id
stringlengths 1
7
| url
stringlengths 31
762
| title
stringlengths 1
132
| text
stringlengths 4
168k
|
---|---|---|---|
4906 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C | استان خراسان شمالی | استان خراسان شمالی با مرکزیت شهرستان بجنورد در شمال شرقی کشور ایران واقع است. خراسان شمالی از طرف شمال با کشور ترکمنستان، از سمت شرق و جنوب با استان خراسان رضوی، از جنوب غربی با استان سمنان و از سمت غرب با استان گلستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ و پس از تقسیم استان خراسان به سه استان (خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی) ایجاد شد. مساحت این استان ۲۸٬۴۳۴ کیلومتر مربع بوده که رتبه پانزدهم را در کشور دارد. جمعیت استان خراسان شمالی طبق سرشماری در سال ۱۳۹۵، برابر با ۸۶۳٬۰۹۲ نفر در قالب ۲۰۹۸۵۰ خانوار بودهاست. اکثریت مردم خراسان شمالی شیعه و اقلیت قابل توجهی هم اهل سنت هستند. گروههای قومی در این استان به ترتیب شامل کردها، ترک ها، تاتها و ترکمنها میشود.علاوه بر این قومیتها اقوام عرب، بلوچ و لر نیز در چند روستای استان سکونت دارند. وجود اقوام مختلف با فرهنگها و آداب و رسوم متفاوت سبب شده این استان به گنجینه فرهنگها شهرت یابد.بجنورد، شیروان و اسفراین به ترتیب پرجمعیتترین شهرستانهای استان خراسان شمالی به حساب میآیند.
آمار جمعیتی
بر اساس آخرین آمار، خراسان شمالی با نیم درصد تفاوت از میانگین سواد در کشور، چهارمین استان بیسواد کشور است. نرخ شهرنشینی برابر با ۴۸٫۳۶ درصد، نرخ بیکاری ۵٫۹ و نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰٫۷ درصد بودهاست.
شهرها
موقعیت جغرافیایی
استان خراسان شمالی با مساحتی حدود ۲۸٬۱۷۹ کیلومتر مربع، از ۹ شهرستان: بجنورد (مرکز استان)، شیروان، اسفراین، بام و صفیآباد، مانه و سملقان، راز و جرگلان، جاجرم، فاروج و گرمه تشکیل شدهاست.
آثار کشفشده در این استان نشان از قدمت تاریخی آن دارد. به عنوان مثال محوطه باستانی معروف به پهلوان و کوه حیدران جاجرم، قدمتی بیش از ۱۲ هزار سال دارند. قدیمیترین آثار باستانی پابرجای پیش از اسلام (بنای سنگی اسپاخو)، در غرب شهرستان مانه و سملقان در فاصله پنج کیلومتری شمال شاهراه آسیایی در روستای اسپاخو نیز دلیل دیگری بر صحت این ادعاست.
این استان، از نظر موقعیت جغرافیایی از شمال با کشور ترکمنستان (با ۲۸۱ کیلومتر مرز مشترک)، از شرق و جنوب با استان خراسان رضوی، از جنوب غربی با استان سمنان و از غرب با استان گلستان هممرز است.
آب و هوا
استان خراسان شمالی دارای تنوع آب و هوایی است. به دلیل گسترش نواحی کوهستانی، آب و هوای آن اغلب معتدل کوهستانی است. قسمتهایی از جنوب استان به دلیل مجاورت با کویر مرکزی از آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی و قسمتهای مرتفع آن، از آب و هوای سرد کوهستانی برخوردار است.
میانگین دمای سالانه استان در یک دوره آماری ۳۰ ساله، ۳/۱۳ درجه سانتیگراد است. دی ماه با میانگین حداقل دمای ۵/۱ درجه سانتیگراد سردترین و تیرماه با میانگین حداکثر دمای ۷/۲۴ درجه سانتیگراد گرمترین ماه سال است. بر اساس آمار اداره کل هواشناسی استان، فاروج سردترین و جاجرم گرمترین شهرهای استان هستند.
تودههای هوا
تودهٔ هوای سرد سیبری: این توده هوا از اوایل پائیز تا اوایل بهار، آب و هوای استان را تحت تأثیر قرار میدهد. با ورود هوای سرد سیبری، دما به شدت کاهش مییابد و در صورت وجود رطوبت کافی، بارندگیها به صورت برف خواهد بود. اولین مسیر ورود این توده هوا به ایران، استان خراسان شمالی است.
تودهٔ هوای مرطوب غربی: این توده هوا از اوایل پائیز وارد استان شده و فعالیت آن تا اواسط خرداد ادامه دارد. اوج فعالیت این توده هوا در فصل زمستان است که عامل اصلی بارش در استان است.
تودهٔ هوای گرم و خشک: این توده هوا در فصل تابستان از سمت جنوب، آب و هوای استان را تحت تأثیر قرار داده و باعث خشکی هوا و افزایش دما میشود.
تقسیمات کشوری
این استان از ۹ شهرستان، ۲۵ شهر و ۱۹ بخش، ۴۰ دهستان و ۸۶۲ روستای دارای سکنه تشکیل شدهاست.
جدول ذیل: آمار تقسیات کشوری استان بر مبنای سال ۱۳۹۵:
موضوع جدول ذیل
تقسیمات کشوری مربوط به تأسیس شهرستانهای استان خراسان شمالی تا سال ۱۴۰۱:
طبق جدول مزبور، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، فقط شهرستان بجنورد وجود داشت که به تدریج ۴ شهرستان از آن منفک شد و هر کدام شهرستان مستقلی شدند. (توجه: شهرستان اسفراین از شهرستان سبزوار و شهرستان فاروج و شیروان، از شهرستان قوچان جدا شدهاست)
فهرست شهرهای استان خراسان شمالی
جغرافیا طبیعی
ناهمواری ایران به دو قسمت سرزمینهای مرتفع و سرزمینهای پست و هموار تقسیم میشوند. استان خراسان شمالی به لحاظ جغرافیای طبیعی یک سرزمین کوهستانی ــ دشتی است که سهم هریک از نواحی کوهستانی و هموار و یکسان است. مرتفعترین نقطه استان، شاهجهان با ارتفاع ۳۰۵۱ متر از سطح دریا، در شمال شرقی اسفراین و جنوب غربی فاروج قرار دارد و پستترین نقطه آن، روستای تازهیاب در شهرستان مانه و سملقان است که ۴۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
رشته کوهها
کوههای کپه داغ: کوههای کپه داغ در بخش شمالی استان واقع شدهاند. از غرب به دریای خزر و از شرق به ارتفاعات هزار مسجد خراسان رضوی منتهی میشوند. این ارتفاعات در چین خوردگیهای آلپ ــ هیمالیا شکل گرفتهاند. این ارتفاعات جهت شمال غربی ــ جنوب شرقی دارند و از نظر زمینشناسی شبیه کوههای زاگرس هستند. از مهمترین ویژگیهای آنها میتوان به منابع غنی آب، سازندههای آهکی، فرسایش آبی و وجود پدیدههای کارستی اشاره نمود. مرتفعترین قلهٔ این رشته کوه، میسینو است.
کوههای آلاداغ: ارتفاعات آلادغ در قسمت میانی استان واقع شدهاند و ادامه کوههای البرز میباشند که همراه ارتفاعات بینالود در خراسان رضوی، رشته کوه آلاداغ ــ بینالود را تشکیل میدهند. این کوهها با جهت شرقی ــ غربی از سمت شمال به دشتهای بجنورد، سملقان، شیروان و فاروج و از سمت جنوب به دشتهای جاجرم، اسفراین و صفیآباد محدود میشوند. بلندترین قله آن شاه جهان است که ۳۰۵۱ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. از قلههای دیگر این رشته میتوان به سالوک بأ ا ارتفاع ۲۹۸۱ متر اشاره کرد که در جنوب شهر بجنورد قرار دارد. از ویژگیهای این ارتفاعات، رسوبی بودن اغلب سنگها، وجود گسلهای متعدد، جوان بودن چینخوردگیها و فرسایش آبی است.
دشتها
دشتهای استان تحت تأثیر دو دسته عوامل ساختمانی و آبرفتی شکل گرفتهاند. ابتدا در اثر حرکات زمین ساختی چالههایی در این سرزمین شکل گرفته، سپس این چالهها توسط آبرفت رودها پر شده و دشتهای آبرفتی را شکل دادهاند. مانند دشت شیروان که توسط رسوبات رود اترک پوشیده شدهاست. برخی از دشتها به دلیل دور بودن از منابع آب حالت ساختمانی و تکتونیکی خود را حفظ کردهاند که دشت تکتونیکی نام دارند. دشتهای استان از نظر حاصلخیزی خاک یکسان نیستند. برخی مانند دشتهای فاروج، شیروان، بجنورد، مانه، سملقان و اسفراین حاصلخیزند و برخی از آنها مانند دشتهای گرمه، جاجرم و سنخواست حاصلخیز نیستند.
رودها
رودخانه اترک
قره سو: این رود از دامنههای جنوبی آلاداغ در شهرستان اسفراین سرچشمه میگیرد. در جنوب اسفراین شاخههای دیگری وارد آن میشود. پس از عبور از شهرستان اسفراین وارد شهرستان جاجرم شده و در جنوب غربی جاجرم به رود کال شور خارتوران پیوسته و به کویر مرکزی میریزد. آب این رود در نواحی کوهستانی کیفیت مطلوبی دارد. اما پس از عبور از سازندهای آهکی، گچی و نمکی در جنوب اسفراین و سنخواست به دلیل شوری بیش از حد، برای مصارف کشاورزی و شرب نامناسب میشود.
جنگل
جنگلهای استان با وسعتی حدود ۴۰۷۹۱۵ هکتار، ۲۲/۲۰ درصد از پوشش گیاهی استان را به خود اختصاص میدهند. مساحت جنگلهای استان تقریباً ۳/۳ درصد از کل مساحت جنگلهای کشور را شامل میشود. این جنگلها عمدتاً از نوع غیرتجاری بوده و به دلیل نقش محافظت از خاک اهمیت ویژهای دارند. طبق طبقهبندیهای علمی جنگلهای استان در ردیف جنگلهای ایران ــ توران و ناحیه رویشی هیرکانی قرار میگیرند. در مقایسه با گونههای ایران ــ تورانی، مساحت جنگلهای هیرکانی در استان کم و به صورت نوار باریکی در جنوب و جنوب غربی شهرستان مانه و سملقان قابل مشاهده است. از نظر میزان تراکم گونههای گیاهی، از کل جنگلهای استان، در حدود۱۸۰۹۰ هکتار را جنگلهای انبوه، ۱۱۴۵۹۷ هکتار را جنگلهای نیمه انبوه و در حدود ۲۷۵۹۱۸ هکتار را جنگلهای تنک تشکیل میدهند.
حیات وحش
استان خراسان شمالی به دلیل تنوع زیستمحیطی، مقام ممتازی در بین استانهای کشور دارد. به همین منظور سازمان محیط زیست اقدام به تأسیس چندین پارک ملی، منطقه حفاظتشده و پناهگاه حیات وحش در این استان نمودهاست.
پارک ملی و منطقهٔ حفاظتشده ساریگل
پارک ملی و منطقه حفاظتشده سالوک
منطقه حفاظتشده قورخود
منطقه حفاظتشده گلیل سرانی
پناهگاه حیات وحش میاندشت
اقوام و زبانها
اقوام ساکن در استان خراسان شمالی شامل ،کردهای کرمانج، ترکمنها، تاتها و ترکهای خراسان میباشند. زبان کرمانجی در خراسان شمالی زبان رایجی هست ولی چون خراسان شمالی از اقوام مختلفی هست در سطح شهر زبان فارسی استفاده میشود.
بهطور کل کردهای کرمانج ۳۰ درصد ترکیب جمعیت استان را تشکیل میدهند. فارسیزبانها ۲۰٫۸ درصد، ترکهای خراسانی ۴۰ درصد و ترکمنها ۵ درصد و اقوام خاوری، عرب و بلوچ و لر نیز در این استان سکونت دارند. تاتها بومیان این استان هستند. تاتزبانان در محلاتی از شهر بجنورد، در شهر سنخواست و پیرامون، شوقان و غیره رواج دارد. همچنین مردم روستاهای روئین، ارکان، کسرق، بیدواز، نیشکیش، گنجدان، کوران و قلعهنو در شهرستان اسفراین، ۱۴ درصد مردم شهر اسفراین، مردم روستاهای گیفان، طبر، محمدآباد در شهرستان بجنورد، و روستاهای مهرآباد، برزلآباد، حصار سهیکآب، فیضآباد، اسلامآباد، امانآباد، کارخانه قند، منصوران، امامزاده مشهد طرقی بالا و پایین و گلیان و برزلی و ورک در شهرستان شیروان.در زمان شاهاسماعیل و شاهعباس صفوی گروهی از مردم کرمانج (شاخهای از کردها) از غرب ایران و برخی از ترکزبانهای آذربایجان نیز به خراسان شمالی کوچانده شدند.
شرایط اقلیمی
خراسان شمالی از نظر ناهمواریها به دو قسمت: الف) نواحی کوهستانی ب) پست و هموار تقسیم میشود.
مرتفعترین نقطهٔ آن قلهٔ شاهجهان در رشتهکوههای آلاداغ ۳٬۰۵۱ متر و پستترین نقطهٔ آن در روستای تازهیاب در قسمت خروجی رودخانهٔ اترک با ارتفاع ۴۰۰ متر از سطح دریا قرار دارد. ارتفاع متوسط استان ۱٬۳۲۶ متر از سطح دریا است.
کوههای استان از نظر زمینشناسی حاصل آخرین حرکات کوهزایی دوران سوم و از کوههای جوان میباشند.
این کوهها به دو بخش عمده: ۱-رشته کوه کپهداغ ۲-رشتهکوه آلاداغ تقسیم میشوند.
رشتهکوه کپه داغ: این رشتهکوه در شمال استان واقع شده و بهوسیلهٔ گسل عشقآباد (گسل کپهداغ) از دشتهای پست ترکمنستان و به وسیلهٔ رودخانهٔ اترک و دشتهای مانه و سملقان، بجنورد، شیروان، فاروج از رشتهکوه جنوبی آلاداغ جدا میشود.
این ارتفاعات شباهت زیادی از نظر ساختار زمینشناسی با زاگرس دارند و وجود گسلهای متعدد ساختار رسوبی، نامتقارن بودن چینها، فقدان فعالیتهای آتشفشانی و وجود سنگهای دارای درز و شکاف آن شرایط مساعدی برای ذخایر آب زیرزمینی و منابع نفت و گاز ایجاد مینماید.
رشتهکوه آلاداغ: این ارتفاعات توسط دشتهای مانه و سملقان، بجنورد، شیروان، فاروج، از رشتهکوه کپهداغ جدا شدهاست. آلاداغ در غربیترین منطقه در حوالی جاجرم بهوسیلهٔ یکسری کوههای کم ارتفاع به رشتهٔ کوهستانی شاه کوه البرز میپیوندد. جبههٔ شمالی آلاداغ با یکسری پرتگاههای گسلی به رود اترک و جبههٔ جنوبی آن از طریق گسلهایی با دشت جاجرم ارتباط پیدا کردهاست.
صنعت و معدن
مجتمع پتروشیمی، کارخانهٔ سیمان و کارخانههای پلاستیک بجنورد، و کارخانهٔ آرد و شرکت آذین فورج. کارخانهٔ تولید انواع لوله و پروفیل فلزی بجنورد، کارخانهٔ ساخت و تولید دستگاههای جوش القائی و کورهٔ القایی بجنورد،
مجتمع فولاداسفراین، کارخانهٔ لولهگستر اسفراین،
کارخانهٔ آلومینای جاجرم،
نیروگاه برق، کارخانه قند و کارخانه الیاف شیروان،
کارخانهٔ فراوردههای گوشتی شهراد فاروج، کارخانهٔ کشت و صنعت خرم فاروج، کارخانجات خوراک دام، صنایع کشمش و زعفران فاروج،
کارخانههای متعدد پنبه پاک کنی، صنایع غذایی، کشاورزی، ساختمانی، کارخانهٔ لبنیات مهر شیر درق و… از صنایع برجستهٔ این استان بهشمار میروند.
براساس نتایج سرشماری کارگاههای صنعتی ۱۳۸۱ کشور، خراسان شمالی دارای ۳٬۶۰۰ کارگاه صنعتی با ۱۲٬۵۴۵ شاغل است که دارای ۸۷۳٬۶۱۰ میلیون ریال ارزش افزوده است. تعداد ۱۰۷ واحد صنعتی با ۱۰ نفر کارکن و بیشتر در سطح استان فعال است.
در حال حاضر ۳۰ معدن فعال از جمله معادن اکسیدآلومینیوم، کلسیت، بنتونیت، باریت، ماسهٔ سیلیسی، سنگهای تزئینی و … در سطح استان بهرهبرداری میشود و به عبارتی ۰٫۸۹٪ معادن فعال کشور، در این استان واقع است.
آموزش و پرورش
در سال تحصیلی ۸۳–۸۲ شمار کل دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی در سطح استان ۱۷۴٬۳۳۳ نفر بودهاست؛ که از این تعداد ۴۶٫۸٪ در مقطع ابتدایی و ۲۷٪ در مقطع راهنمایی و ۱۵٫۹٪ در مقطع متوسطه و ۶٫۷٪ در مقطع متوسطه رشتههای فنی و حرفهای مشغول تحصیل هستند.
شاخص تراکم دانشآموز در کلاس در دو مقطع ابتدایی و راهنمایی وضعیت مطلوبتری را از میانگین کشور نشان میدهد اما در مقطع متوسطه در مقابل متوسط ۲۵/۵ نفر در کلاس، وضعیت در استان ۲۷ نفر است.
سوغات
از سوغاتیهای استان خراسان شمالی میتوان به آبنبات بجنوردی، قره قروت، قره خرمن ،نان قتلمه، آجیل فاروج، جزلاغ و گلیم اشاره کرد.
آموزش عالی
در حال حاضر دانشگاه بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی بجنورد، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، دانشگاههای غیرانتفاعی اشراق و حکیمان، دانشگاه پیام نور بجنورد و دانشگاه فرهنگیان در شهر بجنورد،
و همچنین دانشگاه آزاد اسلامی اسفراین، مجتمع آموزش عالی اسفراین، دانشگاه علمی کاربردی فولاد، دانشکده علوم پزشکی اسفراین و دانشگاه پیام نور اسفراین در شهرستان اسفراین
و دانشگاه آزاد اسلامی شیروان، دانشگاه پیام نور شیروان، مجتمع آموزش عالی شیروان، مجتمع آموزش عالی سلامت شیروان، دانشگاه علمی کاربردی شیروان، دانشگاه غیرانتفاعی علم و ادب نوین، دانشکده فنی پسران پروفسور حسابی، آموزشکده فنی و حرفهای سما در شهرستان شیروان
و همینطور دانشگاه آزاد اسلامی جاجرم و دانشگاه پیام نور جاجرم و دانشگاه جامع علمی کاربردی جاجرم، دانشکدهٔ فنی جاجرم نیز در شهر جاجرم
دانشگاه فنی حرفه ای سما در شهرستان فاروج، دانشگاه پیام نور فاروج، فعالیت دارند.
دانشگاه بجنورد به عنوان بزرگترین مجتمع دانشگاهی در استان خراسان شمالی در سال ۱۳۸۴ تأسیس شدهاست و در حال حاضر در رشتههای متعدد مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو میپذیرد. همچنین، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی این دانشگاه که در سال ۱۳۸۶ تأسیس شدهاست در حال حاضر از مراکز مهم خدمات روانشناختی این استان است.
دانشکده کشاورزی شیروان اولین واحد دانشگاه دولتی در استان خراسان شمالی از سال ۱۳۶۲ زیر نظر دانشگاه فردوسی مشهد مشغول فعالیت آموزشی و پژوهشی است.
کشتی و پهلوانان
مسابقات کشتی چوخه هر ساله در تاریخ ۱۴ فروردین در اسفراین برگزار میشود. گود زینل خان در اسفراین هر ساله میزبان چندین مسابقه استانی و ملی معتبر است.
همچنین جام کشتی برادران زهرایی هم در شیروان و گود امام مرشد فاروج برگزار میشود.
مسابقات کشتی چوخه در جاجرم نیز دارای قدمت زیادی است و هر ساله در ایام نوروز و برخی اوقات دیگر با شکوه خاصی در جاجرم برگزار میشود.
تفرجگاهها
شهرستان اسفراین
دهکده توریستی روئین و سد بیدواز و غار برقیستان در شهر زیبای صفیآباد و درهٔ جاج سست در اسفراین، شهر بلقیس، امامزاده باباقدرت
شهرستان بجنورد
پارک باباامان، آبگرم ایوب پیغمبر، پارک بش قارداش، روستای پیغو، کمپ گلستان، آبشار حمید، دره بازخانه، دره فیروزه، دره مهنان و آب گرم قراجه روستای پلکانی اسفیدان باغ ملا محمد در توابع روستای باغچق، آینه خانه و عمارت مفخم، کوشک علیآباد، حسینه جاجرمی، کاروانسرای سبزه میدان، حمام عسگری
شهر چنارانشهر شهری گردشگر پسند و سرسبز دارای منابع بکر طبیعی و چشمه سارهای پرآب و همچنین درختان گردو درختان میوه هلو و… است. وجود درخت چنار در بالای چشمه سار این شهر که به عهد قاچاریه میرسد به مراجعه کنند گان این شهر افزودهاست.
شهرستان مانه و سملقان
آتشکده اسپاخو، تپه باستانی ریوی، آبشار بیار، روستای درکش، آبشار زوعلیا، آبگرم مهمانک، روستای شیر آباد
شهرستان شیروان
حمام تاریخی پیرشهید، مناطق حفاظت شده ییلاقی گلیل و سرانی، دریاچه سد بارزو، غارهای دستکند هنامه، روستاهای پلکانی و بکر زوارم و گلیان، اوغاز، بوانلو، حصارپهلوانلو، برزلی، گرماب، بلغان، باداملق، کوهستان پارک شیرکوه، چهارطاقی تیموری شیروان، تپه ارگ باستانی شیروان، روستاهای هدف گردشگری قلعه زو، اسطرخی، آبشار زیبایی اسطرخی
شهرستان فاروج
حمام فاروج، اقامتگاه بوم گردشگری مردکانلو، حمام روستای استاد، دره خسروی، قله شاه جهان، آرامگاه بابا و بی بی، امامزاده اولیا استاد، برج مفرنقاه، تپه طویل، برج استاد، درخت ۵۰۰ ساله اسفجیر، گلورتپه و کول تپه، امام زاده عبدالله رحمان خرق، امام مرشد، غار تاریخی تبریان، سد چری، تپه چکی، تپه خیرآباد، تپه خلق آباد
شهرستان جاجرم
مسجد جامع جاجرم، نارین قلعهٔ جاجرم، کوشک جاجرم، سردابهٔ جاجرم، ارگ کاظم خان جاجرم، قلعهٔ خان جاجرم، بقعهٔ مبارکهٔ خواجه علی بن مهزیار جاجرم، کوه بابای جاجرم، تنگهٔ جاجرم، تپهٔ پهلوان جاجرم، تپهٔ حیدران جاجرم رباط قلی حمام جاجرم، پول چوبی ابریشم، قلعه جلال الدین
شهرستان گرمه
رباط عشق، روستا دشت، رباط قره بیل، مسجد جامع درق، امامزاده فضل بن علی درق، امامزادگان ابراهیم و محمد درق، قلعه قدیمی دهی درق، قلعه قدیمی نارنج قلعه درق، غار کفترک درق، بند تاریخی مهار (معار) درق، آب انبارهای قدیمی راههای قدیمی (مسیر درق - شاهرود)، یادبود و گلزار شهدای شهر درق، قلعه خداوردی درق، نظرگاه امام علی گرمه، شهر باستانی ده هزار ساله راونیز، غار برقیستان، امامزاده باباقدرت، روستای تاریخی آردین، روستای تاریخی پرثوادر کنار روستای گسگ، امامزاده حمزه دهنه شیرین، تپه قلعه کهنه کند.
شهرستان راز و جرگلان
سد غلامان، بوم گردی یوقان برج (به همراه اسب سواری) در بخش غلامان، بوم گردی جرگلان، سد چندیر جرگلان، اسب ترکمن
نگارخانهها
جستارهای وابسته
جمعیت شهرهای استان خراسان شمالی
منابع
19. https://www.aja.ir/portal/home/?news/89271/89311/1489518/برگزاری-دهمین-جشنواره-جوان-سرباز-در-خراسان-شمالی
خراسان شمالی
بنیانگذاریهای ۱۳۸۳ در ایران
تقسیمات خراسان |
4907 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C | استان خراسان رضوی | استان خراسان رضوی به گویش خراسانی: خراسون رِضِوی با مرکزیّت مشهد در شمال شرق ایران قرار دارد. واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد. استان خراسان رضوی با استانهای خراسان شمالی، خراسان جنوبی و استان سمنان و کشورهای افغانستان و ترکمنستان همسایه است. طبق سیستم اطلاعات جغرافیایی بیشترین درازای این استان ۴۵۰ کیلومتر است. خراسان رضوی در سال ۱۳۸۳ با تصویب قانون تقسیم استان خراسان در مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان، از تفکیک استان خراسان بهوجود آمد. مساحت استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر پنجمین استان بزرگ کشور است. جمعیت استان خراسان رضوی بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۶٬۴۳۴٬۵۰۱ نفر بوده که پس از استان تهران پر جمعیتترین استان کشور میباشد.
استان خراسان رضوی از ۳۴ شهرستان، ۸۲ بخش، ۱۷۹ دهستان و ۹۶ شهر تشکیل شدهاست که پس از استان فارس، پرشهرستانترین استان در ایران است.
تاریخ و پیشینه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسلهها و دولتهای بسیاری در قلمرو خود بودهاست. اقوام مختلف اعراب، ترکها، کردها، مغولها، ترکمنها و افغانها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آوردهاند.
جغرافیدانان باستان، ایران را به هشت بخش تقسیم کردهاند که خراسان بزرگ شکوفاترین و بزرگترین قلمرو بودهاست.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر و خبوشان (قوچان) یکی از پایتختهای اشکانی بودهاست. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که پادگوسبان نامیده میشده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک، فرمانده یکی از چهار بخش استان بودهاند، حکومت میشدهاست.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران، خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
قدیمیترین آثار حیات انسانی در ایران، شامل تعدادی ادوات و دستافزارهای سنگی با قدمت تخمینی ۸۰۰ هزار سال قبل، متعلق به دوران پارینه سنگی قدیم، از بستر رودخانه کشف رود مشهد به دست آمدهاست. در حالیکه قدیمیترین مکانهای استقرار انسان، حداکثر با قدمت ۱۲۰ هزار سال در نواحی دیگر ایران نظیر آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و غیره شناسایی شدهاند.
از آن پس آثار و شواهد زندگی بیشماری از دوران نوسنگی تا آغاز دوران تاریخی در جلگه مشهد، قوچان، جلگه درگز، بجنورد، تربت حیدریه، بیرجند ،فردوس و غیره شناسایی شدهاند. این شواهد و آثار به اقوام و ساکنان اولیه و بومی خراسان مربوط میشود که بنا به عقیده برخی محققان به عنوان اقوام آسیایی شهرت یافتهاند و سراسر آسیای غربی از مدیترانه تا ترکستان و دره سند را فرامی گیرد؛ ولی در حقیقت مهمترین مقطع تاریخ خراسان در سرآغاز دوران تاریخی ایران با ورود اقوام آریایی به فلات ایران پیوند میخورد. در این واقعه که در آغاز هزاره اول ق. م اتفاق افتاد، آریاییها تازهوارد از طریق خراسان به سمت مرکز ایران پیش رفتند و بخش اعظم آنها آنچنان که از توصیفات اوستا برمی آید، در خراسان و سیستان مستقر شدند و شاید به همین دلیل است که عمده حوادث آغاز تاریخ ایرانیان که در دو منبع اوستا و شاهنامه فردوسی ذکر شدهاست در مشرق ایران و در واقع در خراسان بزرگ رخ میدهد.
استان خراسان رضوی، قسمت نسبتاً کوچکی از خراسان تاریخی است. سرزمینی که در گذشته نواحی بسیار گستردهای را در بر میگرفته و قلمرویی یکپارچه داشتهاست. اما امروزه بخشی از آن شامل سه استان خراسان رضوی، شمالی و جنوبی و قسمتهایی از استانهای دیگر، در کشور ایران واقع است و بخشهای بزرگتری از آن در کشور افغانستان و جمهوریهای شمال و شمال شرق ایران قرار دارد. خراسان بزرگ تاریخی، یکی از کانونهای شکلگیری تمدن بشری بوده و چه در دورانهای کهن و پیش از اسلام و چه در دوران تمدن اسلامی، مردمانی هوشمند و سخت کوش در آن میزیستهاند که در پیدایش و گسترش دانش و فرهنگ و پدیدآوردن عناصر تمدنی نقش بسزایی ایفا کردهاند.
تاریخچه تقسیمات استان
از قرن ۹ هجری قمری نام خراسان بر تمام ایالات اسلامی در شرق کویر لوت تا هندوکش به استثنای سیستان و بلوچستان و قهستان در جنوب اطلاق میگردیدهاست. پس از جنگ هرات در سال ۱۲۴۹ ه.ش خراسان به دو قسمت تجزیه شد و قسمتی که در غرب رودخانه هریرود واقع بود جزو ایران و شرق آن ضمیمه افغانستان گردید. در سال ۱۲۸۵ه.ش ایران به چهار ایالت بزرگ تقسیم شد که عبارت بودند از آذربایجان ،کرمان و بلوچستان، فارس و بنادر و خراسان و سیستان.
از آن زمان تا سال ۱۳۱۶ ه.ش که اولین قانون تقسیمات کشوری در مجلس شورای ملی تصویب گردیده بود. بر هر ایالت یک والی و در هر ولایت یک حاکم حکومت میکردهاست. والی خراسان نیز در سالهای ابتدایی تقسیمات ایالتی ایران، محمداسماعیل بن محمدباقر مجد الادباء خراسانی بودهاست.
در سال ۱۳۱۶ بر اساس قانون تقسیمات کشوری مصوب مجلس شورای ملی، کشور به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم گردید که هر شهرستان شامل چند بخش و هر بخش شامل چند دهستان میگردید. خراسان نیز تحت عنوان استان نهم به ۷شهرستان بجنورد، بیرجند، سبزوار، قوچان، گناباد، مشهد و تربت حیدریه تقسیم شد.
در سال ۱۳۲۳ شهرستانهای نیشابور، درگز، فردوس و کاشمر نیز تشکیل شد؛ و شهرستانهای استان به ۱۱ شهرستان ارتقاء یافت. در سال ۱۳۳۵ شهرستان درگز ضمیمه قوچان گردید و شهرستان تربت جام به شهرستان ارتقاء یافت. در سال ۱۳۳۹ مجدداً درگز به شهرستان تبدیل شد، شیروان و اسفراین نیز ایجاد شدند در همان سال بخش طبس از شهرستان فردوس جدا تبدیل به شهرستان طبس شد.
در سال ۱۳۵۴ بخش باخرز تربت جام به مرکزیت شهر تایباد از بخش به شهرستان تبدیل شد. در سال ۱۳۵۹ نام آن به تایباد تغییر یافت.
همچنین در سال ۱۳۵۹ بخش قائنات شهرستان بیرجند به شهرستان قائنات تبدیل شد و تا سال ۱۳۶۲ خراسان شامل ۱۷ شهرستان و ۵۳ بخش و ۲۱۱دهستان بودهاست.
با پایان یافتن اجرای مرحله اول این قانون، تشکیل شهرستانهای نهبندان، سرخس و خواف در تاریخ ۱۴/۵/۱۳۶۸ و چناران در ۱۴/۱/۶۹ همزمان با بخشهای شوسف، مرزداران، سنگان، و گلبهار به تصویب رسید. ایجاد بخشهای باخرز در شهرستان تایباد، سربیشه در بیرجند، سرحد در شیروان، جوین و روداب و خوشاب در سبزوار، میان جلگه در نیشابور، زیر کوه در قائنات، فاروج در قوچان و جلگه زاوه در تربت حیدریه نیز به تدریج به تصویب رسید و در پی آن تابعیت دهستانهای استان در شهرستانهای استان به ۲۱و تعداد بخشها به ۶۷رسید.
ایجاد شهرستان فریمان نیز در سال ۱۳۷۲ همراه با بخش قلندرآباد مورد تصویب واقع شد و بخشهای زوزن همراه دهستانهای کیبر و بستان در شهرستان خواف و نیمبلوک در قائنات، بخش نصرآباد همراه دهستان کاریزان در تربت جام، بخش گرمخان با دهستان گرمخان در شهرستان بجنورد، بخش جلگهرخ با دهستان رقیچه در تربت حیدریه، بخش کاخک در گناباد و بخش رضویه و دهستان کنه بیست در شهرستان مشهد، بهتدریج تصویب و ابلاغ شد.
در تاریخ ۷۴/۳/۲۱ ایجاد شهرستان بردسکن همراه با بخش انابد و دهستان درونه آن مورد تصویب قرار گرفت. ایجاد شهرستان جاجرم نیز در تاریخ ۴/۲/۷۶ به تصویب رسید. در سال ۱۳۸۰ شهرستان طبس از خراسان منتزع و به استان یزد الحاق گردید. در سال ۱۳۸۱ شهرستان رشتخوار و در سال۱۳۸۲ ایجاد شهرستانهای خلیلآباد و کلات به تصویب رسید. در سال ۱۳۸۳ قانون تقسیم استان خراسان به سه استان تصویب شد؛ طبق این قانون استان خراسان به سه استان به شرح ذیل تقسیم گردید:
استان خراسان شمالی به مرکزیت بجنورد شامل شهرستانهای شیروان، بجنورد، جاجرم، مانه و سملقان، اسفراین و بخشهای تابعه و شهرستان فاروج منتزع از شهرستان قوچان.
استان خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند شامل شهرستانهای بیرجند، قائنات، نهبندان، سربیشه و بخش سرایان منتزع از شهرستان فردوس و بخشهای تابعه.
استان خراسان رضوی به مرکزیت مشهد شامل شهرستانهای مشهد، درگز، قوچان (بهاستثنای شهرستان فاروج)، بجستان، چناران، سرخس، فریمان، تربتجام، تایباد، تربت حیدریه، فردوس (به استثناء بخش سرایان)، خواف و رشتخوار، کاشمر، بردسکن، نیشابور، سبزوار، گناباد، کلات و خلیلآباد و بخشهای تابعه.
درسال ۱۳۸۴ شهرستان مه ولات تشکیل شد. در اسفند سال ۱۳۸۵ شهرستان فردوس از خراسان رضوی منتزع و به خراسان جنوبی الحاق شد. شهرستانهای بینالود (طرقبه، شاندیز) و تخت جلگه (فیروزه)، در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید. در سال ۱۳۸۷ شهرستانهای بجستان، جوین، جغتای، زاوه به تصویب هیئت دولت رسید. در سال ۱۳۸۹ نیز ایجاد شهرستانهای خوشاب و باخرز به تصویب رسید. داورزن در سال ۱۳۹۱ از تصویب هیئت دولت گذشت که در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۱ فرمانداری آن افتتاح و آغاز به کار کرد.
همچنین در سال ۱۳۹۷ شهرستان صالح آباد و در سال ۱۳۹۸ شهرستان کوهسرخ (ریوش) تشکیل شد. در اردیبهشت ۱۳۹۹ با تصویب هیئت وزیران شهرستان زبرخان (قدمگاه) و شهرستان ششتمد ایجاد شد و در آبان همان سال شهرستان گلبهار به تصویب هیئت دولت رسید و فرمانداری آن شروع به کار کرد.
در بهمن ماه ۱۴۰۱ نیز، هیئت دولت ایجاد جدیدترین شهرستان خراسان رضوی را با نام شهرستان میانجلگه، به تصویب رساند و تعداد شهرستانهای این استان به عدد ۳۴ رسید.
جغرافیا
مساحت استان خراسان رضوی ۱۱۷٬۷۶۹ کیلومتر مربع است که ۷٪ کل مساحت ایران را در بر میگیرد. ۴۹٫۲٪ سطح استان را مناطق کوهستانی و ۵۰٫۸٪ آن را دشتها تشکیل میدهند. این استان شامل ۴ حوزهٔ آبریز اترک، قرهقوم، کویر مرکزی و شرق ایران است.
ارتفاعات
استان خراسان رضوی به سبب وسعت زیاد ازنظر شرایط طبیعی بسیار متنوع و هر یک از نواحی مختلف آن دارای ویژگیهای خاصی است. این استان از شمال و شمال شرق به طول تقریبی ۶/۵۳۱ کیلومتر دارای مرز مشترک با کشور ترکمنستان و از شرق به طول حدود ۳۰۲کیلومتر مرز مشترک با کشور افغانستان دارد ارتفاعات استان رامی توان به ارتفاعات شمالی و جنوبی تفکیک کرد. ارتفاعات شمال خراسان عموماً شرقی – غربی هستند حال آنکه ارتفاعات جنوب استان، امتداد شمالی – جنوبی دارند. بلندترین نقطه استان قله بینالود در ۳۶۱۵ متری و پستترین نقطه استان در دشت نیشابور با ارتفاع ۲۹۹متر از سطح دریا واقع شدهاست.
آب و هوا
این استان از نظر بارندگی و رطوبت دارای بارندگی نسبی و متوسط میباشد. در سال ۱۳۸۹ شهرستان قوچان با ۲۹۶ میلیمتر بالاترین میزان بارندگی سالیانه و شهرستان گناباد با ۷۱ میلیمتر کمترین میزان بارندگی سالیانه را در بین مراکز شهرستانهای دارای ایستگاه هواشناسی دارا بودهاست.
جنگلها
استان خراسان رضوی از لحاظ تقسیمات رویشی گیاهی جزء ناحیهٔ ایران تورانی بهشمار میرود. مساحت کل جنگلهای استان در سال ۱۳۹۵، ۹۹۶۲٫۵۷ کیلومتر مربع (حدود ۷٫۵٪ مساحت استان) است که شامل جنگلهای نیمهخشک تا نیمه مرطوب و جنگلهای خشک و بیابانی است.
اقلیم
استان خراسان رضوی از تنوع اقلیمی برخوردار است، اما به طور کلی جزو مناطق نیمه خشک کشور به شمار میرود. براساس طبقه بندی اقلیمی دمارتن شهرستانهای درگز، قوچان، نیشابور، جوین، جغتای، تربت جام و تایباد دارای اقلیم خشک و شهرستانهای مشهد، سرخس، فریمان و نواحی جنوبی استان دارای اقلیم نیمه خشک می باشد. لذا اقلیم استان خراسان رضوی بدلیل آنکه مقادیر ضریب خشکی آن در طبقه بندی اقلیمی یک و دو قرار می گیرد دارای اقلیم خشک و نیمه خشک می باشد.
بر اساس طبقه بندی اقلیمی دکتر کریمی که با استفاده از سه شاخص گرما، سرما و رطوبت اقلیم منطقه را معرفی می نماید؛ اکثر نواحی استان به جز قسمتهای محدودی از شهرستان تربت حیدریه ، سایر نواحی استان دارای اقلیم نیمه خشک می باشد.
بر اساس طبقه بندی اقلیمی ایوانف که بر اساس مقایسه بارندگی و تبخیر استوار است، اکثر شهرستانهای شرقی، غربی ، جنوبی ومرکزی استان دارای اقلیم بیابانی می باشد.
بر اساس طبقه بندی اقلیمی آمبرژه که بر اساس تقسیم بارندگی بر دما(حداقل و حداکثر) به جای محاسبه میانگین دمای متوسط سال یا ماه استوار است؛ کل استان دارای اقلیم خشک سرد و فقط شهرستان قوچان دارای اقلیم نیمه خشک سرد میباشد.
طبق طبقه بندی کوپن که بر اساس بارش و میانگین دمای ماهانه و سالانه انجام شده است ؛ استان خراسان رضوی دارای اقلیم خشک سرد می باشد. بطور کلی اقلیم استان خراسان رضوی خشک و نیمه خشک سرد می باشد.
از خصوصیات بارندگی در استان خراسان رضوی ، بارش در فصل سرد سال با توزیع غیر نرمال است. بارشهای سیل آسا، کوتاه مدت و رگباری قسمت عمده بارندگیهای سالیانه را تشکیل میدهد. متوسط بارش استان طی دوره آماری(۱۳۹۱-۱۳۶۸) ۲۰۹.۸ میلیمتر محاسبه شده است . این در حالی است که متوسط بارندگی ایران ۲۴۳ میلیمتر و متوسط بارش جهان ۷۸۰ میلیمتر برآورد شده است. ملاحظه میگردد که بارندگی استان خراسان رضوی، حدود یک چهارم متوسط بارش جهانی بوده و جزء مناطق کم باران جهان محسوب میگردد. توزیع بارش استان یکنواخت نبوده و بطور کلی مقدار آن از شمال به جنوب استان کاهش می یابد.
کمترین بارش متوسط سالانه خراسان رضوی در شهرستان خواف به مقدار ۱۱۶.۲ میلیمتر بوده و بیشترین مقداردر قوچان به مقدار ۳۱۲.۸ میلیمتر محاسبه گردیده است. بارش متوسط سالانه دوره آماری در مشهد ۲۵۴.۳ میلیمتر می باشد. از دیگر خصوصیات بارندگی در خراسان رضوی بارش در فصل سرد با توزیع غیر نرمال است. بارشهای سیل آسا، کوتاه مدت و رگباری قسمت عمده بارندگیهای سالانه را تشکیل میدهد.
از نظر دمایی، استان خراسان رضوی دارای تابستانهای گرم وزمستانهای نسبتا سرد است و میانگین درجه حرارت سالانه از شمال به جنوب افزایش می یابد به گونه ای که میانگین سالانه دمای شهرستان فریمان ۱۲.۲درجه سانتیگراد بوده و سردترین منطقه خراسان رضوی محسوب می شود. در حالیکه شهرستان سبزوار با دمای میانگین سالانه۱۸.۲درجه سانتیگراد گرمترین نقطه استان محسوب می شود. میانگین بیشینه دمای استان ۲۲.۴ درجه و میانگین کمینه دمای استان طی دوره آماری ۸.۸ درجه سانتیگراد محاسبه شده است.کمینه مطلق استان خراسان رضوی مربوط به شهرستان قوچان با ۲۵.۴- درجه سانتیگراد و بیشینه مطلق مربوط به سرخس با ۴۷.۶ درجه سانتیگراد می باشد. میانگین سالانه دمای استان خراسان رضوی ۱۵.۶درجه سانتیگراد می باشد.
در میان ایستگاههای مورد مطالعه استان خراسان رضوی، شهرستان فریمان و قوچان با میانگین سالانه ۸ روز و ۷.۹ روز طی دوره آماری بیشترین تعداد روزهای یخبندان و سرخس و کاشمر با میانگین سالانه ۳.۱ روز طی دوره آماری کمترین تعداد روزهای یخبندان استان را دارا ست. بطور کلی میانگین سالانه تعداد روزهای یخبندان استان ۵.۷ روز می باشد. و بطور کلی مقدار آن از شمال به جنوب استان کاهش می یابد.
در میان ایستگاههای مورد مطالعه استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان با میانگین رطوبت نسبی سالانه ۵۵ درصد مرطوبترین شهر و شهرستانهای کاشمر و گناباد با ۳۹ درصد خشک ترین شهر استان می باشد. به طور کلی میانگین سالانه رطوبت نسبی استان ۴۶ درصد محاسبه گردیده است. و بطور کلی مقدار آن از شمال به جنوب استان کاهش می یابد.
میانگین سالانه ساعات آفتابی استان خراسان رضوی در دوره آماری ۳۰۳۸ ساعت محاسبه گردیده است که بیشترین مقدار به میزان ۳۲۸۸.۱ ساعت در شهرستان خواف و کمترین مقدار ۲۷۹۳.۷ ساعت مربوط به شهرستان درگز است. در ماههای سرد سال که فعالیت سیستم های هواشناسی افزایش می یابد بر مقدار ابرناکی آسمان افزوده شده و ساعات تابش آفتاب کاهش می یابد که کاهش طول روز در فصول سرد را نیز باید به آن افزود. در ماههای گرم سال ودر فصل تابستان که از مقدار پوشش ابری آسمان کاسته می شود، بر تعداد ساعات آفتابی افزوده میگردد که تغییرات طول روز در طول ماههای مختلف سال نیز بر تعدد ساعات آفتابی تاثیر میگذارد.
میانگین سالانه تبخیر استان خراسان رضوی در دوره آماری ۲۲۲۵.۷ میلیمتر محاسبه شده است که بیشترین مقدار ۳۲۵۱.۵ میلیمتر در شهرستان خواف و کمترین مقدار ۱۵۰۰.۲ میلیمتر در شهرستان قوچان است.
بیشترین سرعت وزش باد در استان خراسان رضوی طی دوره آماری بلند مدت، ۲۸متر بر ثانیه در شهرستانهای تربت جام و تربت حیدریه و خواف ثبت گردیده است.
توده های هوای موثر بر استان خراسان رضوی طی فصل گرم سال که از اوایل بهار تا اوایل پاییز ادامه دارد عبارتند از: توده هوای مونسون که تاثیراتش بر روی استان به صورت بارشهای رگباری در نوار جنوبی، توده هوای گرم شاخ آفریقا که تاثیراتش به صورت افزایش دما و وزش باد نسبتا شدید در نیمه جنوبی استان، توده هوای سرد شمالی که بصورت بارشهای رگباری بر روی استان تاثیر گذار می باشد.
توده های هوای موثر بر استان خراسان رضوی طی فصل سرد سال که از اوایل پاییز تا اوایل بهار ادامه دارد عبارتند از: توده هوای مدیترانه ای که تاثیراتش بر روی استان بصورت بارشهایی به صورت رگبار، توده هوای دریای سیاه، و توده هوای سرد قطبی که بوسیله بارشهایی بصورت برف بر استان تاثیر میکنند. توده هوای گرم و مرطوب جنوبی نیز نفوذش در اوایل فصل بهار و تاثیراتش بصورت رگبار و رعد و برق می باشد.
باد محلی ديزباد يا تيزباد از جمله بادهای مهم در استان است در قسمتهايی از شهرستانهای نيشابور و مشهد میوزد و با توجه به شرايط مناسبی كه دارا میباشد، يک باد اقتصادی محسوب میگردد. منطقه وزش باد، در جنوب و جنوب شرقی شهرستان نيشابور در جنوب ارتفاعات بينالود واقع شده است. این باد محلی با جهت شرقی– غربی میوزد و اثرات فرسايشی آن در جنوب دشت نيشابور و تمايل درختان كوچک و بزرگ به سمت غرب، نشان از قدمت اين باد دارد. سرعت باد در حوالی نيمه شب كم شده و تا اوايل صبح ادامه دارد و در نيم روز سرعت باد به بيشترين مقدار خود میرسد. اين باد در طول سال تغيير جهت ناچيزی دارد .
تقسیمات استانی
راساس آخرین تقسیمات کشوری، استان خراسان رضوی دارای ۳۴ شهرستان، ۸۲ بخش، ۱۷۵ دهستان و ۸۱ شهر به شرح زیر است:
مردم
مساحت و جمعیت
پرمساحتترین شهرهای خراسان رضوی
پرجمعیتترین شهرهای خراسان رضوی
جمعیت خراسان رضوی بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)، برابر ۶٬۴۳۴٬۵۰۱ نفر است که دومین استان ایران از نظر جمعیت محسوب میشود.
همچنین بر اساس نتایج سرشماری ۱۳۹۵ از کل جمعیت استان تعداد ۲۱۹٬۴۴۲ نفر با تابعیت افغانستان ساکن استان هستند.
بر اساس آمار سرشماری ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ رشد جمعیت خراسان رضوی ۱٫۶۸٪ است که اندکی بالاتر از نرخ رشد جمعیت ایران در این مدت (۱٫۶۴٪) میباشد.
شهر مشهد که مرکز خراسان رضوی است، بزرگترین شهر این استان نیز بهشمار میرود که جمعیت آن، ۳٬۰۰۱٬۱۸۴ نفر (معادل ۴۶٫۱٪ جمعیت استان) میباشد. (برای اطلاعات بیشتر، فهرست شهرهای استان خراسان رضوی را ببینید)
اقوام
اقتصاد
کشاورزی در دهههای گذشته، به دلیل عواملی چون برداشت بیرویه آب و خشکسالی، با مشکل جدی مواجه شدهاست. البته در سالهای اخیر، بخش صنعت استان گسترش قابل توجهی یافتهاست. هتلداری و گردشگری در این استان پیشرفت قابل توجهی داشته و امکان گسترش بیش از اینها را دارد. همچنین این استان با داشتن مرزهای طولانی با کشورهای افغانستان و ترکمنستان پتانسیل نفشآفرینی بیشتر در مسیر ترانزیت کالا و خدمات را دارد. این استان دارای معادن گوناگون بسیاری از سنگهای تزئینی و قیمتی گرفته تا کانیهای مختلف همچون سنگ آهن، سنگ گچ، آهک، زغالسنگ و… را در خود جای دادهاست. معادن سنگان خواف به عسلویه شرق شهرت یافته که در صورت تأمین مطمئن و پایدار آب میتواند این استان را متحول کند.
کشاورزی
استان خراسان رضوی به واسطه آب و هوای مناسب در تولید انواع محصولات باغی و زراعی رتبه دارد.
این استان در تولید گیلاس، زرچوبه، خربزه، طالبی، زعفران و آلو رتبه اول، در تولید زرشک رتبه دوم، درتولید انار و پسته رتبه سوم ودر تولید انگور و بادام رتبه چهارم را دارد.
همچنین این استان محصولات دیگری مانند گندم، عدس، نخود، گردو، گوجه فرنگی، سیب زمینی، بادمجان، پیاز، زردآلو، هلو، سیب، گلابی، به … تولید میکند.
این استان از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی کشور شمرده میشود.
برابر اعلام رسمی اداره کل جهاد کشاورزی استان خراسان رضوی سطح زیر کشت اراضی زراعی و باغی استان خراسان رضوی حدود یک میلیون هکتار است که از این مقدار بیش از ۶۲۷ هزار هکتار زراعی و حدود ۳۶۲ هزار هکتار باغی است.
همچنین تولید محصولات زراعی و باغی استان نیز بیش از پنج میلیون و ۹۰۲ هزار تن است که از این مقدار بیش از چهار میلیون و ۸۲۸ هزار تن محصولات زراعی و حدود یک میلیون و ۷۳ هزار تن محصولات باغی است
خراسان رضوی دارای یک میلیون هکتار سطح زیر کشت انواع محصولات زراعی و باغی آبی و دیم با هشت میلیون تن انواع محصولات است. این استان مقام نخست کشور در تولید زعفران و زیره، رتبه دوم در تولید پسته، رتبه سوم در تولید انار، مقام چهارم کشور در تولید انگور و رتبه دوم کشور در کشت گلخانهای را در اختیار دارد.
کسب رتبه نخست کشور درتولید گوشت قرمز (با تولید حدود ۸۳ هزار تن)، رتبه دوم در تولید تخم مرغ (با تولید ۱۴۵ هزار و ۷۰۰ تن)، مقام سوم در تولید شیر (با تولید بیش از یک میلیون و ۱۴۰ هزار تن شیر) و مقام چهارم در تولید گوشت مرغ (با تولید ۱۸۳ هزار تن) نیز نشان از جایگاه این استان در حوزه دام و طیور دارد.
بعلاوه داشتن رتبه دوم کشور در تولید پیله تر (بعد از استان گیلان با تولید ۳۳۵ تن) و رتبه نخست کشور با دارا بودن بیش از ۱۴ میلیون واحد دامی از دیگر جایگاههای برتر استان در کشور بهشمار میرود.
همچنین استان خراسان رضوی با تشکیل و پوشش ۶۹۲ شرکت تعاونی روستایی با بیش از ۱۲۸ هزار عضو زیر پوشش از این حیث رتبه نخست را در کشور داراست.
صنعت
شهرکهای صنعتی
بجستان (منطقه محروم)
تایباد (منطقه محروم)
تربت جام
تربت حیدریه۱
تربت حیدریه۲
جوین (منطقه محروم)
چرمشهر (منطقه محروم)
چناران
نیشابور-خیام
نیشابور-عطار
درگز (منطقه محروم)
سبزوار۱
سبزوار۲
فریمان (منطقه محروم)
فناوری صنایع غذایی
قوچان۱
قوچان۲
بردسکن
کاشمر(۲)
گناباد
مشهد-بینالود
مشهد-طوس
مشهد-کاویان (منطقه محروم)
مشهد-کلات
مشهد-ماشینسازی
ناحیه امان آباد مشهد
ناحیه صنعتی باخرز تایباد (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی جغتای سبزوار (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی خردگرد خواف (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی خلیلآباد (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی خوشاب سبزوار
ناحیه صنعتی رباط سنگ تربت حیدریه (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی رشتخوار (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی زاوین کلات (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی کاخک گناباد (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی کمالآباد نیشابور (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی کوثر گناباد (منطقه محروم)
ناحیه صنعتی مه ولات (منطقه محروم)
سوغات
زعفران سرخ خراسان
ارزشمندترین سوغاتی مشهد و خراسان رضوی زعفران است. زعفران به نسبت وزنش از گرانترین محصولات کشاورزی دنیاست که استان خراسان رضوی بیشترین سهم تولیدش را در کل خاورمیانه دارد. زعفران در مرکز و جنوب استان خراسان رضوی کشت میشود و مشهد محل صادارت و بستهبندیش است. انواع برندهای معروف و مشهور زعفران ایران بهراحتی در مشهد پیدا میشود.
زرشک مشهد
در بین سوغات خراسان رضوی زرشک مشهد بسیار محبوب و معروف است. این محصول فرآورده روستای کلاته و سایر روستاهای خراسان رضوی است. خراسان رضوی با تولید بیشتر در مقام اول و مازندران با تولید و کشت زرشکهای خوشمزه در مقام دوم است. بهطور کلی زرشک مشهدی در دو نوع پفکی (مجلسی) و اناری به فروش میرسد.
خشکبار مشهد
خشکبار نیز جزو سوغاتیهای محبوب مشهد به حساب میآید. خشکبار مشهد میتواند شامل نخود، آلوچه، میوه خشک، کشمش، پسته و گردو باشد. همچنین برگههای خشک شده هلو و زردآلو نیز زبانزد و محبوب مسافران است.
فیروزهی نیشابور
فیروزهٔ نیشابور معروفترین فیروزهی ایران است که معادنش در شهر نیشابور قرار دارد. مشهد هم یکی از مراکز تراش فیروزه در دنیاست و مقدار زیادی فیروزه برای تراش از سایر نقاط دنیا به این شهر فرستاده میشود.
ادویه هفت قلم
ادویه هفت قلم شامل ادویههای زردچوبه، فلفل قرمز، فلفل سیاه، گل پر، زنجبیل، سماق، دارچین میشود.
جیلی بیلی
جیلی بیلی یا همان آبنبات رنگی از خوشمزهترین آبنباتها و شکلاتهای ایران هستند که همانند پاستیل میمانند. این شکلاتهای رنگی عموماً در میان کودکان بسیار پر طرفدار هستند.
عطر مشهد
عطر مشهد یکی از معروفترین سوغات خراسان رضوی و جزو از معروفترین عطرهای ایران است. مردم بیشتر این عطر را به تندی اش میشناسند. در میان این سنجد، کبری، گل مریم، گل نرگس، بهار نارنج، زعفران، گل یخ و یاس سفید ترکیب میشود.
راههای دسترسی
راههای دسترسی به استان خراسان رضوی عموماً از مسیر مشهد - ساری سبزوار - شاهرود و قائن - گناباد صورت میگیرد. این جادهها در روزهای تعطیل جزو شلوغترین جادههای کشور هستند. علاوه بر این جادهها جاده فردوس - بجستان زابل - سرخس بیارجمند - کاشمر(بردسکن) طبس بشرویه - درونه و راه فرعی جاجرم - حکم آباد مورد استفاده هستند.
مراکز آموزشی و نرخ سواد
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت: میزان باسوادی در جمعیت ۱۰ تا ۴۹ سال این استان ۹۷٫۹ درصد است، که هشت دهم درصد بالاتر از میانگین کشوری آن است.
مشهد
موسسه آموزش عالی خردگراین مطهر
موسسه آموزش عالی عطار
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشکده فنی شهید منتظری مشهد
دانشگاه مهندسی علوم و فناوریهای نوین گلبهار
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
آموزشكده فني و حرفه سماء مشهد
دانشکده فنی مهندسی ثامن الحجج (ع) مشهد
دانشکده فنی و حرفه ای دختران الزهرا مشهد
دانشگاه غیرانتفاعی خیام مشهد
دانشگاه بین المللی امام رضا(ع)
دانشگاه علمی کاربردی جهاد دانشگاهی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی جهادکشاورزی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی میراث مشهد
دانشگاه علمی کاربردی مخابرات خراسان رضوی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی فنون وخدمات هوایی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی دادگستری خراسان رضوی
دانشگاه علمی کاربردی نيروي انتظامي خراسان رضوي
دانشگاه علمی کاربردی خبرنگاران مشهد
دانشگاه علمی کاربردی بانک ملت مشهد
دانشگاه علمی کاربردی مدیریت صنعتی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ وهنر مشهد واحد1
دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ وهنر مشهد واحد2
دانشگاه علمی کاربردی علمی کاربردی صنعت آب و برق خراسان رضوي
دانشگاه علمی کاربردی مالیاتی مشهد
دانشگاه علمی کاربردی خانه کارگر مشهد
دانشگاه علمی کاربردی علمی کاربردی هتلداري و جهانگردي پردیسان
دانشگاه علمی کاربردی تعاون خراسان رضوي
دانشگاه علمی کاربردی هلال احمر خراسان رضوی
دانشگاه علمی کاربردی حسین
دانشگاه علمی کاربردی حج و زیارت خراسان رضوی
دانشگاه علمی کاربردی فراز صنعت آيريا
دانشگاه علمی کاربردی علمی کاربردی خبر مشهد
دانشگاه علمی کاربردی شرکت شهرک هاي صنعتي مشهد
دانشگاه علمی کاربردی پست خراسان رضوي
دانشگاه علمی کاربردی گروه كارخانجات پارت لاستيك
دانشگاه علمی کاربردی صنعت آب و برق خراسان رضوي
دانشگاه علمی کاربردی صنايع و معادن خراسان رضوي
موسسه آموزش عالی خاوران
موسسه آموزش عالی سلمان
موسسه آموزش عالی خراسان
مؤسسه آموزش عالی بهار مشهد
موسسه آموزش عالی آزاد امین
مؤسسه آموزش عالی اسرار مشهد
موسسه آموزش عالی اقبال لاهوری مشهد
دانشگاه صنعتی سجاد مشهد
مؤسسه آموزش عالی فردوس
مؤسسه آموزش عالی توس
مرکز آموزش علوم انفورماتیک بین الملل
موسسه آموزش عالی خراسان
موسسه غیرانتفاعی بینالود
موسسه آموزش عالی حکیم طوس
منطقه مرکزی استان
دانشگاه نیشابور
دانشگاه علوم پزشکی نیشابور
دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور
دانشگاه پیام نور مرکز نیشابور
دانشگاه فرهنگیان دانشور نیشابور
دانشگاه کشاورزی شهید رجایی نیشابور
دانشگاه فنی و حرفهای پسران نیشابور
دانشگاه فنی و حرفهای دختران نیشابور
دانشگاه جامع علمی کاربردی نیشابور
دانشگاه علمی و کاربردی خیام الکتریک نیشابور
موسسه آموزش عالی فنی مهندسی سبحان نیشابور
آموزشکده فنی و حرفهای سما نیشابور
موسسه آموزش عالی ثامن نیشابور
دانشگاه پیام نور واحد دَرّود
دانشگاه پیام نور واحد خور(خرو)
دانشگاه پیام نور واحد قدمگاه
دانشگاه پیام نور واحد سرولایت
دانشگاه پیام نور واحد عشق آباد
دانشگاه پیام نور واحد فیروزه
منطقه غربی استان
دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار
دانشکده علوم قرآنی سبزوار
دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار
دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
دانشگاه پیام نور سبزوار
دانشگاه فرهنگیان علامه طباطبایی سبزوار
آموزشکده فنی و حرفهای سما سبزوار
دانشگاه فنی حرفه ای پسران امام خمینی(ره)سبزوار
دانشگاه فنی و حرفه ای دختران بقیه الله(عج) سبزوار
دانشگاه جامع علمی کاربردی سبزوار- مرکز شماره 1
دانشگاه جامع علمی کاربردی سبزوار- مرکز شماره 2
دانشگاه جامع علمی کاربردی سبزوار- مرکز هلال احمر
موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی بیهق سبزوار
موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی ابن یمین سبزوار
دانشکده پرستاری جوین
دانشگاه پیام نور جوین
دانشگاه آزاد اسلامی جوین
دانشگاه پیام نور جغتای
آموزشگاه بهورزی جغتای
دانشگاه پیام نور داورزن
منطقه جنوبی استان
دانشگاه تربت حیدریه
دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه
دانشگاه پیام نور مرکز تربت حیدریه
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه
دانشکده فنی و حرفه ای تربت حیدریه
دانشگاه علمی کاربردی تربت حیدریه
آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد تربت حیدریه
دانشگاه فرهنگیان تربت حیدریه
مجتمع آموزش عالی گناباد
دانشگاه پیام نور گناباد
دانشگاه آزاد اسلامی مرکز بجستان
دانشگاه پیام نور بجستان
دانشگاه علوم پزشکی گناباد
منطقه جنوب غربی استان
مرکز آموزش عالی کاشمر
دانشکده پرستاری کاشمر
دانشگاه پیام نور مرکز کاشمر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر
دانشگاه پیام نور واحد بردسکن
دانشگاه علمی کاربردی بردسکن
دانشگاه آزاد اسلامی واحد بردسکن
منطقه شمالی استان
دانشگاه صنعتی قوچان
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان
دانشگاه مهندسی فناوری های نوین قوچان
دانشگاه پیام نور مرکز قوچان
دانشگاه جامع علمی کاربردی قوچان
مجتمع آموزش عالی سلامت قوچان
دانشکده فنی و حرفهای پسران شهید رجایی قوچان
دانشکده فنی و حرفهای دختران قوچان
دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید کلاهدوز قوچان
آموزشکده فنی و حرفهای سما قوچان
موسسه آموزش عالی اترک قوچان
موسسه آموزش عالی حکیم نظامی قوچان
آموزشکده فوریتهای پزشکی درگز
دانشگاه آزاد اسلامی مرکز درگز
دانشگاه پیام نور واحد درگز
دانشگاه پیام نور واحد کلات
منطقه شرقی استان
دانشگاه پیام نور تربت جام
دانشگاه آزاد اسلامی تربت جام
دانشکده علوم پزشکی تربت جام
مجتمع آموزش عالی کشاورزی و دامپروری تربت جام
دانشگاه پیام نور تایباد
دانشگاه آزاد اسلامی تایباد
گردشگری
نگارخانه
یادداشت
منابع
پیوند به بیرون
پرتال استانداری خراسان رضوی
پرتال توسعه ایرانگردی و جهانگردی خراسان رضوی
خراسان رضوی
بنیانگذاریهای ۱۳۸۳ در ایران
تقسیمات خراسان |
4909 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%20%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C | ترابری جادهای | ترابری جادهای به آن دسته از ترابری زمینی گفته میشود که از طریق راهآهن صورت نگیرد؛ و عمده جابهجاییها با کامیونهای مناسب انجام میگیرد.
راهها و بارگیرها از اجزای زیرساخت ترابری جادهای هستند. محمولهها حملشده در این روش بنابر گونه و شرایط نگهداری آنان توسط ترابرهای یخچالدار یا بدون یخچال جابهجا میشوند.
جستارهای وابسته
ترابری ریلی
ترابری هوایی
منابع
امور گمرکی حمل و نقل بینالمللی، انتشارات مراکز آموزشی و تحقیقات گمرک ایران، تیر ۱۳۷۰، چاپ ۱۱۰، نشریه شماره ۷
پیوند به بیرون |
4910 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1 | بارگیر | در صنعت ترابری، بارگیر قسمتی ثابت یا غیر ثابت از وسیله نقلیه باری است که کالا، داخل یا روی آن قرار میگیرد؛ بنابراین بخش پشتی وانتبارها، کامیونها و تریلیها بارگیر نام دارد.
انواع بارگیرهای ترابری
بارگیر ثابت
بارگیری است که قابل جدا شدن از قسمت کِشنده وسیله نقلیه باری نباشد.
بارگیر غیر ثابت
بارگیری است که قابل جدا شدن از قسمت کشنده وسیله نقلیه باری باشد.
کفی
بارگیر غیر ثابتی است دارای کف پوشیده و بدون دیواره اتاق بار که عموماً برای حمل آهن آلات رول، کالاهای بستهبندی شده و در برخی موارد کانتینر استفاده میشود.
یخچالدار
نوعی از بارگیر با بدنه و سقف عایق بندی شده و مجهز به سامانه سردکنندهاست که عمدتاً برای حمل کالاهای فاسد شدنی به کار میرود.
کمپرسی
نوعی از بارگیر با بدنه فلزی و مجهز به جک هیدرولیک بالابرنده برای تخلیه کالا است که برای حمل کالاهایی مانند مصالح ساختمانی مواد معدنی و جز اینها بکار میرود.
اتاقدار
نوعی بارگیر ثابت است که دارای دیواره و کف پوشیده بوده و به منظور حمل بارهایی مانند کالاهای بستهبندی شده، فراوردههای کشاورزی، دام و جز اینها بکار میرود.
بونکر
نوعی بارگیر فلزی استوانهای شکل مجهز به موتور تخلیه کالا است که برای ترابری کالاهای فلهای مانند گندم، سیمان، ملاس، چغندر و غیره بکار میرود.
بارگیر بغلدار معمولی
بارگیر جامبو
بارگیر مسقف
بارگیر کمرشکن
بغلدار چادری
تانکر مخزن دار
منابع
وبگاه اداره کل حمل و نقل و پایانههای استان کرمان (برداشت آزاد با ذکر منبع).
پذیرایی غذا
ترابری
اثاث
مراقبتهای باغبانی |
4911 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7 | سیسترسیها | سیسترسیها (به لاتین: Cistercenses) که گیمی (Gimey) یا راهبان سفید هم نامیده میشوند یکی از فرقههای کاتولیکی راهبان هستند که وقت خود را عمدتاً وقف عبادت، خواندن انجیل و کار میکنند. این فرقه در ۱۰۹۸ در فرانسه و از سوی یک اصلاحگر مذهبی به نام بندیکتینس تأسیس شد. نام این فرقه از نام روستای سیستریکوم (در فرانسوی سیتو Cîteaux) در شرق فرانسه که محل یک صومعه بود گرفته شدهاست. قدیمیترین صومعه این فرقه قلم پاک (Stift Rein) نام دارد و در اتریش ایالت اشتایرمارک و نزدیک شهر گراتس (Graz) واقع است.
منابع
Stift-Rein
سیسترسیها
رهبانیت
مسیحیت |
4912 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D9%85%D9%86 | بندر ترکمن | بندر ترکمن شهری بندری که مرکز شهرستان ترکمن در غرب استان گلستان است. بر مبنای آخرین داده های جغرافیایی بیشترین درازای این شهر ۶.۷ کیلومتر بوده است.
تاریخچه
این شهر در زمان رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۰۶ خورشیدی بنیانگذاری شد و تا پیش از انقلاب اسلامی بندر شاه نامیده میشد.
بندر ترکمن یکی از نخستین شهرهای ایران است که راهآهن به آن کشیده شد؛ پس از گذشت ۱۴۰۰ کیلومتر راهآهن سراسری در ایران، دریای خزر (بهوسیله بندر ترکمن) به خلیج فارس (بهوسیله بندر امامخمینی) پیوند مییابد.
بندر ترکمن در قدیم دارای سه اسکله بود که اکنون بازماندههایی از آنها بهجا ماندهاست.
بیشتر مردم این شهر ترکمن و سنی مذهب هستند (نزدیک به ۷۵٪)، اما اقوام غیربومی و مهاجر دیگر همچون فارسیزبانان سیستانی، ترکهای آذربایجانی، قزاقها، طبریها (کتولی، استرآبادی و مازندرانی) و غیره در کنار هم زندگی میکنند. بهگفتهٔ محمد آذری مدیر بنیاد نیمروز سیستانیها از شرق گلستان به سمت غرب جمعیتشان کاهش مییابد و در بندرترکمن سیستانیها در خاک ترکمنها بودوباش مسالمت آمیز دارند و بر اساس مطالعات مرکز مردمشناسی بنیاد نیمروز طوایف عنایت و میروفراهی در روستاهای تازه تاسیس زابل محل سفلی و علیا وایوان آباد در کنار دیگر طوایف سیستانی روستاهای مستقل مخصوص سیستانیها را به وجود آوردند.
اقتصاد بندر ترکمن
اقتصاد شهر بر پایهٔ راهآهن و بندر طراحی شده بوده که با بالا آمدن عمق دریا و کاهش آبخور کشتیها، امروزه عملاً خاصیت بندر تجاری ندارد و تنها مواد سوختی و نفت خام در مقیاس بسیار ناچیز به مقصد نیروگاههای منطقه تخلیه میگردد. اقتصاد شهر اکنون بر پایه تولید فرش و گلیم، صید و تولید خاویار، کشاورزی و صنایع دستی و گردشگری رونق دارد.
البته بازارچه گمرکی ساحلی اسکله ترکمن نیز نخستین مکان برای تفریح گردشگران این منطقه بهشمار میآید.
آشوراده (عاشرآدا یا مال عاشر)
آشوراده دهی در مرکز شبه جزیره میانکاله در شهرستان بندرترکمن، استان گلستان است. آشوراده تنها جزیرهٔ ایرانی دریای خزر است. این جزیره که در سدههای گذشته در پی عملکرد و فعالیت گروههای انسانی با حفر کانال از توده اصلی خشکی خود (شبه جزیره میانکاله) جدا افتادهاست. آشوراده در سال ۱۳۵۴ جز نخستین مناطق زیست کره جهان معرفی و ثبت شد. در همین حال در کنوانسیون جهانی رامسر در زمره تالابهای مهم دنیا قرار گرفت و سومین اهمیت این منطقه عضویت آن در پناهگاه حیات وحش است که در همه ایام سال میزبان انواع پرندگان است. ۴۰٪ خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست میآید.آشورادا در اصل به معنی جزیره آشور یا عاشور است که در زبان ترکمن به جزیره اسم آدا میگویند.
مجتمع ستاره اسکله ترکمن
مجتمع ستاره اسکله ترکمن نخستین مجتمع تجاری رفاهی اسکله بندر ترکمن میباشد؛ که شامل ۱۵۰ واحد تجاری، رستوران و هتل سه ستاره میباشد. معماری این مجتمع و محل بنای آن برای گردشگران جاذبهٔ بسیاری را به وجود آوردهاست.
دیدنیهای بندر ترکمن
جزیرهٔ آشوراده بزرگترین جزیرهٔ ایرانی خزر در این شهر قرار دارد.
دیوار دفاعی گرگان مربوط به دوره ساسانیان که از شهرستان کلاله آغاز میشود با طی حدود دویست کیلومتر در این شهرستان به دریا منتهی میشود. این دیوار بزرگترین دیوار جهان پس از دیوار چین است و در کل ترکمن صحرا امتداد دارد.
دوشنبه بازار بندر ترکمن از دیدنیهای این شهر ترکمن نشین است که در آن صنایع دستی ترکمن به قیمتی مناسب عرضه میشود.
فرش ترکمنی، پشتی ترکمنی، روسریهای زنانه و صنایع دستی ترکمنها و بشمه و بورگ و قطاب مهمترین سوغاتی این شهر هستند. ضمن آنکه در اعیاد قربان و فطر نیز این منطقه دیدنی است. این دو عید بزرگترین عید ترکمنها بهشمار میروند. پارک گلستان بزرگترین پارک این شهر است که در بلوار بهشتی واقع شدهاست.
خیابانهای استقلال، اسپریس، آزادی، شهرداری و بلوار پاسداران (فرمانداری) از زیباترین و پر رفتوآمدترین مناطق این شهر هستند.
در این شهر بازار بزرگ اسکله مقصد اصلی گردشگران میباشد که کالاهای بسیار متنوعی در آن عرضه میشود. و در اسکله علاوه بر بازار بزرگ و پارک و وسایل تفریحی گوناگون ، گردشگران می توانند از طریق قایق خود را به جزیره آشوراده برسانند.
آموزش عالی
در بندر ترکمن یک دانشگاه پیام نور با رشتههای انسانی و ریاضی وجود دارد و سال ۱۳۹۰ در بندرترکمن دانشگاه آزاد شروع به پذیرش دانشجو به صورت بدون کنکور نمود. که هنوز هم که هنوزه مدارک برخی دانشجویانی که در این دانشگاه آزاد تحصیل کرده بودند به آنها تحویل داده نشدهاست
ورزش
در شهر بندرترکمن هشت سالن ورزشی چند منظوره و دو زمین چمن مصنوعی و یک استخر شنا وجود دارد. همچنین استادیوم قاندومی یکی از بزرگترین استادیومهای استان گلستان در بلوار بهشتی روبروی پارک گلستان واقع است. دو زمین فوتبال و والیبال ساحلی نیز در شهر وجود دارد.
از دیگر دیدنیهای بندرترکمن مجموعه ورزشی اسبدوانی است که هر ساله مسابقات اسب دوانی مختلفی در آن برگزار میشود
جمعیت
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵۳٬۹۷۰ نفر (۱۴٬۵۱۲ خانوار) بودهاست.
پانویس
منابع
سالنامه پارس چاپ ۱۳۰۵ خورشیدی
پیوند به بیرون
وبگاه شهرداری بندر ترکمن
اهالی بندر ترکمن
بندر ترکمن
شهرهای استان گلستان
شهرهای شهرستان ترکمن
مناطق مسکونی حاشیه خزر |
4914 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 | ترکمنستان | تُرکمَنِستان با نام رسمی جمهوری ترکمنستان کشوری محصور در خشکی واقع در آسیای مرکزی است. این کشور از شمال با قزاقستان و ازبکستان و از جنوب با افغانستان و ایران همسایه است و از غرب از طریق دریای خزر با کشورهای جمهوری آذربایجان و روسیه، مرز آبی دارد. ترکمنستان با ۴۸۸ هزار کیلومتر مربع وسعت، پنجاه و دومین کشور پهناور جهان است. همچنین ترکمنستان با بیش از ۶ میلیون نفر جمعیت، ۱۱۳امین کشور پرجمعیت جهان است. این کشور، کمجمعیتترین جمهوری در آسیای مرکزی است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور، عشقآباد با ۷۰۰ هزار نفر جمعیت است. زبان رسمی این کشور، ترکمنی براساس الفبای لاتین است. بیشتر مردم این کشور از قوم ترکمن و اسلاو هستند و به روسی و زبان ترکمنی (شاخهای از زبانهای ترکی) صحبت میکنند. دین اکثر مردم ترکمنستان اسلام است اما حکومت این کشور، سکولار است. ترکمنستان یک جمهوری عملاً تکحزبی است و نظام سیاسی این کشور، نظام ریاستی متمرکز، بر پایهٔ تمامیتخواهی و دیکتاتوری است. این کشور، تا پیش از سال ۱۹۹۱ و انحلال شوروی، با عنوان جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان یکی از جمهوریهای اتحاد شوروی بود. ترکمنستان در میان کشورهای جهان، جایگاه چهارم را در میزان ذخایر ثابت گاز طبیعی دارد. فساد و شاخص مردمسالاری پایین، از مشکلات اساسی این کشور هستند. این کشور بر اساس شاخص دموکراسی-دیکتاتوری در دسته دیکتاتوریهای مدنی جای دارد.
نام کشور «ترکمنستان» از دو بخش «ترکمن» و «ستان» تشکیل شده که به معنای «سرزمین ترکمنها» است.
۸۰٪ درصد مساحت ترکمنستان را بیابان قرهقوم تشکیل میدهد. در این بیابان در هر جا که آب وجود داشتهاست روستاها و شهرهای بزرگ و پرجمعیتی به وجود آمدهاست. ترکمنستان، دارای اقلیم خشک است؛ ولی ناحیه رشته کوه کپهداغ در جنوب کشور و نزدیکی مرز ایران آب و هوای مناسبی دارد و عشقآباد، مرو و سایر شهرهای مهم در این ناحیه هستند.
تاریخ
تاریخ باستانی محدودهٔ جغرافیایی ترکمنستان امروزی از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد با ورود اقوام از تبار هند و اروپایی(اسلاوها وترکها)
ایرانیتباران در شمال این خطهٔ جغرافیایی در مقاطعی به صورت چادرنشینی و نیمه-ایلیاتی زندگی میکردند. آب و هوای خشک بیابانی و زمینهای استپی عامل زندگی کوچنشینی در آسیای مرکزی و اوراسیا بودهاست؛ نوعی زندگی که پرورش و نگهداری اسب نقش مهمی در فرهنگ و آدابشان داشتهاست.
برخی از این اقوام شناخته شده ایرانی شامل ماساگتها، سکاها، سغدها (اجداد خوارزمشاهیان) میباشند. ترکمنستان همواره محل گذری برای اقوام مهاجم و مهاجر جنوبی همانند تمدنهای میانرودان، ایلام و تمدن دره سند بودهاست.
منطقه مرو در ترکمنستان کنونی، قرنها مرکز خراسان بزرگ و از پایگاههای زبان فارسی و مرکز دانشمندان، ادیبان و عرفای ایرانی در دوران اسلامی بود.
منطقه کنونی ترکمنستان عموماً ایرانینشین و فارسیزبان بود که ترکیب جمعیتی آن از زمان ورود غزها به منطقه در زمان مهاجرت سلجوقیها از شمال قرهقروم به جنوب آن که در زمان محمود غزنوی آغاز شد، تغییر کرد. ساکنان شهرهای ایرانی این مناطق بهمرور با عشایر ترکمن پیرامون شهرها آمیخته شده و مردم کنونی این نواحی از نسل آناناند. پیشینه فارسیزبان ترکمنستان کنونی در نامهای شهرهای اصلی این کشور هویداست: عشقآباد (اشکآباد)، مرو، چهارجوی، کهنهگُرگانج، دهستان، فراوه، کَرکوه، شاهقدم، چهارکان، پنجده (تختهبازار)، مُرغاب، آبادان، آب نو، ده نو، قَهقَهه، بَلخانآباد، بابادهقان، سرحدآباد، فَرَب و غیره. نام بسیاری از این شهرها در دههها یا سالهای اخیر با تصمیم دولتی تغییر کردهاست. نامهای دیگر جغرافیایی این کشور همچون آمودریا، استان لب آب و کوههای بَلخان (بالاخانه) نیز مؤید همین پیشینه است.
بیشتر ساکنان ترکمنستان در خلال استیلای ترکان غز یکتاپرست بودند. ترکان غز زبان ترکمنی را با حکمرانی بر این منطقه رفتهرفته ترویج دادند. در دوران حکومت ترکان، فرهنگ اسلام که توسط اعراب به ترکمنستان آورده شده بود با آداب و رسوم محلی روسی ادغام گردید و بعدها این فرهنگ مخلوط شده، به نوبه خود تحت تأثیر و تغییر زمامداران ترک نظیر دودمان سلجوقیان قرار گرفت. در طول قرون وسطی، یورش چنگیزخان و مغولها ترکمنستان را ویران نمود و بعدها این ویرانی با تهاجم رقابت گونه تیمور لنگ و ازبکها بر این سرزمین، ادامه پیدا کرد.
در دوران قاجار نیز یورش آقامحمدخان به ترکمنهای سوین خان در شمال گرگان، قیام خواجه یوسف کاشغری که خود را سلطان ترکستان مینامید در منطقه استرآباد و گرگانرود علیه حکومت فتحعلیشاه، حمله آتانیاز حاکم خیوه به کمک طوایف ترکمن به سوی مشهد و سرخس در سال ۱۲۳۹ ه. ق، شورش قیات خان رهبر ترکمنهای یموت جعفربای در ناحیه کمشتپه علیه حکومت ایران در سال ۱۲۴۲، و جنگ مرو در سالهای ۸–۱۲۷۶ میان سپاه محمدشاه قاجار و ایلات ترکمن از مهمترین منازعات نظامی این دوران است.
ترکمنستان شوروی
در اواخر قرن نوزدهم، ترکمنستان امروزی به شکلی اساسی به وسیله استیلا و یورش امپراتوری روسیه دچار تغییر اساسی شد و چند دهه بعد پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه با شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، از یک جامعه قبیلهای اسلامی به یک جامعه لنینیستی مطلقه تبدیل شد.
در سال ۱۹۹۱ میلادی ترکمنستان به استقلال رسید. صفرمراد نیازف یکی از رهبران محلی کمونیست، خود را به عنوان رهبر مطلقه و بلامنازع ترکمنستان اعلام کرد. او ترکمنستان تازه استقلالیافته را به شکل کامل، تحت اقتدارگرایی مطلق خود درآورد. او تا پایان زمامداری خود (۲۰۰۶ میلادی) که با مرگش به پایان رسید در برابر دموکراتهای سابق اتحاد جماهیر شوروی که رقیبان وی بودند، مقاومت میکرد.
سیاست
ترکمنستان در آبان ۱۳۷۰ (اکتبر ۱۹۹۱) با رأی مردم در همهپرسی استقلال، موجودیت خود را به عنوان یک کشور مستقل اعلام نمود و رسماً نام «ترکمنستان» را برای کشور خود برگزید. قانون اساسی ترکمنستان نیز در ۱۸ مه ۱۹۹۲ در چهاردهمین نشست مجلس ترکمنستان به تصویب رسید. بر اساس این قانون اساسی، ترکمنستان کشوری دمکراتیک و لائیک و اداره آن به شکل جمهوری ریاستی است. صفرمراد نیازف اولین رئیسجمهور کشور بود. رئیسجمهور کنونی کشور قربان قلی بردی محمداف است.
حکومت ترکمنستان جمهوری ریاستی و تکحزبی است و رئیسجمهور اختیارات گستردهای دارد. رئیسجمهور ترکمنستان و شخص اول این کشور از هنگام استقلال تا سال ۲۰۰۶ صفرمراد نیازف بود. رئیسجمهور کنونی کشور قربان قلی بردی محمداف است. سیاست ترکمنستان، بیطرفی در مسائل جهانی و منطقهای است.
براساس قانون اساسی ترکمنستان، رئیسجمهور مقامات قوه مجریه و قضاییه را منصوب میکند و نیز نامزدهای انتخابات مجلس را تصویب مینماید. مدیریت محلی از سوی استانداران صورت میگیرد. بر اساس قانون اساسی، استانداران در حکم نمایندگان رئیسجمهور هستند و زیر نظر رئیسجمهور فعالیت مینمایند و نیز از سوی خود رئیسجمهور منصوب یا برکنار میگردند.
قوه مجریه: بر اساس قانون اساسی ترکمنستان، رئیسجمهور که بهطور مستقیم توسط مردم انتخاب میشود، رئیس کابینه وزیران ترکمنستان است.
قوه مقننه: بر اساس قانون اساسی کشور، در ترکمنستان دو ارگان قانونگذاری وجود دارد:
خلق مصلحتی (شورای مردم):خلق مصلحتی همایش نمایندگان ملت است. سالی یک بار جلسه دارد. بخشی از اعضای آن انتخابی و بخش دیگر نیز بر اساس سمت خود به عضویت آن در میآیند. رئیسجمهور، هیئت دولت، نمایندگان مجلس، رئیس دیوان عالی، رئیس دادگاه عالی اقتصادی، دادستان کل، استانداران و خلق وکیل لری (نمایندگان هر کدام از مناطق مسکونی) عضو این مجلس هستند. رئیس خلق مصلحتی رئیسجمهور است.
مجلس نمایندگان: پارلمان ترکمنستان ۵۰ نماینده دارد که هر پنج سال یک بار از پنجاه حوزه انتخاباتی انتخاب میشوند. مجلس ابتکارات رئیسجمهور و تصمیمات خلق مصلحتی را بهعنوان قانون تصویب مینماید و برنامههای کابینه وزیران، بودجه کشور و گزارشهای اجرای بودجه را تأیید مینماید.
جغرافیا
ترکمنستان با مساحت ۴۹۱٬۲۱۰ کیلومتر مربع پنجاه و دومین کشور بزرگ جهان بوده و کمی از کشور اسپانیا کوچکتر است. این کشور در بین عرضهای جغرافیایی ۳۵ و ۴۳ درجه شمالی و ۵۲ و ۶۷ درجه شرقی قرار دارد.
در جنوب و جنوب غربی ترکمنستان، رشتهکوههایی قرار دارند که تا کنارههای دریای خزر کشیده شدهاند. در شمال این کشور جلگهٔ پست توران قرار دارد. ۸۰ درصد این کشور را صحرای قرهقوم پوشانده و مرکز این کشور میان جلگههای توران و صحرای قرهقوم احاطه گردیدهاست. محدودهٔ کُپهداغ از امتداد مرزهای جنوب غربی در نزدیکی کوه شهشاه (کوه ریزه) به ارتفاع ۲٬۹۱۲ متر آغاز میشود و تا مرزهای جنوب شرقی در استانهای لب آب و بَلخان و مرزهای ازبکستان نزدیک رشتهکوه کپهداغ، کوه آرلان به ارتفاع ۱٬۸۸۰ متر ادامه دارد.
رودهای مهم ترکمنستان از کشورهای همسایه یعنی ایران و افغانستان سرچشمه میگیرند. از مهمترین رودخانههای ترکمنستان تجن، آمودریا اترک و مرغاب بوده که از ارتفاعات کوپه داغ سرچشمه میگیرند. ترکمنستان دارای آب و هوای بیابانی نیمهگرمسیری بوده و بیشتر این سرزمین خشک است. در فصل زمستان، هوا معتدل و خشک بوده و بیشترین بارندگی در ماههای ژانویه و ماه مه اتفاق میافتد. پربارانترین بخش ترکمنستان پهنههای کوههای کپهداغ است.
طول خط ساحلی ترکمنستان در دریای خزر ۱٬۷۶۸ کیلومتر بوده و مهمترین بندر آن شهر ترکمنباشی (کراسنووُدْسْک) است.
تقسیمات کشوری
ترکمنستان، بر اساس آخرین تقسیمبندی کشوری دارای ۵ استان است:
آخال
بَلخان
داشاغوز
لبِ آب
مرو
اقتصاد
ترکمنستان در فهرست چهار کشور نخست تولیدکننده گاز طبیعی و چهار کشور تولیدکننده نفت در شوروی سابق قرار دارد. ذخائر اثبات شده نفت و گاز این کشور ۲۰۰۰ میلیارد متر مکعب گاز مقام چهاردهم جهان و ۵۴۶ میلیون بشکه نفت است. بیشتر ذخایر نفتی کشور در غرب ترکمنستان از جمله در پهنه دریای خزر متمرکز شدهاست. ذخایر گاز طبیعی تقریباً در سراسر خاک کشور پراکندهاست. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ براساس آمار صندوق بینالمللی پول حدود ۱۱٫۵٪ بودهاست که آن را جزو کشورهای دارای رشد اقتصادی بالا میسازد.
شغل بیشتر مردم ترکمنستان کشاورزی و دام پروری است. این کشور از نظر تولید پنبه در جهان معروف است. قالی بافی از صنایع دستی مهم ترکمنستان است.
معادن نمک کلسیم در منطقه قویرداق وجود دارد. ذخایر نمکهای طبیعی دریایی در خلیج قرهبُغاز متمرکز است. در این منطقه موادی همچون میرابیلیت و دیگر مواد پر ارزش وجود دارد. بیشتر زمینهای کشاورزی ترکمنستان را دشت قره قوم تشکیل میدهد که اغلب برای چراندن گوسفند قرهگل مورد استفاده قرار میگیرد. در زمینهای کشاورزی کشور محصولاتی همچون پنبه، میوه و تره بار و انگور پرورش میشود. امور پرورش کرم ابریشم نیز توسعه یافتهاست. در طی سالهای اخیر، تولید گندم نیز افزایش خوبی داشتهاست.
ترکمنستان اقتصادی رو به رشد دارد و با توجه به منابع سرشار نفت و گاز و پنبه از طریق سرمایهگذاری مشترک صنایع پایین دست را گسترش دادهاست و جزو معدود کشورهایی است که فراوردههای نفتی صادر میکند؛ و با فراوری محصول پنبه و با اتکا به نیروی کار خود صنایع فعال نساجی پیشرفتهای دارد که از بازار فروش بالایی در سطح جهان برخوردار میباشد و با فروش سالانه مقدار زیادی گاز به کشورهایی چون اوکراین و روسیه اقدام به کسب درآمدهای سرشار میکند.
واحد پول این کشور منات ترکمنستان است. هر منات ترکمنستان معادل ۰٫۲۸۶ دلار آمریکا و هر دلار معادل ۳٫۴۹ منات است. (آوریل ۲۰۲۲).
از آنجا که ترکمنستان یک کشور محصور در خشکی است، برای ترانزیت کالا از خاک کشورهای همسایه استفاده میکند. خط آهن ترکمنستان به شهر سرخس (در شمال خاوری ایران) متصل است و از آنجا تا بندرعباس امتداد دارد.
پنبه، پارچههای نخی، پوست، قالی و نفت از جمله کالاهایی هستند که این کشور به کشورهای دیگر جهان صادر میکند. امروزه شهر عشق آباد به یکی از زیباترین شهرهای خاورمیانه تبدیل شده است. ساختمانهای بلند و دیگر سازهها نمایی زیبا به این شهر دادهاست.
مردم
بیشتر مردم ترکمنستان، ترکمن هستند و اقلیت قابل توجهی روس و ازبکها نیز در این کشور حضور دارند. سایر اقوام قزاقها، تاتارها، اوکراینیها، کردها، ارمنیها وآذربایجانیها هستند.
براساس آمار سازمان سیا در سال ۲۰۰۳ ترکیب جمعیتی ترکمنستان ۸۵٪ ترکمن، ۵٪ ازبک و ۴٪ روس و ۶٪ از اقوام دیگر است. براساس آمار دولت ترکمنستان در سال ۲۰۰۱ ترکمنها ۹۱٪، ازبکها ۳٪ و روسها ۲٪ جمعیت را شکل دادهاند.
جمعیت ترکمنها در ترکمنستان از ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ حدود دو برابر (از ۲٫۵ میلیون به ۴٫۹ میلیون نفر) شد. اما شمار روسها به کمتر از یکسوم (از ۳۳۴ هزار به ۱۰۰ هزار نفر) کاهش یافتهاست.
مذهب
۸۹٪ ترکمنها مسلمان (اکثراً پیرو مکتب حنفی از مذهب اهل سنت) و ۹٪ پیرو کلیسای ارتدوکس روسیه هستند.
حقوق بشر
حکومت ترکمنستان از ناقضان بزرگ حقوق بشر و آزادی رسانهها است. انجمن گزارشگران بدون مرز در ردهبندی سالانه آزادی رسانهها از تیتر «سیاهچال» اطلاعرسانی رو به گسترش در اطلاعرسانی از وضعیت این کشور استفاده کرد. طبق گفتهْ این نهاد حقوق بشری همهْ رسانههای این کشور تحت کنترل دولت هستند و تنها تعداد کمی از کاربران به اینترنت آن هم به شکل سانسورشده دسترسی دارند. آزار و اذیت روزنامهنگاران کمشماری که بهصورت مخفیانه برای رسانههای خبری خارجی کار میکنند هر روز بیشتر و بیشتر میشود. در سالهای اخیر بسیاری از آنها دستگیر، شکنجه و از کارشان اخراج شدهاند. قانون به تصویب رسیدهٔ جدید تصریح میکند که مجوز تولید کانالهای تلویزیونی خصوصی تنها به کسانی میرسد که در ارائهٔ تصویر مثبت از کشور بکوشند.
در سال ۲۰۱۸ سازمان ملل بهطور رسمی اعلام کرد که دولت ترکمنستان مسئول کشتهشدن روزنامهنگار زندانی اوقولساپار مراداف در سال ۲۰۰۶ به دلیل بدرفتاری است.
این کشور در سال ۲۰۲۰ پس از کشور کره شمالی پایینترین شاخص آزادی رسانه را از آن خود کردهاست.
جستارهای وابسته
قانون اساسی ترکمنستان
مردم ترکمن
ادبیات ترکمن
زبان ترکمنی
الفبای ترکمنی
پیمان آخال
مختومقلی فراغی
پینوشتها
منابع
کتابهای تاریخ و جغرافیا، دوره آموزش متوسطه، رشته علوم انسانی، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی.
صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸جلد)، انتشارات فردوس.
حقایق و قوانین ترکمنستان؛ کره شمالی ثانی!
ایالات و نواحی بنیانگذاریشده در سال ۱۹۹۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۹۹۱ (میلادی) در آسیا
تاریخ خوارزم
ترکمنها
جمهوریها
جمهوریهای اتحاد شوروی
حکومتهای تمامیتخواه
دولتهای مدرن ترک
فلات ایران
کشورها و سرزمینهای روسیزبان
کشورهای آسیای مرکزی
کشورهای اسلامی
کشورهای تکحزبی
کشورهای حاشیه دریای خزر
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی
کشورهای محصور در خشکی |
4916 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29 | مس (ابهامزدایی) | مس نام یک عنصر فلزیست.
مس همچنین میتواند به یکی از موردهای زیر اشاره داشته باشد:
مَس (موسیقی) یکی از فرمهای موسیقی
مُس (اسپانیا)، دهستانی در استان پنتبدرا در اسپانیا
صفحههای ابهامزدایی نام دهستان
صفحههای ابهامزدایی نام خانوادگی |
4918 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%82%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%B3 | رونقالمجالس | رونق المجالس نام کتابی کهن به فارسی درباره صوفی گری است از نویسندهای ناشناس. شیخ امام ابوحفص عمر بن حسن سمرقندی آن را گرد آورد. بعدها گزیدهای از آن نیز بدست مردی به نام عثمان بن یحیی بن عبدالوهاب میری نوشته شد.
اصل رونق المجالس کتابی است به عربی دارای ۲۲ باب.
برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به: دو رساله فارسی کهن در تصوف: منتخب رونق المجالس و بستان العارفین و تحفة المریدین. ویراسته احمدعلی رجائی، تهران ۱۳۵۴.
کتابهای فارسی |
4919 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81%DB%8C%D9%86%20%D9%88%D8%AA%D8%AD%D9%81%D8%A9%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%86 | بستان العارفین وتحفة المریدین | بستان العارفین و تحفة المریدین کتابی کهن به فارسی دربارهٔ صوفیگری در حوزهٔ خراسان است از نویسندهی او تا سال ها خبری نبود. صفحه آخر و اول این کتاب کنده شده به همین دلیل نویسنده آن معلوم نبوده است. مؤلف آن احتمالاً ابو یزید طیفوربن عیسی بن ادم بن سروشان بسطامی معروف به بایزید بسطامی است
منابع
دو رساله فارسی کهن در تصوف: منتخب رونق المجالس و بستان العارفین و تحفة المریدین. ویراسته احمدعلی رجائی، تهران ۱۳۵۴.
کتابهای فارسی
ادبیات تصوف
تصوف |
4929 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B4%20%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C | وابسپارش گرمایی | وابسپارش گرمایی(حرارتی) یا دی پلیمریزاسیون حرارتی (انگلیسی : Thermal depolymerization) فرآیند تبدیل یک بسپار(پلیمر) به یک مونومر یا مخلوطی از مونومرها، با روش های عمدتا حرارتی است.این فرآیند ممکن است کاتالیز یا غیر کاتالیز شده باشد و از سایر اشکال دی پلیمریزاسیون که ممکن است به استفاده از مواد شیمیایی یا عمل بیولوژیکی متکی باشد متمایز است. این فرآیند با افزایش آنتروپی همراه است.
برای بیشتر پلیمرها، دی پلیمریزاسیون حرارتی فرآیندی بی نظم است و مخلوطی از ترکیبات فرار را ایجاد می کند. مواد ممکن است در طول مدیریت پسماند به این روش تجزیه شوند و اجزای فرار تولید شده به عنوان نوعی سوخت ترکیبی در فرآیند تبدیل زباله به انرژی سوزانده شوند. برای پلیمرهای دیگر،دی پلیمریزاسیون گرمایی یک فرآیند سفارشی است که یک محصول واحد یا محدوده محدودی از محصولات را ارائه میکند، این دگرگونیها معمولاً ارزشمندتر هستند و اساس برخی از فناوریهای بازیافت پلاستیک را تشکیل میدهند.
وابسپارش نامنظم
برای اکثر مواد پلیمری، دی پلیمریزاسیون (وابسپارش) حرارتی به شیوه ای نامنظم، با بریدگی زنجیره تصادفی، مخلوطی از ترکیبات فرار را ایجاد می کند. نتیجه به طور کلی شبیه آذرکافت(پیرولیز) است، اگرچه در دماهای بالاتر، تبدیل به گاز صورت می گیرد. این واکنشها را میتوان در طول مدیریت پسماند مشاهده کرد، زیرا محصولات به عنوان سوخت ترکیبی در فرآیند تبدیل زباله به انرژی سوزانده میشوند. در مقایسه با زباله سوزی، دی پلیمریزاسیون ، ماده ای با ارزش گرمایی بالاتر می دهد که می تواند به طور موثرتری سوزانده شود و همچنین میتواند فروخته شود. زباله سوزی همچنین میتواند دیوکسینها و ترکیبات دیوکسینمانند مضر را تولید کند و برای انجام ایمن زباله سوزی به راکتورها و سیستمهای کنترل انتشار ویژه ای نیاز هست. از آنجایی که دی پلیمریزاسیون نیاز به گرما دارد و انرژی مصرف می کند، بنابراین تعادل نهایی بهره وری انرژی در مقایسه با زباله سوزی می تواند بسیار محدود باشد و موضوع مورد انتقاد قرار گرفته است.
زیست توده
بسیاری از پسماندهای کشاورزی و حیوانی را می توان فرآوری کرد، اما آن ها اغلب به عنوان کود، خوراک دام و در برخی موارد به عنوان مواد اولیه برای کارخانه های تولید کاغذ یا به عنوان سوخت کیفیت پایین برای دیگ بخار استفاده می شوند. دی پلیمریزاسیون حرارتی می تواند این مواد را به مواد با ارزش اقتصادی تبدیل کند. فناوریهای تبدیل زیست توده به مایع (سوخت های هیدروکربنی) متعددی توسعه یافتهاند. به طور کلی، مواد بیوشیمیایی حاوی اتمهای اکسیژن هستند که در طی آذرکافت(پیرولیز) حفظ میشوند و محصولات مایع غنی از فنولها و فورانها را میدهند. آنها را میتوان بهعنوان تا حدی اکسید شده در نظر گرفت و سوختهایی با عیار پایین ایجاد کرد. فنآوریهای مایعسازی هیدروترمال، آب موجود در زیست توده را در طول پردازش حرارتی کاهش میدهد تا محصول غنیتر از انرژی تولید شود. به طور مشابه، گازی سازی ، گاز هیدروژن تولید می کند که یک سوخت با انرژی بسیار بالا است.
پلاستیک
زباله های پلاستیکی بیشتر از کالا های پلاستیکی تشکیل شده اند و ممکن است به طور هدفمند از زباله های شهری تفکیک شوند. آذرکافت پلاستیکهای مخلوط میتواند ترکیب نسبتاً وسیعی از محصولات شیمیایی (بین 1 تا 15 اتم کربن) از جمله گازها و مایعات معطر ایجاد کند. کاتالیز می توانند محصول مشخص شده بهتری با ارزش بالاتر ارائه دهند. به همین ترتیب، هیدروکراکینگ می تواند برای تولید محصولات LPG استفاده شود. وجود PVC می تواند مشکل ساز باشد، زیرا دی پلیمریزاسیون حرارتی آن باعث تولید مقادیر زیادی HCl می شود که می تواند باعث خوردگی تجهیزات و کلرزنی نامطلوب محصولات شود.لذا یا باید حذف شود یا با نصب فناوری های دکلره جبران شود. پلی اتیلن و پلی پروپیلن تنها کمتر از نیمی از تولید جهانی پلاستیک را تشکیل می دهند و هیدروکربن های خالص هستند که پتانسیل بالاتری برای تبدیل به سوخت دارند.از گذشته تلاش شده است تا فناوریهای تبدیل پلاستیک به سوخت از نظر هزینههای جمعآوری و دستهبندی پلاستیک و ارزش نسبتاً پایین سوخت تولید شده به صرفه تر شوند. به نظر میرسد که کارخانههای بزرگ اقتصادیتر از کارخانههای کوچکتر هستند، اما برای ساخت نیاز به سرمایهگذاری بیشتری دارند.
با این حال، این رویکرد میتواند منجر به کاهشی خفیف در انتشار گازهای گلخانهای شود، اگرچه مطالعات دیگر این موضوع را رد میکنند. به عنوان مثال، یک مطالعه در سال 2020 که توسط رنولدز در برنامه Hefty EnergyBag منتشر شد، انتشار عمده گازهای گلخانهای را نشان میدهد. این مطالعه نشان داد زمانی که تمام هزینه های انرژی از اول تا آخر همه چیز محاسبه شود، سوزاندن در کوره سیمان بسیار برتر بود. سوخت کوره سیمان معادل 61.1- کیلوگرم CO2 در مقایسه با 905+ کیلوگرم معادل CO2 به دست آورد. همچنین از نظر کاهش دفن زباله در مقایسه با سوخت کوره بسیار بدتر عمل کرد.مطالعات دیگر تأیید کردهاند که تجزیه در اثر حرارت پلاستیک برای برنامههای سوخت نیز انرژی بیشتری دارند.
در مدیریت پسماند تایر، آذرکافت تایر نیز یک گزینه است. روغن مشتق شده از آذرکافت لاستیک تایر حاوی محتوای گوگرد بالایی است که به آن پتانسیل بالایی به عنوان یک آلاینده می دهد و قبل از استفاده نیاز به هیدرودسولفوریزاسیون با آب دارد. این منطقه با موانع قانونی، اقتصادی و بازاریابی مواجه است. در بیشتر موارد تایرها به سادگی به عنوان سوخت حاصل از تایر سوزانده می شوند.
زباله های شهری
تصفیه حرارتی زباله های شهری می تواند شامل وابسپارش طیف وسیعی از ترکیبات از جمله پلاستیک و زیست توده باشد. فن آوری ها می توانند شامل زباله سوزی ساده و همچنین تجزیه در اثر حرارت، گازی سازی و تبدیل به گاز پلاسما شوند. همه اینها می توانند مواد اولیه مخلوط و آلوده را در خود جای دهند. مزیت اصلی کاهش حجم زباله است، به ویژه در مناطق پرجمعیت فاقد مکان های مناسب برای دفن زباله های جدید. در بسیاری از کشورها، سوزاندن با بازیافت انرژی رایج ترین روش باقی مانده است، به طوری که فناوری های پیشرفته تر با موانع فنی و هزینه ای مانع می شوند.
وابسپارش منظم
برخی از مواد از نظر حرارتی به روشی منظم تجزیه میشوند تا یک یا تعداد محدودی از محصولات را تولید کنند. به دلیل اینکه مواد خالص هستند، معمولاً ارزش بیشتری نسبت به مخلوط های تولید شده توسط دی پلیمریزاسیون حرارتی نامنظم دارند. برای پلاستیکها، این معمولاً مونومر اولیه است و هنگامی که دوباره به پلیمر تازه بازیافت میشود، بازیافت مواد اولیه نامیده میشود. در عمل، همه واکنشهای وابسپارش کاملاً کارآمد نیستند و معمولاً مقداری آذرکافت رقابتی مشاهده میشود.
زیست توده
پالایشگاه های زیستی زباله های کشاورزی و دامی کم ارزش را به مواد شیمیایی مفید تبدیل می کنند. تولید صنعتی فورفورال توسط عملیات حرارتی کاتالیزور اسیدی همی سلولز بیش از یک قرن است که در حال انجام است. لیگنین موضوع تحقیقات قابل توجهی برای تولید بالقوه BTX و سایر ترکیبات آروماتیک بوده است، اگرچه چنین فرآیندهایی هنوز با موفقیت بصورت پایدار تجاری نشده اند.
پلاستیک
برخی از پلیمرها مانند PTFE ، Nylon 6، پلی استایرن و PMMA تحت دی پلیمریزاسیون قرار می گیرند تا مونومرهای اولیه خود را ایجاد کنند. اینها می توانند دوباره به پلاستیک جدید تبدیل شوند، فرآیندی که بازیافت مواد شیمیایی یا مواد اولیه نامیده می شود. در تئوری، این قابلیت بازیافت بینهایت را ارائه میکند، اما همچنین گرانتر است و دارای ردپای کربن بالاتری نسبت به سایر اشکال بازیافت پلاستیک است، با این حال در عمل به دلیل آلودگی، محصول نامرغوب تری با هزینههای انرژی بالاتر نسبت به تولید پلیمر بکر در دنیای واقعی به دست میدهد.
فرآیندهای مرتبط
اگرچه تبخیر زغال سنگ امروزه به ندرت استفاده می شود، در طول تاریخ در مقیاس وسیع انجام شده است. دی پلیمریزاسیون حرارتی مشابه سایر فرآیندهایی است که از آب فوق داغ به عنوان گام اصلی برای تولید سوخت استفاده می کنند، مانند مایع سازی هیدروترمال. اینها از فرآیندهایی که از مواد خشک برای تجزیه استفاده می کنند، مانند آذرکافت، متمایز هستند. عبارت Thermochemical Conversion (TCC) برای تبدیل زیست توده به روغن با استفاده از آب فوق داغ استفاده شده است، هرچند معمولاً برای تولید سوخت از طریق آذرکافت به کار می رود. گفته می شود که یک نیروگاه که قرار است در هلند راه اندازی شود، می تواند روزانه 64 تن زیست توده (بر پایه خشک) را به نفت تبدیل کند. دی پلیمریزاسیون حرارتی از این جهت متفاوت است که شامل یک فرآیند آبدار و به دنبال آن یک فرآیند ترک / تقطیر بدون آب است.
پلیمرهای تراکمی بدون گروههای قابل شکافت مانند استرها و آمیدها نیز میتوانند به طور کامل توسط آبکافت یا حلال کافت(solvolysis) تجزیه شوند، این میتواند یک فرآیند کاملا شیمیایی باشد اما ممکن است توسط آنزیمها نیز تقویت شود. چنین فناوری هایی نسبت به دی پلیمریزاسیون حرارتی کمتر توسعه یافته اند، اما پتانسیل کاهش هزینه های انرژی را دارند. تاکنون پلی اتیلن ترفتالات به شدت مورد مطالعه قرار گرفته است. پیشنهاد شده است که پلاستیک پسماند ها را می توان به مواد شیمیایی با ارزش دیگر (نه لزوماً مونومر) توسط عمل میکروبی تبدیل کرد، چنین فناوری هنوز در مراحل اولیه است.
جستار های وابسته
منابع
IUPAC, Compendium of Chemical Terminology, 2nd ed. (the "Gold Book") (1997). Online corrected version: (2006–) "Depolymerization". doi:10.1351/goldbook.D01600
Thiounn, Timmy; Smith, Rhett C. (15 May 2020). "Advances and approaches for chemical recycling of plastic waste". Journal of Polymer Science. 58 (10): 1347–1364. doi:10.1002/pol.20190261.
Rollinson, Andrew Neil; Oladejo, Jumoke Mojisola (February 2019). "'Patented blunderings', efficiency awareness, and self-sustainability claims in the pyrolysis energy from waste sector". Resources, Conservation and Recycling. 141: 233–242. doi:10.1016/j.resconrec.2018.10.038. S2CID 115296275.
Collard, François-Xavier; Blin, Joël (October 2014). "A review on pyrolysis of biomass constituents: Mechanisms and composition of the products obtained from the conversion of cellulose, hemicelluloses and lignin". Renewable and Sustainable Energy Reviews. 38: 594–608. doi:10.1016/j.rser.2014.06.013.
Kumar, Mayank; Olajire Oyedun, Adetoyese; Kumar, Amit (January 2018). "A review on the current status of various hydrothermal technologies on biomass feedstock". Renewable and Sustainable Energy Reviews. 81: 1742–1770. doi:10.1016/j.rser.2017.05.270.
Kaminsky, W.; Schlesselmann, B.; Simon, C.M. (August 1996). "Thermal degradation of mixed plastic waste to aromatics and gas". Polymer Degradation and Stability. 53 (2): 189–197. doi:10.1016/0141-3910(96)00087-0.
Aguado, J.; Serrano, D. P.; Escola, J. M. (5 November 2008). "Fuels from Waste Plastics by Thermal and Catalytic Processes: A Review". Industrial & Engineering Chemistry Research. 47 (21): 7982–7992. doi:10.1021/ie800393w.
Aguado, J.; Serrano, D. P.; Escola, J. M. (5 November 2008). "Fuels from Waste Plastics by Thermal and Catalytic Processes: A Review". Industrial & Engineering Chemistry Research. 47 (21): 7982–7992. doi:10.1021/ie800393w.
Butler, E.; Devlin, G.; McDonnell, K. (1 August 2011). "Waste Polyolefins to Liquid Fuels via Pyrolysis: Review of Commercial State-of-the-Art and Recent Laboratory Research". Waste and Biomass Valorization. 2 (3): 227–255. doi:10.1007/s12649-011-9067-5. hdl:10197/6103. S2CID 98550187.
Fivga, Antzela; Dimitriou, Ioanna (15 April 2018). "Pyrolysis of plastic waste for production of heavy fuel substitute: A techno-economic assessment" (PDF). Energy. 149: 865–874. doi:10.1016/j.energy.2018.02.094.
بازیافت پلاستیک
تدبیر گرمایی
توسعه انرژی
فرایندهای صنعتی
فناوریهای صنعت نفت
گرماکافت
مدیریت پسماند زیستتجزیهپذیر |
4938 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%81%D8%AA%20%D8%AE%D8%A7%D9%85 | نفت خام | نَفت یا نفت خام مایعی غلیظ و افروختنی بهرنگ قهوهای سوخته یا سبز تیره یا سیاه است که در لایههای بالایی بخشهایی از پوستهٔ کره زمین یافت میشود. نفت شامل آمیزهٔ پیچیدهای از هیدروکربنهایی گوناگون است. بیشتر این هیدروکربنها از زنجیرهٔ آلکان هستند؛ ولی ممکن است از دید باطن، ترکیب یا خلوص تفاوتهای زیادی داشته باشند. نفت را طلای سیاه مینامند. نفت از سوختهای فسیلی و منابع تجدیدناپذیر است. نفت سنگین از گرانروی زیادی برخوردار است.
واژهشناسی
ریشهٔ واژهٔ «نفت» از واژهٔ اوستایی «نپتا» گرفته شدهاست. کلدانیان و اعراب آن را از زبان مادی گرفته و «نفتا» خواندهاند. در برخی منابع قدیمی به صورت «نفط» نیز آمدهاست. در فرانسه نیز «Naphte» گفته میشود و پیش از آن تا سال ۱۲۱۳ میلادی «Napte» گفته میشد که از واژهٔ لاتین «Naphta» برگرفته شده بود. ریشهٔ این کلمه واژه یونانی «Naphtha» بهمعنی روغن شرقی است.
کلمهٔ نفت در زبان انگلیسی «پترولیوم» (Petroleum) نامیده میشود که از دو کلمهٔ «پترا» (Petra) (معادل یونانی واژهٔ سنگ) و کلهٔ «اولئوم» (Oleum) (روغن) تشکیل شدهاست.
نفت مایعی است که عمدتاً از دو عنصر آلی هیدروژن و کربن تشکیل شده و دارای مقادیر کمتری از عناصر سنگین مانند نیتروژن، اکسیژن و گوگرد است و بهصورت طبیعی در زیر زمین و بهصورت استثنایی در روی زمین به صورت چشمه یافت میشود.
تاریخچه
رادیناس در شوش باستان کهنترین چاه نفت تاریخ جهان، در ایران و در زمان هخامنشیان مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست. نفت سیاه یا همان نفت خام، در ادوار گذشتهٔ تاریخ انسان وجود داشتهاست و در ایران باستان، مصارف فراوانی از نفت خام وجود داشتهاست. رادیناس که در تاریخ از آن یاد شده، به روزگار داریوش بزرگ بازمیگردد.
هرودوت تاریخنویس باستان در این باره مینویسد: ایرانیان از این چاه، قیر و نمک و نفت بهروشی که بازگو خواهم کرد استخراج میکردند:
«آنها نخست با چوب خمیدهای که ته آن را به سطلی چرمی بستهاند نفت خام را از چاه بیرون میکشند و آن را در مخزنی خالی میکنند، مایع پس از گذر از سطل دیگر به سه شکل درآمده، قیر و نمک فوراً بسته و سخت میشوند و مایع نفت خارج شده و در محفظههایی میریزند، ایرانیان این را رادیناس (اردریکا) میخوانند که مادهای است سیاه رنگ، سوختنی و دارای بویی نامطبوع».
مورخان دیگر گزارش کردهاند:
«ایرانیان از نفت، مادهای همچون قیر امروزی تهیه میکردند که از آن برای آببندی کشتیهایشان بهره میبردند، کشتیهایی که در خدمت ناوگان نیروی دریایی امپراتوری هخامنشی بود و در سه قاره گسترده شده و بندر و آبراهه و پایگاه در همه جای گیتی داشت».
سردار زبدهٔ ساسانی، بهرام مهران، ملقب به بهرام چوبین، به این دستاورد هخامنشیان پی برده و از مادههای نفتی و آتشین برای ساخت جنگافزار بهره میگرفت. به نوعی میتوان بهرام چوبین را نخستین ژنرال در تاریخ دانست که از سلاح گرم در نبردهایش استفاده کرد.
در قرون وسطی زکریای رازی با تولید نفت سفید و نفت ضروری از آن برای چراغها استفاده کرد و خیابانها و حمامهای شهر بغداد به وسیله قیر و ماسه پوشانده میشدند.
اولین میدان نفتی دنیا در باکو، در قرن نهم ساخته شد. مارکو پولو که در ۱۲۷۳ میلادی به آنجا سفر کرده میگوید «محصولات آن با صدها کشتی حمل میشد».
اولین چاه نفت جهان در سدههای اخیر، در ۱۵۹۳ میلادی در بالاخانه باکو به عمق ۳۵ متر بهطور دستی کنده شد. این در دوران صفوی است که باکو جزو ایران بودهاست.
اولین چاه اکتشافی مدرن نفت در سال ۱۷۴۵ در فرانسه و اولین چاه استخراج نفت توسط کلنل دریک در سال ۱۸۵۹ در پنسیلوانیا حفاری شد.
با توسعه و پیشرفت فناوری حفاری در اواسط قرن نوزدهم و فناوری تقطیر و پالایش نفت در اواخر قرن نوزدهم و استفاده از آن در موارد غیر سوختی، جهش شگفتآوری بهوجود آمد. بهطوریکه امروزه صنایع پتروشیمی نقش اساسی و بنیادی در رفع نیاز عمومی جامعه به عهده دارد.
منشأ
تاکنون برای توضیح منشأ نفت نظریههای متعددی عنوان شدهاست که محتملترین آنها نظریهٔ آلی است.
نظریهٔ آلی منشأ تشکیل نفت را گیاهان (عمدتا جلبکها) و موجودات آلی (زئوپلانکتونها) موجود در اقیانوسها میداند. علت اعتبار این نظریه بهدلیل وجود نوع خاص از لیپیدها درون نفت بوده که مختص این موجودات است.
باقیماندهٔ جانوران و گیاهانی (اعم از جلبکها و مرجانها) که میلیونها سال قبل (پیش از پدید آمدن دایناسورها) در محیط آبی شور زندگی میکردهاند، طی میلیونها سال توسط گِل و رسوبات مدفون شدهاند.
گرچه با توجه به مطالعات اخیر حتی ممکن است نفت سریع تر و از تجزیه اجساد انسانهای گذشته نیز حتی به مقدار اندک به دست آید.
این باقی ماندهها تحت فشار و دمای بالا، نبود اکسیژن و گذشت مدت زمان طولانی، به نفت و گاز تبدیل گشتهاست. در اثر فشار روباره، نفت و گاز تشکیل شده به سنگ مخزن مناسب مهاجرت کرده و حضور پوش سنگی چون گنبد نمکی منجر به تجمع آنها در سنگ مخزن میشود.
به مجموعهٔ سنگ منشأ، سنگ مخزن حاوی هیدروکربنها و پوش سنگ، حوضچهٔ نفتی میگویند.
نفت خام حالت روغنی دارد و به شکلهای جامد (قیرهای نفتی) و مایع دیده میشود. برخی اوقات به تمام اشکال نفت هیدروکربن نیز گفته میشود. اگر نفت در لایهای رسوبی جمع گردد بهآن محل «حوضچهٔ نفتی» میگویند. از مجموع چندین حوضچهٔ نفتی، یک «میدان نفتی» حاصل میشود. به سنگ متخلخل دربرگیرندهٔ نفت که قابلیت تولید نفت را داشته باشد، «سنگ مخزن» میگویند.
ترکیبات
ترکیبات نفت در مناطق مختلف متفاوت است. نسبت این گروههای هیدروکربنی در نفتهای مخازن گوناگون متفاوت است اما مقادیر میانگین و بازهٔ تغییر غلظت آنها به شرح زیر است:
آلکانها (پارافینها): بهطور میانگین ۳۰درصد نفت خام را تشکیل میدهند. اما و میتوانند ۱۵ تا ۶۰٪ وزنی نفت خام را تشکیل میدهند.
به همین ترتیب برای دیگر گروهها داریم:
نفتنها: میانگین=> ۴۹٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۳۰ تا ۶۰٪
آروماتیکها: میانگین => ۱۵٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۳ تا ۳۰٪
آسفالتیکها: میانگین => ۶٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۶٪
همچنین برخی ترکیبات هیدروکربنی نفت خام حاوی حاوی نیتروژن، اکسیژن و گوگرد و مقادیر کمی از فلزات مانند آهن، نیکل، مس و وانادیم هستند. نسبت عناصر شیمیایی در محدودههای نسبتاً کمی به شرح زیر تغییر میکند:
کربن: ۸۳ تا ۸۵ درصد وزنی
هیدروژن: ۱۰ تا ۱۴ درصد وزنی
نیتروژن: ۰٫۱ تا ۲ درصد وزنی
اکسیژن: ۰٫۰۵ تا ۱٫۵ درصد وزنی
سولفور: ۰٫۰۵ تا ۶ درصد وزنی
فلزات: کمتر از ۰٫۱ درصد وزنی
اکتشاف
تا قبل از حفر نخستین چاه نفتی به کمک وسایل جدید حفاری، این ماده مهم فقط از چشمههای سطحی نفت یا چاههای کمعمق که به وسیلهٔ دست حفر میشد، استخراج میگردید و موارد استفاده از نفت خام نیز محدود بود. از زمان پیدایش نفت تا امروز فعالیتهای اکتشافی برای کشف ذخایر جدید نفت و گاز و تأمین تقاضای بازارهای نفت و همچنین جایگزینی حجمهای تولید شده، به صورت مستمر در جریان است. امروز با پیشرفت تکنیکهای اکتشافی جدید، دقت فعالیتهای اکتشافی بیشتر شده و شانس بیشتری برای موفقیت وجود دارد، اما با وجود این پیشرفتها، اکتشاف هنوز به صورت یک فعالیت با ریسک بالا باقی ماندهاست، زیرا قدیمیترین نظریه برای اکتشاف نفت، نظریهٔ طاقدیس (Anticline Theory) است. کاربرد این نظریه برای یافتن نفت در قلهٔ طاقدیسها ابزار موفقی بود. این نظریه به عنوان نظریهٔ اصلی برای اکتشافات مهم نفتی در بسیاری از نقاط دنیا از جمله مسجدسلیمان ایران مورد استفاده قرار گرفت.
