استانداری به شرح زیر است: راه‌اندازی تشکیلات اداری استان انتخاب به عنوان استاندار نمونه کشور در سه سال متوالی استانداری برتر در زمینه فعالیت عمرانی بازسازی ۷۵۰۰ واحد مسکونی تخریب شده در جریان زلزله اردبیل در طول ۷ماه. اقدامات احمدی‌نژاد در بازسازی سریع خانه‌های تخریب‌شده در زمان زلزله اردبیل در سال ۱۳۷۵ که هزار کشته به جای گذاشت، مورد تقدیر قرار گرفت؛ ولی در آرای انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل او از میان هفت کاندیدای انتخاباتی رتبه ششم را به دست آورد، منتقدین او، این رای را نشانه نارضایتی مردم اردبیل از استانداری او دانستند. احمدی‌نژاد در انتخابات دوره ششم ریاست جمهوری و دوره دوم هاشمی رفسنجانی، زمانی که استاندار اردبیل بود از مسئولین ستاد تبلیغاتی هاشمی در تهران بود. در زمان استانداری اردبیل، شکایت وی مبنی بر نشر اکاذیب از روزنامه سلام، همراه با کیفرخواست یکی از اعضای موتلفه از طرف نمایندگان، در روند تعطیلی روزنامه سلام در تیرماه ۱۳۸۷ موثر بود. این در حالی بود که وزارت اطلاعات به عنوان شاکی اصلی، شکایت خود را از روزنامه سلام پس گرفته بود. وی پس از پایان فعالیت در اردبیل، در سال ۱۳۷۷ کاندیدای نخستین دوره انتخابات شورای شهر تهران و در سال ۱۳۷۸ کاندیدای ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران زیر عنوان «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» در کنار هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل بود که در هر دو انتخابات ناکام شد. وی همچنین متهم به دستکاری در نتیجه انتخابات از طرف شورای نگهبان است. او رئیس ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی در منطقه نارمک بود. شهرداری تهران محمود احمدی‌نژاد - می‌۲۰۰۲ احمدی‌نژاد در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ و به دنبال پیروزی فهرست آبادگران در انتخابات دوم شورای اسلامی شهر تهران به عنوان شهردار این شهر توسط این شورا انتخاب شد. احمدی‌نژاد در دوره شهرداری اقداماتی چون جایگزین کردن تعداد زیادی از چراغ‌های قرمز و تقاطع‌ها با دور برگردان، تلاش ناموفق برای پلمپ نمایشگاه بین‌المللی تهران، تغییر مدیریت و محتوای روزنامه همشهری، تقویت و تاسیس مراکز مذهبی و دسته‌های سینه زنی در شهرداری، برخورد با فرهنگسراها به عنوان محل فساد و منکر، و تعطیل کردن برخی مراکز فرهنگی شهرداری چون خانه تئاتر، اداره تئاتر، آموزشگاه مجسمه‌سازی، تئاتر نصر و تئاتر پارس بود. مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم ۱۳۸۴ وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، با شعار انتخاباتی « می‌شود و می‌توانیم » وارد عرصه رقابت شد. شعارها و برنامه‌ها برای انتخابات از مهمترین برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: دولت کارآمد و عدالت‌گستر عدم وجود حرکت سختگیرانه در مورد حجاب بانوان ایرانی سلامت مدیران مبارزه با فساد اداری پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم تشکیل «دولت اسلامی» تثبیت و تقویت آرمان‌خواهی و برائت از ایده‌آلیسم گفتمان خدمت به جای قدرت علمی کردن مدیریت کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینه‌های دولت و کاهش نرخ سود بانکی بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم اولویت دادن به تولید داخلی حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات بخشی کاهش تصدی‌گری دولت بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران ایجاد فضای آرمانی و آرمانخواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی گفتگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی، بخش‌هایی از وعده هائی بود که آقای احمدی‌نژاد قبل و بعد از انتخاب به ریاست جمهوری در این زمینه به مردم ایران داد. «دیده شدن پول نفت بر سر سفره‌های مردم» یکی از شعارهای انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد بود. وی در اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات باز هم وعده دیده شدن پول نفت بر سر سفره مردم را اعلام کرد. وی گفت که صنعت نفت ایران در اختیار یک خانواده خاص است که در جریان انتخابات از آن به نفع خود سوءاستفاده کرده‌اند. او شفاف‌سازی صنعت نفت و گاز ایران و مبارزه با مافیا را از اهداف خود اعلام کرد: «فضای حاکم بر قراردادهای (نفتی) ما در زمینه تولید و صادرات روشن نیست. ما باید آن را شفاف سازیم.» او هیچگاه آنچه را که مافیای نفت می‌نامید روشن نساخت و در دوران ریاست جمهوری‌اش چندین قرار داد نفتی را در اختیار سپاه پاسداران قرار داد و اختیار فروش نفت را نیز بر خلاف قانون به بنیاد مستضعفان سپرد. به گفته او، این در قالب طرح سهام عدالت عملی شده، و به زودی سود این سهام نیز، عاید ۲ دهک پایین جامعه، بازنشستگان و دیگر کسانی که مستحق دریافت این سهام بوده‌اند، می‌شود. وی در دور اول با کسب ۱۹٪ آرا پس از اکبر هاشمی رفسنجانی(۲۱٪) یعنی با کسب ۵ میلیون و ۷۱۱ هزار و ۶۹۶ رای یعنی ۵۰۰ هزار و ۲۴۱ رای کمتر از اکبر هاشمی رفسنجانی نفر دوم شد، و به دور دوم انتخابات راه یافت. در دور دوم، با کسب ۱۷ میلیون و با فاصله ۷ میلیونی از هاشمی رفسنجانی توانست رئیس‌جمهور ایران شود. انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم ۱۳۸۸ در این دوره احمدی‌نژاد با وارد کردن اتهام‌های اقتصادی به خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین خانواده علی‌اکبر ناطق نوری و محسن صفایی فراهانی در مناظره با میرحسین موسوی خبرساز شد. وی در این انتخابات که با ۸۵٪ بیشترین مشارکت مردمی در انتخابات‌های ریاست جمهوری ایران را شاهد بود، با کسب ۲۴،۵۹۲،۷۹۳ رای و ۶۲٪ آراء پیروز شد. سه تن از کاندیداهای رقیب وی یعنی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی نتیجه انتخابات را زیر سوال بردند. و بزرگترین اعتراض ایرانیان سراسر جهان علیه جمهوری اسلامی طی ۳۰ سال پیش از آن تاریخ شکل گرفت. محسن رضایی در هفته دوم پس از انتخابات به علت «شرایط ویژه کشور» از پیگیری شکایتش منصرف شد و بعدها با نفی تقلب در انتخابات گفت «ما باید به به سازوکارهای قانون‌اساسی احترام می‌گذاشتیم.» شورای نگهبان به عنوان مرجع رسمی رسیدگی به شکایات و اعتراض‌ها پس از بررسی، در گزارش تفصیلی خود صحت دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را تایید کرد. ولی کمیته صیانت از آرای موسوی شورای نگهبان را متهم به چشم‌پوشی از تخلفات انتخاباتی و ارائه اطلاعات نادرست کرد. یک عضو ستاد انتخاباتی محسن رضایی به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان مبنی بر کاهش آرای محسن رضایی در بازشماری آراء واکنش نشان داد و او را به خلاف گویی متهم کرد. ریاست جمهوری دور اول آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد - ۱۸ نوامبر ۲۰۱۰ احمدی‌نژاد در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۸۴ متن کامل برنامه دولت خود را اعلام کرد. او دولت خود را « دولت مهرورزی » یا « دولت مهر » نامید. گزینش وزرا احمدی‌نژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ کابینه پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد. یکی از شروط گزینش وزرا از سوی احمدی‌نژاد موافقت آنان با مفاد میثاق‌نامه‌ای تحت عنوان «میثاق‌نامه دولت اسلامی» و امضای آن بود. بر خلاف بسیاری از پیشبینی‌ها مبنی بر انتخاب تمامی نامزدها از سوی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان پس از تحقیق و بحث پیرامون وزیران پیشنهادی، در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۴ چهار تن از آنان را فاقد صلاحیت احراز پست وزارت تشخیص داده و به بقیه رای اعتماد دادند. اشعری، علی‌احمدی، هاشمی و سعیدلو که به ترتیب برای وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، تعاون، رفاه و تامین اجتماعی و نفت پیشنهاد داده شده بودند موفق به کسب رای اعتماد از مجلس نشدند. احمدی‌نژاد طبق قانون اساسی، سه ماه فرصت داشت تا افراد دیگری را به جای نامزدهای رد صلاحیت شده به مجلس پیشنهاد بدهد. وی دو وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اطلاعات کابینه نهم را ۸ روز پیش از پایان کار دولت نهم عزل کرد. دور دوم امضای حکم ریاست جمهوری حکم ریاست جمهوری او در روز ۱۲ مرداد از سوی رهبر ایران امضاء شد و او ۱۴ مرداد، در محل مجلس شورای اسلامی سوگند خورد. در این دو مراسم برای اولین بار رئیس‌جمهور اسبق و نیز رئیس مجلس خبرگان رهبری و دو تن از رقبای انتخاباتی او حضور نداشتند. محسن رضایی رقیب دیگر او هم اعلام کرد برای احترام به رهبری در مراسم شرکت می‌کند. گزینش وزرا او در تاریخ جمهوری اسلامی ایران تنها رئیس‌جمهوری ست که در دولت دوم خود، ۳ زن را برای تصدی مقام وزارت به مجلس معرفی کرد که فقط یکی از آن‌ها (وزیر بهداشت) موفق به اخذ رای اعتماد شد. بررسی رای اعتماد وزیران پیشنهادی کابینه دوم وی، از روز یک‌شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸ در مجلس آغاز شد. عملکرد ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد سیاست داخلی آزادی‌های اجتماعی وی پیش و پس از پیروزی، بارها خود را از حامیان آزادیهای اجتماعی معرفی کرده و گفت هنگامیکه رقبای چپ گرایش در سالهای اول انقلاب با جوانان برخورد می‌کرده‌اند وی با آنان مخالفت می‌کرده: «همین آقایان مینی‌بوس سر خیابان‌های تهران می‌گذاشتند و سرباز می‌گذاشتند که آرایش‌های خانم‌های مردم را کنترل کنند و هر کدام غلیظ بود، سوار مینی‌بوس کنند و ما معترض بودیم که اینها خلاف شرع است. حق ندارید با مردم این‌گونه برخورد کنید، اینها مردم ما هستند». پس از بحث‌های مطرح شده راجع به طرح ارتقای امنیت اجتماعی فرمانده نیروی انتظامی (احمدی مقدم) عنوان کرد اختیار تعیین نوع پوشش مردم در طرح ابلاغی توسط احمدی‌نژاد به پلیس داده شده‌است و او در جریان جزئیات این طرح هم بوده‌است. الگوی نو تعداد فرزندان خانواده و راهبرد جمعیتی پیش از محمود احمدی‌نژاد به ویژه پس از پایان جنگ ۸ ساله ایران و عراق، بینش بیشتر مردم ایران بر پایه شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» بود (شعاری که در دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود) که این دیدگاه با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد نیز در اندیشه مردم باقی‌مانده بود. رئیس‌جمهور ایران در مهرماه ۱۳۸۵ این شیوه زندگی و مهار جمعیت را نکوهش کرد و داشتن تنها دو کودک یا کمتر را، روش و راهبردی نادرست برشمرد. ششمین رئیس‌جمهور ایران توانایی دولت در گرداندن و برآمدن یکصد و بیست میلیون نفر جمعیت را، کاری شدنی و بی‌خدشه برشمرد. این سخنان مورد سرزنش‌های بسیاری قرار گرفت و از دید کارشناسان یک بدنگری درباره تنظیم خانوار انگاشته شد. البته این در هنگامی بود که نرخ گرانی در ایران پایداری بسنده را نداشت و درصد بیکاری ۱۱٪ برآورد شده بود. این گفته‌ها یادآور و پیگیری رویه روح‌الله خمینی مبنی برداشتن فرزند بیشتر در سالهای آغازین انقلاب اسلامی ایران بود. بعدا رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای نظر احمدی‌نژاد را تایید کرد. او گفت: «ما اگر چنانچه با این شیوه‌ای که امروز داریم حرکت می‌کنیم پیش برویم، در آینده نه چندان دور، یک کشور پیری خواهیم بود که علاج این بیماری پیری هم در حقیقت در دسترس نیست… طبعا این کشور با این سطح وسیع، با این تنوع آب و هوایی، با این امکانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوه‌ی علمی که در این کشور وجود دارد، می‌تواند یک کشور پر جمعیتی باشد و ان شاءالله خودش هم این جمعیت را اداره کند؛ یعنی همچنان که ما فکر می‌کنیم که اگر چهار پنج بچه افتاد روی دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنج بچه وقتی بزرگ شدند و کاری پیدا کردند و شغلی پیدا کردند چه کمکی می‌توانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنی این را هم باید فکر کرد.» لحن گفتار احمدی‌نژاد دارای لحن و ادبیاتی است که روسای جمهور پیشین ایران از آن استفاده نمی‌کردند. کارشناسان حوزه سیاست و دیپلماسی استفاده از این ادبیات را صحیح نمی‌دانند. نمونه‌هایی از ادبیات محمود احمدی‌نژاد: مثل کره بز، آبو بریز اونجات که می‌سوزه، خس و خاشاک و… علاوه بر تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه نیز از طرز گفتار او انتقاد کرده‌است. فرهنگ و دانشگاه مطرح کردن «انقلاب فرهنگی دوم» توسط هواداران دولت، ادعای ممانعت از تحصیل عده‌ای دانشجویان منتقد، انتصاب افراد روحانی به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی، بازنشسته کردن اجباری استادان، احضار فعالان دانشجویی به کمیته‌های انضباطی و در مواردی اخراج آنان، تنش و اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاه‌های مختلف، از تحولات مهم دوره وی در دانشگاه‌ها بود. محمود احمدی‌نژاد در روز ۲۱ آذر ۱۳۸۵ برای سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر حضور یافت که با استقبال عده از دانشجویان و اعتراض شدید تعدادی دیگر از دانشجویان مواجه شد. به گفته برخی شاهدان این عمل نمایشی، معترضین در این تجمع شعارهایی علیه اقدامات محمود احمدی‌نژاد و وزیر آموزش عالی داده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند و عکس احمدی‌نژاد نیز به آتش کشیده شد. خبرگزاری‌ها گزارش کرده‌اند که درگیری لفظی و در برخی موارد فیزیکی مخالفان و موافقان آقای احمدی‌نژاد در طول مراسم تکرار می‌شد. مخالفان به اقدامات احمدی‌نژاد در دانشگاه‌ها اعتراض داشتند. احمدی‌نژاد در واکنش به آتش‌زدن عکس وی در هنگام سخنرانی، خطاب به دانشجویان گفت: «اگر هزار بار هم بسوزیم، عقب‌نشینی نمی‌کنیم.» مدتی بعد، احمدی‌نژاد در مطلبی تحت عنوان «آزادی» که در وبلاگ خود منتشر کرد، با اشاره به مراسم دانشگاه امیرکبیر از این ماجرا به عنوان جلوه‌ای از آزادی در ایران یاد کرد و گفت که از اهانت تعدادی از دانشجویان ناراحت نشده‌است. سوال نمایندگان مجلس از محمود احمدی‌نژاد سوال نمایندگان مجلس از محمود احمدی‌نژاد در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ برگزار شد که با واکنش‌هایی از سوی محمود احمدی‌نژاد، حامیان و مخالفانش مواجه شد. نمایندگان مجلس سوالاتی درباره اقتصاد، مترو، مکتب ایرانی، حجاب اسلامی، غیبت یازده روزه محمود احمدی‌نژاد، وزیر ورزش و عزل منوچهر متکی پرسیدند که پاسخ‌های احمدی‌نژاد حاشیه‌هایی را در پی داشت. پخش فیلم ملاقات مرتضوی با فاضل لاریجانی در مجلس در تاریخ ۱۵ بهمن ۹۱ در جریان استیضاح وزیر کار در مجلس احمدی‌نژاد به منظور دفاع از وزیر کار به مجلس رفت احمدی‌نژاد در حین سخنرانی خود در دفاع از وزیر کار، خواهان پخش فیلم ملاقات فاضل لاریجانی و مرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی شد. پس از پخش دقایقی از این فیلم، رئیس احمدی‌نژاد به دلیل کیفیت نامناسب به خواندن دیالوگ‌های آن پرداخت. محتوای این ویدئو مربوط به دیدار سعید مرتضوی رئیس تامین اجتماعی و فاضل لاریجانی برادر رئیس مجلس درباره درخواست رشوه ۳۰۰ میلیونی توسط فاضل لاریجانی از مرتضوی و قرارداد واگذاری شرکت‌های تامین اجتماعی به بخش خصوصی بود. در خلال خواندن متن این دیالوگ‌ها توسط رئیس‌جمهور، مجلس برای دقایقی دچار تنش شد. بعداز پخش ویدئو هم تعداد زیادی از نمایندگان نسبت به این موضوع انتقاد داشتند که علی لاریجانی در واکنش به شلوغی صحن علنی گفت: (امروز روز مهمی است. اجازه بدهید حرفشان را بزنند اگر موضوعی راجع به بستگان ما بوده، بگذارید در اینباره حرفی بزنند) پس از پایان سخنان احمدی‌نژاد، علی لاریجانی سخنان وی را نامربوط به استیضاح و «تهمت» و «اتهام» خواند و مشکل احمدی‌نژاد را آن دانست که «بر اساس سلیقه عمل می‌کند و به قانون تمکین نمی‌کند». لاریجانی با «مافیایی» خواندن ضبط این جلسه، گفت: «اقدامات مافیایی و توطئه‌آمیز در سطح یک رئیس‌جمهور نیست و برخی رفتارهای دولت کیان اخلاقی جامعه را به فساد می‌کشاند. رئیس‌جمهور ادبیات اخلاقی را رعایت نمی‌کند استیضاح یک چیز بود چرا اینها را مطرح کردید؟ اما خوب شد شما که مرتب در جامعه «بگم بگم» راه انداخته‌اید این فیلم را پخش کردید و حرفتان را زدید تا مردم شخصیت شما را بیشتر بشناسند». علی لاریجانی همچنین به نقل از داوود احمدی‌نژاد، برادر محمود احمدی‌نژاد، گفت که اطرافیان رئیس دولت با سازمان مجاهدین خلق و بیگانگان رابطه دارند و دچار فساد مالی هستند. پس از سخنان لاریجانی، احمدی‌نژاد خواستار صحبت کردن شد که لاریجانی چنین اجازه‌ای به او نداد و گفت: «شما شئونات جمهوری اسلامی را رعایت نکردید واتهام زدید دیگر حقی برای صحبت کردن ندارید، به سلامت». تحلیلگران از وقایع این روز تحت عنوان یکشنبه سیاه یاد کردند. این وقایع با عتاب شدید رهبر جمهوری اسلامی روبرو شد. موافقان و مخالفان رهبر ایران سید علی خامنه‌ای وی را به خاطر مقاومت در برابر فشارهای بین‌المللی برای متوقف ساختن برنامه اتمی ایران مورد تمجید قرار داده‌است. وی همچنین اعضای کابینه دولت او را به خاطر رد عقاید غربی، که به قول وی در دولت قبلی نفوذ کرده بود، ستود. یکی از موافقان وی فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام می‌باشد. وی با انتشار کتابی محمود احمدی‌نژاد را «معجزه هزاره سوم» نامید. میرحسین موسوی نخست‌وزیر پیشین ایران در انتقاد از عملکرد دولت احمدی‌نژاد گفته‌است که عملکرد این دولت آبروی ایرانیان را در جهان برده‌است. او در ادامه تصریح کرده که نباید کارهایی انجام شود که حیثیت کشور ایران در جهان خدشه‌دار شود. علی لاریجانی، نامه‌هایی در اعتراض به قانون‌شکنی‌های دولت به احمدی‌نژاد نوشت. مهدی کروبی از دیگر منتقدان وی گفت: «احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور ایران نمی‌دانم.» کروبی «واکنش‌های خودجوش» مردم به نتیجه انتخابات را که به گفته مقامات دولت آقای احمدی‌نژاد به پیروزی او انجامیده‌است بیانگر «عدم مشروعیت این نتیجه» دانسته‌است. هوگو چاوز از حامیان احمدی‌نژاد گفت: «دنیا باید به پیروزی احمدی‌نژاد احترام بگذارد». رئیس‌جمهوری ونزوئلا، در یکی از نطق‌های هفتگیش در ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در رادیو و تلویزیون آن کشور، گفت: «برخی می‌خواهند با خدشه‌دار کردن پیروزی تمام‌عیار احمدی‌نژاد، دولت و انقلاب اسلامی را تضعیف کنند». احمدی‌نژاد و دمیتری مدودوف سیاست خارجی کشورهایی که محمود احمدی‌نژاد در طول مدت ریاست جمهوریش بازدید کرد. احمدی‌نژاد و لولا داسیلوا یکاترینبورگ روسیه ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ سفرهای خارجی و استانی احمدی‌نژاد، نقطه نظرات و سخنرانی‌های وی در دوران ریاست جمهوری‌اش، بازتاب‌های متفاوتی در ایران و دنیا داشته‌است، که می‌توان به مهمترین آن‌ها از نظر وسعت واکنش موافقان و مخالفان با عناوین زیر اشاره کرد. دیدگاه درباره هولوکاست محمود احمدی‌نژاد در ۴ آبان ۱۳۸۴ در کنفرانسی با نام کنفرانس حمایت از فلسطینی‌ها که در تهران برگزار شد، موجودیت کشور اسرائیل و همچنین مسئله هولوکاست را زیر سوال برد. وی در سخنانش از تغییر رژیم اسرائیل سخن گفت و این عبارت را به کار برد: «جهان بدون اسرائیل امن‌تر خواهد بود». با استناد به ترجمه موسسه اسرائیلی تحقیقات خاورمیانه (میمری)، چنین برداشت شد که اسرائیل باید از روی زمین «محو» شود. ترجمه رسمی حرف او در وبگاه ریاست جمهوری، خلاف این موضوع را بیان می‌کند. البته وی در مصاحبه با کانال France-۲۴ گفت که شوروی نیز از روی زمین محو شده‌است ولی هیچ مشکلی برای مردم دنیا پیش نیامده‌است ما نیز خواهان این‌گونه محو اسراییل هستیم یعنی با برگزاری همه‌پرسی بین تمامی ساکنان آن منطقه و فلسطینیانی که از آنجا آواره شده‌اند آن‌ها خود حکومت خود را انتخاب کنند. وی همچنین در مورد حقیقت داشتن هولوکاست ابراز تردید کرد و کشتار میلیون‌ها یهودی در جنگ جهانی دوم را «افسانه» دانست. او با طرح سوالاتی درباره ماهیت هولوکاست، محققین را به تحقیق مجدد درباره این موضوع دعوت کرد. وی در همین سوالاتی را مطرح کرد و خواستار پاسخ کشورهای مدافع موجودیت هولوکاست شد. این سوالات عبارتند از: ۱ اگر واقعه هولوکاست یک واقعه تاریخی است چرا اجازه تحقیق درباره آن به دانشمندان داده نمی‌شود؟ ۲ چرا دانشمندانی در اروپا به خاطر تحقیق و نظر مخالف مشهور در این مسئله، در زندان هستند؟ ۳ هولوکاست در کجا اتفاق افتاده‌است؟ ۴ چه کسانی آن جنایت را مرتکب شده‌اند؟ ۵ آیا برای جبران حادثه‌ای که در اروپا اتفاق افتاده، فلسطین و مردم فلسطین باید تاوان پس بدهند؟ ۶ هولوکاست یک واقعه تاریخی است چرا این قدر اهمیت پیدا کرده‌است و چه نتیجه‌ای امروز می‌خواهد از آن گرفته شود؟ بنابر گزارش بی‌بی‌سی این سخنان واکنش‌های شدید جهانی را در پی داشت. برگزاری همایش بررسی واقعه هولوکاست در تهران باعث تحریم دفتر مطالعات وزارت خارجه توسط ده‌ها موسسه مطالعاتی، اعتراض رسمی اتحادیه اروپا و ایجاد فرصت برای اسرائیل برای غیرمنطقی جلوه دادن دولت ایران شد. جدا از بازتاب خارجی در داخل ایران نیز واکنش‌های متعددی نسبت به این مسئله ابراز شد. چندی پس از اظهارات احمدی‌نژاد، محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری سابق ایران، در مصاحبه‌ای با روزنامه فایننشال تایمز ضمن تایید واقعیت هلوکاست، همزیستی اسرائیل و فلسطین را قابل قبول دانست. سفرهای خارجی محمود احمدی‌نژاد در طول ۸ سال ریاست جمهوری خود، ۱۱۹ سفر خارجی داشته که کشورهای آمریکا و ونزوئلا در صدر سفرهای دولت او قرار دارد، که سهم دولت اول او ۵۸ سفر بین‌المللی است. احمدی‌نژاد اولین سفرهای بین‌المللی خود را در هر دو دوره ریاست جمهوری، از ایالات متحده آمریکا آغاز کرد. احمدی‌نژاد از مرداد ۸۴ تا تیر ۹۲، به ۱۶ کشور آسیایی، ۱۲ کشور آفریقایی، ۷ کشور واقع در قاره آمریکا و ۵ کشور اروپایی سفر کرد. سفر احمدی‌نژاد به کشورهای اروپایی شامل روسیه، دانمارک، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه بوده‌است. احمدی‌نژاد در مجموع ۹ بار به نیویورک، ۸ بار به ونزوئلا، ۶ بار به تاجیکستان، ۵ بار به کشورهای ترکیه، سوریه و قطر، ۴ بار به چین و آذربایجان، ۳ بار به بولیوی، سنگال، ترکمنستان و پاکستان، ۲ بار به برزیل، افغانستان، قزاقستان، سودان، ارمنستان، نیکاراگوئه، کوبا، اکوادور، عربستان و اندونزی و یک بار به سایر کشورهای دیگر از جمله: گامبیا، زیمبابوه، اوگاندا، مالی، نیجر، نیجریه، لبنان، موریتانی، ویتنام، مصر، بنین، غنا، عراق، کویت، الجزایر و… سفر کرده‌است. محمود احمدی‌نژاد، در سال ۲۰۱۲ میلادی، از دانشگاه هاوانا در کوبا دکترای افتخاری گرفت. حضور در سازمان ملل محمود احمدی‌نژاد در تمام سال‌های ریاست جمهوری‌اش و در مجموع هشت بار برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک مسافرت کرد. پس از نخستین سفر او بود که ماجرای هاله نور احمدی‌نژاد خبرساز شد و نیز در آخرین سفر او همراه بردن کاروانی ۱۲۰ نفره شامل پسر، عروس و مادر عروس احمدی‌نژاد انتقاداتی را برانگیخت که همانند ماجرای هاله نور، با وجود پخش تصاویر مربوط، ماجرا توسط احمدی‌نژاد تکذیب شد. سفر به نیویورک (۲۰۰۷) سخنرانی احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا اعتراض مردم آمریکا به حضور احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا محمود احمدی‌نژاد صبح روز یکشنبه ۱ مهر برای شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراه با هیئت عالی‌رتبه عازم نیویورک شد. او در سفر خود به نیویورک علاوه بر سخنرانی در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل به دانشگاه کلمبیا رفت و همچنین با تنی چند از روسای جمهور دیگر کشورها و نیز ایرانیان مقیم آمریکا دیدار و گفتگو کرد. وی در این سفر اعلام کرد در ایران همجنسگرا وجود ندارد لی بولینجر رئیس دانشگاه کلمبیا، در سخنانی به شدت از وضعیت بهائیان، زنان، همجنس‌گرایان و نقض حقوق بشر در ایران و نیز از افکار و اقدامات شخص احمدی‌نژاد انتقاد کرد و وی را «دیکتاتور حقیر و سنگدل» خطاب کرد و گفت، «شما یا آشکارا قصد تحریک دارید یا اینکه به طرز شگفت‌آوری بی‌سواد هستید». در مقابل احمدی‌نژاد در سخنرانی خود سخنان بولینگر را «توهین به اطلاعات و دانش حاضرین در جلسه» دانست احمدی‌نژاد پس از بازگشت از سفر، با موفق خواندن سخنرانی خود در سازمان ملل از مردم ایران خواست که به شکرانه این موفقیت سجده شکر به درگاه خدا در مساجد و حسینیه‌ها بگذارند. در سال ۲۰۰۹ سخنگوی دانشگاه کلمبیا هرگونه ارتباط بین دعوت از احمدی‌نژاد، با کمک‌های مالی بنیاد علوی به این دانشگاه، از جمله کمک یکصدهزار دلاری این بنیاد چند ماه قبل از سخنرانی احمدی‌نژاد را رد کرد سفر به لبنان (۱۳۸۹) محمود احمدی‌نژاد، روز چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹ (۱۳ اکتبر ۲۰۱۰)، در اولین سفرش به لبنان، با استقبال هزاران نفر رو به رو شد وی با رئیس‌جمهوری، نخست‌وزیر و رئیس مجلس این کشور دیدار کرد، در یک کنفرانس خبری شرکت کرد و در میدان الرایه (منطقه ضاحیه) به سخنرانی پرداخت. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی لبنان از جمله سمیر جعجع، سیاستمدار مسیحی و مروان حماده از اولین نمایندگان مجلس لبنان که پیشتر با سفر آقای احمدی‌نژاد به این کشور مخالفت کرده بودند نیز به استقبال او رفتند. احمدی‌نژاد پیش از سفر خود به لبنان به صورت تلفنی با پادشاه عربستان سعودی و پادشاه اردن گفتگو کرد. همزمان با سفر احمدی‌نژاد به لبنان، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نسبت به هر گونه تلاشی برای متزلزل کردن حاکمیت ملی لبنان هشدار داد. یک مقام عالی‌رتبه اسرائیلی سفر احمدی‌نژاد به لبنان را تاکیدی بر تبدیل شدن کامل این کشور به عامل ایران در منطقه ارزیابی کرد. نامه‌های خارجی در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، اعلام شد که رئیس‌جمهور ایران (احمدی‌نژاد) نامه‌ای برای سران کشورهای جهان می‌نویسد. این خبر به عنوان خبری مهم مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب اولین نامه احمدی‌نژاد، جرج بوش رئیس‌جمهور آمریکا است، تحلیل و تفسیرها درباره متن آن شدت گرفت. وزارت خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه محمود احمدی‌نژاد، آن را «تلاشی ضعیف» برای گفتگو با مردم آمریکا خواند. اما نامه «هجده‌صفحه‌ای» با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود. به گفته مقامات کاخ سفید نامه وی حاوی پیامی نبود و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود. در همین حال احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و از روحانیون پرنفوذ در طیف تندرو جناح محافظه کار، در خطابه نماز جمعه تهران، نامه محمود احمدی‌نژاد به جرج بوش، رئیس‌جمهوری آمریکا را «عملی فوق‌العاده» و از «الهامات خدا» خواند. در همین حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدی‌نژاد جوابی داده نمی‌شود. بی‌اعتنایی دولت آمریکا به نامه محمود احمدی‌نژاد باعث شد که وی در مصاحبه‌های مختلف، از آن به عنوان «بی‌اعتنایی رئیس‌جمهور آمریکا به نداهای صلح جویان جهان» یاد کند. دو نامه بعدی محمود احمدی‌نژاد، به آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، و پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان نوشته شد هر دو نامه احمدی‌نژاد بدون جواب ماند. دوران پس از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد پس از پایان دوره ریاست جمهوریش به حکم رهبر ایران به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمده‌است. محمود احمدی‌نژاد در روزهای پایانی دولت دهم، مجوز تاسیس یک دانشگاه بین‌المللی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفت. احمدی‌نژاد هنگام تحویل نهاد ریاست جمهوری به روحانی اعلام کرد پس از اتمام دولت دهم، در دانشگاه خود به فعالیت خواهد پرداخت. هر چند بر طبق اظهارات اولیه نام دانشگاه دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان عنوان شده بود، اما کامران دانشجو اعلام کرد دانشگاه جامع بین‌المللی احمدی‌نژاد، چنین عنوانی ندارد. روزنامه «بهار» در گزارشی نوشت ۱۶ میلیارد تومان از حساب ریاست‌جمهوری در روز آخر ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد به حساب دانشگاه ایرانیان واریز شده‌است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت جدید پس از روی کار آمدن با فعالیت این دانشگاه مخالفت کردند. احمدی‌نژاد در تاریخ ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۲ توسط حکم رهبر ایران به عنوان یک شخص حقیقی به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. وی جانشین حسن روحانی شد که به عنوان یازدهمین رئیس‌جمهور ایران از طرف مردم انتخاب شد. احمدی‌نژاد در دوران ریاست‌جمهوریش بیشترین غیبت را در جلسات مجمع به اسم خود ثبت کرده و انتقادات متفاوتی را نسبت به اعضای آن مطرح کرده بود. غیبت‌های بدون توجیه احمدی‌نژاد در زمان عضویتش به عنوان شخص حقیقی در مجمع نیز ادامه یافت. احمدی‌نژاد در نخستین جلسه مجمع که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم برگزار شده بود، (۲۶ مرداد) بازهم غیبت کرد تا همچنان در طول سالهای ۱۳۸۴ تا مرداد ۱۳۹۲، تنها در دو جلسه از مجموعه جلسات مجمع شرکت کرده باشد. احمدی‌نژاد پس از اتمام ریاست جمهوریش نیز سفرهای استانی خود را ادامه داد و در بسیاری از استان‌ها حضور پیدا کرد. روزنامه ابتکار اهداف این سفرها را عوام گرایی و دست گذاشتن روی جمعیت روستایی و حاشیه نشین برای جلب افکار عمومی و فعالیت‌های انتخاباتی زود هنگام قلم داد کرد. احضار به دادگاه در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ احضاریه‌ای از طرف دادگاه کیفری استان تهران به دست احمدی‌نژاد رسید که در محتوای آن خبر شکایت علی لاریجانی و یعقوب خلیل‌نژاد از احمدی‌نژاد مطرح شده بود و به موجب این حکم، وی می‌بایست در روز ۵ آذر ۱۳۹۲ در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شود تا به شکایات مطرح شده پاسخ گوید. احمدی‌نژاد نخستین رئیس‌جمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ است که به دادگاه احضار می‌شود. دادگاه در تاریخ مربوط برگزار نشد. در تاریخ ۱ تیر ۱۳۹۴ نیز به دلیل چهار شکایت مجلس هشتم از رئیس دولت نهم احمدی‌نژاد مجددا به دادگاه فراخوانده شد که وی همانند ۵ آذر ۱۳۹۲ از رفتن به دادگاه امتناع ورزید. محمدرضا خباز در ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، گفت «آقای احمدی‌نژاد شش پرونده قوی و محکم با رای مجلس دارد. یعنی شش دفعه در کمیسیون اصل نود، متخلف بودن آقای احمدی‌نژاد محرز شده، موضوع به صحن مجلس آمده و نمایندگان تخلف‌ها را تایید کرده‌اند بعد از آن به قوه قضائیه رفته‌است، چون محاکمه و مجازات در اختیار قوه قانونگذار نیست. اگر قوه قضائیه فقط به یکی از پرونده‌های ایشان رسیدگی کند، ایشان برای همه عمرش از تمامی سمت‌ها محروم خواهد شد و نخواهد توانست در هیچ سمتی ثبت نام کند چه برسد به ریاست جمهوری» سفر به ترکیه احمدی‌نژاد در طی سفر خود به بورسای ترکیه برای حضور در مراسم یادبود چهارمین سالگرد درگذشت نجم الدین اربکان نخست‌وزیر سابق ترکیه، به رغم منع دولت مردان ایرانی از مصاحبه با بی‌بی‌سی، با خبرنگار بخش فارسی بی‌بی‌سی مصاحبه کرد. حاشیه دیگر این بود که چند نفر با در دست داشتن پرچم مخالفان سوریه به سخنرانی احمدی‌نژاد در حین این مراسم اعتراض کردند. شکایت از جهانگیری در چهارم مرداد ۹۴، سید عادل حیدری، وکیل محمود احمدی‌نژاد از شکایت موکلش علیه اسحاق جهانگیری به اتهام افترا و نشر اکاذیب خبر داد. وی بیان کرد: «شکایت قضایی علیه آقای اسحاق جهانگیری، اولین اقدام در مواجهه قانونی با تبلیغات مسموم و اتهام زنی‌های ناحق علیه دولت قبل محسوب می‌شود و البته آخرین اقدام نیز نخواهد بود و علیه دیگر افترا زنندگان، در هر موقعیتی که باشند، اقامه دعوی خواهد شد.» دفتر معاون اول رئیس‌جمهوری در پی اظهارات وکیل رئیس‌جمهور سابق مبنی بر شکایت محمود احمدی‌نژاد از اسحاق جهانگیری، از این اقدام استقبال کرد. چندی بعد غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که در رابطه با شکایت احمدی‌نژاد، از معاون اول رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضاییه قرار منع تعقیب صادر نموده‌است. دور دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۹۶) احمدی‌نژاد در سال‌های پس از ریاست جمهوری به کرات با معاونان سابقش حمیدرضا بقایی و اسفندیار رحیم مشایی همراهی و از آنان در برابر اتهامات دفاع کرده‌است. در اواسط سال ۹۵ علی خامنه‌ای رهبر ایران صریحا اعلام کرد که: «مخالف حضور او در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم است». یک روز پس از مخالفت آشکار رهبر ایران، احمدی‌نژاد در نامه‌ای به او گفت: «ضمن تشکر از بیانات مهم حضرت عالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار می‌رسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه‌ای برای حضور در عرصه رقابت‌های انتخاباتی سال آینده ندارم.» احمدی‌نژاد با وجود این مخالفت علنی رهبر ایران و این که گفته بود در انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری کاندید نمی‌شود، در ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ در این انتخابات نامزد شد. ولی صلاحیت وی مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت. او و بقایی در بیانیه‌ای اعلام کردند در این انتخابات از هیچ نامزدی حمایت نمی‌کنند. فشار بر نزدیکان در سال ۱۳۹۶ قوه قضاییه ایران نزدیکان احمدی‌نژاد از جمله حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی را مورد پیگرد قضایی قرار داد. این اقدامات باعث اعتراض شدید احمدی‌نژاد به مسوولین نظام و قوای سه‌گانه شد. بقایی در ۲۲ اسفند برای گذراندن حکم ۱۵ سال زندان خود بازداشت شد. بر اساس حکم بقایی، او سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار از مبلغ اختصاص یافته «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» از سوی سپاه پاسداران را اختلاس کرده‌است. احمدی‌نژاد در نامه‌ای به قاسم سلیمانی فرمانده نیروی برون مرزی سپاه به تاریخ ۲۱ دی ماه که در اسفند منتشر شد از او خواست به گونه‌ای عمل کند که «شریک این ظلم بزرگ» نشود. مشایی نیز که حکم دادگاه برای بقایی را در برابر سفارت بریتانیا به آتش کشیده بود، دو روز بعد دستگیر شد. او در نامه دیگری به تاریخ ۲۵ اسفند از سکوت سلیمانی در خصوص پرونده بقایی انتقاد کرد و تهدید کرد مراودات کاری خود و سلیمانی را منتشر خواهد کرد. احمدی‌نژاد در واکنش در بیانیه‌ای مسوولین قوه قضاییه را «پیشانی سفیدان فساد» خواند و محاکمه او را یک «نمایش سخیف و شرم آور» دانست. در ۲۷ اسفند دو نامه احمدی‌نژاد به آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران که در در ۳۰ بهمن و ۲۲ اسفند نوشته شده‌اند و از اوضاع کشور شدیدا گلایه کرده‌اند در سایت نزدیک به او منتشر شد. او در این نامه‌ها سه سیاست امنیتی و بستن فضای کشور، تبلیغ این امر که همه جا بدتر از ایران است و عدم شفافیت را باعث تداوم و تعمیق مشکلات و انباشت نارضایتی عمومی در سه دهه اخیر دانست و از وضع زندان‌ها انتقاد کرد. او ثروت نهادهای زیر نظر رهبری را ۷۰۰ هزار میلیارد تومان عنوان کرد و نوشت مردم از نحوه عملکرد این نهادها بی‌اطلاعند. او همچنین خواهان خروج نهادهای نظامی از فعالیت‌های اقتصادی شد. احمدی‌نژاد در شب دهم فروردین نود و هفت در اعتراض به بازداشت مشایی و بقایی در امام زاده صالح تهران به بست‌نشینی روی آورد. ۴۳ مقام ارشد دولت احمدی‌نژاد در ۲۳ فروردین ۹۷ در بیانیه‌ای از او به خاطر نامه نگاری‌های «غیرمتعارف» ، طرح خواسته برگزاری انتخابات زودهنگام و «تضعیف ارکان نظام اسلامی» و استفاده او از عبارت مهندسی انتخابات انتقاد کرده و او را به فاصله‌گیری از شعارهای انقلابی متهم کردند. آن‌ها از او خواستند به «ولایت پذیری» بازگردد. زندگی شخصی احمدی‌نژاد در سال ۱۳۵۹ با اعظم السادات فراحی ازدواج کرد. او دو پسر و یک دختر دارد. مهدی خورشیدی آزاد داماد او و طیبه رحیم مشایی، دختر اسفندیار رحیم مشایی، عروس اوست. او پنج نوه دارد. پروین احمدی‌نژاد، خواهر بزرگتر او در سومین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران انتخاب گردید. برادر بزرگتر او داوود احمدی‌نژاد (۱۳۲۸–۱۳۹۶) در دولت نهم به مدت کوتاهی بازرس ویژه ریاست‌جمهوری بود که به دلیل اختلافش با محمود احمدی‌نژاد بر سر انتصاب علی کردان به پست وزارت کشور و نیز تاثیرپذیری احمدی‌نژاد از مشایی در سال ۱۳۸۷ از این سمت کنار رفت. مبارزات انتخاباتی سال انتخابات رای رتبه نتیجه ۱۳۷۷ شوراهای شهر و روستا ۱۳۷۸ مجلس شورای اسلامی ۲۸۰،۰۴۶ ۹٫۵۵ ۶۸ ۱۳۸۴ ریاست‌جمهوری ۵،۷۱۱،۶۹۶ ۱۹٫۴۳ ۲ دور دوم ریاست‌جمهوری ۱۷،۲۸۴،۷۸۲ ۶۱٫۸۲ ۱ ۱۳۸۸ ریاست‌جمهوری ۲۴،۵۲۷،۵۱۶ ۶۲٫۶۳ ۱ ۱۳۹۶ ریاست‌جمهوری نشان‌های افتخار نشان‌های افتخار ملی نشان انقلاب اسلامی : ۱۲ مرداد ۱۳۸۴ نشان‌های افتخار بین‌المللی 50px نشان ملی بنین : ۱۴ آوریل ۲۰۱۳ 50px نشان اوگوستو سزار ساندینو: ۱۴ ژانویه ۲۰۰۷ 50px نشان استقلال فرهنگی روبن داریو: ۱۴ ژانویه ۲۰۰۷ 50px نشان آزادی‌بخش : ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۶ اتهام‌های اقتصادی وارد به دولت جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۲–۱۳۸۴) ملاحظات در CIDOB Foundation تایم, ۱۶ دسامبر ۲۰۰۶ , اندرو سالیوان، آتلانتیک, ۱۳ ژوئن ۲۰۰۹ محمود احمدی‌نژاد زادگان ۱۳۳۵
[ "مجمع تشخیص مصلحت نظام", "سید علی خامنه‌ای", "اکبر هاشمی رفسنجانی", "سید محمود هاشمی شاهرودی", "فهرست رئیس‌جمهورهای ایران", "معاون اول رئیس‌جمهور ایران", "پرویز داوودی", "اسفندیار رحیم مشایی", "محمدرضا رحیمی", "سید محمد خاتمی", "حسن روحانی", "فهرست وزیران نفت ایران", "CNN", "مسعود میرکاظمی", "محمد علی‌آبادی", "وزارت اطلاعات#وزیران", "جام جم آنلاین", "غلامحسین محسنی اژه‌ای", "حیدر مصلحی", "فهرست شهرداران تهران", "همشهری", "تهران", "مؤسسه همشهری", "محمدحسین مقیمی", "علی سعیدلو", "فهرست استانداران اردبیل", "علی‌محمد بشارتی جهرمی", "سید حمید طهایی", "آرادان", "استان سمنان", "ایران", "فعال سیاسی مستقل", "ائتلاف آبادگران ایران اسلامی", "شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی", "جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی", "جامعه اسلامی مهندسین", "دفتر تحکیم وحدت", "اعظم‌السادات فراحی", "نارمک", "دانشگاه علم و صنعت ایران", "سیاستمدار", "هیئت علمی", "مهندسی ترافیک (حمل‌ونقل)", "دولت نهم جمهوری اسلامی ایران", "دولت دهم جمهوری اسلامی ایران", "#نشان‌های افتخار", "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی", "لشکر ۶ ویژه پاسداران", "جنگ ایران و عراق", "عملیات فتح ۱", "۶ آبان", "۱۳۳۵", "رئیس‌جمهور ایران", "استاندار اردبیل", "شهردار تهران", "گرمسار", "انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها", "مهندسی عمران", "ماکو", "خوی", "استان اردبیل", "مجلس ششم", "مجلس شورای اسلامی", "انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴)", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۸۸)", "میر حسین موسوی", "طرح تحول اقتصادی", "سهمیه‌بندی سوخت در ایران", "هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران", "مسکن مهر", "برنامهٔ هسته‌ای ایران", "تحریم‌های اقتصادی وضع شده علیه ایران", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶)", "شناسنامه", "نام خانوادگی", "روزنامه گاردین", "یهودی", "دیلی تلگراف", "تالیت", "کسری ناجی", "یهودیان ایران", "سید", "داوود احمدی‌نژاد", "هفته‌نامه آسمان", "انقلاب اسلامی ایران", "مهندسی راه و ساختمان", "کارشناسی ارشد", "دکترا", "مهندسی و برنامه‌ریزی حمل و نقل ترافیک", "انجمن اسلامی دانشجویان", "تیم فوتبال", "خط امام", "مجتبی ثمره هاشمی", "صادق محصولی", "مسعود زریبافان", "علیرضا علی‌احمدی", "تابناک (وب‌گاه)", "استان آذربایجان غربی", "کردستان", "اتریش", "عبدالرحمان قاسملو", "حزب دموکرات کردستان ایران", "وین", "گاردین", "اصلاح طلبان", "سعید حجاریان", "علی ربیعی", "تابناک (وبگاه)", "بسیجی", "وزارت فرهنگ و آموزش عالی", "اردبیل", "زمین‌لرزه ۱۳۷۵ اردبیل", "روزنامه سلام", "کیفرخواست", "شورای شهر تهران", "علی لاریجانی", "غلامعلی حدادعادل", "آبادگران", "شورای اسلامی شهر تهران", "شهرداری تهران", "دور برگردان", "نمایشگاه بین‌المللی تهران", "نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران", "فساد اداری", "ایده‌آلیسم", "مدیریت", "نفت", "سپاه پاسداران", "بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی", "سهام عدالت", "انتخابات", "علی‌اکبر ناطق نوری", "محسن صفایی فراهانی", "میرحسین موسوی", "مهدی کروبی", "محسن رضایی", "احتمال تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۸۸)", "پیامدهای انتخابات ریاست‌جمهوری دهم ایران", "شورای نگهبان", "میثاق‌نامه دولت اسلامی", "علی اکبر اشعری", "سید مهدی هاشمی (سیاستمدار)", "وزارت آموزش و پرورش", "وزارت تعاون", "وزارت رفاه و تأمین اجتماعی", "وزارت نفت", "قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران#اصل ۱۳۵", "محمدحسین صفار هرندی", "غلامحسین اژه‌ای", "جمهوری اسلامی ایران", "خبرگزاری مهر", "طرح ارتقای امنیت اجتماعی", "اسماعیل احمدی‌مقدم", "رهبر ایران", "صادق لاریجانی", "قوه قضائیه ایران", "دانشگاه تهران", "دانشگاه علامه طباطبایی", "دانشگاه امیر کبیر", "دانشگاه امیرکبیر", "مکتب ایرانی", "حجاب اسلامی", "غیبت یازده روزه محمود احمدی‌نژاد", "منوچهر متکی", "فاضل لاریجانی", "سعید مرتضوی", "بگم بگم", "یکشنبه سیاه", "فاطمه رجبی", "غلامحسین الهام", "احمدی‌نژاد معجزه هزاره سوم", "دولت", "مشروعیت (در علوم سیاسی)", "هوگو چاوز", "ونزوئلا", "رادیو", "تلویزیون", "کشور", "انقلاب", "اسلامی", "روسیه", "الف (وبگاه)", "اسرائیل", "هولوکاست", "شوروی", "بی‌بی‌سی", "محمد خاتمی", "فایننشال تایمز", "دانشگاه هاوانا", "کوبا", "مدرک افتخاری", "هاله نور احمدی‌نژاد", "یکشنبه", "مجمع عمومی سازمان ملل متحد", "نیویورک", "مجمع عمومی سازمان ملل", "دانشگاه کلمبیا", "آمریکا", "بهائیان", "زنان", "همجنس‌گرایان", "حقوق بشر", "بنیاد علوی", "لبنان", "سمیر جعجع", "عربستان سعودی", "اردن", "هیلاری کلینتون", "جرج دابلیو بوش", "وزارت خارجه آمریکا", "کاخ سفید", "احمد جنتی", "نماز جمعه", "آنگلا مرکل", "آلمان", "پاپ بندیکت شانزدهم", "شورای عالی انقلاب فرهنگی", "دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان", "دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران", "روزنامه شرق", "عوام گرایی", "۱۶ مرداد", "۱۳۹۵ (خورشیدی)", "بورسا", "نجم الدین اربکان", "بخش فارسی بی‌بی‌سی", "وکیل", "اسحاق جهانگیری", "افترا", "علی خامنه‌ای", "خبرگزاری فارس", "ایسنا", "ایلنا", "نسیم آنلاین", "ایران آنلاین", "قاسم سلیمانی", "بست", "اعظم السادات فراحی", "مهدی خورشیدی آزاد", "پروین احمدی‌نژاد", "انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (۱۳۷۷)", "انتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۷۹–۱۳۷۸)", "انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۸۴)", "نشان‌های افتخار در ایران", "نشان انقلاب اسلامی", "ویکلی استاندارد", "اتهام‌های اقتصادی وارد به دولت جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۲–۱۳۸۴)", "تایم", "اندرو سالیوان", "آتلانتیک (مجله)", "وزارت اطلاعات", "انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (۱۳۸۱)", "حسین فدایی", "عبدالعزیز بوتفلیقه", "گروه پانزده", "ماهیندا راجاپاکسا", "محمد مرسی", "جنبش عدم تعهد#ریاست دوره‌ای جنبش عدم تعهد" ]
[ "محمود احمدی‌نژاد", "استادان دانشگاه علم و صنعت ایران", "استانداران اردبیل", "اصولگرایان اهل ایران", "اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام", "افراد پادکمونیست اهل ایران", "افراد زنده", "افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق", "افشاگران اهل ایران", "انکارکنندگان هولوکاست اهل ایران", "اهالی گرمسار", "دانش‌آموختگان دانشگاه علم و صنعت ایران", "دبیرکل‌های جنبش عدم تعهد", "دریافت‌کنندگان نشان انقلاب اسلامی", "رئیس‌جمهورهای ایران", "زادگان ۱۳۳۵", "زادگان ۱۹۵۶ (میلادی)", "سران کشور ایران در ۱۳۹۱", "سران کشور ایران در ۱۳۹۲", "سیاستمداران شیعه", "شهرداران تهران", "شیعیان ایران", "صهیونیسم‌ستیزی", "فارسی‌زبانان", "محافظه‌کاری در ایران", "مهندسان عمران اهل ایران", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴)", "نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)", "نظریه‌پردازان تبانی بودن واقعه ۱۱ سپتامبر", "نظریه‌پردازان توطئه", "یهودستیزی در ایران" ]
2,991
بازپخش قاب
0
22
0
[ "رله چارچوب", "رلهٔ چارچوب" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بازپخش قاب ، یا فریم ریلی، یکی از پروتکلهای شبکه گسترده با کارآیی بالا است که در لایه فیزیکی و لایه پیوندداده از مدل مرجع اتصال داخلی سیستم‌های باز عمل می‌کند. ابتدا این پروتکل برای کار در شبکه دیجیتالی خدمات یکپارچه طراحی گردیده بود ولی امروزه با شبکه‌های مختلف بخوبی کار می‌کند. فریم ریلی یک نمونه از تکنولوژی packet-switched است که آن توانایی به اشتراک گذاشتن پهنای باند را به ایستگاه‌های کاری در شبکه می‌دهد. دو تکنیک زیر در تکنولوژی packet-switched استفاده می‌شود: Variable-length packets Statistical multiplexing که اولی برای کارآمدی و انعطاف بیشتر در انتقال اطلاعات استفاده می‌شود و این بسته‌های اطلاعاتی بین سگمنتهای مختلف شبکه سویچ می‌شوند تا به مقصد برسند و دومی کنترل دستیابی به شبکه را بعهده دارد. مزیت این تکنیک در همسان کردن و کارآمدی و انعطاف استفاده از پهنای باند شبکه‌است. بیشتر شبکه‌های متداول امروزی مانند اترنت و token ring از تکنولوژی packet-switched استفاده می‌کند. فریم ریلی غالبا به عنوان جریان خطی شکل اکس ۲۵ قلمداد می‌شود که نسبت به آن امکانات کمتری از حل خطاها و رفع آنها را در انتقال اطلاعات ارائه می‌دهد بطوریکه در اکس ۲۵ آخرین اطلاعات پس از قطع و وصل شبکه دوباره فرستاده می‌شود ولی در فریم ریلای این امکان وجود ندارد. علت آن اینست که فریم ریلی در شبکه‌های گسترده که ارتباطات بهتر و قابل اعتمادتری از شبکه‌های مورد استفاده در دهه ۷۰ و ۸۰ دارد استفاده می‌شود. فریم ریلای کاملا برای کار در لایه دوم طراحی شده در حالیکه اکس ۲۵ برای کار در لایه سوم است واین باعث می‌شود که فریم ریلی کارائی بهتر و بالاتری ارائه دهد و برای شبکه‌های گسترده فعلی مناستر باشد.
[ "شبکه گسترده", "لایه فیزیکی", "لایه پیوندداده", "مدل مرجع اتصال داخلی سیستم‌های باز", "شبکه دیجیتالی خدمات یکپارچه", "پهنای باند", "اترنت", "اکس ۲۵" ]
[ "پروتکل‌های شبکه", "پروتکل‌های لایه پیوند", "قراردادهای راهگزینی بسته" ]
2,992
مسجد جامع قبله
2
37
0
[]
false
9
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "مسجد جامع قبله" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "250" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "مسجد جامع قبله" }, { "Item1": "استان", "Item2": "[[هرمزگان]]" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "[[شهرستان بستک]]" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[بخش کوخرد]]" }, { "Item1": "کاربری", "Item2": "[[مسجد]]" }, { "Item1": "شماره تلفن", "Item2": "۰۷۶۴۳۳۴" } ], "Title": "جای‌های تاریخی ایران" }
مسجد جامع قبله نام مسجدی است واقع در دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران. این مسجد در سال ۱۳۱۰ هجری قمری ساخته شده‌است. هزینه مسجد هزینه مسجد قبله در آن زمان مبلغ یک هزار تومان بوده‌است. ساخت مسجد در ساخت این مسجد تمام کوخردی‌ها از زن و مرد شرکت داشتند، هر کس به قدر استطاعتش. آنهایی که توانایی پرداخت پول نداشتند، مصالح و لوازمی مانند سنگ، چوب، آب و گل می‌آوردند. زن‌ها هم در این کار عظیم بی‌بهره نبودند، آنان در شبها که مردها در سر کار نبودند، می‌رفتند و از درواه شمو (نام رودخانه‌ای فصلی در شمال غربی کوخرد) سنگ می‌آوردند، این زنان سنگ را بر روی سرشان می‌گذاشتند و برای ساخت مسجد می‌آوردند و صبح که مردها بر سر کار می‌آمدند از آن سنگ‌ها استفاده می‌کردند. معمار استاد بنایی که این مسجد را ساخت معمار حاجی ملا محمد شریف کاظم نام داشت و اولین امام و پیشنماز مسجد هم حاجی ملا مصطفی کوخردی نام داشت. یکی از علماء برجسته کوخرد به نام ملا محمد علی کوخردی که شخص معروفی بوده‌است، به همین مسجد وابستگی داشت. خرابی مسجد تاریخی متاسفانه این مسجد تاریخی و اثر کهن پس از گذشت ۱۰۲ سال از تاریخ آن، در سال ۱۴۱۲ هجری قمری تخریب شد و در محل آن مسجد جامع کنونی کوخرد ساخته شد. (عکس روبرو). فهرست منابع و مآخذ محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. نگاره‌ها از: عبداللطیف حیدریپور و محمد محمدیان. محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد.
[ "هرمزگان", "شهرستان بستک", "بخش کوخرد", "مسجد", "ایران", "مسلمانان", "شافعی", "استان هرمزگان", "کوخرد", "دهستان کوخرد", "قبله", "سنگ", "درواه شمو", "پیشنماز" ]
[ "بخش کوخرد هرنگ", "بناهای تاریخی ایران", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان هرمزگان", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در کوخرد", "ساختمان‌های مذهبی کامل‌شده در ۱۳۱۳ (میلادی)", "شهرستان بستک", "مسجدهای استان هرمزگان", "مسجدهای ایران", "مسجدهای تاریخی ایران", "مسجدهای جامع", "یادبودها و یادواره‌ها در ایران" ]
2,993
لغت‌نامه دهخدا
6
681
0
[ "لغت نامه دهخدا", "لغت‌نامهٔ دهخدا", "لغتنامهٔ دهخدا", "فرهنگ دهخدا", "فرهنگ فارسی دهخدا", "لغتنامه دهخدا", "لغتنامه ی دهخدا", "فرهنگ فارسي دهخدا", "لغتنامه ي دهخدا", "لغت نامهٔ دهخدا", "واژه‌نامه دهخدا", "واژه نامه دهخدا" ]
false
547
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "image", "Item2": "Cover" }, { "Item1": "author", "Item2": "[[علی‌اکبر دهخدا]]" }, { "Item1": "country", "Item2": "ایران" }, { "Item1": "language", "Item2": "فارسی" }, { "Item1": "pub_date", "Item2": "۱۹۳۱ (میلادی)" } ], "Title": "book series" }
لغت‌نامه بزرگ دهخدا کتابی جامع شامل شرح و معنی واژگان زبان فارسی است. این لغت‌نامه، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اثر علی‌اکبر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او صرف آن شد. لغت‌نامه دهخدا معنی، تفسیر، و شرح تاریخی شمار قابل توجهی از وام‌واژه‌های عربی که وارد فارسی شده‌اند را نیز داراست. لغت‌نامه بزرگ دهخدا شامل بخش بزرگی از واژگان ادبی زبان فارسی، با معنای آن‌ها و نیز کاربردشان در شعرها است. با وجود این، این لغت‌نامه فاقد بخش اعظم واژگان علمی و فنی فارسی است که بیشتر در دهه‌های پس از تالیف لغت‌نامه به حوزه زبان فارسی وارد شدند. نسخه چاپی فعلی لغت‌نامه ۶۷۲۶۵ صفحه سه‌ستونی قطع رحلی با حروف ریز دارد. محتویات دست خط دهخدا: پس آنچه را خواننده این کتاب می‌بیند تنها نتیجه یک عمر نیست بلکه نتیجه بسی عمرهاست. حدود نیمی از کتاب را لغات با معنی و شاهد و نیم دیگر آن اعلام تاریخی و جغرافیایی است. این اثر حاوی کلیه لغات فرهنگهای خطی و چاپی فارسی است و در نقل آن‌ها بسیاری از غلط‌های گذشتگان تصحیح شده‌است و بسیاری از لغات ترکی، مغولی، هندی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی و دیگر زبان‌های متداول در زبان فارسی نیز در این فرهنگ آمده‌است. برای صحیح خوانده شدن لغات در جلوی هر کلمه حروف حرکت‌دار به کار رفته‌است. علاوه بر این مزایا، یک دوره مفصل دستور زبان فارسی نیز در لغت‌نامه آمده‌است. همه‌گونه لغات فارسی و محلی، نام شهرها و روستاها و کلمات علمی و شاخص، حتی لغات عربی را می‌توان در لغت‌نامه دهخدا یافت. در جلوی هر کلمه، معنای لغوی آن، موارد کاربرد، طرز تلفظ صحیح، اشعاری در رابطه با آن و بسیاری اطلاعات دیگر درباره لغت قرار دارد. لغت‌نامه دهخدا هم دائرهالمعارف است و هم کتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغت‌نامه. واژه لغت‌نامه را نخستین بار اسدی طوسی در لغت فرس به کار برده‌است و علامه دهخدا برای پاسداشت او این نام را بر روی فرهنگ خود نهاده‌است. وجود این کتاب در هر خانه یا کتابخانه یا جای دیگری نعمتی بزرگ محسوب می‌شود. لغت‌نامه‌ای که دهخدا ۴۰ سال، یعنی بیشتر عمر خود را صرف آن کرد، از پایه سه چهار میلیون فیشی بنیان یافته‌است که دهخدا شب و روز به جمع‌آوری آن‌ها مشغول بوده‌است. به گفته خود او و نزدیکانش، وی هیچ روزی از کار فیش‌برداری برای لغت‌نامه غافل نشد مگر دو روز به خاطر فوت مادرش و دو روز به خاطر بیماری سختی که داشت. فکر ایجاد لغت‌نامه‌ای جامع که هم معنای تمام لغات فارسی را داشته باشد و هم اطلاعات لازم درباره همه چیز را به خواننده بدهد، از همان زمان که دهخدا در یکی از قرای چهارمحال و بختیاری منزوی بود به ذهنش خطور کرده بود. آن طور که آگاهان نوشته‌اند، وی چند میلیون فیش از روی متون معتبر استادان نظم و نثر فارسی و عربی، لغت‌نامه‌های چاپی و خطی، کتب تاریخ و جغرافیا، طب، ریاضی، هندسه، هیئت، حکمت، کلام، فقه و… فراهم آورده بود. البته نقل می‌کنند که او بیشتر یادداشت‌ها را از ذهن خود می‌نوشته‌است. خود وی در یکی از یادداشت‌های پراکنده‌اش برای لغت‌نامه می‌نویسد: «همه لغات فارسی‌زبانان تاکنون احیا و در جایی جمع‌آوری نشده و چه بسا لغات زیادی است که در کتب دیگر، خصوصا در اشعار آمده‌است که ما آن‌ها را در اینجا نقل کرده‌ایم؛ ولی از سوی دیگر هزاران لغت فارسی و غیرفارسی در تداول به کار می‌رود که تاکنون کسی آن‌ها را گرد نیاورده یا اگر گرد آورده به چاپ نرسانیده‌است. ما بسیاری از این لغات را به تدریج از حافظه، نقل و سپس آن‌ها را الفبایی کرده‌ایم؛ ولی باید دانست که برای به خاطر آوردن چندین هزار کلمه و الفبایی کردن آن عمر هفت کرکس می‌باید… و این کار به هیچ فصل و قطعی، بیرون از بیماری صعب چند روزه و دو روز رحلت مادرم -رحمه الله علیها- تعطیل نشد و به جز اتلاف دقایقی چند برای ضروریات حیات در روز، می‌توانم گفت که بسیار شب‌ها نیز، در خواب و میان نوم و یقظه در این کار بودم. چه بارها که در شب از بستر برمی‌خاستم و پلیته می‌کردم و چیز می‌نوشتم.» انتشارات و موسسه دهخدا چاپ لغت‌نامه نخست در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز و یک جلد آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و مدتی متوقف شد، دهخدا در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی میلیون‌ها فیشی را که در تهیه لغت‌نامه فراهم کرده بود، توسط مجلس شورای ملی به ملت ایران هدیه کرد. سپس مجلس شورای ملی در اول بهمن ماه سال ۱۳۲۴ طی یک تصمیم قانونی چاپ فرهنگ دهخدا را برعهده گرفت. با تصویب قانون اجازه پرداخت دویست و پنجاه هزار ریال از محل صرفه جویی بودجه سال ۱۳۲۴، مجلس جهت هزینه اعتبار طبع فرهنگ دهخدا، حمایت‌های مالی لازم را جهت چاپ این فرهنگ لغت به عمل آورد. و موسسه دهخدا ابتدا در خانه او مستقر بود و بعدا با درگذشت دهخدا در سال ۱۳۳۴ به مجلس منتقل شد. از آن پس، هماهنگی و مدیریت لغت‌نامه به وصیت خود دهخدا بر عهده محمد معین گذارده شد. پس از درگذشت معین، کار را سید جعفر شهیدی و محمد دبیرسیاقی و دیگران دنبال کردند. با مصوبه سال ۱۳۳۶ مجلس، موسسه دهخدا به دانشگاه تهران منتقل شد و دانشکده ادبیات این دانشگاه مسئول چاپ لغت‌نامه شد. تا سال ۱۳۵۹، چاپخانه دانشگاه تهران لغت‌نامه را به‌طور کامل چا کرد. نام «سازمان لغتنامه دهخدا» بعدها به «موسسه لغتنامه دهخدا» تغییر کرد. اکنون موسسه لغت‌نامه دهخدا در شمیران جنب باغ فردوس مستقر است. این موسسه لغت‌نامه دهخدا را در ۲۲۲ جزوه (حدود بیست و هفت هزار صفحه) چاپ کرده‌است. سایت‌های اینترنتی لغت‌نامه ارتباطی با موسسه لغت‌نامه دهخدا ندارند. حق نشر در سال ۱۳۸۵، با تلاش دست‌اندرکاران موسسه لغت‌نامه دهخدا، دولت وقت قصد داشت ماده واحده‌ای به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند که از قرار گرفتن لغت‌نامه در مالکیت عمومی جلوگیری می‌کرد. مطابق قانون حقوق مولفان و مصنفان مصوب ۱۳۴۸، آثار پس از گذشت ۳۰ سال از درگذشت پدیدآورنده‌شان تحت شرایطی به مالکیت عمومی در می‌آیند. مجلس این ماده را تصویب نکرد. نویسندگان لغت‌نامه دهخدا علاوه بر علی‌اکبر دهخدا و همکاران اولیه او، گروهی از پژوهندگان زبان و ادب فارسی در طی بیش از شصت سال در هیئت مولفان لغت‌نامه دهخدا عضویت داشته‌اند و به تهیه مواد و تنظیم آن‌ها و نیز تدوین و تالیف مواد گرد آمده برای لغت‌نامه مشغول بودند. فهرست این مولفان به ترتیب حروف الفبا به قرار زیر است: مرتضی آیت‌الله‌زاده شیرازی (بخشی از حروف «ب»، «د»، «ش»، «گ»، «م») حسن احمدی گیوی (بخشی از حروف «د»، «ر»، «ش»، «ف»، «م»، «ی») محمد استعلامی (بخشی از حروف «د»، «ف»، «ک»، «ه») احمد افشار شیرازی (بخش اول حرف «ح» و بخشی از حرف «الف») عبدالله انوار (حرف «خ» و بخشی از حرف «ک») حسن انوری (بخشی از حروف «الف»، «ب»، «ر»، «ک»، «م» و «ی») محمدابراهیم باستانی پاریزی (بخشی از حرف «ب») احمد بهمنیار (استخراج لغات و مشارکت در تدوین مجلد اول لغتنامه) محمد پروین گنابادی (حرف «ذال» و بخشی از حرف «ط» و «ی») یدالله ثمره (بخشی از حرف «ه») محمد جعفریان (بخش اول حرف «ر») عزیزالله جوینی (بخشی از حرف «م») عبدالحسین حائری (بخش نخست حرف «ز») عباس حکیم (بخشی از حرف «ه» و بخشی از حرف «چ») محمد دبیرسیاقی (حروف «ض»، «ظ»، «ل» و بخشی از حروف «ژ»، «ب»، «د» و «ط») جواد درهمی (بخشی از حرف «م») جلیل دوستخواه (بخشی از حرف «ج») عباس دیوشلی (حرف «ت» و بخشی از حرف «ز») محمد اسماعیل رفیعیان (بخش اول حرف «ک» و بخشی از حرف «ر») حسن رهاورد (بخشی از حرف «ب») محمدامین ریاحی (بخش اول حرف «س») غلامرضا ستوده (بخشی از حرف «م») سیدجعفر سجادی (بخشی از حرف «ع») علی‌اکبر سعیدی سیرجانی (حرف «ن» و بخشی از «م») احمد سمیعی (بخش اول حرف «ش») رسول شایسته (بخشی از حرف‌های «ر»، «ک»، و «م») جعفر شعار (بخشی از حرف‌های «الف»، «ر» و «غ») ابوالحسن شعرائی (بخشی از حرف «الف») هدایت‌الله شهاب فردوسی (بخش اول از حرف «غ») سید جعفر شهیدی (حرف «ص») علی‌اشرف صادقی (بخشی از حرف «گ») غلامحسین صدیقی (بخشی از حرف «ث» و بخشی از حرف «ب») ذبیح‌الله صفا (بخشی از حرف «ب») عبدالعلی طاعتی (بخش اول حرف «ک») علی غروی (بخشی از حرف «ک» و بخشی از حرف «م») خسرو فرشیدورد (بخش اول حرف «و») علیرضا فیض (بخشی از حرف‌های «الف»، «ب»، «ج»، «ح»، «ق»، «و» و «ه») رضا قاسمی (بخشی از حرف «ب»، «س»، «گ» و «م») یزدان‌بخش قهرمان (بخشی از حرف «چ») ژیلبر لازار (بخش آغازی حرف «چ») محمدتقی مدرس رضوی (همکاری با دهخدا در تنظیم مطالب و استخراج لغات) منوچهر مرتضوی (تهیه مطالب و استخراج لغات) محمدجواد مشکور (بخشی از حرف «ژ») محمد معین (بخشی از حروف «ث» و «الف») علینقی منزوی (بخشی از حرف «ح») سیدعلی موسوی بهبهانی (بخشی از حروف «الف»، «ب» و «ج») سعید نجفی اسداللهی (بخشی از حروف «ب»، «د»، «ع» و «م») جلال‌الدین همایی (تهیه مطالب و همکاری در تنظیم و تالیف بخشی از حرف «الف») امثال و حکم چاپ‌های لغتنامه چاپ‌های اولیه این لغتنامه در دهه ۱۳۳۰ زیر نظر انتشارات دانشگاه تهران در ۲۲۲ جزوه توسط مجلس شورای ملی و دانشگاه تهران در ۵۳ جلد منتشر شد. طی سالیان بعد، این لغتنامه به شیوه‌ای نوین توسط انتشارات دانشگاه تهران، ابتدا در ۱۵ جلد و سپس در ۱۶ جلد رقعی، به چاپ رسید. در سال ۱۳۷۷ از سوی چاپخانه دانشگاه تهران به تعداد ۲۲۰۰۰ دوره چاپ شد و به‌مرور طی هر سال تعدادی از دوره‌ها به بازار عرضه شد. اشکالات و ایرادات لغتنامه دهخدا لغت‌نامه مفصل‌ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده. دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته‌اند. این لغت‌نامه، مهم‌ترین و اساسی‌ترین اثر دهخدا است و بیشتر شهرت دهخدا به خاطر همین اثر اوست. اما این لغت‌نامه همچون لغت‌نامه‌های دیگر زبان‌های دنیا نیازمند به روز رسانی‌های ساختاری و مستمر است؛ چرا که هر دو سال‌یک بار فرهنگ نامه‌های مهم دنیا بازنویسی می‌شوند. نحوه انجام این امر در مورد لغت‌نامه دهخدا از سوی کارشناسان و پژوهشگران زبان فارسی مورد بحث و نقد بسیار بوده. از جمله بارها از زبان مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گله‌مندی‌هایی ابراز شده که موسسه دهخدا را مورد خطاب خود قرار داده. به عنوان نمونه: «معتبرترین و مهم‌ترین فرهنگی که تاکنون نوشته شده لغت‌نامه دهخداست. از زمانی که دهخدا و بعد از او علاقه‌مندان و شاگردان و دوستدارانش این کار عظیم را به پایان رساندند تاکنون چه تغییراتی در این فرهنگ داده شده؟ در واقع هیچ. همان لغت‌نامه دهخدا را اکنون هم تجدید چاپ می‌کنند، بدون کمترین تغییری. به‌جز یک ویرایش سطحی، به‌لحاظ محتوایی تغییرات چندانی با آن چیزی که به قلم دهخدا انجام شده به‌وجود نیامده… در حال حاضر لغت‌نامه دهخدا لغت‌نامه کاملی برای زبان فارسی محسوب نمی‌شود و این امر علل مختلفی دارد. مهم‌ترین مسئله این است که اکنون شیوه‌های نوین فرهنگی‌نویسی مطرح شده‌اند و اصلا شیوه فرهنگ‌نویسی عوض شده. امروزه فرهنگ‌نویسی شاخه‌ای از زبان‌شناسی است و فرهنگ‌های معتبر برمبنای دانش زبان‌شناسی، خصوصا معنی‌شناسی، تالیف می‌شوند. یکی از اشکالات عمده‌ای که در کار لغت‌نامه دهخداست این است که شیوه واحدی در انتخاب مدخل‌ها، تعریف‌نگاری‌ها و شواهد وجود ندارد… ضعف شیوه‌نامه دارد، و اینکه بعد از دهخدا بسیاری از متون فارسی چاپ شده‌اند، خصوصا رمان‌ها، خاطرات، داستان‌های کوتاه، و اصلا زبان امروز ایران در مقایسه با زمانی که دهخدا فرهنگش را نوشت تغییر کرده‌است. بسیاری از واژه‌ها بعد از دهخدا در روزنامه‌ها، مجله‌ها، رمان‌ها و داستان‌ها رواج‌یافته که این واحدهای واژگانی در لغت‌نامه دهخدا وجود ندارد. خوب پس نیاز هست که‌یک فرهنگ جدیدی تالیف بشود و به‌خاطر اشکالات ساختاری‌ای که در لغت‌نامه دهخدا وجود دارد این لغت‌نامه نمی‌تواند مبنای «فرهنگ جامع زبان فارسی» قرار بگیرد؛ پس فرهنگستان به‌ناچار باید اساس استواری را برای فرهنگ جامع زبان فارسی بریزد و این اساس استوار در آینده روزآمد هم بشود.» «موسسه لغتنامه دهخدا با شیوه‌های امروز فرهنگ‌نگاری به کل بیگانه است… لغتنامه دهخدا فاقد تیم زبان‌شناس است.» لازم است ذکر شود که نسخه آنلاین این لغت‌نامه نیز چند سال پیش اصطلاحا فیلتر شد و دسترسی مستقیم تعداد بیشمار کاربرانش به این سایت را با مشکل مواجه کرد و بعد از مدتی وبسایت آن به کل بسته شد و در موتورهای جستجوگر لغت‌یاب‌های دیگر ادغام شد.
[ "علی‌اکبر دهخدا", "واژه", "زبان فارسی", "زبان عربی", "قطع کتاب", "تاریخ", "جغرافیا", "زبان ترکی", "زبان مغولی", "زبان هندی", "عربی", "زبان فرانسوی", "زبان انگلیسی", "زبان آلمانی", "زبان روسی", "فرهنگ", "لغت فرس", "۱۳۱۹", "بانک ملی", "مجلس شورای ملی", "محمد معین", "سید جعفر شهیدی", "محمد دبیرسیاقی", "دانشگاه تهران", "شهرستان شمیرانات", "مرتضی آیت‌الله‌زاده شیرازی", "حسن احمدی گیوی", "محمد استعلامی", "احمد افشار شیرازی", "عبدالله انوار", "حسن انوری", "محمدابراهیم باستانی پاریزی", "احمد بهمنیار", "محمد پروین گنابادی", "یدالله ثمره", "محمد جعفریان", "عزیزالله جوینی", "عبدالحسین حائری", "عباس حکیم", "جواد درهمی", "جلیل دوستخواه", "عباس دیوشلی", "محمد اسماعیل رفیعیان", "حسن رهاورد", "محمدامین ریاحی", "غلامرضا ستوده", "سیدجعفر سجادی", "علی‌اکبر سعیدی سیرجانی", "احمد سمیعی", "رسول شایسته", "جعفر شعار", "ابوالحسن شعرائی", "هدایت‌الله شهاب فردوسی", "علی‌اشرف صادقی", "غلامحسین صدیقی", "ذبیح‌الله صفا", "عبدالعلی طاعتی", "علی غروی", "خسرو فرشیدورد", "علیرضا فیض", "رضا قاسمی", "یزدان‌بخش قهرمان", "ژیلبر لازار", "محمدتقی مدرس رضوی", "منوچهر مرتضوی", "محمدجواد مشکور", "علینقی منزوی", "سیدعلی موسوی بهبهانی", "سعید نجفی اسداللهی", "جلال‌الدین همایی", "امثال و حکم (کتاب)", "فرهنگ جامع زبان فارسی" ]
[ "دانشنامه‌های فارسی", "زبان فارسی", "علی‌اکبر دهخدا", "فرهنگ‌های واژگان فارسی", "کتاب‌های ۱۹۳۱ (میلادی)", "کتاب‌های ایرانی", "کتاب‌های فارسی" ]
2,995
شبنم طلوعی
1
81
0
[ "شبنم طلوعي" ]
false
24
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "شبنم طلوعی" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[هنرپیشه]]، [[کارگردان]] و [[نویسنده]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[ایرانی]]" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۱۳۵۰" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "اقامت در [[پاریس]] از دسامبر ۲۰۰۴" }, { "Item1": "تحصیلات", "Item2": "دوره دوساله کارگردانی سینما از مرکز فیلمسازی باغ فردوس، تهران، لیسانس مطالعات تئاتر از دانشگاه نانتر، پاریس" }, { "Item1": "سال‌های فعالیت", "Item2": "۱۳۶۹ - اکنون" }, { "Item1": "imdb_id", "Item2": "۰۸۶۶۲۰۹" }, { "Item1": "soure_id", "Item2": "۱۳۸۱۱۲۲۷۰۷۱۱" } ], "Title": "بازیگر" }
شبنم طلوعی (زاده ۱۳۵۰ در تهران) بازیگر، کارگردان و نمایشنامه‌نویس ایرانی است. او دانش‌آموخته کارگردانی سینما از مدرسه فیلم‌سازی باغ فردوس و مطالعات تئاتر از دانشگاه نانتر- پاریس ۱۰ است. زندگی شبنم طلوعی بازیگری در تئاتر را از سال ۱۳۷۳ آغاز کرد. از پاییز ۱۳۸۳ در پی محرومیت از بازی در فیلم شبانه (کارگردان: امید بنکدار و کیوان علیمحمدی) که در آن نقش اصلی را به عهده داشت و پس از آن محرومیت از کلیه فعالیت‌های هنری به دلیل اعتقادات مذهبیش به آئین بهائی، مجبور به ترک ایران شد و از پایان سال ۲۰۰۴ در پاریس زندگی می‌کند. فیلم‌شناسی بازیگری در تلویزیون ۱۳۸۱ - کارآگاه شمسی و دستیارش مادام (مرضیه برومند) ۱۳۸۱ - بدون شرح (مهدی مظلومی) ۱۳۷۹–۸۰ - نیستان (حسین مختاری) ۱۳۷۹ - همسفر (قاسم جعفری) ۱۳۷۷–۷۸ - بگذار آفتاب برآید (حسین مختاری) کارگردانی و تدوین ۲۰۱۵–۲۰۱۶ - مستند سینمایی در مورد زندگی طاهره قره العین. این فیلم در شهرهای مختلف از جمله پاریس، نیویورک، لندن، واشینگتن، شیکاگو، تورنتو، مونترآل،لس آنجلس، … به نمایش در آمده و در سال ۲۰۱۷ از برنامه در شبکه بی‌بی سی فارسی پخش شد. ۲۰۱۱–۲۰۱۲ - مجموعه مستند کوتاه «برداشت یک» نگاهی به بهاییان پاریس (برای تلویزیون نوین تی وی) بازیگری فیلم کوتاه عشق تنهاست، کویر آینه‌ها، هیچ‌کس با هیچ‌کس حرف نمی‌زند (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی) بازیگری سینما ۲۰۱۴ - گل سرخ (سپیده فارسی) ۲۰۰۷ - زنان بدون مردان (شیرین نشاط) ۱۳۸۷ - شبانه‌روز (فیلم) ۱۳۸۳ - گلی برای مریم (حسن آقاکریمی) ۱۳۸۲ - شکلات (افشین شرکت) ۱۳۸۰ - روزی که زن شدم (مرضیه مشکینی) ۱۳۷۹ - خانه‌ای روی آب (بهمن فرمان آرا) ۱۳۷۸ - دفتری از آسمان (پرویز شیخ طادی) ۱۳۷۸ - شراره (سیامک شایقی) ۱۳۷۷ - بودن یا نبودن (کیانوش عیاری) تئاتر بازیگری طرب‌نامه (بهرام بیضایی) رقص پاییزی (نویسنده و کارگردان شبنم طلوعی) مصاحبه، به زبان فرانسه، نوشته محمد رحمانیان (کارگردان شبنم طلوعی) رومئو و ژولیت (علی رفیعی) کلفت‌ها (علی رفیعی) عروسی خون (علی رفیعی) شازده احتجاب (علی رفیعی) بیژن و منیژه (پری صابری) شب هزارویکم (بهرام بیضایی) اتاق رویا (افروز فروزند) روی زمین (افروز فروزند) پای دیوار بزرگ شهر (حسن معجونی) می‌بوسمت و اشک (محمد عاقبتی) تلخ بازی قمر در عقرب (شهره لرستانی) همزاد (کارگردان:امیر دژاکام) جمعه دم غروب (کارگردان:چیستا یثربی) نمایشنامه نویسی فردا بازی هفتم مراد قهوه تلخ (نشر فرخ نگار ۱۳۸۲) بهمن - بغداد (با همکاری ا. آقایی) بازگشت (بر اساس طرحی از علیرضا نادری و به سفارش محسن علیخانی) رقص پاییزی کارگردانی بازی هفتم (تهران) فردا (تهران) قهوه تلخ (تهران) بهمن - بغداد (نمایش بهمن - بغداد در ایران مجوز اجرا نگرفت اما درسال ۱۳۸۳ در خانه هنرمندان تهران با حضور خودش و در موزه هنرهای معاصر اصفهان بدون حضور کارگردان به صورت نمایشنامه خوانی با بازیگری ستاره اسکندری و کاظم سیاحی اجرا شد) نمایش مصاحبه نوشته محمد رحمانیان به زبان فرانسه در پاریس بهمن - بغداد در شهرهای کرفلد و مونشن گلادباخ آلمان. با بازیگران آلمانی و به زبان آلمانی رقص پاییزی (پاریس، پراگ،استکهلم، تورنتو، یون شوپینگ، مالمو، دانشگاه استنفورد) رمان بازیگر عزیز من نشر چشمه ۱۳۸۰ داستان کوتاه آبی دریا - هفته‌نامه سروش ۱۳۶۹ نقاشی آبرنگ - هفته‌نامه سروش ۱۳۷۰ سلام سارا جان - هفته‌نامه سروش ۱۳۷۱ آقای نویسنده و بانو - هفته‌نامه سروش ۱۳۷۲ دستهای باد - هفته‌نامه سروش ۱۳۷۲ جوایز جایزه اول بازیگری زن و جایزه دوم نویسندگی متن برای نمایش فردا در جشنواره چهاردهم تئاتر فجر جایزه دوم بازیگری زن برای نمایش مراد درجشنواره پانزدهم تئاتر فجر جایزه دوم بهترین کارگردانی برای نمایش قهوه تلخ درجشنواره بیست و یکم تئاتر فجر جایزه اول بازیگری زن برای نمایش می‌بوسمت و اشک در جشنواره بیست و دوم تئاتر فجر
[ "هنرپیشه", "کارگردان فیلم", "نویسنده", "ایرانی‌ها", "تهران", "پاریس", "بازیگر", "کارگردان", "نمایشنامه‌نویس", "امید بنکدار", "کیوان علیمحمدی", "آئین بهائی", "ایران", "کارآگاه شمسی و دستیارش مادام", "مرضیه برومند", "بدون شرح", "مهدی مظلومی", "نیستان (مجموعه تلویزیونی)", "حسین مختاری", "همسفر (مجموعه تلویزیونی)", "قاسم جعفری", "بگذار آفتاب برآید", "گل سرخ (فیلم ۲۰۱۴)", "سپیده فارسی", "زنان بدون مردان", "شیرین نشاط", "شبانه‌روز (فیلم)", "گلی برای مریم", "حسن آقاکریمی", "شکلات (فیلم ۱۳۸۲)", "افشین شرکت", "روزی که زن شدم", "مرضیه مشکینی", "خانه‌ای روی آب", "بهمن فرمان آرا", "دفتری از آسمان", "پرویز شیخ طادی", "شراره (فیلم ۱۳۷۸)", "سیامک شایقی", "بودن یا نبودن (فیلم ۱۳۷۷)", "کیانوش عیاری", "طرب‌نامه", "بهرام بیضایی", "علی رفیعی", "پری صابری", "شب هزارویکم", "افروز فروزند", "حسن معجونی", "محمد عاقبتی", "شهره لرستانی", "امیر دژاکام", "چیستا یثربی", "علیرضا نادری", "محسن علیخانی", "زبان فرانسه" ]
[ "افراد زنده", "اهالی تهران", "ایرانیان مقیم پاریس", "بازیگران تئاتر زن اهل ایران", "بازیگران زن تلویزیونی اهل ایران", "بازیگران زن فیلم اهل ایران", "بهائیان اهل ایران", "زادگان ۱۳۵۰", "زادگان ۱۹۷۱ (میلادی)", "کارگردانان فیلم اهل ایران", "نمایشنامه‌نویسان زن اهل ایران", "نویسندگان زن اهل ایران" ]
2,996
عالی احمدان
2
49
0
[ "عالي احمدان" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "روستای عالی احمدان" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "200" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "روستای عالی احمدان" }, { "Item1": "استان", "Item2": "هرمزگان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "بستک" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[جناح]]" }, { "Item1": "دهستان", "Item2": "فرامرزان" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۵۸۴" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[لارستانی]]" }, { "Item1": "کد آماری", "Item2": "۲۵۳۴۱۱" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۷۶۴۳۳۱" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "خوش اندش" } ], "Title": "روستای ایران" }
عالی احمدان نام روستایی است از توابع بخش جناح شهرستان بستک استان هرمزگان در جنوب ایران. این روستا جزء دهستان فرامرزان در ضلع شمال غربی بخش جناح واقع شده‌است. محدوده عالی احمدان از شمال کوه، از جنوب رودخانه مهران، از مغرب دهنو قلندران، و از سمت مشرق به هنگویه محدود می‌گردد. جمعیت جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۵۸۴ نفر (۱۱۶ خانوار) بوده است. و دارای آب وهوای بیابانی نیمه بیابانی، گرم و خشک و از نزولات آسمانی بهره چندانی ندارد. مشکل آب مردم در بیشتر اوقات سال از کم‌آبی در رنج و مشقت به سر می‌برند. مردم عالی احمدان زحمت کش، سخت کوش و مهمان نوازند. روستای عالی احمدان به علت کم‌آبی و بارش کم از طبیعت سر سبز مناسبی برخوردار نیست. آب آشامیدنی، از آب انبارهایی «برکه» که توسط نیکوکاران ساخته شده تامین می‌شود که کاملا بهداشتی نبوده و به‌طور مرتب کلرینه نمی‌شود. یک روز در ماه آب لوله کشی در روستا وجود دارد که به علت فرسودگی لوله‌ها، ضعیف بودن قطر لوله‌ها و مسیر طولانی آن‌ها بخصوص خانواده‌های بالادست روستا با نبود آب روبرو هستند و ناچار شده‌اند که چاه آبی را با هزینه بالا حفر کنند تا مشکل کم‌آبی خودرا جبران نمایند. امکانات دارای یک باب مسجد، یک دارالقرآن، بانک ملی و خانه بهداشت است. یک باب مدرسه ابتدائی مختلط (پسرانه و دخترانه) یک نانوائی ماشینی، یک کارگاه مکانیکی به نام برادران استوار دارد که در منطقه فرامرزان و حتی در سطح شهرستان بستک زبانزد مردم است که مردم عالی احمدان به وجود آن افتخار می‌کنند. تعداد سه باب کارگاه نجاری برادران پرواز و تیزهوش نیز معروفیت دارد که پیشینه‌ای دیرینه داشته و در شهرستان بستک بی‌همتاست. مدرسه راهنمایی به صورت مختلط که شروع کارش از مهر هشتادو نه بود. کتابخانه عمومی امام محمد ابن ادریس شافعی که با همت خیرین و کمکهای مردمی برپاشده. نحوه فعالیت دارالقرآن نیز چنین است که در ایام سال تحصیلی، کودکان و خردسالان آموزش قرآن و پیش‌دبستانی می‌بینند و در ایام تعطیلات تابستانی جهت پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان، کلاس آموزشی قرائت قرآن، اخلاق و احکام برگزار می‌گردد که هزینه آن به عهده نیکوکاران و مردم بوده و فعالیتی چشمگیر دارد. دانش آموزان پسر و دختر راهنمایی، دبیرستان و پیش‌دانشگاهی در روستای مجاور به نام هنگویه تحصیل می‌کنند صنایع دستی روستا عبارت‌اند از گلیم، خورجین‌بافی به شیوه سنتی که بافنده آن در سال ۲۰۰۵ عمدتا شخصی به نام عبدالله راستگو فرزند علی بوده‌است. نگاره از: محمد محمدیان. فهرست منابع و مآخذ محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی. سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی. نگاره‌ها از: احمد سلمان گوده‌ای و محمد محمدیان کوخردی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. مهندس: موحد، جمیل. (بستک و خلیج فارس) چاپ اول، تهران: سال انتشار ۱۳۴۳ خورشیدی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ موسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. چمن پیرا، ناصر پاییز ۱۳۷۴ خورشیدی. محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran ( )
[ "بخش جناح", "لارستانی", "شهرستان بستک", "استان هرمزگان", "فرامرزان", "کوه", "رودخانه مهران", "دهنو قلندران", "هنگویه", "خانوار", "آب‌انبار", "برکه", "کلرینه", "لوله کشی", "روستا", "مسجد", "دارالقرآن", "بستک", "اوقات فراغت", "گلیم", "خورجین", "گوده", "استان‌های ایران" ]
[ "بخش جناح", "روستاهای شهرستان بستک" ]
2,997
جمعیت‌شناسی ایران
0
451
0
[ "مردم ايران", "ايرانيان", "ملت ایران", "مردم ایران", "جمعيت شناسي ايران", "جمعیت شناسی ایران", "ملت ايران", "ايراني ها", "ژنتیک اقوام ایرانی", "ژنتيك اقوام ايراني", "جمعیت ایران" ]
false
331
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
زبان‌ها، اقوام و مذاهب عمده در ایران تغییرات جمعیت ایران بین سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۳۹۵ هجری شمسی مردم ایران ساکنان کشور ایران در آسیای غربی واقع هستند. بر پایه سرشماری عمومی در آبان‌ماه ۱۳۹۵، جمعیت کشور ایران در حدود ۷۹،۹ میلیون نفر، تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع ۴۸٫۵ نفر، و میانگین رشد سالانه جمعیت معادل ۱٫۲ درصد بوده‌است. در چند سال اخیر، رشد موالید حدود ۱٫۴ درصد بوده و در سال ۱۳۹۲ یک‌میلیون و ۴۷۱ هزار و ۸۳۴ موالید به ثبت رسیده‌است، افزایش نسبی موالید در استان‌های کشور وجود داشته، اما دو استان خراسان رضوی با رشد ۷٫۹ درصد و سیستان و بلوچستان با رشد ۷٫۳ درصد بیشترین رشد موالید را داشته‌اند. ایران (، به معنی: سرزمین آریاییان ) کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقه خاورمیانه با ۱،۶۴۸،۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت (هجدهم درجهان) و بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵ دارای ۷۹،۹۲۶،۲۷۰ نفر جمعیت (هجدهم درجهان) است که شامل ۷۸،۱۶۶،۸۲۲ ایرانی، ۱،۵۸۳،۹۷۹ افغانستانی، ۳۴،۵۳۲ عراقی، ۱۴،۳۲۰ پاکستانی، ۷۱۳ ترکیه‌ای، ۲۰،۸۴۴ سایر کشورها و ۱۰۵،۰۶۰ اظهار نشده می‌باشد. در خصوص جمعیت ایران باید توجه کرد که این آمار مربوط به پایان زمان سرشماری در انتهای آبان ماه ۱۳۹۵ است (نه پایان سال ۱۳۹۵)، همچنین حدود یک و نیم تا دو میلیون نفر اتباع غیرمجاز افغانستانی (افغانستانی‌ها در ایران) و ایرانیان خارج از کشور که بین سه تا شش میلیون نفر برآورد می‌شوند، لحاظ نشده‌اند و در برخی مناطق شرقی و جنوبی ایران هم عده زیادی فاقد شناسنامه و مدارک هویتی هستند. در روزهای پایانی سال ۱۳۹۶ خورشیدی جمعیت ایران از ۸۱ میلیون نفر گذشت. جمعیت ایران در گذر زمان در سال ۱۲۸۰ شمسی کل جمعیت کشور حدود هفت و نیم میلیون نفر برآورد شده‌است. جمعیت کشور تا سال ۱۳۲۵ به ۱۵ میلیون نفر افزایش یافت. در سال ۱۳۵۱ به مرز ۳۰ میلیون و تا سال ۱۳۷۵ به ۶۰ میلیون نفر رسید. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت ایران ۷۹،۹ میلیون نفر بود که نسبت به سال ۱۳۳۵ بیش از چهار برابر شده‌است. بین ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ نرخ رشد متوسط جمعیت به حدود ۴٪ رسید ولی به دلیل کاستن از نرخ‌های باروی بین ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ به ۱٫۲٪ رسید. نتایج سرشماری جمعیت داده سرشماری جمعیت میانگین سالانهرشد(%) تراکمجمعیت/km 2 نسبتشهرنشینی(%) اندازه خانوار ۰۱-۱۱-۱۹۵۶ ۱۸،۹۵۴،۷۰۴ ۱۲ ۳۱٫۴ ۰۱-۱۱-۱۹۶۶ ۲۵،۷۸۵،۲۱۰ ۳٫۱ ۱۶ ~۳۷٫۵ ۰۱-۱۱-۱۹۷۶ ۳۳،۷۰۸،۷۴۴ ۲٫۷ ۲۰ ۴۷٫۰ ۵٫۰۲ ۲۲-۱۱-۱۹۸۶ ۴۹،۴۴۵،۰۱۰ ۳٫۹ ۳۰ ~۵۴٫۰ ۵٫۱۱ ۰۱-۱۱-۱۹۹۶ ۶۰،۰۵۵،۴۸۸ ۲٫۰ ۳۶ ~۶۱٫۰ ۴٫۸۴ ۰۱-۱۱-۲۰۰۶ ۷۰،۴۹۵،۷۸۲ ۱٫۶ ۴۳ ۶۸٫۵ ۴٫۰۳ ۰۱-۱۱-۲۰۱۱ ۷۵،۱۴۹،۶۶۹ ۱٫۳ ۴۶ ۷۱٫۴ ۳٫۵۵ ۰۱-۱۱-۲۰۱۶ ۷۹،۹۲۶،۲۷۰ ۱٫۲ ۴۸ ۷۴٫۰ شاخص‌های جمعیتی شهرنشینی تغییرات جمعیت شهری و روستایی ایران در دهه‌های اخیر جمعیت شهرنشین ایران در سده اخیر رشد چشمگیری داشته‌است. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ صورت گرفت، از کل جمعیت ایران (۱۸،۹۵۴،۷۰۴ نفر) حدود ۳۲ درصد (۶،۰۰۲،۶۲۱ نفر) در شهرها ساکن بوده‌اند. این در حالی است که بر اساس سرشماری رسمی سال ۱۳۹۵، جمعیت کشور بالغ بر ۷۹،۹۲۶،۲۷۰ تن بوده که از این تعداد، ۵۹،۱۴۶،۸۴۷ نفر (۷۴ درصد) در شهرها ساکن بوده‌اند. مهم‌ترین دلیل این افزایش، مهاجرت مردم از روستاها به شهرها بوده‌است؛ البته عواملی چون تبدیل روستاهای بزرگ به شهر نیز در آن نقش داشته‌اند. ژنتیک یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) اقوام ایرانی نشان داده که فارس‌ها، آذری‌ها، کردها ،گیلکی‌ها اغلب به شاخه‌های مخصوص اوراسیای غربی تعلق دارند. در عرب‌ها و بلوچ‌ها شاخه‌های مخصوص اورآسیای غربی و شرقی به یک اندازه شیوع دارد و در ترکمن‌ها شاخه‌های ویژه اورآسیای شرقی غالب است. وجود هاپلوگروپ‌های شرق و غرب اورآسیا می‌تواند تاییدی بر نظریه مورخان و زبان‌شناسان در مورد مهاجرت آریایی‌ها از جایی در جنوب سیبری و دریاچه آرال و قفقاز باشد. حضور ماکروهاپلوگروپ‌های باستانی N و M نیز حکایت از ورود انسان‌های اولیه‌ای دارد که بعد از مهاجرت از آفریقا در ایران ساکن شدند. عدم توسعه هاپلوگروپ‌های مخصوص جنوب غربی آسیا هم می‌تواند به دلیل بازدارندگی کویر لوت و دشت لوت باشد که جلوی سفر ژنتیکی هاپلوگروپ‌های ویژه جنوب آسیا را گرفته‌است. هتروژنیتیک و تنوع هاپلوتایپ‌ها در بین تمام اقوام بالا است اما پایین بودن تنوع نوکلئوتیدها نشاندهنده وجود ازدواج‌های درون‌قومی است. زبان‌های ایران اتنولوگ جمعیت فارسی زبانان ایران در سال ۲۰۱۶ را ۵۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر یعنی بیش از ۶۲ درصد می‌داند. اتنولوگ از معتبرترین دانشنامه‌های موجود در جهان است که داده‌های آماری از تعداد گویشوران زبان‌های مختلف را به صورت اینترنتی منتشر می‌کند. جمعیت ایران در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، طبق تخمین‌های متفاوت بین ۷۹ تا ۸۱ میلیون نفر بوده‌است. اتنولوگ جمعیت گویشوران زبان‌های مختلف در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی را به ترتیب زیر بیان کرده‌است. به این نکته توجه شود که بین قومیت و گویشور تفاوت وجود دارد و برای نمونه میزان جمعیت آذری زبانان در جدول لحاظ شده‌است در حالی که جمعیت آذری تباران اندکی بیشتر است. بیش از ۸۱ درصد مردم ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به یکی از زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند. ردیف نام جمعیت(۲۰۱۶) درصد از کل جمعیت ایران(۲۰۱۶) زبان‌های ایرانی ۱ زبان فارسی ۵۰،۴۰۰،۰۰۰ ۶۲٫۷۴ ۲ زبان کردی ۵،۵۹۰،۰۰۰ ۶٫۹۵ ۳ زبان لری ۱،۷۰۰،۰۰۰ ۲٫۱۱ ۴ زبان گیلکی ۲،۴۰۰،۰۰۰ ۲٫۹۸ ۵ زبان مازندرانی ۲،۳۴۰،۰۰۰ ۲٫۹۱ ۶ زبان بلوچی ۱،۹۲۰،۰۰۰ ۲٫۳۹ ۷ زبان لکی ۱،۰۰۰،۰۰۰ ۱٫۲۴ ۸ سایر زبان‌های ایرانی محدود ۰٫۰۴ کل زبان‌های ایرانی ۶۵،۳۵۰،۰۰۰ ۸۱٫۳۶ زبان‌های غیرایرانی ۱ زبان ترکی آذربایجانی ۱۰،۹۰۰،۰۰۰ ۱۳٫۵۷ ۲ زبان ترکمنی ۷۹۰،۰۰۰ ۰٫۹۸ ۳ زبان ترکی خراسانی ۸۸۶،۰۰۰ ۱٫۱۰ ۴ زبان ترکی قشقایی ۹۵۹،۰۰۰ ۱٫۱۹ ۵ زبان عربی ۱،۳۲۰،۰۰۰ ۱٫۶۴ ۶ زبان ارمنی ۱۰۰،۰۰۰ ۰٫۱۲ ۷ زبان آشوری ۱۵،۰۰۰ ۰٫۰۲ ۸ سایر زبان‌های غیر ایرانی محدود ۰٫۰۲ کل زبان‌های غیرایرانی ۱۴،۹۷۰،۰۰۰ ۱۸٫۶۴ کل تجمیعی کل زبان‌های رایج در ایران ۸۰،۳۲۰،۰۰۰ ۱۰۰ 247x247پیکسل 247x247پیکسل پراکنش مردم کرد در ایران بر اساس استان‌ها 247x247پیکسل درصد مردمان بلوچ در ایران 247x247پیکسل بنابر گزارش کتابچه سیا، امروزه ایران از قومیت‌های گوناگونی از جمله فارسی زبانان (۶۱ درصد)، آذربایجانی‌ها (۱۶ درصد)، کردها (۱۰ درصد)، گیلک‌ها و مازندرانی‌ها (۷ درصد)، بلوچ‌ها (۲ درصد)، عرب‌ها (۲ درصد)، ترکمن‌ها و قشقایی‌ها (۲ درصد) و دیگران (۲ درصد) تشکیل یافته‌است. براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ درباره ترکیب قومی ملت ایران، جمعیت فارس‌ها حدود ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان می‌دهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت می‌کنند و ۸۶/۲ درصد از آن‌ها فقط فارسی را می‌فهمند. بنابر برآورد دیگری از کنگره آمریکا، ۶۵ درصد از ساکنان ایران به زبان فارسی، ۱۶ درصد به زبان ترکی آذربایجانی، ۷ درصد به زبان کردی، ۶ درصد به زبان لری، ۲ درصد به زبان عربی، ۲ درصد به زبان بلوچی، ۱ درصد به زبان ترکمنی، ۱ درصد به زبان قشقایی و سایر زبان‌های ترکی و کم‌تر از ۱ درصد نیز به زبان‌های ارمنی، آشوری، گرجی و دیگر زبان‌های غیرفارسی و غیرترکی سخن می‌گویند. در ایران در حدود ۷۵ زبان و گویش رواج دارد. بنابر تخمین کتابچه اطلاعات سیا، بزرگ‌ترین گروه‌های زبانی ایران را به ترتیب فارسی با گویش‌های مختلف (۵۸ درصد)، ترکی آذربایجانی با گویش‌های مختلف (۲۶ درصد)، کردی (۹ درصد)، لری (۲ درصد)، بلوچی (۱ درصد)، عربی (۱ درصد)، ترکمنی (۱ درصد) و دیگر زبان‌ها (۲ درصد) تشکیل می‌دهند. مهرداد ایزدی پژوهشگر کرد-بلژیکی-آمریکایی که کار وی را می‌توان در دانشکده امور بین‌الملل و عمومی دانشگاه کلمبیا آمریکا در وبسایت پروژه ۲۰۰۰ خلیج فارس مشاهده کرد می‌گوید در سرشماری ایران در سال ۲۰۰۱ نشان می‌دهد که فارسی‌زبان نخست ۶۳٪ از ایرانیان می‌باشد. در حالی که وی درصدهای زیر را نیز ارائه می‌دهد: ۶۳٫۳ ٪ فارسی و لری ۱۳٪ ترکی و گویشهای ترکی ۷٪ کردی و لکی ۳٫۶٪ گیلکی ۳٪ مازندرانی ۲٫۵٪ بلوچ ۱٫۸٪ عرب دیگر زبان‌ها مانند ترکمن، پشتو، ارمنی، سریانی، گرجی، قشقایی، براهویی، راجی، مینابی و دیگر زبان‌های ایرانی غربی مانند (لاری، تالشی، تاتی، راجی، غیره) بر پایه گزارش صندوق جمعیت ملل متحد نیز زبان جمعیت ایران متشکل از ۵۱٪ فارسی، ۲۴٪ آذری، ۸٪ گیلک و مازندرانی، ۷٪ کردی، ۳٪ عربی، ۲٪ بلوچی، ۲٪ لری، ۲٪ ترکمنی و ۱٪ دیگر زبان‌ها مانند لکی، قشقایی، قزاقی، هزارگی، گرجی، ارمنی، تاتی، تالشی و… تاکنون در هیچ‌یک از سرشماری‌های ایران پرسش‌های مربوط به وابستگی‌های قومی و زبانی پرسیده نشده‌است. اگرچه این پرسش در پرسشنامه‌های سرشماری سال ۱۳۶۵ مطرح شده بود ولی به دلیل ملاحظات سیاسی از جمع‌آوری اطلاعات مربوط به آن خودداری شد. با این حال پژوهشها و برآوردهایی در مورد ترکیب قومی و زبانی کشور انجام شده‌است. یکی از این پژوهشها به نمونه‌گیری سازمان ثبت احوال کشور در مرداد ۱۳۷۰ بازمی‌گردد که زبان مادری زنانی را که برای دریافت شناسنامه فرزندان خود به دفترهای ثبت احوال مراجعه کرده بودند، مورد پرسش قرار می‌داد. در این نظرسنجی از مجموع ۴۹،۵۵۸ مادر، ۴۶٫۲٪ به فارسی، ۲۰٫۶٪ به آذری، ۱۰٪ به کردی، ۸٫۹٪ به لری و لکی، ۷٫۲٪ به زبان شمالی، ۳٫۵٪ به عربی، ۲٫۷٪ به بلوچی، ۰٫۶٪ به ترکمنی، ۰٫۱٪ به ارمنی و ۰٫۲٪ به دیگر زبان‌ها تکلم می‌کردند. مشابه این نظرسنجی در سال ۱۳۷۳ هم انجام شد و به نتایج مشابهی رسید. در این نظرسنجی‌ها روشن شد که سطح باروری و ویژگی‌های جمعیتی بر حسب جامعه زبانی مادران بسیار متفاوت است و شمار فرزندان زنده زاده شده در گروه‌های گوناگون زبانی میان ۲٫۹ تا ۵ قرار داشت اما مطالعه‌ای دیگر نشان داد که این اختلاف بیشتر از تفاوت‌های فرهنگی و اقتصادی این گروه‌ها ناشی می‌شود تا صرف تعلق قومی و زبانی آن‌ها. آمارهای زبانی به‌طور کلی آمارهای گوناگونی از ترکیب زبانی مردم ایران از سوی منابع گوناگون ارائه گردیده‌است: + آژانس اطلاعات مرکزی (سیا): گزارش ایران گروه زبانی تعداد (تخمین سال ۲۰۰۸) نسبت جمعیتی کل جمعیت ۷۷،۸۹۱،۲۲۰ ۱۰۰٪ پارسی ۴۷،۵۱۳،۶۴۴ ۶۱٪ آذربایجانی ۱۲،۴۶۲،۵۹۵ ۱۶٪ کردی ۷،۷۸۹،۱۲۲ ۱۰٪ لری و لکی ۴،۶۷۳،۴۷۳ ۶٪ عربی ۱،۵۵۷،۸۲۴ ۲٪ بلوچی ۱،۵۵۷،۸۲۴ ۲٪ ترکمنی ۱،۵۵۷،۸۲۴ ۲٪ دیگر ۷۷۸،۹۱۵ ۱٪ + درگاه ملی خدمات الکترونیکی ایران گروه زبانی تعداد (سال ۲۰۰۶) نسبت جمعیتی کل جمعیت ۷۰،۴۹۵،۷۸۲ ۱۰۰٪ فارسی (همراه با گیلکی و مازندرانی) ۴۲،۲۹۷،۴۶۹ ۶۰٪ آذری ۱۷،۶۲۳،۹۴۵ ۲۵٪ کردی ۴،۹۳۴،۷۰۴ ۷٪ لری ۱،۴۰۹،۹۱۵ ۲٪ عربی، بلوچی، ارمنی، آسوری و سایر ۴،۲۲۹،۷۴۹ ۶٪ + فدراسیون دانشمندان آمریکا گروه زبانی تعداد (سال ۲۰۰۶) کل جمعیت ۷۰،۵۰۰،۰۰۰ فارسی ۳۶،۰۰۰،۰۰۰ ترکی آذربایجانی ۱۸،۰۰۰،۰۰۰ کردی ۴،۰۰۰،۰۰۰ عربی ۳،۰۰۰،۰۰۰ بلوچی ۱،۴۰۰،۰۰۰ + کتابخانه کنگره آمریکا- مطالعه یک کشور: ایران گروه زبانی تعداد(۱۹۸۶) درصد نسبت کل جمعیت ۴۵،۶۱۲،۰۰۰ ۱۰۰٪ فارسی ۲۳،۱۰۰،۰۰۰ ۵۰٫۶۴٪ گیلکی و مازندرانی ۳،۴۵۰،۰۰۰ ۷٫۵۶٪ ترکی آذربایجانی ۱۱،۵۰۰،۰۰۰ ۲۵٫۲۱٪ قشقایی ۲۵۰،۰۰۰ ۰٫۵۵٪ ترکهای ساکن استان فارس ۲۵۰،۰۰۰ ۰٫۵۵٪ ترکمنی ۲۵۰،۰۰۰ ۰٫۵۵٪ کردی ۴،۰۰۰،۰۰۰ ۸٫۷۷٪ لری ۵۵۰،۰۰۰ ۱٫۲٪ بختیاری ۲۵۰،۰۰۰ ۰٫۵۵٪ عربی ۵۳۰،۰۰۰ ۱٫۱۶٪ بلوچی ۶۰۰،۰۰۰ ۱٫۳۲٪ ارمنی ۲۵۰،۰۰۰ ۰٫۵۵٪ آشوری ۳۲،۰۰۰ ۰٫۰۷٪ دیگر ۶۰۰،۰۰۰ ۱٫۳۲٪ + کتابخانه کنگره - بخش تحقیقات فدرال گروه زبانی درصد نسبت (تخمین سال ۲۰۰۸) فارسی ۶۵٪ اذری آذربایجانی ۱۶٪ کردی ۷٪ لری ۶٪ عربی ۲٪ بلوچی ۲٪ ترکمنی ۱٪ قشقایی ۱٪ دیگر ۱٪ کل ۱۰۰٪ تاریخ ایران زبان‌های رایج در ایران
[ "ایران", "آسیای غربی", "استان خراسان رضوی", "استان سیستان و بلوچستان", "آریایی", "جنوب غربی آسیا", "خاورمیانه", "فهرست کشورها و مناطق بر پایه پهناوری", "سرشماری", "فهرست کشورها بر پایه جمعیت", "افغانستانی‌ها در ایران", "ایرانیان مقیم خارج", "۱۳۳۵ (خورشیدی)", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)", "دی‌ان‌ای میتوکندریایی", "آریایی‌ها", "اتنولوگ", "زبان", "زبان فارسی", "زبان کردی", "زبان لری", "زبان گیلکی", "زبان مازندرانی", "زبان بلوچی", "زبان لکی", "زبان‌های ایرانی", "زبان ترکی آذربایجانی", "زبان ترکمنی", "زبان ترکی خراسانی", "زبان ترکی قشقایی", "زبان عربی", "زبان ارمنی", "زبان آشوری", "زبان‌های رایج در ایران", "مردم فارس", "مردم آذربایجانی", "مردم کرد", "مردم گیلک", "مردم مازندرانی", "مردم بلوچ", "مردم عرب", "مردم ترکمن", "قشقایی‌ها", "کنگره آمریکا", "زبان قشقایی", "زبان‌های ترکی", "زبان گرجی", "گویش", "مهرداد ایزدی", "دانشگاه کلمبیا", "سازمان ثبت احوال کشور", "زبان مادری", "شناسنامه", "فارسی", "کردی", "لری و لکی", "عربی", "ترکمنی", "ترکی آذربایجانی", "بلوچی (چابهار)", "گیلکی", "مردم آذری", "لری", "مردم ارمنی", "آسوری", "قشقایی", "استان فارس", "بختیاری (طایفه)", "آشوری‌ها", "تاریخ ایران" ]
[ "آمارگیری‌های نفوس ایران", "اقتصاد در ایران", "ایران", "مردمان ایرانی‌تبار" ]
2,998
کاخ شهرداری تبریز
2
72
0
[ "ساختمان ساعت", "بناي شهرداري تبريز", "ميدان ساعت", "میدان ساعت", "ميدان ساعت، تبريز", "كاخ شهرداري تبريز", "میدان ساعت، تبریز", "بنای شهرداری تبریز", "برج شهرداري تبريز", "عمارت شهرداری تبریز", "برج شهرداری تبریز", "برج ساعت تبريز", "عمارت شهرداري تبريز", "ميدان ساعت تبريز", "ميدان شهرداري تبريز", "عمارت شهرداری (تبریز)", "عمارت شهرداري (تبريز)", "برج ساعت تبریز" ]
false
28
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
میدان شهرداری تبریز به سال ۱۳۲۹ خورشیدی و تصویر ارفع‌الملک جلیلی، شهردار وقت (۱۳۱۸–۱۳۱۴)، که بانی این عمارت بود کاخ شهرداری تبریز یکی از بناهای زیبا، مستحکم و دیدنی شهر تبریز است که ساخت آن از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ خورشیدی و به دستور رضاشاه پهلوی در محل گورستان متروک و مخروبه کوی نوبر با نظارت مهندسان آلمانی و در زمان ریاست شهرداری حاج‌ارفع‌الملک جلیلی و با بودجه ۲٫۵۰۰٫۰۰۰ ریال انجام شد. این اثر در تاریخ با شماره ثبت ۲۰۵۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. پیشینه کاخ شهرداری تبریز در سال ۱۳۱۸ مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی، به مناسبت بزرگداشت یکصدمین سال تاسیس اولین انجمن شهر و بلدیه ایران در تبریز، به نخستین موزه شهر و شهرداری‌های کشور تبدیل و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در حال حاضر نیز علاوه بر نخستین موزه شهر و شهرداری‌های کشور، شورای اسلامی شهر تبریز نیز در بخشی از این ساختمان مستقر بوده و جلسات رسمی شورا در محل آمفی تئاتر موجود در ساختمان تشکیل می‌شود. شهردار کلان شهر تبریز نیز برخی از ملاقاتهای رسمی، دیپلماتیک را با مقامات عالی‌رتبه را در محل این کاخ انجام می‌دهد. جایگاه شهری کاخ شهرداری تبریز در مرکزی‌ترین نقطه شهر تبریز و در میدان شهرداری (ساعت) این شهر واقع شده‌است. کاخ شهرداری تبریز از آغاز ساخت تاکنون، به عنوان ساختمان شهرداری شهر تبریز مورد استفاده قرار گرفته‌است و امروزه با تقسیم شهر تبریز به ده منطقه، این بنا به عنوان شهرداری مرکزی شهر تبریز محسوب می‌شود. البته امروزه نیز، اکثر امور عمرانی و اداری شهرداری تبریز در این تالار و عمارت متمرکز شده‌است. معماری این بنا مساحتی نزدیک به 9600 متر مربع و به زیربنای 6500 متر مربع دارد که در سه طبقه ساخته شده‌است. کاخ شهرداری تبریز دارای یک برج ساعت چهارصفحه‌ای به‌ارتفاع ۳۰٫۵ متر است که با طنین موزون زنگ‌هایش، هر ۱۵ دقیقه یک‌بار، گذشت زمان را به گوش مردم تبریز می‌رساند. نمای بیرونی این بنا از سنگ تراشیده شده‌است و نقشه ساختمان شبیه به طرح یک عقاب درحال پرواز می‌باشد که با نمونه ساختمان‌های کشور آلمان، قبل از جنگ جهانی دوم مطابقت دارد. پرونده:Saat Tower 1930s.jpg|برج ساعت تبریز در حال ساخت پرونده:Shahrdari.jpg|نورپردازی کاخ شهردای تبریز در شب پرونده:Saat Square.jpg|تصویری قدیمی از میدان ساعت به طرف چهارراه شهناز موزه شهرداری تبریز میدان شهرداری تبریز فهرست شهرداران تبریز فهرست موزه‌های ایران کاخ سیبل
[ "ایران", "آذربایجان شرقی", "تبریز", "اداری", "شهرداری تبریز", "موزه", "شورای شهر تبریز", "پهلوی یکم", "رضاشاه", "حاج‌ارفع‌الملک جلیلی", "آودیس اوهانجانیان", "فهرست شهرداران تبریز", "رضاشاه پهلوی", "کوی نوبر", "فهرست آثار ملی ایران", "موزه شهرداری تبریز", "شورای اسلامی شهر تبریز", "میدان شهرداری تبریز", "آلمان", "جنگ جهانی دوم", "خیابان شریعتی (تبریز)", "فهرست موزه‌های ایران", "کاخ سیبل" ]
[ "برج‌ها در ایران", "برج‌های تبریز", "بناهای تاریخی تبریز", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در تبریز", "ساختمان‌ها و سازه‌های کامل‌شده در ۱۹۳۴ (میلادی)", "ساختمان‌های دولتی در ایران", "ساختمان‌های دولتی کامل‌شده در ۱۹۳۴ (میلادی)", "سیاست استان آذربایجان شرقی", "شهرداری تبریز", "کاخ‌ها در ایران", "معماری ایرانی", "موزه‌های تبریز" ]
3,001
ایل‌گلی
2
93
0
[ "بنای ائل گلی", "شاه گلی", "شاهگلی", "شاه‌گلی", "ائل گلي", "ائل‌گلي", "بوستان ائل گلی تبریز", "ائل گلی", "ائل‌گلی", "ائل گولی", "ايل گلي", "ايلگلي", "باغ و استخر شاهگلی", "باغ و استخر شاه گلی", "باغ و استخر شاهگلي", "ایلگلی", "ائل گؤلو", "ائل‌گؤلو", "شاه‌گؤلی", "ائل گؤلي", "ائل گؤلی", "ایل گلی", "ائل‌گؤلی", "ایل‌گولی", "شاه‌گولی", "ائل گولو", "ائل گولي", "ائل‌گولو", "ائل‌گولی", "ايل گولي", "ایل گولی", "باغ و استخر شاه گلي", "بناي ائل گلي", "بوستان ائل گلي تبريز", "شاه گلي", "شاهگلي", "شاه گؤلي", "شاه گؤلی", "شاه گولي", "شاه گولی", "بوستان ایل‌گلی" ]
false
24
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "باغ و استخر شاه گلی" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Elgölü front.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "استان", "Item2": "[[استان آذربایجان شرقی]]" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "نام‌های قدیمی", "Item2": "شاه‌گلی" }, { "Item1": "کاربری", "Item2": "[[باغ]]" }, { "Item1": "دیرینگی", "Item2": "[[دوره قاجار]]" }, { "Item1": "شماره ثبت", "Item2": "۲۴۷۷۴" } ], "Title": "جای‌های تاریخی ایران" }
شاه گلی یا ائل گلی یکی از مهم‌ترین گردشگاه‌های شهر تبریز است که در جنوب شرق آن و در ۷ کیلومتری مرکزشهر واقع شده‌است. این مکان در زمان آق‌قویونلوها ایجاد شده و در دوره صفویان گسترش یافته‌است. عمق دریاچه شاه‌گلی ۱۲ متر بوده و در محوطه آن قایقرانی انجام می‌شود. همچنین شهربازی (لوناپارک) و نیز غذاخوری و فست فود و کافی شاپ‌های متعددی در داخل این گردشگاه وجود دارد و دارای هتل و مسافرخانه و دارای دفتر جهانگردی فعال است. با احداث هتل پارس ایل گلی، این گردشگاه جنبه جهانی پیدا کرده‌است. نام‌شناسی شاه گلی به معنای دریاچه شاه در زبان ترکی آذربایجانی است. پس از انقلاب ۱۳۵۷ نام این دریاچه به ائل گلی به معنای دریاچه مردم تغییر کرد. پیشینه عمارت ایل‌گلی، در حین ساخت. شاه‌گلی تا پیش از روی‌کارآمدن صفویان، بزرگترین منبع ذخیره آب جهت آبیاری باغ‌های مناطق شرقی تبریز تا دروازه تهران و تپلی‌باغ بوده‌است. در دوران حکومت صفویان، تمام شن و ماسه و نخاله‌های موجود در محوطه داخلی دریاچه فعلی خالی شده و دیواره‌ای سنگی به دور آن کشیده شد. در دوران قاجار در پیرامون استخر شاه‌گلی خیابان‌هایی جهت عبور و مرور احداث گردید و در جوار این معابر، درختان درخت تبریزی، بید مجنون و گل‌های اطلسی متعددی در چندین ردیف جهت تزئین گردشگاه و پاکی آب و هوا کاشته شد. شاه‌گلی در دوران پهلوی به شهرداری تبریز واگذار شد تا به یک گردشگاه عمومی تبدیل شود. سید باقر کاظمی (مهذب‌الدوله) استاندار وقت آذربایجان شرقی، نخستین تعمیرات اساسی را در محوطه این گردشگاه به انجام رسانید. در مرکز استخر شاه گلی، عمارت کلاه‌فرهنگی هشت ضلعی وجود دارد که امروزه به‌صورت یک تالار پذیرایی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به کاخ شاه گلی مشهور است. این بنا پیشتر ساختمانی خشتی بود که در سال ۱۳۴۶ تخریب گشت و با همت شهرداری تبریز و استانداری، جای خود را به یک ساختمان زیبا و مقاوم داد. دریاچه دریاچه شاه گلی با ۵٫۵ هکتار وسعت، گنجایش ۷۲۰۰۰۰ متر مکعب آب را دارد. نام این دریاچه پیش از انقلاب، «شاه‌گلی» بود که پس از انقلاب اسلامی ایران به ایل‌گلی (دریاچه مردم) تغییرنام داده‌است. به عقیده بهروز خاماچی، کلمه «شاه» در این جا به معنی شخص شاه نبوده و به معنی «بزرگ و باعظمت» است. یکی از شعبه‌های رودخانه لیقوان که از نزدیکی روستای چاوان می‌گذرد، به‌صورت جویباری کوچک از سمت جنوب‌شرقی دریاچه شاه‌گلی وارد آن شده و آب آن را تامین می‌نماید. تپه نسبتا بلندی در بخش جنوبی دریاچه شاه‌گلی قرار گرفته که جنگل‌کاری شده و آبشارهای مصنوعی متعددی از این تپه به سمت داخل دریاچه سرازیر می‌شود. همچنین از ضلع جنوبی دریاچه تا مرکز آن و محل کاخ شاه‌گلی، خیابانی کشیده شده که عمارت کلاه‌فرنگی را به‌صورت یک شبه‌جزیره درآورده‌است. این دریاچه در هنگام فصل زمستان با نمایی زیبا آمیخته‌ای از یخ و آب، خود را می‌نمایاند. در زمان یخ زدن دریاچه ماهی‌هایی که در این آب زندگی می‌کنند نمی‌توانند به سطح آب برسند و به همین دلیل رشد آن‌ها کند می‌شود. عمارت شاه گلی عمارت کلاه‌فرهنگی هشت‌ضلعی موجود در مرکز دریاچه شاه‌گلی که به کاخ شاه‌گلی شهرت دارد، امروزه به‌صورت یک تالار پذیرایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این بنا پیش‌تر یک ساختمان یک‌طبقه خشتی و فرسوده بود. شهرداری تبریز در سال ۱۳۴۶ خورشیدی ساختمان پیشین را تخریب و عمارت دوطبقه جدید و مقاومی در محل آن احداث کرد. کاخ شاه‌گلی در دوران حکومت سلطان یعقوب آق‌قویونلو احداث شده و در دوران سلطنت صفویان گسترش یافته‌است. قهرمان میرزا (هشتمین پسر عباس میرزا) نیز این عمارت را تکمیل‌تر نموده و آن را به‌صورت یک گردشگاه سلطنتی برای درباریان قاجار درآورده‌است. ائل‌گلی (محله) ایستگاه ائل‌گلی (متروی تبریز) هتل پارس ائل‌گلی
[ "استان آذربایجان شرقی", "تبریز", "باغ", "دوره قاجار", "آق‌قویونلو", "صفویان", "هتل پارس ایل گلی", "ترکی آذربایجانی", "انقلاب ۱۳۵۷", "تپلی‌باغ", "قاجار", "درخت تبریزی", "بید مجنون", "دودمان پهلوی", "شهرداری تبریز", "انقلاب ۱۳۵۷ ایران", "بهروز خاماچی", "لیقوان", "چاوان", "عمارت کلاه‌فرنگی", "شاه‌گلی", "قهرمان میرزا", "عباس میرزا", "ایل گلی (محله)", "ایستگاه ایل‌گلی (متروی تبریز)", "هتل پارس ایل‌گلی" ]
[ "آثار دوره قاجاریان در تبریز", "باغ‌های ایرانی", "باغ‌های ایرانی در ایران", "باغ‌های تاریخی تبریز", "بوستان‌های تبریز", "پارک‌ها در ایران", "تبریز", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در ایران", "کاخ‌ها در ایران", "معماری ایرانی", "معماری سده ۱۹ (میلادی)", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در تبریز", "نمادهای تبریز" ]
3,006
آنالیز عددی
0
122
0
[ "آناليز عددي", "تحلیل عددی", "محاسبات عددي", "اناليز عددي", "انالیز عددی", "تحليل عددي", "محاسبات عددی" ]
false
72
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
محاسبات عددی یا آنالیز عددی (Numerical analysis) به تنظیم، مطالعه، و اعمال شیوه‌های تقریبی محاسباتی برای حل آن دسته از مسائل ریاضیات پیوسته (در مقابل ریاضیات گسسته) می‌پردازد که با روش‌های تحلیلی و دقیق قابل حل نیستند. برخی از مسائل مورد نظر محاسبات عددی به‌طور مستقیم از حسابان می‌آید. جبر خطی عددی (بر روی میدان‌های حقیقی یا مختلط) و نیز حل معادلات دیفرانسیل خطی و غیر خطی مربوط به فیزیک و مهندسی از جمله زمینه‌های دیگر برای کاربرد محاسبات عددی‌ست. تاریخچه از آثار مکتوب به‌جامانده چنین برمی‌آید که گویا نخستین رساله در حساب به معنی امروزی را محمد بن موسی الخوارزمی نوشته است. آوازه وی چنان در اروپا پیچید که واژه الگوریتم را (که از الخوارزمی گرفته شده است) بر روش‌های حل مسئله در محاسبات عددی نهادند. با پیشرفت رایانه‌ها نیاز به حل مسایل ریاضی به روش عددی بیش از پیش احساس شد. در این هنگام کارایی روش‌هایی که از قبل توسط نیوتون و لئونارد اویلر ارائه شده بود نمایان شد. ریاضی‌کارها و دانش‌گرهای دیگر نیز در این راه پا گذاشتند و روش‌هایی کاراتر ارائه دادند. به این ترتیب محاسبات عددی شکل نوین خود را یافت. معرفی تعدادی از مسائل ریاضیات پیوسته دقیقا با یک الگوریتم حل می‌شوند که به روش‌های مستقیم حل مسئله معروف‌اند. برای مثال، روش حذف گوسی برای حل دستگاه معادلات خطی، و نیز روش سیمپلکس مورد استفاده در برنامه‌ریزی خطی را می‌توان ذکر نمود. در مقابل، برای بسیاری از مسائل روش حل مستقیم وجود ندارد و باید از روش‌های دیگری مانند روش تکرارشونده استفاده شود. برآورد خطاها تخمین خطاهای موجود در حل مسائل از مهم‌ترین قسمت‌های محاسبات عددی است این خطاها در روش‌های تکرارشونده وجود دارد چون به هرحال جواب‌های تقریبی به‌دست آمده با جواب دقیق مسئله، اختلاف دارد یا وقتی‌که از روش‌های مستقیم برای حل مسئله استفاده می‌شود خطاهایی ناشی از گرد کردن اعداد به‌وجود می‌آید. در محاسبات عددی می‌توان مقدار خطا را درآخر روش که برای حل مسئله به کار می‌رود، تخمین زد. کاربردها الگوریتم‌های مربوط به محاسبات عددی در حل بسیاری از مسائل موجود در علوم و مهندسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال : تحلیل و طراحی سازه‌هایی همچون پل‌ها، سدها، و هواپیماها هواشناسی مثلا پیش‌بینی آب و هوا، و تهیه نقشه‌های جوی از زمین تجزیه و تحلیل ساختار مولکول‌ها پیدا کردن مخازن مدل سازی چند مقیاسی ریه با روش‌های محاسباتی و بررسی عملکرد ریه و عوامل موثر بر آسم مدل سازی ریاضی تحرکات و رفتارهای جانوران از طریق تحلیل عددی معادلات دیفرانسیل مربوطه دینامیک چرخه‌ها و شبکه‌های هتروکلینیک با روش‌های محاسباتی توموگرافی امپدانس الکتریکی توموگرافی توزیع اپتیکی منیفلد سامانه‌های چندمقیاسی زمانی مدل سازی چند مقیاسی ترشح بزاق و تحلیل‌های عددی مربوطه دینامیک سیستم‌ها با مقیاس زمانی چندمقیاسی مسائل معکوس بیزی انتشار موج محاسباتی مدل سازی و حل عددی حرکت و تعاملات سلول‌های ایمنی تحریک پذیری ذاتی و سایر اثرات گذرا دینامیک مدل‌های آب و هوایی دینامیک گردابه پایداری گردابه ریاضیات صنعتی: توموگرافی فرآیند پردازش تصویربرداری در صنایع شیمیایی، صنایع خمیر و کاغذ و صنایع معدنی. دینامیک مدل‌های اقلیمی و پیش بینی تغییرات آب و هوایی با استفاده از مدل سازی و تحلیل عددی همچنین اکثر ابررایانه‌ها به‌طور مداوم بر اساس الگوریتم‌های محاسبات عددی برنامه‌ریزی می‌شوند. به‌طور کلی محاسبات عددی از نتایج عملی حاصل از اجرای محاسبات برای پیدا کردن روش‌های جدید برای تجزیه و تحلیل مسائل استفاده می‌کند. نرم‌افزارها امروزه بیشتر الگوریتم‌ها توسط رایانه اجرا می‌شوند. نرم‌افزارهایی برای اجرای محاسبات ریاضی طراحی شده‌اند. از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین آن‌ها می‌توان به نرم‌افزارهای زیر اشاره کرد: متلب (MATLAB) میپل (Maple) متمتیکا (Mathematica) گنو اکتاو (GNU Octave) سایلب (Scilab) زبان برنامه‌نویسی آی‌دی‌ال (IDL) زبان برنامه‌نویسی آر (R) ، دانشنامه رشد
[ "ریاضیات پیوسته", "ریاضیات گسسته", "حسابان", "جبر خطی عددی", "معادلات دیفرانسیل", "فیزیک", "مهندسی", "محمد بن موسی الخوارزمی", "رایانه", "ریاضی", "نیوتون", "لئونارد اویلر", "ریاضی‌دان", "الگوریتم", "روش‌های مستقیم", "حذف گوسی", "دستگاه معادلات خطی", "سیمپلکس", "برنامه‌ریزی خطی", "روش تکرارشونده", "گرد کردن", "علم", "تحلیل سازه‌ها", "پل", "سد", "هواپیما", "هواشناسی", "پیش‌بینی آب و هوا", "نقشه‌های جوی", "مولکول", "پویایی‌شناسی سامانه‌ها", "دینامیک گردابه", "گردابه اقيانوسي", "ریاضیات صنعتی", "صنایع شیمیایی", "صنایع خمیر", "صنایع معدنی", "تحلیل عددی", "ابررایانه", "متلب", "میپل", "متمتیکا", "گنو اکتاو", "سایلب", "زبان برنامه‌نویسی آی‌دی‌ال", "زبان برنامه‌نویسی آر", "دانشنامه رشد", "محاسبات علمی", "فیزیک محاسباتی", "دینامیک محاسباتی سیالات", "مشتق‌گیری عددی", "انتگرال‌گیری عددی" ]
[ "علوم محاسباتی", "فیزیک ریاضی", "محاسبات عددی" ]
3,007
الگوریتم
0
426
0
[ "الگوريتم", "الگوریتمیک", "خوارزمی (روش)", "الگوريتميك", "خوارزمي (روش)", "آلگوریتم", "الگوریتم‌ها" ]
false
333
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
الگوریتم (نسبت: الگوریتمی، خوارزمیک) یا خوارزمی مجموعه‌ای متناهی از دستورالعمل‌ها است، که به ترتیب خاصی اجرا می‌شوند و مسئله‌ای را حل می‌کنند. به عبارت دیگر یک الگوریتم، روشی گام به گام برای حل مسئله است. شیوه محاسبه معدل در مدرسه، یکی از نمونه‌های الگوریتم است. خصوصیات یک الگوریتم تمام الگوریتم‌ها باید شرایط و معیارهای زیر را دارا باشند: ورودی: یک الگوریتم باید هیچ یا چندین پارامتر را به عنوان ورودی بپذیرد؛ خروجی: الگوریتم بایستی حداقل یک کمیت به عنوان خروجی (نتیجه عملیات) تولید کند؛ قطعیت: دستورهای الگوریتم باید با زبانی دقیق، و بی‌ابهام بیان شوند. هر دستورالعمل نیز باید انجام‌پذیر باشد. دستورهایی نظیر «مقدار ۶ یا ۷ را به x اضافه کنید» یا «حاصل تقسیم پنج بر صفر را محاسبه کنید» مجاز نیستند؛ چرا که در مورد مثال اول، معلوم نیست که بالاخره چه عددی باید انتخاب شود، و در خصوص مثال دوم هم تقسیم بر صفر در ریاضیات تعریف نشده‌است. محدودیت: الگوریتم باید دارای شروع و پایان مشخصی باشد، به نحوی که اگر دستورهای آن را دنبال کنیم، برای تمامی حالات، الگوریتم پس از طی مراحل، خاتمه یابد. به علاوه، زمان لازم برای خاتمه الگوریتم هم باید به گونه‌ای معقول و کوتاه باشد. عوامل موثر در ارائه‌ی یک الگوریتم به طور کلی جهت ارائه‌ی یک الگوریتم کامل به 3 مولفه‌ی اصلی احتیاج داریم که عبارتند از: مقادیر معلوم خواسته‌ی مسئله عملیات محاسباتی اطلاعات اولیه‌ای که در اختیار ما قرار می‌گیرد و با استفاده از آن‌ها به ارائه‌ی راه حل می‌پردازیم شامل مقادیر معلوم مسئله هستند و نتایجی که بر اثر انجام عملیات محاسباتی به‌دست می‌آیند خواسته‌های مسئله نامیده می‌شوند. از آنجایی که هدف اصلی طراحی الگوریتم برای حل یک مسئله دستیابی به خواسته‌های مسئله می‌باشد بنابراین طی مراحل 3 گانه‌ی بالا در ارائه‌ی الگوریتم الزامی است. به نقل از - ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ (بازبینی 1 شهریور ۱۳۹۷) یک الگوریتم شامل دستورالعمل‌های پشت سر هم است که جهت ارائه‌ی یک خروجی معتبر باید به ترتیب اجرا شوند، از این رو رعایت ترتیب در مولفه‌های اصلی نیز موثر است، چرا که اساسا بدون وجود خواسته‌ی مسئله عملیات محاسباتی نیز وجود نخواهد داشت. ریشه واژه الگوریتم واژه الگوریتم از نام ریاضیدان و ستاره‌شناس و جغرافی‌دان نامی ایرانی، ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی (الخوارزمی)، گرفته شده‌است، که در خوارزم زاده شد و در دانشگاه «بیت الحکمه» بغداد به اوج شهرت رسید. خوارزم یکی از شهرهای «ایران بزرگ» بود، که امروزه در ازبکستان واقع شده‌است و خیوه نام دارد. رساله‌ای که خوارزمی در قرن ۹ میلادی به عربی نگاشته بود، در قرن ۱۲ به لاتین با نام "Algoritmi de numero Indorum" ترجمه شد؛ یعنی "کتابی بدست «الگوریتمی» در مورد اعداد هندی"، که «الگوریتمی» نام الخوارزمی بود که مترجم در تبدیل به لاتین نام وی را جلوی نام اصلی کتاب (در مورد اعداد هندی) آورده بود. در قرن ۱۳ میلادی واژه الگوریسموس(algorismus) به معنای «سیستم شمارش عربی (دهدهی)» (یعنی اعداد ۱ تا ۹ به علاوه صفر، و نیز مفهوم اعشار) بود؛ که هنوز هم یکی از معانی واژه الگوریسم(algorism) است. معنای دیگر الگوریسم «حساب کردن با کمک اعداد عربی» است؛ یعنی فن انجام اعمال حسابی پایه، مانند جمع و ضرب، با قرار دادن اعداد در زیر هم و اعمال قواعدی خاص، که جایگزین به‌کارگیری اعداد رومی و استفاده از چرتکه شد. حتی روش انجام دستی تقسیم و جذر گرفتن (رادیکال) هم الگوریسم نامیده می‌شود. در قرن ۱۹ این کلمه در فرانسوی به algorithme تغییر شکل پیدا کرد، البته معنایش ثابت ماند. طولی نکشید که این کلمه به شکل algorithm وارد زبان انگلیسی شد؛ ولی فقط در اواخر قرن ۱۹ میلادی بود که معنای عام‌تر امروزی‌اش را یافت، و به «هر مجموعه قواعدی برای انجام یک رویه محاسباتی یا روال رایانه‌ای به کار رود» الگوریتم گفته شد. تبدیل نام الخوارزمی به الگوریسم و سپس الگوریتم احتمالا تحت تاثیر واژه یونانی arithmos (به معنای عدد) و arithmetic (به معنای محاسباتی) بوده‌است. برخی منابع هم کلمه لگاریتم را هم در تبدیل الگوریسم و الگوریتم بی‌تاثیر ندانسته‌اند. نقش الگوریتم‌ها در علوم رایانه در علوم رایانه، یک الگوریتم را یک روال محاسباتی خوش‌تعریف می‌دانند، که مقدار یا مجموعه‌ای از مقادیر را به عنوان ورودی (Input) دریافت کرده و پس از طی چند گام محاسباتی، ورودی را به خروجی (Output) تبدیل می‌کند. بجز این، الگوریتم را ابزاری برای حل مسائل محاسباتی نیز تعریف کرده‌اند. ساخت و طراحی الگوریتم مناسب در مرکز فعالیت‌های برنامه‌سازی رایانه قرار دارد. یک برنامه رایانه‌ای، بیان یک یا چند الگوریتم با یک زبان برنامه‌نویسی است. مفهوم الگوریتم مفهوم الگوریتم را معمولا با تشبیه به دستور آشپزی توضیح می‌دهند. مثلا اگر بخواهیم آبگوشت درست کنیم (عمل مورد نظر) با فرض اینکه مواد خام را داریم (حالت اولیه) مراحل مشخصی را باید طبق دستور آشپزی طی کنیم (دستورالعمل‌ها) تا به آبگوشت آماده (حالت پایانی) برسیم. البته الگوریتم‌ها معمولا پیچیده‌تر از این هستند. الگوریتم گاه دارای مراحلی است که تکرار می‌شود (در مثال آبگوشت مثلا چند بار باید نمک زد یا آب اضافه کرد) یا در مرحله‌ای نیازمند تصمیم‌گیری است (اگر نمک کافی است دیگر نمک نمی‌زنیم، اگر کافی نیست نمک می‌زنیم). اگر الگوریتم برای عمل مورد نظر مناسب نباشد یا غلط باشد به نتیجه مورد نظر نمی‌رسیم. مثلا اگر الگوریتم آبگوشت را با مواد اولیه کباب انجام دهیم واضح است که به آبگوشت نمی‌رسیم. باید بدانیم برای هر الگوریتم تعریف متغیرها و طراحی مرحله به مرحله بسیار مهم است. زیرا الگوریتم باید بداند بر روی چه متغیرهایی، چه اعمالی را انجام دهد و نتیجه را در غالب چه متغیرها یا پارامترهایی نشان دهد. مقدمه‌ای بر تحلیل الگوریتم معمولا برای حل یک مسئله، روش‌ها و الگوریتم‌های گوناگونی وجود دارند؛ یک الگوریتم ممکن است عمل مورد نظر را با دستورهای مختلف در مدت زمان یا کار کمتر یا بیشتری نسبت به الگوریتم دیگر انجام دهد. به همین دلیل، انتخاب الگوریتم مناسب و کارا اهمیت زیادی در موفق بودن و کارایی برنامه رایانه‌ای دارد. الگوریتم‌ها به عنوان یک فناوری مطرح هستند و دانشمندان آن‌ها را طراحی، تحلیل، و مطالعه می‌کنند. مطالعه الگوریتم‌ها زمینه‌های متعددی را در بر می‌گیرد. در زیر به چند نمونه اشاره می‌کنیم که می‌توان آن‌ها را چرخه حیات یک الگوریتم نامید. الف) طراحی الگوریتم‌ها : روش‌های مختلفی برای طراحی الگوریتم‌ها وجود دارد که عبارتند از: روشهای تقسیم و غلبه، روش‌های حریصانه، روش‌های برنامه‌نویسی پویا، روش‌های پسگرد و روش‌های انشعاب و تحدید. ب) معتبر سازی یا اثبات درستی الگوریتم‌ها: بعد از طراحی باید اثبات شود که الگوریتم مزبور درست است. الگوریتمی درست است که به ازای هر ورودی مناسب خروجی صحیحی بدهد. اثبات درستی الگوریتم‌ها به اثبات قضایا در ریاضی می‌ماند و مرحله بسیار مهمی در زمینه مطالعه الگوریتم‌ها است پ) تحلیل الگوریتم‌ها (تحلیل مقدم، ارزیابی کارایی الگوریتم‌ها): یک الگوریتم در زمان اجرا از واحد پردازش مرکزی رایانه برای اجرای دستورالعمل‌ها و از حافظه برای ذخیره‌سازی برنامه و داده‌ها استفاده می‌کند. تحلیل یک الگوریتم مشخص می‌کند که الگوریتم در زمان اجرا برای چه مدتی از CPU برای اجرای دستورالعمل (پیچیدگی زمانی) استفاده کرده و چه مقدار از حافظه (چه اصلی و چه جانبی) برای ذخیره‌سازی برنامه و داده‌ها (پیچیدگی فضایی) به کار برده‌است. تحلیل الگوریتم بیان‌گر آن است که، یک الگوریتم به چه میزان پیچیدگی زمانی و پیچیدگی فضایی نیاز دارد. ت) پیاده‌سازی الگوریتم‌ها: پیاده‌سازی یک الگوریتم نوشتن آن به زبان برنامه‌نویسی خاص است که معمولا بعد از تحلیل مقدم آن صورت می‌گیرد و نام برنامه به آن اطلاق می‌شود. ث) تست برنامه: تست یک برنامه شامل۱:اشکال زدایی و ۲:تحلیل موخر (اندازه‌گیری کارایی) است. اندازه‌گیری کارایی عبارت است از فرایند اجرای الگوریتم صحیح بر روی داده‌های نمونه‌گیری شده برای به دست آوردن زمان و حافظه مورد نیاز توسط کامپایلر. زمان اجرای یک الگوریتم به پارامترهای مختلفی بستگی دارد که از جمله می‌توان به نوع دستورالعمل‌ها (دستورالعمل‌های جمع، ضرب، نوشتن، خواندن، شرطی و…)کامپایلر مورد استفاده، زبان برنامه‌نویسی، سخت‌افزار به کار رفته و پارامتری مثل nکه می‌تواند معرف تعداد ورودی‌ها و خروجی‌ها یا هر دو باشد اشاره کرد تحلیل الگوریتم‌ها رشته‌ای است که به بررسی کارایی الگوریتم‌ها می‌پردازد. تحلیل الگوریتم‌ها یعنی پیش‌بینی منابع مورد نیاز برای اجرای یک الگوریتم، همچون: حافظه، پهنای‌باند ارتباطی، سخت‌افزار، و از همه مهمتر، زمان. کارایی یا پیچیدگی هر الگوریتم را با تابعی نشان می‌دهند که تعداد مراحل لازم برای اجرای الگوریتم را برحسب طول داده ورودی، یا میزان محل‌های لازم حافظه را بر حسب طول داده ورودی نشان می‌دهد. جنبه حقوقی در بعضی کشورها، مثل آمریکا اگر تعبیه فیزیکی الگوریتمی ممکن باشد (برای مثال، یک الگوریتم ضرب که می‌شود آن را در واحد محاسبه یک ریز پردازنده تعبیه کرد) می‌شود آن الگوریتم را به ثبت رساند. فلوچارت الگوریتم‌های مرتب‌سازی الگوریتم کروسکال الگوریتم مسئله دوستان خوب الگوریتم حریصانه مرتب‌سازی حبابی پیچیدگی زمانی پیچیدگی فضا الگوریتم حریصانه الگوریتم تقسیم و حل برنامه‌نویسی پویا
[ "تقسیم بر صفر", "ریاضیدان", "ستاره‌شناس", "جغرافی‌دان", "محمد بن موسی خوارزمی", "خوارزم", "بیت الحکمه", "ایران بزرگ", "ازبکستان", "خیوه", "عربی", "زبان لاتین", "الگوریسم", "اعداد عربی", "اعداد رومی", "چرتکه", "تقسیم", "جذر", "زبان فرانسوی", "لگاریتم", "علوم رایانه", "برنامه‌نویسی", "برنامه (رایانه)", "زبان‌های برنامه‌نویسی", "الگوریتم تقسیم و حل", "الگوریتم حریصانه", "برنامه‌نویسی پویا", "واحد پردازش مرکزی", "حافظه تصادفی", "پیچیدگی زمانی", "پیچیدگی فضا", "تحلیل الگوریتم‌ها", "ایالات متحده آمریکا", "ضرب", "ریزپردازنده", "ثبت", "روندنما", "الگوریتم مرتب‌سازی", "الگوریتم کروسکال", "الگوریتم مسئله دوستان خوب", "مرتب‌سازی حبابی", "مقدمه‌ای بر الگوریتم‌ها", "توماس اچ کورمن", "کلیفورد استین" ]
[ "الگوریتم‌ها", "علوم نظری رایانه", "منطق ریاضی" ]
3,008
فرودگاه بین‌المللی مهرآباد
2
307
0
[ "فرودگاه مهرآباد", "فرودگاه بین المللی مهرآباد", "فرودگاه مهرآباد تهران", "فرودگاه بين المللي مهرآباد", "تهران - مهرآباد", "فرودگاه بین‌المللی مهراباد", "تهران - مهراباد", "فرودگاه بين المللي مهراباد", "فرودگاه بین المللی مهراباد", "فرودگاه مهراباد", "فرودگاه مهراباد تهران" ]
false
231
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "فرودگاه مهرآباد" }, { "Item1": "image", "Item2": "Aerial view of Mehrabad International Airport.jpg" }, { "Item1": "IATA", "Item2": "THR" }, { "Item1": "ICAO", "Item2": "OIII" }, { "Item1": "type", "Item2": "مشترک (مسافرتی/نظامی)" }, { "Item1": "owner/operator", "Item2": "ایرانian Airports Holding Company" }, { "Item1": "city-served", "Item2": "[[تهران]]، [[کرج]]" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[تهران]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "hub", "Item2": "[[ایران ایر]][[ایران آسمان ایرلاینز]][[ماهان ایر]][[زاگرس ایر]][[کاسپین ایرلاینز]][[ایران ایرتور]] دومین [[کیش ایر]] دومین [[آریا ایر]][[ساها ایرلاینز]][[تابان ایرلاینز]][[آتا ایر]] دومین [[هواپیمایی سپهران]] دومین" }, { "Item1": "elevation-f", "Item2": "۳،۹۶۲" }, { "Item1": "elevation-m", "Item2": "۱،۲۰۸" }, { "Item1": "r1-number", "Item2": "۰۹/۲۷" }, { "Item1": "r1-length-f", "Item2": "۱،۵۵۶" }, { "Item1": "r1-length-m", "Item2": "۴۷۴" }, { "Item1": "r1-surface", "Item2": "[[بتن]]" }, { "Item1": "r2-number", "Item2": "11L/29R" }, { "Item1": "r2-length-f", "Item2": "۱۳،۰۹۸" }, { "Item1": "r2-length-m", "Item2": "۳،۹۹۲" }, { "Item1": "r2-surface", "Item2": "[[آسفالت]]" }, { "Item1": "r3-number", "Item2": "11R/29L" }, { "Item1": "r3-length-f", "Item2": "۱۳،۲۴۸" }, { "Item1": "r3-length-m", "Item2": "۴،۰۳۸" }, { "Item1": "r3-surface", "Item2": "آسفالت" }, { "Item1": "stat-year", "Item2": "۲۰۱۶" }, { "Item1": "stat1-header", "Item2": "نشست و برخاست هواپیما" }, { "Item1": "stat1-data", "Item2": "۱۳۲،۲۴۵ ۲۰٪" }, { "Item1": "stat2-header", "Item2": "جابه‌جایی مسافر" }, { "Item1": "stat2-data", "Item2": "۱۶،۳۲۷،۳۵۹ نفر ۲۱٪" }, { "Item1": "stat3-header", "Item2": "جابه‌جایی بار" }, { "Item1": "stat3-data", "Item2": "۱۱۱،۱۰۷،۸۲۲ کیلوگرم ۱۷٪" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "منبع: [[شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوایی ایران]]" } ], "Title": "airport" }
دفتر مرکزی ایران ایر، فرودگاه مهرآباد، تهران چپ فرودگاه بین‌المللی مهرآباد نام یکی از فرودگاه‌های شهر تهران، پایتخت ایران است که در سال ۱۳۱۷ ساخته شده‌است. این فرودگاه در بخش غربی تهران واقع شده و نام خود را از روستای مهرآباد که پیشتر در آن منطقه قرار داشت گرفته‌است. این فرودگاه مجهز به سامانه‌های آی‌ال‌اس و وی‌اوآر است. در سال ۲۰۱۵ میلادی ۱۳۲،۲۴۵ نشست و برخاست هواپیما در این فرودگاه انجام شد و ۱۱۱،۱۰۷،۸۲۲ کیلوگرم بار و ۱۶،۳۲۷،۳۵۹ نفر مسافر از طریق آن جابجا شدند. پیشینه در شب نام اصلی روستای مهرآباد «حسین‌آباد» و در تملک حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار بود. حاجی میرزا آقاسی، حسین‌آباد را به ناصرالدین شاه هدیه کرد و بعد از مدتی جزو مهریه عصمت‌الدوله، دختر شاه و همسر دوستمحمدخان معیرالممالک، درآمد و نام مهرآباد را بر آن گذاشتند. اما بعدها به مناسبت خرج‌های بی‌رویه دوستمحمدخان، مهرآباد به گرو رفت و از تملک خاندان معیرالممالک خارج شد و دادخواهی دوستعلی معیری پسر دوست‌محمدخان نیز نزد رضاشاه بی‌فایده بود. در سال ۱۳۰۴ در دوران سلطنت رضاشاه حق انحصاری هواپیمایی به شرکت هواپیمائی آلمانی یونکرس Junkers واگذار شد و پس از تاسیس باشگاه خلبانی، با ۲۰ فروند هواپیما در سال ۱۳۱۷، عملا فرودگاه مهرآباد به دست آن‌ها بنیاد شد. در سال ۱۳۲۵ اولین گروه خلبانان نیروی هوایی به آمریکا اعزام شدند و پس از آن نیروی هوایی در سال ۱۳۲۸ با هواپیماهای اف-۸۶ سیبر و تی-۳۳ در مهرآباد آغاز به کار نمود و عملیات پروازی را آغاز کرد. رشد هوانوردی و عضویت ایران در سازمان ایکائو منجر به رشد روزافزون صنعت ترابری هوایی مسافری و باری در فرودگاه اصلی ایران یعنی مهرآباد گردید. در سال ۱۳۳۷ هجری خورشیدی اسکناس‌های دویست ریالی ایران با نمایی از فرودگاه مهرآباد چاپ و نشر شد. نقش آمریکاییان از کسانی که در ساخت و توسعه پایانه‌های بین الملی این فرودگاه نقش اساسی ایفا کردند می‌توان ویلیام پریرای آمریکایی را نام برد که بهمراه چند شرکت دیگر در سال ۱۹۷۲ به فرودگاه چهره‌ای جدید بخشیدند. مرکز آموزشی هلیکوپترهای بل نیروی هوایی در تهران را نیز همین گروه طراحی نمود. پس از انقلاب (۲۰۰۹). در سال ۲۰۰۵ میلادی این فرودگاه دارای شش پایانه بوده که عبارت‌اند از پایانه یک و دو که مربوط به پروازهای ایران ایر، ایران ایرتور، آتا ایر و قشم ایر است. پایانه شماره ۳ فرودگاه به حجاج تعلق دارد. پایانه‌های چهار و پنج و شش به ترتیب برای خروج و ورود پروازهای دیگر شرکت‌ها بکار می‌روند. فرودگاه مهرآباد در سال ۲۰۰۵ قادر به کنترل بیش از ۷۰هزار پرواز عبوری، ۱۰ هزار پرواز داخلی و ۳۰ هزار نشست و برخاست بین‌المللی بوده‌است. در همان سال ظرفیت فرودگاه‌های ایران ۶۱ میلیون مسافر در سال بود و ۹۰ درصد مسافران هواپیما از ۱۲ فرودگاه پرواز می‌کردند: ۴۵ درصد مسافران هواپیما توسط فرودگاه مهرآباد، ۴۵ درصد توسط فرودگاه‌های مراکز استان‌ها و ۱۰ درصد توسط فرودگاه‌های اقماری سرویس داده می‌شوند. شرکت‌های هواپیمایی و مقصدهای پروازی مسافربری باربری ترابری ایستگاه متروی فرودگاه مهرآباد ترمینال ۱ و ۲ ایستگاه متروی فرودگاه مهرآباد ترمینال ۴ و ۶ حادثه ریزش سقف فرودگاه مهرآباد فهرست پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌ها در ایران
[ "تهران", "کرج", "ایران", "ایران ایر", "ایران آسمان ایرلاینز", "ماهان ایر", "زاگرس ایر", "کاسپین ایرلاینز", "ایران ایرتور", "کیش ایر", "آریا ایر", "ساها ایرلاینز", "تابان ایرلاینز", "آتا ایر", "هواپیمایی سپهران", "بتن", "آسفالت", "شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوایی ایران", "فرودگاه", "آی‌ال‌اس", "وی‌اوآر", "حاجی میرزا آقاسی", "محمد شاه قاجار", "ناصرالدین شاه", "هبه", "عصمت‌الدوله", "دوستمحمدخان معیرالممالک", "معیرالممالک", "دوستعلی معیری", "رضاشاه", "۱۳۰۴", "۱۳۲۵", "اف-۸۶ سیبر", "تی-۳۳", "ایکائو", "۱۳۳۷", "ویلیام پریرا", "۱۹۷۲", "مرکز آموزشی هلیکوپترهای بل", "پایانه", "۲۰۰۵", "هواپیمایی آتا", "فرودگاه بین‌المللی اهواز", "فرودگاه اردبیل", "فرودگاه بین‌المللی شهید بهشتی اصفهان", "فرودگاه بین‌المللی کیش", "فرودگاه بین‌المللی شهید هاشمی‌نژاد مشهد", "فرودگاه بین‌المللی شیراز", "فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز", "فرودگاه بین‌المللی شهید باکری ارومیه", "هواپیمایی اترک", "فرودگاه بین‌المللی بندرعباس", "فرودگاه بجنورد", "فرودگاه بین‌المللی شیراز", "هواپیمایی کاسپین", "فرودگاه سنندج", "فرودگاه آبادان", "فرودگاه اراک", "فرودگاه بیرجند", "فرودگاه بوشهر", "فرودگاه دزفول", "فرودگاه دیرستان", "فرودگاه کرمانشاه", "فرودگاه بین‌المللی خرم‌آباد", "فرودگاه لارستان", "فرودگاه نوشهر", "فرودگاه رامسر", "فرودگاه سردار جنگل رشت", "فرودگاه دشت ناز ساری", "فرودگاه شهید صدوقی یزد", "فرودگاه بین‌المللی زاهدان", "هواپیمایی ایران ایرتور", "فرودگاه کنارک", "فرودگاه شهرکرد", "هواپیمایی آسمان", "فرودگاه خلیج فارس", "فرودگاه بم", "فرودگاه گچساران", "فرودگاه گرگان", "فرودگاه ایلام", "فرودگاه خوی", "فرودگاه لامرد", "فرودگاه رفسنجان", "فرودگاه سبزوار", "فرودگاه سهند", "فرودگاه یاسوج", "هواپیمایی کارون", "فرودگاه آقاجری", "فرودگاه خارک", "فرودگاه ماهشهر", "فرودگاه همدان", "هواپیمایی ماهان", "فرودگاه جیرفت", "فرودگاه کرمان", "فرودگاه خرم‌آباد", "فرودگاه سیرجان", "فرودگاه طبس", "فرودگاه زابل", "فرودگاه کلاله", "هواپیمایی معراج", "هواپیمایی قشم", "هواپیمایی تابان", "هواپیمایی زاگرس", "فرودگاه جزیره سیری", "فرودگاه عسلویه", "فرودگاه سهند مراغه", "فرودگاه بین‌المللی شهید دستغیب شیراز", "فرودگاه بین‌المللی فرانکفورت", "فرودگاه بین‌المللی ابوظبی", "فرودگاه بین‌المللی امام خمینی", "فرودگاه ایرانشهر", "ایستگاه متروی فرودگاه مهرآباد ترمینال ۱ و ۲", "ایستگاه متروی فرودگاه مهرآباد ترمینال ۴ و ۶", "حادثه ریزش سقف فرودگاه مهرآباد", "فهرست پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌ها در ایران" ]
[ "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۳۸ (میلادی) در ایران", "ترابری در تهران", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در تهران", "فرودگاه‌های ایران", "فرودگاه‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۳۸ (میلادی)", "فرودگاه‌های نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا", "منطقه ۹ تهران" ]
3,009
رده:پیشگیری از بارداری
0
6
14
[]
false
0
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
پیشگیری از بارداری
[]
[ "افزایش جمعیت انسان", "فناوری پزشکی", "پیشگیری پزشکی", "تنظیم خانواده", "بارداری", "تمایلات جنسی انسان", "جمعیت", "آمیزش جنسی", "حقوق تولید مثل", "مطالعات زنان", "پزشکی زنان", "جمعیت‌شناسی", "آمارگیری نفوس" ]
3,011
یحیی آرین‌پور
1
35
0
[ "یحیی آرین پور", "يحيي آرين پور", "یحیی ارین‌پور", "يحيي ارين پور", "یحیی ارین پور" ]
false
22
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "یحیی آرین‌پور" }, { "Item1": "نقش‌های برجسته", "Item2": "[[تاریخ ادبیات ایران]]" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "نویسنده و پژوهشگر" }, { "Item1": "آثار", "Item2": "''[[از صبا تا نیما]]''" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "ح.[[۱۲۸۶]] ش" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "[[۴ آبان]] [[۱۳۶۴]] ش" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[تهران]]" } ], "Title": "زندگینامه" }
یحیی آرین‌پور (زاده ح.۱۲۸۶ تبریز - درگذشته ۴ آبان ۱۳۶۴ش تهران) نویسنده و پژوهشگر تاریخ ادبیات ایران بود. اثر مهم او «از صبا تا نیما» است که در آن سیر تحول ادب پارسی، به ویژه در عرصه شعر را بررسی کرده‌است. آثار از صبا تا نیما از نیما تا روزگار حاضر
[ "تاریخ ادبیات ایران", "از صبا تا نیما", "۱۲۸۶", "تبریز", "۴ آبان", "۱۳۶۴", "تهران", "از نیما تا روزگار حاضر" ]
[ "پژوهشگران اهل تبریز", "درگذشتگان ۱۳۶۴", "زادگان ۱۲۸۶", "نویسندگان مرد اهل ایران" ]
3,012
کوهیج
2
104
0
[ "كوهيج" ]
false
17
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "شهر کوهیج" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۲۷٫۱۷۷۷۷۸" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۵۴٫۱۷۶۹۴۴" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۰۰" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "شهر کوهیج" }, { "Item1": "استان", "Item2": "هرمزگان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "بستک" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[جناح]]" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "کهه" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "دارالعلم" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۳،۵۹۷ نفر(۱۳۹۵)" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "فارسی گویش [[لارستانی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "اسلام [[سنی]]" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۳۹۴متر" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۲۶C°" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "30mm" }, { "Item1": "کد آماری", "Item2": "۲۵۳۲۴۵" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۷۶۴۴۳۸" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "خش اندش" } ], "Title": "شهر ایران" }
کوهیج (به لهجه محلی: کهه) روستایی در دهستان فتویه بخش مرکزی شهرستان بستک استان هرمزگان ایران است. مسافتش با شهرستان بستک ۱۸ کیلومتر است. روستای گره کوه در شمال کوهیج واقع می‌باشد. در دوران قدیم روستای کوهیج به دلیل علمای زیادی که در آن سکونت داشتند و علم فقه و حدیث تدریس می‌شده‌است در جنوب ایران از آن به دارالعلم یاد می‌شده‌است اما با گذشت زمان کوهیج یا دارالعلم رنگ خود را به دلیل مهاجرت علمای خود از دست داد. محدوده کوهیج از شمال کوه گاه‌بست، از جنوب به روستای فاریاب، و از مغرب لاور میستان، و از مشرق به شهر بستک محدود می‌گردد. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳،۵۹۷ نفر (۹۱۷خانوار) بوده‌است. مردم روستا از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی می‌باشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم می‌کنند. پیشینه و بزرگان این روستا دارای قدمت است و در روزگار قاجاری به عنوان سرزمینی دانش‌پرور در منطقه جنوب ایران و حوزه‌های جنوبی خلیج فارس مشهور بوده‌است. دانش‌آموزان علوم دینی و شرعی از راه‌های دور و نزدیک به این محل که گاه آن را «دارالعلم» می‌نامیدند می‌شتافتند. مدرسه علوم دینی کوهیج عالمان بسیاری را به جامعه اسلامی تحویل داده‌است که از جمله: علامه مرحوم شیخ شافعی، مرحوم حاج شیخ حسن، مرحوم حاج شیخ احمد کبیر، و علامه حاج شیخ عبدالله نقشبندی. کتب دینی علامه نقشبندی در دانشگاه‌های عربستان و کشورهای اسلامی تدریس می‌شود و خود وی در دانشگاه عین‌الشمس مصر استاد بوده‌است. از نوشته‌های او می‌توان از (زاد المحتاج بشرح المناج) در چهار جلد، سلم‌الواعظین و المختصر بشرح الورقات نام برد. کوهیج دارای دبستان، دبیرستان، 10 باب مسجد، خانه بهداشت، برکه آب لوله‌کشی و برق و تلفن است. شیخ حسن عالی آرامگاه شیخ حسن عالی که مورد احترام خاص و عام است در کوهیج واقع است. مشایخ بنی عالی کوهیج و فاریاب و بستک از نوادگان شیخ حسن عالی‌اند. نیکوکاری و کوهیج از چند سال پیش و با همت نیکوکاران که در آن سوی خلیج فارس مقیم هستند فرهنگ و چهره روستای کوهیج دگرگون شده‌است. حاج شیخ سعید قاضی یکی از نیکوکاران بزرگی است که هرساله با وجود کهولت سن چندین بار بین ایران و امارات سفر کرده و زحمات او در دو دهه اخیر چهره روستا را دگرگون نموده‌است. از جمله اقدامات حاج شیخ سعید قاضی می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد: ایجاد شبکه سراسری برق از بستک به روستا. آسفالت جاده کوهیج بستک درسال ۷۱. ساخت دبیرستان دخترانه. بازسازی دبستان دخترانه. احداث شش دستگاه خانه معلم و تجهیزات آن. ساخت مجتمع آموزشی شیخ عبدالله. ساخت درمانگاه و زایشگاه کوهیج با تجهیزات لازم. ساخت دبیرستان شبانه‌روزی پسرانه شیخ عبدالرحیم دو طبقه. ساخت ورزشگاه آزادی. ایجاد شبکه لوله‌کشی آب آشامیدنی روستا. مرکز بهداشتی و درمانی کوهیج یکی از مجهزترین مراکز درمانی است که به‌وسیله نیکوکاران مقیم آن سوی خلیج فارس ساخته شده‌است برای کمک به مردم کوهیج و روستاهای اطراف. پوشش گیاهی گیاهان و درختانی که در این روستا وجود دارد عبارتند از: کنار، و سمر سلم، کور، کرت و کوهنگ، نخل، لیمو، انجیر، توت، انار و بنه که از میوه آن برای خوردن استفاده می‌شود و گیاهان خودرو مانند: یونجه، شبدر، سبزیجات، نخود، گندم، جو. حیوانات بومی جانوران بومی روستا را در چهار دسته به شرح زیر می‌توان بیان نمود: حیوانات اهلی: گاو، گوسفند، الاغ، بز، گربه، سگ، مرغ، خروس، کبوتر. حیوانات موذی: مار، عقرب، موش، قورباغه، مگس، هزارپا، مارمولک، مورچه، سوسک، زنبور. پرندگان: کبک، بادخور، قمری، تیهو، فاخته و بلبل، سبزقبا (کراشکین)، چکاوک (بوکلو)، چکاوک هدهد، و «مرغ سلیمان» یا هدهد، گنجشک، دم جنبانک، جغد، کلاغ، عقاب، دارکوب، و صدها پرنده مختلف دیگر کوچک و بزرگ. حیوانات وحشی: خرگوش صحرایی، روباه، شغال، جوجه‌تیغی و خوک، راسو، خارپشت. معماری و ساختار فیزیکی روستا در زمان قدیم خانه‌سازی روستا با مصالح خشت و گل و سقف ان با تنه درخت خرما بوده ولی در حال حاضرساخت خانه اکثرا با سیمان وبلوک است. تجهیزات و خدمات روستا دارای: پست بانک، مخابرات، بانک، درمانگاه، مدارس، خواهبگاه دخترانه وپسرانه دبیرستان، راهنمایی، ابتدایی، مهد قرآن، مهد کودک، خانه بهداشت، راه اسفالته، نانوایی می‌باشد. محصولات کشاورزی محصولات کشاورزی که در روستا جایگاه اقتصادی دارند عبارتند: جو و گندم این محصول بیشتر برای مصارف و نیاز داخلی روستا کشت می‌شود و جهت تغذیه احشام مورد استفاده قرار می‌گیرد، کشت آن در آبان ماه و برداشت آن معمولا در اسفند ماه صورت می‌گیرد. برای انجام کارهای کشاورزی از الاغ و ماشین آلات کشاورزی مانند تراکتور استفاده می‌شود و خرمن کوبی هم تماما با کمباین انجام می‌گیرد. آب کشاورزی از چاه و آب باران تامین می‌شود. صیفی جات: صیفی جات شامل، خربزه، خیار، هندوانه، طالبی، گوجه فرنگی، سیب زمینی، پیاز، لوبیا، تخمه آفتابگردان و … از محصولاتی است که در اواخر بهار کشت و معمولا حداکثر تا اواخر تابستان برداشت می‌شود، و به غیر تخمه آفتابگردان، سایر محصولات با انگیزه مصرف خانگی خود کشاورز کشت می‌شود. علوفه: علوفه، همانند یونجه و شبدر نیز برای تغذیه دام‌ها به‌طور وسیع در روستا کشت می‌شود و یونجه با یک بار کشت تا ۷ سال و بیشتر و هر سال ۳ بار قابل برداشت است، ولی شبدر عمری چند ماهه دارد و به صورت تغذیه روزانه احشام استفاده می‌شود. فهرست منابع و مآخذ گروه ایرتاب محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی. سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی. نگاره‌ها از: احمد سلمان گوده‌ای و محمد محمدیان کوخردی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. مهندس: موحد، جمیل. (بستک و خلیج فارس) چاپ اول، تهران: سال انتشار ۱۳۴۳ خورشیدی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد. نگاره‌ها از: احمد سلمان گوده‌ای و محمد محمدیان کوخردی. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ موسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. چمن پیرا، ناصر پاییز ۱۳۷۴ خورشیدی. محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰–۵۱–۵۲–۵۳)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایرانAtlas Gitashenasi Ostanhai Iran ( )
[ "بخش جناح", "لارستانی", "سنی", "دهستان فتویه", "بخش مرکزی شهرستان بستک", "شهرستان بستک", "استان هرمزگان", "ایران", "بستک", "روستای گره کوه", "گاه‌بست", "فاریاب", "لاور میستان", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)", "اهل سنت", "شافعی", "امام", "محمد ادریس شافعی", "فارسی", "گویش", "خلیج فارس", "نقشبندی", "دانشگاه عین‌الشمس", "مصر", "مسجد", "برکه", "شیخ حسن عالی", "امارات متحده عربی", "خانه معلم", "درمانگاه", "بهداشت", "سدر", "سمر", "سلم(درخت)", "کور(درخت)", "کرت (درخت)", "کوهنگ (درخت)", "نخل", "انجیر", "بنه", "گندم", "جو (گیاه)", "گاو", "گوسفند", "الاغ", "بز", "گربه", "سگ", "مرغ", "خروس", "کبوتر", "مار", "عقرب", "موش", "قورباغه", "مگس", "مارمولک", "زنبور", "کبک (پرنده)", "بادخور", "قمری (پرنده)", "تیهو", "فاخته", "بلبل", "سبزقبا", "چکاوک", "چکاوک هدهد", "هدهد", "گنجشک", "دم جنبانک", "جغد", "کلاغ", "عقاب", "پرنده", "خرگوش", "روباه", "شغال", "جوجه‌تیغی", "خوک", "درخت", "خرما", "بانک", "خواهبگاه دخترانه وپسرانه", "دبیرستان", "خانه بهداشت", "تراکتور", "چاه آب", "باران", "گوده" ]
[ "روستاهای شهرستان بستک" ]
3,013
احمد کسروی
1
909
0
[ "کسروی", "سید احمد کسروی", "احمد کسروی تبریزی", "احمد كسروي", "احمد كسروي تبريزي", "كسروي", "روز بهروز", "سید احمد حکم‌آبادی", "سيد احمد حكم آبادي", "سید احمد حکم آبادی", "سید احمد حکم‌ابادی", "سيد احمد كسروي", "سيد احمد حكم ابادي", "سید احمد حکم ابادی" ]
false
255
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "عنوان", "Item2": "احمد کسروی تبریزی" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Kasravi.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "200px" }, { "Item1": "زادروز", "Item2": "۸ مهر ۱۲۶۹" }, { "Item1": "زادگاه", "Item2": "[[تبریز]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "۲۰ اسفند ۱۳۲۴ ()" }, { "Item1": "مکان مرگ", "Item2": "[[کاخ دادگستری تهران]]" }, { "Item1": "علت مرگ", "Item2": "[[ترور]]" }, { "Item1": "آرامگاه", "Item2": "کنار «چشمه‌آبک» در اطراف [[امام‌زاده قاسم]] [[شمیران]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[تبریز]]، [[تهران]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "نام‌های دیگر", "Item2": "سیداحمد حکم‌آبادیاحمد کسروی" }, { "Item1": "شناخته‌شده برای", "Item2": "تاریخ‌نگاری، زبان‌شناسی، پژوهش‌گری و نظریه‌پردازی" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "[[قاجار]]، [[پهلوی]]" }, { "Item1": "حزب", "Item2": "[[باهماد آزادگان]]" }, { "Item1": "جنبش", "Item2": "ملی‌گرایی و زدودن خرافات از مذهب" }, { "Item1": "مخالفان", "Item2": "بنیادگرایان مذهبی و قوم‌گرایان" }, { "Item1": "دین", "Item2": "[[شیعه]] در جوانی و سپس [[پاک‌دینی]]" }, { "Item1": "اتهام", "Item2": "«[[الحاد]]، [[ارتداد]] و [[مفسد فی الارض]]» از سوی برخی اسلام‌گرایان [[شیعه]]" }, { "Item1": "مکتب", "Item2": "[[پاک‌دینی]]" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "حمیدهنفیسهجلال فرخ‌زادبهزادمهینخجسته" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "پدرش «میرقاسم» و مادرش «خدیجه خانم»" }, { "Item1": "گفتاورد", "Item2": "«ما یک [[حکومت]] به آخوندها بدهکاریم، یعنی باید قدرت سیاسی به دست روحانیون بیفتد تا بعد ملت ایران دیگر دل از شعائر خرافه‌آمیز در قالب تشیع صفوی برکند.»" } ], "Title": "زندگینامه" }
سیداحمد حکم‌آبادی (۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران)، که بعدها نام خانوادگی کسروی را برگزید، تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهشگر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد ملی‌گرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. احمد کسروی در حوزه‌های مختلفی هم‌چون تاریخ، زبان‌شناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامه‌نگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت. وی بنیان‌گذار جنبشی سیاسی-اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانی سکولار» در جامعه ایران، موسوم به جنبش «پاک‌دینی» بود که در دوره‌ای از حکومت پهلوی شکل گرفت. احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپس‌ماندگی فکری و علمی» و روشن‌گری در تمامی وجوه زندگانی بود وی از آنچه «اوضاع زندگی، خرافه‌گرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران می‌دانست انتقاد داشت؛ موضع‌گیری‌های احمد کسروی در برابر کیش‌های رایج و نهادهای مذهبی و اخلاقی و مسلک‌ها و ارزش‌های سنتی و فرهنگی و تاختن او به باورهای دینی و فرهنگی از تشیع و بهائیت گرفته تا شعرهای حافظ و سعدی، از جمله مواردی بود که مخالفت‌های بسیاری را علیه او برانگیخت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان‌های فارسی و عربی است. از مهم‌ترین آثار کسروی می‌توان به دو کتاب تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هجده ساله آذربایجان اشاره کرد که از مهم‌ترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطه‌خواهی ایران می‌شوند و تا به امروز مرجع اصلی محققان درباره جنبش مشروطیت ایران بوده‌است. آذری یا زبان باستان آذربایجان، برای نخستین‌بار این نظریه را مطرح کرد که زبان تاریخی منطقه آذربایجان قبل از رایج‌شدن زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام «آذری» یاد کرده‌اند، زبانی از خانواده زبان‌های ایرانی بوده‌است. این نظریه امروز در میان دانشمندان بطور عام پذیرفته شده‌است. احمد کسروی در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در سن ۵۵ سالگی، در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو» توسط افراد گروه «فدائیان اسلام»، ترور شد. نام و تبار در روز چهارشنبه، ۸ مهر ۱۲۶۹ خورشیدی، سید احمد در خانواده‌ای شیعه مذهبی و معتقد در هکماوار (حکم‌آباد) تبریز به دنیا آمد. نیاکانش همه روحانی و پیش‌نماز بودند. پدرش «میرقاسم» از روحانیت کناره گرفته به بازرگانی پرداخته‌بود. مادرش خدیجه خانم زنی بی‌سواد اما روشن‌اندیش از یک خانواده کشاورز بود. خانواده احمد در حکم‌آباد مسجدی به نام پدربزرگ او به نام «میراحمد» داشته‌اند. پدرش آرزو داشته تا دارای پسری گردد که جای پدربزرگش را در مسجد خانوادگی‌شان بگیرد و از این‌رو هر پسری را که از او زاییده می‌شد را به نام پدرش، «میراحمد» می‌نامد، ولی پسرهای او یکی‌یکی پس از زایش می‌میرند تا اینکه «احمد کسروی» زاده می‌شود. او چهارمین پسری بوده که حاجی میرقاسم، میراحمد نام می‌نهد. در شب سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۲۸۱ میرقاسم پدر احمد می‌میرد و احمد که در آن زمان دوازده سال بیشتر نداشت، ناچار می‌شود تا درس را کنار نهد و برای تامین مخارج خانواده به اداره کارگاه قالی‌بافی پدرش بپردازد. احمد در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و در سن ۲۰ سالگی به اصرار و اجبار خانواده به لباس روحانیون شیعه درآمد و بر منبر مسجد آبا و اجدادی‌اش نشست. ولی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی پس از آن‌که به گناه هواداری از جنبش مشروطه مورد ناسزاگویی روحانیون قرار گرفت و به قول خودش «پی به احوال آخوندهای ریاکار برد» از ملایی و در مسجد به منبر نشستن کناره گرفت. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی، به درخواست علی‌اکبر داور، رئیس عدلیه، عبا و عمامه‌اش را کنار گذاشت و از لباس روحانیون خارج شد. زندگی و فعالیت‌ها سال‌های آغازین زندگی سیداحمد کسروی، در جوانی و با عمامه کوچک و تنگ تبریزی کسروی در روز چهارشنبه ۸ مهر سال ۱۲۶۹ خورشیدی (برابر با ۱۴ صفر ۱۳۰۸ (قمری)) در محله حکم‌آباد (هکماوار) شهر تبریز زاده شد. خانواده‌اش او را که نخستین پسر خاندانشان بود ارج می‌گذاردند. مادرش او را از بازی کردن با دیگر همسالان بازمی‌داشته‌است. به گفته خود کسروی از پنج سالگی سر او را برپایه آیین آن زمان می‌تراشیده‌اند که او از این کار بسیار آزرده می‌شده‌است. وی را از شش سالگی به مکتبی در هکماوار فرستادند، ملای آن مکتب ملا بخشعلی نام‌داشته و به گفته کسروی از زبان فارسی چیز چندانی نمی‌دانسته و چون دندان نداشته گفتارش به خوبی به گوش نمی‌رسیده‌است. با این همه کسروی درآموختن در سنجش با همسالانش پیشتاز بوده و بسیاری چیزها را با کوشش خود و یاری خانواده‌اش آموخت. در ۱۲ سالگی پدرش درگذشت و (بعد از دو سال کار قالیبافی) دوباره به مدرسه دینی بازگشت و طبق وصیت پدر آن را ادامه داد. حاجی میرمحسن آقا که شوهر عمه و قیم خانواده کسروی بود وی را به مدرسه طالبیه فرستاد. در آن مدرسه نخست کسروی در مکتب مردی به نام ملا حسن به درس خواندن پرداخت. کسروی نخستین بار در همین مدرسه طالبیه با شیخ محمد خیابانی که درس هیئت بطلمیوسی می‌گفت آشناشد. در ۱۲۸۵ (برابر با ۱۳۲۴ (قمری)) و هم‌زمان با آغاز این جنبش در تبریز کسروی نخستین بار با نام مشروطه برخورد کرد و به گفته خود از همان آغاز به مشروطه دل بست. در همین هنگام روحانی جوانی در هکماوار به دامادی میرمحسن آقا -قیم خانواده کسروی- درآمده و میرمحسن هم مسجد نیای کسروی را بدو سپرده بود و کسروی را نیز وادار کرده‌بود که از او درس آموزد؛ ولی کار آن دو به دشمنی کشیده‌بود. گرایش کسروی به مشروطه و مخالفت این روحانی و میرمحسن‌آقا با مشروطه نیز دشمنی ایشان را بیشتر می‌کرد. از این رو کسروی از آموختن از وی دست کشید و در نتیجه قیم خانواده او هم از کسروی رنجید و برخوردش را با او عوض کرد. در ۱۲۸۷(برابر با ۱۳۲۶ (قمری)) محمدعلی شاه قاجار مجلس را به توپ بست. در این هنگام حاجی میرزا حسن مجتهد با گروهی از هم‌اندیشانش در دوه‌چی انجمن اسلامیه را پدیدآوردند و کسروی که در این زمان هنوز طلبه بود بیننده این رخدادها بود. پس از آن چهار ماه تبریز دچار درگیری و خون‌ریزی بود که حاصلش برچیده‌شدن اسلامیه بود. کسروی که در این زمان هفده ساله بود به ناچار خانه‌نشین شد و به خواندن کتاب پرداخت. در این زمان بیشتر مردمان هکماوار و همچنین خانواده کسروی دشمن مشروطه بودند و کسروی که به مشروطه دلبستگی پیداکرده بود به ناچار دلبستگی خود را پنهان می‌داشت. در این میان رخدادهای تبریز را دنبال می‌کرد تا اینکه تبریز رو به آرامش برداشت و کسروی دوباره به درس‌خواندن پرداخت. پس از دو سال درس خواندن سرانجام وی به درجه روحانیت رسید. در تابستان ۱۲۸۹ (۱۳۲۸ (قمری)) کسروی به بیماری تیفوس دچارشد. بر اثر این بیماری کسروی گرفتار یک ناتوانی پیوسته‌ای شد که همواره با او بود. همچنین مبتلا به کمخونی شده و چشم‌هایش کم سو گردید و به بدگواری (سوء هاضمه) دچارشد. پس از رهایی از بیماری خویشانش و اهل محل به گفته خودش به زور وی را به مسجد نیایش بردند تا روحانی آنجا شود و برپایه گفته‌های خود کسروی از پیشه روحانیت و به منبر رفتن همواره دچار شرمندگی بود و در اندیشه جستن کاری دیگر. از سوی دیگر روحانی رقیب که داماد قیم او میرمحسن بود نیز بر ضد کسروی تبلیغ می‌کرد و وی را مشروطه‌چی می‌خواند تا مردم را از گرد او بپراکند. در این زمان کسروی دو برادر کوچکش را به دبستان نجات فرستاد که این کار نیز از دید مردم آن زمان کاری پسندیده‌نبود چه که برادران او نیز مانند دیگر سیدها دستار به سر نمی‌بستند و شال سبز هم نمی‌پوشیدند. کسروی نیز پوششی نه به مانند دیگر روحانیون برگزیده‌بود، ریشش را می‌تراشید، کفش پاشنه‌بلند و جوراب ماشین‌باف می‌پوشید، عمامه کوچک به سر می‌گذاشت، شالش را سفت می‌بست و عینک به چشم می‌زد که همه اینها را دلیل فرنگی‌پرستی او می‌شمردند. از این گذشته روضه نمی‌خواند و روضه‌خوانان را نقد می‌کرد و به گفته خود تنها به کارهایی چون خواندن خطبه عقد می‌پرداخت. از این زمان خود اداره خانواده‌اش را به دست گرفت ولی دچار تنگدستی‌شد. در این هنگام به از برکردن قرآن پرداخت و کوشید تا معنای آیه‌های قرآن را نیز بیاموزد. آشنایی با دانش‌های روز کسروی در آن زمان عمامه سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند می‌پوشید و عبای سیاهی بر آن می‌افکند. عمامه کوچک فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر، استخوان‌های برجسته، سیمای رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مصر در عقیده را نشان می‌داد. هنوز عینک نمی‌زد. فارسی را به لهجه مخصوص آذربایجانی، ولی بسیار شمرده حرف می‌زد. در نخستین مکالمه‌ای که با او کردم بر من ثابت شد که مرد بسیار بی‌باکی است و حتی عقاید خاص خود را با بی‌پروایی خاص ادا می‌کند. از این که بر خلاف عرف و بر خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت. این اصطلاح معروف درباره وی بسیار بجا بود که «سرش بوی قرمه سبزی می‌دهد.»سعید نفیسی در ۱۲۹۰، محمدعلی شاه قاجار به هوای بازپس‌گیری تاج‌وتخت به ایران برگشت و در اینجا و آنجای کشور میان مشروطه‌خواهان و هواخواهان شاه پیشین درگیری و جنگ برخاست، تبریز نیز از آشوب در امان نبود. در این زمان کسروی به گفته خود کمتر از هکماوار بیرون می‌رفت. در تابستان همان سال ستاره دنباله‌دار هالی هم پدیدارشد. کسروی با شور بسیار شب‌ها به بام خانه می‌رفت و این ستاره را می‌نگریست و به گفته خودش این ستاره و کنجکاوی برای دانستن رازش بود که کسروی را به دانش‌های روز آن زمان رهنمون‌شد. روزی یک شماره از ماهنامه عربی مصری المقتطف به دست کسروی افتاد که گفتاری درباره هالی در آن بود. این‌چنین با دانش نوین ستاره‌شناسی آشناشد و به جستجوی کتاب‌هایی درباره دانش‌های اروپایی چون فیزیک و شیمی پرداخت. درباره ستاره‌شناسی کتاب هیئت طالبوف را یافته و خواند. کنار گذاشتن پیشه روحانیت احمد کسروی در نوجوانی وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از مدتی بعنوان مبلغ شیعه، ملبس به لباس روحانیت شیعه گردید. او در مدرسه طالبیه، با شیخ محمد خیابانی و شیخ غلامحسین تبریزی هم دوره بود. وی مدت کوتاهی نیز پیش نماز مسجد کسروی در محله حکم آباد تبریز بود. در ۲۹ آذر ۱۲۹۰ روس‌ها با مجاهدان در تبریز درگیر شدند. کسروی اگرچه در هکماوار از درگیری دور بود، ولی این درگیری و پایداری ایرانیان بر او اثر گذارد و چون محرم هم آغازشده‌بود بر منبر مردمان را می‌شوراند. کسروی به این هم بسنده نکرده و کوشید با چندتنی تفنگ فراهم کرده به جنگجویان بپیوندند؛ ولی جنگ چهار روز بیشتر به درازا نکشید و مجاهدان از شهر بیرون رفتند و روس‌ها بر تبریز چیره شدند و صمد خان از دشمنان دیرین مشروطه را بر شهر گماردند. روحانیون مخالف مشروطه و پیروانشان هم خشونت سختی را به مشروطه خواهان رواداشتند. کسروی نیز ناچارشد با فشار حاجی میر محسن آقا قیم خانواده‌شان در باغ امیر به دیدار صمدخان برود. با این همه برای آن چند روزی که او به منبر رفته بود روحانیون تکفیرش کردند و روحانی هم که در هکماوار هماورد او بود اوباش را می‌انگیزاند تا به او آسیب بزنند و سرانجام هم مردم اندک‌اندک از گرد منبر او پراکنده‌شدند و او این‌گونه از روحانیت کناره‌گرفت و به گفته خود بار روحانیت از گردنش برداشته‌شد. از این پس کسروی چندی خانه‌نشین‌بود و به خواندن کتاب‌های گوناگون می‌پرداخت و با دانش‌های روز آشنا می‌شد و کم‌کم دوستانی هم از میان آزادی‌خواهان یافت. یکی از کتاب‌هایی که به گفته کسروی خواندنش تکانی بر او آورد کتاب سیاحتنامه ابراهیم بیگ بود. پس از روحانیت کسروی از راه مغازه‌ای که از آن کتاب می‌خرید با چند تن از آزادیخواهان آشناشد که یکی از آنان خیابانی بود که پس از بسته شدن مجلس به قفقاز و از آنجا به تبریز آمده‌بود و اینچنین میان ایشان دوستی پدید آمد. همچنین با رضا سلطانزاده آشناشد که این دوستی پایداری بود و تا سال‌های واپسین زندگی کسروی نیز برپابود. در این هنگام کسروی با دخترعمه خود-دختر بزرگ خانواده‌شان میرمحسن آقا- پیمان زناشویی بست؛ ولی در این هنگام آزارهایی از روحانیون می‌دید و او را به فرنگی‌پرستی و ناباوری به دین متهم می‌کردند. از سوی دیگر چون کاری نداشت دچار تنگدستی‌شد، به ناچار به فروش کتاب‌هایش دست زد و البته از دوستان دیرینه پدرش یاری می‌گرفت. به کسروی پیشنهادشد به جوراب‌بافی بپردازد پس یک ماشین جوراب‌بافی خرید، ولی ماشین ناسالم بود و کسروی آن را پس داد، با این همه فروشنده پیش پرداخت وی را بازنگرداند. ماشین دیگر خرید ولی این یکی هم دچار مشکل‌شد و او آن را باخت. کسروی که در فراهم‌آوردن پیشه‌ای ناکام مانده بود و کتاب‌هایش را نیز فروخته بود بسیار افسرده‌شد. دلبستگی او به سه رشته ریاضی، تاریخ و زبان عربی بود و او زمانش را به آموختن و خواندن این‌ها می‌گذراند. در این زمان برای مجله‌ای به نام العرفان که در صیدا به چاپ می‌رسید گفتاری به عربی نوشت و فرستاد که این نشریه بی‌کم‌وکاست به چاپ‌رساند. مدرسه آمریکایی در تابستان ۱۲۹۳(۱۳۳۲ (قمری)) جنگ جهانی یکم در اروپا آغازشد. در این زمان عثمانی تا تبریز پیشروی کرد و روسیه را پس زد، ولی چندی نگذشت که شکست‌خورد و پس نشست. اینچنین آذربایجان میدان جنگ دولت‌های درگیر در جنگ شده‌بود. در ۱۲۹۴(۱۳۳۳ (قمری)) کسروی در پی دانش‌های نوین خود را نیازمند آموختن زبانی اروپایی دید. نخست کوشید فرانسوی بیاموزد ولی دانست که بی‌آموزگار نمی‌تواند. پس خواست به مدرسه آمریکایی تبریز به نام «مموریال اسکول» برود از این‌رو به نزد مستر چسپ مدیر آن مدرسه رفت و خواهش خود بازگفت. چسپ بالا بودن سال کسروی را منعی بر شاگردی او در آن مدرسه دانسته و بدو پیشنهاد کرده‌بود که در جایگاه آموزگاری بدانجا برود و روزی دو ساعت هم خود به آموختن بپردازد، کسروی هم که از بیکاری رنج‌می‌برده آن پیشنهاد را می‌پذیرد و به آموزاندن درس عربی به شاگردها پرداخته و خود نیز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. در همان ماه‌های نخست بود که خودآموزی درباره اسپرانتو یافت و بدان زبان دلبسته‌شد. همچنین روشی را برای آموزاندن عربی به شاگردان برگزید. سپس کتابی دربردارنده این متد به نام النجمهالدریه نگاشت که تا چندی در دبیرستان‌های تبریز آموخته می‌شد. در مدرسه آمریکایی سه تیره مسیحی(ارمنی و آشوری)، مسلمان و گورانی (یا علی‌اللهی) بودند که میان مسیحیان و مسلمانان درگیری بود و کسروی نیز از این درگیری آسوده‌نماند. برخی از مسئولان مسلمان آنجا نیز با وی دشمنی می‌نمودند. با این همه کسروی چسپ را مرد درستی می‌خواند که از پی‌ورزی دینی به دور بود. میان سال‌های ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ کسروی که با تاریخ و باورهای بهایی آشنا بود با مبلغان این دین بحث‌هایی داشت. در این زمان نیز کسروی به گفته خود از آزار روحانیونی که رفتن به مدرسه آمریکایی را برای خواندن درس بابی می‌دانستند آزارها می‌دید. رفتن به قفقاز در بازه زمانی بسته‌شدن مدرسه در ۱۱ تیر۱۲۹۵(۱ رمضان۱۳۳۴ (قمری)) کسروی برای یافتن کاری و نیز به دست آوردن تندرستی (پزشکان برای بهبودی بیشتر بدو پیشنهاد سفر داده بودند) وامی از آشنایان گرفت و با راه‌آهن راهی قفقاز شد. در این سفر کسروی کوشید تا زبان روسی را بیاموزد. به تفلیس رفت و پس از دو روز راهی باکو شد. در باکو کاری نیافت پس سوار کشتی شده به عشق‌آباد رهسپارشد. آنگاه به مشهد رفت و پس از یکماه از آن راهی که آمده‌بود به باکو بازگشت و چون دوباره کاری نیافت باز به تفلیس رفت. در تفلیس با آزادی‌خواهانی آشنا شد و همچنین از آن شهر و مردمانش خوشش آمد پس چندی در آن سامان ماندگار شد. در آنجا با گیاه‌شناسی آشناشد. با این همه کاری در آنجا نیافت. پس در نیمه مهرماه به انگیزه نامه مادرش و فراخوان مستر چسپ مدیر مدرسه به تبریز بازگشت. رها کردن مدرسه آمریکایی در بازگشت دشمنی میان مسلمانان و ارمنیان بیشتر شده و کسروی هم برخوردهای لفظی‌ای با آنان داشت تا اینکه یک روز هنگام برون‌شد از مدرسه چند دانش‌آموز ارمنی وی را دنبال کرده و عبایش را کشیده و برده‌بودند. این کار به اعتصاب مسلمانان در مدرسه انجامید و اگرچه با پا درمیانی مدیر دانش‌آموزان از وی پوزش خواستند ولی کسروی که رنجیده‌بود دیگر به مدرسه نرفت. پیوستن به دموکرات‌ها و رویدادهای پس از فروپاشی رژیم تزاری روسیه تصویر احمد کسروی در دوره جوانی تصویر احمد کسروی تصویر احمد کسروی تصویر احمد کسروی تصویر احمد کسروی پس از بیکاری کسروی کتاب النجمهالدریه را در زمان آزادی که به دست آورده بود نگاشت که از این کتاب بالاتر یادشده‌است. با چاپ این کتاب با اداره فرهنگ آذربایجان آشنایی یافت. در این هنگام سال ۱۲۹۶(۱۳۳۵ (قمری)) بود که نیکولای دوم واپسین تزار روسیه سرنگون‌شد. این سرنگونی بر روزگار آن زمان ایران و به ویژه تبریز که روس‌ها درآنجا نفوذ داشتند اثرگذار بود. در این میان خیابانی دست به بازگشایی حزب دموکرات در آذربایجان زد. در این هنگام به گفته کسروی برخی از مشروطه‌خواهان که در شش سال گذشته از دیگران آزارهای بسیاری دیده بودند سر به کینه‌جویی برداشتند که کسروی می‌کوشید آن‌ها را آرام نگه‌دارد و به چند تن از دشمنان دیروزش نیز پناه داده‌بود. در این هنگام بود که دبیرستان‌ها باز می‌شد و کسروی را برای آموزش عربی در دبیرستان خواندند. در این هنگام بود که کسروی به دموکرات‌ها پیوست. در این هنگام در تبریز بیماری وبا پخش شد و کسروی هم دچار این بیماری شد. همچنین تبریز دچار خشکسالی نیز شد. در این شرایط دولت به مردم آرد می‌داد و دموکرات‌ها نیز میانجی پخش آرد میان مردم بودند. کسروی هم در هکماوار در این کار به کوشش پرداخت. همزمان در روسیه کمونیست‌ها بر سر کار آمده‌بودند. در ایران هم آشوب به پا بود، به ویژه در آذربایجان روس‌های در حال پس‌نشینی دست به تاراج و ویرانی شهرهایی چون خوی زدند. در ارومیه و سلماس هم شورش آسوری‌ها خونریزی‌ها پدیدآورد. با آمدن زمستان دولت که به بی‌چیزان نان می‌داد خود دچار گرفتاری‌شد و از جیره ایشان کاست. آنگاه بیماری‌های تیفوس و تیفوئید هم در تبریز گسترش یافت و کشته‌های بسیاری به‌جای گذارد. در این میان یکی از برادران و نیز خواهرزاده کسروی نیز دچار بیماری شدند ولی بهبود یافتند ولی چون مادر کسروی خدیجه خانم به تیفوس دچارشد بهبود نیافت و درگذشت. این رویداد کسروی را آزرد و به گفته خود پس از مرگ پدرش غمبارترین رخداد زندگیش بود. در ۱۲۹۷ سپاهیان عثمانی به آذربایجان ریختند و جای روس‌ها را گرفتند. اینان به دموکرات‌ها بدبین بودند پس خیابانی و چند تن از یارانش را گرفتند و از تبریز بیرون راندند. عثمانی‌ها در تبریز باهمادی را به نام اتحاد اسلام پدیدآوردند که گروهی از تبریزیان و نیز دموکرات‌ها بدان پیوستند ولی کسروی بدان‌ها نپیوست. در این هنگام کسروی که در هکماوار دشمنان چندی داشت بهتر دید که جای زندگیش را عوض کند، پس به لیلاوا که در آن زمان یکی از بهترین کوی‌های تبریز بود کوچید. در این زمان تقی رفعت از یاران خیابانی به همدستی عثمانیان روزنامه‌ای به زبان ترکی به نام آذرآبادگان پایه‌ریزی کرده و در آن به تبلیغ پانترکیسم پرداخته‌بود. با این همه چون جنگ جهانی یکم به شکست متحدین انجامیده‌بود در مهرماه همان سال سپاهیان عثمانی تبریز را رها کردند و رفتند و اتحاد اسلام نیز فروپاشید. پس کسروی و دیگر دموکرات‌ها به بازسازی سازمان خود پرداختند و کسانی را که با عثمانیان همکاری کرده و در گسترش پانترکیسم کوشیده بودند را از حزب راند. اینان چنین نهادند که از این پس حزب از زبان فارسی بهره برد و یکی از آرمان‌های خود را نیز گسترش این زبان در آذربایجان بگذارد. در این میان خیابانی به تبریز برگشت ولی برخی کارهایش از جمله برگرداندن رانده شدگان از حزب و نیز انداختن گناه ترورهای پیشینش در تبریز را برگردن دیگران، دموکرات‌ها را از او رنجیده‌ساخت. در این میان کسروی هم دلزده شده و از حزب پاکشید. با آغاز انتخابات دور چهارم مجلس در ۲۱ تیر۱۲۹۸ خیابانی دوباره دموکرات‌ها را گردآورد و از کردار پیشینش پوزش خواسته خواهان همبستگی دوباره دموکرات‌ها شد؛ ولی باز هم خودکامگی خیابانی کسروی و دیگران را آزرده می‌ساخت. در این هنگام وثوق‌الدوله قرارداد ۱۹۱۹ را با انگلستان بست، ولی خیابانی بر خلاف چشمداشت یارانش خاموشی گزید و بر آن نتاخت، این نیز رنجش دموکرات‌ها را افزون ساخت. در همین زمان بود که کسروی به کار در عدلیه پرداخت (۲۴ شهریور۱۲۹۸). در همین هنگام کار دو دستگی میان دموکرات‌ها بالا گرفت و هم‌اندیشان کسروی از حزب انشعاب دادند و دسته تنقیدیون را پدیدآوردند. در واپسین دیداری که میان کسروی و خیابانی پدید آمده‌بود این دو به درشتی با هم سخن گفتند و پس از آن کسروی دیگر با خیابانی دیداری نداشت. اگرچه کسروی در زندگی‌نامه‌اش از آن درشتی در برابر مردی که هژده یا هفده سال از او بزرگ‌تر بود ابراز پشیمانی کرده‌است. خیابانی اندکی پس از آن در روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۲۹۸ بر دولت شورید. کسروی و یارانش دسته خود را منحل کردند ولی خیابانی به تعقیب آنان پرداخته و گروهی از ایشان را آزارانده بود. کسروی هم به ناچار خانه نشین‌شد. پس از چند روز به ناچار به فخرآباد، دهکده‌ای در دو فرسنگی تبریز رفت. پس از دو هفته سرگرد ادموند رئیس اداره سیاسی بریتانیا خواستار دیدار با کسروی شد. کسروی به کنسولخانه بریتانیا در تبریز رفت و با ادموند دیدارکرد. به گفته کسروی نگرانی انگلستان از گسترش بلشویسم بود چه که میرزا کوچک خان هم با اینان همپیمان شده بود و بریتانیا می‌خواست از مرام خیابانی سردرآورد. ادموند می‌خواسته که کسروی را برانگیزاند تا ستیز با خیابانی را پی‌گیرد، ولی کسروی نپذیرفته و بدو شرح داده که نخست دسته ایشان در هماوردی با خیابانی ناتوانند و دوم آنکه چون خیزش او برای آذربایجانست به رویارویی با او تن نخواهد داد. در همین هنگام نیز از نخست‌وزیری به دسته تنقیدیون تلگراف رمزی‌ای رسیده بود که اگر به نبرد با خیابانی برخیزید دولت به شما یاری‌خواهد رساند که آن هم پذیرفته نشد. در این هنگام کسروی باز به تبریز بازگشته‌بود ولی خود و دوستانش زیر فشار و تحدید بودند. چون گروهی از یاران کسروی دربند خیابانی گرفتار آمدند کسروی به ناچار با همسرش از تبریز بیرون رفت، شهرها و دیه‌ها را تنها گذراند تا اینکه در شاهین‌دژ به تب نوبه دچارشد و یک ماه و نیم در آن سامان ماندگارشد. در آن‌جا مهمان حاجی میرزاآقا بلوری بود. چون در آن‌جا پزشکی نبود میزبانش به خواهش کسروی وی را روانه تهران کرد. در تهران کسروی با یارانش که خیابانی ایشان را از تبریز رانده‌بود دیدارکرد. با اینکه بیماری او را رها نکرده‌بود به جستجوی کار برخاست. سرانجام برای آموزگاری عربی در دبیرستان ثروت پذیرفته شد. در تهران نشست‌هایی برگزار می‌شد و از کسروی درخواست می‌شد تا به ستیز با خیابانی بپردازد، ولی کسروی از این کار پرهیز می‌نمود. در این میان مخبرالسلطنه که والی تازه آذربایجان شده بود از کسروی خواست تا در خواباندن شورش خیابانی همراه او باشد، ولی کسروی نپذیرفت. خیابانی دو هفته پس از آن کشته شد-یا خودکشی کرد- و شورشش فرونشانده‌شد. مرگ همسر نخست کسروی با براداران و اعضا خانواده. این عکس در تبریز سال ۱۳۱۸ گرفته شده‌است کسروی با خانواده و برخی از یاران در تهران نوشتارهایی درباره نارسیدگی به گور نادرشاه افشار نوشت که این کوشش‌ها به آشنایی او با گروه‌های اسپرانتودان هم انجامید. همچنین نشست‌ها و بحث‌هایی با بهاییان داشت. در این میان به او ریاست عدلیه تبریز را کردند که نپذیرفت. در این میان کسروی هنوز خانواده‌اش را به تهران نیاورده بود و برای این کار پول بسنده‌ای نداشت. در این میان بدو عضویت در استیناف تبریز را پیشنهاد کردند که او پذیرفت. در بهمن به سوی تبریز راه افتاد، برف و بوران او را بیست روز در راه نگه‌داشت. در این هنگام آذربایجان چون دیگر جاهای ایران آشفته‌بوده و اسماعیل آقا سمتقو بر ارومیه چیره گشته‌بود. عدلیه نیز آنگونه که کسروی می‌گفت دچار فساد بسیاری بوده‌است. روزنامه ملانصرالدین که در پی شورش قفقاز این زمان در آذربایجان پخش می‌شد نیز به این تباهی به زبان طنز می‌پرداخت. با این همه کسروی سه هفته بیشتر در تبریز نماند چه که سید ضیاءالدین طباطبایی با کودتا دولت را در دست‌گرفته و او در ۲۳ اسفند دستور به بستن عدلیه داده‌بود. اینچنین کسروی باز بیکار گردیده و با تنگدستی روبه‌رو گشت. در بهار ۱۳۰۰ سید ضیا برافتاد و احمد قوام جای او را گرفت، با این همه عدلیه باز بسته ماند. در این زمان بلشویک‌ها در باکو مغازه برادر کسروی را تاراج کرده‌بودند و هنگامی که او به تبریز بازمی‌گشت شاهسونها بازمانده داراییش را گرفته و وی را لخت‌کرده‌بودند. به ناچار کسروی کتاب‌هایش را به برادر واگذاشت تا کتابخانه‌ای گشوده و بیکار نماند. در این هنگام مخبرالسلطنه هم که رابطه خوبی با کسروی داشت حقوق بازمانده کسروی را به وی پرداخت‌کرد و او قرض‌های خود را پرداخت کرد و تا اندازه‌ای از تنگی رست. آهنگ رفتن به تهران را داشت که با بیماری همسرش روبه‌رو گشت. در این هنگام وی با گروهی از اندیشمندان به گسترش اسپرانتو در تبریز می‌کوشید. در پایان شهریور همان سال بود که حال همسر کسروی بدترشد و دست پایش دچار آماس گردید. پزشکان تشخیص دادند که او دچار استسقای زقی شده‌است و باید عمل شود. پس از عمل دو روزی حالش بهترشد ولی شب دوم به ناگاه درگذشت و اندوهی بزرگ گریبان کسروی را گرفت. همسر نخست کسروی کوچک‌ترین دختر عمه‌اش بود و کسروی به او دلبستگی‌ای نداشت و تنها با پافشاری خانواده به زناشویی با او تن‌داده‌بود؛ ولی پس از زناشویی به گفته کسروی آن زن با پاکدلی و سادگی‌اش مهر خود را در دل کسروی نشانده بود. او در هنگامی که به عقد کسروی درآمد سیزده‌ساله بود. در مازندران تصویر احمد کسروی پس از به سر آمدن چهلم همسرش در ۲۹ شهریور کسروی فرزندانش را به برادرش سپرد و دوباره راهی تهران شد. هنگامی که کسروی در راه تهران بود رخداد کشته شدن محمدتقی خان پسیان در خراسان روی‌داد. در ۲۱ مهر پس از سفری دراز به تهران رسید و پس از چندی استراحت به دیدار وزیر آن زمان عدلیه عمیدالسلطنه رفت ولی در عدلیه جا برای کار او بازنبود. این‌چنین کسروی باز گرفتار بی‌پولی شد. او در تهران دوباره همسری گزید. سرانجام او را عضو استیناف مازندران کردند. در ۲۶ آبان کسروی راهی مازندران شد که در آن روزگار تنها راه رفتن به آن سامان بهره‌بری از اسب و استر بود و کسروی هم از چارواداری اسبی کرایه کرد و راهی‌شد. در این زمان امیرموید سوادکوهی در سوادکوه بر دولت شوریده بود و سردارسپه (رضاشاه پهلوی آینده) برای سرکوب او سپاه به آن سامان فرستاده بود و کاروان کسروی در فیروزکوه از پی‌گیری سفر بازداشته شد. پس قزاقها او را با کاروان دیگری روانه کردند ولی چون کاروان از همراهی کسروی خشنود نمی‌بودند کسروی از ایشان جداشده و پای پیاده به سوی ساری به راه افتاد. در این سفر بود که کسروی نخستین بار با گویشهای ایرانی برخورد کرد و از بودن آن‌ها آگاه‌شد. او با هر سختی‌ای بود سرانجام به ساری رسید و چهار ماه در آن‌جا ماند و همسرش را نیز بدانجا آورد. او از زندگی در مازندران لذت می‌برد و در آن‌جا به آموختن زبان مازندرانی و مطالعه پرداخت. در این زمان سمیتقو به مهاباد دست یافته و ژاندارم‌ها را تسلیم کرده، کشتار کرده‌بود. از سوی دیگر در مازندران شورش امیرموید فرونشسته و وی تسلیم‌شده‌بود. در دماوند در اسفند از تهران خبر دادند که استیناف مازندران برچیده شده‌است، به ناچار کسروی راهی تهران شد. در بازگشت به تهران با تیمورتاش دیدارکرد و این زمینه آشنایی آینده تیمورتاش با او شد. پس از چندی از سوی عدلیه او را به دماوند فرستادند تا اختلافات میان کارکنان عدلیه و حکمران آن‌جا را چاره‌جویی کند. پس از حل اختلاف خواستند که او در دماوند بماند و کسروی نیز پذیرفت. در این زمان کسروی آغاز به نوشتن آذربایجان فی ثمانیه عشر عاما و فرستادن آن به ماهنامه العرفان را کرد. در مهرماه قانونی گذارده‌شد که برپایه آن دانش قاضیان را بیازمایند، پس کسروی برای آزمون روانه تهران شد و وی بالاترین نمره این آزمون را گرفت. دو ماهی در تهران ماند و این زمان را به پژوهش درباره تاریخ مازندران پرداخت و یادداشت‌هایی به نام تاریخ طبرستان در هفته‌نامه نوبهار نگاشت و پژوهشی درباره نسخه خطی ابن اسفندیار و سنجش آن با نسخه‌های بیرون از کشور کرد که او خود این را سرآغاز نویسندگی خود می‌دانست. در زنجان پس از چندی وی را به زنجان-که بر سر کنارگذاشتن رئیس پیشین محکمه آن سامان مشکل داشتند- فرستادند. پس از دو ماه به وی پیشنهاد شد به اراک برود و او پذیرفت، ولی با سر و صدای مردم زنجان که خواستار ماندن او بودند این پیشنهاد پس‌گرفته‌شد. در زنجان نوشتن آذربایجان فی ثمانیه عشر عاما را از سر گرفت. همچنین به پژوهش درباره رویدادهای در پیوند با جنبش بابیه در زنجان پرداخت که درآینده در نوشتن کتاب بهاییگری از آن‌ها یاری‌گرفت. همچنین اختلاف لهجه زنجانی‌ها و آذربایجانی‌ها کسروی را برانگیخت تا درباره زبان ترکی و نوشته‌ها و اثرهای این زبان به پژوهش پردازد. در پایان تابستان ۱۳۰۱ کسروی را برای آزمایش کارمندان عدلیه به قزوین فرستادند. وی با خانواده به قزوین رفت و یک ماه در آنجا ماند و در آنجا آگاهی‌هایی درباره قرهالعین به‌دست‌آورد. پس از آن دوباره به زنجان بازگشت. در این میان سفری هم به سلطانیه کرد. در خوزستان کسروی در سال‌های خدمت در دادگستری وی تا آغاز نخست‌وزیری سردار سپه (رضا شاه پهلوی آینده) در آنجا بود. در این زمان معاضدالسلطنه وزیر عدلیه شده‌بود، وی کسروی را به تهران خواست و بدو پیشنهاد رفتن به خوزستان -که در آن زمان گرفتار شیخ خزعل بود- را داد. کسروی نیز شرط‌هایی برای پذیرش خوزستان به میان گذاشت که چون پذیرفته شد کسروی هم پذیرفت که به خوزستان راهی شود. پیش از رفتن برای نخستین بار بود که با رضاخان سردارسپه دیدار کرد. سردارسپه به کسروی سپرد که عدلیه‌ای برپا کند که از عدلیه انگلیس در آن سوی اروندرود برتری گیرد. کسروی هم به راه افتاد و از راه عراق (بغداد و بصره) خود را به خوزستان رساند. نخست به خرمشهر رفت، آنگاه در آبادان با خزعل در کشتی ویژه وی دیدار نمود. از آنجا بر جهازی نشست و به اهواز رفت. سپس به دشواری راهی شوشتر شد که آن زمان مرکز خوزستان بود. کسروی از نارسیدگی به این شهر و کوچکی آن دچار شگفتی شد. در آنجا دانست که خزعل در خوزستان تنها بر دزفول و شوشتر و رامهرمز چیرگی ندارد که در آن‌جاها نیز بیشینه کارمندان دولت را جیره‌خوار خود نموده‌است. شیخ خزعل آدمکشانی را نیز در دست داشت که برای نمونه سیدعبدالله یکی از رئیسان پیشین عدلیه را یکی از این آدمکشان به فرمان او کشته بوده‌است. در این زمان ۲۵۰ سپاهی ایرانی در دژ سلاسل در نزدیکی شوشتر گردآمده بودند که تنها نیروهای دولتی آن زمان خوزستان بودند و شیخ خزعل دولتی جداسر از دولت مرکزی ایران داشت. بریتانیا نیز که سود بسیاری از خوزستان می‌برد پشتیبان خزعل بود. در این زمان رضاخان در اندیشه بازگرداندن نفوذ دولت مرکزی بر این بخش از ایران بود. خزعل و پسرانش در آغاز که دانستند کسروی دانش زبان عربی دارد نخست خشنود شدند، ولی زمانی که کسروی در روزنامه‌های عربی در پاسخ به مستقل خواندن خوزستان گفتاری نوشت و خزعل را گمارده دولت ایران و خوزستان را بخشی از ایران خواند خزعل از او خشمگین شد. کسروی در خوزستان از شوش و دزفول دیدارکرد. همچنین ویرانه‌های جندی‌شاپور را دید. در خوزستان هنگامی که با عرب‌های آن بخش آشنا شد دانست که جز دانش‌آموختگان ایشان کمتر کسی با عربی فصیح آشناست. همچنین دانست که همه عرب‌ها با شیخ خزعل میانه خوبی ندارند، از آن دسته عرب‌های بنی‌طرف که کسروی با شیخ آنان دیدار کرده‌بود. در این هنگام که خوزستان دچار بحران بود کسروی پیوسته گزارش‌هایی از چگونگی خوزستان به دفتر نخست‌وزیری می‌فرستاد. در خوزستان کسروی همچنین به پژوهش درباره گویش‌های آن سامان پرداخت. همچنین به جستجو در تاریخ خوزستان و پیشینه درونشد عرب بدان سامان پرداخت. در این زمان فشار دولت و به ویژه آرتور میلسپو در مالیه برای پرداخت مالیات سالیانی که خزعل پرداخت نکرده بود بیشتر شد و خزعل نیز به بسیج نیرو می‌پرداخت. در این زمان برخوردهایی میان کسروی و خزعل هم رخ می‌داد که خزعل را از او خشمگین‌تر می‌ساخت. در این زمان کسروی دوستی‌ای هم با باتمانوف کنسول شوروی در اهواز پیدا کرد. پس از چندی کار دشوارتر شد. خزعل هواداران خود را در شوشتر مسلح ساخت و گروهی از کارمندان دولت هم به خزعل پیوستند. در این میان سپاهیان غله و خواربار را از انبار عدلیه به دژ سلاسل بردند. پس از چندی کسروی و همراهانش در اندیشه برونشد از خوزستان افتادند، ولی چون همه راه‌ها بسته شده‌بود کسروی سفری به مسجد سلیمان کرد تا ببیند از آن راه می‌شود از خوزستان بیرون رفت یا نه. در مسجد سلیمان وی از تشکیلات شرکت نفت دیدار کرد ولی چون دید که سران آن‌جا نیز همبسته با خزعلند دانست که این هم راه گریزی نیست. در این میان کسروی از توطئه‌ای که خزعل و پسرانش برای کشتن او چیده‌بودند آگاه‌شد و دانست که کینه آنان ازو بسیار ژرف است. از دیگرسو در این زمان در رامهرمز و هندیجان درگیری بالاگرفته بود و این رویداد شوشتر را هم بی‌اثر نگذاشت و گاه خانه برخی کارمندان دولت را تاراج کرده یا آنان را به بند می‌کشیدند. در ۱۰ آذر همان سال در شوشتر درگیری آغاز شد و هواداران خزعل کوشیدند تا بر دژ سلاسل دست یابند ولی شکست خوردند و کنترل شهر به دست هواداران دولت افتاد. از دیگر سو دانسته‌شد که نیروهای دولت بر دزفول دست یافته‌اند. اندکی پس از آن دسته‌های ارتش هم به شوشتر رسید و جشن باشکوهی به پاس این پیروزی در شهر برگزار شد. کسروی هم در این زمان درباره خوزستان و شیخ خزعل مقاله‌ای نوشت که در حبل‌المتین به چاپ رسید. چندی پس از آن چون رضا خان سردارسپه به بندر دیلم رسید، خزعل از او امان خواست و اینچنین جنگ پایان پذیرفت. در این میان رضاخان از اهواز و شوشتر دیدار کرد و در شوشتر هم مهمانی‌ای فراهم ساخت، ولی کسروی چون شنیده بود که در گزارش بدو ارجی چندانی بر کارهای عدلیه نگذاشته‌اند به مهمانی رضاخان نرفت. چندی پس از آن کسروی عدلیه را به اهواز برد، ولی در آن‌جا با حکمران نظامی شهر که خود دادگاهی نظامی گشوده بود دچار مشکل شد. ایشان کوشیدند تا عدلیه را به شوشتر برگردانند، ولی کسروی با اینکه از مرکز هم پیغام رسیده‌بود که به شوشتر بازگردید سرپیچیده و برماندن در اهواز پافشرده بود. در این زمان با نام مستعار خداداد نوشتارهایی را در حبل‌المتین یکی درباره چگونگی رفتار سپاهیان با مردمان خوزستان نوشت. همچنین چون در آن زمان زمزمه پادشاهی سردارسپه می‌رفت، کسروی گفتاری درباره ارج‌ننهادن رضا خان به مشروطه را نوشت که حبل‌المتین به چاپ‌رساند. چندی پس از آن که فشار حکومت نظامی بالا گرفت کسروی به ناچار در نوروز ۱۳۰۴ با خانواده به عراق سفر کرد و پس از بیست روز گردش در آنجا به اهواز بازگشت. سپس به شوشتر که عدلیه را به آنجا بازگردانده بودند برگشت و اوضاع آنجا را نیز آشفته دید. در این زمان به سفارش روزنامه عربی الاوقات‌العراقیه به نوشتن درباره اسپرانتو پرداخت. در این زمان چون با حکمران نظامی شوشتر هم اختلاف یافت، از تهران خواهان بازگشت او شدند و او در اردیبهشت همان سال باز از راه عراق به تهران بازگشت. در تهران سردار سپه او را به حضور پذیرفت و اختلاف‌هایی که داشت به دادگاهی‌نمودن کسروی می‌انجامید با پا درمیانی چندتنی از سیاست‌مداران از میان رفت. رویدادهای پس از ۱۳۰۴ و آغاز نامداری کسروی این عکس در قوچان و زمانی گرفته شده‌است که کسروی از سوی وزارت دادگستری به ماموریت خراسان رفته بود. در دست راست کسروی شادروان کسرائی (شهردار قوچان) و دخترش فروغ و در دست چپ او افسران ژاندارمری دیده می‌شوند پس از خوزستان کسروی چندی در تهران بیکار ماند، در این زمان به نگارش آذری یا زبان باستانی آذربایجان پرداخت و آن را به چاپ رساند و این زمانی بود که کشاکش پانترکیسم به تازگی رونقی گرفته بود. این کتاب سبب نام‌آوری کسروی در میان انجمن‌های دانشی زمان گردید. در این زمان شرق‌شناس روس چایگین با کسروی دیدار کرد و دنیسن راس آن را به انگلیسی برگرداند. از این پس کسروی در چندین انجمن پژوهشی انگلیسی و آمریکایی عضوشد. در همین هنگام تاریخ پانصد ساله خوزستان را نیز به پایان رساند. همچنین پژوهشی درباره سید نبودن صفویان نمود و میوه‌اش را در روزنامه آینده نوشت که در آن زمان سر و صدای بسیاری به پا کرد. همچنین به پژوهش درباره گویش‌های گوناگون ایرانی پرداخت. در همین هنگام (۱۳۰۴) هم بود که دودمان قاجار برچیده شد و دودمان پهلوی جای آن را گرفت. از ۱۳۰۵ کسروی بازرس عدلیه شد ولی تنها در جایگاه داور یک بار به قم رفت زیرا که در این زمان علی اکبر داور وزیر عدلیه شد و عدلیه پیشین را برچید. پس کسروی باز زمانی بی‌کار شد و در این زمان باز به خواندن و پژوهش پرداخت و این بار پیشینه شیر و خورشید را پژوهید. در فروردین ۱۳۰۶ کلاسی برای آموزاندن زبان پهلوی به آموزگاری هرتسفلد در تهران برگذارشد که کسروی یکی از شاگردان آنجا بود. در این زمان داور او را برای کار در عدلیه تازه خواست و از او خواست تا عبا و عمامه را کنار بگذارد که کسروی همان زمان این پوشش را کنار گذاشت و پوشش رواج‌دار آنروز را برگزید. از این پس او مدعی‌العموم تهران شد. در این زمان میانه داور و کسروی به هم خورد. چندی پس از آن کسروی به ماموریت‌هایی در خراسان از سر گذراند، مرکز می‌خواست او را در خراسان نگه‌دارد که کسروی بی‌اجازه مرکز به تهران بازگشت و این کار داور را خشمگین ساخت. پس کسروی درخواست کناره‌گیری از عدلیه را نمود و به وکالت پرداخت. در این زمان تیمورتاش که پشتیبان کسروی بود به وی پیشنهاد کرد که به حزب ایران نو بپیوندد که کسروی نپذیرفت. در این زمان قانون پوشش یکپارچه داده‌شد و کسروی از نخستین کسانی بود که به پیشواز این قانون رفته و کلاه پهلوی برسرگذارد. در این زمان از کسی به نام بارون هایراپت زبان ارمنی را در دو سال آموخت. در همان زمان به کارنامه اردشیر بابکان پرداخت. در پاییز ۱۳۰۷ کسروی دوباره به قضاوت و اینبار در دادگاه جنایی پرداخت. چندی پس از آن تیمورتاش به کسروی پیشنهاد کرد که زیر پشتیبانی وی از وزارت فرهنگ مقرری‌ای دریافت دارد و به جای آن به پژوهش درباره تاریخ و زبان بیشتر پردازد؛ ولی داور برونشد کسروی را از عدلیه نپذیرفت و با افزایش جایگاه او وی را به ریاست محاکم گمارد. در این زمان کسروی به نگارش شهریاران گمنام پرداخت. چندی پس از آن هم کسروی برای داوری به اراک سفری کرد. در زمستان ۱۳۰۸ کسروی باز سفری کاری به غرب ایران داشت. در این سفر در همدان بود که کسروی با عارف قزوینی آشنا شد و دوستی دیرپایی با وی یافت. داستان این آشنایی چنین بود که چون عارف در تبعید بود و از دید مالی دچار مشکل، کسروی به همراهانش پیشنهاد کرد تا پولی را برای یاری بدو گردآورند. عارف چون این را شنیده بود برآشفته و به کسروی گلایه‌کرده بود. کسروی که از بلندطبعی او خشنود شده بود به دوستی استواری با او پرداخت و تا عارف قزوینی زنده بود این دوستی بیشتر از راه نامه‌نگاری پایدار بود. همچنین کسروی در این سفر به گردآوردن نام روستاها و دیه‌های ایران -که از پیشتر بدان دست یازیده‌بود- پرداخت. بیرون‌آمدن از عدلیه از ۱۳۰۹ اختلاف کسروی با سران عدلیه بالاتر گرفت و داور از او رنجش بسیار پیدا کرد. پس از چندی کسروی در دادگاهی که یک سویش دربار بوده حکمی علیه دربار داده و اینچنین آشوبی پدید آمده و نتیجه‌اش بیرون رفتن کسروی از عدلیه و پرداختن دوباره به وکالت بود. در زمستان ۱۳۱۱ کسروی به سفارش یکی از نمایندگان نامه‌ای به رضاشاه نوشته و در آن به عدلیه‌ای که داور برپا کرده‌بود سخت تاخته‌بود. گزارش این کار که به داور رسید رنجشش از کسروی بیشتر شد. کوشش‌های اجتماعی احمد کسروی در کتابی با عنوان در پاسخ بد خواهان، درباره گیاه‌خواری به بحث می‌پردازد و دلایل خود را بازمی‌گوید. وی به جای استفاده از واژه «گیاه‌خواری» از لفظ «گوشت‌نخواری» بهره می‌برد. احمد کسروی ۱ دی‌ماه را روز بهروز نامید و خواستار آن شد تا در این روز در مجلس جشنی آن دسته از کتاب‌هایی که به نظر او بیهوده و زیان‌مند بودند به آتش کشیده شود. کسروی و فلسفه کسروی در حوزه‌های گسترده‌ای به مخالفت پرداخت، زبان فارسی، ادبیات، فلسفه، دین و بخش‌هایی از فرهنگ ایرانی، لکن مخالفتهای وی به نقد عمیق بدل نشدند. اگرچه کسروی پیشرفت‌های غرب را می‌دید، و با دلسوزی می‌خواست که ایران نیز به پیشرفت کند، اما کسروی فلسفه را تحقیر می‌کرد. برداشت او از فلسفه، بیشتر فلسفه مادی غرب بود، همچنین کسروی در دو کتاب "پیرامون فلسفه" و "پیرامون روان" سوءبرداشت خود را هم از فلسفه و هم از فلسفه مادی نشان می‌دهد: آن فلسفهمادی آدمی را بسیار پست گردانیده. از دیده آن فلسفه، آدمی جانوریست سردسته جانوران، بدانسان که میمون از لیمور برخاسته و اندکی از آن بالاتر است، آدمی نیز از میمون برخاسته و اندکی از آن بالاتر است. جدایی دیگری در میانه نیست. آن خیمها که جانوران راست آدمی را نیز هست و جز آن‌ها چیزی نیست. سرچشمه همه خواهاکها(آنچه خواسته می‌شود) وکناکهای (آنچه انجام می‌دهند) جانوران خودخواهیست و در آدمی نیز چنانست. اصلاحات دینی دستخط احمد کسروی نخستین مقاله همایون که در اکتبر ۱۹۳۴ منتشر شد و یکی از نویسندگان رک‌گوی آن احمد کسروی بود. او در اولین مقاله نوشت که مذهب باید بر پایه زندگی همگان پایه‌ریزی شود و باید با آتئیسم (الحاد) به عنوان یکی از بزرگترین خطاها در دنیا مبارزه شود و هم‌زمان باید با عقاید خرافاتی و آموزش نادرست مذهبی که همواره نمونه‌هایی از اعمال ضد مذهبی هستند مبارزه شود. کسروی نقدهای آتشینش را به آنچه که اعمال خرافاتی باور داشت که بر اسلام تاثیر گذاشته‌است، در جلد اول آئین در ۱۹۳۲ شروع کرد. در آئین کسروی، به عنوان روشنفکری ظاهر می‌شود که سوالی درباره «نقش مناسب مذهب در تحولات سریع جهان» دارد. او زمانی در آئین می‌نوشت که اروپای سکولار تحت احاطه آشفتگی سیاسی و اقتصادی، بی‌هیچ چشم‌انداز روشن قرار داشت. سخن ماندگار حسن امین به نقل از یکی از حاضرین در جلسات احمد کسروی، می‌نویسد: کسروی و زبان پارسی احمد کسروی با چیرگی بر برخی از زبان‌های ایرانی و فرنگی و نیز با دانشی گسترده در زمینه زبانشناسی، واژه‌های بسیاری را از نو زنده کرد یا برساخت که بخشی از آن‌ها اکنون در گفتار و نوشتار روزانه پارسی‌زبانان به کار می‌رود. کسروی از سره‌گرایان نمی‌بود و از ستردن زبان پارسی از «همه» واژگان بیگانه بیزاری می‌نمود. او می‌گفت سره‌گرایان که هوادار پاکسازی پارسی از هرگونه واژه تازی هستند راه نادرستی می‌پویند و باید واژگانی چون «کتاب»، «جمله» و غیره را نگاه داشت و نام‌واژگان (اسم‌ها) یی که اکنون در زبان توده بسیار کاربرد دارند را دست نزد. من چنان‌که از گفتارهایم پیداست هوادار پیراستن فارسی هستم و برای همین موضوع است که این گفتارها را می‌نویسم. با این همه من از نگارش‌هایی که کسانی به عنوان «پارسی سره» در برخی روزنامه‌ها می‌نگارند سخت بیزارم و این نگارش‌ها را جز ننگی برای زبان فارسی نمی‌شمارم. چرا که بنیاد آن‌ها هوس و نادانی است و اگر رشته کار را بدست این هوس‌ها و نادانی‌ها بسپاریم زبان را پاک از سامان انداخته دچار هرج و مرج سختی خواهند گردانید. آری یک‌رشته بیرون از این می‌باشد، و آن افزارها و چیزهایی‌ست که ما نداشته و از دیگران با نامش می‌گیریم. مثلا تلگراف، تلفن، رادیو، گرامافون، اتومبیل و مانند این‌ها که با همان نام‌های اروپایی پذیرفته شده زیانی نمی‌دارد. به ویژه که اگر نیاز باشد ازآن‌هاجداشده نیز توان آورد (مثلا تلگرافیدن و تلفنیدن بکار می‌رود و می‌توان تلگرافنده و تلفوننده نیز جدا گردانید). همچنین خوراک‌های اروپایی از کاتلت و سوپ و مانند این‌ها که نداشتیم و با نامش گرفته‌ایم، زیانی نمی‌دارد. موافقان محمدعلی جزایری، استاد زبانشناسی و زبان پارسی دانشگاه تگزاس آستین، می‌نویسد: در ایران، یکی از این گونه کسان احمد کسروی تبریزی است که سالی چند با دانش و بینش خود چراغ راهنمایی فرا راه ما داشت. افسوس که نادانی و نابینایی تنی چند چراغ زندگی وی را فرو کشت و مغزی را روشن‌اندیش و دلی را روشن‌بین جاودانه از کار باز ایستانید. کسروی مرده‌ریگی از خود به جای گذاشت جاودانه و از میان نرونده مرده‌ریگی زندگی‌انگیز و درخشان که تا دیری بر جای خواهد ماند. این مرده‌ریگ اندیشه‌هاییست در زمینه اجتماع و زندگانی، و پژوهشهاییست در چند رشته از دانش. یکی از این رشته‌ها زبان و زبانشناسی است. حسین یزدانیان که نخستین بار بکار گردآوری نوشته‌های کسروی پرداخت می‌نویسد: سپس نیز در میان کوششهای دیگر خود، پیراستن زبان فارسی را بایای خود شمرده، چه وی از هر کسی بیشتر «صلاحیت» داشته تا درباره زبان فارسی سخن راند و از راست و کج و درست و نادرست، از آشفتگی و نابسامانی و راه چاره آن‌ها گفتار راند، ایراد گیرد، داوری کند و سرانجام در پیراستن و آراستن و رسا گردانیدن آن بکوشد. به ویژه که وی در کار پیراستن مغزها و بسامان گردانیدن اندیشه‌های مردم ایران بوده و بآن تلاش داشته تا ایرانیان را از گمراهیها و آلودگیهایی برهاند، ریشه نادانیها را بکند و به بیراهیها چاره اندیشد و یک دیگرگونی ژرفی در اندیشه‌ها و باورها، در جهان‌بینی و برداشت آنان از جهان و زندگانی پدید آورد و چراغی فرا راه مردم بگذارد. در این راه بوده که نیاز فراوان بزبان پیراسته و رسا می‌دیده، زبانی که مردم یکسره با معنای کلمه‌ها سر و کار داشته باشند، زبانی که از واژه‌های پست چاپلوسانه، از واژه‌های دشوار و بی‌معنی پیچیده دور باشد، و سرانجام زبانی که بر پایه‌های خود استوار بایستد و در بروی هر بیگانه‌ای نگشاید. یحیی ذکا، ایران‌شناس، پیرامون نوشته‌های کسروی پیرامون پسوند کاف می‌نویسد: از نوشته‌های ارجدار و دانشمندانه شادروان احمد کسروی در پیرامون یکی از پسوندهای مهم زبان فارسی است. این کتاب در زمینه خود برای کسانی که باستقلال و استواری و توانایی زبان فارسی دلبسته‌اند و در این راه می‌کوشند راهنمای بزرگ و سودمندی تواند بود. محسن ابوالقاسمی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، می‌نویسد: احمد کسروی تبریزی، بیش از هر فرد دیگری در ساخت لغت ذوق و شوق به خرج داده است. وی علاوه بر ساخت لغت، زبانی هم برای خود ساخته است به نام ((زبان پاک)) و کتابی به همین نام در شرح آن به چاپ رسانده است. از ساخته‌های کسروی: بزنده (=مجرم)، بزیدن (=جرم کردن)، بی‌یکسو (=بی‌طرف)، بی‌یکسویانه (=بیطرفانه)، پادرزم (=حمله متقابل)، جداسر (=مستقل)، شهریگری (=تمدن)، فراهمیدن (=اجتماع)، ورزاد (=انجمن تربیت بدنی) منتقدان پرویز ناتل خانلری در مقاله‌ای با عنوان «دفاع از زبان فارسی» در مجله سخن به استهزای کسروی و زبان پاک و «آک‌های» ادعایی او پرداخته‌است: نشریه پیمان مجله پیمان به مدیریت احمد کسروی از یکم آذر ۱۳۱۲ منتشر شد. مطالب آن گوناگون بود و درباره مسائل اجتماعی، فرهنگی، علمی، تاریخ و زبان به قلم کسروی و دیگر همگامان وی منتشر می‌شد. درابتدا این مجله هر پانزده روز یکبار منتشر می‌شد اما پس از سال نخست به ماهنامه تبدیل شد و تا خرداد ۱۳۲۱ منظما انتشار یافت. کسروی پس از توقف انتشار مجله پیمان، از سوم بهمن ماه ۱۳۲۱ دست به انتشار روزنامه پرچم زد. کسروی در «پیمان» سال یکم شماره سوم، اول دی ماه ۱۳۱۲، برگ پنجم در مقاله‌ای با فرنام «اسلام و ایران» می‌نویسد: پدران ما تا اسلام را نمی‌شناختند در برابر آن جنگیدند و چون شناختند در راه آن جنگیدند. از شگفتیهای زمان ماست که کسانی از ایرانیان با اسلام دشمنی می‌کنند و آن را خوار می‌دارند. اینان اگر هواداری از زردشت دارند بدانند که میانه زردشت و محمد دو تیرگی نیست. آنان هر دو فرستاده یک خدایند و هر دو به راهنمایی مردم برخاسته‌اند. چیزی که هست دین زردشت زمان خود را بسر داده و از میان رفته، پس از آن هم عیسی پیغمبر ناصری برخاسته و زمان دین او نیز بپایان رسیده بود که پیغمبر اسلام فرستاده شده‌است. این کسان باید بدانند که اسلام هزار و سیصد سال بیشتر دین پدران ما بوده که در سایه آن با هر گونه خوشی زیسته‌اند و هر یکی از ایشان هنگام مرگ یگانه مایه دلداری و یگانه توشه آن سفر سهمناکش کلمه «لااله الاالله و محمد رسول‌الله» بوده‌است. بدانند که سیزده قرن تاریخ ایران جز تاریخ اسلام نیست و هزارها بلکه میلیون‌ها ایرانیان خون خود را در راه رونق اسلام ریخته و بلندی نام اسلام را خونبهای خود دانسته و در دقیقه‌های واپسین عمر خود بدین خونبها خرسندی داده و با دل شادمان و آرام جان سپارده‌است. آن زمانی که دولت نیرومند بوزانت (روم شرقی) به پشتیبانی دین مسیح، دینی که زمان آن سپری شده بود برخاسته با اسلام سخت دشمنی می‌نمود و هر سال در تابستان در سرحد روم بازار کارزار و ستیز گرم می‌شد سالانه هزاران و ده هزاران ایرانی از اینسو آن‌سو دسته بسته و بر گرد درفش اسلام گرد آمده کالای پربهای جان بکف بدان بازار جانبازی می‌شتافتند و کشتن و کشته شدن دریغ نمی‌داشتند. این خود مایه سرفرازی ایرانیان است که با آنکه در آغاز کار با اسلام دشمنی کرده و با تازیان آن هنگامه‌ها را بر پا نموده و آن خونریزیها را نمودند سپس چون بحقیقت آن دین پاک آشنا گردیدند به آن گرویده در راه ترویج آن جان دریغ نساختند. کسانی اگر می‌پندارند که ایرانیان از ترس جان مسلمان شدند نادانی خود را نشان می‌دهند. تاریخ بهترین گواه است که ایستادگی و مردانگی بیش از آن نمی‌شد که مردم این سرزمین در برابر تازیان نشان دادند و تنها نیروی خدایی اسلام بود که آن کوششها و مردانگیها را بی‌نتیجه گذاشت. پس از آن هم که تازیان بایران درآمدند ایرانیان تا می‌توانستند دشمنی با اسلام می‌نمودند کسی هم آنان را ناگزیر از مسلمانی نمی‌کرد. چیزی که هست کم‌کم مردم به چگونگی آن دین خدایی پی برده باو گرویدند و از روی باور آن را بپذیرفتند و چنان‌که گفتیم در راه آن به جانفشانی برخاستند. با اینحال چگونه کسانی اسلام را خوار داشته بنکوهش آن زبان باز می‌کنند. اگر دستاویز اینان وطنخواهی است من می‌پرسم مگر پدران و پیشینیان ما وطنخواه نبودند؟ اگر بگویند: نه! زهی نادانی ایشان! کسروی در شماره هشتم مجله پیمان (سال یکم) می‌نویسد: …. آنان که می‌گویند ایرانیان اسلام را بزور شمشیر پذیرفتند راه خطا می‌پویند. آنان که می‌پندارند ایرانیان چون به شمشیر با اسلام برنیامدند از راه دین‌سازی و نیرنگ‌بازی رخنه بر بنیاد آن دین انداختند نادانی خود را نشان می‌دهند… محاکمه سرپاس مختاری و پزشک احمدی از محاکمات جنجالی و پر سروصدای پس از سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ و کناره‌گیری رضا شاه از سلطنت، محاکمات سرپاس مختاری و پزشک احمدی و دیگران را باید شمرد. احمد کسروی، وکیل تسخیری پزشک احمدی و مختاری بود. وی جریان محاکمه را روزانه، در روزنامه خود پرچم منتشر می‌کرد. کسروی در پرونده‌های دیگری نیز همچون محاکمه تقی ارانی ار اعضای گروه 53 نفر بعنوان وکیل تسخیری در دادگاه حاضر شد. ما نیک می‌دانیم که چون رضاشاه بروی کار آمد اصول دیکتاتوری را پیش گرفت و بسیاری از قانونها را از میان برد. نخست قانون انتخابات را از میان برد که نمایندگان را خود دولت برمی‌گزید. سپس قوانین دایر به بازداشت و زندان را از میان برد که شاه هر که را می‌خواست دستور بازداشت و زندان می‌داد. همچنین قانونهای بسیار دیگری را بی‌اثر گردانید و ما می‌دانیم که انبوه مردم در برابر او به خاموشی گراییدند و اعتراض ننمودند بلکه با او همراهی نشان دادند و همدستی دریغ نگفتند، وزیران این رفتار را کردند. نمایندگان دارالشورا این رفتار را نمودند. ادارات به این کار شرکت کردند. روزنامه‌ها به آن خشنودی نشان دادند. اینها چیزهایی ست که ما فراموش نکرده‌ایم و باین زودی نخواهیم کرد. … با اینحال پوشیده نمی‌دارم که آن شاه بدی‌هایی نیز داشت و یکی از آن‌ها از میان بردن مشروطه بود. در زمان آن شاه مشروطه از میان رفت و قوانین از کار افتاد و چاپلوسی و پستی میان مردم رواج گرفت و این گناه کوچکی نبود. لیکن در اینجا هم باید گفت مبتکر این کار او نبود. این را دیگران از پیش آغاز کرده بودند و آن شاه تکمیل گردانید. کوشش به از میان بردن مشروطه از سال ۱۳۳۰ (قمری) با دست کابینه آغاز شد و همه وزیران در آن باره هم عقیده و همدست بودند و رضاشاه نیز آن را با سیاست خود موافق یافته از ایشان پیروی کرد و ما دیدیم که در همین زمینه صدها کسان دیگری با او شریک و همکار بودند. ترور کسروی سلاخی‌شده احمد کسروی و منشی‌اش حدادپور که بوسیله گروه فدائیان اسلام در داخل کاخ دادگستری ترور شدند. مراسم خاکسپاری احمد کسروی و حدادپور مراسم خاکسپاری احمد کسروی اشغال ایران توسط متفقین (سپتامبر ۱۹۴۱) و تبعید اجباری رضاشاه پهلوی (پادشاهی از ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۱)، ناخواسته سبب یک سری آزادی‌های سیاسی و اجتماعی محدود گردید، که سبب آزادی انتشار کتاب‌های و نشریات و تشکیل فعالیت‌های سازمان‌یافته سیاسی، مذهبی و اجتماعی‌ای گردید که پیش از آن ممنوع بود. این سبب شکوفایی نشریات اسلام‌گرا در سرتاسر ایران گردید. موج فعالیت‌های اسلام‌گرایان و افزایش خطابه‌های روحانیون در مسجدها با توسعه نقدهای تند و تیز کسروی بر ارزش‌ها و مبانی شیعی‌گری هم‌زمان گردید. از اواخر ۱۹۴۱ تا میانه سال ۱۹۴۵ میلادی کسروی برخی از تندترین آثارش را در زمینه نکوهش روحانیت و مبانی شیعی‌گری، صوفی‌گری و بهایی‌گری به رشته تحریر درآورد. او تجسم بازنگری در مذهب رسمی و فرهنگ و هماورد موج جنبش اسلامی گردید. افکار کسروی را از میان هفده کتاب و رساله و همچنین مقاله‌های متعددش در روزنامه پرچم می‌توان شناخت، او بر این باور بود که رنسانس اسلام سیاسی و کوشش برای برقراری قوانین شریعت در ضدیت با ارزش‌های مدرن و نهادهای برآمده بر انقلاب مشروطه-ای که خود کسروی در جوانی همراه آن بود- می‌باشد. نمونه‌های زیادی از درگیری بین توده‌های مسلمانان متعصب و هواداران کسروی در تبریز، رشت و دیگر شهرها توسط پرچم گزارش و ثبت شد. تا بهار ۱۹۴۵ هیچ اتفاقی نسبت به جان کسروی نیفتاد این وظیفه به خطیب و طلبه‌ای ناشناخته به نام نواب صفوی رقم خورد. به محض اینکه نواب در بهار ۱۹۴۵ از نجف آمد، نواب صفوی پیش از اقدام به سوءقصد نافرجام به کسروی یک بار حین جلسات مباحثه‌اش با او روبرو شده بود. در ۱۸ آوریل ۱۹۴۵ (۲۹ فروردین ۱۳۲۴) او و دستیارش خورشیدی به کسروی در میدان حشمت الدوله تهران حمله کردند. ضاربان از چاقو و اسلحه‌ای استفاده کرده بودند که با اعانه شیخ محمد حسن طالقانی، امام مسجد سیف الدوله تهران خریداری شده بود. کسروی به شدت زخمی شد و به بیمارستان منتقل شد. ضاربان او برای مدت کوتاهی بازداشت شدند و با وثیقه‌ای که تاجران ثروتمند بازار تامین کرده بودند، آزاد شدند. محمدمهدی عبدخدایی نقل می‌کند که پیش از ترور کسروی، نواب صفوی یک بار نزد کسروی در حزب آزادگان رفت و با او در مورد محتوای برخی کتابهایش بحث کرد که این بحث به مشاجره ختم شد. در پایان بحث کسروی به نواب صفوی هشدار داد که از آن محل برود وگرنه فرمان کشتن او را صادر خواهد کرد. نواب صفوی در پاسخ وعده قتل کسروی را داد. عبدخدایی که با فداییان اسلام رابطه نزدیکی داشت، علت اصلی ترور کسروی را آنچه که وی غرض‌ورزی کسروی می‌خواند می‌داند. کسروی طی جلسه دادگاه در کاخ دادگستری ترور شد. در ساعت‌های اولیه روز ۱۱ مارس ۱۹۴۶ (۲۰ اسفند ۱۳۲۴)، گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسه دادگاه وارد شدند و کسروی و منشی‌اش، سید محمدتقی حدادپور را با چاقو و اسلحه گرم کشتند. گفته شده که روز، زمان و مکان جلسه دادگاه جز اطلاعات عمومی نبوده‌است، توسط بازپرس به فدائیان درز کرده‌است. بعضی از ضاربان هرگز متهم نشدند، آنهایی که دستگیر شدند - از جمله برادران امامی - ادعا نمودند که عمل دفاع از خود را انجام داده‌اند و کسروی را متهم کردند که اول دست به اسلحه شده و درگیری را شروع نمود. سید حسین طباطبایی قمی - دومین مرجع عالی‌رتبه - از نجف به نخست‌وزیر احمد قوام تلگرافی زد و خواستار آزادی سریع ضاربان شد و نگرانی خودش را از عدم تقدیر دولت از شجاعت ضاربان کسروی بیان کرد. ضاربان تحت فشار علما و رهبران مذهبی و بازاریان با نفوذ، بعد از محاکمه‌ای کوتاه آزاد شدند. گرچه بعضی از تاریخ‌پژوهان معتقدند که «فدائیان اسلام» با فتوای عبدالحسین امینی عمل کردند، ولی هیچ فتوا یا ادعای مربوط به آن ظاهر نگشت. حسین قمی گفت: «هیچ فتوایی لازم نیست و کار فدائیان اسلام برابر بااعمال ضروری دین (فروع دین) همچون نماز و روزه‌است». پیکر قربانیان، که پوشیده از زخم‌های عمیقی بود، بدون کالبدشکافی در شامگاه همان روز ترور، توسط بستگان کسروی به گورستان ظهیرالدوله در شمیران - نزدیک تهران - منتقل شد. سرپرست صوفی قبرستان از دادن اجازه برای دفن آن‌ها به خاطر افکار و اعمال ضد صوفیانه کسروی خودداری کرد. سپس جنازه‌ها برای دفن به محوطه تپه پایکوه امامزاده صالح - که آبک نامیده شده - برده شدند. سید محمدصادق روحانی، از مراجع تقلید، می‌گوید: وی فتوای قتل کسروی را به درخواست نواب صفوی از سید ابوالقاسم خوئی گرفته و خویی نیز همین فتوا را از سید حسین طباطبایی قمی گرفته‌است. به گفته وی در خاطراتش ، خوئی بخشی از پول سفر نواب و تهیه اسلحه برای او را نیز پرداخته‌است. محمد امینی، پژوهشگر تاریخ ایران، معتقد است «جامعه‌ای که در برابر اقدام تروریستی فداییان اسلام سکوت کرد، تاوان آن را بعدتر پرداخت.» فهرست آثار منتشرشده آثار تاریخی کسروی توسط دیگر دانش‌پژوهان به رسمیت شناخته شده‌است. ولادمیر مینورسکی در مورد کسروی می‌گوید: کتاب‌ها عرفان کسرائی می‌گوید که کتاب‌های احمد کسروی در بازار دستفروشان ایرانی به عنوان کتاب ممنوعه به همراه کتاب‌های علی دشتی و شجاع‌الدین شفا خرید و فروش می‌شود. آذری یا زبان باستان آذربایجان به گفته یارشاطر، احمد کسروی نخستین دانشمندی بود که این زبان را موضوع بحث و تحقیق قرار داد و اثر او در این باب هنوز استفاده می‌شود وقتی پان‌ترک‌ها ادعا کردند که از آنجا که مردم آذربایجان به ترکی سخن می‌گویند، زبان بومی مردم آذربایجان ترکی بوده‌است، کسروی تحقیقات گسترده‌ای از منابع فارسی و عربی و حتی منابع تاریخی یونانی استفاده کرد. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتا به زبان ایرانی به نام آذری سخن می‌گفتند که بعد از هجوم ترک‌ها، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفت ولی هنوز ردپایی از زبان آذری در آن مناطق به جا مانده‌است. زبان آذری گاهی به جای زبان ترکی مورد استفاده مردم آذربایجان اطلاق می‌شود، اشتباهی که حتی در ویرایش جدید (دوم) دانشنامه اسلام صورت گرفته‌است کسروی بعد از بازگشتش به تهران اولین کتابش را به نام آذری (زبان باستان آذربایجان) نوشت و نشان داد که آذری که در بیشتر کتاب‌های تاریخ قرون وسطی (medieval)، مخصوصا کتب تاریخ اولیه اسلامی آورده شده، نام زبان باستانی آذربایجان است که با زبان ایرانی مربوط است و از نسل زبان مادی است که ربطی به زبان ترکی ندارد. کتاب مورد پذیرش جهانی پژوهشگران قرار گرفت. نشر این اثر نیز تاییدی بود بر رابطه ناگسیختنی ایرانیان ترک‌زبان با ایران. بررسی رابطه زبان‌شناسی ایرانیان باستان، به همان اندازه که نمایش شادی همه ایرانیان از هویت یکسانشان ارزش داشت، برای ادعای وحدت زبانی آنان در آینده مهم بود. مخالفت با حافظ کسروی حافظ را قافیه‌سازی می‌داند که گاه برای رعایت قافیه ناچار به سرودن عبارات بی‌معنی می‌شد. او عقیده دارد که حافظ بر اثر مطالعه اندیشه‌های مکاتب متضاد، خردش در میان آن‌ها سرگردان و آشفته شده و چون به هیچ‌کدام پایبند نگردیده سخنان پریشان و متضاد گفته و در باطن به همه چیز بی‌عقیده شده و از این‌رو به خراباتی‌گری، که با بی‌عقیدتی سازگار است، روی آورده‌است و چون خراباتیان جهان و کار جهان را بیهوده می‌دانند، توصیه می‌کنند که غم و اندوه گذشته و آینده را نخورید و اگر خوشی به خودی خود دست نداد با شراب آن را به دست آورید و این علت باده‌نوشی‌های حافظ است. کسروی همچنین حافظ را مسبب برخی بدآموزی‌ها، مانند شراب‌خواری، بیکاری و بی‌دردی، جبرگرایی و خردستیزی، زبان درازی نسبت به خدا و امرد بازی، می‌داند. وی شرق‌شناسانی را که حافظ را ستایش کرده‌اند، متهم می‌کند که بدخواه شرق هستند و دوست دارند که همه شرقیان مانند حافظ عمر را در کنج خرابات تلف کنند و همه دارایی مملکت خود را به آزمندان اروپا و آمریکا بازگذارند و در این میان گروهی از ایرانیان دانسته یا نادانسته در ستایش حافظ با آن‌ها هم‌داستان می‌شوند. وی محمدعلی فروغی و محمد قزوینی و قاسم غنی را از جمله کسانی می‌داند که فریب شرق‌شناسان اروپایی را خورده‌اند. کسروی علاوه بر مبارزه قلمی با حافظ، اقداماتی هم در جهت نابود کردن نسخه‌های دیوان او داشت. از برنامه‌های وی و پیروانش این بود که دیوان حافظ، را جمع کنند و بسوزانند. کتاب «حافظ چه می‌گوید؟» کسروی، توسط لوید ریجن به زبان انگلیسی برگردانیده و در صفحات ۱۶۰ تا ۱۹۰ کتاب «نقد صوفیسم، احمد کسروی و عقیده موروثی ایرانیان اهل تصوف» منتشر گردید. بخوانند و داوری کنند شیعی گری، مشهورترین و ستیزه‌گراترین کتاب در مورد مذهب حکمفرمای مردم ایرانی، ابتدا در سال 1943 میلادی منتشر شد و سپس به صورت بازنگری شده با عنوان «بخوانید و داوری کنید»، همچنین «بخوانند و داوری کنند» در 1944 میلادی منتشر شد. این کتاب با تفسیر محمد امینی در سال 2011 در لس آنجلس کالیفرنیا تجدید چاپ شد. سایر کتاب‌ها آذربایجان فی ثمانیه عشر عاما آیین افسران ما از سازمان ملل متفق چه نتیجه تواند بود؟ انگیزیسیون در ایران (ناتمام) انقلاب چیست؟ الدرهالثمینه (دستور زبان عربی) النجمهالدریه (دستور زبان عربی) التشیع و الشیعه الطریقه امروز چاره چیست؟ امروز چه باید کرد؟ بخوانند و داوری کنند یا شیعیگری بهائی‌گری بدرالشریعه پاک‌خویی پرسش و پاسخ پندارها پیدایش آمریکا پیام به دانشمندان اروپا وآمریکا پیام من به شرق تاریخ مشروطه ایران تاریخ هجده ساله آذربایجان تاریخ پانصد ساله خوزستان تاریخچه چپق و غلیان تاریخچه شیر و خورشید تاریخ مشعشعیان تیشه‌های سیاست چرا از عدلیه بیرون آمدم (درباره زندگی خودش) چند تاریخچه چهل مقاله حاجی‌های انباردار چه دینی دارند؟ خدا با ماست خواهران و دختران ما در پیرامون اسلام در پیرامون شهریگری یا تمدن در پیرامون ادبیات در پیرامون جانوران در پیرامون خرد در پیرامون روان در پیرامون رمان در پیرامون شعر و شاعری در پیرامون فلسفه در پاسخ حقیقت‌گو در پاسخ بدخواهان دین وجهان دین و دانش دین و سیاست دادگاه دفاعیات دولت به ما پاسخ دهد در راه سیاست زندگانی من (درباره زندگی خودش) ده سال در عدلیه (درباره زندگی خودش) راه رستگاری زبان پاک زبان فارسی و راه رسا و تواناگردانیدن آن سیزدهم مرداد سرنوشت ایران چه خواهد بود؟ سخنرانی کسروی در انجمن ادبی شهریاران گمنام (در سه بخش) شیخ صفی و تبارش صوفیگری فرهنگ چیست؟ فرهنگ است یا نیرنگ؟ فرهنگ پیمان قانون دادگری قهوهالسورات قیام شیخ محمد خیابانی کار، پیشه و پول کارنامه اردشیر بابکان کافنامه کتاب پلوتارخ گفت و شنید ما چه می‌خواهیم؟ ما از فرهنگ چه می‌خواهیم؟ ما و همسایگان مشروطه بهترین شکل حکومت مردم یهود (ناتمام) نیک و بد نام‌های شهرها و دیه‌های ایران ورجاوند بنیاد یکم آذر ۲۲ یکم دیماه ۲۲ یکم آذر ۲۳ یکم دیماه ۲۳ یکم دیماه و داستانش یک دین و یک درفش کاروند کسروی، مجموعه مقاله‌ها و رساله‌های احمد کسروی، به‌کوشش یحیی ذکا نشریه‌ها ماهنامه پیمان (هشت سال و نیم یا هفت دوره سالانه نشر شد) روزنامه پرچم (یک سال نشرشد) پرچم هفتگی (۷ شماره) پرچم نیمه‌ماهه (۱۲ شماره) دیدگاه‌ها و مخالفت‌ها پرچم باهماد آزادگان که ترسیمی از خورشیدی طلایی بر زمینه آبی بود، در پشت احمد کسروی بر روی دیوار افراشته شده‌است. کسروی انتقادات سنگینی به اعتقادات شیعه، تصوف، و بهائیت وارد کرد. وی کتاب‌هایی با نام‌های شیعیگری صوفیگری و بهائیگری چاپ کرد و از این باورها انتقاد کرد. همچنین با چاپ کتاب ورجاوند بنیاد تلاش کرد روش مذهب‌گونه‌ای را رواج دهد که آن را پاک‌دینی می‌نامید. کسروی به شعر و شاعران نیز تاخت و از جمله حافظ را «شاعرک یاوه‌گوی مفتخوار» و سعدی را «مرد ناپاک» خواند. کسروی و پیروانش در ۱ دی هر سال جشن کتاب‌سوزی برگزار می‌کنند و کتاب‌هایی را که مضر تشخیص می‌دهند (از جمله دیوان حافظ، رمانها، کتاب‌های دعا، و کتاب‌های بهائیان) می‌سوزانند. از نقاط قوت کسروی، کارهای تاریخی‌اش بود. به‌طور مثال تاریخ مشروطه ایران کتابی است نوشته احمد کسروی به سال ۱۳۱۹ خورشیدی. این نبشته برجسته‌ترین سند نوشته شده درباره رویداد مشروطه و چند و چون آن می‌باشد و حتی در زمانی که نوشته‌های کسروی ممنوع و اندیشه‌اش باطل شمرده می‌شود این نوشتار همچنان آبشخور و گواه پژوهش‌های تاریخی است. به نوشته یرواند آبراهامیان، احمد کسروی در مقالات متعددی در آینده و در آثار فراوان خود درباره زبان‌ها، قبایل، مذاهب و نام جایهای ایران، به مسئله وحدت ملی توجه داشت. او نخستین اثر مهم خود، آذری یا زبان باستان آذربایجان را متعاقب قیام خیابانی نوشت تا ثابت کند که آذری، زبان اصیل آریایی زادگاه وی را یورشهای ترکان از بین برده‌است. او نتیجه می‌گرفت که گویش ترکی فعلی که از خارج تحمیل شده‌است، اکنون باید جای خود را به فارسی، زبان رسمی کشور بدهد؛ کاوه بیات به مقاله کسروی در نشریه پرچم به دیدگاه دیگر او اشاره می‌کند: کسروی در دومین کتاب مهم خود تاریخ پانصد ساله خوزستان می‌کوشید پیامدهای زیانبار و کشمکشهای قبیله‌ای و مذهبی را در نواحی جنوب غربی نشان دهد. او در اثر یادمانی خود تاریخ مشروطه ایران ، ریشه پیشرفت نیافتگی ایران و بیشتر کشورهای خاور را پراکندگی در میان توده‌ها دانست، و گفت چند تیرگی که از دوگانگیهای قبیله‌ای و زبانی برمی‌خیزد، یکی از بدترین بیماری‌هایی هست که گریبان ایران را گرفته‌است. وضعیت مالی احمد کسروی همه درآمد خود را پس از مخارج بسیار محدود زندگی‌اش، صرف کارهای علمی می‌کرد. او که هم‌واره اجاره‌نشین بود و خانه شخصی نداشت، زمانی در آخر خیابان شاهپور در منزلی اجاره‌ای می‌نشست؛ پشت در خانه‌اش تابلویی داشت: «سیداحمد کسروی وکیل پایه یک دادگستری». ترور احمد کسروی شیعی گری تاریخ مشروطه ایران بخوانید و به کار بندید خراباتی گری باهماد آزادگان کتاب سوزان باهماد آزادگان الا یا رسول الله بورکت هادیا
[ "تبریز", "ایران", "کاخ دادگستری تهران", "ترور احمد کسروی", "امام‌زاده قاسم (تهران)", "شمیران", "تهران", "قاجار", "پهلوی", "باهماد آزادگان", "شیعه", "پاک‌دینی", "الحاد", "ارتداد", "مفسد فی الارض", "جمهوری اسلامی ایران", "تاریخ‌نگار", "زبان‌شناس", "پژوهشگر", "حقوق‌دان", "روشنفکری", "ملی‌گرایی", "دانشگاه تهران", "یرواند آبراهامیان", "سکولار", "حکومت پهلوی", "تشیع", "بهائیت", "حافظ", "سعدی", "فارسی", "زبان عربی", "تاریخ مشروطهٔ ایران (کتاب)", "تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان", "جنبش مشروطه ایران", "جنبش مشروطیت ایران", "آذری یا زبان باستان آذربایجان", "آذربایجان", "زبان ترکی آذربایجانی", "زبان‌های ایرانی", "والتر هنینگ", "ایرانیکا", "فدائیان اسلام", "حکم‌آباد (تبریز)", "علی‌اکبر داور", "عبا", "عمامه", "۱۴ صفر", "۱۳۰۸ (قمری)", "حکم‌آباد", "قالیبافی", "مدرسه دینی", "شیخ محمد خیابانی", "۱۳۲۴ (قمری)", "۱۳۲۶ (قمری)", "محمدعلی شاه قاجار", "حاجی میرزا حسن مجتهد", "شتربان", "انجمن اسلامیه", "۱۳۲۸ (قمری)", "تیفوس", "سید", "روضه", "قرآن", "دنباله‌دار هالی", "مصر", "ستاره‌شناسی", "فیزیک", "شیمی", "عبدالرحیم طالبوف", "شیخ غلامحسین تبریزی", "حکم آباد", "روسیه", "سوگواری محرم", "تفنگ", "صمد خان", "باغ امیر (تبریز)", "سیاحتنامه ابراهیم بیگ", "قفقاز", "ریاضی", "تاریخ", "صیدا", "۱۳۳۲ (قمری)", "جنگ جهانی یکم", "اروپا", "عثمانی", "۱۳۳۳ (قمری)", "زبان فرانسوی", "مدرسه مموریال", "زبان انگلیسی", "اسپرانتو", "مسیحی", "مردم ارمنی", "ایرانیان آشوری", "مسلمان", "گورانی", "بهایی", "بابیه", "۱۳۳۴ (قمری)", "زبان روسی", "تفلیس", "باکو", "عشق‌آباد", "مشهد", "گیاه‌شناسی", "۱۳۳۵ (قمری)", "نیکولای دوم", "تزار", "وبا", "کمونیسم", "خوی", "ارومیه", "سلماس", "تیفوئید", "لیلاوا", "تقی رفعت", "پانترکیسم", "وثوق‌الدوله", "قرارداد ۱۹۱۹", "عدلیه", "تنقیدیون", "فرسنگ", "بریتانیا", "بلشویسم", "میرزا کوچک خان", "تلگراف", "شاهین‌دژ", "تب نوبه", "حاجی میرزاآقا بلوری", "دبیرستان ثروت", "مخبرالسلطنه", "نادرشاه افشار", "اسماعیل آقا سمتقو", "روزنامه ملانصرالدین", "سید ضیاءالدین طباطبایی", "احمد قوام", "شاهسون", "استسقای زقی", "محمدتقی خان پسیان", "خراسان", "عمیدالسلطنه", "مازندران", "امیرمؤید سوادکوهی", "سوادکوه", "رضاشاه پهلوی", "فیروزکوه", "قزاق", "ساری", "گویش", "اسماعیل آقا سیمیتقو", "مهاباد", "ژاندارمری", "تیمورتاش", "دماوند (شهر)", "زنجان", "اراک", "زبان ترکی", "قزوین", "قرةالعین", "سلطانیه", "رضا شاه پهلوی", "معاضدالسلطنه", "خوزستان", "شیخ خزعل", "اروندرود", "عراق", "بغداد", "بصره", "خرمشهر", "آبادان", "جهاز", "اهواز", "شوشتر", "دزفول", "رامهرمز", "دژ سلاسل", "خزعل", "شوش", "جندی‌شاپور", "شیخ", "آرتور میلسپو", "شوروی", "مسجد سلیمان", "شرکت نفت", "هندیجان", "حبل‌المتین (روزنامه)", "بندر دیلم", "حبل‌المتین", "آذری یا زبان باستانی آذربایجان", "دنیسن راس", "صفویان", "دودمان پهلوی", "قم", "علی اکبر داور", "شیر و خورشید", "زبان پهلوی", "حزب ایران نو", "کلاه پهلوی", "زبان ارمنی", "کارنامه اردشیر بابکان", "شهریاران گمنام", "همدان", "عارف قزوینی", "در پاسخ بد خواهان", "گیاه‌خواری", "گوشت‌نخواری", "آتئیسم", "سید حسن امین", "زبانشناسی", "محمدعلی جزایری", "دانشگاه تگزاس در آستین", "یحیی ذکا", "محسن ابوالقاسمی", "پرویز ناتل خانلری", "سخن (مجله)", "رضاشاه", "رکن‌الدین مختاری", "احمد احمدی (پزشک)", "تقی ارانی", "گروه 53 نفر", "جنگ‌افزار", "کاخ دادگستری", "محمدمهدی عبدخدایی", "سید حسین طباطبایی قمی", "گورستان ظهیرالدوله", "امامزاده صالح (تجریش)", "سید محمدصادق روحانی", "سید ابوالقاسم خوئی", "محمد امینی", "ولادمیر مینورسکی", "علی دشتی", "شجاع‌الدین شفا", "احسان یارشاطر", "پان‌ترکیسم", "دانشنامه اسلام", "محمدعلی فروغی", "محمد قزوینی", "قاسم غنی", "دانشنامه جهان اسلام", "بنیاد دائرةالمعارف اسلامی", "لوید ریجن", "شیعیگری (کتاب)", "بهائیگری (کتاب)", "تاریخ پانصد سالهٔ خوزستان", "حاجی‌های انباردار چه دینی دارند؟", "زبان پاک", "ورجاوند بنیاد", "ماهنامه پیمان", "تصوف", "صوفیگری (کتاب)", "شعر", "دیوان حافظ", "رمان", "کتاب دعا", "آینده (مجله)", "ترکی", "کاوه بیات", "تاریخ مشروطه ایران (کتاب)", "خیابان شاهپور", "شیعی‌گری", "بخوانید و به کار بندید", "خراباتی‌گری", "کتاب سوزان باهماد آزادگان", "الا یا رسول الله بورکت هادیا", "دانشنامه ایرانیکا" ]
[ "احمد کسروی", "اسپرانتیست", "اسپرانتیست‌های اهل ایران", "استادان دانشگاه آذری اهل ایران", "افراد ایرانی آذری‌تبار", "افراد انقلاب مشروطه", "انقلابیون آذری‌تبار اهل ایران", "اهالی تبریز", "قربانیان تروریسم اهل ایران", "تاریخ‌نگاران آذری‌تبار", "تاریخ‌نگاران اهل ایران", "تاریخ‌نگاران اهل تبریز", "تاریخ‌نگاران سده ۲۰ (میلادی)", "ترور شدگان توسط جمعیت فدائیان اسلام", "ترورشدگان اهل ایران", "خاطره‌نویسان اهل ایران", "دادارباوران", "درگذشتگان ۱۹۴۶ (میلادی)", "روحانیان شیعه تارک لباس روحانیت", "روزنامه‌نگاران اهل تبریز", "زادگان ۱۲۶۹", "زادگان ۱۸۹۰ (میلادی)", "زبان‌شناسان آذری‌تبار اهل ایران", "زبان‌شناسان اهل ایران", "سکولارهای اهل ایران", "قاضی‌های اهل ایران", "قربانیان تروریسم اسلامی", "کشته‌شدگان در ایران", "گیاه‌خواران اهل ایران", "مرگ به وسیله اسلحه گرم در ایران", "مسلمانان سابق اهل ایران", "مسلمانان شیعه سابق اهل ایران", "ملی‌گرایان اهل ایران", "ملی‌گرایی ایرانی", "نویسندگان آذری‌تبار اهل ایران", "نویسندگان به‌قتل‌رسیده", "نویسندگان فارسی‌زبان", "نویسندگان مرد اهل ایران", "وکیلان اهل ایران" ]
3,016
میدان‌شهر
2
28
0
[ "میدان شهر", "ميدان شهر" ]
false
16
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "میدان‌شهر" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "34.4483" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "68.7947" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "250" }, { "Item1": "ولایت", "Item2": "وردک" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۳۵،۰۰۸" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۲۲۲۰ متر" } ], "Title": "شهر افغانستان" }
میدان‌شهر مرکز استان وردک افغانستان است. این شهر در ۳۵ کیلومتری کابل جای گرفته و جمعیت این شهر در سال ۲۰۰۳ برابر با ۳۵،۰۰۸ بود. ۸۵ درصد جمعیت این شهر پشتو و بقیه هزاره و تاجیک هستند. در سال ۲۰۰۸ میلادی مسئله خواهر شدن شهرهای میدان‌شهر و قیصریه ترکیه مطرح شد و عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه برای یک سفر رسمی وارد میدان‌شهر شد. در این سفر قرار شد در شهر میدان‌شهر ساخت و سازهایی صورت گیرد تا این شهر به قیصریه شباهت‌هایی پیدا کند.