نفت در سال ۱۸۸۰ در رسوبات دریایی پنسیلوانیا کشف شد که ارتباطی با ساختارهای طاقدیسی نداشت و تجمع نفت و ایجاد نفتگیر صرفاً ناشی از تغییر رخساره رسوبات بود؛ بنابراین مشخص شد که ذخایر نفتی میتوانند در حوزههای غیرچینخورده هم وجود داشته باشند. در نتیجه مفهوم نفتگیرهای چینهای (Stratigraphic Traps) با این کشف وارد عرصهٔ مفاهیم نفت شد. تا اواسط دههٔ ۱۹۲۰، تهیه و استفاده از نقشههای سطحی و طاقدیسها ابزار اصلی اکتشافات نفتی بود و یافتن نفتگیرهای چینهای به صورت تصادفی رخ میداد. یک منطقهٔ انتخاب شده را با مطالعهٔ نمونههای سنگی و لرزهنگاری مشخص میکنند. اندازهگیریها انجام میشود و اگر مکان از نظر میزان ذخیرهٔ نفت موجود و ملاحظات اقتصادی، موفقیتآمیز باشد، حفاری آغاز میشود. بالای چاه، ساختاری به نام «دکل حفاری» برای جادادن وسایل و لولههای مورد استفاده در چاه ساخته میشود. زمانی که حفاری تمام میشود، پس از تکمیل چاه حفرشده، یک جریان ثابت از نفت را به سطح زمین خواهد آورد. به سنگهایی که غالباً از سنگهای رستی (شیل) یا انیدریت تشکیلشده و خاصیت پلاستیک دارند و قسمت بالایی مخزن نفت، همانند پوششی قرار میگیرند، «سنگ پوششی» گفته میشود.
پالایش
نفت بهصورت خام نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد و باید در پالایشگاه نفت در برج تقطیر (ویژهٔ نفت) مورد جداسازی بر اساس اختلاف دمای جوش قرار گیرد.
دو نوع برج تقطیر وجود دارد: ۱) برج تقطیر اتمسفری، ۲) برج تقطیر خلأ
نفت خام در برج تقطیر حرارت داده میشود. بخارات اجزای نفت خام به ترتیب نقطهٔ جوش در سینیهای برج تقطیر که در ارتفاعات متفاوتی قرار دارند جمعآوری میشود. درون این سینیها دمای بخارات کمتر شده و تبدیل به مایع میشوند.
انواع نفت خام
ارزش نفت خام معمولاً بر اساس دو معیار وزن مخصوص و میزان گوگرد تقسیمبندی میشود. نفتهایی که وزن مخصوص، گرانروی و چگالی پایینتری دارند نفت سبک و نفتهایی که وزن مخصوص، گرانروی و چگالی بالاتری دارند نفت سنگین نامیده میشوند. نفتهایی که گوگرد آنها کمتر است نیز نفت شیرین و نفتهای دارای گوگرد بیشتر نفت ترش نامیده میشوند که معمولاً نفتهای میدانهای جوان، به دلیل پختگی اندک، سنگین تر هستند و میزان گوگردشان بالاست. استخراج، جابجایی و پالایش نفتهای سبک و شیرین سادهتر و کمهزینهتر است و میزان بیشتری از محصولاتی چون بنزین، نفتا، نفت سفید و سوختهای جت برگرفته از نفت سفید، و گازوئیلهای مرغوب را میتوان از آنها به دست آورد، به همین دلیل این نوع نفتها بیشتر مورد علاقه پالایشگاهها بوده و قیمت بالاتری دارند. شاخصهای بینالمللی تعیین قیمت نفت یعنی وست تگزاس اینترمیدیت و برنت از نوع نفت سبک و شیرین هستند. اما میزان نفتهای ترش و سنگین در ذخایر نفتی دنیا بسیار بیشتر است.
فراورده های نفتی
نگارخانه
جستارهای وابسته
وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران
پالایشگاه نفت
اکتشاف و حفاری چاههای نفت
اوپک
گاز
مهندسی نفت
اقتصاد نفت
صنعت نفت ایران
وابسپارش گرمایی
فهرست کشورها بر پایه ذخایر نفتی
فراورده نفتی
پانویس
منابع
رضا طاهری از مروارید تا نفت (تاریخ خلیج فارس)، نشر نخستین
صنایع شیمیایی، شیمی نفت، تاریخچهٔ نفت.
دو قرن سکوت (نوشتهٔ زرینکوب).
سرگذشت نفت.
زمینشناسی نفت (نوشتهُ رضایی).
«رادیناس شوش باستان، کهنترین چاه نفت تاریخ جهان»
پیوند به بیرون
اختراعهای انگلیسی
اختراعهای چینی
روغنها
سوختها
علتهای جنگ
مخلوط شیمیایی
نفت |
4940 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D9%81%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%A7 | آنفلوانزا | آنفلوانزا یا گریپ که با نام فلو نیز شناخته میشود یک بیماری واگیردار است که توسط نوعی ویروس آرانای یا بیماری تی از خانواده ارتومیکسوویریده ایجاد میشود. این نوع ویروسها در پرندگان و پستانداران بیماری ایجاد میکند. که در ریه قرار میگیرد. این بیماری باعث عفونت حاد دستگاه تنفسی میشود که با سردرد ناگهانی، درد ماهیچه، تب و ضعف و بیحالی شدید نمایان میشود. سه نوع از ویروس آنفلوانزا به نامهای آ (A)، ب (B)، ث (C) وجود دارد. نوع آ در انسان و حیوانات، نوع ب در انسان و پستانداران و نوع ث فقط در انسان دیده میشود. name=Harr2012></ref> در کمیته بینالمللی طبقهبندی ویروسها (ICTV)، ویروس نوع د (D) نیز در این خانواده مشاهده میشود. در حالت معمولی دورهٔ بیماری ۳ تا ۴ روز است. بیماری آنفلوانزا یک عفونت تنفسی کوتاهمدت ولی تا اندازهٔ شدید را در همهٔ افراد، به ویژه بالغین ایجاد میکند و در افراد سالمند و کودکان و افراد دارای بیماری زمینهٔ قلبی-تنفسی، تهدیدکننده است و اگر کنترل نشده و تحت نظر گرفته نشود، ممکن است منجر به مرگ شود.
تاریخچه بیماری
در قرن بیستم، دنیاگیری بیماری آنفلوانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸، حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشاند. آنفلوانزای اسپانیایی یکی از مرگبارترین وقایع بیماری در تاریخ بشر به حساب میآید. دنیاگیریهای بعدی بسیار خفیفتر بودند. آنفلوانزای آسیایی در سال ۱۹۵۸، عامل مرگ حدود ۲ میلیون نفر، و آنفلوانزای هنگ کنگی در سال ۱۹۶۸ عامل مرگ حدود ۱ میلیون نفر بودند. تا امروز آمار مرگ و میر یک سیر نزولی را طی کردهاست. به این صورت که در آغاز فعالیت این ویروس، مرگهای دستهجمعی حتی ۴۰ میلیون نفر در یک سال گزارش شدهاست، اما به مرور کاهش یافت. امروزه گونههای جدیدتر این ویروس، مانند آنفلوانزای پرندگان، یا آنفلوانزای خوکی نیز، ظهور کردهاند.
افرادی که در معرض آنفلوانزا هستند
بیماریهایی چون قلبی، ریوی، کلیوی، دیابت، آسم، بارداری و کهنسالی امکان مبتلا شدن افراد به آنفلوانزا را افزایش میدهند. همچنین کودکان به علت سیستم دفاعی ضعیف بیشتر به این بیماری مبتلا میشوند. چون این ویروس از طریق تنفسی انتقال مییابد در مکانهای عمومی امکان انتقال آن بیشتر است. آلودگی از انسان به انسان و از پرندگان به انسان است، اما از تخممرغ به انسان نمیباشد.
علائم بیماری
علائم بیماری میتواند خفیف یا شدید باشد. . تب و لرز، سردرد، دردهای عضلانی از جمله کمردرد، خستگی، سرفه (که ممکن است با خلط همراه باشد)، گلودرد، ایجاد زخمهایی داخل دهان-بینی-روی سطح پوست، خشونت صدا، استفراغ و حالت تهوع، خارش بدن و کوفتگی از علایم شایع بیماری هستند. این علائم معمولاً دو روز پس از مواجهه با ویروس بروز میکنند و معمولاً کمتر از یک هفته باقی میمانند. با این حال سرفهکردن ممکن است بیش از دو هفته مشاهده شود. آنفلوانزا در تمام سنین به غیر از دوران شیرخوارگی دیده میشود. حالت تهوع و استفراغ ممکن است در کودکان مشاهده شود، اما در بزرگسالان متداول نیست. شیوع ناگهانی انواع مختلف آنفلوانزا تقریباً در فصلهای سرد سال رخ میدهد و شدت آنها متفاوت است.
علایم مشابه سرماخوردگی به همراه درد عضلانی و بیحالی، در حدی که بیمار توان بیرون آمدن از تخت را ندارد، از علایم تفریق آنفلوانزا از دیگر بیماریهای تنفسی عفونی است.
تقریباً ۳۳٪ از افراد مبتلا به بیماری آنفلوانزا فاقد علائم این بیماری هستند.
پدیداری علائم آنفلوانزا ممکن است یک یا دو روز پس از ابتلا بهطور کاملاً ناگهانی آغاز شود. معمولاً لرز و بدندرد نخستین نشانهها هستند، اما بروز تب نیز از علائم رایج در آغاز ابتلا به بیماری است و دمای بدن به بازهٔ ۳۸ تا ۳۹ درجهٔ سانتیگراد (حدود ۱۰۰ تا ۱۰۳ درجهٔ فارنهایت) میرسد. بسیاری از افراد به اندازهای بیمار میشوند که چندین روز در بستر میمانند، و دردها و تیر کشیدنهایی را در سراسر بدن خود تجربه میکنند که در پشت بدن و پاها دردناکترند.
علائم آنفلوانزا
تب و لرز
سرفه
گرفتگی بینی
آبریزش بینی
گلودرد
گرفتگی صدا
درد ماهیچه
خستگی
سردرد
تحریک و آبریزش چشم
قرمزی چشمها، گرگرفتگی پوست (بهویژه صورت)، دهان، گلو و بینی
جوشهای پتشی
در کودکان، علائم گوارشی مانند استفراغ، اسهال، و درد شکمی (ممکن است در کودکان مبتلا به آنفلوانزای نوع ب، شدیدتر باشد)
ممکن است در مراحل اولیهٔ ابتلا، تمایز دادن سرماخوردگی و آنفلوانزا از یکدیگر سخت باشد. علائم آنفلوانزا ترکیبی از نشانههای سرماخوردگی و سینهپهلو، بدندرد، سردرد و کوفتگی هستند. در افراد بالغ، معمولاً اسهال از جمله علائم آنفلوانزا محسوب نمیشود. اگرچه این نشانه در برخی موارد ابتلا به «آنفلوانزای پرندگان» دیدهشده و همچنین در کودکان میتواند یکی از علائم بیماری باشد. علائم و نشانههایی که بهطور موثق در مبتلایان به بیماری آنفلوانزا دیده شدهاند در جدول روبرو آمدهاند.
ترکیب ویژهٔ تب و سرفه بهعنوان مهمترین عامل برای پیشبینی ابتلا به بیماری آنفلوانزا تشخیص داده شدهاست؛ با افزایش دمای بدن به بیشتر از ۳۸ درجهٔ سانتیگراد (۱۰۰ درجهٔ فارنهایت)، دقت در تشخیص نیز افزایش مییابد. دو پژوهش با موضوع تجزیه و تحلیل تصمیم نشان دادهاند که در طول همهگیری محلی بیماری آنفلوانزا، میزان شیوع بیش از ۷۰٪ خواهد بود. در طول و تا زمانی که میزان شیوع بیماری بالاتر از ۱۵٪ است، حتی در شرایط نبود همهگیری محلی، تشخیص بیماری در افراد مسن میتواند موجه باشد.
مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ایالات متحدهٔ آمریکا (CDC) خلاصهای بهروز از آزمونهای آزمایشگاهی موجود را نگهداری میکند. بهگفتهٔ این مرکز، آزمایشهای تشخیصی سریع در مقایسه با آزمون دارای حساسیت ۵۰ تا ۷۰٪ و ویژگی ۹۰ تا ۹۵٪ هستند.
در برخی موارد، آنفلوانزا میتواند باعث بیماریهای شدیدی شامل سینهپهلوی ویروسی اولیه یا ثانویه شود. نشانهٔ مشهود این بیماری سختی در تنفس است. علاوه بر این، در مواردی که بهنظر میرسد یک کودک (یا احتمالاً یک فرد بالغ) رو به بهبود است و سپس بیماری به یکباره پسرفت کرده و فرد دچار تب بالا میشود، از آنجا که این پسرفت میتواند ناشی از سینهپهلوی باکتریایی باشد، یک نشانهٔ خطر محسوب میشود.
در بعضی اوقات ممکن است آنفلوانزا بهطریقی غیرعادی نمود پیدا کند، مثلاً در افراد مسن ممکن است گیجی و پریشانی دیده شود، یا در افراد جوان بهشکل یک نشانگان مشابه سپتیسمی پدیدار شود.
علائم هشدار اضطراری
تنگی نفس
درد قفسهسینه
گیجی
کنفوزیون
استفراغ مفرط
علائمی از آنفلوانزا که بهبود مییابند، اما سپس با بروز تب بالا و سرفهٔ شدید پسرفت میکنند. (میتواند نشانگر سینهپهلوی باکتریایی باشد)
رنج کبود
تب بالا یا راش.
ناتوانی از نوشیدن مایعات
نشانههای کمبود آب در بدن
ناتوانی در قورت دادن مایعات
(در نوزادان) پوشکها بسیار کمتر از مواقع عادی خیس شود.
(در نوزادان) عدم مشاهدهٔ اشک بههنگام گریه.
علل بیماری
ویروسهای عامل آنفلوانزا از سرده ارتومیکسوویریده هستند. شامل ویروس آنفلوانزای A، و . این ویروسها معمولاً از طریق هوا یا عطسه گسترش مییابند و باور بر این است که این روش در فواصل نسبتاً کوتاه رخ میدهد. همچنین توسط تماس با سطوح آلوده به ویروس و سپس تماس دست با چشم یا دهان نیز ممکن است منتقل شود. همچنین فرد پیش، یا در طی مدت زمانی که بیمار است، میتواند سبب آلودهشدن دیگران شود.
عوارض بیماری آنفلوانزا
هرچند دورهٔ معمولی بیماری ۳ تا ۴ روز است اما چون در جریان آنفلوانزا میکروبهای دیگری به بدن حمله میکنند از اینرو سبب پیدایش عفونتهای ثانوی به خصوص در دستگاه تنفس هم میگردند. این بدان معنا است که آنفلوانزا مقاومت بدن را کم کرده و آن را برای دچار شدن به بیماریهای دیگر آماده میسازد. به کار بردن ماسک، شستن مکرر دستها، گندزدایی هوای اتاق بیماران، و جدا کردن سریع مبتلایان از افراد سالم، تا حدی مانع شیوع آنفلوانزا میشود.
پیشگیری و درمان
شستن مکرر دستان سبب کاهش خطر عفونت میشود زیرا ویروس توسط صابون غیرفعال میشود. استفاده از ماسک پزشکی نیز مفید است. .
بجز رعایت اصول بهداشتی، یکی از مهمترین توصیههای پزشکان در مورد پیشگیری از ابتلا به این ویروس، تزریق واکسن است. بسیاری از واکسنها تأثیر دورهای دارند زیرا این ویروس تغییراتی در ساختار آنتیژنی خود، که ممکن است به صورت خفیف یا شدید باشد، ایجاد میکند. بهترین زمان برای تزریق واکسن، اواخر فصل تابستان میباشد. واکسنی که اکنون در جامعه انسانی استفاده میشود علیه دو سروتیپ از آنفلوانزا نوع A و آنفلوانزای نوع B ایمنی ایجاد میکند. اما بهتازگی دو گروه از پژوهشگران آمریکایی، در تحقیقاتی جداگانه موفق شدهاند واکسنی را بسازند که به بخشی از ویروس آنفلوانزا که در تمام گونهها یکسان است، حمله میکند.
ایران نیز ادعا کرده است توانسته واکسن آنفولانزا را تولید کند.
ویروس آنفلوانزا را میتوان مثل یک آب نبات چوبی در نظر گرفت که یک سر و یک پایه دارد که در سر ویروس پروتئینی به نام هماگلوتینین قرار دارد. محققان اینبار برخلاف گذشته به جای سر، به پایه مولکول حمله کردهاند، جایی که در تمام گونههای ویروس آنفلوانزا ثابت است و بسیار کمتر دچار جهش میشود. نتایج تحقیق این دو گروه پژوهشی که منتشر شده، نشان از موفقیت این واکسن جدید دارد.
داروهای ضدویروس مانند مهارکنندههای نورآمیدیناز مثل اسلتامیویر برای درمان آنفلوانزا بکار رفتهاند. اما بهنظر میرسد که مزایای آنها برای سلامتی بیشتر از خطرات استفاده از آنها نمیباشد. . هیچ مزایایی برای این داروها در افراد مبتلا به سایر مشکلات سلامتی مشاهده نشدهاست. .
داروهای آمانتادین و ریمانتادین در درمان آنفلوانزا مؤثر میباشند ولی فقط بر آنفلوانزای نوع A مؤثر میباشند ولی مشکلاتی مثل مقاومت ویروس آنفلوانزا به داروی آمانتادین و عوارض خفیف نورولوژیک شامل بی خوابی، و از دست دادن تمرکز را به همراه دارد. داروی ریمانتادین سمیت کمتری دارد ولی اثر کمتری نسبت به آمانتادین دارد. به همین خاطر در بیشتر نقاط جهان داروی مجاز شناخته نشدهاست. ناپروکسن نسخه برداری آرانای ویروس آنفلوانزا، در داخل سلول میزبان را متوقف میسازد و اثر ضد ویروس آنفلوانزا دارد.
سطح ضد میکروبی آلیاژهای مس
با آزمایشهای بسیار، نشان داده شدهاست که سطح مس و آلیاژهای آن، باکتری کلبسیلا پنومونیه را در کمتر از ۲ ساعت از زمان آلودگی، نابود میکند. این نتایج، نویدبخش غلبه بر عفونتهای بیمارستانی است. استفاده از مس در قسمتهای فلزی تخت و میز بیمار، شیرآلات و دستگیرهٔ درها، سینی، سینک و غیره، بهویژه در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها، سبب کاهش انتقال ویروس و باکتری به دیگر افراد خواهد شد.
موارد خطرناک
اگر یکی از موارد زیر به هنگام درمان رخ دهند:
افزایش تب یا سرفه
وجود خون در خلط
گوشدرد
تنگی نفس یا درد قفسه سینه
ترشحات غلیظ از بینی، سینوسها یا گوشها
درد سینوس
درد یا سفتی گردن
جستارهای وابسته
آنفلوانزای پرندگان
آنفلوانزای اسپانیایی
ویروس آنفلوانزای A
ویروس آنفلوانزای A زیرگروه H1N1
منابع
پیوند به بیرون
وبگاه آفتاب
آنفلوانزا، دانشنامه رشد
آنفلوانزا
بیماریهای تنفسی
بیماریهای جانوران
بیماریهای واگیردار
بیماریهای ویروسی
بیماریهای ویروسی جانوران
قابل پیشگیری توسط واکسن
ویکیسازی رباتیک
بیماریهای مشترک انسان و دام |
4941 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱ (میلادی) |
رویدادها
نخستین سال زندگی عیسی مسیح. منبع تاریخی درباره زادروز عیسی در اثری از دنیس کوچک (دیونیسیوس اکزیگوس سکایی) است.
آغاز دوره یوئانشی در دودمان هان کشور چین.
نخستین نام پسامرگ به کنفوسیوس با عنوان سرور بائوچنگ ژننی داده شد.
ابریشم به رم رسید.
شعر دگردیسی (Metamorphoses) (مجموعه اشعار کیهان شناختی اساطیری) از سوی اُوید، سراینده رومی، نوشته شد.
معرفی بوداگرایی در چین.
آغاز شاهنشاهی شاه پینگ از دودمان هان در چین.
تأسیس آکسوم (اتیوپی) (تاریخ تقریبی)
پایان اهمیت مذهبی دشت موخوس واقع در بخش آمازونی کشور بولیوی. (تاریخ تقریبی)
انقراض شیرها در اروپای غربی.
فرمانروایان
آرئیوس پایانیوس به کلانتری آتن رسید.
حکومت سزار آگوستوس، امپراتور روم
۱ (میلادی) |
4942 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۲ (میلادی) | سال دو میلادی دومین سال در تقویم گریگوری است.
رویدادها
آریوبرزن دوم شاه ماد آتروپاتن به پادشاهی ارمنستان رسید.
دیدار قیصر روم گایوس سزار بر کرانه رود فرات با شاه پارتی ایران.
پوبلیوس آلفنوس واروس و پوبلیوس وینیسیوس به مقام رایزن رومی رسیدند.
بر تخت نشستن و ازدواج تراموزا همسر رومی فرهاد چهارم اشکانی با پسرش فرهاد پنجم (فرهادک) و خشم بزرگان ایرانی
زادروزها
آپولوی تیانایی، فیلسوف و ریاضیدان یونانی
درگذشتها
قیصر روم لوسیوس سزار پسر مارکوس ویپسانیوس آگریپا و ژولیا
منبع
Wikipedia contributors, "2," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=2&oldid=206730397
۲ (میلادی) |
4953 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۳ (میلادی) |
فرمانروایان
اوگوستوس، تیبریوس را به جانشینی خود تعیین کرد و این گونه جانشین تعیین کردن نشان ازنوعی پادشاهی در روم داشت. اوگوستوس خود مدت ده سال درمقام پروکنسولی قرارداشت و این مقام را به تیبریوس واگذار نمود.
۱۳ (میلادی) |
4955 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B5%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۵ (میلادی) |
رویدادها
افسر رومی والریوس گراتوس فرماندار یهودیه شد.
بنیاد نهادن شهر رومی اِمونا (با نام امروزی لیوبلیانا، پایتخت کشور اسلوونی).
استقرار یکی از لژیونهای (تیپ های) رومی به نام لژیون ۲۱ راپاکس در رگنسبورگ (جنوب شرقی آلمان امروزی).
لوسیوس پومپومیوس فلاکوس در رم به عنوان رایزن برگزیده شد.
زادروزها
۲۴ سپتامبر - ویتلیوس، امپراتور روم
۶ (یا احتمالاً ۱۶) نوامبر - آگریپینای جوان، شهبانوی روم
فرمانروایان
۱۵ (میلادی) |
4986 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B4%DB%B8%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۴۸ (میلادی) |
رویدادها
چین: گوانگ وودی (Guang Wudi) آخرین امپراتور دودمان هان شرقی چین، سرزمین تحت سلطه خود را تا مغولستان داخلی گسترش میدهد.
روم: هوسبازیها و هرزگیهای مسالینا زن کلودیوس با پیش آمدن زمان یائسگی او به پایان میرسد، لیکن او با ترتیب دادن جشن ازدواج با یکی از عاشقان خود در غیاب کلودیوس و به نام گایو سیلیوس (Gaiu Silius) او را به عنوان کنسول معرفی میکند.
روم: با آزاد کردن و تحریک بردهای به نام نارسیسوس (Narcissus)، کلودیوس، مسالینا و گایوس سیلیوس عاشق او را به قتل میرساند.
روم: برابر دستور کلودیوس، مردان اشراف و نجبای اهل گل میتوانند به سناتوری انتخاب شوند.
روم: کلودیوس با آگریپینای دوم خواهرزاده خود و دختر ژرمانیکوس زناشویی میکند.
هند: با مرگ کوجولا کادفیسس پادشاه کوشانها، سرزمین کوشان از سوی شمال غرب تا کوههای هندوکش توسعه مییابد و پسر او به نام ویما کادفیسس (Vima KadPhises) جانشین پدر میشود.
درگذشتها
۴۸ (میلادی)
سالها (میلادی) |
4990 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B4%DB%B6%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۴۶ (میلادی) |
رویدادها
سکونتگاهی به نام سِلیه (امروزه سومین شهر بزرگ کشور اسلوانی) در دوران کلاودیوس امپراتور روم، به حقوق شهرداری دست یافته و با نام لاتینی «شهرداری کلاودیوسی سلیه» (municipium Claudia Celeia) نامیده شد.
منطقه دوبروجا (در مرز رومانی و بلغارستان) جزو استان رومی موئسیا (محدوده صربستان و بلغارستان امروزی) شد.
زادروزها
پلوتارک، تاریخ نگار یونانی (تاریخ تقریبی)
نوشتهها
پامفیلیوس اسکندریهای کتابی شامل مجموعهای از زبانزدهای کم استفاده مینویسد.
۴۶ (میلادی) |
4992 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%85%D9%86%D9%88 | سمنو | سَمَنو یا سمنک، یا سومالک خوردنی چسبنده و شیرینی است که از جوانه گندم و آرد درست میکنند. آثار قدیمی نشان میدهد خاستگاه این دسر به خراسان کنونی برمیگردد. از آن به عنوان برکت زمین یاد میشود و معمولاً در ماه اول بهار به عنوان عضوی از سفره هفت سین پخته میشود.
تجگی همان سمنو است که در جنوب سیستان پخته میشود.
سودمندیهای سمنو
به دلیل دارا بودن کلسیم و پتاسیم مصرف متعادل سمنو به افراد سالمند و کسانی که دچار پوکی استخوان هستند توصیه میشود. فسفر آن قابل توجه بوده و برای رشد مغزی کودکان و زنان شیرده مفید است. آهن، اسید فولیک و ویتامینهای گروه «ب» آن عاملی برای خونسازی و تنظیم هورمونها بوده و میتواند در رفع خستگی و آرامش اعصاب اثرگذار باشد. اگر در سمنو از بادام شیرین استفاده شود هنگام پخت، ریزمغذیهایش جذب سمنو شده و باعث مقویتر شدن این غذا میشود.
در فرایند جوانه زدن، ویتامینها و املاح معدنی گندم چند برابر شده و در مقابل، از کالری و کربوهیدرات آن کاسته میشود. پروتئینهای آن، قابلیت هضم و جذب بهتری داشته و بر میزان ویتامین C آن افزوده میشود. در این مرحله، اگر طعم گندم جوانه زده را بچشید، متوجه شیرینی آن خواهید شد. در واقع گندم، تا زمانی که جوانه نزدهاست، مواد قندیاش به صورت نشاسته ذخیره میشود و طعم شیرین ندارد، اما در فرایند جوانه زنی، نشاسته تجزیه و تبدیل به واحدهای کوچکتری به نام مالتوز میشود و اینجاست که شیرینی سمنو پدیدار میشود ولی برخی فروشندگان به دلیل آنکه شیرینی سمنو طبیعی است، مصرف آن را به مبتلایان به دیابت و افراد چاق توصیه میکنند، اما باید بدانید در سمنو علاوه بر عصارهٔ جوانهٔ گندم، از آرد کامل گندم هم استفاده میکنند و از این رو در هر صد گرم آن ۳۰۰ کالری انرژی نهفتهاست.
گرچه سمنو پروتئین زیاد و چربی کمی دارد، اما بیشتر حجم محصول را مواد کربوهیدراتی (قند) تشکیل میدهد. البته قند آن در مقایسه با ساکاروز شیرینی کمتری دارد، اما این دلیلی نمیشود که افراد در مصرف آن زیادهروی کنند. این قند در بدن، تولید انرژی کرده و مازاد آن موجب چاقی میشود و برای مبتلایان به دیابت و چربی خون بالا محدودیت مصرف دارد.
سمنویی که به صورت فلهای تهیه شود، میتواند حاوی مقادیر زیاد شکر باشد. همچنین از خرید سمنویی که در اماکن عمومی به صورت روباز در معرض انواع آلودگیهای ویروسی، عفونی و هوای آلوده به سرب و جیوه است، اجتناب کنید. سمنو به دلیل بافت چسبناک مستعد پذیرش انواع آلودگیها بوده و طعم ترشیدگی و مزه کپک نشاندهنده فساد آن است.
مواد و ویتامینهای موجود در گندم و جوانه آن، ارزش غذایی فراوانی دارد و انرژیزا است. سمنو دارای ویتامینهای K، E، A، گروه ویتامینهای B12، B8 یا «بیوتین»، B5، B3، B1 «ب۱» و مواد مهم دیگر مانند کرومیوم، روی، سلنیوم، آهن و مس است.
از دیگر موارد مفید درمانی سمنو میتوان به اثرات شفابخش آن در درمان سؤ هاضمه، نازایی، سختی زایمان، سنگ کیسهٔ صفرا و اختلال صفرا، پادرد، کندی ضربان قلب،، ریزش مو، لاغری، یبوست،، واریس قند خون و دیابت، رشد قد، بیخوابی عصبی، احتلام، تصلب شرائین، کلسترول، ضعف حافظه، بیماران دوره نقاهت، MS، بهتزدگی، پرکاری تیروئید، اسکیزوفرنی، سایکوز، فسفات در ادرار، خونادراری، ترمیم زخمها، فلج مغزی، مقاومت در برابر عفونت، بهبودی زخمهای قرنیه، بیماری رینود، کولیباسیلوز، بریبری، شارکو، هوا بلعی، مخملک پسوریازیس، ورم دستگاه تناسلی،، تب برفکی، ورم، میزراه، سرگیجههای منیر، کمخونی هیپوکروم، آرتروز ورم زبان همراه بار، آرتریت، پارکینسون، عوارض یائسگی، پورپورا، هپاتیت، یرقان، یرقان نوزادی، کمک به ترمیم شکستگی استخوان و عقیم بودن، به عنوان غذا و کمک درمانی مفید و مؤثر است.
در داخل آن، که تزئینبخش سفرهٔ هفتسین است، بادامهای شیرین (سنگی) میریزند که نماد افزونی است. این بادامها را پس از پختن، از سمنو خارج میکنند؛ تعدادی از آنها را به عنوان برکت کیف پول در داخل کیف پول قرار میدهند تا باعث فراوانی پول و ثروت گردد. بادام، حاوی ویتامین E «ای» و B1 «ب۱» و مقدار فراوانی از فسفر، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، گوگرد، سدیم، آهن، قند، مواد ازته و چربی است که به هنگام پخت سمنو، جذب آن شده و باعث مقوی شدن بیشتر این غذا میگردد. مصرف سمنو باعث تقویت عمومی بدن به ویژه استخوانها میگردد و غذای بسیار مفیدی برای زنان به ویژه زنان باردار، بچه شیرده و یائسه محسوب میشود.
مراسم سمنو پزان
معمولاً پختن سمنو در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان بیشتر از دیگر نقاط انجام میشود. در افغانستان و تاجیکستان، سرودههایی در هنگام پختن آن از سوی زنان اجرا میشود. سروده "سُمَنَک در جوش و ما کفچه زنیم، دیگران در خواب و ما دفچه زنیم"، نمونهای از این سرودهها است. در دوران جدید، سمنو پزی با گردهمایی اعضای خانواده و فامیل همراه است. سمنو در سفره هفتسین یکی از اقلام اصلی بهشمار میرود. در کشور فنلاند به سمنو ممی (Mämmi) گفته میشود.
آئین سمنوپزان در سراسر کشور همزمان با سال نو انجام میشود، اما در آشتیان با منتسب دانستن این آئین به فاطمه زهرا، در طول روزهای سال سمنو پخته میشود و آئین بزرگ سمنوپزان این شهرستان نیز در نیمه دوم اردیبهشت ماه و اوایل خرداد با حضور خودجوش اقشار مردم برگزار میشود. آئین پخت سمنو در آشتیان به عنوان یک رسم سنتی و بومی این خطه به مدت دو روز ادامه دارد. این آئین که سابقه طولانی در فرهنگ مردمان آشتیان دارد، در اردیبهشت ماه و همزمان با فصل برداشت محصول و به شکرانه نعمت خدا و گشایش روزی برگزار میشود. این آیین در سال ۱۳۹۷ ثبت ملی شد و در فهرست میراث ناملموس ایران به ثبت رسید.
نخستین جشنواره پخت سمنو در شهرستان شهرضا از سال ۱۳۸۶ برگزار گردید و این جشنواره به جهت نگهداشت سنت دیرینه سمنوپزان در اواخر هر سال برگزار میگردد.
نخستین جشنواره پخت سمنو در شهر درق نوزدهم اسفند هزار و سیصد و نود و دو برگزار شد و این مراسم و آئین سمنو پزان به نام شهر درق ثبت میراث ملی گردید و این جشنواره هر ساله به میمنت نوروز در میانه اسفند ماه برگزار میشود و خود به پاسداشت سنت دیرینه ایرانیان ادامه خواهد یافت.
تجارت سمنو
در ایران پخت و فروش سمنو در روزهای آخر سال به نوعی تجارت فصلی تبدیل شده که میتوان به شهر بروجرد مهد سمنوی ایران، دَرَق از خراسان شمالی و شهرضا اشاره کرد که با تولید وفروش و صادرات به کشورهای اروپایی و عربی و شرق آسیا در راه جهانی شدن تجارت سمنو است و درق شهر سمنوی ایران لقب گرفتهاست. پخت سمنو در شهرستان شهرضا قدمت ۵۰۰ ساله داشته و هماکنون نیز این سنت دیرینه به شکل مسابقه، مشارکت مردمی و نذر نیز در حال انجام میباشد.
در تهران و شهرهای بزرگ سمنوی سنتی عرضه میشود. سمنوی بروجرد از اوایل اسفندماه تهیه میشود و با نزدیک شدن به عید نوروز، سمنوهای آماده شده در دیگهای بزرگ برای فروش به شهرهای بزرگ مانند تهران، شیراز و اهواز میروند. روزانه ۶۰۰ کیلوگرم سمنو در ماه اسفند در این شهر تولید و به شهرهای دیگر صادر میشود.
طرز تهیه سمنو
برای تهیه سمنو خانگی به ازای هر یک کیلوگرم گندم به یک کیلو آرد گندم سبوس دار نیاز دارید.
گندمها را بشویید یک شبانه روز آنها را در آب خیس کنید. بعد داخل سینی بریزید و روی آنها پارچه نخی بکشید. پارچه باید همیشه مرطوب باشد. اجازه دهید ۲ تا ۳ روز جوانه بزنند و قبل از اینکه سبز شوند آنها را چرخ کنید.
آنها را داخل صافی بریزید و روی آنها کمکمآب بریزید و دست بکشید تا شیره گندم از سبوس گندم جدا شود.
شیره گندم را با آرد مخلوط کنید. آرد باید کاملاً در شیره و آب حل شود و گلوله گلوله نباشد. برای ۱۰ کیلو آرد و ۱ کیلو گندم حدود ۸ تا ۱۰ لیتر آب لازم است.
این مرحله خیلی مهم است باید مواد سمنو را روی شعله گاز قرار دهید حرارت را زیاد کنید و مدام مواد را بهم بزنید تا ته نگیرد تا زمانی که به جوش بیاید.
وقتی سمنو به جوش آمد، دیگر به همزدن مدام نیاز ندارد. تنها هر یک ساعت آن را بهم بزنید و حرارت شعله را خیلی کم کنید. بین ۱۰ تا ۱۵ ساعت سمنو آماده میشود؛ و میتوانید با پسته یا بادام آن را تزیین کنید.
پانویس
ویکیپدیای انگلیسی
آشپزی آذری
آشپزی افغانستانی
آشپزی ایرانی
آشپزی پاکستانی
آشپزی تاجیکی
تنقلات ایرانی
دسرها
دسرهای ایرانی
غذاهای آسیای مرکزی
هفتسین
غذاهای عید نوروز |
4993 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C | فالگوشی | فالگوشنشینی، فالگوشی از آیینهای کهن نوروزی آیین فالگوش نشستن است. این آیین در بیشتر نقاط ایران به دست فراموشی سپرده شده ولی برای نمونه هنوز در تالش اران و دیگر نقاط جمهوری آذربایجان رواج دارد. فالگوش نشستن به معنی محرمانه گوش کردن از پشت در خانه هاست و به هنگام نوروز جوانان چه دختر و چه پسر به کوچهها میآمدند و با خود دستمالهایی آورده و آنها را به درون خانهها میانداختند تا صاحبخانهها آن دستمالها را با آجیل یا هدیه نقدی و جنسی پر کند. مردم محل میدانستند که جوانان پیش از دستمال انداختن پشت در فالگوش مینشینند و مراقب صحبت خود بودند.
پیشگویی
جشنوارههای ایران
فرهنگ در ایران
فرهنگ فارسی
فرهنگ عامه ایران
مقالههای خرد ایران
مقالههای خرد فرهنگ
واژهها و عبارتهای فارسی
طالعبینی |
4996 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%20%D9%BE%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%B1%DA%AF | نام پسامرگ | نام پسامَرگ (در چینی: 諡號/謚號) نامی افتخاری است که بنا به رسم و عادت در کشورهای خاور دور به پادشاهان و دیگر افراد مهم پس از مرگشان داده میشود. برای نمونه در چین به سیاستمدار و رهبرانقلابی سونیاتسن پس از مرگش لقب (國父 تلفظ: گُئوفو) به معنی «پدر کشور» داده شده است.
منابع
Wikipedia contributors, "Posthumous name," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Posthumous_name&oldid=191547063 (accessed March 4, 2008).
حاکمان کره
حکمرانان اهل ژاپن
حکمرانان ویتنام
فرمانروایان چین
فرهنگ در چین
فرهنگ در ژاپن
فرهنگ در کره (کشور)
گرامیداشت پس از مرگ
نامها
نامهای چینی
نامهای ویتنامی
نامهای انسان
فرهنگ در ویتنام |
4997 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%AE%D9%88%D8%B3 | موخوس | موخوس (Moxos) نام یک علفزار استوایی در بخش آمازونی کشور بولیوی در آمریکای جنوبی است. این دشت از نظر باستانشناسی دارای اهمیت است و تعداد زیادی جوامع پیچیده ماقبل تاریخی در این دشت ساکن بودهاند. آب رودخانهها در برخی از فصلها سطح این دشت را میپوشاند.
تا پیش از اواخر سده ۱۷ میلادی پای هیچ اروپایی به این دشت نرسیده بود.
بسیاری از قرارگاههای مبلغین مذهبی عیسوی که در سدههای ۱۷ و ۱۸میلادی در منطقه تأسیس کردند امروزه به شهر تبدیل شده است.
امروزه موخوس بخشی از استان بنی در بولیوی است. از دهه ۱۹۵۰ به این سو گلهداری مهمترین فعالیت اقتصادی این منطقه شده است. چشم انداز این منطقه را امروزه بیشتر منظره گله داریهای متعدد تشکیل میدهد.
منابع
Wikipedia contributors, "Beni savanna," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Beni_savanna&oldid=254426064
قلمرو نوحارهای
بومناحیههای برزیل
بومناحیههای بولیوی
جغرافیای بنی
علفزارهای برزیل
علفزارهای بولیوی
علفزارها، گرمدشتها و درختچهزارهای حارهای و نیمهحارهای
محیط زیست بولیوی
مناطق کنوانسیون رامسر در بولیوی
بومناحیههای نوحارهای |
4998 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D9%86%DB%8C | استان بنی | بِنی نام یکی از بخشهای کشور بولیوی در آمریکای جنوبی است.
جغرافیا
این بخش در شمال شرقی بولیوی در منطقهای دشتی و مسطح با آب و هوایی گرم و شرجی قرار گرفته است.
سطح منطقه بنی را جنگلهای بارانی و پامپا (علفزار معتدله) پوشانده است.
جمعیت
جمعیت این بخش در سال ۲۰۰۱ میلادی ۳۶۲،۵۲۱ نفر بود و از نظر مساحت دومین استان بزرگ بولیوی میباشد.
بخشها
این استان هشت بخش دارد:
سرکادو Cercado
ایتنز Iténez
خوزه بالیویان José Ballivián
مموره Mamoré
ماربان Marbán
موخوس Moxos
واکا دیِز Vaca Diéz
یاکوما Yacuma
استانهای بولیوی
ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۸۴۲ (میلادی)
بخشهای بولیوی
بخش بنی
بولیوی |
5010 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6%DB%B2%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۶۲ (میلادی) |
رویدادها
با توافق دولت روم، پادشاهی ارمنستان به تیرداد اشکانی برگشت. پس از شش سال درگیری که ارمنستان به وسیله کوربولو به روم منضم شده بود، با شکست روم از ایران و در نتیجه پیمان صلح راندیا (Rhandeia) به جنگ در آن منطقه پایان داده شد.
فرمانروایان
۶۲ (میلادی) |
5011 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%A7 | پامپا | پامپا (یا پامپاس) واژهای اسپانیایی و به مفهوم علفزار معتدلهای در آمریکای جنوبی است که از رشته کوههای آند تا اقیانوس اطلس گسترده شدهاست. ناحیه پامپا جنوبیترین بخش برزیل، کل کشور اروگوئه و بخش شرق مرکزی آرژانتین را دربرمی گیرد.
بخش غربی پامپا را پامپای خشک مینامند که بیابانی پهناور را دربرگرفته و بخش شرقی آن که مرطوب است را پامپای شرقی نام گذاردهاند. پامپای شرقی دارای بارندگی زیاد و علفهای بلند است و شباهت زیادی به استپهای روسیه دارد.
پامپا
اقلیم آرژانتین
ایالت چهرنگاشتی
قلمرو نوحارهای
بومناحیههای آرژانتین
بومناحیههای برزیل
تاریخ طبیعی اروگوئه
جغرافیای آمریکای جنوبی
علفزارهای آرژانتین
علفزارهای آمریکای جنوبی
علفزارهای برزیل
علفزارها، گرمدشتها و درختچهزارهای معتدله
دشتهای آرژانتین
دشتهای آمریکای جنوبی
دشتهای برزیل
زمینچهرهای آمریکای جنوبی
زمینچهرهای اروگوئه
زمینچهرهای استان انتره ریوس
زمینچهرهای استان بوئنوس آیرس
زمینچهرهای استان سانتا فه
زمینچهرهای استان کوردوبا، آرژانتین
زمینچهرهای استان لا پامپا
زمینچهرهای ریو گرانده دو سول
کشاورزی در آرژانتین
مناطق طبیعی
مناطق طبیعی آمریکای جنوبی
منطقههای آرژانتین
منطقههای آمریکای جنوبی
بومناحیههای نوحارهای |
5012 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6%DB%B4%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۶۴ (میلادی) |
رویدادها
۱۹ ژوئیه؛ در روم نرون با اتهام شروع آتش سوزی روم به وسیله مسیحیان و توسعه حریق، تعداد زیادی از آنها را به هلاکت رسانید. پیتر که یک نفر ماهیگیر یهودی بود که در سلک هواخواهان مسیح درآمده بود و کارش چوپانی بود، به صلیب کشیده شد.
پل از اهالی تارسوس که دو سال از عمرش را در زندانی در روم گذرانده بود، در اثر شکنجه و زجر یهودیان به هلاکت رسید.
درگذشت پطرس (شمعون).بنظر میرسد او در جریان دستگیری مسیحیان توسط رومیان در همان سال کشته شده باشد و در ۶۴ میلادی در رم از دنیا رفت. مقبره وی در زیر کلیسای بزرگ واتیکان قرار گرفتهاست.
۶۴ (میلادی) |
5028 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B7%DB%B9%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۷۹ (میلادی) |
رویدادها
۲۳ ژوئن - تیتوس به جانشینی پدر خود وسپاسین به امپراتوری رم رسید.
۲۴ اوت - آغاز انفجار آتشفشان وسوویوس که به نابودی شهرهای پمپی و هرکولانیوم انجامید.
درگذشت ها
۲۳ ژوئن - وسپاسیان، امپراتور روم
۲۵ اوت - پلینیوس (مرگ بر اثر فوران آتشفشان وزوو)
فرمانروایان
۷۹ (میلادی) |
5031 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B8%DB%B1%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۸۱ (میلادی) |
رویدادها
ساخته شدن طاق تیتوس.
زادروزها
آرکیژن، پزشک رومی، در سوریه
ملکه دنگ سویی
درگذشتها
۳۱ سپتامبر: تیتوس، امپراتوز روم.
فرمانروایان
۸۱ (میلادی) |
5039 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B9%DB%B2%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۹۲ (میلادی) |
رویدادها
در بالکان، لاریگس (Laryges) یکی از دوشاخه اصلی طایفه ایرانیتبار سَرمَتی، دشت بین رود دانوب و رود تییس (Theiss) را تسخیر کردند و در این منطقه به داسیها حمله کردند، دومی تیان این جلگه را از آنها پس گرفت و تمام سربازان و افراد این طایفه را از منطقه بیرون راند.
لژیون ۲۱ راپاکس در سال ۹۲ میلادی بدست قوم سرمتی که ساکن منطقه پانوپیا بودند نابود شد.
در روم، کینتیلیان (Quintilian) که در سال 30 در اسپانیا زاده شده بود، کتابی درباره برنامه آموزش سخنرانی برای آیندگان نوشت، این شخص براین باور بود که ناطقان برجسته باید نشان دهند که از نظر روحی شایسته این حرفه هستند و فصاحت بیان در گفتار و در فهم کامل زبان لاتینی است. او این مقاله را در زمان وسپاسیان در سال 72 میلادی به رشته تحریر درآورد. شاگردان وی در این زمان عبارت بودند از: پلینی (Pliny) جو
درگذشتها
تاریخ نگار چینی بان گو (Bangu) همراه پدر و خواهرش که تاریخ سلسله پیشین چین هان را به نگارش درآورده بودند، به سبب حمایت از دو (Dou)، یکی از صاحب منصبان چین کشته شدند.
فرمانروایان
۹۲ (میلادی) |
5048 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B9%DB%B9%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۹۹ (میلادی) |
رویدادها
آسیا:
کانیشکا، شاه کوشانی که در زمان او پادشاهی کوشان به اوج خود رسید، هیئتی به روم فرستاد تا طرح یک حمله غافلگیرانه را به شاهنشاهی پارت ایران بریزد.
روم:
آینههای شیشهای که در پشتشان لعابی از قلع اندوده شده جای آینههای فلزی را گرفت.
مرگها
موسونیوس روفوس، فیلسوف رومی.
فرمانروایان
۹۹ (میلادی)
سالها (میلادی) |
5049 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B0%DB%B0%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۰۰ (میلادی) |
زادروزها
مارکوس کورنلیوس فرونتو، دستورنویس، نحوی، سخن پرداز و وکیل رومی (تاریخ تقریبی)
فرمانروایان
۱۰۰ (میلادی) |
5050 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85%20%D8%AF%D8%AF%D9%85%D8%B1%DB%8C | محمد اعظم ددمری | خواجه محمد اعظم بن خیرالزمان کشمیری دِدمَری (۱۱۰۳–۷۹/۱۶۹۱–۱۷۶۵) تاریخدان، شاعر و صوفی پارسینویس اهل کشمیر بود.
وی نویسنده کتابی به زبان پارسی دربارهٔ تاریخ کشمیر به نام «واقعات کشمیر» است. کتاب وی به زبان اردو هم ترجمه شدهاست. ددمری در شعر، «اعظم» تخلص میکرد هرچند هیچیک از سرودههای او بهجا نماندهاند.
پیشینه
او در ددمر در منطقه سرینگر بهدنیا آمد و از نوجوانی در مدرسه ملاعبید و عبدالرزاق در سرینگر دانشهای سنتی اسلامی را آموخت. او به عنوان شاعری جوان از راهنماییهای نورالدین شارق (مرگ: ۱۱۲۷/۱۷۱۴) بهره برد و بعدها با محمدرضا مشتاق کشمیری (مرگ: ۱۱۴۳/۱۷۳۰) و ملا عبدالحکیم ساطع (۱۱۴۳/۱۷۳۰) تحصیل علم کرد.
محمد اعظم ددمری در سال ۱۱۱۹/۱۷۰۶ به طریقت نقشبندی پیوست و به مدت دوازده سال تحت راهنمایی ملا محمدمراد نقشبندی (مرگ: ۱۱۳۱/۱۷۱۸) قرار داشت.
وی در ددمر به خاک سپرده شد.
آثار
واقعات کشمیر
فیض مراد
رساله فوائد الرضا
رساله فراقنامه
قوائدالمشایخ
رساله اثباتالجبر
تجربتالطالبین
اشجار القُلد
ثمراتالاشجار
منابع
ددمری، محمد اعظم، واقعات کشمیر، دستنویس تألیفشده در سالهای ۱۷۴۶–۴۷ میلادی.
ددمری، محمد اعظم، واقعات کشمیر، ۱۹۳۶. صص ۲۹۱–۹۳.
ایرانیکا: سرواژه: DĒDMARĪ, ḴᵛĀJA MOḤAMMAD-AʿẒAM
پارسیگویان کشمیر |
5052 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D8%A7%D8%AA%20%DA%A9%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%B1 | واقعات کشمیر | واقعات کشمیر کتابی است به زبان پارسی نوشته خواجه محمد اعظم دِدمَری دربارهٔ تاریخ کشمیر. این کتاب به زبان اردو هم ترجمه شده است.
منابع
ددمری، محمد اعظم، واقعات کشمیر، دستنویس تألیفشده در سالهای ۱۷۴۶–۴۷ میلادی.
ادبیات کشمیر
کتابهای فارسی |
5067 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B0%DB%B8%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۰۸ (میلادی) |
رویدادها
تاریخنگار رومی تاسیتوس کتاب مهم خود به نام تواریخ را مینویسد.
زادروزها
درگذشتها
فرمانروایان
۱۰۸ (میلادی) |
5071 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B1%DB%B1%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۱۱ (میلادی) |
رویدادها
سنگوتووان شاهنشاه جنوب هند به کوش حمله برد و کانیشکا و برادرش ویجایه را در کویلالووام (نزدیک ماتورا) را شکست داد.
زادروزها
آنتونیوس، معشوق هادریان، امپراتور روم.
۱۱۱ (میلادی) |
5122 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B4%DB%B0%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۴۰ (میلادی) |
رویدادها
پاپ پیوس یکم به عنوان دهمین پاپ جانشین پاپ هیگینوس شد.
بطلمیوس کتاب المجسطی خود را به پایان رساند. (تاریخ تقریبی)
فرمانروایان
پایان فرمانروایی ولاششاه خاندان پارتی (۱۴۰–۱۱۷)
منابع
Wikipedia contributors, "140," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=140&oldid=189638993 (accessed February 17, 2008).
۱۴۰ (میلادی) |
5126 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B4%DB%B4%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۴۴ (میلادی) |
رویدادها
تغییر امپراتور از هان شوندی به هان چونگدی در دودمان هان چین.
رد مارسیون از سوی کلیسای رم، پیدایش مارسیونیسم.
درگذشتها
هان شوندی، امپراتور چین.
فرمانروایان
۱۴۴ (میلادی) |
5141 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B5%DB%B7%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۵۷ (میلادی) |
رویدادها
یک شورش رودرروی امپراطوری روم از داسیا آغاز شد.
درگذشتها
فیلسوف تائوئیستی ژانگ دائولینگ
فرمانروایان
۱۵۷ (میلادی) |
5147 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B4%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۶۴ (میلادی) |
رویدادها
آویدیوس کاسیوس، فرماندار رومی سوریه و یکی از سپهداران لوسیوس ورسوس از فرات گذشته و به محدوده ایران (شاهنشاهی پارت) هجوم آورد.
تیسفون، پایتخت ایران، بدست رومیها تسخیر شد ولی پس از پایان جنگ به پارتیها بازگردانده شد.
رومیها دیوار آنتونین در اسکاتلند را تخلیه میکنند.
فرمانروایان
۱۶۴ (میلادی) |
5152 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B8%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۶۸ (میلادی) |
رویدادها
در دودمان چینی هان، امپراتور هان هوآندی جای خود را به هان لینگدی دارد.
سزار مارکوس آرلیوس و وروس، یکی از تیرههای ژرمن به نام مارکومانی را به منطقه داسیا (حدوداً رومانی امروز) واپس راندند.
فرمانروایان
۱۶۸ (میلادی) |
5153 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B9%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۶۹ (میلادی) | سال ۱۶۹ (MCXXXIX) صد و شصت و نهمین سال گاهشماری ژولینی است.
رویدادها
آغاز جنگ دوم مارکومانی. حمله قبایل ژرمنی به امپراتوری روم بویژه به استانهای ریشیه و موئسیا.
تاختوتاز موروها شمال آفریقا به اسپانیا.
مارکوس آرلیوس پس از مرگ لوسیوس وروس امپراتور بلامنازع روم شد.
زادگان
جینگو, نایبالسلطنه و امپراتریس ژاپنی (مرگ در ۲۶۹ (میلادی))
ژانگ لیائو, ژنرال چینی (مرگ در ۲۲۲ (میلادی))
درگذشتها
۲۳ ژانویه – لوسیوس وروس, امپراتور روم (زادهٔ ۱۳۰ میلادی)
منابع
۱۶۹ (میلادی) |
5173 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B9%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۸۹ (میلادی) |
رویدادها
پاپ ویکتور یکم جانشین پاپ الئوتروس میشود.
فرمانروایان
۱۸۹ (میلادی) |
5174 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B0%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۱۹۰ (میلادی) |
رویدادها
بخشی از شهر رم سوخت و امپراتور کومودوس دستور بازسازی شهر و تغییر نام آن به کولونیا کومودیانا را صادر کرد.
یک راه رومی در گردنه سیمپلون از کوهستان آلپ گذشت.
فقر شدید در مصر بخاطر دوبرابر شدن قیمتها در دهه پیش از آن.
درصد نقره در دناریوس (دینار) مصری از ۹۰ به ۷۰ درصد کاهش یافت.
زادروزها
درگذشتها
۶ مارس - لیو بیان، امپراتور چین
فرمانروایان
۱۹۰ (میلادی) |
5185 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DA%98%DB%8C%D9%88%D9%86%20%DB%B2%DB%B1%20%D8%B1%D8%A7%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3 | لژیون ۲۱ راپاکس | لژیون ۲۱ راپاکس (ملقب به درّنده) یکی از تیپهای ارتش روم بود که در ۳۱ پیش از میلاد مسیح توسط آگوستوس، امپراتور روم برپا شد. این تیپ احتمالاً از افراد ۳۱ لژیون پیشین تشکیل شده بود. لژیون ۲۱ راپاکس در سال ۹۲ میلادی بدست قوم ایرانی تبار سرمتی که ساکن منطقه پانونیا بودند نابود شد. نماد این لژیون یک بز شاخدار بود.
منابع
Legions and Veterans: Roman Army Papers 1971-2000 By L. J. F. Keppie page 128
جستارهای وابسته
فهرست لژیونهای رومی
انحلالهای ۹۲ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۳۱ (پیش از میلاد)
لژیونرها
لژیونهای روم
واحدها و تشکیلات نظامی بنیانگذاریشده در سده ۱ (پیش از میلاد) |
5187 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%87 | نصرالله زرینپنجه | نصرالله زرینپنجه (زادهٔ ۱۲۸۵ در تهران – درگذشتهٔ ۲۵ آذر ۱۳۶۰)، نوازندهٔ سرشناس تار و آهنگساز اهل ایران بود. او همچنین در نواختن سهتار، بربط و ترومپت مهارت داشت. وی در تهیه کتابهای آموزشی تار و سهتار هنرستان، سهم بهسزایی داشت.
زندگی
در سال ۱۲۸۵ در تهران متولد شد. در ۱۳ سالگی نزد ربیع خان برادر درویشخان به نواختن تار مشغول شد و سپس به خدمت موزیک نظام درآمد. روزی تار میزد که حسین هنگآفرین صدای سازش را شنید و ذوق او را پسندید و به شاگردی خود پذیرفت. بعدها از خدمت موزیک نظام استعفا داد و فرصتی یافت تا هنر خویش را تکمیل کند.
مدتی نزد مرتضی نیداوود و یحیی زرپنجه و علیاکبر شهنازی تعلیم گرفت تا این که با موسی معروفی آشنا شد و ردیفی را که او روایت کرده بود، نواخت. نصرالله زرینپنجه در سال ۱۳۱۳ از موسیقی دلسرد شد و تار را کنار گذاشت و عهدهدار سمتهایی در وزارت دارایی شد. در سال ۱۳۲۰ که علی نقی وزیری به هنرستان موسیقی بازگشت، دوباره نزد حسین سنجری به آموختن تار مشغول شد و در اثر تشویق روحالله خالقی از وزارت دارایی به وزارت فرهنگ منتقل شد. وی ضمن تدریس در هنرستان موسیقی ملی در تدوین کتابهای مقدماتی تار و سه تار نقش ارزندهای ایفا کرد. در سال ۱۳۳۰ کتاب دستور مقدماتی تار و سهتار توسط نصرالله زرینپنجه، موسی معروفی و روحالله خالقی برای سال اول هنرستان موسیقی ملی، تنظیم و به چاپ رسید.زرینپنجه سالها با رادیو همکاری داشت و رهبر ارکستر سازهای ایرانی رادیو بود و آهنگهای بسیاری ساخت که اجرا شد. در برنامههای ساز و سخن که به ابتکار روحالله خالقی تدوین میشد نیز همکاری داشت. تمرینهای که ساخته برای هنرجویان بسیار مفید است. این تمرینها شامل ابوعطا، بیات ترک، چهارگاه و بیات اصفهان است که در کتاب سوم تار و سهتار هنرستان به کوشش حسین علیزاده به چاپ رسیدهاند.
وی حدود ۵۰ آهنگ ساخته و آموزگار موسیقی در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی ایران بود.
ثمرهٔ ازدواج وی دو دختر است که از او به یادگار مانده به نامهای مهین زرینپنجه و شهین زرینپنجه، که مهین پیانو و شهین ویولن مینوازند و هر دو از فارغالتحصیلان هنرستان موسیقی ملی میباشند.
پانویس
منابع
برنامه رادیویی یادی از هنرمندان به کوشش روحالله خالقی
جزوه تخصصی تار و سه تار هم ساز، اسفند ۱۳۷۵ مؤسسه فرهنگی هنری ماهور
آهنگسازان اهل ایران
اهالی تهران
درگذشتگان ۱۳۶۰
زادگان ۱۲۸۵
نوازندگان بربط اهل ایران
نوازندگان تار اهل ایران
نوازندگان ترومپت اهل ایران
نوازندگان سهتار اهل ایران
آهنگسازان برنامه گلها (برنامه رادیویی) |
5189 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B9%D8%A7%D9%86 | فهرست مخترعان |
فهرست الفبایی
A
Vitaly Abalakov (۱۹۰۶–۱۹۸۶)، روسیه – camming devices, Abalakov thread (or V-thread) gearless ice climbing anchor
ارنست کارل آبه (۱۸۴۰–۱۹۰۵)، آلمان – کندانسور، apochromatic lens، شکستسنج
هوهانس آدامیان (۱۸۷۹–۱۹۳۲)، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی/روسیه – tricolor principle color television
Samuel W. Alderson (۱۹۱۴–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – آدمک آزمایش تصادف
Alexandre Alexeieff (۱۹۰۱–۱۹۸۲) روسیه/فرانسه – Pinscreen animation (with his wife Claire Parker)
Rostislav Alexeyev (۱۹۱۶–۱۹۸۰)، روسیه/اتحاد شوروی – شناور اثر سطحی
Randi Altschul (زاده ۱۹۶۰)، ایالات متحده آمریکا – Disposable تلفن همراه
جواد اشجعی (۲۰۲۰–۱۹۴۹)، ایران/روسیه – Javad Ashjaee – ادغام GPS و Glonass
بروس امس (زاده ۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا – Ames test (Cell biology)
Giovanni Battista Amici (۱۷۸۶–۱۸۶۳)، ایتالیا – Dipleidoscope, Amici prism
مری اندرسن (۱۸۶۶–۱۹۵۳)، ایالات متحده آمریکا – برفپاککن blade
مموفوکو آندو (۱۹۱۰–۲۰۰۷)، ژاپن – Instant noodles
هل انگر (۱۹۲۰–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – a.o. شمارشگر گود (radioactivity measurements)، دوربین گاما
آندرس کنوتسن آنگستروم (۱۸۸۸–۱۹۸۱)، سوئد – آفتابسنج
Ottomar Anschütz (۱۸۴۶–۱۹۰۷)، آلمان – single-curtain focal-plane shutter, electrotachyscope
هرمان آنشوتس-کمپفه (۱۸۷۲–۱۹۳۱)، آلمان – قطبنمای گردشسنج
ویرجینیا آپگار (۱۹۰۹–۱۹۷۴)، ایالات متحده آمریکا – نمره آپگار (for newborn babies)
نیکولا آپر (۱۷۴۹–۱۸۴۱)، فرانسه – کنسروسازی (food preservation) using glass bottles, جستار وابسته Peter Durand
ارشمیدس (ح. ۲۸۷–۲۱۲ پیش از میلاد)، یونان – پیچ ارشمیدس
گوئیدو د آرتزو (ح. ۹۹۱–ح. ۱۰۳۳)، ایتالیا – Guidonian hand، نتنویسی، جستار وابسته پنج خط حامل
امه ارگان (۱۷۵۰–۱۸۰۳)، فرانسه – Argand lamp
ویلیام جورج آرمسترانگ (۱۸۱۰–۱۹۰۰)، بریتانیا – آکومولاتور هیدرولیک
Neil Arnott (۱۷۸۸–۱۸۷۴)، بریتانیا – waterbed
جوزف آسپدین (۱۷۸۸–۱۸۵۵)، بریتانیا – سیمان پرتلند
جان آتاناسف (۱۹۰۳–۱۹۹۵)، بلغارستان/ایالات متحده آمریکا – digital رایانه
B
چارلز ببیج (۱۷۹۱–۱۸۷۱)، بریتانیا – موتور تحلیلی (نیمهخودکار)
Tabitha Babbit (۱۷۷۹–۱۸۵۳)، ایالات متحده آمریکا – کارخانه چوببری اره گرد
Victor Babeș (۱۸۵۴–۱۹۲۶) رومانی – بابزیا، بنیانگذار serum therapy
لئوهندریک باکلند (۱۸۶۳–۱۹۴۴)، جمعیتشناسی بلژیک–ایالات متحده آمریکا – Velox photographic paper و باکالیت
رالف بائر (۱۹۲۲–۲۰۱۴)، آلمان زاده ایالات متحده آمریکا – کنسول بازی
مصطفی شاملویی (1987–2022)، ایران-امریکا – a.o. سامانه هوایی، خنثی سازی بمب،
آدولف فون بایر (۱۸۳۵–۱۹۱۷)، آلمان – a.o. فلورسین، synthetic رنگ نیل، فنول فتالئین
جان لوگی برد (۱۸۸۸–۱۹۴۶)، اسکاتلند – an electromechanical television, electronic color television
اخترشناسی در سدههای میانه اسلامی (ح. ۱۲۳۵)، تاریخ ایران/ایران – mechanical چرخدندهed اسطرلاب به همراه گاهشماری شمسی–قمری
جورج بالاس (۱۹۲۵–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – حاشیهزن
ولادیمیر بارانوف-روسین (۱۸۸۸–۱۹۴۴)، روسیه/فرانسه – Optophonic Piano
جان باربر (۱۷۳۴–۱۸۰۱)، بریتانیا – توربین گازی
جان باردین (۱۹۰۸–۱۹۹۱)، ایالات متحده آمریکا – co-مخترع ترانزیستور
Vladimir Barmin (۱۹۰۹–۱۹۹۳)، روسیه – first rocket پایگاه فضایی (پایگاه فضایی)
Anthony R. Barringer (۱۹۲۵–۲۰۰۹)، کانادا/ایالات متحده آمریکا – INPUT (Induced Pulse Transient) airزادهe electromagnetic system
Earl W. Bascom (۱۹۰۶–۱۹۹۵)، کانادا/ایالات متحده آمریکا – rodeo bucking chute (۱۹۱۶ و ۱۹۱۹)، rodeo bronc saddle (۱۹۲۲)، rodeo bareback rigging (۱۹۲۴)، rodeo riding chaps (۱۹۲۶)
نیکولای باسوف (۱۹۲۲–۲۰۰۱)، روسیه – co-مخترع لیزر و میزر
Émile Baudot (۱۸۴۵–۱۹۰۳)، فرانسه – Baudot code
اویگن باومان (۱۸۴۶–۱۸۹۶)، آلمان – پلی وینیل کلراید
Trevor Baylis (۱۹۳۷–۲۰۱۸)، بریتانیا – wind-up radio
Maria Beasley (۱۸۴۷–۱۹۰۴)، ایالات متحده آمریکا – بشکه machine, improved life raft
فرانسیس بوفورت (۱۷۷۴–۱۸۵۷)، Ireland/UK – مقیاس بوفورت، Beaufort cipher
آرنولد اورویل بکمان (۱۹۰۰–۲۰۰۴)، ایالات متحده آمریکا – پیاچ meter الکتریکی
ولادیمیر بختیرف (۱۸۵۷–۱۹۲۷)، روسیه – Bekhterev's Mixture
Josip Belušić (۱۸۴۷–?)، کرواسی – سرعتسنج الکتریکی
الکساندر گراهام بل (۱۸۴۷–۱۹۲۲)، بریتانیا، کانادا، و ایالات متحده آمریکا – تلفن
Nikolay Benardos (۱۸۴۲–۱۹۰۵)، امپراتوری روسیه – جوشکاری با قوس الکتریکی (specifically carbon arc welding, first arc welding method)
روت بنریتو (۱۹۱۶–۲۰۱۳)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Permanent press (no-iron clothing)
Miriam Benjamin (۱۸۶۱–۱۹۴۷)، Washington, D.C. – Gong and signal chair (adopted by House of Representatives و precursor to flight attendant signal system)
ویلیام آر بنت (۱۹۳۰–۲۰۰۸)، مشترکاً به همراه علی جوان (۱۹۲۶–)، ایالات متحده آمریکا/ایران – لیزر گازی (هلیوم-نئون)
Melitta Bentz (۱۸۷۳–۱۹۵۰)، آلمان – کاغذ Coffee filter
کارل بنز (۱۸۴۴–۱۹۲۹)، آلمان – petrol-powered خودرو
هانس برگر (۱۸۷۳–۱۹۴۱)، آلمان – first human نوار مغزی و its development
فریدریش برژیوس (۱۸۸۴–۱۹۴۹)، آلمان – Bergius process (synthetic fuel from coal)
امیل برلینر (۱۸۵۱–۱۹۲۹)، آلمان و ایالات متحده آمریکا – disc record گرامافون
تیم برنرز لی (زاده ۱۹۵۵)، بریتانیا – with رابرت کایو، وب جهانگستر
مارسلین بارتلت (۱۸۲۷–۱۹۰۷)، فرانسه – Berthelot's reagent (chemistry)
ماکس بیلشافسکی (۱۸۶۹–۱۹۴۰)، آلمان – Bielschowsky stain (histology)
آلفرد بینه (۱۸۵۷–۱۹۱۱)، فرانسه – with his student تئودور سیمون (۱۸۷۲–۱۹۶۱)، first practical بهره هوشی
لوچو بینی (۱۹۰۸–۱۹۶۴)، مشترکاً به همراه اوگو چرلتی (۱۸۷۷–۱۹۶۳)، ایتالیا – درمان با ضربه الکتریکی تشنجآور
گرد بینینگ (زاده ۱۹۴۷)، with Christoph Gerber, Calvin Quate و هاینریش روهرر، آلمان/سوئیس/ایالات متحده آمریکا – میکروسکوپ نیروی اتمی و میکروسکوپ تونلی روبشی
Clarence Birdseye (۱۸۸۶–۱۹۵۶)، ایالات متحده آمریکا – Flash freezing
لاسلو بیرو (۱۸۹۹–۱۹۸۵)، مجارستان – خودکار
تور بیورکلوند (۱۸۸۹–۱۹۷۵)، نروژ – رنده پنیر
جیمز استوارت بلکتون (۱۸۷۵–۱۹۴۱)، ایالات متحده آمریکا – استاپ موشن
اتو بلاثی (۱۸۶۰–۱۹۳۹)، مجارستان – co-مخترع ترانسفورماتور، واتمتر، جریان متناوب (AC) و توربو ژنراتور
John Blenkinsop (۱۷۸۳–۱۸۳۱)، بریتانیا – Blenkinsop rack railway system
Charles K. Bliss (۱۸۹۷–۱۹۸۵)، Austro-مجارستان/استرالیا – Blissymbols
کاتارین بور بلودگت (۱۸۹۸–۱۹۷۹)، بریتانیا – nonreflective glass
Alan Blumlein (۱۹۰۳–۱۹۴۲)، بریتانیا – استریو
David Boggs (زاده ۱۹۵۰)، ایالات متحده آمریکا – اترنت
Nils Bohlin (۱۹۲۰–۲۰۰۲)، سوئد – three-point کمربند ایمنی
Charlie Booth (۱۹۰۳–۲۰۰۸)، استرالیا – Starting blocks
Sam زاده (۱۸۹۱–۱۹۵۹)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – آبنبات چوبی-making machine
جاگادیش چاندرا بوس (۱۸۵۸–۱۹۳۷)، هند – Crescograph
Matthew Piers Watt Boulton (۱۸۲۰–۱۸۹۴)، بریتانیا – شهپر
Seth Boyden (۱۷۸۸–۱۸۷۰)، ایالات متحده آمریکا – nail-making machine
هربرت بویر (زاده ۱۹۳۶)، مشترکاً به همراه پل برگ (۱۹۲۶–)، و استنلی نورمن کوهن (۱۹۳۵–)، ایالات متحده آمریکا – created first جانداران دستکاریشده ژنتیکی
ویلارد بویل (۱۹۲۴–۲۰۱۱)، مشترکاً به همراه جرج ئی. اسمیت (۱۹۳۰–)، ایالات متحده آمریکا – دستگاه بارجفتشده (CCD)
هیوگ برندنر (۱۹۱۵–۲۰۰۸)، ایالات متحده آمریکا – Wetsuit
لوئی بریل (۱۸۰۹–۱۸۵۲)، فرانسه – بریل، Braille musical notation
Jacques E. Brandenberger (۱۸۷۲–۱۹۵۴)، سوئیس – سلوفان
ادوار برانلی (۱۸۴۴–۱۹۴۰)، فرانسه – همچسبیده
Charles F. Brannock (۱۹۰۳–۱۹۹۲)، ایالات متحده آمریکا – Brannock Device (سایز کفش)
والتر هاوسر براتین (۱۹۰۲–۱۹۸۷)، ایالات متحده آمریکا – co-مخترع ترانزیستور
کارل فردیناند براون (۱۸۵۰–۱۹۱۸)، آلمان – لامپ پرتوی کاتدی اسیلوسکوپ
Stanislav Brebera (۱۹۲۵–۲۰۱۲)، Czech Republic – سمتکس explosive
دیوید بروستر (۱۷۸۱–۱۸۶۸)، بریتانیا – زیبابین
راشل فولر بران (۱۸۹۸–۱۹۸۰)، ایالات متحده آمریکا – نیستاتین، world's first antifungal antibiotic
William C. Brown (۱۹۱۶–۱۹۹۹)، ایالات متحده آمریکا – Crossed-field amplifier
Marie Van Brittan Brown (۱۹۲۲–۱۹۹۹)، ایالات متحده آمریکا – home security system
Friedrich Wilhelm Gustav Bruhn (۱۸۵۳–۱۹۲۷)، آلمان – Taximeter
نیکلای بروسنتساو (۱۹۲۵–۲۰۱۴)، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، روسیه – کامپیوترهای مبنای سه (Setun)
Dudley Allen Buck (۱۹۲۷–۱۹۵۹)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Cryotron، حافظه تداعیگر
Edwin Beard Budding (۱۷۹۵–۱۸۴۶)، بریتانیا – علفبر
گرش بودکر (۱۹۱۸–۱۹۷۷)، روسیه – electron cooling, co-مخترع برخورددهنده
روبرت بونزن (۱۸۱۱–۱۸۹۹)، آلمان – چراغ بونزن
Henry Burden (۱۷۹۱–۱۸۷۱) اسکاتلند و ایالات متحده آمریکا – Horseshoe machine, first ایالات متحده آمریکاble iron railroad spike
C
رابرت کایو (زاده ۱۹۴۷)، بلژیک – with تیم برنرز لی، وب جهانگستر
نیکلاس کالان (۱۷۹۹–۱۸۶۴)، Ireland – a.o. قرقره رومکروف
Tullio Campagnolo (۱۹۰۱–۱۹۸۳)، ایتالیا – Quick release skewer
Charles Cantor (زاده ۱۹۴۲)، ایالات متحده آمریکا – Pulsed-field gel electrophoresis (molecular biology)
ماریو کاپکی (زاده ۱۹۳۷)، مشترکاً به همراه مارتین اونز (زاده ۱۹۴۱)، و الیور اسمیتیز (زاده ۱۹۲۵)، ایالات متحده آمریکا – هدفگیری ژنی
Arturo Caprotti (۱۸۸۱–۱۹۳۸)، ایتالیا – Caprotti valve gear
جرلامو کاردانو (۱۵۰۱–۱۵۷۶)، ایتالیا – a.o. Cardan grille (cryptography)
چستر کارلسون (۱۹۰۶–۱۹۶۸)، ایالات متحده آمریکا – الکتروفتوگرافی
والاس کاروترز (۱۸۹۶–۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – نایلون و نئوپرن (مشترکاً به همراه Arnold Collins)
Antonio Benedetto Carpano (۱۷۶۴–۱۸۱۵)، ایتالیا – ورموت
جووانی کاسلی (۱۸۱۵–۱۸۹۱)، ایتالیا/فرانسه – Pantelegraph
جورج کیلی (۱۷۷۳–۱۸۵۷)، بریتانیا – tension-spoke wheels
آندرش سلسیوس (۱۷۰۱–۱۷۴۴)، سوئد – سلسیوس temperature scale
وینتون سرف (زاده ۱۹۴۳)، مشترکاً به همراه باب کان (۱۹۳۸–)، ایالات متحده آمریکا – پروتکل اینترنت (IP)
اوگو چرلتی (۱۸۷۷–۱۹۶۳)، مشترکاً به همراه لوچو بینی (۱۹۰۸–۱۹۶۴)، ایتالیا – درمان با ضربه الکتریکی تشنجآور
Charles Chamberland (۱۸۵۱–۱۹۰۸)، فرانسه – Chamberland filter
Min Chueh Chang (۱۹۰۸–۱۹۹۱)، مشترکاً به همراه گریگوری گودوین پینکوس (۱۹۰۳–۱۹۶۷)، ایالات متحده آمریکا/چین – قرص ضدبارداری
Thomas Chang (زاده ۱۹۳۳)، کانادا/چین – سلول مصنوعی
Emmett Chapman (زاده ۱۹۳۶)، US – چپمن استیک
کلود کپه (۱۷۶۳–۱۸۰۵)، فرانسه – Semaphore line
دیوید چام (زاده ۱۹۵۵)، ایالات متحده آمریکا – a.o. دیوید چام, ecash
Vladimir Chelomey (۱۹۱۴–۱۹۸۴)، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی– first ایستگاه فضایی (برنامه فضایی سالیوت)
پاول چرنکوف (۱۹۰۴–۱۹۹۰)، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی – Cherenkov detector
Evgeniy Chertovsky (زاده ۱۹۰۲-نامعلوم)، روسیه – pressure suit
Ward Christensen (زاده ۱۹۴۵)، ایالات متحده آمریکا – بیبیاس
اوله کیرک کریستیانسن (۱۸۹۱–۱۹۵۸)، دانمارک – creator of لگو
ساموئل هانتر کریستی (۱۷۸۴–۱۸۶۵)، بریتانیا – پل ویتستون
خوان د لا سییروا (۱۸۹۵–۱۹۳۶)، Spain – هواچرخ
لیلاند کلارک (۱۹۱۸–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – Clark electrode (medicine)
ژرژ کلود (۱۸۷۰–۱۹۶۰)، فرانسه – لامپ نئون
آنری کواندا (۱۸۸۶–۱۹۷۲)، رومانی – اثر کواندا
جوزفین کاکرن (۱۸۳۹–۱۹۱۳)، ایالات متحده آمریکا – ماشین ظرفشویی
کریستوفر کوکرل (۱۹۱۰–۱۹۹۹)، بریتانیا – هواناو
Aeneas Coffey (۱۷۸۰–۱۸۵۲)، Ireland – Coffey still
Sir Henry Cole (۱۸۰۸–۱۸۸۲)، بریتانیا – Christmas card
ساموئل کلت (۱۸۱۴–۱۸۶۲)، ایالات متحده آمریکا – هفتتیر development
Sir William Congreve (۱۷۷۲–۱۸۲۸)، بریتانیا - Congreve rocket
George Constantinescu (۱۸۸۱–۱۹۶۵)، رومانی – creator theory of sonics, a new branch of مکانیک محیطهای پیوسته
Albert Coons (۱۹۱۲–۱۹۷۸)، ایالات متحده آمریکا – Immunofluorescence (microscopy)
مارتین کوپر (زاده ۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا — تلفن همراه
Harry Coover (۱۹۱۷–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – سیانواکریلات
Lloyd Groff Copeman (۱۸۶۵–۱۹۵۶)، ایالات متحده آمریکا – اجاق الکتریکی
Cornelis Corneliszoon (۱۵۵۰–۱۶۰۷)، The هلند – wind powered کارخانه چوببری
Alexander Coucoulas (زاده ۱۹۳۳)، ایالات متحده آمریکا – Thermosonic bonding
Wallace H. Coulter (۱۹۱۳–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – Coulter principle
ژاک-ایو کوستو (۱۹۱۰–۱۹۹۷)، فرانسه – co-مخترع aqualung و نیکونوس underwater camera
John "Jack" Higson Cover Jr. (۱۹۲۰–۲۰۰۹)، ایالات متحده آمریکا – تپانچه برقی
ویلیام کروکز (۱۸۳۲–۱۹۱۹)، بریتانیا – رادیومتر کروکس، لامپ کروکز
بارتولومئو کریستافوری (۱۶۵۵–۱۷۳۱)، ایتالیا – پیانو
اسکات کرامپ (inv. c. ۱۹۸۹)، ایالات متحده آمریکا – a.o. ساخت فیلامان ذوبی
Nicolas-Joseph Cugnot (۱۷۲۵–۱۸۰۴)، فرانسه – first موتور بخار road vehicle
William Cullen (۱۷۱۰–۱۷۹۰)، بریتانیا – first artificial یخچال
یان چکرالسکی (۱۸۸۵–۱۹۵۳)، لهستان / آلمان – فرایند چکرالسکی (crystal growth)
D
گوستاف دالن (۱۸۶۹–۱۹۳۷)، سوئد – AGA cooker, Dalén light, Agamassan, Sun valve for lighthouses and buoys
جان فردریک دانیل (۱۷۹۰–۱۸۴۵)، بریتانیا – سلول دانیل
Corradino D'Ascanio (۱۸۹۱–۱۹۸۱)، ایتالیا – وسپا scooter
لئوناردو دا وینچی (۱۴۵۲–۱۵۱۹)، ایتالیا – بالگرد، تانک، چتر نجات
Jacob Davis (۱۸۶۸–۱۹۰۸)، ایالات متحده آمریکا – شلوار جین
همفری دیوی (۱۷۷۸–۱۸۲۹)، بریتانیا – لامپ دیوی
Joseph Day (۱۸۵۵–۱۹۴۶)، بریتانیا – crankcase-compression موتور دوزمانه
لی دفارست (۱۸۷۳–۱۹۶۱)، ایالات متحده آمریکا – Phonofilm، ترایود
فه دل موندو (۱۹۱۱–۲۰۱۱)، فیلیپین – non-electric incubator
Yuri Nikolaevich Denisyuk (۱۹۲۷–۲۰۰۶)، روسیه – 3D تمامنگاری
رابرت دنارد (زاده ۱۹۳۲)، ایالات متحده آمریکا– حافظه تصادفی پویا (DRAM)
Miksa Deri (۱۸۵۴–۱۹۳۸)، مجارستان – co-مخترع an improved closed-core ترانسفورماتور
جیمز دیوئر (۱۸۴۲–۱۹۲۳)، بریتانیا – فلاسک
الکساندر دیانین (۱۸۵۱–۱۹۱۸)، روسیه – بیسفنول ای، ترکیب دیانین
ویلیام کندی دیکسون (۱۸۶۰–۱۹۳۵)، بریتانیا – دوربین فیلمبرداری
Philip Diehl (۱۸۴۷–۱۹۱۳)، ایالات متحده آمریکا – پنکه سقفی
رودلف دیزل (۱۸۵۸–۱۹۱۳)، آلمان – موتور دیزل
William H. Dobelle (۱۹۴۳–۲۰۰۴)، ایالات متحده آمریکا – پروتزهای بینایی
یوهان ولفگانگ دوبراینر (۱۷۸۰–۱۸۴۹)، آلمان – لامپ دوبراینر (chemistry)
Toshitada Doi (زاده ۱۹۴۳)، ژاپن، مشترکاً به همراه Joop Sinjou, هلند – لوح فشرده
ری دالبی (۱۹۳۳–۲۰۱۳)، ایالات متحده آمریکا – Dolby noise-reduction system
Gene Dolgoff (زاده ۱۹۵۰)، ایالات متحده آمریکا – LCD projector
میکائل دولیوو-دبرولسکی (۱۸۶۲–۱۹۱۹)، لهستان/روسیه – توان الکتریکی سه فاز
Marion O'Brien Donovan (۱۹۱۷–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – پوشک
هاب فن دورن (۱۹۰۰–۱۹۷۹)، هلند، جعبه دنده واریوماتیک جعبهدنده متغیر پیوسته
John Thompson Dorrance (۱۸۷۳–۱۹۳۰)، ایالات متحده آمریکا – سوپ
Amanda Minnie Douglas (۱۸۳۱–۱۹۱۶)، writer و inventor (portable folding mosquito net frame)
چارلز هنری داو (۱۸۵۱–۱۹۰۲)، ایالات متحده آمریکا – میانگین صنعتی داو جونز
Mulalo Doyoyo (زاده ۱۹۷۰)، South Africa/ایالات متحده آمریکا – Cenocell – cementless concrete
Anastase Dragomir (۱۸۹۶–۱۹۶۶)، رومانی – صندلیپران
کارل درایس (۱۷۸۵–۱۸۵۱)، آلمان – dandy horse، خطرو
Richard Drew (۱۸۹۹–۱۹۸۰)، ایالات متحده آمریکا – Masking tape
جان بوید دانلوپ (۱۸۴۰–۱۹۲۱)، بریتانیا – first practical تایر
Cyril Duquet (۱۸۴۱–۱۹۲۲)، کانادا – گوشی
Alexey Dushkin (۱۹۰۴–۱۹۷۷)، روسیه – ایستگاه مترو
جیمز دایسون (زاده ۱۹۴۷)، بریتانیا – Dual Cyclone bagless vacuum cleaner, incorporating the principles of سیکلون.
E
جرج ایستمن (۱۸۵۴–۱۹۳۲)، ایالات متحده آمریکا – فیلم رول
پرسپر اکرت (۱۹۱۹–۱۹۹۵)، ایالات متحده آمریکا – انیاک
توماس ادیسون (۱۸۴۷–۱۹۳۱)، ایالات متحده آمریکا – گرامافون، commercially practical لامپ رشتهای، stock ticker, ticker-tape machine etc.
پر ویکتور ادمن (۱۹۱۶–۱۹۷۷)، سوئد – Edman degradation for Protein sequencing
رابرت ادواردز (۱۹۲۵–۲۰۱۳)، بریتانیا – لقاح مصنوعی
Ellen Eglin (۱۸۴۹–ح. ۱۸۹۰)، ایالات متحده آمریکا – چلانگر
برندان آیک (زاده ۱۹۶۱)، ایالات متحده آمریکا – جاوااسکریپت (programming language)
ویلم اینتهوون (۱۸۶۰–۱۹۲۷)، هلند – نوار قلب
بنجامین آیزنشتات (۱۹۰۶–۱۹۹۶)، ایالات متحده آمریکا – a.o. بسته شکر
Paul Eisler (۱۹۰۷–۱۹۹۲)، Austria/ایالات متحده آمریکا – برد مدار چاپی (electronics)
Giorgi Eliava (۱۸۹۲–۱۹۳۷)، مشترکاً به همراه فلیکس درل (۱۸۷۳–۱۹۴۹)، فرانسه / Georgia – Phage therapy
Ivan Elmanov، روسیه – first مونوریل (horse-drawn)
Rune Elmqvist (۱۹۰۶–۱۹۹۶)، سوئد – implantable pacemaker
John Haven Emerson (۱۹۰۶–۱۹۹۷)، ایالات متحده آمریکا – iron lung
داگلاس انگلبارت (۱۹۲۵–۲۰۱۳)، ایالات متحده آمریکا – ماوس
جان اریکسون (۱۸۰۳–۱۸۸۹)، سوئد – two screw-propeller
لارس مگنوس اریکسون (۱۸۴۶–۱۹۲۶)، سوئد – the handheld micro telephone
امیل ارلنمایر (۱۸۲۵–۱۹۰۹)، آلمان – ارلن
مارتین اونز (زاده ۱۹۴۱)، مشترکاً به همراه ماریو کاپکی (زاده ۱۹۳۷)، و الیور اسمیتیز (۱۹۲۵–۲۰۱۷)، ایالات متحده آمریکا – Knockout mouse، هدفگیری ژنی
Ole Evinrude (۱۸۷۷–۱۹۳۴)، نروژ – موتور قایقرانی
F
شارل فابری (۱۸۶۷–۱۹۴۵)، مشترکاً به همراه آلفرد پرو (۱۸۶۳–۱۹۲۵)، فرانسه – تداخلسنج فابری-پرو (فیزیک)
Samuel Face (۱۹۲۳–۲۰۰۱)، ایالات متحده آمریکا – concrete flatness/levelness technology; Lightning Switch
فدریکو فاجین (زاده ۱۹۴۱)، ایتالیا – ریزپردازنده
گابریل دانیل فارنهایت (۱۶۸۶–۱۷۳۶)، هلند – فارنهایت temperature scale, دماسنج جیوهای
مایکل فارادی (۱۷۹۱–۱۸۶۷)، بریتانیا – ترانسفورماتور الکتریکی، موتور الکتریکی
یوهان ماریا فارینا (۱۶۸۵–۱۷۶۶)، آلمان؛ ادکلن
Myra Juliet Farrell (۱۸۷۸–۱۹۵۷)، استرالیا – stitchless button, Press stud
فایلو فارنسورث (۱۹۰۶–۱۹۷۱)، ایالات متحده آمریکا – a.o. الکترونیک television
محمد بن ابراهیم فزاری (d. ۷۹۶/۸۰۶)، تاریخ ایران – اسطرلاب
جان فن (۱۹۱۷–۲۰۱۰)، ایالات متحده آمریکا – یونش الکتروافشانه
هنری جان هورستمان فنتون (۱۸۵۴–۱۹۲۹)، بریتانیا – واکنشگر فنتون (chemistry)
James Fergason (۱۹۳۴–۲۰۰۸)، ایالات متحده آمریکا – improved السیدی
انریکو فرمی (۱۹۰۱–۱۹۵۴)، ایتالیا – رآکتور هستهای
Humberto Fernández Morán (۱۹۲۴–۱۹۹۹)، Venezuela – اسکالپل، میکروتوم
میکله فریرو (۱۹۲۵–۲۰۱۵)، ایتالیا – کیندر سورپرایز = کیندر سورپرایز، نوتلا
Bran Ferren (زاده ۱۹۵۳)، ایالات متحده آمریکا – چندلمسی (multi-touch)، مشترکاً به همراه دانیل هیلیس
رجینالد ابری فسندن (۱۸۶۶–۱۹۳۲)، کانادا – two-way radio
روبرت فویلگن (۱۸۸۴–۱۹۵۵)، آلمان – Feulgen stain (histology)
Adolf Gaston Eugen Fick (۱۸۲۹–۱۹۰۱)، آلمان – عدسک
عباس بن فرناس (Armen Firman) (۸۱۰–۸۸۷)، اندلس – artificial بالs, شیشه سیلیسی و شیشه سیلیسی، مترونوم
آرتور تی. فیشر (۱۹۱۹–۲۰۱۶) آلمان – fasteners including فیشرتکنیک.
فرانتس یوزف امیل فیشر (۱۸۷۷–۱۹۴۷)، مشترکاً به همراه Hans Schrader (۱۹۲۱–۲۰۱۲)، آلمان – Fischer assay (oil yield test)
فرانتس یوزف امیل فیشر (۱۸۷۷–۱۹۴۷)، مشترکاً به همراه هانس تروپش (۱۸۸۹–۱۹۳۵)، آلمان – فرایند فیشر–تروپش (refinery process)
Gerhard Fischer (۱۸۹۹–۱۹۸۸)، آلمان/ایالات متحده آمریکا – فلزیاب
پل سی. فیشر (۱۹۱۳–۲۰۰۶)، ایالات متحده آمریکا – قلم فضایی
الکساندر فلمینگ (۱۸۸۱–۱۹۵۵)، اسکاتلند – پنیسیلین
جان آمبروز فلمینگ (۱۸۴۸–۱۹۴۵)، بریتانیا – لامپ خلأ
سندفورد فلمینگ (۱۸۲۷–۱۹۱۵)، کانادا – Universal Standard Time
Nicolas Florine (۱۸۹۱–۱۹۷۲)، گرجستان/روسیه/بلژیک – first پروانههای پشت سرهم بالگرد to fly freely
توماس هارولد فلاورز (۱۹۰۵–۱۹۹۸)، بریتانیا – رایانه کلوسوس an early electronic computer.
Thomas J. Fogarty (زاده ۱۹۳۴)، ایالات متحده آمریکا – Embolectomy catheter (medicine)
Enrico Forlanini (۱۸۴۸–۱۹۳۰)، ایتالیا – Steam helicopter، قایق بالهدار، Forlanini airships
Eric Fossum (زاده ۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا – intra-pixel charge transfer in حسگر پیکسل-فعالs
لئون فوکو (۱۸۱۹–۱۸۶۸)، فرانسه – آونگ فوکو، چرخشنما، جریان گردابی
Benoît Fourneyron (۱۸۰۲–۱۸۶۷)، فرانسه – توربین آبی
John Fowler (۱۸۲۶–۱۸۶۴)، بریتانیا – steam-driven ploughing engine
بنجامین فرانکلین (۱۷۰۶–۱۷۹۰)، ایالات متحده آمریکا – برقگیر، عدسی دو دید، Franklin stove، آرمونیکا
هرمان فراش (۱۸۵۱–۱۹۱۴)، آلمان / ایالات متحده آمریکا – فرایند فراش (petrochemistry)، پارافین purification
Ian Hector Frazer (زاده ۱۹۵۳)، مشترکاً به همراه Jian Zhou (۱۹۵۷–۱۹۹۹)، ایالات متحده آمریکا/چین – واکسن پاپیلوما ویروس انسانی against سرطان دهانه رحم
اگوستن-ژان فرینل (۱۷۸۸–۱۸۲۷)، فرانسه – عدسی فرنل
ویلیام فریزگرین (۱۸۵۵–۱۹۲۱)، بریتانیا – فیلمبرداری
Julius Fromm (۱۸۸۳–۱۹۴۵)، آلمان – first seamless کاندوم
Arthur Fry (زاده ۱۹۳۱)، ایالات متحده آمریکا – Post-it note
باکمینستر فولر (۱۸۹۵–۱۹۸۳)، ایالات متحده آمریکا – گنبد ژئودزیک
رابرت فولتن (۱۷۶۵–۱۸۱۵)، ایالات متحده آمریکا – first commercially successful کشتی بخار، first practical زیردریایی
Ivan Fyodorov (ح. ۱۵۱۰–۱۵۸۳)، روسیه/مشترکالمنافع لهستان–لیتوانی – invented لوله سلاح خمپارهانداز، introduced چاپ in روسیه
Svyatoslav Fyodorov (۱۹۲۷–۲۰۰۰)، روسیه – radial keratotomy
Vladimir Fyodorov (۱۸۷۴–۱۹۶۶)، روسیه – Fedorov Avtomat (first self-loading تفنگ جنگی، arguably the first تفنگ تهاجمی)
G
دنیس گابور (۱۹۰۰–۱۹۷۹)، Hungarian-British – تمامنگاری
Boris Borisovich Galitzine (۱۸۶۲–۱۹۱۶)، روسیه – الکترومغناطیس لرزهسنج
Joseph G. Gall (زاده ۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا – هیبریداسیون درجا (cell biology)
Alfred William Gallagher (۱۹۱۱–۱۹۹۰)، New Zealand – حصار الکتریکی for farmers
دیمیتری زد گاربوزوف (۱۹۴۰–۲۰۰۶)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – continuous-wave-operating لیزر دیودی (مشترکاً به همراه ژورس آلفروف)، high-power diode lasers
Elmer R. Gates (۱۸۵۹–۱۹۲۳)، ایالات متحده آمریکا – foam fire extinguisher, electric loom mechanisms, magnetic & diamagnetic separators, educational toy ("box & blocks")*
ریچارد گاتلینگ (۱۸۱۸–۱۹۰۳)، ایالات متحده آمریکا – wheat drill, first successful مسلسل
Georgy Gause (۱۹۱۰–۱۹۸۶)، روسیه – gramicidin S، نئومایسین، لینکومایسین و other آنتیبیوتیک
E. K. Gauzen، روسیه – three bolt equipment (early diving costume)
Norman Gaylord (۱۹۲۳–۲۰۰۷)، ایالات متحده آمریکا – rigid gas-permeable عدسک
Karl-Hermann Geib (۱۹۰۸–۱۹۴۹)، آلمان / اتحاد شوروی – Girdler sulfide process
هانس گایگر (۱۸۸۲–۱۹۴۵)، آلمان – شمارشگر گایگر
آندره گایم (زاده ۱۹۵۸)، روسیه/بریتانیا – گرافین
Nestor Genko (۱۸۳۹–۱۹۰۴)، روسیه – کمربند جنگلی گنکو (the first large-scale بادشکن system)
Christoph Gerber (?–)، with Calvin Quate (۱۹۲۳–)، و with گرد بینینگ (۱۹۴۷–)، آلمان/ایالات متحده آمریکا/سوئیس – میکروسکوپ نیروی اتمی
Friedrich Clemens Gerke (۱۸۰۱–۱۸۸۸)، آلمان – current international کد مورس
David Gestetner (۱۸۵۴–۱۹۳۹)، Austria-مجارستان / UK – a.o. Gestetner copier
Alberto Gianni (۱۸۹۱–۱۹۳۰)، ایتالیا – Torretta butoscopica
John Heysham Gibbon (۱۹۰۳–۱۹۷۳)، ایالات متحده آمریکا – بایپس قلبی ریوی
گوستاو گیمسا (۱۸۶۷–۱۹۴۸)، آلمان – رنگ گیمسا (histology)
Adolph Giesl-Gieslingen (۱۹۰۳–۱۹۹۲)، Austria – Giesl ejector
آنری ژیفار (۱۸۲۵–۱۸۸۲)، فرانسه – powered کشتی هوایی، انژکتور
دونالد آرتور گلایزر (۱۹۲۶–۲۰۱۳)، ایالات متحده آمریکا – اتاقک حباب
C. W. Fuller (inv. ۱۹۵۳)، ایالات متحده آمریکا – Gilhoolie
والنتین گلوشکو (۱۹۰۸–۱۹۸۹)، روسیه – سوخت هایپرگل، پیشرانه الکتریکی فضاپیما, Soviet موتور راکتs (including world's most powerful موشک با سوخت مایع موتور راکت RD-۱۷۰)
Heinrich Göbel (۱۸۱۸–۱۸۹۳)، آلمان – incandescent lamp
Leonid Gobyato (۱۸۷۵–۱۹۱۵)، روسیه – man-portable خمپارهانداز
رابرت گدارد (۱۸۸۲–۱۹۴۵)، ایالات متحده آمریکا – liquid fuel rocket
Sam Golden (۱۹۱۵–۱۹۹۷)، مشترکاً به همراه Leonard Bocour (۱۹۱۰–۱۹۹۳)، ایالات متحده آمریکا – اکریلیک
Peter Carl Goldmark (۱۹۰۶–۱۹۷۷)، مجارستان – صفحه گرامافون (LP), CBS color television
کامیلو گلجی (۱۸۴۳–۱۹۲۶)، ایتالیا – Golgi's method (histology)
György Gömöri (۱۹۰۴–۱۹۵۷)، مجارستان / ایالات متحده آمریکا– Gömöri trichrome stain, Gömöri methenamine silver stain (histology)
چارلز گودیر (۱۸۰۰–۱۸۶۰)، ایالات متحده آمریکا – ولکانش
رابرت دبلیو گور (زاده ۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – Gore-Tex
Igor Gorynin (۱۹۲۶–۲۰۱۵)، روسیه – weldable تیتانیم alloys, high strength آلومینیم alloys, radiation-hardened steels
جیمز گاسلینگ (زاده ۱۹۵۵)، ایالات متحده آمریکا – جاوا
گوردون گلد (۱۹۲۰–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – لیزر، جستار وابسته تئودور میمن
Richard Hall Gower (۱۷۶۸–۱۸۳۳)، بریتانیا – ship's hull and rigging
Boris Grabovsky (۱۹۰۱–۱۹۶۶)، روسیه – کاتد commutator, an early electronic TV pickup tube
بتی نسمیت گراهام (۱۹۲۴–۱۹۸۰)، ایالات متحده آمریکا – غلطگیر، Liquid Paper
هانس کریستین گرم (۱۸۵۳–۱۹۳۸)، دانمارک / آلمان – رنگآمیزی گرم (histology)
زنوب گرامه (۱۸۲۶–۱۹۰۱)، بلژیک/فرانسه – ماشین گرام
تمپل گراندین (زاده ۱۹۴۷)، مخترع squeeze machine و humane کشتارگاهs.
میشاییل گرتسل (زاده ۱۹۴۴)، آلمان/سوئیس– a.o. سلولهای خورشیدی رنگحساس
James Henry Greathead (۱۸۴۴–۱۸۹۶)، South Africa – دستگاه حفاری تونل، سپر تونل technique
Chester Greenwood (۱۸۵۸–۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – محافظ گوش
لوری گرنیه (زاده ۱۹۶۹)، ایالات متحده آمریکا – Silver Safekeeper anti-tarnish lining (jewelry organizers) و multiple consumer products, 120 US و foreign patents
جیمز گریگوری (۱۶۳۸–۱۶۷۵)، اسکاتلند – Gregorian telescope
Charles Leiper Grigg (۱۸۶۸–۱۹۴۰)، ایالات متحده آمریکا – سونآپ
ویلیام رابرت گروو (۱۸۱۱–۱۸۹۶)، Wales – پیل سوختی
Gustav Guanella (۱۹۰۹–۱۹۸۲)، سوئیس – DSSS , Guanella-بالان (دستگاه الکتریکی)
اتو وان گریکه (۱۶۰۲–۱۶۸۶)، آلمان – پمپ خلأ، اندازهگیری فشار، dasymeter
ژوزف گیوتین (۱۷۳۸–۱۸۱۴)، فرانسه – گیوتین
میخائیل گورویچ (۱۸۹۳–۱۹۷۶)، روسیه – میگ-series fighter aircraft, including world's most produced هواپیمای جت میگ-۱۵ و most produced هواپیمای فراصوت میگ-۲۱ (مشترکاً به همراه آرتیوم میکویان)
Goldsworthy Gurney (۱۷۹۳–۱۸۷۵)، England – Gurney Stove
Bartolomeu de Gusmão (۱۶۸۵–۱۷۲۴)، Brazil – early air balloons
یوهانس گوتنبرگ (ح. ۱۳۹۸–۱۴۶۸)، آلمان – movable type چاپ فشاری
Samuel Guthrie (physician) (۱۷۸۲–۱۸۴۸)، ایالات متحده آمریکا – discovered کلروفرم
H
فریتس هابر (۱۸۶۸–۱۹۳۴)، آلمان – فرایند هابر (ammonia synthesis)
John Hadley (۱۶۸۲–۱۷۴۴)، بریتانیا – اکتنت
والدمار هافکین (۱۸۶۰–۱۹۳۰)، روسیه/سوئیس – first anti-وبا و anti-طاعون خیارکی vaccines
گونتر فن هاگنس (زاده ۱۹۴۵)، آلمان – whole body پلاستینه کردن
چارلز مارتین هال (۱۸۶۳–۱۹۱۴)، ایالات متحده آمریکا – آلومینیم production
رابرت نوئل هال (۱۹۱۹–۲۰۱۶)، ایالات متحده آمریکا – a.o. لیزر دیودی
هوارد تریسیهال (۱۹۱۹–۲۰۰۸)، ایالات متحده آمریکا – الماس مصنوعی
ریچارد همینگ (۱۹۱۵–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – کد همینگ
John Hays Hammond Jr. (۱۸۸۸–۱۹۶۵)، ایالات متحده آمریکا – کنترل رادیویی
روث هندلر (۱۹۱۶–۲۰۰۲)، ایالات متحده آمریکا – باربی doll
James Hargreaves (۱۷۲۰–۱۷۷۸)، بریتانیا – spinning jenny
John Harington (۱۵۶۱–۱۶۱۲)، بریتانیا – سیفون توالت
ویلیام اسنو هریس (۱۷۹۱–۱۸۶۷)، بریتانیا – much improved naval برقگیرs
جان هریسون (۱۶۹۳–۱۷۷۶)، بریتانیا – marine chronometer
Ross Granville Harrison (۱۸۷۰–۱۹۵۹)، ایالات متحده آمریکا – first successful animal کشت بافت، کشت یاخته
Kazuo Hashimoto (died ۱۹۹۵)، ژاپن – a.o. کالر آیدی، پیامگیر
ویکتور هاسلبلاد (۱۹۰۶–۱۹۷۸)، سوئد – invented the 6 x ۶ cm دوربین تکلنزی بازتابی
ابن هیثم (Alhazen) (۹۶۵–۱۰۳۹)، عراق – دوربین تاریکخانهای، دوربین سوراخسوزنی، ذرهبین
چنگ هه (۱۳۷۱–۱۴۳۳)، چین – Chinese treasure ship
George H. Heilmeier (۱۹۳۶–۲۰۱۴)، ایالات متحده آمریکا – السیدی (LCD)
هنری هیملیچ (۱۹۲۰–۲۰۱۶)، ایالات متحده آمریکا – مانور هایملیک
رابرت آنسون هاینلاین (۱۹۰۷–۱۹۸۸)، ایالات متحده آمریکا – waterbed
Jozef Karol Hell (۱۷۱۳–۱۷۸۹)، اسلواکی – water pillar
Rudolf Hell (۱۹۰۱–۲۰۰۲)، آلمان – Hellschreiber
هرمان فون هلمهولتز (۱۸۲۱–۱۸۹۴)، آلمان – Helmholtz pitch notation, Helmholtz resonator، افتالموسکوپ
Greg Henderson (inventor) (زاده ۱۹۶۵)، California, ایالات متحده آمریکا – hoverboard, Magnetic field architecture, SAFE Building System
چانگ هنگ (۷۸–۱۳۹)، چین – لرزهسنج، first hydraulic-powered حلقهدار
Beulah Louise Henry (۱۸۸۷–۱۹۷۳)، ایالات متحده آمریکا – ماسوره-free چرخ خیاطی، vacuum ice cream freezer
چارلز اچ هنری (زاده ۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – لیزر چاه کوانتومی
جوزف هنری (۱۷۹۷–۱۸۷۸)، اسکاتلند/ایالات متحده آمریکا – electromagnetic رله
فلیکس درل (۱۸۷۳–۱۹۴۹)، مشترکاً به همراه Giorgi Eliava (۱۸۹۲–۱۹۳۷)، فرانسه / Georgia – Phage therapy
هرون اسکندرانی (ح. ۱۰–۷۰)، مصر – usually credited with invention آیولیپایل، although it may have been described a century earlier
جان هرشل (۱۷۹۲–۱۸۷۱)، بریتانیا – photographic fixer (hypo), actinometer
هری هودینی (۱۸۷۴–۱۹۲۶) ایالات متحده آمریکا Flight Time Illusion
هاینریش هرتز (۱۸۵۷–۱۸۹۴)، آلمان – تلگراف بیسیم، تابش الکترومغناطیسی
Ephraim Hertzano (around ۱۹۵۰)، رومانی / اسرائیل – Rummikub
Lasse Hessel (زاده ۱۹۴۰)، دانمارک – کاندوم زنانه
گئورگ دو هوسی (۱۸۸۵–۱۹۶۶)، مجارستان – پرتوپییاب
Ronald Price Hickman (۱۹۳۲–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – designed the original لوتوس الان، لوتوس الان و لوتوس اروپا، as well as همراهکار بلک اند دیکر
Rowland Hill (۱۷۹۵–۱۸۷۹)، بریتانیا – تمبر
موریس هیلمن (۱۹۱۹–۲۰۰۵) – واکسن against childhood diseases
تاناکا هیساشیگ (۱۷۹۹–۱۸۸۱)، ژاپن – Myriad year clock
مارسیان هاف (زاده ۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – ریزپردازنده
فلیکس هافمن (Bayer) (۱۸۶۸–۱۹۴۹)، آلمان – استیلسالیسیلیک اسید
آلبرت هافمن (۱۹۰۶–۲۰۰۸)، سوئیس – الاسدی
Kotaro Honda (۱۸۷۰–۱۹۵۴)، ژاپن – KS steel
Huang Hongjia (زاده ۱۹۲۴)، چین – Single-mode optical fiber.
هرمان هولریث (۱۸۶۰–۱۹۲۹)، ایالات متحده آمریکا – recording data on a machine readable medium, مرتبسازیهای خطی، کارت پانچ
نیک هولونیاک (زاده ۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا – الایدی (Light Emitting Diode)
نورمن هولتر (۱۹۱۴–۱۹۸۳)، ایالات متحده آمریکا – الکتروکاردیوگرام دینامیک
رابرت هوک (۱۶۳۵–۱۷۰۳)، بریتانیا – رقاصک، دیافراگم، acoustic telephone
Erna Schneider Hoover (زاده ۱۹۲۶)، ایالات متحده آمریکا – computerized telephone switching system
گریس هاپر (۱۹۰۶–۱۹۹۲)، ایالات متحده آمریکا – کامپایلر
فرانک هورنبای (۱۸۶۳–۱۹۳۶)، بریتانیا – invented Meccano
Jimmy Hotz (زاده ۱۹۵۳)، ایالات متحده آمریکا – Hotz MIDI Translator, Atari Hotz Box
Royal Earl House (۱۸۱۴–۱۸۹۵)، ایالات متحده آمریکا – first Printing telegraph
Coenraad Johannes van Houten (۱۸۰۱–۱۸۸۷)، هلند – پودر کاکائو، کره کاکائو، شیرکاکائو
الیاس هاو (۱۸۱۹–۱۸۶۷)، ایالات متحده آمریکا – چرخ خیاطی
دیوید ادوارد هیوز (۱۸۳۱–۱۹۰۰)، بریتانیا
Chuck Hull (زاده ۱۹۳۹)، ایالات متحده آمریکا – چاپگر سهبعدی
Miller Reese Hutchison (۱۸۷۶–۱۹۴۴)، ایالات متحده آمریکا – a.o. بوق، سمعک الکتریکی
کریستیان هویگنس (۱۶۲۹–۱۶۹۵)، هلند – pendulum clock
John Wesley Hyatt (۱۸۳۷–۱۹۲۰)، ایالات متحده آمریکا – celluloid manufacturing.
I
گاوریل ایلیزاروف (۱۹۲۱–۱۹۹۲)، روسیه – Ilizarov apparatus، ثابتسازی خارجی، distraction osteogenesis
Mamoru Imura (زاده ۱۹۴۸)، ژاپن – RFIQin (automatic cooking device)
Daisuke Inoue (زاده ۱۹۴۰)، ژاپن – کارائوکه
János Irinyi (۱۸۱۷–۱۸۹۵)، مجارستان – noiseless کبریت
آب آیورکس (۱۹۰۱–۱۹۷۱)، ایالات متحده آمریکا – Multiplane camera for animation
J
موریتس فن یاکوبی (۱۸۰۱–۱۸۷۴)، آلمان/روسیه – آبکاری الکتریکی، قایق برقی
رودولف یانش (زاده ۱۹۴۲)، آلمان/ایالات متحده آمریکا – first موش اصلاحشده ژنتیکی
کارل گوت جنسکی (۱۹۰۵–۱۹۵۰)، ایالات متحده آمریکا – رادیو تلسکوپ
Karl Jatho (۱۸۷۳–۱۹۳۳)، آلمان – هواپیما
علی جوان (۱۹۲۶–۲۰۱۶)، مشترکاً به همراه ویلیام آر بنت (۱۹۳۰–۲۰۰۸)، ایران/ایالات متحده آمریکا – لیزر گازی (Helium-Neon)
بدیعالزمان جزری (۱۱۳۶–۱۲۰۶)، عراق – crank-driven و انرژی آبیed saqiya chain pump, crank-driven پیچ و پیچ ارشمیدس، ساعت فیل, weight-driven clock, weight-driven پمپ، موتور رفت و برگشتی پیستون suction pump, geared and hydropowered شبکه تأمین آب، programmable ربات انساننماs, رباتیک، شستن دستها خودکاره، سیفون توالت، لایهسازی، تعادل مکانیکی، paper model، ریختهگری ماسهای، molding sand, intermittency، رابط مکانیکی
ابن جزار (Algizar) (۸۹۵–۹۷۹)، تونس – ناکارآمدی جنسی و اختلال نعوظ treatment drugs
انیوس جدلیک (۱۸۰۰–۱۸۹۸)، مجارستان – دینام
الک جان جفریز (زاده ۱۹۵۰)، بریتانیا – دستهبندی دیانای (forensics)
Charles Francis Jenkins (۱۸۶۷–۱۹۳۴) – television و فیلم پروژکتور (Phantoscope)
استیو جابز (۱۹۵۵–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – Apple مکینتاش computer, آیپاد، آیفون، آیپد و other devices و software operating systems و applications.
اموس جویل جونیور (۱۹۱۸–۲۰۰۸) ایالات متحده آمریکا – electrical engineer, known for several contributions and over seventy patents related to telecommunications switching systems
Carl Edvard Johansson (۱۸۶۴–۱۹۴۳)، سوئد – Gauge blocks
Johan Petter Johansson (۱۸۵۳–۱۹۴۳)، سوئد – Pipe wrench و آچار فرانسه
رینولد جانسون (۱۹۰۶–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – درایو دیسک سخت
فیلیپ فون جالی (۱۸۰۹–۱۸۸۴)، آلمان – Jolly balance
Scott A. Jones (زاده ۱۹۶۰)، ایالات متحده آمریکا – created one of the most successful versions of voicemail as well as ChaCha Search, a human-assisted اینترنت موتور جستجوی وب
Tom Parry Jones (۱۹۳۵–۲۰۱۳)، بریتانیا – first electronic الکلسنجی تنفسی
Assen Jordanoff (۱۸۹۶–۱۹۶۷)، بلغارستان – کیسه هوا
Anatol Josepho (۱۸۹۴–۱۹۸۰)، patented the first coin-operated photo booth called the "Photomaton" in ۱۹۲۵.
Marjorie Joyner (۱۸۹۶–۱۹۹۴)، ایالات متحده آمریکا – Permanent wave machine
Whitcomb Judson (۱۸۳۶–۱۹۰۹)، ایالات متحده آمریکا – زیپ
پرسی لاون جولیان (۱۸۹۹–۱۹۷۵)، ایالات متحده آمریکا – chemical synthesis of medicinal drugs from plants
Ma Jun (fl. ۲۲۰–۲۶۵)، چین – south-pointing chariot (see دیفرانسیل)، mechanical شخصیت عروسکی تئاتر، chain pumps, improved ابریشم دستگاه ریسندگیs
K
میخائیل کلاشنیکف (۱۹۱۹–۲۰۱۳)، روسیه – کلاشنیکف و آکا-۷۴ assault rifles (the most produced ever)
باب کان (زاده ۱۹۳۸)، مشترکاً به همراه وینتون سرف (زاده ۱۹۴۳)، ایالات متحده آمریکا – پروتکل اینترنت (TCP/IP)
داوون کانگ (۱۹۳۱–۱۹۹۲)، South Korea, مشترکاً به همراه Simon Sze (زاده ۱۹۳۶)، Taiwan/ایالات متحده آمریکا – ماسفت گیت-شناور
دین کامن (زاده ۱۹۵۱)، ایالات متحده آمریکا – Invented سگوی پیتی scooter و آیبات Mobility Device
هایک کامرلینگ اونس (۱۸۵۳–۱۹۲۶)، هلند – هلیوم
نیکولای کاموف (مهندس) (۱۹۰۲–۱۹۷۳)، روسیه – armored battle هواچرخ، کاموف-series پروانههای هممحور بالگردs
پیوتر کاپیتسا (۱۸۹۴–۱۹۸۴)، روسیه – first ultrastrong میدان مغناطیسی creating techniques, basic سرماشناسی inventions
Georgii Karpechenko (۱۸۹۹–۱۹۴۱)، روسیه – rabbage (the first ever non-sterile hybrid obtained through the crossbreeding)
غیاثالدین جمشید کاشانی (ح. ۱۳۸۰–۱۴۲۹)، تاریخ ایران/ایران – plate of مقارنه، analog planetary رایانه قیاسی
یوگنی کاسپرسکی (زاده ۱۹۶۵)، روسیه – ضدویروس کاسپرسکی، کاسپرسکی اینترنت سکیوریتی، کاسپرسکی لب anti-virus products
Andrew Kay (۱۹۱۹–۲۰۱۴)، ایالات متحده آمریکا – ولتسنج
Adolphe Kégresse (۱۸۷۹–۱۹۴۳)، فرانسه/روسیه – Kégresse track (first half-track و first خودروی بیابانگرد with چرخ ممتد)، جعبهدنده دوکلاچه
کارل دی کیت (۱۹۲۰–۲۰۰۸)، مشترکاً به همراه جان جی مونی (ح. ۱۹۲۸–)، ایالات متحده آمریکا – three way مبدل کاتالیست
Mstislav Keldysh (۱۹۱۱–۱۹۷۸)، لتونی/روسیه – co-developer of اسپوتنیک-۱ (the first artificial satellite) مشترکاً به همراه سرگئی کارالیوف و Tikhonravov
جان هاروی کلاگ (۱۸۵۲–۱۹۴۳)، برگه ذرت
جان جی. کمنی (۱۹۲۶–۱۹۹۲)، مشترکاً به همراه توماس یوجین کورتز (زاده ۱۹۲۸)، مجارستان/ایالات متحده آمریکا – بیسیک (programming language)
آلکساندر کمورجیان (۱۹۲۱–۲۰۰۳)، روسیه – first space exploration سطحنورد (برنامه لونوخود)
Mary Beatrice Davidson Kenner (۱۹۱۲–۲۰۰۶)، ایالات متحده آمریکا – نوار بهداشتی
William Saville-Kent (۱۸۴۵–۱۹۰۸)، بریتانیا/استرالیا – Pearl culture، جستار وابسته Mikimoto Kōkichi
کریم کریموف (۱۹۱۷–۲۰۰۳)، جمهوری آذربایجان و روسیه – co-developer of پرواز فضایی انسان، space dock، ایستگاه فضایی
چارلز کترینگ (۱۸۷۶–۱۹۵۸)، ایالات متحده آمریکا – invented automobile self-starter ignition, Freon تترااتیلسرب و more
فضل الرحمن خان (۱۹۲۹–۱۹۸۲)، بنگلادش – structural systems for high-rise آسمانخراشs
Yulii Khariton (۱۹۰۴–۱۹۹۶)، روسیه – chief designer Soviet atomic bomb, co-developer بمب تزار
Anatoly Kharlampiev (۱۹۰۶–۱۹۷۹)، روسیه – سامبو
خازنی (fl.۱۱۱۵–۱۱۳۰)، تاریخ ایران/ایران – تعادل هیدرواستاتیکی
کنستانتین خرینوف (۱۸۹۴–۱۹۸۴)، روسیه – جوشکاری زیر آب
ابومحمود حامدبن خضر خجندی (ح. ۹۴۰–۱۰۰۰)، تاریخ ایران/ایران – سدس
محمد بن موسی خوارزمی (Algoritmi) (ح. ۷۸۰–۸۵۰)، تاریخ ایران/ایران – modern جبر، چارک دیواری, horary quadrant, ربع سینوسی, shadow square
Marcel Kiepach (۱۸۹۴–۱۹۱۵)، کرواسی – دینام، maritime compass that indicates north regardless of the presence of iron or magnetic forces
ارهارد کیتز (۱۹۰۹–۱۹۸۲)، آلمان & ایالات متحده آمریکا. – signal improvements for video transmissions
جک کیلبی (۱۹۲۳–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – patented the first مدار مجتمع
ابویوسف کندی (Alkindus) (۸۰۱–۸۷۳)، عراق/یمن – unambiguously described the distillation of wine in the 9th century, تحلیل رمز، تحلیل فراوانی
پتروس ژاکوبز کیپ (۱۸۰۸–۱۸۶۴)، هلند – دستگاه کیپ (chemistry)
Steve Kirsch (زاده ۱۹۵۶)، ایالات متحده آمریکا – موشواره نوری
فریتس کلاته (۱۸۸۰–۱۹۳۴)، آلمان – vinyl chloride, forerunner to پلی وینیل کلراید
ایو کلن (۱۹۲۸–۱۹۶۲)، فرانسه – International Klein Blue
مارگریت ای. نایت (۱۸۳۸–۱۹۱۴)، ایالات متحده آمریکا – machine that completely constructs box-bottom brown paper bags
Tom Knight (? –)، ایالات متحده آمریکا – بیوبریکs (synthetic biology)
ایوان کنونیانتس (۱۹۰۶–۱۹۹۰)، ارمنستان/روسیه – capron, Nylon ۶، polyamide-۶
روبرت کخ (۱۸۴۳–۱۹۱۰)، آلمان – method for culturing bacteria on solid media
Willem Johan Kolff (۱۹۱۱–۲۰۰۹)، هلند – artificial kidney همودیالیز machine
Rudolf Kompfner (۱۹۰۹–۱۹۷۷)، ایالات متحده آمریکا – لامپهای مایکروویو
Konstantin Konstantinov (1817 or ۱۸۱۹–۱۸۷۱)، روسیه – device for measuring flight speed of پرتابه (جنگافزار)s, موشک بالیستیک rocket آونگ، سکوی پرتاب، rocket-making machine
سرگئی کارالیوف (۱۹۰۷–۱۹۶۶)، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی – first successful موشک بالستیک قارهپیما (R-7 Semyorka), R-7 rocket family، اسپوتنیک-۱s (including اسپوتنیک-۱)، پروژه وستوک (including وستوک-۱)
نیکولای کوروتکوف (۱۸۷۴–۱۹۲۰)، امپراتوری روسیه – auscultatory technique for فشار خون measurement
Semen Korsakov (۱۷۸۷–۱۸۵۳)، امپراتوری روسیه – کارت پانچ for information storage
Mikhail Koshkin (۱۸۹۸–۱۹۴۰)، روسیه – تی-۳۴ medium tank, the best and most produced tank of World War II
Ognjeslav Kostović (۱۸۵۱–۱۹۱۶)، صربستان/روسیه – arborite (high-strength تخته سهلایی، an early plastic)
Gleb Kotelnikov (۱۸۷۲–۱۹۴۴)، روسیه – چتر نجات، drogue parachute
William Justin Kroll (۱۸۸۹–۱۹۷۳)، Luxemburg/ایالات متحده آمریکا – فرایند کرال
Alexei Krylov (۱۸۶۳–۱۹۴۵)، روسیه – چرخشنما نسبت میرایی of ships
Ivan Kulibin (۱۷۳۵–۱۸۱۸)، روسیه – تخم-shaped clock, شمع نورافکن، آسانسور using screw mechanisms, a خودرو featuring a چرخ لنگر، ترمز، انتقال قدرت، و یاتاقان، an early optical telegraph
شنکوا (۱۰۳۱–۱۰۹۵)، چین – improved اشارهگر، حلقهدار، ساعت آبی، و sighting tube
ایگور کورچاتوف (۱۹۰۳–۱۹۶۰)، روسیه – first نیروگاه هستهای، first رآکتور هستهای for زیردریاییs و ناوگان دریایی هستهای
توماس یوجین کورتز (زاده ۱۹۲۸)، مشترکاً به همراه جان جی. کمنی (۱۹۲۶–۱۹۹۲)، ایالات متحده آمریکا/مجارستان – بیسیک (programming language)
ری کرزویل (زاده ۱۹۴۸)، نویسهخوان نوری; اسکنر
کن کوتاراگی (زاده ۱۹۵۰)، ژاپن – پلیاستیشن (برند)
استفانی کولک (۱۹۲۳–۲۰۱۴)، ایالات متحده آمریکا – کولار
جان هاورد کیان (۱۷۷۴–۱۸۵۰)، Ireland – The process of Kyanization used for wood preservation
L
Dmitry Lachinov (۱۸۴۲–۱۹۰۲)، روسیه – جیوه پمپ، economizer for electricity consumption, مقره tester, نورشناسی نیروسنج، نورسنج، برقکافت
رنه لاینک (۱۷۸۱–۱۸۲۶)، فرانسه – گوشی پزشکی
Georges Lakhovsky (۱۸۶۹–۱۹۴۲)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – Multiple Wave Oscillator
هدی لامار (۱۹۱۳–۲۰۰۰)، Austria و ایالات متحده آمریکا – مخابرات طیف گسترده radio
ادوین لند (۱۹۰۹–۱۹۹۱)، ایالات متحده آمریکا – پولاروید polarizing filters and دوربین پولاروید
ساموئل پیرپونت لانگلی (۱۸۳۴–۱۹۰۶)، ایالات متحده آمریکا – بلومتر
Alexander Nikolayevich Lodygin (۱۸۴۷–۱۹۲۳)، روسیه – لامپ رشتهای
ایروینگ لانگمویر (۱۸۵۱–۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا – gas filled لامپ رشتهای، hydrogen welding
Norm Larsen (۱۹۲۳–۱۹۷۰)، ایالات متحده آمریکا – a.o. دبلیودی-۴۰
Lewis Latimer (۱۸۴۸–۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا – improved carbon-filament light bulb
Gustav de Laval (۱۸۴۵–۱۹۱۳)، سوئد – invented the milk separator و the milking machine
Semyon Lavochkin (۱۹۰۰–۱۹۶۰)، روسیه – لاوچکین-series aircraft, first operational موشک سطحبههوا S-25 Berkut
John Bennet Lawes (۱۸۱۴–۱۹۰۰)، بریتانیا – مونوکلسیم فسفات یا کود
ارنست لارنس (۱۹۰۱–۱۹۵۸)، ایالات متحده آمریکا – شتابدهنده حلقوی
Nikolai Lebedenko، روسیه – Tsar Tank, largest وسایل نقلیه زرهپوش in history
Sergei Lebedev (۱۸۷۴–۱۹۳۴)، روسیه – commercially viable لاستیک مصنوعی
William Lee (۱۵۶۳–۱۶۱۴)، بریتانیا – Stocking frame دستگاه بافندگی
آنتونی فان لیوونهوک (۱۶۳۲–۱۷۲۳)، هلند – development میکروسکوپ
Jerome H. Lemelson (۱۹۲۳–۱۹۹۷)، ایالات متحده آمریکا – Inventions in the fields in which he patented make possible, wholly or in part, innovations like automated warehouses, ربات صنعتی، تلفن بیسیم، دورنگار، videocassette recorders, دوربین ویدئویی، و نوار مغناطیسی used in Sony's Walkman tape players.