[ "استان وردک", "کابل", "قیصریه", "عبدالله گل" ]
[ "شهرها در افغانستان", "مناطق مسکونی در ولایت وردک" ]
3,018
ماینتس
2
151
0
[ "ماينتز", "ماینز", "ماینس", "ماينتس", "ماینتز", "ماينز", "ماينس" ]
false
102
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "Name", "Item2": "Mainz" }, { "Item1": "Art", "Item2": "Stadt" }, { "Item1": "image_photo", "Item2": "Mainz altstadt.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Mainz Old Town View from the citadel (2003)" }, { "Item1": "Wappen", "Item2": "Coat of arms of Mainz-2008 new.svg" }, { "Item1": "lat_deg", "Item2": "50" }, { "Item1": "lon_min", "Item2": "16" }, { "Item1": "lon_sec", "Item2": "۱۶" }, { "Item1": "Bundesland", "Item2": "Rhineland-Palatinate" }, { "Item1": "Landkreis", "Item2": "urban" }, { "Item1": "elevation", "Item2": "۸۵" }, { "Item1": "elevationmax", "Item2": "۲۸۵" }, { "Item1": "Fläche", "Item2": "۹۷٫۷۵" }, { "Item1": "Einwohner", "Item2": "۲۰۰۲۳۴" }, { "Item1": "Stand", "Item2": "۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷" }, { "Item1": "PLZ", "Item2": "۵۵۰۰۱–۵۵۱۳۱" }, { "Item1": "PLZ-alt", "Item2": "۶۵۰۰" }, { "Item1": "Vorwahl", "Item2": "۰۶۱۳۱, ۰۶۱۳۶" }, { "Item1": "Kfz", "Item2": "MZ" }, { "Item1": "Gemeindeschlüssel", "Item2": "۰۷ ۳ ۱۵ ۰۰۰" }, { "Item1": "Gliederung", "Item2": "15 boroughs" }, { "Item1": "Bürgermeister", "Item2": "[[میشائل ابلینگ]]" }, { "Item1": "Bürgermeistertitel", "Item2": "Oberbürgermeister" }, { "Item1": "Partei", "Item2": "SPD" }, { "Item1": "year", "Item2": "13 پیش از میلاد" } ], "Title": "German location" }
ماینتس پایتخت ایالت راینلاند-فالتس جمهوری فدرال آلمان در کنار رود راین و روبروی شهر ویسبادن قرار گرفته‌است. ماینتس، امروزه با ۱۹۸،۰۰۰ سکنه، از جمله شهرهای تاریخی آلمان محسوب می‌شود و پیوسته مرکز اداری، تجاری و مذهبی این منطقه از آلمان بوده‌است. شهر ماینتس پایگاه اسقف اعظم منطقه است. دانشگاه یوهانس گوتنبرگ با ۳۵،۸۰۰ دانشجو، شبکه دوم تلویزیون سرتاسری آلمان، زد د اف (ZDF) و همچنین بخش ایالتی شبکه اول تلویزیون سرتاسری آلمان اس و ار (SWR) در این شهر قرار دارند. از جمله دیدنی‌های مهم شهر «موزه مرکزی روم و ژرمن» است که در آن آثار بسیار مهمی از ایران و ایرانیان باستان در اروپا نیز نگهداری می‌شود. از آن جمله می‌توان «جام بلورین» دوران هخامنشی با محتوای عسل خشکیده را نام برد که در «کایزر اشتول» در نزدیکی ماینتس پیدا شده. این جام هدیه تاجری ایرانی برای یک مشتری ژرمن بوده‌است. تاریخچه ماینتس در سمت چپ و ویسبادن در سمت راست رود راین در مکان امروزی شهر آثار زندگی انسان‌های شکارچی، متعلق به عصر یخبندان در ۲۵۰۰۰ سال پیش یافت شده‌است. پیشینه شهر شدن ماینتس به سلت‌ها برمی‌گردد که از نیمه دوم هزاره اول پیش از میلاد در مکان امروزی شهر به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کردند. در حدود سال ۱۲ پیش از میلاد مسیح رومی‌ها در راه پیشروی به شمال اروپا پایه شهر امروزی را در این مکان گذاردند. از آن پس تا ۵۰۰ سال ماینتس از مراکز عمده رومی‌ها محسوب می‌شد. این شهر از سال ۸۹ میلادی پایتخت منطقه شد. ماینتس در طول تاریخ از جمله آخرین بار طی جنگ جهانی دوم کاملا تخریب و از نو ساخته شد. ماینتس در سال ۷۸۲ میلادی اسقف‌نشین و مرکز مهمی در شاخه کاتولیکی مسیحیت شد. شهرهای خواهر واتفورد، انگلستان دیژون، فرانسه لانگشامپ، فرانسه ارفورت، آلمان لویی ویل، کنتاکی حیفا، اسرائیل والنسیا، اسپانیا ردنک، ایتالیا باکو، جمهوری آذربایجان زاگرب، کرواسی
[ "میشائل ابلینگ", "راینلاند-فالتس", "جمهوری فدرال آلمان", "راین (رود)", "ویسبادن", "اسقف", "دانشگاه یوهانس گوتنبرگ", "زد د اف", "ایران", "هخامنشیان", "رود راین", "عصر یخبندان", "سلت‌ها", "رومی‌ها", "جنگ جهانی دوم", "کاتولیک", "مسیحیت", "واتفورد", "انگلستان", "دیژون", "فرانسه", "لانگشامپ", "ارفورت", "آلمان", "لویی ویل", "کنتاکی", "حیفا", "اسرائیل", "والنسیا", "اسپانیا", "ردنک", "ایتالیا", "باکو", "جمهوری آذربایجان", "زاگرب", "کرواسی" ]
[ "ماینتس", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۲۴۴ (میلادی)", "ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۴۶۲ (میلادی)", "پایتخت کشورهای پیشین", "جمهوری‌های پیشین", "دولت‌شهرها", "شهرک‌های راینلاند-فالتز", "شهرها و شهرک‌های امپراتوری روم در آلمان", "شهرهای امپراتوری روم", "شهرهای بندری در آلمان", "شهرهای تقسیم‌شده", "شهرهای دانشگاهی آلمان", "شهرهای راینلاند-فالتز", "شهرهای رودگذر", "شهرهای کرانه راین", "کمپ‌های لژیونرهای امپراتوری روم در آلمان", "مراکز ایالت‌ها در آلمان", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱ (پیش از میلاد)", "کشورهای پیشین در اروپا", "مکان‌های پرجمعیت در راین", "ایالت‌های امپراتوری مقدس روم" ]
3,019
جابر بن حیان
1
132
0
[ "جابر بن حيان", "ابن حیان", "جابر ابن حیان", "ابن حيان", "جابر ابن حيان" ]
false
42
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "جابر ابن حیان" }, { "Item1": "نام_تصویر", "Item2": "Jabir ibn Hayyan.jpg" }, { "Item1": "توضیح_تصویر", "Item2": "یک نقاشی از جابر که در قرن ۱۵ میلادی در اروپا کشیده شده" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[ریاضی]]، [[ستاره‌شناسی]]، [[تاریخ]]، [[شیمی]]، [[زمین‌شناسی]]، [[داروشناسی]]" }, { "Item1": "نژاد", "Item2": "[[ایرانی]]" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "[[دوران طلایی اسلام]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "عراق" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "دین", "Item2": "[[اسلام]]" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "کوفه" }, { "Item1": "نقش‌های برجسته", "Item2": "[[کیمیاگری]]، [[نجوم]]، [[اخترشناسی]]، [[پزشکی]]، [[فلسفه]]، [[فیزیک]]" }, { "Item1": "آثار", "Item2": "[[الکتب الکمیاء]]" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "احتمالا ۷۲۱میلادی" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "[[طوس]]، [[خراسان]]، [[خلافت اموی]]" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "احتمالا ۸۱۵میلادی" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "کوفه" } ], "Title": "زندگینامه" }
ابوموسی جابر بن حیان (زاده حدود سال ۱۰۰ هجری شمسی معادل با ۷۲۱ میلادی در طوس - درگذشته حدود سال ۱۹۴ هجری شمسی معادل با ۸۱۵ میلادی در کوفه ) دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف ایرانی بود. او را «پدر علم شیمی» نامیده‌اند و بسیاری از روش‌ها (مانند تقطیر) و انواع ابزارهای اساسی شیمی مانند قرع و انبیق را به او نسبت می‌دهند. زندگی یک نقاشی از جابر ابوموسی جابر بن حیان، کیمیاگر برجسته ایران، در سال صد هجری شمسی در شهر توس از توابع خراسان متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او که یک داروساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در براندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید. جابر به نوشته‌های باقی‌مانده از پدرش علاقه‌مند شد و به ادامه حرفه او پرداخت. او با شوق و علاقه به یادگیری علوم دیگر نیز می‌پرداخت. همین، سبب هجرت او از توس به کوفه که در آن زمان مرکز علمی جهان بود شد. کتاب‌ها و رسالات متعدد جابر، سال‌ها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد؛ و سال‌ها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده می‌کردند. به گفته آن‌ها، این کتاب‌ها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشته‌است. عاقبت، جابر بن حیان، در سال صد و نود و چهار ه‌.ش (معادل با ۸۱۵ میلادی) در شهر کوفه درگذشت. شاگردی جعفر صادق در اعتقادات مرتبط با شیعه همواره جابر یکی از شاگردان بزرگ امام ششم شیعیان جعفر صادق معرفی می‌شود و آنچه مسلم است این است که جابر خود را شاگرد جعفر صادق می‌دانسته از سویی دیگر برخی مستشرقین غربی مانند هانری کوربن در زمینه شاگردی جابر برای جعفر صادق با احتیاط تشکیک کرده یا مانند الیزر پاول کراوس، مستشرق یهودی، آن را از اساس رد کرده‌اند اگر چه پاسخ‌هایی نیز در رد ادعای کراوس از جمله رساله «مسئله جابری» منتشر شده‌است. اختلاف نظر در مورد تاریخ تولد وی در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. به گفته برخی وی متولد سال ۱۰۰ هجری شمسی و وفات وی در سال ۱۹۴ هجری شمسی بوده‌است. برخی نیز او را متولد سال ۱۰۳ هجری شمسی دانسته و وفات وی را در سال ۲۰۰ هجری شمسی ذکر کرده‌اند. با این حال دانشنامه بریتانیکا وی را متولد سال ۷۲۱ میلادی و وفات وی را در سال ۸۱۵ میلادی (نزدیک به هزار و دویست سال پیش) ثبت کرده‌است. منزلت جابر در علم شیمی جابربن حیان نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. اکسیر و عقیده جابر درباره آن عقیده جابر این بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیاء را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل به‌وسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، به‌وسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحا آن را اکسیر می‌نامند. اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، از انواع موجودات سه‌گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود، در این زمینه می‌گوید: هفت نوع اکسیر وجود دارد: اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات. اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات. اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان. اکسیر حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد حیوانی و گیاهی. اکسیر فلزی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی. اکسیر فلزی - حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی. اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی. نگارخانه ابزار کیمیاوی عقیده جابر بن حیان درباره فلزات جابر هفت فلز: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع را «فلزات اصلی» می‌دانست. این فلزات به تعبیر جابر اساس صنعت کیمیا را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانی‌ها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین، باهم ترکیب می‌شوند؛ بنابراین، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آن‌ها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد یا جیوه تفاوت پیدا کند. تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آن‌ها قلع دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و‌تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود. آهن از چهار طبع پدید آمده‌است که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه‌است. طلا ظاهر آن گرم و‌تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است. زهره (مس) گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و‌تر بوده‌است اما درآمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کرده‌است؛ لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد. جیوه طبع ظاهری آن سرد و‌تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است؛ بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی. نقره اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شده‌است و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیده‌است؛ بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود. از آثار وی مجسطی اقلیدس خواص موازین السبعین صندوق الحکمه کتاب الاجساد الاربعه کتاب المجردات دستاوردها نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله انبیق به اسم او ثبت شده‌است. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل می‌کند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به‌شمار می‌آیند، از جمله یافته‌های اوست. او همچنین یافته‌های دیگری درباره روش‌های استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچه‌ها و تجزیه مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراع‌های دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور می‌دهد. (احتمالا با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام داده‌است) در آخر، بذر دسته‌بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را می‌توان در دست نوشته‌های وی یافت.
[ "ریاضی", "ستاره‌شناسی", "تاریخ", "شیمی", "زمین‌شناسی", "داروشناسی", "ایرانیان فارسی‌زبان", "هانری کوربن", "مولی", "أزد", "دوران طلایی اسلام", "اسلام", "کیمیاگری", "نجوم", "اخترشناسی", "پزشکی اسلامی", "فلسفه", "فیزیک", "کتاب الکیمیاء", "طوس", "خراسان", "خلافت اموی", "کوفه", "کیمیا", "فیلسوف", "ایران", "تقطیر", "قرع", "انبیق", "توس", "داروساز", "شیعه", "حکومت اموی", "امام ششم شیعیان", "جعفر صادق", "الیزر پاول کراوس", "دانشنامهٔ بریتانیکا", "زنبور عسل", "نقره", "علم پزشکی", "امتزاج", "نسبت ترکیب", "مواد شیمیایی", "کلریک اسید", "نیتریک اسید", "سیتریک اسید", "استیک اسید", "زنگ زدن", "رنگرزی", "قلم نوری", "فسفرسانس", "علی‌اکبر دهخدا", "دانشگاه تهران", "تهران", "محمد معین", "برهم کنش", "دوست محمد", "کتاب‌های درسی", "لغتنامهٔ دهخدا" ]
[ "اهالی کوفه", "پزشکان سده‌های میانه اسلامی", "داروسازان اهل ایران", "درگذشتگان ۸۱۵ (میلادی)", "زادگان ۷۲۱ (میلادی)", "شاگردان جعفر صادق", "شیمی‌دانان اهل ایران", "فیلسوفان فارسی‌زبان", "فیلسوفان مسلمان" ]
3,021
مقبرةالشعرا
2
105
0
[ "مقبره الشعرای تبریز", "مقبرةالشعرای تبریز", "مقبرة الشعرا", "مقبره الشعرا", "مقبره شعرا", "مقبرةُ الشعرا", "مقبره‌الشعرا", "مقبرهالشعرا", "مقبرةالشعراي تبريز", "مقبرهالشعرای تبریز", "مقبرهُ الشعرا", "مقبره الشعراي تبريز", "مقبرهالشعراي تبريز", "گورستان سرخاب", "آرامگاه شاعران" ]
false
37
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
مقبرهالشعرا مقبرهالشعرا (آرامگاه شاعران، گورستان سرخاب) یکی از گورستان‌های تاریخی شهر تبریز است که در محله سرخاب واقع شده است. مقبرهالشعرا هم‌اکنون در پیرامون تکیه حیدر در تقاطع خیابان‌های ثقهالاسلام و عارف و در ضلع شرقی بقعه سید حمزه و مقبره قائم مقام و ملاباشی قرار دارد. مقبرهالشعرا در گذشته با اسامی حظیرهالشعرا، حظیرهالقضاه و قبرستان سرخاب نیز نامیده می‌شد؛ اما گذشت روزگاران و مهم‌تر از آن حوادث طبیعی چون سیل و زلزله، شکل ظاهری آن را از بین برده است. تاریخچه left نام این گورستان در آثار مکتوب پیش از سده هشتم هجری به‌چشم نمی‌خورد. کتاب لباب‌الالباب تالیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی از شاعران سده هشتم هجری -همانند خاقانی و فارابی که در مقبرهالشعرا مدفون‌اند- گنجانده شده‌است، نامی از این مکان به‌میان آورده نشده‌است. قدیمی‌ترین اشاره به این گورستان در کتاب نزههالقلوب تالیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری می‌باشد؛ همچنین در «تاریخ گزیده مستوفی» تالیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرهالشعرا اشاره شده‌است. به‌دلیل متروک‌شدن مقبرهالشعرا پس از زمین‌لرزه‌های سال‌های ۱۱۹۳ و ۱۱۹۴ هجری قمری و به دلیل مدفون شدن بسیاری از شاعران و عارفان بزرگ در این گورستان، در شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی مسابقه‌ای برای طرح یک بنای یادبود در مقبرهالشعرا توسط روزنامه‌های اطلاعات و کیهان و مجله یغما برگزار گردید و پس از چندی پیشنهاد «غلام‌رضا فرزان‌مهر» برگزیده شد و عملیات احداث بنای یادبود آغاز گردید. هم‌اکنون این بنای یادبود نماد مقبرهالشعرا و یکی از نمادهای شهر تبریز محسوب می‌شود. جمهوری آذربایجان در مسابقات آواز یوروویژن ۲۰۰۹ از تصویر مقبرهالشعرا به عنوان یکی از نمادهای خود استفاده کرد. دفن شدگان بیش از ۴۰۰ شاعر، عارف و رجال نامی ایران و کشورهای منطقه از ۸۰۰ سال پیش به ترتیب از حکیم اسدی طوسی تا استاد شهریار، یکی پس از دیگری در اینجا به خاک سپرده شده‌اند. از معروفترین آرمیدگان در مقبرهالشعرا می‌توان به افراد زیر اشاره کرد: اسدی طوسی خاقانی شروانی ذوالفقار شروانی سید محمدحسین شهریار عزیز خان مکری شاهپور نیشابوری شکیبی تبریزی شمس‌الدین سجاسی ظهیر فاریابی قطران تبریزی لسانی شیرازی مانی شیرازی مجیرالدین بیلقانی مغربی تبریزی همام تبریزی نمایی از مقبره شهریار به عنوان آخرین شاعر مدفون در مقبرهالشعرا. اشهر سبزواری بابامزید باباحسن عبدالرحیم آبادی نظام الدین یحیی الغوری حسن بلغاری سلطان پیرباب معین الدین صفار کمال الدین عبدالقادر نخجوانی بهاءالدین خاکی ضیاءالدین بزرگ ابوالعلاء فلکی عصار تبریزی انوری ابیوردی شیخ محمد خیابانی ثقهالاسلام تبریزی امیه بن عمر و بن عمیه محمد جعفر کبودر آهنگی قره‌گوزلو (مجذوبعلیشاه همدانی) هفت خواهران امیر عبدالغفار میرزا شفیع مستوفی حارث بن امیه امام طالحه پیر محمد حافظ حسین زال عبدالرحیم خلوتی درویش سراج الدین قاسم اکمل الدین مظفر بزازی مجد الدین صنع الله کوزه کنانی نجم الدین سمساری برهان الدین واعظ هروی قاضی مجد الدین محمد انصاری خواجه عبدالرحیم اژآبادی شمس الدین محمد خطاط شیخ اسحاق مراغی صلاح المله و الدین حسن نخجوانی ثم البلغاری سید جلال الدین مهدی نقیب تبریزی حسنی شیخ نور الدین بیمارستانی تاج الدین منشاوی فخرالدین احمد اره گر پیر عماد الدین اخی خیر الدین غیاث الدین محمد پیر لیفی پیر سلیمانشاه جوهری ابی حامد افضل الدین محمد بن اسعد بن الفقیه محمد التبریزی المحدث حافظ حسن کمانکش بهاء الدین محمد خاکی پیر محمد پیر رازیار پیر قندیلی پیر ترک با با اسماعیل بابا احمد قمچی باف مولانا محمود اژآبادی شرف الدین نوری طارمی نصرالله طبیب سلطان دده علی دکتر مهدی روشن ضمیر دکتر محمود پدیده استاد جواد آذر استاد میرزا طاهر خوشنویس تبریزی محمود ملماسی سید یوسف نجمی استاد علی حریرچی
[ "تبریز", "سرخاب", "لباب‌الالباب", "محمد عوفی", "نزهةالقلوب", "حمدالله مستوفی", "۱۱۹۳", "۱۱۹۴", "۱۳۵۰", "اطلاعات (روزنامه)", "کیهان (روزنامه)", "یغما (مجله)", "جمهوری آذربایجان", "یوروویژن", "اسدی طوسی", "استاد شهریار", "خاقانی شروانی", "ذوالفقار شروانی", "سید محمدحسین شهریار", "عزیز خان مکری", "شاهپور نیشابوری", "شکیبی تبریزی", "شمس‌الدین سجاسی", "ظهیر فاریابی", "قطران تبریزی", "لسانی شیرازی", "مانی شیرازی", "مجیرالدین بیلقانی", "مغربی تبریزی", "همام تبریزی", "اشهر سبزواری", "بابامزید", "باباحسن", "عبدالرحیم آبادی", "نظام الدین یحیی الغوری", "حسن بلغاری", "سلطان پیرباب", "معین الدین صفار", "کمال الدین عبدالقادر نخجوانی", "بهاءالدین خاکی", "ضیاءالدین بزرگ", "ابوالعلاء فلکی", "عصار تبریزی", "انوری ابیوردی", "شیخ محمد خیابانی", "ثقةالاسلام تبریزی", "امیه بن عمر و بن عمیه", "محمد جعفر کبودر آهنگی قره‌گوزلو (مجذوبعلیشاه همدانی)", "هفت خواهران", "امیر عبدالغفار", "میرزا شفیع مستوفی", "حارث بن امیه", "امام طالحه", "پیر محمد (پیر ممد)", "حافظ حسین زال", "عبدالرحیم خلوتی", "درویش سراج الدین قاسم", "اکمل الدین مظفر بزازی", "مجد الدین صنع الله کوزه کنانی", "نجم الدین سمساری", "برهان الدین واعظ هروی", "قاضی مجد الدین محمد انصاری", "خواجه عبدالرحیم اژآبادی", "شمس الدین محمد خطاط", "شیخ اسحاق مراغی", "صلاح المله و الدین حسن نخجوانی ثم البلغاری", "سید جلال الدین مهدی نقیب تبریزی حسنی", "شیخ نور الدین بیمارستانی", "تاج الدین منشاوی", "فخرالدین احمد اره گر", "پیر عماد الدین", "اخی خیر الدین", "غیاث الدین محمد", "پیر لیفی", "پیر سلیمانشاه جوهری", "ابی حامد افضل الدین محمد بن اسعد بن الفقیه محمد التبریزی المحدث", "حافظ حسن کمانکش", "بهاء الدین محمد خاکی", "پیر محمد (استاد پیر حمامی)", "پیر رازیار", "پیر قندیلی", "پیر ترک", "با با اسماعیل", "بابا احمد قمچی باف", "مولانا محمود اژآبادی", "شرف الدین نوری طارمی", "نصرالله طبیب", "سلطان دده علی", "مهدی روشن ضمیر", "محمود پدیده", "جواد آذر", "میرزا طاهر خوشنویس تبریزی", "محمود ملماسی", "سید یوسف نجمی", "علی حریرچی" ]
[ "آرامگاه‌های تاریخی شهرستان تبریز", "جاذبه‌های گردشگری تبریز", "گورستان‌های ایران", "گورستان‌های تبریز", "محمدحسین شهریار", "معماری ایرانی" ]
3,022
مسجد جامع تبریز
2
49
0
[ "مسجد جامع تبريز" ]
false
19
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "مسجد جامع تبریز" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Minarets masjed-e-jomeh tabriz.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "280" }, { "Item1": "استان", "Item2": "[[استان آذربایجان شرقی]]" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "کاربری", "Item2": "[[مذهبی]]" }, { "Item1": "دیرینگی", "Item2": "[[دوره سلجوقیان]]" }, { "Item1": "شماره ثبت", "Item2": "۱۷۱" }, { "Item1": "دوره ساخت اثر", "Item2": "[[دوره سلجوقیان]]، [[دوره قاجار]]" } ], "Title": "جای‌های تاریخی ایران" }
مسجد جامع تبریز یکی از بناهای تاریخی شهر تبریز است. این مسجد که در کتاب‌های تاریخی از آن به‌عنوان «جامع کبیری نیز نام برده شده، از ابتدای تاسیس مسجد جامع شهر تبریز بوده و بازار تبریز، گرداگرد آن شکل گرفته‌است. مسجد جامع تبریز مربوط به دوره سلجوقیان تا دوره قاجار است و در تبریز، خیابان شهید مطهری واقع شده و این اثر در تاریخ با شماره ثبت ۱۷۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. پیشینه شبستان مسجد چپ قدیمی‌ترین بخش آن شبستان وسیعی است از تاق و گنبدهایی برفراز ستون‌های هشت‌گوش آجری که زینت‌بخش آن گچ‌بری‌های ظریف و هنرمندانه دوره روادیان (مقارن سلجوقیان) است. مسجد جامع در دوره ایلخانان مغول موردتوجه و تعمیر بوده و بخش‌هایی به آن افزوده شده‌است. محراب رفیع گچ‌بری شده، یادگار آن دوره می‌باشد. در دوره حکومت آق‌قویونلویان در آذربایجان گنبدی رفیع مزین به انواع کاشیکاری‌های معرق به وسیله «سلجوق‌شاه بیگم» زن اوزون حسن در بخش شمالی آن احداث شده که هنوز هم پایه‌ها و گوشه‌هایی از کاشی‌کاری‌های آن باقیمانده است. در زمین‌لرزه سال ۱۱۹۳ هجری که بسیاری از بناهای تبریز آسیب دید، این مسجد نیز از خرابی در مصون نماند. مسجد فعلی با پایه‌های متین و پوشش تاق و چشمه بعد از زلزله در اوایل حکومت قاجار و توسط «حسینقلی‌خان دنبلی» حاکم وقت بنا شده‌است و از آثار مهم دوره قاجاریه می‌باشد. موقعیت مسجد جامع تبریز که به مسجد جمعه نیز معروف است، در انتهای بازار تبریز و ضلع جنوبی صحن مدرسه طالبیه و بین مسجد حجت‌الاسلام و مسجد میرزا اسماعیل خاله اوغلی واقع است و یکی از قدیمی‌ترین ابنیه تاریخی این شهر به شمار می‌آید. تاریخ بنا و نام بانی اولیه آن معلوم نیست، عده‌ای آن را از مساجد صدر اسلام می‌دانند. پاره‌ای دیگر بنای قدیمی را به دوره سلجوقیان نسبت می‌دهند. پلان مسجد مسجد جمعه تبریز قبلا یک ایوانه بود، ولی بعدا به دو ایوانه تبدیل شد و از جمله مساجدی است که روش ساخت کاخ اختصاصی فیروزآباد را اساس کار قرار داده و به مساجد ایرانی معروف‌اند.
[ "استان آذربایجان شرقی", "تبریز", "مذهبی", "دوره سلجوقیان", "دوره قاجار", "بازار تبریز", "فهرست آثار ملی ایران", "سلجوقیان", "ایلخانان مغول", "آق‌قویونلو", "آذربایجان", "اوزون حسن", "قاجار", "مدرسهٔ طالبیّه", "حجت‌الاسلام", "مسجد میرزا اسماعیل خاله اوغلی", "یک ایوانه", "دو ایوانه", "کاخ اختصاصی فیروزآباد" ]
[ "آثار دوره سلجوقیان در تبریز", "آثار دوره قاجاریان در تبریز", "ساختمان‌های مذهبی دارای گنبدها", "مسجدهای تاریخی تبریز", "مسجدهای تبریز", "مسجدهای جامع", "معماری ایرانی" ]
3,023
خانه مشروطه (تبریز)
2
64
0
[ "موزه مشروطیت", "خانه مشروطیت تبریز", "خانه مشروطیت (تبریز)", "خانه مشروطه (تبريز)", "خانه مشروطيت (تبريز)", "خانهٔ مشروطیت (تبریز)", "خانه مشروطيت تبريز", "خانهٔ مشروطیت تبریز", "خانهٔ مشروطيت (تبريز)", "خانهٔ مشروطيت تبريز", "خانه مشروطه تبریز", "خانه مشروطه تبريز", "موزه مشروطه تبریز" ]
false
13
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "خانه مشروطه تبریز" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Mashrooteh House.jpg" }, { "Item1": "اندازه تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "عنوان تصویر", "Item2": "نمای ساختمان «خانه مشروطه»" }, { "Item1": "استان", "Item2": "[[آذربایجان شرقی]]" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "نام‌های قدیمی", "Item2": "خانه [[حاج مهدی کوزه‌کنانی]]" }, { "Item1": "کاربری", "Item2": "[[مسکونی]]" }, { "Item1": "کاربری کنونی", "Item2": "[[موزه]]" }, { "Item1": "دیرینگی", "Item2": "[[دوره قاجار]]" }, { "Item1": "شماره ثبت", "Item2": "۱۱۷۱" }, { "Item1": "تاریخ ثبت ملی", "Item2": "۱۳۵۴" }, { "Item1": "دوره ساخت اثر", "Item2": "[[۱۲۴۷]]" }, { "Item1": "بانی اثر", "Item2": "[[حاج مهدی کوزه‌کنانی]]" }, { "Item1": "امکان بازدید", "Item2": "دارد" } ], "Title": "جای‌های تاریخی ایران" }
داخل خانه مشروطه. خانه مشروطه ، یکی از خانه‌های تاریخی و موزه‌های شهر تبریز است که در محله راسته‌کوچه واقع در غرب بازار تبریز قرار گرفته‌است. این بنا به سبک معماری دوره قاجار ساخته شده و ملک شخصی حاج مهدی کوزه‌کنانی بوده‌است. این بنا به شماره ۱۱۷۱، در سال ۱۳۵۴ خورشیدی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده و در سال ۱۳۶۷ خورشیدی به تملک رسیده‌است. پیشینه بزرگان آذربایجان پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه قاجار در خانه حاج مهدی کوزه‌کنانی جمع شده و به همفکری می‌پرداختند. همچنین این مکان محل تشکیل نشست‌های انجمن تبریز و مرکز فرماندهی مجاهدان در طی محاصره ۱۱ ماهه تبریز و نیز مرکز تصمیم‌گیری برای پایین‌آوردن پرچم‌های تسلیم در برابر شاه قاجار بوده‌است. از افراد مهمی که در این مکان به فعالیت و همفکری پرداخته‌اند می‌توان ستارخان، باقرخان، ثقهالاسلام تبریزی، حاجی میرزا آقا فرشی و بنیان‌گذار این مجموعه، حاج مهدی کوزه‌کنانی را نام برد. این مکان به سفارش حاج مهدی کوزه‌کنانی در سال ۱۲۴۷ تاسیس شد. این خانه دارای دو طبقه با بخش‌های اندرونی و بیرونی می‌باشد که با سبک معماری دوران قاجاریه بنا شده‌اند. حاج مهدی تاجری در بازار تبریز بود. با اوجگیری نوای مشروطه‌خواهی در شهر تبریز، حاج مهدی به مشروطه‌خواهان پیوسته و یکی از اصلی‌ترین پشتیبانان مالی انقلاب مشروطه شد. او این خانه را برای تشکیل جلسه سران مشروطه و چاپ و پخش اعلامه‌های ضد حکومت قاجار در اختیار مشروطه‌خواهان گذاشت. این خانه پس از جنگ دوم جهانی و اشغال آذربایجان توسط ارتش سرخ شوروی، در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ مرکز اجلاس سران فرقه دمکرات آذربایجان گردید. معماری این بنا در حدود تاریخ ۱۲۴۷ هجری خورشیدی (۱۸۶۸ میلادی) توسط حاج ولی معمار تبریزی ساخته شده‌است. «حاج ولی معمار» معمار تبریزی که ساکن روسیه بود، در سال ۱۲۴۷ خورشیدی و پس از بازگشت به ایران، بنای خانه مشروطه را بنیان نهاد. این بنا با ۱۳۰۰ متر مربع مساحت، در دو طبقه ساخته شده‌است. از ویژگی‌های منحصر به فرد خانه مشروطه می‌توان به پنجره‌های ارسی، درب‌های منبت‌کاری‌شده، غلام‌گردش، کلاه‌فرهنگی و نورگیر اشاره کرد. تمامی پنجره‌های بیرونی خانه ارسی‌های تمام قدی می‌باشند که با رنگ‌های سرخ و سبز و سفیدشان بازی نور و رنگ را از درون خانه دیدنی‌تر می‌کنند. آثار نمایش داده شده تندیس‌هایی از حسین خان باغبان، حاج علی دواچی، ثقهالاسلام تبریزی، حاج علی ختایی، هوارد باسکرویل، کربلایی علی موسیو، شیخ علی اصغر لیلاوایی، آخوند خراسانی، علی اکبر دهخدا و زینب پاشا (تنها زن در صفوف مشروطه خواهان) به همراه مهرهای مختلف گروه‌های انقلابی از اشیاء تاریخی خانه مشروطه می‌باشند. موزه مشروطه نیز پس از ایجاد تغییراتی در تالارها و اتاق‌های خانه مشروطه و به نمایش درآوردن اسناد تاریخی مربوط به انقلاب مشروطه در سال ۱۳۷۵ خورشیدی تاسیس شده‌است. از مهم‌ترین آثار تاریخی این موزه می‌توان به سلاح کمری ستارخان، فرش مشروطه، وسایل شخصی سران مشروطه و دیگر مدارک مرتبط با انقلاب مشروطه اشاره کرد. خانه مشروطه (اصفهان) فهرست موزه‌های ایران
[ "آذربایجان شرقی", "تبریز", "حاج مهدی کوزه‌کنانی", "مسکونی", "موزه", "دوره قاجار", "۱۲۴۷", "راسته‌کوچه", "بازار تبریز", "قاجار", "مهدی کوزه کنانی", "فهرست آثار ملی ایران", "مجلس شورای ملی", "محمدعلی شاه", "انجمن ایالتی تبریز", "ستارخان", "باقرخان", "ثقةالاسلام تبریزی", "حاجی میرزا آقا فرشی", "قاجاریه", "جنگ دوم جهانی", "ارتش سرخ", "شوروی", "فرقه دمکرات آذربایجان", "روسیه", "ایران", "حسین خان باغبان", "حاج علی دوافروش", "حاج علی ختایی", "هوارد باسکرویل", "علی مسیو", "شیخ علی اصغر لیلاوایی", "آخوند خراسانی", "علی اکبر دهخدا", "زینب پاشا", "جنبش مشروطه ایران", "خانه مشروطه (اصفهان)", "فهرست موزه‌های ایران" ]
[ "بناهای تاریخی استان آذربایجان شرقی", "عمارت‌ها در ایران", "معماری ایرانی", "موزه‌های تبریز" ]
3,024
عبدالرحیم طالبوف
1
86
0
[ "عبدالرحیم طالبوف تبریزی", "عبدالرحيم طالبوف", "ميرزا عبدالرحيم طالبوف", "طالبوف", "طالبوف تبریزی", "میرزا عبدالرحیم نجارزاده تبریزی", "میرزا عبدالرحیم طالبوف", "میرزا عبدالرحیم ابوطالب‌زاده", "میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی", "طالبوف تبريزي", "عبدالرحيم طالبوف تبريزي", "ميرزا عبدالرحيم ابوطالب زاده", "میرزا عبدالرحیم ابوطالب زاده", "ميرزا عبدالرحيم طالبوف تبريزي", "ميرزا عبدالرحيم نجارزاده تبريزي" ]
false
31
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "طالبوفمیرزا عبدالرحیم تبریزی" }, { "Item1": "نام_تصویر", "Item2": "Talebof Tabrizi.jpg" }, { "Item1": "توضیح_تصویر", "Item2": "میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "روشنفکران" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "پیش از مشروطیت" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "ابوطالب نجار تبریزی" }, { "Item1": "آثار", "Item2": "مسالک المحسنین - کتاب احمد" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "۱۲۱۳ خ.۱۸۳۴ (میلادی)" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "محله [[سرخاب]]، [[تبریز]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "۱۲۸۹ خ.۱۱ مارس ۱۹۱۱" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[تمرخان شوره]] ([[بویناکسک]] کنونی)، داغستان، امپراتوری روسیه" } ], "Title": "زندگینامه" }
میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی (۱۲۱۳ ه‌.ش کوی سرخاب تبریز - اواخر ۱۲۸۹ یا اوایل ۱۲۹۰ ه‌.ش تمرخان شوره داغستان) از روشنفکران پیش از مشروطیت است. زندگی‌نامه عبدالرحیم پسر ابوطالب نجار تبریزی در ۱۲۱۳ شمسی/۱۸۳۴ میلادی در محله سرخاب تبریز زاده شد. به گفته خودش پدرش ابوطالب و پدربزرگش استاد علی مراد حرفه نجاری داشته‌اند. گفته‌اند عبدالرحیم در شانزده سالگی به تفلیس رفت و به تحصیل زبان روسی پرداخت و مقدمات دانش جدید را فرا گرفت و با جنبش‌های آزادی‌خواهی و آرای نویسندگان سوسیال دموکرات و ادبیات روسی آشنا شد و مدتی بعد در تمرخان شوره (بویناکسک کنونی) مقر حکومت داغستان مقیم شد و به مقاطعه‌کاری راه‌های قفقاز پرداخت و سرمایه کافی اندوخت و در آن شهر ازدواج کرد. او در دوره تحرک فرهنگی و سیاسی قفقاز پرورش یافت و از دانش و فرهنگ سیاسی جدید تاثیر پذیرفت و از پنجاه و پنج سالگی به نوشتن آثار خود پرداخت و اعتبار و احترام بسیار یافت، تا آنجا که به علت نوشتن مقالاتی در ترویج افکار اجتماعی و سیاسی جدید و تبلیغ آزادی و حکومت قانون و همچنین نشر علوم طبیعی به زبان ساده فارسی در ایران نزد رجال ترقی‌خواه و روشنفکران زمانه محبوبیت بسیار حاصل کرد و در ۱۲۸۵/۱۹۰۶ در دوره اول مجلس شورای ملی از تبریز به نمایندگی انتخاب شد، اما با آنکه نمایندگی را پذیرفت به تهران نیامد و در شهر تمرخان شوره ماند تا در هفتادو هفت سالگی درگذشت. از وی فرزندی جز یک دختر به نام صونا، که زن مهندسی به نام عمراوف بود، باقی نماند. وی با نگارش کتاب‌هایی مانند «مسالک المحسنین» و «کتاب احمد» و … بر بسیاری از مشروطه خواهان تاثیر گذاشت. به همان اندازه که تجدد خواهان، از آثار و دیدگاه‌های او جانبداری می‌کردند، برخی از عالمان روحانی، با وی سرگران بودند و این به سبب مطالبی بود که او در آثارش آورده بود، و ایشان در نگاه‌شان، با اصول دیانت اسلام همخوانی نداشت. از کتاب احمد «اکثر متمولین این مغربیان متمدن نمای خوش ظاهر، مثل موش صحرائی دور عالم را می‌گردند که هرجا انبار جدیدی پر از حبوبات ثروت پیداکنند، همراهان خود را دعوت نمایند و به هر حیله روباهی که ممکن باشد، رخنه بر آن انبار آکنده بیندازند… هر ملتی که رجال متنفذ او زودباور و لین‌العریکه و بی‌علم و بی‌تجربه و طلا دوست باشند، با سرپنجه صید افکن شاهین اقتدار استرلینغ و روبل و دلار و فرانک، زود‌تر از دیگران شکار شوند.» نگاه طالبوف با اصول دیانت اسلام ناهمخوانی داشت. در همان زمان شهرت یافته بود که بابی‌ها در ترویج آثار طالبوف کوشش دارند به همین دلیل کتاب احمد و مسالک المحسنین منسوب به بابیه شده و از طرف علما قرائت آنها ممنوع شده بود علماء به نوشته احمد کسروی و شیخ فضل‌الله نوری خواندن آثار طالبوف را قدغن اعلام نمودند. بابیها در نشر آثار طالبوف کوشش داشتند و آنچه درباره ایشان شهرت یافته بی‌اساس نبوده‌است. آثار سفینه طالبی (یا کتاب احمد) (۲جلد) (۱۳۱۱ ه‌. ق) مسالک المحسنین (۱۳۲۳ ه‌. ق) مسائل الحیات (۱۳۲۴ ه‌. ق) پند نامه مارکوس قیصر روم رساله فیزیک (۱۳۱۱ ه‌. ق) نخبه سپهری (۱۳۲۲–۱۳۱۰ ه‌. ق) رساله هیئت جدیده ایضاحات در خصوص آزادی (۱۳۲۵ ه‌. ق) سیاست طالبی (۱۳۲۹ ه‌. ق) بویناکسک مهاجرت ایرانیان به قفقاز و آسیای مرکزی (سده ۱۹ و ۲۰ میلادی)
[ "سرخاب", "تبریز", "ایران", "تمرخان شوره", "بویناکسک", "کوی سرخاب", "داغستان", "نجاری", "تفلیس", "زبان روسی", "سوسیال دموکرات", "ادبیات روسی", "قفقاز", "آزادی", "حکومت قانون", "علوم طبیعی", "فارسی", "روشنفکر", "دوره اول مجلس شورای ملی", "تهران", "بابیه", "احمد کسروی", "شیخ فضل‌الله نوری", "بابی", "مهاجرت ایرانیان به قفقاز و آسیای مرکزی (سده ۱۹ و ۲۰ میلادی)" ]
[ "افراد ایرانی آذری‌تبار", "افراد انقلاب مشروطه", "افرادروس آذری‌تبار", "انقلابیون آذری‌تبار اهل ایران", "اهالی تبریز", "ایرانیان مقیم روسیه", "ایرانی‌تبارهای اهل روسیه", "ایرانی‌های مهاجرت‌کرده به امپراتوری روسیه", "درگذشتگان ۱۳۲۸ (قمری)", "درگذشتگان ۱۹۱۱ (میلادی)", "زادگان ۱۲۵۰ (قمری)", "زادگان ۱۸۳۴ (میلادی)", "سیاستمداران آذری‌تبار اهل ایران", "مترجمان از روسی", "منتقدان اهل ایران", "مهاجران ایرانی قفقاز", "نویسندگان مرد اهل ایران" ]
3,026
جعفر خامنه‌ای
1
79
0
[ "میرزا جعفر خامنه ای", "میرزا جعفر خامنه‌ای", "جعفر خامنه اي", "ميرزا جعفر خامنه اي", "جعفر خامنه ای", "جعفر خامنهٔ اي", "جعفر خامنهٔ ای" ]
false
6
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "میرزا جعفر خامنه‌ای" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[ایرانی]]" }, { "Item1": "اهل", "Item2": "تبریز" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "حاج شیخ علی اکبر خامنه‌ای" }, { "Item1": "نقش‌های برجسته", "Item2": "اولین شاعر نوپرداز تاریخ ادبیات ایران" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "[[شاعر]]" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "۱۲۶۶ شمسی" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "تبریز" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "۱۳۶۲ شمسی" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[تهران]]" } ], "Title": "زندگینامه" }
میرزا جعفر خامنه‌ای ، یکی از افراد روشنفکر و آزادیخواه و مبازر آذربایجان که زبان فرانسوی را پنهان از پدر متعصب خود، آموخته و به ادبیات نوین ترکان عثمانی نیز آشنایی داشت، پیش از سال ۱۳۳۲ هجری قمری، در حدود سال ۱۲۹۲ شمسی از شکل معمول اشعار فارسی عدول کرده و قطعه‌های بی‌امضاء با قافیه‌بندی جدید و بی‌سابقه و مضمونهای نسبتا تازه انتشار می‌داد. یکی از این قطعه‌ها که ادوارد براون در تالیف خود « تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران نو» نقل کرده است، چنین است: به وطن هر روز به یک منظر خونین به در آیی هر دم متجلی تو به یک جلوه جانسوز از سوز غمت مرغ دلم هر شب و هر روز با نغمه تو تازه کند نوحه سرایی ای طلعت افسرده و ای صورت مجروح آماج سیوف ستم، آه‌ای وطن زار هر سو نگرم خیمه زده لشکر اندوه محصور عدو مانده تو چون نقطه پرگار محصور عدو، یا خود اگر راست بگویم ای شیر، زبون کرده تو را روبه ترسو شمشیر جفا آخته روی تو زهر سو تا چند بخوابی؟ بگشا چشم خود از هم برخیز یکی صولت شیرانه نشان ده یا جان بستان یا که در این معرکه جان ده به قرن بیستم ای بیستمین عصر جفا پرور منحوس ای آب ده وحشت و تمثال فجایع برتاب زما آن رخ آلوده به کابوس ساعات سیاهت همه لبریز فضائع دیدار تو مدهشتر از انقاض مقابر شالوده‌ات از آتش و پیرایه‌ات از خون هر آن تو با ماتم صد عائله مشحون از جور تو بنیان سعادت شد بایر ز این مذبح خونین که به گیتی شده برپا روح مدنیت شده آزده و مجروح خونها که به هر ناحیه ناحق شده مسفوخ برناحیه عصر هنر لکه سودا… نفرین به تو، ای عصر فریبنده و غدار لعنت به تو، ای خصم بشر، دشمن عمران ای بوم، فروکش نفس، ای داعی خسران زاین پس مشو اندر پی ویرانه آثار آنروز که زادی، چه نویدی که ندادی؟ امروز که رستی، تو زخون یکسره مستی زین سان که تو ره بسپری، ای آفت هستی فردا به وجود آری یک تل رمادی… جعفر خامنه‌ای که می‌توان او را اولین شاعر نوپرداز تاریخ ادبیات ایران دانست، سالها پیش از نیما یوشیج این اشعار را به سبک نو سروده و به قول روزنامه تجدد سد سدید محافظه کاری را در عالم ادبیات و شعر شکسته است. جعفر خامنه‌ای پسر حاج شیخ علی اکبر خامنه‌ای از بازرگانان خوش نام تبریز بود. وی در سال ۱۳۰۴ ه.ق برابر با سال ۱۲۶۶ شمسی در شهر تبریز بدنیا آمد و در آنجا تحصیل کرد. اشعار پرشور او در «حبل‌المتین» و «چهره نما»و «عصر جدید» و«شمس» و بعدها در مجله دانشکده منتشر می‌شد. جعفر خامنه‌ای علاوه بر اینکه ادیب و شاعر بود، مشروطه خواه و مرد سیاست هم بوده به طوری که احمد کسروی در کتاب زندگانی من او را یکی از دوستان شیخ محمد خیابانی معرفی می‌کند و اضافه می‌کند که جعفر خامنه‌ای بود که او را با شیخ محمد خیابانی آشنا کرده است: «یکی از دوستانی که پیدا کردم آقای میرزا محمد علی صفوت و دیگری میرزا ابوالقاسم فیوضات، و دیگری میرزا جعفر آقا خامنه‌ای می‌بود. در همان روز شادروان خیابانی که پس از بهم خوردن دارالشورا از تهران به قفقاز رفته بود به تبریز درآمد. به میانجیگری آقایان صفوت و خامنه‌ای با او نیز آشنایی یافتم. اینان نیز گاهی به نشستهای ما آمدندی، بسیار شبها نیز در خانه حاج شیخ علی اکبر آقا (پدر میرزا جعفر آقا) فراهم آمدیمی، این حاج شیخ یکی از بازرگانان بسیار نیکوکار تبریز می‌بود در تاریخ مشروطه یاد او کرده شده، میرزا جعفر آقا جوانی با دانش می‌بود که شعر نیز می‌سرود. احمد کسروی در تاریخ مشروطه هم از جعفر خامنه‌ای به عنوان مترجم یاد کرده می‌نویسد: «به سال ۱۲۸۵ شمسی که مظفرالدین شاه مشروطه را داد دبستان را رواج بسیار یافته، کمتر شهری بود که یک یا دو دبستان یا بیشتر در آن نباشد دلبستگی مردم به اینها به جایی رسید که کار به قضاوت اندیشی رسید، و بسیاری از ایشان چنین پنداشتند که تنها چاره دردهای کشور همان دبستان است، و چون جوانانی از آن بیرون آیند همه درماندگی‌ها از میان خواهد برخاست. هر زمان که جشنی می‌گرفتند آگهی از آن در روزنامه‌ها می‌نوشتند، و شادمانیهای بی‌اندازه می‌نمودند و نویدها به خود می‌دادند به جایی رسید که احمد بیک آقا یوف نویسنده روزنامه «حیات» قفقاز، که خود مردی دانشمند می‌بود و به کارهای ایران دلبستگی نشان می‌داد به زبان آمد و خامه این اندیشه ایرانیان را باز نمود. (آن گفتار «حیات» را آقای جعفر خامنه‌ای از ترکی ترجمه کرده و در یکی از شماره‌های حبل المتین کلکته به چاپ رسیده است.» میرزا جعفر خامنه‌ای با روزنامه‌های مردمی و ضد استبدادی همکاری نزدیکی داشت و با سرودن اشعار افشاگرانه و با چاپ و نشر آنها در جراید آن روز مستبدین را به شدت می‌کوبید « برای نمونه یکی از اشعاری را که در نکوهش میر هاشم دودچی و یارانش سروده و در همان روزها در روزنامه ، «ناله ملت » به چاپ رسیده و در بین توده مردم به زبانها افتاده بیتهایی را در ذیل می‌آوریم»: من ای خدا به تو نالم ز زاهدان ریائی که عالمی بفریبند با قبا و ردایی به خلق حرمت می‌می کنند ذکر ولی خود زخون بی‌گناهان مست هر صبا و مسایی به گاه موعظه آزار مور را نپسندند به قتل و غارت شهری کنند حکمروایی دهند مردم بیچاره را به پنجه جلاد نه شرمشان زپیمبر نه بیمشان ز خدایی بیا که خون شده جاری به جای آب به تبریز به حکم شاه و فتوای چند شیخ کذایی به بندگان خدا بسته کشته را معیشت ولایتی شده مفلوک و مبتلا به گدایی خدا که امر عبادش حواله کرده به شوری حرام بشمرد این ابلهان ریش جنایی بلی ز گاو مجسم مجو فضیلت انسان که آدمی نه به ریش است و نی قبا و کلایی مصرع اول بیت آخر « بلی ز گاو مجسم محو فضیلت انسان» جمله‌ای است که شیخ عبدالله مازندرانی یکی از مراجع تقلید شیعیان آن روز به میرزا حسن مجتهد تبریزی نوشته. حاج میرزا حسن هنگامی که از تبریز با خشم بیرون آمده تلگرافی یا نامه‌ای به نجف فرستاده و در آن پس از بدگویی از مشروطه خواهان چنین گفته: (باید مشروطه مشروعه باشد). حاج شیخ در پاسخ او گفته « ای گاو مجسم مشروطه مشروعه نمی‌شود». این داستان آن زمان به زبانها افتاد و جعفر خامنه‌ای نیز در اشعارش به این صورت داخل کرد « بلی زگاو مجسم مجو فضیلت انسان۱» صمد سرداری نیا در شماره ۳ – ۸۶ پاییز ۷۱ وارلیق در شرح حال میرزا جعفر خامنه‌ای از قول یحیی آرین پور می‌نویسد: «از شکل معمول اشعار فارسی عدول کرد و قطعه‌های بی‌امضاء با قافیه بندی جدید و بی‌سابقه ومضمون‌های نسبتا تازه انتشار داد.» سرداری نیا می‌افزاید: وی هنگامی که این ابیات را با قافیه بندی جدید و بی‌سابقه می‌سرود، در سراسر ایران عنوان «شعر نو» به گوش کسی نخورده بود.
[ "ایرانی‌ها", "شاعر", "تهران", "زبان فرانسوی", "ادوارد براون", "یحیی آرین پور", "تاریخ ادبیات ایران", "۱۲۶۶", "تبریز", "حبل‌المتین", "چهره نما", "عصر جدید", "شمس", "احمد کسروی", "محمد خیابانی", "شیخ محمد خیابانی", "میرزا محمد علی صفوت", "میرزا ابوالقاسم فیوضات", "حاج شیخ علی اکبر آقا", "تاریخ مشروطه", "۱۲۸۵", "مظفرالدین شاه", "احمد بیک آقا یوف", "میر هاشم دودچی", "شیخ عبدالله مازندرانی", "مراجع تقلید", "میرزا حسن مجتهد تبریزی", "وارلیق" ]
[ "اهالی تبریز", "اهالی خامنه", "درگذشتگان ۱۳۶۲", "زادگان ۱۲۶۶", "شاعران اهل تبریز", "شاعران مرد اهل ایران" ]
3,027
بازار تبریز
2
251
0
[ "بازار تبريز", "مجموعه بازار تبریز", "مجموعه بازار تبريز", "بازار بزرگ تبریز", "بازار (تبریز)" ]
false
56
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "بازار تبریز" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Tabriz bazaar 012008.jpg" }, { "Item1": "توضیح تصویر", "Item2": "[[گذرگاه طاق‌دار]] تیمچه مظفریه" }, { "Item1": "کشور", "Item2": "[[ایران]]، [[استان آذربایجان شرقی]]، [[تبریز]]" }, { "Item1": "نوع", "Item2": "تجاری، فرهنگی" }, { "Item1": "معیارها", "Item2": "ii, iii, iv" }, { "Item1": "منطقه", "Item2": "[[آسیا -ایران-آذربایجان شرقی-تبریز]]" }, { "Item1": "تاریخ ثبت", "Item2": "[[۲۰۱۰]]" }, { "Item1": "طی نشست", "Item2": "سی‌وچهارم" }, { "Item1": "شماره ثبت ملی", "Item2": "۱۰۹۷" }, { "Item1": "دیرینگی", "Item2": "[[دوره زند]]" } ], "Title": "میراث جهانی یونسکو" }
بازار تبریز بزرگ‌ترین و مهم‌ترین بازار سرپوشیده در سطح جهان به‌شمار می‌رود که در شهر تبریز در ایران واقع شده‌است. این بازار با مساحتی حدود یک کیلومتر مربع، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان است. بازار تبریز در مردادماه سال ۱۳۸۹ خورشیدی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌است. این بازار از بازارچه‌ها دالان‌ها، تیمچه‌ها سراها و کاروانسراهای متعددی تشکیل یافته‌است. پیش‌تر به جهت قرارگرفتن شهر تبریز بر سر چهارراه جاده ابریشم و گذر روزانه هزاران کاروان از کشورهای مختلف آسیایی، آفریقایی و اروپایی از آن، این شهر و بازار آن از رونق بسیار خوبی برخوردار بوده‌است. این بازار حدود ۳ سده پیش و پس از وقوع زمین‌لرزه تاریخی تبریز در سال ۱۱۹۳ قمری توسط نجفقلی خان دنبلی حاکم وقت تبریز بازسازی شده‌است. بازار تبریز در سال ۱۳۵۴ خورشیدی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. تاریخ بنای این مجموعه مشخص نیست؛ ولی بسیاری از جهان‌گردانی که از سده چهارم هجری تا دوره قاجاریان از این بازار بازدید کرده‌اند، درباره آن اطلاعاتی ارائه داده‌اند. بسیاری از گردشگران و جهانگردان نظیر ابن بطوطه، مارکو پولو، جاکسن، اولیای چلبی، یاقوت حموی، گاسپار دروویل، الکسیس سوکتیکف، ژان شاردن، اوژن فلاندن، جان کارت‌رایت، جملی کاردی، کلاویخو، رابرت گرنت واتسن، حمدالله مستوفی و مقدسی از رونق و شکوه بازار تبریز تمجید کرده‌اند. این بازار با داشتن حدود ۵،۵۰۰ باب حجره، مغازه و فروشگاه، ۴۰ گونه شغل، ۳۵ باب سرا، ۲۵ باب تیمچه، ۳۰ باب مسجد، ۲۰ باب راسته و راسته‌بازار، ۱۱ باب دالان، ۵ باب حمام و ۱۲ باب مدرسه، به‌عنوان اصلی‌ترین مرکز داد و ستد مردم تبریز و ایران شناخته می‌شود. داد و ستدها جاده ابریشم قرار گرفته‌است. ابریشم از جمله صادرات بازاریان تبریز در گذشته بوده‌است. از نیمه دوم سده سیزدهم، تاجران انگلیسی‌تبار از طریق جاده ابریشم و پس از عبور از شهرهای استانبول و طرابوزان، کالاهای تجاری خود را به بازار تبریز منتقل می‌کردند. این بازار در زمان عباس میرزا به مرکز تجارت انگلیسی‌ها مبدل شده بود. تبریز پس از سده سیزدهم، پایگاه اصلی تجارت اروپا با مناطق شمالی ایران به‌شمار می‌رفت؛ به گونه‌ای که در سال ۱۲۵۶ خورشیدی، این شهر ۲۵ تا ۳۳ درصد از کل مراودات تجاری کشور را عهده‌دار بود و از این حیث برتر از تهران محسوب می‌شد. هم‌چنین تا سال ۱۲۸۵ خورشیدی، تبریز مرکز اصلی تجارت ایران با آسیای میانه شناخته می‌شد. اروپاییان آینه، انواع پارچه‌های ابریشمی، مخملی و نخی، پنبه، چلوار، چیت موصلی، شکر، شیشه، فلز، قند و سایر محصولات ماشینی را وارد تبریز می‌کردند. بازاریان تبریزی نیز ابریشم و مقداری ابریشم ماشینی، جنگ‌افزار، تنباکو، خشکبار، رنگ، شال، مازو و موم به بازرگانان اروپایی می‌فروختند. البته همواره این داد و ستدها به نفع اروپاییان تمام می‌شد. پیش‌تر یکی از ارکان‌های اصلی و اساسی بازار تبریز، ارامنه بودند؛ به‌طوری‌که یکی از گردشگران فرانسوی از جایگاه ویژه و ممتاز مغازه‌های آن‌ها در این بازار در تجارت با تاجران روس خبر داده‌است. ارامنه داد و ستد بسیاری با اروپاییان داشتند؛ به گونه‌ای که ارامنه گرجستان برای نخستین‌بار کالاهای انگلیسی را از استانبول خریداری کرده و وارد مناطق شمالی ایران کردند. کنسولگری فرانسه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، شمار ارامنه تبریز را بالغ بر ۵،۰۰۰ نفر دانسته و اضافه کرده که گروهی از آنان که در سال ۱۲۴۲ خورشیدی به روسیه رفته بودند، به این شهر بازمی‌گردند و از همین‌روی شمار ارامنه تبریز روز به روز افزایش می‌یابد. موقعیت هسته مرکزی شهر تبریز در داخل یک چهارضلعی قرار گرفته و بازار تبریز در مرکز این چهارضلعی واقع شده‌است. این بازار از سمت شرق به عالی‌قاپو (مجموعه کاخ‌های ولی‌عهدنشین) و از سمت غرب به مسجد جامع محدود شده و از سمت شمال، بخش‌هایی از شمال رودخانه میدان چایی (مهران‌رود) را شامل می‌شود و این دو بخش به وسیله پل‌های چوبی که در امتداد راسته‌بازار قرار دارند، به هم متصل می‌شوند. رودخانه میدان چایی دو قسمت بازار قدیمی تبریز را از هم جدا می‌کند. بخش شمالی بازار به دلیل جدا ماندن از کل مجموعه و انتقال تجارت و داد و ستد به خیابان‌ها، به تدریج اهمیت خود را از دست داده است. قسمت اعظم مساحت بازار در جنوب میدان چایی در حد فاصلی خیابان‌های دارایی، شهدا، فردوسی، شهید مطهری (راسته کوچه)، چای‌کنار و جمهوری اسلامی قرار گرفته‌است. احداث خیابان‌های دارایی، خاقانی، ارتش شمالی، فردوسی، شهدا و جمهوری اسلامی، قسمتی از بازار را دچار تخریب نموده و بخشی از بازار را از کل مجموعه جنوبی جدا کرده‌است. عرض گذرهای بازار بین چهار تا پنج متر و بلندی سقف آن پنج تا شش متر است که در مقایسه با سقف بازارهای نقاط گرمسیری ایران کوتاه‌تر است. نخستین نقشه از بازار تبریز در سال ۱۳۲۷ هجری، در بخشی از نقشه دارالسلطنه تبریز و به دست اسدالله خان مراغه‌ای ترسیم شده‌است. نقشه این بازار در بخش شمال شرقی نقشه مذکور رسم شده و اکثر جای‌های مهم آن نظیر تیمچه‌ها و کاروانسراها در این نقشه نام‌گذاری شده‌اند. ویژگی‌ها اغلب تیمچه‌ها و سرای‌ها بازار دارای سه طبقه‌می‌باشند که طبقه زیرین مخصوص انبار کالا، طبقه دوم تجارتخانه و محل کار و طبقه سوم جهت استراحت و آسایش طراحی شده‌است. راسته‌های اصلی توسط راسته‌های فرعی به هم متصل شده‌اند و در فضاهای بین آن‌ها تیمچه‌ها و سراها بنا شده‌است. تقاطع راسته‌ها در سه راهی‌ها و چهار راهی‌ها را طاق‌های آجری گنبدی پوشانده است که بزرگترین گنبد بازار، گنبد تیمچه امیر و زیباترین نوع معماری آن تیمچه مظفریه است. راسته‌بازارها راسته بازارها و بازارهای بزرگ تبریز به معابر عمومی مسقف گفته می‌شود که فاقد درب ورودی هستند و به عنوان معابر اصلی بازار عمل می‌کنند. از مهم‌ترین راسته‌های بازار تبریز عبارتند از راسته بازار جدید، راسته بازار قدیم، بازار کفاشان، بازار صفی، بازار جمعه مسجد، قیزبستی بازار، و بورکچی بازار (کلاهدوزان)، بازار صادقیه، بازار یمنی دوز، سراجان، پنبه‌چی بازار، بازار ابوالحسن، شیشه‌گرخانه، پشت بازار امیر (بازار بیگلربیگی)، بازار دله زن بزرگ و کوچک (دلاله‌زن)، بازار دوه‌چی، بازار رنگی خیابان و بازار کره‌نی خانا. بعضی بازارها که هم تیمچه محسوب می‌شوند هم بازار، برای خود درب و دروازه داشته و نام بازار دارند. مثل قندفروش بازار، عباچی بازار، شاهزاده (شازدا) بازار، توتونچی لر و…. تیمچه‌ها تیمچه‌ها به فضاها و مناطقی که سقف آن‌ها به صورت گنبدی و آجرکاری و با سبک تاریخی خاص ساخته شده‌اند گفته می‌شود. تیمچه‌ها دارای درهای ورودی بزرگ و محکمی هستند که روزها باز و در شب و ایام تعطیلی بسته می‌شوند. هر تیمچه نگهبانانی دارد که آن‌ها را «اوداباشی» (سرایدار) گویند. تیمچه‌ها از نظر کاربری به چهار قسمت تقسیم شده‌است. فضای عمومی تیمچه که محل انبار و انبوهی کالاها است، زیرزمین که مخصوص انبار کردن و حفظ و نگهداری کالا است، اتاق حجره همکف تیمچه که محل داد و ستد و رتق و فتق امور اقتصادی و اجتماعی است. طبقه بالای هر تیمچه که مخصوص استراحت و بیتوته شبانه در ایام قدیم بود و بازرگان غیر تبریزی در این طبقه دوم حجره، شب‌ها استراحت می‌کردند. تیمچه‌های معروف بازار تبریز عبارتند از تیمچه امیر، تیمچه مظفریه، تیمچه شیخ کاظم، اوچ تیمچه‌لر (تیمچه‌های حاج شیخ)، تیمچه حاجی محمدقلی، تیمچه میرابوالحسن، تیمچه شعربافان، تیمچه عباچی، تیمچه قندفروشان، تیمچه حاجی صفرعلی، تیمچه شازدا، تیمچه در عباسی، تیمچه بزازان، تیمچه ملک، تیمچه خان، تیمچه صادقیه، و …. کاروان‌سراها کاروانسراها مکان‌هایی بودند که در روزگار قدیم صاحبان کاروان‌های تجارتی، کالاها و بار چهارپایان خود را در حیاط و محوطه آن‌ها تخلیه می‌کردند. اطراف کاروانسرا، اتاق‌ها، حجره و انبارهای متعددی بود که محل تجارت و داد و ستد محسوب می‌شد. حیاط کاروانسراها دارای فضای سبز و استخر و آب انبار بوده به عنوان فضای سبز و باغچه و تنفس‌گاه بازار عمل می‌کرد و اکسیژن و هوای لطیف را از طریق دریچه‌های بالای گنبد بازار تامین می‌کرد. از کاروانسراهای بزرگ و معروف تبریز می‌توان از کاروانسرای بزرگ امیر، کاروانسرای حاج سید حسین کهنه، میانه و تازه، کاروانسرای حاج ابوالحسن (میرابوالحسن) کاروانسرای کشمش‌چی‌لر، کاروانسرای حاج میرزا محمدنام برد. سراها سرای امیر. سراهای مهم بازار تبریز به واحدهای کوچک و حیاط روباز کوچکتر از کاروانسرا اطلاق می‌شود. در گذشته رسم بر این بود مال‌التجاره‌های بدون چهار پایان باربر در محوطه آن تخلیه شود. سراهای معروف بازار تبریز عبارتند از سرای گرجی‌لر، سرای حاج رسول، سرای میرزا مهدی، سرای دو دری (ایکی قاپی‌لی)، سرای خان، سرای حاج محمدقلی، سرای میرزا جلیل، سرای آلمان‌ها در بازار کفاشان، سرای امیر، سرای امید، سرای حاج تقی، سرای درب عباسی و سرای کچه‌چی‌لر. دالان‌ها هر کدام از این سراها و تیمچه‌ها و کاروانسراها به وسیله دالان‌هایی به بازار اصلی راه دارند و اکثرا به نام تیمچه‌ها و سراهای وابسته شهرت دارند که معروفترین آن‌ها، دالان خونی (قانلی دالان)، دالان حاج رحیم، دالان میرزا محمد، دالان دو دری، دالان میرزا مهدی، دالان شعربافان است. مدارس و مساجد در بازار تبریز حدود ۱۲ باب مدرسه علوم دینی و اسلامی چون مدرسه طالبیه، صادقیه، جعفریه، اکبریه، حاج صفرعلی و … وجود دارد و حدود ۳۰ باب مسجد تاریخی که با گنبدهای ضربی، مقرنس و ستون‌های سنگی مزین شده‌اند که می‌توان از مسجد جامع (جمعه مسجد)، مسجد حجت‌الاسلام، مسجد خاله اوغلی، مسجد دینوری، مسجد مفیدآقا، مسجد قیزللی (میرزا یوسف آقا)، مسجد مقبره، مسجد مجتهد، مسجد هفتاد ستون، مسجد آیت‌الله شهیدی، مسجد مولانا، مسجد دباغ خانه، مسجد حاج صفرعلی، مسجد بادکوبه‌ای، مسجد اشراقی، مسجد صادقیه و… نام برد. گرمابه‌ها گرمابه‌های قدیمی و حمام‌های تاریخی در محدوده بازار تبریز از نظر قدمت تاریخی و نوع و سیستم معماری دارای اهمیت هستند. حمام‌های قدیمی بازار تبریز عبارتند از حمام خان، حمام میرزه حسن قره (فردوسی)، حمام قاضی، حمام میرزا مهدی، حمام سید گلابی، حمام نوبر و …. بازارچه‌ها بازار امیر سرای امیر. بازار امیر یکی از مهم‌ترین و پررونق‌ترین بازارهای تبریز است. میرزا محمدخان امیرنظام، فرزند شیخ علی‌خان وزیر شاه سلیمان و نوه میرآخور شیخ صفی‌الدین اردبیلی، این بازار را بنا نهاده‌است. وی در زمان ولی‌عهدی عباس میرزای نایب‌السلطنه وارد تبریز شده و به‌جهت حمایت‌های او به سمت امیرنظامی رسیده‌است. بازار بلورفروشان بازار بلورفروشان (قیزبستی) پیش‌تر مکان فروش وسایل شیشه‌ای از جمله بلور در سطح تبریز بوده‌است. تیمچه‌ها و سراهای آن شامل «تیمچه قندفروشان»، «تیمچه مظفریه»، «دالان بادامچی‌لر»، «دالان حاج شیخ»، «دالان میرزا محمد»، «سرای میرزا محمد» و «سرای گرجیلر (جورجیلر)» می‌شود. بازار حرمخانه از تیمچه‌ها و سراهای بازار حرمخانه می‌توان به «تیمچه سعدیه»، «تیمچه هاشمیه»، «سرای آلمانی‌ها» و «سرای صاحب‌دیوان» و (ساختمان سنگی کلانتری ۸ سابق) اشاره کرد. بازار شیشه‌گرخانه بازار شیشه‌گرخانه در گذشته محل فروش انواع شیشه بوده و بیش‌تر دکان‌های آن به شیشه‌سازی مشغول بوده‌اند. این بازار از دو سرا به نام‌های «حاج رسول» و «میرزا علی‌النقی» تشکیل یافته بودکه شهرداری تبریز این دو سرا را تخریب کرده و در محل آن‌ها، بازار و پارک شمس تبریزی را احداث نمود. امروزه بازار شیشه‌گرخانه محل عرضه انواع لوازم آرایشی و لوازم‌التحریر است. بازار صادقیه بازار صادقیه محل فروش انواع قالی دست‌بافت تبریز بوده‌است. تیمچه‌ها و سراهای معروف این بازار شامل‌اند بر «تیمچه حاج رحیم»، «دالان خونی»، «سرای بزرگ شاهزاده»، «سرای دباغایی»، «سرای دودری»، «سرای قدیم سید حسین»، «سرای کوچک شاهزاده» و «سرای میانه سید حسین». بازار عباچی شتیمچه اخلاقی»، «تیمچه حسینی»، «تیمچه شعرباغان» و «سرای میراسماعیل» تیمچه‌ها و سراهای مهم بازار عباچی می‌باشند. بازار فرش تبریز بازار فرش تبریز معروف به بازار مظفریه، یکی از دیدنی‌ترین آثار تاریخی شهر تبریز است. این بازار از قدیم‌الایام محل فروش فرش‌های بافت نقاط مختلف بوده‌است و هم‌اکنون نیز همین کاربرد را داراست. این بازار در زمان ولیعهدی مظفرالدین‌شاه بنا شد و نام بازار نیز منسوب به همین شاه قاجار می‌باشد. بازار کفاشان بازار کفاشان از مهم‌ترین مکان‌های تولید و عرضه کفش در تبریز است. تیمچه‌ها و سراهای متعدد این بازار، محل دوخت و دوز و عرضه انواع کفش است. تیمچه‌ها و سراهای بازار کفاشان شامل‌اند بر «تیمچه امید»، «تیمچه حاج ابوالقاسم»، «سرای امید»، و «سرای حاج ابوالقاسم». بازار یمنی‌دوز بازار یمنی‌دوز در گذشته محل دوخت نوعی کفش محلی به نام یمنی بوده‌است. تیمچه شفیع، سراهای آقا، شاهزاده، و شفیع تیمچه‌ها و سراهای این بازار به‌شمار می‌روند. راسته بازار راسته‌بازار جزء یکی از بزرگ‌ترین بازارچه‌های بازار تبریز است. تیمچه‌ها و سراهای متعددی در این بازار وجود دارد که محل عرضه بسیاری از اقلام مصرفی است. این بازارچه به بازار ملی نیز شهرت دارد. «تیمچه حاج تقی»، «تیمچه حاج شیخ»، «تیمچه حاج صفرعلی»، «تیمچه حاج محمدقلی»، «تیمچه‌های دودری»، «دالان خان»، «سرای حاج محمدقلی»، «سرای درعباسی»، «سرای دودری»، «سرای شیخ کاظم»، «سرای کچه‌چی‌لی»، «سرای گرچیلر (جورچلر)»، «سرای میرزا مهدی»، «سرای میانه حاج سید حسین»، «سرای میرزا جلیل» و «سرای نوی حاج سید حسین» در این بازارچه واقع شده‌ند. وجه تسمیه مکان‌های بازار تیمچه مظفریه بازار بزرگ تبریز نقاط مختلف بازار تبریز بیشتر به دلیل نام سازندگان بنای دالان‌ها، تیمچه‌ها، کاروانسراها یا اتفاقاتی که از نظر تاریخی روی داده یا به جهت اینکه مرکز عمده تجارت کالاهای خاصی محسوب می‌شده به این اسم و نام مشهور شده‌اند. مثل بازار صادقیه که توسط میرزا صادق خان پسر صدرالدین محمد، مستوفی در سال ۱۰۶۸ هجری قمری جهت احداث مسجد و مدرسه و یخچال صادقیه وقف گردید. بازار و تیمچه و کاروانسرای بزرگ امیر که مهم‌ترین و ارزشمندترین بخش بازار تبریز محسوب می‌شود و در حال حاضر مراکز عمده تجارت و صادرات فرش و صنایع دستی و مرکز بورس طلا و جواهرات و منسوجات است، توسط میرزا محمدخان امیرنظام زنگنه در سال ۱۲۵۵ قمری احداث شده‌است. تیمچه مظفریه که معروف‌ترین بخش بازار تبریز محسوب می‌شود در زمان ولیعهدی مظفرالدین میرزای قاجار به سال ۱۳۰۵ قمری ساخته شده و بانی آن حاج شیخ محمدجعفر قزوینی از بازرگانان مشهور و بزرگ شهر تبریز است و اکنون این تیمچه یکی از مراکز عمده تجارت و صدور فرش آذربایجان و ایران به سراسر دنیا است و شهرت جهانی دارد. تیمچه و دالان خان توسط احمد خان مقدم مراغه بنا شده که از مراکز تجارت و صادرات فرش است. سرای آلمان‌ها توسط چندین صاحب شرکت و کارخانه قالیبافی که اهل آلمان بودند احداث شده که در این سرا، کارگاه ایجاد کرده بودند. این سرا در بازار کفاشان واقع است. این شرکت‌های آلمانی در جریان جنگ اول جهانی ورشکسته شده و تعطیل شدند. سرای صاحبدیوان را فتحعلی خان صاحبدیوان شیرازی از حاکمان و والیان آذربایجان در دوره قاجار ساخته است. دالان و سه تیمچه حاج شیخ (اوچ تیمچه لر) را بانی مظفریه، حاج شیخ محمد جعفر قزوینی بنا کرده که در حال حاضر مرکز و بورس عمده منسوجات آذربایجان است. سرای گرجی‌لر مربوط به بازرگانان گرجی و ارمنی بوده که محصولات خانگی روسیه را در این سرا عرضه می‌کردند. بازار صفی به نام شاه صفی فرزند شاه عباس بزرگ صفوی نامگذاری شده‌است. کاروانسرای حاج سید حسین میانه، تازه و کهنه توسط یکی از بازرگانان معروف به نام حاج سید حسین الحسینی بنا شده‌است. حاج میرزا ابوالحسن از وابستگان دربار، بازار و سرای و تیمچه میرزا ابوالحسن را احداث نموده‌است. تیمچه و سرای میرزا مهدی از آثار میرزا سیدمهدی قاضی طباطبائی جد خاندان قاضی طباطبائی در مجموعه بازار تبریز است. تیمچه سرای میرزا شفیع توسط یکی از بزرگان شهر مربوط به دربار قاجار بنا شده‌است. به دستور شاهزاده عباس میرزا نایب السلطنه، تیمچه و سرای شازدا در سال ۱۲۴۰ قمری بنا گردید. بازار حرمخانه به علت همسایگی و نزدیکی آن به عمارت شمس‌العماره یا عالی قاپو (استانداری امروزه) شهرت یافته‌است. اکثر بازارهای تبریز به جهت تولید یا عرضه و فروش کالا یا کالاهای مخصوصی شهرت یافته‌اند که می‌توان از بازار شیشه‌گرخانه مخصوص تولید و فروش اقسام شیشه و بلور، بازار کفاشان مرکز تولید کفش‌های دست دوخت، بازار مس‌گران، حلاجان، کلاهدوزان، آئینه‌سازان، سراجان، زرگران، عطاران، عباچی، بازار مخصوص تولید عبا، بازار شعربافان مخصوص تجارت و داد و ستد ابریشم، قندفروش بازار مخصوصی واردات قند از روسیه قدیم، بادامچیلار ویژه خرید و فروش و صادرات خشکبار و بادام، کشمش چیلر ویژه صادرات کشمش و سبزه به خارج از ایران، اطلسچی بازار ویژه داد و ستد اقسام گونی و تلیسی، کاغذچی بازار و …. در حال حاضر، بسیاری از این صنوف و مشاغل از بین رفته و تنها نام آن‌ها بر روی بازارچه‌ها و راسته‌های بازار تبریز مانده‌است. تعدادی از این مشاغل در طی زمان و به علت رونق کالاهای مدرن و جدید از میان رفته یا تغییر ماهیت داده‌اند و عمده‌فروشی و بنکداری قدیم جایگاه خود را به خرده‌فروشی داده است. مسگری، رویگری (قالایچی)، حلاجی، ریخته‌گری، سراجی، زین اسب، نعلبندی، پالاندوزی، کلاهدوزی، سمساری که به کلی در مجموعه بازار شهر منقرض شده‌اند و فقط نام آن‌ها باقی‌مانده‌است. باراندازهای اطراف بازار در دهه‌های اخیر تبدیل به پاساژها و مجتمع‌های تجاری شده و باراندازها کاربری قدیمی خود را از دست داده‌اند. دالان خونی در مورد نامگذاری این دالان به نام «دالان خونی» (قانلی دالان)، این گونه آمده‌است که در سال ۱۲۶۳ قمری، به «حاج اللهیار» که از لوطیان و پهلوانان محله ورجی بود، خبر می‌دهند که داروغه یا رئیس شهربانی شهر به نام «حاج رجبعلی خان داروغه» در یک مهمانی گفته است که به عللی تبریزیان بی‌غیرت هستند. حاج اللهیار نیز با شنیدن این سخن با ۲۷ نفر دیگر به بازار رفته و رجبعلی داروغه را در «حجره کریم نیل‌فروش» به قتل می‌رساند. پس از آن واقعه دالان «حاج سید حسین»، به نام «دالان خونی» یا «قانلی دالان» مشهور می‌شود. نقل‌قول‌ها هوتم شیندلر هوتم شیندلر در سال ۱۳۲۸ خورشیدی درباره تبریز و بازارهای آن می‌نویسد: ژان یونیر ژان یونیر جهانگرد فرانسوی در این رابطه می‌نویسد: جایزه معماری آقاخان پروژه نوسازی بازار تبریز به عنوان یکی از پنج طرح برگزیده هیئت داوران جایزه معماری آقاخان در سال ۲۰۱۳ شد. جایزه به «سازمان میراث فرهنگی ایران، دفتر آذربایجان شرقی» به عنوان مجری این طرح تعلق گرفت و محمد بهشتی، مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی از طرف ایران این جایزه را دریافت کرد. آتش‌سوزی بازار تبریز
[ "گذرگاه طاق‌دار", "ایران", "استان آذربایجان شرقی", "تبریز", "آسیا -ایران-آذربایجان شرقی-تبریز", "۲۰۱۰ (میلادی)", "دوره زند", "بازار", "کیلومتر مربع", "میراث جهانی یونسکو", "دالان‌ها", "سرا", "کاروانسرا", "جاده ابریشم", "آسیا", "آفریقا", "اروپا", "امارت دنبلی#تاریخچه", "فهرست آثار ملی ایران", "قاجاریان", "ابن بطوطه", "مارکو پولو", "یاقوت حموی", "گاسپار دروویل", "ژان شاردن", "اوژن فلاندن", "حمدالله مستوفی", "مقدسی", "انگلستان", "استانبول", "طرابوزان", "عباس میرزا", "تهران", "آسیای میانه", "آینه", "پارچه", "ابریشم", "نخ", "پنبه", "چیت", "موصل", "شکر", "شیشه", "فلز", "قند", "ماشین", "جنگ‌افزار", "تنباکو", "خشکبار", "رنگ", "شال", "موم", "مردم ارمنی", "فرانسه", "مردم روس", "گرجستان", "کنسولگری سابق فرانسه در تبریز", "روسیه", "مسجد جامع تبریز", "مهران‌رود", "راسته کوچه", "چای‌کنار", "بهروز خاماچی", "تیمچه امیر", "تیمچهٔ مظفریه", "راسته بازار", "بازار قدیم", "بازار صفی", "بازار جمعه", "شاه سلیمان", "شیخ صفی‌الدین اردبیلی", "تیمچه مظفریه", "کاخ شهرداری تبریز", "شمس تبریزی", "لوازم آرایشی", "قالی تبریز", "بازار فرش تبریز", "کفش", "مظفرالدین میرزا", "جنگ اول جهانی", "دوره قاجار", "شاه صفی", "شاه عباس بزرگ", "قاضی طباطبایی", "لوطی", "پهلوان", "ورجی", "داروغه", "صفویان", "روبل", "واحد پول", "جایزه معماری آقاخان", "سازمان میراث فرهنگی ایران", "آتش‌سوزی بازار تبریز" ]
[ "بازار تبریز", "بازارهای استان آذربایجان شرقی", "بازارهای ایران", "بازارهای تاریخی تبریز", "برندگان جایزه آقا خان", "جاذبه‌های گردشگری استان آذربایجان شرقی", "جاذبه‌های گردشگری تبریز", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در ایران", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در تبریز", "مراکز خرید بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۶ (میلادی)", "معماری ایرانی", "معماری سده ۱۶ (میلادی)", "میراث جهانی یونسکو در ایران", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
3,028
ستارخان
1
245
0
[ "ستار خان", "سردار ملی", "سردار ملي" ]
false
100
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "ستارخان" }, { "Item1": "نام_تصویر", "Item2": "Sattar khan2.jpg" }, { "Item1": "عرض_تصویر", "Item2": "250px" }, { "Item1": "توضیح_تصویر", "Item2": "ستارخان از سرداران [[انقلاب مشروطه‌خواهی]] [[ایران]] - '''سردار ملی'''" }, { "Item1": "نام دیگر", "Item2": "ستار قره‌داغی" }, { "Item1": "لقب‌ها", "Item2": "[[سردار ملی]]" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "از سرداران [[انقلاب مشروطه]] [[ایران]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "اهل", "Item2": "[[ورزقان]]" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "قاجار" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیخیه]] / شیعه دوازده‌امامی" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "فاطمه" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "یدالله، سلطان، معصومه" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "حاج حسن قراچه داغی" }, { "Item1": "آرامگاه", "Item2": "[[شهر ری]]، [[باغ طوطی]] در جوار [[شاه عبدالعظیم]]" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "۱۰ جمادی‌الثانی ۱۲۸۳قمری ۲۸ مهر ۱۲۴۵ شمسی ۲۰ اکتبر ۱۸۶۶میلادی" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "[[بیشک]] [[ورزقان]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "۲۸ ذیحجه ۱۳۳۲ قمری ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسی" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[تهران]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "گفتاورد", "Item2": "«من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد»" } ], "Title": "زندگینامه" }
باقرخان (چپ) در کنار ستارخان (راست). ستارخان (۲۸ مهر ۱۲۴۵ بیشک ورزقان - ۲۵ آبان ۱۲۹۳ تهران) با نام اصلی ستارخان قراچه‌داغی از سرداران ترک‌زبان ایرانی جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز ایستاد. اسلحه کمری ستارخان در خانه مشروطه (تبریز) زندگی‌نامه ستار خان سومین پسر حاج حسن قره‌داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ خورشیدی (۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ میلادی) در روستای بیشک ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد. وی در مقابل قشون عظیم محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد. اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی‌اش برمی‌گشت. جوانی ستارخان سردار ملی (۱۲۸۴–۱۳۳۲ق) فرزند حاج حسن قراجه داغی در منطقه ارسباران به دنیا آمد. او سومین پسر حاج حسن بزاز بود که به شغل پارچه‌فروشی اشتغال داشت. سوابق زندگی او در دوران کودکی و نوجوانی تا درگیریهای جنبش مشروطه چندان معلوم نیست. از اطلاعات جسته و گریخته‌ای که از وی به دست آمده، درمی‌یابیم که او با پدر خود در روستاهای اطراف ارسباران به بزازی مشغول بود. او و دو برادر بزرگترش اسماعیل و غفار از کودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب‌سواری داشتند و در این میان اسماعیل فرزند ارشد خانواده شب و روزش به اسب‌تازی، تیراندازی و نشست و برخاست با خوانین و بزرگان سپری می‌شد. همین سرکشی‌ها سبب شد تا سرانجام و در پی اعتراض به حاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شود. گفته شد اسماعیل به ارتباط و پناه دادن به فردی به نام قاچاق فرهاد که از مخالفان و ناراضیان بود، متهم است و به همین جرم کشته شد. این امر کینه‌ای در دل ستارخان ایجاد کرد که بعدها به تقویت روحیه مقاومتش در برابر قاجار کمک کرد. وقتی اسماعیل به دست نیروهای دولتی کشته شد، ستارخان به همراه خانواده خود به تبریز مهاجرت کرد. او در محله امیرخیز اقامت گزید و در زمره لوطیان تبریز قرار گرفت. البته لوطیان تبریز دو مذهب مرام داشتند که شیخیه و شرعیه بودند و ستار در زمره لوطی‌های شیخیه بود. وی مدتی جزء تفنگچیان سواران حاکم خراسان بود، از آنجا به عتبات عالیات عراق سفر کرد، پس از چندی به تبریز بازگشت و به مباشری املاک محمدتقی صراف مشغول شد. سپس به توصیه رضاقلی خان سرتیپ وارد خدمت ژاندارمری شد و حفاظت راه مرند و خوی به او محول گردید. چندی بعد مورد توجه مظفرالدین میرزا (ولیعهد) قرار گرفت، ضمن دریافت لقب خان، از تفنگداران ولیعهد در تبریز محسوب گردید. ستارخان بنابر عادت لوطی‌گری در دفاع از مظلومان در برابر حکومت پس در یکی از درگیریهای خود با مامورین محمدعلی میرزا (ولیعهد) در تبریز، مورد تعقیب قرار گرفت، از شهر گریخت و مدتی به راهزنی عیاری مشغول شد، اما از ثروتمندان می‌گرفت و به فقرا می‌داد. سپس با وساطت بزرگان و معتمدین محل به شهر بازگشت و دلالی اسب را پیشه خود کرد. او به درستی و امانتداری در تبریز شهرت داشت به همین دلیل مالکان، حفاظت از اموال خود را به او می‌سپردند. او هیچ‌گاه درس نخواند و سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما هوش آمیخته به شجاعتش و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستی‌اش، او را «یگانه قهرمان آزادی ایران» نمود. مقاومت در دوره استبداد صغیر با شروع انقلاب مشروطه علیه محمدعلی شاه در تهران و گسترش آن در سراسر کشور، شاه قاجار به مبارزه و سرکوب مشروطه‌خواهان پرداخت. مجاهدین و آزادی‌خواهان آذربایجانی و قفقازی، به فرماندهی ستارخان و باقرخان به حمایت از مشروطیت تهران قیام نمودند و در مقابل قوای ۳۵ تا ۴۰ هزار نفری اعزامی محمدعلی شاه و خوانین محلی به فرماندهی عین‌الدوله که برای سرکوبی قیام تبریز اعزام شده بودند به شدت مقاومت کردند و از تسلط آن‌ها به شهر ممانعت نمودند. تبریز به مدت ۱۱ ماه توسط سپاه دولتی محمدعلی شاه قاجار محاصره شد و از ورود آذوقه به شهر جلوگیری به عمل آمد. زندگی بر مردم بسیار سخت و طاقت فرسا گردید حتی مردم ناچار به خوردن یونجه و علف شدند. او در مدت یازده ماه استبداد صغیر یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق/ ۳۱ خرداد ۱۲۸۷ش/ ۲۰ ژوئن ۱۹۰۸ با همراهی باقرخان رهبری مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر سپاه دولتی، با راهنمایی و رهبری او انجام گرفت، به‌طوری‌که شهرت او به خارج از مرزهای کشور رسید و در غالب جراید اروپایی و آمریکایی هر روز نام او با خط درشت ذکر می‌شد و درباره‌ی مقاومت‌های سرسختانه وی مطالبی انتشار می‌یافت. ستارخان که مرام شیخیه داشت، طرفداری تعدادی از مراجع تقلید شیعه طرفدار مشروطه را پشت سر خود می‌دید از جمله ثقهالاسلام و به ویژه حمایت‌های آیات ثلاث را مشاهده می‌کرد از حیث مبارزه تقویت روحی می‌شد و همواره می‌گفت من در پی اجرای احکام حجج و علمای نجف بخصوص آخوند خراسانی هستم. علمای مشروطه خواه نجف نیز در عصر استبداد صغیر تعدادی از علما و طلاب را برای تقویت جبهه تبریز به این ناحیه گسیل داشتند که مشهورترین آن‌ها آیت‌الله سید علی تبریزی مشهور به سید علی داماد بود که به همراه خود میرزا احمدخان عمارلویی و تعدادی دیگر را به همراه داشت. پس از ماه‌ها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلستان و محمدعلی شاه قاجار، از مرز گذشتند به سوی تبریز حرکت کردند و راه جلفا را باز کرد. در نتیجه محاصره شهر به پایان رسید و سربازان دولتی شاه و خوانین محلی مخالف مشروطیت از اطراف تبریز دور شدند. بدین ترتیب نقشی که ستارخان و باقرخان در دفاع از مشروطه در تبریز داشتند به پایان رسید. ستارخان و دیگران مجاهدین تبریز که به شدت از تجاوز بیگانگان روس متنفر بودند، برای رفع بهانه‌ی تجاوز روس‌ها تلگرافی به این مضمون به محمدعلی‌شاه فرستادند: شاه به جای پدر و توده به جای فرزندان است. اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند. ما هرچه می‌خواستیم از آن درمی‌گذریم و شهر را به اعلی‌حضرت می‌سپاریم. هر رفتاری که با ما می‌خواهند بکنند و اعلیحضرت بیدرنگ دستور دهند که راه خواربار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران بازنماند. . محمدعلی شاه پس از دریافت این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترک محاصره داد اما روس‌ها به پیشروی ادامه دادند و وارد تبریز شدند، ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد و در اواخر جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ق (اواخر ماه مه ۱۹۰۹م) به ناچار با همراهانش به کنسولگری عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آورده‌است: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمومنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» تصویر دیگری از ستارخان مسافرت به تهران پس از پیروزی انقلابیون مشروطه گیلان شمال و بختیاری اصفهان در فتح تهران در اواخر تیر ۱۲۸۸ (۱۹۰۹) و خلع شاه قاجار؛ اما روسیه تزاری مناطق شمال غربی ایران را در اشغال خود داشت و طبق توافق پنهانی با انگلیس در تقسیم ایران هنوز در آذربایجان اردبیل و تبریز حضور داشت. بواسطه ظلم و دسیسه‌های دولت روس و بنابر دعوت آیت‌الله محمدکاظم خراسانی، ستارخان تصمیم به حرکت به تهران می‌نماید. روز شنبه ۷ ربیع‌الاول سال ۱۳۲۸ق در شب عید نوروز ۱۲۸۹، جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر از جمله یپرم‌خان ارمنی برای وداع با ستارخان و باقرخان جمع شدند و آنان درمیان هلهله‌ی جمعیت از منزل خود بیرون آمدند و به سوی تهران حرکت کردند. در بین راه نیز در شهرهای میانه، زنجان، قزوین و کرج استقبال باشکوهی از این دو مجاهد آزادی‌خواه ضد استبداد، به عمل آمد و هنگام ورود به تهران نیمی از شهر برای استقبال شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته با انواع تزیینات، و طاق نصرت‌های زیبا و قالی‌های گران‌قیمت و چلچراغ‌های رنگارنگ گستردند. در سرتاسر خیابان‌های ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان مشاهده می‌شد. تهران آن روز سرتاسر جشن و سرور بود. ستارخان پس از صرف ناهار مفصلی که در چادر آذربایجانی‌های مقیم تهران تدارک دیده شده بود به سوی محلی که برای اقامتش در منزل صاحب اختیار (محلی در خیابان سعدی کنونی) در نظر گرفته بودند رهسپار شد. «ازمیدان توپخانه و خیابان لاله‌زار، تا باغشاه تمام پشت بام‌ها و خیابان‌ها و دکان‌ها، زن و مرد ایستاده بودند». سرداران مدت یک ماه مهمان دولت بودند، اما به دلیل وجود سربازان و کمی جا دولت، محل باغ اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) را به اسکان ستارخان و یارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و یارانش اختصاص داد. پس از چند روزی که نیروهای هر دو طرف در محل‌های تعیین شده اسکان یافتند مجلس طرحی را تصویب نمود که به موجب آن تمامی مجاهدین و مبارزین غیرنظامی از جمله افراد ستارخان و خود او می‌بایست سلاح‌های خود را تحویل دهند. این تصمیم به دلیل بروز حوادث ناگوار و ترور سید عبدالله بهبهانی و میرزاعلی محمدخان تربیت از سران مشروطه گرفته شده بود. اما یاران ستارخان از پذیرفتن این امر خودداری کردند. به تدریج مجاهدین دیگری که با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و این امر موجب هراس دولت مروزی انقلاب مشروطه شد. سردار اسعد بختیاری به ستارخان پیغام داد که «به سوگندی که در مجلس خوردید وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح عمومی بپرهیزید.». گفته می‌شود دعوت ستارخان و مجاهدان تبریز به تهران، با نیت خلع سلاح و کنترل آن‌ها توسط دولت مشروطه بوده‌است. درگذشت بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولت مشروطه، که جمعا سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم‌خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند. بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین تهران شد؛ پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، بر اثر اصابت گلوله هر دو استخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود، دوبار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما، و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند و پس از مدتی شکستگی و زخم بهبودی نسبی پیدا کرد و با وجود کوتاهی پا می‌توانست با عصا راه برود. ستارخان که از دولت مشروطه کنار گذاشته مطرود و منزوی بود، پس از این واقعه نزدیک به چهار سال زندگی کرد؛ حتی مکاتباتی برای دفع اجنبی و اعلام آمادگی برای رفع اشغال و فجایع روس‌ها در آذربایجان، با دولت مرکز حتی عین الدوله (محاصره‌کننده تبریز) داشت که وقعی گذارده نشد. عاقبت ستارخان در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲ه. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت. آرامگاه ستارخان در باغ طوطی در کنار حرم شاه عبدالعظیم شهر ری واقع است. نوادگان وی چندین مرتبه سعی نمودند با کسب مجوزهای شرعی، پیکر وی را به تبریز منتقل کنند که موفق به این کار نشدند. خانه وی همینک به عنوان موزه در محله‌ی امیرخیز خیابان شمس تبریزی نرسیده به میدان پنجم مرداد (منجم) کوچه‌ی ستارخان می‌باشد که بازدید برای عموم آزاد است. یادبود فیلم سینمایی ستارخان درباره جنبش مشروطه و به کارگردانی علی حاتمی و نقش آفرینی علی نصیریان در نقش ستارخان در سال ۱۳۵۱ ساخته شد. به پاس کوشش‌های ستارخان در جنبش مشروطه، پس از انقلاب ۱۳۵۷ خیابانی در غرب تهران به نام او نامگذاری شد. همچنین تندیس‌ها و بناهای یادبود دیگری نیز در تهران و دیگر شهرهای ایران به یاد او برپا شده‌است. در سال ۱۳۹۱ نیز یک فیلم مستند با نام عیار مشروطه که یک واگویی از زایش تا درگذشت ستارخان است از سوی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شد. مجموعه تلویزیونی ایران‌دخت در سال ۱۳۹۷ سریالی به نام ایران‌دخت به کارگردانی محمدرضا وزری در ۳۰ قسمت تولید شد و در بهمن ۱۳۹۶ ۱۰ قسمت آن از شبکه‌ی یک سیما پخش شد. در این سریال سعید نیکپور در نقش ستارخان، نقش آفرینی کرده‌است و شکر خدا گودزی در نقش باقر خان ایفای نقش کرده‌است. جنبش مشروطه ایران باقرخان واقعه باغ اتابک حیدرخان عمواوغلی
[ "انقلاب مشروطه", "ایران", "سردار ملی", "شهرستان ورزقان", "تبریز", "شیخیه", "شهر ری", "باغ طوطی", "شاه عبدالعظیم", "بیشک", "ورزقان", "تهران", "جنبش مشروطه ایران", "آذربایجان", "محمدعلی‌شاه", "مجلس شورای ملی", "باقرخان", "قاجار", "لوطیان", "خان", "عیاری", "دلالی اسب", "خواندن و نوشتن", "ثقه الاسلام", "آیات ثلاث", "آخوند خراسانی", "سید علی داماد", "میرزا احمدخان عمارلویی", "محاصره تبریز", "روسیه", "انگلستان", "خانه ستارخان", "مردم بختیاری", "یپرم‌خان ارمنی", "میدان توپخانه", "خیابان لاله‌زار", "باغشاه", "عشرت آباد", "عبدالله بهبهانی", "سردار اسعد بختیاری", "یپرم‌خان", "باغ اتابک", "صمصام السلطنه", "لقمان ادهم", "حرم شاه عبدالعظیم", "ستارخان (فیلم)", "علی حاتمی", "علی نصیریان", "بانک جامع اطلاعات سینمای ایران", "انقلاب ایران (۱۳۵۷)", "خیابان ستارخان", "روزآنلاین", "شهرهای ایران", "مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی", "واقعه پارک اتابک", "حیدرخان عمواوغلی", "تاریخ معاصر ایران" ]
[ "افراد ایرانی آذری‌تبار", "افراد انقلاب مشروطه", "انقلابیون آذری‌تبار اهل ایران", "اهالی تبریز", "اهالی قره داغ", "اهالی ورزقان", "درگذشتگان ۱۲۹۳", "درگذشتگان ۱۹۱۴ (میلادی)", "رهبران انقلاب مشروطیت", "زادگان ۱۲۴۵", "زادگان ۱۸۶۶ (میلادی)", "سیاستمداران آذری‌تبار اهل ایران", "سیاستمداران اهل ایران", "سیاستمداران اهل ایران در دوره قاجاریان", "شیعیان اهل آذربایجان ایران", "شیعیان ایران", "قاجاریان", "مدفونان در باغ طوطی", "ملی‌گرایی ایرانی", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
3,029
فرقه دموکرات آذربایجان
3
702
0
[ "فرقه دموکرات", "حزب دموکرات آذربایجان", "فرقه دموكرات آذربايجان", "دمکراتهای آذربایجان", "جبهه دموکرات آذربایجان", "فرقه دمکرات", "فرقه دمکرات آذربایجان", "کنگره ملی آذربایجان", "فرقه دموکرات اذربایجان", "فرقهٔ دموکرات آذربایجان", "جبهه دموكرات آذربايجان", "جبهه دموکرات اذربایجان", "جبههٔ دموکرات آذربایجان", "حزب دموكرات آذربايجان", "حزب دموکرات اذربایجان", "دمكراتهاي آذربايجان", "دمکراتهای اذربایجان", "جبهه دموكرات اذربايجان", "جبههٔ دموكرات آذربايجان", "جبههٔ دموکرات اذربایجان", "جبههٔ دموكرات اذربايجان", "حزب دموكرات اذربايجان", "دمكراتهاي اذربايجان", "فرقه دموكرات اذربايجان", "فرقه دموكرات", "فرقه دمكرات", "فرقه دمكرات آذربايجان", "فرقه دمکرات اذربایجان", "فرقهٔ دموكرات آذربايجان", "فرقهٔ دموکرات اذربایجان", "فرقه دمكرات اذربايجان", "فرقهٔ دموكرات اذربايجان", "اشغال آذربایجان", "اشغال آذربايجان", "اشغال اذربایجان", "اشغال اذربايجان", "حکومت فرقه دموکرات آذربایجان" ]
false
103
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "فرقه دموکرات آذربایجان" }, { "Item1": "نام بومی", "Item2": "آذربایجان دموکرات فرقه‌سی" }, { "Item1": "رهبر", "Item2": "[[جعفر پیشه‌وری]]" }, { "Item1": "بنیانگذار", "Item2": "[[میرجعفر باقروف]]" }, { "Item1": "تأسیس", "Item2": "۱۲ شهریور ۱۳۲۴" }, { "Item1": "انحلال", "Item2": "۲۱ آذر ۱۳۲۵" }, { "Item1": "سابق", "Item2": "شاخه آذربایجانی [[حزب توده]] ایران" }, { "Item1": "روزنامه", "Item2": "آذربایجان" }, { "Item1": "ایدئولوژی", "Item2": "انترناسیونالیستی -کمونیستی" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[الحاد]]" }, { "Item1": "کشور", "Item2": "ایران" }, { "Item1": "پانوشت", "Item2": "در ۲۱ آذر ۱۳۲۵، سیصد شورشی از فرقه در درگیری‌ها، جان‌شان را از دست دادند؛ سی نفر به جوخه آتش سپرده شد؛ هزار و دویست نفر به شوروی گریختند. بریا ناپدید گشت؛ شبستری و جاوید به تهران فرستاده شدند، ولی قوام از آن‌ها در مقابل شاه محافظت کرد؛ بقیه من‌جمله پیشه‌وری به شوروی گریختند؛ گفته شده که دو سال بعد، پیشه‌وری در سانحه رانندگی خارج از باکو، جان باخت." } ], "Title": "حزب سیاسی" }