اتی ین لونوار (۱۸۲۲–۱۹۰۰)، بلژیک – موتور درونسوز، قایق موتوری
Giacomo da Lentini (13th Century)، ایتالیا – سونت
R. G. LeTourneau (۱۸۸۸–۱۹۶۹)، ایالات متحده آمریکا – electric wheel, motor scraper, mobile oil drilling platform, bulldozer, cable control unit for scrapers
راسموس لردورف (زاده ۱۹۶۸)، گرینلند/کانادا – پیاچپی (programming language)
ویلارد لیبای (۱۹۰۸–۱۹۸۰)، ایالات متحده آمریکا – تاریخگذاری رادیوکربن
یوستوس فون لیبیش (۱۸۰۳–۱۸۷۳)، آلمان – نیتروژن-based کود
Hon Lik (زاده ۱۹۵۱)، Chinese. سیگار الکترونیکی
اوتو لیلینتال (۱۸۴۸–۱۸۹۶)، آلمان – کایتسواری
Lin Yutang (۱۸۹۵–۱۹۷۶)، چین/ایالات متحده آمریکا – Chinese language typewriter
چارلز لیندبرگ (۱۹۰۲–۱۹۷۴)، ایالات متحده آمریکا – organ پرفیوژن pump
Frans Wilhelm Lindqvist (۱۸۶۲–۱۹۳۱)، سوئد – Kerosene stove operated by compressed air
کارل لینه (۱۷۰۷–۱۷۷۸)، سوئد – formal نام علمی for living organisms, Horologium Florae
هانس لیپرشی (۱۵۷۰–۱۶۱۹)، هلند – associated with the appearance تلسکوپ
گابریل لیپمن (۱۸۴۵–۱۹۲۱)، فرانسه – Lippmann plate, Integral imaging, Lippmann electrometer
Lisitsyn brothers, Ivan Fyodorovich and Nazar Fyodorovich, روسیه – سماور (the first documented makers)
William Howard Livens (۱۸۸۹–۱۹۶۴)، بریتانیا – chemical warfare – Livens Projector
Eduard Locher (۱۸۴۰–۱۹۱۰)، سوئیس – Locher rack railway system
Alexander Lodygin (۱۸۴۷–۱۹۲۳)، روسیه – لامپ رشتهای، لامپ رشتهای with tungsten filament
میخاییل لومونسف (۱۷۱۱–۱۷۶۵)، روسیه – دید در شب، تلسکوپ بازتابی، پروانههای هممحور، re-invented شیشه کبالت
Yury Lomonosov (۱۸۷۶–۱۹۵۲)، روسیه/بریتانیا – first successful mainline لوکوموتیو دیزلی
Aleksandr Loran (۱۸۴۹ – پس از ۱۹۱۱)، روسیه – fire fighting foam، کپسول آتشنشانی
اولگ لسف (۱۹۰۳–۱۹۴۲)، روسیه – الایدی، رادیو کریستالی
Antoine Louis (۱۷۲۳–۱۷۹۲)، فرانسه – گیوتین
Archibald Low (۱۸۸۲–۱۹۵۶)، Britain – Pioneer of radio guidance systems
Ed Lowe (۱۹۲۰–۱۹۹۵)، ایالات متحده آمریکا – جعبه خاک گربه
Gleb Lozino-Lozinskiy (۱۹۰۹–۲۰۰۱)، روسیه – بوران، میگ-۱۰۵
ایگناسی ووکاشویچ (۱۸۲۲–۱۸۸۲)، لهستان – چراغ نفتی
برادران لومیر (۱۸۶۲–۱۹۵۴ و ۱۸۶۴–۱۹۴۸، resp.)، فرانسه – سینماتوگراف
تسای لون، 蔡倫 (۵۰–۱۲۱ AD)، چین – کاغذ
Giovanni Luppis or Ivan Vukić (۱۸۱۳–۱۸۷۵)، امپراتوری اتریش (ethnical Croatian, from Rijeka) – self-propelled اژدر
Richard F. Lyon (زاده ۱۹۵۲)، ایالات متحده آمریکا – موشواره نوری
Arkhip Lyulka (۱۹۰۸–۱۹۸۴)، روسیه – first double jet توربوفن engine, other Soviet موتور هواگردs
M
چارلز مکینتاش (۱۷۶۶–۱۸۴۳)، اسکاتلند – ضدآبسازی بارانی، جلیقه نجات
تئودور میمن (۱۹۲۷–۲۰۰۷)، ایالات متحده آمریکا – لیزر، جستار وابسته گوردون گلد
Ahmed Majan (زاده ۱۹۶۳)، UAE – instrumented racehorse saddle و others
الکساندر الکسیویچ ماکاروف، روسیه/آلمان – Orbitrap طیفسنجی جرمی
Stepan Makarov (۱۸۴۹–۱۹۰۴)، روسیه – Icebreaker Yermak, first true یخشکن able to ride over و crush رانهیخ
ویکتور ماکیف (۱۹۲۴–۱۹۸۵)، روسیه – first موشک بالیستیک مبتنی بر زیردریایی
نستور ماخنو (۱۸۸۸–۱۹۳۴)، اوکراین/روسیه – tachanka
دیمیتری ماکزوتوف (۱۸۹۶–۱۹۶۴)، روسیه – تلسکوپ ماکزوتوف
Annie Malone (۱۸۶۹–۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا – Cosmetics for African American women
Sergey Malyutin (۱۸۵۹–۱۹۳۷)، روسیه – designed the first ماتروشکا (مشترکاً به همراه Vasily Zvyozdochkin)
مأمون (۷۸۶–۸۳۳)، عراق – singing bird خودکاره، terrestrial کره جغرافیایی
Boris Mamyrin (۱۹۱۹–۲۰۰۷)، روسیه – reflectron (یون mirror)
George William Manby (۱۷۶۵–۱۸۵۴)، بریتانیا – کپسول آتشنشانی
Joy Mangano (زاده ۱۹۵۶)، ایالات متحده آمریکا – household appliances
Charles Mantoux (۱۸۷۷–۱۹۴۷)، فرانسه – Mantoux test (tuberculosis)
گولیلمو مارکونی (۱۸۷۴–۱۹۳۷)، ایتالیا – radio تلگراف
Gheorghe Marinescu (۱۸۶۳–۱۹۳۸)، رومانی – the first science films in the world in the neurology clinic in Bucharest (۱۸۹۸–۱۹۰۱)
Sylvester Marsh (۱۸۰۳–۱۸۸۴)، ایالات متحده آمریکا – Marsh rack railway system
کونوسوکه ماتسوشیتا (۱۸۹۴–۱۹۸۹)، ژاپن – a.o. battery-powered Bicycle lighting
تقیالدین شامی (۱۵۲۶–۱۵۸۵)، سوریه/مصر/Turkey – توربین بخار، six-سیلندر 'Monobloc' suction پمپ، سدس
John Landis Mason (۱۸۲۶–۱۹۰۲)، ایالات متحده آمریکا – Mason jars
Fujio Masuoka (زاده ۱۹۴۳)، ژاپن – حافظه فلش
جان ماکلی (۱۹۰۷–۱۹۸۰)، ایالات متحده آمریکا – انیاک
هنری مودسلی (۱۷۷۱–۱۸۳۱)، بریتانیا – screw-cutting دستگاه تراش، bench میکرومتر
هیرام ماکسیم (۱۸۴۰–۱۹۱۶)، ایالات متحده آمریکا زاده، بریتانیا – First self-powered machine gun
جیمز کلرک ماکسول (۱۸۳۱–۱۸۷۹) و Thomas Sutton، اسکاتلند – عکاسی رنگی
Stanley Mazor (زاده ۱۹۴۱)، ایالات متحده آمریکا – ریزپردازنده
John Loudon McAdam (۱۷۵۶–۱۸۳۶)، اسکاتلند – improved "macadam" road surface
الایجا مککوی (۱۸۴۳–۱۹۲۹)، کانادا – Displacement lubricator
Nicholas McKay Sr. (۱۹۲۰–۲۰۱۴)، ایالات متحده آمریکا – پرزگیر
James McLurkin (زاده ۱۹۷۲)، ایالات متحده آمریکا – Ant robotics (robotics)
ایلیا مچنیکو (۱۸۴۵–۱۹۱۶)، روسیه – پروبیوتیک
هیپولیت مژ موریس (۱۸۱۷–۱۸۸۰)، فرانسه – مارگارین
Mordecai Meirowitz (زاده ح. ۱۹۲۵)، رومانی / اسرائیل – فکر بکر
دمیتری مندلیف (۱۸۳۴–۱۹۰۷)، روسیه – جدول تناوبی، چگالی نسبی, pyrocollodion
George de Mestral (۱۹۰۷–۱۹۹۰)، سوئیس – ولکرو
رابرت متکالف (زاده ۱۹۴۶)، ایالات متحده آمریکا – اترنت
آنتونیو میوچی (۱۸۰۸–۱۸۸۹)، ایتالیا/ایالات متحده آمریکا – a.o. various early تلفنs, a نمسنج، a آنتونیو میوچی
Édouard Michelin (۱۸۵۹–۱۹۴۰)، فرانسه – تایر
Anthony Michell (۱۸۷۰–۱۹۵۹)، استرالیا – tilting pad thrust bearing, crankless engine
آرتیوم میکویان (۱۹۰۵–۱۹۷۰)، ارمنستان/روسیه – میگ-series fighter aircraft, including world's most produced هواپیمای جت میگ-۱۵ و most produced هواپیمای فراصوت میگ-۲۱ (مشترکاً به همراه میخائیل گورویچ)
الکساندر میکولین (۱۸۹۵–۱۹۸۵)، روسیه – Mikulin AM-۳۴ و other Soviet موتور هواگردs, co-developer Tsar Tank
میخایل میل (۱۹۰۹–۱۹۷۰)، روسیه – کارخانه هلیکوپترسازی مسکو میل-series بالگرد aircraft, including میل ۸ (the world's most-produced helicopter) و Mil Mi-12 (the world's largest helicopter)
David L. Mills (زاده ۱۹۳۸)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Fuzzball router، پروتکل زمان شبکه
ماروین مینسکی (۱۹۲۷–۲۰۱۶)، ایالات متحده آمریکا – a.o. میکروسکوپ هم-کانونی
Tokushichi Mishima (۱۸۹۳–۱۹۷۵)، ژاپن – MKM magnetic steel
Pavel Molchanov (۱۸۹۳–۱۹۴۱)، روسیه – رادیوسوند
Jules Montenier (۱۸۹۵–۱۹۶۲)، ایالات متحده آمریکا – Anti-perspirant بو زدا
برادران مونگلفیه brothers (۱۷۴۰–۱۸۱۰) و (۱۷۴۵–۱۷۹۹)، فرانسه – بالون هوای گرم
John J. Montgomery (۱۸۵۸–۱۹۱۱)، ایالات متحده آمریکا – heavier-than-air gliders
Narcis Monturiol i Estarriol (۱۸۱۹–۱۸۸۵)، Spain – steam powered زیردریایی
رابرت موگ (۱۹۳۴–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – سینثسایزر موگ
جان جی مونی (زاده ۱۹۲۹)، مشترکاً به همراه کارل دی کیت (۱۹۲۰–۲۰۰۸)، ایالات متحده آمریکا – three way مبدل کاتالیست
رولان مورنو (۱۹۴۵–۲۰۱۲)، فرانسه – مخترع کارت هوشمند
Samuel Morey (۱۷۶۲–۱۸۴۳)، ایالات متحده آمریکا – internal combustion engine
Garrett A. Morgan (۱۸۷۷–۱۹۶۳)، ایالات متحده آمریکا – مخترع smoke hood
Alexander Morozov (۱۹۰۴–۱۹۷۹)، روسیه – تی-۵۴/۵۵ (the most produced tank in history), co-developer of تی-۳۴
Walter Frederick Morrison (۱۹۲۰–۲۰۱۰)، ایالات متحده آمریکا – فریزبی
William Morrison (dentist) (۱۸۶۰–۱۹۲۶)، ایالات متحده آمریکا – a.o. پشمک machine
ساموئل مورس (۱۷۹۱–۱۸۷۲)، ایالات متحده آمریکا – early کد مورس، جستار وابسته آلفرد ویل
Sergei Ivanovich Mosin (۱۸۴۹–۱۹۰۲)، روسیه – موسین–ناگانت rifle
Motorins, Ivan Feodorovich (1660s–۱۷۳۵) و his son Mikhail Ivanovich (?–۱۷۵۰)، روسیه – ناقوس تزار
ورا موشینا (۱۸۸۹–۱۹۵۳)، روسیه – welded sculpture
کری مالیس (زاده ۱۹۴۴)، ایالات متحده آمریکا – واکنش زنجیرهای پلیمراز
فه دل موندو (۱۹۱۱–۲۰۱۱)، فیلیپین – medical incubator made out of bamboo for use in rural communities without electrical power
Colin Murdoch (۱۹۲۹–۲۰۰۸)، نیوزیلند – a.o. Tranquillizer gun, disposable hypodermic سرنگ
ویلیام مرداک (۱۷۵۴–۱۸۳۹)، اسکاتلند – روشنایی گازی
Jozef Murgas (۱۸۶۴–۱۹۲۹)، اسلواکی – مخترع تلگراف بیسیم (forerunner of the radio)
Evgeny Murzin (۱۹۱۴–۱۹۷۰)، روسیه – ANS synthesizer
بنوموسی برادران، محمد (ح. ۸۰۰–۸۷۳)، احمد (۸۰۳–۸۷۳)، حسن (۸۱۰–۸۷۳)، عراق – mechanical trick devices، چراغ نفتی، self-trimming و self-feeding چراغ موشی، ماسک گاز، لایروبی, شکست امن system, mechanical ساز، automatic فلوت player, programmable machine
ایلان ماسک (زاده ۱۹۷۱)
پیتر فن موسخنبروک (۱۶۹۲–۱۷۶۱)، هلند – بطری لیدن، pyrometer
Walton Musser (۱۹۰۹–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – Harmonic drive gear
ادوارد مایبریج (۱۸۳۰–۱۹۰۴)، بریتانیا – فیلم
احمدعلی ملانیاجلودار (زاده ۱۹۸۵) , ایران، مازندران ربات جنگجو
N
Georgi Nadjakov (۱۸۹۶–۱۹۸۱)، بلغارستان – :wikt:photoelectret
الکساندر نادیرادزه (۱۹۱۴–۱۹۸۷)، گرجستان/روسیه – first mobile موشک بالستیک قارهپیما (RT-21 Temp 2S)، first reliable mobile ICBM (آراس-۱۲ام)
ناگای ناگایوشی (۱۸۴۴–۱۹۲۹)، ژاپن – متآمفتامین
جیمز نایاسمیت (۱۸۶۱–۱۹۳۹)، کانادا زاده، ایالات متحده آمریکا – invented بسکتبال و فوتبال آمریکایی helmet
یوشیرو ناکاماتسو (زاده ۱۹۲۸)، ژاپن – "PyonPyon" spring کفشs, ساعت مچی, CinemaScope، صندلی "Cerebrex", sauce پمپ، taxicab meter
شوجی ناکامورا (زاده ۱۹۵۴)، ژاپن – Blue laser
جان نپر (۱۵۵۰–۱۶۱۷)، اسکاتلند – لگاریتم
Andrey Nartov (۱۶۸۳–۱۷۵۶)، روسیه – first دستگاه تراش with a mechanic cutting tool-supporting دستگاه تراش فلز و a set of چرخدندهs, fast-fire آتشبار on a rotating disc, پیچ mechanism for changing توپخانه fire angle, گیج–بورینگ lathe for توپ-making, early دوربین تفنگ
جیمز ناسمیت (۱۸۰۸–۱۸۹۰)، اسکاتلند – steam hammer
جولیو ناتا (۱۹۰۳–۱۹۷۹)، مشترکاً به همراه کارل زیگلر (۱۸۹۸–۱۹۷۳)، ایتالیا/آلمان – کاتالیزگر زیگلر-ناتا
نبوکدنصر دوم (۶۳۴–۵۶۲ پیش از میلاد)، عراق (میانرودان) – پیچ، پیچ ارشمیدس
اروین نییر (زاده ۱۹۴۴)، مشترکاً به همراه برت ساکمن (۱۹۴۲–)، آلمان – Patch clamp technique
تئودور هولم نلسون (زاده ۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – ابرمتن، ابررسانه
Sergey Nepobedimiy (۱۹۲۱–۲۰۱۴)، روسیه – first supersonic موشک هدایتشونده ضدتانک Sturm, other Soviet راکت (سلاح)ry
Karl Nessler (۱۸۷۲–۱۹۵۱)، آلمان/ایالات متحده آمریکا – a.o. Permanent wave machine, artificial eyebrows
Bernard de Neumann (زاده ۱۹۴۳)، بریتانیا – massively parallel self-configuring multi-processor
جان فون نویمان (۱۹۰۳–۱۹۵۷)، مجارستان – Von Neumann معماری فون نویمان
آیزاک نیوتن (۱۶۴۲–۱۷۲۷)، بریتانیا – reflecting telescope (which reduces ابیراهی رنگی)
Miguel Nicolelis (زاده ۱۹۶۱)، Brazil – Brain-machine interfaces
ژوزف نیسهفور نیپس (۱۷۶۵–۱۸۳۳)، فرانسه – عکاسی
نیکولای نیکیتین (۱۹۰۷–۱۹۷۳)، روسیه – بتن پیشتنیده with طناب فولادیs structure (برج اوستانکینو)، Nikitin-Travush 4000 project (precursor to X-Seed 4000)
پائول گوتلیب نیپکو (۱۸۶۰–۱۹۴۰)، آلمان – Nipkow disk
ژوئن-ایچی زاوا (زاده ۱۹۲۶)، ژاپن – مخابرات نوری system, SIT/SITh (Static Induction Transistor/Thyristor)، لیزر دیودی، پین دیود
آلفرد نوبل (۱۸۳۳–۱۸۹۶)، سوئد – دینامیت
لودویگ نوبل (۱۸۳۱–۱۸۸۸)، سوئد/روسیه – first successful کشتی نفتکش
امی نوتر (۱۸۸۲–۱۹۳۵)، آلمان، groundbreaking contributions to abstract algebra و theoretical physics; قضیه امی نوتر
ژان-آنتوان نله (۱۷۰۰–۱۷۷۰)، فرانسه – الکتروسکوپ
ویلهلم نورمان (۱۸۷۰–۱۹۳۹)، آلمان – هیدروژنه کردن
Carl Richard Nyberg (۱۸۵۸–۱۹۳۹)، سوئد – blowtorch
O
آرون دی اوکونل (زاده ۱۹۸۱)، ایالات متحده آمریکا – first Quantum machine
Joseph John O'Connell (۱۸۶۱–۱۹۵۹)، ایالات متحده آمریکا - number of inventions relating to telephony و electrical engineering
Theophil Wilgodt Odhner (۱۸۴۵–۱۹۰۳)، سوئد/روسیه – Odhner Arithmometer, a ماشین حساب
Paul Offit (زاده ۱۹۵۱)، ایالات متحده آمریکا، along with Fred Clark و Stanley Plotkin, invented a pentavalent Rotavirus vaccine
Jarkko Oikarinen (زاده ۱۹۶۷)، Finland – آیآرسی
Katsuhiko Okamoto (?–)، ژاپن – Okamoto Cubes = modifications of مکعب روبیک
رانسوم ای. اولدز (۱۸۶۴–۱۹۵۰)، ایالات متحده آمریکا – خط مونتاژ
لوسین اولیویه (۱۸۳۸–۱۸۸۳)، بلژیک یا فرانسه / روسیه – سالاد الویه (Olivier salad)
جرارد کیچن اونیل (۱۹۲۷–۱۹۹۲)، ایالات متحده آمریکا – حلقه ذخیره (فیزیک)
رابرت اوپنهایمر (۱۹۰۴–۱۹۶۷)، ایالات متحده آمریکا – جنگافزار هستهای
Edward Otho Cresap Ord II (1858–1923) American – مگسک & معدن
هانس کریستین اورستد (۱۷۷۷–۱۸۵۱)، دانمارک – الکترومغناطیس، آلومینیم
الیشا اوتیس (۱۸۱۱–۱۸۶۱)، ایالات متحده آمریکا – safety system for آسانسورs
ویلیام اوترد (۱۵۷۵–۱۶۶۰)، بریتانیا – خطکش محاسبه
P
Arogyaswami Paulraj (زاده ۱۹۴۴)، هند/ایالات متحده آمریکا – مایمو
آنتونیو پاچینوتی (۱۸۴۱–۱۹۱۲)، ایتالیا – دینام
لری پیج (زاده ۱۹۷۳)، ایالات متحده آمریکا – with سرگئی برین invented جستجوگر گوگل
William Painter (۱۸۳۸–۱۹۰۶)، بریتانیا/ایالات متحده آمریکا – a.o. Crown cork, Bottle opener
الکسی پاژیتنوف (زاده ۱۹۵۶)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – تتریس
Julio Palmaz (زاده ۱۹۴۵)، Argentina – balloon-expandable, استنت
Helge Palmcrantz (۱۸۴۲–۱۸۸۰)، سوئد – multi-barrel, lever-actuated, مسلسل
دنیل دیوید پالمر (۱۸۴۵–۱۹۱۳)، کانادا – کایروپراکتیک
لویجی پالمیری (۱۸۰۷–۱۸۹۶)، ایتالیا – لرزهسنج
Frank Pantridge (۱۹۱۶–۲۰۰۴)، Ireland – الکتروشوک
جورجیوس پاپانیکولائو (۱۸۸۳–۱۹۶۲)، یونان / ایالات متحده آمریکا – Papanicolaou stain، آزمایش پاپ اسمیر = آزمایش پاپ اسمیر
Philip M. Parker (زاده ۱۹۶۰)، ایالات متحده آمریکا – computer automated book authoring
Alexander Parkes (۱۸۳۱–۱۸۹۰)، بریتانیا – celluloid
Forrest Parry (۱۹۲۱–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – کارت مغناطیسی
چارلز الگرنون پارسونز (۱۸۵۴–۱۹۳۱)، British – توربین بخار
اسپده پاسانن (۱۹۳۰–۲۰۰۱)، Finland – a.o. ski jumping sling, اسپده پاسانن
بلز پاسکال (۱۶۲۳–۱۶۶۲)، فرانسه – ماشین حساب پاسکال
Gustaf Erik Pasch (۱۷۸۸–۱۸۶۲)، سوئد – safety کبریت
Dimitar Paskov (۱۹۱۴–۱۹۸۶)، بلغارستان – گالانتامین
سی. کومار ان. پاتل (زاده ۱۹۳۸)، هند/ایالات متحده آمریکا – لیزر کربن دیاکسید
لس پال (۱۹۱۵–۲۰۰۹)، ایالات متحده آمریکا – ضبط مولتیترک
Andreas Pavel (زاده ۱۹۴۵)، Brazil – audio devices
ایوان پاولف (۱۸۴۹–۱۹۳۶)، روسیه، – شرطیشدن کلاسیک
Floyd Paxton (۱۹۱۸–۱۹۷۵)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Bread clip
جان پمبرتون (۱۸۳۱–۱۸۸۸)، ایالات متحده آمریکا – کوکا کولا
Slavoljub Eduard Penkala (۱۸۷۱–۱۹۲۲)، کرواسی – مداد نوکی
ویلیام هنری پرکین (۱۸۳۸–۱۹۰۷)، بریتانیا – first synthetic organic chemical dye Mauveine
Henry Perky (۱۸۴۳–۱۹۰۶)، ایالات متحده آمریکا – shredded wheat
آلفرد پرو (۱۸۶۳–۱۹۲۵)، مشترکاً به همراه شارل فابری (۱۸۶۷–۱۹۴۵)، فرانسه – تداخلسنج فابری-پرو (فیزیک)
Stephen Perry، بریتانیا (fl. 19th century) – کش
Aurel Persu (۱۸۹۰–۱۹۷۷)، رومانی – first aerodynamic car, aluminum body with wheels included under the body, ۱۹۲۲
Vladimir Petlyakov (۱۸۹۱–۱۹۴۲)، روسیه – بمبافکن سنگین
جولیوس ریچارد پتری (۱۸۵۲–۱۹۲۱)، آلمان – پتری دیش
پیتر پتروف (۱۹۱۹–۲۰۰۴)، بلغارستان – digital wrist watch, heart monitor, weather instruments
Fritz Pfleumer (۱۸۸۱–۱۹۴۵)، آلمان – نوار مغناطیسی
اگوست پیکار (۱۸۸۴–۱۹۶۲)، سوئیس – بثیسکف
گریگوری گودوین پینکوس (۱۹۰۳–۱۹۶۷)، مشترکاً به همراه Min Chueh Chang (۱۹۰۸–۱۹۹۱)، ایالات متحده آمریکا/چین – قرص ضدبارداری
نیکولای پیروگوف (۱۸۱۰–۱۸۸۱)، روسیه – early use of اتر as بیهوشکننده، first بیهوشی in a field operation, various kinds of surgical operations
Fyodor Pirotsky (۱۸۴۵–۱۸۹۸)، روسیه – تراموا
Arthur Pitney (۱۸۷۱–۱۹۳۳)، ایالات متحده آمریکا – postage meter
دینام (۱۸۰۸–۱۸۳۵)، فرانسه – دینام
ژوزف فلات (۱۸۰۱–۱۸۸۳)، بلژیک – فریببین (stroboscope)
Baltzar von Platen (۱۸۹۸–۱۹۸۴)، سوئد – سرمایش جذبی
James Leonard Plimpton (۱۸۲۸–۱۹۱۱)، ایالات متحده آمریکا – roller skates
Ivan Plotnikov (۱۹۰۲–۱۹۹۵)، روسیه – kirza leather
روی جی. پلونکت (۱۹۱۰–۱۹۹۴)، ایالات متحده آمریکا – پلی تترافلوئورواتیلن
Petrache Poenaru (۱۷۹۹–۱۸۷۵)، رومانی – خودنویس
کریستوفر پلهم (۱۶۶۱–۱۷۵۱)، سوئد – قفل آویز
نیکولای نیکولائوچ پولیکارپف (۱۸۹۲–۱۹۴۴)، روسیه – پولیکارپوف-series aircraft, including پیاو-۲ کوکوروزنیک Kukuruznik (world's most produced biplane)
یوجین پلی (۱۹۱۵–۲۰۱۲)، ایالات متحده آمریکا – wireless کنترل از راه دور (with رابرت آدلر)
Ivan Polzunov (۱۷۲۸–۱۷۶۶)، روسیه – first two-cylinder موتور بخار
Mikhail Pomortsev (۱۸۵۱–۱۹۱۶)، روسیه – ابرنما
Olivia Poole (۱۸۸۹–۱۹۷۵)، ایالات متحده آمریکا، – Jolly Jumper baby harness
الکساندر استپانویچ پاپوف (۱۸۵۹–۱۹۰۶)، روسیه – radio pioneer, created a گیرنده رادیو that worked as a آذرخشیاب
Nikolay Popov (۱۹۳۱–۲۰۰۸)، روسیه – first fully توربین گازی main battle tank (تی-۸۰)
Josef Popper (۱۸۳۸–۱۹۲۱)، Austria- discovered the transmission of power by electricity.
Aleksandr Porokhovschikov (۱۸۹۲–۱۹۴۱)، روسیه – Vezdekhod (the first prototype تانک، or تانکت، و the first چرخ ممتد amphibious ATV)
Ignazio Porro (۱۸۰۱–۱۸۷۵)، ایتالیا – Porro prism، عکاسی استریپ
ولدیمار پولسین (۱۸۶۹–۱۹۴۲)، دانمارک – سیم ضبط صدا, arc converter
جوزف پریستلی (۱۷۳۳–۱۸۰۴)، بریتانیا – سودا
Alexander Procofieff de Seversky (۱۸۹۴–۱۹۷۴)، روسیه/ایالات متحده آمریکا of America – first چرخشنما stabilized bombsight, ionocraft, also developed سوختگیری هوایی
الکساندر میخایلوویچ پروخورف (۱۹۱۶–۲۰۰۲)، روسیه – co-مخترع لیزر و میزر
Petro Prokopovych (۱۷۷۵–۱۸۵۰)، امپراتوری روسیه – early beehive frame, queen excluder و other زنبورداری novelties
سرگی میخائیلوویچ پروکودین گورسکی (۱۸۶۳–۱۹۴۴)، روسیه/فرانسه – early عکاسی رنگی method based on three colour channels, also colour film slides و colour فیلم
Mark Publicover (زاده ۱۹۵۸)، ایالات متحده آمریکا – First affordable ترامپولین safety net enclosure
جورج پولمن (۱۸۳۱–۱۸۹۷)، ایالات متحده آمریکا – Pullman sleep wagon
میهاجلو پاپین (۱۸۵۸–۱۹۳۵)، صربستان – pupinization (loading coils), tunable oscillator
Tivadar Puskas (۱۸۴۴–۱۸۹۳)، مجارستان – تلفنخانه
Q
Calvin Quate (۱۹۲۳–)، with گرد بینینگ (۱۹۴۷–)، و with Christoph Gerber (?–)، ایالات متحده آمریکا/آلمان/سوئیس – میکروسکوپ نیروی اتمی
آدولف کوتله (۱۷۹۶–۱۸۷۴)، فرانسه/بلژیک – شاخص توده بدنی
R
Jacob Rabinow (۱۹۱۰–۱۹۹۹)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Magnetic particle clutch, various گرامافون-related patents
John Goffe Rand (۱۸۰۱–۱۸۷۳)، ایالات متحده آمریکا – تیوب
زکریای رازی (Rhazes) (۸۶۵–۹۶۵)، تاریخ ایران/ایران – تقطیر و استخراج methods, سولفوریک اسید و هیدروکلریک اسید، صابون نفت سفید، چراغ نفتی، شیمیدرمانی، سدیم هیدروکسید
الک ریوس (۱۹۰۲–۱۹۷۱)، بریتانیا – مدولاسیون کد پالس
کارل رایشنباخ (۱۷۸۸–۱۸۶۹)، آلمان – نفت سفید، کرئوزوت، فنول
تادئوس رایشاشتین (۱۸۹۷–۱۹۹۶)، لهستان/سوئیس – Reichstein process (industrial vitamin C synthesis)
Ira Remsen (۱۸۴۶–۱۹۲۷)، ایالات متحده آمریکا – ساخارین
Ralf Reski (زاده ۱۹۵۸)، آلمان – Moss bioreactor ۱۹۹۸
یوزف رسل (۱۷۹۳–۱۸۵۷)، چکسلواکی – ship پیشران
Ri Sung-gi (۱۹۰۵–۱۹۹۶)، North Korea – واینایلون
چارلز فرانسیس ریشتر (۱۹۰۰–۱۹۸۵)، ایالات متحده آمریکا – مقیاس بزرگی ریشتر
Adolph Rickenbacker (۱۸۸۶–۱۹۷۶)، سوئیس – گیتار الکتریک
هایمن جی. ریکوور (۱۹۰۰–۱۹۸۶)، ایالات متحده آمریکا – زیردریایی هستهای
Niklaus Riggenbach (۱۸۱۷–۱۸۹۹)، سوئیس – Riggenbach rack railway system, Counter-pressure brake
دنیس ریچی (۱۹۴۱–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – سی
ژیل دو روبروال (۱۶۰۲–۱۶۷۵)، فرانسه – ترازوی روبروال
جان روباک (۱۷۱۸–۱۷۹۴) UK – lead chamber process for sulfuric acid synthesis
Francis Rogallo (۱۹۱۲–۲۰۰۹)، ایالات متحده آمریکا – Rogallo wing
هاینریش روهرر (۱۹۳۳–۲۰۱۳)، مشترکاً به همراه گرد بینینگ (۱۹۴۷–)، سوئیس/آلمان – میکروسکوپ تونلی روبشی
پتر یکم (Pyotr Alexeyevich Romanov)، تزار و Emperor of روسیه (۱۶۷۲–۱۷۲۵)، روسیه – decimal currency, yacht club, sounding line with separating شاغول (sounding weight probe)
Pranoti Nagarkar-Israni، هند - Rotimatic
ویلهلم رونتگن (۱۸۴۵–۱۹۲۳)، آلمان – ماشین پرتو ایکس
Ida Rosenthal (۱۸۸۶–۱۹۷۳)، بلاروس/روسیه/ایالات متحده آمریکا – سینهبند (میدنفورم)، the standard of اندازه سینهبندs, nursing bra, full-figured bra, the first seamed uplift bra (all with her husband William)
Sidney Rosenthal (۱۹۰۷–۱۹۷۹)، ایالات متحده آمریکا – ماژیک
Eugene Roshal (زاده ۱۹۷۲)، روسیه – فار منیجر file manager, RAR قالب پرونده، وینرار file archiver
Boris Rosing (۱۸۶۹–۱۹۳۳)، روسیه – گیرنده تلویزیون (first television system using لامپ پرتوی کاتدی on the receiving side)
خیدو فان روسوم (زاده ۱۹۵۶)، هلند – پایتون
ژان فرانسوا پیلاتر د روزیر (۱۷۵۴–۱۷۸۵)، فرانسه – Rozière balloon
ارنو روبیک (زاده ۱۹۴۴)، مجارستان – مکعب روبیک، Rubik's Magic و Rubik's Clock
ارنست روسکا (۱۹۰۶–۱۹۸۸)، آلمان – میکروسکوپ الکترونی
S
آلبرت سابین (۱۹۰۶–۱۹۹۳)، ایالات متحده آمریکا – oral واکسن فلج اطفال
Alexander Sablukov (۱۷۸۳–۱۸۵۷)، روسیه – فن گریز از مرکز
شرفالدین صابونجیاوغلی (۱۳۸۵–۱۴۶۸)، Turkey – illustrated جراحی atlas
Gilles Saint-Hilaire (زاده ۱۹۴۸)، کانادا – Quasiturbine, Qurbine
آندره ساخاروف (۱۹۲۱–۱۹۸۹)، روسیه – invented explosively pumped flux compression generator, co-developed بمب تزار و توکاماک
جوناس سالک (۱۹۱۴–۱۹۹۵)، ایالات متحده آمریکا – injection واکسن فلج اطفال
Franz San Galli (۱۸۲۴–۱۹۰۸)، لهستان/روسیه (مردم ایتالیا و آلمانیها descent) – رادیاتور، گرمایش مرکزی
فردریک سنگر (۱۹۱۸–۲۰۱۳)، ایالات متحده آمریکا – توالییابی به روش سنگر (= DNA sequencing)
لری سنگر (زاده ۱۹۶۸)، مشترکاً به همراه Jimmy Wales, ایالات متحده آمریکا – ویکیپدیا
Yoshiyuki Sankai (ح. ۱۹۵۷–)، ژاپن – Robotic exoskeleton for motion support (medicine)
البرتو سانتوس (۱۸۷۳–۱۹۳۲)، Brazil – کشتی هوایی و هواپیما
Arthur William Savage (۱۸۵۷–۱۹۳۸) – لاستیک رادیالs, خشابs, Savage Model ۹۹ تفنگ اهرمی
توماس سیوری (۱۶۵۰–۱۷۱۵)، بریتانیا – موتور بخار
آدولف ساکس (۱۸۱۴–۱۸۹۴)، بلژیک – ساکسوفون
Vincent Joseph Schaefer (۱۹۰۶–۱۹۹۳)، ایالات متحده آمریکا – a.o. باروری ابرها by یخ خشک
بیلا شیتسک (۱۸۷۷–۱۹۶۷)، مجارستان – آزمایش شیتسک
هوگو شیف (۱۸۳۴–۱۹۱۵)، آلمان – Schiff test (histology)
Pavel Schilling (۱۷۸۶–۱۸۳۷)، استونی/روسیه – first تلگراف برقی، مین with an فیوز الکتریکی
Gilmore Schjeldahl (۱۹۱۲–۲۰۰۲)، ایالات متحده آمریکا – Airsickness bag
Hubert Schlafly (۱۹۱۹–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – اتوکیو = اتوکیو
ویلهلم شلنک (۱۸۷۹–۱۹۴۳)، آلمان – بالن اشلنک (chemistry)
برنارد اشمیت (۱۸۷۹–۱۹۳۵)، Estonia/آلمان – دوربین اشمیت
Otto Schmitt (۱۹۱۳–۱۹۹۸)، ایالات متحده آمریکا – اشمیت تریگر (electronics)
Christian Schnabel (۱۸۷۸–۱۹۳۶)، آلمان – simplistic food cutleries
کیس اسخوهامر ایمینک (زاده ۱۹۴۶)، هلند – Major contributor to development of لوح فشرده
August Schrader (۱۸۰۷–۱۸۹۴)، ایالات متحده آمریکا – Schrader valve for تایر
David Schwarz (۱۸۵۲–۱۸۹۷)، کرواسی، – rigid ship, later called زپلین
ریموند اسکات (۱۹۰۸–۱۹۹۴)، ایالات متحده آمریکا — inventor و developer of electronic music technology
Marc Seguin (۱۷۸۶–۱۸۷۵)، فرانسه – پل معلق
هانائوکا سیشو (۱۷۶۰–۱۸۳۵)، ژاپن – بیهوشکننده عمومی
Ted Selker (inv. ۱۹۸۷)، ایالات متحده آمریکا – اهرم اشاره
سناخریب (۷۰۵–۶۸۱ پیش از میلاد)، عراق (میانرودان) – پیچ پمپ
Léon Serpollet (۱۸۵۸–۱۹۰۷)، فرانسه – Flash boiler, Gardner-Serpollet steam car
Iwan Serrurier (۱۸۷۸–۱۹۵۳)، هلند/ایالات متحده آمریکا – مخترع Moviola for تدوین
Mark Serrurier (۱۹۰۴–۱۹۸۸)، ایالات متحده آمریکا – Serrurier truss for تلسکوپ نوری
گرهارد سسلر (زاده ۱۹۳۱)، آلمان – foil electret microphone، میکروفون
Guy Severin (۱۹۲۶–۲۰۰۸)، روسیه – راهپیمایی فضایی supporting system
Ed Seymour (inv. ح. ۱۹۴۹)، ایالات متحده آمریکا – Aerosol paint
Leonty Shamshurenkov (۱۶۸۷–۱۷۵۸)، روسیه – first خودرو (a precursor to both دوچرخه و خودرو)، projects of an original کیلومترشمار و self-propelling سورتمه
ابن شاطر (۱۳۰۴–۱۳۷۵)، سوریه – "jewel box" device which combined a compass with a universal sundial
بی شنگ () (ح. ۹۹۰–۱۰۵۱)، چین – رس چاپ سربی چاپ
موراساکی شیکیبو (ح. ۹۷۳–۱۰۲۵)، ژاپن – داستان روانشناختی
Pyotr Shilovsky (۱۸۷۱–۱۹۵۷)، روسیه/بریتانیا – gyrocar
Masatoshi Shima (زاده ۱۹۴۳)، ژاپن – ریزپردازنده
فتحالله شیرازی (ح. ۱۵۸۲)، گورکانیان – early تفنگ رگبار
Joseph Shivers (۱۹۲۰–۲۰۱۴)، ایالات متحده آمریکا – اسپندکس
ویلیام شاکلی (۱۹۱۰–۱۹۸۹)، ایالات متحده آمریکا – co-مخترع ترانزیستور
هنری شرپنل (۱۷۶۱–۱۸۴۲)، بریتانیا – ترکش ammunition
ولادیمیر شوخوف (۱۸۵۳–۱۹۳۹)، روسیه – کراکینگ (Shukhov cracking process), thin-shell structure, سازه های پارچه ای، سازه هذلولیوار، gridshell، خط لوله انتقال، cylindric پایانه نفتی
شیخ مظفر شکور (زاده ۱۹۷۲)، مالزی – یاخته growth in فضای بیرونی، بلوری شدن of پروتئینs و میکروبs in space
Augustus Siebe (۱۷۸۸–۱۸۷۲)، آلمان/UK – مخترع standard diving dress
کارل ویلهلم زیمنس (۱۸۲۳–۱۸۸۳)، آلمان – کوره بلند روباز
ورنر فون زیمنس (۱۸۱۶–۱۸۹۲)، آلمان – a.o. آسانسور الکتریکی، Electromote (= first اتوبوس برقی)، an early دینام
ابوسعید سجزی (ح. ۹۴۵–۱۰۲۰)، تاریخ ایران/ایران – نظریه خورشیدمرکزی اسطرلاب
ایگور سیکورسکی (۱۸۸۹–۱۹۷۲)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – first four-engine هواگرد ثابتبال (Russky Vityaz), first هواپیمای مسافربری و purpose-designed بمبافکن (Ilya Muromets)، بالگرد، سیکورسکی-series helicopters
برنارد سیلور (۱۹۲۴–۱۹۶۳)، مشترکاً به همراه نورمن وودلند (۱۹۲۱–۲۰۱۲)، ایالات متحده آمریکا – بارکد
کیا سیلوربروک (زاده ۱۹۵۸)، استرالیا – Memjet printer, world's most prolific inventor
Vladimir Simonov (زاده ۱۹۳۵)، روسیه – APS Underwater Assault Rifle, SPP-1 underwater pistol
چارلز سیمونیی (زاده ۱۹۴۸)، مجارستان – نماد مجارستانی
ابن سینا (۹۸۰–۱۰۳۷)، تاریخ ایران/ایران – تقطیر بخاری، اسانس، فارماکوپه، clinical pharmacology، کارآزمایی بالینی، آزمایش تصادفی کنترلشده، قرنطینه، سرطان surgery, cancer therapy, pharmacotherapy، گیاهدرمانی، Hindiba, سرخدار L, مسدودکننده کانال کلسیم
آیزاک سینگر (۱۸۱۱–۱۸۷۵)، ایالات متحده آمریکا – چرخ خیاطی
بیاف اسکینر (۱۹۰۴–۱۹۹۰)، ایالات متحده آمریکا – محفظه شرطیشدن فعال
Nikolay Slavyanov (۱۸۵۴–۱۸۹۷)، روسیه – جوشکاری با الکترود دستی پوششدار
Alexander Smakula (۱۹۰۰–۱۹۸۳)، اوکراین/روسیه/ایالات متحده آمریکا – شیشه ضد انعکاس
مایکل اسمیت (۱۹۳۲–۲۰۰۰)، ایالات متحده آمریکا – Site-directed mutagenesis (molecular biology)
الیور اسمیتیز (۱۹۲۵–۲۰۱۷)، مشترکاً به همراه مارتین اونز (زاده ۱۹۴۱)، و ماریو کاپکی (زاده ۱۹۳۷)، ایالات متحده آمریکا – Knockout mouse، هدفگیری ژنی
Yefim Smolin، روسیه – استکان (stakan granyonyi)
فریدریش زونکن (۱۸۴۸–۱۹۱۹)، آلمان – کلاسور، سوراخکن
سو سونگ (۱۰۲۰–۱۱۰۱)، چین – first chain drive
Marin Soljačić (زاده ۱۹۷۴)، کرواسی – کوپلاژ القایی ارتعاشی
ادوین ساوترن (زاده ۱۹۳۸)، ایالات متحده آمریکا – روش لکه جنوبی (molecular biology)
Alfred P. Southwick (۱۸۲۶–۱۸۹۸)، ایالات متحده آمریکا – صندلی الکتریکی
Igor Spassky (زاده ۱۹۲۶)، روسیه – Sea Launch platform
پرسی لی بارون اسپنسر (۱۸۹۴–۱۹۷۰)، ایالات متحده آمریکا – دستگاه مایکروویو
Elmer Ambrose Sperry (۱۸۶۰–۱۹۳۰)، ایالات متحده آمریکا – gyroscope-guided خلبان خودکار
لایمن اسپیتزر (۱۹۱۴–۱۹۹۷)، ایالات متحده آمریکا – استلراتور (فیزیک)
Bhargav Sri Prakash (زاده ۱۹۷۷)، هند/ایالات متحده آمریکا – Learnification platform at FriendsLearn، واقعیت مجازی System, الکترومغناطیس collision avoidance system, OBD based in-vehicle powertrain performance measurement, rate based driver controls for drive by wire systems
لادیسلاس استارویچ (۱۸۸۲–۱۹۶۵)، روسیه/فرانسه – استاپ موشن، live-action/animated film
Gary Starkweather (زاده ۱۹۳۸)، ایالات متحده آمریکا – چاپگر لیزری، مدیریت رنگ
Boris Stechkin (۱۸۹۱–۱۹۶۹)، روسیه – co-developer of Sikorsky Ilya Muromets و Tsar Tank, developer of Soviet ماشین گرمایی و موتور هواگردs
جرج استیونسن (۱۷۸۱–۱۸۴۸)، بریتانیا – لوکوموتیو بخار
سیمون استیون (۱۵۴۸–۱۶۲۰)، هلند – land yacht
آندریاس اشتیهل (۱۸۹۶–۱۹۷۳)، سوئیس/آلمان – اره زنجیری الکتریکی
رابرت استیرلینگ (۱۷۹۰–۱۸۷۸)، اسکاتلند – موتور استرلینگ
Aurel Stodola (۱۸۵۹–۱۹۴۲)، اسلواکی – توربین گازی
Aleksandr Stoletov (۱۸۳۹–۱۸۹۶)، روسیه – first سلول خورشیدی based on the outer اثر فوتوالکتریک
لوی اشتراوس (۱۸۲۹–۱۹۰۲)، ایالات متحده آمریکا – blue شلوار جین
John Stringfellow (۱۷۹۹–۱۸۸۳)، بریتانیا – aerial steam carriage
بییارنه استراستروپ (زاده ۱۹۵۰)، دانمارک – سی پلاسپلاس (programming language)
Almon Strowger (۱۸۳۹–۱۹۰۲)، ایالات متحده آمریکا – تلفنخانه
Emil Strub (۱۸۵۸–۱۹۰۹)، سوئیس – Strub rack railway system
عبدالرحمن صوفی (Azophi) (۹۰۳–۹۸۶)، تاریخ ایران/ایران – timekeeping اسطرلاب، navigational astrolabe، نقشهبرداری astrolabe
Kyota Sugimoto (۱۸۸۲–۱۹۷۲)، ژاپن – ژاپنese language typewriter
Mutsuo Sugiura (۱۹۱۸–۱۹۸۶)، ژاپن – اوسوفاژوگاسترودوداندوسکوپی
پاول سوخو (۱۸۹۵–۱۹۷۵)، روسیه – سوخو-series هواپیمای جنگنده
Simon Sunatori (زاده ۱۹۵۹)، کانادا – مخترع MagneScribe و Magic Spicer
Sushruta (۶۰۰ پیش از میلاد)، دوره ودایی – مخترع Plastic Surgery, Cataract Surgery, Rhinoplasty
تئودور سودبرگ (۱۸۸۴–۱۹۷۱)، سوئد – اولتراسانتریفیوژ
جوزف سوان (۱۸۲۸–۱۹۱۴)، بریتانیا – لامپ رشتهای
Robert Swanson (۱۹۰۵–۱۹۹۴)، کانادا – Invented و developed the first multi-chime air horn for use with لوکوموتیو دیزلیs
Remi Swierczek (زاده ۱۹۵۸)، لهستان – مخترع Music Identification System و the Mico Changer (coin hopper و dispenser used in casinos)
Andrei Sychra (ح. ۱۷۷۳/۷۶–۱۸۵۰)، لیتوانی/روسیه، مردم چک descent – روسیهn seven-string guitar
Vladimir Syromyatnikov (۱۹۳۳–۲۰۰۶)، روسیه – Androgynous Peripheral Attach System و other فضاپیما docking mechanisms
Simon Sze (زاده ۱۹۳۶)، Taiwan/ایالات متحده آمریکا، مشترکاً به همراه داوون کانگ (۱۹۳۱–۱۹۹۲)، South Korea – ماسفت گیت-شناور
لئو زیلارد (۱۸۹۸–۱۹۶۴)، مجارستان/ایالات متحده آمریکا – Co-developed جنگافزار هستهای، patented رآکتور هستهای، catalyst پروژه منهتن
T
Muhammad Salih Tahtawi (fl.۱۶۵۹–۱۶۶۰)، گورکیگانیان – seamless کره جغرافیایی و celestial globe
Gyula Takátsy (۱۹۱۴–۱۹۸۰)، مجارستان – first پلیت میکروتیتر
استر تاکوچی (زاده ۱۹۵۳) – holds more than 150 US-patents, the largest number for any woman in the ایالات متحده آمریکا
ایگور یوگنیویچ تام (۱۸۹۵–۱۹۷۱)، روسیه – co-developer of توکاماک
چینگ وی تانگ (زاده ۱۹۴۷)، Hong Kong/ایالات متحده آمریکا، مشترکاً به همراه Steven Van Slyke، ایالات متحده آمریکا – دیود گسیل نور ارگانیک
طرسوسی (ح. ۱۱۸۷)، Middle East – counterweight کشکنجیر، منگونل
Gustav Tauschek (۱۸۹۹–۱۹۴۵)، Austria – طبله
Kenyon Taylor (inv. ۱۹۶۱)، ایالات متحده آمریکا – Flip-disc display
برنارد تلگن (۱۹۰۰–۱۹۹۰)، هلند – pentode
ادوارد تلر (۱۹۰۸–۲۰۰۳)، مجارستان – بمب هیدروژنی
Eli Terry (۱۷۷۲–۱۸۵۲)
نیکولا تسلا (۱۸۵۶–۱۹۴۳)، کرواسی/Serbia – موتور القایی، high-voltage / high-frequency power experiments, the transmission of electrical power
لئون ترمین (۱۸۹۶–۱۹۹۳)، روسیه – ترمین، ویدئوی درهمبافته، دزدگیر، terpsitone, Rhythmicon (first ماشین درام)، Thing (listening device)
Charles Xavier Thomas de Colmar (۱۷۸۵–۱۸۷۰)، فرانسه – Arithmometer
الیهو تامسون (۱۸۵۳–۱۹۳۷)، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا – Prolific inventor, لامپ قوسی و many others
ویلیام تامسون (۱۸۲۴–۱۹۰۷)، بریتانیا – کلوین absolute temperature scale
Eric Tigerstedt (۱۸۸۷–۱۹۲۵)، Finland – Sound-on-film, triode لامپ خلأ
Kalman Tihanyi (۱۸۹۷–۱۹۴۷)، مجارستان – co-مخترع لامپ پرتوی کاتدی و آیکونوسکوپ
Mikhail Tikhonravov (۱۹۰۰–۱۹۷۴)، روسیه – co-developer of اسپوتنیک-۱ (the first artificial satellite) مشترکاً به همراه سرگئی کارالیوف و Keldysh, designer of further اسپوتنیک-۱s
Gavriil Adrianovich Tikhov (۱۸۷۵–۱۹۶۰)، روسیه – feathering طیفسنج نوری
Benjamin Chew Tilghman (۱۸۲۱–۱۸۹۷)، ایالات متحده آمریکا – سابپاشی
Fedor Tokarev (۱۸۷۱–۱۹۶۸)، روسیه – تپانچه تهته semiautomatic handgun و SVT-40 self-loading rifle
ری تاملینسون (inv. ۱۹۷۱)، ایالات متحده آمریکا – First inter-computer ایمیل
اوانجلیستا توریچلی (۱۶۰۸–۱۶۴۷)، ایتالیا – فشارسنج
Alfred Traeger (۱۸۹۵–۱۹۸۰)، استرالیا – Pedal radio
ریچارد ترویتیک (۱۷۷۱–۱۸۳۳)، بریتانیا – high-pressure موتور بخار، first full-scale لوکوموتیو بخار
Franc Trkman (۱۹۰۳–۱۹۷۸)، اسلوونی – electrical switches, accessories for opening windows
هانس تروپش (۱۸۸۹–۱۹۳۵)، مشترکاً به همراه فرانتس یوزف امیل فیشر (۱۸۷۷–۱۹۴۷)، آلمان – فرایند فیشر–تروپش (refinery process)
Yuri Trutnev (زاده ۱۹۲۷)، روسیه – co-developer بمب تزار
راجر تسین (۱۹۵۲–۲۰۱۶)، مشترکاً به همراه اسامو شیمومورا (زاده ۱۹۲۸) و مارتین کلایف (زاده ۱۹۴۷)، ایالات متحده آمریکا – Discovery و development of پروتئین فلورسنت سبز
کنستانتین تسیولکوفسکی (۱۸۵۷–۱۹۳۵)، روسیه – پرواز فضایی
میخایل تسوت (۱۸۷۲–۱۹۱۹)، روسیه – کروماتوگرافی (specifically کروماتوگرافی، first chromatography method)
الکسی توپولف (۱۹۲۵–۲۰۰۱)، روسیه – توپولف-۱۴۴ (first زبرصوت passenger jet)
آندری توپولف (۱۸۸۸–۱۹۷۲)، روسیه – توربوپراپ powered long-range airliner (توپولف-۱۱۴)، توربوپراپ strategic bomber (توپولف-۹۵)
خواجه نصیرالدین طوسی (۱۲۰۱–۱۲۷۴)، تاریخ ایران/ایران – رصدخانه، جفت طوسی
شرفالدین طوسی (۱۱۳۵–۱۲۱۳)، تاریخ ایران/ایران – linear اسطرلاب
U
شینتارو یودا (۱۸۶۹–۱۹۷۶)، مشترکاً به همراه هیدتسوگو یاگی (۱۸۸۶–۱۹۷۶)، ژاپن – آنتن شاخهای
Lewis Urry (۱۹۲۷–۲۰۰۴)، کانادا – long-lasting باتری قلیایی
Tomislav Uzelac، کرواسی – first successful MP3 player, AMP
V
Ira Van Gieson (۱۸۶۶–۱۹۱۳)، ایالات متحده آمریکا – Van Gieson's stain (histology)
Theophilus Van Kannel (۱۸۴۱–۱۹۱۹)، ایالات متحده آمریکا – در گردان (۱۸۸۸)
ولادیمیر وکسلر (۱۹۰۷–۱۹۶۶)، روسیه – synchrophasotron, co-مخترع سنکروترون
جان ون (۱۸۳۴–۱۹۲۳)، بریتانیا – نمودار ون (۱۸۸۱)
Auguste Victor Louis Verneuil (۱۸۵۶–۱۹۱۳)، فرانسه – روش ورنویل (crystal growth)
پیر ورنیه (۱۵۸۰–۱۶۳۷)، فرانسه – مقیاس ورنیه (۱۶۳۱)
Lucien Vidi (۱۸۰۵–۱۸۶۶)، فرانسه – فشارنگار
Edgar Villchur (۱۹۱۷–۲۰۱۱)، ایالات متحده آمریکا – a.o. Acoustic suspension (loudspeaker)
آرتوری ایلماری ویرتانن (۱۸۹۵–۱۹۷۳)، Finland – a.o. AIV fodder
آلساندرو ولتا (۱۷۴۵–۱۸۲۷)، ایتالیا – باتری، جستار وابسته پیل ولتایی
Bernard Vonnegut (۱۹۱۴–۱۹۹۷)، مشترکاً به همراه باروری ابرها، و باروری ابرها، ایالات متحده آمریکا – a.o. باروری ابرها by یدید نقره
Ivan Vučetić (۱۸۵۸–۱۹۲۵)، کرواسی – روش اثر انگشت classification
W
پاول والدن (۱۸۶۳–۱۹۵۷)، لتونی/روسیه/آلمان – وارونگی والدن، اتیلآمونیوم نیترات (the first room temperature مایع یونی)
جیمی ویلز (زاده ۱۹۶۶)، مشترکاً به همراه Larry Sanger, ایالات متحده آمریکا – Wikipedia
Madam C.J. Walker (۱۸۶۷–۱۹۱۹)، ایالات متحده آمریکا – beauty و hair products for African American women
بارنز والیس (۱۸۸۷–۱۹۷۹)، بریتانیا – bouncing bomb
Ruth Graves Wakefield (۱۹۰۳–۱۹۷۷)، ایالات متحده آمریکا – chocolate chip cookie
Frederick Walton (ح. ۱۸۳۴–۱۹۲۸)، بریتانیا – مشمع کف
Aldred Scott Warthin (۱۸۶۶–۱۹۳۱)، مشترکاً به همراه Allen Chronister Starry (۱۸۹۰–۱۹۷۳)، ایالات متحده آمریکا – Warthin–Starry stain (histology)
رابرت واتسون-وات (۱۸۹۲–۱۹۷۳)، اسکاتلند – microwave رادار
جیمز وات (۱۷۳۶–۱۸۱۹)، اسکاتلند – improved موتور بخار
توماس وجوود (۱۷۷۱–۱۸۰۵)، بریتانیا – first (not permanent) photograph
کارل اوئر فون ولسباخ (۱۸۵۸–۱۹۲۹)، Austria – Gas mantle, ferrocerium
Jonas Wenström (۱۸۵۵–۱۸۹۳)، سوئد – توان الکتریکی سه فاز
جرج وستینگهاوس (۱۸۴۶–۱۹۱۴)، ایالات متحده آمریکا – Air brake (rail)
چارلز ویتستون (۱۸۰۲–۱۸۷۵)، بریتانیا – a.o. concertina، برجستهبین، میکروفون، رمزنگاری پلیفیر, pseudoscope، دینام
ریچارد تی. ویت کمب (۱۹۲۱–۲۰۰۹)، ایالات متحده آمریکا – Supercritical airfoil، بالک
ایلای ویتنی (۱۷۶۵–۱۸۲۵)، ایالات متحده آمریکا – ماشین پنبهپاککن
فرانک وایتل (۱۹۰۷–۱۹۹۶)، بریتانیا – co-مخترع موتور جت
Otto Wichterle (۱۹۱۳–۱۹۸۹)، چکسلواکی – soft عدسک
Norman Wilkinson (۱۸۷۸–۱۹۷۱)، بریتانیا – Dazzle camouflage
چارلز تامسون ریس ویلسون (۱۸۶۹–۱۹۵۹)، بریتانیا – اتاقک ابر
پل وینچل (۱۹۲۲–۲۰۰۵)، ایالات متحده آمریکا – قلب مصنوعی
سرگئی وینوگرادسکی (۱۸۵۶–۱۹۵۳)، روسیه / اتحاد شوروی – Winogradsky column for culturing microorganisms
نیکلاوس ویرت (زاده ۱۹۳۴)، سوئیس – پاسکال
A. Baldwin Wood (۱۸۷۹–۱۹۵۶)، ایالات متحده آمریکا – high volume pump
نورمن وودلند (۱۹۲۱–۲۰۱۲)، مشترکاً به همراه برنارد سیلور (۱۹۲۴–۱۹۶۳)، ایالات متحده آمریکا – بارکد
گرنویل وودز (۱۸۵۶–۱۹۱۰)، ایالات متحده آمریکا – Synchronous Multiplex Railway Telegraph
James Homer Wright (۱۸۶۹–۱۹۲۸)، ایالات متحده آمریکا – Wright's stain (histology)
برادران رایت، Orville (۱۸۷۱–۱۹۴۸) و Wilbur (۱۸۶۷–۱۹۱۲) – ایالات متحده آمریکا – هواگرد ثابتبال
Arthur Wynne (۱۸۶۲–۱۹۴۵)، بریتانیا – creator of جدول کلمات متقاطع
X
Yi Xing (۶۸۳–۷۲۷)، چین – ساعت نجومی
Y
Pavel Yablochkov (۱۸۴۷–۱۸۹۴)، روسیه – Yablochkov candle (first commercially viable electric carbon لامپ قوسی)
هیدتسوگو یاگی (۱۸۸۶–۱۹۷۶)، مشترکاً به همراه شینتارو یودا (۱۸۹۶–۱۹۷۶)، ژاپن – آنتن شاخهای
الکساندر سرگیویچ (۱۹۰۶–۱۹۸۹)، روسیه – یاکوولف-series aircraft, including یاکوولف یاک-۴۰ (the first جت منطقهای)
Linus Yale Jr. (۱۸۲۱–۱۸۶۸)، ایالات متحده آمریکا – قفل سوزنی غلتان
Linus Yale Sr. (۱۷۹۷–۱۸۵۸)، ایالات متحده آمریکا Penetomas – قفل سوزنی غلتان
Shunpei Yamazaki (زاده ۱۹۴۲)، ژاپن – patents in a.o. علوم رایانه و فیزیک حالت جامد، see List of prolific inventors
Gazi Yasargil (زاده ۱۹۲۵)، Turkey – جراحی مغز و اعصاب
Ryōichi Yazu (۱۸۷۸–۱۹۰۸)، ژاپن – Yazu Arithmometer
گونپی یوکوی (۱۹۴۱–۱۹۹۷)، ژاپن – گیم بوی
آرتور ام. یانگ (۱۹۰۵–۱۹۹۵)، ایالات متحده آمریکا – بل هلیکوپتر
Vladimir Yourkevitch (۱۸۸۵–۱۹۶۴)، روسیه/فرانسه/ایالات متحده آمریکا – ship hull design
یویو تو (زاده ۱۹۳۰)، چین – Artemisinin
Sergei Yudin (۱۸۹۱–۱۹۵۴)، روسیه – cadaveric blood transfusion و other medical operations
محمد یونس (زاده ۱۹۴۰)، بنگلادش – اعتباردهی خرد، سرمایهگذاری خرد
ابویوسف یعقوب بن عبدالحق (ح. ۱۲۷۴)، مراکش/اندلس – ابزارهای محاصره توپ
Abraham Albert Yuzpe (inv. ح. ۱۹۷۴)، ایالات متحده آمریکا – Yuzpe regimen (= form of پیشگیری اضطراری از بارداری)
Z
ابوالقاسم زهراوی (Abulcasis) (۹۳۶–۱۰۱۳)، اندلس – catgut بخیه، various surgical instruments و dental devices
فرانک زامبونی (۱۹۰۱–۱۹۸۸)، ایالات متحده آمریکا – یخپرداز
جوزپه زامبونی (۱۷۷۶–۱۸۴۶)، ایتالیا – پیل زامبونی (early battery)
لودویک زامنهوف (۱۸۵۹–۱۹۱۷)، روسیه/لهستان – زبان اسپرانتو
Walter Zapp (۱۹۰۵–۲۰۰۳)، Latvia/Estonia/آلمان – Minox (subminiature camera)
ابراهیم زرقالی (Arzachel) (۱۰۲۸–۱۰۸۷)، اندلس – سالنما، استوانما، universal اسطرلاب
Yevgeny Zavoisky (۱۹۰۷–۱۹۷۶)، روسیه – تشدید پارامغناطیسی الکترون، co-developer of طیفسنجی تشدید مغناطیسی هستهای
نیکولای زلینسکی (۱۸۶۱–۱۹۵۳)، روسیه – the first effective filtering coal ماسک گاز in the world
فردیناند زپلین (۱۸۳۸–۱۹۱۷)، آلمان – زپلین
فریتز زرنیکه (۱۸۸۸–۱۹۶۶)، هلند – میکروسکوپ تضاد فاز
Tang Zhongming (۱۸۹۷–۱۹۸۰)، چین – موتور درونسوز powered by زغال
Jian Zhou (۱۹۵۷–۱۹۹۹)، مشترکاً به همراه Ian Hector Frazer (۱۹۵۳–)، چین/ایالات متحده آمریکا – واکسن پاپیلوما ویروس انسانی against سرطان دهانه رحم
نیکولای ژوکوفسکی (۱۸۴۷–۱۹۲۱)، روسیه – an early تونل باد، co-developer Tsar Tank
کارل زیگلر (۱۸۹۸–۱۹۷۳)، مشترکاً به همراه جولیو ناتا (۱۹۰۳–۱۹۷۹)، آلمان/Italy – کاتالیزگر زیگلر-ناتا
Franz Ziehl (۱۸۵۷–۱۹۲۶)، مشترکاً به همراه Friedrich Neelsen (۱۸۵۴–۱۸۹۸)، آلمان – Ziehl–Neelsen stain (histology)
کنراد تسوزه (۱۹۱۰–۱۹۹۵)، آلمان – invented the first programmable general-purpose computer (Z۱، Z۲، زد۳، زد۴)
Vasily Zvyozdochkin (۱۸۷۶–۱۹۵۶)، روسیه – ماتروشکا (مشترکاً به همراه Sergey Malyutin)
ولادیمیر زورکین (۱۸۸۹–۱۹۸۲)، روسیه/ایالات متحده آمریکا – آیکونوسکوپ, kinescope.
فهرستهای اختراعها
مخترعان |
5192 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B5%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 | مصر باستان | مصر باستان به تمدنی در شمال شرقی آفریقا در درهٔ رود نیل گفته میشود که در دورهٔ زمانی میان ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بهدست اسکندر مقدونی وجود داشت. تمدن مصر باستان نمونهای از تمدنهای بنا شده بر اصل آبیاری است. به فرمانروایان مصر باستان فرعون گفته میشد.
تمدن مصر باستان در سال ۳۱۴۰ پیش از میلاد یعنی زمانی که دو قلمروی مصر سفلی و مصر علیا تحت پادشاهی نخستین فرعون به نام نارمر که برخی او را منس مینامند، به وحدت سیاسی رسیدند، شکل گرفت. مصر باستان در دوره دراز تمدن خود چندین بار زیر فرمانروایی نیروهای بیگانه از جمله شاهنشاهی هخامنشی نیز درآمد.
تاریخ
تاریخ مصر باستان را به سه دوره تقسیم میکنند:
دوره پادشاهی کهن
دوره پادشاهی میانه
دوره پادشاهی نوین
کشاورزی تغییرات عمدهای را در جامعه مصر به وجود آورد. هنگامی که اغلب مصریها کماکان در کشتزارها کار میکردند، بعضی از آنها برای نمونه، سفالگر شدند. بافندگان الیاف کتانی میریسیدند و از آنها پارچههای کتانی میبافتند.
بیشتر مصریها به قبیلهای تعلق داشتند و هر دهکدهای در یکی از چند منطقه مستقل جای میگرفت. مناطق مقتدرتر یا جذب مناطق ضعیفتر از طریق جنگ و گاهی ازدواج پیشرفت میکردند تا سرانجام مصر تنها از دو پادشاهی تشکیل شد: مصر سفلی که در ناحیه دلتای نیل قرار داشت و پایتخت آن منف در غرب دلتا بود، و مصر علیا که شامل سرزمینهای دره نیل میشد که از دلتا تا نخستین آبشار نیل نزدیک به آسوان در جنوب مصر گسترده بود. پایتخت مصر علیا، نخب بود که در محل الکاب امروزی قرار داشت. صدها سال این دو سلطنت در کنار هم قرار داشتند و با یگانه شدن این دو، روزگار عظمت مصر آغاز شد.
در سال ۳۱۰۰ پیش از میلاد فرمانروای محلی به نام منس همراه با سپاهیانش از مصر علیا جایی که بر استان هشتم آن فرمانروایی داشت خارج شد و به سوی شمال لشکر کشید، شهرهای بسیاری را به تصرف درآورد و به دلتای نیل وارد شد، سپاه منس اشراف و بلندپایگانی را که در مقابلشان مقاومت میکردند گردن زدند و به این ترتیب مصر سفلی مغلوب شد. منس در مقام فرمانروای سراسر مصر اجازه داشت که تاج سفید با نام هچت نماد فراعنه مصر علیا و همچنین تاج سرخ با نام دشرت نماد فراعنه مصر سفلی را بر سر گذارد. او هر دو تاج را در هم آمیخت و سکنت را ابداع کرد، که تاجی جدید بود و بخش بالایی و سفید این تاج در بخش کوتاه و سرخ پایینی قرار میگرفت. کرکس مصر علیا و مار کبرای مصر سفلی نیز هر دو با هم جانوران نمادین این پادشاهی یکپارچه شدند.
منس پس از تصرف مصر سفلی به دنبال هیچ فتح و کشورگشایی دیگری نرفت و قلمرو تکهتکه شده مصر آن زمان را به صورتی یکپارچه درآورد. منس در برابر بیاباننشینان صحرای سینا، نوبیهای سیاهپوست منطقه جنوب و لیبیاییهای مزاحم غرب از سرزمینش پاسداری کرد و به این ترتیب، نخستین حکومت را در جهان بنا نهاد که قدرتی مرکزی آن را رهبری میکرد. منس با بنا نهادن پایتختی جدید به یکپارچگی دو بخش شمالی و جنوبی این سرزمین قطعیت بخشید. او در فاصلهای نه چندان دور از راس دلتای نیل، جایی که مصر علیا و مصر سفلی به یکدیگر مربوط میشوند (تقریباً در جنوب قاهره امروزی) منطقهای را برای پایتختی جدید ایجاد کرد. منس این شهر را انیب حدج (به معنی دیوارهای سفید) نامید. این پایتخت نوعی دژ بود.
دوره آغازین دودمانی (۲۶۸۶–۳۰۵۰ پ. م)
آغاز شکلگیری حکومتهای قدرتمند در مصر به صورت یک فرمانروایی یکپارچه نبود، بلکه در دهههای پایانی منتهی به هزاره سوم پیش از میلاد مصر توسط حاکمان محلی در دو بخش جنوبی و شمالی اداره میشد. با آمدن شاهی به نام منس مصر برای نخستین بار یکپارچه میشود و دودمان یکم شکل میگیرد. بنا به نوشتههای مانتو، پایتخت مصر در این هنگام شهر تینیس بود که امروزه هنوز پیدا نشدهاست. از آنجا که هیچ مدرکی از وجود شاهی به نام منس یافت نشدهاست، برخی مصرشناسان بر این باورند که این شاه افسانهای میبایست همان نارمر بوده باشد که در لوحه معروف خود در حالی به تصویر کشیده شدهاست که دو مصر را یکپارچه کرده. نارمر از شهر ابیدوس در مصر علیا به پا خاست. به باور تاریخدانان، تاریخ مصر باستان از این نقطه آغاز شد و تا سده چهارم پیش از میلاد که این سرزمین به دست اسکندر مقدونی فتح شد، ۳۱ دودمان یا خاندان پادشاهی بر آن فرمانروایی کردند.
سامانه حکومتی مصر در سه دودمان نخست پایهریزی شد و روشهای حکومتداری شاهان این دودمانها بنیان چگونگی فرمانروایی در کشور مصر در هزارههای پس از آن را ساختند. افزایش قدرت و ثروت فرعونهای این دوره را میتوان در مصطبههای ساخته شده توسط آنان مشاهده کرد؛ بناهایی که در دو دوره آغازین دودمانی و پیشدودمانی از سوی فرعون و نیز طبقه بالای جامعه به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار میگرفتند.
تا پایان دوره آغازین دودمانی، رشد ساختارهای اشرافیگونه در جامعه مصر به همراه قدرت گرفتن فرمانروایان محلی باعث افزایش ثروت ملی و داد و ستد با کشورهای خارجی شد؛ داد و ستدهایی که اغلب زیر نظر خانوادههای پرنفوذ و به منظور فراهم کردن بهترین ابزارها برای ساخت آرامگاه از منابع گوناگون انجام میشدند.
پادشاهی کهن (۲۱۸۱–۲۶۸۶ پ. م)
سلاطین قدیم مصر فرعون نام داشتند. فراعنهٔ مصر از بیست و شش سلسله بوده و تاریخشان تقریباً سه هزار سال را شامل میشود.
پایتخت مصر گاهی ممفیس و زمانی تب بودهاست. قدرت و عمران این مملکت در عهد سلطنت تحوتموس سوم و رامسس دوم که از فراعنهٔ تب بودند، به بالاترین درجه رسید.
تاریخ ادوار فراعنه را میتوان به چهار دورهٔ اصلی تقسیم کرد.
دولت قدیم ممفیس
اهرام
دولت وسطی
دولت تازهٔ تب
پادشاهی کهن دورهای است که بیگمان میتوان آن را نخستین دوره از تاریخ مصر دانست که در آن شکوه و عظمت فرمانروایی فرعونها آشکارا دیده میشود. این پادشاهی با دودمان سوم که خاستگاه آن در ممفیس واقع در مصر سفلی بود، آغاز گشت. پادشاهان بزرگی چون خوفو، خفرع، و منکورع در این دوره دست به ساخت اهرام سهگانه زدند که تا چندین هزار سال بعد نیز پابرجا ماندند. خفرع همچنین تندیس بزرگ ابوالهول را در کنار اهرام ساخت؛ تندیسی که یکی از نمادهای عظمت و شکوه مصر باستان بهشمار میرود. با آنکه هرمهای بزرگ جیزه جزو نمادهای بزرگی و قدرت مصر باستان شدند، به دلیل نارضایتی همگانی پدید آمده از هزینه بسیار ساختن این بناها، ساخت سازههایی به بزرگی آنها توسط فرعونهای آینده در تاریخ مصر پیگیری نشد.
مصر در دوران پادشاهی کهن شاهد موج گستردهای از به بردگی گرفتن مردم مناطقی چون فلسطین، نوبه، لیبی، و حبشه پس از کشورگشاییهای شاهان گوناگون بود. هزینه بسیار زیاد ساخت و ساز برای فرعونها و اعضای دربار و ستمی که این شاهان به بردگان و زیردستان میکردند باعث کم شدن ثروت دولت مرکزی و ناآرامی و شورش در میان مردم شد. این در حالی بود که با کاهش قدرت حکومت مرکزی، خُرهسالاران (سران خرههای مصر) قدرت بیشتری به دست آوردند و دست به رقابت و جنگیدن با هم زدند.
پادشاهی میانه
سال ۲۱۳۴ پیش از میلاد با پیروزی بزرگ استاندار جنوبی، انتف (۲۱۳۴ تا ۲۱۱۸ پیش از میلاد) علیه دشمنانش آغاز شد. او خود را فرعون مصر علیا نامید و زادگاهش، واست را مرکز این فرمانروایی قرار داد. واست، که بعدها یونانیها آن را طیوه نامیدند و امروز الاقصر نام دارد، با عنوان پایتخت جدید اداره این فرمانروایی را به عهده گرفت.
البته جنگهای استانداران با یکدیگر همچنان ادامه داشت. تازه در سال ۲۰۴۰ پیش از میلاد بود که یکی از جانشینان انتف به نام منتوهوتپ یکم (۲۰۶۱ تا ۲۰۱۰ پیش از میلاد) توانست مصر سفلی را دوباره تصرف کند. به این ترتیب، بعد از منس، او دومین متحد کننده این سرزمین بود. منتوهوتپ در سراسر کشور صلح برقرار کرد و در نتیجه، آرامش و نظم جدید دوران گذشته به این سرزمین بازگشت. دربارهٔ اواخر دوره دودمان یازدهم اطلاعات چندانی در دست نیست. اما مسلم است که آمنمهات یکم (۱۹۹۱ تا ۱۹۶۲ پیش از میلاد)، وزیر آخرین فرعون دودمان یازدهم، فرمانروای خویش را به زور از تخت پایین کشید، فرمانروایی را خود به دست گرفت و به این ترتیب، دودمان دوازدهم را بنیان نهاد.
در زمان آمنمهات یکم، که زاده تبس (طیوه) بود، برای نخستین بار خدایان تبسی با عنوان برترین خدایان مورد ستایش قرار گرفتند. آمنمهات یکم که نامش مفهوم آمون در اوج است را دارد خدای شهر تبس، آمون (خدای هواها) را خدای سراسر مصر قرار داد. مصریها خیلی زود این خدا را به رع، بزرگ خدایی که تا آن زمان ستایش میکردند پیوند دادند و نام آمون-رع در میانشان رواج یافت. فرعون قدرت خداگونهٔ سابق را برای خود مطالبه میکرد، اما هرگز نتوانست آن شخصیت فوق انسانی را به دست آورد که در جایگاهی برتر از جایگاه انسان جلوس کند و هیچکدام از جانشینان او نیز هیچ وقت در چنین جایگاهی ظاهر نشدند. فراعنه دودمان دوازدهم که همگی آمنمهات یا سسوستریس نام داشتند، فرمانروایانی فعال بودند که وظایف خود را مسئولانه به انجام رساندند. بعد از جنگهای سخت، قدرت استانداران به شکل قطعی درهم شکست و کشور به کمک یکی از کارکنان وفادار و کارآزموده از نو سازماندهی شد. پایتخت دوباره از تبس به ممفیس منتقل شد. فراعنه از پایتخت، معادن سنگ و کار استخراج آنها در نوبی و سودان را اداره میکردند. آنها منطقه باتلاقی واحه فیوم را آباد کردند-با توسعه برنامهریزی شده تأسیسات آبیاری، سطح زمینهای زیر کشت را در حد چشمگیری گسترش دادند و امکانات رفاهی جدیدی به این منطقه آوردند، که البته فقط جمع کوچکی از مردم از آن بهرهمند شدند. بیشتر مردم همچنان فقیر بودند و در فقر باقیماندند.
از نظر فرهنگی، سلطنت میانه نقطهای کانونی در تاریخ مصر است. فراعنه این دوره به مناسبت پیروزیهایشان در نوبی، سوریه و فلسطین، کاخها، معابد و بناهای یادبود بزرگی ساختند. ساخت اهرام نیز دوباره رواج یافت، اما اهرام این دوره کوچکتر از اهرام سلطنت قدیم و دیگر نه از سنگ، بلکه از خشت خام ساخته میشدند. برای حفظ مقبرههایشان از دستبرد سارقان، نیز مجموعههای ورودی به این بناها را با باغهای هزارتو و دریچههای مخفی در کف پیچیدهتر کردند. ادبیات به اوج شکوفایی رسید. از آن دوره پاپیروسهای بیشماری به دست آمدهاست-از محاسبات مالیاتی، مناظرات مکتوب علمی و متون مذهبی تا نامهها، داستانها و حکایتهایی که اغلب به سبک فکاهی هستند.
دوره دوم میانی و فرمانروایی هیکسوس (۱۵۴۹–۱۶۷۴ پ. م)
با مرگ شهبانو سوبکنفرو در سال ۱۷۷۳ پیش از میلاد و در حالی که قدرت شاهان پادشاهی میانی رو به زوال گذاشته بود، عمر این پادشاهی نیز به سر آمد. این در حالی بود که به دلیل سستی قدرت فرعونها در بخشهای شمالی مصر، قبایل آسیایی سامی و کنعانی نژاد در شهر اواریس حکومت تشکیل داده بودند و با مرگ سوبکنفرو و در حالی که او هیچ جانشینی نداشت، آغاز به حمله به مناطق زیر نفوذ دولت مستقر در تبس کردند. قدرت شاهان اواریس تا بدان جا پیش رفت که فرعونهای تبس ناچار به پرداخت خراج به آنها شدند. مصریان این پادشاهان بیگانه را هیکسوس به معنای «فرمانروایان بیگانه» میخواندند؛ نامی که بعدها توسط مانتو به اشتباه «فرمانروایان چوپان» بازگردانی شد.
در آن زمان موجی از حرکات جمعی خاور نزدیک را دربر گرفته بود که بیشتر از شرق به سوی غرب جریان داشت. مانتو تاریخنگار از این جمعیت وحشی با نام هیکسوسها یاد میکرد، که معانی بسیاری از جمله (فرمانروای کشورهای بیگانه) داشت. اما هیکسوسها از قوم مشخصی نبودند، بلکه از خاور نزدیک بودند که در مسیر مهاجرت خود به مصر ضعیف و درگیر مشکلات راه یافتند و در شمال، حکومتی موقت برقرار کردند. مهاجرانی که از بخش علیای فرات آمده بودند در دلتای نیل ساکن شدند و در سال ۱۶۴۰ پیش از میلاد فرمانروایی مصر سفلی را بدست گرفتند. امکان مقاومت مصریان در مقابل متجاوزان بسیار اندک بود، زیرا آنها اسب داشتند. حیوانی که پیش از آن مصریها هرگر ندیده بودندو سرعت و چالاکیاش از هر جانور دیگری که آنها میشناختند بیشتر بود. اما هولناکتر از آن: هیکسوسها این جانوران عظیم و ترسناک را جلوی ارابههایی بسته بودند که با آنها میتوانستند میدان جنگ را همچون باد درنوردند و حریفان گریخته از جنگ را تعقیب کنند. ارابههای جنگی، تانکهای دوران باستان بودند. شکست مصریان اجتناب ناپذیر بود.
شاهان هیکسوس، که با سه فرعون، سالیتیس، ششی و خیان، پادشاهی دودمان پانزدهم و در نتیجه، دوره دوم میانی مصر را افتتاح کردند، ابتدا در حاشیه شرقی دلتای نیل قرارگاهی مستحکم -شهر اواریس- را بنا نهادند. از این پایگاه، آنها میتوانستند مصر و فلسطین را زیر نظر بگیرند و اداره کنند. اگرچه نخستین هیکسوسها بر سراسر مصر تسلط داشتند، در دوره جانشینان آنها -که هیکسوس کوچک نامیده میشدند-دامنه قلمرو هیکسوسها، در شمال، آشکارا محدود شد و این موقعیتی مطلوب برای مصریان بود تا اقدام برای بیرون راندن هیکسوسها را از جنوب آغاز کنند.
با آنکه هجوم هیکسوس به مصر اغلب توسط مصریان بهمانند یک فاجعه جبرانناشدنی که نابودی نیایشگاهها و بنیانهای فرهنگی مصر را در پی داشته به تصویر کشیده میشود، آنها با خود فناوریهایی را نیز به مصر آوردند؛ از جمله اسب که تا پیش از آن مصریان با آن ناآشنا بودند و پس از آنکه به تواناییهای اسبان پی بردند؛ خود از پرورشدهندگان آن شدند و این خود یکی از عوامل اصلی در دگرگونی بنیادین یگانهای لشکری در دودمانهای آتی گشت.
هیکسوسها روشهای حکومتمداری مصریان را به کار بستند و برای خود لقب «فرعون» اختیار کردند. آنها گاهی با فرعونهای حاکم در تبس نیز روابط خوبی برقرار میکردند که از جمله آنها روابط نزدیک فرعون هیکسوس آپوپی و اینتف هفتم بوده. با این حال پس از قدرت گرفتن دوباره فرمانروایان حاکم بر تبس، نبرد از سوی آنان برای بیرون راندن «اشغالگران» و آزادسازی مصر آغاز شد. تائو دوم ملقب به «تائوی دلیر» و کاموسه دو شاهی بودند که بیشترین نقش را در رهبری خیزشهای این دوره ضد اشغالگران داشتند که آخری در ادبیات حماسی مصر باستان نیز جایگاه بالایی به خود اختصاص دادهاست. سرانجام پس از نزدیک به ۳۰ سال جنگ، هیکسوسها در سال ۱۵۵۵ پ.م. شکست خوردند و پایتخت آنان توسط اهمسه یکم نابود شد.
پادشاهی نوین (۱۰۶۹–۱۵۴۹ پ. م)
پادشاهی نوین با شکست هیکسوسها و یکپارچگی دوباره مصر زیر فرماندهی اهمسه یکم از دودمان هجدهم آغاز شد. این دورهای بود که اصلاحات ژرف اجتماعی، سیاسی، و نظامی در مصر به اجرا درآمدند.
حتشپسوت ملکهای که _خودش را فرعون نامید _پروژههای ساختمانی بسیاری از جمله بازسازی معابدی که در گذشته آسیب دیده بودند را به راه انداخت و و هیئتهای بازرگانی به پونت و سینا فرستاد.
در سال ۱۵۵۰ پیش از میلاد، شاهزاده طیوهای اهمسه یکم، با پشتیبانی مردم، طبقه اشراف و کاهنان موفق شد که هیکسوسها را از مصر بیرون براند. او نخستین فرعون دودمان هجدهم و سلطنت جدید شد. اهمسه، زادگاهش تبس را پایتخت خویش قرار داد. او دشمنان فراری را تا قلب فلسطین تعقیب کرد و این سرزمین را به تصرف مصر درآورد. در جنوب، به سوی نوبی لشکر کشی کرد و تقریباً تا آبشار سوم پیش رفت. قلعه آواریس نیز چنان از بنیان ویران شد که امروزه غیر از تلی از خاک و ماسه، چیزی از آن باقی نماندهاست. هنگام مرگ، اهمسه حکومتی یکپارچه را بر جای گذاشت که اقتصادی مترقی و شکوفا داشت. دوره دودمان هجدهم (۱۵۵۰ تا ۱۳۰۷ پیش از میلاد) را درخشانترین دوره در تاریخ مصر میدانند. در این زمان مصر برای نخستین بار قدرت نظامی درجه اولی شده بود. تا آن زمان، همسایگان نیل بیشتر به زندگی مسالمتآمیز تمایل داشتند، حتی معلمان در آموزشهای خود به دانش آموزان پیشنهاد میدادند که حرفه سربازی را پیش نگیرند. اما شکست هیکسوسها و انهدام حکومت آنها روحیه عامه مردم را تغییر داد. مصریها، که تا این زمان فقط برای مواهب زندگی یا به دست آوردن ذخایر مواد خام به سرزمینی دیگر لشکرکشی میکردند، حالا فقط برای کشورگشایی دست به این کار میزدند. آنها در زمان تحوتموس یکم (۱۵۰۴ تا ۱۴۹۲ پیش از میلاد) پسر آمنهوتپ یکم، فتوحات سریعی به دست آوردند و همانطور که خود پیشتر تسلیم و شکست را تجربه کرده بودند؛ ملتهای دیگر را مقهور قدرتشان ساختند. کسب این پیروزیها برای مصریان دشوار نبود: آنها از هیکسوسها آموخته بودند که چگونه با اسب و ارابههای جنگی، دشمن را به وحشت اندازند.
در سرزمین مصر، دوران صلح به سر آمد. تحوتموس سوم به خاورمیانه لشکر کشید و مناطق از دست رفته در فلسطین را دوباره تصاحب کرد. اما برعکس، در سوریه نتوانست اراضی تصاحب شده را مدت زیادی حفظ کند و دوباره از آنها دست کشید. لشکرکشیهای بیشمار و موفقیتآمیز و تاراج اسرا و غنائم سرزمینهای دیگر، او را با عنوان سپهسالار بزرگ مصر به شهرت رساند. هیتیها، آشوریها، بابلیها و جزیره نشینان قبرس به او خراج میدادند. فرمانروایی تحوتموس از فرات تا قلب سودان گسترده شد-مصر زمان او، نخستین امپراتوری جهان بود.
در سال ۱۳۵۳ پیش از میلاد، آمنهوتپ چهارم بر تخت نشست. او بر خلاف پیشینیانش، هیچ جنگجوی بزرگ یا فرمانروای قدرتمندی نبود، بلکه دانشمندی محتاط و متفکر بود، که شانههای لاغر و نحیفی داشت. آمنهوتپ از کودکی به خدایان متعدد اعتقاد نداشت و فقط یک خدا، آتون، خدای خورشید را ستایش میکرد که قرص خورشید مظهر آن بود و به همین دلیل، در سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد او نام آخناتون (به معنی خدمتگزار آتون یا خرسندکننده آتون) را برای خود انتخاب کرد.
اخناتون، هجده سال زمام امور مصر را در دست داشت. دگرگونیهای متعددی که در عرصههای فرهنگی و دینی، سیاسی – اقتصادی و بنیادهای دیگر اجتماعی مصر به وقوع پیوست، قرنها مصر را در همهٔ ابعاد و جهات به خود مشغول داشت. آخناتون با رنسانس دینی خود برآن بود تا مصر را به صورت قدرتی نوین و متفاوت با آنچه تاکنون بودهاست، به جهانیان معرفی کند. وی برآن بود که قدرت فرعون را قدرتی همتراز با خدایان مصری نماید و از این رو برخورد با مجمع کاهنان آمون اجتناب ناپذیر گردید. آخناتون که ملقب به آمنوفیس چهارم است، در پایتخت جدیدش، عمارنه، که پیش از هر کاری به پایهگذاری آن پرداخته بود تا ارائه آیین اعتقادی جدیدی را در آن آغاز کند، کانون مذهبی بزرگی با قصرها و معابد گوناگون ایجاد کرد که آفتاب به همه جای آن راه داشت-خدایان قدیمی در اندرونیهای مرموز و تاریک معابد ستایش میشدند. معابد خدایان پیشین بسته و نامشان در همه جا محو شد. اگرچه آخناتون خود را شاهی خداگونه میدانست اما مردمیتر از برخی فراعنه پیش از خود رفتار میکرد. او با همسر اصلی و زیبایش، نفرتیتی همچون موجودی فانی و کاملاً معمولی در میان مردم میگشت، حتی وقتی یکی از شش فرزندش مرد، از گریستن در مقابل عامه مردم خودداری نکرد.
اما تنها معدودی از افراد نظریه جدید آخناتون را دربارهٔ خدای واحد درک میکردند و چون او در برابر سنتهای معمول میایستاد، دشمنان بسیاری پیدا کرد و همچنین وقتی اقتدار مصر در آفریقا و آسیا زوال یافت، منابع ثروت او نیز تحلیل رفت. بعد از مرگ آخناتون، در سال ۱۳۳۵ پیش از میلاد، مصریها دوباره به خدایان قدیمی روی آوردند.
به دنبال حکومت هشت ساله اسمنخ کارع، توت عنخ آمون (تصویر زنده آمون) بر تخت نشست. او آیین قدیمی و اعتقاد به خدای اصلی، آمون و خدایان دیگر را دوباره رواج داد و نام خود را نیز به توت عنخ آمون تغییر داد. حال، گویی طوفانی در مصر به پا شد: عمارنه، پایتخت آخناتون، با خاک یکسان شد، تندیسهای آخناتون نابود شدند، و دوباره ممفیس پایتخت کشور قرار گرفت. توت عنخ آمون جوان تنها ده سال حکومت کرد و در سال ۱۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت، او نقش مهمی در باستانشناسی نوین دارد -هرچند که کمی پس از مرگ وی دزدان تا حجره پیشین آرامگاهش نفوذ کردند و سپس از آنجا بیرون رانده شدند. اما از سر خوشاقبالی، حادثهای رخ داد که به ۲۰۰ سال بعد مربوط میشود:دویست سال بعد، مقبره فرعون رامسس ششم را درست در مجاورت آرامگاه توت عنخ آمون بنا کردند. هنگام احداث این مقبره خاک و ضایعات به جا مانده از عملیات ساختمانی، همچون پشتهای محافظ، روی در ورودی و حجره مقبره آخرین شاه دوره عمارنه ریخته شد و تا ۳۰۰۰ سال، جسد و گنجینههای همراهش را از دست دیگر غارتگران طلاجو در امان نگه داشت. از ۶۳۰۰ قطعه عرضه شده در بخش آثار مصری موزه قاهره فقط ۱۷۰۰ قطعه از مقبره توت عنخ آمون به دست آمدهاست، که در سال ۱۹۹۲ کشف و گشوده شد.
چون هرمهب، آخرین فرعون دودمان هجدهم، هیچ فرزندی نداشت، پا-رعمسو، فرمانده کل کمانداران، سواره نظام و پیادهنظام را جایگزین خویش قرار داد. پا-رعمسو با نام رامسس یکم(۱۳۰۷ تا ۱۳۰۶ پیش از میلاد) بر تخت نشست و دوره خاندان معروف رامسسها را پایهگذاری کرد.
در سال ۱۲۹۰ پیش از میلاد، رامسس دوم، پسر ستی یکم، بر تخت نشست. نام این فرعون بیش از هر چیز به خاطر بناهای عظیمی که وی احداث کرد، در تاریخ ثبت شدهاست.
سرانجام، پس از رامسس دوم، دوران با شکوه مصر باستان به پایان خود نزدیک شد. در سراسر آسیا و منطقه مدیترانه، اقوام بیگانه (مردمان دریا) از جمله آخاییها، دانائرها، لیسیاییها، اتروریاییها، سیسیلیها و ساردنیها و همچنین فلسطیاییها کوچ به نقاط دیگر را آغاز کردند. این اقوام، در ابتدا اگرچه برای نفوذ به مصر با ممانعتهایی روبرو بودند، اما در نهایت، اقتدار مصر بر فلسطین و فینیقیه را تضعیف کرد.
رامسس سوم (۱۱۹۴ تا ۱۱۶۳پیش از میلاد) نیز توانست که از تجاوزهای گسترده این اقوام جلوگیری کند، اما سربازان فرعون سلاحهای آهنی اندکی داشتند؛ زیرا در کنار نیل هیچ معدن سنگ آهنی یافت نمیشد. برای مقاومت در برابر دشمنان مجهز به سلاح آهنی، مصریان باید آهن را به کشورشان وارد میکردند و این کار بسیار پرهزینه بود. در نتیجه، قیمت همه اجناس بالا رفت، دستمزدها کم شد و نارضایتی مردم بالا رفت.
به این ترتیب اوضاع بدتر و بدتر شد. اگرچه رامسس سوم توانست یک بار دیگر فلسطینیان را بیرون براند، اما این بار آنها در فلسطین ساکن شدند، که این وضعیت در نهایت به نابودی مصر انجامید. هر چند آخرین شاه دودمان بیستم رامسس یازدهم (۱۱۰۰ تا ۱۰۷۰ پیش از میلاد) تاج و تخت پادشاهی را حفظ کرد، اما در واقع، اختیار امور را دو کاهن اعظم در دست داشتند که سلطنت را در دو منطقه شمالی و جنوبی میان خود تقسیم کرده بودند. از این رو، دوگانگی حکومت میان شهر رامسس، و طیوهٔ بیاعتبار شده نیز دوباره پدید آمد. فرعون ششونک یکم (۹۴۵ تا ۹۲۴ پیش از میلاد)، نخستین لیبیایی که بر تخت پادشاهی فراعنه نشست، توانست اتحاد را دوباره برقرار کند، اما این اتحاد مدت کوتاهی دوام داشت. در دوران دودمان بیست و سوم (۸۲۸ تا ۷۱۲ پیش از میلاد)، مصر سفلی تجزیه شد و به صورت حکومتهای کوچک بیشمار درآمد. در سال ۷۱۲ پیش از میلاد، فاتحانی از نوبی آمدند و بعد از تصرف مصر، آن را به حکومت نوبی ملحق کرده و دودمان بیست و پنجم را تأسیس کردند. فرمانروایان نوبی با عنوان جانشین فراعنه در طیوه حکومت میکردند. سرانجام در سال ۶۷۰ پیش از میلاد نیز آشوریان این سرزمین را فتح و آن را از سلطه نوبیها آزاد کردند.
بعد از استقلالی کوتاه مدت، در سال ۵۲۵ پیش از میلاد، ایرانیها مصر را تصرف کردند. کمبوجیه ایرانی تخت فراعنه را تصاحب و دودمان بیست و هفتم را تأسیس کرد و این سرزمین را به صورت یکی از مناطق تحت فرمان ایران درآورد. این پایان فرمانروایی مستقل فراعنه بود.
در سال ۳۳۳ پیش از میلاد، سپهسالار جوان مقدونی، اسکندر، ایرانیان را در ایسوس (آسیای کوچک) شکست داد. به این ترتیب، راه او به سوی نیل باز شد. او به سوی مصر حرکت کرد تا پایتخت امپراتوری خود را در آنجا قرار دهد. اسکندر در نزدیکی مصب شاخه غربی نیل شهری بنا کرد که تا به امروز همچنان نام او را به دوش میکشد:اسکندریه.
بعد از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳، این فرمانروایی گسترده میان امیران سپاه اسکندر تقسیم شد و مصر به دست فرمانده ارشد، بطلمیوس افتاد که با عنوان بطلمیوس اول(۳۰۴ تا ۲۸۴ پیش از میلاد) فرعون شد.
به نظر میآمد که یک بار دیگر مصر همچون دوران درخشان باستان شکوفا میشود. در سراسر این سرزمین معابدی ساخته شد که همه با تصاویری از بطلمیوسها و خدایان مصری تزئین شده بودند.
وقتی کلئوپاترا (۶۹ تا ۳۰ پیش از میلاد)، دختر بطلمیوس دوازدهم و همسر بطلمیوس سیزدهم به کمک ژولیوس سزار، دیکتاتور رومی، همسرش را از تخت پایین کشید و با بطلمیوس چهاردهم ازدواج کرد، دوران این حکومت نیز به پایان رسید. کلئوپاترا شیفته سزار شد، به دنبال او تا روم رفت و تا سال ۴۴ پیش از میلاد که سزار به قتل رسید، همانجا زندگی کرد.
بعد از مرگ سزار، وقتی مارکوس آنتونیوس شرق سرزمین روم و در نتیجه، مصر را در اختیار گرفت، کلئوپاترا او را ملاقات کرد. آنتونیوس چنان مجذوب زیبایی کلئوپاترا شد که تا اسکندریه به دنبال او رفت و در آنجا با او ازدواج کرد. اما در این زمان روم با تمام قوای نظامی خود علیه کلئوپاترا بسیج شد: مارکوس آنتونیوس در نبردی دریایی از اکتاویوس شکست خورد و کلئوپاترا نیز به اسارت درآمد. کلئوپاترا وقتی قرار شد که با راهپیمایی پیروزمندانه فاتحان روم همراه شود، خودکشی کرد. مصر نیز یکی از استانهای جمهوری روم شد.
در جریان جنگ شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس (۶۰۲–۶۲۸)، ایرانیان در سال ۶۱۶ میلادی، توانستند مجددا مصر را تصرف و آن را ایالتی تابع ایران ساسانی نمایند.
در سال ۶۴۷ بعد از میلاد، اعراب مصر را فتح کردند و به این ترتیب، سرانجام حکومت فراعنه از میان رفت. به جای حکومت فراعنه، مصر اسلامی پدید آمد، که همراه با تغییر و تحولهای تاریخی فراوان تا امروز برقرار است.
زبانها
زبانهای مصری یکی از زبانهای آفروآسیایی بسیار نزدیک به زبانهای بربری و زبانهای سامی است.
فرهنگ
زندگی روزمره
در مصر باستان خانواده اساس زندگی روزمره بود. سنت معمول آن جامعه تک همسری بود و چند همسری-مگر نزد شاهان-به ندرت دیده میشد. ازدواج میان خواهر و برادر غیرمعمول بود؛ اما غیرمجاز محسوب نمیشد. برای مراسم عروسی، عروس و داماد به همراه خانوادههای خود نزد مسئولی حکومتی میرفتند که نام و دارایی دو طرف را ثبت میکرد. سپس در سرسرای ویژه قربانیهای معبد، جشن بزرگی برپا میکردند.
برخلاف دیگر سرزمینهای دوران باستان، زن مصری حقوقی برابر با حقوق همسرش داشت. او میتوانست در داراییهای مشترکشان دخل و تصرف کند، نقش اجتماعی آشکاری در زندگی داشت و دیگران نسبت به وی با احترام رفتار میکردند.
بازیهای بچههای آن دوران درست شبیه بازیهای امروز ما بود. آنها با توپ (گوی) و حلقه بازی میکردند. پسرها نیزه میانداختند یا با تیر و کمان هدفهایی را میزدند. دختربچهها عروسکهایی با دست و پاهای قابل حرکت و موهای واقعی داشتند. وسایل آشپزخانه و خانههای عروسکی، حیوانات اسباب بازی، قایقهای چوبی کوچک و ماهیهای چوبی که روی آب شناور میماندند از اسباب بازیهای محبوب بچهها بود.
زنان و مردان نیز بازیکنان پرشوری بودند. آنها با تاسهایی از جنس استخوان یا عاج بازی میکردند یا با نوعی تخته نرد سرگرم میشدند.
آنها مردمی بسیار موسیقی دوست بودند. مصریان باستان با نغمه چنگ، تنبور، نی و دایره زنگی آواز میخواندند. موقع برگزاری جشنها، در کاسه و بشقاب و ظرفهای رنگارنگ غذا میخوردند و نوشیدنیها را درون صراحیهایی از رخام و سنگ لوح آبی یا سیاه رنگ به یکدیگر عرضه میکردند.
بر تارک جامعه
تاریخدانان نمیتوانند دقیقاً در مورد شکل ممفیس نظری بدهند، زیرا شهرهای مصر باستان که بر خلاف نیایشگاهها و آرامگاهها، از چوب و خشت ساخته شده بودند تا حد زیادی از بین رفتهاند. اما بعضی دانشمندان تصویری از زندگی شهری را در مصر باستان بازسازی کردهاند. آنها معتقدند که مردم طبقات گوناگون در این شهر سلطنتی زندگی میکردهاند. زندگی مصریها در ممفیس، مثل سایر مناطق مصر، بدون در نظر گرفتن طبقه اجتماعیشان در اطراف فرعون دور میزد.
فرعون و خانوادهاش در قصری بزرگ در قلب شهر زندگی میکردند. این قصر با دیوارهای ضخیم سفید احاطه شده بود. این ساختمان از چوب و خشت ساخته شده بود و روشن و هواگیر بود و نسبت به کاخهای امروزی اسباب و اثاثیه کمتری داشت. اسباب قصر شامل صندلیهایی با پایههای به شکل پنجه شیر، صندوقهایی از آبنوس و عاج برای پوشاک و جواهرات و تختهایی باریک با کنارههای مزین بود و برق طلا در همه جا قابل رویت بود. کف اتاقها، دیوارها و سقفها گچکاری بود و با نقاشیهایی که صحنههایی از زندگی شهری را در مصر نشان میداد، پوشیده بود.
محتمل است که کف اتاقها با نقش دریاچههایی پر از ماهی و نیلوفر آبی و دیوارها با نیهای پاپیروس که روی آنها غازهای وحشی در حال پرواز نمایش داده شده بود، تزئین میشدند و احتمالاً سقفها چشمانداز آسمان مصر را نشان میدادند. روز فرعون با استحمام در یک وان مرمر زیبا شروع میشد. این کار تنها استحمام نبود، بلکه یک آیین مهم مذهبی بود که در حضور شماری از درباریان و حضار انجام میشد. فرعون پس از پوشیدن جامههای لطیف، به سر گذاشتن تاج و برداشتن سایر نمادهای پادشاهیاش، به تالاری که تخت شاهی در آن قرار داشت میرفت تا بازرگانی کشور را راهبری کند. ملکه و شاهزادگان هم به اتاقهای مخصوص خود میرفتند. شهبانوی اعظم، یا به عبارتی همسر خاصه فرعون، از نظر سیاسی قدرتمندترین زن در سراسر کشور بود. فرزندان او مستقیماً وارث تخت پادشاهی بودند. اما فرعون معمولاً چندین همسر صیغهای داشت، که آنها هم فرزندانی میآوردند و در همان قصر زندگی میکردند. اگر حاکم از ملکهاش فرزند پسری نداشت، یکی از دخترانش با یکی از پسران سایر همسران فرعون ازدواج میکرد. مصریان هیچ ممنوعیتی برای ازدواج منسوبین سلطنتی با یکدیگر نداشتند. آنها معتقد بودند ازدواجهای بین خانواده، خون الهی آنها را خالص نگه میدارد و دودمان سلطنتی حاکم را نیرومندتر میکند.
قدرت و مناصب
بسیاری از اشراف در حومهٔ شهر ممفیس زندگی میکردند. تعدادی از مورخان معتقدند که آنها در ویلاهای زیبایی که از چوب و خشت ساخته شده بود، ساکن بودند. این ویلاها را دیوارهای بلندی احاطه میکرد و هر یک باغی داشت که دارای یک استخر پر از ماهی بود که سطح آن را نیلوفرهای آبی میپوشاندند. در یک سمت استخر، معبدی کوچک قرار داشت که افراد خانواده در آنجا عبادت میکردند.
اسباب و اثاثیه ظریف، البته نه به خوبی آنچه فرعون داشت، اتاقهای ویلا را زینت میداد. در تالار بزرگ پذیرایی، که اصلیترین اتاق بود، دیوارها و ستونهای چوبی، که پایههای حایل سقف مسطح ویلا بودند، با صحنههایی از زندگی مصری تزیین میشدند. قالیهای ضخیم در کف اتاق پهن میکردند. در این نوع خانهها حتی گرمابههایی در درون خانه وجود داشت که در آن جا خدمتکاران، اشراف را میشستند و در کنار گرمابهها، توالتهایی بود که شامل نشیمنگاهی آجری میشد که روی لگنهای قابل جابهجایی تعبیه شده بود.
پس از شستوشو، یک خانواده اشرافی عادی، صبحانهاش را که شامل شراب، میوه، نان ادویهدار، عسل و خرما بود، میخورد. سپس مرد خانواده برای کار نزد فرعون به دربار میرفت. این افراد مهمترین و قدرتمندترین کارگزاران فرعون بودند. برای مثال کارگزاری که عنوان «چشم و گوش پادشاه» را داشت، مسئول بازجوییها و پرسوجوهای محرمانه برای فرعون بود. بعضی از این افراد به وزیر در انجام وظایف متعددش کمک میکردند. برای مثال، یکی از اشراف ممکن بود در سفری همراه با وزیر برای بازدید یکی از ایالتها برود یا به وزیر در نقش قاضی اعظم خدمت کند.
جامعۀ مصر باستان مردسالار بود. اما وضع زنان، بهویژه زنان متمول، در مصر بهتر از زنان در بسیاری از جوامع باستانی همدوره یا حتی بعضی کشورهای امروزی بود. آنها نمیتوانستند مناصب دولتی داشته باشند و نفوذ سیاسی ناچیزی داشتند، اما گاهی زنی صاحب شأن میتوانست در غیاب همسرش در کارهای حکومتی یا ادارهٔ یکی از ایالات کشور کمک کند.
زن مصری میتوانست صاحب ملک و دارایی باشد و غالباً زمینهای باارزشی جزو جهیزیه ازدواجش بود، ازدواجی که تقریباً همیشه توسط والدین عروس و داماد ترتیب داده میشد. گرچه شوهر میتوانست این زمینها را اداره کند، ولی زن حق داشت وصیت کند و ملک و داراییاش را برای هر که خواست، ارث بگذارد. زن مصری میتوانست درخواست طلاق کند و معمولاً ثلث داراییهای حاصله بعد از ازدواجِ زوجین، به او تعلق میگرفت. بعد از طلاق نیز دارایی خودش را پس میگرفت و حق سرپرستی فرزندان را نیز داشت.
تفریح و سرگرمیها
پس از پایان یافتن کار روزانه، اشراف معمولاً به خانه بازمیگشتند تا برای میزبانی یا رفتن به میهمانی آماده شوند. خانمها لباسهای بلند و تنگ و مردان، دامن مردانه میپوشیدند. لباسها و دامنها اگر چه شبیه به پوشاک طبقات اجتماعی پایینتر بود، اما از پارچههای ظریفتر تهیه میشد و با رشتههایی از زر روی آنها نقشهایی دوخته میشد. آرایش چشم زنان و مردان مشابه هم و بسیار غلیظ بود و هم زنان و هم مردان کلاهگیسهای مشکی داشتند. همگی بهترین جواهراتشان را میآویختند. هر خانم یک جعبه آرایش به همراه داشت که حاوی شانهها، تیغها، روغنها، قاشقهای پماد، زغال سیاه و مالاکیت سبز برای آرایش چشمها و آینههای مسی یا نقرهای صیقل داده شده بود.
خدمتکاران برای میهمانان گوشت گاو، بز، غاز، لوبیا، نخود، انگور، خرما، نان و شیرینی میآوردند. زنان و مردان مطابق رسوم جداگانه مینشستند. آنها با دست غذا میخوردند و همراه غذایشان شراب مینوشیدند. سپس مینشستند و به تماشای کارهای تردستان، نوازندگان، حرکات آکروباتی، دختران رقصنده میپرداختند. یک ترانه قدیمی نظر یک مصری متمول را نسبت به زندگی چنین توصیف میکند:
تا وقتی زنده هستی، به دنبال خواستههای قلبت باش…
شیون کردن هیچکس را از دردسر رها نمیسازد…
استراحتی بکن،
کسل و دلسرد نباش
هیچیک از آنهایی که این زندگی را ترک گفتهاند، دوباره باز نخواهند گشت.
نوازندگان و رقصندگان، اشراف را سرگرم میکردند. اشراف در میهمانیها بهترین کلاهگیسها و لباسهایشان را در برمیکردند.
البته در مصر قدیم لباس مردم طوری بود که سینه و شکم را نمیپوشاند.
در رمان تاریخی سینوهه پزشک فرعون، در جایی توتمس دوست سینوهه خطاب به سینوهه اینطور گفته:
سالشمار استقلال و تابعیت مصر در دوران هخامنشیان
در سال ۵۲۵ پیش از میلاد سپاه ایران تحت فرماندهی کمبوجیه دوم دومین شاه هخامنشی، سرزمین مصر را کاملاً ضمیمه قلمرو پادشاهی این دودمان کرد.
در سال ۴۸۵ پیش از میلاد خشایارشا شورش مصر را سرکوب کرد و برادرش هخامنش را به عنوان فرماندار ساتراپی مصر منصوب کرد.
در سال ۴۰۵ پیش از میلاد در دوران داریوش دوم مصر از خاک ایران جدا شد.
در سال ۳۴۲ پیش از میلاد در دوران اردشیر سوم مصر باز پس گرفته میشود و به خاک ایران ملحق میشود. این فتح پس از چندین حمله در دهه گذشته، نصیب شاهنشاهی هخامنشی گردید.
مصر در زمان سلوکیان و اشکانیان
در سال ۱۶۸ پیش از میلاد مصر توسط آنتیوخوس چهارم پادشاه سلوکیان تخلیه گردید.
مستخدمان خداوند
بعضی اشراف مثل کاهنان به فرعون خدمت میکردند و عنوان «مستخدم خداوند» را داشتند. آنها علاوه بر ادارهٔ معابد شهر مناصبی دولتی نظیر معمار، ریاضیدان و اخترشناس نیز داشتند.
در ابتدا، معابد بزرگ در ممفیس مانند معبد پتاح- خدای شهر که پس از پایتخت شدن ممفیس در پادشاهی قدیم خدای همگان شد- تعداد کمی کارکنان دایمی و تعدادی کارکنان موقتی داشتند. کارکنان دایمی شامل یک کاهن بزرگ و چند دستیار وی بودند و کارکنان موقتی کاهنانی بودند که سالی سه بار، هر بار به مدت یک ماه، خدمت میکردند. بعدها، در بعضی معابد بزرگ تعداد کارکنان دائمی بسیار زیاد شد.
برای تمام کسانی که در معابد انجام وظیفه میکردند، پاکیزگی مذهبی لازم بود. براساس گفتهٔ هرودوت «کاهنان در حین انجام وظایفشان یک روز در میان تمام بدنشان را میتراشیدند تا در برابر وجود شپش یا هر پلیدی دیگری احتیاط کنند.»
کاهنان معابد آیین مذهبی مهم را به نیابت از فرعون که در واقع تنها کسی بود که میتوانست مستقیماً با خدایان ارتباط برقرار کند، انجام میدادند. این آیین شامل شستن مجسمهٔ پتاح، تعویض لباسهایش و آوردن غذا برای او بود. آدولف اِرمن، مصرشناس میگوید:
کسی که احترام الهی به او گذاشته میشد- چه آمون بود یا ایزیس، پتاح یا فرعون درگذشته- همیشه میدیدیم که سرخاب تازه بر گونهاش مالیده شده و جامههای تازه بر تندیسش پوشانده شدهاست و محراب مقدس که مجسمه در آن نگه داشته میشد همیشه پاکیزه و پر عطر است.
بیشتر غذاهایی که به عنوان هدیه برای خداوند برده میشد، از زمینهایی که فرعون به معبد داده بود، به دست میآمد؛ معبد به این ترتیب میتوانست پتاح را تأمین و ستایش کند. به همین دلیل، کاهنان علاوه بر انجام آیین مذهبی، باید بر املاک معبد نیز نظارت میکردند. علاوه بر محصولاتی که از این زمینها به پتاح میرسید، فرعون نیز قسمتی از درآمدش- غلات، شراب، روغن و عسل- را که از مالیاتها و زمینهای سلطنتیاش جمعآوری شده بود، تقدیم میکرد.
برای احترام به پتاح، کاهنان بهطور دورهای جشنهای مذهب، به خصوص جشنهایی برای وقایع مهم موجود در افسانههای الهی، تدارک میدیدند. کاهنان زن که معمولاً زنانی صاحب شأن و به طریقی از منسوبین کارگزاران حکومتی بودند، در رقص و نواختن سازهای موسیقی شرکت میکردند. نانوایان، آبجوسازان، قصابان و آشپزانی که برای معبد کار میکردند صبح و شب برای تهیهٔ غذا زحمت میکشیدند و هنرمندان و صنعتگران معبد هدایای دیگری برای خدا میساختند.
تمام این هدایا «به خاطر زندگی، سعادت و سلامت» فرعون تقدیم میشدند. بعد از مراسم، مردمی که در جشن شرکت کرده بودند میتوانستند در صرف اغذیهٔ تقدیمی شریک شوند؛ غذایی که در سایر اوقات توسط کاهنان و کارگران معبد مصرف میشد. در یکی از برنامههای جشن، مجسمهٔ پتاح را در قایقی مقدس مینهادند و به محرابی خارج از معبد میبردند. این کار به مردم ممفیس امکان میداد تا پتاح را عبادت کنند و از خدا نکاتی را بپرسند. مردم معتقد بودند خدا با نوسان کشتی در یک جهت خاص به سوالات آنها پاسخ میدهد.
در دوره فراعنه دودمان پنجم و در پی گسترش باورهای مذهبی جدید بحرانی رخ داد. رع، خدای خورشید، جای هوروس را گرفت (جای خدایی را که فراعنه خود را همو میدانستند) رع خدایی بود که اثرش بر سراسر طبیعت و در نتیجه بر باورهای آن زمان آشکار بود و بر خلاف هوروس، مردم کوچه و بازار به راحتی حضور آن را درک میکردند و به همین دلیل، همه با رغبت آن را پذیرفتند. به این ترتیب فرمانروا از کسوت خداگونه اش بیرون آمد و میان او و جاودانان فاصلهای ایجاد شد و فرعون در حد موجودی فناپذیر و عادی افول کرد. از این گذشتهاستاندارها را دیگر فرعون منصوب نمیکرد؛ بلکه به عنوان پاداشی برای خدمت صادقانه آنها اجازه داشتند که منصب خود را به پسرانشان واگذار کنند و هر چه فاصله آنها تا مقر حکومت بیشتر بود، عملکردشان خودسرانهتر میشد.
و سرانجام، در کنار اشراف و کاهنان که پیوسته قدرت و اختیارات فرعون را محدود تر میکردند طبقه جدید قابل توجهی پدید آمد. طبقهای متوسط از کارکنان آموزش دیده و بلندپایه و صنعتگران با استعدادی که هر روز آگاه تر و مستقل تر میشدند و به این ترتیب، پادشاهی و دستگاه مرکزی هر روز ضعیفتر میشد. پس از دودمان ششم، کشور تا ۱۰۰ سال تحت تأثیر جنگهای داخلی و شورشهایی بود که شاه در ممفیس نمیتوانست هیچکدام از آنها را کنترل کند. استاندارها و فرمانروایان محلی آشکارا در برابر فرمانهای فرعون مقاومت میکردند و با یکدیگر میجنگیدند. همهٔ این جنگها بر سر قدرت بود. مالیاتها دیگر پرداخت نمیشد و قحطیهایی پدید آمد که در پی آنها انبارهای غله خالی شدند و برای اصلاح این وضع از دست فرعون دیگر هیچ کاری برنمیآمد. حدود اواخر دودمان دهم، دوباره اختلافات قدیمی میان شمال و جنوب زنده شد. استانهای جنوبی علیه استانهای شمالی میجنگیدند و هریک سعی میکرد ابتدا مناطق همسایه و سپس سراسر امپراتوری را به تصرف خود درآورد؛ و سپس آشوب سراسر مصر را فرا گرفت.
هنر
مصریان دوران باستان میراث گران بهایی از خود به جا نهادهاند که فصل مهمی از تاریخ هنر را به خود اختصاص دادهاست. مقدمات شکلگیری این هنر از هزاره چهارم قبل از میلاد آغاز شد. اما پیدایش ویژگیهای آن مقارن با اتحاد مصر علیا و سفلی بود. ویژگیهای مزبور با اندکی تغییرات تا استیلای اسکندر مقدونی پایدار ماند. هنر مصر باستان را به لحاظ تاریخی و در ارتباط با دودمانهای حاکم بر مصر به دورههای مختلف تقسیم میکنند:
دودمانهای اولیه
پادشاهی کهن
دوره بینابینی اول
پادشاهی میانه
دوره بینابینی دوم
پادشاهی جدید
واپسین دوره
مصریان وجه خاصی برای هنر نداشتند و هنرمند هم نه یک فرد خالق و مستقل بلکه صنعتگری کار آزموده بود که لزوماً باید با یک گروه کار میکرد. آنان جادو را به عنوان نیرویی بنیادی میانگاشتند و بر همین اساس معتقد بودند که اگر چیزی درست ساخته شود، میتواند با طی تشریفاتی خاص پا به عرصه حیات بنهد. تمام تلاش آنها در هنر هم برای رسیدن به همین هدف بود.