اعضای فرقه دموکرات آذربایجان به همراه عکس استالین تصویر دسته جمعی اعضای فرقه دموکرات. در میانه تصویر سید جعفر پیشه‌وری حضور دارد و در بالای سر جمعیت دو پیکره بزرگ از لنین و استالین، رهبران کمونیست شوروی سابق به چشم می‌خورد. جمعی از فعالان و رهبران فرقه دمکرات آذربایجان، زیر عکس ستارخان، خیابانی، باقرخان و حیدرخان عمواوغلی فرقه دموکرات آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان دموکرات فرقه‌سی) نام حزبی سیاسی است که در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ در تبریز، سه ماه پس از فرمان محرمانه دفتر سیاسی کمیته مرکزی اتحاد شوروی در تبریز اعلام موجودیت نمود. این حزب با انتشار بیانیه‌ای ۱۲ ماده‌ای به زبان‌های ترکی و فارسی به رهبری جعفر پیشه‌وری و همراهی چندین فعال سیاسی آذربایجانی دیگر تشکیل شد. اختیارات گسترده‌تر محلی از لحاظ اداری، تدریس زبان ترکی در مدارس در کنار زبان فارسی و اصلاحات ارضی و اقتصادی از جمله مهم‌ترین خواسته‌هایی بود که در توضیح اهداف و خواسته‌های این تشکل جدید سیاسی عنوان شده بود. ماجرای تاسیس و نابودی حکومت خودمختار آذربایجان توسط فرقه به بحران ایران که یکی از سرآغازهای جنگ سرد بود معروف است. تاسیس این فرقه بر اساس تصمیم دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی انجام شد و فرقه مورد حمایت شوروی قرار داشت اشغال ایران به دست متفقین پادشاهی متحد و اتحاد شوروی در ۳ شهریور ۱۳۲۰ به بهانه عدم اجابت درخواستشان مبنی بر اخراج چهار پنجم ۱۵۰۰ آلمانی مقیم در ایران، ایران را اشغال کردند. حدودا ۴۰۰۰۰ قشون شوروی از شمال وارد ایران شدند، مشهد و آذربایجان را اشغال کردند و ۱۹۰۰۰ قشون بریتانیایی در طول یک جبهه ۶۰۰ مایلی از جنوب ایران وارد کشور شدند تا میدانهای نفتی در خوزستان را محافظت کنند. دلایل اشغال ایجاد یک مسیر تدارکاتی از خلیج فارس تا روسیه و حفاظت از منافع متفقین از خطری بود که آلمانیها متوجه آن می‌کردند. این واقعیت که درسالهای ۱۹۴۱–۵ ۷۹۰۰۰۰۰ تن کالا از جمله ۱۸۰۰۰۰ خودروی سنگین و ۴۸۷۴ هواپیما از طریق ایران به اتحاد شوروی گذر کرد اهمیت این مسیر تدارکاتی را نشان می‌دهد. پراکندگی ارتش ایران تلاشهای قبلی رضا شاه به منظور یکی کردن یا سرکوب نیروهای مرکزگریز (سیاسی، اداری، مذهبی، عشایری و اقتصادی) در کشورش را تضعیف کرد و دولت مرکزی را نسبت به آن‌ها آسیب‌پذیر کرده بدگمانی‌های متقابل بین دولتهای مرکزی و استانی را تقویت کرد. در این حین، افول کنترل دولت در آذربایجان به نیروهای محلی فرصت داد ظاهر شوند. در این بین اشغالگری شوروی، منجر به کنترل آن بر بسیاری از جنبه‌های امور داخلی استان شد و بسیاری از رقابت‌های سنتی بین قدرتهای بزرگ را احیا کرد. طرح‌ریزی استالین برای آشوب‌افکنی فرمان یوزف استالین به باقراف، برگ اول فرمان یوزف استالین به باقراف، برگ دوم میرجعفر باقراف، در میان لاورنتی بریا و ماخارادزه در ژوئن ۱۹۴۳ (خرداد ۱۳۲۲)، شوروی بدون اطلاع دولت ایران و شاه، یک تیم توپوگرافی نفت به ایران گسیل کرد. آن‌ها در لباس مهندسان ارتش به گیلان و مازندران سفر کردند و تنها ماموریتشان، ارزیابی چند و چون ذخائر گاز و نفت شمال ایران بود. آنچه این گروه مهندسان کشف کردند، برای استالین و رئیس پلیس او، بریا، شگفت‌انگیز بود. آن‌ها دریافتند که ذخایر نفت و گاز شمال ایران، کمتر از حوضچه نفت و گازی جنوبی ایران نیست و تحت کنترل بریتانیا قرار ندارد. البته استالین از اوائل قرن بیستم، یعنی زمانی که در جوانی در باکو، ابتدا گانگستر و سپس فعال انقلابی بود، می‌دانست که این خطه دریای خزر، نفت‌خیز است و در آن روزها، باکو را «بزرگ‌ترین شهر نفتی دنیا» می‌خواند. در یادداشتی مورخ ششم ژوئن ۱۹۴۵ (۱۵ تیر ۱۳۲۴) که به ظاهر به امضا دفتر سیاسی کمونیست شوروی (ولی به گمان مورخان به قلم شخص استالین) بود، حزب کمونیست آذربایجان شوروی موظف شده بود، همه اقدام‌های لازم «برای ایجاد جنبشی جدایی‌طلبی در آذربایجان و دیگر استان‌های شمالی ایران اتخاد کند». بنابراین فرمان، می‌بایست جنبش استقلال ملی در آذربایجان ایران ایجاد گردد و قدرت‌های گسترده‌ای در چهارچوب کلی ایران را از آن خود کند. حزب کمونیست همچنین موظف شد «در میان کردهای شمال ایران، وارد فعالیت شود و آن‌ها را به ایجاد کردستان مستقلی ترغیب کند. در همین زمان، عبدالصمد کامبخش (دبیر کل حزب توده ایران) به باکو فراخوانده شد و در آنجا دستور گرفت تشکیلات حزب توده در آذربایجان را یکجا منحل و همه افراد را در تشکیلات جدیدی به نام «حزب دموکرات آذربایجان» عضو کند. برای مثال، از پنج عضو حزب دموکرات در تبریز، چهار نفرشان پیش از جنگ در شوروی زندگی می‌کردند. فرمان استالین، حتی شمار نشریات فرقه موکرات را تعیین می‌کرد. معین شده بود که مجله تصویری در باکو چاپ و در آذربایجان توزیع گردد و سه روزنامه در آذربایجان ایران آغاز به کار کند. سیاست‌های فرقه دموکرات هم به دقت تعیین شده بود. قرار شد فرقه از اصلاحات ارضی و نیز بهبود قاطع روابط ایران و شوروی جانبداری کند. در پایان فرمان، استالین مبلغ یک میلیون روبل (قابل تبدیل به تومان) برای این کار بودجه تعیین کرد. کمتر از دو ماه بعد از صدور این فرمان، در اوت ۱۹۴۵ (مرداد ۱۳۲۴)، فدائیان فرقه دموکرات، اداره‌های دولتی را در شهر تبریز فتح کردند و مانیفست خود را منتشر کردند. همسو با این حرکت و در واقع برای تضمین موقعیت و امنیت طرفداران فرقه، استالین هم اعلام کرد که شوروی نیروهای خود را از ایران خارج نخواهد کرد. در متن آرشیو شوروی، مورخ ششم ژوئیه ۱۹۴۵، نامه‌ای توسط رهبری حزب به باقراف ثبت شده که توسط جمیل حسنلی منتشر و توسط گری گلدبرگ به انگلیسی ترجمه شد. علاوه بر باقروف، این نامه برای مولوتف و کافتارادزه هم ارسال گشت. محتوای این نامه، دستورالعمل ۱۳ ماده‌ای به باقراف جهت سازماندهی جنبش‌های تجزیه طلبانه شمال ایران بود. ترجمه فارسی این نامه توسط جواد عباسی، این‌چنین است: اشغال ایران توسط شوروی تاریخ درخشان شوروی به روایت فرقه دموکرات آذربایجان پیشه‌وری: تنها سخنی از که لوله توپ بیرون می‌آید، حقیقت است. انقلاب اکتبر روسیه، توسط بولشوریک‌ها، به روایت روزنامه آذربایجان جعفر پیشه‌وری. چاپ تبریز شورویها پس از ورود به ایران پستهای مرزی و گمرکی بین ایران و شوروی را برچیدند و در مرز جنوبی منطقه اشغال شده شوروی پستهای نظامی برپا کردند. در این بین، مقررات اشغال در معاهده سه جانبه ائتلاف (۲۹ ژانویه ۱۹۴۲) تعیین شد که به موجب آن بریتانیا و روسیه موافقت کردند به تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال سیاسی ایران احترام بگذارند (ماده ۱) و ظرف شش ماه از متارکه جنگ بین قوای محور و متفقین از ایران عقب‌نشینی کنند (ماده ۵). به هر حال با وجود این معاهده و اعلامیه درباره ایران (۱ دسامبر ۱۹۴۳) که بریتانیا، روسها و آمریکاییها را متعهد به حاکمیت و تمامیت ارضی ایران می‌کرد، سیاست‌های شوروی استقلال سیاسی ایران را نادیده می‌گرفت. شرایط جنگی همراه با کمبود منابع در آذربایجان گرسنگی گسترده و عدم امنیت در بین گروه‌های عمومی منطقه ایجاد کرده بود. شورویها این شرایط را بدتر کردند و برخی موافقتنامه‌های نامطلوب را بر آذربایجانیها تحمیل نمودند، بر اتحادیه‌های تجاری که نفوذ داشتند اثر گذاشتند و شورای متحد مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان و توده کمونیست آذربایجان را، که از آنجا که آذربایجان را یک ملت و نه یکی از ملیتهای بسیار متنوع می‌دانستند که با رهبری توده در تهران تفاوت‌های جدی داشت، تقویت کردند. شورویهای همچنین دولت مرکزی را از برقرار نگه داشتن فرماندهی بازمی‌داشتند و بر جمعیتهای محلی از طریق فرماندهان شهری که به کنسول شوروی در تبریز پاسخگو بودند اعمال فرمان می‌کردند. در اکتبر ۱۹۴۴ سرگی کافتارادزه نائب کمیسر امور خارجه روسیه، شاید در واکنش به نگرانی از رسوخ احتمالی آمریکا در ایران (که به عنوان وزنه تعادلی علیه نفوذ روسیه و بریتانیا مطلوب دولت مرکزی بود) خواستار حق انحصاری پنج ساله اکتشاف در ساحل شمالی ایران در دریای خزر از مرز روسیه در آذربایجان تا خراسان شد. کابینه ایران که از این می‌ترسید که این پیشنهاد فقط پوششی برای نفوذ در منطقه باشد در ۸ اکتبر امتیازات نفتی را تا پس از جنگ به تعویق انداخت. مجلس به رهبری محمد مصدق با وجود ارعاب شوروی در ۲ دسامبر ۱۹۴۴ قانونی تصویب کرد تا مذاکرات نفتی بین کابینه‌ها و خارجیان را ممنوع کرد؛ بدین وسیله امتیازات به مجلس وابسته شدند. ایالات متحده و بریتانیا در ۱۹۴۵ مکررا خواستار عقب‌نشینی زودهنگام همه قوای خارجی از ایران شدند ولی روسها از بحث در این خصوص استنکاف می‌ورزیدند؛ به جای آن آنان از انحلال حزب توده در آذربایجان به منظور ایجاد یک پایگاه حمایتی گسترده‌تر، تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان حمایت می‌کردند. پایگاه‌های اجتماعی، منافع و سیاست‌های دو حزب بسیار متفاوت بودند. جعفر پیشه‌وری، بنیانگذار فرقه دموکرات از حزب توده و روشنفکران فارس آن که مارکسیسم اروپای غربیشان با لنینیسم پیروان آذریش متفاوت بود متنفر بود. به هر حال، حزب خود او نسبت به تاثیرپذیری از شوروی حتی حساستر بود. فرمانده شوروی در میاندوآب سران قبایل کرد را جمع کرد و آن‌ها را به باکو در جنوب روسیه فرستاد. در اواخر سپتامبر ۱۹۴۵ در آنجا نخست وزیر آذربایجان شوروی به آن‌ها گفت که نه حزب ملی‌گرای خودشان، کومله ژیان کردستان، نه حزب توده مطلوب نیستند، آن‌ها باید درون خودمختاری آذربایجان اهدافشان را تعقیب کنند و این که باید خود را حزب دموکراتیک کردستان بخوانند. باید در خاطر بماند که جنبش آذربایجان فقط مخلوق فشارهای شوروی نبود. آذریها با وجود برخورداری از حمایت شوروی، تا حدی از روند متمرکزسازی اعمال شده در دوره رضا شاه ناراضی بودند و به بی‌کفایتی، فساد و تبعیض دولت مرکزی در حق این استان واکنش نشان می‌دادند؛ کردها، در بین دیگر چیزها، با تلاشهای دولت برای عشایرزدایی مخالفت می‌کردند. نتیجتا هم برای آذریها و هم کردها دغدغه‌ای برای هویت درون گروه‌های عمومی خودشان در نتیجه اشغالگری شوروی در ۱۹۴۱ وجود داشت. حزب توده با توصیف کردن آنچه در درجه اول تفاوت‌های گروهی و منطقه‌ای بود به عنوان طبقه (آذربایجان تنها دوازده شهر با جمعیت بالای ۱۰۰۰۰ نفر داشت و تعداد زیادی کارگر کارخانه فقط در تبریز بودند)، در سایه حمایت اشغالگری شوروی محبوبیت کسب کرد و وقتی تاکتیکهای شوروی عوض شد، آنچه را فرقه دموکرات با گروهی آماده از هواداران شد، فراهم آورد (گرچه از نه وزیر کابینه فقط یکی از عضو سابق حزب توده بود). در روز ۲ مارس ۱۹۴۵ بود که دولت شوروی بر خلاف تعهدات بین‌المللی و موافقت‌نامه تهران و تصمیمات کنفرانس پتسدام (۱۷ ژوئیه تا ۲ اوت ۱۹۴۵)، از فراخوانی نیروهای خود در شمال خاک ایران سر باز زد و اعلام کرد: «نیروهای خود را فقط از سه شهر مشهد، شاهرود و سمنان خارج می‌سازیم و در بقیه نقاط، این نیروها تا روشن‌شدن کامل اوضاع باقی خواهند ماند». مولوتف در پاسخ به نامه ارنست بوین، وزیر امور خارجه بریتانیا (مورخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۴۵)، نه تنها از پیشنهاد او مبنی بر خروج پیش از موعد نیروهای متفقین از ایران (به جز حوزچه‌های نفتی در جنوب آذربایجان) در میانه دسامبر ۱۹۴۵ پشتیبانی نکرد، بلکه با طرح موضوع فراخوانی نیروها در کنفرانس وزیران خارجه نیز مخالفت کرد. او به صراحت گفت که اتحاد جماهیر شوروی تنها در همان تاریخ مقرر در پیمان سه جانبه ایران-شوروی-بریتانیا که در ۱۹۴۲ به امضا رسید، نیروهایش را تخلیه خواهد کرد. پایان جنگ و تاسیس حکومت مقاله‌ای چاپ شده زیر نظر فرقه دموکرات آذربایجان؛ در این مقاله دموکرات مدعی شده‌اند که ترک‌ها از تبار مادها هستند. پس از متارکه جنگ با ژاپن در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵، ایران به علاقه شوروی به جنبش آذربایجان و موارد تکراری دخالت در استان، اعتراض کرد و مورد بی‌اعتنایی شوروی قرار گرفت که فقط نامه مجددی در خصوص تقاضای امتیازات نفتی فرستاد. شورویها در پاییز در مناطق کلیدی تسلیحات توزیع کردند و در اکتبر و نوامبر از خیزشهای وسیع در سراسر استان حمایت کردند. وقتی بریتانیا و روسیه ایران را در ۱۹۴۱ اشغال کردند، بریتانیاییها مهمات ارتش ایران را در تهران به غنیمت گرفتند. وقتی شورویها نسبت به اسلحه‌های درون آن ابراز تمایل کردند، بریتانیاییها آن را بهشان دادند ولی شماره سریالشان را ضبط کردند. اسلحه‌های جمع‌آوری شده از فداییان در تبریز پس از سقوط جمهوری دموکرات تقریبا در همه موارد با آنهایی که به ارتش سرخ تحویل داده شده بود مطابقت می‌کرد. وقتی ژاندارمری ایران سعی کرد بر شورشیان تازه مسلح شده تسلط یابد شورویها ایجاد مشکل کردند و مجبورشان کردند کنار بروند. همه مسیرهای اصلی ورودی به استان تا ۱۹ نوامبر به تسخیر فرقه دموکرات درآمد؛ ارتباطات قطع شد و شورویها ۱۵۰۰ نیروی ایرانی را در قزوین متوقف کردند. تبریز تا ۱۰ دسامبر در دست فرقه دموکرات بود؛ کمی بعد یک مجمع ملی تازه افتتاح شده و دولت خودمختار آذربایجان با نخست وزیری پیشه‌وری اعلام موجودیت کرد. در ۱۵ دسامبر، قاضی محمد یک قاضی موروثی و رهبر مذهبی مهاباد جمهوری مهاباد را برپا کرد. دلیل استالین برای حفظ حدودا ۳۰۰۰۰ نیرو در آذربایجان پس از جنگ این بود که آن‌ها به عنوان احتیاطی علیه اقدامات خرابکارانه و خصمانه عمل می‌کنند. او به احتمال قویتر از علایق امنیتی سوی جنوبیش حفاظت می‌کرد از مداخله انگلیسی-آمریکایی در آنچه احساس می‌کرد حوزه نفوذش است جلوگیری می‌کرد، و از فرصتهای فراوانی که اشغالگری به او می‌داد سوء استفاده می‌کرد با نگاهی به دولت تهران و شاید ایجاد شرایطی که در بلند مدت به شوروی به بندرهای آب گرم دسترسی بدهد. یک دولت دوست در آذربایجان و امتیازات نفتی هر دو وسیله‌ای بدین منظور بود. یکی از شماره‌های روزنامه آذربایجان، ارگان فرقه با تصویری از میرزا حسن رشدیه، اولین موسس مدارس جدید در ایران یکی از شماره‌های روزنامه آذربایجان، ارگان فرقه با تصویری از در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۴ ش / ۸ مه ۱۹۴۵ م، با تسلیم آلمان، جنگ جهانی در اروپا به پایان رسید، اما در ژاپن همچنان ادامه داشت. وزارت امور خارجه ایران در ۲۹ اردیبهشت، با فرستادن سه یادداشت رسمی به سفارتخانه‌های آمریکا، شوروی و انگلیس، خواستار بیرون بردن نیروهای آن‌ها از ایران شد. بر پایه پیمان سه‌جانبه، متفقین متعهد بودند، حداکثر تا شش ماه، خاک ایران را ترک کنند. یادداشت وزارت امور خارجه ایران، زمینه‌ساز گفتگوهای آمریکا و انگلیس با شوروی برای تخلیه ایران شد. این مسئله از اواخر ۱۸ خرداد تا ۱۲ مرداد، در نشست پوتسدام به صورت رسمی مطرح گردید. اما گفتگو با شوروی با دشواری روبرو شده بوده بود. استالین در پوتسدام، تنها به تخلیه تهران تن درداد، در نتیجه، ادامه مذاکرات به نشست لندن در ماه سپتامبر موکول گشت. پس از پایان نشست پوتسدام، تهران به تدریج تخلیه شد. تخلیه ارتش سرخ از تهران تا آذر ماه / دسامبر میلادی ادامه یافت. از مرداد ۱۳۲۴ به بعد، غوغای تخلیه ایران آغاز شد و تا فروردین ۱۳۲۴ بروز کرد. پس از تشکیل فرقه، شاخه آذربایجان حزب توده، خود را منحل کرده و به اعضای آن شاخه دستور داد که به فرقه بپیوندند. دبیر کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان، صادق پادگان بود. پادگان مامور جدایی کمیته ایالتی و ادغام آن با فرقه دموکرات، می‌شود. پس از رایزنی‌های نهایی بین پیشه‌وری، بادگان و شبستری، بادگان به تهران می‌رود تا کمیته مرکزی حزب توده را از تصمیمی که گرفته شده بود آگاه کند. فریدون کشاورز عضو کمیته مرکزی حزب توده و نماینده وقت مجلس در اینباره می‌نویسد: در روز ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ / ۳ سپتامبر ۱۹۴۵، نخستین اعلامیه فرقه دموکرات آذربایجان در دوازده اصل منتشر شد و بدین‌ترتیب، این فرقه اعلام موجودیت کرد. در این اعلامیه فرقه دموکرات، ضمن تاکید بر وحدت و تمامیت ایران، خواستار خودمختاری آذربایجان شد. برپا کردن انجمن‌های ایالتی و ولایتی، صرف درآمدهای مالیاتی آذربایجانی در راه عمران و آبادی خود ایالت آذربایجان، تاکید بر آموزش به زبان ترکی آذری در سه سال اول ابتدایی، افزایش شمار نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی و اصلاحات ارضی از دیگر موارد درج شده در اعلامیه بود. در پایان اعلامیه، فرقه دموکرات به عنوان پیشگام و راهنمای آزادسازی آذربایجان و سراسر ایران معرفی شده بود. رهبر فرقه سیدجعفر پیشه‌وری بود که از چپ‌های قدیم به‌شمار می‌رفت. در دوره رضاشاه از ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۹، در زندان بود و سپس به کاشان تبعید شد. با فروپاشی حکومت رضاشاه، از تعبید رهایی یافت و به تهران آمد و در تاسیس حزب توده با سران و پایه‌گذاران آن همکاری کرد، بدون آنکه به عضویت رسمی آن درآید. او در سال ۱۳۲۳ پس از اختلافاتی که با حزب توده پیدا کرد، از آن حزب اخراج شد. وی از خرداد ۱۳۲۲ به انتشار روزنامه آزیر پرداخت. در انتخابات مجلس چهاردهم به عنوان یکی از نمایندگان ۹ گانه آذربایجان انتخاب شد، اما اعتبارنامه‌اش رد شد. در تایستان ۱۳۲۳ وارد حزب دموکرات شد که به عنوان احیای حزب دموکرات صدر مشروطه تاسیس شده بود؛ اما در پائیز ۱۳۲۳ هنگامی که حزب دموکرات با اعطای امتیاز نفت شمال به مخالفت پرداختند، پیشه‌وری از آن حزب جدا شد. در روزنامه آژیر به نفع درخواست شوروی موضع گرفته و به مصدق و قانون ۱۱ آذر حمله کرد. با این پیشینه بود که پیشه‌وری به عنوان گزینه مناسب برای رهبری فرقه دموکرات آذربایجان در نظر گرفته شد. اسناد و شواهدی در دست است که نمایانگر طرح تاسیس فرقه دموکرات از سوی میرجعفر باقراف، رئیس حزب کمونیست آذربایجان شوروی بود و به احتمال بالا، از سوی شخص یوزف استالین، هدایت می‌شد. در همین زمان در کردستان نیز بحران مشابهی یجاد شد. قاضی محمد در مهاباد اعلام خودمختاری کرد و از سوی عوامل شوروی میان کردها و فرقه دموکرات پیوند برقرار شد. نمایندگان هر دو گروه به باکو سفر کردند و با میرجعفر باقراف، دیدار و گفتگو کرده و درباره آینده حرکت خود، رهنمودهایی گرفتند. در ۲۱ آذر ۱۳۲۴، فرقه دموکرات در تبریز، خودمختاری آذربایجان و تشکیل دولت خودمختار مجلس ملی آذربایجان را اعلام کرد و چندی پس از او، کردها نیز در مهاباد، مجلس ملی تشکیل داده و اعلام خودمختاری کردند. درون آذربایجان، پیشه‌وری اهمیت تفاوت‌های طبقاتی را پایین آورد و بر نزاع گروهی تمرکز کرد و با پشتیبانی شوروی دو رفرم را آغاز کرد: بازتوزیع زمین در تملک غیر آذربایجانی (که در ۶۸۷ تا از بیش از ۷۰۰۰ روستا مصادره شد) و ملی سازی بانک‌های بزرگتر. او همچنین شروع به کار در خصوص جاده‌ها کرد که شدیدا مورد نیاز بود، برای کارگران مقرری رفاهی ایجاد کرد و ترکی آذری را زبان رسمی آذربایجان اعلام کرد. این رفرمها -حداقل مقاصدی که آن‌ها را برمی‌انگیخت- محبوب بودند، ولی دشواریهای اقتصادی (در درجه اول نتیجه آب و هوا و برداشت محصول بد) او را مجبور ساخت از کشاورزان و اربابان پول بیشتری از آنچه در نظام قدیمی مطالبه می‌شد طلب کند. آذربایجان با نیروی پلیسی که از ان کا وه ده شوروی الگوبرداری شده بود، تبدیل به حکومتی پلیسی شد. حتی آنان که حکومت پیشه‌وری برایشان مساعد بود، سوء استفاده او از قدرت را محکوم کردند. در این بین ایران در ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ خواستار تفحص در خصوص مداخله روسیه در امور داخلی ایران شد. در فوریه و مارس ۱۹۴۶ شورویها تلاش کردند به احمد قوام (قوام السلطنه) نخست وزیر فشار بیاورند تا خودمختاری فرقه دموکرات را به رسمیت بشناسند و به ایجاد یک شرکت نفتی ایرانی-شوروی تن در بدهد؛ آنان در تعارض با معاهده سه جانبه اعلام کردند تا نظم مستقر نشود و رویه خصمانه ایران خاتمه نیابد آذربایجان را تخلیه نخواهند کرد. تاریخ تعیین شده از سوی معاهده سه جانبه برای عقب‌نشینی همه قشون خارجی از ایران تا ۲ مارس سر رسید، قشون بریتانیایی و آمریکایی عقب‌نشینی کردند ولی قشون شوروی نکرده بودند. در جریان سه هفته بعدی ۲۰۰ تانک و ۲۵۰۰ وسیله نقلیه سنگین تقویتی شوروی وارد تبریز شدند و در جنوب به سوی قزوین، غرب به سوی مرز ترکیه، و جنوب‌غربی به سوی مرز عراق مستقر شدند. تفسیرهای متفاوتی از استقرارهای بعدی می‌شود. انگیزه شوروی و حرکتهایشان که احتمال کودتا را نشان می‌دهد هرچه که بود، با دیپلماسی استادانه ایران و حمایت محکم آمریکا از پرونده ایران در سازمان ملل متحد خنثی شد. شورویها نهایتا موافقت کردند عقب‌نشینی کنند ولی فقط پس از مباحثات مفصل در این خصوص در سازمان ملل و تعهد قوام به تصویب رساندن موافقتنامه استخراج نفت در شمال ایران ظرف هفت ماه. از آغاز ماجرا، دولت ایران بارها تلاش کرد تا با استقرار اقتدار نظامی و اداری خود در آذربایجان و کردستان، از ادامه و گسترش بحران پیشگیری کند، اما هربار با ممانعت نیروهای شوروی روبه‌رو می‌شد. برای نمونه، هنگامی که صدرالاشراف، تلاش کرد با انتشاب مهدی فرخ، به استاندارای آذربایجان، گامی در راه بازگرداندن اقتدار دولت در آن سرزمین بردارد، با مخالفت و ممانعت شوروی روبرو گشت و تلاش او نافرجام ماند. در این شرایط، دولت صدر اعلام کرد که انتخابات مجلس پانزده را تا تخلیه ایران به تعویق خواهند انداخت. آن زمان ترس از کمونیسم و هراس از دخالت شوروی در انتخابات مناطق اشغالی، توجیه کافی برای تعویق انتخابات بود. حتی چندی بعد در دولت قوام، پاره‌ای از علمای دینی تهدید کردند که اگر دولت انتخابات برگزار کند، آن را تحریم خواهند کرد و کفن‌پوش به خیابان خواهند آمد. مذاکرات ایران و شوروی برای تخلیه ارتش سرخ نشست مشترک قوام و سادچیکف برای امضای قرارداد. تلگراف غلام یحیی دانشیان به جعفر پیشه‌وری در ۱۹ آذر ۱۳۲۵ با فروپاشی کابینه حکیمی و معرفی کابینه قوام به مجلس در ۲۹ بهمن، قوام برای دیدار و گفتگو با مقامات شوروی جهت برون‌رفت نیروهای شوروی از ایران و حل و فصل بحران آذربایجان و کردستان، راهی مسکو شد. استالین، در مورد خودمختاری آذربایجان به قوام گفت که آن را مغایر با استقلال ایران نمی‌بیند. پیرامون تخلیه ارتش سرخ شوروی نیز تاکید داشت که بر پایه بند ششم قرارداد ۱۹۲۱ میلادی، شوروی حق دارد که نیروهایش را در ایران نگه دارد. استالین به سابقه ادعاهای ارضی ایران نسبت به خاک شوروی پس از جنگ جهانی اول اشاره کرد تا خطر تجاوز ایران به قلمرو شوروی را گوشزد کرده تا نگه‌داری نیروهایش را در ایران بدین‌گونه، توجیه سازد. همچنین او در گفتگو با قوام به مسئله نفت شمال و درخواست شوروی برای اخذ امتیاز آن اشاره کرد. دور دوم گفتگوها بین قوام و مولوتوف انجام شد و او برای گفتگو در رابطه با مسئله نفت، اعلام آمادگی کرد. اما با اشاره به اینکه انعقاد هر قراردادی منوط به تصویب آن در مجلس است و همچنین با اشاره به سرآمدن عمر مجلس چهاردهم و منافات برگزاری انتخابات مجلس پانزدهم با اشغال آذربایجان، اظهار داشت که تنها راه مذاکره و انعقاد قرارداد پیرامون نفت شمال، خروج نیروهای شوروی از آذربایجان است. او همچنین یادآور شد که خودمختاری آذربایجان با متن قانون اساسی ایران منافات دارد. اما گفت که حاضر است با وجود چنین قوانینی، برخی امتیازها را به ایالت آذربایجان بدهد و به شماری از خواسته‌های مشروع آذری‌ها در چهارچوب قانون اساسی، تن دردهد. اما مولوتف نیز بر مواضع پیشین استالین (مسئله نفت و خودمختاری آذربایجان نافی قانون اساسی ایران نیست) تایید داشت. گفتگوهای مسکو نافرجام ماند و قوام در ۱۹ اسفند به تهران بازگشت. دو روز بعد، مجلس چهاردهم پایان یافت و فترتی طولانی در بازگشایی مجلس پدید آمد که تا ۱۵ ماه بعد (تیر ۱۳۲۵) ادامه یافت. با این حال، قوام در مذاکرات بازنده نبود. او توانست دیدگاه سران حزب شوروی را بر اصل «آذربایجان مسئله داخلی ایران است» متقاعد سازد و همچنین موافقت آن‌ها با ادامه مذاکرات در تهران، به دست آورد. سادچیکف، سفیر جدید شوروی در تهران، گفتگوها را پی گرفت، اما در آخرین روهای اسفند، در آستانه گفتگوهای قوام-سادچیکف، قوام به حسین علاء (سفیر وقت ایران در سازمان ملل) دستور داد تا شکایت جدید ایران از شوروی را از مطرح کند. در شکایت دوم، بر خلاف قبلی، آمریکا و بریتانیا هم پشتیبان ایران بودند. گفتگوهای قوام با سادچیکف سرانجام به امضای موافقت‌نامه مشهور به قرارداد قوام-سادچیکف به تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵، منجر شد. محور این قرارداد، سه موضوع بود: بدین ترتیب، تخلیه نیروهای شوروی آغاز شد که تا ۱۹ اردیبهشت همان سال، به پایان رسید. قراردادی هفت‌ماده‌ای برای تشکیل شرکت نفت ایران و شوروی به امضا رسید که بر اسا آن، مدت عملیات شرکت پنجاه سال بود و سهم شوروی در بیست و پنج سال اول آن، ۵۱٪ و در بیست و پنج سال دوم آن، ۵۰٪ بود و پس از انقضای مدت قرارداد، همه دارایی‌ها و تاسیسات شرک، از آن ایران می‌شد. در پایان، این قرارداد بر اساس اساس بند دوم موافقت‌نامه قوام-سدچیک اعلام شده بود که قرارداد ایجاد شرکت نفت مختلط ایران و شوروی بایستی به محض تشکیل شورای ملی ایران، و حداکثر تا مدت هفت ماه از تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۴۶، برای تصویب، پیشنهاد گردد. درحالی که گفتگوهای قوام با سادچیکف در جریان بود، شکایت ایران نیز در شورای امنیت ملی سازمان ملل مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت. سفیر شوروی در سازمان ملل با اشاره به موافقت‌نامه و خروج نزدیک ارتش سرخ، از سازمان خواست که شکایت ایران را از دستور کار شورای امنیت خارج سازد، اما حسین علاء (سفیر وقت در سازمان ملل) تایید کرد که شکایت ایران تا زمانی که مسئله به‌طور کامل حل نگشته، باید در درستور کار شورا باقی بماند. قوام پنهانی به علاء دستور داده بود که شکایت ایران را پس نگرید و به همه دستورهای رسمی وی برای پس‌گیری آن بی‌اعتنا باشد. یکی دیگر از عوامل خروج ارتش سرخ از شمال ایران، اولتیماتوم هری ترومن بود. با وجود اینکه هری ترومن در نشست خبری در ۱۹۵۲ م، به افشای اولتیماتوم خود به استالین اشاره داشت، اما (بعدها) هرگز سندی از آرشیو وزارت امور خارجه ایالات متحده در این‌باره، منتشر نگردید. برخی مورخین درباره صحت این ادعا، تردید دارند و حتی به کلی آن را نادرست دانسته و آن را افسانه قلمداد کرده‌اند؛ با این حال، رحمانیان هشدارهای مکرر آمریکا را در این رابطه، بی‌تاثیر نمی‌داند. جمیل حسنلی در کتاب خود آورده است که «نه هریمن، سفیر آمریکا در مسکو و نه کنان، جانشین وی و نه جرج آلن، جانشین رئیس اداره خاورمیانه در وزارت خارجه و نه حتی برنز، وزیر امور خارجه، وجود سندی درباره اولتیماتوم ایالات متحده به شوروی را به خاطر نمی‌آورند». آغاز خروج ارتش سرخ شوروی در ۲۴ مارس ۱۹۴۶ (۴ فروردین ۱۳۲۵) استالین و آ. آنتونوف، رئیس ستاد ارتش سرخ دستور فوری امضا کردند. گیرندگان این فرمان، ماسلینکوف، فرمانده نیروهای مستقر در باکو و لوچینسکی، فرمانده ارتش چهارم بود. رونوشت این فرمان برای باقروف نیز فرستاده شد: در ۲۶ مارس ۱۹۴۵ (۶ فروردین ۱۳۲۵)، یعنی دو روز پیش از نشست شورای امنیت، گرومیکو، نماینده شوروی در سازمان ملل، خروج کامل نیروهای شوروی را از ایران در مدت شش هفته، وعده داد. در پایان مارس ۱۹۴۵، نیروهای شوروی، کرج، زنجان، بابلسر، بابل و نوشهر را ترک کردند. در یکم آوریل (۱۲ فروردین)، شاهی، میانه و در دوم آوریل، بندرشاه از نیروهای شوروی تخلیه شد. در همان روز موتولف، تلفنی به باقراف دستور داد که پیشه‌وری را برای گفتگو با نمایندگان تهران و دادن امتیاز مورد انتظار آماده کنند و نمایندگان شوروی در تبریز با وی به تفاهم برسند. شب سوم و چهارم آوریل، نمایندگان شوروی (میرزا ابراهیم‌اف، حسن‌اف، آتاکیشی‌یف، کریم‌اف) با پیشه‌وری دیدار کردند و پیشنهادهای شوروی را که مورد موافقت کلی دولت ایران قرار گرفته بود، به آگاهی وی رساندند. میرزا ابراهیم‌اف متن تندنویسی شده گفته‌ها و دستورهای باقراف را درباره چگونگی رفتار با دولت ایران را قرائت کرد. در پنجم آوریل، پیشه‌وری، شبستری، پادگان و دکتر جاوید در تبریز با نمایندگان شوروی (میرزا ابراهیم‌اف، حسن‌اف، آتاکیشی‌یف، کریم‌اف) بار دیگر دیدار کردند. هم‌زمان با این دیدار، موافقت‌نامه مربوط به خروج نیروهای شوروی از خاک ایران در عرض یک ماه و نیم و تاسیس شرکت مختلط ایران و شوروی میان قوام‌السطنه و سادچیکف، سفیر شوروی در تهران به امضا رسید. یک روز پیش از آمدن هیئت آذربایجان به تهران، باقراف گزارشی درباره امور «آذربایجان پس از خروج ارتش سرخ» به مسکو فرستاد که در آن دستور داد تا «۶۲ عراده توپ، ۳۴۸۶۵ عدد گلوله توپ، ۴۹ مسلسل آشیانه‌ای و ۴ میلیون فشنگ از ایران خارج گردد». در همان گزارش باقراف سه مورد را از رهبران شوروی درخواست کرد: مذاکره قوام با پیشه‌وری با امضای موافقت‌نامه و آغاز خروج ارتش سرخ، قوام آماده حل و فصل قضیه آذربایجان و کردستان شده بود. در روز دوم اردیبهشت ۱۳۲۵ / ۲۲ آوریل ۱۹۴۶، دولت ایران بیانه‌ای صادر و موافقت خود را با پاره‌ای از درخواست‌های فرقه دموکرات در زمینه انتخاب برخی از مدیران ادات محلی از افراد بومی و از سوی انجمن‌های ایالتی و ولایتی، آموزش به زبان آذری در مقطع ابتدایی، در نظر گرفتن اعتبارات مالی برای آبادی و عمران آذربایجان، افزایش نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی و غیره در چهارچوب اصول متمم قانون اساسی اعلام کرد. پس از آن در هشتم اردی‌بهشت به دعوت دولت، هیئتی به ریاست پیشه‌وری به تران آمد تا پیرامون قضیه گفتگو کند. این گفتگوها دو هفته ادامه یافت. پیشنهاد سی و سه ماده‌ای دموکرات‌ها بسیار فراتر از چهارچوب اصول متمم قانون اساسی ایران بود. آن‌ها می‌خواستند که در همه امور ایالت، مستق باشند و دولت فقط در سیاست و مناسبات خارجی، حق دخالت داشته باشد. دموکرات‌ها، خواسته‌های خود را بر پایه «منشور آتلانتیک» و نه بر پایه قانون اساسی ایران توجیه می‌کردند. اما دولت بر پایه بیانه‌ای که در دوم اردی‌بهشت صادر کرده بود، گفتگو می‌کرد. در جریان گفتگوها، دولت پاره‌ای از درخواست‌های دموکرات‌ها، به ویژه برای اصلاحات ارضی و افزایش نیروی نظامی دموکرات‌ها در آذربایجان را پذیرفت و دموکرات‌ها نیز به گونه‌ای چشمگیر، مواضع پیشین‌شان را تعدیل کرده و درخواست‌هایشان را کمابیش، در چهارچوب قانون اساسی درآوردند. آن‌ها پذیرفتند که نام «مجلس ملی آذربایجان» را به «انجمن ایالتی آذربایجان»، «شورای وزیران» را به «شورای مدیران» و «وزرای محلی» را به «مدیران محلی دوایر دولتی» تغییر دهند. اما مسئله اصلاح ارضی و تجدیدنظر سازمان نظامی در ایالات به بن‌بست خورد و گفتگوها در ۲۳ اردی‌بهشت / ۱۳ مه به شکست انجامید. به همین سبب، یک ماه بعد، در ۲۱ خرداد/ ۱۱ ژوئن، دولت هیئتی را به سرپرستی مظفر فیروز (معاون سیاسی نخست‌وزیر) برای ادامه گفتگوها به تبریز فرستاد. دو روز بعد، در تاریخ ۲۳ خرداد / ۱۳ ژوئن، مصالحه نهایی حاصل شد و در پی آن، قرارداد جدیدی بر پایه قرارداد سابق (در ماه گذشته)، به امضای پیشه‌وری و فیروز رسید. شب همان روز، مظفر فیروز در رادیو تبریز، نطقی ایراد کرد و امضای این موافقت‌نامه را به منزله یک پیروزی بزرگ و درخشان برای دولت و ملت ایران تبریک گفت. فروپاشی فرقه نامه استالین به پیشه‌وری، برگ اول نامه استالین به پیشه‌وری، برگ دوم نامه استالین به پیشه‌وری، برگ سوم در این حین، فرقه دموکرات هنوز در آذربایجان مستقر بود. گرچه بدون حضور شوروی اقتدار آن شروع به افول کرد. با وجود یک توافق با دولت مرکزی که به آذربایجان خودمختاری قابل توجهی می‌داد و به فرقه دموکرات اجازه می‌داد در قدرت کامل بماند، مذاکرات شکست خورد. تاثیرگذاری هم قوام و هم شاه در حل وضعیت در آذربایجان مهم بود و می‌تواند بدین شکل جمعبندی شود: رفتن شورویها نظامیان را قادر ساخت مخالفین حکومت تبریز را مسلح کنند؛ بلوایی توسط عشایر قشقایی و بختیاری دولت قوام را قادر ساخت اقتدار دولت مرکزی را بر همه ایران اعمال کند و به نظامیان دستور بدهد که آذربایجان بروند تا نظم را در جریان انتخابات (که فقط با حضور نیروهای امنیتی قادر به برگزاری بود) برقرار کنند. نیروهای ایرانی در مواجهه با تهدید شوروی و با حمایت غیررسمی ایالات متحده در شورای امنیت در صورت بروز هرگونه مشکل، در ۹ دسامبر ۱۹۴۶ شروع به حرکت به سوی آذربایجان کردند. پیشه‌وری تا ۲۱ آذر ۱۳۲۵/ ۱۳ دسامبر ۱۹۴۶ به باکو گریخته بو و نیروهای ایرانی وارد تبریز شده بودند. قاضی محمد دو روز بعد تسلیم شدن مهاباد را اعلام کرد. جمهوریها تقریبا یک سال پس از اعلام موجودیت شان فروپاشیدند. در این روند، چند صد شورشی کشته شدند، در حالی که حدودا ۱۰۰۰ آذربایجانی و ۱۰۰۰۰ کرد تحت رهبری ملا مصطفی بارزانی به شوروی گریختند. ردیفهای اجساد تلوتلوخوران بر چوبه‌های دار در بسیاری از میدانهای آذربایجان و شمال کردستان ماه‌ها یاداوران ترسناک این حکومتها بودند. یک روند پیچیده انتخاباتی در ایران که از ژانویه شروع شده بود در ژوئن ۱۹۴۷ پایان یافت. مجلس پانزدهم در ژوئیه افتتاح شد و به توافق بحث‌برانگیز نفتی با اتحاد شوروی رای نداد. سپس توافق با رای ۱۰۲ به ۲ رد شد و مسائل ناشی از اشغال آذربایجان توسط شوروی نهایتا پایان یافت. مذاکرات قوام و پیشه‌وری، به چند دلیل که یکی از مهم‌ترین آنها، مخالفت‌های شاه بود، به شکست گرایید. قوام. به تدریج فهمید که طرحش برای دادن نوعی امتیاز، هر چند کوچک، به شوروی برای نفت شمال و خودمختاری آذربایجان به پیشه‌وری، هر دو عملا ناممکن است. نمها آن زمان بود که موافقت خود را با آغاز عملیات ارتش ایران در آذربایجان اعلام کرد. در ۲۰ آذر ۱۳۲۵، واحدهای ارتش ایران به فرماندهی شاه وتیمسار علی رزم‌آرا، به قصد برانداختن فرقه دموکرات وارد آذربایجان شدند. قبل از عملیات ارتش، سفارت شوروی در تهران، حزب توده و فرقه دموکرات در تبلیغات و تظاهرات گسترده‌ای، بر آن شدند که شاه و قوام را از آغاز این حمله برحذر دارند. سفیر شوروی تهدید کرد که آغاز این عملیات، چه بسا بروز جنگ تمام عیار بین شوروی و ایران را سبب شود. پیشه‌وری هم به فدائیان فرقه، وعده‌داده بود که مرگ را بر شکست و عقب‌نشینی ترجیح خواهد داد. نامه‌های پیشه‌وری به استالین و پاسخ‌های استالین به آن، به روشنی گواهی این حقیقت است که پیشه‌وری، علی‌رغم ادعاهایی که در نطق رادیویی‌اش کرده بود، عملا به شرایط پس از موافقت قوام-سادچیکف تن داد و ناگزیر، از روی اکراه، به گفتگو با هیئت فیروز در تبریز از سفارش‌های مسکو و شخص استالین، پیروی کرده بود. پیشه‌وری در نامه‌اش، شوروی را به بی‌اعتبار ساختن فرقه متهم کرد و در مقابل، استالین به او توصیه کرد که واقعیت‌ها را بپذیرد و دست از آرمان‌گرایی بردارد. استالین در پاسخ به پیشه‌وری، نامه فوق‌محرمانه‌ای برای او نوشت: رهبر شوروی استراتژی خود را برای پیشه‌وری بیان می‌کند: هدف شوروی از اشغال ایران، ترساندن تهران برای فرمانبرداری و اطاعت بود. در پائیز ۱۳۲۵ شمسی، قوام به بهانه امن کردن کشور برای برگزاری انتخابات، تصمیم به اعزام نیرو به آذربایجان گرفت؛ استالین در آخرین نامه خود به پیشه‌وری، دستور داد که از رویایی نظامی با نیروهای دولت بپرهیزد و اگرچه پیشه‌وری مردم را به مقابله و مقاومت فراخواند، ولی در بیشتر مناطق، مردم به پیشواز و حتی کمک ارتش رفتند. بنابر گزارش‌ها، پیش از اینکه پای ارتش به تبریز برسد، مردم علیه فرقه به‌پا خاستند و شماری از سران آن را اعدام کردند. روز ۲۱ آذر ۱۳۲۵، ارتش وارد تبریز شد و غائله آذربایجان خاتمه یافت. چندی بعد با دستگیری و اعدام قاضی محمد، غائله کردستان نیز پایان گرفت. پیشه‌وری و بسیاری از اعضای فرقه، گرچه شعار «مرگ هست، بازگشت نیست» سر داده بودند، لیکن به شوروی گریختند. چندی بعد، پیشه‌وری در یک سانحه جاده‌ای، درگذشت. سانحه‌ای که به اعتقاد برخی از مورخان، ساختگی بود. مطابق شهادت افسران توده‌ای که در خدمت حکومت خودمختار بوده‌اند، نیروهای شوروی هنگام تخلیه ایران تمام توپ‌ها و تجهیزات سنگینی که به فرقه دموکرات داده بود از آن پس گرفتند و در دست نیروهای فرقه تفنگ و چند عدد مسلسل، دو یا سه توپ سبک قدیمی باقی‌مانده بود که هنگام تصرف پادگان تبریز به دست آورده بودند. شوروی‌ها با قطع کمک خود از فرقه، کمک استراتژیکی خود را هم از فرقه بریدند و به رهبران آن توصیه کردند که با حکومت مرکزی به هر صورت کنار بیاید، رفت‌وآمدهای پیشه‌وری و پادگان و دیگران به تهران برای همین منظور بود. اما قوام السلطنه از آغاز تمام آن‌ها را به بازی گرفته بود و از این فرصت استفاده می‌کرد تا پایگاه‌های مردمی حزب توده و فرقه دموکرات را سست و ضعیف سازد و دشمنان قسم‌خورده‌ای آن‌ها را در آذربایجان و سراسر ایران قوی و مجهز کند. در آن زمان قوام نخست‌وزیری بود که هر کار می‌خواست می‌کرد و به هیچ‌کس پاسخ‌گو نبود. نه مجلسی وجود داشت که از او بازخواست کند و نه شاه چنین قدرتی داشت. غیر از دستگاه حزب دموکرات ایران که خود قوام رهبر آن بود، قوام سازمان اطلاعاتی خصوصی درست کرده بود که عمال آن در سراسر ایران و به ویژه آذربایجان اخبار محرمانه‌ای را در اختیارش می‌گذاشتند. شواهدی در دست است که بعضی از سران فرقه با قوام سر و سری داشتند. به احتمال قوی در داخل فرقه جاسوسان و خبرچینانی داشت. افزون بر این در درون دو دستگی‌هایی وجود داشت. افسران فدایی یعنی آذری، افسران توده‌ای را برنمی‌تافتند و آن‌ها را «فارس افسر لر» (افسرهای فارسی زبان) می‌نامیدند. مهاجرهای که از باکو آمده بودند با توده‌ای‌هایی که از استان‌های دیگر به آذربایجان رفته بودند بد رفتاری می‌کردند. این مهاجرها با مردم دیگر آذربایجان هم چون حاکم و محکوم رفتار می‌نمودند و موجب تنفر از آن‌ها که از آغاز به علت عرق ملی و بیزاری مردم از جدایی سری به ایشان نظر خوشی نداشتند، می‌گردید و بر آن سخت می‌افزود. شاه و دربار هم بی‌کار ننشسته بودند و در میان افسران ارشد و حتی میانی ارتش، آتش کینه را نسبت به اعضای فرقه و حزب توده برمی‌افروختند. شاه هم عاقلانه منتظر فرصت نشسته بود و خود را برای استفاده از امکانات مناسب آماده می‌کرد. طبیعی است که شاه هم هوادارانی در آذربایجان داشت که منتظر فرصت برای گرفتن انتقام و خون‌ریزی بودند. هنگامی که ارتش به سوی آذربایجان حرکت کرد دولت شوروی که نمی‌خواست در آن شرایط جهانی آتش جنگ در پیرامون مرزهایش افروخته شود و ضمنا اطمینان زیادی هم به قدرت نظامی و جنگی فرقه نداشت، به رهبران فرقه توصیه کرد از جنگ و مقاومت خودداری کنند و از در مدارا با دولت و ارتش اعزامی درآیند. پیشه‌وری که نمی‌توانست چنین وضعی را تحمل کند استعفا داد و بیریا به جای او به رهبری فرقه منصوب شد. خبر استعفای پیشه‌وری و عزیمت او به خارج همراه با اخبار وحشتناکی از رفتار مخالفان فرقه در زنجان و میانه با فداییان و اعضای فرقه می‌رسید، ترس و هراس را در دل‌های اینان به حد نهایت رساند و عزیمت آنان به سوی مرزهای شوروی آغاز شد. اینک فرصتی که عمال سر سپرده قوام و شاه و دشمنان دیگر فرقه‌ای‌ها و به ویژه اراذل و اوباش و دزدان و غارتگران منتظر آن بودند فرا رسیده بود و پیش از آن‌که پای سربازان ارتش به تبریز برسد سیل خونی در کوچه‌های آن جاری شد. در آذر ۱۳۲۵ نیروهای نظامی شوروی از ایران خارج شدند که این امر یکی از بزرگ‌ترین عوامل تضعیف فرقه گردید. پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و همچنین فشارهای دولت‌های غربی، ارتش ایران و شورش مردم حکومت فرقه را برانداخت و بسیاری از رهبران و فعالان فرقه به شوروی گریختند. بنابر گزارش کلنل پایبوس تا ورود نیروهای دولتی مردم حدود ۳۰۰ تن از اعضای فرقه دموکرات که بیشتر نیروهای مسلح حزب که از قفقاز به ایران آمده بودند را کشته بوده‌اند که با ورود ارتش این کشتارها متوقف شد. نشریه «آزادلیق یولوندا موبارزه» که وابسته به حزب دموکرات بود آمار کشته شدگان را با درج نام و مشخصات حدود ۴۰۰ نفر عنوان کرد. سرنوشت اعضای اصلی فرقه پس از فروپاشی کاریکاتور روزنامه «آذرآبادگان» چاپ تبریز. از پیشه‌وری و عبدالقاسم به عنوان عوامل وابسته به شوروی و غرب پیشه‌وری در مشت یک سرباز ایرانی سید جعفر پیشه‌وری (رهبر اصلی فرقه): پس از فرار به آذربایجان شوروی، در سانحه جاده‌ای درگذشت. دکتر سلام‌الله جاوید (وزیر داخله): او در ۲۸ آبان ۱۳۶۵ با زندگی وداع و بنا به وصیتش در قبرستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. جاوید که هنگام تشکیل فرقه، استاندار آذربایجان بود، به‌دلیل رابطه خوب با دولت مرکزی، هنگام ورود ارتش به تبریز دچار مشکل نشد، اما بعد در تهران او را به دو سال زندان محکوم کردند که با واسطه‌گری شاه دوباره به همان مناصب رسید. او از معدود سران فرقه بود که به‌دلیل سیاستمداری جان سالم به در برد. محمد بی‌ریا (وزیر فرهنگ): او به شوروی فرار کرد و به مدت ۲۰ سال در سیبری، در تبعید بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت که در سال ۱۳۶۲ به اتهام همراهی با حزب توده دستگیر شد. به مدت یک سال زندان بود و چند ماه پس از آزادی درگذشت. جعفر کاویانی (وزیر جنگ): او که فرماندهی ارتش فرقه را در دست داشت، به شوروی فرار کرد و گرفتار سرمای سیبری شد. ارتشی که کاویان فرماندهی آن را بر عهده داشت مقاومتی در برابر ارتش مرکزی نکرد و خیلی زود تسلیم شد. صادق پادگان: وی دبیر کمیته اجرایی حزب توده در آذربایجان بود که پس از تشکیل فرقه به آن پیوست. پادگان مامور جدایی کمیته ایالتی و ادغام آن با فرقه دموکرات بود. پس از رایزنی‌های نهایی بین پیشه‌وری، پادگان و شبستری، پادگان به تهران رفت تا کمیته مرکزی حزب توده را از تصمیمی که گرفته شده آگاه کند. پادگان نقش مهمی در تشکیل فرقه داشت و از آنجا که این نقش محوری مورد اعتماد پیشه‌وری هم بود، پیش از ورود ارتش به تبریز از این شهر فرار کرد و راهی شوروی شد. نصرت‌الله جهانشاه‌لو افشار (معاون‌اول حزب): در سال ۱۳۲۵ با فروپاشی حکومت فرقه آذربایجان به باکو می‌رود و در آنجا به پیشه‌وری می‌پیوندد. دکتر جهانشاه‌لو بیش از ۲۶ سال در شوروی (از آذر ماه سال ۱۳۲۵ ورود به شوروی تا سال ۱۳۵۱ خروج از شوروی) اقامت داشت. ربیع‌الله کبیری (وزیر پست و تلگراف): او در جریان غائله آذربایجان، فرمانده فداییان در اشغال مراغه، میاندوآب، هشترود، چاراویماق و هولالو بود و در حکومت فرقه دموکرات آذربایجان وزارت راه، پست و تلگراف و تلفن را به‌عهده داشت. پس از ورود ارتش مرکزی، موفق به فرار نشد. او سرانجام دستگیر، محاکمه و اعدام شد. داداش تقی‌زاده (رهبر فرقه در مراغه): او پس از ورود ارتش به مراغه فرار کرد که بعدها دستگیر و تیرباران شد. رضا رسولی (وزیر تجارت و اقتصاد): پس از ورود ارتش به آذربایجان، او با تصمیم قبلی، ماندن در تبریز را ترجیح می‌دهد و قریب دو سال در تبریز مخفی می‌شود و نهایتا با وساطت و شفاعت تنی چند از آشنایان در هفتم آذرماه ۱۳۲۷ به تهران آمده، خود را به ستاد دادرسی ارتش معرفی می‌کند. وی پس از کش و قوس‌های فراوان روانه زندان شده و در محاکمات اولیه به پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم می‌شود اما اوایل آذرماه ۱۳۲۸، مشمول عفو قرار گرفته، مجازات حبس وی اجرا نمی‌شود. گاه‌شمار فرقه دموکرات آذر ۱۳۲۴ - آذر۱۳۲۵ تاریخ رویداد بر اساس خاطرات آیت‌الله مجتهدی ۲۲ آذر پیشه‌وری به عمارت عالی‌قاپو منتقل شد. مامورین نظمیه از طرف دولت جدید، مامور حفظ انتظامات شده‌اند. فدایی‌ها با آن‌ها همکاری می‌نمایند. فدایی‌ها همان افراد مسلحی هستند که نیروی جنگی دموکرات را تشکیل می‌دهند و غالبا دهاتی‌های وحشی هستند که غالبا حوادث ناگوار توسط آن‌ها به وقوع می‌رسد. ۲۶ آذر خیلی‌ها هستند که فکر می‌کنند که این عمل با این اهمیت خلع سلاح واحدهای نظامی ایران در تبریز که ممکن است تاریخ ایران را در مجرای دیگری بیندازد، نبایستی که با این سهولت و باهای و هوی یک عده دهاتی تمام بشود ۲۷ آذر در تبریز، مردم از کابوس ناامنی آنی که خلاص شده‌اند، حالا نسبت به آتیه احساس نگرانی می‌کنند. ۸ دی بعد از ظهر، در جلوی اداره شهربانی، دو نفر را به دار آویختند… تیرباران نمودن دو نفر دیگر… ثابت نشده‌است. رئیس محکمه صحرایی که مجرمین را محاکمه نموده است، ظاهرا عباسعلی پنبه‌ای است که میانج دکان پینه‌دوزی (پاره‌دوزی) داشته و از آنجا به وکالت مجلس ملی آذربایجان انتخاب شده‌است. ۸ دی مهاجرها اهل دهات هستند که مدتی در قفقاز به عملگی اشغال داشتند. تقریبا هشت سال پیش، دولت شوروی، آن‌ها را از قفقازیه بیرون نمود، به ایران آمدند… غالبا طرفدار نهضت توده و دموکرات هستند. ۱۵ دی مشهور بود که عصری، یک نفر دیگر را هم به دار خواهند زد… اگر کار به دست این جماعت بیفتد چنان‌که یک زمانی در فرانسه افتاده بود، ممکن است برای تماشا، آدم‌ها را کشان‌کشان بیاورند از دار بیاوزیند. ۲۶ دی دولت آذربایجان اعلام نموده است که املاک اشخاصی که به طهران می‌روند تقسیم خواهد شد. ۴ بهمن رادیوی ترکیه، خبر از جنگ در ایالت خمسه می‌دهد که در آنجا، سواران ذوالفقاری با قوای ضد دولتی، در زد و خورد هستند. ذوالفقاری از همدان کمک خواسته است… و عشایر اطراف همدان، قسم وفاداری به دولت یاد نموده‌اند. اما در خود تبریز، این تفصیلات را به مردم نمی‌گویند. ۱۰ بهمن اوضاع داخلی آذربایجان تاریکی خود را حفظ می‌نماید… تا امروز که دهم بهمن است، حقوق ادارات پرداخت نشده‌است. کم‌کم آن عده از اجزای ادارات که مدد معاش خارجی ندارند، به تلاش افتاده‌اند و بنای همهمه گذاشته‌اند. ۱۷ بهمن در این شماره روزنامه آذربایجان با امضای ص. ب نوشته بود که به یک لحاظ معنی‌دار است. نویسنده بر این جمله که آذربایجان جز لاینفک ایران است (که شعار طرفدران دولت گردیده است) اشاره نموده و آن را تضعیف نموده بود. نویسنده سوال کرده که کی و در کدام محضر، آذربایجان به مرتجعین فارس فروخته شده‌است تا اینکه جزء لاینفک ایران باشد؟ نوشته است که ما از تهمت تجزیه‌طلبی نمی‌تریسم. ص. ب که امضای صاحب‌مقاله است، احتمال دارد که صادق پادگان باشد که حالا از روسای فرقه است و از وکلای تبریز است. از مقاله مزبور، مخصوصا لحن آن می‌توان حدس زد که استقلال داخلی که در اول کار موضوع درخواست بود، کم‌کم به کجاها منجر خواهند شد. ۲۰ بهمن اصلاحات شهری، آسفالت، ترایل‌بوس، دیگر به آن حرارت در اطراف آن صحبت نمی‌شود. گداها را که چندی پیش جمع نموده‌بودند، حال رها گذاشته‌اند. ۱۳ اسفند نزدیک شدن موعد مقرر حرکت روس‌ها از ایران و اخبار سازش ایران و روس و پذیرایی گرم قوام‌السلطنه در مسکو، دست به دست داده تا رعب و حیثیت دولت آذربایجان را از نظرها برده است. در هر جا و هر مجلس، صحبت از عقب بودن کارهای اینها (دموکرات‌ها) در میان است و مخالفین دولت و دموکرات‌ها، از بدگویی و مضمون کردن علیه دولت فعلی روسای آن خودداری ندارند. ۶ اسفند مشمول‌های زیادی را من سراغ دارم که مخفی شده‌اند. آنچه به نظر می‌آید، آن است که مردم شهر عمدتا به دو جهت از خدمت نظام موقت آذربایجان فرار می‌ککند: یکی اینکه استقرار قطعی دولت جدید هنوز باور نمی‌کنند. دیگر آنکه دولت جدید وسایل اداره و اعاشه سربازان را ندارد. ۷ اسفند در روزنامه آذربایجان، دو مقاله آتشین و شدیداللحن نوشته شده بود… این مقاله‌ها را برای حاضر کردن افکار عمومی و ایضا برای تشجیع خودشان به خون‌ریزی نوشته شده‌است. ۸ اسفند از دو ماه به این‌ور، این دفعه دوم است که حکومت ملی به مجازات علنی اعدام دست می‌زند. نکته قابل توجه آنکه در هر دو مورد، اعدام شدگان عده چهارنفری بودند. معلوم می‌شود که دوجین اعدام، چهار است و در هر مورد دو نفر به دار آویخته شده و دو نفر تیرباران شده‌اند تا آجر هر دو قسم از اله روح، عاید حکومت ملی گردد. ۱۶ اسفند کشتن یاغیان و مخالفین حکومت ملی که به یک ملاحظه انصار و وفاداران حکومت قانونی مرکزی محسوب می‌شوند، در نظر افکار عامه آنقدرها هم کار عادلانه … تلقی نمی‌شود. مخفی نگه‌داشتن اعضای محکمه صحرایی هم، مبتنی بر همین احتیاط یا ترس از عواقب غیرمنتظره امور است. ۵ فروردین آیا واقعا حکومت ملی، فرزندان آذربایجان را برای جنگ با قشون ایران اجبار خواهد نمود یا نه؟ از شعار آقای پیشه‌وری که گفت: «مرگ هست، بازگشت نیست»، چنین به نظر می‌رسد که اقلا خود پیشه‌وری تا آنجاها حاضر است از خون‌ریزی ابا و امتناعی ندارد. ۱۲ فروردین خواندن روزنامه آذربایجان… یک چیز نامطبوع است… آدم رغبت نمی‌کند که بخواند؛ از آن طرف هم، لازم است که راجع به مسائل جاریه روز کسب اطلاع کند؛ مثلا معلوم بشود که ملک آدم جزء خالصه انتقالی صورت داده شده‌است یا نه؛. از آن رو آدم مجبور می‌شود که روزنامه رسمی مملکت را بخواند، همان‌طور که مجبور به خوردن فلوس و دواهای دیگر می‌شود… در این اواخر قیمت روزنامه را کم نموده و ده شاهی می‌فروشند؛ باز هم خواننده ندارد… ۱۲ فروردین مسئله روزنامه و عموما مطبوعات، یکی از مشکل‌های حکومت ملی خواهد بود و حل آن با عادت نمودن توده خوانندگان به ترکی و تربیت نویسندگان ماهر که به ترکی مطالب علمی و سیاسی و ادبی را بنویسند… میسر خواهد شد. ۱۲ فروردین شایع است که در اطراف زنجان، زد و خورد بین دموکرات‌ها و ذوالفقاری‌ها شدت نموده‌است… از این قراین معلوم می‌شود که ولایت خمسه، زیر بار تسلط آذربایجان نمی‌خواهند برود. ۱۲ فروردین روزنامه آذربایجان هر روز صورتی از املاک را نشر می‌کند که متعلق به اشخاصی است که به تهران رفته‌اند. حالا دیگر قید دشمن خلق هم زیادی به نظرشان می‌رسد و از استعمال آن خودداری می‌نمایند که تکلیف به گردنشان نیاید. ۱۳ فروردین اول کار که قوام‌السلطنه روی کار آمد، خیلی‌ها از این بابت نگرانی داشتند که مبادا قوام السلطنه برای سازش با روس‌ها، آذربایجان را فدا کند و استقلال داخلی و وضع فعلی آذربایجان را به رسمیت بشناسد که در آن صورت تمام امیدواری‌های مردم که نوعا در تحت فشار حکومت آذربایجان هستند، از بین می‌رفت. حالا که می‌بینند که قوام‌السلطنه در مقابل درخواست‌های بی‌جای روس‌ها، به این سختی ایستادگی می‌کند، بی‌اختیار برای وی آفرین می‌گویند. ۱۵ فروردین شایع شده‌است که قدم اول این تشبث، یعنی تهییج مردم و دموکرات‌ها برای مقابله و مبارزه با تهران با عدم موفقیت مواجه شده‌است… شندیم که خود آقای پیشه‌وری هم در اجتماع حومه نطق می‌نمود. در ضمن، گفته است که باید به قرآن قسم بخورید که در دفاع از حکومت ملی آذربایجان حاضر هستید. از میان جماعت، زمزمه‌هایی بلند شده‌است. هس هس نمونده‌اند. پیشه‌وری هم اوقاتش تلخ شده‌است. ۱۵ فروردین در هشترود، از بلوک‌های آذربایجان که واقع در جنوب‌شرقی تبریز است، اشکالات جدیدی برای دولت ملی ظهور کرده‌است… خبر می‌رسد که در کوه‌های هشترود، سنگربندی نموده و توپ کشیده‌اند. با وجود این، شایع شده‌است که ده عزیزکندی که از ده‌های مشهور هشترود است، به دست مخالفین افتاده است و حاجی کلانتر که صدر فرقه بوده‌است، به قتل رسیده‌است. ۱۷ فروردین ظهور علایم حرکت روس‌ها از ایران مصادف شده‌است با خبرهایی از فعالیت دسته‌های ضددموکرات در هشترود و خمسه و افشار. مردم شهر این اخبار و وقایع را پهلوی هم قرار داده و از آن‌ها عقب‌بودن کارهای حکومت آذربایجان را استنتاج می‌نمایند و بالنتیجه، خیلی خوشوقت هستند. ۲ اردیبهشت محاکمه سرهنگ زنگنه (فرمانده سابق قوای ایران در ارومیه) امروز پایان یافت. سرهنگ و دو نفر صاحب‌منصب دیگر هر یک به ده سال محکوم شدند… در اثنای جلسات، محاکمه گاهی از حاضرین که اغلب عده زیادی بودند، ابراز احساسات برله متهم‌ها به عمل می‌آمد… گفته است این ترتیبات محاکمه را کودکانه می‌دانم… و از محکمه استرحام نمی‌نمایم. گفته است که یک محکمه حقیقی دیگری باید تشکیل بشود و به قضیه کشتار سیصد نفر ژاندارم که بعد از امضای قرارداد تسلیم به عمل آوردند، رسیدگی نماید… حضار برله متهمین کف می‌زنند و بعضی‌ها هم گریه می‌کنند. ۳ اردیبهشت خبرهای غیرمساعدی نسبت به حکومت آذربایجان و دموکرات‌ها در میان مردم شایع شده‌است… ظاهرا حکومت از کنترل حرکت‌های شاهسون عاجز مانده‌است… در خلخال و مشکین‌شهر هم، ناراحتی احساس می‌شود. می‌گویند قوای ژاندارم، طالش را اشغال نموده‌است… شاید از اینها جدی‌تر، از دیدگاه حکومت آذربایجان، مسئله خوی باشد. ۷ اردیبهشت چند روز پیش آقای پیشهوری چند نفر از تجار را دعوت نموده و سفارش‌هایی از این قبیل بهشان کرده بود: توصیه نمود که از بعضی اظهارات خودداری کنند. ظاهرا این توصیه، راجع به احتمال آمدن ناظرین خارجی برای مطالعه اوضاع آذربایجان است که آقای پیشه‌وری، می‌ترسد که تجار و کسبه… حقایق قضایا را به عالم خارج به عنوان شکایت اطلاع بدهند. ۸ اردیبهشت نمایندگانی که در تحت رایاست آقای پیشه‌وری عازم تهران شده‌اند، عبارتند از: ۱- صادق پادگان… که سابقا مدتی مقیم مسکو بوده و متمایل به کمونیسم است. ۲-جهانشاه‌لو، رهبر دموکرات‌های زنجا که بنا به مشهور، سهم بزرگی در فجایعی که در زنجان رخ داده، دارد… ۳-آقای فریدون ابراهیمی… سنش جوان و وجهه خوبی ندارد و مناقشه با هدی در روز محاکمه زنگنه، معرف فهم و شعور وی می‌باشد. ۴- صادق دیلمقانی… که شنیدم آدم عوام و دهاتی‌منش است. این آقایان، نمایندگان آذربایجان هستند. ۸ اردیبهشت آقای پیشه‌وری… اظهار داشت که آذربایجانی‌ها و کردها، سرحد عراق و ترکیه را حفظ می‌نمایند و ترکیه (زیر ترکیه نوشته شده‌است «ترک‌ها») از قدیم دشمن ما است. ۹ اردیبهشت محل‌های خالی را حکومت ملی تصرف نموده، فدایی یا نظامی در آن‌ها اسکان می‌نمایند؛ چون غالبا صاحبان آن خانه، به تهران رفته‌اند، دشمن خلق محسوب شده، عذر حکومت ملی را آسان نموده‌اند. ۹ اردیبهشت از روسای فعلی، غیر از آقای شبستری (سایرین یا از مهاجرین قفقازیه هستند که در آنجا نشو و نمو یافته، تربیت شده‌اند؛ مثل آقای پیشه‌وری؛ یا اهل تبریز نیستند؛ مثل آقای کبیری… ؛ بعضی هم از اهالی شهر هستند، اما محیط و طرز تربیت ایشان مقبول عامه نیست، از قبیل آقای بی‌ریا و آقا رضا رسولی. یک عده هم هستند هیچ معلوم نیست از کجا پیدایشان شده، از قبیل دکتر جاوید، وزیر داخله. ۱۰ اردیبهشت خبر دیگری که بین مردم شایع است… اینکه روس‌ها اسلحه‌ای را که به دموکرات‌ها داده‌اند، پس می‌گیرند. توپ و تفنگ و تپانجه شامل این اغلام است… در هر صورت، خبر در شهر با مسرت زیادی تلقی شده‌است. چونکه این اقدام روس‌ها را یک نوع اعراض از حکومت ملی آذربایجان و تقویت دولت قوام‌السلطنه تلقی می‌شود و هر خبری از این قبیل، موافق امیال باطنی اهل شهر که مخالف دموکرات‌ها است، خواهد بود. ۱۴ اردیبهشت در تبریز گفتگو می‌شود که در آن قسمت از کردستان که متصل به آذربایجان است، اوضاع مختل است. یک عده زخمی از آن طرف‌ها به تبریز آورده‌اند و یک عده هم فدایی با اتومبیل از تبریز به محل حادثه فرستاده شده‌اند. ۱۶ اردیبهشت رعب دموکرات‌ها از دل مردم به مقدار قابل اعتنایی زایل شده‌است. رفتن پیشه‌وری به تهران و پس گرفتن اسلحه از مامورین حکومت ملی آذربایجان توسط روس‌ها، در این زوال رعب، خالی از مدخلیت نبوده‌است. ۵ خرداد روی هم رفته، کارهای حکومت ملی آذربایجان خوب پیشرفت نمی‌کند. بی‌نظمی‌های زیادی در وزارت جنگ ظاهر شده‌است. مخصوصا در قسمت تغذیه و تهیه وسایل استراحت سربازان اجباری که کار به کلی مغشوش شده و از پرده بیرون افتاده است. ۱۷ خرداد در ارومیه، شب‌نامه‌هایی پراکنده می‌شود. حتی روی میز اداره‌ها هم از نسخه‌های شب‌نامه گذاشته شده بود… شاگردان مدارس، مظنون نشر شب‌نامه می‌شوند… در حق شاگردهای مدارس، بعضی شکنجه‌ها اعمال می‌شود. می‌گویند به انگشت‌های آن‌ها سیخ زده‌اند و این مسئله، بیشتر بر انزجار مردم از حکومت ملی آذربایجان می‌افزاید. ۲۳ به‌طور قطع، می‌توان ادعا کرد که اکثریت اهالی آذربایجان موافق با دموکرات‌ها نیستند. ۲۴ خرداد اثر قراردار در ادارات دولتی که مخصوصا در تبریز، هیئت اصلیه آن دست‌نخورده مانده‌است و همه آن‌ها طرفدار دولت ایران هستند، ظاهر خواهند شد. ۲۵ خرداد مالکین آذربایجان نسبت به اوضاع نگرانند… به دهقانان تفنگ داده و آن‌ها را علیه مالکین تحریک و تشجیع می‌کنند و در بسیاری از ده‌ها، عایدات مالک را سال گذشته غارت و پایمال نموده‌اند و چند نفر از مالکین، به دست رعایا به قتل رسیدند و قاتلاین بلاتعقیب مانده‌اند. ۲۶ خرداد آقای پیشه‌وری گفته است که در این حوادث، فجایع زیادی ارتکاب شده‌است؛ ولی لازمه هر انقلابی، این حوادث است. ۲۸ خرداد ممکن است که قتل و غارت شدیدی در آن قسمت آذربایجان (خوی) حاصل بشود و نتایج ناگوار و غیرمترقبه به بار آورد. مخصوصا اینکه مامورین حکومت ملی در اطراف تبریز و شهرهای کوچکف غالبا از اشخاص نالایق و کم‌تجربه انتخاب شده‌اند و نفوذ حزبی در انتخابات آن‌ها دخیل بوده‌است و به جهت دور بودن از جلوی چشم، مراقبت کامل هم از اعمال ایشان به عمل نمی‌آید. ۲ تیر تشکیلات مهاجرین در سراب که بیشتر از همه قسمت‌های آذربایجان مهاجر داشت، مهم‌تر بود و در آنجا قتل و غارت‌هایی هم به عمل آمد که نظیر آن‌ها در سایر قسمت‌های آذربایجان اتفاق نیفتاد.. غلام یحیی (ژنرال دانشیان) آن زمان از سردسته‌های مهاجرین انقلابی بود. ۲۰ تیر کارهای عمومی به حال عادی برنگشته و اندیشه‌های مردم مرتفع نشده‌است… مطالبات مردم از بانک ملی پرداخت نمی‌شود. با این وجود، اختلال در امور اجتماعی بیشتر از امور اداری و سیاسی می‌باشد. مالکیت به معنی اخص… متزلزل شده… فشار در زمینه عقیده سیاسی و فشار در زمینه تربیت و فرهنگ هم از یک طرف، اسباب ناراحتی مردم تا اندازه‌ای می‌شود؛ ولی نگرانی‌ها و ناراحتی‌های دیگر، مجالی برای تفکر و غصه‌خوردن در این زمینه‌ها را نمی‌گذارد. ۲۳ تیر روابط آینده کردها و دموکرات‌های آذربایجان که هر دو شان علیه دولت مرکزی ایران، مظهر حمایت روس‌ها هستند، موجب اندیشه است. اگر گاهی به ذهن می‌آید که هرچه محرک حکم بکند، متحرک‌ها هم همان خواهند کرد، اما حرف در این است که قوه محرکه چه قسم امر خواهد نمود. ۲۴ تیر یکی از مسائل مشکل و مبتلا به‌روز، همان مسئله مصادره اموال شخصی است که اسم دشمن خلق به روی آن‌ها گذاشته و املاک و خانه و اموال منقول آن‌ها را ضبط نموده‌اند و غالبا این دشمنان خلق منسوب به طبقه مالکین هستند که مطلوب‌ترین طبقات حداقل در آذربایجان، همین‌ها می‌باشند. ۳ مرداد دوباره خبر اغتشاش در ارومیه منتشر شده‌است. بنابر شایعات، کردها در ارومیه چند نفر از مامورین دولت را به قتل رساندند و فرمانداری را محاصره کردند… آقای رفیعی، چهارمین-پنجمین فرماندار است که چند ز تشکیل حکومت ملی به ولایت ارومیه تعیی گردیده است… شاهین (یکی از فرمانداران) هم در ارومیه به قتل رسید. ۲۰ آذر هر روز عده‌ای قدایی و نظامی به جبهه‌های جنگ میانه و میاندوآب فرستاده می‌شود. برای رساندن قشون و مهمات هر چه ممکن است، از وسایل نقلیه از دست صاحبان آن منتزع می‌شود و برای حمل و نقل قشونی، به کار برده می‌شود. حتی الاغ آسیابان را هم آژان توفیق نموده و می‌برده است… حتی دوچرخه‌ها را می‌گرفتند. ۲۰ آذر قوای دولتی وارد میانه شدند و در آستانه ورود به تبریز بودند که سران دموکرات، شبانه این شهر را ترک کردند و به شوروی گریختند. ۲۱ آذر با صدای متوالی تیر، از خواب بیدار شدیم. قبل از طلوع آفتاب، توسط نوکری که برای خرید نان صبحانه بیرون رفته بود، مطلع شدیم که اوضاع به کلی برگشته است. اهل شهر، علیه حکومت پیشه‌وری قیام نموده و شهر را متصرف شده‌اند. فدایی‌ها و مهاجرها را خلع سلاح نموده و دسته‌دسته، مردم شهری که مسلح شده‌اند، مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران و سرکردگان آن‌ها می‌باشند. پیشه‌وری فرار کرده‌است. نظمیه به تصرف اهالی شهر درآمده‌است و مهاجرها قفقازی‌ها که در خانه‌های مصادره‌ای، ساکن بودند، بیرون ریختند. از هر طرف، صدای تیر تفنگ و تپانچه و مسلسل که به خوبی از یکدیگر متمایز بودند، شنیده می‌شد. جعل تاریخ مدت‌ها بعد، طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان و نیروهای پان‌ترک متحد جمهوری آذربایجان و حزب افراطی «جبهه خلق»، تبلیغات گسترده دروغینی راجع به مقاومت‌های مردمی در تبریز در برابر حکومت مرکزی و ارتش ایران به راه انداختند و چنین وانمودند که ارتش ایران با کشتار و خونریزی، حکومت پیشه‌وری را از میان برداشته‌است. فقدان اطلاعات دقیق در این‌باره، تا مدتی برخی‌ها را دچار تردید کرده بود. اما گزارش‌های دست اول شاهدان و ناظران، خط بطلانی بر این گونه شانتاژها است. گزارش‌های بعدی، حاکی از آن است که در واقع، مردم آذربایجان و به ویژه اهالی ایران‌دوست تبریز، پیش از ورود ارتش به آن شهر، در برابر حکومت پیشه‌وری و بقایای نیروهای سیاسی و نظامی آن، طغیان کرده و به عمر آن پایان دادند. از آنجا که این گزارش‌ها، بیشتر از سوی گزارش‌گران خارجی یا روزنامه‌نگاران اعزامی از تهران انتشار می‌یافت، پان‌ترکها آن‌ها را دروغ‌هایی هدفمند می‌شمردند، در حالی که گزارش اهالی آذربایجان، خط بطلانی بر تمام دروغ‌های پان‌ترک‌ها است. در خاطرات دو افسر حزب توده ایران، حسن نظری (گماشتگی‌های نافرجام) و خاطرات سرگرد هوایی، پرویز اکتشافی، آمده است که به هر یک از افسران حزب دموکرات پیشه‌وری که در آذربایجان به او پیوسته بودند، با آنکه همگی درس خوانده بودند و دانشگاه رفته بودند، فقط یک درجه ترفیع دادند، ولی به بیسوادهایی از قفقاز در آن حکومت که به کار گماشته شده بودند، درجه ژنرالی می‌دادند. در قسمتی دیگر آمده است که هنگامی که از مرز ایران به شوروی گریختیم، همه‌جا، قفقازی‌های بی‌سواد، ما را مورد تحقیر قرار می‌دادند. سویتوچوسکی که خود از حامیان دولت باکو است، در مورد فروپاشی فرقه چنین نگاشته است: اسناد نامه‌های محرمانه شوروی جمیل حسنلی در کتابش (آذربایجان ایران، آغاز جنگ سرد، ترجمه منصور صفوتی؛ فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان، ترجمه منصور همامی) با استناد به انبوهی از اسناد محرمانه شوروی، ثابت می‌کند که هدف از تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان، تامین منافع و مطامع شوروی در ایران، به‌ویژه گرفتن امتیاز نفت شمال بود و طراح آن، استالین، باقراف و سازمان‌های جاسوسی بودند. اسناد ایالات متحده در مورد روابط سیاسی با ایران شاهدین عینی ایرانی نخستین اثر، رازهای سر به مهر: ناگفته‌های وقایع آذربایجان است به همت حمید ملازاده، روزنامه‌نگار با سابقه تبریز تدوین و تنظیم شده‌است و حاصل تلاش‌های وی برای دستیابی به اسناد محرمانه مربوط به تحولات آن دوره در فرارود ارس است. اثر دوم، بحران آذربایجان ۱۳۲۴–۱۳۲۵، خاطرات روزانه آیت‌الله عبدالله مجتهدی، روحانی مشهور تبریزی از آن وقایع است که به کوشش رسول جعفریان توسط موسسه مطالعات معاصر ایران، در ۱۳۸۱ چاپ شده‌است. این کتاب، حاوی عکس‌ها و تصاویر بسیار جالبی از دوران شخصیت‌ها و رهبران این فرقه و نیروهای نظامی و غیرنظامی آن است. کتاب سوم، غائله آذربایجان است که توسط دکتر خانبابا بیانی است و توسط انتشارات زریاب به چاپ رسیده و انتشارات علمی، پخش آن را به عهده گرفته‌است. عنایت‌الله رضا، که خود زمانی از اعضای این فرقه بوده، به ماهیت خائنانه این فرقه اذعان داشت. ریچارد کاتم یکی از ماموران وقت سیا در ایران درباره فرقه دموکرات آذربایجان چنین می‌نویسند: علی شبستری، رهبر حزب توده شاخه تبریز، بعدها گفت که پیشه‌وری فرمانی از روس‌ها دریافت کرد که حزب دموکرات را ایجاد کند و دست‌نوشته‌های پیشه‌وری نشان می‌دهد که او، حزب توده را منحل کرد و نام دموکرات را برگزید تا کسانی که جزب ایدئولوژی کمونیست نبودند را جذب کند. در مورد انگلستان باید توجه داشت که این دولت نه تنها با خود مختاری آذربایجان مخالف نبود، بلکه هوادار جدی خود مختاری استان‌ها در سراسر ایران بود و این طرح را به صورت نظارت سه جانبه استالین و روزولت پیشنهاد کرده و آن‌ها هم اصولا پذیرفته بودند، ولی در عمل با اشکالاتی مواجه شد و صورت نگرفت. افزون بر این انگلستان و شوروی یک توافق اصولی دیگر هم باهم کرده بودند که مبنای سیاست آن‌ها در ایران در زمان جنگ و تا ده سال پس از آن قرار داشت و آن این بود که متقابلا به منافع نفتی هم احترام گذارند یعنی شوروی از خرابکاری و لطمه زدن به شرکت نفت جنوب جلو گیرد و انگلیس هم به بهره‌برداری شوروی از نفت شمال کمک کند؛ بنابراین احتمال این‌که آن‌ها مقدمات چنین یورشی را فراهم کرده باشند، بسیار بعید است. در حقیقت مقدمات این فروپاشی همان زمانی فراهم شد که قرارداد قوام-ساچیکف به امضا رسید یعنی قوام السلطنه متعهد شد به بهره‌برداری شوروی از نفت شمال ایران کمک کند و شوروی هم حاضر شد نیروی خود را از ایران بیرون برد. به نظر کنسول انگلیس در تبریز، «در درون فرقه دو خط مشی مختلف، کمونیستی و ناسیونالیستی وجود داشت: اول نظر پیشه‌وری بود که خواهان «آذربایجان خود مختار در درون ایران بود». دومی خواستار جدایی کامل از ایران بود». کنسول وقت انگلیس بیان می‌کند که بر خلاف افکار رایج در میان اشخاص ضد فرقه به نظر می‌رسد که مسکو چاره‌ای جز حمایت محدود از نهضت فرقه نداشت و برای کنترل کردن آن حتی تعداد زیادی از توده ایها را به پیوستن به فرقه تشویق می‌کند. دیگران نظر سیاسی انگلیس دال بر موافقت با تجزیه را-که بر خلاف نظر آمریکا بود - دلیل این نظر کنسول بریتانیا می‌دانند. نصرت‌الله جهانشاهلو افشار (معاون اول جعفر پیشه‌وری) در خاطرات خود، پایان فرقه و برخورد مسئولین شوروی با پیشه‌وری را به این گونه تصویر می‌کند: نصرت‌الله جهانشاه لو افشار در مورد غلام یحیی، که به عنوان رهبر فرقه در تبعید انتخاب شده بود چنین می‌نویسد: در این زمان حکومت فرقه دموکرات آموزش به زبان فارسی را تضعیف کرد و زبان روسی را به عنوان زبان دوم معرفی کرد. حضور فرقه و دخالت بیگانگان و سیاسی شدن مسئله زبان تاثیراتی بر سیاست دولت مرکزی در رفتار با زبان‌های محلی ایران گذاشت. دکتر انور خامه‌ای در مورد فرقه این‌گونه اظهار نظر می‌کند: هوشنگ صمدی (فرمانده گردان تکاوران دریایی بوشهر در نبرد خرمشهر) می‌گوید: سید جعفر پیشه‌وری حکومت ملی آذربایجان رابرت روسو
[ "جعفر پیشه‌وری", "میرجعفر باقروف", "حزب توده", "الحاد", "لنین", "استالین", "شوروی", "محمد خیابانی", "باقرخان", "حیدرخان عمواوغلی", "زبان ترکی آذربایجانی", "تبریز", "فارسی", "زبان فارسی", "اصلاحات ارضی", "دانشنامه جهان اسلام", "حکومت خودمختار آذربایجان", "بحران ایران", "جنگ سرد", "حزب کمونیست شوروی", "پادشاهی متحد", "اتحاد شوروی", "خلیج فارس", "رضا شاه", "لاورنتی بریا", "میرجعفر باقراف", "جمیل حسنلی", "ویاچسلاو مولوتف", "سرگئی کافتارادزه", "میرتیمور یعقوب‌اف", "نیکلای بولگانین", "استقلال سیاسی", "قوای محور", "سرگی کافتارادزه", "دریای خزر", "کابینه ایران", "نخست وزیر", "آذربایجان شوروی", "کنفرانس پتسدام", "ارتش سرخ", "ژاندارمری ایران", "پیشه‌وری", "قاضی محمد", "جمهوری مهاباد", "قانون اساسی", "صادق پادگان", "فریدون کشاورز", "ملی سازی", "ترکی آذری", "زبان رسمی", "آب و هوا", "ان کا وه ده", "احمد قوام", "وسیله نقلیه", "سازمان ملل متحد", "استخراج نفت", "شمال ایران", "قرارداد قوام-سادچیکف", "اولتیماتوم هری ترومن به شوروی", "داریوش رحمانیان", "جرج اف. کنان", "ایالات متحده", "شورای امنیت", "مصطفی بارزانی", "آذر", "۱۳۲۵", "ایران", "ارتش ایران", "نیروهای مسلح", "سلام‌الله جاوید", "محمد باقرزاده (بی‌ریا)", "نصرت‌الله جهانشاهلو", "ریچارد کاتم", "سید جعفر پیشه‌وری", "علی شبستری", "نصرت‌الله جهانشاهلو افشار", "غلام یحیی", "زبان روسی", "انور خامه‌ای", "هوشنگ صمدی", "گردان تکاوران دریایی بوشهر", "نبرد خرمشهر", "حکومت ملی آذربایجان", "رابرت روسو", "ایرج افشار", "مجله ایران‌شناسی", "سمت (انتشارات)", "آندره‌آس کپلر" ]
[ "فرقه دموکرات آذربایجان", "استان آذربایجان شرقی", "ایران در سده ۲۰ (میلادی)", "تاریخ آذربایجان", "تاریخ استان آذربایجان شرقی", "تاریخ تبریز", "تاریخ جمهوری آذربایجان", "تاریخ شوروی", "جنگ سرد", "حزب‌ها در ایران", "حزب‌های سیاسی اقلیت", "حزب‌های قومی", "حزب‌های کمونیست ایران", "روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی" ]
3,030
اسکندریه
2
503
0
[ "اسكندريه", "الکساندریا", "الكساندريا" ]
false
469
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "اسکندریه" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "Alexandria" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "الاسکندریه" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Alexandria 12-9-2005 3.JPG" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "اسکندریه" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Alexandria.png" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Alexandria_Logo2.png" }, { "Item1": "nickname", "Item2": "'''مروارید دریای مدیترانه'''" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Egypt" }, { "Item1": "pushpin_label_position", "Item2": "bottom" }, { "Item1": "pushpin_map_caption", "Item2": "موقعیت در نقشه مصر" }, { "Item1": "latd", "Item2": "31" }, { "Item1": "latm", "Item2": "12" }, { "Item1": "longd", "Item2": "29" }, { "Item1": "longm", "Item2": "55" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "EG" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[استان اسکندریه]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "تاسیس" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "[[۳۳۱ (پیش از میلاد)]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "فرماندار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[عادل لبیب]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۲،۶۷۹" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴،۵۳۲،۱۷۴" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۲" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "[[EST]]" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "EEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۳+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "area_code_type", "Item2": "[[پیش‌شماره تلفن]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۳ (۲۰)+" } ], "Title": "settlement" }
(به عربی: الاسکندریه، به یونانی: ، به قبطی: Rakotə) شهر بندری مهم و دومین شهر بزرگ مصر است. نام شهر از نام اسکندر مقدونی گرفته شده‌است که پس از فتوحاتش دستور ساخت این شهر را داده بود. در دوره بطلمیوسیان پایتخت بود و بزرگ‌ترین شهر جهان یونانی شناخته می‌شد. امروزه جمعیت این شهر ۴ تا ۵ میلیون نفر است و دومین شهر بزرگ مصر و پنجمین بندر بزرگ آن بشمار می‌آید. کتابخانه اسکندریه از کتابخانه‌های معروف جهان است. اسکندریه همچنین بخاطر لوله‌های گاز و نفتی که از سوئز به آن ارتباط دارد منطقه صنعتی مهمی بشمار می‌آید. کتابخانه جدید اسکندریه کتابخانه قدیم اسکندریه سان ستفانو، اسکندریه
[ "فهرست شهرهای مصر", "فهرست کشورهای جهان", "استان‌های مصر", "استان اسکندریه", "۳۳۱ (پیش از میلاد)", "عادل لبیب", "زمان استاندارد مصر", "کد پستی", "فهرست پیش‌شماره تلفنی کشورها", "زبان عربی", "زبان یونانی", "زبان قبطی", "مصر", "اسکندر مقدونی", "بطلمیوسیان", "کتابخانه اسکندریه", "سوئز", "کتابخانه اسکندریه مصر", "دانشنامهٔ آزاد" ]
[ "اسکندریه", "آثار باستانی در مصر", "آثار باستانی یونان باستان در مصر", "بنیان‌گذاری‌ها در سده ۴ (پیش از میلاد) در آفریقا", "بنیان‌گذاری‌های دهه ۳۳۰ (پیش از میلاد)", "پایتخت‌های پیشین", "جوامع تاریخی یهودیت", "شهرها و شهرک‌های امپراتوری روم در مصر", "شهرها و شهرک‌های بندری مدیترانه‌ای در مصر", "شهرهای باستانی", "شهرهای بنیان‌گذاری‌شده توسط اسکندر کبیر", "شهرهای راه ابریشم", "شهرهای مصر", "مراکز استان‌های در مصر", "مناطق شهری بر پایه کشور مصر", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۴ (پیش از میلاد)", "مناطق مسکونی در استان اسکندریه", "مناطق مسکونی ساحلی در مصر" ]
3,031
دبی
2
1,143
0
[ "دبي، امارات", "دوبي", "شهر دبي", "دوبی", "شهر دبی", "دبی، امارات" ]
false
803
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "دبی" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "شهر" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "CollageDubai.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Clockwise from the top: skyline with [[برج خلیفه]]; [[برج العرب]]; satellite image showing [[نخل جمیرا]] و [[جهان (مجمع الجزایر)]]; [[دبی مارینا]]; و [[Sheikh Zayed road]]." }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Dubai in United Arab Emirates.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "Location of Dubai in [[امارات متحده عربی]]" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Dubai.svg" }, { "Item1": "seat", "Item2": "دبی" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[پادشاهی مطلقه]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[شیخ‌نشین]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[شیخ‌نشین دبی]]" }, { "Item1": "parts_type", "Item2": "Subdivisions" }, { "Item1": "parts", "Item2": "Towns and villages" }, { "Item1": "p1", "Item2": "[[جبل علی]]" }, { "Item1": "p2", "Item2": "[[حتی]]" }, { "Item1": "p3", "Item2": "Al Hunaiwah" }, { "Item1": "p4", "Item2": "[[Al Aweer]]" }, { "Item1": "p5", "Item2": "Al Hajaran" }, { "Item1": "p6", "Item2": "Al Lusayli" }, { "Item1": "p7", "Item2": "Al Marqab" }, { "Item1": "p8", "Item2": "Al Faq" }, { "Item1": "p9", "Item2": "Hail" }, { "Item1": "p10", "Item2": "Assama" }, { "Item1": "p11", "Item2": "Ud al-Bayda" }, { "Item1": "p12", "Item2": "Al Malaiha" }, { "Item1": "p13", "Item2": "Al Madam" }, { "Item1": "p14", "Item2": "Margham" }, { "Item1": "p15", "Item2": "Urqub Juwayza" }, { "Item1": "p16", "Item2": "Al Qima" }, { "Item1": "p17", "Item2": "Al Zahid" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[امیر]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[محمد بن راشد آل مکتوم]]" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "Crown Prince" }, { "Item1": "leader_name1", "Item2": "[[Hamdan bin Mohammed bin Rashid Al Maktoum]]" }, { "Item1": "founder", "Item2": "[[آل مکتوم]]" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۴۱۱۴" }, { "Item1": "area_urban_km2", "Item2": "۱۲۸۷٫۴" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۹ ژانویه ۲۰۱۶" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲۴۵۹۰۶۸" }, { "Item1": "blank_name", "Item2": "GDP ([[برابری قدرت خرید]])" }, { "Item1": "blank_info", "Item2": "2014 estimate" }, { "Item1": "blank1_name", "Item2": "Total" }, { "Item1": "blank1_info", "Item2": "۸۲٫۹ میلیارد [[دلار آمریکا]]" }, { "Item1": "blank2_name", "Item2": "Per capita" }, { "Item1": "blank2_info", "Item2": "US$24,866" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[UAE Standard Time]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "24" }, { "Item1": "latm", "Item2": "57" }, { "Item1": "longd", "Item2": "55" }, { "Item1": "longm", "Item2": "20" }, { "Item1": "coordinates_type", "Item2": "type:adm1st_region:AE" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" } ], "Title": "settlement" }
دبی (به عربی: دبی) بزرگ‌ترین شهر کشور امارات متحده عربی است. این شهر در جنوب کشور ایران و در پیرامون خلیج فارس و در شبه جزیره عربستان قرار دارد. نخستین اشاره‌های تاریخی در دبی از سال ۱۰۹۵ میلادی ثبت شده‌است و نخستین نشانه‌های شهرسازی در دبی به سال ۱۷۹۹ برمی‌گردد. دبی در سال ۱۸۳۳ به دست شیخ مکتوم بن بطی بن سهیل آل مکتوم به‌طور رسمی به عنوان یک شهر بنیان نهاده شد. جایگاه جغرافیایی مهم این شهر، باعث شد تا در قرن بیستم به یک بندر مهم تبدیل شود. در سال ۱۹۶۶ و با کشف نفت در دبی، دبی و کشور قطر تصمیم به راه‌اندازی یک واحد پولی جدید بنام «مجلس نقد قطر و دبی»، به جای «روپیه خلیج» که پیش از این پول رایج بود گرفتند. کشف نفت منجر شد تا کارگران خارجی برای کار در این شهر به سرعت به آن نقل مکان کنند به‌طوری‌که در مدت بسیار کوتاهی ۳۰۰ درصد به جمعیت آن افزوده شد و آن را به یکی از منابع مهم جهانی نفت تبدیل کرد. دبی جدید از زمانی که بریتانیا آن را در سال ۱۹۷۱ ترک کرد شروع به شکل گرفتن کرد. در این زمان، دبی به همراه ابوظبی و ۴ شیخ‌نشین دیگر کشور امارات متحده عربی را پایه‌گذاری کردند. یک سال بعد شیخ‌نشین راس‌الخیمه به کشور امارات پیوست اما قطر و بحرین تصمیم گرفتند که هرکدام یک کشور خودکفا باشند. در سال ۱۹۷۳ درهم امارات به عنوان واحد پولی رسمی امارات معرفی شد و به این ترتیب دبی و قطر اتحادیه پولی بین خود را منحل کردند. در سال ۱۹۷۹ در یکی از محله‌های دبی با نام جبل علی یک منطقه آزاد تجاری ساخته شد که به شرکت‌های خارجی اجازه واردات و صادرات بدون محدودیت را می‌داد. با شروع جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ سرمایه‌داران و تاجران پول‌ها و دارایی‌های خود را از این شهر خارج کردند که باعث شد اوضاع اقتصادی این شهر برای مدتی بحرانی بشود اما با دگرگونی فضای سیاسی، دوباره رونق خود را به دست آورد. امروزه دبی به عنوان یک شهر جهانی و بازرگانی موفق و مهم در منطقه جای خود را پیدا کرده‌است. اگرچه اقتصاد دبی با صنعت نفت رشد کرد اما بیشتر درآمد دبی از منطقه آزاد جبل علی، فروش ملک به شهروندان خارجی در مناطق آزاد، اعطای اقامت، صدور دوباره کالا، ترانزیت مسافر و کالا و همچنین قسمت بزرگی نیز از گردشگری و دیگر خدمات مالی و بازرگانی تامین می‌شود. دبی به تازگی توجه جهانیان را از راه ساخت و سازهای بزرگ و همین‌طور رویدادهای تفریحی و ورزشی هیجان‌انگیز به خود جلب کرده‌است. در سال‌های پایانی دهه ۲۰۰۰ میلادی به خاطر بحران‌های مالی گسترده در جهان، ساخت و ساز املاک در دبی برای مدت ۳ سال با دشواری جدی روبه‌رو شد. هر چند دبی توانست بنا بر یک برنامه تدریجی و مداوم خود را بهبود بخشد. در سال ۲۰۱۲ دبی ۲۲مین شهر گران‌قیمت جهان و گران‌قیمت‌ترین شهر خاورمیانه معرفی شد. در سال ۲۰۱۳ دبی توانست حق داشتن و برگزاری اکسپو ۲۰۲۰ را به دست آورد. اکسپو سومین رویداد مهم دنیا پس جام جهانی فوتبال و المپیک است و به «المپیک کشورها» مشهور است. این نخستین بار است که یک شهر از خاورمیانه توانست میزبانی این مهم‌ترین نمایشگاه جهان را به‌دست‌آورد. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد اکسپو ۲۰۲۰ برای دبی بیش از ۲۳ میلیارد دلار سود خواهد داشت. ریشه نام واژه دوبی معرب واژه «دو پی» پارسی است به معنی «دو بنیاد» که اشاره دارد به بنیاد شهر دوبی در دو سوی خور. در دهه ۱۸۲۰ میلادی، دبی توسط مورخان بریتانیایی «الوصل» نامیده می‌شد. به دلیل سنت‌های شفاهی منطقه، تعداد کمی پرونده مربوط به فرهنگ تاریخی و افسانه‌ای دبی وجود دارد که به صورت نوشته درآمده‌است. به همین دلیل ریشه‌های واژه دبی در منابع عربی بسیار مورد مناقشه قرار دارد. به گفته فدل هندهال (Fedel Handhal)، محقق تاریخ و فرهنگ امارات متحده عربی، کلمه دبی ممکن است از کلمه «دبا» تشکیل شده باشد که اشاره‌ای به جریان آهسته رودخانه قدیمی این شهر با نام خور است. همچنین احمد محمد عبید شاعر و محقق نیز می‌گوید که ریشه کلمه دبی، دبا است اما منظور از دبا نوعی ملخ بوده‌است. تاریخچه 250px دبی تا قبل از سال ۱۸۳۳ میلادی دهکده‌ای از توابع مشایخ ابوظبی بود، در سال ۱۸۳۳ شیخ مکتوم بن بطی آل مکتوم به همراه ۸۰۰ نفر از خویشاوندان و وابستگان و همراهان خود، از امارت ابوظبی به این دهکده کوچیدند و از آن تاریخ دوران حکمرانی قبیله آل مکتوم و تاسیس شیخ‌نشین دبی آغاز شد. پیش از این تاریخ، دبی یک روستای کوچک بیش نبود و هیچ امتیازی نسبت به سایر روستاهای اطراف خود نداشت. نسبت قبیله آل مکتوم به قبیله آل بوفلاسه یکی از فروع قبائل بزرگ (بنی یاس) می‌رسد. اصل نام این قبیله از نام «فلاسه» (خواهر فلاح بن هلال الیاسی جد آل نهیان) حکام امارت ابوظبی گرفته شده‌است. تاریخ نویسان چنین نوشته‌اند که «فلاسه» (خواهر فلاح آل نهیان) به ازدواج پسر عموی خود (راشد بن عامر بن هلال الیاسی) درآمد و صاحب چند پسر شد که به (الرواشد) معروف شدند. از آنجاییکه «فلاسه آل نهیان» شخصیت برجسته‌ای بین عشیره خود بود و از نفوذی قوی برخوردار بود، فرزندانش نام آل بوفلاسه برخود گرفتند و به قبیله «آل بوفلاسه» مشهور شدند، نسب به نام مادرشان فلاسه آل نهیان. قبیله بنی یاس از چند قبیله بزرگ تشکیل یافته بود و به نام «حلف بنی یاس» (پیمان بنی یاس) معروف بود؛ که بیشتر آنان از قبیله «فضاعه» نوادگان و عموزادگان یاس بودند، که جد مستقیم «آل نهیان» و «آل مکتوم» می‌باشد. قبیله بنی یاس از نفوذ و تمیز خاصی در منطقه برخوردار بودند، و در قیام اتحاد دولت امارات متحده عربی نقش مهمی داشتند. حکومت قطر و دبی و مکران بر خلاف اکثر امیرنشین‌های امارات، حکومت این شهر با حکومت قطر در سال ۱۹۶۶ میلادی سکه‌ای مشترک زدند که به نام « مجلس نقد قطر و دبی » معروف بود، این «سکه» تا قبل از قیام دولت اتحاد امارات در این دوکشور رایج بوده‌است. دبی بندری گردشی با جاذبه‌های مدرن و بعضی جاذبه‌های تاریخی و طبیعی است. حاکم این امارت، شیخ محمد بن راشد است و نایب حاکم شیخ حمدان بن راشد است. شاید شهر دبی مهم‌ترین شهر امارات باشد. بعد از امارت ابوظبی، پایتخت سیاسی کشور امارات متحده عربی، دبی پایتخت تجارتی امارات به‌شمار می‌آید. از جاذبه‌های این شهر: بازار طلا، جزایر مصنوعی و اماکن تاریخی است. فرمانروایان آل مکتوم حکام امارت دبی شیخ‌نشین دبی توسط خانواده «آل مکتوم» تاسیس شد و تا به امروز نیز این خانواده بر آن حکومت می‌کنند. زنجیره مستقیم فرمانروایان آل مکتوم و موسسان امارت دبی عبارتند از: مکتوم بن بطی آل مکتوم (۱۸۳۳–۱۸۵۲) سعید بن بطی آل مکتوم (۱۸۵۲–۱۸۵۹) حشر بن مکتوم آل مکتوم (۱۸۵۹–۱۸۸۶) راشد بن مکتوم آل مکتوم (۱۸۸۶–۱۸۹۴) مکتوم بن حشر آل مکتوم (۱۸۹۴–۱۹۰۶) بطی بن سهیل آل مکتوم (۱۹۰۶–۱۹۱۲) سعید بن مکتوم آل مکتوم (۱۹۱۲–۱۹۲۹) راشد بن سعید آل مکتوم (۱۹۵۸–۱۹۹۰) مکتوم بن راشد آل مکتوم (۱۹۹۰–۲۰۰۶) محمد بن راشد آل مکتوم (۲۰۰۶ – تا امروز) دبی مدرن با تلاش شیخ راشد بن سعید آل مکتوم (سال‌های حکومت: ۱۹۵۸–۱۹۹۰) شکل گرفت. در طی این سالیان دبی به صورت یک مرکز داد و ستد برای ایران و هند و اینک به صورت پل ارتباطی داد و ستد در میان آفریقا و آسیای شرقی میانه درآمده‌است. در سال‌های جاری دبی به یک مکان مطمئن برای سرمایه‌گذاری تبدیل شده‌است. جغرافیا این ویدئو سیر رشد سالانه دبی را از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ نشان می‌دهد. صحرا در تصویر سفید، پوشش گیاهی قرمز، آب، سیاه و مناطق شهری نقره‌ای‌رنگ‌اند. بیشتر پایتخت‌ها و شهرهای مهم دارای پرواز مستقیم به دبی هستند. بیش از ۸۰ خط هوایی به فرودگاه بین‌المللی دبی می‌رود و از آنجا برمی‌گردد که موجب شده یکی از پرترددترین فرودگاه‌های دنیا شود. طول خط ساحلی دبی ۶۴ کیلومتر است. آب‌وهوا دبی دارای آب و هوا بسیار گرم و خشک می‌باشد. دبی در فصل تابستان بسیار گرم، پر باد و خشک است و به‌طور میانگین دارای دمایی در حدود ۴۰ درجه سانتی‌گراد (۱۰۴ درجه فارنهایت) در روز و ۳۰ درجه سانتی‌گراد (۸۶ درجه فارنهایت) در شب می‌باشد. همچنین در اغلب روزهای سال آسمانی آفتابی مشاهده می‌شود. دبی در فصل زمستان نیز گرم است و به‌طور میانگین دارای دمای ۲۳ درجه سانتی‌گراد (۷۳ درجه فارنهایت) در روز و ۱۴ درجه سانتی‌گراد (۵۷ درجه فارنهایت) در شب می‌باشد. میانگین بارش در دبی ۸۸٫۶ میلی‌متر (۳٫۴۹ اینچ) در سال می‌باشد. نوع حکومت و سیاست از سال ۲۰۱۴ پلیس دبی از خودروهای لوکس و پرسرعتی همچون بوگاتی ویرون، بنتلی کانتیننتال، لامبورگینی اونتادور و… استفاده کرد. دولت دبی در چهارچوب سلطنت مشروطه عمل می‌کند و از سال ۱۸۳۳ میلادی (۱۲۱۲ هجری شمسی) توسط خاندان آل مکتوم اداره می‌شود. شیخ محمد آل مکتوم حاکم فعلی شیخ‌نشین دبی است. او نایب رئیس پادشاه امارات متحده عربی، نخست وزیر و رئیس مجلس وزیران امارات متحده عربی نیز می‌باشد. شهرداری دبی (به عربی: ) در سال ۱۹۵۴ میلادی و توسط حاکم وقت آن زمان، راشد بن سعید آل مکتوم برای برنامه‌ریزی، خدمات شهری و نگه‌داری از امکانات محلی تاسیس شد. ریاست شهرداری دبی در حال حاضر در دست حمدان بن راشد آل مکتوم، نایب رئیس دبی می‌باشد که بر کار سازمان‌هایی از قبیل وزارت راه، برنامه‌ریزی و بررسی و محیط زیست و وزارت بهداشت و دارایی نظارت دارد. همچنین شهرداری دبی مسئول بهداشت شهر و زیرساخت‌های فاضلاب نیز می‌باشد. نیروی پلیس دبی در سال ۱۹۵۶ و در نایف تاسیس شد تا به اجرای قانون بپردازد. این نیرو تحت فرمان مستقیم شیخ محمد آل مکتوم، حاکم فعلی شیخ‌نشین دبی می‌باشد. شیخ‌نشین‌های دبی و راس الخیمه تنها شهرهایی در کشور امارات هستند که دستگاه قضایی آن‌ها با دستگاه قضایی فدرال کشور امارات مطابقت ندارد. جمعیت، زبان و مذهب سال جمعیت ۱۸۲۲ ۱ ۱،۲۰۰ ۱۹۰۰ ۱ ۱۰،۰۰۰ ۱۹۳۰ ۱ ۲۰،۰۰۰ ۱۹۴۰ ۱ ۳۸،۰۰۰ ۱۹۵۴ ۱ ۲۰،۰۰۰ ۱۹۶۰ ۱ ۴۰،۰۰۰ ۱۹۶۸ ۵۸،۹۷۱ ۱۹۷۵ ۱۸۳،۰۰۰ ۱۹۸۵ ۳۷۰،۸۰۰ ۱۹۹۵ ۶۷۴،۰۰۰ ۲۰۰۵ ۱،۲۰۴،۰۰۰ ۲۰۱۴ ۲،۲۵۰،۰۰۰ ۲۰۱۶ ۲،۵۰۲،۷۱۵ ۱ شهر دبی در سال ۱۹۶۸ برای اولین‌بار سرشماری شد؛ بنابراین ارقام جدول بالا از سال ۱۹۶۸ به قبل، به صورت تخمینی از منابع مختلف تهیه شده‌است. بر اساس سرشماری انجام شد توسط مرکز آمار دبی، جمعیت این شیخ‌نشین تا سال ۲۰۰۹ میلادی ۱،۷۷۱،۰۰۰ بوده‌است. مساحت شهر دبی ۴۹۷٫۱ مایل مربع (۱،۲۸۷٫۴ کیلومتر مربع) می‌باشد و تراکم جمعیت بیش از ۴۰۸٫۱۸ بر کیلومتر مربع است که این مقدار بیش از ۸ برابر کل کشور می‌باشد. دبی اولین شهر گران‌قیمت در منطقه، و بیستمین شهر گران‌قیمت جهان می‌باشد. در «سال ۲۰۰۵ میلادی»، ۱۷ درصد از جمعیت دبی را اتباع اماراتی تشکیل می‌داد. همچنین حدود ۸۵ درصد (۷۱ درصد از جمعیت کل امارات) از جمعیت مهاجر این شهر را اتباع آسیایی تشکیل می‌دهند که عمدتا هندی (۵۱٪)، بلوچ بلوچستانی (۱۶٪)، بنگلادشی (۹٪)، فیلیپینی (۳٪) و جمعیت قابل ملاحظه‌ای از سومالی که نزدیک به ۳۰،۰۰۰ نفر می‌باشند هستند. یک چهارم از جمعیت کل امارات هم اصلیت ایرانی دارند. علاوه بر آمارهای بالا، ۱۶ درصد (۲۸۸،۰۰۰ نفر) از جمعیت دبی در خوابگاه‌های کار جمعی زندگی می‌کنند که ملیت و نژاد آن‌ها شناسایی نشده‌است اما تصور می‌شود که عمدتا آسیایی باشند. «در حدود سالهای ۱۳۸۶ شمسی»، بیش‌از ده هزار دانشجوی ایرانی در دوبی می‌بودند که در مجموع «بیش از ۲۵ درصد جمعیت» این بندر رانیز، جمعیتی کلان از ایرانیها تشکیل، می‌دادند. متوسط سن در این شیخ‌نشین ۲۷ سال می‌باشد. میزان تولد تا سال ۲۰۰۵ میلادی، ۱۳٫۶ و میزان مرگ و میر ۱ درصد بوده‌است. کارگران ساختمانی و عمده شهر هندی هستند و بعد از آن‌ها پاکستان که کمی بیشتر از هندی‌ها کار شخصی هم دارند و فیلیپینی‌ها و بعد بلوچ‌ها هستند. بازار سنتی و کوچک دبی مثل موبایل فروشها، بقالی‌ها و لوازم یدکی خودروفروشی‌ها و بقیه کارها با سرمایه کوچک بیشتر به دست ایرانی‌های قدیمی ساکن دبی می‌گردد. پس از ایرانیها، عرب‌های سوری و پاکستانی‌ها بازار سرمایه را در دست دارند. ایرانی‌های زیادی هم برای سرمایه‌گذاری در بازار کلان به جز املاک به دبی آمده‌اند که البته مشخصا تعدادشان از کسانی که در املاک سرمایه‌گذاری کرده‌اند بیشتر نیست. زبان رسمی دبی، عربی است اما زبان انگلیسی به صورت گسترده‌ای توسط ساکنان این شهر استفاده می‌شود به‌طوری‌که به زبان اولیه این شهر تبدیل شده‌است. دیگر زبان‌هایی که توسط که توسط ساکنان این شیخ‌نشین به‌طور گسترده استفاده می‌شود شامل هندی، بلوچی .زبان بلوچی فارسی، اردو، بنگالی، تامیل، تاگولوگ، چینی، مالایالم می‌باشد. ماده ۷ از قانون اساسی موقت کشور امارات متحده عربی، دین اسلام را به عنوان دین رسمی این کشور اعلام کرده‌است. علاوه بر اسلام، تعداد قابل توجهی از ساکنان دبی، مسیحی، هندو، بودایی، سیک و بهائی هستند. گروه‌های غیر مسلمان می‌توانند خانه‌ها و عبادتهای خودشان را داشته باشند. در حالی که دولت کشور امارات مجوز قانونی به گروه‌های مذهبی نمی‌دهد، اما ممکن است برخی از ۷ شیخ‌نشین‌های این کشور استقلال داخلی به برخی از مذاهب بدهند. دبی نیز تنها شیخ‌نشین کشور امارات است که معابد هندو و گوردوا (معابد سیک‌ها) را دارد. طبق سرشماری اخیر افراد ملت هندوستان بیشترین جمعیت مستقر در دبی را تشکیل می‌دهند. گروه‌های غیر مسلمان، کمک‌های نقدی را تنها می‌توانند از بین خود جمع‌آوری کرده یا از خارج دریافت کنند و می‌توانند در ملا عام دینشان را تبلیغ کنند. اما از دین برگشتن یا توزیع نشریات مذهبی به شدت خلاف قانون بوده و علاوه بر جریمه نقدی و پیگرد قانونی، به خاطر رفتار توهین‌آمیز به آئین اسلام، فرد مجرم یا به زندان می‌رود یا از کشور اخراج می‌شود. اتباع اسرائیلی حق ورود به دبی را ندارد. اقتصاد دبی و دیره، بنادر مهمی برای تولیدکنندگان غربی است. بیشتر مراکز مالی و بانک‌ها در منطقه بندری می‌باشد. دبی اهمیتش را به عنوان یک مسیر تجاری در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به دست آورد. شهر دبی تجارت آزاد طلا دارد. بندر جبل علی در دهه ۱۹۷۰ ساخته شده و بزرگ‌ترین بندر دست‌ساز بشر در جهان است. اما دبی به صورت فزاینده‌ای در حال پیشرفت به عنوان مرکزی برای صنایع خدماتی از قبیل فناوری اطلاعات و سرمایه‌گذاری می‌باشد. خطوط حمل و نقل توسط هواپیمایی امارات تقویت شده و در سال ۲۰۰۶ حدود ۲۸ میلیون مسافر را جابه‌جا کرده‌است. همچنین در دبی مناطق آزاد برای صنایع بخصوص وجود دارد از قبیل شهر اینترنتی دبی و شهر رسانه دبی، که با یک فیلتر محدود شده و برخی سایتها و سایتهای اسراییلی بسته‌است و فرستادن صدا در اینترنت غیرقانونی است. البته در مناطقی مثل TECOM (Dubai Technology, Electronic, Commerce - Media Free zone Authority) این سایتها بسته نیستند. سبک معماری مجمع‌الجزایر عالم در سمت چپ نخل دیره و زیر مجمع‌الجزایر جهان قرار دارد. آسمان‌خراش‌های دبی مارینا در شب دبی دارای سبک‌های مختلفی از معماری‌های جهان می‌باشد. اما بسیاری از تفاسیر مدرن معماری اسلامی را می‌توان در این شهر پیدا کرد. دبی نه تنها در نوآوری و ساخت‌وساز اسلامی در بین جهان عرب رتبه اول را دارد بلکه به صورت بین‌المللی هم در رده‌های بالای ساخت و ساز قرار دارد. ساخت و ساز در دبی خیلی سریع‌تر از کشورهای غربی پیش می‌رود و علتش این است که نیروی کار ارزانی از آسیا در اختیار گرفته‌است. یکی از مهم‌ترین علل پیشرفت در ساخت و ساز اینست که دبی در حال متنوع ساختن اقتصادش است. در واقع دبی نمی‌خواهد به درآمد نفت که تصور می‌شود تا سال ۲۰۲۵ تمام شود، تکیه کند. از جمله اقداماتی که دبی را برجسته کرده، ساخت بلندترین برج جهان با ارتفاع ۸۲۸ متر و ساخت جزایر مصنوعی جهان و جزایر نخلی می‌باشد. رودخانه خور دبی شهر دبی را به ۲ بخش دیره و بر دبی تقسیم کرده‌است. ۴ پل از روی خور و یک تونل به نام نفق الشندقه که از زیر آب می‌گذرد این ۲ قسمت را به هم مربوط می‌کنند. (دیره در شرق (راست) و بر دبی در غرب (چپ) قرار دارند)(توضیح:طبق نقشه جغرافیایی دیره در شمال و بر دبی در جنوب دبی قرار گرفته‌است، به احتمال قوی نگارنده این مطلب حین نگارش بر روی یکی از پلهای مذکور و رو به دریا ایستاده بوده) دیره محلی بازاری، سنتی و قدیمی و کارگری است. اما بخش بر دبی محلی است که مسئولین دبی قصد دارند از آن شهری مدرن با بافت مدرن درست کنند. خیابان شیخ زاید با ساختمان‌های مجلل و بلند، پایین شهر جدید دبی شده‌است و بزرگ‌ترین برج دنیا را در خود جای داده‌است. بالای شهر دبی، ساحل کناری جمیرا خواهد بود با انواع ویلاهای مجلل چندین میلیون دلاری و پالم‌هایی که در دل خلیج فارس پی ریزی و بنا شده. حدود ۵۰ درصد سرمایه وارد شده در سالهای اخیر به دبی از طریق بخش املاک بوده، به‌طوری‌که متقاضیان با خرید خانه‌ها و آپارتمان‌ها به صورت هوایی و ۹۹ ساله، صاحب امتیاز اقامت خواهند شد. قبلا اختیار خانه بدون اجاره کردن آن برای بیگانه‌تباران امکان‌پذیر نبود. جزیره‌های نخل سه مجمع‌الجزایر ساخت بشر است که در شهر دبی، امارات متحده عربی در آب‌های خلیج فارس قرار دارد. این سه جزیره که به شمایل یک درخت نخل هستند، نخل جمیرا، نخل دیره و نخل جبل علی نام دارند. کاربرد این جزایر مسکونی، سرگرمی و تجاری است. شهر آسمان خراش از زمانی که امارات متحده عربی شروع به توسعه اقتصادی کرده‌است، سرمایه‌گذاران بسیاری را به سمت خود جذب کرده، که این شهر را به یکی از قطب‌های اقتصادی مهم منطقه و جهان تبدیل کرده‌است. دبی چند مورد از زیباترین آسمانخراش‌های جهان را دارد که به‌واسطه آن، معماری پیشگام خود را به نمایش گذاشته است. دبی با ۱۴۹ آسمانخراش سومین شهر جهان از نظر سازه‌ها و ساختمان‌های بلند است. ترابری کنترل حمل و نقل در دبی توسط «سازمان جاده‌ها و حمل و نقل» انجام می‌شود. در سال ۲۰۰۹ توسط سازمان آمار شهرداری دبی گزارش شد که حدود ۱،۰۲۱،۸۸۰ خودرو در این شهر وجود دارد. آمار در سال ۲۰۱۰ نشان داد که تنها ۶ درصد از ساکنان این شهر از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند. این در حالی است که دولت دبی به شدت در حال سرمایه‌گذاری بر روی زیرساخت‌های حمل و نقل عمومی در سطح شهر می‌باشد. اما با این وجود تعداد خودروهای شخصی اضافه شده در هر سال کاهش نمی‌یابد. این پدیده بروز ترافیک‌های سنگین در دبی را سبب شده‌است. مکران هوایی فرودگاه بین‌المللی دبی فرودگاه بین‌المللی دبی (یاتا: DXB؛ ایکائو: OMDB) مرکز اصلی هواپیمایی امارات یا پرواز امارات است. هواپیمایی امارات نام خطوط هوایی رسمی دولت دبی است که در حال حاضر به ۱۱۱ شهر در ۶۲ کشور از ۶ قاره جهان به‌طور مستقیم پرواز دارد. پرواز امارات از سمت سازمان بین‌المللی حمل و نقل هوایی به عنوان «برترین شرکت هواپیمایی سال ۲۰۱۱» انتخاب شده‌است. این فرودگاه هم‌اکنون ۱۲امین فرودگاه شلوغ جهان از لحاظ تعداد مسافران است. همچنین ۵امین فرودگاه شلوغ جهان از لحاظ تعداد مسافران بین‌المللی می‌باشد. علاوه‌بر آن این فرودگاه با حمل ۱،۹۳۷ میلیون تن محموله و بار، ۸امین فرودگاه شلوغ باری جهان در سال ۲۰۰۹ بوده‌است. در همان سال ۲۰۰۹ نیز ۴۴امین فرودگاه شلوغ جهان بر پایه تردد هواپیما بوده‌است. رتبه این فرودگاه از نظر شلوغی در جهان در سال‌های گذشته به قرار زیر است: بر پایه تعداد مسافران: این فرودگاه تا قبل سال ۲۰۰۷ در فهرست ۳۰ فرودگاه شلوغ جهان نبوده‌است. در سال ۲۰۰۷ رتبه ۲۷ و در سال ۲۰۰۸ رتبه ۲۰ و در سال ۲۰۰۹ رتبه ۱۵ و در سال ۲۰۱۰ رتبه ۱۳ و در سال ۲۰۱۱ رتبه ۱۲ را بدست آورد. بر پایه تعداد مسافران بین‌المللی: در سال ۲۰۰۵ رتبه ۱۱ و در سال ۲۰۰۶ رتبه ۱۰ و در سال ۲۰۰۸ رتبه ۶ و در سال ۲۰۱۰ رتبه ۵ را بدست آورد. بر پایه حمل بار و محموله: در سال ۲۰۰۲ رتبه ۲۱، در ۲۰۰۳، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ رتبه ۱۸، در ۲۰۰۶ رتبه ۱۷، در ۲۰۰۷ رتبه ۱۳، در ۲۰۰۸ رتبه ۱۱ و در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ رتبه ۸ را به دست آورد. فرودگاه مکران دارای ۳ ترمینال لوکس است که پروازهای شرکت‌های خارجی از ترمینال ۱ و ۲ و پروازهای هواپیمایی امارات از ترمینال ۳ صورت می‌پذیرد. ترمینال ۳ فرودگاه دبی بزرگ‌ترین ساختمان جهان از نظر مساحت می‌باشد. مساحت این ترمینال ۱،۵۰۰،۰۰۰ مترمربع می‌باشد. فرودگاه بین‌المللی دبی دارای یک مرکز خرید به نام «دوتی فیری» (به معنی معاف از گمرک) نیز می‌باشد. این فرودگاه جوایز بسیاری به خاطر طراحی و سرویس عالی‌اش برده‌است. به جزء فرودگاه بین‌المللی دبی، یک فرودگاه دیگر با نام فرودگاه بین‌المللی آل مکتوم (یاتا: DWC؛ ایکائو: OMDW) در منطقه جبل علی دبی ساخته شده‌است، که ساخت آن از سال ۲۰۰۴ آغاز شد و در سال ۲۰۱۰ اولین فاز آن افتتاح شد. فاز اول این فرودگاه جدید، ظرفیت حمل بیش از ۲۵۰،۰۰۰ تن بار و جابجایی ۵ میلیون مسافر در سال را دارد. علاوه‌بر آن یک باند مخصوص برای هواپیمایی ایرباس آ-۳۸۰ (Airbus A380) را دارد. در صورت ساخت کامل فرودگاه آل مکتوم، این فرودگاه با ۵ باند فرود و ۴ ترمینال، بزرگ‌ترین فرودگاه جهان می‌شود که خواهد توانست بیش از ۱۶۰ میلیون مسافر و ۱۲ میلیون تن محموله را در سال جابه‌جا کند. انتظار می‌رود که این فرودگاه در سال ۲۰۱۷ به صورت کامل بهره‌برداری شود. زمینی یک اتوبوس در دبی مارینا. پنج راه اصلی دبی را به شهرهای دیگر کشور امارات متصل می‌کند: آزادراه شیخ زاید، آزادراه امارات، بزرگ‌راه دبی-حتا، آزادراه دبی-الهباب، آزادراه عود میثا. علاوه‌بر این ۵ بزرگ‌راه اصلی، چند بزرگ‌راه دیگر نیز مناطق مختلف دبی را به هم متصل می‌کند. بخش غربی و شرقی دبی نیز توسط ۴ پل با نام‌های ال مکتوم، قرهود، بیزنس بی‌و پل شناور و ۱ تونل با نام شندغه وصل می‌شود. مطابق آمار، اتوبوس شهری دبی در سال ۲۰۰۸ در ۱۴۰ مسیر خدمت‌رسانی کرده‌است و ۱۰۹ میلیون نفر را در همان سال جابه‌جا کرده‌است. در پایان سال ۲۰۱۰ میلادی، ۲،۱۰۰ اتوبوس در شهر دبی در حال خدمت‌رسانی بودند. ایستگاه‌های اتوبوس در دبی دارای تهویه مطبوع و کولر گازی می‌باشند و همین امر باعث تشویق ساکنان به استفاده از اتوبوس شهری به جای خودروی شخصی شده‌است. دبی دارای یک خطوط تاکسی‌رانی بسیار گسترده نیز می‌باشد که بیشتر حمل و نقل این شهر توسط آن انجام می‌شود. این تاکسی‌ها به رنگ کرم می‌باشند. بیش از ۳ هزار تاکسی در شیخ‌نشین دبی وجود دارد که هر روز به‌طور متوسط ۱۹۲،۰۰۰ سفر انجام می‌دهند و ۳۸۵،۰۰۰ مسافر را جابه‌جا می‌کنند. در سال ۲۰۰۹ میلادی، تاکسی دبی بیش از ۷۰ میلیون سفر انجام داد و به حدود ۱۴۰ میلیون مسافر خدمات‌رسانی کرد. خطوط مترو ایستگاه برجمان، مترو دبی در سال ۲۰۰۹ مترو دبی پروژه ۳٫۹۸ میلیارد دلاری مترو دبی در حال حاضر بهره‌برداری شده‌است اما هنوز بخش‌هایی کوچکی از آن در دست ساخت است. افتتاح کامل خط قرمز و خط سبز این مترو در سال ۲۰۱۰ بود. مترو دبی ارزان‌ترین شبکه مترو جهان، بعد از متروی تهران در ایران می‌باشد. خط سبز این مترو، منطقه الراشدیه را به مرکز شهر و خط قرمز آن، فرودگاه بین‌المللی دبی را به جبل علی متصل می‌کند. راه‌اندازی خط آبی (۲۰۱۱) و خط بنفش (۲۰۱۲) نیز در دست ساخت است. مترو دبی دارای ۴۷ ایستگاه است که ۳۷ ایستگاه آن روی زمین و ۱۰ ایستگاه آن در زیر زمین است. مترو دبی اولین شبکه خطوط مترو شهری است که در شبه جزیره عربستان ساخته شده‌است. مونوریل پالم جمیرا یک خطوط مونوریل است که در جزیره مصنوعی پالم جمیرا قرار دارد. این مونوریل، جزیره پالم جمیرا را به سرزمین اصلی دبی متصل می‌کند و به خط قرمز مترو دبی ختم می‌شود. این مونوریل در ۳۰ آوریل ۲۰۰۹ افتتاح شد. دریایی دبی دارای دو بندر اصلی می‌باشد: بندر راشد و بندر جبل علی. بندر جبل علی بزرگ‌ترین بندرگاه ساخته شده به دست انسان، بزرگ‌ترین بندر خاورمیانه و ۷امین بندر شلوغ جهان می‌باشد. یکی از روش‌های سنتی که می‌توان از بر دبی به دیره رفت، استفاده از قایق‌هایی مرسوم به عبره است که در رودخانه دبی با نام «خور» موجود است. همچنین اتوبوس‌های دریایی نیز در این رودخانه فعالیت می‌کند. فرهنگ دبی در حال غنی ساختن فرهنگش می‌باشد با ساخت دهکده فرهنگی دبی که شامل موزه‌های هنری و کتابخانه‌ها و مدارس رقص و موزیک، فروشگاه کتاب‌های کمیاب و فضاهای باز برای تفریح و استراحت می‌باشد. دبی دارای چندین سالن تئاتر می‌باشد از جمله تالار سلطنتی، تئاتر جامعه دبی و تئاتر مدینه که میزبان بسیاری از کارهای هنری و تولیدات کشورهای غربی است. جشنواره بین‌المللی فیلم دبی، جشنواره‌ای است که هر ساله در این شهر برگزار شده و ستاره‌های دنیا را از سراسر جهان جذب می‌کند. گردشگری در دبی دبی مال بزرگ‌ترین مرکز خرید جهان از نظر مساحت می‌باشد. این مرکز خرید بخشی از پروژه ۲۰ میلیارد دلاری برج خلیفه است. دبی مال در اواخر سال ۲۰۰۸ میلادی برای عموم باز شد. گردشگری یکی از استراتژی‌های مهم امیرنشین دبی برای سرازیری دلار به امارات متحده می‌باشد. گردشگری دبی بیشتر بر خرید است اگر چه جذابیت‌های مدرن و تاریخی نیز دارد. در سال ۲۰۰۷ میلادی شهر دبی ۸امین شهر پربازدید جهان بود. انتظار می‌رود که در سال ۲۰۱۵ میلادی، ۱۵ میلیون گردشگر به دبی سفر کند. دبی مشهورترین شیخ‌نشین در میان شیخ‌نشین‌های هفتگانه کشور امارات متحده عربی است. دبی از دیگر امارت‌های امارات متحده عربی جدا و متمایز است زیرا درآمد نفت تنها ۶٪ از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد و درآمد اصلی آن از منطقه آزاد جبل علی و گردشگری است. شهر دبی با دیگر شهرهای کشور امارات متفاوت است و بخش زیادی از درآمد آن توسط صنعت گردشگری تامین می‌شود. دبی به «پایتخت خرید خاورمیانه» مشهور است و به تنهایی بیش از ۷۰ مرکز خرید بزرگ (شامل دبی مال، بزرگ‌ترین مرکز خرید جهان) را در خود جای داده‌است. جشنواره خرید دبی این فستیوال هر ساله به مدت یک ماه از ژانویه شروع می‌شود. این فستیوال کل دبی را به یک مرکز خرید تبدیل می‌کند. علاوه بر آن، این فستیوال دربرگیرنده برنامه‌های موسیقی، نمایشگاه‌های هنری و رقص محلی می‌باشد. گردشگری فرهنگی برای بازدیدکنندگان دبی، فرهنگ بعد از خرید در درجه دوم جذابیت قرار دارد. مناظری از فرهنگ قدیم دبی درحالیکه این فرهنگ تحت سلطه سرعت سریع پیشرفت اقتصادی شده می‌تواند در مناطق اطراف نهرها دیده شود. ساختمان‌های اطراف نهر نشانگر یک شهر قدیمی است. دهکده غوص (قریه الغوص) و دهکده میراثی (قریه التراث)، ماهیگیری و یافتن مروارید را به نمایش می‌گذارد. از دیگر جاذبه‌ها می‌توان به خانه شیخ سعید المکتوم، موزه دبی و منطقه بستکیه و روستای حتی اشاره کرد. تاریخ این روستا به دو تا سه هزار سال قبل برمی‌گردد و شامل ۳۰ ساختمان است و در ۱۱۰ کیلومتری جنوبی شهر دبی در قلب کوه‌های حتی و در امتداد رشته کوه حجر واقع شده‌است. موزه دبی در سال ۱۹۷۱ به منظور نمایش سبک زندگی سنتی دبی ایجاد شد و شامل عتیقه‌جات و مصنوعاتی می‌باشد که از آفریقا و کشورهای آسیایی از طریق تجارت به دبی وارد شده‌اند. مسجد شندغه نیز ۲۰۰ سال قدمت دارد. مناطق گوناگون منطقه صنعتی دبی جبل علی نام دارد که از کشورهای زیادی از جمله چین و تایوان و تایلند در آن برای تولید به عنوان منطقه کاملا آزاد در آن جمع شده‌اند. منطقه آموزشی دبی در غرب و دورترین نقطه بر دبی قرار دارد. اسم این شهر «شهرک دانش» است. همین‌طور دبی دارای دانشگاه نسبتا معروفی به اسم دانشگاه آمریکایی است که در نزدیکی شهر دانش قرار دارد. شهر اینترنتی و شهر رسانه هم در انتهای خیابان ساحلی جمیرا و پس از عبور از برج عرب قرار گرفته‌اند. بستکیه. یکی از مناطق مهم و تاریخی این شهر است. بزرگ‌ترین مرکز خرید دنباله‌دار دبی به نام مرکز تجاری تفریحی دبی می‌باشد. همچنین ساختمان دیگری که برنامه‌ریزی شده تا دبی را به یک منطقه مرکزی تجاری تبدیل کند، خلیج تجاری است. جایی که زمانی‌که تمام شود، حدود ۵۰۰ آسمان خراش را در حوالی منطقه الحاقی دست‌ساز Dubai Greek به نمایش می‌گذارد. بر دبی: بر دبی توسط پیش آمدگی خلیج فارس به داخل خشکی که مشابه رودخانه‌است و خور نامیده می‌شود به دو قسمت تقسیم شده‌است، قسمت غربی این تقسیم که قسمت قدیمی‌تر شهر است بر دوبی نامیده می‌شود، اما قسمت شرقی آن بر دیره نامیده می‌شود. پارک‌های مهم شهر دبی دبی بوستان‌های فراوانی دارد که نام مهم‌ترین آن‌ها در الگوی زیر است. پارک‌های آبی شهر دبی عبارت‌اند از: وایلد وادی لیجر لاند آکواونچر پارک آبی آتلانتیس مرکز خرید دبی‌مال، معروف‌ترین و پرطرف‌دارترین مرکز خرید آسیا است. در سال ۲۰۱۲ دبی مال با حدود ۶۵ میلیون نفر بازدیدکننده، شلوغ‌ترین مرکز خرید و تفریح جهان بوده‌است. دبی مال مرکز خرید ابن بطوطه امارات مال مرکز خرید دبی مارینا مال دیره سیتی سنتر دبی فستیوال سیتی مرکز خرید میردف بازارها بازارهای سنتی معروف دبی عبارت‌اند از: بازار مرشد. نایف. سبخه. یکی از قدیمی‌ترین بازارهای دبی می‌باشد. تخته (الصنادق). بازار طلای دبی. بازار الراس. بازار بندر طالب. بازار جمیرا بازار تیس بازار بلوشستان بازار مدینه الجمیرا بازار ریف مال بازار نایف بازار مرشد ورزش مسابقات آزاد تنیس دبی فوتبال و کریکت، محبوب‌ترین ورزش‌های شهر دبی می‌باشد. دبی دارای ۶ تیم فوتبال با نام‌های الوصل، الشباب، الاهلی، النصر، دبی سی.اس. سی، حتی است. باشگاه الوصل بعد از باشگاه العین، پرافتخارترین تیم در لیگ فوتبال امارات متحده عربی است. بازی کریکت نیز توسط قشر بزرگی از ساکنان دبی همانند هندی‌ها، سریلانکایی‌ها، پاکستانی‌ها، بنگلادشی‌ها، انگلستانی‌ها، استرالیایی‌ها و آفریقای جنوبی‌ها دنبال می‌شود. در سال ۲۰۰۵ انجمن بین‌المللی کریکت، مقر خود را از شهر لندن به دبی تغییر داد. در ماه فوریه، جشنواره یک هفته‌ای گلف در دبی برگزار می‌شود. در ماه مارس، مسابقات اسب‌دوانی و در ماه نوامبر هر سال مسابقات راگبی هفت نفره برگزار می‌شود. مسابقه اسب‌سواری دبی را جام جهانی دبی می‌نامند که هر ساله در حال برگزاری است و شرکت‌کنندگان بین‌المللی برای شرکت در آن به این شهر می‌آیند. دیگو مارادونا به عنوان سفیر افتخاری ورزش دبی فعالیت می‌کند. مسابقات گرندپریکس رالی و تنیس نیز در دبی برگزار می‌شود که از سراسر جهان به دیدن آن می‌آیند. میزبانی بازی‌های المپیک امارات یک بار به عنوان میزبان المپیک ۲۰۲۰ نامزد شد ولی انصراف داد. امارات با افزایش امکانات ورزشی این کشور به دنبال ارائه درخواست میزبانی بازی‌های المپیک است. حاکم دبی برای المپیک ۲۰۲۴ نیز حامی دریافت میزبانی است. هنر و فرهنگ فستیوال فیلم دبی در سال‌های اخیر دبی، دومین شهر بزرگ امارات متحده عربی به یکی از پیشتازان فرهنگی در خاورمیانه تبدیل شده و به گالری‌های خود در زمینه هنرهای معاصر و اثرگذار می‌بالد. هدف این راهنمای جدید، معرفی استادان هنر مدرن و معاصر خاورمیانه‌ای و همچنین هنرمندان جوان و نوظهور بین‌المللی است. رفتن به سینما در دبی خیلی محبوب است. از فیلم و سینما در دبی استقبال زیادی می‌شود و از هنرمندان نیز دعوت به عمل می‌آید. جشنواره فیلم دبی نیز به صورت فعال کار خود را ادامه می‌دهد. و سیریانا از فیلم‌های مطرح فیلمبرداری شده در دبی هستند. فهرست منابع دکتر:عبدالله، مرسی، محمد ( الامارات العربیه و جیرانها ) دارالقلم: کویت، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. به (عربی) الشیخ، عارف، اسماء من الخلیج، چاپ اول، چاپخانه البیان، دبی: تاریخ انتشار ۱۹۸۲ میلادی. دکتر: المجد، کمال، احمد، (دوله الامارات العربیه المتحده، دراسه مسحیه شامله) . ، شرکه المصریه للطباعه والنشر: قاهره، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۷۸ میلادی. دکتر: فاطمه، الصایغ، (الامارات العربیه المتحده من قبیله الی الدوله) . انتشار مرکز الخلیج للکتب ۱۹۹۷ میلادی. محمدیان، کوخردی، محمد، “ (الامارات عبر التاریخ) “، ج۱. سال انتشار ۲۰۰۸ میلادی به (عربی). دکتر:ادوارد، هندرسون، “ (ذکریات عن دوله الامارات و سلطنه عمان) “، چاپ موتیف آیت للنشر، مطبعه راشد، عجمان ۱۹۸۸ میلادی. ثیسجر، ویلفرد. ملقب به مبارک بن لندن، (الرمال العربیه) ، منشورات موتیف آیت للنشر چاپ وانتشار سال ۱۹۹۱ میلادی به (عربی).