آنان با ساختن تصویری از فرعون، قالبی برای سکونت (کا)، یا روح او در دنیای پس از مرگ تدارک میدیدند و با تجسم مناسک مذهبی، آرامش خدایان را تأمین میکردند؛ و حتی با ثبت رویدادهای تاریخی، استمرار قدرت فرعون و عظمت مصر را منظور میداشتند. به همین دلیل آنها از بازنمایی موضوعات ناخوشایند دوری میجستند و فقط جلوههای آرمانی و مطلوب زندگی را در آثارشان منعکس میکردند. هنرمند مصری سعی میکرد که همواره حقیقتی عینی و عقلانی و مستقل از زمان و مکان را بیان کند.
او اشیاء را نه بر اساس دریافتهای بصری متغیر و اتفاقی، که بر آن صورتی که واقعی و ثابت فرض میشد، مجسم میکرد. صفات اساسی و کیفیتهای انتزاعی را به صورت نمادین نشان میداد. (مثلاً درجه اهمیت بر حسب اندازه، برای زنده نمایی از پیکرها از رنگهای قرار دادی و برای تزیین نکات مبهم از خط هیروگلیف بهره میبرد). هنرمند مصری غالباً خطهای مستقیم و شکلهای یکپارچه به کار میبرد که برای او جنبه کاملاً عملی داشت، تا ذوق هنری.
در حدود ۱٬۵۰۰ پیش از میلاد، بطریهای شیشهای برای نخستین بار در مصر باستان مورد استفاده قرار گرفت.
باورهای دینی
القار که مصریان آن را میپرستیدند.
به باور مصریان در ابتدا دریایی عظیم بود. از تلاطم آبهای بیکران، زمین آراسته پدید آمد؛ و از همان آبهایی که خدای آفتاب، راع، از آنها متولد شده بود، تپه اولیه سر برآورد. این تپه چهار فرزند داشت: شو (هوا)، تفنوت (آب)، گب (خاک) و نوت (آسمان). فرزندان گب و نوت نیز ازیریس (زندگی گیاهان)، ایزیس (زمین حاصلخیز)، ست (خشکسالی) و نفتیس (بیابان) بودند. بعدها، وقتی انسان پدید آمد، این خدایان خود را نامرئی کردند. علاوه بر آنها خدایان کوچکتر بیشماری نیز بودند که البته در زمره خدایان تاریخ آفرینش بهشمار نمیآمدند. آنها همگی بدون استثناء، از مصر دوران اولیه ریشه میگرفتند. هر شهر و هر روستایی، که در آن زمان به اجتماعات بزرگتر میپیوست، خدایی خاص خود را داشت. وقتی منس در مقام شاه، مصر را متحد کرد، علاوه بر خدایان محلی هر استان، خدایان بزرگ نیز مورد ستایش قرار گرفتند. خانواده واقعی فرمانروایان همیشه از خدایان شهر یا روستا ریشه میگرفتند و در وجود آنها مستقر بودند.
زندگی پس از مرگ
به باور مصریان، بعد از خاکسپاری، متوفی باید در دادگاه مردگان در مورد زندگی زمینی خویش پاسخ میداد-کسی که در آن محکمه مردود میشد، برای بار دوم میمرد و این مرگ به معنای نابودی قطعی بود.
دادگاه مردگان در تالار حقیقت برگزار میشد. ازیریس، داور اعظم این دادگاه بود و ۴۲ اهریمن پلید مرده را به شدت مورد بازجویی قرار میدادند. تحوت کاتب دادگاه بود و آنوبیس، ایزدی که سری شبیه سر سگ داشت، ترازوی داوری را اداره میکرد.
ابتدا آنوبیس مرده را به تالاری هدایت میکرد که در آنجا باید دفاعیاتی را ایراد میکرد که سوگندی بر بی گناهیش بود. بعد از این سخنرانی و بازپرسی اهریمنان، آنوبیس قلب مرده را درون یک کفه از ترازویی قرار میداد که در کفه دیگرش تندیس کوچکی از ماعت، ایزد بانوی حقیقت و عدالت قرار داشت. اگر کفههای ترازو در حال تعادل باقی میماندند و ترازو نمیلرزید، آن فرد در امتحان پذیرفته شده بود و اجازه داشت به قلمرو مردگان وارد شود. برعکس اگر ترازو به سوی کفه بدیهای فرد سنگینی میکرد و نا متعادل میشد او در امتحان مردود شده بود و عفریتی وی را تکهتکه میکرد و به خورد تمساحها میدادند.
آداب و رسوم
برای مومیایی کردن مردگان، ابتدا همه بافتهای نرم را از داخل جسد بیرون میآوردند تا جداگانه مومیایی و در چهار کوزه مخصوص و در بسته به نام کانوپ نگهداری شوند. سپس جسد را تا ۵۰ روز درون پشتهای از جوش شیرین قرار میدادند. این ماده همه رطوبت جسد را جذب میکرد و بیرون میکشید. بعد از این مرحله، جسد با پارچههای کتانی که گاهی مقدار آن به ۱۰۰ متر میرسید نوارپیچی میشد. برای آنکه هوا به این پوشش کتانی نفوذ نکند، آن را به مایع چسبناک و صمغ مانندی آغشته میکردند. در میان لایههای نوارپیچی، زیور آلات و طلسمهای جادویی از طلا و سنگهای قیمتی قرار میدادند تا ارواح خبیث را دفع کند و همچنین مرده در دنیای آخرت با همان تجملاتی به سر برد که در زندگی خاکی این جهان از آنها بهرهمند بود. آخرین وظیفه کاهن برای مومیایی، که حالا به حالت ایستاده قرار داشت. اجرای آیین دهان گشایی بود و هنگامی که مویه کنندگان نالههای هولناکشان را سر میدادند، تابوت، کوزههای دربسته و وسایل مربوط به متوفی را به درون مقبره اش میبردند. کارگران نیز ورودی مدفن اصلی را مسدود میکردند و سپس ضیافت ویژه آیین خاکسپاری آغاز میشد. زندگان در آخرین مرحله میتوانستند سه وسیله کمکی را نیز با متوفی همراه کنند: کتاب مردگان، سوسک قلب و تعداد زیادی اوشابتی. کتاب اموات شامل تعداد زیادی متون خوشترکیب بود که اگر فرد مورد بازخواست در دادگاه مردگان آنها را با خود داشت، گفتههایش بهتر اثر میکرد و سوسک قلب نیز میتوانست به جای قلب مرده روی کفه ترازوی دادگاه مردگان قرار گیرد. این سوسک فهرستی از اعمال نیک مرده را با خود داشت، اما همه گناهان او را پنهان میکرد. اوشابتی یا شابتیها مجسمههای چوبی یا سنگی کوچکی بودند که بعد از قبولی متوفی در امتحان آخرت، باید زندگی را برای او آسان میکردند. در جهان آخرت وقتی فرد درگذشته به همان کاری فراخوانده میشد که در این جهان خاکی انجام میداد، میتوانست به جای خودش یک اوشابتی را به انجام آن کار بگمارد.
خط
مصریان جهت حفظ کردن و ثبت رویدادها به صورت مکتوب خط هیروگلیف را اختراع کردند. فکر حفظ اسناد به صورت مکتوب از سرزمین همسایه، بینالنهرین، به آنها رسیده بود. اما مصریها خط هجایی اهالی بینالنهرین را نپذیرفتند بلکه، نشانههای نوشتاری خاصی برای خود اختراع کردند. مجموعه علامتهای هیروگلیف خطی تصویری را میسازد.
مثال:
A1
بعدها مصریان خط کاهنی را اختراع کردند که با آن میتوانستند مطالب خود را روی پاپیروس بنویسند. این خطی نوشتاری بود که نشانههای تصویری نداشت. به همین دلیل به سرعت گسترش یافت. نشانههای خط کاهنی با هم ادغام میشدند. برای نوشتن این خط از قلم نی، طومارهای پاپیروسی و همینطور از جوهر سرخ استفاده میشد، که کاتبان خود آن را میساختند.
اهرام
مصطبه زوسر یا جوزر
پایه اولیه اهرام را ایمهوتپ، در سال ۲۶۲۰ پیش از میلاد، برای فرعون زمان خود زوسر بنا کرد. او در آغاز مصطبه ای (در زبان عربی به معنای نیمکت) ساخت. ساختمانی که جسد شاه مصری پیش از ورود به مقبره اش درون آن قرار میگرفت. آرامگاه زوسر از دهلیزی زیر زمینی تشکیل میشد که عمق آن از روی زمین ۲۷ متر بود. این مقبره دو طبقه را با سنگ خارای سرخ پوشانده بودند. مدفن اصلی در طبقه زیرین قرار داشت. ورودی محل دفن، دریچهای دایرهای شکل بود که بعد از مرگ زوسر آن را با تخته سنگی گرانیتی به وزن سه تن مسدود کردند.
هرم خوفو
در زمان خوفو (۲۵۵۱ تا۲۵۲۸ پیش از میلاد) و با ساخت هرم او در جیزه، فن هرمسازی به نقطه اوج خود رسید. هر ضلع از قاعده هرم خوفو ۱۴۸ متر طول داشت و ارتفاع اولیه هرم نیز ۶/۱۴۶ متر بود. امروزه قسمت راس این هرم دچار فرسایش شده و ارتفاع آن ۱۳۶٫۵ متر است.
پایینتر از هرم خفرع مجسمه ابولهول قرار دارد. این تندیس در یکی از معادن سنگ قدیمی شاه خفرع (۲۵۲۰ تا ۲۴۹۴ پیش از میلاد) قرار دارد و خفرع ۱۳۸ متر دارد و هرم منکورع ۹۶ متر دارد.
جستارهای وابسته
فناوری مصر باستان
فلسفه مصر باستان
مجموعه اهرام جیزه
نیایشگاه ابو سمبل
پانویس
منابع
مصر باستان. برندا اسمیت
تمدن مصر باستان. هانس رایشهارت
اسرار تمدن مصر باستان. بهنام محمد پناه
سینوهه پزشک فرعون. میکا والتاری. ترجمه ذبیحالله منصوری
پیوند به بیرون
مصریان کهن، از بیبیسی تاریخ، به زبان انگلیسی
اهرام مصر (نخستین وبگاه اهرام مصر به کوشش موزه ملی بریتانیا) به زبان انگلیسی
امپراتوریهای پیشین آسیا
امپراتوریهای پیشین
امپراتوریهای گذشته آفریقا
تاریخ مدیترانه
تاریخ مصر
مردمان باستانی
مصر باستان
ویکیسازی رباتیک |
5195 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D9%81%D9%88 | خوفو | خوفو که در زبان یونانی خئوپس گفته میشود، دومین فرعون از دودمان چهارم فرعونهای مصر باستان بهشمار میآید و دوران فرمانرواییاش حدود ۲۳ یا ۲۴ سال از ۲۵۸۹ تا ۲۵۶۶ پیش از میلاد مسیح برآورد شدهاست. خوفو سازنده هرم بزرگ جیزه است. او سه همسر اصلی داشت که هر یک در یکی از سه هرم کوچک دیگر در نزدیکی هرم بزرگ دفن شدهاند.
هرچند که هرم بزرگ به نوعی نشانگر جوهره مصر باستان بهشمار میآید، از دوران شاهی فرعون سازنده آن آگاهی چندانی در دست نیست. سدهها پس از فرمانروایی خوفو، هرودوت درباره او نوشتهاست: «خوفو سرزمین مصر را دچار هرنوع بدبختی ممکن کرد. او نیایشگاهها را بست، پیشکش قربانی را نزد رعایای خود ممنوع اعلام کرد و آنها را وادار کرد تا بدون استثنا برایش کارگری کنند. مصریان به زحمت میتوانستند نام او را بر زبان بیاورند و این از شدت تنفرشان بود.» مومیایی این فرعون هرگز یافته نشدهاست و با وجود عظمت و شکوه هرم، قایق بی همتای تشییع جنازه، و اشیای اعجابانگیز مراسم به خاکسپاری که از خوفو به جا ماندهاست، تنها تصویر موجود از چهره او یک تندیس عاج ۱۰ سانتیمتری است.
خانواده
خوفو پسر شاه سنفرو و شهبانو حتپحرس یکم بود. او خواهری تنی نیز داشت که شاهدخت حتپحرس نام داشت. بنا به گفته هرودوت، خوفو بر خلاف پدرش سنفرو و پدربزرگش جوزر، که هر دو شاهانی بخشنده و مردمدار بودند، مردی خشن و شاهی ستمگر بود.
خوفو ۹ پسر داشت که از میان آنها جدفرع و خفرع به ترتیب، فرعونهای بعد از او شدند. او همچنین ۱۵ دختر داشت که از میان آنها شاهدخت حتپحرس دوم به شهبانویی رسید. نام بسیاری از اعضای خانواده خوفو از پاپیروس وستکار شناخته شده، دیگر نامها اما از روی آرامگاههایشان در جیزه به دست آمدهاند. آرامگاه G 7000 تعداد زیادی از مصطبههای این اعضا را، از جمله شهبانو حتپحرس یکم مادر شاه، در خود دارد. فهرست زیر نام اعضای خانواده پادشاهی خوفو برگرفته از کتابهای دادسون و هیلتون و نیز پورتر و ماس است:
پسران
کواب - پسر ارشد خوفو از شهبانو مریتیتس یکم
جدفرع - جانشین شاه از مادری نامعلوم
خفرع - پسر شاه از شهبانو حنوتسن. او پس از جدفرع به شاهی رسید
جدفهوق - پسر شاه از بدنش، نگهدار نخن. نامش از پاپیروس وستکار مشخص است. در گور G 7210-7220 در جیزه به خاک سپرده شده
باعوفرع - نامش از پاپیروس وستکار مشخص است. عدهای بر این باورند که همان بابائف است
بابائف یکم - آرامگاهش در جیزهاست
خوفوخاف یکم - پسر شاه از شهبانو حنوتسن. مصطبهای دوتایی در G 7130-7140 واقع در جیزه دارد
مینخاف یکم - پسر شاه از شهبانو حنوتسن. وزیر ارشد دربار برادرانش جدفرع و خفرع بود و آرامگاهش در جیزه G 7430 - 7440 است
هوربائف - آرامگاهش در جیزه با مرهسانخ دوم یکی است
منابع
خوفو
خنوم
درگذشتگان سده ۲۶ (پیش از میلاد)
سال زادروز نامشخص
سنفرو
فرعونهای دودمان چهارم مصر |
5201 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%81%20%DA%A9%D9%88%D8%AA%D9%84%D9%87 | آدولف کوتله | لامبر آدولف ژاک کِتله (کوتله) (زادهٔ ۲۲ فوریهٔ ۱۷۹۶ - درگذشتهٔ ۱۷ فوریهٔ ۱۸۷۴) اخترشناس، ریاضیدان، آماردان و جامعهشناس بلژیکی بود.
وی رصدخانهٔ بروکسل را بنیاد گذارده و مدیریت نمود. کِتله در پیادهکردن روشهای آماری در علوم اجتماعی نقش برجستهای ایفا کرد.
کتله همچنین پژوهشهایی درزمینهٔ تندرستی همگانی انجام داد که برای نمونه یکی از پیشنهادهای وی در این زمینه به نام نمایهٔ جِرم بدن (یا نمایهٔ کتله) تا امروز استفاده میشود. این نمایه درزمینهٔ آمار چاقی در جامعه روشی استاندارد و کارآمد است.
منابع
آماردانان اهل بلژیک
اخترشناسان اهل بلژیک
اعضای انجمن سلطنتی
اعضای خارجی انجمن سلطنتی
اعضای فرهنگستان سلطنتی علوم سوئد
اعضای فرهنگستان سلطنتی هنر و علوم هلند
اعضای مکاتبهای فرهنگستان علوم سن پترزبورگ
اهالی خنت
جامعهشناسان اهل بلژیک
جرمشناسان اهل بلژیک
دانشمندان اهل بلژیک
دانشآموختگان دانشگاه خنت
درگذشتگان ۱۸۷۴ (میلادی)
ریاضیدانان اهل بلژیک
زادگان ۱۷۹۶ (میلادی)
متخصصین مصورسازی اطلاعات |
5203 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A8%D8%B1 | ببر | ببر بزرگترین جانور از تیرهٔ گربهسانان است.
مهمترین ویژگی این جانور، خطهای عمودی تیره روی خز قرمز-نارنجی آن است که در ناحیهٔ زیرین روشنتر است. این جانور دارای بدنی ماهیچهای و پاهایی نیرومند است. بدن ببر دارای موهای بلند و برّاق به رنگ نارنجی، همراه با خطهای سیاه عمودی است. جثّهٔ ببرهای نر بزرگتر از ببرهای ماده است و همچنین موهای روی گونهٔ ببر نر بلندتر از ببر ماده است. دندانهای ببر بسیار قوی است و دندان نیش آن، در میان جانوران خشکی بلندترین است. طول تاج دندان ببر به ۷۴٫۵ میلیمتر و گاهی تا ۱۰۰ میلیمتر میرسد.
در باغوحش ببرها معمولاً بین ۱۰–۱۵ سال عمر میکنند. بیشترین طول عمر ثبت شده در باغوحشها ۲۶ سال گزارش شدهاست. این جانور برای خود قلمرو تعیین میکند و عموماً اجتماعی و تنها است (به این معنی که بهصورت مستقل زندگی میکند، اما گاهی مجردهای آنها در یک منطقه یا حتی لانه زندگی میکنند). لازم است تا محیط زندگی ببر فضای بزرگی باشد تا نیازهای شکار آن را برطرف کند. این ویژگی ببرها باعث شده که آنها در مناطق پرجمعیت، با انسان دچار مشکلات جدی شوند.
در دورهای ببرها در سراسر آسیا از ترکیه در غرب تا روسیه در شرق دیده میشدند. در گذر ۱۰۰ سال پیش، ۹۳٪ از گسترهٔ تاریخی زیستگاه آنها از دست رفتهاست و آنها در نواحی جنوبغرب و مرکز آسیا در جزیرههای جاوه و بالی و در مناطق گستردهای از جنوب شرق آسیا و شرق آسیا به کلی نابود شدهاند. امروزه زیستگاه آنها به تایگای سیبری تا چمنزارهای باز و مردابهای کرنا محدود شدهاست. حدود شش زیرگونهٔ از ببرها باقیمانده که همه زیرگونه به جز ببر بنگال و ببرسیبری و ببرهندوچینفهرست سرخ آییوسیان در ردهٔ گونه در خطر انقراض جای گرفتهاند. جمعیت جهانی ببرها در حیاتوحش، میان ۳۰۶۲ تا ۳۹۴۸ برآورد شدهاست که ۱۰۰٬۰۰۰ مورد کمتر از شمار آنها در آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی است که بیشتر این شمار باقیمانده هم جدا و بدون تماس با هم زندگی میکنند. از دلایل اصلی کاهش جمعیت آنها میتوان به نابودی زیستگاه، شکار غیرقانونی و گسستگی زیستگاه آنها اشاره کرد. مساحت منطقهٔ زندگی ببرها در کرهٔ زمین کمتر از ۱٬۱۸۴٬۹۱۱ کیلومتر مربع برآورد شدهاست که ۴۱٪ کمتر از مساحت برآورد شده برای آن در میانهٔ دههٔ ۱۹۹۰ است.
ببر بنگال پرشمارترین زیرگونه و ببر سیبری بزرگترین زیرگونهٔ ببر است. از ۹ زیرگونهٔ این جانور ۳ زیرگونه از جمله ببر مازندران، منقرض شدهاند و ۶ زیرگونهٔ دیگر نیز به جز ببر بنگال و ببر سیبری و ببر هندوچین در خطر انقراض قرار دارند. قلمرو تاریخی این جانوران از بینالنهرین و قفقاز تا بیشتر نواحی شرقی و جنوبی آسیا امتداد مییافت اما این قلمرو امروزه بهشدت کاهش یافتهاست.
نرها و مادهها تنها در هنگام جفتگیری به مدّت چند روز در کنار یکدیگر میمانند. ببرهای ماده پس از ۱۰۳ تا ۱۰۵ روز بارداری، دو یا سه توله به دنیا میآورند. پس از آن، ببر نر، ماده را تنها میگذارد و تولهها تا چند سال همراه با مادر خود زندگی میکنند.
بهطور کلی وزن ببرهای نر از ۲۵۰ تا ۳۵۰ کیلوگرم و مادهٔ آنها از ۱۸۰ تا ۲۳۰ کیلوگرم است. میانگین طول در نرها ۲٫۵ تا ۳٫۹ متر و در مادهها ۲٫۰ تا ۲٫۷۵ متر است.
ببرها از دیرباز بسیار مورد توجه بودهاند به گونهای که در اسطورهها و فولکلور همواره به آنها اشاره شدهاست در دنیای امروز هم در فیلمها و ادبیات، گاه، اشارههایی دیده میشود. از تصویر و نماد ببر در پرچم، نشان یا به عنوان شانسبیار برای تیمهای ورزشی استفاده میشود. ببر جانور ملی بنگلادش (به ویژه ببر بنگال)، هند، ویتنام، مالزی (بهویژه ببر مالایی) و کرهٔ جنوبی است.
فرگشت
کهنترین بقایای گربهسانی مانند ببر با نام ببر لانگدان (Panthera zdanskyi) شناخته میشود و سنگوارههای آن در استان گانسو واقع در شمالغربی چین کشف شدهاست. طبق بررسیها این گونه در آغاز دور پلیستوسن نزدیک به ۲٫۵۵ تا ۲٫۱۶ میلیون سال پیش زندگی میکردهاست.
نخستین سنگوارههای ببر واقعی به جاوه نسبت داده میشود و مربوط به حدود ۱٫۸ تا ۱٫۶ میلیون سال پیش است. در سوماترا و چین هم سنگوارههای متفاوتی از ببر مربوط به آغاز و میانهٔ پلیستوسن یافت شدهاست. زیرگونهای باستانی از ببر که ببر ترینیل (Panthera tigris trinilensis) نام دارد نزدیک به ۱٫۲ میلیون سال پیش در ترینیل جاوه زیست میکردهاست و ببرهای جاوه از نسل آنها بودهاند.
در گذشته تصور میشد که نزدیکترین گونههای زنده به ببرها، شیرها هستند اما تجزیه و تحلیل ژنتیکی نشان میدهد که در حدود ۲٫۸۸ میلیون سال پیش، نسب ببر و پلنگ برفی، از گونههای دیگر پلنگیان جدا شدهاست و این دو گونه، ممکن است بیشتر از شیر، پلنگ و جگوار به یکدیگر مرتبط باشند.
ببرها نخستین بار در اواخر پلیستوسن پسین به هند و شمال آسیا رفتند سپس به ژاپن و ساخالین رسیدند. سنگوارههای یافت شده در ژاپن نشان میدهد که ببرهای محلی مانند زیرگونههای بازماندهٔ جزیره کوچکتر از گونههای جزیرهٔ اصلیاند. این ممکن است به دلیل این پدیده باشد که بزرگی اندام به فضای محیط و احتمالاً میزان دسترسی به شکار بستگی دارد. تا آغاز هولوسن، ببرها در بورنئو همینطور در جزیرهٔ پالاوان در فیلیپین زندگی میکردند.
ویژگیها
ببرها اندامی عضلانی دارند به ویژه اندامهای جلو، سر آنها هم بزرگ است. موهای بدن ببر چیزی میان سایههای نارنجی یا قهوهای و رنگ سفید، به ویژه در نواحی پیشین اندام ببر است همچنین خطهای سیاه هم به وضوح بر روی بدن دیده میشود. صورت ببر موهای بلندی دارد این موها به ویژه در نرها بلندتر است. مردمکِ دایرهای دارند و رنگ عنبیه آنها زرد است. گوشهای کوچک گِرد آنها از پشت علامتهای سیاه دارد که یک نقطهٔ سفید را دربر میگیرد. این نقطه، نقطهٔ چشم-مانند نام دارد که نقش مهمی در ارتباطات جانور بازی میکند.
الگوی خطهای بدن ببر برای هر یک از آنها مانند اثر انگشت، یکتا است، پژوهشگران از این ویژگی برای شناسایی آنها در محیط آزاد یا باغ وحش استفاده میکنند. کاربرد این خطها احتمالاً برای استتار است آنها به کمک این خطها میتوانند در میان سایهها یا چمنها برای شکار پنهان شوند. این خطها بر روی پوست ببر هم وجود دارد به عبارت دیگر اگر موهای بدن ببر تراشیده شود باز این الگو بر روی پوست دیده میشود.
ببرها در میان تمام گربهسانان از گوناگونی ابعاد بیشتری برخوردارند که ببرهای مازندران، بنگال و سیبری بزرگترین زیرگونههای ببر بهشمار میروند.
ببرها دارای دودیسی جنسی هستند و در همهٔ گونهها، ببر ماده از ببر نر اندام کوچکتری دارد البته بحث اختلاف وزن نر و ماده بیشتر برای ببرهای بزرگ صورت میگیرد که این اختلاف تا ۱٫۷ برابر میتواند برسد. همچنین پنجهٔ جلویی ببر نر از ماده بزرگتر است. زیستشناسان از این تفاوت بزرگی پنجه در شناسایی رد و تشخیص جنسیت صاحب رد پا، بهره میبرند. بازشدگیهای استخوان بینی در شیرها بزرگتر از ببر است اما به دلیل گوناگونیهای فراوانی که در جمجمهٔ این دو جانور دیده میشود، تنها با دیدن ساختار فک پایینی میتوان، اطمینان حاصل کرد. جمجمهٔ ببر، بسیار مانند شیر است.
اندازهها
یک ببر نر بزرگسال متوسط که مربوط به شمال هند یا سیبری باشد نزدیک به ۵۰ کیلوگرم سنگینتر از یک شیر بزرگسال نر است. طول ببرهای ماده از ۲۰۰ تا ۲۵۰ سانتیمتر و وزن آنها از ۱۰۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم تغییر میکند. همچنین بزرگترین طول جمجمهٔ آنها از ۲۶۸ تا ۳۱۸ میلیمتر است. طول بدن نرها از ۲۵۰ تا ۳۵۰ سانتیمتر، وزن آنها از ۲۵۰ تا ۳۵۰ کیلوگرم و بزرگترین طول جمجمهٔ آنها از ۳۱۶ تا ۳۸۳ میلیمتر است. به نظر میرسد که بزرگی اندام جمعیتهای مختلف ببرها به اقلیم منطقهٔ زندگیشان مربوط است (قانون برگمان) و میتوان آن را با تنظیم دمایی توضیح داد.
یک ببر نر بزرگ سیبری میتواند به طول ۳٫۵ متر با در نظر گرفتن خمیدگیها و ۳٫۹ متر برسد. این اندازهها بسیار بزرگتر از ابعادی است که کوچکترین زیرگونهٔ ببر میتواند به آن برسد. برای نمونه ببر سوماترایی میتواند به وزن ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلوگرم برسد. از کل طول بدن ببر، دم آن ۰٫۶ تا ۱٫۱ متر آن را از آن خود کردهاست. بلندی شانههای ببر از ۱ تا ۱٫۲۲ متر از زمین میرسد. بهترین رکورد وزن ببر در رکوردهای جهانی گینس، ۳۹۰ کیلوگرم است و از آن ببر بنگالی است که در ۱۹۶۷ شکار شد احتمالاً وزن زیاد آن به دلیل گاومیشی بوده که شب پیش از آن خورده بود.
زیرگونهها
۱۱ زیرگونه از ببر وجود دارد که ۵ تای آنها نابود شدهاست؛ که گذشتهٔ آنها به بنگلادش، سیبری، ایران، افغانستان، هند، چین و جنوب شرق آسیا بازمیگردد. همچنین ببرهای مربوط به سه جزیرهٔ اندونزی به شدت در خطرند. سه زیرگونهٔ باقیمانده به ترتیب جمعیت در طبیعت، عبارتند از:
ببر بنگال که به آن ببر هندی هم میگویند، در هند، نپال، بوتان و بنگلادش زندگی میکند و فراوانترین زیرگونه با جمعیتی کمتر از ۲۵۰۰ ببر بزرگسال است. در سال ۲۰۱۱ جمعیت برآورد شده برای ببرها، ۱۵۲۰ تا ۱۹۰۹ در هند، ۴۴۰ در بنگلادش، ۱۵۵ در نپال و ۷۵ در بوتان است. این ببر در چمنزارهای آبرفتی، جنگلهای گرمسیری، جنگل درختان کوتاه، جنگلهای برگریز خشک و مرطوب و جنگلهای ساحلی کرنا زندگی میکند. طول بدن ببر بنگال نر با در نظر گرفتن دم آن، ۲۷۰ تا ۳۲۰ سانتیمتر است درحالی که جنس مادهٔ آنها از ۲۴۰ تا ۲۶۵ سانتیمتر طول دارند. همچنین وزن جنس نر از ۱۸۰ تا ۲۶۰ کیلوگرم و وزن جنس ماده از ۱۰۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم تغییر میکند. در شمال هند و نپال، ببرها معمولاً بزرگترند. برای مثال وزن جنس نر، بهطور میانگین، ۲۳۵ کیلوگرم و ماده ۱۴۱ کیلوگرم است. در ۱۹۷۲ پروژهای در جهت نگهداری از ببرها و نگهداشتن منطقههایی با اهمیت زیستی به عنوان میراث ملی آغاز شد اما تقاضای بالا برای قاچاق استخوانها و برخی اندامهای ببر وحشی برای استفاده در طب سنتی چینی دلیلی شد برای بیشتر شدن فشار شکار غیرقانونی ببر در شبهقارهٔ هند. انجمن حفاظت از جانوران وحشی هند اعلام کردهاست که ۸۹۳ مورد شکار غیرقانونی ببر در بازهٔ سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ در هند انجام شدهاست که تنها گوشهای از شکار غیرقانونی واقعی و تجارت غیرقانونی است که در هند صورت میگیرد.
ببر هندوچین که به آن ببر کربت (Corbett) هم میگویند، در کامبوج، جنوب چین، لائوس، میانمار، تایلند و ویتنام پیدا میشود. این نوع ببر نسبت به ببر بنگال کوچکتر و تیرهتر است. وزن نرهای آنها میان ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم و مادهها میان ۱۰۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم است. جای زندگی آنها بیشتر در جنگلهای کوهستانی یا نواحی تپهای است. بر پایهٔ برآوردهای دولتی در مجموع حدود ۳۵۰ مورد از این زیرگونه در منطقه زندگی میکند که به شدت در خطر شکار غیرقانونی قرار دارند یا به دلیل شکار بیش از اندازهٔ زنجیرهٔ خوراک آنها مانند گوزن و خوکهای وحشی، بهشدت در خطر کمبود شکار (غذا) هستند. همچنین مشکلاتی مانند درونزایی و از دست رفتن زیستگاه از دیگر مشکلات ببرهای این منطقه است. نزدیک به سه-چهارم ببرهایی که در ویتنام کشته میشوند صرف ساخت داروهای چینی میشوند.
ببر مالایایی (جکسونی) این ببر که تا سال ۲۰۰۴ هنوز یک زیرگونهٔ جداگانه برای خود در نظر گرفته نمیشد، فقط در جنوب شبهجزیره مالایی یافت میشود. این دستهبندی تازه پس از پژوهشهای Luo et al از آزمایشگاه پژوهشهای گوناگونی ژنتیکی، بخشی از انستیتو ملی سرطان ایالات متحده آمریکا اعلام شد. بر پایهٔ اعلام رسمی، شمار این جانور ۵۰۰ مورد است که بهشدت در خطر شکار غیرقانونی است. ببر مالایی دومین زیرگونه از نظر کوچکی اندام است که میانگین وزن نر آن ۱۲۰ کیلوگرم و میانگین وزن ماده آن ۱۰۰ کیلوگرم است. ببر مالایی یک نماد ملی در مالزی است و تصویر آن را میتوان بر روی لباس نظامی یا آرم برخی مؤسسهها مانند Maybank، بزرگترین مؤسسهٔ مالی مالزی دید.
ببر سوماترایی تنها در جزیرهٔ اندونزیایی سوماترا پیدا میشود و یک گونهٔ در معرض انقراض است. این ببر کوچکترین زیرگونهٔ زندهٔ ببر در جهان است که وزن نرهای آن ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلوگرم و وزن مادههای آن ۷۵ تا ۱۱۰ کیلوگرم است. اندام کوچک آنها به دلیل سازگار شدن با جنگلهای انبوه جزیرهٔ سوماترا، جایی که زندگی میکنند و اندازهٔ کوچکتر شکارهای آنها است. جمعیت این ببر ۴۰۰ تا ۵۰۰ مورد برآورد شده که بیشتر در پارکهای ملی دیده میشوند. بررسیهای ژنتیکی وجود ژنوم یکتا و ویژه در این ببر را نشان دادهاست که ممکن است منجر به گونهٔ تازهای از ببر شود، البته اگر منقرض نشود؛ از این رو حفاظت از ببرهای این منطقه اولویت بیشتری پیدا میکند. نابودی زیستگاه مشکل اصلی جمعیت ببرهای این منطقه است که گاهی در پارکهای حفاظتشده هم دیده میشود. در میان سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ مرگ ۶۶ ببر گزارش شدهاست که تقریباً برابر با ۲۰٪ جمعیت آنها است.
ببر سیبری یا ببر آمور ساکن منطقهٔ پیرامون رود آمور-یوسوری از سرزمین پریمورسکی و خاباروفسک در شرق دور سیبری است. این جانور در میان بزرگترین جانوران خشکی جای دارد که در نرها طول سر و بدن میان۳۰۰ تا ۳۵۰ سانتیمتر و در مادهها ۲۵۰ تا ۲۸۰ سانتیمتر است که به این اندازه، طول دم بین ۶۰ تا ۱۱۰ سانتیمتر را هم باید افزود. وزن ببر سیبری نر بزرگسال ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم و وزن مادهٔ بزرگسال ۱۲۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم است. پوشش بدن ببر سیبری بسیار ضخیم است و رنگ نمای بدن آن طلایی کمرنگ است و تعداد کمتری خط دارد. سنگینترین ببر سیبری که تاکنون پیدا شده وزنی برابر با۳۸۴ کیلوگرم داشته که البته در درستی آن تردید وجود دارد. در سال ۲۰۰۵ بین ۳۳۱ تا ۳۹۳ ببر بزرگسال و کمتر از بزرگسال در منطقه وجود داشت که جمعیت ببرهایی که تولید مثل میکردند ۲۵۰ مورد بود. این جمعیت برای یک دهه ثابت نگه داشته شده بود اما بررسیها نشان داده که پس از سال ۲۰۰۵ شمار ببر روسی رو به کاهش است. در آغاز سدهٔ میلادی روابط تبارزایی این ببر مورد بازبینی قرار گرفت و شباهتهای بسیاری میان ببر سیبری و ببر مازندران پیدا شد و معلوم شد که ببر سیبری نزدیکترین ببر به ببر مازندران است و جد بسیار نزدیکی دارند.
ببر جنوب چین که به آن ببر شیامن هم میگویند کمیابترین نوع ببر است که نسل آن در حیات وحش منقرض شده و فقط در اسارت وجود دارد و نام آن در فهرست ۱۰ جاندار در معرض نابودی قرار دارد. این گونهٔ ببر، یکی از گونههای کوچک است که طول نر و مادهٔ آن میان ۲٫۲ تا ۲٫۶ متر میباشد. وزن ببرهای نر میان ۱۲۷ تا ۱۷۵ کیلوگرم و وزن ببرهای ماده میان ۱۰۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم است. از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۷ هیچ ببر جنوب چینی دیده نشدهاست. اما در سال ۲۰۰۷ یک کشاورز یکی از این ببرها دید و برای مستندسازی، عکس آن را با دوربین دستی گرفت. اما بعدها معلوم شد که این عکس واقعی نیست بلکه از یک تقویم چینی برداشته شدهاست. به این ترتیب خبر دیده شدن ببر به یک رسوایی بزرگ تبدیل شد. در ۱۹۷۷ دولت چین قانونی مبنی بر ممنوعیت شکار ببر تصویب کرد اما تصویب این قانون خیلی دیر انجام شده بود. چون ظاهراً این ببر، در طبیعت منقرض شدهاست. در حال حاضر ۵۹ ببر جنوب چین به صورت در قفس، وجود دارد که خود این ببرها از ۶ ببر بهوجود آمدهاند از این رو تنوع ژنتیکی مربوط به این گونهٔ ببر در آنها دیده نمیشود. در حال حاضر تلاشهایی در جهت فرستادن این ببرها به دنیای بیرون در حال انجام است.
گونههای منقرضشده
ببر بالی تنها در محدودهٔ جزیرهٔ اندونزیایی بالی زندگی میکرد و کوچکترین زیرگونه بود. وزن نرهای آن ۸۰ تا ۱۰۰ کیلوگرم و وزن مادهها ۶۵ تا ۸۰ کیلوگرم بود. ببرهای بالی آنقدر شکار شدند تا اینکه برای همیشه نابود شدند. آخرین ببر بالی که دیده شد، یک ببر ماده بود که احتمالاً در ۲۷ سپتامبر ۱۹۳۷ در سامبار کیما، در غرب بالی کشته شد. ببر همچنان نقش مهمی در هندوئیسم بالی بازی میکند.
ببر مازندران که به آن ببر توران یا ببر هیرکانی هم میگویند در جنگلهای پراکنده یا نزدیک رودخانهها در غرب و جنوب دریای خزر و احتمالاً آسیای مرکزی در تکلهمکان سینکیانگ زندگی میکرد. این ببر تا آغاز دههٔ ۱۹۷۰ نابود نشده بود. ببر آمور از دید ژنتیکی نزدیکترین گونهٔ زنده به ببر مازندران است.
ببر جاوه در محدودهٔ جزیرهٔ جاوه زندگی میکرده و تا میانهٔ دههٔ ۱۹۷۰ همچنان وجود داشتهاست. ببر جاوه از ببر بالی بزرگتر بود، وزن نرهای آن میان ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلوگرم و وزن مادهها ۷۵ تا ۱۱۵ کیلوگرم بود. پس از سال ۱۹۷۹ هیچ ببر جاوهای در گسترهٔ کوه بتیری دیده نشد.<ref name="seidensticker1987">Seidensticker, J. (1987). [http://books.google.com/?id=YdC-wfyZwZEC Bearing Witness: Observations on the Extinction of Panthera tigris balica and Panthera tigris sondaica''.] Pages 1–8 in: Tilson, R. L. , Seal, U. S. (eds.) Tigers of the World: the biology, biopolitics, management, and conservation of an endangered species. Noyes Publications, New Jersey.</ref> بررسیهایی که در گسترهٔ پارک ملی کوه هالیمون سالاک انجام شد به نشانههای دقیقی از ادامهٔ حیات ببرها در منطقه پیدا نکرد.
ببر نگاندونگ زیرگونهای منقرضشده از گونه ببر است. در دوره پلیستوسن در دوره سوندلند اندونزی سکونت داشت. تعداد اندکی از بقایای ببر نگاندونگ نشان میدهد که بسیار بزرگ بودهاست. با این حال، با توجه به اندازه بقایای دیگر، ممکن است بزرگتر از یک ببر مدرن باشد. هلتر و ولمر (۲۰۰۷) برآورد کردند که یک نر بزرگ میتواند تا ۴۲۰کیلوگرم (۸۸۰پوند) وزن پیش برود. ببرهای نر وزنی بین ۲۵۰ الی ۳۶۰ کیلو و مادهها وزنی بین ۱۵۰ الی ۲۳۰ کیلوگرم وزن داشتهاست. در این صورت، این بزرگتر از بزرگترین زیرگونه ببر موجود است و از نظر اندازه مشابه Smilodon populator و Panthera atrox است. این ببر به همراه شیر آمریکایی دومین گربهسان بزرگ تاریخ پس از چاقو دندان است که تاکنون شناخته شدهاست
ببر وانسین زیرگونه منقرض شده ببر است که در سال ۱۹۲۸ بر اساس فسیلهای حفاری شده در نزدیکی Wanhsien در استان سیچوان در جنوب چین کشف شد. اتو زدانسکی آن را Felis acutidens نامید. پس از بررسی مجدد فسیلها در سال ۱۹۴۷، درک آلبرت هویجر و والتر دبلیو گرنجر آنها را به Panthera Tigris acutidens نسبت دادند. از نظر طول، عرض و قطر بزرگتر از ببر سیبری است. وزن نرها بین ۲۰۰ تا ۳۵۰ کیلوگرم و مادهها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم متغیر بود.طول بدن بدون احتساب دم ۲۳۰ سانتی متر و ارتفاع ماده ها متوسط ۱۰۰ سانتی متر و نر ها ۱۲۰ سانتیمتر بود.
دورگهها
دورگهسازی در میان گربههای بزرگ از جمله ببر، نخستین بار در سدهٔ ۱۹ میلادی مورد توجه قرار گرفت، هنگامی که باغوحشها برای بهدست آوردن سود و توجه بیشتر، تلاش میکردند گونههای عجیبتری را ارائه کنند. تولید مثل میان شیر و ببر (بیشتر ببر سیبری و ببر بنگال) باعث بهوجود آمدن دورگههایی به نام شیببر و ببشیر میشود. در دورهای این دورگهها به فراوانی در باغوحشها تولید میشدند اما امروزه بهدلیل تأکید بر حفظ گونهها و زیرگونههای اصلی، چندان تمایلی به این کار نیست. البته در باغوحشهای خصوصی در چین، همچنان دورگهها تولید میشوند.
شیببر از جفتگیری میان شیر نر و ببر ماده بهوجود میآید، این جانور رشد بسیار زیادی دارد چون ژن مربوط به کنترل رشد در آن وجود ندارد از این رو شیببر بسیار بزرگتر از پدر و مادر خود میگردد. شیببر رفتار و فیزیک هر دو پدر و مادر خود را دارد (نقطهها و خطها). شیببرهای نر توان باروری ندارند اما جنس مادهٔ آنها معمولاً از این توان برخوردار است. ۵۰٪ احتمال دارد که شیببر نر یال داشته باشد که اگر داشته باشد یال آن تنها به اندازهٔ نیمی از یال شیر نر واقعی خواهد بود. طول شیرها بین ۳ تا ۳٫۶ متر (۱۰ تا ۱۲ پا) است و میتوانند وزنی میان ۳۵۰ تا ۴۰۰ کیلوگرم (۸۰۰ تا۹۰۰ پوند) و حتی بیشتر، داشته باشند.
ببشیر جانوری کمیابتر است که از جفتگیری شیر ماده و ببر نر بهوجود میآید.
گوناگونی رنگ
ببر سفید
یک الل مشهور باعث بهوجود آمدن ببر سفید میشود، حیوانی که در دنیای وحش، بسیار کمیاب است اما به دلیل شهرت، در برخی باغ وحشها تولید میشود. تولید ببرهای سفید معمولاً موجب درونزایی میشود. ابتکارهای زیادی در جفتگیری میان ببرهای سفید و نارنجی و با گونههای مختلف صورت گرفت تا مشکلات موجود را حل کند اما در نهایت، ببرهای سفیدی که به دنیا میآمدند با نارساییهای فیزیکی مانند کژپشتی همراه بودند.
علاوه بر این، ببرهای سفید معمولاً انحراف چشم دارند. حتی ببرهای سفید سالم هم معمولاً به اندازهٔ ببرهای نارنجی بهدست آمده از پدر و مادرهای مشترکشان عمر نمیکنند. دادههای مربوط به ببرهای سفید نخستین بار در سدهٔ ۱۹ میلادی ثبت شد. ببرهای سفید تنها هنگامی به دنیا میآیند که الل کمیاب موجود در ببرهای سفید در هر دو پدر و مادر موجود باشد. برآورد شده که تنها یکی از ۱۰٬۰۰۰ ببری که به صورت طبیعی به دنیا میآید، سفید است. ببر سفید، یک زیرگونهٔ جدا نیست بلکه تنها یک گوناگونی رنگ است. از آنجایی که ببر سفید در طبیعت تنها در میان ببرهای بنگال دیده شدهاست (و همهٔ ببرهای سفید در قفس هم از یک سو به ببر بنگال مرتبط هستند) تصور بر این است که چیرگی ژنی که باعث سفید شدن ببرها میشود تنها در ببر بنگال وجود دارد. یکی از تصورهای نادرستی که وجود دارد این است که گمان شود ببرهای سفید به اندازهٔ ببرهای معمولی در خطر نیستند. گمان نادرست دیگر این است که برخلاف خطهای سیاهی که در بدنشان است باز تصور کنیم ببرهای سفید دچار زالیاند. تفاوت ببرهای سفید نسبت به دیگر ببرها علاوه بر خزهای سفید، داشتن چشمان آبی نیز است. دلیل این پدیده یک جهش در یک اسید آمینه است که پروتئین SLC45A2 را حمل میکند.
ببر طلایی
چیرگی در یک ژن میتواند باعث بهوجود آمدن ببرهای بسیار غیرطبیعی «طلایی» شود، گاهی به این ببرها، نام «توت فرنگی» هم داده میشود. ببرهای طلایی، خزهایی به رنگ طلایی روشن، پاهایی کمرنگ (سفید) و خطهای نارنجی ضعیفی دارند. خز بدن اینها بهنظر، بسیار ضخیمتر از حالت طبیعی است. شمار بسیار اندکی ببر طلایی در جهان وجود دارد، در مجموع ۳۰ مورد. مانند ببرهای سفید ببرهای طلایی هم باید حتماً از یک سو به ببر بنگال وصل باشند. برخی ببرهای طلایی، ژن ببرهای سفید را با خود به همراه دارند و هنگامی که دو تا از این ببرها با هم جفتگیری کنند، میتوانند ببر سفید بدون خط، تولید کنند. هم ببر سفید و هم ببر طلایی میتوانند از ببر بنگال معمولی بزرگتر شوند.
دیگر رنگها
تا کنون ببر سیاهی به صورت مستند دیده نشدهاست تنها یک استثنا وجود دارد که یک نمونهٔ مرده در سال ۱۸۴۶ در چیتاگونگ بررسی شدهاست. گزارشهای تأیید نشدهای از ببر «آبی» و ببر خاکی رنگ هم وجود دارد. ببرهایی که بخش زیادی از بدنشان یا همهٔ آن سیاه باشد اگر در واقعیت وجود داشته باشند به عنوان یک جهش، دانسته میشوند و نه یک گونهٔ جداگانه.
گستردگی بوم
برآورد جمعیت ببرها در حیات وحش کشورهای مختلف:
در گذشته، ببرها در سراسر آسیا از قفقاز و دریای خزر تا سیبری و جزایر اندونزی جاوه، بالی و سوماترا دیده میشدند. در بازهٔ سدهٔ ۲۰ میلادی، ببرهای غرب آسیا ناپدید شدند و محل زندگی آنها به باقیماندهٔ زیستگاه محدود شد. امروزه باقیماندهٔ زیستگاه ببرها از هند در غرب تا چین و آسیای جنوب شرقی کشیده شده است. شمال محدودهٔ زیستگاه آنها تا نزدیکی رود آمور در غرب سیبری کشیده شدهاست. امروزه تنها جزیرهٔ بزرگ زیستگاه ببرها، سوماترا است.
ببرها در بازهٔ دههٔ ۱۹۴۰ میلادی از جزیرهٔ بالی، در دههٔ ۱۹۷۰ از پیرامون دریای خزر و در دههٔ ۱۹۸۰ از جزیرهٔ جاوه ریشهکن شدند. از دست رفتن زیستگاه، شکار غیرقانونی ببر و کاهش منابع تغذیهٔ ببرها، همگی فرایندهایی هستند که منجر به خالی شدن جنگلها از ببر و دیگر پستانداران بزرگ در سراسر جنوب و جنوب شرق آسیا میشوند. از آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی زیستگاه تاریخی ببرها تا ۹۳٪ کوچکتر شده و برآورد میشود که در دههٔ ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ زیستگاه آنها ۴۱٪ کوچکتر شده باشد.
باقیماندهٔ سنگواره ببرها نشان میدهد که این جانور در بازهٔ پلیستوسن و هولوسن در بورنئو و پالاوان در فیلیپین حضور داشتهاند.
ببرها میتوانند در گونههای مختلفی از زیستگاه زندگی کنند. این زیستگاهها حتماً باید به اندازهٔ کافی امکان استتار و دسترسی کافی به آب و شکار داشته باشند. ببرهای بنگال در جنگلهای گوناگونی زندگی میکنند از جملهٔ آن میتوان به جنگلهای مرطوب، همیشهسبز و نیمههمیشهسبزِ آسام و شرق بنگال، نواحی مردابی کرنای دلتای رود گنگ، جنگل برگریز نپال، و جنگل گیاهان سوزنیبرگ گهات غربی اشاره کرد. علاوه بر اینها ببرها را گاهی میتوان در چمنزارها، ساوانا، جنگلهای تایگا و زیستگاههای سنگی هم دید. در مقایسه با شیرها، ببرها زیستگاههای با گیاهان انبوه که استتار در آن آسانتر است را بیشتر دوست دارند. در این صورت، تنها زندگی کردن ببرها در مقایسه با گلهای زندگی کردن شیرها یک کاستی دانسته نمیشود؛ بنابراین زیستگاه ببرها باید غار یا درختانی با حفرههای بزرگ یا پوشش گیاهی انبوه که بتوانند در میان پوشش رنگهای آن پنهان شوند، را داشته باشند.
زیست و رفتار
ببرهای بزرگسال بیشتر دوست دارند تنها زندگی کنند تنها در حالتی که شرایط ویژهای مانند فراوانی شکار برقرار شود بهصورت دستهجمعی زندگی میکنند. ببرهای همجنس تلاش میکنند که جابجاییهایشان را به قلمرو مشخصی که در آن نیازهایشان فراهم میشود، محدود کنند. ببرهایی که محدودههای مشترک در قلمروشان دارند به خوبی از رفتارها و حرکتهای یکدیگر آگاهاند.
گستردگی قلمروی یک ببر، بیشتر به فراوانی شکار بستگی دارد که برای ببرهای نر، دسترسی به ببرهای ماده هم از عوامل تعیینکنندهٔ گستردگی قلمرو است. قلمروی یک ببر ماده حدود ۲۰ کیلومتر مربع است درحالی که قلمرو ببرهای نر بسیار گستردهتر است و تا ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر مربع هم میرسد. البته ببرهای نر دوست دارند که قلمروشان با چند ببر ماده نقطهٔ اشتراک داشته باشد.
ببرها، شناگران ماهریاند و بیشتر در آبگیرها، دریاچهها و رودخانهها در حال شنا دیده میشوند. در میان گربهسانان بزرگ، تنها جگوارها مانند ببر علاقهٔ زیادی به شنا دارند. آنها میتوانند عرض یک رودخانه به طول ۶ تا ۷ کیلومتر یا در طول یک روز، مسافتی به طول ۲۹ کیلومتر را شنا کنند. ببرها در هنگام گرمای شدید روز در آبگیرها خنک میشوند همچنین میتوانند شکار خود را از آب بگیرند یا در آب با خود ببرند.
روابط میان ببرها کمی پیچیدهاست آنها به نظر از هیچ قانونی مربوط به قلمرو پیروی نمیکنند برای مثال با اینکه ببرها تلاش میکنند از یکدیگر پرهیز کنند اما دیده شده که هم نرها و هم مادهها شکار را میان یکدیگر به اشتراک بگذارند، این به اشتراکگذاری معمولاً با جنس مخالف یا تولهها انجام میشود. برای نمونه جورج شالر دیدهاست که یک ببر نر، یک شکار را با دو ببر ماده و چهار تولهشان شریک شدهاست. ببرهای ماده دوست ندارند که یک ببر نر به تولههایشان نزدیک شود اما در پدیدهای که جورج شالر از نزدیک دید، ببرهای ماده هیچ تلاشی برای محافظت یا دور نگاه داشتن تولههایشان از ببر نر نداشتند، احتمالاً این ببر نر پدر تولهها بودهاست. اما استفان میلز در کتاب «ببر» (Tiger) گفتهاست که ببرهایی که با هم هیچ نسبتی ندارند هم ممکن است با هم در یک شکار سهیم شوند. این پدیده در پارک ملی رانتامبور دیده شده بود:
ببرهای ماده تلاش میکنند قلمروشان را به گونهای ترتیب دهند که نزدیک قلمرو مادرشان باشد همپوشانی قلمرو مادر با تولههایش با گذر زمان کاهش مییابد. اما ببرهای نر تلاش میکنند قلمروشان به دور از ببرهای مادهٔ خانواده باشد و این تعیین قلمرو در سن جوانتری تعیین میشود. یک ببر نر جوان قلمرو خود را در جایی بدون ببر نر دیگر، میسازد اگر هم در محدودهٔ ببر نر دیگر قرار گیرد تنها تا زمانی باقی میماند که به اندازهٔ کافی بزرگ و قوی شود که بتواند ببر نر میزبان را به چالش بکشد. بیشتر نرخ مرگ و میر (۳۰ تا ۳۵٪ در سال) میان ببرهای جوانی که به تازگی از قلمروی کودکی خود جدا شدهاند و به دنبال قلمروی از آن خود میگردند، دیده میشود.
ببرهای نر معمولاً نسبت به ورود جنس نر در قلمروشان بیشتر واکنش نشان میدهند تا ببرهای ماده نسبت به ورود جنس ماده، این اندرکنش در ببرهای ماده بیشتر به ترساندن محدود میشود اما در ببرهای نر به خشونت کشیده میشود. دیده شده که ببر شکستخورده برای نشان دادن پذیرش شکست بر روی کمر خود غلت میخورد یا به صورت فرمانبردار شکم خود را نشان میدهد. هنگامی که پیروز میدان مشخص میشود ببر پیروز یک ببر فرمانبردار را در قلمرو خود میپذیرد تا زمانی که آنها دور از هم زندگی میکنند. خشنترین ستیزها هنگامی روی میدهد که پای یک ببر ماده در دوره فحلی در میان باشد که نتیجهٔ ستیز، به مرگ یکی از دو ببر میانجامد، البته چنین پدیدهای کمتر روی میدهد.
یک ببر نر برای مشخص کردن مرزهای قلمروی خود، با پاشیدن ادرارش به درختان یا ترشحات کیسههای مقعدی یا با علامت گذاشتن با مدفوع، مرزهای قلمرو را تعیین میکند. ببر نر با دیدن جنس ماده و بو کردن ادرار ماده برای بررسی باروری آن، چهرهٔ ویژهای به خود میگیرد. ببرها مانند دیگر گربهسانان میغرند این غرش ببرها میتواند هم برای نشان دادن خشونت باشد و هم غیر آن.
در گذشته برای برآورد جمعیت ببرها با استفاده از گچ، رد پای ببر را نشانهگذاری میکردند. البته اعتراض شد که این روش چندان دقیق نیست. روشهای دیگر برای بررسی ببرها در حیات وحش عبارتاند از استفاده از دوربین برای به دام انداختن ببر، روشهای بر پایهٔ دیانای و روشهای رادیویی.
نحوهٔ زندگی و شکار
در دنیای وحش، ببرها بیشتر از جانوران اندازهٔ بزرگ و متوسط تغذیه میکنند. بیشتر پژوهشها نشان داده که ترجیح ببرها به شکار سمداران با کمینهٔ وزن ۹۰ کیلوگرم است. بر اساس تحقیقی که در منطقه تامیل نادو در جنوب هند انجام شد شکارهای ببر به ترتیب میزان علاقه عبارتاند از: گوزن سمبر، گوزن خالدار، باراسینگا، گراز وحشی، نیلیگاو، بوفالوی آبی و گاومیش (بوفالوی اهلی). گاهی هم ببرها به شکار درندگان دیگر از جمله سگ، پلنگ، پایتون هندی، خرس تنبل و تمساح میروند. در سیبری خوراک اصلی ببر، نوعی گوزن بومی شرق آسیا و گراز وحشی است (نزدیک ۸۰٪ شکارهای ببر) پس از آن گوزن ژاپنی، موس، شوکای سیبری و آهوی ختن در فهرست شکار قرار دارد. در سوماترا گوزن سمبر، گوزن فریادکش، گراز و تاپیر مالایی شکارهای اصلی ببراند. ببر مازندران هم در آسیای میانه از کل سکایی، شتر، ویسنت قفقاز، غژگاو و اسب وحشی و در شمال ایران از گراز و مرال تغذیه میکرد. ببرها هم مانند دیگر درندگان اگر فرصتش پیش آید جانوران کوچک را هم شکار میکنند از جمله میتوان به میمون، طاووس و دیگر پرندگانی که بیشتر روی زمین هستند، خرگوش صحرایی، تشی و ماهی اشاره کرد.
فیلهای بزرگسال برای اینکه شکار ببر باشند خیلی بزرگاند اما با این حال دیده شده که میان ببر و فیل، اندرکنشهایی صورت گیرد. کرگدن به دلیل داشتن اندام بسیار بزرگ، پوست بسیار ضخیم و خوی تند، شکار بسیار دشواری برای یک ببر است اما یک بار در موردی دیده شد که یک ببر یک کرگدن هندی را شکار کند.
ببر هنگامی که پیر یا زخمی میشود و توان شکار عادی خود را ندارد به سراغ انسان میرود. چنین الگوی رفتاری در هند دیده شدهاست. تنها یک مورد استثنا وجود داشت که در جنگل سونداربانس یک ببر سالم به شکار ماهیگیران و روستاییان میرفت. به این ترتیب، انسان کوچکترین بخش از زنجیرهٔ غذایی ببر را تشکیل میدهد. گاهی هم ببرها برای بهدست آوردن فیبر خوراکی، از گیاهان، تغذیه میکنند. میوهٔ درخت Careya arborea گیاه مورد علاقهٔ ببر است.
ببرها معمولاً هفتهای یکبار به شکار بزرگ میروند.
تولید مثل
غرشهای سهمگین ببرهای نر در فصل جفتیابی، میتواند برای جلب توجه مادهها به کار رود و بویی که مادهها به هنگام علامتگذاری از خود بر جای میگذارند، جفتگیری ببرها معمولاً در زمستان صورت میگیرد و ببر ماده، هر دو تا سه سال، یکبار بچه میزاید. دوران آبستنی آنها در حدود ۱۰۵ تا ۱۱۳ روز است. معمولاً دو یا سه قلو میزایند ولی تعداد بچهها تا ۶ نیز دیده شدهاست. بچههایی که تازه متولد میشوند به اندازهٔ یک گربه اهلی و به وزن ۱۴۰۰ گرم هستند و بعد از ۲ هفته چشم باز میکنند. بچهها بهسرعت رشد کرده و بعد از یک ماه کمکم به دنبال مادر خود راه میافتند. تا شش ماهگی از شیر مادر تغذیه میکنند و تا یکی دو سال با مادر میگردند ولی تا سهسالگی در اطراف لانه میمانند و بعد از آن به نقاط دیگر میروند. ببرها در سن چهار سالگی از لحاظ جنسی بالغ میشوند.
قلمرو و گروه
ببرها، چه نر و چه ماده، منطقهٔ بزرگی را به عنوان قلمرو انتخاب میکنند و آن را با روشهای گوناگون علامتگذاری میکنند. ببرهای ماده قلمروی کوچکتری دارند و قلمرو آنها میتواند با هم همپوشانی داشته باشد و در قلمرو ببر نر قرار بگیرد. یا میتوان گفت قلمرو یک ببر نر میتواند از قلمرو چندین ماده تشکیل شده باشد. البته این موضوع در رابطه با ببرهایی که قلمروی بزرگتری دارند، بیشتر مصداق پیدا میکند. ببرهای نر به شدت بر سر تصاحب مادهها و قلمرو با یکدیگر درگیر میشوند و میتوانند یکدیگر را به شدت مجروح کنند.
رژیم غذایی و شکار
ببرها معمولاً هفتهای یکبار به شکار بزرگ میروند. ببرها با توجه به امنیت قلمروشان، تصمیم میگیرند که روزها شکار کنند یا شبها به دنبال طعمه بگردند. البته اغلب ببرها شبشکارند. ببرها معمولاً با اتکا به وزن بالا و پنجههای نیرومندشان بر روی طعمه میپرند و طعمه را به گونهای زمین میزنند که شانس بسیار کمی برای فرار داشته باشد. ببرهای بزرگ با ضربهٔ مهلکی گردن شکار را میشکنند و باعث خفگی آن میشوند. گاهی هم گلوی طعمه را به سرعت به دندان میگیرند تا خفه شود. طعمههای متداول ببر، پستانداران متوسط تا بزرگ نظیر گوزن، مرال، شوکا، آهو و گراز هستند. در مواقع کمبود غذا نیز به دامهای اهلی مانند گاو و گاومیش حمله میکند.
ببر و انسان
شکار ببر
شکار ببر با انگیزههای متفاوتی صورت میگیرد. ببرها از اهداف مورد علاقهٔ شکارچیان برای شکار تروفه هستند و از سویی دیگر پوستین بهدستآمده از این جانوران، طرفداران بسیاری دارد. دامداران هم گاهی برای حفاظت از دامهای خود در برابر حمله ببرها اقدام به کشتن آنها میکنند. شکار ببر معمولاً بهصورت گروهی صورت میگیرد و تنها شکارچیان حرفهای بهتنهایی اقدام به شکار ببر میکنند.
حملهٔ ببر به انسان
ببرهای وحشی که هیچ ارتباط قبلی با انسانها نداشتهاند، بهشدت از نزدیک شدن به انسانها، اجتناب میکنند. با اینحال، ببرها بیش از هر پستاندار وحشی دیگری از طریق حملهٔ مستقیم، باعث مرگ انسان میشوند. در مواقعی که ببرها به ناگاه با انسان روبرو شده و غافلگیر یا تهدید شوند، به حمله به انسان، تحریک میشوند. همچنین در مواردی که انسان در کنار تولهٔ ببرها قرار بگیرد، احتمال حملهٔ ببر به انسان وجود دارد. ببرها گاهی به انسانها بهعنوان طعمه نگاه میکنند. چنین حملاتی در مناطقی که رشد جمعیت، قطع درختان و کشاورزی بر زیستگاه ببرها فشار آورده و طعمهٔ وحشی آنها را کاهش داده، بیشتر دیده میشود. بیشتر ببرهای انسانخوار پیر هستند و دندانهایشان از دست رفتهاست و نمیتوانند طعمهٔ دلخواه خود را بگیرند. بهعنوان مثال، ببر چمپاوات، که در نپال و سپس هند دیده شد، دو دندان نیش شکسته داشت. آن ببر، عامل مرگ دستکم ۴۳۶ انسان در اواخر سدهٔ ۱۹ و اوایل سدهٔ ۲۰ میلادی بود که بیشترین حملات شناختهشده توسط یک حیوان وحشی به انسان بود. ببر چمپاوات سرانجام در سال ۱۹۰۷ میلادی، به ضرب گلولهٔ جیم کوربت کشته شد.
به گفتهٔ کوربت، حملات ببرها به انسانها معمولاً در طول روز و زمانی که افراد در خارج از منزل کار میکنند و مراقب نیستند، رخ میدهد.
روز جهانی ببر
روز ۲۹ ژوئیه به نام «روز جهانی ببر» نامگذاری شدهاست تا توجه به نجات نسل ببرها از خطر نابودی گونهای جلب شود.
جستارهای وابسته
ببر مازندران
ببر سیبری
ببر هندوچین
ببر بنگال
منابع
The Simin And Schuster Encyclopedia Of Animals''. Ed. Dr. Philip Whitefield
پیوند به بیرون
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط کارل لینه
ببرها
پستانداران آسیا
پستانداران اندونزی
پستانداران با ژنوم تعیینشده
پستانداران توصیف شده در ۱۷۵۸ (میلادی)
پستانداران روسیه
پستانداران شرق آسیا
جانوران بزرگ اوراسیا
جانوران بزرگ شمال آسیا
جانوران جنوبشرق آسیا
زیاگان جنوب آسیا
زیاگان شرق آسیا
شکارگران اوج
فهرست سرخ IUCN از گونههای در خطر انقراض
گربهسانان آسیا
گربهسانان بزرگ هند
گربهسانان
گوشتخوارسانان مالزی
گونههای متمایز از دیدگاه فرگشتی و در معرض انقراض جهانی
نمادهای طبیعی بنگلادش
نمادهای ملی سنگاپور
نمادهای ملی مالزی
نمادهای ملی هند
ویکیسازی رباتیک |
5236 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%86%D8%B2%D9%84%DB%8C | بندر انزلی | بندر اَنزَلی () که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، بندر پهلوی نامیده میشد، یکی از مهمترین شهرهای گردشگری، از مراکز مهم اقتصادی و یکی از قطبهای ورزشی در ایران است، و مرکز شهرستان انزلی محسوب میشود. بندر انزلی براساس میزان تخلیه و بارگیری کالاها در سال ۱۴۰۱، به عنوان دومین بندر پرتردد شمال ایران و دهمین بندر پرتردد کشور بشمار میرود. شهر بندرانزلی پس از مرکز استان (رشت) پرجمعیتترین و بزرگترین شهر استان گیلان و یکی از متراکمترین شهرهای ایران از لحاظ تراکم جمعیت محسوب میشود. این شهر طبق آمار «پربارانترین شهر ایران» است. شهر بندرانزلی آبوهوایی مرطوب دارد و بارش در آن بسیار بالا است، چندان که سالانه میانگین ۱۸۲۷ میلیمتر بارش در این شهر گزارش میشود، میزان رطوبت نسبی در این منطقه، در سال میان ۷۱ تا ۹۷ درصد در نوسان است. در سال ۲۰۱۹ در یک روز رکورد پربارانترین شهر جهان را به خود اختصاص داد. شهر بندرانزلی در غرب استان گیلان قرار دارد و به واسطه کرانههای خزر و تالاب بینالمللی بندر انزلی از چند جزیره و شبهجزیره تشکیل شدهاست، که با پل به هم مرتبط اند. نام بندرانزلی به سبب پیشینه تاریخی اش شناخته شدهاست. به لحاظ وجود گمرک و ارتباط بازرگانی از دیرباز نزد بازرگانان ایرانی و خارجی به دروازه اروپا آوازه داشتهاست و اهالی این شهر به واسطه بندری بودن، بسیار زودتر از دیگر نقاط ایران با دستاوردهای غرب آشنا شدند. طول نوار ساحلی شهرستان بندرانزلی حدود۴۴ کیلومتر است.
نام
انزلی، نخستین و تنها نامی نیست که برای این شهر در طول تاریخ به کار رفتهاست. در روزگار پادشاهی دودمان پهلوی (از ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷) اسم آن به «بندر پهلوی» یا پهلوی ملقب شده بود ولی پس از انقلاب ۱۳۵۷ نام این بندر به نام پیشین خود، انزلی بازگردانده شد.
خلیج انزلی محلی امن برای پهلو گرفتن کشتیهای بزرگ تجاری و ماهیگیری بودهاست.
از میان تعریفهای مختلف که دربارهٔ واژه «انزلی» وجود دارد قابل قبولترین معنی «انزل به معنی لنگر» انزلی = لنگرگاه است
نام این منطقه که صاحب یکی از بزرگترین تالابهای جهان «تالاب انزلی» است به زمانی قبل از آغاز شهرنشینی در این منطقه بازمیگردد؛ زیرا پیدایش جزیره و تالاب در این منطقه از قدمتی ۱۵۰۰۰ ساله برخوردار است.
باشندگان
باشندگان انزلی را "انزلی چی" به معنی اهل انزلی خطاب میکنند. در برهان قاطع جسته و گریخته به چند واژه گیلکی اشاره شدهاست که از لحاظ دگردیسی واژه میتوانند قابل توجه باشند:
پسوند «-چه» که همان «-یج» امروزین در زبانهای حاشیه دریای خزر است و پسوندی است برای انتساب به محل (مانند «یوشیج» - «اهل یوش»). اگرچه در تمامی نقاط شمالی ایران امروزه همان «-یج» (به استثنا تالشی «-ژ») به کار میرود اما پسوند «-چی» نیز در اصطلاح معروف «انزلی چی» (اهل انزلی) میتواند از همین ریشه باشد. ریشه این پسوند از «چیت» باستانی ایران است که در زبان فارسی به صورت «-زی» درآمدهاست (مانند: «رازی» - اهل ری، منسوب به شهر ری)"
جغرافیدانان بر این باورند، که انزلی جایی است که سه سوی آن، آب و یک سوی آن، خشکی است. هم رسته این واژه، واژگان دیگری نیز وجود دارد که آخرشان به «ج» ختم میشود و میتوان گفت که انزلی در اصل «انزلیج» بوده و
انزلیج واژهای گیلکی و به معنای اسکلهای بودهاست، که بر کناره رودخانه برای پهلو گرفتن کرجیها میساختند و واژه انزلی چی برگرفته از واژه انزلیج است.
تاریخ
انزلی پیشینهای دراز دارد. «کارلاسرنا»، جهانگرد ایتالیایی که در دوره ناصرالدینشاه از ایران بازدید کردهاست به خاطر اقامت در بندر انزلی اطلاعات بسیار ارزندهای راجع به جمعیت، اشتغال، شهرسازی، صنایع دستی، نوع معماری ساختمانها، درختان، برج شمسالعماره، قلعه در حال ویرانی انزلی، طبیعت و … شهر ارائه دادهاست.
ساختمانهای کهن
بندرانزلی پیشتر دارای چندین قلعه و باستیان نظامی و چند منار بودهاست که به جز یک منار از بقیه آثاری به جای نماندهاست. با این همه هماکنون در انزلی ساختمانهایی با قدمت ۱۲۰ تا ۱۵۰ سال نیز به چشم میخورد.
دیرینهترین سازهای که تاکنون پابرجاست فانوس دریایی (مناره) است که در سال ۱۸۱۵ میلادی ساخته شد و در مرکز شهر قرار دارد.
عمارت معتمدی (شهربانی سابق و فرماندهی دریابانی نیروهای انتظامی فعلی) در بلوار فوقانی است که قدمتی همانند برج ساعت (مناره) دارد.
محل ترنم موزیک که به حافظیه معروف است و در گویش گیلکی موزیک جیگا گفته میشود و در محوطه شهرداری واقع شده.
هتل مهمانپذیر تهران یک عمارت زیبا به لحاظ معماری با بالکنهای متعدد در سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۸ که در حقیقت اولین و مجهزترین مهمانپذیر این شهر بهشمار میرفت ساختمانی دونبش در ضلع غربی میدان واقع بود که در سالهای اخیر مورد بی مهری قرار گرفت و به خرابه ای تبدیل شد و در روز دوازدهم خرداد سال ۱۴۰۲ توسط مالک جدید شخصی به نام فلاح کلا تخریب شد.
کاخ میان پشته که از لحاظ معماری مهم است. البته بنای اصلی این کاخ قدمتی بسیار بیشتر از این بنای معماری دوران پهلوی دارد.
سمت غرب ساختمان دادگستری، ساختمان فند چنان - جنوب غربی میدان، ساختمان داوودزاده از جمله بناهایی است که بین سالهای ۱۳۰۴–۱۳۰۶ شمسی ساخته شدهاست.
ساختمان چهارطبقه معروف به ساختمان حاجی علی عباس رمضانی در جنب میدان امام خمینی که در سال ۱۳۱۹ شمسی به مبلغ ۴۰۰۰۰ تومان از طرف دولت خریداری و محل استقرار دادگستری و ثبت و اسناد انزلی شد و اکنون جزء آثار حفاظت شده و در فهرست آثار میراث فرهنگی ثبت شدهاست. این ساختمان یه دست استاد معمار ستار روزگار ساخته شدهاست.
ساختمان داوودزاده با پنج طبقه و با نمای آجر که امروزه به عنوان مهمانپذیر و در میدان امام خمینی به نام هتل گلسنگ معروف است.
ساختمان دوطبقهای که در جنب شیلات انزلی قرار گرفته و دارای نقوش و کندهکاری با دست استاد معمار ستار روزگاراست (این ساختمانها امروزه تخریب شدهاست) و همچنین درست روبروی همین ساختمان بنای دوطبقهای با نمای زیبا وجود دارد که به گراندهتل معروف است که آن هم به دلیل بیتوجهی مسولین در حال نابودیست.
بنای مهمانخانه آرارات که جنب شیلات در غازیان قرار داشت و از قدیمیترین بناهای دو طبقه در انزلی محسوب میگردید، این بنا در آغاز پادشاهی پهلوی به دست استاد معمار ستار روزگار بنا نهاده شد، که به دلیل بیتوجهی و همچنین قرار گرفتن در طرح پل جدید غازیان به همراه مغازههای زیرین آن تخریب شد.
مهمانپذیر مرمر بندرانزلی از جمله قدیمیترین بناهای شهرستان بندرانزلی محسوب میشود. مهمانپذیری که سالیان دور پذیرای مسافران این شهر بوده و رونق و شکوه خاصی به خیابان مجاور بلوار ساحلی بخشیده بود.
خیابان سی متری بندرانزلی با محیطی مشجر و بلواری سرسبز و با درختانی برافراشته در کنار لنگرگاه کشتیهای ایرانی و روسی نیز بخشی از نمایی را تشکیل میداد.
مهمانپذیر مرمر در یک موقعیت جغرافیایی و مکانی مناسب در شهر قرار گرفتهاست، ولی امروز این بنای قدیمی تبدیل به مخروبهای شده که تنها خاطراتی از آن در یاد مسافران و بومیان شهر به یاد ماندهاست.
بنای تاریخی بانک ملی انزلی در میدان اصلی این شهر به رغم ثبت در فهرست آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور به دلیل بیتوجهی مسئولان در معرض خطر تخریب قرار داشت. این بنای زیبای آجری به بناهای دوران پهلوی بازمیگردد. البته این بنا در حال تعمیر است و با نمای بیرونی قدیمی بازسازی شده ولی داخل آن به صورت مدرن تجهیز شده و دوباره بانک ملی شعبه گلستان به این مکان منتقل گردید)
اسکله
اسکله انزلی یا مجتمع بندری انزلی بندرگاهی در جنوب دریای خزر واقع در شهرستان انزلی است. این بندرگاه دارای رتبه سوم بین بندرهای کشور بعد از بندر امام خمینی و بندر شهید رجایی (بندر عباس) از لحاظ تناژ تخلیه و بارگیری است؛ و تاکنون برای این مجتمع بندری نامی انتخاب نشده و نام این مجتمع بندری منسوب به شهر بندر انزلی است.
این اسکله در سال ۱۳۰۶ که تحت مدیریت کشور روسیه بود، به مقامات دولتی وقت تحویل داده شد و در سال ۱۳۰۱ نیز نخستین کشتی توسط آلمانیها از اروپا به بندر انزلی آورده شد. در سال ۱۸۹۵ میلادی برابر با ۱۲۷۴ خورشیدی کار بنای موجشکن غازیان به طول ۷۵۰ متر و موجشکن انزلی به طول ۵۲۰ متر شروع و در سال ۱۹۱۴ میلادی برابر ۱۲۹۳ خورشیدی پروژه احداث موجشکنها پایان یافت.
ساختمان شمسالعماره
در اواخر نیمه اول قرن سیزدهم ناصرالدینشاه فرمان ساخت قصری در مرکز شهر را میدهد که بعدها این قصر به شمسالعماره مشهور میشود. ساختمان شمسالعماره بلندترین و پرآوازهترین ساختمان شهر در انزلی قدیم بودهاست. این ساختمان در بلوار فوقانی کنونی در ۵طبقه ساخته شده بود. ناصرالدینشاه در سفرنامه بازگشت از اروپای خود مینویسد: ۴ ساعت به غروب مانده وارد انزلی میشویم. منزل ما در برجی است که به حکم ما، وزیر خارجه در زمان حکومت خود در گیلان بنا نهادهاست. بعد توسط میرزا محمد حسین به اتمام رسید و اندک کار باقیمانده آن توسط معتمد الملک به اتمام خواهد رسید. معتمد الملک مسئول نگهداری شهر و گماره والی گیلان بودهاست و با توجه به زمان سفر ناصرالدینشاه به اروپا، سال ۱۲۴۹ شمسی، سال ساخت شمسالعماره بودهاست. این تاریخ در کتاب ولایات دارالمرز ایران نوشته رابینو که تاریخ ساخت شمسالعماره را ۱۲۸۸ هجری قمری بیان کرده تطابق نسبی دارد.
این برج ۵ طبقه و سراسر از سنگ و آجر و ایوانهای آن از جنس چوب منقش بودهاست. ساختمان نمای بسیار زیبایی به دریا و جنگلهای اطراف شهر داشتهاست، چنانکه ناصرالدینشاه در سفرنامه بازگشت از اروپا مینویسد:
پس از ناصرالدینشاه این ساختمان یک بار در سال ۱۲۸۶ شمسی به همت مردم شهر بازسازی میشود. اما سرانجام قسمتهای گچبری شده و لوازم آن به دست موسیو هانسیس مسئول مالیه گیلان در اواخر دهه ۱۲۹۰ از کاخ به بیرون برده و از کشور خارج میشود. این بنا پس از احداث ساختمان شهرداری در سال ۱۳۰۶ بهطور کامل ویران و در سال ۱۳۱۱ به جای آن حوضی به مساحت ۲۱۴ متر مربع ساخته شد.
حمامهای قدیمی
حمام پنجشنبه:
این بنا در کهنه بازار انزلی واقع شده و از ساختههای دوره ناصرالدینشاه به سال ۱۳۰۳ ه.ق است.
حمام علی اف:
این بنا در انتهای خیابان ابوذر (سپه) واقع شده و از آثار اواخر دوره قاجار به سال ۱۳۲۶ ه.ق است که توسط علی اف از بازرگانان انزلی- ساخته شدهاست. این بنا که به شیوه جدید و با دستگاههای دوش، وان و نمرههای خصوصی ساخته شده بود در ابتدا متشکل از دو بخش مردانه و زنانه بود که بعدها بخش زنانه آن برچیده شد و در بخش مردانه نیز تغییراتی از جمله افزودن بر تعداد نمرههای خصوصی آن صورت گرفت. بخش مردانه دارای فضای وسیع با خزینههای آب گرم و سرد است.
حمام شاه:
این بنا که مهمترین حمام تاریخی انزلی بهشمار میرفته در اوایل دوره قاجار توسط هدایتالله خان فومنی معروف به گیلانشاه (مقتول ۱۲۰۰ ه.ق) ساخته شدهاست و به هنگام مسافرت و اقامت شاهان قاجار در انزلی مورد استفاده آنان قرار میگرفت. حمام شاه انزلی که به سبک دیگر حمامهای قدیمی ساخته شده و دارای کاشیکاری زیبایی بوده در دوره اخیر ویران شدهاست.
حمام سنگی:
به سال ۱۲۸۱ خورشید، از شگفتیهای حمام سنگی، نحوه گرم شدن و ماندگاری آب در خزینه آن بود. از تاریخچه این حمام اطلاعات کاملتری در دسترس نیست.
کاخ میان پشته، برج ساعت، ساختمان موزیک، پل غازیان، بنای شهرداری، سر در اداره بنادر و دریانوردی، بانک ملی انزلی، کلیسای مریم مقدس، منبع آب اداره بنادر، مناره مسجد قائمیه، ساختمان قدیمی دادگستری، مجموعه میدان امام، هتل گل سنگ، بلوار ساحلی، عمارت قاسماف و ساختمان دبیرستان مهدخت (شرف) را از دیگر بناهای تاریخی ثبت شده شهرستان انزلی است.
تصاویری از بناهای تاریخی
عکسهای قدیمی و تاریخی
جغرافیا
وضعیت طبیعی
بندر انزلی در طول جغرافیایی ۴۹ درجه و ۲۸ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۲۸ دقیقه واقع شدهاست و ارتفاع آن از سطح دریا منهای ۲۶ متر است.
بندرانزلی از شمال با دریای خزر از جنوب با شهرستان صومعهسرا و شهرستان رشت، از شرق با شهرستان خمام و از غرب با شهرستان رضوانشهر همسایه است. شهرستان بندرانزلی در ناحیهای یکسره جلگهای به صورت طولی و در کرانه دریای خزر واقع شدهاست و آبوهوایی مرطوب دارد. بخشی از محیط زیست طبیعی این شهرستان را دریا(۴۴ کیلومتر نوار ساحلی) و بخش مهم دیگر را اکوسیستم ارزشمند تالاب انزلی تشکیل میدهد. نام انزلی به پیشینه تاریخیاش در بیشتر شهرهای اروپایی شناخته شدهاست. فاصله مرکز شهر بندر انزلی تا تهران ۳۸۰ کیلومتر، تا مرکز استان ۴۰ کیلومتر و تا نزدیکترین فرودگاه ۳۵ کیلومتر است.
میزان بارش شهرستان بسیار بالا بوده چندان که سالانه میانگین ۱۸۹۲ میلیمتر بارندگی دارد بیشترین بارش در ماههای شهریور و مهر با ۴۴۰/۹ میلیمتر گزارش گردیدهاست. میزان رطوبت نسبی سالانه بهطور میانگین حدود ۷۱ تا ۹۷ درصد و درجه حرارت محیط زیست میان ۳/۵ تا ۲۸ درجه سانتیگراد در نوسان بودهاست.
مکاننگاری
اقلیم
انزلی در کل تابستانهایی گرم و مرطوب و زمستانهایی ملایم و گاه سرد دارد. انزلی از این رو که پربارانترین شهر ایران است از دیرباز «شهر باران» نامیده شدهاست و مردم ایران از انزلی به عنوان شهر باران یاد میکنند.
میانگین دما
میانگین سالانه دمای هوا در بندر انزلی ۲/۱۶ درجه سانتیگراد است.
میانگین بیشینه سالانه دمای هوا ۱۹/۲ و میانگین کمینه سالانه آن ۱۳/۲ درجه است. اختلاف حداکثر و حداقل دمای سالانه ۵/۱ درجه است. میانگین دما در سردترین ماه یعنی فوریه ۷ درجه و در گرمترین ماه یعنی ژوئیه ۲۶ درجه سانتیگراد است. میانگین دمای فصلی در بهار ۱۸/۵ درجه، در تابستان ۲۴/۷، در پاییز ۱۳/۸ و در زمستان ۷/۷ درجه است. کمینه دمای گزارش شده ۱۱- درجه در ۱۱ فوریه ۱۹۷۲ و بیشینه دمای گزارش شده ۳۷ درجه در ۲۶ ژوئیه ۱۹۷۱ و ۲ اکتبر ۱۹۸۹ است.
رطوبت نسبی هوا
میانگین سالانه رطوبت نسبی هوا در بندر انزلی ۸۴ درصد است. میانگین رطوبت نسبی در زمستان ۸۶/۷ درصد، در بهار ۸۲/۷، در تابستان ۸۰ و در پاییز ۸۶/۷ درصد است. مرطوبترین ماه در بندرانزلی ماه مارس با ۸۸ درصد و خشکترین ماه آن ژوئیه با ۷۶ درصد رطوبت نسبی است، با اختلاف رطوبت ۱۲ درصد.
ابرناکی
در انزلی از ۳۶۵ روز سال بهطور میانگین ۱۶۲ روز تمام ابری، ۹۹ روز نیمهابری و ۱۰۴ روز صاف است. ابرناکی در انزلی در ماههای سرد سال مانند اسفند بیشترین و در ماههای خرداد و تیر کمترین مقدار را دارا است.
پربارانترین شهر ایران
انزلی از گذشته عنوان پربارانترین شهر ایران را داشتهاست. به گفته رئیس اداره هواشناسی انزلی در سال ۱۳۸۹: میانگین بارش ۵۰ ساله انزلی ۱۸۵۰ میلیمتر بودهاست و در سالهای(۱۳۷۶، ۱۳۷۹، ۱۳۸۳ و ۱۳۸۵) حتی بارشهای بالای دو هزار میلیمتر را نیز تجربه کردهاست. میانگین سالانه بارندگی در انزلی ۱۸۵۳/۵ میلیمتر است. کمبارانترین سال طی ۵۰ سال اخیر در انزلی سال ۱۹۷۱ با ۱۱۵۶/۲ میلیمتر و پربارانترین سال طی این مدت سال ۱۹۵۷ با ۳۰۲۰/۲ میلیمتر بارندگی است. میانگین بارندگی فصلی این شهر در فصل بهار ۱۶۰/۹، در تابستان ۴۳۴/۳، در پاییز ۸۵۲/۶ و در زمستان ۴۰۵/۷ میلیمتر است؛ لذا فصل پاییز پربارانترین و فصل بهار کم بارانترین فصول این شهر را تشکیل میدهند. پربارانترین ماه در انزلی اکتبر با میانگین ماهانه ۳۳۲ میلیمتر و کمبارانترین ماه آن ژوئیه با ۴۶/۲ میلیمتر بارش است. شمار روزهای بارش در انزلی ۱۴۸ روز است. ماه مارس با میانگین ۱۵/۵ روز بارندگی بیشترین شمار روز و ماه ژوئیه با میانگین ۶ روز بارندگی کمترین شمار روزهای بارانی را طی سال دارد. بیشینه بارندگی در ۲۴ ساعت در انزلی به میزان ۳۵۳ میلیمتر در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۶۲ ثبت شدهاست.
تعداد روزهای یخبندان
در بندر انزلی به سبب تأثیرپذیری مستقیم از دریای خزر، شمار روزهای یخبندان در سال به مراتب کمتر از رشت است. شمار روزهای یخبندان این شهر بهطور میانگین ۷ روز در سال است که در چهار ماه ژانویه، فوریه، مارس و دسامبر اتفاق میافتد و بیشترین روزهای یخبندان آن در ماههای فوریه (۳ روز) و سپس ژانویه رخ میدهد.
فشار هوا
میانگین فشار هوای QFE ایستگاه انزلی ۱۰۱۹/۳ هکتوپاسکال است. این مقدار از کمترین فشار که حدود ۱۰۱۲ هکتوپاسکال در ماه ژوئیه و بیشترین آن که حدود ۱۰۲۴ هکتوپاسکال در ماه دسامبر متغیر است. حداقل فشار QFE ثبت شده طی دوره آماری مورد مطالعه ۹۹۴/۸ هکتوپاسکال در ۲۹ ژوئن ۱۹۹۵ و حداکثر آن ۱۰۴۹/۲ هکتوپاسکال در ۱۶ مارس ۱۹۹۰ است.
سمت و سرعت باد
میانگین سرعت باد سالانه در بندر انزلی ۳/۹ گره یا ۲/۲ متر بر ثانیه است. کمترین سرعت باد حدود ۳/۴ گره یا ۱/۹ متر بر ثانیه در آوریل و ۳/۵ گره در ژوئیه و بیشترین آن حدود ۴/۳ گره یا ۲/۴ متر بر ثانیه در ژانویه و نوامبر است. تندترین باد ثبت شده طی دوره آماری ۵۸ گره یا ۳۲/۲ متر بر ثانیه در ۳۰ اکتبر ۱۹۵۲ از جهت شمالی (۳۶۰ درجه) بودهاست.
جهت باد غالب انزلی در ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر و مرداد ۴۵ درجه (شمال شرقی)، در ماههای اسفند، فروردین، شهریور و مهر ۳۶۰ درجه (شمالی) و در ماههای آبان، دی و بهمن ۳۱۵ درجه (شمال غربی) و در آذر ۲۷۰ درجه (غربی) است.
عناصر دریایی اندازهگرفته شده در ایستگاه ساحلی بندر انزلی
ایستگاه هواشناسی بندر انزلی علاوه بر عناصر جوی، وظیفه اندازهگیری برخی عناصر دریایی چون دما، شوری، PH، ارتفاع و پریود موج را رأس ساعات ۰۶ UTC و ۱۲ بر عهده دارد. این اندازهگیریها از ابتدای سال ۱۳۸۴ بهطور منظم و مرتب انجام پذیرفت و سری دادههای عناصر فوق بهطور روزانه در بایگانی مرکز هواشناسی دریایی بندر انزلی موجود است. بیشینه دمای آب اندازهگیری شده در ساعت ۰۶ فروردین ۸۴ تا پایان آبان ۸۶، ۳۱ درجه در تاریخ ۱۹ مردادماه ۸۵ بوده و کمینه دمای آب در این مدت، ۳٫۶ درجه در تاریخ ۹ دی ماه ۸۵ است.
میانگین شوری آب در انزلی حدود ۱۱ است. میزان شوری در فوریه به حداقل میرسد و در حدود ۹/۸ میشود. این میزان در ماه ژوئن به حداکثر خود یعنی حدود ۱۲/۴ خواهد رسید.
کمترین شوری ماهانه مشاهده شده طی سه سال اندازهگیری، ۹/۰۲ در سپتامبر ۸۶ و بیشترین شوری مربوط به ژوئیه ۸۴ و به مقدار ۱۵٫۶ است. میانگین پیاچ آب در انزلی حدود ۸٫۳ است. میزان پیاچ در ژانویه به حداقل میرسد و در حدود ۸٫۱۶ میشود. این میزان در ماه ژوئن به بیشینه ش یعنی حدود ۸٫۴۵ خواهد رسید.
کمترین پیاچ ماهانه مشاهده شده طی سه سال اندازهگیری، ۷٫۸ در نوامبر ۸۶ و بیشترین آن مربوط به سپتامبر ۸۴ و به مقدار ۸٫۵۷ است. بیشترین ارتفاع موج ثبت شده از طریق اشل ارتفاع سنج ایستگاه هواشناسی انزلی ۲۰۰ سانتیمتراست.
محلات
میان پشته
کولیور
نویر
کوی واحدی
آخر خط
پیله علی باغ
کوی بابک
کار آموزی
خیابان آذربایجان
بشمن
ناجی
باغ زمانی
ایستگاه تیمور
آخرخط
جهانگانی
چراغ برق
شایلو
قلم گوده
سی متری
رمضانی
جزیره طالقانی
ناصر خسرو
پاسداران
سوسر
شالیور
خیابان آذربایجان
سید آسیه
کرد محله
پمپ باد
زرافشان
نامجو
نخستین
سامانسر
نخستین
خیابان تهران
کوی واحدی
مترو پل
بایندر
اطبا
و…
شهرکهای ویلایی
شهرک دهکده ساحلی بندر انزلی
شهرک گلها انزلی (شهرک شهید اسحاقی)
شهرک ساحل قو
شهرک خزرویلا
روستاها
فهرست روستاهای بخش مرکزی شهرستان انزلی به مرکزیت شهر بندرانزلی:
زمینلرزه
طبق مطالعات اخیر (۱۳۹۱ ه.ق) انجام گرفته توسط شورای راهبردی مخاطرات زمینشناختی کشور، نشانگر حرکت شاخههای جوانی از گسل خزر به سمت شمال و فعالیت خیلی جوان گسل خزر است. با توجه به تراکم جمعیت استانهای ساحلی خزر (گیلان، مازندران، گلستان) و احتمال رخداد زمینلرزه بزرگ چه در بخش خشکی و چه در بخش آبی، فاجعه بار خواهد بود. گسل البرز جداکننده محدوده گرگان – رشت از بقیه البرز است. با فعالیت این گسل انزلی همواره تحت تأثیر قرار گرفتهاست و تاکنون شاهد زلزلههایی با قدرت ۳٫۳ ریشتر نیز بودهاست.
مردم
زبان
ساکنان انزلی عمدتاً از گیلک و ترک هستند. ترکهای انزلی اکثراً از مهاجرانی بودند که در زمان حکومت اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری آذربایجان به انزلی مهاجرت نمودند و در امور شیلات و بندر فعالیت داشتند. زبان شهر بندرانزلی فارسی و گیلکی و ترکی است.
مردم بومی شهر بندرانزلی گیلک هستند و به زبان گیلکی با گویش بیهپس و لهجه مخصوص به انزلی و همچنین زبان فارسی معیار صحبت میکنند. به مردمان اهل انزلی، انزلیچی میگویند.
در برخی دورهها گروههای مختلفی از مهاجرین هم وارد این شهر شدند؛ مانند مردم ارمنی، لهستانی مهاجرت نمودند.
اشتغال
در گذشته شغل بیشتر مردم انزلی صیادی (ماهیگیری) بودهاست. برنجکاری و کشاورزی نیز از دیگر پیشههای سنتی بندر انزلی بهشمار میرود که همچنان در روستاهای شهرستان انزلی مرسوم است. امروز مردم این شهر بیشتر به مشاغل اداری، دولتی و آزاد اشتغال دارند.
سوغات
انواع ماهیان خزری عمدهترین سوغات خوراکی این شهرستان است ولی انواع سبزیجات محلی، سیر و ترشیجات محلی نیز برای عرضه به مسافران وجود دارد. انزلی مرکز تولید بسیاری از صنایع دستی چوبین و همچنین صنایع مروار بافی است. بازار ماهی و بازار محلی شنبه بازار فرصتی برای خرید سوغات یا تهیه خوراکیهای محلی برای ایام اقامت در این شهر ساحلی است. از شیرینیها میتوان به حلوا عسلی، نباتی و… اشاره کرد.
مذهب
امروزه اکثریت اهالی انزلی را مسلمانان شیعه تشکیل میدهند و با توجه به آن که بخشی از اهالی انزلی را ارمنیان تشکیل میدهند، مسیحیت نیز بخشی از جامعهٔ دینی این شهر را به خود اختصاص دادهاست. ارمنیها و مسلمانان از دیرباز در این شهر ساحلی زندگی مسالمتآمیزی بر مبنای همکاری، همیاری و احترام متقابل داشتهاند. این نزدیکی تا جایی بود که احمد نوریزاده دفتردار کلیسای مریم مقدس انزلی، تنها شاعر غیرارمنی جهان است، که اشعار ارمنیاش در کتابهای کشور ارمنستان تدریس میشود.
پس از واقعه کشتار ارامنه باکو در سپتامبر ۱۹۱۸تعداد زیادی از ارامنه باکو و شماخی و شهرهای دیگر آذربایجان شوروی مجبور به ترک آنجا شدند و با کشتی به انزلی، کرگانرود و حسن کیاده رسیدند. کسانی که در انزلی اقامت گزیدند مجبور شدند برای ساماندهی به آوارگی خود با کمک ارامنه بومی کمیته آوارگان را تشکیل دهند. شرح این وقایع در کتاب «پناهندگی ارامنه باکو به گیلان» نوشته م. درساهاکیان و با ترجمه و پژوهش روبرت واهانیان و مسعود حقانی آمدهاست.
همچنین در انزلی کلیسای ارتدوکس روسی در محله کرد محله غازیان وجود دارد.
قدمت مساجد:
هرچند از تاریخ دقیق احداث نخستین مسجد انزلی اطلاعاتی موثقی در دست نیست اما رابینو در سال ۱۹۱۱ میلادی مصادف با ۱۲۹۰ شمسی چنین مینویسد:
چهار مسجد بنام مسجد خان که هاشم خان انزلی با یک تکیه در اواخ دوره پادشاهی محمدشاه ساختهاست و به آن مسجد جامع هم میگویند، مسجد سرخی که به دست طایفه سرخی ساخته شد، مسجد استاد محمد رضی، که به نام «آخر مسجد» نیز آوازه دارد، به وسیلهٔ استاد محمد رضی بنا شدهاست و به تازگی به وسیلهٔ عمید همایون مرمت شد و مسجد تازه که به وسیلهٔ حاج شفیع آقا مجتهد بنا گردید.
قدمت کلیسا:
ارمنیها در انزلی کلیسا و گورستان دارند که اکنون از بناهای تاریخی انزلی بهشمار میروند. در گذشته جمعیت ارمنیهای انزلی به ۴ هزار خانوار میرسید، اما امروزه شمار ارمنیان انزلی حدود ۲۳ خانوار و کمتر از ۵۰ نفر میرسد.
فرهنگ
داشتن نرخ بالای تحصیلات و ارتباط و تعامل بسیار با گردشگران داخلی و خارجی باعث رشد فرهنگی شهروندان شدهاست.
کتابخانه عمومی:
انزلی پنج کتابخانه دارد:
امام جعفر صادق بندر انزلی به آدرس: خیابان مفتح شمالی، خیابان فروردین
هشتم شهریور غازیان به آدرس: خیابان طالقانی، خیابان آذربایجان
کتابخانه ولیعصر در کهنه بازار شنبه بازار
لیجارکی حسن رود به آدرس: جاده انزلی به رشت، داخل بازارچه
شهید نامجو آبکنار به آدرس: خیابان پاسداران، مسجد محله
کتابخانه عمومی آیتالله طالقانی
جمعیت شهری
جمعیت شهرستان انزلی در سال ۱۳۷۰، برابر با: ۱۲۲٬۰۶۸ نفر بوده که بر اساس آمار سال ۸۵ جمعیت این شهرستان ۱۳۳٬۱۳۴ تن بودهاست، که جمعیت شهر انزلی در سال ۱۳۷۵ ش برابر با: ۹۸٬۵۴۴ و در سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با: ۱۱۰٬۶۴۳ نفرو بر اساس سرشماری سال ۹۵ حدود۱۱۸٬۵۶۴نفر بوده.
مساحت شهرستان انزلی بالغ بر ۳۱۵ کیلومتر مربع است که سهم مساحت شهری آن حدود ۶۰ کیلومتر مربع بوده و با توجه به تمرکز جمعیت، شهر انزلی یکی از متراکمترین شهرهای ایران است.
گورستانها
آرامستان انزلی (اصلی):
در سال ۱۳۰۴ شمسی زمینی که متعلق به چند نفر از اشخاص معروف شهرستان انزلی بود، به همت یوسف زمانی، یکی از بازرگانان شهر، خریده و وقف مردم شد و تا امروز نیز گورستان اصلی انزلی است.
قبرستان کلویر:
این قبرستان در محله کلویر بندر انزلی است و مقبره سیروس قایقران اسطوره ایرانی فوتبال در آنجاست.
اقتصاد
با توجه به وجود اداراتی نظیر:
اداره کل شیلات استان گیلان
اداره کل گمرکات استان گیلان
اداره کل بنادر و دریانوردی استان گیلان
و با توجه به اقلیم و موقعیت جغرافیایی بندر انزلی قطب اقتصادی و صنعت گردشگری استان گیلان و شمال کشور بهشمار میرود.
ویژگیهای بندر
بندر انزلی یکی از بزرگترین بندر شمال ایران و از فعالترین بندرهای کرانه دریای خزر است. مرز انزلی پنجمین مرز فعال ایران است و ۷/۳ درصد از ترانزیت ورودی به ایران از طریق این مرز انجام میشود. بیش از ۵۰ درصد حمل و نقل کالای گیلان از طریق این مرز انجام میشود. از مرز دریایی انزلی سالانه بیش از ۴ میلیون تن کالا وارد و بیش از ۲۸۸ هزار تن سوخت و ۵۵ هزار تن کالای غیرنفتی بهطور حمل و نقل ترکیبی از طریق این بندر به داخل یا خارج کشور ترانزیت میشود. با طرح شیوههای جدید ترانزیت چون کریدور شمال- جنوب، وجود منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی اهمیت بیشتری یافتهاست. این بندر کشتی رورو (Roll-on/roll-off) هم دارد که ترانزیت جادهای را تسهیل میکند.
از ویژگیهای تأسیسات بندر انزلی میتوان به:
بزرگترین بندر کرانه دریای خزر و مجهز به امکانات مدرن تخلیه و بارگیری
دارای رتبه سوم میان بندرهای کشور پس از بندر امام خمینی و بندر شهید رجایی
نزدیکی با بندر آستراخان و لاگان در روسیه، کراسنودسک در ترکمنستان، اکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان
ارتباط با بازارهای منطقهای و دسترسی به بازار مصرف بالای ۳۰۰ میلیونی کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق
قرار گرفتن در مسیر کریدور بینالمللی شمال - جنوب که این مسیر سه برابر از مسیر فعلی کوتاه و ارزانتر است.
واقع شدن بندر در محدوده منطقه آزاد، و فراهم نمودن تسهیلات و امکانات ویژه برای صاحبان کالا، تجار و سرمایهگذاران
نزدیکی به بزرگترین ذخایر نفت و گاز دریای خزر
نزدیکی به فرودگاه بینالمللی (۳۵) کیلومتر
برخورداری از معافیت مالیاتی
دسترسی به معادن سرب، روی و آهن و مراکز صنعتی
برخورداری از شرایط آب و هوایی استان گیلان
نزدیکی بهاستانهای صنعتی همجوار
چشمانداز بندر در یک نگاه
منطقه آزاد انزلی
منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی یکی از «مناطق آزاد هفتگانه ایران»، در استان گیلان است که در راستای اهداف اقتصادی این کشور، در سال ۱۳۸۴ شمسی به مرکزیت شهرستان انزلی با قرارگیری بندر کاسپین و فاز تجاری منطقه آزاد در شهرستان انزلی و با در نظر گرفتن محدودهای پیرامونی شامل شهرستان انزلی و شهرستان رشت تأسیس شد. از سال ۱۳۹۲ با افزایش محدوده، این منطقه در پهنه آبی، خاکی و ساحلی سه شهرستان رشت، انزلی و آستانه اشرفیه در شمال ایران، منطقه جنوب دریای خزر و در مسیر کریدور شمال–جنوب واقع گردیدهاست.
کریدور شمال به جنوب
تکمیل طرح راهاندازی راهآهن قزوین، رشت و بندر انزلی میتواند کمک شایانی در رشد اقتصادی ایران و به طبع استان گیلان و بندر انزلی باشد. تکمیل این طرح میتواند تأثیر به سزایی در رشد صنعت حمل و نقل در ایران داشته باشد. موقعیت راهبردی بندر انزلی در در دریای خزر و هزینه کمتر حمل و نقل بار از طریق راهآهن و کشتی موجب افزایش اهمیت اتمام هر چه سریعتر این طرح میگردد.
خط آهن قزوین - رشت - انزلی - آستارا به عنوان یکی از قطعات کریدور شمال به جنوب برای منطقه اهمیت دارد. در صورت تکمیل این کریدور بسیاری از کشورها ترجیح میدهند به دلیل کوتاه بودن طول مسیر و ارزان شدن هزینههای حمل و نقل، جابهجایی کالای ترانزیتی خود را از طریق این کریدور و کشور ایران انجام دهند که این امر موجب افزایش درآمد کشور از محل ترانزیت خواهد شد.
صنعت گردشگری
دریای خزر، سواحل ماسهای، تالاب بینالمللی انزلی، پلهای تاریخی انزلی و غازیان، پارک ساحلی (بلوار)، کاخ موزه نیروی دریایی، موج شکن، مناره یا برج ساعت، عمارت قدیمی دادگستری برخی از دیدنیهای شهر انزلی بهشمار میروند که منطقه آزاد تجاری، اقتصادی و موقعیت استراتژیک شهر انزلی از لحاظ جادهای سالانه موجب جذب تعداد زیادی توریست و گردشگر داخلی و خارجی است.
بازارها
بازار کاسپین:
بازار کاسپین یکی از بزرگترین بازارها در انزلی است. این بازار از لحاظ موقعیت در یکی از بهترین مکانهای شهر بنا شدهاست. نزدیکی این بازار به شهر و همچنین خیابان پاسداران این بازار را به یکی از هدفهای مسافران در روزهای تعطیل تبدیل نمودهاست. این بازار دارای پارکینگ اختصاصی نیز است.
مجتمع انزل مال
این مجتمع زیبا از جمله مدرنترین مراکز تجاری و تفریحی استان گیلان میباشد.
این مجموعه در بخش غربی شهر انزلی واقع شدهاست.
انزل مال دارای ۱۶۲ واحد تجاریست.
این مرکز خرید علاوه بر واحدهای تجاری در متراژهای متنوع، از سالن همایشات، باشگاه ورزشی، فود کورت، شهربازی و هایپرمارکت بزرگی در متراژ ۱۵۰۰ متر برخوردارست.
محوطه سازی بی نظیر و پارکینگی با ظرفیت۵۰۰ دستگاه اتومبیل ازجمله مزایای این مجتمع تجاری تفریحیست.
انزل مالی یکی از چهار مرکز تجاری یا بازار بزرگ بندر انزلی است.
بهطور دقیقتر این مرکز تجاری تفریحی در محدوده بازار پردیس و نزدیک به ایستگاه هشتپر قدیم واقع گردیدهاست.
بازار پردیس:
این بازار محل فروش صنایع دستی – پوشاک و … است. اکثر اجناس موجود در این بازار اجناس روسی است. این بازار یکی از بازارهای شلوغ انزلی است. فروش اجناس به روز با قیمت مناسب از دلایل شلوغی این بازار است. این بازار واقع در خیابان مطهری ابتدای خیابان ورزش است.
بازار ساحلی (آسیای میانه):
یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری و توریستی شهر انزلی است. این بازار در کنار ساحل زیبای بندر انزلی ساخته شده و یکی از پررفتوآمدترین بازارهای شهرستان انزلی است. تنوع در قرفههای این بازار دست شما را برای خرید بازمیگذارد. یکی از مزیتهای این بازار وجود پارکینگ اختصاصی به طول ۲ کیلومتر است.
شنبه بازار:
قدمت این بازار به بیش از ۷۰ سال پیش بازمیگردد. این بازار که در مرکز شهر انزلی قرار دارد و از گذشتههای دور از روستاهای اطراف انزلی و سایر شهرهای از شهرهای دور و نزدیک گیلان، تولیدات خود را اعم از میوه و سبزی و صیفی تا حصیر و زنبیل و رب انار و زیتون و مرغ و خروس و دست بافتههای زیبای پشمین را به این بازار میآوردند. این بازار در مرکز شهر انزلی در خیابان میرزا کوچک خان برپا میگردد.
بازار گیلار:
بازار گیلار واقع در غازیان است و بیشتر کالاهای ارائه شده در این بازار از اجناس ترک و روس است.
بازار سپه:
یکی دیگر از بازارهای انزلی بازار سپه است که در میدان امام خمینی - خیابان ابوذر غفاری (خیابان سپه) قرار دارد.
شهری و اداری
شهرداری
شهر بندر انزلی به عنوان نخستین شهری در ایران بود که صاحب شهرداری شد، که در آن زمان به آن بلدیه گفته میشد. تاریخ تأسیس بلدیه در بندر انزلی به سال: ۱۲۷۶ هجری شمسی بازمیگردد. بنای ساختمان شهرداری بندر انزلی با توجه به قدمت، در لیست میراث فرهنگی ایران قرار دارد. شورای اسلامی شهر بندر انزلی نیز به عنوان یک نهاد تصمیمگیر وظیفه نظارت بر عملکرد شهرداری را عهدهدار است.
ادارات و سازمانهای دولتی
شیلات بندر انزلی
گمرکات بندر انزلی
بنادر و کشتیرانی بندر انزلی
هواشناسی استان گیلان
اداره مخابرات بندر انزلی
سازمان منطقه آزاد بندر انزلی
ورزش
انزلی با بیش از ۱۴۵۰۰ ورزشکار سازمانیافته با نسبت جمعیت شهری مقام نخست کشور را از لحاظ شمار ورزشکار دارد.
رشتههای ورزشی
باشگاههای ورزشی متعددی در انزلی در زمینههای فوتبال، بدنسازی، فوتسال، شنا، تکواندو، بسکتبال، نجات غریق، واترپولو، قایقرانی، بوکس، کاراته، جودو، کانوپولو، بدمینتون و… فعالیت مینمایند. ورزشکاران شهر انزلی در رشتههای مختلف همواره در سطح اول کشور ایفای نقش میکنند، از جمله قهرمانان قایقرانی این شهر هرسال از مسابقات قایقرانی آسیایی همواره افتخارات متعدد و مدالهای رنگارنگی را به ارمغان میآورند.
بندرانزلی باشگاه معروفی به نام ملوان دارد.
باشگاههای ورزشی
در شهر انزلی باشگاههای ورزشی متعددی مشغول به فعالیت اند، که برخی از آنها عبارت اند از:
گالری تصاویر باشگاههای ورزشی
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی
پردیس بینالملل دانشگاه علوم پزشکی گیلان
دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرانزلی
مؤسسهٔ آموزش عالی انوارالعلوم بندر انزلی
آموزشکده دریایی شهید خدادادی بندر انزلی
دانشگاه جامع علمی کاربردی بندر انزلی
دانشگاه پیام نور واحد بندر انزلی
مؤسسه آموزش عالی موج بندر انزلی
مؤسسه آموزش عالی مهرآیین بندر انزلی
نخستینهای انزلی
بندر انزلی در سالیان دور فرنام «دروازه ایران و اروپا» را یدک میکشید. موقعیت راهبردی نخستین بندر شمال ایران سبب شد، تا این شهر بسیار زودتر از بسیاری از شهرهای ایران با فرهنگ و دستآوردهای غربی آشنا شوند و در بسیاری از موارد جزء اولینها باشد
روشنایی برق؛ قبل از سال ۱۲۷۹ خورشیدی به عنوان اولین شهر در ایران که دارای روشنایی گردید.
گمرک بندر انزلی، دارای پیشینهای بیش از ۳۰۰ سال است.
اداره شیلات بندر انزلی، بیش از ۱۵۰ سال پیشینه دارد.
نخستین بلدیه در ایران که اکنون به نام شهرداری مستعار است در این شهر تأسیس گردید ۱۲۷۶ هجری شمسی.
آموزش و پرورش؛ قبل از سال ۱۲۷۱ خورشیدی و اکابر شبانه آن هم دروس دبیرستانی قبل از سال ۱۲۹۰ خورشیدی اولین شهری که بعد از تهران صاحب نخستین دبیرستان دخترانه شد.
چاپخانه پیش از سال ۱۲۸۶ خورشیدی.
بهداری پیش از سال ۱۲۷۶ خورشیدی که به وسیلهٔ بلدیه اداره میشد.
شیر و خورشیدی سرخ (جمعیت هلال احمر) ۱۳۰۴ خورشیدی.
تلفن پیش از سال ۱۲۷۷ شمسی و پست و تلگراف نیز پیشتر از بسیاری شهرهای ایران.
نظمیه (شهربانی) قبل از سال ۱۲۸۶ خورشیدی.
راهآهن حدود سال ۱۲۶۹ خورشیدی در یکی از روستاهای انزلی.
هواشناسی قبل از سال ۱۲۸۰ خورشیدی.
نخستین پل متحرک ایران ۱۳۱۴.
نخستین بار سردخانه در انزلی و حسن کیاده.
نخستین سردخانه صنعتی ۱۲۹۰ به منظور نگهداری مواد غذایی در بندر انزلی ساخته شد.
نخستین خطوط هوایی در بندر انزلی به وجود آمد در زمین معروف به زمین طیاره. اولین پرواز در ایران از بندر انزلی به تهران و سپس به اصفهان صورت گرفت.
نخستین بار اتومبیل در انزلی به سال ۱۲۷۹ هجری شمسی به راه انداخته شدهاست.
نخستین کارخانه سوسیسسازی ۱۳۱۷ شمسی.
نخستین کارخانه چوب بری و لیموناد سازی، تصفیه خانه نفت، برنجکوبی در این شهر راهاندازی شد.
نخستین سالن نمایش تئاتر و اولین استودیو فیلمسازی به همت ابراهیم مرادی اولین کارگردان سینمای بلند ایران
نخستین نشریه ورزشی در ایران توسط پهلوان عزیز وکیل منفرد پدر ورزش گیلان و مؤسس سومین باشگاه ورزشی ایران، باشگاه گیو بندر انزلی در سال ۱۳۳۹ ه. ق
نخستین کارخانه جات نساجی سال ۱۲۹۷ هجری شمسی.
کهنترین کلیسای ارامنه ایران.
نخستین کارخانه آبنباتسازی و بستنی در ایران.
نخستین پل متحرک در ایران سال ۱۳۰۸ هجری شمسی.
کهنترین برج اداری در ایران. معروف به برج ساعت امروزی.
نخستین نیروی دریایی شمال ایران
از اقدامات مهم در دوران نادرشاه را میتوان تلاش برای تشکیل نیروی دریایی ایرانی در دریای خزر نام برد. او برای نیل به این هدف جان التون انگلیسی را برای تأسیس کارخانه کشتیسازی در انزلی گماشت و لقب جمال بیگ به او داد. او که قبلاً دو کشتی در قازان برای رود ولگا ساخته بود، از طرف نادرشاه مأمور شد که سواحل خزر را بررسد. او موفق شد یک کشتی با ظرفیت ۲۰ توپ بسازد که گزارش شده بهتر از کشتیهای روسی در خزر بود.
اماکن دیدنی و تاریخی
عکسهایی از اماکن دیدنی
رسانه
نشریات:
اولین نشریه بندر انزلی در شهریور ماه سال ۱۲۸۶ به نام ساحل نجات منتشر شد. این نشریه، هفتهای دو بار به چاپ میرسید و ارزش هر شماره آن ۳ شاهی بود. در سرلوحه روزنامه عبارات زیر خوانده میشد:
روزنامه آزاد ملی، علمی، ادبی، تاریخی که از حمایت مشروطه و عدالت سخن میگوید. از روزنامه ساحل نجات هفت شماره بیشتر منتشر نشد؛ و سرانجام توسط دولت وقت توقیف گردید.
نشریه مبارز گیلان
نشریه ورزشی گیو
شهرهای خواهرخوانده
بروجرد، ایران (بهار ۱۳۹۰)
، هوئه
، کازان روسیه
، آقتاو
بندر انزلی به علت دارا بودن شرایط اقلیمی خاص و داشتن وجه تشابه با زیباترین شهرهای جهان تا کنون توانستهاست با شماری از این شهرها از کشورهای فرانسه، ایتالیا، لهستان و… توافقنامه خواهرخواندگی امضا کند.
جاذبههای گردشگری و مشاهیر
از جاذبههای گردشگری انزلی میتوان به تالاب انزلی، کاخ میانپشته، پل انزلی، آکواریوم منطقه آزاد انزلی که یکی از بزرگترین آکواریوم خاورمیانه است و هتل ایران بندر انزلی و گورستان لهستانیها در بندر انزلی کلیسای مریم مقدس (بندر انزلی) اشاره کرد. از مشاهیر بندر انزلی میتوان به جلیل ضیاءپور، احمد عاشورپور، شاهین نجفی، احمد نوریزاده، سیروس گرجستانی، سیروس طاهباز، ناهید سالیانی، ابراهیم مرادی، علی درویشزاده، محمدحسین جزیرهای، عزیز نبوی، میلاد کیمرام، سید جواد هاشمی، بهنام آژنگ، سیمون آیوازیان، سید جلال حسینی، سید جلال رافخایی، مازیار زارع، سعید عزتاللهی، محمد احمدزاده سیروس قایقران، عزیز اسپندار، مریم ایراندوست، غفور جهانی، سوشا مکانی، محمد مایلیکهن، حسین اغماض، مظفر مسافری، جبار فعلی، عزیز وکیل منفرد، علی آقامیرزایی، نازنین ملائی، احمد دنیامالی، حسن خستهبند، تورج حسنیمقدم، فرجالله رسائی، سید موسی نامجو، سید محمدجواد پیشوایی، جاسم ویشگاهی و یعقوب کوچکزاد اشاره کرد.
نگارخانه
جستارهای وابسته
شورش ماهیگیران بندرانزلی (۱۲۵۸)
شهرداری بندر انزلی
شورای اسلامی شهر بندر انزلی
نمایندگان بندر انزلی در مجلس شورای ملی
نمایندگان بندر انزلی در مجلس مؤسسان
شهرداران بندر انزلی
ارمنیهای استان گیلان
مناره انزلی
کاخ میان پشته
ملوان بندر انزلی
منطقه آزاد انزلی
پانویس
پیوند به بیرون
مراکز شهری
شهرداری انزلی
شورای اسلامی شهر انزلی
مراکز اداری و دولتی
سازمان منطقه آزاد تجاری-صنعتی بندر انزلی
اداره هواشناسی استان گیلان واقع در انزلی
نقشه شهری
نقشه ماهوارهای بندر انزلی
اقتصاد گیلان
انزلی، بندر
بندرها و لنگرگاهها
شهرستان بندر انزلی
شهرهای استان گیلان
شهرهای بندری استان گیلان
شهرهای بندری در ایران
شهرهای بندری
شهرهای شهرستان بندر انزلی
مناطق مسکونی حاشیه خزر |
5237 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86 | الکترون | اِلِکترون (با نماد −e یا −β) یک ذره زیر اتمیست با بار الکتریکی منفی و برابر با بار بنیادی.
الکترونها به نسل نخست از خانواده لپتونها تعلق دارند و بهطور عمومی به عنوان ذره بنیادی شناخته میشوند زیرا هیچ جزء و زیرساختار تشکیلدهنده شناختهشدهای ندارند. الکترون جرمی تقریباً برابر با یک بر روی ۱۸۳۶ جرم پروتون دارد.
ویژگیهای کوانتومی الکترون شامل تکانه زاویهای ذاتی (اسپین) با مقدار نیمهصحیح بر حسب ħ (ثابت کاهیدهٔ پلانک) است و این یعنی الکترون یک نوع فرمیون است.
به دلیل فرمیون بودن، طبق اصل طرد پاولی، دو الکترون مختلف نمیتوانند حالات کوانتومی یکسانی را اشغال کنند.
الکترونها، همانند همهٔ مواد، هم ویژگیهای ذرهای و هم موجی را دارا هستند، یعنی هم میتوانند با ذرات دیگر برخورد کنند و هم مانند نور دچار پراش شوند. مشاهده ویژگیهای موجی الکترون نسبت به ذراتی مانند نوترون و پروتون آسانتر است زیرا جرم الکترون کمتر است و در نتیجه طول موج دوبروی آن برای انرژیهای معمول بالاتر است.
در بسیاری از پدیدههای فیزیکی مانند الکتریسیته، مغناطیس و رسانش گرمایی، الکترونها نقشی اساسی را ایفا میکنند و همچنین در برهمکنشهای گرانشی، الکترومغناطیسی و هستهای ضعیف نیز شرکت میکند. الکترون یک میدان الکتریکی در اطراف خود ایجاد میکند. یک الکترون در حال حرکت نسبت به یک ناظر، یک میدان مغناطیسی تولید میکند، و میدانهای مغناطیسی خارجی نیز باعث انحراف مسیر حرکت الکترون میشوند. هنگامی که یک الکترون شتاب میگیرد، انرژی را به شکل فوتون جذب یا تابش میکند.
وسایل آزمایشگاهی با بهرهگیری از میدانهای الکترومغناطیسی توانایی دربرگرفتن و مشاهده الکترونهای تکی و پلاسمای الکترون را دارند و تلسکوپهای ویژهای نیز وجود دارند که میتوانند پلاسماهای الکترون را در فضا آشکار سازند. الکترون کاربرهای فراوانی دارد که از جمله آنها میتوان به الکترونیک، جوشکاری با تشعشعات الکترونی، لامپ پرتوی کاتدی، میکروسکوپ الکترونی، پرتودرمانی، لیزر الکترون آزاد، آشکارسازهای یونیزاسیون گازی و شتابدهنده ذرهای اشاره نمود.
برهمکنشهای دربرگیرنده الکترون و ذرات زیراتمی دیگر در دانشهایی مانند شیمی و فیزیک هستهای مورد توجه ویژهای قرار میگیرند. برهمکنش نیروی کولنی میان پروتونهای مثبت هسته اتم و الکترونهای منفی باعث تشکیل شدن اتم میشود. یونیزهشدن و تغییر در نسبتهای ذرات باعث تغییر در انرژی بستگی سیستم میشود. تبادل یا به اشتراکگذاری الکترون میان دو یا چند اتم عامل اصلی بوجودآمدن پیوندهای شیمیایی است. فیلسوف طبیعی بریتانیایی، ریچارد لامینگ نخستین بار در سال ۱۸۳۸ فرضیهای شامل مفهوم یک مقدار تجزیهناپذیر بار الکتریکی برای توضیح ویژگیهای شیمیایی اتمها ارائه داد. فیزیکدان ایرلندی، جرج استونی، در سال ۱۸۹۱ نام این بار را الکترون گذاشت و جی جی تامسون و تیم متشکل از فیزیکدانان بریتانیایی او این ذره را در سال ۱۸۹۷ شناسایی کردند. الکترونها در واکنشهای هستهای مانند هستهزایی در ستارگان نیز میتوانند شرکت کنند که در آنجا با نام ذرات بتا شناخته میشوند. الکترونها ممکن است در واپاشی بتای ایزوتوپهای رادیواکتیو و همچنین در برخوردهای پرانرژی، مانند وقتی که پرتو کیهانی وارد اتمسفر میشود، بهوجود آیند.
پادذره الکترون، پوزیترون نام دارد که دقیقاً مانند الکترون است اما بار الکتریکی و دیگر بارهای آن علامت مخالف با الکترون دارند. وقتی یک الکترون به یک پوزیترون برخورد میکند، ممکن است هردو کاملاً نابود شوند و فوتونهای پرتو گاما تولید کنند.
تاریخچه
یونانیان باستان متوجه شدند که وقتی کهربا با پشم مالش داده شود، اشیای کوچک را به سمت خود جذب میکند. این پدیده به همراه آذرخش نخستین تجربههای ثبتشده بشر از الکتریسیته هستند. در دههٔ ۱۶۰۰ دانشمندی انگلیسی به نام ویلیام گیلبرت در مقالهای با عنوان «مگنت (De Magnete)»، برای اشاره به این ویژگی جذب اشیای کوچک پس از مالش، واژهٔ لاتین جدیدی به نام الکتریکوس را به کار برد. واژههای الکتریسیته و الکتریک هر دو از واژهٔ لاتین الکتروم (همچنین ریشهٔ ترکیب همان اسم) که خود برگرفته از واژهٔ یونانی (الکترون) به معنی کهربا است، مشتق شدهاند.
در اوایل دهه ۱۷۰۰، فرانسیس هاوکسبی و یک شیمیدان فرانسوی به نام شارل فرانسوا دو فی بهطور جداگانه چیزی کشف کردند که از آن با عنوان دو گونه متفاوت از الکتریسیته مالشی یاد کردند؛ یکی تولید شده از مالش شیشه، و دیگری از مالش رزین. دوفی نتیجه گرفت که الکتریسیته از دو شار الکتریکی با نامهای «ویترئوس» و «رزینوس» تشکیل شدهاست که مالش باعث جدا شدن آنها از یکدیگر میشود و هنگامی که با هم ترکیب شوند، یکدیگر را خنثی میکنند. یک دهه بعد، بنجامین فرانکلین پیشنهاد داد که الکتریسیته از انواع متفاوتی از شارههای الکتریکی ناشی نمیشود، بلکه ناشی از یک نوع شاره الکتریکی تحت فشارهای مختلف است. او همانند نامگذاری امروزی بارهای الکتریکی، آنها را به ترتیب مثبت و منفی نامید. فرانکلین حامل بار را مثبت در نظر گرفته بود، اما به درستی تشخیص نداده بود که کدام شرایط مربوط به افزونی بار و کدام مربوط به کمبود بار بود.
در ۱۸۰۷- ۱۸۰۸ همفری دیوی شیمی دان انگلیسی با تجزیه مواد مرکب به کمک جریان الکتریسیته، ۵ عنصر پتاسیم، سدیم، کلسیم، استرنسیم و باریم را کشف کرد و نتیجه گرفت که عناصر با نیروی جاذبه ای به هم متصل هستند که ماهیت الکتریکی دارد.
در ۱۸۳۲-۱۸۳۳ مایکل فارادی هم همانند دیوی آزمایشهایی را به وسیله برقکافت انجام داد و رابطه بین مقدار الکتریسیته مصرف شده و میزان ماده مرکب تجزیه شده به دست آورد.
بین سالهای ۱۸۳۸ تا ۱۸۵۱، فیلسوف طبیعی انگلیسی ریچارد لامینگ این ایده را مطرح نمود که اتم متشکل از یک هستهٔ مادی است که توسط ذرات زیر اتمی با بار الکتریکی واحد در بر گرفته شدهاست. در اوایل سال ۱۸۳۶، یک فیزیکدان آلمانی به نام ویلهلم ادوارد وبر، نظریهای مطرح کرد که طبق آن، الکتریسیته متشکل از شارههای باردار مثبت و منفی است که برهمکنش میان آنها از قانون مربع معکوس پیروی میکند. در سال ۱۸۷۴، فیزیکدان ایرلندی جورج جانستون استونی، پس از مطالعه پدیده برقکافت، پیشنهاد کرد که یک مقدار واحد مشخص از الکتریسیته وجود دارد که همان بار یون تک ظرفیتی است. او توانستهبود، مقدار این بار بنیادی را به وسیلهٔ قوانین برقکافت فاراده تخمین بزند. هرچندکه او معتقد بود این بارها بهطور دائمی به اتمها متصل هستند و نمیتوان آنها را از اتم جدا کرد. در سال ۱۸۸۱ یک فیزیکدان آلمانی به نام هرمان وان هلمولتز ادعا نمود که بارهای مثبت و منفی هر دو به قسمتهای بنیادی تری تقسیم میشوند که هر کدام از آنها «مانند اتمهای الکتریسیته رفتار میکنند».
استونی در ابتدا واژه الکترولیون را در سال ۱۸۸۱ ابداع نمود. ده سال بعد آن را به الکترون تغییر داد تا با آن، این بارهای بنیادی را توصیف کند. او در سال ۱۸۹۴ چنین مینویسد: «... تخمینی از این قابل توجهترین مقدار واحد پایهای از الکتریسیته زده شد، که از آن زمان تصمیم گرفتم که برای آن نام الکترون را پیشنهاد بدهم».
در سال ۱۹۰۶ پیشنهادی برای تغییر آن به الکتریون مطرح شد که با شکست روبهرو شد زیرا هندریک لورنتز ترجیح داد نام الکترون را نگه دارد.
واژه الکترون ترکیبی از واژه الکتریک و پسوند یون میباشد،
پسوند -ون که در نامیدن ذرات زیراتمی دیگر مانند پروتون و نوترون نیز بهکار میرود از الکترون گرفته شدهاست.
کشف
یوهان ویلهلم هیترف، فیزیکدان آلمانی، رسانایی الکتریکی را در گازهای رقیق مطالعه نمود: در سال ۱۸۶۹ او تابشی را کشف کرد که از کاتد منتشر میشد و اندازهٔ آن با کاهش فشار گاز افزایش مییافت. در سال ۱۸۷۶، یک دانشمند آلمانی به نام اویگن گلدشتاین، نشان داد که پرتوهای این تابش سایه ایجاد میکنند و این پرتوها را پرتوهای کاتدی نامید. در طول دههٔ ۱۸۷۰، یک شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی به نام سر ویلیام کروکس، نخستین لامپ پرتو کاتدی از نوع محفظه خلأ را ساخت. او سپس نشان داد که پرتوهای تابناکی که در داخل لوله پدیدار میشوند، حامل انرژی هستند و از کاتد به سوی آند حرکت میکنند. علاوه بر این، او توانست با بهرهگیری از یک میدان مغناطیسی مسیر پرتوها را منحرف کند و بدین ترتیب نشان داد که این پرتوها بهگونهای رفتار میکنند که گویی بار منفی دارند. در سال ۱۸۷۹ او پیشنهاد داد که این ویژگیها را میتوان با آنچه که وی «مادهٔ پرتوزا» نامیدهبود، توضیح داد. پیشنهاد وی این بود که این حالت چهارمی از ماده است که شامل مولکولهایی با بار منفی میشود که با سرعت بالا از کاتد تابیده میشوند.
یک فیزیکدان آلمانیالاصل انگلیسی به نام آرتور شوستر، آزمایشها کروکس را گسترش داد و چند صفحه فلزی را همراستا با پرتوهای کاتدی درون محفظه خلاء قرار داد و بین صفحات، پتانسیل الکتریکی ایجاد نمود. میدان ایجادشده پرتوها را به سوی صفحهٔ با بار مثبت منحرف میکرد، که گواه دیگری بر منفی بودن بار الکتریکی این پرتوها بود. در سال ۱۸۹۰، شوستر، با اندازهگیری این انحراف به ازای یک جریان معین، توانست نسبت جرم به بار اجزای تشکیلدهنده این پرتو را تخمین بزند. از آنجا که این نسبت بیش از هزار بار بزرگتر از آنچه انتظار میرفت بود، عدهٔ کمی به آن توجه کردند.
در سال ۱۸۹۲، هندریک لورنتز پیشنهاد داد که جرم این ذرات (الکترونها) ممکن است ناشی از بار الکتریکی آنها باشد.
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان انگلیسی به نام ج. ج تامسون با همکارانش به نامهای جان سیلی تاونزند و هارولد ویلسون، آزمایشهایی را انجام دادند که نشان داد پرتوهای کاتدی، برخلاف آنچه پیشتر پنداشته میشد، موج، اتم یا مولکول نیستند، بلکه از ذرات منحصربهفردی تشکیل شدهاند. از آنجاییکه انحراف این ذرات با اندازه بار ذره متناسب بوده و با جرم آن نسبت عکس دارد، تامسون توانست تخمینهای خوبی از بار e و جرم m زد که نشان میداد، ذرات پرتو کاتدی، که او آنها را «کورپاسکل» مینامیده بود، احتمالاً دارای جرمی برابر با حدود یکهزارم جرم سبکترین یون شناختهشده یعنی هیدروژن هستند. او همچنین نشان داد که نسبت بار به جرم آنها یعنی e/m به جنس کاتد بستگی ندارد. افزون بر این، او نشان داد که ذرات با بار منفی تولید شده به وسیلهٔ مواد رادیواکتیو، مواد حرارت دادهشده و مواد تحت تابش نورانی، یکسان هستند. سپس شعاع انحرافی را که بر اثر شدت میدان مغناطیسی معینی ایجاد شده بود، اندازه گرفت و سپس میدان الکتریکی لازم برای برقراری توازن با میدان مغناطیسی به شکلی که انحراف مؤثری در پرتو کاتدی مشاهده نشود را تعیین نمود. از این راه او نسبت بار به جرم ذره را q/m= ۱.۷۵۸۸۲۰۰۲۴×۱۰۸ C/g اندازهگیری کرد.
نام الکترون دوباره برای این ذرات توسط یک فیزیکدان ایرلندی به نام جرج فیتزجرالد پیشنهاد داده شد و از آن زمان تاکنون این نام مورد پذیرش جهانی قرار گرفتهاست.
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان فرانسوی به نام هانری بکرل، هنگام مطالعهٔ مواد معدنی دارای ویژگی فلوئورسانس، کشف کرد که این مواد بدون نیاز به قرار گرفتن در معرض یک منبع انرژی خارجی، پرتو تابش میکنند. این مواد پرتوزا مورد علاقه فراوان دانشمندان از جمله فیزیکدان نیوزلندی به نام ارنست رادرفورد قرارگرفت. او کشف کرد که این مواد، ذره تابش میکنند. او این ذرات را بر اساس توانایی نفوذشان در مواد، آلفا و بتا نامید. در سال ۱۹۰۰ بکرل نشان داد که پرتوهای بتای تولید شده به وسیلهٔ رادیوم توسط میدان الکتریکی منحرف میشوند و نسبت جرم به بار آنها با پرتوهای کاتدی یکسان است. این مشاهده، دیدگاه وجود الکترونها به عنوان جزئی از اتمها را تقویت کرد.
اندازه گیری بار الکترون
در سال ۱۹۰۹ بار الکترون با دقت بیشتری توسط دانشمندان آمریکایی به نامهای رابرت میلیکان و هاروی فلچر بهوسیله آزمایش قطره روغن آنها اندازهگیری شد که نتایج آن در سال ۱۹۱۱ منتشر نمود. در این آزمایش از اثر پرتوهای ایکس برای تولید الکترون از مولکولهای هوا استفاده شده بود. سپس قطرههای ریز روغن به هوا پاشیده میشد تا الکترونها را جذب کند و از یک میدان الکتریکی استفاده شده بود تا از سقوط قطرههای کوچک روغن بر اثر گرانش جلوگیری کنند. در واقع بار الکتریکی بین دو صفحه مدار میتوانست به شکلی تنظیم شود که قطرههای روغن سقوط نکنند. این وسیله میتوانست بار الکتریکی را برای تعداد کمی همچون ۱–۱۵۰ یون را با خطای کمتر از۰٫۳٪ اندازه بگیرد. پیش از این آزمایشهای مشابهی توسط گروه تامسون انجام شده بود، که در آنها از بخار قطرات ریز آب باردار که به وسیله برقکافت تولید شده بودند، استفاده شده بود، و در سال ۱۹۱۱ نیز آبرام ایوف بهطور جداگانه به همان نتیجهٔ میلیکان با استفاده از ریزذرات فلزات دست یافت، و نتایج آن را در سال ۱۹۱۳ منتشر کرد. هر چند که قطرههای روغن به دلیل سرعت تبخیر کمتر، از قطرههای آب پایدار تر و در نتیجه برای آزمایش دقیق در زمانهای طولانی مناسب تر بودند. از سوی دیگر ممکن بود که یک قطره روغن بیش از یک الکترون جذب کند و در نتیجه مقدار بارهای محاسبه شده بر روی همه قطرههای روغن همسان نباشند اما همه آنها مضربی ساده از یک مقدار معین بودند. بنابراین یک الکترون باری برابر با q=−۱.۶۰۲۱۷۶۴۸۷(40)×۱۰−۱۹ C دارد. با توجه به میزان q/m تعیین شده توسط تامسون و بار الکتریکی یک الکترون میتوان جرم الکترون را اینگونه محاسبه نمود: m=q/m= ۹/۱۰۹۶x۱۰−۲۸ g
در اوایل قرن بیستم مشخص شد که در شرایط خاصی، یک ذرهٔ باردار متحرک با سرعت بالا در طول مسیر خود، باعث میعان بخار آب فوق اشباع میشوند. در سال ۱۹۱۱ چارلز ویلسون از این ویژگی برای طراحی اتاقک ابر خود استفاده کرد که امکان عکس گرفتن از مسیر ذرات باردار، مانند الکترونهای پرسرعت را فراهم نمود.
نظریهٔ اتمی
در سال ۱۹۱۴ آزمایشهای انجام شده به وسیلهٔ فیزیکدانانی چون ارنست رادرفورد، هنری موزلی، جیمز فرانک و گوستاو هرتز، تا حد زیادی تصویر ساختار اتم را به صورت یک هسته فشرده با بار مثبت و احاطهشده توسط الکترونهایی با جرم کمتر، تثبیت نمودهبودند. در سال ۱۹۱۳ یک فیزیکدان دانمارکی به نام نیلز بور چنین فرض نمود که الکترون در حالتهای (مدارهای) انرژی کوانتایی مشخصی قرار میگیرد که انرژی آنها توسط تکانه زاویهای مدارهای الکترون در اطراف هسته تعیین میشود. الکترونها میتوانند با نشر یا جذب فوتونهایی با بسامدهای مشخص، بین این حالتها یا مدارها حرکت کنند. او به وسیلهٔ این مدارهای کوانتایی، توضیح دقیقی در مورد خطوط طیفی اتم هیدروژن ارائه داد. با این وجود، مدل بور از توضیح دلیل شدت نسبی خطوط طیف و همچنین توضیح طیف اتمهای پیچیدهتر ناتوان بود.
پیوندهای شیمیایی بین اتمها توسط گیلبرت نیوتون لوییس توضیح داده شدند. او در سال ۱۹۱۶ پیشنهاد داد که یک پیوند کووالانسی بین دو اتم به وسیلهٔ دو الکترون به وجود میآید که بین دو اتم به اشتراک گذاشته میشوند. بعدها در سال ۱۹۲۷ والتر هایتلر و فریتس لندن توضیح کاملی در مورد شکلگیری جفتالکترون و پیوند شیمیایی به زبان مکانیک کوانتومی ارائه دادند. در سال ۱۹۱۹ یک شیمیدان آمریکایی به نام ایروینگ لانگمویر مدل اتمی استاتیک لوییس را گسترش داد و معتقد بود که همهٔ الکترونها در پوستههای کروی (تقریباً) هممرکز با ضخامت یکسان بهطور متوالی توزیع شدهاند. پوستهها نیز به نوبه خود به سلولهایی تقسیم میشدند که هر کدام از آنها شامل یک جفت الکترون بود. با استفاده از این مدل لانگمویر قادر بود تا بهطور کیفی، ویژگیهای شیمیایی همهٔ عناصر جدول تناوبی را توضیح دهد، که بنا بر قانون تناوبی تصور میشد تا حدود زیادی خودشان را تکرار میکنند.
در سال ۱۹۲۴ یک فیزیکدان اتریشی به نام ولفگانگ پاولی دریافت که ساختار پوستهمانند اتم را میتوان به وسیله مجموعهای از ۴ پارامتر توضیح داد که تمام حالتهای کوانتومی انرژی را تعریف میکنند، به شرط این که هر یک از این حالتها به وسیلهٔ تنها یک الکترون اشغال شود. (این محدودیت که یک حالت کوانتومی انرژی نمیتواند توسط بیش از یک الکترون اشغال شود، به نام اصل طرد پاولی شهرت یافت) سازوکار فیزیکی برای توضیح پارامتر چهارم این مجموعه پارامترهای چهارگانه، که دو مقدار متمایز ممکن برای آن وجود دارد، به وسیلهٔ فیزیکدانهای هلندی به نامهای ساموئل گودسمیت و جرج اولنبک، ارائه شد. در سال ۱۹۲۵ آنها پیشنهاد کردند که الکترون علاوه بر اندازه حرکت زاویهای ناشی از حرکت دایرهای، خودش نیز دارای یک اندازه حرکت زاویهای و گشتاور مغناطیسی ذاتی است. تکانه زاویهای ذاتی الکترون با نام اسپین شهرت یافت، و شکافهای ابهامآمیز موجود در خطوط طیفی مشاهدهشده توسط یک طیفسنج با وضوح بالا را توضیح داد؛ امروزه این پدیده به عنوان شکاف ساختار ریز شناخته میشود.
مکانیک کوانتومی
در سال ۱۹۲۴ یک فیزیکدان فرانسوی به نام لوییس دوبروی در مقاله اش با عنوان (تحقیق دربارهٔ نظریهٔ کوانتوم) فرضیهای را مطرح کرد که همهٔ مواد، مانند نور، دارای یک موج دوبروی میباشند. یعنی در شرایط مناسب، الکترونها یا مواد دیگر ممکن است از خودشان ویژگیهای ذرات یا امواج را بروز دهند. ویژگیهای ذرهای یک ذره هنگامی بروز میکنند که اینگونه نشان میدهد که در هر لحظه از زمان، در طول مسیرش یک موقعیت محلی در فضا دارد. ماهیت موجی هنگامی مشاهده میشود که مثلاً یک پرتو نور از درون شکافهای موازی عبور میکند و الگوهای تداخلی ایجاد میکند. در سال ۱۹۲۷، الگوهای تداخلی برای یک پرتو از الکترونها و با استفاده از یک پرده نازک فلزی، توسط یک فیزیکدان انگلیسی به نام جورج پاجت تامسون مشاهده شد و همچنین دو فیزیکدان آمریکایی به نامهای کلینتون دیویسون و لستر گرمر این اثر را با استفاده از یک بلور نیکل مشاهده کردند.
پیشبینی دوبروی در مورد ماهیت موجی الکترون سبب شد شرودینگر معادله موجی برای الکترونهای در حال حرکت تحت تأثیر هسته در اتم، ارائه دهد. در سال ۱۹۲۶، این معادله، یعنی معادله شرودینگر به شکل موفقیتآمیزی چگونگی انتشار امواج الکترونی را توصیف کرد. این معادله موج به جای اینکه به پاسخی برای تعیین مکان الکترون در طول زمان بینجامد، میتواند برای پیشبینی احتمال یافتن یک الکترون در نزدیکی یک مکان مورد استفاده قرار گیرد، به ویژه در نواحی از فضا که الکترون در آن مقید است، زیرا معادله موج الکترون در این نواحی با گذشت زمان تغییر نمیکند. این دیدگاه منجر به فرمولبندی دوم مکانیک کوانتومی (که فرمولبندی نخست آن توسط هایزنبرگ در سال ۱۹۲۵ انجام شدهبود) شد و پاسخهای معادله شرودینگر مانند هایزنبرگ منجر به نتیجهگیریهایی در مورد حالات انرژی یک الکترون در اتم هیدروژن میشد که معادل همانهایی بودند که توسط بور در سال ۱۹۱۳ نتیجهگیری شدهبود و به عنوان عامل ایجاد خطوط طیفی هیدروژن شناخته میشدند. هنگامی که اسپین و برهمکنش میان الکترونها در نظر گرفته شدند، مکانیک کوانتومی بعدها این امکان را فراهم نمود که قرارگیری الکترونها در اتمهای با اعداد اتمی بالاتر از هیدروژن نیز، پیشبینی شوند.
در سال ۱۹۲۸ پائول دیراک بر مبنای کار ولفگانگ پاولی، مدلی از الکترون به نام معادلهٔ دیراک ارائه داد که با نظریه نسبیت سازگار بود و با بکار بردن آثار نسبیتی و تقارن در فرمولبندی هامیلتونی مکانیک کوانتومی میدان الکترومغناطیسی. در سال ۱۹۳۰ دیراک به منظور رفع برخی اشکالات موجود در معادلهٔ نسبیتی اش، یک مدل از خلأ به عنوان یک دریای نامتناهی از ذرات با انرژی منفی ارائه داد که دریای دیراک نامیده شد. این موضوع منجر شد که او وجود پوزیترون را که پادماده همتای الکترون است، پیشبینی کند. این ذره در سال ۱۹۳۲ توسط کارل اندرسون کشف شد و پیشنهاد داد که الکترونهای استاندارد نگاترون نامیده شوند و الکترون به عنوان یک عبارت عمومی بکار برده شود که هر دو گونه دارای بار مثبت و منفی را توصیف میکند.
ش
در سال ۱۹۴۷، ویلیس اوژن لمب به هنگام همکاری با یک دانشجوی فوقلیسانس به نام رابرت رادرفورد، متوجه شد که حالتهای کوانتومی معینی از اتم هیدروژن که باید انرژیهای یکسانی داشته باشند نسبت به یکدیگر تغییر میکنند که این تفاوت موجود با نام تغییر لمب شناخته میشود. تقریباً در همان زمان، پولیکارپ کوش هنگام کار با هنری فولی، کشف کرد که گشتاور مغناطیسی الکترون کمی بیشتر از آن چیزی است که توسط نظریه دیراک پیشبینی شدهاست. این تفاوت کوچک بعدها گشتاور دوقطبی مغناطیسی نابهنجار الکترون نامیده شد. این اختلاف بعدها توسط نظریه الکترودینامیک کوانتومی که اواخر دههٔ ۱۹۴۰ توسط سین ایتیرو توموناگا، جولیان شوینگر و ریچارد فاینمن ارائه شده بود، توضیح دادهشد.
شتاب دهندههای ذرات
با پیدایش دستگاههای شتاب دهندهٔ ذرهای در خلال نیمهٔ اول قرن بیستم، فیزیکدانان کاوشهای ژرفتری در مورد ویژگیهای ذرات زیر اتمی آغاز نمودند. نخستین تلاش موفقیتآمیز برای شتاب بخشیدن به الکترونها با استفاده از القای الکترومغناطیسی را دونالد کرست در سال ۱۹۴۲ انجام داد. بتاترون اولیه وی به انرژیهایی در سطح ۲٫۳MeV رسید، درحالیکه بتاترونهای بعدی به انرژیهایی در حد ۳۰۰MeV دست یافتند. در سال ۱۹۴۷ تابش سینکروترون با استفاده از یک سینکروترون الکترونی ۷۰MeV و در شرکت جنرال الکتریک کشف شد. این تابش از شتاب گرفتن الکترونها و حرکت آنها با سرعتی نزدیک به سرعت نور در درون یک میدان مغناطیسی، ناشی میشود.
اولین برخورد دهنده ی ذرات با انرژی بالا آدون نام داشت که انرژی پرتو آن ۱٫۵GeV بود و در سال ۱۹۶۸ شروع به کار کرد. این وسیله هم به الکترونها و هم به پوزیترونها در جهت مخالف مم شتاب میداد، که به شکل مؤثری، انرژی برخورد آنها را در مقایسه با برخورد الکترون با یک هدف ساکن، دوبرابر میکرد. برخورددهنده بزرگ الکترون-پوزیترون (LEP) در سرن که از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ در حال کار بود، توانست به انرژیهای برخوردی در حد ۲۰۹GeV دست یابد و سنگ محک مهمی برای مدل استاندارد فیزیک ذرات بود.
حبسنمودن یک تک الکترون
الکترونهای تکی را امروزه میتوان در یک ترانزیستور فوق کوچک (۲۰x۲۰ نانومتر) سیموس محبوس نمود که در دماهای پایینی از ۲۶۹- تا ۲۵۸- درجه سانتیگراد عمل میکند.
تابع موج الکترون در یک شبکه نیمههادی پخش میشود و با الکترونهای ظرفیت برهمکنشی قابل چشمپوشی دارد و میتوان با جایگزینی جرم آن با تانسور جرم مؤثر، از صوریسازی تکذره استفاده نمود
ویژگیها
طبقهبندی
در مدل استاندارد فیزیک ذرات، الکترونها به گروهی از ذرات زیر اتمی به نام لپتونها تعلق دارند که ذرات بنیادی یا اولیه در نظر گرفته میشوند. الکترونها دارای کمترین مقدار جرم در میان لپتونهای باردار (و یا هر نوع ذره دارای بار الکتریکی) هستند و متعلق به اولین نسل ذرات بنیادی هستند. دومین و سومین نسل لپتونهای باردار میون و تاو هستند که از نظر بار، اسپین و برهم کنش با الکترونها یکسان بوده ولی دارای جرم بیشتری میباشند. لپتونها از نظر نداشتن برهم کنش قوی با جزء دیگر تشکیل دهندهٔ ماده به نام کوارک تفاوت دارند. همهٔ اعضای گروه لپتونها فرمیون هستند زیرا همگی آنها دارای اسپین نیمهصحیح هستند؛ الکترون دارای اسپین است.
ویژگیهای بنیادی
جرم نامتغیر یک الکترون تقریباً کیلوگرم یا واحد جرم اتمی است. برپایه اصل همارزی جرم-انرژی اینشتین، این میزان جرم معادل با انرژی سکونی برابر ۰٫۵۱۱ مگاالکترونولت است. نسبت جرم پروتون به الکترون در حدود ۱۸۳۶ است.
مشاهدات اخترشناسی نشان دادهاست که همانطور که مدل استاندارد پیشبینی میکند، نسبت جرم پروتون به الکترون حداقل در نیمی از عمر جهان، همین مقدار را داشتهاست.
الکترون دارای بار الکتریکی برابر با کولن است
که به عنوان یکای استاندارد بار الکتریکی برای ذرات زیراتمی در نظر گرفتهمیشود و با نام بار بنیادی نیز شناختهمیشود. این بار بنیادی عدم قطعیت استانداردی به اندازه دارد.
در محدوده دقت آزمایشهای تجربی، میزان بار الکترون برابر با بار پروتون و با علامت مخالف آن است.
از آنجاییکه نماد e برای بار بنیادی بهکاربرده میشود، معمولاً الکترون را با نماد -e نمایش میدهند که علامت منفی نشاندهنده منفی بودن بار آن است. پوزیترون را با نماد +e نمایش میدهند زیرا ویژگیهایش مانند الکترون است با این تفاوت که بار آن مثبت است.
الکترون دارای یک تکانه زاویهای ذاتی یا اسپین به اندازه است. به دلیل این ویژگی الکترون یک ذره اسپین- بهشمار میآید. اندازه اسپین چنین ذراتی برابر با ħ است و اندازه تصویر اسپین روی هر محور ± است. افزون بر اسپین، الکترون یک گشتاور مغناطیسی ذاتی نیز در امتداد محور اسپین خود دارد. مقدار آن تقریباً برابر با یک مگنتون بور است که ثابتی فیزیکی با اندازه ژول بر تسلا میباشد.
جهتگیری اسپین نسبت به گشتاور الکترون یکی از ویژگیهای ذرات بنیادی به نام مارپیچگی را تعریف میکند.
الکترون هیج زیرساختار شناختهشدهای ندارد و گمان میرود که یک ذره نقطهای با بار نقطهای و بدون اندازه فضایی باشد.
در فیزیک کلاسیک، تکانه زاویهای و گشتاور مغناطیسی یک جسم به ابعاد فیزیکیاش بستگی دارند. از این رو مفهوم یک الکترون بدون بعد که دارای این ویژگیها باشد، با مشاهدات تجربی در آزمایشهای دام پنینگ، که به شعاع متناهی غیر صفر الکترون اشاره میکنند، در تناقض به نظر میرسد. یک توضیح ممکن برای این شرایط متناقضنما در مبحث ذرات مجازی و با در نظرگرفتن تبدیل فولدی-ووتویسن مطرح میشود. مسئله شعاع الکترون یکی از مسائل چالشآمیز در فیزیک نظری نوین است. پذیرفتن فرضیه متناهی بودن شعاع الکترون با پیشفرضهای نظریه نسبیت عام در تناقض است. از سوی دیگر، یک الکترون نقطهای (شعاع صفر) نیز مشکلات ریاضیاتی جدی ایجاد میکند زیرا خود-انرژی الکترون به بینهایت میل میکند. این جنبهها بهطور مفصل توسط دیمیتری ایواننکو و آرسنی سوکولوف تحلیل شدهاست.
مشاهدات مربوط به یک تک الکترون در یک دام پنینگ نشان میدهد که حداکثر شعاع ممکن برای ذره متر است.
یک ثابت فیزیکی به نام شعاع کلاسیک الکترون وجود دارد که مقدار بسیار بیشتری برابر با متر دارد که از شعاع پروتون نیز بزرگتر است. واژه کلاسیک در اینجا اشاره به محاسبه سادهانگارانهای میکند که آثار مکانیک کوانتومی را نادیده میگیرد؛ در واقعیت، شعاع کلاسیک الکترون ارتباط اندکی با ساختار بنیادی الکترون دارد.
ذرات بنیادی وجود دارند که خود به خود به ذرات با جرم کمتر واپاشی میشوند. یک نمونه از این ذرات میون است که با میانگین طول عمر به یک الکترون، یک نوترینو و یک پادنوترینو واپاشی میشود. اما در مباحث نظری الکترون، ذرهای پایدار بهشمار میآید: الکترون کم جرمترین ذره با بار الکتریکی غیرصفر است، پس واپاشی آن قانون پایستگی بار را نقض میکند.
حد پایین تجربی طولعمر میانگین الکترون، با ۹۰٪ سطح اطمینان، سال است.
ویژگیهای کوانتومی
مانند سایر ذرات، الکترون نیز میتواند ویژگیهای موجی از خود بروز دهد. این ویژگی را دوگانگی موج-ذره مینامند و میتوان از طریق آزمایش دوشکاف آن را نمایش داد.
ماهیت موج-مانند الکترون به آن اجازه میدهد که از دو شکاف بهطور همزمان عبور کند، در حالیکه یک ذره کلاسیک در یک زمان مشخص تنها میتواند از یک شکاف عبور کند. در مکانیک کوانتومی ویژگی موج-مانند ذره را میتوان توسط یک تابع مختلط مقدار به نام تابع موج (ψ)، به زبان ریاضی توصیف نمود. مجذور قدر مطلق این تابع احتمال اینکه یک ذره در نزدیکی یک مکان مشخص مشاهده شود را بهدست میدهد و یک تابع چگالی احتمال است.
الکترونها ذرات یکسانی هستند زیرا نمیتوان دو الکترون مختلف را برپایه ویژگیهای فیزیکی ذاتی آنها از یکدیگر متمایز نمود. این در مکانیک کوانتومی بدین معناست که میتوان جای دو الکترون در حال برهمکنش را با یکدیگر عوض نمود، بدون آنکه تغییری در وضعیت کوانتومی سیستم به وجود آید. تابع موج فرمیونها (که شامل الکترون نیز میشوند) پادتقارنی است یعنی هرگاه جای الکترونها با هم عوض شود، علامت آن تغییر مییابد؛ یعنی (ψ(r۱, r۲) −ψ(r۲, r۱ که در آن متغیرهای r۱ و r۲ متناظر با الکترون اول و دوم هستند. از آنجا که تعویض علامت، تأثیری در مقدار قدر مطلق ندارد، احتمالات متناظر با این دو حالت یکسان هستند. بوزونها (مانند فوتون) برعکس فرمیونها تابع موج تقارنی دارند.
در مورد امواج پادتقارنی، حل معادله موج برای دو الکترون در حال برهمکنش، نتیجه میدهد که احتمال اینکه هر دو ذره یک جفت، حالت کوانتومی یکسانی را داشته باشند، صفر است. این اصل بسیاری از ویژگیهای الکترون را توضیح میدهد. این موضع سبب میشود که گروههای الکترونهای محدود در یک اتم، به جای اینکه همگی در یک مدار روی هم قرار بگیرند، اوربیتالهای اتمی مختلفی را در اتم اشغال کنند.
ذرات مجازی
با نگاهی سادهنگرانه، میتوان گفت که هر فوتون زمانی را به شکل ترکیبی از یک الکترون مجازی و پادذره آن یعنی پوزیترون مجازی سپری میکند که اندکی پس از آن به سرعت یکدیگر را نابود میکنند.
ترکیب تغییرات انرژی مورد نیاز برای ایجاد این ذرات و زمانی که طی آن وجود دارند، باید پایینتر از آستانه مشاهدهپذیری توصیف شده توسط رابطه عدم قطعیت هایزنبرگ باشد، یعنی
ΔE · Δt ≥ ħ.
در حقیقت انرژی ΔE مورد نیاز برای ایجاد این ذرات مجازی را میتوان برای بازه زمانی Δt، از خلاء قرض گرفت، با این شرط که حاصلضرب این دو از ثابت پلانک کاهشیافته، بیشتر نباشد. از این رو برای یک الکترون مجازی، Δt حداکثر برابر است.
در زمانی که یک جفت الکترون-پوزیترون مجازی وجود دارند نیروی کولنی ناشی از میدان الکتریکی اطراف الکترون، باعث میشود که یک پوزیترون ایجاد شده جذب الکترون اصلی شود، در حالیکه الکترون ایجاد شده دفع میشود. این سبب چیزی میشود که به قطبش خلاء مشهور است. در حقیقت خلاء مانند یک رسانا با گذردهی نسبی دیالکتریک بیشتر از یک عمل میکند؛ بنابراین بار مؤثر یک الکترون در حقیقت کمتر از مقدار واقعی آن است؛ و بار با افزایش فاصله از الکترون کاهش مییابد.
این پدیده قطبش در سال ۱۹۹۷ توسط شتابدهنده ذرات ژاپنی تریستان مورد تأیید تجربی قرار گرفت.
ذرات مجازی سبب ایجاد یک اثر پوششی برای جرم الکترون هم میشوند.
همچنین از طریق برهمکنش با ذرات مجازی میتوان اختلاف اندک (در حدود ۰٫۱٪) گشتاور مغناطیسی ذاتی الکترون از مگنتون بور را توضیح داد.
همخوانی فوقالعاده دقیق این اختلاف پیشبینی شده با مقدار تعیینشده از راه تجربی، یکی از دستاوردهای مهم الکترودینامیک کوانتومی شمرده میشود.
پارادوکس ظاهری مشاهدهشده در مورد یک الکترون نقطهای که دارای تکانه زاویهای و گشتاور مغناطیسی باشد را میتوان با استفاده از شکلگیری فوتونهای مجازی در میدان الکتریک تولید شده توسط الکترون توضیح داد. این فوتونها باعث میشوند که الکترونها به شکل رقصان انتقال یابند که سبب یک حرکت دایرهای تقدیمی میشود. این حرکت اسپین و گشتاور مغناطیسی الکترون را تولید میکند.
در اتمها این پیدایش فوتونهای مجازی تغییر لمب مشاهدهشده در خطوط طیفی را توضیح میدهد.
برهمکنش
یک الکترون، میدان الکتریکی ایجاد میکند که بر ذرات با بار مثبت مانند پروتون، نیروی جاذبه و بر ذرات دارای بار منفی نیروی دافعه وارد میکند. میزان قدرت این نیرو توسط قانون مربع معکوس کولن تعیین میشود.
الکترون وقتی در حال حرکت باشد، میدان مغناطیسی ایجاد میکند. قانون آمپر-ماکسول، ارتباط میان میدان مغناطیسی ایجاد شده با حرکت دستهجمعی الکترونها نسبت به یک ناظر(جریان) را توصیف میکند. این ویژگی القایی، میدان مغناطیسی مورد نیاز برای چرخش یک موتور الکتریکی فراهم میکند.
میدان الکترومغناطیسی یک ذره باردار دلخواه در حال حرکت، توسط پتانسیلهای لینار-ویشرت توصیف میشود که حتی وقتی سرعت ذره نزدیک به سرعت نور باشد(نسبیتی) نیز معتبر هستند.
وقتی الکترونی در درون یک میدان مغناطیسی حرکت میکند در معرض نیروی لورنتز قرار میگیرد که عمود بر صفحه تعریف شده توسط میدان مغناطیسی و سرعت الکترون وارد میشود. این نیروی مرکزگرا سبب مارپیجی شدن مسیر حرکت الکترون درون میدان میشود که شعاع این مسیر پیچهای ژیرورادیوس نامیده میشود. شتاب ناشی از این حرکت دایرهای الکترون را القا میکند تا انرژی به شکل تابش سینکروترون آزاد کند.
انتشار انرژی به نوبه خود سبب پسزنی الکترون میشود که با نام نیروی آبراهام-لورنتز-دیراک شناخته میشود که اصطکاکی ایجاد میکند که باعث کند شدن حرکت الکترون میشود. این نیرو ناشی از واکنش به عقب خود میدان الکترون نسبت به خودش است.
در الکترودینامیک کوانتومی، فوتونها واسطه برهمکنش میان ذرات هستند. یک الکترون منزوی با سرعت ثابت نمیتواند یک فوتون واقعی را جذب یا منتشر کند؛ این کار باعث نقض پایستگی انرژی و تکانه میشود. در عوض، فوتونهای مجازی میتوانند تکانه را میان دو ذره باردار منتقل کنند. مثلاً این تبادل فوتونهای مجازی باعث ایجاد نیروی کولنی میگردد.
انتشار انرژی میتواند وقتی که مسیر یک الکترون در حال حرکت توسط ذره بارداری مانند پروتون منحرف میشود، اتفاق بیفتد. شتاب گرفتن الکترون باعث انتشار تابش ترمزی میشود.
یک برخورد ناکشسان بین یک فوتون (نور) و یک الکترون تکی (آزاد)، پراکندگی کامپتون نامیده میشود. چنین تصادمی سبب انتقال تکانه و انرژی میان ذرات میشود که باعث تغییر طول موج فوتون به اندازه مقداری که انتقال کامپتون نام دارد، میشود.
حداکثر مقدار این تغییر طول موج، h/mec است که با نام طول موج کامپتون شناخته میشود.
مقدار آن برای الکترون برابر با است. وقتی طول موج نور بلند باشد (مثلاً طول موج نور مرئی ۰٫۷–۰٫۴ میکرومتر است)، میزان تغییر طول موج ناچیز و قابل چشمپوشی است. چنین برهمکنشی میان نور و الکترونهای آزاد، پراکندگی تامسون یا پراکندگی خطی تامسون نامیده شدهاست.
قدرت نسبی برهمکنش الکترومغناطیس میان دو ذره باردار مانند الکترون و پروتون توسط ثابت ساختار ریز بهدست میآید. این مقدار یک کمیت بدون بعد است که نسبت دو انرژی را نشان میدهد: انرژی جاذبه (یا دافعه) الکترواستاتیک در فاصلهای به اندازه یک طول موج کامپتون و انرژی سکون بار. مقدار آن برابر است با α ≈ که تقریباً معادل است.
وقتی الکترون و پوزیترون با هم برخورد میکنند، یکدیگر را نابود میکنند و دو یا چند فوتون پرتو گاما پدید میآورند. اگر تکانه الکترون و پوزیترون قابل چشمپوشی باشد، امکان پیدایش یک اتم پوزیترونیوم پیش از آنکه نابودسازی منجر به تولید سه فوتون پرتو گاما (مجموعاً ۱٫۰۲۲ مگا الکترونولت) شود، وجود دارد.
از سوی دیگر، فوتونهای پرانرژی ممکن است در فرایندی به نام جفتسازی تبدیل به یک الکترون و یک پوزیترون شوند، البته تنها در صورتی که در نزدیکی یک ذره باردار مانند هسته اتم قرار بگیرد.
در نظریه برهمکنش الکتروضعیف، مؤلفه چپدست تابع موج الکترون، با الکتروننوترینو یک دوگان ایزواسپین ضعیف تشکیل میدهد. این بدین معنی است که الکتروننوترینوها در برهمکنشهای ضعیف مانند الکترون عمل میکنند. هر یک از اعضای این دوگان میتواند تحت یک برهمکنش جریان باردار، با انتشار یا جذب یک بوزون به عضو دیگر تبدیل شوند. بار در این واکنش پایسته میماند زیرا بوزون نیز حامل بار است و میزان تغییرات خالص بار در حین تبدیل صفر است. برهمکنشهای جریان باردار، مسئول پدیده واپاشی بتا در اتمهای پرتوزا هستند. هر دوی الکترون و الکتروننوترینو میتوانند از طریق مبادله یک بوزون 0Z در برهمکنش جریان خنثی شرکت کنند و این ویژگی سبب پیدایش پدیده پراکندگی کشسان نوترینو-الکترون میشود.
اتمها و مولکولها
الکترون را میتوان از طریق یک نیروی جاذبه کولنی مقید به هسته اتم نمود. سامانه متشکل از یک یا چند الکترون مقید به یک هسته، «اتم» نام دارد. اگر در اتمی تعداد الکترونها با بار الکتریکی هسته برابر نباشد، به آن «یون» گفته میشود. رفتار موج-مانند یک الکترون مقید توسط تابعی به نام اوربیتال اتمی توصیف میشود. هر اوربیتال مجموعهای از اعداد کوانتومی (مانند انرژی، تکانه زاویهای و تصویر تکانه زاویهای) خاص خود را داراست. و تنها تعداد گسستهای از این اوربیتالها میتوانند در اطراف هسته وجود داشتهباشند. بنا بر اصل طرد پاولی، هر اوربیتال میتواند حداکثر توسط دو الکترون اشغال شود که باید عدد کوانتومی اسپین آنها از یکدیگر متفاوت باشد.
الکترونها میتوانند با انتشار یا جذب فوتون بین اوربیتالهای مختلف منتقل شوند. انرژی فوتون آزاد شده برابر با اختلاف پتانسیل دو اوربیتال خواهد بود.
از دیگر روشهای انتقال اوربیتال الکترون میتوان به برخورد دادن آن با ذرات و همچنین اثر اوژه اشاره نمود.
برای گریختن از اتم، انرژی الکترون باید از انرژی بستگی آن با اتم(انرژی یونش) بیشتر باشد. این اتفاق مثلاً در پدیده فوتوالکتریک روی میدهد که در آن یک فوتون تصادفی که انرژی آن از انرژی یونش اتم بیشتر است توسط الکترون جذب میشود.
تکانه زاویهای اوربیتالی الکترون کوانتایی است. از آنجا که الکترون باردار است، یک گشتاور مغناطیسی اوربیتالی تولید میکنند که متناسب با تکانه زاویهای الکترون است. گشتاور مغناطیسی خالص یک اتم برابر با جمع برداری گشتاورهای مغناطیسی اسپین و اوربیتال همه الکترونها و هسته اتم است. گشتاور مغناطیس هسته دز مقابل الکترونها قابل چشمپوشی است. گشتاورهای مغناطیسی دو الکترونی که یک اوربیتال را اشغال کردهاند، میتوانند همدیگر را خنثی کنند.
پیوندهای شیمیایی که میان اتمها روی میدهند، نتیجه برهمکنشهای الکترومغناطیسی هستند که توسط مکانیک کوانتوم توصیف میشوند.
قویترین پیوندها به اشتراکگذاری یا انتقال الکترون بین اتمها شکل میگیرند و بدینترتیب امکان شکلگیری مولکولها را فراهم میکنند. در درون یک مولکول، الکترونها تحت تأثیر هستههای اتمهای متعدد هستند و همانطور که در اتمهای منفرد، اوربیتالهای اتمی را پر میکردند، در مولکولها اوربیتالهای مولکولی را پر میکنند.
یکی از فاکتورهای بنیادی در این ساختارهای مولکولی وجود جفت الکترونهاست. این الکترونها باید اسپین مخالف داشتهباشند تا بنا بر اصل طرد پاولی بتوانند با هم یک اوربیتال مولکولی را پرکنند (مانند اتمها). اوربیتالهای مولکولی مختلف توزیعهای فضایی متفاوتی از چگالی الکترون دارند. مثلاً در جفتهای پیوندی (یعنی جفت الکترونهایی که در واقع اتمها را به یکدیگر پیوند میدهند) با بیشترین احتمال میتوان الکترون را در حجم کوچکی بین دو هسته یافت، در حالیکه جفت الکترونهای غیرپیوندی در حجم بزرگی در اطراف هستهها توزیع شدهاند.
رسانایی
چنانچه شمار الکترونهای جسمی بیشتر یا کمتر از شمار لازم برای ایجاد تعادل با بار مثبت هستههای اتمهایش باشد، آن جسم دارای بار الکتریکی خالص خواهد بود. اگر جسم دارای فزونی الکترون باشد، گفته میشود که جسم دارای بار منفی و اگر کمبود الکترون داشته باشد بار آن را مثبت میخوانند. وقتی شمار الکترونها و پروتونها برابر باشد، یکدیگر را خنثی میکنند و گفته میشود که جسم از نظر الکتریکی خنثی است. در نتیجه پدیدهای به نام اثر برق مالشی میتوان با مالش در اجسام ماکروسکوپی بار الکتریکی ایجاد نمود.
الکترونهای مستقلی که در حال حرکت در خلاء باشند را «الکترون آزاد» میگویند. الکترونها در فلزات به گونهای رفتار میکنند که گویی آزاد هستند. ذرّاتی در فلزات و جامدات دیگر به نام الکترون شناخته میشوند، در واقع شبه ذره الکترون هستند که همان بار الکتریکی، اسپین و گشتاور مغناطیسی الکترونهای واقعی را دارند اما ممکن است جرمشان متفاوت باشد.
وقتی الکترونهای آزاد (چه در خلاء و چه در فلزات) حرکت میکنند یک شاره خالص از بار تولید میکنند که جریان الکتریکی نامیده میشود و باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی میشود و بالعکس میتوان با یک میدان مغناطیسی متغیر، جریان الکتریکی تولید نمود. این برهمکنشها را میتوان با استفاده از معادلات ماکسول به زبان ریاضی بیان نمود.
در هر دمای دلخواه، هر مادهای میزان خاصی از رسانایی الکتریکی دارد که مقدار جریان الکتریکی را در زمانی که پتانسیل برقرار شود، تعیین میکند. نمونه رساناهای خوب فلزاتی مانند مس و طلا هستند، در حالیکه شیشه و تفلون رساناهای ضعیفی هستند. در مواد دیالکتریک، الکترونها مقید به اتمهایشان باقی میمانند و ماده به عنوان عایق عمل میکند. بیشتر نیمرسانا (نیمههادی)ها سطح متغیری از رسانایی بین رسانای کامل و عایق الکتریکی دارند.
از سوی دیگر فلزات یک ساختار نوار الکترونیکی دارند که عبارت است از نوارهای الکترونیکی نیمهپر. وجود چنین نوارهایی به الکترونها اجازه میدهد که به گونهای رفتار کنند که گویا الکترون آزاد یا الکترون نامتمرکز هستند. این الکترونها با اتم خاصی مرتبط نیستند، در نتیجه وقتی یک میدان الکتریکی اعمال میشود آزاد هستند که مانند یک گاز (گاز فرمی) در درون ماده حرکت کنند.
به دلیل برخوردهای میان اتمها و الکترونها، سرعت رانش الکترون در یک رسانا در مرتبه میلیمتر بر ثانیه است، اما سرعت انتشار، یعنی سرعتی که یک تغییر در جریان در یک نقطه از ماده به نقاط دیگر ماده سرایت میکند و باعث تغییر جریان در قسمتهای دیگر میشود، معمولاً در حدود ۷۵٪ سرعت نور است.
دلیل این موضوع آن است که سیگنالهای الکتریکی به شکل یک موج منتشر و با سرعتی که وابسته به ثابت دیالکتریک ماده است، منتشر میشوند.
فلرات رساناهای خوبی برای گرما هستند زیرا الکترونهای نامتمرکز میتوانند آزادانه حرکت کنند و انرژی گرمایی را میان اتمها منتقل کنند. اما بر خلاف رسانایی الکتریکی، رسانایی گرمایی یک فلز، تقریباً مستقل از دماست. این موضوع را میتوان با قانون ویدمان-فرانتس به زبان ریاضی بیان نمود. این قانون چنین میگوید که نسبت رسانایی گرمایی به رسانایی الکتریکی متناسب با دماست. بینظمی گرمایی در شبکه فلزی مقاومت الکتریکی ماده را افزایش میدهد و بدین ترتیب وابستگی میان جریان الکتریکی و دما ایجاد میکند.
وقتی مواد تا دماهای پایینتر از دمای بحرانی سرد شوند، دچار تغییر فازی میشوند که طی آن تمامی مقاومت خود در برابر جریان الکتریکی را از دست میدهند. به این فرایند ابررسانایی گفته میشود. در نظریه بیسیاس، این رفتار توسط جفتالکترونهایی که وارد بک حالت کوانتومی به نام چگالش بوز-اینشتین میشوند، مدل میشود. این جفتهای کوپر، از طریق ارتعاشات شبکهای به نام فونون، حرکتشان را به ماده نزدیکشان مرتبط میسازند و بدین ترتیب از برخوردشان با اتمها که منشاء معمول مقاومت الکتریکی است، جلوگیری میکنند.
(جفتهای کوپر شعاعی تقریباً برابر با ۱۰۰ نانومتر دارند، بنابراین میتوانند یکدیگر را همپوشانی کنند)
هرچند سازوکار عملکرد ابررساناهای دماهای بالا هنوز مشخص نیست.
الکترونهای درون جامدات رسانا که خود در واقع شبهذره هستند، وقتی در دماهای نزدیک به صفر مطلق بسیار فشرده شوند، بهگونهای رفتار میکنند که گویا خود به سه شبهذره دیگر تقسیم شدهاند: اسپینون، اوربیتون و هولون
اولی حامل اسپین و گشتاور مغناطیسی است، دومی حامل مکان اوربیتالش و آخری حامل بار الکتریکی است.
حرکت و انرژی
بنا بر نظریه نسبیت خاص اینشتین، وقتی سرعت الکترون به سرعت نور نزدیک میشود، از دید یک ناظر، جرم نسبیتی آن افزایش مییابد و در نتیجه شتاب دادن به آن از درون چارچوب مرجع ناظر، دشوارتر و دشوارتر میشود. سرعت الکترون میتواند به سرعت نور در خلاء (c) نزدیک شود اما هرگز به آن نمیرسد. هرچند وقتی الکترونهای نسبیتی (یعنی الکترونهایی که با سرعتی نزدیک به نور حرکت میکنند) به درون یک رسانه دیالکتریک (مانند آب) تزریق شوند که در آن سرعت نور بسیار کمتر از c است، الکترونها در آن رسانه موقتاً سریعتر از نور حرکت خواهند کرد. در حین برهمکنش با رسانه، نور کمسویی تولید میکنند که تابش چرنکوف نام دارد.
آثار نسبیت خاص برپایه کمیتی به نام فاکتور لورنتز بنا شدهاند که به شکل تعریف میشود و v سرعت ذره است. انرژی جنبشی Ke الکترونی که با سرعت v حرکت میکند برابر است با:
که در آن me جرم الکترون است. شتابدهنده خطی استانفورد قادر است به الکترون تا تقریباً ۵۱ گیگاالکترونولت شتاب دهد.
از آنجا که الکترون رفتار موجی دارد، یک طول موج دوبروی به آن نسبت داده میشود. این طول موج از رابطه λe = h/p بهدست میآید که h ثابت پلانک و p تکانه است. برای ۵۱ گیگا الکترونولت ذکرشده، طول موج در حدود خواهد بود که به اندازه کافی کوچک هست که بتواند در اکتشاف ساختارهای بسیار کوچکتر از اندازه هسته اتم سودمند باشد.
شکلگیری
نظریه مهبانگ پذیرفتهشدهترین نظریه علمی برای توضیح مراحل اولیه در تکامل جهان است.
در نخستین میلیثانیه پس از مهبانگ، دماها بیشتر از ۱۰ میلیارد درجه کلوین بودند و میانگین انرژی فوتونها بیش از یک میلیون الکترونولت بود. این فوتونها به اندازه کافی پرانرژی بودند که بتوانند با یکدیگر واکنش دهند و جفتهای الکترون و پوزیترون را بهوجود آورند و به همین شکل جفتهای پوزیترون-الکترون یکدیگر را نابود کرده و فوتونهای پرانرژی منتشر میکنند:
+ ↔ +
در این مرحله از تکامل جهان بین الکترونها و پوزیترونها و فوتونها تعادلی وجود داشت؛ اما پس از ۱۵ ثانیه دمای جهان پایینتر از حدی بود که شکلگیری الکترون-پوزیترون بتواند رخ دهد. بیشتر الکترونها و پوزیترونهای باقیمانده همدیگر را نابود کردند و باعث تابش پرتو گامایی شدند که جهان را مجدداً اندکی گرمتر کرد.
به دلایلی که هنوز نامشخص است در حین فرایند لپتونزایی شمار الکترونها نسبت به پوزیترونها اندکی فزونی یافت.
در نتیجه در حدود یک الکترون از هر یک میلیارد الکترون از فرایند نابودسازی نجات یافت. این مقدار اضافی با مقدار پروتونهای اضافی نسبت به پادپروتونها در شرایطی به نام عدم تقارن باریون برابر بود و در نتیجه بار خالص جهان صفر بود.
پروتونها و نوترونهای باقیمانده، در فرایندی به نام هستهزایی (سنتز هستهای) شروع به واکنش با یکدیگر و تشکیل ایزوتوپهای هلیم و هیدروژن و مقادیر اندکی لیتیم نمودند. این فرایند پس از حدود ۵ دقیقه به اوج رسید.
همه نوترونهای باقیماندهای دچار واپاشی بتای منفی با نیمه عمر ۱۰۰۰ ثانیه شدند و طی این فرایند هرکدام یک پروتون و یک الکترون آزاد کردند:
→ + +
تا ۳۰۰۰۰۰–۴۰۰۰۰۰ سال بعدی، الکترونهای اضافی پرانرژیتر از آن بودند که در بند هستههای اتمی بیفتند.
در پی آن دورهای به نام دوره بازترکیب آغاز شد که طی آن اتمهای خنثی شکل گرفتند و جهان در حال انبساط نسبت به تابش شفاف شد.
تقریباً یک میلیون سال پس از مهبانگ، نخستین نسل از ستارهها شروع به شکل گرفتن نمودند. در درون ستارهها، هستهزایی ستارهای منجر به تولید پوزیترونها از همجوشی هستههای اتمی میشود. این ذرات پادماده بلافاصله توسط الکترونها نابود میشوند و پرتو گاما آزاد میکنند. نتیجه نهایی این فرایند یک کاهش پایدار در شمار الکترونها و به همان میزان افزایش تعداد نوترونهاست، اما فرایند تکامل ستارگان ممکن است منجر به سنتز ایزوتوپهای رادیواکتیو شود. ایزوتوپهای انتخاب شده ممکن است دچار واپاشی بتای منفی شوند و یک الکترون و یک پادنوترینو از هسته منتشر کنند.
مثلاً ایزوتوپ کبالت-۶۰ (60Co) واپاشی میشود و به نیکل-۶۰ () تبدیل میشود.
ستارهای که جرمی بیش از ۲۰ جرم خورشیدی داشتهباشد، در پایان دوران عمرش ممکن است دچار رمبش گرانشی شود و سیاهچاله تشکیل دهد.
طبق فیزیک کلاسیک این اجسام پرجرم ستارهای نیروی جاذبه گرانشی اعمال میکنند که آنقدر قدرتمند است که هیچ چیز حتی تابش الکترومغناطیسی یارای گریختن ار شعاع شوارتزشیلد را ندارد. اما در فیزیک کوانتومی گمان میرود که آثار مکانیک کوانتومی این پتانسیل را دارند که اجازه بدهند تابش هاوکینگ از ان منتشر شود. چنین تصور میشود که در افق رویداد این بقایای ستارهای الکترون (و پوزیترون) تولید میشود.
وقتی جفتهای ذرات مجازی (مثلاً الکترون و پروتون) در درون افق رویداد بهوجود میآیند، توزیع فضایی تصادفی این ذرات ممکن است سبب شود که یکی از آنها در خارج از افق رویداد بهوجود آید. این فرایند را تونلزنی کوانتومی میگویند، سپس پتانسیل گرانشی این سیاهچاله ممکن است انرژی لازم برای تبدیل این ذره مجازی به ذره حقیقی را فراهم کند و باعث تابش آن در فضا شود.
در عوض، عضو دیگر این جفت انرژی منفی دریافت میکند که باعث کاهش جرم-انرژی سیاهچاله میشود. با کاهش جرم سرعت تابش هاوکینگ بیشتر میشود و باعث تبخیر سیاهچاله میشود تا سرانجام منفجر شود.
پرتوهای کیهانی ذراتی هستند که با انرژی بالا در فضا حرکت میکنند. رویدادهای انرژی به بزرگی ثبت شدهاست.
وقتی این ذرات با نوکلئونهای جو زمین برخورد میکنند، دوشی از ذرات از جمله پیونها تشکیل میشود. بیش از نیمی از پرتوهای کیهانی مشاهدهشده از زمین از میونها تشکیل میشود. میون یکی از اعضای خانواده لپتونهاست که در اتمسفر بالایی بر اثر واپاشی پیونها به وجود میآید.
→ +
میون نیز به نوبه خود میتواند به یک الکترون یا پوزیترون واپاشی شود.
→ + +
مشاهده
مشاهدات از راه دور الکترونها نیازمند آشکارسازی انرژی تابشی آنهاست. مثلاً در محیطهای پرانرژی مانند تاج خورشیدی یک ستاره الکترونهای آزاد تشکیل پلاسمایی میدهند که تابش ترمزی منتشر میکند. گاز الکترون ممکن است دچار نوسان پلاسما شود. نوسان پلاسما به موجهایی گفته میشود که بر اثر تغیرات همزمان در چگالی الکترونها پدید میآیند و اینها تولید انرژی میکنند که توسط رادیوتلسکوپها قابل ردیابی اسنت.
بسامد یک فوتون متناسب با انرژی آن است. وقتی که یک الکترون مقید بین سطوح مختلف انرژی در اتم انتقال مییابد، فوتونهای با بسامد مشخصی را جذب یا نشر میکنند. مثلاً وقتی اتمها تحت تابش از سوی منبعی با طیف گسترده قرار گیرند، خطوط جذبی متمایزی در طیف تابش منتقلشده پدیدار میشوند. هر عنصر یا مولکولی مجموعه مشخصی از خطوط طیفی خاص خود را دارد؛ مثلاً خطوط طیفی هیدروژن. اندازهگیریهای طیفبینی قدرت و پهنای این خطوط، این امکان را فراهم میآورد که ترکیب و ویژگیهای فیزیکی یک ماده را تعیین نمود.
در شرایط آزمایشگاهی، برهمکنشهای الکترونهای منفرد را میتوان با استفاده از آشکارسازهای ذرات مشاهده نمود، که امکان اندازهگیری ویژگیهای خاصی مانند انرژی، اسپین و بار را فراهم میکند. با پیدایش روشهایی مانند دام پل یا دام پنینگ میتوان درات باردار را در فضای کوچکی برای مدتی طولانی نگاه داشت. این کار امکان اندازهگیری دقیق ویژگیهای ذره را فراهم میکند.
مثلاً در یک نمونه، با استفاده از دام پنینگ، یک الکترون به مدت ده ماه در محفظهای دربرگرفته شد. گشتاور مغناطیسی الکترون در این تلاش، تا ۱۱ رقم دقت تعیین شد که در سال ۱۹۸۰ دقیقترین مقدار در بین مقادیر ثابتهای فیزیکی بهشمار میآمد.
نخستین تصاویر ویدئویی از توزیع انرژی یک الکترون در فوریه ۲۰۰۸، توسط تیمی در دانشگاه لوند سوئد گرفته شد. دانشمندان از فلاشهای بسیار کوتاهمدت نور که به پالسهای اتوثانیهای مشهورند استفاده کردند که اجازه مشاهده حرکت الکترون را برای نخستین بار ممکن ساخت.
توزیع الکترون در مواد جامد را میتوان با استفاده از روش طیفنگاری ایآرپیئیاس (ARPES) تصویر نمود. این تکنیک از اثر فوتوالکتریک بهره میبرد تا فضای دوجانبه را اندازه بگیرد. با استفاده از ایآرپیئیاس میتوان جهت، سرعت و پراکندگی الکترون را در درون مواد تعیین نمود.
کاربردها
پرتوهای ذرهای
از پرتوهای الکترونی در نوعی جوشکاری با نام جوشکاری با تشعشعات الکترونی استفاده میشود.
با این پرتوها میتوان چگالی بالایی از انرژی تا را در نوار باریکی به قطر متمرکز نمود و معمولاً نیازی به ماده پرکننده نیز ندارند. این شیوه جوشکاری باید در خلاء انجام شود تا از برهمکنش میان الکترونها و مولکولهای گازها پیش از رسیدن به هدف جلوگیری شود و میتوان از آن برای جوش دادن مواد رسانایی استفاده نمود که بدون این روش، مواد مناسبی برای جوشکاری نیستند.
طرح نگاری الکترونی (EBL) نام روشی برای قلمزنی نیمرساناها (نیمههادیها) در دقتهایی در مقیاسهای کوچکتر از یک میکرومتر است.
محدودیتهای این تکنیک هزینه بالا، کند بودن، نیاز به خلاء برای کار کردن و تمایل الکترونها به پراکندگی در جامدات است. مشکل آخری دقت را به ۱۰ نانومتر محدود میکند، به همین دلیل از روش EBL بیشتر برای تولید برخی از مدارهای مجتمع ویژه در تعداد اندک استفاده میشود.
از روش پردازش پرتو الکترونی برای پرتوافکنی به مواد جهت تغییر ویژگیهای فیزیکی یا استریلیزه کردن محصولات غذایی و پزشکی استفاده میشود.
پرتوهای الکترونی در تابشهای شدید باعث شارهای شدن یا شبه ذوب شیشه، بدون افزایش قابل توجهی در دمای آن میشوند: مثلاً تابش شدید الکترون باعث مرتبه بزرگی کاهش در ویسکوزیته و کاهش انرژی فعالسازی آن میشود.
در پرتودرمانی، از شتابدهندههای خطی ذرات برای تولید پرتوهای الکترونی در درمان تومورهای سطحی استفاده میشود. با الکترون درمانی میتوان بیماریهای پوستی مانند سرطان سلول پایهای را درمان نمود زیرا الکترون پیش از جذب شدن تنها تا عمق محدودی (معمولاً برای الکترونهایی با انرژی ۵–۲۰ مگاالکترونولت، تا عمق ۵ سانتیمتر) میتواند نفوذ کند. از پرتو الکترون میتوان برای تکمیل درمان در نواحی که مورد تابش پرتو ایکس قرارگرفتهاند استفاده نمود.
شتابدهندههای ذرات از میدانهای الکتریکی برای راندن الکترونها و پادذراتشان در انرژیهای بالا استفاده میکنند. این ذرات در هنگام گذر از میدانهای مغناطیسی تابش سینکروترون منتشر میکنند. وابستگی شدت این تابش به اسپین، باعث قطبش پرتو الکترونی میشود (فرایندی که با نام اثر اسکولوف-ترنوف شناخته میشود).
پرتوهای الکترونی تابیدهشده میتواند در آزمایشهای مختلفی سودمند واقع شود. تابش سینکروترون همچنین میتواند باعث سرد شدن پرتوهای الکترونی شود و بدین ترتیب، پخش تکانه میان ذرات را کاهش دهد. وقتی الکترون و پوزیترون طوری شتاب بگیرند که به انرژی مورد نیاز برسند، پرتوهای الکترونی و پوزیترونی با هم برخورد میکنند؛ آشکارسازهای ذرات انرژیهای منتشره ناشی از برخوردها را که موضوع مطالعه فیزیک ذرات است، مشاهده میکنند.
تصویربرداری
پراش الکترونی کمانرژی (LEED) شیوهای برای بمباران یک ماده کریستالی با یک پرتو الکترونی موازیشده و سپس مشاهده الگوهای پراکندگی حاصله برای تعیین ساختار ماده است. انرژی مورد نیاز برای الکترون معمولاً در محدوده ۲۰–۲۰۰ الکترونولت است.
تکنیک پراش الکترونی پرانرژی بازتابی (RHEED) از بازتاب یک پرتو از الکترونهایی که از زوایای پایین مختلف پرتاب میشوند تا ویژگیهای سطحی مواد کریستالی را مشخص کند. انرژی پرتو مورد استفاده در این روش معمولاً ۸–۲۰ کیلو الکترونولت و زوایای پرتاب ۱–۴ درجه است.
میکروسکوپ الکترونی یک پرتو متمرکز را به سوی یک نمونه هدایت میکند. در نتیجه برهمکنش پرتو با ماده، برخی از الکترونها ویژگیهایشان مانند حرکت، جهت، زاویه، فاز نسبی و انرژی تغییر میکند. میکروسکوپیستها میتوانند این تغییرات را ثبت کنند تا تصاویر با دقت اتمی از ماده تولید کنند.
در نور آبی، دقت میکروسکوپهای نوری متعارف به دلیل پراکندگی معمولاً محدود به ۲۰۰ نانومتر است.
در مقایسه، میکروسکوپهای الکترونی محدود به طول موج دوبروی الکترون هستند. این طول موج مثلاً برای الکترونهایی که توسط یک پتانسیل ۱۰۰۰۰۰ ولتی شتاب گرفتهاند، برابر با ۰٫۰۰۳۷ نانومتر است. میکروسکوپ انحراف-اصلاحشده الکترونی عبوری تا دقت ۰٫۰۵ نانومتر را ارائه میدهد که برای مشاهده اتمها حتی بیش از حد نیاز است.
این ویژگی سبب میشود که میکروسکوپ الکترونی وسیله آزمایشگاهی مفیدی برای تصویربرداری با دقت بالا باشد؛ هرجند که میکروسکوپهای الکترونی وسایل گرانقیمتی هستند و نگهداری آنها پرهزینه است.
دو نوع اصلی از میکروسکوپهای الکترونی وجود دارد: عبوری و روبشی. میکروسکوپهای الکترونی عبوری مانند پروژکتور آموزشی (اورهد) عمل میکنند، بدین صورت که پرتوی از الکترونها را از برشی از ماده عبور میدهند و سپس آن را توسط لنزهایی روی اسلاید عکاسی یا یک دستگاه بارجفتشده تصویر میکنند. میکروسکوپهای الکترونی روبشی، مانند یک دستگاه تلویزیون، یک پرتو الکترون بسیار متمرکز را در گستره نمونه مورد مطالعه، روبش شطرنجی (اسکن) میکنند تا تصویر را تولید کنند. بزرگنمایی برای هر دونوع میکروسکوپ در محدوده ۲۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰۰ برابر یا بیشتر تغییر میکند. میکروسکوپ تونلی روبشی، از تونلزنی کوانتومی الکترونها از یک نوک تیز فلزی به نمونه مورد مطالعه استفاده میکند تا تصاویری با دقت اتمی از سطح آن تهیه کند.
سایر کاربردها
در لیزر الکترون آزاد (FEL) یک پرتو الکترون نسبیتی از میان یک جفت دستگاه نوسانساز میگذرد که شامل آرایهای از آهنرباهای دوقطبی هستند که جهت میدانهایشان متناوباً تغییر میکند. الکترونها تابش سینکروترون منتشر میکنند که به شکل همدوسی با همان الکترونها برهمکنش میکند تا میدان تابش را به شدت در بسامد تشدید تقویت کنند. لیزر الکترون آزاد میتواند یک تابش پرتلالو همدوس الکترومغناطیسی، با دامنه گستردهای از بسامدها، از ریزموجها تا پرتو ایکس منتشر کند. این دستگاه میتوانند در ارتباطات، تولید و پزشکی کاربردهای مختلفی داشته باشند که از جمله آنها میتوان به جراحی بافتهای نرم اشاره نمود.
الکترونها نقش بسیار مهمی در لامپهای پرتو کاتدی که به گستردگی در دستگاههای نمایش در تجهیزات آزمایشگاهی، نمایشگرهای رایانهها و ست تلویزیون استفاده میشوند، دارند.
دریک لامپ افزاینده فوتوالکتریک، هر فوتونی که فوتوکاتد برخورد میکند بارانی از الکترونها را آغاز میکند که پالس جریانی قابل ردیابی تولید میکنند.
لامپهای خلاء از جریان الکترونها برای دستکاری سیگنالهای الکتریکی استفاده میکنند و نقش بسیار مهمی در گسترش فناوری الکترونیک داشتند. هرچند که جای خود را به دستگاههای حالت جامد مانند ترانزیستورها دادند.
جستارهای وابسته
یادداشتها
منابع
پیوند به بیرون
تعریف الکترون
اسپینترونیکها
الکترودینامیک کوانتومی
حاملهای بار
ذرات بنیادی
علم در ۱۸۹۷ (میلادی)
لپتونها |
5238 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86 | بار الکترون | بار بنیادی یکی از ثابتهای مهم و معروف در فیزیک، و مقدار آن در دستگاه بینالمللی یکاها(SI) است. این مقدار برابر با بار الکتریکی پروتون یا قدر مطلق بار الکتریکی الکترون است.
بار الکترون یا پروتون یا هر ذره دیگر ناوردا است، یعنی بار ذره در حال حرکت، با هر سرعت، تغییر نمیکند.
بار بنیادی در دستگاه سیجیاس برابر با است.
رابرت میلیکان در ۱۹۰۹ برای نخستین بار، بار الکترون را بهدقت اندازه گرفت. در آزمایش قطره روغن او، در اثر برخورد پرتوهای ایکس با مولکولهای هوا، الکترون آزاد میشود. قطرههای بسیار ریز روغن با قرار گرفتن در کنار الکترونها، بار منفی به دست میآورند. این قطرهها میان دو صفحهٔ افقی جای میگیرند و جرم یک قطره با اندازهگیری سرعت سقوط آن معین میشود.
وقتی که صفحهها باردار میشوند، سرعت سقوط قطره باردار تغییر میکند، زیرا قطره باردار دارای بار منفی را صفحهٔ بالایی که دارای بار مثبت است جذب میکند. بار صفحهها را میتوان طوری تنظیم کرد که قطرههای روغن، معلق بمانند. بار قطرهٔ روغن را میتوان از روی جرم قطره و بار صفحهها پس از تنظیم بار محاسبه کرد.
مطابق تعریف جدید (از ۲۰ می ۲۰۱۹)، بار بنیادی دقیقاً برابر با است.
منابع
ثابتهای فیزیکی
یکاهای بار الکتریکی |
5240 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B4%20%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B2%D9%87 | موش ستارهپوزه | موش ستارهپوزه (نام علمی: Condylura cristata) موشکور کوچکی است از خانواده کورموشها (Talpidae)، جنس کوندیلورا (Condylura) که در شرق کانادا و شمال شرقی آمریکا یافت میشود.
زیستگاه آن مناطق پست و نمناک است و از حشرات آبی، کرمها، نرمتنان، و ماهی کوچک تغذیه میکند. پوست جانور از خز سیاه ضدآبی پوشیده شده و دم و پاهای بزرگی دارد. طول آن میان ۱۵ و ۲۰ سانتیمتر است و ۵۵ گرم وزن و ۴۴ دندان دارد. ۲۲ شاخک گوشتین در انتهای پوزهٔ جانور آن را از دیگر موشکورها متمایز میکنند.
گمان میرود این شاخکهای بسیار حساس با استفاده از تشخیص جریان الکتریکی در شکار، غذا را شناسایی میکنند. موش ستارهپوزه به تنها ۲۳۰ میلیثانیه از شناسایی تا مصرف شکار احتیاج دارد و از این لحاظ سریعترین پستاندار شناخته میشود.
شاهین دمقرمز، بوف بزرگ شاخدار، راسوی بدبو و دیگرراسوها و ماهیان بزرگتر از شکارگران این جانور هستند.
منابع
Wikipedia contributors, "Star-nosed Mole," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Star-nosed_Mole&oldid=193087044 (accessed February 21, 2008).
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط کارل لینه
پستانداران آمریکای شمالی
پستانداران ایالات متحده آمریکا
پستانداران توصیف شده در ۱۷۵۸ (میلادی)
پستانداران کانادا
سردههای پستانداران تکنماد
فهرست سرخ IUCN از گونههای کمترین نگرانی
کورموشها |
5241 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF | یوزپلنگ | یوزپلنگ یا یوز ، جانوری مهرهدار و پستاندار از راستهٔ گوشتخواران، خانوادهٔ گربهسانان است. این جانور در گذشته در بیشتر مناطق آفریقا و گستره وسیعی از آسیای مرکزی و شبهقاره هند یافت میشد، اما امروزه با کاهش شدید جمعیت روبرو شدهاست. از میان چهار زیرگونهٔ یوزپلنگ، یکی از زیرگونهها که با نام «یوزپلنگ آسیایی» شناخته میشود در خطر جدی انقراض است و تعداد کمی از آن در دشتهای مرکزی ایران به بقا ادامه میدهند.
بدن یوزپلنگ در درازای چندین میلیون سال به گونهای پیشرفت پیدا کردهاست که این جانور بتواند بهطور معمول توانایی حرکت با سرعتی برابر با ۱۱۰ کیلومتر در ساعت را داشته باشد و البته برای مدت کوتاه با سرعتی برابر با ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت هم توانایی دویدن را دارد. سرعت یوزپلنگ در عرض ۲ ثانیه پس از شروع دویدن به ۷۵ کیلومتر در ساعت میرسد که از شتاب بسیاری از خودروهای مسابقهای نیز بیشتر است. البته میانگین سرعت حرکتی یوزپلنگ برابر با ۶۴ کیلومتر بر ساعت است. اندام باریک، پاهای لاغر و بلند، قفسه سینهای کم پهنا ولی عمیق و جمجمهای کوچک، ظریف و گرد، یوز را به سریعترین مهرهدار روی خشکی تبدیل کردهاست.
این جانور به آسانی از دیگر گربهسانان تشخیصپذیر است و آن را نه تنها از روی خالهای روی بدن میتوان متمایز کرد، که بدن باریک و کشیده، سر کوچک، چشمهای بالا قرار گرفته و گوشهای کوچک و تا حدودی پهن شمایلی یکتا به او میدهند. طعمهٔ معمول یوزپلنگها آهوها (به ویژه آهوی تامسون)، ایمپالا و دیگر پستانداران سمدار حداکثر تا ۴۰ کیلوگرم وزن هستند. یک نر بالغ تنها هر چند روز یک بار شکار میکند اما مادههای دارای توله تقریباً هر روز به شکار میپردازند. در حالی که سایر گربهسانان شکارچیان شب هستند، یوزها عمدتاً روزها فعال بوده و اغلب در اوایل بامداد و غروب آفتاب به سراغ طعمههای خود میروند.
واژهشناسی
واژهٔ یوزپلنگ از ترکیب دو واژهٔ «یوز» و «پلنگ» تشکیل شدهاست. یوز بُن مضارعِ مصدر «یوزیدن» به معنای «جَستن، جهیدن و طلب کردن» بوده و ازاینرو یوزپلنگ به معنای پلنگی است که به دنبال شکار خود گشته و آن را با جستن و دنبالکردن میگیرد. در فارسی میانه هم نام این جاندار «یوز» (با واو مجهول) بودهاست.
نام یوزپلنگ در زبان انگلیسی چیتا () است. این واژه برگرفته از واژهٔ سانسکریت چیتراکایاه () به معنای «دارای بدن رنگارنگ» است و از طریق واژهٔ هندیِ چیتا () وارد انگلیسی شدهاست. نام سردهای که یوز تنها عضو آن است نیز Acynonix است و تشکیلیافته از دو بخش برآمده از واژگان «ثابت» و «پنجه» در زبان یونانی. این نام اشاره به ویژگی یکتای جمعنشدنی پنجهها در این جانور دارد؛ ویژگیای که در هیچ گربهسان دیگری دیده نمیشود.
پیدایش و پراکنش
زیرخانواده گربهایان کوچک در میوسن پسین – نزدیک به ۹ میلیون سال پیش – پا بر روی زمین گذاشت و نسبهای گوناگون از آن در دوره به نسبت کوتاهی میان ۱۰٫۸ تا ۶٫۲ میلیون سال پیش شکل گرفتند. روشهای بررسی ژنتیکی نشان میدهند که قدیمیترین نیای گربهایان امروزی در ۱۰٫۸ میلیون سال پیش در آسیا زندگی میکرد. نسبهای گوناگون در زمانهای مختلفی از این نسب اصلی جدا شدند و جدایی نسب یوز در نزدیکی ۷٫۲ میلیون سال پیش پدید آمد. نسب یوز به عنوان نسبی از گربههای بزرگجثه، لاغر و دارای پاهای درازی شناخته میشود که امروزه از آن تنها یوز (Acinonyx jubatus) باقی ماندهاست. این نسب در دوره پلیوسن پسین–پلیستوسن در بیشتر اوراسیا پراکنده بود و سنگوارههایی از یوزمانندها و گربههای یوزنما مربوط به این دوره در آفریقا، اوراسیا و آمریکای شمالی یافت شدهاند.
امروزه باور بر این است که نزدیکترین گونهها به یوز، شیر کوهی و جگواروندی هستند. اینها همه عضو طایفه Acinonychini بهشمار میروند که بر پایهٔ بررسیهای مولکولی، در ۶٫۹ میلیون سال پیش از دیگر گربهها جدا شدند.
زیرگونهها
گونه یوز دارای دو زیرگونه اصلی است: زیرگونهٔ آسیایی و زیرگونهٔ آفریقایی. هر چند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد و برخی متخصصان تعداد بیشتری زیرگونه را در نظر میگیرند؛ از جمله زیرگونهٔ شمالغربی آفریقا (با نام علمی Acinonyx jubatus hecki) که یکی از چندین زیرگونهٔ مشتقشده از زیرگونهٔ آفریقایی است. شاهیوز نیز شکلی از یوز آفریقایی است با خالهای درشت و پیوسته بر روی پوست که نه زیرگونهای جدا، بلکه ریختی از این جاندار بهشمار میرود. عامل پدید آمدن چنین رنگآمیزی در پوست شاهیوز یک چیرگی است که اغلب در یوزهای جنوب آفریقا پدید میآید.
کراوسمان و مورالس زیرگونههای یوز را ۵ عدد و به صورت زیر برمیشمارند:
اکنون چهار زیرگونه مورد پذیرش است:
A. j. jubatus در جنوب آفریقا دربردارندهٔ زیرگونههای توصیفشده A. j. raineyi و A. j. velox)
A. j. hecki در شمال غربی آفریقا
A. j. soemmerringi در شمال شرقی آفریقا (زیرگونه A. j. fearsoni در شرق آفریقا به عنوان یک زیرگونه پذیرفته نشدهاست)
A. j. venaticus در شمال آفریقا تا شبهقارهٔ هند (امروزه تنها در ایران) در بین دو زیرگونهٔ اصلی، زیرگونهٔ آفریقایی که در بسیاری از بخشهای این قاره پراکندگی دارد وضعیت نسبتاً بهتری را دارد. به نظر میرسد که در حدود ۵ تا ۱۵ هزار یوز هنوز در آفریقا باقیماندهاند. اما زیرگونهٔ آسیایی آن که به یوزپلنگ ایرانی یا یوزپلنگ آسیایی مشهور است و روزگاری در بخشهای وسیعی از خاورمیانه و هند پراکندگی داشت، اکنون تنها محدود به چند ده قلاده در نواحی شرقی ایران شدهاست.
مشخصات ظاهری
یوزپلنگ از خانواده گربهسانان بهشمار میآید، اما به دلیل داشتن دست و پایی بلند، بدنی کشیده و باریک و سینهای فراخ تا حدود زیادی به سگهای تازی شبیهاست. در میان گربهسانان، یوز با داشتن ارتفاع شانهای برابر با ۸۳–۷۶ سانتیمتر و وزنی میان ۷۲–۴۰ کیلوگرم از جمله گربهسانان کوچکجثه بهشمار میرود. اندازهٔ طول بدن به ۱٫۲ متر میرسد و طول دم نیز میان ۸۴–۶۶ سانتیمتر مادههای این جانور اندکی کوچکتر و لاغرتر از نرها هستند.
سر این جانوران به نسبت کوچک است و سینوسهای بزرگ و گذرگاههای هوایی بینی بیشتر حجم جمجمه را میپوشانند. چنین چیزی باعث شدهاست که یوز فک و دندانهای کوچکتری داشته باشد، اما میزان بسیاری بالایی هوا به درون بدن بکشد. میزان بالای هوای ورودی به آن در رسیدن به سرعتهای بالا و افزایش سوخت و ساز بدن کمک میکند. قلب بزرگ و ششهای حجیم نیز به نوبه خود امکان رساندن اکسیژن ورودی به بخشهای گوناگون بدن را فراهم میکنند.
یوز تنها گربهسانی است که دور پنجههایش شیار پوستیای که همچون غلاف پنجه عمل کند ندارد. ناخن این جانور همواره برهنه هستند و این در ردپای جانور نیز آشکار میشود. با ناخنهایی همواره رو به بیرون، پنجه این گربهسان بیشتر همانند پنجه سگ میماند تا گربه. چنین ناخنهایی در هنگام سرعت گرفتن همان اثری را برای یوز ایفا میکنند که خارهای کفش دوندگان دوی سرعت در هنگام آغاز مسابقه.
رنگ بدن یوز نخودی تا خاکستری متمایل به زرد است و خالهای ریز و درشتی آن را پوشاندهاست. دور دهان، چانه و گلو به رنگ سفید هستند و زیر شکم و بخش درونی دست و پاها نیز به رنگ روشن است. خالهای روی بدن گرد و سیاهرنگ هستند ولی الگوی ویژهای ندارند. نوار سیاه رنگی از گوشه چشم تا دهان امتداد مییابد که به «خط اشک» معروف است. این خط با جذب نور خورشید از انعکاس نور جلوگیری میکند و با کم کردن زنندگی نور خورشید، درست مانند عینک آفتابی، از چشمان یوزپلنگ محافظت میکند. پشت گوشها سیاهرنگ و در پایهٔ خود و گوشهها نخودی میشود. دم نیز بر روی خود خالهایی دارد که در انتها به حلقههایی کموبیش ناکامل میرسند. تعداد خالهای روی بدن هر یوزپلنگ آفریقایی به بیش از سه هزار عدد میرسد ولی به دلیل بزرگتر بودن خالهای یوزپلنگ آسیایی (ایرانی)، تعداد آن کمتر است. رنگ بدن آسیاییها همچنین زرد مایل به قهوهای کمرنگ است در حالی که یوزهای جنوب صحرای آفریقا زرد نخودی هستند.
بچه یوزها در هنگام به دنیا آمدن دارای پشت، گردن و سری پوشیده از مویی بلند و پشموار به رنگ خاکستری متمایل به آبی هستند. زیر این پشم، پوست بدن خاکستری دودی تا سیاه است. در ده هفته پس از تولد، پشم کنار رفته و تنها یالی ناچیز از جنس مو در پشت گردن باقی میماند. این یال در یوزهای بالغ در عمل ناپدید میشود. در سومین ماه زندگی، رنگ پوست بدن به رنگ طبیعی یوزها میرسد. یوزپلنگ ایرانی دارای یالی ضخیمتر از همگونهٔ خود در آفریقا است؛ این یال ضخیم به منظور گرم نگهداشتن آن در سرمای شدید زمستان استپهای مرتفع مرکز ایران است.
یوزپلنگ و پلنگ هر دو دارای طول بدنی برابر با هم هستند. اگرچه بسیاری از مردم یوز را با پلنگ اشتباه میگیرند، اما تفاوت بارز این دو گونه در شکل خالهایشان است. در یوز خالها توپر و گرد است، در حالی که خالهای پلنگ درشت و توخالی و گل مانند است. خط اشک از مشخصات بارز یوز بهشمار میآید و پلنگ این خط را ندارد. فرق دیگر یوزپلنگ با پلنگ این است که یوزپلنگ – برخلاف پلنگ – در پشت گردن یال دارد. از جمله دیگر تفاوتهای دو گونه میتوان به لاغرتر بودن یوز نسبت به پلنگ و داشتن سر کوچکتر اشاره کرد.
بدن یوزپلنگ به شکل ویژهای مناسب سرعتهای بالا است. بیشترین سرعت ثبتشده برای این جانور به ۱۱۲ کیلومتر بر ساعت میرسد؛ سرعتی که آن را در بالای سریعترین جانداران روی زمین قرار دادهاست. یوزها میتوانند سرعت خود را از حالت ایستاده در کمتر از ۳ ثانیه به بیش از ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسانند. به دلیل داشتن ستون فقراتی انعطافپذیر و پاهای بلند و روان، او همچنین میتواند پرشهایی به طول ۷٬۵ متر انجام دهد. به بیانی، تک تک بخشهای بدن یوز در ایجاد چنین سرعتی دخالت دارند. پاهای عقبی بلند و نازک هستند و چگونگی اتصال ماهیچه به استخوان در آنها به جانور کمک میکند تا به سرعت نیروی شدیدی به عقب وارد آورد. ستون فقرات ماهیچههای بسیار نیرومند دارد و همچون فنر فوقالعاده انعطافپذیری عمل میکند که امکان پرشهای بلند را به جانور میدهد. پاهای جلویی (دستها) به شانه متصلند و به جای استخوان ترقوه، ماهیچه آنها را به شانه وصل کردهاست. چنین چیزی انعطاف بسیاری به یوز دادهاست. از آنجا که پنجهها به صورت کامل درون بدن فرونرفتهاند، در هنگام سرعت گرفتن به درون خاک میروند و توانایی بیشتری به جانور در کنترل مسیر خود میدهند. همچنین، دم عامل مهمی در تغییر جهت ناگهانی یوز در هنگامی است که شکار به سرعت مسیرش را عوض میکند؛ حالت فنری دم و اتصال آن به ستون فقرات از آن نقشی همچون سکان ساختهاست.
رفتار
یوزها برای زندگی اغلب مناطق خشک و باز همچون استپها و علفزارها را انتخاب میکنند. در چنین محیطهایی است که یوز میتواند با سرعت در پی طعمههایش بدود؛ برخلاف جنگل که وجود درختان انبوه نه تنها مانع از حرکت سریع جانور میشود که در شبها با انداختن سایه جلوی دید بهترش را میگیرد. برخلاف شیرها، آنها در طول روز فعالند و بیشتر وقت شب را به خواب و استراحت میگذرانند. در طول روزهای طولانی و گرم در آفریقا، یوزها به سایه درختان یا بالای آنها پناه میبرند.
یوزها به سه حالت در طبیعت دیده میشوند: تنها، گروه خانوادگی و نرهای سرگردان. گروه خانوادگی متشکل از مادر به همراه تولههایش است. نرهای سرگردان معمولاً برادر بوده و اغلب یک ائتلاف دو یا سه نفره را تشکیل میدهند؛ به ندرت اتفاق میافتد که یک نر تنها زندگی کند. این ائتلاف در کنار هم قرار داشته، با هم به شکار رفته و معمولاً محدودهٔ زندگی آنها با قلمرو چند ماده هم پوشانی دارد. حرکات گروه و مقصدشان اغلب وابسته به رفتوآمد طعمهها بستگی دارد. گسترهای که یک ائتلاف برای پیدا کردن طعمه زیر و رو میکند میتواند به بیش از ۱۰۰ کیلومتر مربع برسد. آنها آنچنان قلمروخواه نیستند و درگیری با یوزهای غریبه بر سر تملک یک قلمرو در آنها کمتر اتفاق میافتد. رفتارهای قلمروخواهانه همچون نشانگذاری محل توسط پاشیدن ادرار در این جانوران بسیار کمتر و نامتکاملتر از پلنگها و شیرها است.
روش تشکیل ائتلاف در میان نرها اغلب به این صورت است که برادران برآمده از یک مادر پس از آنکه از مادرشان جدا میشوند در کنار هم میمانند، اگرچه نرهای ناهمخون نیز ممکن است با هم ائتلاف تشکیل دهند. آنها در این هنگام به ندرت از هم دور میشوند و بیش از ۵۰ درصد طول روز را در فاصلهٔ کمتر از ۱ متری از هم به سر میبرند. در این هنگام، اعضای ائتلاف وقت زیادی را برای ارتباط با همدیگر اختصاص میدهند و به اقدام به لیس زدن همدیگر و دور کردن خاشاک و کک از بدن هم میکنند. یوزی که با پنجههایش کک را شکار میکند، آن را میخورد. اغلب لیسیده شدنها همراه با صدایی خرخرمانند به نشانهٔ رضایت از سوی یوز دیگر است.
دلیلهای گوناگونی برای چرایی تشکیل ائتلاف میان یوزهای نر مطرح شدهاست. اگرچه تعداد بیشتر اعضای هر دسته و گروه میتواند شانس آن گروه برای پیروزی بر گروههای دیگر را بالا برد، اما دربارهٔ یوزها تعداد بسیار اندکی مشاهدهٔ جنگ میان این جانوران گزارش شدهاست. در میان اعضای یک ائتلاف، جنگی بر سر قدرت سر نمیگیرد چرا که هیچ یوز مسلطی وجود ندارد. از سوی دیگر، پیوندهای ائتلافی میان یوزها اغلب طولانیمدت هستند و این به همراه نبود یوز غالب در ائتلاف، دو تفاوت بنیادین چنین گروههایی در میان یوزها و نخستیسانان را تشکیل میدهد.
تولید صدا
یوزهای نر و ماده برای هدفهای گوناگون اقدام به تولید انواع مختلفی از صداها میکنند. یوزهای مادر برای صدا زدن فرزندانشان آوایی «پرررر–پرررر» مانند تولید میکنند. فرزندان نیز در برابر هنگامی که به مادر میرسند صداهای کوتاه «پیپسسس–پیپسسس» از خود درمیآورند. مادر از صدای ویژهٔ خود به منظور در کنترل نگه داشتن فرزندان و جلوگیری از دور شدن بسیار آنها از خود بهره میگیرد. پس از خوردن شکار و در هنگام لیس زدن یکدیگر نیز یوزها صدایی پرررر مانند از خود درمیآورند. این صدا درست مانند صدای گربهٔ خانگی در هنگام نوازش است، اما با شدتی بالاتر که تا ۶ متر دورتر شنیده میشود. تولید صدای پرررر روشی برای نشان دادن دوستی و برادری میان این جانوران است.
اعضای یک ائتلاف همواره مراقب همدیگر هستند و در صورتی که یکی از آنها گم شود با صدا زدن او تلاش میکنند پیدایش کنند. آنها تا لحظهای که یارشان پیدا نشده دست از تولید صدا برنمیدارند. این صدا زیر و کوتاه است و در دفعات طولانی در دقیقه تکرار میشود.
یوزپلنگ برخلاف همه دیگر گربهسانان بزرگ توانایی نعره کشیدن ندارد. در صورتی که احساس خطر کند یا جانوری بخواهد طعمهاش را از او برباید، صدای غرغرمانندی از خود درمیآورد و پاهای خود را به زمین میکوبد. دیگر روش ترساندن مهاجم نیز شق کردن موهای روی شانهاش است که باعث میشود بزرگتر به نظر آید.
شکار
یوزها روش شکار کردن را از مادرانشان فرا میگیرند. آنها از آغاز ۴ ماهگی گاه در کنار مادر خود به شکار میروند و هرچه سنشان بالاتر میرود این همراهی بیشتر میشود. اگرچه وجود بچهها و بازیگوشیشان گاه باعث ایجاد مزاحمت برای مادر میشود، اما بودن فرزندان در هنگام شکار فرصت مناسبی به آنها برای یادگیری فن گرفتن طعمه میدهد. گاه مادر با به دام انداختن بچه آهوان، آنها را در اختیار فرزندانش میگذارد تا با بازی کردن با بچه آهوان و تلاش برای گرفتنش تواناییهای شکاری خود را بالا برند.
یوزها در هنگام شکار به آهستگی به طعمهٔ خود نزدیک میشوند و آن را تعقیب میکنند. این مرحله زمانبر است و میتواند تا نیم ساعت نیز طول بکشد. در یوزهای بالغ، بیش از ۵۰ درصد زمان شکار صرف آهسته راه رفتن و خزیدن به همراه تعقیب میشود. پس از آنکه یوز به اندازه کافی به طعمه خود نزدیک شد، جانور با سرعت زیادی به سوی طعمه میدود و تلاش میکند که آن را نقش بر زمین کند. بسته به وزن طعمه، یوز راهکارهای گوناگونی برای به خاک نشاندنش به کار میگیرد. برای طعمههای کوچکجثه وارد کردن ضربه با پنجهٔ جلو و مختل کردن تعادل طعمه در هنگام فرار کافی است، اما طعمههای بزرگتری همچون آهوان بالغ نیاز به حمله از پشت، وارد کردن ضربه به ران و پریدن بر پشت آن دارد. در هر دو صورت، یوز پس از به زمین افتادن طعمه گردن آن را به دندان میگیرد تا شکار از خفگی جان سپارد. برخلاف شیر، که دارای پنجههایی قوی برای ضربه کشنده زدن به شکار است، یوزها آنچنان از پنجههایشان برای گرفتن شکار بهره نمیبرند و تنها آن را خفه میکنند. تفاوت دیگر شکار یوز با دیگر گربهسانان نیز در قدرت وارده به گردن است؛ در شیرها، ضربهٔ وارده توسط فک به گردن باعث شکستن ستون فقرات گردن میشود، حال آنکه دندانهای یوز توانایی شکست استخوان را ندارند و تنها راه نای را میبندند.
این گربهسان علاقهای به خوردن مردار ندارد و غذای خود را شکار کرده و تازه میخورد. سر و صورت آنها پس از خوردن غذا آلوده به خون طعمه میشود، از این رو یوزهای کنار هم دست به لیسیدن همدیگر میزنند تا بدن به کلی پاک شود. اگرچه یوز درگرفتن طعمههایش بهتر از دیگر گربهسانان عمل میکند و در هر دو تلاش، یکی نتیجه میدهد، از آنجا که برای به دنبال رفتن شکارش انرژی بسیار زیادی تلف میکند، در صورتی که تشخیص دهد تعقیب بیفایدهاست آن را متوقف میکند. پس از شکار، یوز آن را به منطقهای علفزارمانند میکشاند تا از دید مهاجمان پنهان کند. در این هنگام جانور همچون سگ لَه لَه میزند تا نفس خود را بازیابد. پس از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه، اقدام به خوردن شکار میکند و بخشهای بزرگی از گوشت را یکجا میبلعد. عجله یوز در این کار و هشیاری مداومش در هنگام خوردن غذا به دلیل ترسش از آمدن درندگانی چون شیر و کفتار است.
بیشتر طعمههای یوز را آهوان تامسون بالغ و جوان تشکیل میدهند. پس از آنها، گوسالههای گاوهای وحشی، گورخران کم سن و سال و دیگر انواع آهوان از جمله طعمههای یوزهای ساکن آفریقا هستند.
در ایران، یوزها از انواع سمداران کوهزی تغذیه میکنند. قوچ و میش عمدهترین شکار یوزپلنگ ایرانی را تشکیل میدهند و کل، بز، جبیر و آهوی ایرانی نیز در رتبههای بعدی قرار دارند. این جانوران گاه اقدام به گرفتن خرگوش نیز میکنند، اگرچه خرگوش انرژی آنچنانی در اختیارشان نمیگذارد. بررسیها نشان دادهاند که یوزهای ایرانی قوچها، کلها و آهوان نر (معمولاً مسنتر) را بیشتر ترجیح میدهند چرا که نسبت به جوانترها تحرک کمتری دارند و وزنشان نیز بیشتر است.
زادآوری
یوزها بیشترین میزان مرگ و میر تولهها را در میان دیگر گربهسانان دارند. تخمینی توسط لورنسون حکایت از مرگ ۹۶–۹۴ درصد تولهها پیش از رسیدن به استقلال دارد. چنین نرخ بالای مرگ و میری از دیدگاه فرگشتی باعث میشود که سن باروری جانور در طول زمان رو به سوی کمتر شدن برود تا شانس بیشتری برای ادامه بقای گونه پدید آید. در حقیقت، یوزها به نسبت دیگر گربهسانان همجثهٔ خود در سنهای پایینتری بالغ میشوند.
یوزهای ماده در همه طول سال بچه میزایند اما بیشتر در فصلهای بارانی سال باردار میشوند تا فصلهای خشک. دلیل آن هم میتواند این باشد که تعداد فرزندان طعمهها از جمله آهوی تامپسون در این هنگام به شدت بیشتر میشود. این آهوان جوان طعمههای مورد علاقه یوز هستند و گرفتنشان سادهاست. هفت تا چهارده روز پیش از آنکه یوز ماده آمادهٔ جفتگیری شود ادرارش بوی ویژهای به خود میگیرد که به نرها این پیام را میرساند که ماده به زودی آمادهٔ پذیرش نر است. دورهٔ زمان موسوم به فحلی در یوزها ۱ هفته طول میکشد. اگر در این هنگام ماده باردار نشد، ۱۰ روز دیگر دوباره وارد دورهٔ فحلی میشود؛ در غیر این صورت، تولههایش را ۳ ماه دیگر به دنیا میآورد. تعداد بچههای به دنیا آمده میان ۴ تا ۶ توله در هر زایمان است اما میانگین تعداد تولهها در پانزدهمین روز تولد ۳٫۷–۳٫۵ است. پیش از زایمان، یوز ماده یک ناحیه یا کنام مناسب را که معمولاً علفزار بلندی در یک ناحیهٔ مرطوب است، انتخاب کرده و تولههای ۲۵۰ تا ۳۰۰ گرمی خود را در آنجا میزاید.
یوزهای ماده آزاد و ساکن حیات وحش بسیار بیشتر پذیرای بارداری هستند تا آنهایی که در اسارت نگه داشته میشوند. در یک بررسی، ۹۵ درصد مادههای جمعیت بررسیشده در حیات وحش در طی یک سال باردار بودند یا اینکه از بچههایشان مراقبت میکردند؛ این عدد در تقابل بسیار با ۱۵٫۷ درصد از مادههای در اسارت بود که در کل زندگی اسارتشان باردار شده بودند. در حالت طبیعی، یوزهای مادهای که فرزندان خود را از دست داده باشند در دورهٔ زمانی ۳ هفته پس از آن اقدام به بارداری دوباره میکنند. از آنجا که مدت زمان میان از دست دادن فرزند و پذیرش بارداری یک ماده به نسبت کم است، این پرسش پدید میآید که آیا یوزهای نر حاضر میشوند تا با کشتن فرزندان یک ماده، خود به فرصت جفتگیری با ماده مورد نظر دست یابند؟ اگرچه این وضعیت در تعدادی از نخستیان، جوندگان و گوشتخوارانی چون شیر وجود دارد، تاکنون نمونهٔ موثقی از این رفتار در یوزها گزارش نشدهاست.
مرگ و میر تولهها در یوز بسیار بالا است و کمتر از ۱۰ درصد تولههای به دنیا آمده به سن بالای ۱ سال و نیم میرسند. مهمترین دلیلهای چنین مرگ و میری کشته شدن توسط درندگانی چون شیر، بیماری، رها شدن و کمبود غذا است. در بسیاری موارد، مادر به دلیل آنکه خود غذایی برای خوردن نداشته و کاهش وزن پیدا میکند، تولههایش را رها میکند. تولههای رها شده اغلب از گرسنگی یا شکار شدن توسط مهاجمان میمیرند، اما آنهایی که سن بالاتری داشته باشند (بیشتر از ۶ ماه) میتوانند این فرصت را پیدا کنند که توسط خانوادهٔ دیگری به «فرزندخواندگی» گرفته شوند. در این هنگام، آنها به همراه تولههای مادهای دیگر به تغذیه از شکار آن ماده میپردازند ولی به دلیل سن بالاتر شیری از آن ماده نمینوشند. به دلیل مرگ و میر بالای تولهها، در عمل تنها تعداد محدودی مادهٔ باتجربه میتوانند تولههایشان را به سنهای بالا و استقلال برسانند و دیگر مادهها شاید در طول زندگی خود حتی یک توله را نیز به بلوغ نرسانند. از این رو، یوز در میان دیگر گربهسانان از این نظر که بقای گونه وابسته به تعداد بسیار کمی مادهاست، استثنایی بهشمار میرود. به مادرانی از این دست، «اَبَرمادر» میگویند. در یک بررسی از یوزهای جنوبشرقی سرنگتی مشخص شد که کمینه ۱۰ درصد همه یوزهای بالغ آن جمعیت محلی از یک اَبَرمادر به نام «اِلِنور» بودهاند.
تولهها تا ۳ یا ۴ ماهگی از سوی مادر شیر داده میشوند و سپس توسط غذای به دست آمده از شکار تغذیه میشوند آنها از ۱۴ تا ۱۶ ماه پس از تولد تحت مراقبت مادر قرار دارند و یوز ماده به جز هنگام شکار لحظهای آنها را تنها نمیگذارد. نرها در مراقبت والدینی نوزادان هیچ دخالتی ندارند. بچهها همیشه در حال بازی با یکدیگر بوده و مهارتهای شکار را با طعمههای زندهای که مادر به کنام بازمیگرداند فرا میگیرند، هر چند این تولهها همچنان در شکار طعمه آماتور باقی میمانند. یوزهای جوان در سنین بعد از نوجوانی و در هنگام جدا شدن از مادر به مدت شش ماه به جهت ایمن بودن از خطرات احتمالی با هم باقی میمانند. اما پس از این دوره خواهرها گروه را ترک کرده اما برادرها به زندگی در کنار هم ادامه میدهند.
یوزهای ماده در میان ماههای ۲۱ تا ۲۲ زندگیشان به توانایی زایش میرسند. تخمینی برای میانگین طول عمر آنها در طبیعت در دست نیست اما یوزهای در اسارت گاه تا بیشتر از ۱۰ سال زندگی میکنند. بیشترین عمر یوزپلنگ در اسارت ۱۶ سال بود که کوشکی یوزپلنگ آسیایی این رکورد را از آن خود کرد.
گستره پراکندگی
از لحاظ تاریخی، یوزها در اکثر مناطق آفریقا و بخشهای گستردهای از آسیا زندگی میکردند. در آفریقا، این جانوران از دماغه آگولاس تا دریای مدیترانه یافت میشدند. در آسیا نیز، فلسطین، سوریه، بخشهای شمالی شبهجزیره عربستان، عراق، ایران، جنوب ترکمنستان، افغانستان و بلوچستان از جمله زیستگاههای یوز بهشمار میرفتند. در گذشته در آسیای جنوبشرقی، یوزها را میشد در سند، پنجاب، غرب بنگال، مرکز هند، فلات دکن و به گمانی میسور یافت. البته یوزها هیچگاه در شمال گنگ و شرق بنگال دیده نشدند.
به دلیل از میان رفتن زیستگاه طبیعی و انقراض آهسته این جانوران در هند، تا سال ۱۹۲۹ تعداد بسیار کمی از یوزهای وحشی در طبیعت باقیمانده بودند، به گونهای که مهاراجههای هندی از آفریقا برای شکارشان یوز وارد میکردند. تا سال ۱۹۴۸ دیگر هیچ مورد معتبری از دیده شدن این جانور گزارش نشد تا آنکه هند در سال ۱۹۵۲ یوز را در خاک خود منقرضشده اعلام کرد.
در سال ۱۹۵۰، واپسین یوزهای عربستان توسط تعدادی از کارمندان شرکت آرامکو کشته شدند و نسل این جانور برای همیشه در آن منطقه منقرض شد. ۱۹۴۹ نیز واپسین سالی در کویت بود که گزارشی از دیده شدن یوز مخابره میشد. دهه ۱۹۶۰ اما به دلیل کشته شدن تعدادی از گلههای یوزهای ساکن شبهجزیره سینا و فعالیتهای نظامی ارتش مصر در منطقه، ارتباط جغرافیایی گستره یوز آسیایی و آفریقایی برای همیشه قطع شد.
امروزه یوزها در مناطق به نسبت گستردهای از آفریقا یافت میشوند. گمان میرود که پارک ملی نایروبی بزرگترین جمعیت یوزهای آفریقا را در خود جای داده باشد. در آفریقای سیاه، مناطق اصلی تجمع آنها در تانزانیا و کنیا است. در جنوب، نامیبیا، بوتسوانا، زیمبابوه و زامبیا نیز جمعیتهای به نسبت زیادی از اینگونه دارند. برخلاف آفریقای جنوبی و اتیوپی که جمعیتهای تندرست و پرشماری از یوز را جای دادهاند، منطقه ساحل و سودان بهطور تقریبی همه جمعیت یوز خود را از دست دادهاند. تعداد اندکی یوز شمالغربی نیز در مناطق کوهستانی الجزایر زندگی میکنند.
در ایران، گسترهای از بمپور در بلوچستان تا طبس، پارک ملی گلستان در خراسان، منطقه حفاظت شده خوش ییلاق، پارک ملی توران و پارک ملی کویر (سمنان)، نفت شاه در باختران، منطقه حفاظت شده موته در اصفهان، تمام مناطق یزد، منطقه بهرام گور فارس، حاجیآباد در بندرعباس و پارک ملی خبر روچون و راور در کرمان در سالهای قبل از زیستگاههای یوز آسیایی بهشمار میآمدند. در سالهای اخیر یوز فقط در مناطق نایبندانِ طبس، بافق، دره انجیر و کالمند در استان یزد، ذخیرهگاه زیستکره توران و پارک ملی کویر در سمنان، میاندشت در خراسان شمالی و بجستان در خراسان رضوی مشاهده شدهاست. از جمله دیگر مناطق حفاظتشدهای که به تازگی در آنها یوزپلنگ شناسایی شده میتوان به منطقه حفاظت شده درونه در شهرستان بردسکن اشاره کرد که در آن با کمک دوربینهای تلهای در خرداد سال ۱۳۹۱ یک قلاده یوز دیده شد.
آسیبشناسی
یوزپلنگها آسیبپذیرترین گونه در میان دیگر گربههای بزرگ هستند. آنها تا چند صد سال پیش از شبهقارهٔ هند تا کرانههای دریای سرخ و بیشترِ قارهٔ آفریقا حضور داشتند. اما امروزه زیرگونهٔ آسیایی آنها رو به سوی انقراض دارد و در مقایسه با سال ۱۹۰۰ که نزدیک به ۱۰۰٬۰۰۰ یوز در آفریقا زندگی میکردند، امروزه ۹۰ درصد از جمعیت زیرگونهٔ آفریقایی کم شدهاست. برآورد میشود که هماکنون تنها کمتر از ۱۰٬۰۰۰ یوز در سراسر جهان در حیات وحش باقیمانده باشند.
سازمان IUCN وضعیت بقای گونهٔ یوز را در حالت آسیبپذیر طبقهبندی کردهاست. این وضعیت تنها یک رتبه با در معرض خطر فاصله دارد که به معنای احتمال انقراض جانور در کوتاهمدت است.
دشمنان طبیعی
در آفریقا شیر و تمساح از جمله دشمنان طبیعی یوز هستند. آنها تولههای یوز را شکار کرده و میخورند. اگرچه مادر در هنگام نزدیک شدن این دو جانور به تولههایش تلاش میکند که با آنها درافتاده و مانع کشتهشدن فرزندانش شود، اما در بیشتر موارد – به ویژه در هنگام برخورد با شیرهای نر – این تلاش کاری از پیش نمیبرد و تولهها کشته میشوند. در کل، نزدیک ۸۰ درصد همه تولههای کشتهشده توسط درندگان به دست شیرها کشته میشوند، ۱۲ درصد توسط کفتارهای خالدار و باقی توسط درندگانی چون پلنگ، دیگر یوزها، سگ وحشی آفریقایی و پرندگان شکاری.
در ایران، پلنگ، گرگ، انواع گربه وحشی همانند سیاهگوش، شغال، روباه، کفتار راه راه را میتوان از رقیبان طبیعی یوز برشمرد.
خطرها از سوی انسان
یوزهای درون طبیعت از سوی چندین مورد گوناگون که بشر در آن دخیل است، در معرض تهدید انقراض قرار گرفتهاند. از جمله این موارد میتوان به نابودی زیستگاه اشاره کرد که در اثر افزایش فعالیتهای انسانی و نیاز به زمین بیشتر برای کشاورزی و صنعت و راهکشی است. از سوی دیگر، گلههای سمداران ساکن در این زیستگاهها توسط انسانها تهدید میشوند و افزایش تفنگهای شکاری میان مردم آفریقا باعث کاهش شدید طعمههای یوزهای این قاره شدهاست. نابودی زیستگاه باعث راندن یوزها از یک ناحیه به ناحیهٔ دیگر نمیشود بلکه یوزهای ناحیهٔ نابودشده را برای همیشه منقرض میکند. برای نمونه، یوزهای فلات ایران به دلیل نابود شدن زیستگاههایشان به آن ناحیه پناه نبردهاند بلکه واپسین یوزهایی هستند که از هزاران سال پیش در آن منطقه زندگی میکنند. در ایران، بیش از ۴۰ درصد یوزهای کشتهشده توسط عوامل انسانی به دلیل برخورد با خودروهای عبوری در بزرگراهها و جادهها از پای درآمدهاند.
شکار بیرویه این جانداران برای تفریح و تروفه نیز عامل دیگری در کاهش جمعیت این جانوران بودهاست. بنا به گزارش سایتس، میان سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ هر ساله ۸۷ یوز زنده و ۱۰۱ پوست کندهشده از شکارچیان غیرقانونی و دلالان جانوران باارزش در آفریقا توقیف میشد. این تعداد بسی کمتر از میزان واقعی کشتار یوزها در گوشه و کنار این قارهاست، چرا که برای نمونه، کشاورزان در زیمبابوه اجازه دارند تا یوزهای «مزاحم» را بکشند یا شکار تفریحی آنها آزاد است. البته شکار محدود یوزها برای پوستشان روشی است که امروزه در کشورهایی چون نامیبیا اجرا میشود تا صاحبان زمینهای خصوصی وسیع را ترغیب کند تا به نگهداری از یوزها بپردازند.
کاهش تنوع ژنتیکی
مهمترین عاملی که دانشمندان را نسبت به بقای یوزها نگران کردهاست کاهش شدید تنوع ژنتیکی در میان آنها است. درونزایی به دلیل ارتباط کمتر دستههای یوز جداشده از هم توسط فعالیتهای انسانی خود عامل مهمی در کم شدن تنوع ژنتیکی در این جانوران بودهاست. بررسیها بر روی اسپرم یوزهای نر ساکن آفریقا نشان میدهد که ۷۱ درصد اسپرمها از دید ریختشناسانه غیرعادی بودهاند و توانایی بارورسازی نداشتند. تنها ۱ درصد ژنهای یک یوز با یوز دیگر فرق دارند، این در حالی است که این میزان برای دیگر گربهها ۲۱ و برای انسانها ۳۲ درصد است.
البته بررسیها نشان دادهاند که کم بودن تنوع ژنتیکی در یوزها حتی پیش از شکار شدنشان توسط انسانها یا فعالیتهای گسترده انسانی پدید آمدهاست. از این لحاظ، یوزها در میان همهٔ مهرهداران از جمله موارد استثنایی بهشمار میروند که چنین سرنوشتی حتی بدون دخالت انسان درشان شکل گرفتهاست. به باور دانشمندان، یک گلوگاه جمعیت عظیم یا در حالت دیگر چندین گلوگاه جمعیت کوچکتر در پایان دوره پلیستوسن در ۱۰٬۰۰۰ سال پیش برای این جانوران رخ دادهاست. بررسیها بر روی دیانای میتوکندریایی این جانوران نشان میدهد که چنین اتفاقی میان ۶٬۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال پیش رخ داده و سبب هممانندگی شدید در اینگونه شدهاست.
کاهش تنوع ژنتیکی در یوزها دو اثر مهم بر آنها گذاشتهاست: نخست بالا رفتن مرگ و میر تولهها و دوم افزایش حساسیت به بیماریهای عفونی. تاکنون، میزان مرگ و میر تولههای یوز در اسارت بیشتر از هر گونهٔ نادر و در معرض خطر دیگری بودهاست. از این رو، با وجود قدرت تکثیر بالای یوزها در طبیعت، تکثیر در اسارت این جانوران در جهت تکثیر آنها در بعضی نقاط مانند آمریکای شمالی نتیجهٔ چندان مثبتی نداشتهاست.
اقدامات حفاظتی
با کاهش شدید جمعیت یوزها در آفریقا و انقراض آنها در بیشتر بخشهای آسیا تا پایان سده بیستم میلادی، تعدادی از باغوحشها و مراکز پژوهشی در سراسر جهان اقدام به تولهآوری از این جانوران در اسارت کردند. از آنجا که یوزها در اسارت اقدام به آمیزش و تولهآوری نمیکنند، این مراکز با روش لقاح مصنوعی اقدام به بارور کردن یوزهای ماده میکنند. در این روش، نخست با برانگیختن جنسی ماده توسط نرها، او را متمایل به وارد شدن به دوره پذیرش میکنند و سپس لقاح مصنوعی انجام میشود. با کمک این روش تاکنون تعدادی تولهیوز در آفریقا و آمریکای شمالی به دنیا آورده شدهاند. این یوزها پس از مدتی به طبیعت وحشی معرفی شده و در مناطق حفاظتشده آفریقا رها میشوند. نتیجهٔ این روش البته در مواردی بسیار موفقیتآمیز بودهاست؛ برای نمونه در یک مورد، ۶ یوز آزاد شده در سال ۱۹۸۴ در منطقهٔ حفاظتشده پارک ملی پیلانزبرگ در آفریقای جنوبی در طی ۱ سال از هنگام رها شدن، جمعیتشان به ۱۷ عدد رسید. نبود جمعیتهای محلی شیر و کفتارهای خالدار در این افزایش شدید جمعیت تأثیر داشتهاند.
با آنکه امروزه امکان تولهآوری یوزها در اسارت وجود دارد، هنوز هم مشکلاتی همچون بالا بودن میزان مرگ و میر در تولهها و پایین بودن تعداد موسسات انجامدهنده فرایندهای مصنوعی تولهآوری از مشکلات پیش رو در افزایش جمعیت این جانوران هستند. با این حال به نظر میرسد که معرفی دوبارهٔ یوزهای به دنیا آمده در اسارت به طبیعت محدود در صورت برآورده شدن نیازهای یوز و نبود دشمنانی چون شیر، میتواند بسیار موفقیتآمیز باشد. دربارهٔ طبیعت نامحدود (حصارکشی نشده) اما یوزهای معرفیشده کمترین شانس بقا ندارند و نمیتوانند در برابر شیر و کفتار مقاومت کنند. از این رو، تولهیوزهایی که از دست قاچاقچیان رهایی مییابند تا همیشه در مراکز نگهداری یوزها میمانند و نمیتوانند به حیات وحش بازگردانده شوند.
در بعضی کشورهای آفریقایی اما اقداماتی برای پاسداری از نسل این جانور آغاز به انجام گرفتهاست. طبیعتشناسان در قاره سیاه به کشاورزان و گلهداران کمک میکنند تا به جای بهکارگیری تفنگ برای راندن یوزها، از سگ و الاغ (برای تولید صدا) بهره بگیرند. روش دیگر این است که گلهدار به جای کشتن یوز و تولههایش، آنها را زنده بگیرد و تحویل مقامات دهد. در نامیبیا، مسوولان این یوزها را به دیگر مناطق حفاظتشده در آفریقا میفرستند. پیش از آزاد کردن یوز، در صورتی که نر و قویهیکل و تندرست باشد اسپرمش گرفته میشود تا به ایالات متحده آمریکا فرستاده شده و در برنامههای پژوهشی به کار رود.
در ایران
تعداد بسیار کمی از یوزهای آسیایی امروزه در فلات مرکزی ایران و کوهستانهای اطرافش زندگی میکنند. آنها واپسین بازماندگان نسل یوزپلنگ آسیایی هستند و سازمان حفاظت محیط زیست ایران برای پاسداری از آنها پروژهای به نام «پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» را در سال ۲۰۰۱ میلادی راهاندازی کرد. در این راستا، نزدیک به ۸۰ دوربین عکسبرداری حساس به حرکت در گوشه و کنار دشت کویر کارگذاشته شدهاند تا به نظارت بر یوزها و جمعیتشان بپردازند. به گفته هومن جوکار، زیستشناس حیات وحش ایرانی، این یوزها امروزه بسیار کمتعداد و کمیاب شدهاند و
توجه ویژه به یوزپلنگ ایرانی از آنجا آغاز شد که در شهریورماه سال ۱۳۷۳ خورشیدی، ماده یوزی به همراه سه تولهٔ تشنهٔ خود برای نوشیدن آب وارد باغهای اطراف شهر بافق شد. تعدادی افراد غیرمحلی (بنا به گفتهٔ محلیها مأموران شهربانی قدیم) با چوب به مادر و تولههایش حمله کردند، مادر موفق شد از این مهلکه جان سالم به در ببرد، اما تولهها اسیر دست انسانها شدند. دو توله زیر ضربات چوب جان خود را از دست دادند و توله دیگر زخمی و ضرب خورده با کمک مردم با تماس با حفاظت محیط زیست بافق و مأموران حفاظت از محیط زیست آن شهرستان نجات یافت. این توله که بعدها ماریتا نام گرفت به پارک پردیسان تهران منتقل شد و بعد از ۹ سال اسارت، در سال ۸۲ به دلیل عفونت ریوی جان باخت. علاقهمندان به یوز آسیایی روز نهم شهریور (سالروز نجات ماریتا) را روز «حفاظت از یوزپلنگ ایرانی» نامیدند و در مراسمی یک روزه یوز آسیایی را به عنوان نماد و میراث طبیعی ایرانیان معرفی کردند.
به دلیل یکتا بودن الگوی رنگآمیزی بدن یوزها، عکسهای گرفتهشده از این جانوران به دانشمندان ایرانی کمک میکند که آنها را تک تک شناسایی کنند. از روی تنها ۱۹۲ عکس گرفتهشده از یوزها در فاصله ده ساله از آغاز پروژه، تنها ۷۶ یوز شناسایی شدهاند. به گفته لوک هانتر، رئیس بنیاد پَنتِرا که به ایران در حفاظت از این جانور کمیاب یاری میرساند، یوزهای ایران بر «لبهٔ تیغ» قرار دارند. به گفته او، عکسهای گرفتهشده از یوزهای ایرانی جانورانی لاغر و نحیف را به تصویر میکشند که بیگمان تعدادی از آنها تاکنون مردهاند. چنین مسئلهای یافتن تعداد دقیق یوزهای ایرانی را با مشکل روبرو کردهاست و هنوز شمار یوزهای ساکن در ایران مشخص نیست.