[ "برج خلیفه", "برج العرب", "نخل جمیرا", "جهان (مجمع الجزایر)", "دبی مارینا", "Sheikh Zayed road", "امارات متحده عربی", "پادشاهی مطلقه", "شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی", "شیخ‌نشین دبی", "جبل علی", "حتی", "Al Aweer", "امیر (عنوان)", "محمد بن راشد آل مکتوم", "حمدان بن محمد آل مکتوم", "آل مکتوم", "برابری قدرت خرید", "دلار آمریکا", "Time in the United Arab Emirates", "عربی", "ایران", "خلیج فارس", "شبه جزیره عربستان", "۱۰۹۵ (میلادی)", "۱۷۹۹ (میلادی)", "۱۸۳۳ (میلادی)", "مکتوم بن بطی آل مکتوم", "قرن بیستم", "۱۹۶۶ (میلادی)", "نفت", "قطر", "بریتانیا", "۱۹۷۱ (میلادی)", "ابوظبی", "رأس‌الخیمه", "بحرین", "درهم امارات", "جنگ خلیج فارس", "صنعت نفت", "منطقه آزاد جبل علی", "گردشگری", "بحران مالی ۲۰۰۷–۲۰۰۹", "خاورمیانه", "نمایشگاه جهانی", "جام جهانی فوتبال", "المپیک", "خور (دبی)", "ملخ", "بنی یاس", "شیخ حمدان بن راشد", "پایتخت", "سعید بن بطی آل مکتوم", "حشر بن مکتوم آل مکتوم", "راشد بن مکتوم آل مکتوم", "مکتوم بن حشر آل مکتوم", "بطی بن سهیل آل مکتوم", "سعید بن مکتوم آل مکتوم", "راشد بن سعید آل مکتوم", "شیخ مکتوم بن راشد", "هند", "آفریقا", "آسیای شرقی میانه", "خط هوایی", "تابستان", "فارنهایت", "زمستان", "بنتلی کانتیننتال جی‌تی", "لامبورگینی اونتادور", "سلطنت مشروطه", "هجری شمسی", "شیخ‌نشین", "خلیفه بن زاید آل نهیان", "نخست وزیر", "هیئت دولت امارات متحده عربی", "حمدان بن راشد آل مکتوم", "نایف", "راس الخیمه", "سرشماری", "اماراتی", "آسیایی", "مردم هند", "بلوچ [بلوچستانی", "بنگلادش", "فیلیپینی", "سومالی", "ایرانی‌ها", "نرخ تولد", "پاکستان", "فیلیپین", "زبان عربی", "زبان انگلیسی", "زبان هندی", "بلوچی .زبان بلوچی", "زبان فارسی", "زبان اردو", "زبان بنگالی", "زبان تامیل", "زبان تاگولوگ", "زبان چینی", "زبان مالایالم", "دین اسلام", "مسیحی", "هندو", "بودایی", "سیک", "بهائی", "گوردوا", "اسلام", "اسرائیلی", "دیره", "فیلتر", "اینترنت", "معماری اسلامی", "جزایر نخلی دبی", "بر دبی", "فرودگاه بین‌المللی دبی", "کد فرودگاهی یاتا", "کد فرودگاهی ایکائو", "هواپیمایی امارات", "قاره", "سازمان بین‌المللی حمل و نقل هوایی", "شلوغ‌ترین فرودگاه‌های جهان بر پایه تردد مسافران", "شلوغ‌ترین فرودگاه‌های جهان بر پایه تردد مسافران بین‌المللی", "تن (یکا)", "شلوغ‌ترین فرودگاه‌های باری جهان", "شلوغ‌ترین فرودگاه‌های جهان بر پایه تردد هواپیما", "فرودگاه بین‌المللی آل مکتوم", "ایرباس آ-۳۸۰", "امارات", "آزادراه شیخ زاید", "آزادراه امارات", "بزرگ‌راه دبی-حتا", "آزادراه دبی-الهباب", "آزادراه عود میثا", "پل ال مکتوم", "پل ال قرهود", "پل بیزنس بی", "پل شناور", "تونل ال شندغه", "کرم (رنگ)", "مترو دبی", "خط قرمز (مترو دبی)", "خط سبز (مترو دبی)", "متروی تهران", "خط آبی (مترو دبی)", "خط بنفش (مترو دبی)", "مونوریل پالم جمیرا", "مونوریل", "پالم جمیرا", "۳۰ آوریل", "۲۰۰۹", "بندر", "بندر راشد", "بندر جبل علی", "بندرگاه", "عبره", "تئاتر", "جشنواره بین‌المللی فیلم دبی", "مرکز خرید", "دبی مال", "دهکده غوص", "دهکده میراثی", "خانه شیخ سعید", "موزه دبی", "بستکیه", "کوه حجر", "خور", "پارک آبی وایلد وادی", "لیجر لاند", "آکواونچر", "پارک آبی آتلانتیس", "بازار طلای دبی", "فوتبال", "کریکت", "باشگاه فوتبال الوصل امارات", "باشگاه فوتبال الشباب امارات", "باشگاه فوتبال الاهلی امارات", "باشگاه فوتبال النصر امارات", "باشگاه فوتبال دبی", "باشگاه فوتبال العین", "لیگ برتر فوتبال امارات", "سریلانکایی", "پاکستانی", "بنگلادشی", "انگلستانی", "استرالیایی", "آفریقای جنوبی", "انجمن بین‌المللی کریکت", "لندن", "دیگو مارادونا", "جشنواره فیلم دبی", "سیریانا", "هتل جمیرا بیچ", "مرکز تجارت جهانی دبی", "جمیرا آیلندز", "برج الماس", "بزرگ‌راه شیخ زاید", "اسکی دبی", "دبی مدیا سیتی" ]
[ "مناطق شهری بر پایه کشور امارات متحده عربی", "خلیج فارس", "مناطق مسکونی ساحلی در امارات متحده عربی", "شهرهای بندری در شبه‌جزیره عربستان", "دبی" ]
3,032
عجمان
2
75
0
[]
false
29
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "عجمان" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "''''" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "Emirate of Ajman" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شیخ‌نشین]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Ajman ar.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "تصویری هوایی از عجمان" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Ajman.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Ajman in United Arab Emirates.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "در نقشه [[امارات متحده عربی]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "25" }, { "Item1": "latm", "Item2": "25" }, { "Item1": "longd", "Item2": "55" }, { "Item1": "longm", "Item2": "30" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AE" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "عجمان" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[پادشاهی مشروطه]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[امیر میدو]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[شیخ حمید بن راشد المیدو]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۳۶۱،۱۶۰" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UAE standard time" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کدپستی]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۶ (۹۷۱)+" } ], "Title": "settlement" }
عجمان (به عربی: عجمان) یکی از شهرها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانه امارات متحده عربی است. جغرافیا امارت عجمان کوچک‌ترین امیر نشین امارات متحده عربی است که بین امارت شارجه و امارت ام‌القوین محصور شده و در ۵۱ ۶۰ طول شرقی و در ۲۲ ۲۶ درجه عرض شمالی از نصف‌النهار مبدا واقع شده‌است. مساحت امارت عجمان در حدود ۲۵۹ کیلومتر مربع است و در حدود ۳۳ر۰٪ از خاک کشور امارات متحده عربی را در بر می‌گیرد. عجمان کوچک‌ترین امارت از امارات هفت‌گانه امارات متحده عربی است. طول ساحل آن ۱۶ کیلومتر است. این امیرنشین دو قطعه جدا و دور افتاده به نامهای «مصفوت» و «منامه» دارد. محدوده عجمان محدوده امارت عجمان: از شمال خلیج فارس، از جنوب مورگوئن، راس‌الخیمه، و از شمال وشمال غرب شارجه و بعد از ارجه دبی، از شرق به ذید و فجیره محدود می‌شود. وجه تسمیه وجه تسمیه: عجمان از آنجاست که در سده دهم هجری قمری شاخه‌ای از قبیله بزرگ «العجمان» از بادیه نجد در شبه‌جزیره عربستان به این منطقه مهاجرت کردند و قبیله العجمان از سلاله نشوان بن مرزوق بن علی بن هشام المرزوقی از بطن یام هستند. نام منطقه پس از ورود قبیله « العجمان » به این منطقه (عجمان) گذاشته شد. قبل از ورود قبیله العجمان، منطقه خالی از سکنه بوده‌است. شاخه دیگری از همین قبیله (العجمان) به سر پرستی راشد بن نشوان به بر فارس رسیدند و در مغویه مستقر شدند ومدتها مناطق گسترده‌ای از شیبکوه شیبکوه رازیر نفوذ داشته‌اند. ازمشهورترین حکمرانان قبیله العجمان در بر فارس شیخ سلطان المرزوقی بود که آثار کاخ بزرگ او که به (قلعه شیخ سلطان) مشهور است در مغویه باقی است. روستای مصفوت از توابع امارت عجمان است. این روستا در حدود ۱۱۰ کیلومتر از امارت عجمان فاصله دارد و در وسط خاک سلطنت عمان قرار دارد، اما از طرف جنوب به روستای حتا متصل شده‌است که از توابع امارت دبی است و خود روستای حتا نیز در خاک عمان محصور شده‌است. روستای منامه در شمال شرقی امارت عجمان واقع شده‌است و در حدود ۸۰ کیلومتر از امارت عجمان فاصله دارد، این روستا بین خاک راس‌الخیمه و خاک فجیره محصور شده‌است. حاکم امارت عجمان شیخ حمید بن راشد النعیمی ویکی از اعضاء هفت‌گانه مجلس ملی اتحادی است. او یکی از نوه‌های قبیله العجمان است. مناطق گوناگون مصفوت. منامه. الحلیو. مزیرع. الحمیدیه. النعیمیه. الزهراء. المویهات. الجرف. الصبیغه. البستان الرمیله النعیمیه الکرامه الراشدیه مشیرف السوان الصناعیه القدیمه الصناعیه الجدیده کوه‌ها و دره‌ها جبل دفتا. جبل لیشن. جبل الابیض دره‌های مفصوت عبارت‌انداز : وادی غلفا. وادی الصوامر. وادی مصفوت. وادی الخنفریه. وادی الضفدع. وادی الصبیغه وادی الاشیخره
[ "شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی", "امارات متحده عربی", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای امارات متحده عربی", "پادشاهی مشروطه", "امیر میدو", "شیخ حمید بن راشد المیدو", "کدپستی", "عربی", "شیخ‌نشین", "شارجه", "ام‌القوین", "نصف‌النهار مبدأ", "امارت", "امیرنشین", "خلیج فارس", "رأس‌الخیمه", "دبی، امارات", "ذید", "فجیره", "بادیه", "نجد", "شبه‌جزیره عربستان", "مرزوقی", "مغویه", "شیخ سلطان المرزوقی", "قلعه شیخ سلطان", "مصفوت", "سلطنت عمان", "حتا", "منامه (امارات متحده عربی)", "راس‌الخیمه", "شیخ حمید بن راشد النعیمی", "مزیرع", "وادی غلفا", "وادی مصفوت" ]
[ "عجمان", "امیرنشین‌های امارات متحده عربی", "جغرافیای امارات متحده عربی", "خلیج فارس", "شهرهای امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی ساحلی در امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی در عجمان" ]
3,033
فجیره
2
150
0
[ "فجيره" ]
false
106
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "native_name", "Item2": "''''" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شیخ‌نشین]]" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "'''هتل مریدیان فجیره'''" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Fujairah.gif" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Fujairah in United Arab Emirates.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "در نقشه [[امارات متحده عربی]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "25" }, { "Item1": "latm", "Item2": "16" }, { "Item1": "longd", "Item2": "56" }, { "Item1": "longm", "Item2": "20" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AE" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "فجیره" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[پادشاهی مشروطه]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[امیر]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[شیخ حمد بن محمد الشرقی]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۱۶۵" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۱۳۰،۰۰۰" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UAE standard time" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۹ (۹۷۱)+" } ], "Title": "settlement" }
فجیره (به عربی: الفجیره) یکی از شهرها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانه امارات متحده عربی است. جغرافیا شهر فجیره در قسمت شرقی شبه‌جزیره عربستان واقع شده‌است، از سمت مغرب راس‌الخیمه و شارجه، و از سمت جنوب به کلباء محدود می‌گردد، و در ساحل دریای عمان قرار دارد بطول ۷۰ کیلومتر ابتداء از روستای اوصله تا نهایت دبا در شمال که نهایت حدود فجیره‌است در ساحل دریای عمان… فجیره یکی از مناطق مهم و تاریخی و باستانی امارات متحده عربی در این اماره واقع است، روستای مورد نظر «بدیه» به عربی «البدیه» نام دارد، در این روستا مسجدی با شکل بسیار عجیب وجود دارد، باستان‌شناسان تاریخ بنای این مسجد به ۵۰۰ سال قبل پیش‌بینی کرده‌اند، این مسجد تاریخی به نام «مسجد بدیه» معروف است. قلعه اوحله یکی از آثار مهم تاریخی این شهر است. فجیره قبل از به وجود آمدن کشور امارات تحت کنترل حکام جاسک(میرها)بوده است فجیره بندری مهم نیز دارد. در سال ۲۰۱۰ میلادی، بیش از ۱۲ هزار کشتی عبوری از تنگه هرمز، برای سوخت‌گیری به بندر فجیره، که ۴۰ مایل با مسیر تردد کشتی‌ها فاصله دارد، گسیل می‌شدند. نام «فجیره» یعنی «تفجر الینابیع» بمعنای جایی که چشمهای آب جاری است، و چون در کوه‌های اطراف این منطقه چند چشمه آب روان جاری است منطقه فجیره نامگذاری کرده‌اند. حاکم امارت فجیره شیخ حمد بن محمد الشرقی ویکی از اعضاء هفت‌گانه مجلس ملی اتحادی هستند. شهرها وروستاهای فجیره دبا الفجیره. مربح. السیجی. قدفع. البدیه طویین الطیبه مسافی الفجیره. البثنه صفد العقه فرفار یبسا. وادی‌ها وادی حام. وادی مسافی. وادی الطویان. آبشار وریعه وادی زکت. وادی دلم. وادی سیجی. وادی حیل. بازار جمعه. آثار باستانی مسجد بدیه قلعه اوحله. قلعه بثنه. قلعه فجیره. فهرست منابع و مآخذ دکتر:عبدالله، مرسی، محمد الامارات العربیه وجیرانها دارالقلم: کویت، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. (به عربی). الشیخ، عارف، اسماء من الخلیج، چاپ اول، چاپخانه البیان، دبی: تاریخ انتشار ۱۹۸۲ میلادی. دکتر: زاهیه، وهبه، (شبه الجزیره العربیه) دارالنهضه العربیه للطباعه والنشر، چاپ و انتشار سال ۱۹۷۷ میلادی. ثیسجر، ویلفرد. ملقب به مبارک بن لندن، (الرمال العربیه) ، منشورات موتیف آیت للنشر چاپ وانتشار سال ۱۹۹۱ میلادی به (عربی). رحمه، عبدالرحمن، عبدالله، «(الامارات فی ذاکره ابنائها)»، جلد دوم. چاپ القراءه للجمیع للنشر والتوزیع، ابوظبی:، انتشار سال ۱۹۹۰ میلادی.
[ "شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی", "امارات متحده عربی", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای امارات متحده عربی", "پادشاهی مشروطه", "امیر", "شیخ حمد بن محمد الشرقی", "عربی", "شیخ‌نشین", "شبه‌جزیره عربستان", "رأس‌الخیمه", "شارجه", "کلباء", "دریای عمان", "بدیه", "مسجد بدیه", "قلعه اوحله", "تنگه هرمز", "چشمه", "دبا الفجیره", "مربح", "سیجی", "قدفع", "طویین", "طیبه (روستا)", "مسافی الفجیره", "بثنه", "صفد(روستا)", "عقه(روستا)", "فرفار", "یبسا", "وادی حام", "وادی مسافی", "وادی الطویان", "آبشار وریعه (فجیره)", "وادی زکت", "وادی دلم", "وادی سیجی", "وادی حیل", "بازار جمعه", "قلعه بثنه", "قلعه فجیره" ]
[ "فجیره", "امیرنشین‌های امارات متحده عربی", "جغرافیای امارات متحده عربی", "دریای عمان", "شهرهای امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی ساحلی در امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی در فجیره" ]
3,034
رأس‌الخیمه
2
150
0
[ "رأس الخيمه", "راس‌الخیمه", "رأس‌الخيمه", "راس‌الخيمه", "رأس الخیمه", "راس الخیمه", "راس الخيمه" ]
false
105
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "native_name", "Item2": "''''" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "Emirate of Ras al-Khaimah" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شیخ‌نشین]]" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "قلعه راس الخیمه" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Sharjah.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Ras al-Khaimah in United Arab Emirates.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "در نقشه [[امارات متحده عربی]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "25" }, { "Item1": "latm", "Item2": "47" }, { "Item1": "longd", "Item2": "55" }, { "Item1": "longm", "Item2": "57" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AE" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "راس الخیمه" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[پادشاهی مشروطه]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[امیر]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[سعود بن صقر القاسمی]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱،۶۸۳" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲۶۳،۲۱۷" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UAE standard time" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۷ (۹۷۱)+" } ], "Title": "settlement" }
راس‌الخیمه یکی از شهرها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانه امارات متحده عربی است. جغرافیا راس الخیمه در ساحل خلیج فارس قرار دارد و طول ساحل آن ۶۴ کیلومتر است؛ و از سمت جنوب و شمال شرقی سلطنت عمان قرار دارد، طول داخل راس الخیمه ۱۲۸ کیلومتر و مجموعه مساحت آن ۱۶۸۴ کیلومتر مربع می‌باشد. از سمت مغرب سهل ساحلی، و اما قسمت شمال صخری وکوهستانی است و این رشته کوه در نزدیکی دهستان شعم به آبهای خلیج فارس می‌پیوندد؛ و شعم منطقه‌ای حاصلخیز و زراعتی است. یک زبان آبی شهر راس الخیمه به دو قسمت نموده‌است، قسمت غربی این لسان آبی بنام راس الخیمه معروف است اما قسمت شرقی این لسان ازچند منطقه تشکیل یافته‌است. نام قدیم راس الخیمه جلفار بوده‌است. مناطق و روستاهای توابع راس الخیمه شعم. الرمس. العربی. النخیل. الحدیبه. المعیرض. المعموره. خور الخویر. خت. جزیره الحمراء. دقداقه. الحویلات. الخران. صفنی. شوکه. المنیعی. مسافی صخیبر. ظیت. جلفار آثار باستانی آثار حصن الزباء (قصر الزباء). قبرستان وآثار شهرتاریخی جلفار. قلعه ضایه. قلعه راس الخیمه (موزه ملی). منطقه تاریخی شمل. وادی‌ها وادی البیح. وادی الغاف. عین خت کوه‌ها کوه جیص گردشگاه عین خت در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر راس الخیمه واقع شده‌است، سرچشمه آب معدنی (آبگرم) در شمال روستای عین خت قرار دارد، هرساله صدها نفر برای درمان بیماری‌های پوستی و روماتیسم به این آبگرم رو می‌آورند. حاکم امارت راس الخیمه شیخ سعود بن صقر القاسمی ویکی از اعضاء هفت‌گانه مجلس ملی اتحادی هستند؛ ولی عهد و نائب حاکم شیخ محمد بن سعود بن صقر القاسمی هستند. حمله به راس الخیمه در سال ۱۸۰۹ حکومت بمبئی دسته‌ای از افراد نیروی دریایی را به این ناحیه اعزام داشت تا با همکاری حکمران مسقط به مهاجمین دریازن یورش بزند. این نیرو در حمله اول خود راس الخیمه یعنی مرکز دریا زنان را ویران کرد و چون این نقطه مرکز عمده مقاومت دزدان دریایی بود عمل آن‌ها تاثیر قابل ملاحظه‌ای در قلع و قمع و تفرقه دریازنان باقی گذاشت بخصوص که توانستند بندر لنگه را نیز از دست آنان خارج سازند و آن را به ویرانی بکشانند. این اقدامات موقتا سبب ناامیدی و وحشت دزدان شد ولی اگر ادامه پیدا نمی‌کرد اثر آن منتفی می‌گردید بنابراین لازم بود در اولین فرصت ممکن گوشمالی سخت‌تری به آن‌ها داده شود به همین جهت در سال ۱۸۱۶ مجددا مراکز دریازنان مورد حمله قرار گرفت و راس الخیمه برای بار دیگر ویران شد و سایر پایگاه‌های آن‌ها به صورت مخروبه‌ای درآمد.
[ "شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی", "امارات متحده عربی", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای امارات متحده عربی", "پادشاهی مشروطه", "امیر", "سعود بن صقر القاسمی", "شیخ‌نشین", "سلطنت عمان", "شعم", "جلفار", "الرمس", "خت", "جزیرة الحمراء", "دقداقه", "الحویلات", "الخران", "مسافی", "جلفار (روستا)", "عین خت", "کوه جیص", "آبگرم", "بیماری‌های پوستی", "شیخ سعود بن صقر القاسمی", "۱۸۰۹ (میلادی)", "رأس الخیمه", "دزدان دریایی", "بندر لنگه", "۱۸۱۶ (میلادی)" ]
[ "رأس‌الخیمه", "اجتناب از مالیات", "امیرنشین‌های امارات متحده عربی", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۶۹ (میلادی)", "جغرافیای امارات متحده عربی", "شهرهای امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی در رأس‌الخیمه" ]
3,035
ام‌القیوین
2
62
0
[ "أم القيوين", "ام‌القوين", "ام القوين", "ام القوین", "ام القيوين", "ام‌القوین" ]
false
24
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "ام‌القوین" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "''''" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "Emirate of Umm al-Quwain" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شیخ‌نشین]]" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "قلعه‌ام‌القیوین موزه ملی" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Umm al-Qaiwain.svg" }, { "Item1": "flag_alt", "Item2": "پرچم ام‌القوین" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Umm al-Quwain in United Arab Emirates.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "در نقشه [[امارات متحده عربی]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "25" }, { "Item1": "latm", "Item2": "59" }, { "Item1": "lats", "Item2": "11" }, { "Item1": "longd", "Item2": "55" }, { "Item1": "longm", "Item2": "56" }, { "Item1": "longs", "Item2": "24" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AE" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "ام‌القوین" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[پادشاهی مشروطه]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[امیر]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[شیخ سعود بن راشد بن احمد المعلا]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "۷۵۵" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "۷۲،۰۰۰" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۷" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UAE standard time" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کدپستی]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۶ (۹۷۱)+" } ], "Title": "settlement" }
ام‌القیوین (به عربی: ام‌القیوین) یکی از شهرها و شیخ‌نشینهای هفت‌گانه امارات متحده عربی است. حاکم امارت ام‌القیوین شیخ سعود بن راشد بن احمد المعلا ویکی از اعضاء هفت‌گانه مجلس ملی اتحادی هستند. جغرافیا ام‌القیوین در ساحل خلیج فارس واقع می‌باشد بطول ۲۴ کیلومتر، از مغرب امارت عجمان و از سمت مشرق به امارت راس الخیمه محدود می‌گردد. اما عرض خاک ام‌القیوین در داخل صحرا تا حدود ۳۲ کیلومتر است. مساحت کلی امارت ام‌القیوین ۷۷۷ کیلومتر مربع می‌باشد. چند مناطق آباد از توابع امارت ام‌القیوین است که عبارت‌اند از: فلج المعلا در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر ام‌القیوین واقع شده‌است، و جزیره السینیه در یک کیلومتری شمال شرقی ام‌القیوین قرار دارد، مساحت این جزیره ۹۰ کیلومتر مربه می‌باشد. تاریخچه شیخ مجید المعلی، سردودمان خاندان امیران المعلی از قبیله العالی در سال ۱۷۷۲ شیخ‌نشین ام‌القیوین را بنیاد نهاد. جمعیت طبق آمار سال ۲۰۰۰ میلادی جمعیت ام‌القیوین ۶۲ هزار نفر پیش بینی شده‌است. آب زیر زمینی ام‌القیوین شور است بنا براین آب آشامدنی در گذشته از شارجه تامین می‌شده‌است، اما حالا مدت چند سال است که از فلج المعلا به وسیله لوله کشی آب به‌ام‌القیوین رسانده‌اند. مناطق توابع ام‌القیوین فلج المعلا. جزیره السینیه. الراشدیه الراعفه السلمه الدرر سویحات تل الابرق الرمله اللبسه الراشدیه بیاته العذیب خور البیضا السره مهذب کابر جزیره الاکعاب جزیره الغله
[ "شیخ‌نشین‌های امارات متحده عربی", "امارات متحده عربی", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای امارات متحده عربی", "پادشاهی مشروطه", "امیر", "شیخ سعود بن راشد بن أحمد المعلا", "کدپستی", "عربی", "شیخ‌نشین", "عجمان", "رأس الخیمه", "شارجه", "فلج المعلا", "جزیره السینیه", "الراعفة", "السلمة", "الدرر", "سویحات", "تل الأبرق", "الرملة", "اللبسة", "الراشدیة (توضیح)", "بیاتة", "العذیب", "خور البیضا", "السرة (توضیح)", "مهذب", "کابر", "جزیرة الأکعاب", "جزیرة الغلة" ]
[ "ام‌القوین", "امیرنشین‌های امارات متحده عربی", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۷۷۵ (میلادی)", "شهرهای امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۷۷۵ (میلادی)", "مناطق مسکونی در امارات متحده عربی", "مناطق مسکونی در ام‌القوین" ]
3,036
کف‌بینی
0
16
0
[ "كف‌بيني", "کف بینی", "كف بيني" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
طالع‌بین، اثر کاراواجو (۱۵۹۴–۹۵؛ رنگ روغن روی بوم؛ لوور)، کف‌بینی را به تصویر کشیده است. بعضی از خطوط دست در کف بینی 1: خط زندگی - 2: خط سر - 3: خط قلب - 4: کمربند زهره - 5: خط خورشید - 6: خط عطارد - 7: خط سرنوشت کف‌بینی گونه‌ای طالع‌بینی است که افرادی ادعا می‌کنند با استفاده از آن می‌توانند با دیدن خطهای کف دست کسی، از سرنوشت، آینده، گذشته و اخلاق شخص آگاهی یابند. در نظر بسیاری از پژوهشگران دانشگاهی این عقیده‌ای خرافی است. به کسی که کارش کف‌بینی است کف‌بین می‌گویند. خطوط کف دست در دست راست و چپ با هم متفاوتند و هرکدام معنای خاص خودش را دارد.
[ "کاراواجو", "طالع‌بینی", "دست", "سرنوشت", "خرافه" ]
[ "تاریخ ستاره‌بینی", "خرافات", "ستاره‌بینی", "فالگیری", "طالع‌بینی" ]
3,037
بیلبائو
2
138
0
[ "بيلبائو", "بیلباو", "بيلباو" ]
false
107
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "بیلبائو" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Bilbao-collage.jpg" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Bilbao.svg" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Escudo de Bilbao (ovalado).svg" }, { "Item1": "nickname", "Item2": "el botxo" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "شهر کوردوبا بر نقشه اسپانیا" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Spain" }, { "Item1": "latd", "Item2": "43" }, { "Item1": "latm", "Item2": "15" }, { "Item1": "lats", "Item2": "25" }, { "Item1": "longm", "Item2": "55" }, { "Item1": "longs", "Item2": "25" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "ES" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "25px [[سرزمین باسک]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "25px [[بیسکای]]" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "[[کومارکا]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "بنیانگذاری" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "۱۵ ژوئن ۱۳۰۰" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[حزب ملی باسک]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Iñaki Azkuna]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۴۰٫۶۵" }, { "Item1": "area_land_km2", "Item2": "۱۷٫۳۵" }, { "Item1": "area_water_km2", "Item2": "۲۳٫۳۰" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۱۹" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۳۵۱،۶۲۹" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "۸۷۴،۸۷۹" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۲" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CET" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۱+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۴۸۰۰۱–۴۸۰۱۵" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۹۴ (۳۴)+" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[ES]]" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "زبان رسمی" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "[[اسپانیایی]]، [[باسکی]]" } ], "Title": "settlement" }
بیلبائو شهری است در شمال اسپانیا. این شهر بزرگ‌ترین شهر سرزمین باسک و پایتخت استان بیسکای با ۳۵۳،۹۵۰ نفر (۲۰۰۶) جمعیت و ۴۱٫۳ کیلومترمربع مساحت است. یکی از موزه‌های گوگنهایم در این شهر قرار دارد. بنای این موزه که فرانک گری آن را طرح کرده از دیدنی‌ترین کارهای معماری قرن بیستم است مترو متروی بیلبائو در سال ۱۹۹۵ تاسیس شده و هم‌اکنون دارای ۲ خط و ۴۰ ایستگاه می‌باشد. موزه گوگنهایم بیلبائو، اثر معمار آمریکایی فرانک گری
[ "فهرست شهرهای اسپانیا", "فهرست کشورهای مستقل", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "سرزمین باسک (منطقه خودمختار)", "استان‌های اسپانیا", "بیسکای (استان)", "کومارکا", "حزب ملی باسک", "Iñaki Azkuna", "کد پستی", "زبان اسپانیایی", "زبان باسکی", "اسپانیا", "سرزمین باسک", "گوگنهایم", "فرانک گری", "متروی بیلبائو" ]
[ "بیلبائو", "بنیان‌گذاری‌های ۱۳۰۰ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۳۰۰ (میلادی) در اروپا", "شهرداری‌ها در بیسکای", "شهرستان‌های اسپانیا", "شهرهای اسپانیا", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در دهه ۱۳۰۰ (میلادی)", "مناطق مسکونی در استان بیسکای", "مناطق مسکونی ساحلی در اسپانیا" ]
3,038
سرزمین باسک (منطقه خودمختار)
2
107
0
[ "سرزمين باسك", "سرزمين باسك (منطقه خودمختار)", "سرزمین باسک (منطقهٔ خودمختار)", "باسك", "سرزمين باسك (منطقهٔ خودمختار)" ]
false
66
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "native_name", "Item2": "<small></small> <small></small>" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "San Sebastian from Igeldo.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "275px" }, { "Item1": "image_alt", "Item2": "نمایی از سن سباستین" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of the Basque Country.svg" }, { "Item1": "flag_size", "Item2": "150x100px" }, { "Item1": "flag_alt", "Item2": "Flag" }, { "Item1": "image_shield", "Item2": "Escudo del Pais Vasco.svg" }, { "Item1": "shield_size", "Item2": "100x100px" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Localización de la CA de Euskadi (NUTS ES1).png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline, title" }, { "Item1": "coordinates_format", "Item2": "dec" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "ES" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان‌ها]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[آلابا]]، [[بیسکای]]، [[گیپوسکوا]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[دهستان‌ها]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "۲۵۱" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "مرکز" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[بیتوریا]]" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۷،۲۳۴" }, { "Item1": "area_footnotes", "Item2": "(۱٫۴٪ از اسپانیا؛ [[رتبه ۱۴ ام]])" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۲،۱۵۵،۵۴۶" }, { "Item1": "population_blank1_title", "Item2": "رتبه جمعیت" }, { "Item1": "population_blank1", "Item2": "۷ام" }, { "Item1": "population_blank2_title", "Item2": "درصد" }, { "Item1": "population_blank2", "Item2": "% از اسپانیا" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "۲۹۸" }, { "Item1": "demographics_type2", "Item2": "[[اهلیت]]" }, { "Item1": "demographics2_name1", "Item2": "[[English]]" }, { "Item1": "demographics2_info1", "Item2": "[[Canary Islander]] (Canarian)" }, { "Item1": "demographics2_name2", "Item2": "[[Spanish]]" }, { "Item1": "population_blank2_title", "Item2": "[[ترکیب نژادی]]" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[سرود ملی]]" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "Eusko Abendaren Ereserkia" }, { "Item1": "blank1_name_sec1", "Item2": "[[زبان‌های رسمی]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec1", "Item2": "[[اسپانیایی]] و [[باسکی]]" }, { "Item1": "blank3_name_sec1", "Item2": "اساسنامه خودمختاری" }, { "Item1": "blank3_info_sec1", "Item2": "[[۲۵ اکتبر]] [[۱۹۷۹]]" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "Parliament" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[مجلاس عمومی]]" }, { "Item1": "blank1_name_sec2", "Item2": "[[کرسی‌های کنگره]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec2", "Item2": "۱۹ (از ۳۵۰)" }, { "Item1": "blank2_name_sec2", "Item2": "[[کرسی‌های سنا]]" }, { "Item1": "blank2_info_sec2", "Item2": "۱۵ (از ۲۶۴)" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[WET]]" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "[[WEST]]" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "+۱" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[ES-PV]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[رئیس‌جمهور]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Iñigo Urkullu]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[ملی باسک]]" }, { "Item1": "website", "Item2": "''' '''" } ], "Title": "settlement" }
باسک بخشی است خودمختار، در دامنه کوه‌های پیرنه غربی، در کشور اسپانیا قرار دارد. این ناحیه سرزمین تاریخی مردم باسک است. جمعیت تقریبا نیمی از ۲،۱۵۵،۵۴۶ نفر از ساکنان منطقه خودمختار باسک در بیلبائو بزرگ زندگی می‌کنند، ۲۸٫۲٪ جمعیت باسک در خارج از این منطقه متولد شده‌است. سیاست استقلال‌طلبی در روز یکشنبه ۱۰ ژوئن ۲۰۱۸، ۱۷۵ هزار نفر از ساکنان باسک و سیاستمداران منطقه باسک و کاتالونیا با ساختن زنجیره انسانی بطول ۲۰۲ کیلومتر از شهر سن سباستین در شمال باسک تا روبروی پارلمان منطقه در شهر بیتوریا، مرکز باسک خواستار برگزاری رای‌گیری استقلال در این منطقه شدند. باسکی (زبان) گروه ملی باسک اتا تقسیمات left این بخش از سه استان تشکیل شده‌است که عبارتند از: استان آلابا استان بیسکای استان گیپوسکوا
[ "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "فهرست کشورهای مستقل", "استان‌های اسپانیا", "استان آلابا", "استان بیسکای", "استان گیپوسکوا", "دهستان‌های اسپانیا", "بیتوریا", "اهلیت", "English language", "Canarian people", "Spanish language", "ترکیب نژادی", "سرود ملی", "زبان رسمی", "زبان اسپانیایی", "زبان باسکی", "۲۵ اکتبر", "۱۹۷۹ (میلادی)", "مجلاس عمومی", "کرسی‌های کنگره", "کرسی‌های سنا", "زمان اروپای غربی", "Western European Summer Time", "رئیس‌جمهور", "Iñigo Urkullu", "حزب ملی باسک", "کوه‌های پیرنه", "اسپانیا", "مردم باسک", "بیلبائو", "کاتالونیا", "سن سباستین", "باسکی (زبان)", "گروه ملی باسک", "اتا" ]
[ "سرزمین باسک (منطقه خودمختار)", "اسپانیای سبز", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۹ (میلادی)", "باسک‌ها", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "دومین سطح کد جغرافیایی اتحادیه اروپا" ]
3,039
ساراگوسا
2
133
0
[ "ساراگُسا", "زاراگوزا", "سرقسطه", "ساراگسا", "زاراگزا", "ثاراگوثا", "ثاراگثا", "ساراگسسا", "ساراگوسسا" ]
false
105
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "ساراگوسا" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "0849 pilar ebro 2004.png" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "ال پیلار و پل سنگی بر روی [[رودخانه ابرو]]" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Bandera de Zaragoza.svg" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Escudo de Zaragoza.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Zaragoza, Spain location.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "شهر ساراگوسا بر نقشه اسپانیا" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Spain" }, { "Item1": "latd", "Item2": "41" }, { "Item1": "latm", "Item2": "39" }, { "Item1": "longm", "Item2": "53" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "ES" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "25px [[ساراگوسا]]" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "[[کومارکا]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[PSOE]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Juan Alberto Belloch]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "1,062.64" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "199" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "702,090" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۰" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "zaragozano (m), zaragozana (f)" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CET" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۱+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۵۰۰۰۱ - ۵۰۰۱۸" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "?? (۳۴)+" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[ES-Z]]" } ], "Title": "settlement" }
ساراگوسا پایتخت بخش خودمختار آراگون در کشور اسپانیا است. تلفظ نام نام این شهر در زبان اسپانیایی Zaragoza است و در زبان اسپانیایی در لهجه بیشتر بخش‌های اسپانیا حرف «Z» مانند «ث» در زبان عربی تلفظ می‌شود و در بقیه لهجه‌های اسپانیایی (مانند اسپانیایی آمریکای لاتین و جنوب اسپانیا) مانند «س» تلفظ می‌شود و هرگز مانند «ز» تلفظ نمی‌شود. بنابراین تلفظ درست نام این شهر در زبان فارسی می‌شود «ساراگوسا» و نه «زاراگوزا». منابع عربی و اسلامی نام این شهر را سرقسطه گفته‌اند.
[ "فهرست شهرهای اسپانیا", "رودخانه ابرو", "فهرست کشورهای مستقل", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "استان‌های اسپانیا", "استان ساراگوسا", "کومارکا", "حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا", "Juan Alberto Belloch", "کد پستی", "آراگون", "اسپانیا", "زبان اسپانیایی", "زبان عربی", "زبان فارسی" ]
[ "ساراگوسا", "شهرها و شهرک‌های امپراتوری روم در اسپانیا", "شهرهای اسپانیا", "گردشگری در اسپانیا", "محل‌های رومی در اسپانیا" ]
3,040
سویا (شهر)
2
255
0
[ "سويل", "سویل", "شهر سویا", "سويا (شهر)", "سبییا", "سبيا (شهر)", "سبيا", "سبييا", "اسبیلیه", "اسبيليه", "شهر سويا", "سبیا (شهر)", "اشبیلیه" ]
false
224
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "سبیا" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Cathedral and Archivo de Indias - Seville.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "دورنمای شهر" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Sevilla, Spain.svg" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Escudo de Sevilla.svg" }, { "Item1": "motto", "Item2": "NO8DO (It Seville has not abandoned me)" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "ES Sevilla, location map .png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "شهر سبیا بر نقشه اسپانیا" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Spain" }, { "Item1": "latd", "Item2": "37" }, { "Item1": "latm", "Item2": "22" }, { "Item1": "lats", "Item2": "38" }, { "Item1": "longm", "Item2": "59" }, { "Item1": "longs", "Item2": "13" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "22px [[اندلس]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "25px [[سبیا]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[حزب مردم]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[خوان ایگناسیو زویدو آلوارز]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۴۰" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۷۰۳،۰۲۱" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "۱،۵۱۹،۶۳۹" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۱" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "Sevillan, Sevillian\nsevillano (m), sevillana (f)\nhispalense" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CET" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۱+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "کد پستی" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۴۱۰۰۱–۴۱۰۸۱" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "?? (۳۴)+" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[ES-SE]]" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "زبان رسمی" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "[[اسپانیایی]]" } ], "Title": "settlement" }
سبیا یا سویا یا سویل ( مرکز بخش خودمختار اندلس و استان سبیا در کشور اسپانیا است. منابع عربی و اسلامی نام این شهر را اشبیلیه گفته‌اند. از جاذبه‌های توریستی آن کلیسای جامع سبیا است.
[ "فهرست شهرهای اسپانیا", "فهرست کشورهای جهان", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "اندلس", "فهرست استان‌های اسپانیا", "سبیا (استان)", "حزب مردم (اسپانیا)", "خوان ایگناسیو زویدو آلوارز", "زبان اسپانیایی", "مرکز بخش", "اسپانیا", "کلیسای جامع سبیا", "Museum of Fine Arts of Seville", "Bartolomé Esteban Murillo", "Alonso Vázquez", "Marten de Vos", "Francisco de Zurbarán", "Archeological Museum of Seville" ]
[ "آثار تاریخی اسپانیا", "استان سبیا", "سویا (شهر)", "شهرداری‌های استان سویا", "شهرهای اسپانیا", "شهرهای دانشگاهی در اسپانیا", "گردشگری در اسپانیا", "محل‌های رومی در اسپانیا" ]
3,041
کوردوبا (اسپانیا)
2
96
0
[ "كوردوبا (اسپانيا)" ]
false
64
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "کوردوبا / قرطبه" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Spain Andalusia Cordoba BW 2015-10-27 13-54-14.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "مسجد کوردوبا" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Córdoba, Spain.svg" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Escudo oficial de Córdoba (España).svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Cordoba, Spain location.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "شهر کوردوبا بر نقشه اسپانیا" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Spain" }, { "Item1": "latd", "Item2": "37" }, { "Item1": "latm", "Item2": "53" }, { "Item1": "longm", "Item2": "46" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "22px [[اندلس]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "25px [[کردبا]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "بنیانگذاری" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "[[سده هشتم پ.م.]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[حزب مردم]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[آندرس اوکانیا]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱،۲۵۵٫۲۴" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۳۹۴" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۳۲۵،۴۵۳" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "Cordobés/sa, cordobense, cortubí, patriciense" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CET" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۱+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "کد پستی" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۱۴۰۰۱–۱۴۰۱۴" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "زبان رسمی" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "[[اسپانیایی]]" } ], "Title": "settlement" }
کوردوبا یا قرطبه (به اسپانیایی: Córdoba به انگلیسی: Cordova ) شهری در منطقه اندلس در جنوب اسپانیا و مرکز استان کوردوبا در اسپانیا است. تاریخچه «قرطبه» یکی از شهرهای معروف «اندلس» (اسپانیا) و پایتخت حکومت امویان در اندلس بود. از این شهر همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تمدن و فرهنگ اسلامی یاد می‌شود. مسلمانان در این شهر مسجدهای بزرگی را بنا کردند که مهم‌ترین آن مسجد قرطبه در همین شهر بود. بنای این مسجد جامع را عبدالرحمن الداخل موسس دولت اموی اندلس در سال ۱۷۰ هجری قمری به سبک جامع دمشق آغاز نمود. اقتصاد این شهر همچنین یکی از مراکز صنایع چرم‌سازی، کاغذسازی، روغن کشی، قندسازی و مواد شیمیایی بوده‌است. شهر خواهر
[ "فهرست شهرهای اسپانیا", "فهرست کشورهای جهان", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "اندلس", "فهرست استان‌های اسپانیا", "کردبا (استان)", "سده هشتم پ.م.", "حزب مردم (اسپانیا)", "آندرس اوکانیا", "زبان اسپانیایی", "دانشنامه بریتانیکا", "کوردوبا (استان)", "اسپانیا", "امویان", "مسجد", "چرم", "کاغذ", "روغن", "قند" ]
[ "کوردوبا (اسپانیا)", "آثار تاریخی اسپانیا", "اندلس (اسلامی)", "بنیان‌گذاری‌ها در سده ۳ (پیش از میلاد)", "بنیان‌گذاری‌ها در سده ۳ (پیش از میلاد) در اسپانیا", "پایتخت‌های خلافت اسلامی", "جوامع تاریخی یهودیت", "شهرداری‌ها در استان کوردوبا (اسپانیا)", "شهرهای اسپانیا", "شهرهای دانشگاهی در اسپانیا", "محل‌های رومی در اسپانیا", "مستعمرات امپراتوری روم", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۳ (پیش از میلاد)", "میراث جهانی یونسکو در اسپانیا" ]
3,043
بخش خودمختار والنسیا
2
80
0
[ "بخش خودمختار والنسيا" ]
false
44
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "والنسیا" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "<small></small><br/> <small></small>" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[بخش خودمختار]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Santa caterina vista.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "275px" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Bandera de la Comunidad Valenciana (2x3).svg" }, { "Item1": "flag_size", "Item2": "150x100px" }, { "Item1": "flag_alt", "Item2": "Flag" }, { "Item1": "image_shield", "Item2": "Escudo de la Comunidad Valenciana.svg" }, { "Item1": "shield_size", "Item2": "100x100px" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت" }, { "Item1": "latd", "Item2": "39" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline, title" }, { "Item1": "coordinates_format", "Item2": "dec" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "ES" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان‌ها]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[والنسیا]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[دهستان‌ها]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "۵۴۲" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "مرکز" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[والنسیا]]" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "23,255" }, { "Item1": "area_footnotes", "Item2": "(۴.۶% از اسپانیا; [[رتبه ۸ ام]])" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "5,111,706" }, { "Item1": "population_blank1_title", "Item2": "رتبه جمعیت" }, { "Item1": "population_blank1", "Item2": "۴ام" }, { "Item1": "population_blank2_title", "Item2": "درصد" }, { "Item1": "population_blank2", "Item2": "% از اسپانیا" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "demographics_type2", "Item2": "[[اهلیت]]" }, { "Item1": "demographics2_name1", "Item2": "[[English]]" }, { "Item1": "demographics2_info1", "Item2": "[[Canary Islander]] (Canarian)" }, { "Item1": "demographics2_name2", "Item2": "[[Spanish]]" }, { "Item1": "population_blank2_title", "Item2": "[[ترکیب نژادی]]" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[سرود ملی]]" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "Himne de València" }, { "Item1": "blank1_name_sec1", "Item2": "[[زبان‌های رسمی]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec1", "Item2": "[[اسپانیایی]] , [[کاتالان]]([[گویش والنسیایی]])" }, { "Item1": "blank3_name_sec1", "Item2": "اساسنامه خودمختاری" }, { "Item1": "blank3_info_sec1", "Item2": "۱۹۸۲ ۱۰ آوریل ۲۰۰۶" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "Parliament" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[مجلاس عمومی]]" }, { "Item1": "blank1_name_sec2", "Item2": "[[کرسی‌های کنگره]]" }, { "Item1": "blank1_info_sec2", "Item2": "۳۳ (از ۳۵۰)" }, { "Item1": "blank2_name_sec2", "Item2": "[[کرسی‌های سنا]]" }, { "Item1": "blank2_info_sec2", "Item2": "۱۷ (از ۲۶۴)" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[WET]]" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "[[WEST]]" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "+۱" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "[[VC]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[رئیس جمهور]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Alberto Fabra]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[حزب مردم]]" }, { "Item1": "website", "Item2": "''' '''" } ], "Title": "settlement" }
والنسیا یا بالنسیا یا بالنثیا (در اسپانیایی: Valencia) یکی از بخش‌های خودمختار اسپانیا است. شهر والنسیا پایتخت این بخش خودمختار در اسپانیا است.
[ "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "فهرست کشورهای مستقل", "استان‌های اسپانیا", "استان والنسیا", "دهستان‌های اسپانیا", "والنسیا", "اهلیت", "English language", "Canarian people", "Spanish language", "ترکیب نژادی", "سرود ملی", "زبان رسمی", "زبان اسپانیایی", "زبان کاتالان", "گویش والنسیایی", "مجلاس عمومی", "کرسی‌های کنگره", "کرسی‌های سنا", "زمان اروپای غربی", "Western European Summer Time", "رئیس جمهور", "Alberto Fabra", "حزب مردم (اسپانیا)", "اسپانیا", "آلکوی", "آلتئا", "Alzira, Valencia", "بنیدورم", "Natural Park of Penyal d'Ifac", "کالپه", "الچه", "Palmeral de Elche", "الدا", "پترر", "Gandia", "La Vall d'Uixó", "Onda", "Paterna", "Peniscola", "Sant Mateu", "Sagunto", "Sueca", "Torrent", "تربیخا", "اریهوئلا", "Vega Baja del Segura", "بیینا", "Xàtiva" ]
[ "بخش خودمختار والنسیا", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۷ (میلادی)", "بخش‌های خودمختار اسپانیا", "دومین سطح کد جغرافیایی اتحادیه اروپا", "کشورها و سرزمین‌های کاتالان‌زبان" ]
3,048
تاریخ بیهقی
6
151
0
[ "تاريخ بيهقي" ]
false
79
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "عنوان", "Item2": "تاریخ بیهقی" }, { "Item1": "عنوان اصلی", "Item2": "تاریخ ناصری" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Tarikhe Beihaghi.jpg" }, { "Item1": "نویسنده", "Item2": "[[ابوالفضل بیهقی]]" }, { "Item1": "کشور", "Item2": "ایران" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[فارسی]] و استفاده از واژگان لهجه [[غزنین]]" }, { "Item1": "موضوع", "Item2": "[[رسائل پادشاهان غزنوی]]تاریخ غزنویان" } ], "Title": "کتاب" }
تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نام کتابی نوشته ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی است که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی و دودمان غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمت‌هایی درباره صفاریان، سامانیان و دوره پیش از برآمدن و پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده که به دستور مسعود غزنوی بخش زیادی از آن از بین رفته‌است و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای مانده‌است. کهن‌ترین کتابی که از تاریخ بیهقی یاد کرده‌است، تاریخ بیهق اثر ابوالحسن بیهقی بوده‌است که پس از شرح حال ابوالفضل بیهقی، از کتاب او نیز یاد کرده‌است. نام کتاب بیهقی نام کتاب خویش را فقط تاریخ نوشته‌است ولی در دوره‌های بعدی، این کتاب را با نام‌های متعددی ذکر کرده‌اند که مشهورترین آن‌ها تاریخ بیهقی است. ابن فندق بیهقی و ابوالحسن بیهقی آن را تاریخ ناصری نامیده‌بودند. تاریخ مسعودی ، تاریخ آل ناصر ، تاریخ آل سبکتگین ، جامع‌التواریخ ، جامع فی تاریخ سبکتگین و مجلدات نیز دیگر نام‌های یادشده از این کتابند. نامیدن تاریخ بیهقی تحت عنوان تاریخ مسعودی از آن جهت است ک امروزه، قسمت‌های بازمانده این کتاب بیش‌تر به دوره پادشاهی مسعود غزنوی مربوط است. دلیل شهرت کتاب به تاریخ ناصری نیز احتمالا ناشی از دو علت است؛ نخست به اعتبار لقب سبکتگین (پدر محمود غزنوی) که ناصرالدین است و این کتاب تاریخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وی بوده و دیگر لقب سلطان مسعود که «الناصرلدین‌الله» بوده‌است. دوره تاریخی و متون به جا مانده با این که بسیاری از مورخان بر این عقیده بوده‌اند که تاریخ بیهقی، دوره حکومت غزنویان را در بر می‌گیرد، از متن کتاب مشخص می‌شود که بیهقی بازگویی وقایع را از سال ۴۰۹ آغاز کرده و تا کمی پیش از مرگش حدود سال ۴۷۰ ادامه داده. البته روایاتی مربوط به پیش از سال ۴۰۹ هم در کتاب هست (حتی برخی از اهم حوادث تاریخی پس از اسلام را که عمدتا در خراسان رخ داده) ولی بیهقی این وقایع را عمدتا به نقل از دیگران آورده‌است. مثلا «باب خوارزم» به نقل از استاد ابوریحان بیرونی و دوران کودکی مسعود به نقل از «خواجه عبدالغفار» نقل شده‌است. چیزی که امروز از تاریخ بیهقی به جا مانده با برگ‌هایی از مجلد پنجم آغاز می‌شود و به مجلد دهم ختم می‌شود و محدوده وقایع آن به شرح حوادث پس از مرگ سلطان محمود غزنوی (سال ۴۲۱) تا فرار سلطان مسعود غزنوی به هند (۴۳۲) محدود می‌شود، به علاوه «باب خوارزم» که از زمان سلطنت سلطان محمود است. تاریخ بیهقی هرچند از غزنویان جانبداری می‌کند، با این حال بهتر از هر کتاب دیگری اشتباهات و اشکالات حکومت آنان را نشان می‌دهد، افزون بر این، اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد چند و چون زندگی در آن روزگار و ارزش‌ها و اعتقادات آنان در اختیار می‌گذارد. ویژگی‌های کتاب ارزش تاریخی و مستند بودن از ویژگی‌های تاریخ‌نویسی تاریخ بیهقی که تا قبل از آن سابقه نداشته‌است، مستندبودن وقایع ذکرشده‌است. این کتاب در شرح جزییات وقایع، اثری بی‌نظیر است. چنانچه خود بیهقی می‌نویسد: تا پیش از آن، کتاب‌های تاریخ، محدود بودند به یادداشت‌های روزانه پراکنده مورخانی که معمولا دبیران پادشاه بودند و مسلما در نوشتن آن‌ها، جانبداری زیادی صورت می‌دادند. در این بین، بیهقی با پیش‌گرفتن شیوه‌ای علمی در تاریخ‌نویسی، تحول مهمی را در این زمینه به وجود آورد. سبک ادبی و نگارش سبک بیهقی در نثر را تقلیدی از سبک استادش بونصر مشکان می‌دانند که بنا بر جبر زمانه چیزی بین زبان ساده و مرسل که تا قرن چهارم در خراسان رایج بود و شیوه دارای حشو اطناب و صنعت‌پردازانه‌ای و سرشار از استشهاد و تمثیل است که در عراق رایج بود و با نفوذ ادبیات عربی ناچار بر سبک اول غلبه کرد. این سبک نگارش را بینابین می‌نامند. این را هم باید در نظر داشت که بیهقی از آنجا که در خدمت پادشاهان غزنوی بود نمی‌توانست به صراحت بد کار آنان را بگوید و ناگزیر به ایهام و ابهام در سخن بود. محمد تقی بهار در کتاب سبک شناسی مشخصات نثر مشکان و بیهقی را این طور برمی‌شمارد: اطناب : در مقابل ایجاز که از مشخصه‌های دوره اول نثر فارسی است، و نه به معنی استفاده از مترادفات که در این نثر دیده نمی‌شود. توصیف : وقایع با استفاده از الفاظ و اصطلاحات تازه و جمله‌های پی‌درپی به شیوهای صحنه پردازانه و شاعرانه وصف می‌شوند در زیر قسمتی از کتاب را می‌بینیم که نویسنده وضع ظاهری حسنک را توصیف می‌کند. توصیف به قدری دقیق است که خواننده حسنک را روبروی خود می‌بیند. استشهاد و تمثیل : استفاده از اشعار و نوشته‌های دیگران در متن که تقلیدی از نثر فنی عرب است و در متون قبلی دیده نمی‌شود. تقلید از نثر عربی : استفاده از لغات عربی، کلمات منون (تنوین‌دار)، تغییر ساختار جمله و استفاده از قیدها به سبک عربی حذف افعال یا قسمتی از جمله به قرینه : افعال تکراری، بار آخر آورده می‌شوند و در دفعات قبل به قرینه حذف می‌شوند. شیوه جدید در استعمال افعال : استفاده از وجه اخباری استمراری به جای وجه التزامی؛ آوردن فعل ماضی به جای مضارع برای تاکید؛ استفاده از مصدر مرخم. جمع بستن ضمایر و صفات استفاده از لغات و امثال و عبارات فارسی استعمال لغات عربی نمونه‌ای از نثر این قسمت در شرح آغاز وزارت خواجه احمد حسن برای سلطان مسعود غزنوی و خلعت دادن اوست: نسخه‌های خطی تاریخ بیهقی در میان نسخه‌های تاریخ بیهقی، نسخه‌های معدودی -از روی شواهد و قرائن- متعلق به سده‌های نهم یا دهم هجری است ولی بیشتر نسخه‌ها متعلق به سال‌های بعد از هزار یا هزار و صد هجری (به ویژه سده سیزدهم) است. مشخص است که این فاصله زمانی و عدم تخصص و گاهی تعهد کاتبان و ناسخان باعث تغییر بسیاری از مطالب کتاب تاریخ بیهقی در این نسخه‌ها گشته‌است. از دستکاری‌های نسخه‌های جدید باید به نوسازی زبان تاریخ بیهقی اشاره کرد چنانکه زبان قدیمی آن را به زبان روزگار خود بازگردانده‌اند. برای مثال به تغییرات زیر می‌توان اشاره کرد: ددیگر: ودیگر همگنان: همگان نبشتن: نوشتن افتیدن: افتادن دشمنایگی: دشمنانگی تصحیح کتاب تاریخ بیهقی را علی‌اکبر فیاض -بنیانگذار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد- پس از ۲۵ سال پژوهش و مطالعه، تصحیح کرده‌است. البته پیش از چاپ کتاب ایشان درگذشت و رموز حروف لاتینی که وی برای نشان دادن علامت اختصاری نسخه‌ها در پایین صفحات آورده بود مشخص نشد. همچنین به جای مقدمه کتاب، مقاله وی با عنوان «نسخه‌های خطی تاریخ بیهقی» چاپ شد. ابوالفضل بیهقی علی‌اکبر فیاض
[ "ابوالفضل بیهقی", "فارسی", "غزنین", "رسائل پادشاهان غزنوی", "مسعود غزنوی", "غزنویان", "صفاریان", "سامانیان", "تاریخ بیهق", "ابوالحسن بیهقی", "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "ابن فندق بیهقی", "سبکتگین", "سلطان مسعود", "ابوریحان بیرونی", "دوران کودکی", "سلطان محمود غزنوی", "هند", "خراسان بزرگ", "ادبیات عربی", "محمد تقی بهار", "سبک‌شناسی (کتاب)", "نثر فارسی", "کاتب", "ناسخ", "علی‌اکبر فیاض", "دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی", "علامت اختصاری", "نسخه‌های خطی تاریخ بیهقی", "علی اکبر فیاض", "محمد جعفر یاحقی", "دانشگاه فردوسی" ]
[ "ادبیات فارسی", "غزنویان", "کتاب‌های تاریخی ایران", "کتاب‌های تاریخی درباره ایران", "کتاب‌های تاریخی سده ۱۱ (میلادی)", "کتاب‌های تاریخی سده ۵ (قمری)", "کتاب‌های فارسی", "نثر بینابین فارسی", "نثر فارسی", "نثر فارسی دوره تکوین" ]
3,049
وحشی بافقی
1
104
0
[ "وحشي", "وحشي بافقي" ]
false
50
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "وحشی بافقی" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "وحشی بافقی.JPG" }, { "Item1": "توضیح تصویر", "Item2": "سردیس وحشی بافقی در بوستان وحشی بافقی یزد" }, { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "'''کمال‌الدین (شمس‌الدین) محمد'''" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[ادبیات فارسی]]، [[شعر]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "24px [[ایرانی]]" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "[[۹۱۱ خورشیدی]][[۹۳۹ قمری]]" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[بافق]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "[[۹۶۱ خورشیدی]] ()[[۹۹۱ قمری]]" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[یزد]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[بافق]]، [[یزد]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[یزد]]، میان خیابان امام خمینیروبه‌روی [[شاهزاده فاضل]](بنای آرامگاه تخریب گشته)" }, { "Item1": "در زمان حکومت", "Item2": "[[شاه تهماسب صفوی]][[شاه اسماعیل دوم]][[شاه محمد خدابنده]]" }, { "Item1": "سبک نوشتاری", "Item2": "[[مکتب وقوع]]، [[واسوخت]]، [[عاشقانه]]" }, { "Item1": "تخلص", "Item2": "وحشی" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
کمال‌الدین یا شمس‌الدین محمد وحشی بافقی یکی از شاعران نام‌دار سده دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق از توابع یزد چشم به جهان گشود. دوران زندگی او با پادشاهی شاه تهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود. وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتب‌داری را برگزید. وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد. آثار وحشی این شاعر بزرگ روزگار خود را با اندوه و سختی و تنگدستی و تنهایی گذراند و دراشعار زیبا و دلکش او سوز و گداز این سال‌های تنهایی کاملا مشخص است. وی غزل‌سرای بزرگی بود و در غزلیات خود از عشق‌های نافرجام، زندگی سخت و مصائب و مشکلات خود یاد کرده‌است. کلیات وحشی متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصیده، ترکیب بند و ترجیع بند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی است. وحشی دو منظومه عاشقانه دارد. یکی ناظر و منظور که عشق همجنس‌گرایانه پسران شاه و وزیری را بر یکدیگر روایت می‌کند، و دیگری فرهاد و شیرین یا شیرین و فرهاد به استقبال از خسرو و شیرین نظامی گنجه‌ای. مثنوی نخستین به سال ۹۶۶ به پایان رسید و ۱۵۶۹ بیت است و اما مثنوی دوم که از شاهکارهای ادب دراماتیک پارسی است، هم از عهد شاعر شهرت بسیار یافت لیکن وحشی بیش از ۱۰۷۰ بیت از آن را نساخت و باقی آن را وصال شیرازی شاعر مشهور سده سیزدهم هجری (م ۱۲۶۲) سروده و با افزودن ۱۲۵۱ بیت آن را به پایان رسانیده‌است. شاعری دیگر به نام صابر شیرازی بعد از وصال ۳۰۴ بیت بر این منظومه افزود. مثنوی معروف دیگری که وحشی به پیروی از نظامی سرود، خلد برین است که بر وزن مخزن‌الاسرار نظامی گنجه‌ای می‌باشد. مثنوی‌های کوتاهی از وحشی در مدح و هجو و نظایر آن‌ها بازمانده که اهمیت منظومه‌های یادشده را ندارد. دیوان اشعار او شامل ۹۰۷۶ بیت غزل، قصیده، قطعه، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مخمس و مثنوی با تصحبح عزیزالله علیزاده در نشر فردوس در تهران در سال ۱۳۹۲ در ۶۷۲ صفحه منتشر شده‌است. نمونه‌ای از قطعه‌های وحشی نستعلیق نمونه‌ای دیگر نستعلیق ترانه‌سرایی سال اثر خواننده آهنگساز تنظیم‌کننده توضیحات ۱۳۹۵ ناآشنا علی همایون علی همایون ۱۳۹۴ همخواب محسن چاوشی بهروز صفاریان اولین قطعه برای سریال شهرزاد ۱۳۹۳ پریشانی امیر بهمنش امیرحسین کهنسال آلبوم شهریور ۹۳ منتشر شد ۱۳۹۲ عبور از مه علی زند وکیلی علی زند وکیلی آلبوم در سال ۹۲ منتشر شد ۱۳۹۱ غلط کردم غلط محسن چاوشی امیرجمال فرد اولین قطعه آلبوم من خود آن سیزدهم ۱۳۹۱ رمیدیم محسن چاوشی کوشان حداد قطعه‌ای از آلبوم من خود آن سیزدهم آواز جدایی معین انوشیروان روحانی انوشیروان روحانی از آلبوم ترانه سال شرح پریشانی
[ "ادبیات فارسی", "شعر", "ایرانی‌ها", "۹۱۱", "۹۳۹ (قمری)", "بافق", "ایران", "۹۶۱", "۹۹۱ (قمری)", "یزد", "حسینیه شاهزاده فاضل", "شاه تهماسب صفوی", "شاه اسماعیل دوم", "شاه محمد خدابنده", "مکتب وقوع", "واسوخت", "عاشقانه", "شاعر", "هجری قمری", "بیت (شعر)", "قصیده", "ترکیب بند", "ترجیع بند", "غزل", "قطعه", "رباعی", "مثنوی", "ناظر و منظور", "همجنس‌گرا", "فرهاد و شیرین", "شیرین و فرهاد", "خسرو و شیرین", "نظامی گنجه‌ای", "دراماتیک", "وصال شیرازی", "صابر شیرازی", "خلد برین", "مخزن‌الاسرار", "مدح", "هجو", "دیوان اشعار", "مخمس", "عزیزالله علیزاده", "فردوس", "تهران", "ناآشنا", "علی همایون", "همخواب", "محسن چاوشی", "بهروز صفاریان", "شهرزاد", "پریشانی", "امیر بهمنش", "امیرحسین کهنسال", "عبور از مه", "علی زند وکیلی", "امیرجمال فرد", "من خود آن سیزدهم", "رمیدیم", "کوشا حدادیان", "معین", "انوشیروان روحانی", "شرح پریشانی" ]
[ "اهالی ایران در سده ۱۶ (میلادی)", "اهالی بافق", "پژوهشگران ادبیات اهل ایران", "درگذشتگان ۹۹۱ (قمری)", "درگذشتگان دهه ۱۵۰۰ (میلادی)", "زادگان ۱۵۳۲ (میلادی)", "شاعران ایران بزرگ", "شاعران سده ۱۶ (میلادی) اهل ایران", "شاعران فارسی‌زبان", "شاعران فارسی‌زبان سده ۱۰ (قمری)", "شاعران مرد اهل ایران", "صفویان" ]
3,050
زمین‌شناسی ایران
0
113
0
[ "زمين شناسي ايران", "زمین شناسی ایران" ]
false
31
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
زمین‌شناسی ایران به مطالعه واحدهای زمین‌شناختی و ساختمانی، چینه‌شناسی، ماگماتیسم و سنگ‌های آذرین، سری‌های افیولیتی و سنگ‌های اولترامافیک و رویدادهای کوه‌زایی و خشکی‌زایی در ایران می‌پردازد. جایگاه زمین‌شناسی ایران در زمین‌شناسی ایران، این باور وجود دارد که سرزمین ایران در بخش میانی کوه‌زایی آلپ – هیمالیا است که از باختر اروپا آغاز و پس از گذر از ترکیه، ایران، افغانستان تا تبت و شاید تا نزدیکی‌های برمه و اندونزی ادامه دارد. جایگاه زمین‌شناختی ویژه این کوه‌ها در فصل مشترک دو قاره اوراسیا و گندوانا سبب شده تا درباره چگونگی پیدایش این نوار چین‌خورده دو نظریه بزرگ‌ناودیس تتیس و زمین‌ساخت ورقی مورد بحث باشد. نظریه بزرگ ناودیس تتیس: بر اساس این نظریه، در جایگاه کنونی کوه‌های آلپ – هیمالیا، بزرگ ناودیسی وجود داشته است که از اشتقاق ابرقاره پانگه‌آ شکل گرفته و زادگاه نوار چین‌خورده آلپ – هیمالیا است. درباره بخش ایرانی این بزرگ ناودیس فرض بر آن است که البرز، به دلیل داشتن سنگ‌های آتشفشانی فراوان، نوعی ایوژئوسینکلینال و زاگرس به دلیل نداشتن سنگ‌های آتشفشانی نوعی میوژئوسینکلینال است که به وسیله توده مقاوم ایران مرکزی از یکدیگر جدا بوده‌اند. با آغاز پژوهش‌های زمین‌شناختی گسترده، این یقین به دست آمد که نظریه بزرگ ناودیس تتیس با ویژگی‌های زمین‌شناختی ایران همخوانی و هم‌آهنگی ندارد. نظریه زمین‌ساخت ورقی: وجود بعضی پوسته‌های اقیانوسی سبب شده است تا گروهی از زمین‌شناسان، جایگاه زمین‌شناسی ایران را در چارچوب زمین‌ساخت ورقی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. به باور این زمین‌شناسان، در محل کنونی راندگی اصلی زاگرس اقیانوسی گسترده‌ای به نام اقیانوس تتیس وجود داشته که دو قاره آفریقا – عربستان (گندوانا) و اروپا – آسیا (اوراسیا) را از یکدیگر جدا می‌کرده است. بر پایه این دیدگاه، کوه‌های البرز و ایران مرکزی، بخشی از قاره اوراسیا و زاگرس لبه شمالی سپر آفریقا – عربستان هستند. سه دلیل عمده این دیدگاه عبارت است از: تفاوت رخساره‌های سنگی و زمین‌ساختی رسوبات دوران دوم و سوم زاگرس با سایر نواحی ایران. وجود سنگ‌های افیولیتی در امتداد راندگی اصلی زاگرس. وجود نوار آتشفشانی ارومیه – بزمان یافته‌های نوین زمین‌ساختی ایران نشان می‌دهند که نظریه زمین‌ساخت ورقی بیانگر جایگاه واقعی زمین‌ساختی ایران نیست و الگوی توصیف شده به ویژه تعلق ایران مرکزی و البرز به قاره اوراسیا با پاره‌ای از واقعیت‌های ملموس در ناهماهنگی است. ایران در دوره‌های زمین‌شناسی در نخستین دوره از دوره‌های زمین‌شناسی یعنی چند میلیون سال پیش همه خاک ایران زیر آب جای گرفته بود. کم‌کم بخش‌هایی از شمال و جنوب ایران از خاک بیرون آمد. در دوره دوم زمین‌شناسی بخش شرقی ایران بیش از پیش زیر آب فرومی‌رود. در دوره سوم جنوب ایران از زیر آب بیرون آمد. در آغاز دوران چهارم یخچالهای طبیعی بلندیهای البرز را دربر گرفت. در نتیجه حرکت این یخچالها و توده‌های بزرگ آبرفتها و رسوبات بسیاری پدید آمد. پرکامبرین مختصری از شرایط جغرافیای ایران دوران پرکامبرین (دوران پیش از دوران‌های شناخته شده زمین‌شناسی) قبل از ۶۰۰ میلیون سال پیش: در ایران، سنگهای متعلق به پره کامبرین در نواحی شمال، مشرق و مرکز ایران یافت می‌شوند که قسمت زیرین این رسوبات از دسته سنگهای دگرگون شده‌است و سن این رسوبات بیشتر از ۶۰۰ میلیون سال است. پالئوزوئیک دوران پالئوزوئیک (کهن زیست) یا دوران اول، از حدود ۶۰۰ تا ۲۳۰ میلیون سال پیش: در دوره کامبرین به تدریج دریاهائی، مرکز و شمال ایران را پوشانید. در دوره سیلورین این دریاها محدود‌تر گشته و زمینهای تازه‌ای از آب بیرون آمدند. در دوره دوونین بار دیگر شمال و مرکز ایران را آب فرا گرفت. در ابتدای دوره کربونیفر دریاها عمیق‌تر شدند و در آنها رسوبات آهکی زیادی بر جای ماند. در دوره پرمین مجددا پیشروی دریاها آغاز شد و آب دریاها سراسر فلات ایران را پوشانید. نواحی جنوب و جنوب غربی ایران برای اولین بار در شرایط جدیدی قرار گرفت و قسمتی از دریای تتیس تقریبآ تا اواخر دوران سوم در این نواحی با آرامش نسبی باقی ماند. مزوزوئیک دوران مزوزوئیک (میان زیست) یا دوران دوم، از حدود ۲۳۰ تا ۷۰ میلیون سال پیش: در دوره تریاس، نیز آب، فلات ایران را دربر گرفته بود و رسوباتی شبیه به رسوبات اواخر دوران اول، شامل آهک و دولومیت به جای گذاشت. در مرکز و شمال ایران شرایط رسوبگذاری مانند دوران اول محفوظ ماند و در اواخر این دوره جنبشهای خشکیزائی، گاهی قسمت‌هائی از آن نواحی را بالا و پائین برد. در دوره ژوراسیک، رسوبگذاری مانند دوره تریاس در مرکز و شمال ایران ادامه یافت و امروزه همه جای آن کمابیش دارای لایه‌های زغال سنگی است. بعد از دوره ژوراسیک دوباره بر عمق دریاها افزوده شد و از این زمان رسوبات آهکی بر جای مانده‌است. حرکات شدید در ایران مرکزی، چین خوردگیهائی را پدیدمی‌آورد و بیشتر زمینها در شرق و مرکز ایران از آب خارج می‌شود و در اثر فرسایش، قسمت زیادی از آن از بین می‌رود. دریاهای دوره کرتاسه دوباره سطح ناهموار این خشکیها را پوشانید و در اواخر همین دوره بر اثر جنبشهای شدید، چین خوردگیهای تازه‌ای به وجود آمدند، اما در البرز آرامش نسبی برقرار ماند. سنوزوئیک دوران سنوزوئیک (نوزیست)، که شامل دوران سوم و دوران چهارم به شرح زیر می‌باشد: دوران سوم (ترشیاری)، از حدود ۷۰ تا یک میلیون سال پیش: در آغاز این دوران، رسوبات دریائی تتیس در محل زاگرس بطور هم شیب روی رسوبات کرتاسه قرار دارند. رسوبات آهکی اواخر این دوره بنام آهکهای آسماری محتوی ذخائر نفتی جنوب ایران است. در این دوره در ایران مرکزی دریای کم عمقی وجود داشت که رسوبات آن ماسه سنگهای پایه این دوره را بوجود آورد و همچنین فعالیت آتشفشانی شدیدی در بیشتر این نواحی رخ داد. در اواخر دوران سوم در محل زاگرس رسوبگذاری شد و عمر حوضه‌های رسوبی یکپارچه گذشته پایان یافت، هم‌زمان با پیدایش زاگرس، بر اثر حرکات خشکیزائی و کوهزائی قسمت زیادی از خشکیها برای همیشه از آب خارج شدند. کواترنری دوران چهارم (کواترنری)، از حدود یک میلیون سال پیش تا عصر حاضر: یخچال‌های کواترناری در ایران گسترش نداشته‌اند، اما آثار سنگهای یخچالی در بعضی نقاط از جمله علم کوه دیده شده‌است. در این دوران بیشتر نواحی ایران از آب خارج شد. از دریاهای گذشته، حوضه‌های بسته و دریاچه هائی باقی مانده که قسمت زیادی از آنها بر اثر شدت تبخیر و کمی بارندگی خشک شده‌اند. فعالیت آتشفشانها در آغاز دوران چهارم بیش از اواخر دوران سوم شدت یافت و کوه‌های دماوند، سبلان، سهند و تفتان مهم‌ترین کوه‌های آتشفشانی این دوره هستند، که دماوند و تفتان در حال حاضر آخرین مراحل فعالیت خود را به صورت گوگردزدائی ادمه می‌دهند. عامل اصلی تغییر چهره زمین در دوران چهارم، فرسایش است. در ایران، آب مهم‌ترین عامل فرسایش کوه‌ها، و در بیابانها، باد عامل فرسایش بوده‌است. تقسیم‌بندی نواحی مختلف ایران از نظر زمین‌شناسی زمین‌های کشور ایران که قسمتی از نجد ایران است از لحاظ زمین‌شناسی به طور کلی به ترتیب زیر است: در قسمت مرکز و مشرق و جنوب شرقی زمین‌های کویری که بیشتر از ماسه و شن و گاهی تشکیلات کولابی و دریاچه یی دارد و بیشتر از بقایای دریاچه‌ای عهد سوم است. جنوب ایران بیشتر تشکیلات دوران سوم را دارد و تشکیلات نفتی بیشتر در همین قسمت‌ها است. در شمال شرقی ایران (اطراف مشهد) غالبا تشکیلات دوران دوم به انضمام تشکیلات آتشفشانی و نیز قسمتی از تشکیلات دوران سوم دیده می‌شود. شمال ایران در قسمت‌های سواحل دریای خزر بیشتر تشکیلات دوران سوم و در قسمت‌های جنوبی‌تر (رشته‌کوه البرز) تشکیلات دوران دوم و اول به انضمام تشکیلات آتشفشانی مشاهده می‌گردد. در آذربایجان شمالی غالبا زمینهای دوران دوم و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی وجود دارد. در آذربایجان شرقی اکثر تشکیلات دوران اول و تشکیلات آتشفشانی است. در آذربایجان غربی و سواحل دریاچه ارومیه تشکیلات دوران اول و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی محسوس است. در مغرب ایران (کرمانشاه و کردستان) بیشتر تشکیلات مربوط به ابتدای دوران سوم و اواخر دوران دوم است. در جنوب شرقی ایران (بلوچستان) بیشتر تشکیلات دوران سوم دیده می‌شود. کشور ایران دارای پنج زون زمین ساختی اصلی است. زون‌های اصلی عبارتند از: زاگرس ، البرز ، ایران مرکزی ، کپه داغ ، مکران . که هر کدام از این زونها شامل زون‌های ساختاری کوچکتری در داخل خود می‌باشند.
[ "چینه‌شناسی", "ماگماتیسم", "سنگ‌های آذرین", "افیولیت", "اولترامافیک", "کوه‌زایی", "خشکی‌زایی", "ایران", "آلپ", "هیمالیا", "اروپا", "ترکیه", "افغانستان", "تبت", "برمه", "اندونزی", "اوراسیا", "گندوانا", "بزرگ‌ناودیس", "زمین‌ساخت ورقی", "پانگه‌آ", "البرز", "سنگ‌های آتشفشانی", "ایوژئوسینکلینال", "زاگرس", "میوژئوسینکلینال", "ایران مرکزی", "اقیانوس تتیس", "سپر (زمین‌شناسی", "راندگی اصلی زاگرس", "پرکامبرین", "زمین‌شناسی", "رشته‌کوه البرز", "آذربایجان شرقی", "آذربایجان غربی", "دریاچه ارومیه", "کرمانشاه", "کردستان", "بلوچستان" ]
[ "زمین‌شناسی", "زمین‌شناسی ایران", "جغرافیای ایران", "زمین‌شناسی بر پایه کشور" ]
3,051
خط میخی هخامنشی
0
136
0
[ "خط ميخي هخامنشي", "خط میخی فارسی باستان", "خط میخی پارسی باستان", "دبيره ميخي هخامنشي", "میخی هخامنشی", "دبیرهٔ میخی هخامنشی", "خط ميخي فارسي باستان", "خط ميخي پارسي باستان", "دبيرهٔ ميخي هخامنشي", "ميخي هخامنشي", "دبیره میخی هخامنشی" ]
false
37
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بخشی از سنگ‌نبشته‌ای در تخت‌جمشید به دبیره میخی هخامنشی بخشی از سنگ‌نبشته بیستون به دبیره میخی هخامنشی دبیره میخی هخامنشی دبیره‌ای میخی است که آن دسته از سنگ‌نبشته‌های هخامنشی را که به پارسی باستان است به آن نوشته‌اند. کتیبه‌های مذکور در تخت جمشید، دشت مرغاب، بیستون، الوند، شوش، و آسیای صغیر به فرمان شاهان هخامنشی، به ویژه داریوش اول و خشایارشا کنده شده‌اند. اختراع و پیشینه برخی این دبیره را نخستین دبیره‌ای می‌دانند که با توجه به دیگر دبیره‌ها اختراع شده‌است و می‌گویند که نتیجه دگرش دبیره‌های دیگر نبوده‌است. دبیره میخی هخامنشی به احتمال بسیار به دستور داریوش بزرگ پدیدآورده شده‌است. می‌گوییم به احتمال بسیار چون که کتیبه‌هایی از شاهان بومی (پارسی) هخامنشی (نیاکان داریوش) چون آریارمنا و نیز کتیبه‌ای کوتاه منتسب به کوروش یافت شده‌اند. اما صاحب‌نظران باور دارند که این کتیبه‌ها (و لوحها) همه پس از شاهنشاهی داریوش نوشته شده‌اند. با این همه برخی از دانشمندان این دبیره را گونه‌ای وام‌گیری از دبیره‌های همسایگان ایرانی می‌دانند؛ با این استدلال که ظاهرا مانند دیگر دبیره‌های میخی، از نشانه‌های میخ‌مانند عمودی، افقی و زاویه‌دار ساخته شده‌است. باید توجه داشت که تنها یک حرف این دبیره با دیگر دبیره‌های میخی یکسان است، که احتمالی بودن چنین همسانی نیز شگفت نیست. اما با نگاهی دقیق‌تر به ساختار بیرونی و درونی این دبیره آشکار می‌شود که ویژگی‌های ابتکاری آن بیشتر از ویژگی‌های اقتباسی است. دو ویژگی برجسته و نظرگیر آن شمار اندک نشانه‌ها و سادگی آن‌هاست. این دو ویژگی، دبیره میخی فارسی باستان را از دیگر دبیره‌های میخی که معمولا بیش از صد یا چندصد نشانه دارند و بیشتر نشانه‌ها معرف هجاها و واجهای آن زبان‌ها هستند ویژه می‌کند. خانم دکتر بدرالزمان قریب، پژوهشگر، استدلال‌هایی مبنی بر اینکه این دبیره نوآوری ایرانیان بوده و از همسایگان گرفته نشده‌است، آورده‌است. ساختار و ویژگی‌ها دبیره پارسی باستان که از چپ به راست نوشته‌می‌شده، ۳۶ نویسه ملفوظ، ۷ یا ۸ ایده‌نگار، تعدادی نویسه عددی، و یک جداکننده کلمات دارد. از ۳۶ نویسه ملفوظ، سه نویسه واکه، سیزده نویسه همخوان مستقل، و بیست نویسه همخوانهایی هستند که شکل آنها بسته به واکه‌ای که پس از آنها می‌آید تغییر می‌کند. اندیشه‌نگارهای این دبیره برای مفاهیم شاه ()، کشور ( و )، خدا زمین ()، و اهورامزدا (; و ؛ برای حالت عادی و؛ برای حالت اضافی) به کار می‌روند. به نظر می‌رسد که این ایده‌نگارها در دوران داریوش اول استفاده نمی‌شده‌اند، بلکه تنها در کتیبه‌های خشایارشا و جانشینانش وجود دارند. اعداد با استفاده از پنج شکل اصلی برای یک، دو، ده، بیست، و صد تشکیل می‌شوند. به دلیل شباهت حروف این دبیره به میخ، به این دبیره و چند دبیره دیگر که به این دبیره شباهت ظاهری دارند دبیره میخی گفته می‌شود. این دبیره از ساده‌ترین دبیره‌های میخی است. تنها دبیره میخی اوگاریتی است که از آن ساده‌تر است و صد در صد الفبایی است. ایدئوگرامها به نظر می‌رسد اختراع ایدئوگرامها زمانی چند پس از اختراع سایر نویسه‌ها بوده‌است. زیرا در کتیبه بیستون که از نخستین کتیبه‌هاست، علی‌رغم کمبود جا، از ایدئوگرامها، که بسیار هم به کار می‌آمدند، استفاده نشده‌است. کاربرد در رایانه این دبیره همکنون در استاندارد یونیکد (۴٫۱) پذیرفته شده و بازه‌ای به آن اختصاص داده شده‌است. k- x- g- c- ç- j- t- - d- p- f- b- n- m- y- v- r- l- s- z- š- h- -(a) | -i -u + عددنویسه‌ها ۱ ۲ ۱۰ ۲۰ ۱۰۰ رمزگشایی و اهمیت آن در شرقشناسی کتیبه میخی در کتاب کورنلیس دبروئین (آمستردام 1711) دبیره میخی هخامنشی به خاطر سادگی اولین نوع دبیره میخی بود که رمزگشایی شد. به‌طور خلاصه روند خوانش مجدد به صورت زیر بود. از میان شاهان هخامنشی تنها کسی که پدرش شاه نبود داریوش بود؛ بنابراین ابتدا کلمه شاه از روی تکرار به فواصل نسبتا برابر (فلان شاه فرزند بهمان شاه فرزند…) حدس زده شد. از روی این دوقرینه نام داریوش خوانده شد و به کمک منابع یونانی و اسم شاهان هخامنشی سایر نویسه‌ها نیز خوانده شدند. گروتفند آلمانی و راولینسون بریتانیایی نقشی کلیدی در این فرایند داشتند. پژوهشگران و زبانشناسان با خواندن کتیبه‌های میخی ملاحظه‌کردند که با زبانی که شباهت بسیاری با سانسکریت (زبان باستانی هند) دارد مواجهند. سانسکریت زبانی کاملا شناخته‌شده در آن زمان بود. به این ترتیب کتیبه‌های هخامنشی خوانده شدند. در سال ۱۶۲۱م. سیاح ایتالیایی به نام پیترو دلاواله از کتیبه‌های تخت‌جمشید چند علامت میخی نقاشی کرد و با خود به اروپا برد و به حدس خود گفت که این دبیره باید از چپ به راست خوانده شود. شاردن جهانگرد فرانسوی در سال ۱۶۷۴م. یکی از کتیبه‌های ایرانی را در سیاحتنامه خود ترسیم کرد و کنت کای لوس در ۱۷۶۲ م. تصویر گلدانی از مرمر را که بر روی خود کتیبه‌هایی از سه دبیره میخی و یک دبیره مصری داشت انتشار داد و زمینه را برای تحقیق باز کرد. در سال ۱۷۶۵م. کارس تنس نی‌بور دانمارکی کتیبه‌هایی از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که دبیره‌های این کتیبه‌ها از سه نوع است و ساده‌ترین آنها مرکب از چهل و دو علامت می‌باشد. دانشمند دانمارکی دیگری به نام مون‌تر نوع دوم دبیره میخی را در سال ۱۸۰۲م. دبیره سیلابی یا هجایی اعلام کرد و گفت هر علامت آن نماینده یک هجاست و دبیره سوم نیز ایدئوگرامی است یعنی هر علامت نماینده یک مفهوم یا کلمه‌است. بعدها دانشمند مزبور گفت در جاهایی که کتیبه به سه نوع دبیره نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلب‌اند و هرکدام از دبیره‌ها متعلق به یک زبان است. به عقیده او دبیره اول باید متعلق به زبانی باشد که متن در ابتدا به آن زبان نوشته شده و بعد آن را به دو زبان دیگر ترجمه کرده‌اند و چون زبان اهالی پارس، که تخت‌جمشید در آن واقع است، زبان پارسی بوده پس جای اول را باید به زبان پارسی داد. پس از آن او بخواندن دبیره اول که ساده‌تر بود پرداخت. او با این مجاهدت‌ها توانست دو حرف را که عبارت از «آ» و «ب» باشند معلوم کند و نیز متوجه شد که چند علامت دبیره میخی در ایران باستان همیشه با هم و به یک ترتیب تکرار می‌شوند ولی گاه آخر این چند علامت تغییر می‌کند. در ادامه تلاش‌های مون‌تر، محقق دیگری به نام گروت فند به این نتیجه رسید که این چند علامت که به یک ترتیب و با هم تکرار می‌شوند باید کلمه شاه باشد و کلمه‌ای که قبل از آن آمده و در دو کتیبه مختلف است اسم شاه. بالا خره بعد از مجاهدت و تلاشهای فراوان محققین راولین سن موفق شد راز کتیبه بیستون داریوش اول را که با سه زبان نوشته شده بود (پارسی قدیم، ایلامی، آسوری) فاش کند؛ و این باعث شد تا الفبای زبان پارسی باستان معلوم شود و چهارصد واژه از این زبان بدست آمد. علامات دبیره میخی دوم نیز به کوشش راولین سن در سال ۱۸۵۵ م. کاملا معلوم شد و محقق شد که زبان آن زبان ایلامی یا زبان شوش جدید است. بعد از این به خواندن دبیره سوم پرداختند در اینجا کار با اشکالات بسیار همراه بود زیرا این دبیره کمتر از دو دبیره دیگر جا گرفته بود. «مون‌تر» در ۱۸۰۲ م. گفت که بعضی علامات دبیره سوم شبیه علاماتی است که بر آجرهای بابل نوشته شده و از خرابه‌های این شهر قدیم بدست آمده‌است. بر اثر اکتشافات الیاردا و ابت تاا در نینوا ثابت گردید که دبیره سوم کتیبه‌های هخامنشی همان دبیره آسوری وبابلی است و دیگر شکی نماند که شاهان هخامنشی بعد از زبان پارسی قدیم و زبان ایلامی به دبیره و زبان آسور و بابل، که زبان و دبیره نخستین مردم متمدن آسیای پیشین بود توجه داشته و آن را بکار می‌برده‌اند. بر اثر کوشش صدوپنجاه‌ساله این پژوهندگان ما امروزه از هر جهت به زبان و دبیره رایج زمان هخامنشیان آگاهیم. نکته جالب توجه اینست که همان‌طور که گفته شد کتیبه بیستون و اکثر کتیبه‌های تخت جمشید (پارسه) به سه زبان ایلامی، بابلی(اکدی) و پارسی باستان نوشته شده‌اند. از این رو پس از رمز گشایی دبیره میخی هخامنشی، دبیره بابلی و پس از آن دبیره ایلامی (به‌طور ناقص) رمز گشایی شدند. باید توجه داشت که حجم لوحهای گلی و کتیبه‌ها به این دو زبان چند هزار برابر کتیبه‌های فارسی باستانی‌است. به علاوه این دودبیره حتی در زمان هخامنشیان سابقه‌ای چندهزار ساله داشتند! پس باید گفت دانشهای نوین آشورشناسی و سومرشناسی و عیلام‌شناسی همه مدیون دبیره میخی هخامنشی‌اند. روندی که در بالا به آن اشاره شد تا حدی گویای طنزی تاریخی است. چون زبان و دبیره میخی هخامنشی در میان مردمان و تیره‌های گوناگون شناخته شده نبود، پادشاهان هخامنشی از دو زبان و دبیره دیگر نامبرده در بالا نیز استفاده می‌کردند تا عده بیشتری از مردمان امپراتوری قادر به خواندن آنها باشند. اما همین دبیره گمنام باعث رمزگشایی دو دبیره معروف آن زمان شد. معرفی برخی حروف نخستین حرف خط میخی پارسی باستان است. صدا و تلفظ آن آ یا ا می‌باشد. زبان و خط پارسی باستان.حرف دوم حرف دبیره میخی دبیره در ایران کتیبه داریوش کبیر در آپادانا
[ "دبیره میخی", "هخامنشی", "پارسی باستان", "تخت جمشید", "دشت مرغاب", "سنگ‌نوشته بیستون", "کوهستان الوند", "شوش", "آسیای صغیر", "شاهنشاهی هخامنشی", "داریوش اول", "خشایارشا", "داریوش بزرگ", "آریارمنا", "کوروش", "داریوش", "دانشمند", "هجا", "بدرالزمان قریب", "ایرانیان", "ایده‌نگار", "واکه", "همخوان (زبانشناسی)", "اندیشه‌نگار", "شاه", "کشور", "خدا", "زمین", "اهورامزدا", "حالت اضافی", "دبیره میخی اوگاریتی", "یونیکد", "یونان", "گروتفند", "آلمان", "راولینسون", "بریتانیا", "زبانشناسان", "سانسکریت", "ایتالیا", "پیترو دلاواله", "تخت‌جمشید", "اروپا", "شاردن", "ایران", "دبیره هیروگلیف مصری", "پاسارگاد", "دانمارک", "پارس", "فارسی", "راولین سن", "فارسی میانه", "ایلامی", "آسوری", "بابل (دولت‌شهر)", "نینوا", "هخامنشیان", "بابلی", "آسیا", "اکدی", "رمزگشایی", "سنگ‌نبشته درگاه کاخ تچر", "خط میخی پارسی باستان", "دبیره در ایران", "کتیبه داریوش کبیر در آپادانا", "انتشارات سبزان" ]
[ "خط میخی", "خط میخی پارسی باستان", "دبیره‌ها", "زبان پارسی باستان", "سنگ‌نبشته‌های هخامنشی", "سیستم‌های نوشتاری هجانما", "خط‌های فارسی" ]
3,054
محمدحسین فروغی
1
116
0
[ "محمد حسين فروغي", "محمد حسین فروغی", "محمدحسين فروغي" ]
false
18
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
چهره ذکاءالملک اول (محمدحسین خان فروغی)، اثر کمال‌الملک قبر محمدحسین خان فروغی در گورستان ابن‌بابویه - شهرری - آبان ۱۳۹۴ محمدحسین ادیب اصفهانی (زاده ربیع‌الاول ۱۲۵۵ هجری قمری - درگذشته ۱۰ رمضان ۱۳۲۵ هجری قمری) متخلص به فروغی و معروف به ذکاالملک از رجال صاحب علم و معرفت و ادب در دوره قاجار به‌شمار می‌رود. وی در اشعار و نوشته‌های خود به «ادیب» تخلص می‌کرد. لقب فروغی را ناصرالدین شاه به او داد. او پدر محمدعلی فروغی، ادیب و سیاست‌مدار نامدار، و ابوالحسن فروغی، روشن‌فکر و نواندیش دینی است. محمدحسین فروغی استاد ادبیات فارسی مدرسه علوم سیاسی تهران و موسس روزنامه تربیت، اولین روزنامه غیردولتی در داخل ایران بود. زندگی و فعالیت‌ها محمدحسین خان، اهل اصفهان بود و در آنجا متولد شده‌بود. جلال همایی درباره شرح زندگی این خاندان مطالبی نوشته و تاکید کرده‌است که محمدحسین خان فروغی فرزند آقا مهدی ارباب بوده‌است. آن‌ها خانوادگی، درعین تجارت، اهل علم و فضل بوده‌اند. آقا مهدی مردی متدین بود، اما به عقاید خرافی و شهرت‌های عامیانه نمی‌گروید و امری را بدون تحقیق باور نمی‌داشت. لقب ذکاءالملک، ابتدا ازآن محمدحسین خان بود، و پس از وی بود که پسرش محمدعلی خان به دستور محمدعلی شاه ملقب به ذکاءالملک دوم شد؛ ازاین‌رو برای پرهیز از اشتباه، گاه به محمدحسین خان فروغی «ذکاءالملک اول» نیز می‌گویند. محمدحسین فروغی، کسی که ادیب، شاعر و مترجم زبردستی بود، در زمینه‌های تاریخ، فلسفه و علوم سیاسی فردی آگاه و صاحب‌نظر بود و در شعر و ادب آنقدر مهارت داشت که وقتی با سرودن شعری برای ناصرالدین شاه، مایه خشنودی وی شد، شاه لقب «فروغی» بدو داد. خود ذکاءالملک اول درباره لقب «فروغی» چنین گفته‌است: فروغ یافت چو از مدح شاه، گفته من مرا خدیو معظم لقب «فروغی» داد او که استاد ادبیات، فلسفه، تاریخ و زبان عربی بود و با آن که با اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات و دارالترجمه، بسیار دوست بود و سعی بر آن داشت که علوم سیاسی را نیز جزیی از رشته‌های موجود در مدرسه دارالفنون قرار دهد ولی ناصرالدین شاه از ایجاد رشته سیاسی در دارالفنون وحشت داشت زیرا به قول محمدحسین خان فروغی «از کلمه آزادی، دموکراسی و قانون خوشش نمی‌آمد و از روشن شدن اذهان جوانان ایرانی وحشت داشت. از این رو ما نمی‌توانستیم هر مطلبی که بوی آزادی طلبی دارد عنوان کنیم.» محمدعلی فروغی (ذکاءالملک دوم) بارها گفته و نوشته‌است من هرگاه که با پدرم محمدحسین فروغی بودم به من می‌گفت: در دوره ناصرالدین شاه اگر کسی اسم قانون می‌برد گرفتار حبس و تبعید و آزار می‌شد. در دوره پنجاه ساله ناصرالدین شاه فقط دو - سه سال اول سلطنت او را که امیرکبیر صدر اعظم بود می‌توان گفت که دوره «روشنگری» برقرار بود و پس از مرگ او تا ۴۷ سال دیگر «دیکتاتوری ناصری» ادامه داشت؛ اما با آن که دیکتاتوری برقرار بود، ناصرالدین شاه به جز رشته سیاست، تدریس تمام علوم و فنون مرسوم جهانی را در دارالفنون رایج کرده بود و می‌توان به جرات این دوره را با دوره استبداد منور اروپا از ابتدای رنسانس تا ۱۷۸۹ مقایسه کرد زیرا پادشاهان دیکتاتور مانند لویی چهاردهم، پادشاه فرانسه، کاترین دوم ملکه روسیه، فردریک دوم پادشاه پروس با وجود خودکامگی از نویسندگان تا آنجایی که به اساس خودکامگی آن‌ها مستقیما لطمه نمی‌زد، میدان فعالیت می‌دادند؛ مانند ولتر و دالامبر. می‌توان به جرات محمدحسین خان فروغی را با نوشتن کتاب‌های مختلف فلسفی، تاریخی، ادبی و کتاب‌هایی مانند تاریخ سلاطین ساسانی، تاریخ اسکندر کبیر، غرایب زمین و عجایب آسمان، ترجمه سفر دور دنیا در هشتاد روز از ژول ورن و بالاخره کتاب باارزش دستور حکومت، ترجمه نامه علی بن ابی‌طالب به مالک اشتر و ده‌ها جلد کتاب علمی و فلسفی دیگر او را با دالامبر نویسنده دائرهالمعارف و ولتر مورخ بزرگ فرانسه مقایسه کرد. محمدحسین فروغی مجبور بود برای رسیدن به مقصود یعنی آگاه کردن دانش آموزان دارالفنون به علوم سیاسی، فلسفه و تاریخ را طوری تدریس کند که با نتیجه‌گیری از عقاید فلاسفه و مورخین، محصلین به نظریات سیاسی مختلف آگاه شوند. محمدحسین فروغی ضمن تدریس تاریخ عمومی جهان و ادبیات دنیا به ویژه اروپا و عقاید فلسفی فلاسفه از یونان باستان تا عصر برگسون، به‌طور ضمنی و غیرمستقیم علوم سیاسی را در قالب مسائل فلسفی و تاریخی به دانش آموزان دارالفنون می‌آموخت. محمدحسین خان همچنین به واسطه دوستی و هم فکری که با ملکم خان داشت در دوران ناصری، مدتی تحت تعقیب یا طرف بی‌اعتنایی واقع شد. اعتمادالسلطنه در یادداشت‌های خود در ۱۲ رمضان ۱۳۰۸ هجری قمری به گرفتاری محمدحسین خان فروغی و ورود مامورین به خانه او اشاره نموده‌است: عبدالله خان والی نوکر نایب السلطنه و میرزا ابوتراب خان نظم‌الدوله مستشار پلیس طهران، خانه را تفتیش کرده و همه نوشته‌های او را با خود به نظمیه برده بودند. در آن زمان حکم دستگیری میرزا محمدحسین خان فروغی را به جرم تقریر یک مقاله صادر کردند که با وساطت امین‌السلطان خلاصی یافت و به محبس نرفت. وقتی که ناصرالدین شاه در روز جمعه ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۳ ه‌. ق به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی از پای درآمد، محمدحسین فروغی به فرزندش محمدعلی خان فروغی گفت: همین‌که نوبت سلطنت مظفرالدین شاه رسید، من که دست از طبیعت خود نمی‌توانستم بردارم، اولین روزنامه غیردولتی را در همین شهر طهران تاسیس کرده و مندرجات آن را مشتمل بر مطالبی قرار دادم که کم‌کم چشم و گوش مردم به منافع و مصالح خودشان باز شود. این روزنامه را تربیت نام گذاشتم. اولین شماره آن در پنجشنبه یازدهم رجب ۱۲۷۵ ه‌. خ انتشار یافت. محمدحسین فروغی در حدود ده سال از ۱۳۱۴ ه‌. ق (۱۲۷۵ ه‌. خ) تا ۲۹ محرم ۱۳۲۵ ه‌. ق (۲۹ مهر ۱۲۸۶ ه‌. خ) صاحب امتیاز روزنامه تربیت بود. در این نشریه، اکثر مقالات اجتماعی، فلسفی و سیاسی را فرزندش محمدعلی فروغی می‌نوشت و مدیریت داخلی روزنامه هم با او بود. پدر و پسر در اداره روزنامه همکاری داشتند. هر دو نفر با هدف گسترش آزادی و دموکراسی قلم می‌زدند. درج مقالات تاریخی، ادبی، سیاسی و فلسفی این روزنامه برعهده محمدعلی بود و گاهی هم پدرش محمدحسین فروغی آن‌ها را تصحیح و راهنمایی‌های لازم را به او می‌نمود. آرا تربیتی و ترویج افکار متجددانه در روزنامه تربیت به وسیله او، اثر محسوسی در جمع روشنفکرانه زمان خود داشت. این افکار تجددخواهانه که به عقیده برخی گاه به شکل افراطی در ستایش از مغرب زمین و علم گرایی در آنجا به خصوص فرانسه به عنوان مهد تمدن تجلی می‌یافت، در آثاری که محمدعلی فروغی پسر محمدحسین خان که به عنوان مترجم با روزنامه همکاری می‌نمود، دنبال می‌شد. میرزا جهانگیرخان شیرازی (صوراسرافیل) در زمینه مهارت ارائه مطالب سیاسی محمدحسین فروغی و بیان عقاید آزادمنشانه او چنین می‌گوید: تربیت، اول روزنامه آزادی است که در داخله ایران خصوصا در پایتخت به چاپ رسیده‌است. خدماتی که این روزنامه به وطن ما کرده‌است علاوه بر معلومات و فوایدی که منتشر نموده یکی این است که مردم ایران از هرچه روزنامه بود آزرده خاطر بودند. تربیت به واسطه شیرینی بیان و مزایای چند که دارا بود مردم را روزنامه خوان کرد. دیگر اینکه اهل هوش می‌دانند که تمام مطالب گفتنی را ذکاءالملک در تربیت گفته و هنر بزرگ او همین است که چیزهایی را که در زمان استبداد کسی یارای گفتن نداشت به قدرت قلم و پرده و حجاب انشا و ادب چنان می‌گفت که اسباب ایراد نمی‌شد و مع‌ذلک زحمت و مرارت و صدماتی که در زیاده از ده سال روزنامه نویسی کشید و آزار و اذیت‌هایی که از دوست و دشمن دید در چند سال آخر عمر که وقت استراحت و فراغت بود به تصور کسانی که خارج از کار بودند درنمی آید. محمدحسین فروغی از پیشگامان روشنفکری با هدف پیاده کردن مشروطیت و قانون اساسی(Constitution) بود. محمدعلی فروغی درباره پدرش چنین روایت می‌کند: … من هم آن وقت به درجه‌ای رسیده بودم که در کار روزنامه با من گفتگو می‌کرد. یک روز پرسید مقاله‌ای که امروز برای روزنامه نوشته‌ام خواندی؟ عرض کردم :بلی. پرسید: دانستی چه تمهید مقدمه‌ای می‌کنم؟ من در جواب تامل کردم. فرمود: مقدمه می‌چینم برای این که به یک زبانی حالی کنم که کشور قانون لازم دارد. مقصودم این است که این حرف را به صراحت نمی‌توانست بزندو برای گفتن آن لطایف‌الحیل می‌بایستی بکار برد… وقتی در سال ۱۲۷۸ خورشیدی مدرسه علوم سیاسی به همت نصرالله خان مشیرالدوله جهت تربیت کادر وزارت خارجه به همت دوتن از پسرانش موتمن‌الملک و مشیرالملک (بعدها مشیرالدوله) تاسیس شد محمدحسین خان ذکاءالملک به ریاست مدرسه و فرزندش محمدعلی فروغی به معاونت و استادی این مدرسه منصوب شدند. پدر و پسر در تدریس تاریخ، فلسفه، ادبیات، مبانی علوم سیاسی سعی و اهتمام داشتند و محمدحسین فروغی به زبان فرانسه و عربی و محمدعلی فروغی به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، عربی به‌طور کامل و آلمانی به قدر فهم مطالب آگاهی داشت و برای تدریس، جزواتی را از زبان‌های خارجی به فارسی ترجمه می‌کردند. کتاب عشق و عفت به ترجمه و کتابت ایشان با خط نستعلیق شکسته و در ۱۹۹ صفحه به میرپنج عبدالحسین خان سرباز در ربیع‌الاول ۱۳۲۹ ه‌. ق به دستور ناصرالدین شاه تقدیم شد.