در واپسین روزهای سال ۱۳۹۱ خورشیدی، نخستین پایش جمعیت یوز آسیایی دادههای خود را منتشر کرد و مشخص شد که از بیش از ۲۰۰ عکس گرفته شده از یوز در ایران، تنها ۲۰ یوز منحصر شناسایی میشدند. چنین چیزی نشان از جمعیتی بسیار کوچک و شکننده دارد که انقراض این زیرگونه از یوز در ایران را بسیار محتمل میکند.
از علل اصلی کشته شدن یوزها تصادف با اتومبیل یا شکار توسط انسان است. از جمله در سالهای اخیر یازده مورد به علت تصادف با خودروهای عبوری و سیزده مورد توسط شکارچیان کشته شدهاند. احداث معدن و جاده بافق باعث تخریب زیستگاههای یوز شدهاست که از درون منطقه حفاظت شده بافق میگذرد. علت تصادفات زیاد یوزها آن است، که آنها از منطقهای به منطقه دیگر مهاجرت میکنند و در سر راه از جادهها میگذرند و اگر یک یوز تصادف کند، دیگر یوزها گرد وی جمع میشوند. برای جلوگیری از تصادف، برنامهای در دست است تا دور جادهها حصار کشیده شود و زیرگذرهایی برای عبور یوزها احداث گردد. البته یک خطر دیگر دامهایی هستند که در مناطق حفاظت شده حضور دارند و سگهای گله یوز را تهدید میکنند.
در سال ۱۳۹۵ گزارشها و تخمینهای متفاوتی از جمعیت یوزهای موجود در حیات وحش ایران ارائه شدهاست. مرتضی اسلامی دهکردی، مدیر عامل انجمن یوز ایرانی، میگوید «تا کنون دو یوز ماده شناخت شدهاند و اگر با این روند جلو برویم در انتهای دهه ۹۰ یوزهای ایرانی منقرض میشوند.» البته راهی برای ارائه آمار دقیق از تعداد یوزها وجود ندارد. طبق این گزارش، در سال ۹۲ از ۲۰ قلاده یوز تصویربرداری شده، ۷ مورد آن ماده، معادل ۳۵ درصد جمعیت، ماده بودهاست. در سالهای ۹۳ و ۹۴ تنها ۴ یوز ماده در میان ۲۳ یوز تصویربرداری شده، ثبت شدهاست، که دو موردش تلف شدهاست. به گفته وی، از سال ۹۳ به بعد یوز ماده تنها در زیستگاههای شمالی، در توران و میاندشت، تصویربرداری شده و در زیستگاههای جنوبی، در استان یزد، هیچ یوز مادهای رؤیت نشدهاست. البته یک علت این مشکل آن است که محل نصب دوربینها بر اساس ردی که نرها برجا میگذارند تعیین میشود و مادهها کمتر در برابر دوربینها ظاهر میشوند. از سوی دیگر هومن جوکار، مدیر ملی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، گزارش میدهد که ۵۰ تا ۷۰ قلاده یوز آسیایی در حیات وحش ایران ثبت شدهاست که ده درصد آن در آریز بافق زندگی میکند. جوکار میگوید یوزها در هفت استان کشور شامل سمنان، یزد، کرمان، اصفهان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خراسان رضوی زیست میکنند که فقط در مناطق حفاظت شده قابل سرشماری و ثبت میباشند، اما درمناطق آزاد کشور آمار دقیقی وجود ندارد.
به گفتهگری لوئیس، نماینده سازمان ملل متحد در ایران، طی حدود چهارده سال همکاری آن سازمان با کشور ایران در مورد پروژه حمایت از یوزپلنگ ایرانی در دو فاز کمکهای مالی سازمان ملل برای کمک به پروژه حفظ یوز ایرانی پرداخت شدهاست. به گفته وی، در حال حاضر روند انقراض یوزپلنگ ایرانی متوقف شده و اوضاع بهتری نسبت به گذشته دارد.
رابطه با انسان
یوز به دلیل سرعت بسیار بالایش درگرفتن طعمه از دیرباز توسط انسانها اهلی و نگهداری میشد. کهنترین نشانههای اهلیسازی این جانور به هزاره سوم پیش از میلاد در میانرودان بر میگردد. مُهری از این دوران، یوزی را در کنار انسانی به تصویر میکشد در حالی که قلادهای بر گردن و پوشینهای بر سر دارد. در آرامگاهها و نیایشگاههای مصری نمونههای بینظیری از تصاویر این جانوران دیده میشود. با آنکه بهرهگیری از یوزها در مصر به دودمان سوم بازمیگردد، بسیاری از نقاشیهای دودمانهای هجدهم و نوزدهم آنها را آنگونه به تصویر میکشند که گویی از دیدگاه علاقهٔ مردمان بهشان رقیبانی برای سگها در شکار بودند. مردمان مینوسی این جانوران را از مصر به سرزمین کرت وارد میکردند.
در زمانهای بسیار آغازین مصر سفلی، خدای مافدت به شکل یوزی بود که مورد پرستش قرار میگرفت و نمادی از پادشاهی بهشمار میآمد. در دوره فرعونها نیز یوزهای تربیتشده همراهان نزدیک پادشاهان بودند و به صورت نمادین از تاج و تخت دفاع میکردند. تعداد بیشماری تندیس و تصویر از یوزها در آرامگاههای مصری، از جمله آرامگاه توتانخآمون، یافت شدهاند. در دید مصریان باستان، یوز میتوانست روح شاه درگذشته را به سرعت به جهان پس از مرگ برساند.
یوزها به سادگی توسط انسان تربیت میشوند و به آن درگرفتن شکار کمک میکنند. آنها هیچ خطری برای انسان ندارند و تاکنون هیچ نمونهای از حملهٔ این جانوران به انسان گزارش نشدهاست. این جانوران حتی در صورت گرفته شدن توسط انسانها مقاومت اندکی از خود نشان میدهند. آنها در اسارت اقدام به جفتگیری نمیکنند. در خاطرات جهانگیر، پسر اکبر بزرگ، امپراتور گورکانی آمدهاست که اکبر تعداد زیادی یوز داشت که هیچکدام از نرها با مادهها نمیآمیختند. از میان هزاران یوز اکبر، تنها یک نر با مادهای آمیخت و «این بسیار عجیب بود». اکبر آنچنان مشتاق دیدن آمیختن دو یوز با هم بود که تعدادی از آنها را رها در قصر آزاد گذاشته بود «اما دریغ از رسیدن به آرزویش.» دربارهٔ علاقهٔ اکبر به یوزها در تاریخ آمدهاست که او ۳۰۰۰ یوز برای شکار پرورش داده بود. یوزها در حالی که چشمبند به چشم داشتند در جلوی شاه به محوطهای پر از آهو برده میشدند و پس از بازکردن چشمبندشان، به سرعت به سوی طعمه میدویده، آن را شکار میکردند.
علاقهٔ اکبر به یوزها به دلیل سرعت بالایشان درگرفتن شکار در میان دیگر شاهان و فرمانروایان نیز وجود داشت. فرمانروایانی چون چنگیزخان مغول و شارلمانی نیز تعداد زیادی یوز نگه میداشتند. آنها جانور را در جلوی تعدادی آهو آزاد میکردند و یوز پس از برداشته شدن چشمبندش به سرعت اقدام به دنبال کردن آهو و شکارش میکرد.
جستارهای بیشتر
یوزپلنگ آسیایی
یادداشت
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
مؤسسه حفاظت از یوز پلنگ CCF در کشور نامیبیا
انجمن یوز پلنگ ایرانی در ایران
پستانداران آسیا
پستانداران آفریقا
پستانداران آفریقای سیاه
پستانداران توصیفشده در ۱۷۷۵ (میلادی)
پستانداران جنوب غرب آسیا
پستانداران صحرای غربی
ثابتپنجه
ثابتپنجهها
جانداران پدیدآمده در پلیستوسن
جانوران بزرگ آفریقا
جانوران صحرا
زیاگان جنوب آفریقا
زیاگان شرق آفریقا
سردههای پستانداران تکنماد
کالبدشناسی گربهایان
گربهسانان آفریقا
گوشتخوارسانان آفریقا |
5252 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86 | فهرست ادبیات جهان | این فهرست ادبیات جهان را نشان میدهد.
ادبیات در قارههای جهان
ادبیات آسیا
گونههای ادبی در آسیا
ادبیات خاورمیانه باستانی
ادبیات جنوب آسیا
ادبیات آسیای شرقی
ادبیات آمریکای لاتین
ادبیات استعماری
رمانتیسم در ادبیات آمریکای لاتین
جنبشهای نوی ادبی در آمریکای لاتین
ادبیات آفریقا
ادبیات نوشتاری آفریقا
ادبیات آفریقای جنوبی
ادبیات آفریقای شرقی
ادبیات آفریقای غربی
شعر سیاه پوستان
ادبیات اروپا
ادبیات استرالیا
ادبیات کشورها
ادبیات آرژانتین
ادبیات آلمان
ادبیات آلمان از سال ۱۴۵۰ تا ۱۷۰۰
کلاسیکگرایی در ادبیات آلمان
برخی از نویسندگان و شاعران آلمان
ادبیات آلمان در آغاز سده هجدهم
ادبیات آلمان پس از جنگ دوم جهانی
ادبیات آمریکا
ادبیات آمریکا در آغاز سده نوزدهم
جنبش تاریخ پردازی در آمریکا
ادبیات اتریش
ادبیات ارمنی
ادبیات اسپانیا
شعر در ادبیات اسپانیا
ادبیات اسلامی
نثر در ادبیات اسلامی
مقالهنویسی در ادبیات اسلامی
شعر اسلامی
تأثیر اسلام در ادبیات ایران
ادبیات اسلاوی کهن
ادبیات اندونزی
ادبیات ایتالیا
ادبیات ایسلندی
ادبیات انگلیسی
ادبیات انگلیسی در سده شانزدهم
ادبیات انگلیسی از سال ۱۶۶۰ تا ۱۸۰۰
رمان در ادبیات انگلیسی
رمان در روزگار ویکتوریا
رمان دوره رمانتیک در ادبیات انگلیسی
ادبیات انگلیسی در سده نوزدهم
ادبیات انگلیسی در سده بیستم
ادبیات بوسنی و هرزگووین
ادبیات برزیل
ادبیات بلژیک
ادبیات بلغار
ادبیات پرتقال
ادبیات ترکیه
ادبیات دیوانی ترک
ادبیات چک
ادبیات چین
ویژگیهای شعر چینی
مقالهنویسی در چین
ادبیات دانمارک
ادبیات دانمارک از آغاز تا سده شانزدهم
ادبیات دانمارک در سده هفدهم و پس از آن
ادبیات روسی
ادبیات روسی از آغاز تا سده هجدهم
ادبیات روسی در سده نوزدهم و پس از آن
ادبیات رومانی
ادبیات ژاپن
دوره نخست ادبیات ژاپنی
دوره دوم ادبیات ژاپنی
دوره سوم ادبیات ژاپنی
ادبیات سانسکریت
ادبیات سوئد
ادبیات کهن سوئد
ادبیات نوین سوئد
ادبیات سوئیس
ادبیات عرب
ادبیات عرب پیش از سده هشتم
ادبیات عرب در سده نهم
ادبیات عرب در سده دهم
ادبیات عرب از سده یازدهم تا هجدهم
ادبیات نوین عرب
ادبیات عرب در اندلس
ادبیات فارسی
ادبیات فرانسه
ادبیات فرانسه از آغاز تا سده یازدهم
ادبیات فرانسه در سدههای دوازدهم و سیزدهم
ادبیات فرانسه از سده چهاردهم تا شانزدهم
ادبیات فرانسه در سدههای شانزدهم و هفدهم
ادبیات فرانسه در سدههای هجدهم و نوزدهم
ادبیات فرانسه در سده بیستم
ادبیات فنلاند
ادبیات کانادا
ادبیات گینه
ادبیات لهستان
= ادبیات مالائی
ادبیات مجارستان
ادبیات هائیتی
ادبیات هلند
ادبیات هندوستان
ادبیات مدرن هند
زبان فارسی در هند
ادبیات وایکینگ
ادبیات یونان
ادبیات نوین یونان
تاریخنویسی در یونان
انحطاط ادبی یونان و اعتلای اسکندریه
کمدی در یونان
نمایش در یونان باستان
ادبیات لاتین
ادبیات لاتین در زمان انقلاب روم
ادبیات لاتین و شاعران روم
ادبیات و زبان لاتین در سدههای میانه و روزگار نوزایی
ادبیات مصر باستان
ادبیات نروژ
ادبیات نروژ در سده بیستم
ادبیات یوسگلاوی
جستارهای وابسته
جورجی ماجفود
ادبیات کودکان و نوجوانان
منابع
ادبیات بر پایه کشور
ادبیات
ادبیات بر پایه زبان
نقد ادبی |
5255 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%B1 | دهستان مرگور | مەڕگەوەڕ نام دهستانی است از بخش سیلوانه در ایران شمالی قدیم(۸۰۵۰ سال ق.م) در شهرستان ارومیه از استان آذربایجان غربی کشور ایران که در ۵۵–۲۰کیلومتری جنوبِ غربی ارومیه و در امتداد جاده بند قرار دارد. مرگور منطقهای مرزی و سرسبز است و ساکنان آن را کردهای کرمانجی از ایل هرکی تشکیل میدهند. زبان گفتاری مردم این منطقه گویش کرمانجی است که یکی از گویشهای کردی بهشمار میرود. دین کردهای منطقه دین اسلام از شاخه سنی شافعی است. در گذشته اقلیت بزرگی از آشوریان در منطقه ساکن بود که امروزه شمار کمی از ایشان بجا ماندهاست.گفته میشود که در زمان رضا شاه پهلوی جزو بزرگترین مناطق گردشگری و روستایی ایران بوده که الان نیز در رتبه هفتم قرار دارد.
به دلیل وجود منطقه استراتژیکی در سال های دور عَده خان یکی از بزرگان قبیله مرگور برای مبارزه با دیکتاتوری رضا شاه آن منطقه را انتخاب کرد و به مرور زمان طرفداران زیادی پیدا کرد و در مقاومت در برابر کشور استعمارگر شوروی بسیار کمک کرد.
از سکونتگاههای این منطقه میتوان از روستایهای زیوه، براسب، راژان، هاشمآباد و شهرک دیزج مرگور نام برد. جمعیت این دهستان الان بالای ۵۰۰۰۰ نفر میباشد.
از کوههای منطقه میتوان به کوههای ستاره لوند در جاده مرگور به ترگور و کوههای بوز سینا و دالانپر نام برد.
آب و هوای خنک که حتی در تابستان هم شبها ادم احتیاج به لحاف و پتو برای خوابیدن پیدا میکند، دره ی بنار واقع در روستای سوسن آباد آبشار زیبای سوله دوکل، جنگلهای رل باوان، روستای پلکانی کچله، گذر زیبای رودخانه از کنار تپههای هاشمآباد، چشمههای آب گرم هفتآباد، روستاهای بسیار زیبا و ییلاقی نوی، چریکآباد، گسیان بهمراه باغات سیب و انواع میوههای تابستانی و شالیزارهای برنج از جاذبههای گردشگری این منطقه میباشند.
گاهنامهای نیز به نام پیام مرگور وجود دارد.
رویدادهای تاریخی
حدود ۱۸۸۰ قبیله مامش و منگور با همکاری ایل هرکی به یاری شیخ عبیدالله نهری به قیام شیخ عبیدالله دست زدند.
در فوریه ۱۹۰۶ سربازان ترک عثمانی با همدستی شیخ محمدصادق وارد مرگور شدند.
در ۱۹۱۴ منطقه مرگور به همراه ترگور و شمزینان (در کردستان ترکیه) جزو اسقفنشین مطران یوسف خنانیشو آشوری شد.
دههٔ ۱۹۴۰، ملا مصطفی بارزانی در حین سفر به شوروی به همراه گروه خود از مرگور گذشت.
مکانهای توریستی و دیدنی
جنگلهای مرگور
باوان (بخش سیلوانه)
چشمه متبرک آوابا در ملاباستک
مزار حضرت جدریث پیغمبر در ملاباستک
چشمههای بزرگ روستای "حلج"که علاوه بر زمینهای این روستا مزارع روستاهای هاشم آباد و دوکانا وسه گرکان را نیز سیراب میکند
زیارت گاه شیخ بایزید واقع درروستای نرگی
درخت های گردو وسرسبزی روستای خوراسب
چشمه های آب گرم روستای هفت آباد
تپه باستانی روستای نرگی
کوه میرملک روستای نرگی
چشمه کانی بطال روستای نرگی
منابع
کتاب تاریخچه مرگور(اثر رشید کوردی)
کتاب آشوریان قبل از میلاد(اثر پتروس عقابی)
فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور (شهرستان ارومیه)، سال ۱۳۷۹ خورشیدی.
بخش رویدادهای تاریخی: کتاب: A Modern History of the Kurds نوشته: David McDowall، ویرایش سوم، انتشاراتی I. B. Tauris، سال ۲۰۰۴.
دهستانهای شهرستان ارومیه
شهرستان ارومیه
مناطق مسکونی نوچیا
مناطق مسکونی کردنشین در استان آذربایجان غربی
جغرافیای آشوریان |
5256 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%87%20%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C | مقدونیه شمالی | مَقدونیهٔ شمالی (به ) با نام رسمی جمهوری مقدونیهٔ شمالی (به ) کشوری محصور در خشکی واقع در جنوبشرقی اروپا در ناحیه شبه جزیره بالکان است. مقدونیه با مساحت ۲۵٬۷۱۳ کیلومتر مربع، صدوچهلونهمین کشور بزرگ و با جمعیت ۲٬۰۸۳٬۳۷۴ صدوچهلوهشتمین کشور پرجمعیت جهان است. مقدونیه شمالی از شمال با صربستان و کوزوو، از غرب با آلبانی، از شرق با بلغارستان و از جنوب با یونان همسایه است. پایتخت و بزرگترین شهر آن اسکوپیه، زبان رسمی آن مقدونی و آلبانیایی؛ و واحد پول آن دینار مقدونیه است.
جمهوری سوسیالیستی مقدونیه در سپتامبر ۱۹۹۱ از یوگسلاوی پیشین مستقل شد، و از آن زمان تا فوریهٔ ۲۰۱۹ رسماً جمهوری مقدونیه شمالی نام داشت. تغییر نام رسمی جمهوری مقدونیهٔ به دنبال اصلاحیهٔ قانون در تاریخ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹ و تصویب توافقنامهٔ پرسپا و همچنین تأیید پروتکل پیوستن مقدونیه به ناتو در ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹ صورت گرفت که توسط پارلمان و مجلس یونان بهطور ضمنی به انعقاد قرارداد با ۱۵۳ رأی موافق در برابر ۱۴۶ رأی مخالف موافقت کرد.
از آنجا که تقریباً یک چهارم جمعیت آن بیکار هستند، اسکوپیه تلاش دارد با عضویت در اتحادیهٔ اروپا، تا حدودی بر مشکلات خود فائق آید.
مشکلات با یونان بر سر نام کشور مقدونیه شمالی از دیگر مسائلی بود که دولت اسکوپیه با آن مواجه بود. از زمان اعلام استقلال مقدونیه در سال ۱۹۹۱ از یوگسلاوی پیشین، این کشور با یونان بر سر نام جمهوری مقدونیه اختلاف داشت.
دولت آتن به دلیل اینکه ناحیه مقدونیه شمالی بخش بسیار بزرگی از خاک یونان را شامل میشده، نگران این مسئله بود که دولت مقدونیه بعدها ادعایی دربارهٔ این بخش از یونان مطرح کند و به همین دلیل خواهان تغییر نام جمهوری مقدونیه شمالی بود. روز جمعه ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹ پارلمان مقدونیه با اصلاح قانون اساسی رای به تغییر نام این کشور به «جمهوری مقدونیهٔ شمالی » داد تا در توافق با یونان، ۲۷ سال مناقشهٔ این دو کشور پایان یابد. پارلمان یونان نیز بر توافق بهعمل آمده مهر تأیید زد.
یونان که با جمهوری مقدونیه شمالی بر سر نام آن اختلاف سیاسی داشت، تنها مانع بزرگ در مسیر مراحل عضویت مقدونیه شمالی در ناتو بهشمار میرفت که دولت اسکوپیه به دفعات برای رفع این مسئلهٔ مهم رایزنی میکرد. حل و فصل مسئله نام مقدونیه میتواند راه را برای عضویت این کشور بالکان غربی در ناتو هموار کند. در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ دولتهای مقدونیه و یونان به توافق رسیدند تا نام مقدونیه بهطور رسمی به جمهوری مقدونیهٔ شمالی تغییر پیدا کند و به این ترتیب منازعات مابین این دو کشور به پایان برسد.
در ادامهٔ این تغییر و تحولات مقدونیهٔ شمالی در ۲۷ مارس ۲۰۲۰ به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو درآمد.
ریشه نام
«Mac» یا «مک» به معنی فرزند در زبانهای هندواروپایی است و «don» به معنی آب است و Macedonia به معنی (فرزندان آبها) است.
تاریخ
در سده ششم و پنجم پیش از میلاد، مقدونیه پادشاهی مستقل خود را داشت که برخلاف آتن و اسپارت در یونان، همپیمان هخامنشیان بود. این اتحاد به اندازهای بود که اسکندر، پادشاه مقدونیه در آنزمان، نقش سفیر ایران را در یونان ایفا میکرد. در سده چهارم پیش از میلاد مسیح، فیلیپ مقدونی سرزمین مقدونیه در شمال یونان را به زیر سلطه گرفت و با تأسیس یک ارتش نیرومند با سپاهیان فالانژ و آوردن فیلسوفان بزرگی چون ارسطو به آنجا، برای کشور خود به پایتختی پلا آوازهای فراهم کرد. با اینحال اقدامات به موقع پادشاه هخامنشی، اردشیر سوم، مانع از توسعه طلبی او شد. با مرگ او، فیلیپ به شهرهای یونانی یورش برده و برخی از آنان را مجبور به اطاعت از خود کرد. او از ضعف سیاسی ایران پس از اردشیر سوم بهرهبرداری کرده و تلاش کرد با شعار آزادسازی شهرهای یونانی از یوغ ایرانیان، پشتیبانی یونانیها را بهدست آورد؛ که در همین زمان در یک مراسم جشن در یونان (احتمالاً با توطئه همسرش المپیاس و پسرش اسکندر) به طرز مرموزی کشته شد. پس از او پسرش اسکندر مقدونی، کارهای ناتمام پدر را تکمیل کرده و چیرگی مقدونیها بر همه یونان اروپایی را محقق کرد. برخی شهرهای یونانی از ترس به مقدونیها پیوستند و بسیاری مقاومت کرده و شکست خوردند؛ مثلاً شهر تبس پس از شکست از اسکندر، بهطور کامل به اسارت و بردگی گرفته شد؛ و آنگاه اسکندر در ۳۳۶ پیش از میلاد به داریوش سوم، واپسین پادشاه هخامنشی، اعلام جنگ کرد. او پس از شش سال جنگ، موفق به فتح امپراتوری ایران شد. با درگذشت او در ۳۲۲ پ. م قلمرواش میان سه سردار او تقسیم شد. در این زمان مقدونیه، در اختیار آنتیگونس قرار گرفت. پس از چندی شهرهای یونانی بر مقدونیها شوریده و یک به یک مستقل شدند.
در میانه سده دوم پیش از میلاد، رومیها، مقدونیه را تصرف کردند و پس از تزار سیمون نیز این سرزمین با پادشاهی فرزند او (تزار ساموئل) به زیر کنترل بلغارها رفت. شکست ساموئل در برابر بیزانسیها در سال ۱۰۱۴ میلادی باعث شد تا کشور مقدونیه برای مدت طولانی بین بیزانسیها، بلغارها و صربها رد و بدل شود و هر کدام از این قدرتها برای مدتی مقدونیه را در تصرف داشته باشند.
در سال ۱۳۸۹ میلادی، زمانی که مقدونیه در تصرف صربها بود، عثمانیها نیز اقدام به تصرف مقدونیه کرده و موفق شدند تا مقدونیه و صربستان را بهطور کامل با رهبری اوتوم به تصرف درآورد. با شکست خوردن ترکهای عثمانی در سال ۱۳۸۷ میلادی، توسط روسیه بار دیگر مقدونیه با عقد عهدنامه سنت استفانو بین روسیه و بلغارستان به بلغارستان ملحق شد ولی دوباره ترکهای عثمانی توانست با پشتیبانی غرب مقدونیه را از بالکان جدا کند. سرانجام در سال ۱۸۹۳ انقلابیهای مقدونی حزب انقلابیون مقدونیه را تشکیل دادند و به مبارزه برای بهدست آوردن استقلال علیه دولت عثمانی پرداختند؛ ولی در ماه مه سال ۱۹۰۳ که انقلابیون به اوج قدرت خود رسیده بودند توسط دولت به طرز وحشیانهای قتلعام شدند و رهبر آنها کووچه دلکی به سمبل میهنپرستی مقدونیه تبدیل شد.
در جنگ نخست بالکان در سال ۱۹۱۲ کشورهای بلغارستان، یونان و صربستان باهم علیه ترکها متحد شدند ولی بازهم نتوانستند مقدونیه را باز پس بگیرند. در جنگ دوم بالکان (۱۹۱۳) این سه کشور موفق به پس گرفتن مقدونیه از ترکها شدند ولی صربستان و یونان با کنار گذاشتن بلغارستان، مقدونیه را بین خود تقسیم کردند. انقلابیون مقدونیه که خواستار استقلال بودند علیه حکومت پادشاهی صربستان دست به تظاهرات و اعتراض زدند ولی پادشاه زبان مقدونیهای و حتی نام مقدونیه را در سراسر کشور ممنوع اعلام کرد. با این حال انقلابیون مقدونیه در طول جنگ جهانی دوم برای صربستان جنگیدند و به همین دلیل بعد از جنگ جهانی دولت مقدونیه در درون یوگسلاوی به صورت یک استان خود مختار درآمد. همچنین اولین قوانین زبان مقدونیهای و اولین کلیسای مستقل ارتدوکس مردم مقدونیه در سال ۱۹۵۲ برپا شد.
در ۸ سپتامبر ۱۹۹۱ مردم مقدونیه با انجام یک همهپرسی و با ۷۴٪ رأی موافق مقدونیه را بهعنوان یک کشور مستقل از یوگسلاوی جدا کردند. اولین رئیسجمهور جمهوری مقدونیه که کمی پیش از همهپرسی به سمت خود انتخاب شده بود، کیرو گلیگروف نام داشت. دولت یوگسلاوی نیز با این موضوع موافقت کرد و مقدونیه را از افراد ارتش خود بهطور کامل تخلیه کرد و بخاطر صلحآمیز بودن این جدایی راههای ارتباطی (راهآهن و راههای زمینی) بین دو کشور قطع نشد و بعد از مدتی دولت یوگسلاوی تعدادی از نیروهای خود را برای مشخص کردن مرز دو کشور به مقدونیه فرستاد. بر اساس توافق مرز دوکشور از استان کوزوو در یوگسلاوی تعیین شد.
مقدونیه یونان و اختلافات با جمهوری مقدونیه
یونان بخاطر اینکه مقدونیه قدیم بخش بسیار بزرگی از یونان را نیز شامل میشد و از اینکه دولت مقدونیه ادعایی نسبت به این بخش پیدا کند درخواست تغییر نام مقدونیه را داد و به صورت توافقی نام مقدونیه به جمهوری یوگسلاویایی مقدونیه تغییر داده شد ولی ۱۹۹۵ که مقدونیه پرچم کشور خود را تغییر داد خواستار مذاکره با یونان برای حل مسئله نام مقدونیه شد. با کشته شدن رئیسجمهور مقدونیه در بمبگذاری این مذاکرات به جایی نرسید.
مناقشه میان اسکوپیه و آتن به دوران استقلال ۱۹۹۱ مقدونیه از یوگسلاوی بازمیگردد و همین امر موجب تنشآلود شدن و مسموم شدن روابط دوستانه شدهاست. از همان ابتدا یونان با استفاده همسایهاش از نام «مقدونیه» برای خود که همچنین نام یکی از مناطق شمال یونان است، مخالف بود.
یونانیها از بابت «مصادره تاریخی» نگران هستند، به عنوان مثال دو طرف مدعی هستند که «اسکندر مقدونی» متعلق به آنهاست و همچنین نام «مقدونیه» به منطقه گستردهتری اشاره دارد. آتن و اتحادیه اروپا این کشور کوچک محاط در خشکی را به نام موقت آنکه «جمهوری مقدونیه یوگسلاوی سابق» (FYROM) است، میشناسند و این کشور با همین نام در سازمان ملل متحد عضو شدهاست.
اسکوپیه مدتها اصرار داشت که تعیین این نام موقت است اما زوران زائف، نخستوزیر جدید از حزب سوسیال دموکراتیک موضع خود را نرمتر کرد و از سلفهای ناسیونالیست خود فاصله گرفت. زائف در سفری به مقر ناتو در بروکسل گفت: ما با FYROM میتوانیم عضوی از ناتو شویم.
آتن به عنوان عضو ناتو و اتحادیه اروپا تلاشهای مقدونیه برای عضویت در این نهادها را وتو میکند اما جدول زمانی برای دیدارهای دوجانبه برای حل این مناقشه اکنون تنظیم شدهاست. یونانیها در هرگونه اظهار نظری به کشور همسایه خود با نام «اسکوپیه» اشاره میکنند که نام پایتخت مقدونیه است.
تغییر نام مقدونیه به جمهوری مقدونیه شمالی
روز جمعه ۱۱ ژانویه ۲۰۱۹ پارلمان مقدونیه با اصلاح قانون اساسی رأی به تغییر نام این کشور به «جمهوری مقدونیه شمالی» داد تا در توافق با یونان، ۲۷ سال مناقشهٔ این دو کشور پایان یابد. البته زمانی نام جمهوری مقدونیه شمالی رسماً به کار گرفته و استفاده خواهد شد که پارلمان یونان نیز بر توافق بهعمل آمده مهر تأیید بزند؛ زیرا بسیاری از شهروندان و سیاستمداران یونان کشور مقدونیه را بخشی از تمدن، فرهنگ و قلمروی سرزمین تاریخی خود میدانند.
علیرغم مخالفت حزب مخالف دولت VMRO-DPNE در نشست پارلمان ۱۲۰ نفری مقدونیه، ۸۱ نماینده با تغییر نام کشورشان موافقت کردند.
جغرافیا
بیشتر کشور مقدونیه را فلاتی با ارتفاع ۶۰۰ تا ۹۰۰ متر تشکیل میدهد. رودخانه واردار این کشور را به دو قسمت تقسیم میکند و در راه خود از وسط پایتخت (اسکوپیه) عبور میکند و در انتها به دریای اژه در نزدیکی شهر تسالونیکی یونان سرازیر میشود. دریاچههای مهم این کشور اهرید، پرسپا و دویران هستند که در جنوب شرقی مقدونیه قرار دارند. دریاچه اهرید عمیقترین و پرسپا بزرگترین دریاچه منطقه بالکان هستند. در قسمت شمال غربی هم کوههای شار پلانینا مرز مقدونیه و کوزوو را مشخص میکنند که بلندترین قله آن با ارتفاع ۲۷۵۰ متر بلندترین نقطه مقدونیه نیز هست. پارکهای ملی مقدونیه عبارتاند از پلیستر (غرب بیتولا)، گالیسیکا (بین دریاچههای اهرید و پرسپا) و ماوروو (بین شهرهای اهرید و تتوو).
برخی شناسههای جغرافیایی مقدونیه:
مساحت کل: ۲۵٬۷۱۳ کیلومتر مربع
مساحت خشکی: ۲۴٬۸۵۶ کیلومتر مربع
مساحت آبی: ۴۷۷ کیلومتر مربع
کشورهای همسایه: آلبانی – بلغارستان – یونان – صربستان
میزان راه مرزی کل: ۷۴۸ کیلومتر
میزان مرز با کشورهای مرزی: آلبانی ۱۵۱ کیلومتر – بلغارستان ۱۴۸ کیلومتر– یونان ۲۲۸ کیلومتر – صربستان ۲۲۱ کیلومتر
آب و هوا: گرم – تابستانها و پاییزهای گرم و خشک و زمستانهای سرد با بارش سنگین برف
وضعیت زمینها: زمینهای کوهستانی با رودخانهها و درههای عمیق – سه دریاچه بزرگ – با رودخانه واردار به دو بخش تقسیم شدهاست.
انواع زمینها: زمینهای کشاورزی ۲۵٪ - چراگاه ۲۵٪ - جنگل ۴۰٪ -زمینهای دیگر ۱۰٪
پستترین نقطه: رودخانه واردار (۵۰ متر بلندتر از سطح دریا)
بلندترین نقطه: کوه کوراب (۲۷۵۳ متر بلندتر از سطح دریا)
معادن طبیعی: کروم – سرب – روی – منگنز – تنگستن – نیکل – سنگ آهن – گوگرد
مشکلات محیطی: آلودگی هوا توسط کارخانههای ریختهگری
سیاست
اختلاف میان حزب سوسیالیست و سایر احزاب آلبانیاییتبار و به ویژه ملیگرایان پس از سال ۲۰۱۵ و پس از ادعای جنجالبرانگیز احزاب اپوزیسیون که دولت را متهم به شنود غیرقانونی مکالمات حدود ۲۰ هزار شهروند از جمله پلیس، قضات، روزنامهنگاران و دیپلماتهای خارجی کردند، وارد مرحلهٔ پیچیدهای شدهاست. اگرچه در سال ۲۰۱۵ با وساطت آمریکا و اتحادیهٔ اروپا توافقی میان احزاب سیاسی برای برگزاری انتخابات پارلمانی حاصل شد و به عنوان تنها راهحل سیاسی برای ثبات و صلح در این کشور، انتظار میرفت انتخابات پارلمانی بتواند آشتی سیاسی را میان بین احزاب این برقرار کند. اما برگزاری انتخابات زودرس در ۲۲ آذرماه ۱۳۹۵ و تنها دو و نیم سال پس از انتخابات پیشین پارلمانی، پیروزی ضعیف سوسیالیستها و رقابت میان سوسیالیستها و ملیگرایان برای تشکیل دولت جدید نتوانست شکاف داخلی را کاهش دهد. در انتخابات زودهنگام پارلمانی ائتلاف احزاب «ومرو» و «دپمنه» به رهبری «گرویفسکی» نخستوزیر پیشین با کسب بیش از ۴۴۴ هزار رأی مردم، پیروز این انتخابات بود.
حزب سوسیالدموکرات از اپوزیسیون تنها ۱۵ هزار رأی از رقیب خود در نهمین انتخابات پارلمانی کمتر داشت. انتخاب «طلعت جعفری» به عنوان رئیس جدید پارلمان مقدونیه از سوی نمایندگان سوسیالیستها و احزاب آلبانیاییتبار آغاز تنش جدید میان نمایندگان احزاب پارلمانی بود. گروهی از مخالفان دولت، انتخاب رئیس جدید پارلمان را غیرقانونی و نقض قانون اساسی و غیردموکراتیک میدانند. در جریان ورود طرفداران مخالفان به صحن پارلمان و درگیریهای فیزیکی صد تن مجروح شدند که بیشتر آنان از مخالفان بودند. به زعم مخالفان، بهترین راه برای خروج از بحران سیاسی، انتخابات زودرس پارلمانی همراه با انتخابات محلی است.
دولت جدید امیدوار است تا مقدونیه را از وخیمترین بحران سیاسی که از سال ۲۰۰۱ به بعد گریبانگیر این کشور میشود، خارج کند. مقدونیه از سال ۲۰۱۵ به بعد، دولت کارآمد نداشتهاست. در این سال، رسوایی اطلاعاتی دولت باعث برکناری آن شد.
اطلاعات کلی:
نام قراردادی کشور: جمهوری یوگوسلاو مقدونیه
نام محلی کشور: جمهوری مقدونیه
نام خلاصه شده: F.Y.R.O.M
نوع دولت: مردمسالاری
تقسیمات کشوری: ۳۴ شهرستان
تاریخ استقلال: ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۱ (از یوگسلاوی)
تعطیلی ملی: ۸ سپتامبر (روز استقلال ملی)
قانون اساسی:
در تاریخ ۱۷ نوامبر ۱۹۹۱ تنظیم شد و از ۲۰ نوامبر ۱۹۹۱ به اجرا درآمد. حزب دموکرات آلبانیاییهای مقدونیه که یکی از احزاب رسمی دولت مقدونیه است درخواست تغییر قانون اساسی را بهصورتی که آنها را به صورت یک حزب خودمختار بشناسد کردهاست.
سن رای دادن: ۱۸ سال به بالا
رئیسجمهور کنونی: بوریس ترایکووسکی (از ۱۵ دسامبر ۱۹۹۹)
نخستوزیر کنونی: لیوبکو گئورگیوسکی (از نوامبر ۱۹۹۸)
انتخاب هیئت دولت: با رأی اعضای مجلس نمایندگان انتخاب میشوند.
انتخاب رئیسجمهور: با رأی تمام مردم به مدت ۵ سال انتخاب میشود.
انتخاب نخستوزیر: توسط رئیسجمهور انتخاب میشود.
نتایج انتخابات پیشین: بوریس ترایکووسکی ۵۲٫۴٪ - پیتو پتکووسکی ۴۶٫۲٪
انتخابات مجلس نمایندگان:
این مجلس دارای ۱۲۰ کرسی است که ۸۵ کرسی توسط کاندیداهایی که از طرف مردم انتخاب میشوند پر شده و ۳۵ کرسی نیز مختص نمایندگان احزاب مختلف است. انتخابات مجلس هر ۴ سال یکبار انجام میشود.
پرچم: خورشید زردرنگ با پرتوهای درخشان در حال طلوع بر روی زمینه قرمز
اقتصاد
رشد اقتصادی: ۲٫۵٪ در سال
راههای درآمد: کشاورزی ۱۳٪ - صنعت ۳۲٪ - خدمات ۵۵٪
نرخ تورم: ۱٪
نیروی کار: ۶۷۳٬۰۰۰ نفر
شغلها: کشاورزی ۳۲٪ - صنعت ۳۰٪ - آزاد ۳۸٪
درصد بیکاری: ۳۵٪
درصد مردم زیر خط فقر: ۳۰٫۲٪
سود سالانه: ۱٫۰۶ میلیارد دلار
هزینهٔ سالانه: ۱ میلیارد دلار (۱۰۷ میلیون دلار هزینهٔ پایتخت)
صنایع: زغالسنگ، کروم، سرب، روی، آلیاژ نیکل، منسوجات، صنایع چوب، تنباکو
نرخ رشد محصولات صنعتی: -۲٪ در سال
تولید برق سالانه: ۶٫۶۶۴ میلیارد کیلو وات ساعت
مصرف برق سالانه: ۶٫۱۹۸ میلیارد کیلو وات ساعت
منابع تولید برق: سوختهای فسیلی ۸۵٫۳۷٪ - منابع آبی ۱۴٫۶۳٪
فراوردههای کشاورزی: برنج، تنباکو، گندم، ذرت، ارزن، پنبه، کنجد، برگ توت، مرکبات، سبزیجات
فراوردههای دامی: گوشت گاو، گوشت خوک، ماکیان، گوشت گوسفند
صادرات: ۱٫۲ میلیارد دلار در سال
کالاهای صادره: غذا، آشامیدنی، تنباکو، صنایع دستی، آهن و فولاد
صادرات به کشورهای: آلمان ۲۱٪ - صربستان و مونتنگرو ۱۸٪ - آمریکا ۱۳٪ - یونان ۷٪ - ایتالیا ۶٪
واردات: ۱٫۵۶ میلیارد دلار در سال
کالاهای وارده: ماشینآلات و تجهیزات، سوخت، مواد غذایی، مواد شیمیایی
واردات از کشورهای: آلمان ۱۳٪ - صربستان و مونتنگرو ۱۳٪ - اسلوونی ۸٪ - اوکراین ۶٪ - ایتالیا ۶٪
دریافت وام بینالمللی: ۱٫۷ میلیارد دلار
دریافت کمکهای مالی: تایوان ۱۰٫۵ میلیون دلار، انگلیس ۱۰۰ میلیون دلار
واحد پول: دینار مقدونیه = ۱۰۰ دنی
ارتباطات
ترابری
مسافت کل راهآهن: ۶۹۹ کیلومتر
مسافت قطار برقی: ۲۳۳ کیلومتر
مسافت کل راه زمینی: ۸٬۶۸۴ کیلومتر
مسافت راه زمینی آسفالته: ۵٬۵۴۰ کیلومتر
مسافت راه زمینی غیرآسفالته: ۳٬۱۴۴ کیلومتر
راه آبی: این کشور دارای راه آبی به دریاهای آزاد نیست و فقط دارای راههای ترابری در دریاچهها است.
میزان خطوط لولهکشی: ۱۰ کیلومتر
تعداد فرودگاهها: ۱۶ فرودگاه که از این تعداد فقط ۱۰ فرودگاه دارای باند فرود استاندارد هستند.
ارتش
نیرویهای نظامی: ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی، نیروی پلیس
سن خدمت نظام وظیفه: ۱۸ سال
میزان قوای نظامی انسانی: ۵۴۵٬۸۵۲ نفر
تعداد نفرات مشمول نظام وظیفه: ۴۴۰٬۲۸۷ نفر
تعداد مشمولان خدمت در سال: ۱۷٬۹۴۲ نفر
میزان بودجهٔ نظامی: ۷۷ میلیون دلار در سال (۲٫۵٪ از کل بودجهٔ کشور)
عضویت ناتو: از ۸ فروردین ۱۳۹۹ رسماً به عضویت خانوادهٔ ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) درآمد.
مردم
جمعیت: ۲٬۰۴۱٬۴۶۷ نفر (سال ۲۰۰۰)
نسبتهای سنی:
۰–۱۴: ۲۳٪ (مرد: ۲۴۸٬۴۰۰ نفر - زن: ۲۳۰٬۰۹۱ نفر)
۱۵–۶۴: ۶۷٪ (مرد: ۶۸۴٬۰۲۵ نفر - زن: ۶۷۸٬۰۱۴ نفر)
بالای ۶۵: ۱۰٪ (مرد: ۸۹٬۵۳۹ نفر - زن: ۱۱۱٬۳۹۸ نفر)
سرعت رشد جمعیت: ۰٫۰۴٪
روند تولد: ۱۳٫۷۳ نفر از ۱٬۰۰۰ نفر
روند مرگ: ۷٫۶۹ نفر از ۱٬۰۰۰ نفر
روند مهاجرت: -۵٫۶۶ نفر از ۱٬۰۰۰ نفر
میزان مرگ ومیر نوزادان: ۱۳٫۳۵ نوزاد از ۱٬۰۰۰ نوزاد
میزان امید به زندگی: ۷۳٫۷۹ سال (۷۱٫۵۸ سال در مردان و ۷۶٫۱۹ سال در زنان)
میزان بچه دار شدن: هر زن ۱٫۸۲ نوزاد
اقوام: مقدونیهای ۶۶٫۶٪، آلبانیایی ۲۲٫۷٪، ترک ۴٪، یونانی ۲٫۲٪، صرب ۲٫۱٪، نژادهای دیگر ۲٫۴٪
دینها: مسیحی (ارتدوکس) ۶۴٫۷٪، مسلمان ۳۳٫۴٪، دینهای دیگر ۳٪
زبانهای گفتاری: مقدونیهای ۶۸٪، آلبانیایی ۲۵٪، ترکی ۳٪، صربی و کروات ۲٪، زبانهای دیگر ۲٪
جستارهای وابسته
انتخابات پارلمانی مقدونیه شمالی در سال ۲۰۲۰
انتخابات ریاستجمهوری مقدونیه شمالی در سال ۲۰۱۹
آشپزی مقدونی
روابط مقدونیه شمالی و ناتو
قانون اساسی مقدونیه شمالی
سینمای جمهوری مقدونیه شمالی
خورشید ورجینا
زبان اشاره مقدونیهای
واردار مقدونیه
مقدونیه باستان
فهرست شهرهای مقدونیه شمالی
فهرست فرودگاههای مقدونیه شمالی
منابع
ایالات و نواحی بنیانگذاریشده در سال ۱۹۹۱ (میلادی)
بنیانگذاریهای ۱۹۹۱ (میلادی) در مقدونیه شمالی
بنیانگذاریهای دهه ۱۹۹۰ (میلادی) در مقدونیه شمالی
جمهوریها
جنوب شرقی اروپا
کشورها و سرزمینهای اسلاویزبان
کشورها در اروپا
کشورهای عضو سازمان ملل متحد
کشورهای عضو فرانسهزبانی
کشورهای عضو ناتو
کشورهای محصور در خشکی
ویکیسازی رباتیک |
5260 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%AF%D8%B2%D8%AF | پگاهدزد | پگاهدزد یا ائوراپتور یکی از نخستین دایناسورهای جهان از راسته خزندهورکیان (Saurischia) و زیرراسته ددپایان (Theropoda)بود که پیرامون ۲۳۱ تا ۲۲۸ میلیون سال پیش در منطقه شمال باختری آرژانتین زندگی میکرد. نام انگلیسی آن یعنی Eoraptor به معنی دزد و غارتگر به هنگام پگاه است. معنی نام علمی آن یعنی Eoraptor lunensis میشود «پگاهدزد درهٔ ماه» زیرا بازماندههای این جانور در درهای به نام دره ی ماه واقع در پارک ایالتی ایسکیگوآلاستو یافت شد.
توصیف
پگاهدزد حدود ۱ متر طول و ۱۰ کیلوگرم وزن داشت. این دایناسور احتمالاً همهچیزخوار بوده و بیشتر از حشرات و خزندگان کوچک تغذیه میکرده است. همانند سایر ددپایان پگاهدزد نیز روی دو پای خود راه میرفت و یک جانور پنجهرو بود. دستان پگاهدزد پنج انگشتی بود و این جانور از دستانش در شکار طعمه بهره میبرده با این وجود انگشتان چهارم و پنجم بسیار کوچک بودند و به نظر میرسد که در شکار کاربردی نداشتهاند.
درخت تبارزایی
منابع
Wikipedia contributors, «Eoraptor,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Eoraptor&oldid=246983372 (accessed November ۴، ۲۰۰۸).
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط پاول سرینو
دایناسورهای آمریکای جنوبی
دایناسورهای تریاس
دایناسورهای تریاس پسین
دایناسورهای تریاس پسین آمریکای جنوبی
سنگوارههای توصیفشده در ۱۹۹۳ (میلادی)
سنگوارههای آرژانتین
سوسمارپاسانان |
5261 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%AE%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86 | شاهخزندگان | شاهخزندگان یا آرکوسورها (نام علمی: Archosaurs) گروهی از خزندگان دوکاو (diapsid) هستند که از نیاکان شاهخزندهریخت خود در عصر اولنکین (آغاز دوره تریاس) فرگشت یافتند و شکل امروزی آنها شامل تمساحسانان و پرندگان میشود.
نام Archosaur از یونانی گرفته شده و به معنی "مارمولک شاه و فرمانروا" است. قرار داشتن پاها در زیر بدن، کاملبودن دیواره میان دو بطن قلب و داشتن مغز بزرگتر و به دنبال آن انجام رفتارهای پیچیده مانند مراقبت از فرزندان از جمله ویژگیهایی است که شاهخزندگان را از سایر خزندگان متمایز میکند. شاهخزندگان به طور کلی به دو گروه سوسمارنماها و پرندهگردنان تقسیم میشوند. تمساحها از نسل سوسمارنماها و پرندگان از نسل پرندهگردنان هستند.
درخت تبارزایی
پانویس
منابع
خزندگان پیشاتاریخ
شاهسوسماران
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط ادوارد درینکر کوپه
وامواژههای یونانی |
5262 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%86 | خزندهکفلان | خزندهکَفَلان و گاهی کَلپُکوَرَکیان یکی از دو راستهٔ اصلی دایناسورها هستند که شامل تمام انواع دایناسورهای گوشتخوار (شامل پرندگان) به اضافه یکی از دو تبار اصلی دایناسورهای گیاهخوار یعنی خزندهپاریختان میشود. بیشتر انواع میانهزیستی این دایناسورها مانند آپاتوسور، آلوسور و تیرانوسور شکل باستانی استخوان نشیمنگاهی (وَرَک، یکی از استخوانهای لگن خاصره) نیاکان خود را حفظ کردهاند و همین امر آنها را از راسته دیگر یعنی پرندهکفلان جدا میسازد. از اینرو آنان را دارندگان کپل مشابه با خزندگان مینامند.
طبقهبندی
منابع
جانداران پدیدآمده در تریاس پسین و هنوز منقرضنشده
جانداران پدیدآمده در کارنین
خزندهورکیان
سنگوارههای توصیفشده در ۱۸۸۸ (میلادی)
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط هری سلی |
5263 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%86 | پرندهکفلان | پرندهکَفَلان راستهای از دایناسورهای منقاردار گیاهخوار بودند. از آنجا که استخوان نشیمنگاهی (کفل) در این راسته به پرندگان شباهت دارد آنها را به این نام، مینامند.
پانویس
منابع
انقراضهای کرتاسه
انقراضهای ماستریختین
پرندهورکیان
سنگوارههای توصیفشده در ۱۸۸۸ (میلادی)
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط هری سلی
جانداران پدیدآمده در کارنین
پرندگان
خزندگان |
5264 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B4%D9%87%D8%B1 | کیاشهر | بندر کیاشهر شهری زیبا و سرسبز از خطه شمال که در استان گیلان و شهرستان آستانه اشرفیه واقع شده و هرساله گردشگران بسیاری را به این منطقه فرا می خواند.بندر کیاشهر که در گذشته به نام بندر فرحناز معروف بود در فاصله 17 کیلومتری آستانه اشرفیه و در فاصله 50 کیلومتری رشت واقع شده است. مشرف بودن کیاشهر به ساحل دریا، همجواری با رودخانه سفیدرود و قرارگیری در دل جنگلی پهناور و زیبا تصویری چشم نواز از کیاشهر ساخته است. چهارشنبه بازار پررونق و خوش آب و رنگ این شهر نیز جذابیت های بصری فراوانی دارد.
پیشینه
حسن کیاده در نیمهٔ نخست سدۀ نهم هجری با دستور حسن کیا بن سید حیدر کیا ساخته و به نام وی نامگذاری شد. درگیریهای متعددی در طول تاریخ در این محل رخ دادهاست. در گذشته بندر حسن کیاده با روسیه مبادلات تجاری داشت. حسن کیا ده در سال ۱۳۰۹ شهر شد و یکی از دهستانهای بخش آستانهٔ شهرستان لاهیجان بود. در سال ۱۳۵۶ به پیشنهاد شهردار وقت بندر کیاشهر به فرح پهلوی که برای بازدید به گیلان سفر کرده بود نام آن از حسن کیاده به بندر فرحناز تغییر پیدا کرد. ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به بندر کیاشهر تغییر نام پیدا کرد.
جمعیت
بر اساس آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر بندر کیاشهر ۳۹۱۹۷ نفر بودهاست. با ورود ساکنان کلانشهرها در چند سال اخیر به بندر کیاشهر جمعیت ان در حال افزایش میباشد.
جغرافیا
سفیدرود پس از پشت سر گذاشتن مسیری طولانی و با دو منشأ یکی شرق که از کوههای طالقان سرچشمه گرفته و دیگری غرب که از کوههای شمال زنجان سرچشمه میگیرد سرانجام در محلی به دریای خزر واریز میشود که به آن بندر کیاشهر میگویند. این بزرگترین رود شمال کشور بندر کیاشهر را به شرق و غرب تقسیم میکند در شرق کیاشهر عمده ادارات دولتی واقع شده و در غرب آن که اصطلاحاً به بالا محله معروف است جمعیت محلی سکنی دارند. از مهمترین قسمتهای این شهر میتوان به ترک محله، گیلده محله، میانمحله، بالا محله و منطقه شهرک اشاره نمود. روستاهای بزرگی چون دستک، سالکده، لسکوکلایه و لب دریا و امیرکیاسر عمدتاً در شرق و جنوب بندر کیاشهر قرار دارند. منبع درآمد مردم این شهر عمدتاً کشاورزی و ماهیگیری است.
مرغوبترین برنج و بادام زمینی کشور در این منطقه عمل آوری میشود که بیشتر بادام زمینی مرغوب و با کیفیت در روستای نبی دهکا و نقرده در جاده آستانه به کیاشهر کشت میشود و در فصل صید بازار ماهی شهر رونق خاصی داشته و از اقصی نقاط کشور برای خرید ماهی عازم منطقه میشوند خاویار کیاشهر از معروفیت جهانی برخوردار است و بادام زمینی و سبزی و صیفی عمده کشاورزی مردم منطقه محسوب میشود. روزهای چهارشنبه در این شهر روز بازار عمومی است و کاسب کاران دورهگرد بساط خود را در این شهر میگسترانند.
در پایان رودخانه سفیدرود و در ریزشگاه آن به دریا و در سمت شرق و غرب آن پارک ملی بوجاق قرار گرفته که هر ساله و بهخصوص در فصل زمستان پذیرای پرندگان مهاجر است. قسمت شرق تالاب دارای فضای مفرح با جاذبه توریستی است و گذر یک پل چوبی از وسط آن، که به ساحل ماسهای دریا منتهی میشود چشمانداز دلپذیری به این منطقه بخشیدهاست. در ابتدای مسیر منتهی به پل که از وسط شهر عبور میکند هتل بزرگ دریا قرار دارد.
مسیرهای ورودی به شهر
معمولاً بیشتر مسافران از مسیر شهرستان آستانه اشرفیه وارد این شهر میشوند ولی: از سمت غرب میتوان از بندر انزلی، زیبا کنار یا لشت نشا و از سمت شرق میتوان لاهیجان- دهشال، لسکوکلایه، لب دریا، امیرکیاسر، یا لاهیجان، رودبنه، دهکا یا لنگرود، چمخاله وارد این بخش زیبای کشور شد. بهترین مسیر از سمت تهران برای رسیدن به کیاشهر بعد از پلیس راه رشت قزوین و سهراه سنگر و کمربندی لاهیجان به این سمت تغییر مسیر داده و پس از عبور از شهرهای سنگر، کوچصفهان، آستانه اشرفیه، به بندر کیاشهر خواهید رسید.
مکانهای تفریحی
در این منطقه یک بندر چند منظوره و یک پارک جنگلی وجود دارد. تالاب بینالمللی بوجاق است در شمال شهر قرار گرفتهاست. بندر صیادی احداث شده در این شهر امکان کنارهگیری شناورهای تفریحی و صیادی را به این منطقه دادهاست.
شیلات در بندر کیاشهر سابقهای ۱۵۰ ساله دارد کشور روسیه اولین پایگاه استحصال خاویار از دریای خزر را در این منطقه بنا نهاد هماکنون بناهای تاریخی خانه رئیس شیلات و ساختمانهای چوبی ساخت روسیه و سردخانهای که علیرغم ۱۵۰ سال سن همواره فعال است از دیدنیهای این شهر محسوب میشود. در شمال این شهر پارک جنگلی زیبایی قرار گرفته که درختان چندین ساله آن جاذبه گردشگری بالایی به منطقه دادهاست. بهترین مکان تفریحی این بندر پل چوبی است که به طول یک کیلومتر از وسط تالاب بینالمللی بوجاق عبور کرده تا به ساحل دریا برسد. ماسهای بودن ساحل زیبای بندر کیاشهر باعث شده که این ساحل از بهترین مکانها برای شنا بهشمار رود و هرساله مسافران و گردشگران زیادی را به خود جذب نماید. در سمت غرب رودخانه سفید رود شاهد مناظر بدیع از تعامل حیوان و طبیعت هستیم حیواناتی مانند گاومیش، اسب و گاو به شکل طبیعی در این مناطق طبیعت گذرانی میکنند. زیبایی خیرهکنندهای که در کمتر از مناطق دنیا میتوان دید.
همچنین از مکانهای تفریحی این بندر زیبا میتوان به پیست موتورسواری بندر کیاشهر و ساحل زیبای سفیدرود در روستای محسن آباد و روستای نبی دهکا و تونل جنگلی صفرابسته در جاده آستانه به کیاشهر دیدن کرد اشاره نمود که در قسمتی از ساحل دریا ساخته شدهاست.
منابع
شهرهای استان گیلان
شهرهای بندری استان گیلان
شهرهای شهرستان آستانه اشرفیه
مناطق مسکونی در شهرستان آستانه اشرفیه |
5266 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C | نشانهشناسی | نشانهشناسی یا نشانیک (از یونانی σημείον (سِمِئیون) به معنی نشانه) علم مطالعه نشانهها و نمادها است.
نشانهشناسی علمی است که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها و نیز قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد. نشانه چیزی است که بر غیر خود دلالت دارد.
دانش نشانهشناسی بررسی معناسازی، فرایند شکلگیری نشانهها و فهم ارتباطات معنادار است. نشانهشناسی شامل مطالعه ساخت و شکلگیری نشانهها، اشارات، دلالتها، نامگذاریها، قیاسها، تمثیلها، استعارهها و رمزگانهای ارتباطی است. نشانهها بر پایه روش یا رمزگان مورد بهره برای انتقالشان دستهبندی میشوند که میتواند آواهای خاص، علامتهای الفبایی، نمادهای تصویری، حرکات بدن یا حتی پوشیدن یک لباس ویژه باشد. هر کدام از اینها برای رساندن پیام ابتدا باید توسط گروه یا جامعهای از انسانها بهعنوان حامل معنایی خاص پذیرفته شده باشند.
نشانهشناسان نشانهها را جدا از هم مطالعه نمیکنند، بلکه توجه خود را به مطالعه شکلگیری و مبادله معنا در متون و گفتمانهای مختلف و در سطوح همزمانی و در زمانی معطوف کردهاند.
پیدایش
این رشته با سخنرانیهای زبانشناس سوئیسی فردینان دو سوسور در دانشگاه ژنو آغاز شد. تنها پس از مرگ او بود که به کوشش شاگردانش اندیشههای او در کتابی با نام دروسی در زبانشناسی عمومی در سال ۱۹۱۶ به چاپ رسید. افلاطون در رسالهٔ کراتیلوس رابطهٔ میان واژه و شیء را یک رابطهٔ حقیقی میدانست، ولی سوسور آن را دلبخواهانه یا اختیاری میدانست و پیوند میان واژه و شیء و همچنین واژه و مفهوم را زادهٔ یک همگرایی و همرایی اجتماعی دانست.
او در «درس زبانشناسی عمومی» در توضیح نشانهشناسی میگوید: میتوان علمی را تصور کرد که به مطالعه زندگی نشانهها در یک جامعه بپردازد. این علم بخشی از روانشناسی اجتماعی و در نتیجه روانشناسی عمومی خواهد بود. نشانهشناسی معلوم میکند که نشانهها از چه تشکیل شدهاند و چه قوانینی بر آنها حکم فرماست.
او جستار خود را اینگونه میآغازد: در همهٔ دانشها شیء مقدمترین بخش یک پژوهش است در حالیکه در زبانشناسی هنگامی که به سراغ واژه میرویم متوجه میشویم که برای بررسی آن واژه نخست نیاز به شناختن دیدگاهمان داریم آیا ما واژه را از دید معنایی بررسی میکنیم یا ریشهیابی یا تاریخی یا جز اینها. پس استواریای که دانش باید به دنبال بیاورد در گام نخست به خطر میافتد. پس سوسور به دنبال ساختاری استوار به ساختار زبان میرسد آنچه بنیاد نشانهشناسی را خواهد ساخت.
یکی از نظریههای امروزین نشانهشناسی، نشانهشناسی اجتماعی بوده که امروزه دارای کاربردهای گسترده عملی در شناسایی و تدوین منابع نشانهشناسی است و در حوزههای مختلف به صورت دانشی بینارشتهای مورد استفاده قرار میگیرد.
پیشینه
نخستین بار در سال ۱۶۹۰ جان لاک اصطلاح «نشانهشناخت» (۲) را در نوشتار خود با نام «رسالهای دربابِ قوّهٔ فاهمه» (۳) به کار برد.
در دیدگاه لاک دانایی به سه دسته زیر تقسیم میشود:
فیزیک: «دانش اشیاء، آنگونه که هستند، با ساختار و ویژگیها و کارکرد آنها…»
ورزیدن: «توانایی بهکارگیری درست نیروها و کارآمدیهای خود…»
نشانهشناخت: «انگارهٔ نشانهها؛ که بیشتر واژهها هستند، و نام درخور آن منطق است: روندی که در آن طبیعت نشانهها یی که مغز آدمی در جریان فهم چیزها یا رسانیدن آگاهی به دیگران به کار میبرد، سنجیده میشود.»
چارلز سندرز پرس پدر فلسفهٔ عملی و منطقدان برجسته آمریکایی، که از اندیشههای جان لاک بسیار اثر پذیرفتهاست، نشانهشناسی را شاخهای از منطق میداند که در آن دانش نشانهها بررسی میشود. از دید او نشانهشناسی روندی است که طی آن نشانهها ارتباطی را بر قرار میکنند. او نشانه را چیزی میداند که برای کسی (گزارشگر) به گونهای (در زمینهای) چیز دیگری (موضوع) را به یاد آورد. به بیان ساده پرس پیوند میان ذهن آدمی و جهان خارج، یا فرایند دانستن را از سه راه میداند، یکم شمایلی، دوم نمایهای، و سوم نمادین.
فردیناند سوسور همزمان با پرس در آمریکا، روش نشانهشناسی خود را در کشور سوئیس مطرح میکند. او اندیشهای را پایه نهاد که در آن نشانه از دوگانهٔ نشانگر و نشانداده ساخته میشود. (دوگانهای که در آینده مورد نقد پساساختارگرایان و ساختارشکنانی چون دریدا قرار گرفت)
چارلز و. موریس بازشناختی از «شالودههای انگارهٔ نشانهها» (۱۹۳۸) بدست آورد. او نشانهشناسی را به سه جنبهٔ نحوی، معنایی و عملی بخش میکند.
اومبرتو اکو (-۱۹۳۲) متفکر ایتالیایی که با کتاب «انگارهٔ نشانهشناسی» خوانندگان بسیاری را با این دانش آشنا کرد. او به روش پرس گرایش داشت. یکی از رمانهایش به نام نام گل سرخ کنایه گونهای پرمعنی دربارهٔ نشانهشناسی است. همچنین میتوان به دو کتاب بسیار مهم نظری او در این باره هم اشاره کرد، یعنی: در جستجوی زبان کامل و نشانهشناسی.
آلگرداس گریماس روشی ساختارمند از نشانهشناسی به نام نشانهشناسی زایا (مولد) را گسترش داد و کوشید تا تمرکز را از نشانه به معنا بگرداند.
جی فارستر بر روی روشی کار میکرد که، برای بررسی سامانههای پیچیدهای که در ریشهیابی ناهنجاریهای ذهنی فرد که او را در برقراری ارتباط در گروه با سختی روبرو میکرد، کاربرد داشت. برای نمونه او در نوشتهٔ خود به نام «رفتار ضد-شهودی نظامهای اجتماعی» (۴) اشتباههایی که در برقراری ارتباط در دستههای انسانی پدید میآیند را گزارش میدهد.
توماس آ. سبیوک (-۱۹۲۰) نشانهشناس پرکار و برجستهٔ آمریکایی است. او قلمرو نشانهشناسی را به نشانهها و سامانههای نابشری نیز گستراند. برخی مطلبها را پایه نهاد که امروزه به نام «فلسفه ذهن» شناخته میشوند و اصطلاح نشانهشناسی جانوری را آفرید. نشانهشناسی جانوری به بررسی ارتباطات و علائم ارتباطی میان جانوران میپردازد.
از دانشهایی که با نشانهشناسی در ارتباط هستند زبانشناسی، فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی و زیباییشناسی را میتوان نام برد. همچنین هنرهایی مانند موسیقی از آن بهره میبرند. اصطلاح موسیقایی نسبتاً رایجی که میتوان آن را معادل نشانه در مباحث زبانشناسی دانست فیگور موسیقایی است که در ارتباط با تئوری اثرگذاری در دورهٔ باروک بررسی میشود و بیانگر ارتباط موسیقی با کلام و بهطور خاص ادبیات است.
پانویس
اصطلاحات زبانشناسی
سیبرنتیک
علوم ارتباطات
علوم انسانی
فردینان دو سوسور
فلسفه زبان
نشانهشناسی
نمادها
امیر رضاییپناه و سمیه شوکتی مقرب (۱۳۹۵) تحلیل گفتمان سیاسی، امر سیاسی بهمثابهٔ یک برساختِ گفتمانی، ترجمهٔ مقالاتی از ارنستو لاکلا، شنتال موف، نورمن فرکلاف، روث وداک، ویوین بر، دیوید هوارث، ایزابلا فرکلاف، میشل پشو و دیگران، تهران: تیسا. |
5268 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%AF%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86 | ددپایان | ددپایان یا تروپودا کلادی از دایناسورها هستند که بیش از ۲۳۰ میلیون سال پیش در آمریکای جنوبی از خزندهکفلان آغازین به وجود آمدند و سپس در سایر قارهها گسترش یافتند. تمام دایناسورهای ددپا بر روی دوپا حرکت میکردند و استخوانهای آنها به منظور کاهش وزن بدن توخالی بود. بیشتر انواع ددپایان گوشتخوار بودند با این وجود در طول فرگشت این گروه چند خانواده از آنها رژیم غذایی خود را به گیاهخواری و همهچیزخواری تغییر دادند. دوره شکوفایی ددپایان از اواخر دوره تریاس (حدود ۲۲۰ میلیون سال پیش) آغاز میشود و در پایان دوره کرتاسه (حدود ۶۶ میلیون سال پیش) همزمان با وقوع رویداد انقراض کرتاسه-پالئوژن پایان میپذیرد. بیشتر ددپایان با پایان همان دوره از بین رفتند. با اینحال یک تبار از آنها یعنی پرندگان توانستند پس از این دوره نیز به بقای خود ادامه دهند و امروزه شامل ۱۰٫۵۰۰ گونه مختلف میشوند. این نام از یونانی به معنای جانور وحشی+پا گرفته شدهاست.
منابع
آرایه (زیستشناسی) نامگذاریشده توسط اتنیل چارلز مارش
جانداران پدیدآمده در تریاس پسین و هنوز منقرضنشده
جانداران پدیدآمده در کارنین
دایناسورهای کرتاسه
ددپایان |
5269 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%84%D9%88%D8%B3%20%28%D8%A7%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%B7%D9%88%D9%86%29 | کراتیلوس (افلاطون) | کراتیلوس نام یکی از کتابهای نوشته افلاطون، فیلسوف یونانی است که به گفتگوی میان سقراط، کراتیلوس و هرمگنس میپردازد. اکثر محققان مدرن متفقالقول هستند که این کتاب در دوران میانی افلاطون نوشته شده است. در این گفتگو، دو مرد، کراتیلوس و هرموگنس، از سقراط میخواهند که به آنها بگوید که آیا نامها متعارف هستند یا طبیعی؛ یعنی آیا زبان سیستمی از نشانههای دلخواه است یا کلمات رابطهای ذاتی با چیزها دارند.
خلاصهٔ مکالمه
موضوع کراتیلوس نقدی است بر موضوع نامگذاری.
این نوشته گفتگویی است میان سقراط، کراتیلوس و هرمگنس. هرمگنس دیدگاه سقراط را دربارهٔ این گفتهٔ کراتیلوس جویا میشود که: نامها طبیعی هستند و نه نتیجهٔ همرأیی اجتماعی (قراردادیگری). سقراط از او شرح بیشتری میخواهد و او میگوید از آنجا که ما به آسانی میتوانیم نام بردههای خود را تغییر دهیم و نام نو به همان اندازهٔ نام پیشین حقیقی است پس نامها تنها در پی پذیرفته شدن در گروه و خو کردن به آن از آن فرد میشوند.
سقراط میگوید در صورت درست بودن سخن تو اگر من یک اسب را انسان و یک انسان را اسب بنامم در حالی که دیگران اسب را اسب و انسان را انسان مینامند، من همان اندازه بهحق هستم که دیگران. و هرمگنس میگوید آری. سقراط میگوید پس تو به دنبال اندیشهای میگردی که درستی انگارهٔ تو را نمایان سازد. و از آنجا که نام را کوچکترین بخش زبان میدانستند نتیجه گرفتند که نام باید جزئی از این اندیشه باشد و نه بر عکس یعنی دلیل بیرون از نام و در بر گیرندهٔ آن است. از سوی دیگر هر دو بر درست بودن نام همرأی بودند و گفتگو بر سر سرچشمهٔ آن بود پس هر دو این را پذیرفتند که نام یک پارهٔ درست از اندیشهای است که در پیش میگردند و از این رو سقراط این درستی را به کل آن اندیشه گسترش میدهد ولی هرمگنس میگوید این حقیقت از فردی به فرد دیگر میتواند دگرگون شود که در پی آن سقراط گفتگویی بر رد نسبی بودن حقیقت آغاز میکند.
سقراط هنگام بحث درباره یک اسم (onoma)Cratylus - Translated by Benjamin Jowett [Retrieved 2015-3-20] و چگونگی ارتباط آن با موضوع آن، خلق اولیه یک کلمه را با کار یک هنرمند مقایسه میکند. یک هنرمند از رنگ برای بیان ماهیت موضوع خود در یک نقاشی استفاده میکند. به همین ترتیب، خالق کلمات از حروف حاوی صداهای خاص برای بیان ماهیت موضوع یک کلمه استفاده میکند. او اظهار میکند:بهترین راه ممکن برای صحبت استفاده از نامهایی است که همه (یا اکثر آنها) چیزهایی هستند که نام برده میشوند (یعنی مناسب آنها هستند)، در حالی که بدترین آنها استفاده از نامهای نامأنوس است.
منابع
ادبیات فلسفه زبان
تاریخ زبانشناسی
مکالمات افلاطون
مکالمات سقراط |
5275 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%AD%D8%B5%D9%84%D9%87 | مستحصله | مُستَحصله یا چکیدهگیری یکی از اصطلاحات علم الحروف (جفر) است. مستحصله گاه درآوردن یک جمله از ۱۵ سطر است. در علم جَفر از شمارههای مشخصی که در حساب ابجد به حروف الفباء نسبت دادهاند استفاده و با این شمارهها و حروف به جابجایی و تقسیم و غیره میپردازند و به اصطلاح حروف را میشکنند (تکسیر حروف). مستحصله (یا چکیده) نام یکی از مرتبههای شکستن حروف است.
مراحلی که در جفر کبیر بکار میرود تا پاسخ هر پرسش دریافت شود عبارتاند از:
تبدیل حروف پرسش به عدد ابجد
پیدا نمودن مدخل کبیر و مدخل صغیر
واژهها
یافتن اساس و نظیره هر حرف برپایه جدولهای حروف ابجد
بدست آوردن زبر و بینات حروف بدستآمده
واجشکنی (تکسیر حروف)
کوتاهسازی (تخلیص)
چکیدهگیری (مستحصله)
شناخت قوای اعداد
و در نهایت رسیدن به گفتار نهانی و پاسخ باطنی از ظاهر پرسش
منابع
بر پایهٔ دادههایی از: بنیاد فرهنگ ایران
عطاری - محمد - مجموعه علوم جفر.
رحیمیان - محمد رحیم - الجفر الجامع و النور اللامع.
علوم خفیه |
5277 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%84%D9%85%E2%80%8C%D9%85%D9%88 | قلممو | قلممو یکی از ابزارهای نقاشی یا رنگرزی است.
قلمموها را میتوان از چند نظر بررسی کرد:
از نظر طرز قرار گرفتن الیاف: به گونههای بادبزنی، تخت و گرد تفکیک میشود
از نظر کاربرد: به قلمموهایی که برای رنگ روغن و دیگری قلمهایی که برای آبرنگ به کار میرود تقسیم کرد.
از نظر اندازه: برای اندازههای گوناگون قلممو شمارههایی قراردادی تعیین میشود. از متداولترین و پرمصرفترین قلمموهای مورد استفاده در سبک رنگ روغن قلمموهای ۴، ۸، ۱۲ هستند.
از نظر جنس موها: قلمموها از موی جانوران یا الیاف مصنوعی پلاستیکی ساخته میشوند. قلمموهایی که از موی دُم سمور ساخته میشوند کیفیت خوبی دارند و حالت فنری و انعطافپذیری و نوک تیز آنها برای نقاشی آبرنگ و رنگ روغن مناسب است. این قلمموها توانایی بالاتری برای جذب آب دارند.
انواع قلمو
غالب قلم موها شکل تغییر یافتهای از قلم موی تخت و قلم موی گرد هستند.
قلموی سرکج
نمونهٔ تغییر یافتهای از قلم موی تخت که یک اهرم دوم به صورت زاویه ای بر روی الیاف آن ایجاد شده. این ویژگی به نقاش کمک میکند تا در انحنا بخشیدن یا سایه زدن حواشی و نواحی ظریف، آزادانه عمل کند. آزادی ای که این قلم مو برای تغییر زاویه به نقاش میدهد، فرصت مناسبی را برای رنگ آمیزی و ایجاد بافتهای متنوع و حرکت آزاد تر حین رنگ آمیزی ایجاد میکند.
قلموی چابک یا برایت
این قلم مو هم نمونه ای از قلم موهای سر تخت هست که موهای کوتاهی دارد. معادلی که برای آن به کار میرود قلم موی سر تخت ساده یا قلم موی چابک میباشد. این قلم مو بافت زیادی ندارد و اصولاً برای خطوط و بافتی به کار نمیرود که نیاز باشد حتماً رنگ زیادی را مکیده و نگه دارد. با این قلم مو میتوان ضربههای کوتاه و کنترل شدهای را انجام داد و خطوطی با رنگ دانهٔ زیاد یا کم را در لحظه و بهطور متوالی ایجاد کرد. از این قلم مو برای رنگ برداری جزئی هم میتوان استفاده کرد. این خاصیت رنگ برداری حین کار با آبرنگ اهمیت بیشتری پیدا میکند. چون حین نقاشی آبرنگ، امکان اشتباه کمتر است و سعی بر آن است تا لایههای کمتری را درست کرده و طرح، بی نقص و تمیز به نظر برسد.
قلم موی تخت
قلم موی تخت، بافت ضخیم و سنگین تری نسبت به انواع دیگر قلم موی تخت دارد. این قلم مو بیشتر برای ضربهها و بافتهایی که باید در سطح وسیع اعمال شوند کاربرد دارد. قلم موی تخت در حواشی کار و زاویهها یا برای کشیدن بافتهایی در سطح وسیع و با حجم زیاد رنگ کاربرد دارد.
قلم موی زبان گربه ای یا فیلبرت
این قلم مو نمونهٔ تغییر یافتهای از قلم موی تخت است که برای محو کردن خطوط قوی یا با رنگ دانهٔ بالا، زمانی که هنوز خطوط خشک نشدهاند کاربرد دارد. این قلم مو به خاطر بافتی که دارد به نقاش اجازه میدهد تا در حالت مرطوب هم از این قلم مو برای ایجاد بافتهای متفاوت استفاده کند. این قلم مو به جای گوشههای تند قلم موی تخت، گوشههای منحنی شکل دارد که باعث میشود بافتها، خطوط ظریف و نرم و منحنی شکلی را به راحتی ایجاد کنند.
قلم موی واش
قلم موی واش یا رنگبر، برای برداشتن یکدست رنگ و آب اضافهٔ روی نقاشی استفاده میشود، همچنین میتوان به کمک این قلم مو سطوح وسیع را بهطور یکدست و نازک رنگ آمیزی کرد. این قلم مو بافت آزاد و زیادی دارد و میتواند تسلسل و توالی را برای رنگ آمیزی یکدست ایجاد کند. این ویژگی، هنگام نقاشی با آبرنگ اهمیت زیادی پیدا میکند. معمولاً زیر سازیها و رنگ آمیزی اولیهٔ آبرنگ با این قلم مو انجام میشود.
قلم موی تک ضربی
این قلم مو برای ترکیب حجمی از رنگ، صرفاً با یک ضرب و ایجاد بافتهای جدید و متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد. از این قلم مو میتوان هم برای نقاشیهای سبک و ظریف مثل نقاشی آبرنگی و هم برای ترکیب رنگهای خمیری و با حجم زیاد مثل رنگ روغن استفاده کرد، و به خاطر بافت تخت این قلم مو، میتوان بافتهای یکدست و وسیع را به زوایا و انحنای ظریف و باریک منتهی کرد.
قلم موی لاینر
این قلم مو با قلم موی لاینر یا rigger اصولاً متفاوت است. قلم موی خطکشی یا لاینری که بیشتر هم شناخته شده، تغییر یافتهٔ قلم موهای گرد است و این قلم مو تغییر یافتهای از قلم موهای تخت. با هر دوی این قلم موها میتوان خطوط باریک را ممتد و ادامهدار کشید، بدون این که نیازی باشد قلم مو را از روی بوم یا کاغذ برداشت، چون این قلم مو به خاطر بافت زیاد و طولانی خود، میتواند رنگ زیادی را نگهداری کند. این قلم مو برای کشیدن خطوط مستقیم و صاف و طولانی در ابعاد ظریف کاربرد دارد، علاوه بر همهٔ اینها به نقاش کمک میکند تا خطوط تداوم پیدا کنند. این قلم مو برای کشیدن جزئیاتی مثل سبزهها و شاخ و برگ درختان کاربرد دارد.
قلم موی فن یا بادبزنی
وقتی این قلم مو بافت زیادی داشته باشد و انحنای آن تخت نباشد، کاربرد قلم موی محو کن را پیدا میکند. چیزی شبیه به قلم موهای آرایشی که برای کرم پودر و رژ گونه استفاده میشود. نمونههای باریک این قلم مو که ظریف تر هستند، بیشتر برای کشیدن گیاهان و درختان و بوتهها استفاده میشوند. قلم موی بادبزنی همچنین برای ترکیب یکدست و خالص رنگها کاربردی هست.
قلم موهای دکوراتیو یا رنگ آمیزی ساختمان
این قلم موها معمولاً در ابعاد بزرگتری ساخته میشوند و برای استفادههای غیر هنری مانند رنگ آمیزی ساختمان مورد استفاده قرار میگیرند. این قلم موها شباهت زیادی به قلم موی تخت دارند و بر اساس عرض الیاف شماره گذاری میشوند. این شماره گذاری میتواند برحسب میلیمتر یا اینچ باشد.
برخی شمارههای رایج قلم موهای رنگ آمیزی ساختمان:
بر حسب میلیمتر:10 mm, 20 mm, 40 mm, 50 mm, 60 mm, 70 mm, 80 mm, 90 mm, 100 mm.
بر حسب اینچ: 1/8 in,1/4 in, 3/8 in, 1/2in, 5/8 in, 3/4 in, 7/8 in, 1 in, 1 1/4 in, 1 1/2 in, 2 in, 2 1/2 in, 3 in, 3 1/2 in, 4 in.
قلمموی مورد استفاده در نگارگری از نوع نرم و مناسب برای آبرنگ است. نگارگران ایرانی برای قلمگیری و صورتسازی از قلممویی که از موی گربه ساخته شده، استفاده میکنند، این قلمموها خود بر دو نوعند: گندمی و شمشیری (نیزهای) قلمموی گندمی برای پرداز و قلم موی شمشیری برای قلمگیری بکار میرود.
از نکات مهم در استفاده از قلممو توجه به ترکیب کردن رنگها و استفاده از رنگهای مناسب برای زمینهاست. جهت دادن به قلممو باعث دادن حجم به تصویر میشود و آن را از مسطح بودن درمیآورد.
اگر هدف نگارگر رنگ زدن به سطح وسیعی باشد از قلمموی دارای سر مربعی شکل و اگر هدفش رنگ کردن بخش کوچکی از یک طرح باشد از قلمموی سر گرد استفاده میکند.
منابع
The Chinese Brush Painting Bible by Jane Dwight, North Light Books, 2007, U.S.A
Brush with Acrylics: Painting the Easy Way by Terry Harrison, Search Press, 2004, U.S.A
ابزارها
نوشتافزار
وسایل نقاشی
ابزارهای دستی |
5281 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1 | پسابندر | پَسابندر ، به زمینهای واقع در پشت بندرگاهها گفته میشود که نقش پشتیبانی و تأمین و رساندن کالاهای صادراتی به بندرگاه و پخش و جذب کالاهای وارداتی از بندر را عهدهدار باشند. این شهرها و زمینها به وسیله سیسیتمهای حمل و نقل نظیر جاده، ریل، آبراه داخلی و … به یک بندر وصل میشود و مردم آن سرزمینها کالاهای مورد نیاز خود را از آن بندر وارد یا کالاهای صادراتی خود را از آن بندر صادر میکنند.
پسابندر یک بندر را میتوان به پسابندر رقابتی یا پسابندر انحصاری تقسیمبندی کرد.
منابع
وبگاه پایگاه ملی دادههای علوم زمین کشور برگرفته از کتاب فشارکی، پ. ، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۹
اصطلاحات جغرافیا
بندرها و لنگرگاهها
جغرافیای طبیعی
واژهها و عبارتهای آلمانی |
5282 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1 | بندر | بندر نقطهای است در کرانه دریا که کشتیها در کنار آن پهلو میگیرند یا لنگر میاندازند تا در آنجا بارگیری یا بار خود را تخلیه نمایند. اینگونه نقاط معمولاً با تأسیساتی مانند اسکله و ساختمان و تسهیلات مخابراتی و ارتباطی همراه است. به محل استقرار این تأسیسات در بندر، بندرگاه گفته میشود.
بندرها گونههای گوناگون دارند مانند: بندر آزاد و بندر پیمانی
وجه تسمیه باستانی
بندر نامی پارسی و ایرانی است و از «بند» و «در» تشکیل شدهاست. در ایران قدیم بهجای سکوهای بندری یا اسکلهها جهت پهلوگیری کشتیها در بخشی از دریا نزدیک ساحل بندی حوضچه مانند از سنگ و ساروج پدیدمیآوردند و از یک مسیر ورودی کشتیها در آن تردد میکردند که این دروازه ورودی بهوسیله زنجیری بسته میگردید و کشتیها در آن از خطر موج درامان بودند. این حوضچههای دروازهدار را بندر میگفتند و بهمرور به شهرهای دارای این پایانه دریایی نیز بندر گفته شد. بندر در کنار دریا به منزله دربند در راههای خشکی است. و در فرهنگ دهخدا اصل آن را بُندَر که بار و بنه در آن مینهند آمدهاست؛ و همان اسکله است که در ترکی به معنی معبر بحر است. کلمه بندر به زبانهای دیگر از جمله عربی نیز وارد شدهاست.
جستارهای وابسته
بندرگاه
لنگرگاه
بارانداز
کرانه
پهلوگاه
موجشکن
اسکله
خور
رأس
دماغه
شهبندر
گمرک
دیوار دریایی
منابع
پیوند به بیرون
فرهنگ واژگان دریانوردی، انگلیسی به فارسی
بندرها و لنگرگاهها
ترابری
زیرساخت
ساختمانها و سازههای صنعتی
واژگان دریانوردی |
5284 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF | بندر آزاد | بَندر آزاد بندری است که کالاهای بازرگانی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به آن وارد یا از آن صادر میگردند، مانند بندر سنگاپور، بندر هنگکنگ، کیش، قشم و چابهار.
اقتصاد
شهرهای بندری
فهرستهای بندر
مالیاتگیری فرامرزی
مناطق ویژه اقتصادی
موضوعات مرتبط با ترابری و توزیع |
5285 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C | بندر پیمانی | بندر پیمانی بندری است که برپایه پیمان یا قراردادی به روی بازرگانی برونمرزی باز شود. این اصطلاح بویژه برای بندرهایی که در سده ۱۹ میلادی در چین و ژاپن بروی تجارت خارجی باز شد به کار میرود.
استعمارگری
تاریخ استعمارگری اروپای مدرن
تاریخ روابط خارجی چین
تاریخ روابط خارجی ژاپن
تاریخ ژاپن
تاریخ کره
تجارت آزاد امپریالیسم
ژاپن در سده ۱۹ (میلادی) |
5287 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%86%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%28%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29 | لنگرگاه (فیلم) | لنگرگاه فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته سال ۱۳۶۷ است.
داستان
دو برادر به نامهای احمد و بهمن به دلیل رفتار خشن پدر از خانه میگریزد و به بندر عباس میروند. با حمزه، که در مسافر خانه کار میکند، آشنا میشوند و با تهیه و فروش اجناس قاچاق ارتزاق میکنند. در این کار با موسی، قاچاقچی هروئین آشنا میشوند. پدر احمد و بهمن از روی عکسی که پسرانش برای مادر فرستادهاند آنها را در بندر عباس مییابد و به کمک ماموران موسی و همکارانش را گرفتار میکند. احمد و بهمن به آغوش خانواده باز میگردند.
بازیگران
جهانگیر الماسی
علیرضا خمسه
محمد برسوزیان
فرهاد حمیدی
مهوش افشارپناه
اسماعیل داورفر
پرویز شکری
کوروش سبزاندام
مسعود امیرراد
سولماز صبا
سایر عوامل فیلم
دستيار كارگردان: جهانگیر الماسی، مسعود شاهمحمدی
صدابردار: محمود سماک باشی
طراح صحنه: جهانگیر الماسی
عکس: یحیی دهقانپور
طراح چهرهپردازی: پرویز شکری
مشاور فیلمنامه: فواد نور
منابع
وبگاه ایران اکتور
پیوند به بیرون
فیلمهای اجتماعی ایرانی
فیلمهای ۱۳۶۷
فیلمهای ایرانی
فیلمها به کارگردانی کیومرث پوراحمد |
5288 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%D8%A7%D8%AA%20%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%DB%8C | تشریفات بندری | تشریفات بندری از بدو ورود تا خروج کشتی بدین گونه است:
اقدامات پیش از ورود کشتی به بندر
تعیین نمایندگی کشتیرانی
اعلام نمایندگی کشتی به بندر و پذیرش مسئولیتهای مربوطه
ارسال پیام زمان ورود تقریبی کشتی به لنگرگاه (ETA)
ورود کشتی به لنگرگاه
لنگراندازی کشتی
گزارش ورود کشتی، تکمیل فرم ثبت
هماهنگی نمایندگی کشتیرانی برای پاس کشتی و سپرده مالی جهت پرداخت حقوق و عوارض و هزینههای بندری
ایجاد پرونده شناور
هماهنگی دریایی خدمات دریایی
پاس کشتیها
برافراشتن پرچم زرد
اجرای پاس کشتی
نوبتگذاری شناورها
براساس نوع، اندازه، آبخور، شناور، نوع محموله، آمادگی کشتیرانی و صاحبان کالا و عملیات غیرتجاری و اضطراری صورت میگیرد
راهنمایی کشتیها
گرفتن راهنما
انجام عملیات راهنمایی بهطور 24 ساعته
پهلودهی به اسکله مناسب
تخلیه و بارگیری
عملیات تخلیه و بارگیری
خروج کشتی از بندر
درخواست خروج کشتی توسط نمایندگی کشتیرانی
اخذ تایید از مراجع ذیصلاح مانند گمرگ، امور بندری، امور مالی، امور دریایی و قسمتهای بازرسی ایمنی شناور و غیره
اخذ اجازه حرکت جهت کشتی
گرفتن راهنما و هدایت به لنگرگاه
بندرها و لنگرگاهها
واژگان دریانوردی |
5293 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%B2 | ایدز | ایدز یا سندرم نقص ایمنی اکتسابی ، نوعی بیماری است که با ورود ویروس و حمله به دستگاه ایمنی توسط ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) ایجاد میشود. بیماری ناشی از ویروس HIV دارای سه مرحله اصلی است. در مرحله اول (عفونت حاد) فرد ممکن است برای مدت کوتاهی بیماری شبه آنفلوآنزایی را تجربه کند که در همه افراد قطعی نیست. به همین دلیل معمولاً این بیماری تا یک دوره طولانی بدون هیچ علائمی دنبال میشود که به این مرحله از بیماری، دوره نهفتگی گفته میشود. هر چقدر که بیماری پیشرفت یابد، ضعف بیشتری در دستگاه ایمنی بدن پیدا میکند و باعث میشود که افراد به عفونتهایی مانند عفونت و سرطانهای فرصتطلب و تومور دچار شوند، البته معمولاً در افرادی که دستگاه ایمنی آنها به خوبی عمل میکند تأثیرگذار نیست. در نهایت بیماری زمانی وارد مرحله سوم یا ایدز خواهد شد که شمار سلولهای CD4+ T به کمتر از ۲۰۰ سلول در هر میکرولیتر برسد.
HIV عمدتاً از طریق آمیزش جنسی (از جمله مقعدی و حتی دهانی) محافظت نشده، انتقال خون آلوده و سرسوزن آلوده و از مادر به فرزند در طول بارداری، زایمان یا شیردهی منتقل میگردد. بعضی از مایعات بدن مانند بزاق و اشک قادر به انتقال HIV نیستند. پیشگیری از عفونت HIV، عمدتاً از طریق آمیزش جنسی امن و تعویض سرنگ، راه حلهایی برای جلوگیری از گسترش این بیماری محسوب میشوند. البته این ویروس با خشک شدن خون آلوده به ویروس HIV بهطور کامل از بین میرود و دلیل انتقال آن با سرنگ آلوده این است که درون سرنگ و در سر سرنگ از فاکتورهای ضد انعقادی استفاده شدهاست و همین موضوع سبب میشود خونی که درون و در سر سرنگ است خشک نشود و تازه بماند و مانع از بین رفتن ویروس بشود. در صورت استفادهٔ فرد بیمار از داروهای لازم احتمال انتقال بیماری حتی از طریق رابطهٔ جنسی نیز تقریباً به صفر میرسد.
هیچگونه درمان قطعی یا واکسن وجود ندارد؛ اگر چه درمان ضدویروسی میتواند باعث کاهش دوره بیماری و بازگشت زندگی تقریباً به حالت طبیعی گردد. با وجود این که درمان ضدویروسی خطر مرگ و عوارض ناشی از این بیماری را کاهش میدهد، اما این داروها گرانقیمت هستند و ممکن است با عوارض جانبی همراه باشند.
پژوهشهای ژنتیکی نشان میدهند که HIV در اصل در اوایل قرن بیستم میلادی در غرب آفریقا جهش یافته و پدید آمدهاست. ایدز اولین بار در سال ۱۹۸۱ توسط مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) شناخته شد، در حالی که عامل آن (عفونت HIV) در اوایل آن دهه شناخته شده بود. از زمان کشف آن تا سال ۲۰۰۹، ایدز باعث مرگ ۳۰ میلیون نفر شدهاست. تا سال ۲۰۱۰، حدوداً ۳۴ میلیون نفر به ایدز مبتلا بودهاند. ایدز به عنوان همهگیری جهانی شناخته میشود که در حال حاضر حوزه شیوع آن بسیار وسیع و در حال گسترش است.
ایدز تأثیر بسیار زیادی بر روی جوامع داشتهاست؛ چه به عنوان یک بیماری و چه به عنوان عاملی برای تبعیض. همچنین تاثیرات اقتصادی قابل توجهی داشتهاست. تصورهای نادرست بسیاری در رابطه با ایدز وجود دارد، برای مثال انتقال ایدز از طریق زندگی روزمره با افراد مبتلا به HIV. این بیماری همچنین موضوع مجادله ادیان شدهاست.
علائم و نشانهها
عفونت HIV دارای سه مرحله اصلی است: عفونت حاد، دوره نهفتگی و ایدز
عفونت حاد
دوره اولیه HIV، عفونت حاد HIV یا سندرم حاد «رترو ویروسی» نامیده میشود. بسیاری از افراد ۲ تا ۴ هفته پس از در معرض قرار گرفتن این بیماری، دچار بیماریهایی مانند شبه-آنفلوآنزا یا شبه-مونونوکلئوز میشوند و برخی دیگر هم هیچ نشانه قابل توجهی در آنها دیده نمیشود. علائم در ۴۰ تا ۹۰ درصد موارد رخ میدهد و معمولاً شامل تب، لنفادنوپاتی، فارنژیت، خارش پوست، سردرد و/یا زخم دهان و اندام تناسلی میشود. خارش پوست که در ۲۰ تا ۵۰ درصد موارد رخ میدهد، خود را بر روی بالاتنه نشان میدهد و به شکل ماکولوپاپولر میباشد. همچنین در این مرحله برخی از افراد دچار عفونتهای فرصتطلب میشوند. ممکن است در دستگاه گوارش علائمی مانند تهوع، استفراغ یا اسهال رخ دهد، و همچنین علائم عصبی نوروپاتی محیطی یا سندرم گیلان باره نیز محتمل هستند. طول دوره این علائم متفاوت است، اما معمولاً یک یا دو هفته میباشد.
با توجه به اینکه این علائم آنچنان خاص نیستند، اغلب به عنوان نشانههایی از عفونت HIV شناخته نمیشوند. حتی مواردی که توسط یک خانوادگی یا یک بیمارستان دیده میشود اغلب با بسیاری از بیماریهای شایع عفونی با علائمی مشترک با آن اشتباه میشود. بنابراین شایستهاست که عفونت HIV در بیمارانی که دارای عوامل مستعدکننده هستند، مد نظر باشد.
دوره نهفتگی
پس از علائم اولیه، بیمار وارد مرحلهای به نام دوره نهفتگی یا HIV بینشانه یا HIV مزمن میشود. این مرحله از HIV میتواند بدون هیچ گونه درمانی از حدود سه سال تا بیش از ۲۰ سال (بهطور متوسط حدود هشت سال) به طول بینجامد که مدت زمان نهفتگی به میزان قدرت سیستم دفاعی فرد دارد. اگرچه معمولاً در ابتدای بیماری هیچ علائمی مشاهده نمیشود یا علامتهای خیلی کمی دیده میشود، اما در نزدیکی پایان این مرحله بسیاری از افراد دچار تب، کاهش وزن، مشکلات گوارشی و دردهای عضلانی میشوند. همچنین ۵۰ تا ۷۰ درصد از افراد دچار لنفادنوپاتی ماندگار میشوند، بهطوریکه چند گروه از غدد لنفاوی (به جز در کشاله ران) به مدت بیش از سه تا شش ماه بدون هیچ درد و بهطور توجیهناپذیری بزرگ میشود.
اگرچه بسیاری از مبتلایان HIV-1، قابل تشخیص هستند و در صورت عدم درمان نهایتاً سیر بیماری به ایدز منجر خواهد شد، ولی درصد کمی از آنها (حدود ۵٪) سطح بالای سلولهای CD4+ T خود را بدون هیچ درمان ضدویروسی تا بیش از ۵ سال حفظ میکنند. این افراد به عنوان کنترلکنندههای HIV طبقهبندی میشوند، و آنهایی که مقدار کم یا نامحسوسی از ویروس را بدون درمان ضدویروسی در بدن خود نگه میدارند به عنوان «کنترلکنندگان ممتاز» یا «سرکوبگران ممتاز» شناخته میشوند.
سندرم نقص ایمنی اکتسابی
سندرم (نشانگان) نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) زمانی معنی پیدا میکند که شمار سلولهای CD4+ T به کمتر از ۲۰۰ سلول در هر میکرولیتر برسد یا بیماریهای خاص مرتبط با عفونت HIV رخ دهد. در غیاب درمان، حدود نیمی از افراد مبتلا به HIV در عرض ده سال مبتلا به بیماری ایدز میشوند. رایجترین وضعیتهایی که هشداری بر وجود ایدز هستند پنومونی ناشی از پنوموسیستیس (۴۰٪)، نزاری به شکل سندرم اتلاف اچآیوی (۲۰٪) و کاندیدیاز مری میباشند. سایر علائم شایع شامل عفونتهای دستگاه تنفسی در یک دوره زمانی معین میشود.
عفونت فرصتطلب ممکن است توسط باکتری، ویروس، قارچ و انگل به وجود بیاید که معمولاً توسط دستگاه ایمنی بدن کنترل میشود. اینکه کدام عفونت رخ میدهد تا حدودی به این بستگی دارد که چه عواملی در محیط اطراف فرد قرار دارد. این عفونت تقریباً میتواند هر دستگاهی از بدن را تحت تأثیر قرار دهد.
افراد مبتلا به ایدز خطر آلودگی به ویروسهای سرطانی مختلفی را دارند از جمله: سارکوم کاپوزی، لنفوم بورکیت، لنفوم اولیه دستگاه عصبی مرکزی، و سرطان گردن رحم. سارکوم کاپوزی، شایعترین سرطانی است که در ۱۰ تا ۲۰ درصد از افراد مبتلا به HIV اتفاق میافتد. پس از آن لنفوم شایعترین سرطان است و علت مرگ نزدیک به ۱۶ درصد از افراد مبتلا به ایدز میباشد و
در ۳ تا ۴ درصد از موارد، اولین نشانه ایدز است. هر دوی این سرطانها با ویروس هرپس ۸ انسانی همراه هستند. خیلی اوقات مبتلایان به ایدز به دلیل ارتباطی که با ویروس پاپیلوم انسانی (HPV) دارد، دچار سرطان گردن رحم میشوند.
علاوه بر این، آنها بهطور مکرر دچار علائمی مانند تب طولانی، تعریق شبانه، تورم غدد لنفاوی، لرز، ضعف، و کاهش وزن میشوند. اسهال یکی دیگر از علائم شایعی است که ۹۰٪ از افراد مبتلا به ایدز دچار آن میشوند.
اختلالات مرتبط
اختلالات شناختی مرتبط با ایدز/اچایوی
اختلالات شناختی دستهای از اختلالات روانی است که بر تواناییهای شناختی از جمله یادگیری، حافظه، درک، تمرکز و حل مسئله تأثیر میگذارد. در افراد مبتلا به بیماری ایدز، سلولها بهطور گسترده با HIV آلوده شده و شروع به ترشح نوروتوکسین فعال میکنند؛ در نتیجه، با نفوذ مونوسیتها و ماکروفاژها به سیستم عصبی مرکزی (CNS)، گلیوز، آسیب دیدگی غلاف میلین، ناهنجاریهای سلولهای دندریتیک و تخریب نورونها شکل میگیرد. آسیب به سیستم عصبی مرکزی سبب می شود طیفی از اختلالات ذهنی با شدتهای گوناگون مانند اختلال در تمرکز، حافظه، دقت، هماهنگی، حرکت، یادگیری، گفتار و تصمیمگیری تا اختلالات پیشرونده عصبی یا «دمانس ایدز» ایجاد گردد. این اختلالات گاهی با مشکل انسوفالوپاتی متابولیکی، ناشی از عفونت HIV نیز همراه است.
اختلالات شناختی مرتبط با ایدز با افزایش عفونت، سطوح پایین سلولهای CD4+ T و بار ویروسی بالا در پلاسما همراه است و گاهی اوقات به عنوان اولین علامت ابتلا به ایدز شناخته میشود.
راههای انتقال
HIV از سه طریق اصلی انتقال مییابد:
تماس جنسی
قرار گرفتن در معرض خون یا بافت آلوده
از مادر به فرزند در دوران بارداری، زایمان، یا تغذیه با شیر مادر (که با نام انتقال عمودی شناخته میشود)
هیچ گونه خطر انتقال ویروس از طریق مدفوع، ترشحات بینی، بزاق، خلط، عرق، اشک، ادرار، یا استفراغ وجود ندارد مگر اینکه با خون آلوده شده باشند.
تماس جنسی
شایعترین حالت انتقال HIV از طریق تماس جنسی با فرد آلودهاست. اکثر موارد انتقال HIV در سراسر دنیا از طریق تماس با جنس مخالف رخ میدهد. با این حال، شکل انتقال در هر کشور متفاوت است. در ایالات متحده، از سال ۲۰۰۹، بیشتر انتقالهای جنسی در مردان همجنسگرا رخ دادهاست، که ۶۴٪ از تمام موارد مشاهده شده را شامل میشود.
در مورد تماس محافظت نشده با جنس مخالف، تخمین خطر انتقال HIV در هر عمل جنسی در کشورهای کم درآمد چهار تا ده برابر بیشتر نسبت به کشورهای با درآمد بالا است. در کشورهای با درآمد کم، خطر ابتلاء از زن به مرد انتقال به ۰٫۳۸٪ در هر بار نزدیکی و از مرد به زن ۰٫۳۰٪ در هر بار نزدیکی تخمین زده شدهاست. این تخمین برای کشورهای با درآمد بالا، ۰٫۰۴٪ در هر بار نزدیکی برای انتقال از زن به مرد و ۰٫۰۸٪ در هر بار نزدیکی از مرد به زن میباشد. خطر انتقال از مقاربت مقعد بیشتر است، و ۱٫۴ تا ۱٫۷ درصد در هر بار نزدیکی با جنس مخالف یا موافق تخمین زده شدهاست. اگرچه خطر ابتلاء از طریق آمیزش جنسی دهانی نسبتاً کم است، اما این احتمال وجود دارد. خطر انتقال از طریق رابطه دهانی «نزدیک به صفر» توصیف شدهاست، اگر چه چند موردی گزارش شدهاست. خطر ابتلاء از طریق سکس دهانی صفر تا ۰٫۰۴ درصد تخمین زده شدهاست. در محیطهایی عمومی مانند روسپیها، خطر انتقال از زن به مرد ۲٫۴٪ در هر بار نزدیکی و از مرد به زن ۰٫۰۸ درصد در هر بار نزدیکی تخمین زده شدهاست.
خطر انتقال در حضور بیماریهای آمیزشی و زخم تناسلی افزایش مییابد. به نظر میرسد زخم تناسلی خطر ابتلاء را تا حدود پنج برابر افزایش میدهد. بیماریهای مقاربتی دیگر مانند سوزاک، کلامیدیا، تریکوموناو واژینوز باکتریال، به نسبت کمتری خطر انتقال را افزایش میدهند.
بار ویروسی از فرد آلوده نیز عامل مهمی است که در انتقال از طریق تماس جنسی (و همچنین از طریق مادر به فرزند) نقش دارد. در طول ۲٫۵ ماه اول از عفونت، میزان سرایت به دلیل بار زیاد ویروسی، ۱۲ برابر بیشتر است. در مراحل آخر عفونت فرد، میزان انتقال در حدود هشت برابر بیشتر است.
رابطه جنسی خشن میتواند یکی از عوامل مؤثر در افزایش خطر انتقال باشد. همچنین گفته میشود تجاوز جنسی خطر انتقال HIV را افزایش میدهد چرا که در این حالت به ندرت از کاندوم استفاده میشود، آسیب فیزیکی واژن یا مقعد محتمل است، و ممکن است خطر بیشتری برای انتقال همزمان عفونتهایجنسی وجود داشته باشد.
خون
دومین عامل شایع انتقال HIV، از طریق خون و فراوردههای خونی است. از راههایی که ممکن است این بیماری توسط خون منتقل گردد، میتوان استفاده از سرنگ مشترک برای مواد مخدر تزریقی نظیر هروئین، زخم در اثر فرورفتن سرسوزن، انتقال خون آلوده یا فراوردههای خونی، یا تزریقهایی که با استفاده از تجهیزات پزشکی استریل نشده انجام میشود را نام برد. خطر سرنگ مشترک در حین تزریق مواد مخدر بین ۰٫۶۳ و ۲٫۴ درصد و بهطور متوسط ۰٫۸٪ در هر عمل میباشد. خطر انتقال از فرورفتن سرسوزن یک فرد آلوده ۰٫۳٪ در هر عمل (حدود ۱ در ۳۳۳) و خطر آلودگی غشاء مخاطی به خون آلوده ۰٫۰۹٪ در هر عمل (حدود ۱ در ۱۰۰۰) تخمین زده میشود. در ایالات متحده، مصرفکنندگان مواد مخدر تزریقی ۱۲٪ از مبتلایان به HIV در سال ۲۰۰۹ را تشکیل میدادند و در برخی مناطق بیش از ۸۰٪ از افرادی که تزریق مواد انجام میدهد دارای HIV هستند.
در ۹۳٪ موارد استفاده از خون آلوده در انتقال خون، انتقال عفونت خواهد بود. در کشورهای توسعه یافته خطر ابتلاء به HIV از طریق انتقال خون بسیار پایین است (کمتر از یک در پانصد هزار) و در آنها آزمایش HIV بر روی خون اهداکننده انجام میشود. در انگلیس، خطر انتقال یک در پنج میلیون گزارش شدهاست. با این حال، در کشورهای با درآمد پایین، تنها نیمی از خون مورد استفاده برای انتقال ممکن است بهطور مناسب آزمایش شود (در سال ۲۰۰۸). تخمین زده شدهاست که HIV در این مناطق تا ۱۵٪ از طریق انتقال خون آلوده و فراوردههای خونی سرایت مییابد، که نمایانگر ۵٪ تا ۱۰٪ از عفونتهای سرتاسر دنیا است.
تزریق غیربهداشتی نقش مهمی در گسترش HIV در کشورهای جنوب صحرای آفریقا دارد. در سال ۲۰۰۷، بین ۱۲ تا ۱۷ درصد از عفونتهای این منطقه به دلیل استفاده از سرنگ نسبت داده شد. سازمان بهداشت جهانی خطر انتقال از طریق تزریق در آفریقا را ۱٫۲٪ تخمین زدهاست.
افرادی که خالکوبی، سوراخکاری و زخمآرایی انجام میدهند از لحاظ نظری در معرض خطر سرایت هستند، اما تاکنون هیچ مورد مستندی مشاهده نشدهاست. پشه و سایر حشرهها قادر به انتقال HIV نیستند.
مادر به فرزند
انتقال HIV از مادر به فرزند میتواند در دوران بارداری، هنگام زایمان یا از راه شیر مادر انجام شود. این راه سومین طریق شایع انتقال HIV در دنیا میباشد. در صورت عدم درمان، خطر انتقال قبل یا در حین تولد حدود ۲۰ درصد و در کسانی که شیر هم بدهند ۳۵ درصد است. در سال ۲۰۰۸، حدود ۹۰٪ موارد HIV کودکان ناشی از انتقال عمودی محاسبه شد. با درمان مناسب خطر ابتلاء به عفونت از مادر به فرزند میتواند به حدود ۱٪ کاهش یابد. درمان از طریق پیشگیری شامل مصرف داروهای ضد ویروسی توسط مادر در دوران بارداری و زایمان، عمل سزارین در زمان مناسب (و نه اضطراری)، عدم تغذیه شیر مادر، و تجویز داروهای ضد ویروسی به نوزاد میشود. با این حال بسیاری از این امکانات در کشورهای در حال توسعه در دسترس نیست. اگر در دوران دندان آوردن، مواد غذایی به خون آلوده شود، میتواند خطر انتقال را افزایش دهد.
ویروسشناسی
ویروس HIV عامل گسترهای از بیماریها است که با نام ایدز شناخته میشوند. HIV نوعی ویروس پسگرد است که عمدتاً به اجزای دستگاه ایمنی انسان مانند سلولهای CD4+ T، درشتخوارها و سلولهای دندریت سرایت میکند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سلولهای CD4+ T را از بین میبرد.
HIV عضوی از سرده ویروسهای آهستهگستر، و بخشی از خانواده ویروسان پسگرد است. ویروسهای آهستهگستر خصوصیات ریختشناسی و زیستشناسی مشترک بسیاری دارند. گونههای بسیاری از پستانداران مبتلا به ویروس آهستهگستر میشوند، که مشخصاً دلیل بیماریهای طولانیمدت با دوره کمون طولانی هستند. ویروسهای آهستهگستر به شکل تک رشته، حس مثبت، ویروس آرانای غلافدار منتقل میشوند. پس از ورود به سلول هدف، ژنوم آرانای ویروس توسط آنزیم وارونویس ویروسی که همراه با ژنوم ویروسی در ذرات ویروسی منتقل شده، به یک دیانای دو رشته استاندارد تبدیل میشود. سپس DNA ویروسی وارد هسته سلول میشود و کل DNAهای سلولی را توسط اینتگراز ویروسی فرا میگیرد. وقتی فرا گرفته شد، ویروس ممکن است پنهان شود و این به ویروس و سلولهای میزبانش این امکان را میدهد تا توسط دستگاه ایمنی بدنی شناسایی نشوند. همچنین این ویروس میتواند تکثیر شود و ژنومهای RNA جدیدی تولید کند و پروتئینهای ویروسی که توسط سلول به عنوان هستههای سلولی جدید شدهاند را در چرخهای از نو پدیدآورد.
دو ویروس نوع ایدز تاکنون مشخص شدهاست: HIV-1 و HIV-2.
HIV-1 ویروسی بود که در ابتدا شناخته شد (و در ابتدا به عنوان LAV یا HTLV-III شناخته میشد). هر چه بیشتر بدخیم باشد، بیشتر عفونی میشود. عفونت ضعیفترHIV-2 در مقایسه با HIV-1 افرادی که در معرض HIV-2 هستند کمتر مبتلا به HIV-2 میشوند. از آنجا که HIV-2 توانایی ضعیفی در انتقال دارد، تا حد زیادی محدود به آفریقای غربی میباشد.
اچآیوی، یا ویروس نقص (کمبود) ایمنی و دفاع آدمی، ویروسی دارای پوشش، علاوه بر کپسید، است که اندازهای برابر با ۱۲۵ نانومتر دارد و برای همانندسازی در گلبولهای سفید دستگاه ایمنی بدن انسان مستقر میشود.
نتیجهٔ یک پژوهش علمی عمده و معتبر از سوی گروهی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد انگلستان نشان میدهد که ویروس اچآیوی در روند فرگشتی (تکاملی) خود، دچار دگرش و تحول شده و در مقایسه با گذشته، از میزان خطر، مرگبار بودن و مسری بودن آن کاسته شدهاست. بر اساس این مطالعه، ویروس اچآیوی در حال هماهنگی و تطبیق خود با دستگاه ایمنی بدن انسان بوده و درجهٔ خطر آن در حال کاهش است. بر اساس گزارش منتشر شده از این پژوهش، اکنون فاصلهٔ زمانی بین آلودگی به ویروس و بروز بیماری ایدز بیشتر شدهاست و ممکن است تغییرات تکاملی ایجاد شده در ویروس اچآیوی به نتیجه بخشی اقدامات و تلاشها برای مهار همهگیری گسترده و گسترش ابتلاء به بیماری ایدز یاری رساند. به باور برخی ویروسشناسان، امکان دارد در ادامهٔ روند فرگشتی ویروس اچآیوی، در نهایت، این ویروس بیخطر شود. پیامد تلاش دائمی ویروس برای تغییر به منظور پنهان ماندن در برابر سامانهٔ ایمنی بدن انسان، کاهش توانایی تکثیر ویروس است. از سوی دیگر، بنا بر یافتههای این پژوهش، داروهای ضد ویروس در تضعیف و تحلیل ویروس اچآیوی دارای سهم بودهاند؛ به این شیوه که این داروها که ابتدا به نمونههای قویتر و پرخطرتر حمله کرده و آنها را از بین میبرند، باعث میشوند در فرایند انتخاب طبیعی (در این مورد، صفت مطلوب برای زنده ماندن، ضعیف بودن است چرا که داروها، ویروسهای قویتر و بیماریزاتر را زودتر مورد حمله قرار میدهند)، ویروسهای ضعیفتر و ملایمتر باقی بمانند و تکثیر شوند. البته اکنون، ضعیفترین نمونههای ویروسی هم کاملاً خطرناک هستند.
پاتوفیزیولوژی
پس از ورود ویروس به بدن، یک دوره سریع تکثیر ویروسی وجود داشته و منجر به بالا رفتن تعداد ویروس در خون اطراف خود خواهد شد. در طی عفونت اولیه، سطح HIV ممکن است به چند میلیون ذره ویروس در هر میلی لیتر خون برسد. این واکنش با کاهش قابل توجهی در تعداد سلولهای در گردش CD4+ T همراه است. این ویروس خونی حاد تقریباً همواره با فعالیت سلولهای CD8+ T در ارتباط است که سلولهای آلوده به HIV را از بین میبرد و سپس آنتیبادی تولید میکند. به نظر میرسد که واکنش سلول CD8+ T در کنترل سطح ویروس مهم باشد، که به اوج رسیده و سپس کاهش مییابد، تا شمار سلولهای CD4+ T به مقدار قبل بازگردد. واکنش یک سلول CD8+ T سالم هر چند که ویروس را از بین نمیبرد اما باعث میشود بیماری با سرعت کمتری پیشرفت کند و بهتر بتوان بیماری را شناسایی کرد.
پاتوفیزیولوژی بیماری ایدز پیچیدهاست. در نهایت، HIV با به تحلیل بردن سلولهای CD4+ T منجر به ایدز شده و باعث تضعیف دستگاه ایمنی بدن و عفونت فرصتطلب میشود. وجود سلولهای T برای واکنش ایمنی ضروری است و بدون آنها، بدن نمیتواند با عفونتها مقابله کند یا سلولهای سرطانی را از بین ببرد. عملکرد کاهش سلولهای CD4+ T در وضعیت حاد و مزمن متفاوت است. در حین وضعیت حاد، سلولهای HIV ناشی از سلولهای عفونی تحلیل رفته و کشته شده توسط سلولهای سمی T، عامل کاهش سلولهای CD4+ T هستند، اگر چه عامل دیگر میتواند مرگ برنامهریزیشده یاخته باشد. در حین وضعیت مزمن، به نظر میرسد که عواقب ناشی از فعالیت کلی دستگاه ایمنی بدن همراه با از دست دادن تدریجی توانایی دستگاه ایمنی بدن برای تولید سلولهای جدید T عامل کاهش تدریجی تعداد سلولهای CD4+ T باشد. اگر چه علائم نقص دستگاه ایمنی توسط ایدز تا چند سال بعد از عفونت در فرد ظاهر نخواهد شد، ولی کمبود سلولهای CD4+ T در طول هفته اول عفونت، به خصوص در مخاط روده، که منبع اکثریت لنفوسیتهای موجود در بدن است، اتفاق میافتد. دلیل اصلی از دست رفتن سلولهای مخاطی CD4+ T این است که اکثر سلولهای مخاطی CD4+ T نشان دهنده پروتئین CCR5 هستند که HIV از آنها برای دستیابی به سلولها استفاده میکند، در حالی که تنها بخش کوچکی از سلولهای CD4+ T در جریان خون این کار را انجام میدهند.
ویروس HIV به دنبال CCR5 نشانگر CD4+ T میگردد و آنها را از بین میبرد. در نهایت، واکنش شدید دستگاه ایمنی عفونت را کنترل میکند و مرحله نهفتگی بالینی آغاز میگردد. سلولهای CD4+ T در بافت مخاطی باقی میمانند. تکثیر مداوم HIV از وضعیت کلی فعالیت ایمنی حاصل میشود. فعالیت دستگاه ایمنی که نمایانگر افزایش فعالیت سلولهای ایمنی و التهاب سیتوکین است، از فعالیت چندین محصول ژن HIV و واکنش دستگاه ایمنی به تکثیر HIV حاصل میشود. همچنین از کار افتادن دستگاه ایمنی گوارشی به وسیله تکثیر سلولهای مخاطی CD4+ T در طی مرحله عفونی بیماری به این موضوع مربوط میشود.
تشخیص بیماری
بیماری ایدز و HIV با توجه بروز علایم و نشانههای بیمار، از طریق آزمایش و بررسی آن در آزمایشگاه تشخیص داده میشود. آزمایش HIV به همه کسانی که در معرض خطر قرار دارند توصیه میشود، که شامل هر فردی که مبتلا به هر نوع بیماری آمیزشی است، میشود. در بسیاری از مناطق دنیا، یک سوم حاملان HIV زمانی متوجه میشوند که در مرحله پیشرفتهای از این بیماری هستند و AIDS یا نقص شدید دستگاه ایمنی آشکار میشود.
پس از گذشت سه ماه (و گاه در برخی موارد نادر، حتی تا شش ماه) از رفتار پرخطر یا رویدادی که مشکوک به انتقال ویروس به بدن فرد است، اگر نتیجهٔ آزمایش او منفی باشد، میتوان بهطور قطعی به عدم آلودگی او به ویروس اچآیوی اطمینان یافت؛ یعنی باید دو بار، یک بار سه ماه و بار دیگر شش ماه پس از رفتار پرخطر یا رویداد خطرزا، آزمایش داد تا نتیجهٔ منفی اطمینانآور باشد. هرچند آزمایش انجام شده سه ماه پس از رفتار یا رویداد پرخطر نیز تا حد زیادی اطمینانآور است. دربارهٔ این ویژگی تشخیص اچآیوی/ایدز، مدت زمان سه یا ششماهه پس از آخرین رفتار یا رویداد پرخطر مد نظر است، یعنی باید رفتار پرخطر کنار گذاشته شود و رویداد پرخطر دیگری رخ ندهد و سه تا شش ماه پس از آخرین رفتار یا رویداد پرخطر، آزمایش انجام شود. مدت زمانی را که ویروس به بدن شخص وارد شده اما به دلیل آن که مقدار کافی پادتن در خون شخص ترشح نشده، نتایج آزمایش منفی است، اصطلاحاً دوره پنجره مینامند.
آزمایش HIV
بهطور کلی برای تشخیص ابتلا به اچآیوی/ایدز، سه گروه اصلی آزمایش وجود دارد. این سه نوع عبارتند از آزمون آنتیبادی (پادتن)، آزمون آنتیژن و آزمون سنجش مقدار. در آزمون آنتیبادی، وجود آنتیبادی یا پادتن تولید شده و ترشح شده در خون توسط گلبولهای سفید دستگاه ایمنی بررسی میشود. در آزمون آنتیژن، خون از نظر حضور خود ویروس مورد بررسی قرار میگیرد. آزمایش آنتیبادی یا پادتن دو گونهٔ اصلی است که عبارتند از «الیزا» (Elisa) و وسترن بلات (Western blot). اگر در آزمایش «الیزا»، نتیجهٔ مثبت بدست آید، برای اطمینان و نتیجهٔ قطعی، باید آزمون وسترن بلات هم انجام شود. در مجموعهٔ آزمایشهای آنتیبادی، آزمایش سریع یا رپید تست (Rapid test) نیز وجود دارد که نتیجهٔ آن در ۱۰ تا ۲۰ دقیقه آماده میشود و برای اطمینان، باید دو بار انجام شود و یک نتیجهٔ مثبت یا منفی، دو بار به دست آید. آزمایشهای آنتیژن نیز دو گروه هستند: RT-PCR و P24. آزمایش «پی.سی. آر»، ژنوم ویروس در خون فرد را مورد بررسی قرار میدهد و اندکی گرانتر است و امکان جواب کاذب نیز در آن وجود دارد.
در اکثر افراد آلوده به HIV، در طول سه تا دوازده هفته پس از عفونت اولیه، یک سری آنتیبادیهای خاص ایجاد میگردد. تشخیص اولیه HIV قبل از تغییر آنتیبادی، با اندازهگیری اچآیوی-آرانای یا آنتیژن P24 انجام میشود. نتایج مثبت به دست آمده توسط آنتیبادی یا آزمایش واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR)، توسط PCR یا توسط آنتیبادی دیگری تأیید میشوند.
آزمایش آنتیبادی در کودکان کمتر از ۱۸ ماه، به دلیل وجود مداوم آنتیبادیهای مادری معمولاً نتیجه درستی نمیدهد. بنابراین عفونت HIV تنها توسط آزمایش PCR مربوط به HIV RNA یا DNA یا از طریق آزمایش آنتیبادی P24 قابل تشخیص است. در اکثر نقاط دنیا دسترسی به آزمایش PCR قابل اعتماد وجود ندارد و افراد باید تا زمانی صبر کنند که علائم پیشرفت کند یا سن کودک به اندازه کافی باشد و آزمایش آنتیبادی درستی نتیجه دهد. در کشورهای جنوب صحرای آفریقا در بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹، بین ۳۰ تا ۷۰ درصد افراد، از وضعیت HIV خود آگاه بودهاند. در سال ۲۰۰۹، بین ۳٫۶ تا ۴۲ درصد مردان و زنان کشورهای مختف جهان مورد آزمایش قرار گرفتند که کمترین میزان آزمایش (۳٫۶ درصد) متعلق به جمعیت مردان ماداگاسکار و بیشترین آن (۴۲ درصد) جمعیت متعلق به زنان لسوتو بودهاست. این ارقام نشان دهنده افزایش قابل توجهی نسبت به ده سال گذشتهاست.