[ "شهرری", "دوره قاجار", "ناصرالدین شاه", "محمدعلی فروغی", "ادیب", "سیاست‌مدار", "ابوالحسن فروغی", "روشن‌فکر", "مدرسه علوم سیاسی", "روزنامه تربیت", "روزنامه", "جلال همایی", "محمدعلی شاه", "اعتمادالسلطنه", "امیرکبیر", "صدر اعظم", "دیکتاتوری", "دارالفنون", "دوره استبداد منور", "اروپا", "رنسانس", "لویی چهاردهم", "فرانسه", "کاترین دوم روسیه", "روسیه", "فریدریش دوم", "پروس", "ولتر", "دالامبر", "ساسانی", "اسکندر کبیر", "دور دنیا در هشتاد روز", "ژول ورن", "علی بن ابی‌طالب", "مالک اشتر", "دائرةالمعارف", "یونان", "هانری برگسون", "میرزا ملکم خان", "نایب السلطنه", "ابوتراب خواجه‌نوری", "امین السلطان", "میرزا رضا کرمانی", "مظفرالدین شاه", "روشنفکری", "میرزا جهانگیرخان شیرازی", "صوراسرافیل", "روزنامه صوراسرافیل", "مشروطیت", "قانون اساسی", "میرزا نصرالله نائینی", "مؤتمن‌الملک", "حسن پیرنیا", "مشیرالدوله", "عشق و عفت", "حبیب یغمایی" ]
[ "اهالی اصفهان", "پژوهشگران ادبیات اهل ایران", "درگذشتگان ۱۲۸۶", "درگذشتگان ۱۳۲۵ (قمری)", "روزنامه‌نگاران اهل ایران در دوره قاجار", "زادگان ۱۲۱۸", "زادگان ۱۲۵۵ (قمری)", "مدرسان دارالفنون", "مدفونان در ابن‌بابویه" ]
3,055
صور اسرافیل (نشریه)
3
75
0
[ "روزنامه صور اسرافيل", "روزنامه صور اسرافیل", "صور اسرافيل (روزنامه)", "روزنامهٔ صور اسرافيل", "روزنامهٔ صور اسرافیل", "صور اسرافیل (روزنامه)" ]
false
15
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "title", "Item2": "صور اسرافیل" }, { "Item1": "logo_size", "Item2": "180px" }, { "Item1": "image_file", "Item2": "Banner of the Sur-e Esrafil newspaper.jpg" }, { "Item1": "image_size", "Item2": "180px" }, { "Item1": "category", "Item2": "سیاسی، طنز" }, { "Item1": "frequency", "Item2": "هفته‌نامه" }, { "Item1": "publisher", "Item2": "[[میرزا جهانگیرخان]]" }, { "Item1": "firstdate", "Item2": "۳۰ می‌۱۹۰۷" }, { "Item1": "finaldate", "Item2": "۸ مارس ۱۹۰۹" }, { "Item1": "country", "Item2": "[[ایران]]" }, { "Item1": "based", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "language", "Item2": "[[فارسی]]" } ], "Title": "magazine" }
صور اسرافیل از جراید معروف، مهم و موثر صدر مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه ۱۴ دی ۱۲۷۷ یزدگردی پارسی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم‌خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل را منتشر می‌کردند. این نشریه به صورت هفتگی در هشت صفحه به قطع وزیری در چاپخانه سنگی پارسیان چاپ و تکثیر می‌شد. تاریخ اولین شماره ۱۷ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ قمری است برابر با ۳۰ ماه مه ۱۹۰۷ میلادی و هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶ خورشیدی. شماره دوم صور اسرافیل، یک هفته بعد، در تاریخ ششم ماه ژوئن ۱۹۰۷ (برابر با پنج شنبه ۱۵ خرداد ۱۲۸۶ خورشیدی) به چاپ رسید. محتوای صور اسرافیل صور اسرافیل از نشریات مهم صدر مشروطه بود و با بهره‌بردن از نفوذی که میرزا قاسم خان تبریزی به سبب وابستگی به دربار مظفرالدین شاه در دربار قاجار داشت مقالات سیاسی تندی علیه استبداد محمدعلی‌شاهی منتشر می‌کرد. جذاب‌ترین بخش آن هفته‌نامه را ستون فکاهی آن دانسته‌اند که به عنوان «چرند و پرند» به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» نوشته می‌شد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر می‌کرد و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بی‌سابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامه‌نگاری ایران و نثر معاصر پدیدآورد. گفته شده‌است که صوراسرافیل اولین روزنامه‌ای بود که به‌طور رسمی در کوچه و بازار به دست روزنامه‌فروش‌ها و بیشتر به‌وسیله کودکان به فروش می‌رفت، و از این رو در بیداری مردم تاثیری به سزا داشت. در سر مقاله، مراد و هدف روزنامه اینطور اعلام شده بود: «تکمیل معنی مشروطیت»، «حمایت مجلس شورای ملی» و «معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومین». در شماره سه، در تکمیل عبارت اخیر چنین آمده بود: «حمایت فقرا و ضعفا و کارگران». در تکمیل معنی مشروطیت، به استبداد و ارتجاع می‌تازد و در معاونت روستاییان و فقرا و مظلومین، اصلاحات ارضی و تقسیم زمین را میان رعیت مطرح می‌کند. از محدودیت سرمایه‌داری و اختیار نامحدود کارگران سخن می‌گوید و بالاخره دادخواهی مظلومین سراسر ایران را به گوش همگان می‌رسند… در بیان حقایق و تعقیب هدف‌های خود نیز از همان شماره اول، نویسندگان گفته بودند که: رشوه محمد علی شاه حتی یکبار محمدعلی‌شاه برای گردانندگان روزنامه پول می‌فرستد و چند نفر محافظ را حافظ جان آنان می‌کند. دهخدا پول را نمی‌پذیرد و دستور می‌دهد که قزاقان آن را بین خود تقسیم کنند و هر چه زودتر شرشان را از سر او و سایه تجسشان را از دم در روزنامه کم کنند. نه تهدید و نه تطمیع نویسندگان صور اسرافیل را نمی‌ترساند، چرا که مردم بهترین پشتیبان آن‌ها هستند. صور اسرافیل با بالاترین تیراژ ممکن به قولی بیست و چهار هزار شماره در هفته چون بیرقی در قلب مردم ستمدیده به اهتزاز درآمده‌است. کودکان روزنامه را به محض انتشار در سراسر شهرها به دست گرفته و می‌فروشند. گاهی روزنامه به چاپ دوم هم می‌رسد… در خاطرات دهخدا از پیرمرد پارچه‌فروشی که نشریه صوراسرافیل را می‌فروخت چنین یاد شده: «یک روز به سختی از پله‌های دفتر صوراسرافیل بالا می‌آمد تا روزنامه را بخرد. وی در پاسخ درخواست دهخدا که لازم نیست تا از این پله‌ها بالا بیایید، من خود روزنامه را برای شما پایین می‌آورم می‌گوید: پس ثوابش چه می‌شود؟». رشوه حاکم کرمان وقتی حاکم کرمان بنام نصرت‌الدوله که پسر فرمانفرما هم بود قالیچه‌ای به بهانه کمک به نشریه صوراسرافیل می‌فرستد، دهخدا در جلسه فوق‌العاده صوراسرافیل با پذیرفتن این کمک مخالفت کرد. سپس در شماره ۱۵ روزنامه (چهارشنبه ۲۹ رمضان ۱۳۲۵ ه. ق) از قول «اویارقلی» به شیوه طنز نوشت: نظرات دیگران در مورد صوراسرافیل عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من نوشته‌است: ابوالقاسم حالت نوشته‌است: تعطیل و توقیف فشار استبداد و به ویژه اقدامات ارتجاع سبب می‌شود که صور اسرافیل در طول عمر یک سال و یک‌ماهه خود، ده بار توقیف و تعطیل شود به نحوی که در طی این مدت به جای ۵۵ یا ۵۶ شماره، بیش از ۳۲ شماره منتشر نمی‌شود. این توقیف‌ها، گاه به «امر مجلس» گاه به «حکم دولت»، زمانی در اثر حمله اوباش و چند روزی بر حسب «ضرورت و مصلحت!» صورت می‌گیرد. در شماره ۱۵ که پس از یک و ماه نیم توقیف منتشر می‌شود می‌خوانیم که چون روزنامه به «امر مجلس» توقیف بوده باید به حکم آن احترام و گردن نهاد. در شماره ۲۰ نیز که با یک ماه و نیم فاصله از شماره قبلی بیرون آمده می‌خوانیم که «علت دیگر، تاراج شدن و شکسته شدن در و پنجره اداره و تغییر مکان و تهیه اسباب کار بوده» و بالاخره در شماره ۲۶ نیز که پس از یک و ماه نیم فاصله زمانی انتشار می‌یابد اینطور عذر تقصیر خواسته شده‌است: قتل سردبیر صور اسرافیل دهخدا در خاطرات خویش درباره قتل سردبیر صور اسرافیل می‌نویسد: آخرین شماره صوراسرافیل را علامه دهخدا در ۱۵ صفر ۱۳۲۷ در سوییس منتشر کرد. در آن شماره دهخدا شعری را در رثای شهید مشروطیت یعنی میرزا جهانگیرخان شیرازی چاپ کرد. او درباره انگیزه سرودن این شعر نوشت: دهخدا در مورد چگونگی سرودن این شعر نوشته‌است: جهانگیرخان صور اسرافیل نسیم شمال
[ "میرزا جهانگیرخان", "ایران", "تهران", "زبان فارسی", "مشروطیت", "جهانگیرخان شیرازی", "قاسم‌خان تبریزی", "دهخدا", "چرند و پرند", "ادبیات فارسی", "محمدعلی‌شاه", "علی‌اکبر دهخدا", "جهانگیرخان صور اسرافیل", "نسیم شمال" ]
[ "انحلال‌های ۱۹۰۹ (میلادی) در ایران", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۰۷ (میلادی) در ایران", "رسانه در تهران", "روزنامه‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۰۷ (میلادی)", "مجله‌های سیاسی منحل‌شده", "مجله‌های فارسی", "مجله‌های منحل‌شده ایران", "مجله‌های منحل‌شده در ۱۹۰۹ (میلادی)", "مجله‌های هفتگی", "نشریه‌های دوره قاجاریان", "نشریه‌های دوره مشروطه" ]
3,056
حنظله بادغیسی
1
26
0
[ "حنظله بادغيسي", "حنظلهٔ بادغیسی", "حنظلهٔ بادغيسي" ]
false
10
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "حنظله بادغیسی" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "[[شاعر]]" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[بادغیس]]، [[افغانستان]]" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "[[۲۱۹ هجری قمری]]" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[بادغیس]]، [[افغانستان]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[بادغیس]]" }, { "Item1": "در زمان حکومت", "Item2": "[[طاهریان]]" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
حنظله بادغیسی ، شاعر قرن سوم هجری قمری و از نخستین شاعران و گویندگان زبان پارسی است که در عهد طاهریان می‌زیسته‌است. نظامی عروضی از قول احمد بن عبدالله خجستانی «دیوان» شعری به وی نسبت می‌دهد. از اشعار وی تنها پنج بیت شامل یک قطعه دو بیتی و یک مفرد به دست آمده‌است. در مجمع الفصحا آمده‌است که وفات حنظله در سال ۲۱۹ هجری قمری بوده‌است. شعری از حنظله بادغیسی به روایت از کتاب چهار مقاله اثر نظامی عروضی سمرقندی: عوفی نیز شعر زیر را به وی منسوب کرده‌است: نستعلیق پیشگامان شعر فارسی شاعران پارسی‌گو بادغیس
[ "شاعر", "بادغیس", "افغانستان", "۲۱۹ (قمری)", "طاهریان", "زبان پارسی", "نظامی عروضی", "چهار مقاله", "پیشگامان شعر فارسی", "شاعران پارسی‌گو" ]
[ "اهالی ایران در سده ۹ (میلادی)", "اهالی بادغیس", "درگذشتگان ۲۱۹ (قمری)", "شاعران ایران بزرگ", "شاعران سبک خراسانی", "شاعران سده ۹ (میلادی) اهل ایران", "شاعران فارسی‌زبان", "شاعران فارسی‌زبان سده ۳ (قمری)", "شاعران مرد اهل ایران" ]
3,057
غلامرضا رشید یاسمی
1
206
0
[ "رشید یاسمی", "رشيد ياسمي", "رشيدياسمي", "غلامرضا رشيد ياسمي", "رشیدیاسمی" ]
false
87
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "غلامرضا رشید یاسمی" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Gholam-Reza Rashid Yasemi.png" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "نویسنده، مورخ، شاعر و مترجم" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۲۹ آبان ۱۲۷۵۱۹ نوامبر ۱۸۹۶" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[گهواره]]، [[شهرستان دالاهو]]" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "محمد ولی‌خان گورانی و نورتاج خانم" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[گورستان ظهیرالدوله]]، تهران" }, { "Item1": "نام دیگر", "Item2": "'''رشید'''" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "[[سیامک یاسمی]][[شاپور یاسمی]][[هوشنگ رشید یاسمی]]" } ], "Title": "نویسنده" }
غلامرضا رشید یاسمی گوران (۲۹ آبان ۱۲۷۵، گهواره – ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰، تهران) مشهور به رشید یاسمی ، نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر کرد ایرانی بود. زندگی‌نامه غلامرضا رشید یاسمی، در ۲۹ آبان ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر گهواره در شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه زاده شد. پدر او «محمدولی‌خان گورانی» شاعر، نقاش و خوشنویس بود. تخلص وی در شعر «نصرت» بوده‌است. مادر او «نورتاج خانم» دختر شاهزاده محمدباقر میرزا خسروی کرمانشاهی و نوه شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه بود. محمدباقر میرزا شاعر و صاحب اولین کتاب رمان تاریخی سه جلدی «شمس و طغرا» است که بعدها به همت رشید به چاپ رسید. پدر رشید در وبای سال ۱۳۲۲ هجری قمری در سن ۳۰ سالگی هنگامی که رشید هشت ساله بود درگذشت. از این رو مادر رشید نقش اساسی در تربیت او پیدا کرد. رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در شهر کرمانشاه به پایان برد. سپس به تهران رفت و دوره متوسطه را در دبیرستان سن لویی گذراند. از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود به سرودن شعر به زبان فارسی پرداخت. یاسمی فلسفه و رموز عرفان را نزد مهدی الهی قمشه‌ای و حاج عباسعلی کیوان قزوینی فرا گرفت. پس از پایان تحصیلات مدتی به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همین زمان «جرگه دانشوری» را تاسیس کرد که بعدها به همت ملک‌الشعرا بهار به «انجمن دانشکده» تبدیل شد. رشید ضمن همکاری با مجله دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره همچون محمد تقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری می‌کرد. در همین دوران عضو «انجمن ادبی ایران» شد و نخستین تالیف خود را در احوال ابن یمین فریومدی شاعر سلسله سربداران منتشر کرد. یکی از دلبستگی‌های یاسمی سرودن شعر بود. او دگرگونی‌های اجتماعی فکری و فرهنگی را در شعرهایش بازتاب می‌داد و در حالی که نوجوان بود، می‌کوشید به چارچوب‌ها و معیارهای شعر کهن فارسی پایبند بماند. در کنار سرودن شعر، تصحیح و ویرایش دیوان‌های مسعود سعد سلمان، هاتف اصفهانی و محمدباقر خسروی و منظومه «سلامان و ابسال» جامی را منتشر کرد. رشید یاسمی از نخستین شاعرانی بود که لزوم تجدد در شعر فارسی را پذیرفت و کوشید که رنگ تازه‌ای به سخن خود بدهد. رشید یاسمی از سال ۱۳۰۰ (یک سال پس از کودتا) به انتشار مقاله در روزنامه شفق سرخ به سردبیری علی دشتی پرداخت و همین مقالات موجب شهرت ادبی او گردید. در این میان به یادگیری زبان‌های عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی پرداخت. زبان پهلوی را نزد ارنست هرتسفلد آموخت و پس از چندی آن‌قدر در آموختن این زبان تبحر یافت که رساله‌های اندرز اوشنر داناک، ارداویراف‌نامه و اندرز آذر مهر اسپندان را به فارسی ترجمه کرد. از سال ۱۳۱۲ که دانشگاه تهران تاسیس شد، وی با سمت استادی رشته تاریخ به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. یاسمی در دانشسرای عالی کشاورزی نیز به تدریس تاریخ اسلام پرداخت. بعدها به عضویت پیوسته فرهنگستان ایران درآمد. در سال ۱۳۲۲ جزو هیئتی از استادان ایرانی همراه با علی‌اصغر حکمت و ابراهیم پورداوود به هند سفر کرد. در سال ۱۳۲۴ به منظور مطالعه به فرانسه رفت و دو سال در آن کشور اقامت داشت. رشید یاسمی تا پایان عمر به‌عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد. یاسمی گذشته از مقالات ادبی و تاریخی و فلسفی و انتقادی که از او در نشریات نوبهار، ارمغان، آینده، تعلیم و تربیت، یغما، مهر و نشریات دیگر چاپ شده‌است، دارای تالیفات و تحقیقات و ترجمه‌های متعدد است. میرزا طاهر تنکابنی و ادیب نیشابوری از اساتید وی در مطبوعات بودند. رشید یاسمی در روز یازدهم اسفند ۱۳۲۷ هنگام سخنرانی در دانشکده ادبیات دچار سکته مغزی شد اما معالجه پیدا کرد و پس از آن بار دیگر به اروپا سفر کرد. پس از بازگشت به ایران در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. نظر دیگران ایرج افشار درباره رشید یاسمی می‌نویسد: فهرست آثار (تالیف و تصحیح) احوال ابن یمین، ۱۳۰۴ اندرزنامه اسدی طوسی (تصحیح)، ۱۳۰۴ سلامان و آبسال جامی (تصحیح)، ۱۳۰۶ نصایح فردوسی، ۱۳۰۶ قانون اخلاق، ۱۳۰۷ دیوان هاتف اصفهانی (تصحیح)، ۱۳۰۷ تاریخ ملل و نحل، ۱۳۱۵ آیین نگارش، ۱۳۱۶ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ادبیات معاصر (ذیل بر ترجمه جلد چهارم تاریخ ادبی ایران ادوارد براون)، ۱۳۱۶ دیوان مسعود سعد سلمان (تصحیح)، ۱۳۱۸ تاریخ مختصر ایران دیوان اشعار، ۱۳۳۶ کتاب ایران در زمان ساسانیان تاریخ مختصر ایران تاریخ ملل ونحل جز از مقالات ادبی و تاریخی و فلسفی و انتقادی که از او در مجلات «نوبهار»، «آینده»، «ارمغان»، «تعلیم و تربیت»، «یغما»، «مهر»، … چاپ شده‌است دارای تالیفات و تحقیقات و تتبعات و ترجمه‌های بسیاری است. ماندگارترین ترجمه او کتاب «ایران در زمان ساسانیان» اثر «آرتور کریستین سن» است؛ اما در تالیف کتاب‌هایی نیز که با تاریخ ایران پیوند داشت، از پیشگامان بود. کتاب‌های «کرد و پیوستگی تاریخی و نژادی او» و «تاریخ مختصر ایران» (برای تدریس در مدارس ابتدایی و متوسطه) از دیگر نوشته‌های اوست. از دیگر کتاب‌های پژوهشی رشید یاسمی می‌توان به ترجمه کتاب «چنگیز خان» اثر هارولد لمب، «تاریخچه نادر شاه» تالیف ولادیمیر مینورسکی، «آیین نگارش تاریخ»، «تاریخ ملل و نحل» و ترجمه جلد چهارم «تاریخ ادبیات ایران» نوشته ادوارد براون اشاره کرد. نخستین کتاب تالیفی رشید یاسمی درباره زندگانی «ابن یمین فریومدی» شاعر سلسله سربداران در سده هشتم هجری ایران بود. همچنین تصحیح «دیوان سلمان ساوجی»، تصحیح «دیوان مسعود سعد سلمان»، «اندرزنامه اسدی توسی» و غیره از دیگر فعالیت‌های اوست. ترجمه‌ها «تاریخ قرن هیجدهم، انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون»، آلبر ماله و ژول ایزاک، ۱۳۱۰. «تاریخ ادبیات ایران»، ادوارد براون، جلد چهارم از صفویه تا عصر حاضر ۱۳۱۶. «ایران در زمان ساسانیان»، آرتور کریستنسن، ۱۳۱۷ «چنگیز خان»، هارولد لمب، ۱۳۱۳ «تاریخچه نادرشاه»، مینورسکی، ۱۳۱۳ رمان «شاگرد (دیسیپل)» از پل بورژه «آیین دوست‌یابی»، دیل کارنگی، ۱۳۲۰ «نصایح»، اپیکتتوس حکیم تئاتر «انوش (منظوم)» «اندرز اوشنرداناک» (از زبان پهلوی) «اندرز آذرباد مهراسپندان» (از پهلوی) «ارداویراف‌نامه» (از زبان پهلوی) تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه و امپراطوری ناپلئون، موضوع این کتاب همان‌طور که از نامش پیداست، انقلاب کبیر فرانسه می‌باشد. انقلاب فرانسه پس از اصلاح مذهبی لوتر، از مهمترین و موثرترین وقایع تاریخ اروپاست. زیرا چنان‌که لوتر مذهب را اصلاح کرد انقلاب فرانسه نیز در اصول سیاسی و اجتماعی جهان تغییراتی پدیدآورد. این کتاب به‌طور مفصل به شرح این واقعه می‌پردازد. ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، ویراستار: حسن رضایی باغ بیدی، صدای معاصر، تهران ،۱۳۷۸ ۲۵+۴۳۷. این کتاب ارزشمند، که بی‌گمان جزو معتبرترین منابع درتاریخ ساسانیان است، در سال ۱۳۱۴ به قلم رشید یاسمی به فارسی ترجمه شد و تاکنون هفت بار به چاپ رسیده‌است. اما، پس از درگذشت مترجم، به تدریج غلط‌هایی در آن راه یافت که شمار آن‌ها گاه به ده‌ها مورد در هر صفحه رسید. به علوه، تصاویر کتاب چنان تیره وتار شده بود که گاه تشخیص آن‌ها دشوار می‌نمود. برای رفع این اشکالت، ویراستار دانشمند ترجمه فارسی را با متن اصلی به زبان فرانسه مقابله و خطاها را تصحیح کرده و کوشیده‌است انشای آن و نیز آوانویسی واژه‌های ایرانی را به شیوه کنونی نزدیک‌تر سازد. هم چنین تصاویر کتاب، از روی متن اصلی به زبان فرانسه، از نو عکس برداری شده تا کامل واضح و روشن باشد. ضمنا ویراستار یادداشت‌هایی به پایان کتاب افزوده که برای فهم پاره‌ای مطالب متن سودمند است. حاصل این زحمات ویرایشی تازه از این اثر است که درخور اعتماد بیشتری است. کتاب تاریخچه نادرشاه اثر ولادمیر مینورسکی، ترجمه آن را غلامرضا رشید یاسمی انجام داده‌است. در اینجا صاحب تاریخ نادر قوم افشار را ترکمان می‌خواند. مشهور است که از بیم مغول طایفه افشار ترکستان را ترک کرده‌است و در آذربایجان استقرار یافته‌اند. شاه اسمعیل شعبه‌ای از این قوم را به خراسان شمالی کوچانده و در سرچشمه میاب کوبکان از مضافات ابیورد ساکن کرد. کتاب اندرز اوشنر دانا که در سال ۱۹۳۰۰ میلادی اروادبامانجی ناسروانجی دهابهار با چند نسخه روبرو کرده و به انگلیسی برگردانده و به چاپ رسانیده‌است. نگارنده این نوشتار را به پارسی برگردانیده و واژه‌هایی که نیاز به توضیح داشته در پابرگی توضیح مورد نیاز را داده‌است. نیاز به یادآوری است که این نوشتار را رشید یاسمی به پارسی برگردانده و در شماره آذرماه ۱۳۱۳ مجله مهر به چاپ رسانیده‌اند. درباره رشید یاسمی سرو رشید: یادنامه غلامرضا رشید یاسمی، به کوشش ابراهیم رحیمی‌زنگنه و سهیل یاری‌گل‌دره، کرمانشاه: دیباچه، چاپ اول: ۱۳۹۶، ۸۲۲ صفحه. یادبود تابلوی خیابان غلامرضا رشید یاسمی در منطقه ۳ شهرداری تهران که به یاد وی نامگذاری شده‌است. برای بزرگداشت غلامرضا رشید یاسمی، خیابانی در تهران، در منطقه ۳ شهرداری، حد فاصل خیابان ولی‌عصر تا خیابان سئول به نام وی نامگذاری شده‌است. همچنین در شهر اسلام‌آباد غرب یک کتابخانه عمومی در بزرگداشت وی با نام «کتابخانه عمومی زنده‌یاد غلامرضا رشید یاسمی» نام‌گذاری شده‌است. علاوه بر این کتابخانه «پردیس شهید صدوقی» دانشگاه فرهنگیان در شهر کرمانشاه نیز به نام وی، «کتابخانه استاد رشید یاسمی» نام گرفته‌است. نشست تخصصی «بررسی ابعاد شخصیتی و علمی غلامرضا رشید یاسمی همراه با رونمایی از یادنامه سرو رشید» در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۹۶ به همت انجمن ایرانی تاریخ و با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی با حضور استادان و صاحب‌نظران در حوزه تاریخ و ادبیات فارسی برگزار شد.
[ "گهواره", "شهرستان دالاهو", "تهران", "گورستان ظهیرالدوله", "سیامک یاسمی", "شاپور یاسمی", "هوشنگ رشید یاسمی", "گهواره (شهر)", "نویسنده", "مورخ", "مترجم", "شاعر", "مردم کرد", "استان کرمانشاه", "محمدباقر میرزا خسروی کرمانشاهی", "محمدعلی دولتشاه", "کرمانشاه", "دبیرستان سن لویی", "نظام وفا", "مهدی الهی قمشه‌ای", "عباسعلی کیوان قزوینی", "ملک‌الشعرا بهار", "محمد تقی بهار", "سعید نفیسی", "عباس اقبال", "ابراهیم الفت", "ابن یمین فریومدی", "سربداران", "مسعود سعد سلمان", "هاتف اصفهانی", "محمدباقر خسروی", "سلامان و ابسال", "عبدالرحمان جامی", "شفق سرخ", "علی دشتی", "ارنست هرتسفلد", "اندرز اوشنر دانا", "ارداویراف‌نامه", "دانشسرای عالی", "دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران", "فرهنگستان ایران", "علی‌اصغر حکمت", "ابراهیم پورداوود", "دانشگاه تهران", "نوبهار (روزنامه)", "یغما (مجله)", "آقا میرزا طاهر تنکابنی", "ادیب نیشابوری", "ایرج افشار", "ایران در زمان ساسانیان", "آرتور کریستین سن", "هارولد لمب", "ولادیمیر مینورسکی", "ادوارد براون", "سلمان ساوجی", "اسدی توسی", "آلبر ماله", "ژول ایزاک", "آرتور کریستنسن", "مینورسکی", "پل بورژه", "دیل کارنگی", "اپیکتتوس", "آذرباد مهراسپندان", "منطقه ۳ شهرداری تهران", "خیابان ولی‌عصر", "خیابان سئول", "دانشگاه فرهنگیان", "دانشگاه رازی", "محمد معین", "محمدامین ریاحی", "محمدجواد کمالی" ]
[ "استادان دانشگاه تهران", "اعضای فرهنگستان ایران", "اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی", "اهالی گهواره", "پیروان یارسان", "دانش‌آموختگان مدرسه سن لویی تهران", "درگذشتگان ۱۳۳۰", "درگذشتگان ۱۹۵۱ (میلادی)", "روزنامه‌نگاران ادبی اهل ایران", "روزنامه‌نگاران اهل ایران", "زادگان ۱۲۷۵", "زادگان ۱۸۹۵ (میلادی)", "شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران", "شاعران فارسی‌زبان", "شاعران مرد اهل ایران", "کردشناسان", "کردهای اهل ایران", "مترجمان اهل ایران", "مترجمان سده ۲۰ (میلادی)", "مدفونان در گورستان ظهیرالدوله", "مصححان اهل ایران", "مقاله‌های خرد نویسندگان ایرانی", "نویسندگان کرد اهل ایران", "نویسندگان مرد اهل ایران" ]
3,058
پروین اعتصامی
1
443
0
[ "پروين اعتصامي", "رخشنده اعتصامی", "رخشنده اعتصامي", "رخشندهٔ اعتصامی", "رخشندهٔ اعتصامي" ]
false
83
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "پروین اعتصامی" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Etesami.jpg" }, { "Item1": "توضیح تصویر", "Item2": "پروین اعتصامی زمین گاه" }, { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "'''رخشنده اعتصامی'''" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "شعر و ادبیات" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[ایرانی]]" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۲۵ اسفند ۱۲۸۵۱۷ مارس ۱۹۰۷" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[تبریز]]" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "[[یوسف اعتصامی آشتیانی]]اختر شوری [[بخشایش]]ی" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "۱۵ فروردین ۱۳۲۰ ()۴ آوریل ۱۹۴۱" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "علت مرگ", "Item2": "[[حصبه]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[تبریز]] و [[تهران]]" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[قم]]، حرم [[فاطمه معصومه]]، صحن امام رضا، آرامگاه خانوادگی" }, { "Item1": "سبک نوشتاری", "Item2": "شعر مناظره‌ای[[قطعه]]" }, { "Item1": "کتاب‌ها", "Item2": "دیوان اشعار" }, { "Item1": "تخلص", "Item2": "پروین" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "فضل‌الله اعتصامی" }, { "Item1": "تحصیلات", "Item2": "مدرسه ایران کلیسا" }, { "Item1": "حوزه", "Item2": "کتاب‌خانه [[دانشسرای عالی]] تهران" }, { "Item1": "استاد", "Item2": "[[یوسف اعتصامی آشتیانی]]، [[علی‌اکبر دهخدا]]، [[ملک‌الشعراء بهار]]" }, { "Item1": "جوایز", "Item2": "برنده جایزه ادبی لفن برگ" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعر ایرانی است که به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» از او یاد شده‌است. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک‌الشعراء بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان عصر خود بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعدادها، و ذوق و گرایش وی به سرودن شعر نقش مهمی داشت. او در بیست و هشت سالگی ازدواج کرد، اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، پس از چندی از او جدا شد. پروین بعد از جدایی، برای مدتی در کتاب‌خانه دانشسرای عالی تهران به شغل کتابداری به کار پرداخت. پروین پیش از چاپ دومین نوبت از دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سی و پنج سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش، به خاک سپرده شد. زادروز پروین (بیست و پنجم اسفندماه)، به عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده‌است. تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست، که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده می‌شود. پروین بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعری مناظره در شعرهایش، معروف است. شعرهای پروین قبل از چاپ به صورت مجموعه و کتاب، در مجله بهار و منتخبات آثار از محسن هشترودی و امثال و حکم از دهخدا، چاپ می‌شدند. موفقیت اولین چاپ دیوان اشعار او سبب پیدایش زمینه برای چاپ‌های بعدی شعرهای او شد. پروین اعتصامی از پیروان «جریان تلفیقی» است. مضامین و معانی اشعار پروین، توصیف‌کننده دلبستگی عمیق وی به پدر، استعداد و شوق فراوان او به آموختن دانش، روحیه ظلم‌ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستم‌دیدگان است. اشعار پروین اغلب از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی خالی‌اند. در میان اشعار او، شعری وجود ندارد که با کمک آن بتوان صراحتا شخص شاعر را شناخت. شعر پروین از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سوال و جواب» است. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی برجسته ساخته‌است. این مناظره‌ها نه تنها میان انسان‌ها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیاء – از قبیل سوزن و نخ – نیز اتفاق می‌افتد. پروین در بیان مقاصد خود از هنرهای «شخصیت‌بخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، با شیوایی کم‌نظیری استفاده بسیار کرده‌است. منبع‌شناسی درباره زندگی پروین اعتصامی، کتاب‌های فراوان، آثار و مقالات مختلفی آمده‌است. این آثار در طی سال‌های پس از مرگش و همچنین قبل از آن، توسط افراد مختلفی نوشته شده‌است. منابع دست اول برای شناخت زندگی پروین اعتصامی، کتاب‌ها و اسناد منتشر شده از خانواده و نزدیکان اوست که از میان آن‌ها می‌توان به «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی» اثر ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین، اشاره کرد. از دیگر منابع دست اول، می‌توان به کتاب «مجموعه مقالات و قطعات و اشعار» اشاره کرد که یک سال پس از مرگ پروین نوشته و در سال ۱۳۲۳، برای نخستین بار چاپ شده‌است. همچنین به دلیل این‌که شعرهای پروین در قالب مناظره و با زبانی صمیمی و کودکانه هستند، نویسندگانی مانند مهناز بهمن که نویسنده گروه سنی کودک و نوجوان هستند، زندگانی پروین را در قالب کتاب نوشته‌اند. منابع دیگر برای شناخت زندگانی پروین عبارتند از «دائرهالمعارف بزرگ اسلامی» اثر «علی‌اصغر دادبه»، «با چراغ و آینه» اثر «محمدرضا شفیعی کدکنی» و «دائرهالمعارف کودکان و نوجوانان» اثر قاسم قالیباف؛ که فقط در بخش‌هایی از خود به شرح زندگی پروین پرداخته‌اند. مقالات زیادی نیز در مورد شرح زندگی پروین وجود دارد، نظیر مقاله پروین اعتصامی نوشته غلامعلی حداد عادل است که در «دانشنامه جهان اسلام» منتشر شده‌است. همچنین مقدمه‌هایی که برای دیوان پروین اعتصامی نوشته شده‌اند نیز بخش‌هایی از زندگی‌نامه وی را نگاشته‌اند که از مقدمه‌های مشهور دیوان پروین، می‌توان به مقدمه چاوش اکبری برای چاپ سوم و مقدمه انتشارات اقبال در چاپ‌های بعدی اشاره کرد. زندگی‌نامه کودکی و خانواده عکسی از ۶ سالگی پروین، ۱۲۹۱ هجری شمسی پروین اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد. او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصام‌الملک (زاده ۱۲۵۴ تبریز) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی و اخترالملوک اعتصامی است. اخترالملوک اعتصامی دختر عبدالحسین مقدم العداله، از شاعران دوره قاجاریه و متخلص به «شوری بخشایشی» (اهل شهر بخشایش در آذربایجان شرقی) بود. او تخلص «پروین» را برای خود انتخاب کرد که تا آن زمان نامی مرسوم برای دختران نبود. بعدها پروین نام خود را از رخشنده به پروین تغییر داد؛ چنان‌چه در شناسنامه‌اش مشاهده می‌شود. پروین بعدها مجبور شد در شعری، توضیح بدهد که پروین، نامی دخترانه است: مرد پندارند پروین را، چه برخی زاهل فضل این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست پروین آخرین فرزند خانواده بود و سه برادر بزرگتر از خود به نام‌های ابوالحسن، ابوالفتح و ابوالنصر داشت. یوسف اعتصامی، در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانواده‌اش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. پروین از کودکی با مشروطه‌خواهان و چهره‌های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان‌های فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سال‌های تحصیلش از دانش‌آموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او هم‌زمان با تحصیل، شعر نیز می‌سرود. اشعار کودکی و نوجوانی تصویری از شناسنامه پروین اعتصامی مهناز بهمن می‌نویسد: نخستین شعرهای پروین اعتصامی در هفت سالگی بوده‌است و برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی (۱۱ تا ۱۴ سالگی) او هستند. از کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه‌های یادگیری به او کمک می‌کرد. گاهی شعری از شاعران قدیم ایران مانند سعدی یا حافظ را به او می‌داد تا بر اساس آن شعر دیگری بسراید؛ وزن آن را تغییر دهد یا قافیه‌ای نو برایش پیدا کند. همین تمرین‌ها و تلاش‌ها زمینه‌ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آن آشنا شود و در سرودن شعر تجربه کسب کند. همچنین پدرش گاهی قطعه‌هایی زیبا و لطیف از کتاب‌های خارجی (انگلیسی، فرانسوی، ترکی و عربی) جمع می‌کرد و پس از ترجمه آن‌ها به فارسی، پروین را تشویق می‌کرد تا آن را به صورت شعر درآورد. برای نمونه، یوسف اعتصامی شعر «قطرات سه‌گانه» از تریللو را ترجمه و در مجله بهار چاپ کرد. سپس پروین با الهام از این سروده، شعرهای «گوهر و اشک» و «دو قطره خون» را سرود. از معروف‌ترین شعرهایی که او در این سنین سروده‌است می‌توان به شعرهای گوهر و سنگ، ای مرغک، اشک یتیم، کودک آرزومند، صاعقه ما ستم اغنیاست، سعی و عمل و اندوه فقر اشاره کرد. به نوشته بهمن، شعرهایی که پروین در سنین کودکی می‌سرود بیشتر دارای محتوایی کودکانه، ساده و تخیلی بودند. یکی از شعرهای او در ۸ سالگی، مناظره‌ای بین «نخود و لوبیا» است: نخودی گفت لوبیایی را کز چه من گردم این چنین، تو دراز؟ گفت: ما هردو را بباید پخت چاره‌ای نیست، با زمانه بساز یا شعری دیگر، مناظره‌ای بین «سیر و پیاز» است: سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چه‌قدر بدبویی گفت:از عیب خویش بی‌خبری زان ره، از خلق عیب می‌جویی پروین شعرهایش را در حضور شاعران و دانشمندانی مانند علی اکبر دهخدا، ملک‌الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرالله تقوی که از دوستان یوسف اعتصامی بودند و بعضی اوقات به خانه او می‌آمدند، می‌خواند و مورد تشویق آن‌ها قرار می‌گرفت. پروین اعتصامی در هجده سالگی فارغ‌التحصیل شد. او در تمام دوران مدرسه‌اش دانش آموزی ممتاز بود البته قبل از ورود به مدرسه فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدر آموخت. او حتی می‌توانست داستان‌های مختلفی را به زبان انگلیسی بخواند. او به دانستن علاقه داشت و سعی می‌کرد در حد توان خود از همه‌چیز آگاهی پیدا کند؛ به همین دلیل در مدرسه قبلی‌اش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس می‌کرد. شولر، رئیس مدرسه آمریکایی، پروین را در یادگیری دروس بسیار مشتاق توصیف می‌کند. او همچنین می‌گوید که پروین در طول زمان تحصیلاتش، با دختری آمریکایی به نام «هلن کالینز» مکاتبه داشته؛ و این مکاتبه را تا آخر عمر ادامه داده‌است. سخنرانی در جشن فارغ‌التحصیلی در خرداد ۱۳۰۳، جشن فارغ‌التحصیلی پروین در مدرسه برپا شد. او در آن جشن درباره بی‌سوادی و بی‌خبری زنان ایران حرف زد. اعتصامی در قسمت‌هایی از سخنان‌اش که به «اعلامیه زن و تاریخ» معروف است، می‌گوید: ازدواج عکسی از پروین اعتصامی، قبل از ۱۳۲۰ شمسی پروین اعتصامی در ۱۹ تیرماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل‌الله اعتصامی» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد و ازدواج به همراه همسرش برای زندگی به کرمانشاه رفت. همسر پروین از افسران شهربانی و هنگام ازدواج با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. پروین پس از تقریبا دو ماه زندگی با همسرش به خانه پدرش بازگشت و ۹ ماه بعد، در ۱۴ مرداد ۱۳۱۴، از وی جدا شد. ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین، علت جدایی پروین اعتصامی از همسرش را اختلافات روحی و اخلاقی پروین با همسرش و «ناسازگاری روحیه نظامی همسر با روح لطیف و آزاد پروین» دانسته‌است. پروین تا پایان زندگی‌اش با هیچ‌کس درباره این ازدواج ناموفق سخن نگفت و فقط غزلی در این باره سرود که سه بیت نخست آن با این ابیات آغاز می‌شود: ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟ جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟ رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟ ای شمع دل‌افروز تو با این همه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟ چاپ دیوان اشعار و کتاب‌داری چاپ و انتشار اشعار یوسف اعتصامی پیش از ازدواج پروین، با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ روزگار، نامناسب می‌دانست. او فکر می‌کرد دیگران چاپ اشعار یک زن جوان را، راهی برای پیداکردن همسر به حساب آورند. اما بعد از ازدواج پروین و جدایی از همسرش به این کار رضایت داد. قبل از نخستین چاپ دیوان پروین، بعضی از اشعار پروین در مجله بهار، «منتخبات آثار» از «سید ضیا هشترودی» و «امثال و حکم» از دهخدا چاپ شده بودند. از انتشار نخستین چاپ دیوان او در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی توسط چاپخانه مجلس شورای ملی که همراه با مقدمه از ملک‌الشعرای بهار بود، بسیار استقبال شد. سعید نفیسی در روزنامه ایران به معرفی دیوان پروین پرداخت و وزارت معارف برای تقدیر از پروین، به او نشان علمی اهدا کرد. این باعث خارج شدن پروین از انزوای پس از طلاقش شد. نخستین مجموعه شعر پروین، شامل اشعاری بود که وی تا پیش از ۳۰ سالگی سروده بود و بیش از ۱۵۰ قصیده، قطعه، غزل و مثنوی داشت. البته دیوان پروین شامل همه اشعار سروده شده توسط او نیست، زیرا او چند سال پیش از مرگش، قسمتی از اشعارش را که مطابق میلش نبوده را سوزانده‌است. کتاب‌داری پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتاب‌خانه آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد. علت این کار این بود که پروین فضای دانشسرای عالی و کتابخانه آن را با روحیه خود سازگارتر می‌دانست. نظم و ترتیب پروین در کتاب‌خانه زبان‌زد دانشجویان و استادان بود. علاوه بر این، پروین بر پشت جلد برخی کتاب‌ها اظهار نظرهایی می‌نوشت که شاید هنوز باقی باشد، البته آن کتاب‌ها به کتابخانه ادبیات دانشگاه تهران منتقل شده‌اند. اما انزواطلبی پروین باعث شد او به کار خود در دانشسرای عالی ادامه ندهد و پس از ۹ ماه و از آغاز سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، به کار خود در آن‌جا پایان دهد. دعوت به دربار پروین اعتصامی در کنار بندانگشتی در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدال‌های لیاقت یا نشان‌های دولتی اعطا می‌کرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آن‌ها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار می‌داد. در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمی‌داد در چنین مکان‌هایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود. برزگری پند به فرزند داد کای پسر، این پیشه پس از من تراست مدت ما جمله به محنت گذشت نوبت خون خوردن و رنج شماست کشت کن آنجا که نسیم و نمی‌است خرمی مزرعه، ز آب و هواست مرگ پدر مرگ پدر پروین در دی ماه ۱۳۱۶ در سن ۶۳ سالگی او را مدتی از کار ادبی‌اش بازداشت. پروین پس از مرگ پدرش، بسیار منزوی شد و تنها مکاتباتی با سرور مه‌کامه محصص لاهیجانی و رفت‌وآمدهای اندکی با خانواده سیمین بهبهانی داشت. در آن زمان از طرف وزارت معارف از پروین درخواست شد که به مناسبت «هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان»، قطعه‌ای در ستایش مقام سعدی بسراید. هرچند عبدالحسین زرین‌کوب این دوران زندگی پروین را «دوران تلخی و حسرت» توصیف کرده‌است. مرگ دست خط پروین اعتصامی، شعری که برای سنگ قبر خودش سروده‌است پروین اعتصامی در فروردین ۱۳۲۰ به بیماری حصبه مبتلا شد. این در زمانی بود که برادر وی، ابوالفتح اعتصامی، دیوان او را برای دومین چاپ آماده می‌کرد. اما وخیم بودن وضعیت پروین باعث می‌شود که او در ۳ فروردین در بیمارستان بستری شود. گفته شده سهل‌انگاری پزشک او در معالجه پروین سبب مرگ او شده‌است؛ زیرا در شب ۱۴ فروردین وضعیت پروین بسیار وخیم می‌شود. خانواده او کالسکه‌ای به دنبال پزشک معالجش می‌فرستند اما او نمی‌آید. و سرانجام پروین اعتصامی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ (۴ آوریل ۱۹۴۱) در سن ۳۴ سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد. او در هنگام مرگ، در آغوش مادرش، جان سپرد. پس از مرگش، قطعه‌ای با عنوان «این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام» از او یافتند که مشخص نیست او چه زمان برای سنگ مزار خود سروده بود؛ که آن قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند. پس از مرگ پروین، مراسم رسمی دولتی به مناسبت بزرگداشت برگزار نشد. مدیر کانون زنان ایران، به دلیل برخی مسایل سیاسی، از برای برگزاری مجلس یادبود برای پروین در آن کانون خودداری کرد. از پاسخ محرمانه فرمانداری قم در تاریخ هجدهم فروردین ۱۳۲۰ به تلگراف وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصام‌الملک»، به روشنی می‌توان دریافت که دستگاه امنیتی رضاشاه نسبت به او حساسیت داشته‌است. این حساسیت می‌تواند ریشه در رد کردن نشان لیاقت توسط پروین داشته باشد. اما بعد از برکناری رضاشاه از قدرت و به حکومت رسیدن محمدرضاشاه، دوستان و علاقه‌مندان پروین به مناسبت نخستین سالگرد مرگ او در فروردین ۱۳۲۱، مجلس یادبودی برای وی برپا کردند و با سرودن اشعار نسبت به سکوت و بی‌مهری دوران استبداد در حق پروین واکنش نشان دادند. شخصیت و اندیشه تندیس پروین اعتصامی در جلوی پلکان خانه‌اش در تبریزدر طول زندگی پروین، عواملی چون پدر وی، دوستان پدرش، مدرسه آمریکایی و از همه مهم‌تر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، بر شخصیت و اندیشه پروین تاثیرگذار بوده‌اند. یوسف اعتصامی به دلیل شغل مترجمی و همچنین انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس، چهره‌ای سیاسی به‌شمار رفت و همین باعث آشنایی پروین با ادبیات کلاسیک غربی شد. محافل ادبی یوسف اعتصامی که از محتوایی عمیق برخوردار بودند در شکل‌گیری دیدگاه سیاسی پروین نقش مهمی داشتند. همچنین حضور پروین در مدرسه آمریکایی ایران باعث آشنا شدن وی با اندیشه‌های غربی و مسائل زنان در غرب شد. تاثیر مسائل اجتماعی روزگار بر شعر پروین دوران زندگی پروین با صدور فرمان مشروطیت، فروپاشی حکومت قاجار، بر تخت نشستن رضا شاه و استبداد بیست ساله او و جنگ جهانی اول همراه بود که تمامی این رویدادها باعث آگاه شدن پروین به مسائل روزگار خود و حساس شدن او به این رویدادها شد. پروین در دورانی زندگی می‌کرد که هر دو یا سه سال تحولی سیاسی رخ می‌داد. به علت کمبود روزنامه و دیگر وسائل ارتباط جمعی در آن زمان، تنها راه آشنایی پروین با مسائل سیاسی، پدرش بود. شعر پروین شامل مسائلی چون ظلم ستیزی، فقر ستیزی، عدالت‌خواهی و آرمان‌خواهی است علی اصغر دادبه مدعی است به همین علت بسیاری پروین را از معماران تاریخ و اندیشه سیاسی ایران دانسته‌اند. بعد ادبی ادبیات کهن فارسی در شکل‌گیری بعد ادبی شخصیت پروین، ادبیات کهن فارسی و ادبیات نوین غربی نقش داشته‌اند. در مورد نقش ادبیات کهن، مهم‌تر از همه سروده‌های شاعران بین قرن‌های ۵–۸ هجری قمری است که این مورد تاثیرگرفته از محافل ادبی یوسف اعتصامی و اعضا تشکیل دهنده آن است. برای نمونه قطعه «اشک یتیم» متاثر از یکی از سروده‌های انوری است. همچنین شعرهایی چون «پایمال آز»، «ژوئیه خدا»، «مست و هشیار» و «لطف حق» یادآور قصه‌های مثنوی معنوی و لحن و طرز فکر مولانا است. یا شعرهایی مانند «کعبه دل»، «جامه عرفان» و «صید پریشان» دارای لحنی مانند شعرهای عطار می‌باشند. ادبیات غرب در مورد نقش ادبیات غرب، مهم‌تر از همه پیروی پروین از سروده‌های شاعران آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی مانند هراشیو اسمیت، لافونتن، آرتور بریزبان و ازوپ است. بیشتر این سروده‌ها، سروده‌هایی بودند که به‌وسیله یوسف اعتصامی ترجمه می‌شدند و در در مجله بهار چاپ می‌شدند. برای نمونه، پروین با مطالعه شعرهایی چون «به یک مومیایی»، «خروس و مروارید»، «زنجره و مورچه» و «نغمه پیراهن» تصمیم گرفت که با تقلید از برخی از آن‌ها شعر دیگری بسراید. به عنوان نمونه، شعر «یاد یاران» پروین اقتباسی از یک قطعه معروف هراشیو اسمیت است که اصل آن را پدرش، از فرانسوی به فارسی ترجمه و منتشر کرده بود. یا شعر «ژوئیه خدا» با الهام از مقاله «عزم و نشاط عنکبوت» اثر آرتور بریزبان، نویسنده آمریکایی، پدید آمده‌است، که قبل از آن توسط یوسف اعتصامی ترجمه و در مجله بهار منتشر شده‌بود. سبک شعری سنگ مزار پروین اعتصامی به نوشته علی‌اصغر دادبه بعد از انقلاب مشروطه در ایران، دو جریان فکری در ایران به نام‌های «جریان تلفیقی» و «جریان نیمایی» به وجود آمد. جریان تلفیقی عبارت است از ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشه‌های تازه. می‌توان گفت که جریان تلفیقی، ادامه سبک «بازگشت ادبی» است اما قالبی امروزی‌تر دارد. سبک شعری پروین تحت تاثیر تفکر جریان تلفیقی قرار داشت. ملک‌الشعرای بهار در مقدمه دیوان پروین درباره سبک شعری چنین می‌نویسد: ویژگی‌ها سبک ادبی پروین از چهار دیدگاه قابل بررسی است: لفظی و زبانی دیدگاه لفظی، شامل سبک شاعران خراسانی و استفاده از واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی است؛ مانند «مانا»، «خلقان»، «گفتا»، «شنیدستم»، «سرخ گل»، «بوریا» و «می‌خمید». از همین جهت می‌توان در شعر پروین از ویژگی‌های لفظی و زبانی سخن گفت. نحوی و ساختاری ویژگی ساختاری، شامل به کار بردن زبان گفتاری در نوشته‌است که بیشتر به دلیل گویا و روان ساختن متن به کار می‌رود. تلفیق دیدگاه ساختاری و دیدگاه لفظی با وجود وفادار بودن به دیدگاه لفظی، در شعرهای پروین بسیار مشاهده می‌شود. این کار بیشتر در قطعه‌ها و مثنوی‌های پروین مشاهده می‌شود و در قصیده‌ها زیاد به چشم نمی‌خورد. تلفیق ویژگی ساختاری و لفظی، که در قطعه معمول‌تر است، باعث شده تا قطعه‌های پروین نسبت به قصیده‌هایش بسیار مشهورتر باشند. پروین را از لحاظ سبک جزو شاعران کهن‌سرا قرار می‌دهند، هرچند در برخی شعرهای او ابتکارهایی برای دست یافتن به قالبهای تازه مشاهده می‌شود. دیدگاه بلاغی در شعرهای پروین می‌توان ویژگی‌های بلیغ زبان را به وضوح یافت. بهار «اوج بلاغت و سخن‌دانی پروین» را قطعه‌های او می‌داند اما قزوینی قصیده‌های پروین را «اوج فصاحت و متانت او» می‌داند. در بیشتر شعرهای پروین آرایه‌های معنوی از نوع مناظره (سوال و جواب)، مثل، خلاف‌آمد، تشخیص و تمثیل است. دیوان پروین، شامل ۲۳۸ قطعه شعر می‌باشد، که از آن میان ۶۵ قطعه به صورت مناظره است. این مناظره‌ها میان اشیاء، جانوران و گیاهان وجود دارد. «مثل» نیز صنعتی در شعرهای پروین است که یوسف اعتصامی به کار بردن این صنعت را در شعرهای پروین، بی‌شمار می‌داند. «خلاف‌آمد»، که در ادبیات جدید با نام متناقض‌نما شناخته می‌شود، صنعتی است که در آن نویسنده یک نماد آرمانی (مثل ضرب‌المثل) را بر خلاف معنی همیشگی توضیح می‌دهد و به کار می‌برد. «تشخیص» نیز در شعرهای پروین به ویژه در مناظره‌هایش، به وفور دیده می‌شود. همچنین تمثیل را که داستانی از زبان انسان یا حیوانات است و در انتها با پیامی اخلاقی به پایان می‌رسد، در شعر پروین مشاهده می‌شود. دیدگاه فکری–فلسفی علی اصغر دادبه می‌گوید بر خلاف دیدگاه منتقدان که در دیوان پروین نظمی منسجم نمی‌بینند، بسیاری از محققان عقیده دارند که دیوان پروین، مجموعه‌ای است یکپارچه با خصوصیت‌های سبک شناختی و هماهنگ است. بعضی نیز این دیوان را نماینده فرهنگ و تمدن ایرانیان می‌دانند. همچنین دادبه دیدگاه فکری–فلسفی در شعرهای پروین را به دو دسته تقسیم می‌کند: اول، حوزه نظری؛ که شامل مفاهیمی مانند عشق حقیقی، تجلی مذهب، قضا و قدر و تاکید پروین بر جنبش و حرکت و عمل می‌باشند. دوم، حوزه عملی؛ که شامل تهذیب اخلاق در شعرهای پروین است. پروین در شعرهایش کوشیده‌است تا با شیوه‌ای تازه، خصوصیات‌های بداخلاقی را در نظر خوانندگان خوار و فضیلت‌های اخلاقی را در نظر آنان، زیبا جلوه دهد. اشعار پروین در نظر دیگران نقدهای مثبت به‌طور کلی نقدهایی که اشعار پروین دریافت کرده‌اند، مثبت هستند. از پروین به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود. در دو و سه دهه اول پس از مرگ پروین، او و شعرش چندان مورد علاقه روشنفکران و نوپردازان نبودند. علی اصغر دادبه می‌نویسد که تعداد بسیار زیادی از منتقدان ادبی، پروین را شاعری بزرگ می‌دانند و او را با شاعران تراز اول ایران مقایسه می‌کنند. حداد عادل در مقاله خود، نصرالله تقوی را یکی از منتقدان معرفی می‌کند که پروین را با شاعران تراز اول مقایسه می‌کنند. ملک‌الشعرای بهار دیوان او را «گلدسته‌ای از ازهار نوشکفته» توصیف می‌کند. او نیز اضافه می‌کند که اگر تنها شعر «سفر اشک» از دیوان او منتشر می‌شد، جایگاه والایی در علم و ادب فارسی پیدا می‌کرد. پدر پروین، یوسف اعتصامی، نیز پروین را «روح جامعه» می‌خواند. همچنین او گفته شخصی گمنام را که گفته‌است: «در این کهنه زمین گاه سعدی و گاه پروین به ظهور می‌رسد» تایید کرده‌است. محمد قزوینی پروین را «رابعه دهر» و «ملکه‌النسا الشواعر» توصیف می‌کند و قصاید او را با قصاید ناصر خسرو برابر می‌داند. نادر نادرپور پروین را نخستین زنی می‌داند که به معنای واقعی شاعر بوده‌است. محمدعلی جمال زاده، شعر او را از لحاظ استقلال و اصالت از حافظ و صائب تبریزی بهتر می‌داند. محمدعلی اسلامی ندوشن نیز پروین را بزرگ‌ترین شاعر زن در ادبیات فارسی می‌داند. غلامحسین یوسفی، عبدالحسین زرین‌کوب، و سعید نفیسی پروین را شاعری ارجمند و بلندمرتبه دانسته‌اند. همچنین محمد حسین شهریار در شعری بلند در سبک شعر نو درباره پروین سروده‌است: به راستی که یکی از نوابغ ادب است میان شاعره‌ها تاکنون نظیرش نیست به یادم است که او شاعر شهیری بود قصایدش به مجلات منتشر می‌شد از آن پس من و او آشنای هم بودیم خیال می‌کنم که او بیست سال کمتر داشت هزار و سیصد و دو یا سه، او محصل بود هنوز کالج و دارالمعلمین می‌دید کتاب زیربغل داشت، در ورود از در به زیر چادر مشکی وپیچه، ماهی بود محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه، پروین را شاعری با شیوه خاص خود و او را «مستقل‌ترین شاعر دوره شعر فارسی پس از مشروطیت» می‌داند. او همچنین معنی و مضمون شعرهای پروین را دارای تازگی می‌داند و از نظر او همین ویژگی، او را به مستقل‌ترین شاعر مکتب قدیم شعر فارسی در قرن اخیر تبدیل کرده‌است. کدکنی قالب قطعه‌های پروین را بازگشت نقش تاریخی از دست رفته در دوره سلجوقی و شعر او را «شعر خرد و عاطفه» می‌داند. علاوه بر این، کدکنی ظهور پروین را در شعر پس از دوران مشروطیت، «یک واقعه بزرگ ادبی» توصیف می‌کند او شاعران هم‌دوره پروین یا حتی مسن‌تر از او را متاثر از شعرهای پروین می‌داند؛ به عنوان نمونه، کدکنی شعرهای سال‌های ۱۳۰۶–۱۳۱۶ نیما یوشیج (مانند شعرهای «خروس ساده»، «کرم ابریشم»، «اسب‌دوانی»، «کچپی»، «خروس و بوقلمون»، «پرنده منزوی» و «دود») را تاثیر پذیرفته از شعرهای پروین می‌داند. سید علی خامنه‌ای در ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، در حالیکه در بیمارستان بستری بود و عده‌ای از فرهیختگان به عیادت او آمده بودند، به مقایسه پروین اعتصامی با شاعرانی مانند فروغ فرخزاد پرداخت و از کسانی که پروین را «شاعر نخود و لوبیا» می‌دانند، انتقاد کرد. او همچنین پروین را «شاعری که سعی می‌شود چهره‌اش پوشانده شود» عنوان کرد و معتقد است که منتقدان برای بالا بردن جایگاه ادبی فروغ فرخزاد، پروین را کنار زدند. نقدهای منفی 180px منتقدان شعرهای پروین به دو دسته تقسیم می‌شوند: گروه اول، گروهی هستند که پروین اعتصامی را نه شاعر می‌دانند و نه ناظم. آن‌ها اشعار منسوب به پروین را متعلق به شاعر دیگری مانند پدرش می‌دانند. آن‌ها همچنین صحبت درباره پروین را صحبت درباره «شاعری» نمی‌دانند؛ بلکه صحبت درباره «تهمت شاعری» می‌دانند. این گروه ملک‌الشعرای بهار را نیز به دلیل تعریف از شعرهای پروین و نوشتن مقدمه‌ای برای دیوان او، مورد انتقاد قرار دادند. البته ملک‌الشعرای بهار این منتقدان را «طرفداران سید ضیاءالدین طباطبائی» می‌داند و این اتهامات را «دروغ‌های دلالان استعمار» توصیف می‌کند. گروه دوم، گروهی هستند که پروین را شاعر نمی‌دانند اما او را «ناصر خسروی مونث» یا «لافونتن مونث» خطاب می‌کنند زیرا اعتقاد دارند که پروین فقط نظم‌دهنده‌ای بر تمثیل‌های حیوانی است. اشعار معروف مضامین شعرهای پروین ترسیمی از چهره پروین اعتصامی، نقاشی شده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲، با آبرنگ مضامین و معانی اشعار پروین، توصیف‌کننده دلبستگی عمیق وی نسبت به پدر، استعداد و شوق فراوان او به آموختن علم و دانش، روحیه ظلم ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستم‌دیدگان است. اشعار پروین از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی تقریبا خالی‌اند. البته به‌جز قطعه «در تعزیت پدر» که پس از مرگ پدرش سروده، شعری که برای سنگ مزار خود سروده و نیز شعر «نهال آرزو» که برای جشن فارغ‌التحصیلی کلاس خود در خرداد ۱۳۰۳ گفته‌است. در میان اشعار او شعری بتوان صراحتا به شناخت شخص شاعر کمکی کند، وجود ندارد. شعر پروین از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سوال و جواب» مشاهده می‌شوند. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی مشهور کرده‌است. این مناظره‌ها نه تنها میان انسان‌ها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیاء از قبیل سوزن و نخ نیز اتفاق می‌افتد و پروین در بیان مقاصد خود از هنر «شخصیت بخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، بسیار استفاده کرده‌است. تعداد زیادی از اشعار پروین، بیان‌گر انتقاد پروین از شاهان و ظلم و ستم قدرتمندان است. پروین در شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» «ظلم» را نماد وقاحت و بی‌شرمی شخص ظالم توصیف می‌کند. در شعر «ای رنجبر» زحمتکشان را به انقلاب در برابر ستمگران فرا می‌خواند، در شعر «تیره بخت» فقر را به تصویر می‌کشد و در شعر «اشک یتیم» مشروعیت سیاسی دولت را مورد شک و تردید قرار می‌دهد. از این رو، شعر پروین رنگ و بوی سیاسی نیز به خود می‌گیرد و چون تعداد این‌گونه اشعار در دیوان او زیاد است، بعضی از منتقدان، شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیده‌اند. البته باید توجه داشت که این اشعار در زمان استبداد رضاشاه با شاعران آزادی‌خواه، سروده شده‌اند. بعضی اشعار معروف اشعار پروین اعتصامی به دلیل محتوای پندآموز و زبان گویا و روان خود، از قبل از انقلاب تاکنون، در کتاب‌های ادبیات مقاطع مختلف تحصیلی ایران نگاشته شده‌اند. تعداد زیادی از شعرهای پروین، دارای محتوای داستانی می‌باشند که پروین در این‌گونه شعرها مناظره دو چیز را در قالب داستان آورده‌است. اشک یتیم یکی از معروف‌ترین اشعار وی که تا سال‌ها در کتاب فارسی سال پنجم دبستان قرار داشت قطعه «اشک یتیم» است در داستان این شعر، پیرزنی در حال تماشای گذر پادشاه است. این شعر، تحت تاثیر شعر انوری، که در سال ۱۹۲۱ سروده شده، قرار گرفته‌است که از این روی نمی‌تواند اشاره مستقیم به رضاشاه داشته باشد؛ زیرا شعر انوری (با نام: نغمه صبح) در ابتدای قدرت‌گیری رضاشاه سروده شده بود و به نظر نمی‌رسد مرتبط به دوران ترور در آن مقطع زمانی باشد. اما جدا از تاثیرپذیری «اشک یتیم» از شعر نغمه صبح، که جهت‌گیری خاصی نسبت به رضاشاه نداشت، به ظاهر با فضای خفقان آن دوره در ارتباط است. در تعزیت پدر قطعه «در تعزیت پدر» با دست خط خود پروین پدر او نقش بسیار زیادی در گرایش پروین به شعر سرودن، آگاهی او از تحولات سیاسی روزگار و مشهور شدن پروین داشت. مرگ او در دی ماه ۱۳۱۶، بر انزوای پروین بعد از طلاقش، افزود و مدتی او را از فعالیت ادبی‌اش بازداشت. او دو قطعه درباره مرگ پدرش و تاثیر آن بر زندگی‌اش، سروده‌است که «در تعزیت پدر» و «بی پدر» نام دارند. بخشی اندک از آنچه که پروین در «در تعزیت پدر» سروده‌است: پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من پروین در شعر «بی پدر» نیز به مرگ پدرش اشاره کرده‌است: به سر خاک پدر، دخترکی صورت و سینه به ناخن می‌خست که نه پیوند و نه مادر دارم کاش روحم به پدر می‌پیوست زن در ایران پروین در طول عمر خود درباره ارتقاء رتبه و مقام زن کوشید و حتی شعری نیز به نام «زن در ایران» در این باره سروده‌است. به نوشته حداد عادل، سرودن «زن در ایران» به مناسبت دستور رفع حجاب توسط رضاشاه بوده‌است. به عقیده او، گرچه در ابیات اولیه اشاره به ظلم‌ها و محدودیت‌هایی دارد که در آن روزگار برای زنان وجود داشته، اما بیشتر شامل نصیحت به زنان است که در بند ظاهر و زینت و لباس نباشند و ساده زیستی و تقوا و دانش دوستی را پیشه کنند؛ از این رو با اوضاع زنان متجدد آن روزگار انطباق کامل ندارد. با این حال این شعر تنها شعر دیوان پروین است که در آن یکی از کارهای رضاشاه مورد تایید پروین قرار گرفته و به سبب تایید کشف حجاب و مذمت چادر موجب ناخشنودی عده‌ای شده‌است. همچنین پروین در این شعر، به تیره‌روزی زنان و وضعیت بد حقوق آنان در جامعه مانند منع زنان از سوادآموزی، پرداخته‌است. او همچنین زن را اسیر نادانی و پریشانی اوضاع جامعه می‌داند. این قصیده در حقیقت ۲۶ بیت دارد؛ اما از چاپ سوم دیوان پروین به بعد، چهار بیت آخر این شعر به دلیل مغایرت با احکام اسلام در مورد حجاب، حذف شده‌است و تنها ۲۲ بیت اول، ذکر می‌شود. چشم دل را پرده می‌بایست اما از عفاف چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود خسروا دست توانای تو آسان کرد کار ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود شه نمی‌شد گر در این گمگشته کشتی ناخدای ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود باید این انوار را پروین به چشم عقل دید مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود پند و نصیحت «پند و نصیحت» شعری است که در قالب قطعه که در کتاب متوسطه سوم دوره اول (سوم راهنمایی پیشین) چاپ شده‌است و محتوایی اندرزگونه دارد. این قطعه، ۸ بیت دارد که در آن به پندهایی چون «دوری از خودشیفتگی»، «غنیمت شمردن دوران جوانی»، «بردباری و صبر»، «نگاه به همه چیز به عنوان یک آموزگار» و «انتخاب راه درست در زندگی» اشاره می‌شود. جوانی گه کار و شایستگی‌ست گه خود پسندیو پندار نیست ای مرغک ای مرغک، از معروف‌ترین شعرهای پروین است که وی در دوازده سالگی سروده‌است. قالب این شعر «اعنات» است، یعنی علاوه بر حفظ قافیه در مصراع‌های زوج، در مصراع‌های فرد نیز کلمات قافیه مانند آورده شده‌است. به‌طور مثال کلمات «پریدن» و «چمیدن» کلمات قافیه هستند اما در مصراع‌های فرد نیز کلمات «آشیانه» و «کودکانه»، هم‌وزن و قافیه مانند هستند. این شعر در کتاب درسی اول راهنمایی یا متوسطه اول دوره اول قرار دارد. همچنین پیروی پروین از سبک شعری و اصطلاحات سعدی، به خوبی دیده می‌شود. به عنوان نمونه، مصراع آخر این شعر این‌گونه است: «بر مردم چشم دیدن آموز» که معنی کلمه مردم در این‌جا، مردمک چشم است که در شعرهای سعدی نیز بیشتر جاهایی که کلمه مردم به کار رفته، منظور مردمک چشم است. آرزوی پرواز شعر «آرزوی پرواز»، مناظره‌ای در قالب مثنوی بین جوجه کبوتر و مادرش است که در کتاب فارسی پایه هفتم با نام علم زندگانی، قرار دارد. سبک شعری این مثنوی نشان دهنده پیروی پروین از سبک مولانا است؛ زیرا در این شعر، آرایه ادبی تمثیل دیده می‌شود که اغلب سبک شعرهای مولانا است. در این شعر جوجه کبوتر با خودسری شروع پرواز می‌کند اما چون هنوز پرواز را بلد نیست، از پا می‌افتد و مادرش شروع به نصیحت کردن جوجه کبوتر می‌کند؛ و در پایان شعر به مفهوم «باتجربه شدن در سایه سعی و تلاش» اشاره می‌شود. متاع جوانی شعر متاع جوانی در کتاب سال اول دبیرستان یا متوسطه اول دوره دوم چاپ شده‌است که مناظره‌ای بین جوان و پیرمرد است. محتوای این شعر، استفاده از تجربه‌های دیگران و غنیمت شمردن دوران جوانی است. قالب این شعر، غزل است و دارای ۷ بیت می‌باشد. جشنواره‌ها جایزه ادبی پروین اعتصامی آرامگاه پروین اعتصامی، قم، حرم فاطمه معصومه جایزه ادبی پروین اعتصامی در سال ۱۳۸۳ به تلاش معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دفتر مجامع و فعالیت‌های فرهنگی آغاز به کار کرد. نخستین دوره این جشنواره، در ۱۵ مرداد همان سال برگزار شد. این جایزه، با هدف تقدیر از خدمات و شخصیت پروین اعتصامی، پیشرفت خلاقیت‌ها و آثار ادبی زنان، ایجاد همبستگی بین ادبیات ملت‌ها به ویژه در حوزه جهان اسلام، معرفی چهره‌های شاخص زنان ادیب و پژوهشگر و تقدیر از زنان در عرصه ادبیات فارسی، توسط «دبیرخانه جوایز سال» به زنان نویسنده اهدا می‌شود. این جایزه در روز بیست‌وپنجم اسفندماه، مطابق با روز بزرگداشت پروین اعتصامی، با مشارکت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب، در مراسمی به همین نام به برندگان اهدا می‌شود. این جایزه در بخش‌های مختلف شعر، ادبیات داستانی، ادبیات نمایشی، ادبیات پژوهشی، شعر کودک و نوجوان، داستان کودک و نوجوان و بخش جنبی برگزار می‌شود و از برندگان مشهور این جایزه می‌توان به مریم زندی، رویا صدر، بهناز علیپور گسکری، ترانه علیدوستی، فریبا کلهر، گیتا گرکانی و عرفان نظر آهاری و فریبا یوسفی را نام برد. جشنواره فیلم پروین اعتصامی جشنواره فیلم پروین اعتصامی، هر سال به برخی زنان فیلم‌ساز که دارای فیلم بلند سینمایی می‌باشند، جایزه اهدا می‌کند. این جشنواره بر اساس طرحی از «مازیار رضاخانی» در دی ماه ۱۳۸۳ تشکیل شد و تاکنون هرساله برگزار می‌شود. موضوعات فیلم‌های این جشنواره، نقش زنان در تحکیم بنیان خانواده، نقش زنان در تنظیم اقتصاد خانواده و زنان سرپرست خانوار است. این جشنواره تاکنون در ۸ دوره برگزار شده و توانسته ۸۴۴ فیلمساز زن را شناسایی و معرفی کند. یادبود تابلوی ورودی خانه پروین اعتصامی در تبریز بیست و پنجم اسفندماه در تقویم رسمی ایران، به مناسب سالروز تولد پروین اعتصامی، «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نامگذاری شده‌است. دانشسرای عالی پس از انقلاب فرهنگی ایران، به دانشگاه خوارزمی تغییر نام یافت و امروزه پروین اعتصامی از مفاخر آن دانشگاه محسوب می‌شود. همچنین تعداد زیادی تندیس از پروین اعتصامی در سراسر ایران وجود دارد که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به مجسمه پروین در برج میلاد تهران، مجسمه پروین در میدان اعتصامی شهرک ولیعصر تبریز و تندیس پروین در ابتدای پلکان خانه‌اش در تبریز اشاره کرد. خانه خانه پروین اعتصامی در تبریز، خیابان عباسی، جنب مسجد میرآقا، کوچه ساوجبلاغی، پلاک ۶ واقع شده‌است. ساخت بنای خانه پروین در تبریز به دوران پهلوی اول برمی‌گردد. در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵، این خانه به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران با شماره ۱۸۶۸۱ به ثبت رسید. هم‌اکنون این خانه به موزه پروین اعتصامی تبدیل شده‌است و برخی از لوازم شخصی و کتاب‌های اعتصامی در آن‌جا نگهداری می‌شود. خانه وی در تهران، اما، هم‌اکنون به محل دفتر یک شرکت، واحدی مسکونی و یک کارگاه مبل‌سازی تبدیل شده‌است. ابوالحسن اعتصامی یوسف اعتصامی خانه پروین اعتصامی استعاره
[ "ایران", "تبریز", "یوسف اعتصامی", "بخشایش", "تهران", "حصبه", "قم", "فاطمه معصومه", "قطعه (شعر)", "دانشسرای عالی", "علی‌اکبر دهخدا", "محمدتقی بهار", "۲۵ اسفند", "شاعر", "مردمان ایرانی", "زبان فارسی", "زبان انگلیسی", "زبان عربی", "قالب شعر", "مثنوی", "قصیده", "سبک‌های شعر کهن فارسی", "مناظره", "بهار (مجله)", "محسن هشترودی", "امثال و حکم", "شخصیت‌بخشی", "تخیل", "تمثیل (ادبیات)", "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "علی‌اصغر دادبه", "با چراغ و آینه", "محمدرضا شفیعی کدکنی", "غلامعلی حداد عادل", "دانشنامه جهان اسلام", "قاجاریه", "استان آذربایجان شرقی", "مجلس شورای ملی", "مشروطه‌خواهان", "دهخدا", "ملک الشعرای بهار", "ایران کلیسا", "ادبیات انگلیسی", "زبان فرانسوی", "ترکی", "تریللو", "علی اکبر دهخدا", "ملک‌الشعرای بهار", "عباس اقبال آشتیانی", "سعید نفیسی", "ادبیات فارسی", "کوروش", "داریوش یکم", "کرمانشاه", "مجله دانشکده", "وزارت آموزش و پرورش ایران", "عیسی صدیق", "دانشگاه تهران", "رضاشاه", "سرور مه‌کامه محصص لاهیجانی", "سیمین بهبهانی", "گلستان سعدی", "بوستان سعدی", "عبدالحسین زرین‌کوب", "۴ آوریل", "۱۹۴۱ (میلادی)", "ادبیات انگلیسی در قرن بیستم", "فرمان مشروطیت", "جنگ جهانی اول", "روزنامه", "انوری", "مثنوی معنوی", "مولانا", "فرید الدین عطار نیشابوری", "مردم آمریکا", "مردم فرانسوی", "هراشیو اسمیت", "لافونتن", "ازوپ", "انقلاب مشروطه", "شعر نیمایی", "ناصر خسرو قبادیانی", "قصاید", "زبان گفتاری", "بلاغت", "آرایه‌های ادبی#سؤال و جواب", "آرایه‌های ادبی#ارسال المثل (مثل)", "متناقض‌نما (ادبیات)", "آرایه‌های ادبی#تمثیل", "قضا و قدر", "محمد قزوینی", "نادر نادرپور", "محمدعلی جمال زاده", "صائب تبریزی", "محمدعلی اسلامی ندوشن", "غلامحسین یوسفی", "محمد حسین شهریار", "شعر نو", "نیما یوشیج", "سید علی خامنه‌ای", "فروغ فرخزاد", "سید ضیاءالدین طباطبائی", "حجاب", "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی", "روزنامه همشهری", "ادبیات نمایشی", "مریم زندی", "رؤیا صدر", "بهناز علیپور گسکری", "ترانه علیدوستی", "فریبا کلهر", "گیتا گرکانی", "عرفان نظر آهاری", "فریبا یوسفی", "انقلاب فرهنگی ایران", "دانشگاه خوارزمی", "برج میلاد", "خانه پروین اعتصامی", "آثار ملی ایران", "دانشنامهٔ تاریخ معماری ایران‌شهر", "روزنامه ایران", "ابوالحسن اعتصامی", "انتشارات امیرکبیر", "انتشارات مدرسه", "بنیاد دائرةالمعارف اسلامی", "با کاروان حله", "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" ]
[ "ادبیات معاصر فارسی", "پژوهشگران ادبیات اهل ایران", "اهالی تبریز", "درگذشتگان ۱۳۲۰", "درگذشتگان ۱۹۴۱ (میلادی)", "درگذشتگان بر پایه نوع بیماری", "زادگان ۱۲۸۵", "زادگان ۱۹۰۶ (میلادی)", "شاعران اهل تبریز", "شاعران ایران بزرگ", "شاعران زن اهل ایران", "شاعران زن فارسی‌زبان", "شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران", "شاعران فارسی‌زبان", "کتابداران اهل ایران", "مدفونان در حرم فاطمه معصومه", "نویسندگان زن اهل ایران", "نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی)" ]
3,059
کوهیچ
0
13
0
[ "كوهيچ" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
کوهیج کوهیج: به لهجه محلی «کهه» می‌نامند. یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان بستک، با جمیتی بر ۹۰۰ خانوار و ۴۳۰۰ نفر، مسافتش با شهرستان بستک ۱۸ کیلومتر می‌باشد ودر سمت مغرب بستک واقع شده است. از شمال به کوه کاه بست و از جنوب به روستای فاریاب کوهیج و از غرب به لاور میستان منتهی می‌شود. روستا دقیقا زیر کوه کاه بست (دربایه کوه) قرار دارد. این روستا دارای قدمتی جندساله بوده ودر دوران قاجاریه به عنوان دار العلم در منطقه جنوب ایران وحوزه‌های جنوبی خلیج فارس شهرت فراوانی داشته است. طالبان علوم دینی و شرعی از راه‌های دور ونزدیک به این محل «دار العلم» می‌شتافتند تا از این سفره بربار توشه‌ای بر کیرند. مدرسه علوم دینی کوهیج عالمان بسیاری را به جامعه اسلامی تحویل داده است که از جمله: شیخ شافعی، شیخ حسن، مرحوم احمد کبیر، شیخ عبدالله نقشبندی عالمی متبحر وفقیهی بزرک محسوب می‌شوند، علم شان در سطحی بالا وکتب دینی علامه النقشبندی در دانشکاه‌های عربستان و کشورهای اسلامی تدریس می‌دهند، ایشان نه فقط در ایران، بلکه در بسیاری از ممالک اسلامی شناخته شده‌اند. کوهیج دارای دبستان، دبیرستان، ۸ باب مسجد، خانه بهداشت، آب لوله کشی و برق وتلفن می‌باشد. از جند سال بیش و با همت خیرین که در آن سوی خلیج فارس مقیم هستند روستا کوهیج متحول شده است. مرکز بهداشتی و درمانی کوهیج یکی از مجهزترین مراکز درمانی است که به‌وسیله خیرین مقیم آن سوی خلیج فارس ساخته شده است برای کمک به مردم کوهیج و روستاهای اطراف.
[ "خلیج فارس" ]
[]
3,060
کرکوک
2
205
0
[ "كركوك" ]
false
122
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "کرکوک" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۵٫۲۸" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۴٫۱۹" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Kirkuk citadel.jpg" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "250" }, { "Item1": "استان", "Item2": "کرکوک" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "'''آرافکا''' یا '''آراپخا''' ,'''گرمکان''' , '''کرخه د-بث اسلوخ'''" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۸۵۰،۷۸۷ نفر (۲۰۰۹)" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "نجم الدین کریم" } ], "Title": "شهر عراق" }
کرکوک ، شهری در کشور عراق و مرکز استان کرکوک است. این شهر در ۲۵۰ کیلومتری شمال بغداد قرار گرفته و بر طبق آمار سال ۲۰۰۹ جمعیت آن ۸۵۰،۷۸۷ نفر بوده‌است. این شهر یکی از شهرها در جریان درگیری‌های نظامی در سال ۲۰۱۴ بود. نام کرکوک شهری باستانی و ادامه شهر باستانی روزگار هوریان است. نام کرکوک نیز بسیار باستانی است. این نام در آغاز به شکل آرافکا یا آراپخا (Arraphka) بود که از زبان هوری باستان آمده و به معنی «شهر» است. هوریان قومی آسیانی بودند که با گرجی‌ها و لازها هم‌تبارند. پس از سرنگونی دولت آشور، منطقه پیرامون کرکوک به نام « کورکورا » معروف شد. این نام شاید به نام بابا گرگر که امروزه نام چاه‌های نفت کرکوک است در پیوند باشد. در زمان سلوکیان این شهر را « کرخه د-بث اسلوخ » می‌نامیدند که در زبان آرامی به معنی «ارگ خاندان سلوکی» بود. آرامی زبان میانجی منطقه هلال بارور در آن دوره بود. سلوکس نیکاتور ویا فرزندش آنتیوخوس، هنگام تجدید بنای این شهر، پنج خاندان سرشناس را از استخر فارس به این ناحیه آوردند و به آنان زمین دادند و محله‌های شهر را به نام آنان نامیدند. در دوران پارتیان، این شهر جزو پادشاهی محلی آدیابن بود. پادشاه محلی این شهر به اردشیر بابکان در برانداختن اشکانیان کمک نمود. در روزگار پارتیان و ساسانیان کرکوک گرمکان نام داشت که در زبان فارسی به معنی «مکان گرم» است. این نام همچنان توسط کردهای منطقه و به‌صورت گرمیان استفاده می‌شود. نفت کرکوک یکی از غنی‌ترین شهرهای عراق می‌باشد و دارای ۴۰٪ صادرات نفت عراق است. شاید این عامل مهمترین دلیل کشتار و کوچ اجباری کردها توسط رژیم صدام از این شهر بوده‌است. اصلی‌ترین چاه‌های نفت کرکوک به نام باباگرگر شهرت دارند. دیگر حوزه‌های نفتی مهم آن جمبور، بای حسن جنوبی و شمالی، آفانا، خباز، جبل بور و خرماله نام دارند. از پدیده‌های شگفت در منطقه باباگرگر آتش‌های فروزنده بر روی زمین است که در پی نشت گاز از حوزه نفتی به روی زمین پدیدآمده. این آتش‌ها که آتش جاویدان نام گرفته‌اند سده‌هاست که در آن زمین‌ها می‌سوزند. رودخانه زاب کوچک (از شاخه‌های دجله) از ۴۵ کیلومتری کرکوک می‌گذرد و به آبیاری زمین‌های کرکوک یاری می‌رساند. نخستین زمین و ورزشگاه بازی گلف در خاورمیانه در کرکوک بنا شد. مسائل قومی کرکوک در منطقه گسترده‌ای دارای جمعیتی آمیخته از اقوام گوناگون واقع شده‌است و این منطقه در گذر سده بیستم شاهد تغییرات بزرگی در ترکیب قومی خود بوده‌است. هر سه قوم کرد، ترکمن‌های عراق، و عرب‌ها بر این شهر و منطقه ادعای ارضی دارند و هر سه گروه برای مدعای خود شواهد تاریخی ارائه می‌دهند. پروژه عرب‌سازی این شهر مهم‌ترین پروژه عربی کردن در زمان صدام حسین بود. بر اساس ادعای ترکمن‌ها در زمان چیرگی حکومت عثمانی بر این منطقه، ترکمن‌ها اکثریت جمعیت شهر کرکوک را تشکیل می‌دادند اما کردها در مناطق روستایی پیرامون شهر اکثریت داشتند. استخراج نفت در میدان‌های نفتی کرکوک که از حدود سال ۱۹۳۰ آغاز شد نیز مهاجرت شمار زیادی از کارگران عرب و کرد را به استان کرکوک در پی داشت و این شهر رفته‌رفته از حالت یک شهر ترکمن‌نشین به‌درآمد. بر پایه سرشماری رسمی سال ۱۹۵۷ در آن سال از بین (۱۲۰٫۴۰۲ نفر) کل ساکنان شهر کرکوک: ترکمن‌ها (۴۵٫۳۰۶ نفر)، کردها (۴۰٫۰۳۷ نفر)، عرب‌ها (۲۷٫۱۲۷ نفر)، سریانی‌ها (۱٫۵۰۹ نفر) و یهودی‌ها (۱۰۱ نفر) از جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. که بر این اساس ترکمن‌ها: ۴۰ درصد، کردها: ۳۵ درصد و عرب‌ها: کمتر از ۲۵ درصد از ساکنان شهر را شامل می‌شدند. نتایج سرشماری از شهر کرکوک و استان کرکوک ۱۹۵۷ زبان مادری شهر کرکوک باقی استان کرکوک کل استان کرکوک کل استان کرکوک% کردی ۴۰،۰۳۷ ۱۴۷،۵۴۶ ۱۸۷،۵۹۳ ۴۸٫۲٪ عربی ۲۷،۱۲۷ ۸۲،۴۹۳ ۱۰۹،۶۲۰ ۲۸٫۲٪ ترکی ۴۵،۳۰۶ ۳۸،۰۶۵ ۸۳،۳۷۱ ۲۱٫۴٪ آرامی ۱،۵۰۹ ۹۶ ۱،۶۰۵ ۰٫۴٪ عبری ۱۰۱ ۲۲ ۱۲۳ ۰٫۰۳٪ دیگر ۶،۳۳۰ ۲۱۵ ۶،۵۴۵ ۱٫۷۷٪ کل ۱۲۰،۴۰۲ ۲۶۸،۴۳۷ ۳۸۸،۸۲۹ ۱۰۰٪ سیاست‌های عربی‌سازی صدام حسین در این منطقه پس از سال ۱۹۹۱ باعث تبعید و کشتار حدود ۱۲۰ هزار کرد، ترکمن و آشوری (پروژه انفال) از استان‌های شمالی عراق به جنوب آن کشور شد که به گفته دیدبان حقوق بشر سازمان ملل بیشتر آن‌ها از کرکوک و روستاهای اطراف بودند. در سال ۲۰۰۳ مساحت استان کرکوک ۹۶۷۹ کیلیومتر مربع و جمعیت آن ۸۴۸،۰۰۰ نفر بوده‌است. پس از سرنگونی رژیم صدام در سال ۲۰۰۳ بسیاری از کردها و تعدادی از ترکمن‌های رانده شده به شهر بازگشته و از سوی دیگر بسیاری از عشایر عرب اسکان داده شده در آنجا به مناطق جنوبی خود بازگشتند. این پدیده در بسیاری از شهرها مانند کرکوک که مورد نسل‌کشی و عربی کردن واقع شده بودن روی داد. به گونه‌ای که از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۰ جمعیت کردها در شهر کرکوک از ۱۵۰٫۰۰۰ به ۳۵۰٫۰۰۰ نفر افزایش یافته‌است. در اوایل سالهای سرنگونی صدام در سال ۲۰۰۳ میلادی حکومت انتقالی برای بازگشت بیرون شدگان فرایندی را آغاز کرد. کردها نیز کوشش بسیاری برای بازگشت به کرکوک کردند و بر همین پایه ۳۰۰ هزار تن که بیشترشان کرد بودند به کرکوک بازگشتند و جمعیت شهر از ۸۵۰ هزار تن به ۱۱۵۰۰۰۰ هزارن تن رسید. کرکوک در طول تاریخ شهری ترکمان بوده که اقلیت بزرگ کرد و ترکمن و اقلیتهای کوچک عرب، آشوری، و یهودی در طول زمان یا به آنجا کوچ کرده‌اند یا از دیرباز در این دیار می‌زیسته‌اند. اما به دلیل وجود منابع نفت حکومت‌های مختلف عراق قبل از سال ۲۰۰۳ در پی تغییر ترکیب جمعیت این شهر به سود اعراب تحت عنوان پروژه تعریب بوده‌اند. پس از تصویب قانون اساسی عراق، بر اساس یکی از بندهای آن موسوم به بند ۱۴۰ باید در مناطق کردنشین خارج از اداره اقلیم کردستان عراق از جمله کرکوک، خانقین، شنگال و غیره همه‌پرسی جهت تمایل به بازگشت به اداره حکومت اقلیم کردستان برگزار شود. در مجلس استانی کرکوک (با مجموعا ۴۱ عضو) ترکیب مجلس استان در سال (۲۰۱۱) به صورت زیر بوده‌است: ۲۷ عضو کرد، ۸ عضو عرب و ۶ عضو ترکمن. در انتخابات سال ۲۰۱۴ برای مجلس نمایندگان عراق از استان کرکوک، ۸ نماینده کرد، ۲ نماینده ترکمن و ۲ نماینده عرب هستند. محله‌ها محله‌های اصلی شهر کرکوک: کردنشین: رحیم‌آباد (واقع در دروازه شمالی شهر کرکوک)، شورجه، آزادی، اسکان، بلاخ، قوریه و ماموستائیان ترکمن‌نشین: مصلی، بیریادی، بلاغ، معلمین، راه بغداد، تسعین، قوریا، عرفه، قصاب خانه، الماس، ۱اذار، الحی العسکری، اطراف ارگ کرکوک عرب‌نشین: مناطق کارگران (واقع در جاده بغداد)، منطقه یک حزیران، منطقه نصر و عروبه، القادسیه، غرناطه آشوری‌نشین: شاطرلو، عرفه، الماس شهرهای خواهرخوانده تاریخ کشور شهر خواهرخوانده ۲۰۱۲ ترکیه قونیه
[ "عراق", "استان کرکوک", "بغداد", "حمله به شمال عراق (۲۰۱۴)", "هوریان", "هوری", "آسیانی", "گرجی‌ها", "لازها", "آشور", "زبان آرامی", "زبان میانجی", "هلال بارور", "Joan Comay", "استخر فارس", "پارتیان", "اردشیر بابکان", "ساسانیان", "کرد", "گرمیان", "نفت", "کوچ اجباری", "صدام", "جمبور", "بای حسن", "آفانا", "خباز", "جبل بور", "خرماله", "آتش جاویدان", "زاب کوچک", "دجله", "گلف", "خاورمیانه", "صدام حسین", "ترکمن‌های عراق", "میدان نفتی کرکوک", "مردم کرد", "عرب", "کردی", "عربی", "ترکی", "آرامی", "عبری", "ترکمن", "آشوری‌های عراق", "یهودی", "مردم عرب", "تعریب", "قانون اساسی عراق", "بند ۱۴۰", "مناطق کردنشین", "اقلیم کردستان عراق", "خانقین", "شنگال", "همه‌پرسی", "حکومت اقلیم کردستان", "مجلس استانی کرکوک", "مجلس نمایندگان عراق", "ارگ کرکوک", "ترکیه", "قونیه" ]
[ "کرکوک", "آشور", "استان کرکوک", "القاعده در عراق", "بنیان‌گذاری‌ها در هزاره سوم (پیش از میلاد) در آسیا", "تاریخ جزیره (میانرودان)", "جوامع ترک خارج از ترکیه", "شهرهای آشوری باستان", "شهرهای عراق", "مراکز شهرستان‌های عراق", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در هزاره ۳ (پیش از میلاد)", "مناطق مسکونی در استان کرکوک", "مناطق مسکونی در کردستان عراق", "هلال حاصل‌خیز" ]
3,062
هاوارد فاست
1
116
0
[ "هووارد فاست", "هوارد فاست" ]
false
25
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "هاوارد فاست" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Howard Fast.jpg" }, { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "'''هاوارد ملوین فاست'''" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[آمریکایی]]" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[نیویورک سیتی]]" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[گرینویچ]]، [[کنتیکت]]" }, { "Item1": "نام دیگر", "Item2": "'''ای. وی. کانینگهام''' و '''والتر اریکسون'''" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "[[رمان نویس]]" }, { "Item1": "سبک نوشتاری", "Item2": "تاریخی تخیلی" }, { "Item1": "کتاب‌ها", "Item2": "[[مهاجران]][[آخرین مرز]][[اسپارتاکوس]][[بامداد آوریل]]" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "بت کوهن (۱۹۹۴–۱۹۳۷)مرسدس اوکانر (۲۰۰۳–۱۹۹۹)" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "جاناتان و ریچل از همسر اول" }, { "Item1": "imdb_id", "Item2": "۰۲۶۸۷۷۹" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
هاوارد ملویل فاست (زاده ۱۱ نوامبر ۱۹۱۴ - درگذشته ۱۲ مارس ۲۰۰۳) رماننویس و نویسنده تلویزیونی کمونیست آمریکایی بود. او با نام‌های مستعار ای. وی. کانینگهام و والتر اریکسون نیز قلم زده است. هاوارد فاست در شهر نیویورک زاده شد. مادرش یک مهاجر بریتانیایی و پدرش یک مهاجر اوکراینی و هر دو یهودی بودند. با مرگ مادرش در ۱۹۲۳ و بیکار شدن پدرش، جوان‌ترین برادرش یولیوس برای ادامه زندگی نزد خویشاوندان شان رفت لیکن هاوارد و برادر بزرگش ژروم به کار فروختن روزنامه مشغول شدند. هاوارد جوان نوشتن را در سنین پایین آغاز کرد. در حالی که به سیاحت در اکناف آمریکا و انجام شغل‌های گوناگونی مشغول بود، نخستین داستانش به نام دو دره را در سال ۱۹۳۳ منتشر کرد. اما اولین کار مشهورش، شهروند تام پین برداشتی داستانی از زندگی توماس پین بود. فاست که همواره به تاریخ آمریکا علاقه‌مند بود، داستان آخرین مرز را در مورد تلاش شاینها برای بازگشت به سرزمین مادری شان و داستان راه آزادی را درباره زندگی بردگان سابق در دوره بازسازی به رشته تحریر در آورد. نقش فاست در جنبش لزوم پای بندی به قانون اساسی فاست در مقاله مهم "چرا الحاقیه پنجم؟"، به طور مفصل، هدف متمم پنجم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را شرح می‌دهد. او با کارایی هر چه تمام‌تر از مفهوم هراس سرخ برای توضیح در مورد کلمه "پنجم" استفاده می‌کند. دوران حرفه‌ای فاست در زمان جنگ جهانی دوم در خدمت دفتر اطلاعات ایلات متحده بود و برای صدای آمریکا می‌نوشت. او در ۱۹۴۳ به حزب کمونیست آمریکا پیوست و در ۱۹۵۰ به کمیته اقدامات غیر آمریکایی احضار شد. در آنجا او از افشا کردن نام همکارانش در تاسیس بنیادی برای حمایت از یتیمان سربازهای آمریکایی حاضر در جنگ داخلی اسپانیا امتناع کرد (یکی از همکارانش النور روزولت بود) و به یک دوره زندان سه‌ماهه به دلیل اخلال در کار کنگره محکوم شد. در زندان، نوشتن اثر مشهورش اسپارتاکوس که رمانی در مورد یک شورش در بین بردگان رمی بود، را آغاز کرد. اما بعد از آزادی از زندان، در فهرست سیاه اکثر بنگاه‌های انتشاراتی قرار گرفت و مجبور شد خودش این رمان را به چاپ برساند. بر طبق معیارهای موجود برای کتاب‌های چاپ شده به وسیله نویسنده اثر، این رمان به موفقیتی بزرگ دست یافت و در چهار ماه نخست، هفت بار تجدید چاپ شد (بر اساس خاطرات فاست، از ۵۰۰۰۰ نسخه چاپ شده، ۴۸۰۰۰ نسخه فروش رفت). پس از این جریان، فاست انتشارات بلو هرون (Blue Heron) را تاسیس کرد و به این طریق توانست تا زمانی که هنوز در فهرست سیاه قرار داشت، آثار خودش را به چاپ برساند. دقیقا همان‌طور که تولید فیلم مبتنی بر اسپارتاکوس (پخش فیلم در ۱۹۶۰) را به عنوان مرحله مهمی در از هم پاشیدن فهرست سیاه هالیوود به حساب آوردند، چاپ مجدد رمان فاست به وسیله نشر کراون (Crown) در ۱۹۵۸ نیز به نحو بارزی باعث خروج فاست از لیست سیاه انتشاراتی‌ها گردید. فاست در سال ۱۹۵۲ به عنوان نامزد حزب کارگر در انتخابات کنگره حضور داشت. در خلال دهه ۱۹۵۰ برای نشریه دیلی ورکر که روزنامه ارگان حزب کمونیست آمریکا بود، قلم زد. فاست مشهورترین نویسنده آمریکایی در اتحاد شوروی به‌شمار می‌رفت و در ۱۹۵۳ به جایزه صلح لنین دست یافت. اما در ۱۹۵۶ به دلیل مسائلی از قبیل شرایط موجود در اتحاد شوروی و اروپای شرقی از حزب جدا شد. فاست مدتی در فرهنگستان ملی طراحی به مقدمات نقاشی مشغول شد. در سال ۱۹۴۵ خبرنگار مجله‌های «اسکوایر» و «کورونت» در اروپا و خاور دور بود. در ۱۹۴۷ در دانشگاه ایندیانا تدریس می‌کرد. فاست از پایه گذاران نهضت جهانی صلح بود و طی سالهای ۵۵–۱۹۵۰ عضو شورای عالی این نهضت بود. بیشتر آثار فاست از تاریخ و زندگی مردم آمریکا به ویژه در زمان انقلاب آمریکا و جنگ‌های استقلال مایه می‌گیرد. در سال‌های میانی دهه ۱۹۵۰ فاست و خانواده‌اش به تینک، نیوجرسی نقل مکان کردند. اندکی پس از آن، فاست کتاب بامداد آوریل را نوشت که شرحی از نبرد لگزینگتون و کنکورد از زاویه دید یک نوجوان است. با وجود آنکه این کتاب در اصل برای گروه سنی نوجوانان نوشته نشده بود لیکن به یکی از متون درسی رایج در مدارس راهنمایی آمریکا تبدیل شد و احتمالا محبوب‌ترین اثر او در سال‌های ابتدایی قرن بیست و یکم بوده است. یک فیلم تلویزیونی نیز بر اساس این کتاب در ۱۹۸۸ ساخته شد. در ۱۹۶۰ فاست با استفاده از نام مستعار «ای. وی. کانینگهام» نوشتن رمان‌های کارآگاهی/معمایی را آغاز کرد. این تغییر نام، عملی رایج در بین نویسندگانی بود که می‌خواستند سوابق نوشتن «جدی» شان را از آثار تخیلی شان متمایز کنند (همانند گور ویدال که آثار معمایی‌اش را با نام «ادگار باکس» چاپ می‌کرد). او همچنین تحت نام‌های «بن بروچ»، «والتر اریکسون» و «سیمون کنت» نیز آثاری را منتشر کرده است. در ۱۹۷۴ فاست و خانواده‌اش در کالیفرنیا ساکن شدند و در آنجا او به نوشتن نمایش نامه‌های تلویزیونی پرداخت. در ۱۹۷۷ او کتاب مهاجران را منتشر کرد که نخستین کتاب از یک سری ۶ تایی بود. زندگی شخصی فاست در ۶ ژوئن ۱۹۳۷ با بتی کوهن ازدواج کرد و دارای دو فرزند به نام‌های جاناتان و ریچل گردید. بتی در ۱۹۹۴ درگذشت و او در ۱۹۹۹ با مرسدس اوکانر ازدواج کرد. سرانجام فاست در ۱۲ مارس ۲۰۰۳ در الد گرینویچ کانکتیکت درگذشت. پسر او جاناتان فاست و همسرش اریکا یانگ و همچنین دختر آنها مالی یانگ فاست نیز نویسنده هستند. آثار دو دره (۱۹۳۳)، به فارسی ترجمه شده‌است. دیروز بیگانه (۱۹۳۴) زاده آزادی (۱۹۳۹)، به فارسی ترجمه شده‌است. آخرین مرز (۱۹۴۱)، مترجم فریدون مجلسی، نشر رازی، ۱۳۶۶ شکست ناپذیر (۱۹۴۲)، مترجم دکتر حسن مرندی. شهروند تام پین (۱۹۴۳)، مترجم حسن کامشاد ۱۳۳۱ راه آزادی (۱۹۴۴)، مترجم مینا سرابی (انتشارات علم، انتشارات نوید) پاتریک هری (۱۹۴۵) آمریکایی (۱۹۴۶)، مترجم فریدون مجلسی. نشر رسانه ۱۳۷۲ کلارکتون (۱۹۴۷) تیتو و مردمش (۱۹۴۸) اسپارتاکوس (۱۹۵۱)، مترجم ذبیح اله منصوری سودای ساکو و وازتی (۱۹۵۳) سیلاس تیمبرمن (۱۹۵۴) سرگذشت لولاگرگ (۱۹۵۶) خدای عریان (۱۹۵۷) موسی (فرزند نیل) (۱۹۵۸)، مترجم پرویز همایون پور، انتشارات معین؛ و ذبیح‌الله منصوری انتشارات زرین قصه وینستون (۱۹۵۹) بامداد آوریل (۱۹۶۱) به فارسی ترجمه شده‌است. دختر آگریپا (۱۹۶۴) عبور از دود (۱۹۷۱) مهاجران (۱۹۷۷). مترجم فریدون مجلسی. نشر البرز، ۱۳۷۵ نسل دوم (۱۹۷۸). به فارسی ترجمه شده‌است. مترجم خسرو همایون پور، انتشارات معین، ۱۳۷۵ توانمندان (۱۹۷۹) ژنرال به یک فرسته شلیک کرد، مجموعه داستان‌های کوتاه (۱۹۷۵)، مترجم فریدون مجلسی. ناشر کتابسرا، ۱۳۶۵. این کتاب در سال ۱۳۸۱ زیر عنوان تماشاخانه به وسیله نشر قطره منتشر شد. رستگاری (۱۹۹۹)
[ "ایالات متحده", "نیویورک سیتی", "گرینویچ", "کنتیکت", "رمان نویس", "مهاجران (رمان)", "آخرین مرز", "اسپارتاکوس (رمان)", "صبح آوریل", "۱۱ نوامبر", "۱۹۱۴ (میلادی)", "۱۲ مارس", "۲۰۰۳ (میلادی)", "رمان", "نیویورک", "بریتانیایی", "اوکراینی", "یهودی", "یولیوس", "شهروند تام پین", "توماس پین", "شاین", "بردگان", "بازسازی ایالات متحده آمریکا", "متمم پنجم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا", "هراس سرخ", "جنگ جهانی دوم", "دفتر اطلاعات ایلات متحده", "صدای آمریکا", "حزب کمونیست آمریکا", "کمیته اقدامات غیر آمریکایی", "جنگ داخلی اسپانیا", "النور روزولت", "اخلال در کار کنگره", "اسپارتاکوس (کتاب)", "برده‌داری", "روم", "حزب کارگر", "دیلی ورکر", "اتحاد شوروی", "جایزه صلح لنین", "اروپای شرقی", "فرهنگستان", "نقاشی", "خبرنگار", "خاور دور", "دانشگاه ایندیانا", "انقلاب آمریکا", "تینک، نیوجرسی", "بامداد آوریل", "نبرد لگزینگتون و کنکورد", "گور ویدال", "کالیفرنیا", "الد گرینویچ", "کانکتیکت", "جاناتان فاست", "اریکا یانگ", "مالی یانگ فاست", "دو دره", "دیروز بیگانه", "زاده آزادی", "شکست ناپذیر", "راه آزادی", "پاتریک هری", "آمریکایی (کتاب)", "کلارکتون", "تیتو و مردمش", "سودای ساکو و وازتی", "سیلاس تیمبرمن", "سرگذشت لولاگرگ", "خدای عریان", "قصه وینستون", "دختر آگریپا", "عبور از دود", "نسل دوم", "توانمندان", "رستگاری (رمان)" ]
[ "اعضای حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا", "اهالی تینک، نیوجرسی", "اهالی ریجفیلد، کنتیکت", "درگذشتگان ۲۰۰۳ (میلادی)", "رمان‌نویسان آمریکایی یهودی‌تبار", "رمان‌نویسان اهل ایالت کنتیکت", "رمان‌نویسان اهل ایالت نیویورک", "رمان‌نویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "رمان‌نویسان سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا", "رمان‌نویسان مرد اهل ایالات متحده آمریکا", "زادگان ۱۹۱۴ (میلادی)", "فیلم‌نامه‌نویسان مرد اهل ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان اهل ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان اهل شهر نیویورک", "نویسندگان اهل کنتیکت", "نویسندگان اهل نیوجرسی", "نویسندگان تلویزیونی اهل ایالات متحده آمریکا", "نویسندگان مرد تلویزیونی" ]
3,063
فهرست برج‌ها
2
20
0
[ "فهرست برج ها" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فهرست برج‌ها برج کج پیزا برج تایپه ۱۰۱ برج خلعت پوشان برج میلاد برج ملی کانادا برج آزادی برج ایفل برج آمریکاس برج خلیفه برج کوالالامپور برج سی‌ان برج ویلیس برج بابل برج بلور برج طغرل برج پیچنده برج آتش‌نشانی تبریز استراتوسفر لاس وگاس برج سیدنی برج تاشکند برج العرب برج ویلیامز برج نقاره‌خانه برج مهماندوست برج چهل‌دختر برج کاشانه بسطام برج لاجیم برج جین مائو برج نخیل برج داوود برج قربان برج سوزن فضایی برج کالگری برج ارینتال پیرل برج هرکول برج دیو کلی برج پتروناس
[ "برج کج پیزا", "تایپه ۱۰۱", "برج خلعت پوشان", "مجموعه یادمان (برج میلاد)", "برج ملی کانادا", "برج آزادی", "برج ایفل", "برج آمریکاس", "برج خلیفه", "برج کوالالامپور", "برج سی‌ان", "برج ویلیس", "برج بابل", "برج بلور", "برج طغرل", "برج پیچنده", "برج آتش‌نشانی تبریز", "استراتوسفر لاس وگاس", "برج سیدنی", "برج تاشکند", "برج العرب", "برج ویلیامز", "برج نقاره‌خانه", "برج مهماندوست", "برج چهل‌دختر", "برج کاشانه بسطام", "برج لاجیم", "برج جین مائو", "برج نخیل", "برج داوود", "برج قربان", "برج سوزن فضایی", "برج کالگری", "برج ارینتال پیرل", "برج هرکول", "برج دیو کلی", "برج پتروناس" ]
[ "برج‌ها" ]
3,064
تایپه ۱۰۱
2
50
0
[ "تايپه ۱۰۱", "تایپه 101", "برج ۱۰۱ تایپه", "تایپهٔ ۱۰۱", "برج ۱۰۱ تايپه", "برج 101 تایپه", "تايپهٔ ۱۰۱", "تايپه 101", "تایپهٔ 101", "برج 101 تايپه", "تايپهٔ 101" ]
false
17
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "تایپه ۱۰۱" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "台北۱۰۱" }, { "Item1": "alternate_name", "Item2": "Taipei Financial Center" }, { "Item1": "image", "Item2": "Taipei101.portrait.altonthompson.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "Taipei 101 Tower in August 2008" }, { "Item1": "highest_prev", "Item2": "[[برج‌های دوقلوی پتروناس]]" }, { "Item1": "highest_next", "Item2": "[[برج خلیفه]]" }, { "Item1": "highest_start", "Item2": "۲۰۰۴" }, { "Item1": "highest_end", "Item2": "۲۰۱۰" }, { "Item1": "opening", "Item2": "31 December 2004" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[Xinyi District]][[تایپه]]، [[تایوان]] ([[تایوان]])" }, { "Item1": "architectural_style", "Item2": "[[معماری پسانوگرا]]" }, { "Item1": "building_type", "Item2": "Commercial offices" }, { "Item1": "start_date", "Item2": "1999" }, { "Item1": "completion_date", "Item2": "2004" }, { "Item1": "cost", "Item2": "[[دلار جدید تایوان]] 58 billion()" }, { "Item1": "floor_count", "Item2": "۱۰۱5 below ground" }, { "Item1": "elevator_count", "Item2": "۶۱ [[توشیبا]]/[[کونه]] elevators, including double-deck shuttles and 2 high speed observatory elevators" }, { "Item1": "architect", "Item2": "[[C.Y. Lee & Partners]]" }, { "Item1": "main_contractor", "Item2": "[[سامسونگ سی‌اند تی]][[KTRT Joint Venture]]" }, { "Item1": "management", "Item2": "Urban Retail Properties" }, { "Item1": "owner", "Item2": "[[Taipei Financial Center Corporation]]" } ], "Title": "building" }
200px تایپه ۱۰۱ در مقایسه با سایر سازه‌های بلند قاره آسیا برج تایپه ۱۰۱ آسمانخراشی ۱۰۱ طبقه‌ای در بخش خینیی تایپه در کشور تایوان است. نام اصلی این برج پیشتر «مرکز مالی تایپه» بود. این برج پس از برج خلیفه در دبی بلندترین برج جهان است. این بزرگترین برج مسکونی جهان در منطقه‌ای زلزله‌خیز ساخته شد تا میزان مقاومتش را به نمایش بگذارد. «تایپه ۱۰۱» نام برج ۱۰۱ طبقه‌ای است که ۵۰۸ متر ارتفاع دارد. راز مقاومت این برج در کره فولادی است به وزن ۶۶۰ تن که در بین طبقه ۸۷ تا ۹۲ «تایپه ۱۰۱» به ۱۶ بازوی فولادی آویخته شده‌است. این پاندول غول پیکر تعادل ساختمان را در برابر زلزله‌های بسیار شدید و توفان‌های مهیب که در این منطقه امری عادی و همیشگی است، حفظ می‌کند. سرعت بعضی از توفان‌های این منطقه بیش از ۲۵۰ کیلومتر در ساعت است و گاهی در این منطقه سالی ۲۰۰ بار زلزله می‌آید.
[ "برج‌های دوقلوی پتروناس", "برج خلیفه", "Xinyi District", "تایپه", "تایوان", "معماری پسانوگرا", "دلار جدید تایوان", "توشیبا", "کونه", "C.Y. Lee & Partners", "سامسونگ سی اند تی", "KTRT Joint Venture", "Taipei Financial Center Corporation", "آسمانخراش", "خینیی", "دبی، امارات", "هم‌ارزی جرم و انرژی", "برج میلاد", "برج ایفل", "برج دبی", "برج ملی کانادا", "برج آزادی" ]
[ "آسمان‌خراش‌ها در آسیا", "آسمان‌خراش‌ها در تایپه", "آسمان‌خراش‌ها در تایوان", "آسمان‌خراش‌های اداری", "آسمان‌خراش‌های بالای ۳۵۰ متر", "بلندترین ساختمان‌های جهان در گذشته", "جاذبه‌های گردشگری در تایپه", "جمهوری چین", "رکوردهای جهانی گینس", "ساختمان‌ها و سازه‌ها در تایپه", "ساختمان‌ها و سازه‌های کامل شده در ۲۰۰۴ (میلادی)", "فرهنگ در تایپه", "معماری اکسپرسیونیستی" ]
3,065
روابط آلمان و ایران
0
217
0
[ "تاريخچه روابط ايران و آلمان", "تاریخچه روابط ایران و آلمان", "روابط ايران و آلمان", "روابط ایران و المان", "تاريخچه روابط ايران و المان", "تاريخچهٔ روابط ايران و آلمان", "تاریخچه روابط ایران و المان", "تاریخچهٔ روابط ایران و آلمان", "روابط ايران و المان", "تاريخچهٔ روابط ايران و المان", "تاریخچهٔ روابط ایران و المان", "روابط ایران و آلمان" ]
false
9
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
روابط ایران و آلمان 250px روابط ایران و آلمان به مجموعه روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گفته می‌شود که به طور رسمی از سال ۱۸۷۳ میلادی و در پی سفر اول ناصرالدین‌شاه به آلمان در خلال سفر اولش به اروپا شروع شد. در بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۷ که موجودیت ملی ایران از سوی انگلیس و روسیه به مخاطره افتاده بود، از نظر سیاستمداران ایرانی، آلمان کشوری بود که می‌توانست به عنوان حکومتی که دیدگاهی استعماری نسبت به ایران نداشت، با ورود به صحنه ایران به عنوان قدرت ثالثی خود را مطرح کند و از ایران در برابر روسیه تزاری و بریتانیا حمایت نماید. از این‌رو در غیاب حضور پر قدرت دولت‌های دیگر (فرانسه، آمریکا و اتریش) آلمانی‌ها تنها امید مردم و حاکمان ایران بودند و اشتیاق برای برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با آن کشور زیاد بود. آلمانی‌ها نیز بر این باور بودند که اجرای یک سیاست فعالانه در خاورمیانه، منافع آنان را بخصوص در بخش اقتصادی تامین می‌کند. از این‌رو با درخواست ایران همراهی کردند. دهه ۱۹۱۰ میلادی بود که ایرانیان متوجه شدند بیش از آنکه می‌بایست روی آلمان حساب باز کرده بودند و آلمان بنابر مصالح خودش گاه با دشمنان ایران از جمله روسیه توافقات مهمی انجام می‌دهد. روابط جمهوری اسلامی ایران با آلمان بعد از انقلاب اسلامی ایران دارای نوسان‌های شدیدی بوده و به طور کلی می‌توان گفت در وضعیت بدی قرار داشته است. تفاوت در دیدگاه‌های سیاسی طرفین عمده دلایل این تیرگی روابط بوده است. مسئله روند صلح خاورمیانه و بحث انرژی هسته‌ای ایران از مباحث تنش‌زا به حساب می‌آید. البته موضوعاتی همچون ترور میکونوس، کتاب آیات شیطانی و کمک‌های آلمان به عراق در جنگ ایران و عراق نیز از موضوعاتی است که همچنان مورد نزاع طرفین است. مناسبات در این دوره هیچگاه خوب نبوده اما دوطرف بنا به دلایل خود تمایل داشتند مناسبات هیچگاه به طور کامل قطع نشود. به عبارت دیگر، آلمان حکومت جمهوری اسلامی ایران را نمی‌پسندد؛ ولی بازار مصرف و موقعیت ژئوپولتیک ایران مانع از افزایش دشمنی آلمان از ایران شده است. قابل ذکر است که بعد از انقلاب دو کشور در مواقعی تصمیم به نزدیکی روابط دوجانبه گرفتند که هیچگدام راه به جایی نبرد. هم‌اکنون در حدود ۳۰ درصد از از توان صنعتی ایران بر پایه فناوری آلمان بنیان گرفته است. . پیش از جنگ جهانی اول شکل‌گیری رابطه نخستین انگیزه‌های ایجاد رابطه با آلمان، در سال ۱۸۵۰ و به درخواست امیرکبیر مطرح شده بود. در آن زمان امیرکبیر در جستجوی دولت ثالث نیرومندی بود که بدون هیچگونه توقع استعماری با ایران روابط سیاسی برقرار کند. در آن زمان آلمان گرفتار هرج و مرج داخلی ناشی از انقلاب ۱۸۴۸ بود و حکومت متمرکزی نداشت و در نتیجه تلاش برای برقراری روابط به شکست انجامید. نخستین تماس دیپلماتیک ایران و آلمان در سال ۱۸۵۷ رخ داد. در ۲۵ ژوئن این سال بود که در پاریس پیمان مودت و بازرگانی توسط فرخ خان امین‌الملک، سفیر ایران در پاریس و کنت کارل فرانس فن‌هاتس فلدویلدنبورگ به نمایندگی از اتحادیه گمرک آلمان به امضا رسید. گام بعدی سفر هیئتی سیاسی به سرپرستی بارون ژولیوس مینوتولی بود که در سال ۱۸۶۰ وارد ایران شدند و ۳ ماه مهمان ناصرالدین شاه بودند و از مناطقی از ایران بازدید کردند. در خلال سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۸۷۳ وی در ژوئن آن سال به برلین وارد شد. (پس از دیداتر از سن‌پترزبورگ و قبل از دیدار از بروکسل و لندن) شاه ۹ روز در برلین بود و با تمام اعضای خاندان سلطنت از جمله ویلهلم اول امپراتور آلمان و بیسمارک صدر اعظم آن کشور ملاقات کرد. وی در ضمن این مذاکرات، علاقه خود را به گسترش و تقویت روابط دو کشور ابراز داشت. در زمان اقامت ناصرالدین شاه در آلمان عهدنامه مودت و تجارت و سیر کشتیها بین ایران و آلمان در ۱۱ ژوئن ۱۸۷۳ به امضاء رسید. ناصرالدین شاه تلاش کرد بیسمارک را متقاعد کند که سفارت آلمان را در ایران برپا کند ولی بیسمارک که منافعی برای آلمان در ایران متصور نبود، از این کار شانه خالی کرد و منتظر ماند تا اول ایران سفارتش را در برلین دایر کند. همچنین شاه ایران سعی نمود مستشاران مالی و نظامی آلمانی را به ایران بیاورد ولی بیسمارک مدعی شد که چنین افرادی را در اختیار ندارد؛ ولی سرانجام پس از آنکه ایران در سال ۱۸۸۵ سفارتخانه خود را در برلین دایر کرد و بود که آلمان سفارت خود را در تهران بنا کرد و میرزا رضاخان گران مایه (مویدالسلطنه) را به عنوان نخستین سفیر ایران در آلمان عازم برلین کرد، ارنست فول براون‌تشوایگ به ایران آمد و سفارتخانه آلمان در ایران را بنا نهاد. همچنین آلمان در سال ۱۸۹۷ کنسولگری خود را در بوشهر دایر شد. زمان قاجار بعد از دایر شدن سفارت آلمان در ایران بود که روابط اقتصادی بین دو کشور شکل گرفت و حجم صادرات آلمان به ایران رو به رشد گذاشت گرچه هنوز در مقایسه با حجم واردات ایران از روسیه و انگلستان بسیار ناچیز بود. در این زمان عمده رقابت بر سر احداث خطوط ریلی و جاده در ایران بین شرکت‌های آلمانی و روسی و همچنین فروش اسلحه به ایران مابین آلمان و فرانسه بود. مظفرالدین‌شاه نیز همان رویه ناصرالدین‌شاه را در پیش گرفت و خواستار حمایت آلمان در مقابل سایر دول اروپایی بود. سفر مظفرالدین‌شاه به برلین در سال ۱۹۰۲ با شکوه و تجملات ویژه‌ای بود، ولی دربار آلمان چندان استقبالی از وی نکردند. از سال ۱۹۰۶ آلمان تلاش کرد خود را به صورت یک قدرت در ایران مطرح کند و آمادگی ایستادگی در برابر انگلستان و روسیه را نیز داشته باشد. حمایت از ایران در مناقشات مرزی با همسایه شمالی‌اش، تاسیس بانک در تهران، ایجاد شبکه راه‌آهن که ادامه راه‌آهنی بود که آلمانی‌ها در عراق کشیده بودند و همچنین میانجیگری درگیریهای مرزی ایران و عثمانی و مجبور ساختن ترک‌ها به عقب‌نشینی، از جمله این برنامه‌ها بود. این امیدواری در سال ۱۹۰۵ تحقق یافت و به یکی از شرکت‌های آلمانی عضو گروه بانکی شاوف هاوزن امتیاز بهره‌برداری از نفت شمال داده شد. تاسیس خط کشتیرانی آلمان در سواحل خلیج فارس دومین دستاورد آلمان در زمان زمامداری ویلهلم شتراسه بود. سومین دستاورد مهم آلمان تاسیس بانک در ایران بود. آلمانی‌ها می‌دانستند که نفوذ اقتصادی روسیه و انگلستان در ایران مرهون بانک‌های آنان در ایران است و از این رو اگر بخواهندسهم بیشتری از بازار تجاری ایران داشته باشند، باید در گام اول یک بانک در ایران دایر کنند. ایران نیز که سخت به دنبال گرفتن یک وام از کشورهای خارجی بود و مذاکراتش با بانک روسیه پیشرفتی نداشت به اینکار مشتاق بود تا شاید این بانک بتواند وام مورد نیاز ایران را تامین کند. پس از مذاکرات وزارت امورخارجه آلمان، بانک شرقی آلمان که پیش از این در چند کشور خاورمیانه شعبه دایر کرده بود، موظف به تاسیس شعبه در ایران شد. مجلس ایران در ژوئن ۱۹۰۷ امتیاز اعطا بانک آلمانی را تصویب کرد. دخالت‌های روسیه و انگلستان و اعطای وام‌های مورد نیاز ایران، تاسیس بانک آلمانی را به تاخیر انداخته بود. پس از اشغال مناطق شمالی ایران شامل تبریز و مناطق غرب دریاچه ارومیه در سال ۱۹۰۹ توسط روسیه، ایران یکبار دیگر از آلمان خواست که با میانجیگری در این قضیه، روسیه را به عقب‌نشینی پشت مرزهای خود ترغیب کند. اما آلمان که این عمل را مخالف منافع خود می‌دید از اینکار امتناع کرد. آلمانی‌ها بیم این را داشتند که در ایران با روسیه رودررو شوند و مرزهای طولانی سرزمینشان با شوروی امنیت سابق خود را از دست بدهد. اینکار موجب دلسردی دربار ایران از آلمانی‌ها شد. توافق آلمان و روسیه بر سر اجرای مشترک احداث خط آهن در ایران که از ۱۹۰۷ آغاز شده بود و در ۱۹۱۱ به توافق نهایی رسید، عامل دیگر خودداری آلمان از حمایت از ایران در برابر روسیه شد. بدین ترتیب روابط دو کشور از سال ۱۹۱۰ رو به افول گذاشت. این پیمان روسیه و آلمان موجب خشم مردم و دربار ایران شد و در آن توافق‌های تجاری مهمی در خصوص فعالیت در ایران، بدون مشارکت و اجازه از حکومت ایران گرفته شده بود. به عنوان مثال روسیه می‌توانست خط آن تهران-خانقین را به اجرا درآورد و آلمان نیز خط آهن تهران-بغداد. دوره پهلوی جنگ جهانی اول جنگ جهانی اول یک دوره مهم در همکاری ایران و آلمان بر ضد روسیه و انگلیس بوده است. آلمان سعی داشت از طریق سازماندهی و مدیریت با پول و اسلحه، ملت‌های مسلمان از جمله ترکیه، عراق، ایران و افغانستان را بر ضد انگلستان بشوراند و به این ترتیب با گشایش جبهه‌ای در جنوب، قدرت شوروی را برای جنگ مستقیم با آلمان کم کند. در این راستا می‌توان اعزام مستشار نظامی ویلهلم واسموس را نام برد که نقش مهمی در جنوب ایران علیه انگلیسی‌ها اجرا کرد. در ابتدای جنگ ایران طی اعلامیه‌ای بی‌طرفی خود را اعلام کرد ولی آلمان سعی داشت ایران را از بی‌طرفی خارج سازد و به نفع خود وارد جنگ کند. این حربه موفقیت‌آمیز بود و ورود لشگرهای روسی به شمال ایران مانع از آن شد که لشکر روسیه به قفقاز سرازیر شود. در ۱۹۱۵ آلمانی‌ها از حکومت موقتی ایران که به ریاست نظام‌السلطنه مافی در کرمانشاه تشکیل شده بود حمایت کردند. در ۱۷ آبان ۱۲۹۴ (۱۰ نوامبر ۱۹۱۵) قراردادی بین حسن مستوفی‌الممالک، نخست‌وزیر ایران و پرنس هانری رویس، وزیر مختار آلمان در تهران به امضا رسید که به موجب این معاهده دو دولت متعهد شدند از یکدیگر در برابر تهدیدات خارجی حمایت کنند و آلمان پذیرفت در صورت حمله انگلیس و روسیه، کمک‌های نظامی به ایران گسیل دارد. آلمان به موجب امضای عهدنامه برست-لیتوفسک در ۳ مارس ۱۹۱۸ به این عهدنامه عمل کرد. در این پیمان شوروی مجبور بود تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسد و نیروهای نظامی ایران کشور که در حال پیشروی به سمت تهران بودند، بازگشتند. در جریان نهضت جنگل نیز چند افسر آلمانی از جمله سرگرد فون‌پاشن به عنوان مشاور نظامی در خدمت ایرانیان بودند. بین دو جنگ جهانی حسن اسفندیاری رئیس مجلس و موسی نوری اسفندیاری سفیر ایران در آلمان در دیدار با هیتلر همزمان با روی کار آمدن رضاشاه در ایران، جمهوری وایمار در آلمان که یک حکومت سوسیال دموکرات بود و مسلکی متفاوت با حکومت پهلوی داشت به قدرت رسید. با وجود تفاوت‌های اساسی روش زمامداری کشور بین دو حکومت، آلمان برای تثبیت موقعیت خود در زمینه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به همکاری نزدیک با ایران پرداخت. آلمان نفت مورد نیاز خود را از شرکت نفت ایران-انگلیس تهیه می‌کرد و با موافقت شوروی خط کشتیرانی هامبورگ-انزلی به حمل و نقل کالا و مسافر می‌پرداخت و شرکت یونکرز محصولات پستی از باکو تا انزلی و تهران را جابجا می‌کرد. در این دوره آلمان در بخش نظامی و ساخت چند کارخانه اسلحه و مهمات‌سازی نیز به ایران مشارکت‌هایی می‌داد. در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۰۷ (۱۷ فوریه ۱۹۲۹) سه موافقتنامه:عهدنامه دوستی، قرارداد اقامت و توافق‌نامه بازرگانی و گمرکی به امضا رسید. در سال ۱۹۳۲ آلمان با در اختیار داشتن ۸ درصد از تجارت خارجی ایران، مقام چهارم را بعد از شوروی، انگلیس و ترکیه کسب کرد. تصویر آدولف هیتلر در قاب عکس اصلی مخصوص پیشوا با آرم صلیب شکسته و علامت مخصوص آدولف هیتلر که به رضا شاه تقدیم شده‌است. این عکس در کاخ صاحبقرانیه در مجموعه با روی کار آمدن حکومت نازی در آلمان، ایران در معرض توجه بیشتر آلمانی‌ها قرار گرفت. رضاشاه و هیتلر بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک شدند. با پیشنهاد آلفرد روزنبرگ در ۱۹۳۴، حکومت نازی وارد استراتژی نزدیکی از طریق حس آریایی‌دوستی ایرانیان و آلمانی‌ها شد. طبق قوانین نورنبرگ ازدواج آلمانیها با ایرانیها که دارای «خون خالص آریایی» بودند آزاد بود. مجلس و مردم ایران از قدرت روزافزون آلمان خشنود بودند. آلمان توانست در سال ۱۹۴۰ رتبه اول را در تجارت خارجی ایران کسب کند. در زمان شروع جنگ جهانی دوم در حدود ۱۲۰۰ آلمانی مشغول کار و تجارت در ایران بودند. جنگ جهانی دوم در ۸ سپتامبر ۱۹۴۳ (۱۷ شهریور ۱۳۲۳) ایران که همکاری با آلمان را از دست داده بود، برای حفظ منافع کشور اعلان جنگ صوری با آلمان را داد و در صف متفقین قرار گرفت. بعد از جنگ جهانی دوم بعد از اشغال ایران، به دلیل وابستگی شدید کارخانجات و صنایع ایران به ماشین‌ها و کارشناسان آلمانی، بسیاری از این صنایع بلااستفاده مانده و بسیاری از مردم بیکار و فقیر شدند. نیمی از بازرگانی ایران نیز که دست آلمانی‌ها بود، دچار مشکلات عدیده‌ای شد. روابط دو کشور که در نتیجه اشغال تهران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ قطع شده بود، پس از جنگ با افتتاح سرکنسولگری ایران در اشتوتگارت در سال ۱۹۴۶ مجددا آغاز شد. بعد از تقسیم آلمان به جمهوری فدرال آلمان و جمهوری دموکراتیک آلمان در سال ۱۹۴۹، رژیم شاه از برقراری ارتباط با آلمان شرقی امتناع می‌ورزید. برخلاف آلمان شرقی، رژیم پهلوی روابط سیاسی، نظامی خوبی با آلمان غربی برقرار کرد که شروعش از ژوئیه ۱۹۵۲ (تیر ۱۳۳۱) بود. در این زمان ایران اقدام به دایر کردن سفارتخانه خود در کلن نمود. وابستگی هردو کشور به آمریکا و وجود دیدگاه‌های ضد کمونیستی از مهمترین وجوه مشترک به حساب می‌آمد. از سال ۱۹۵۵ ایران در شهرهای هامبورگ، مونیخ و برلین نیز اقدام به تاسیس سرکنسولگری نمود. طرفین در سال ۱۹۵۴ پروتکلی را امضا کردند که به موجب آن کلیه قراردادهای فیمابینی که در نتیجه جنگ به حالت تعلیق درآمده بود، مجددا اعتبار اولیه خود را بازیافتند. محمدرضا شاه دوبار در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۶۷ به آلمان سفر کرد. از جمله مقامات آلمانی نیز که به ایران سفر کردند می‌توان از کنراد آدناور (مارس ۱۹۵۷)، هاینریش لوبکه (اکتبر ۱۹۶۳)، تورت کسینگر (سپتامبر ۱۹۶۸)، ویلی برانت (مارس ۱۹۷۲)، هلموت اشمیت (نوامبر ۱۹۷۵) و والتر شل (آوریل ۱۹۷۸) نام برد. امیرعباس هویدا سه بار در سال‌های ۱۹۶۷، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۴ به آلمان مسافرت کرد. در خلال این سفرها قراردادهای مهمی بین طرفین به امضا رسید؛ از جمله: توافقنامه فروش اسلحه به ایران (۱۹۶۶)، مشارکت ایران در کروپ آلمان (۱۹۷۴) و احداث نیروگاه اتمی بوشهر در سال ۱۹۷۴. از ژوئن ۱۹۶۲ دولت آلمان یکجانبه مقررات لغو روادید مورد نیاز برای سفر اتباع ایرانی به این کشور را به اجرا گذاشت. متقابلا دولت ایران نیز به موجب تصویب‌نامه ۲۵ شهریور ۱۳۴۶ هیئات وزیران، اتباع آلمانی را که از تاریخ ۱ اکتبر ۱۹۶۷ برای گردشگری و اقامت ۳ ماهه به ایران می‌آمدند، فارغ از از همراه داشتن ویزا دانست. این وضعیت تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ برقرار بود. از نکات منفی روابط دوجانبه در این مدت می‌توان به دلخوری مقامات ایرانی از دیدگاه جامعه آلمان به وضعیت دموکراسی در ایران اشاره کرد. نوشته‌های انتقادبرانگیز مطبوعات آلمان علیه دیکتاتوری شاه و فساد درباریان و انجام تظاهرات دانشجویی مخالفان حکومت پهلوی در ایران و همچنین اجازه به فعالیت اپوزوسیون حکومت ایران در آلمان و عدم شرکت آلمان در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و اجتناب از ساخت کارخانه ذوب‌آهن از جمله این موارد است. در سال ۱۹۷۷ حدود ۲۰ درصد واردات ایران از آلمان تامین می‌شد و حجم مبادلات بازرگانی دو کشور به ۱۰٫۵ میلیارد مارک می‌رسید. ایران نیز رتبه دهم در میان کشورهای صادرکننده به آلمان را دارا بود. ایران با کمپانی‌های کروپ، زیمنس، دایملر بنز، آاگ، براون باوری، سالتز گیتر و هوخست همکاری نزدیکی داشت. ساخت کارخانجات مهمی نظیر واگن‌پارس، نیروگاه برق نکا، کنتورسازی برق قزوین، باتری‌سازی نور، مجتمع مس سرچشمه، لوله‌سازی اهواز، کارخانه قند بیستون، کارخانه نورد سنگین کاویان اهواز، تولید جوهر توسط پلیکان آلمان و تولید کفش توسط کارخانجات الفانت شوئه از مهمترین مشارکت‌های آلمان در صنایع ایران بوده است. در این دوره مجموع سرمایه‌گذاری‌های آلمان در ایران بالغ بر ۴۰۰ میلیون مارک بوده است. در ۱ فروردین ۱۳۵۶ خورشیدی شبکه اول تلویزیون سراسری آلمان فدرال در یک برنامه مستند ۱۲ دقیقه‌ای درباره فعالیت ماموران ساواک در آلمان و همکاری گسترده سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور توضیح داد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و در خلال جنگ عراق در آغاز جنگ ایران و عراق اعلام بی‌طرفی کرد. در طول جنگ ۸ ساله آلمان جزء معدود کشورهای غربی بود که سعی به میانجی‌گری برای پایان جنگ داشت. بعد از پایان جنگ و در سال ۱۳۶۹ روابط دیپلماتیک دو کشور به طور تقریبا منظم برقرار شد. در سال ۱۳۷۳ که وضعیت اقتصادی ایران در پی افزایش بدهی‌های خارجی دچار بحران شده بود، آلمان اقدام به عقب‌انداختن بازپرداخت میلیاردها مارک بدهی ایران نمود که کمک بزرگی به ایران بوده است. در طی سال‌های ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ چالش‌های بزرگی در روابط دو کشور به وجود آمد که به تیرگی روابط انجامید. از جمله ترور میکونوس، کنفرانس برلین، دستگیری فرج سرکوهی به اتهام جاسوسی برای آلمان و …. پس از روی کار آمدن دولت اول خاتمی در ۲ خرداد ۱۳۷۶، مقامات آلمانی خط قرمزی بین حکومت و دولت وقت ترسیم کردند و رفتاری مختلف با هریک پیش گرفتند. دعوت از شرکت‌کنندگان ایرانی در کنفرانس برلین گرچه به طور رسمی از جانب دولت آلمان نبود، ولی با اجازه و رضایت آنها انجام گرفت. در زمان دولت اول و دوم خاتمی، آلمان در چندین پروژه در ایران حضور داشت. از جمله سفر وارنر مولر وزیر اقتصاد آلمان در ۱۱ مهر ۱۳۷۹ به ایران که در خلال آن دو پروژه بزرگ اقتصادی مربوط به گسترش پتروشیمی بندر امام و پارس جنوبی به مجموع مبلغ ۸۵۰ میلیون پوند به شدکت آلمانی لینده واگذار شد. ساخت ۶ فروند کشتی اقیانوس پیما در سال ۱۳۸۱ به ارزش ۱۸۹ میلیون دلار بین شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و مجتمع کشتی‌سازی Aker MTW. انتقال تکنولوژی ساخت کشتی‌های کانتینربر. ساخت مجتمع پی‌وی‌سی توسط شرکت UHDE به ارزش ۵۰۹ میلیون دلار در منطقه ویژه پتروشیمی امام خمینی و توسط سازمان نوسازی و گسترش صنایع ایران. تولید مشترک موتور BR900 برای اتوبوس شرکت ایدم تبریز زیر نظر ایران خودرو دیزل و شرکت دایملر کرایسلر به ارزش ۷ میلیون یورو در تعداد ۴۰۰۰ دستگاه موتور در سال که ۲۲٫۵۰ درصد سهام شرکت برای ایران خودرو و ۳۰ درصد متعلق به دایملر بوده است. آلمان بعد از پیروزی انقلاب بجز در سال ۲۰۰۱ (در رتبه دوم بعد از ایتالیا) همواره بزرگترین صادرکننده به ایران بوده است. به عنوان مثال صادرات در سال ۲۰۰۲ به ارزش ۲٫۲ میلیارد یورو. در همین سال واردات آلمان از ایران ۳۲ میلیون یورو بوده است که عمده آن را فرش، پسته و نفت تشکیل داده بوده. مهاجرت مهاجرت ایرانیان و درخواست پناهندگی از کشور آلمان تنها در سال ۲۰۱۱ و تا پایان ماه نوامبر برابر با ۳۰۳۰ پناهجو است. این آمار توسط کمیساریای عالی پناهندگان ارائه شده و نشان می‌دهد که در شش ماه نخست سال ۲۰۱۱ حدود ۷۶۰۰ ایرانی درخواست پناهندگی از کشورهای توسعه‌یافته اروپایی کرده‌اند. از دلایل بالارفتن آمار مهاجرت ایرانیان به کشورهای اروپایی می‌توان نارضایتی از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران را بیان کرد. دوره دولت یازدهم با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم ایران، وزارت امور خارجه آلمان همراه با وزارت‌خانه‌های امور خارجه اغلب کشورهای اروپایی، ضمن تبریک این پیروزی، ابراز امیدواری جهت بهبود روابط با ایران را مطرح کردند. همچنین آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان طی نامه‌ای تنفیذ حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران را تبریک گفت. در متن پیام آمده است: پس از انعقاد توافق برجام، میان ایران و گروه پنج بعلاوه یک، معاون صدر اعظم آلمان در راس هیئتی بلندپایه به ایران سفر کرده و با مقامات دیدار کرد. روابط فرهنگی بعد از بروز قضیه سلمان رشدی، روابط دو کشور به تیرگی گرایید. تا سال ۱۹۹۷ که موضوع گفتگوی گفتگوی تمدن‌ها مطرح شد و روابط فرهنگی تحرکی پیدا کرد. حضور ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و حضور ناشران آلمانی در نمایشگاه کتاب تهران از دستاوردهای این مقطع زمانی است. همچنین حضور فیلمسازان ایرانی در جشنواره فیلم لایپزیک و جشنواره فیلم برلین و حضور فیلمسازان آلمانی در جشنواره فیلم فجر و نیز حضور چند گروه باستان‌شناسی در ایران و چند نمایشگاه از هنرهای ملی ایران در آلمان از جمله مابقی روابط فرهنگی به شمار می‌روند. با روی کارآمدن دولت یازدهم ایران، روابط فرهنگی دو کشور نیز روبه فزونی گذاشت. افزایش سفر گردشگران آلمانی از ایران و همچنین چاپ کتاب‌هایی در خصوص فرهنگ و تاریخ ایران در آلمان، از جمله نتایج تغییر رویه مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در جهت جذب گردشگر خارجی می‌باشد. بی‌بی‌سی فارسی خبرگزاری فارس خبرگزاری فارس روابط ایران و آلمان
[ "آلمان", "ایران", "۱۸۷۳ (میلادی)", "ناصرالدین‌شاه", "اروپا", "روسیه تزاری", "بریتانیا", "خاورمیانه", "دهه ۱۹۱۰ (میلادی)", "جمهوری اسلامی ایران", "انقلاب اسلامی ایران", "روند صلح خاورمیانه", "انرژی هسته‌ای ایران", "ترور میکونوس", "آیات شیطانی", "کمک‌های آلمان به عراق در جنگ ایران و عراق", "امیرکبیر", "استعمار", "انقلاب ۱۸۴۸", "بارون ژولیوس مینوتولی", "ناصرالدین‌شاه قاجار", "برلین", "سن پترزبورگ", "بروکسل", "لندن", "ویلهلم اول", "بیسمارک", "صدر اعظم", "عهدنامه مودت و تجارت و سیر کشتیها بین ایران و آلمان", "سفارت آلمان در تهران", "مؤیدالسلطنه", "ارنست فول براون‌تشوایگ", "بوشهر", "صادرات", "روسیه", "انگلستان", "مظفرالدین‌شاه", "ویلهلم شتراسه", "تبریز", "دریاچه ارومیه", "پول", "سلاح گرم", "ترکیه", "عراق", "افغانستان", "ویلهلم واسموس", "بی‌طرفی", "قفقاز", "حسن مستوفی", "نخست‌وزیران ایران", "پرنس هانری رویس", "عهدنامه برست-لیتوفسک", "۱۹۱۸ (میلادی)", "تمامیت ارضی", "موسی نوری اسفندیاری", "حزب نازی", "رضاشاه", "هیتلر", "آلفرد روزنبرگ", "قوانین نورنبرگ", "مجلس ایران", "نیروهای متفقین", "اشغال ایران در جنگ جهانی دوم", "اشتوتگارت", "جمهوری فدرال آلمان", "جمهوری دموکراتیک آلمان", "رژیم پهلوی", "کلن", "کمونیست", "هامبورگ", "مونیخ", "محمدرضا شاه", "کنراد آدناور", "هاینریش لوبکه", "تورت کسینگر", "ویلی برانت", "هلموت اشمیت", "والتر شل", "امیرعباس هویدا", "نیروگاه اتمی بوشهر", "جامعه آلمان", "دموکراسی", "جشن‌های ۲۵۰۰ ساله", "زیمنس", "واگن‌پارس", "نکا", "ساواک", "جنگ ایران و عراق", "مارک آلمان", "کنفرانس برلین", "دولت خاتمی", "۲ خرداد", "۱۳۷۶", "حکومت جمهوری اسلامی ایران", "پتروشیمی بندر امام", "پارس جنوبی", "شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران", "کشتی کانتینری", "پی‌وی‌سی", "سازمان نوسازی و گسترش صنایع ایران", "ایدم", "ایران خودرو دیزل", "دایملر کرایسلر", "پسته", "نفت", "ایرانیان", "نوامبر", "کشورهای توسعه‌یافته", "حسن روحانی", "دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران", "شبکه خبر", "آنگلا مرکل", "دیپلماسی ایرانی", "برجام", "سلمان رشدی", "گفتگوی تمدن‌ها", "نمایشگاه کتاب فرانکفورت", "نمایشگاه کتاب تهران", "جشنواره فیلم لایپزیک", "جشنواره فیلم برلین", "جشنواره فیلم فجر", "سازمان میراث فرهنگی و گردشگری", "بی‌بی‌سی فارسی", "خبرگزاری فارس" ]
[ "روابط ایران و آلمان", "روابط دوجانبه آلمان", "روابط دوجانبه ایران" ]
3,066
جزیره عباسک
2
15
0
[ "جزيره عباسك", "جزیرهٔ عباسک", "جزيرهٔ عباسك" ]
false
4
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
عباسک (نام پیشین شاه زنگی ) جزیره‌ای کوچک و خالی از سکنه است در خلیج فارس. این جزیره ایرانی در نزدیکی بندر بوشهر و در میان آن بندر و جزیره شیف قرار گرفته است. این جزیره به عنوان یک پهنه گلی درون خلیج بوشهر واقع شده و بافت زمین و جنس خاک آن برای کشاورزی مناسب نیست. مساحت جزیره عباسک ۱۴.۷ کیلومتر مربع و زمین آن ماسه‌ای است. طول جغرافیایی این جزیره ۲۹.۰۴۱۱۱۱۱ و عرض جغرافیایی آن ۵۰.۸۷۶۶۶۶۷ است. موزه‌ای به نام موزه بزرگ خلیج فارس در این جزیره در دست ساخت است. طرحی برای ایجاد یک دهکده گردشگری در این جزیره نیز در دست تهیه است. فهرست جزایر خلیج فارس
[ "بوشهر", "شیف", "خلیج بوشهر", "موزه بزرگ خلیج فارس", "فهرست جزایر خلیج فارس" ]
[ "جزیره‌های استان بوشهر", "جزیره‌های ایرانی خلیج فارس", "جزیره‌های خلیج فارس" ]
3,070
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
6
5,270
0
[ "شوروی", "اتحاد جماهیر شوروی", "اتحاد شوروی", "اتحاد جماهير شوروي", "اتحاد شوروي", "جماهیر متحد شوروی", "اتّحاد جماهیر شوروی", "اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي", "اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي", "اتّحاد جماهير شوروي", "جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی", "شوروي", "اتحادیه جماهیر سوسیالیستی شوروی", "اتحادجماهیرشوروی", "اتحاد جماهیر شوروی سابق", "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی", "روسیهٔ شوروی", "شوروی پیشین", "اتحاد جماهير شوروي سابق", "اتحاد جماهير شوروي سوسيالستي", "اتحادجماهيرشوروي", "اتحاديه جماهير سوسياليستي شوروي", "اتحادیهٔ جماهیر سوسیالیستی شوروی", "اتحاديهٔ جماهير سوسياليستي شوروي", "جماهير متحد شوروي", "جمهوري فدراتيو شوروي سوسياليستي", "روسيهٔ شوروي", "CCCP", "USSR", "شوروي سابق", "شوروي پيشين", "اتحادیه جماهیر شوروی سابق", "اتحاديه جماهير شوروي سابق", "اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی" ]
false
4,840
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "conventional_long_name", "Item2": "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" }, { "Item1": "common_name", "Item2": "اتحاد شوروی" }, { "Item1": "continent", "Item2": "اوراسیا" }, { "Item1": "status", "Item2": "Federation" }, { "Item1": "government_type", "Item2": "[[دولت سوسیالیست]] [[تک حزبی]]" }, { "Item1": "year_start", "Item2": "۱۹۲۲" }, { "Item1": "year_end", "Item2": "۱۹۹۱" }, { "Item1": "date_start", "Item2": "۳۰ دسامبر" }, { "Item1": "date_end", "Item2": "۲۶ دسامبر" }, { "Item1": "p1", "Item2": "روسیه شوروی" }, { "Item1": "flag_p1", "Item2": "Flag RSFSR 1918.svg" }, { "Item1": "p2", "Item2": "ماورای قفقاز شوروی" }, { "Item1": "flag_p2", "Item2": "Flag of Transcaucasian SFSR.svg" }, { "Item1": "p3", "Item2": "اوکراین شوروی" }, { "Item1": "flag_p3", "Item2": "Flag of the Ukrainian SSR (1927-1937).svg" }, { "Item1": "p4", "Item2": "بلاروس شوروی" }, { "Item1": "flag_p4", "Item2": "Flag of the Byelorussian SSR (1919).svg" }, { "Item1": "s1", "Item2": "روسیه" }, { "Item1": "flag_s1", "Item2": "Flag_of_Russia.svg" }, { "Item1": "s2", "Item2": "گرجستان" }, { "Item1": "flag_s2", "Item2": "Flag of Georgia (1990-2004).svg" }, { "Item1": "s3", "Item2": "اوکراین" }, { "Item1": "flag_s3", "Item2": "Flag of Ukraine.svg" }, { "Item1": "s4", "Item2": "مولداوی" }, { "Item1": "flag_s4", "Item2": "Flag of Moldova.svg" }, { "Item1": "s5", "Item2": "بلاروس" }, { "Item1": "flag_s5", "Item2": "Flag_of_Belarus_(1918,_1991-1995).svg" }, { "Item1": "s6", "Item2": "ارمنستان" }, { "Item1": "flag_s6", "Item2": "Flag of Armenia.svg" }, { "Item1": "s7", "Item2": "آذربایجان" }, { "Item1": "flag_s7", "Item2": "Flag of Azerbaijan.svg" }, { "Item1": "s8", "Item2": "قزاقستان" }, { "Item1": "flag_s8", "Item2": "Flag of Kazakh SSR.svg" }, { "Item1": "s9", "Item2": "ازبکستان" }, { "Item1": "flag_s9", "Item2": "Flag of Uzbekistan.svg" }, { "Item1": "s10", "Item2": "ترکمنستان" }, { "Item1": "flag_s10", "Item2": "Flag of Turkmen SSR.svg" }, { "Item1": "s11", "Item2": "قرقیزستان" }, { "Item1": "flag_s11", "Item2": "Flag of Kyrgyz SSR.svg" }, { "Item1": "s12", "Item2": "تاجیکستان" }, { "Item1": "flag_s12", "Item2": "Flag of Tajik SSR.svg" }, { "Item1": "s13", "Item2": "استونیاستونی<sup>۳</sup>" }, { "Item1": "flag_s13", "Item2": "Flag of Estonia.svg" }, { "Item1": "s14", "Item2": "لتونیلتونی<sup>۳</sup>" }, { "Item1": "flag_s14", "Item2": "Flag of Latvia.svg" }, { "Item1": "s15", "Item2": "لیتوانیلیتوانی<sup>۳</sup>" }, { "Item1": "flag_s15", "Item2": "Flag of Lithuania 1989-2004.svg" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of the Soviet Union.svg" }, { "Item1": "flag", "Item2": "پرچم اتحاد شوروی" }, { "Item1": "image_coat", "Item2": "State Emblem of the Soviet Union.svg" }, { "Item1": "symbol", "Item2": "نشان دولتی اتحاد شوروی" }, { "Item1": "symbol_type", "Item2": "نشان دولتی" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Union of Soviet Socialist Republics (orthographic projection).svg" }, { "Item1": "image_map_size", "Item2": "220px" }, { "Item1": "image_map_caption", "Item2": "اتحاد شوروی بعد از [[جنگ جهانی دوم]]" }, { "Item1": "capital", "Item2": "[[مسکو]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "55" }, { "Item1": "latm", "Item2": "45" }, { "Item1": "longd", "Item2": "37" }, { "Item1": "longm", "Item2": "37" }, { "Item1": "largest_city", "Item2": "[[مسکو]]" }, { "Item1": "national_motto", "Item2": ", !(به لاتین: ''Proletarii vsekh stran, soyedinyaytes'!'')[[فارسی]]: [[کارگران جهان متحد شوید!]]" }, { "Item1": "national_anthem", "Item2": "''[[انترناسیونال]]'' (۱۹۲۲–۱۹۴۴)''[[سرود ملی اتحاد جماهیر شوروی]]'' (۱۹۴۴–۱۹۹۱) پرونده:Ussrgymn.ogg" }, { "Item1": "common_languages", "Item2": "[[روسی]] <small>(رسمی)</small>" }, { "Item1": "demonym", "Item2": "[[شوروی]]" }, { "Item1": "currency", "Item2": "[[روبل شوروی]] () (SUR)" }, { "Item1": "currency_code", "Item2": "SUR" }, { "Item1": "leader1", "Item2": "ولادیمیر لنین" }, { "Item1": "leader2", "Item2": "میخائیل گورباچف" }, { "Item1": "year_leader1", "Item2": "۱۹۲۲–۱۹۲۴ (اولین)" }, { "Item1": "year_leader2", "Item2": "۱۹۸۵–۱۹۹۱ (آخرین)" }, { "Item1": "title_leader", "Item2": "[[رهبر]]" }, { "Item1": "legislature", "Item2": "<small>[[کنگره شوراها]] و [[کمیته اجرایی مرکزی]] (۱۹۲۲–۱۹۳۷) [[شورای عالی]] (۱۹۳۷–۱۹۸۹; ۱۹۹۱)[[کنگره نمایندگان مردم]] و [[شورای عالی]] (۱۹۸۹–۱۹۹۱)</small>" }, { "Item1": "stat_year1", "Item2": "۱۹۹۱" }, { "Item1": "stat_area1", "Item2": "۲۲۴۰۲۲۰۰" }, { "Item1": "stat_pop1", "Item2": "۲۹۳۰۴۷۵۷۱" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "<sup>1</sup>On 21 December 1991, eleven of the former socialist republics declared in [[آلماآتی]] (with the 12th republic – [[Georgia]] – attending as an observer) that with the formation of the [[کشورهای مستقل همسود]] the Union of Soviet Socialist Republics ceases to exist.\n<sup>2</sup>Assigned on 19 September 1990, existing onwards.\n<sup>3</sup>The governments of Estonia, Latvia, and Lithuania view themselves as continuous and unrelated to the respective Soviet republics.Russia views the Estonian, Latvian, and Lithuanian SSRs as legal constituent republics of the USSR and predecessors of the modern Baltic states.The Government of the [[ایالات متحده آمریکا]] and [[a number of other countries]] did not recognize the [[پیوست]] of Estonia, Latvia, and Lithuania to the USSR as a legal inclusion." }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+2 to +۱۳" }, { "Item1": "cctld", "Item2": "[[.su]]<sup>2</sup>" } ], "Title": "Former Country" }
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یا بطور خلاصه شوروی ، کشوری بود متشکل از روسیه و چندین جمهوری متحد، که از زمان تاسیس در سال ۱۹۲۲ تا زمان انحلال در سال ۱۹۹۱ بخش بزرگی از شرق اروپا و شمال آسیا را در برمی‌گرفت و پهناورترین کشور جهان شناخته می‌شد. نام این کشور به روسی: (تلفظ: سایوز ساویتسکیخ ساتسیالیستیچیسکیخ رسپوبلیک) است که با مخفف CCCP (تلفظ: اس‌اس‌اس‌ار) نمایش داده می‌شود. اتحاد جماهیر شوروی حاصل انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بود و روسیه بخش بزرگ‌تر آن را تشکیل می‌داد. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ و درطی دوره‌ای که به جنگ سرد موسوم است، شوروی و آمریکا ابرقدرت‌های جهانی به‌شمار می‌رفتند، و بر تمام مسایل جهانی مانند سیاست‌های اقتصادی، روابط بین‌المللی، تحرکات نظامی، روابط فرهنگی، پیشرفت دانش به خصوص در فناوری فضایی تاثیر داشتند. در این کشور تمام قدرت سیاسی و اداری در دست تنها حزب مجاز، حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. تاریخ شوروی در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول شد. ابتدا فقط بلشویکها و انقلابیون سوسیالیست، مخالف جنگ بودند اما شکست‌های روسیه حامیان سلطنت تزار را به حداقل رساند. انقلاب اولین بار توسط خود دهقانان کارگران و سربازان ناراضی از جنگ و سلطنت در فوریه (که به انقلاب فوریه معروف است) صورت گرفت. در واقع بلشویک‌ها در انقلاب فوریه هیچ نقش خاصی نداشتند. بعد از انقلاب دولت موقت که حامیان لیبرالیسم و تا حدودی حامیان سلطنت و افسران بودند تشکیل شد. در کشاکش انقلاب فوریه، گروه‌های مختلف کارگری و دهقانی شکل گرفت که مهم‌ترین آن‌ها سویت پترگراد بود؛ و لئون تروتسکی یکی از سران سویت پترگراد بود که بعدا با نفوذ در دولت موقت نخست وزیر شد. اختلاف اصلی بین سوسیالیست‌ها اینجا اتفاق می‌افتد که عده‌ای انقلاب را اجتناب ناپذیر می‌دانستند؛ ولی عده‌ای خواهان اصلاحات از طریق دولت موقت بودند. اینجا بود که میان صاحبان مقام بین سوسیالیست‌ها و اشخاصی که حرف‌های شان توسط مردم انجام می‌شد، اختلافی صورت گرفت که باعث شد ولادیمیر لنین با تفسیری که خود از مارکسیسم داشت به نام مارکسیسم-لنینیسم حمایت مردم را به خود جلب کرد و جالب اینجاست اتفاقاتی که در آینده برای شوروی پیش‌آمد و تصمیمات دولت تضاد علنی با نظرات مارکس و حتی لنین داشت کارل مارکس در کتاب «ایدئولوژی آلمانی» می‌نویسد: «در جامعه کمونیسم، که دایره آزادی هر فرد بیش از همیشه‌است و وی می‌تواند در رشته مورد علاقه به موفقیت دست پیدا کند، جامعه فرایند تولید را کنترل می‌کند و بنابراین فردی مثل من می‌تواند امروز کاری انجام دهدو فردا کار دیگری، صبح شکار کند، بعدازظهر ماهیگیری کند، شب گله را به چرا ببرد، بعد از شام هم به انتقاد بپردازد، همان چیزی که در ذهنش است را اجرا کند بدون آنکه شکارچی، ماهیگیر، چوپان یا نقاد باشد.» انقلاب اکتبر به رهبری بلشویک‌ها صورت گرفت. این برداشت را می‌توان کرد که بلشویک‌ها و لنین حمایت دهقانان را با اجازه دادن برای اداره زمین‌های خودشان به دست خودشان و تشکیل شوراها دهقانی، سربازان خسته از جنگ را برای اطاعت نکردن از سربازانشان و همین‌طور کارگران را گرفتند و به سویت‌ها نفوذ کردند و با این که رهبران معتدل سوسیالیست در شوراها مخالف آن‌ها بودند، اما در یک کشاکش، قدرت را در سویت‌ها به دست گرفتند و انقلاب را هدایت کردند تا دولت را به رهبری لنین به ثبات رساندند. در سال ۱۹۱۷ پس از دو انقلاب فوریه و اکتبر در روسیه، حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر لنین قدرت را در این کشور به دست گرفت. روسیه بلشویکی با حمله طرفداران نظام گذشته و نیروهای خارجی به ویژه بریتانیا روبرو شد. این دوره به دوران جنگ داخلی روسیه معروف است و طی آن ارتش نوین شوروی با نام ارتش سرخ به کوشش لئون تروتسکی و تحت رهبری او شکل گرفت تا با ارتش جبهه سفید که متشکل از افسران و ژنرال‌های دوران تزاری بودند به جنگ بپردازد. در ۱۹۲۲ و پس از سرکوب مخالفان و دشمنان حزب بلشویک که نام خود را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر داده بود تاسیس کشور «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» را اعلام کرد. این کشور از اتحاد روسیه و مناطق متعلق به روسیه تزاری تشکیل شده بود. در جریان جنگ داخلی و بعد از آن حزب کمونیست اتحاد شوروی که تنها حزب مجاز در شوروی بود، سیاست اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای را تعقیب می‌کرد که به کمونیسم جنگی معروف شد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام برنامه نوین اقتصادی معروف به «نپ» در پیش گرفته شد. اختلاف رهبران شوروی در نحوه پیشبرد سیاست‌های اقتصادی بالا گرفت. در سال ۱۹۲۴ و پس از مرگ لنین کشمکش بر سر جانشینی او شدیدتر شد و بالاخره ژوزف استالین توانست مخالفان خود به ویژه تروتسکی را سرکوب کند و بر جای لنین بنشیند. او در چند مرحله دست به تصفیه حزب از مخالفان خود زد. پاکسازی بزرگ نامی است که بر این اقدامات استالین گذاشته‌اند. در عرصه کشاورزی با ایجاد مزارع اشتراکی یا کلخوزها چهره کشاورزی روسیه دگرگون شد. سیاست‌های کشاورزی حزب کمونیست اتحاد شوروی با مخالفت مالکان خرده‌پا (کولاکها) روبرو شد و دولت بی‌رحمانه آنان را سرکوب کرد. در عین حال استالین سیاست صنعتی‌سازی شوروی را پیگیری کرد و در دوران زمامداری او شوروی به ابرقدرت صنعتی بزرگی تبدیل شد. در ۱۹۳۹ در آستانه شروع جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی پیمان عدم تجاوز با آلمان نازی منعقد کرد ولی در ۱۹۴۱ با حمله گسترده آلمان، اتحاد شوروی نیز به جنگ وارد شد. در این جنگ که به‌طور رسمی جنگ کبیر میهنی( ) نامیده می‌شد، دولت و حزب و مردم اتحاد جماهیر شوروی با مقاومت در برابر ارتش آلمان و فداکاری‌ها و قربانی دادن‌های بسیار توانستند جریان جنگ را برگردانده و به خصوص پس از نبرد استالینگراد نیروهای شوروی در موضع حمله قرار گرفتند. شکست آلمان در ۱۹۴۵ که بار اصلی آن بر دوش شوروی بود، این کشور را به یکی از ابرقدرتهای جهان تبدیل کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز دوران جنگ سرد کشمکش و تقابل دو ابرقدرت یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا سیاست تمام جهان را طی چهار دهه تحت تاثیر خود داد. همچنین این تقابل را، تقابل میان سوسیالیسم و سرمایه داری نیز دانسته‌اند. شوروی در ۱۹۴۹ توانست دارای قدرت اتمی شود و به انحصار آمریکا در این زمینه پایان داد. در سال ۱۹۵۳ بعد از مرگ ژوزف استالین، جانشینان او به رهبری دسته‌جمعی پرداختند ولی نهایتا نیکیتا خروشچف توانست قدرت را به دست آورد. در ۱۹۵۶ خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی کشتارهای استالین را موضوع قرار داد و در جهت تخریب چهره استالین برآمد. در دوران زمامداری خروشچف بسیاری از سخت‌گیری‌های دوره استالین تعدیل شد. بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد شدند و به بسیاری که در دوره استالین به عنوان جاسوس و مخالف اعدام شده بودند، اعاده حیثیت شد. همچنین در این دوران قانون تجارت آزاد تا حدی پذیرفته شد که آثار جبران‌ناپذیری را بر بدنه نظام سوسیالیستی که پشتیبان اقتصاد هدایت شده بود، وارد آورد؛ که بعدها به سلسله حوادث و رخدادهایی انجامید تا فروپاشی شوروی. در سال ۱۹۵۷ شوروی با فرستادن ماهواره اسپوتنیک۱( ۱) به مدار زمین، عصر فضا را آغاز کرد. شوروی برای اولین بار یوری گاگارین را به فضا فرستاد و پس از چندی با سفینه بی‌سرنشین خاک کره ماه را به زمین آورد. در اوایل دهه ۱۹۶۰ رهبران حزب، نیکیتا خروشچف را با توطئه لئونید برژنف مجبور به استعفاء کردند و پس از دوره‌ای رهبری دسته‌جمعی، لئونید برژنف قدرت را به دست گرفت. در دوره او اصلاحات سیاسی و اجتماعی که در دوره خروشچف آغاز شده بود به کندی گرایید و تسلط حزب و دولت بر تمام عرصه‌های سیاسی و اجتماعی تقویت شد. در دوره برژنف فسادهای زیادی صورت گرفت به‌طوری‌که فرزندان و داماد وی نیز در آن دست داشتند. با روی کار آمدن یوری آندروپف که به عنوان معاون برژنف با او همکاری می‌کرد پرونده فسادها را به جریان انداخت تا به صورت علنی به وضعیت فسادها رسیدگی کند و جلوی این امر را بگیرد اما برژنف با اعلام او مانع این امر شد، دوران آندروپف و چرننکو حرکت خاصی انجام نشد و در دوران میخائیل گورباچف شوروی به اصلاحات اساسی دست زد. فروپاشی شوروی در دهه ۱۹۸۰ آثار فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد و بالاخره در ۱۹۹۱ این کشور رسما منحل شد و به چند کشور دیگر تجزیه شد. کشورهای تشکیل‌دهنده شوروی پیشین با حفظ استقلال خود در جامعه کشورهای مشترک‌المنافع عضو شدند. پس از فروپاشی پس از فروپاشی ۱۵ کشور جدید تاسیس شدند و فدراسیون روسیه وارث حقوقی شوروی شد، این کشورهای جدید در اروپای شرقی عبارتند از: بلاروس، اوکراین، مولداوی، در حاشیه دریای بالتیک: استونی، لتونی، لیتوانی، در قفقاز گرجستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، در آسیای مرکزی ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان. چندین مناقشه ارضی حل نشده نیز وجود دارند: جمهوری‌های به رسمیت شناخته نشده پریدنستروییه در مولداوی، قره باغ در آذربایجان و همچنین اوستیای جنوبی و آبخازی در گرجستان که تابستان ۲۰۰۸ از سوی روسیه و نیکاراگوئه به رسمیت شناخته شدند و همین سبب قطع روابط دیپلماتیک بین فدراسیون روسیه و گرجستان شد. سیاست داخلی از زمان تاسیس شوروی تا زمان فروپاشی آن تنها حزب سیاسی آن کشور حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. این حزب تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی شوروی را در کنترل داشت. تمام فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در کشور طبق نظر این حزب انجام می‌گرفت و مخالفان این حزب مجازات می‌شدند. مطبوعات و انتشارات و هنرها نیز در کنترل حزب و دولت بود. نکته قابل توجه در این مورد این است که در نظام کشور شوروی، شوراهای محلی و صنفی حکومت می‌کردند. یعنی برخلاف مردم‌سالاری که در آن عده‌ای از مردم هر چند سال یک بار رای داده و کسانی را برای زمامداری برمی‌گزینند. در سیستم کشور، شوراها و جمیع افرادی که در هزاران شورا در سراسر کشور حضور داشته به تصمیم‌گیری مشغول بودند. هر شورا در حد خود. این شوراها هر یک نماینده یا نمایندگانی در شوراهای بالاتر داشتند و این شیوه تا مراحل بالای حکومتی ادامه داشت. پس در واقع حزب کمونیست در شوروی نماینده تمام مردم بود. گرچه در اجرای این سیستم بسیار کارآمد و نوین اشکالاتی به وجود آمد. حزب کمونیست برنامه‌های خود را طی کنگره‌های ادواری تنظیم و تصویب می‌کرد و به اجرا می‌گذاشت. در دوره لنین با سیاست اقتصادی جدید (سجا) و در دوره استالین با سیاست‌های برنامه ۵ ساله، انقلاب و آرمان‌های بلشویک‌ها از مسیر اصلی خود منحرف کرد. آن‌ها به یک نظام سرمایه دار دولتی بدل شدند. علت این امر را می‌توان سرعت بخشی استالین به صنعتی سازی و اشتراکی‌سازی کشاورزی دانست. زیرا بلشویک‌ها با یک کشور فقیر و عقب مانده رو به رو بودند و نه یک کشور سرمایه دار پیشرفته. پس آن‌ها تلاش برای صنعتی‌سازی را شروع کردند؛ ولی در دوران پس از صنعتی‌سازی نیز نتوانستند نظام حاکم را به یک نظام سوسیالیستی نزدیک کنند. استالین با این برنامه و اشتراکی‌سازی اجباری و قهری زمین‌های دهقانان، رنج فراوانی را متحمل طبقه دهقان کرد. این عمل موجب مهاجرت شدید دهقانان از روستاها به شهرها و پیدا شدن طبقه کارگر جدیدی که آموزش چندانی هم ندیده بودند، شد. با اینکه نظام اتحاد جماهیر شوروی به نام کمونیسم یا سوسیالیسم خوانده می‌شود ولی نمی‌توان آن را کمونیستی یا سوسیالیستی خواند زیرا حکومت اتحاد جماهیر شوروی در عمل با تعاریفی که فریدرش انگلس و کارل مارکس از کمونیسم و سوسیالیسم ارائه دادند؛ تضاد علنی داشت. از حکومت اتحاد جماهیر شوروی به عنوان سرمایه داری دولتی یاد کرد خارجی اتحاد جماهیر شوروی پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بین ابرقدرتها، بزرگ‌ترین رقیب ایالات متحده آمریکا در مسائل بین‌الملل شد و در بسیار از مناقشات تا سرحد جنگ هسته‌ای نیز پیش رفتند. اصلی‌ترین تقابل اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا در زمان نیکیتا خروشچف رهبر شوروی و جان اف کندی رئیس جمهور آمریکا بر سر مسئله بحران موشکی کوبا بود. تقسیمات کشوری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (۱۹۵۶ — ۱۹۸۹) پرچم جمهوری پایتخت نقشه اتحاد جماهیر شوروی ۱ 50px ارمنستان ایروان Republics of the Soviet Union ۲ 50px آذربایجان باکو ۳ 50px بلاروس مینسک ۴ 50px استونی تالین ۵ 50px گرجستان تفلیس ۶ 50px قزاقستان آلماتی ۷ 50px قرقیزستان بیشکک ۸ 50px لتونی (لاتویا) ریگا ۹ 50px لیتوانی ویلنیوس ۱۰ 50px مولداوی کیشینف ۱۱ 50px روسیه مسکو ۱۲ 50px تاجیکستان دوشنبه ۱۳ 50px ترکمنستان عشق آباد ۱۴ 50px اوکراین کی یف ۱۵ 50px ازبکستان تاشکند اقتصاد واحد پول «روبل تزاری» باطل شد و جای ان واحد کار «ترود» به معنای کار و زحمت مورد استفاده قرار گرفت. توزیع بر اساس نیاز یعنی آنچه در نظام اقتصاد کمونیستی پیش‌بینی شده بود انجام می‌گرفت و نه بر مبنای کار. ۲. مرحله سیاست نوین اقتصادی(۱۹۲۲–۱۹۲۸): این مرحله با عقبگردی آشکار و ناگهانی نسبت به نظریات کارل مارکس ۳. مرحله اجرای عمرانی پنج ساله (۱۹۲۸–۱۹۶۴): این مرحله با بازگشت به اصول مارکسیسم آغاز می‌شود. تولید دیگر تابع نوسانات قیمت و شرایط بازار نیست، بلکه براساس برنامه‌ریزی متمرکز تعیین می‌شود. در این نوع برنامه‌ریزی فرمان‌ها از بالا یعنی سازمان برنامه‌ریزی مرکزی (گوسپلان) به واحدهای تولیدی جریان می‌یابد؛ که البته این برنامه که مهم ترن هدف آن اشتراکی‌سازی کشاورزی قهری و اجباری کشاورزی بود، انحراف بزرگی از اصول مارکسیسم بود. طرح‌های عمرانی که از سال ۱۹۲۸ به اجرا گذاشته شد، پنج ساله بود اما از سال ۱۹۷۵ به صورت طرح هفت ساله‌ای به اجرا گذاشته شد. اگرچه هدف از اجرای طرح‌های عمرانی بازگشت به اصول مارکسیسم بود اما جهت‌گیری طرحها متغیر و درجه کاربرد اصول، با توجه به شرایط متفاوت بود. دو طرح عمرانی اول با هدف بازگشت به سوسیالیسم و بر محور توسعه صنایع سنگین تدوین و به اجرا گذاشته شد؛ کلیه صنایع بزرگ دولتی شدند؛ بازرگانی خصوصی حذف شد؛ پول با نقشی بسیار محدود حفظ شد؛ توزیع محصولات با کارت‌های جیره بندی انجام گرفت. ضمن تعیین سهم هر یک از افراد از کالاهای مختلف و محل تهیه ان، قیمت‌های مختلفی در مورد هر کالا برای مصرف‌کنندگان حرفه‌های گوناگون اعلام شد که به معنی از کار افتادن مکانیسم بازار بود. طرح‌های عمرانی سوم با این هدف تدوین شد که برنامه‌ریزی متمرکز با آزادی بیشتری برای مصرف‌کننده تلفیق یابد، توزیع بر اساس جیره بندی حذف شودو فروش آزادانه با قیمت‌های برابر برای همه امکانپذیر گردد. طرح عمرانی چهارم پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶ تهیه شد. هدف این طرح بازسازی مناطق آسیب دیده و تکمیل تجهیزات صنعتی و کشاورزی همراه با ایجاد انگیزه شخصی بود. به این منظور، حق ساختن خانه‌های مسکونی روی زمینهایی که دولت برای همیشه به افراد واگذار می‌کرد و حق تصاحب آن‌ها به افراد داده شد. طرح عمرانی پنجم ۱۹۵۰–۱۹۵۵ نیز ضمن هدف قرار دادن گسترش صنایع سنگین، رشد هماهنگ میان کالاهای تولیدی و کالاهای مصرفی را مورد توجه قرار داد. طرح ششم (۱۹۵۶–۱۹۶۱) به منظور پیشی گرفتن از کشورهای سرمایه داری که دارای بالاترین سطح باروری بودند تنظیم شد اما ناتمام ماند. هدف این طرح هفت ساله «رشد مداوم» و ارتقای سطح زندگی بود. ۴. مرحله لیبرالیسم (از ۱۹۶۴ تا تحولات اخیر): هدف طرح لیبرمن حفظ نظام برنامه‌ریزی با ایجاد حداکثر کارایی است. در طرح لیبرمن هدف بر این است که نفع جامعه باید نفع موسسه باشد؛ که به دلایل زیر مورد مخالفت قرار گرفت: انحراف از اصول مارکسیسم سست شدن اقتدار حزب و قدرت یافتن مدیران بانک‌ها عدم امکان توسعه صنایع سنگین با انگیزه شخصی و در نتیجه رشد تولید کالاهای مصرفی. تحقق سوسیالیسم در صنعت و کشاورزی با توجه به تفاوت ماهیت دو بخش صنعت و کشاورزی، در بخش صنعت سوسیالیسم تقریبا به‌طور کامل اما در کشاورزی به شکل محدود و با سازمان‌هایی متفاوت تحقق یافت. سوسیالیسم در صنعت: واحدهای تولیدی صنعتی به لحاظ تمرکز مکان، وابستگی به مواد اولیه و خدمات فنی از قابلیت کنترل بیشتری برخوردار بودند، به همین سبب مالکیت و بهره‌برداری خصوصی به سرعت جای خود را به سوسیالیسم دولتی داد و تمام واحدهای صنعتی ملی شدند. سوسیالیسم در کشاورزی: به صورت محدود و در قالب دو نظام «سوفخوز» و «کلخوز» پیاده شد. _ سوفخوزها واحدهای تولیدی کاملا دولتی بودند که توسط یک مدیر و کارگران کشاورزی بهره‌برداری می‌شدند. _ کلخوزها واحدهای تولیدی نیمه دولتی -نیمه خصوصی بود که با ماهیت تعاونی و بر اساس کوششی به منظور سازش میان سوسیالیسم و مالکیت خصوصی بوجود آمدند؛ که بعدها با برنامه اشتراکی‌سازی اجباری و قهری کشاورزی کاملا دولتی شدند. استقرار نظام اقتصاد سوسیالیستی در کشورهای اروپایی و مراحل تکامل آن بعد از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی که دو قدرت بزرگ مخالف خود یعنی زاپن و آلمان را شکست خورده یافت، به سرعت نیروهای نظامی خود را تا قلب اروپا پیش برد و کشورهای؛ بلغارستان، آلبانی، رومانی، مجارستان، یوگسلاوی، چکسلواکی، لهستان و شرق آلمان را اشغال کردو هم‌زمان با تبلیغات گسترده ایدئولوژیک و تاسیس احزاب کمونیستی نظام اقتصادی سوسیالیستی را در کشورهای نامبرده مستقر ساخت. در مورد برقراری نظام اقتصاد سوسیالیستی در این کشورها به دو نکته باید توجه کرد: ۱. در هیچ‌یک از این کشورها نظام سوسیالیستی بر اساس رای و انتخاب مردم ایجاد نشد. همان‌طور که در شوروی این اتفاق نیفتاد و لنین و بلشویک‌ها از راه انقلاب منحرف شدند. ۲. هیچ‌یک از این کشورها مراحل تکامل نظام اقتصاد سرمایه داری را طی نکردند و نظام اقتصاد سوسیالیستی بر مبنای فلسفه مادی تاریخ و تضاد طبقاتی و در نهایت پیروزی طبقه کارگر بر کارفرما برقرار نشد. دلیل این امر را می‌توان عقب ماندگی ناشی از جنگ این کشورها دانست. اتحاد شوروی در صحنه بین‌المللی جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (USSR) تا سال ۱۹۳۹، مخالف جدی آلمان نازی بود، و از جمهوری‌های اسپانیا که علیه نیروهای فاشیست آلمانی و ایتالیایی در جنگ داخلی اسپانیا می‌جنگیدند، حمایت می‌نمود. اما درسال ۱۹۳۸، آلمان و قدرتهای اصلی اروپایی معاهده مونیخ را امضاء، و طی آن، آلمان و لهستان اراضی چکسلواکی را اشغال کردند و طرح‌های آلمان برای توسعه طلبی بیشتر در شرق و نیز فقدان مخالف نسبت به آن از سوی قدرت‌های غربی بیش از پیش آشکار شد. این توافقنامه موجب ترس بیشتر اتحاد شوروی از حمله قریب‌الوقوع از سوی آلمان شد، و سبب گردید تا اتحاد شوروی با مانورهای دیپلماتیک به آن پاسخ دهد. درسال ۱۹۳۹ اتحاد شوروی معاهده مولوتف-ریبنتروپ را با آلمان نازی امضاء نمود، که مناطق تحت نفوذ را میان خود در اروپای شرقی تقسیم می‌کردند. در۱۷ سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان تا عمق ۱۵۰ کیلومتر در خاک اتحاد شوروی نفوذ نمودند و به بخش‌های شرقی لهستان حمله کردند که عمدتا جمعیت آن نقاط را نژادهای اوکراینی و بلاروسی تشکیل می‌دادند. نیروهای شوروی به نبردی سنگین با فنلاند درطی جنگ زمستان (۴۰–۱۹۳۹) پرداختند. این جنگ با پیروزی اتحاد شوروی خاتمه یافت، و بخشی از تنگه کارلین را به دست آوردند. این صلح ناپایدار با آلمان پایان یافت زمانی که نیروهای محور به رهبری آلمان به مرزهای شوروی سرازیر شدند در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ انجام دادند. تا ماه نوامبر، ارتش آلمان، اوکراین را تسخیر کردند، و به تصرف لنینگراد پرداختند، و تهدید نمودند که پایتخت اتحاد شوروی، مسکو، را نیز تصرف خواهند کرد. اما، پیروزی شوروی در نبرد استالینگراد، پایداری آن را به اثبات رساند و مسیر جنگ را بطور کامل تغییر داد. پس از شکست خوردن آلمان در این نبرد، آن‌ها توان خود را در ادامه عملیات تجاوزکارانه خود از دست دادند و اتحاد شوروی در ادامه جنگ ابتکار عمل را به دست گرفت. تا پایان ۱۹۴۳، شوروی محاصره شهر لنینگراد توسط آلمان را شکسته و بیشتر مناطق اوکراین را بازپس گرفته بود. تا پایان سال ۱۹۴۴، این جبهه از مرزهای اتحاد شوروی در سال ۱۹۳۹ به سوی اروپای شرقی جابجا گشته بود. نیروهای اتحاد شوروی با برتری مسلم خود وارد برلین در آلمان شرقی شدند و در ماه مه ۱۹۴۵ آن را تصرف کردند. در نتیجه جنگ با آلمان در نهایت به پیروزی اتحاد شوروی انجامید. اگرچه اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم پیروز شد اما اقتصاد آن در اثر این مبارزه ویران شد و به کشته شدن ۲۷ میلیون نفر در این کشور انجامید. حدود هفتاد هزار روستا نیز تخریب شده بودند. ده میلیون شهروند شوروی قربانی سیاست سرکوبگرانه آلمان در محدوده تحت اشغال آن‌ها شدند. جوخه‌های یهودی کشی آلمان در کنار همکاران بالتیکی و اوکراینی آن‌ها به نسل‌کشی یهودیان اتحاد شوروی پرداختند. ارتش رومانی در ناحیه اشغالی اودسا، در این نسل‌کشی یهودیان شرکت کرد. طی اشغال، لنینگراد روسیه، هم‌اکنون سن پترزبورگ حدود یک چهارم از جمعیت خود (حدود ۱ میلیون نفر جمعیت، بیشترین میزان مرگ در طول تاریخ در یک منطقه محصور و بسته) را از دست داده بود. مناطق اشغالی متحمل غارتگری‌های ناشی از اشغال آلمان، تبعید افراد جهت بیگاری و نیز تاکتیک‌های سیاسی خود شوروی مبنی بر زمین سوخته، پس از عقب‌نشینی، شدند. احتمالا میلیون‌ها نفر نیز در مناطق اشغالی دراثر قحطی و فقدان کمک‌های اولیه پزشکی جان می‌دادند. شاید حدود ۵/۳ میلیون نفر (یا ۵/۵ میلیون) از اسرای جنگی اتحاد شوروی در اردوگاه‌های آلمان کشته شده باشند. جنگ سرد همکاری بین متحدین اصلی که در جنگ پیروز شده بودند، صورت گرفت و مبنایی برای بازسازی پس از جنگ و امنیت فرض شد. اما درگیری بین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایالات متحده آمریکا در منافع ملی، که به‌عنوان جنگ سرد محسوب می‌شد، بر صحنه بین‌المللی در دوره پس از جنگ، با فرض نمایی عمومی از برخورد بین ایدئولوژی‌ها، غالب شد. جنگ سرد به مشاجره بین استالین و هری ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا، پیرامون آینده اروپای شرقی طی کنفرانس پوتسدام در تابستان ۱۹۴۵ تبدیل شد. روسیه متحمل سه حمله سنگین فاجعه‌بار غربی طی ۱۵۰ سال گذشته شده بود که عبارت بودند از جنگ‌های ناپلئون، جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، و هدف استالین ایجاد منطقه‌ای بی‌طرف در کشورهای بین آلمان و اتحاد شوروی بود. ترومن، استالین را به نقض کنفرانس یالتا متهم نمود. با وجود آن‌که اروپای شرقی تحت اشغال ارتش سرخ بود، اما استالین همچنان انتظار زمانی را می‌کشید تا پروژه بمب اتمی خود را بی‌وقفه و مخفیانه پیش ببرد. اسپوتنیک-۱ اولین ماهواره ساخت انسان که توسط شوروی در سال ۱۹۵۷، در مدار زمین قرار گرفت. در آوریل ۱۹۴۹، ایالات متحده معاهده ناتو (NATO) را به عنوان یک پیمان دفاعی دوجانبه منعقد ساخت تا در آن بیشتر کشورهای غربی متعهد شدند که درصورت حمله نظامی به یکی از اعضاء، آن را در حکم حمله به همه اعضاء تلقی نمایند. اتحاد شوروی به‌عنوان اقدامی متقابل در برابر ناتو، در سال ۱۹۵۵ پیمان ورشو را ایجاد کرد. تقسیم اروپا به بلوک‌های غربی و شوروی بعدا بیشتر جلوه جهانی پیدا نمود، به‌خصوص پس از سال ۱۹۴۹ زمانی‌که انحصار هسته‌ای ایالات متحده با آزمایش یک بمب متعلق به شوروی و تصاحب قدرت توسط حزب کمونیست چین در جمهوری خلق چین پایان یافت. عمده‌ترین اهداف اتحاد شوروی، حفظ و ارتقاء امنیت ملی و نیز حفظ استیلای آن کشور بر اروپای شرقی بود. اتحاد شوروی سلطه خود را بر پیمان ورشو از طریق سرکوب انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان، قلع‌وقمع نهضت اصلاح‌طلب بهار پراگ در چکسلواکی به سال ۱۹۶۸، و پشتیبانی از سرکوب جنبش انسجام در لهستان در اوایل دهه ۱۹۸۰، حفظ نمود. همان‌طور که اتحاد شوروی به حفظ کنترل شدید خود بر حوزه نفوذش در اروپای شرقی ادامه می‌داد، جنگ سرد راه خود را به‌سوی تشنج‌زدایی متوجه ساخت، و الگویی پیچیده‌تر از روابط بین‌المللی که در آن، به روشنی دیگر شکاف مشخصی بین بلوک‌های مقابل در دهه ۱۹۷۰ وجود نداشت. کشورهای کم‌تر قدرتمند مجال بیشتری برای اظهار استقلال خود داشتند، و دو ابرقدرت تا حدودی می‌توانستند منافع مشترک خود را با تلاش برای کنترل بیشتر بر گسترش و تکثیر تسلیحات هسته‌ای از طریق معاهداتی همچون سالت ۱، سالت ۲ و پیمان موشکی ضد بالستیک مشخص نمایند. مناسبات آمریکا- شوروی در پی حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ برهم خورد، و نیز انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سال ۱۹۸۰ و انتخاب رونالد ریگان، به عنوان یک ضدکمونیست پروپاقرص بود، اما زمانی‌که در اواخر دهه ۱۹۸۰ روس‌ها شروع به رفع ابهامات موجود نمودند، بهبود یافت. اما با فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، روسیه جایگاه خود را به‌عنوان ابرقدرت که در پی پیروزی در جنگ جهانی دوم به‌دست آورده بود، از کف داد. تغییرات در جامعه روسیه درحالی که اقتصاد روسیه در حال تغییر شکل بود، زندگی اجتماعی مردم نیز به همان اندازه تحت تاثیر تغییرات جدی قرار می‌گرفت. از همان اوایل انقلاب، دولت درصدد تضعیف غلبه پدرسالارانه در خانواده بود. طلاق دیگر نیاز به طی مراحل دادگاهی (قانونی) نداشت و زن را به‌طور کامل از مسئولیت‌های نگهداری بچه رها می‌ساخت. سقط جنین از همان اوایل سال ۱۹۲۰ قانونی شد. به‌عنوان یک عامل جانبی، آزاد شدن زنان موجب افزایش حضورشان در بازار کار شد. دختران تشویق می‌شدند که حرفه‌ای آموخته و دوره کاری خود را در یک کارخانه یا اداره دنبال نمایند. مجتمع‌های شیرخوارگاهی برای مراقبت از کودکان احداث شد و تلاش‌هایی صورت گرفت که مرکز زندگی اجتماعی مردم از خانه به گروه‌های آموزشی و حرفه‌ای باشگاه‌های اتحاد شوروی منتقل شود. حکومت سیاست‌های تبعیض گرایانه تزارها را علیه اقلیتهای ملی به خاطر همکاری بین بیش از دویست گروه اقلیت در زندگی در شوروی کنار گذاشت. ویژگی دیگر این حکومت گسترش خدمات درمانی بود. مبارزاتی علیه بیماری‌های حصبه، وبا و مالاریا انجام گرفت؛ تعداد پزشکان با توجه به امکانات و آن‌طور که (سیستم) آموزش اجازه می‌داد، به‌سرعت افزایش یافت، و نرخ مرگ و میر کودکان به‌سرعت کاهش یافت در حالی که میزان امید به زندگی به‌سرعت افزایش پیدا کرد. دولت همچنین بی‌اعتقادی به خدا و مادی گرایی را ترویج نمود که به‌نوعی مبنای نظریه مارکسیسم است. آن رژیم همچنین مخالف با هر گونه مذهب سازمان یافته بود، به خصوص به منظور شکستن قدرت کلیسای ارتدوکس روسی که ستون قبلی حکومت پیشین تزاری و مانعی اساسی بر سر تغییر اجتماعی بود. بسیاری از رهبران مذهبی به اردوگاه‌های تبعید داخلی فرستاده شدند. حضور اعضای حزب در مراسم مذهبی ممنوع شد. نظام آموزشی از کلیسا جدا شد. تعالیم مذهبی به جز در داخل منزل قدغن شد و آموزش بی‌اعتقادی به خدا در مدارس مورد تاکید قرار گرفت. رهبران ولادیمیر لنین ولادیمیر ایلیچ لنین (به روسی: ) (۱۹۲۴–۱۸۷۰) تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. او را ولودیا خطاب می‌کردند که مخفف ولادیمیر است نام اصلی او ولادیمیر ایلیچ اولیانوف بود ولی در دنیا به اسم لنین مشهور شد. ولودیا سومین فرزند از شش فرزند خانواده اولیانوف بود که در سال ۱۸۷۰ یعنی یک سال قبل از کمون پاریس، در یک خانواده مرفه در سیمبریسک در ساحل رود ولگا که در ان زمان شهرکی بیش نبود ولی بعدها به صورت شهر بزرگی به نام اولیانوفسک درآمد متولد گردید. پدرش یک خرده بورژوای لیبرال و معلم ریاضی و مادرش دختر یک پزشک آلمانی بود و به همین جهت لنین در تمام مدت عمر به آلمانی‌ها و طرز تفکر آلمانی که مارکس زادگاه آن بود آشنایی خاصی داشت. در چهارده سالگی به خواندن آثار ممنوعه نویسندگان روسی پرداخت و در ۱۶ سالگی پدر خود را از دست داد وقتی ۱۷ ساله بود برادر بزرگش ساشا به اتهام شرکت در سوء قصد به تزار بازداشت و به دار آویخته شد. در همان سال، یعنی ۱۸۸۷، ولودیا دیپلم تحصیلات متوسطه‌اش را با مدال طلا و تقدیر از مدیر دبیرستان دریافت کرد. لنین جوان در دانشکده حقوق کازان نام‌نویسی کرد و شاهد تظاهرات دانشجویان بود و پس از مدتی خود رهبری دانشجویان آشوب طلب را به گرفت و به پخش اعلامیه و سخنرانی پرداخت. اما بزودی ""برادر کسی که بدار آویخته شده بود"" از طرف پلیس تزاری بازداشت و مدت کوتاهی تبعید شد ولی بعدا به دانشگاه بازگشت و این بار آثار کارل مارکس را کشف کرد و با شور و علاقه فراوان به خواندن آن‌ها پرداخت. همچنین آثار هگل و کلاوس ویتس را خواند و نسبت به تشکیلات حزب سوسیال دموکرات آلمان احساس تحسین پیدا کرد در واقع او به فرهنگ آلمان و افکار فلاسفه آن کشور دل بسته بود. ژوزف استالین ژوزف استالین ژوزف استالین رهبر و سیاست‌مدار کمونیست اتحاد شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود. او در شهر گوری در گرجستان که آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر لئون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید. حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی‌ماندند گرچه مائوئیست‌ها، خوجه‌ایست‌ها، ضد رویزیونیست‌ها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی می‌دانند و عروج خروشچف و استالین‌زدایی پس از استالین را «رویزیونیسم» می‌خوانند. استالین مدعی بود که سیاست‌هایش بر مارکسیسم-لنینیسم بنا شده‌اند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم می‌خوانند. (گرچه بعضی از طرفداران استالین با این عنوان مخالفند). استالین در ۱۹۲۸ سیاست نپ ( , ، سیاست جدید اقتصادی) که در دهه ۲۰ جریان داشت را با «برنامه‌های پنج‌ساله» و «کشاورزی اشتراکی» تعویض کرد. با این سیاست‌ها و تحت رهبری استالین، اتحاد شوروی تا پایان دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت غالب دهقانی به یکی از قدرت‌های صنعتی جهان بدل شد. نیکیتا خروشچف نیکیتا خروشچف نیکیتا سرگیویچ خروشچف (به روسی: ́ ́ ) (۱۷ آوریل، ۱۸۹۴–۱۱ سپتامبر، ۱۹۷۱) رهبر اتحاد شوروی بعد از استالین، و دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ و در عین حال از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴ نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی بود. او پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ میلادی، رژیم آهین و خفقان استالین را تا حد زیاده ساده‌تر و نرم‌تر کرد و پس از روی کار آمدن، نظام حکومتی استالین را محکوم کرد. از دیگر اقدامات مهم وی می‌توان به آزادی هزاران زندانی بی‌گناه و انجام رفورم‌های اساسی اقتصادی در اتحاد شوروی اشاره نمود. این اقدامات وی با مخالفت شدید محافظه کاران حزب کمونیست رو به رو شد. یک ضرب‌المثل روسی است که می‌گوید: «در جنگ‌های بدون قانون، استفاده از هر ابزاری می‌تواند مفید واقع شود». بدین ترتیب، تلاش‌های تخریب شخصیت خروشف از جناح‌های مختلف آغاز شد. این درگیری‌های سیاستی نه تنها شامل تخریب وجهه خود شخص خروشف بود، بلکه فرزند او یعنی «لئونید خروشچف» که در جنگ مفقود الاثر شده بود را نیز دربر گرفت. در این رابطه شایعاتی پخش شد که گویی، لئونید خروشف سوار بر هواپیما به سمت آلمان نازی روی آورد و اکنون به آن‌ها خدمت می‌کند. در زمانی که لئونید مفقودالاثر شد، هنوز استالین رهبر شوروی بود. او دستور داد تا هر چه سریعتر لئونید را از چنگال نازی‌ها بیرون کشیده و در مسکو به رگبار ببندند. در همین رابطه شایعه دیگری نیز به گوش می‌خورد که «نیکیتا خروشچف» به این دلیل در تلاش برای رسیدن به قدرت است تا به نحوی از این دستور استالین انتقام بگیرد. این شایعات کاملا بی‌اساس بودند ولی دشمنان خروشچف نیازی به مدرک نداشتند. تهمت‌های وارده به خروشچف به قدری در مردم نفوذ کرده بودند که حامیان استالین تا به امروز هم این شایعات را باور دارند. لئونید برژنف لئونید برژنف لئونید ایلیچ برژنف (به روسی: ) سیاست‌مدار و دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲ بود. وی در تاریخ ۱۹ اکتبر سال ۱۹۰۶ در شهرک کامنکا در استان دنپروپتروفسک در اوکراین امروزی که در آن زمان جزئی از امپراتوری روسیه بود زاده شد و در تاریخ ۱۰ نوامبر سال ۱۹۸۲ در مسکو درگذشت. او در سال ۱۹۶۴ دبیر اول و از سال ۱۹۶۵ به بعد دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. پس از توطئه‌ای هماهنگ با همکاری تنی چند از اعضای حزب کمونیست شوروی از جمله «سوسولوف» نظریه‌پرداز حزب در آن دوره و برژنف به علاوه برخی از سران دستگاه‌های امنیتی خروشچف از دبیر اولی حزب کمونیست شوروی برکنار شد و لئونید برژنف به جای او به دبیر اولی حزب کمونیست برگزیده شد. اما این بار بر خلاف دوره خروشچف که علاوه بر مقام دبیر اولی حزب کمونیست مقام نخست وزیری شوروی را هم از سال ۱۹۵۸ را داشت (همانند استالین) این بار اعضای حزب تصمیم گرفتند که نوعی تقسیم قدرت در حزب به وجود بیاید. در نتیجه دبیر اولی حزب به «لئونید برژنف» و نخست وزیری شوروی به «آلکسی کاسیگین» رسید. در دوره رهبری برژنف بر شوروی آزادی‌های محدودی که در دوره خروشچف به مردم اتحاد شوروی داده شده بود از میان رفت و پروژه استالین زدایی خروشچف کنار گذاشته شد. البته هیچ‌گاه سطح دیکتاتوری و جنایت به زمان حکومت ژوزف استالین بر اتحاد شوروی نرسید. وی سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۶۴ و از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲ ریاست شورای عالی اتحاد شوروی را به عهده داشت. سالهای پایانی رهبری برژنف در رسانه‌های جمعی «رکود» نامیده شد. بحران همگانی در دولت شوروی، گرایشهای منفی در اقتصاد، توسعه بیش از حد دستگاه دیوانسالاری از ویژگی‌های این دوره‌است. در دوره زمامداری برژنف بنابر خواست حکومت افغانستان، نیروهای شوروی به این کشور اعزام گردید که پیامدهای دشواری را با خود داشت. برژنف با کشور آمریکا در دوره ریاست جمهوری نیکسون همکاری فضایی برقرار ساخت که نتیجه آن پروژه آزمایشی آپولو-سایوز بود. در سال ۱۹۸۱ لهستان خود را از شوروی جدا کرد ولی همچنان به همکاری نظامی با این کشور ادامه داد. برژنف در سال ۱۹۸۲ پس از چند ماه بیماری سرانجام درگذشت. پس از او یوری آندروپوف به جای او نشست. یوری آندروپوف یوری ولادیمیرویچ آندروپوف (زاده ۱۵ ژوئن ۱۹۱۴ - درگذشته ۹ فوریه ۱۹۸۴) سیاست‌مدار اتحاد شوروی و دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی از ۱۲ نوامبر ۱۹۸۲ تا روز مرگش بود. او مجموعا حدود ۱۶ ماه این سمت را به عهده داشت و در این مدت در واقع رهبر شوروی بود. آندروپف از افرادی بود که بسیار مورد اطمینان برژنف بود، برای همین برژنف اول او را به سمت ریاست کا.گ. ب و سپس معاونت خود در حزب برگزید. آندروپف خواهان اصلاحات اساسی در زمان برژنف بود اما هر بار که طرح مسئله می‌کرد از طرف اوچه کسی؟ مانع می‌شد تا اینکه به رهبری شوروی رسید اما با خیل کثیر رهبران مفسد روبه رو بود که نمی‌شد کاری را انجام داد. او پس از کنستانتین چرنینکو، کوتاهترین مدت رهبری شوروی را به عهده داشت، از ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴. کنستانتین چرنینکو کنستانتین چرنینکو (زاده ۲۴ سپتامبر ۱۹۱۱ - درگذشته ۱۰ مارس ۱۹۸۵) سیاست‌مدار اتحاد اتحاد شوروی و دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی بود که از ۱۳ فوریه ۱۹۸۴ تا روز مرگ و فقط به مدت ۱۳ ماه رهبر اتحاد شوروی بود. او رکورد کوتاهترین مدت رهبری اتحاد اتحاد شوروی را دارد. چرنینکو همچنین از ۱۱ آوریل ۱۹۸۴ تا روز مرگ سمت رئیس هیئت رئیسه شورای عالی را به عهده داشت. پس از او گورباچف به رهبری شوروی رسید. میخائیل گورباچف میخائیل گورباچف میخائیل سرگئیویچ گورباچف (زاده ۲ مارس ۱۹۳۱) از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ آخرین رهبر اتحاد شوروی بود. تلاش‌ها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد اما هم‌زمان یگانگی سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و در پایان باعث فروپاشی شوروی شد. گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. انتقادات در بررسی سیاسی و اقتصادی شوروی، برخی مارکسیستها از جمله لئون تروتسکی، تونی کلیف، الکس کالینیکوس، ارنست مندل، آنتون پانه کوک و دیگران بر این باورند هر چند انقلاب ۱۹۱۷ روسیه توانست حکومت تزاری را سرنگون کرده و انقلاب سوسیالیستی را به پیروزی برساند، اما این انقلاب نتوانست وظیفه‌های سیاسی و اقتصادی سوسیالیسم را پیاده سازد و به یک کشور سوسیالیستی تبدیل شود. در نظر این متفکرین چپ، شوروی یک مدل اقتصاد سرمایه داری دولتی بود. در مقابل اما برخی دیگر روش‌هایی شامل تروریسم، دیوان‌سالاری (بوروکراتیسم) و پذیرش اجباری احکام مطلق استالین در جنبش کمونیسم، چه در شوروی و چه در میان حزب‌ها و کشورهای کمونیست در سراسر جهان را روش‌های کاربست مارکسیسم-لنینیسم می‌دانند. ۱ در هر حال، در مناسبات سیاسی جهانی و مخصوصا در دوره جنگ سرد، شوروی یک کشور سوسیالیستی با حکومتی کمونیستی قلمداد می‌شود. سازمان‌های جاسوسی کاگ‌ب کاگ‌ب (فارسی شرقی: کی‌جی‌بی، روسی: ) مخفف نام اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق است. نام کامل کاگ‌ب، به زبان روسی ́ ́ ́ به معنای کمیته امنیت دولتی است. کاگ‌ب در سال ۱۹۵۳ از ادغام وزارت امنیت دولتی و وزارت امور داخلی پس از مرگ ژوزف استالین رهبر وقت شوروی تشکیل شد. کاگ‌ب یک نام کلی برای فعالیت‌های سرویس اطلاعات شوروی سابق، پلیس مخفی آن کشور و آژانس اطلاعاتی (جاسوسی) شوروی بود که با پیوستن «م ک و د» سازمان اطلاعات داخلی شوروی به «م و د» سازمان اطلاعات وزارت کشور شوروی به سال ۱۹۵۴ تاسیس شد در فاصله سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ (زمان سقوط شوروی) فعالیت داشت. بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ کاگ‌ب جای خود را به اف اس بی‌(سرویس ضد جاسوسی روسیه) داد، منتقدان عقیده دارند که این تغییر تنها در نام این سرویس است و کاگ‌ب همچنان به فعالیت‌های پشت پرده خود ادامه می‌دهد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فعلی روسیه از افسران میان‌رده پیشین کاگ‌ب بوده‌است. چکا چکا یا کمیسیون بایستار نخستین سازمان امنیتی شوروی بوده‌است که در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به دستور لنین رهبر وقت آن کشور، تاسیس شد. این سازمان در جریان پاکسازی بزرگ در دوران زمام‌داری استالین نقش ویژه‌ای ایفا نمود و بسیاری از مخالفان را اعدام یا تبعید نمود. فلیکس ژرژینسکی اولین رئیس چکا بود. روسیه روسیه تزاری تاریخ روسیه تاریخ شوروی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کشورهای پساشوروی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه حزب کمونیست اتحاد شوروی فهرست رهبران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ولادیمیر لنین جوزف استالین کمونیسم الکساندر واسیلوسکی در وبگاه یوتیوب
[ "دولت سوسیالیست", "دولت تک حزبی", "جنگ جهانی دوم", "مسکو", "زبان فارسی", "کارگران جهان متحد شوید!", "انترناسیونال", "سرود ملی اتحاد جماهیر شوروی", "زبان روسی", "Languages of the Soviet Union", "زبان اوکراینی", "زبان بلاروسی", "زبان ازبکی", "زبان قزاقی", "زبان گرجی", "زبان ترکی آذربایجانی", "زبان لیتوانیایی", "مولداویایی (زبان)", "زبان لتونیایی", "زبان قرقیزی", "فارسی تاجیکی", "زبان ارمنی", "زبان ترکمنی", "زبان استونیایی", "مردم شوروی", "روبل شوروی", "فهرست رهبران اتحاد شوروی", "کنگره شوراهای اتحاد شوروی", "کمیته اجرایی مرکزی اتحاد شوروی", "شورای عالی اتحاد شوروی", "کنگره نمایندگان مردم اتحاد شوروی", "آلماآتی", "جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی", "کشورهای مستقل همسود", "ایالات متحده آمریکا", "State continuity of the Baltic states#No final decision on non-recognition policy", "پیوست", ".su", "روسیه", "جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی", "اروپا", "آسیا", "انقلاب ۱۹۱۷ روسیه", "جنگ سرد", "آمریکا", "حزب کمونیست اتحاد شوروی", "جنگ جهانی اول", "بلشویک", "تزار", "لیبرالیسم", "سویت پترگراد", "لئون تروتسکی", "سوسیالیسم", "ولادیمیر لنین", "مارکسیسم", "مارکسیسم-لنینیسم", "کارل مارکس", "کمونیسم", "انقلاب اکتبر", "انقلاب فوریه", "حزب بلشویک", "روسیه بلشویکی", "بریتانیا", "جنگ داخلی روسیه", "ارتش نوین شوروی", "ارتش سرخ", "روسیه تزاری", "جنگ داخلی", "کمونیسم جنگی", "برنامه نوین اقتصادی", "نپ", "لنین", "ژوزف استالین", "تروتسکی", "پاکسازی بزرگ", "مزارع اشتراکی", "کلخوز", "کولاک (روسیه)", "پیمان عدم تجاوز", "آلمان نازی", "آلمان", "اتحاد شوروی", "جنگ کبیر میهنی", "ارتش آلمان", "نبرد استالینگراد", "ابرقدرت", "اتحاد جماهیر شوروی", "سرمایه داری", "جنگ‌افزار هسته‌ای", "نیکیتا خروشچف", "کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی", "نظام سوسیالیستی", "اقتصاد هدایت شده", "فروپاشی شوروی", "اسپوتنیک۱", "یوری گاگارین", "لئونید برژنف", "یوری ولادیمیرویچ آندروپوف", "کنستانتین چرنینکو", "میخائیل گورباچف", "فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی", "فدراسیون روسیه", "بلاروس", "اوکراین", "مولداوی", "استونی", "لتونی", "لیتوانی", "گرجستان", "آذربایجان", "ارمنستان", "ترکمنستان", "قزاقستان", "قرقیزستان", "ازبکستان", "تاجیکستان", "قره باغ", "نیکاراگوئه", "مردم‌سالاری", "سرمایه‌داری دولتی", "صنعتی‌سازی", "سرمایه‌داری", "انگلس", "مارکس", "جنگ هسته‌ای", "پایتخت", "ارمنستان شوروی", "ایروان", "آذربایجان شوروی", "باکو", "بلاروس شوروی", "مینسک", "استونی شوروی", "تالین", "گرجستان شوروی", "تفلیس", "قزاقستان شوروی", "آلماتی", "قرقیزستان شوروی", "بیشکک", "لتونی شوروی", "ریگا", "لیتوانی شوروی", "ویلنیوس", "مولداوی شوروی", "کیشینف", "روسیه شوروی", "تاجیکستان شوروی", "دوشنبه (شهر)", "ترکمنستان شوروی", "عشق آباد", "اوکراین شوروی", "کیف", "ازبکستان شوروی", "تاشکند", "بلغارستان", "آلبانی", "رومانی", "مجارستان", "یوگسلاوی", "چکسلواکی", "لهستان", "آلمان شرقی", "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "اسپانیا", "فنلاند", "لنینگراد", "نسل‌کشی یهودیان", "سن پترزبورگ", "استالین", "هری ترومن", "جنگ جهانی", "کنفرانس یالتا", "پیمان ورشو", "حزب کمونیست چین", "جمهوری خلق چین", "انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان", "بهار پراگ", "حمله شوروی به افغانستان", "طلاق", "حصبه", "وبا", "مالاریا", "ولادیمیر ایلیچ لنین", "کمون پاریس", "سیمبریسک", "رود ولگا", "بورژوازی", "هگل", "کلاوس ویتس", "حزب سوسیال دموکرات آلمان", "دو فاکتو", "دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی", "تصفیه کبیر", "خوجه‌ایسم", "رویزیونیسم", "خروشچف", "نیکیتا سرگیویچ خروشچف", "لئونید خروشچف", "کامنکا", "دنپروپتروفسک", "امپراتوری روسیه", "سوسولوف", "برژنف", "آلکسی کاسیگین", "افغانستان", "نیکسون", "آپولو-سایوز", "یوری آندروپوف", "گورباچف", "نوبل", "تونی کلیف", "الکس کالینیکوس", "ارنست مندل", "آنتون پانه کوک", "سرمایه داری دولتی", "فارسی شرقی", "سرویس ضد جاسوسی روسیه", "ولادیمیر پوتین", "شوروی", "فلیکس ژرژینسکی", "تاریخ روسیه", "تاریخ شوروی", "کشورهای پساشوروی", "فهرست رهبران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "جوزف استالین", "الکساندر واسیلوسکی", "یوتیوب" ]
[ "اتحاد شوروی", "کمونیسم در روسیه", "جمهوری‌های اولیه شوروی", "کشورهای پیشین عضو سازمان ملل متحد", "سیاست‌های سابق جنگ سرد", "کشورهای پیشین اسلاوی‌زبان", "جمهوری‌های سوسیالیستی گذشته", "تاریخ شوروی", "ایالات اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۲ (میلادی)", "ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۹۹۱ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۲۲ (میلادی) در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "انحلال‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "روسیه در سده ۲۰ (میلادی)", "ابرقدرت‌ها" ]
3,071
تشتو
2
38
0
[]
false
2
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "روستای تشتو" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "27.1111" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "54.3167" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "200" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "روستای تشتو" }, { "Item1": "استان", "Item2": "هرمزگان" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "بستک" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[کوخرد]]" }, { "Item1": "دهستان", "Item2": "کوخرد" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۸" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[لارستانی]]" }, { "Item1": "کد آماری", "Item2": "۵۲۰۸۷۴" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۷۶" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "خوش اندسش" } ], "Title": "روستای ایران" }
تشتو دهکده کوچکی است از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. تشتو در ۲۷ کیلومتری شمال شرقی دهستان کوخرد و روی تپه بلندی و در زیر کوه لاور واقع شده‌است. محدوده تشتو از شمال راه کمبرده، از جنوب روستای چارون، از مغرب دره آب غنی، و از مشرق به کوه محدود می‌گردد. مردم‌شناسی مردم این روستا به دامداری اشتغال دارند. و از کوه‌های اطراف گیاهان داروئی جمع می‌کنند و می‌فروشند و از این راه گذران زندگی می‌کنند. جمعیت جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۸ نفر (۷ خانوار) بوده است. راه کمبرده در شمال آن کمبرده و راه مالرو روستای لاور شیخ قرار دارد. در شرق آن دره تشتو واقع است. ته دره در حدود ۱۵۰ اصله نخل وجود دارد، و چشمه کوچکی که آبش شیرین است سبزیجات زمستانه و نخل‌ها را آبیاری می‌کند. (ملای تشتو) یکی علمای معروف این ناحیه بود و چندین سال در کوخرد یک مدرسه دینی دایر کرده بود و کودکان را آموزش می‌داد ولی در اواخر زندگانی به تشتو برگشته در همان‌جا درگذشت. . نگاره فهرست منابع و مآخذ محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. نگاره‌ها از: محمد محمدیان. سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی. عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد. مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تاریخ عرب الهوله Huwala Arab History » “، دوله الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهره، مصر ، دارالامین للطباعه والنشر والتوزیع، ۸ شارع ابوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition : Egypt (Cairo),1997 - 2013 بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ موسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran ( ) محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
[ "بخش کوخرد (شهرستان بستک)", "لارستانی", "بخش کوخرد", "شهرستان بستک", "استان هرمزگان", "ایران", "دهستان کوخرد", "تپه", "کوه لاور", "کمبرده", "چارون", "دره", "کوه", "دامداری", "گیاه", "خانوار", "مالرو", "لاور شیخ", "اصله", "نخل", "چشمه", "مصر", "ملای تشتو", "کوخرد" ]
[ "بخش کوخرد هرنگ", "روستاهای شهرستان بستک", "شهرستان لارستان", "مناطق مسکونی استان هرمزگان" ]
3,072
کرمانشاه
2
1,703
0
[ "كرمانشاه", "کرماشان", "شهر کرمانشاه", "باختران", "فهرست موزه‌های کرمانشاه", "فهرست موزه هاي كرمانشاه", "فهرست موزه های کرمانشاه", "قرمیسین", "شهر كرمانشاه", "قرميسين", "كرماشان", "فهرست سالن‌های تئاتر کرمانشاه", "فهرست سالن هاي تئاتر كرمانشاه", "فهرست سالن های تئاتر کرمانشاه", "نیسابی" ]
false
1,136
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "کرمانشاه" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۴٫۳۱۴۲" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۷٫۰۶۵۰" }, { "Item1": "فتوکلاژ", "Item2": "بله" }, { "Item1": "برچسب‌تصویر", "Item2": "کرمانشاه" }, { "Item1": "استان", "Item2": "کرمانشاه" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "کرمانشاه" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "کرماشان" }, { "Item1": "نام‌های‌دیگر", "Item2": "[[الیپی]]، [[کنپد]]، [[کامبادن]]کارمیسین، کرمینشانکارمیشین، کرمیشینکرمیسین، قرمسینقرمشین، کرمانشاهانقهرمانشهر، باختران" }, { "Item1": "سال‌شهرشدن", "Item2": "سده چهارم میلادی" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۹۴۶،۶۵۱ نفر (۱۳۹۵)" }, { "Item1": "رشدجمعیت", "Item2": "۰٫۹" }, { "Item1": "تراکم‌جمعیت", "Item2": "۸۳۵۰" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[کردی]] و فارسی" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "اکثریت: [[شیعه]] اقلیت: [[اهل حق]]، [[سنی]]، [[مسیحی]]، [[یهودی]]، [[زرتشتی]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۹۵٫۹۷ کیلومتر مربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۱۴۰۰ متر" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۱۴سانتی گراد" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۴۵۶٫۸ میلی‌متر" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "علی حیدر کرمی" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "نان برنجی، نان خرمایی، نان شکری، بژی، کاک، [[محصولات کشاورزی]] [[محصولات ساختمانی]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۸۳" }, { "Item1": "پلاک اتومبیل", "Item2": "19" }, { "Item1": "تابلوی خوش آمد به شهر", "Item2": "به کلانشهر کرمانشاه خوش آمدید" } ], "Title": "شهر ایران" }
کرمانشاه () (کردی: کرماشان) نهمین شهر پرجمعیت و یکی از کلان‌شهرهای ایران و مرکز استان کرمانشاه در ایران است که دارای جمعیتی بالغ بر ۹۴۷،۰۰۰ نفر در سرشماری سال ۱۳۹۵ و مساحت ۹۳،۳۸۹،۹۵۶ متر مربع است. شهر کرمانشاه بزرگترین شهر کردنشین و مهمترین شهر در منطقه مرکزی غرب ایران است. کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران به‌شمار می‌رود و پیدایش آن به سده چهارم میلادی بازمی‌گردد و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود. در دوران سلجوقیان در قرن یازدهم میلادی کرمانشاه به عنوان شهر ارشد کردستان انتخاب شد. در قرون وسطی شهر کرمانشاه یا قرمسین در حکم یکی از نواحی چهارگانه عراق عجم شناخته می‌شد. در آن زمان اغلب اوقات ایالت جبال را عراق عجم می‌نامیده‌اند تا با عراق عرب اشتباه نشود که به‌طور تقریبی نیز با ناحیه ماد باستانی مطابقت داشت. با گذشت یازده سده از حمله اعراب به ایران، این شهر در دوران قاجار دوباره شکل شهرنشینی خود را بازیافت و به‌دلیل قرارگرفتن در چهارراه دو محور شمال به جنوب و خاور به باختر و نیز همسایگی با کشور عراق و واقع‌شدن بر سر راه شهرهای زیارتی کربلا و بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار است. این شهر در جنبش مشروطه سهمی به سزا داشت و در جنگ جهانی یکم و دوم به تصرف نیروهای بیگانه درآمد و پس از پایان جنگ تخلیه شد. همچنین این شهر در جنگ ایران و عراق، خسارت‌های زیادی دید. شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال باختری به طاق‌بستان و از جنوب به سفید کوه ختم می‌شود و یکی از شاهراه‌های ارتباطی خاور و باختر و کهن‌ترین راه گذر از ایران به میان‌رودان است. شهر کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. در سده چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامتگاه پادشاهی ساسانیان برگزیده شد. در دوران ساسانیان باغ‌های بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدت‌ها مکان خوش‌گذرانی شاهان ساسانی بوده‌است. وجه تسمیه پیشینه نام کرمانشاه کرمانشاه در دوره‌های مختلف دارای نام‌های مختلفی بوده که معمولا با تغییر از حکومتی به حکومتی دیگر صورت می‌گرفته‌است، در قدیمی‌ترین شکل خود اولین بار در دوران باستان و در زمان فرمانروایی کاسی‌ها کرمانشاه را با نام الیپی می‌خوانند و در دوران هخامنشیان از کرمانشاه با نام‌های کامبادن، کارمیسین، کارمیشین، کرمینشان و غیره یاد می‌شود. پس از اسلام، نام کرمانشاه در زبان عربی به قرماسین تغییر پیدا کرد ، اما در دوره‌های بعدی از نام‌های کرمانشاهان و کرمانشاه استفاده شد. نام کرمانشاه پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به قهرمانشهر و چندی بعد به باختران تغییر پیدا کرد؛ ولی از آن‌جایی که این امر با اعتراضات گسترده مردم همراه شد، در نتیجه چندی بعد با تلاش‌های اسماعیل ططری و با تصویب قانونی نام شهر به نام قدیمی خود تغییر یافت. نام کرمانشاه در افسانه‌ها در افسانه‌ها بنای شهر کرمانشاه را بدست طهمورث دیوبند پادشاه افسانه‌ای پیشدادیان بیان کرده‌اند. باورها در مورد نام کرمانشاه در مورد نامگذاری کرمانشاه باورهای متفاوتی است، عده‌ای نام کرمانشاه را به بهرام چهارم منسوب می‌دانند که در سده سوم تا چهارم میلادی پادشاه شهر کرمان بوده و پس از تاسیس کرمانشاه این شهر را با نام او می‌خوانند. نام این شهر در زبان مردم محلی کرماشان تلفظ می‌شود. محمد مکری، پژوهشگر و زبانشناس، نام کرمانشاه را تلفظی اشتباه اما مصطلح از کلمه کرماشان می‌داند که از کرمانچ یا کرمانج به معنای رعیت گرفته شده و به باور وی شهر رعایا معنا می‌دهد. عبدالرحمان شرفکندی (هژار) نیز در فرهنگ واژگان کردی-فارسی خود با عنوان هنبانه بورینه، معنای واژه کرمانج را روستایی کرد، و کرمانشاه را مخفف «کرمانج شار یا کرمانجان» دانسته‌است. پیشینه تاریخ باستان نخستین مولاژ ساخته شده از انسان نئاندرتال در ایران، موزه پارینه سنگی زاگرس کرمانشاه که در میانه‌های رشته کوه زاگرس قرار دارد به دلیل وضعیت آب و هوایی، کوهستانی بودن و وجود پناهگاه و غارهای طبیعی همواره مورد توجه انسان‌های عصر سنگ بوده‌است. کرمانشاه از لحاظ بقایای سکونت‌های پیش از تاریخ، یکی از مناطق بسیار غنی و مهم در ایران و غرب آسیا است. قدیمی‌ترین آثار سکونت بشر در کرمانشاه مربوط به دوره دیرینه‌سنگی است که شامل چند تبر دستی سنگی است که در منطقه گاکیه و غرب هرسین یافت شده‌است. این آثار دست‌کم حدود ۲۰۰ هزار سال قدمت دارند. آثار مهمی از دوران عصر سنگ در غارهای کرمانشاه کشف شده‌است که بیشترشان مربوط به دوره‌های میان‌سنگی و نوسنگی است. مردم کرمانشاه در دوران باستان بسیاری از نخستین‌های تاریخ را به نام خود ثبت کرده‌اند؛ نخستین انسان‌هایی که در حدود ۹ هزار سال پیش با گرم شدن زمین غارنشینی را ترک کرده و به زندگی یکجانشینی روی آورده‌اند ساکنان این بوم بوده‌اند که نخستین خشت خام را تولید و در ساخت خانه و صنعت از آن استفاده کرده‌اند. و نخستین روستای خاورمیانه در دروان نوسنگی از ۹۸۰۰ ق. م تا ۷۴۰۰ ق. م در این مکان شکل گرفته‌است. کرمانشاهیان در دروان باستان با اختراع سفال نخستین انسان‌هایی بودند که رو به فعالیت‌های صنعتی آوردند و آثار زیادی از دوران پیش از تاریخ در کرمانشاه یافت شده‌است. پیش از اسلام طاق بستان، نمایی از طاق بزرگ و کوچک تاریخدانان قدمت تاریخی کرمانشاه را بین ۸ تا ۱۲ هزار سال برآورد کرده‌اند و برخلاف سایر نقاط ایران که به صورت مقطعی مورد سکونت قرار می‌گرفته‌اند، این مکان همواره مورد سکونت انسان در دوره‌های مختلف قرار گرفته‌است. این شهر به لحاظ تاریخی از دوران باستان به عنوان دروازه ورودی آسیا به جلگهء معروف میان‌رودان بوده‌است. دلیل این ادعا همان‌طور که در متون تاریخی نیز آمده‌است، وجود بزرگترین راه ارتباطی میان فلات ایران، چین و هندوستان با ساکنان میان‌رودان است که به این راه اصطلاحا شاهی نیز گفته می‌شود. در هزاره چهارم پیش از میلاد استان کرمانشاه یکی از مراکز مهم تجاری و بازرگانی بوده و بازرگانان آن با بازرگانان شوشی و میان‌رودانی به داد و ستد و مبادله کالا مبادرت می‌ورزیدند. حضور بازارهایی در گودین کنگاور و چغاگاوانه اسلام‌آباد از آن دوره شاهدی بر این مدعا است. به استناد کتیبه‌های بابلی و آشوری، ساکنان زاگرس اقوام لولوبی و گوتی بودند. این مردمان به منظور حفاظت از این خطه مرتب با بین‌النهرینی‌ها در جنگ و ستیز بوده‌اند که در این امر به پیروزی‌های چشمگیری نیز نایل شده‌اند و از آن پس دره‌های زاگرس قرن‌ها مرکز تمدن و حکومت‌های ایرانی و میان‌رودانی بوده‌است. حضور نقش برجسته‌های این اقوام در یکی از قدیمی‌ترین نقش برجسته‌های خاورمیانه محسوب می‌شود بیانگر این موضوع است. در دوران اشکانیان سرزمین کرمانشاه به دو ایالت کادینا (کرند) و کامبادنه (کرمانشاه) تقسیم می‌شده‌است. در دورانهایی کارینا (کرند) و کامبادنه (کرمانشاهان) ساتراپی‌های چهارم و پنجم نواحی سفلای دولت مقدونی را تشکیل می‌دادند در دوران ساسانیان یکی از شهرهای مهم این دوره به حساب می‌آمده که بناهای زیادی در دروان خسروپرویز در آن ساخته شد و همچنین نشستگاه وی نیز بوده‌است. گویند که در زمان خسرو بنای بلندی به ارتفاع ۴۵ متر به شکل مربع در آن ساخته بودند و سنگ‌ها را با سیخ‌های آهن چنان به هم وصل کرده بودند که میان سنگ‌ها دیده نمی‌شد و گمان می‌رفت که عمارت یکپارچه از سنگ ساخته شده‌است؛ که از آن برای پذیرایی از پادشاهان سایر کشورها استفاده می‌شد. کرمانشاه پایتخت بهاری خسرو پرویز بوده و وی همه ساله در فصل بهار به کرمانشاه می‌آمده. همچنین در تاریخ آمده‌است هنگامی که محمد، خسروپرویز را به اسلام دعوت کرد، خسرو در کنار رود قره‌سو نشسته بود و با خواندن نامه به خروش آمد و نامه را پاره کرد و به داخل رود قره‌سو ریخت. دوره اسلامی در سال ۶۴۰ م در پی حمله اعراب به ایران «سعد جریر» به شهر دینور تاخت و از فتح آن ناکام ماند و سپس راهی کرمانشاه شد و بدون نبرد این شهر بدست اعراب افتاد با این وجود اعراب شهر کرمانشاه را به کلی ویران کردند؛ و از جمعیت آن کاسته شد و در پی آن ساکنان این شهر به شهر دینور مهاجرت کردند. و پس از آن از اویل قرن دوم هجری قمری مردم کرمانشاه شهر را در حاشیه رود قره‌سو احداث کردند و در دوران عباسیان به دلیل موقعیت استراتژیک خود یکی از چهار شهر مهم عراق عجم به حساب می‌آمده‌است. در دوره سلجوقیان، کرمانشاه به عنوان شهر ارشد ولایت کردستان بوده‌است. کرمانشاه در سال ۱۲۲۰ م پس از حمله مغول به ایران بار دیگر ویران شد و آسیب‌های بسیاری دید. سپاه هلاکو خان که برای فتح بغداد می‌رفت کرمانشاه را نیز ویرانه کرد. در قرن هشتم سپاه امیر تیمور به کرمانشاه یورش آورد. در توصیف شرایط آن زمان حمدالله مستوفی در کتاب نزههالقلوب (نوشته‌شده به سال ۷۴۰ قمری برابر با ۱۳۳۹ میلادی)، شهر کرمانشاه را در شمار شهرهای کردستان آورده و نوشته‌است: صفویه با تشکیل حکومت صفویان، کرمانشاه همچون دیگر شهرهای ایران تحت تسلط این حکومت درآمد. در سالهای آغازین حکومت صفوی به دلیل جنگ و ستیز این حکومت با عثمانی، کرمانشاه گاه تحت تسلط صفویه و گاه تحت تسلط عثمانی بود. از عصر شاه صفی به بعد، با ورود خاندان زنگنه به وادی قدرت که تیولداران کرمانشاه بودند و بنای شهر کرمانشاه در این دوره در میان پل کهنه و قلعه کهنه امروز قرار داشته‌است. با پایان یافتن جنگ‌های میان ایران و عثمانی با انعقاد عهدنامه ذهاب در سال ۱۰۱۸ سبب شد تا کرمانشاه از عصر شاه صفی تا پایان دوره صفویه دورانی از آرامش همراه با ترقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طی کند. در زمان حکومت شاه اسماعیل صفوی، کرمانشاه به اشغال سپاهیان سلطان مراد آق قویونلو درآمد اما شاه اسماعیل با دوازده هزار قزلباش به جنگ وی رفت و موفق به بازپس‌گیری کرمانشاه شد. افشاریه در سال ۱۱۴۳ ه.ق. سپاهیان نادرشاه، سپاهیان عثمانی را شکست دادند و همدان، کرمانشاهان و آذربایجان را از وجود آنان پاک کردند. در عصر افشاریه به دلیل وجود توپخانه نادری در کرمانشاه این شهر اهمیت نظامی پیدا کرد و به جبهه جنگ نادر شاه با عثمانی تبدیل شد. بعد از مرگ نادر این شهر به دلیل وجود توپخانه نادری در کانون توجه قدرت طلبان قرار داشت و نزاعهای میان سرداران مختلف بر سر دستیابی به این شهر صورت گرفت که در نهایت کریم خان بر آن مسلط شد. زندیه ۱۸۲۹ م در عصر زندیه کرمانشاه با وجود حکمران مقتدر خود الله قلیخان زنگنه اگر چه دورانی کوتاه توام با آرامش را از سر گذراند، اما با مطرح شدن الله قلیخان به عنوان یکی از مدعیان قدرت و تلاش وی برای دستیابی به تاج و تخت سلطنت بعد از مرگ کریم خان، بار دیگر این شهر به وادی جنگ و ستیز مبدل گشت. در سال ۱۷۵۳ میلادی شهر کرمانشاه که در آن زمان در دره رود قره‌سو واقع شده‌بود، با حمله نیروهای زندیه به‌طور کامل تخریب شده و جمعیت آن نیز به‌طور کامل تخلیه شد. ابعاد این تخریب تا اندازه‌ای بود که تا نزدیک به ۱۰ سال شهری به نام کرمانشاه وجود نداشت و منطقه کرمانشاه نیز بدون حاکم نشین و حاکم بود. از سال ۱۷۶۲ میلادی با منصوب شدن الله قلیخان زنگنه به حکومت کرمانشاه از سوی کریم‌خان زند، به عنوان نخستین حاکم منطقه کرمانشاه پس از دوره ۱۰ ساله، ساخت دوباره شهر آغاز شد و کرمانشاه این بار در دره رودخانه آبشوران در جنوب غربی مکان سابق احیا گردید. شهر جدید از به هم پیوستن چهار روستای فیض‌آباد، هوری‌آباد، برزه‌دماغ و چنانی شکل گرفت که به محله‌های شهر جدید تبدیل شدند. قاجاریه تکیه بیگلربیگی، بنایی مربوط به دوران قاجار کرمانشاه از جمله مناطقی بود که در ابتدای سلطنت آقا محمدخان قاجار به تصرف وی درآمد. در قرن نوزدهم بر اهمیت تجاری و استراتژیک کرمانشاه افزوده شد و کرمانشاه مرکز کردستان ایران شد. هنری بایندر سیاح فرانسوی که در اواخر قرن نوزدهم از کرمانشاه دیدن کرده‌است، در سفرنامه خود با عنوان «در کردستان، در بین‌النهرین و پرشیا» که در سال ۱۸۸۷ به چاپ رسیده‌است می‌نویسد: سر جان ملکم اهمیت کرمانشاه را به عنوان بازاری برای تجارت بین ترکیه و ایران ذکر کرده‌است. سر جان مک‌دانلد کینر بیان می‌کند که در ۱۸۰۱ شهر در حال شکوفایی بود و حدود ۱۲۰۰۰ خانه داشت که جمعیتی بالغ بر حدود ۶۰۰۰۰ نفر را سکنی می‌داد. دوران بعدی رشد و توجه به کرمانشاه در دوران قاجاریه بود که مورد توجه دوباره حکومت از لحاظ سیاسی و اجتماعی بود. در سال ۱۱۸۴ با منصوب شدن محمد علی میرزا دولتشاه به حکومت کرمانشاهان طرح‌های شهری را در کرمانشاه به اجرا درمی‌آورد و شکل کنونی شهر کرمانشاه را بنا می‌کند. پس از در گذشت محمدعلی میرزا دولتشاه فرزندش محمدحسین میرزا حشمت‌الدوله در سال ۱۲۳۷ ه.