طبقهبندی عفونت HIV
از دو طبقهبندی اصلی برای مرحلهبندی HIV و ایدز استفاده میشود، یکی توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) و دیگر توسط مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC). برنامه CDC بیشتر در کشورهای توسعهیافتهاستفاده میشود. از آنجا که برنامه WHO احتیاجی به آزمایش ندارد، بیشتر مناسب کشورهای در حال توسعهاست که با کمبود لوازم روبرو هستند. علیرغم تفاوتهای که این دو با هم دارند، اما میتواند هر دوی آنها را از لحاظ آماری مقایسه نمود.
سازمان بهداشت جهانی برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ تعریفی برای ایدز ارائه نمود. از آن زمان به بعد، مرحلهبندی WHO برای چندین بار تغییر کرده و گسترش یافت، که نسخهٔ اخیر آن که در سال ۲۰۰۷ منتشر شدهاست. ردهبندی مراحل تعیین شده توسط WHO به شکل زیر است:
عفونت اولیه HIV: که یا بدون علامت است یا همراه با سندرم حاد ویروسی است.
مرحله ۱: عفونت HIV بدون علامت با تعداد سلولهای CD4 بیش از ۵۰۰ در هر میکرولیتر. ممکن است شامل بزرگ شدن گرههای لنفاوی نیز باشد.
مرحله ۲: علائم خفیف که ممکن است تغییر جزئی غشاء مخاطی و عود عفونت دستگاه تنفسی فوقانی را شامل شود و تعداد سلولهای CD4 کمتر از ۵۰۰ در هر میکرولیتر است.
مرحله ۳: علائم پیشرفته که ممکن است شامل اسهال مزمن و غیرعادی برای بیش از یک ماه شود، به همراه عفونتهای باکتریایی شدید از جمله سل ریوی و همچنین تعداد سلولهای CD4 کمتر از ۳۵۰ در هر میکرولیتر.
مرحله ۴ یا ایدز: علائم شدیدی شامل توکسوپلاسموز مغز، کاندیدیاز مری، نای، نایژه یا شش و سارکوم کاپوزی. تعداد سلولهای CD4 به کمتر از ۲۰۰ در هر میکرولیتر میرسد.
مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا نیز ایجاد یک سیستم طبقهبندی برای HIV ارائه نموده و آخرین بار آن را در سال ۲۰۰۸ به روزرسانی کردهاست. در این سیستم عفونت HIV بر اساس شمارش CD4 و علائم بالینی میباشد، عفونت را در سه مرحله توصیف میکند:
مرحله ۱: تعداد سلولهای CD4 بیشتر از ۵۰۰ در هر میکرولیتر بدون هیچ علائمی از ایدز
مرحله ۲: تعداد سلولهای CD4 بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ در هر میکرولیتر بدون هیچ علائمی از ایدز
مرحله ۳: تعداد سلولهای CD4 کمتر از ۲۰۰ در هر میکرولیتر یا وجود علائمی از ایدز
نامعلوم: اگر اطلاعات کافی برای هر یک از مراحل فوق در دسترس باشد
اگر پس از درمان، تعداد سلولهای CD4 خون به بیش از ۲۰۰ در هر میکرولیتر افزایش یابد یا بیماری دیگری به جز ایدز احتمال رود یا حتی درمان گردد هنوز هم تشخیص اینکه بیماری ایدز بوده باشد پابرجا خواهد بود.
پیشگیری
تماس جنسی
استفاده همیشگی از کاندوم در طولانی مدت، حدوداً ۸۰ درصد خطر انتقال HIV را کاهش میدهد. هنگامی که از بین زن و مرد، یکی از طرفین مبتلا شود، در صورتی که بهطور مداوم از کاندوم استفاده شود، احتمال ابتلاء به HIV برای فرد غیرآلوده در هر سال زیر ۱٪ است. برخی از شواهد نشان میدهد که کاندوم زنانه هم میتواند در همان سطح محافظت کند. به نظر میرسد استفاده از ژل واژینال حاوی تنوفوویر بلافاصله قبل از رابطه جنسی، میزان ابتلاء را تا حدود ۴۰ درصد در میان زنان آفریقایی کاهش میدهد. در مقابل، استفاده از اسپرمکش نونوکسینول-۹، به دلیل ایجاد سوزش در واژن و «رکتوم» میتواند خطر انتقال را افزایش دهد.
ختنه در آفریقای سیاه، خطر ابتلاء به HIV توسط مردان دگرجنسگرا را بین ۳۸٪ و ۶۶٪ در بیش از ۲۴ ماه کاهش میدهد. بر پایه این مطالعات، سازمان جهانی بهداشت و UNAIDS، ختنه مرد را به عنوان یکی از روشهای پیشگیری انتقال HIV از زن به مرد در سال ۲۰۰۷ توصیه کردهاند. در این که آیا این کار باعث محافظت انتقال مرد به زن میشود، مناقشه است. و این که آیا به نفع کشورهای توسعهیافته و در میان مردانی که با همجنس خود رابطه برقرار میکنند است، نامشخص است.
زنانی که مورد ختنه قرار میگیرند، بیشتر در معرض خطر انتقال HIV قرار دارند.
به نظر نمیرسد که برنامههایی که پرهیز جنسی را تشویق میکنند بتوانند در مقابل خطر HIV مؤثر باشند. شواهد نشان میدهند که آموزش دوطرفه به همان اندازه ضعیف است. آموزش مسائل جنسی در مدارس میتواند رفتار پرخطر را کاهش دهد. اقلیت قابل توجهی از جوانان با اینکه نسبت به خطرات HIV و ایدز آگاه هستند، اما با این حال همچنان دست به کارهایی میزدند که پرخطر محسوب میشوند. مشخص نیست که آیا درمان سایر بیماریهای مقاربتی در پیشگیری از HIV مؤثر باشد یا خیر.
پیش از در معرض قرار گرفتن
درمان زودهنگام افراد مبتلا به HIV با ضدویروس، تا ۹۶ درصد از سرایت شریک آنها جلوگیری میکند. پیشگیری پیش از در معرض قرارگرفتن با دوز معینی در روز از داروی تنوفوویر به همراه یا بدون امتریسیتابین بر روی بعضی از گروهها مؤثر است: مردانی که با مردان دیگر نزدیکی دارند، زوجهایی که یکی از آنها مبتلا به HIV است و دگر جنسگراهای جوان در آفریقا.
به نظر میرسد اقدامات احتیاطی جهانی در محیط مراقبتهای بهداشتی بر روی کاهش خطر HIV مؤثر است. اعتیاد به مواد مخدر تزریقی عامل مهم دیگری است و راهبردهای کاهش آسیب مانند تعویض سرنگ و درمانهای جایگزین موادمخدر ظاهراً در کاهش خطر انتقال مؤثر بودهاند.
پس از در معرض قرار گرفتن
پیشگیری پس از در معرض قرارگرفتن، دوره استفاده از آنتی «رتروویرال» (ضدویروس-آنتی «رترو ویروس») است که در طول ۴۸ تا ۷۲ ساعت پس از در معرض قرار گرفتن خون یا ترشحات تناسلی آلوده به HIV تجویز شده باشد. استفاده از زیدوودین به تنهایی خطر ابتلاء به عفونت HIV از طریق تزریق سرنگ را تا پنج برابر کاهش میدهد. این درمان بعد از تجاوز جنسی و هنگامی که فرد متجاوز به عنوان مبتلا به HIV شناخته شده توصیه میشود، جای بحث دارد. اما در مواقعی که وضعیت HIV نامعلوم است، برنامههای درمانی فعلی معمولاً از لپیناویر/ریتوناویر و لمیودین/زیدوودین یا تنوفوویر/امتریسیتابین برای درمان استفاده میکنند و میتواند خطر را به میزان بیشتری کاهش دهند. طول دوره درمان معمولاً چهار هفته است و اغلب با عوارض جانبی (در حدود ۷۰٪ از موارد زیدوودین که شامل ۲۴٪ تهوع، ۲۲٪ خستگی، ۱۳ درصد روانپریشی و ۹٪ سردرد میشود) همراه هستند.
مادر به فرزند
برنامههای جلوگیری از انتقال HIV از مادر به فرزند میتواند سرعت انتقال را به اندازه ۹۲ تا ۹۹ درصد کاهش دهند. این دوره اساساً شامل استفاده از داروهای ضدویروسی به صورت ترکیبی در دوره حاملگی و بعد از زایمان در بچه میشود و ترجیحاً باید به جای شیردهی از شیشه شیر استفاده شود. اگر تغذیه جایگزین قابل قبول، امکانپذیر، مقرون به صرفه، پایدار و ایمن باشد، مادران باید از شیردهی به نوزادان خود خودداری کنند، با این حال در صورتی که موردی نباشد، شیر مادر در ماههای اول بسیار توصیه میشود. اگر تغذیه شیر فقط توسط مادر انجام شود، دوره پیشگیری طولانی مدت ضد ویروسی به نوزاد خطر انتقال را کاهش میدهد.
واکسیناسیون
تاکنون (اول آوریل سال ۲۰۱۹) هیچ گونه واکسن مؤثری برای ایدز کشف نشدهاست.اگرچه در سالهای اخیر، پیشرفتهایی در طراحی، تولید اولیه و آزمایشهای نخستینِ واکسنهایی برای پیشگیری از ابتلا به اچآیوی/ایدز حاصل شدهاست، اما هنوز واکسن تأیید شده، تضمینی و دارای پشتوانهٔ کافی حاصل از کارآزمایی بالینی و پژوهشهای اطمینانبخش، برای اچآیوی/ایدز وجود ندارد، و نمونههای تولید شده در مراحل اولیه آزمایش و کارآزمایی هستند و تا اخذ تأییدیههای نهایی و ورود به بازار، راه درازی در پیش دارند.
در واکسن آزمایشی RV 144 که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد کاهش جزئی تقریباً ۳۰٪ در خطر انتقال مشاهده شد، که باعث ایجاد امیدی در جامعه تحقیقای برای یک واکسن مؤثر شد. آزمایشهای بیشتری بر روی واکسن RV 144 در حال انجام است.
بتازگی مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای آمریکا اعلام کرد که داروی تراوادا (Truvada) به عنوان یکی از داروهای پیشگیری از ویروس HIV، مرحله آزمایشی خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. این دارو در مراحل آزمایشگاهی خود توانستهاست خطر ابتلا به عفونت HIV را در افرادی که در معرض خطر این ویروس قرار داشتند، تا ۹۲ درصد کاهش دهد.
درمان
در حال حاضر هیچ نوع درمان یا واکسن اچآیوی مؤثری برای این بیماری ساخته نشدهاست. معالجه شامل درمان از طریق مقابله با بازگشت ویروس (HAART) است که روند پیشروی بیماری را کند میکند. از سال ۲۰۱۰ بیش از ۶٫۶ میلیون نفر در کشورهای با درآمد پایین یا متوسط مبتلا به این بیماری شدهاند. همچنین درمان این بیماری شامل درمانهای پیشگیرانه و مداوم برای عفونتهای مترصد است.
درمان از طریق مقابله با ویروس
گزینههای فعلی HAART ترکیبی (یا «امتزاجی») از حداقل سه دارو است که دست کم دو نوع، یا «گونه»، عامل مقابله با بازگشت ویروسی را شامل میشود. درمان اولیه نوعاً یک مهارکننده ترانس «کریپتاز» معکوس آنالوگ غیر نوکلئوزیدی (NNRTI) به اضافه دو مهارکننده ترانس «کریپتاز» معکوس آنالوگ نوکلئوزیدی (NRTIs) است. NRTIs معمولاً شامل: زیدوودین (AZT) یا تنوفوویر (TDF) و لامیوودین (3TC) یا امتریسیتابین (FTC) است. ترکیب این عوامل که شامل مهارکننده پروتئازها (PI) میباشد و در صورتی که دستور بالا کارایی لازم را نداشته باشد مورد استفاده قرار میگیرد.
زمان شروع درمان مقابله با بازگشت ویروس مورد مناقشه است. هم سازمان بهداشت جهانی، هم دستورالعملهای اروپایی و هم ایالت متحده آمریکا استفاده از درمان مقابله با بازگشت ویروس را در تمام افراد نوجوان، بزرگسال و زنان بارداری توصیه میکنند که CD4 آنها کمتر از ۳۵۰ میکرولیتر است یا بدون توجه به CD4 نشانههای بیماری را دارند. این واقعیت که شروع درمان در این سطح خطر مرگ و میر را کاهش میدهد از این توصیه پشتیبانی میکند. علاوه بر این آمریکا این درمان را برای همه افراد آلوده به ویروس HIV بدون در نظر گرفتن CD4 و علایم آنها توصیه میکند، اگرچه، این توصیه را برای افرادی که میزان CD4 آنها بیشتر است با اطمینان کمتری تجویز میکند. این درحالی است که سازمان بهداشت جهانی این درمان را برای افراد مبتلا به بیماری سل و مبتلایان به هپاتیت ب مزمن و فعال پیشنهاد میکند. پیشنهاد میشود زمانی که این درمان آغاز شد بدون وقفه یا «تعطیلی» ادامه یابد. در بسیاری از افراد بیماری زمانی تشخیص داده میشود که زمان ایدئال آغاز درمان از دست رفتهاست. نتیجه مطلوب درمان این است که در مدت زمان طولانی تعداد پلاسمای HIV-RNA زیر ۵۰ کپی بر میلیلیتر باشد. توصیه میشود سطوح تعیینکننده مؤثر بودن درمان در وهلهٔ اول بعد از چهار هفته اندازهگیری شوند و زمانی که سطوح به پایینتر از ۵۰ کپی بر میلیلیتر رسید معمولاً کنترل آن هر سه تا شش ماه یک بار کافی خواهد بود. به نظر میرسد که در کنترل ناموثر چیزی بیش ۴۰۰ کپی بر میلیلیتر دیده خواهد شد. بر اساس این معیار در بیش از ۹۵٪ از افراد درمان در سال اول مؤثر خواهد بود.
مزیتهای درمان شامل کاهش خطر پیشروی ایدز و کاهش خطر مرگ میباشد. همچنین در کشورهای در حال توسعه درمان باعث بهبود اوضاع جسمی و سلامت روحی فرد میشود. در صورت اقدام به درمان تا ۷۰٪ خطر ابتلاء به سل کاهش خواهد یافت. مزیتهای دیگر درمان شامل کاهش خطر انتقال بیماری به شریک جنسی و کاهش امکان انتقال از مادر به فرزند میباشد. تأثیر درمان تا حد زیادی به انطباق بستگی دارد. دلایل عدم انطباق عبارتند از: دسترسی معدود به مراقبتهای پزشکی، عدم حمایتهای اجتماعی کافی، بیماری روانی و سوء مصرف مواد.
همچنین پیچیدگی روشهای درمانی (به دلیل تعدد قرصها و دوزها) و اثرات جانبی آنها ممکن است موجب عدم تابعیت اختیاری فرد شود. البته در کشورهای با درآمد کم تابعیت از درمان افراد به خوبی کشورهایی است که افراد آن درآمد بالایی دارند.
عوارض جانبی خاص به داروی مصرفی مربوط میشوند. رایجترین آنها عبارتند از: سندرم دیستروفی، دیسلیپیدمی و مرض قند که به ویژه با مهارکنندههای پروتئاز عارض میشوند. سایر علائم شایع عبارتند از: اسهال، و افزایش خطر ابتلاء به بیماری قلبی-عروقی. البته عوارض جانبی برخی از درمانهای پیشنهاد شده اخیر کمتر هستند. مشکل برخی از داروها ممکن است گرانقیمت بودن آنها باشد. البته، از سال ۲۰۱۰، ۴۷٪ کسانی که به این داروها احتیاج پیدا میکنند متعلق به کشورهای با درآمد کم یا متوسط هستند. برخی از داروها میتوانند موجب بیماری مادرزادی بشوند و بنابراین برای زنانی که امید به بچهدار شدن دارند مناسب نیست.
درمانهای پیشنهادی برای کودکان تا حدی متفاوت از درمان بزرگسالان است. در کشورهای در حال توسعه، از سال ۲۰۱۰، ۲۳٪ کودکانی که نیاز به معالجه داشتهاند تحت درمان قرار گرفتهاند. هم سازمان بهداشت جهانی و هم ایالت متحده آمریکا توصیه میکنند که همه کودکان کمتر از دوازده ماه تحت درمان قرار بگیرند. ایالت متحده برای کودکانی که بین یک تا پنج سال هستند توصیه میکند که آنهایی تحت درمان قرار بگیرند که میزانHIV RNA آنها بیشتر از ۱۰۰٫۰۰۰ کپی بر میلیلیتر باشد، و کودکانی که سن آنها بالای پنج سال است زمانی که تحت درمان قرار بگیرند که میزان CD4 آنها کمتر از ۵۰۰ در هر میکرولیتر باشد.
در سال ۲۰۱۴ محققان دانشگاه آرهوس در دانمارک، تلاش کردند از رومیدپسین برای بیرون کشیدن ویروس اچآیوی (ویروس ایدز) از مخفیگاه به هنگام پنهان شدن آن در مقابل داروهای ضد ویروس و دستگاه ایمنی، استفاده کنند تا با فعال کردن ویروس پنهان شده، از باقی ماندن ویروسهای غیرفعال پنهان در بدن به هنگام درمان ضد ویروسی جلوگیری کنند.
عفونتهای فرصتطلب
اقدامات انجام شده در جهت جلوگیری از عفونتهای فرصتطلب در بسیاری از افراد مبتلا به ایدز مؤثر میباشد. غالباً درمانهای ضد ویروسی عفونتهای فرصتطلب موجود را بهبود میدهند و همچنین باعث کاهش خطر ابتلاء به آن در آینده میشوند. پیشنهاد میشود افرادی که در معرض ابتلاء به HIV هستند قبل از ابتلاء به عفونت خود را در برابر پاپیلوما انسانی، کزاز، دیفتری، آنفولانزا، مننژیت، پنوموکوک، هپاتیت آ و ب واکسینه کنند البته واکسن هاری به دلیل رایگان بودن اختیاری است و برای اینکه بیماری حاد تر نشود میتوان از واکسن هاری برای پیشگیری از هاری استفاده کرد، اگرچه بعد از عفونت نیز میتوانند این کار را انجام دهند. توصیه میشود برای نوزادان بین چهار تا شش هفته و نوزادانی که دوره استفاده از شیر مادر آنها به پایان رسیده و مادران آنها مبتلا به HIV، در موارد محدود از درمان پیشگیرانه تری متوپریم/سولفامتوکسازول استفاده شود. همچنین این دارو برای جلوگیری از PCP در افرادی که اندازه CD4 آنها کمتر از ۲۰۰ سلول بر میکرولیتر است و در کسانی که در حال حاضر یا قبلاً PCP داشتهاند توصیه میشود. به افرادی که از ایمنی قابل توجهی برخوردار هستند نیز توصیه میشود تا برای جلوگیری از ابتلاء به توکسوپلاسموز و مننژیت کریپتوکوکوس از درمان پیشگیرانه بهرهمند شوند. بین سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۷اقدامات مناسب پیشگیرانه میزان ابتلاء به این عفونتها را تا ۵۰٪ کاهش داده بود. افرادی که قبلاً به HIV آلوده نشدند باید قبل از آن واکسن آبله مرغان، سرخک، سرخجه، اوریون، سل، زونا، فلج اطفال را دریافت کنند تا بعد از مبتلا شدن به ویروس اچآیوی خطر جانی کمتری داشته باشند
داروهای جایگزین
در آمریکا، تقریباً ۶۰٪ افراد مبتلا به HIV از اشکال مختلف داروهای مکمل یا جایگزین استفاده میکنند. البته مؤثر بودن اکثر این درمانها تأیید نشدهاست. با توجه به مشاوره رژیم غذایی، برخی از شواهد نشان میدهند که مصرف ریزخوراکهای مکمل سودمند است. شواهد تجربی و آزمایشها نشان دادهاند که مکملهایی که دارای سلنیم هستند نیز فایده مند هستند. شواهدی وجود دارند که نشان میدهند مصرف مکمل ویتامین آ در کودکان میزان مرگ و میر را کاهش داده و روند رشد را بهبود میبخشد. در آفریقا در زنان باردار و شیرده که در معرض خطر کمبود مواد مغذی هستند مصرف مولتی ویتامین منجر به بهبود وضعیت مادر و فرزند شدهاست. سازمان بهداشت جهانی مصرف غذایی ریز خوراکها در سطوح RDA بزرگسالان مبتلا به HIV را توصیه میکند. سازمان بهداشت جهانی اعلام کردهاست که تحقیقات متعدد نشان دادهاند مکمل ویتامین آ، روی و آهن میتواند باعث بروز عوارض HIV در بزرگسالان مبتلا به این بیماری شود. شواهد کافی برای حمایت از مصرف داروهای گیاهی وجود ندارد.
نتایج بررسیهایی که بهطور همزمان در نشریات (Science) و (Nature) به چاپ رسیدهاست، نشان میدهد یک داروی آزمایشی ضدالتهاب که توسط شرکت ورتکس (Vertex) تولید شدهاست و پیش از این روی مبتلایان به بیماری صرع آزمایش شدهاست احتمالاً به عنوان داروی جدید ضد ایدز نیز قابل استفاده است. دانشمندان سالها تصور میکردند ویروس ایدز با حمله مستقیم، سلولهای ایمنی را میکشد و بر سازوکار دی ان ای آنان مسلط میشود و از آن برای تکثیر خودش استفاده میکند؛ ولی این مسئله تنها برای درصد اندکی از سلولهای ایمنی (CD4T) اتفاق میافتد. چراکه بررسیها نشان دادهاست زمانی که سلولهای ایمنی (CD4T) به ویروس ایدز حمله میکنند و نمیتوانند آن را از بین ببرند، نوعی پروتئین تولید میکنند و این پروتئین آنزیمی به نام «کاسپاس» -۱ (caspase-۱)را فعال میکند و این آنزیم، سبب خودکشی سلولها میشود. به گفتهٔ وارنر گرین پژوهشگری که این تحقیق را انجام دادهاست: از بین رفتن سلولهای ایمنی سی دی۴ تی بیش از آن که به علت حمله ویروس ایدز باشد ناشی از سیستم خودایمنی آنها است. دانشمندان از داروی شرکت ورتکس برای جلوگیری از فعال شدن این آنزیم «کاسپاس» -۱ کمک میگیرند.
پیشبینی
ایدز در بسیاری از مناطق دنیا بیشتر به عنوان یک بیماری مزمن شناخته میشود تا یک بیماری عفونی کشنده. شیوع آن بین افراد متفاوت بوده، و هر دوی شمار سلولهای CD4 و بار ویروسی برای پیشبینی نتایج مفید هستند. بدون درمان، مدت زمان زنده ماندن پس از عفونت HIV بهطور متوسط ۹ تا ۱۱ سال تخمین زده میشود، که به نوع HIV نیز بستگی دارد. پس از تشخیص ایدز، اگر درمان در دسترس نباشد، مدت زنده ماندن بین ۶ تا ۱۹ ماه خواهد بود. HAART و پیشگیری مناسب از عفونتهای فرصت طلب میزان مرگ و میر را تا ۸۰٪ کاهش میدهد، و امید به زندگی برای یک فرد بالغ ۲۰ تا ۵۰ سال را افزایش میدهد. این مقدار بین دو سوم و تقریباً کل جمعیت است. اینکه درمان دیرهنگام بعد از تشخیص عفونت آغاز گردد خوب نیست، برای نمونه اگر درمان پس از تشخیص ایدز آغاز گردد، امید به زندگی ۱۰ تا ۴۰ سال خواهد بود. نیمی از کودکانی که مبتلا به HIV به دنیا میآیند بدون درمان قبل از دو سالگی میمیرند.
عوامل اصلی مرگ با ایدز، عفونت فرصتطلب و سرطان میباشد، هر دوی آنها در خیلی از موارد نتیجه از کارافتادگی تدریجی دستگاه ایمنی میباشند. به نظر میرسد که وقتی شمار سلولهای CD 4 به کمتر از ۵۰۰ در هر میکرولیتر برسد، خطر سرطان افزایش مییابد. میزان پیشرفت بالینی بیماری در هر فرد متفاوت است و ثابت شدهاست که تحت تأثیر عواملی چون مستعد بودن فرد، عملکرد دستگاه ایمنی، دسترسی آنها به موسسههای بهداشت و حضور عفونتهای دیگر میباشد، و همچنین گونه (یا گونههای) بخصوصی از ویروس را شامل میشود.
سل یکی از عوامل عمده بیماری و مرگ مبتلایان به ایدز است و در یک سوم افراد مبتلا به HIV ظاهر میشود و علت مرگ ۲۵ درصد موارد HIV میباشد. همچنین HIV مهمترین عامل ابتلاء به سل میباشد. هپاتیت سی عفونت رایج دیگری است که هر بیماری پیشرفت بیماری دیگر را افزایش میدهد. دو سرطان رایجی در ارتباط با ایدز، سارکوم کاپوزی و لنفوم غیر هاجکین است.
حتی با درمان ضد ویروسی، افراد آلوده به HIV در دراز مدت ممکن است دچار اختلالات عصبی، پوکی استخوان، بیماری عصبی، سرطان، سرطان کلیه، و بیماری قلبی-عروقی شوند. دقیقاً مشخص نیست که این علائم حاصل عفونت HIV یا از اثرات درمان هستند.
گسترهٔ شیوع
ایدز یک بیماری همهگیر جهانی است. تا سال ۲۰۱۰ حدود ۳۴ میلیون نفر در دنیا مبتلا به HIV بودهاند.
از اینها تقریباً ۱۶٫۸ میلیون زن و ۳٫۴ میلیون زیر ۱۵ سال بودهاند. نتیجه آن حدود ۱٫۸ میلیون مرگ در سال ۲۰۱۰ بوده که این مقدار نسبت به سال ۲۰۰۱ که ۳٫۱ میلیون نفر بوده، کاهش یافتهاست.
کشورهای جنوب صحرای آفریقا، تأثیرپذیرترین منطقه هستند و در سال ۲۰۱۰، تخمین زده شد که ۶۸ درصد (۲۲٫۹ میلیون نفر) کل موارد HIV و ۶۶٪ از همه مرگ و میرها (۱٫۲ میلیون) در این منطقه رخ دادهاست. این نشان میدهد که در حدود ۵ درصد از جمعیت بزرگسال آلوده هستند. و به نظر میرسد که عامل ۱۰ درصد از مرگ و میر در کودکان میباشد. در مقایسه با سایر مناطق، زنان نزدیک به ۶۰ درصد از موارد را تشکیل میدهند. آفریقای جنوبی با ۵٫۹ میلیون نفر، دارای بیشتری جمعیت افراد مبتلا به HIV نسبت به سایر کشورهای دنیاست. امید به زندگی در کشورهای متأثر به دلیل ایدز کاهش یافتهاست، برای مثال در سال ۲۰۰۶ این عدد از بوتسوانا از ۶۵ به ۳۵ کاهش یافتهاست.
جنوب و جنوب شرق آسیا دومین منطقه آسیب دیدهاست، در این منطقه در سال ۲۰۱۰، بهطور تخمینی ۴ میلیون یا ۱۲٪ افراد مبتلا به HIV زندگی میکردهاند که ۲۵۰ هزار نفر از آنها منجر به مرگ شدهاست. حدود ۲٫۴ میلیون مرد در هند هستند. میزان شیوع در اروپای غربی و مرکزی با ۰٫۲٪ و در آسیای شرقی با ۰٫۱٪ کمترین مقدار را دارد.
در سال ۲۰۰۸ در ایالات متحده آمریکا حدود ۱٫۲ میلیون نفر مبتلا به HIV بودهاند، و در حدود ۱۷٬۵۰۰ از آنها منجر به مرگ شدهاست. مرکز کنترل و پیشگیری بیماری تخمین زدهاست که در سال ۲۰۰۸، ۲۰ درصد از آمریکاییهای آلوده از بیماری خود بیاطلاع بودهاند. در انگلستان در سال ۲۰۰۹ در حدود ۸۶٬۵۰۰ مورد وجود داشته که ۵۱۶ مورد از آن منجر به مرگ شدهاست. در کانادا در سال ۲۰۰۸ در حدود ۶۵٬۰۰۰ مورد وجود داشته که ۵۳ مورد از آن منجر به مرگ شدهاست. ایدز از زمان شناخته شدن برای نخستین بار در سال ۱۹۸۱ تا سال ۲۰۰۹ باعث مرگ نزدیک به ۳۰ میلیون نفر شدهاست.
ایران
راههای اصلی انتقال ایدز در ایران، آمیزش جنسی و استفادهٔ معتادان تزریقی از سرنگ مشترک است. خطر اپیدمی HIV در ایران بسیار جدی است. مطابق برآورد UNAIDS در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲ ه.ش)، بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار معتاد تزریقی از جمله معتادان تزریقی هروئینی در ایران وجود داشته که حدود نیمی از آنها بهطور مشترک از وسایل تزریقی استفاده میکنند و تعداد آنان سالیانه رو به افزایش است. سهم ابتلاء از طریق تزریق ۶۹٫۵ درصد و سهم ابتلاء از طریق رابطه جنسی ۱۰ درصد است. اگر چه میزان مبتلایان به بیماری ایدز در ایران کم بودهاست، ولی به گفته سازمان بهداشت جهانی بر اساس دادههای گزارش شده، نرخ رشد اپیدمی ایدز در ایران به صورت هشدار دهندهای در حال افزایش است. درحالیکه آمار ابتلا به ایدز و مرگ و میر ناشی از این بیماری در دنیا رو به کاهش است، در منطقهای که ایران در آن واقع شده و در اصطلاح به آن امرو گفته میشود، این آمار کاملاً عکس وضعیت جهانی و به جای کاهش رو به افزایش است.
آمار تجمعی وزارت بهداشت از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۰، ۲۳ هزار و ۱۲۵ نفر مبتلا به HIV در کشور ثبت شده که ۹۱٫۵ درصد آنها مرد و ۸٫۵ درصد هم زن بوده و حدود ۴۶٫۵ درصد از آنها در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار دارند. از این تعداد ۳۰۵۳ نفر دچار ایدز و ۴۳۱۱ نفر هم دچار مرگ شدهاند. با فرمول «تخمین موارد واقعی بر اساس موارد ثبت شده» حاصل از مدل اپیدمیولوژیک UNAIDS و سازمان جهانی بهداشت، حدود ۸۰ هزار نفر HIV مثبت و بر اساس آمار غیررسمی، ۱۲۰ هزار ناقل HIV در ایران وجود دارد.
نخستین مورد گزارش و ثبت شدهٔ ابتلاء به ایدز در ایران مربوط به سال ۱۳۶۶ و در مورد یک کودک شش ساله مبتلا به بیماری هموفیلی است که فراوردههای خونی آلوده دریافت کرده بود که از فرانسه به ایران منتقل شده بود. در سالهای اولیهٔ شیوع بیماری، وجود ایدز در ایران اساساً انکار میشد. در ارتباط با این بیماری دو پروندهٔ قضایی عمده وجود دارد. پروندهٔ برادران علایی پزشکانی که برای فعالیتهایشان در زمینه شناساندن و مبارزه با بیماری ایدز در ایران شهرت بینالمللی دارند و به اتهام مخالفت با حکومت در سال ۱۳۸۷ بازداشت و حبس شدند که اعتراضات گستردهٔ بینالمللی را در پی داشت.
براساس آمار جمعآوری شده از دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی، تا اول فروردین سال ۱۳۹۴ در مجموع ۲۹ هزار و ۴۱۴ نفر افراد مبتلا به ایدز/ «اچ.آی. وی» در کشور شناسایی شدهاند که ۸۸ درصد آنان را مردان و ۱۲ درصد را زنان تشکیل میدهند. تاکنون ۶۹۹۰ نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده و ۶۲۰۲ نفر از افراد مبتلا به «اچ.آی. وی» جان خود را از دست دادهاند.
محمد مهدی گویا، رئیس مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت در همایش و کارگاه آموزشی پایش و ارزشیابی چهارمین برنامه راهبردی ایدز، گفت: ۸۴ درصد از افراد شناسایی شده مرد و مابقی زن هستند اما نگرانی اصلی افزایش شمار مبتلایان زن به این بیماری است.
رسوایی فابیوس
در زمان نخستوزیری لوران فابیوس نخستوزیر فرانسه رسوایی صادرات فراوردههای خونی آلوده به ایدز و هپاتیت رخ داد که تبعات بسیار گستردهای داشت. در دوران نخستوزیری او انستیتو مریو فرانسه فراورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروسHIV و هپاتیت را به برخی از کشورها مانند آلمان غربی، ایتالیا، آرژانتین، عربستان، عراق و ایران و … صادر کرد. این فاکتور در کمک به انعقاد خون بیماران مبتلا به هموفیلی مصرف میشود. در نتیجه سهل انگاری انستیتوی فرانسوی تعدادی از بیماران هموفیلی کشورهای دریافت کننده به ویروسHIV و بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند. مطابق آمار تنها در کشور فرانسه ۱۲۵۰ بیمار هموفیلی در اثر تزریق خون آلوده به ویروس HIV به ایدز مبتلا شدند که از میان آنها ۴۰۰ نفر در اثر این بیماری جان باختند.
وزیر بهداشت فابیوس، در دادگاه اعتراف کرد که باید از تابستان سال ۱۹۸۴ خونهای توزیعی آزمایش و خالصسازی میشدند که در این زمینه سهلانگاری شدهاست. با این حال مدیران ارشد خدمات بهداشتی خود را بیتقصیر دانسته و دولت را مسئول رسوایی به وجود آمده معرفی میکردند.
تاریخچه
کشف
ایدز اولین بار در سال ۱۹۸۱ در آمریکا مشاهده شد. اولین مواردی که مشاهده شد در بین معتادان تزریقی و همچنین همجنسگرایان مرد قرار داشتند که به دلیل نامعلومی سیستم دفاعی بدن آنها ضعیف شده بود و علایم بیماری التهاب ریه پنوموسیستیک کارینی (PCP) در آنها مشاهده میشد که این بیماری در افرادی دیده میشود که سیستم دفاعی بدنی ضعیفی دارند. سپس نوعی سرطان پوست نادر با نام کاپوسی سارکوما (KS) در میان مردان همجنسگرا گزارش شد. موارد بیشتری از بیماری PCP و KS مشاهده شد و این زنگ خطری برای مرکز پیشگیری و کنترل بیماری بود و گروهی از طرف این مرکز برای بررسی این واقعه تشکیل شد.
در آن اوایل مرکز کنترل بیماری هنوز نامی رسمی برای این بیماری انتخاب نکرده بود و معمولاً نام این بیماری را با بیماری که مریض با آن در ارتباط بود بیان میکردند، برای مثال تا قبل از کشف HIV از نام لنفادنوپاتی که بیماری عامل بود استفاده میشد. همچنین اسامی مانند سارکوم کاپوزی یا عفونت فرصتطلب نامهایی بودهاند که توسط این گروه در سال ۱۹۸۱ استفاده میشدهاست.
از آنجا که این سندرم در هائیتی، همجنسگرایان، هموفیلی، و مصرفکنندگان هروئین ظاهر شده بود، مرکز کنترل بیماری عبارت «بیماری ۴ه» را ابداع کرد. در مطبوعات از اصطلاح «گرید» که مخفف معادل انگلیسی عبارت نقص ایمنی مرتبط با همجنسگرایی استفاده میشد. اما بعداً که معلوم شد که ایدز فقط محدود به جامعه همجنسگرایان نمیشود، این نتیجه گرفته شد که استفاده از اصطلاح گرید گمراهکننده است و واژه ایدز در همایشی در ژوئیه ۱۹۸۲ معرفی شد. از سپتامبر ۱۹۸۲، مرکز کنترل بیماری از واژه ایدز برای نسبت دادن این بیماری استفاده کرد.
در سال ۱۹۸۳، دو گروه تحقیقاتی جداگانه به رهبری رابرت گالو و لوک مونتانیه بهطور مستقل اعلام کردند که یک ویروس پسگرد جدید بیماران مبتلا به ایدز را آلوده کرده، و یافتههایشان را در یک شماره از مجله ساینس منتشر کردند.
گلو ادعا کرد که ویروسی که گروه خود از یک بیمار مبتلا به ایدز برای تحقیقات جدا کرده بود از نظر شکل کاملاً مشابه سایر ویروسهای تی-لنفوتروپیک انسانی (HTLV) بوده که گروهش در همان ابتدا جدا کرده بود. گروه گالو نام آن ویروس را HTLV-III گذاشتند. در همان زمان، گروه مونتانیه ویروسی از یک بیمار مبتلا به تورم غدد لنفاوی گردن و ضعف فیزیکی که دو مشخصه از علائم ایدز است، جدا کرده بود. تناقض در گزارشهای گروه گالو و مونتانیه و همکارانشان نشان میداد که هسته پروتئینهای این ویروس از لحاظ ایمنیشناسی، کاملاً متفاوت از HTLV-I است. گروه مونتانیه اسم ویروسی که جدا کرده بودند را ویروس مرتبط با لنفادنوپاتی (LAV) گذاشتند. از آنجا که مشخص شد هر دوی این ویروسها یکسان هستند، در سال ۱۹۸۶ LAV و HTLV-III هر دو به HIV تغییر نام دادند.
منشأ
اچآیوی شکلی جهشیافته از ویروسی است که شامپانزهها را گرفتار میکند و ویروس «نقص ایمنی میمونی» نام دارد. به نظر میرسد که هر دو ویروس HIV-۱ و HIV-۲ در اصل متعلق به نخستیسانان مرکز آفریقا بوده و در اوایل سده بیستم میلادی به بدن انسان منتقل شدهاند. به نظر میآید که ویروس HIV-۱ در اصل متعلق به مناطق جنوبی کامرون و تکامل یافتهٔ ویروس نقص ایمنی میمونی (SIV) که در میان شمپانزههای وحشی شیوع دارد، بودهاست. ویروس HIV-۲ تکامل یافتهٔ ویروس SIV میان گونهای میمون به نام منگابی دودی بودهاست که در غرب آفریقا (از جنوب سنگال تا غرب ساحل عاج) زندگی میکردهاست. پخبینیانی مانند میمون شب نسبت به ویروس HIV-۱ مقاوم هستند و این احتمالاً به دلیل یک نوع ژن پیوندی دو گونه مقاوم ویروس در آنها میباشد.
به نظر میرسد که HIV-1 حداقل در سه مرحله جهش داشته و به سه گروه از ویروسهای M, N و O جهش یافتهاست.
مدارکی موجود است که نشان میدهد انسانهایی که در شکار یا فروش حیوانات دخالت داشتند یا در مواردی تحریک های جنسی با میمون ها داشته اند دچار ویروس SIV شدهاند. اگرچه SIV ویروس ضعیفی است که سیستم دفاعی بدن انسان با آن مقابله میکند و بیش از چند هفته در بدن انسان باقی نمیماند، اما انتقال سریع و متوالی آن بین انسانهای مختلف زمان کافی را به این ویروس برای تبدیل آن به HIV میدهد.
برای شناسایی منشأ ایدز، پژوهشگران رشته فعالیتهایی در حوزه دیرینشناسی ویروسها داشتند و با استفاده از نمونههایی بایگانیشده از کدهای ژنتیکی اچآیوی، توانستند این ویروس را ردیابی کنند و به دهه ۱۹۲۰ میلادی در کینشاسا، واقع در جمهوری دموکراتیک کنگو برسند.
مطالعات ژنتیکی ویروسی نشان میدهد که اجداد گروه اچآیوی-۱ M به سال ۱۹۱۰ بر میگردد. افرادی که مدعی هستند که HIV در این تاریخ شیوع یافته، آن را به ظهور و رشد استعمار و شهرهای مستعمره آفریقایی ارتباط میدهند که منجر به تغییرات اجتماعی شامل بی بند و باری جنسی، گسترش تنفروشی، و بیماریهای زخم تناسلی (مانند سیفیلیس) در شهرهای مستعمره شدهاست. در حالی که میزان انتقال HIV در رابطه جنسی واژینال در حالت عادی کم است، اما اگر یکی از طرفین مبتلا به یک بیماری آمیزشی عفونی باشد، احتمال انتقال هم افزایش خواهد یافت. در اوایل دهه ۱۹۰۰ شهرهای مستعمره به دلیل شیوع بالای تنفروشی و بیماریهای زخم تناسلی معروف بودند و به نظر میرسید که در سال ۱۹۲۸ به اندازه ۴۵٪ زنان ساکن کینشاسا شرقی تنفروشی میکردند و در سال ۱۹۳۳ در حدود ۱۵٪ ساکنان همان شهر به یکی به بیماری سیفیلیس مبتلا شده بودند.
از نگاهی دیگر مشاهده میشود که اعمال خطرناک پزشکی در آفریقا در طول جنگ جهانی دوم، مانند استریل نبودن، استفاده مجدد از سرنگها در واکسنهای عمومی، آنتیبیوتیک و آنتی مالاریا از عواملی بودهاند که باعث پخش ویروس و سازگاری آن با انسانها شدهاست.
بررسی نمونههای خونی به جا مانده از گذشته نشان میدهد که اولین انسانی که مبتلا به ایدز شده در سال ۱۹۵۹ در کنگو جان خود از دست دادهاست. این نخستین و قدیمیترین مورد مرگ شناخته شده در اثر ابتلاء به این بیماری محسوب میشود. همچنین ممکن است ویروس اچآیوی نخستین بار در سال ۱۹۶۶ به آمریکا رسیده باشد، ولی عمده شیوع HIV مربوط به خارج از صحرای آفریقا (و همچنین آمریکا) میشود و میتوان آن را به فردی ناشناس و مبتلا به ایدز نسبت داد که در هائیتی زندگی میکردهاست و با ورود به آمریکا در سال ۱۹۶۹ به آن شیوع بخشیدهاست. پس از آن به سرعت بین گروههای پرخطر (در ابتدا در بین مردان همجنسگرا) پخش شد. در سال ۱۹۷۸ شیوع ویروس HIV-1 در بین مردان همجنسگرای ساکن نیویورک و سان فرانسیسکو، ۵ درصد تخمین زده شد که بیانگر این است که هزاران نفر در کشور مبتلاً به ایدز بودهاند.
جامعه و فرهنگ
داغ ننگ
در سراسر دنیا داغ ننگ به طرق مختلف در مورد ایدز وجود دارد، از قبیل محرومیت از حقوق اجتماعی، عدم پذیرش از سوی جامعه، تبعیض و دوری از افراد مبتلا به HIV، اجبار به انجام آزمایش HIV بدون رضایت قبلی یا مخفی نگه داشتن این راز، خشونت علیه افراد مبتلا به HIV که بیمار بودن آنها فاش شدهاست و قرنطینه افراد مبتلا به HIV. خشونتهای مربوط به داغ ننگ یا ترس از خشونت مانع از آن میشود که بسیاری از افراد به دنبال آزمایشهای HIV، گرفتن جواب آزمایش، یا انجام درمان آن باشند، مسایلی که میتوانند چنین بیماری مزمن مدیریتپذیری را تبدیل به حکم مرگ کنند و باعث گسترش آن بشوند.
داغ ننگ ایدز را میتوان به سه مقوله تقسیم کرد:
داغ ننگ ابزاری ایدز – بازتابی از ترس و هراسی است که ممکن است با هر بیماری مرگبار و قابل انتقال دیگری نیز همراه باشد.
داغ ننگ نمادین ایدز – استفاده از ایدز برای بیان نگرشهای مربوط به گروههای اجتماعی یا سبک زندگی همراه با این بیماری.
داغ ننگ احترام به ایدز – انگ زنی به افرادی که با مسایل مربوط به ایدز درگیر هستند یا افراد مبتلا به HIV.
غالباً، داغ ننگ ایدز در ارتباط با سایر داغهای ننگ بیان میشود به خصوص داغهای مربوط به همجنسگرایی، دوجنسگرایی، بیبندوباری جنسی، تنفروشی و تزریق درون وریدی مواد مخدر.
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، ارتباط نزدیکی بین ایدز و همجنسگرایی، یا دوجنسگرایی وجود دارد، و این تداعی مرتبط است با سطوح بالاتری از نگرشهای موجود دربارهٔ قضاوتهای جنسی از قبیل ترس از همجنسگرایی/دوجنسگرایی. همچنین بین ایدز و رفتارهای جنسی مرد با مرد، مانند رابطه جنسی میان افراد غیرآلوده رابطه نزدیکی وجود دارد. البته حالت غالب در گسترش HIV در تمام دنیا انتقال از طریق دوجنسگرایان است.
تأثیرات اقتصادی
ایدز هم بر اقتصاد افراد و هم کشورها تأثیر میگذارد. تولید ناخالص داخلی بیشتر کشورهای تحت تأثیر به خاطر فقدان سرمایه انسانی کاهش یافتهاست. بدون تغذیه، بهداشت و داروی مناسب، بسیاری از مردم به دلیل اثرات ناشی از ایدز جان خود را از دست خواهند داد. آنها نه تنها قادر به کار کردن نیستند، بلکه نیازمند مراقبتهای پزشکی خاصی نیز هستند. برآورد شدهاست که از سال ۲۰۰۷ تعداد ۱۲ میلیون کودک به خاطر ایدز یتیم شدهاند. بسیاری از آنها توسط پدربزرگ و مادربزرگهای پیر خود نگهداری میشوند.
از آنجا که غالباً جوانان مبتلا به ایدز میشوند، این بیماری جمعیت مشمول مالیات را کاهش میدهد، و در عوض منابع موجود برای هزینههای عمومی از قبیل آموزش و پرورش و خدمات بهداشتی که ارتباطی با ایدز ندارند کاهش مییابند و در نتیجه فشارها بر منابع مالی دولت افزایش یافته و رشد اقتصاد کاهش مییابد. این مسئله موجب کند شدن رشد پایه مالیاتی میشود، و اگر هزینههای عمومی برای درمان بیماران، آموزش افراد جدید (برای جایگزین کردن کارگران بیمار)، حقوق بیمار و مراقبت از کودکان یتیم شده به خاطر ایدز افزایش یابند، وضعیت بغرنجتر خواهد شد.
در سطح خانواده، ایدز هم بر پایین آمدن سطح درآمد تأثیر خواهد گذاشت و هم موجب افزایش هزینههای درمانی میشود. مطالعهای در ساحل عاج نشان دادهاست هزینههای درمانی خانوادههایی که بیماران HIV/ایدز دارند، دو برابر سایر خانوادههاست. این هزینههای اضافی همچنین باعث میشود که برای آموزش و پرورش و سایر سرمایهگذاریهای شخصی و خانوادگی هزینههای کمتری مصرف شود.
مذهب و ایدز
موضوع مذهب و ایدز در بیست سال گذشته به شدت بحثبرانگیز بودهاست، اول از همه به این دلیل که برخی از مقامات دینی بهطور عمومی مخالفت خود را با استفاده از کاندوم بیان داشتهاند. کارشناس بهداشت متیو هنلی طی گزارشی با عنوان کلیسای کاتولیک و بحران جهانی ایدز در مورد رویکرد دینی برای جلوگیری از گسترش ایدز بیان میدارد که تغییرات فرهنگی از قبیل تأکید دوباره بر وفاداری به همسر و اجتناب از رابطه جنسی خارج از این چارچوب امری ضروری است.
برخی از سازمانهای مذهبی ادعا کردهاند که عبادت میتواند اچ آی وی/ایدز را درمان کند. در سال ۲۰۱۱، بیبیسی گزارش کرد که برخی از کلیساها در لندن ادعا میکردند که عبادت موجب درمان ایدز میشود، و مرکز مستقر در هاکنی در مطالعه بهداشت جنسی و HIV گزارش دادهاست که چندین نفر به پیشنهاد پیشوای روحانی خود درمان بیماریشان را متوقف کردند و جان خود را از دست دادند. یکی از کلیساهای کاتولیک، «آب تدهین» را به عنوان چیزی تبلیغ میکند که باعث شفای بیمار از طرف خدا میشود، این درحالیست که پزشکان و متخصصان تأکید دارند که این بیماران حتماً باید دارو مصرف کنند.
تصویرسازی رسانهها
یکی از مشهورترین شخصیتهای مبتلا به ایدز راک هادسن آمریکایی، بازیگر همجنسگرایی است که در ابتدای زندگی خود یک بار ازدواج کرد و طلاق گرفت، وی در ۲ اکتبر ۱۹۸۵ اعلام کرد که در ۲۵ ژوئیه آن سال مبتلا به ویروس شدهاست. بیماری او در سال ۱۹۸۴ تشخیص داده شدهبود. قابل توجهترین تلفات بریتانیا از ایدز در آن سال نیکولاس ادن، سیاستمدار همجنسگرا و پسر نخستوزیر سابق آنتونی ادن بود. در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱، ویروس زندگی ستاره راک بریتانیایی فردی مرکوری، خواننده گروه کوئین را گرفت، وی در حالی از بیماری مرتبط با ایدز جان سپرد که تنها روز قبل از مرگش بیماری خود را در رسانهها اعلام کرده بود. البته، در سال ۱۹۸۷ تشخیص داده شده بود که وی مبتلا به HIV است. یکی از معروفترین چهرههای دگرجنسگرای مبتلا به ایدز آرتور اش، بازیکن آمریکایی تنیس است. در ۳۱ اوت ۱۹۸۸ تشخیص داده شد که وی مبتلا به HIV است، ویروس از راه انتقال خون طی جراحی قلب در اوایل دهه ۱۹۸۰ به او منتقل شده بود. آزمایشهای بیشتر در عرض ۲۴ ساعت بعد از تشخیص اولیه نشان دادند که اش ایدز دارد، اما او تا آوریل ۱۹۹۲ به عموم چیزی نگفت. وی در سن ۴۹ سالگی در تاریخ ۶ فوریه ۱۹۹۳ بر اثر این بیماری جان خود را از دست داد.
عکس ترزا فرار از یکی از فعالان هم جنسگرای، دیوید کیربی، درحالیکه بر روی تخت به دلیل بیماری ایدز جان خود را از دست داده بود و خانوادهاش در اطرافش بودند، در آوریل ۱۹۹۰ گرفته شده بود. مجله لایف ادعا کرد که این عکس تبدیل به تصویری شد که «به نحوی قدرتمند مسری بودن ایدز را نشان میدهد.» این عکس که در مجله لایف نمایش داده شده بود برنده عکس مطبوعات جهان شد، و بعد از اینکه در سال ۱۹۹۲ در یک تبلیغ برای کمپین یونایتد کالر آو بنتون استفاده شد در سراسر جهان بدنام شد.
در سال ۱۹۹۶ فردی اهل اوگاندا با نام جانسون آزیگا که به کانادا مهاجرت کرده بود، حامل ویروس HIV تشخیص داده شد و علیرغم آگاهی از بیمار بودن خود، با ۱۱ زن نزدیکی داشت بدون آنکه از کاندوم استفاده کند یا اینکه آنها را از بیماری خود آگاه سازد. این کار وی منجر به مبتلا شدن هفت نفر از آنها به HIV و همچنین کشته شدن دو نفر از آنان بر اثر ایدز شد که این موضوع در سال ۲۰۰۳ فاش شد. پس از برگزاری دادگاههای متوالی، در نهایت آزیگا در سال ۲۰۰۹ به قتل عمد متهم شده و به حبس ابد محکوم شد.
انکار و تصورات غلط
عده کمی هنوز دربارهٔ ارتباط بین HIV و ایدز وجود خود HIV، یا اعتبار آزمایش HIV و روشهای درمان آن اختلاف نظر دارند. جامعه علمی این ادعاها، که به انکارگرایی ایدز معروفند، را مورد بررسی قرار داده و آنها را رد کردهاست. البته، آنها تأثیرات سیاسی چشمگیری داشتهاند، بهخصوص آنکه در آفریقای جنوبی، جایی که دولت با آغوش باز از انکارگرایان ایدز استقبال میکند، آنها مسئول بیمبالاتی دولت در خصوص اپیدمی ایدز در کشور هستند، و مقصر صدها هزار مرگ قابل اجتناب و عفونتهای HIV نیز میباشند.
عملیات اینفکشن عملیات جهانی سنجش فعال اتحاد جماهیر شوروی بود تا همگان را از این امر مطلع کند که ایدز را آمریکا به وجود آوردهاست. تحقیقات نشان میدهند که تعداد زیادی از مردم این ادعا را باور داشته و هنوز هم دارند.
تصورات غلط زیادی دربارهٔ HIV و ایدز وجود دارد. سه نوع رایج آنها عبارتند از اینکه ایدز میتواند از راه تماس معمولی منتقل شود، و اینکه نزدیکی جنسی با یک باکره بیماری ایدز را درمان میکند، و نیز HIV تنها میتواند مردان همجنسگرا و مصرفکنندگان مواد مخدر را آلوده کند. سایر تصورات غلط عبارتند از اینکه هر نوع نزدیکی مقعدی بین دو مرد همجنسگرا غیرآلوده میتواند منجر به ابتلاء به HIV شود، و بحثهای باز و آزاد دربارهٔ همجنسگرایی و HIV در مدارس منجر به افزایش میزان همجنسگرایی و ایدز میشود.
تحقیقات
پژوهشهای انجام شده برای بهبود درمانهای فعلی شامل کاهش عوارض جانبی داروهای کنونی، برنامههای دارویی سادهتر با هدف تعیین برنامههای مناسبتر برای مقاومت در برابر دارو میشود. با این حال، به نظر میرسد که فقط با یک واکسن میتوان این بیماری همهگیر را متوقف کرد؛ زیرا واکسن هزینه کمتری دارد و برای کشورهای در حال توسعه مقرون به صرفهتر است و به درمان روزانه نیاز ندارد. با این حال، پس از بیش از ۲۰ سال تحقیق، واکسن HIV-1 به هدفی دشوار تبدیل شدهاست، و هنوز هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
پیوند سلولهای بنیادی
در سال ۲۰۰۷، به تیموتی ری براون، یک فرد ۴۰ ساله مبتلا به HIV، که با نام «بیمار برلین» نیز شناخته میشود، پیوند سلولهای بنیادی به عنوان بخشی از درمانش برای لوسمی میلوئید حاد (AML) داده شد. پیوند دوم یک سال پس از عود کردن بیماری انجام شد. اهداکننده نه تنها برای سازگاری ژنتیکی بلکه همچنین برای هموزیگوت بودن برای جهش CCR5-Δ۳۲ انتخاب شد تا مقاومت بیشتری در برابر عفونت HIV صورت گیرد. پس از ۲۰ ماه بدون هیچ گونه درمانی با داروی ضدویروسی، گزارش شد که سطح HIV در خون، مغز استخوان و روده براون زیر حد تشخیص داده شده بود. این ویروس تا بیش از سه سال پس از اولین پیوند قابل شناسایی نبود. اگر چه محققان و برخی از مفسران، نتیجه را درمان بیان کردهاند، اما دیگران بر این عقیدهاند که این ویروس ممکن است به صورت پنهان در بافتها مانند مغز (که به عنوان منبع ذخیره ویروسی عمل میکند) وجود داشته باشد. درمان از طریق سلولهای بنیادی به دلیل طبیعت داستانگونهای خود، بیماری و احتمال از بین رفتن پیوند سلولهای بنیادی، و دشواریهای تحقیقاتی پیدا کردن اهداکنندگان مناسب، در حال بررسی است.
عوامل دستگاه ایمنی
در طی تلاشهای انجام شده برای کنترل تکثیر ویروس، ایمن درمانی که میتواند به بهبود دستگاه ایمنی کمک کند، در آزمایشهایی از جمله IL-۲ و IL-۷ بررسی گردیدهاست.
ناتوانی محافظت داوطلبان واکسن در برابر عفونت HIV و پیشرفت ایدز در ساختمان زیستشناختی، به پنهان شدن HIV منجر شدهاست. شاید روزی با یک دوره محدود درمان ترکیبی ضدویروس و داروی منبع ذخیره نهانی پنهان بتوان عفونت HIV را ریشهکن کرد. محققان آبزیمی کشف کردهاند که میتواند پروتئین gp120 متصل به CD4 را از بین ببرد. از آنجا که این پروتئین نقطه اشتراک لنفوسیتهای بی و خطرات احتمالی دستگاه ایمنی بدن است، در همه انواع HIV شایع است.
جستارهای وابسته
تصورهای نادرست درباره اچآیوی و ایدز
اچآیوی
کلینیک مثلثی
کاندوم
سیفیلیس
هپاتیت ب
هپاتیت سی
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
وبگاه UNAIDS (برنامه مشترک سازمان ملل متحد دربارهٔ ایدز)
وبگاه AIDSinfo – اطلاعاتی برای درمان HIV و ایدز (وزارت بهداشت آمریکا)
پایگاه اطلاعرسانی اچآیوی و ایدز (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران)
مرکز ملی پیشگیری از ایدز ایران (وبسایت رسمی آموزشهای ایدز همراه با بخش پاسخگویی به سوالات و مشاوره به صورت ناشناس - وابسته به کمیته ایدز سازمان بهزیستی ایران)
مرکز تحقیقات ایدز ایران
مرکز تحقیقات ایدز شیراز - دانشگاه علوم پزشکی شیراز
گفتگوی روزنامۀ شهروند با رئیس مرکز تحقیقات ایدز کشور دربارهٔ خدمات رایگان «باشگاه یاران مثبت» به افراد اچآیوی مثبت
دنیاگیریها
زیستشناسی در ۱۹۸۱ (میلادی)
سندرمها
فاجعههای بهداشتی
مقالههای دارای ویدئو |
5299 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%84%DB%8C%D9%85 | اورشلیم | اورشَلیم (به عبری: با تلفظ «یِروشَلاییم» ، به ) یا بَیْتالمُقدَّس یا قُدس ، شهری در دامنه جبال الخلیل و یکی از قدیمیترین شهرهای جهان است. فلسطینیها و اسرائیلیها هر دو این شهر را پایتخت خود میدانند؛ به طوری که اسرائیل موسسات دولتی اصلی خود را در این شهر نگه داشتهاست و تشکیلات خودگردان فلسطین آن را در نهایت به عنوان مقر حکومت خود میشناسد اما اسرائیل در بخش شرقی آن نفوذ کرده و اقدام به شهرکسازی کردهاست. این شهر از نظر ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام مقدس است. جمعیت اورشلیم ۸۰۰٫۰۰۰ نفر (سال ۲۰۱۲) و مساحت آن ۱۲۵٫۱ کیلومترمربع است.
اورشلیم یکی از چهار شهر مقدس یهودیان محسوب میشود و در کنار شهرهای صفاد، حبرون و طبریه، محل سکونت بسیاری از دانشمندان مذهبی یهودی بودهاست. این شهر مقدسترین شهر در مسیحیت محسوب میشود. همچنین به دلیل قرار داشتن مسجدالاقصی قبلهٔ نخست مسلمانان در آنجا، بیتالمقدس همچون مکه و مدینه، از شهرهای مقدس مسلمانان است.
در طول تاریخ، اورشلیم دست کم دو بار تخریب، ۲۳ بار محاصره، ۴۴ بار مورد تصرف و بازپسگیری و ۵۲ بار مورد هجوم قرار گرفتهاست. بخشی از شهر موسوم به شهر داوود نخستین نشانههای سکونت در هزاره چهارم (پیش از میلاد) را بهصورت اردوگاههای چادرنشینان نشان میدهد. در دوران بنیاسرائیل، ساختوسازهای عمده در سده ۹ (پیش از میلاد) (عصر آهن) آغاز شده، و در سده ۸ (پیش از میلاد) شهر به مرکز دینی و اداری پادشاهی یهودا تبدیل شد. در سال ۱۵۳۸ میلادی، دیوارهای شهر برای واپسین بار توسط سلیمان یکم بازسازی شد. امروزه، این دیوارها محدودهٔ شهر باستانی را که بهطور تاریخی به چهار بخش ارمنی، مسیحی، یهودی و مسلماننشین تقسیم میشود، مشخص میکنند. در سال ۱۹۸۱ شهر باستانی بهعنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده و امروزه در فهرست میراث جهانی در معرض خطر قرار دارد. در سال ۲۰۱۵، اورشلیم جمعیتی در حدود ۸۵۰ هزار نفر، شامل ۲۰۰ هزار اسراییلی یهودی سکولار، ۳۵۰ هزار یهودی حریدی و ۳۰۰ هزار فلسطینی داشتهاست. در سال ۲۰۱۶، جمعیت شهر در حدود ۸۸۲۷۰۰ نفر بودهاست که از این تعداد ۵۳۶۶۰۰ نفر (۶۰٫۸ درصد) یهودی، ۳۱۹۸۰۰ نفر (۳۶٫۲ درصد) مسلمان، ۱۵۸۰۰ نقر (۱٫۸ درصد) مسیحی و ۱۰۳۰۰ نفر (۱٫۲ درصد) نامشخص بودهاند.
بر اساس تنخ، داوود با غلبه بر یبوسیان شهر را فتح کرده و آن را پایتخت پادشاهی اسرائیل قرار داد و فرزند او سلیمان نخستین پرستشگاه اورشلیم را بنا نهاد. لقب شهر مقدس احتمالاً پس از ساخت معبد دوم اورشلیم مطرح شدهاست. تقدس اورشلیم در مسیحیت، علاوه بر اینکه در هفتادگانی تأکید شده، در عهد جدید نیز بهواسطهٔ نقل تصلیب عیسی مورد تأکید مجدد قرار گرفتهاست. در اسلام، اورشلیم پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس شمرده میشود. بنا بر روایات اسلامی، در سال ۶۱۰ میلادی اورشلیم نخستین قبله مسلمانان شده و ده سال بعد محمد از آنجا به معراج رفتهاست. در نتیجه، به رغم مساحت ۰٫۹ کیلومتر مربعی، شهر باستانی محل قرارگیری بسیاری از بناهای مهم مذهبی از جمله کوه معبد شامل دیوار ندبه، قبةالصخره و مسجدالاقصی و همچنین کلیسای مقبره مقدس است.
امروزه وضعیت اورشلیم یکی از مسائل اساسی در منازعه فلسطین-اسرائیل بهشمار میرود. در طول جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۴۸، اورشلیم غربی جزو مناطق تصرف شده توسط اسرائیل بود، در حالی که اورشلیم شرقی، شامل شهر باستانی، توسط اردن تصرف و ضمیمه خاک آن کشور شد. اسرائیل بخش شرقی را در طی جنگ ششروزه ۱۹۶۷ تصرف کرده و آن را به همراه مناطق اطراف، ضمیمه اورشلیم کرد. بر مبنای قانون اساسی اسرائیل، اورشلیم پایتخت تقسیمناپذیر کشور برشمرده میشود. تمامی دستگاههای اجرایی دولت اسرائیل، از جمله کنست (پارلمان اسرائیل)، اقامتگاه نخستوزیر و رئیسجمهور و دادگاه عالی در اورشلیم قرار دارند. با وجود اینکه جامعه بینالمللی الحاق اورشلیم شرقی را غیرقانونی دانسته و اورشلیم شرقی را منطقهٔ فلسطینی اشغالشده توسط اسرائیل در نظر میگیرد، اسرائیل دست بالا را در حاکمیت بر اورشلیم غربی دارد.
نام
نام این شهر در زبان عبری یروشلاییم و در زبان عربی قدس است. از دیگر نامهای این شهر میتوان به جروسلم، اورشلیم یا بیتالمقدس اشاره کرد. نام اورشلیم برخلاف آنچه ممکن است بدواً به نظر آید توسط عبرانیان بر شهر نهاده نشدهاست بلکه اصلی اوگاریتی دارد. البته زبان اوگاریتی هم مانند زبان عبری از زبانهای سامی است. نام اصلی شهر قبل از ورود عبرانیان اوراشالیموم یا اوراشالیمو به معنای بنیاد شلیم بود. شلیم یکی از خدایان اوگاریتی است. بعدها عبرانیان این نام را تغییر ندادند زیرا اورشلیم در زبان عبری به معنای «شهر صلح» میشد. از نگاه دستور زبان عبری، این کلمه از دو بخش «اور» به معنی شهر و «شلیم» به معنی صلح و دوستی است.
در متنهای پهلوی از این شهر با نام اورشلیم (Urišlīm) یاد شدهاست. پس از اسلام در منابع فارسی از این شهر بهطور عمده با سه نام ایلیا، اورشلیم (یا اورشلم) و بیتالمقدس یاد شدهاست. در برخی از منابع فارسی این ایلیاست که نام عبری شهر دانسته شدهاست و نیز گفته شدهاست که اورشلیم نامیاست که برخی ایرانیان شهر را به آن بازخوانند. در برخی منابع ایلیا یکی از سه شهرستان زمین بیتالمقدس دانسته شدهاست. دو شهرستان دیگر را نام بلقا و اریحاست. هر دو صورت بیتالمُقَدَّس و بیتالمَقْدَس در زبان فارسی به کار رفتهاست. بیتالمقدس اولین بار در قرن نهم میلادی در منابع اسلامی به کار رفتهاست. گرچه صورت بیتالمَقْدَس اصیلتر است —و ترکیب عبری בית המקדש (بیت همقدش) با آن خویشاوند است — صورت بیتالمقدَّس بهطور خاص برای گنجانیدن در بحر متقارب (و بعضاً هزج) مناسب است و در شعر فارسی به کار گرفته شدهاست.
در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی از این شهر با نام بیتالمقدس یاد شدهاست و بنا به گفتهٔ فردوسی نام این شهر در زبان پهلوی، گَنگْ دِژ هوخْت بودهاست:
سیاست رسمی دولت اسرائیل، الزام میدارد که أُورُشَلِیمَ، که هم ریشه نامهای عبری و انگلیسی ست، در کنار القُدس به صورت أُورُشَلِیمَ-القُدس به کار برود.
تاریخچه
به دلیل موقعیت کلیدی شهر در ملیگرایی یهودی (صهیونیسم) و ملیگرایی فلسطینی، خلاصه کردن تاریخ ۵۰۰۰ ساله اورشلیم اغلب تحت تأثیر تعصبات یا پیشزمینههای ایدئولوژیکی قرار میگیرد. ملیگرایان یهودی یا اسرائیلی با تکیه بر اینکه اورشلیم خاستگاه و پایتخت بنیاسرائیل بودهاست، مدعی حق حاکمیت بر شهر هستند. از سوی دیگر، ملیگرایان فلسطینی بر اساس حضور طولانی فلسطینیان در اورشلیم در طی قرنهای متمادی، حق حاکمیت را از آن خود میدانند. ادعای هر دو طرف در خصوص تاریخ شهر از سوی طرف مقابل مورد شبهه قرار گرفته، و دیدگاههای متفاوت نویسندگان مختلف نسبت به وقایع و اعصار مختلفِ تاریخ شهر بهخوبی بیانگر این موضوع است.
پیشاتاریخ
تپهٔ واقع شده در جنوب شرق شهر، موسوم به شهر داوود، هستهٔ نخستینِ اورشلیمِ باستان را در برمیگیرد. در حدود ۶ تا ۷ هزار سال پیش، چوپانان در نزدیکی چشمهی گیهون که در این منطقه قرار دارد اردو زده که بقایای این سکونتهای اولیه در قالب دستساختههای سنگی و سفالین از دوران مسسنگی به جا ماندهاست.
دوران باستان
سکونتگاههای دائمی تنها چند سده بعد در حدود ۲۸۰۰–۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در عصر برنزِ آغازین و در تپهٔ جنوب شرقی در قالب یک روستای کوچک شکل گرفت. ساکنان شهر در این دوران کنعانیان بودهاند، که به عقیدهٔ باستانشناسان با پذیرش کیش یکتاپرستی بر محور یهوه بنیاسرائیل را شکل دادند.
در اواخر عصر برنز، اورشلیم پایتخت یک حکومت محلی رعیت-محور مصری، دارای یک پادگان نظامی کوچک و تحت فرمانروایی عبدی هیبا بودهاست. در زمان ستی یکم (۱۲۹۰–۱۲۷۹ پیش از میلاد) و رامسس دوم (۱۲۷۹–۱۲۱۳ پیش از میلاد)، همگام با توسعهٔ شهر ساختوسازهای عمده در آن انجام شد.
بقایای باستانشناسی از دوران بنیاسرائیل شامل مواردی مانند تونل سیلوام (آبارهای ساختهشده توسط حزقیا، پادشاه یهودا)، دیوار عریض (استحکامی دفاعی که در سدهٔ هشتم پیش از میلاد توسط حزقیا ساخته شده)، گورستان سیلوان و برج بنیاسرائیل میشود. آبانباری متعلق به این دوره در سال ۲۰۱۲ در نزدیکی طاق رابینسون کشف شد، که حاکی از وجود منطقهای با تراکم جمعیتی بالا در غرب کوه معبد در زمان پادشاهی یهودا است.
دوران معبد اول اورشلیم در حدود سال ۵۸۶ پیش از میلاد و با فتح یهودا و اورشلیم و تخریب شهر و معبد توسط بخت نصر پادشاه امپراتوری بابل نو پایان یافت.
دورهٔ روایت شده در کتاب مقدس
این دوره، که در آن کنعان بخشی از امپراتوری مصر بوده، همزمان با روایات کتاب مقدس از فتح کنعان توسط یوشع بن نون است. با این وجود باور عمومی بر این است که کتاب یوشع ارزش تاریخی اندکی در مورد اسرائیل باستان دارد.
در کتاب مقدس، اورشلیم در درون سرزمینِ متعلق به قبیلهٔ بنیامین که توسط یبوسیان تصرف شده، تعریف میشود. بنا بر روایات داوود در جریان محاصرهی یبوس اورشلیم را فتح کرده و پایتخت خود را از حبرون به آنجا منتقل کرد. بعدها اورشلیم پایتخت پادشاهی اسرائیل و یکی از چند مرکز مذهبی آن شد. دلیل این انتخاب احتمالاً ناشی از این واقعیت بوده که اورشلیم نقشی در سازوکار قبیلهای اسرائیل نداشته و در نتیجه مناسب مرکزیت آن بودهاست.
بر اساس کتاب مقدس، داوود ۴۰ سال بر اورشلیم حکومت کرد و سپس پسرش سلیمان جانشین وی شده و پرستشگاه اورشلیم را بر فراز کوه موریا ساخت. هیکل سلیمان (موسوم به معبد اول) به عنوان مکان نگهداری تابوت عهد نقش اساسی در یهودیت داشتهاست. با مرگ سلیمان، ده قبیلهٔ شمالی از اسباط اسرائیل از پادشاهی متحد خارج شده و حکومت خود را در شمال اسرائیل تشکیل دادند. قبایل جنوبی نیز به همراهی کاهنان، در اورشلیم باقی مانده و پادشاهی یهودا را به پایتختی آن شکل دادند.
دورهٔ باستان
در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش بزرگ به اسیران یهودی در بابل اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و معبد را بازسازی کنند. ساخت معبد دوم اورشلیم در ۵۱۶ پیش از میلاد، ۷۰ سال پس از تخریب هیکل سلیمان، در دوران زمامداری داریوش بزرگ پایان یافت.
در حدود سال ۴۸۵ پیش از میلاد، اورشلیم توسط اتحادی از حکومتهای همسایه محاصره، اشغال و تا حد زیادی تخریب شد. در حدود سال ۴۴۵ پیش از میلاد، اردشیر یکم، فرمان بازسازی شهر را صادر کرد. به این ترتیب اورشلیم به نقش محوری خود به عنوان پایتخت یهودا و مرکز عبادی یهودیت بازگشت.
امروزه مقبرههای بسیاری مربوط به دوران معبد دوم در اورشلیم کشف شدهاند. مثالی از این دست، که در شمال شهر قدیم کشف شده، بقایای انسانی در یک استودان منقش به کتیبههایی به زبان آرامی را در بر میگیرد. مقبرهی سنت جیمز در درهی کیدرون، که با کتیبههایی به زبان عبری و ستونهایی به سبک دوریک تزئین شده، احتمالاً محل دفن کاهنان معبد دوم است.
وقتی اسکندر مقدونی بر شاهنشاهی هخامنشی غلبه کرد، اورشلیم و یهودا نخست تحت کنترل مقدونیه، و در نهایت بطلمیوس یکم سوتر از دودمان بطلمیوسی قرار گرفت. در سال ۱۹۸ پیش از میلاد، آنتیوخوس سوم از امپراتوری سلوکی با شکست بطلمیوس پنجم اورشلیم و یهودا را تحت زمامداری خود درآورد. تلاش سلوکیان برای بازنشانی اورشلیم بهصورت یک شهر-ایالت هلنیستی با شورش مکابیان به سرکردگی متتیای کاهن و پنج پسرش علیه آنتیوخوس چهارم بینتیجه ماند. این شورش در سال ۱۵۲ پیش از میلاد، منجر به تشکیل پادشاهی حشمونیان به پایتختی اورشلیم شد.
در سال ۶۳ پیش از میلاد، پومپه کبیر در تلاش برای بهدست آوردن تاج و تخت حشمونیان، اورشلیم را تصرف کرده و یهودا را جزو قلمرو جمهوری روم درآورد. به دنبال تاخت و تاز شاهنشاهی اشکانی در پشتیبانی از حکمرانان رقیب حشمونی، یهودا صحنهٔ کشمکش میان نیروهای وابسته به روم و اشکانیان شده، که در نهایت منجر به ظهور هرود بزرگ از دودمان ادوم شد.
با قدرت گرفتن روم، هرود به عنوان پادشاه دولت اقماری یهودی گمارده شد. هرود بزرگ به توسعه و زیباسازی شهر پرداخت. در زمان وی دیوارها، برجها و کاخهای متعددی ساخته شد. همچنین کوه معبد توسعه داده شده و محوطهٔ آن با بلوکهای عظیم سنگی به وزن بیش از ۱۰۰ تن مستحکم شد. در زمان هرود مساحت محوطهٔ کوه معبد دو برابر شد. در زمان کوتاهی پس از مرگ هرود، در سال ۶ میلادی، یهودا تحت کنترل مستفیم امپراتوری روم درآمد. با این وجود، دودمان هرودیان پس از اگریپای دوم تا سال ۹۶ میلادی بهصورت پادشاهان دست نشاندهٔ مناطق مجاور باقی ماندند. سلطهٔ رومیان بر اورشلیم در طی نخستین جنگ یهود-روم به چالش کشیده شده اما با غلبهٔ رومیان و تخریب شهر به حالت عادی بازگشت. بنابر روایت یوسف فلاوی مورخ یهودی، شهر «چنان با خاک یکسان شد که هیچ نشانی دال بر سکونت قبلی در آن بجای نمانده بود.» شورش دیگری موسوم به شورش بارکوخبا در سال ۱۳۲ میلادی رخ داد که در سال ۱۳۵ میلادی توسط رومیان سرکوب شد. با این وجود، تحقیقات اخیر نشان دادهاست که شورشیان بارکوخبا هرگز نتوانستند کنترل شهر را در دست بگیرند.
به دنبال شورش بارکوخبا، امپراتور هادریانوس استان یهودا را با استانهای مجاور تجمیع کرده و نام سوریه فلسطین را بر آن نهاد. نام اورشلیم نیز به ایلیا کاپیتولینا تغییر یافته، و شهر بر اساس معماری رایج رومی بازسازی شد. در این دوران یهودیان تنها یک روز در سال، در روز عید تیشا بئاو، اجازهٔ ورود به شهر را داشتند. این تدابیر، (که پیروان یهودیِ مسیح نیز مشمول آن بودند) اساساً منجر به سکولاریزه شدن شهر شد. این محدودیتها تا قرن هفتم وجود داشتند، با این وجود، بعدها معافیتی برای مسیحیان در نظر گرفته شد: در طول قرن چهارم، امپراتور روم کنستانتین بزرگ دستور ساخت مکانهای مقدس مسیحی، شامل کلیسای مقبره مقدس را صادر کرد. از آنجا که بقایای یافتشده مربوط به دوران بیزانس منحصراً مسیحی هستند، میتوان نتیجه گرفت که در این دوران تنها مسیحیان در شهر ساکن بودهاند.
در قرن پنجم، امپراتوری بیزانس، به پایتختی قسطنطنیه کنترل شهر را در دست گرفت. در طی چند دهه، حاکمیت بر اورشلیم نخست از بیزانس به شاهنشاهی ساسانی، و سپس دوباره به روم-بیزانس رسید. در اوایل قرن هفتم، به دنبال پیشرویهای پادشاه ساسانی خسرو پرویز در سوریه، سرداران وی شهربراز و شاهین بهمنزادگان به کمک یهودیانِ استان فلسطین که بر ضد بیزانس بپا خاسته بودند، به اورشلیم (در فارسی موسوم به دژ هودخ) تاختند.
در جریان محاصره اورشلیم توسط ارتش شاهنشاهی ساسانی در سال ۶۱۴، شهر پس از ۲۱ روز تصرف شد. بر اساس روایات بیزانسیان، دهها هزار مسیحی به دست ارتش ساسانی و یهودیان کشته شده و بناهای مقدس آنها از جمله کلیسای مقبره مقدس تخریب شدند. با این وجود صحت این روایات موضوع بحثهای بسیاری در بین مورخان بودهاست. شهر فتح شده به مدت پانزده سال جزو قلمرو ساسانیان باقی ماند تا اینکه در سال ۶۲۹ امپراتور بیزانس هراکلیوس کنترل شهر را در دست گرفت.
جمعیت اورشلیم در پایان دوران معبد دوم به ۲۰۰ هزار نفر و مساحت آن به دو کیلومتر مربع افزایش یافت.
دورهٔ اسلامی اولیه
اورشلیمِ دوران بیزانس در سال ۶۳۸ میلادی توسط سپاهیان عرب عمر بن خطاب فتح شد. مسلمانان صدر اسلام، کوه معبد را شهر بیتالمقدس ("شهر معبد")، و باقی شهر را (بر اساس نام رومی شهر، آلیا کاپیتولینا) لیا مینامیدند. بعدها کوه معبد «حرم شریف»، و باقی شهر «بیتالمقدس» نامیده شد. روند اسلامیسازی اورشلیم در سال اول هجری (۶۲۳ میلادی)، زمانی که به دنبال معراج پیامبر اسلام اورشلیم به عنوان قبلهٔ مسلمانان تعیین شد، آغاز گشت. پس از ۱۳ سال، قبله به مکه تغییر یافت. در سال ۶۳۸ میلادی، خلافت اسلامی قلمرو خود را به اورشلیم گسترش داد. به دنبال فتح شام بهدست مسلمانان، یهودیان اجازه یافتند که به شهر بازگردند. خلیفه عمر بن خطاب در پیمانی با پاتریارک مسیحی اورشلیم، سفرونیوس، به وی اطمینان داد که مسیحیان اورشلیم و مکانهای مقدس آنها مورد محافظت قرار میگیرند. بنا بر روایات عربی-مسیحی، زمانی به عمر بن خطاب اجازه داده شد که در کلیسای مقبره مقدس نماز بخواند، وی نپذیرفت تا مسلمانان درخواست تغییر کلیسا به مسجد را نداشته باشند. او نماز خود را در بیرون کلیسا، جایی که مسجد عمر در روبروی ورودی کلیسا، واقع شدهاست، بجای آورد. بنا به روایت اسقف اهل گل، آرکالف، که از سال ۶۷۹ تا ۶۸۸ ساکن اورشلیم بوده، مسجد عمر بنایی مستطیلی چوبی بود که بر روی ویرانیهای شهر ساخته شده و ۳۰۰۰ نفر در خود جای میداد.
زمانی که سپاهیان عمر بن خطاب در سال ۶۳۷ به بیتالمقدس رسیدند، شهر را برای یافتن مکان مسجدالاقصی که در قرآن و حدیث به آن اشاره شده بود، جست و جو کردند. بنا به منابع معاصر عربی و عبری آنها مکان مذکور را که بهصورت خرابهای درآمده بود، یافته و به کمک یهودیان آن را پاکسازی کردند. در اواخر قرن هفتم میلادی، خلیفهٔ اموی عبد الملک بن مروان دستور ساخت حرمی بر روی کوه معبد را صادر کرد، که امروزه قبةالصخره نامیده میشود. تمیمی طبیب و شمسالدین مقدسی جغرافیدان، دو تن از ساکنان عرب معروف شهر در قرن دهم میلادی بودهاند. بنا به روایت شمسالدین مقدسی، عبدالملک عمارت مذکور را برای رقابت با شکوه کلیساهای اورشلیم بنا کرد.
در طول چهارصد سال بعد، اهمیت اورشلیم به دلیل رقابت اعراب بر سر کنترل شهر رو به افول نهاد. شهر در سال ۱۰۷۳ میلادی توسط سردار سلجوقی آتسیز تصرف شد. پس از کشته شدن آتسیز، شاهزادهٔ سلجوقی تتش یکم، حکومت شهر را به ارتق بیگ سردار دیگر سلجوقی واگذار کرد. پس از مرگ ارتق در ۱۰۹۱، پسران وی سکمان و ایلغازی تا سال ۱۰۹۸ و تصرف شهر توسط فاطمیان، بر آن حکومت کردند.
در اواخر هزاره اول میلادی، جنبشی از قرائیم موعودباور در اورشلیم شکل گرفت، که منجر به ظهور «عصر طلایی» قرائیم در آنجا شد، که تا زمان جنگهای صلیبی ادامه داشت.
دورهٔ صلیبی/ایوبی
در سال ۱۰۹۹، پیش از محاصرهٔ شهر در خلال نخستین جنگ صلیبی، حکمران فاطمیِ وقت مسیحیان شهر را تبعید کرده بود. پس از هجوم و تسخیر شهر، صلیبیان بیشتر ساکنان مسلمان و یهودی شهر را قتلعام کرده، و آن را پایتخت پادشاهی اورشلیم قرار دادند. به منظور جلوگیری از بازگشت مسلمانان و یهودیان جان بدر برده، جمعیتی متشکل از یونانیان، بلغارها، مجارها، گرجیها، ارمنیان، سوریها، مصریان، نسطوریان، مارونیها و قبطیان در شهری که عملاً تخلیه شده بود اسکان داده شدند. در بخش شمال شرقی شهر نیز مسیحیان اهل سرزمینهای شرق رود اردن ساکن شدند. در نتیجه، در سال ۱۰۹۹ جمعیت اورشلیم مجدداً افزایش یافته و به ۳۰۰۰۰ نفر رسید.
در سال ۱۱۸۷، صلاحالدین ایوبی شهر را از سپاهیان صلیبی بازپس گرفته و یهودیان و مسلمانان اجازهٔ بازگشت و سکونت در شهر را یافتند. بیش از ۶۰۰۰۰ نفر از فرانکها تسلیم و آزاد شده و جمعیت مسیحیان شرقی ساکن در شهر نیز در آن باقی ماندند. در دوران ایوبیان، ساخت و ساز خانهها، بازارها، گرمابهها و مسافرخانهها توسعه داده شد. با این وجود، در قرن سیزدهم شهر به دلیل از دست دادن ارزش استراتژیک خود و کشمکش میان ایوبیان ماهیتی روستایی پیدا کرد.
از سال ۱۲۲۹ تا ۱۲۴۴، در نتیجهٔ پیمان ۱۲۲۹ بین فریدریش دوم، امپراتور مقدس روم و الکامل محمد بن عادل، سلطان ایوبی مصر، کنترل شهر بهطور مسالمت آمیز به مسیحیان بازگردانده شده و بدین ترتیب جنگ صلیبی ششم پایان یافت. کنترل مکانهای مقدس مسلمانان در دست ایوبیان باقی مانده و فردریک از تغییر استحکامات شهر منع شد.
در ۱۲۴۴، اورشلیم توسط خوارزمشاهیان تسخیر شده و مسیحیان شهر قلع و قمع و یهودیان از آنجا رانده شدند. بعدها در ۱۲۴۷ خوارزمشاهیان مغلوب ایوبیان شدند.
دورهٔ مملوک
از سال ۱۲۶۰ تا ۱۵۱۷، اورشلیم تحت حاکمیت مملوکها بود. تا حدود سال ۱۳۰۰، درگیریهای زیادی بین مملوکها از یک سو، و صلیبیان و مغولها، از سوی دیگر رخ داد. این منطقه همچنین شاهد زمین لرزههای متعدد و شیوع مرگ سیاه بودهاست.
زمانی که موشه بن نحمان در ۱۲۶۷ از شهر دیدن کرد، از بین جمعیت ۲۰۰۰ نفری شهر تنها دو خانوار یهودی و ۳۰۰ نفر مسیحی در آن یافت.
مجدالدین فیروزآبادی فرهنگنویس ایرانی (۱۳۲۹–۱۴۱۴ میلادی) ده سال از عمر خود در اورشلیم گذراند.
دورهٔ عثمانی (سدهٔ ۱۶ تا ۱۹ میلادی)
در سال ۱۵۱۷، اورشلیم به دست عثمانیها افتاد و تا سال ۱۹۱۷ در کنترل آنها باقی ماند. در زمان حکومت سلیمان یکم، اورشلیم شاهد دوران صلح و شکوفایی بوده و بسیاری از بناها از جمله بقایای دیوار شهر باستانی مورد بازسازی قرار گرفت. در بخش عمدهای از دوران حکومت عثمانیها، اورشلیم تنها به عنوان استانی فرعی با وجاهت مذهبی باقی مانده و در شاهراه تجارت بین دمشق و قاهره قرار نداشت. بنا به کتاب تاریخ مدرن یا معاصر کشورها، نوشتهشده در سال ۱۷۴۴، «به رغم از دست دادن شکوه باستانی خود، اورشلیم همچنان پایتخت فلسطین باقی ماندهاست.»
عثمانیها پای بسیاری از نوآوریها را به شهر باز کردند که از آن میان میتوان به سیستمهای پستی مدرن و خدمات حمل و نقل با کالسکه و دلیجان اشاره کرد. در میانهٔ قرن نوزدهم، نخستین جادهٔ روسازی شده از یافا به اورشلیم احداث شده و تا سال ۱۸۹۲ خط راهآهن به شهر رسید.
با الحاق اورشلیم به ولایت مصر توسط محمدعلی پاشا در ۱۸۳۱، کنسولگریهای خارجی نیز در شهر فعال شدند. در ۱۸۳۶، ابراهیم محمد علی پاشا به ساکنان یهودی اورشلیم اجازه داد تا چهار کنیسای اصلی شهر، از جمله کنیسای خوربا را بازگشایی کنند.
در سال ۱۸۴۰ حاکمیت شهر مجدداً به عثمانیها واگذار شد، با این وجود بسیاری از مسلمانان مصری در آن باقی مانده و یهودیانی از الجزیره و شمال آفریقا نیز در شهر ساکن شدند. در دهههای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰، قدرتهای بینالمللی رقابتی را برای پشتیبانی از اقلیتهای مذهبی شهر آغاز کردند. بنا به روایتی از کنسول پروس، در سال ۱۸۴۶ جمعیت شهر برابر با ۱۶۴۱۰ نفر شامل ۷۱۲۰ یهودی، ۵۰۰۰ مسلمان، ۳۳۹۰ مسیحی، ۸۰۰ سرباز ترک و ۱۰۰ نفر اروپایی بودهاست. در زمان حاکمیت عثمانیها تعداد زائران مسیحی افزایش یافت، بهطوری که در زمان عید پاک جمعیت شهر دو برابر میشد.
در دههٔ ۱۸۶۰، محلههای جدیدی در بیرون دیوارهای شهر باستانی، برای اسکان زائران، کاهش تراکم جمعیت و بهبود وضعیت بهداشتی مرکز شهر احداث شد. بنا به گزارش یک خیریهٔ آمریکایی جمعیت تقریبی شهر در سال ۱۸۶۷ برابر با ۱۵۰۰۰ نفر، شامل ۴ تا ۵ هزار یهودی و ۶ هزار مسلمان بودهاست. هر ساله حدود ۵ تا ۶ هزار زائر مسیحی روس نیز از شهر دیدن میکردند. در سال ۱۸۷۲، اورشلیم مرکز یک ناحیهٔ اجرایی مستقل از ولایت سوریه و تحت حاکمیت مستقیم استانبول، موسوم یه متصرفهٔ اورشلیم شد.
قیمومیت بریتانیا (۱۹۱۷–۱۹۴۸)
در سال ۱۹۱۷ پس از نبرد اورشلیم، ارتش بریتانیا، به فرماندهی ژنرال ادموند آلنبی، شهر را تصرف کرد. بعدها در سال ۱۹۲۲، جامعه ملل در کنفرانس لوزان حاکمیت اجرایی فلسطین، فرااردن و عراق را به پادشاهی بریتانیا واگذار کرد.
از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۸ جمعیت شهر از ۵۲۰۰۰ نفر به ۱۶۵۰۰۰ نفر افزایش یافته، که دو سوم آن یهودیان و یک سوم اعراب (مسلمان و مسیحی) بودند. با بدتر شدن رابطهٔ بین اعراب مسیحی و مسلمانان و جمعیت رو به افزایش یهودیان، اورشلیم شاهد ناآرامیهای متعددی شد که شاخصترین آنها قیام ۱۹۲۰ جشنواره حضرت موسی بود. در دورهٔ قیمومیت بریتانیا، باغهای متعددی در حومهٔ غربی و شمالی شهر احداث شده و دانشگاههایی از جمله دانشگاه عبری تأسیس شدند.
شهرِ تقسیم شده: حاکمیت اردن و اسرائیل (۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ میلادی)
با به پایان رسیدن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ پیشنهاد ایجاد یک رژیم بینالمللی ویژه در شهر اورشلیم را مطرح کرد که بر اساس آن شهر به عنوان منطقهای مجزا زیر نظر سازمان ملل اداره میشد. این رژیم بینالمللی (که شهر بیتلحم را نیز در بر میگرفت) قرار بود به مدت ده سال برقرار باشد و سپس با برگزاری یک رفراندوم ساکنان شهر حکومت آیندهٔ آن را انتخاب کنند. با این وجود، این طرح با شروع جنگ ۱۹۴۸ و به دنبال آن با خروج بریتانیا و اعلام استقلال اسرائیل با شکست مواجه شد.
برخلاف طرح تقسیم، که بر اساس آن شهری جدا از کشورهای عربی و یهودی ترسیم شده بود، اسرائیل بخشی از شهر که بعدها اورشلیم غربی نامیده شد را به همراه بخش وسیعی از مناطق عربنشین که برای کشور آیندهٔ عربی در نظر گرفته شده بود، به اشغال خود درآورد. اردن نیز کنترل بخش شرقی اورشلیم را به همراه کرانهٔ باختری رود اردن در دست گرفت. جنگ منجر به جابجایی جمعیت عرب و یهودی شهر شد. با اشغال محلهٔ یهودینشین توسط هنگ عربی در ۲۸ ماه مه، ۱۵۰۰ نفر از ساکنان مجبور به ترک آن منطقه شده و چند صد نفر به اسارت گرفته شدند. ساکنان عرب محلههای قطمون، طالبیه و شهرک آلمانیها نیز از آن مناطق رانده شدند. پس از آتشبس، اسرائیل کنترل ۱۲ محله از ۱۵ محلهٔ عربنشین شهر را در دست گرفت. حدود ۳۰۰۰۰ نفر از اعراب بیخانمان و مجبور به مهاجرت شدند.
جنگ ۱۹۴۸ شهر را به دو نیم تقسیم کرده و بخش باستانی بهطور کامل در سمت اردنی قرار گرفت. در نوامبر ۱۹۴۸، منطقهای حائل بین اورشلیم شرقی و غربی ایجاد شد: موشه دایان، فرماندهٔ نیروهای اسرائیلی در اورشلیم، با همتای اردنی خود عبدالله التل در خانهای متروک در محلهٔ مصراره دیدار کرده و قلمرو دو طرف را تعیین کردند. این تقسیمبندی تقریبی، پس از توافق صلح ۱۹۴۹ نهایی شده و بهواسطهٔ آن شهر رسماً به دو نیم تبدیل شده و کوه اسکوپوس به عنوان منطقهٔ درون بومِ اسرائیل در اورشلیم شرقی تعیین شد. دیوارههای بتنی و سیم خاردار در مرکز شهر، در نزدیکی دروازهٔ یافا در غرب بخش باستانی، کشیده شده و گذرگاهی در دروازهی ماندلباوم در شمال بخش باستانی در نظر گرفته شد. در خلال آن سالها درگیریهای نظامی متعددی توافق آتشبس را در شهر تهدید کرد.
پس از تأسیس دولت اسرائیل، اورشلیم پایتخت آن شد. در سال ۱۹۵۰ اردن بهطور رسمی اورشلیم شرقی را ضمیمهٔ خاک خود کرد، در سال ۱۹۵۳ آن را «پایتخت دوم» خود نامید. این ضمیمهسازی اردن تنها توسط بریتانیا و پاکستان به رسمیت شناخته شد. با ابن وجود برخی از صاحبنظران در خصوص به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان تردید داشتهاند.
پس از ۱۹۴۸، از آنجا که شهر باستانی بهطور کامل در سمت اردنی خط صلح قرار گرفت، تمامی مکانهای مقدس به کنترل اردن درآمد. در حالیکه مکانهای مقدس مسلمانان نگهداری و بازسازی شدند، به رغم مفاد پیمان صلح، از دسترسی یهودیان به مکانهای مقدسشان، که بسیاری از آنها تخریب یا هتک حرمت شده بودند، جلوگیری شد. اردن تنها دسترسی بسیاری محدودی به برخی از مکانهای مقدس مسیحیان ایجاد کرده، و محدودیتهای دیگری بر روی جمعیت مسیحیان وضع کرد که در نتیجهٔ آن بسیاری مجبور به ترک شهر شدند. در طی ۱۹ سال، از مجموع ۵۸ کنیسهٔ شهر باستانی، نیمی از آنها، از جمله کنیسای خوربا و کنیسای تیفریت، تخریب یا به اصطبل و مرغدانی تبدیل شدند. گورستان یهودی ۳۰۰۰ سالهٔ کوه زیتون حتک حرمت شده و از سنگ قبرها برای ساخت راه و استحکامات نظامی استفاده شد. ۳۸۰۰۰ قبر گورستان یهودی تخریب شده، و از به خاک سپاری یهودیان در آن جلوگیری به عمل آمد. دیوار ندبه به مکان مقدس انحصاری مسلمانان تبدیل شد. مقامات اسرائیلی نیز از محافظت از قبرهای گورستان مأمن الله مسلمانان در اورشلیم غربی، که مدفن بسیاری از چهرههای صدر اسلام بود، خودداری کرده، و ساخت پارکینگ و دستشویی عمومی در آن را تسهیل کردند. بسیاری از مکانهای تاریخی دیگر نیز در زمان حاکمیت اردن تخریب و با ساختمانهای مدرن جایگزین شدند. در این دوره، قبةالصخره و مسجدالاقصی مورد بازسازی کلی قرار گرفتند.
طی جنگ ۱۹۴۸، ساکنان اسرائیلیِ اورشلیم شرقی توسط هنگ عربی طرد و مجبور به مهاجرت شدند. اردن به اعراب فلسطینی آواره از جنگ اجازه داد تا در خانههای خالی محلهٔ یهودیان ساکن شوند. در سال ۱۹۶۶، مقامات اردنی ۵۰۰ تن از آنها را در راستای طرح تبدیل محلهٔ یهودیان به پارک، به محلهٔ شعفاط منتقل کردند.
حاکمیت اسرائیل (۱۹۶۷ میلادی تا کنون)
در سال ۱۹۶۷، اردن که در ۳۰ می قرادادی دفاعی با مصر منعقد کرده بود، به رغم تعهد برای بیطرفی در طی جنگ ششروزه، در روز دوم جنگ به اورشلیم غربی حمله کرد. پس از رویارویی مستقیم نیروهای اردنی و اسرائیلی در کوه معبد، ارتش اسرائیل اورشلیم شرقی را به تصرف خود درآورده و بخشهایی از کرانهٔ باختری، شامل ۲۸ روستای فلسطینی را ضمیمهٔ اورشلیم کرد. در ۱۰ ژوئیه، وزیر امور خارجهٔ اسرائیل در توضیح به دبیرکل سازمان ملل واژهٔ «ضمیمه سازی» را نادقیق دانسته و اقدامات اسرائیل را در راستای حفاظت از مکانهای مقدس اورشلیم توصیف کرد. اسرائیل از ساکنان عرب مناطق ضمیمه شده سرشماری به عمل آورد و به آنها اقامت دائم و امکان درخواست تابعیت اسرائیل داد. از سال ۱۹۶۷، محلههای یهودی جدید متعددی در بخش شرقی ایجاد شد، در حالیکه هیچ محلهٔ جدید فلسطینیای شکل نگرفت.
دسترسی یهودیان و مسیحیان به مکانهای مقدس داخل شهر باستانی مجدداً برقرار شد. اسرائیل کنترل کوه معبد را در اختیار مسلمانان قرار داده اما دسترسی یهودیان به دیوار ندبه را بازگشایی کرد. محلۀ مراکشیها، که در مجاورت دیوار ندبه قرار داشت برای ساخت مهمانپذیر برای زائران دیوار ندبه تخلیه و تخریب شد. در ۱۸ آوریل ۱۹۶۸، بنا به فرمان وزارت اقتصاد اسرائیل، ساکنان مسلمان محلهٔ یهودیان از آن اخراج شده و ۷۰۰ خانهٔ آنها مصادره شد. دولت به هر خانوادهٔ اخراج شده ۲۰۰ دینار اردن پیشنهاد کرد.
پس از جنگ شش روزه، جمعیت شهر ۱۹۶ درصد افزایش یافت. جمعیت یهودیان ۱۵۵ و جمعیت اعراب ۳۱۴ درصد افزایش یافت. نسبت جمعیت یهودیان از ۷۴ درصد در سال ۱۹۸۰، به ۷۲ درصد در سال ۱۹۸۰، ۶۸ درصد در سال ۲۰۰۰ و ۶۴ درصد در سال ۲۰۱۰ کاهش یافت. وزیر کشاورزی وقت اسرائیل آریل شارون پیشنهاد ساخت حلقهای از محلههای یهودینشین به دورِ بخش شرقی شهر را مطرح کرد. هدف از این طرح تبدیل اورشلیم شرقی به منطقهای عمدتاً یهودینشین و جلوگیری از تشکیل بلوک شهری فلسطینی بین بیت لحم و رامالله بود. در دوم اکتبر ۱۹۷۷، کابینهٔ اسرائیل طرح را تصویب کرده، و متعاقباً ۷ محلهٔ جدید یهودی موسوم به محلههای کمربندی در بخش شرقی احداث شد. بعدها محلههای یهودی نشین بیشتری شکل گرفته و یهودیان در محلههای عربنشین نیز اسکان داده شدند.
الحاق اورشلیم شرقی با انتقادات جهانی همراه بود اما در واکنش، وزیر امور خارجه اسرائیل این الحاق را قانونی دانست. وضعیت نهایی اورشلیم یکی از بزرگترین اختلافات بر سر راه مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل بودهاست. بخشی از این اختلافات شامل تعیین حدود بخشهای فلسطینی و اسرائیلی و امکان برافراشته شدن پرچم فلسطین در بخشهای فلسطینینشین است.
مردم
زبان
زبانهای عمومی در این شهر، زبان عبری و زبان عربی هستند.
قومیت
طبق آمار سال ۲۰۱۳، ۳۹ درصد از جمعیت ۸۰۰ هزار نفری اورشلیم را مردم فلسطینی تشکیل میدهند.
مذهب
در ترکیب مذهبی این شهر بنا بر آمار اداره مرکزی آمار اسرائیل در سال ۲۰۱۲ میلادی، ۵۰۲۸۳۰ نفر یهودی، ۲۸۸۱۷۰ نفر مسلمان، ۱۴۸۲۰ نفر مسیحی، ۹۰ نفر دروزی و ۹۳۹۰ نفر هم پیرو دیگر ادیان هستند.
فرهنگ
بسیاری از خانوادههای یهودی سکولار ساکن اورشلیم، به دلیل فشارهای مذهبی یهودیان ارتدوکس، دیگر شهرهای اسرائیل را برای زندگی انتخاب کرده و اکثراً به تلآویو نقل مکان میکنند و در عوض مذهبیان اصولگرا به آن مهاجرت میکنند.
جمعیت
جمعیت اورشلیم حدود هشتصد هزار نفر (شامل بخش قدیمی و جدید) است که از این تعداد حدود پانصد هزار نفر یهودی و حدود دویست و هشتاد و هشت هزار نفر مسلمان و حدود پانزده هزار نفر مسیحی (شامل ارمنیها و سایر مسیحیان) و تعداد کمی دروزی و پیروان سایر ادیان است. در این شهر، ۵۰۲۰۰۰ نفر یهودی، ۲۸۸۰۰۰ نفر مسلمان، ۱۴۸۰۰ نفر مسیحی، ۹۰ نفر دروز و ۹۴۰۰ نفر با ادیان و مذاهب دیگر زندگی میکنند.
شهر قدیمی اورشلیم
شهر قدیمی اورشلیم قلب اورشلیم یا همان بیتالمقدس است. این شهر شکلی تقریباً به صورت مربع با طول ۱ کیلومتر و کوچههای باریک و تودرتو، با معماری تاریخی دارد که مشخصه هر چهار محلهاش است – محله مسیحیها، محله مسلمانان، محله یهودیها و محله ارمنیها. دورادور این شهر قدیمی را دیواری سنگی مثل دیوار قلعههای قدیمی فرا گرفتهاست.
محله ارمنیها
هر محله به نام دینی است که پیروانش بیشتر در آن زندگی میکنند. البته مسیحیها در حقیقت دو محله دارند، چون ارمنیها هم مسیحیاند. محله ارمنیها از سه محله دیگر کوچکتر است و یکی از قدیمیترین مناطق ارمنینشین دنیاست. محله ارمنیها از این جهت که فرهنگ و تمدن خاص خودش را در قالب کلیسای جامع یعقوب مقدس (سنت جیمز) و صومعه آن حفظ کرده، منحصربهفرد است.
محله مسیحیها
محله مسیحیها خانه کلیسای مقبره مقدس است. بنایی که برای همه مسیحیهای جهان مهم است چون به باور مسیحیان داستان زندگی عیسی از مصلوب شدن تا مرگ و رستاخیز همینجا رخ دادهاست. آنطور که در اکثر روایتهای مسیحی آمده، عیسی را در جلجتا یا تپه کالوری، به صلیب کشیدند. قبر او داخل آرامگاه است و رستاخیزش هم همانجا بوده. کلیسا را گروهی متشکل از نمایندگان شاخههای مختلف مسیحیت اداره میکنند. گردانندگان اصلی کلیسای ارتدکس یونانی انطاکیه، راهبان فرقه فرانسیسکن کلیسای کاتولیک و کلیسای ارمنیها هستند. اما اتیوپیها، قبطیها و کلیسای ارتودکس سریانی هم مشارکت دارند.
محله مسلمانها
محله مسلمانها از سه محله دیگر بزرگتر است. مهمترین جای محله فضایی است که مسلمانها به آن حرم شریف میگویند. هم مسجدالاقصی و هم قبةالصخره در همین فضا واقع شدهاند.
مسجدالاقصی پس از مسجد الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه، مقدسترین مکان در دین اسلام است و اداره آن به عهده بنیاد وقف –و در رأس آن مفتی اعظیم بیتالمقدس– است. مسلمانان معتقدند در شب اسراء، پیامبر اسلام از مکه به اینجا سفر کرده و با روح همه پیامبران پیش از خود عیادت کردهاست. کمی دورتر، بنای قبهالصخره قرار گرفتهاست. صخره در واقع سنگی است که مسلمانان معتقدند پیامبر اسلام از روی آن به معراج رفتهاست. مسلمانها در تمام طول سال به این مکان مقدس میآیند. اما معمولاً شلوغترین زمان ماه رمضان است که در هر جمعه آن صدها هزار نفر برای نماز جمعه به مسجد میآیند.
محله یهودیها
محله یهودیها خانه دیوار ندبه یا دیوار غربی یا دیوار براق است – که در زبان عبری به آن کتل میگویند. یهودیان معتقدند پرستشگاه اورشلیم (یا هیکل مقدس) اینجا قرار داشتهاست. حرم درونی آن یا همان قدسالاقداس – کدش هاکدوشیم در زبان عبری – مقدسترین مکان یهودیان بوده و هست. یهودیان معتقدند سنگی که جهان با آن بنا شده در اینجا بوده و همینجا بوده که ابراهیم میخواسته پسرش اسحاق را قربانی کند (اسماعیل در باور مسلمانان). یهودیهای بسیاری بر این باورند که قبهالصخره جایی است که قدسالاقداس قرار گرفته بود. امروزه دیوار ندبه (یا دیوار غربی) نزدیکترین جا به قدسالاقداس است که یهودیها میتوانند در آن عبادت کنند. اداره دیوار بر عهده خاخامی است که به خاخام دیوار ندبه معروف است. هر سال میلیونها نفر از این دیوار بازدید میکنند. یهودیهای بسیاری هم از سراسر دنیا برای عبادت و نزدیکی با میراثشان به اینجا میآیند بهویژه در ایام مقدس مانند روش هشانا یا یومکیپور.
جغرافیا
اورشلیم در ۳۵ درجه و ۱۳ دقیقه طول شرقی و ۳۱ درجه و ۵۰ دقیقه عرض شمالی واقع شدهاست. این شهر بر روی کوههای یهودا، که مقسم آب بین دره اردن در شرق و دریای مدیترانه در غرب است، بر روی دو تپه صخرهای به ارتفاع ۷۵۰ متر از سطح دریا در میانه کوههای بیتایل (یا بیت ئیل) در شمال و حبرون یا الخلیل در جنوب، در فلات قدس و الخلیل واقع شدهاست. در جانب مغرب شهر دامنه کوههای یهودا گستردهاست و در جانب مشرق دشت یهودا که تا بحرالمیت، «دریای مرده»، ادامه دارد. فاصله این شهراز کناره غربی کوههای یهودا ۱۵ تا ۱۶ کیلومتر و از کناره شرقی آن تنها ۲ کیلومتر است. بلندی ارتفاعات شمالی و جنوبی شهر به ۱۰۰۰ متر میرسد. چون بلندی شهر در میانه این دو ارتفاع کمتر از ایناست، شکل توپوگرافی این شهر به چیزی شبیه زین اسب بدل شدهاست. این وضعیت با شکل ساختشناختی کوههای یهودا، که همچون صخرهای یکپارچه و بدون درهاست آن را به دژی تبدیل کرده که بر ناحیه وسیعی در پیرامون خود اشراف دارد. فاصله این شهر از ساحل مدیترانه ۵۲ کیلومتر، و از دریای مرده ۲۲ کیلومتر، و ارتفاع آن از سطح دریای مرده (که سطح آن از دریاهای آزاد پائینتر است) حدود ۱۱۵۰ متر است. اورشلیم از عمان ۸۸ کیلومتر، از دمشق ۲۹۰ کیلومتر، از بیروت ۳۸۸ کیلومتر، و از قاهره ۵۲۸ کیلومتر فاصله دارد. این شهر در ملتقای راههای واصل بین شمال به جنوب و شرق به غرب در منطقه واقع شده و علاوه بر آن که از طریق راههای زمینی به شهرهایالخلیل، بیتلحم، رامالله و نابلوس میپیوندد، از طریق خط آهن نیز با تلآویو و یافا در ساحل مدیترانه مربوط است. فرودگاه قلندیه در بخش شمالی نیز ارتباط این شهر را با جهان خارج برقرار میکند.
حصار اورشلیم
حصار شهر اورشلیم گرداگرد شهر کهن را فراگرفتهاست.
این حصار دارای دروازههای است با نامهای زیر:
دروازه عمود
دروازه ساهره
دروازه جدید
دروازه یافا
دروازه مغاربه
دروازه نبی داود
دروازه اسباط
وضعیت حقوقی
وضعیت اورشلیم یکی از مهمترین موضوعات در مناقشه اسرائیل و فلسطین بودهاست. در سال ۱۹۴۷ قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد حکومت آینده فلسطین مقرر کرد تا این شهر برای یک دوره ده ساله تحت کنترل هیچکدام از دو کشور فلسطین و اسرائیل قرار نگیرد و با یک رژیم ویژه بینالمللی با نظارت سازمان ملل متحد اداره شود. اما این طرح هیچگاه اجرایی نشد. با پایان جنگ ۱۹۴۸ بخش غربی شهر به تصرف اسرائیل و بخش شرقی به تصرف اردن درآمد و اسرائیل در جنگ شش روزه بخش شرقی را نیز تصرف کرد. جامعه جهانی حضور اسرائیل در بیتالمقدس شرقی و بخشهای دیگر کرانه باختری رود اردن را «اشغال نظامی» میداند و به همین دلیل هم با ساخت شهرکهای یهودینشین در این مناطق مخالف است.
در ۳۱ ژوئیه ۱۹۸۰ با تأیید کنست (مجلس اسرائیل که سالهاست در اورشلیم یا همان بیتالمقدس واقع است) پایتختیِ اورشلیم طبق مرزهای تعیین شده توسط دولت اسراییل در سال ۱۹۶۷، به یک اصل قانونی در حقوق اسراییل تبدیل شد. در پاسخ شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامهٔ ۴۷۸ در همان سال، اسراییل را برای اتخاذ این قانون سرزنش کرد و تأکید کرد که این اقدام اسرائیل، مخالف قانونهای بینالمللی است، و از اطلاق پذیری کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو بر بخش غربی اورشلیم جلوگیری نخواهد کرد، زیرا این شهر جزء فرمانداری اورشلیم تحت قدرت ملی فلسطین پنداشته میشود. سازمان آزادیبخش فلسطین مرکزی را در بخش شرقی اورشلیم اداره میکرد که به دستور وزارت کشور اسراییل بسته شد.
تنش پایتخت اسرائیل و اورشلیم
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی با توجه به مصوبهٔ سال ۱۹۹۵ کنگره ایالات متحده دربارهٔ انتقال سفارت این کشور به اورشلیم، دستور اجرایی شدن این مصوبه را صادر کرد و این شهر را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. در انتشار این خبر ترامپ اشارهای به تقسیم اورشلیم غربی و قدس شرقی به عنوان پایتخت اسرائیل و فلسطین نکرده و بیبیسی فارسی با لحنی بیپرده به نقل از وی گفت: «دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت». این لحن ترامپ باعث بالا گرفتن تنشها بین دو طرف اسلامی و یهودی شد. بلافاصله با انتشار گفتههای ترامپ، صداهای فارسیزبان مطرح اسرائیل در بیبیسی فارسی به موضوع تقسیم بیتالمقدس بین اسرائیل و فلسطین اشاره کردند. ترامپ در سخنانش تأکید کرده بود که رسمی شدن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل برای آمریکا، موضعگیری کاخسفید به نفع یکی از طرفین درگیر نیست و تصمیم نهایی دربارهٔ مرزبندی و تقسیم بیتالمقدس با اسرائیل و فلسطینیان است.
به رسمیت شناختن یا نشناختن مرزهای ۱۹۶۷ اسرائیل
حسین علیزاده که دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران است دربارهٔ اینکه برخی منکر وجود کشور اسرائیل میشوند گفت: دسامبر ۲۰۱۲ در دوران محمود احمدینژاد، محمود عباس قطعنامهای را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به رأی گذاشت که از نقشه تاریخی سرزمین فلسطین به نسبت ۲۲ به ۷۸ بین فلسطین و اسرائیل تقسیم میشد تا صلح برقرار شود که رأی بسیاری آورد از جمله رأی مثبت جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس جنبش عدم تعهد در آن زمان که به ۱۲۰ عضو جنبش عدم تعهد توصیه کرد که به طرح محمود عباس رأی مثبت بدهند. از طرفی افزود که سید علی خامنهای نیز در گفتههایش مخالفتی با مرزهای ۱۹۶۷ برای تشکیل کشور فلسطین نداشتهاست چیزی که مورد تأیید حماس نیز میباشد و در اردیبهشت ۱۳۹۶ خالد مشعل گفتهاست: «در سند سیاسی جدید حماس آمدهاست که برپایی کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ یک توافق ملی است» اما از طرفی به نقل از خبرگزاریهای ایران در حالی که حماس فراخوان آشکار نابودی اسرائیل را حذف کرده همچنان کشور اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و سعی میکند که نزاع را به جای یهودیان (یا یهودیت) روی صهیونیسم (به گفته وی اشغالگر) متمرکز کند از این رو دیوید کیز سخنگوی نخستوزیر اسرائیل این رویکرد حماس را صلحآمیز ندانسته و حماس را در تلاش برای فریب جامعه جهانی برای کاهش فشارها میداند و کیز میگوید که حماس در تلویزیون عربی زبان خود و مساجد و مدارس هر روز تبلیغ میکند که: «اسرائیل را از بین ببرید؛ و نسل یهودیان را باید از بین برد.»
از بین سرزمینهای اشغالشده توسط اسرائیل بعد از ۱۹۶۷، در ۱۹۸۲ نیروهای دفاعی اسرائیل از شبهجزیره سینا عقبنشینی یکجانبه کرده و مطابق معاهده صلح اسرائیل و مصر این منطقه دیگر اشغالی شناخته نشد. همچنین در سپتامبر ۲۰۰۵ بهطور یکجانبه اعلام آزادی نوار غزه را اعلام کرد اما تا سال ۲۰۰۹ به گزارش سازمان عفو بینالملل اسرائیل کنترل حریم هوایی غزه، آب محلی، برق و ارتباطات آن را در دست داشته و خروج و ورود کالا و مردم به صورت هوایی یا دریایی از غزه و مرز آن با مصر را کنترل میکند همچنین حملههای کنترل شده در غزه از جمله دستگیری مردان تحت تعقیب یا عملیاتهایی اصطلاحاً کشتارهای هدفگیریشده که در حملات هوایی حجم بالایی از غیرنظامیان نیز در آن گزارش شدند و همچنان از سوی سازمان ملل، آمریکا، بریتانیا و غیره همچنان نیروی اشغالگر در نوار غزه شناخته میشود اگرچه اسرائیل انکار میکند. ضمیمه شرق اورشلیم و بلندیهای جولان به اسرائیل توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشد (قطعنامه ۴۹۷ سازمان ملل).
پیش از این اظهارات ترامپ به ویژه در دولت اوباما طی سالهای گذشته، زمانی که توافق صلح بین فلسطینیان و اسرائیل با تشکیل کشور و دولت فلسطین پررنگ شده بود شعار خمینی مبنی بر «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.» در آستانه نوروز ۱۳۹۵ روی موشکهای مانور موشکی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران قرار داده شد و جمهوری اسلامی از هر گونه ارتباطات ورزشی یا رفتوآمد با اسرائیل ممانعت کرد.
اشغال بخش فلسطینی توسط اسرائیل
اسرائیل از ۱۹۸۰ منطقه شرقی اورشلیم بزرگ را که به بخش فلسطین اشغالی معروف است رسماً به خاک خود اضافه کرد اما مورد تأیید جامعه جهانی قرار نگرفت. شهر قدیمی که هیکل سلیمان در آن است از نظر یونسکو متعلق به هیچ کشوری (نه فلسطین نه اسرائیل) نیست و در مرز اورشلیم شرقی و غربی واقع است. یونسکو سال ۲۰۱۱ مجدد تأکید کرد که موضع خود را تغییر نداده و مطابق با قطعنامههای سازمان ملل متحد منطقه شرقی اورشلیم را منطقه فلسطینی اشغالی از اورشلیم مدرن یا بزرگ عنوان کرد که معضل کلی اورشلیم باید در مذاکرات دوطرفه قطعی حل شود. از زمان اشغال منطقه شرقی توسط اسرائیل شهرکسازی در این منطقه از شهر مقدس ادامه داشتهاست. نقشه جزء به جزء مناطق اشغالی
ترامپ و اسرائیل در تضاد با سازمان ملل
دسامبر ۲۰۱۷ پاپ فرانسیس و دبیرکل سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش مخالفت اکید خود را با تصمیم یکطرفه ترامپ عنوان کردند. شورای امنیت سازمان ملل پیشنویس قطعنامهای را مبنی بر تجدیدنظر در تصمیم کاخ سفید مطرح کرد که با موافقت تمام اعضا مواجه شد اما توسط آمریکا وتو شد (حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد) و بنیامین نتانیاهو در پیامی ویدئویی از ترامپ و هیلی تشکر کرد. نیکی هیلی، سازمان ملل را به دشمنی با اسرائیل متهم کرد.
مراکز آموزشی
دانشگاه عبری اورشلیم بر بالای تپهای به نام کوه اسکوپوس قرار دارد. این دانشگاه، یکی از برترین دانشگاههای اسرائیل است.
مرکز درمانی هداسا، از بیمارستانهای دانشگاهی اسرائیل و یکی از برترین بیمارستانهای اسرائیل است که بر بلندیهای کوه اسکوپوس در اورشلیم واقع شدهاست.
دانشگاه قدس نیز دانشگاهی فلسطینی است که در قسمت شرقی شهر اورشلیم واقع شدهاست.
کتابخانه ملی اسرائیل با ۵ میلیون نسخه دارایی، مالک بزرگترین کتابخانه جهان به زبان عبری نیز در شهر اورشلیم واقع شدهاست.
اورشلیم در آثار
اورشلیم همواره در آثار هنرمندان بازتابهای فراوانی داشتهاست.
تا پایان آوریل ۲۰۱۹ نمایشگاهی با عنوان «به اورشلیم خوش آمدید» در موزه یهود برلین برپا بود
که آثار هنری مربوط به اورشلیم را به نمایش گذاشته بود. گفتنی است نتانیاهو مسئولان این موزه را به «حمایت و جانبداری از دیدگاه فلسطینیان» متهم کرده و حتی از مقامات دولتی آلمان خواستهاست که بودجه موزه یهود برلین را کاهش دهند.
اورشلیم در آثار نویسندگان نیز بازتاب فراوانی داشتهاست. آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شر کتابی است از هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی آلمانی، که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد. آرنت در این کتاب گزارشی از محاکمهٔ آدولف آیشمن به دست دادهاست. آیشمن در دادگاهی در اورشلیم به ۱۵ جرم مختلف که مهمترین آنها «جنایت علیه قوم یهود»، «جنایت علیه بشریت» و «جنایت جنگی در دورهٔ آلمان نازی» بود، متهم و محکوم شد و در سال ۱۹۶۲ میلادی در اسرائیل «اعدام» شد.
جستارهای وابسته
بناهای با اهمیت مذهبی اورشلیم
نامهای دیگر اورشلیم
دانشگاه عبری اورشلیم
کتابخانه ملی اسرائیل
نام بیتالمقدس در متون کهن فارسی
یوم یروشالاییم یا روز اورشلیم
پانویس
منابع
مکنزی، دیوید نیل. فرهنگ کوچک زبان پهلوی. ترجمه مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۳۷۹.
استان اورشلیم
استان قدس
اورشلیم
بنیانگذاریها در هزاره پنجم (پیش از میلاد)
پایتخت فرهنگ عرب
پایتختهای آسیا
پایتختهای فلسطین
تاریخ اسلام
تاریخ مسیحیت
جوامع تاریخی یهودیت
خشکی اسرائیل
ستیز اسرائیل و فلسطین در اورشلیم
شهرهای استان اورشلیم
شهرهای تورات
شهرهای فلسطین
شهرهای مقدس یهودیان
شهرهای مقدس
محلههای اورشلیم
مکانهای مقدس اسلامی
مکانهای مقدس یهودی
مناطق مسکونی بنیانگذاریشده در هزاره ۵ (پیش از میلاد)
مناطق مورد مناقشه در آسیا
نزاع اسرائیل و فلسطین
هلال حاصلخیز |
5301 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%87%20%D8%B3%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87 | دروازه ساهره | دروازه ساهره نام یکی از دروازههای حصار قدیمی شهر بیتالمقدس است.