ق. به حکومت غرب و عراق عرب و عراق عجم از جمله کرمانشاهان منصوب شد. دوران معاصر میدان شهرداری سابق در سال ۱۳۱۷ به نوشته دانشنامه ایرانیکا کرمانشاه به‌طور فعال در انقلاب مشروطه درگیر بود. به نوشته دائرهالمعارف الاسلامیه نقش اندکی در انقلاب مشروطه داشت. در سال ۱۹۱۱، سالار الدوله به نام محمد علی شاه، شاه سابق، وارد کرمانشاه شد. یک سال بعد، او با نیرویی متشکل از کلهرها، سنجابی‌ها و دیگر عشایر کرد به سوی تهران پیشروی کرد. او در نزدیکی همدان شکست خورد و سربازان دولتی کرمانشاه را بازپس گرفتند. عملیات تا پاییز ادامه یافت و در این حین کرمانشاه چند بار دست به دست شد. کرمانشاه در جنگ جهانی اول برای مدتی محل تشکیل دولت موقتی مهاجرین مشروطه خواه بود. این دولت که با مهاجرت نمایندگان مجلس شورای ملی به کرمانشاه به ریاست نظام السلطنه مافی تشکیل شده بود، مناطق غربی ایران را زیر نفوذ خود داشت و توانست ۹ ماه پایدار بماند. با ورود نیروهای روسیه تزاری در ۲۵ فوریه ۱۹۱۶ اعضای این دولت به قصر شیرین و از آنجا به عثمانی مهاجرت کردند. همچنین با وقوع انقلاب فوریه ۱۹۱۷ در روسیه، نیروهای روسیه تزاری از کرمانشاه خارج شدند و ارتش عثمانی توانست کرمانشاه را اشغال نماید. کرمانشاه همچنین در جنگ جهانی دوم به تصرف نیروهای بریتانیا درآمد و تا پایان جنگ در اشغال ماند. کرمانشاه در وقوع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیز تاثیر زیادی داشت و تظاهرات و اعتصاب‌های مردم سبب شد تا به عنوان یکی از مراکز مقاومت مردم در برابر حکومت پهلوی شناخته شود. پس از انقلاب این شهر در جنگ ایران و عراق، خسارات زیادی دید. جغرافیا موقعیت +مناطق ۵گانه استان‌های ایران 400px منطقه محل دبیرخانه استان‌ها ۴ کرمانشاه استان کرمانشاهاستان ایلاماستان لرستاناستان همداناستان مرکزیاستان خوزستان شهر کرمانشاه از شمال به کوه فرخشاد، از شمال غربی به کوه طاق بستان و از جنوب به سفید کوه منتهی می‌شود که در قسمت مرکزی استان کرمانشاه با موقعیت ۴۷ درجه و ۴ دقیقه شرقی و ۱۹ درجه و ۳۴ دقیقه شمالی قرار دارد و دارای ۲۴۵۰۰ کیلومتر مربع گستردگی و ارتفاع ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است. کرمانشاه یکی از شاهراه‌های ارتباطی شرق و غرب و قدیمی‌ترین راه عبور زائران عتبات عالیات است که به همین سبب تاثیرات فرهنگی و معنوی برجا گذارده‌است. کرمانشاه در دروازه زاگرس قرار دارد. رشته کوه زاگرس که فلات ایران را از سرزمین‌های همسایه جدا کرده‌است در مسیر کرمانشاه، به دشت‌های وسیع و کوه‌های عمدتا مجزا و دره‌های وسیعی منتهی می‌شود که از قدیم برای رسیدن به میان‌رودان مورد استفاده قرار گرفته‌است. فاصله زمینی شهر کرمانشاه در شرایط مطلوب تا بغداد، ۳۹۰ کیلومتر، تا تهران، ۵۹۰ کیلومتر از اتوبان ساوه و ۵۱۰ کیلومتر از اتوبان قم، تا مرز خسروی (مرز ایران و عراق) در حدود ۲۰۰ کیلومتر و فاصله هوایی آن تا تهران ۴۱۳ کیلومتر است. موقعیت منطقه‌ای استان‌های ایران در طبقه‌بندی جدید در سال ۱۳۹۳ توسط وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران به پنج منطقه برحسب عوامل همجواری، جغرافیایی و ویژگی‌های مشترک تقسیم‌بندی شدند؛ که هر یک از مناطق پنجگانه یک دبیرخانه دایمی دارد؛ که شامل شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، کرمانشاه و مشهد می‌باشد؛ و هرکدام یک دفتر ستاد مرکزی در وزارت کشور دارند؛ که برای حل مشکلات مناطق بدون مراجعه به مرکز تشکیل شده‌اند. این تقسیم‌بندی جدای از تقسیمات استانی مصوب مجلس شورای اسلامی می‌باشد؛ و مربوط به موضوعات داخلی وزارت کشور می‌باشد. شهر کرمانشاه در این تقسیم‌بندی به عنوان دبیرخانه دائمی منطقه چهار شامل استان‌های کرمانشاه، ایلام، لرستان، همدان، مرکزی و خوزستان می‌باشد. آب و هوا شهر کرمانشاه دارای اقلیم معتدل کوهستانی است. در قرن چهارم میلادی شهر کرمانشاه که در آن دوران روستای خوش آب و هوایی بود به عنوان دومین اقامت گاه سلطنتی ساسانیان انتخاب شد. در دوران ساسانیان باغ‌های بزرگی در این منطقه ساخته شد و تا مدت‌ها مکان تفریحی شاهان ساسانی بوده‌است. در دوران اسلامی نیز بارها شهر کرمانشاه را شهری خوش آب و هوا توصیف کرده‌اند که در آن آب‌ها جاری است و درختان و میوه جات فراوان دارد و کالاها در آن ارزانند. ابن فقیه در کتاب البلدان که در سال ۲۹۰ هجری نگاشته‌است در مورد کرمانشاه می‌نویسد: بیشترین ساعات آفتابی کرمانشاه به ۲۹۹۹ ساعت می‌رسد، بیشترین ساعات آفتابی در ماه‌های تیر و مرداد و کمترین آن در ماه‌های دی و بهمن است. موقعیت اقلیمی و اکولوژیک استان کرمانشاه با توجه به میزان متوسط بارندگی و رطوبت نسبی سالیانه به نحوی است که دامنه کوه‌ها و دشت‌های آن عموما پوشیده از جنگل و مرتع بوده و در پاره‌ای از نقاط نیز زمین‌های زارعی آبی و دیمی است. میانگین دمای سالانه شهر کرمانشاه درحدود ۱۴سانتی‌گراد و میزان بارش سالانه این شهر ۴۵۶٫۸ میلی‌متر است. ناهمواری‌ها کوه پراو؛ بلندترین قله شهر کرمانشاه با ۳۳۵۷ متر از سطح دریا (کوهی که پوشیده از برف است) کوه‌های عمده شهرستان عبارتند از بیستون، کوه فرخشاد در شمال، پرآو در شمال شرقی، کوه میوله در شمال غربی و سفیدکوه که در جنوب شرقی شهر کرمانشاه واقع شده‌اند و غار پرآو که شهرت جهانی دارد یکی از بزرگ‌ترین غارهای دنیاست و در کوه پرآو واقع شده‌است. نام موقعیت ارتفاع رشته کوه پراو شمال شرقی کرمانشاه ۳۳۵۷ متر رشته کوه زاگرس کوه سفید جنوب کرمانشاه ۲۸۰۵ متر رشته کوه زاگرس فرخشاد شمال کرمانشاه ۲۹۳۰ متر رشته کوه زاگرس میوله شمال کرمانشاه ۲۱۰۰ متر (تقریبی) رشته کوه زاگرس فرخشاد، کوهستان پراو و میوله) آب‌ها دریاچه طاق بستان مهمترین آب‌های کرمانشاه رودخانه قره‌سو، رودخانه آبشوران، رودخانه چم‌بشیر، دریاچه طاق بستان، سراب خضر الیاس و سراب نیلوفر می‌باشند. آلودگی آلودگی هوا مهم‌ترین عامل آلودگی هوای کرمانشاه ناشی از گرد و غبار بیابان‌های کشورهای عراق و عربستان است که باعث تعطیلی ادارات، مدارس و لغو پروازها به دلیل کاهش شدید دید در برخی روزها می‌گردد؛ میزان دید در برخی از روزها به ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر کاهش می‌یابد؛ و این آلودگی در ۱۴ تیر ۱۳۸۸ به ۲۱ برابر حد مجاز رسید؛ عاملی که باعث بستری شدن ده‌ها نفر در بیمارستان‌ها به دلیل مشکلات تنفسی و قلبی بوده‌است. همچنین این پدیده باعث آسیب شدید به جنگل‌های بلوک، نابودی پوشش گیاهی و بیابانی شدن منطقه شده‌است. آلودگی آب‌ها با گسترش شهر کرمانشاه رودخانه قره‌سو که از میان شهر عبور می‌کند با مشکلات زیست‌محیطی مواجهه شده‌است، مهمترین عامل در آلودگی این رودخانه ریختن فاضلابی است که رودخانه آبشوران همراه می‌آورد و پس از آن ریختن فاضلاب‌های کشاورزی است به‌طوری‌که این رودخانه امروز تبدیل به فاضلاب شده‌است. در سال‌های پیشین این رودخانه بیش از ۱۵ نوع ماهی را در خود جای می‌داده به‌طوری‌که شغل برخی از بومیان منطقه از راه صید و فروش ماهی تامین می‌شده‌است؛ که امروزه این زیستگاه به کلی تخریب شده‌است. مردم زبان زبان اهالی کرمانشاه، کردی و لهجه فارسی کرمانشاهی است. عده‌ای از مردم کرمانشاه به زبان کردی، گویش کلهری سخن می‌گویند. علاوه بر کردی کلهری دیگر گویش‌های کردی از جمله کردی کرمانشاهی، سنجابی، زنگنه و سورانی هم گویشورانی در میان مردم دارد. در کنار زبان کردی، عده‌ای از مردم به لهجه فارسی کرمانشاهی تکلم می‌کنند. لهجه فارسی کرمانشاهی تنها خاص شهر کرمانشاه‌است و از ۲۰۰ سال پیش در پی ورود مهاجرانی که برای زیارت عتبات و کسب و کار به کرمانشاه آمدند ایجاد شده‌است. همچنین در بخشی از مناطق شهر، گویش لکی در میان برخی ساکنان رواج دارد. موسیقی میدان شهرداری سابق در سال ۱۳۱۰ (ضلع غربی)یک گروه موسیقی در حال اجرای برنامه هستند. کرمانشاه یکی از مراکز موسیقی کردی و ایرانی است. چهره‌های نامداری از این شهر و شهرهای نزدیک به آن در موسیقی ظهور کرده‌اند که نقش پررنگی در هنر موسیقی داشته‌اند. علی اکبر مرادی نوازنده برجسته تنبور از شهر کرمانشاه به عنوان مرکز موسیقی کردی یاد می‌کند و ریشه بسیاری از گوشه‌های موسیقی ایرانی را در موسیقی کرمانشاه می‌داند. حسین علیزاده دیگر استاد موسیقی ایرانی نیز از کرمانشاه با نام «پدر موسیقی ایرانی» یاد می‌کند. بهمن کاظمی پژوهشگر موسیقی، موسیقی رایج در شهر کرمانشاه را به سه دسته موسیقی باستانی، موسیقی روستایی و موسیقی شهری تقسیم‌بندی می‌کند. از سازهای رایج در موسیقی کردی در کرمانشاه می‌توان به تنبور، دف، شمشال و کمانچه اشاره کرد. پیش از انقلاب ۵۷، کرمانشاه مرکز رادیو کردی بود و این رادیو مخاطبان بسیاری در میان کردهای هر چهار کشور به دست آورده بود. فرهنگ در کرمانشاه همواره بزرگان زیادی در ادبیات، هنر، تاریخ و سیاست برخاسته‌اند بزرگانی همچون، میرزا محمدرضا کلهر از نستعلیق‌نویسان مهم تاریخ ایران، علی‌اشرف درویشیان از نویسندگان سرشناس ایران، شامی کرمانشاهی شاعر کرد زبان، ابوالقاسم لاهوتی شاعر و فعال سیاسی انقلابی، کیهان کلهر نوازنده بلندآوازه کمانچه، شهرام ناظری خواننده معروف و شناخته شده، رشید یاسمی نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی، پوران درخشنده کارگردان سرشناس، علی‌محمد افغانی نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی، مجتبی شمسی‌پور شیمیدان، ابوحنیفه احمدابن داود دینوری گیاه‌شناس، ستاره‌شناس، ریاضیدان و مورخ قرن نهم میلادی، یارمحمدخان کرمانشاهی از مبارزان انقلابی جنبش مشروطه و … را می‌توان نام برد. چاپخانه‌ها و نشریه‌ها پس از انقلاب مشروطه وسایل تحصیل در کرمانشاه منحصر به چند مکتبخانه بود و در این میان کسانی که با کتاب و نشریه آشنا بودند به فکر تاسیس مدرسه و روزنامه‌های دستنویس و خطی افتادند، در میان سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۷ با تلاش میر عبدالباقی نخستین چاپخانه سنگی کرمانشاه افتتاح شد و پس از آن میرزا احمد خان معتضدالدوله وزیری چاپخانه شرافت احمدی را تاسیس کرد و در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۰۲ با ورود نخستین چاپخانه مجهز از آلمان، شرکت سعادت تشکیل شد و پس از فوت برادران سعادت شرکت منحل شد و بعدها در سال ۱۳۲۸ علاوه بر چاپخانه سعادت، روزنامه آن نیز منتشر می‌شد و در این چاپخانه بود که روزنامه‌های فصاحت و کوکب غرب انتشار یافتند. نخستین روزنامه رسمی در شهر کرمانشاه، روزنامه بیستون بود که در سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۹۰۷ میلادی و ۱۲۸۶ هجری خورشیدی) به صاحب امتیازی ابوالقاسم لاهوتی در این شهر منتشر شد. اجتماع پوران درخشنده چندی پیشتر در واکنش به تعطیلی سینماهای شهر کرمانشاه عنوان کرده بود: مذهب بر مبنای پژوهشی که توسط امیر رستگار خالد استاد دانشگاه شاهد تهران و میثم محمدی انجام شده و نتایج آن در شماره ۵۸ (تابستان ۱۳۹۴) مجله علمی-پژوهشی جامعه‌شناسی کاربردی چاپ اصفهان منتشر شده‌است، مردم شهر کرمانشاه پس از شهرهای رشت، تهران و اهواز کمترین گرایش را به دین دارند. همچنین بر مبنای این آمار، شهر کرمانشاه در باور به سکولاریسم پس از شهرهای شیراز، اهواز، تهران، رشت، سنندج، همدان، ارومیه سکولارترین شهر ایران به‌شمار می‌رود. آمار دقیقی از میزان گرایش مردم کرمانشاه به دین و نیز درصد پیروان دین‌های گوناگون در این شهر وجود ندارد. اما به‌طور کلی بیشتر مردم شهر پیرو یکی از سه مذهب تشیع، تسنن و اهل حق (یارسان) هستند. همچنین گروه‌های کوچکتری از اقلیت‌های دینی وجود دارند که در مجموع ۰/۱۷ درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند که مهم‌ترین آن‌ها زرتشتیان با ۰/۱۲ درصد، مسیحیان ۰/۰۲ درصد و کلیمیان ۰/۰۳ درصد از کل جمعیت هستند. یارسان بخش زیادی از کردهای کرمانشاه تا اواخر سده نوزدهم میلادی پیروی دین یارسان بودند. هنری بایندر سیاح فرانسوی که در اواخر قرن نوزدهم از استان کرمانشاه دیدن کرده‌است، در سفرنامه خود با عنوان «در کردستان، در بین‌النهرین و پرشیا» که در سال ۱۸۸۷ به چاپ رسیده‌است دین غالب مردم را یارسان می‌داند. او در بازدید از شهر قصر شیرین می‌نویسد: او همچنین در بازدید از «شهر کرمانشاه» می‌نویسد: یهودیان انجمن کلیمیان کرمانشاه (هبرا) در سال ۱۳۴۰ محله قدیمی یهودیان کرمانشاه، در محله فیض‌آباد و در نزدیکی یکی از پنج دروازه ورودی به شهر قرار داشته که در میان کرمانشاهیان به دروازه یهودی‌ها معروف بوده‌است. شمار یهودیان کرمانشاه در دوران مشروطیت در حدود ۳۰۰۰ نفر برآورد شده که تا زمان احداث مدرسه آلیانس کرمانشاه یعنی ۱۹۰۴ م چندان سر و سامانی نداشتند. یهودیان کرمانشاه در دوران پهلوی و با بهبود نسبی وضع اجتماعی از محله‌های قدیمی خود مهاجرت و در نقاط مختلف شهر پراکنده می‌شوند. این شهر، تا پیش از انقلاب اسلامی یکی از انجمن‌های پرجمعیت یهودیان ایران بود. اما در حال حاضر جمعیت یهودیان شهر به اندازه‌ای کم شده‌است که از ۴ کنیسایی که در سال‌های پیشین فعال بودند تنها در کنیسای اتحاد کرمانشاه، مراسم دینی خود را برگزار می‌کنند. جمعیت تغییرات جمعیت کرمانشاه در میان سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت ایران است که براساس آمار درگاه ملی آمار ایران در سال ۱۳۸۵ تعداد ۳۴۶،۸۶۴ زن و ۳۵۷،۸۴۵ مرد شهرنشین و مجموع ۷۰۴۷۰۹ نفر شهرنشین در کرمانشاه زندگی می‌کنند؛ و با اضافه کردن روستاییان، کرمانشاه دارای جمعیت ۷۸۴،۶۰۲ نفر می‌باشد همچنین جمعیت شهر در سال ۱۳۸۸ براساس آماری که گزتیر انتشار داده ۸۱۵،۰۱۴ نفر برآورد شده‌است. سیلوستر دوساسی، خاورشناس فرانسوی که در سال ۱۸۰۷ م از کرمانشاه دیدن می‌کند در کتابی شمار مردمان این شهر را در حدود ۱۶ تا ۱۸ هزارنفر برآورد می‌کند. کنراد مالتبرن نیز در کتابی که در سال ۱۸۲۴ م به چاپ می‌رساند شمار خانه‌های شهر را ۳۰۰۰ خانه عنوان می‌کند. اقتصاد شرکت پالایش نفت کرمانشاه مهمترین کارخانه‌های شهر کرمانشاه عبارتند از: کارخانه‌های قند، پالایشگاه کرمانشاه، پالایشگاه نفت آناهیتا، مجتمع پتروشیمی کرمانشاه، کارخانه سیمان غرب، کارخانه سیمان سامان، کارخانه اسید سیتریک کرمانشاه (تنها کارخانه اسید سیتریک خاورمیانه). در تحلیلی که مرکز مطالعات ریسک دانشگاه کمبریج در دسامبر ۲۰۱۷ ارائه کرده و در آن ترکیب صدمات وارده به شهرهای جهان بر اثر دسته جامعی از تهدیدهای مهم بررسی شده‌است، شهر کرمانشاه در کنار کلان‌شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، کرج، تبریز، شیراز، اهواز و قم یکی از بیشترین ریسک‌های درآمد اقتصادی را داشته‌است. در این تحلیل ۲۳ نوع تهدید در پنج طبقه، شامل (۱) بلایای طبیعی و اقلیمی مانند زلزله و توفان، (۲) مالی، تجاری و کسب‌وکار شامل سقوط بازار و تکانه‌های قیمتی، (۳) سیاسی، جنایی و امنیتی مانند بی‌ثباتی سیاسی، درگیری‌ها و تروریسم، (۴) فناوری و فضای مجازی، و (۵) سلامت و محیط زیست از قبیل بیماری‌های واگیردار و قحطی بررسی شده‌است. عمده‌ترین عامل ریسک برای شهر کرمانشاه در این تحلیل مهاجرت و جابجایی جمعیت در نتیجه جنگ و قرار گرفتن در معرض بمب‌باران و موشک‌باران ناشی از درگیری میان دو کشور بوده‌است. شرکت پالایش نفت کرمانشاه در سال ۱۳۰۱ وجود نفت خام به مقدار کافی در غرب ایران به اثبات رسید و از این زمان فعالیت استخراج و پالایش بااحداث شرکت پالایش نفت کرمانشاه که در آن زمان «پالایشگاه کرمانشاه» نام داشت شروع گردید. شرکت پالایش نفت کرمانشاه با توجه به آن که پس از گسترش شهر کرمانشاه در مرکز شهر قرار گرفت ولی یکی از واحدهای صنعتی سبز صنعت نفت با ۱۲۶ هزار متر مربع فضای سبز است. ورزش فرهاد تراش در بیستون محل برگزاری جشنواره سنگنوردی بیستون ورزش‌های کشتی، وزنه‌برداری، پرورش اندام، فوتبال، کوهنوردی، سنگ‌نوردی، بوکس و شمشیربازی از جمله ورزش‌های پرطرفدار در کرمانشاه به‌شمار می‌آیند. باشگاه فوتبال راهیان کرمانشاه که پیشتر شیرین‌فراز نامیده می‌شد، هم‌اکنون در لیگ دسته اول فوتبال ایران بازی می‌کند. این تیم در دوره ۱۳۸۷–۱۳۸۶ در لیگ برتر فوتبال ایران حضور داشت. همچنین در زمینه کشتی، شهر کرمانشاه در روزهای ۱۶ تا ۱۷ فوریه ۲۰۱۷ میزبان مسابقات جام جهانی کشتی آزاد مردان بود که در سالن امام خمینی برگزار شد. کرمانشاه در رشته کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی، به سبب وجود کوه‌های مناسب و دیواره‌های طبیعی در اطراف شهر فعالیت زیادی دارد. همچنین دیواره بیستون به عنوان طولاترین دیواره سنگنوردی جهان در بیستون در نزدیکی شهر کرمانشاه قرار دارد. جشنواره سنگنوردی بیستون هر دو سال یک بار در ماه مهر با حضور سنگ نوردانی از سراسر جهان در دیواره بیستون برگزار می‌شود. مهم‌ترین مجموعه ورزشی کرمانشاه مجموعه ورزشی آزادی کرمانشاه است که پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، استادیوم خسروپرویز نامیده می‌شد. به جز این ورزشگاه، ورزشگاه تختی کرمانشاه، استادیوم ۱۵ هزار نفری کرمانشاه و سالن امام خمینی از دیگر اماکن ورزشی شهر محسوب می‌شوند. در حال حاضر ورزشگاه‌ها و اماکن ورزشی زیر در کرمانشاه فعال هستند: شماره نام ورزشگاه رشته‌های فعال ۱ ورزشگاه آزادی فوتبال، دومیدانی، والیبال، بوکس، اسکواش، شطرنج، تنیس، ژیمناستیک، کلینیک پزشکی، موزه ورزش، تکواندو، کشتی، استخر آزادی، تیر و کمان، نابینایان، ورزش‌های روستایی عشایری، دوچرخه‌سواری، پینگ‌پنگ ۲ مجموعه ورزشی امام خمینی کشتی، جودو، اسکیت، رزمی، رزم‌آوران، ووشو، بوکس، تیر و کمان، پرورش اندام ۳ مجموعه ورزشی تختی بسکتبال، وزنه‌برداری، کشتی، کاراته، ورزش باستانی، کونگ‌فو، جودو، اتومبیل رانی، انجمن‌های ورزشی، گلف ۴ مجموعه ورزشی کوثر (ویژه بانوان) بسکتبال، والیبال، فوتسال، آمادگی جسمانی، ایروبیک، رزمی، استخر، فوتبال، دو میدانی، دوچرخه‌سواری، راگبی، کریکت، گلف، تکواندو ۵ مجموعه ورزشی امام سجاد ووشو، کونگ‌فو، کبدی، کشتی، کاراته، رزمی، پینگ‌پنگ، کیک بوکسینگ ۶ استادیوم انقلاب کرمانشاه فوتبال ۷ مجموعه ورزشی اشرفی اصفهانی شنا، بدمینتون، شمشیربازی ۸ مجموعه ورزشی حضرت عباس شنا، فوتسال، والیبال، گلبال، کشتی، فوتسال معلولین، کاراته، کیک بوکسینگ، ووشو، ژیمناستیک، تکواندو، ایروبیک ۹ دهکده المپیک کرمانشاه سوارکاری، اتومبیلرانی ۱۰ مجموعه ورزشی کارمندان هاکی، ووشو، هندبال، رزمی حمل و نقل حمل و نقل درون‌شهری بزرگراه‌ها کرمانشاه به دلیل مواجهه با مشکل ترافیک به ویژه در سال‌های پس از جنگ ایران و عراق ناچار از طراحی و ساخت شبکه بزرگراهی بوده‌است. کمربندی غربی کرمانشاه که در دهه ۱۳۵۰ ساخته‌شده‌بود با رشد شهر درون بافت شهری واقع شد. این کمربندی در طرح توسعه به باغ‌راه (پارک‌وی) تبدیل شد و ساخت کمربندی غربی جدیدی آغاز شد. همچنین کمربندی شرقی کرمانشاه در سال ۱۳۷۹ به بهره‌برداری رسید. در حال حاضر شبکه بزرگراهی کرمانشاه چهار بزرگراه را در محورهای شمالی، جنوبی، شرقی و غربی این شهر شامل می‌شود. مهمترین آن‌ها عبارتند از: بزرگراه امام خمینی یا کمربندی شرقی کرمانشاه باغ‌راه امام علی یا کمربندی غربی کرمانشاه بزرگراه خلیج فارس در جنوب کرمانشاه بزرگراه صیاد شیرازی در شمال کرمانشاه. قطار شهری در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۸۶ خط ریلی کرمانشاه به طول ۱۴ کیلومتر در شورای عالی هماهنگی ترافیک به تصویب رسید و در ۱۵ تیر ماه ۱۳۸۷ سازمان قطار شهری کرمانشاه تاسیس شد. این خط قطار شهری شامل ۱۱ ایستگاه می‌شود و میدان فردوسی را به میدان طاق بستان متصل می‌کند که این پروژه در پنج سال به پایان می‌رسد. عملیات احداث خط قطار شهری کرمانشاه در سال ۱۳۸۸ به منوریل تغییر کاربری داد و مقرر شد در برخی از قطعات مسیر به صورت زیر زمینی و در برخی دیگر به صورت هوایی برای حمل مسافران استفاده شود. به این ترتیب هزینه اجرای این پروژه پنجاه درصد کاهش می‌یابد و عنوان شده‌است که به دلیل «تفکر مهندسی و اصلاح الگوی مصرف» قطار شهری کرمانشاه به منوریل تغییر یافته‌است. با توجه به گفته یکی از نمایندگان این شهر به نظر می‌رسد مشکل اجرایی نشدن منوریل کرمانشاه بیشتر ضعفی مدیریتی است تا فراهم نشدن بودجه حمل و نقل برون‌شهری پایانه مسافربری دو پایانه مسافربری برون‌شهری در شهر کرمانشاه وجود دارد. پایانه مسافربری شهید کاویانی برای انتقال مسافران بین شهری بوسیله مینی بوس، اتوبوس و خودروسواری مورد استفاده قرار می‌گیرد. دو شرکت ایران پیما و شرکت تعاونی مسافربری شماره ۷ در خیابان مدرس و شرکت تی بی‌تی در میدان مصدق دارای مراکز فروش بلیط هستند. پایانه مسافربری دیگر با نام پایانه مسافربری راه کربلا محل نقل و انتقال مسافران شهرستان‌های غرب استان و نیز کشور عراق است. فاصله زمینی شهر کرمانشاه با مراکز استان‌ها از رایج‌ترین مسیرها فاصله شهر کرمانشاه با برخی از مناطق پر رفت‌وآمد: شهر مقصد وسیله نقلیه طول مسافرت تهران از مسیر همدان اتوبوس ۹ ساعت تهران از مسیر ملایر اتوبوس ۷ ساعت همدان مینی‌بوس ۳ ساعت ملایر اتوبوس ۲:۴۰ ساعت اراک اتوبوس ۴ ساعت قم اتوبوس ۶ ساعت بابل اتوبوس ۱۲ ساعت بوکان اتوبوس ۶ ساعت تبریز اتوبوس ۸ ساعت اهواز اتوبوس ۱۰ ساعت ارومیه اتوبوس ۱۲ ساعت اصفهان از مسیر ملایر اتوبوس ۸ ساعت خرم‌آباد اتوبوس ۵ ساعت فرودگاه بین‌المللی فرودگاه کرمانشاه با نام فرودگاه بین‌المللی اشرفی اصفهانی به عنوان استانداردترین و مهم‌ترین فرودگاه غرب کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد. پروازهای خارجی:دبی، دمشق، جده، سلیمانیه و استانبول. پروازهای داخلی: تهران، مشهد، کیش، بندرعباس، کرمان، شیراز، عسلویه، ساری. راه‌آهن در سال ۱۳۵۵ مطالعات برای احداث راه‌آهن کرمانشاه انجام شد و انجام این عملیات با شروع جنگ ایران و عراق اجرایی نشد و پس از آن نیز این پروژه تا مجلس ششم به فراموشی سپرده شد، پروژه راه‌آهن کرمانشاه در سه فاز انجام می‌شود. فاز اول اراک-ملایر، فاز دوم ملایر-کنگاور و فاز سوم کنگاور-کرمانشاه. عملیات ساخت این پروژه در سال ۱۳۸۰ آغاز شد و قرار بود در سال ۱۳۸۵ تکمیل شود، اما عملیات اجرایی دوباره راه‌آهن کرمانشاه در سال ۱۳۸۵ آغاز شد و عنوان شد که این پروژه در سال ۱۳۸۷ تکمیل می‌شود. این در حالی است که در سال ۱۳۸۸ فاز دوم پروژه هنوز آغاز نشده بود. یکی از دلایل عقب ماندن این طرح اختصاص دادن بودجه طرح‌های ریلی کشور از جمله راه‌آهن کرمانشاه به طرح راه‌آهن بافق-مشهد بوده که با این کار پروژه بافق-مشهد چهار سال زودتر از موعد مقرر تمام شد. ساخت این پروژه تا پایان سال ۱۳۹۰ به کرمانشاه و تا پایان سال ۱۳۹۲ به مرز خسروی و به راه‌آهن خانقین عراق متصل می‌شود. با این حال پایان این پروژه در زمان تعیین شده بعید به نظر می‌رسد. ساختار شهری وسعت عرصه شهری کرمانشاه، برابر با ۹۵٫۹۷ کیلومتر مربع (نزدیک به ۱۰ هزار هکتار) است. ۸۰ درصد وسعت این شهر را زمین‌های وقفی تشکیل می‌دهند. شهر کرمانشاه ۱٫۵ درصد از مساحت کل ایران را دارد و به ۸ منطقه شهرداری تقسیم شده‌است. تغییرات شهری نخستین طرح جامع شهر کرمانشاه در سال ۱۳۵۱ پیشنهاد شد. مرحله دوم طرح جامع کرمانشاه در جلسه مورخه ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰ از تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران گذشت. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، در جلسه مورخه ۶ دی ۱۳۷۸، به بررسی مغایرت‌های اساسی طرح تفصیلی شهر کرمانشاه نسبت به طرح جامع مصوب پرداخته و تصویب نمود تا مساحت ۴۷ هکتار جنب شهرک ظفر در شمال شهر، ۲۱ هکتار در محدوده جنوب شهرک گل‌ها (شامل ۶ هکتار کمربند سبز دور شهر) و ۶۰ هکتار در غرب شهرک الهیه (شامل ۲۱/۵ هکتار کمربند سبز دور شهر) به مساحت شهر افزوده شده و در بخش جنوب غربی شهر، در ناحیه میدان آزادگان، ۵۰ هکتار زمین از آموزش عالی به کاربری مسکونی و خدمات تغییر کاربری بیابد، با این شرط که ۱۰ هکتار از آن به خدمات عمومی (شامل تالار شهر، مرکز تیزهوشان و …) اختصاص بیابد. طرح جامع شهر کرمانشاه برای افق ۱۳۹۱، (پیش‌بینی شده برای جمعیت ۱۱۴۷۳۰۰ نفر و مساحت ۹۵۶۸/۱ هکتار) در جلسه مورخه ۳ شهریور ۱۳۸۰ شورای شهرسازی استان کرمانشاه بررسی و در جلسه مورخه ۲۱ بهمن ۱۳۸۱ مورد تصویب قرار گرفت. بر اساس تغییرات به عمل آمده در این طرح و بر اساس تصمیم کمیته فنی شورای عالی، حفظ کاربری‌های نظامی داخل شهر بلامانع دانسته شده و به فراهم شدن شرایط مناسب موکول شد. همچنین در این طرح پیشنهاد شد تا کرمانشاه به چند «پاره شهر» تقسیم شده و مشاور تهیه‌کننده طرح، راهکاری برای نظام مدیریت جدید برای هر یک از پاره شهرها و نیز برای کل شهر کرمانشاه ارائه نماید. در جلسه مورخه ۱۶ آذر ۱۳۸۷، مسئله اصلاح حریم شهر کرمانشاه در شورای عالی برنامه‌ریزی و توسعه استان کرمانشاه بررسی و نقشه طرح به تصویب رسید. این نقشه‌ها در جلسه مورخه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بررسی و تصویب نهایی شد. در جلسه مورخه ۳ اسفند ۱۳۸۸، شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مغایرت طرح تفصیلی با طرح جامع شهر کرمانشاه را بررسی کرده و الحاق ۱۳/۵ هکتار به محدوده شهر جهت اختصاص به مسکن مهر را تصویب کرد. سراسر نمای پل ولایت در شب حاشیه‌نشینی کرمانشاه یکی از چهار شهر نخست در ایران به لحاظ حاد بودن معضل حاشیه‌نشینی است. جمعیت حاشیه‌نشینان در شهر کرمانشاه نزدیک به ۳۷۰ هزار نفر برآورد می‌شود. شهرداری کرمانشاه بلدیه کرمانشاه در زمان قاجار در میان سال‌های ۱۲۷۹ تا ۱۲۹۰ در محل دیوانخانه تشکیل می‌شود که وظیفه آن رفت و روب کردن خیابان‌های پر رفت‌وآمد و روشن کردن چراغ‌های پیه‌سوز خیابان‌ها بوده‌است که این وظایف تا زمان اولین شهردار، اسدالله خان فزونی به همین شکل اداره می‌شود که وی در زمان شهرداری‌اش به ایجاد خیابان شاه‌بختی از اجلالیه تا سه‌راه پهلوی (شریعتی)، سنگفرش خیابان‌های شهر و نصب فانوس‌های نفتی در معابر شهر اقدام می‌کند. کرمانشاه از زمان ساخت بلدیه در سال ۱۲۹۹ تاکنون ۷۴ شهردار داشته‌است. ساختمان شهرداری کرمانشاه در سال ۱۸۹۷ م توسط سفارت انگلیس جهت کنسولگری تاسیس شده‌است، که در سال ۱۳۳۷ توسط شهردار وقت سلطان محمد دولتشاهی، برای ساختمان شهرداری که قبلا در میدان شهرداری سابق قرار داشته‌است، خریداری می‌شود. هم‌اکنون شهر کرمانشاه از نظر تقسیمات منطقه‌ای شهرداری به ۸ منطقه شهرداری تقسیم شده‌است. معابر سطح شهر ردیف عناوین متراژ تعداد ۱ سرانه فضای سبز ۸٫۸۱ ۲ تراکم (براساس جمعیت) ۸۳٫۵ در هکتار ۳ تعداد میادین ۳۴ ۴ تعداد پارک‌ها ۱۶۵ ۵ تعداد خیابان‌ها ۶۵۵ ۶ تعداد شهرک‌ها ۶۷ ۷ تعداد کوچه‌ها ۵۲۱۰ ۸ تعداد بلوارها ۱۰۳ ۹ تعداد بن‌بست‌ها ۲۴۷۱ اماکن سطح شهر ردیف مکان مهمترین‌ها شمار تاسیس ۱ پارک‌ها پارک کوهستانپارک لالهپارک شرقی طاق بستانپارک غربی طاق بستانپارک شاهد پارک شیرین ۱۶۵ ۱۳۴۸-- ۲ گورستان‌ها گورستان باغ فردوسگورستان مینا آبادقبرستان مسیحیانقبرستان یهودیان ۴ ۱۳۵۱--- ۳ شهربازی‌ها شهربازی کرمانشاهشهربازی طاق بستان ۴ موزه‌ها موزه پارینه‌سنگی زاگرسموزه سنگ طاق بستانموزه مردم‌شناسی کرمانشاهموزه پوشاک و زیورآلات استان کرمانشاه ۱۴ ۱۳۸۶-۱۳۶۹- ۵ کتابخانه‌ها امیرکبیرشهید آوینیشهید بهشتی پارک‌ها سران فضای سبز در کرمانشاه ۸٫۸۱ متر مربع به ازای هر نفر است و تعداد ۱۶۵ بوستان در شهر کرمانشاه وجود دارد که بیشترشان پارک‌هایی کوچک و محله‌ای هستند. پارک‌های مهم شهر که بیشترشان در کنار محوطه تاریخی طاق بستان قرار دارند عبارتند از پارک شرقی، پارک غربی، پارک کوهستان که در شمال شرقی شهر کرمانشاه قرار دارند و پارک‌هایی که در نقاط دیگر شهر قرار دارند شامل پارک شاهد، پارک شیرین و پارک لاله می‌شوند؛ پارک شاهد محل برگزاری نمایشگاه‌های مهم شهر کرمانشاه نیز هست که در بلوار شهید بهشتی قرار دارد. سراسرنمای پارک کوهستان سالن‌های سینما درب سینما آزادی در ۹ تیر ۱۳۸۸ که نشان دهنده تعطیلی یک ساله سینماهای این شهر است. کرمانشاه در سال ۱۳۱۰ صاحب سینمایی بوده که توسط سید ابول نقاش با راهنمایی و کمک دوستش حبیب‌الله مراد در زمین‌های تفریحی آن روزگار ساخته شده، با نام سینما فروهر - در مجموع کرمانشاه در طی تاریخ خود دارای ۱۴ سالن سینما بوده، البته نه به‌طور همزمان، نام این سینماها عبارتند از سینما باربد، سینما هما کرمانشاه (قبل از سینما ایران در محل همین سینما بوده) سینما ایران، سینما دیانا، سینما مولن روژ ورکس، (که تابستانی بوده‌اند) سینما متروپل، سینما کریستال، سینما آتلانتیک، سینما شهر فرنگ، سینما شهر تماشا، سینما صحرا، سینما فرهنگ که پس از پیروزی انقلاب این سالن‌ها متروکه شدند یا تغییر کاربری دادند. سینماهای شهر کرمانشاه پس از انقلاب ۵۷ شامل سینماهای آزادی، پیروزی، فرهنگ و استقلال بوده که در دی ماه ۱۳۸۷ همه سینماها به جز سینما فرهنگ به گفته نهادهای دولتی به دلیل بازسازی و بهبود کیفیت سینماهای شهر کرمانشاه تعطیل شدند. این در حالی بود که تعداد صندلی‌های سینما فرهنگ نیز به ۲۰۰ صندلی کاهش یافت و پس از نه ماه هم‌زمان با عید فطر ۱۳۸۸ سینما آزادی به دستور استاندار کرمانشاه بدون بازسازی سینما بازگشایی شد و عنوان شد که به دلیل فقدان اعتبارات سینماهای این شهر هنوز بازسازی نشده‌اند. در حال حاضر تنها دو سینمای فرهنگ و آزادی به کار خود ادامه می‌دهند. سالن‌های تئاتر نام تاریخ ساخت ظرفیت تعداد سالن مکان مجتمع فرهنگی شهید آوینی ۲ میدان غدیر مجتمع فرهنگی انتظار ۱۳۸۷ ۴ میدان آزادگان فرهنگسراها نخستین فرهنگسرای شهر کرمانشاه، فرهنگسرای کوثر بود که در سال ۱۳۹۳ در کوی بیست و دو بهمن افتتاح شد. هم‌اکنون سه فرهنگسرا در شهر کرمانشاه زیر نظر شهرداری این شهر فعالیت می‌کند: نام منطقه شهرداری نشانی تاریخ ساخت نوع فعالیت فرهنگسرای کوثر منطقه ۱ شهرداری کرمانشاه چهارراه گذرنامه، پارک شهید درخشان ۱۳۹۳ سرای کودک، سایت رایانه، سرای پژوهش و سالن اجتماعات فرهنگسرای شهر منطقه ۳ شهرداری کرمانشاه چهارراه جوانشیر ۱۳۹۳ نگارخانه فرهنگسرای گل نرگس منطقه ۴ شهرداری کرمانشاه خیابان کسرا ۱۳۹۳ نگارخانه، سرای محله آموزش دانشگاه‌ها هم‌اکنون ۴۹ هزار دانشجو در ۹ مرکز دانشگاهی دولتی و خصوصی کرمانشاه در حال تحصیل هستند، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه اولین دانشگاه در منطقه غرب کشور بود که در سال ۱۳۴۷ مدرسه عالی پرستاری کرمانشاه با پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ناپیوسته (در زیر مجموعه بهداری) و دانشکده پزشکی (زیر مجموعه دانشگاه رازی) در سال ۱۳۵۵ با پذیرش دانشجو در مقطع دکترای عمومی تاسیس، گردیدند. دانشگاه رازی پس از دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، نخستین دانشگاه در منطقه غرب ایران است که در سال ۱۳۵۱ خورشیدی تاسیس شده‌است. نوع دانشگاه نام تاسیس شمار دانشجویان دولتی دانشگاه رازیدانشگاه علوم پزشکی کرمانشاهدانشگاه صنعتی کرمانشاهدانشگاه فرهنگیان واحد کرمانشاهدانشگاه فنی و حرفه‌ای واحد کرمانشاه ۱۳۵۱۱۳۴۷۱۳۸۶۱۳۹۰۱۳۴۶ --۳،۵۰۰-۱،۹۹۶ آزاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه ۱۳۶۷ ۲۳،۰۰۰ غیردولتی دانشگاه پیام نور کرمانشاهدانشگاه علمی کاربردی کرمانشاهمرکز آموزش عالی علمی کاربردی فرهنگ و هنر واحد کرمانشاهجهاد دانشگاهی کرمانشاهموسسه آموزش عالی غیرانتفاعی زاگرسموسسه آموزش عالی شهید رضاییموسسه آموزش عالی گنجینه هنر و معماری ۱۳۷۷۱۳۷۳-۱۳۸۵--- ۱۲،۰۰۰--۲،۵۰۰--- حوزه‌ها مسجد عمادالدوله، مکان قدیمی‌ترین حوزه علمیه در شهر کرمانشاه هم‌اکنون در شهر کرمانشاه ۴ حوزه علمیه وجود دارد که یکی از آن‌ها مخصوص بانوان است، مسجد و مدرسه امام صادق که در سال ۱۲۴۷ توسط امامقلی میرزا عمادالدوله با نام حوزه علمیه عاد الدوله ساخته شد قدیمی‌ترین حوزه علمیه کرمانشاه به‌شمار می‌رود و در ۲۶ فروردین ۱۲۵۱ همراه با مغازه‌های اطراف وقف شد. فعالیت این مدرسه در دوران پهلوی متوقف و در سال ۱۳۵۹ فعالیت دوباره خود را آغاز کرد. و پس از انقلاب ۵۷، در سال ۱۳۶۳ با مجوز روح‌الله خمینی، حوزه علمیه امام خمینی تاسیس شد که در سال ۱۳۸۵ با پذیرش ۶۰ دانشجو کار خود را آغاز کرد. نام حوزه تاسیس شمار طلبه‌ها مدرسه و حوزه علمیه امام صادقحوزه علمیه امام خمینی کرمانشاهحوزه علمیه حاج شهباز خان ۱۲۴۷۱۳۶۳- ۷۰ نفر مرد، ۱۰۹ نفر زن-- مدرسه‌ها اولین مدارس در شهر کرمانشاه، مدرسه اسلامیه و مدرسه محتشمیه بودند که در سال ۱۲۷۸ خورشیدی توسط حسینعلی خان مهندس گوران تاسیس شدند. همچنین در سال ۱۲۸۸ قرائتخانه‌ای در شهر ساخته شد که نخستین قرائتخانه این شهر و نیز مدرسه اکابر بود. مدرسه آلیانس اسراییلیت کرمانشاه در سال ۱۲۸۳ خورشیدی از سوی اتحاد جهانی آلیانس تاسیس شد. نخستین مدرسه دخترانه در کرمانشاه در سال ۱۳۰۱ خورشیدی به نام مدرسه دولتی دوشیزگان عضدیه تاسیس شد. همچنین نخستین مدرسه غیردولتی در کرمانشاه در سال ۱۳۷۰ خورشیدی تاسیس شد. کتابخانه‌ها کتابخانه‌های شخصی نخستین کتابخانه شخصی در کرمانشاه در ۱۲۹۵ با نام کتابخانه و قرائتخانه نجابت تاسیس شد و کتابخانه دولتشاه واقع در کاخ محمد علی میرزا دولتشاه فرزند ارشد فتحعلی شاه و حاکم وقت کرمانشاه که نسخی نایاب و نادر را در خود خود داشت از اولین کتابخانه‌های شخصی در این منطقه هستند و دیگر کتابخانه‌های شخصی که در کرمانشاه تاسیس شدند شامل کتابخانه آل آقا در مسجد جامع کرمانشاه، کتابخانه سردار کابلی، کتابخانه فیض مهدوی با حدود ۸۰۰۰ جلد، کتابخانه سید محمود کزازی (در حال حاضر در متعلق به جلال الدین کزازی است)، کتابخانه مرتضی نجومی با ۷۰۰۰ جلد، کتابخانه عبدالجلیل جلیلی که در سال ۱۳۴۷ تاسیس شد و شامل ۶۰۰۰ نسخه خطی و چاپی بود که در سال ۱۳۵۹ با کتابخانه محمدحسین جلیلی تبدیل به یک کتابخانه شد. کتابخانه‌های عمومی نخستین کتابخانه عمومی کرمانشاه در سال ۱۳۴۴ توسط شهرداری کرمانشاه تاسیس شد و در همین دهه در نقاط دیگر استان هم کتابخانه‌هایی تاسیس شدند. شهر کرمانشاه دارای ۵ باب کتابخانه عمومی است و نخستین کتابخانه مخصوص کودکان آن، در سال ۱۳۵۳ در تاسیس شد. فهرست کتابخانه‌های عمومی: شهرستان کرمانشاه استاد بهزاد استقلال روستای قزانچی الزهراء شهر هلشی الغدیر شهر ماهیدشت امام علی امیر کبیر کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه اندیشه آل آقا آیت‌الله نجومی آیت‌الله خامنه‌ای پیروزی روستای چقانرگس حجر بن عدی خاتم‌الانبیا شهید آوینی شهید بهشتی شهید مطهری شهید مفتح روستای بوژان هلشی علامه طباطبایی علی بن ابیطالب - شهر کوزران غدیر حوزه علمیه امام خمینی شهید عسکری - نوکان شهید مرادی - ماهیدشت روستای چقاگینو کتابخانه‌های تخصصی با تاسیس کتابخانه مدرسه آیت‌الله بروجردی در سال ۱۳۳۵ نخستین کتابخانه تخصصی در کرمانشاه آغاز به کار کرد که مورد استفاده طلاب علوم دینی بود، سایر کتابخانه‌های در زمینه تخصصی شامل کتابخانه مرکز تحقیقات جهاد سازندگی، کتابخانه پشتیبانی ارتش، کتابخانه مرکز دولتی کرمانشاه، کتابخانه سازمان برنامه و بودجه، کتابخانه مرکز آموزشی توانیر، کتابخانه اداره برق، کتابخانه سازمان آب و فاضلاب می‌شود. بر اساس آمار ۱۳۸۲ کرمانشاه دارای ۷ کتابخانه تخصصی با مجموع ۶۷،۵۱۳ کتاب است. کتابخانه‌های دانشگاهی با تاسیس دانشگاه رازی در سال ۱۳۵۱ نخستین کتابخانه دانشگاهی در کرمانشاه ساخته شد و پس از انقلاب ۵۷ با نام کتابخانه شهید مطهری شناخته شد که شامل ۶۰،۰۰۰ جلد کتاب و ۴۵۰ عنوان نشریه و همچنین کتب نفیس خطی، پایان‌نامه‌ها، نقشه‌ها، اسناد و مدارک است. کتابخانه دیگر مربوط به کتابخانه مرکزی و اسناد و مدارک دانشگاه علوم پزشکی است که در سال ۱۳۶۵ تاسیس شده و حدود ۴۵،۰۰۰ کتاب تخصصی و مرجع، ۳۰۰ عنوان نشریه جاری و پایان‌نامه‌ها و غیره را شامل می‌شود. همچنین کتابخانه دانشگاه ادبیات از دیگر کتابخانه‌های دانشگاهی شهر کرمانشاه‌است که شامل ۲۶،۰۰۰ جلد کتاب فارسی و ۴،۰۰۰ جلد کتاب لاتین و ۲۰ عنوان نشریه و غیره‌است. کتابخانه دانشگاه پیام نور هم که در سال ۱۳۷۴ تاسیس شد شامل ۱۵،۰۰۰ جلد کتاب فارسی و لاتین است؛ کتابخانه مرکز آموزشی فنی مهندسی که در سال ۱۳۶۴ تاسیس شد نیز شامل ۹۱،۴۱۵ جلد کتاب در کلیه رشته‌ها را نگهداری می‌کند. همچنین کتابخانه مرکز آموزش عالی نیز شامل ۱۶،۰۰۰ جلد کتاب است. طبق آماری در سال ۱۳۸۲ شمار کتابخانه‌های استان ۱۳ باب و مجموع ۸۷۴،۱۹۱ جلد کتاب است. آثار تاریخی طاق بزرگ در طاق بستان کرمانشاه پیش از اسلام یکی از شهرهای مهم ایران به‌شمار می‌رفت و پس از اسلام بارها توسط اعراب مورد حمله قرار گرفت؛ مسعر ابن مهلهل که در قرن چهارم از کاخ‌های باستانی شاهان ایران در کرمانشاه دیدن کرد و شرح ویران کردن آن توسط اعراب را نوشته‌است. گرچه این مسئله با توجه فاصله زمانی مسعر ابن مهلهل از صدر اسلام مورد تردید است؛ مخصوصا با توجه به اینکه کرمانشاه - که اعراب آن را قرمسین می‌خواندند- در زمان بنی عباس شهری آباد و معمور بوده‌است. جاذبه‌های تاریخی پیش از اسلام شهر کرمانشاه بیشتر آثار باقی‌مانده از دوران ساسانیان است که سرآمد آن‌ها طاق بستان است که به گونه‌ای نماد شهر کرمانشاه هم به حساب می‌آید و در پایین‌تر از محوطه تاریخی طاق بستان و شهر تاریخی کامبادنه منطقه‌ای به نام شکارگاه خسروپرویز وجود دارد که در زمان خسروپرویز برای شکار تفریحی کاربرد داشته‌است که در نقش برجسته‌های طاق بستان این شکارها به تصویر کشیده شده‌اند. سنگ‌نبشته بیستون نیز از آثار ثبت شده ایران در میراث جهانی یونسکو، در دامنه کوه بیستون قرار دارد. طاق بستان طاق بستان مجموعه‌ای از سنگ‌نگاره‌ها و سنگ‌نبشته‌های دوره ساسانی است که در شمال غربی کرمانشاه واقع شده‌است. این مجموعه در قرن سوم میلادی ساخته شده‌است و ارزش هنری و تاریخی زیادی دارد. چند صحنه تاریخی از جمله تاج‌گذاری خسرو پرویز، تاج‌گذاری اردشیر دوم، تاج‌گذاری شاهپور دوم و سوم و همچنین چند سنگ‌نوشته (کتیبه) به خط پهلوی کتیبه‌ای در آن کنده‌کاری شده‌است. ۰ سنگ‌نبشته بیستون سنگ‌نبشته بیستون سنگ‌نبشته بیستون یا کتیبه بیستون، از آثار دوره هخامنشیان واقع در سی کیلومتری شهر کرمانشاه در دامنه کوه بیستون است. سنگ‌نبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهمترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان می‌دهد. این اثر از سال ۲۰۰۶ یکی از آثار ثبت شده ایران در میراث جهانی یونسکو است. آثار تاریخی دوره قاجار تکیه معاون الملک بزرگترین تکیه در شهر کرمانشاه بیشتر بناهای تاریخی پس از اسلام شهر کرمانشاه بیشتر مربوط به دوره قاجار می‌شوند، زمانی که شهر کرمانشاه به دلیل موقعیت خود مورد توجه قرار می‌گیرد، این بناها که در نزدیکی بازار کرمانشاه و محله فیض آباد؛ محله قدیمی شهر قرار دارند شامل مسجدهای قدیمی، تکایا و خانه‌های قدیمی هستند، بازار کرمانشاه که در دوران پهلوی به چهار قمست تقسیم شده‌است بیشتر این بناها را در خود و مناطق اطراف خود جای داده‌است، که شامل تکیه معاون الملک، مسجد عمادالدوله، مسجد جامع کرمانشاه، مسجد جامع شافعی، تکیه بیگلربیگی، مسجد حاج شهباز خان، مسجد شاهزاده، مسجد دولتشاه، خانه خواجه باروخ و غیره می‌شوند. تکایای شهر کرمانشاه و اکثر مساجد تاریخی این شهر مربوط به دوران قاجار و پهلوی اول می‌باشند و معماری قدیمی شهر نیز در این حال و هوا فرورفته‌است. تکیه معاون الملک معروفترین‌ترین اثر از دوره قاجاریه در شهر کرمانشاه‌است که که کاشی‌های منحصربه‌فردش آن را از دیگر تکایا متمایز می‌کند. این بنا در بافت قدیمی شهر در محله آبشوران بنا شده‌است که به دستور حسین خان معین الرعایا در سال ۱۳۱۵ هجری قمری ساخته شده‌است. شهر کرمانشاه هم‌اکنون دارای ۷۶ باب مسجد و ۱۱ باب کانون فرهنگی و ۸ کتابخانه عمومی است. تکیه بیگلر بیگی نیز یکی از تکایای زیبای کرمانشاه است که در دوره قاجاریه توسط عبدالله خان ملقب به بیگلربیگی ساخته شده‌است و از لحاظ آئینه کاری بی‌نظیر است. گردشگاه‌ها پارک جنگلی طاق بستان که در شمال شرقی شهر کرمانشاه قرار دارد شامل کوهستان‌ها، چشمه‌ها، فضای سبز، دریاچه‌های مصنوعی، مجموعه نقش برجسته‌های ساسانی و شکارگاه خسرو پرویز می‌شود که به دلیل آب و هوای معتدل مورد توجه پادشاهان ساسانی قرار گرفته‌است و از آن به عنوان شکارگاه سلطنتی استفاده کرده‌اند که امروزه به دلیل امکانات تفریحی و آثار تاریخی یکی از پر جاذبه‌ترین مناطق کرمانشاه مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین غار پرآو بزرگترین غار عمودی دنیا و دومین اثر طبیعی ملی کرمانشاه، از مکان‌های مهم برای غارنوردی است که هر ساله غارنوردان داخلی و خارجی زیادی را راهی کوه پراو می‌کند. یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد غار پراو وجود دهانه آن در ارتفاع سه‌هزار متری از سطح دریا است که این بالاترین سطح در بین تمام غارهای دنیا می‌باشد و به این دلیل لقب اورست غارهای جهان را دارا می‌باشد. موزه‌ها موزه‌های متعددی در شهر کرمانشاه وجود دارند که بیشتر موزه‌های شهر را موزه‌هایی در در زمینه فرهنگی تشکیل می‌دهد که ۱۴ موزه در این زمینه در شهر کرمانشاه وجود دارد. فهرست موزه‌های کرمانشاه : نوع نام تاسیس باستان‌شناسی موزه پارینه‌سنگی زاگرسموزه سنگ تاق بستانموزه تاریخ طبیعی دانشکده کشاورزی کرمانشاه فرهنگ موزه مردم‌شناسی کرمانشاهموزه پوشاک و زیورآلات استان کرمانشاهموزه خط و کتابت کرمانشاهموزه تمبر کرمانشاهموزه دفاع مقدس کرمانشاهموزه ورزش کرمانشاه ۱۳۶۹----- نگاره‌هایی از موزه‌های کرمانشاه روز ملی به پیشنهاد معاونان گردشگری کرمانشاه و با تایید مجلس شورای اسلامی، ۵ مرداد ماه به عنوان روز ملی «کرمانشاه گهواره تمدن» نام‌گذاری شده که هم‌زمان با عملیات مرصاد است. نمادها نیلوفر آبی مقدس، نماد شهر کرمانشاه نماد شهر کرمانشاه گل نیلوفر و رنگ این گل نیز رنگ نمادین شهر کرمانشاه است. این گل در سرآب نیلوفر در نزدیکی شهر کرمانشاه می‌روید و به عنوان نمادی از آیین مهر در نقوش طاق بستان نیز مورد استفاده قرار گرفته‌است. ارتباط‌های بین‌المللی کنسولگری‌ها عراق شهرهای خواهر پرچم شهر کشور سال خواهر خواندگی 20px رسبورگ آمریکا دهه ۱۳۵۰ 20px سیسیل ایتالیا ۲۰۱۰ 20px غازی عینتاب ترکیه ۲۰۱۰ 20px اشپلیت کرواسی ۲۰۱۱ همچنین به دلیل خواهرخواندگی شهر رسبورگ در ایالت اورگن آمریکا با شهر کرمانشاه در دهه ۱۳۵۰، خیابانی به نام خیابان کرمانشاه در رسبورگ نامگذاری شده‌است. هتل‌های کرمانشاه
[ "بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه", "الیپی", "کنپد", "کامبادن", "کردی", "شیعه", "اهل حق", "سنی", "مسیحی", "یهودی", "زرتشتی", "محصولات کشاورزی", "محصولات ساختمانی", "ایران", "استان کرمانشاه", "حمله اعراب به ایران", "ساسانیان", "سیدضیاءالدین خرم شاهی", "سلجوقیان", "کردستان", "عراق عجم", "قاجار", "عراق", "کربلا (شهر)", "بغداد", "کرمانشاه در آغاز مشروطیت", "جنگ جهانی یکم", "جنگ جهانی دوم", "جنگ ایران و عراق", "کوه فرخشاد", "طاق بستان", "سفید کوه", "میان‌رودان", "کاسی", "هخامنشیان", "زبان عربی", "جهان‌نامه", "محمدامین ریاحی", "انقلاب ۵۷", "باختران", "اسماعیل ططری", "طهمورث", "پیشدادیان", "بهرام چهارم", "محمد مکری", "عبدالرحمان شرفکندی", "هنبانه بورینه", "موزه پارینه سنگی زاگرس", "رشته کوه زاگرس", "عصر سنگ", "آسیا", "دیرینه‌سنگی", "هرسین", "میان‌سنگی", "نوسنگی", "کرمانشاهی", "تاریخدان", "جلگه", "فلات ایران", "چین", "هندوستان", "شاهی", "شوش", "گودین تپه", "کنگاور", "اسلام‌آباد", "بابل (دولت‌شهر)", "آشور", "زاگرس", "لولوبی", "گوتیان", "خاورمیانه", "اشکانیان", "خسروپرویز", "محمد", "رود قره‌سو (کرمانشاه)", "۶۴۰ (میلادی)", "عباسیان", "۱۲۲۰ (میلادی)", "هلاکو خان", "تیمور", "حمدالله مستوفی", "نزهةالقلوب", "۷۴۰ قمری", "۱۳۳۹ میلادی", "صفویان", "عثمانی", "ایل زنگنه", "شاه صفی", "شاه اسماعیل صفوی", "آق قویونلو", "نادر شاه", "کریم خان", "زندیه", "الله قلیخان زنگنه", "۱۷۵۳ (میلادی)", "زندیان", "۱۷۶۲ (میلادی)", "کریم‌خان زند", "رودخانه آبشوران", "فیض‌آباد (کرمانشاه)", "هوری‌آباد (کرمانشاه)", "برزه‌دماغ (کرمانشاه)", "چنانی (کرمانشاه)", "آقا محمدخان قاجار", "کردستان ایران", "هنری بایندر", "سنندج", "سر جان ملکم", "قاجاریه", "محمد علی میرزا دولتشاه", "محمدعلی میرزا دولتشاه", "عراق عرب", "انقلاب مشروطه", "جان کالمارد", "سالار الدوله", "محمد علی شاه", "جنگ جهانی اول", "دولت موقتی مهاجرین", "نظام السلطنه مافی", "روسیه تزاری", "۲۵ فوریه", "۱۹۱۶ (میلادی)", "قصر شیرین", "انقلاب فوریه", "انقلاب بهمن ۱۳۵۷", "حکومت پهلوی", "استان ایلام", "استان لرستان", "استان همدان", "استان مرکزی", "استان خوزستان", "عتبات عالیات", "تهران", "وزارت کشور (ایران)", "اصفهان", "تبریز", "مشهد", "مجلس شورای اسلامی", "بیستون (کوهستان)", "پرآو", "میوله", "سفیدکوه", "غار پرآو", "پراو", "چم بشیر", "سراب نیلوفر", "عربستان", "زبان کردی", "فارسی کرمانشاهی", "کلهری", "کردی کرمانشاهی", "سنجابی", "سورانی", "لکی", "موسیقی کردی", "موسیقی ایرانی", "علی اکبر مرادی", "تنبور", "حسین علیزاده", "بهمن کاظمی", "دف", "شمشال", "کمانچه", "رادیو کردی کرمانشاه", "میرزا محمدرضا کلهر", "علی‌اشرف درویشیان", "شامی کرمانشاهی", "ابوالقاسم لاهوتی", "کیهان کلهر", "شهرام ناظری", "خواننده", "رشید یاسمی", "پوران درخشنده", "علی‌محمد افغانی", "مجتبی شمسی‌پور", "ابوحنیفه احمدابن داود دینوری", "یارمحمدخان کرمانشاهی", "جنبش مشروطه", "آلمان", "بیستون (روزنامه)", "۱۳۲۵ (قمری)", "۱۹۰۷ (میلادی)", "دانشگاه شاهد", "جامعه‌شناسی کاربردی", "رشت", "اهواز", "سکولاریسم", "شیراز", "همدان", "ارومیه", "تشیع", "تسنن", "یارسان", "زرتشتیان", "مسیحیان", "کلیمیان", "دوران مشروطیت", "مدرسه آلیانس کرمانشاه", "۱۹۰۴ (میلادی)", "انقلاب ایران (۱۳۵۷)", "کنیسای اتحاد کرمانشاه", "سیلوستر دوساسی", "خاورشناس", "۱۸۰۷ (میلادی)", "۱۸۲۴ (میلادی)", "پالایشگاه نفت آناهیتا", "نفت خام", "کشتی (ورزش)", "وزنه‌برداری", "پرورش اندام", "فوتبال", "کوهنوردی", "سنگ‌نوردی", "بوکس", "شمشیربازی", "باشگاه فوتبال راهیان کرمانشاه", "لیگ دسته اول فوتبال ایران", "لیگ برتر فوتبال ایران", "جام جهانی کشتی - آزاد مردان ۲۰۱۷", "سالن امام خمینی کرمانشاه", "بیستون (شهر)", "جشنواره سنگنوردی بیستون", "مجموعه ورزشی آزادی کرمانشاه", "ورزشگاه تختی کرمانشاه", "استادیوم ۱۵ هزار نفری کرمانشاه", "مجموعه ورزشی امام خمینی کرمانشاه", "مجموعه ورزشی تختی کرمانشاه", "مجموعه ورزشی کوثر کرمانشاه", "مجموعه ورزشی امام سجاد کرمانشاه", "استادیوم انقلاب کرمانشاه", "مجموعه ورزشی اشرفی اصفهانی کرمانشاه", "مجموعه ورزشی حضرت عباس کرمانشاه", "دهکده المپیک کرمانشاه", "مجموعه ورزشی کارمندان کرمانشاه", "بزرگراه امام خمینی", "باغ‌راه امام علی", "بزرگراه خلیج فارس", "بزرگراه صیاد شیرازی (کرمانشاه)", "پایانه مسافربری شهید کاویانی", "ایران‌پیما (شرکت)", "شرکت تعاونی مسافربری شماره ۷", "تی بی‌تی", "پایانه مسافربری راه کربلا", "ملایر", "اراک", "قم", "بابل (شهر)", "بوکان", "خرم‌آباد", "فرودگاه بین‌المللی اشرفی اصفهانی", "دبی، امارات", "دمشق", "جده", "سلیمانیه", "استانبول", "جزیره کیش", "بندرعباس", "کرمان", "عسلویه", "ساری", "شهرک ظفر (کرمانشاه)", "شهرک گل‌ها (کرمانشاه)", "شهرک الهیه (کرمانشاه)", "مسکن مهر", "شهرداری کرمانشاه", "اسدالله خان فزونی", "ساختمان شهرداری کرمانشاه", "۱۸۹۷ (میلادی)", "انگلیس", "سلطان محمد دولتشاهی", "پارک کوهستان", "پارک لاله کرمانشاه", "پارک شاهد کرمانشاه", "پارک شیرین کرمانشاه", "گورستان باغ فردوس", "گورستان مینا آباد", "موزه پارینه‌سنگی زاگرس", "موزه سنگ طاق بستان", "موزه مردم‌شناسی کرمانشاه", "موزه پوشاک و زیورآلات استان کرمانشاه", "پارک شرقی", "سینما فرهنگ کرمانشاه", "مجتمع فرهنگی شهید آوینی (کرمانشاه)", "تالار انتظار", "کوی بیست و دو بهمن (کرمانشاه)", "فرهنگسرای کوثر (کرمانشاه)", "فرهنگسرای شهر (کرمانشاه)", "فرهنگسرای گل نرگس (کرمانشاه)", "دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه", "دانشگاه رازی", "غرب ایران", "دانشگاه صنعتی کرمانشاه", "دانشگاه فرهنگیان", "دانشگاه فنی و حرفه‌ای کرمانشاه", "دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه", "۱۳۶۷ (خورشیدی)", "دانشگاه پیام نور کرمانشاه", "جهاد دانشگاهی کرمانشاه", "دودمان پهلوی", "روح‌الله خمینی", "حسینعلی خان مهندس گوران", "اتحاد جهانی آلیانس", "مدرسه دولتی دوشیزگان عضدیه", "فتحعلی شاه", "مسجد جامع کرمانشاه", "جلال الدین کزازی", "دانشگاه پیام‌نور کرمانشاه", "شکارگاه خسروپرویز", "سنگ‌نبشته بیستون", "میراث جهانی یونسکو", "کوه بیستون", "ساسانی", "قرن سوم میلادی", "نقش‌برجسته تاج‌گذاری اردشیر دوم", "پهلوی", "داریوش بزرگ", "گوماته مغ", "۲۰۰۶ (میلادی)", "بازار کرمانشاه", "دوران پهلوی", "تکیه معاون الملک", "مسجد عمادالدوله", "مسجد جامع شافعی", "تکیه بیگلربیگی", "مسجد حاج شهباز خان", "مسجد شاهزاده (کرمانشاه)", "مسجد دولتشاه", "خانه خواجه باروخ", "دوره قاجاریه", "آبشوران (کرمانشاه)", "حسین خان معین الرعایا", "مسجد", "کتابخانه", "شکارگاه خسرو پرویز", "کوه پراو", "موزه سنگ تاق بستان", "موزه تاریخ طبیعی دانشکده کشاورزی کرمانشاه", "موزه خط و کتابت کرمانشاه", "موزه تمبر کرمانشاه", "موزه دفاع مقدس کرمانشاه", "موزه ورزش کرمانشاه", "نان خرمایی", "کاک", "نان برنجی", "بژی", "روغن کرمانشاهی", "گلیم", "گیوه", "جاجیم", "موج", "تار", "دیوان (ساز)", "سه‌تار", "چرم", "ترخینه", "خورش خلال بادام", "عملیات مرصاد", "نیلوفر آبی مقدس", "سرآب نیلوفر", "مهرپرستی", "رسبورگ، اورگن", "ایالات متحد آمریکا", "سیسیل", "ایتالیا", "غازی عینتاب", "ترکیه", "اشپلیت", "کرواسی", "اورگن", "هتل‌های کرمانشاه" ]
[ "کرمانشاه", "استان کرمانشاه", "پراکنش کرد", "شهرستان کرمانشاه", "شهرهای استان کرمانشاه", "شهرهای ایران", "شهرهای راه ابریشم", "شهرهای شهرستان کرمانشاه", "مراکز استان‌های ایران" ]
3,073
چارون
0
31
0
[]
false
5
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
چارون روستای کوچکی است از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده‌است. در ۲۵ کیلومتری شمال شرقی دهستان کوخرد واقع است. محدوده چارون از طرف شمال کوه لاور و تشتو، از طرف جنوب کوه، از طرف مغرب بار ترک، و ازسمت مشرق به دره آب غنی آب غنی محدود می‌گردد. چارون ولاور شیخ در زمان قدیم و حتی چند سال پیش و قبل از اینکه راه جیپ‌رو به لاور درست شود از آنجا با الاغ و شتر و اسب و قاطر بار مسافرانی که قصد زیارت شیخ لاور داشته‌اند برده می‌شد، اما بعد از اینکه راه شوسه لاور درست شد، دیگر ساکنین این ده به علت نبودن کار بجای دیگر نقل مکان کردند. همجنین روستا بحالت مخروبه ومتروک دیده می‌شود. جمعیت اما در سمت شرقی درواه دره آب غنی فقط (یک خانوار) با جمعیت ۶ نفری سکونت دارند که به دامداری اشتغال دارند. در کوه‌های اطراف این روستا گیاهان دارویی متعددی وجود دارد. تصاویر فهرست منابع و مآخذ محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. نگاره‌ها از: محمد محمدیان. سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی. عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی. بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد. مهندس:، حاتم، محمد، غریب“ «تاریخ عرب الهوله Huwala Arab History» “، دوله الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهره، مصر، دارالامین للطباعه والنشر والتوزیع، ۸ شارع ابوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition: Egypt (Cairo),1997 - 2013 بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ موسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰–۵۱)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran ( ) محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
[ "بخش کوخرد (شهرستان بستک)", "لارستانی", "بخش کوخرد", "شهرستان بستک", "استان هرمزگان", "ایران", "دهستان کوخرد", "کوه لاور", "تشتو", "بار ترک", "دره", "جیپ", "الاغ", "شتر", "اسب", "قاطر", "لاور", "مصر", "درواه", "خانوار", "دامداری", "گیاهان دارویی" ]
[ "بخش کوخرد هرنگ", "روستاهای شهرستان بستک", "مناطق مسکونی استان هرمزگان", "شهرستان بستک" ]
3,074
زادالمسافرین
0
27
0
[ "زاد المسافرین", "زاد المسافرين", "زادالمسافرين" ]
false
8
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
زادالمسافرین ، مهم‌ترین اثر ناصر خسرو قبادیانی بلخی، سخنور، متکلم و حجت نامدار اسماعیلی است که نزدیک به ۱۰۰۰ سال پیش از این (۴۵۳ (قمری)) تالیف شده و معتبرترین و عمده‌ترین منبع در شناخت اندیشه‌ها و باورهای او به شمار می‌آید. این کتاب، یکی از مهم‌ترین آثار کلامی فلسفی اسماعیلی و حاوی واپسین باورهای مذهبی و ایده‌های کلامی و جهان‌شناختی رسمی فاطمیان در دوره امپراتوری دینی آنان است، پیش از آن که دعوت فاطمی دچار دودستگی نزاری و مستعلوی شود. زادالمسافرین در زمره متون منثور کهن فارسی است و به جهت روزگار تالیف و روش نگارش، از دیرباز موردتوجه سبک شناسان نثر فارسی بوده‌است. زادالمسافرین سرشار از واژه‌های نادر و کهن فارسی است و افزون بر آن، برابرنهاده‌های فارسی ارزشمندی برای اصطلاحات فلسفی عربی در آن آمده که سخت در خور توجه‌است. دستنوشته‌ها و انتشار زادالمسافرین به سبب محتوای کلامی فلسفی و زبان ویژه و کهن، متنی آسان نیست. همین موضوع موجب شده که دستنوشته‌های بر جای مانده از آن آکنده از اغلاط و تصحیفات باشد، جدای از آن که نسخه‌های اصیل و کهن آن بس اندک است. سیدمحمد عمادی حائری، پس از نسخه‌شناسی تطبیقی زادالمسافرین و برگزیدن کهن‌ترین، اصیل‌ترین و صحیح‌ترین نسخه‌ها، با تامل در مفاهیم کلامی فلسفی اسماعیلی از سویی و دقت‌های واژه‌پژوهانه و سبک‌شناسانه از دیگر سو، به تصحیح انتقادی این اثر پرداخته و برای نخستین بار متنی صحیح و اصیل از آن عرضه کرده‌است. او همچنین تعلیقاتی پیرامون اثبات متن و ضبط نسخه‌ها، بر متن ویراسته خود افزوده‌است. مرکز نشر میراث مکتوب این پژوهش را منتشر کرده‌است. برگرفته از (برداشت آزاد)
[ "ناصر خسرو", "اسماعیلی", "۴۵۳ (قمری)", "جهان‌شناسی", "فاطمیان", "نزاری", "مستعلوی", "نثر فارسی", "نسخه‌شناسی", "سبک‌شناسی" ]
[ "کتاب‌های فارسی", "کلام اسماعیلی", "نثر فارسی دوره تکوین", "نثر مرسل فارسی" ]
3,075
تولوز
2
233
0
[]
false
196
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "تولوز" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "Toulouse" }, { "Item1": "other_name", "Item2": "Tolosa" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Montage Toulouse 2.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Montage of Toulouse, Top:Pont Saint Pierre and Garonne River, Middle of left:Place du Capitole, Middle of right:Pont-Neuf Bridge, Bottom of left:Capitole de Toulouse, Bottom of center:Arian 5 Space launch Site, Bottom of right:Mediatheque Jose Cabanis" }, { "Item1": "flag_alt", "Item2": "'''پرچم'''" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Blason ville fr Toulouse (Haute-Garonne).svg" }, { "Item1": "seal_alt", "Item2": "'''نشان رسمی'''" }, { "Item1": "motto", "Item2": "''Per Tolosa totjorn mai. ''([[زبان اکسیتان]]" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "France" }, { "Item1": "latd", "Item2": "43" }, { "Item1": "latm", "Item2": "36" }, { "Item1": "lats", "Item2": "16" }, { "Item1": "longm", "Item2": "26" }, { "Item1": "longs", "Item2": "38" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[ناحیه]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[پیرنه میانه]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[شهرستان]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[اوت-گارون]]" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[حزب جامعه‌گرا]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "Pierre Cohen" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۱۸٫۳" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "۵۳۸۱" }, { "Item1": "area_urbun_km2", "Item2": "۸۱۱٫۶" }, { "Item1": "population_footnotes", "Item2": "ژانویه ۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴۳۹۵۵۳" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "۱،۲۰۲،۸۸۹" }, { "Item1": "population_urbun", "Item2": "۸۶۴،۹۳۶" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_rank", "Item2": "۴ام" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "CET" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۱+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "CEST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۲+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "(۰۳۳)" } ], "Title": "settlement" }
تولوز شهری در جنوب غربی فرانسه بر ساحل رود گارون و یکی از مراکز صنایع پیشرفته اروپا است. این شهر در حد فاصل دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس قرار گرفته‌است. فاصله این شهر تا پاریس ۷۳۰ کیلومتر است. تولوز چهارمین شهر بزرگ فرانسه و مرکز منطقه میدی پیرنه نیز می‌باشد. در چند دهه گذشته، تولوز از خود نماد شهری فعال را به نمایش گذارده‌است. علاوه بر صنایع هوایی و فضایی مانند ایرباس، فعالیت در بخش‌هایی چون الکترونیک، صنایع پزشکی، علوم غذایی، فناوری اطلاعات، میکروبیولوژی و فناوری زیستی در جریان است که البته در گذشته نه چندان دور در بخش‌هایی مثل الکترونیک و الکتروتکنیک دانشکده برق آن جزو دانشکده‌های تراز اول اروپا محسوب می‌شد. چنین رشد و پیشرفتی همواره در تعامل و همگونی با زندگی ساکنین بوده‌است. این شهر میراث فرهنگی گذشته و حال خود را که دوستداران فراوان دارد، پاس می‌دارد. در تولوز بیش از ۱۱۰،۰۰۰ دانشجو در سه دانشگاه و چهارده موسسه آموزش عالی بزرگ مشغول به تحصیل هستند، این شهر رکورد بیشترین تعداد دانشگاه‌های شهرستان‌های فرانسه را دارا است. شهر تولوز گنجینه‌ای از میراث فرهنگی بی‌بدیل را در خود حفظ می‌کند، از جمله: موزه‌ها، سالن‌های نمایش و تئاترهای گوناگون. ترابری متروی تولوز در سال ۱۹۹۳ تاسیس شده و هم‌اکنون دارای ۲ خط و ۳۷ ایستگاه می‌باشد، همچنین تراموا این شهر در سال ۲۰۱۰ تاسیس شده که دارای ۲ خط و ۲۷ ایستگاه می‌باشد. شهرهای خواهر خوانده در ایران نیشابور
[ "فهرست شهرهای فرانسه", "زبان اکسیتان", "فهرست کشورهای جهان", "ناحیه (فرانسه)", "پیرنه میانه", "شهرستان‌های فرانسه", "اوت-گارون", "حزب جامعه‌گرا (فرانسه)", "کد پستی", "فرانسه", "گارون", "اروپا", "دریای مدیترانه", "اقیانوس اطلس", "پاریس", "میدی پیرنه", "ایرباس", "الکترونیک", "فناوری اطلاعات", "میکروبیولوژی", "فناوری زیستی", "میراث فرهنگی", "آموزش عالی", "متروی تولوز", "تراموا تولوز", "نیشابور" ]
[ "تولوز", "کمون‌های اوت-گارون", "پیرنه میانه", "شهرهای فرانسه", "مراکز شهرستان و ناحیه در فرانسه" ]
3,076
هانوی
2
198
0
[ "هانوي" ]
false
168
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "Hà Nội" }, { "Item1": "native_name", "Item2": "''Hà Nội''" }, { "Item1": "type", "Item2": "[[Municipality]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Hanoi Montage.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "(from left) top: [[Long Biên Bridge]], river near [[Perfume Pagoda]]; middle: [[Turtle Tower]], bottom: [[Temple of Literature]], [[Ho Chi Minh Mausoleum]], [[Hanoi Opera House]]" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "250px" }, { "Item1": "image_blank_emblem", "Item2": "Emblem of Hanoi.svg" }, { "Item1": "blank_emblem_type", "Item2": "Emblem of Hanoi" }, { "Item1": "blank_emblem_size", "Item2": "100px" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "LocationVietnamHaNoi3.png" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "Provincial location in Vietnam" }, { "Item1": "latd", "Item2": "21" }, { "Item1": "longd", "Item2": "105" }, { "Item1": "longm", "Item2": "51" }, { "Item1": "longs", "Item2": "00" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "VN" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "Central city" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "Hà Nội" }, { "Item1": "parts_type", "Item2": "[[Districts]]" }, { "Item1": "p1", "Item2": "۲۹" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "Party's Secretary (Bí thư Thành ủy)" }, { "Item1": "leader_name1", "Item2": "[[Phạm Quang Nghị]]" }, { "Item1": "leader_title2", "Item2": "People's Council's President (Chủ tịch Hội đồng Nhân Dân)" }, { "Item1": "leader_name2", "Item2": "[[Ngô Thị Doãn Thanh]]" }, { "Item1": "leader_title3", "Item2": "People's Committee's President (Chủ tịch Ủy ban Nhân Dân)" }, { "Item1": "leader_name3", "Item2": "[[Nguyễn Thế Thảo]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "Founded, Capital of the [[Đại Việt]]" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "۱۰۱۰" }, { "Item1": "established_title2", "Item2": "Capital of Vietnam" }, { "Item1": "established_date2", "Item2": "September 2, 1945" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۳۳۴۴٫۷" }, { "Item1": "area_urban_km2", "Item2": "۱۸۶٫۲۲" }, { "Item1": "parts_type", "Item2": "[[نام اهلیت]]" }, { "Item1": "parts_style", "Item2": "para" }, { "Item1": "p1", "Item2": "Hanoians" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۳" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۷،۱۰۰،۰۰۰" }, { "Item1": "population_rank", "Item2": "[[2nd in Vietnam]]" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "ICT" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۷" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۱۰۰۰۰" }, { "Item1": "blank_name", "Item2": "GDP (nominal)" }, { "Item1": "blank_info", "Item2": "2014 estimate" }, { "Item1": "blank1_name", "Item2": "- Total" }, { "Item1": "blank1_info", "Item2": "19.5 billion [[دلار آمریکا]]" }, { "Item1": "blank2_name", "Item2": "- Per capita" }, { "Item1": "blank2_info", "Item2": "۲،۷۵۰ [[دلار آمریکا]]" }, { "Item1": "blank3_name", "Item2": "- Growth" }, { "Item1": "blank3_info", "Item2": "۸٫۲۵٪" } ], "Title": "settlement" }
هانوی ، پایتخت کشور ویتنام و دومین شهر بزرگ این کشور است. هانوی از سال ۱۰۱۰ تا ۱۸۰۲ میلادی مهمترین مرکز سیاسی ویتنام به‌شمار می‌رفت. جمعیت کلانشهر هانوی در سال ۲۰۰۹ میلادی حدود ۶٫۵ میلیون نفر جمعیت داشت که از این تعداد ۲٫۶ میلیون نفر آن در محدوده شهری هانوی ساکن بودند.
[ "Municipalities of Vietnam", "Long Biên Bridge", "Perfume Pagoda", "Turtle Tower", "Temple of Literature, Hanoi", "Ho Chi Minh Mausoleum", "Hanoi Opera House", "Districts of Vietnam", "Phạm Quang Nghị", "Ngô Thị Doãn Thanh", "Nguyễn Thế Thảo", "Đại Việt", "نام اهلیت", "فهرست شهرهای ویتنام", "دلار آمریکا", "ویتنام", "Hoan Kiem Lake", "Lý Thái Tổ" ]
[ "بنیان‌گذاری‌های ۱۰۱۰ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۰۱۰ (میلادی) در ویتنام", "پایتخت‌های آسیا", "دلتا رود قرمز", "شهرهای بندری در ویتنام", "شهرهای ویتنام", "مراکز بخش‌های ویتنام", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۱ (میلادی)", "مناطق مسکونی در هانوی" ]
3,078
زالتسبورگ
2
191
0
[ "ايالت سالزبورگ", "ایالت سالزبورگ", "سالزبورگ (ايالت)", "سالزبورگ", "سالزبورگ (ایالت)" ]
false
147
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "Art", "Item2": "Stadt (City)" }, { "Item1": "Name", "Item2": "زالتسبورگ، اتریش" }, { "Item1": "image_photo", "Item2": "Hohensalzburg Castle - Panorama.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "270px" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "منظره شهر از قلعه [[ههنزالتسبورگ]]" }, { "Item1": "Lageplan", "Item2": "Lageplan.png" }, { "Item1": "Bundesland", "Item2": "Salzburg" }, { "Item1": "Bezirk", "Item2": "Statutarstadt" }, { "Item1": "Höhe", "Item2": "424" }, { "Item1": "Fläche", "Item2": "65.678" }, { "Item1": "key", "Item2": "50101" }, { "Item1": "PLZ", "Item2": "5020" }, { "Item1": "Vorwahl", "Item2": "0662" }, { "Item1": "Gemeindekennziffer", "Item2": "50 101" }, { "Item1": "NUTS", "Item2": "323" }, { "Item1": "LOCODE", "Item2": "AT XXX (wird nicht angezeigt)" }, { "Item1": "Straße", "Item2": "Mirabellplatz 4" }, { "Item1": "Bürgermeister", "Item2": "[[Heinz Schaden]]" }, { "Item1": "Partei", "Item2": "[[SPÖ]]" }, { "Item1": "Gemeinderatanzahl", "Item2": "40" }, { "Item1": "Wahljahr", "Item2": "2003" }, { "Item1": "Gemeinderat", "Item2": "19 [[SPÖ]], 9 [[ÖVP]], 6 BL, 2 [[FPÖ]], 4 Parteilose" } ], "Title": "Town AT" }
زالتسبورگ (Salzburg) () چهارمین شهر بزرگ اتریش و مرکز ایالت زالتسبورگ در غرب اتریش است. زالتسبورگ شهری دانشگاهی است که در دامنه کوه‌های آلپ قرار دارد. این شهر زادگاه ولفگانگ آمادئوس موتسارت است. جشنواره موسیقی زالتسبورگ هرسال در این شهر برگزار می‌شود. زالتسبورگ نامزد برگزاری المپیک‌های زمستانی ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ بود ولی برنده نشد. صحنه‌هایی از فیلم آوای موسیقی در این شهر و اطراف آن تهیه شده و از این نظر گردشگرانی به این شهر می‌روند. این شهر همچنین خاستگاه نوشیدنی انرژی‌زای ردبول است. موقعیت جغرافیایی زالتسبورگ در کناره‌های رودخانه زالتساخ و مرزهای شمالی کوه‌های آلپ قرار دارد. این شهر در ۱۵۰ کیلومتری شرق مونیخ، ۲۸۱ کیلومتری شمال غربی لیوبلیانا، اسلونی و ۳۰۰ کیلومتری غرب وین واقع شده است. تاریخچه اولین اقامت در زالتسبورگ به حدود ۵ قرن ق. م به حدود دوره سلت‌ها برمی گردد. این شهر در قرن ۱۴ میلادی از باواریا اعلام استقلال کرد. زالتسبورگ در سال ۱۹۱۴ در سال ۱۹۱۸ بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری اتریش-مجارستان بخش از آلمان-اتریش جدید شد و بخش آلمانی زبان آن موقع اتریش را نمایندگی می‌کرد. در سال ۱۹۱۹ و پس از معاهده ورسای جمهوری اول اتریش جایگزین آن شد. مشاهیر موتزارت کریستیان دوپلر هربرت فون کارایان استفان تسوایگ توماس برنهارد فلیکس باومگارتنر خواهر خوانده‌های زالتسبورگ رنس، فرانسه، از سال ۱۹۶۴ آتلانتا، ایالات متحده، از سال ۱۹۷۳ ورونا، ایتالیا از سال ۱۹۷۳ لیون، نیکاراگوئه، از سال ۱۹۸۴ ویلنیوس، لیتوانی، از سال ۱۹۸۹ درسدن، آلمان، از سال ۱۹۹۱ کاوازاکی، ژاپن، از سال ۱۹۹۲ مرانو، ایتالیا، از سال ۲۰۰۰ شانگهای، چین، از سال ۲۰۰۴ ساو ژواو دا مادیرا، پرتغال، از سال ۲۰۰۷
[ "هُهِنزالتسبورگ", "Heinz Schaden", "Sozialdemokratische Partei Österreichs", "Österreichische Volkspartei", "FPÖ", "اتریش", "زالتسبورگ (ایالت)", "کوه‌های آلپ", "ولفگانگ آمادئوس موتسارت", "جشنواره موسیقی زالتسبورگ", "المپیک‌های زمستانی", "المپیک زمستانی ۲۰۱۰", "المپیک زمستانی ۲۰۱۴", "آوای موسیقی", "ردبول", "آلپ", "مونیخ", "لیوبلیانا", "اسلونی", "وین", "سلت", "باواریا", "جنگ جهانی اول", "اتریش-مجارستان", "آلمان-اتریش", "زبان آلمانی", "معاهده ورسای", "جمهوری اول اتریش", "موتزارت", "کریستیان دوپلر", "هربرت فون کارایان", "استفان تسوایگ", "توماس برنهارد", "فلیکس باومگارتنر", "رنس", "فرانسه", "آتلانتا", "ایالات متحده", "ورونا", "ایتالیا", "لیون نیکاراگوئه", "نیکاراگوئه", "ویلنیوس", "لیتوانی", "درسدن", "آلمان", "کاوازاکی", "ژاپن", "مرانو", "شانگهای", "چین", "ساو ژواو دا مادیرا", "پرتغال", "Untersberg", "فواره", "Residenzplatz" ]
[ "زالتسبورگ", "بنیان‌گذاری‌های ۱۵ (پیش از میلاد)", "شهرها و شهرک‌ها در زالتسبورگ (ایالت)", "شهرها و شهرک‌های اتریش", "شهرهای دارای میراث جهانی یونسکو", "شهرهای دانشگاهی در اتریش", "مکان‌های هولوکاست در اتریش", "میراث جهانی یونسکو در اتریش", "شهرستان‌های زالتسبورگ" ]
3,079
گراتس
2
144
0
[]
false
123
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "Graz" }, { "Item1": "image_photo", "Item2": "GrazerRathaus-edit.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "270px" }, { "Item1": "image_coa", "Item2": "AUT Graz COA.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Map at graz.png" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Rathaus (Town Hall) at dusk" }, { "Item1": "state", "Item2": "[[اشتایرمارک]]" }, { "Item1": "district", "Item2": "[[Statutory city]]" }, { "Item1": "popkey", "Item2": "60101" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "271.998 (9.January 2014)" }, { "Item1": "area", "Item2": "127.56" }, { "Item1": "elevation", "Item2": "353" }, { "Item1": "lat_deg", "Item2": "47" }, { "Item1": "lon_deg", "Item2": "15" }, { "Item1": "lon_min", "Item2": "26" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "A-801x, A-802x, A-803x, A-804x, A-805x" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "+43 316" }, { "Item1": "mayor", "Item2": "[[Siegfried Nagl]] ([[حزب خلق اتریش]])" } ], "Title": "Town AT" }
Graz, Georg Matthäus Vischer (1670) گراتس دومین شهر بزرگ اتریش و پایتخت استان اشتایرمارک است. تاریخچه قدیمی‌ترین سکونتگاه انسانی در محل گراتس امروزی به عصر مس برمی‌گردد. با این‌حال این محل تا پیش از سده‌های میانه به‌طور پیوسته مسکونی نبوده‌است. نام شهر و برخی یافته‌های باستان‌شناسی نمایانگر وجود یک دژ کوچک ساخته‌شده توسط اسلاوهای جنوبی (به‌ویژه اسلوونی‌ها) در محل است که بعدها تبدیل به برج و بارویی استوار شد. واژه اسلوونیایی گرادتز (gradec) هم به معنی دژ کوچک است. نام آلمانی گراتس نخستین بار در سال ۱۱۲۸ به‌کار رفت و در این دوره دوک‌های تحت فرمانروایی بابنبرگ این شهر را تبدیل به یک مرکز مهم بازرگانی نمودند.
[ "اشتایرمارک", "Statutory city (Austria)", "Siegfried Nagl", "حزب خلق اتریش", "اتریش", "عصر مس", "سده‌های میانه", "اسلاوهای جنوبی", "اسلوونی‌ها", "زبان اسلوونیایی", "بابنبرگ" ]
[ "گراتس", "ایالت استیریای اتریش", "پایتخت‌های فرهنگی اروپا", "تاریخ اسلوونی", "شهرها و شهرک‌ها در اشتایرمارک", "شهرها و شهرک‌های اتریش", "شهرهای دانشگاهی در اتریش", "میراث جهانی یونسکو در اتریش" ]
3,080
آدلاید
2
239
0
[ "آدلايد", "ادلاید", "ادلايد" ]
false
197
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "type", "Item2": "شهر" }, { "Item1": "name", "Item2": "آدلاید" }, { "Item1": "state", "Item2": "sa" }, { "Item1": "caption", "Item2": "(From top left to bottom right) the [[city centre]] at night, [[Victoria Square]], the [[Convention Centre]], [[King William Road]] Bridge, [[Adelaide Railway Station]], [[St Peter's Cathedral]], the [[Festival Centre]], [[Glenelg]] beach, [[استرالیای جنوبی]] Complex, Aerial view of the [[City of Adelaide]]." }, { "Item1": "pop", "Item2": "۱،۳۰۴،۶۳۱" }, { "Item1": "pop_year", "Item2": "۲۰۱۴" }, { "Item1": "poprank", "Item2": "۵ام" }, { "Item1": "density", "Item2": "۳۹۶٫۴" }, { "Item1": "density_footnotes", "Item2": "(۲۰۱۱)" }, { "Item1": "area", "Item2": "۳،۲۵۷٫۷" }, { "Item1": "lga", "Item2": "[[۱۸]]" }, { "Item1": "est", "Item2": "۲۸ دسامبر ۱۸۳۶" }, { "Item1": "force_national_map", "Item2": "yes" }, { "Item1": "latd", "Item2": "34" }, { "Item1": "latm", "Item2": "55" }, { "Item1": "lats", "Item2": "۴۴٫۴" }, { "Item1": "longd", "Item2": "138" }, { "Item1": "longm", "Item2": "36" }, { "Item1": "longs", "Item2": "۳٫۶" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[ACST]]" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۹:۳۰" }, { "Item1": "timezone-dst", "Item2": "[[ACDT]]" }, { "Item1": "utc-dst", "Item2": "+۱۰:۳۰" }, { "Item1": "dist1", "Item2": "۷۲۹" }, { "Item1": "dir1", "Item2": "شمال غرب" }, { "Item1": "location1", "Item2": "ملبورن" }, { "Item1": "dist2", "Item2": "۱۱۹۱" }, { "Item1": "dir2", "Item2": "غرب" }, { "Item1": "location2", "Item2": "کانبرا" }, { "Item1": "dist3", "Item2": "۱۴۰۸" }, { "Item1": "dir3", "Item2": "غرب" }, { "Item1": "location3", "Item2": "سیدنی" }, { "Item1": "dist4", "Item2": "۱۹۶۹" }, { "Item1": "dir4", "Item2": "جنوب غربی" }, { "Item1": "location4", "Item2": "[[بریزبن]]" }, { "Item1": "dist5", "Item2": "۲۷۰۰" }, { "Item1": "dir5", "Item2": "شرق" }, { "Item1": "location5", "Item2": "[[پرت]]" }, { "Item1": "maxtemp", "Item2": "۲۲٫۱" }, { "Item1": "mintemp", "Item2": "۱۲٫۱" }, { "Item1": "rainfall", "Item2": "۵۴۵٫۳" } ], "Title": "اماکن استرالیا" }
آدلاید مرکز و پرجمعیت‌ترین شهر ایالت استرالیای جنوبی و پنجمین شهر پرجمعیت استرالیا است. جمعیت این شهر در ژوئن ۲۰۱۴ حدود ۱/۳ میلیون نفر تخمین زده شد. به ساکنان شهر آدلاید «آدلایدین» می‌گویند. موقعیت آدلاید شهری ساحلی است که در ساحل شرقی خلیج سنت وینسنت در «آدلاید پلین» بنا شده‌است. این شهر در شمال شبه جزیره «فلوریو» مابین خلیج «سنت وینسنت» و رشته کوه‌های کم ارتفاع «لافتی» قرار گرفته‌است. نواحی شهری حدودا بیست کیلومتر از ساحل به سمت رشته کوه‌ها گسترش یافته‌اند در حالیکه حدود ۱۰۰ کیلومتر از «گاولر» و حدود شمالی آن در ساحل «سلیکس» فاصله دارند. به عنوان مرکز دولتی و تجاری استرالیای جنوبی، آدلاید موسسات دولتی و اقتصادی بسیاری را در خود جای داده‌است. بیشتر این مراکز در مرکز شهر و در امتداد بلوار «نورث تراس» خیابان «کینگ ویلیام» و محلات مختلف مرکزی شهر جای گرفته‌اند. امروزه آلاید به خاطر جشنواره‌های گوناگون و رویدادهای ورزشی مختلف، غذا، شراب، فرهنگ، خط ساحلی طولانی و صنایع نظامی گوناگون شهرت دارد. این شهر در فهرست مجله «اکونومیست» برای قابل سکونت‌ترین شهرهای دنیا جزو ده شهر اول در سال ۲۰۱۰ شناخته شد و در سال ۲۰۱۱ توسط «شورای املاک استرالیا» بهترین شهر قابل سکونت نامیده شد. تاریخچه این شهر در سال ۱۸۳۶ به عنوان مرکز اسکان مهاجرین آزاد بریتانیایی بنا نهاده شد و نام آن به افتخار ملکه آدلاید، همسر آلمانی شاه ویلیام چهارم برگزیده شد. سرهنگ ویلیام لایت شهر را طرح‌ریزی کرد و موقعیت آن را در نزدیکی رودخانه «تورنز»، محلی که زیستگاه اصلی مردم «کاورنا» بود انتخاب کرد. لایت نقشه آدلاید را به صورت شبکه‌ای طرح‌ریزی کرد که در آن بلوارهای عریض و میادین بزرگی در نظر گرفته شده‌است که با پارک احاطه شده‌اند. آدلاید در بدو تاسیس بر مبنای آزادی مذهبی و پایبندی به پیش‌رویی سیاسی و آزادی‌های مدنی شکل گرفت و به همین جهت به آن «شهر کلیساها» می‌گویند. دانشگاه آدلاید دانشگاه استرالیای جنوبی
[ "Adelaide city centre", "Victoria Square, Adelaide", "Adelaide Convention Centre", "King William Road", "Adelaide Railway Station", "St Peter's Cathedral, Adelaide", "Adelaide Festival Centre", "Glenelg, South Australia", "استرالیای جنوبی", "City of Adelaide", "Local Government Areas of South Australia", "Australian Central Standard Time", "Australian Central Daylight Time", "بریزبن", "پرت (استرالیا)", "استرالیا", "اداره آماراسترالیا", "ویلیام چهارم (پادشاهی متحده)", "دانشگاه آدلاید", "دانشگاه استرالیای جنوبی", "University of South Australia", "دانشگاه فلیندرز" ]
[ "آدلاید", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۳۶ (میلادی) در استرالیا", "پایتخت‌های برنامه‌ریزی شده", "شهرهای استرالیا", "شهرهای استرالیای جنوبی", "شهرهای اقیانوسیه", "شهرهای ساحلی استرالیا", "مناطق شهری بر پایه کشور استرالیا", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۳۶ (میلادی)" ]
3,081
سیدنی
2
893
0
[ "سيدني" ]
false
787
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "type", "Item2": "شهر" }, { "Item1": "name", "Item2": "سیدنی" }, { "Item1": "state", "Item2": "nsw" }, { "Item1": "image", "Item2": "Aerial photograph of Sydney taken from a helicopter.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "دید هوایی از بندر سیدنی" }, { "Item1": "force_national_map", "Item2": "yes" }, { "Item1": "latd", "Item2": "۳۳" }, { "Item1": "latm", "Item2": "۵۱" }, { "Item1": "lats", "Item2": "۵۴" }, { "Item1": "longd", "Item2": "۱۵۱" }, { "Item1": "longm", "Item2": "۱۲" }, { "Item1": "longs", "Item2": "۳۴" }, { "Item1": "pop", "Item2": "۴۸۴۰۶۰۰" }, { "Item1": "pop_year", "Item2": "۲۰۱۴" }, { "Item1": "poprank", "Item2": "1st" }, { "Item1": "density", "Item2": "۳۸۰" }, { "Item1": "density_footnotes", "Item2": "(2013)" }, { "Item1": "est", "Item2": "[[26 January]] ۱۷۸۸" }, { "Item1": "area", "Item2": "۱۲۳۶۷٫۷" }, { "Item1": "area_footnotes", "Item2": "(GCCSA)" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[AEST]]" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۱۰" }, { "Item1": "timezone-dst", "Item2": "[[AEDT]]" }, { "Item1": "utc-dst", "Item2": "+۱۱" }, { "Item1": "dist1", "Item2": "۸۷۷" }, { "Item1": "dir1", "Item2": "شمال شرقی" }, { "Item1": "location1", "Item2": "[[ملبورن]]" }, { "Item1": "dist2", "Item2": "۹۲۳" }, { "Item1": "dir2", "Item2": "جنوب" }, { "Item1": "location2", "Item2": "[[بریزبین]]" }, { "Item1": "dist3", "Item2": "۲۸۷" }, { "Item1": "dir3", "Item2": "شمال شرقی" }, { "Item1": "location3", "Item2": "[[کانبرا]]" }, { "Item1": "dist4", "Item2": "۳۹۳۶" }, { "Item1": "dir4", "Item2": "شرق" }, { "Item1": "location4", "Item2": "[[پرث]]" }, { "Item1": "dist5", "Item2": "۱۴۰۴" }, { "Item1": "dir5", "Item2": "شرق" }, { "Item1": "location5", "Item2": "Adelaide" }, { "Item1": "lga", "Item2": "[[various]] (۳۸)" }, { "Item1": "county", "Item2": "[[Cumberland]]" }, { "Item1": "stategov", "Item2": "[[various]] (۴۹)" }, { "Item1": "fedgov", "Item2": "[[various]] (24)" }, { "Item1": "maxtemp", "Item2": "۲۱٫۷" }, { "Item1": "mintemp", "Item2": "۱۳٫۸" }, { "Item1": "rainfall", "Item2": "۱۲۱۳" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "'''Coordinates''':" } ], "Title": "Australian place" }
سیدنی (به انگلیسی: Sydney) بزرگ‌ترین شهر کشور استرالیا و قاره اقیانوسیه و نیز مرکز ایالت نیو ساوث ویلز (ویلز جنوبی نو) می‌باشد. این شهر با جمعیتی بیش از ۵ میلیون نفر، بر کرانه‌های شرقی استرالیا و در سواحل اقیانوس آرام قرار دارد. سیدنی نماد کشور استرالیا است. شهری است با جذابیت‌های بیشمار که دویست و هجده سال از زمان تاسیس آن می‌گذرد. این شهر که در جنوب شرقی استرالیا واقع شده، اولین مکانی است که بیشترین میزان جهانگرد در بدو ورود به استرالیا در آن پا می‌گذارند. سیدنی سرشار از تنوع است. ساکنان آن، ۴ میلیون شهروندی هستند که عمدتا از پیشینه مختلف قومی، نژادی و فرهنگی برخوردارند. در هر گوشه‌ای از سیدنی، می‌توان ردپایی از فرهنگ‌های گوناگون را مشاهده کرد که در کنار جاذبه‌های طبیعی، مراکز تفریحی، پارک‌های ملی و حفاظت شده، موزه‌ها و گالری‌های هنری باعث شهرت جهانی شهر شده‌اند. سیدنی مرکز ایالت نیو ساوث ولز New South Wales است. شهر سیدنی، بسیار گسترده و بزرگ است و شامل ۷۰۰ محله می‌شود. در طول زمان، به‌تدریج هر یک از این محله‌ها مکان تجمع مهاجرین کشور خاصی شده‌است. آب و هوا آب و هوای سیدنی در مناطق مختلف متفاوت است اگر چه در بیشتر مواقع آب و هوای آن معتدل است. در سیدنی میزان بارش باران نسبت به مراکز ایالت‌های دیگر بیشتر است. بارش باران در تمام طول سال در این شهر وجود دارد و متوسط بارش در تابستان بیش از زمستان است. در سیدنی در حدود ۱۵۰ روز از سال باران می‌بارد و پر باران‌ترین ماه‌ها آوریل و ژوئن هستند. دمای هوا در زمستان به ندرت به کمتر از ۵ درجه (ژوئن و ژوئیه) می‌رسد . از نسیم‌های خنک دریایی که در سیدنی می‌وزد هم نباید غافل شد. حمل و نقل در سیدنی اغلب ساکنان سیدنی با اتومبیل و از طریق آزاد راه‌ها، خیابان‌ها و بزرگراه‌ها تردد می‌کنند. مهمترین مسیر حرکت در مناطق شهری، سیستم تردد خیابانی می‌باشد. اتوبوس، قطار و قایقهایی به نام فری نیز، بخش وسیعی از حمل ونقل مسافران را برعهده دارند. قطارهای شهری و تراموا قطارهای سیدنی توسط خط آهن شهری (سیتی ریل)، که وابسته به دولت «نیو ساوت ولز» است، اداره می‌شوند. قطارهای برون‌شهری در حومه شهر، تردد کرده، سپس در یک ترمینال زیر زمینی که در بخش تجاری مرکز شهر قرار دارد، به یکدیگر ملحق می‌شوند. پس از المپیک سال ۲۰۰۰، کارایی سیتی ریل به طرز قابل توجه‌ای تنزل یافت. در سال ۲۰۰۵، سیتی ریل، برنامه کاری تجدید نظر شده‌ای ارائه داد و رانندگان بیشتری استخدام کرد. همچنین طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده، طرح زیر ساختی بزرگی نیز با نام طرح خطوط بدون ترافیک یا Clearways تا سال ۲۰۱۰، به اتمام خواهد رسید. سابقا بخش وسیعی از حمل و نقل در شهر سیدنی توسط واگن برقی (تراموا) انجام می‌شد که طی سالهای ۶۰–۱۹۵۰ از رده خارج شد. سیدنی همچنین دارای یک تراموا خصوصی راه اندازی به نام Metro light Rail می‌باشد که از ایستگاه مرکزی «Central Station» به سمت «لیلی فیلد Lilyfield» که در امتداد یک خط آهن بار بریست، حرکت می‌کند. بیشتر قطارها در سیدنی دو طبقه هستند. مونوریل و اتوبوسرانی علاوه بر این، یک مونو ریل کوچک نیزدر حوالی دارلینگ هاربر و بخش تجاری شهر وجود دارد. این مونوریل به طول ۳٫۶ کیلومتر ودارای ۸ ایستگاه در نواحی توریستی شهر از قبیل آکواریوم سیدنی و موزه ملی می‌باشد. مونوریل در سال ۲۰۱۳ برچیده شد. در اکثر بخش‌های مهم شهری، تردد توسط اتوبوس‌ها انجام می‌شود اما بسیاری از نواحی هم از واگنهای برقی مربوط به آن سال‌ها استفاده می‌کنند. در داخل شهر و حومه‌های داخلی، اتوبوسهای دولتی، امتیاز انحصاری ترابری را بر عهده دارند اما در نواحی برون‌شهری، ترابری اتوبوس‌ها توسط شرکت‌های اتوبوسرانی خصوصی، انجام می‌شود. در سال ۱۹۹۹، در مناطقی که قبلا از حمل ونقل عمومی خوبی برخوردار نبود، خطوط اتوبوسرانی سریع‌السیری راه‌اندازی شد و نخستین مسیر، خط اتوبوسرانی لیورپول - پاراماتا Liverpool - Parramatta بود که در فوریه سال ۲۰۰۳ افتتاح شد. قایق‌های فری یکی دیگر از خطوط حمل و نقل دولتی سیدنی، قایقهای مسافربری با نام «فری» می‌باشند که بر روی بندر سیدنی و رودخانه پاراماتا Parramatta River حرکت کرده و تعداد بی‌شماری ازمردم شهر و توریستها را جابه‌جا می‌کنند. این قایق‌ها از سال ۱۸۷۵ در بندرگاه سیدنی در حرکت اندو هم اکنون بیش از ۱۴ میلیون نفر را در سال جابجا می‌کنند. کشتی‌ها در سیدنی فرودگاه سیدنی فرودگاه بین‌المللی سیدنی در استرالیا به نام فرودگاه «کینگز فورد اسمیت» معروف است و در سطح بینالمللی با کدهای SYD (یاتا) و YSSY (ایکائو) شناخته می‌شود. فرودگاه مذکور، که در حومه شهر سیدنی قرار دارد، یکی از معدود فرودگاه‌های قدیمی جهان است که از زمان افتتاح تاکنون، بدون تعطیلی به مسافران و شرکت‌های هواپیمایی خدمات ارائه داده‌است. این فرودگاه پر ترافیکترین فرودگاه استرالیا است که در سال ۲۰۰۳ میلادی، ۲۸ امین فرودگاه پرترافیک جهان لقب گرفت، اما این موفقیت در سالهای بعد تکرار نشد و در سالهای اخیر، فرودگاه بین‌المللی شهر سیدنی هرگز نتوانسته در میان ۳۰ فرودگاه برتر جهان جای گیرد. به رغم اینکه فرودگاه سیدنی پر ترافیکترین فرودگاه استرالیا است، مساحت آن از کلیه فرودگاه‌های بزرگ استرالیا کمتر است. این فرودگاه دارای سه باند است که دو باند آن «شرقی- غربی» است و باند دیگر «شمالی-جنوبی» است. ارتباط با فرودگاه از طریق جاده و سامانه قطار شهری امکانپذیر است. هنرها و تفریحات سیدنی موزه استرالیایی، در تقاطع خیابان‌های ویلیام و کالج، قدیمی‌ترین موزه استرالیا است. سیدنی دارای موسسات و مکانهای فرهنگی متنوعی می‌باشد. اپرا هاوس سیدنی از ۵ سالن تشکیل شده که قادر است اجراهای گوناگونی را برگزار کند. این مکان جایگاه اصلی ارکستر سمفونی سیدنی و انجمن اپرای استرالیا است و از نظر کثرت برنامه‌های هنری، سومین گروه اپرای جهان است. سایر سالنهای اجرا عبارتند از: تالار شهرداری سیدنی، تالار تکنوازی شهر، تئاتر کشور و تئاتر «وارف». Sydney Town Hall, City Recital Hall, the Wharf Theatre گروه رقص سیدنی به سرپرستی «گرام مورفی» نیز طی قرن بیستم، از استقبال خوبی برخوردار بوده‌است. گروه تئاتر سیدنی دارای فهرست ثابتی از نمایشنامه‌های محلی است، به عنوان نمونه می‌توان کارهای نمایشنامه نویس برجسته «دیوید ویلیامسون» و دیگر نمایشنامه نویسان کلاسیک و بین‌المللی را نام برد. 300px دو گروه Company B و Griffin Theatre Company از دیگر گروه‌های تئاتر شهر سیدنی هستند. گروه «سیدنی پوش» که از تعدادی نویسنده و افراد فعال سیاسی از جمله «گرمن گریر» تشکیل یافته، از حوالی سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ بر فرهنگ مردم شهر تاثیرگذار بوده‌است. تندیس کوروش کبیر در پارک المپیک شهر سیدنی انجمن ملی هنرهای نمایشی که در «کنزینگتون» بنا نهاده شده‌است، این افتخار را دارد که هنرمندان مشهوری همچون «مل گیبسون» و «باز لرمن» را تحویل جامعه هنری دهد. شهر سیدنی میزبان فستیوال‌های مختلفی است، از قبیل: فستیوال سیدنی که طی آن در سرتاسر ماه ژانویه، جشنهایی در مکانهای سرپوشیده یا در هوای آزاد بر پا می‌شود، یا فستیوال موزیک راک که در شهر سیدنی تاسیس شده‌است Big Day Out Mardi Gras یا «مراسم ماردی گرا» که در امتداد خیابان آکسفورد برگزار می‌شود. (مراسمی مربوط به همجنسگرایان زن و مرد) (ماردی گرا: روز پیش از چهارشنبه توبه کاتولیک‌ها که درخیابان کاروان شادی حرکت می‌کند). جشنواره فیلم سیدنی و بسیاری فستیوالهای کوچک دیگر مانند:Archibald Prize وTropfest، مسابقه‌ای که توسط نگارخانه هنری نیو ساوث ولز برگزار می‌شود. سیدنی دارای چندین موزه می‌باشد. بزرگترین آن‌ها عبارت است از: موزه استرالیا (تاریخ طبیعی و انسان‌شناسی) موزه نیروگاه یا پاور هاوس (علم، تکنولوژی و طراحی) نگارخانه هنری نیو ساوث ولز موزه هنرهای معاصر و موزه ملی دریانوردی سیدنی از فضای باز خوبی برخوردار است و حتی در مرکز شهر نیز مکانهای طبیعی بی‌شماری وجود دارد. درناحیه تجاری مرکز سیدنی پارکهایChinese Garden of Friendship و Hyde Park,(باغهای گیاه‌شناسی رویال) Royal Botanical Gardens: قرار دارند. محوطه مرکزی دانشگاه سیدنی دانشگاه‌های سیدنی دانشگاه نیوساوث ولز University of New South Wales UNSW دانشگاه تکنولوژی سیدنی University of Technology Sydney UTS دانشگاه سیدنی University of Sydney دانشگاه وولنگونگ دانشگاه مک کواری شهرهای خواهر سیدنی با پنج شهر زیر خواهر است. سان فرانسیسکو، ایالات متحده ناگویا، ژاپن پاریس، فرانسه مونترال، کانادا وینیپگ، کانادا
[ "Australian Bureau of Statistics", "روز ملی استرالیا", "اداره آماراسترالیا", "Australian Eastern Standard Time", "Australian Eastern Daylight Time", "ملبورن", "بریزبین", "کانبرا", "پرث", "Sydney#Government", "Cumberland County, New South Wales", "Electoral districts of New South Wales", "زبان انگلیسی", "استرالیا", "اقیانوسیه", "نیو ساوت ولز", "استراليا", "اقيانوس آرام", "نیو ساوث ولز", "اتومبیل", "آزاد راه", "اتوبوس", "قطار", "ترافیک", "دارلینگ هاربر", "آکواریوم سیدنی", "ترابری", "اتوبوسرانی سریع‌السیر", "فری", "فرودگاه", "باند فرودگاه", "قطار شهری", "خیابان ویلیام (سیدنی)", "خیابان کالج (سیدنی)", "رقص", "فستیوال", "جشنواره", "تاریخ", "هنرهای معاصر", "دانشگاه نیوساوث ولز", "دانشگاه سیدنی", "سان فرانسیسکو", "ایالات متحده", "ناگویا", "ژاپن", "پاریس", "فرانسه", "مونترال", "کانادا", "وینیپگ", "پل بندرگاه سیدنی" ]
[ "سیدنی", "بنیان‌گذاری‌های ۱۷۸۸ (میلادی) در استرالیا", "شهرهای استرالیا", "شهرهای اقیانوسیه", "شهرهای بندری در استرالیا", "شهرهای ساحلی استرالیا", "شهرهای میزبان المپیک تابستانی", "شهرهای نیو ساوت ولز", "مناطق شهری بر پایه کشور استرالیا", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۷۸۸ (میلادی)" ]
3,082
ملبورن
2
767
0
[]
false
663
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "type", "Item2": "city" }, { "Item1": "name", "Item2": "ملبورن" }, { "Item1": "state", "Item2": "vic" }, { "Item1": "image", "Item2": "Melbourne city montage.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "(From top left to bottom right) [[Melbourne City Centre]]، [[Flinders Street Station]]، [[Shrine of Remembrance]]، [[Federation Square]]، [[ورزشگاه کریکت ملبورن]], [[ساختمان نمایشگاه سلطنتی]]." }, { "Item1": "pop", "Item2": "۴،۴۴۲،۹۱۹" }, { "Item1": "pop_year", "Item2": "۲۰۱۴" }, { "Item1": "poprank", "Item2": "2nd" }, { "Item1": "density", "Item2": "۴۳۰" }, { "Item1": "elevation", "Item2": "۳۱" }, { "Item1": "force_national_map", "Item2": "yes" }, { "Item1": "latd", "Item2": "37" }, { "Item1": "latm", "Item2": "48" }, { "Item1": "lats", "Item2": "۴۹" }, { "Item1": "longd", "Item2": "144" }, { "Item1": "longm", "Item2": "57" }, { "Item1": "longs", "Item2": "۴۷" }, { "Item1": "area", "Item2": "۹۹۹۰٫۵" }, { "Item1": "area_footnotes", "Item2": "(GCCSA)" }, { "Item1": "est", "Item2": "۳۰ اوت ۱۸۳۵" }, { "Item1": "county", "Item2": "[[شهرستان گرانت، ویکتوریا]]، [[Bourke]]، [[Mornington]]" }, { "Item1": "lga", "Item2": "[[31 Municipalities across Greater Melbourne]]" }, { "Item1": "stategov", "Item2": "[[54 electoral districts and regions]]" }, { "Item1": "fedgov", "Item2": "[[23 Divisions]]" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[AEST]]" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۱۰" }, { "Item1": "timezone-dst", "Item2": "[[AEDT]]" }, { "Item1": "utc-dst", "Item2": "+۱۱" }, { "Item1": "location1", "Item2": "کانبرا" }, { "Item1": "dist1", "Item2": "۴۶۵" }, { "Item1": "location2", "Item2": "آدلاید" }, { "Item1": "dist2", "Item2": "۶۵۵" }, { "Item1": "location3", "Item2": "سیدنی" }, { "Item1": "dist3", "Item2": "۷۱۲" }, { "Item1": "location4", "Item2": "بریزبن" }, { "Item1": "dist4", "Item2": "۱۳۷۰" }, { "Item1": "location5", "Item2": "پرث" }, { "Item1": "dist5", "Item2": "۳۶۱۴" }, { "Item1": "maxtemp", "Item2": "۲۰٫۱۵" }, { "Item1": "mintemp", "Item2": "۱۰٫۲۵" }, { "Item1": "rainfall", "Item2": "۶۴۶٫۹" } ], "Title": "Australian place" }
ملبورن با حدود ۴ میلیون نفر جمعیت، پایتخت ایالت ویکتوریا، اولین پایتخت کشور استرالیا قبل از شهر کانبرا و مهمترین شهر فرهنگی این کشور است. ملبورن به لحاظ جمعیت دومین شهر کشور پهناور استرالیا است. امروزه این شهر به عنوان قطب مهم آموزش عالی و تحقیقات، هنر و فرهنگ و مد، ورزش و تفریح و جهانگردی و نیز فعالیتهای تجاری و صنعتی استرالیا شناخته می‌شود؛ تا جایی که از آن به عنوان پایتخت فرهنگ و هنر و مد و ورزش این کشور یاد می‌گردد. ملبورن (و ایالت ویکتوریا) در میان شهرهای استرالیا لقب «بوستانشهر» گرفته است Australias garden city. این شهر در دهه اخیر چند بار به عنوان بهترین شهر دنیا برای زندگی معرفی شده است. (از سویه مجله اکونومیست و مرکز مرسر) ملبورن مهد و مرکز پیدایش صنعت فیلمسازی و سینما، تلویزیون، رقص باله، هنر امپرسیونیسم، سبکهای مختلف رقص مثل نیو وگ و ملبورن شافل در استرالیا و مرکز مهم موزیک کلاسیک و امروزی در این کشوراست. فوتبال به روش استرالیایی نیز در ملبورن ابداع شده است. شبکه تراموای ملبورن به لحاظ گستردگی در رتبه نخست جهان ایستاده است. بلندترین برج مسکونی جهان برج یوریکا (تا سال ۲۰۰۹) و سکای دک منحصربه‌فرد آن، پنج برج از شش آسمان خراش بلند استرالیا، بزرگ‌ترین کازینو و مجموعه سرگرمی استرالیا، بزرگترین مرکز خرید استرالیا و نیمکره جنوبی، بزرگترین مجموعه نمایشگاهی و مرکز همایش نیمکره جنوبی، قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین گالری هنری استرالیا در این شهر قرار دارند. جغرافیا این شهر در جنوب شرقی کشور استرالیا در امتداد رود یارا و بر کرانه‌های خلیج پورت فیلیپ Port Phillip Bay قرار گرفته است. ملبورن پایتخت ایالت ویکتوریا و منزلگاه بیش از %۷۰ اهالی این ایالت می‌باشد. تاریخچه ملبورن در سال ۱۸۳۵، چهل و هفت سال پس از ورود اولین اروپائیان، به وسیله مهاجرینی آزاد بنیان نهاده شد. با هجوم جویندگان طلا در دهه ۱۸۵۰، ملبورن از یک اقامتگاه موقت در اطراف رود یارا به یک کلانشهر در حال رشد تبدیل شد. به سال ۱۸۸۰ «ملبورن حیرت‌آور» marvelous melbourne مهمترین و پرجمعیت‌ترین شهر استرالیا و ثروتمندترین شهر در جهان و پس از لندن بزرگترین شهر در سراسر امپراتوری بریتانیا بود. از سال ۱۹۰۱ تا سال ۱۹۲۷ که کانبرا ساخته شد، فدراسیون استرالیا، ملبورن را پایتخت موقت کشور قلمداد می‌کرد. ورزش ملبورن به عنوان پایتخت ورزشی استرالیا و دارنده عنوان «شهر غائی ورزشی جهان»، همه ساله میزبان بسیاری از رخدادهای مهم ورزشی جهان است. مانند مسابقات ماشین رانی جام بزرگ فورمیولا وان Australian F1 Grand Prix، کارناوال جام اسب سواری معروف ملبورن کاپ و نیز مسابقات جهانی تنیس اوپن استرالیا. المپیک تابستانی ۱۹۵۶ و بازیهای مشترک‌المنافع ۲۰۰۶ در این شهر برگزار شد. منطقه عظیم ورزشی شهر بنام Melbourne Sports and Entertainment Precinct در شرق ملبورن، مهمترین مرکز ورزشی کشور استرالیا محسوب می‌گردد و شامل ملبورن پارک و یاررا پارک می‌شود. استادیوم کریکت ملبورن ورزشگاه کریکت ملبورن و استادیوم المپیک پارک ونیز موزه ملی ورزش در آن واقع است. استادیوم(Etihad Stadium (formerly:Telstra Dome نیز در داکلندز قرار دارد. آموزش عالی ملبورن پس از لندن، بوستون، و توکیو بالاترین شهر دانشگاهی جهان است. (۲۰۰۸) دانشگاه ملبورن که مطابق با آخرین رده‌بندی‌های Times Higher Education و (Academic Rankings of World Universities (ARWU برترین دانشگاه استرالیا و بالاتر از دانشگاه ملی استرالیا شناخته می‌شود، به لحاظ بودجه نیز در رده نخست قرار دارد. در حالی که از لحاظ تاریخ تاسیس در استرالیا در رده دوم قرار دارد و در سال ۱۸۵۳ بنا شده است، ولی قدیمیترین دانشکده مهندسی (۱۸۶۰)، پزشکی (۱۸۶۲)، دندانپزشکی (۱۸۹۷) و موسیقی (۱۸۹۱) کشور استرالیا متعلق به دانشگاه ملبورن هستند. دانشگاه مونش، دانشگاه دیگر ملبورن، بزرگترین دانشگاه استرالیا از حیث تعداد دانشجو محسوب شده و جزو گروه هشت است. همچنین دانشگاه‌های معتبری مانند دانشگاه انستیتو تکنولوژی سلطنتی ملبورن RMIT، دانشگاه لاتروب La Trobe، دانشگاه سوینبرن Swinburne University of Technology، دانشگاه ویکتوریا Victoria University و یک پردیس از دانشگاه دیکن Deakin University و مراکز مختلف آموزش TAFE در ملبورن واقعند. مکان‌ها و بناهای دیدنی ملبورن بابت ترکیب زیبای معماری تاریخی ویکتوریایی منحصربه‌فردش در کنار بناهای مدرن و پیشرفته آن شهرت جهانی یافته است. از بناهای مهم تاریخی می‌توان به مکانهای زیر اشاره کرد: - بنای مشهور ایستگاه خیابان فلیندرز Flinders Street Station (نماد ملبورن، بزرگترین ایستگاه نیمکره جنوبی و پر رفت‌وآمدترین ایستگاه راه آهن دنیا بین جنگ اول و دوم جهانی) -گذرگاه‌های طاقدار مرکز شهر از جمله رویال آرکید و بلاک آرکید - بنای معظم نمایشگاه سلطنتی Royal Exhibition Buildings (اولین بنای استرالیایی ثبت شده در مرکز میراث جهانی یونسکو و تنها بنای نمایشگاهی بین‌المللی باقی‌مانده جهان از قرن نوزدهم و بزرگترین ساختمان قرن ۱۹ استرالیا) - بنای یادبود Shrine of Remembrance (که مشرف به شهر و از بزرگترین بناهای یادبود درگذشتگان جنگ در جهان است) - کلیساهای پولس مقدس St Pauls Cathedral و پاتریک مقدس St Patricks Cathedral - خانه پارلمان Parliament House - گالری ملی ویکتوریا NGV (قدیمی‌ترین و بزرگترین گالری استرالیا) - کتابخانه ایالتی ویکتوریا The State Library of Victori - تالار شهرداری Melbourne Town Hall - زندان قدیمی شهر Old Melbourne Gaol - خانه دولت Government House - تئاتر پرینسس همچنین مکان‌های دیدنی و معروف ملبورن عبارتند از: -میدان فدریشن Federation Square (مرکز شهر) و مراکز متنوع درون آن -رود یاررا رود یارا و مجموعه‌های اطراف -گذرگاه‌های طاقدار و کوچه‌های معروف مرکز شهر(Lanes and arcades) با کافه‌ها، بوتیکها و مغازه‌های تاریخی و گرافیتی (دیوار نقاشی)های آن -بزرگترین کازینو و مجموعه سرگرمی استرالیا Crown Casino and Entertainment Complex در منطقه south bank بهمراه ده‌ها رستوران، بار، نایت کلاب، سینما، سپا، بوتیکهای ارائه کننده برندهای برتر و هتل آن -سینمای سه بعدی IMAX و موزه ملبورن در کارلتون گاردنز -مجموعه و مرکز هنری Arts Centre، گالری ملی ویکتوریا NGV، مرکز رسیتال ملبورن، تئاتر پرنسس، تئاتر ریجنت، سینماهای پلس و فورم -کافه-رستوران-بارهای سوت گیت و سوت بنک، داکلندز، ملبورن چاینا تاون در لیتل برک (قدیمی‌ترین چاینا تاون در دنیای غرب)، ایتالیای کوچک در لایگون، سن کیلدا، فیتزروی، یونانیهای لاندزدیل، برانزویک، پورت ملبورن و ساوت یارا -مجموعه نمایشگاه و مرکز همایشهای ملبورن Melbourne Convention - Exhibition Centre (بزرگترین مجموعه نمایشگاهی و مرکز همایش نیمکره جنوبی) -بازار تاریخی کویین ویکتوریا، سوث ملبورن و پرهن -آکواریوم شهر، باغ وحش و لونا پارک سن کیلدا -فروشگاه‌ها و بوتیک‌های خیابانهای چپل، برونزویک فیتسروی، کالینز، پاریس اند او لیتل کالینز، برک ستریت مال، GPO، کراون و مرکز خرید ملبورن سنترال - Chadstone Shopping Centre بزرگترین مرکز خرید استرالیا و نیمکره جنوبی -بلندترین برج مسکونی جهان برج یوریکا (تا سال ۲۰۰۹) و سکای دک منحصربه‌فرد آن و پنج برج از شش آسمان خراش بلنداسترالیا در این شهر قرار دارند. فضاهای سبز و گردشگاه‌ها فضاهای سبز و پارکهای گسترده درون-شهری چند صد هکتاری با هزاران گونه گیاهی گوناگون و برکه‌ها و دریاچه‌ها، به همراه رودبزرگ یاررا که از میان شهر می‌گذرد و به اطراف شهر امتداد می‌یابد و نیز بندرگاه‌ها، اسکله‌ها و سواحل زیبای ملبورن از آن شهری با طبیعت روح‌انگیز بوجود آورده است، به گونه‌ای که این شهر، «بوستانشهر استرالیا» لقب گرفته است. برخی از این فضاهای سبز شهری عبارتند از: -مجموعه گسترده دومینز پارکلندز شامل: کینگز دومین، رویال بوتانیک گاردنز، کوئین ویکتوریا گاردنز، الکساندراگاردنز و بناهای آنها. -آلبرت پارک و دریاچه آن (۲۲۵ هکتار) -رویال پارک (۱۸۱ هکتار) -همچنین کارلتون گاردنز، پرینس پارک، یاررا پارک، فاوکنر پارک، فیتسروی گاردنز، فلگستف گاردنز، بیررارونگ مار، ادینبورگ گاردنز، فوتسکری پارک، سن وینسنت گاردنز، سن کیلدا بوتانیک گارذنز و ده‌ها بوستان دیگر. -سواحل زیبای سن کیلدا، جنوب ملبورن، برایتون و ویلیامز تاون به همراه سواحل گوناگون خارج شهر از جذابیت‌های دیگر ملبورن است. حمل و نقل عمومی شبکه تراموای ملبورن به لحاظ گستردگی در رتبه نخست جهان ایستاده است. شهرهای خواهرخوانده اوزاکا، ژاپن تیانجین، چین تسالونیکا، یونان بوستون، ایالات متحده سنت پترزبورگ، روسیه میلان، ایتالیا نمای هوایی ملبورن
[ "Melbourne City Centre", "Flinders Street railway station", "Shrine of Remembrance", "Federation Square", "ورزشگاه کریکت ملبورن", "ساختمان نمایشگاه سلطنتی", "شهرستان گرانت، ویکتوریا", "County of Bourke, Victoria", "County of Mornington", "Local Government Areas of Victoria#Municipalities of Greater Melbourne", "Australian Eastern Standard Time", "Australian Eastern Daylight Time", "ایالت ویکتوریا", "استرالیا", "برج یوریکا", "Port Phillip Bay", "رود یارا", "امپراتوری بریتانیا", "کانبرا", "دانشگاه ملبورن", "دانشگاه ملی استرالیا", "Flinders Street Station", "Royal Exhibition Buildings", "میراث جهانی یونسکو", "کتابخانه ایالتی ویکتوریا", "south bank", "اوزاکا", "ژاپن", "تیانجین", "چین", "تسالونیکا", "یونان", "بوستون", "ایالات متحده", "سنت پترزبورگ", "روسیه", "میلان", "ایتالیا" ]
[ "ملبورن", "بناهای شاخص در ملبورن", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۳۵ (میلادی) در استرالیا", "پایتخت‌های پیشین", "جشنواره‌ها در ملبورن", "شهرهای استرالیا", "شهرهای اقیانوسیه", "شهرهای بندری در استرالیا", "شهرهای ساحلی استرالیا", "شهرهای میزبان المپیک تابستانی", "مناطق شهری بر پایه کشور استرالیا", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۳۵ (میلادی)", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۹ (میلادی)", "منطقه‌های جغرافیایی ویکتوریا (استرالیا)", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
3,083
حیفا
0
193
0
[ "حيفا" ]
false
164
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نماهایی از شهر حیفا. حیفا (به عبری: ) بزرگ‌ترین شهر در شمال اسرائیل، مرکز استان حیفا و سومین شهر بزرگ اسرائیل است. شهر حیفا از یک سوی در کرانه دریای مدیترانه و از سوی دیگر در دامنه کوه کرمل واقع شده‌است. تاریخچه شهر حیفا در طول تاریخ توسط امپراتوری‌های قدرتمند و حکومت‌هایی چون فنیقی‌ها، شاهنشاهی ایران، حشمونی‌ها، پادشاهی یهودا، امپراتوری روم شرقی، اعراب مسلمان، صلیبی‌ها، امپراتوری عثمانی، بریتانیایی‌ها و نهایتا اسرائیل دست به دست شده‌است. شهر حیفا از نخستین شهرها در خاورمیانه بود که از طریق وصل شدن به خط راه‌آهن حجاز، متصل به شبکه راه‌آهن ریلی شد. فرهنگ مراکز آموزشی دفتر مرکزی شرکت البیت سیستمز، در شهر حیفا واقع شده‌است. دانشگاه حیفا یکی از دانشگاه‌های اصلی اسرائیل است. از دیگر دانشگاه‌های مهم اسرائیل که در شهر حیفا واقع‌شده، می‌توان به تخنیون - دانشگاه صنعتی اسرائیل اشاره کرد که در فناوری هوافضا و علوم مهندسی، دارای شهرت جهانی است. ورزش مکابی حیفا نام تیم فوتبال شهر حیفا است. مناطق منطقه پل پاز، در شمال شرقی حیفا واقع شده‌است. حومه دروزها در بسیاری از روستاهای اطراف حیفا زندگی می‌کنند. باغ‌های بهائی باغ‌های بهایی که در اسرائیل به باغ ایرانی معروف هستند، در فهرست میراث فرهنگی جهانی جای دارند. باغ‌ها و ساختمان‌های مرکز جهانی بهایی در شهر حیفا واقع شده‌اند. در وسط شهر حیفا و بر دامنه کوه کرمل، مقبره سید علی‌محمد باب قرار دارد. بیت‌العدل اعظم، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری در دین بهایی از سال ۱۹۶۳ میلادی، در شهر حیفا مستقر است. امکانات شهری متروی حیفا نقش مهمی در ترابری شهر حیفا را برعهده دارد. متروی کابلی حیفا اولین قطار شهری در خاورمیانه بود که در سال ۱۹۵۹ میلادی، به بهره‌برداری رسید. فرودگاه بین‌المللی حیفا، یکی از فرودگاه‌های بین‌المللی اسرائیل است که در شرق شهر حیفا واقع شده‌است.
[ "عبری", "استان حیفا", "فهرست شهرهای اسرائیل", "دریای مدیترانه", "کوه کرمل", "فنیقی‌ها", "شاهنشاهی ایران", "حشمونی‌ها", "پادشاهی یهودا", "امپراتوری روم شرقی", "فتوحات مسلمانان", "جنگ‌های صلیبی", "امپراتوری عثمانی", "قیمومت بریتانیا بر فلسطین", "خط راه‌آهن حجاز", "دانشگاه حیفا", "آموزش عالی در اسرائیل", "تخنیون", "هوافضا", "مکابی حیفا", "دروزها", "میراث فرهنگی جهانی", "باغ‌های بهائی حیفا", "ساختمان‌های مرکز جهانی بهایی", "مقام اعلی", "سید علی‌محمد باب", "بیت‌العدل اعظم", "دین بهایی", "۱۹۶۳ (میلادی)", "متروی حیفا", "خاورمیانه", "۱۹۵۹ (میلادی)", "فرودگاه بین‌المللی حیفا" ]
[ "حیفا", "استان حیفا", "تاریخ اسلام", "جنگ‌های صلیبی سده دوازدهم (میلادی)", "جوامع تاریخی یهودیت", "شهرهای استان حیفا", "شهرهای بندری در اسرائیل", "قلعه‌ها و دژهای پادشاهی اورشلیم", "قلعه‌های جنگ‌های صلیبی", "قلعه‌های صلیبیون" ]
3,084
ژوهانسبورگ
2
285
0
[ "یوهانسبورگ", "يوهانسبورگ" ]
false
262
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "Johannesburg" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "City of Johannesburg" }, { "Item1": "nickname", "Item2": "Jo'burg; Jozi; mudi mulila ngoma (venda version) ,joni (Tsonga version); Egoli (''Place of Gold''); [[خاوتنگ]] (''Place of Gold''); Maboneng (''City of Light'')" }, { "Item1": "motto", "Item2": "\"Unity in development\"" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Montage Johannesburg.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Clockwise, from top: [[Johannesburg Art Gallery]], the [[Hillbrow]] skyline at night, [[Nelson Mandela Square]] in [[Sandton]], [[Johannesburg CBD]] looking east over the [[M1 Freeway]], the [[University of the Witwatersrand]]'s East Campus and [[Montecasino]] in [[Fourways]]." }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Johannesburg.svg" }, { "Item1": "image_shield", "Item2": "Coat of Arms of Johannesburg.svg" }, { "Item1": "province", "Item2": "Gauteng" }, { "Item1": "municipality", "Item2": "City of Johannesburg" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "1886" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "1644.96" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "JohannesburgerJoburger" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "4434827" }, { "Item1": "population_density_metro_km2", "Item2": "2696" }, { "Item1": "leader_party", "Item2": "[[DA]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[Mayor]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Herman Mashaba]]" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "1753" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "011" }, { "Item1": "censuscode", "Item2": "798015" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "[[شاخص توسعه انسانی]]" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "GDP" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[دلار آمریکا]] 83.9 billion" }, { "Item1": "blank1_name_sec2", "Item2": "GDP per capita" }, { "Item1": "blank1_info_sec2", "Item2": "US$ 18,918" } ], "Title": "South African town 2011" }
ژوهانسبورگ یا یوهانسبورگ بزرگترین شهر کشور آفریقای جنوبی است و در نزد مردم به شهر طلا شهرت دارد. یوهانسبورگ پایتخت اقتصادی و صنعتی محسوب شده و مرکز استان گائوتنگ، ثروتمندترین استان آفریقای جنوبی است. این شهر یکی از ۵۰ شهرهای بزرگ دنیاست و بزرگترین شهر دنیا است که هیچ رودخانه، دریاچه یا ساحل دریا ندارد. جمعیت بر اساس آمار سال ۲۰۰۷ جمعیت بخش مرکزی شهر ۴،۴۳۴،۸۲۷ نفر و شهر با حومه‌هایش ۷،۱۵۱،۴۴۷ نفر بود. آب‌وهوا
[ "خاوتنگ", "Johannesburg Art Gallery", "Hillbrow", "Nelson Mandela Square", "Sandton", "Johannesburg CBD", "M1 road (Johannesburg)", "University of the Witwatersrand", "Montecasino", "Fourways", "Metropolitan municipality (South Africa)", "Democratic Alliance (South Africa)", "Mayor of Johannesburg", "Herman Mashaba", "شاخص توسعه انسانی", "دلار آمریکا", "آفریقای جنوبی", "گائوتنگ", "Hong Kong Observatory" ]
[ "ژوهانسبورگ", "جای‌ها", "شهرهای آفریقای جنوبی", "مرکز استان‌ها در آفریقای جنوبی", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۸۶ (میلادی)", "مناطق مسکونی در ژوهانسبورگ" ]
3,085
اشتوتگارت
2
395
0
[ "اشتوتكارت" ]
false
373
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "Art", "Item2": "Stadt" }, { "Item1": "image_photo", "Item2": "Stuttgart collage.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "300px" }, { "Item1": "Wappen", "Item2": "Coat of arms of Stuttgart.svg" }, { "Item1": "lat_deg", "Item2": "48" }, { "Item1": "lat_min", "Item2": "۴۷" }, { "Item1": "lon_min", "Item2": "۱۱" }, { "Item1": "Bundesland", "Item2": "Baden-Württemberg" }, { "Item1": "Regierungsbezirk", "Item2": "Stuttgart" }, { "Item1": "Landkreis", "Item2": "Stadtkreis" }, { "Item1": "Höhe", "Item2": "245" }, { "Item1": "Fläche", "Item2": "۲۰۷٫۳۶" }, { "Item1": "Einwohner", "Item2": "600038" }, { "Item1": "Metropolitan area", "Item2": "3460000" }, { "Item1": "Stand", "Item2": "December 2008" }, { "Item1": "PLZ", "Item2": "۷۰۱۷۳–۷۰۶۱۹" }, { "Item1": "PLZ-alt", "Item2": "۷۰۰۰" }, { "Item1": "Vorwahl", "Item2": "۰۷۱۱" }, { "Item1": "Gemeindeschlüssel", "Item2": "۰۸ ۱ ۱۱ ۰۰۰" }, { "Item1": "LOCODE", "Item2": "DE STR" }, { "Item1": "Gliederung", "Item2": "23 districts" }, { "Item1": "Adresse", "Item2": "Marktplatz 170173 Stuttgart" }, { "Item1": "Bürgermeister", "Item2": "[[Fritz Kuhn]]" }, { "Item1": "Bürgermeistertitel", "Item2": "Oberbürgermeister" }, { "Item1": "Partei", "Item2": "Grüne" }, { "Item1": "year", "Item2": "10th century" } ], "Title": "German location" }
اشتوتگارت (به آلمانی: Stuttgart) () پایتخت ایالت بادن-وورتمبرگ در جنوب غربی کشور آلمان است. اقتصاد کارخانه‌های خودروسازی مرسدس بنز، پورشه و نیز کارخانه تولید لوازم الکترونیکی بوش در اشتوتگارت مستقر هستند و سهم عمده‌ای را در ایجاد اشتغال در این شهر را ایفا می‌کنند. پژوهشگاه دولتی در اشتوگارت ۱۱٪ از کل بودجه تحقیق و توسعه R-D دولت فدرال را به خود اختصاص داده است که این خود رقمی بالغ بر ۱٫۲ میلیارد یورو می‌باشد. کارخانه مرکزی پورشه در منطقه زوفن‌هاوزن و کارخانه مرکزی شرکت مرسدس بنز در منطقه زیندل فینگن اشتوتگارت قرار دارند.
[ "Fritz Kuhn", "بادن-وورتمبرگ", "آلمان", "مرسدس بنز", "پورشه", "لوازم الکترونیکی بوش", "تحقیق و توسعه", "دولت فدرال", "یورو", "زوفن‌هاوزن", "زیندل فینگن" ]
[ "اشتوتگارت", "بنیان‌گذاری‌ها در سده دهم (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های سده ۱۰ (میلادی) در امپراتوری مقدس روم", "سکونتگاه‌های دارای چشمه آب گرم در آلمان", "شهرها در بادن-وورتمبرگ", "شهرهای دانشگاهی آلمان", "مراکز ایالت‌ها در آلمان", "منطقه اشتوتگارت", "وورتمبرگ" ]
3,086
درسدن
2
299
0
[ "درزدن" ]
false
255
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "Name", "Item2": "درسدن" }, { "Item1": "Art", "Item2": "شهر" }, { "Item1": "image_photo", "Item2": "Dresden montage.JPG" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "300px" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Clockwise:Dresden at night, [[Dresden Frauenkirche]], [[Schloss Pillnitz]], [[Dresden Castle]] and [[Zwinger]]." }, { "Item1": "Wappen", "Item2": "Dresden Stadtwappen.svg" }, { "Item1": "lat_deg", "Item2": "51" }, { "Item1": "lon_deg", "Item2": "13" }, { "Item1": "lon_min", "Item2": "۴۴" }, { "Item1": "Bundesland", "Item2": "[[زاکسن]]" }, { "Item1": "Landkreis", "Item2": "شهرستان" }, { "Item1": "Höhe", "Item2": "۱۱۳" }, { "Item1": "Fläche", "Item2": "۳۲۸٫۸" }, { "Item1": "Einwohner", "Item2": "۵۴۳،۸۲۵" }, { "Item1": "Stand", "Item2": "۳۱ دسامبر ۲۰۱۵" }, { "Item1": "pop_metro", "Item2": "۱۱۴۳۱۹۷" }, { "Item1": "pop_urban", "Item2": "۷۸۰۵۶۱" }, { "Item1": "Gemeindeschlüssel", "Item2": "۱۴۶۱۲۰۰۰" }, { "Item1": "LOCODE", "Item2": "DE DRS" }, { "Item1": "year", "Item2": "۱۲۰۶" } ], "Title": "German location" }
درسدن مرکز ایالت زاکسن در کشور آلمان است. این شهر از پایان جنگ جهانی دوم تا زمان اتحاد آلمان شرقی و غربی جز آلمان شرقی بود بمباران حمله‌ای به شهر درسدن، مرکز ایالت زاکسن آلمان بود که در واپسین ماه‌های جنگ جهانی دوم در جبهه اروپا به وقوع پیوست. در چهار یورش بین ۱۳ تا ۱۵ فوریه ۱۹۴۵، ۷۲۲ بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و ۵۲۷ بمب افکن نیروهای هوایی ایالات متحده بیش از ۳٫۹۰۰ تن بمب انفجاری قوی و بمب‌های آتش‌زا را بر این شهر فروریختند. طوفان آتش ناشی از آن پانزده مایل مربع (۳۹ کیلومتر مربع) از مرکز شهر را نابود کرد. بین ۲۲،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ نفر کشته شدند. پس از جنگ، بحث در خصوص موجه بودن یا نبودن حملات باعث شده بمباران یکی از موضوعات اخلاقی بود که بسیار محل مباحثه بود. این حادثه پس از آن بسیار مورد بحث و اختلاف نظر بوده‌است. در این بمباران شهر تاریخی درسدن که پایتخت ایالت زاکسن آلمان و معروف به «فلورانس بر کرانه الب» بود بکلی ویران شد و شمار زیادی از مردم غیرنظامی در آن کشته شدند. شمار کشتگان غیرنظامی بین ۱۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ تخمین زده شده‌است، البته بسیاری از جمله کورت وانگات که از نزدیک شاهد بمباران درسدن بوده آمار کشته‌ها رادر کتاب سلاخ‌خانه شماره پنج ۱۳۴۰۰۰ نفر ذکر کرده‌است. یک گزارش نیروی هوای آمریکا در سال ۱۹۵۳ از عملیات به عنوان بمباران توجیه شده یک هدف نظامی و صنعتی، که ۱۱۰ کارخانه و ۵۰۰۰۰ کارگر را در پشتیبانی از اقدامات نظامی آلمان در خود جای داده بود، توجیه کرد. برخلاف این، پژوهشگران متعدد این گونه استدلال کرده‌اند که زیرساختهای مخابراتی، پلها و مناطق وسیع صنعتی خارج از شهر هیچ‌یک به طور کامل هدف قرار نگرفتند این طور استدلال شده که درسدن یک مرکز مهم تاریخی و فرهنگی و بدون اهمیت نظامی یا با اهمیت نظامی کم بود، و حملات بمباران مناطق بدون هیچ فرقی بین نظامی بودن یا نبودن آنها و بی‌هیچ تناسبی با اهداف نظامی بود. تا نسخه ۱۹۵۸ دانشنامه بریتانیکا هیچ ارجاعی به بمباران درسدن در مدخل مربوط به این شهر نکرده بود. شهرهای خواهر درسدن دارای ۱۳ شهر خواهر است: ۱۹۵۹ کاونتری، بریتانیا ۱۹۶۱ سن پترزبورگ، روسیه ۱۹۶۳ وروتسواف، لهستان ۱۹۶۷ اسکوپیه، مقدونیه ۱۹۷۱ استراوا، جمهوری چک ۱۹۷۵ برازاویل، کنگو ۱۹۷۸ فلورانس، ایتالیا ۱۹۸۷ هامبورگ، آلمان ۱۹۸۸ رتردام، هلند ۱۹۹۰ استراسبورگ، فرانسه ۱۹۹۱ زالتسبورگ، اتریش ۱۹۹۲ کلمبوس، ایالات متحده آمریکا ۲۰۰۹ هانگژو، چین بمباران درسدن
[ "Dresden Frauenkirche", "Schloss Pillnitz", "Dresden Castle", "Zwinger (Dresden)", "زاکسن", "آلمان", "آلمان شرقی", "آلمان غربی", "بمباران", "ایالت زاکسن", "فلورانس", "الب", "کورت وانگات", "سلاخ‌خانه شماره پنج", "دانشنامه بریتانیکا", "شهر خواهر", "حق تکثیر", "کاونتری", "بریتانیا", "سن پترزبورگ", "روسیه", "وروتسواف", "لهستان", "اسکوپیه", "مقدونیه", "استراوا", "جمهوری چک", "برازاویل", "کنگو", "ایتالیا", "هامبورگ", "رتردام", "هلند", "استراسبورگ", "فرانسه", "زالتسبورگ", "اتریش", "کلمبوس، اوهایو", "ایالات متحده آمریکا", "هانگژو", "چین", "بمباران درسدن" ]
[ "پادشاهی ایالت زاکسن", "درسدن", "شهرستان‌ها در زاکسن", "شهرک‌های زاکسن", "شهرهای دانشگاهی آلمان", "شهرهای زاکسن", "شهرهای کرانه البه", "مراکز ایالت‌ها در آلمان", "مکان‌های هولوکاست در آلمان", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۲۰۶ (میلادی)", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۲ (میلادی)" ]