ناصر خسرو در وصف این دروازه و صحرای در جوار آن چنین گفته است:
باروی مشرقی شهر باروی جامع است چون از جامع بگذری صحرایی بزرگ است عظیم هموار و آن را ساهره گویند و گویند که دشت قیامت خواهد بود و حشر مردم آن جا خواهند کرد بدین سبب خلق بسیار از اطراف عالم بدانجا آمده اند و مقام ساخته تا در آن شهر وفات یابند و چون وعده حق سبحانه و تعالی در رسد به میعادگاه حاضر باشند .
نام ساهره همچنین در قرآن ۷۹:۱۴ آمده است، که در روایات اسلامی آن را نزدیک بیت المقدس و محل حشر روز قیامت دانسته اند. ساهره همچنین نام قبرستانی در بیت المقدس است.
منابع
تاریخ اورشلیم
دروازههای دیوارهای تاریخی اورشلیم
محوطههای تاریخی در اورشلیم |
5303 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%87%20%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84 | دروازه خلیل | دروازه یافا (به عربی: بابالخلیل) نام یکی از دروازههای حصار قدیمی شهر اورشلیم در اسرائیل است. این دروازه یکی از هشت دروازهٔ دیوار شهر قدیم اورشلیم است.
تاریخ اورشلیم
دروازههای دیوارهای تاریخی اورشلیم
زیرساختهای کاملشده در ۱۸۹۸ (میلادی)
ساختمانها و سازههای کاملشده در ۱۸۹۸ (میلادی)
محوطههای تاریخی در اورشلیم |
5304 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%87%20%D9%85%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7 | دروازه مغربیها | بابالمغاربه نام یکی از دروازههای حصار قدیمی شهر اورشلیم در اسرائیل است. بابالمغاربه در نزدیکی گوشه جنوب شرقی شهر و در جنوب غربی کوه معبد (حرم شریف) واقع شدهاست.
منابع
مشارکت کنندگان ویکیپدیای انگلیسی
اسرائیل
تاریخ اورشلیم
دروازههای دیوارهای تاریخی اورشلیم
دیوار ندبه
عزرا-نحمیا |
5306 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%87%20%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B7 | دروازه اسباط | دروازه اسباط نام یکی از دروازههای حصار قدیمی شهر اورشلیم در اسرائیل است.
منابع
Wikipedia contributors, "Lions' Gate," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Lions'_Gate&oldid=194693024
اسرائیل
تاریخ اورشلیم
دروازههای دیوارهای تاریخی اورشلیم |
5307 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C | بازنشستگی | بازنشستگی به معنی کنارهگیری از ادامه شغل در اثر بالا بودن سن و گاه در پی بیماری و ازکارافتادگی است.
شخص بازنشسته تا زمانی که زنده است شخصاً از حقوق بازنشستگی استفاده میکند و پس از مرگش بازماندگانش واجد شرایط دریافت این مستمری هستند.
پایان دوره خدمت برحسب سختی و زیانآور بودن کار سالها فرق میکند. همچنین پایان دوره خدمت درکشورهای مختلف متفاوت است.
منابع
Schultz, Ellen E., ''RETIREMENT HEIST: How Companies Plunder and Profit from the Nest Eggs of American Workers", Penguin Publishing, 2011
پایان استخدام
سالخوردگی
مهاجرت انسان |
5308 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%AE | شاهرخ | شاهرخ میرزا (۷۷۹ – ۸۵۰ ه.ق/۱۳۷۷–۱۴۴۷ م) نام چهارمین پسر تیمور گورکانی (۷۷۱ – ۸۰۷ ه.ق/۱۳۷۰–۱۴۰۵ م) و یکی از جانشینان او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است. شاهرخ میرزا هنرپرور و ادبدوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شورشهای جدایی طلبانه را فرونشاند و بر آبادانی خراسانزمین همت گمارد. او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. سبک هنری یا مکتب هرات تحت حمایت او و پسرش بایسنقر شکل گرفت.
همسر او گوهرشاد بیگم نیز بناها، مساجد و مدارس بسیاری بنا کرد که مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد جامع هرات از آن جمله است.
پس از مرگ تیمور حاکمانی که از ترس حاضر به اطاعت او شده بودند هر کدام علم استقلال برافراشتند. هریک از فرزندان تیمور نیز در گوشهای حکومتی تشکیل دادند. سرانجام شاهرخ با غلبه بر رقبا بهعنوان جانشین پدر حکومت را در دست گرفت. او برخلاف پدرش مردی آرامشطلب بود و به عمران و آبادانی علاقهٔ بسیار داشت. این وضع در زمان جانشینان او نیز کم و بیش ادامه یافت. پس از او پسرش الغبیگ (۸۵۰ – ۸۵۳ ه.ق/۱۴۴۷–۱۴۴۹ م)
حکمران امپراتوری تیموری شد.
شاهرخ هم در عالم سیاست و هم مردمداری و هنر بسیار خوش درخشید. در سن بیست سالگی یعنی در سال ۷۹۹ ه.ق حکمران مستقل خراسان گشت و سکه بهنام خویش زد و در سن ۳۸ سالگی یعنی سال مرگ تیمور در ۸۰۷ ه.ق پادشاهی مستقل بود و در سالهای ۸۰۹ ه.ق مازندران، ۸۱۱ ه.ق ماوراءالنهر، ۸۱۷ ه.ق فارس، ۸۱۹ ه.ق کرمان و در ۸۲۳ ه.ق آذربایجان را تصرف کرد و در اواخر سال ۸۲۳ ه.ق او را با اسکندر پسر قرایوسف حاکم سابق آذربایجان جنگی دست داد که منجر به فرار اسکندر گشت.
شاهرخ میرزا در سال ۸۳۰ ه.ق بهوسیلهٔ احمد لر در مسجد جامع هرات به وسیلهٔ کارد مورد سوءقصد قرار گرفت ولی از مرگ نجات یافت. در سال ۸۳۲ ه.ق دوباره اسکندر به عراق و آذربایجان تجاوز کرد و شاهرخ در صحرای سلماس به جنگ او شتافت و اسکندر نیز بار دیگر فرار کرد.
شاهرخ میرزا ۴۳ سال سلطنت کرد و ۶۹ سال عمر نمود و در تاریخ ۸۵۰ ه.ق در شهر ری درگذشت. وی در زمان سلطنتاش برای بازسازی خرابیها که پدرش کرده بود کوشش کرد. دیوارهای هرات و مرو را ساخت و بهآبادی شهرها همت گماشت. شاهرخ پادشاهی بود نیکوکار و اصحاب علم و دانش را گرامی میداشت و صنعتگران را مورد توجه قرار میداد و در زمان وی علم و صنعت رواج یافت. موسیقیدان معروف عبدالقادر مراغهای و آوازخوانهای مشهور یوسف اندکانی، قوامالدین معمار و مولانا خلیل نقاش از هنرمندان آن دوره بودند.
مدعیان تاج و تخت تیمور
تیمور پس از ۳۶ سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده، در ۸۰۷ ه.ق در اُترار درگذشت. از وی ۳۱ پسر، نوه، نتیجه و نبیره باقیماند از پسرانش، عمر شیخ و غیاثالدین جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند و تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی خود برگزید. در این میان برای تصاحب تاج و تخت تیمور و خزائن فراوانی که از اطراف جهان در سمرقند جمع کرده بود نزاعی سخت و طولانی به راه افتاد.
میرانشاه و پسرش ابابکر در دیار بکر و عراق عرب حکومت داشتند. عمر، پسر دیگر میرانشاه، حاکم آذربایجان و عراق عجم بود. پیرمحمد و رستم و اسکندر (پسران عمرشیخ)، به ترتیب فارس، اصفهان و همدان را تحت فرمان داشتند. هریک از آنان میکوشیدند تا با کمک امیران و لشکریان، هر چه زودتر سمرقند، تختگاه تیمور را فتح کنند.
پیرمحمد که بنا به وصیت تیمور باید جانشین او میشد در قندهار بود و نتوانست بهموقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانهٔ عملی کردن نقشهٔ لشکرکشی تیمور به چین، خلیل سلطان پسر میرانشاه را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند. اما خلیل سلطان با مخالفت سایر امیرانِ قدرتمند تیمور و دیگر مدعیان حکومت روبرو شد. نخستین فرد از خاندان تیمور که مخالفت جدّی خود را با او آشکار کرد، سلطان حسین، نبیرهٔ دختری تیمور، والی ماورای سیحون بود اما نتوانست حمایت لشکریان را جلب کند و ناگزیر به شاهرخ پیوست و سپس در هرات به دستور او به قتل رسید.
پیروزی شاهرخ بر رقیبان
شاهرخ در هرات خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازهای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در شیراز، بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدریاش نیز بود، اعلام کرد.
در همین زمان، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت، یعنی پسران عمرشیخ (رستم، اسکندر، پیرمحمد و بایقَرا) و پسران میرانشاه (عمر و ابابکر و خلیل سلطان) آغاز شد. شاهرخ با اینکه بسیاری از امیران، همچون امیرشاه ملک و حاکمان محلی، از او حمایت میکردند، از درگیری مستقیم با افراد خاندانش اجتناب کرد و به سروسامان دادن هرات مشغول شد.
از طرفی در تبریز و اصفهان و شیراز و کرمان و سبزوار، به سبب بیکفایتی خلیل سلطان و درگیری مدعیان جانشینی، آشوب شده بود. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار خدایداد حسینی، والی ماورای سیردریا، شد. شاهرخ در ۸۱۱ ه.ق به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد را کشت و خلیل سلطان را پس از رهایی به ری فرستاد و سمرقند را به اُلُغبیگ داد.
حکومت شاهرخ
طی پانزده سال بعد از درگذشت تیمور، بهتدریج قدرت شاهرخ در خارج از مرزهای خراسان فزونی یافت. وی پس از گرفتن مازندران در ۸۰۹ ه.ق و ماوراءالنهر و مغولستان در ۸۱۱ ه. ق، بر بلخ و تخارستان در ۸۱۲ ه.ق و بر خوارزم در ۸۱۵ ه.ق چیره شد، در ۸۱۷ ه.ق عراق عجم و فارس را از اسکندر گرفت و همانند پدرش حکومت این نواحی را میان پسران و نوههایش تقسیم کرد. در این مدت بسیاری از مدعیان حکومت از بین رفتند. عمر در ۸۰۹ ه.ق به دست برادرش ابابکر کشته شد و ابابکر را ایدکو (والی کرمان) کشت، میرانشاه در ۸۱۰ ه.ق به دست قرا یوسف و پیرمحمد جهانگیر در ۸۱۱ ه.ق بهدست وزیرش پیرعلی تاز بهقتل رسیدند، خلیلسلطان هم در ۸۱۴ ه.ق به مرگ طبیعی درگذشت.
سیاست صلحجویانه
معین الدین شاهرخ مانند پدرش تیمور، فردی شجاع و جنگنده، اما بر خلاف او سلیم و صلحجو بود. او با وجود صلح طلبی و مخالفت با خونریزیهای بیهوده، در دفع سرکشان قاطع و جدی عمل میکرد. هر چند برای توسعه قلمرو خود جز در مواردی متعدد به ندرت دست به لشکرکشی زد، در حفظ و تسخیر آنچه آن را میراث پدر تلقی میکرد، خودداری نداشت. در دفع مخالفان همواره پیروز بود. اما مادامی که کار با صلح و دوستی پیش میرفت هرگز دست به جنگ نمیزد بهطوریکه از سلاح تدبیر بیش از توسل به شمشیر استفاده میکرد. فقط در واقعه سوءقصد احمد لُر، یک تن از متعصبان حروفیه، که در هرات او را با کارد زخمیکرد در ۸۳۰ ه.ق/ ۱۴۲۷م آن هم بدان سبب که احتمال توطئهای در بین بود و گمان میرفت که ترکمانان قراقویونلو که شیعه بودند، در آن سوءقصد دست دارند، خشونت نشان داد. پس از این ماجرا امرای شاهرخ از این فرصت استفاده کردند و به سرکوب حروفیان و مخالفان پرداختند. خواجه عضدالدین (نوه دختری مؤسس فرقه حروفیه) و بسیاری از نزدیکان او را کشتند و سوزاندند. سپس میر مخدوم نیشابوری، از عرفای مشهور خراسان را نیز به قتل رساندند. خوشنویس برجسته دربار شاهرخ به دوستی با احمد لر متهم شد و به زندان افتاد. حتی قاسم انوار را به جرم آنکه دیوانش در حجرهٔ احمد لُر پیدا شده بود به سمرقند تبعید کردند.
همچنین در طغیان نواده خود میرزا محمد، پسر بایسنقر هم که ظاهراً در اصفهان به تحریک برخی از عناصر ناراضی یا ماجراجو، ضد وی قیام کرد، مجازات محرکان را ضروری یافت و به قتل تعدادی از آن جماعت که از دینداران عصر نیز محسوب میشدند، فرمان داد.
او در ۸۳۰ ه.ق / ۱۴۲۷م در اوایل سلطنتش بیشتر کارها را به پسرش غیاث الدین بایسنقر واگذار کرد. اما علاقه بایسنقر به شعر و هنر و نیز اعتیادش به شرابخواری که عاقبت موجب مرگ زود هنگام او نیز شد، وی را به تدریج از چشم پدر انداخت.
نسبت به بعضی از مشایخ صوفیه، و خصوصاً کسانی که گرایشهای شیعی داشتند، نیز نفرت یا سوءظن نشان میداد. اما این طرز تلقی که از جمله نسبت به سید محمد نوربخش، سید قاسم انوار و صائن الدین ترکه با خشونت بیشتری همراه شد. این خشونت و برخورد قاطع نیز از احتمال ارتباط آنها با ترکمانان آذربایجان - طوایف قراقویونلو که منسوب به تشیع بودند - ناشی میشد.
رابطه با سایر دولتها
شاهرخ توانست از سرزمینهای از هم گسیخته، قلمرو تقریباً یکپارچهای فراهم سازد و با همسایگان و رقیبانش روابط دوستانهای برقرار کند. چنانکه سفیرانی از چین، هند، شروان و دشت قپچاق به دربار او آمد و شد داشتند
شاهرخ در ایجاد رابطهای درست با کشورهای اطراف نیز اهتمام بسیار ورزید که این امر نیز خود موجب گسترش تجارت، ایجاد آسایش و فراغت بیشتر برای عموم مردم شد. او حتی با فرمانروایان هند که پدرش تیمور قلمرو آنها را غارت و رعایای ایشان را قتلعام کرده بود، رابطه دوستی برقرار کرد و از طریق ارسال هدایا و سفرا از آنها دلجویی نمود. در مورد چین نیز که پدرش تا واپسین لحظات حیات از فکر تسخیر و غارت آن جا بازنماند، راه دوستی پیش گرفت. بهطوریکه با مبادله سفیر و تبادل هدایا، در ایجاد روابط بازرگانی با آن سرزمین بسیار تلاش کرد. با این وجود شاهرخ هیچگاه نتوانست قدرت تیموریان را در خارج از مرزهای ایران و ماوراءالنهر تثبیت کند. شاهرخ با وجود کامیابیهایش در سامان دادن به امور داخلی و از بین بردن رقیبان، پس از قدرت گرفتن ترکمانان قراقوینلو در آذربایجان، نتوانست اقتدار خویش را در آنجا حفظ کند. با مرگ قرا یوسف در ۸۲۳ ه. ق، شاهرخ حدود یک سال تبریز را در اختیار داشت و سه بار نیز به آذربایجان لشکر کشید که آخرین بار در ۸۳۹ ه.ق بود ولی با وجود این پیروزیها، نتوانست آنجا را زیر فرمان کامل خود درآورد و چون از بیم پسران قرایوسف، کسی حکومت آذربایجان را نمیپذیرفت، شاهرخ مجبور شد فقط به ذکر نامش در خطبههایی که در آذربایجان خوانده میشد، اکتفا کند.
اقدامات عمرانی
از آنجایی که شاهرخ شاهد نتایج نامطلوب یورشهای خونین و طوفانی امیر تیمور بود، خود را در ترمیم خرابیهای ناشی از تاخت و تازهای پدر موظف میدید و از این که با تهاجمهای تازه و مجدد، خرابیهای جدیدی در اطراف قلمرو خود بهوجود آید بهطور جدی پرهیز میکرد. در اغلب موارد، شاهرخ تا جایی که ممکن بود از خشونت پرهیز میکرد چنانکه این همه پرهیز از خشونت، از فرزند کسی مانند تیمور بسیار عجیب مینمود. از طرفی سلطنت آرام و صلحطلبانه او برای رعایایش که در طول مدت حیات تیمور، عمری را در دغدغه دایم و ناامنی مستمر نسبت بهجان و مال خویش سپری کرده بودند، دوران التیام جراحات قلبی بود.
تحت تأثیر همین طرز تفکر بود که او شهر مرو را که از دوران حمله مغول به ایران ویران و بیآب مانده بود، آباد کرد و آب رود مرغاب را که مرو مدتها از برکت وجود آن محروم مانده بود در جویهای این شهر دوباره جاری ساخت.
رابطه با دین
بر خلاف تیمور که از دین تنها ملاقات با صوفیان را میشناخت، شاهرخ در رعایت دین و پیروی از شریعت صدق و اخلاص واقعی داشت. او در سفر و حتی در میدان جنگ، از بهجا آوردن فرایض دینی غفلت نمیکرد. شاهرخ در ایجاد مساجد و تعمیر و ترمیم بقعهها و رباطها بسیار کوشش کرد و نسبت به علما و مشایخ صوفیه محبت مینمود.
خصوصیت منحصربهفرد شاهرخ حمایت آزادانه از علم را با اعتقادات اسلامی درآمیخته بود. شاهرخ برخلاف سایر اعضای خانوادهٔ تیمور علاقهای به مشروب نداشت و تمام شرابهایی را که در هرات مییافت حتی شرابهای پسرش محمد جوکی را به زمین میریخت.
در دورهٔ تیموریان، صوفیگری رواج و گسترش یافت و مشایخ و علما از احترام بسیاری برخوردار بودند. شاهرخ و سلطان حسین و سلطان ابوسعید از سلسلهٔ نقشبندیان حمایت میکردند. از دیگر سلسلههای مهم صوفیه در این دوره نوربخشیه بودند. فرقهٔ حروفیه نیز در همین دوره شکل گرفت. حروفیه ظاهراً دارای تشکیلات سیاسی گستردهای بوده و بنا بر منابع، در سوءقصد به شاهرخ در ۸۳۰ ه.ق نیز نقش اساسی داشتهاند.
شاهرخ عدهای از موسیقیدانان، شاعران و خنیاگران عصر را گرد خود جمع کرده بود، اما این هرگز مانع از حضور او در مجالس حافظان قرآن و محضر علما و زیارت مقابر اولیاء نشد. شاهرخ زیارت مشهد رضوی را تقریباً بهطور منظم و در هر فرصتی که دست میداد با اخلاص و علاقه تمام به جا میآورد. به علاوه زیارت مقبرهٔ خواجه عبدالله انصاری را در گذرگاه هرات و زیارت مقبرهٔ ابواسحاق کازرونی را هر وقت که در نواحی فارس سفر میکرد، انجام میداد.
تفاوت اساسی در ساختار حکومتی جانشینان تیمور با خود او، رجحان دادن قوانین اسلامی بر قوانین مغولی (یاسا) بود که پس از آنکه شاهرخ، در ۸۱۵ ه.ق قوانین یاسا را لغو و فقه اسلامی را جانشین آنها کرد، رایج گردید. پس از او نیز بیشتر فرمانروایان تیموری، از جمله ابوسعید و سلطان حسین بایقرا به رعایت سنن اسلامی پایبند ماندند.
ترویج علوم و هنرها
فرمانروایی شاهرخ را سرآغاز یک عصر جدید و تجدید حیات در بعضی از انواع هنر معرفی کردهاند. او پادشاهی بود نیکوکار و اصحاب علم و دانش را گرامی میداشت و ارباب صنعت را طرف توجه قرار میداد و در زمان وی علم و صنعت رواج یافت. توفیق شاهرخ در تسخیر تمامی قدرت در هرات و توجّه وی و بایسنقر به هنر، بسیاری از هنرمندان را از اقصی نقاط ایران به هرات کشاند و سبب شد که مراکز مهم پیشین اهمیت و اعتبار خود را از دست بدهد و در مرتبهای نازلتر قرار گیرد. شاهرخ به همراه پسرش بایسنقر حامی و بانی شکلگیری مکتب هرات از سبکهای مهم هنری در ایران بود و در تحت حمایت او نقاشان، خوشنویسان، تذهیبکاران را در هرات گردآورد تا برای وی ظریفترین آثار هنری را در خط، تذهیب، جلدسازی و صحافی به وجود آوردند. کانون هنری بایسنقر در هرات بهنام دارالصنایع کتاب سازی معروف بود و کتابهای پدیدآمده در این دوره شامل نفیسترین مینیاتورها و استادانهترین خوشنویسیها هستند که به زیبایی تمام صحافی و جلدآرایی گشتهاند.
بازیل گری معتقد است: «شاید شدت عملهای شاهرخ در رعایت شریعت اسلامی بود که او را به حمایت از تهیه کتابهایی به غیر از شعر و داستانسرایی وامیداشت. از کتابهای خطی یافت شده در دوران او معلوم میشود که او هرگز بهترین نقاشان را برای کتابخانه خود از هرات و سایر جاها جذب نکرد و از طرف دیگر او حامی بزرگ محققین بهخصوص مورخینی مانند حافظ ابرو و عبدالرزاق بودهاست. گفته میشود او کتاب جامعالتواریخ تألیف خواجه رشیدالدین فضلالله را که در شرف نابودی بود نجات داد. در کتابخانه او بهجای خلق آثار جدید بیشتر به تکثیر کتابهای قدیمی میپرداختند و به نوعی کمیت بر کیفیت میچربیدهاست.»
در عهد سلطنت او هرات که پایتخت دولتش بود، کانون درخشان هنر و ادب عصر محسوب میشد. وجود مولانا قوام الدین شیرازی، آن مهندس معمار نابغه و بیمانند که در آن ایام در هرات، به وی و همسر هنر پرورش گوهر شاد آغا، این فرصت و امکان را میداد تا مساجد، مدارس، و ابنیه عالی در قلمرو قدرت خویش بنا کنند. مسجد گوهرشاد در مشهد و در کنار حرم علی بن موسیالرضا و مسجد جامع گوهرشاد در هرات، از درخشانترین آثار معماری این عصر، مدیون طرح و تفکر قوام الدین شیرازی و آن ملکه هنر پرور عصر بود، که هنوز همچنان باقی است.
به سعی و تشویق شاهرخ، کتابخانهای عظیم نیز در هرات به وجود آمد که جامع تعدادی از نفایس آثار بود. به علاوه بعضی هنرمندان عصر همچون عبدالقادر مراغی استاد موسیقی، مولانا خلیل مصور استاد نقاشی، یوسف اندکانی استاد آواز، از همان ایام، در دربار هرات، نام شاهرخ را پر آوازه ساختند.
پارهای از زیباترین نقاشیها، ریشه در مکتب هرات دارند که بهطور کامل با حمایت شاهزادههای تیموری در شهر هرات شکل گرفت و استاد بزرگ نقاشی یعنی کمال الدین بهزاد برخاسته از چنین مکتبی است. خطوط زیبای فارسی نظیر خط نستعلیق در دوره جانشینان تیمور شکل گرفت و آخرین مراحل تکاملیاش را در این دوره طی نمود. همچنین پارهای از زیباترین آثار معماری ایرانی در این دوره به وجود آمد که از آن جمله میتوان به مسجد گوهرشاد در شهر مشهد و در کنار حرم علی بن موسیالرضا اشاره نمود. این مسجد که با حمایت گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری ساخته شدهاست، یکی از درخشانترین آثار معماری ایرانی است. در گوشهای کتیبههای این مسجد و در سمت ایوان مقصوره آن، کتیبهای از بایسنقر میرزا پسر شاهرخ وجود دارد که خود از خطاطان بزرگ عصر خویش بود.
میراث فرهنگی و هنری تیموریان و آنچه شاهرخ بنیانگذارد در اختیار صفویه قرار گرفت. معماری صفوی یا نقاشی و خوشنویسی آن عصر، کاملاً ادامۀ میراثی است که از تیموریان برجای ماند. بهویژه که حاکمان صفوی با حمایت گستردۀ خویش، این میراث را درخشانتر نموده، باعث رشد و گسترش آن گشتند. همچنین ادامۀ این سنت هنری در گورکانیان هند یا امپراتوری مغولی هند قابل مشاهده است. بعدها و مقارن زمان برخاستن صفویه یکی از نوادگان تیمور با نام بابُر که در منطقۀ ماوراءالنهر حکومت میکرد، با لشکری به هند حمله کرد و آنجا را فتح کرد و بر خلاف جدش، در همانجا ساکن شد و سلسله درخشان گورکانیان هند را بنیان نهاد. سلسلهای که برخی از درخشانترین آثار هنری و معماری نظیر بنای تاج محل در دوره ایشان بنا شدهاست.
زندگی شخصی
والدین
پدر: تیمور
پدربزرگ: امیر تراغای
مادربزرگ: تکینه خاتون
مادر: تغای ترکان آغا
همسران
گوهرشاد بیگم، دختر غیاثالدین ترکان؛
ملکت آغا، دختر خیزر اوغلان جغتای، بیوهٔ عمرشیخ میرزای یکم؛
توتی آغا، یک بانوی نارین مغول؛
آق سلطان آغا، دختر چرکس بن تیمان ایلچیگیدای؛
مهر نگار آغا، یک بانوی بیسوت ازبک؛
لائل تکین آغا.
پسران
میرزا محمد تراغای الغبیگ (۱۳۹۴–۱۴۴۹ میلادی / ۷۷۳–۸۲۸ خورشیدی / ۷۹۶–۸۵۳ قمری) - از گوهرشاد بیگم. نایبالسلطنه فرارود، سپس جانشین پدرش شد.
سلطان ابراهیم میرزا (۱۳۹۴–۱۴۳۵ میلادی / ۷۷۳–۸۱۴ خورشیدی / ۷۹۶–۸۳۸ قمری) - نایبالسلطنه فارس.
غیاثالدین بایسنقر (۱۳۹۷–۱۴۳۳ میلادی / ۷۷۶–۸۱۲ خورشیدی / ۷۹۹–۸۳۶ قمری) - از گوهرشاد بیگم. پسر سوم هنردوست شاهرخ که هرگز ادعای مقام سلطنتی نداشت، ولی نقش مهمی را در دولت پدرش در سمرقند ایفا نمود.
سویورغاتمیش (۱۳۹۹–۱۴۲۶ میلادی / ۷۷۸–۸۰۵ خورشیدی / ۸۰۱–۸۲۹ قمری) - از ملکت آغا. نایبالسلطنه هند و غزنه.
محمد جوکی میرزا (۱۴۰۲–۱۴۴۴ میلادی / ۷۸۱–۸۲۳ خورشیدی / ۸۰۴–۸۴۸ قمری) - از گوهرشاد بیگم. نایبالسلطنه گرمسیر و خوتال.
دختران
مریم سلطان آغا (متوفی ۱۴۴۱ میلادی / ۸۲۰ خورشیدی / ۸۴۵ قمری) - از گوهرشاد بیگم. ازدواج با محمد جهانگیر میرزا، پسر محمد سلطان میرزا، پسر جهانگیر میرزا، پسر تیمور.
قتلغ ترکان آغا - از گوهرشاد بیگم.
قتلغ سلطان آغا - از توتی آغا.
تغای ترکان آغا - از توتی آغا.
سعادت سلطان آغا - از گوهرشاد بیگم.
پاینده سلطان آغا - از آق سلطان آغا. ازدواج با یحیی میرزا، پسر محمد سلطان میرزا، پسر جهانگیر میرزا، پسر تیمور.
درگذشت شاهرخ و زوال تیموریان
شاهرخ در اواخر عمر با شورشِ نوهاش سلطان محمد، پسر بایسنقر و حاکم ری، مواجه شد و با وجود بیماری، به تشویق همسرش گوهرشادآغا بیگم، در ۸۵۰ ه.ق به آنجا لشکر کشید. سلطان محمد گریخت و شاهرخ پس از ۴۳ سال سلطنت، در ری درگذشت. شورش سلطان محمد و مرگ شاهرخ، موجب زوال سریع این خاندان شد.
شاهرخ به سن هفتاد و دو سالگی و به سال ۸۵۰ ه.ق/ ۱۴۴۶م درگذشت. هنگام مرگ او تنها فرزندش الغبیگ میرزا در قید حیات بود که او هم بیشتر از آنکه یک فرمانروا و حاکمی سیاستمدار باشد، یک محقق و ریاضیدان بود. شاهرخ بر خلاف تیمور، جانشینی برای خود انتخاب نکرد. دو فرزندش، بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش، الغبیگ بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت میشد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. از این رو حکمرانان مختلف به جان هم افتادند و سقوط خاندان تیموری که پس از مرگ تیمور شکل گرفت، دوباره آغاز شد و این بار با سرعت بیشتری رو به نابودی رفت.
جستارهای وابسته
احمد لر
پانویس
منابع
دانشنامه رشد، معین الدین شاهرخ تیموری
دانشنامه جهان اسلام
دانشنامه رشد، جانشینان تیمور
دانشنامه رشد، تیمور لنگ
گری، بازیل- نقاشی ایران- انتشارات عصرجدید- ترجمه شروه، عربعلی- تهران ۱۳۶۹- ص۷۴
لغتنامه دهخدا، ذیل عبارت شاهرخ میرزا
برزین. پروین، نگاهی به تاریخچه تذهیب قرآن، مجله هنر ومردم، ش ۴۹، آبان سال ۵۵
براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، به تصحیح علی اصغر حکمت، از سعدی تا جامی، چاپخانه بانک ملی ایران، تهران، ۱۳۲۷
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افرادالبشر، چاپ کتابخانه خیام جلد ۳ ص ۵۵۳و۵۵۴
تاریخ سرجان ملکم، ص ۱۵۹
تاریخ مفصل ایران، تألیف عبداللّه رازی، ص ۳۵۳
ابن عربشاه، زندگانی شگفتآور تیمور
معین الدین محمد اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۳۸–۱۳۳۹ ش
تاج السلمانی، شمس الحسن، ج ۸، چاپ عکسی از نسخهٔ خطی کتابخانه لالااسماعیل افندی، ش ۳۰۴، با ترجمة آلمانی از هانس روبرت رومر، ویسبادن ۱۹۵۵م
عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، زبدة التواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افرادالبشر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ش
دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لندن ۱۳۱۸/۱۹۰۱
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ش
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۲، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵–۱۳۶۸
معین الدین نطنزی، منتخب التواریخ معینی، چاپ ژان اوبن، تهران ۱۳۳۶ ش
احسان یارشاطر، شعر فارسی در عهد شاهرخ (نیمهٔ اول قرن نهم)، یا، آغاز انحطاط در شعر فارسی، تهران ۱۳۳۴ش
Wilhelm Barthold, Ulug Beg und seine Zeit , Leipzig ۱۹۳۵
H. R. Roemer, "The successors of T ¦âmu ¦r", in The Cambridge history of Iran , vol. 6, ed. Peter Jackson and Laurence Lockhart, Cambridge ۱۹۸۶
Maria Eva Subtelny, "Ba ¦bur's rival relations: a study of kinship and conflict in 15 th - 16 th century Central Asia", Der Islam , Vol. 66, no. ۱ (۱۹۸۹)
اهالی سمرقند
اهالی هرات
پادشاهان تیموریان
پادشاهان شاهنشاهی ایران
حکمرانان آسیا در سده ۱۵ (میلادی)
درگذشتگان ۱۴۴۷ (میلادی)
درگذشتگان ۸۵۰ (قمری)
زادگان ۱۳۷۷ (میلادی)
زادگان ۸۰۷ (قمری)
شاهان ایران |
5309 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%85%D8%B1%D9%82%D9%86%D8%AF | سمرقند | سَمَرْقَنْد شهری با جمعیتی حدود ۵۱۴٬۰۰۰ نفر (برآورد تخمینیِ سال ۲۰۱۹)، دومین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان سمرقند است. این شهر در ارتفاع ۷۰۲ متری از سطح دریا واقع است. بیشتر ساکنان این شهر فارسیزبان هستند و به فارسی تاجیکی سخن میگویند. این شهر یکی از مراکز تاریخی مردم تاجیک در آسیای میانه است.
در سال ۲۰۰۱، یونسکو این شهر باستانی را در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار داد. شواهدی از فعالیتهای انسانی در ناحیهٔ این شهر از اواخر دورهٔ پارینه سنگی وجود دارد، اگرچه هیچ مدرک مستقیمی از زمان تأسیس سمرقند وجود ندارد. برخی از نظریهها پیشنهاد میکنند که این شهر میان سدههای هشتم و هفتم پیش از میلاد مسیح تأسیس شدهاست و بنا به موقعیت آن در جادهٔ ابریشم میان چین و دریای مدیترانه رونق یافته، زمانی سمرقند یکی از بزرگترین شهرهای آسیای میانه بود.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی پارس، این شهر پایتخت ساتراپی سغدیان بودهاست. این شهر توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۲۹ پیش از میلاد، هنگامی که با نام یونانی آن «مراکنده» (Marakanda) شناخته شده بود، تسخیر شد. این شهر با توالی حاکمان ایرانی و ازبک اداره میشد تا اینکه مغولان تحت سلطهٔ چنگیز خان در سال ۱۲۲۰ سمرقند را فتح کردند. امروز، سمرقند پایتخت ولایت سمرقند و دومین شهر بزرگ ازبکستان است.
تاریخ
«سمرقند، که یونانیان آن را (ماراکندا) مینامیدهاند، یکی از کهنترین شهرهای جهان شمرده میشود و توسط ایرانیان در اواخر سدهٔ چهاردهٔ پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرافشان به عنوان شهر منطقهٔ کشاورزی پینهاده شده و زمانی دراز در دوران هخامنشیان مهمترین شهر منطقه بودهاست.»
سمرقند با قرار داشتن در مرکز جادهٔ ابریشم، پیونددهندهٔ چین به اروپا در قدیم، دارای اهمیتی چشمگیر بودهاست.
تاریخچه
شاهنشاهی هخامنشیان: در روزگار هخامنشیان جزئی از سرزمین سغد باستان بود.
دورهٔ هلنیستی :در سال ۳۳۰ پ. م سمرقند در تصرف اسکندر مقدونی درآمد. پسانتر جزء دولت یونانی غربی گردید. این شهر نزد یونانیان به ماراکاندا معروف بود. فتوحات اسکندر، فرهنگ کلاسیک یونان را وارد آسیای میانه کرد. برای مدتی، زیباییشناسی یونانی به شدت صنعتگران محلی را مؤثر کرد. این میراث هلنیستی همچنان در سدههای پسین پس از مرگ اسکندر، یعنی در زمان امپراتوری سلوکی، پادشاهی یونانی بلخ و باختریها و شاهنشاهی کوشانی، ادامه یافت. در سدهٔ ۳ میلادی، پس از آن که دولت کوشان کنترل سغد را از دست داد، سمرقند به عنوان مرکز قدرت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در حال فروپاشی بود و تا سدهٔ ۵ پس از میلاد احیا نشد.
شاهنشاهی ساسانیان: سمرقند در حدود سال ۲۶۰ میلادی توسط ساسانیان فارس فتح شد. تحت حکومت ساسانیان، این منطقه به یک مکان اساسی برای مانوییسم تبدیل شد و انتشار این دین در سراسر آسیای میانه را تسهیل کرد. در کتیبهٔ کعبهٔ زرتشت شاپور یکم این شهر را جز قلمرو ایران میخواند. پس از فتح سمرقند توسط هپتالیان (هونها)، آنها بر سمرقند حکومت کردند تا اینکه گوکترکها در اتحاد با ساسانیان، آن را در نبرد بخارا فتح کردند. گوکترکها سمرقند را تحت سلطه داشتند تا اینکه در جنگهای ایران–گوکترکها توسط ساسانیان شکست خوردند.
خلافت امویان: پس از حملهٔ ایران توسط اعراب، ترکتباران سمرقند را فتح کردند و آن را نگه داشتند تا زمانی که خاقانات ترک به دلیل جنگ با دودمان چینی تانگ سقوط کرد. در این مدت شهر به تبعیت حکومت تنگ درآمد. سپاهیان خلافت بنی امیه تحت قتیبه ابن مسلم این شهر را در حدود ۷۱۰ از ترکان به تصرف خود درآوردند. در این دوره، سمرقند یک جامعهٔ مذهبی متنوع بود و خاستگاه مذاهب متعددی از جمله زرتشت، بودیسم، هندوئیسم، مانیشیسم، یهودیت و مسیحیت نستوریان بود. آسیای میانه بهطور کلی با اعراب در صلح نبود، چرا که حاکمان محلی را مجبور به ادای احترام میکردند، اما آنها را عمدتاً به خود وا میگذاشتند. سمرقند اما از این سیاست مثتثنی بود و یک پادگان و ادارهٔ عربی در این شهر تأسیس شد، آتشکدههای زرتشتی آن ویران و مسجدی ساخته شد. بخش عمدهای از شهر به اسلام گرویدند. در نتیجه در دراز مدت، سمرقند به مرکز تحصیلات اسلامی و عربی تبدیل شد. سمرقند در دورهٔ خلافت یکی از شهرهای شرقی خلافت امویان بهشمار میرفت.
خلافت عباسیان:تا سدهٔ نهم در دست خلفای اموی و عباسی بود. داستانها حاکی از این است که در زمان حکومت عباسیان، راز تهیهٔ کاغذ از دو زندانی چینی از نبرد طراز در سال ۷۵۱ بدست آمد که منجر به ایجاد نخستین کارخانهٔ کاغذسازی جهان اسلام در سمرقند شد. این اختراع سپس به بقیه جهان اسلام و از آنجا به اروپا گسترش یافت. در سدهٔ نهم و دهم سمرقند جزء شهرهای شاهنشاهی سامانیان بود. در ۱۰۰۰م به دست سامانیان درآمد.
شاهنشاهی سامانیان: کنترل عباسی سمرقند به زودی از میان رفت و با سامانیان جایگزین شد (۸۶۲–۹۹۹)، هرچند سامانیان در زمان کنترل سمرقند، هنوز خراجگزار خلیفه بودند. در زمان حکومت سامانیان، این شهر به یکی از پایتختهای سلسلهٔ سامانی و پیوندی مهمتر در میان بسیاری از مسیرهای تجاری تبدیل شد. سامانیان در حدود سال ۱۰۰۰ توسط قراخانیان سرنگون شدند.
سلجوقیان: سمرقند در سدههای یازده تا سیزدهٔ میلادی در دست غزنویان و سپس سلجوقیان درآمد. در ۱۰۲۷ سلجوقیان آن را به چنگ آوردند.
خوارزمشاهیان:در اوایل سدههای سیزدهم میلادی خاندان خوارزمشاهیان آن را به چنگ آوردند. در دوران خوارزمشاهیان پایتخت بود.
ایلخانان مغول: سمرقند توسط چنگیز خان در سال ۱۲۱۹م گرفته شد؛ و پس از آن فرمانروایی آن به دست مغولان افتاد. به گفتهٔ جوینی چنگیز خان همهٔ کسانی که به ارگ و مسجد پناه میبردند را کشت، شهر را بهطور کامل غارت کرد و ۳۰٬۰۰۰ مرد جوان به همراه ۳۰٬۰۰۰ صنعتگر را به خدمت گرفت. خرابی سمرقند مانند دیگر شهرهای ماوراءالنهر از نتایج هجوم مغول بود و قسمت عمده آن شهر را ویران کردند. ابن بطوطه که حدود یک قرن بعد از آنجا عبور نموده گوید: «نه حصاری دارد نه دروازهای، اکثر عماراتش خراب است و اندکی از آنها مسکون …» سمرقند دستکم متحمل یک حملهٔ مغول دیگر توسط خان باراک شد تا وی پول مورد نیاز خود را برای پرداخت به ارتش بدست آورد. سمرقند تا سال ۱۳۷۰ بخشی از خانات جغتای (یکی از چهار قلمرو جانشین مغولان) باقی ماند.
تیموریان: در سال ۱۳۷۰ تیمور (تیمورلنگ) فاتح، بنیانگذار و حاکم امپراطوری تیموری، سمرقند را پایتخت خود کرد. امیر تیمور عماراتی عظیم در آن بنا نهاد و شهر به شکل نویی درآمد و مساجد و کاروانسراهایی ساخته شد و شکوه و جلال ازدسترفته را بازیافت. کلاویخو سفیر اسپانیا همه آن عمارات باشکوه را در سال ۸۰۸ هجری دیده و بعضی از آنها هنوز پایدار است. شرفالدین علی یزدی گوید: «مسجدی که امیر تیمور پس از بازگشت از فتح هند ساخت شکوه و عظمت آن مدیون غنائمی است که در این سفر به دست امیر تیمور افتاد.» کلاویخو در آن زمان بزرگی سمرقند را بهاندازه اشبیلیه زادگاه خویش برشمرده است. در طول ۳۵ سال بعد، او بیشتر شهر را بازسازی کرد و هنرمندان و صنعتگران بزرگی را از سراسر امپراتوری در این شهرگرد هم آورد. تیمور به عنوان حامی هنر به شهرت رسید و سمرقند رشد یافت تا به مرکز منطقه فرارود تبدیل شود. تعهد تیمور به هنر از اینجا آشکار است که وی با دشمنان خود بیرحم بود اما نسبت به کسانی که تواناییهای ویژهٔ هنری داشتند، مرحمت داشت و زندگی هنرمندان، صنعتگران و معماران را نجات داد تا بتواند آنها را برای بهبود و زیباسازی به پایتخت خود بیاورد. او همچنین مستقیماً در پروژههای عمرانی خود درگیر بود و دیدگاههای وی اغلب از تواناییهای فنی کارگرانش فراتر میرفت. افزونبر این، این شهر در شرایط ساختوساز مداوم بود و تیمور اغلب در صورت عدم رضایت از نتایج، به سرعت درخواست ساخت و ساز مجدد ساختمانها را میداد. تیمور کاری کرد که شهر فقط با جادهها دسترسی پیدا کند و همچنین دستور ساخت خندقهای عمیق و دیوارهایی داد که پنج مایل دور شهر امتداد داشت و شهر را از بقیه همسایگان خود جدا میکرد. در این مدت این شهر حدود ۱۵۰٬۰۰۰ نفر جمعیت داشت. در فاصلهٔ سالهای ۱۴۲۴ تا ۱۴۲۹، ستارهشناس بزرگ الغبیگ رصدخانهٔ سمرقند را بنا کرد. این سکستانت ۱۱ متر بود و زمانی روی سازهٔ سهطبقهای دور آن بالا میرفت، اگرچه برای محافظت از آن در برابر زلزله در زیر زمین نگهداری میشد. با کالیبره روی آن، بزرگترین کوادرانت ۹۰ درجه جهان در آن زمان بود. اما، این رصدخانه در سال ۱۴۴۹ توسط متعصبان مذهبی نابود شد.
در ۱۵۰۵ در دست ازبکان (شیبانیان) و سرانجام در ۱۶۰۰م در دست استراخان و جانشینان او، که از نژاد ازبکاند، درآمد و باز به دست ایران درآمد. در ربع دوم سدهٔ شانزدهم، شیبانیان پایتخت خود را به بخارا منتقل کردند و سمرقند رو به زوال گذاشت. پس از حملهٔ افشاریان نادرشاه درسدهٔ ۱۸ام میلادی، این شهر حدود ۱۷۲۰ یا چند سال بعد متروک شد.
از سال ۱۵۹۹ تا ۱۷۵۶، سمرقند تحت حکم شعبه خانات آستراخان از خانات بخارا اداره میشد.
شوروی:در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. در سدهٔ نوزدهم، این شهر تحت حکومت، حاکم روسیه قرار گرفت بعد از اینکه دژ نظامی شهر توسط کلنل Konstantinovich Petrovich Kaufman اشغال شد. اندکی پس از آن پادگان کوچک ۵۰۰ نفرهٔ روسی محاصره شد. این حمله که به رهبری عبدالملک تورا، پسر بزرگ سرکشگر امیر بخارستان و همچنین بابا بیگ شهرسبز و یورا بیگ کتاب انجام شد، با خسارات سنگین دفع شد. الکساندر آبراموف نخستین فرماندار اکروگ نظامی بود، که روسها در طول مسیر رودخانه زرافشان تأسیس کردند و سمرقند به عنوان مرکز اداری قرار گرفت. بخش روسی این شهر بعد از این زمان ساخته شدهاست که عمدتاً در غرب شهر قدیمی قرار دارد. در سال ۱۸۸۶، این شهر به پایتخت منطقه تازه شکل گرفته استان سمرقند ترکستان روس تبدیل شد و با رسیدن راهآهن ترانس خزر در سال ۱۸۸۸، اهمیت آن بیشتر شد.
این شهر در سال ۱۹۲۵، قبل از اینکه در سال ۱۹۳۰ جایگزین تاشکند شود، پایتخت SSR ازبکستان شد. در طول جنگ جهانی دوم، پس از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی، تعدادی از شهروندان سمرقند برای جنگ با دشمن به سرزمین اسمولنسک اعزام شدند. بسیاری از آنها توسط نازیها اسیر یا کشته شدند.
ریشهشناسی نام
نام سمرقند عربیشدهٔ واژهٔ پهلوی «سمرکند» است و معنی ترکیبی آن سنگدژ میباشد. ریشهٔ جزء اول «سمر» از پارسی باستانی «اسمرا» به معنی سنگ یا صخره و جزء دوم «کند» از پارسی باستانی «کنتا»، سغدی «کنت» بمعنی دژ یا شهر است. واژهٔ یونانی آن «مَرَکنده» (Maracanda) میباشد.
جایگاه سمرقند در فرهنگ فارسیزبانان
سامانیان که میخواستند امپراتوری ساسانی را زنده کنند در اندیشه تبدیل بخارا به تیسفونی دیگر بودند. از این رو بود که به پیشگامی اسماعیل سامانی کوشیدند تا بخارا را پایگاه زبان، هنر، فرهنگ و تمدن ایرانی سازند. در همین دوران بود که سمرقند نیز رفته رفته به جایگاه باارزشی در هنر و ادبیات ایران زمین دِگَرِش یافت. به گونهای که حافظ شیرازی در شیراز آن را چنین گرامی میدارد:
حافظ شیرازی:
حافظ شیرازی
سعدی شیرازی:
ناصرخسرو:
نظامی گنجوی:
مولانا بلخی
مولانا بلخی
فردوسی:
مسعود سعد سلمان:
انوری:
فروغی بسطامی:
خاقانی:
اقبال لاهوری:
اقبال لاهوری:
کسایی مروزی:
مراد از «استاد سمرقند» رودکی است.
فرخی سیستانی:
لاادری:
لاادری:
امکان مذهبی
آرامگاه سید ابراهیم بن موسی الکاظم
آرامگاه سید ابراهیم بن موسی الکاظم از نوادگان پیامبر اسلام در شهر سمرقند در کشور ازبکستان قرار دارد و به تازگی باسازی شده.
تاجیکان سمرقند
زبان فارسي در بين بسياري از مردم ازبكستان بويژه در شهرهاي سمرقند، بخارا و استانهاي سرخان دريا و قشقه دريا ازجايگاه تاريخي، فرهنگي و علمي ويژهاي برخوردار است. بنا بر برخی آمارها بیش از ۹۰ درصد شهروندان این شهر را تاجیکان تشکیل میدهند. .اين جايگاه به گونهاي است كه به گفته پروفسور" نورباي جباراف " رييس دانشكده زبان و ادبيات ازبكي دانشگاه ملي ازبكستان ، بدون فراگيري زبان فارسي نميتوان تاريخ و ادبيات ازبكي را مطالعه كرد. اين درحاليست كه بسياري از مردم شهرهاي بخارا و سمرقند و برخي مناطق استانهاي همجوار ازبكستان با تاجيكستان به زبان فارسي صحبت ميكنند ولي سلطه ۷۰ساله شوروي سابق براين منطقه باعث فراموشي الفباي فارسي دربين آنان شده است. كتابهاي زيادي به زبانهاي فارسي و ازبكي با الفباي فارسي دراين كشور وجود دارد كه فراگيري اين زبان در بين فرهنگ شناسان ، مورخان ، ادبا و فرهيختگان و اساتيد زبان و ادبيات ازبكي و تاريخ را ضروري كرده است. آثار بجاي مانده از شعرا و كتابهاي انديشمندان اسلامي به زبانهاي فارسي و ازبكي و كتيبههاي فارسي سردر ساختمانهاي تاريخي و باستاني شهرهاي تاشكند، سمرقند، بخارا و خيوه درازبكستان، بيانگر جايگاه زبان فارسي در فرهنگ و تاريخ گذشته اين ديار است. زبان فارسي اكنون دربين بسياري از اساتيد، دانش پژوهان و دانشجويان دانشگاههاي اين كشور از جايگاه و منزلت خاصي برخوردار است
دوهفته نامه آواز سمرقند نشریه فارسیزبانی است که در سمرقند چاپ میشود.
همچنین ببینید:
مرکز فرهنگ تاجیک سمرقند
حیات نعمت سمرقندی
شهزاده سمرقندی
همایش فارسی زبانان ازبکستان در تاشکند
پس از سی سال ممنوعیت و پیگردهای شدید دولتی از فعالیتهای تاجیکان، اولین همایش فارسی زبانان ازبکستان در تاشکند درسال ۲۰۱۸ برگزار شد. از زمان شروع زمامداری شوکت میرضیایف در ازبکستان، وضعیت آزادی اقوام غیر ازبک در این کشور بهبود پیدا کردهاست. نمایندگان ولایات تاجیک نشین ازبکستان، فرغانه، سرخان دریا، قشقه دریا، تاشکند، سمرقند، نوایی و جیزخ در مرکز فرهنگی بینالمللی تاشکند دور هم آمدند و در کنار شعرخوانی در موضوع دوستی ملل، از نیازهای خود و هم درخواستهای خود صحبت کردند. یکی از درخواستهایی که این نمایندگان فرهنگی بیان کردهاند دوباره فعال کردن بخش فارسی-تاجیکی در اتحادیه نویسندگان ازبکستان است. بخش فارسی تاجیکی این اتحادیه پس از مرگ جوره بیک قوناق، شاعر بنام دوزبانه ازبکستان، تعطیل شده و فعالیت بازمانده بود.
جغرافیا
موقعیت جغرافیایی
آب و هوا
آب و هوای سمرقند نیمه خشک با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد و نسبتاً مرطوب است. درجه حرارت هوا در گرمترین موقع سال (در ماههای مرداد و شهریور-اسد و سنبله) تا ۴۰ درجه سانتیگراد میرسد و بارش باران به صورت پراکنده از ماه اردیبهشت (ثور) تا دی ماه (جدی) است.
ارتباطهای بینالمللی
کنسولگریها
فدراسیون روسیه
جمهوری اسلامی افغانستان
ایران
جمهوری قزاقستان
جمهوری ترکمنستان
پادشاهی اسپانیا از سال ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۶ میلادی به سرپرستی روی گونزالس کلاویخو
شهرهای خواهرخوانده و هم پیوند
بخارا، ازبکستان
بلخ، افغانستان
مرو، ترکمنستان
کوزکو، پرو
لاهور، پاکستان
لفیف، اوکراین
استانبول، ترکیه
ازمیر، ترکیه
قیروان، تونس
خجند، تاجیکستان
اصفهان، ایران
نگارخانه
منابع
پایتختهای پیشین ایران
پایتختهای پیشین
تاریخ ایران باستان
شهرهای آسیای میانه
شهرهای باستانی ایران
شهرهای دارای نام با ریشه زبان پهلوی
شهرهای راه ابریشم
شهرهای ساسانیان
شهرهای سغدی
شهرهای فرارود
محوطههای باستانشناختی در ازبکستان
مقالههای با منبع ناکافی
مقالههای خرد جغرافیا
مناطق مسکونی در ازبکستان
مناطق مسکونی در ولایت سمرقند
میراث جهانی یونسکو در ازبکستان
ولایت سمرقند |
5310 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%86%DB%8C | سنی | سُنّی، اَهلِ سُنَت یا تَسَنُن، بزرگترین مذهب دین اسلام است که حدود ۸۷ تا ۹۰ درصد مسلمانان پیرو آن هستند. واژه ی اهل سنت در نام این فرقه اسلامی، اشاره به شیوه زندگی محمد بن عبدالله دارد که آن را سنت پیامبر مینامند. اختلاف میان شیعه و سنی از زمان درگذشت پیامبر اسلام و تفاوت نظر بر سر جانشینی او آغاز شد و رفته رفته تبدیل به اختلاف نظرهای سیاسی و دینی گردید.
به باور اهل سنت، محمد برای خود جانشینی تعیین نکرد و جامعه اسلامی بر اساس سنت عمل کرده و ابوبکر، پدرزن پیامبر اسلام، را به عنوان نخستین خلیفه برگزیدهاست. در سمت مقابل، شیعیان معتقدند که محمد علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کردهاست. تنش سیاسی میان شیعیان و اهل سنت در طول تاریخ اسلام به مرور بیشتر شد و اخیراً با ظهور وهابیت، به اوج خود رسیدهاست.
پیروان تسنن را در عربی اهل سنت و جماعت (عربی: أهل السنة والجماعة) یا به صورت سادهتر، اهل سنت مینامند. در غرب، به خصوص در زبان انگلیسی، گاهی اوقات اهل سنت را «مسلمانان ارتدکس» نیز خطاب میکنند؛ با این حال در مورد این ترجمه اختلاف نظر وجود دارد.
قرآن، حدیث (به خصوص آن دسته از احادیثی که در صحاح سته ذکر آنان رفته) و اجماع، پایههای فقه سنی را تشکیل میدهند. تسنن مجموعهای از مذاهب سنی است که به مرور زمان، میانشان اختلافاتی پدید آمدهاست. اشاعره و ماتریدی مهمترین مکاتب کلامی، و حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی مذاهب چهارگانه فقهی را تشکیل میدهند.
واژهشناسی
واژه اهل سنّت از دو واژه عربی اهل و سنت تشکیل شدهاست. اهل به معنای گروهی است که در چیزی با هم شریک باشند و سنّت نیز به راه و روش نیکو و پسندیده گفته میشود.
سنت در اصطلاح معانی مختلفی دارد:
به معنای مستحب؛ که عمل به آن ثواب دارد و ترک آن عقاب ندارد.
عملی که مطابق عمل صاحب شرع است. در مقابل این لفظ، بدعت است.
در قرن اول و دوم، سنت به معنای آثار رسیده از پیامبر، صحابه و تابعین بود و معنای موسعی داشت.
سنت به معنای «قول و فعل و تقریر پیامبر» در نزد اهل سنت و «قول و فعل و تقریر معصوم» نزد شیعه، یکی از ادله استنباط است.
خاستگاه
پیامبر اسلام ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیعالاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت. گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند. این امر درحالی بود که، علی به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاریاش بودند، نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر بهعنوان جانشین محمد بود. گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت میکردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیکتر به محمد میدانستند. در میان مهاجران عدهای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد میدانستند. در اینجا سه تن از مهاجران به نامهای ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح انصار را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنیهاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.
این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شدهاست و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد. علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کردهاست که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر میگفت که اگر چهل یاور داشت قیام میکرد. به نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.
بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدیدمیآورد.
پیروان
اهل سنت معتقدند که اصحاب پیامبر فرستندگان قابل اعتماد اسلام هستند زیرا خدا و پیامبر صداقت آنها را پذیرفتند. منابعی از قرون وسطی حتی لعنت یا اهانت به آنها را منع میکنند. روایاتی از پیامبر مانند روایتی که عبدالله بن مسعود از پیامبر نقل کردهاست که «بهترین افراد نسل من هستند، سپس کسانی که از آنها پیروی میکنند، سپس کسانی که از آنها پیروی میکنند» این دیدگاه اهل سنت را تأیید کردهاست. آنها همچنین معتقدند قرآن نیز از این مطلب پشتیبانی میکند. بنابرین احادیث اصحاب نیز برای شناخت ایمان اسلامی قابل اعتماد هستند. اهل سنت همچنین معتقدند که اصحاب مؤمن واقعی بودند، زیرا آنها وظیفه گردآوری قرآن را بر عهده داشتند.
طبق پژوهشی از مرکز تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۰ که در سال ۲۰۱۱ انتشار یافت، ۱٫۶۲ میلیارد مسلمان در جهان زندگی میکنند که ۸۵ تا ۹۰٪ از آنها سنی هستند. اهل سنت در تمام کشورهای جهان اسلام به جز شش کشور ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، بحرین و عمان در اکثریت هستند که در عمان مذهب اباضیه و در سایرین مذهب تشیع رایج است.
فقه
مذاهب فقهی
چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی مهمترین مذاهب فقهی اهل سنت هستند و امروزه اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت پیرو یکی از این مذاهب چهارگانه هستند. در گذشته مذاهب دیگری مانند اوزاعی، ثوری، لیثی، جریری و ظاهری نیز در میان اهل سنت رایج بودهاند که هماکنون به جز ظاهری سایرین از میان رفتهاند. مذهب ظاهری نیز برای سالها از میان رفته بود تا اینکه در میانه قرن بیستم توسط برخی از مسلمانان احیا شد.
حنفی
فقه حنفی در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت بیشترین پیرو را دارد و عمده پیروان این مذهب نیز در کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، چین، ترکیه، بالکان، شبه قاره هند و آسیای مرکزی قرار دارند و ۷۱ درصد از مسلمانهای اهل سنت جهان پیرو این مذهب میباشند. نام این شاخه منسوب به بنیادگذار آن یعنی ابوحنیفه نعمان بن ثابت زوطی (۱۵۰–۸۰ هجری قمری) است. این مذهب بر منابع قرآن، سنت، گفته اصحاب، قیاس، استحسان، اجماع و عرف بنا شدهاست. آنچه در مسئله قیاس موجب تمایز ابوحنیفه از دیگران بود، میزان کاربرد و به ویژه چگونگی برخورد در موارد تعارض قیاس با ادله ضعیف نقلی همچون خبر واحد و برخی ظواهر بود.
مالکی
فقه مالکی توسط مالک بن انس و در قرن ۸ میلادی تأسیس شد. فقه مالکی به قرآن و سنت به عنوان منابع اولیه تکیه دارد. در این مذهب، سنت علاوه بر گفتار و رفتار پیامبر، شامل احکام قانونی صادر شده توسط چهار خلیفه نخست، به خصوص احکام صادر شده توسط عمر نیز میشود. برخلاف دیگر فقههای اسلامی، فقه مالکی، اجماع اهل مدینه را نیز به عنوان منبعی معتبر برای تشریع به رسمیت میشناسد. مالک کتابی در حدیث با نام «الموطأ» دارد. او در «اجتهاد» خود اعتماد بر قرآن کریم و حدیث میکرد و اگر حدیثی پیدا نمیکرد به «قیاس» رجوع مینمود. مذهب مالکی در مدینه نشأت یافت و در حجاز منتشر گشت سپس اهل مغرب و اندلس آن را پذیرفتند و اکنون این مذهب در مراکش، الجزایر، تونس، لیبی، جنوب مصر، سودان و کویت رواج دارد. اصول مذهب فقهی مالکی عبارتند از قرآن، سنت نبوی، عمل اهل مدینه، قول صحابی (در صورت فقدان حدیث نبوی)، مصالح مرسله، قیاس، سد ذرایع، اجماع، عرف و عادت، استحسان و استصحاب. این مذهب از نظر شمار پیروان رتبه دوم را در بین مذاهب چهارگانه دارد.
شافعی
فقه شافعی پیرو ابوعبدالله محمد ادریس شافعی است. وی با ادغام کردن مذاهب حنفی و مالکی روشی نوین را بنا نهاد که از حدیث در آن بهره میجست. او قرآن، سنت، اجماع و قیاس را قبول داشت و قائل به استدلال بود ولی به استحسان و مصالح مرسله اعتناء نداشت و آن را مردود میشمرد. شافعی نخستین کسی است که مسائل اصول فقه را در کتابی بنام الرساله تدوین و تألیف کرد. گرایش فقهی او میانه گرایش اهل حدیث و اهل رای است، چرا که وی گرایش ابوحنیفه را با گرایش مالک درآمیخت، یعنی از طرفی با اصول و مبانی ابوحنیفه تا حدی موافقت کرد و از طرف دیگر در بها دادن به حدیث با مالک همراه شد، تا آن جا که در عراق و خراسان به اهل حدیث شهره شد و مردم بغداد نام (یاور سنت) بر او نهادند. مذهب شافعی سومین مذهب پرجمعیت اهل سنت و جماعت است و پیروان آن در سومالی، اریتره، اتیوپی، جیبوتی، شرق مصر، تانزانیا، یمن، کردستان، اندونزی، مالزی، سریلانکا، مالدیو، کرالا و برخی مناطق ساحلی در هند، سنگاپور، میانمار، تایلند، برونئی، و فیلیپین ساکن هستند.
حنبلی
فقه حنبلی پیرو ابو عبدالرحمان احمد ابن حنبل است. ابن حنبل اهل حدیث بود و توجهی به رأی نداشت. استناد او صرفاً به قرآن و حدیث پیامبر اسلام بود. محمد پسر عبدالوهاب، مؤسس وهابیت نیز مذهب حنبلی داشتهاست. او در استنباطهای فقهی خود به هشت دلیل قرآن، سنت، فتوای صحابه، اجماع، قیاس، استصحاب، مصالح مرسله و سد ذرایع تکیه کردهاست. این مذهب کمشمارترین پیروان را در میان مذاهب چهارگانه دارد و پیروان آن بیشتر در عربستان، قطر و چهار امارت شارجه، امالقوین، راسالخیمه و عجمان در امارات متحده عربی ساکن هستند.
تفاوت در مذاهب
مذاهب فقهی اهل سنت همگی روشهای خاص خود را در تفسیر قوانین اسلامی دارند و از آنجا که این مذاهب روشهای روشنی را برای تفسیر این قوانین بیان شدهاست، تفاوتهای اندکی در فقه آنها موجود است. گرچه در گذشته درگیری بین مذاهب اغلب خشونتآمیز بودهاست، امروزه چهار مذهب اهل سنت اعتبار یکدیگر را به رسمیت میشناسند و در طول قرنها در بحثهای علمی با یکدیگر تعامل داشتهاند.
مکاتب کلامی
از نظر اصول اعتقادی، اهل سنت و جماعت، در طیفی میان اشعریه تا سلفیه پراکندهاند. این اختلاف نظر بدین جهت است که گروهی از اندیشمندان در برخورد با مباحث اعتقادی به کلام و استدلال متوسل میشدند و گروهی دیگر معتقد به پذیرش نصوص و پیروی از شیوهٔ سلف (صحابه و تابعین) و پرهیز از مباحث کلامی بودند.
اشاعره
اشاعره پیروان مکتب کلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند که در برابر خردگرایان معتزلی، بر نقل (قرآن و سنت) تأکید میورزند و نقل را بر عقل ترجیح میدهند. ابوالحسن اشعری، برخلاف قدمای اهل حدیث مانند احمد بن حنبل، بحث و استدلال و به کار بردن منطق را در اصول دین جایز شمرد و از قرآن و سنت بر مدعای خود دلیل آورد. او کتابی به نام «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام» نوشتهاست. پس از او نامداران دیگری در این مکتب ظهور کردند و پایههای آن را استوار کردند. از آن میان قاضی ابوبکر باقلانی معاصر شیخ مفید و درگذشته در سال ۴۰۳ و ابواسحاق اسفراینی که در طبقه پس از باقلانی و سید مرتضی بهشمار میرود، و دیگر امام الحرمین جوینی استاد غزالی و خود امام محمد غزالی صاحب «احیاء علوم الدین» متوفای در ۵۰۵ هجری و امام فخرالدین رازی را باید نام برد. اندیشه و روش اشاعره در سدههای آزگار در دگردیسی بودهاست، اما آنچه امروز به نام باورهای اشعری بدانها استناد میشود، بیشتر استدلالهایی است، که قاضی عضدالدین ایجی در کتاب مواقف ش آوردهاست.
ماتریدی
بنیانگذار مکتب ماتریدی ابو منصور ماتریدی بود. میان او و حکیم سمرقندی دربارهٔ اختلاف میان اهل سنت و معتزلیان و کرامیان در سمرقند مناظره بودهاست. این مکتب تا مدتها با عنوان مکتب علمای سمرقند شناخته میشد. بعد از ابومنصور ماتریدی بود که افرادی همچون حکیم سمرقندی، ابولیث سمرقندی، ابوالیسر پزودی و نجمالدین عمر نسفی آن را به نام ماتریدی گستردند. دوران ماتریدی دورهٔ ضعف حکومت مرکزی بغداد است و در همین دوره است که حکمرانیهای محلی یکی پس از دیگری استقلال یافتهاند، از جلمه حکومت ادبپرور سامانیان. در دوران حکومت همین خاندان بر خراسان و فرارود بود که ماتریدی تربیت یافت. ماتریدیه برای اثبات خدا و بحث توحید عموماً بر براهینی که دیگر متکلمان نیز به آن اشاره دارند مانند برهان حدوث، برهان وجوب و امکان و برهان نظم تکیه دارند. یکی از براهین جالب توجهی که ماتریدی به چالش میکشد، برهان شر است. او از این برهان که بهطور معمول برای انکار خداوند به کار میرود برای اثبات وجود صانع بهره میجوید: «اگر عالم خود به خود به وجود آمده بود میبایست هر چیزی برای خود بهترین و نیکوترین صفات و حالات را پدیدمیآورد و در این صورت شرور و زشتیها وجود نمیداشت و وجود اینها دلیل بر این است که جهان خود به خود به وجود نیامده بلکه به واسطه غیر از خود پدید آمدهاست».
معتزله
معتزله برخلاف اهل حدیث که انبوه حدیثهای اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی میدانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط میساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را میتوان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آنها نیز عقاید معتزله را مردود میدانستند. تأکید معتزله بر روی عقل آنچنان جدی بود که برخلاف بسیاری از فقها که حدیث را مطلق میدانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است. به علاوه و باز برخلاف نظر بسیاری از علما، اعمال و احادیث صحابه را مطلق و لازمالاجرا نمیدانستند. اما اساسیترین و در عین حال بحثانگیزترین موضعگیری معتزله در بحث پیچیده مخلوق (حادث) یا غیر مخلوق (قدیم) بودن قرآن پیشآمد.
سلفیه
سلفیها به دین اسلام تمسک جسته و خود را پیرو سلف صالح میدانند و در عمل و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت میکنند. سلفیها تنها قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود میدانند. سلفی گری دو رکن اساسی دارد: یکی بازگشت به شیوهٔ زندگی و مرام سلف صالح و در نهایت سنت حجاز و به خصوص سنت اهل مدینه در ۱۴۰۰ سال پیش، و دوم مبارزه با بدعت، یعنی هر چیزی که سلفیها جدید و خلاف سنت میدانند. سلفیهای معاصر بر معنی خاصی از توحید تأکید زیادی دارند که باعث میشود افراد بسیاری «نامعتقد» به آن تلقی گردند. سلفیگری دارای ابعاد مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی است و تأثیری بنیادین بر متفکران مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام گذاشتهاست.
در تاریخ معاصر دست کم سه گونه سلفی گری قابل تفکیک است. سلفی گری ظاهراگرا پیرو آرای اهل حدیث و بهخصوص ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است. سلفیگری جدید، رویکردی متمایز از سلفی گری ظاهرگراست که در آغاز قرن بیستم و در واکنش به پیشرفتهای غرب توسط سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده با هدف آزادسازی امت اسلام از تقلید و جمود و احیای اخلاقی، فرهنگی، و سیاسی بنیانگذاری شد. جهادگرایی سلفی الهامبخش بسیاری از گروههای مسلح مانند القاعده در آغاز قرن ۲۱ بودهاست. این گروهها دیدگاههای سلفیگری علمی (سلفیگری سنتی) را رد کرده و خشونت را راهی مناسب و ضروری برای مقابله با حملات غرب علیه اسلام میدانند. این گروهها متون اسلامی و تاریخ را بازتفسیر نموده و بر آیات نظامی قرآن و تاریخ نظامی اسلام تأکید بسیار دارند. تخمین زده شدهاست که سلفیهای جهادی کمتر از یک درصد کل جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند.
عرفان
همواره سنت غنی از عرفان به صورت تصوف در میان اهل سنت رایج بودهاست. از نظر تاریخی، تصوف از اوایل قرون وسطی به بعد «به یک بخش فوقالعاده مهم از اسلام» و «یکی از جنبههای گسترده و همهجانبه زندگی مسلمانان» در تمدن اسلامی تبدیل شد و تقریباً در همه جنبههای اصلی زندگی مسلمانان سنی از هند و عراق تا سنگال نفوذ کرد. تصوف تا قرن بیستم همچنان به عنوان بخش مهمی از زندگی روزمره مسلمانان باقی ماند و در این زمان با ظهور سلفیگری و وهابیت مبارزه با نفوذ آن بر تمدن اسلامی آغاز شد. در قرن یازدهم، تصوف، که پیشتر در تقوای اسلامی کمتر روند «مدونی» داشت، «مدون و متبلور» شد و به صورتی درآمد که تا به امروز ادامه داشتهاست.
تصوف، روشی از سلوک باطنی است. در تعریف تصوف، نظرات مختلفی بیان شده اما اصول آن بر پایه طریقه ایست که شناخت خالق جهان، کشف حقایق خلقت و پیوند بین انسان و حقیقت از طریق سیر و سلوک عرفانی باطنی و نه از راه استدلال عقلی جزئی میسر است. موضوع آن، نیست شدن خود، و پیوستن به خالق هستی و روش آن اصلاح و کنترل نفس و ترک علایق دنیوی و خویشتن داری است.
ظاهراً واژه صوفی در قرن دوم هجری، در برخی از سرزمینهای اسلامی، بهخصوص در میانرودان، متداول شد. کسانی که در قرن دوم صوفی خوانده میشدند، تشکیلات اجتماعی و مکتب و نظام فکری و عرفانی خاصی نداشتند؛ بهعبارت دیگر، تشکیلات خانقاهی و رابطه مرید و مرادی و آداب و رسوم خاص صوفیه، و همچنین نظام فکری و اعتقادی ای که جنبه نظری تصوف را تشکیل میدهد، در قرن دوم و حتی در ربع اول قرن سوم پدید نیامده بود.
دیدگاه دربارهٔ حدیث
قرآن به گونهای که امروزه به صورت کتاب وجود دارد توسط اصحاب پیامبر در عرض چند ماه پس از مرگ وی گردآوری شده و مورد قبول همه فرقههای اسلام است. با این حال، مسائل اعتقادی و زندگی روزمره بسیاری وجود دارد که بدان مستقیماً در قرآن اشاره نشدهاست. در ابتدا پیامبر و جامعه اولیه مسلمان نظارهگر رفتارها بودند اما با گذر زمان نسلهای بعدی به دنبال سنتهای شفاهی در مورد تاریخ اولیه اسلام و اعمال محمد و پیروان نخستین او بودند و آنها را نوشتند تا حفظ شوند. این سنتهای شفاهی ضبط شده را حدیث مینامند. دانشمندان مسلمان در طول دورههایی که حدیث را غربال کردهاند و سلسله روایات هر سنت را ارزیابی کردهاند، وثاقت راویان را موشکافی میکنند و قدرت هر حدیث را بر این اساس قضاوت میکنند.
کتب سته
کتب سته یا کتابهای ششگانه شش کتاب حاوی حدیث هستند. این کتابها معتبرترین کتب حدیث نزد اهل سنت و پس از قرآن مهمترین منابع دینی است که در دسترس آنان است و توسط علمای اهل سنت مطالعه و استفاده میشود. دو کتابی که نوشته بخاری و مسلم هستند در میان سایرین از درستی بیشتری برخوردارند. این شش کتاب عبارتند از:
صحیح بخاری از محمد بخاری
صحیح مسلم از مسلم بن حجاج نیشابوری
سنن نسایی از احمد بن شعیب نسائی
سنن ابوداود از ابوداوود سلیمان
سنن ترمذی از ابوعیسی محمد ترمذی
سنن ابن ماجه از ابن ماجه
همچنین مجموعههای دیگری از حدیث وجود دارد که حاوی بسیاری از حدیثهای معتبر است و اغلب توسط پژوهشگران و متخصصان استفاده میشود. نمونههایی از این مجموعهها عبارتند از:
مصنف عبدالرزاق الصنعانی از عبد الرزاق صنعانی
مسند احمد بن حنبل از احمد بن حنبل
المستدرک علی الصحیحین از ابوعبدالله حاکم نیشابوری
الموطأ از مالک بن انس
صحیح ابن حبان از ابن حبان
صحیح ابن خزیمه از ابوبکر محمد ابن خزیمه
سنن دارمی از محمد دارمی
نهادهای دولتی اهل سنت
مؤسسه الازهر در مصر یکی از مهمترین نهادهای آموزشی اسلام اهل سنت در سراسر جهان است. ماده ۳۲ ب، بند ۷ قانون ازهر مصر در سال ۱۹۶۱ تصریح میکند که ازهر از «راه اهل سنت پیروی میکند» («منهج اهل سنت و جماعت») و امت با مبانی دین و کاربردهای فقه، با چهار مذهب آن، موافقت کردهاست. تنها کسانی که به مسیر علم و رفتار خود پایبند باشند میتوانند «عضو شورای علمای بزرگ» (هیئت کبار العلما) شوند که امام اکبر الازهر در میان آنها گزیده میشود. دانشگاه زیتونه در تونس و دانشگاه قرویین در مراکش نیز به رسمیت شناخته شدهاند. آن دو به همراه ازهر در سند نهایی کنفرانس اهل سنت در گروزنی ذکر شدهاند.
یکی دیگر از نهادهایی که ادعا میکند از طرف اهل سنت سخن میگوید، شورای علمای ارشد است که در سال ۱۹۷۱ در عربستان سعودی بنیانگذاری شدهاست. در گذشته این شورای چندین بار در مورد فتاوا در مورد عضویت سنیها در گروههای اسلامی خاص اظهار نظر کردهاست. شورا در سال ۱۹۸۶ فتوایی مبنی بر حذف جامعه احباش از اهل سنت منتشر کرد. جامعه مسلمانان جهان در مکه که عربستان سعودی آن را نیز بنیانگذاری کردهاست، در سال ۱۹۸۷ مصوبهای منتشر کرد مبنی بر اینکه تسنن به معنای آموزههای ناب زمان پیامبر و وجود حق خلافت است.
اداره امور دینی ترکیه (Diyanet İşleri Başkanlığı یا سازمان دیانت) از سیاست مذهبی امپراتوری عثمانی پیروی میکند و تفسیری سنی از اسلام ارائه میدهد. برنامههای کمیته وحدت ملی در دهه ۱۹۶۰ برای تبدیل مرجع دیانت به یک نهاد غیردولتی که علویها را نیز در بر میگرفت، به دلیل مقاومت روحانیت محافظهکار اهل سنت در داخل و خارج از مرجع دیانت شکست خورد. از دهه ۱۹۹۰، مرجع دیانت خود را به عنوان نهادی معرفی کرد که بالاتر از مذاهب (mezhepler üstü) قرار دارد. گرچه آموزش دینی که توسط مقامات در مدارس ترکیه سازماندهی شدهاست منحصراً بر اساس درک اهل سنت از اسلام است.
خویشتنشناسی
به عنوان فرقه ناجیه
یک حدیث معروف از پیامبر اسلام نقل شده که امت اسلامی به ۷۳ فرقه تقسیم میشود و تنها یکی از این فرقهها، فرقه ناجیه («گروه نجاتیافته») است. اهل سنت بر این باورند که خود فرقه ناجیه هستند. برای نمونه عبدالقاهر بغدادی (مرگ در ۱۰۳۷ میلادی) در اثر خود الفَرق بین الفِرَق بیان میکند که در اسلام ۲۰ فرقه رافضی، ۲۰ فرقه خوارج، ۲۰ فرقه قدریه، ۳ فرقه مرجئه، ۳ فرقه نجاریه، ۳ فرقه کرامیه و همچنین بکریه، دراریه و جهمیه هستند که سر جمه ۷۲ فرقه میشوند. فرقه هفتاد و سوم که «فرقه ناجیه» بهشمار میرود اهل سنت هستند. به گفته البغدادی آنها از دو گروه تشکیل شدهاند، پیروان رای و پیروان حدیث. با این حال، آنها هر دو در اصول دین یکسان هستند. تنها تفاوت در فروع دین از هنجارهای مربوط به این سؤال که چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است، میباشد. گرچه این تفاوتها آنقدر زیاد نیست که آنها یکدیگر را منحرف از راه راست بدانند.
به عنوان مرکز مسلمانان
علمای سنی بعدی نیز اهل سنت را به عنوان مرکز جامعه مسلمانان معرفی میکنند. این ایده پیشتر تا حدودی در آثار عبدالقاهر بغدادی ظاهر شدهاست که بر چندین سؤال متعصبانه تأکید میکند که اهل سنت موضعی دارند که در میانه مواضع دیگر گروههای اسلامی قرار گرفتهاست. برای نمونه در زمینه تقدیر آنها در میانه دو موقعیت افراطی جبریه و قدریه قرار دارند.
به گفته عالم حنبلی ابن تیمیه (مرگ در ۱۳۲۸ میلادی) اهل سنت نماینده «میانه فرقههای امت» (الوسط فی فراق الامه) هستند همانطور که امت اسلامی در میانه جامعه دینهای دیگر قرار دارد. برای نمونه وقتی صحبت از صفات خدا میشود، اهل سنت در میانه بین جهمیه، که خدا را از صفات بهطور کامل مبری میدانند، و مشبهه، که خدا را شبیه آفریدهها میدانند، ایستادهاند.
عالم حنفی علی القاری (مرگ در ۱۶۰۶) نیز بعدها این ایده را ادامه داد. او در رساله ضدشیعه خود به نام شم العوارض فی ذم الروافض او حدیثی را از علی بن ابیطالب نقل میکند که: «دو نوع انسان بر من هلاک میشوند: عاشق اغراقآمیز و متنفر افراطی.» او باور دارد که که عاشقان اغراقآمیز رافضیها و متنفران افراطی خوارج هستند. از سوی دیگر، اهل سنت ، علی را بسیار دوست دارند و بنابراین در میانه متعادل قرار دارند (الوسط الذی هو القسط). القاری معتقد است از آنجایی که اهل سنت از مبالغهای که در حدیث علی گفته میشود، دوری میکنند، آنها «شیعه علی» واقعی هستند.
به عنوان حاملان اصلی علم و فرهنگ اسلامی
عبدالقاهر بغدادی در الفرق بین الفرق اهل سنت را به عنوان حاملان واقعی علم و فرهنگ اسلامی معرفی میکند. البغدادی توضیح میدهد که سنیها در همه علوم، دانشها و تلاشهایی که مسلمانان به آن افتخار میکنند، سهم عمدهای ایفا کردهاند. البغدادی در آخرین فصل از کتاب خود نیز این موضوع را به فعالیتهای ساختمانی در کشورهای اسلامی مربوط میکند. او باور دارد که سنیها با مساجد، مدارس، مکانها، کارگاهها و بیمارستانهای خود به موقعیتی دستنیافتنی دست یافتهاند چرا که هیچیک از افراد غیرسنی چنین خدماتی را انجام ندادهاند.
جستارهای وابسته
نمای کلی اسلام
مذاهب اسلامی
آمار جمعیت مذاهب اسلام
فهرست اصطلاحات اسلام
کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی
سازمان همکاری اسلامی
آزار مسلمانان
منابع
پیوند به بیرون
تسنن |
5311 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%86%D9%81%DB%8C | حنفی | حنفی نام یکی از شاخههای مذاهب اهل سنت از دین اسلام است؛ و از مذاهب فقهی و پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت از پیشوایان چهارگانه اهل سنت این مذهب در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت بیشترین پیرو را دارد و عمده پیروان این مذهب نیز در کشورهای آسیای میانه، ترکمنستان افغانستان، پاکستان، چین، ترکیه، بالکان، شبه قاره هند، عراق، سوریه، لبنان، اردن، آسیای مرکزی (و مناطق شمال شرقی، شرق و جنوب شرقی ایران) قرار دارند؛ و ۷۱درصد مسلمانهای اهل تسنن جهان پیرو این مذهب میباشند. نام این شاخه منسوب به بنیادگذار آن یعنی ابوحنیفه نعمان بن ثابت زوطی (۱۵۰–۸۰ هجری قمری) است. مقبره ابوحنیفه در بغداد در محله اعظمیه
قرار دارد.
از شاگردان سرشناس ابوحنیفه میتوان از افراد زیر نام برد:
أبو یوسف (یعقوب بن ابراهیم)
محمد بن الحسن الشیبانی
أبو الهذیل (زفر بن الهذیل)
الحسن بن زیاد اللؤلؤی
برجستهترین کتابها در زمینه شاخه حنفی عبارتاند از:
المبسوط از شمس الدین السرخسی
بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع از کاسانی
مختصر الهدایة از مرغیانی# حاشیة ابن عابدین (ردالمحتار علی الدر المختار)
توضیحات تکمیلی
مذهب حنفیه، از مذاهب چهارگانه اهل سنت است و توسط ابوحنیفه نعمان بن ثابت بنیانگذاری شدهاست. گویند وی نژاد ایرانی داشتهاست. منابع، اصلیت او را از کابل میدانند در سال ۸۰ هجری قمری در شهر کوفه به دنیا آمد و در سال ۱۵۰ هجری قمری در بغداد و در زندان منصور خلیفه عباسی درگذشت.
از استادان او در دوران تحصیل علوم اسلامی حمادبن ابی سلیمان است. تسلط ابوحنیفه بر علم کلام بیش از احاطه او به علوم فقهی موجب معروفیت او شدهاست.
ابوحنیفه به سبب شهرت در علم و تقوا توسط عمره بن هبیره، قاضی القضاه شهر کوفه شد و بخاطر آنکه بعدها منصور خلیفه عباسی قصد انتصاب او را به سمت قاضی بغداد داشت اما چون با مخالفت ابوحنیفه مواجه شد، وی را به زندان افکند.
پیروان ابوحنیفه، مذهب و روش او را اهل رای مینامند زیرا ابوحنیفه قائل به رای است چنانکه بعد از صدور هر فتوایی و حکمی عنوان میکرد این نظر ماست و چنین شرط میکرد که اگر پیروین در این مسئله اجماع نداشته باشند، مخالفت او هم در همین مقام است. اوبا اهل حدیث مخالف بود و تنها در شرایطی اقدام به قبول احادیث متواتر میکرد که از تابعین نقل شده باشد و حدیث و خبر مفرد را قبول نداشت.
این شیوه او میتواند بخاطر متکلم بودن او و تأثیرش در روش فقهی وی باشد. همچنین او قیاس و استحسان را هم بهعنوان اصول در اجتهاد پذیرفت.
مذهب حنفی بر هفت اصل استوار است که عبارتاند از:
قرآن
سنت
قول صحابه
قیاس و رای
استحسان
اجماع
عرف
در باب ایمان و کفر، ابوحنفیه معتقد به زیاد و کم بودن آنها نیست و اصل ایمان و کفر را تصدیق و انکار میداند.
وی همچنین در بحث جبر و اختیار به آزادی عمل انسان معتقد است و فعل آدمی را در مصدرش مدنظر قرار میدهد با استناد به این جمله او:
اعمال بشر نسبت به قضا و قدر مانند شعاعهای خورشید است به خود خورشید.از ویژگیهای ابوحنفیه که جمیع محققین و فقها بر آن اتفاق نظر دارند صراحت و بیباکی او در دادن فتوی است و تسامح و اغماض از خصایص فتاوای او میباشد.
به گفته سید محمد باقر پوسانی، ابو حنیفه تحت تأثیر برخی از علما و امامان شیعه نظیر جعفر بن محمد امام ششم شیعیان بودهاست زیرا او علاقه زیادی به اهل بیت پیامبر داشت و اهل بیت پیامبر را محق خلافت میدانست و همین امر باعث شد تا خلفای عباسی او را روانه زندان کنند و پا فشاری او بر خلافت اهل بیت و به خصوص امام جعفر صادق باعث شد تا خلیفه عباسی دستور قتل او را در زندان بدهد و همچنین برخی از علمای اهل سنت مثل شعبه بن حجاج قرار گرفتهاست.
منابع
دکتر: فؤاد، عبدالنبی، محمد. (اَللُؤلُؤ وَالمُرجان) ، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ دمشق، سال انتشار ۱۹۵۵ میلادی به (عربی).
دکتر: الشکعة، مصطفی. (الأئمة الأربعة) ، دارالکتاب اللبنانی، چاپ بیروت، سال انتشار ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
مقالات مرتبط
فقها و کتب فقهی حنفی - پایگاه حوزه
تاریخچه مذهب حنفی - پایگاه حوزه
تسنن
مذاهب اسلامی |
5312 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B1%D9%88 | خودرو | خودرو یا ماشین یا اتومبیل ، به وسیلهٔ نقلیهٔ چرخداری گفته میشود که نیروی محرکهٔ خود را از موتور بهدست میآورد. امروزه خودرو در زندگی انسان نقش بسزایی دارد و بیشترین کاربرد خودرو در زمینهٔ ترابری میباشد. صنعت خودروسازی بزرگترین صنعت تولیدی جهان است بهطوریکه شرکت خودروسازی فولکسواگن در سال ۲۰۱۹ در هر ثانیه ۹۲۰۲٫۸۸ دلار درآمد داشتهاست. امروزه بزرگترین صنعت خودروسازی جهان، صنعت خودروسازی چین میباشد.
تاریخچه
شاید بتوان نخستین ایده مکتوب در مورد وسیله نقلیهای را که بدون نیروی انسان یا جانوران قادر به حرکت باشد، در کتاب ایلیاد اثر هومر، شاعر یونانی یافت. در بخشی از رمان ایلیاد هفاستوس (خدای آتش و فلزکاری) یک سهچرخه متحرک میسازد و از آن برای جابهجایی استفاده میکند. اما در جهان واقع، این وسیله برای نخستین بار در سال ۱۶۷۸ توسط پدر فردیناند فربیست مبلغ مسیحی بلژیکی در چین طراحی و ساخته شد که توسط فشار بخار کار میکرد. این خودرو اولیه ۶۵ سانتیمتر طول داشت و بهعنوان وسیله سرگرمی برای امپراتور چین ساخته شده بود. نخستین خودرو واقعی با نیروی بخار که برای جابهجایی انسان و بار بهکار گرفته شد در سال ۱۷۶۷ توسط نیکل ژوزف کان فرانسوی طراحی و ساخته شد. خودروی کان میتوانست ۴ تن بار به همراه ۲ خدمه را با سرعت ۷/۸ کیلومتر بر ساعت به حرکت درآورد. نخستین تصادف خودرویی جهان نیز با این خودرو در سال ۱۷۷۱ اتفاق افتاد. موتور احتراقی در سال ۱۸۶۰ میلادی بهوسیله یک فرد بلژیکی به نام اتین لونوار اختراع شد. پس از آن، روند تکامل صنعت خودروسازی تداوم یافت و در میان سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۸۷۰ میلادی در اروپا اختراعات مختلفی به وسیله چند تن از مهندسان انجام گرفت.
سال ۱۸۸۶ به عنوان سال تولد خودروهای مدرن امروزی شناخته میشود. کارل بنز مخترع آلمانی در سال ۱۸۸۶ بنز پتنت-موتورواگن را عرضه نمود. از سال ۱۹۰۸ که فورد مدل تی توسط هنری فورد طراحی و ساخته شد، بهسرعت کالسکهها جای خود را به خودروهای موتوری دادند.
نخستین خودرو با موتور برونسوز یک موتور کوچک بود که بر روی یک گاری کوچک نصب شد. این خودرو را زیگفرد مارکوس در سال ۱۸۷۴ میلادی در شهر وین ساخت. موتور این وسیله نقلیه، موتور بخاری یا موتور برونسوز نام گرفت. اما بهتدریج موتورهای برونسوز تبدیل به موتورهای درونسوز گردیدند. در موتورهای درونسوز، مخلوط هوا و گاز در داخل سیلندر به وسیله جرقه محترق میگردد و حاصل این احتراق باعث ایجاد نیرو و در نهایت به حرکت درآوردن خودرو میشود. نخستین نمونه موتور درونسوز را یک مهندس آلمانی به نام نیکلاس اتو ساخت. موتورهای امروزی، در حقیقت نمونه تکاملیافته این موتور محسوب میشوند.
اما اختراع خودرو به کارل بنز نسبت داده میشود. او در سال ۱۸۸۵ موفق به ساخت نخستین خودرو با موتور احتراقی گردید. در سال ۱۸۸۸ برتا بنز همسر کارل بنز، نخستین سفر خودرویی را با خودرو سه چرخ ساخت بنز انجام داد. در این سفر او فاصله ۱۰۶ کیلومتری مانهایم تا فورتزهایم را برای برگرداندن فرزندانش ریچارد و یوگن به صورت رفت و برگشت طی کرد. او دلیل این سفر را دیدار مادرش در فورتزهایم ذکر کرد اما در حقیقت هدف او از این سفر نشان دادن تواناییهای خودرو بود.
درعینحال هنریفورد، برای نخستین بار خودروهای با موتور احتراقی را انبوهسازی کرد و خودروهای تولیدی خود را، فورد نامید. هنری فورد در سال ۱۸۹۱ یک موتور کوچک گازوئیلی طراحی کرد و سه سال بعد، یک ماشین گازوئیلی ساخت که به نام کیس ازدواج بدون اسب شناخته میشود. ۵ سال بعد، هنری فورد طراحی ماشینهای موسوم به مدل A و مدل T را آغاز کرد. او سرانجام توانست خط تولید و مونتاژ این خودروها را توسعه دهد تا تولید ماشینها سریعتر و اقتصادیتر شود. مدل T خودرویی بود که در همه جای آمریکا بهراحتی استفاده میشد و موتورش آنقدر قوی بود که در زمینهای ناهموار به راحتی حرکت میکرد. این خودرو، به سادگی تعمیر میشد و حتی یک کشاورز با کمی دقت میتوانست قطعات معیوب آن را عوض کند. قیمت این خودرو در آن زمان، ۸۵۰ دلار بود. این قیمت اگرچه نسبت به درآمد مردمان عادی، قیمت بالایی محسوب میشد، اما نسبت به خودروهای زمان خودش بسیار ارزان بود.
در سال ۲۰۱۰ شمار خودروهای فعال در سراسر جهان از رقم ۱ میلیارد خودرو عبور کرد، که نسبت به سال ۱۹۸۶ که شمار آنها ۵۰۰ میلیون دستگاه بود، به میزان دو برابر افزایش داشتهاست. روند تولید خودروها روندی افزایشی است که بیشترین نرخ رشد خودرو مربوط به کشورهای چین، هند و سایر کشورهای تازه صنعتیشده میباشد.
گاهشمار تحولات اساسی خودرو:
سال ۱۷۶۷ میلادی: ساخت نخستین وسیله نقلیه خودرویی قابل استفاده توسط کان
سال ۱۸۷۶ میلادی: ساخت موتور چهارزمانه توسط اتو و لانگن
سال ۱۸۸۳ میلادی: ساخت موتور کاربراتوردار با دور زیاد توسط دایملر
سال ۱۸۸۴میلادی: ساخت نخستین موتورسیکلت با قدرت ۲/۱ اسب بخار توسط دایملر
سال ۱۸۸۵ میلادی:ساخت خودرو سه چرخه با دستگاه اشتعال برقی توسط بنز
سال ۱۸۹۳ میلادی: ساخت کاربراتور رودلف دیزل
سال ۱۹۰۰ میلادی: طراحی ساختمان کلی خودرو به نحوی که امروزه هم رایج است.
سال ۱۹۲۴ میلادی: ساخت یک خودرو با استفاده از موتور دیزل توسط کارخانه بنز
سال ۱۹۵۷ میلادی: ساخت موتور وانکل
ساختمان خودروها
هر خودرو را میتوان به هفت بخش کلی تقسیم کرد که عبارتاند از:
۱- سامانه مولد قدرت (موتور): در این واحد، انرژی شیمیایی بنزین با احتراق به انرژی مکانیکی تبدیل میشود.
نحوه کارکرد موتور احتراقی درونسوز به این صورت است که با پاشیدهشدن سوخت به واسطه سوپاپهای درون سیلندرها، و محترق شدن سوخت، انرژی شیمیایی سوخت به انرژی حرکتی تبدیل میشود. دود حاصل از احتراق سوخت نیز از طریق سوپاپها از موتور خارج میشود و در نهایت توسط اگزوز از خودرو خارج میشود. در یک موتور در حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ قطعهٔ متحرک وجود دارد که همه نیاز به روغنکاری دارند. با توجه به درست کار کردن سامانه روغنکاری، باز هم عمر مفید یک خودرو ۸ سال کار کردن یا پیمودن ۱۵۰۰۰۰ کیلومتر راه است. در حقیقت، عملکرد موتور چهار مرحله است که توضیح مختصر آنها عبارتند از:
در مرحله اول، سوپاپِ ورود هوا، باز شده و با حرکت رو به پایین پیستون، مخلوط هوا و سوخت وارد سیلندر میشود.
در مرحله دوم، سوپاپها بسته شده و با حرکت رو به بالای پیستون، مخلوط هوا و سوخت به شدت فشرده میشود.
وقتی که پیستون به بالاترین سطح خود رسید، با جرقه زدن شمع، احتراق انجام میشود و نیروی حاصل از احتراق، پیستون را با فشار بسیار بالا به پایین هدایت میکند.
۴. در مرحله آخر نیز سوپاپ خروجی باز شده و با حرکت رو به بالای پیستون، همه گازهای حاصل از احتراق، از سیلندر خارج میشوند. این چرخه چهار مرحلهای، به سرعت در موتور تکرار شده و موتور روشن میشود. گفتنی است، در خودروها، برای افزایش توان خروجی، از موتورهای ۴، ۶، ۸ یا ۱۲ سیلندر استفاده میشود.
۲- سامانه انتقال قدرت: این مجموعه وظیفه دارد قدرت تولیدی موتور را به چرخها انتقال دهد که شامل گیربکس یا مبدل گشتاور و سرعت، و کلاچ میباشد.
۳- سامانه تعلیق و فنربندی: در خودروهای جدید دستگاه فنربندی در هر دقیقه بیش از ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ بار نوسان میکند تا اتاق و شاسی، سرنشینان را در معرض ضربههای ناشی از ناهمواریهای جاده قرار ندهند.
۴- سامانه چرخبندی و ترمزها: بهطور متوسط در هر ۹۰٫۰۰۰ کیلومتر مسافت پیموده شده یا هر شش سال کار خودرو هر چرخ حدود ۹۵ میلیون بار میچرخد.
۵- سامانه بدنه و شاسی: بدنهٔ خودروهای جدید بهشکلی ساخته میشود که بتواند همه قطعات را نگهداری کند. در هر بدنهٔ خودرو حدود ۴۰ متر مربع ورق فولادی به کار میرود که ضخامت آن ۰/۴ تا ۱/۲ میباشد.
۶- سامانه هدایت و فرمان: نیروی متوسطی که لازم است تا بتوان خودرو را در یک پیچ معمولی هدایت کرد میان ۵ تا ۱۰ کیلوژول میباشد اما سامانههای جدید فرمان این نیرو را به حدود ۳۰ ژول کاهش دادهاست.
۷- سامانه برقرسانی: از باتریهای ۶، ۱۲، ۲۴ ولتی برای راهاندازی و روشن کردن موتور استفاده میشود. سامانه جرقهزنی را تا ۳۰٫۰۰۰ ولت افزایش داده و برای جرقهزنی موتور آماده میکند. در این گروه همچنین چراغهای روشنایی و علایم و برفپاککنها، بخاری، کولر، رادیو و دیگر وسایل الکتریکی نصب شدهاست.
طرز کار خودرو
خودروهای امروزی جهت تولید قدرت از سوختهای فسیلی استفاده میکنند. این خودروها همگی دارای موتورهای درونسوز هستند که با سوزاندن بنزین، گازوئیل یا گاز طبیعی انرژی ذخیره شده در این سوختها را به شکل انرژی جنبشی قابل استفاده درمیآورند. (این کار در موتور خودرو انجام میشود).
توان تولید شده در موتور خودرو به واسطه سامانه انتقال نیرو از موتور خودرو به چرخهای آن منتقل میشود. در واقع چرخهای خودرو عامل ارتباط خودرو با زمین و به وجود آورنده حرکت خودرو است. آنگاه حرکت تولید شده به وسیله انسان، یا برای جابهجایی یا برای کشیدن وسیله دیگری مورد استفاده قرار میگیرد.
خودروی پرنده
خودروی پرنده را یک شرکت فرانسوی طراحی نمودهاست. این خودرو پرنده که پگاس نام دارد میتواند تا ارتفاع ۳ هزار متری سطح زمین پرواز کند. ارتش فرانسه از تولید این خودرو استقبال کرده و برای تولید هر دستگاه ۶۰ هزار یورو سرمایهگذاری میکند. این خودرو توسط شرکت ویلون ساخته میشود و برای به پرواز درآمدن و به زمین نشستن به یکصد متر باند نیاز دارد و میتواند با سرعتی معادل ۸۰ کیلومتر در ساعت در آسمان به حرکت درآید. همچنین در سطح زمین میتواند با سرعتی معادل یکصد کیلومتر در ساعت حرکت کند و میزان ذخیره سوخت آن برای پرواز به مدت ۳ ساعت کافی است.
طراح این خودرو که از سال ۲۰۰۸ بر روی این طرح کار میکند هدف از ساخت آن را تغییر کاربری سریع برای حرکت در زمین و آسمان اعلام کردهاست، زیرا این خودرو به خاطر سبکی قادر است در اندک زمان ممکن از حرکت در آسمان به حرکت در سطح زمین و بالعکس مبادرت کند. ابراز امیدواری کرد که پس از پشت سر گذاردن مراحل آزمایشی، این خودرو در مرحله تولید انبوه با قیمتی معادل صد هزار یورو وارد بازار شود.
خودروی برقی
خودرو برقی به خودروی میگویند که از باتری جهت نیروی محرکه بهجای موتور درونسوز استفاده میکند.
نخستین خودروهای برقی در قرن نوزدهم ظاهر شدند. تولید اینگونه خودروها با تولید انبوه خودرو احتراقی دچار افت شدید گردید. اما برخی خودروهای برقی همانند تسلا رودستر (یک خودروی لوکس برقی) و جنرال موتورز ایوی-۱ موفقیتآمیز بودهاند.
برخی از نمونههای خودروی برقی
خودروی تماماً الکتریکی تسلا مدل اس، سریعترین خودروی سدانی است که تاکنون در آمریکا ساخته شدهاست. جالب است بدانید که ۰ تا ۱۰۰ نسخه p100d این خودرو (سریعترین نسخه) چیزی در حدود ۲٫۴ ثانیه است. قدرت موتور این خودرو پس از فیس لیفت سال ۲۰۱۶ به ۷۵۱ اسب بخار رسید. در تسلا مدل اس که از بدنهای آلومینیومی ساخته شدهاست، یک موتور الکتریکی ۱۶٬۰۰۰ دور بر دقیقه با گشتاور ۶۰۰ نیوتن-متر بهکار رفتهاست. این موتور توسط شمار بسیار زیادی از پکیجهای باتری متشکل از ۷٬۰۰۰ سلول لیتیم ـ یون که در کف خودرو جاسازی شدهاند، به چرخش درمیآید و نکته قابلتوجه همین باتریها هستند که وزنی در حدود ۴۵۵ کیلوگرم دارند. باتریها در هر شکل و اندازهای میتوانند باشند. شارژ باتریهای این خودرو از طریق شارژرهای ۱۱۰ ولت یا ۲۲۰ ولت خانگی به راحتی امکانپذیر است.
خودروهای هیبریدی
خودروهای هیبریدی یا همان خودروهای چند نیرویی خودروهایی هستند که نیروی لازم برای حرکت را از ترکیب دو یا چند منبع مجزا تأمین میکنند.
فهرست کامل منابع خودروهای هیبریدی:
زغالسنگ، چوب یا دیگر سوختهای جامد
گاز طبیعی مایع یا فشرده، بنزین یا دیزل
با استفاده از نیروی انسان مثل پدال یا پارو
میدانهای الکترومغناطیسی، امواج رادیویی
باتریهای الکتریکی، خازنها
الکتریسیته هوایی
جمعکننده هیدرولیکی
هیدروژن
چرخ طیار
انرژی خورشیدی
باد
خودروهای هیبریدی به دو دسته خودروهای هیبریدی سری و خودروهای هیبریدی موازی تقسیم میشوند. در خودروهای هیبریدی سری موتور درونسوز بهطور مستقیم به چرخها متصل نمیباشد و تنها وظیفه آن شارژ باتری خودرو میباشد و این موتورهای الکتریکی هستند که نیروی لازم برای حرکت خودرو را تأمین میکنند. در خودروهای هیبریدی موازی، موتور درونسوز به صورت همزمان و موازی با موتور الکتریکی نیروی لازم برای حرکت خودرو را تأمین میکنند. به عبارت دیگر هر دو موتور درونسوز و الکتریکی به چرخها متصل میباشند.
مهمترین مزیت خودروهای هیبریدی مصرف سوخت پایین و در نتیجه آلایندگی کمتر میباشد که باعث شده این خودروها به خودروهای سبز نیز شهرت پیدا کنند.
کاربرد خودرو
کاربرد خودروها در زندگی امروزه بشر بسیار متنوع و بسیار گستردهاست بهطوریکه اگر خودروها را از زندگی روزمره حذف کنیم شاید تمدن بشری دیگر به شکل کنونی وجود نداشته باشد. عمده فعالیت خودروها در زمینههای زیر است:
ترابری:
واژه ترابری خود گویای فعالیت انجام شده توسط خودروها است. چرا که قسمت اعظم مواد و اشیاء انسانها نیز خود بخش وسیعی از ترابری را شامل میشود.
تولید توان کششی:
کاربرد دیگر خودروها در تولید توان کششی است که در بخشهایی مثل کشاورزی یا صنعت یا خدمات مورد استفاده قرار میگیرد. این کاربرد میتواند در قالب یک تراکتور کشاورزی یا یک لیفتتراک و یدککش یا یک ماشین راهسازی جلوه گر شود.
تولیدکنندگان جهانی
آمار میزان تولید
ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی ۸۸۴٬۸۶۶ دستگاه خودروی سواری تولید کردهاست و از نظر شمار خودروی تولیدی در این سال در رتبهٔ ۱۶ام جهان قرار گرفتهاست درحالیکه ایتالیا تولید ۶۶۳٬۱۳۹ دستگاه خودرو در جایگاه ۲۰ام قرار داشت.
ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی ۱٬۰۷۴٬۰۰۰ خودرو تولید کرد و در جایگاه ۱۴ جهان قرار گرفت درحالیکه ترکیه با تولید ۹۵۰٬۸۸۸ خودرو در جایگاه ۱۷ جهان قرار گرفت.
آمارها نشان میدهد در سال ۹۵ تولید انواع خودروها توسط خودرو سازان داخلی، افزایش داشتهاست بهطور مثال در ۱۰ ماهه نخست سال ۹۵ یک میلیون و ۷۹ هزار و ۴۶۲ دستگاه خودرو در کشور توسط خودروسازان تولید شده که این آمار در مقایسه با مدت مشابه در سال پیش حدود ۳۸ درصد افزایش داشتهاست.
جستارهای وابسته
اثرات استفاده از خودرو در جوامع انسانی
ایمنی خودرو
قطعات خودرو
فهرست وسایل نقلیه موتوری
فرمول یک
آدمک آزمایش تصادف
مکانیک خودرو
جلوبندی
مسافرت جادهای
کیفیت سواری
منابع
: روزنامه شرق
:دانشنامه رشد
: هوپا
دانشنامه رشد
روزنامه شرق، شماره ۵۶۵، پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۴
پیوند به بیرون
فدراسیون بینالمللی اتومبیل
انجمن خودرو و جامعه
خودرو
خودروها بر پایه نوع
خودروهای چرخدار
اختراعهای آلمانی
اختراعهای سوئیسی
اختراعهای سده ۱۹ (میلادی)
خودروهای موتوری |
5318 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B2%DB%B4%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۲۲۴ (میلادی) |
رویدادها
شکست اردوان چهارم، شاه بزرگ اشکانی، بدست اردشیر بابکان در مکانی به نام هرمزدگان. پایان شاهنشاهی اشکانی، آغاز شاهنشاهی ساسانی در ایران.
درگذشتها
جیا ژو، رایزن پادشاهی وی چین.
ژو ژی سردار لشکر سون کوان
۲۲۴ (میلادی) |
5319 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B2%DB%B5%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۲۲۵ (میلادی) |
رویدادها
ساسانیان با پیروزی بر آخرین پادشاه پارتی در 225 م، پادشاهی نوینی را برپا کردند که تامیانه سده هفتم میلادی پایدار بود.
زادروزها
۲۰ ژانویه - گوردیان سوم، امپراتور روم
درگذشت ها
۲۲۵ (میلادی) |
5320 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B2%DB%B6%20%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29 | ۲۲۶ (میلادی) |
رویدادها
بر پایه مکان
چین
یک بازرگان از امپراتوری روم، که چینیها او را «چین لون» خطاب میکردند به شهر هانوی میرسد و برای ملاقات با سون چوان از ووی شرقی برده میشود، که از او میخواهد درباره کشورش و مردم آن گزارشی تهیه کند.
امپراتوری ایران
تیسفون، که تاکنون پایتخت شاهنشاهی اشکانی بود، به دستان امپراتوری ساسانی سقوط میکند و آن را پایتخت خودشان اعلام میکنند که منجر به پایان رسیدن شاهنشاهی اشکانی میشود.
مرگها
سائو پی، امپراتور چینی
فرن-ساسان، فرمانروای پادشاهی سورن
۲۲۶ (میلادی) |
5346 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%AF | گریند | گُریَند روستای کوچکی است از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست..
محدوده گُریَند
از طرف شمال رشته کوه ناخ، از طرف جنوب روستای چاله، از طرف مغرب دهستان کوخرد، و از سمت مشرق به روستای کوردان و صالح آباد منتهی میشود..
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۴۸ نفر (۵۳ خانوار)
بودهاست.
که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم میکنند. و از طریق بنایی امرارماش میکنند. گریند در صد متری روستای چاله از سوی شمال آن منطقهای کشاورزی است به نام
(بند نید) معروف است، و در ۳ کیلومتری شرق کوخرد واقع است، دارای 5 باب آبانبار برکه و 2 مدرسه و 2 مسجدمیباشد وداری آب لولهکشی و برق است، آب چاههایش شیرین است.
چاه چرخ گاوی
در روزگار گذشته کشاورزی در روستای گریند رونق خاصی داشتهاست. و داستان «چاه بگیشی» و گاوهایی که آب از چاه بادول چرمی به بالا میآوردند پیش مردم این روستا به یادگار ماندهاست.
پیشتر با گاو و (چاه چرخ گاوی) کشاورزی زمستانه و تابستانه میشده، اکنون هم موتور پمپ نصب شده ولی این روستا رونق پیشین را ندارد.
جاده اصلی اسفالت بندر لنگه- بستک از کنار گریند میگذرد.
روستای چاله از طرف جنوب به مسافت پانصد متری قرار دارد.
پانویس
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَة Huwala Arab History » “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition : Egypt (Cairo),1997 & 2013
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5352 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B3%D9%88 | آسو | آسو به چند معنی زیر بکار میرود:
آسو (بستک)، روستایی در بخش کوخرد هرنگ شهرستان بستک استان هرمزگان
آسو (سیاهکل)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سیاهکل در استان گیلان
کوه آسو، از بلندترین کوههای آتشفشان فعال جهان در ژاپن |
5354 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B3%D9%88%20%28%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%A9%29 | آسو (بستک) | آسو روستایی است در ۹ کیلومتری شمال شرقی دهستان کوخرد و از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران است. نام قدیم روستای آسو مخفف شده از واژهٔ «آسیاب» است زیرا در سالهای گذشته در روستا آسیابی وجود داشته که بعد از باران شدیدی که بارید آسیاب خراب شد و به این دلیل نام روستا را به آسو تغیر دادند.
جمعیت
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۲۲۴ نفر (۳۸ خانوار) بودهاست.
این روستا دارای خانهٔ بهداشت و چهارباب مسجد و پنج باب آبانبار برکه است، در جنوب روستا و در وسط نخلستانها آثار یک مسجد قدیمی به چشم میخورد که از قدیمی بودن این روستا سخن میگوید، چاه آب روستا کمعمق و نسبتاً شیرین است.
درهٔ ناخ
در غرب روستا دره بزرگی به نام دره ناخ واقع شدهاست، بر روی دره پل بزرگی ایجاد شدهاست که خودروها از روی آن عبور مینمایند. آب این درهٔ بزرگ به رودخانه مهران میریزد. روستا تعداد ۳۰۰ اصله نخل دیم دارد.
موقعیت
از طرف شمال کوه ناخ، از طرف جنوب رودخانه مهران، از طرف غرب روستای صالحآباد و تنب بردومه، و از سمت مشرق به مهران منتهی میشود.
پانویس
منابع
محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقهٔ بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
حاتم، محمد، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَةـ دراسة تاریخیة وثائقیة» “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی.
بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسهٔ جغرافیایی و کارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰–۵۱)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5357 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1 | بربار | بـِربار نام روستایی از توابع بخش کوخرد هرنگ شهرستان بستک استان هرمزگان ایران است.
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس آمار مردمی سال هزار و چهارصد ۳۱۲ نفر می باشد (۶۳ خانوار و دارای ۲ مسجد و یک باب مدرسه و ۱۲ باب آبانبار برکه است. بربار همچنین چشمه پر آبی دارد که در حدود ۵۰۰ اصله نخل را در منطقه ی [خورِ گِرد] آبیاری میکند.
نام روستا
برخی نام این روستا را برگرفته از واژهای قِبطی (مصری باستان) به معنای سازه استوار یا نیایشگاه دانستهاند که با توجه به دور بودن زمانی و مکانی مصریان باستان نسبت به این روستای ایرانی این توجیه نام درست نمینماید. برای ریشهٔ یابی علمی نام این روستا بررسی زبانشناختی گویشهای هرمزگان و لارستان میتواند راهگشا باشد.
این روستا در غرب روستای بار قرار دارد...
محدوده بربار
محدوده روستای بربار از شمال رشته کوه ناخ، از جنوب روستای دیخور و پر سرخ(کوه سرخ)، از مغرب روستای بدمستان، و از سمت مشرق به منطقه پراحمد که جزئی از روستای بربار می باشد و تخت گرو منتهی میشود..
تصاویر
پانویس
پیوند به بیرون
وبگاه کوخرد
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَةـ دراسة تاریخیة وثائقیة» “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی.
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5360 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 | بدمستان | بَدمِستان نام روستایی کوچک از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک و در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران..
محدوده بدمستان
ازطرف شمال رشته کوه ناخ، از طرف جنوب جوکار کوچکی و نخلستان روستا، از طرف مغرب کوه، و از طرف مشرق به روستای بربار منتهی میشود..
جمعیت
جمعیت این روستا 25 نفر ( ۴ خانوار ) است، که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم میکنند.
ودارای دبستان، یک باب مسجد
۳۰۰ اصله نخل و آب انبار برکه است.
بَدمِستان در یک کیلومتری غرب روستای دیگری به نام بربار قرار دارد.
پیشه
پیشه مردم این روستا دامداری است، همچنین از کوهای اطراف روستای خود گیاهان داروئی جمعآوری میکنند و در دهات نزدیک خود میفروشند و از این راه امرار معاش میکنند..
پانویس
رجوع کنید به وبگاه کوخرد
نگاره از: محمد محمدیان.
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَةـ دراسة تاریخیة وثائقیة» “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک
شهرستان بستک |
5364 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AE%D8%AA%20%DA%AF%D8%B1%D9%88 | تخت گرو | تخت گِرو نام روستایی کوچک و کوهستانی از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست.در پائین تپه تخت گرو روستای پراحمد قرار دارد.
محدوده تخت گرو
محدوده روستای تخت گرو از شمال رشته کوه ناخ، از جنوب کوه وراه اتومبیل رو، از مغرب روستای بربار، و از سمت مشرق به روستای بار منتهی میشود..
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۵۳ نفر (۳۰ خانوار)
بوده است.
که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم میکنند.
این روستا در جنوب شرقی بربار واقع شدهاست.
درواه مَذَوَه
دره بزرگی در شرق روستا وجود دارد که به نام درواه «مَذَوَه» معروف است.
بهر (تپه) سچاخون در شرق این دره واقع است. یک چشمه کوچک و چند اصله نخل ته دره وجود دارد. دارای ۲ مسجد و یک باب مدرسه و چهار باب آبانبار، برکه است.
تصاویر
پانویس
منابع
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَة Huwala Arab History » “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition : Egypt (Cairo),1997 & 2013
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک
شهرستان لارستان |
5366 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%B1%20%D8%AF%DB%8C%D9%86 | لاور دین | لاوَر دین (با کسره زیر ر) نام روستایی کوچک از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران است.
این روستا در غرب مسیر جاده بستک - کوخرد - بندر لنگه واقع است..
محدوده لاور دین
از شمال کوه، از جنوب رودخانه فصلی درواهدین، از مغرب بون کوه لوزپره دین، و از سمت مشرق به جاده ارتباطی بستک بندر لنگه محدود میگردد.
چشمه
لاوردین دارای چشمه کوچکی است که در حدود ۲۸۰ اصله نخل را آبیاری میکند، آب این چشمه تلخ است.
لاوردین دارای منبع آب و لولهکشی و برق (در دست احداث) و دارای ۴باب مسجد، یک باب مدرسه و تعداد ۱۱ باب آبانبار «برکه» است.
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۰۹ نفر (۲۳ خانوار)
بوده است.
که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم میکنند.
نقاط اطراف لاوردین
بونگر سور
ازطرف جنوب پر شافری لاور دین قرار دارد. دارای ۴ باب آبانبار و ۸ خانهاست، و در حدود ۲۰۰ من زمین کشت دارد. در زمستان وفصل بهار جایی بسیار سرسبز و بسیار زیبائی است، و دمبل (خیر) درست میشود.
کمچشمه
از طرف غرب بونگر سور و از طرف جنوب لاور دین قرار دارد.
واز طرف شمال کمچشمه پشتخه (پشته) بلال و پر بلال قرار دارد. و از جنوب کمچشمه (پشتخه) چی و لاور خرگ قرار دارد.
کمچشمه دارای ۲ باب آب انبار قدیمی و یک کاروانسرا و در حدود ۱۸۰ اصله نخل است.
جایی بسیار سرسبز و زیبا در فصل زمستان و بهار بعد از باریدن باران خیر (دمبل) درست میشود، و مردم درآنجا به تفریح میروند.
بعد از کم چشمه ۲ باب آب انبار یکی قبل از «پر بُو دُونُو» و دیگری زیر پر بو دونو قرار دارد.
از شمال پر بودونو لمبیر ملکی قرار دارد، و از جنوب آن لاور تنگ گاه قرار دارد.
بعد از پر بودونو برکه زیر پر شمشیری قرار دارد، که معروف است به برکه علی محمد بهزاد،
بعد از آن «شیرینو» و «آب سور» آب شور قرار دارد.
در شیرینو چشمه ای است آبش بسیار شیرین است، و چشمه دیگری در آب سور «شور» است که آب
آن تلخ است. در شیرینو و آب سور در حدود ۱۰۰ اصله نخل وجود دارد.
نگاره
پانویس
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَة Huwala Arab History » “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition : Egypt (Cairo),1997 & 2013
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5369 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%84%D8%AE%20%D8%A7%D8%B7%D9%87%D8%B1 | تلخ اطهر | تلخ اطهر نام روستایی کوچک از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست.
این روستا در ۱۰ کیلومتری شرق روستای کوران قرار دارد.
محدوده تلخ اطهر
از طرف شمال کوه، از طرف جنوب رودخانه مهران، از طرف مغرب روستای کوران، و از سمت مشرق به روستای انجیره محدود میگردد.
موقعیت
تلخ اطهر دارای چشمه کوچکی است که ۱۰۰ اصله نخل را آبیاری میکند. و ۲۰۰ من زمین کشت دیم دارد. دارای یک باب مسجد و یک باب آبانبار برکه است.
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۰۰ نفر (۴۰ خانوار)
بودهاست.
گیاهان دارویی
در کوههای اطراف این روستا گیاهان داروئی متعددی وجود دارد.
پانویس
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَة Huwala Arab History» “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition: Egypt (Cairo),1997 & 2013
بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰–۵۱)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5370 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%28%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%A9%29 | کوران (بستک) | کوران نام روستایی کوچک و کوهستانی از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست...
راه روستا
این روستا در درون کوه واقع است و راهی سختگذر دارد. چند سال است که از طریق روستای انجیره برای آن جاده جیپرو ایجاد شدهاست. وازسال ۱۳۷۲ مسیر دیگری بنام گردنه شم باز شده که وصل به جاده اصلی بندرلنگه بستک به مسافت ۱۱کیلومتر میباشد واین مسیر نزدیکترین مسیر به شهرستان بستک و بندرلنگه وتوابع این شهرستانها برای کل این مناطق میباشد.
جمعیت
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۲۲ نفر (۲۱ خانوار)
بوده است.
که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی و به گویش محلی تکلم میکنند.و دارای ۲ باب آبانبار برکه و یک باب مسجدویک مدرسه ابتدایی است.
چشمه آب جاری با ۱۰۰ من زمین زیر کشت دارد و آبش شیرین است.
دارای ۵۰۰ اصله نخل آبی و حدود ۲۰۰ بته درخت حنا است.
روستای کمرضوان در ۱۰ کیلومتری شرق کوران واقع است.
پیشه
پیشه مردم این روستا دامداری است، همچنین از کوهای اطراف روستای خود گیاهان داروئی جمع آوری میکنند و در دهات نزدیک خود میفروشند و از این راه گذران زندگی میکنند.
پانویس
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَة Huwala Arab History » “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی، Engineer: Mohammed gharhb Hatem , third edition : Egypt (Cairo),1997 & 2013
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک |
5371 | https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%20%D8%AA%D8%B1%DA%A9 | بار ترک | بار ترک یا بهر ترک یکی از روستاهای توابع بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست.
جزء بهر در این نام در گویش لارستانی به معنی تپه است.
محدوده بار ترک
از شمال کوه، از جنوب کوه، از مغرب روستای بار، و از سمت مشرق به روستای چارون محدود میگردد..
جمعیت
جمعیت آن 7 نفر (یک خانوار) در سمت شمال تپه (بُهر) و خانوادههای دیگر در زیر تپه سکونت دارند.
روستای بهر ترک دارای ۲ باب آبانبار برکه است.
این روستا در سر راه لاور شیخ قرار دارد و راه لاور از بهر ترک میگذرد.
در بهر ترک قبری وجود دارد که آن را قبر لُرهَ (یا لوره) مینامند..
پانویس
فهرست منابع و مآخذ
محمدیان، کوخردی، محمد ، “ «به یاد کوخرد» “، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
نگارهها از: محمد محمدیان.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه»، چاپ اول، تهران : ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd، an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
مهندس:، حاتم، محمد ، غریب“ «تَاریخْ عَرَب الّهْولَةـ دراسة تاریخیة وثائقیة» “، دولة الکویت، ج۱. چاپ سوم، القاهرة، مصر ، دارالأمین للطباعة والنشر والتوزیع، ۸ شارع أبوالمعالی، سال انتشار ۱۹۹۷ میلادی.
بختیاری، سعید، ، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحههای (۵۰ ـــ ۵۱ )، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
محمدیان، کوخردی، محمد ، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
روستاهای شهرستان بستک
شهرستان لارستان |
Subsets and Splits